دو دوتا، چهارتا! : احادیث و مثل های شمارشیِ فارسی

مشخصات کتاب

سرشناسه:پوریزدی، رحمت، ‫1365 - ، گردآورنده

عنوان و نام پديدآور:دو دوتا، چهارتا! : احادیث و مثل های شمارشی فارسی/ گردآوری رحمت پوریزدی.

مشخصات نشر:کرمان: مهرتا، ‫1399.

مشخصات ظاهری: ‫80 ص. ؛ ‫14/5×21/5 س م.

شابک: ‫‫ 978-622-952299-8

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه.

موضوع:احادیث شیعه -- قرن 14

موضوع:Hadith (Shiites) -- Texts -- 20th century

موضوع:ضرب المثل های فارسی

موضوع:Proverbs, Persian

رده بندی کنگره: ‫ BP136/9

رده بندی دیویی: ‫ 297/212

شماره کتابشناسی ملی:6298272

وضعيت ركورد:فیپا

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

دو دوتا، چهارتا! : احادیث و مثل های شمارشی فارسی

گردآوری رحمت پوریزدی

ص: 3

ص: 4

فهرست مطالب

دیباچه. 7

عددهای یگانه. 8

ای فرزند آدم. 8

زبان آدمی زاد. 9

منشأ خشم. 9

آنچه را می پسندی.. 9

ضمانت می کنم تهی دست نشود!. 10

چرا مرگ را دوست ندارم؟. 10

خزانه دار دیگری.. 10

هدیه کینه را می برد.. 11

زیباترین اخلاق.. 11

عددهای دوگانه. 11

خدایت را با چه چیزی شناختی؟. 11

دو نعمت پنهان.. 12

اگر دو گروه فاسد شوند!. 12

غم روزی که به آن نرسیده ام مرا می کشد!. 13

عجیب تر از همه. 13

ص: 5

زنی که دو بار شوهر کرده!. 14

دوست داشتم تکه ای از گوشت دستم فدا سازم!. 14

از هفتاد مرگ بد بازمی دارد؟. 14

آنان از گوهر سرخ کمیاب ترند؟. 15

دو گرسنه سیر نشدنی!. 15

دو خصلت در برابر دو خصلت.. 16

من در میان شما دو چیز به جا می گذارم؟. 16

دو چیز مردم را به نابودی کشاند؟. 16

سخن جنس نر است و پاسخش جنس ماده!. 16

آدمی زاد پیر شود و دو خصلتش جوان گردد. 17

علاقه مندی و بی علاقگی.. 17

عددهای سه گانه. 17

مؤمن سه خصلت ندارد. 17

سه بالابرنده، سه کفاره، سه نابودکننده، سه نجات دهنده!. 18

سه کس از سه کس حق خود را نمی گیرد. 18

سه چیز در برابر سه چیز. 19

سه چیز که دشمنی خدا در آن ها است.. 19

سه چیز ریشه های کفر است.. 19

اسراف کار سه نشانه دارد. 20

همه نیکی ها در سه خصلت است.. 20

سه خصلت را از كلاغ بياموزيد.. 20

سه چیز با سه چیز همراه است.. 21

كسى كه سه چيز دارد، از سه چيز محروم نگردد. 21

با ترسو و بخیل و حریص مشورت مکن.. 21

سخن چین قاتل سه نفر است.. 22

ص: 6

اگر چنین نبود!. 22

اگر سه چیز در فرزند آدم نبود!. 23

سه دوستی که می گویند من با تو هستم. 23

هر چیزی نشانه ای دارد. 23

سه چيز كه هیچ کس در آن ها عذرى ندارد. 24

منظور از یاد خدا بودن.. 24

نیکی با سه شرط.. 25

اگر خانواده ات بدانند تو را خاک نمی کنند!. 25

پاداش دنباله دار. 26

اگر سه خصلت داری همه ی دنیا راداری.. 26

تقصیر من بود!. 27

مهمانی با سه شرط.. 27

عددهای چهارگانه. 27

ثروت و راحتی کجاست؟. 28

چهار چیز گوش شنوا دارند.. 28

چهار چیز در چهار چیز پنهان است.. 29

غذا با چهار صفت کامل می شود. 29

غم روزی مخور!. 30

با چهار خصلت از طبابت بی نیاز می شوی.. 30

فاصله میان حق و باطل چهار انگشت است.. 31

چهار چيز كه اندکش زياد است.. 31

شتاب در چهار چیز نیکوست.. 31

دانش همه مردم در چهار کلمه. 32

به چهار کس نزدیک مشو. 32

ا ز چهار چیز می پرسند!. 33

ص: 7

خوابیدن چهار گونه است.. 33

عددهای پنج گانه و بیشتر. 34

اولین چیزی را که دیدی بخور!. 34

نشان دوست خوب.. 35

شيطان گفت: من در پنج دسته قدرت فریبکاری ندارم. 36

پنج کس خواب ندارند.. 36

پنج ویژگی خروس سفید.. 37

ولیمه در پنج جا. 37

پنج اثر گفتار نیک... 37

سفره غذا دوازده خصوصیت دارد. 38

دو کلمه. 38

سه کلمه. 40

چهار کلمه. 42

پنج کلمه و بیشتر. 43

مثل های فارسی شمارشی.. 45

اول بسم الله و غلط!. 45

اول بچش، بعد بگو بی نمک است.. 46

اول آب بیاور، بعد کوزه را بشکن.. 46

اول بگذار مشتم، بعداً بگذار پشتم.. 46

اول خانه، بعد همسایه. 46

اول چاه را بکن، بعد منار را بدرد.. 46

چاه مکن بهر کسی اول خودت، دوم کسی.. 47

عروسی با قرض وقوله، صبح پاتختی اش مثل شب اول قبر می ماند.. 48

بگذار اول من روضه بخوانم، بعد تو پامنبری کن.. 48

ص: 8

خشت اول چون نهد معمار کج ؛ تا ثریا می رود دیوار کج.. 48

یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، آخر به شستی ملخک.. 49

یک سال بخور نان و تره، هرسال بخور نان و برّه. 49

یک سوزن به خودت بزن، یک جوال دوز به دیگران.. 49

یکی یک دانه یا خُل می شود یا دردانه (دیوانه).. 49

یکی نان نداشت بخورد، پیاز می خورد اشتهایش باز شود. 49

نازم این هوا را، یک بام و دوهوا را!. 49

مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.. 50

آشپز که دو تا شد، آش یا شور است یا بی نمک.. 50

دودو تا، چهارتا!. 50

اگر تو تا شنبه نمی میری، من هم تا سه شنبه بی کارم.. 50

چهار اسبه می تازد. 51

چهارچشمی نگاه می کند.. 51

چهاردیواری، اختیاری.. 51

نه محقق بود، نه دانشمند

چهارپایی بر او کتابی چَند.. 51

هرکسی پنج روزه نوبت اوست.. 51

خدا پنج انگشت را یکسان نیافریده.. 51

توی هفت آسمان یک ستاره هم ندارد.. 52

حرف را باید هفت مرتبه قورت داد. 52

از هفت خوان رستم گذشتن.. 52

هَشتش گِرو نُه اش است!. 53

صدبار گَز کن، یک بار بِبَر.. 53

آن ها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها. 53

چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.. 53

صد تا چاقو بسازد، یکی اش دسته ندارد.. 54

صد تا مثل تو را لب چشمه می برد، تشنه برمی گرداند.. 54

ص: 9

صد درشود گشاده، چو بسته شود دری.. 54

صد رحمت به شمر!. 54

صد هزاران طفل سر ببریده شد

تا کلیم الله موسی دیده شد.. 54

صد رحمت به کفن دزد اولی.. 55

دِلم هزار راه رفت.. 56

کتاب نامه. 56

ص: 10

دیباچه

امیرالمؤمنان(علیه السلام): الْعِلْمُ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُحَاطَ بِهِ فَخُذُوا مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ أَحْسَنَهُ؛ دانش بیش از آن است که بتوان به همه آن دست یافت پس از هر چیزی بهترین آن را برگیرد.(1)

سخنان گهربار و پندآموز پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) بیش از آن است که بتوان به تمامی ابعاد آن پرداخت. لکن در این نوشتار قطره ای از دریای بی کران احادیث اخلاقی که چند ویژگی را می شمارند و نیز احادیث چندکلمه ای و مثل های شمارشی فارسی را گردآوری کرده ایم. به امید آنکه مایه خیروبرکت گردد و چراغ راهی برای ره پویان راه دانش و هدایت باشد.

لازم به ذکر است که در بخش اول از کتاب «الخصال» شیخ صدوق (رحمه الله) و در بخش دوم از کتاب «حکمت های کوتاه» (موسسه امام هادی (علیه السلام) ) و در بخش سوم از کتاب «فوت کوزه گری» مصطفی رحماندوست بهره گرفتیم.

در پایان از همه دانشوران و اندیشمندان گرامی و تیزبین خواستاریم تا کاستی ها را بر ما ببخشایند و ما را از پیشنهادها و نقدهای سازنده بی بهره نفرمایند.

ryazdi1395@gmail.com

عید فطر/1399

ص: 11


1- . عیون الحکم و الموعظ، ح 1404.

ص: 12

عددهای یگانه

ای فرزند آدم

رسول خدا صلی الله علیه و آله: يَا ابْنَ آدَمَ أَطِعْنِي فِيمَا أَمَرْتُكَ وَ لَا تُعَلِّمْنِي مَا يُصْلِحُكَ؛

اى فرزند آدم مرا در آنچه به تو فرمان دادم، اطاعت كن و مصلحت خویش را به من نياموز.(1)

دنبال انجام وظیفه باشیم نه دنبال تعیین وظیفه.

زبان آدمی زاد

امام سجاد (علیه السلام): إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ كُلَّ يَوْمٍ عَلَى جَوَارِحِهِ فَيَقُولُ كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ فَيَقُولُونَ بِخَيْرٍ إِنْ تَرَكْتَنَا وَ يَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِينَا وَ يُنَاشِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ بِكَ وَ نُعَاقَبُ بِكَ؛ همانا زبان آدمیزاد هرروز به دیگر اعضای او رو نماید و گوید: حالتان چطور است؟ آنان در پاسخ گویند:

اگر ما را به حال خویش وارهانی، خوب هستیم و گویند: درباره ی ما خدا را در نظر بگیر، {دیگر اعضاء}از او کناره جویند و او را سوگند دهند و گویند: همانا ما فقط به سبب تو پاداش می گیریم و کیفر می شویم.(2)

سعادت و شقاوت آدمی زاد بسته به یک جرم چند مثقالی دارد. آرامش و آسایش

ص: 13


1- . الخصال، ج 1، ح 8.
2- . همان، ح 15.

همگان دربند زبان است. اگر بدون تفکر و تدبر رهایش کردی دیگران را می گزد و رنج و آزار به جا می گذارد.

منشأ خشم

امام صادق (علیه السلام): قَالَ الْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ يَا مُعَلِّمَ الْخَيْرِ أَعْلِمْنَا أَيُّ الْأَشْيَاءِ أَشَدُّ فَقَالَ أَشَدُّ الْأَشْيَاءِ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالُوا فَبِمَ يُتَّقَى غَضَبُ اللَّهِ قَالَ بِأَنْ لَا تَغْضَبُوا قَالُوا وَ مَا بَدْءُ الْغَضَبِ قَالَ الْكِبْرُ وَ التَّجَبُّرُ وَ مَحْقَرَةُ النَّاسِ؛

حواریون به حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام): عرض کردند: ای آموزگار نیکی، ما را آگاه نما که سخت ترین چیزها چیست؟ فرمود سخت ترین چیزها خشم خدا شکوهمند است. عرض کردند: چگونه می توان از خشم خدا در پناه ماند؟ فرمود به اینکه خشمگین نشوید. عرض کردند: منشأ خشم چیست؟ فرمود: تکبر؛ گردنکشی؛ کوچک شماری مردم.(1)

اگر خودخواه نبودم و اگر خود را کوچک می شماردم هرگز زبانه ی خشم را به روی دیگران نمی کشیدم.

آنچه را می پسندی

امام صادق (علیه السلام): أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِكُمْ؛ آنچه برای خود می پسندید، برای مردم نیز بپسندید.(2)

بهترین ها را برای دیگران برگزین. همان گونه که بهترین ها را برای خود گلچین می کنی.

ضمانت می کنم تهی دست نشود!

امام صادق (علیه السلام): ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ؛ هر که میانه روی کند، ضمانت

ص: 14


1- . همان، ح 17.
2- . همان، ح 23.

می کنم که تهی دست نگردد.(1)

چه ضامنی مطمئن تر از امام صادق (علیه السلام) وقتی می فرماید پا را از گلیم خویش درازتر نکنید و حدومرز و دخل وخرج خود را کنترل کنید. چنین شخصی دچار تنگدستی و فقر نمی شود.

چرا مرگ را دوست ندارم؟

امام صادق (علیه السلام): أَتَى النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله) رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ مَا لِي لَا أُحِبُّ الْمَوْتَ فَقَالَ لَهُ أَ لَكَ مَالٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَقَدَّمْتَهُ قَالَ لَا قَالَ فَمِنْ ثَمَّ لَا تُحِبُّ الْمَوْتَ؛ مردی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: آیا مالی داری؟ عرض کرد: آری. فرمود: آیا آن را از پیشاپیش به سرای آخرت فرستاده ای؟ عرض کرد: نه. فرمود: به همین سبب است که مرگ را دوست نداری.(2)

همه ی ثروت را ذخیره دنیای گذرا کردن نتیجه ای جز ترس و واهمه ندارد. چراکه چراغی را برای خود روشن نکرده است.

قبل از اینکه دستمان در دستان پر قدرت حضرت عزرائیل قرار گیرد، دستمان را در دست یتیمی بگذاریم و دست او را نوازش دهیم.

خزانه دار دیگری

شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): الْحَاجَةَ فَقَالَ لَهُ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ ءٍ تُصِيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا فَوْقَ قُوتِكَ فَإِنَّمَا أَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ؛

شخصى شكايت نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) برد كه نيازمندم فرمود: همین قدر بدان كه هر چه از مال دنيا زياده بر خوراك خود به دست آورى ، بی گمان فقط خزانه دار کس دیگری

ص: 15


1- . همان، ح 32.
2- . همان، ح 47.

خواهی شد.(1)

برخی افراد نگهبان بسیار خوب و انباردار بسیار مورداطمینانی هستند. ثروتی که با دست رنج خویش با هزاران عرق جبین به دست آوردند. تقدیم وارث محترم می کنند. تا شاید فاتحه ای بخوانند اما دلا کجایی که مراسم کفن ودفن نیز را اجباری و به سرعت انجام می دهند.

هدیه کینه را می برد.

امام صادق (علیه السلام): نِعْمَ الشَّيْ ءُ الْهَدِيَّةُ أَمَامَ الْحَاجَةِ وَ قَالَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِن ؛ هدیه پیش از ابراز نیاز نیکوست (پیش از آنکه طرف محتاج شود هدیه دهی) و فرمود به یکدیگر هدیه دهید تا دوستدار هم گردید؛ زیرا به راستی هدیه کینه ها را از میان می برد.(2)

هدیه قلب انسان را تسخیر می کند و آدمی را همیشه به یاد او زنده نگه می دارد؛ و کینه و کدورت را از آینه دل می زداید.

زیباترین اخلاق

امام حسن مجتبی (علیه السلام): إِنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَنُ؛ همانا نیکوترین نیکی اخلاق نیک است.(3)

اخلاق خوش سعادت و خوشبختی است چیزی است که بدون هزینه نیز قابل اجراست.

ص: 16


1- . همان، ح 58.
2- . همان، ح 97.
3- . حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَسْوَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو يُوسُفَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ السِّجْزِيُ الْمُذَكِّرُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عَلِيٍّ السَّرَخْسِيُّ بِمَرْوَ الرُّوذَ قَاحَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بْنُ عِمْرَانَ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَن ؛ شرح سند: ابوالحسن اولى محمد بن عبدالرحیم شوشترى و ابوالحسن دوم على بن احمد بصرى تمار و ابوالحسن سوم على بن محمد واقدى و حسن اولى حسن بن عرفه عبدى و حسن دوم حسن بن ابى الحسن بصرى و حسن سوم حسن بن على بن ابی طالب است. همان، ح 102.

عددهای دوگانه

خدایت را با چه چیزی شناختی؟

أَنَّ رَجُلًا قَامَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فَقَالَ: لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا عَرَفْتَ رَبَّكَ قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهَمِّ لَمَّا أَنْ هَمَمْتُ فَحَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَمِّي وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِي فَعَلِمْتُ أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْرِي قَالَ فَبِمَا ذَا شَكَرْتَ نَعْمَاهُ قَالَ نَظَرْتُ إِلَى بَلَاءٍ قَدْ صَرَفَهُ عَنِّي وَ أَبْلَى بِهِ غَيْرِي فَعَلِمْتُ أَنَّهُ قَدْ أَنْعَمَ عَلَيَّ فَشَكَرْتُهُ قَالَ فَبِمَا ذَا أَحْبَبْتَ لِقَاءَهُ قَالَ لَمَّا رَأَيْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِي دِينَ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِهَذَا لَيْسَ يَنْسَانِي فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ؛

امام صادق (علیه السلام) فرمود: از پدرم شنيدم و او از پدرش شنيد كه مردى نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) از جاى برخاست و به او گفت: يا امیرالمؤمنین! پروردگارت را با چه چيزى شناختى؟

فرمود: با به هم خوردن عزم و اراده و شكسته شدن همت، هرگاه كه چيزى را قصد كردم، خدا ميان من و قصدم حايل شد و من چيزى را اراده كردم ولى قضاى الهى با آن مخالفت نمود، پس دانستم كه سامان دهنده كارها كسى غير از من است. آن شخص گفت:

چگونه سپاس نعمت هاى خدا را به جای آوردى؟ فرمود: به بلايى توجه كردم كه از من دور كرده و ديگرى را به آن مبتلا ساخته است، پس دانستم كه به من نعمت داده و سپاسگزارى كردم. آن شخص گفت: براى چه ملاقات او را دوست دارى؟ فرمود: وقتى

ص: 17

ديدم كه او دين فرشتگان و پيامبران و انبياى خود را براى من برگزيده، دانستم كه كسى كه مرا این گونه گرامى داشته، مرا فراموش نمى كند، پس ملاقات او را دوست داشتم .(1)

چه شب ها که برای فردایش برنامه ها و حساب وکتاب ها داشته ایم؛ اما غافل از اینکه مدیر و برنامه ریز اصلی خدا است.

چه بلاها و مصیبت هایی که از من دور شد و من در حال نزدیک شدن به آن ها بودم؛ و چه لحظه هایی که به یادم بودی و من غافل از تو ای مهربان ترین مهربانان.

دو نعمت پنهان

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِيَة؛ دو نعمت {از دیده ها} پوشیده است: امنیت و تندرستی.(2)

آدمی زاد تا زمانی که تندرست است و آرامش دارد قدر این دو را نمی داند. همین که شبی را در تب سوزاند و یا ساعتی را بدون آرامش گذراند آن وقت ارزش این دو گنج پنهان را می داند.

اگر دو گروه فاسد شوند!

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ؛ دو گروه از امتم هستند كه هرگاه صالح باشند، امتم صالح شوند و هرگاه فاسد باشند، امتم فاسد شوند. گفته شده آن دو گروه کدامند يا رسول اللَّه؟ فرمود: دانشمندان دینی و حاكمان.(3)

ص: 18


1- . همان، ح 114.
2- . همان، ح 118.
3- . همان، ح 125.

دانشمندان دینی که الگو و سرمشق مردم هستند و خوب و بد را تعیین می کنند؛ و نیز فرمان روایان که قوانین را وضع می کنند. اگر این دو گروه از جاده روشن حق منحرف شوند دیگر افراد جامعه نیز به تبعیت از آنان گمراه می شوند.

غم روزی که به آن نرسیده ام مرا می کشد!

اجْعَلِ الدُّنْيَا دِرْهَمَيْنِ دِرْهَماً أَنْفَقْتَهُ عَلَى عِيَالِكَ وَ دِرْهَماً قَدَّمْتَهُ لِآخِرَتِكَ وَ الثَّالِثُ يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ فَلَا تُرِدْهُ اجْعَلِ الدُّنْيَا كَلِمَتَيْنِ كَلِمَةً فِي طَلَبِ الْحَلَالِ وَ كَلِمَةً لِلْآخِرَةِ وَ الثَّالِثَةُ تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ لَا تُرِدْهَا ثُمَّ قَالَ قَتَلَنِي هَمُّ يَوْمٍ لَا أُدْرِكُهُ؛ امام صادق (علیه السلام) از پدرش نقل مى كند كه فرمود: ابوذر غفاری (رحمه الله) در کنار كعبه ايستاد و گفت : دنيا را دو درهم قرار بده، درهمى كه آن را به خانواده ات خرج مى كنى و درهمى كه به آخرت خود پيش فرستى، درهم سوم زيان مى رساند و سودى ندارد، پس آن را مخواه. دنيا را دو كلمه قرار بده، كلمه اى در طلب حلال و كلمه اى براى آخرت، كلمه سوم زيان مى رساند و سودى ندارد، پس آن را مخواه، سپس گفت: غم روزى كه به آن نرسيده ام مرا مى كشد!(1)

انسان باید برای آینده خود برنامه ریزی داشته باشد لکن دلبسته بودن و حریص بودن قاتل جان آدمی زاد است. چرا باید حرص روزی را بخورم که هنوز معلوم نیست که آیا دیدگانم طلوع آفتاب روز بعد را خواهد دید یا خیر؟

عجیب تر از همه

امام صادق (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَهْبَطَ مَلَكاً إِلَى الْأَرْضِ فَلَبِثَ فِيهَا دَهْراً طَوِيلًا ثُمَّ عَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ فَقِيلَ لَهُ مَا رَأَيْتَ فَقَالَ رَأَيْتُ عَجَائِبَ كَثِيرَةً وَ أَعْجَبُ مَا رَأَيْتُ أَنِّي رَأَيْتُ عَبْداً مُتَقَلِّباً فِي نِعْمَتِكَ يَأْكُلُ رِزْقَكَ وَ يَدَّعِي الرُّبُوبِيَّةَ فَعَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِهِ عَلَيْكَ وَ مِنْ حِلْمِكَ عَنْهُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَمِنْ حِلْمِي عَجِبْتَ قَالَ نَعَمْ يَا رَبِّ قَالَ قَدْ أَمْهَلْتُهُ أَرْبَعَمِائَةِ

ص: 19


1- . همان، ح 139.

سَنَةٍ لَا يَضْرِبُ عَلَيْهِ عِرْقٌ وَ لَا يُرِيدُ مِنَ الدُّنْيَا شَيْئاً إِلَّا نَالَهُ وَ لَا يَتَغَيَّرُ عَلَيْهِ فِيهَا مَطْعَمٌ وَ لَا مَشْرَبٌ؛

خداوند فرشته اى را به زمین فرستاد و آن فرشته روزگارى طولانى در زمين ماند سپس به آسمان بالا رفت، به او گفته شد: چه چيزى ديدى؟ گفت: شگفتى هاى بسيارى ديدم و از همه شگفت آورتر اين بود كه مردى را ديدم كه غرق در نعمت هاى تو بود، روزى تو را مى خورد ولى ادعاى خدايى داشت، از جسارت او بر تو و بردباری تو بر او تعجب كردم.

خداوند فرمود: از حلم من تعجب كردى؟ گفت: آرى پروردگارا، فرمود: من به او چهارصد سال مهلت دادم، رگى از وى آسيب نديد و از دنيا چيزى را نخواست مگر اينكه به آن رسيد و خوراك و آشاميدنى او تغيير نيافت.(1)

رحمت و لطف و مهربانی خداوند کریم آن چنان شب و روز ما را فراگرفته که غافل شده ایم که همه ی این ها از مهربانی خداست. گاهی اوقات آن چنان در میدان خطا و غفلت و نادانی چهارنعل می تازیم که یادمان می رود خدا روزی دهنده است و خداست که منبع آرامش است. لکن بازهم خدا خدایی می کند و آدمی را از لطفش محروم نمی کند.

زنی که دو بار شوهر کرده!

أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ قَالَتْ لَهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي الْمَرْأَةُ يَكُونُ لَهَا زَوْجَانِ فَيَمُوتَانِ فَيَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ لِأَيِّهِمَا تَكُونُ فَقَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ تَخَيَّرُ أَحْسَنَهُمَا خُلُقاً وَ خَيْرَهُمَا لِأَهْلِهِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؛

ام سلمه به پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: پدر و مادرم فداى تو باد، زنى كه دو بار شوهر كرده و آن ها از دنيا رفته اند و به بهشت داخل شده اند، اين زن با کدام یک از آن ها خواهد بود؟ فرمود: اى ام سلمه: هرکدام كه اخلاق نيكويى داشته باشد و با خانواده خود رفتار نيكويى

ص: 20


1- . همان، ح 144.

داشته باشد. اى ام سلمه! كسى كه اخلاق نيكو داشته باشد خير دنيا و آخرت را برده است.(1)

خوش اخلاقی همانند آهن ربا دلربایی می کند؛ و دل ها و قلب ها را به سوی خودش جذب می کند. گاهی اوقات نه پولی است و نه سخنی تا دلی را به دست آوریم. لکن ابزار خوش اخلاقی آن چنان نقش خود را ایفا می کند که جای همه چیز را پر می کند.

دوست داشتم تکه ای از گوشت دستم فدا سازم!

امام سجاد (علیه السلام): وَدِدْتُ أَنِّي افْتَدَيْتُ خَصْلَتَيْنِ فِي الشِّيعَةِ لَنَا بِبَعْضِ لَحْمِ سَاعِدِي النَّزَقَ وَ قِلَّةَ الْكِتْمَانِ؛

دوست داشتم که تکه ای از گوشت دستم را برای دو خصلت شیعه فدا سازم{ تا شیعه این دو خصلت را وا رهد} سبک سری هنگام خشم، رازداری اندک.(2)

ای کاش هنگام خشم، افسار گستاخ آن را نگه داریم نگذاریم شعله ی بی رحم خشم جان و روح خود و اطرافیان را به خاکستر تبدیل کند؛ و چه زیبا است که دهانمان قفل و بند داشته باشد تا اسراری که دیگران نزد ما امانت گذاشته اند بازگو نکنیم. این را به یاد داشته باشیم که آب سرد و خشم باهم جمع نمی شوند. هرگاه آتش خشم زبانه کشید آن را با آب سرد خاموش کنید.

از هفتاد مرگ بد بازمی دارد؟

امام باقر (علیه السلام): الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَزِيدَانِ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعَانِ سَبْعِينَ مِيتَةَ سَوْءٍ؛ نيكوكارى و صدقه دادن تنگدستى را از میان می برد و عمر را طولانى می کند و از هفتاد مرگ بد بازمی دارد.(3)

ص: 21


1- . همان، ح 147.
2- . همان، ح 153.
3- . همان، ح 166.

از مصداق های صدقه؛ لبخند، دل شاد کردن، کمک به دیگران، سلام کردن، خوش اخلاق بودن... می توان نام برد. پس به عمر خود برکت و خیر دهید.

آنان از گوهر سرخ کمیاب ترند؟

امام باقر (علیه السلام): قَامَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام): رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنِ الْإِخْوَانِ قَالَ الْإِخْوَانُ صِنْفَانِ إِخْوَانُ الثِّقَةِ وَ إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَأَمَّا إِخْوَانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الْكَفُّ وَ الْجَنَاحُ وَ الْأَهْلُ وَ الْمَالُ فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ عَلَى حَدِّ الثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ وَ أَظْهِرْ مِنْهُ الْحُسْنَ وَ اعْلَمْ أَيُّهَا السَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ وَ أَمَّا إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ مِنْهُمْ لَذَّتَكَ فَلَا تَقْطَعَنَّ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ لَا تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ وَ ابْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حَلَاوَةِ اللِّسَانِ؛

مردى در بصره نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام): به پا خاست و گفت: يا امیرالمؤمنین ما را درباره برادران آگاهی ده. فرمود:

برادران دو گونه اند: برادران مورد اعتماد و برادران خنده رو، اما برادران مورد اعتماد، آنان به منزله دست وبال و خانواده و مال هستند، پس اگر از برادر خود اطمينان دارى، مال و جانت را درراه او بذل كن و هر كس با او دوست باشد دوستش بدار و هر كس با او دشمن باشد دشمنش بگير و راز و عيب او را بپوشان و نيكى هاى او را آشكار كن، ولى بدان اى پرسشگر، كه آنان از گوهر سرخ كمياب ترند؛

و اما برادران خنده رو، پس لذت دوستى با آن ها را داشته باش و آن را از آنان قطع مكن و بيش از اين از باطن آنان جويا مباش و هر چه آنان با تو خنده رويى و شیرین زبانی كنند تو هم با آنان چنين كن.(1)

ص: 22


1- . همان، ح 169.

آداب دوستی بیش از آن است که در اینجا بگنجد لکن آنچه در دوستی مهم است حدومرز و گذشت است. در رفتار و گفتار حدومرز یکدیگر را نگه دارید و با چشم پوشی از خطاها دوستی را ادامه دار کنید.

دو گرسنه سیر نشدنی!

امام صادق (علیه السلام): مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ مَنْهُومُ عِلْمٍ وَ مَنْهُومُ مَالٍ ؛ دو گرسنه سير نمی شوند، گرسنه علم و گرسنه مال.(1)

هر آنچه دنبال این دو بدوی بازهم سیر نمی شوی و دوست داری بیشتر از قبل داشته باشی و بدانی. چراکه آدمی زاد تهی است و نیازمند.

دو خصلت در برابر دو خصلت

امام صادق (علیه السلام): بَرُّوا آبَاءَكُمْ يَبَرَّكُمْ أَبْنَاؤُكُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَّ نِسَاؤُكُمْ؛ به پدرانتان نيكى كنيد تا فرزندانتان شمارا نيكى كنند و درباره زنان مردم عفت نشان دهيد تا مردم درباره زنان شما عفت را رعايت كنند.(2)

از هر دست بدهی از همان دست می گیری. اگر امروز به والدین خود نیکی کردی فردا همان را در زندگی خواهی دید. اگر امروز پرده ی چشمت را کشیدی فردا ناموس ات در امان خواهد بود.

من در میان شما دو چیز به جا می گذارم؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله:إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ أَحَدُهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَقُلْتُ لِأَبِي سَعِيدٍ مَنْ عِتْرَتُهُ قَالَ أَهْلُ بَيْتِهِ؛ همانان من در میان شما دو چیز به جا می گذارم. یکی از آن

ص: 23


1- . همان، ح 182.
2- . همان، ح 188.

بلندپایه تر از دیگری است: یکی کتاب خدا است که ریسمانی است کشیده شده ا از آسمان تا زمین و دیگری عترت من. آگاه باشید که به راستی آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا آن هنگام که بر من در حوض{کوثر} وارد شوند. راوی گوید که به ابوسعید خدری گفتم: عترت آن حضرت چه کسانی هستند؟ گفت: اهل بیت او.(1)

تنها راه حق و صحیح راه قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است. با عمل به فرمایشات آنان راه سعادت هموار و ساده می شود.

دو چیز مردم را به نابودی کشاند؟

امام کاظم (علیه السلام): أَهْلَكَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ؛ دو چیز مردم را به نابودی کشاند: ترس از تهی دستی؛ فخر جویی(2)

خود فقر آدمی را از پا نمی اندازد لکن ترس از فقر آدمی را هلاک و نابود می گرداند. خودبینی نیز عاملی است که سرانجام آن تباهی است.

سخن جنس نر است و پاسخش جنس ماده!

امام علی (علیه السلام): أَنَّهُ قَالَ لِبَنِيهِ يَا بَنِيَّ إِيَّاكُمْ وَ مُعَادَاةَ الرِّجَالِ فَإِنَّهُمْ لَا يَخْلُونَ مِنْ ضَرْبَيْنِ مِنْ عاقِلٍ يَمْكُرُ بِكُمْ أَوْ جَاهِلٍ يَعْجَلُ عَلَيْكُمْ وَ الْكَلَامُ ذَكَرٌ وَ الْجَوَابُ أُنْثَى فَإِذَا اجْتَمَعَ الزَّوْجَانِ فَلَا بُدَّ مِنَ النِّتَاجِ؛

ای فرزندان عزیزم، از دشمنی ورزیدن با مردم بپرهیزید که به راستی مردم دو گونه اند: خردمندی که بر شما نیرنگ زند و یا بی خردی که در پاسخ گویی به شما شتاب گیرد. سخن جنس نر است و پاسخش جنس ماده. پس چون این دو گرد هم آیند به ناچار نتیجه ای دهند.(3)

ص: 24


1- . همان، ح 210.
2- . همان، ح 215.
3- . همان، ح 224.

جواب سنگ کلوخ است. سخن زاد و ولد دارد؛ و هیچ وقت نازا نمی شود مگر با خاموشی و لب به سخن باز نکردن.

آدمی زاد پیر شود و دو خصلتش جوان گردد

رسول خدا صلی الله علیه و آله: يَهْرَمُ ابْنُ آدَمَ وَ يَشِبُّ مِنْهُ اثْنَانِ الْحِرْصُ عَلَى الْمَالِ وَ الْحِرْصُ عَلَى الْعُمُرِ؛ آدمیزاد پیر شود و دو خصلتش جوان گردد: آزمندی بر دارایی؛ آزمندی بر عمر.(1)

محاسن سفید و کمر خم گردد ولی حرص طول عمر و ثروت در او کمر خم نمی کند و نمی شکند.

علاقه مندی و بی علاقگیداآمیاتنمتت

رسول خدا صلی الله علیه و آله: الرَّغْبَةُ فِي الدُّنْيَا تُكْثِرُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا يُرِيحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ؛ علاقه مندی به دنيا آشفتگى خاطر و اندوه آورد و بی علاقگی به آن جسم و جان را راحتى مى بخشد.(2)

هراندازه آدمی به دنیای گذرا بی خیال تر باشد به همان اندازه به راحتی و آسایش خویش کمک کرده است؛ و هراندازه دلبسته به دنیا باشد به همان اندازه افسرده و غمگین می گردد.

ص: 25


1- . همان، ح 225.
2- . همان، ح 227.

ص: 26

عددهای سه گانه

مؤمن سه خصلت ندارد

امام صادق (علیه السلام): لَا يُؤْمِنُ رَجُلٌ فِيهِ الشُّحُّ وَ الْحَسَدُ وَ الْجُبْنُ وَ لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَ لَا حَرِيصاً وَ لَا شَحِيحاً؛ كسى كه در او حرص و ترس باشد ايمان ندارد و مؤمن، ترسو و حريص و بخيل نيست.(1)

سه عامل عقب افتادگی و روسیاهی، شقاوت؛ ترس و حرص و بخل.

سه بالابرنده، سه کفاره، سه نابودکننده، سه نجات دهنده!

امام باقر (علیه السلام): ثَلَاثٌ دَرَجَاتٌ وَ ثَلَاثٌ كَفَّارَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُوبِقَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُنْجِيَاتٌ فَأَمَّا الدَّرَجَاتُ فَإِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ وَ الْكَفَّارَاتُ إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِي السَّبَرَاتِ وَ الْمَشْيُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِلَى الصَّلَوَاتِ وَ الْمُحَافَظَةُ

عَلَى الْجَمَاعَاتِ وَ أَمَّا الثَّلَاثُ الْمُوبِقَاتُ فَشُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ وَ أَمَّا الْمُنْجِيَاتُ فَخَوْفُ اللَّهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ وَ الْقَصْدُ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ كَلِمَةُ الْعَدْلِ فِي الرِّضَا وَ السَّخَط؛ سه چيز باعث بالا رفتن درجه و سه چيز كفاره گناهان و سه چيز هلاك كننده و سه چيز نجات دهنده است؛

ص: 27


1- . همان، ح 249.

اما چيزهايى كه درجه را بالا مى برد، آشكار كردن سلام و دادن طعام و نمازخواندن در شب است، درحالی که مردم در خوابند و اما چیزهایی که كفاره گناهان است، وضو گرفتن كامل در هواى سرد و شب و روز براى خواندن نماز (به مسجد) رفتن و محافظت بر {نماز}جماعت است

و اما آن چيزهايى كه هلاك كننده است: بخلى است كه صاحب آن از آن فرمان برد و هواى نفسى است كه صاحب آن از آن پيروى كند و خودخواهى انسان؛ و اما آن چيزهايى كه نجات مى دهد، ترسيدن از خدا در نهان و آشكار و ميانه روى در حال غنى بودن و فقر و گفتن سخن عادلانه در حالت خوشنودى و خشم است.(1)

چه آسان درجه می دهی و چه راحت گناهان را می بخشی و چه خوب نجات می دهی و چه نامهربانی با خودم که خویش را گرفتار و روسیاه می کنم.

سه کس از سه کس حق خود را نمی گیرد

امام صادق (علیه السلام): ثَلَاثا لَا يَنْتَصِفُونَ مِنْ ثَلَاثَةٍ شَرِيفٌ مِنْ وَضِيعٍ وَ حَلِيمٌ مِنْ سَفِيهٍ وَ بَرٌّ مِنْ فَاجِرٍ؛ سه كس از سه كس حق خود را دريافت نمی کنند.

شريف از پست و بردبار از کم خرد و نيكوكار از بدكار.(2)

هر آن کس قدر و منزلت خویش را شناخت. آن را به ناچیزترین چیز و ناکس ترین فرد نمی فروشد.

سه چیز در برابر سه چیز

امام صادق (علیه السلام): مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَا عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زَادَ اللَّهُ فِي رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِهِ زَادَ اللَّهُ فِي عُمُرِهِ؛ كسى كه زبانش راست گو باشد عملش رشد مى كند و

ص: 28


1- . همان، ح 251.
2- . همان، ح 257.

كسى كه نيّتش خوب باشد، خداوند بر روزى او مى افزايد و كسى كه به خانواده اش نيكى كند، خداوند بر عمر او مى افزايد.(1)

همگی درراه رشد و تکامل انسان بسیج شده اند. زبان راست گو و نیت پاک و نیکی به خانواده همگی برای من ساخته شده اند تا سود و منفعتش به حساب من آید.

سه چیز که دشمنی خدا در آن ها است

امام صادق (علیه السلام): ثَلَاثٌ فِيهِنَّ الْمَقْتُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَوْمٌ مِنْ غَيْرِ سَهَرٍ وَ ضَحِكٌ مِنْ غَيْرِ عَجَبٍ وَ أَكْلٌ عَلَى الشِّبَعِ؛

سه چيز است كه دشمنى خداوند عزوجل در آن ها است. خواب بدون شب زنده داری و خنده بدون جهت و خوردن در حال سيرى.(2)

دشمن رحم و مروت ندارد. دشمن هدفش نابودی دوست است. پس دوست بدن خویش باش و قهر خدا را نپسند.

سه چیز ریشه های کفر است

امام صادق (علیه السلام): أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِكْبَارُ وَ الْحَسَدُ فَأَمَّا الْحِرْصُ فَآدَمُ حِينَ نُهِيَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ يَأْكُلَ مِنْهَا وَ أَمَّا الِاسْتِكْبَارُ فَإِبْلِيسُ حِينَ أُمِرَ بِالسُّجُودِ فَأَبَى وَ أَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حِينَ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ حَسَداً؛

سه چيز ريشه هاى كفر است: حرص و خودبينى و حسد،

اما حرص هنگامی که آدم از نزديك شدن به درخت نهى شد حرصش واداشت كه از آن بخورد و اما خودبينى هنگامی که ابليس دستور يافت سجده كند و نكرد از خودبينى بود و اما حسد پس دو فرزند آدم كه يكى ديگرى را كشت از روى حسد بود.(3)

ص: 29


1- . همان، ح 262.
2- . همان، ح 266.
3- . همان، ح 269.

تبری باید ساخت از جنس ایمان تا برریشه های حرص و تکبر و حسد کوباند.

اسراف کار سه نشانه دارد

امام علی (علیه السلام): لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَأْكُلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَه ؛

اسرافکار را سه نشانه باشد: آنچه را كه شايسته او نيست مى خورد و لباسى را كه شايسته او نيست مى پوشد و آنچه را كه شايسته او نيست مى خرد.(1)

در خوراك و پوشاك و خريدن كالا از حدّ خود تجاوز مى كند و بيشتر ازآنچه در شأن اوست خرج مى كند.

همه نیکی ها در سه خصلت است

امام باقر (علیه السلام): جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ؛ همه نيكى ها در سه خصلت جمع شده است: نگريستن و سكوت و سخن گفتن، پس هر نگاهى كه همراه با عبرت گرفتن نباشد، اشتباه است و هر سكوتى كه همراه با انديشيدن نباشد، غفلت است و هر سخنى كه همراه با ذكر خدا نباشد، بيهوده و لغو است. خوشا به حال كسى كه نگاهش عبرت و سكوتش تفكر و كلامش ذكر باشد و بر گناهش گريه كند و مردم از شرّ او در امان باشند.(2)

نگاه بدون درس گرفتن، خاموشی بدون تأمل و تفکر، سخن بدون یاد خدا همگی انسان را از مسیر هدایت و رشد و خوشبختی دور می کند. سخنی که با ذکر خدا باشد گویا چنین است که آن چیزی را بگویی که خدا می پسندد نه آنکه شیطان پسندد.

ص: 30


1- . همان، ح 286.
2- . همان، ح 288.

سه خصلت را از كلاغ بياموزيد

امام رضا (علیه السلام): تَعَلَّمُوا مِنَ الْغُرَابِ خِصَالًا ثَلَاثاً اسْتِتَارَهُ بِالسِّفَادِ وَ بُكُورَهُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَ حَذَرَهُ؛ سه خصلت را از كلاغ بياموزيد: جفت شدن با ماده به صورت پنهانى و طلب روزى در صبح زود و احتياط كردن او.(1)

حیا و عفت، تلاش و همت، هوشیاری و هشیاری از رازهای ماندگاری و موفقیت است.

سه چیز با سه چیز همراه است

أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): يَقُولُ مَعَ التَّثَبُّتِ تَكُونُ السَّلَامَةُ وَ مَعَ الْعَجَلَةِ تَكُونُ النَّدَامَةُ وَ مَنِ ابْتَدَأَ بِعَمَلٍ فِي غَيْرِ وَقْتِهِ كَانَ بُلُوغُهُ فِي غَيْرِ حِينِهِ؛ امام صادق (علیه السلام): با پايدارى، سلامت و باعجله، پشيمانى حاصل مى شود و هر كس كه كارى را در غير وقت آن انجام دهد، در غير وقت خود به نتيجه مى رسد.(2)

صبر و حوصله باید کرد تا وقتش برسد و الا تمام زحمت ها را به باد خواهی داد. زمان همیشه هست و خواهد بود آنچه مهم است انتخاب زمان است پس کوشا باش تا بهترین زمان ها را بدون شتاب زدگی شکار کنی.

كسى كه سه چيز دارد، از سه چيز محروم نگردد

يَا مُعَاوِيَةُ مَنْ أُعْطِيَ ثَلَاثَةً لَمْ يُحْرَمْ ثَلَاثَةً مَنْ أُعْطِيَ الدُّعَاءَ أُعْطِيَ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ أُعْطِيَ الزِّيَادَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ التَّوَكُّلَ أُعْطِيَ الْكِفَايَةَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ »(3) وَ يَقُولُ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» (4) وَ يَقُولُ «ادْعُونِي

ص: 31


1- . همان، ح 292.
2- . همان، ح 293.
3- . الطلاق: 3.
4- . ابراهیم: 7.

أَسْتَجِبْ لَكُمْ »(1)؛ معاویه بن وهب گوید که امام صادق (علیه السلام): فرمود: كسى كه به او سه چيز داده شود، از سه چيز محروم نگردد: كسى كه به او توفيق دعا داده شده، اجابت دعا هم داده مى شود و كسى كه به او توفيق شكرگزارى داده شده، به او افزونى هم داده مى شود و كسى كه به او توفيق توكل داده شده، به او بى نيازى از ديگران هم داده مى شود (چون خدا براى او كافى است). همانا خداوند در كتاب خود مى فرمايد: هر كس بر خدا توكل كند، او را بس است و مى فرمايد: هرگاه شكر كنيد بر شما مى افزايم و مى فرمايد: مرا بخوانيد تا شمارا اجابت كنم.(2)

از تو حرکت از خدابرکت. از خدا بخواه و در همان مسیر گام بردار. اعتماد داشته باش که خدا هوایت را دارد.

با ترسو و بخیل و حریص مشورت مکن

رسول خدا صلی الله علیه و آله:يَا عَلِيُّ لَا تُشَاوِرَنَّ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرَنَّ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ وَ لَا تُشَاوِرَنَّ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَهاً وَ اعْلَمْ يَا عَلِيُّ أَنَّ الْجُبْنَ وَ الْبُخْلَ وَ الْحِرْصَ غَرِيزَةٌ وَاحِدَةٌ يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ؛

ای علی، با ترسو مشورت مکن که به راستی راه رهایی از مشکل را بر تو تنگ کند، با بخیل مشورت مکن که هرآینه تو را از دستیابی بر هدفت بازدارد و با آزمند مشورت مکن که بی گمان بدترین کارها را برای تو بیآراید. بدان که همانا ترس، بخل و آز از یک سرشتند که بدگمانی به خدا سرچشمه آن ها است.(3)

گاهی با یک مشورت مسیر زندگی آدمی تغیر می کند پس مراقب باشد جهت یاب زندگی ات را به دست چه کسی می سپاری؟

ص: 32


1- . المؤمن: 60 .
2- . همان، ح 297.
3- . همان، ح 298.

سخن چین قاتل سه نفر است

امام صادق (علیه السلام): السَّاعِي قَاتِلُ ثَلَاثَةٍ قَاتِلُ نَفْسِهِ وَ قَاتِلُ مَنْ يَسْعَى بِهِ وَ قَاتِلُ مَنْ يَسْعَى إِلَيْهِ؛ سخن چین قاتل سه نفر باشد: قاتل خويش و قاتل آنكه از او سخن چینی نموده و قاتل كسى كه نزد او{از دیگری} سخن چینی كرده است.(1)

سخن چین شمشیر چند پهلو است از هر طرف گرفته شود ضربه خواهد زد.

اگر چنین نبود!

خداوند متعال: إِنِّي تَطَوَّلْتُ عَلَى عِبَادِي بِثَلَاثٍ أَلْقَيْتُ عَلَيْهِمُ الرِّيحَ بَعْدَ الرُّوحِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا دَفَنَ حَمِيمٌ حَمِيماً وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْهِمُ السَّلْوَةَ بَعْدَ الْمُصِيبَةِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَتَهَنَ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِعَيْشِهِ وَ خَلَقْتُ هَذِهِ الدَّابَّةَ وَ سَلَّطْتُهَا عَلَى الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَكَنَزَهُمَا مُلُوكُهُمْ كَمَا يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ.

امام صادق (علیه السلام): فرمود خدای شکوهمند می فرماید: من بر بندگانم با سه چيز منّت نهادم:

پس از بيرون شدن روح از جسد، بوى بد به او دادم كه اگر چنين نبود هيچ خويشى، خويش خود را دفن نمى كرد، به آن ها پس از رسيدن مصيبت فراموشی دادم كه اگر چنين نبود، هیچ یک از آن ها زندگى گوارايى نداشت و اين حيوان (کِرم) را

(به عنوان آفت) آفريدم و آن را بر گندم و جو مسلط كردم كه اگر چنين نبود، پادشاهان آن را مانند طلا و نقره روی هم انباشته می کردند.(2)

اگر نعمت فراموشی نبود الآن همگی مجنون و افسرده بودیم اگر این حیوان کوچک نبود الآن در احتکار و قحط سالی بودیم.

ص: 33


1- . همان، ح 314.
2- . همان، ح 327.

اگر سه چیز در فرزند آدم نبود!

امام صادق (علیه السلام): لَوْ لَا ثَلَاثٌ فِي ابْنِ آدَمَ مَا طَأْطَأَ رَأْسَهُ شَيْ ءٌ الْمَرَضُ وَ الْفَقْرُ وَ الْمَوْتُ كُلُّهُمْ فِيهِ وَ إِنَّهُ مَعَهُنَّ لَوَثَّاب ؛

اگر سه چيز در فرزند آدم نبود، هرگز چيزى سر او را خم نمى كرد: بيمارى و فقر و مرگ، همه این ها در او هست و درعین حال او همواره جست وخیز مى كند.(1)

چموش تر از انسان کجاست و کیست؟ می بیند ولی باز درس عبرت نمی گیرد.

سه دوستی که می گویند من با تو هستم

امام علی (علیه السلام): إِنَّ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ ثَلَاثَةَ أَخِلَّاءَ فَخَلِيلٌ يَقُولُ أَنَا مَعَكَ حَيّاً وَ مَيِّتاً وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ خَلِيلٌ يَقُولُ لَهُ أَنَا مَعَكَ إِلَى بَابِ قَبْرِكَ ثُمَّ أُخَلِّيكَ وَ هُوَ وَلَدُهُ وَ خَلِيلٌ يَقُولُ لَهُ أَنَا مَعَكَ إِلَى أَنْ تَمُوتَ وَ هُوَ مَالُهُ فَإِذَا مَاتَ صَارَ لِلْوَارِثِ؛

همانا براى مسلمان سه دوست وجود دارد: دوستى كه مى گويد من با تو هستم چه زنده باشى و چه مرده باشى و آن عمل اوست

و دوستى كه مى گويد: من تا لب گور با تو هستم و پس ازآن تو را رها خواهم كرد و آن فرزند اوست

و دوستى كه مى گويد: من با تو هستم تا وقتی که بميرى و آن مال اوست و چون بميرد، مال در اختيار وارث قرار مى گيرد.(2)

شخص دانا و زرنگ دوستی را انتخاب می کند که همواره در سختی و آسایش کنارش باشد و به او یاری رساند.

ص: 34


1- . همان، ح 329.
2- . همان، ح 332.

هر چیزی نشانه ای دارد

قَالَ لُقْمَانُ (علیه السلام): لِابْنِهِ يَا بُنَيَّ لِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلَامَةٌ يُعْرَفُ بِهَا وَ يُشْهَدُ عَلَيْهَا لِلْمُنَافِقِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يُخَالِفُ لِسَانُهُ قَلْبَهُ وَ قَلْبُهُ فِعْلَهُ وَ عَلَانِيَتُهُ سَرِيرَتَه وَ لِلْمُرَائِي ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ وَ يَنْشَطُ إِذَا كَانَ النَّاسُ عِنْدَهُ وَ يَتَعَرَّضُ فِي كُلِّ أَمْرٍ لِلْمَحْمَدَةِ وَ لِلْحَاسِدِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ يَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ يَشْمَتُ بِالْمُصِيبَة وَ لِلْكَسْلَان ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَتَوَانَى حَتَّى يُفَرِّطَ وَ يُفَرِّطُ حَتَّى يُضَيِّعَ وَ يُضَيِّعُ حَتَّى يَأْثَم ؛ امام صادق (علیه السلام): فرمود که لقمان (علیه السلام) فرزندش را گفت: ای فرزند دلبندم، هر چیزی را نشانه ای است که به آن شناخته شود و بر آن گواه باشد.

منافق سه علامت دارد: زبانش با قلبش و قلبش با عملش و آشكارش با نهانش مخالف است

و رياكار سه علامت دارد: وقتى تنهاست كسالت به خرج مى دهد و وقتى با مردم است بانشاط عمل مى كند و در هر كارى ستايش مردم را مى جويد

و حسود سه علامت دارد: وقتى كسى غايب است غيبت او را مى كند و چون حاضر باشد به او تملّق مى كند و مصیبت زده را شماتت مى كند

و تنبل سه علامت دارد: سستى مى كند تا وظيفه اى را انجام ندهد، وظيفه اش را انجام نمى دهد تا آن ضايع گردد و ضايع نمى شود مگر این که گناهكار باشد.(1)

این نشانه ها را از خود دور کنید که نشانه ی خانه شیطان و بدبختی است.

سه چيز كه هیچ کس در آن ها عذرى ندارد

امام صادق (علیه السلام): ثَلَاثَةٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِيهَا أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ؛ سه چيز است كه هیچ کس در آن ها عذرى ندارد:

ص: 35


1- . همان، ح 353.

اداى امانت به صاحبش، چه نيكوكار باشد و چه بدكار

و وفاى به عهد چه براى نيكوكار باشد و يا براى بدكار

و نيكى به پدر و مادر، چه نيكوكار باشند و چه بدكار.(1)

هر آن کس می خواهی باش، ولی بدان عذری در این ها نداری و باید به آن پایبند باشی.

منظور از یاد خدا بودن

امام صادق (علیه السلام): مَا ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُ بِشَيْ ءٍ أَشَدَّ عَلَيْهِ مِنْ خِصَالٍ ثَلَاثٍ يُحْرَمُهَا قِيلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ الْمُوَاسَاةُ فِي ذَاتِ يَدِهِ بِاللَّهِ وَ الْإِنْصَافُ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ لَكُمْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَكِنَّ ذِكْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ لَهُ وَ ذِكْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ؛ محروميت از سه چيز سخت ترین ابتلاى مؤمن است عرض شد: آن سه چيز چيست؟ فرمود:

درراه خدا با آنچه در دست دارد با ديگران همدردى كردن و درباره خويشتن انصاف دادن و زياد به یاد خداى بودن

مقصود از اين گفتار نه اين است كه شما ذکر سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر را زياد تكرار كنيد

بلكه مقصودم به ياد خدا بودن است در آنچه براى او حلال کرده و به یاد داشتن خدا در آنچه بر او حرام کرده است.(2)

یاد خدا تنها به زبان نیست. به عمل و رفتار ما نیز هست. چه بسا بر زبان ساده و سهل باشد ولی در عمل بر ما سخت آید.

ذکرگفتن آسان است و خرجی ندارد ولی کمک به دیگران، انفاق، گذشت، صله رحم، خوش رفتاری، مهمانی دادن... در عمل است.

ص: 36


1- . همان، ح 358.
2- . همان، ح 370.

نیکی با سه شرط

امام صادق (علیه السلام): رَأَيْتُ الْمَعْرُوفَ لَا يَصْلُحُ إِلَّا بِثَلَاثِ خِصَالٍ تَصْغِيرِهِ وَ سَتْرِهِ وَ تَعْجِيلِهِ فَإِنَّكَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَيْهِ وَ إِذَا سَتَرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَ إِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَ إِنْ كَانَ غَيْرُ ذَلِكَ مَحَقْتَهُ وَ نَكَدْتَه ؛

به نظر من كار نيك شايستگى پيدا نكند مگر با سه شرط:

كوچك شمردن آن كار و پنهان داشتن آن و هر چه زودتر انجام دادنش

كه اگر كوچكش شمردى در نظر آنكه كار نيك را براى او انجام می دهی بزرگش خواهى كرد و اگر پنهانش داشتى تكميلش خواهى نمود و اگر هر چه زودتر انجام دادى گوارايش خواهى كرد و اگر جز اين باشد احسان خود را پايمال و{ بر کام او } ناگوارش كرده اى .(1)

تونیکی کن در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز(2)

اگر خانواده ات بدانند تو را خاک نمی کنند!

امام باقر (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ يَا ابْنَ آدَمَ تَطَوَّلْتُ عَلَيْكَ بِثَلَاثٍ سَتَرْتُ عَلَيْكَ مَا لَوْ يَعْلَمُ بِهِ أَهْلُكَ مَا وَارَوْكَ وَ أَوْسَعْتُ عَلَيْكَ فَاسْتَقْرَضْتُ مِنْكَ فَلَمْ تُقَدِّمْ خَيْراً وَ جَعَلْتُ لَكَ نَظِرَةً عِنْدَ مَوْتِكَ فِي ثُلُثِكَ فَلَمْ تُقَدِّمْ خَيْراً؛

اى فرزند آدم من به تو سه منت نهاده ام:

کارهایی را بر تو پوشانيده ام آنچه را كه اگر خانواده تو آن را بدانند تو را به خاك نمى سپارند

و به تو وسعت دادم و از تو قرض خواستم پس خیری از پیش نفرستادی

و موقع مرگت يك سوم مالت را در اختيار تو قراردادم پس خیری از پیش نفرستادی.(3)

ص: 37


1- . همان، ح 383.
2- . سعدی، مواعظ، 41.
3- . همان، ح 390

خدایا تو خیلی خوب و مهربان و بخشنده هستی و ممنونیم از این همه لطف و مهربانی ات ولی چه کار کنیم که برخی از ما آدم ها، آدم نمی شویم.

پاداش دنباله دار

امام صادق (علیه السلام): لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِي حَيَاتِهِ فَهِيَ تَجْرِي بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ صَدَقَةٌ مَوْقُوفَةٌ لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّةُ هُدًى سَنَّهَا فَكَانَ يَعْمَلُ بِهَا وَ عَمِلَ مِنْ بَعْدِهِ غَيْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُ؛

پاداش هيچ عملى پس از مرگ به انسان نرسد مگر سه كار:

صدقه جاريه اى كه در زمان زندگى انجام داده كه پس از مرگش تا روز قيامت به عنوان صدقه وقف باقى مى ماند و كسى آن را به ارث نمى برد و ديگر رفتار هدايت بخشى كه از خود به يادگار گذاشته هم خود به آن عمل می کرده و هم ديگرى پس از وى، سوم فرزند شايسته اى كه برايش طلب مغفرت و آمرزش كند.(1)

اگر خواهان زنده بودن در سر دارید عمل نیکی، وقف ماندگاری و فرزند شایسته ای و کتاب مفیدی و... از خود به جا بگذارید.

اگر سه خصلت داری همه ی دنیا راداری

رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ أَصْبَحَ مُعَافًى فِي جَسَدِهِ آمِناً فِي سَرْبِهِ عِنْدَهُ قُوتُ يَوْمِهِ فَكَأَنَّمَا حِيزَتْ لَهُ الدُّنْيَا؛

هر كس تنش سالم و جانش در امان و خوراك روزانه اش را داشته باشد گویا که همه ی دنیا از آنِ او شده است.(2)

همین که سالم هستی و دستت جلوی کسی دراز نیست شکر خدا کن و شادباش چراکه تمام دنیا را داری. نهایت و آخر دنیا مگر چیست؟ طرف می دود و می دود تا

ص: 38


1- . همان، ح 424.
2- . همان، ح 451.

به سلامتی و لقمه ای نان برسد. خوب همین حال نیز داری پس چرا می دوی؟ ای دوند ه به کجا چنین شتابان!

تقصیر من بود!

امام باقر (علیه السلام): مَا مِنْ مُؤْمِنَيْنِ اهْتَجَرَا فَوْقَ ثَلَاثٍ إِلَّا وَ بَرِئْتُ مِنْهُمَا فِي الثَّالِثَةِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا حَالُ الظَّالِمِ فَمَا بَالُ الْمَظْلُومِ فَقَالَ (علیه السلام): مَا بَالُ الْمَظْلُومِ لَا يَصِيرُ إِلَى الظَّالِمِ فَيَقُولُ أَنَا الظَّالِمُ حَتَّى يَصْطَلِحَا؛

هر دو مؤمن كه از یکدیگر بيش از سه روز قهر كنند من از آن دو در روز سوم بيزاری جویم. عرض شد: يا ابن رسول اللَّه اين سزاى ستمكار است گناه مظلوم چيست كه از او بيزار شوى؟

فرمود: چرا مظلوم به نزد ظالم نمی رود تا او را گويد: تقصیر من بود تا اینکه باهم آشتى كنند.(1)

ستمگر اینجا مؤمن است؛ و به احترام دوستی و اتحاد و تواضع این کار را می کنیم و الا در مقابل ستمگر کافر سر تسلیم فرود نمی آوریم.

مهمانی با سه شرط

امام رضا (علیه السلام): أَنَّهُ دَعَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ (علیه السلام): عَلَى أَنْ تَضْمَنَ لِي ثَلَاثَ خِصَالٍ قَالَ وَ مَا هِيَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا تُدْخِلُ عَلَيْنَا شَيْئاً مِنْ خَارِجٍ وَ لَا تَدَّخِرُ عَنِّي شَيْئاً فِي الْبَيْتِ وَ لَا تُجْحِفُ بِالْعِيَالِ قَالَ ذَلِكَ لَكَ فَأَجَابَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام):

مردى على علیه السلام را به مهمانی دعوت كرد على (علیه السلام): به او فرمود دعوتت را به سه شرط مى پذيرم،

عرض كرد: آن سه شرط چيست يا امیرالمؤمنین؟

ص: 39


1- . همان، ح 491.

فرمود: از بيرون خانه هيچ براى ما تهيه نكنى و ازآنچه در خانه دارى هيچ دريغ ندارى و بر اهل خانه ات سخت نگيرى، عرض كرد: پذيرفتم، آنگاه امام علی (علیه السلام) نیز دعوت او را پذیرفت.(1)

مهمانی آداب دارد. نه زحمت و خرجی به صاحب خانه می گذارد و نه مشقت و سختی بر خانواده. ساده و سالم.

ص: 40


1- . همان، ح 500.

عددهای چهارگانه

ثروت و راحتی کجاست؟

امام صادق (علیه السلام): مَطْلُوبَاتُ النَّاسِ فِي الدُّنْيَا الْفَانِيَةِ أَرْبَعَةٌ الْغِنَى وَ الدَّعَةُ وَ قِلَّةُ الِاهْتِمَامِ وَ الْعِزُّ فَأَمَّا الْغِنَى فَمَوْجُودٌ فِي الْقَنَاعَةِ فَمَنْ طَلَبَهُ فِي كَثْرَةِ الْمَالِ لَمْ يَجِدْهُ وَ أَمَّا الدَّعَةُ فَمَوْجُودَةٌ فِي خِفَّةِ الْمَحْمِلِ فَمَنْ طَلَبَهَا فِي ثِقْلِهِ لَمْ يَجِدْهَا وَ أَمَّا قِلَّةُ الِاهْتِمَامِ فَمَوْجُودَةٌ فِي قِلَّةِ الشُّغُلِ فَمَنْ طَلَبَهَا مَعَ كَثْرَتِهِ لَمْ يَجِدُهَا وَ أَمَّا الْعِزُّ فَمَوْجُودٌ فِي خِدْمَةِ الْخَالِقِ فَمَنْ طَلَبَهُ فِي خِدْمَةِ الْمَخْلُوقِ لَمْ يَجِدْهُ؛ خواسته هاى مردم در دنياى زودگذر چهار چيز است:

ثروت و راحتى و كم بودن مشغله فكرى و عزت.

ثروت در قناعت است هر كس آن را در فزونى مال جستجو كند نمى يابد و راحتى در سبک باری است، هرکسی آن را در سنگينى بارش جستجو كند نمى يابد و كم بودن مشغله فكرى در كم بودن اشتغال است، هر كس آن را در اشتغال بيشتر جستجو كند، نمى يابد و عزت در اطاعت خالق است هر كس آن را در اطاعت مخلوق جستجو كند نمى يابد.(1)

برای رسیدن به هر چیز بهتر و شایسته است از در آن وارد شد نه از پنجره و دیوار آن. راه رسیدن به ثروت و آرامش و عزت مشخص است. راه را گم نکنیم که گمراه می شویم و ناپیدا.

ص: 41


1- . همان، ح 518.

چهار چیز گوش شنوا دارند

امام صادق (علیه السلام): أَرْبَعَةٌ أُوتُوا سَمْعَ الْخَلَائِقِ النَّبِيُّ ص وَ حُورُ الْعِينِ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فَمَا مِنْ عَبْدٍ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله) وَ يُسَلِّمُ عَلَيْهِ إِلَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ وَ سَمِعَهُ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ اللَّهُمَّ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعِينِ إِلَّا سَمِعْنَهُ وَ قُلْنَ يَا رَبَّنَا إِنَّ فُلَاناً قَدْ خَطَبَنَا إِلَيْكَ فَزَوِّجْنَا مِنْهُ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ يَقُولُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ إِلَّا قَالَتِ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ أَسْكِنْهُ فِيَّ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ يَسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا قَالَتِ النَّارُ يَا رَبِّ أَجِرْهُ مِنِّي؛ به چهار چيز گوش داده شده كه سخن همه آفریدگان را می شنوند:

پيامبر و حوريان بهشتى و بهشت و دوزخ.

هيچ بنده اى به پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) صلوات و سلام نمى فرستد مگر اينكه به او مى رسد و او آن را مى شنود و كسى نيست كه بگويد: خدايا مرا با حور العين تزويج كن، مگر اينكه آن ها مى شنوند و مى گويند: پروردگارا فلانى از ما خواستگارى كرد ما را به ازدواج او درآور و كسى نيست كه بگويد: خدايا مرا به بهشت وارد كن، مگر اينكه بهشت مى گويد: خدايا او را در من ساكن گردان؛ و كسى نيست كه از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد مگر اينكه آتش بگويد: پروردگارا او را از من دور ساز و پناه بده.(1) یکی از دعای های پس از نماز این دعا است «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أجِرنِی مِنَ النَّارِ وَ أدخِلنِی الجَنَّهَ وَ زَوِّجنِی مِنَ الحُورِالعِینِ».(2)

حالا که خدا حورالعین را آفرید پس چرا درخواست نکنیم؟! که خدایا یک چند تایی هم به ما بده. از کرم و لطف خدا که کم نمی شود پس خدای مهربان به همه بنی بشری که این دعا را می خوانند بی نهایت عطا کن. ممنونم خدا.

ص: 42


1- . همان، ح 528.
2- . مفاتیح الجنان، تعقیبات مشترک.

چهار چیز در چهار چیز پنهان است

امام علی (علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْفَى أَرْبَعَةً فِي أَرْبَعَةٍ أَخْفَى رِضَاهُ فِي طَاعَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ رِضَاهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ وَ أَخْفَى سَخَطَهُ فِي مَعْصِيَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ شَيْئاً مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ سَخَطُهُ مَعْصِيَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ وَ أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِي دَعْوَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَ شَيْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ وَ أَخْفَى وَلِيَّهُ فِي عِبَادِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِ اللَّهِ فَرُبَّمَا يَكُونُ وَلِيَّهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ؛ خداوند چهار چيز را در چهار چيز پنهان كرده است:

خوشنودى خودش را در اطاعتش پنهان كرده، پس چيزى از اطاعت او را كوچك مشمار، چه بسا كه با رضايت او همراه شود و تو ندانى

و خشم خود را در نافرمانى خود پنهان كرده، پس چيزى از نافرمانى او را كوچك مشمار، چه بسا گناهى سبب خشم او شود و تو ندانى

و اجابت خود را در دعا كردنش پنهان كرده، پس چيزى از دعا كردن او را كوچك مشمار، چه بسا با اجابتش همراه شود و تو ندانى

و ولىّ خود را در ميان بندگانش پنهان كرده، پس هيچ بنده اى از بندگان خدا را كوچك مشمار، چه بسا او ولىّ خدا باشد و تو ندانى.(1)

به ظاهر افراد و اعمال نگاه نکنیم. چه بسا کاهی باشد ولی در درونش رشته کوه ای سربه فلک باشد.

غذا با چهار صفت کامل می شود.

امام صادق (علیه السلام): إِذَا جُمِعَ لِلطَّعَامِ أَرْبَعُ خِصَالٍ فَقَدْ تَمَّ إِذَا كَانَ مِنْ حَلَالٍ وَ كَثُرَتِ الْأَيْدِي عَلَيْهِ وَ سُمِّيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي أَوَّلِهِ وَ حُمِدَ فِي آخِرِهِ؛

اگر در خوراك چهار چيز فراهم آيد كامل خواهد بود

ص: 43


1- . همان، ح 542.

از حلال باشد- دست هاى زيادى در خوردن او شركت كند- بانام خدا آغاز شود و با حمد او پايان پذيرد.(1)

زیباترین و بابرکت ترین سفره، سفره ای است که غذای طیب و حلال باشد و افراد زیادی گرد آن جمع شوند و در آغاز و پایان از صاحبت نعمت غفلت نکنند.

غم روزی مخور!

خداوند متعال به حضرت موسی فرمود: يَا مُوسَى احْفَظْ وَصِيَّتِي لَكَ بِأَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ أَوَّلُهُنَّ مَا دُمْتَ لَا تَرَى ذُنُوبَكَ تُغْفَرُ فَلَا تَشْتَغِلْ بِعُيُوبِ غَيْرِكَ وَ الثَّانِيَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى كُنُوزِي قَدْ نَفِدَتْ فَلَا تَغْتَمَّ بِسَبَبِ رِزْقِكَ وَ الثَّالِثَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى زَوَالَ مُلْكِي فَلَا تَرْجُ أَحَداً غَيْرِي وَ الرَّابِعَةُ مَا دُمْتَ لَا تَرَى الشَّيْطَانَ مَيِّتاً فَلَا تَأْمَنْ مَكْرَهُ؛

اى موسى! سفارش مرا به چهار چيز درباره خود حفظ كن:

اول اينكه مادامی که گناهان خود را آمرزيده نديدى به عيب جويى از ديگران مشغول مباش،

دوم اينكه مادامی که خزانه هاى مرا پایان یافته نديدى غم روزى مخور،

سوم اينكه مادامی که پادشاهى مرا زوال يافته نديدى { نابودشده}به كسى جز من اميدوار مباش،

چهارم اينكه مادامی که شيطان را مرده نيافتى از مكر او ايمن مباش.(2)

باخدا باش و پادشاهی کن. تا زمانی که خدا هست رزق و روزی و امید و زندگانی... هست.

ص: 44


1- . همان، ح 550.
2- . همان، ح 552.

با چهار خصلت از طبابت بی نیاز می شوی.

امیرالمومنان (علیه السلام): به فرزندش امام حسن (علیه السلام): فرمود: يَا بُنَيَّ أَ لَا أُعَلِّمُكَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِي بِهَا عَنِ الطِّبِّ فَقَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِيهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَيْتَ عَنِ الطِّب ؛

فرزندم، آيا به تو نياموزم چهار خصلتى را كه با آن از طبابت بى نياز شوى؟ عرض كرد: آرى يا امیرالمؤمنین، فرمود:

بر سر غذا منشين مگر اينكه گرسنه باشى

و از سر غذا برنخيز مگر اينكه اشتهاى آن را داشته باشى (سير نخورى)

و غذا را خوب بجوى

و هرگاه كه خواستى بخوابى به مستراح برو. اگر اين ها را به کاربردی از طبّ بى نياز خواهى شد.(1)

به راستی اگر همگان به این دستور کاربری و جامع عمل می کردند. آیا امروزه نیازی به پزشک فراوان بود؟

فاصله میان حق و باطل چهار انگشت است

امام باقر (علیه السلام) فرمود: از أَمِيرُ الْمُؤْمِنِان (علیه السلام) پرسیدند: كَمْ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَقَالَ أَرْبَعُ أَصَابِعَ وَ وَضَعَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَدَهُ عَلَى أُذُنِهِ وَ عَيْنَيْهِ فَقَالَ مَا رَأَتْهُ عَيْنَاكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ مَا سَمِعَتْهُ أُذُنَاكَ فَأَكْثَرُهُ بَاطِلٌ؛

فاصله ميان حق و باطل چه اندازه است فرمود: چهار انگشت و دست خود را ميان گوش و دو چشم خود گذاشت و فرمود: آنچه چشمانت ببيند حق است و آنچه گوش هایت بشنود بسیارش باطل است(2)

ص: 45


1- . همان، ح 578.
2- . همان، ح 589.

تا به چشم خود چیزی را ندیدی باور نکن و بر کرسی قضاوت منشین. با چشم خود ببین نه با گوش دیگران.

چهار چيز كه اندکش زياد است

امام صادق (علیه السلام) أَرْبَعَةٌ الْقَلِيلُ مِنْهَا كَثِيرٌ النَّارُ الْقَلِيلُ مِنْهَا كَثِيرٌ وَ النَّوْمُ الْقَلِيلُ مِنْهُ كَثِيرٌ وَ الْمَرَضُ الْقَلِيلُ مِنْهُ كَثِيرٌ وَ الْعَدَاوَةُ الْقَلِيلُ مِنْهَا كَثِيرٌ؛ چهار چيز است كه اندکش زياد است:

آتش كه اندکش زياد است و خواب كه اندکش زياد است و بيمارى كه اندکش زياد است و دشمنى كه اندکش زياد است.(1)

هیچ گاه در زندگانی فریب این اندک ها را نخوری که برای همیشه خورده می شوی.

شتاب در چهار چیز نیکوست

رسول خدا صلی الله علیه و آله:بَادِرْ بِأَرْبَعٍ قَبْلَ أَرْبَعٍ بِشَبَابِكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتِكَ قَبْلَ سُقْمِكَ وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ حَيَاتِكَ قَبْلَ مَمَاتِكَ؛

به چهار چيز پيش از رسيدن چهار چيز بشتاب (قدر آن ها را بدان):

به جوانى خود پيش از رسيدن پيرى و به سلامتی خود پيش از رسيدن بيمارى و توانگری خود پيش از رسيدن فقر و به زندگى خود پيش از رسيدن مرگ.(2)

قبل از اینکه حسرت و آه به دل خود بنشانی، آستین همت و امید را بالا بزن و نگذار پیری و بیماری، فقر و مرگ تو را از پا درآورد.

دانش همه مردم در چهار کلمه

امام صادق (علیه السلام): وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلِّهِمْ فِي أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثَّانِي أَنْ

ص: 46


1- . همان، ح 595.
2- . همان، ح 596.

تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا يُخْرِجُكَ مِنْ دِينِكَ؛

دانش همه مردم را در چهار جمله يافتم:

اول اينكه پروردگارت را بشناسى، دوم اينكه بدانى كه تو را چگونه آفریده، سوم اينكه بدانى از تو چه می خواهد، چهارم اينكه آنچه تو را از دينت بيرون مى كند بشناسى.(1)

سرچشمه دانش مردم در این چهار علم خلاصه می شود و شایسته است دنبال این گونه علوم باشیم.

به چهار کس نزدیک مشو

امام باقر (علیه السلام): لَا تُقَارِنْ وَ لَا تُؤَاخِ أَرْبَعَةً الْأَحْمَقَ وَ الْبَخِيلَ وَ الْجَبَانَ وَ الْكَذَّابَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ أَمَّا الْبَخِيلُ فَإِنَّهُ يَأْخُذُ مِنْكَ وَ لَا يُعْطِيكَ وَ أَمَّا الْجَبَانُ فَإِنَّهُ يَهْرُبُ عَنْكَ وَ عَنْ وَالِدَيْهِ وَ أَمَّا الْكَذَّابُ فَإِنَّهُ يَصْدُقُ وَ لَا يُصَدَّقُ؛ به چهار كس نزديك مشو و با آنان برادرى مكن:

احمق و بخيل و ترسو و دروغ گو.

احمق مى خواهد به تو سود برساند ولى به تو زيان مى رساند و بخيل از تو مى گيرد و به تو نمى دهد و ترسو (به هنگامی که به وجود او نياز باشد) از تو و پدر و مادرش مى گريزد و دروغ گو راست هم بگويد سخنش پذيرفته نمى شود.(2)

گاهی اوقات فرار کردن واجب است. چراکه اگر بمانی به دین و دنیا خویش لطمه می زنی. پس فرار را برقرار ترجیح بده.

ا ز چهار چیز می پرسند!

امام کاظم (علیه السلام): لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ؛

ص: 47


1- . همان، ح 598.
2- . همان، ح 611.

در قيامت بنده اى قدم از قدم برنمى دارد مگر اينكه از چهار چيز پرسيده شود:

از عمرش كه در چه راهی به سر برده؟

و از جوانی اش كه در چه کاری سپری کرده است؟

و از مالش كه از كجا به دست آورده؟ و در كجا خرج كرده؟

و از محبت ما اهل بیت.(1)

تا فرصت باقی است به حساب و کتاب خویش قبل از اینکه مو را از ماست بیرون بکشند برسیم.

خوابیدن چهار گونه است

كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام): بِالْكُوفَةِ فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ النَّوْمِ عَلَى كَمْ وَجْهٍ هُوَ فَقَالَ النَّوْمُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ الْأَنْبِيَاءُ (علیهم السلام) تَنَامُ عَلَى أَقْفِيَتِهِمْ مُسْتَلْقِينَ وَ أَعْيُنُهُمْ لَا تَنَامُ مُتَوَقِّعَةً لِوَحْيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُؤْمِنُ يَنَامُ عَلَى يَمِينِهِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ الْمُلُوكُ وَ أَبْنَاؤُهَا تَنَامُ عَلَى شَمَائِلِهَا لِيَسْتَمْرِءُوا مَا يَأْكُلُونَ وَ إِبْلِيسُ وَ إِخْوَانُهُ وَ كُلُّ مَجْنُونٍ وَ ذُو عَاهَةٍ يَنَامُ عَلَى وَجْهِهِ مُنْبَطِحاً؛ ؛

على بن ابی طالب (علیه السلام) در مسجد كوفه بود كه مردى از اهل شام به پا خاست و از او مسئله هایی پرسيد، در ميان سؤال هاى او يكى هم اين بود كه گفت: به من خبر بده كه خوابيدن چند نوع است؟ فرمود: خوابيدن بر چهار وجه است:

پيامبران بر پشت مى خوابيدند و چشمانشان نمى خوابيد و در انتظار وحى خدا بودند و مؤمن كه بر پهلوى راست و روبه قبله مى خوابد و پادشاهان و فرزندان آن ها كه بر پهلوى چپ مى خوابند تا آنچه خورده اند هضم شود و شيطان و برادرانش و هر ديوانه و بیماری به روى {دَمَر} مى خوابند.(2) انتخاب با خودمان است که اهل کدام دسته باشیم.

ص: 48


1- . همان، ح 636.
2- . همان، ح 651.

عددهای پنج گانه و بیشتر

اولین چیزی را که دیدی بخور!

امام رضا (علیه السلام): أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ إِذَا أَصْبَحْتَ فَأَوَّلُ شَيْ ءٍ يَسْتَقْبِلُكَ فَكُلْهُ وَ الثَّانِي فَاكْتُمْهُ وَ الثَّالِثُ فَاقْبَلْهُ وَ الرَّابِعُ فَلَا تُؤْيِسْهُ وَ الْخَامِسُ فَاهْرُبْ مِنْهُ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَ مَضَى فَاسْتَقْبَلَهُ جَبَلٌ أَسْوَدُ عَظِيمٌ فَوَقَفَ فَقَالَ أَمَرَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ آكُلَ هَذَا وَ بَقِيَ مُتَحَيِّراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ إِنَّ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ لَا يَأْمُرُنِي إِلَّا بِمَا أُطِيقُ فَمَشَى إِلَيْهِ لِيَأْكُلَهُ فَلَمَّا دَنَا مِنْهُ صَغُرَ حَتَّى انْتَهَى إِلَيْهِ فَوَجَدَهُ لُقْمَةً فَأَكَلَهَا فَوَجَدَهَا أَطْيَبَ شَيْ ءٍ أَكَلَهُ ثُمَّ مَضَى فَوَجَدَ طَسْتاً مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ أَمَرَنِي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أَكْتُمَ هَذَا فَحَفَرَ لَهُ وَ جَعَلَهُ فِيهِ وَ أَلْقَى عَلَيْهِ التُّرَابَ ثُمَّ مَضَى فَالْتَفَتَ فَإِذَا الطَّسْتُ قَدْ ظَهَرَ فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ مَا أَمَرَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ فَمَضَى فَإِذَا هُوَ بِطَيْرٍ وَ خَلْفَهُ بَازِي فَطَافَ الطَّيْرُ حَوْلَهُ فَقَالَ أَمَرَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أَقْبَلَ هَذَا فَفَتَحَ كُمَّهُ فَدَخَلَ الطَّيْرُ فِيهِ فَقَالَ لَهُ الْبَازِي أَخَذْتَ مِنِّي صَيْدِي وَ أَنَا خَلْفَهُ مُنْذُ أَيَّامٍ فَقَالَ أَمَرَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا أُويِسَ هَذَا فَقَطَعَ مِنْ فَخِذِهِ قِطْعَةً فَأَلْقَاهَا إِلَيْهِ ثُمَّ مَضَى فَلَمَّا مَضَى فَإِذَا هُوَ بِلَحْمِ مَيْتَةٍ مُنْتِنٍ مَدُودٍ فَقَالَ أَمَرَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ أَهْرُبَ مِنْ هَذَا فَهَرَبَ مِنْهُ وَ رَجَعَ فَرَأَى فِي الْمَنَامِ كَأَنَّهُ قَدْ قِيلَ لَهُ إِنَّكَ قَدْ فَعَلْتَ مَا أُمِرْتَ بِهِ فَهَلْ تَدْرِي مَا ذَا كَانَ قَالَ لَا قِيلَ لَهُ أَمَّا الْجَبَلُ فَهُوَ الْغَضَبُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا غَضِبَ لَمْ يَرَ نَفْسَهُ وَ جَهِلَ قَدْرَهُ مِنْ عِظَمِ الْغَضَبِ فَإِذَا حَفِظَ نَفْسَهُ وَ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ سَكَنَ غَضَبُهُ كَانَتْ عَاقِبَتُهُ كَاللُّقْمَةِ الطَّيِّبَةِ الَّتِي أَكَلْتَهَا وَ أَمَّا الطَّسْتُ فَهُوَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ إِذَا كَتَمَهُ الْعَبْدُ وَ أَخْفَاهُ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا

ص: 49

أَنْ يُظْهِرَهُ لِيُزَيِّنَهُ بِهِ مَعَ مَا يَدَّخِرُ لَهُ مِنْ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الطَّيْرُ فَهُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَأْتِيكَ بِنَصِيحَةٍ فَاقْبَلْهُ وَ اقْبَلْ نَصِيحَتَهُ وَ أَمَّا الْبَازِي فَهُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَأْتِيكَ فِي حَاجَةٍ فَلَا تُؤْيِسْهُ وَ أَمَّا اللَّحْمُ الْمُنْتِنُ فَهِيَ الْغِيبَةُ فَاهْرُبْ مِنْهَا؛

خداوند به يكى از پيامبرانش وحى كرد كه چون صبح كردى

اولين چيزى را كه با آن برخورد نمودى بخور

و دومى را پنهان كن

و سومى را بپذير

و چهارمى را نااميد مكن

و از پنجمى فرار كن.

گفت چون صبح كرد و به راه افتاد با كوه سياه بزرگى روبه رو شد و ايستاد و گفت: پروردگارم به من دستور داده كه آن را بخورم و متحير ماند. سپس با خود گفت:

پروردگارم مرا به چيزى كه توانايى ندارم فرمان نمى دهد، پس به سوی آن رفت تا بخورد. هر چه به آن نزديك شد آن كوچك تر شد و وقتى به آن رسيد آن را لقمه اى يافت و خورد و ديد كه آن گواراترين چيزى بود كه تابه حال خورده است.

سپس به راه افتاد. با تشتى روبه رو شد و گفت: پروردگارم به من فرمان داده كه آن را پنهان سازم پس حفره اى كند و آن را داخل آن قرارداد و رويش خاك ريخت و به راه خود ادامه داد ولى ديد كه تشت بيرون آمد و با خود گفت: من آنچه را كه پروردگارم فرمان داده بود انجام دادم و به راه افتاد،

ناگهان پرنده اى را ديد كه بازى به دنبال آن است، پرنده در اطراف او دور زد و او گفت: كه پروردگارم فرمان داده كه آن را بپذيرم، پس آستين خود را باز كرد و پرنده وارد آن شد، باز به او گفت: شكارم را گرفتى و من چند روز است كه به دنبال آن هستم، او با خود گفت كه پروردگارم به من فرمان داده كه من اين را مأيوس نكنم پس قطعه اى از ران خود را بريد و به آن انداخت، سپس رفت و ناگهان گوشت مردار گنديده كرم افتاده اى را ديد با خود گفت: پروردگارم به من فرمان داده كه از اين بگريزم پس ازآن گريخت و برگشت.

در خواب ديد كه به او گفته مى شود: تو آنچه را كه به آن مأمور بودى انجام دادى، آيا مى دانى كه اين ها براى چه بود؟ گفت: نه. به او گفته شد آن كوه غضب بود، وقتى بنده اى غضب مى كند خودش را نمى بيند و از شدت غضب ارزش خود را نمى داند پس چون

ص: 50

خودش را حفظ كند و ارزش خود را بداند و خشم او فروكش كند، سرانجام آن همان لقمه گوارايى مى شود كه تو خوردى؛ و اما تشت، آن همان عمل صالح است كه وقتى بنده آن را پنهان كند خداوند راضى نمى شود مگر اينكه آن را آشكار سازد تا آن بنده را با آن زينت بخشد و ثواب آخرت را نيز براى او ذخيره كند؛ و اما پرنده، كسى است كه نصيحتى به تو مى گويد، پس آن را با نصيحتش بپذير؛ و اما باز، مردى است كه حاجتى به تو دارد او را نوميد مكن؛ و اما گوشت گنديده غيبت است، از آن فرار كن.(1)

در آنچه خداوند دانا و حکیم به ما دستور داده قطعاً حکمتی نهفته است که سود و منفعت آن به خودمان بازمی گردد.

نشان دوست خوب

امام صادق (علیه السلام): الصَّدَاقَةُ مَحْدُودَةٌ فَمَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ تِلْكَ الْحُدُودُ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى كَمَالِ الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ شَيْ ءٌ مِنْ تِلْكَ الْحُدُودِ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَيْ ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ أَوَّلُهَا أَنْ يَكُونَ سَرِيرَتُهُ وَ عَلَانِيَتُهُ لَكَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِيَةُ أَنْ يَرَى زَيْنَكَ زَيْنَهُ وَ شَيْنَكَ شَيْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا يُغَيِّرَهُ مَالٌ وَ لَا وِلَايَةٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا يَمْنَعَكَ شَيْئاً مِمَّا تَصِلُ إِلَيْهِ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ لَا يُسْلِمَكَ عِنْدَ النَّكَبَاتِ؛

دوستى حدودى دارد و اين حدود در هر كس نباشد، او را دوست كامل مشمار و در هر كس نباشد او را به دوستى نسبت مده:

اول اينكه آشكار و نهانش با تو يكى باشد، دوم اينكه آراستگى تو را آراستگى خود و عيب تو را عيب خود بداند، سوم اينكه مال و مقام، حال او را تغيير ندهد و چهارم اينكه آنچه در توان دارد از تو مضايقه نكند و پنجم اينكه تو را به هنگام سختی ها رها نكند.(2)

دوستان واقعی این گونه هستند و باقی دوستان سراب هستند که خودنمائی می کنند ولی سیراب نمی کنند.

ص: 51


1- . همان، ح 660.
2- . همان، ح 677.

شيطان گفت: من در پنج دسته قدرت فریبکاری ندارم

امام صادق (علیه السلام): قَالَ إِبْلِيسُ خَمْسَةُ أَشْيَاءَ لَيْسَ لِي فِيهِنَّ حِيلَةٌ وَ سَائِرُ النَّاسِ فِي قَبْضَتِي مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ عَنْ نِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ اتَّكَلَ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ وَ مَنْ كَثُرَ تَسْبِيحُهُ فِي لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ وَ مَنْ رَضِيَ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ بِمَا يَرْضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَجْزَعْ عَلَى الْمُصِيبَةِ حِينَ تُصِيبُهُ وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ لَمْ يَهْتَمَّ لِرِزْقِهِ؛

شيطان گفت: من در پنج دسته قدرت فریبکاری ندارم، ولى ديگران در چنگال من هستند:

كسى كه با صدق نيت پناهنده به خدا شود و در همه كارهايش به خدا توكل كند و كسى كه در شبانه روزش فراوان تسبيح خدا را گويد و كسى كه براى برادر مؤمنش آنچه را پسندد كه براى خود مى پسندد و كسى كه بهنگام مصيبت بى تابى نكند و كسى كه خشنود باشد به آنچه خداوند براى او قسمت فرموده و ديگر غم روزى خويش نخورد.(1)

با این امور راه شیطان را بسته اید و شیطان را دسته بسته و سرگردان می کنید. پس در این امور کوشا باش تا سعادتمند شوی.

پنج کس خواب ندارند

امام صادق (علیه السلام): خَمْسَةٌ لَا يَنَامُونَ الْهَامُّ بِدَمٍ يَسْفِكُهُ وَ ذُو الْمَالِ الْكَثِيرِ لَا أَمِينَ لَهُ وَ الْقَائِلُ فِي النَّاسِ الزُّورَ وَ الْبُهْتَانَ عَنْ عَرَضٍ مِنَ الدُّنْيَا يَنَالُهُ وَ الْمَأْخُوذُ بِالْمَالِ الْكَثِيرِ وَ لَا مَالَ لَهُ وَ الْمُحِبُّ حَبِيباً يَتَوَقَّعُ فِرَاقَهُ؛

پنج كس دچار بى خوابى هستند:

كسى كه آهنگ ريختن خونى كرده است و آنكه ثروت فراوانى دارد ولى نگهبان امينى براى ثروت خود ندارد و آنكه براى به دست آوردن حيثيت اجتماعى متوسل به دروغ و بهتان گردد و آنكه بدهى زيادى گردن گيرش شده است و مالى ندارد تا ادا كند و عاشقى كه در معرض جدائى از معشوق خويش است.(2)

ص: 52


1- . همان، ح 695.
2- . همان، ح 722.

خواب مایه آرامش و سکونت است چرا با اموری که ارزش چندانی ندارد و به هیچ کس وفا نکرده خواب را از خود سلب کنیم.

پنج ویژگی خروس سفید

امام رضا (علیه السلام): فِي الدِّيكِ الْأَبْيَضِ خَمْسُ خِصَالٍ مِنْ خِصَالِ الْأَنْبِيَاءِ ع مَعْرِفَتُهُ بِأَوْقَاتِ الصَّلَاةِ وَ الْغَيْرَةُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ؛ در خروس سفيد پنج خصلت از خصلت هاى پيامبران است:

آگاهى او از اوقات نماز و غيرت و سخاوت و شجاعت و بسيار جماع كردن(1)

شایسته است مرد در خانواده این گونه باشد.

ولیمه در پنج جا

رسول خدا صلی الله علیه و آله: لَا وَلِيمَةَ إِلَّا فِي خَمْسٍ فِي عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِكَارٍ أَوْ رِكَازٍ؛ وليمه (مهمانى دادن) لازم نيست مگر در پنج جا:

در عروسى و تولد نوزاد و در ختنه كردن و در خريدن خانه و در هنگام بازگشت از مكه.(2)

غذا دادن، شکرانه ی نعمت های عروسی، تولد... است. و نیکوست در ولیمه در به روی همگان باز باشد تا به دست نیازمند واقعی برسد.

پنج اثر گفتار نیک

امام سجاد (علیه السلام): الْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِي الْمَالَ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ وَ يُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ؛

گفتار نيك ثروت را زياد كند و روزى را افزون گرداند و مرگ را به تأخیر اندازد و صاحبش را نزد خانواده محبوب نمايد و او را داخل بهشت گرداند.(3)

ص: 53


1- . همان، ح 728.
2- . همان، ح 749.
3- . همان، ح 758.

به سادگی بدون دوندگی و عرق جبین ثروت و بهشت را به دست آورید. گفتار نیک و خوش زبانی در روح و روان خود و دیگران تأثیر و انرژی مثبت به جا می گذارد.

سفره غذا دوازده خصوصیت دارد

امام حسن مجتبی (علیه السلام): فِي الْمَائِدَةِ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً يَجِبُ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَنْ يَعْرِفَهَا أَرْبَعٌ مِنْهَا فَرْضٌ وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا سُنَّةٌ وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا تَأْدِيبٌ فَأَمَّا الْفَرْضُ فَالْمَعْرِفَةُ وَ الرِّضَا وَ التَّسْمِيَةُ وَ الشُّكْرُ وَ أَمَّا السُّنَّةُ فَالْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ الْجُلُوسُ عَلَى الْجَانِبِ الْأَيْسَرِ وَ الْأَكْلُ بِثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ لَعْقُ الْأَصَابِعِ وَ أَمَّا التَّأْدِيبُ فَالْأَكْلُ مِمَّا يَلِيكَ وَ تَصْغِيرُ اللُّقْمَةِ وَ الْمَضْغُ الشَّدِيدُ وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ؛

در سفره دوازده خصوصیت است كه بر هر فرد مسلمان لازم است كه آن ها را بشناسد شناسائى چهار خصوصیت واجب است و چهار خصوصیت مستحب و چهار ديگر از ادب.

اما واجب معرفت است (كه نعمت دهنده را بشناسد) و راضى بودن به نعمتى كه عطا فرموده است و به نام خدا شروع كردن و سپاسگزارى نمودن

و اما مستحب پيش از خوراك دست شستن و به ران چپ نشستن و با سه انگشت غذا خوردن و انگشتان را ليسيدن است.

و اما ادب سفره، خوردن ازآنچه در جلو تو است (و بجاى ديگر سفره دست درازی نكردن) و لقمه را كوچك برداشتن و لقمه را کاملاً جويدن و به چهره ديگران كمتر نگاه كردن .(1)

سفره زیبا تنها به غذای خوشمزه آن نیست. بلکه این آداب سفره هستند که به سفره زینت می دهند. زیبایی باطن سفره به آداب آن است.

ص: 54


1- . همان، ح 1085.

دو کلمه

رسول خدا صلی الله علیه و آله: سَافِرُوا تَصِحُّوا؛ مسافرت کنید تا تندرستی یابید.(1)

درمان بسیاری از بیماری های روحی و روانی مسافرت است. هر چند کوتاه باشد.

امام صادق (علیه السلام): الِاسْتِقْصَاءُ فُرْقَة؛ همه چیز را واکاویدن مایه جدایی است.(2)

به جزئیات پرداختن و در جستجوی آن بودن سرنوشتی جز دوری و جدائی ندارد. خصوصاً در خانواده و دوستان صمیمی. چرا دیر کردی؟ چرا تلفن را جواب ندادی؟

امام علی (علیه السلام): أَعِنْ تُعَن ؛ کمک کن تا کمکت کنند.(3)

اگر یاری دادی یاری می شوی. اگر دستی گرفتی دستت را می گیرند.

امام علی (علیه السلام): الْإِكْثَارُ إِضْجَار؛ پرگویی آزاردهنده است.(4)

آدم پر حرف به ناچار چیز هایی را به زبان جاری می کند که مایه رنجش و اذیت دیگران است.

امام علی (علیه السلام): الْبَشَاشَةُ إِحْسَان ؛ خوش رویی کار نیک است.(5)

از بهترین کارهای نیکِ بدون هزینه و سرمایه خوش رویی است.

ص: 55


1- . المحاسن، ج 2، ص 345.
2- . تحف العقول، ص 315.
3- . تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ح 10345.
4- . همان، ح 4099.
5- . همان، ح 5215.

امام علی (علیه السلام): الْحَسُودُ مَغْمُوم ؛ حسود غم زده است.(1)

ازآنجایی که حسود نمی تواند به نعمت محسود دست یابد همیشه در حال غم و اندوه است و خودخوری می کند که چرا او دارد و من ندارم. غافل از اینکه خداوند به او نیز نعمت هایی داده است که شخص محسود ندارد. پس قدر نعمت های خود را بدان و چشمت را از نعمت دیگران بپوشان.

امام علی (علیه السلام): الطَّمَعُ مِحْنَة؛ طمع، مایه اندوه است.(2)

امام علی (علیه السلام): الْمَرْءُ بِهِمَّتِه ؛{ارزش} مرد به اندازه همت او است.(3)

امام علی (علیه السلام): الْيَأْسُ حُر؛ نومیدی (از مردم) آزادی است.(4)

امام علی (علیه السلام): الْمَعْرُوفُ رِقٌ ؛ احسان، بندگی است(5)

کار نیک انسان را مطیع احسان کننده می کند.

امام علی (علیه السلام): الْعَيْشُ يَمُر؛ زندگی می گذرد.(6)

چه بخواهی یا نخواهی چه بد یا خوب زندگی توقف ندارد و در حال حرکت است.

امام علی (علیه السلام): انْسَ رِفْدَك ؛ بخششت را فراموش کن.(7)

ص: 56


1- . همان، ح 6789.
2- . همان، ح 6745.
3- . همان، ح 10623.
4- همان، ح 9236.
5- . همان، ح 8770.
6- . همان، ح 7288.
7- . همان، ح 8451.

سه کلمه

رسول خدا صلی الله علیه و آله:البَطالهُ تُقسی القَلبَ؛ بیکاری سنگدلی می آورد.(1)

بیکاری مایه بسیاری از مشکلات و آسیب هاست.

رسول خدا صلی الله علیه و آله:الْكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَةٌ؛ سخن نیک صدقه است.(2)

سخن نیک پاداش صدقه دارد.

امام علی (علیه السلام): أَحْسِنْ يُحْسَنْ إِلَيْك ؛ خوبی کن تا با تو خوبی کنند.(3)

امام علی (علیه السلام): الِاقْتِصَادُ يُنْمِي الْقَلِيلَ؛ میانه روی (و به جا هزینه کردن) کم را زیاد می کند.(4)

امام علی (علیه السلام): الْبَخِيلُ خَازِنٌ لِوَرَثَتِه ؛ بخیل انباردار وارثان خویش است.(5)

امام علی (علیه السلام): الْبِطْنَةُ تَحْجُبُ الْفِطْنَة؛ پرخوری مانع فهم و زیرکی می شود.(6)

امام علی (علیه السلام): تَفَأَّلْ بِالْخَيْرِ تَنْجَح ؛ فال نیک بزن تا کامیاب شوی.(7)

ص: 57


1- . کنزالعمال، ج 3، ص 182.
2- . مکارم الأخلاق، ص 467.
3- . الأمالی (صدوق)، مجلس 37، ح 9.
4- . عیون الحکم و الموعظ، ص 39، ح 868.
5- . تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ح 6511.
6- . همان، ح 8153.
7- . همان، ح 1857.

مثبت نگر باشید و به حوادث به دید مثبت نگاه کنید.

امام علی (علیه السلام): الشُّكْرُ حِصْنُ النِّعَمِ ؛ سپاسگزاری، دژ نعمت ها است.(1)

تشکر و قدردانی از صاحب نعمت باعث تداوم نعمت هاست.

امام حسین (علیه السلام): الْقُنُوعَ رَاحَةَ الْأَبْدَان ؛ قناعت مایه آسودگی تن هاست.(2)

بسیاری از بیماری های جسمی و روحی از حرص سرچشمه می گیرد.

امام صادق (علیه السلام): سُوءُ الْخُلُقِ نَكِد؛ بدخُلقی نکبت و تنگدستی آورد.(3)

همگان از فرد بد اخلاق گریزان هستند و بداخلاق همیشه تنهاست.

امام جواد (علیه السلام): الْأَخْلَاقُ تَتَصَفَّحُهَا الْمُجَالَسَةُ؛ هم نشینی اخلاق را ظاهر می کند.(4)

اگر می خواهید اخلاق کسی را به دست آورید کافی است اندک زمانی با او همنشین باشید و یا مسافرت کوتاهی با او بروید.

امام جواد (علیه السلام): طُولُ التَّسْوِيفِ حَيْرَة؛ امروز و فردا کردن زیاد، باعث سرگردانی است.(5)

اگر کار به آینده موکول شد. نتیجه ای جز سرگردانی و حیرانی ندارد. چراکه آینده کار مخصوص به خودش را دارد و آدمی به چه کنم چه کنم گرفتار می شود.

امام هادی (علیه السلام): اللَّجَاجَةُ مَسْلَبَةٌ لِلسَّلَامَة؛ لجبازی سلامتی را سلب می کند.(6)

لجبازی و یک دنده بودن آرامش و آسایش روحی و جسمی را از آدمی می گیرد.

ص: 58


1- . همان، ح 6148
2- . نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 88.
3- . تحف العقول، ص 372.
4- . نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 141.
5- . تحف العقول، ص 456.
6- . نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 140.

چهار کلمه

رسول خدا صلی الله علیه و آله: زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً؛ یک روز در میان به دیدنی برو تا بر محبت بیفزایی.(1)

شایسته است در دیدوبازدید حدومرز را مشخص کرد. فاصله بین دو دیدار را رعایت کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله: أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ برترین عبادت انتظار فرج است.(2)

از مصادیق آشکار فرج، فرج حضرت بقیه الله (علیه السلام) است. لکن انتظار گشایش و فَرَج در زندگی نیز عبادت است. همیشه باید به خداوند کریم امید داشت که دری از رحمت الهی به روی ما بگشاید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله: حُسْنُ الْخُلُقِ نِصْفُ الدِّين ؛ خوش خویی نیمی از دین است.(3)

اخلاق خوش داشتن یعنی نصف پیمانه دین شما پر است.

امام علی (علیه السلام): الْإِخْوَانُ جَلَاءُ الْهُمُومِ وَ الْأَحْزَان ؛ برادران زداینده غم و غصه ها هستند.(4)

از بهترین راه ها برای برطرف کردن افسردگی و اندوه به دیدار برادران رفتن است.

ص: 59


1- . بِحارالانوار، ج 30، ص 414.
2- . همان، ج 52، ص 125.
3- . مِشکاه الانوار، ص 223.
4- . تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ح 9446.

امام علی (علیه السلام): الِاشْتِغَالُ بِالْفَائِتِ يُضَيِّعُ الْوَقْت ؛ دل مشغولی به چیز ازدست رفته وقت را ضایع می کند.(1)

هر آنچه را که از دست دادی. دیگر به آن فکر نکن که عمر و وقت به هدر می رود. به فکر جبران و ساختن آینده باش. به ویژه «زمان و عمر» که هیچ کدام قابل برگشت نیست ولی قابل جبران هست.

امام علی (علیه السلام): الْمَرْءُ عَدُوُّ مَا جَهِل ؛ آدمی دشمن چیزی است که نمی داند.(2)

بیشتر افرادی که مطلبی را انکار می کنند و آن را نمی پذیرند و در مقابل آن موضع می گیرند این ها از نادانی فرد به آن موضوع نشاءت می گیرد. کافی است هر موضوعی را که انکار می کنیم و با آن مخالف می ورزیم از صاحب خُبره و دانایی بدون هیچ پیش زمینه فکری و قضاوت یک طرفه مشورت بگیریم و در مورد آن تحقیق کنم.

امام علی (علیه السلام): الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه ؛ آدمی زیر زبان خود پنهان است.(3)

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد(4)

امام حسین (علیه السلام): إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ ؛ از هر چه پوزش خواهی را به دنبال دارد دوری کن.(5)

سعی کنید ببخشید ببخشید را از نوک زبان خویش پاک کنید. کاری انجام ندهیم که مجبور به عذرخواهی شویم.

امام حسن عسکری (علیه السلام): أَقَلُ النَّاسِ رَاحَةً الْحَقُودُ؛ کم آسایش ترین مردم کینه توز است(6)

ص: 60


1- . همان، ح 1102.
2- . همان، ح 1142.
3- . الأمالی (صدوق)، مجلس 68، ح 9.
4- . گلستان، باب اول.
5- . تحف العقول، ص 248.
6- . همان، ح 488.

کینه توز، آرام و قرار ندارد. و همیشه بیمار است.

امام صادق (علیه السلام): تَصَافَحُوا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالسَّخِيمَةِ؛ مصافحه کنید (به هم دست دهید) که کینه را می برد.(1)

از آثار شگفت دست دادن، برطرف شدن کینه و کدورت است.

ص: 61


1- . الکافی، ج 2، ص 183.

ص: 62

پنج کلمه و بیشتر

امام صادق (علیه السلام): مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ؛ کسی که بداخلاق است خود را عذاب می دهد.(1)

امام علی (علیه السلام): إِعَادَةُ التَّقْرِيعِ أَشَدُّ مِنْ مَضَضِ الضَّرْب ؛ سرزنش مجدد از کتک خوردن دردناک تر است.(2)

سرزنش کردن شعله دشمنی و لجبازی را برمی افروزد.

امام علی (علیه السلام): الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِر؛ زبان ها بیانگر چیزهایی است که در دل ها پنهان است.(3)

هر آنچه انسان در ذهن و باطن خود دارد به زبان جاری می شود؛ و بیشتر در مورد آن بحث و گفتگو می کند.

امام علی (علیه السلام): الْبِشْرُ ابْتِدَاءُ صَنِيعَةٍ بِغَيْرِ مَئُونَة؛ خوش رویی سرآغاز نیکوکاری بی خرج است.(4)

احسان و نیکی بی هزینه، رایگان، مفت، مجانی، را چرا خرج نکنیم؟

ص: 63


1- . همان، ج 2، ص 321.
2- . تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ح 4505.
3- . همان، ح 4022.
4- . عیون الحکم و المواعظ، ح 1225.

امام علی (علیه السلام): السَّخَاءُ يُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ يَجْلِبُ مَحَبَّةَ الْقُلُوب ؛ سخاوت گناهان را می زداید و محبت دل ها را جلب می کند.(1)

دست بخشش داشتن گناهان آدمی را نیست و نابود می کند و بخشش آهن ربای محبت است.

امام علی (علیه السلام): الْمَالُ لَا يَنْفَعُكَ حَتَّى يُفَارِقَك ؛ مال تو را سودی ندهد تا از تو جدا شود.(2)

اگر هزاران ثروت را به دست آوری و نگه داری هیچ کدام به حالت سود و منفعت نمی رساند مگر اینکه آن را خرج کنی و انفاق نمایی.

امام باقر (علیه السلام): اطْلُبْ رَاحَةَ الْبَدَنِ بِإِجْمَامِ الْقَلْب ؛ آسایش تن را از راه آسایش دل بجوی.(3)

اگر قلب و روح آدمی زاد پاک، زلال و صاف باشد تن او نیز سالم خواهد ماند.

امام رضا (علیه السلام): صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء؛ با خویشاوندان خود ارتباط برقرار کن هرچند به {دادن} جرعه آبی.(4)

ا ز خویشاوندان خویش احوال بپرس حتی به مقدار دادن جرعه آبی، سلام و لبخندی.

امام صادق (علیه السلام): مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زَادَ اللَّهُ فِي رِزْقِه ؛ هر که نیتش خوب باشد روزی اش فزونی می یابد.(5)

خوش نیتی و حسن ظن مثبت به خداوند متعال درهای رزق و روزی را می گشاید.

ص: 64


1- . تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ح 8524.
2- . عیون الحکم و المواعظ، ح 376.
3- . تحف العقول، ص 285.
4- . همان، ص 445.
5- . المحاسن، ج، 1، ص 261.

امام کاظم (علیه السلام):

إِنَّ الرِّفْقَ وَ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ يَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْق ؛ همانا مدارا و نیکوکاری و خوش اخلاقی، سرزمین ها را آباد و روزی ها را فزونی می بخشد.(1)

در اثر نیکوکاری، تهی دستی باقی نمی ماند. در اثر مدارا، دعوا و جروبحثی باقی نمی ماند و در اثر خوش اخلاقی، حال همگان خوب است. و شهر آباد می شود زمانی که اهالی آن دلهایشان آباد باشد.

امام رضا (علیه السلام): صَاحِبُ النِّعْمَةِ يَجِبُ أَنْ يُوَسِّعَ عَلَى عِيَالِهِ؛ دارنده نعمت، باید رفاه خانواده خود را افزایش دهد.(2)

خدا اثر نعمتی را که به انسان می دهد دوست دارد ببیند. ازاین رو شایسته است به شکرانه نعمت، خانواده را دل شاد کرد.

ص: 65


1- . تُحَفُ العقول، ص 395.
2- . همان، ص 442.

ص: 66

مثل های شمارشیِ فارسی

اول بسم الله و غلط!

در مکتب خانه ها اولین درس، آموزش خواندن قرآن بود؛ و انتظار نمی رفت از شاگرد که این آیه معروف را غلط بخواند و اگر غلط می خواند می گفتند «اول بسم الله و غلط».

این مثل به آدم های که در شروع کار نیرنگ و فریب می زنند گفته می شود.

اول بچش، بعد بگو بی نمک است.

اول باید کار را تجربه و امتحان کرد و درباره آن تحقیق و مشورت و اطلاعات به دست آورد. سپس در مورد آن به کرسی قضاوت نشست. کاری یا غذائی را نچشیده نمی شود قضاوت یک طرفه کرد.

اول آب بیاور، بعد کوزه را بشکن.

اول برادری ات را ثابت کن، بعد ارث ومیراث بخواه.

اول دل به دست آور و محبت و دوستی خود را ثابت کن بعد اگر خواستی موجب ضرر و زیان بشو. اگر کسی بدون درخواست دیگری و یا اینکه اصلاً صلاحیت اظهارنظر ندارد ولی نظر دهند به او این مثل را می گویند «اول آب بیاور...».

ص: 67

اول بگذار مشتم، بعداً بگذار پشتم.

نیکو است اول دستمزد کارگر پرداخت شود. سپس به او مسئولیت بدهیم. این طوری کارگر با دلگرمی بیشتر کار را به نحو احسن به سرانجام می رساند.

امام صادق (علیه السلام): می فرماید: «أَعْطِهِمْ أُجُورَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَجِفَ عَرَقُهُم ؛ پیش از آن که عرق آنان (کارگر) خشک شود، مزدشان را بپرداز».(1)

اول خانه، بعد همسایه

شایسته است نخست به امور خانواده رسیدگی و نیازهای اقتصادی امنیتی و آرامشی آنان فراهم شود سپس به امور دیگران پرداخته شود.

اول چاه را بکن، بعد منار را بدزد.

اول چاه را بکن، بعد منار(2) را بدزد.

می گویند که در ده کیلومتری سبزوار روستایی است به نام «خسروجرد» که در آن مناری قدیمی وجود دارد که در سال 505 ه.ق. ساخته شده است؛ و ارتفاع آن به 38 متر می رسد.

در چند کیلومتری سبزوار هم محل دیگری است که در آن مناری نیست. روزی عده ای از اهالی این روستا تصمیم گرفتند که به خسروجرد بروند و منار آنجا را بدزدند و به روستا خودشان بیاورند. شب شد. صد رأس الاغ با خود بردند و آن ها را در تاریکی شب کنار هم چیدند تا منار را واژگون کنند و روی الاغ ها بار کنند و به محل زندگی خودشان ببرند.

پیرمردی از اهالی خسروجرد متوجه کار آن ها شد؛ اما دید که یک تنه نمی تواند با آن ها بجنگد. این بود که رو به آن ها کردوگفت: «شما که می خواهید منار بدزدید، چاهش

ص: 68


1- . الکافی، ج 5، ص 289.
2- . منار: ستونی بلند که از اجر یا سنگ ساخته می شد؛ و روی آن چراغی قرار می دادند تا راهنمایی برای مسافرین باشد و نیز نزدیک مسجد می ساختند تا بر بالای آن اذان بگویند.

را کنده اید که بعد از دزدیدن آن را توی چا مخفی کنید؟» آن ها گفتند: «نه». پیرمرد گفت: «اول چاه را بکنید، بعد منار را بدزدید». آن ها به روستا خود برگشتند و مشغول کندن چاهی عمیق شدند چاه کنده شد و آن قدر آب از چاه بیرون آمد که دیگر اهالی فکر دزدیدن منار را فراموش کردند.

برای انجام هر کاری، باید اسباب و لوازم کار را فراهم کرد و به عاقبت آن خوب اندیشید؛ و بدون برنامه و در نظر گرفتن شرایط و لوازم لازم انجام ندهد.(1)

چاه مکن بهر کسی اول خودت، دوم کسی. (با هر دست بدهی، با همان دست پس می گیری)

در زمان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مردی زندگی می کرد که بسیار حیله گر و سیاه دل بود. هر وقت كه می دید مسلمانان پیشرفت می كنند و كفار به پیغمبر ایمان می آورند خیلی رنج می كشید. عاقبت نقشه كشید كه پیغمبر را به خانه اش دعوت كند و به آن حضرت ویارانش آسیب برساند.

به این منظور چاهی در خانه اش كند و آن را پر از خنجر و نیزه كرد آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت: یا رسول الله! اگر ممكن است یک شب به خانه من تشریف فرما بشوید. حضرت قبول كردند. شب میهمانی كه شد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) با حضرت علی (علیه السلام) ویاران دیگرش رفتند خانه آن شخص. آن شخص كه روی چاه بالش و تشك انداخته بود بسیار تعارف كرد كه پیغمبر روی آن بنشیند. پیغمبر بسم الله گفت و نشست.

آن شخص دید حضرت در چاه فرونرفت خیلی ناراحت شد و تعجب كرد. بعد گفت حالا كه حضرت در چاه فرونرفت در خانه زهری دارم آن را در غذا می ریزم كه پیغمبر ویارانش باهم بمیرند. زهر را در غذا ریخت آورد جلو میهمانان، اما پیغمبر فرمود: صبر كنید و دعایی خواند و فرمود: بسم الله بگویید و مشغول شوید همه از آن غذا خوردند.

ص: 69


1- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 184.

زمانی كه پذیرایی تمام شد پیغمبر ویارانش به راه افتادند كه از خانه بیرون بروند. زن و شوهر باهم شمع برداشتند كه پیغمبر را تا درِ حیاط همراهی كنند.

بچه های آن شخص كه منتظر بودند میهمانان بروند بعد غذا بخورند، وقتی دیدند پدر و مادرشان نیستند دویدند توی اتاق و شروع كردند به خوردن باقی مانده غذا در ته بشقاب ها. پیغمبر كه برای آن ها دعا نخوانده بود همه شان مردند. وقتی که زن و شوهر از مشایعت پیغمبر ویارانش برگشتند دیدند بچه هایشان مرده اند. آن شخص ناراحت شد دوید سر چاه و به تشكی كه بر سر چاه انداخته بود لگدی زد و گفت: زهرها كه پیغمبر را نكشتند، تو چرا فرونرفتی؟ ناگهان در چاه فرورفت و تكه تكه شد. زن که از کار خود پشیمان بود، شیون کنان روی زمین کنار چاه نشست و گفت: «چاه مكن بهر كسی اول خودت، دوم كسی».

هنگامی که کسی به منظور گرفتار کردن یا به دردسر انداختن دیگران، نقشه ای بکشد یا برنامه ریزی بکند؛ ولی در آخر کار خود دچار همان گرفتاری و مشکل بشود، از این مثل استفاده می کنند.(1)

عروسی با قرض وقوله، صبح پاتختی اش مثل شب اول قبر می ماند.

تا آنجایی که ممکن است نباید قرض کرد. و اگر به ناچار قرض کردیم شایسته است به اندازه نیاز و رفع مشکل قرض کرد و اگر برای خودنمائی و فخرفروشی قرض کردی دچار بدبختی و فقر و بی اعتباری می شوی.

بگذار اول من روضه بخوانم، بعد تو پامنبری کن.

اجازه بده من اول حرفم را بزنم یا کارم را انجام بدهم، بعد تو اعتراض کن و بگو خوب است یا بد.

ص: 70


1- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 386. با اندکی تصرف.

خشت اول چون نهد معمار کج

تا ثریا می رود دیوار کج

چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج

گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج(1)

تربیت فرزند در آینده او و بزرگ سالی او نقش بسزایی دارد. اگر از همان دوران کودکی از تربیت سالم و صحیح برخوردار باشد در بزرگ سالی نیز همان گونه خواهد بود نیز اگر در آغاز کار اساس و پایه ی کار خوب و استوار بنا نشود. همین طور انحراف و کجی تا آخر ادامه خواهد داشت.

یک بار جستی ملخک، دو بار جستی ملخک، آخر به شستی ملخک.

آدمی زاد باید از اشتباهات خود درس عبرت بگیرد و دیگر اطراف آن نرود؛ که روزگار در حال چرخش است و همیشه به همین منوال نیست. بالاخره روزی گرفتار می شود.

یک سال بخور نان و تره، هرسال بخور نان و برّه.

اگر مدتی دندان به جگر بگذاری و صبر و قناعت پیشه کنی و با سختی ها کنار بیایی و اندکی از خواسته هایت بکاهی. پس از چند صباح به آرامش و رفاه خواهی رسی.

یک سوزن به خودت بزن، یک جوال دو به دیگران.

اشاره

یک سوزن به خودت بزن، یک جوال دوز(2) به دیگران

بهتر است اول خودمان را نصیحت کنیم و سپس دیگران را؛ و نیز در هر انتقادی اول خودمان را به جای آن شخص بگذاریم و سپس قضاوت کنیم.

ص: 71


1- . صائب تبریزی، غزل 2265.
2- . سوزن بزرگ برای پارچه های ضخیم.

یکی یک دانه یا خُل می شود یا دُردانه (دیوانه).

این مثل از آسیب های تک فرزندی است. چراکه والدین تمام سعی شان در تأمین خواسته ها و نیازهای فرزند به کار می برند و درنتیجه سرنوشت تک فرزند به پانوشت تبدیل می شود.

یکی نان نداشت بخورد، پیاز می خورد اشتهایش باز شود.

کسانی که در تهی دستی و فقر زندگی می کنند و به جایی اینکه به نیازهای ضروری خود برسند به نیازهای فرعی می پردازند.

نازم این هوا را، یک بام و دوهوا را!

اگر کسی در یک موقعیت یکسان دو حرف متضاد بزند و یا دو قضاوت متفاوت بکند و حق خودش را در نظر بگیرد نه حق و انصاف را از این مثل استفاده می کنند.

مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله: می فرماید: «لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْن ؛ مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود».(1)

از صفات مؤمن هوشیار و هشیار بودن است. مؤمنی که زیرک باشد از یکجا دو بار ضربه نمی خورد. اگر از یک راه شکست خورد دیگر به همان راه بازنمی گردد.

آشپز که دو تا شد، آش یا شور است یا بی نمک.

مسئولیت کار را باید یک نفر به عهده بگیرد و آن کار را هدایت و مدیریت کند. اگر به عهده دو نفر گذاشته شود. هرکس به امید دیگری کار را رها خواهد کرد و نیز هرکسی طبق سلیقه خودش عمل می کند درنتیجه آن کار به ثمر نمی نشیند.

ص: 72


1- . کتاب مَن لایحضره الفقیه، ج 4، ص 387.

دودو تا، چهارتا!

حاصل ضرب های جدول ضرب غیرقابل تغییر و قطعی است. زمانی که بخواهند از امر قطعی و آشکار و روشنی صحبت کنند و تأکید کنند که این امر قابل تغییر نیست از این مثل استفاده می کنند.

اگر تو تا شنبه نمی میری، من هم تا سه شنبه بی کارم.

روزی خری پیر و ناتوان در بیابان افتاده بود. سگی گرسنه از راه رسید. وقتی خر را در حال مرگ دید، کنارش نشت تا خر بمیرد و او شکمی سیر از گوشت خر بخورد. خر سگ را دید و مقصودش را فهمید. پس از مدتی خر ناله کنان گفت: «برادر بیهوده انتظار می کشی، من تا شنبه نمی میریم!»

سگ گفت: «عیبی ندارد، اگر تو تا شنبه نمی میری، من هم تا سه شنبه بی کارم!».

وقتی کسی دررسیدن به هدفی اصرار و پافشاری داشته باشد، تأخیر در زمان رسیدن به هدف، او را سست نمی کند؛ بلکه با صبوری، منتظر می ماند و به مقصود می رسد!(1)

چهار اسبه می تازد

چهارنعل می تازد.

برای رسیدن به هدف، بسیار عجله دارد. پله های ترقی را با شتاب طی می کند و برای به دست آوردن مقام و موقعیت بالاتر، حرص می زند؛ و نیز برای کسانی که سریع و پشت سر هم حرف می زنند به کار می رود.(2)

ص: 73


1- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 149.
2- . همان، ج 1، ص 413.

چهارچشمی نگاه می کند.

کنایه از اینکه طرف تمام حواسش را جمع کرده؛ و مراقب است؛ و نیز از شنیدن یا دیدن چیزی بسیار شگفت زده شده است.

چهاردیواری، اختیاری

هر کس اختیار خانه خویش را دارد. ولی در شرایط امروزی چنین مثلی کاربرد ندارد چرا که باعث رنجش همسایه ها می گردد.

نه محقق بود، نه دانشمند*چهارپایی بر او کتابی چَند

برخی انسان ها برخلاف ظاهرشان که ادعای سواد و دانش دارند. باطنی تهی و خالی از دانش هستند. تنها در قفسه کتاب نگه می دارند و به آن افتخار می کنند. این مثل به آیه چهار سوره جمعه اشاره دارد.

هرکسی پنج روزه نوبت اوست.

اشاره به گذرا بودن عمر و زندگانی است؛ و این که دلبسته دنیا نشویم و باید در این مدت کوتاه به دنبال کارهای مفید و خیر باشیم؛ و این مثل، مصرعی از شعر حافظ (غزل، 56) است.

دور مجنون گذشت و نوبت ماست

هرکسی پنج روزه نوبت اوست

خدا پنج انگشت را یکسان نیافریده.

ده انگشت را خدا برابر خلق نکرده!

اگر خوب به انگشتان دست و چگونگی کار آن ها دقت کنیم، می بینیم که هرکدام دارای قد و اندازه و شکل خاصی هستند آن ها در عین تفاوت، هم لازم هستند و هم به کمک هر پنج تای آن هاست که انسان قادر به انجام کارهای مختلف است. انگشتان

ص: 74

دست، نمونه خوبی برای تفاوت آفرینش و درعین حال، نیاز آدم ها به یکدیگر است؛ و هرکس دارای استعدادها و توانایی های گوناگونی هست.(1)

توی هفت آسمان یک ستاره هم ندارد.

وقتی بخواهند فقر و تنهایی کسی را بگویند از این مثل استفاده می کنند. آسمان به این وسعت حتی یک ستاره هم چشمک به این فرد نمی زد. البته ناگفته پیداست که تمام ستارگان به آدمی زاده چشمک می زنند تنها این آدم است که باید همت و امید داشته باشد تا به آن دست یابد.

حرف را باید هفت مرتبه قورت داد.

شایسته است قبل از اینکه حرفی به زبان آورده شود. خوب فکر کرد و اندیشید و به آثار و عواقب آن نگاه کرد سپس لب به سخن گشود. هفت مرتبه قورت دادن یعنی؛ زمان، مکان، مخاطب و... را سنجید.

از هفت خوان رستم گذشتن.

در شاهنامه فردوسی نوشته شده است، هنگامی که رستم برای نجات کیکاووس به مازندران می رفت، هفت گرفتاری سخت و خطرناک را پشت سرد گذاشت.

این هفت مرحله را هفت خوان گفته اند که عبارت اند از:

1. کشته شدن شیر وحشی به وسیله رخش، اسب رستم.

2. تشنگی شدید رستم و رفع آن.

3. کشته شدن اژدها به دست رستم.

4. کشته شدن زن جادوگر به دست رستم.

5. گرفتار شدن اولاد به دست رستم.

6. جنگ با ارژنگ دیو و پیروزی بر او.

7. کشته شدن دیو سفید به دست رستم.

ص: 75


1- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 461.

هنگامی استفاده می شود که کسی از مراحل سخت و دشوار را پشت سر گذاشته و پیروز و موفق از آن بیرون آمده باشد و نیز وقتی کسی بخواهد از سختی کاری حرف بزند این مثل را می گوید.(1)

هَشتش گِرو نُه اش است!

برخی افراد همیشه بدهکار هستند؛ یعنی باید 9 را ودیعه نزد طلبکار بگذارند تا بتوانند 8 را به دست آورند. کنایه از اینکه چیزی برای خودش ندارد و اوضاع اقتصادی مناسبی ندارد.

صدبار گَز کن، یک بار بِبَر.

اشاره

صدبار گَز(2) کن، یک بار بِبَر.

شایسته است همیشه قبل از عمل به شروع کاری. تفکر و مشورت کرد و چند بار آسیب ها و فواید آن را مرور کرد. وقتی که تمام جوانب کار سنجیده شده بااحتیاط و دوراندیشی آن را انجام بده. چراکه برخی کارها در زندگی تکرار ندارند. ازاین رو باید با دقت به کارها نگریست.

آن ها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها

می گویند روزی یک گروه که تعداد آن ها زیاد بود، به سفر رفتند. در میان راه به دو راهزن برخورد کردند. راهزن ها به آن گروه حمله کردند. هر کس به فکر نجات جان و مال خودش بود. بعد از کمی زدوخورد، آن ها از پس آن دو راهزن برنیامدند؛ دزدها آن ها را کتک زدند و اموالشان را به سرقت بردند. آن گروه، نزد حاکم رفتند و شکایت کردند. حاکم وقتی شنید تعداد آن ها زیاد بوده، اما از دو تا راهزن شکست خورده اند، با تعجب گفت: «خیلی تعجب دارد! مایه شرمساری است؛ چگونه از آن دو نفر شکست

ص: 76


1- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 126.
2- . گز: اندازه گرفتن (یکی از واحدهای اندازه گیری طول است).

خوردید؟» یکی از میان آن ها جواب داد: «برای این که ما گروهی بودیم تنها؛ اما آن ها دو نفر بودند همراه!»

در سفارش به اتحاد و یکپارچگی و جلوگیری از تفرقه و پراکندگی به کار می رود و این که در سایه اتحاد و همبستگی، انسان می تواند کارهای بزرگی انجام دهد.(1)

چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.

نام احمد، نام جمله انبیاست

چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.(2)

وقتی که داشتن نعمت بزرگ، خودبه خود نعمت های دیگری را هم به همراه داشته باشد. یا پیش آمدن ماجرایی خوشایند، ماجراهای خوشایند دیگری را نیز به همراه داشته باشد، این مثل مصداق پیدا می کند(3)

صد تا چاقو بسازد، یکی اش دسته ندارد.

یک روده راست توی شکمش نیست.

در مورد کسی که بسیار دروغ گو است و حرف های بی اساس می زند. چنین شخصی قابل اعتماد نیست چراکه اگر صد تا حرف بزند حتی یکی اش هم درست نیست.

صد تا مثل تو را لب چشمه می برد، تشنه برمی گرداند.

این قدر کارکشته و حرفه ای است که به راحتی سر دیگران کلاه می گذارد. به تمام جیک وپیک کار آشنا است.

صد درشود گشاده، چو بسته شود دری.

خدا گر ز حکمت ببندد دری

ز رحمت گشاید در دیگری

ص: 77


1- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 68.
2- . مولوی، دفتر اول، بخش 61.
3- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 411.

هیچ گاه تمام درها به روی کسی بسته نمی شود. خدای ارحم الراحمین همیشه راهی را برای سعادت و آرامش قرار داده. کافی است امید داشته باشیم و آستین همت را بالا بزنیم و به سعی و کوشش خود ادامه دهیم. گاهی اوقات بهترین راه حل ها در

جلوی ماست و در نزدیک ترین حالت قرار دارد؛ اما از آن غفلت داریم. پس خوب به اطرافت نگاه کن و با افراد دانا و دلسوز مشورت بگیر؛ که در نومیدی بسی امید است.

صد رحمت به شمر!

به کسی که بسیار بی ایمان و سنگدل است. گفته می شود.

صد هزاران طفل سر ببریده شد

تا کلیم الله موسی دیده شد(1)

می گویند سال ها پیش در سرزمین مصر پادشاهانی حکومت می کردند که به آن ها فرعون می گفتند. فرعونی که در زمان حضرت موسی (علیه السلام) زندگی می کرد، بسیار خودخواه و ظالم بود و خود را خدا می نامید و از همین راه تا جایی که می توانست به مردم ظلم و ستم می کرد. یک شب فرعون خواب بدی دید. از خواب بیدار شد و از اطرافیان خود خواست تا خواب را تعبیر کنند. آنان نیز گفتند: «به زودی در میان قوم بنی اسرائیل پسری به دنیا می آید؛ به دشمنی با برمی خیزد و تخت پادشاهی تو را واژگون می کند». فرعون از ترس دستور داد تا همه فرزندان پسر قوم بنی اسرائیل را از بین ببرند. وقتی موسی (علیه السلام) به دنیا آمد مادرش به فرمان خدا او را در سبدی گذاشت و به رودخانه انداخت تا به دست مأموران فرعون نیفتد. به خواست خداوند، کنیزان فرعون سبد را از آب گرفتند و نزد «آسیه» همسر فرعون بردند. آسیه که فرزندی نداشت، فرعون را راضی کرد تا موسی (علیه السلام) را به فرزندی قبول کند بدین ترتیب، موسی (علیه السلام) زنده ماند و در چهل سالگی از سوی پروردگار، به پیامبری برگزیده شد.

ص: 78


1- . عطار، منطق الطیر.

به دست آوردن هر چیز باارزش، با سختی ها و رنج های بسیار همراه است ولی وقتی هدف ارزشمند باشد، از دست دادن هر چیز، حتی جان درراه آن امکان پذیر خواهد بود؛ و هزاران ضرر و سختی و مشکل را باید تحمل کنی تا بتوانی به نتیجه دلخواه برسی.(1)

صد رحمت به کفن دزد اولی

می گویند مردی از راه دزدیدن کفن مرده ها روزگار می گذراند؛ ازقضای روزگار، او در بستر بیماری افتاد و روبه مرگ بود. در این هنگام، پسرش را صدا کرد و گفت: «من گناهان بسیاری کرده ام؛ اما توکاری بکن که مردم به جای لعن و نفرین، بر من رحمت بفرستند»

پس از مرگ پدر، پسر نیز، کار پدر را ادامه داد و به کفن دزدی مشغول شد؛ اما او علاوه بر کفن، دارایی و مال مردم یا دندان طلای مرده ها را هم می دزدید. وقتی مردم از کار پسر باخبر شدند، گفتند: «صد رحمت به کفن دزد اولی...»

هنگامی که بخواهیم دو نفر آدم بد را با یکدیگر مقایسه کنیم و بدتر بودن یکی از آن ها را نشان بدهیم و یا هنگامی که با از بین رفتن آدمی ستمکار و بد، منتظر باشیم آدم بهتری جایش را بگیرد؛ اما کسی بدتر از او جانشین شود، می گویی: «صد رحمت به ...».(2)

دِلم هزار راه رفت.

وقتی کسی نگران یا منتظر کسی باشد از این مثل استفاده می کنند؛ یعنی از شدت پریشانی و نگرانی، هزار جور فکر ناگوار در خیالم نفوذ کرد و هزار دلیل بد، برای دیر آمدن او در خیالم شکل گرفت.(3)

الحمد لله رب العالمین

ص: 79


1- . فوت کوزه گری، ج، 2، ص 710.
2- . همان، ج 2، ص 708.
3- . فوت کوزه گری، ج 1، ص 546.

کتاب نامه

ابن بابویه، محمد بن على، الخصال ، جامعه مدرسين ، قم ، 1362 ش .

ابن بابویه، محمد بن على ، الأمالي (شیخ صدوق)، کتابچى ، تهران ، 1376 ه.ش.

ابن شعبه حرانى، حسن بن على ، تحف العقول ، جامعه مدرسین، قم، 1404. ه.ق.

برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن ، دار الكتب الإسلامية، قم ، 1371 ه.ق.

تمیمی آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، مصحح: درایتی، مصطفی، دفتر تبلیغات، قم، 1366. ش.

حلوانى، حسين بن محمد بن حسن بن نصر، نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، مدرسة الإمام المهدي، قم ، 1408. ه.ق.

طبرسى، حسن بن فضل ، مكارم الأخلاق ، الشریف الرضی، قم، 1412. ه.ق.

طبرسى، على بن حسن، مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ، المكتبة الحيدرية، نجف ، 1385. ه.ق.

علی بن حسام الدین المتقی الهندی، کنزالعمال، موسسه الرساله، بیروت، بی تا.

كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407. ه.ق.

ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ (ليثي)، دارالحدیث، قم، 1376. ش.

مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، دار إحياء التراث العربي، بیروت، 1403. ه.ق.

مصطفی، رحماندوست، فوت کوزه گری، انتشارات مدرسه، تهران، 1389 ش.

موسسه امام هادی (علیه السلام)، حکمت های کوتاه (قصارالحکم)، انتشارات پیام امام هادی (علیه السلام)، قم، 1395.

ص: 80

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109