تحلیلی از زندگی امام حسین علیه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه:رجائی، محمدرضا، 1341 -

عنوان و نام پديدآور:تحلیلی از زندگی امام حسین علیه السلام [کتاب]/ مولف محمدرضا رجایی.

مشخصات نشر:اصفهان: آشیانه برتر، 1395.

مشخصات ظاهری:224 ص.؛ 14/5 × 21/5 س م.

شابک:978-600-7138-83-0

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

موضوع:حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق.

موضوع:Hosayn ibn 'Ali, Imam III , 625-680

موضوع:حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- فضایل

موضوع:Hosayn ibn Ali, Imam III, 625 - 680 -- Virtues

موضوع:حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- کرامت ها

موضوع:Hosayn ibn Ali, Imam III, 625 - 680 -- Karamat

موضوع:عاشورا

موضوع:Tenth of Muharram

رده بندی کنگره:BP41/4/ر33ت3 1395

رده بندی دیویی:297/953

شماره کتابشناسی ملی:4242754

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

تحلیلی از زندگی امام حسین علیه السلام

نویسنده: محمدرضا رجائی

ص: 3

فهرست مطالب

تصویر

ص: 4

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

تصویر

ص: 9

تصویر

ص: 10

تصویر

ص: 11

تصویر

ص: 12

تصویر

ص: 13

تصویر

ص: 14

پیش گفتار

امام حسین ابر مرد تاریخ مظهر شهادت که الگوی فضیلت های انسانی و مکارم اخلاقی است با قیام خونین خویش در تاریخ بشریت درس بزرگی به یادگار گذاشته است. او به انسانها آموخت که زیر بار ستم نرود و با این عمل پسندیده خویش زندگی را بر مردگی ترجیح دهند. همیشه به شدن خویش ادامه داده و از در جا زدن بپرهیزند. آزادی و عدالت را بر ظلم ترجیح دهند و نه تنها به یاری ظالمان نشتابند بلکه در برابر تعدی سکوت نیز ننمایند. چندی بود که تصمیم داشتم کتابی درباره «امام حسین عَلَیهِ السّلام ، آثار و پیام های - نهضت آن حضرت» بنویسم، تا اینکه آقای امیر حسین رجائی فرزند دلبندم توصیه ای در این زمینه به من نمودند و اینجانب نیز تصمیم آن را گرفتم و به آن جامه عمل پوشانیدم.

این کتاب مشتمل بر چهارده بخش است:

بخش اول: تولد و کودکی،

بخش دوم: جوانی،

بخش سوم: موانع قيام در عصر معاویه و مبارزات امام حسین عَلَیهِ السّلام با معاویه،

بخش چهارم: علل و آثار قیام حسینی،

بخش پنجم: پیامهای قیام کربلا،

بخش ششم: صفات ومکارم اخلاقی آن حضرت،

بخش هفتم: معجزات و کرامات سیدالشهداء،

بخش هشتم: در ژرفای سخنان امام عَلَیهِ السّلام ،

بخش نهم: امام حسین عَلَیهِ السّلام از دیدگاه اندیشمندان شرق و غرب،

بخش دهم: مدیریت زیارت امام حسین عَلَیهِ السّلام ،

بخش یازدهم: عزاداری سیدالشهداء و درس های آن،

بخش دوازدهم: امام حسین عَلَیهِ السّلام در ادب فارسی،

ص: 15

بخش سیزدهم: وجه تشابه های مکه مکرمه و کربلا و

بخش چهاردهم: معماهای زندگی آن حضرت را بیان کرده ایم.

امیدوارام شما مخاطب گرامی با مطالعه و عمل به آن در زمره سربازان

مجازی حضرت قرار گیرید.

محمدرضا رجائی

1395-5-30

ص: 16

بخش اول: کودکی امام حسین عَلَیهِ السّلام

اشاره

ص:17

ابتدا به آفرینش نور حضرت از قول معصوم پرداخته و چگونگی خلقت آل عبا را بیان نموده و سپس به شرح ولادت و کودکی حضرت می پردازیم.

در روایات از قول معصوم عَلَیهِم السّلام بیان شده است که نور پاک محمد و آل او چند هزار سال قبل از خلقت آدم صفی پدید آمده است.

ابتدای خلقت

سلمان فارسی از رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه را نقل می کند که فرمود:

ای سلمان خداوند مرا از نور خویش بیافرید و فرمان داد، و من پذیرای فرمان او شدم، و از نور من على را خلق کرد، و فرمان داد، پس فرمانبردار خداوند متعال شده و از نور من و على فاطمه عَلَیهِما السّلام را خلق کرد و مقال داد، و او امتثال نمود، پس از من و علی و فاطمه، حسن و حسین عَلَیهِم السّلام را خلق نمود و فرمان داد و ایشان سر به فرمان او نهادند، آنگاه ما را به پنج نام از اسماء حسنای خویش نامور ساخت، پس خداوند محمود است و من محمد و او (خداوند) على است و این علی عَلَیهِ السّلام است، و اوست خالق و فاطر و فرزند من فاطمه و احسان خاص خداست و فرزند فاطمه حسین، و خداوند محسن است و برادر حسین، حسن، و از نور حسین نه تن از ائمه هدی را بیافرید پیشی از آن که خداوند آسمان را بنیان نهد، و زمین را بگستراند، و آب و هوا را پدید آورد، و ملکی یا بشری را کسوت وجود بخشد، ما معمور

ص: 18

علم خداوند بودیم و خدای را تسبیح و تهلیل همی گفتیم و گوش مطيع داشتیم (1) در کنز الفوائد از ابن مسعود روایت شده است که: رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود:

خداوند آفرید مرا، على را، حسن را و حسین را از نور قدسی خود، و چون خواست آفرینش را پدید آورد، شکافت نور مرا و از نور من، آسمان و زمین را آفرید، و شکافت نور على را و عرش و کرسی را آفرید، پس سوگند به خدا که علی بزرگتر از عرش و کرسی است، و شکافت نور حسن را و حور العين و ملائکه را آفرید، پس سوگند به خدای که حسن بزرگتر از ملائکه و حور العين است، و شکافت نور حسین را و آفرید لوح و قلم را، پس سوگند به خدای که حسین بزرگتر از لوح و قلم است.(2)

در کتاب منهج التحقيق، ابی جعفر عَلَیهِ السّلام از قول رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه نقل می کند:

رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود:

خداوند چهارده نور از نور عظمت خود بیافرید، چهارده هزار سال قبل از آن که آدم را بیافریند و این جمله ما باشند.

گفتند: ای فرزند رسول خدا نام ایشان چیست؟

فرمود: محمد صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام و نه تن فرزندان حسین عَلَیهِ السّلام و نهم ایشان قائم عَجَّلَ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشریف ایشان است، آنگاه یکی یکی نامهای ایشان را برشمرد، پس فرمود: سوگند به خدای، مائیم اوصیا و خلفای بعد از رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه


1- سپهر، میرزا محمد تقی، ناسخ التواریخ، نشر: کتابفروشی اسلامیة، چاپ اول، ص3و4
2- همان منبع، ص 5.

شناسنامه امام حسين عَلَیهِ السّلام

تصویر

ص: 20

روز، ماه و سال تولد امام حسين عَلَیهِ السّلام

بنابر قول مشهور:

ولادت امام عَلَیهِ السّلام سوم شعبان در مدینه بوده است، و شیخ طوسی(ره) روایت کرده است که:

توقيع شريف به سوی قاسم بن علاء همدانی وکیل امام حسن عسکری عَلَیهِ السّلام بیرون آمد که:

مولای ما حضرت حسین عَلَیهِ السّلام در روز پنجشنبه سوم ماه شعبان متولد شده است، پس آن روز را روزه دار (1) و ....

سیدبن طاوس و شیخ ابن نما و شیخ مفید در ارشاد نیز ولادت آن حضرت را در پنجم شعبان ذکر فرمود

از امام صادق عَلَیهِ السّلام روایت شده است که فرموده اند:

مابین حسن و حسین عَلَیهِ السّلام طهری فاصله شده و مابین میلاد آن دو بزرگوار شش ماه و ده روز واقع شده است (2) و در مورد روز ولادت امام حسین عَلَیهِ السّلام اختلاف است(3) ، اما بنابر قول مشهور، سوم شعبان، سال چهارم هجری در مدینه بوده است.

ولادت و مراسم نامگذاری امام حسين عَلَیهِ السّلام

اسماء می گوید:

یک سال از تولد حسن عَلَیهِ السّلام گذشته بود، که حسین عَلَیهِ السّلام به دنیا آمد. در این هنگام پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود:

اسماء فرزندم را بیاور!

ص: 21


1- (قمی) عباس، منتهی الامال، ج 1، نشر: هجرت، چاپ نهم، ص 522.
2- (قمی) عباس، منتهی الامال، ج 1، نشر: هجرت، چاپ نهم، ص 522.
3- (قمی) عباس، منتهی الامال، ج 1، نشر: هجرت، چاپ نهم، ص 522.ر.ک > محدث قمی، عباس، منتهی الآمال، ج 1.

من حسین را در حالی که به پارچه ای سفید پیچیده بودم به رسول خدا تقدیم نمودم. حضرت به گوش راست حسین اذان و به گوش چپش اقامه گفت.

آنگاه حسین را در کنار خود نشاند و گریان شد. من گفتم: پدر و مادرم به فدایت! چرا گریان شدی؟

فرمود:

برای این فرزندم گریستم گفتم: این نوزاد تازه به دنیا آمده. فرمود:

او راگروهی ستمگر خواهند کشت، خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نکند.

سپس فرمود: ای اسماء! این مطلب را به فاطمه مگو! زیرا فاطمه تازه این کودک را به دنیا آورده است و سپس به امیرالمومنین فرمود: نام این کودک را چه نهاده اید؟

عرض کرد: ای رسول خدا! من در نامگذاری او بر تو پیشی نخواهم گرفت.

پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمود: من هم در نامگذاری او از پروردگارم سبقت نخواهم گرفت. جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند سلام می رساند و می فرماید:

چون علی برای تو مانند هارون است برای حضرت موسی، بنابراین پسر خود را هم نام پسر هارون کن.

پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه: نام پسر هارون چه بود؟

ص: 22

جبرئیل: شبیر پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه : زبان من عربی است جبرئیل : نام او را حسین بگذار! بدین جهت پیامبر گرامی نام آن حضرت را حسین گذاشت.

روز هفتم ولادت حسین که فرا رسید پیامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه دو قوچ ابلق (سیاه و سفید) عقیقه (قربانی) کرد. یک ران گوسفند را با یک دینار اشرفی به قابله داد. و سر آن بزرگوار را تراشید، آنگاه به وزن موی سرش نقره صدقه داد سپس سر حضرت را با حلوق خوشبو نمود. (1)

امام حسين َعلَيهِ السّلام از مادرش شيرنياشاميد

ابن شهر آشوب روایت کرده که هنگام ولادت امام حسین َعلَيهِ السّلام فاطمه َعلَيهِا السّلام مریض شد و شیر در پستان مبارکش خشک گردید.

رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه مرضعی طلب کرد، یافت نشد، پس خود آن حضرت به حجره فاطمه عَلَيهِ االسّلام تشریف آوردند و انگشت ابهام خویش را در دهان حسین عیلَيهِ السّلام می گذاشت و او می مکید. بعضی گفته اند که زبان مبارک را در دهان حسین َعليهِ السّلاممی گذاشت و او را زقه میداد چنانکه مرغ جوجه خود را زقه میدهد تا چهل شبانه روز رزق حسین عَلَيهِ السّلام را حق تعالی از زبان پیغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه گردانیده بود، پس گوشت حسین عَلَيهِ السّلام از گوشت پیغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه روئید و به این مضمون روایت بسیار است.

و در علل الشرایع روایت شده که حال امام حسین عَلَيهِ السّلام در شیرخوردن بدین منوال بود تا آنکه گوشت او از گوشت پیغمبرصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه روئید و از فاطمه َعلَيهِا السّلام و از زنی دیگر شیر نیاشامید.

ص: 23


1- 1 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 43، ص239. 2. مجلسی، محمد باقر، احسن القصص، ج 5، مترجم: محمود ناصری، نشر: دار الهدی، چاپ دوم، ص 8381

و شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق عَلَيهِ السّلام روایت کرده که حسین عَلَيهِ السّلام از فاطمه عَلَيهِا السّلام و از زنی دیگر شیر نیاشامید. او را به خدمت پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه می بردند، حضرت انگشت ابهام مبارک را در دهان او می گذاشت و او میمکید و این مکیدن او را دو سه روز کافی بود. پس گوشت و خون حسین عَلَيهِ السّلام از گوشت و خون حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه پیدا شد.(1)

دوران زندگی امام حسين عَلَيهِ السّلام

در یک نگاه کلی، می توان مراحل زندگی آن حضرت را به چند دوره تقسیم کرد:

1- از سال چهارم تا دهم هجرت، به مدت شش سال و چند ماه که همراه با حیات پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و فاطمه زهرا عَلَيهِا السّلام بود.

2- از سال دهم تا سال چهلم هجرت، به مدت 30 سال همراه با حیات علی عَلَيهِ السّلام بود.

3- از سال چهلم تا پنجاهم هجرت، به مدت 10 سال که همراه با امام حسن و امامت امام حسن عَلَيهِ السّلام بود.

4- از سال پنجاهم تا شصتم هجرت، به مدت 10 سال که دوران امامت آن حضرت و همراه با خلافت معاویه بود.

5- از سال شصتم تا شصت و یکم هجرت، به مدت کمتر از یکسال امامت آن حضرت، که همراه با خلافت یزید بن معاویه بود.(2)

ص: 24


1- . منتهی الامال، ج 1، ص 525
2- جمعی از نویسندگان، ره توشه عتبات عالیات، نشر: مشعر، چاپ اول، ص200

دوران كودكي

امام حسین عَلَيهِ السّلامدر دوران کودکی از سرچشمه وحی سیراب شده و نزد جد خویش پیامبر گرامی اسلامصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و همچنین پدر خود على مرتضی عَلَيهِ السّلام و مادرش دخت نبی اکرم فاطمه زهرا تربیت میشد.

این سه معلم بزرگوار همه فضایل و کمالات معنوی را فرا راه او قرار داده اند. اکنون به تعدادی از ویژگی های دوران کودکی امام حسین عَلَيهِ السّلام اشاره می کنیم

1. محبوب پیامبر

امام حسین عَلَيهِ السّلامدر دوران کودکی محبوب پیامبر اسلام بوده است و حضرت محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بارها و بارها به نوه گرامی خویش عشق ورزیده است.

از امام باقر عَلَيهِ السّلام نقل است که فرمود:

حسین عَلَيهِ السّلام دیر به سخن آمد تا آنجا که بیم آن می رفت، زبان باز نکند و به گنگی، گرفتار باشد. روزی رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه، در حالی که حسین را بر شانه خویش نهاده بود، برای نماز، از خانه بیرون آمد.

مردم نیز پشت سر ایشان به صف نماز ایستادند. رسول خدا، حسین عَلَيهِ السّلام را در سمت راست خویش به پا داشت و نماز، آغاز کرد.

در این حال، حسین عَلَيهِ السّلام نیز تکبیر گفت و پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه تا تکبیر وی را شنید دوباره تکبیر را تکرار کرد و حسین عَلَيهِ السّلام نیز، باز تكبر گفت و این کار تکرار شد تا این که پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه هفت بار تکبیر گفت و حسین عَلَيهِ السّلام نیز هر بار تکبیر را تکرار کرد و از این جا بود که تكبيرهای هفتگانه در اول نماز رسم و سنت رایج شد

ص: 25

شیخ صدوق این روایت را افزون بر امام باقر عَلَيهِ السّلام از امام صادق عَلَيهِ السّلام ) نیز نقل کرده است که متن آن با آن چه که نقل شد، اندکی تفاوت دارد. (1)

سلمان فارسی می گوید:

دیدم که رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه حسین عَلَيهِ السّلام را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجت های خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان می باشد.(2)

انس بن مالک می گوید:

وقتی از پیامبر پرسیدند: کدامیک از اهل بیت خود را بیشتر دوست میداری؟ فرمود: حسن و حسین را. بارها رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه حسن و حسین عَلَيهِما السّلام را به سینه می فشرد و آنان را می بوسید.(3)

نبی مکرم اسلام در زمان حیات پر برکت خویش آن حضرت را در تمامی زمان ها و مکان مورد نوازش و محبت شدید قرار میداد؛ و برای موقعیت و مکان خاصی نبود. او در هر شرایطی از او دفاع جانانه نموده؛ و حسین را از خویش و خویش را از حسین دانسته است زیرا میدانست روزی او با خون خود و یاران باوفا و اهل بیت خویش درخت اسلام را آبیاری نموده و دین اسلام بواسطه آن امام همام و اهل بیتش نیز بر هر چیزی علو و برتری خواهد داشت.

2. عشق حسین عَلَيهِ السّلام در کانون دل پیغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه

الف) حسین از من است و من از حسینم

یعلی پسر مره می گوید:

ص: 26


1- امام حسین عَلَيهِ السّلام و عاشورا از زبان معصومان عَلَيهِم السّلام ، ص 47 و 48
2- دشتی، محمد، فرهنگ جامع سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام ، ص 31.
3- ره توشه عتبات عالیات، ص 202

روزی پیامبر اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به مهمانی دعوت شده بود، می رفتند، ناگاه با حسین رو به رو شدند که با کودکان در کوچه بازی می کرد.

حسین عَلَيهِ السّلام با دیدن پیغمبر و به سوی آن حضرت رفت. رسول گرامی دستهای خود را گشود (بغل باز کرد تا او را به آغوش بگیرد.

اما کودک جست و خیز می کرد، این طرف آن طرف میدوید، پیامبر میخندید و او را می خندانید تا این که حسین علیه السلام را به بغل گرفت.

آنگاه یکی از دستهایش را زیر چانه و دست دیگرش را پشت گردن او گذارد و لب هایش را بر لبهای حسین گذاشت، بوسید. و فرمود:

حسین از من است و من از حسینم، خدایا! دوست بدار آن کسی را که حسین را دوست بدارد و حسین یکی از فرزندان فرزند (نوه) من است.(1)

ب) خداوندا! این کودک را دوست دارم تو نیز او را دوست بدار

مسعودی می نویسد: امام حسین عَلَيهِ السّلام مدت هفت سال با رسول خداصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بود و در این مدت، آن حضرت خود متصدی غذا دادن، علم و ادب آموختن به امام حسین عَلَيهِ السّلام بود. شدت علاقه پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به حسین عَلَيهِ السّلام به قدری بود که کوچکترین ناراحتی او را نمی توانست تحمل کند. روزی پیامبر از در خانه فاطمه عَلَيهِا السّلام می گذشت، صدای گریه حسین را شنید، وارد خانه شد و به دخترش فرمود: مگر نمی دانی که گریه حسین در من چقدر موثر است آن گاه طفل را بوسید و گفت:

خداوندا! من این کودک را دوست دارم تو نیز او را دوست بدار.(2)

ص: 27


1- بحار الانوار، ج 43، ص 271، داستان های بحار الانوار، ج 3، ص 76
2- 2.فصول المهمة، ابن صباغ مالکی، ص 177. 3. کوشا، محمد علی، سیره و سخن پیشوایان، نشر: پارسایان، چاپ اول، صص 141 و 142.

او بواسطه علمی که خداوند بزرگ به او عنایت فرموده بود میدانست که در سال شصت و یکم هجرت این قیام واقع خواهد شد. بنابراین بارها این موضوع را پیشگویی نموده بود.

ج) چه کسی برای حسینم گریه می کند؟

هنگامی که پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شهادت حسین عَلَيهِ السّلام و سایر مصیبت های او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عَلَيهِا السّلام سخت گریه نمود و عرض کرد:

- پدر جان! این گفتار چه زمانی رخ می دهد؟ رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه فرمود: - زمانی که من، تو و علی در دنیا نباشیم. آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد:

- چه کسی برای حسینم گریه می کند، و به عزاداری او قیام می نماید؟

پیامبر فرمود:

- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم و مردان بر مردان گریه می کنند و در هر سال ، عزاداری او را تجدید می کنند. روز قیامت که فرا رسد، تو برای زنان شفاعت می کنی و من برای مردان، و هر که بر گرفتاری حسین گریه کند، دست او را می گیرم و داخل بهشت می کنم. فاطمه جان! تمام دیده ها روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصبیت حسین گریه کند!

- آن چشم برای رسیدن به نعمت های بهشت خندان است.(1)

ص: 28


1- بحارالانوار، ج 44، ص 292، احسن القصص، ج 1، ص 75 و 76

آری!! او می دانست روزی فرزند دلبندش به همراهی اهل بیت و یاران باوفایش مظلومانه برای یاری ونصرت دین خدا شربت شهادت را خواهند نوشید.

د) فرزند دلبند من ، حسین فاطمه کشته می گردد؟

راوی می گوید که چون دو سال از عمر شریف آن حضرت می گذشت، برای رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه سفری پیش آمد؛ پس در پاره ای از راه که میرفت ایستاد و گفت: «إإِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» و چشمان آن جناب اشک آلود گردید و گریه نمود.

سبب گریه را از آن حضرت سؤال نمودند.

فرمودند: «هذا جبرئیل» اینک جبرئیل است که مرا خبر می دهد از زمینی که کنار فرات واقع است و آن را «کربلا» می گویند که بر روی آن زمین فرزند دلبند من، حسین فاطمه کشته می گردد!

عرض نمودند: یا رسول الله! کشنده آن جناب کیست؟

فرمود: کشنده او مردیست که نام نحس او «یزید» است - خدا او را لعنت کند - و گویا که من اکنون قتلگاه و محل قبر او را به چشم خود نظر می نمایم.

چون رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه از آن سفر به مدینه مراجعت فرمود، مهموم و مغموم بود؛ پس بر منبر بالا رفت و خطبه انشاء فرمود و مردم را موعظه نمود در حالی که حسن و حسین عَلَيهِ السّلام در خدمت آن بزرگوار در پیش روی آن حضرت بودند و چون از ادای خطبه فارغ گردید، دست راست خود را بر حسن عَلَيهِ السّلام و دست چپ خود را بر سر حسین عَلَيهِ السّلام نهاد و سر مبارک را به سوی آسمان بلند نمود و گفت:

خداوندا! به درستی که محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بنده تو و نبی تو است و این دو فرزند از اطائب عترت و بهترین ذریه من و بنیان من اند. و ایشان را در

ص: 29

میان امت خود می گذارم که جانشین من اند و اینک جبرئیل خبر داد مرا که این فرزند من کشته خواهد شد و مخذول خواهد بود؛ خداوند کشته شدن را بر او مبارک گردان و او را از جمله سادات شهداء بگردان و مبارک مکن در حق قاتل و خوار کننده او.

راوی گفت: پس مردم و اهل مسجد صداها به گریه و افغان بلند نمودند، آن حضرت فرمود که شما الان بر حال او گریه می کنید و حال آنکه او را یاری نخواهید کرد.(1)

امام حسین عَلَيهِ السّلام تربیت شده پیامبر گرامی اسلام بود. او طی سال های کودکی تمامی کمالات و فضیلتها والایی را که نبی مکرم اسلام فرا راه او قرار داده بود به خوبی به کار می بست و او مظهر و اسوه مکارم و فضیلت انسانی و اخلاقی بود.

3. شاگرد پیامبر

از امام حسین عَلَيهِ السّلام پرسیدند: از رسول خدا چه شنیدی؟ فرمود:

شنیدم که می فرمود:

خدا کارهای مهم و بزرگ را دوست می دارد و کارهای پست و حقیر را نمی پسندد... او قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و نیز نمازهای پنجگانه را به من آموخت و شنیدم که می فرمود: هر که خدا را اطاعت کند، خداوند او را بالا می برد و هر که نیت خود را برای خدا خالص کند خداوند او را نیکو بیاراید. و هر که به آن چه نزد خداست اطمینان کند، خداوند او را بی نیاز سازد و هر که بر خداوند بزرگی کند، خداوند او را خوار نماید.(2)

چند نمونه دیگر از فضائل و کمالات معنوی امام حسین عَلَيهِ السّلام، که در کودکی نزد معلم والای خویش آموخته است، را می خوانیم:

ص: 30


1- سید ابن طاوس، لهوف، مترجم: محمد طاهر دزفولی، نشر مومنین، ص 41-43.
2- فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، ص 31، ره توشه عتبات و عالیات، ص 202

الف) نوبت را رعایت کنید!

روز پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه در حال استراحت بود، فرزندشان امام حسن عَلَيهِ السّلام آب خواست، حضرت نیز قدری شیر دوشید و کاسه شیر را به دست وی داد، در این حال، حسین عَلَيهِ السّلام از جای خود بلند شد تا شیر را بگیرد، اما رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شیر را به حسن عَلَيهِ السّلام داد.

حضرت فاطمه عَلَيهِا السّلام که این منظره را تماشا می کرد عرض کرد:

- یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری؟

- پاسخ دادند: چنین نیست، علت دفاع من از حسن عَلَيهِ السّلام، حق تقدم اوست، زیرا زودتر آب خواسته بود. باید نوبت را مراعات نمود.(1)

ب) رعایت ادب

امام حسین علی در کودکی الگوی تربیت بوده اند، و در همه زمینه ها و ابعاد زندگی بسیار محترمانه و مودبانه برخورد می نموده اند، با هم دو نمونه از آن را می خوانیم:

الگوی ادب (1)

از علی عَلَيهِ السّلامروایت شده است که فرمود:

حسن عَلَيهِ السّلام در زمان رسول خداصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه مرا «ابا الحسین» صدا می کرد و حسین عَلَيهِ السّلام مرا «ابا الحسن» می خواند و هر دو رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه را پدر صدا می کردند، چون رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه از دنیا رحلت فرمود، آنان مرا پدرخواندند.(2)

الگوی ادب (2)

روزی امام حسن و امام حسین عَلَيهِما السّلام از محلی می گذشتند پیرمردی را دیدند که مشغول وضو است. ولی به طور صحیح وضو نمی گیرد و آداب و شرایط آن

ص: 31


1- بحارالانوار، ج 43، ص 283، داستان های بحارالانوار، ج 1، ص 19.
2- فرهنگ جامع سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام، ص 61 برگرفته از ره توشه عتبات عالیات، ص 202

را بجا نمی آورد. چون آموختن آدم جاهل واجب است از این رو تصمیم گرفتند به طور غیر مستقیم با کمال ادب، وضو گرفتن را به او بیاموزند.

نخست با یکدیگر به بحث و گفتگو پرداختند طوری که پیرمرد سخنانشان را بشنود.

یکی گفت: وضوی تو صحیح نیست وضوی من درست است. دیگری گفت: نه، وضوی تو درست نیست وضوی من صحيح است. سپس نزد پیرمرد آمدند و گفتند:

ما در حضور شما وضو می گیریم نگاه کن! و ببین! کدام یک از ما خوب وضو می گیریم و درباره ما داور باش!

هر دو وضوی درست و کاملی جلوی چشم پیرمرد گرفتند. آنگاه از پیرمرد پرسیدند:

وضوی کدام یک از ما صحیح تر و بهتر است؟ پیرمرد متوجه شد که وضوی صحیح چگونه و منظور اصلی آن دو کودک آموختن به او است. با کمال فروتنی اظهار داشت:

عزیزان! وضوی هر دوی شما خوب و صحیح است من پیرمرد نادان هنور درست وضو گرفتن را نمی دانم و شما بخاطر محبت و دل سوزی که بر امت جدتان دارید، مرا آگاه ساختید و وضوی درست و صحیح را به من آموختید، سپاسگزارم.(1)

از زندگی امام حسین عَلَيهِ السّلام

4. ابعاد دیگری از کودکی امام حسین

آن بزرگواران از همان کودکی در ابعاد گوناگون مظهر و اسوه بوده اند، و

نمود و اصل زندگی را به همگان فرا داده اند با هم می خوانیم:

ص: 32


1- بحار الانوار، ج 43، ص 319، احسن القصص، ج 3، ص 73 و 74.

الف) عبادت و بخشش

امام جعفر صادق عَلَيهِ السّلام در شأن نزول آیه «يوفون بالنذر»(1)به روایت از پدرش، امام محمد باقرعَلَيهِ السّلام فرمود: حسن و حسین که در آن زمان کودکان کوچکی بودند، بیمار شدند، پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به همراه دو مرد، به عیادتشان آمد.

یکی از آن دو به على عَلَيهِ السّلام گفت: یا اباالحسن! ای کاش برای پسرانت نذری می کردی تا خدا شفایشان می داد.

على عَلَيهِ السّلام گفت: برای سپاس از خداوند متعال، سه روز، روزه می گیرم. فاطمه نیز چنین گفت و کودکان نیز گفتند: ما نیز سه روز، روزه می گیریم، کنیزشان فضه نیز همان را گفت.

خدا به آن دو لباس عافیت پوشانید و آنان در حالی که غذایی نداشتند، روزه گرفتند.

علی عَلَيهِ السّلام پیش همسایه خود، شمعون یهودی که پشم ریسی می کرد، رفت و به وی گفت: می خواهی پشم گوسفندی را که برای ریسیدن آماده است، به دختر محمد بدهی تا آن را در ازای سه پیمانه جو برسید؟ گفت: آری و داد.

علی عَلَيهِ السّلام پشم و جو را پیش فاطمه عَلَيهِا السّلام آورد و ماجرا را به او گفت، فاطمه عَلَيهِا السّلام نیز پذیرفت و شروع کرد به ریسیدن.

پس از آن که یک سوم پشم را ریسید، یک پیمانه از جو را برداشت، آرد کرد و خمیر ساخت و از آن پنج قرص نان به تعداد خانواده پخت موقع مغرب، على عَلَيهِ السّلام پس از آن که نماز را با پیامبرصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه خواند به خانه آمد.

سفره گسترده شد و هر پنج تن به گرد آن نشستند.

على عَلَيهِ السّلام تا نخستین لقمه را گرفت، مسکینی بر در خانه ایستاد و گفت:

ای خانواده محمد! درود بر شما! من در مانده ای از درماندگان مسلمانم، مرا از آن چه می خورید اطعام کنید، خدا شما را از سفره های بهشتی اطعام کند.

على عَلَيهِ السّلام لقمه را از دست نهاد و رو به فاطمه کرد و گفت:

ص: 33


1- سوره انسان، آیه 7.

فاطمه! ای دارای مجد و یقین، ای دختر برترین مردم! آیا این بی نوا و درمانده را نمی بینی که بر در خانه می نالد؟ او به خدا روی آورده و می نالد، و از درد و گرسنگی خود، به ما شکوه می کند. هر کس در گرو کاری است که می کند و هر که کار نیک کند بهره مند گردد. جایگاه چنین کسی در بهشت جاودان و سرسبز خواهد بود که خدا آن را بر بخیل حرام کرده است. انسان بخیل در روز رستاخیز، اندوهناک خواهد ماند و آتش دوزخ وی را به کام خود خواهد کشید که شراب آن، آب جوشان و چرکاب خواهد بود.

فاطمه عَلَيهِا السّلام نیز در پاسخ گفت:

پسر عمو! دستورت را شنیدم و از جان پذیرفتم که من خسیس و کنس نیستم. من شهد خردورزی و خبرگی را از کودکی چشیده ام و امید آن دارم، که با سیر ساختن گرسنه ای، به گروه نیکان بپیوندم و با شفاعت آنان به بهشت روم.

و سپس آنچه را که در سفره بود برداشت و به مسکین داد. آنها، آن شب را گرسنه سحر کردند و صبح، روزه گرفتند در حالی که جز آب خالص و نچشیده بودند.

روز بعد، فاطمه عَلَيهِا السّلام یک سوم دیگر از پشم را ریسید و سپس یک

پیمانه از جو را آرد کرد و خمیر ساخت و از آن به تعداد خانواده، پنج قرص نان پخت. علیعَلَيهِ السّلام پس از آن که نماز مغرب را با پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه خواند، به خانه برگشت.

سفره گسترده شد و همه آن پنج تن به گرد آن جمع شدند. علی عَلَيهِ السّلام تاخواست اولین لقمه را بردارد، یتیمی بر در خانه ایستاد و گفت:

درود بر شما ای خانواده محمد! من يتیمی مسلمان هستم، از آن چه می خوریدمرا نیز بخورانید، خدا شما را از سفره های بهشتی بخوراند!

علی عَلَيهِ السّلام لقمه ای را که در دست داشت به سفره نهاد و چنین گفت:

ص: 34

فاطمه! ای دختر مردی بزرگ و کریم! ای دخت پیامبری که فرو مایه نیست. خدا، این تیم را بر در ما فرستاده است و هر که امروز مهربانی کند، در روز رستاخیز مورد رحمت قرار خواهد گرفت. و جایگاهش فردا در بهشت مملو از نعمت، خواهد بود که خدا آن را بر فرومایگان حرام کرده است. و هر که بخل ورزد باشد، نکوهیده ماند و آتش دوزخ، وی را به کام خویش کشد، دوزخی که شرایش از آب جوشان و چرکاب تن دوزخیان خواهد بود.

فاطمه عَلَيهِ السّلام نیز در پاسخ چنین گفت:

آن افطاری شب را به یتیم می دهم و خدا را بر اهل و عیالم مقدم می دارم. بگذار کودکانم شب را گرسنه به سر کنند که پسر کوچکم در جنگ، کشته خواهد شد. او را در کربلا، ناجوانمردانه خواهند کشت، وای بر قاتلان او با آن جرم سنگینشان! آتش دوزخ، قاتل او را به درک اسفل خواهد کشید و زنجیرهای آویخته بر او، بیش از زنجیرهای همه دوزخیان خواهد بود.

سپس هر چه را که در سفره بود، به یتیم داد و آن شب را نیز در حالی

که جز آب نخورده بودند، سحر کردند و روز را با روزه آغاز کردند.

فاطمه عَلَيهِا السّلام ثلث آخر پشم را نیز ریسید و باقی مانده جو را آرد ساخت و خمیر کرد و از آن به تعداد خانواده، پنج قرص نان پخت. علی عَلَيهِ السّلام روز سوم نیز، پس از آن که نماز مغرب را با پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه خواند به خانه اش آمد، سفره را پیش وی گستردند و هر پنج تن به گرد آن نشستند.

اما تا على عَلَيهِ السّلام خواست اولین لقمه را بردارد اسیری از مشرکان، بر در خانه آمد و گفت: درود بر شما ای خانواده محمد! ما را اسیر می کنید، به بند می کشید و غذایی به ما نمی دهید! علی عَلَيهِ السّلام لقمه ای را که در دستش بود، به سفره نهاد و گفت:

ص: 35

فاطمه! ای دختر پیامبر پسندیده و ستوده، ای دختر پیامبر بزرگ و بزرگوار! اسیر گمراه به تو روی آورده، در حالی که در زنجیر اسارت گرفتار است. ژنده پوش و آشفته است و از گرسنگی با ما شکوه می کند، هر که امروز اطعام کند فردا پاداش آن را خواهد یافت؛ پیش خدایی که بزرگ، فرد و یکتا است، «هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.» پس به او غذا بده و او را دست خالی وامگذار!

فاطمه عَلَيهِ السّلام نیز در پاسخ چنین سرود:

از آن چه بود جز پیمانه ای نمانده است، دست و بازوی من (در اثر آسیاب کردن) پنبه بسته است. به خدا کودکانم گرسنه اند، خدایا آن دو را به خود وامگذار که هلاک می شوند. پدرشان، گر چه ستبر بازو و قوی پنجه است، گشاده دست و بسیار بخشنده است. من بر سر خویش پوششی جز یک عبا ندارم که آن را نیز در برابر یک پیمانه جو، به دست آورده و بافته ام.

آن شب نیز هر چه در سفره داشتند، به اسیر بخشیدند و خود، شب را با

گرسنگی سر کردند و صبح، چیزی برای خوردن نداشتند.

راوی حدیث (شعيب) در ادامه می گوید:

علی عَلَيهِ السّلام، حسن و حسین را که از شدت گرسنگی مانند جوجه می لرزیدند، به نزد پیامبر خداوند برد. هنگامی که پیامبر به آنها افتاد رو به علی کرد و گفت: باب الحسن! را با این حال و روز دیدن. برای من بسیار سخت است؛ پیش دخترم فاطمه بروید. به نزد فاطمه رفتند. فاطمه در محراب عبادتش بود و از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده و چشمانش گود افتاده بود.

زمانی که رسول خداصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه او را دید، وی را در آغوش کشید و گفت:

ص: 36

پناه بر خدا! آیا شما سه روز است که چنین بوده اید؟ در این حال جبرئیل فرود آمد و گفت: یا محمد! بگیر آن چه را که خدا درباره خاندانت برای تو فرو فرستاده است؟

پرسید: ای جبرئیل! چه چیزی را باید بگیرم؟ و جبرئیل خواند:

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ ...تا رسید به آیه :إِنَّ هَٰذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا.(1)

ب) امام حسین عَلَيهِ السّلام خود را معرفی می کند.

آن حضرت هنگام جود و احسان ابر مرد مظلوم حضرت امیر عَلَيهِ السّلام

خویش را معرفی می نماید با هم می خوانیم:

شیخ صدوق به سند خود از خالد بن ربعی نقل می کند که وی گفت: امیر مومنان عَلَيهِ السّلام برای کاری به مکه وارد شد و بادیه نشینی را دید که به پرده های کعبه چنگ زده بود و در راز و نیاز با خدا، چنین می گفت:

ای صاحب خانه! خانه، خانه تو، و مهمان، مهمان توست و هر میزبانی

از مهمانش به نوعی پذیرایی می کند و تو پذیرایی مرا امشب، آمرزش گناهانم قرار ده!

امیرالمومنین عَلَيهِ السّلام به همراهانش گفت: آیا سخن اعرابی را می شنوید؟ گفتند: آری میشنویم، گفت: خدا کریم تر از آن است که میهمانش را نپذیرد.

ص: 37


1- . 1.سوره انسان، آیه اول تا 22. 2. شیخ صدوق این حدیث را از دو طریق ابن عباس و امام باقر علیم روایت کرده و در ذیل آن سخنانی نیز از حسن بن مهران و ابن عباس که از راویان این حدیث میباشند در تاویل و تفسیر آیات سوره هل اتی آورده است. محدثان بسیار دیگری نیز این روایت را نقل کرده اند. 3. شیخ صدوق، الامالی، ص323. 4. شیخ صدوق، مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق، ص 58 تا 63

راوی در ادامه می گوید:

شب دوم، على عَلَيهِ السّلام باز همان بادیه نشین را دید که به رکن کعبه چنگ زده و گوید: ای عزیزی که در عزت خویش عزیزی، در عزت، از تو عزیزتر، کسی نیست، تو را به عزت عزتت، مرا چنان عزت بخش که کسی آن را درک نتواند کرد. به تو روی آورده و دست به دامن تو شده ام، تو را به حق محمد و آل محمد، مرا آن ده که جز تو کسی نتواند داد و از من، آن را بگردان که جز تو کس نتواند بگرداند!

امیر مومنان به یارانش گفت: رسول خدا این به زبان سریانی، اسم اعظم است که حبیبم، رسول خدا َلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه، آن را به من یاد داده است . او بهشت را از خدا خواست که به وی داد و دوری از دوزخ را خواست که از وی دورش ساخت.

شب سوم نیز على عَلَيهِ السّلام او را دید که به رکن کعبه چنگ زده بود و چنین می گفت: ای آن که در جایی نگنجد و جایی از او خالی نباشد، این بادیه نشین را چهار هزار درهم روزی کن!

امیر مومنان پیش رفت و به وی گفت: ای اعرابی! از پروردگارت پذیرایی خواستی پذیرایی ات کرد، بهشت خواستی داد و دوری از دوزخ خواستی، دورت ساخت با این همه امشب از او چهار هزار درهم می طلبی؟ !

بادیه نشین گفت: تو کیستی؟ گفت : من على، پسر ابوطالب هستم.

بادیه نشین گفت: به خدا که خواست و مراد من تویی و من نیاز خود، از تو خواهم خواست.

پرسید: ای اعرابی بگو ببینم چه میخواهی؟

گفت: هزار درهم برای مهریه، هزار درهم برای پرداخت قرض، هزار در هم برای خرید خانه و هزار درهم برای این که زندگی کنم.

ص: 38

على عَلَيهِ السّلام گفت: ای بادیه نشین به انصاف خواستی، وقتی که از مکه

رفتم، در مدینه پیامبر َلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به خانه ام بیا!

بادیه نشین، پس از آن که یک هفته در مکه ماند، در جست و جوی امیر مومنان به شهر پیامبر َصلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شتافت و در آن جا ندا داد: چه کسی مرا به خانه امیر مومنان علی عَلَيهِ السّلام راه مینماید؟

از میان کودکان ، حسین بن علی عَلَيهِ السّلام گفت: من تو را به خانه امیر مومنان می رسانم، من پسر او حسین بن علی هستم.

بادیه نشین گفت: پدرت کیست؟ گفت: امیر مومنان علی بن ابی طالب. پرسید: مادرت کیست؟ گفت: بزرگ بانوی بانوان جهان، فاطمه زهرا پرسید: پدر بزرگت چه کسی است؟ گفت: رسول خدا، محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه پرسید: مادر بزرگت کیست؟ گفت: خدیجه، دختر خويلد پرسید: برادرت کیست؟ گفت: ابو محمد، حسن بن على

اعرابی گفت: راستی که جهان را با هر دو جانبش دارایی، به پیش امیر مومنان برو و به او بگو، همان بادیه نشین که در مکه ضمانتش کردی، بر در خانه است.

حسین به علی عَلَيهِ السّلام وارد شد و گفت: بابا جان! بادیه نشین برده است و می پندارد که در مکه ضمانت شده است....

سپس حضرت على عَلَيهِ السّلام باغی را که پیامبر اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به ایشان بخشیده بودند را توسط حضرت سلمان به دوازده هزار درهم فروختند و

ص: 39

چهار هزار درهم آن را به اعرابی دادند و چهل درهم نیز به او انفاق کردند و بقیه آن درهمها را حضرت علی عَلَيهِ السّلام در بین یارانشان تقسیم نمودند. (1)

ج) علم فراوان

امام حسین عَلَيهِ السّلام از همان دوران کودکی بر علوم آگاهی داشته است روایاتی در این زمینه نقل شده اند که نشان از علم و آگاهی والای آن بزرگوار است، نمونه ای از آن را می خوانیم:

راوی می گوید:

از حسین بن علی شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند سرکشان بنی امیه بر کشتن من گرد آیند و پیشاپیش آنان عمرسعد خواهد بود.»

او این سخن را در عصر پیامبر فرمود. من از او پرسیدم: آیا این خبر را از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شنیده ای؟

فرمود: نه، پس خدمت پیامبر رسیدم و او را از این خبر آگاه کردم، حضرت فرمود: علم من علم اوست و علم او علم من است و ما از حوادث و پیش از آنکه رخ دهند آگاهیم(2)

ه) استدلال شیرین

در استدلال زیر از مباهات و برتری امام سوم شیعیان جهان آگاه می شویم که در کودکی نزد پدر خویش مولای متقیان چنین فرمود:

روزی حسین عَلَيهِ السّلام در حالی که شش ساله بود بر پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و على عَلَيهِ السّلام وارد شد. علی عَلَيهِ السّلام به پیامبر عرض کرد:

ص: 40


1- الامالی، ص 557- 553؛ مقتل الحسین بروایت شیخ صدوق، ص 63-69 با تلخيص.
2- دشتی، محمد، فرهنگ جامع سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام ، ص 58.

« ای رسول خدا، آیا فرزندم حسین را دوست داری؟ فرمود: چگونه دوست نداشته باشم با اینکه عضوی از اعضای من است؟ على عرض کرد: ای رسول خدا، کدام یک نزد شما محبوب تریم من یا حسین؟

حسین پاسخ داد: هر که در شرافت والاتر است او نزد رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه محبوب تر و مقرب تر است.

على عَلَيهِ السّلام فرمود: حسین جان، با من مباهات می کنی؟ عرض کرد:

بله پدر جان! اگر مایل باشی.

على عَلَيهِ السّلام فرمود: من امیر مومنانم، من زبان راستگویانم، من وزير مصطفایم (تا هفتاد و اندی فضایل خود را شمرد).

حسین علیه السلام عرض کرد: من حسین بن علی بن ابی طالب هستم.

مادرم فاطمه زهرا عَلَيهِا السّلام سرور بانوان جهانیان است. جدم محمد مصطفی صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه سرور قاطع همه بنی آدم است. ای علی! مادر من نزد خدا و همه مردم برتر از مادر تو و جد من نزد خدا و همه مردم بهتر و برتر از جد تو است.

من در گهواره بودم که جبرئیل به زبان کودکانه با من حرف می زد و اسرافیل با روی گشاده مرا پذیرا می شد.

ای علی، تو نزد خدا برتر از من و من با پدران و مادران و اجداد فاخرتر از تو هستم.»

سپس حسین عَلَيهِ السّلام (برخاست و دست به گردن على عَلَيهِ السّلام انداخت و پی در پی او را می بوسید و علی عَلَيهِ السّلام نیز او را می بوسید و می فرمود: حسین جان! خداوند شرافت و بزرگواری و گرانمایگی و دانش و بردباری تو را فزونی بخشد و ستم کنندگان بر تو را لعنت کند.(1)

ص: 41


1- فرهنگ جامع سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام، ص 58، برگرفته از ره توشه عتبات عالیات، ص204.

ی) حق طلبی

بدون تردید صفات و خصوصیات انسانی و کمالات معنوی از همان دوران کودکی در معنی و ذات سيد الشهداء بوده است.

از سوی دیگر ویژگی های مهم اخلاقی در همه زمینه ها و ابعاد زندگی در وجود ایشان متبلور بوده است.

یکی از این ویژگی ها، حق طلبی ایشان بوده است، با هم نمونه ای از آن را می خوانیم:

وقتی ابوبکر خلیفه شد، روز جمعه به منبر رفت. حسن و حسین عَلَيهِما السّلام که در سنین کودکی بودند) برای نماز جمعه آماده شده بودند. حسین عَلَيهِ السّلام پیش افتاده به ابوبکر رسید و فرمود: این منبر پدر من است نه منبر پدر تو.

ابوبکر گریست و گفت: راست می گویم این منبر پدر شماست نه منبر پدر من(1)

ص: 42


1- في رحاب النبی، ج8، ص49، جمعی از نویسندگان، ره توشه عتبات عالیات، ص205.

بخش دوم: دوران جوانی امام حسین عَلَيهِ السّلام

اشاره

ص: 43

تنها کنیه آن حضرت ابوعبدالله» است ولی القاب آن حضرت عبارتند از :

رشید، زکی، وفی، مبارک، طیب، تابع مرضات الهی، سید و بسط. این دو لقب (سید و بسط) چون برگرفته از روایت مشهور نبوی «الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» است و سبط به معنای جماعت، قبیله و امت است و حسین عَلَيهِ السّلام همان طور که پیامبر فرمود: «حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الاَسْبَاطِ» بسط است به این معنا که آن حضرت از نظر قدر و منزلت، فضیلت و کمال، علم و فقه و ایمان و صدق، معادل یک جماعت یا قبیله بلکه معادل یک امت است، چه اینکه آن حضرت چکیده فضایل و کمالات پیامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه على عَلَيهِ السّلام می باشد.(1)

صورت و سيما

آن حضرت از نظر بدن و ظاهر (علاوه بر خصوصیات اخلافی) شباهت بسیاری به جدش رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه داشت.

امام حسین عَلَيهِ السّلام خوش قامت، نیکو سخن، دارای چهره ای زیبا و چشمانی نافذ بود. طرز راه رفتن، نگاه کردن و دیگر حرکات بدنی آن

ص: 44


1- .محمد بسیومی مهران، في رحاب النبي و آل بيته الطاهرین، ج 8، ص 35؛ ره توشه عتبات عالیات، ص 200.

حضرت، مثل پیامبر خداصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بود. هر کس او را میدید به یاد پیامبر می افتاد. انس بن مالک می گوید:

بعد از واقعه کربلا سر مبارک آن حضرت را نزد ابن زیاد (ملعون) آوردند و او با چوب بر بینی امام می کوبید و می گفت: مثل این (سر) زیبا و نیکو ندیده ام، گفتم: مگر نه اینکه او شبیه ترین مردم به رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه است.(1)

قاضی عیاض در بیان شمایل جسمانی امام حسین عَلَيهِ السّلام می گوید:

حسین عَلَيهِ السّلام دارای پیشانی کشیده، محاسن پر پشت، سینه ای ستیر و گشاده، شانه هایی بزرگ (چهارشانه)، استخوان بندی درشت، دست و پا و بازویی کشیده، کف دست و کف پایی بزرگ، سیمایی خوش قامتی میانه بالا، نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه، موهایی شانه زده و قامتی موزون و یکنواخت بود.»(2)

نسخه ای برای گناه كردن!

مردی خدمت امام حسین عَلَيهِ السّلام رسید، و عرض کرد که شخص گنه کاری هستم و نمی توانم خود را از معصیت نگهدارم، از این رو نیازمند نصایح آن حضرت می باشم. امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمودند:

پنج کار را انجام بده، بعد هر گناهی می خواهی بکن!

اول: روزی خدا را نخور، هر گناهی مایلی بکن!

دوم: از ولایت خدا خارج شو، هر گناهی می خواهی بکن!

سوم: جایی را پیدا کن که خدا تو را نبیند، سپس هر گناهی میخواهی بکن.

ص: 45


1- محمد بسیومی مهران، في رحاب النبي و آل بيته الطاهرین، ج 8، ص 35؛ ره توشه عتبات عالیات، ص 200.
2- 2.موسوعه کربلا، ج 1، ص 170. 3. لازم به ذکر است شمایلی که برخی امام حسين عَلَيهِ السّلام به تصویر کشیده اند هیچگونه مستند تاریخی ندارد. 4. مدیریت زیارت امام حسين عَلَيهِ السّلام ، ص 7و8

چهارم: وقتی ملک الموت برای قبض روح تو آمد اگر توانستی او را از ) خودت دور کن و بعد هر گناهی می خواهی بکن!

پنجم: وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد، اگر امکان داشت داخل نشو و آنگاه هر گناهی مایلی انجام بده!(1)

مبارزه حسين بن على عَلَيهِ السّلام

حسین بن علی عَلَيهِ السّلام از دوران نوجوانی که شاهد انحراف دستگاه حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود بود، از موضعگیری های سیاسی پدر خود پیروی و حمایت می کرد، چنانکه در زمان خلافت عمر بن خطاب، روزی وارد مسجد شد و دید عمر بر فراز منبر نشسته است، با دیدن این صحنه، بالای منبر رفت و به عمر گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو!

عمر که قافیه را باخته بود، گفت: پدرم منبر نداشت ! ، آنگاه او را در کنار خود نشانید، و پس از آنکه از منبر پایین آمد، او را به منزل خود برد و پرسید:

این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟

او پاسخ داد: هیچ کس! (2)

ص: 46


1- بحارالانوار، ج 78، ص126، برگرفته از کتاب داستان های بحارالانوار، ج 1، ص 77
2- . ابن حجر العسقلانی، الاصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 333، حافظ ابن عساکر، تاریخ دمشق (جلد مربوط به شرح حال حسین بن علی)، تحقيق: محمد باقر محمودی، ص 141.3. سیمای پیشوایان در آینه تاریخ، ص40

ازدواج امام حسین عَلَيهِ السّلام

الف) ازدواج امام حسين عَلَيهِ السّلامبا شهربانو

هنگامی که اسیران فارس را به مدینه آوردند، از یک سو عمر قصد داشت که زنان اسیر را بفروشد و مردان آنها را غلام عرب قرار دهد و از سوی دیگر این فکر را نیز در سر داشت که اسیران فارس، افراد عليل، ضعیف و پسران عرب را در موقع طواف کعبه به دوش بگیرند و طواف دهند ولی علی عَلَيهِ السّلام به او متذکر شدند که پیغمبر بزرگوار فرموده است:

- افراد شریف بزرگوار هر ملتی را محترم بدارید، اگر چه با شما یک سو نباشند. فارس (ایرانی ها) مردمانی دانا و بزرگوارند، بنابراین سهم خود و سهم بنی هاشم را که از این اسیران داریم در راه خدا آزاد می کنیم.

سپس مهاجرین و انصار گفتند: ای برادر رسول خدا! ما نیز سهم خود را به توبخشیدیم.

علی عَلَيهِ السّلام عرض کرد: پروردگارا! اینان سهم خود را بخشیدند و من هم قبول کردم و اسیران را آزاد کردم. عمر گفت: علی بن ابی طالب عَلَيهِ السّلام پیشی گرفت و تصمیمی که درباره مردم عجم داشتم درهم شکست.

بعضی از آن جمع هم بر آن شدند که با دختران پادشاهان که اسیر شده بودند،

ازدواج نمایند. حضرت علی عَلَيهِ السّلام در این رابطه به عمر فرمود:

- این دختران شاهان را در ازدواج آزاد بگذار و آنان را مجبور نکن.

به شهربانو گفتند: تو کدام یک از این خواستگاران را انتخاب می کنی؟

آیا راضی هستی ازدواج کنی؟ آن بانو سکوت اختیار کرد.

امیر المومنین عَلَيهِ السّلام فرمود: او به ازدواج راضی است و در آینده همسر انتخاب خواهد کرد زیرا سکوت وی علامت رضایت اوست.

وقتی که بار دیگر پیشنهاد کردند شهربانو گفت: اگر در ازدواج آزاد باشم، غیر از حسین که چون نوری است پرتوافکن و مهتابی است

ص: 47

درخشان، کسی را انتخاب نمی کنم. حضرت علی عَلَيهِ السّلام فرمود: تو چه کسی را برای انجام کارهایت به وکالت می پذیری؟

شهربانو آن حضرت را وکیل قرار داد. امیر المومنین عَلَيهِ السّلام به حذيفه يمانی دستور داد خطبه نکاح را بخواند. او نیز خطبه را خواند. بدین طریق شهربانو به ازدواج امام حسین عَلَيهِ السّلام در آمد و امام زین العابدین عَلَيهِ السّلام از این بانوی مکرمه متولد شد و نسل امام حسین عَلَيهِ السّلام بوسیله او ادامه یافت.(1)

ب) جریان ازدواج امام حسين عَلَيهِ السّلام با بانوی مجلله رباب

امام حسین عَلَيهِ السّلام از لحاظ صورت و سیرت شبیه ترین مردم به پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بود، سفیدی و نورانیت امام حسین عَلَيهِ السّلام به مقداری بوده که آورده اند:

در شبهای تاریک نوری از صورتش و پائین گردنش ساطع بود که همه مردم حتی از دور او را می شناختند شاید این نورانیت به خاطر آن بوده که حضرت رسول مکرر پیشانی و گلوی مبارک آن حضرت را می بوسید و می فرمود:

دوستی حسن و حسین در دل مومن و منافق و کافر جا دارد. آری، وقتی حسین عَلَيهِ السّلام مورد مهر و دوستی همه قرار بگیرد اگر بخواهد است با هر خانواده ای وصلت کند بی درنگ آنان او را می پذیرند، و برای خود مایه افتخار می دانند.

آیا امرء القیس را می شناسید؟!!

امرء القیس شخصی زیرک، از اشراف متمولان و خاندان بزرگ عرب است، او به علت اینکه حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه عشق و محبت زیادی نسبت به امیرالمومنین عَلَيهِ السّلام نشان می داد، و از طرفی هم آن حضرت را داماد خود نموده بود، بعد از شهادت حضرت زهرا عَلَيهِا السّلام دخترش را به ازدواج حضرت علی عَلَيهِ السّلام در آورد و در این وصلت، برگ برنده را بدست آورد. او دختر دیگرش را به ازدواج فرزند پیغمبر امام حسن مجبتی عَلَيهِ السّلام در آورد.

ص: 48


1- بحارالانوار، ج 46، ص 15، برگرفته از احسن القصص، ج 2، ص 69 و 70

امرء القیس، پدر و پسر را داماد خود کرد، راضی و خشنود از این وصلت مبارک بود اما این مرد بزرگ و خانواده دار دختری دیگر هم دارد که وقت ازدواجش رسیده است و در جستجوی جوانی مناسب برای او هست تا این دختر عزیزش را به خانه بخت بفرستد او که دو دختر عزیزش را یکی به حضرت علی عَلَيهِ السّلام و دیگری را به ازدواج امام حسن عَلَيهِ السّلام در آورده، و آن دو را خوشبخت می بیند، به فکر می افتد که چرا دختر دیگرم را به فرزند دیگر رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه ندهم.

سعادتی بالاتر از این را می توانی نشان دهی؟

امرء القيس آن دختر نازنینش رباب عَلَيهِا السّلام را هم به همسری امام حسین عَلَيهِ السّلام در آورد، رباب وقتی به خانه امام حسین عَلَيهِ السّلام آمد و رفتار و منش آن حضرت را دید، عشق ورزی و محبت خود را به همسرش معطوف نمود، خود را در خدمت مولا و همسر مهربان خود قرارداد، اما هر نیکی و مهری که به حسین عَلَيهِ السّلام می کرد، بهترش را از آن حضرت میدید، او نمی توانست از حسین عَلَيهِ السّلام در نیکی کردن سبقت بگیرد. تنها کاری که می توانست در قبال همسر مهربان انجام دهد این بود که علاقه و عشق خود را به آن حضرت ابراز کند.

از آن طرف همسر نازنینش هم به رباب خیلی علاقه نشان می داد تا جایی که در مقام و منزلت رباب فرمود: «وَ كانَتِ الرُّبَابُ مِنْ خِیَارِ النِّساءِ وَ اَفْضَلِهِنَّ»رباب عَلَيهِا السّلام بهترین زنان و با فضیلت ترین بانوان میباشد.» عشق ورزی رباب عَلَيهِا السّلام به امام حسین عَلَيهِ السّلام به مقداری بود که، در مجلس ابن زیاد ملعون وقتی نگاهش به سر مقدس شوهر عزیزش افتاد، بی تاب شد، بی اختیار آن سر مقدس را در آغوش کشید و بوسید و نوحه سرایی کرد، مجلس عزائی بر پا نمود و وقتی قافله اسرار از شام به کربلا رسیدند، رباب عَلَيهِا السّلام دیگر نمی توانست از قبر شوهرش جدا شود او یک سال بر سر قبر همسر مهربانش حسین عَلَيهِ السّلام ماند، روزها در مقابل آفتاب

ص: 49

می نشست و زیر سایه نمی رفت، شاید دیده بود بدن پاره پاره و عریان شوهر عزیزش در مقابل آفتاب قرار گرفته بود.

بعد هم که به مدینه برگشت، با ناراحتی و اندوه زیاد وفات کرد، خداوند او را در رحمت بی کران خود و در جوار همسر عزیزش حسین عَلَيهِ السّلام قرار دهد.

پروردگار عالم حضرت سکینه خاتون عَلَيهِا السّلام را از همین همسر به امام حسین عَلَيهِ السّلام عطا فرمود همان سکینه ای که امام حسین عَلَيهِ السّلام در حق او فرمود:

«يا خيرة النسوان» ای بهترین زنان»

حسین عَلَيهِ السّلام به دختر مهربانش علاقه زیادی داشت.(1)

شرايط دريافت كمك مالي

1- دیه ای که انسان بر ذمه دارد و از پرداخت آن عاجز است. روزی عثمان در آستانه مسجد نشسته بود شخص فقیری به نزدش آمد

و از او کمک مالی خواست. عثمان دستور داد پنج درهم به او بخشیدند. به فقیر گفت:

این مبلغ برایم کافی نیست. مرا به کسی راهنمایی کن که از زندئی مبلغ بیشتری به من کمک کند. امام حسن عَلَيهِ السّلام

عثمان گفت: برو پیش آن جوانان که می بینی و با دست خود اشاره به گوشه ای از مسجد کرد که حضرت امام حسن و امام حسین عَلَيهِما السّلام

و عبدالله بن جعفر در آنجا نشسته بودند.

مرد فقیر پیش آنها رفت. سلام داد و اظهار حاجت نمود. امام حسن عَلَيهِ السّلام به خاطر اینکه از رحمتهای اسلام سوء استفاده نشود، پیش از آنکه به او کمک کند فرمود: ای مرد! از دیگران درخواست کمک مالی فقط در سه مورد جایز است: 1- دیه ای که انسان بر ذمه دارد و از پرداخت آن عاجز است.

ص: 50


1- 1. میر اشرفی، سیدهادی، داستان ازدواج چهارده معصوم، نشر: پیام حجت چاپ پنجم، ص 94 - 89 ، با تلخیص و تصرف.

2- بدهی کمر شکن داشته باشد و از پرداخت آن ناتوان باشد.

3- مسکین و درمانده گردد و دستش به جایی نرسد.

کدام یک از این سه مورد برای تو پیش آمده است؟

فقیر گفت: اتفاقا گرفتاری من در یکی از این سه مورد است . امام حسن عَلَيهِ السّلام پنجاه دینار و امام حسین عَلَيهِ السّلام چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل و هشت دینار به او دادند.

مرد فقیر برگشت و از کنار عثمان خواست بگذرد. عثمان پرسید: چه کردی؟

فقیر پاسخ داد: پیش تو آمدم و پول خواستم. تو هم مبلغی به من دادی

و از من نپرسیدی این پولها را برای چه میخواهی؟

ولی نزد آن سه نفر که رفتم وقتی کمک خواستم، یکی از آنان (امام حسین) پرسید: برای چه منظوری پول درخواست می کنی؟ و فرمود: تنها در سه مورد می توان از دیگران کمک مالی درخواست نمود. (دیه عاجز کننده، بدهی کمرشکن و فقیر زمین گیر کننده). من هم گفتم گرفتاریم یکی از آن سه مورد است. آن گاه یکی پنجاه دنیار و دومی چهل و نه دینار و سومی چهل و هشت دینار به من دادند.

عثمان گفت: هرگز نظیر این جوانان را نخواهی یافت! آنان کانون دانش، حکمت و سرچشمه کرامت و فضیلت اند.(1)

امام حسين در حمایت از پدر خويش

بعد از وفات پیامبر گرامی اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه امام حسین عَلَيهِما السّلام بیشتر اوقات در کنار پدر بود. و در تمامی ابعاد زندگی تحت فرمان او بود.

«آن حضرت از بدرقه کنندگان ابوذر در هنگام تبعید به ربذه (به فرمان عثمان) بود که بدین وسیله اعتراض خود را نسبت به برنامه های ظالمانه عثمان و نیز حمایت خود را از حق طلبی ابوذر اعلام داشت.

ص: 51


1- بحارالانوار، ج 43، ص 333؛ احسن القصص، ج 2، ص 7و 68

در اولین روز به خلافت رسیدن علی عَلَيهِ السّلام به منبر رفت و در وصف و حمایت از پدرش چنین گفت:

هان ای مردم، از رسول خدا شنیدم که می فرمود: على شهر هدایت است؛ هر که به آن در آید رستگار است و هر که از آن پس و پیش افتد نابود است.

در جنگ های حمل و نهروان و صفین شرکت فعال و موثر داشت و همچون سربازی فداکار در تهییج مردم برای شرکت فعالانه در جنگ و دفاع در برابر ظالمان نقش های مهمی را ایفا کرد و در پیروزی ها بسیار مؤثر بود. نمونه اش جنگ صفین است.»(1)

نمونه ای از دلاوری های امام حسین عَلَيهِ السّلام در جنگ صفین را در دوران جوانی می خوانیم:

گریه پس از پیروزی

عبدالله بن قیس می گوید: پی در جنگ صفین من در سپاه امیرالمومنین عَلَيهِ السّلام بودم. ابو ایوب اعور، از زندگی یکی از فرماندهان لشکر معاویه، شریعه فرات را تصرف کرده بود و از ورود اصحاب علی عَلَيهِ السّلام مانع میشد.

یاران على علیه السلام از تشنگی به حضرت شکایت کردند. علی این گروهی از سواران را برای آزاد کردن شریعه فرستاد، آنان بدون نتیجه برگشتند، امام سخت دلتنگ شد.

حضرت حسین علیه السلام عرض کرد: پدر جان اجازه می فرمایید من بروم؟ حضرت فرمود: فرزندم برو! امام حسین علیه السلام با عده ای از سربازان به سوی شريعه حرکت نمود و سپاه دشمن را شکست داد، شریعه را آزاد کرد و در کنار آن خیمه زد.

ص: 52


1- ره توشه عتبات و عالیات، ص 205 و 206

سپس خدمت پدر بزرگوارش رسید و خبر آزادی شریعه را به اطلاع حضرت رساند.

علی عَلَيهِ السّلام گریه کرد.

عرض کردند: یا امیرالمومنین! چه چیز تو را می گریاند؟ این نخستین فتح و پیروزی است که به برکت حسین نصیب ما گشت. حضرت در جواب فرمود:

یادم آمد که به زودی او را در سرزمین کربلا با لب تشنه می کشند و اسب او رم کرده، فریاد می کشد و می گوید:

الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ مِنْ أُمَّةٍ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا(1)

مرد شامی و امام حسين عَلَيهِ السّلام

شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود. نگاهی به او کرد و پرسید: این کیست؟ گفتند شد: «حسین بن علی بن ابی طالب است.»

سوابق تبلیغاتی عجیبی(2) که در روحش رسوخ کرده بود موجب شد که دیگر خشمش به جوش آید و آنچه می تواند سب و دشنام نثار حسین بن علی علی بنماید. همینکه هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود،

ص: 53


1- . بحارالانوار، ج44، ص266، احسن القصص، 65 ص 84 و 85
2- شام در زمان خلافت عمر فتح شد. اول کسی که امارت و حکومت شام را در اسلام به او دادند یزید بن ابی سفیان بود. یزید دو سال حکومت کرد و مرد. بعد از او حکومت این استان پر نعمت به برادر يزيد، معاویه بن ابی سفیان واگذار شد. معاویه بیست سال تمام در آنجا با کمال نفوذ و اقتدار حکومت کرد. حتی در زمان عمر که زود به زود حکام عزل و نصب می شدند و به کسی اجازه داده نمی شد که چند سال حکومت یک نقطه را در دست داشته باشد و جای خود را گرم کند، معاویه در مقر حکومت خویش ثابت مانده و کسی مزاحمش نشد. به قدری جای خود را محکوم کرد که بعدها به خیال خلافت افتاد. پس از بیست سال حکومت - بعد از صحنه های خونینی که به وجود آورد - به آرزوی خود رسید و بیست سال دیگر به عنوان خلیفه مسلمین بر شام و سایر قسمت های قلمرو کشور وسیع اسلامی آن روز حکومت کرد. به این جهات، مردم شام از اولین روزی که چشم به جهان اسلامی گشودند، در زیر دست امویان بزرگ شدند، و همچنانکه میدانیم دشمنی امویها از قدیم با هاشمیان شدیدتر و وقوی تر شد. بنابراین مردم شام از اول که نام اسلام را شنیدند و به دل سپردند، دشمنى آل علی را نیز به دل سپردند و روی تبلیغات سوء امویها دشمنی آل علی را از ارکان دین می شمردند. این بود که این خلق و خوی از آنها معروف بود.

امام حسین بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آنکه چند آیه از قرآن - مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض - قرائت کرد به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم.» آنگاه از او پرسید: « آیا از اهل شامی؟» جواب داد: آری. فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را میدانم.» پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم.

مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی بر خورد کند و هرگز گمان نمی کرد با یک همچو گذشت و اغماض روبرو شود، چنان منقلب شد که گفت: آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته می شد و من به زمین فرو می رفتم. تا آن ساعت برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود، و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوب تر نیست.(1)

امام حسین عَلَيهِ السّلام در ابعاد گوناگون زندگی مظهر و اسوه پیروان خویش

می باشد. او مظهر فضیلت های اخلاقی و انسانی و مبارزه علیه باطل بوده و با سیاست حقیقی و به دور از هر گونه دغل و حقه و نیرنگ در زمانهای گوناگون در جبهه حق به نبرد با کفار پرداخته است.

مبارزات حسين بن علی عَلَيهِ السّلام در جبهه های نبرد با ناكثين وقاسطين

حسین بن علی عَلَيهِ السّلام در دوران خلافت پدرش، امیر مومنان عَلَيهِ السّلام در صحنه های سیاسی و نظامی در کنار آن حضرت قرار داشت. او در هر سه جنگی که در این دوران برای پدر ارجمندش پیش آمد، شرکت فعال داشت.(2)

ص: 54


1- نفثه المجدور، محدث قمی، ص 4، شهید مطهری، مرتضی، داستان راستان، ج 1، ص 54-56
2- الاصابة في تمييز الصحابه، ص 333، سیره پیشوایان، چاپ سیزدهم.

در جنگ جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امیر مومنان عَلَيهِ السّلام به عهده وی بود.(1)

و در جنگ صفین، چه از راه سخنرانی های پر شور و تشویق یاران علی عَلَيهِ السّلام جهت شرکت در جنگ، و چه از رهگذر پیکار با قاسطین، نقش فعالی داشت.(2)

در جریان حکمیت نیز یکی از شهود این ماجرا از طرف على عَلَيهِ السّلام بود(3)

حسین بن علی عَلَيهِ السّلام پس از شهادت علی عَلَيهِ السّلام در کنار برادر خویش، رهبر و پیشوای وقت، حسن بن على عَلَيهِ السّلام قرار گرفت، و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی عَلَيهِ السّلام به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه نظامی و پیشروی به سوی سپاه شام حضور داشت، و هنگامی که معاویه به امام حسن عَلَيهِ السّلام پیشنهاد صلح کرد، امام حسن، او و عبدالله بن جعفر را فرا خواند و درباره این پیشنهاد، با آن دو به گفتگو پرداخت.(4)

و بالاخره پس از متاركه جنگ و انعقاد پیمان صلح، همراه برادرش به شهر مدینه بازگشت و همانجا اقامت گزید.(5)

سيد الشهداء در مدت خلافت برادر

پس از شهادت امیر المومنین و آن وصیتهای آتشین، امام حسن خليفه شد و حسین بن علی عَلَيهِ السّلام زیر فرمان برادرش می زیست و اطاعت از مقام امامت او می کرد ولی در شروط یا صلح بر خلاف نظر برادرش مصلحت بینی می کرد و پس از برادرش تسلیم معاویه نشد و بر خلاف او هم به پاس صلح برادرش متعرض نگردید ولی سخت نگران بود که خلافت از خاندان

ص: 55


1- تاریخ دمشق (جلد شرح حال حسین بن علی) ص 164، همان
2- وقعه صفین، ص 114و 241 و 530، همان
3- همان منبع، ص 507
4- الكامل في التاریخ، ج3، ص 405، همان
5- الاصابة في تميز الصحابه، ص 333؛ سیمای پیشوایان در آینه تاریخ، ص 40 و 41.

بنی هاشم به خانواده بنی امیه و آل مروان و آل ابوسفیان منتقل شود. اعتراض به برادر کرد، امام حسن عَلَيهِ السّلام فرمود: اینک من بهتر از تو از اوضاع مطلعم (1)

از این مذاکرات استفاده می شود که مقام ولایت و امامت در حضرت حسن پیش بینی ها داشت و امام حسین پس از برادر متوجه گردید آن وقتی که خود خلیفه و امام مسلمين و حجت خدا روی زمین بود.

هر وقت معاویه خلافی می کرد یا از پرداخت حقوق علویین و بنی هاشم خودداری می کرد یا عمال او نادرستی و مجادله می کردند در کار، حسین بن على سخت برآشفته، کاغذ به معاویه می نوشت.

معاویه هم از حسین عَلَيهِ السّلام میترسید، زیرا میدانست او مظهر غیرت، حمیت، شجاعت و شهامت است و چندین بار معاویه ملعون تهدید کرده بود چرا که برای مردم مسلمان مشکل تراشی می کرد.(2)

ص: 56


1- تاریخ طبری، ج6
2- مجموعه زندگانی چهارده معصوم، ص 631 ،632

بخش سوم: موانع قيام در عصر معاويه

اشاره

ص: 57

قیام و انقلاب در زمان معاویه پسر ابی سفیان به مصلحت اسلام و مسلمانان نبود.

زیرا معاویه پیمان صلحی را که به امام حسن مجتبی عَلَيهِ السّلام تحمیل کرده بود، را بهانه قرار داده بود، و بیم آن می رفت که اذهان مردم را در آن زمان مشوش نموده و با تبلیغات مخرب امام حسین عَلَيهِ السّلام را متهم نماید که چرا به پیمان صلح امام حسن عَلَيهِ السّلام پایبند نیستند.

از طرف دیگر ممکن بود، شیطنت و بازیگری معاویه شور حماسی آن قيام احتمالی را تحت تاثیر قرار داده، و نگذارد قیام و انقلاب سیر طبیعی و شور حماسی خود را طی کند و جاودانه بماند. زیرا معاویه بازیگر ماهری بود بنابراین قیام و انقلاب در عصر معاویه محقق نشد.

مبارزات آن حضرت با حكومت معاويه

موانع یاد شده بالا باز هم، باعث سکوت امام حسین عَلَيهِ السّلام در زمان معاویه نشده است، و آن جناب مبارزات گوناگونی با معاویه انجام داده اند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم

1. انتقاد و افشاگری

امام عَلَيهِ السّلام در مقاطع مختلف زمانی با خطبه ها و نامه های فراوان به معاویه از وی انتقاد و افشاگری نموده اند، و کارهای خلاف شرع و عرف

ص: 58

وی را به او گوشزد نموده و حتی اعمال خلاف و ننگین معاویه را برای شیعیان خویش افشا نموده اند. با هم سه نمونه آن را می خوانیم:

الف) افشاگری (1)

امام حسین عَلَيهِ السّلام در پاسخ نامه معاویه نوشت:

افراد ظالمی که اطراف تو را گرفته اند، داخل در حزب ستمکاران و اعوان شیطان اند. آیا تو حجر بن عدی و اصحاب او را که از اهل عبادت و زهد بودند نکشتی؟ حجر و یاران او برای دفع بدعت و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند و تو از روی ظلم آنان را کشتی. آیا تو قاتل عمر و بن حمق، که از شدت عبادت پیشانی اش پینه بسته بود، نیستی؟ ... تو ادعا نکردی که «زياد» فرزند ابوسفیان است و حال آنکه پیامبر فرمود:

«اﻟْﻮَﻟَﺪُ ﻟِﻠْﻔِﺮَاشِ»، و تو او را بر مردم مسلط ساختی و او بر مسلمانان سخت گرفت و پای آنان را برید و آنان را بر شاخه های درخت آویخت....

تو اکنون کودکی (یزید) را برای امارت و حکومت اختیار کرده ای که همواره شراب می خورد و با سگها بازی می کند و من میبینم که خود را به هلاکت انداختی و دینت را نابود کردی و ملت را خوار ساختی.(1)

ب) افشاگری (2)

در پاسخ سخنان معاویه با ذکر مقدمه ای چنین گفت: .. آنچه درباره کمالات یزید و لیاقت وی برای اداره امور امت اسلامی گفتی فهمیدم. تو یزید را چنان توصیف کردی که گویا شخصی را می خواهی معرفی کنی که زندگی او بر مردم پوشیده است و یا از غایبی خبر میدهی که مردم او را ندیده اند! و یا در این مورد فقط تو علم و اطلاع به دست آورده ای! نه، یزید آنچنانکه باید خود را نشان داده و باطن خود را آشکار ساخته است. یزید را آنچنان که هست معرفی کن!

ص: 59


1- . بحارالانوار، ج 44، ص212، برگرفته از ره توشه عتبات عالیات، ص 218

یزید جوان سگ باز و کبوتر باز و بوالهوسی است که عمرش با ساز و آواز وخوشگذرانی سپری می شود. یزید را اینگونه معرفی کن واین تلاش های بی ثمر را کنار بگذار! گناهانی که تاکنون درباره این امت بر دوش خود بار کرده ای بس است، کاری نکن که هنگام ملاقات پروردگار، بار گناهانت از این سنگین تر باشد....(1)

2. سخنراني كوبنده و افشاگرانه در كنگره عظيم حج

یک سال قبل(2) از آنکه معاویه بمیرد، حضرت حسین بن علی عَلَيهِ السّلام عازم حج بیت الله الحرام شدند، که عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عباس همراه حضرت بودند.

حسین عَلَيهِ السّلام تمام بنی هاشم از مردان و زنان، موالیان آنها (غلامان و پسر خواندگان هم پیمانان و غیره) و نیز از انصار، آن افرادی را که آن حضرت می شناخت، و همچنین اهل بیت خود را جمع کرده و پس از آن رسولانی را اعزام کرد و به آنها دستور داد که: یک نفر از اصحاب رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه که معروف به زهد و صلاح و عبادت است فرو مگذارید مگر آنکه همه آنها را نزد من در سرزمین منی گرد آورید.

در سرزمین منی در خیمه بزرگ و افراشته آن حضرت، بیش از هفتصد نفر مرد مجتمع شدند که همه از تابعین بودند، قریب دویست نفر نیز از اصحاب رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بودند.(3)

حسین عَلَيهِ السّلام در میان آن حضار برای خواندن خطبه به پاخاست و حمد و ثنای خدا را به جای آورد، و پس از آن گفت: این مرد جبار، متکبر و متجاوز مقصود، معاویه بن ابی سفیان است) با ما و با شیعیان ما آن گونه رفتار

ص: 60


1- الأمامه و السياسة ، ج 1، ص 184، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ ، ص 46.
2- و در بعضی از نسخ وارد شده است: دو سال
3- حسین تهرانی، محمد حسین، لمعات الحسین، نشر: علامه طباطبائی، چاپ نهم، صص 29و 30.

کرد که شما همه دیدید و دانستید و شاهد بودید! من می خواهم از شما چیزی بپرسم؛ اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب نمائید!......

سپس چنین گفت: شما گفتار مرا بشنوید و سخن مرا بنویسید، و پس از آن به شهرها و قبیله های خود برگردید، و هر کدام از مردم را که مورد امانت شما باشند و به آنها وثوق داشتید، آنها را به آنچه از حق ما می دانید بخوانید و دعوت کنید، زیرا من نگران آن هستم که این امر رهبری امت توسط اهل بیت) محو و نابود شود و حق از بین رفته و مغلوب باطل گردد.(1)

احقاق حق

یکسال کاروانی از یمن که حامل مقداری از بیت المال بود، از طریق مدینه، رهسپار دمشق بود. امام حسین عَلَيهِ السّلام با اطلاع از این موضوع، آن را ضبط کرد و در میان مستمندان بنی هاشم و دیگران تقسیم کرد و نامه ای بدین شرح به معاویه نوشت:

«کاروانی از یمن از اینجا عبور می کرد که حامل اموال و پارچه ها وعطریاتی برای تو بود تا آنکه به خزانه دمشق سرازیر کنی و به خویشانت که تاکنون شکم ها و جیب های خود را از بیت المال پر کرده اند، ببخشی، من نیاز به آن اموال داشتم، و آنها را ضبط کردم، والسلام.»

معاویه از این اقدام سخت ناراحت شد و نامه تندی به امام عَلَيهِ السّلام نوشت.(2)

بی شک این اقدام امام حسین عَلَيهِ السّلام یک گام آشکار در جهت نامشروع معرفی نمودن حکومت معاویه و مخالفت صریح با وی به شمار می رفت، و در آن شرایط هیچ کس جز آن حضرت، جرأت چنین کاری را نداشت.(3)

ص: 61


1- همان منبع، ص 33 و 34
2- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج18، ص
3- سیمای پیشوایان در آینه تاریخ، ص47.

بنابراین در می یابیم که آن امام همام از اوان کودکی نزد معلم والای خویش نبی گرامی صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه علوم را فرا گرفته و راه و رسم مبارزه را آموخته و در همان ایام که سقیفه بنی ساعده تشکیل شد و عده ای بناحق تعیین خلیفه را در شورا مطرح نموده و به رأی مردم گذاشتند) برای دفاع از مقام ولایت علی مرتضی عَلَيهِ السّلام به مبارزه با اصحاب سقیفه پرداختند و سپس در جوانی به مبارزات مستمر و پیگیر عليه ناكثين، فاسطین و مارقین ادامه داده و در ایام امامت برادر خویش امام مجتبی عَلَيهِ السّلام نیز همواره با جبهه باطل در نبرد بودند تا آنکه یک سال پس از روی کار آمدن یزید ملعون واقعه جانگداز و خونین کربلا رخ داد.

ص: 62

بخش چهارم: علل و آثار قیام حسینی

اشاره

ص: 63

با مرگ معاویه در سال 60 هجری(1) فرزندش یزید، بنابر تمهیداتی که معاویه از پیش به عمل آورده بود، خلافت را به عهده گرفت و در این زمان حسین عَلَيهِ السّلام شرایط قیام مسلحانه بر ضد حکومت بنی امیه را مهیا دید و آن زمینه ها که لابلای سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام در طول حرکت خود، بر ضد بنی امیه به وفور آمده است، خلاصه اش دوری مسلمانان از دین (قرآن و سنت نبوی) بود که در سه موضوع کلی قابل طرح است.(2)

قیام حسینی

الف) عوام و توده مردم

بعد از وفات پیامبر اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه مردم به خاطر آموزه های غلط از ناحيه

خلفاء روز بروز از دین فاصله گرفتند، و به دسته هایی تقسیم شدند:

1- دنیا گرایی: خلفا به ویژه عثمانی و معاویه، مردم را به دنیا گرایی و دنیا محوری سوق دادند.

2- قساوت قلب و حرام خواری: امام حسین عَلَيهِ السّلام شکم های شما از حرام پر گشته و خداوند بر دلهای شما مهر زده است.(3)

ص: 64


1- في رحاب النبي، ج 8، ص 73
2- ره توشه عتبات عالیات، ص 220
3- همان.

3- گرایش به باطل: آن حضرت در روز عاشورا خطاب به لشکر یزید، ماهیت آنان را چنین بیان می کند:

ای پس زنندگان کتاب خدا! وای تحریف کنندگان کلمات پروردگار! و ای طائفه گناه آفرین! وای آب و دم دهان شیطان! وای خاموش کنندگان سنتهای الهیه(1)

ب) خواص

از ویژگی های خواص در زبان امام حسین عَلَيهِ السّلام بی خبری نسبت به

اوضاع زمان، بی تفاوتی، دنیا گرایی و ترس از کشته شدن بود که موجب تسلط بیشتر بنی امیه بر مسلمانان شد(2)

ج) غضب خلافت

امام حسین عَلَيهِ السّلام بنابر تصریح پیامبر، خلافت را حق مسلم خود میدانست و بنابر قرار داد صلح میان امام حسن عَلَيهِ السّلام و معاویه، باید این مقام بعد از مرگ معاویه به آن حضرت می رسید. از این رو خلافت یزید شرعا و قانونا غضب بود.(3)


1- لمعات الحسین، ص 75.
2- سخنان حسين بن على، ص 288، ره توشه عتبات عالیات، ص 221.
3- همان.ص: 65

علل قیام امام حسین عَلَيهِ السّلام

الف) علل قيام طبق وصيت نامه آن حضرت

امام عَلَيهِ السّلام در وصیت نامه اعتقادی - سیاسی خویش خطاب به برادرش محمد حنفیه» انگیز قیام خود را چهار چیز اعلام می کند:

1- اصلاح امور امت

2- امر به معروف

3- نهی از منکر

4- پیروی سیرة جدش پیامبر و پدرش علی عَلَيهِ السّلام و زنده کردن سيرة آن دو بزرگوار

ب) علل قيام از زبان خود امام

1- شرایط پیشوای مسلمانان

جمله زیر بخشی از پاسخ امام به ولید بن عتبه، فرماندار مدینه است که که از امام برای یزید، بیعت می خواست.

«.. یزید، مردی شراب خوار است و قاتل بی گناهان. او آشکارا مرتکب گناه می شود؛ و همچون من با مانند او هرگز بیعت نخواهد کرد.»(1)

و ضمن پاسخ نامه های دعوت کوفیان، ویژگی های زمامدار مسلمانان را چنین بیان کرد:

... امام و پیشوای مسلمانان کسی است که به کتاب خدا عمل نموده و راه قسط و عدالت را در پیش گیرد و از حق پیروی کرده و با تمام وجود خویش مطیع فرمان خدا باشد.(2)

ص: 66


1- مقتل الحسین، ص 144، رهبر، علی، قطره ای از فرات عاشورا، نشر: شفق، چاپ دوم، ص 24
2- الارشاد، ص 204؛ مقتل الحسین، ص17؛ تاریخ طبری، ج6 ص 196؛ سیمای پیشوایان، ص53.
2- سکوت نابخشودنی

این سخنرانی را امام حسین عَلَيهِ السّلام در سرزمین «بیضه» خطاب به حرو یارانش ایراد فرمود و طی آن انگیز قیام خود را چنین شرح داد:

هان ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس حاکم و سلطان ستمگری را ببیند

(سلطانی) که حرام های الهی را حلال می شمارد، پیمان خدا را می شکند، با سنت رسول اللهصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه مخالفت می ورزد، در میان بندگان خدا، از روی ستم و بیداد رفتار می کند، و با گفتار و کردار خویش بر چنین حاکمی نشورد حقا که خداوند سرنوشت نهائی اورا سرنوشت همان حاکم ستمگر قرار میدهد.

آگاه باشید. این ستمگران بر اطاعت شیطان گردن نهاده اند؛ و از اطاعت خدا، روی گردانیده اند اینان فساد را ظاهر و آشکار ساخته اند، و حدود الهی را تعطیل نموده اند. «بیت المال» را مال شخص خود انگاشتند، حرام های الهی را حلال شمردند، و حلال های خدا را حرام نمودند.

من به هدایت و رهبری جامعه مسلمانان و قیام بر ضد این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران شایسته ترم...»(1)

3-محو سنتها و رواج بدعت ها

امام حسین عَلَيهِ السّلام طی نامه ای به مردم بصره، محو سنت ها و رواج

بدعتها را متذکر شده اند، در فرازی از آن می خوانیم:

هم اکنون این نامه را برای شما می فرستم و شما را به احیاء کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می کنم، اگر به حرفم گوش فرا دهید و از من پیروی کنید شما را به راه نجات و رستگاری هدایت می نمایم. درود و رحمت خداوند بر شما باد.»(2)

ص: 67


1- نهج الشهاده، ص 115
2- همان منبع ، ص 283
4- عمل نکردن به حق

چون که حربن یزید ریاحی از حرکت آن حضرت به کوفه و یا مراجعت به مدینه به شدت ممانعت کرد، آن حضرت در منزلی بنام ذی حسم بپاخاست، (و طبق روایت طبری در تاریخ از عقبه بن ابی العزاز) پس حمد خداوند را بجای آورد، ثنای او بگفت و سپس فرمود:

پیشامد ما همین است که می بینید. جدا اوضاع زمان دگرگون شده، و چهره زشت و کریه خود را نشان داده است. نیکوئی های دنیا همه پشت کرده اند، و دنیا بر همین روش شتابان می گذرد؛ و چیزی از آن نمانده است مگر اندکی که مانند قطرات آب در ته ظرف جمع می شود، یا زندگی پست و ناچیزی که چون چراگاه درو شده، خراب و درهم باشد.

آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود؟! و از باطل جلوگیری به عمل نمی آید؟! و در این صورت حتما باید مومن حق جو، طالب دیدار خدا و لقای حق بوده باشد. حلیلی من مرگ را جز سعادت نمی بینم، و زندگی با ستمکاران را جز ملالت، امام حسین از خستگی و کسالت نمی نگرم...» (1)

آثار قيام حسينى

ویژگی ها و آثار قیام و نهضت حسینی

اشاره

در تاریخ به وفور یافت می شود که آنها را از نظر شما می گذرانیم:

شهامت امر به معروف و نهی از منکر کردن.

نمونه آن قیام مردم مدینه در سال 63 هجری، قیام توابین در سال 65 به رهبری مختار تقفی، قیام زید بن علی صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه در سال 121 در کوفه، قیام یحیی بن زید در خراسان و قیامهای علویان در مازندران و قیام سربداران است.»(2)

ص: 68


1- لمعات الحسین، ص 44 و 46
2- ره توشه عتبات عالیات ، ص 223

1. افشاگری

حکومت های ظلم، جور، ستم و بدعت گذار در قیام حسینی ماهیت افشا و خیانتکارانه داشتند، امام صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه در آن زمان از معاویه انتقاد و افشاگری می نمودند، از این رو در طول تاریخ درس بزرگی برای بشریت در جوامع گوناگون بوده است.

2. استقلال اندیشه در برابر دشمنان اسلام

قیام حسینی دودمان بنی امیه را در طول تاریخ برانداخت و اندیشه مردم از نفوذ بنی امیه و خاندانش در امان ماند بنابراین مردم به استقلال فکری رسیدند زیرا نفوذ بنی امیه بر افکار مردم قطع شد.

3. گرایش شدید تر مردم به اهل بیت عَلَيهِ السّلام

مردم همه ساله عاشورا را پاس داشته اند و در ماه های محرم و صفر به عزاداری برای اهل بیت مشغولند، بدین جهت هر روز گرایش مردم جهان به دین مقدس اسلام افزون تر می شود.

4. ایجاد روحیه مقاومت و پایداری در برابر زمامداران ستمگر

مردم متدین و مذهبی از پیشوای خویش امام حسین عَلَيهِ السّلام و خواهر گرامی اش حضرت زینب عَلَيهِا السّلام و اهل بیت آنان درس مقاومت و پایداری گرفته اند و همه ساله در محرم و صفر یک دوره درس صبر و استقامت در برابر ستمگران به پیروان این قیام داده میشود.

5. حس روحيه شرمساری به علت عدم استعانت حق و عدم انجام

وظیفه مردم از سالار شهیدان درس حق طلبی و انجام وظیفه در راه حق می گیرند زیرا او را مظهر حق و حقیقت میدانند بنابراین روحیه زیر بار ذلت نرفتن و در جبهه حق قرار گرفتن یکی از آثار مسلم و قطعی عاشورا است.

ص: 69

6. زنده شدن روحیه شهادت طلبی

قیام و شهادت امام حسین عَلَيهِ السّلام روحیه ترس و بزدلی مردم را که بر اثر تسلط زمامداران مستبد و ستمگر بوجود آمده بود را دگرگون ساخت و به مردم درس شهامت داد و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. پیروان و شیعیان حضرت با الگو پذیرفتن از آن امام بزرگ از روحیه ذلت پذیری فاصله گرفته و حق جویی، حق گویی و حق پویی را سر لوحه قرار دادند.

07 زنده شدن خصلتهای اخلاقی در بین مردم

یکی از آثار قیام حسینی احیای خصلتهای اخلاقی است زیرا لحظه لحظه نهضت عاشورا از ویژگیها و مکارم اخلاقی موج می زند و قیام امام حسین در روز عاشورا، در خصلتها و مکارم اخلاقی و دوری از رضیلت های اخلاقی ذوب شده است. بنابراین مردم عزادار مکتب شیعه در هنگام عزاداری ماههای محرم و صفر در مجالس و محافل سوگواری، وعظ و خطابه به این مهم پی برده اند.

نجوا با عاشورا

اکنون با هم به نجوا با عاشورا می پردازیم، تا هر چه بیشتر با ویژگیها و آثار نهضت عاشورا آشنا شویم.

عاشورا، حضور شگرف انسانیت است، در هر جا و هر روز... عاشوراء مائده بزرگ روح انسان است، در تداوم اعصار... عاشورا، محتوای راستین زمان است در ملکوت زمین... عاشورا، ضربان قلب خورشید است، در سینه خاک... عاشورا، صیرورت روح کلی است، در تکاپوی پر شکوہ تکلیف... عاشورا، تجسم اعلای وجدان بزرگ است، در دادگاه روزگار... عاشوراء ذات متعالی ارزش است، در مقیاس ها، هر مقیاس... عاشورا، عظمت سرشاری لحظه ها است، در فوران بزرگ سپیده...

ص: 70

عاشورا، حضور نور است در سیطره بی امان ظلمت... عاشورا، جاری سیال مناجات است، در محراب حماسه... عاشورا، طواف خون است، در احرام فریاد... عاشورا، بلوغ روز است، در استلام آفتاب... عاشورا، شفق خونبار است، در فجر آگاهی عاشورا، روح توفانگر عدالت است، در کالبد آفاق.. عاشورا، بارش خونین لحظه هاست، بر ارواح خروشان...

عاشورا، نقش بیدار گذرها و رهگذارهاست، در کاروان دراز آهنگ

زندگیها و عبورها...

عاشورا، نجوای بزرگ صخره هاست، دردشت ها و هامون ها.. عاشورا، بازخوان تورات و انجیل و زبور است در معبد اقدام... عاشورا، ترتیل آیات قرآن است، در الواح ابدیت.. عاشورا، دژ نگهبانی تعالیم وحی است، در آفاق زمانها...

عاشوراء اعلان إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ » است و پشتوانه « لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ

عاشورا، حنجره خونین کوه «حرا» است، در ستیغ ابلاغ... عاشورا، درگیری دوباره محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه است، با جاهلیت بنی امیه و شرک قریش...

عاشورا، تجدد مطلع رجزهای «بدر» است و «حنين».. عاشورا، خط، بطلان است بر موجودیت دوباره «احزاب» و «خیبر»... عاشوراء انفجار نماز است در شهادت و انفجار شهادت است در نماز... عاشورا، راز چپ ازلی است، در افشایی شکوهمند.. عاشورا، قتلگاه اشباح توحید است، در مصاف تجسم شرک.. عاشورا، تبلور شکوه و جاودانگی حق است، در نابود باطل... عاشورا، نماز شب یازدهم است، در سکوت خروشان خیمه های سوزان...

ص: 71

عاشورا، هشدار خونین حسینه هاست، در معبر اقدام..

عاشورا، رمز بقای دین اسلام است و برقراری آیین حق

(حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ )

عاشورا، خروش تندر آسای «عدل» است، در کلیت ناچیز کاخ دمشق، و

سپس کلیت ناچیز همه کاخ ها و قدرتها...

عاشورا، نفی همه ستمها و پلیدیها و پستیها و فجورها و ظلمها و حق کشی هاست، به هر نام و در هر عملکرد

عاشورا، فریاد گستر انسان های مظلوم است، در همه تاریخ...... عاشورا، غمگسار سترک یتیمان و کوخ نشینان است، در هر جای زمین عاشورا، دست نوازش انسانیت است، بر سر بی پناهان... عاشورا، رواق سرخ حماسه است، در تاریکستان سیاهی و بیداد عاشورا، قلب تپنده دادخواهان است، در محكمه بشریت.... عاشورا، شهادتی است تابیده، بر چکادهای افراشته پیروزی...... عاشورا، «رسالتی» است بزرگ، بر دوش اسارتی «رهایی» بخش... عاشورا، خروش طنین افکن آزادگی است، در زندگی... عاشورا، زنده کننده اسلام است، و اسلام زنده شده عاشورا...

عاشورا، بانگ رسای همه انسانهاست، در همۀ تاریخ، از همه حنجره های پاک خدایی.. عاشورا، آبروی نماز گزاران است، و عزت مسلمانان... و سرانجام

عاشورا، رکن کعبه است، و پایه قبله و عماد امت، و حیات قرآن، و روح

نماز، و بقای حج، وصفای صفا و مروه و جان مشعر و منی...

و عاشورا، هدیه اسلام است به بشریت و تاریخ... (1)

1.

ص: 72


1- کتابچی، محسن، کشکول جاويدان، نشر: الف، چاپ اول، ص 531، برگرفته از محمدرضا حکیمی متفکر معاصر و منادی عدالت.

بخش پنجم: پیام های قیام حسینی

اشاره

ص: 73

و بعد از مرگ معاویه، یزید خلافت را غضب کرد و از مسلمانان با نیرنگ نا و زور بیعت گرفت ولی امام حسین عَلَيهِ السّلام از بیعت با او خودداری کرد.

آن حضرت در شامگاه 28 رجب سال 60 هجری از مدینه خارج و برای ادای مناسک حج وارد مکه شد. خبر بیعت نکردن و نیز ورود آن حضرت به مکه به گوش مسلمانان، به ویژه مردم کوفه رسید. آنان نامه های بسیاری زنده به امام نوشتند و از آن حضرت درخواست کردند تا به کوفه آمده، زمام امور امام خسته ام را به دست گیرد و آنان متعهد شدند تا او را یاری کنند. حضرت، پسر عمو و نماینده خود مسلم بن عقیل را برای آزمایش وفاداری آنان به کوفه فرستاد ولی آنان او را تنها گذاشتند.

امام در مکه احساس امنیت نکرد و در روز هشتم ذی حجه، مکه را به طرف عراق ترک کرد و بعد از طی منازل بسیار، در روز پنجشنبه ، دوم ماه محرم سال 61 هجری، به سرزمین کربلا رسید.

سپاه یزید از شامیان و کوفیان راه را بر او بستند.(1)

ص: 74


1- ره توشه عتبات عالیات، ص 226.

كربلا تجلی گاه تلاوت قرآن امام حسين عَلَيهِ السّلام

یکی از قطعه های مهم تاریخ، شب و روز عاشورا بود که امام حسین عَلَيهِ السّلام و یارانش در آن به تلاوت قرآن پرداختند. شب عاشورا اردوگاه حسین بن علی عَلَيهِ السّلام و اصحابش تجلی گاه تلاوت قرآن کریم بود. جملگی شب را به نماز واستغفار و تلاوت قرآن و دعا و زاری به پایان بردند. هنگامی که یک دسته نگهبان سواره دشمن بر آنها عبور می کردند امام حسین عَلَيهِ السّلام این آیات را تلاوت می کرد.

وَلا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ * مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ »(1)

گمان نبرند که مهلتی را که به آنها دادیم به خیر آنها باشد بلکه مهلت میدهیم تا بر گناه وسرکشی خود بیفزایند و برای آنها عذابی خوار کننده است.

خداوند هرگز مومنان را به حال کنونی وانگذارد تا در آزمایش خود، بدسرشت را از پاک طینت جدا کند.

در آن شب سی و دو نفر از لشکر عمر بن سعد به سوی امام حسین عَلَيهِ السّلام برگشتند. تلاوت قرآن یاران امام حسین عَلَيهِ السّلام در شب شهادت به گونه خاصی بود، آنها همانند زنبوران عسل قرآن را تلاوت می کردند.(2)

بنابراین در می یابیم که کربلا به ویژه شب عاشورا تجلی گاه تلاوت قرآن امام حسین عَلَيهِ السّلام و یاران باوفا و خاندان والایش می باشد. زیرا مبارزه آن حضرت در جبهه حق برای دفاع از کلام خدا قرآن کریم بود. آنان برای تلاوت قرآن به اهمیت ویژه ای می دادند. که در شب شهادت خویش نیز به گونه خاصی آن را قرائت می نمودند.

ص: 75


1- . آل عمران، آیه 179 و 178.
2- در کربلا چه گذشت، ص 290، 279؛ اکبری، محمدرضا، قصه های قرآن، نشر: پیام عترت، چاپ ششم، ص145.

شب وداع

حسین بن علی عَلَيهِ السّلام نزدیک غروب تاسوعا پس از آن که از طرف دشمن مهلت داده شد (یا پس از نماز مغرب) در میان افراد بنی هاشم و یاران خویش قرار گرفت و این خطابه را ایراد نمود:

«خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه در مقابل نعمتهایش سپاسگزارم، خدایا! تو را می ستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و با دین و آیین آشنایمان ساختی و به ما گوش (حق بشنو) و چشم (حق بین) و قلب (روشن) عطا فرمودی و از گروه مشرک و خدان شناس نگرداندی. اما بعد، من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیدم و اهل بیت و خاندانی با وفاتر و صدیق تر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر دهد

آخرین آزمایش

حسین بن علیعَلَيهِ السّلام که در طول راه از مدینه تا کربلا و در موارد اور مختلف، شهادت خویش را اعلام نموده و به یارانش اجازه مرخصی داده و بیعت را از آنان برداشته بود، در شب عاشورا و برای آخرین بار نیز این موضوع را با صراحت مطرح نمود که «قد قرب الموغد» يعنی هنگام شهادت فرا رسیده است و من بیعت خود را از شما برداشتم، از تاریکی شب استفاده کنید و راه شهر و دیار خویش را پیش بگیرید.

این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش بود از سوی آن حضرت و نتیجه این آزمایش، عکس العمل یاران آن بزرگوار بود که هر یک با بیان خاص، وفاداری خود را به آن حضرت و استقامت و پایداری خویش را تا آخرین قطره خون اعلام داشتند و بدین گونه از این آزمایش رو سفید و سرفراز بیرون آمدند.

ص: 76

حامل پاسخ چند تن از این یاران باوفا و اهل بیت صدیق و با صفا را بخوانید:

اولین کسی که پس از سخنرانی امام عَلَيهِ السّلام لب به سخن گشود برادرش عباس بن علی عَلَيهِ السّلام بود. او چنین گفت: «ارنا الله ذلک أبدا» خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را بگذاریم و به سوی شهر خود برگردیم.

آن گاه سایر افراد بنی هاشم در تعقیب گفتار حضرت ابوالفضل و در همین زمینه سخنانی گفتند که امام نگاهی به فرزندان عقیل کرد و چنین گفت:

«حسبكم من القتل بمسلم اذهبوا قد أذنت لک» کشته شدن مسلم برای شما بس است، من به شما اجازه دادم بروید.

آنان در پاسخ امام چنین گفتند: در این صورت اگر از ما سوال شود که چرا دست از مولا و پیشوای خود برداشتید چه بگوییم؟ نه، به خدا سوگند! هیچ گاه چنین کاری را انجام نخواهیم داد؛ بلکه ثروت و جان و فرزندانمان را فدای راه تو می کنیم و تا آخرین مرحله در از امام حسین رکاب تو می جنگیم.(1)

آنان با یاری امام خویش در دو دنیا سعادتمند شدند و نام خویش را از جمله یاران امام در قیام خونین کربلا به ثبت رسانیدند. بنابراین در می یابیم که امتحانات الهی را در سخت ترین شرایط زندگی به خوبی پشت سر گذارده و سربلند باشیم. اگر بخواهیم یک سرباز مجازی عاشورا باشیم باید در هر شرایطی در جبهه حق به مصاف باطل گرایان و منافق صفتان برویم.

ص: 77


1- سخنان حسين بن على السلام از مدینه تا کربلا به نقل از گاهنامه شیرین تر از عسل، (ویژه نامه محرم و صفر) شماره 4، بهمن ماه 1389.

شب عاشورا

سخت ترین شبی که بر خاندان رسول گرامی گذشت این شب بود قساوت و بی رحمی آل امیه و طرفداران آنها همه امکانات زندگی را از خاندان رسولصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه قطع کرد و از طرفی ناله و شیون زنان و کودکان از شدت تشنگی بالا گرفت.

در چنین وضعیتی مردان با عظمت هاشمی در شرایط سختی قرار گرفتند دیگر برای آنها نفسی باقی نمانده بود که بپا خیزند و بتوانند فردا به مقابله برخیزند ولی در همین شرایط سخت شیران آل عبدالمطلب و برگزیدگان یاران حسین عَلَيهِ السّلام در حال شادی و سرور به سر می بردند خوشحال از اینکه لحظاتی بعد در ملاقات با خدا خواهند بود و هر مقدار که سختیها بیشتر می شد نشاط و شادابی آنان هم افزون می گردید.(1)

روز عاشورا

صبحگاه قشون طرفین مجهز وصف کشیده بودند فرماندهان لشگر ابن زیاد مهاجم شدند اصحاب حسین عَلَيهِ السّلام مدافع گردیدند. جنگ بصورت حمله عمومی در گرفت و پنجاه نفر از اصحاب حسین عَلَيهِ السّلام کشته شدند.

در این موقع که لحظه تنفس داده شد.(2)

امام بالحنی رسا فرمود: آیا کسی هست که حرم رسول خداصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه، را از شر دشمنان دفع نماید؟ »(3)

حربن یزید ریاحی با شنیدن این لحن آسمانی به خود لرزید و بطرف حسین شتافت و گفت: «چون من اول کسی بودم که بر تو خروج کردم و در مقابل تو ایستادم، پس آذن عطا فرما که اول کسی باشم که در حضور

ص: 78


1- مقرم ، عبدالرزاق، مقتل مقرم، مترجم: محمد جواد مولوی نیا، نشر: جلوه کمال، چاپ سوم، ص 214، 215
2- عماد زاده، حسین، مجموعه زندگانی چهارده معصوم، ص 651
3- سید بن طاوس، لهوف، مترجم: محمد طاهر دزفولی، نشر: مؤمنین ، چاپ هفتم، ص189.

تو کشته می شوم شاید در فردای قیامت یکی از اشخاصی باشم که با جد بزرگوارت مصافحه می نمایند.»(1)

پس آن حضرت اذن جهاد به حر سعادتمند داد؛(2) و حر به جنگ پرداخت تا کشته شد.(3)

بد نیست بدانید که در ابتدا مقابل امام ایستاد ولی در لحظات آخر موفق به بازگشت گردید، بنابراین ما هم به نوبه خود در اندیشه نجات دشمن باشیم زیرا او نیز ممکن است روزی از دشمن دست برداشته و دوست شود. دشمنی که قابل هدایت نیست و از شرارت باز نمی ماند نابود شدنی است.

پس از او یک یک اصحاب و برادران و برادر زادگان و فرزندان همه به میدان رفتند و کشته شدند در آخر کار شمر گفت به طرف خیام حمله کنید.

امام فریاد کشید: یا شیعه الشيطان كفو اسفهائكم عن التعرض للنساء و الاطفال فانهم لم يقاتلوا.

شمر گفت: بسوی خودش برگردید او و سنان بن انس نخعی وعمر بن سعد هر سه مدعی بودند که قاتل هستند.(4)یا حسین عَلَيهِ السّلام

آن شب پرستان در روز دهم ماه محرم، چنگال بر چهره آفتاب تابناک امامت زدند و خون پاک آن حضرت و هفتاد و دو یار باوفایش را بر زمین داغ کربلا ریختند، به خیال اینکه شهادت آن حضرت، رفع همه موانع بر سر راه دنیاگرایی و دنیا پرستی آنان است.(5) علاقه به دنیا چشم آنان را کور کرده بود به طوری هیچ چیزی و هیچ جائی را نمی دیدند و در خیالات

ص: 79


1- همان، ص 191.
2- همان
3- مجموعه زندگانی چهارده معصوم، ص 652
4- همان ، ص 652
5- ره توشه عتبات عالیات، ص 227.

واهی غوطه می خوردند اما دیری نپائید که گمان باطل آنان به خاموشی گرائید و به جهنم سرازیر شدند. بی گمان جبهه باطل نابود شدنی است.

منظره ای از نمایشگاه حسین عَلَيهِ السّلام

اول شب 11 محرم سال 61 هجرت است. ماه آسمان ناتمام می تابد دشت وسیع کربلا را سکوت محض گرفته - قشون دشمن که در طول دوازده ساعت (عاشورا مطابق با شهریور بوده) به جنگ نبرد مشغول بودند خسته و فرسوده زخمی و مجروح در محل خود آسودند و چون خود را فاتح میدانستند مسرور و منتظر بودند که رکاب آنها را طلا و نقره بگیرند - یک طرف کشته گان پسر پیغمبر و در راه حقیقت مست صهبای عشق و محبت نعش جوانان بنی هاشم کنار هم صف کشیده ولی بر روی زمین در یک طرف میان خندقی خیام سوخته و نیم سوخته بود.

منظره ای وحشت آمیز بود زیرا هشتاد و چهار زن و بچه با یک مرد در حال ضعف، دل سوخته، داغدیده، برادر کشته و پدر کشته خون دلشان از دیده گانشان فرو می ریزد و سرپرست این همه زن و دختر یک زن و داغدیده ای است که خود شاهد آن منظره وحشتناک بوده است. آرامش تمام حکم فرماست - هیچ صدایی جز نوازش بادهای حقیقت شنیده نمی شود .

افق کربلا روشن و باز است برای تجلی این منظره بسیار مناسب و عامل موثری بوده نور ماه بر این شمشیرها و نیزه های شکسته تابیده، برق آن جلوه گر است - دلباخته گان راه خدا رهسپار آرامگاه ابدی خود هستند ولی سر آنها از بدن جدا شده و یک منظره دهشت انگیزی ایجاد کرده است . در میان این کشته گان کودکی به نام «حسن مثنی» مجروح و زخمی شده (که دشمن خیال کرده کشته شده است) از او غفلت کرده اند اینک نفس سرد بر کشیده و سر برداشته این منظره هولناک و مهیب را می بیند درهای آسمان ها باز است - ارواح مقدس انبیاء و اولیاء که

ص: 80

برای جلوه دادن این منظره دعوت شده بودند حضور یافته به ملائکه مقرب و فرشتگان خدا سر از غرفه ها بدر آورده این صحنه را می بینند - ارواح مقدسین و مقدسات برای تماشا دعوت شده اند تا این صفحه نمایش را با علل و اسباب و تاثیر آن برای مردم نشان دهند، عملیات شگفت آمیز سیدالشهداء علیم را نشان دهند.

حسن مثنی کودک یازده ساله برخاست به این صحنه مخوف نگاه کرد، بر خود لرزید پرده این نمایش را بالا زده و خطاب به ارواح انبیاء می کند، جریان تاریخ را برای آنها و علل قیام خونین عموی گرامی را شرح می دهد.

خطاب به ماه آسمان چنین می گوید:

نکوتر بتاب امشب ای روی ماه

که روشن کنی روی این بزمگاه

بسا شمع رخشنده تابناک

زباد حوادث فرو مرده پاک

حریفان به یکدیگر آمیخته

صراحی شکسته قدح ریخته

به یکسوی ساقی برفته زدست

زسوی دگر مطرب افتاده مست

بتاب ای مه امشب که افلاکیان

ببیند جانبازی خاکیان

مگر نوح بیند کز این موج خون

چسان کشتی آورد باید برون

ببیند خلیل خداوندگار

زقربانی خود شود شرمسار

مسیحا اگر بیند این رستخیز

صلیت و صلب را کند ریز ریز

محمد سر از غرفه آرد برون

ببیند جگر گوشه را غرق خون(1)

بنابراین یاران و خاندان حضرت چون پروانه به دور شمع وجود آن راهبر بزرگ گردیدند تا با نثار خون خویش اهداف متعالی و والای امام سوم برای پیروانش تحقق یابد بنابراین بخش اول قیام که همانا «خون» است به نتیجه رسیده

ص: 81


1- مجموعه زندگانی چهارده معصوم، ص 654 و 655

پیام آوران قيام كربلا

هر قیام و نهضتی به طور عمده از دو بخش «خون» و «پیام» تشکیل می گردد.

مقصود از بخش خون، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن و جانبازی در راه آرمان مقدس است. مقصود از بخش پیام نیز، رساندن و ابلاغ پیام انقلاب و بیان آرمانها و اهداف آن است.

در پیروزی یک انقلاب اهمیت بخش دوم کمتر از بخش اول نیست، زیرا اگر اهداف و آرمان های یک انقلاب در سطح جامعه تبیین نشود، انقلاب از حمایت و پشتیبانی مردم برخوردار نمی گردد و در کانون اصلی خود به دست فراموشی سپرده می شود، و چه بسا گرفتار تحريفها و دگرگونیها توسط دشمنان انقلاب می گردد.

با بررسی قیام مقدس امام حسین عَلَيهِ السّلام این دو بخش کاملا در آن به چشم می خورد، زیرا انقلاب امام حسین عَلَيهِ السّلام تا عصر عاشورا مظهر بخش تحلیل اول یعنی خون و شهادت و ایثار خون بود و رهبر و پرچمدار آن نیز خود حسین بن على عَلَيهِ السّلام بود، در حالی که بخش دوم آن از عصر عاشورا آغازگردید و پرچمدار آن امام زین العابدین و زینب کبری عَلَيهِما السّلام بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و یارانش را با سخنان آتشین خود به اطلاع افکار عمومی رساندند و طبل رسوایی حکومت پلید اموی را به صدا در آوردند.

با توجه به تبلیغات بسیار گسترده و دامنه داری که حکومت اموی از زمان معاویه به بعد بر ضد اهل بیت (بویژه در منطقه شام) به راه انداخته بود، بی شک اگر بازماندگان امام حسین عَلَيهِ السّلام به افشاگری و بیدار سازی نمی پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرت های وقت، قیام و نهضت بزرگ و جاویدان آن حضرت را در طول تاریخ لوث می کردند و چهره آن را وارونه نشان می دادند. همچنان که برخی از آنان به امام حسن عَلَيهِ السّلام تهمت

ص: 82

زدند و گفتند: در اثر ذات الریه وسل از دنیا رفت! عده ای دیگر هم ادعا می کردند که حسین بن علی عَلَيهِ السّلام با سرطان از دنیا رفت!! اما تبلیغات گسترده بازماندگان حضرت سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام در دوران اسیری که کینه توزی سفیهانه يزيد چنین فرصتی را برای آنان پیش آورده بود، اجازه چنین تحریف و خیانتی را به دشمنان حسین عَلَيهِ السّلام نداد.(1)

آری!! نقش بسیار بزرگ و تاریخ ساز اسیران آزادی بخش کربلا درباره پیام انقلاب عاشورا حیاتی و سرنوشت ساز است. خطبه حضرت زینب در کاخ یزید و خطبه امام سجاد عَلَيهِ السّلام در شام و خطبه های دیگر آن بزرگواران و... از پیام هایی است که حرکت حسینی را در طول تاریخ زنده نگاه داشته است.

بانوان عاشورا

اشاره

پیرامون زنان در حادثه کربلا دردو محور می توان سخن گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. مجموعه این بانوان همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند و سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند. اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور «پیام رسانی» باید توجه کرد. البته جهات دیگری نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره میشود. (هر کدام از آنها می تواند به عنوان درس مورد توجه باشد.)

الف) مشارکت زنان در جهاد

شرکت در جبهه پیکار، همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه های این حضور است. چه همکاری در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، چه حتى اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان،

ص: 83


1- سیره پیشوایان، ص 182، 183

ب) آموزش صبر

روحیه مقاومت و تحمل زنان، نسبت به شهادت ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری علیها السلام جلوه گر بود.

ج) پیام رسانی

افشاگری های زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهای پراکنده به تناسب زمان و مکان

د) روحیه بخشی

در بسیاری از جنگها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه می بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.

ر) پرستاری

رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقش های دیگر زنان در جبهه ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد182، 183 یکی از این نمونه هاست.(1)

ز) مدیریت

بروز صحنه های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می سازد.

نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را می آموزد.

وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت هدایت کرد و با هر اقدام خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه های دشمن را خنثی ساخت.

ص: 84


1- در این زمینه رجوع کنید به مقاله درسهای امدادگری در نهضت عاشورا، مجله پیام هلال، شماره 26، شهریور 1369.

و )حفظ ارزشها

درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباس ها و خیمه هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان بر حفظ عفاف تاکید می ورزیدند. ام كلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟ وقتی هم در کوفه در خانه بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز بر اینگونه گرداندن بانوان شهر به شهر اعتراض کرد.(1)

ه) تغییر ماهیت اسارت

اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.

ی) عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا

گریه ها، شیون ها، عزاداری بر شهداء و تحریک عواطف مردم به پا ماجرای کربلا عمق و بر احساسات نیز تاثیر گذاشت و از این رهگدر، ماندگارتر شد.(2)

پیامهای حركت حسيني

اشاره

همان گونه که بیان کردیم، پیام انقلاب خونین کربلا توسط اسیران آزادی بخش و پیام رسان ویژه آن امام سجاد عَلَيهِ السّلام و حضرت زینب عَلَيهِا السّلام بیان شده است که می توانید برای آگاهی از آن به خطبه های آن دو بزرگوار بعد از واقعه عاشورا مراجعه نمائید. اما نهضت خونین عاشورا پیام های

ص: 85


1- عوالم (امام حسین)، ص 403، حياتنا الامام الحسین، ج13ص، 378
2- گاهنامه شیرین تر از عسل، (ویژه نامه محرم و صفر) ، شماره 4، ص15.

فراوانی دارد که درباره آن خون های به ناحق ریخته شده و آن نهضت با عظمت می توان کتاب ها نوشت، در اینجا به بیست و سه پیام از آن نهضت خونین اکتفا می کنیم. که باید هر روز سعی کنید با پیام های حرکت حسینی در زندگی خویش آشنائی و شناخت بیشتری پیدا نموده و آنها را فرا راه خود قرار داده تا همچون سرباز مجازی عاشورا در راه آن امام همام گام بردارید:

1. اطاعت از امام حسین عَلَيهِ السّلام

اطاعت بی چون و چرای یاران باوفای حضرت از امام حسین ایلام در آن نهضت بزرگ دیدنی است و به همین علت یاران امام را باوفاترین یاران دانسته اند.

2. حفظ ارزش های متعالی

حفظ ارزش های اخلاقی و مذهبی در قیام حسینی شکوه دو چندانی به و مبارزه با مظاهر فساد داده است. حفظ ارزش هایی چون آزادگی، جوانمردی، و شجاعت، عزت و در اندیشه نجات دشمن دیدنی است.

3. جبهه گیری در برابر اندیشه های منحرفانه

خط مشی اصلی یاران عاشورا مبارزه با افکار انحرافی بود و همگان باید از این ایده بزرگ و پیام حرکت حسینی در هر عصری پیروی نمایند.

4. اصلاح حکومت

ایک شخص فاسد نمی تواند حاکم باشد و حکومتی را اداره نماید بنابراین ارکان حکومت را باید افراد صالح اداره نمایند.

5. انجام مسئولیت

آن حضرت در روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمود: «آگاه باشید که من اتمام حجت کردم و نویدتان دادم به همین آمادگی ناچیز و یاران اندک خود با شما پیکار می کنم.»

ص: 86

سپس این اشعار را سرود:

اگر دشمن را بشکنیم که پیروزیم و اگر مغلوب شویم باز شکست نخورده ایم که در خوی ما ترس نیست بلکه این اجل و نوبت واپسین است.(1)

6. تقوا پیشه کنید!!

آن حضرت در روز عاشورا خطاب به یاران، آنان را به رعایت تقوا سفارش می کند و

می فرماید:

«توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست، پس تقوای الهی پیشه خود سازید که امید است رستگار شوید.»(2)

7. حق الناس را به صاحبش برگردانید

امام حسین عَلَيهِ السّلام پیش از حرکت، کسی را مامور کرد تا در میان یارانش ندا دهد که هر کسی بدهی دارد (و حق مردم برگردن اوست) نباید با من به پیکار آید، هر کس با بدهی بمیرد و راهی برای پرداخت آن نیندیشده باشد، در آتش در آید.(3)

8. برپای داشتن نماز

در ظهر عاشورا در تیررس دشمن نماز برپا داشته شد (که قبلا بیان کردیم)

9. تسلیم نشدن در برابر ظلم و ستم

اهل بیت امام حسین عَلَيهِ السّلام برای اینکه زیر بار ذلت نروند به اسارت گرفته شدند. امام عَلَيهِ السّلام و یاران و اهلبیت آن حضرت در سراسر عمر شریف خویش هرگز زیر بار ذلت نرفتند. و نمونه عینی آن در روز عاشورا به نمایش گذاشته شد.

ص: 87


1- دشتی، محمد، فرهنگ جامع سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام
2- همان
3- همان

10. فقط بندگی خدا!!

همه آن سختی ها و مشقتهای قیام عاشورا به دلیل عشق بازی با باری تعالی بوده است. چرا که آنان حب دیگری در سینه خود راه نداده اند. امام حسین عَلَيهِ السّلام

می فرمایند: بنده غیر خدا مباش بدرستی که خداوند تو را آزاد آفریده است.

11. استقامت و پایداری

امام حسین عَلَيهِ السّلام در نهضت عاشورا یاران خویش را که از وفادارترین و والاترین اصحاب بوده اند به صبر و استقامت دعوت کرده و این نشان می دهد که پایداری و استقامت شرطی ضروری برای حفظ دین و موفقیت در راه سازندگی به ویژه در شرایط بحرانی و امتحانات الهی است.

12. انجام امر به معروف و نهی از منکر

یکی از اهداف و علل قیام امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمان دادن به نیکی و بازداشتن از بدی بوده است. و این پیام عاشورایی برای همیشه تاریخ است

چرا که امر به معروف و نهی از منکر، از فروع دین و از واجبات دین مقدس امام حسین عَلَيهِ السّلام است، و تعلل برای عمل به آن موجب قصور در انجام وظیفه است.

13. شهادت طلبی، جوانمردی، شجاعت و دلاوری

ایثار و گذشت از پیام های والا و مهم عاشورا است. از آن روی باید از پیام ها درس زندگی فرا گرفته از خوردن، خوابیدن و کارکردن، که سه ضلع مثلث پوچی را تشکیل

می دهند، فاصله بگیریم و حرکت و تغییر را در خویش احساس کنیم.

14. حفظ دین

عمل به قرآن و سنت اهل بیت عَلَيهِم السّلام مهم ترین پیام نهضت عاشوراست،

و بعضی از اوقات برای نگهداری آن انسان باید جان و مال خویش را فدای

ص: 88

آن کند. امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: جنگ ما با «بنی امیه» برای خداست و این

جنگ میان ما و بنی امیه تا دامنه رستاخیز ادامه خواهد داشت.(1)

15. خودسازی و قطع وابستگی ها

اصلاح گران ابتدا با خودسازی مقامات والای تهذیب نفس و عشق به خدا را در خویش زنده می کنند و با قطع وابستگیها خود را برای اصلاح جامعه و دیگر سازی مهیا نموده و به آن می پردازند. یکی از علل قیام امام حسین عَلَيهِ السّلام نیز اصلاح مفاسد امت جدشان بوده است. چنانکه یکی از والاترین پیام های عاشورایی نیز به شمار می رود.

16. حاکم جامعه اسلامی باید عادل، شجاع و با تقوا باشد.

امام عَلَيهِ السّلام فرمود: «زمانی که کسی مثل یزید عهده دار حکومت باشد،

باید فاتحه اسلام را خواند.»(2)

آن حضرت در پاسخ نامه مردم کوفه نوشت:

به جانم سوگند، کسی شایستگی امامت را دارد که جز تو به قرآن حکومت

نکند و بر هوای نفس خویش غالب باشد و خویشتن را وقف دین کند.»(3)

17. عدم دنیا زدگی و دنیا گرایی

پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: حب الدنيا رأس كل خطيئه حب دنیا سرچشمه همه خطاهاست.

امام حسین عَلَيهِ السّلام نیز مردم را از دنیاگرایی بر حذر داشته اند بدین جهت کسانی که در خط اهل بیت عصمت و طهارت هستند باید علاقه مفرط و بیش از اندازه به دنیا را از وجود خویش پاک کنند. شاید علاقه مفرط به دنیا مانع انجام وظیفه در راه آن امام همام عَلَيهِ السّلام گردد.

ص: 89


1- نهج الشهاده، مجموعه سخنان امام حسین، ص362
2- حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص17
3- حیات الامام الحسین عَلَيهِ السّلام .ص 277.

18. زندگی حقیقی

زندگی بدون هدف، ظاهری پوچ و بی محتوا بوده، حیوانی به شمار رفته و بدون ارزش است بنابراین زنده بودن را باید از عاشورا آموخته و این پیام اصلی آن نهضت را در زندگی خویش بکار گیریم.

19. پاسداری از حرمت حرم

می گویند: به امام خبر رسید که یزید برای ترور ایشان نقشه ای طرح کرده، و آن حضرت که این شهادت را مثمر ثمر نمی دانستند، برای رهایی از دام این توطئه شوم، تصمیم به خروج از مکه گرفتند، این درست، اما خود امام درباره فلسفه این خروج نابهنگام می فرمود:

پدرم علی عَلَيهِ السّلام خبر داد که حرمت حرم خدا را می شکنند و من

نمی خواهم توسط من شکسته شود. (مضمون کلام)

این برخورد امام بدین معناست که مبارزات اسلامی بگونه ای نیست که همه ارزشها به پای آن قربانی شود. اصالت، متعلق به فرمان پذیری از خداست و گردن نهادن در برابر آنچه او امر می کند.(1)

20. رضا به رضای حق

: «در صورت و سیرت مبارزات در راه خدا که الهام از رهنمودهای قرآن دارد، بکلی با سایر نبردها، تفاوت دارد. قیام سراپا خدایی امام، منطبق با همان معیارهای الهی و قرآنی است.(2) زمزمه های امام در کنار تربت جدش را می خوانیم:

پروردگارا! این تربت پیامبرت محمد است و من فرزند دختر او. برای من چیزی رخ داده که تو خود آگاهی. خدایا من امر به معروف و نهی از منکر را دوست دارم. ای صاحب جلالت و کرامت! به حرمت این تربت و

ص: 90


1- قطره ای از فرات عاشورا، ص 67
2- همان منبع، ص75، 76

آنکس که در این قبر است، آنچه رضایت توو رسولت را به دنبال دارد،برایم برگزین.»(1)

21. راز و نیاز با معبود

امام سجاد عَلَيهِ السّلام نقل کرد: در صبح عاشورا که لشگریان یزید از همه طرف آماده خیانت و کشتار شدند، حضرت ابا عبدالله عَلَيهِ السّلام دستها را به سوی آسمان بلند کرد و این دعا خواند:

ای خدائی که تو در غم و اندوه پناهگاه من و در هر پیش آمد ناگوار مایه امید من هستی و هر حادثه ای سلاح و تکیه گاه منی آنگاه که غمهای کمرشکن بر من فرا ریخته است که دلها در برابرش آب می شوند و راه هر چاره در مقابلش مسدود می گردد. غمهای جانکاهی که با دیدن آنها دوستان از من دوری جسته و دشمنان زبان به شماتت می گشایند، در چنین لحظاتی، تنها به پیشگاه تو شکایت آورده، و از دیگران قطع امید نموده ام و تو بودی که به داد من رسیده و این کوههای غم را برطرف کرده ای و از این امواج اندوه نجاتم بخشیدهای، خدایا توئی صاحب هر نعمت و توئی آخرین مقصد و مقصود من.»(2)

22. هدایت خواهی

برای برخی این سوال مطرح است که، هدایت خواهی ما در شبانه روز با گفتن «هدانا الصراط المستقیم» در نمازها، کاملا بجاست، زیرا هیچ یک از ما نمی تواند ادعا کند که آنگونه که باید، در راه مستقیم است، ولی انبیاء و اولیاء چرا؟

پاسخ این است که فیض هدایت باید پیوسته از جانب خدا بر بندگان ارزانی شود، تا در راه هدایت بمانند، مانند جریان الکتریسته در لامپها که قطع شدن یک لحظه ای برق، خاموشی کامل لامپ ها را در پی دارد و نیز، تثبیت گامها در مسیر هدایت فقط از جانب خدا باید عمل شود، گرچه مقدمات آن وابسته به اختیار و اراده انسان است.

ص: 91


1- سخنان حسين بن علی از مدینه تا شهادت، ص25؛ قطره ای از فرات عاشورا، ص76.
2- دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین، ص 177 و 178.

امام حسین عَلَيهِ السّلام گاه ورود به شهر مکه، پس از شروع حرکت انقلابی و طی مسیر مدینه مکه، همان سخن موسی را وقت ورود به «مدین» ترنم فرمود:

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ»(1)

وقتی رو به جانب مدین آورد، گفت: امید است که خدا مرا به راه راست، هدایت فرماید.

باید این شیوه، در همه حرکتها خصوصا در مبارزات که معمولا از آفت مصون نیست، بکار گرفته شود که «لَكُم في أُسوَةٌ» روش من، الگوی شماست».(2)

23. در اندیشه نجات دشمن

امام حسین در روز عاشورا در آغاز در قالب خطبه ای به امید نجات دشمن، به ارشاد پرداختند تا از این طریق حجت بر آنها تمام و به سنت قرآنی عمل شود.»(3)

بنابراین تا حدی که امکان دارد با حس تعهد و سازندگی در اندیشه هدایت دیگران باشیم و این پندار غلط را که «هیچکس قابل هدایت نیست» را از خویش دور نمائيم.

راهکارهای حضور در صحنه عاشورا

اشاره

اگر می خواهید در جرگه شیعیان واقعی امام حسین عَلَيهِ السّلام در آئید، راهکارهای ارائه شده را در صحنه زندگی بکار بندید تا در دنیا و آخرت با تقویت ایمان و عمل صالح و معنویت ناشی از آن جمله سعادتمندان باشید.

این راهکارها مستند به احادیث پیامبر و امامان برزگوار می باشد، که با عمل به آنها می توانید در جرگه سربازان مجازی عاشورا بلکه سرباز حقیقی در زمان خویش درآئید با هم این شش نمود و اصل را می خوانیم:

ص: 92


1- سوره قصص، آیه 22
2- قطره ای از فرات عاشورا، ص79.
3- همان، ص 80

1. حضور در عاشورا با دل و نیت

« در این خصوص به یک روایت در مورد تاثیر نیت صادقانه در زندگی و مشارکت در امور خیر و حضور در صحنه های جهادی در زمان رسول خداصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه در قبول حضور افراد در آن صحنه ها به واسطه نیت هایشان دقت نمائید:

پیامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه- در هنگام بازگشت از جنگ تبوک - فرمودند:

افرادی در مدینه هستند که با ما نیامدند، اما هیچ دره وادیی را نپیمودیم مگر این که آنها هم با ما بودند که عذر(بیماری) آنها را در مدینه) نگه داشت.»(1)

2. آرزو (تمنای حضور)

پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه فرمودند: «آرزوهای سازنده سبب نزول رحمت بر امت من میباشد.»(2)

چه بسا کسانی که با امید و آرزو در مرحله عمل به موفقیت رسیده اند

چرا که با یاس و ناامیدی از کسی کاری برنمی آید. تمنای حضور مقدمه و پر از زندگی حضور است پس آن را جدی بگیریم.

3. ثبت نام برای سربازی (رجعت)

یکی از اعتقادات دینی در فرهنگ شیعه عقیده به رجعت می باشد،

رجعت یعنی بازگشت به دنیا پس از مرگ در زمان ظهور امام زمان بر اساس عقیده به رجعت، به بعضی از انسانها امکان بازگشت مجدد به دنیا جهت تعقیب اهداف و آرزوها و آرمان هایشان داده می شود. مثلا در فرازی از دعای عهد، فرد مومن تقاضای بازگشت مجدد و آمادگی خود جهت شرکت در

ص: 93


1- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه؛ نیلی پور، مهدی، سربازی مجازی عاشوراء نشر: مرغ سلیمان، چاپ اول، ص 35.
2- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه؛ نیلی پور، مهدی، سربازی مجازی عاشوراء نشر: مرغ سلیمان، چاپ اول، ص 38.

تشکیل حکومت عدالت جهانی حضرت را اعلام میدارد. مشابه و مکمل این تقاضا نیز به منظور شرکت در ادامه نهضت عاشورائی امام حسین علیم در زیارت عاشورا تکرار شده است و بدینوسیله ما خود را از سهام داران معنوی و مجازی، بلکه واقعی و حقیقی در نهضت عاشورا قرار میدهیم: « وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِي مَعَ إِمَامٍ هُدًى ظَاهِرٍو أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ»

با این کلام ما اعلام آمادگی کرده ایم و به نوعی در لشگر امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف ثبت نام نموده تا از خونخوهان امام حسین عَلَيهِ السّلام و ادامه دهندگان مسیر او باشیم.»(1)

4. زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام در روز عاشورا

زیارت عاشورا باعث تقویت ارتباط با آن حضرت گردیده به ویژه وقتی که شرایط زیارت عاشورا را مراعات نمائیم و آن را نه فقط از لقلقه زبان و ظاهری بلکه باطنی و قلبی بخوانیم. پس از آن در مرحله عمل تا حد توان به آن جامه عمل بپوشانیم.

5. سقایت مردم در روز عاشورا

امام صادق عَلَيهِ السّلام فرمود: «هر کس در روز عاشورا و در کنار قبر حسین عَلَيهِ السّلام به دیگران آب بنوشاند، مانند کسی است که لشگر حسین را سیراب کرده و در رکاب او به شهادت رسیده است.»(2)

6. خواندن زیارت عاشورا در هر روز

محدث نوری (ره) حکایت سید رشتی را چنین نقل می کند که حضرت مهدی عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف به سید دستور خواندن نافله (خصوصأ نافله شب)، زیارت جامعه و زیارت عاشورا را می دهد و بعد از آن می فرماید:

ص: 94


1- نیلی پور، مهدی، سربازی مجازی عاشورا، ص 40 و 41
2- کامل الزیاره، ص 174، سربازی مجازی عاشورا، ص 42.

شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله! شما چرا عاشورا نمی خوانید؟

عاشوراء عاشوراء عاشورا! و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه!(1)

از تو به یک اشاره از من به سر حرکت»

بنابراین باید مطیع سفارش مولای خویش باشیم و به فرازهای آن در صحنه زندگی جامه عمل پوشانیده و سرباز امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف و امام حسین عَلَيهِ السّلام در زمان خویش باشیم.

تعليمات اسلام در زنده نگه داشتن عاشورا

اشاره

از زنده نگاه داشتن مراسم عاشورایی غافل نمانده و کوشش کنیم آنها را به دیگران نیز گوشزد نمائیم. چرا که؛ آن تعاليم نجات بخش زندگی ساز بوده و سعادت آفرین است و نه تنها آدمی را عاشورائی نموده بلکه به امام حسین عَلَيهِ السّلام نزدیک تر می گرداند. با هم آن تعالیم را می خوانیم:

الف) سلام بر حسین عَلَيهِ السّلام و لعنت بر یزید

در حدیث از امام صادق عَلَيهِ السّلام نقل گردیده است که بعد از نوشیدن آب از امام حسین عَلَيهِ السّلام یاد کنید، مثلا بگوئید «یا حسین» و یا «سلام بر حسین».

و بر قاتلان امام حسین لعنت بفرستید مثلا بگوئید: «لعنت بر یزید» این عمل فضيلتها و ثوابهای فراوانی دارد.

ب) کام نوزاد را با تربت امام حسین بردارید!!

هنگامی که طفل به دنیا می آید سفارش شده است که کام نوزاد را با تربت امام حسین و آب فرات بردارند، تا اطرافیان او در بدو ورود طفل به دنیا خط حسینی شدن و حسینی بودن را فرا راهش قرار دهند.

ص: 95


1- انجم الثاقب، ص 60 مفاتیح الجنان، بعد از زیارت جامعه؛ انتظار، فصلنامه علمی تخصصی ویژه امام مهدی عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف، سال اول، ص 192.

ج) حنوط میت به تربت حسینی

« حنوط یعنی مقداری تربت را پس از غسل میت به دست و صورت میت بمالند و این عمل مستحب است. این حرکت، خودشکلی دیگر از ژرفای فرهنگ عاشورا در زندگی پیروانش بوده است.»

د) قرار دادن تربت در کفن میت

مقداری از تربت امام حسین عَلَيهِ السّلام را در کفن میت قرار میدهند که منبع

این عمل روایت معصوم است.

و) درمان توسط تربت

در احادیث متواتری از ائمه معصومین روایت شده که تربت امام حسین باعث بهبود بیماران است بنابراین بیماران جهت درمان مقداری از آن را میل می نمایند.

از زندگے

تحلیلی امام حسین

ز) ذکر خدا با تسبیح تربت وسجده بر تربت حسین عَلَيهِ السّلام به خدا

امام صادق عَلَيهِ السّلاممی فرمایند: و «هر کس با تسبیح ساخته شده از تربت حسینی یک استغفار یا بیشتر

بگوید خداوند متعال 70 مرتبه برای او بنویسد و همانا سجده بر تربت حسین حجاب های هفتگانه را پاره می کند.»(1)

ه) زیارت قبر امام حسین عَلَيهِ السّلام

یکی از برترین اعمال زیارت حرم امام حسین عَلَيهِ السّلام است که فضیلت و |

ثواب فراوانی دارد.(2)

ص: 96


1- وسائل الشیعه، ج6 ص 456
2- ر.ک و قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، مترجم: امیر وکیلیان، نشر: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول؛ به بخش دهم کتاب حاضر مراجعه نمائید.

ی) عزاداری

عزاداری واقعه خونین حسینی نیز آثار دنیوی و اخروی فراوانی دارد و با فضیلت های فراوانی همراه است که تاثیرات شگرفی بر روح و جسم انسان

می گذارد.(1)

برخی از شعارهای حسيني

ما اکنون به برخی از شعارهای ماندگار حسینی که الهام گرفته از قیام خونین کربلاست اشاره می نمائیم که حضرت کربلا به آن شعارها جامعه عمل پوشانیده و با تحقق بخشیدن آن فرا راهمان قرار داده اند که همگی این شعارها گویای اهداف سعادتمندانه و والای آن راهبر بزرگ و ابر مرد مظلوم است. با هم می خوانیم:

1- إِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً؛»(2)

«من در چنین شرایطی مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنج و نکبت نمیدانم»

2- لَيْسَ الْمُوتُ فِي سَبيلِ الْعِزِّ إِلّا حَياةً خالِدَةً وَ لَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ إِلّا الْمَوْتَ الَّذِي لا حَياةَ مَعَهُ » « مرگ در راه عزت جز زندگانی جاویدان نیست. و زندگانی با ذلت * جز مرگ نیست.»

3- «ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ »؛ آگاه باشید که زنازاده، پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است. یا با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم و یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما بسیار دور است.

ص: 97


1- به بخش یازدهم کتاب حاضر مراجعه نمائید
2- تاریخ دمشق، ج14، ص 218

4- «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ»

براع مثل یزید»(1)« ما برای خدا و به سوی او رجوع خواهیم کرد. هنگامی که امت به رهبری مانند یزید مبتلا است باید با اسلام وداع کرد.»

5- « إنّي لم أَخرجْ أَشِراً ولا بَطِراً ، ولا مُفسِداً ولا ظَالِماً، وإنّما خَرجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ في أُمّةِ جدی،أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَيهِ السّلام.»(2) « من به جهت طغیان گری و ایجاد تفرقه بین مسلمین و فساد و ظلم قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در امت جد خود خروج نمودم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به سیره جد و پدرم على بن ابی طالب عمل کنم.»(3)

در شعارهای حسینی مذکور امام عَلَيهِ السّلام زندگی با ستمگران را رنج و نکبت عنوان فرموده است، و مرگ را سعادتمندانه توصیف نموده؛ چرا که تحلیلیل همانگونه که در علل قیام آن امام همام بیان کردیم نباید زمامدار جامعه امام حسین عَلَيهِ السّلام یک فرد ستمگر، عیاش و سگ باز باشد که نه تنها هیچگونه تعهدی در قبال مردم حس نمی کند بلکه با فریب آنان مردم را ملعبه خویش می نماید. در چنین شرایطی آن حضرت لباس رزم پوشید، و برای امر به معروف و نهی از منکر قیام نمود و درس آزادی و آزادگی را به جهانیان آموخت.

ص: 98


1- مقتل خوارزمی، ج 1، ص 184.
2- بحار الانوار، ج 44، ص 328
3- رضوانی، علی اصغر، مردم می پرسند، نشر: عطر عترت، چاپ اول، ص 15 و 16.

بخش ششم: ویژگی ها و فضائل

اشاره

ص: 99

مکارم، صفات و ویژگی های اخلاقی سیدالشهداء فراوان است، که با آنها میتوان کتابها نوشت. آن راهبر والا مظهر مظلومیت و ابر مرد تاریخ بوده که با هر ویژگی خویش در طول تاریخ بزرگترین الگوی انسانیت به شمار میرود. و همگی ملتها و جوامع در طول تاریخ از او درسهای معنوی فراوانی همچون، جود، سخاوت، بخشندگی، ایثار، شجاعت، بر پای داشتن نماز، امر به معروف و نهی از منکر و حق طلبی گرفته اند اکنون با هم به بررسی صفحه ای از کتابهای مکارم و فضیلت های اخلاقی آن حضرت پرداخته تا، صفتی از آن صفات را فرا راه خویش قرار داده تا از بشریت فاصله گرفته و با رشد، تکامل و شدن خویش به انسانیت برسیم با هم آن مکارم، ویژگیها و صفات را می خوانیم:

1. امام حسين عَلَيهِ السّلام انسانی سراسر معنوی بوده است.

بین او و خداوند تبارک و تعالی نه تنها حجابی نبوده، بلکه عشق به معبود آنهم در بالاترین مرتبه آن در سراسر وجود او شعله ور بوده است. آنهم مرتبه والای عشق که مکان ها و زمان ها را در نور دیده است. نمونه ای از معنویت والای آن امام دعای عرفه است. دعایی که هر شخص

ص: 100

با خواندن آن انسانی معنوی شده و به قرب الهی نزدیک می شود گاهی نیز تا حد توان حجابها را کنار میزند.

نمونه دیگر آن روز عاشورا است که شاعر در اشعار زیر عشق بازی آن امام همام عَلَيهِ السّلام با باری تعالی را به نظم در آورده است با هم زمزمه می نمائیم :

در شب اسرا شنیدم نغمه ای راز سوزی در کنار خیمه ای

نیمه شب بود و صحرا خواب بود عشق بود و دامن مهتاب بود

بسکه لالایی برایش گفته بود چشم اصغر اشک ریزان خفته بود

آنکه چشمش نافذ و الماس بود پاسدار خیمه ها عباس بود

میشنیدم در میان جمع مست یکصدا خاموشی شب را شکست

شمع جمع خیمه را خاموش کرد خیل مستان را سراپا گوش کرد

ای خدا این سینه و این تیرها این سر شوریده و شمشیرها

این من و این نیزه های بیشمار این من و باران تیر از هر کنار

این من و این تشنه کامان این من و این چشم جاری چون فرات

این من و این قلب زخمی از فراق این من و رگهای مجروح از نفاق

این من و این بیکرانی از عدو این من و معراج سرخم پیش رو

زندگی را عشق معنا می کند شبنم خون غنچه را وا می کند

باخدا گفتیم در سوز قنوت نیست در قاموس ما ننگ و سکوت(1)

2. نماز و راز و نیاز

اشاره

ویژگی و فضیلت دیگر تاکید و سفارش به نماز بیان گردیده تا جایی که آن امام همام هر شبانه روز هزار رکعت نماز برپای می داشته و یا در ظهر عاشورا در جلوی تیر و تیزه های دشمن به همراه یاران خویش نماز جماعت را اقامه می نمودند:

ص: 101


1- همسایه آفتاب، نشر: جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ص 75-7.

الف) هزار رکعت نماز

امام سجاده عَلَيهِ السّلام فرمود: پدرم امام حسین عَلَيهِ السّلام در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند.(1)

ب) درس آموزنده نهضت سالار شهیدان

یکی از درسهای آموزنده نهضت سالار شهیدان، حضرت حسین بن علی عَلَيهِ السّلام پیوندش آن با عبادت و نماز است، به گونه ای که ظهر خونین عاشورا، برای همیشه، همراه با کلمه نورانی «نماز» در خاطر تاریخ مانده است و یکی از شهدای کربلا نیز در هنگامی به شهادت رسید که از امام حسين عَلَيهِ السّلام محافظت می کرد تا آن اسوه نمازگزاران، نماز بخواند. این درسی است که اهمیت نماز را بیان می کند و غفلت از آن هرگز روا نیست. اکنون به سطرهایی از تاریخ کربلا، که از نماز ظهر عاشورا سخن می گوید دقت کنید: «ابو ثمامه عمر و بن عبدالله صائدی» چون قتل پی در پی باران را دید،

به حسین عَلَيهِ السّلام عرض کرد: یا ابا عبدالله! فدایت شوم! این لشگر به تو نزدیک

شده اند، اما تا ما کشته نشویم تو را نکشند، من دوست دارم و اگر خدا بخواهد نماز را که اینک وقت آن رسیده است بر پای دارم و آن گاه نزد خدا روم !

حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: نماز را یاد آور شدی، خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد،

آری اول وقت است، از اینان بخواهید از ما دست بردارند تا نماز بخوانیم.

چون این پیام به دشمن رسید، حصین بن تمیم گفت: نماز شما قبول نیست.

حبیب بن مظاهر پاسخ داد: به گمان تو نماز خاندان پیامبر قبول نیست؟

ولی نماز میخواره ای چون تو قبول است؟

ص: 102


1- موسوعه الكلمات الامام حسین علی، ص 685 برگرفته از دیلمی، حسین، کتاب نکته های نورانی، نشر: ستاد اقامه نماز، چاپ اول، ص 37

امام عَلَيهِ السّلام به زهیر بن قین وسعيد بن عبدالله حنفی دستور داد، از هجوم دشمن پیشگیری کنند، سپس آن حضرت نماز ظهر را با نیمی از یارانش به پا داشت. و چون در محاصره دشمن بود نماز خوف بجا آورد.

گفته اند که سعید بن عبدالله حنفی، جلوی حسین عَلَيهِ السّلام ایستاد و خود را هدف تیرهای دشمن قرار داد، او پیوسته از امام نگاهبانی می کرد و به گونه ای که حسین عَلَيهِ السّلام به هر سو که می گردید او پیش رویش خویشتن را سپر

می ساخت، تا هنگامی که بر اثر اصابت تیرهای بسیار توانش را از دست داد و بر زمین افتاد و در این حال می گفت:

پروردگارا! لعنت عاد و ثمود را بر آنها بفرست و پیامبرت را از جانب من سلام برسان و آنچه از درد و زخم را که به من رسیده است، به او ابلاغ کن، که من در یاری فرزند دختر پیامبرت تنها پاداش تو را خواهانم.

سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد، در حالی که به جز زخم نیزه و شمشیر سیزده زخم تیر بر تن داشت.(1)

ج) دعا و راز و نیاز

امام حسین عَلَيهِ السّلام همیشه با خدای خویش راز و نیاز می نمود. دعاهای گوناگونی از آن حضرت بر جای مانده که انسان ساز بوده و یک دوره ؟ معارف اسلامی است.

همانطور که قبلا بیان کردیم، دعای امام حسین در روز عرفه حکایت از راز و نیاز طولانی آن حضرت با خداوند بزرگ دارد، دعای امام در مشکلات، دعایی که امام حسین عَلَيهِ السّلام روز عاشورا به امام سجاد آموخته اند، دعا در صبح عاشوراء دعای باران، دعا در صبحگاهان و شامگاهان، دعای جامع، دعای امام در کعبه، دعا در سجده و دعا در قبرستان و دعاهای دیگر که همگی آنها سرشار از معنویت بوده و موجب تغذیه روح است.

ص: 103


1- مقتل الشمس، ص 217-218؛ به نقل از دیلمی، حسین، نکته های نورانی، ص 75 و 76.

بدون تردید آن حضرت والاترین الگوی دعا و راز و نیاز با خداوند متعال بوده و ما نیز به سهم خود باید از امام و پیشوای خویش درس گرفته، و دعاهای آن حضرت را در اوقات ویژه آن زمزمه کنیم. و به خداوند بزرگ تقرب جوئیم.

3. شجاعت و شهامت

اشاره

او در سراسر عمر شریف خویش نه تنها لحظه ای نترسیده بلکه همیشه مظهر و الگوی شجاعت و شهامت بوده است، دلیل آشکار آن مبارزه امام حسین عَلَيهِ السّلام با معاویه و پسرش یزید ملعون است که در صحرای کربلا تجلی پیدا کرده است با هم نمونه ای دیگر را می خوانیم:

شجاعت در برابر زورگو

ولید بن عقبه که از جانب عثمان استاندار مدینه بود، قسمتی از زمین زراعتی امام حسین را تصرف کرده و از این لحاظ به حق آن حضرت تجاوز نمود، امام حسین به ولید اعتراض کرد، هنگامی که احساس کرد ولید در زورگویی اصرار دارد، شال سر او را از سرش برداشت و به گردنش پیچاند و محکم کشید به طوری که نزدیک بود وليد خفه شود. مروان از این شجاعت امام حسین در برابر زورگو، تحت تاثیر قرار گرفت امام حسین عَلَيهِ السّلام رو به ولید کرد و گفت:

بِاللَّهِ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ جُرْأَةَ رَجُلٍ عَلَى أَمِيرِهِ سوگند به خدا! تا امروز ندیدم مردی این چنین به رئیس خود جرأت و صلابت داشته باشد.(1)

4. غيرت

اشاره

امام عَلَيهِ السّلام مظهر غیرت بوده و لحظه ای از اصول و مبانی خود در برابر ظالمان و بدعت گزاران کوتاه نیامده تا آنجا که در این راه از مال و جان خود نیز گذشته است:

ص: 104


1- بحارالانوار، ج44، ص 191؛ احسن القصص، ج 7، ص 123.

الف) هرگز دست ذلت به شما نخواهم داد.

او در روز عاشورا با صدای بلند فرمود:

هرگز دست ذلت (تسلیم و بیعت) به شما نخواهم داد و مانند غلامان، اقرار به گناه نمی کنم (چراکه) خداوند و رسول او واهل ایمان به آن راضی نیستند.»(1)

ب) به حرم من تجاوز نکنید

در روز عاشورا هنگامی که لشگر عمر سعد به خیام حرم حمله ور شدند.

امام حسین علیم فریاد زدند:

ای دوستان آل ابی سفیان اگر دین ندارید و از روز قیامت پروا ندارید. در این دنیا آزاد مرد باشید و اگر بر اساس گمان خود عرب هستید به شب خود مراجعه کنید.

شمر ملعون صدا زد. پسر فاطمه چه می گویی؟

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: من با شما جنگ دارم و شما با من، زنان گناهی

ندارند. تا زمانی که من زنده ام به حرم من تجاوز نکنید.(2)

5. جوانمردی

جوانمردی یک از خصلتهای و خوی های پسندیده است، امام حسین نیز مظهر جوانمردی و گذشت بوده اند. تاریخ گواه این مدعاست.

قبل از واقعه کربلا حربن یزید ریاحی با هزار نیروی نظامی راه را بر امام حسین عَلَيهِ السّلام که در مسیر کربلا در حرکت بود، بست ولی امام حسین عَلَيهِ السّلام ملاحظه کرد که سپاه دشمن از تشنگی سخت در عذاب اند. به جوانان خود فرمان داد، شتاب کنند و به آنها و اسبهایشان آب دهند.»(3)على بن طعان محاربی می گوید:

ص: 105


1- بحارالانوار، ج 45، ص 7
2- مقرم، عبدارزاق، مقتل مقرم، ص 267
3- ره توشه عتبات عالیات، ص 213

«من آخرین نفر از سپاه حر بودم که به آنجا رسیدم، تشنگی بر من و مرکبم چیره شده بود، چون حسین عَلَيهِ السّلام حال عطش من و مرکبم را دید؛ امر کرد تا شتر خود را بخوابانم، شتر را آب دادم و آن حضرت خود شخصا با دست مبارکش مشک آب را به دهان من گذاشت و سیرابم کرد.»(1)

6. گذشت و عفو

اشاره

سیدالشهداء مظهر عفو و گذشت بوده به همین علت با بخشش گناه آنان را در مسیر ترقی و تعالی قرار داده اند، با هم دو نمونه از آن را مرور می کنیم:

الف) عفو و بخشش عصام بن مصطلق

در بعضی از کتاب های اخلاق نقل شده است که عصام بن مصطلق گفت: در مدینه معظمه وارد شدم حسین بن علی عَلَيهِ السّلام را دیدم، جمال زیبا و هیبتی که داشت، ونیز حرکات و سکنات او مرا به تعجب وا داشت و حسد باعث شد که آن کینه ای که از پدرش داشتم ظاهر کنم، به او گفتم: پسر ابوتراب تویی؟

فرمود: بلی. وقتی جوابم را گفت آنچه توانستم به او و پدرش - نعوذ بالله - دشنام و ناسزا گفتم. امام حسین عَلَيهِ السّلام از روی عطوفت و مهربانی نگاهی به من کرد و فرمود:

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم،

خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ*وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَميعٌ عَليمٌ*إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ*وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ في الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ(2)

ص: 106


1- بحارالأنوار، ج 44، ص 376، برگرفته از ره توشه عتبات عالیات، ص 213.
2- سوره اعراف، آیه 199 - 202.

از شیطان ملعون رانده شده به خدا پناه می برم، بنام خداوند بخشنده مهربان، عفو و بخشش را پیشه خود ساز و به خوبی و شکیبایی امر کن و از مردم نادان روی بگردان * و چنانچه شیطان خواست ترا وسوسه کند به خدا پناه ببر، همانا او شنوا و داناست * اهل تقوا هنگامی که دچار خيالات و وسوسه های شیطانی می شوند خدا را به یاد می آورند فورأ بخود می آیند و آگاه می شوند و شیاطین برادران خود را در ضلالت و گمراهی می کشانند و سپس در گمراه کردن آنها هیچگونه کوتاهی نمی کنند.

و بعد از تلاوت این آیات به من فرمود:

قدری آهسته تر باش و آرامش خود را حفظ کن، من برای خودم و برای تو از خداوند آمرزش می طلبم، اگر کمکی خواسته باشی تو را کمک، و اگر عطا و بخششی طلب کنی به تو می بخشیم، و اگر راهنمایی خواسته باشی تو را راهنمایی مینمائیم. عصام گوید: من از گفته های زشت خود پشیمان شدم و امام اسلام چون آثار شرمندگی را در چهره ام مشاهده کرد فرمود:

ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خداوند شما را می آمرزد، و او از همه مهربان تر است.»(1)

بعد به من فرمود: آیا از اهل شام هستی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: شنشنة أعرفها من أخرم»(2)، سپس امام حسین عیلام فرمود: «حيانا لله و إياک» یعنی خداوند ما و شما را باقی بدارد و زنده نگهدارد، و بعد از آن فرمود: بدون اینکه خجالت بکشی اگر حاجتی داری از ما بخواه، و اگر خواسته ات را گفتی ما را برتر از گمان خود خواهی یافت. عصام گوید: زمین با همه وسعت آن بر من تنگ شد و دوست داشتم شکافته شود و من به زمین فرو روم، دیگر

ص: 107


1- سوره یوسف، آیه 92
2- این ضرب المثل است در مورد کسی به کار می رود که از نظر بدخلقی به پدرانش شباهت دارد.

از خجالت بیشتر نتوانستم بمانم، کم کم به کناری رفته و دور شدم، ولی روی زمین از او و پدرش نزد من کسی محبوب تر و دوست داشتنی تر نبود.(1)

ب) عفو و بخشش غلام

روزی حسین بن علی عَلَيهِ السّلام با قومی از صحابه و بزرگان عرب، بر سر خوان نشسته بودند و لباس رومی گران مایه نو پوشیده بودند و دستاری به غایت نیکو بر سر بسته بودند. غلامی خواست که کاسه ای غذا در پیش او بنهد. از قضا، کاسه از دست غلام رها شد و بر سر و دوش حسین بن على السلام آمد و دستار و لباس، از خوردنی آلوده شد و خشمی در حسین پدیدار آمد و از خجالت، رخسار او بر افروخت و در غلام نگریست. غلام،

چون چنان دید بترسید که او را ادب فرماید. گفت: وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ

حسین عَلَيهِ السّلام روی تازه کرد و گفت: «ای غلام، تو را آزاد کردم تا به

یکبارگی از خشم من ایمن گردی» همه حاضران را از آن حلم و بزرگواری حسین عَلَيهِ السّلام در چنان حال، عجب آمد و پسندیده داشتند.(2)

7. بخشش و سخاوت

اشاره

آن حضرت، منبع جود و سخا و بخشش بوده و به اطرافیان خویش کمکهای شایان توجهی نموده. به ایتام فقرا، بینوایان و بیچارگان نیز از روی جود و سخا یاری رسانیده است، با هم سه نمونه از آن را می خوانیم:

الف) مردی از انصار و بخشش امام

مردی از انصار محضر امام حسین عَلَيهِ السّلام رسید، خواست نیاز خود را مطرح کند، امام فرمود:

ص: 108


1- سفینه البحار:116/2، معالی السبطين: 60 علامه مستنبط، سید احمد، القطره، ج 1، ص 463 -465
2- راههای رسیدن به موفقیت و خوشبختی، ج 1، ص 75.

برادر انصاری آبرویت را از درخواست بخشش با زبانت نگهدار! هر چه می خواهی در نامه ای بنویس و بیاور که من به خواست خداوند بقدری به تو خواهم داد که تو را خوشحال کند.

آن مرد نوشت:

یا ابا عبدالله! فلان شخص پانصد دینار از من طلبکار است و به من فشار آورده و من اکنون امکان پرداخت ندارم. خواهش می کنم با او صحبت کن که به من مهلت دهد تا روزی که وضع مالیم بهتر شود.

امام عَلَيهِ السّلام پس از خواندن نامه داخل منزل شد و کیسه ای همراه خود

آورد که هزار دینار در آن بود به او داد و فرمود:

با پانصد دینار آن قرضت را بده و پانصد دینار آن را خرج زندگیت کن! سپس فرمود: حاجت خود را جز به سه نفر مگو، 1) آدم دیندار، 2) با مروت ، 3) آبرودار

چون شخص دیندار به خاطر دینداریش به تو کمک خواهد کرد. انسان با مروت از مروتش حیا کرده، به تو کمک خواهد نمود. و انسان آبرودار می فهمد که تو آبرویت را در راه این حاجتت گذاره ای و بدون جهت اینکار را نکرده ای، حتما مشکلی برایت پیش آمده است از این رو آبرویت را حفظ نموده و حاجت تو را برمی آورد.

ب) بخشش اموال

وقتی مروان، فرماندار مدینه، فرزدق شاعر را بیرون کرد، پناه به حضرت ابا عبدالله عَلَيهِ السّلام آورد، امام چهارصد دینار به او بخشید و او را مورد محبت قرار داد. برخی به امام حسین عَلَيهِ السّلام اعتراض کردند که فرزدق شاعر خوش نامی نیست چرا به او کمک کردی؟

ص: 109

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: بهترین اموال تو آن است که با آن آبروی خود را حفظ کنی، آنگاه که رسول خدا **و به كعب بن زهیر پاداش داد، فرمود: با پاداش دادن، زبان عباس بن مرداس را نسبت به من ببندید.(1)

ج) پرداخت قرض دوستان

روزی امام حسین عَلَيهِ السّلام برای عیادت «اسامة بن زید» به خانه او رفت که سخت بیمار بود. وقتی نگاه او به امام افتاد آهی کشید و از اندوه خود یاد کرد.

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: ای برادر چه اندوهی داری؟ اسامه گفت: اندوه من قرض فراوان است، من شصت هزار درهم بدهکارم. امام فرمود: ادای دین تو بر عهده من است. اسامه گفت: می ترسم از دنیا بروم و قرض من پرداخت نگردد. امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: پیش از آن مرگ تو فرارسد من قرض تو را می پردازم. سپس آن حضرت تمام قرض های اسامه را پرداخت کرد.(2)

8. علم و دانش

اشاره

علم و دانش امام حسین عَلَيهِ السّلام از مرتبه والایی برخوردار بوده و با علم و امامت از اخبار غیبی نیز آگاهی داشته است همانگونه که سالها قبل از شهادتشان خبر شهادت خویش را بیان فرموده بودند:

الف) آگاهی امام حسین عَلَيهِ السّلام

عبدالله بن عباس می گوید:

در حضور امام حسین عَلَيهِ السّلام نشسته بودم که عرب بادیه نشین وارد شد و عرض کرد: شترم گم شده است و چیزی جز آن ندارم. تو فرزند پیامبری، مرا به آن راهنمایی کن حضرت فرمود: به فلان جا برو، شترت آنجاست و

ص: 110


1- 1.فرهنگ سخنان امام حسین، ص 12. 2، بحارالانوار، ج 78، ص 118، احسن القصص، ص
2- همان، ص 78.

در برابر او شیری ایستاده است. آن مرد به آن ناحیه رفت و شتر خود را همانگونه که حضرت فرموده بود یافت.(1)

ب) علم اهلبیت عَلَيهِ السّلام و کمک جبرئیل

جعید همدانی از یاوران امام حسین عَلَيهِ السّلام بود که همراه امام در کربلا به شهادت رسید چون در طول سفر دهها نمونه از علم و آگاهی را دیده و شنیده بود، که با واقعیتها انطباق دارد، و دقیقا از آینده و سرنوشت افراد و قبائل خبر می دهد از امام حسین عَلَيهِ السّلام پرسید، جانم فدای تو یا اباعبدالله چگونه نسبت به افراد و آینده آنان اینگونه دقیق اظهار نظر می فرمائید؟

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: ای جیعد! ما به روش خاندان داوود پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه قضاوت می کنیم و هرگاه نسبت به مسئله ای درمانده شویم، حضرت جبرئیل ما را کمک می کند.(2)

بالطبع امام حسین عَلَيهِ السّلام به هر علمی آگاهی داشته اند چنانکه در پاسخ

پرسش هایی که پادشاه روم در مورد کهکشان و برخی از مسائل تکوینی دیگر از امام کرد، حضرت ضمن جواب به آنها، به دانش و احاطه فراوان و خود نسبت به آیات آفاقی وانفسی چنین اشاره می فرمایند:

تو از چیزهایی پرسیدی که در برابر گستردگی علم من چون خاشاکی در پهنای دریا باشد.»(3)

9. تواضع و فروتنی

اشاره

امام حسین عَلَيهِ السّلام

مظهر تواضع بوده و در زندگی نه تنها لحظه ای کبر و غرور به ایشان راه نیافته، بلکه همیشه فروتنی را به معنای واقعی کلمه

ص: 111


1- فرهنگ جامع سخنان امام حسین علی، ص 717.
2- همان، ص 295
3- تحف العقول، مترجم: صادق حسن زاده، نشر: آل علی، چاپ هفتم، ص 421، (پاسخ امام حسین عَلَيهِ السّلام به امپراطور روم)

مراعات نموده و تواضع آن حضرت زمان و مکان را در نوردیده است، اکنون با هم پای درس تواضع و فروتنی امام عَلَيهِ السّلام مینشنیم:

الف) مظهر تواضع (1)

مجلسی (ره) می نویسد:

یک روز امام حسین **علیم عبور می کرد که گروهی نان خشک در عبا ریخته می خوردند و چون حسین رسید گفتند: بفرمائید ای پسر رسول خدا. پسر پیغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه آمد کنار آنها نشست و با آنها هم غذا شد و گفت: خداوند گردنکشان و متکبران را دوست ندارد، اکنون شما هم به مهمانی من حاضر شوید.

چون آنها به خانه حسین بن على آمدند، فرمود: برای آنها انواع غذا تهیه کنید آنها را به اطعام و اکرام خشنود ساخت.(1)

ب) مظهر فروتنی (2)

امام باقرعَلَيهِ السّلام نقل می کند: روزی امام حسین عَلَيهِ السّلام پیاده بسوی باغ خود در سرزمین «حره» می رفت در بین راه «نعمان بن بشیر» سوار بر قاطر با امام ملاقات کرد، پس پیاده شد، و مرکب را نزد امام برد و گفت: یابن رسول الله سوار شوید و آن حضرت امتناع ورزید و سوار نشد. نعمان چند بار سخن خود را تکرار کرد و سپس امام را سوگند داد که سوار شود، اینجا بود که امام اظهار داشت:

حال که مرا سوگند دادی، مرا وادار به کاری کردی که در دل کراهت داشتم، پس خودت سوار شو و من نیز پشت سر توسوار خواهم شد، زیرا من از حضرت فاطمه دختر محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شنیدم که می فرمود: رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه فرمود، هر انسانی برای سوار شدن بر مرکب خویش از دیگران سزاوارتر است

و در خوابیدن بر بستر خویش از دیگران سزاوارتر است، و برای نماز جماعت در منزل خویش از دیگران سزاوارتر است، مگر مردم شخص دیگری را انتخاب کنند که در این صورت می توانند به دیگری اقتداء کند.»

ص: 112


1- مجموعه زندگانی چهارده معصوم، ص 629

نعمان بن بشیر گفت: راست گفت دختر رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه من هم از پدرم بشير شنیدم که همین روایت را رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه فرمود، و در پایان از رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه نقل کرد که مگر آنکه صاحب مركب اجازه دهد.(1)

ج) تواضع در همه ابعاد زندگی

افراد نادان به اندک چیزی از مال یا مقام باد در بینی می اندازند و به دیگران به نظر حقارت نگاه می کنند و مایلند فکر و نظر خود را بر مردم تحمیل کنند.

حسین عَلَيهِ السّلام در نزد مردم بسیار محترم بود وقتی او و برادرش امام مجتبی عَلَيهِ السّلام پیاده به حج میرفتند تمام رجال و شیوخ صحابه که با آنها بودند به احترامشان از مرکب ها پیاده می شدند و پیاده می رفتند، این احترام به حسین عَلَيهِ السّلام در نفوس نه برای آن بود که حسین کاخ مجلل داشت یا مرکب های سواری او گران قیمت بود یا غلامان و سربازان پیشاپیش یا دنبال موكب او می رفتند یا آنکه مسجد پیغمبر را برای او خلوت می نمودند و راهها را در موقع آمد و شد او بر مردم میبستند، نه!

برای هیچ یک از اینها نبود. حسین با مردم زندگی می کرد و از مردم جدا نبود، در نهایت سادگی و تواضع بود، همه ساله پیاده به حج میرفت، چه با مردم نشست و برخاست، و آمد و شد داشت، با فقراء معاشرت می کرد، در نماز جماعت حاضر می شد، به عیادت بیماران میرفته، در تشیع جنازه ها شرکت می کرد. در مسجد جدش پیغمبر با دوستان و اصحابش می نشست. دعوت فقرا را می پذیرفت و آنها را میهمان مینمود، خودش برای محتاجان، بینوایان، بیوه زنان و یتیمان، نان و غذا می برد.

وقتی سپاهیان ستم پیشه و سنگدل کوفه بدن مطهرش را عریان بر خاک افکندند بر شانه مبارکش نشانه از برداشتن بار می دیدند، از علت آن پرسیدند، حضرت سجاد عَلَيهِ السّلام

فرمود:

ص: 113


1- فرهنگ سخنان امام حسین علیم، ص 118 و 119

اثر آن انبانها است که در مدینه به دوش مبارک برمی گرفت، و به خانه های فقراء و ایتام و بیوه زنان می برد.(1)

10. سادگی و ساده زیستی

اشاره

امام حسین عَلَيهِ السّلام با وجود اینکه امام و پیشوای مسلمانان بوده ولی در کمال سادگی زندگی نموده است نمونه ای از ساده زیستی آن حضرت را می خوانیم:

سادگی در ازدواج دختر

می دانیم که یکی از راه حل های مهم مشکلات نسل جوان ازدواج است، اما هر روز از طرف خانواده پسر و دختر، مراسم و آداب سنگین و خرافاتی مطرح می شود که بسیاری از جوانان نمی توانند دین خود را با ازدواج حفظ کنند. باید از حضرت اباعبدالله عَلَيهِ السّلام درس بگیریم. وقتی پسر برادرش حسن بن حسن از دختر امام خواستگاری کرد.

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: ای برادر زاده ام! من منتظر این خواستگاری بودم با من بیا سپس دست برادر زاده را گرفت و به منزل برد و او را در انتخاب یکی از دختران، فاطمه و سکینه آزاد گذاشت.

او گفت: فاطمه را انتخاب کردم. امام عَلَيهِ السّلام فورأ صيغة عقد را خواند و ازدواج با همین سادگی سامان یافت. سپس خطاب به برادر زاده خود فرمود:

من هم برای تو دخترم فاطمه را انتخاب کرده بودم. زیرا او از دیگر دختران من بیشتر به مادرم فاطمه زهرا دختر رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه شباهت دارد.(2)

امروزه با تشریفات آنچنانی، مهریه های سنگین، شروط ضمن عقد کمرشکن و خرج های گزاف بقدری ازدواج حالت تجملاتی به خود گرفته که جوانان از این امر مهم مذهبی سرباز می زنند.

ص: 114


1- آیت الله صافی، لطف اله، مصباح هدایت، نشر: مولف، چاپ اول، ص 23 و 24.
2- أغانی، ج16، ص 142، کشف الغمه، ج 1، ص 579، مقاتل الطالبین، ص180؛ فرهنگ سخنان امام حسین، ص 202.

امام حسین عَلَيهِ السّلام مظهر تمامی صفات، ویژگی ها و مکارم اخلاقی بوده و همه صفات در ذات ایشان به حد اعلای مرتبه وجود داشته و از تمامی رذیلت های اخلاقی به معنای واقعی کلمه پاک و مبرا بوده است. چنانکه در مورد این موضوع می توان کتاب ها نوشت تا ذره ای از مکارم اخلاقی آن حضرت بیان شده باشد، ما هم بنا به اختصار کلام به همین ده مورد از صفات و ویژگی های آن امام همام عَلَيهِ السّلام اکتفا می نمائیم.

ص: 115

ص: 116

بخش هفتم : از ژرفای کرامات حسینی عَلَيهِ السّلام

اشاره

ص: 117

نوه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه از هنگام به دنیا آمدن تلاوت قرآن می کرد، زیرا او و قرآن دو ثقل رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بودند. رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه با صراحت گفته بود که این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد گردند به همین دلیل حسین عَلَيهِ السّلام پیوسته در مدت زندگی خود برای تبلیغ و ارشاد مردم قرآن تلاوت می کرد چه در سفر و چه در غیر سفر حتی در روز عاشورا در جلوی لشگر دشمن قرآن خواند تا آنکه اتمام حجت کند و راه درست را نشان دهد فرزند رسول این چنین به سمت هدف مقدس خود می شتافت تا آنجا که سر مطهر او هم روی نیزه قرآن خواند، تاشاید در بین این مردم کسی باشد که نور حق دلش را مزین کند. اما این هدایت کننده به حق با دلهای مهر شده و درک ناقص و کری گوشها مواجه شد.

سخن گفتن سرمقدس

خداوند دلهای آنها را مهر زده و بر چشم و گوش آنها پرده آویخته است.

این مطلب برای کسی که اسرار الهی را درک می کند شگفتی ندارد.

خداوند پاک پس از آنکه نهضت حسین عَلَيهِ السّلام را به خاطر بستن درهای گمراهی بر امام عَلَيهِ السّلام واجب کرد آن هم به آن شکل خاص در زمان و مكان معين و با آن کیفیت و آنهم به خاطر مصالحی که فقط خداوند می داند. به رسول خود وحی می کند که این صفحه خاص را بر فرزندش

ص: 118

حسین عَلَيهِ السّلام را قرائت کند، و راهی جز تسلیم و رضا و خضوع در برابر مصلحت مورد رضای حق وجود ندارد.

خداوند در قبال کارهایش مورد سوال واقع نمی شود و این بندگان هستند که مورد سوال واقع می شوند از آنجایی خواست خداوند این بود که به وسیله این قیام مقدس به امت حاضر و شایستگان آینده، گمراهان و بازی کنندگان با شریعت را معرفی نماید. از این روی می خواهد هر آنچه که اساس این شهادت را محکم کند ظاهر گرداند پس به شگفتیهایی پیچیده می شود که درک کوتاه به آن دست نیابد و از جمله سخن گفتن از سر بریده برای اتمام حجت بر کسی که شهوات او را کور کرده رساتر است. سخن گفتن سر بریده عقاید را بر حقانیت دعوت امام عَلَيهِ السّلام متمرکز می کند که قصدی جز اطاعت از حق نداشت و هم چنین وخیم بودن عاقبت کسانی که دست از دشمنی او برنداشتند چنانچه سخن گفتن سر بریده مردم را بر گمراهی کسانی متوجه کرد که در این شتم و طغيان جرى بودند. و به هیچ وجه شگفتی ندارد که خداوند به سر بریده امامعَلَيهِ السّلام این امکان را بدهد آنهم بخاطر مصالحی که ما از رسیدن به کنه آن درمانده ایم.

همانگونه که به یک درخت قدرت سخن گفتن با موسی بن عمران را داد.(1)و آیا یک درخت با سر بریده شده در راه خدا قابل مقایسه اند؟ هرگز، زید بن ارقم می گوید: من در اطاق خود نشسته بودم. سر را از جلوی من عبور دادند در حالی که قرآن می خواند:

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَبا(2)

آیا گمان می کنی که اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند. زید می گوید: تنم لرزید و گفتم ای فرزند رسول خدا ! صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به خدا قسم سر تو

ص: 119


1- مقرم، عبدالرزاق، مقتل مقرم، ص 309-312، الدر المنثور، ج2، ص 119؛
2- سوره کهف، آیه 9.

عجیب تر و عجیب تر است.(1)و زمانی که سر مقدس امام عَلَيهِ السّلام را در محلی از بازار که ازدحام مردم بود قرار دادند امام عَلَيهِ السّلام برای اینکه توجه مردم را به خود جلب کند با صدای بلند سرفه کرد. مردم متوجه سر بریده شدند و با هراس نگاه کردند زیرا قبل از آن روز نشینده بودند که سر بریدهای سرفه کند. در این هنگام سوره کهف را خواند تا رسید به این آیه: إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى وَلا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلا ضَلالا

اینان جوانمردانی بودند که به پروردگار خود ایمان آوردند و ما بر

هدایت آنها افزودیم و نمی افزائیم بر ستمکاران مگر گمراهی را»

سر امام عَلَيهِ السّلام را بر درخت آویختند. مردم اجتماع کرده و به نور آن سر هم چنان نگاه می کردند. ناگاه امام این آیه را قرائت کرد:(2)

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ(3)«زود است که ستمکاران بدانند به چه جایگاهی باز می گردند.»

هلال بن معاویه می گوید: مردی که سر امام عَلَيهِ السّلام را حمل می کرد سر امام اعَلَيهِ السّلام به او خطاب کرد و گفت:

میان سر من و بدن من جدایی انداختی خداوند میان گوشت و استخوانت جدایی اندازد و تو را نشانه ای برای جهانیان قرار دهد. در این لحظه مرد حامل سر تازیانه را بلند کرد و بر سر مقدس امام عَلَيهِ السّلام زد تا آنکه ساکت شد.(4)


1- همان، الارشاد، شیخ مفید ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغهف ج 1، ص 362 می گوید: زید بن ارقم از منحرفین از على السلام بود چون شهادت به ولایت امیرالمومنین در رزو غدیر را کتمان کرد. علی ایلام دعا کرد که کور شود و او کور شد تا هنگام مرگ و در کامل ابن اثیر ج 4، ص 24 آمده که ابن زیاد دستور داد که سر مقدس حسین علیت را در کوچه و بازار بگردانند.
2- همان، ابن شهر آشوب، ج 2، ص 188.
3- سوره شعرا، آیه 227
4- همان، شرح قصيدة ابي خراس، ص148. ص: 120

سلمة بن کهیل شنید که سر مقدس امام عَلَيهِ السّلام روی نیزه چنین قرائت می کند(1)

فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ خداوند آنها را کفایت می کند و او شنوای داناست.(2)

ابن وكيده می گوید: شنیدم که سر مقدس امام عَلَيهِ السّلام سوره کهف را می خواند من شک نمودم که آیا این صدا از سر مقدس است یا از شخص دیگری. امام عَلَيهِ السّلام قرائت را قطع کرد و متمایل من شد و فرمود: ای پسر وکیده آیا نمی دانی که ما امامان زنده ایم و نزد خداوند روزی می خوریم.

وی می گوید: من تصمیم گرفتم سر امام عَلَيهِ السّلام را به سرقت برده ودفن کنم.

در این هنگام سر امام عَلَيهِ السّلام خطاب به من گفت:

ای پسر وکیده تو نمی توانی چنین کاری انجام دهی. ریختن خون من نزد خداوند بزرگتر است از اینکه مرا روی نیزه به هر طرف بکشانند. رهایشان کن. زمانی که غلها در گردن آنها زده شود و با زنجیرها کشانده شوند خواهند دانست.

منهال بن عمرو می گوید: در شهر دمشق سر امام عَلَيهِ السّلام را روی نیزه مشاهده کردم و در پیشاپیش او مردی سوره کهف را می خواند تا آنکه به این آیه رسید:(3)

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا (4)

سر مقدس امام عَلَيهِ السّلام با زبانی رسا فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف کشتن من و حمل کردن سر من است.

ص: 121


1- سوره بقره، آیه 137
2- همان، اسرار الشهاده، ص 488
3- همان، الخصائص از سیوطی، ج2، ص127.
4- سوره کهف، آیه 9

زمانی که یزید دستور داد که فرستاده پادشاه روم را به قتل برسانند به خاطر همان اعتراض که به یزید کرده بود سر مقدس امام علیم با صدای بلند فرمود:

لا حول ولاقوة الا بالله(1)

مجازات اهانت کننده

صبح عاشورا، مردی بنام مالک بن حوزه از لشگر عمر سعد جلو آمد، وقتی خندق و آتش درون آن و تاکتیهای رزمی امام عَلَيهِ السّلام را دید. در کمال جسارت و پستی گفت: ای حسین!

پیش از آخرت در این دنیا با آتش خواهی سوخت. امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

دروغ گفتی ای دشمن خدا! من پیش پروردگاری مهربان و شفاعت کننده ای اطاعت شونده می روم، و آن هم جدم رسول الله صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه است.

سپس پرسید: این مرد کیست؟ گفتند: مالک بن حوزه است. امام حسین عَلَيهِ السّلام او را نفرین کرد و فرمود:

خداوندا او را به آتش افکن و طعم آتش را در دنیا قبل از رفتن به قیامت به او بچشان.

اصحاب آمین گفتند، مالک بن حوزه سخت ناراحت شد، بر اسب خود کوبید که حمله کند و پیش بیاید که اسب چموشی کرد و او را به زمین کوبید. اما پای او در رکاب اسب گیر کرده بود، و اسب وحشت زده به این طرف و آن طرف میدوید که در یک حرکت سریع، مالک بن حوزه را درون شعله های آتش خندق افکند و زنده زنده سوخت، یاران امام وقتی این ؛

ص: 122


1- همان، مقتل العوالم، ص 151

معجزه را دیدند که دعای امام با سرعت مستجاب شد، یکصدا الله اکبر گفتند. امام به سجده رفت و سپس با صدای بلند فرمود:

خدایا ما خاندان پیامبر تو هستیم، و فرزندان و نزدیکان او می باشیم، پس در هم بشکن آنانی را که به ما ظلم کردند و حق ما را غضب کردند که همانا تو شنونده

و پاسخ دهنده ای.(1)

امام حسين عَلَيهِ السّلام در مسافرت

امام حسین عَلَيهِ السّلام با یکی از فرزندان زبیر بن عوام با همراهی چند شتربان به مسافرت رفتند، که هنوز فرزند زبیر تغییر عقیده نداده بود و پدرش را امام میدانست.

پس از خستگی فراوان در نقطه ای فرود آمدند، همگی تشنه بودند، و در

کنار درخت خشک خرمائی قرار گرفتند، پس برای امام حسین علیم فرش انداختند، و در اطراف او نشستند. امام حسین عَلَيهِ السّلام دعایی خواند و دستان مبارک را بسوی درخت دراز کرد، درخت خشک خرما سبز شد و خرمای تازه آورد.

امام عَلَيهِ السّلام فرمود: از این خرمای تازه بخورید. شتربان که این معجزه را به

دید گفت: به خدا قسم این سحر است. اما حسین عَلَيهِ السّلام اظهار داشت:

وای بر تو، این سحر نیست. این دعای پسر پیغمبر است. که به اجابت رسید.

سپس همه از درخت بالا رفتند، و هر مقدار برای سفر احتیاج داشتند از خرماهای آن چیدند.(2)

ص: 123


1- فرهنگ سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام، ص 333و 334، حدیث 398 2.
2- همان، ص 333، حدیث 1397

آری!! کرامات آن راهبر بزرگوار نشان از امامت، عظمت شأن و علو درجه نزد ایزد متعال دارد که آن نیز حکایت از ابهت و هیبت بزرگ مردی است که قیام او در تاریخ همانند نداشته است.

مرده زنده كردن

شخصی می گوید: ما در نزد امام حسین عَلَيهِ السّلام بودیم، جوانی اشک ریزان وارد شد.

امام عَلَيهِ السّلام از او پرسید: چرا گریه می کنی؟

جواب داد: مادرم بدون اینکه وصیت کند از دنیا رفت. وی ثروت داشت و سفارش کرده بود کسی را از حال او باخبر نکنم.

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: برخیزید نزد آن زن برویم. ما با آن بزرگوار به درب منزلی که جنازه آن زن در آنجا بود رفتیم.

حضرت به آن خانه توجه کرد و دعا نمود و از خداوند خواست آن زن زنده شود تا وصیت هایش را بکند. فرزند ناگاه آن زن برخواست، نشست و شهادت به یگانگی خدا داد، آن وقت تا به امام حسین عَلَيهِ السّلام عرض کرد:

داخل خانه شوید و هر دستوری نسبت به من دارید بفرمایید. حضرت وارد خانه شد و نشست و به آن زن فرمود: وصیت کن! خدا تو را رحمت کند.

زن گفت: یابن رسول الله! من فلان مقدار در فلان جا دارم، یک سوم آن را در اختیار تو می گذارم که به دوستانت بدهید و دو سوم آن را به این پسرم میدهم، اگر شما او را از دوستان خود بدانی و اگر از دشمنان شما باشد، آن دو سوم نیز در اختیار شما است هر طور می خواهید خرج نمائید زیرا دشمنان حقی در اموال مومنان ندارند.

ص: 124

آنگاه از امام خواست بر جنازه او نماز بخواند و کارهای دیگر او را انجام دهد، سپس همانطور که مرده بود، از دنیا رفت.(1)

گل قبر امام حسین عَلَيهِ السّلام شفای هر دردی است!

يونس بن رفيع از امام صادق عَلَيهِ السّلام حدیث نقل کرد که آن حضرت فرمود:

«نزد سر حسین بن علی عَلَيهِ السّلام خاکی سرخ رنگ است که در آن شفای هر دردی به جز مرگ می باشد، یونس می گوید: بعد از این که حديث را شنیدم به نزد قبر آمدم و نزد یک قبر، بالا سر حضرت زمین را حفر نمودیم، زمانی که به قدر یک ذراع حفر کردیم، از جانب سر قبر، خاکی به قدر یک درهم، مثل خاک سرخی شبیه شن که همراه آن آب می آید، بر ما فرو ریخت، پس آن را به کوفه حمل نمودیم و با آب مخلوط کرده و پنهان ساختیم، پس آن را به مردم می دادیم تا با آن خود را معالجه نمایند.(2)

« در روایات فراوانی تصریح به این مطلب شده که این تربت، خوردنش باعث شفای هر بیماری است، ولی در صورتی که با اعتقاد باشد، که در روایات به ضرورت وجود آن اشاره شده است، این نکته هم نباید فراموش شود که به فرموده ائمه اطهار عَلَيهِم السّلام خوردن هر خاکی به غیر از تربت امام حسین عَلَيهِ السّلام حتی تربت ائمه دیگر حرام است. چنانکه در حدیثی وارد شده که حضرت می فرمایند:

خوردن خاک حرام است، مثل خوردن مردار و خون خوردن گوشت خوک مگر خاک قبر امام حسین عَلَيهِ السّلام(3)

امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف در زیارت ناحیه مقدسه، به امام حسین عَلَيهِ السّلام می فرمایند:

سلام بر کسی که خداوند شفای بیماری ها را در خاک مزار او قرار داد.(4)

ص: 125


1- بحارالانوار، ج 44، ص 181، داستان های بحارالانوار، ج 6 ص 104 و 105
2- کامل الزیارات، ص 607،608
3- شیخ کلینی، اصول کافی، ج 6 ص 266
4- بحارالانوار، ج 98، ص 318. روح الله، عباسی، سیر تنا و سنتا (حکمت سجده بر تربت پاک سیدالشهدا)، نشر: آستان مقدس، چاپ سوم، ص 175 و 174

همانطور که می دانید تربت درمانی آثار معجزه آسایی دارد، و هنگامی که بیمار مقداری تربت میل نماید و آن همراه با اعتقاد کامل باشد به بهبودی می رسد، کراماتی در این رابطه در کتاب های معجزات امام حسین نوشته شده است، که به علت اختصار کلام از ذکر آن خودداری می کنیم.

تربت درمانی گویای عظمت، ابهت و مقام والای آن راهبر بلند مرتبه است که با قیام خونین کربلا درخت اسلام را آبیاری نموده و به آن علو و برتری داد.

شفای هفت مریض در يك لحظه

مرحوم سلامی (ره) در ماه محرم تقریبا بیست سال قبل (چند دهه قبل از انقلاب اسلامی ایران) که مرض حصبه در شیراز شایع شده و کمتر خانه ای بود که در آن مریض حصبهای نباشد و تلفات آن هم زیاد بود. یک روز فرمود:

در منزل آقای حاج عبدالرحیم سرافراز، هفت نفر مبتلا به حصبه را با خداوند به برکت حضرت سیدالشهداء الاسلام شفا مرحمت فرمود و تفضیل آن را بیان کرد.

چندی بعد آقای سرافراز را ملاقات کردم و جریان را سؤال نمودم،

ایشان مطابق آنچه مرحوم سلامی گفته بود بیان کرد. سپس از ایشان خواستم که آن واقعه را به خط خود بنویسد تا در اینجا ثبت شود، اینک نوشته آقای سرافراز را باهم مرور می کنیم:

تقریبا بیست سال قبل که اغلب مردم مبتلا به مرض حصبه مبتلا می شدند در خانه حقیر هفت نفر مبتلا به این مرض در یک اطاق بودند، شب هفتم ماه محرم برای شرکت در مجلس عزاداری، مریضها را در خانه به حال خود گذاشتم و ساعت پنج از شب گذشته با خاطری پریشان به

ص: 126

مجلس تعزیه خودمان که مؤسس آن مرحوم حاج ملا علی سیف رَحِمَهُ الله بود،رفتم موقع تعزیه، سینه زنی، نوحه و مرثیه حضرت قاسم بن الحسن عَلَيهِ السّلام قرائت شد، پس از فراغت از تعزیه و ادای نماز صبح، با عجله به منزل می رفتم و در قلب خود شفای هفت مریض را به وسیله عزیز زهرا عَلَيهِا السّلام از خدا میخواستم.

وقتی به منزل رسیدم دیدم بچه ها اطراف منقل آتشی نشسته و مختصر نانی که از روز قبل و شب باقیمانده است، روی آتش گرم میکنند و با اشتهای کامل مشغول خوردن آن هستند.

از دیدن این منظره عصبانی شدم؛ زیرا خوردن نان آن هم نانی که از روز گذشته باقیمانده برای مبتلا به مرض حصبه مضر است.

دختر بزرگم که حالت عصبانیت مرا دید گفت: ماها خوب شده ایم، از خواب برخاستیم و گرسنه ایم نان و چای میخوریم. گفتم: خوردن نان برای مرض حصبه خوب نیست، گفت: پدر! بنشین تا من خواب خودم را تعریف کنم. گفتم: خوابت را بگو . گفت:

در خواب دیدم اطاق، روشنی زیادی دارد و مردی آمد و در اطاق ما و فرش سیاهی در این قسمت از اطاق پهن کرد و پهلوی درب اتاق با ادب ایستاد، آن وقت پنج نفر بانهایت جلالت و بزرگواری وارد شدند که یک نفر آنها زن مجله ای بود، به طاقچه های اطاق و به کتبیه ها که به دیوار نصب بود و اسم چهارده معصوم عَلَيهِم السّلام روی آن آنها نوشته بود آنان خوب با دقت نگاه کردند سپس اطراف آن فرش سیاه نشسته و قرآن های کوچکی از بغل بیرون آورده و قدری خواندند پس از آن یک نفر از آنها شروع کرد به روضه حضرت قاسم عَلَيهِ السّلام که به عربی روضه میخواند من نیز از اسم حضرت قاسم که مکرر می گفتند فهمیدم روضه حضرت قاسم می خوانند همگی

ص: 127

شدید گریه می کردند به ویژه آن زن خیلی سوزناک گریه می کرد، پس از آن در ظرفهای کوچکی چیزی مثل قهوه (همان مردی که قبل از همه آمده بود) آورد و جلو آنها گذاشت. من تعجب کردم که آنها با این جلالت چرا پاهایشان برهنه است، جلو رفتم و گفتم شما را به خدا کدامیک از شما حضرت علی عَلَيهِ السّلام هستید؟

یکی از آنها جواب داد و فرمود منم: خیلی با مهابت بود. گفتم شما را به خدا چرا پاهای شما برهنه است، پس با حالت گریه فرمود، ما این ایام عزاداریم و پای ما برهنه است، فقط پای آن زن در همان لباس پوشیده بود.

گفتم ما بچه ها همه مریضیم، مادر و خاله ما نیز مریض هستند، آن وقت حضرت علی عَلَيهِ السّلام از جای خود برخاست و دست مبارک بر سر و صورت یک یک ما کشیدند و نشستند و فرمودند، خوب شدید، گفتم: مادرم هم مریض است، فرمودند: مادرت باید برود. از شنیدن این حرف گریه کردم و التماس نمودم در اثر عجز و لابه من، برخاستند دستی هم روی لحاف مادرم کشیدند آن وقت خواستند از اطاق بیرون بروند، رو به من کرده فرمودند: بر شما باد نماز که تا شخص مژه چشمش به هم می خورد باید نماز بخواند.

تا درب کوچه، عقب آنها رفتم دیدم مرکب های سواری که برای آنان آورده اند روپوش های سیاه دارد، آنها رفتند و من برگشتم در این وقت از خواب بیدار شدم صدای اذان صبح را شنیدم دست به دست خودم، برادرانم، خاله ام و مادرم گذاشتم، دیدم هیچکدام تب نداریم، همه برخاستیم و نماز صبح را خواندیم، چون احساس گرسنگی زیاد در خود می کردیم، لذا چای درست کرده با نانی که بود مشغول خوردن شدیم، تا شما بیایید و صبحانه

ص: 128

تهیه کنید از آن کرامت هر هفت نفر سالم شدند و احتیاجی به دکتر و دارو پیدا نکردند. (1)

آری!! بر اثر روضه ای در یک لحظه هفت نفر شفا می یابند. دشمنان این مکتب نیز به علو درجه وعظمت شان اباعبدالله اقرار می کنند بد نیست بدانید که معجزات آن راهبر سوم شیعیان جهان را تاکنون کسی انکار نکرده است.

عطاي حسيني

جناب آقای حاج سید محمد جعفر سبحانی امام جماعت مسجد آقالر نقل فرمود که در سالی به اتفاق مرحوم والده کربلا مشرف بودم و آن زن مریض شد و مرضش بیش از چهل روز طولانی شد و به این واسطه مبتلا به قرض بسیار شدم و در این مدت هم منبع درآمدی نداشتم پس پناهنده به مولای خود شده به حرم مطهر مشرف شدم، همان بالای سر عرض کردم یا مولای! شما خود می دانید که چقدر ناراحت و گرفتار هستم به فریاد من برسید، سپس از حرم خارج شدم.

پس از فاصله کمی نماینده مرحوم آیت اله آقا میرزا محمد تقی شیرازی رَحِمَهُ الله به من رسید و گفت: از طرف میرزا سفارش شده که هر چه لازم دارید به شما بدهم.

گفتم: تا چه اندازه، گفت: معین نکرده اند بلکه هر چه شما بخواهید!! پس تمام قرض هایم را ادا کردم و پس از آن که کربلا مشرف بودم تمام مخارجم تامین گردید.(2)

ص: 129


1- شهيد آيه اله دستغیب، داستان های شگفت، نشر: دفتر نشر اسلامی، چاپ: یازدهم، ص 45-47. 2. همان منبع، ص 123، 122.
2- همان منبع، ص 123، 122.

.

شفای درد چشم آیت الله العظمی بروجرودی به بركت عزاداران روز عاشورا

... مرحوم آيه اله العظمی بروجرودی در یکی از سال ها که در بروجرد بود، مبتلا به چشم درد عجیبی شده که بسیار او را نگران ساخته بود.

معالجه پزشکان افاقه نکرده بود. و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتی ایشان افزون تر می گردید، تا این که عزاداری فرا رسید. در ایام محرم ایشان دهه اول روضه داشتند و دسته جاب مختلف نیز در آن شرکت می نمودند. یکی از دسته جاتی که روز عاشورا به خانه ایشان وارد شده بود، دسته گل گیرها است که نوعأ سادات و اهل علم و محترمین اند. در حالی که هر یک حوله سفیدی به کمر بسته اند، سر و سینه خود را گل آلود کرده و طبع بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذكرى جانسوز، آن روز را تا ظهر عزاداری می کنند گفت:

هنگامی که این دسته به خانه من آمدند ووضع مجلس با ورود این از زندگی به هیئت هیجان عجیبی به خود گرفته بود، من هم در گوشه ای نشسته بودم.

رو آهسته آهسته اشک می ریختم و در این بین هم یک مقدار گل از روی پای یکی از همین افراد گل گیر برداشته و بر روی چشم های ملتهب و ناراحتم کشیدم و به برکت همین توسل، چشمهایم خوب شد و تا امروز علاوه بر این که مبتلا به درد چشم نشدم از نعمت بینایی کاملا برخوردارم و به برکت حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام به عینک هم احتیاح ندارم...

با اینکه همه قوای ایشان تحلیل رفته بود، مع الوصف تا آخرین ساعات زندگانی از بینایی کامل برخوردار بودند و تا سن 90 سالگی دارای چشمانی سالم بوده و حتی بدون عینک خطوط ریز را می خواندند.(1)

ص: 130


1- روایت کربلا، ص65، به نقل از : عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، ص119؛ داوری، صادق، عاشورا، نشر: سلسله، چاپ اول، ص 80 و 81

بوی سیب سرخ

همراه شیخ رجبعلی به کاشان رفتیم، عادت شیخ این بود که هر جا وارد می شد، به زیارت اهل قبور می رفت، هنگامی که وارد قبرستان کاشان شد، گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله» چند قدم جلوتر رفتیم، شیخ به همراهان فرمود: «آیا بویی به مشام شما نمی رسد؟

گفتیم: چه بویی؟ گفت: «آیا بوی سیب سرخ استشمام نمی کنید؟»

گفتیم: نه، قدری جلوتر آمدیم، به مسئول قبرستان رسیدیم، جناب شیخ از او پرسید: «آیا امروز کسی را در این جا دفن کرده اند؟»

او پاسخ داد: پیش پای شما فردی را دفن کرده اند و ما را کنار قبر او برد. در آنجا بوی سیب سرخ به مشام همه ما رسید، پرسیدیم: این چه بویی است؟

شیخ رجبعلی فرمود:

«وقتی که این بنده خدا را در این جا دفن کردند، وجود مقدس سیدالشهدا عَلَيهِ السّلام به این جا تشریف آوردند، و به واسطه ورود آن حضرت به این جا (و عنایتش به این شخص تازه گذشته) عذاب از اهل این قبرستان برداشته شد.(1)

خداوند ما را از شفاعت و معصومین عَلَيهِم السّلام به ویژه امام حسین عَلَيهِ السّلام بی بهره مگردان،اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ.

جسد سالم و تازه ای در مقابل قبر مطهر امام حسين عَلَيهِ السّلام

مرحوم حاج عبدالعلی معمار عالم فرد رَحِمَهُ الله می گوید:

ص: 131


1- کیمیای محبت، ص 108؛ قنبری، حیدر، داستان های شگفت انگیزی از عالم برزخ، نشر: فاتح خیبر، چاپ سوم، ص 212و 213.

اوقاتی را موفق به زیارت کربلا بودم، روزی در صحن مقدس نشسته بودم، یک نفر هم نزدیک من نشسته بود، اسم او را پرسیدم؟ گفت: فلان خراسانی. گفتم: شغل شما چیست؟ گفت: «بنایی» دیدم با من همکار است، پرسیدم: زائر هستی یا مجاور؟

گفت: سالهاست در این مکان شریف سرگرم بنایی هستم. گفتم: در این مدت اگر عجایبی دیده ای برای من نقل کن.

گفت: متصل به صحن شریف، سمت قبله قبری است مشهور به قبر دده و چون مشرف به خرابی بود چند نفر حاضر شدند آن را تعمیر کنند و به من مراجعه نمودند و من اقدام نمودم و برای محکم شدن شالوده، به کارگرها دستور دادم اطراف قبر را بکنند، قسمتی که نزدی قبر بود.

در اثنای حفر، نزدیک قبر جسدی آشکار گردید، به من خبر دادند، چون مشاهده کردم دیدم جسد تازه است، ولیکن به سمت چپ خوابیده؛ یعنی صورتش رو به قبر مطهر حضرت سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام است و پشت او رو به قبله است و به همان حالت قبر را پوشانده و تعمیر آن را به اتمام رساندم.

موید این داستان است آنچه را مرحوم حاج میرزا حسین نوری رَحِمَهُ الله در کتاب «دارالسلام» نقل نموده که استاد ما علامه بزرگوار شیخ عبدالحسین تهرانی رَحِمَهُ الله برای توسعه سمت غربی صحن مطهر حضرت سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام خانه هایی خرید و جزء صحن شریف قرار داد و قریب شصت سرداب برای دفن اموات در همان قسمت قرار داد و روی آنها طاق زدند و مردم، مردگان خود را در آن سردابها دفن می کردند. چون مدتی مردگان خود رادر آن سرداب ها دفن می کردند. چون مدتی گذشت دانسته شد که طاق روی سرداب ها در اثر کثرت عبور مردم بر آن، توانایی تحمل را ندارد و ممکن است فرو ریزد و سبب زحمت و هلاکت شود، از این روی شیخ امر فرمود که طاق را بردارند و از نو دو مرتبه با استحکام بیشتری بنا کنند و چون

ص: 132

جماعت بسیاری در سردابها دفن شده بودند امر فرمود سردابی را خراب کنند و بنا کنند، بعد سرداب دیگر و هر سردابی را خراب می کردند یک نفر پایین می رفت و خاک بر جسد مرده می ریخت به مقداری که کشف نشود و هتک حرمت اموات نشود، پس مشغول شدند تا رسیدند به سردابی که مقابل ضریح مقدس بود چون پایین رفتند برای پوشانیدن جسدها، دیدند تمام جسدهایی که در این قسمت هست سرهایشان که در جهت غرب بوده به جای پایشان که رو به قبر شریف بوده قرار گرفته و پاها به سمت غرب است.

مردم از این موضوع با خبر شدند جماعت بی شماری می آمدند و این منظره عجیب را مشاهده می کردند و آن جسدهایی که در این قسمت بوده و منقلب گردیده سه جسد بوده که یکی از آنها جسد آقا میرزا اسماعیل اصفهانی نقاش بوده که در صحن مقدس مشغول نقاشی بوده و پسرش وقتی که منظره جسد پدر را می بیند گواهی میدهد که من هنگام دفن پدرم حاضر بودم و بدن پدرم را که دفن کردم، پاهایش رو به ضریح مقدس بود و اکنون می بینم سرش رو به ضریح است و آشکار شد بر مردم اینکه این تغییر وضع جسد چند میت تأدیبی از طرف خداوند است بر بندگانش که بشناسند راه ادب و طریقه معاشرت با ائمه را

و در همان روز، فاضل صالح متقی حاج ملا ابوالحسن مازندرانی برای من نقل کرد و گفت: مدتی پیش از ظهور این معجزه خوابی دیدم که در تعبیر آن حیران بودم و امروز تعبیرش آشکار شد و آن خواب این بود:

تقيه صالحه خاله فرزندم چون فوت شد او را در همین قسمت از صحن شریف دفن کردم پس شبی در خواب او را دیدم و از حالش و آنچه برایش پیش آمده پرسش کردم، گفت: به خیر، عافیت، خوبی و سلامت هستم غیر

ص: 133

از اینکه تو مرا در مکان تنگی دفن کردی که نمی توانم پایم را دراز کنم و دائما باید سر را بر زانو بگذارم.

چون بیدار شدم جهت آن را ندانستم تا الان که دانستم پا را به سمت قبر مطهر دراز کردن بی ادبی به ساحت قدس امام عَلَيهِ السّلام است، و این معجزه در ماه صفر 1276 بوده است.

مستفاد از این داستان آن است که خداوند با این تغییر وضع جسد چند میت خواسته به مسلمانان مقام و شان امام ها و لزوم احترام، تکریم و ادب به ایشان را بفهماند جایی که خداوند راضی نیست پای میت (پا پشت میت) به قبر امام عَلَيهِ السّلام باشد پس زنده ها چقدر باید رعایت ادب و احترام قبر شریف را بنمایند.

خداوند لعنت کند و زیاد فرماید عذاب جماعتی را که خود را مسلمان میدانستند و به این قبر شریف اهانتها نموده و زوارش را منع نمودند بلکه شکنجه ها دادند، خصوص متوکل عباسی که عده ای را مأمور کرد برای خراب کرادن و از بین بردن آثار آن.(1)

چرا که به وسیله ادب و تربیت خانوادگی از هویت و اصالت هر شخصی آشکار می گردد. و بدین جهت رعایت ادب بر هر شخصی و در هر کیشی واجب است. به ویژه رعایت ادب نزد آن ابر مرد مظلوم که انقلاب او سرلوحه تمامی نهضت های عالم است. و مصلحان جهان سرلوحه قیام خویش را انقلاب خونین کربلا بر می شمارند و اذعان دارند که اگر واقعه جانگداز کربلا نبود قیامهای دنیا، الگو، سرمشق و الهام بخشی به این ژرفا و بزرگی نداشت.

ص: 134


1- داستان های شگفت، ص 254، برگرفته از قبنری، حیدر، داستان های شگفت انگیزی از قبر و اجساد سالم، نشر: شمیم کوثر، چاپ سوم، ص 210، 213

بخش هشتم: از ژرفای سخنان امام حسین عَلَيهِ السّلام

اشاره

ص: 135

با هم با ژرف نگری و روشن بینی گفتار سید مظلومان را مرور می نماییم تا فرا راه خویش قرار دهیم: امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: به راستی که من مرگ را جز خوش بختی نمی دانم و زندگی با ستمکاران را جز ملال.(1)

از ژرفای گفتار امام درمی یابیم که هر گونه یاری و اعانتی به ستمگران و یا سکوت در مقابل اعمال ظالمانه آنان نه تنها سعادت محسوب نمی گردد و بلکه ضلالت و گمراهی بوده و سرانجام آن تیره بختی است.

دستم بر بی پناه

امام فرمود:

مبادا بر کسی ستم کنی که یاوری جز خدا ندارد.(2)

امام در این کلام ژرف این نمود و اصل مهم را بیان می کند که ظلم و ستم بر افرادی که بی کس، بی پناه و مظلوم بوده و به غیر از ایزد متعال یاوری ندارند گناهی بس بزرگ و نابخشودنی است.

ص: 136


1- گزیده متون حدیثی 3، تحف العقول، ص 37.
2- بحارالانوار، ج 85 ص 118، چهل حدیث، ص 23

علما و پیمان های خدا و پیامبر

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

... ای کسانی که بر خدا منت می نهید. از آن بیمناکم که کیفری از کیفرهای او بر شما نازل شود، زیرا که شما از کرامت خدا به منزلتی رسیدید و برتری پیدا کردید، با این حال اولیای خدا را احترام نمی گذارید، در صورتی که خود از خدا و انتساب به دین خدا در میان بندگانش به بزرگی و کرامت رسیده اید. می بینید که عهدهای خدایی (مقررات دین) را می شکنند و هیچ باکتان نیست.

اگر یکی از پیمان های پدرانتان شکسته شود، هراسان خواهید گشت، و اکنون در این اندیشه نیستید که پیمان (سنت) پیامبر خدا شکسته شده است.(1)

انسان متعهد هنگامی که مسئولیتی در قبال مکتب تشیع داشته باشد باید به انجام وظیفه بپردازد. بنابراین باید با سعی و کوشش و گسترش فرهنگ مذهبی با خرافات و خرافه پرستی و عهد شکنی مبارزه نموده و از دین مبین اسلام دفاع نماید.

مسئوليت علما درباره محرومان و ستمديدگان

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

... شما ناتوانان را به دست ایشان (ستمگران) تسلیم کردید، تا بعضی به بردگی و تحمل فشار ناگزیر شدند، و بعضی ناتوان و از طلب روزی محروم گشتند... مردمان همچون خادمان و بندگان ایشان شدند، و از دفاع از خود ناتوان ماندند، اینان ظالمانی خیره سرند که سخت بر بیچارگان چیره

ص: 137


1- تحف العقول، ص 172، برگرفته از حکیمی، محمدرضا؛ الحياه، ج 2، مترجم: احمد آرام، نشر: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، چاپ دهم، ص 310

شده اند، و خدای آفریننده باز گرداننده را نمی شناسند. شگفتا! و چرا در شگفت نشوم؟! از این دغلکاران ستمگر، و جیره دهندگان جفا پیشه، و ماموران سنگدلی که به کسی رحم نمی کنند.(1)

دوست تو كيست؟

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

آن کس که تو را دوست دارد (از کار بد) نهی می کند، و آن کس که دشمن دارد، به آن برمی انگیزد.(2)

بهترین دوست شما کسی است که شما را به یاد خدا اندازد بنابراین او تو را از اعمالی که باری تعالی نهی کرده باز می دارد و بر خلاف آن دوست نمایی که عهد شکن است تو را بر اعمال خلاف شرع سوق می دهد.

اصلاح گری در امت

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود: من فردی یاغی، طغیانگر و فتنه جو نیستم، من برای اصلاح گری در امت جدم قيام کردم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سيرة جدم و پدرم علی بن ابیطالب عَلَيهِ السّلام عمل نمایم.(3)

او والاترین اصلاح گر تاریخ بوده که مظهر مصلحان جهان است. بنابر آمار کارشناسان در قرون و اعصار اخیر در بعضی از کشورها هر صد سال یک مصلح قیام کرده که مولای همگی آنان امام حسین عَلَيهِ السّلام بوده و تمامی اصلاح گران به او اقتدا نموده اند.

ص: 138


1- همان، ص 312
2- بحارالانوار، ج 78، ص 128، الحياه ج 1، ص 216
3- بحارالانوار، ج 144، ص329؛ مدیریت زیارت امام حسین علیم، ص 68

هرگز تن به ذلت نمیدهم

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

به خدا سوگند همچون انسان ذلیلی به شما دست بیعت نمیدهم و چون بردگان فرار نمی کنم.(1)

ذلت هرگز اما شهادت آری. این شعار تمامی آزادی خواهان جهان بوده که مولا و مقتدایشان امام حسین عَلَيهِ السّلام است.

فلسفه قيام امام حسين عَلَيهِ السّلام امام حسین عَلَيهِ السّلام درباره فلسفه قیامش فرمود:

بار خدایا! تو میدانی که آنچه از ما اظهار شده، برای رقابت در قدرت و دستیابی به کالای دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم و بلادت را اصلاح نماییم تا ستمدیدگان از بندگانت امنیت یابند و به واجبات و سنت ها و دستورهای دینت عمل شود.(2)

اگر دین ندارید ، آزاد مرد باشید

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

اگر دین ندارید، آزاد باشید! آل ابوسفیان همه آنانند که در طول تاریخ، با حق و عدل مبارزه کرده اند و برای خاموش ساختن نور خدا کوشیده اند. چه در میدان بدر و احد و صفین و کربلا چه در هر جای دنیا و هر زمان دیگر.(3)

ص: 139


1- بحارالانوار، ج 46، ص 191، برگرفته از شعارهای عاشورا، ص 14
2- تحف العقول، ص 243، سیره و سخن پیشوایان، ص 151.
3- بحارالانوار، ج 46، ص 51، مجرمین و جرم شناسی عاشورا، ص 43

آزمایش الهی

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

به درستی که خداوند متعال دنیا و اموال آن را برای آزمایش افراد آفریده است و همچنین موجودات دنیا را جهت فناء (و انتقال از این دنیا به جهانی دیگر) آفریده است.(1)

از سوی حق تعالی هر انسانی در روز چندین بار آزمایش می شود مال و فرزند که از زینت های دنیا هستند نیز وسیله امتحان است بنابراین نباید رفاهیات و امکانات ما در جهت باطل قرار گیرد. بلکه با حق جویی، حق گویی و حق پویی باید امکانات و رفاهیات خویش را در صورت عدم ایثار، با احسان در مسیر حق قرار دهیم.

به موقع سخن بگو

امام حسین عَلَيهِ السّلام به ابن عباس فرمود:

هرگز سخن بیهوده مگوی؛ زیرا بیم گناه برای تو دارم و سخن سودمند

نیز هرگز مگوی، مگر این که آن سخن به جا باشد.(2)

یک سخن ناحق و ظالمانه باعث ویرانی دل خویش و بی خانمانی و ناکامی عده ای است بنابراین از سخنان بی مورد پرهیز نموده و سخنان خردمندانه در وقت آن بر زبان برانیم.

ص: 140


1- فرزاد، احمد، نهج الشهاده، ص 196، اداره ارشاد، آشنایی با زندگانی چهارده معصوم، ص 37.
2- محمدی ری شهر، محمد، میزان الحکمه، ج 11، ص 5241

پنج نعمت بزرك؟!!

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

علم ریشه شناخت و آگاهی است، و تداوم تجربه ها عامل فراوانی عقل است، و شرافت و بزرگواری، تقوای الهی است، و قناعت عامل آسایش تن آدمی است، کسی که تو را دوست دارد از زشتیها تو را باز می دارد، و کسی که دشمن تو است، تو را مغرور می سازد. پنج نعمت بزرگ در هر کس نباشد از زندگی فراوان بهره مند نمی شود و آن، عقل، دین، ادب، حیا و اخلاق خوش است.(1)

یک اور تأثیر مستقیم بر روی یار خویش گذاشته و می تواند او را صد و هشتاد درجه تغییر دهد. بنابراین باید دوستی را انتخاب نمائیم که پنج نعمت بزرگی که امام حسین عَلَيهِ السّلام در گفتار خویش از آن یاد فرموده اند را داشته باشد تا هرگز گمراه نگردیم.

بهترین پرستش

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

به راستی، گروهی خدا را برای طمع پرستش می نمایند که آن پرستش بازرگانان است و گروهی او را بیمناکانه پرستش می کنند که آن پرستش بردگان است و گروهی وی را سپاسگذاری می کنند که آن پرستش آزادگان است که این بهترین پرستش است.(2)پرستش او بدون طمع بهشت و نداشتن ترس از دوزخ بلکه برای سپاسگزاری و با اخلاص در رضای حق برترین نوع آن است.

ص: 141


1- فرهنگ سخنان امام حسین علیم، ص 94
2- تحف العقول، ص 427

نشانه نيكنامی

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

از نشانه های دلیل مقبولیت و نیکنامی، همنشینی با خردمندان است و از نشانه های نادانی، کشمکش با غیر اهل فکر است و از نشانه های دانا، نقادی از سخن خویش و آگاهی از حقایق فنون رأي و نظر است.(1) نشانه های نیک نامی را در همنشینی جستجو کنیم اگر همنشین ما خردمند باشد ما هم نکو نام هستیم.

كار خطا انجام نده !!

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

از هر چه پوزش خواهی را به دنبال دارد دوری کن، زیرا مؤمن، نه بد کند و نه پوزش طلبد و منافق هر روز بد کند و به پوزش خواهی پردازد.(2)

آری!! بی گمان منافق، دو رو و رو به صفت هر روز به دنبال اعمال خلاف شرع است بنابراین به طور دائم به بهانه تراشی می پردازد.

دانشمندان، حكيمان و تنگدستان

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

از دانشمندان بپرسید و با حکیمان گفت و گو کنید و با تنگدستان همنشین شوید.(3)

ص: 142


1- همان ، ص 431.
2- همان ، ص 433
3- اشعثیات، ص 230، محمدیان، ابراهیم، چهل حدیث، ص 20.

سؤال نشانه رشد فکری است از این روی از دانشمندان بپرسید. با حکیمان و دانایان نیز به گفت و گو بپردازید و بر میزان خردمندی خویش بیفزائید و با افراد ثروتمندی که سودجو هستند معاشرت نکنید.

اخلاق خوش

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

هیچ چیزی در ترازوی روز قیامت سنگین تر از خوش اخلاقی نیست.(1)

با حس مسئولیت سازندگی را آغاز کنید؛ همین الان با اسلوب صحيح، رضیلت ها را از خویش دور ساخته و فضیلت ها و مکارم را جایگزین نمائید. کج خلقی را به کناری بگذارید؛ از یک تبسم شروع کنید...

ازدواج در جوانی

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

هیچ جوانی ازدواج نمی کند، مگر آن که شیطان به فریاد می آید که وای وای! او دو سوم دینش را از شر من در امان داشت.(2)

غيبت

به مردی که نزد او از دیگری غیبت می کرد، فرمود: ای فلان! زبان از غیبت فرو بند که غیبت، خورش سگان دوزخ باشد.(3)

ص: 143


1- اشعثیات، ص 150، چهل حدیث از امام حسین عَلَيهِ السّلام، ص 50
2- همان، ص 49
3- حرانی، ابی شعبه، گزیده متون حدیثی، 3، تحف العقول، ص37.

فرازی از دعای عرفه

امام حسین عَلَيهِ السّلام فرمود:

او (خداوند بزرگ است که دعاها را شنواست و گرفتاری ها را برطرف کند و درجات را بالا برد و گردنکشان را ریشه کن سازد، پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نکند و چیزی همانندش نیست و او شنوا وبینا، دقیق و آگاه است و او بر هر چیزی تواناست.(1)

رعایت آداب و شرایط دعا نیز اجابت درخواست را سرعت می بخشد به شرطی که مکان و زمان آن را نیز در نظر بگیریم به ویژه نذورات و توسلات رد شدنی نیست و طلبی را بدون پاسخ نمی گذارد. زیرا ایزد منان خود فرموده که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.

ص: 144


1- محدث قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام ،در روز عرفه) ص 488

بخش نهم: امام حسین عَلَيهِ السّلام از دیدگاه (دانشمندان شرق و غرب)

اشاره

ص: 145

اکنون به بررسی سخنان اندیشمندان، مشاهير، مصلحان و دانشمندان جهان درباره راهبر سوم شیعیان جهان می پردازیم و تحلیل تعدادی از گفتار بزرگان را درباره حضرت را بر عهده مخاطب محترم می گذاریم، چرا که ژرفای گفتار آنان به تحلیل نیاز دارد که مخاطب عزیز با اندیشه گرایی و مراجعه به تحلیل بخش های قبلی به چرایی و چگونگی آن خواهد رسید. و بهترین درس که از تراژدی کربلا می گیریم اینست که حسین و یارانش با همه وجودشان ایمانی استوار به خداوند بزرگ داشتند.

آنها با عمل خود به جهانیان ثابت نمودند که کثرت عدد آنجا که حق و باطل روبرو می شود مهم نیست. پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی همه دانایان جهان است چون نتیجه کار پیروزی با حسین عَلَيهِ السّلام بود.(1)توماس کارلایل

آری! در همه زمانها و همه مکان ها حق پیروز است گرچه یاران آن اندک باشند.

بنابراین در راه حق کثرت یار مطرح نیست.

ص: 146


1- مجموعه گلزار بی پایان، ج 3، ص 376

در زمان و محیط دور، صحنه غم انگیز مرگ حسین عَلَيهِ السّلام احساسات خونسردترین خواننده را هم بیدار می کند.(1) ادوارد گیبون

با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هموطن نیستم، مع ذالک مشتقات و مشکلاتی که حضرت حسین عَلَيهِ السّلام تحمل نموده، احساسات سنگ دل ترین خواننده را بر می انگیزد، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد.(2)ادوارد گیبون

برای امام حسین عَلَيهِ السّلام ممکن بود خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات دهد اما مسئولیت پیشوائی و ریاست نهضت هرگز اجازه نمیداد یزید را به خلافت بشناسد و برای رهائی مسلمانان از چنگال قهار ظلم و ستم امویان در کمال شهامت و آزادگی همه گونه مشقت و مصیبت را پذیرفت. آری روان تابناک حسین سرمدی و جاوید است.

ای قهرمان بزرگ و ای نمونه شهامت و ای شهسوار آزاده، ای حسین درود بر تو باد، این روح توست که در زیر آفتاب سرزمین خشک و گرم عربستان فناناپذیر و تا ابدیت برپاست. ای پهلوان وای بزرگ قهرمان من حسین ،سلام همه جهانیان نثار روان تو باد.(3)

پروفسور واشنگتن ایرونیگ ،دانشمند و خاور شناس بزرگ آمریکایی من بهترین ارمغان گرانبهاترین اندرز را به شما هدیه می کنم که اگر بخواهیم وطن خویش را نجات دهیم راهی را بپیمائیم که حسین بن

ص: 147


1- تشیع در مسیر ، ص 175
2- فرهنگ عاشورا، ص 282
3- مجموعه گلزار بی پایان، ج 3، ص 375

على عَلَيهِ السّلام پیمود و این تنها نتیجه ایست که من از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگانی قهرمانان کربلا بدست آورده ام.(1)

گاندی موهندس کرم چند

رهبر و پیشوای سیاسی و اخلاقی هند

همانطور که مشاهده می کنید گاندی نیز مرهون انقلاب حسینی است و با سرلوحه قرار دادن راهبر سوم شیعیان به پیشوایی خویش استحکامی دوچندان بخشید.

من در طرح ریزی و پیگیری و به ثمر رسانی انقلاب درخشان هند از قیام مقدس و سازش ناپذیر و حرکت آفرین حسین عَلَيهِ السّلام و یارانش الهام گرفته ام و در حقیقت مسیر کربلا را دنبال کرده ام.(2) گاندی موهندس کرم چند

حسین بن على عَلَيهِ السّلام یگانه سرباز رشید جهان اسلام است که چهارده قرون

پیش یک تنه در برابر حکومت مقتدر جور و ظلم قد بر افراشت و به شعار و همیشگی خود می گفت: من در راه حق کشته می شوم و به ناحق دست نمی دهم.(3)

ماربین، دانشمند آلمانی

آری در ظاهر یزید حسین عَلَيهِ السّلام و انصارش را کشت اما در باطن حسین عَلَيهِ السّلام یزید و همه بنی امیه را بدتر از هزار مرتبه کشت، یزید آنها را یک روز و امام حسین عَلَيهِ السّلام او را وقومش را (تمام طاغوتیان) را تا ابد و هر روز کشت.(4)

ص: 148


1- همان، 374
2- مقدمة حماسه خورشیدی
3- مجموعه گلزار بی پایان، ج 3، ص 374
4- آیه الله شوشتری، خصائص الحسینیه، مترجم: حسین قهرستانی، نشر:دار الكتاب، چاپ شانزدهم، ص 240، چهره درخشان حسین بن على عَلَيهِ السّلام ص 106

به اعتراف ماربین نیز باطل نابود شدنی است و حق پیروز است حتی اگر یاران آن اندک باشند. ماربین، دانشمند آلمانی

آنها (دشمنان) سر مبارک او (حسين عَلَيهِ السّلام )را بالا نگاه داشتند. دهان مبارکش را با شلاق های خود نواختند: ای دهانی که هنگام طفولیت فرو هشته بر لب پیامبر

بوده ای، ای بدنی که زیر ستوران خوار شدی، این همان بدن پاکی بود که بیندگان را مسحور می کرد، خونی که از رگهای مبارکت بیرون ریخته و خشک شده معجونی آسمانی است که تاکنون هیچ سم اسبی با چنین رنگ الهی رنگین نشده است.

ای زمین برهنه و بایر کربلا که در روی تونه علفی است و نه چمنی،

برای ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشیده است. چون که در سرزمین تو بدن پاره و مقدس پسر فاطمه عَلَيهِا السّلام افتاده است که روح خویش را به خدا تقدیم کرد.(1)

جستیس آ. راسل، شاعر بزرگ انگلیسی

آرامگاه حسین در کربلا، بعد از کعبه، بدون تردید زیارتگاه مسلمانان است... جنایت کربلا وحشت انگیز و غیر انسانی بود.(2) گابریل انگری، دانشمند فرانسوی

حسین بالفطره کریم بودو سخاوت را برجسته ترین صفت نیکوی مرد میدانست و عقیده داشت که سخاوت از شجاعت برتر می باشد. (3)کورت فریشکر

ص: 149


1- نور دانش، سال دوم، ش 2، ص 97
2- جزوه آموزشی مرکز تربیت مربی دفتر تبلیغات اسلامی، قم، شماره 9، ص65
3- مام حسین و ایران، ص 24

در طول تاریخ، جوامع گوناگون جرأت، پر دلی، عظمت روح، بزرگی قلب را دوست داشته اند و به همین علت است که آزادی و عدالت هرگز به نیروهای ظلم و عوامل آن تسلیم نمی شود.

در جبهه حق از ظلم و تعدی به حقوق دیگران خبری نیست بر خلاف آن در جبهه باطل آزادی و عدالت وجود ندارد، بنابراین در می یابیم که حق جویان و حق گویان و حق پویان از فضیلت سرشار و معنویت مرام خویش آگاه بوده و با جبهه باطل گرایان که تسلیم زر، زور و تزویرند در ستیزند.

«اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیایی بوده من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم مینماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد.»(1)چارلز دیکنس: نویسنده واقع بین و اجتماعی انگلیسی

آری! هدف آن امام همام آبیاری درخت اسلام و زنده نمودن آیین جدش پیامبر گرامی بود.

آیا اقلیتی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.(2)

ادوارد براون گرانویل: خاور شناس انگلیسی و استاد دانشگاه کمبریج

آری!! جواب چرایی سخن بالا این است که آن حضرت مظهر فضیلت های انسانی هستند و بدین سبب همگان حتی دشمنان هم از علاقه مندان آن راهبر بزرگ می باشند.

ص: 150


1- درسی که حسین علیه السلام به انسانها آموخت، ص 441
2- فرهنگ عاشورا، ص 280؛ امام حسین از دیدگاه دانشمندان شرق و غرب و علمای اهل سنت، صص 10-28

وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین و مامور به خونریزی می کرد، آنها می گفتند: چه مبلغ میدهی؟ اما انصار حسین به او گفتند: ماباتو هستیم، اگر هفتاد بار کشته شویم،(1)

باز میخواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم ،

جرج جرداق مسیحی: نویسنده و روزنامه نگار سرشناس مسیحی

روی این اسباب ممکن است بگوئیم جمعیت شیعه در آینده از سایر فرق بیشتر میشود شیعه بوسیله این مجالس و مراسم که دیگران هم در آن شرکت می جویند توانسته است در ملتها و اهل مذاهب دیگر نفوذ کند و اصول مذهب خود را به دیگران تبلیغ نماید و این همان اثری است که سیاستمداران غربی برای پیشرفت دین مسیح یا صرف پول های بسیار آرزو می کنند.(2)

دکتر رينو جوزف: مستشرق معروف فرانسوی

لَعَنَ اللَّهُ مَنْ يَلْعَنِ یزید، خداوند لعنت کند کسی را که یزید را لعنت نکند. یعنی لعن یزید را جایز نداند.(3)جاهد: دانشمند مشهور

نظیر حسین عَلَيهِ السّلام در شجاعت و شهامت در سراسر جهان وجود، نتوان یافت، به اعتقاد من همه مسلمانان و همه جهانیان باید از این شهید راه خداوند و فدائی بی نظیر حق و حقیقت سر مشق و عبرت بگیرند.(4)محمد علی جناح: ملقب به قائد اعظم و رهبر مسلمانان هند

ص: 151


1- فرهنگ عاشورا، ص 281
2- پرتوی از عظمت حسین عَلَيهِ السّلام، ص 441.
3- سیدالشهدا، ص 196
4- مجموعه گلزار بی پایان، ج سوم، ص 376؛ رکنی، احمد، امام حسین از دیدگاه دانشمندان شرق و غرب و علمای اهل سنت ، صص 25-58

امام حسين عَلَيهِ السّلام از دیدگاه علمای اهل سنت

قاضی ابوبکر بن عربی مالكی اشتباه کرده است که در کتاب خود العواصم و القواصم» گفته است: حسین عَلَيهِ السّلام موافق قانون شریعت جد خود کشته شد. آنچه گوینده رابدین گفتار غلط واداشته غفلت وی از شرط فتوی دادن امام عادل برای نبرد با صاحبان عقاید فاسد و باطل است و در آن زمان چه کسی را عادل تر از حسین عَلَيهِ السّلام در امامت و عدالت می توان یافت.(1) ابن خلدون: دانشمند معروف ،

ابن عقیل و ابن جوزی قیام بر ضد امام غير عادل را جایز دانسته اند به دلیل اینکه حسین عَلَيهِ السّلام بر ضد یزید قیام کرد تا حق را زنده و پایدار سازد. ابن مفلح حنبلی

اعتقاد عامیانه ای بین جمعی از وابستگان اهل سنت است که می گویند در قیامی که حسین عَلَيهِ السّلام بر ضد یزید کرد یزید بر حق و حسین صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بر خطا بود.

این عده اگر تاریخ و سیره را مطالعه کنند به روشنی خواهند دید که چگونه برای او از مردم بیعت گرفته شد و چگونه به اجبار مردم را وادار می نمودند که او را به رسمیت بشناسند و در این باره هر کار ناشایستی را انجام دادند و بر فرض که خلافت او درست و بر قواعد انجام شده باشد آنقدر اعمال غیر منطقی و ناشایست از یزید بروز کرد که هر کدام از آنها برای فسخ عقد خلافت و ابطال انتخابات رهبری کافی بود مانند:

1- غارت شهر مدینه در جریان حُرّ،

2- تیر باران کردن کعبه به وسیله منجنیق

3- کشتن حسین عَلَيهِ السّلام و اهل بیت او..

4- چوب زدن بر لب و دندان او

5- آویزان کردن سرهای بریده بر بالای نیزه ها و امثال اینها

ص: 152


1- ترجمه مقدمه ابن خلدون، ص 43

این طرز تفکر از کسانی بروز می کند که نسبت به تاریخ و سیره آگاهی نداشته و از نظر مذهب و اعتقاد عامی بوده و در صدد خشمگین ساختن رافضی ها می باشند.

ابن جوزی: از کتاب السّر المصون

حقیقت این است که راضی بودن یزید از کشتن حسین بن علی عَلَيهِ السّلام و اهانت او به خاندان رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و خوشحال بودن او از این حادثه اگر چه هر یک به تنهایی واقعه ایی اسف انگیز است ولی در مجموع این معانی به تواتر رسیده و ما درباره یزید و بی ایمانی او تردیدی نداریم: لعن و نفرین حق بر او و بر یاران و طرفدارانش.(1) تفتازانی

قیام یزید تنها به خاطر انگیزه های دنیایی بود و به هیچ وجه کارهای او قابل توجیه نیست او ستمگری گردنکش بود.(2) ابن خرم

جمعی از اهل علم زیاده روی کرده اند که گفته اند چون حسین عَلَيهِ السّلام فرزند

دختر رسول الله بر یزید بن معاویه که حرمت شریعت مطهر رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه را شکست سرکشی و نافرمانی کرد، کشته شد. تعجب از مطالب بی اساسی که انسان را می لرزاند و سنگ خارا از شنیدنش پاره پاره می شود.(3)شوکانی

اعمال زشتی که یزید مرتکب شد از قبیل: کشتن حسین علایم و به اسارات بردن خاندان رسول و و زدن چوب بر دندانهای حسین عَلَيهِ السّلام و ایجاد رعب در مدینه و خراب کردن خانه کعبه همه اینها دلیل بر قساوت، گستاخی، بی دینی، دشمنی و نفاق وی دارد که موجب خروج وی از اسلام

ص: 153


1- شرح العقائد النسقيه، ص
2- المحلى، ج 11
3- نيل الأوطار، ج7.

گردیده او فاسق و ملعون است و کسی که از بیان اعمال زشت ملعون نهی کند خود در ردیف اشخاص ملعون است.(1) جاحظ

استاد شیخ محمد بکری به پیروی از پدرش یزید را لعن می کرد و می افزود، خداوندا بر بدنامی و رسوایی او زیاد کن و در قعر جهنم او را جای ده (2) حلبی

وی یزید را لعن می نمود و می گفت اگر برایم امکان داشت رسوایی های این شخص را به رشته تحریر میاوردم.(3) ابوالحسن علی بن محمد کیاهراسی

یزید مردی ناصبی و دشمن اهل بیت است. درشت خو، خشن و بی ادب بود، همیشه شراب می خورد و کارهای زشت مرتکب می شد. با کشتن حسین بن علی علایم حکومت خود را آغاز کرد و با واقعه حره در مدینه پایان داد که مورد نفرت شدید مردم قرار گرفت و در زندگی خیری ندید.(4) ذهبی: از کتاب اعلام النّبلا

هرگاه در دنیا دو حکومت وجود داشته باشد یکی حکومت عدل که احکام اسلام را بر پا می دارد و بر اساس آن عمل می کند و دیگری حکومت جور و ستم که آن را تعطیل می کند و به آن عمل نمی نماید. بر هر مسلمانی واجب است که حکومت اولی را حمایت کند. آنگاه اضافه می کند:

و از این قسم است نهضت حسین عَلَيهِ السّلام فرزند رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بر ضد پیشوای جور و ستم یزید بن معاویه که به وسیله سر نیزه، نیرنگ و دروغ

ص: 154


1- رسائل الجاحظ، ص 279
2- سیره حلبيه
3- تاریخ ابن خلکان ، ج 1، ص 355.
4- به نقل از کتاب روض الباسم، ج 2، ص 36.

عهده دار امور مسلمانان شد که خداوند او و همه کرامیه و نواصب را که او را حمایت می کنند ذلیل و خوار گرداند.(1)شیخ محمد عبده

دیدگاه اندیشمندان جهان درباره عاشورا

ما اگر وقتی امری اجتماعی یا سیاسی داشته باشیم، باید دهها هزار کارت چاپ کرده، با چه زحماتی توسط نفراتی آن کارت ها را به اشخاص داده، تازه از ده هزار نفرشان، هزار نفر حاضر می شوند و امر ناتمام می ماند، لکن این مسلمانان و شیعیان با نصب یک پرچم سیاه درب یک خانه که می گویند می خواهیم برای حسین عَلَيهِ السّلام عزیزمان گریه کنیم، دهها هزار نفرشان در ظرف دو ساعت در مجلس جمع می شوند و تمام مسائل اجتماعی و سیاسی و مذهبی خویش را در آن مجلس، حل و فصل می نمایند.(2)ناپلئون بناپارت

این روز عاشورا برای مسلمانان در سراسر جهان، معنایی بزرگ دارد. این روز یکی از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد. شهادت حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام در عین حزن آور بودن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلام بود، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی به شمار می رفت.شهادت یکی از عظیم ترین پیروان اسلام، مثل درخشنده و پایدار برای همه ما است. این حرکت به ما می آموزد که اشکال و خطرات هر چه باشد، نبایستی از راه حقیقت و عدالت منحرف شد.(3)لیاقت عیلخان

امروزه در هیچ جای جهان، حتی برای نمونه، نمی توان یافت که دو یا سه نفر شیعه آنجا باشند و عزاداری بپا نکنند.

ص: 155


1- تفسير المثنار، ج 1؛ مقتل مقرم، صص، 31-35
2- دفاع از حسین شهیدعلیه السلام، ص 476
3- قیام حسینی، ص 93

در بندر مارسیل عربی را دیدم که پیرو مذهب تشیع بود و گویا تابعیت بحرین را داشت، در مهمانخانه جنب اتاق من مسکن داشت، در روز عاشورای حسین عَلَيهِ السّلام به تنهایی احوالات حسین عَلَيهِ السّلام را می خواند، گریه می کرد و سپس مقداری آش که با شکر و برنج تهیه نموده بود، بین فقرا تقسیم می نمود.(1)

ص: 156


1- درسی که حسین عالم به انسان ها آموخت، ص 454، قیام حسینی، ص 114؛ داوری، صادق، عاشورا، نشر: سلسله، چاپ اول، ص 133 و 114

بخش دهم: چگونگی زیارت امام حسين عَلَيهِ السّلام

اشاره

ص: 157

معنای زیارت

معنای زیارت در سه راستا مورد بررسی قرار گرفته با هم می خوانیم:

الف) معنای کلی: مفهوم زیارت به معنای کلی مطلوب اندیشی و محبوب خواهی است.

ب) معنای لغوی: معنای لغوی زیارت دیدار، قصد و میل را گویند.(1)

ج) معنای عرفی: به مشاهده متبرک و بقعه ها برود و دعا و زیارت نامهای که به عنوان تشرف باطنی برای امامها و امامزاده ها و اولیاء خدا است، بخواند.

تعريف زیارت

مسافر به مشاهد متبرکه و کسب فیض از قبر منور آن حضرات وتشرف در عتبات عرش درجات آنها.(2)

زیارت یکی از نیازهای فطری و روانی بشر است که بشر بدان نیاز دارد تا محبوب خود را پیدا کند و با توکل به خداوند و ایمان به او منظور تقرب به محبوب و معشوق، سیر در وجودخداوندبکند.(3)

ص: 158


1- مجمع البحرین، مدیریت عمومی زیارت اهل بیت، ص 7.
2- مرحوم دهخدا
3- مرحوم دهخدا

مفهوم زیارت

زیارت دیدار کردن با قصد را گویند که در ریشه این واژه مفهوم میل و گرایش نهفته است،

گویی زیارت کننده از دیگران روی گردانده و به سوی شونده تمایل و قصد کرده است و نیز در معنای زیارت قصد اکرام زیارت شونده و انس گرفتن با او نیز نهفته است.(1)

یکی از راههای بزرگداشت مفاخر و صاحبان کمال، زیارت آنان است که در حقیقت موجب بقا و استمرار حیات علمی و هنری و معنوی آنان می گردد. افزون بر این که عامل پیوند نسل های حاضر و نسل های آینده با نسل های گذشته و وسیله ارتباط روحی با آنان و کمالاتشان است. زیارت در دین مقدس اسلام در دین اسلام به صورت خاصی از این واقعیت بشری بهره برداری شده است، و برای دیدار و زیارت قبور پیشوایان و فداکاران بزرگ آداب و زیاراتی رسیده است که رعایت آن آداب و خواندن آن زیارتها و تدبر در مضامین آنها می تواند به صورتی شگفت انگیز، شخصیت ساز و حماسه و گستر باشد و این موضوع چنان که معلوم است - اخصاص به شیعه ندارد. علمای بزرگ اهل سنت نیز درباره زیارت پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و آداب آن، دهها کتاب و رساله نوشته اند همچنین فلاسفه نیز بر این واقعیت آگاهی داشته اند از جمله ابن سینا شرحی مفصل نوشته است، درباره اهمیت و فایده زیارت قبور صالحان و مردم بزرگ و کامل.

زیارت در مذهب

در مذهب شیعه، مکتب زیارت، یکی از آموزنده ترین و سازنده ترین مکاتب بوده است. زیرا بزرگان شیعه شهید شده اند و در زیارتهای آنان دو مضمون در حال زیارت و صفای دل وکنار تربت شهید، تأثیری غیرقابل انکار دارد.

ص: 159


1- فرهنگ قرآن، ج 15، ص 439

آن دو مضمون، یکی مربوط به این جهت است که این شهیدان، در راه خدا از همه چیز صباح دیگر عمر را ترجیح دادند و در راه ابدیت مطلق و پیوند زدن هستی روح خود با پیکر آنها تأمل و تردید روا نداشتند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان، در عرصه رابطه انسان به خدا و انسان - ابدیت» دست یافتند.

مفهوم دوم مربوط است به این جهت که این شهیدان در راه اقامه عدل و ایستادگی در برابر ستمگران و امر به معروف و نهی از منکر خون خود را دادند و جان خود را باختند و از این جهت به والاترین مفهوم بلوغ انسان، در عرصه رابطه «انسان - جامعه » دست یافتند.

انواع زیارت

1- زیارت اهل قبور

2- زیارت برادر دینی

3- زیارت پیامبر گرامی صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه

4- زیارت قبور معصومین عَلَيهِم السّلام

5- زیارت وارث: از زیارت معروفه حضرت ابی عبدالله الحسین عَلَيهِ السّلام

6- زیارت بیت الله الحرام و مکه معظمه.

توصيف زیارت

زیارت امضای مجدد سند شیعه گری است.

زیارت راهی است میانبر برای دستیابی به نیازها و حوائج ،

زیارت بر قراری ارتباطی صمیمی با اولیای دین است.

زیارت مشتی است کوبنده بر دهان مخالفین دین.

زیارت فرصتی معنوی است برای تجدید بیعت با امامان معصوم عَلَيهِم السّلام

زیارت عاملی است برای توبه و بازگشت از گناهان.

زیارت جلوه ای از تعظیم شعائر اسلامی و تکریم رهبران دینی است.

زیارت نمایشی است بزرگ و خالصانه از اقتدار اسلام و حسین.

زیارت برافراشتن پرچم حیات دین است.

زیارت بسیجی است معنوی در پشتیبانی از پیشوایان دینی.

زیارت نمادی است از حیات و تکاپوی اهل ولایت.

ص: 160

زیارت کمترین مصداق ادای حق خاندان نبوت و اجر رسالت پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه است.

زیارت نوعی اظهار نیکی و علاقه به پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه است.

زیارت یعنی تبدیل انسان «مسی» به « محسن» و انسان «محسن» به «احسن»

زیارت عنایت الهی است که گاهی دعوت است و گاهی قسمت و گاهی منت.. .

زیارت تکنیکی است برای ارتباط با مقدس ترین و با عظمت ترین ارواح زیارت هجرتی است زمینی برای هجرت معنوی و درونی زیارت راهکاری است معنوی برای شناخت بیشتر معصومین .

زیارت حرکتی است حرکتی تحول آفرین برای واسطه قرار دادن معصوم جهت هدیه گرفتن پاکی

زیارت تجدید بیعتی است مجدد برای اعلام وفاداری و پایداری بر عقاید و اندیشه های اسلامی

زیارت ابراز محبت و اظهار عشق خالصانه است به محضر معشوق.

زیارت ایجاد فراقتی برای گفتگوی باخدا ومعصومین عَلَيهِم السّلام

زیارت فرصتی برای شناخت نیازها و کمبودهای خود و استدعای آن از خدا و معصومین عَلَيهِم السّلام است.

چرا به زیارت می رویم ؟ ( آثار دنیوی زیارت)

1. احساس سبکی روح در زیارتگاه

2. برخوردهای جذاب انبوه زائران

3. دریافت های خوب مادی و معنوی که حاصل تقاضای ما از زیارت شونده بوده است.

4. خاطراتی جاودانه

5. سیر در زمین (به فرمان قرآن کریم)

ص: 161

6 شادابی عقل و دل .

7. نشاط روح و تحرک

8 . اتصال عاشق به معشوق

9.الگوگیری از امام عَلَيهِ السّلام در زیارت

10. تحول در اندیشه، اخلاق و رفتار

11. معارف الهی و امام شناسی

12. تکامل زائر به علت شناخت معارف الهی

ما از زیارت هایمان خاطرات فراوانی داریم! وعده های شیرین پیش از آن، خوش خلقی فراوان پدر و مادر و همراهان، احساس سبکی روح در زیارتگاه ها، برخوردهای جذاب انبوه زائران، دریافت های خوب مادی و معنوی که حاصل تقاضای ما از زیارت شونده بوده است..... همه و همه خاطراتی جاودانه در بایگانی ذهن ما دارد.

اینها همه در کنار پاداش های چشمگیری که در روایات ما به زائر با معرفت، وعده داده شده، کاوش عقل را مانع نمی شود. امامان و پس، طرح این پرسش بجا و سزا می نماید که چرا به زیارت میرویم؟!!

سیر در زمین، سفارش اکید کتاب خداست. هم عقل و هم دل در این تنوع زمینی، شاداب می شوند. روان و اعصاب و مغز آدمی در حرکت زمینی، تسکین یافته و زمینه نشاط روح را فراهم می سازند. شاداب که شدیم، عقل و اندیشه از یک سو و دل و گرایش های متعالی، از سویی دیگر، نشاط و تحرک می یابند.

آنگاه که نشاط روان و تن آدمی، در خدمت هدف مقدس ملاقات انسان بزرگی، در می آیند، زیارت، طعم دیگری دارد که هیچ گاه از حافظه ما، پاک نمی شود.

ص: 162

دوستی ها، عاشق را به معشوق، وصل می کند؛ این اتصال که حاصل شد، عاشق به رنگ معشوق در می آید. معشوق که متعالی باشد، عاشق هم پله پله، بالا می رود و اندیشه، اخلاق و رفتار او تحول می پذیرد.

شخصیت های آسمانی مانند امامان معصوم عَلَيهِم السّلام مریدان و خواستاران خود را منزل به منزل، پیش می برند و تجربه طولانی ملاقات کنندگان و زائران، مؤید این ادعاست. تجلیل از سرباز گمنام در همه ملتها نشانه این تقدیس و تکریم است. چه رسد که تجلیل شونده، شهرتش، مردمان را به خصائص گوناگون خود، فرا بخواند.

در میان روایات معتبر ما، پاداش های سنگین برای زائر عارف، مقرر شده است که با توجه به حکمت آمیز بودن پاداش های خداوندی، سری در این عنایت به زائر نهفته است که باید آن را در تکامل یافتن زائر در اثر زیارت، جست و جو کرد.

فهم دقیق و عمیق عبارتها و مضمونهایی که در زیارت پیشوایان دین به کار رفته، در حقیقت، راهیابی به رود خروشانی از معارف الهی است و یک دوره امام شناسی، و از این رو به فهم این عبارت ها و الهام از این مضمونها تاکید شده است.(1)

آثار اخروی زیارت امام حسين عَلَيهِ السّلام

1- ثواب و فضیلت قصد زیارت

امام صادق عَلَيهِ السّلام می فرمایند: خداوند را ملائکه ای است که موکلند بر قبر حسین عَلَيهِ السّلام پس چون کسی قصد زیارت آن مظلوم نماید خداوند گناهان او را به ایشان میدهد، پس چون یک گام برداشت همه آن گناهان را محو کنند، پس به گام دوم حسنات او را مضاعف نمایند و همچنین در گام سوم

ص: 163


1- سفری به ژرفای دریا، ص 24 و 25

و چهارم، و... هكذا تا اینکه بهشت به او واجب می شود، و چون بعد از نیت غسل کند ندا دهد او را خاتم انبیاء که:

ای مهمان خدا بشارت باد تو را که در بهشت رفیق من خواهی بود، و علی به او ندا کند که

من ضامنم که حاجت شما روا شود، و آنان راست و چپ او باشند تا مراجعت نماید(1)

2- ثواب فراوان و محو گناهان

به سند معتبر از صفوان نقل شده است که امام صادق عَلَيهِ السّلام فرمود:

کمتر چیزی که زیارت کننده حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام کسب می کند، آن است که هرحسنه را هزار هزار حسنه ثواب میدهند، و گناه را یکی می نویسند.(2)

3- زائر حسین در جوار پیامبر، علی و فاطمه عَلَيهِم السّلام

امام صادق عَلَيهِ السّلام فرمود: هر که می خواهد در جوار پیامبرصَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و جوار،

علی و فاطمه عَلَيهِما السّلام باشد، زیارت حسین بن علی عَلَيهِ السّلام را ترک نمی کند.(3)

4- زائران امام حسین عَلَيهِ السّلام پیش از سایر مردم وارد بهشت می شوند.

عبدالله بن زراره گفت: از امام صادق عَلَيهِ السّلام شنیدم که می فرمود: زوار امام حسین عَلَيهِ السّلام روز قیامت بر مردم برتری دارند، عرض کردم، برتری آنها چیست؟ حضرت فرمود: چهل سال پیش از مردم وارد بهشت می شوند در حالی که بقیه مردم در حساب و موقف هستند.(4)

5- به دلیل فضیلت و ثواب فراوان، از شدت شوق می میرند.

امام باقر عَلَيهِ السّلام فرمود: اگر مردم می دانستند که چه فضلی در زیارت قبر حسین عَلَيهِ السّلام می باشد، از شدت شوق می مردند و جان هایشان به خاطر

ص: 164


1- بجارالانوار، ج 98، ص 64، کامل الزیارات، ج بابا 49، ص 133 برگرفته از آیه الله شوشتری، الخصائص الحسینیة، ص 275.
2- علامه مجلسی، تحفه الزائر، ص 257
3- همان، ص 311
4- همان، 313 و 325

حسرت بر آن حضرت، پاره پاره می شد، عرض کردم: چه اجر و ثوابی در زیارت آن حضرت است؟

حضرت فرمود: هر کس به خاطر اظهار شوق نسبت به آن حضرت به نزد آن بزرگوار برود، خداوند متعال برای او هزار حج مقبول و هزار عمره نیک و خالص و اجر هزار شهید از شهدای بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه مقبول و ثواب آزاد کردن هزار بنده که تنها برای رضای خداوند این عمل انجام گرفته می نویسد و پیوسته در آن سال از هر آفتی که ناچیزترین آنها شیطان است نگه داشته می شود و فرشته بزرگواری بر او گمارده میشود که او را از جلو، پشت سر، سمت راست، چپ، بالای سر و زیر پایش حفظ می نماید و اگر در آن سال بمیرد، فرشتگان رحمت بر جنازه اش حاضر می شوند و در امر غسل و کفن نمودن و طلب آمرزش برای او حاضر هستند و او را تا قبرش، همراه با طلب آمرزش برای او تشییع مینمایند و برای او در قبرش تا آن جا که چشمش می تواند ببیند، گشایش حاصل می شود. و خداوند متعال او را از فشار قبر و از این که منکر و نکیر او را بترسانند در امان نگه میدارد و برای او دری به سوی بهشت گشوده می شود و کتابش به دست راستش داده می شود و یا روز قیامت نوری به او عطا می شود که آنچه بین مشرق و مغرب است به خاطر په نور او فروزان می شود و ندا دهنده ای ندا میدهد که:

این کسی است که امام حسین عَلَيهِ السّلام را به خاطر شوق به آن بزرگوار زیارت نمود و همه در روز قیامت آرزو می کنند که ای کاش! از زوار امام حسین عَلَيهِ السّلام می بودند.(1)

6- نشانه گذاری سیمای زائر به نور عرش خدا توسط فرشتگان برای بازشناسی در قیامت.

6- نشانه گذاری سیمای زائر به نور عرش خدا توسط فرشتگان برای بازشناسی در قیامت.(2)

7- نجات از وحشت و هراس روز قیامت.

ص: 165


1- کامل الزیارت، ص 324 و 325
2- موسوعه زیارت، ج 3، ص 87- 104، مدیریت زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام ، ص 19 تا 26. 6

8- فریاد رسی پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه

9- رسیدن به مقام صدیقین.

10- نزول رحمت و تحت حمایت خدا قرار گرفتن.

11- مورد اکرام الهی قرار گرفتن.

12- برابر با زیارت خدا در عرش.

13- حل مشکلات و رفع اندوهها

14- شفای امراض و بیماریها و بخشش گناهان

15- طولانی شدن عمر

16- ازدیاد رزق

17- مصافحه با روح ملکوتی 24000 پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه

18- همجواری با رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه در بهشت

19- رضایت الهی و ایمنی از ترس و وحشت قیامت

20- سیراب شدن از حوض کوثر به دست حضرت على عَلَيهِ السّلام

چرا خداوند متعال برای زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام یا گریه بر او و حفظ نام و اندیشه اش ثوابهای نجومی و شگفت آور قرار داده است؟

1- بخاطر حفظ شور زیارت و بقاء مکتب تشیع و حفظ یکی از بزرگترین نشانه ها وشعائر شیعه.

2- این پاداشها به عنوان لطفی از طرف خدا در ازای فداکاری مخلصانه امام حسین عَلَيهِ السّلام به او و به شیعیان حضرتش می باشد.

3- به خاطر حفظ اندیشه و مکتب حسینی در بین شیعه و غیر شیعه و شناساندن کربلا به عنوان یک سرزمین آرمانی

4- به دلیل تاثیرات عمیق روحی و اخلاقی زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام در زائرین آن حضرت

5- چون امام حسین عَلَيهِ السّلام دروازده و باب آشنایی مردم با اهلبیت عَلَيهِم السّلام و سائر ائمه شیعه هستند.

ص: 166

6- به خاطر حفظ روحیه دشمن ستیزی در شیعه و افشای هویت دشمنان اهلبیت.(1)

ولی در روایات اهل بيت علیهم السلام گاهی ثواب زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام معادل یک عمره، گاهی یک حج، گاهی دو حج، سه حج، ده حج، صد حج، هزار حج و... بیان شده است.

علت و یا حکمت وجود این اختلاف به چند مسئله و موضوع باز می گردد:

1. درجه زائرین

گاهی درجه ایمان، تقوا، آگاهی و معرفت زائران تعیین کننده ثوابهای وافر زیارت است.

2، شرایط زیارت

گاهی شرایط مالی همچون مال حلال یا شبه ناک یا حفاظت از جان آدمی مطرح می باشد که امکان دارد تقیه کند و یا جهاد جانش در خطر باشد، در چنین موقعیتی نیز ثواب زیارت بر حسب شرایط فرق می کند.

3. زمان زیارت

روزهای مجرب بر فضیلت و چشمگیر آن نیز تأثیرگذار است روزهای که در آنها درخواست از او هم مقرون به اجابت است چون، روز تولد مولود کعبه، روز عاشورا، ماه رمضان.

4. رعایت آداب

اگر کسی آداب زیارت را رعایت نماید، غسل زیارت کند، ذکر بگوید، با اذن دخول به حرم امام همام وارد شود در حقیقت از فضیلت ویژه و ثواب عالی تری بهره مند خواهد شد.

ص: 167


1- مدیریت زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام،ص 17،

التفات به زوار حسینی

آقای سید عبدالرسول خادم از قول مرحوم سید عبدالحسین کلیددار حضرت سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام نقل می کند که گفت: شبی در حرم مطهر عربی پابرهنه خون آلود را می بیند، پای خونین و کثیف خود را به ضریح زده و عرض حال می کند.

آن مرحوم او را نهیب می دهد و بالاخره امر می کند که او را از حرم بیرون نمایند، در حال بیرون رفتن گفت: یا حسین عَلَيهِ السّلام من گمان می کردم این خانه توست، معلوم شد خانه دیگری است.

همان شب آن مرحوم در خواب می بیند آن حضرت روی منبر در صحن مقدس تشریف دارند در حالی که ارواح مومنین در خدمت هستند حضرت از خدام خود شکایت می کند. کلیددار می ایستد و عرض می کند یا جدا! مگر چه خلاف ادبی از ما صادر شده؟

می فرماید: امشب عزیز ترین مهمان های مرا از حرم من با زجر بیرون کردی و من از تو راضی نیستم و خدا هم از تو راضی نیست مگر اینکه او را راضی کنی. عرض کرد یا جدا! او را نمی شناسم و نمیدانم کجاست؟

فرمود: الان در خان حسن پاشا (نزدیک خیمه گاه) خوابیده و به حرم ما هم خواهد آمد او را با ما کاری بود که انجام دادیم و آن شفای فرزند مفلوج اوست فردا با قبیله اش می آیند از آنها استقبال کن.

چون بیدار می شود با چند نفر از خدام می رود و آن غریب را در همانجایی که فرموده بودند می یابد، دستش را می بوسد و با احترام به خانه خود می آورد و از او به خوبی پذیرایی می نماید.

فردا هم به اتفاق سی نفر از خدام به استقبال می رود چون مقداری راه می رود می بیند جمعی شادی کنان میآیند و آن بچه مفلوجی که شفا یافته همراه آورده اند و به اتفاق به حرم مطهر مشرف می شوند.(1)

ص: 168


1- داستان های شگفت، ص 125 و 126.

بخش یازدهم: شناخت عزاداری امام حسين عَلَيهِ السّلام

اشاره

ص: 169

تعريف عزاداری

سوگواری نوعی بزرگداشت و نیکوگرایی و تجلیل عاشقانه از عالی ترین فداکاری های خالصانه سفیر خدا در زمین و یاران اوست. و ما را در پیوند قلبی با آنها، خوی و حماسه آن یاری می دهد.(1)

هدف از عزاداری

تردیدی نیست آنجا که عشق و دلباختگی به اهل بیت عصمت دستور عزاداری می دهد، اقامه عزای کربلا، واکنش غم ورنج، تاثیر و به هم ریختگی سخت درونی است که نینوای پر غصه بر جان شیعیان ریخته، می سوزاند ومی گریاند، موجب سر و سینه زدن می شود هدفی تعقیب نمی گردد جز لعن و نفرین بر قاتلان شهیدان و عزاداری با تمام خصوصیت های مربوط به آن، خاصیت دلدادگی است.

ولی آنجا که مسئولیت شیعه بودن آن همه عشق و محبت به اهل بیت را در خدمت می گیرد تاضجه و شیون، گریه و زاری، سر و سینه زدن پاسخگوی دشمنی شیعه و امامان او باشد، یا مقابله کننده با توپ و خمپاره، بدون هیچ تردیدی عزاداری می تواند بهترین تامین کننده هدف شیعه بودن گردد.

ص: 170


1- سفری به ژرفای دریا، نشر: جهاد دانشگاهی، چاپ : دوم، ص 12.

پس هدف از عزاداری در جائی هم این است که دشمن نتواند مقاصد خویش را تامین کند و به آنچه در سر دارد دست یابد.

امام صادق عَلَيهِ السّلام با بیان سوگواری نکردن بر حسین نشانگر روی گردانی از اهداف بلند و آرمان جاودانه اوست و این ستم بزرگی در حق امام حسین می باشد، تفهیم کرده اند. اگر در سوگواری و اقامه عزای حسینی اهداف بلند و آرمان های حضرتش دنبال نگردد، نه تنها نشانه ارادتمندی و اخلاص به ساحت ملائک پاسبان ابا عبدالله الحسین دیده نمی شود، بلکه ستم در حق اوست که برای اهداف رسالت و امامت به شهادت رسید.

در این صورت عزاداری در عشق ورزی و ابراز علاقه مندی و بر سر و سینه زدن، لعن و نفرین زبانی خلاصه نمی شود بلکه به هنگام ضرورت هر نوع دفاعی از حریم وطن عزاداری و سوگواری حسین بن علی می باید در صحنه حضور داشت با قلم و قدم، درم و دم به بیرون راندن دشمن از شئون زندگی پرداخت.(1)

عزاداری برای اسلام همانند شهادت است

نقش حساس عزاداری اباعبدالله الحسین عَلَيهِ السّلام را باید از پیامی که در شهادتگاه حضرت، توسط امام سجاد به شیعیان دادند درک کرد؛ در همان لحظات که امام حسین با صدای بلند خطاب به بازماندگان کربلا می فرمود: على بن الحسین بعد از من بر شما امام است، به او نیز می فرماید: «ای فرزندم! سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنها بگو، پدرم غریبانه جان داد، بر او ندبه نمائید و شهید از دنیا رفت. بر او گریه کنید.(2)

ص: 171


1- سخنان، حسین حسن، آداب عزاداری شهیدان کربلا، نشر: راه نیکان، چاپ اول، ص64 و 65
2- الدمعة الساكبه في مصبته الراتبه، ص 307

حضرت سکینه دختر امام حسین نقل کرده اند: چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم حالت بیهوشی برای من روی داد در آن حال شنیدم:

شیعتی مهما شربتم ماء عذب واذکرونی اوسمعتم بغریب او شهید فاندبونی(1)

امام رضا به ابن شبیب فرمود:

اگر دوست داری که با ما، در درجات بلند بهشت باشی، برای حزن ما محزون باش، و برای شادی ما شاد باش، و دست از ولایت ما برندار.»

مرحوم آیت الله سید ابراهیم میلانی در جمع عزاداران آذربایجانی فرمودند: به هر طریق ممکن «سعی و کوشش نمائید تا فرزندان شما با عشق و دلباختگی به عزاداری ابا عبدالله بزرگ شوند.

این گونه سفارش ها، پی گرفتن فرمایش ائمه طاهرین علیهم السلام است که فرموده اند:

برای از بین بردن دشمنان گریه را به کار گیرید.(2)

آثار دنیوی عزاداری

اشاره

1- احساس سبکی روح در عزاداری بواسطه گریه

2- برخوردهای برادرانه و معنوی انبوه عزاداران

3- دریافت های خوب مادی و معنوی که حاصل تقاضای ما از امام و یارانش بوده است.

4- نشاط ایمانی و تحرک ناشی از ایمان به خداوند بزرگ

5- اتصال عاشق به معشوق (فرد عزادار به امام و مولای خویش)

6- الگو پذیری از پیشوای خویش در عزاداری

ص: 172


1- کفعمی، مصباح کفعمی، ص 741
2- سخنانی، حسین حسن، عزاداری سنتی شیعیان، ص451؛ آداب عزاداری شهیدان کربلا، ص 132- 134. با تلخیص

7- اندیشه گرایی و بیداری

8- معارف الهی و امام شناسی در مراسم روضه خوانی و مجالس عزا

9- تکامل عزاداران به علت شناخت و کاربرد در صحنه زندگی اکنون مشروح مهمترین آثار و فوائد عزاداری امام حسین عَلَيهِ السّلام را بیان می کنیم:

1. پلی از کشش قلب و عاطفه

در عزاداری ارتباط قلبی و عاطفی با سرور و مولای خویش برقرار می نمائیم و این ارتباط عاطفی ما را به آن حضرت نزدیک و نزدیک تر می نماید، و در نتیجه پیوند بسیار مستحکمی بین ما و پیشوای مان ایجاد می گردد.

2. تاثیر مستقیم و سازنده

همانطور که قبلا بیان کردیم؛ در مراسم عزاداری و در هنگامة آن ما به مولای خویش نزدیک تر می شویم زیرا با برقراری ارتباط مستحکم عاطفی تقریبا رابطه ای عاشقانه برقرار نموده ایم چنانکه در سوگ آن حضرت می گرییم و به سینه میزنیم، در چنین حالاتی تاثیر مستقیم و سازنده ای در خویش احساس می کنیم که ما را در مسیر فضيلتها و دوری از رذیلت ها قرار می دهد، درست مانند تاثیر مستقیم که دو یار و یاور بر روی افکار، اعمال و رفتار خویش دارند.

3. الگوپذیری از پیشوا در جبهه حق

بی گمان الگوپذیری از مظهر حق و حقیقت با خودسازی و قطع وابستگی ها، تن به ذلت نسپردن و جهاد در جبهه حق امکان پذیر است و از سویی بر اثر پیوند عاطفی ناشی از عزاداری در می یابیم که امام عَلَيهِ السّلام و یاران ایشان در کربلا و عاشورا سرلوحه و الگوی حق و حقیقت بوده اند.

بنابراین انسانی که در مراسم عزاداری حضور می یابد پیوند عاطفی با پیشوای خویش برقرار می نماید و در اثر مرور زمان وابستگی ها را از خویش

ص: 173

قطع نموده و هرگز تن به ذلت نمی دهد از آن روی او در همه حال در جبهه حق و حقیقت گام برداشته به شرطی که عزاداری او با معرفت باشد.

4. عبرت گرفتن از دشمنان امام عَلَيهِ السّلام

عبرت آموزی از دشمنان امام عَلَيهِ السّلام در واقعه عاشورا نیز سبب می گردد که انسان عزادار هرگز در جبهه ظلم، تعدی و تجاوز به حقوق دیگران قرار نگیرد و هرگز حق مظلومی را غصب ننماید. جنبه دیگر آن عبرت گرفتن از نوع جنایت دشمنان آن حضرت است، مانند: عهد شکنی، بستن آب، کشتن شیرخوار، غارت خیمه ها

5. حماسی ترین قیام ها در تمام ابعادش

با تحکیم روحیه معرفت در عزاداری ها در بین جوامع می توان روحيه زیر بار ذلت نرفتن، حق و حقیقت، شجاعت و شهامت، آزادی و آزادگی، را در زنده نمود و آن ملتها بواسطه عزاداری با معرفت می توانند به آرمانهای والای انسانی و ملی نائل آیند.

گاندی می گوید: اگر هندوستان بخواهد، یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین عَلَيهِ السّلام پیروی کند.»

جرج جرداق مسیحی نویسنده معروف و روزنامه نگار سرشناس نیز می گوید:

«وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین و مأمور به خونریزی می کرد، آنها می گفتند: چه مبلغ میدهی؟ اما انصار حسین به او گفتند: ما با تو هستیم، اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.»(1)

ص: 174


1- فرهنگ عاشورا، ص 281، برگرفته از رکنی، احمد، امام حسین علیه السلام از دیدگا دانشمندان شرق و غرب و علمای اهل سنت.

بنابراین با عزاداری انعکاس حماسی قیام در بین ملتها امکان پذیر است که مصلجان جوامع با سرلوحه قرار دادن آن ابرمرد مظلوم می توانند به این مهم نائل آیند.

آثار و فواید اخروی گریه و عزاداری بر حسین عَلَيهِ السّلام

1.تاسی به پیامبرین صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه

گریه کننده و گریاننده و استماع کننده مصائب حضرت ابی عبدالله تاسی کرده به وجود مبارک خاتم الانبياء صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه چنانچه به حکم فرموده:

«لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(1) مایه و موجب تامین سعادت دنیا و آخرت و تشبه به آن حضرت است. زیرا آن بزرگوار در دوران عمر شریف خود، هر وقت نور دیده خود حسین عَلَيهِ السّلام را میدید و متذکر حالات او میشد محزون و مغموم میشد؛ به نحوی که اشک از چشمان مبارکش جاری می گردید و به شدت می گریست، ناله میزد و حالت گرفتگی، حزن و اندوه به حضرتش دست میداد. پس تاسی کردن به آن حضرت و تبعیت کردن به او در این باب، مانند سایر اعمال و افعال بر کسی که خود را مسلمان و از امت آن حضرت می داند، واجب و لازم و نشانه محبوب خدا شدن است.(2)

2. تأسی به انبياء و ملائکه

گریستن در مصائب حسین عَلَيهِ السّلام تاسی و اقتداء به تمام انبیاء و مرسلین و ملائکه مقربين واقتداء به ائمه طاهرین عَلَيهِم السّلام و عبادالله صالحین و اولیاء مخلصین

و مؤمنين انس و جن است.(3)

ص: 175


1- سوره احزاب آیه 21
2- آیت اله، میر جهانی، حسن، البكاء الحسين السلام، نشر: رسالت، چاپ دوم، ص 77و 78
3- همان، ص 79.

3. موجب تسلی حضرت زهرا عَلَيهِا السّلام

حضرت زهرا عَلَيهِا السّلام هر روزه در مصائب حسین عَلَيهِ السّلام گریه می کند، و حضرت صادق عَلَيهِ السّلام فرمود: آیا دوست نمیداری که از جمله کسانی باشی که یاور و معین حضرت فاطمه عَلَيهاِ السّلام باشند. (1)

4. موجب ادخال سرور در قلب پیامبر و ائمه عَلَيهِم السّلام

عزاداری ها اعم از نوحه خوانی، روضه، گریه و یاتباکی برای سیدالشهداء و یارانش هنگامی که با اخلاص و معرفت و عشق همراه باشد. موجب ادخال سرور در قلب پیامبر و ائمه اطهار عَلَيهِم السّلام است.

5. یاری سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام

«گریه و عزاداری برای سیدالشهدا عَلَيهِ السّلام نصرت واجابت دعوت و استغاثه آن حضرت است.»(2)

6. اداء اجر رسالت

« از کاملترین آثار مودت و محبت به نزدیکان پیغمبر، محزون بودن و گریه کردن و عزداری و نوحه سرائی نمودن بر حسین عَلَيهِ السّلام و هم ناله و گریه شدن با رسول خدا و فاطمه زهراء و ائمه هدی عَلَيهِم السّلام بودن است.»(3)

7. عمل به پیمان الهی

«گریستن بر حسین ، عمل نمودن به وصیت و پیمان الهی است که فرمود: «وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا»(4)

بنابر آنچه در بعضی از تفاسير وارد شده که مراد از والدین، حسین و فاطمه اند و از بزرگترین اسباب احسان به

ص: 176


1- بحارالانوار، ج45، ص 208 و 209، کامل الزیارات، ب 26، ص82: الخصائص الحسينيه(اشک روان بر امیر کاروان)، ص 257
2- کامل الزیارات، ص 82، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 314
3- همان مبنع
4- سوره عنکبوت، آیه 8

میت، احترام به او است با گریه کردن و خود را به گریه واداشتن و تاسیس مجلس عزاء برای او است.»(1)

8 كفاره عقوق والدین

«گریستن بر حضرت حسین عَلَيهِ السّلام کفاره عقوق والدین ظاهری است، چنانچه در اخبار و روایات وارد شده که هر کسی که نسبت به پدر و مادر ظاهری خود تقصیری کرده باشد، والدین حقیقی خود را خشنود کند که رضا و خشنودی ایشان جبران و تدارک عقوق والدین ظاهری را می کند، و بزرگترین چیزی که موجب رضایت والدین حقیقی می شود، گریه و نوحه سرایی بر حضرت سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام است.(2)

9. عمل به خواسته امام حسین عَلَيهِ السّلام

گریه و ندبه و نوحه بر آن حضرت خواسته خود او است، چنانچه به حضرت سجاد فرمود: «سلام مرا به شیعیانم برسان و به ایشان بگو که: که پدرم غریب از دینا رفت، پس برای او با صدای بلند گریه کنید، و مرد در حالتی که تشنه بود، پس او را یاد کنند.»(3)

و به جناب سکینه خاتون از گلوی بریده پیغام داد:

شیعیان من! هر گاه آب خوشگوار می نوشید از من یاد کنید، یا هر گاه شهید یا غریبی شنیدید که کشته شده یا غریب از دنیا رفته برای من به صدای بلند گریه کنید.(4)

ص: 177


1- آیت اله میر جهانی، حسن البكاء الحسین، ص 81 و 82
2- همان منبع.
3- همان، دمعه الساكینه، ج 4، ص 351، معالی السبطین، ج 2، ص 22، ذريعة أنجاه، ص كلمات الامام الحسین، ص 486، الشيعه في احاديث الفريقين، ص 301.
4- آیت اله میر جهانی، البكاء الحسین، ص 82 و 83 139

10. دارا بودن فضیلت هر گریه

اگر آن گریه در مصیبت حسین باشد علاوه بر آن، اجر و ثواب مصیبتهای دیگر هم به او داده

می شود.مثلا اگر شخصی دلش بسوزد در مصیبت یکی از ائمه له و بر او بگرید، به یاد بیاورد مصائب حضرت ابی عبدالله عَلَيهِ السّلام را و بر آن حضرت گریه کند، اجر و ثواب هر دو گریه به او داده می شود.(1)

انواع و مراحل اشک و آه در عزای اهلبيت و امام حسين عَلَيهِ السّلام

اشاره

مراحل اشک و آه در عزای اهل بیت و امام حسین عَلَيهِم السّلام را با هم می خوانیم:

1. اندوه قلبی و نفس کشیدن همراه با سوز در غم اهلبیت و امام حسین عَلَيهِ السّلام

در روایت وارد شده است که این حالت ثواب تسبيح دارد.

امام صادق عَلَيهِ السّلام می فرمایند: نفس عزادار در مورد ظلم به ما اهل بیت، تسبیح است.(2)

2. احساس درد و الم شديد قلبی

و امام صادق علیه السلام می فرمایند:

کسی که قلبش برای ما دردناک باشد، در روزی که هنگام مرگش ما را می بیند، شادمان خواهد بود.(3)

3. تباکی یا گریه شکلی

گریه شکلی به دو صورت محقق می شود. گاهی صرف انسان خود را شبیه به گریه کنندگان می کند و همراه و همگام با آنان در جلسات عزاداری شرکت می نماید و گاهی می تواند وقایع و مصائب ائمه عَلَيهِم السّلام را در زندگی شخصی خود همانند سازی کرده و حالتی که از آن در روح او بوجود

ص: 178


1- همان منبع.
2- بحارالانوار، ج 44، ص 278؛ چشمان بارانی، ص 83؛ نیلی پور، مهدی، چشمان بارانی، نشر: سلسبيل، چاپ اول، ص83
3- همان

می آید را مقدمه ای برای گریستن بر مصائب اهل بیت عَلَيهِم السّلام قرار دهد. به

طور مثال تصور کند در صورتی که به ما در بیرون در خانه اهانت شود و امکان دفاع از او برای فرزندان میسر نباشد، چه پیش خواهد آمد، حالت روحی که از این مطلب برای شخص بوجود می آید، می تواند بهترین مقدمه برای عزاداری و گریستن در مصائب دختر بزرگوار پیامبر اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه باشد.(1)

امام صادق عیلام می فرمایند:

کسی که در مورد امام حسین عَلَيهِ السّلام شعری بخواند و تباکی کند بهشت برای اوست.(2)

4. حلقه زدن اشک در چشم

امام صادق عَلَيهِ السّلام می فرماید:کسی که مصائب ما نزد او ذکر شود و اشک در چشمانش حلقه زند،خداند صورت او را بر آتش جهنم حرام مینماید.(3)

5. ریزش یک قطره اشک از چشم (بكاء)

حتی یک قطره اشک از چشم در مراسم عزاداری سالار شهیدان فضیلت دارد.(4)

6. بارش اشک و جریان آن بر چهره و محاسن (بكاء)

بارش اشک و جریان آن بر چهره و محاسن در مراسم عزاداری سالارشهیدان پر فضیلت بوده و از اجر و ثواب فراوانی برخوردار است.(5)

7. گریه صدادار

امام صادق عَلَيهِ السّلام فرمود: هر ضجه و شیونی مکروه است الا ضجه و شیون بر حسین عَلَيهِ السّلام(6)

ص: 179


1- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 278.
2- همان
3- همان
4- همان
5- همان
6- همان

8 .گریه بی اشک

ممکن است به دلیل گریه بسیار، اشک چشم تمام شود، در این حالت گریه انسان بدون اشک خواهد بود.(1)

9. گریستن تا حدی که چشمها زخم شود

امام رضا عَلَيهِ السّلام می فرمایند:«همانا ماجرای روز عاشورا، چشمان ما را مجروح نموده و اشکهایمان راجاری ساخته است.»(2)

10. گریه خون

امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایند:

اکنون صبح و شام برای تو شیون می کنم و به جای اشک خون می گریم.(3)

فلسفه سياه پوشی در ایام عزاداری

رنگ سیاه از جهات گوناگون، آثار و خواص مختلف دارد و به اعتبار هرهر یک از این خواص، در مورد یا مواردی خاص، فرد یا گروهی مخصوص و برای منظور ویژه خویش از آن بهره می گیرند. رنگ سیاه از جهتی رنگ پوشش است، یعنی رنگ تیره سبب استتار و اختفا می گردد و گاه برای چنین امری به کار گرفته می شود.

رنگ سیاه از جهت دیگر، رنگ هیبت و تشخص است و از این رو،لباس رسمی شخصیتها نوعا سیاه یا سرمه ای سیر است، و در نقل های تاریخی موارد فراوانی را می توان یافت که برای نشان دادن هیبت و تشخص فرد، گروه، حکومت یا مساله ای از این رنگ استفاده می شده است. یکی دیگر از خواص و آثار رنگ سیاه، آن است که این رنگ به صورت طبیعی، رنگ حزن آلود، دلگیر و مناسب عزا و ماتم است. از این رو،

ص: 180


1- همان
2- همان
3- همان

بسیاری از مردم جهان، از این رنگ به عنوان اظهار غم و اندوه از مرگ دوستان و عزیزان خود سود می جویند.

اما بی گمان انتخاب رنگ سیاه در ایام سوگواری علاوه بر نکته فوق علتی منطقی، عاطفی نیز دارد و آن عبارت است از این حقیقت که کسی که در ماتم عزیزان خویش جامه سایه می پوشد و در و دیوار را سیاهپوش می کند، با این عمل می خواهد بگوید و بفهماند که: «تو، مایه روشنی چشم من و در حکم فروغ دیدگان من بودی و دفن پیکر تو در دل خاک بسان افول ماه و خورشید در چاه مغرب، سینه حیات و زندگی را در چشمم تیره و تار ساخته و زمین و زمان را در سیاهی و ظلمت فرو برده است.

چنان که حضرت زهرا عَلَيهِا السّلام در روز هشتم رحلت حضرت رسول صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه برسر قبر آن حضرت رفت و فریاد بر آورد:

«ای پدر! تو رفتی و با رفتن تو، دنیا روشنیهای خویش را از مابرگرفت و نعمت و خوشی اش را از ما دریغ کرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود (ولی اکنون با رفتن تو روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شب های تاریک دارد... و حزن و اندوه، همواره با امام جسم ملازم ما است.

بنابراین، به دلیل رمز و رازی که در سیاه پوشی نهفته است، به عنوان یک رسم طبیعی و سنت منطقی نشان حزن و اندوه دارد و پیروان اهل بیت عَلَيهِم السّلام در ایام عزاداری، لباس سیاه بر تن می کنند، زیرا لباس سیاه، نشانه عشق و دوستی به ساحت آنان، اعلام جانبداری از سرور آزادگان در جبهه ستيز حق و باطل و اظهار تیره شده آفاق حیات معنوی است.

ص: 181

لباس مشکین در عزاداری امامان نور عَلَيهِم السّلام، خصوصا سالار شهیدان ،جسمی تیره، ولی جانی روشن دارد. در ظاهر سیاه است ولی در باطن سپید(1) و چه خوش گفته است شیخ محمود شبستری در گلشن راز:

سیاهی گر بدانی نور ذات است

به تاریکی درون، آب حیات است

چه می گویم، که هست این نکته باریک

شب روشن میان روز تاریک(2)

این رسم از اسلام آغاز شده و به دیگر ملل و غیر مسلمین نیز سرایت کرده و فقط مخصوص مسلمانان نیست. و در میان روسها و آلمان ها نیز وقتی مصیبتی وارد می شود اعم از غرق شدن کشتی و به وقوع پیوستن زلزله، پرچم های مشکی علم می کنند که نشانه عزا برای از دست رفتگانشان است و آنها هنگام از دست دادن دوستان و نزدیکان نیز بر لباسشان ربان مشکی می زنند. امام حسین و شیعیان نیز با ارث بردن از گذشتگان که در مصیبت پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و اهل بیت عَلَيهِم السّلام ایشان اینم لباس مشکی به تن می کردند، در موقع شهادت ائمه اطهار عَلَيهِم السّلام و خصوصأ سيد الشهداء عَلَيهِ السّلام لباس مشکی به تن می کنند و دیوارها را سیاه پوش می نمایند که این خود موجب فراهم آمدن فضایی محزون در شهر و جامعه می گردد و همچنین موجب آگاهی مردم و در نهایت زنده نگهداشتن قیام و پیام حضرت سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام می گردد.(3)

ص: 182


1- نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، حیات فرات، نشر: دفتر نشر معارف، چاپ: دوم، ص 86
2- گلشن راز، برگرفته از حیات فرات، ص 88
3- شیرازی، حسن، شعائر حسینی، نشر: جمهوری، چاپ اول، ص 95 و 96

سياه پوشي در ميان اهل بيت عَلَيهِم السّلام

گزارش های مستند بیانگر این حقیقت است که پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و ائمه اطهار عَلَيهِم السّلام نیز مهر تأیید بر این سنت منطقی و رسم طبیعی گذاشته و خود در مقام عمل، در عزای عزیزان خویش سیاه پوشیده اند.

به روایت ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ، امام حسن عَلَيهِ السّلام درسوگ امیر مومنان علی عَلَيهِ السّلام جامه سیاه بر تن کرد و با همان جامه به میان مردم آمد و برای آنان خطبه خواند.

بنابر حدیثی که اکثر محدثان آن رانقل کرده اند، امام باقرعَلَيهِ السّلام فرمود: زنان بنی هاشم در سوگ ابا عبدالله عَلَيهِ السّلام جامه سیاه بر تن کردند:

زمانی که امام حسین بن علی عَلَيهِ السّلام به شهادت رسید، زنان بنی هاشم لباس های سیاه و جامه های خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمی کردند. (پدرم) على بن الحسین به علت اشتغال آنان به مراسم عزاداری، برای شان غذا درست می کرد.(1)

پيشينه عزاداری (سابقه عزاداری)

اشاره

پیشینه عزاداری به پس از حادثه عاشورا برمی گردد و پس از آن امام سجاد عَلَيهِ السّلام، امام باقر عَلَيهِ السّلام و امام صادق عَلَيهِ السّلام و... برای حادثه کربلا عزادار بوده اند.

در اینجا تنها به ذکر نمونه هایی اندکی از آنچه که در تاریخ نقل شده،بسنده می کنیم:

1. عزاداری بنی هاشم در ماتم سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام

از امام صادق عَلَيهِ السّلام روایت شده است:

«پس از حادثه عاشورا هیچ بانویی از بانوان بنی هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنی هاشم دودی که نشانه پختن غذا

ص: 183


1- حیات فرات، ص 90

باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم.»(1)

2. عزاداری امام سجاد عَلَيهِ السّلام

حزن امام سجاد عَلَيهِ السّلام بر آن حضرت به صورتی بود که دوران زندگی او همراه با اشک بود. عمدة اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتی آب می آورند تا حضرت میل کند، اشک مبارکشان جاری میشد و می فرمود: چگونه بیاشامم در حالی که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟!

و می فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا عَلَيهِا السّلام را به یاد می آورم گریه ام

می گیرد.»(2)

3. عزاداری امام محمد باقر عَلَيهِ السّلام

امام باقر عَلَيهِ السّلام در روز عاشورا برای امام حسین عَلَيهِ السّلام مجلس عزا برپامی کرد و بر مصایب آن حضرت گریه می کرد(3)

4.عزاداری امام صادق عَلَيهِ السّلام

و امام موسی کاظم عَلَيهِ السّلام می فرماید: «چون ماه محرم فرا می رسید، دیگر پدرم خندان نبود، بلکه اندوه از چهره اش نمایان می شد و اشک بر گونه اش جاری بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا می رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت می رسید. پیوسته می گریست و می فرمود: امروز، روزی است که جدم حسین بن علی عَلَيهِ السّلام به شهادت رسید.»(4)

1. . 2. . 3.

ص: 184


1- امام حسن و امام حسین عَلَيهِما السّلام ، ص 145
2- شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 131. 4. مصباح المجتهد، ص 713.
3- مصباح المجتهد، ص 713.
4- امام حسن و امام حسین عَلَيهِما السّلام ص 143.

5. عزاداری امام موسی کاظم عَلَيهِ السّلام

از امام رضاعَلَيهِ السّلام نقل شده است که فرمود:

چون ماه محرم فرا می رسید، کسی پدرم را خندان نمیدید و این وضع ادامه داشت، تا روز عاشورا، در این روز پدرم را اندوه، حزن و مصیبت فرا می گرفت، می گریست و می گفت: در چنین روزی حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند.»(1)

6 .عزاداری امام رضا عَلَيهِ السّلام

گریه امام رضا عیلام در حدی بود که فرمودند:

«همانا روز مصیبت امام حسین علی، پلک چشمان ما را مجروح نموده و

اشکها را جاری ساخته است.»(2)

7. عزاداری امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف

اشاره

بنابر روایات، امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدشان گریه می کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهداء عَلَيهِ السّلام فرمود:

اگر روزگار مرا به تاخیر انداخت و از یاری تو دور ماندم و نبودم تابا دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک می ریزم و به جای اشک در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه و حسرت از دل پر درد بر این ماجرا می کشم.»

در سوگ تو باسوز درون میگریم

از نیل و فرات و شط، فزون می گریم

گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر

از دیده به جای اشک، خون می گریم (3)

ص: 185


1- حسین، نفس مطمئنه، ص 56
2- بحارالانوار، ج 44، ص 284
3- مصطفی آرنگ به نقل از اشک حسینی، سرمایه شیعه، ص 66؛ نهاد نمایندگی مقام معظم،هبری، حیات فرات، ص 79 -82

سؤال:

آیا گریه و عزاداری در سوگ اولیا باعث حالت افسردگی در انسان می شود؟

بیشترین و مهمترین تاثیری که مراسم عزاداری برشرکت کنندگان دارد تاثیرات روانی است و بیشتر شرکت کنندگان نیز در پی همین نوع تاثیرات هستند.

از این روی برخی می گویند: عزاداری و گسترش این مراسم در طول سال و به مناسبت های مختلف باعث می شود که جامعه از شادی های دور باشد و بیشتر احساس غمگینی کند و در نیتجه باعث افزایش افسردگی در جامعه شود.

پاسخ:

گریه دارای یک ظاهر است و یک باطن. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است یعنی باید تاثیرات روانی از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثل تفکر شکل گیرد، سپس این تاثیرات وارد چرخه فیزیولوژی مغز و اعصاب شود. در این هنگام بخش خاصی از مغز فعال شده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت می دهد، و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا می کند که ما آن را گریه می نامیم. باطن گریه همان تاثیرات درونی است. نگاه روان

شناختی و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تاثیرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردن و گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن در مراسم عزای حسینی منشأ اثر دنیوی و اخروی است، به تاثیرات درونی نظر دارد وگرنه به صورت مصنوعی و یا با مواد شیمیایی هم می توان، چشمانی گریان داشت.

باطن گریه

باطن گریه بر چهار نوع تقسیم میشود که یک نوع آن معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده خود است و می تواند با افسردگی هم بستگی مثبت

ص: 186

داشته باشد کنش و واکنش ورای اجتماعی فرد را مختل سازد، اما سه نوع دیگر، امید بخش است و حرمت آفرین و رابطه معکوس با افسردگی دارد؛ نوع اول ناشی از مرگ واقعی است، اما سه نوع دیگر سوگ واقعی نیستند اگر چه در مراسم سوگواری انجام می پذیرد. این چهار نوع عبارتند از:

08 گریه ناشی از ارتباط و علاقه

این گریه به هنگام غم و مصیبت و داغ دیدگی حاصل میشود و اختیاری نیست، و معمولا بی اراده جاری می گردد. این گریه به اصطلاح روان شناسان و روان درمان گران، تخلیه روانی - هیجانی است و به خود فرد و نیازهای سرکوفته شده او باز می گردد.

9. گریه ناشی از عقیده

این نوع گریه مثل اشکی است که هنگام مناجات از انسان جاری می شود. که ناظر به حال و آینده است. این نوع گریه ریشه در اعتقادات دارد و مربوط به ترس های دنیوی و زندگی روزمره نیست.

10. گریه ناشی از کمال خواهی

برخی از گریه ها ناشی از فضیلت طلبی و کمال خواهی است، مثل گریه ای که در فقدان معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و... رخ میدهد این نوع از آن جهت است که ما در عمق وجودمان كمال و رشد را تحسین می کنیم و از بودن آن كمالات، ذوق زده

می شویم و از فقدان آنها ناراحت می گردیم. گاهی در مراسم عزاداری گریه هایی از این نوع وجود دارد.

11. گریه بر مظلوم

در این نوع گریه بر رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه و امامان مخصوصأ سالار شهیدان و مصایبی که بر آنان وارد شده می گرییم.(1)

ص: 187


1- رضوانی، علی اصغر، مردم می پرسند، نشر: عطر عترت، چاپ اول، ص 44 و 45

سئوال:

برپایی مراسم عزا چه تاثیری در احیای شعائر دینی دارد؟

با مراجعه به عقل سلیم پی می بریم که برپایی مراسم عزای اولیای الهی، خصوصا سرور و سالار شهیدان امام حسین عَلَيهِ السّلام موافق با عقل می باشد، زیرا احیا و تکریم آنان در حقیقت تکریم شخصیت عظیم و شعارهای آنان است و هر امتی که بزرگان خود را تکریم نکند محکوم به شکست و نابودی است. بزرگانند که تاریخ امتها را ترسیم کرده و آن را می سازند.

شیخ عبدالله عائلی که از علمای اهل سنت لبنان است درباره امام حسین عَلَيهِ السّلام می نویسد: «شیعه هر سال خاطره عاشورا را به جهات تربیتی و دینی تجدید می کند، و این زنده یادی است بسیار مهم و سازنده که با نمایش جانبازی دلاوران کربلا، روح شهامت و فداکاری به انسان ها می دهد و آنها را ضد قدرت های ستمگر بسیج

می کند. از این رو ما معتقدیم که تنها با آموزش و پیگیری نهضت حسین عَلَيهِ السّلام است که می توانیم در راه مبارزه با استعمارگران غرب و شرق و حکومت های دست نشانده آنان موفق گردیم.(1)

علامه محمد تقی مصباح یزدی در این زمینه می گوید: به این صحنه ها عزاداری ها باید به وجود بیاید که غیر از عوامل شناخت،عامل احساسی - عاطفی نیز در ما تقویت شود. اگر این عواطف تحریک شود، آن گاه می تواند اثر کند. نمونه چنین تاثیری را می توانید در زندگی فردی و نیز اجتماعی خود بیابید.

البته بحث درباره شخصیت سیدالشهدا عَلَيهِ السّلام، تشکیل میز گردها، کنفرانسها، سخنرانیها، نوشتن مقالات و امثال این قبیل کارهای فرهنگی، علمی و تحقیقات نیز بسیار مفید و لازم است و البته در جامعه ما نیز انجام می شود. (2)

ص: 188


1- برترین هدف در برترین نهاد، ص 121، علائلی ، ص 88
2- قصر نامه، ماهنامه خبری علمی، فرهنگی اجتماعی، آذرماه، 89، شماره 10، ص 22و23. باتلخیص و تصرف.

بخش دوازدهم: امام حسين عَلَيهِ السّلام در ادب فارسی

اشاره

ص: 189

امام سوم شیعیان جهان در ادبیات فارسی اعم از نثر و نظم جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده و کتاب های فراوانی در تاریخ زندگی، قیام حسینی به رشته تحریر در آمده و علل آن را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.

ترجمه کتابهای زبان های مختلف به ویژه زبان عربی نیز وسعت کتاب های ارائه شده در مورد این موضوع را دو چندان کرده است.

در نظم نیز وضعیت به همین منوال است و از عصر قیام آن حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام تاکنون شعرای فارسی زبان در قرون و اعصار متمادی به مدیحه سرایی ومرثیه سرایی پرداخته اند که به علت کثرت آنان مجال بيان شعرهایشان نیست ولی به علت آنکه امام صادق عَلَيهِ السّلام فرموده اند: مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی اَلْحُسَینِ شِعْراً فَبَکی وَ أَبْکی بِهِ إِلاَّ أَوْجَبَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ »

هیچ کس نیست که در مورد حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند

مگر آن که خداوند بهشت را بر او واجب نماید و او را ببخشاید.»

بدین جهت و به دلیل اهمیت شعر و شاعری در مکتب امام حسین عَلَيهِ السّلام بر آن شدیم بخشی از این کتاب را به شعرهای سروده شده فارسی در مدح،منقبت و مصیبت سیدالشهدا عَلَيهِ السّلام اختصاص دهیم.

امیدواریم مورد قبول خداوند بزرگ واقع گردد.

ص: 190

گرنكته دان عشقی بشنوتو این حکایت

زان یار دلنوازم شكریست با شکایت

گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس

گوئی ولی شناسان رفتند ازین ولایت

در زلف چون کمندش ای دل هیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت بغمزه ما را خون خورد و می پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار ازین بیابان وین راه بی نهایت

ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم

یکساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت كجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در هدایت

هر چند بردی آبم دری از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد بفرياد گر خود بسان حافظ

قرآن زبر بخوانی در چارده روایت (1)

ص: 191


1- دیوان حافظ، ص 83 و 84، غزل شماره 94

كاروان كربلا

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم كعبه جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست

اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غيب

ورنه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین

سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی

چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق

می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سرکند سودا ولی

خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین

ص: 192

سیرت آل علی عَلَيهِم السّلامبا سرنوشت کربلاست

هر زمان از ما، یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشکست و خون

دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین (1)

ص: 193


1- دیوان شهریار، ج 1، ص 70

با تو هستم جان خواهر، همسفر

پس زجان بر خواهر استقبال کرد

تارخش بوسد الف را دال کرد

همچو جان خود در آغوشش کشید

این سخن آهسته در گوشش کشید

کای عنانگیر من آیا زینبی

یا که آه درد مندان در شبی

پیش پای شوق زنجیری مکن

راه عشق است این عنانگیری مکن

با تو هستم جان خواهر همسفر

تو به پا این راه کوبی من به سر

خانه سوزان را تو صاحبخانه باش

با زنان در همرهی مردانه باش

جان خواهر در غمم زاری مکن

باصدا بهرم عزاداری مکن

معجر از سر پرده از رخ وا مکن

ای آفتاب و ماه را رسوا مکن

هست برمن ناگوار و ناپسند

از تو زینب گر صدا گردد بلند

هر چه باشد تو علی را دختری

ماده شیرا کی کم از شیر نری

با زبان زینبی شاه آنچه گفت

با حسینی گوش زینب می شنفت

ص: 194

با حسینی لب هر آنچ(1)او گفت راز

شه به گوش زینبی بشنید باز

گوش عشق آری زبان خواهد زعشق

فهم عشق آری بیان خواهد زعشق

با زبان دیگر این آواز نیست

گوش دیگر محرم این راز نیست

ای سخنگو لحظه ای خاموش باش

ای زبان از پای تا سر گوش باش

تا ببینم از سر صدق و صواب

شاه را زینب چه می گوید جواب

گفت زینب در جواب آن شاه را

کای فروزان کرده مهر و ماه را

عشق را از یک مشيمه(2) زاده ایم

لب به یک پستان غم بنهاده ایم

تربیت بوده است بر یک دوشمان

پرورش در جیب یک آغوشمان

تا کنیم این راه را مستانه طی

هر دو از یک جام خورد ستیم می

هر دو در انجام طاعت کاملیم

هر یکی امر دگر را حاملیم

تو شهادت جستی ای سبط(3)رسول

من اسیری را به جان کردم قبول(4)

ص: 195


1- هر آنچ، مخفف هر آنچه است
2- مشيمه، بفتح اول؛ بچه دان، پرده ای که کودک قبل از به دنیا آمدم در آن قرار دارد.
3- سبط، فرزند زاده ، نوه دختری
4- دیوان عمان سامانی، ص 83-85

رباعيات

در مکتب عشق شاهباز است حسین

مرآت دل اهل نیاز است حسین

سر داد ندادتن بذلت آری

جاوید کننده نماز است حسین

* * *

حسین بن علی را ظهر عاشورا

به مقتل ذکرجانپرور نماز است

به زیر تیرباران بست قامت

که از جان نیز بالاتر نماز است

* * *

یارب دلم از غم حسین محزون کن

در سینه ما محبتش افزون کن

جز مهر حسين هر آنچه باشد بدلم

خون ساز و زراه دیده ام بیرون کن

***

من تشنه لبم آب حیاتم بدهید

راهی به سفینه النجاتم بدهید

من تذکره کرببلا میخواهم

ای آل محمد این براتم بدهید.

ص: 196

بخش سیزدهم: مقایسه کعبه و کربلا (تشابه ها)

اشاره

ص: 197

وجه تشابه های کعبه مکرمه و کربلای معلی فراوان است، که درباره آن کتاب هایی به رشته تحریر در آمده است. از بیت الله و نورالله گرفته تا بکه و بکاء و از ام القرى و ابوالائمه النجاء گرفته تا سید بیوت و سید جوانان اهل بهشت و تشابه های گوناگون دیگری که گویای اهمیت والا و جایگاه ویژه سرزمین مقدس کربلاست.

بدین جهت ما در یک مقایسه کوتاه وجه تشابه های بین مکه و کربلا را بیان نموده ایم که همگی آنها بیانگر عظمت و ابهت قیام امام حسین عَلَيهِ السّلام است.

1. مکه خانه خدا و کربلا نور خدا

مکه مکرمه، بیت اله است و در کربلا نور الله و حجه الله چنانچه خودشان فرموده اند:

ماییم نور و روشنی دهنده به کسی که پیروی نماید ما را، و ماییم هادی و راهنما از برای کسی که قبول هدایت نماید به واسطه ما.

ص: 198

2. کعبه در روی زمین جهت عبادت اولین خانه است و نور امام حسین عَلَيهِ السّلام هم اولین نور است.

کعبه اول بیت است که در روی زمین به جهت عبادت مردم وضع شده چنانکه

می فرماید:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ(1) نور آن حضرت هم اول ما خلق الله است، با نور جد و پدر و مادر و برادر خود، قبل از سماوات و ارضین چنانکه مروی است که رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه فرمود: بدرستی که خلاق عالم خلق نمود مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین را قبل از اینکه خلق نماید آدم عَلَيهِ السّلام ،را در زمانی که نه آسمان بود ونه زمین و نه ظلمت و نه نور شمس و نه قمر و نه بهشت و نه جهنم.

3. کعبه اشرف مواضع است از جهت شأن و شرف و همینطور سیدالشهدا عَلَيهِ السّلام اشرف مردم است.

ابن عباس می گوید که روزی رسول خدا َصلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه به اصحاب خود فرمود:

ای مردم، آیا خبر بدهم به شما بهترین مردم را از حیثیت جد و جده؟

گفتند: بلی یا رسول الله.

فرمود: حسن و حسین که جد آنها رسول خدا و جده آنها خديجه بنت خویلد است.

4. مکه ام القری و امام حسین عَلَيهِ السّلام ابوالائمه النجباء هستند.

اوست امام، فرزند امام، برادر امام، پدر امامان و اوست نوری که فرزندنور است و پدر نورهای نه گانه.

ص: 199


1- آل عمران، آیه 96

5 وجه تشابه مکه معظمه و کربلا در گریه کردن مکه یا کعبه را بكه گویند.

به جهت آنکه در مکه گریه می کنند. مردان و زنان برای طلب مغفرت، همین طور در قبر امام حسین عَلَيهِ السّلام به مصیبت آن حضرت گریه می کنند تمامی زوار در شب و روز، بلکه گروهی از ملائکه تا روز قیامت خواهند گریست.(1)

6 کعبه مأمن مردم و امام حسین عَلَيهِ السّلام مأمن مردم

مکه و کعبه را خلاق عالم به جهت مخلوق خود مأمن قرار داده، چنانکه می فرماید:

وَمَن دَخَلَهُ كانَ آمِنًا(2) و همینطور امام حسین عَلَيهِ السّلام نیز مأمن است برای تمام مردم. چنانکه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه می فرماید: مثل اهل بيت من مثل کشتی حضرت نوح است، هر کسی به آن کشتی سوار شد نجات می یابد و هر کس تخلف ورزيد غرق و هلاک شد.

7. کعبه سید بیوت و امام حسین سید جوانان اهل بهشت هستند.

نگاه کردن به کعبه باعث مغفرت گناهان است، همینطور نگاه کردن به جمال مبارک امام حسین عَلَيهِ السّلام هم بزرگترین عبادت بود.

چنانکه نوشته اند که: عادت رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه آن بود که مخصوصأ از

منزل خود رفته، امام حسین عَلَيهِ السّلام را دیده برمی گشت.

ص: 200


1- وسایل 421 / 14 ، بحار الانوار، ج 45، ص223، ثواب الاعمال ، ص 97، کامل الزیارت، ص 84، و با اندکی تغییر در پیش از سی منبع دیگر نقل شده است.
2- . آل عمران ، آیه 97

9. انفاق در مکه و یا زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام

هر در همی(1) که در راه حج و مکه انفاق شود، نزد خداوند بزرگ هزار برابر محسوب می شود، این ثواب برای کسی که در راه زیارت و تعزیه داری امام حسین ع**لیهم انفاق نماید، نیز نوشته میشود.

10. کعبه و سیدالشهداء برای جهانیان هدایت هستند.

مکه هدایت برای جهانیان است تا آنجا که قرآن کریم می فرماید:

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (2)

امام حسین عَلَيهِ السّلام برای جهانیان است تا آنجا که در زیارت می خوانیم:

وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ(3)یعنی خداوندا بذل نمود (امام حسین عَلَيهِ السّلام) در راه رضای تو، خون قلب و مایه حیاتش را تا اینکه برهاند و خلاص نمایند بندگان تو را از جهالت و حیرت ضلالت و سرگردانی

11. بنای کعبه از ابراهیم خلیل است؛ اما خون و گوشت امام حسین عَلَيهِ السّلام از محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه حبیب اله است.

چنانکه در اخبار وارد شده که سید الشهداء عَلَيهِ السّلام از پستان کسی شیر نخورده، حتی از پستان مادرش فاطمه عَلَيهِا السّلام نیز شیر نخورده، بلکه غذای خود آن حضرت از زبان رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه ایجاد شده که زبان مبارک خود را به دهان امام حسین عَلَيهِ السّلام می گذاشت و آن حضرت میمکید تا سیر می شد (4)

ص: 201


1- درهم: معرب درم، سکه نقره، نقره مسکوک (لغت نامه دهخدا)
2- . آل عمران، 96
3- عبارتی است از زیارت اربعین حضرت سید الشهداء عَلَيهِ السّلام
4- همین روایتی طولانی در بخش اول این کتاب با آدرس آن آورده ایم.

12. کعبه قبله رسول خدا و امام حسین عَلَيهِ السّلام میوه دل و ریحانه پیامبر

12. کعبه قبله رسول خدا و امام حسین عَلَيهِ السّلام میوه دل و ریحانه پیامبر(1)

کعبه قبله رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بود اما امام حسین عَلَيهِ السّلام مهجه (2)قلب پیغمبر و میوه دل و ریحانه او بود، بلکه به منزله نفس آن حضرت بود. چنانکه پیامبر می فرمایند:

حسین از من است و من از حسینم، هر که اذیت کند به او پس به تحقیق مرا اذیت کرده است.

13. طواف کعبه رکنی از ارکان اسلام است و زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام رکنی از ارکان ایمان است.

اگر شخصی استطاعت داشته باشد و حج به جا نیاورد رکن اسلامش ناقص است و تارک زیارت امام حسین عَلَيهِ السّلام ناقص الایمان است.(3)

14. همه دلها مشتاق کعبه اند و حسین و مغناطیس قلوب شیعیان است.

15. جایز است که مسافر در مسجد الحرام نماز را تمام بخواند و این کم در حایر حسین عَلَيهِ السّلام نیز جاری است.

15. جایز است که مسافر در مسجد الحرام نماز را تمام بخواند و این کم در حایر حسین عَلَيهِ السّلام نیز جاری است.(4)

16. حجرالاسود زینت مکه است و حسین علیه السلام زینت بهشت است، بلکه زینت عرش است

16. حجرالاسود زینت مکه است و حسین کی زینت بهشت است، بلکه زینت عرش است(5)

ص: 202


1- عبدالجبارین، زین العابدین، حديث كعبه و کربلا، تصحیح: جواد طباطبائی، نشر: آستان قدس، چاپ اول، ص 34-38 با تلخیص و تصرف.
2- 2. مهجه: جان و روح ، خون میان دل
3- بحارالانوار، ج 98، ص 4و5، کامل الزیارات باب 78، ص 193و194.
4- 1 همان، باب 82، ص 294.
5- همان، ج 43، ص 275-276 ارشاد مفید 131 / 2 .

17. به خانه مکه از طوفان خسارتی وارد نشد و حائر حسینی نیز از جریان آب و طوفان سالم ماند.

17. به خانه مکه از طوفان خسارتی وارد نشد و حائر حسینی نیز از جریان آب و طوفان سالم ماند.(1)

18. در اطراف کعبه چند مقام معظم محترم است، مانند منی، مشعر،عرفات، صفا، مروه.

و در اطراف قبر حسین عَلَيهِ السّلام نیز چند مقام معظم است، مانند:

قتلگاه، آن حضرت محل قتل شهداء، و على اكبر، چون سبب شرافت منی به واسطه آن است که محلی است که ابراهیم اسماعیل را خوابانید به جهت کشتن، و در محل شهادت حسین عَلَيهِ السّلام و علی و عبداله و عباس و قاسم نیز از آن اشرف است.(2)

ص: 203


1- همان، ج98، ص 106- فرحه الغری، ص 71.
2- آيه اله شوشتری، اشک روان بر امیر کاروان (الخصائص الحسینیه)، صص 374- 390 با تلخیص و تصرف

ص: 204

بخش چهاردهم: معماها وسئوال و جواب ها

اشاره

ص: 205

پرسش ها و معماها

مربوط به ولادت، شهادت و گوشه هایی از زندگانی حضرت امام حسین است که پاسخ آنها در آخر کتاب به طور مشروح بیان شده است.

1. پرچمدار حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام چه کسی بود؟

2. نام غلام امام حسین عَلَيهِ السّلام چه بود و چه ویژگی هایی داشت؟

3. مؤذن امام حسین عَلَيهِ السّلام چه نام داشت؟

4. هجرت امام حسین عَلَيهِ السّلام و یارانش، از مدینه به مکه، در چه زمانی بوده است؟

5. مدت اقامت امام حسین عَلَيهِ السّلام در مکه معظمه چند روز بود و آن حضرت در چه تاریخی از مکه رهسپار عراق شدند؟

6. چرا امام حسین عَلَيهِ السّلام در ایام حج، حج تمتع خود را به عمر مفرده تبدیل کردند و از مکه خارج شدند؟

7. خطبه امام حسین عَلَيهِ السّلام هنگام خروج از مکه چه بود و به چه نامی و معروف است؟

8. سفیر امام حسین عَلَيهِ السّلام به کوفه که بود؟

ص: 206

9. مردم کوفه چند نامه دعوت برای امام حسین عَلَيهِ السّلام ارسال کرده بودند؟

10. در زمان دعوت مردم کوفه از امام حسین عَلَيهِ السّلام چند نفر با حضرت

مسلم عَلَيهِ السّلام بیعت کردند؟

11. نام طفلان حضرت مسلم عَلَيهِما السّلام چیست؟

12. وقتی جبرئیل، اسامی ائمه عَلَيهِم السّلام را بر حضرت نوح عَلَيهِ السّلام بیان می کردند، آن حضرت به سبب نام کدام یک گریه کردند؟

13. سه عامل اساسی که سبب قیام امام حسین عَلَيهِ السّلام شد چه بود؟

14. چرا به کربلا کربلا می گویند؟

15. چه سنت و خصلتی بین اصحاب امام حسین عَلَيهِ السّلام در موقع اعزام به میدان، معمول بود؟

16. اولین شهید، از خاندان بنی هاشم، در روز عاشورا چه کسی بود؟

17. از بین 72 یار امام حسین عَلَيهِ السّلام چند نفر آنها بنی هاشم و از بستگان نزدیک امام حسین عَلَيهِ السّلام بوده اند؟

18. نام شخصی که در ابتداء، جزء لشگر دشمن بود و سپس با توبه واقعی جزء لشگر امام حسین عَلَيهِ السّلام گردید و در رکاب حضرتش به شهادت رسید، چه بود؟

19. چرا امام حسین عَلَيهِ السّلام یک شب (شب عاشورا) از دشمن مهلت خواست؟

20. در شب عاشورا، چند نفر از افراد دشمن به سپاه امام حسین عَلَيهِ السّلام پیوستند؟

21. عروس و دامادی که در روز عاشورا به شهادت رسیدند، چه نام داشتند و کیفیت شهادت آنها چگونه بود؟

22. نخستین زن و تنها زنی که در کربلا به شهادت رسیده که بود؟

ص: 207

23. یکی از واجبات الهی که امام حسین عَلَيهِ السّلام در روز عاشورا و در بحبوحه جنگ بصورت عملی و آشکارا انجام دادند، چه بود؟

24. در ظهر عاشورا چه کسی وقت نماز را به امام حسین عَلَيهِ السّلام متذکر شد و امام در جواب چه فرمودند؟

25. پیرمردی از طایفه بنی اسد که جزء یاران پیامبر بود و در جنگ بدر و حنین شرکت جسته بود و در روز عاشورا در رکاب امام حسین عَلَيهِ السّلام به شهادت رسید، چه نام داشت؟

26. نام غلامی که آزاد شد، و در خانه علی عَلَيهِ السّلام و امام حسن عَلَيهِ السّلام و سپس امام حسین عَلَيهِ السّلام زندگی کرده بود و سرانجام در کربلا در رکاب امام حسین به شهادت رسید چه بود؟

27. چرا امام حسین عَلَيهِ السّلام در روز عاشورا بعضی از دشمنان خود را نمی کشت؟

28. چرا روز عاشورا، بزرگترین روز مصیبت معرفی شده است؟

29. میان حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام و حضرت یحیی ابن زکریا عَلَيهِ السّلام چه وجه شباهتی وجود دارد؟

30. آخرین سرباز حضرت اباعبدالحسین عَلَيهِ السّلام در روز عاشورا چه کسی بود و توسط چه کسی به شهادت رسید؟ 31. سر کدام یک از شهدای کربلا را از بدن جدا نکردند؟ چرا؟

32. یاران امام حسین عَلَيهِ السّلام که در کربلا به اتفاق آن حضرت شهید شدند

چند تن بودند؟

33. شخصی که امام حسین عَلَيهِ السّلام پیاده، بر سر نعش او آمد و برایش ندبه و گریه کرده، که بود؟

ص: 208

34. در روایات ما چه چیزی به عنوان بدل حج بیت الله الحرام معرفی شده است؟

35. زیارت ناحیه مقدسه چه زیارتی است و دارای چه اوصافی می باشد؟

36. ثواب کسی که در موقع نماز بر خاک کربلا سجده کند چه قدر است؟

37. آخرين شهید کربلا، بعد از شهادت امام حسین عَلَيهِ السّلام چه کسی بود؟

38. سرهای شهدای کربلا در چه زمانی و به دستور چه کسی، از بدن جدا شد؟

39. حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام در چه زمانی و در کجا به شهادت رسیدند؟

40. حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام در چند سالگی به شهادت رسیدند؟

41. بعد از شهادت امام حسین عَلَيهِ السّلام چند نفر اسب سوار بر بدن

آن حضرت تاختند؟(1)

42. شمائل جسمانی امام حسین عَلَيهِ السّلام را بنویسید؟

43. یکی دیگر از راههای شناخت شمائل جسمانی امام حسین عَلَيهِ لسّلام را بگوئید؟

44. یکی از راههای آشنایی با شمائل صفاتی امام حسین را بیان نمایند و

توضیح دهید؟

45. یک حدیث از امام صادق عَلَيهِ السّلام را درباره رجعت امام حسین عَلَيهِ السّلام بیان نمائید.

46. لقب معروف حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام چیست؟

47. کینه امام حسین عَلَيهِ السّلام چیست؟

ص: 209


1- معینیان، حسن، معماهای زندگانی چهارده معصوم، نشر: نبوغ، چاپ اول، ص 106-110

48. حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام در چه زمانی و در کجا چشم به جهان گشودند؟

49. دوران زندگی امام حسین عَلَيهِ السّلام به چند بخش تقسیم می گردد؟

50. مدت امامت حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام چند سال بوده است؟

51. حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام چند سال در عصر رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه زندگی کرده است؟ 52. دوران ملازمت حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام با حضرت علی عَلَيهِ السّلام چند سال بوده است؟ 53. حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام چند سال ملازم و همراه برادرش امام حسن مجتبی عَلَيهِ السّلام بوده است؟

54. یکی از یاران و اصحاب حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام که هرشب ، قرآن را ختم می نمود و چهل سال نماز صبح را به وضوی نماز عشا گذارد ، چه نام داشت؟

55. حضرت علی اکبر، فرزند امام حسین عَلَيهِ السّلام دارای چه سیما و سیرتی بود؟

ص: 210

جوابها

پاسخ های سئوالات

1. حضرت ابالفضل العباس عَلَيهِ السّلام ملقب به سقا.

2. امام حسین عَلَيهِ السّلام غلامی به نام «اشلم» داشت و از ویژگیهای او این بود که قاری قرآن کریم بود و آیات قرآن را با صدای دلنشین تلاوت می کرد.(1)

3. حجاج بن مسروق

4. امام حسین عَلَيهِ السّلام شب یکشنبه 28 رجب سال 60 هجری، همراه فرزندان، برادران (جز برادرش محمد بن حنفیه) و دسته ای از خویشانش، شبانه از مدینه به سوی مکه حرکت کرد و در شب جمعه سوم شعبان به مکه رسیدند. 5. امام حسین عَلَيهِ السّلام و یارانش، حدود 95 روز در مکه اقامت نمودند و چون نمی توانستد حج خود را تمام کنند، آن را به عمره تبدیل نموده و در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری، با خاندان و فرزندان خود از مکه روانه عراق شدند.(2)

6. به دلیل اینکه امام عَلَيهِ السّلام اطلاع حاصل کرد که جمعی از افراد یزید، به نام حج برای ترور و قتل آن حضرت، به سوی مکه گسیل شده اند و ماموریت دارند با سلاحی که در زیر لباس احرام پوشیده اند در ماه حرام و در کنار کعبه، فرزند پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه را به قتل برسانند. و خون پاکش را بر زمین بریزد.

ص: 211


1- همان، محمد محمدی اشتهاردی، داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم ليلا، ص 84
2- همان، ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 67

7. امام حسین عَلَيهِ السّلام یک روز قبل از خروج از مکه خطبه ای برای یاران خود خواندند که به خطبه «خط الموت» معروف است، و در آخر این خطبه می فرمایند: هر که می خواهد خون دل خود را در راه ما نثار کند و آماده حرکت است، همراه ما کوچ نماید که من فردا صبح به خواست خدا کوچ خواهم کرد.

8. مسلم بن عقیل

9. حدود 150 نامه

10. هیجده هزار نفر

11. پسران مسلم، ابراهیم و محمد بودند که محمد بزرگتر از ابراهیم بوده وهر دو کمتر از ده سال سن داشتند.

12. حضرت ابا عبدالله الحسین عَلَيهِ السّلام

13. الف) حکومت ستمکار وقت از امام حسین عَلَيهِ السّلام بیعت خواست وامام حسین عَلَيهِ السّلام هم شدید در مقابل این درخواست ایستادگی می کردند و می فرمودند: هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة ب) دعوت مردم کوفه به عنوان، یک شهر آماده برای قیام ج) عنصر مهم امر به معروف و نهی از منکر

که از فروعات دین مقدس اسلام به شمار می رود.

14. به دلیل اینکه وقتی حضرت اباعبدالله الحسین عَلَيهِ السّلام نام کربلا را شنیدند فرمودند: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء ؛ خدایا پناه می برم به تو از کرب و بلا و غم و انده» این موضع، موضع کرب و بلا و محل محنت و غم و اندوه است

15. هر کدام آهنگ میدان می کرد، خدمت امام حاضر می شد و عرض می کرد: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ،وَلِیِّ » حضرت پاسخ ایشان را می داد و می فرمودند: ما در پی شما، به شما ملحق خواهیم شد و این

ص: 212

آیه را تلاوت می کردند: «فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبدیلً» 16. حضرت علی اکبر عَلَيهِ السّلام

17. هفده نفر

18. حربن یزید ریاحی

19. برای نماز و مناجات با خدا و دعا و استغفار

20. 32 نفر

21. وهب و هانیه. وهب ابتدا از حضرت حسین عَلَيهِ السّلام اذن میدان گرفت و بعد از مدتی مبارزه و کشتن تعدادی از افراد دشمن دو دست او را قطع کردند و به صورت اسیر، نزد عمر سعد بردند و آن کوردل، دستور داد گردنش را زدند و سر بریده اش را به سوی لشگر امام حسین عَلَيهِ السّلام انداختند. مادرش سر او را گرفت و خون صورتش را پاک کرد و سپس سر بریده فرزندش را به سوی دشمن انداخت. هانیه همسر وهب خود را به جنازه به خون غلطیده همسرش رسانید و خونهای پیکر او را پا پاک می کرد و می گفت: «بهشت بر تو گوارا باد» شمر وقتی که چنین دید به غلامش دستور داد تا او را نیز به قتل برساند و غلام با عمود آهنین بر آن نوعروس زد و او را به شهادت رساند.

22. هانیه، همسر وهب

23. اقامه نماز جماعت بود.

24. ظهر عاشورا، «ابو ثمامه صید اوی» با توجه به موقعیت خورشیددریافت که ظهر شده است. لذت به امام حسین عَلَيهِ السّلام عرض کرد: گر چه می دانم دشمن مهلت نمی دهد ولی دوست دارم خدا را در حالی ملاقت کنم که آخرین نماز را با تو خوانده باشم. امام عَلَيهِ السّلام به آسمان

ص: 213

نگاه کرد و فرمودند: مرا به یاد نماز انداختی، خدا تو را از یاد آوران و نمازگزاران قرار دهد. اکنون اول وقت نماز است از دشمن بخواهید که مهلت دهد تا ما نماز را بخوانیم.

25. «انس بن حارث کاهلی» که از بستگان حبیب بن مظاهر بود.

26. جون

27. امام سجادعَلَيهِ السّلام می فرماید: کسانی را که پدرم نمی کشت در نسل آنها، شخصی وجود داشت که ما اهل بیت را دوست بدارد و پدرم، برای حفظ آن دوستدار ما در صلب پدرش، پدر را نمی کشت.

28. امام صادق عَلَيهِ السّلام فرمودند: به سبب اینکه اصحاب کسا، که عزیزترین مردم، نزد خداوند متعال هستند، پنج نفر بودند (پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه) حضرت على عَلَيهِ السّلام حضرت فاطمه زهرا عَلَيهِاالسّلام حضرت امام حسن عَلَيهِ السّلام و امام حسین عَلَيهِ السّلام ) وقتی که پیامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه رحلت کردند، هر چند مصیبت بزرگ بود، ولی چهار تن دیگر از اصحاب کساء باقی ماندند و به عنوان مرجع و پناهگاه مردم مطرح بودند، وقتی که حضرت زهرا عَلَيهِ السّلام به شهادت رسیدند ضمن اینکه مصیبت بسیار عظیم بود، اما مردم وجود سه تن دیگر از اصحاب کساء را در خود می دیدند و آنان پناهگاه مردم بودند، اما وقتی امام حسین عَلَيهِ السّلام شهید شدند، دیگر از اصحاب کساء کسی نبود که به عنوان مرجع و ملجاء مردم باشد؛ از این جهت همان طور که بقای امام حسين عَلَيهِ السّلام مثل بقای همه اصحاب کساء است، رفتن او هم مثل رفتن همه آنها می باشد و به این دلیل است که روز عاشورا به عنوان بزرگترین روز از نظر مصیت،غم و گریستن معرفی شده است.

29. بیان شباهت ها:

ص: 214

اول) برای این دو معصوم قبل از نامگذاری آنها، هم نام و هم اسمی وجود نداشته است. دوم) مدت حمل هر دو شش ماه بوده است. سوم) قبل از ولایت هر دو، اخبار و وحی آسمانی، ولادت و شرح احوال هر دو را بیان کرده بود. چهارم) گریستن آسمان بر هر دو که در تفسیر آیه کریمه «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ» وارد شده است. پنجم) قاتل هر دو مولود فساد بوده است. ششم) سر هر دو را در طشت طلا نهادند و برای تبهکاران آلوده دامن هدیه بودند. لكن تفاوتی که هست این است که سر یحیی عَلَيهِ السّلام را در طشت بریدند تا خون او به زمین نرسد و سبب غضب الهی نشود. اما ستمکاران كوفه و اتباع بنی امیه - لعنهم الله - این را هم از حضرت سيد الشهداء دریغ داشتند.

هفتم) تکلم سر این دو مظلوم (طبق روایات)

30. آخرین سرباز امام حسین عَلَيهِ السّلام در روز عاشورا، حضرت علی اصغر عَلَيهِ السّلام بود که بر روی دستهای آقا اباعبدالله عَلَيهِ السّلام با تیر حرمله بن کامل اسدی به شهادت رسید.

31. اول) حضرت علی اصغر ، زیرا امام حسین عَلَيهِ السّلام او را دفن کردند.

دوم) حربن یزید ریاحی که خویشانش مانع بریده شدن سر او شدند.

32. طبق قول مشهور 72 نفر می باشند.

33. حر بن یزید ریاحی

34. بدل حج بيت الله الحرام، زیارت قبر حضرت ابا عبدالله الحسین عَلَيهِ السّلام است، تا کسانی که قدرت و استطاعت زیارت خانه خدا را ندارند، به

ص: 215

بدل آن، یعنی زیارت مرقد مطهر حضرت امام حسین عَلَيهِ السّلام متمسک ) شوند.

35. زیارت ناحیه مقدسه : زیارتی است که از حضرت ولی عصر عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف نقل شده و در این زیارت شریف، حضرت اسامی همه شهدای کربلا را با اسم و رسم ذکر فرموده و بر آنان درود فرستاده و نام قاتلین هر کدام را نیز برده و بر آنان لعنت فرستاده است.

36. در رساله «نجات العباد» آمده است، کسی که در موقع نماز برخاک کربلا سجده کند، موانع قبولی نماز بر طرف می شود و به برکت خاک قبر حسین عَلَيهِ السّلام نمازش پذیرفته میشود.

37. پیرمردی به نام «شوید بن عمرو» که در روز عاشورا تا آخرین توان خود جنگید و بر اثر ضربات بسیار و زخم های فراوان بیهوش شد و به زمین افتاد. دشمن خیال کرد که او کشته شده است و به این دلیل از او دست برداشت.

او پس از ساعتی به هوش آمد و فهمید که امام حسین عَلَيهِ السّلام شهید شده است، پس با همان حال برخاست و با خنجری که همراهش بود به دشمن حمله کرد و بعد از مدتی جنگیدن به شهادت رسید، به این ترتیب او آخرین نفر از اصحاب امام حسین عَلَيهِ السّلام بود که بعد از شهادت آن حضرت به شهادت رسید.

38. در روز یازدهم محرم به دستور عمر سعد

39. در روز عاشورای سال 61 هجری ، در کربلا

40. در سن 57 سالگی

ص: 216

41. ده نفر بودند که با اسبانشان بر بدن امام حسین عَلَيهِ السّلام تاختند، به گونه ای که استخوان های سینه و پشت آن حضرت را در هم شکستند. (1)

42. قاضی عیاض در بیان شمایل جسمانی امام حسین عَلَيهِ السّلام می گوید:

حسین عَلَيهِ السّلام دارای پیشانی کشیده، محاسن پر پشت، سینهای ستبر و گشاده، شانه هایی بزرگ (چهار شانه)، استخوان بندی درشت، دست، پا و بازویی کشیده، کف دست و کف پایی بزرگ، سیمایی خوش قامتی میانه بالا، نه خیلی بلند و نه خیلی کوتاه، موهایی شانه زده و قامتی موزون و یکنواخت بود.(2)

43. یکی دیگر از راههای شناخت شمائل جسمانی امام حسین عَلَيهِ السّلام ، از طریق شناخت شمائل جسمانی پیامبر اکرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه است، چرا که امام حسین عَلَيهِ السّلام در صورت و سیره شبیه ترین مردم به رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِه بود، در شبهای تاریک نور از جبین مبین و پایین گردن او ساطع بود و مردم در کودکی آن حضرت را با نور می شناختند.(3)

44. یکی از راه های آشنایی با شمایل صفاتی امام حسین عَلَيهِ السّلام آشنایی القاب و صفات وجودی ایشان است، ابن شهر آشوب در کتاب مناقب (4)

خویش چهل لقب برای امام حسین عَلَيهِ السّلام بر می شمارد:

ص: 217


1- معینیان، حسن، معماهای زندگانی چهارده معصوم، نشر: نبوغ، چاپ اول، ص 114-113
2- لازم به ذکر است شمایلی که برخی برای امام حسین علیم به تصویر کشیده اند هیچ گونه ،مستند تاریخی ندارد. مدیریت زیارت امام حسین علیه السلام، ص 7
3- قمی، عباس، منتهی الامال، ص 338، مدیریت زیارت امام حسین علیه السلام ، ص 7و8
4- مناقب ، ج 14، ص 78.

امام ، شهید، رشید، مظلوم، مقتول، مخذول (ترک یاری شده)، ) مهتضم (ستمدیده) مجاهده، عابد، قتیل العبرات، اسير الكربات، (اسیر اندوهها)، صريع العبره الساكبه (كشته اشکهای روان)، قتیل الكفره، طريح الفجره (کنار گذاشته شده توسط تبهکاران)، قتیل الله، ثارالله، حجة الله، باب الله، خالصة الله، ولی الله، صفي الله، حبیب الله، سفیر الله (نماینده خدا)، امین الله، عبدالله، وتر الله، الدليل على الله، الداعی إلى الله، عيبة علم الله (مخزن علم خدا) موضع سر الله، نور، ثائر انقلابی)، طیب، صدیق، طهر، طاهر، مطهر، عمود دین، دلیل عالم، شریک قرآن (1)،..

45. از امام صادق عَلَيهِ السّلام منقول است که فرمود:

امام حسین عَلَيهِ السّلام و اصحابی که با او کشته شدند، زنده میشوند در حالی که با او همراه است، هفتاد نبی، همان گونه که همراه حضرت موسی عَلَيهِ السّلام (70 کس) برانگیخته شدند.(2)

ص: 218


1- مدیریت زیارت امام حسین علیه السلام
2- بهمنی، اصغر، رجعت از دیدگاه متکلمان برجسه شیعی و رابطه آن با تناسخ، نشر: زائر، چاپ اول، ص 37؛ شیخ حر عاملی، الايقاظ... ، ص 368.

منابع

1. قرآن کریم

2. مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه ای، نشر:محدث، چاپ دوم.

3. نهج الشهاده، ترجمه: احمد فرزانه، نشر: اهل بیت، چاپ اول.

4. آداب عزاداری شهیدان کربلا، حسین حسن سخنانی، نشر: راه نیکان، چاپ اول.

5. آشنایی با زندگانی چهارده معصوم، سازمان تبلیغات اسلامی، نشر: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول.

6. اشک خون، احمد احمدی بیرجندی، نشر: اسوه، چاپ دوم.

7. امام حسین از دیدگاه دانشمندان شرق و غرب، رکنی، احمد، نشر: طوبای محبت، چاپ اول.

8. انتظار، فصلنامه علمی تخصصی ویژه امام مهدی (عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف)سال اول.

9.البكاء الحسين، آیت اله محمد حسن میرجهانی، نشر: رسالت، چاپ دوم.

10. الحياة (جلد اول و دوم) حکیمی، محمدرضا و دیگران، ترجمه: احمد آرام، نشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم.

11. الحياه (جلد اول و دوم) محمدرضا حکیمی، ترجمه احمد آرام، نشر: دفترنشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم.

12. الخصائص الحسینه، آيه اله شوشتری، مترجم: حسین شهرستانی، نشر: دارالکتاب، چاپ شانزدهم.

13. القطره (جلد اول و دوم) علامه مستنبط، احمد، مترجم: احمد ظریف و محمد حسین رحیمیان، نشر: حاذق، چاپ پنجم.

14. باغ باشم از قناری پر شوم، اثر طبع علی رهبر، نشر: پیام صادق، چاپ اول.

ص: 219

15. تحف العقول، ابومحمد حرانی، ترجمه: صادق حسن زاده، نشر: آل على، چاپ هفتم.

16. تحفه الزائر، علامه محمد باقر مجلسی، نشر: امام هادی، چاپ اول.

17. چشمان بارانی، مهدی نیلی پور، نشر: سلسبيل، چاپ اول.

18. چهل حدیث از امام حسین، ابراهیم احمدیان، نشر: پردیسان، چاپ اول.

19. حافظ شیرازی (بر اساس نسخه علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی) نشر: لوح محفوظ، چاپ دوم.

20. حديث كعبه و کربلا، مولی عبدالجبار بن زین العابدین شکوئی، تصحیح و تحقیق: جواد طباطبائی، نشر: آستانه قدس رضوی، چاپ اول.

21. حکمت سجده بر تربت سیدالشهداء، روح اله عباسی، نشر: آستانه مقدسه، چاپ سوم.

22. حیات فرات، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، نشر: دفتر

نشر معارف، چاپ دوم.

23. داستان ازدواج چهارده معصوم، سیدهادی میراشرفی، نشر: پیام حجت، چاپ پنجم.

24. داستان راستان، ج 1، استاد شهید مرتضی مطهری، نشر: صدرا، چاپ سی و چهارم.

25. داستان های بحارالانوار، ج 1، 2، 3، 5، 6 و7، مجلسی، محمد باقر، مترجم: محمود ناصری، نشر زائر، چاپ اول.

26. داستان های شگفت انگیزی از عالم برزخ، حیدر قنبری، نشر: فاتح خیبر،

چاپ سوم.

27. داستان های شگفت انگیزی از قبر و اجساد سالم، حیدر قنبری، نشر: شمیم کوثر، چاپ سوم.

28. داستان های شگفت، شهید آیه اله دستغیب، نشر: دفتر نشر اسلامی، چاپ یازدهم.

ص: 220

29. دیوان شهریار، (جلد اول) اثر طبع استاد محمد حسین شهریار، نشر:

نگاه، چاپ سی و سوم.

30. راه های رسیدن به موفقیت و خوشبختی، محمد رضا رجائی، نشر: اقیانوس معرفت، چاپ اول.

31. رجعت از دیدگاه متکلمان بر جسته شیعی و رابطه آن با تناسخ، اصغر بهمنی، نشر: زائر، چاپ دوم.

32. ره توشه عتبات عالیات، جمعی از نویسندگان، نشر: مشعر، چاپ اول.

33. سربازی مجازی عاشورا، مهدی نیلی پور، نشر: مرغ سلیمان، چاپ اول.

34. سفری به ژرفای دریا، علی رهبر، نشر: جهاد دانشگاهی، چاپ دوم.

35. سوگنامه چهارده معصوم، محمد خیری، نشر: مشهور، چاپ هشتم.

36. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، نشر: مؤسسه امام صادق، چاپ سیزدهم

37. سیره و سخن پیشوایان، محمد على كوشا، نشر: پارسایان، چاپ اول.

38. سیمای پیشوایان در آینه تاریخ، مهدی پیشوایی، نشر: دار العلم ، چاپ هشتم

39. شعائر حسینی، آیت اله حسن شیرازی، مترجم: حسام سیروس، نشر:

جمهوری، چاپ اول.

40. شعارهای عاشورا، مهدی نیلی پور، نشر: مرغ سلیمان، چاپ اول.

41. عاشورا، داوری، صادق، نشر: سلسله، چاپ اول.

42. عمان سامانی اثر طبع: عمان سامانی، نشر: مروی، چاپ اول.

43. فرهنگ سخنان امام حسین علیم، ترجمه: محمد دشتی، نشر: امیرالمؤمنین، چاپ ششم.

44. قصرنامه، ماهنامه خبری علمی فرهنگی اجتماعی، شماره 40، آذرماه سال 1389.

45. قصه های قرآن، محمدرضا اکبری، نشر: پیام عترت، چاپ ششم.

46. قطره ای از فرات عاشورا، علی رهبر، نشر: شفق، چاپ دوم.

ص: 221

47. کامل الزیارات، ابن قولويه القمی، مترجم: امیر و کیلیان، نشر: دفترانتشارات اسلامی، چاپ اول.

48. کشکول جاویدان، محسن کتابچی، نشر الف، چاپ اول.

49. گاهنامه شیرین تر از عسل، (ویژه نامه محرم وصفر) شماره 4، بهمن ماه 1389

50. گزیده متون حدیثی تحف العقول /3، محسن موسوی، نشر: مرکز تحقیقات دارالحدیث، چاپ دوم.

51. گلچین احمدی (جلد اول)، ذبیح اله احمدی، نشر: مشهور، چاپ اول.

52. لمعات الحسین، محمد حسین حسینی طهرانی، نشر: علامه طباطبائی، چاپ نهم.

53. لهوف، سید ابن طاووس، مترجم، استاد محمد طاهر دزفولی، نشر: مؤمنین، چاپ هفتم

54. مجرمین و جرم شناسی عاشورا، مهدی نیلی پور، نشر: سلسبيل، چاپ اول.

55. مجموعه زندگانی چهارده معصوم، حسین عماد زاده، نشر: طلوع، چاپ دهم.

56. مدیریت زیارت امام حسین علی، مهدی نیلی پور، نشر: سلسبيل، چاپ اول.

57. مدیریت عمومی زیارت اهلبیت، مهدی نیلی پور، نشر: سلسبيل، چاپ اول.

58. مردم می پرسند، علی اصغر رضوانی، نشر: عطر عترت، چاپ اول.

59. مصباح هدایت، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، نشر: مولف، چاپ اول.

60 معماهای زندگانی چهارده معصوم، محمد حسن معینیان، نشر: نبوغ، چاپ اول.

61 مقتل الحسین به روایت شیخ صدوق، مترجم: محمد صحتی، نشر: هستی نما، چاپ اول.

ص: 222

62 مقتل مقرم، عبدالرزاق مقرم، ترجمه: محمد جواد مولوی نیا، نشر: جلوه

كمال، چاپ سوم.

63 منتهی الامال، ج1، حاج شیخ عباس قمی، نشر: هجرت، چاپ نهم

64 میزان الحکمه (جلد یازدهم) محمد محمدی ری شهری، مترجم: حمیدرضا شیخی، نشر: دار الحديث، چاپ پنجم.

65 ناسخ التواریخ، میرزا محمد تقی سپهر، نشر: کتابفروشی اسلامیه، چاپ اول

66 نکته های نورانی، حسین دیلمی، نشر: ستاد اقامه نماز نمایندگی ولی فقیه، چاپ اول.

67 همسایه آفتاب، علی رهبر، نشر: جهاد دانشگاهی، چاپ اول.

ص: 223

کتاب هایی از همین نویسنده که تاکنون به چاپ و منتشر شده اند

1- راه های رسیدن به موفقیت و خوشبختی جلد اول و دوم. (کتاب برگزیده سال 1388 و لوح سپاس و جایزه ویژه)

2- شناخت امام زمان عَجَّلَ اللهُ تعالي فَرَجَهُ الشريف ، مهدی باوری و مهدی یاوری. (معرفی شده از شبکه آموزش و شبکه علمی)

3- ویژگیهای دعا (با دریافت لوح سپاس از همایش اهل قلم)

4- راز خوشبختی زن و شوهر (کتاب برگزیده در سال 1392 و برنده لوح سپاس و جایزه ویژه در رشته روانشناسی).

5- فرهنگ الفبایی غدیر.

6- فرهنگ الفبایی امام هادی عَلَيهِ السّلام

7- آزادی

8- پرواز به سوی آبرو، اصول و روشها.

9- تحلیلی بر زندگی امام رضا عَلَيهِ السّلام

کتاب هایی از همین نویسنده که به زودی چاپ و منتشر می شوند

1. راههای رسیدن به موفقیت و خوشبختی جلد سوم

2. سخنان بزرگان

3. نماز راز موفقیت

4. کشکول رجایی

5. راز خوشبختی دختران و پسران

6 . فرهنگ الفبایی امام حسن مجتبی َعلَيهِ السّلام

ص: 224

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109