شهد سخن 12: سبک زندگی فاطمی (نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام فاطمیه علیها السلام)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور: شهد سخن12: سبک زندگی فاطمی (نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام فاطمیه علیها السلام) / دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد

مشخصات نشر: دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد بهمن ماه 1394

مشخصات ظاهری:212 ص

زبان: فارسی

موضوع:حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها - شفاعت

موضوع:تربیت فرزند

موضوع: قرآن و حضرت زهرا سلام الله علیها

موضوع: عبادت - عفاف - سیره سیاسی

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

شهد سخن12

سبک زندگی فاطمی

(نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام فاطمیه علیها السلام)

دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد

ص: 3

ص: 4

فهرست

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

مقدمه

وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به فرموده قرآن، اسوه شایسته همه خدا باوران است: لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمشق نیکویی می باشد، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند خدا را بسیار یاد می کنند (احزاب/21).

اقتداء و تاسی کامل به رسول خدا صلی الله علیه و آله توفیقی است که تنها نصیب کسانی خواهد شد که دل در گرو عشق خداوند دارند و او را بسیار یاد می کنند. رسول مکرم صلی الله علیه و آله که خود شایسته ترین اسوه حسنه مؤمنان هستند، به کرّات یگانه دخترش را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش می خواند و با تعابیری گوناگون رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خود اعلام می دارد. چنین تأکیدات متواتری از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله به چه هدفی صادر گردیده است؟ چرا پیامبر

ص: 7

رحمت، بر این حقیقت فراوان تاکید می ورزد که فاطمه، پاره ای از وجود من است؟ آیا این همه تأکید جز برای آن است که توجه همه مؤمنان طول تاریخ را به اسوه پذیری از ابعاد زندگانی فاطمه، در مقام استمرار بخش سیره پیامبر صلی الله علیه و آله جلب کند؟ چرا چنین نباشد در حالی که وجود فاطمه از وجود رسول خدا جدا نیست. وجود فاطمه، قسمتی از وجود رسول خداست و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا. وجود فاطمه، مکمل وجود رسول خداست و اسوه گری فاطمه، تکمیل کننده اسوه گری شایسته ترین اسوه حسنه. فاطمه، استمرار اسوه حسنه است و این است رمز و راز آن که سیره فاطمه علیها السلام برای همه امامان از نسل او، حجت و الگو می گردد: نحن حجة الله علی الخلق و فاطمة حجة الله علینا؛ ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه حجت (خداوند) بر ما. (تفسیر اطیب البیان، جلد 13، ص 225، ذیل آیه 3 از سوره جن)

اسوه گری سیره فاطمه زهراء علیها السلام چنان در اوج یگانگی است که وجود مبارک بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف فاطمه علیها السلام را اسوه نیکوی زندگانی خویش معرفی می فرماید: و فی إبنة رسول الله لی أسوة حسنة؛ همانا در دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله برای من الگویی شایسته وجود دارد (بحارالانوار53، 178). این تعبیر حاکی از آن است که اقتدای حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف به حضرت زهرای مرضیه علیها السلام، نه از آن جهت است که فاطمه علیها السلام، مادر آن حضرت است بلکه بدین جهت است که آن دردانه هستی، دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و استمرار وجود اوست؛ پاره تن رسول خداست و اسوه پذیری از وی، همان

ص: 8

اسوه پذیری از رسول خداست.

مقام معظم رهبری دام ظله در خصوص این بانوی باعظمت می فرمایند: من حقیقتاً، نه به عنوان تعارف، نه به عنوان یک حرفِ هزاران بار تکرار شده، واقعاً قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، این همه فضیلت، این همه درخشندگی، این همه کبریا و عظمت؛ که کسی مثل پیغمبر وقتی فاطمة زهرا علیها السلام بر او وارد می شد، «قام إلیها»؛ نه فقط بلند می شد، بلکه بلند می شد و به سمت او می رفت. یک وقت یکی وارد اتاق می شود، شما به احترامش بلند می شوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق می شود، شما با اشتیاق به طرفش می روید. اینها مگر شوخی است؟ این بحثِ پدر - فرزندی نیست. پیغمبر خدا اینجور از فاطمة زهرا تجلیل میکند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام می کند؛ اینها مقامات فاطمة زهرا است. آن زندگی با امیرالمؤمنین، آن تربیت آن فرزندان. خب، مگر می شود دربارة این بزرگوار، امثال ما حرف بزنیم؟ (23/2/1391)

باعنایت به ابعادگسترده شخصیتی حضرت زهرا علیها السلام و ویژگی های ایشان به عنوان الگو، برهمة افرادی که می توانند به نوعی درمسیرمعرفی شخصیت این بانوی مکرمه قدمی بردارند، واجب است که نقشی را ایفا نمایند.

در پایان سالی(1394)که ابتدا وانتهایش مملو از عطر فاطمی بود، می طلبد از درگاه الهی بخواهیم به برکت و واسطه حضرت

ص: 9

صدیقه کبری علیها السلام، همه سال های عمرمان را حقیقتاً فاطمی گرداند تا بیش از پیش خود را به حبل متین الهی گره بزنیم و به آستان معصومین علیهم السلام تمسک جوییم.

در پایان، ضمن تشکر و قدردانی از نویسندگان این اثر پژوهشی و همکاران محترم در ادارة تولید و تأمین محتوای معاونت فرهنگی- اجتماعی، امیدواریم این اثر در نگاه شما گرامیان به ویژه ائمة محترم جماعات مقبول افتاده و پیشنهادات و نظرات ارزشمند خویش را از خادمان خویش در معاونت فرهنگی- اجتماعی مرکز دریغ نفرمایید.

جعلنا الله من عامری مساجدالله

مرکز رسیدگی به امور مساجد

معاونت فرهنگی- اجتماعی

ص: 10

فصل اول: صبر فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 11

ص: 12

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

شیخ صدوق روایت می کند: امیرالمؤمنین علیه السلام به مردی از قبیله بنی سعد فرمودند: دوست داری از خودم و فاطمه برایت بگویم؟ او گرامی ترین و محبوب ترین شخص نزد من و اهل بیت خود بود. آن قدر با مشک آب کشید که جای آن بر سینه اش نشست. آن قدر برای آرد ساختن، دست به آسیاب سایید که دستانش تاول زد. آن قدر خانه را جارو زد که جامه اش غبارآلود شد. آن قدر آتش به زیر دیگ افروخت که جامه اش سیاهی و دود به خود گرفت. این رنج ها به او آسیب رساند چنانچه به او گفتم: اگر نزد پدرت می رفتی و از او خدمتکار طلب می کردی، تو را از سختی این کار آسوده می ساخت؛ بنابراین فاطمه علیها السلام به محضر پیامبر صلی الله علیه واله آمد... حیا کرد و خواسته خود را نگفت و بازگشت. پیامبر صلی الله علیه واله فهمید که او به دنبال کاری آمده است.

فردای آن روز رسول خدا صلی الله علیه واله به سرای ما قدم نهاد، درحالی که من و فاطمه در خانه بودیم. حضرت فرمود: السلام علیکم.

ص: 13


1- . روش داستانی.

لذا جواب آن حضرت را دادم و گفتم علیکم السلام یا رسول الله بفرمایید. حضرت آمدند و بالای سر ما نشست. فرمود: فاطمه، دیروز از محمد چه می خواستی؟ ترسیدم اگر پاسخ حضرت را ندهیم برخیزد لذا گفتم: یا رسول الله صلی الله علیه واله به خدا سوگند فاطمه در خانه خیلی زحمت می کشد، به همین خاطر آسیب دیده. به او گفتم: اگر نزد پدرت می رفتی و از او خدمتکار طلب می کردی تو را از سختی این کارها آسوده می ساخت. پیامبر پاسخ دادند: می خواهید چیزی به شما بیاموزم که از خدمتکار برای شما بهتر باشد؟ هرگاه به خوابگاه خود آمدید و خواستید بخوابید، سی وچهار مرتبه الله اکبر و سی وسه مرتبه الحمدلله و سی وسه مرتبه بگویید سبحان الله.

در این هنگام فاطمه علیها السلام سه مرتبه فرمود: رضیت عن الله و رسوله، من به آنچه خدا و رسولش بخواهند، خرسندم.(1)

اقناع اندیشه و تحریک احساس

اهمیت صبر و پایداری در زندگی:

زندگی انسان در دنیا، آمیخته با مشکلات و گرفتاری هاست. اگر انسان در مقابل آن بایستد و شکیبایی و مقاومت به خرج دهد، پیروز خواهد شد و اگر ناشکیبایی کند و در برابر حوادث زانو زند، هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید. منظور از «صبر» همان استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است که نقطه مقابل آن «جزع»، بی تابی، از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات است.

ص: 14


1- . علل الشرایع، ج 2، ص: 366.

«(صَبَرَ) صَبراً عَلی الاَمرِ: جَرُأ وَ شَجَعَ وَ تَجَلَّدَ(1)؛ صبر بر چیزی به معنای جرئت و شجاعت و ایستادگی و شکست ناپذیری در آن چیز است.

در قرآن 103 بار، از صبر و مشتقات آن یادشده است. در سوره مبارکه عصر چهار واژه، واژه کلیدی است؛ ایمان، عمل صالح، حق و صبر. روشن است که صبر موضوع مهمی است که در کنار حق، ایمان و عمل صالح ذکر می شود. کسی که در برابر مصیبت خیلی جزع وفزع نمی کند، اهل صبر است و این یکی از مصادیق درست صبر است؛ ولی کاربرد صبر خیلی وسیع تر از این و معنای آن پربارتر و غنی تر از این است. صبر به معنی ظلم پذیری، تن به ذلت دادن، دست روی دست گذاشتن و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست. خداوند در آیاتی بسیار، اهل صبر را می ستاید و از مقام صابران سخن می گوید. بی گمان داستان های بسیاری درباره صابران نوشته و گفته شده و در این میان صبر یعقوب علیه السلام و ایوب علیه السلام به عنوان ضرب المثل بارها از سوی ما و دیگران به کاررفته است

علاوه بر زندگی مادی، در زندگی معنوی نیز این مسئله وجود دارد. اگر انسان در برابر نفس سرکش و هوا و هوس ها و زرق وبرق دنیا و جاذبه های گناه ایستادگی نکند و در طریق «معرفة الله» و اطاعت فرمان او با مشکلات نجنگد، هرگز به جایی نمی رسد.

ص: 15


1- . المنجد واژه صبر.

انواع صبر

1. صبر بر مصیبت

صبر در مصیبت هم که معنایش این است که حوادث تلخی برای انسان پیش می آید؛ فقدان ها، فراغ ها، مرگ ومیرها، دست تنگی ها، بیماری ها، دردها، رنج ها و از این قبیل حوادث تلخ. این حوادث انسان را در هم نشکند، خیال نکند که دنیا به آخر رسیده است.

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون »(1)؛ قطعاً همه ی شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها، آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! آن ها که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمی گردیم!

در این آیه خداوند، به کسانی که در برابر مصائب و مکروهات، صبر پیشه کرده اند، بشارت می دهد؛ چراکه آنان مالکیت حقیقی را از آن خدا می­دانند و او را صاحب حق هرگونه تصرفات در عالم به حساب می­آورند؛ پس به طور قطع چنین کسی از وارد شدن مصائب و مشکلات متأثر نمی گردد.

شما را نم__اییم گ_اه امت__حان

به ترس و به جوع و به امثال آن

ص: 16


1- . بقره/155 و 156.

به نقصان نفس و زراعات و مال

بگردید خود امتحان ط_ّ_ی سال

ب__ود مژده ی فت_ح با ص___ابران

که ب_ردند با صب__ر بار گ__ران

کسانی که چون محنت آید به پیش

شکی__بایی آرند، هر ل_حظه بیش

بگویی___د مائیم از ک_____ردگار

به او باز گ__ردیم فرج__ام کار(1)

گاه محرومیت ها، سختی ها و تلخی های زندگی بدان حد می رسید که فاطمه زهرا سلام الله علیها پاسخ پدر را از چگونگی وضع و حال خویش به صورت کوتاه می داد تا واژه ها و عبارات وسعت درد و رنج او را ترسیم کنند. ازاین رو، در جواب رسول اللّه صلی الله علیه واله که سؤال می کرد:

_ دخترم چگونه ای؟ در چه حالی به سر می بری؟ و چرا نگرانی؟

می گفت: «قِلَّةُ الطّعم و کِثرةُ الهَمّ و شُدّةُ السُقْم».

کمی طعام و غذا، فراوانی اندوه و غصه و شدت بیماری و گرفتاری!

یکی از مصیبت ها همسر بداخلاق است. اصمعی (وزیر مامون) می گوید: روزی برای صیادی به سوی بیابان روانه شدیم. من از جمع دور شدم و در بیابان گم شدم، در حالی که تشنه و گرسنه بودم به این فکر بودم که کجا بروم و چکار کنم. چشمم

ص: 17


1- . ترجمه منظوم امید مجد، ص :24.

به خیمه ای افتاد.

به سوی خیمه روان شدم، دیدم زنی جوان و با حجابی در خیمه نشسته. به او سلام کردم او جواب سلامم را داد و تعارف کرد و گفت بفرمایید. بالای خیمه نشستم و آن زن هم در گوشه دیگر خیمه نشست. من خیلی تشنه بودم، به او گفتم: یک مقدار آب به من بده: دیدم رنگش تغییر کرد، رنگش زرد شد. گفت: ای مرد، من از شوهرم اجازه ندارم که به شما آب دهم (یکی از حقوقی که مرد بر زن دارد این است که بدون اجازه اش در مال شوهر تصرف نکند) اما مقداری شیردارم. این شیر برای نهار خودم است و این شیر را به شما می دهم. شما بخورید، من نهار نمی خورم. شیر را آورد و من خوردم. یکی – دو ساعت نشستم دیدم یک سیاهی از دور پیدا شد.

زن، آب را برداشت و رفت خارج از خیمه. پیرمردی سیاه سوار بر شتر آمد؛ و زن پاها و دست و صورتش را شست و او را برداشت و آورد در بالای خیمه نشانید. پیرمرد، بداخلاقی می کرد و نق می زد، ولی زن می خندید و تبسم می کرد و با او حرف می زد. این مرد از بس به این زن بداخلاقی کرد من دیگر نتوانستم در خیمه بمانم و آفتاب داغ را ترجیح دادم. بلند شدم و خداحافظی کردم. مرد خیلی اعتنا نکرد، با روی ترشی جواب خداحافظی را داد، اما زن به مشایعت من آمد. وقتی آمد مرا مشایعت کند، مرا شناخت که اصمعی وزیر مامون هستم.

من به او گفتم: خانم، حیف تو نیست که جمال و زیبایی و جوانی خود را به پای این پیرمرد سیاه بداخلاق فنا کردی؟ آخر به چه

ص: 18

چیز او دل خوش کردی، به جمال و جوانی اش؟! ثروتش؟! تا این جملات را از من شنید، دیدم رنگش تغییر کرد. این زنی که این همه بااخلاق بود با عصبانیت به من گفت: حیف تو نیست می خواهی بین من و شوهرم اختلاف بیندازی. چون زن دید من خیلی جا خوردم و ناراحت شدم، خواست مرا دلداری دهد و گفت: اصمعی دنیا می گذرد، خواه وسط بیابان باشم، خواه در قصر، خواه در رفاه و آسایش، خواه در رنج و سختی. امروز گذشت. من که در بیابان بودم گذشت و اگر وسط قصر هم می بودم باز می گذشت. یک چیز نمی گذرد و آن آخرت است.

اصمعی من یک روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله شنیدم و می خواهم به آن عمل کنم. آن حضرت فرمود: ایمان نصفه الصبر و نصفه الشکر. من در بیابان به بداخلاقی و تندخویی و زشتی شوهرم صبر می کنم و به شکرانه جمال و جوانی و سلامتی که خدا به من عنایت فرمود، به این مرد خدمت می کنم که ایمانم کامل شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می فرماید:

کسی که بر بداخلاقی همسرش صبر کرده و او را تحمل کند، خداوند به او همان اجری را خواهد داد که به ایوب پیامبر داد و زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند و او را تحمل نماید، خداوند به او همان ثوابی را خواهد داد که به آسیه عطا فرمود.

2. صبر بر معصیت

صبر بر معصیت یعنی در مقابل معصیت، استقامت کردن. مقابل معصیت استحکام به این است که انسان جذب و اغوا نشده و

ص: 19

تحت تأثیر شهوات قرار نگیرد. شهوات مصادیقی فراوانی دارد: شهوت جنسی، پول، مقام، محبوبیت و شهرت. بچه ای که برای رسیدن به آن ظرف شیرینی موردعلاقه اش، حرکت می کند، دیگر وسط راهش پارچ آب و لیوان را نمی بیند و می شکند. او با دیدن شیرینی از اطراف خود غافل می شود. انسانی که مجذوب گناه شد، همین گونه است. از اطراف آن گناه، غافل می شود؛ و این غفلت بسیار خطرناک است؛ از این رو باید چشم مان را باز کنیم؛ احتیاط کنیم که دچار این غفلت نشویم. این صبر از معصیت است.

«وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات »(1)؛

و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمت هایی به او بچشانیم، می گوید: مشکلات از من برطرف شد و دیگر باز نخواهد گشت! و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می شود... مگر آن ها که (در سایه ی ایمان راستین) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند.

صبر در برابر معصیت­ها و هوای نفس آن قدر عظیم است که حتی یوسف نبی علیه السلام نیز خود را از شر آن ایمن ندانسته و به خدا پناهنده می­شود:

یوسف علیه السلام فرزند یعقوب نبی علیه السلام که در کودکی مورد حسد برادران خود قرار گرفت و با بی­رحمی او را در چاه انداختند، سپس به بهایی اندک فروختند؛ و در مصر نیز به دلیل ردّ درخواست

ص: 20


1- . هود/10 و 11.

نامشروع همسر عزیز مصر و دیگر زنان مصری، سال ها به زندان افتاد، اما در برابر همه ی این همه فضای معصیت، صبر پیشه کرد و بر خدا توکل نمود.

صبر بر معصیت، از سرترین صبرهای این دنیای مدرنیته است. چراکه انواع گناهان به راحتی در دسترس مردم قرار دارد و به راحتی می توانند به آن ها آلوده شوند. اگر روزی یک پسر جوان برای رساندن یک نامه به دختری سختی زیادی داشت امروزه به راحتی و به صورت تصویری در هر لحظه از شبانه روز و دورتر از چشم والدین می تواند ارتباط داشته باشد. این فن آوری و تکنولوژی زمینه ایجاد گناه را فراهم کرده است. از این رو صبر بر آن و آلوده نشدن بر گناه بسیار سخت است. امام صادق علیه السلام فرمود: «یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ کَالْقَابِضِ عَلَی الْجَمْرِ»(1)؛ روزگاری بر مردم بیاید که هر که خواهد دین خود نگهدارد چنان باشد که آتش به دست گرفته باشد.

3. صبر بر طاعت

صبر بر طاعت یعنی وقتی که یک واجب را و یا یک عبادت را می خواهید انجام بدهید، از طولانی شدن آن ملول و خسته نشوید؛ «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِه »(2)؛

همان پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن و درراه عبادتش شکیبا باش!

ص: 21


1- . الامالی للطوسی، ص: 485.
2- . مریم/65.

مثلاً از خواندن نماز شب، دعای ندبه و یا کمیل خسته نشود. انسان از ادامه ی روزه ی ماه رمضان، توجه به خدا در نمازهای واجب و فرایض، از توجه به قرآن، ملول و خسته نشود. این صبر بر طاعت است. در بیان چگونگی نماز حضرت فاطمه سلام الله علیها در روایات آمده است که: «در این امّت، عبادت کسی بیش از عبادت فاطمه زهرا علیها السلام نبود. او چندان به عبادت می ایستاد که پاهایش ورم کرده بود.»(1) و نیز در مورد حال حضرت در نماز آمده است: «فاطمه زهرا علیها السلام ، در حال نماز، به سبب ترس بسیار از خداوند بزرگ، نفسش به شماره می افتاد»(2).

با توجه به این دو مطلب می توان به عمق توجه حضرت به نماز پی برد، نمازی که نفس را به شماره اندازد، نمازی سراسر توجه و حضور قلب است که انسان را به اسرار نماز نزدیک می سازد تا از دریچه این نزدیکی بتوان از فیوضات نماز بهره برد.

گریز و روضه

شهادت جان گداز حضرت زهرا علیها السلام و حوادث تلخ و شرایط سخت بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه واله برای حضرت علی علیه السلام بسیار جان فرسا و دشوار بود هیچ چیزی نمی توانست امیرالمومنان علی علیه السلام را در برابر آن حفظ کند جز صبر و استقامت او در پرتو صبر و استقامت به زندگی خود ادامه داد و فرمود: «فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَی هَاتَا أَحْجَی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا(3)؛

سرانجام دیدم صبر و شکیبایی به عقل و خرد نزدیک تر است ازاین رو صبر کردم با اینکه (بر اثر فشار حوادث تلخ) هم چون کسی بودم که خاشاک

ص: 22


1- . قصص الانبیاء، ص: 723.
2- . ایمان و کفر، ج 2، ص: 88.
3- . معانی الاخبار، ص: 361.

چشمش را پر کرده و استخوان راه گلویش را گرفته است.»

فاطمه جان! تو رفتی و این بچه ها جای خالی تو را می دیدند، به محراب نگاه می کردند، اشک می ریختند. وقتی عزیزی می ره، چند عاقل لوازم اونو مخفی می کنند، ولی در مورد صدیقه طاهره، شاید یک عاقل پیدا شد جانماز خانم را جمع کنه، ولی در نیم سوخته چی، قابل اخفا نبود.

ای شیعه غم و درد چرا؟ فاطمه داریم

در مهلکه و موج بلا فاط__مه داری_م

آن روز که پرونده ی اعمال بخ__وانند

ما چشم به دریای سخا، فاطمه داریم

از غم هراسی به دل خسته ما نیست

امّید به امّ الشه__دا، فاطم__ه داری__م

اسماء نقل می کند: لحظات آخر عمر مبارک فاطمه زهرا بود، دختر پیغمبر غسل کرد، لباس های را تغییر داد. مشغول راز و نیاز با خدا شد. اسما ء می گوید: جلو رفتم دیدم فاطمه رو به قبله نشسته، دست ها را به سوی آسمان بلند کرده می فرماید: خدایا به حق پیامبرانی که آن ها را برگزیدی، به گریه های حسن و حسین در فراق من، از تو می خواهم که گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری.

دیگر روزهای آخر عمر فاطمه است، دیگر چراغ عمر فاطمه

ص: 23

خاموش می شود، بیایید دسته جمعی بریم خانه علی، برای عیادت فاطمه، وارد خانه شوی می بینی دخترش زینب پرستار مادر است، مثل پروانه دور مادر می گردد قربون پرستار خانه علی، با آن دسته ای کوچکش برای شفای مادر دعا می کند صدا می زند مادر:

شبی در خواب بودی آمدم بازوی تو دیدم

مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم

چو درب خانه ما سوخت پرسیدی کجا بودی؟

تو می خوردی کتک من هم به زیردست و پا بودم

هی می گفتم مادرم را نزنید، بابام علی را رها کنید همه بگوییم یا زهرا ...

در جلالت کی زنی صدیقه کبری شود

دختر خیر الوری محبوبه یکتا شود

با چنین شأن و جلالت کی روا باشد فلک

نیلگون از ضربت سیلی رخ زهرا شود

ص: 24

پاورقی

تصویر

ص: 25

ص: 26

فصل دوم: بایسته های همسرداری فاطمه (علیها السلام) و فاطمیون

اشاره

ص: 27

ص: 28

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

مسئله طلاق و افزایش روند آن نگرانی های زیادی را برای آینده فرهنگی کشور به وجود آورده است. اعتیاد، فساد اخلاقی و کاهش سطح دین داری از آثاری است که مسئله طلاق به همراه دارد. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) افزایش طلاق را به عنوان یک معضل برای سبک زندگی امروز ما بیان نمودند(2).

آمارهای رسمی مرکز آمار ایران حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق به شدت بالا رفته، به طوری که در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج، یکی به طلاق منجر می شود طبق آخرین آمار، ایران رتبه چهارم طلاق را در دنیا دارد. طبق همین آمار در شش ماه نخست سال 1394 تعداد 11039 ازدواج کمتر از یک سال کنار هم زندگی کردند. بیشتر طلاق ها مربوط به زوج هایی است که با یکدیگر اختلاف سنی ندارند (زوج های هم سن) مثلاً در سال 90 حدود 11% طلاق ها مربوط به این زوج ها می باشد بیشتر طلاق ها در 5 سال اخیر مربوط به زوج های با سن زیر 30 سال

ص: 29


1- استفاده از روش ابهام موضوع.
2- . 23/7/1391؛ بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی.

است (مردان با سن 25 تا 29 و زنان با سن 20 تا 24 سال) در استان تهران و البرز به ازای هر 2/3 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است(1).

با عنایت به این آمارها به این نتیجه می رسیم که برای حفظ استحکام خانواده باید به دنبال راهی بود که سبب کاهش طلاق شود.

به جرأت می توان ادعا کرد علت عمده طلاق ها عدم تعامل مناسب، بین زوجین است که سبب عدم درک درست از شخصیت آنان شده و به طلاق و جدایی ختم می گردد. در دنیایی که اختیارات انسان سبب سلب آزادی دیگران و قاعدتاً مزاحم اختیار دیگران است به نظر می رسد آنچه سبب استحکام اجتماع و خانواده می گردد توجه به بایسته های اخلاقی در تعامل بین انسان ها و در این مورد در بین همسران است. چه بایسته های اخلاقی باید رعایت شود تا ضامن گرمی کانون خانواده باشد. بایسته های اخلاقی در روابط همسران چیست؟ اهل بیت (علیهم)در روابط همسران چگونه تعامل می کردند؟

اقناع اندیشه و تحریک احساس

اشاره

مهم ترین بایسته های اخلاقی در روابط همسران عبارت اند:

1. احترام به همسر

احترام به همسر نقش بسزایی در صفا و صمیمیت کانون خانواده داشته و از عواملی است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانی دارد.

ص: 30


1- . سایت مرکز آمار ایران؛ http://amar.org.ir.

مادری که در خانه، عزیز باشد و موردتکریم شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود.

حضرت زهرا علیها السلام پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه واله وقتی «فدک» را به ناحق از او گرفتند، شکوه خود را با حزن شدیدی به نزد همسرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام برد(1)؛

اما امیرالمؤمنین علی علیه السلام با لحنی محترمانه همسر مهربانش را دلداری داد و فرمود: «لَا وَیْلَ لَکِ بَلِ الْوَیْلُ لِشَانِئِکِ ثُمَّ نَهْنِهِی عَنْ وَجْدِکِ یَا ابْنَة الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةَ النُّبُوَّةِ فَمَا وَنَیْتُ عَنْ دِینِی وَ لَا أَخْطَأْتُ مَقْدُورِی فَإِنْ کُنْتِ تُرِیدِینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ وَ کَفِیلُکِ مَأْمُونٌ وَ مَا أُعِدَّ لَکِ أَفْضَلُ مِمَّا قُطِعَ عَنْکِ فَاحْتَسِبِی اللَّهَ(2)؛

ویل و وای بر تو مباد؛ بلکه وای بر دشمنان تو باد! پس مرا از این گونه خطاب بازدار ای دختر برگزیده مخلوقات و یادگار نبوّت. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستی نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم. اگر تو معاشی و روزی می خواهی؟ بدان که خداوند ضامن و کفیل است و آنچه را برای تو مهیا نموده بهتر است از آنچه از دست تو رفته است! خدا را کافی بدان و بدو پناه بر!»

حضرت علی علیه السلام آن چنان با متانت و احترام در برابر شکوِه حضرت زهرا علیها السلام برخورد می نماید که حضرت فاطمه علیها السلام آرام می گیرد و می فرماید: «حَسْبِیَ اللَّهُ؛ خداوند مرا کفایت می کند.» و ایشان

ص: 31


1- . الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 1، ص: 107.
2- . الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 1، ص: 107.

ساکت می شود.

آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد می کرد. گاهی وی را با کنیه «ابوالحسن» می خواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (ابن عم) وی را ندا می داد. در حدیث شریف کساء آمده است که حضرت فاطمه علیها السلام می فرماید: ابوالحسن علی بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو ای دختر رسول خدا گفتم: «و بر تو باد سلام ای ابا الحسن و ای امیرمؤمنان.» این گونه نقل نام و خطاب احترام آمیز یکی از نکات اصلی رابطه زوجین نسبت به یکدیگر است.

همسر بزرگوار امام خمینی «قدس سرّه» - این فرزند خلف حضرت زهرا علیها السلام - در مورد نحوه برخورد حضرت امام (ره) با ایشان می گوید: حضرت امام به من خیلی احترام می گذاشتند و خیلی اهمیت می دادند. هیچ حرف بد یا زشتی به من نمی زدند ... امام حتی در اوج عصبانیت هرگز بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. (امام در هنگام ناهار یا شام) غذا را شروع نمی کردند؛ به بچه ها هم می گفتند: صبر کنید تا خانم بیایند(1).

همسر شهید مطهری (ره) درباره سرباز شهید حضرت زهرا علیها السلام می گوید: یادم هست یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روزی با یکی از دوستانم به تهران برگشتم. نزدیکی های سحر بود که به خانه رسیدم. وقتی وارد خانه شدم، دیدم همه بچه ها خواب هستند، ولی آقا بیدار است. چای حاضر کرده بودند، میوه و شیرینی چیده بودند و منتظر من بودند. دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب کرد و گفت: همه

ص: 32


1- . پا به پای آفتاب، ج 1، صص: 92 و 97.

روحانیون این قدر خوب هستند!

بعد از سلام و علیک، وقتی آقا دیدند، بچه ها هنوز خوابند. با تأثر به من گفتند: می ترسم یک وقت من نباشم و شما از سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبالتان بیاید(1).

2. انجام کارهای منزل

از مسائلی که در زندگی مشترک زن و شوهر مطرح و در خوشبختی و نشاط خانواده تأثیر به سزایی دارد، تأمینِ نیازها و انجام کارهای خانه است. اگر زوجین وظیفه خود را به خوبی انجام دهند، صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم خواهد شد.

رسول خدا صلی الله علیه واله کارهای درون خانه را بر عهده حضرت فاطمه علیها السلام گذاشت و کارهای بیرون خانه را به حضرت علی علیه السلام سپرد. فاطمه علیها السلام می فرماید: «جز خدا کسی نمی داند که من چه اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهای درون خانه به من واگذار شد و از کارهای بیرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم(2)

در همین زمینه در سخنی از امام باقر علیه السلام آمده است: «فاطمه علیها السلام در خانه علی علیه السلام کارِ خانه؛ خمیر کردن، نان پختن و نظافت را به عهده گرفت. علی علیه السلام نیز کارهای بیرون خانه را، مانند آوردن هیزم و تهیه مواد خوراکی به عهده داشت(3)

از برخی روایات استفاده می شود که حضرت علی علیه السلام بعضی اوقات در کارهایی مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا علیها السلام می شتافت.

روزی رسول خدا صلی الله علیه واله به خانه علی علیه السلام وارد شد، ناگاه مشاهده

ص: 33


1- . سرگذشت های ویژه، ج 2، صص: 108 تا 111.
2- . وسائل الشّیعه، ج 14، ص: 123.
3- . مستدرک الوسائل، ج 2، ص: 551.

کرد دختر و دامادش با محبت بی نظیر در کنار هم نشسته و با همکاری به آرد کردن «جو» مشغول اند.

پیامبر صلی الله علیه واله خطاب به آنان فرمود: «اَیُّکُما اَعیی»؛ کدام یک از شما خسته تر هستید تا من به جای او نشسته، کارش را انجام دهم؟ علی علیه السلام فرمود: ای رسول خدا! دخترت فاطمه، خسته تر است. آن حضرت کنار دامادش نشست و با هم به دستاس کردن مشغول شدند(1).

در فضیلت خدمت زن به شوهرش همین کلام امام صادق علیه السلام کفایت می کند: «مَا مِنِ امْرَأَةٍ تَسْقِی زَوْجَهَا شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهَا مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ یَبْنِی اللَّهُ لَهَا بِکُلِّ شَرْبَةٍ تَسْقِی زَوْجَهَا مَدِینَةً فِی الْجَنَّةِ وَ غَفَرَ لَهَا سِتِّینَ خَطِیئَة(2)؛

هر زنی که به شوهرش مقداری آب دهد، برای او بهتر از عبادت یک سال است که روزهایش روزه باشد و شب هایش عبادت کند و خداوند به جای هر مقدار آبی که به شوهرش بنوشاند، شهری در بهشت برایش می سازد و شصت گناهش را می آمرزد.»

3. آراستن خویش برای همسر نه برای دیگران

اسلام، دین فطرت است و به احساسات و عواطف افراد جامعه توجّه دارد. در سرشت هر مرد و زنی، زیبایی خواهی نهفته است لذا در اسلام سفارش شده که زن و شوهر خود را برای یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذّاب و زیبا نمایند. پیامبر صلی الله علیه واله نیز برای

ص: 34


1- . بحارالانوار، ج 43، ص: 50.
2- . وسائل الشیعة، ج 20، ص: 172.

شب عروسی حضرت زهرا علیها السلام دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و زهرا علیها السلام نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند. البته این زینت برای مردان هم است

حسن بن جهم _ از دوستان امام کاظم علیه السلام _ گوید: آن حضرت را دیدم که موهای خود را خضاب کرده است، گفتم: فدایت شوم، شما هم خضاب می کنید؟!

حضرت فرمود: آری، اصلاح و مرتّب بودن وضع، بر عفّت زنان می افزاید. زنانی بودند که پاکدامنی را رها کردند به این دلیل که شوهرانشان اصلاح و مرتّب بودن خود را رها کردند.

سپس فرمود: دوست داری همسرت را در حالی همانند حال خودت که خود را آراسته ننموده ای، ببینی؟

گفتم: نه! فرمود: او نیز چنین است.

آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوی خوش و اصلاح مو، از اخلاق پیامبران است(1).

یکی از دوستان امام باقر علیه السلام به نام حکم بن عتیبه می گوید: در خانه ای زیبا و آراسته خدمت آن حضرت رسیدم، لباس زیبا و رنگینی پوشیده بود که آثار رنگ لباس بر دوش حضرت دیده می شد. خیلی شگفت زده شدم. گاهی، به خانه نگاه می کردم، گاهی به وضع لباس آن حضرت! حضرت علیه السلام فرمود: این حالت، چطور است؟ عرض کردم: چه بگویم از این لباسی که به تن کرده اید؟ این لباس، مربوط به افراد نوجوان است.

حضرت فرمود: ای حکم! چه کسی زینت ها و چیزهای پاکیزه ای

ص: 35


1- . وسایل الشّیعه، ج 14، ص 183.

را که خداوند برای بندگانش آفریده است، حرام کرده؟ این ها از چیزهایی است که خداوند برای بندگانش آفریده است؛ اما این خانه که مشاهده می کنی مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج کرده ام. لباسی که مشاهده می کنی و همچنین حضور من در این خانه، به خاطر همین موضوع است(1).

همچنین زنی درباره حقوق مرد بر زن از پیامبر خدا صلی الله علیه واله پرسید ایشان می فرمایند: «عَلَیْهَا أَنْ تَطَیَّبَ بِأَطْیَبِ طِیبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِیَابِهَا وَ تَزَیَّنَ بِأَحْسَنِ زِینَتِهَا(2)؛

بر زن است که برای شوهرش خوشبوترین عطرهایش را بزند و قشنگ ترین لباس هایش را بپوشد و از زیباترین زینت هایش استفاده کند.»

4. گذشت از لغزش های همسر

برای افرادی که بنا است مدّت ها باهم زندگی کنند و در امور زیادی منافع واحدی دارند، سرزنش لغزش و اشتباه، امری عادی است؛ بنابراین لازم است با بردباری از اشتباهات یکدیگر چشم پوشی نمایند. زن و شوهر در برابر کلمات تند که برخی وقت ها به خاطر شرایط خاص، از طرف مقابل می شنوند، باید سعه صدر داشته باشند. آنان می توانند با خونسردی و گفتن چند کلمه محبت آمیز، طرف مقابل را از حالت ناراحتی خارج نمایند.

سیره معصومان (علیهم)چنین بوده است که اشتباه و خطای همسران را نادیده می گرفتند.

ص: 36


1- . الکافی، ج 6، ص: 446، ح 1.
2- . الکافی، ج 5، ص: 508

اسحاق بن عمار می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حقّ زن بر مرد چیست که با انجام آن ها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟

امام علیه السلام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایی از او سر زد، از او بگذرد.

سپس فرمود: پدرم امام باقر علیه السلام همسری داشت که به او آزار می رساند؛ ولی پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار می داد(1).

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «فَدَارِهَا عَلَی کُلِ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِیَصْفُوَ عَیْشُکَ(2)؛

همیشه با همسرت مدارا کن و با او به نیکی هم نشینی کن تا زندگی ات باصفا شود.»

5. اطاعت از همسر

پیامبر خدا صلی الله علیه واله می فرمایند: «إِنَ لِلرَّجُلِ حَقّاً عَلَی امْرَأَتِهِ إِذَا دَعَاهَا تُرْضِیهِ وَ إِذَا أَمَرَهَا لَا تَعْصِیهِ وَ لَا تُجَاوِبُهُ بِالْخِلَافِ وَ لَا تُخَالِفُه(3) ؛ مرد حقی بر زنش دارد [و آن حق این است که] چنانچه او را صدا زند پاسخ دهد و هنگامی که او را دستوری دهد سرپیچی نکند و پاسخ مخالف ندهد و با او مخالفت نورزد.»

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «سَعِیدَةٌ سَعِیدَةٌ امْرَأَةٌ تُکْرِمُ زَوْجَهَا وَ لَا تُؤْذِیهِ وَ تُطِیعُهُ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِه (4)؛ خوشا به سعادت و خوشا به سعادت آن زنی باد که شوهرش را بزرگ دارد و به او آزار نرساند و همیشه از شوهرش فرمان بری

ص: 37


1- . الکافی، ج 6، ص: 510،
2- . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص: 556.
3- . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص: 243.
4- . وسائل الشیعة، ج 16، ص: 280.

کند.»

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه واله می فرمایند: «خَیرُ الِنساءِ التِی تَسُرُهُ اذا نَظَرَ وَ تُطِیعُهُ اِذا اَمَرَ و لا تُخالِفُهُ فِی نَفِسها وَ لا مَالِها بِمَا یُکرِهُ(1)؛ بهترین زنان آن است که وقتی مرد به او نگرد مسرور شود و وقتی به او فرمان دهد اطاعت کند و با تن و مال خود بر خلاف رضای شوهر کاری نکند.»

زهرای اطهر در جواب درخواست علی علیه السلام برای ورود آن دو نفر به خانه و پس از ماجرای به آتش کشیدن در منزل و مصدوم شدن ایشان می فرماید: «الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ فَافْعَلْ مَا تَشَاء(2)؛

خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه می خواهی انجام بده.»

امام علی علیه السلام درباره فاطمه علیها السلام می فرمایند: «قسم به خدا! من فاطمه علیها السلام را هرگز خشمگین و مجبور به کاری نکردم، او هم هیچ گاه مرا خشمگین و از دستورم سرپیچی نکرد(3)

6. ابراز محبت

صفا و شادابی کانون خانواده، بستگی به حضور بانشاط یک «زن» دارد، اما نشاط و سرزندگی یک زن به محبت «مرد» وابسته است.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کُلُ مَنِ اشْتَدَّ لَنَا حُبّاً اشْتَدَّ لِلنِّسَاءِ حُبّاً(4)؛

ص: 38


1- . نهج الفصاحة، ص: 469.
2- . کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج 2، ص: 869
3- . کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص: 363.
4- . وسائل الشیعة، ج 20، ص: 24.

هر کس بیشتر دوستدار ما باشد، به زن ها (همسرش) نیز بیشتر دوستی می کند.»

پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه واله می فرمایند: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً(1)؛

این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم»، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود.»

خانم فریده مصطفوی، دختر امام تأکید می کند: «هیچ وقت ما ندیدیم ایشان [امام] به خانم بگویند «فلان کار را انجام بده» و یا حتی «یک چای برای من بریز»... خیلی به ایشان [مادرم] اظهار محبت و علاقه می کردند و مقید بودند این اظهار محبت و علاقه را جلوی ما فرزندان هم علنی کنند(2).

امام رضا علیه السلام می فرمایند: «وَ اعْلَمْ أَنَ النِّسَاءَ شَتَّی فَمِنْهُنَّ الْغَنِیمَةُ وَ الْغَرَامَةُ وَ هِیَ الْمُتَحَبِّبَةُ لِزَوْجِهَا وَ الْعَاشِقَةُ لَه(3) ؛

بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گران بها و تاوان [رنج های آدمی] هستند و این زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست.»

گریز و روضه

حضرت زهرا علیها السلام شیفته و عاشق همسر مهربانش بود و همیشه بامحبت و احترام ایشان را صدا می زد و این محبت به قدری بود که جانش را در این راه فدا کرد. حضرت زهرا علیها السلام هنگام شهادت وصیت فرمود: «علی جان! وقتی من وفات کردم تو غسل و کفن

ص: 39


1- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 5، ص: 569.
2- . پا به پای آفتاب، ج 1، صص: 92 و 97.
3- . الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام، ص: 234.

مرا به عهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، مساوی کن و بر بالینم رو به روی من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظه هایی میت به انس گرفتن بازندگان محتاج است. من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم به نیکوکاری سفارش دارم(1)

دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه

قلب من و محبت و مهر و ولای فاطمه

طبع من و قصیده و مدح و ثنای فاطمه

جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه

به بذل دست فاطمه! به خاک پای فاطمه

منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه(2)

اما حضرت زهرا علیها السلام ماجرای مظلومیت خود را این گونه بیان می فرمایند: «قنفذ را با دو نفر دیگر به خانة ما فرستادند تا پسر عمویم علی علیه السلام را برای بیعت زیان بار خود به سقیفه بنی ساعده بیرون برند. علی که مشغول انجام وصیت رسول خدا صلی الله علیه واله و تألیف قرآن بود، با آنان بیرون نرفت. آنان نیز برای عقده گشایی، هیزم زیادی در مقابل درِ خانة ما جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را به آتش کشند. من در پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند.

یکی از آن دو، تازیانه را از دست قنفذ گرفت و با آن به بازویم زد؛ چنانکه تازیانه همچون بازوبند به دور بازویم حلقه زد. سپس

ص: 40


1- . بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، نشر دار الحکمه، قم، 1412 ق، ص: 176.
2- . غلامرضا سازگار (میثم).

وی لگدی به در کوبید و آن را به طرف من فشار داد و من که آبستن بودم، به صورت روی زمین افتادم. آتش شعله می کشید و صورتم را می گداخت. یکی از آن دو نفر چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره ام بر زمین افتاد و درد زایمان به سراغم آمد. پس محسنم کشته شد. این است امّتی که می خواهد بر من نماز بخواند؟! در حالی که خدا و رسول از آنان بیزاری جسته اند. من نیز از آنان برائت می جویم(1)

به وقت مرگ، پر کردم زخون، چشم تر خود را

که تنها می گذارم بین دشمن، همسر خود را

خدایا! اولین مظلوم عالم را تو یاری کن

که امشب می دهد از دست، تنها یاور خود را

ص: 41


1- . بحارالانوار، ج 30، صص: 348 - 350.

پاورقی

تصویر

ص: 42

فصل سوم:شیوه های فرزند پروری فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 43

ص: 44

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

وقتی سخن از سبک و سیره معصومین (علیهم)به میان می آید خواه یا ناخواه یک بعد بحث در تاریخ سیر کرده و بعد دیگر در زندگی هر کدام از ما پی گرفته خواهد شد. نتیجه مباحث ارائه شده باید در مسیر عادی زندگی ما جریان و سریان یابد و الا زندگی ما همان زندگی عالم بی عمل خواهد بود که شهدش به مذاق هیچ کسی خوش نخواهد آمد.

سخن ما پیرامون همین موضوع است، موضوعی که توجه به آن از ملزومات زندگی مؤمنان بلکه تمامی انسان هاست و در پرتو آن است که انسان به سعادت مطلوب نائل می آید. با بررسی سبک و سیره اهل بیت می توان دید که این امر با دقت خاص و ویژه ای موردبررسی قرار گرفته و آثار و نتایج مثبت پیامدهای منفی بی توجهی به آن را با ظرافت بیان داشته است.

سخن از موضوعی است که امام علی علیه السلام در سخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، آن را میراثی بی مانند تلقی نموده اند(2)؛

ص: 45


1- ایجاد انگیزه به روش تعریف از موضوع و مطلب.
2- . شرح غررالحکم و درر الکلم آمدی، ج 6، ص: 353.

و در کلامی دل نشین، این گنج را «گران بهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می گذارند،(1)» معرفی نموده اند.

همچنین حضرت در حدیثی دیگر ثمره این مبحث کلیدی را پرورش فرزند صالح و پیامد بی توجهی به این امر خطیر را «رشد یافتن فرزند ناصالح» برشمرده و برای هریک از این دو، نتایج مثبت و منفی بیان نموده اند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می فرماید: «انس و آرامش در سه چیز است که یکی از آن ها فرزند صالح است(2)

پس سخن ما نتیجه اش اگر در زندگی انسان ها پیاده گردد آرامش در زندگی خواهد بود همان که گمشده زندگی بشر امروز است.

دری که امروز ما بر آن می کوبیم هم خودش از اهمیت برخوردار است و هم نتایج آن برای شرافت آبروی ما انسان ها از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از نتایج عدم وجود این گوهر گران بها پرورش فرزند ناصالح است که به تصریح امیر مؤمنان علی علیه السلام مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود است(3) و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کننده پیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد می کنند(4).

فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می دهد که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیه السلام درباره زبیر فرمود: «پیوسته زبیر مردی از ما اهل بیت علیهم السلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا کرد(5)

ص: 46


1- . شرح غررالحکم و درر الکلم آمدی، ج 6، ص: 353؛ خیرماورث الآباء الأبناء الادب.
2- . تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص: 405.
3- . وَلَدُ السَّوْءِ یَهْدِمُ الشَّرَفَ وَ یَشِینُ السَّلَف ؛ غررالحکم و درر الکلم، ص:725.
4- . وَلَدُ السَّوْءِ یَعَرُّ السَّلَفَ وَ یُفْسِدُ الْخَلَف ؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 15، ص:215.
5- . الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث)، ص: 396؛ مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل البیت حتی نشاءَابنه المشؤوم عبدالله.

سخن از گنجی گران بها، کلیدی طلایی وارثی قابل توجه است صحبت از تربیت و ادب است که بودش لازم و نبودش مخل زندگی فردی و اجتماعی انسان هاست.

با توجه به مباحث گران سنگ امیر مؤمنان، اهمیت و ضرورت دارد با شیوه های تربیت آشنا شویم؛ اما چگونه و با چه شیوه ای فرزندمان را تربیت کنیم که در آینده مایه چشم روشنی ما باشد؟ سبک و سیره فرزند پروری اهل بیت (علیهم) چگونه است؟ در این مجال به مهم ترین شیوه های تربیت فرزند در سبک و سیره اهل بیت به ویژه مادر همه اهل بیت حضرت زهرا علیها السلام می پردازیم:

اقناع اندیشه و تحریک احساس

اشاره

مهم ترین شیوه های تربیت فرزند:

1. شیوه اظهار محبت

اشاره

محبت داروی شفابخش دردها و بهترین راه حل مشکلات و ناسازگاری های تربیتی است. محبت بجا، در هر مکان و زمان و در هر مقطع و سن، وسیله ای کارآمد و مؤثر است. انسان ها، در هر سن و موقعیت، به عاطفه و محبت نیازمندند؛ اما کودکان، نوجوانان و جوانان بیش از دیگران تشنه محبت اند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند درحالی که محبت وقتی سازنده و تأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد.

محبت رفتار نابجا و ناقص فرزندان را اصلاح می کند و ناسازگاری و پرخاشگری نابجایشان را داروی محبت از میان می برد. آری، با محبت می توان بسیاری از گره ها را گشود.

ص: 47

از محبت دُردها صافی شود

وز محبت دَردها شافی شود

از محبت خارها گل می شود

وز محبت سرکه ها مل می شود(1)

پیامبر اسلام نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: «إِنَّمَافَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» کلمه «بضعه» در زبان عربی به لخته خون واقع در جگر انسان می گویند، در واقع معنی این عبارت این است که فاطمه جگر من است و کلمه «مِنِّی» در زبان عرب یک نوع کلمه عاشقانه تلقی می شود، این در حالی است که مترجمان آن را این گونه معنا کرده اند که فاطمه پاره تن من است، درحالی که این معنا بسیار کلی است. این کلمات و عبارات سرشار از محبت و عشقی است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) خود به کار می بردند.

نقل شده که حضرت زهرا علیهاالسلام فرزندان خود را به بازی و مسابقه تشویق می کرد و گاهی با آنان به بازی مشغول می شد و با حرکت ها و گفتارهای شیرین مادرانه و بالا و پایین انداختن فرزندان خود، آنان را از احساسات پاک مادری سیراب می نمود(2).

عبیدالله بن عتبه چنین می گوید: «کُنْتُ عِنْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِذْ دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْأَصْغَرُ فَدَعَاهُ الْحُسَیْنُ وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ ضَمّاً وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ مَا أَطْیَبَ رِیحَکَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَک (3)؛ نزد حسین بن علی علیه السلام بودم که علی بن حسین علیه السلام وارد

ص: 48


1- . مولوی.
2- . نیلی پور، مهدی، فرهنگ فاطمیه، ص: 178 اصفهان، مرکز فرهنگی رزمندگان اصفهان.
3- . کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص: 234.

شد. ایشان فرزندش را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»

راه های تقویت عواطف در خانواده
الف) گفت وگوهای محبت آمیز

یکی از راه های استحکام بنیان خانواده توجه به ارتباط کلامی است. اگر در خانواده ای مرد یا زن با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا کند، علاوه بر اینکه به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت. امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید: «اَجْمِلوُا فِی الخِطابِ تَسْمَعوُا جَمیلَ الجَوابِ؛(1)

زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید.»

رسول گرامی اسلام با توجه به این نکته فرمود: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ «إنّی اُحِبُّکِ» لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً؛(2) مردی که به زنش بگوید: من ترا دوست دارم، (اثر این سخن) هرگز از دل زن بیرون نمی رود.»

ب) صدا کردن با بهترین نام

بهترین شاهد این بخش از کلام نحوه صدا زدن اهل بیت (علیهم السلام) در حدیث شریف کساء است حضرت زهرا علیها السلام از کلمات «یا ولدی و یا قرة عینی و ثمرة فوادی» استفاده نموده اند.

ص: 49


1- . غررالحکم، ص: 436.
2- . وسائل الشیعه، ج 20، ص 23، الکافی، ج 5، ص: 569.
ج) سلام کردن به همدیگر

سلام با لحنی عاطفی، کینه ها را از بین برده، روحیه ها را تقویت کرده و دل ها را به هم نزدیک می نماید.

د) تقویت محبت علی علیه السلام

در مورد نقش سازنده و الفت آفرین عشق اهل بیت (علیهم السلام) در میان انسان ها، در زیارت جامعه کبیره چنین می خوانیم: «بِمُوَالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا وَ أَصْلَحَ مَا کَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیَانَا وَ بِمُوَالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ؛ خداوند به سبب دوستی شما نشانه های دینمان را به ما آموخت و آنچه از دنیایمان تباه شده بود اصلاح کرد و به سبب موالات و دوستی شما تفرقه ها به همدلی گرائید.»

2. شیوه تکریم شخصیت و احترام

کودک و نوجوان هر چند به رشد اجتماعی و عقلانی کافی نرسیده است؛ اما برای خود احترام قایل است. بدین جهت رفتار احترام آمیز والدین و مربیان نقش مؤثری در تربیت و رشد او دارد. از سوی دیگر، تحقیر و سرزنش زیاد فرزند، آتش لجاجت و دشمنی را در او شعله ور می سازد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:

«الْإِفْرَاطُ فِی الْمَلَامَةِ یَشُبُّ نَارَ اللَّجَاجَة(1)؛ زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را در فرد روشن می کند.»

در حدیثی دیگر می فرماید: «عقاب و تندی زیاد نداشته باشید؛

ص: 50


1- . غررالحکم و درر الکلم، ص: 94.

زیرا این امر کینه را در پی دارد و فرد را به سوی دشمنی فرا می خواند(1)

«روزی امیرمومنان علی علیه السلام در حالی که امام حسن علیه السلام و سلمان همراهش بودند وارد مسجدالحرام شد و نشستند. در این هنگام، مردی با چهره و لباس زیبا وارد شد و به حضرت سلام کرد، مقابل وی نشست و گفت: ای امیرمومنان! از تو درباره سه مسئله می پرسم؟

حضرت فرمود: بپرس.

عرض کرد: وقتی انسان می خوابد، روحش کجا می رود؟ چگونه انسان به یاد می آورد و فراموش می کند؟ و چگونه فرزند انسان به عمه ها و خاله هایش شباهت پیدا می کند؟

حضرت به امام حسن علیه السلام فرمود: ای ابامحمد! جوابش را بده؛ و ایشان پاسخ پرسش ها را به تفصیل بیان کرد(2).

3. شیوه به کارگیری تنبیه

همچنان که تشویق در سیره امام علی علیه السلام روشی کارآمد است، حضرت از روش تنبیه نیز در مواردی استفاده می فرمود. البته فرزندان تربیت یافته علی علیه السلام به ویژه دو فرزند معصومش حسن و حسین (علیهما السلام) به تنبیه نیاز نداشتند.

اما در مواردی که مسئله ای بسیار مورد اهتمام علی علیه السلام بوده و فرزندان آن حضرت ترک اولی انجام می دادند، آن حضرت موضعی سخت گیرانه و انعطاف ناپذیر داشته اند.

علی بن ابی رافع می گوید: من خزانه دار و کاتب بیت المال در

ص: 51


1- . میزان الحکمة، ج 8، ص: 546
2- . احتجاج طبرسی، ج 1؛ صص: 396، 398

حکومت علی علیه السلام بودم، در بیت المال علی گردنبندی بود که در جنگ بصره به دست آمد، دختر علی علیه السلام کسی را نزد من فرستاد و گفت: شنیدم که در بیت المال امیرالمؤمنین گردنبند مروارید وجود دارد و آن در اختیار شماست و من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه به من بدهی تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من به او پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده به تو دهم؟ عرض کرد بلی. به مدت سه روز آن را به او دادم.

علی علیه السلام گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت، از او پرسید: این گردنبند چگونه به تو رسید؟ گفت: آن را از علی بن ابی رافع خزانه دار بیت المال امیرالمؤمنین عاریه گرفتم تا در ایام عید از آن استفاده نمایم و بعد آن را به بیت المال برمی گردانم.

علی علیه السلام به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم و ایشان خطاب به من فرمود: «ای ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت می کنی؟ من به او گفتم: به خدا پناه می برم از اینکه به مسلمین خیانت کنم.

فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دختر امیرالمؤمنین عاریه داده ای؟

عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! او دختر توست و از من خواست که عاریه ای به او بدهم و من هم به صورت عاریه مضمونه مردوده به او داده ام، من آن را از اموال خودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیت المال برگردانم.

حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باش از اینکه دوباره چنین کنی که در آن صورت تو را عقوبت خواهم کرد.

ص: 52

سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به صورت عاریه مضمونه مردوده نمی گرفت، نخستین فرد هاشمی بوده که دستش را به خاطر دزدی قطع می نمودنم(1)

4. شیوه به کارگیری تشویق

تشویق در تربیت بسیار مؤثر است. تشویق بجا و مناسب در فرزندان ایجاد انگیزه می کند و آنان را برای انجام کارهای بزرگ تر آماده می سازد.

چه بسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خودآگاهی نداشته، در نتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندی های مثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. از این رو والدین و مربیان باید ویژگی های مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند؛ موردستایش و تشویق قرار دهند.

در کتاب منتخب آثار امیرالمؤمنین علیه السلام چنین روایت شده است: روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نشسته بود و علی علیه السلام نزد او بود. در این هنگام، حسین علیه السلام که شش سال بیشتر نداشت. وارد شد. رسول خدا صلی الله علیه واله او را در آغوش گرفت و لب ها و میان چشمانش را بوسید. علی علیه السلام پرسید: آیا فرزندم حسین علیه السلام را دوست داری؟

فرمود: چگونه او را دوست نداشته باشم درحالی که او عضوی از اعضای من است.

سپس پرسید: یا رسول الله صلی الله علیه واله کدام یک از ما نزد تو عزیزتر است؟ من یا حسین؟

در این هنگام حسین علیه السلام فرمود: ای پدر هر که از حدیث شرف

ص: 53


1- . موسوعة الامام علی بن ابی طالب علیه السلام ، ج 4، ص: 214.

عالی تر است نزد نبی صلی الله علیه واله محبوب تر است و منزلت بیشتری دارد علی علیه السلام فرمود:

حسین! آیا بر من فخر می فروشی؟

عرض کرد: پدر، با اجازه شما آری.

آنگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام حدود هفتاد منقبت از مناقب خود را برشمرد و لب فروبست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله به امام حسین علیه السلام فرمود: شنیدی اباعبدالله؟ آنچه علی ذکر کرد، یک دهم از یک دهم فضایل و از هزار فضیلت او است و او از همه این ها بالاتر است.

امام حسین علیه السلام عرض کرد: حمد و ستایش خداوندی را سزاست که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش و تمام مخلوقاتش برتری بخشید. ای امیر مؤمنان! در آنچه بیان کردی صادق و امینی.

آنگاه نبی اکرم صلی الله علیه واله به امام حسین علیه السلام فرمود: اکنون تو فضایلت را بیان کن.

حسین علیه السلام فرمود: من حسین فرزند علی بن ابیطالب هستم. مادرم فاطمه زهرا سیده زنان جهان و جدم محمد مصطفی سرور تمام بنی آدم است. ای علی، مادرم نزد خدا و تمام مردم با فضیلت تر از مادر تو است و جد من نزد خدا و مردم از جد تو افضل است. جبرائیل و اسرافیل در گهواره با من هم سخن شدند. ای علی! شما نزد خداوند از من برتری؛ اما از نظر پدران و مادران و اجداد، من از شما مفتخرترم.

آنگاه امام حسین علیه السلام دست به گردن پدر افکند و او را بوسید و پدر فرزندش را می بوسید و می فرمود: خداوند بر شرف، عظمت،

ص: 54

افتخار، دانش و شکیبایی ات بیفزاید و ستمگران به تو را لعنت کند(1).

این حدیث نشان می دهد حضرت علی علیه السلام شیرین کاری کودکش را با بوسیدن و در آغوش گرفتن وی پاسخ داد و تشویق کرد.

گریز و روضه

زکریا بن آدم می گوید: خدمت امام رضا علیه السلام بودم که حضرت جواد علیه السلام را نزد ما آوردند. او که حدود چهارساله بود، دست ها را بر زمین نهاد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد و به فکر فرورفت. امام رضا علیه السلام به او فرمود: جانم به فدایت باد، در چه موضوعی چنین اندیشه می کنی؟ فرمود: در آنچه نسبت به مادرم فاطمه علیها السلام انجام داده اند. به خدا قسم، آن ها را از قبر بیرون می آورم، می سوزانم و خاکسترشان را به دریا می ریزم. امام رضا علیه السلام او را به خود نزدیک ساخت، بین دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم به فدایت باد، تو برای امامت شایستگی داری(2)

چون فاطمه مظهر صفات یکتاست

انوار خدا ز روی زهرا پیداست

همتای علی و در جهان بی همتا

زهراست محمّد و محمّد زهراست

به روز حشر در دل های محزون

شود هول قیامت هردم افزون

رسد چون نوبت عفو و شفاعت

ص: 55


1- . حلیة الا برار: ج 2، ص:123.
2- . دلائل الامامه؛ ص: 400 ح 18.

ندا آید که " أین الفاطمیون "(1)

رسول خدا صلی الله علیه واله به دختر دلبندش بسیار علاقه داشت و آن چنان مورد محبت قرار می داد که موجب شگفتی دیگران می شد؛ چراکه فاطمه علیها السلام خلاصة وجود پیامبر صلی الله علیه واله ، نسیم آرام بخش پدر، ریحانه بهشتی، یادگار خدیجه، بود. وقتی به پیامبر صلی الله علیه واله گفته شد: شما فاطمه را در آغوش می گیری، بسیار می بوسی و این همه عطوفت و مهربانی برایش ابراز می داری؟ رسول خدا صلی الله علیه واله فرمود: «من بوی بهشت را از وجود او استشمام می کنم.»

رسول خدا صلی الله علیه واله همواره به حضرت زهرا علیها السلام می فرمود: «یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَی لِرِضَاک (2)؛

فاطمه جان! به راستی که خدای تبارک و تعالی به خاطر خشم تو خشم می گیرد و به خاطر خشنودی تو خشنود می شود.»

اما با این شخصیت چه کردند که حضرت علی علیه السلام او را شبانه دفن کرد؟ امام حسین علیه السلام می فرماید: وقتی حضرت فاطمه علیها السلام قبض روح شد، امیرالمؤمنین مخفیانه دفنش کرد و موضع قبرش را محو نمود، سپس برخاست و صورتش را به طرف قبر رسول خدا برگرداند و گفت: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ عَنِ ابْنَتِکَ وَ زَائِرَتِکَ وَ الْبَائِتَةِ فِی الثَّرَی بِبُقْعَتِکَ وَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِکَ(3)؛

ص: 56


1- . حاج حبیب الله چایچیان.
2- . الأمالی للصدوق، النص، ص: 384.
3- . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 459.

یا رسول الله! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد، همان دخترت که به زیارت تو آمده و در بقعة تو خوابیده و خدا خواست به سرعت به تو ملحق شود.»

یا رسول الله! از فراق دختر برگزیدة تو صبر و شکیبایی من قلیل و اندک شده است، قدرت من از دوری بزرگ ترین زنان؛ یعنی فاطمه اطهر ضعیف گردید؛ ... و می گویم: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون»

«قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاء؛ آن امانتی را که به من دادی، پس گرفته شد! سپرده باز گرفته شد! فاطمة زهرا را بردی یا رسول الله! چقدر این آسمان سبز و زمین غبارآلود در نظر من تیره و تار است!

غم و اندوه من همیشگی گردیده! شب من با بی خوابی می گذرد! این غم از قلب من خارج نمی شود تا آن موقعی که خدا مرا در آن خانه ای که تو در آن هستی وارد نماید! در دلم دردی است که آن را جریحه دار می کند و هم غمی است تحریک کننده! چه زود بود که بین ما جدایی افتاد! من درد دل خود را برای خدا می گویم.

وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ دخترت به زودی تو را از اینکه امت تو متحد شدند و حق او را

ص: 57

پایمال نمودند، آگاه خواهد کرد! جریان را از فاطمه ات جویا شو و شرح حال را از وی بخواه!

فَکَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَی بَثِّهِ سَبِیلًا وَ سَتَقُولُ؛ چه غم و غصه هایی که در دل او جایگزین شدند و نمی توانست برای کسی درد دل کند. وی همه آن ها را برای تو خواهد گفت.»

آنکه قدش، فلک از غصه دو تا کرد، منم

آنکه با قامت خم، ناله به پا کرد، منم

آنکه بین در و دیوار، ز بی یاری خویش

فضه را از پی امداد صدا کرد، منم

آنکه از سوز دل خویش، به ایام شباب

طلب مرگ ز درگاه خدا کرد، منم!

ص: 58

پاورقی

تصویر

ص: 59

ص: 60

فصل چهارم: محوریت قرآن در زندگی فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 61

ص: 62

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

با تحلیل گفتار و کلام های افراد به اطلاعات زیادی درباره آن ها می توان دست یافت. استفاده از عبارت های دقیق و تعابیر زیبا و جمله بندی های ادبی و استنادات کلامی مناسب و بهره گیری به جا از منابع معتبر از شاخصه های ارزشی، سخن و گفتار افراد می باشد. برای شناخت حضرت زهرا علیها السلام نیز می توان از این ملاک و معیار مدد گرفت و با تحلیل و بررسی برخی از سخنان ایشان، اطلاعاتی از آن حضرت به دست آورد.

خطبه فدکیه از جمله خطبه های مشهوری است که علمای شیعه و اهل سنت با سندهای معتبر از صدیقه کبری علیها السلام روایت کرده اند. در این خطبه کوتاه و فشرده، دنیایی از معارف ناب نهفته است و عمده مطالبی که در نهج البلاغه آمده است، در آن یافت می شود. به عبارتی دیگر، خطبه فدکیه، نهج البلاغه ای کوچک است.

حضرت زهرا علیها السلام در این خطبه تقریباً به بیست آیه از قرآن استناد

ص: 63


1- . روش ابهام در موضوع.

نموده است. آن حضرت با استشهاد به آیات قرآن و به کار بردن تعابیر وحیانی، مقصود خود را به حاضران رساند و توانست داعیه داران وقت را رسوا نماید.

همچنین آن حضرت در خطابه ای که در جمع زنان مهاجر و انصار ایراد فرمودند، ده آیه از قرآن را تلاوت فرمودند. علاوه بر آن صدّیقه طاهره علیها السلام گاه در دفاع از ولایت علی علیه السلام و زمانی ضمن مواعظ و یا در بیان حالات خویش به آیات الهی استناد جسته اند.

بنابراین یکی از شاخصه های حضرت زهرا علیها السلام حضور قرآن در زندگی ایشان و انس آن بزرگوار با قرآن کریم و تسلّط ایشان بر آیات و معارف بلند آن می باشد؛ اما ما چه مقدار با این کتاب آسمانی انس داریم؟ حضور قرآن در زندگی ما چگونه است؟ آیا قرآن کریم در برنامه ها و فعالیت های ما، محور می باشد و یا اینکه همچون برخی از روشنفکر مآبان، کلام و سخنان بعضی از دانشمندان غربی را شاخص فعالیت های خود قرار داده ایم؟

*اقناع اندشه و تحریک احساس

مهجوریت قرآن در زندگی ما:

امروزه اگر در رفتارهای فردی و اجتماعی امت اسلامی دقت کنیم، با کمال تأسف می بینیم، بینش امت اسلامی از بینش الهی و معنوی فاصله گرفته و سمت وسوی گرایش ها و عواطف آن ها نیز رنگ خدایی ندارد و رفتارهای آنان نیز بر اساس تقوا، کرامت انسانی و بندگی خداوند متعال شکل نمی گیرد. امروزه

ص: 64

دادرسی از مظلومان عالم و دستگیری از نیازمندان واقعی و ترحم بر ضعیفان عالم بسیار کم است و مبارزه با مستکبران و تجاوزکاران و دفاع در برابر هجمه های فرهنگی دشمنان، از آن کمرنگ تر می باشد. با بررسی جزئی به این می رسیم که راز اصلی آن «مهجوریت قرآن کریم» در بین مسلمانان است. به تعبیر دیگر حضور قرآن در زندگی آنان کمرنگ شده و هر اندازه که فاصله آنان از قرآن و آموزه های آسمانی آن بیشتر شود، از ارزش های انسانی و الهی دور می شوند و در چنین جامعه ای زندگی کردن بسیار مشکل می شود.

مهجوریت قرآن پیامدهای ناگواری برای جامعه به همراه دارد، متروک شدن شریعت، رواج منکرات، گسسته شدن رشته اتحاد و برادری در جامعه، جدا شدن مردم از فرهنگ قرآن، رانده شدن نیروهای مذهبی از صحنة اجتماع، پنهان شدن حق و آشکار شدن باطل، دروغ بستن به خدا و پیامبر، استفاده ابزاری از قرآن برای اثبات دعاوی خویش، توجه مردم به نقش و نگار و قرائت های زیبا و عدم راه یابی قرآن به زندگی روزانة مردم از پیامدهای مهم آن است.

همین مهجوریت قرآن است که باعث شده بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان با داشتن عظیم ترین سرمایه های مادی و معنوی در بدترین و ذلت بارترین شرایط روزگار بگذرانند و قدرت های استکباری بر جان و مال و ناموس آن ها مسلط باشند.

در هیچ کجای قرآن کریم نیامده که پیامبر از امت خود گلایه کرده باشد، مگر در یک مورد آن هم در مورد قرآن کریم است. در آیه سی سوره «فرقان» می خوانیم: پیامبر به پیشگاه خدا عرضه داشت:

ص: 65

«یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا؛ پروردگارا! این قوم من، قرآن را ترک گفتند و از آن دوری جستند!»

در اصطلاح دینی، مهجوریت قرآن به معنای دور شدن دل و عمل انسان از قرآن و ترک تلاوت آن می باشد.(1)

ازاین رو ضروری است تا نسبت به نقش و تأثیر قرآن در زندگی بیشتر آشنا شویم و همواره این مطالب را مرور کنیم.

نقش قرآن در زندگی ما

اشاره

نقش قرآن در زندگی انسان در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی قابل دقت و بررسی است که به طور مختصر به بعضی از آن ها اشاره می شود:

1. قرآن کانال ارتباطی عبد با معبود

انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده خود است. این ارتباط اگرچه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی انجام می گیرد؛ اما دسترسی به کلمات خود خداوند، بسیار لذت بخش و اطمینان آور است. چراکه مناجات، ارتباط بنده با معبود است و قرآن ارتباط معبود با بنده؛ بنابراین اگر می خواهید خدا با شما سخن بگوید، قرآن بخوانید و اگر شما می خواهید با خدا صحبت نمایید، با مناجات امکان پذیر است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه واله فرمودند: «حکایت قرآن و مردم حکایت زمین و

ص: 66


1- . المفردات فی غریب القرآن، ص: 833.

باران است. در حالی که زمین مرده و خشکیده است ناگاه خداوند بر آن باران می فرستد و زمین تکان می خورد، سپس باران های تند را فرو می ریزاند و زمین تکان دیگری می خورد و رشد می کند، آنگاه پشت سر هم نهرها را از دره ها جاری می سازد تا آنکه زمین می روید و گیاهان بالیدن می گیرد و خداوند آنچه را مایه آراستگی زمین و خوراک مردم و حیوانات است از دل آن بیرون می آورد. قرآن نیز مردمی را که آن را بپذیرند چنین می کند.(1)»

کسی که با آفریدگار هستی و خالق همه مخلوقات، مأنوس و هم کلام شود، دیگر احساس قربت و تنهایی به او دست نمی دهد و خداوند متعال نیز به یاد او می باشد. از این رو خداوند او را از خطرها می رهاند. خطر معصیت و یا خطرهای دیگر که کمتر از خطر معصیت نیستند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ(2)»

حضرت زهرا علیها السلام با آیات قرآن مأنوس است و خداوند نیز در آیاتی برخی از فضایل آن حضرت را یادآوری می کند. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر»؛ «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرا»(3)

فضه خادمه حضرت زهرا علیها السلام نیز با قرآن انس داشته، در برخی از منابع تاریخی نقل شده، فضه حدود بیست سال غیر از قرآن سخن دیگری نگفت و اگر کسی چیزی از وی می پرسید، با آیات قرآن پاسخ می داد.(4)

سیده نفیسه دختر حسن بن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام ، از زنان کمیاب عصر و زمان خود بود. او سی مرتبه با پای پیاده

ص: 67


1- . کنز العمّال، ح 2457 و میزان الحکمه، ج 10، ص: 334.
2- . بقره/152.
3- . انسان/8.
4- . بحار الأنوار، ج 43، ص: 87.

به حج مشرف شد. زینب برادرزاده سیده نفیسه می گوید: «چهل سال عمه ام را خدمت می کردم. در این مدت ندیدم شبی را بخوابد یا روزی را افطار نماید.»

سیده نفیسه در خانه خود قبری کنده بود و پیوسته در جوار آن مشغول عبادت و یاد خدا بود. می گویند هزاران مرتبه قرآن را در این قبر ختم نمود. تا اینکه نهایتاً باحالت روزه و در حال زمزمه آیه مبارکه زیر از دنیا رفت.

«لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ(1)؛ برای آن ها در نزد پروردگارشان، خانه آرامش است.»

شوهر سیده نفیسه به نام اسحاق مؤتمن از فرزندان امام صادق علیه السلام است. او خواست جنازه همسرش را به مدینه ببرد؛ اما مردم مصر تقاضا کردند تا در مصر دفن شود و او قبول نکرد. تا اینکه شب پیامبر صلی الله علیه واله را در خواب دید که فرمود: «با اهل مصر در مورد دفن نفیسه مخالفت مکن که خداوند به برکت او رحمت را بر مردم مصر نازل می فرماید.»(2)

آری کسی که به یاد خدا باشد، خدا نیز چنین به یاد او خواهد بود.

2. قرآن دریچه ای رو به سوی معرفت

انسان در تکاپو و جست وجوی آگاهی های صحیح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربیات بشری و تلاش های علمی، به بسیاری از آگاهی ها می توان دست یافت؛ اما برای اطمینان به درستی یافته های خود و آگاهی به آنچه برای

ص: 68


1- . انعام/ 127.
2- . وفیات الاعیان، ج 5، ص: 56.

او دست نایافتنی است، نیاز به یک منبع اصیل و غنی بسیار محسوس است، چنان که از زبان امام خمینی (ره) گفته شده است: «اگر قرآن نبود، درهای معرفت بر ما بسته بود».

خداوند متعال درباره قرآن کریم می فرماید: «وَ لَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَی عِلْمٍ هُدًی وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ(1)؛ برای هدایت مؤمنان و بخشایش به ایشان، کتابی آوردیم که در آن هر چیز را از روی دانش به تفصیل بیان کرده ایم»

از این رو، یکی از اوصاف قرآن کریم «المُفَصِّل » است به معنای توضیح دهنده و روشن کننده است.

قرآن مجید در آگاهی دادن جایگاه ممتازی دارد. تعریفی که قرآن از انسان دارد «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً(2)» و تعریفی که قرآن از خداوند ارائه کرده است: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ(3)» همراه با بیان صفات جمال و جلال و تعریفی که از نظام هستی و حیات و شعور همگانی موجودات ارائه داده «وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ(4)»

یعنی در واقع اگر آیات قرآن کریم نبود، اطلاعات دقیقی درباره خلقت انسان و هدف از خلقت او و سرانجام او به دست نمی آمد. علاوه بر آن زندگی انسان بی هدف می شد؛ زیرا این مطالب، علوم و دانش هایی هستند که جز از طریق قرآن، برای بشر دست یافتنی نیستند.

ص: 69


1- . اعراف/52.
2- . بقره/30.
3- . شوری/11.
4- . رعد/13.

حضرت زهرا در آخرین فراز از خطبه فدک، با دلی آکنده از غم، مردم را به تدبّر در قرآن فراخوانده، می فرماید: «ای مردم که شتابان به گفتار باطل روی آورده، کار زشت زیان بار را با دیده اغماض نگریسته، آن را پذیرفته اید! «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا(1)؛ آیا در قرآن اندیشه نمی کنند (نمی کنید) یا اینکه بر دل هایشان (دل هایتان) قفل است؟»

از جمله آگاهی هایی که جز از طریق قرآن راهی برای دریافت آن نیست، آگاهی درباره جهان پس از مرگ و جزئیات جهان آخرت است؛ زیرا هیچ کدام از افراد بشر، تجربه تکرار و رفت وآمد آن را ندارند و درک بشری، هیچ گونه سابقه ذهنی از آن ندارد. درحالی که در سوره «واقعه»، «صافات»، «مرسلات» و... صحنه قیامت به تصویر کشیده شده است.

3. قرآن کتاب واقع نما

نقش برجسته دیگر قرآن این است که از سابقه تاریخ بشر، خبرهای درست و مطابق واقع را نقل کرده و سرگذشت پیامبران و محتوای پیام آنان را بدون هرگونه تحریف و دسیسه بشری به انسان ها رسانده است. از این رو قرآن حتی بر پیروان تورات و انجیل، منّت شایان توجهی دارد که چهره پیامبران بنی اسرائیل را به درستی معرفی کرده و حضرت موسی، عیسی، زکریا و... را آن گونه که بوده اند، به دور از هرگونه تهمت و توهینی شناسانده و دست تحریف گران و دسیسه گران را نقش بر آب ساخته

ص: 70


1- . محمد/24.

است. قرآن مجید دراین باره می فرماید: «به تحقیق موسی را کتاب دادیم و از پی او پیامبران فرستادیم؛ و به عیسی بن مریم دلیل های روشن عنایت کردیم و او را به روح القدس تأیید نمودیم.»(1)

همچنین در آیه دیگری می فرماید: «خدا به عیسی بن مریم گفت: نعمتی را که به تو و مادرت ارزانی داشته ام یاد کن، آن زمان که به روح القدس یاریت کردم تا تو چه در گهواره و چه در بزرگ سالی سخن گویی و به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم.»(2)

در واقع متقن ترین تاریخ ها در کتاب قرآن آمده است و کسی نمی تواند کوچک ترین خدشه ای در مطالب تاریخی قرآن وارد کند.

4. قرآن کتاب موعظه و اندرز

قرآن کریم پر از ارشاد و اندرز است. سوره لقمان و دیگر قصص قرآن، بیشتر جنبه پند و اندرز دارد. گرچه از این موعظه قرآن، فقط اهل تقوا و بهره مند می شوند. خداوند می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین(3)؛ ای مردم، برای شما از جانب پروردگارتان موعظه ای آمد و شفایی برای آن بیماریی که در دل دارید و راهنمایی و رحمتی برای مؤمنان»

ص: 71


1- . بقره/87.
2- . مائده/110.
3- . یونس/57.

موعظه و پند و اندرز سبب زنده شدن و صیقل جان ها و کنار رفتن پرده غفلت از سراچه دل است.

امام علی علیه السلام درباره قرآن می فرماید: «آگاه باشید! همانا این قرآن پنددهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید. بدانید کسی با قرآن ننشست جز آنکه پس از برخاستن با فزونی یا کاستی برخاست: فزونی در راه یابی و کاستی در کوری (و گمراهی). بدانید که هیچ کس پس از داشتن قرآن فقر (معنوی) ندارد و برای هیچ کس پیش از آن، غنا و توانگری (معنوی) نیست؛ پس شفای دردهای خود را از آن بخواهید و در سختی های خود از آن یاری جویید، که در آن شفای بزرگ ترین درد، یعنی کفر و نفاق و گمراهی است»(1)

نقل شده زبیده همسر هارون الرشید قرآنی بسیار گران قیمت داشت که آن را با زروزیور و جواهرات تزیین کرده بود و علاقه فراوانی به آن داشت. یک روز هنگامی که از همان قرآن تلاوت می کرد به آیه «لَنْ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم(2)» رسید، با خواندن آیه در فکر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را درراه خدا انفاق کنم. کسی را به دنبال جواهرفروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهای آن را در بیابان های حجاز برای

ص: 72


1- . نهج البلاغه، خ 176.
2- . آل عمران/92.

تهیه آب موردنیاز بادیه نشینان مصرف کرد که می گویند: امروز هم بقایای آن چاه ها وجود دارد و به نام او نامیده می شود.(1)

همچنین نقل شده یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه واله به نام «ابوطلحه انصاری» در مدینه نخلستان و باغی داشت بسیار مصفا و زیبا، که همه در مدینه از آن سخن می گفتند، در آن چشمه آب صافی بود که هر موقع پیامبر صلی الله علیه واله به آن باغ می رفت از آن آب میل می کرد و وضو می ساخت و علاوه بر همه این ها آن باغ درآمد خوبی برای «ابوطلحه» داشت، پس از نزول آیه «لَنْ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ» به خدمت پیامبر صلی الله علیه واله آمد و عرض کرد: می دانی که محبوب ترین اموال من همین باغ است و من می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره ای برای رستاخیز من باشد، پیامبر ص فرمود: «بخ بخ ذلک مال رابح لک؛ آفرین بر تو، آفرین بر تو، این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود» سپس فرمود: «من صلاح می دانم که آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی»

ابو طلحه دستور پیامبر صلی الله علیه واله را عمل کرد و آن را در میان بستگان خود تقسیم کرد.»(2)

گریز و روضه

شکایت پیامبر صلی الله علیه واله ، از مهجوریت قرآن، امروز نیز همچنان در میان مسلمانان ادامه دارد و اگر قرآن در زندگی مسلمانان مهجور نبود و به آیات آن عمل می کردند، چنین نبود که نسبت به ذریه و ذوی القربی پیامبر صلی الله علیه واله بی احترامی کنند؛ زیرا خداوند در قرآن می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی(3)»

ص: 73


1- . تفسیر نمونه، ج 3، ص: 4.
2- . تفسیر نمونه، ج 3، ص: 4.
3- . شوری/23.

یعنی مردم مودت نسبت به اهل بیتم را فراموش نکنید ... عرض می کنم: ای رسول خدا! نبودی ببینی اهل مدینه مودت را چگونه معنا کردند.

شد تو را مزد رسالت با ذوالقربی مودت

بی تو چون گویم که امت با ذوالقربی چه کرده؟

دخترت را دسته جمعی می زدند اهل سقیفه

یک نفر آنجا نگفت آخ___ر مگر زهرا چه کرده؟

دیدن این صحنه ها در کودکی بعد از پیمبر

با دل پاک حسین و زینب ک_____بری چه کرده؟

با دل مهدی امید شیعه در عالم خ____دایا

قصه قبر نهان مادرش زه________را چه کرده؟

اما چرا باید یادگار پیغمبر زمان، مکان و محل دفنش مخفی باشد؟! در نقل آمده است امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید، آمدم کنار زهرای مرضیه علیها السلام . امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم از اتاق بیرون رفتند، تعبیر این است: «أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»(1) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «بچه ها بیرون بروید برای اینکه مادرتان زهرا می خواهد وصیت کند.»

امیرالمؤمنین علیه السلام نشست کنار زهرای مرضیه «و ضَمَّ رَأسَها علی صَدْره» زهرای مرضیه شروع کرد به وصیت کردن، اولین مطلبی که گفت این بود علی جان! از من راضی هستی یا نه؟ اشک در

ص: 74


1- . روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص: 151.

چشمان امیرالمؤمنین علیه السلام حلقه زد! علی فرمود: فاطمه جان! تو حتی یک بار مرا ناراحت نکردی. «فَوَ اللهِ... لَا أَغْضَبَتْنِی» به خدا قسم فاطمه یک بار ناراحتی مرا بر نیانگیخت. «لَا عَصَتْ لِی أَمْرا؛ در هیچ امری با من مخالفت نکرد.»

اما علی جان سفارش هایی دارم، نخست اینکه مرا شب غسل بده، شب کفنم کن و شب بدنم را به خاک بسپار؟! مگذار آن دو نفر بر بدنم نماز بخوانند و در تشییع جنازه ام حاضر گردند. علی جان! وقتی بدنم را به خاک سپردی، زود از کنار قبرم نرو؛ «اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی» بالای سرم بنشین، برایم قرآن و دعا بخوان!(1) لحظه نخست دفن و قرار گرفتن در قبر، لحظه ایست که انسان احتیاج به مونس دارد. چه مونسی بالاتر از امیر مؤمنان.

ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق؛ علی جان! برای من و یتیمانم اشک بریز و گریه کن! حسینم را فراموش نکن و از یاد مبر!

پیراهن خود در غم من چاک مکن

جز نیمۀ شب جسم مرا خاک مکن

از فاطمه یادگار اگر می خواهی

خون های مرا ز روی در پاک مکن

علی جان!

مرا چو غسل، نیمه شب به پیش کودکان دهی

مبادا سینۀ مرا به زینبم نشان دهی

ص: 75


1- . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 2، ص: 339.

علی جان! مبادا بچه هایم تنها بمانند و احساس غربت کنند! یا بقیة الله! یا فاطمة الزهرا! شما سفارش کردید که کسی سر بچه هایت داد نزند تا آن ها احساس غربت نکنند و آن ها تنها نمانند؛ اما نبودی کربلا تا ببینی ناز دانه های حسینت را چگونه با تازیانه رو به روی بدن مقدس بابا می زدند. وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ(1).

ص: 76


1- . شعراء/ 227.

پاورقی

تصویر

ص: 77

ص: 78

فصل پنجم: احترام به سادات در زندگی فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 79

ص: 80

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

هنگامی که فدک را از حضرت فاطمه علیها السلام گرفتند، آن حضرت لباسی به تن کرده و چادر بر سر نهاد و با گروهی از زنان فامیل و خدمتکاران خود به سوی مسجد روانه شد، در حالی که چادرش به زمین کشیده می شد، بر حاضران وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پرده ای آویختند، آنگاه ناله ای جانسوز از دل برآورد که همه مردم به گریه افتادند و مجلس و مسجد به جنبش درآمد. سپس لحظه ای سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد، آنگاه کلامش را با حمد و ثنای الهی آغاز فرمود و بر رسول خدا صلی الله علیه واله درود فرستاد، سپس این چنین خود را معرفی کردند: «من دختر آن پیامبرم که خداوند درباره اش فرمود: (لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ)(2) اگر نسب او را بشناسید، می دانید که او فقط پدر من است نه (پدر) هیچ یک از زنان شما و اوست برادر امیرالمؤمنین

ص: 81


1- . روش تلفیق ابهام در موضوع و روش سؤالی.
2- . توبه/ 128.

علی علیه السلام نه (برادر) هیچ یک از مردان شما و چه خوب است منسوب بودن به آن حضرت که درود خداوندی بر او و خاندانش باد.»(1)

در این فراز حضرت زهرا علیها السلام از انتسابش به پیامبر صلی الله علیه واله سخن گفته است و در فراز دیگری فرزندان و ذریه خویش را نیز منسوب به رسول خدا صلی الله علیه واله می شمارد و انصار و همگان را بر احترام به فرزندانش سفارش کرده و فرموده است: «یَا مَعْشَرَ الْبَقِیَّةِ وَ یَا عِمَادَ الْمِلَّةِ وَ حَصَنَةَ الْإِسْلَامِ مَا هَذِهِ الْفَتْرَةُ فِی حَقِّی وَ السُّنَّةُ عَنْ ظُلَامَتِی أَ مَا کَان لِرَسُولِ اللَّهِ ص أَنْ یُحْفَظَ فِی وُلْدِهِ سَرْعَانَ مَا أَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلَانَ ذَا إِهَالَة؛ ای گروه جوانمردان و ای بازوان دین و یاران اسلام! این چه چشم پوشی و سهل انگاری است که در حق من روا می دارید و نسبت به ظلمی که به من می شود در خواب غفلتید؟! آیا پدرم رسول خدا صلی الله علیه واله نمی فرمود: هر انسانی در فرزندانش حفظ می شود؟ (یعنی اگر می خواهید جانب کسی را محترم بشمارید بعد از او به فرزندانش احترام کنید.) چه زود این عمل را انجام دادید؟ دست مرا از فدک کوتاه نمودید؟ و برای امری که وقت آن نشده، شتابان شدید؟ ای گروه انصار! شما را قدرت و طاقت این هست که خواسته مرا برآورده کنید (و از حق من و فرزندانم دفاع نمایید)»(2)

به نظر شما چرا باید نسبت به فرزندان و ذریه پیامبر صلی الله علیه واله و حضرت زهرا علیها السلام احترام گذاشت؟ مگر نه این است که در قرآن کریم آمده «إِنَ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم »(3)

ص: 82


1- . کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 1، ص: 490 و شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج 16، ص: 211 و 212.
2- . همان.
3- . حجرات/13.

آیا بین سادات و غیر سادات تفاوتی وجود دارد یا خیر؟

* اقناع اندیشه و تحریک احساس

فلسفه احترام به سادات

از نظر اسلام هیچ فرقی میان شاه و گدا و غنی و فقیر و قوی و ضعیف و زن و مرد و سیاه و سفید حتی میان پیغمبر و امام که معصوم اند و سایر مردم نیست و انسان ها هیچ امتیازی بر هم ندارند، مگر در جهت تقوا.

اسلام دینی است که به همه انسان ها احترام می گذارد، اما برای مسلمانان و مؤمنان احترام بیشتری قائل است و در میان مؤمنان، احترام به سادات را مورد سفارش و تأکید قرار داده است.

1. ریشه اصلی احترام به سادات، آیه ای است در قرآن کریم که به موجب آن خدای تعالی به پیامبر صلی الله علیه واله امر می کند به مردم بگوید با ذوالقربی و خویشاوندان وی دوستی و مودت نمایند. «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً- إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی »(1)

«القربی» در مرتبه اول و به طور مستقیم، اهل بیت و عترت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله را شامل شده و در مراتب بعدی سادات را که فرزندان با واسطه حضرت زهرا علیها السلام بوده و نسب آنان به یکی از ائمه اطهار علیه السلام می رسد، نیز شامل می شود.

ص: 83


1- . شوری/23.

2. در روایات، سفارش های فراوانی درباره احترام و اکرام به سادات شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: «به فرزندان و ذریه فرزندان من احترام بگذارید و آن ها را مورد لطف و محبت خود قرار دهید. خوبانشان را به خاطر خداوند مورد احترام قرار داده و بدهایشان را به خاطر من پیغمبر که حقی بر گردن شما دارم اکرام کنید.»(1)

حال ممکن است کسی بپرسد، پیامبر صلی الله علیه واله که پسر و نسلی نداشت. سادات فرزندان علی علیه السلام هستند و فاطمه علیها السلام هستند؛ بنابراین نباید آن ها را به پیامبر صلی الله علیه واله نسبت داد!

برای پاسخ به این سؤال می توان به دلایل فراوانی از قرآن و کلام پیامبر صلی الله علیه واله و ائمه علیه السلام استناد نمود.

آیه مباهله یکی از آن آیات است: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَ أَبْنَآءَکُمْ وَ نِسَآءَنَا وَ نِسَآءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللّه ِ عَلَی الْکاذِبِینَ(2)؛ هرگاه پس از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.»

مفسران معتقدند که پیامبر به هنگام مباهله با مسیحیان نجران، علی علیه السلام ، دخترش فاطمه علیها السلام و حسن و حسین علیه السلام را به

ص: 84


1- . جامع الأخبار، ص: 140 «أَکْرِمُوا أَوْلَادِی الصَّالِحُونَ لِلَّهِ وَ الطَّالِحُونَ لِی».
2- . آل عمران/61.

همراه برد. علی علیه السلام نفس رسول خدا، فاطمه مصداق «نساءنا» و حسنین مصداق «ابناءنا»

امام کاظم علیه السلام می فرماید: «روزی به مجلس هارون الرشید خلیفه عباسی وارد شدم. هارون سؤال هایی کرد و من جواب دادم. هارون پرسید شما چگونه می گویید که پسر پیامبرید در حالی که پیامبر نسل نداشت. او فقط دختر داشت و نسل انسان از پسر می ماند نه دختر. من در جواب سؤال هارون آیه 84 سوره انعام را خواندم. خداوند می فرماید: وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا ... وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ ... وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ عِیسی وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِین ؛ ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت کردیم ... و از ذریه و نژاد او داود ... و زکریا و یحیی، عیسی و الیاس را که همگی از صالحان هستند، (هدایت کردیم)»

سپس به هارون گفتم: «ای هارون! پدر عیسی کیست؟ هارون گفت: عیسی پدر ندارد. گفتم: پس چطور عیسی از نسل ابراهیم به شمار رفته است؟! پس بدان که خداوند عیسی را از طریق مادرش مریم به نسل حضرت ابراهیم علیه السلام ملحق ساخته است. ما هم از طریق مادرمان حضرت فاطمه زهرا از نسل پیامبر اسلام به حساب می آییم.»(1)

ف_اطمه علیها السلام از پی_امب_ر اک_رم نقل ک_رده که ف_رم_ود: «إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ ذُرِّیةَ کُلِّ بَنی أُمٍّ عَصَبَةً ینْتَمُونَ إِلَیها إِلاّ وُلْدَ فاطِمَةَ فَأَن_َا وَلیهُمْ وَ أَن_َا عَصَبَتُهُمْ(2)؛

ص: 85


1- . تحف العقول، ص: 405 و بحارالانوار، ج 10، ص: 242.
2- . بحارالانوار، ج 23، ص: 104.

همانا خ_داوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادری را سبب ارتباط و خ_ویشاوندی قرار داده که به وسیله آن ذریه به او منس_وب می شوند، مگر فرزندان فاطمه که م_ن س_رپ_رست و خ_ویش_اون_د آن ها هست_م (و به م_ن منس_وب می شوند.)»

3. افزون بر آیات و روایات از نظر عقلی و فطری نیز می توان برای احترام و تکریم سادات و ذریه زهرا علیها السلام عللی را یافت.

فطرت هر انسان عاقل و فهمیده ای می گوید هر کسی که به تو کمک نموده و در حق تو خدمتی انجام داده، او را و نزدیکان و فرزندانش را _ و لو به خاطر او _ دوست بدار و احترام نما.

احترام به خویشان پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و فرزندان حضرت زهرا علیها السلام نیز از این باب است؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه واله ما را از گمراهی و جهالت به نور هدایت رهنمایی کرده است و از این طریق سبب رهایی و نجات ما از دام ضلالت و بهارخوابی ها شده است. برای اینکه حرمت و موقعیت آن حضرت حفظ شود، به فرزندان او احترام می کنیم؛ زیرا آنان یادگاران او هستند. پس در حقیقت احترام گذاشتن به سادات، احترام به پیامبر اسلام صلی الله علیه واله است.

البته اگر کسی که منسوب به پیامبر است بد باشد به خود و جدش ظلم می کند؛ اما ما باید به گونه ای با او برخورد کنیم که او را به اشتباهش راهنمایی کنیم ولی از جهت نسبش او را احترام نماییم نه از جهت عملش.

علما و بزرگان دین نیز احترام فراوانی برای سادات قائل هستند.

ص: 86

4. سیره علما نیز بر احترام به سادات بود.

یکی از شاگردان مرحوم آیت الله «میرزا احمد سیبویه» می گوید: از ویژگی های برجسته مرحوم سیبویه، احترام بی نظیری بود که نسبت به سادات داشت. هرگاه در منبر می نشست و سیدی وارد مجلس می شد از منبر پایین می آمد و دست سید را می بوسید و مجدداً بر منبر می نشست.

مرحوم سیبویه خود می گوید: «هرچه خداوند به من داده از برکت احترامی است که نسبت به سادات داشتم. به طوری که تا نزدیک سن 90 سالگی خودم سوزن را نخ می کردم، بدون اینکه احتیاجی به عینک داشته باشم»(1)

5. احترام به بزرگان دین و ذریه آن ها در میان همه ادیان گذشته نیز وجود داشته و دارد.

یکی از خصوصیّات آیت الله ارباب این بود که جلوتر از س_ادات، مطلقاً راه نمی رفتند؛ حتی اگر کسانی عنوانِ شاگردی داشتند و سیّد بودند، حتماً باید آن سیّد جلو می رفت.

این عارف بزرگوار آن قدر برای سادات ارزش قائل بودند که به دستور ایشان، در مدرسه امام صادق علیه السلام (در چهارباغ)، انجمن سادات تشکیل شد و به سادات اعلام کردند که «اگر عمامه نگذاشته اید، لااقل دکم_ه سب_زی به لباستان بگذارید، زیرا دیگران موظف اند که احترام سادات را داشته باشند.»

نقل شده: «بعد از واقعه کربلا روزی یزید از سفیر روم برای دیدن اسرا و سر مبارک امام حسین علیه السلام دعوت کرد. سفیر روم بعد از دیدن

ص: 87


1- . سایت تبیان، 27/11/90.

سر بریده، از یزید پرسید این سر کیست؟ گفت چه کار داری؟ سفیر گفت: می خواهم وقتی که به کشورم رفتم و قیصر روم اخبار اینجا را از من سؤال کرد بتوانم به طور کامل جواب دهم تا در شادی تو شریک شود.

یزید گفت: این سر حسین فرزند علی بن ابیطالب است، سفیر پرسید مادرش کیست؟ یزید گفت: فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه واله است. سفیر که در دین نصرانیت بود گفت: وای بر تو و بر دین تو، دین من بر دین تو بسیار برتری دارد، نژاد من با فاصله بسیار طولانی به حضرت داود علیه السلام می رسد؛ اما مسیحیان به خاطر این انتساب، خاک پای مرا به عنوان توتیا و تبرک می برند، ولی شما پسر پیغمبر خود را که تنها مادرش بین او و پیامبر واسطه است نه بیشتر، این گونه بی احترامی می کنید و می کُشید ای یزید گوش کن تا «داستان حافر» را برای تو بگویم در جزیره ای واقع در دریای عمان در مسیر چین شهری عظیمی وجود دارد در آنجا کلیسایی است به نام «الحافر» که در محراب آن حُقّه (ظرف مخصوصی) از طلای سرخ آویخته اند و در میان آن حقه، سمّ الاغی وجود دارد که می گویند سم الاغی است که عیسی علیه السلام بر آن سوار می شده است. علمای نصارا هر سال نزد آن می روند و آن را زیارت کرده و به گرد آن طواف می نمایند، ولی شما پسر پیغمبرتان را می کشید خدا برکت را از شما و چنین دینی بر دارد؟ یزید خشمگین شد دستور قتل او را صادر کرد سفیر گفت: شب گذشته پیامبر صلی الله علیه واله را در خواب دیدم که مرا به بهشت بشارت داد، همان دم قبول اسلام کرد، سر مقدس را به سینه اش چسبانید تا به شهادت رسید.(1)

ص: 88


1- . بحار الأنوار، ج 45، ص: 142.

6. احترام به سادات، اختصاصی به شیعه ندارد، بلکه از اصول پذیرفته شده همه فرق اسلامی _ غیر از ناصبی ها _ است. حتی سنی ها و بزرگان آن ها هم این احترام را قائلند، در حالات عمر بن عبدالعزیز نوشته اند: روزی «عبدالله بن حسن مثنی» فرزند امام حسن علیه السلام _ که جوانی تازه سال بود و موهای سر مبارکش اطراف گوشش را فراگرفته بود _ بر «عمر بن عبدالعزیز» وارد شد. به مجرد ورود «عمر بن عبدالعزیز» از محل خویش برخاست و از وی استقبال نمود. حاضران که چنین توقعی از «عمر» نداشتند که در برابر چنان جوانی از جای برخیزد و از او استقبال نماید، وی را سرزنش کردند.

عمر بن عبدالعزیز گفت: از شخص موثقی شنیدم ... که رسول خدا صلی الله علیه واله می فرمود: به راستی که فاطمه پاره تن من است، آنکه وی را خرسند می سازد، مرا خرسند ساخته است؛ و من یقین دارم که هرگاه فاطمه علیها السلام زنده بود و این گونه برخورد مرا با فرزندش مشاهده می کرد، خوشحال می شد!»(1)

آثار و برکات احترام به سادات

در روایات، آثار و برکات فراوانی برای احترام و اکرام به سادات بیان شده است که به برخی از آن اشاره می کنیم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: «إِنِّی شَافِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ وَ لَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْیَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّیَّتِی وَ رَجُلٌ بَذَلَ مَالَهُ لِذُرِّیَّتِی عِنْدَ الْمَضِیقِ وَ رَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّیَّتِی بِاللِّسَانِ وَ بِالْقَلْبِ وَ رَجُلٌ یَسْعَی فِی حَوَائِجِ ذُرِّیَّتِی إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا؛

ص: 89


1- . فضائل الخمسه فی صحاح السته، ج 4، ص: 52.

من روز قیامت چهار دسته را شفاعت می کنم، هرچند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده اند»(1)

امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه روز قیامت شود منادی فریاد می زند که ای گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمد صلی الله علیه واله سخن می گوید. مردم خاموش می شوند؛ پیامبر حرکت می کند و می فرماید: ای گروه مردمان! هر کس برای او در پیش من دستی و منّتی و نیکی هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکی است برای ما بلکه تمام این ها برای خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکی از فرزندان مرا پناه داده، نیکی به او کرده، او را از برهنگی پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می شوند مردمی که این کردار را انجام داده اند. پس ندا از پیشگاه خدای جلّ و علا می رسد که ای محمد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجای بهشت که می خواهید

آنان را جای ده. پس پیامبر اکرم صلی الله علیه واله ایشان را در منزلتی نزدیک به خودش جای می دهد. در آن جایی که از دیدار پیامبر و خاندانش صلی الله علیه واله محجوب نمی مانند»(2)

امام رضا علیه السلام نیز فرمودند: «نگریستن به فرزندان ما عبادت است، راوی پرسید: نگاه به امامانی که از نسل شمایند یا نگاه به نسل

ص: 90


1- . کافی، ج 4، ص: 60.
2- . وسائل الشیعه، ج 16، ص: 333.

پیامبر صلی الله علیه واله ؟ آن حضرت فرمودند: بلکه نگاه به همه فرزندان پیامبر صلی الله علیه واله عبادت است تا وقتی که از روش او جدا نشده و خود را به گناهان نیالوده باشند.»(1)

بنابراین اگر کسی به ذریه حضرت زهرا علیها السلام و سادات احترام بگذارد، سود اصلی اش به خود او بر می گردد؛ زیرا هر کس به سادات احترام گذاشت رشد کرد و به سعادت رسید، حُر یکی از افرادی است که از این مسیر سعادتمند شد.

گریز و روضه

پیامبر اسلام صلی الله علیه واله در روایات متعددی بر احترام به سادات و ذریه خود تأکید داشت و سِرّ این درخواست پس از رحلت آن حضرت روشن شد. با اولاد آن حضرت معامله ای کردند که در تاریخ با نسل هیچ رهبر و پیشوایی نشده است. پس از رحلت، قرن ها سلسله سادات هیچ گونه تأمینی نداشتند، کشته می شدند، سرهای بریده ایشان را به عنوان ارمغان از شهری به شهری می بردند، آنان را مهر و موم ها در قعر زندان های تاریک شکنجه می دادند، مسموم می کردند.

بشار مکاری گوید: در کوفه به حضور امام صادق علیه السلام رفتم و عرض کردم: قربانت گردم در راه می آمدم حادثه ای دیدم که غیرتم به جوش آمد و قلبم درد گرفت.

فرمود: بگو چه حادثه ای دیده ای؟

گفتم: یکی از مأمورین حکومت را دیدم که بر سر زنی می زند و او را به سوی زندان می برد و او با صدای بلند می گفت: «پناه می برم به

ص: 91


1- . عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص: 51.

خدا و رسول و به غیراز خدا و رسول، به هیچ کس پناه نمی برم.»

امام صادق علیه السلام فرمود: چرا آن زن را می زد و به زندان می برد؟

عرض کردم: از مردم شنیدم که پای آن زن لغزید و به زمین افتاد، او در همان حال گفته: «ای فاطمه! خدا آنان را که به تو ظلم کردند از رحمت خود دور سازد!»

گماشتگان حکومت با شنیدن این سخن او را دستگیر و زدند.

امام صادق علیه السلام تا این سخن را شنید، گریه کرد به گونه ای که دستمال و محاسن شریف و سینه اش از اشک چشمانش تر شد، سپس فرمود: «ای بشار! برخیز باهم به مسجد سهله برویم و برای نجات و آزادی آن بانو، دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را حفظ کند.»(1)

به راستی، وقتی امام صادق علیه السلام با شنیدن حادثه ناگواری که برای یک بانوی شیعه فاطمه علیها السلام رخ داده، این گونه دگرگون می شود، پس چگونه خواهد شد که اگر جریان مصائب مادرش فاطمه علیه السلام را برای او نقل کنند؟ یا امام صادق نبودی آن لحظه ای که:

از بیت آل طاها آتش زده زبانه

گوئی شده قیامت بر پا درون خانه

در پشت در فتاده امالائمه از پا

دارد فغان ز دشمن آن گوهر یگان_ه

زینب به ناله گفتا کشتند مادرم را

این یک ز ضرب سیلی آن یک ز تازیانه

ص: 92


1- . زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ، ص: 319 و 320.

یا امام صادق علیه السلام نبودی آن لحظه تا ببینی «وَ رَکْلِ الْبَابِ بِرِجْلِهِ حَتَّی أَصَابَ بَطْنَهَا وَ هِیَ حَامِلَةٌ بِالْمُحَسِّنِ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ (1)؛ و چنان با لگد به در زد که به شکم فاطمه علیها السلام اصابت کرد در حالی که به محسن علیه السلام شش ماهه باردار بود.»

دود بود و دود بود و دود بود

گل میان آتش نمرود بود

شعله می پیچید بر گرد بهار

خون دل می خورد تیغ ذوالفقار

ص: 93


1- . بحارالانوار، ج 53، ص: 19.

پاورقی

تصویر

ص: 94

فصل ششم: سیره عبادی فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 95

ص: 96

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

در جریان جنگ خیبر در میانه کارزار، یک نفر از جنگجویان یهود با شمشیر بر سپر علی علیه السلام زد و سپر از دست وی افتاد.

علی علیه السلام در قلعه خیبر شتافته و آن را از جای خود کَندند و تا پایان کارزار به جای سِپَر بکار می بردند.

پس از آنکه آن را به روی زمین انداختند، هشت نفر از نیرومندترین سربازان اسلام از آن جمله «ابورافع» سعی کردند که آن را از این رو به آن رو کنند، نتوانستند.(2)

شیخ مفید در کتاب شریف «الارشاد» از امیر مؤمنان، سرگذشت کندن درِ خیبر را چنین نقل می کند:

من دَرِ خیبر را کنده به جای سپر به کار بردم و پس از پایان نبرد آن را مانند پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند قرار دادم. سپس آن را میان خندق پرتاب کردم.

مردی پرسید: آیا سنگینی آن را احساس نمودی؟ حضرت پاسخ دادند: «به همان اندازه سنگینی که از سپر خوداحساس می کردم.(3)

ص: 97


1- . روش ابهام در موضوع.
2- . تاریخ طبری، ج 2 ص: 300 و سیره ابن هشام، ج 3، ص: 349.
3- . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص: 46.

آن حضرت در پاسخ شخصی چنین فرمود: «ما قَلَعْتُها بِقُوَّةٍ بَشَرِیةٍ وَ لکِنْ قَلَعْتُها بِقُوَّةٍ اِلهِیةٍ وَ نَفْسٍ بِلِقاءِ رَبِّها مُطْمَئِنَّةٌ رَضِیةٌ(1)؛

من هرگز آن در را با نیروی بشری از جای نکندم، بلکه در پرتو نیروی خداداد و با ایمانی راسخ به روز قیامت این کار را انجام دادم.»(2)

حضرت آیت الله ناصری فرمودند: زمانی که در نجف بودیم، حمالی در آنجا بود، روزی از یکی از محلات نجف اشرف عبورمی کرد، درهمان محله بچه کوچکی به پشت بام رفته بود، مادر از او غفلت کرده، بچه از بالای بام سقوط کرد. آن شخص دست هایش را بلند کرد و گفت: خدایا! نگهش دار. کودک به آرامی پس از آن با اینکه معلق بین آسمان و زمین است روی زمین آمد. مردم دورش جمع شدند. از او پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت: تاحال هرچه خدا گفته، من چشم، حالا من چیزی گفتم و دعایم را مستجاب کرد.(3)

بندگی کن تا که سلطانت کنند

تن رها کن تا همه جانت کنند

سوی حق نارفته چون داری طمع

همسر موسی بن عمرانت کنن

شکر و تسلیم مسلمانیت کو

ای که می خواهی سلیمانت کنند

ص: 98


1- . بحارالانوار ج 21 ص: 40.
2- . ارشاد، ص: 59.
3- . کرامات معنوی، سید عباس موسوی مطلق، سال 1392.

از چَهِ(1) شهوت قدم بیرون گذار

تا عزیز مصر و کنعانت کنند

چون علی در عالم مردانگی

فرد شو تا شاه مردانت کنند

قابل این رتبه ها چون نیستی

سعی کن، شاید مسلمانت کنند

همچو سلمان در مسلمانی بکوش

ای مسلمان تا که سلمانت کنند(2)

مطالعه آثار به جا مانده از زندگی انسان در طول تاریخ، نشان می دهد که هر جا انسان بوده، پرستش و عبادت نیز وجود داشته است؛ گرچه شکل و نوع و روش عبادت و پرستش و معبودها، متفاوت بوده است. روان شناسان معتقدند که در وجود انسان گرایش هایی به صورت فطری قرار دارد که یکی از آن ها گرایش به پرستش است. گرایش های دیگر، حقیقت جویی، زیبا طلبی و کمال خواهی و ... است.

با این بیان روشن است که پرستش نه یک تکلیف، بلکه یک نیاز، یک حس و گرایش درونی است.

انسان موجودی کمال طلب و نیازمند است پس چون خود را در برابر منبعی بزرگ از کمال ببیند دست نیاز به سوی او دراز می کند.

در تحلیل مجموعه تعلیمات دینی، به این حقیقت می رسیم که بخشی از آن ها به پرورش حسّ حقیقت جویی و بخشی به علم طلبی و قسمتی هم به پرورش عواطف اخلاقی و حس

ص: 99


1- . چاه.
2- . خزائن الاشعار، ص: 28. برگرفته از کتاب تحفة الصائمین تألیف موسیانی اصفهانی.

زیبایی طلبی و قسمتی نیز به پرورش حس پرستش و عبادت مربوط می شود؛ اما چگونه می توان حس عبادت را در وجود خود نهادینه کرد و سبک زندگی را به گونه ای انتخاب نمود که سپری شدن روزهای عمر ما را روز به روز نیازمندتر به پرستش خدا نماید و بازگشت به فطرت نو به نو انجام پذیرد؟

از این منظر، گوشه گوشه زندگی حضرت زهرا علیها السلام زمینه های پرورش احساس نیاز به عبادت و بندگی را به خوبی نشان می دهد.

* اقناع اندیشه و تحریک احساس

پرستش خدا در زندگی حضرت زهرا علیها السلام :

شهید مطهری (ره) در زمینه پرستش فطری می فرماید: انسان دو نوع پرستش دارد، پرستش آگاهانه و پرستش ناآگاهانه. عبادت ناآگاهانه مربوط به ضمیر ناخودآگاه انسان است.

همچو میل کودکان با مادران

سِّر میل خود نداند در لبان(1)

نکته دیگر این که کمال نمایی انسان تنها به وسیله عبادت آگاهانه به دست می آید. عبادت ناآگاهانه، فقط برخی کمالات را نصیب انسان می کند و مهم ترین راه برای زنده نگه داشتن حس نیاز به پرستش در وجود آدمی توجه به عبادت آگاهانه است. به عبارتی رشد و تقویت حس نیاز به پرستش، درگرو عمل

ص: 100


1- . مثنوی مولوی، دفتر چهارم.

به دستورات و فرامین الهی است. امام باقر علیه السلام می فرمایند: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ(1)؛ کسی که به علم و دانایی اش عمل کند، خداوند آنچه را که نمی داند به او می آموزد.»

در نتیجه انجام وظایف بندگی، راه اصلی در رسیدن به مقصود و افزایش سطح آگاهی و اعتقادات دینی است.

در این مجال گوشه هایی از زندگی حضرت زهرا علیها السلام را که نشانگر اوج بندگی و عبادت آگاهانه ایشان است موردبررسی قرار دهیم چراکه سیره عبادی حضرت زهرا علیها السلام به عنوان أم الأئمه و اسوه اهل بیت علیه السلام ، یکی از بهترین و کامل ترین الگوهاست. این الگو آن قدر در عبادت پیش رفته که حتی ملائکه الهی که پیشگامان عبادت الهی هستند در عبادت به استقبال حضرتش می شتابند.

علامه مجلسی (ره) روایت می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: «فاطمه علیها السلام بانوی زنان جهانیان از پیشینیان و آیندگان است. او در محراب خود می ایستد و هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام می دهند و او را به همان گونه که با مریم سخن می گفتند، صدا می زنند و می گویند: ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر زنان جهانیان برتری داده است.» 2

پیامبر خدا فرمودند: «اِنَّ ابْنَتی فاطِمَةَ مَلَأَ اللّه ُ قَلْبَها وَ جَوارِحَها ایماناً اِلی مُشاشِها، فَتَفَرَّغَتْ لِطاعَةِ اللّه(2)؛

خداوند قلب دخترم فاطمه و سراپای وجود او را پُر از ایمان کرده است، پس او _ به همین خاطر _ همواره در اطاعت

ص: 101


1- . بحارالانوار، ج 75، ص: 189.
2- . دلائل الامامه: 139، ح 47.

خداست.»

در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست، کس

هر دو عالم را به دشمن ده، که ما را دوست بس(1)

یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که مقامات معنوی فاطمه زهرا علیها السلام دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی گذارد که در سیر و سلوک به سوی خداوند متعال، محدودیت جنسی وجود ندارد؛ و شاهد آن که خداوند متعال می فرماید: «مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَلَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما کانوا یَعمَلونَ(2)»

راهکارهای تقویت بندگی خدای یکتا

الف) خشکاندن ریشه گناه از زندگی

اساسی ترین راه برای خشکاندن ریشه گناه در زندگی آن است که با خیرخواهی که ضد حسد است و تحصیل سخاوت که ضد بخل است، ریشه گناه را از دل خود بیرون نماید و خویش را از خطر شرک و خودخواهی برهاند و تمام اعمال و عبادات را «خالصاً لله» انجام داد.

روزی رسول خدا رو به زهرا علیها السلام کرده فرمود: «دخترم! اکنون جبرئیل نزد من است و از سوی پروردگارم پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق می یابد؛ چه می خواهی؟»

فاطمه علیه السلام پاسخ داد:

ص: 102


1- . اوحدی مراغه ای.
2- . نحل/ 97.

«شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّة خِدْمَته، لا حاجَة لی غیر النَّظر اِلی وَجْهِهِ الْکَریم(1)؛

لذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»

چنین بینش ژرف و شفافی موجب گردید در سخنی مختصر، بلندای معرفت خود را بیان نمایند: «مَنْ اَصْعَدَ اِلی اللّه خالِصَ عِبادَتِه اَهْبَطَ اللّه ُ عزَّ و جلّ اِلَیْهِ اَفْضَلَ مَصْلِحَتِه؛(2)

کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خداوند فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.»

حسین بن روح _ از نایبان امام عصر (عج) _ در پاسخ پرسش شخصی که رسول خدا صلی الله علیه واله چند دختر داشت فرمود: چهار دختر و چون او سؤال می کند: کدام یک از همه بافضیلت ترند؟ جواب داد: فاطمه. وی با تعجب بسیاری باز می گوید: حضرت زهرا علیها السلام از همه فرزندان پیامبر صلی الله علیه واله کوچک تر بوده و از سوی دیگر کمتر مصاحبت رسول اللّه صلی الله علیه واله را درک کرده است، چگونه او بافضیلت تر است؟!

حسین بن روح فرمود: فاطمه علیه السلام دارای دو ویژگی برجسته بود: نخست آنکه وارث رسول خدا صلی الله علیه واله بود و دیگر اینکه نسل پیامبر خاتم صلی الله علیه واله از ذریه او است؛ و خداوند متعال این صفات را به او

ص: 103


1- .زندگانی حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانی، ص: 923.
2- . مجموعة ورام، ج 2، ص: 108.

ارزانی نداشت مگر به خاطر «اخلاص (در بندگی) در نیت زهرای مرضیه علیها السلام ».(1)

ب) تقید به انجام فرایض ترک محرمات و توجه ویژه به نوافل

تقید به انجام فرایض و ترک محرمات لازمه زندگی معصومان بوده و البته راهی است که آن بزرگواران برای پیروان خود معرفی نموده اند اما آنچه در سیره حضرت زهرا علیها السلام موج می زند مرحله بالاتر از ترک محرمات و انجام فرایض یعنی تقید به نوافل و مستحبات است.

سرور زنان دنیا و بانویی بهشتی که اولیاء خدا به او مباهات می کنند، به هنگام عبادت، چنان خوف و خشیت الهی در بدنش ظاهر می شد که تمام وجودش به لرزه می افتاد و تمام اعضا و جوارحش ترسان و لرزان می گشت. «کانَت فاطِمَه تَنهِجُ فِی الصَّلاةِ فی خیفَةِ اللهِ تَعالی»(2)

پیامبر صلی الله علیه واله درباره عبادت حضرت زهرا علیها السلام می فرماید: «آنگاه که دخترم فاطمه علیها السلام در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز می ایستد، نور عبادتش برای ملائکه آسمان درخشیدن می گیرد؛ به سان نور ستارگان برای اهل زمین و خداوند پر عزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش می فرماید: «ملائکه من! بر بنده ام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده، درحالی که بندبند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمامی قلب به عبادت من روی نهاده است...»(3)

اعمال مربوط به عصر جمعه و شب های جمعه، شب های قدر، نماز شب حضرت و ... نمونه های بسیار زیاد حضور نوافل در

ص: 104


1- . تفسیر نمونه، ج 9، ص: 377 .
2- . زندگانی حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانی، ص: 932.
3- . الصدوق، الامالی، ص: 100.

زندگی حضرت زهرا علیها السلام است که در فواصل مباحث طرح خواهد گردید.

امام حسن علیه السلام نیز درباره اهتمام مادرش حضرت زهرا علیها السلام به عبادت می فرمایند:

«رَأَیتُ اُمّی فاطِمَهَ علیها السلام قائِمَهً فی مِحرابِها لَیلَهَ الجُمُعَهِ، فَلَم تَزَل راکِعَهً ساجِدَهً حَتَّی انفَجَرَ عَمودُ الصُّبحِ(1)؛

مادرم را در شب جمعه در محراب عبادتش دیدم که تا طلوع فجر یا در حال رکوع بود و یا در سجود.»

ابعاد ظهور و بروز بندگی خدا در زندگی حضرت زهرا علیها السلام

الف: انتخاب نام

مقام عبودیت حضرت زهرا علیها السلام چنان روشن بوده که حتی ظواهر زندگی ایشان را تحت تأثیر قرار داده است تا جایی که نام گذاری حضرت نیز تحت تأثیر این خصلت است. «سَأَلْتُ عَنْ اَبی عَبْدِاللّه ِ علیه السلام عَنْ فاطِمَةَ لِمَ سُمِّیَتِ الزَّهْراءُ؟ فَقالَ: لاِنَّها کانَتْ اِذا قامَتْ فی مِحْرابِها زَهَرَ نُورُها لاِهْلِ السَّماءِ کَما تَزْهَرُ _ تَزْهُو _ نُورُالْکَواکِبِ لاِهْلِ الاْرْضِ.(2) راوی می گوید: از حضرت صادق علیه السلام علت نام گذاری حضرت فاطمه علیها السلام را به - زهرا - پرسیدم. فرمود: چون وقتی در محراب عبادتش به نماز می ایستاد، فروغ نورش برای ساکنان آسمان می درخشید؛ همان گونه که نور ستارگان آسمان برای زمینیان می درخشد.»

ص: 105


1- . دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص: 152.
2- . علل الشرائع، ج 1، ص: 21.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «سمیت فاطمة بالبتول لانقطاعها الی عبادة الله تعالی(1)؛ حضرت فاطمه علیها السلام به این جهت «بتول » نامیده شد که از همه بریده و دل به خدا بسته بود.»

ب: مواقیت دعا

اشاره

توجه به مواقیت خاص برای دعا و عبادت الهی در زندگی تمامی ائمه علیه السلام و به خصوص حضرت زهرا علیها السلام به آسانی مشهود است و نمونه های فراوانی از آن در تاریخ ذکر شده است.

1. شب جمعه

اما وصف عبادت فاطمه را از زبان میوه دلش، امام حسن مجتبی علیه السلام شنیدنی است: در شب جمعه ای، مادرم را در محراب عبادت نظاره می کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آنگاه که سپیدی صبح سر زد. می شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام می برد و فراوان دعایشان می کند؛ در حالی که هیچ دعایی برای خود نمی کرد. پس خدمت ایشان عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که برای دیگران دعا می کنید، برای خودتان دعا نمی کنید؟ فرمود: فرزندم! ابتدا همسایه، سپس خانه.

2. شب های قدر حضرت زهرا علیها السلام

اهتمام به عبادت شب های قدر و توجه دادن اهل خانه و فرزندان به این مهم، یکی از سیره های عبادی و تربیتی حضرت زهرا علیها السلام است که می تواند الگویی برای تمامی مسلمانان و به خصوص مادران باشد

ص: 106


1- . عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد، ج 11- قسم-1- فاطمة علیها السلام ، ص: 80.

قال علی علیه السلام : «کَانَتْ فَاطِمَةُ ع لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا(1)؛ حضرت علی علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب های قدر به خواب رود. به آنان غذای کم می داد و از روز قبل برای احیای شب قدر آماده می شد و می فرمود: محروم کسی است که از برکات این شب محروم باشد.»

3. شب ازدواج

حضرت در شب ازدواج، از حضرت علی علیه السلام می خواهد که باهم به نماز بایستند و در این شب، خدا را عبادت کنند. علی علیه السلام در آن شب همسرش را نگران و گریان دید. علت را پرسید. حضرت فرمودند: حال خود را در پایان عمر و عالم قبر به یاد آوردم؛ چراکه انتقال از خانه پدرم به منزل خودم، مرا به یاد انتقالم به قبر انداخت. تو را به خدا قسم بیا در این ساعات آغازین زندگی، به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم

فاطمه زهرا علیها السلام در شیرین ترین و خاطره انگیزترین لحظه های زندگی نیز از هدف خلقت خویش غافل نمی شود و از همسرش می خواهد که از آن شب نیز برای تقرب به خداوند استفاده کنند. شخصیت زهرای اطهر از همان شب اول چنان برای علی علیه السلام جلوه می یابد که وقتی پیامبر صلی الله علیه واله فردای آن شب از علی علیه السلام می پرسد: همسرت را چگونه یافتی؟ بی درنگ می گوید: «نِعمَ العَونُ عَلَی طاعَه الله؛(2)

بهترین یار و یاور برای اطاعت و عبودیت خداوند.

ص: 107


1- . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص: 470.
2- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 43، ص: 117.

ج: آموزش عبادت در کودکی

دختر گرامی رسول اکرم، فرزندان را از کودکی به انجام عبادت فرامی خواند و آنان را به خدا پیوند می داد. حضرت زهرا علیها السلام کودکان خود را در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به بیداری و شب زنده داری وادار می کرد و به حدی در این کار جدی و قاطع بود که نمی گذاشت کسی از اهل خانه بخوابد.

د : محراب ویژه حضرت فاطمه علیها السلام

حضرت زهرا علیها السلام برای عبادت، برنامه و محل خاص داشتند که ازجمله داشتن محراب و جایگاه مخصوص در خانه برای عبادت است. امام حسن علیه السلام می فرماید:« رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ الْجُمُعَة ...(1)؛

مادرم فاطمه را در محراب عبادتش دیدم...» هم چنین در تاریخ آمده است که روزی پیامبر صلی الله علیه واله به خانه حضرت زهرا علیها السلام آمدند و سراغ ایشان را گرفتند و فرمودند: «أین ابنتی؟» جواب دادند: « فِی مِحْرَابِهَا (2)».

ه : دعا و اذکار مخصوص

مورد مشهور، ذکر تسبیح حضرت است که در بیان ائمه اطهار (علیهم) ذکر کثیر و اعظم اذکار و برابر با هزار رکعت نماز شمرده شده است

ص: 108


1- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 86، ص: 313.
2- عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد، ج 11- قسم-2- فاطمة علیها السلام ، ص: 866.

و: انس با قرآن

باز سلمان روایت می کند که داخل خانه ی حضرت زهرا علیها السلام شدم و دیدم در همان حالی که مشغول کار خود بود و جوها را آسیاب می کرد، قرآن می خواند.(1)

اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد، هنوز هم سخنان عمیق و بلند او درباره ی قرآن از مسجد مدینه به گوش می رسد.

گریز و روضه

ز: لباس و عطر مخصوص نماز

از جمله سیره های عبادی ایشان، توجه به بوی خوش و لباس مخصوص در نماز بود. گزارش شده است آن حضرت در واپسین لحظه های زندگی، پس از وضو گرفتن به اسماء فرمودند: «ای اسماء عطر مرا، همان عطری که همیشه می زنم و پیراهنی را که همیشه در آن نماز می گذارم، بیاور و بر بالینم بنشین، هرگاه وقت نماز شد، مرا از خواب بیدار کن. اگر بیدار شدم که نماز می گزارم و گرنه کسی را دنبال علی علیه السلام بفرست تا بیاید.»(2)

علی علیه السلام به مسجد رفته بود. حسنین هم منزل نبودند. فاطمه اطهر علیها السلام حالش به هم خورد که حتی اسماء گمان کرد که بی بی از دنیا رفته است، بچه ها آمدند وارد اتاق مادر شدند وضع مادر را دیدند با عجله آمدند مسجد به علی علیه السلام خبر دادند. علی علیه السلام آمد منزل، دیدم ایمن و فضه و اسماء در گوشه ای ایستاده اند و گریه می کنند فرمود:

ص: 109


1- . بحارالانوار، ج 43، ص: 88.
2- . کشف الغمه، ج 2، ص: 62.

«مَا الخَبَر؟ و مَالِی اَراکُنَّ مُتَغَیِّراتُ الوُجُوه و الصُّوَر؛ چه خبر است؟ چرا حالتان بد است؟»

گفتند: «اَدرِک ابنَه عَمِّک وما نَظُنُّک تَدرِکَها؛ آقا زود برو کنار بستر فاطمه علیها السلام ما گمان نمی کنیم زهرا را زنده بیابی آقا با عجله آمد داخل اتاق نگاهی به فاطمه کرد نمی دانم چه حالی شد؟»

«اَخَذَ العَمَّامَه عَن راسِه و حَلَّ اَزرَارِه؛ عمامه اش را برداشت، عبایش را انداخت.»

«جَلَسَ نشست حتّی اَخَذ رَاسَها و تَرَکَه فی حِجرِه؛ سر زهرا را برداشت در دامن گذاشت یک بار صدا زد زهرا علیها السلام جواب نداد.»

آخر فرمود: «کَلِّمینی یا فاطمه علیها السلام فانا بن عمِّکِ علی بن ابیطالب؛ صدا زد زهرا جان با من حرف بزن من پسر عمویت علی هستم بی بی چشمش را باز کرد.»

و فرمود: «انِّی لا اَجِدُ المَوتَ الّذی لا بُدَّ منه و لا مَحیصَ عنه؛ من مرگ را می یابم عمر من به سر آمده و چاره ای از آن نیست(1)

ص: 110


1- . بحارالانوار، ج 43، ص: 179.

هرگز غمی اندازه ی غم های من نیست از بعد تو در این مدینه جای من نیست

من همسرم را می شناسم، فاطمه نه... این صورت تو، صورت زهرای من نیست

ص: 111

پاورقی

تصویر

ص: 112

بخش هفتم: عفاف فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 113

ص: 114

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

سخن پیرامون یکی از فضایل اخلاقی است که همواره در تعالیم اسلامی جایگاه والایی داشته و توجه خاصی بدان شده است. در روایات متعددی موضوع صحبت ما بهترین عبادت(2)،

برترین خصلت(3)

و تاج افتخار انسان(4)

شمرده شده و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن را بهترین خوی و خصلت و سرمنشأ هر خیر و نیکی خوانده و مقام و منزلت او را با مقام شهید در راه خدا مقایسه کرده است.(5)

اهمیت این گنج بدان خاطر است که به عنوان یک حالت درونی که از فطرت انسان سرچشمه می گیرد، در دنیای افسارگسیخته ما، بهترین عامل برای کنترل و تعدیل شهوات است؛ البته شهوت در معنای عام آن؛ نه فقط شهوت جنسی؛ سخن از ویژگی بارز فاطمیون است. ویژگی کسانی که در زندگی جا پای حضرت زهرا گذاشته اند. سخن از عفت است.

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با منِ راه نشین، باده مستانه زدند(6)

ص: 115


1- . روش تلفیق ابهام در موضوع و تعریف از موضوع.
2- . الکافی، ج 2، صص: 80- 79 امام صادق علیه السلام فرمودند: «افضل العبادۀ العفاف»
3- . امیر مؤمنان فرمود: «العفاف افضل الشیمۀ»؛ عفّت برترین خصلت است.» اصول کافی، ج 2،ص: 79.
4- . امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «تاج الرجل عفافه»؛ عفّت تاج افتخار انسان است. غررالحکم و درر الکلم، ص: 256.
5- . غررالحکم و درر الکلم: ص: 256.
6- . غزلیات حافظ.

اقناع اندیشه و تحریک احساس

اشاره

از کنکاش در واژه های: عفّت، تَعَفُّفْ و عَفاف معانی: پرده پوشی، پروا پیشگی، پاک دامنی، پارسایی و بلندطبعی برداشت می شود.(1)

«عفاف» در آموزه های اسلامی از جایگاه بسیار والایی برخوردار است و همواره از آن به عنوان قوی ترین نیروی برای تعدیل غرایز و شهوات انسانی یاد می شود. آنچه از مفهوم واژه «عفاف» به ذهن متبادر می شود استعمال این واژه در معنای خاص «حجاب» است. باید دانست معنا و مفهوم عفاف بسیار فراتر و گسترده تر از حصر آن در معنای پوشش و حجاب است. عفاف حالتی نفسانی و فطری است که انسان را از حرام بازمی دارد، اختصاص به جنسیت خاصی ندارد و نمودهای گوناگونی دارد؛ در حالی که حجاب امری ظاهری و بیرونی است. از ابعاد مختلف عفاف می توان عفاف در کردار، گفتار و فکر و اجتماعی را برشمرد. چشم پوشی از نگاه حرام، پوشش مناسب، اعتدال در زینت و آرایش، میانه روی در خوراک و عفت در فقر و غنا از ابعاد مختلف عفاف در کردار بوده و پرهیز از کلام لغو و اندیشه حرام، عفت در گفتار و اندیشه را تشکیل می دهد. در هر حال باید دانست رعایت عفاف می تواند تعیین کننده ترین نقش را در حفظ مسیر اعتدال انسانی ایفا کند و آدمی را به کمال و سعادت حقیقی خویش نائل گرداند.

عفّت، جلوه ها و قلمروهای گوناگونی دارد که ما می توانیم همه آن ها را در چهار بخش گردآوریم:

ص: 116


1- . لسان العرب، ج 9، ص: 253؛ قاموس قرآن، ج 5، ص: 18؛ منتخب اللغات، ص: 341.

1. عفّت در اندیشه و بنیان های فکری

هر رویداد و مسئله شایسته یا ناشایستی می تواند موضوع تفکّر قرار گیرد. بی شک، اندیشه ورزی در راستای سامان یابی، بازتابی نیکو خواهد داشت و اندیشیدن در مجال های ناروا پیامدهای نامطلوبی را به بار خواهد آورد. عفّت در اندیشه یعنی حفاظت فکر از عرصه های ناهنجار و آلوده. حضرت علی علیه السلام می فرمود: «مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ فی المَعاصِی دَعَتْهُ إلَیْها(1)؛ کسی که بسیار درباره گناهان بیندیشد، بزهکاری ها او را به خویش فرا می خوانند.»

حضرت عیسی علیه السلام به حواریون فرمود: «إنَّ موسی أمَرَکُمْ أنْ لاتَزْنوا وَ أنَا آمُرُکم أنْ لاتُحَدِّثوا أنْفُسَکُم بِالزِّنا فَضْلاً عَنْ أنْ تَزنوا(2)؛ بی شک، موسی به شما فرمان داد که زنا نکنید و من فرمان می دهم که با خویش در اندیشه و پندارِ زنا نباشید، چه برسد به این که زنا کنید.»

2. عفّت در گفتار

اشاره

گفتار انسان چگونه باید باشد؟ اگر با این سؤال به سراغ قرآن برویم با جوابهای مواجه خواهیم شد: گفتار «کریم»(3) «لیِّن»(4) «معروف»(5) «بلیغ»(6) «حسن»(7) «احسن»(8) «سدید»(9). مجموعه ی اوصاف، فرهنگ گفتمان بین فردی و بین جوامع را به خوبی شکل می دهد. با توجه به تعریف ارائه شده از عفاف باید گفت کلامی که حاوی اوصاف فوق باشد سخنی عفیف و سخنی که زنگ و بوی گناه و بی حیایی و پرده دری باشد سخنی غیر عفیف خواهد بود.

ص: 117


1- . غررالحکم، ج 5، ص 321.
2- وسائل الشیعة، ج 14، ص: 240؛ الکافی، ج 5، ص: 542.
3- . سوره اسراء/ 23
4- . سوره طه/44.
5- . ر.ک: محمّد/21؛ بقره/235؛ نساء/5؛ احزاب/32.
6- . نساء/63.
7- . نحل/125؛ احزاب/32.
8- . نحل/ 125.
9- . نساء،/9؛ احزاب/70.
کلام فاطمی:

عایشه می گوید: کسی را در سخن گفتن به رسول خدا صلی الله علیه واله شبیه تر از فاطمه زهرا علیها السلام پیدا نکردم و هر هنگام که صدیقه طاهره بر پیامبر وارد می شد، رسول گرامی به وی خوش آمد گفته و دستش را می بوسید و او را در مجلس خود می نشاند و نیز هر وقت پیامبر بر فاطمه وارد می شد، آن بانوی بزرگوار پیش پای پدر برخاسته و خیرمقدم می گفت و دو دست رسول خدا صلی الله علیه واله را می بوسید.(1)

در دنیای ما این نحو تعامل و گفتمان در نوع ارتباط ما با والدین باید متجلی گردد. به تعبیری، نمود این سیره حضرت زهرا در سبک زندگی فاطمیون باید در جریان تعامل با والدینشان خود را نشان دهد.

در حدیثی آمده است: «و لاتَرفَعْ صَوْتَکَ فَوقَ أصْواتِهِما؛(2) صدایت را فراتر از صدای پدر و مادرت نَبَر.»

امام سجّاد علیه السلام در نیایش خویش می فرمایند: «اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتی؛(3) خدایا! صدایم را در پیشگاه پدر و مادرم آرام و فرودآمده قرار ده.»

3. عفّت در رفتار

اشاره

پروا پیشگی در رفتار، عرصه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی را فرامی گیرد؛ مانند عفّت در پوشش، یعنی انتخاب لباسی که با هویّت دینی، هنجارهای اخلاقی، شخصیت والای

ص: 118


1- . فاطمه زهرا علیها السلام از ولادت تا شهادت، ص: 228 و 229.
2- بحارالانوار، ج 74، ص: 40.
3- . صحیفه سجادیه، دعای24.

انسانی سازگار باشد و حوزه ارتباطات انسانی را به عرصه های نمایش مُدگرایانه تبدیل نکند.

مسئله «حجاب» در دین اسلام، همان عفّت در پوشش است. یکی دیگر از ابعاد عفّت رفتاری، «عفّت جنسی» است. در فرهنگ اسلامی، عفّت جنسی با دستورالعمل های زیر آموزش داده می شود:

*پرهیز از حضور تحریک آمیز در جامعه(1)

*پرهیز از نگاه آلوده(2)

*گریز از عوامل تحریک آمیز(3)

*پرهیز از خلوت با نامَحرم(4)

*نداشتن تماس بدنی(5)

*از بین بردن عوامل ایجاد فحشا(6)

ورطه سقوط

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می فرماید:

*«و مَنْ فاکَهَ امْرَأَةً لایَمْلِکُها حَبَسَهُ الللَّهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَها فِی الدُّنیا ألفَ عامٍ(7)؛ هر کس با زنی که همسرش نباشد (نامحرم باشد) شوخی کند، خداوند، برای هر واژه ای که در دنیا بر زبان رانده است، هزار سال او را زندان خواهد کرد.»

سخن ناز آلود و عشوه آمیز با نامحرمان، بی تردید یکی از نمادهای بی عفّتی در گفتار است.

*از حضرت زهرا علیها السلام نقل شده که پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: «یَا بُنَیَّتِی أَمَّا الْمُعَلَّقَة فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَال (8)؛

ص: 119


1- . وسائل الشیعة، ج 14، ص:134؛ فروع کافی، ج 2، ص: 64؛ نور/31.
2- . نور/31. 34. وسائل الشیعة، ج 11، ص: 197 - 198.
3- . وسائل الشیعة، ج 14، ص: 143 و ص: 171.
4- . در کتب حدیثی بابی هست با عنوان: «مجاز نبودن خلوت کردن مرد و زن نامحرم». ر.ک: وسائل الشیعة، ج 14، ص: 133؛ فروع کافی، ج 2، ص: 64؛ مکارم الأخلاق، ص: 121.
5- . وسائل الشیعة، ج 14، ص: 142؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص: 197.
6- . وسائل الشیعة، ج 14، ص: 135؛ فروع کافی، ج 2، ص: 64.
7- وسائل الشیعة، ج 14، ص: 144 - 143.
8- . عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص: 11.

ای دخترم! امّا زنی که - در جهنم به مویش آویزان شده بود او زنی بود که مویش را از مردان نمی پوشانید...».

*زینت زن برای نامحرم : «... وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاس (1)؛...و

امّا زنی که گوشت بدنش را می خورد پس او زنی بود که بدنش را برای مردان (نامحرم) زینت می کند.

*در کلام اهل بیت (علیهم) آمده است که: «هر کس با زن نامحرمی به حرام مصافحه کند، روز قیامت با دستان بسته به آتش انداخته می شود.»(2)

*پیامبر اکرم صلی الله علیه واله : کسی که چشمانش را از نگاه حرام به زنی پر کند، خداوند در روز قیامت چشمانش را با میخ های آتشین و آتش پر می نماید و تا زمانی که خداوند بین مردم حکم می نماید، به دین حالت خواهد بود. آنگاه دستور می رسد که او را به جهنم ببرید.(3) (در صورتی که توبه نکرده باشد)

حجاب حتی از نابینا

روزی مردی نابینا پس از اجازه گرفتن وارد خانه حضرت زهرا علیها السلام شد. پیامبر صلی الله علیه واله مشاهده کرد که حضرت زهرا علیها السلام برخواست. حضرت فرمود: دخترم! این مرد نابیناست؟ فاطمه علیها السلام پاسخ داد:

«اگر او مرا نمی بیند ولی من او را می نگرم و او بوی مرا استشمام می کند».(4)

ص: 120


1- . عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص: 11.
2- . بحارالانوار، ج 7، ص: 214.
3- . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص: 615 .
4- . بحارالانوار، ج 43، ص: 91.

رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: شهادت می دهم که تو پاره تن من هستی.

4. عفت اجتماعی

الف) معماری عفیف

در معماری سنّتی، حجاب های ساختاری بسیاری وجود داشت که در معماری جدید برخی از آنان از بین رفته و برگه های جدیدی از معماری غربی جایگزین آن گردیده است:

*خانه های سنّتی ایران، دو بخش درونی و بیرونی بود.

*بر در خانه ها دو کوبه ویژه مردان و دیگری مخصوص زنان قرار می گرفت.

*در سبک معماری جدید ساختمان ها به گونه ای طرّاحی شدند که به جای دیوار از نرده های آهنین بهره می برند.

*در این سبک آشپزخانه ها بدون در و دیوارش حذف گردید.

*آپارتمان سازی با راهروها و آسانسور مشترک، دریچه های مشرف و اختلاط پیوسته، فسادزاست.

ب) محیط های آموزشی

*سلامت محتوای متون آموزش

*سالم سازی محیط آموزشی

*کارکنان جنس مخالف

*اختلاط پسران و دختران

ج) محیط کار

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه واله کارهای بیرون خانه را به عهده حضرت

ص: 121

علی علیه السلام و امور داخلی منزل را به حضرت فاطمه علیها السلام واگذار کرد، آن حضرت چنین فرمود: «کسی به جز خدا نمی داند که چه قدر از این که رسول خدا مرا از برخورد با مردان نامحرم معاف کرد خوشحال شدم.»(1)

د) محیط های مجازی و شبکه های اجتماعی

فضای مجازی، گرچه هنوز مجازی است، اما گره خورده به واقعیت است. اگر عفاف در این جامعه تعریف و ترویج نشود، بر روابط خارجی هم تأثیر می گذارد و این یکی از بزرگ ترین خطرهایی است که کاربران ارزشی را تهدید می کند. برای تنظیم یک برنامه زندگی ارزشی در فضای مجازی، باید جامعه مجازی را شناخت؛ جزئیاتش را دانست و گونه های مختلف رابطه را تشخیص داد و نیز مخاطبان و حتی رصدگران را شناسایی کرد و ... آنگاه بر اساس تعالیم دینی و اخلاقی، به تنظیم این زندگی پرداخت.

ثمره و میوه عفّت

اشاره

عفّت و خویشتن بانی، بازتاب های شگرف و زندگی سازی دارد

1. آرامش روحی

یکی از عوامل روان پریشی و آشفتگی روحی، نگاه های آلوده و ارتباط های نامشروع است؛ که سبب ایجاد آشفتگی روحی برای انسان می گردد. عفت ورزی، نجات از این اضطراب هاست. حضرت علی علیه السلام فرموده اند:

ص: 122


1- . بحارالأنوار، ج 43، ص: 81.

مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ أراحَ قَلْبَهُ؛(1) هر کس نگاهش را از نامحرم فرو بندد، قلبش آسوده می گردد.

همچنین حضرت فرمودند: «مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ قَلَّ أسَفُهُ وَ أمِنَ تَلَفُهُ؛(2) هر کس نگاهش را از نامحرم فرو بندد، اندوه خوردنش اندک می شود و از تباه شدن، آسوده می گردد.»

حضرت امیر علیه السلام می فرماید: «کَمْ مِنْ صَبابَةٍ اُکْتُسِبَت مِن لَحْظة؛(3) چه بسا عشق هایی که از یک نگاه، پدید آمده است.»

2. سلامت اخلاقی و جسمی

حضرت علی علیه السلام فرمودند: شخص عفیف، نزدیک است که فرشته ای از فرشتگان گردد.(4)

این چنین شخصی اخلاقش سلامت و جسمش نیز به واسطه آرامش روحی و دوری از فساد جنسی سالم خواهد بود.

3. سلامت نسل

«نسل سالم» در خانواده های عفیف و کانون های شایسته پدید می آید. نسلی که از عطوفت خانواده محروم است گرفتار عقده حقارت خواهد بود.

4. پایداری جمال

بی قید بودن در امور جنسی، پیری زودرس و گاه ناتوانی

ص: 123


1- . مستدرک الوسائل، ج 14، ص: 271. 41. احزاب/53.
2- . غررالحکم، ج 5، ص: 450؛ مستدرک الوسائل، ج 14، ص: 271.
3- . غررالحکم، ج 4، ص: 549.
4- . نهج البلاغة، حکمت 474.

زودهنگام جنسی پدید می آورد و عفّت پیشگی، جمال و جوانی را پایدارتر می سازد. حضرت علی علیه السلام فرمود: «صِیانَةُ الْمَرْأةِ أنعَمُ لِحالِها و أدوَمُ لِجَمالِها.(1) مصونیت زن، حال او را سرشارتر و جمال او را پایدارتر می سازد.»

بنابراین، حجاب، سنگر حفاظت و حراست زنان است؛ حفاظت لطافت آنان و حراست قداستشان؛ بنابراین درمی یابیم که حجاب، نه تنها «اسارت» نیست، بلکه نشان «عظمت» است.

5. پایداری خانواده

یکی از مهم ترین اصول پایداری خانواده عفّت است. خانواده ها که کوچک ترین نهاد جامعه اند، به سلول های یک پیکر می مانند. اگر سلول ها آفت ببینند، تن آدمی بیمار می گردد. سالم سازی و سامان بخشی خانواده، بنیاد بسیاری از خوشبختی های فردی و اجتماعی است.

6. امنیت اجتماعی

عفّت مداری از اصولی ترین پایه های حراست امنیت اجتماعی است.(2) عفاف و عفّتمندی از بنیادی ترین عوامل پاسداشت امنیت اجتماعی است. بی پروایی در نگاه، ناپارسایی در پوشش، پرده دری در ارتباط های جنسی و امنیت اجتماعی را درگیر چالش های بزرگ می کند

گریز و روضه

مقام عفت حضرت زهرا علیها السلام به آن حد بود که در کتاب

ص: 124


1- . غررالحکم، ج 4، ص: 200.
2- . قرآن کریم می فرماید: یا أیُّها النَّبیُّ قُل لأِزواجِکَ وَ بَنَاتِکَ و نِساءالمُؤمنینَ یُدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلبیبِهِنَّ ذلکَ أدْنی أَن یُعْرَفْنَ فَلا یُوْذَیْنَ؛ ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، نزدیک تر است (احزاب/59).

ذخائرالعقبی از اسماء بنت عمیس داستان عجیبی به این شرح نقل شده است: روزی فاطمه علیها السلام به من فرمود: من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشایندی برای دفن می برند و تنها پارچه ای بر او می افکنند که حجم بدن از پشت آن نمایان است ناخرسندم.

جایی برای کوثر و زمزم درست کن

اسما! برای فاطمه مرهم درست کن

تابوت کوچکی که بمیرم درون آن

با چندتخته چوب، برایم درست کن

تا داغ این شقایق زخمی نهان شود

تابوتی از لطافت شبنم درست کن

مثل شروع زندگی من و مرتضی

بی زرق و برق و ساده و محکم درست کن

از جنس هیزمی که در خانه سوخت، نه

از چند چوب و تخته ی مَحرم درست کن

طوری که هیچ خون نچکد از کناره اش

مثل هلال لاله کمی خم درست کن(1)

اسماء گفت: من در سرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه مردگان را حمل می کردند، سپس شاخه هایی از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصی درآورد که پارچه ای را روی چوب های آن می افکندند و بدن را درون آن می گذاردند، به گونه ای که بدن پیدا نبود.

ص: 125


1- . شاعر رضا جعفری.

هنگامی که فاطمه بانوی بزرگ اسلام علیها السلام آن را مشاهده کرد فرمود: بسیار خوب و عالی است (و هنگامی که من از دنیا رفتم مرا با آن بردارید)...

چندماهه، چه آب رفتی بانو

بر شانۀ بوتراب رفتی بانو

در خلوت آن شب پر از تنهایی

با دغدغۀ حجاب رفتی بانو

و در ذیل همین حدیث آمده است: هنگامی که فاطمه علیها السلام چشمش به آن افتاد تبسم فرمود و این تنها تبسم او بعد از وفات پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله بود!(1)

روی دوش مرتضی تابوت کوثر می رود

نه!! نپندارید زهراست، بلکه حیدر می رود

تابوت را ساختند، امیر مؤمنان علیه السلام همسرش کفن کرد، داخل تابوت گذاشت، تشییع کرد به خاک سپرد کنار قبر قرآن خواند اما یا فاطمه زهرا! کجا بودید به ببیند که پسرت حسین بدون تابوت حتی کهنه پیراهنی هم که داده بودی برای کفن، از او غارت بردند، نامردمان بدن قطعه قطعه ی حسین رو سه شب روی خاک گرم کربلا ...

ص: 126


1- . بحارالانوار 2/67، ذخائر العقبی، ص: 54.

پاورقی

تصویر

ص: 127

تصویر

ص: 128

فصل هشتم: فعالیت های اجتماعی فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 129

ص: 130

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

ابو نعیم در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله نقل می کند که روزی رو به یارانش کرد و فرمود: «مَا خَیْرُ لِلْنِساءِ»؛ چه چیزی برای زنان از همه بهتر است؟... علی علیه السلام این پاسخ را به پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله عرض کرد: «خَیْرٌ لَهُنَّ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لاَ یَرَوْنَهُنَّ؛ از همه بهتر این است که نه آن ها مردان بیگانه را ببینند و نه مردان بیگانه آن ها را.»

پیامبر فرمود: مَنْ عَلَّمَکَ هذا؛ چه کسی این پاسخ را به تو آموخت؟ عرض کرد: فاطمه علیها السلام .

فرمود: «اِنَّها بَضْعَةٌ مِنِّی(2)؛

او پاره وجود من است».

از آنجا که این حدیث(3) یا مضمون این حدیث شریف در منابع

ص: 131


1- . روش سؤالی.
2- . کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة)، ج 1، ص: 466 و وسائل الشیعة، ج 20، ص: 67 و بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 37، ص: 69.
3- . برخی سند این روایت را مرسل دانسته اند. کتب اربعه آن را نقل ننموده اند اما برخی منابع مانند منابع فوق آن نقل کرده اند. در هر صورت مضمون این روایت در منابع معتبر ما موجود است.

روایی ما تکرار شده، با دیدن این حدیث و احادیثی از این دست پس از تعجب، باب توجیه باز شده و از هر زاویه ای که شده سعی در توضیح امثال این روایت شریف می کنیم. چرا؟ چون این حدیث را مطابق سلیقه روزگارمان نمی یابیم! از طرفی اجرای این حدیث را غیر ممکن و غیر امروزی می دانیم. شاید باب توجیهی مصلحت سنجی، اقتضای زمانه، فقه پویا و... به روی خود باز کنیم و اگر شعله ایمانمان کم سوء باشد نیز با کنار گذاشتن امثال این روایت شریف از باب عدم کارایی سبک و سیره معصومین (علیهم)در عصر حاضر راه ناهموار را بر خود هموار سازیم.

اما مشکل آن وقت پیچیده تر می شود که گوینده آن جمله (خَیْرٌ لَهُنَّ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لاَ یَرَوْنَهُنَّ) حضرت زهرا علیها السلام است که در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ بشر با تمامی وجود پا به میدان جامعه گذارده و منشأ تحولی در جامعه گردیده است. توجیه آن روایت خود مشکلی بود که عدم امکان جمع بین عمل و سخن نیز بدان افزوده شد.

برای حل مشکل؛ عده ای این دو را، تناقضی روشن دانسته و گروهی یا به ماندن زن مسلمان در خانه حکم داده اند و یا به حضور راحت و رایج زن در جامعه و اختلاط و تداخل حریم ها تن در داده اند! البته بنا به ضرورت و همسویی با دنیا و مقررات بین المللی و...

چه باید کرد؟ تکلیف چیست؟ زن بیاید یا نیاید؟ حدیث معتبر است یا بر حسب مصلحت از آن بگذریم؟(1)

ص: 132


1- . ایجاد انگیزه به روش سؤال کاربردی.

اقناع اندیشه و تحریک احساس

در جواب باید گفت اصل اولی (فارغ از آن که خانواده را کوچک ترین اجتماع فرض کنیم و بخواهیم از حضور زن در خانواده به حکم فطرت بحثی به میان آوریم) همان کلام حضرت زهرا علیها السلام است که بهتر آن است که زن در منزل بماند. حقیقت آن است که حضور زن در جامعه نمی تواند خالی از اختلاط و نقض حریم های شرعی و اخلاقی باشد! طبیعت زن نیز زیبایی، جذابیت، جلب توجه و آراستگی را می طلبد زن نیز نمی تواند قدم بر طبعت خود نهاده آن را لگدمال نماید. حضور زن با این ویژگی ها در جامعه نتیجه ای جز انحراف نخواهد داشت!

ممکن است به نظر آید که این گفتار بیشتر ناظر به جهات معنوی حیات زنان باشد؛ اما تجربه بشری نشان داده که این مطلب درباره زندگی مادی و معیشتی و اجتماعی و خانوادگی زنان نیز صادق است؛ زیرا امروزه در دنیای غرب- که سالیان درازی است که اختلاط بین زن و مرد وجود دارد و راه ها و طرق گوناگون و متعدد و متنوع نیز برای ارتباط آزاد جنسی و ارضای شهوات موجود است - با این همه زنان به شدت تحت آزار و استثمار جنسی مردان قرار دارند.(1)

اما در عمل ثابت شد که این تساوی تنها برای سوء استفاده از جنس زن بود.

ویل دورانت، فیلسوف و نویسنده معروف تاریخ تمدّن می گوید:... بزرگ ترین حادثه قرن بیستم، دگرگونی وضع زنان بوده است. تاریخ چنین تغییر تکان دهنده ای در مدتی به این کوتاهی، کمتر دیده است. خانه مقدّس که پایه نظم اجتماعی

ص: 133


1- . برای آگاهی بیشتر ر.ک: جامعه شناسی، آنتونی کیدنز، نشر نی.

ما بود، شیوه زناشویی که مانع شهوت رانی و ناپایداری وضع انسان بود، قانون اخلاقی که ما را از «توحّش» به «تمدن» و آداب معاشرت رسانده بود، همه آشکارا در این انتقال پرآشوبی که همه رسوم و اشکال زندگی و تفکّر ما را فراگرفته است، گرفتارشده!

هنوز هم ناله متفکّران غربی از به هم خوردن نظم خانوادگی و سست شدن پایه ازدواج، از شانه خالی کردن جوانان از قبول مسؤولیت ازدواج، از منفور شدن حسّ مادری! از کاهش علاقه پدر و مادر، خصوصاً مادر نسبت به فرزندان! از ابتذال زن دنیای امروز و جانشین شدن هوس های سطحی به جای عشق (محبّت و مودّت)، از افزایش روز افزون طلاق و... به گوش می رسد!(1)

اسلام، خواهان آن است که زنان در چارچوب زندگی خانوادگی و در منزل به کمالات و رشد و... نائل شوند؛ بنابراین چنان چتر حمایتی در قوانین خود برای زن ایجاد کرده که او هیچ گاه برای تأمین نیازمندی های خود، نیازمند خروج از خانه نباشد و همواره مرد را موظف به تأمین او کرده است.

«به همین جهت، اسلام در وظایف و تکالیف اجتماعی که قوامش به تعقّل یا احساس است، میان زن و مرد فرق گذاشته است. ولایت، قضاوت و جنگ را که احتیاج مبرم به تعقّل و صلابت دارد، به مردان و پرستاری، پرورش نوباوگان و تدبیر خانه را به زنان واگذار نموده است.»(2)

اصل دوم:

اشاره

باز می گردیم به سؤال نخست! حضرت زهرا علیها السلام ، زینب کبری علیها السلام و سایر نمونه های والای دینی چگونه در جامعه حاضرشده و به

ص: 134


1- . نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری، ص: 15، مقدمه.
2- . تفسیر المیزان، ج 2، ص: 386.

ایفای نقش و ترسیم تاریخ پرداختند؟ و بدیهی است که این حضور آن چنان بوده که در صورت حذف حضور تاریخ مسیری دیگر را می پیمود! یعنی اگر حضرت زهرا علیها السلام در مسجد مدینه حضور نمی یافتند و از بشریت مظلوم دفاع نمی کردند قطعاً تاریخ روند دیگری را برمی گزید و به تکامل نمی رسید و همین گونه است عدم حضور زینب علیها السلام و سمیه (نخستین شهیده اسلام) و...! این مرحله، مرحله اضطرار و اجبار حضور زن در اجتماع برای دفاع از دین خداست.

علاوه بر مورد بالا، اسلام عزیز برای حضور اجتماعی زنان تدابیری اندیشیده که سبب می شود در صورت حضور او در جامعه آسیبی متوجه او نگردد و یا آسیب را به حداقل ممکن برساند؛ و آن تدبیر آن است که زنان، محترمانه و با حرمت و کرامت در اجتماعی ظاهر شوند و به انجام اعمال صالح و مفید اجتماعی بپردازند.

حقیقت آن است که زنان پیامبر صلی الله علیه واله با مردان دیگر مواجه می شدند. قرآن آنان را نهی نکرده بلکه آداب و رفتار محترمانه را به آنان آموخت. آنان را از تبّرج و به ناز و کرشمه سخن گفتن نهی کرد، نه از مطلق خارج شدن از خانه و سخن گفتن با مرد نامحرم.

صحابه بزرگواری همچون سلمان فارسی، ابوذر غفاری و جابر بن عبداللَّه انصاری خدمت حضرت زهرا علیها السلام می رسیدند. از ایشان علم می آموختند حتی سلمان در کارهای منزل به حضرت یاری می رساند.

با توجه به مجموع ادله و روایات و سنت و سیره معصومان به خصوص سیره خود حضرت زهرا علیها السلام ، اسلام دعوت کننده به

ص: 135

رعایت حریم و عفت و حیا در صورت حضور اجتماعی زنان است.

البته وجود مبارک فاطمه زهرا علیها السلام نیز گرچه به هنگام ضرورت در صحنه اجتماع و سیاست حضور یافتند، اما بنای زندگی و روش ایشان در زندگی به اختلاط با مردان نبوده است.

بنابراین اصل دومی که حضور زن در اجتماع است مستلزم وجود حد و مرزهایی است که در تشریع احکام مرزهای حضور زن و مرد در اجتماع، چگونگی و تفاوت ها و استعدادهای خاص آنان لحاظ شده و مناسب با آن، برای هریک از آنان وظایف و حدود ویژه ای معیّن گردیده است. زن و مرد به دلیل همین تفاوت های فطری، هریک نقشی خاص و متفاوت با دیگری را عهده دار می شوند. ملاک برتری هریک به دیگری در عمل کردن وظیفه، یعنی حفظ حدود و مرزهایی است که خداوند برای آنان معیّن کرده است؛ «انَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللّهِ اَتْقیکُم(1)».

اسلام حضور اجتماعی زنان را به سه دسته تقسیم می کند:

1.ممنوع

اموری که اسلام از شرکت و حضور زنان منع کرده است و با طبع و فطرت زنان سازگار نیست؛ همچون: حکومت، قضاوت، جنگ و کارهای سنگین و طاقت فرسای دیگر.

2.واجب

اموری که اسلام نه تنها از حضور زنان با رعایت و حفظ حجاب و حقّ خانواده منع نکرده، بلکه (در صورت ضرورت و نیاز اجتماع) واجب کرده است؛ چون: تحصیل علوم و معارف الهی، تعلیم

ص: 136


1- . حجرات/13.

و تعلّم، پرستاری از بیماران و مجروحان، پزشکی مخصوص زنان، آموزش وپرورش دختران و تمام کارهای خاص زنانه و هریک از ضرورت های اجتماعی دیگر.

اسلام با کار کردن زنان مخالف نیست، بلکه آنان را به کار کردن، تشویق نموده است البته با ظرافت و دقت منحصر به فرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: سه صدا است که حجاب ها را پاره می کند و به پیشگاه با عظمت خدا می رسد: «ثَلاثَةٌ تَخ_ْرُقُ عَلَی الحُجبُ وتَن_ْتَه_ِی إلی ما بَینَ یدَی الله: صریرُ الأقلامِ العُلماء و وَطّیءُ أقدام المُجَاهِدین و صَوْتُ مَغازِلِ المُحْصَنَات(1)؛

الف) صدای گردش قلم دانشمند به هنگام نوشتن. (تلاش فرهنگی)

ب) صدای قدم های مجاهدان در میدان جهاد. (تلاش دفاعی)

ج) صدای چرخِ ریسندگی [زنان پاک دامن]. (تلاش اقتصادی)

3.مباح

کارهایی که گرچه حضور زنان در آنها ممنوع نیست، اما زنان به انجام آنها تشویق هم نشده اند. این دسته نیاز به دقت زیاد و رعایت شئونات خانواده و اجتماع دارد. اسلام بهترین و عالی ترین وظیفه را برای زنان، اهتمام به امور خانه و خانه داری دانسته است.

حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ، الگوی زنان عالم فرمود: «نزدیک ترین

ص: 137


1- . الشهاب فی الحکم و الآداب، به نقل از تفسیر نمونه، ج 24، ص: 377.

حالات زن به خدا، آن است که ملازم خانه خود باشد و بیرون از خانه نرود.(1)»

علی علیه السلام نیز فرمودند: «جِهادُ المَرْأَةِ حُسْنُ التّبعّل(2)؛ جهاد زن، خوش شوهرداری کردن است.»

پیامدهای حضور بی حد و مرز زنان در جامعه

اشاره

حضور بی حدّ و مرز زنان در صحنه های اجتماعی به بهانه شعار دروغین «تساوی حقوق زن و مرد» عوارض و تبعاتِ خطرناک و جبران ناپذیری دارد که هیچ عقلِ سلیم و فطرتِ پاکی پذیرای آنها نیست.

به چند نمونه از تبعات و پیامدهای خانمان برانداز حضور بی حدّ و مرز زنان در اجتماع اشاره می کنیم:

1. ضعف تربیت نسل جامعه

در پرتو عدم حضور زن در خانه روند تربیت فرزندان صالح دچار مشکلاتی می شود. حضرت محمد صلی الله علیه واله فرمود: «اَلْوَلَدُ الصّالِح ریحانَةٌ مِنْ رَیاحینَ الْجَنَّةِ(3)؛

فرزند صالح، گلی از گل های بهشت است.»

2.سلب آرامش

رفع ناراحتی های روانی می تواند درگرو داشتن خانواده ای سالم

ص: 138


1- . منتهی الآمال، ص: 134. 13.
2- . بحارالانوار، ج 100، ص: 252.
3- . وسائل الشیعه، ج 15، ص: 176.

باشد و خانواده سالم نیز در گرو حضور دائم و با نشاط زن در خانه است.

3.بالا رفتن سنّ ازدواج

با تصدی زنان بر مشاغل، مردها به علت بی کاری به تشکیل خانواده تن نداده و از ازدواج و مسؤولیت سنگین آن، فرار می کنند. از طرفی سطح توقعات و ایده آل های زنان نیز بالا رفته، در نتیجه، سنّ ازدواج دختر و پسر بالا می رود و هر روز فساد اخلاقی، فحشاء و جرم و جنایت بیشتر می شود.

4.پیری زودرس

زن مجبور می شود به بهانه تساوی حقوق زن و مرد! در عرصه های اجتماعی و شغلی و... پا به پای مردان و با رقابتی تنگاتنگ کار کند که نتیجه ی آن از بین رفتن طراوت و شادابی زنانه و احساسات و عواطف مادرانه است. «پژوهشگران آمریکایی اعلام کردند: کار کردن زن و بر عهده گرفتن مشاغل سنگین توسط آن ها، سلامت همسرانشان را به خطر می اندازد. تحقیقات پژوهشگران نشان داده که سلامتی مردانِ خانواده به میزان قابل توجهی به همسرانشان بستگی دارد. در واقع، زنان نقش مهمّی در حفظ سلامت شوهرانشان و امنیّت اجتماعی خانواده ایفاء می کنند. اگر زنان زیاد بیرون از خانه به فعالیت بپردازند، سلامت شوهرانشان پس از گذشت سه سال تا 25% کاهش می یابد! اما اضافه کار کردن مردان در خارج از خانه، هیچ

ص: 139

تأثیری در میزان سلامتی افراد خانواده ندارد!»(1)

بخشی از فعالیت های اجتماعی حضرت زهرا علیها السلام

الف. بیان معارف الهی

مردی همسرش را فرستاد تا به نزد حضرت برود و از ایشان بپرسد که آیا او از شیعیان و پیروان شما می باشد یا خیر؟ او به حضور حضرت آمد و چنین پاسخ شنید که به شوهرت بگو: «اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَاَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا(2)؛

اگر به آنچه که به شما امر کرده ایم عمل می کنی و از آنچه نهی کرده ایم دوری می کنی، از شیعیان ما هستی وگرنه خیر...» این جریانات اگرچه در منزل حضرت اتفاق می افتاد و به ظاهر حضرت در منزل مستقر بود اما نشان از پویایی حضرت در جامعه داشت.

علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:

«تأکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیها السلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنان که منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه برزنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت وآمد داشتند.»(3)

ب) بیان احکام شرعی بانوان:

زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسش های شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به

ص: 140


1- . روزنامه همشهری، 31/5/79، ش 2199.
2- . بحارالانوار، ج 68، ص: 155؛ نهج الحیاة، ص: 217.
3- . جعفر مرتضی العاملی، ماساة الزهراء، ص:53؛ ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 9، ص: 193 و 197.

پاسخ آنها می پرداخت(1).

ج) مسائل سیاسی

رسول خدا در مکه مورد اذیت و آزارهای فراوانی قرار گرفتند تاریخ نام بانویی بزرگوار که در آن وقت بین پنج تا هشت سال بیشتر نداشته است را نیز در کنار مدافعان پیامبر ضبط و ثبت کرده است.(2)

بعد از رحلت جان سوز پیامبر اسلام نیز حضرت در چند مرحله حضور در اجتماع اعتراض خود را اعلام نمود:

اعتراض به غصب فدک(3)،

اعتراض به حمله به خانه حضرت(4)،

اعتراض به بردن امیر مؤمنان به مسجد و سپس ایراد خطبه فدکیه و... همگی ناظر به لزوم حضور اجتماعی زنان و البته مهم تر از آن نحوه حضور زنان در جامعه است.

گریز و روضه

* شکل پوشش حضرت

*«لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها»؛ لاث به معنی پیچیده است. خمار چیزی بوده است بزرگتر از روسری های فعلی زن ها به صورتی که سر و سینه و گردن را می پوشانده است

*«وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها»؛ جلباب نوعی پوشش سراسری بوده که روی لباس ها می پوشیده اند. شاید چیزی شبیه چادر امروز یا پیراهن بلند عربی.

*«وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها»؛

ص: 141


1- . بحارالانوار، ج 2، ص: 3.
2- . جهت اطلاع بیشتر ر.ک: دلائل النبوة، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، بحارالانوار، ج 18، باب 8.
3- . بحارالانوار، ج 29، ص: 118 به نقل از چشمه در بستر، ص: 269؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص:216.
4- . الاحتجاج، ج 1، ص: 209 _ 213.

یعنی حضرت زهرا علیها السلام همراه با گروهی که به اصطلاح هم سن و سال، یا هماهنگ، یا از یاران و اعوان و خویشاوندان ایشان بودند حرکت کردند.

*«فَنیطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ(1)»؛ سپس میان حضرت و مردم پرده ای نصب شد.

موج کوثر چون به مسجد سر نهاد

لرزه بر دنیا و ما فیها فتاد

گفت در طغیان عشقم، کوثرم

تیغ داران! پیش مرگ حیدرم

می دهم جان، جان او را می خرم

هرچه پیش آید علی را می برم

بیم دارید از من و از آه من

سیل عشقم، کیست سدّ راه من

دست خالی گر نشد حل مشکلم

ذوالفقاری سازم از آه دلم

زنان دور و بر حضرت را گرفته بودند، حضرت با حجاب کامل به میان مردم آمد تا کسی زهرای مرضیه رو مشاهده نکند. امیر مؤمنان هم از حجاب شب استفاده می کرد. زائر شبانه بود. کسی علی را کنار قبر زهرا نبیند. شب ها که بچه ها خواب می رفتند بلند می شد، آهسته آهسته می آمد کنار قبر فاطمه:

«حَبِیبٌ لَیْسَ یَعْدِلُهُ حَبِیبٌ وَ َمَا لِسِوَاهُ فِی قَلْبِی نَصِیبٌ

ص: 142


1- . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص: 372، ح 1754.

حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِی وَ جِسْمِی وَ عَنْ قَلْبِی حَبِیبِی لَا یَغِیب(1)»

دوباره شب شد و ظلمت برآمد

کنار قبر زهرا حیدر آمد

بخواب آرام، ای پهلو شکسته

علی بالین قبر تو نشسته

بخواب آرام، ای نور دو عینم

که من شب ها پرستار حسینم

فاطمه جان! هر وقت صدایت می زدم، می گفتی: «یابن عم»؛ پسر عمو. اما دیگر جواب علی را نمی دهی؛

«مَا لِی وَقَفْتُ عَلَی الْقُبُورِ مُسَلِّماً قَبْرَ الْحَبِیبِ فَلَمْ یَرُدِّ جَوَابِی»(2)

فاطمه جان!

خیز و از داغ غم رهایم کن

خیز و باز «ابن عم» صدایم کن

«لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله»

ص: 143


1- . بحارالانوار، ج 43، ص: 217.
2- . بحارالانوار، ج 43، ص: 217.

پاورقی

تصویر

ص: 144

فصل نهم: بصیرت آفرینی فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 145

ص: 146

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

وقتی سخن از بصیرت و فهم آفرینی مطرح می شود، نام حضرت زهرا علیها السلام به عنوان بصیرت آفرین مطرح می گردد همان طور که نام زینب کبری علیها السلام نیز بلندمرتبه می گردد. حال سؤالاتی پیش می آید که توجه به آن نیازمند دقت است.

1. دوران زندگی حضرت زهرا متصل به دوران زندگی رسول خداست چگونه ممکن است با این سرعت فتنه ایجاد گردد و از حضرت زهرا به عنوان فرد بصیرت آفرین نام برد؟

2. بصیرت آفرینی و فهم آفرینی حضرت زهرا چگونه بوده و آیا اثری نیز داشته است؟

3. آیا این روشنگری ها برای عصر و زمان ما کاربرد دارد یا خیر؟

اقناع اندیشه و تحریک احساس

قرآن کتابی است سراسر بصیرت و بینش: «قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُم» کتابی است سراسر نور

ص: 147


1- . روش سؤالی.

«قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللَهِ نُورٌ وَ کِتَ_ابٌ مُّبِینٌ»؛ و در هر عصری توانایی پاسخگویی به تمامی نیازها و سؤالات مردم را دارد؛ اما تذکر این نکته لازم و ضروری است که بهره بری کامل از قرآن نیاز به مفسرانی دارد که از عیب و پلیدی و گناه به دور باشند و اینان کسانی نیستند جز همان هایی که قرآن فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِب عَنکمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَکمْ تَطهِیراً»

بنابراین اولین اشکال مردم عصر وفات پیامبر رویگردانی از اهل بیت (علیهم)بود که سبب شده استفاده از قرآن را از دست بدهند؛ اما حال که ما به آن دوران از زاویه دید خود می نگریم بصیرت آفرینی و فهم آفرینی در قرآن را این گونه می بینیم: در آیه ای از آیات قرآن کریم خداوند متعال این وعده را می دهد که: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ اِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»

بر پایه رهنمودهای انبیاء و اوصیاء الهی، برای شکوفایی بصیرت انسانی به دو محور نیاز وجود دارد. اول مجاهدت علمی و عملی و دیگری اخلاص در عمل. «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا» یعنی مجاهدت علمی و عملی، «فِینَا» اخلاص در عمل؛ دوری از هوا و هوس و مطیع نفس اماره نشدن و «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» یعنی شکوفایی دیده بصیرت.

از حسین بن روح (ره) که از نواب خاص امام زمان (عج) است سؤال کردند: در حالی که حضرت صدیقه طاهره علیها السلام از همه دختران

ص: 148

پیامبر کم سن و سال تر بود و ازنظر همراهی با پیامبر صلی الله علیه واله کمترین زمان از آن ایشان بود، چرا از همه دختران رسول خدا صلی الله علیه واله افضل بودند؟

ایشان جواب داد: افضل بودن صدیقه طاهره علیها السلام به خاطر دو خصلتی که پروردگار عالم ایشان را به آن دو خصلت مخصوص گردانیده بود:

1- از پیامبر خدا صلی الله علیه واله میراث ها برده بود.

2- نسل پیامبر خدا صلی الله علیه واله از او بود.

و خداوند این ویژگی را به حضرت نبخشید، مگر به لحاظ زیادی خلوصی که در نیت صدیقه طاهره علیها السلام سراغ یافت؛ و این همان اخلاص در عمل است.

بیان حسین بن روح، اخلاص در عمل حضرت زهرا علیها السلام را برای ما ثابت می کند و بیانات حضرت صدیقه طاهره گویای مجاهدت علمی و عملی آن حضرت هست.

بصیرت آفرینی حضرت زهرا علیها السلام و مشی سیاسی و مرام مقابله با فتنه گران در سیره حضرت، منطبق بر این آیه کریمه بود؛ چراکه آن حضرت شاگرد مکتب قرآن در محضر استادی چون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله است.

بصیرت و هدایت یک پاداش قرآنی است برای کسانی که درراه خداوند تلاش خالصانه می کنند. «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» مصداق کاملی از این مجاهدت علمی و عملی را حضرت زهرا علیها السلام در زندگی کوتاه خود برای دوستان و شیعیان خود به تصویر کشیدند

ص: 149

تا آنها با الگوبرداری از آن دیده بصیرت پیدا کنند و دیگران را هم در این مسیر قرار دهند.

تصویر جامعه اسلامی پس از پیامبر اسلام در کلام حضرت زهرا علیها السلام

اشاره

فتنه درختی است که ریشه اش مدت ها در خاک پنهان بوده و رشد و نمو آن منحصر به زمان سربرآوردن نیست. اگر در تاریخ خوب بنگریم حوادثی قبل از رحلت جان سوز نبی گرامی اسلام رخ داده که قابل تأمل است:

بازگشت سپاه اسلام از جنگ برخلاف دستور رسول خدا، ماجرای دوات و کاغذ و ... خبر از فتنه می دهد.

سوید بن غفله گفت: چون بانوی ما حضرت فاطمه علیها السلام به بستر بیماری افتاد- همان بیماری که منجر به فوت آن حضرت گشت- زنان انصار و مهاجرین برای عیادت به خدمت آن حضرت رسیده و گفتند: با این بیماری چگونه شب را به صبح آوردی ای دخت پیامبر؟ حضرت زهرا علیها السلام نیز پس از حمد الهی و صلوات بر پدرش فرمود: «اَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عائِفَه لِدُنْیا کُنَّ، قالِیَه لِرِجالِکُنَّ؛ من روزگار می گذرانم، در حالی که دیگر از دنیای شما بیزار و از مردانتان ناامید شده ام»

حضرت در ادامه، دلیل این ناامید شدن و بیزاری از ایشان را چنین بیان می فرمایند:

الف) سستی در باورها

«فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ؛ پس وای بر شمشیرهای کُند شده».

ص: 150

علت اینکه من از مردان شما بیزار و ناامیدم و فهمیدم که آنان در برابر رویدادها و حوادث، منشأ اثر نیستند، این است که شمشیر های آنان کُند شده اند.

ب) پیروی از هوا و هوس

«وَاللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ؛ وای بر شوخی گرفتن مهمّات، پس از جدیت در آن». مردان شما بر عهدی جدی با پیامبر خدا بسته بودند، اما همه چیز را سست پنداشته و ثابت قدم نماندند و به دنبال هوا و هوس رفتند.

ج) پرداختن به امور واهی

«وَقَرْعِ الصَّفاه؛ وای بر کوبیدن های بی حاصل بر سنگ های سخت». کاری بیهوده و حرکتی بی حاصل انجام می دهید و امیدهایتان به نتیجه نمی رسد.

د) انحراف در فکر و تمایلات

«وَخَطَلِ الْاراءِ وَ زَلَلِ الْاَهْواءِ(1)؛ وای بر خطای در فکر و لغزش در تمایلات». شما می اندیشید، اما فکرتان به خطا رفته و در خواسته هایتان سقوط کرده اید.

این ها بخشی از سخنان حضرت فاطمه علیها السلام بود که تصویری از جامعه بعد پیامبر را به نمایش می گذارد در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام

ص: 151


1- . الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 1، ص: 108، احتجاج فاطمة الزهراء علیها السلام علی القوم لما منعوها فدک و قولها لهم عند الوفاة بالإمامة.

نیز همین موارد به صورت خلاصه بیان شده است: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ(1)؛ به درستی که فتنه ها از پیروی آراء شخصی و نوآوری در احکام الهی که با کتاب خدا وفق ندارد، آغاز گیرد و گروهی [با دو انحراف یادشده] بر گروه دیگر سلطه یابند، که برخلاف دین خدا است.»

در کلام امام علیه السلام ، سه عامل مهم به عنوان زمینه فتنه ها معرفی شده است:

1. خواهش های نفسانی (پیروی از هوا و هوس)

2. بدعت ها (پرداختن به امور بی پایه و واهی)

3. اندیشه معیوب (سستی در باورها، انحراف در اندیشه ها)

پس از آگاهی از مشکلات جامعه اسلامی راهکارهای حضرت زهرا برای مقابله با این فتنه ها در سه قالب ظهور پیدا کرد.

الف. تذکرات روشنگران

ب. افشاگری عالمانه

ج. برخورد قاطعانه

که در این جلسه ما به اولین قدم یعنی تذکرات روشنگرانه خواهیم پرداخت.

الف. تذکرات روشنگرانه

اشاره

سه اصل بیان شده در تذکرات روشنگرانه حضرت امام شناسی، زمان شناسی و دشمن شناسی است.

تذکرات روشنگرانه حضرت در قالب های زیر انجام شد.

ص: 152


1- . نهج البلاغه، خ50.

1. بیان فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام

الف) حضرت فاطمه علیها السلام در برابر یکی از افراد نادان مدینه که زبان به سرزنش امیر مؤمنان گشوده بود فرمود: می دانی امام کیست؟ «و هُوَ الْاِمَامُ الرَّبَانِی ...، نُقطَه دَائِرَه الْاِمَامَه وَاَبُو بَنیهِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ الَّذَینَ هُمَا رَیْحَانَتَی رَسُولِ اللهِ وَسَیِّدَی شَبَابِ اَهْلِ الْجَنَّه(1)؛ علی علیه السلام امامی ربانی و الهی، ... و مرکز توجه تمام عارفان و خداپرستان و فرزندی از خاندان پاکان، نقطه دایره امامت و محور اصلی امامت و پدر حسن و حسین، دو دسته گل پیامبر صلی الله علیه واله و دو بزرگ و سرور جوانان اهل بهشت است.»

ب) همچنین فرمود: پس از بعثت رسول خدا صلی الله علیه واله هرگاه مشرکان، آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد، یا هرگاه شاخ شیطان سر برآورد، ... رسول خدا صلی الله علیه واله برادرش علی بن ابی طالب علیه السلام را در کام اژدها و شعله های فتنه ها افکند و علی علیه السلام هم باز نمی گشت؛ مگر آن که سرکشان را پایمال شجاعت خود می گردانید، و آتش آن ها را با آب شمشیرش خاموش می کرد، ... و تلاش کننده در راه خدا بود، که در راه خدا از سرزنش کنندگان پروایی نداشت.

ج) حضرت زهرا فرمودند: «أَنَّ السَّعِیدَ کُلَّ السَّعِیدِ حَقَّ السَّعِیدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِه (2)؛

ص: 153


1- . نهج الحیاة، ص: 44.
2- . همان، ص 49، ح 26.

همانا سعادتمند [به معنای] کامل و حقیقی کسی است که امام علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.»

د) شنیدم که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه واله فرمود: «علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی علیه السلام امام و خلیفه بعد از من است و دو فرزندم، (حسن و حسین (علیهماالسلام) و نُه نفر از فرزندان حسین علیه السلام پیشوایان و امامانی پاک و نیک اند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.(1)»

2. بیان فضایل قرآن و عترت

از بیانات حضرت زهرا علیها السلام است که فرمودند: «وَ نَحنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلقِهِ وَ نَحنُ خَاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدسِهِ وَ نَحنُ حُجَّتُهُ فِی غَیبِهِ وَ نَحنُ وَرَثَه أَنبِیَائِهِ (2)؛ ما اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه واله وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم و ما برگزیدگان خدا و جایگاه پاکی هاییم و ما دلیل های روشن خدا و وارث پیامبران الهی هستیم.»

3. یادآوری احادیث غدیر، منزلت و...

حضرت زهرا علیها السلام هر جا که لازم بود با یادآوری احادیث غدیر، منزلت و...، مغزهای خفته و انسان های فریب خورده را هدایت و بیدار می فرمود و بارها فریاد برآورد که:

ص: 154


1- . عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِینَ مَهْدِیِّینَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیَکُونُ الِاخْتِلَافُ فِیکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ (بحارالانوار، ج 36، ص: 352 تا 354، حدیث 224)
2- . همان، ص 35، ح 13.

_ «وَا عَجَبَاهُ! اَنَسِیتُمْ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍ(1)؟ شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کرده اید؟

_ «اَنَسِیتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه واله یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍ: مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَقَوْلَهُ: اَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَه هَارُونَ مِنْ مُوسَی(2)؛ آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا صلی الله علیه واله را در روز غدیر خم که فرمود: هر کسی من مولا و رهبر او هستم، علی علیه السلام مولای او است؛ و [آیا فراموش کردید که به علی علیه السلام ] فرمود: یا علی! موقعیت تو نسبت به من همانند هارون به موسی پیغمبر است؟

4. ترسیم سیمای عصر جاهلیت

حضرت فرمودند: «شما در عصر جاهلیت بر کناره پرتگاهی از آتش بودید؛ چون جرعه ای آب، خوراک هر کسی بوده، لقمه هر طمع کننده و آتش زنه ای بودید، که فوراً خاموش می شدید. لگدکوب هر رونده ای بودید و نوشیدنی شما، آب گندیده، و خوردنی شما، پوست جانور و مردار بود. خوار و ذلیل بودید و رانده شده، و می ترسیدید که مهاجران اطرافتان شما را بربایند تا آنکه خدای بزرگ با دستان محمد صلی الله علیه واله نجاتتان بخشید، پس از حوادث فراوانی که پدید آمد و رنج ها و بلاهای زیادی که از دست شجاعان شما، گرگ های عرب و از سرکشان اهل کتاب، کشید.(3)»

گریز و روضه

5. ترسیم چهره شیعیان

«اگر به آنچه تو را بدان امر نمودیم عمل کنی و از آنچه نهی

ص: 155


1- . الانصاف فی النصّ علی الأئمۀ، ص: 411.
2- . نهج الحیاة، ص: 41، ح 17.
3- .[3] وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قَبْسَةَ الْعَجْلَانِ، وَ مَوْطِئَ الْأَقْدَامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتَاتُونَ الْوَرَقَ، أَذِلَّةً خَاسِئِینَ، تَخافُونَ أَنْ َتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَأَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتِی، وَ بَعْدَ أَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجَالِ، وَ ذُؤْبَانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ أَهْلِ الْکِتَاب .

کردیم بازایستی، از شیعیان ما می باشی و در غیر این صورت از آنان شمرده نمی شوی. شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشت می باشند، دوستان ما و دوستداران دوستان ما و دشمنان دشمنان ما و کسانی که با قلب و زبان تسلیم ما هستند از شیعیان ما شمرده نمی شوند، آنگاه که با اوامر ما مخالفت نموده و از نواهی ما اجتناب نکنند و با این همه در بهشت می باشند، ولیکن بعد از آنکه با ناراحتی ها و گرفتاری ها از گناهان پاک شوند، یا در موقف های قیامت با انواع دردها، یا در طبقه اول از جهنم قرار داده شوند و با عذاب های الهی عقاب شوند تا با محبت ما از آن نجات یابند و به حضور ما برسند.(1)»

مردی به همسرش گفت: برو خدمت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟

آن زن خدمت حضرت زهرا علیها السلام رسید و مطلب را پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «به همسرت بگو اگر آنچه را که دستور داده ایم بجا می آوری و از آنچه نهی نموده ایم دوری می جویی از شیعیان ما هستی وگرنه شیعه ما نیستی.»

زن به منزل برگشت و فرمایش حضرت زهرا علیها السلام را برای همسرش نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید:

- وای بر من! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟

بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.

ص: 156


1- . بحارالانوار، ج 68، ص: 155.

زن بار دیگر محضر فاطمه علیها السلام رسید و ناراحتی و سخنان همسرش را نزد آن حضرت بازگو نمود.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

- به همسرت بگو؛ آن طور که فکر می کنی نیست. چه اینکه شیعیان ما بهترین های اهل بهشتند ولی هرکس ما را و دوستان ما را دوست بدارد دشمن دشمنان باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود، ولی در عمل با اوامر و نواهی ما مخالفت کرده، مرتکب گناه شود، گرچه از شیعیان واقعی ما نیست اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، منتهی پس از پاک شدن گناه.

آری! به این طریق است که به گرفتاری های (دنیوی) و یا به شکنجه مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده، پس از پاک شدن از آلودگی های گناه به خاطر ما از جهنم نجات یافته، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل می گیرد.(1)»

این بصیرت بخشی و فهم آفرینی حضرت زهرا علیها السلام نوعی مجاهده و جهاد بود. «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا» لذا دشمن خوب تشخیص داد

دید دشمن فاطمه جان علی است

بلکه با جانش نگهبان علی است

گفت باید جان حیدر را گرفت

از علی دخت پیمبر را گرفت

دید جان مرتضی پشت در است

از امام خویش هم تنهاتر است

ص: 157


1- . خطبه فدکیه.

سنگ و آئینه نمی دانم چه شد؟

آهن و سینه نمی دانم چه شد؟

آن قَدَر گویم که در بیت الولا

«قل هو الله» گشت از قرآن جدا

آرزوی حیدر آنجا کشته شد

هم پسر هم مادر آنجا گشته شد

ظلم و طغیان تا قیامت زاده شد

این چنین مزد رسالت داده شد(1)

علی علیه السلام هر وقت وارد خانه می شد و به زهرا علیها السلام نگاه می کرد، تمام غم و غصه هایش برطرف می شد. اگر بیرون خانه مردم به او سلام نمی کردند یا اگر امیرالمؤمنین سلام می کرد و آن ها جواب نمی دادند، اگر غریب و تنها شده بود، اگر بیرون خانه یار و همدم و هم زبانی نداشت؛ اما وقتی وارد خانه می شد با دیدن حضرت زهرا علیها السلام و مهربانی و هم دردی و دلداری های او آرامش پیدا می کرد. آری، همیشه دیدن زهرا علیها السلام مایه ی آرامش او بود؛ اما یک وقتی رسید که با دیدن حضرت فاطمه علیها السلام آه از نهاد امیرالمؤمنین علیه السلام بلند شد؛ صورت کبود است؛ پهلو شکسته است. با غسل یکایک مصائب گذشته حضرت زهرا علیها السلام را مرور کرد؛ بازو ورم کرده است؛ سینه ضرب دیده است؛ یا امیرالمؤمنین علیه السلام ! بدن حبیبت را با دلی شرحه شرحه غسل دادی. پهلو و سینه را شکسته یافتی، صورت و بازو را کبود دیدی؛ اما به هر حال بدن به ظاهر سالم بود؛ امّا زینب کبری علیها السلام وقتی آمد مقابل بدن حبیبش، دید بدن برادر قطعه قطعه است و سر

ص: 158


1- . سروده: حاج غلامرضا سازگار (میثم).

در بدن ندارد. خم شد و لب هایش را بر رگ های بریده ی برادر گذاشت.

آهی کشید از دل و با دیده ی پر آب با بضعه رسول خدا کرد این خطاب

مادر بیا که بی کس و تنها حسین توست تنها میان لشکر اعدا حسین توست

مادر بیا ببین که در این دشت مرگ بار بی یار و بی پناه و هم آوا حسین توست

این پاره پاره تن، که فتاده به روی خاک از تشنگی به حالت اغما حسین توست

این نازنین بدن که ندارد برای من یک جای بوسه در همه اعضا حسین توست

ص: 159

پاورقی

تصویر

ص: 160

فصل دهم: سیره سیاسی فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 161

ص: 162

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

ابن شهرآشوب یکی از علما اهل سنت نقل می کند: وقتی پیام پیامبر صلی الله علیه واله در مورد جانشینی امیر مؤمنان علیه السلام [در روز عید غدیر] در همه جا پخش شدّ فردی به نام «حارث بن نعمان فهری» به نزد آن حضرت آمده، گفت: «ای محمد صلی الله علیه وآله! از طرف خدا به ما دستور دادی که شهادتین را بگوییم و ما را به نماز، روزه، حج و زکات دستور دادی، ما نیز پذیرفتیم. بالأخره راضی نشدی تا این که دست عموزاده ات را گرفتی، او را بر همه برتری دادی، به عنوان رهبر و جانشین خودت بر ما قرار دادی و گفتی: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه » آیا این کار از طرف خودت بود یا از طرف پروردگار؟» پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: «قسم به آن خدایی که جز او خدایی نیست این امر از طرف پروردگار می باشد.»

حارث که با شنیدن این سخن از پیامبر صلی الله علیه واله سخت عصبانی گشته بود در حالی که به طرف شتر خود می رفت، گفت: خدایا!

ص: 163


1- . روش داستانی.

اگر آنکه محمد صلی الله علیه واله می گوید، حقیقت دارد، سنگی از آسمان بر سر ما بفرست یا ما را به عذابی دردناک مبتلا کن. او هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان، بر سرش فرود آمد و در دم کشته شد.(1)

قرآن هم این گونه به این قضیه اشاره می کند: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ، لِّلْکَافِرینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ، مِّنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ؛ سوال کننده ای از عذاب واقع شده ای پرسید، که اختصاص به کافران دارد [و] آن را بازدارنده ای نیست. از جانب خدا که صاحب آسمان هاست.»

بعد از اینکه عذاب الهی رسید و سنگی از آسمان فرود آمد و او به درک واصل شد، در این زمان حضرت زهرا علیها السلام نگاهی معناداری به امیرالمؤمنین علیه السلام کردند و جمله ای فرمودند که با تأمل در آن بیش از پیش ما می توانیم به نقش بصیرت آفرین حضرت واقف شویم.

حضرت زهرا علیها السلام به امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «اَتَظُنُّ یَا اَبَا الْحَسَن! اَنَّ هَذَا الرَّجُلَ وَحْدَهُ؟ ای ابو الحسن! آیا گمان می کنی [در مخالفت با غدیر] این مرد تنهاست؟ وَاللهِ مَا هُوَ اِلَّا طَلِیعَةَ قَوْمٍ لَا یَلْبِثُونَ اَنْ یَکْشِفُوا عَنْ وُجُوهِهِمْ اَقْنِعَتَهَا عِنْدَمَا تَلُوحُ لَهُمْ الْفُرْصَة؛ سوگند به خدا! او پیشگام قومی است که هنوز نقاب چهره شان فرو نیفتاده است، و آنگاه که فرصت به دست آورند، مخالفت خود را آشکار خواهند ساخت.»(2)

ص: 164


1- . مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 240.
2- . به نقل از سیره حلبی، ج 3، ص 308 و 309.

اقناع اندیشه و تحریک احساس

الف: تذکرات روشنگرانه

اشاره

در جلسه گذشته به پنج مورد از تذکرات روشنگرانه حضرت اشاره کردیم.

*بیان فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام

*بیان فضایل قرآن و عترت

*یادآوری احادیث غدیر، منزلت و...

*ترسیم سیمای عصر جاهلیت

*ترسیم چهره شیعیان

در این جلسه برخی دیگر از روشنگری های حضرت زهرا علیها السلام و بصیرت آفرینی های ایشان را مرور می کنیم:

1. پاسخ به شبهات و بهانه ها

یکی از مهم ترین تلاش های حضرت زهرا علیها السلام در جریان فتنه، خنثی سازی توطئه های فکری دشمن و مقابله با شبهات بود که اگر با پاسخی دندان شکن همراه نبود، پیکر نیمه جان تشیّع و بلکه کل اسلام را تشییع کرده و آن را در زیر خروارها خاک دفن می کردند.

پس از غصب و پیدایش ماجراهای تلخ مصیبت بار مدینه، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام همراه با همسر گرامی شان برای بیداری مردم و دفاع از حقوق مسلم خویش، شبانه به منازل مهاجر و انصار رفته، اتمام حجت می کردند. خیلی ها عذر بدتر از گناه می آوردند که چرا شما زودتر از دیگران امامت خود را مطرح نکردید؟ و اجازه دادید دیگران به صحنه بیایند؟ حالا دیگر کاری

ص: 165

از پیش نمی توان برد. امیرالمؤمنین علیه السلام جواب آن ها را داده و فاطمه زهرا علیها السلام در جواب عذرتراشی های آن ها می فرمود: «مَا صَنَعَ اَبُو الْحَسَنِ اِلَّا مَا کَانَ یَنْبَغِی لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا مَا اللهُ حَسِیبُهُمْ وَطَالِبُهُمْ؛ ابوالحسن علی علیه السلام کاری انجام نداد، به جز آنکه سزاوار بود (مانند، انجام مراسم تدفین رسول خدا صلی الله علیه واله و جمع آوری قرآن) تا انجام گیرد و اما امت پیمان شکن کارهای ناروایی انجام داده اند که تنها خداوند آن ها را محاسبه و رسیدگی خواهد کرد.»

راویان حدیث ما برخی شبهات و پاسخ آن ها را برای ما نقل کرده اند مثلاً «محمود بن لبید» می گوید: پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله ، فاطمه علیها السلام را در کنار قبر حضرت حمزه در احد، در حال عزاداری و گریه مشاهده کردم. فرصت را غنیمت شمرده، سؤال کردم: ... بانوی من! چرا امام علی علیه السلام سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟

(این شبهه ای بود که در بین مؤمنان آن روز سینه به سینه می گشت و چه بسا برای خیلی از ما هم این سوال وجود داشته باشد)

حضرت زهرا علیها السلام پاسخ دادند: رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: «مَثَلُ الْاِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ اِذْ تُؤْتَی وَلَا تَأْتِی...؛(1) مثل امام مانند کعبه است؛ مردم باید در اطراف آن طواف کنند، نه آنکه کعبه دور مردم طواف نماید.

با این بیان حضرت زهرا علیها السلام فهماندند که چشم ها را باید شست

ص: 166


1- . بحارالانوار، ج 36، ص: 353.

جور دیگر باید دید یعنی نگاهتان به امام و جایگاه او باید عوض شود و اصلاح گردد؛ و این پاسخ حضرت یک اصل اساسی در باب امامت و ولایت شمرده می شود که امروز هم نسبت به امام و ولی جامعه باید مراعات گردد.

گاهی این بهانه ها این گونه مطرح می شد که اگر علی علیه السلام زودتر شروع می کرد و برای مردم صحبت می نمود، مردم منحرف نمی شدند؟

که حضرت در جواب بهانه جویان این گونه فرمود: «فَمَا جَعَلَ اللهُ لِاَحَدٍ بَعْدَ غَدِیرٍ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَلَا عُذْرٍ؛(1) خداوند پس از غدیر خم، برای هیچ کسی عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است.»

1.تحلیل وقایع و اتفاقات جریان فتنه

یکی دیگر از روشنگری های حضرت زهرا علیها السلام و بصیرت آفرینی های ایشان که از سخنان ارزنده حضرت می توانیم استفاده کنیم تحلیل وقایع و اتفاقات جریان فتنه بود.

گرچه حیات ریحانة نبوی بعد از غروب غم بار خورشید فروزان رسالت بسیار کوتاه و اندک بود؛ اما روشنگری و بصیرت آفرینی حضرت صدیقه طاهره علیها السلام در تحلیل وقایع و اتفاقات جریان فتنه، صحیفه دیگری از کتاب بصیرت فاطمی را رقم زد؛ که در ریشه یابی جریان فتنه در کلام حضرت زهرا علیها السلام به موارد زیر می رسیم.

ص: 167


1- . دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص: 122.

ریشه های جریان فتنه

1.عدم اطاعت پذیری از ولایت

حضرت فرمود: اَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ؛ قسم به خدا! اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا صلی الله علیه واله اطاعت می نمودند، دو نفر هم [درباره حکم خداوند ] با یکدیگر اختلاف نمی کردند.

وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَ لَکِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ حَتَّی إِذَا أَلْحَدُوا الْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ الْمَجْدُوثَ؛ و امامت [همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه واله معرفی فرمود]، از علی علیه السلام تا حضرت قائم علیه السلام فرزند نهم امام حسین علیه السلام ، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می رسید؛ اما [افسوس] کسی را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدم داشت.

اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَمْ یَسْمَعُوا اللَّهَ یَقُولُ وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ بَلْ سَمِعُوا وَ لَکِنَّهُمْ کَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ ]فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ[ ره آورد بعثت را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند. آن ها هواپرستی و شهوت را برگزیدند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. هلاکت و نابودی بر آ نان باد. آیا نشنیدند

ص: 168

کلام خدا را که فرمود: «پروردگار تو خلق می کند آنچه را که می خواهد و اختیار می کند و برای آنان اختیاری نیست.»

هَیْهَاتَ بَسَطُوا فِی الدُّنْیَا آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنَ الْحَوْرِ بَعْدَ الْکَوْرِ؛ آری، شنیدند؛ اما همان گونه که خداوند فرمود: «دیدة بصیرت آن ها کور و چشم دل آن ها بی نور است.» افسوس که سران سقیفه آرزوها و هوس های خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند. خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند. ای پروردگار! من به تو پناه می برم از کمی یاران پس از پیروزی و فراوانی آنان.»(1)

2. کینه توزی های جنگ بدر و احد

«امّ سلمه» می گوید: خدمت حضرت زهرا علیها السلام رسیدم و پرسیدم: ای دختر رسول خدا! حالتان چگونه است؟ حضرت فرمودند: «صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر از دست رفته و وصی او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! ... این گونه برخوردهای خصمانه، از کینه توزی های جنگ بدر و خونخواهی کشتگانشان در جنگ احد است که در درون قلب نفاق آمیز و اندیشة فتنه انگیزشان پنهان بوده است و تا کنون جرئت اظهار آن را نداشتند.»(2)

3. عدم تدبر در قرآن

حضرت فرمود: چرا بیراهه می روید؟ در حالی که کتاب خدا در میان شماست و مطالبش روشن، و احکام آن درخشان و نشانه های

ص: 169


1- . غایة المرام، ص 96 و 97، ح 39.
2- 3. بحارالانوار، ج 43، ص: 157.

هدایت آن آشکار و نهی و هشدارهای آن روشن و اوامرش واضح است؛ اما شما به قرآن پشت کردید، و از آن روی گردان شدید. آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن می گیرید؟(1)

و به این آیه استشهاد فرمود که: «]أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها، کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِکُمْ[، مَا أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ، فَأَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ أَبْصَارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ مَا تَأَوَّلْتُمْ، وَ سَاءَ مَا بِهِ أَشَرْتُمْ؛ آیا در قرآن تدبر و تأمل نمی کنید؟ یا بر دلهاتان مهر و قفل زده شده است [که سخن حق را نمی شنوید]؟ نه! بلکه اعمال سوء و کردار بد شما است که پرده بر دلهاتان کشیده و گوش ها و چشم های شمارا گرفته است! و چه بد تأویل و تفسیری از دین و آیین الهی کردید!»

ب: افشاگری عالمانه

اشاره

بعد از اینکه تذکرات روشنگرانه حضرت زهرا علیها السلام را به عنوان اولین گام بصیرت آفرینی در سیره و سخن آن حضرت بیان کردیم به افشاگری های به جا و عالمانه حضرت به عنوان گام و اقدام بعدی صدیقه طاهره علیها السلام اشاره می کنیم. نمونه هایی از بیانات افشاگرانه حضرت علیها السلام عبارت اند:

1.افشای ستم سران فتنه

در یکی از روزهای غم بار پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه واله دختر طلحه خدمت حضرت فاطمه علیها السلام رسید، از گریه ها و ناله های جانکاه آن حضرت سخت نگران شد و با شگفتی پرسید: فاطمه جان!

ص: 170


1- . نهج الحیاة، ص 140، ح 61.

چه چیزی شما را این گونه به گریه و زاری واداشته است؟ حضرت علیها السلام پاسخ فرمود: ای دختر طلحه! آیا از مصیبت و رویداد تلخی می پرسی که در همه جا انتشار یافته است؟ گویا بر پر مرغان نوشته و در جهان پراکنده شده است. گویا پیک های چابک سوار به سرعت آن را به تمام جهانیان ابلاغ کرده اند که گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفته و تاریکی مصیبت آن زمین را فرا گرفته است. [می دانی مصیبت ها چگونه شکل گرفت؟]

از پست ترین قبائل عرب، (قبیلة تیم) و از حیله بازترین قبایل عرب، (قبیله عدی) بر علی علیه السلام ستم روا داشتند، پرچم مسابقه برافراشتند تا بر علی علیه السلام پیشی بگیرند؛ چون موفق نشدند، بغض و کینة علی علیه السلام را در دل گرفتند؛ اما پنهان داشتند.

سپس حضرت ادامه می دهند و می فرمایند: آنگاه که نور دین به خاموشی گرایید و پیامبر صلی الله علیه واله رحلت کرد، آن بغض ها و کینه ها را به زبان آوردند و بر مرکب آرزو سوار گشتند و ستم ها روا داشتند، [فدک را] غصب کردند. با شگفتی [به فدک] بنگرید، چه بسیار پادشاهانی که مالک سرزمین شدند و هم اکنون اثری از آن ها وجود ندارد! فدک هدیه الهی بود که به پیامبرش بخشید و رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله آن را برای تأمین زندگی فرزندانم به من سپرد.

واگذاری فدک [به من و فرزندانم] با حکم و علم خداوند بزرگ و شهادت و گواهی جبرئیل امین صورت گرفت، پس اگر آن را با ستم غصب کردند و وسیله زندگی فرزندانم را قطع نمودند، با یاد روز قیامت بر این مصیبت صبر می نمایم و زود است که

ص: 171

خورندگان اموال فدک، عذاب الهی را در دوزخ نظاره گر و در آن غوطه ور باشند.»(1)

همان گونه که مشخص است می بینیم حضرت زهرا علیها السلام سران فتنه را با این بیاناتشان چگونه رسوا می کردند.

1.شکوه های دردآلود و افشاگرانه

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام از امت ساکت و بی تفاوت ، نزد پروردگار خود شکوه ها مطرح می کرد و در حالی که اشک های او جاری بود، می فرمود: «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنَا وَ مَنْعَهُمْ إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لَنَا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَل ؛(2) پروردگارا! به سوی تو شکایت می کنیم، در اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات و از ارتداد امت پیامبر صلی الله علیه واله و اینکه حق ما را از ما بازداشتند، همان حق [ولایت و رهبری] را که در قرآن کریم که خود بر پیامبر اسلام صلی الله علیه واله نازل فرمودی، قرار دادی.»

2.سرزنش مردم

از جمله افشاگری های حضرت سرزنش مردم بود.

حضرت در خطبه فدکیه می فرمود: «سپس آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد و مهار کردن آن آسان گردد. پس آتش گیره ها را برافروختید، و به آتش فتنه ها دامن زدید تا آن را شعله ور ساخته و به شیطان گمراه کننده پاسخ مثبت دادید و برای

ص: 172


1- . نهج الحیاة، ص 294، ح 173.
2- . همان، ص 213، ح 116.

خاموش کردن نور اسلام، آشکارا جمع شدید و به از بین بردن سنت های پیامبر برگزیده روی آوردید و حرکت های منافقانه آغاز کردید و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید و ما برای مصیبت هایی که همچون خنجر بران، یا فرو رفتن سنان در شکم است، چاره ای جز صبر نداریم.»(1)

پس از آنکه برای خلیفه بیعت گرفتند و مردم سکوت و انزوا را برگزیدند، حضرت زهرا علیها السلام فرمود: «مَا رَأَیْتُ کَالْیَوْمِ قَطُّ حَضَرُوا أَسْوَأَ مَحْضَرٍ وَ تَرَکُوا نَبِیَّهُمْ صلی الله علیه واله جِنَازَةً بَیْنَ أَظْهُرِنَا وَ اسْتَبَدُّوا بِالْأَمْرِ دُونَنَا؛(2) من هرگز روزی همانند امروز ندیدم که امت اسلامی زشت ترین صحنه ها را پدید آوردند؛ جنازه رسول خدا صلی الله علیه واله را در برابر ما واگذاشتند و خودسرانه و مستبدانه دیگران را به جای ما نشاندند.»

گریز و روضه

4. افشای خیانت پیمان شکنان

پس از خیانت دنیاپرستان و سکوت و بی تفاوتی خودپرستان ترسو و ایجاد انحراف و سیر ارتجاعی در امت اسلامی، حضرت زهرا علیها السلام به افشای خیانت خیانت کاران پرداخته و وجدان های خفتة آنان را با شلاق ملامت بیدار کرد و خطاب به آن ها فرمود: «وَیلَکُم مَا اَسرَعَ مَا خَنَتُّم اللهَ وَ رَسُولَهُ فِینَا اَهلَ البَیتِ! وَ قَد اَوصَاکُم رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه واله بِاتِّبَاعِنَا وَ مَوَدَّتِنَا وَالتَّمَسُّکِ بِنَا؛(3) وای بر شما! چه زود به خدا و پیامبرش درباره ما اهل بیت خیانت کردید! در صورتی که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله به شما

ص: 173


1- . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 29، ص: 221
2- . بحارالانوار، ج 28، ص 233، ح 171.
3- . نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، النص، ص: 183.

سفارش نمود تا از ما پیروی کنید، ما را دوست داشته باشید و دست از ما نکشید.»

آنگاه فرمود: «یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُوا اللَّهَ وَ ابْنَةَ نَبِیِّکُمْ، وَ قَدْ بَایَعْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ بَایَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَکُمْ وَ ذَرَارِیَّکُمْ، فَفُوا لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِبَیْعَتِکُمْ؛(1) ای جماعت مهاجرین و انصار! خدا و دختر پیامبرتان را یاری کنید؛ و به تحقیق شما با رسول خدا بیعت کردید که از پیامبر و فرزندانش دفاع کنید، همان گونه که از خود و فرزندان خودتان دفاع می کنید، پس بر بیعت خود با رسول خدا صلی الله علیه واله استوار بمانید.»

اما چطور مردم وفا کردند به بیعتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بسته بودند؟ چطور اجر رسالت را ادا کردند؟...

خداوند متعال در قرآن سفارش حضرت زهرا علیها السلام را کرده بود: «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی» آی پیغمبر! به این مردم بگو: اگر قراره به من «خسته نباشید» بگید، با اهل بیتم مهربون باشید. من برای زحمتی که کشیدم مزد و تشکر نمی خوام؛ فقط، جان شما و جان فاطمه.

دستتان درد نکند بی بی جان، توفیق به ما دادید یه فاطمیه دیگری رو هم درک کردیم، ما را دعوت کردید دست رو سر ما کشیدید با همان دستی که تازیانه خورد! همان دستی که با غلاف شمشیر از مولاش جدا شد!

یا زهرا علیها السلام

ص: 174


1- . بحارالانوار، ج 29، ص: 189، ح 11 و نهج الحیاة، ح 174.

دلم از خون شده دریا و چشمم چشمه جویی

خدا را تا بگریم بیشتر، ای اشک، نیرویی

قدم خم گشته در پای سرشک خود بدان مانم

که سروی قامتش در هم شکسته بر لب جویی

مدینه ثبت کن این را که در امواج دشمن ها

حمایت کرد از دست خدا، بشکسته بازویی

به خون دیده بنویسید بر دیوار این خانه

که این جا کُشته ی راه ولایت گشته بانویی

ان شاء الله شب اول قبر این ناله و اشک ها به فریادمون برسه، صدا بزنیم:

یا زهرا علیها السلام یا زهرا علیها السلام یا زهرا علیها السلام

از فاطمه اکتفا به نامش نکنید

نشناخته توصیف مقامش نکنید

هر کس که در او محبت زهرا علیها السلام نیست

علامه اگر هست سلامش نکنی

ص: 175

پاورقی

تصویر

ص: 176

فصل یازدهم: برخوردهای قاطعانه فاطمه علیها السلام و فاطمیون

اشاره

ص: 177

ص: 178

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

فاجعه منا در روز عید قربان، قلب همه انسان های آزاده ی عالم را به درد آورد. در حرم امن الهی و در ایام ماه حرام - که جنگ و کشتار در آن حرام اعلام شده، به گونه ای که حتی اعراب در زمان جاهلیت هم بدان پایبند بودند و شکار حیوانات و حتی دست کاری کردن زخم و زگیل و جوش هم برای جلوگیری از جاری شدن حتی یک قطره خون، حرام اعلام شده - کشته شدن قریب به ده هزار حاجی، درد بزرگ و عظیمی بود. هرچند این فاجعه باعث تنفر بیش از پیش نسبت به عامل اصلی این فاجعه، (آل سعود) وهابیت شد.

در چنین شرایطی مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در برخوردی قاطعانه خطاب به آل سعود فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتن داری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما این را بدانند که اندک بی احترامی به ده ها هزار نفر از حجاج ایرانی در مکه و مدینه و عمل نکردن به وظایف برای انتقال ابدان مطهر، عکس العمل

ص: 179


1- . روش .

سخت و خشن ایران را در پی خواهد داشت(1)»

این برخورد قاطعانه به دلیل آن است که گاهی فتنه آن چنان نظام اسلامی را تهدید می کند که راهی جز برخورد قاطع با سران فتنه باقی نمی گذارد. در این موقعیت دیگر جای نصیحت و اندرز نیست، فقط برخورد قاطعانه است که می تواند فتنه را مهار نموده و نقشه سران فتنه را نقش بر آب نماید.

این برخوردهای قاطعانه، الگو گرفته شده از زندگی معصومین (علیهم)به ویژه حضرت زهرا علیها السلام می باشد.

در جلسات گذشته به تذکرات روشنگرانه و افشاگری های عالمانه حضرت زهرا علیها السلام اشاره کردیم در این جلسه با دقت در سخن و سیره آن حضرت، سومین گام از بصیرت آفرینی حضرت زهرا علیها السلام یعنی برخورد قاطعانه آن حضرت را یادآور شویم.

اقناع اندیشه و تحریک احساس

برخورد قاطعانه

اشاره

یکی از اقدام حضرت زهرا علیها السلام برخورد قاطعانه حضرت با سران فتنه می باشد که در زیر نمونه هایی از آن را مرور می کنیم:

1. دفاع در برابر هجوم گستاخانه به منزل امیرالمؤمنین علیه السلام

پس از ماجرای سقیفه و سرپیچی عده ای از بیعت ، برای آنکه مرکز تجمع مخالفان را مورد تهدید قرار دهند، به خانة امام یورش آوردند و آن ها تهدید کردند که اگر امام علی علیه السلام برای بیعت به مسجد بیرون نیاید، خانه را آتش می زنیم!

حضرت زهرا علیها السلام در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود:

ص: 180


1- . بیانات مقام معظم رهبری 8/7/94.

«أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ مَا ذَا تَقُولُونَ وَ أَیَّ شَیْ ءٍ تُرِیدُونَ؟ یَا فلان! اَمَا تَتَّقِی الله؟ تَدْخُلُ عَلَی بَیْتِی؟ أَ بِحِزْبِ الشَّیْطَانِ تُخَوِّفُنِی یَا فلان وَ کَانَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ ضَعِیفاً؛ شما ای گمراهان و دروغ گویان! چه می گویید و چه می خواهید؟ ای فلان! آیا از خدا پروا نداری؟ می خواهی وارد خانة من شوی؟ آیا با حزب شیطان مرا می ترسانی! در حالی که حزب شیطان ناتوان است؟ وَیْحَکَ یَا فلان مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ تُرِیدُ أَنْ تَقْطَعَ نَسْلَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ تُفْنِیَهُ وَ تُطْفِئَ نُورَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ؛(1) وای بر تو! این چه جرأت و جسارتی است که بر خدا و پیامبر صلی الله علیه واله او داری؟ آیا می خواهی دودمان پیامبر را نابود و نور خدا را خاموش کنی؟ آگاه باش که خداوند نور خود را فروزان و جاودانه نگه می دارد.»

همچنین فرمود: «سوگند به خدا! چون کراهت دارم که بی گناهان دچار بلا و گرفتاری شوند، دست از نفرین بر می دارم. اگر چنین نبود، می دانستی که سوگند و نفرین من به سرعت تحقق می یافت و عذاب خدا فرو می بارید.»

پس از کوبیده شدن بین در و دیوار و شهادت حضرت محسن علیه السلام فرمود: ای پدر! ای رسول خدا! بنگر که با دختر مورد علاقة تو چگونه رفتار می شود؟ آه! ای فضه بیا و مرا دریاب! سوگند به خدا! فرزندی که در شکم داشتم کشته شد.

البته وقتی می گوئیم برخورد قاطعانه لزوماً نباید انتظار ادبیاتی خشن را داشته باشیم گاهی ادبیات ممکن است بسیار احساسی

ص: 181


1- . بحارالانوار، ج 53، ص: 18.

و لطیف باشد اما نتیجه آن برای دشمن سخت است. در فتنه سال 88 مقام معظم رهبری جملاتی فرمودند: «سید ما! مولای ما! دعا کن برای ما! صاحب ما تویی؛ صاحب این کشور تویی؛ صاحب این انقلاب تویی؛ پشتیبان ما شما هستید؛ ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ در این راه ما را با دعای خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانی بفرما... من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؟ همه این ها را من کف دست گرفتم، درراه این انقلاب و درراه اسلام فدا خواهم کرد؛ این ها هم نثار شما باشد.»

این ادبیات احساسی و بر خواسته از دل گاهی نیز نمونه کاملی از برخورد قاطعانه به حساب می آید.

2. عذر تراشی ممنوع

عده ای، برای جلب افکار عمومی به فکر دلجویی از حضرت زهرا علیها السلام و ظاهراً جبران اشتباهات گذشته افتادند و با تلاش فراوان همراه با امام علی علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدند، سلام کردند و عذرخواهی نمودند که: گذشته ها گذشت و اشتباهاتی تحقق یافت، به هرحال شما دختر پیامبر رحمت هستید، باید گذشته ها را نادیده بگیرید و ما را عفو فرمایید. حضرت زهرا علیها السلام برای آن که به آن ها بفهماند که هر گذشته ای را نمی توان نادیده گرفت و در برابر انحراف ملت و حکومت نمی شود بی تفاوت ماند، آن ها را به سخنان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله توجه داد و فرمود: «نَشَدْتُکُمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه واله یَقُولُ رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَایَ وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِی وَ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ

ص: 182

ابْنَتِی فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَرْضَی فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِی وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِی؛ شما را به خدا سوگند! آیا نشنیده اید که رسول خدا صلی الله علیه واله فرمود: خشنودی فاطمه موجب خشنودی من است و خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من. هر کس فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته است و هر کس فاطمه را به خشم آورد مرا به خشم آورده است؟ قَالَا نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه واله قَالَتْ فَإِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ أَنَّکُمَا أَسْخَطْتُمَانِی وَ مَا أَرْضَیْتُمَانِی وَ لَئِنْ لَقِیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه واله لَأَشْکُوَنَّکُمَا إِلَیْهِ؛ ایشان پاسخ دادند: آری این کلمات را از پیامبر شنیده ایم. حضرت زهرا علیها السلام [پس از اعتراف آن ها] فرمود: خدا و ملائکه را به شهادت می طلبم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید [و آزردید] و موجبات خشنودی مرا فراهم نکردید. اگر با پدرم رسول خدا صلی الله علیه واله ملاقات کنم، شکایت شما را نزد پدرم خواهم برد.»

و آنگاه که مهاجرین و انصار در عذرخواهی پافشاری کردند، فرمود: إِلَیْکُمْ عَنِّی فَلَا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذِیرِکُمْ وَ لَا أَمْرَ بَعْدَ تَقْصِیرِکُم هَلْ تَرَکَ أَبِی یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً؛ دور شوید و مرا به حال خود واگذارید. پس از کوتاهی و سهل انگاری شما، جایی برای عذرخواهی نمانده است. آیا

ص: 183

پدرم پیامبر صلی الله علیه واله پس از حادثه غدیر خم جایی برای عذرتراشی [و بی تفاوتی] باقی گذاشته است؟(1)

3. اعتصاب در سخن گفتن با پیمان شکنان

پس از ماجرای حمله به خانة امام علی علیه السلام و جسارت های فراوان درون مسجد، غصب فدک ، بی اثر ماندن گواهی شاهدان، مباحث استدلالی حضرت زهرا علیها السلام و تداوم سیاست های سران سقیفه، در مبارزة منفی با آنان، خطاب به ابوبکر فرمود: «وَ اللَّهِ لَا کَلَّمْتُکَ أَبَداً وَ اللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ فِی کُلِّ صَلَوةٍ؛(2) سوگند به خدا! از این پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت. سوگند به خدا! شکایت تو را در هر نماز به خداوند خواهم نمود.»

و در جایی دیگر خطاب به آن دو فرمود: «وَالله لَا أُکَلِّمُکُمَا مِنْ رَأْسِی کَلِمَةً وَاحِدَةً حَتَّی أَلْقَی أَبِی وَ أَشْکُوَکُمَا إِلَیْهِ وَ أَشْکُوَ صُنْعَکُمَا وَ فِعَالَکُمَا وَ مَا ارْتَکَبْتُمَا مِنِّی ؛(3) سوگند به خدا! بعد از این با شما دو نفر حتی یک کلمه نیز سخن نمی گویم تا با پدرم ملاقات کنم و شکایت شما دو نفر را به او ببرم و [توضیح خواهم داد که] شما چه ساختید و چه کردید و درباره من مرتکب شدید.»

نمونه ای از این برخوردها در زمان ما در کلام امام خمینی و مقام معظم رهبری دیده می شود:

امام خمینی (ره) فرمود: «آمریکا شیطان بزرگ است؛ این «شیطان بزرگ» خیلی حرف پرمغزی است. رئیس همه ی شیطان های

ص: 184


1- . بحارالانوار (ط - بیروت)، ج 28، ص: 357.
2- . صحیح مسلم، ج 2، ص: 72 و صحیح بخاری، ج 6، ص 176.
3- . بحارالانوار، ج 43، ص: 203، باب 7.

عالم، ابلیس است؛ امّا ابلیس بنا به تصریح قرآن، تنها کاری که می تواند بکند این است که انسان ها را اغواء می کند؛ بیشتر از اغواء، کاری نمی تواند بکند؛ انسان ها را اغواء می کند، فریب می دهد، وسوسه می کند؛ امّا آمریکا، هم اغواء می کند، هم کشتار می کند، هم تحریم می کند، هم فریب می دهد، هم ریاکاری می کند؛ پرچم حقوق بشر را بلند می کند، ادّعای طرف داری از حقوق بشر می کند [امّا] هرچند روز یک بار در خیابان های شهرهای آمریکا یک بی گناهی، یک بی سلاحی به دست پلیس آمریکا به خاک وخون می غلتد؛ غیر از بقیّه ی جنایات و فجایعشان.»(1)

- اگر بر توان داخلی متمرکز شویم امریکا و قدرت های دیگر هیچ غلطی نمی توانند بکنند.(2)

بعد از اتمام این مذاکراتِ هسته ای، شنیدم صهیونیست ها در فلسطین اشغالی گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد تا 25 سال از دغدغه ی ایران آسوده ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را می کنیم. بنده در جواب عرض می کنیم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّه اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیست ها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. ملّت ها بیدار شده اند، می دانند دشمن کیست؛ حالا دولت ها و بوق های تبلیغاتی و مانند این ها می خواهند جای دشمن و دوست را عوض کنند، [امّا] به جایی نمی رسد. ملّت ها -

ص: 185


1- . بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 18/6/94.
2- . بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه) 23/2/93.

ملّت های مسلمان، بخصوص ملّت های منطقه- حواسشان جمع است و می دانند. خب، این وضع رژیم صهیونیستی و آن هم [وضع ] آمریکا.(1)

نمونه دیگر: خبرنگار خارجی از سرلشگر جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می پرسد: اگر هواپیمای اسرائیلی وارد خاک ایران شود و 10 بمب خود را بر روی شهر شما بریزد با چه می خواهید این هواپیما را منهدم کنید؟ ایشان در پاسخ می گوید: مهم نیست هواپیما چند عدد بمب و کجا می ریزد؛ مهم این است که موقع برگشت این هواپیما، اسرائیلی وجود نخواهد داشت که در آن فرود بیاید.

4. دفاع از امام علیه السلام در مسجد

آنگاه که امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا علیها السلام وارد مسجد شد و فرمود: «خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَضَعَنَّ قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه واله عَلَی رَأْسِی وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنِّی وَ لَا الْفَصِیلُ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ وُلْدِی ؛(2) رها کنید پسر عموی مرا! قسم به آن خدایی که محمد صلی الله علیه واله را به حق برانگیخت! اگر از علی دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا صلی الله علیه واله را بر سر افکنده و در برابر خدا فریاد خواهم زد، یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.»

ص: 186


1- . بیانات مقام معظم رهبری(دام عزه) در دیدار اقشار مختلف مردم 18/6/94.
2- . بحارالانوار، ج 43، ص 47 و روضه کافی، ج 8، ص: 238 با اندکی تفاوت.

گریز و روضه

5. وصیتی مظلومانه؛ اما رسواکننده

حضرت زهرا علیها السلام در راستای برخورد قاطعانه خود علیه کودتاگران سقیفه، به امیرالمؤمنین علیه السلام چنین وصیت فرمودند: «اِنِّی اُوصِیکَ اَن لَا یَلِی غُسلِی وَ کَفَنی سِوَاکَ وَ اِذَا اَنَا مِتُّ فَادفِنِّی لَیلاً وَ لَا تُؤذِنَنَّ بِی اَحدَاً وَ لَا تُؤذِنَنَّ بِی فلان وَ عفلان وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسُولِ الله صلی الله علیه واله اَن لَا یُصَلِّی عَلَیَّ فلان وَ لَا فلان؛(1) همانا من تو را وصیت می کنم که غسل و کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و بعد از وفاتم، مرا شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و آن ها را مطلع نساز و تو را سوگند می دهم به حق محمد رسول خدا صلی الله علیه واله که آنها بر جنازة من نماز نخوانند.»

همچنین فرمود: «أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه واله وَ لَا تَتْرُکْ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَار؛(2) وصیت می کنم که هیچ کسی از آنان که به من ظلم کرده و حق مرا غصب نموده اند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آن ها دشمنان من و دشمنان رسول خدا صلی الله علیه واله می باشند و اجازه نده که فردی از آن ها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند.»

ژوئن ها فدای آن بدن رنجوری که مولا علی شبانه غسل و کفن

ص: 187


1- . روضة الواعظین ذکر حدیثاً فی مرض فاطمه، ص 130 و نهج الحیاة، ح 203.
2- . بحارالانوار ج: 43 ص: 191.

کرد.

اگر با چشم دل نظاره کنی می بینی امام حسن یک طرف، امام حسین یک طرف، زینب و ام کلثوم یک طرف دیگر نشسته اند گریه می کنند.

یک وقت مولا علی علیه السلام فرمود: عزیزانم بیانید یک بار دیگر مادرتان را ببینید ... بچه ها روی بدن مادر افتادند، یکی دست به گردن مادر، یکی سر رو سینه مادر، یکی صورت به کف پای مادر ... یک وقت منادی ندا کرد یا علی بچه ها را از کار بدن زهرا بردار، ملائکه و آسمانی ها بی طاقت شدند ...

علی چون جسم زهرا را کفن کرد

شقایق را نهان در یاسمن کرد

دو نوردیده اش از ره رسیدند

به زاری جانب مادر دویدند

خود افکندند بر آن جسم رنجور

عیان شد معنی نورٌ علی نور

ایا مادر! دلت از ما رمیده

چو اشک افکنده ای ما را ز دیده

بیا مادر، یتیمان را به بر گیر

وز آفت جوجگان را زیر پر گیر

گل و بلبل به نغمه ناله سر کرد

بغل بگشاد و گل ها را به بر کرد

نمی دانم این منظره جان سوزتر است یا آن وقتی که ناز دانه امام حسین خودش را روی بدن بی سر بابا انداخت. نگفت بابا آب

ص: 188

می خواهم، نگفت بابا بغلم کن، گفت بابا نگاه کن عمه ام را با تازیانه می زنند ... یا حسین!

ص: 189

پاورقی

تصویر

ص: 190

فصل دوازدهم: شفاعت فاطمه علیها السلام از فاطمیون

اشاره

ص: 191

ص: 192

ایجاد انگیزه

ایجاد انگیزه(1)

روزی سلمان فارسی به پیامبر خدا صلی الله علیه واله گفت: ای مولای من! تو را سوگند به خدا، از عظمت فاطمه علیها السلام در روز قیامت تعریفی بفرمایید.

پیامبر خدا صلی الله علیه واله با تبسم رو به سلمان کرد و فرمود: سوگند به آن خدایی که جانم در دست اوست، فاطمه علیه السلام را در آن روز بر ناقه ای از ناقه های بهشت سوار می کنند، جبرئیل و میکائیل به ترتیب از راست و چپ او حرکت می نمایند. امیرالمؤمنین علیه السلام پیشاپیش و حسن و حسین از پشت سر، وی را همراهی می کنند تا بدین طریق فاطمه علیه السلام از پل صراط می گذرد و پس از گفتگوهای زیاد، آنگاه خطاب می رسد: فاطمه! هرچه می خواهی بخواه.

دخترم عرض می کند: «أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّی وَ مُحِبَّ عِتْرَتِی بِالنَّارِ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهَا یَا فَاطِمَةُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَقَدْ آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی مِنْ قَبْلِ أَنْ أَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِأَلْفَیْ عَامٍ أَنْ لَا

ص: 193


1- . ایجاد انگیزه به روش تعریف از شخصیت.

أُعَذِّبَ مُحِبِّیکَ وَ مُحِبِّی عِتْرَتِکَ بِالنَّارِ(1)؛

بار الها! از تو می خواهم علاقه مندان خود و فرزندانم حسن و حسین را در آتش مسوزان. خطاب می رسد: یا فاطمه! سوگند به عزت و جلالم، دو هزار سال پیش از خلق آسمان ها و زمین، بر خودم لازم کرده ام که این حاجت تو را برآورم.

اقناع اندیشه و تحریک احساس

شفاعت از اعتقادات مسلمانان است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام در موارد متعدد اشاره شده است. شفاعت با مشتقات آن، سی بار در قرآن به کاررفته است. بیان های مختلف از شفاعت نشان از اهمیت آن دارد. با بررسی این آیات به این نتیجه می رسیم که شفاعت روز قیامت قطعی بوده و شفاعت کنندگان و شفاعت شوندگان باید شرایطی داشته باشند تا شفاعت صورت پذیرد

خداوند متعال می فرماید: « یَوْمَئذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَانُ وَ رَضیَ لَهُ قَوْلا(2)؛

در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و به گفتار او راضی است.»

پیامبر اسلام صلی الله علیه واله امامان معصومین (علیهم)، اوصیاء، شهدا، علما، قرآن کریم، حافظان قرآن و ... کسانی هستند که روز قیامت از دیگران شفاعت خواهند کرد.

یکی از کسانی که به طور گسترده در روز قیامت شفاعت خواهد کرد، حضرت زهرا علیها السلام می باشد.

ص: 194


1- . بحارالانوار، ج 27، ص: 140.
2- . طه/109.

جابر جعفی به حضور امام باقر علیه السلام رسیده، عرض کرد: فدایت شوم، حدیثی در مورد فاطمه علیها السلام بفرمایید، که با نقل آن، شیعیان را خوشحال کنم.

حضرت فرمودند: در روز رستاخیز منابری از نور برای پیامبران نصب می گردد، که منبر رسول خدا از همه مجلل تر است و همچنین منبرهایی برای اوصیا در نظر می گیرند که جایگاه علی علیه السلام از همه بالاتر می باشد آنگاه نوبت به فرزندان انبیا می رسد که مقام حسن و حسین (عل)بس منیع تر است. سپس نوبت فاطمه علیها السلام فرامی رسد و او را با تجلیل و شکوه بی نظیر به محشر آورند و کنار در بهشت قرار می گیرد، ولی داخل آن نمی شود و می گوید: خدایا! از تو مسألت می دارم که مقام مرا در همچو روزی برای اهل محشر معلوم کنی.

از جانب خدا ندا می رسد: ای دختر پیامبر! برگرد به سوی اهل محشر و هر که را از علاقه مندان خود یافتی شفاعت کن.

امام باقر علیه السلام می فرمایند: به خدا سوگند، فاطمه علیها السلام شیعیان خویش را یکی پس از دیگری انتخاب نموده و داخل بهشت می نماید، همان طوری که پرنده ها دانه ها را برمی گزینند و سپس شیعه های آن حضرت نیز، خود شفاعت نموده و علاقه مندان فاطمه علیها السلام را به بهشت داخل می کنند...

در دنباله این حدیث امام پنجم می فرمایند: «وَ اللَّهِ لَا یَبْقَی فِی النَّاسِ إِلَّا شَاکٌ أَوْ کَافِرٌ أَوْ مُنَافِق (1)؛ سوگند به خدا، از امت اسلامی کسی باقی نمی ماند مگر افراد مذبذب (شکاک) و کافر و منافق و سایر مردم مشمول شفاعت فاطمه می گردند.»

ص: 195


1- . بحارالانوار، ج 8، ص: 52.

یک سوالی درباره شفاعت مطرح می کنند که پرداختن به آن بسیار مهم است. امید داشتن به شفاعت، باعث می شود انسان به راحتی جرئت انجام گناه داشته باشد در حالی که اگر چنین امیدی وجود نداشته باشد، انسان بیشتر مواظب اعمال و رفتار خود می باشد.

در جواب این شبهه می توان چند مسئله را بیان کرد:

1. خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَالِکَ لِمَن یَشَاءُ وَ مَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْترَی إِثْمًا عَظِیمً(1)؛

خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد! و پایین تر از آن را برای هر کسی (بخواهد و شایسته بداند) می بخشد؛ و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است. اگر امید به شفاعت باعث جری شدن افراد می گردد، بر اساس این آیه همه مردم باید گناه کنند و مطمئن باشند که خداوند گناهانشان را می بخشد. همچنین خداوند می فرماید: «إِن تجْتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمً(2)؛

اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم؛ بنابراین اگر کسی ادعا کند من گناه کبیره انجام نمی دهم پس هر چه دلم بخواهد گناه صغیره انجام می دهم زیرا خداوند می بخشد! این نوع برداشت از آیات اشتباه و

ص: 196


1- . نساء/48.
2- . نساء/31.

غیرعقلانی است. از این رو در روایات شفاعت هم نمی توان برداشت های غیرعقلانی داشت.

عالم ربانی مرحوم یاسری از علمای محترم تهران چنین نقل می کرد که شاعری به نام «حاجب» که در مسئله شفاعت گرفتار اشتباهات عوام شده بود شعری به این مضمون می سراید:

حاجب اگر معامله حشر با علی است

من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن!

شب هنگام امیر مؤمنان علی علیه السلام را در خواب می بیند در حالی که عصبانی و خشمگین بوده می فرماید شعر خوبی نگفتی! عرض می کند چه بگویم؟ می فرماید شعرت را این چنین اصلاح کن:

حاجب اگر معامله حشر با علی است

شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن!(1)

زمانی که کسی به شخص دیگری محبت می کند، معرفت و ادب حکم می کند به خاطر این محبت، اگر درخواستی داشته باشد، آن درخواست را انجام داده و از فرمانش سرپیچی نکند. قرار دادن توبه و بازگشت به سوی خداوند و همچنین شفاعت، از الطاف الهی هستند. آیا می توان ادعا کرد چون خداوند راه توبه را باز گذاشته است یا شفاعت کنندگان، گنه کاران را شفاعت می کنند، پس بندگان خدا بیشتر گناه کنند؟! یقیناً هر انسانی می داند این الطاف الهی زمینه معرفت بیشتر را ایجاد می کند که

ص: 197


1- . تفسیر نمونه، ج 13، ص: 30.

بهتر از گذشته از گناه و معصیت دوری شود.

2. اگر وعده شفاعت به صورت بدون قید و شرطی انجام گیرد، در این موقع جا دارد که اندیشه گناه بیشتر به آن راه یابد اما اگر انجام آن نوید و بشارت، مشروط به شرطی گردد، در این صورت جرئت گناه بیشتر را به دنبال نخواهد داشت. زیرا همان طور که در آیات شفاعت بیان گردید انجام شفاعت مشروط به اذن خداست و شفاعت شونده باید مورد رضایت خدا باشد

چنانکه می فرماید: «مُنً ذَا الَّذی یُشْفَعْ عِنْدُهْ اِلاّ بِإِذنهِ(1)؛ کیست که شفاعت کند جز به اذن او.»

و باز می فرماید: «و لا یُشْفَعْونُ اِلاّ لِمُنِ ارًتَضی(2)؛ دربارة افرادی شفاعت می کنند که مورد رضایت و پسند خدا باشد.»

چگونه جزء شفاعت شدگان شویم؟

اشاره

شفاعت دارای درجاتی است نازل ترین درجه شفاعت، تغییر درکات و تخفیف عذاب دوزخیان است و عالی ترین مراتب شفاعت آن است که برکت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام شامل حال پیامبران و مرسلین گذشته می شود. سه درجه دیگر در وسط قرار دارند بدین گونه که گروهی مشمول شفاعت شده از جهنم خارج می شوند و جزو «اعرافیان» به شمار می آیند دسته ای هم از اعراف وارد بهشت می گردند و جمعی در بهشت ترفیع درجه می یابند.

ص: 198


1- . بقره /255.
2- . انبیاء/28.

حال لازم است اطلاعات کافی درباره شفاعت و اموری که موجب تسریع در شفاعت می شود داشته باشیم تا با رعایت آن ها بتوانیم خود را مشمول شفاعت آن بزرگواران قرار دهیم. تعدادی از آن ها عبارت اند از:

1. اخلاص در ایمان و توحید

رسول اکرم صلی الله علیه واله می فرماید: «اسعد الناس بشفاعتی یوم القیامه من قال لااله الا الله خالصا من قبله(1)؛

کسانی بیش از همه به شفاعت من در روز قیامت خوشبخت می شوند که قلبا و از روی اخلاص به خدا ایمان داشته باشند»

2. شیعه بودن

یکی از شرایط شفاعت، شیعه بودن است. خداوند متعال می فرماید: «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً(2)؛ آنان هرگز مالک شفاعت نیستند مگر کسی که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارد. در اینکه منظور از عهد در آیه فوق که می گوید تنها کسانی مالک شفاعت اند که نزد خدا عهدی دارند، چیست؟ مفسران بحث های فراوانی کرده اند. امام صادق علیه السلام در پاسخ یکی از دوستانش که از تفسیر آیه فوق سؤال کرد فرمود: «من دان بولایة امیر المؤمنین و الأئمة من بعده فهو العهد عند اللَّه(3)؛

ص: 199


1- . صحیح بخاری، ج1، ص: 36.
2- . مریم/87.
3- . تفسیر نمونه، ج13، ص: 135.

کسی که به ولایت امیر مؤمنان و امامان اهل بیت بعد از او عقیده داشته باشد آن عهد نزد خداست.»

3. اعتقاد به شفاعت

یکی دیگر از شروط شفاعت این است که به شفاعت شونده اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشد. پیامبر اسلام صلی الله علیه واله فرمود: «مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِی فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِی (1)؛

هر کس به شفاعت من اعتقاد قلبی نداشته باشد، شفاعت من به او نمی رسد.»

درخواست شفاعت و امید به آن در زیارت نامه ها آمده است، از جمله در زیارت امام حسین علیه السلام می خوانیم: «فَاشفَع لی عِندَ رَبِّکَ و کُن لی شَفیعاً»

در زیارت عاشورا نیز از خدا می خواهیم که شفاعت آن حضرت را در روز قیامت، روزی ما سازد: «اللهم ارزُقنی شَفاعَةَ الحُسینِ یَومَ الورود.»

اهل بیت پیامبر صلی الله علیه واله ، برگزیدگان خدایند و مقام والایشان نزد او، در زیارت نامه ها بازگو شده است. در سخنانی هم که خود امام حسین علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام ، حضرت زینب علیها السلام و دیگر عاشوراییان بیان کرده اند، از این مقام یاد شده است.

4. اهل نماز و سجده بودن

چهارمین شرط شفاعت این است که انسان برای نمازش اهمیت قائل باشد، در نمازخواندن کاهلی نکند و آن را بزرگ بشمارد. امام صادق علیه السلام از قول پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:

ص: 200


1- . امالی صدوق، ص: 7.

«لَا یَنَالُ شَفَاعَتِی مَنِ اسْتَخَفَ بِصَلَاتِه ؛ شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد نمی رسد.»

کسی که برای دنیای خود نماز اول وقت را به تأخیر می اندازد، کسی که نماز را بدون رعایت آداب آن بجا می آورد و کسی که آن قدر نمازش را سریع می خواند به صورتی که کلمات آن صحیح ادا نمی شود، همگی از شفاعت روز قیامت محروم می شوند. پیامبر گرامی صلی الله علیه واله به شخصی که از او درخواست شفاعت می کرد فرمود:

«اما فاعنی بکثره السجود(1)؛

مرا با کثرت سجده یاری کن». (سجده و عبادت تو موجب می شود من بهتر بتوانم تو را شفاعت کنم).

5. آموختن قرآن و حفظ کردن و خواندن آن

از آنجا که قرآن کریم شافع روز قیامت است، مأنوس بودن با آن می تواند نجات بخش انسان در روز سختی باشد. پیامبر گرامی صلی الله علیه واله فرمود: «تعلموا القرآن فانه شافع لا صحابه یوم القیامه »(2)؛

قرآن را بیاموزید زیرا قرآن در روز قیامت اهل خود را شفاعت می کند. امام صادق علیه السلام خواندن 50 آیه از قرآن را در روز برای هر مسلمانی لازم و ضروری می دانند.»(3)

6. خیانت کار نباشد

ششمین شرط شفاعت شونده این است که خیانت به برادران

ص: 201


1- . مسند احمد، ج 3، ص: 500.
2- . مسند احمد، ج 5، ص: 241.
3- . الکافی، ج 2، ص: 609.

دینی خود نکند و کسی که خیانت به برادران دینی خود نموده، امید به شفاعت نداشته باشد. در این مورد روایتی از رسول خدا نقل شده است: «هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزی اش برمی دارد و زندگی اش را ویران می سازد و او را به خودش واگذار می کند و شفاعتی از او نخواهد شد.»

7. دوستی فرزندان رسول اکرم و احترام و خدمت به آنان

رسول گرامی صلی الله علیه واله می فرماید: «أَرْبَعَةٌ أَنَا لَهُمْ شَفِیعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْمُکْرِمُ لِذُرِّیَّتِی وَ الْقَاضِی لَهُمْ حَوَائِجَهُمْ وَ السَّاعِی لَهُمْ فِی أُمُورِهِمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ(1)؛

چهار نفرند که روز قیامت شفاعتشان خواهم کرد:

الف) کسی که ذریه و فرزندان مرا گرامی دارد و احترام کند.

ب) کسی که حوائج آنان را برآورد.

ج) کسی که در انجام کار آن ها سعی و کوشش کند هنگامی که به آن کار احتیاج و اضطرار دارند.

د) کسی که با زبان و دل آنان را دوست داشته باشد.

8. دوستی با اهل ایمان و معاشرت با آنان

علی علیه السلام می فرماید: «لَا یَزَالُ یَشْفَعُ حَتَّی یَشْفَعَ فِی جِیرَانِهِ وَ خُلَطَائِهِ وَ مَعَارِفِه (2)؛

مؤمن پیوسته شفاعت می کند تا شفاعت او درباره همسایه ها و دوستان و آشنایانش پذیرفته می شود.»

ص: 202


1- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج2، ص: 25.
2- . بحارالانوار، ج8، ص: 44.

گریز و روضه

هرقدر بتوانیم با اهل بیت (علیهم) و خاصه حضرت زهرا علیها السلام که ایمان کاملی داشتند و به عنوان الگو و راهنمای انسان ها، ارتباط معنوی ایجاد کنیم، در روز قیامت و در هنگام خطر و سختی از شفاعت آن ها بهره خواهیم برد. حضرت زهرا علیها السلام فرمود: «إذا حشرت یوم القیامة أرفع هذا إلی یدی و أشفع فی عصاة أمّة أبی (1)؛ آنگاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، دستم را بلند می کند گناهکاران امّت پدرم را شفاعت خواهم کرد.»

روز قبل از مرگ، حضرت زهرا علیها السلام به اسماء گفت: برای من داخل اتاق طشت و آب تهیّه کن تا خودم را بشویم. آب و طشت را آورد. اسماء در را بست، زهرا علیها السلام در اتاق تنها بود؛ و بدن را کاملاً شست. یک پیراهن داشت، آن را هم پوشید. زمانی که وصیّت کرد به علی علیه السلام فرمود: علی! پیراهن مرا در نیاور! ...امّا بگویم این کار را برای این کرد که علی علیه السلام از وضع بدن فاطمه علیها السلام با خبر نشود. چون اگر علی می دید و می فهمید که در زندگی با فاطمه علیها السلام چه کردند، خیلی ناراحت می شد فلذا پیراهن را بیرون نیاورد. اسماء آب می ریزد. آن لیف و خرما و آن چوب خرما هم به جای چراغ روشن است. اسماء آب می ریزد و امیرالمؤمنین علیه السلام با دست، آب را به تمام نقاط بدن که پاک است می رساند. فقط دست می کشد که آب برسد؛ زیرا این بدن، پاک کردن نمی خواهد، بلکه دست کشیدن برای رساندن آب است. خب حتماً بدن آزردگی هایی داشت که با لمس دست و عبور دست از روی بدن روشن نمی شد. امّا یک آزردگی با کشیدن دست، روشن شد. آن وقتی که دست

ص: 203


1- . عوالم العالم والمعارف، ج11، ص: 450.

علی علیه السلام به بازوی زهرا علیها السلام رسید و آن احساس زخم بودن در زیر دست علی آمد، صدای علیّ بردبار بلند شد خیلی بلند گریه کرد. اسماء گفت: (أَمِن فَقدِ الزَّهراء تَبکی؟) گفت: آقا جان! آیا برای مرگ فاطمه علیها السلام گریه می کنی؟ آیا برای مرگ دختر گرامی پیامبر صلی الله علیه واله اشک می ریزی؟ حضرت فرمودند: «ما یُبکینی اِلّآ أثَر السِّیاط؛ من گریه نکردم و مرا به گریه در نیاورد، مگر وقتی که احساس کردم که جای ضربه های تازیانه به بازوی فاطمه مانند بازوبند باقی مانده است.(1)

ای گوهر درج حیا فاطمه

فاطمه یافاطمه یافاطمه

خیز و دعا در حق همسایه کن

بر سر مرغان حرم سایه کن

خیز و نماز شب خود را بخوان

قصه تاب و تب خود را بخوان

خیز ز جا نور دو عینم ببین

اشک یتیمی حسینم ببین

چون حسن آید به برش می کشم

دست نوازش به سرش می کشم

اینجا بود که حسنین آمدند و صورت به کف پای مادر گذاشتند و صدا زند وا امّا وا امّا وا امّا و بعد از این تصویر همیشه همه گفتند بهشت زیر پای مادران است. (حسنین زیر پای زهرا افتادند)

ص: 204


1- . منتهی الامال، ج1، ص: 263.

گلشن جان، بی بر و بی برگ شد

فاطمه افسوس جوان مرگ شد

مایه حیرت به خدا صبر توست

لیله ی قدری و نهان قبر توست(1)

ص: 205


1- . شاعر شفق (محمدجواد غفور زاده).

پاورقی

تصویر

ص: 206

فهرست منابع

تصویر

ص: 207

تصویر

ص: 208

تصویر

ص: 209

تصویر

ص: 210

تصویر

ص: 211

تصویر

ص: 212

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109