سرشناسه : آقابابایی، مهدی، 1362 -
عنوان و نام پدیدآور : سخنان ناب بزرگان درباره تحقیق، پژوهش، نگارش و قلم/ تالیف مهدی آقابابایی.
مشخصات نشر : اصفهان: نورالحیات، 1398.
مشخصات ظاهری : 101 ص.؛ 14/5×21/5 س م.
شابک : 978-622-96452-6-0
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه: ص. 100 - 101.
موضوع : مجتهدان و علما -- دیدگاه درباره تحقیق
موضوع : 'Ulama -- Views on research
موضوع : تحقیق -- احادیث
موضوع : Research -- Hadiths
رده بندی کنگره : BP55/2
رده بندی دیویی : 297/996
شماره کتابشناسی ملی : 5947839
ص:1
سخنان ناب بزرگان درباره تحقیق، پژوهش، نگارش و قلم
نگارش و قلم
مهدی آقابابایی
ص:2
ص:3
ص:4
ص:5
مقدمه 11
بخش اول: چهل حدیث پیرامون پیرامون تحقیق، پژوهش، قلم و نگارش 13
1)- تحقیق کن، تحقیق کن!
14
2)- راه برین کدام است؟ 14
3)- عمل برتر 14
4)- قلم، نخستین آفریده خدا 14
5)- نخستین قلمزن که بود؟ 15
6)- پژواک قلم تا کجا که نمیرسد! 15
7)- چرا زکات دست خود نمیدهی؟ 15
8)- مرکب دانشوران، از خون شهیدان برتر است 16
9)- فرهنگ مکتوب و این همه پاداش! ثواب تألیف و نوشتن 16
10)- ای قلمزنان! به کدامین راه میروید؟ 17
11)- بهشت، ارزانی نویسندگان 17
12)- در سایه سار قلم، زندگی زیباست 17
13)- قلم، رمز جاودانگی 18
14)- نوشتار، برتر از گفتار است 18
15)- نشانِ فرزانگی 18
16)- بر کرانه قلمت چه جلوه گر است؟ 19
17)- کیفیت نوشته ات، نشانه عقل توست 19
18)- فرصت از دست مده که پشیمان میشوی 19
19)- تا نوشته ات باقی است، پاداش تو هم جاری است 19
20)- خوشا آنان که دائم در کتاباند! 20
ص:6
21)- تویی دلارام من! 20
22)- بنویس و بر جای نه! 20
23)- دانش در بند نگارش کِش! 21
24)- بی نام تو نامه کی کنم باز؟ 21
25)- با خط زیبا بنویس: «بسم الله …» 21
26)- به پُر برگی کتابت نناز! به پُرباری کتابت بناز! 21
27)- چرا نوشته هایت را دسته بندی نمی کنی؟ 22
28)- همراه خود چرا قلم نداری؟ 22
29)- قلم به داد حافظه میرسد! 22
30)- غلط نگوییم؛ غلط ننویسیم 22
31)- چرا نمی نویسید؟! 23
32)- خوش خط بنگار و فاصله هم بگذار! 23
33)- چرا نوشته هایت را بازنگری و بازنگاری نمیکنی؟ 23
34)- کتاب، مایه آرامش دلهاست 24
35)- هر کتابی، ترجمانی است 24
36)- گُلسرای دانشوران چیست؟ 24
37)- این سخنگو کیست که در برابرت نیست؟ 24
38)- آینده را هم به تماشا بایست! 25
39- یک «چهل حدیث» نوشتهای؟ 25
40)- پیامبر به اصحابش دستور نوشتن میدهد 26
بخش دوم: پژوهش و تحقیق در کلام بزرگان
27
1)- امام خمینی قدس سره 28
الف: رسالت قلم 28
ب: تحقیق و پژوهش 29
ص:7
2)- مقام معظم رهبری 31
بیماری در عرصه علم و تحقیق 31
عشق به کار تحقیقی 31
جامعۀ علمی مطلوب اسلامی 32
جبران عقب افتادگی علمی و تحقیقاتی 32
غرب و قیام علمی علیه دین تحریف شده 33
برخورد سالم افکار در محافل علمی و پژوهشی 33
آموزش بر مبنای پژوهش 35
ترویج تحقیق و پرورش محقق 35
تولید و فرآوری علم 36
به ISI اسلامی فکر کنید 36
نیاز علمی، نیز حقیقی 37
اسلامی شدن محیطهای علم و تحقیق 37
باید به اوج برسیم 37
طلبه، درس و تحقیق 38
شناسایی استعدادهای علمی و پژوهشی 38
3)- آیت الله العظمی شیخ حسین مظاهری (مد ظله العالی) 39
پیام آیت الله العظمی مظاهری مدظله العالی به اختتامیه چهارمین
جشنوارۀ علّامه حلّی قدس سره استان اصفهان 39
پیام آیت الله العظمی مظاهری مدظله العالی به اختتامیه پنجمین جشنوارۀ علّامه حلّی قدس سره استان اصفهان 43
پیام آیت الله العظمی مظاهری مدظله العالی به اختتامیه ششمین
جشنوارۀ علّامه حلّی قدس سره استان اصفهان 46
از دیگر سخنان آیت الله العظمی مظاهری (مد ظله العالی) 50
ص:8
زمینه پژوهش در باره اخلاق و تربیت عملی طلاب فراهم شود 50
تقویت بنیۀ پژوهشی طلاب 50
پژوهشهای امروز پاسخگوی مطالب دنیای معاصر نیست 50
4)- حضرت آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی (مد ظله العالی) 51
اخلاص در پژوهش 51
از دیگر سخنان معظم له 53
حدیثی که سبب شد آیت الله سبحانی دست به قلم شود 53
منزلت پژوهشگر و حس علم جویی او 55
پیشنهاد آیت الله سبحانی به مرکز مدیریت حوزه های علمیه برای امر پژوهش 55
5)- آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی (مد ظله العالی) 58
شیوۀ تربیت نویسندگان در حوزه های علمیه 59
قلم و بیان در قرآن 59
ضرورت نگارش و پژوهش 60
چه باید کرد؟ 61
امتیازهای قلم. 63
روش تربیت نویسنده در حوزه 63
مرحلۀ اول: مطالعۀ آثار نویسندگان خوب 63
مرحلۀ دوم: نوشتن پس از مطالعۀ آثار دیگران 64
مرحلۀ سوم: تجربه ی مستقل در نوشتن 64
مرحلۀ چهارم: نشر اثر 66
مرحلۀ پنجم: نقد اثر 66
آفت های قلم 67
6)- آیت الله العظمی سید محمد تقی مدرسی (مد ظله العالی)68
ص:9
7)- آیت الله العظمی شیخ عبدالله جوادی آملی (مدظله العالی) 70
8)- آیت الله الظعمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی) 72
9)- آیت الله شیخ محمد تقی مصباح یزدی (مد ظله العالی) 72
10)- آیت الله سید محمد رضا جلالی حسینی (حفظه الله) 73
11)- مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی قدس سره 73
12)- مرحوم آیت الله شیخ احمد مجتهدی تهرانی قدس سره 75
13)- پروفسور دکتر محمود حسابی قدس سره 75
بخش سوم: نذر برای نوشتن کتاب 76
نذر شیخ طبرسی به تألیف مجمع البیان 77
نذر سید قزوینی برای تألیف کتابی پیرامون بانوی دو عالم، حضرت زهرا علیها السلام 78
نذر سید سبزواری قدس سره برای تألیف یک دوره کامل فقه 78
نذر آقای آیت الله سید محمد تقی مدرسی 79
مطالب مهم آقای علوی 79
نذر برای حفظ کردن مطلب 80
نذر شیخ حسن طراد 80
بخش چهارم: نکاتی درباره کتابهای شیعه 82
توصیه آیت الله بهجت قدس سره به نشر یک کتاب 83
کشف اللثام و نوشتن کتاب قبل از بلوغ 83
راز توفیق مرحوم بهبهانی 83
امتیاز مفاتیح الشرائع 84
بخش پنجم: نکاتی درباره بزرگان. 85
علامه مجلسی قدس سره 85
علامه میرحامد حسین هندی 85
ص:10
فرازی از وصیت نامه علامه حلی قدس سره به فرزندش 85
فرازی از وصیت نامه آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی قدس سره 87
ابن جریر- عبقات 87
ابوعمرو (غلام تَغلب) سی هزار ورقه را از حفظ املا کرد 87
خواجه عبدالله انصاری 88
ابوعمرو
88
ابن جریر 88
بخش ششم: آمارهای تکان دهنده 89
تشویق بی حساب محققین در فرانسه 90
30 هزار محقق در یک شرکت آلمانی 90
سالی 100 میلیارد دلار صرف تحقیق 90
بخش هفتم: اهتمام به نویسندگی و نگارش در شب قدر 91
اتمام نگارش برخی از آثار مکتوب شیعی در شب قدر 92
بخش هشتم: کتاب هایی که در حوزه علمیه اصفهان نوشته شده 94
1)- مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام (چهارباغ) 95
2)- مدرسۀ جلالیه 96
3)- مدرسۀ جده کوچک 96
4)- مدرسۀ جده بزرگ 97
5)- مدرسه الماسیه 97
6)- مدرسۀ علمیه شفیعیۀ دردشت 98
7)- مدرسه علیقلی آقا 98
8)- مدرسه ملاعبدالله 99
منابع و مآخذ 100
ص:11
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کریم توجه فراوانی به دانش و دانشمند نموده و در آیات بسیاری، بر ارزش گوهر علم و دانش تأکید نموده است. اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیز سخنان گرانسنگ و گرانقدری در علم، عالم، تعلیم و تعلّم، تحقیق و پژوهش بیان فرمودهاند. از آنجا که ماندگاری علم جز با نوشتن میسر نیست و دین اسلام به قلم و تلاش عالمان برای مکتوب ساختن بافتههای علمی توجه بسیار کرده است.
چنانچه قرآن کریم به قلم و نوشتار دانشمندان سوگند یاد نموده است آنجا که میفرماید:
«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»
« ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند.»(1)
و در نخستین آیاتی که در «جبل النور» و غار «حرا» بر قلب پاک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد نیز به مقام والای قلم اشاره شده آنجا که میفرماید:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ»
« بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید.»(2)
«قلم» حافظ علوم و دانش ها، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقهی اتصال فکری علما، و پل ارتباطی گذشته و آینده بشر است و حتی ارتباط آسمان و زمین نیز از طریق لوح و قلم حاصل شده است.
ص:12
«قلم»، رازدار بشر و خزانه دار علوم و جمع آوری کنندۀ تجربیات و قرون اعصار است، اگر قرآن به آن سوگند یاد میکند به همین دلیل است زیرا همیشه سوگند به یک امر بسیار عظیم و پر ارزش یاد میشود.
این کتاب شامل هشت بخش میباشد که عبارتند از:
بخش اول: چهل حدیث پیرامون پیرامون تحقیق، پژوهش، قلم و نگارش
بخش دوم: پژوهش و تحقیق در کلام بزرگان
بخش سوم: نذر برای نوشتن کتاب
بخش چهارم: نکاتی درباره کتاب های شیعه
بخش پنجم: نکاتی درباره بزرگان
بخش ششم: آمارهای تکان دهنده
بخش هفتم: اهتمام به نویسندگی و نگارش در شب قدر
بخش هشتم: کتابهایی که در حوزه علمیه اصفهان نوشته شده
مهدی آقابابایی
حوزه علمیه اصفهان
17 ربیع الاول 1438 ه.ق/ 27/09/1395
مصادف با ولادت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امام صادق علیه السلام
ص:13
ص:14
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام: «لا ینفع اجتهاد بغیر تحقیقٍ»
«هر تلاشی که در آن تحقیق(1)
و حقیقت جویی نیست، بهرهای ندارد».(2)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «لا سنّة أفضل من التّحقیق»
« هیچ راهی برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.»(3)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «لا عمل کالتّحقیق»
« هیچ کاری چون تحقیق و حقیقت جویی نیست».(4)
امام صادق علیه السلام: «أوّل ما خلق اللّه القلم فقال له: اکتب فکتب ما کان و ما هو کائن الی یوم القیامة»
ص:15
« قلم نخستین آفریده کردگار است. به او فرمود: بنگار، و قلم آنچه را بود و تا روز رستخیز خواهد بود، همه را در نوشتار آورد.»(1)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «یا أباذرّ أربعة من الأنبیاء سریانیّون: آدم و شیت و أخنوخ (و هو ادریس و هو أوّل من خطّ بالقلم) و نوح»
«ای ابوذر! چهار تن از پیامبران سریانی اند: آدم و شَیت و اُخنوخ و نوح، و اُخنوخ همان ادریس است که نخستین بار با قلم نوشت».(2)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «تلاث تخرق الحجب و تنتهی الی ما بین یدی اللّه: صریر أقلام العلماء و وطی أقدام المجاهدین و صوت مغازل المحصنات»
«سه بانگِ طنین انداز است که پرده ها را می درد و پژواک آن در نهایت به خدا می رسد: بانگ قلمهای دانشمندان؛ بانگ قدمهای مجاهدان؛ و بانگ چرخ بافندگی زنان پاکدامن».(3)
امام صادق علیه السلام : «… زَکوة الید البذل و العطاء و السّخاء بما أنعم اللّه علیک به و تحریکها بکتبه العلوم و منافع ینتفع بها المسلمون فی طاعة اللّه تعالی»
ص:16
« زکات دست، بذل و دهش و بخشش است از نعمتهایی که خدا به تو ارزانی داشته است و جنباندن آن است به نگارش دانشها و بهرههایی که مسلمانان از آن در راه فرمانبری خدای بزرگ بهرهمند شود».(1)
امام صادق علیه السلام : «اذا کان یوم القیامة جمع اللّه عزّ و جلّ النّاس فی صعیدٍ واحدٍ و وضعت الموازین فتوزن دماء الشّهداء مع مداد العلماء فیرجح مداد العلماء علی دماء الشّهداء»
«آنگاه که روز رستخیز شود، خدای بزرگ همگان را در یک سرزمین گرد آورد و ترازوهای ارزش سنج در پیش نهد. چون خونهای شهیدان با مرکب قلم دانشمندان به سنجش آید، مرکب قلم دانشمندان بر خونهای شهیدان برتری یابد».(2)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «المؤمن اذا مات و ترک ورقةً واحدةً علیها علمٌ تکون تلک الورقةُ یومَ القیامة ستراً فیما بینه و بین النّار و أعطاه اللّه تبارک و تعالی بکلّ حرفٍ مکتوبٍ علیها مدینةً أوسع من الدّنیا سبع مرّاتٍ »
«مؤمن چون از دنیا رود و برگهای حاوی دانش از خود بر جای نهد، این برگه در روز رستخیز، میان او و آتش دوزخ پردهای شود. و خدای خجسته
ص:17
و بزرگ برای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد، شهری به فراخناکی هفت گیتی به وی بخشد».(1)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «یؤتی بصاحب القلم یوم القیامة فی تابوت من نار یقفل علیه بأقفال من نار فینظر قلمه فیما أجراه فان کان أجراه فی طاعة اللّه و رضوانه فکّ عنه التّابوت، و ان کان اجراه فی معصیة الله هوی فی التابوت سبعین خریفاً...»
« در روز رستخیز، قلمزن را در تابوتی آتشناک بیاورند که قفلهایی آتشناک نیز بر آن بسته باشند. آن گاه به قلمش بنگرند که در چه راه به کار بسته است. اگر در فرمانبری و خرسندی کردگار به کار بسته است، آن تابوت از او برگیرند؛ و اگر در فرمان نابری کردگار به کار بسته است، هفتاد خزان در آن تابوت به عذابش کشند».(2)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «من مات و میراثه الدّفاتر و المحابر وجبت له الجنّة»
« هر که از دنیا رود و میراثش دفترها و دواتها باشد، بهشت ارزانیاش باد».(3)
ص:18
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «... القلم من اللّه نعمة عظیمة ولولا القلم لم یستقم الملک و الدّین و لم یکن عیش صالح»
« قلم نعمت بزرگ پروردگار است؛ و اگر قلم نبود، سیاست و دیانتی استوار نمیشد و زیستن خوشی در روزگار نبود».(1)
امام صادق علیه السلام : «تأمّل یا مفضّل! ما أنعم اللّه [به علی الانسان] ... الکتابة الّتی بها تقیّد أخبار الماضین للباقین و أخبار الباقینَ للآتین و بها تخلد الکتب فی العلوم و الآداب و غیرها...»
« بیندیش ای مفضّل! از نعمتهای الهی بر آدمی "نوشتن" باشد که رخدادهای گذشتگان را برای بازماندگان و رویدادهای زندگان را برای آیندگان به بند میکشد و به قلم کتابهای علمی و اخلاقی و جز آن جاودانه می-شود».(2)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «رسول الرّجل ترجمان عقله و کتابه أبلغ من نطقه»
« پیک آدمی نمایانگر خِرَد اوست و نوشتار آدمی رساتر از گفتار اوست».(3)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «کتاب المرء معیار فضله و مسبار نبله»
ص:19
«نوشتار هر کسی نشان از فرزانگیاش دارد و میزان فرهیختگیاش را مینمایاند».(1)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «عقول الفضلاء فی أطراف أقلامها»
« خردورزیهای فرهیختگان بر کرانه قلمهایشان جلوه گر است».(2)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «ثلاثة تدلّ علی عقول اربابها: الرّسول و الکتاب و الهدیة»
« سه چیز نمودار خرد خردمندان است: پیک، نوشتار و ارمغان».(3)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «اکتبوا العلم قبل ذهاب العلماء و انّما ذهاب العلم بموت العلماء»
«دانشها را مکتوب کنید پیش از آنکه دانشوران از دست روند، که با از دست رفتن دانشوران، دانش نیز از دست رود».(4)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «من کتب عنّی علماً أو حدیثاً لم یزل یکتب له الأجر ما بقی ذلک العلم و الحدیث»
ص:20
« هر که دانش یا سخنی از من نگاشته است، پاداش او نیز هماره نگاشته شده است تا هنگامی که آن دانش و سخن بر جا مانده است».(1)
امام صادق علیه السلام به مفضّل فرمود: «اکتب و بثّ علمک فی اخوانک فان متّ فأورث کتبکَ بنیکَ فانّه یأتی علی النّاس زمان هرج لا یأنسون فیه إلاّ بکتبهم»
« دانش خویش را به نگارش درآر و در میان برادرانت گسترده دار؛ و چون مرگت فرارسد، نگاشته های خویش را برای فرزندانت به ارث گذار که مردمان را روزگاری پریشان در پیش است که در آن به جز نوشتار همدمی ندارند».(2)
امام صادق علیه السلام : «القلب یتّکل علی الکتابة»
«دل با نگارش مطمئن می شود».(3)
امام حسن علیه السلام (به فرزندان خود و فرزندان برادر خود فرمود: «... فتعلّموا العلم فمن لم یستطع منکم أن یحفظه فَلْیکتْبهُ وَلْیَضَعْهُ فی بیته»
« دانش فراگیرید؛ و هر که از شما حفظ آن را برنتابد، دانش به نگارش آرد و در خانه خود نگه دارد».(4)
ص:21
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «قیّدوا العلم بالکتاب»
« با نگارش، دانش را در بند خویش کشید».(1)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «کلّ کتابٍ لا یبدأ فیه بذکر اللّه فهو أقطع»
« هر نگاشته که یاد کردی از کردگار در آغازش نباشد، ناتمام است».(2)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «من کتب "بسم اللّه الرّحمن الرّحیم" فجوّده تعظیماً [للّه] فقد غفر [اللّه] له»
« هر که "بسم الله ..."» را با خط خوش نگارد تا بزرگی خدا را پاس دارد، خدا نیز وی را ببخشاید».(3)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «أحمق الناس من حشی کتابه بِالتُّرّهات»
«هر که نوشتار خویش با یاوهنگاریها انباشته کرده است، نابخردترین مردم است».(4)
ص:22
امام باقر علیه السلام (به نویسنده نوشتههایشان فرمود: «أن یصنع هذه الدّفاتر کراریس و قال علی علیه السلام: وجدنا کتب علیّ علیه السلام مدرّجة»
« این دفترها باید دسته بندی شوند که ما خودمان نوشتههای علی علیه السلام را نیز تقسیم بندی شده دیدیم».(1)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم (به کسی که برخی از کارهایشان را به وی میگفتند و او مینوشت، فرمود: «ضع القلم علی أذنک فهو أذکی لِلْمُمْلی»
« قلم بر گوش خود بگذار که یادآورندهتر است این کار هر نگارندهای را».(2)
مردی از انصار هماره در مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حضور مییافت و احادیثی را میشنید و شیفته آنها میشد، ولی نمیتوانست آنها را حفظ کند. مشکل خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد. حضرت به او فرمود: «استعن بیمینک (و أومأ بیده، أی خُطَّ»
«یاری بجو از راست خویش (و حضرت به دست او اشاره فرمود که با آن بنویس».(3)
امام صادق علیه السلام : «أَعْرِبُوا حدیثنا فإنّا قومٌ فصحاء»
ص:23
« سخن ما را درست و شیوا بیان کنید، که ما از تبار شیوا سخنانیم».(1)
امام صادق علیه السلام فرمود: «دخل علیّ أناس من أهل البصرة فسألونی عن أحادیث و کتبوها فما یمنعکم من الکتاب؟ أَما إِنَّکم لن تحفظوا حتّی تکتبوا»
« مردمانی از بصره نزد من آمدند و سخنانی از من پرسیدند و همه آنها را نوشتند. پس چه چیز است که شما را از نوشتن بازداشته است؟ هان! تا به نوشتن رو نیاورید، به حفظ نوشته ها هم دست نمییابید».(2)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «ألق دواتک و أطل جِلفة قلمک و فرّج بین السطور و قرمط بین الحروف فانّ ذلک أجدر بصباحة الخطّ»
« در دوات خویش لیقه(3)
گذار و نوک قلم خویش دراز بدار و میان سطرها فاصله بگذار و حروف نزدیک به یکدیگر نگار که این چنین کار، زیبایی خط را سزاوار است».(4)
ص:24
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «ِذَا کَتَبْتَ کِتَاباً فَأَعِدْ فِیهِ النَّظَرَ قَبْلَ خَتْمِهِ فَإِنَّمَا تَخْتِمُ عَلَی عَقْلِک»
« هرگاه چیزی نوشتی، باید که پیش از مُهر نمودنش دگربار در آن بنگری؛ چرا که بر خردورزی خویش مُهر پایان میزنی».(1)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «من تسلّی بالکتب لم تَفُتْهُ سَلْوَةٌ»
« آرامشی از دست نداده است آن که با کتابها آرامش به دست آورده است».(2)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «الکتاب ترجمان النّیة»
« کتاب یک برگردان است از آنچه درون کتاب نگار است».(3)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «الکتب بساتین العلماء»
« کتابها گلسرای دانشوران است».(4)
امام امیرمؤمنان علی علیه السلام : «نعم المحدّث الکتاب»
ص:25
« کتاب، خوش سخنگویی است».(1)
امام صادق علیه السلام : «احتفظوا بکتبکم فَاِنَّکُمْ سوف تحتاجون الیها»
« کتابهای خویش را نگاهبان باشید، که به زودی نیازمندشان شوید».(2)
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «من کتب عنّی أربعین حدیثاً رجآءَ أن یغفر اللّه له غفر له و أعطاه ثواب الشّهداء»
« هر کس چهل حدیث از من نگارد به آن امید که خدا او را بیامرزد، خدا نیز او را میآمرزد و پاداش شهیدانش میدهد».(3)
شیخ آغا بزرگ تهرانی می نویسد: بسیاری از بزرگان با پیروی ازاین سیره به تألیف کتابی که در آن چهل حدیث گرد آمده باشد، روی آوردند. آن گاه ایشان 90 مورد از اربعین نویسی را بر شمرده است. (4)
مهمترین پیام این حدیث، اهمیت نوشتن حدیث میباشد، در نظر داشته باشیم که وقتی قرار باشد هر طلبهای تا روز قیامت با عنایت به این روایت، خود را مسئول حفظ و نشر حداقل چهل حدیث بداند، مجموعاً چه حجم فراوانی از نوشتهها و کتابها در گسترۀ زمانی در میان مسلمانان منتشر خواهد شد.
ص:26
پس از فتح مکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در میان مردم برخاست و خطبه ای ایراد کرد. مردی از یمن به نام ابوشاۀ برخاست و گفت: ای رسول خدا! این خطبه را برای من بنویسید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به یارانش فرمود: «این خطبه را برای ابوشاۀ بنویسید؛ اکتبوا لابی الشاۀ».(1)
ص:27
ص:28
امر پژوهش و تحقیق، یکی از دغدغه های علما، بزرگان و مراجع تقلید بوده است. تحقیق های حوزوی و پژوهش های دینی اگر دقیق و عالمانه و دین ورزانه باشد، می تواند گره گشایی های بسیاری انجام دهد. این بزرگان نیز با وقوف بر این مهم، توصیه ها و تأکیداتی را در خصوص پژوهش های علمی هم انجام داده اند و نکاتی زیبار ا برای ما رهپویان پژوهش فرمودهاند.
- قلمی فایده دارد که بیدارگر تودههای مردم باشد.
- شهدا را قلمها میسازند و قلمها هستند که شهید پرورند.
- دماء شهدا اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است ، لکن قلم ها بیشتر می توانند سازنده باشند.
- قلم ، خودش یکی از اسلحه-هاست ؛ این قلم باید دست اشخاص صالح ، و دست افاضل باشد.
- اشخاصی که قلم در دستشان است متوجه باشند که قلم آنها ، زبان آنها ، در حضور خداست.
- همت بگمارید که قلم و بیان خویش را برای تعالی اسلام و کشور و ملت خود به کار گیرید.
- قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتد ، مسلسلها کنار میرود.
- شما کوشش کنید که با بیان و قلم ، مسلسلها را کنار بگذارید و میدان را به قلمها و به علمها و به دانش ها واگذار کنید.
ص:29
- قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتد ، مسلسلها کنار میرود ، و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد مسلسلساز میشود.
- آن کسی قلمش قلم انسانی است، که از روی انصاف بنویسد.
- قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد.
- آن قدری که بشر از قلمهای صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است.
مسئولیت بزرگ شما امروز قلم-هایی است که در دست شماست.(1)
- اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید؛ باید از سرمایههای عمر و استعداد جوانی استفاده کنید. با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل و کسب دانش و بینش حرکت نمایید که زندگی زیرچتر علم و آگاهی آن قدر شیرین و انس با کتاب و قلم و اندوختهها آن قدر خاطره آفرین و پایدار است که همه تلخیها و ناکامیهای دیگر را از بین می برد.
- مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی، تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصص است.
- مبادا خدای نخواسته اشتغال به مبادی و مقدمات موجب شود که از غایت اصلی که ابقا و رشد تحقیقات علوم اسلامی [است]، خصوصاً فقه به طریقهی سلف صالح و بزرگان مشایخ همچون «شیخ الطائفه» و أمثاله و در متأخرین همچون «صاحب جواهر» و شیخ بزرگوار «انصاری» بازدارد.(2) کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها
ص:30
افزوده شود؛ و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند وتحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد.(1)
- اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه ها، این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم.(2)
- حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند(3).
ص:31
2)- مقام معظم رهبری(1)
اگر مشاهده میکنیم که افراد کار آمدِ فکری ما در دانشگاهها و کارگاهها و مراکز تحقیق، به نوآوریهایی که برای یک محقق، نان و آب و شهرتی ندارد، اما زحمت زیادی دارد، کمتر تن میدهند و به کارهای آسانتر و سهلتر تسلیم میشوند، یک بیماری فرهنگی است.(2)
این تحقیقات عظیمی که در دنیای علم شده، به وسیلۀ کسانی انجام شده است که غالباً در دوره تحقیق، مردمان نام آوری نبودند و روی عشق به تحقیق و علم و محصول کار تحقیقی خود، کاری را با زحمت شروع کردند و رنج آن را بر خود هموار ساختند. نتیجه اینک ار، چیز عظیمی برای یک ملت شده است. البته، سیاستها هم از محصول علمی و تحقیقی آنها بدخواهانه سوء استفاده کردهاند که ما نمیتوانیم سوء استفاده سیاستها را به حساب نفس تحقیق و انگیزه آن بگذاریم.(3)
ص:32
گسترش دانش و تحقیق و رشد علمی و شکوفایی استعدادهای انسانی و گسترش آگاهی و معرفت عمومی، یکی دیگر از نقاط اساسی انقلاب است. جامعه مطلوب اسلام، جامعهای است که در آن، گنجینه های فکر و ذهن انسانها – که گرانبهاترین ثروت ملی هر جامعه ای است- استخرج و به کار گرفته شود؛ بی سوادی ریشه کن گردد؛ مدارس در بر گیرندۀ همه کودکان و نونهالان؛ دانشگاهها و حوزههای علمیه، پُر رونق؛ مراکز تحقیق، فعال و پیشرو؛ کتابها، همه جا و نزد همه کس رایج؛ مطبوعات، پُر مغز و آگاهی بخش؛ دانشمندان و اساتید، بانشاط و پرانگیزه؛ مبتکران و نوآوران و نویسندگان و هنرمندان، دلگرم و فیض بخش باشند.(1)
شکی نیست که هر کسی در این کشور می داند – به خصوص شما جوانان- که ما در میدان های علمی دنیا و در میدان صنعت و فنآوری و پیشرفت های علمی و تحقیقات، جزو کشورهایی هستیم که سالها باید تلاش کنیم تاخودمان را به آن نقطه ای که شایسته است برسانیم. این عقب افتادگی، بر اثر 50 سال حکومت رژیم بی کفایتی است که نتوانست از ظرفیت عظیم این کشور و از استعداد خروشان این ملت استفاده کند.(2)
ص:33
نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی، به بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن رادین می پنداشتند، آغاز شده. البته آنها حق داشتند؛ دینی که رنسانس علیه آن قیام کرد و خط فکری و علمی دنیا را در جهت مقابل و مخالف آن ترسیم کرد، دین نبود؛ توهمات و خرافاتی بود با عنوان دین ...(1)
صاحبان فکر باید بتوانند اندیشه خود رادر محیط تخصصی، بدون هوچی گری، بدون عوام فریبی و جنجال تحمیلی و زیادی مطرح کنند و آن نقّادی شود؛ یک وقت به طور کامل رد خواهد شد، یک وقت به طور کامل قبول خواهد شد، یک وقت هم در نقّادی اصلاح خواهد شد و شکل صحیح خود را به دست خواهد آورد. این اتفاق باید بیفتد. ما الآن این را نداریم. البته من به شما بگویم که محیط حوزه از این جهت بهتر از محیط دانشگاه است. علت این است که در حوزه، نقّادی یکی از محورهای اصلی است. همه این بزرگان حوزه که شما ملاحظه می کنید – چه آنهایی که امروز هستند و چه بزرگترهایی که در نسلهای گذشته ما وبدند- اصلاً در همین محیط نقّادی بزرگ شده اند. هیچ متکلمی و هیچ فیلسوف یا فقیهی از این که یک نظر مسلم فقهی یا اصولی یا کلامیِ قبل از خود را به کلی ابطال کند، ابایی ندارد و از این که کسی به او بگوید چرا ابطال کردی هم باکی ندارد؛ چون چنین چیزی اصلاً در حوزه گفته نمی
ص:34
شود. این سنّت حوزه است که نظرات گذشتگان را مطرح کند. شما ملاحظه کنید؛ امام رضوان الله علیه، آن وقت که در قم تشریف داشتند، در درس اصول، تقریرات مُد روز را که نظرات مرحوم آیت الله نائینی بود، ذکر میکردند. بعد فیه اولاً، ثانیاً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم میریختند. هیچ کس نمیگفت چرا. خوب؛ اگر کسی طرفدار آن نظریه بود، میرفت در درس خود یا در حاشیهای که به تقریرات استاد میزد، مینوشت که من این حرف استاد را قبول ندارم.
تقریرات امام در بعضی از بخش ها، چاپ شده است. شما نگاه کنید، در موارد بسیاری، امام مبانی بزرگان قبل از خود را خُرد کرده و مبنای جدیدی به جای آنها گذاشته اند، آن وقت محشّی که شاگرد امام و تقریر نویس است، در موارد متعددی حاشیه زده و به امام اشکال کرده که انی فرمایش ایشان درست نیست و همان حرف مثلاً صاحب مبنای قبلی درست است. [در این صورت] نه صاحبِ مبنای قبلی در نظر کسی کوچک می شود، نه کسی به امام اعتراض می کند و نه کسی به محشّی که شاگرد امام است، اعتراض میکند. این طبیعت حوزه است. البته این کارها باید سازماندهی شود. ما باید این تحربیات ناشی از مباحثه و گفت و گوی سالم و محترماه و شجاعانه را به صورت تجربه های انباشته ای در آوریم تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم و علم را بارور نماییم. عین همین قضیه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفته ام، این نهضت نرم افزاری که من در این همه در دیدارهای دانشگاهی بر روی آن تأکید کردم، به همین معناست. ما باید علم و فرهنگ را تولید نماییم و باید کار اساسی کنیم. حکومت باید به صورت آشکار از برخورد افکار به صورت سالم حمایت کند.(1)
ص:35
مسئله تغییر بنای آموزش بر مبنای پژوهش – که گفته شد- حرف درستی است. این موضوع را قبلاً هم در جلبسه بزرگی از قبیل همین جلسه به من گفته اند؛ بااین تفاوت که شرکت کنندگان آن جلسه غالباً اساتید قدیمی و مجرب دانشگاهها بودند. در آن جا هم یک استاد کاملاً مورد اعتماد، همین مطلب را بیان کرد. روی این کار تأکید شده که انجام شود؛ منتهی شما میدانید که یان طور کارهای بنیانی، زمان میطلبد. به هر حال فکر، فکر کاملاً درستی است و باید دنبال کرد.(1)
فضای عمومی کشور بایستی فضای ترویج، تولید، گسترش و تحقیق علم و پرورشِ عالم و محقق باشد. وقتی فضای عمومی این طور شد، معنایش این نیست که لزوماً در همه خانهها یا در هر نقطه ای از جامعه بایستی علم به وجود آید؛ نه، بلکه علم لازم است در نقطه مناسب خودش به وجود آید. فضا، فضای علمی خواهد بود؛ فضای تحقیقی خواهد بود؛ منتها بدیهی است که وقتی فضای علمی در کشور به وجود آید، این علم و تحقیق در نقطه مناسب و متناسب رشد خواهد کرد؛ مثلاً در دانشگاه ها، پژوهشگاهها و از این قبیل مراکز.(2)
ص:36
ما در زمینه علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم. مواد و مفاهیم اساسیای هم که بر اساس آن میتوان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخشهای اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فرآوری کرد، به معنای حقیقی کلمه در فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم. البته در این قسمت، حوزه و استادان مؤمن و معتقد به اسلام میتوانند با جستجو و تفحص، نقش ایفا کنند. این جا از آن جاهایی است که ما باید به تولید علم برسیم.(1)
بیایید روی ایجاد یک مرکز ISI اسلامی فکر کنید و در این خصوص با کشورهای اسلامی وارد مذاکره شوید. ما خوشبختانه در بین کشورهای اسلامی، پیشرفته هستیم. البته ایجاد این مرکز اسلامی معنایش این نیست که رابطه خود را با ISI در دینا قطع کنیم؛ نه، این مرکز را هم به وجود بیاوریم تا متعلق به خودمان باشد؛ این هم بشود یک مرجع معتبر. از این کارها هر چه بیشتر بکنید، ان شاء الله به پیشرفت کشور بیشتر کمک خواهید کرد.(2)
ص:37
کسانی که قلم به دست دارند و وظیفه فرهنگی دارند، باید روز به روز علم و تحصیل راترویج کنند. ما شعار نهضت نوآوری علمی و جنبش نرم افزاری را مطرح کردهایم؛ انتظار این بوده است که اهل علم، اهل دین، اهل قلم، اهل دانشگاه، اهل حوزه در این جهت حرکت کند، و بسیاری حرکت کردهاند؛ اما می بینیم بعضی با این نیاز حقیقی - که حرکت علمی، نیاز حقیقیِ این کشور است- همراهی نکردند. اینها نشانههای خوبی از مجموعه هایی که این طورند، ارائه نمیدهند.(1)
اساتید و مدیران مراکز آموزشی و تحقیقاتی در کنار اهتمام بلیغ نسبت به ارتقای سطح دانش و پژوهش – که پایه اصلی رشد و توسعه کشور میگردد- بر اسلامی کردن محیط آموزش و زدودن آثار سوء فرهنگ وارداتی و تقویت بنیه دینی و سیاسی دانشجویان و دانش آموزان- که امیدهای آینده کشورند- همت گمارند و با برنامههای ابتکاری و ضربتی، ریشه کن ساختن بیسوادی و گسترش دانش در سطح جامعه را چون هدفی مقدس، تعقیب کنند.(2)
به طور جدی درس بخوانید – علومی را که امروز در اختیار حوزههای علمیه است، فرا بگیرید و از بن دندان خودتان را به سطح تحقیق برسانید.
ص:38
انسان با سر هم بندی محقق نمیشود. با برف انبار کردن، انسان فقیه و فیلسوف نمیشوید. باید محکم، خشت خشت این پایه را روی هم بچینید و بروید تا به آن اوج برسید.(1)
... بی درس و تحقیق و بی مباحثه، طلبه معنای خود را از دست میدهد.(2)
استعدادهای درخشان را در میان حوزه جمع آوری و طبقه بندی کنیم؛ این از کارهایی است که امروز در دنیا رایج است. نمیشود بگوییم که این درس هست؛ هر کس میخواهد بیاید، بیاید؛ هر کس هم نمیخواهد، نیاید؛ ما این طوری درس میدهیم و ملاحظه اضعف مأمومین را میکنیم! مگر چنین چیزی میشود؟ باید برای اقوای مأمومین هم کی درس ویژه گذاشت. استعدادها باید شناسایی و طبقهبندی بشود؛ آن استعداد درخشان برکشیده شود و به او آموخته شود و از او استفاده شود؛ اینها کارهایی است که در جمله کارهای جدیدی قرار میگیرد؛ اینها باید در حوزه انجام بگیرد.(3)
ص:39
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«الحمدلله الذی علّم بالقلم، علّم الانسان مالم یعلم و صلّی الله علی سیّدنا محمّد النّبی الخاتم و علی آله خُزّانِ العلم و اصولِ الکَرَم»
خداوند سبحانِ علیم را سپاسگزاریم که جشنوارۀ علّامه حلّی قدس سره برای چهارمین دورۀ متوالی در حوزۀ علمیّۀ اصفهان و به منظور تجلیل از طلّابِ جوانِ قلم به دست، برگزار می گردد. این حادثۀ خجسته و امیدبخش، نشان از وجود استعدادهای برتر و آینده ساز در این حوزۀ کهنِ هزار ساله است که با نشاط علمی و پژوهشی خود، چراغ امیدواری به آینده ای درخشان برای حوزۀ علمیّۀ اصفهان را روشن نگاه داشته اند.
تقدیر و تکریم این امیدهای جوان، حرکتی سازنده و نشأت گرفته از فعلِ الهی است: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ».
با تشکّر صمیمانه از همۀ متصدّیان و مسئولان برگزاری این جشنواره خصوصاً مرکز مدیریّت حوزۀ علمیّۀ اصفهان و اداء احترام به پدیدآورندگان آثار برگزیده، نکاتی را یادآور می شوم:
1) اهمیّت و ضرورت تحقیقات و پژوهش و جایگاه بی بدیل آن در حوزه های علمیّه، به قدری روشن و واضح است که نیازی به تفصیل و توضیح ندارد. «پژوهش»مغزِ کار حوزوی و آبروی حوزۀ علمیّه است و بدین سبب باید در مجموعۀ نظام و سازمان حوزه های علمیّه، برخوردارِ از جایگاه برتر و مشمول عطفِ توجّه ویژۀ مسئولان امر باشد.
ص:40
هم شناسایی نخبگان و پژوهشگران و هم گشودن چترِ حمایتیِ خاص از آنان در همۀ زمینه ها و هم زمینه سازی برای تربیتِ محقّقانِ جدید از وظایف سنگین و بسیار ضروری مراکز و دستگاه های آموزشی و پژوهشی حوزۀ علمیّه است و تنها بدین وسیله می توان، سطح مشارکت طلّاب عزیز جوان را در عرصه های علمی و تحقیقی و نگارش آثار علمی، افزایش داد.
البتّه روشن است که رشد و ارتقاء سطح پژوهش و تحقیقات، وابستگیِ تمام عیار به تقویت بنیۀ علمی و دانایی طلّاب گرامی دارد و زیر بنا و بنیانِ پژوهش، آموزش است و لازم است تا در یک جهت گیریِ دقیق، برنامه های آموزشی حوزه به طور متناسب، به صورتِ «پژوهش محور» تدوین و ترسیم گردد و به جای تکیه بر کمیّت و غفلت از عمق و دقّت، آموزش طلّاب از سطوح مقدّمات تا زمان حضور در عرصۀ دروس خارج -که میدانِ وسیع تحقیقات و پژوهش های دامنه دار است- به گونه ای تنظیم شود که یک طلبۀ جوان پس از مدّت کوتاهی تعلّم و تحصیل، به طور طبیعی در صفِ محقّقان و پژوهشگران وارد شود و بتواند در زمینه های مورد علاقه و تعلّقِ خود به خلق اثر قابل قبول علمی بپردازد.
2) اگرچه عالمان علوم دینی و معارف الهی در طول تاریخ حوزه های علمیّه، تألیفات و تحقیقات عدیده ایِ را در ابعاد و زمینه های گوناگون، از خود به جای گذارده اند و ما امروز بر سر یک سفرۀ گستردۀ پر نعمت و متنوّعِ علمی و پژوهشی نشسته ایم و از فیضِ تحقیق و قلمِ غواصّان دریای بی پایان علوم الهی، بهره مندیم، امّا بی تردید، رشد فزایندۀ مسائل و موضوعات علمی و نیاز عرصه های مختلف به تلاش و بررسی های عالمانه و محقّقانه، در مجموع شرایطی را پیش روی ما قرار داده است که باید فعالیّت های پژوهشیِ حوزه ها را بیش از پیش، گسترش دهیم و برای دفاع علمی و عقلانی از معارف والای اسلامی و تببین متین و عالمانۀ این معارف، اهتمام نماییم.
ص:41
از این رو قلم اندازی کردن و پدیدآوردن آثار کم مایه و بی مایه و یا رونویسی آثار گذشتگان و بازنویسی های مکرّر و غیر ضروری از تألیفات پیشینیان، نه تنها خدمت به معارف اسلامی نیست بلکه مایۀ زحمت برای خوانندگان است.
قلم مؤلّفان - به بیانِ بلند امیرمؤمنان- گویاترین نماد آنان و روشن ترین انعکاس شخصیّتی و نشان دهندۀ وزن و طراز علمی آنان: «قلمُک ابلغُ ما ینطقُ عنکَ» است و از این جهت بر همۀ خالقان آثار مکتوب در حوزه های علمیّه خصوصاً طلّاب جوان عزیز که آیندۀ حوزه های علمیّه در دست اندیشه و تفکّرآنان قرار دارد، فرضِ عینی است که همواره در حال تلاش و مجاهدتِ بی وقفه علمی و درکِ حضور اساتیدِ فنّ باشند، تا ان شاءالله، اثرات آنان، آبرو و چشم روشنی حوزه های علمیّه و طبعاً مایۀ رضایت و خشنودی حضرت بقیةالله الأعظم«ارواحنافداه» باشد.
فرزندان عزیز جوان بدانید که رسیدن به رتبۀ شخصیت های بزرگی همانند علّامه علی الاطلاق، حضرت علّامۀ حلّی«اعلی الله مقامه الشّریف» -که جشنوارۀ امروز شما مزیّن به نام درخشان و پر تلألو اوست- جُز از مسیر جهاد علمی پایان ناپذیر و فدا کردن بسیاری از خواست ها و امیال و آرزوهای معقول و مشروع در پیش پای تحصیل و تعلّم علم، امکان پذیر نیست.
3) البتّه بی شک این فضل و توفیق الهی است که باید تلاش های گستردۀ شما را به ثمر برساند: «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرینَ» و آنچه مایۀ جلب فضائل و توفیق خداوند تعالی است، اخلاصِ در عمل و انضمامِ ایمان و عمل صالح است: «وَ یَسْتَجیبُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ».
عزیزان من! خلوص، رنگ خداست: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً». این رنگِ روح افزا و چشم نواز را در جهادِ علمی خود، هیچ گاه فراموش نکنید و
ص:42
بدانید که تفکّر و تحقیق، باید پس از قیام برای خدا باشد: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا» چنان که تعلیم الهی، پس از تقوای الهی و متفرّع بر آنست: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ».
از خداوند تعالی با ابتهال و نیاز، مسألت می کنم تا شما طلّاب جوان گرامی را در رسیدن به قلّه های علم و عمل و ساختن آینده ای درخشان برای حوزه های علمیّه، توفیقِ روزافزون، کرامت فرماید و قلب مقدّس حضرت ولی الله الأعظم«ارواحنافداه و عجل الله فرجه الشّریف» را از شما سربازانِ سرنوشت ساز و تلاشگر، مسرور و مبتهَج سازد و همۀ شما و ما را مشمول ادعیّۀ زاکیۀ آن بزرگوار فرماید. «إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاءِ».
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
حسین المظاهری
3 / جمادی الاول / 1435
14 / اسفند/ 1392
ص:43
بسم الله الرحمن الرحیم
ن وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرُونَ
اینک که در آستانه سالروز میلاد مسعود اسوه انسان و تجلی ایمان، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از اصحاب قلم در حوزه علمیه اصفهان تکریم و تقدیر می شود، باید از نقش آفرینان این همایش تشکر نمائیم.
نخست از پدید آورندگان آثار علمی و صاحبان قلم که با تلاش خود در عرصه تألیف و تحقیق، حرکت کاروان علم را رونق می بخشند و سپس از متصدیان و دست اندرکاران برگزاری پنجمین جشنواره علامه حلی قدس سره و اولین همایش کتاب سال حوزه و آنگاه از همه شما شرکت کنندگان گرامی که با حضور خود، احترام به قلم و اصحاب قلم را تثبیت نموده اید. شایسته می دانم تا در این فرصت، پنج نکته شایان توجه را متذکر گردم:
1- کتاب، همچنان یکی از مظلوم ترین پدیده های اطراف ماست و علی رغم نقش برجسته و سرنوشت ساز کتاب در تحکیم و ارتقاء ابعاد فرهنگی انسان و جامعه، جایگاه این وسیله آگاهی بخش، در منظومه زندگی ما آن چنان که باید باشد، نیست.
برای رفع این نقیصه، باید همگان به سهم خود کوشش کنیم تا به تدریج غبار غربت از کتاب و کتاب خوانی در جامعه ما زدوده شود. هم عالمان و محققان در تولید و تألیف کتاب های مفید و سازنده، بیشتر بکوشند و هم مجامع علمی و پژوهشی حوزوی و دانشگاهی در حمایت از مؤلفان و تکریم پدیدآوردگان آثار شایسته، اهتمام فزون تری بنمایند و هم
ص:44
دستگاه های ذی ربط در دولت و نیز در بخش های غیر دولتی، زمینه ها را برای دستیابی اقشار گوناگون مردم به کتاب و تشویق آنان به کتاب خوانی به طور گسترده فراهم آورند و بالاخره قشرهای مختلف هم، خصوصاً متعلمان و تحصیل کردگان، مصاحبت و مؤانست خود را با کتاب، هر چه بیشتر و عمیق تر سازند. رشد عقلی و معنوی و فرهنگی ما در گرو انس دائمی با کتاب است و بسیاری از آفت های فکری، عقیدتی و اخلاقی رایج، ریشه در بیگانگی با کتاب و غیبت کتاب در صحنه زندگی ما دارد.
2- مؤلفان و اصحاب قلم باید در قدم اول به مسئولیت بزرگ خود در قبال خوانندگان و در برابر اجتماع توجه داشته باشند. حرمت قلم و التزام به اخلاق تألیف و نگارش در هر حوزه علمی و اندیشه ای، باید اولین دغدغه یک مؤلف به شمار آید؛ چرا که تضمین کننده مفید بودن یک اثر همین التزام و توجه جدی به مسئولیت های مؤلف در قبال خوانندگان است. وقت و فکر خوانندگان، سرمایه های بزرگی است که مؤلفان باید آن را به بهترین نحو در تصرف فرهنگی خود در آورند و آن را به هدر ندهند.
3- سطحی اندیشی، آفت بزرگ ساحت تألیف است. سطحی اندیشی بدین معناست که مؤلف، یا به عنوان وفاداری به اصول، در ورطه جمود و تحجر گرفتار شود و یا به نام اصلاح گری و نوسازی در باتلاق التقاط و انحراف بیفتد.
هنر یک مؤلف محقق، حفظ اعتدال واقعی در این عرصه و پافشاری بر اصول در عین روشن بینی و گره گشایی از مسائل نوپدید و مشکلات جدید است و اساساً تولید علم و اندیشه از همین مسیر امکان پذیر است. در علوم دینی و معارف حوزوی نیز، مفهوم درست اجتهاد که ریشه در بیانات عترت طاهره علیها السلام نظیر «عَلَینَا إِلقَاءُ الاُصُولِ وَ عَلَیکُمُ التِّفریعُ» دارد، ناظر به همین معناست.
ص:45
4- توجه به اولویت های مختلف نظری و کاربردی و پرهیز از دوباره کاری های بی فایده یا پرداختن به مسائل غیر ضروری که در لسان روایات، از آن به (علم غیرنافع) تعبیر شده است، یکی دیگر از بایدهای پیش روی مؤلفان و محققان است. در این زمینه، دستگاه های پژوهشی نیز باید به کمک پدیدآورندگان آثار آمده و آنان را از ضرورت ها و اولویت های مورد نیاز جامعه در بخش های مختلف علمی یا عمومی، آگاه سازند.
5- نقد سازنده و خیرخواهانه که همراه با رعایت اخلاق نقد باشد، وسیله مهمی برای رشد فکری مؤلفان و محققان است و از این جهت آنان باید با سعه صدر از نقد سازنده استقبال کنند و آن را به سود خویش و به نفع فضای علمی و اندیشه ای بشمارند.
امید است با تلاش و اهتمام فزون تر اصحاب قلم فضای فکری و فرهنگی در کشور ما به ویژه در حوزه های علمیه و دانشگاه ها، از رشد و ارتقاء و تعمیق هر چه بیشتر برخوردار شود. ان شاءالله
بار دیگر از همه شما عزیزان تقدیر و تشکر می کنم و توفیقات همگان را از خداوند سبحان مسألت می نمایم.
حسین المظاهری
19 جمادی الثانی / 1435/
20 اردیبهشت / 1393
ص:46
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
خداوند بزرگ را از صمیم جان سپاس و شکر می گزاریم که ششمین دورۀ جشنوارۀ تحقیقات و پژوهش های طلّاب عزیز جوان در حوزۀ علمیّۀ اصفهان -که مزیّن به نام نامی علّامۀ عالی مقام و شخصیّت عظیم القدر عالَم اسلام حضرت علّامه حلّی قدس سره است- برگزار می شود و ما شاهد تلاش ها و کوشش های سرمایه های آینده ساز این حوزۀ کهن -که باید به صورت مسّتمر و تعمیق یافته، گسترش و ادامه یابد- می باشیم.
از این فرصت، بهره می گیرم و چند نکتۀ مهم و ضروری را به اختصار با شما عزیزان در میان می گذارم.
نخست آنکه: در انجام تحقیقات و پژوهش های دینی همانند سایر مطالعات و تحقیقات علمی، اصول و ضوابطی معیّن وجود دارد که اگر محقّق بخواهد، پژوهش خود را به سر منزلِ اقبال و قبول برساند، ناگزیر باید در چارچوبۀ این معیارها و اصول، حرکت کند. از جملۀ اهمّ این معیارها آن است که نمی توان دربارۀ موضوعی علمی، سخن قابل توجّه گفت بدون آنکه در آن موضوع، به میزان لازم، مطالعه و بررسی و تتبّع و تدقیق کرد. حرف هایی که از سر حسِّ بی نیازی از مطالعه و کنکاش علمی زده می شود اگر در وهلۀ اول هم سر و صدای ظاهری و رونقی پیدا کند، امّا در نظر اهل علم و دانش، قدر و منزلتی نخواهد یافت و به زودی افول خواهد کرد و در عرصه و گردونۀ دانش و علم باقی نخواهد ماند. طلّاب جوان و عزیزی که عزم خود را برای ورود در ساحت تحقیقات و پژوهش های
ص:47
دینی جزم کرده اند، باید پیش از هر چیز خود را برای یک مجاهدت بزرگ علمی آماده سازند و بی وقفه بر زاد و توشۀ دانش خود بیفزایند.
با کمال تأسّف، افت برخی از شیوه های رایج و سنّت های مقبول حوزوی، نظیر پیش مطالعۀ دروس، نظم درسی و حضور مسّتمر در درس و بحث، مطالعۀ عمیق متون و شروح مفید و علمی، مباحثه و تقریرنویسی و جایگزینی اموری سطحی مثل درس های نواری، بی نظمی درسی، حضور گاهگاهی و بی انگیزه در درس و بحث، خلاصه خوانی دروس برای خلاصی از امتحان، مراجعه به شروح بی مایه و غیر علمی و امثال این کارهای بی پایه، بی تردید، آیندۀ علمی حوزه ها را در معرض تهدید جدّی قرار می دهد و هیچ گاه باور نکنید که از چنین فضایی، که چراغ درس خواندن به معنای حقیقی کلمه و جهاد علمی، بی فروغ یا کم فروغ باشد، انوار درخشانی همانند حضرات ثقة الاسلام کلینی و شیخ مفید و سیّد مرتضی و شیخ طوسی و علّامه حلّی و شهیدین و صاحب جواهر و صاحب ریاض و شیخ انصاری و آخوند خراسانی و صاحب عروه و محقّق حائری و محقّق بروجردی و امام خمینی«قدس الله تعالی اسرارهم» بدرخشند.
جوانان عزیز طلبه! عمر ما کهنسالان، رو به پایان است، امید آیندۀ حوزه های علمیّۀ تشیّع شمایید. الله الله در مجاهدت بی وقفۀ علمی، الله الله در استفادۀ درست از فرصت طلاییِ جوانی و تلاش بی پایان برای ارتقاء سطح دانش و آگاهی. آری، فرصت جوانی را حقیقتاً مغتنم بشمارید و از درس و بحث و مطالعه و تحقیق جدا نشوید تا به امید خداوند برای آیندۀ حوزه و کشور و اسلام و مسلمین مفید باشید. ان شاءالله.
دوّم: در انجام تحقیقات و پژوهش ها، بدون شک باید اولویّت اول به امور و موضوعاتی تعلّق گیرد که کاربرد آن ها در جامعه و صحنۀ عمل انسان ها، بیشتر است. موضوعاتی که صرفاً بحث های علمی و نظری طولانی را به خود
ص:48
اختصاص می دهد، هرچند برای ورزیدگی ذهنی و فکری، سودمند است، امّا به طور جدّی باید توجّه داشته باشیم که رسالت ما در حوزه های علمیّه، یک مسئولیّت خطیر و سنگین در تبیین هرچه بهتر دین و معارف دینی برای انسان ها و روشن ساختن ابعاد مختلف و متکثّر و متنوّع دین و دین داری و شیرین ساختن تدیّن و التزام به اصول و ارزش های دینی در ذائقۀ بشریّت، خصوصاً نسل حق طلب و تکامل خواه جوان است و از این جهت، وظیفۀ ما در میدان عمل و در صحنۀ جامعه، بروز می کند و باید تحقیقات و مطالعات و پژوهش های ما ضمن آنکه از یک عقبۀ متین علمی برخوردار است، هرچه بیشتر کاربردی و کارآمد برای گشودن گره های نظری و حلّ مشکلات عملی اجتماع در عرصۀ دین و دین داری باشد.
از همین رو بود که استاد عظیم الشّأن ما، امام راحل که یک عالم روشن بین بودند در منشور روحانیّت تأکید فرمودند که: «حوزه ها و روحانیّت باید نبض تفکّر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه های رایج ادارۀ امور مردم در سال های آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حلّ مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند».
به همین مناسبت به متصدّیان این جشنواره، ضمن تشکّر از تلاش هایشان، این نکته را یادآوری می کنم که مناسب است با مطالعه و بررسی، فهرستی از موضوعات مورد نیاز واقعی و هرچه کاربردی تر، تنظیم و در اختیار محقّقان جوان قرار گیرد تا کمکی به آنان در انتخاب درست موضوع شده باشد.
سوّم: اخلاق و اخلاص را در همۀ امور و از جمله در کارهای تحقیقی و پژوهشی فراموش نکنید. اخلاق پژوهش و تحقیق باید هرچه بیشتر و هرچه بهتر از سوی حوزویان رعایت شود و التزام به اصول اخلاقی همانند حقیقت طلبی، احترام به
ص:49
آراء و نظرات دیگران، پرهیز از انتحال و دستبرد به دستاوردهای علمی دیگران، پرهیز از شتاب زدگی، عدم دخالت دادن تعلّقات و امیال شخصی در پژوهش و خصوصاً پرهیز از متهم ساختن دیگران به بی سوادی، بی دینی، کج فهمی و نظایر آن، هیچ گاه نباید از سوی محقّقان و پژوهش گران خصوصاً طلّاب جوان که در ابتدای راه قرار دارند، مورد غفلت واقع شود.
اخلاص هم جزیی از همین اخلاق پژوهش و تحقیق است. تصحیح انگیزه و نیّت در هر امری، هم موجب باز داشتن ما از لغزش ها و کارهای غیر اخلاقی و ضدّ اخلاقی است و هم مایۀ وصول ما به قرب الهی خواهد بود. اخلاص در پژوهش و تحقیق، بدین معناست که تحقیق در خدمت اهداف الهی و ایصال بشر به سعادت و قرب خداوند باشد.
جوانان عزیز! الله الله فی الاخلاق، الله الله فی الاخلاص. و بدانید که بی تردید در فضایی که چراغ فروزان اخلاق و اخلاص، افول کند، هیچ گاه شخصیّت های برجسته ای همچون ابن فهد حلّی و سیّد بن طاووس و سیّد بحرالعلوم و سیّد علی قاضی و علّامۀ طباطبایی«رضوان الله تعالی علیهم» پدید نخواهند آمد.
توفیقات همۀ شما عزیزان را در نیل به مراتب عالیۀ علمی و اخلاقی از خداوند رحمان و رحیم مسألت می کنم و تلاش های شما محقّقین جوان را به سهم خود ارج می نهم و از متصدّیان این جشنواره و مرکز مدیریّت حوزۀ علمیّۀ اصفهان و همۀ خدمت گزاران به آستان حوزۀ علمّیۀ مقدّسۀ اصفهان، صمیمانه تقدیر و تشکّر می کنم و دعای مستجاب حضرت ولی الله الأعظم«روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء» را برای شما عزیزان خواستارم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
حسین المظاهری
10 / شعبان المعظّم / 1437
28 / اردیبهشت / 1395
ص:50
به کمک افراد متخلّق به اخلاق الهی در حوزههای علمیّه باید زمینۀ تحقیق در موضوع اخلاق و تربیت عملی طلّاب در پرتو قرآن و عترت، بیش از پیش فراهم شود.(1)
برنامه ریزی و اقدام در جهت احیای سنّت های حسنه و فراموش شدۀ تعلیم و تعلّم در حوزه های علمیّه را برای تقویت بنیۀ پژوهشی طلّاب و حوزه ها، ضروری و اجتناب ناپذیر خوانده و تأکید کردند: سنّت هایی نظیر پیش مطالعه، مطالعه، مباحثه، تقریرنویسی و اظهارنظر و بیان اشکال در دروس، که متأسّفانه متروک شده است، باید به طور جدّی در حوزه های علمیّه احیاء گردد و بدون احیای این سنّت های سلف صالح، فعالیّت های پژوهشی با همۀ قداستی که دارد، از عمق و کیفیّت لازم برخوردار نخواهد شد و لذا مثمر ثمر نخواهد بود.(2)
اگر چه پیشرفت حوزههای علمیه در امر پژوهش چشمگیر بوده است، اما این ترقی و پیشرفت در مقایسه با انتظارات اسلام عزیز و قرآن کریم و مطالبات دنیای معاصر و نسل جوان از حوزه و روحانیت، هنوز کم است.(3)
قلم از جایگاهی برجسته و مکانی بی همتا برخوردار است.
ص:51
پژوهش یعنی کاوش. تحقیق، مشتق از کلمه حق است؛ یعنی به واقعیتی رسیدن، به واقعیتی که مورد نظر است، کوشش فراوانی مبذول دارد. بین دو تعریف لغوی و اصطلاحی پژوهش، فاصله هست.
محقق باید هدفمند باشد و هدف باید مقدس باشد؛ خواه به نفع او باشد یا به ضررش.
تحقیق کردن به نفع یک گروه خاص، تحقیق واقعی نیست؛ زیرا مزدوری کردن با انگیزه سیاسی، چه بسا از نظر نتیجه غلط باشد و کار کردن با هدف وابستگی به خوب، نمیتواند تحقیق را به واقع برساند؛ برای مثال، خیلی از شرق شناسیها برای اهداف خاصی بوده است؛ از این رو تحریف حقایق، زیاد صورت میگرفت. پس اگر اخلاص نباشد، این تحقیقات چندان نتیجه بخش نیست و اگر محقق، مخلص باشد، به خیلی از حقایق دست مییابد.
در مورد موضوع تحقیق نیز باید مشخص شود که آیا موضوع، به درد جامعه میخورد یا نه؟ مشتری دارد یا نه؟ در غیر این صورت، محقق زحمات خود را به هدر داده است؛ مثلاً در مورد قضاوت و فقه، باید به مسائلی پرداخته شود که خلأیی را پُر کند، نه این که کتابی باشد که فقط قفسه را پُر نماید.
اکنون مسائل مربوط به «عبد» به درد جامعه نمیخورد؛ هر چند بحث از نظر ماهیت «بردگی در اسلام» که به منظور تربیت بوده و منافاتی با آزادی بشر نداشته، خوب است. اما بعضی از مسائل مانند «عبد آبق» (عبد فراری) به درد جامعه نمیخورد.
امروزه سئوالاتی از خارج کشور مطرح میشود که متحیّر کننده است.
توجه داشته باشید که همۀ کتابهای مرحوم [علامه] حلی، خلأ آن زمان را پُر کرده بود.
ص:52
شرایط محقق هم نسبت به موضوع تحقیق فرق میکند؛ مثلاً در زیست شناسی، یک شرایطی وجود دارد و در ادبیات عرب، شرایط دیگری حاکم است. امام شرایط عامه آنها، این است که نسبت به موضوع، استعداد داشته و از نظر حافظه، بینش و اطلاعات، از توانایی لازم برخوردار باشند.
نویسندگی نیز مانند سایر مهارتها (مثل گویندگی و سخنرانی)، بعد از دوره جوانی زائل میشود و اگر طلبه جوان از ابتدا نیاموزد، بعدها به سختی میتواند دست به قلم شود.
آمادگی کامل در یک علم، وقتی به وجود میآید که محقق، حافظه توانا و ذهن و بینش جوّال داشته باشد.
تحقیق فردی خوب است؛ ولی پر اشتباه است. از سوی دیگر، تحقیقات جمعی هر چند به کُندی پیش میرود، اما ریشه دارد و پایه دار است.
در کارهای جمعی و تحقیقات گروهی، به مدیر و فردی برجسته نیاز است؛ مثلاً مرحوم علامه مجلسی، کارگروهی بحارالانوار را با چهارصد شاگرد شروع کرد؛ به این صورت که نگارش حدیث را یکی از شاگردان انجام میداد و بیان و توضیح آن از خود علامه مجلسی نوشته میشد.
آیت الله بروجردی نیز طرفدار شیوه جمعی تحقیق بود. کتاب تاریخی حدیثی که در مورد روایات شیعه نوشته شده است، نتیجه تحقیق جمعی بوده است که ایشان، آنها را دعوت کرده بود و به طرز جالبی، این احادیث را جمع کردند. پس شیوه جمعی تحقیقات در گذشته هم بوده و بهتر آن است که این روش، احیاء شود.
محقق باید کلاس و استاد ببیند و دورهای را به عنوان آموزش تحقیق بگذارند.
ص:53
تحقیق دارای شیوههای عامی است که محقق باید آن را بگذراند و شیوههای خاص آن را نیز خود باید بیاموزد.(1)
1)- کسانی در حوزه موفق هستند که خوب درس بخوانند، در نویسندگی پیشرفت کنند و مبلّغ خوبی باشند.
2)- همان طور که یک آهنگر باید ابزاری داشته باشد تا بتواند دری را بسازد، نجار ارّه و رنده ای لازم دارد تا یک در و پنجره بسازد. یک طلبه هم باید هنر گویندگی و نویسندگی داشته باشد، تا بتواند احکام دین و اخلاق اسلامی را به مردم آموزش دهد.
3)- روحانی باید یک شمشیر دو لبه در اختیار داشته باشد. یکی بیان و یکی قلم. بیان و قلم در حقیقت دو نیرویی است که باید روحانی در امر تبلیغ در آن استفاده کند و اگر از دوران جوانی به تربیت و تقویت این دو نیرو نپردازد، در دوران بالاتر، امکانش کمتر و رشدش بسیار کندتر است.
4)- نویسندگی را باید از همان دوران جوانی که مشغول درس خواندن است شروع کند و زیاد تمرین کند، تا دستش به قلم آشنا گردد و مفاهیم جملات در ذهنش بماند. منبر و گویندگی هم همین طور. باید در همان دوران جوانی آن را تمرین کند.
ص:54
آیت الله سبحانی در درس خارج اصول خود در مسجد اعظم قم با اشاره به روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اظهار داشتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «المؤمن اذا مات و ترک
ورقه واحده علیها علم تکون تلک الورقه یوم القیامه ستراً فیما بینه و بین النار و اعطاه الله تبارک و تعالی بکل حرف مکتوب علیها مدینه اوسع من الدنیا سبع مرات»
« اگر مؤمن از دنیا برود و یک ورقه از خودش باقی بگذارد که بر آن علمی نوشته شده باشد روز قیامت این ورقه حائل و ساتر و حاجب است بین او و بین آتش. نه تنها مانع از آتش است بلکه خداوند تبارک و تعالی در عوض هر حرفی که بر آن ورقه نوشته است شهری وسیع تر از دنیا به اندازه هفت برابر به او عطا میفرماید.»
ایشان ابراز داشتند: بنده در دوران جوانی این حدیث را مشاهده کردم و سبب شد که قلم به دست گرفته و آثاری را از خود به جای بگذارم.
این مرجع تقلید با اشاره به روایتی از امام صادق علیه السلام خاطر نشان ساختند: حضرت فرمودند: «احتفظوا بکتبکم فانک سوف تحتاجون الیها؛ کتابهای خود را نگه دارید؛ زیرا شما در آینده به آنها نیازمند می شوید.»
حضرت آیت الله سبحانی در پایان با بیان این مطلب که امروز دین ما به وسیله کتاب های علمای پیشین محفوظ مانده است، تصریح کردند: شیخ مفید 200 دویست کتاب نوشته و تنها 45 کتاب در میان ماست و دین ما را این کتاب ها و امثال شیخ مفید قدس سره حفظ کرده است.(1)
ص:55
پیشرفت های چشم گیر و حیرت برانگیز امروز بشر، مرهون تلاش های بی وقفه ی دانشمندان و فرهیختگانی است که به سان شمع سوختند و اطراف خود را روشن کردند و اگر جان فشانی ها و سخت کوشی های آنان نبود، بشر در همان نخستین شرایط زندگی خود می ماند و گامی به پیش نمی نهاد. آنچه پژوهشگران را به تلاش وامی دارد، کشش درونی آنها به دانش پژوهی و پرده برداشتن از چهرۀ واقعیت است؛ به گونه ای که از لذایذ زندگی، چشم پوشیده و جز کشف رازها و گشودن عقده ها به چیزی نمی اندیشند. در این مسیر، آنچه مددکار آنان است که بعدی از ابعاد روحی انسان را تشکیل می دهد همین حس است که همه ی سختی ها و ناملایمات را در رسیدن به هدف، سهل و آسان می کند.
بسیار دور از حقیقت است که تلاش پژوهشگران را با عامل اقتصادی مارکس و یا عامل جنسی فروید، تبیین کنیم و محرک آنان را برای این همه کارهای توان فرسا، دو عامل یاد شده بدانیم؛ بلکه حقیقت همان است که گفته شد که یک عامل روحی و روانی برتر از ماده و مادیات به نام حس علم جویی آنان را به این عرصه کشیده که با این سوز و تاب خاص، به پژوهش می پردازند.(1)
حضرت آیت الله جعفر سبحانی، از مراجع تقلید پنج شنبه شب در دومین اجلاسیه مدیران و صاحب نظران حوزوی عرصه پژوهش که در مدرسه
ص:56
معصومیه قم گردهم آمده بودند، به قسم های قرآنی درباره قلم اشاره کرد و گفت: قلم سودمند برای جامعه دارای ارزش و قلم دارای زیان ارزشی ندارد.
وی افزود: همچنین قلم دانشمندان و بزرگان دارای ارزش است، اگر بزرگانی همانند شیخ مفید و طوسی نبودند که عقاید شیعه را به صورت درست و یکسان بیان کنند ممکن بود ما نیز در این عقاید گرفتار چند دستگی می شدیم.
این مرجع تقلید با بیان این که قلم و بیان نعمت الهی است، آن دو را به منزله شمشیری برای افراد خواند و بیان داشت: اگر قلم علما نبود ما امروز وارث چنین گنجینه ای در فقه، اصول، عقاید، لغت و حتی علوم طبیعی نبودیم.
وی ادامه داد: اگر قلم نبود بشر در همان تمدن اول درجا زده و نمی توانست دانش خود را به عرصه های بعدی منتقل کند، قلم توانست 17 تمدن را پشت سر هم قرار دهد؛ گسترش قلم بیش از گسترش بیان است ولی هر دو مهم هستند.
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با تأکید بر این که پژوهش و کتاب باید بتواند خلأیی را پر و نیازی را برطرف کند، خاطرنشان کرد: کارهای تکراری که خلأیی را پر نمی کند در حقیقت به عنوان یادگار انسان باقی می ماند.
وی یادآور شد: امروز برخی مذاهب به قرائت سبعه بسیار اهمیت می دهند، در حالی که هیچ کدام از این ها متواتر نبوده و حتی برخی از آنها به واسطه چند نفر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قرائت را بیان می کنند، حال سؤال این است که این موضوع چه خلأیی را پر و دردی را دوا کرده است؛ جز این که قرآن را به صورت کتاب بشری با نسخه بدل های فراوان در آورده است.
حضرت آیت الله سبحانی خاطرنشان کرد: اگر قرآن با اختلاف قرائت نوشته شود، آبرویش خدشه دار می شود؛ ما باید راهی را برویم که گره ای
ص:57
را باز و خلأیی را پر کنند؛ کوشش کنیم مطالبی که خلأیی را پر کرده و برای جامعه مفید هستند بیان کنیم.
وی تصریح کرد: باید تمام دانشنامه ها خلأیی را پر و گره ای را باز کنند؛ در یکی از سال ها رژیم صهیونیستی به غزه حمله کرده و تعداد زیادی را کشته بود، در آن زمان بنده در عربستان بودم که منبری تنها درباره ملائکه صحبت کرد و از آسمان به زمین نیامد که بگوید امروز مسلمانان، کودکان و فلسطینی ها به دست صهیونیست ها کشته می شوند؛ این رقم بحث ها برای پر کردن مجلس خوب است ولی نمی تواند جامعه را احیا کند.
این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود تحقیق فردی را خوب ولی تحقیق جمعی را بسیار مؤثرتر و مفیدتر از تحقیق فردی دانست و گفت: بنده به مرکز مدیریت حوزه پیشنهاد می کنم در صورت امکان قانونی را تصویب کنند که پروژه های بزرگ علمی و برخی از پایان نامه ها به صورت کار جمعی انجام شود.
وی ادامه داد: در کار جمعی هر نفر بخشی از کار را انجام می دهد، از این رو بهتر می توانیم پیشرفت کنیم، امیدواریم این طرح پذیرفته شود؛ البته باید تمام جوانب آن در نظر گرفته شود.
حضرت آیت الله سبحانی بحار الانوار را نتیجه مشارکت 400 شاگرد علامه مجلسی خواند و بیان داشت: البته این شاگردان زیر نظر علامه کار و مطالب را جمع آوری می کردند و علامه با قلم خود کتاب را نگاشته است.
وی عنوان کرد: ما نیز اخیرا در مؤسسه امام صادق علیه السلام به اخراج تفسیر موضوعی بحارالانوار پرداخته ایم، در تمام ابواب این کتاب نخست آیات قرآن سپس روایات بیان شده است و این که می گویند شیعیان نسبت به قرآن کم اهمیت هستند از دورغ های شاخ دار است.
ص:58
این مرجع تقلید در بخش پایانی سخنان خود به کتاب «کشف الاسرار» امام راحل اشاره کرد و بیان داشت: در سال 1322 فردی کتاب اسرار هزار ساله را نوشت و در آن آیات قرآن را تاریخ مصرف گذشته توصیف کرد، متأسفانه این کتاب اثرگذار هم بود، تا این که امام راحل دو ماه درس خود را تعطیل و در رد آن کتاب، کتاب «کشف الاسرار» را نوشتند که همانند آبی بر روی آتش
بود این گونه کتاب ها می تواند خلأیی را پر کرده و جاویدان شود.(1)
قرآن مجید دربارۀ «بیان» جمله ای دارد، دربار ۀ «قلم» هم جمله ای و اگر آیات پیرامون قلم و بیان را کنار هم بگذاریم، استنباط جالبی از آن می شود. می دانیم وسیلۀ انتقال علوم و معارف از نسل های گذشته به نسل های امروز و عامل ایجاد تمدن بشر بیان و قلم بوده است و اگر این دو وسیله از زندگی انسان حذف می شد، نه علوم و معارفی باقی می ماند و نه تمدن و اختراعات و اکتشافاتی. هرکس در علوم و فنون زحمتی می کشید، سرانجام با مرگش آن دستاوردها دفن می شد و چیزی به نام معارف و علوم و تمدن بشری باقی نمی ماند.
قرآن وقتی از بیان سخن می گوید، می فرماید:
«الرَّحْمنُ*عَلَّمَ الْقُرْآنَ*خَلَقَ اْلإِنْسانَ*عَلَّمَهُ الْبَیانَ»(2)
ص:59
بلافاصله بعد از نعمت و آفرینش، نعمت بیان را می گوید. در آغاز بعثت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرآن به این مسأله اشاره می کند:
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ*خَلَقَ اْلإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَ رَبُّکَ اْلأَکْرَمُ* الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ *عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ».(1)
وقتی آیات قلم و آیات بیان را کنار هم می گذاریم، متوجه می شویم اسلام رسالت اصلی را برای قلم قائل شده است:
اولاً: در مورد قلم، کلمۀ «ربّ» آمده است و در مورد بیان کلمۀ «رحمان». رحمان اشاره به رحمت واسعۀ الهی است، اما تربیت، پرورش و تکامل در سایۀ صفت ربوبیت پروردگار است که نسبت به قلم به کار رفته است «رَبُّکَ اْلأَکْرَمُ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ». بنابراین چیزی که جامعه را پرورش داده و تکامل می بخشد، بیشتر مربوط به قلم است تا بیان و سخن.
دربارۀ قلم، تکرارهایی که قرآن می کند (اقرأ، اقرأ) نشان دهنده ی اهمیت بسیار قلم می باشد در حالی که دربارۀ بیان تکراری به آن شکل نیامده است. از همه مهم تر اینکه دربارۀ بیان می گوید: «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» بیان را به انسان یاد داد ولی در مورد قلم می گوید: «الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ». قلم جهت برطرف کردن جهل بشر، ابزار تعلیم شد. «عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» اکثریت مطلق علوم و دانش های بشری در سایۀ قلم به دست می آید در حالی که بیان به آن شکل مطرح شده است.
از مقایسۀ این آیات با یکدیگر می فهمیم که قرآن مجید در روزگاری که اصلاً قلمی در شبه جزیره ی عربستان وجود نداشته است، اهمیت قلم را
ص:60
چگونه بیان فرمود. قرآن نامش «بیان الله» نیست بلکه نامش «کتاب الله» است و نامگذاری کتاب برای قرآن خیلی پر معنی است.
این مقدمه ی کوتاه به هدف من کمک می کند، چون شیوۀ تربیت وقتی اجرا می شود که انسان، اهمیت قلم را بداند و انگیزه ها را ایجاد کند. ما مسلمان ها هنوز به اهمیت قلم آن چنان که باید و شاید، پی نبرده ایم و برخورد جدی با مسأله ی قلم نکرده ایم. ما دانشمندان بزرگی داشته ایم که بعضی از آنان مطلقاً اهل قلم نبوده اند، 70 سال زحمت کشیده و تمام علوم و تجربیات خودشان را با خودشان به خاک برده اند. این چه ضایعۀ بزرگی است! تنها دانشمندانی در تاریخ علم ما جاودانه مانده اند که دست به قلم برده اند. من بارها تجربه کرده ام که انسان برای مسأله ای یک هفته کار می کند، اگر مطالب را بنویسد زحمات یک هفته را یک ساعت می نویسد، بار دوم که سراغ این مسأله می آید باید یک ساعت کار کند، نه یک هفته. چقدر قلم به عمر انسان برکت می دهد! مسأله ای که یک هفته برایش تلاش کرده ام، چون نوشته نشده بعد از دو سال فراموش شده، اما اگر آن را یک ساعته می نوشتم، دو سال بعد هم برای من قابل مطالعه است، یعنی یک هفته مطالعۀی مرا به یک ساعت مطالعه تبدیل می کند.
اگر امیرمؤمنان علی علیه السلام دربارۀ علما می فرماید: «و العلماء باقون مابقی الدهر» به عقیدۀ من علمای صاحب قلم را می گوید، اینها هستند که برای همیشه جاودانه می گردند و «اعیانهم مفقودة و امثالهم فی القلوب موجوده» افکار، آثار و کتاب های آنهاست که در دل ها می ماند. ما عالم و دانشمند بسیاری در طول حیات اسلام داشته ایم، عده ای از آنها به کلی فراموش شده اند که حتی
ص:61
دانشمندانی که تاریخ زندگی علما را نوشته اند، گاهی نتوانسته اند حالات آنها را ضبط کنند چرا؟ چون آنان نتوانستند، اثری از خودشان به یادگار بگذارند، اینها فراموش شدگانند. اینها خسارت هایی است که نصیب جامعۀ بشری و حوزه های علمیه می شود.
طلبه باید از وقتی که «بدان ایّدک الله» را می خواند، به نوشتن بپردازد، نه اینکه به مقامات عالی علمی برسد و هنوز دست به قلم نبرده باشد. چرا این چنین باشیم؟ چرا جوّ حوزه های علمیه چنین است؟ چرا این عیب و نقص محسوب عدم توجه به نویسندگی و نگارش در حوزه ها عیب و نقص بود، همه در رفع آن می کوشیدند معلوم می شود هنوز به عنوان یک عیب تلقی نشده است. البته شرایط نسبت به گذشته خیلی فرق کرده، ولی باز هم تا رسیدن به مقصود فاصله زیادی مانده است.
برای تربیت طلاب و نویسندگان در حوزه های علمیه باید چه کرد؟ این گونه مسائل یک بعد فرهنگی دارد و یک بُعد علمی و عملی. از ناحیۀ بعد فرهنگی باید تمام طلاب باور کنند که فقدان نگارش و نویسندگی عیب و نقص و ضایعه و فاجعه است. تا از نظر فرهنگی به این نکته باور نشود، حرکتی شروع نخواهد شد. اکنون در حوزه های علمیه، مسأله ی بیان چنان رایج شده که اگر طلبه نتواند منبر برود، برای او عیب است. جلسات تمرین بیان، منبر و سخن گفتن در حوزه های علمیه از قدیم تاکنون بوده که باید چند برابر آنچه به خاطر نداشتن بیان احساس نقص می شود، به خاطر نداشتن قلم احساس نقص شود.
باید این مسأله را هم از مغز عده ای پاک کرد که نویسندگی مثل شعر است. کسانی که می گویند همان طور که همه ذوق شعر ندارند، همه هم
ص:62
ذوق نویسندگی ندارند بنابراین حق دارند عده ای به دنبال نویسندگی نروند، اشتباه است زیرا قلم با بیان یکی است منتها یک نفر سخنرانی او خیلی عالی و جالب است اما دیگری متوسط. ولی همه باید بتوانند سخن بگویند. سخن گفتن و نویسندگی جزء ضروریات زندگی است. نویسندگی بر همه فرض است، منتها ذوق ها و استعدادها در همۀ مسائل مختلف است در این مسأله هم مختلف است ولی هر کسی به اندازۀ توانایی باید در این زمینه پرورش پیدا کند.
تابستان گذشته که با برادران شورای مدیریت به گفتگو نشستیم، یکی از آن شش رشته ای که برای مسائل تخصصی بحث شد، موضوع تبلیغ در دو شاخۀ نویسندگی و سخنرانی است که ان شاءالله در آینده یک عده متخصصینی در رشتۀ تبلیغ به وسیلۀ نویسندگی هم پرورش پیدا کنند.
در اینجا از امام راحلمان قدس سره یادی کنیم. امام هم بیانش خیلی قوی بود و هم قلمش، مخصوصاً در این وصیت سیاسی- الهی، تمام فنون نویسندگی را به کار می گیرد. به عقیدۀ من یکی از عوامل پیروزی سریع انقلاب، بیان خوب امام و نویسندگی قوی او بود. راه امام و خط امام این است، یعنی بیانی عالی و نویسندگی قوی. باید در بُعد فرهنگی در حوزه ها ضرورت این نکته احساس شود که قلم بیش از بیان، عامل پیروزی اسلام است. دشمن نیز همین کار را می کند. کتاب آیات شیطانی «سلمان رشدی» از نظر نویسندگی، قوی و نیرومند است، منتها قدرتش در مسیر شیطانی به کار رفته است. ببینید چه سر و صدایی ایجاد کرد و در مقابل هم آن چند جمله کوبندۀ فتوای امام قدس سره چه اثری گذاشت!
ص:63
برای قلم سه امتیاز است که در بیان نیست:
امتیاز اول: باقی بودن. سخن فرار می کند و نوشته باقی است و حدیث معروف امیرمؤمنان علی علیه السلام چه تعبیر جالبی است: «قیّدوا العلم بالکتابه» علم را نگذارید فرار کند اما جلوگیری از فرار علم با نگارش است.
امتیاز دوم: دقیق بودن نوشته. بیان دقیق نیست، ولی نوشته دقیق است. اگر کتاب «کافی» بنا بود با بیان در این مدت هزار سال به دست ما برسد اکنون غیر از آن چیزی که «کلینی قدس سره » نوشته بود، به دست ما می رسید. هر کسی مطالبش را نقل به معنا می کرد. ولی نوشته دقیق است.
امتیاز سوم: عمیق بودن. مطالب نوشته عمیق است، در حالی که سخن کم محتواست. نویسندگان گاهی یک ساعت فکر می کنند و یک خط می نویسند ولی سخن نمی تواند آن دقت را داشته باشد. از این رو مصاحبه ها هیچ وقت ارزش اعلامیه ها را ندارد. اعلامیه ها با دقت نوشته شده است، سند است، بنابراین بقا، دقت و عمق، سه امتیاز برای نگارش و نویسندگی است.
از کجا نویسندگی را در حوزه ها شروع کنیم؟ من فکر می کنم نویسندگی دارای پنج مرحله است:
اگر وقت دارید روزی نیم ساعت یا یک ساعت کتاب هایی را که از نظر نویسندگی و محتوا خوب است، نه یک روز و دو روز، نه یک ماه و دو ماه، بلکه ماه ها پشت سرهم مطالعه کنید. اگر آدم با ذوقی باشد شش ماه، یک سال باید مطالعه کنید و این مطالعه نباید قطع شود. ریزه کاری هایی که در
ص:64
کلمات نویسندگان است تجارب یک عمر آنهاست، باید این تجارب را استفاده کرد. کتاب های خوبی به زبان عربی و فارسی است که از هنر برخوردار می باشد. نویسندگی هنر و علم است، همان گونه که بیان و سخنرانی هنر است. سخنرانان خوب، فقط عالم های خوبی نیستند، بلکه هنرمندان خوبی هم هستند. اگر انسان بخواهد در این هنر پیشرفت کند باید مدت ها آثار هنرمندان واقعی را که در این میدان فعالیت نموده اند، مطالعه کند.
تجربه ای در این مسأله دارم. در طول 30، 40 سال اگر بخواهم مطلب خوبی بنویسم، در صورتی که چند صفحه از کتاب نویسنده ای خوب را مطالعه کنم و سپس مطالبی را بنویسم، می بینم قلم می جوشد، اما وقتی بدون مطالعۀ قبلی می نویسم، آن جوشش و جریانِ قلمی نیست.
باید طلاب را عادت داد که بعد از آنکه نوشته های خوبی را مطالعه کردند، کتاب را روی هم بگذارند و مجدداً آن مطلب را خودشان بنویسند. سپس بین نوشتۀ خودشان و نوشتۀ آن نویسندۀ هنرمند، مقایسه کنند. از مقایسۀ این دو با هم، ضعف ها و قوت ها معلوم می شود. نویسنده چگونه وارد بحث شد؟ چگونه خارج شد؟ جمله بندی ها و تعبیرات چگونه بود؟ کلماتی را که من به جای او گذاشتم چیست؟ آن کلماتی که او انتخاب کرده چیست؟ در یک مقایسه می تواند، تفاوت این دو را اندک اندک بفهمد.
صاحبان قلم خودشان به نوشتن موضوعی به طور مستقل شروع کنند، بی آنکه این موضوع را در نوشتۀ دیگری مطالعه کرده باشند، بعد همین موضوع را به استاد قلمشان بدهند. این راه را بدون استاد نمی توان پیمود
ص:65
و فردی که بخواهد بدون استاد این مسیر را بپیماید، به بیراهه ها، سنگلاخ ها و اشتباهات می افتد. بهترین راه این است که شما چیزی بنویسید و آن را به استاد بدهید، تا او به شما فنون نگارش را یاد دهد.
کلی گویی در این مسائل کم اثر است. اگر فرد نوآموز کلیات و قواعد را هم می خواهد بیان کند، باید از نوشته ای که استاد نوشته است، بهره گیرد. مثلاً یکی از مسائل مهمی که ما، در نویسندگی به آن کم اهمیت می دهیم، حسن مطلع و حسن ختام است. نویسندۀ خوب اولین جمله ای را که می نویسد، باید جاذبه داشته باشد، نویسنده باید یک ضربه محکم وارد کند و طرف را جذب کند این حسن مطلع است. در پایان هم که نوشته را تمام می کند، نه با یک کلمه ی عادی و معمولی. مطلب خوبش را باید آخر کار بگذارد که وقتی خواننده نوشته را تمام می کند، لذت آن تا مدتی در ذائقه ی فکرش باشد. مثلاً من می خواهم شیوۀ نویسندگی شیوا و دلنشین را به نوآموز یاد دهم. باید نوشتۀ خوبی را در دست بگیرم و به آن کسی که می خواهد تربیت شود، بگویم: ببین این نویسنده از کجا شروع کرده و به کجا پایان داده است؟ نوشته ی خوب ابتدای کتاب را حسن مطلع می گویند و جملات دلنشین پایان نوشته را حسن ختام می نامند. چنین نوشته ای دلالت بر فنی بودن آن می کند و نشان دهنده ی مهارت نویسنده است که از سخنان شیرینی شروع کرده و به سخنان شیرین، ختم کرده است. گاهی یک سلسله مسائل تلخ است و نویسنده مجبور است آن را بگوید. در این صورت باید این مطلب را در لابه لای بحث بگوید. آغاز با تلخی شروع نمی شود. پایان با تلخی پایان پیدا نمی کند، این نکات را باید در یک نوشته و نمونه برای نوآموز اجرا کرد.
ص:66
آثاری که نویسندگان می نویسند، باید منتشر شود. بنده اگر نوشته ای را برای خودم می نویسم زیاد به آن اهمیت نمی دهم، اما اگر می دانم فردا این نوشته در مجله ای مربوط به حوزه ی علمیه ی قم منتشر می شود، از جهت محتوا، شیوه ی تنظیم مطالب، زیبایی و دلنشینی جملات، حسن مطلع و حسن ختام، تلاش فراوانی برای آن انجام می دهم. همین عامل سبب می شود که من تمام استعدادم را به کار گیرم. شما وقتی برای دو نفر یا دو هزار نفر سخنرانی کنید، برای این دو سخنرانی یکسان مطالعه نمی کنید. برای اینکه استعدادها شکوفا شود، باید نشریاتی در حوزه ها باشد، آثار نویسندگان هر چند مبتدی، کم کم منتشر شود و نوآموزان ببینند آثارشان منتشر می شود و این سبب شود که نبوغ شان را به کار بیندازند. وقتی آثار منتشر شد، مورد نقد واقع می شود و نقدها سبب تکامل و پیشرفت کار است.
آخرین مرحله، آن است که عده ای که اهل قلم می شوند، کم کم جلسات گروهی نقد و بررسی تشکیل دهند. نقد و بررسی همان طرز کاری است که ما در بحث های فقه و اصول فقه داریم. طلبه ها وقتی مقدار زیادی درس خارج فقه و اصول فقه می خوانند و کمی مسلط می شوند، جلساتی به نام جلسات بحث کمپانی3 تا 5 نفره با هم تشکیل می دهند و یک مسأله را تعقیب می کنند. هر کدامشان آن روز مطالعه می کند، مسأله را مطرح می کند و دیگری نقد، بررسی و صحبت می کند و همین نقد و بررسی گروهی باعث پیشرفت است.
ص:67
اگر این پنج مرحله به ترتیب برای نویسندگان در حوزه های علمیه تعقیب شود طلاب، اهمیت نویسندگی را هم بدانند، در این صورت می توان نسبت به آینده امید داشت.
در حوزه های علمیه برای نویسندگی و نویسندگان دو آفت است که همیشه من طلبۀ کوچک را رنج داده و می دهد: آفت اول، آفت تعقید است. متأسفانه هنوز هم معقد نوشتن و پیچیده بودن نوشته، نشانۀ فضل و دانش است. می گویند: آقا شما چرا تفسیر نمونه را به این زبان ساده نوشته اید؟ سطح علمی و شأن آن پایین می آید. هنوز این مسأله هست و ما هم همیشه این گناه را مرتکب شده ایم و از مرتکب شدن این گناه هم پشیمان نیستیم. به عقیدۀ آنان اگر عین بحثی را که مرحوم علامه طباطبایی قدس سره با تمام عظمتی که داشت در آن جا نوشته است، با بیان ساده منعکس کنید، ارزشمند نیست. این نشانه ی فضل و دانش نیست، باید نوشته پیچیده باشد!
سخنان و نوشته های امام قدس سره بهترین شیوه ی عرضه مطالب بود، چرا الگو نباشد؟ آیا حتماً باید نوشته پیچیده باشد؟ این هنر است که انسان چیزی بگوید که همه بفهمند. شبهۀ «آکل و مأکول» را با آن پیچیدگی بتواند آن قدر بیان و نوشتۀ خوبی داشته باشد که همه بفهمند. این هنر است و عیب نیست. این مسألۀ پیچیده نویسی باید از حوزه ها برچیده شود. سخنرانی و نویسندگی در سطحی باشد که همه بتوانند استفاده کنند.
آفت دوم، آفت تطویل است. تطویل و پرگویی در نوشته ها غوغا می کند. بسیاری از کتاب ها را به من بدهید، من یک صفحه اش را در دو خط
ص:68
خلاصه می کنم، بدون اینکه یک مطلب حذف شود. شما نوشته های علامه مجلسی قدس سره ، صاحب جواهر قدس سره را ببینید. صاحب جواهر، در حدود چهل و سه جلد کتابش را نوشته است. هر خط این کتاب، مطلبی علمی است که می توان آن را در یک صفحه نوشت، ولی ایشان مقید بودند که نوشته ها پرمعنی فشرده و بدون زواید باشد. مگر طلبه چقدر عمر دارد که از شش صفحه ی فلان تقریرات که مطالعه می کند، یک مطلب علمی یاد بگیرد؟ در شش صفحه باید بیست تا مطلب علمی به دست آورد، نه یک مطلب.
امیدوارم این سمینارها به طور وسیع تر و گسترده تر برگزار گردد و آثارش هم منتشر شود و حرکتی در میان نویسندگان علوم و معارف اسلامی پیدا شود تا بتوانند آن وظیفه ای را که در این عصر دارند، در برابر اسلام، قرآن و انقلاب در تمام زمینه ها ایفا کنند.(1)
آیت الله محمد تقی مدرسی نیز از جمله مراجعی است که ملزومات امر تحقیق را مورد واکاوی قرار داده است. وی نیز با ذکر مؤلفه هایی، اسلوب یک پژوهشِ پیراسته را معرفی می کند:
1)- انسان می بایستی در پژوهش و مطالعه و تحقیق خود، تمام توجه خویش را به جستجو معطوف دارد، و به یک نگاه گذرا اکتفا نکند؛ بلکه بارها امور مورد مطالعه را از نظر بگذراند و آنگاه رأی خود را اظهار کند؛ چه امکان آن هست که در نگاه اول از بعضی از جنبه های طرفی و داده ها غافل مانده یا به اندازه کافی به تفکر نپرداخته باشد.
ص:69
آیت الله مدرسی با ذکر این مؤلفه، بر این نکته تأکید دارد که امر تحقیق، متفاوت از مطالعه های گذراست. به باور وی، در پژوهش می باید تأمل و دقت نظر مضاعفی اعمال گردد.
2)- شناخت درست و سالم، جز از راه مقارنه میان چیزها حاصل نمی شود، پس بر محقق لازم است که بصر (چشم) و فکر خود را دوباره به کار گیرد، یکی مربوط به چیزی است که مقصود شناختن و تحقیق کردن درباره آن است، و دیگری به چیزی بازمی گردد که در مقارنه با آن شباهت دارد یا متناقض با آن است.
آیت الله با بیان این توصیه، بر مقایسه میان آراء، انگشت تاکید می نهند و بر این باورند که بسیاری از ضعف ها و قوّت های تحقیق در مقایسه میان آنها رخ می نماید.
3)- پژوهش درباره چیزی به صورت کامل با مطالعه دو جنبه آن میسّر می شود، یکی جنبه مادی ظاهری و دیگری جنبه معنوی باطنی، و جوینده نیازمند آن است که یک بار با چشمش به مشاهده جنبه نخستین بپردازد و بار دیگر به مطالعه و شناخت جنبه دوم بازگردد.
آیت الله مدرسی با ذکر این ویژگی در تحقیق های علمی، دو سویه موجود در تحقیق را مورد توجه قرار می دهد؛ جنبه ای ظاهری که ملموس است و در مرعی و منظر است. و جنبه ای دیگر که اگرچه قابل رؤیت ظاهری نیست، اما حائز اهمیت و قابل تأمل است و آن جنبه ی معنوی یک تحقیق است.
4)- برای آنکه انسان بتواند در شناخت های خود از نردبان تکامل بالا رود، نیازمند به بازنگری در چیزی است که پیشتر در آن نظر کرده بود،
ص:70
برای نقد یا تکمیل آن، که باید با نگاه اندیشمندانه تازه ای نظر کند و به یک نگاه و نگرش راضی نماند.(1)
طبق این توصیه آیت الله مدرسی، یک تحقیق می باید بارها و بارها مورد مداقه قرار گیرد و از جوانب مختلفی مورد بررسی واقع شود. طبق این شیوه است که می توان به یک تحقیق پیراسته دل بست و بدان باور داشت.(2)
آیت الله جوادی آملی در منظومه فکری خود، اندیشه ای منسجم را در خصوص ارتباط علم و دین ترسیم کرده است. وی بر این بارو است که همۀ علوم، اگر بر نظام هستی در قالب خلقت خداوندی نظر کنند، می توانند صبغۀ دینی بر خود گیرند. آیت الله جوادی، بر اساس همین مبناست که در عرصۀ پژوهش نیز چنین سبک فکری را برمی گزینند و پژوهش و دین را در پیوند با هم تفسیر می کنند و بر این نکته تاکید دارند که پژوهش نوعی طلب دانش است که به عنوان فریضۀ دینی مطرح می شود. به باور وی، هدف نهایی از پژوهش نیز می باید پیوند خوردن با سرمنشأ هستی باشد. «هدف نهایی پژوهش، رسیدن انسان متحقق، به مقام شامخ لقای خداست.(3)
ص:71
آیت الله جوادی آملی که با نگاهی دینی به مقوله ی تحقیق نظر می کنند، اساس تحقیق را «عبادت» می دانند. به تعبیر ایشان، علم آموزی و علم آوری در اسلام، عبادت محسوب می شود؛ عبادتی که علت و فلسفه خلقت موجودات است. وی در تعبیری حتی تحقیق و پژوهش را امانتی می داند که بشر موظف است به نحو تام و تمام از آن مراقبت و محافظت کند. به نوشته وی، تحقیق کردن همانند «امانت» است. لذا باید گفت که مراجعه نکردن به منابع اصلی و کافی دانستن منابع فرعی، از جمله مصادیق خیانت در امانت و آفت اصلی در مقوله پژوهش و تحقیق دانسته می شود.(1)
آیت الله، حب و بغض در امر پژوهش را نیز مورد نقد قرار می دهند و بر این باورند که شرط اصلی حقیقت گویی، نداشتن حب و بغض و دنیاخواهی در امر تحقیق است. به تعبیر وی، این صفات می تواند نگاه ها را تغییر داده و اندیشه ها را از مسیر حق منحرف سازد. آیت الله جوادی آملی، صداقت و انصاف را از مهم ترین شرایط تحقیق و پژوهش می داند.(2)
وی همچنین از خلوص در پژوهش و تحقیق سخن به میان می آورد. آیت الله بر این باور است که اگر در همه فعالیت های اهالی قلم، خلوص وجود داشته باشد، کار آنها معطر خواهد شد و کار معطر باعث جذب دیگران می شود. زیرا خود خلوص آنقدر معطر است که نیاز نیست کسی به دعوت بپردازد. بلکه خلوص چنان جاذبه ای دارد که همه را به سوی خود دعوت می کند. از همین رو اگر یک اهل قلمی خالصاً لِوجه الله قلم بزند، همه به او ارادت پیدا می کنند. پس قلم طاهر چنان است که خود معطر است و نیازی نیست که دیگران بگویند و نیاز نیست که برای آن تبلیغ شود.(3)
ص:72
آیت الله جوادی آملی با ذکر این امور، پیوند میان پژوهش و دین را نشان داده و به نحو شایسته ای از آن پرده برداشته است.(1)
با سرپنجه بینش و پژوهش، گرههای باز نشده از کار بشر را باز نمایید، درس بخوانید تا دانشمند شوید.
9)- آیت الله شیخ محمد تقی مصباح یزدی(2) (مد ظله العالی)
انجام امورتحقیقاتی و پژوهشی بنیان و اساس بالندگی و پویایی حوزههای علمیه است.(3)
معظم له کتابی درباره پژوهش به قلم تحریر در آوردهاند که وزیری، شومیز، 232 صفحه، چاپ اول سال 1389می باشد. این کتاب بخشی از مباحث حضرت استاد درباره پژوهش و دین پژوهی است که با هدف ترسیم برخی از مهم ترین خطوط کلی مؤلفه های پژوهش اصیل، و نیز شرح ساحت های گوناگون دین پژوهی سامان یافته است. نوشتار حاضر توسط حجت الاسلام والمسلمین جواد عابدینی در دو بخش تدوین و نگارش یافته و به همت انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره منتشر شده است. بخش نخست این کتاب که در 8 فصل تنظیم شده، به بیان اهمیت و ضرورت، انگیزه ها، اخلاق، اولویت ها، روش ها و آسیب شناسی پژوهش پرداخته است.
ص:73
نوشتن راز ماندگاری علمای شیعه است.
تقاضای ما ازحوزه علمیه این است از شروع مباحث مربوط به «املاء»، «صحیح نویسی»، «انشاء» با روش علمینویسی را در حوزه به راه انداخته و طلاب هم به خوبی مباحث افراد را بگیرند، تا نوشتههای آنها در آینده بهینه باشد.(1)
مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی از مراجعی بود که به مباحث اقتصاد اسلامی توجه داشت. وی به برخی از مؤلفه های پژوهش در امر اقتصادی تأکید داشت و سپس نحوه ی تحقیق در امور دینی را بیان می کرد. وی معتقد بود که در تحقیقات اقتصادی و پیوند آن با دین اسلام، می باید از کتاب و سنت، و تاریخ اسلام و مسلمین صدر مدد گرفت و نحوه ی معیشت آنها را مورد ارزیابی قرار داد. وی بر این باور بود که می باید از دستاوردهای جدید بشر نیز در استنباط علم اقتصاد کمک طلبید. آیت الله موسوی اردبیلی، با ذکر پنج مؤلفه، بایسته های تحقیق و پژوهش را به نحو کلی بیان کرده بود. این مؤلفه ها از این قرارند:
1)- پس از بررسی موضوع در متون دینی و اقتصادی، وظیفه فرد محقق این است که تلاش کند اولاً ارتباط آنها را ارزیابی کند. ثانیا کوشش نماید که حکم شرعی آنها را استخراج نماید.
2)- باید توجه داشت که تنها رجوع به کتب فقهی برای استخراج حکم شرعی کافی نیست، زیرا ممکن است از موضوعاتی باشد که در کتب فقهی عنوان نشده، اما از منابع اولیه قابل استخراج باشد.
ص:74
3)- محقق در این مباحث باید جانب تعادل را حفظ کرده و از افراط و تفریط دور باشد. به عبارت دیگر از روشنفکرنمایی به اصطلاح روز احتراز کند و هر احتمالی را به اسلام نسبت ندهد و از طرفی از تحجر هم که آفت دیگری برای محقق محسوب می شود خودداری نماید. در برخی موارد در منابع اسلامی حکمی و دستوری مطرح شده و از زوایای مختلف مورد توجه قرار گرفته است که لازم است فرد محقق آن را از جوانب مختلف بررسی کند و تنها به یک جنبه آن بسنده نکند.
4)- محققان در مسأله اقتصاد اسلامی باید توجه داشته باشند که بحث ها ریشه یابی شود، گاهی ممکن است یک موضوع از لحاظ اقتصادی یک نتیجه داشته باشد ولی از نظر فقهی آثار دیگری بر آن بار شود. مثلاً ممکن است «بهره» از نظر اقتصادی توجیه داشته باشد، ولی در فقه نظر دیگری در مورد آن باشد. همین طور است مسائلی از قبیل احتکار، استضعاف، تجمیع ثروت، استعمار و استثمار و امثال آن.
5)- پس از طی کردن قدم های فوق و بررسی ارتباط بین آنها و تشخیص فقهی و شرعی آن، می توان با کمک درک دقیق مبانی اسلام و اقتصاد و با شناخت همه جانبه مسائل جامعه، به ترسیم یک الگوی نسبتاً جامع برای اقتصاد اسلامی مبادرت ورزید.(1)
طلبهها مقید باشید که کتاب زیاد بخوانید. درست است که به خاطر گرانی کاغذ و هزینۀ چاپ، قیمت کتاب هم بالا رفته، اما به کتابخانه که میتوانید مراجعه کنید.
ص:75
به کتابها عشق بورزید، در حدیث آمده است که: «الکتب بساتین العلما؛ کتاب باغ و بوستان علماست.»
طلبههایی که اهل کتابند و به کتابخانه مراجعه میکنند به جایی میرسند.(1)
در حدیث آمده که: خیلیها هستند که به محض مردن نامۀ عملشان بسته میشود، اما سه طایفهاند که وقتی می میرند، نامۀ عملشان همچنان باز است:
اول: عالمی که مردم از علو او بهرهمند گردند. مثلاً بعد از مردن از کتابهای او استفاده کنند. دوم: اولاد صالح: اگر کسی از دنیا برود امام فرزندش طلبهای باشد که کتاب مینویسد یا منبر میرود یا تدریس میکند، در نامۀ عمل پدر و مادر او پاداش مینویسند.
طلبهها وقتی ار شما کتابهای آشیخ عباس قمی قدس سره و کتابهای مرحوم علامه مجلسی قدس سره و رسائل و مکاسب و کفایه و شرح لمعه استفاده میکنید در نامۀ عمل مؤلفین و مصنفین این کتابها ثواب مینویسند. چه قدر خوب است. مقیّد شوید طلبهها که حتماً از خودتان کتابی به یادگار بگذارید تا نامۀ عملتان بسته نشود.(2)
راه پیشرفت، ارزش نهادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اساتید، دانش آموزان و دانش جویان است. زندگی یعنی پژوهش و فهمیدن چیزی جدید.
ص:76
ص:77
یکی از برکات نذر این است که بعضی از علما و بزرگان، کتابهایی تألیف کردندد پیرامون موضوع «وفا به نذر»، آن هم نذری که به انجام رساندن آن را بر خود واجب کردند و از آن جمله حکایات زیر است که در این بخش از کتاب به ترتیب میآوریم:
از شیخ طبرسی حکایت شده که او سکته قلبی کرد. مردم گمان کردند او فوت کرده است. او را کفن کرده، دفن نمودند و برگشتند. سپس او به هوش آمد و خود را در قبر یافت. در این هنگام نذر کرد که اگر خدا او را از این ورطه نجات دهد، در تفسیر قرآن کریم کتابی تألیف میکند.
اتفاقاً مردی برای دزدیدن کفن از آنجا عبور کرد و آن قبر را باز نمود و به این شکل شیخ را نجات داد و او را به خانهاش رساند. سپس شیخ به نذر خود وفا کرد و کتاب «مجمع البیان» را در تفسیر قرآن نوشت.(1)
نذر سید حسن شیرازی برای تألیف کتاب «کلمۀ امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف »
سید حسن شیرازی قدس سره گفت: در دوران حکومت بعثیهای عراقی، زمانی که در زندان عراق اسیر و تحت عذاب وحشیانۀ آنها بودم، به امام عصر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف متوسل شدم و تعهد کردم که اگر از زندان نجات یابم، مجموعهای از روایات، زیارات و ادعیه و کتابهایی را که از جانب آن حضرت رسیده جمعآوری و تألیف کنم. بعد از مدتی از زندان خارج شدم.
ص:78
روزی یکی از خویشاوندان من آمد و به من گفت: در خواب مرد نورانی که دارای هیبتی بود به من گفت: به سید حسن شیرازی بگو: وقت وفای عهد تو درباره تألیف کتاب صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیده است.
ایندر حالی بود که من در رابطه با تعهدم به هیچ کس چیزی نگفته بودم و آن مرد نیز از این تعهد من بی اطلاع بود. بنابراین تصمیم گرفغتم که تألیف کتاب را شروع کنم.(1)
روایت شده است: سید قزوینی قدس سره نذر کرد که اگر از حکم اعدام در زندان بعث عراق نجات یابد، کتابی پیرامون زندگی حضرت زهرا علیها السلام، بانوی دو عالم و دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تألیف کند.
خداوند متعال نذر او را اجابت کرد و صبح روز بعد، حکم عفو او از خشم و غضب جلادان عراقی در زندان صادر شد واو آزاد شد. این سید بزرگوار، بعد از زندان به نذر خود وفا کرد و این کتاب گرانمایه را نگاشت.(2)
سید عبدالعلی سبزواری قدس سره به بیماری قلبی دچار شد. نزد پرشک رفت و پرشک دستور داد تا فوری به بیمارستان منتقل شود. سید از رفتن سرباز زد و مایل نبود بستری شود. در همان موقع نذر کرد که اگر از بیماری نجات یابد، یک دوره فقه کامل بنویسد. خداوند متعال نذر او را اجابت
ص:79
کرد و او را در آن شب شفا داد، و به این شکل بود که او نوشتن کتاب «مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام» را شروع کرد.(1)
آقای سید محمد تقی مدرسی در مقدمۀ کتاب: «عباس یاور حسین» بیان داشته است: نذر کرده بودم کتابی پیرامون زندگی سید ما، حضرت عباس علیه السلام بنویسم. منتظر فرصتی بودم تا به نذرم وفا کنم و آن را به انجام برسانم. اکنون این فرصت پیش آمده است.»(2)
علوی گفته است: «وقتی حاجتی داشتی، نذر کن کتابی بنویسی یا چاپ کنی با هزینۀ خودت که درباره رفع نقصی از مکتب اسلام باشد. مانند اینکه مشکلی را حل کند، مورد مخفی و پنهانی را فاش سازد، شبههای را بر طرف کند یا قضیهای را مورد بررسی قرار دهد. پراکندهگوییها را گردآوری کند یا بی نظمیها را نظم دهد یا فایدۀ آن بیان مطالب به زبانهای مختلف (ترجمه) باشد. در صورتی که یکی از موارد اشاره شده را دارا نباشد، در حقیقت فایده و سودی در نشرو تألیف آن کتاب نیست.»(3)
ص:80
نذر شیخ عبدالحسین امینی قدس سره رویات شده است: تاجری ایرانی نزد من آمد. احساس کردم او فردی با فرهنگ و عالم است. اسرار عالم بودنش را جویا شدم. او گفت: هنگامی که دکانم را باز میکردم، نذر میکردم اگر این فصل را حفظ نکنم یا این کتاب را نخوانم، مثلاً 200 تومان صدقه دهم. بنابراین ناچار به خواندن آن میشدم و این، حاصل آن چیزی است که اکنون میبینید.»(1)
استاد علی بهادلی در پایان نامه خود بیان کرده است که شیخ حسن طراد، هم زمان با تحصیل در حوزه علمیه، در نجف اشرف خود را به انجام نذری ملزم کرده بود، مبنی بر این که تمام وقت آزادش را به تحقیق و تحصیل علم بگذارند و استثنایی هم برای آن قرار نداده بود؛ مگر آن امری که بر اساس شرع، ضروری باشد مانند برپایی نمازهای واجب و یا صرف غذا و همانند این موارد که از ضروریات زندگی محسوب میشد. البته این تصمیم به خاطر این بود که وقت او از تلف شدن در کارهای غیر ضروری حال و آینده، در امان بماند و محفوظ شود. او این وظیفه را مدت زمانی اجرا کرد و طوری بود که اگر هر کدام از دوستانش به دیدار او میآمدند، به آنها اطلاع میداد که به خاطر نذرش زمان آزاد او به طور کامل به مذاکرات علمی اختصاص دارد.
ص:81
در جامعهای مثل نجف، دیدار طالبان علم از اساتید و بر عکس رایج است و این موضوع، به نوعی برای او مشکل شخصی به وجود آورده بود. در نتیجه، سبب میشد که از بعضی ملاقات کنندگان عذرخواهی کند.
شیخ طراد برای رفع این مشکل و همچنین ادای بعضی از نوافل روزانه، مجبور شد در آن زمان از امام «سید محسن حکیم» که مرجع مسلمانان بود، در خواست فتوا کند و درخوست نماید با توجه به نذری که کرده است، بتواند نافلهها و بعضی از اموری را که واجب نیستند به انجام رساند.
مرجع مسلمانان، امام سید محسن حکیم اینگونه پاسخ را دادند:
«اگر نذر مطلق باشد، شامل نافلهها هم میشد. پس جایز نیست که این کار یا مانند آن، شما را از تحقیق باز دارد.»(1)
ص:82
ص:83
شنیدهام رسالهای از متقدمان نوشته شده، لکن ندیدهام: «فی من استبصر من العلماء؛ دربارۀ علمایی که شیعه شدند» و تعداد کسانی را که مستبصر شدند، نوشته است و اگر این رساله به دست بیاید و چاپ شود، خیلی مهم است و برای تشیّع خیلی خیلی مفید است.(1)
کشف اللثام(2)
نوشته است: «وقتی که فلان کتاب را نوشتم، سیزده ساله بودم و از هشت سالگی شروع به نوشتن کردم». ظاهراً کشف اللثام هم داخل همان کتابهایی ا ست که قبل از 15 سالگی نوشته است.
میگوید: «و فرقت من المعلوم معقولها و منقولها و ما ابلغ خمسۀ عشر سنۀ؛ از علوم معقول و منقول در حالی که به پانزده سالگی نرسیده بودم فارغ شدم.»(3)
مرحوم وحید بهبهانی را در خواب دیدند از او پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت: از بس از علما و کتابهایشان تجلیل کردم، خدا هم این توفیق را به من داد و این لطف را به من کرد.(4)
ص:84
آقایی می خواست از نجف به ایران بیاید. در مجلسی پرسید: ما چه کتابی را با خودمان ببریم که اگر محل حاچت شد، داشته باشیم و مراجعه کنیم؟
آن آقا در جوابش گفت: در شهرستانهایی که جواهر پیدا میشود، آدم میتواند در کتابخانهها به جواهر مراجعه کند. در غیر آن جاهایی که جواهر هست، برای مراجعه، کتاب دروس(1)
خوب است. تقریباً دورۀ کامل است. آن آخرش حدود و دیات و اینها را ندارد، لکن در غیر آنها تقریباً دورۀ کامل است.
لکن به حسب ظاهر، دروس هم تام الاستدلال نیست و کمی از استدلال دارد و بنده تا به حال کتاب مختصر استدلالی کامل، بهتر از «مفاتیح الشرائع»(2) که هم استدلالی است و هم مختصر است ندیدهام و چه بسا نوعاً به همان اصول مسائل اختصار کرده است. خیلی کتاب خوبی است برای این که ایشان آن را همیشه با خودش داشته باشد.(3)
ص:85
ص:86
تألیفات آن جناب (یعنی علامه مجلسی قدس سره زیاده از یک میلیون و صد و ده هزار بیت است و چون تقسیم شود بر ایام عمر شریفش که 73 سال بوده نصیب هر روزی زیاده از 53 پنجاه و سه بیت خواهد بود. و نفع برند از مولفات آن بزرگوار، عرب و عجم و عالم و جاهل و عارف و عامی و زنان و اطفال. و از علامۀ بحرالعلوم منقول است که آرزو میکرد که تمام مصنفاتش در دیوان عمل مجلسی (شود و در عوضش در دیوان عمل او نوشته شود یک کتاب از کتابهای فارسی را که ترجمۀ متون اخبار است و در جمیع اقطار شایع است.(1)
علامه مجلسی قدس سره در اینباره (تثبیت احادیث به وسیلۀ اسناد) کتاب رجال نوشتهاند و موجب شگفتی است که این کتاب را داخل کجاوه، زمانی که از اصفهان به مشهد میرفتند، تدوین کردهاند.(2)
آنقدر نوشت که دست راستش از کار افتاد، دست چپ همینطور، کتاب را روی سینه میگذاشت و برای فرزندش میخواند و او مینوشت.(3)
ایشان در آخر کتاب «قواعدالاحکام» خطاب به فرزند خود «فخرالمحققین» میفرماید:
ص:87
«... کتابهایی را که عجل مهلت نداده تمام کنم به اتمام برسان و اگر خلل و نقصان و یا خطا و نسیانی در آن مشاهده کردی اصلاح کن، هذه وصیتی الیک و الله خلیفتی علیک.»(1)
چرا باید حوزه ی اصفهان با ان سوابق درخشان در ماه حتی یک صفحه نشریه نداشته باشد؟ متأسفانه بازسازی مدارس به من محال نداد که در این زمینه کاری انجام دهم، اگر خداوند به من حیات و توفیق داد، به خواست خدا اقدام خواهم کرد.(2) و الا از فرزندان عزیز و برادران روحانیم درخواست عاجزانه دارم که در این امر کوتاهی نکنند.(3)
قوت کتابت ابن جریر به مرتبهای بود که هر روز 40 ورق تحریر مینمود و در عبقات است که در مدت 40 سال هر روزی 40 ورق مینوشت.(4)
ابوعمرو (غلام تَغلب) سی هزار ورقه را از حفظ املا کرد
ابوعمرو محمد بن عبدالواحد ملقب به مطرز معروف به غلام تغلب (مرد خوش حافظهای است که) از قاضی تنوخی نقل است که گفته من احفظ و حفظ کنندهتر از او ندیدم املاء کرد از حفظ خویش سی هزار ورقه و نه ورقه را.(5)
ص:88
از خواجه عبدالله انصاری نقل شده که گفته: جاری نمیشود قلم من بر چیزی مگر آنکه حفظ میکنم آن را و من حفظ دارم از هر سیصد هزار حدیث هزار هزار «یک میلیون» اسناد و فرموده: آنچه من کشیدهام (از رنج) در طلب حدیث مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم احدی نکشیده.
یک منزل نیشابور تا دزباد، باران میآمد در حال رکوع (و خمیدگی) راه میرفتم و جزوههای حدیث را در زیر شکم خود نهاده بودم و گفته است شب در پای چراغ، حدیث مینوشتم و فراقت نان خوردن نداشتم مادرم نان پاره و لقمه میکرد و در دهانم مینهاد.(1)
ص:89
ص:90
حجت الاسلام قرائتی در کتابش مینویسد:
در فرانسه به محققین و قضات و مسئولین رده بالای ارتش چک بدون مبلغ میدهند.
در یکی از شرکتهای دارویی در آلمان 110 هزار کارگر و کارمند وجود دارد که سی هزار نفر در بخش آموزش و تحقیقات کار میکنند.
در یکی دیگر از شرکتهای آلمان (شرکت بنز) 9 هزار نفر کار تحقیقاتی میکنند که الآن در اکثر کشورها افراد مهم سوار بنز میشوند و اتومبیلهای تشریفاتی کشورها بنر است.
ژاپن سالی صد میلیارد دلار صرف تحقیق برای بی نیاز شدن از نفت میکند
سالی 160 میلیارد دلار در آمریکا صرف تحقیق می شود.
آمریکا سالی 160 میلیارد دلار صرف تحقیق برای بی نیاز شدن از نفت میکند.
کم شدن فرهنگ کار و کار پردازی موجب ضرورت تحقیق
از سوی دیگر فرهنگ کار و کارپذیری هر روز کم میشود.(1)
ص:91
ص:92
عالمان شیعه در شمار اعمال شب قدر، توجه خاص به مباحثه و مطالعه داشتهاند و فرمودهاند که: شایسته است اهل علم، قسمتی از این شب را به تألیف، تحقیق، مباحثه علمی و مطالعه اختصاص دهند.
برخی از آثار مکتوب عالمان شیعه که در شب قدر به پایان رسیده عبارتند از:
تاریخ اتمام برخی از آثار گران سنگ شیعه در یکی از دو شب معروف به شب قدر، صورت گرفته است؛ مانند:
1)- کتاب ارزشمند «جواهر الکلام» از فقیه نامور شیعه، مرحوم شیخ محمد حسن نجفی.
قسمتی از ترجمه عبارت پایانی این کتاب، چنین است:
«خداوند بلند مرتبه چنین مقدر نمود که تألیف و نوشتن و اتمام کتاب جواهرالکلام در شرح شرایع الاسلام در شب بیست و سوم ماه رمضان 1254 صورت گیرد».(1)
2)- «منظومه سبزواری» از فیلسوف نامدار شیعی، مرحوم حاج ملاهادی سبزواری؛
3)- تفسیر گران سنگ «المیزان» از مفسر گران قدر معاصر، علامه سید محمد حسین طباطبایی.
ترجمه قسمتی از عبارات علامه طباطبایی دراین باره چنین است:
ص:93
«خداوند هستی آفرین را حمد و ستایش میگویم که توفیق کرامت فرمود که از نوشتن این کتاب در شب مبارک قدر – بیست و سوم رسال 1392 هجری فراغت یابم».(1)
4)- موسوعه ارزشمند حدیثی «میزان الحکمه» از حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی ری شهری؛(2)
و بسیاری آثار ارزشمند دیگر.
ص:94
ص:95
در این بخش از کتاب میپردازیم به نسخ و کتابهایی که در مدارس علمیه اصفهان نوشته شده است.
1)- شخصی به نام محمد تقی هزار جریبی در ذی القعده 1130، نسخهای از «تعلیقه بر تفسیر بیضاوی» تألیف شیخ بهایی قدس سره را، در مدرسۀ جدیدۀ سلطانیۀ اصفهان نوشته است، و این نسخه، در کتابخانۀ فرهنگ مشهد موجود میباشد.
2)- شخصی به نام مهرعلی، نسخهای از حاشیه بر شرح تجرید خواجۀ طوسی، از ملا عبدالرزاق لاهیجی را، با خط شکسته نستعلیق، در جمادی الاولی 1199، در مدرسۀ چهارباغ نوشته است، و این نسخه در کتابخانۀ مجلس شورای ملی موجود می باشد.
3)- شخصی به نام قربانعلی بن طاهر، در سال 1208 نسخهای ار، مفاتیح الشریع ملا محسن فیض کاشانی را نوشته، واین نسخه در کتابخانۀ مسجد اعظم قم موجود است.
4)- و نیز نسخهای از کتاب «شرح حکمۀ العین»، به خط نستعلیق، در سال 1241 به وسیلۀ صالح بن غلامعلی جیلانی (گیلانی) نوشته شده، و این نسخه به شماره 1217 ، در کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه قم موجود است.
5)- و هم چنین شخصی بهن ام سید معصوم بن جعفر حسینی دیلمانی، کتاب «اصل الاصول» محمد نعیم طالقانی اصفهانی را، که درعلم کلام و فلسفه بوده، در تاریخ 1241 در مدرسۀ چهارباغ اصفهان، نسخ برداری نموده است، واین نسخه به شمار 992، در کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه موجود است.
ص:96
6)- در سال 1260 شخصی به نام نظر علی بن محمد تقی، نسخهای از کتاب «لوامع الانوار العرشیه» در شرح صحیفۀ سجادیه علیه السلام ، تألیف محمد باقر بن سید محمد موسوی حسینی شیرازی را، در مدرسۀ سطانیه، مشهور به چهارباغ، تحریر نموده است، و این نسخه در کتابخانۀ مسجد اعظم قم، به شماره 61 و 62 موجود است.(1)
در کتابخانۀ مدرسۀ رضویه قم، نسخهای کتاب «شوارق لاهیجی» موجود است، که به خط ابوالقاسم بن احمد حسینی، کزازی الاصل، اصفهانی المسکن میباشد، و در تاریخ 1243، کتابت آن را در مدرسۀ جلالیۀ اصفهان به پایان رسانده است.(2)
نسخهای از «شرح فصوص الحکم» داوود قیصری، به خط نستعلیق حیدر علی سرحدی، در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است، که در سال 1228، در مدرسۀ جده کوچک نوشته شده است. و در کتابخانۀ دانشکده حقوق، نسخهای از کتاب «میراث»، مولی محمد تقی بن حسینعلی اصفهانی موجود است، که آن را محمد کریم بن حاج محمد ابراهیم قمی، در جمادی الاوی 1276، در مدرسۀ جده کوچک، کتابت نموده است.(3)
ص:97
در کتابخانه جامع گوهرشاد، نسخهای از کتاب «المطالع السعیده» فی شرح الفریده، تألیف سیوطی وجود دارد، که محمد مهدی بن محمد هاشم، در ماه شوال 1105 در مدرسۀ جده کبیرۀ اصفهان نوشته است. و نیز در کتابخانه آستانه قدس رضوی علیه السلام نسخهای از کتاب «شرایع الاسلام» محقق حلی وجود دارد، که به خط کاظم بن حسنعلی میباشد، و در ربیع الثانی 1231، در مدرسه جدۀ بزرگ اصفهان نوشته شده است. و در کتابخانه دانشکدۀ حقوق، نسخهای از کتاب «مغنی اللبیب» وجود دارد، به خط عبدالحکیم حسینی تفرشی، که آن را در مدرسۀ جده اصفهان نوشته است و ظاهراً مراد مدرسۀ جده بزرگ میباشد. و همچنین در کتابخانۀ جامع گوهرشاد، نسخهای از «شرح لمعه» موجود است ، که در سال 1085 در مدرسه جده نوشته شده، و نسخهای از کتاب «نظم اللئالی» سید ابوالقاسم استرآبادی موجود است، که به وسیلۀ محمد بن علی اصغر قائنی، در رمضان 1254 در این مدرسه نوشته شده است. و نیز در کتابخانۀ آیت اللم رعشی نجفی، مجموعهای وجود دارد از رسالههایی در طب، که به خط نستعلیق محمد حسین بن محمد رحیم خوئی میباشد، و در سال 1240 در مدرسه جده اصفهان نوشته شد، و به وسیلۀ کاتب وقف شده است.(1)
شخصی به نام محمد طیّب هزار جریبی، نسخه ای کتاب «حدود و دیات» از علامۀ مجلسی را، در سال 1152 برای مولانا، آخوند محمد جعفر، در مدرسۀ خواجه الماس نوشته است. و همچنین در سال 1304، محمد مهدی بن کربلایی محمد علی جابلقی، در مدرسۀ الماسیه، کتاب «رضوان
ص:98
الاملین» را که حاشیه بر «قوانین الاصول» میرزای قمی است، و تألیف محمد بن عبدالصمّد حسینی شهشهانی می باشد، تحریر نموده است.(1)
شخصی به نام نجم الدین بن هاشم، نسخهای از کتاب شریف «من لا یحضر الفیه» را، در مدرسۀ شفیعیه اصفهان در سال 1094 به خط نسخ نوشته، که در کتابخانۀ ملی ملک موجود است. و شخص دیگری به نام میرنصیر مازندرانی، از فضلا اصفهان دفتری را به قلم نستعلیق، در مدرسه محمد شفیع اصفهان نوشته که مشتمل است بر:
1)- شرح تذکره نصیریه در هیئت؛ از شمس الدین محمد خفری؛ 2)- شرح تذکره، از مولی فتح الله شابرانی شیروانی؛ 3)- الالفاظ السقراطیّه، از یعقوب بن اسحاق کندی، و کاتب نیز خودش حاشیههایی بر این نسخه دارد، و این دفتر در کتابخانه مجلس شورای ملی به شماره 3887 موجود میباشد.(2)
شخصی به نام ابراهیم مشهدی طوسی، نسخهای از «حاشیۀ الوافیه»، سید صدرالدین محمد بن محمد باقر قمی را، در مدرسۀ علیقلی آقا، به تاریخ پنج شنبه سوم رجب 1229 ، کتابت نموده است.(3)
ص:99
محمد مقیم بن ملا احمد گیلانی رانکوئی، در روز شنبه بیست و سوم جمادی الثانیه 1073، در مدرسه ملاعبدالله، نسخهای از کتاب «من لا یحضرالفقیه» شیخ صدوق را، به پایان رسانیده، که این نسخه به خط نسخ میباشد، و در کتابخانۀ ملی ملک موجود است. و شخصی به نام سعید بن میر محمد یوسف حسینی، در سال 1097، نسخهای از «حاشیۀ شرح اشارات» خواجۀ طوسی را، که از میرزاجان باغنُوی متوفای 994 میباشد، در مدرسۀ ملاعبدالله نوشته است.(1)
ما در اینجا فقط به هشت مدرسه اکتفاء نموده مدارس دیگری مانند مدرسۀ صدر، میرزا حسین، نوریه، نیم آورد، آقا مبارک یا مبارکیه (محله گلبهار)، ایلچی، خرابه، خلیفه سلطان، خواجه محبّت (محبتیه یا خواجه محب)، دارالعلم(الآن آثری از او وجود ندارد)، مدرسۀ شاه (مدرسۀ مسجد جامع عباسی)، شاهپوریه، شاهزادهها (مدرسۀ حکیم) و ... را برای اطلاعات بیشتر به کتاب ریشهها و جلوههای تشیّع و حوزه علمیه اصفهان، جلد دوم مراجعه نمایید.
ص:100
قرآن کریم
نهج البلاغه
ادب فنای مقربان،
ارشاد القلوب،
اسلام و محیط زیست،
امالی صدوق،
بحارالانوار
تحف العقول،
تفسیر نمونه
تفسیر نورالثقلین
تفسیر هدایت،
در پرتو وحی،
در محضر مجتهدی،
دیوان فرخی یزدی، انتشارات علمی،
الذریعه،
ریشهها و جلوههای تشیع و حوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، موحد ابطحی، میر سید حجت، ناشر: دفتر تبلیغات المهدی علیه السلام ، اصفهان، غدیر خم 1418ه.ق.
سازوکارهای موفقیت در تبلیغ،
سفینة البحار،
سند سازی و سند سوزی
شیخ مفید، معلم امت،
صحیح بخاری،
صحیح مسلم،
ص:101
صحیفه امام،
علاج النسیان یا در مان فراموشی، سید حسن میرحافظ، نشر الف، مشهد، چاپ اول، 1391ش.
فلسفه حقوق بشر،
الکافی،
گوهرهای حکیمانه،
مباحثه،
مرزبان امامت و ولایت،
مستدرک الوسائل،
معجزه نذر، نذر کلید حل مشکلات و برآورده شدن حاجات، مؤلف: سید حسین نجیب محمد، مترجم: سید محمد صالحی، ناشر یاس بهشت، تهران، چاپ سوم؛ 1394ش.
معجم الفاظ غررالحکم
مکاتیب الرسول،
من لا یحضره الفقیه،
میزان الحکمه،
نرم افزار تبلیغ، محسن قرائتی، واژه تحقیق
مجله پگاه حوزه،
سایت ها: سایت حوزه نیوز، خبرگزاری رسا،
almazaheri.ir
Entekhab.ir،
www.esf-hozeh.com
www.pooyesh.whc.ir
www.mobahesat.ir