رجعت

مشخصات کتاب

سرشناسه:بهبهانی، عبدالکریم

عنوان قراردادی:الرجعه . فارسی

عنوان و نام پدیدآور:رجعت [کتاب]/ گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی؛ ترجمه گروهی از مترجمان [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]؛ تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]؛ ویراستاری امرا... نصیری.

مشخصات نشر:قم: مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1435 ق.= 1393.

مشخصات ظاهری:37 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.

فروست:در مکتب اهل بیت علیهم السلام؛ 7.

شابک:دوره 978-964-529-270-4 : ؛ 978-964-529-277-3

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:رجعت

موضوع:رجعت -- احادیث

موضوع:احادیث اهل سنت -- قرن 14

شناسه افزوده:نصیری، امرالله ، ویراستار

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع). اداره ترجمه

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع)

رده بندی کنگره:BP222/4/ب9ر3041 1393

رده بندی دیویی:297/44

شماره کتابشناسی ملی:3828011

ص :1

اشاره

ص :2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :3

ص :4

رجعت

گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی

ترجمه گروهی از مترجمان [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]

تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]

ویراستاری امرا... نصیری

ص :5

ص :6

ص :7

ص :8

ص :9

سخن مجمع

«کار اساسی شما [مجمع جهانی اهل بیت ]... معرفی مکتب اهل بیت است به دنیای اسلام. بلکه به سراسر عالم، چون امروز همه دنیا تشنه معنویت اند و این معنویت در اسلام هست و در اسلامی که در مکتب اهل بیت معرفی می کند به نحو جامع و کاملی وجود دارد».

( از بیانات مقام معظم رهبری «مد ظله العالی»، 1386/5/28)

مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) که تبلور اسلام ناب محمّدی(صلی الله علیه و آله) و متّکی بر منبع وحیانی است، معارف ژرف و عمیقی دارد که از اتقان، استحکام و برهان برخوردار می باشد و مطابق با فطرت سلیم انسان هاست؛ بر همین اساس است که حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند:

« فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» [شیخ صدوق(رحمه الله)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج275:2]. این مکتب غنی و نورانی در پرتو عنایات الهی و هدایت ائمه ی اطهار(علیه السلام) و نیز مجاهدت هزاران جهادگر عرصه های علم و فرهنگ در طول قرون گذشته و حال، بسط و گسترش یافته است.

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) و تأسیس نظام اسلامی با تکیه بر قوانین اسلامی و با

ص:10

محوریت ولایت فقیه، افق های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی را برای انسان های آزاده به ویژه مسلمانان و پیروان و محبّان اهل بیت(علیهم السلام) گشود و توجه بسیاری از نخبگان و مستضعفان جهان را به خود معطوف کرد.

مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)، مولود این دگرگونی مبارک است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظلّه العالی) در سال 1369شمسی/ 1990میلادی تأسیس شد و تاکنون خدمات شایانی را در تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) و حمایت از پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان انجام داده است.

معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) در راستای رسالت خود جهت ارتقای شناخت و آگاهی پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در موضوعات ، سطوح، مخاطبان و عرصه های مختلف، در حوزه های تولید کتاب و مجلات به زبان های متعدد و سائر محصولات فرهنگی به فعالیت پرداخته است .

این اثر با هدف معرفی معارف اهل بیت(علیهم السلام) و پاسخ به شبهات مخالفین به ویژه وهابیان و سلفی ها تهیه شده و حاصل تلاش علمی و پژوهشی گروهی از پژوهشگران و نویسندگان فرهیخته و صاحب نظر و ارجمند می باشد.

ص:11

در اینجا بر خود لازم می دانم از دبیرکل محترم مجمع، حضرات اعضای محترم شورای کتاب، مدیران محترم اداره کل پژوهش و ترجمه، رئیس محترم گروه مطالعات بنیادی، دبیر محترم شورای کتاب و گروه مطالعات بنیادی، مترجمین عزیز و همکاران اداره ی ترجمه تقدیر و تشکر نمایم. همچنین از برادرانی که در ویرایش، تایپ، مقابله، تصحیح، آماده سازی، نشر و چاپ این کتاب تلاش کردند، تشکر می کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.

معاونت امور فرهنگی مجمع در راستای تعمیق و پویایی آثار منتشره در حوزه ی معارف اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان، از دیدگاه ها و پیشنهادهای اساتید، فرهیخته گان، صاحب نظران و پژوهش گران ارجمند استقبال می کند تا زمینه های بسط و گسترش هرچه بیشتر معارف اهل بیت (علیهم السلام)فراهم گردد.

به امید تعجیل در ظهور و فرج منجی عالم بشریّت حضرت مهدی(عج).

نجف لک زایی

معاون امور فرهنگی

ص:12

مقدمه

وحدت، همبستگی، اتّحاد و انسجام، از اصول عقلانی و برخاسته از اعماق سرشت انسانی است؛ هم چنان که یک اصل ثابت، مسلّم و همیشگی دین مقدّس اسلام نیز بوده و هست و تحقّق آرمان های آفرینش و نیل به اهداف عالی آن در این راستا قابل دسترسی است و قطعاً هیچ قوم و آحاد جامعه ای، در جنگ و فتنه، نزاع و تفرقه، به خیر و سعادت و کمال انسانی، نخواهد رسید.

امام امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) می فرماید:

إنّ الله سبحانه لم یُعط أحداً بفُرقةٍ خیراً ممّن مضی ولاممّن بقی. (1)

«خداوند سبحان، نه به گذشتگان و نه به آیندگان ، با تفرقه و جدایی خیری را عطا نکرده و نمی کند».

در سایۀ وحدت و یک دلی است که جامعه به آرمان ها و پلّه های ترقّی، گام نهاده و زیباترین استحکامات را بر سرتاسر جامعه حاکم می کند و محبّت و صمیمیّت و صلح و صفا را می گستراند.

از این رو، می بینیم قرآن کریم با لحن محکم و با هدف هدایت، چنین می فرماید:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَتَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَاحُفْرَة مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ . (2)

ص:13


1- (1) - نهج البلاغه: خطبۀ 176.
2- (2) - آل عمران: 103.

«همه با هم، به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید و یاد بیاورید آن زمانی را که با هم دشمنی می کردید. پس خداوند دل های شما را به هم نزدیک کرد و الفت و برادری بر شما حاکم نمود و (نیز) یاد بیاورید آن زمانی را که شما، در لبۀ پرتگاه آتش قرار داشتید، پس خداوند شما را از آن نجات داد و خداوند این چنین آیات خود را تبیین می کند، شاید به هدایت دست یابید».

و نیز پیامبر اکرم؛ حضرت محمّد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضاً». (1)

«نسبت فردِ با ایمان با مؤمن دیگر، همانند اجزای یک ساختمانند که هر جزئی از ساختمان، جزء دیگر را نگه داشته و محکم می نماید».

و نیز حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید:

«المؤمن أخو المؤمن، کالجسد الواحد، إن اشتکی شیئاً منه وجد ألَم ذلک فی سائر جسده». (2)

«مؤمن برادر مؤمن است ، مانند آنکه یک جسد می باشند؛ اگر عضوی از آن به درد آید، درد و رنج آن به دیگر اعضاء خواهد رسید».

بنابر این تفرقه، کینه توزی، نزاع و خون ریزی، هرگز مشروعیّت و مصونیّت نداشته و از کبائر و زشتی هاست که وجدان و عقل سلیم، آن را بی اساس و بی فرهنگی معرّفی کرده و در دین اسلام هم شدیداً مورد نکوهش و توبیخ قرارگرفته و مرتکب آن را به عذاب الهی، وعده داده است.

جهالت جاهلان و دسیسۀ دسیسه گران و فتنه انگیزان، در طول تاریخ مسلمین، کوشیده است که وحدتِ صفوف و یک پارچگیِ مسلمین، به جنگ و

ص:14


1- (1) - اصول کافی 166/2؛ نهج الفصاحه: 779؛ کنز العمّال: 141/1.
2- (2) - بحار الأنوار: 148/61.

خون ریزی تبدیل شده و کینه و بغض و بد بینی و اتّهام به خروج از دین و ورود در شرک را گسترش دهد. بنابر این بر مسؤلان و رهبران امّت و برآحاد جامعۀ اسلامی، فرض و حتم است که اجازه ندهند چنین فضائی بر جامعه اسلامی حاکم گردد و در نتیجه ذخائر و ثروت های امت اسلام، توسّط مستکبران روزگار و کافران خوش رنگ و نگار و صاحبان تراست ها و کارتل ها به راحتی و سهولت، غارت شود.

ما پیروان اهل بیت(علیهم السلام)، برخود لازم می دانیم جهت وحدت بیشتر مسلمین و زدودن موانع این اتّفاق و انسجام، نسبت های ناروائی که در طول تاریخ، به ویژه در این سال های اخیر، به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و به صورت ناجوانمردانه نسبت داده شده، از خود دورکنیم و با تمام وجود، از این تهمت ها و نسبت ها توسّط تکفیری ها و جریاناتی که آلت دست انگلیسی ها، صهونیست ها، و غارتگران امریکا و ... هستند، اعلان انزجار و تبرّی بجوییم.

از باب نمونه:

1 - ما که کتاب آسمانی مصون از تحریف، یعنی قرآن کریم را تنها کتاب همۀ مسلمین و بدون آن که کم و زیاد شده باشد و عیناً، همان قرآن کریم حضرت خاتم الأنبیاء محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و ثقل اکبر و سرتاسر آن را داعیِ توحید و یکتاپرستی می دانیم؛

- ما که بزرگ ترین موفّقیّت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را نفی بتها (اصنام) و نفی عبادت لات و عزّی و اعلان و تحقّق کلمۀ توحید «لا إله إلا الله» می دانیم؛

- ما که خطبه های غرّای توحیدی مولی الموحدین امیر المؤمنین(علیه السلام) را - شبانه روز - در مراکز آموزشی و پژوهشی، دانشگاه ها و حوزه ها و محافل علمی و تربیتی مان به تلاوت و تدریس و استضائه می نشینیم؛

ص:15

- ما که در مساجد و مراکز عبادتی مان ، متون سراسر توحید اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را همانند دعای کمیل از امام علیّ(علیه السلام)، دعای عرفه از امام حسین(علیه السلام) و دعای ابو حمزه ثمالی از امام سجاد(علیه السلام) و ده ها دعای توحیدی دیگر تلاوت می شود و طنین انداز است:

«... متی غِبْتَ حتّی تَحْتاجَ إلی دلیلٍ یَدلُّ علیکَ... عَمِیَتْ عینٌ لا تراکَ... ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَما الّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک...». (1)

- ما که هزاران اثر معرفتی و توحیدی همچون کتاب توحید شیخ اقدم «صدوق» را داریم، ما که ...

با همۀ این اوصاف، به صورت جاهلانه و مزوّرانه و مزدورانه به هدف بدبین کردن سایر مسلمین ناجوانمردانه به شرک متّهم شده و می شویم!!! ( فما لهم کیف یحکمون )؟؟!!.

2 - اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) و مهدویّت، ریشه قرآنی دارد و مذاهب و فرق اسلامی - روی هم رفته - به آن اعتراف دارند تا جائی که انکار آن را موجب قتل منکر آن دانسته اند. (2)

و نیز جایگاه رفیعی از سنّت و معرفت اسلامی را برای آن حضرت ذکر کرده اند و قاطبۀ علمای اهل بیت(علیهم السلام) و بسیاری از علمای مذاهب اسلامی، روایات و احادیث و اخباری که در شأن و ولادت آن حضرت است، مورد تصریح و تصحیح و اعتراف قرارداده اند؛ مانند صاحب سنن ترمذی، قرطبی مالکی، ابوجعفر عقیلی، سیوطی، ابن حجر عسقلانی، حاکم نیشابوری، بیهقی، ابن اثیر، بغوی، ابن قیّم، ذهبی، تفتازانی، ابن کثیر دمشقی، جزری شافعی، عبدالوهّاب شعرانی، متّقی هندی، عبدالباقی زرقانی، سفارینی حنبلی، محمّد امین

ص:16


1- (1) - بحار الأنوار: 95/ 226 (بخشی از دعای عرفه).
2- (2) - همانند ابن حجر هیتمی شافعی، شیخ صبای حنفی، خطابی مالکی، یحیی حنبلی و...

سویدی، شوکانی، مؤمن شبلنجی، قنوجی بخاری، کتانی مالکی، خضر مصری، غماری شافعی، ناصر الدین البانی، ابواعلی مودودی، کمال الدین ابن طلحه شافعی، یاقوت حموی، ابو نعیم اصفهانی، ابن جوزی حنبلی، گنجی شافعی، جوینی شافعی، ابن علی شافعی همدانی، حمد الله مستوفی، ابن شحنۀ حلبی حنفی، خواجه پارسا حنفی، ابن صبّاغ مالکی، سراج رفاعی، ابن طولون دمشقی، ابو عبّاس قرمانی حنفی، ابن عامر شبراوی، ساباط قاضی حنفی، قندوزی حنفی، حمزاوی شافعی مصری، زرکلی سلفی، یونس سامرایی، احمد طوسی بلاذری، ابن شاکر بدری شافعی، عبدالکریم یمانی، صبان شافعی، ابن عماد دمشقی حنبلی و غیر اینان... .

حال نگاه بیندازید و ببینید:

امام مهدی(علیه السلام) و مهدویّت - که در کتاب و سنّت، محکم ترین ریشه و اساس و برهان و این همه معترف به تواتر و صحت و ولادت و حیات از جمیع فرق اسلامی دارد- چگونه با زشت ترین تعبیرها مورد استهزاء و تمسخر و افتراء و نسبت های ناروا قرار گرفته است؟!.

از این عصارۀ انبیاء و خلف اوصیا، گاهی به «امام مزعوم» و گاهی به «معدوم» و ... تعبیر می شود !! و گاهی می نویسند که شیعیان کنار سرداب حلّه یا سرداب بغداد، یا سرداب سامرّا (1) و یا ... مرکبی را آماده می کنند تا آن که او وقتی که از آن سرداب خارج شد، سوار آن مرکب شود!. اینان هنگام نماز هم، هم چنان در کنار مرکب باقی می مانند، زیرا ممکن است که در همان وقت از سرداب خارج شود و کسی کنار مرکب نباشد تا او را سوار کنند!!.

ص:17


1- (1) - بالآخره، معلوم نشد این سرداب کجاست!

وارونه نشان دادن حقایق، تحریف و سیاه نمایی در زمینۀ اعتقادات و معارف حقّه اهل بیت(علیهم السلام) توسّط دشمنان و بقاء بر میت های آکلة الاکباد و آنان که گوینده «لااله الاّ الله و محمّدٌ رسول الله» و معتقدان معاد و محشر و اهل قبله و قرآن را همانند گوسفند سر می برند و جهت جلب رضایت سردمداران کفر و غاصبان قدس، همه گونه خوش خدمتی دارند و در تمام دوران ننگین رژیم جعلی و سفّاک صهیونیستی، در حمایت از مظلومین فلسطین، و مقدسات مسلمین حتی یک فشنگ و یا تیری رها نکرده اند، امّا هر روز شاهد آنیم که دسته دسته اهل قبله و توحید و بعثت و معاد را با کمال شقاوت و بی رحمی، قطعه قطعه و به آتش می کشند و فتنه و تفرقه را بین امّت اسلام می گسترانند.

لازم به تذکر است: این دو مورد به عنوان نمونه بود و گرنه مسلمانان هر روزه شاهد نشر و بسط صدها مورد دیگر با هزاران سایت و کتاب و مقالات و نرم افزار، توسّط این مجموعۀ فاقد عاطفه و رحم و متحجّر و تکفیری با هدف شوم تفرقه افکنی و جنگ و جدال در امّت اسلامی می باشند، فإلی الله المشتکی.

در هر صورت، ما به عنوان این که به حفظ وحدت مسلمین و قطع ید اجانب از بلاد اسلامی و زدودن اتّهامات و افتراءات از مکتب اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) مکلّفیم، بر خود واجب می دانیم جهت زایل کردن بدبینی از ذهنیّتی که اینان در بین عموم مسلمین با دروغ، نفاق، افتراء و بهتان ساخته اند، اقدام نماییم و انزجار و بی زاری خود را از این تفرقه افکنان و جنگ افروزان وابسته به استکبار و کفر جهانی، اعلان نماییم.

ص:18

مجموعۀ «فی رحاب اهل البیت(علیهم السلام)» (1) حدود چهارده سال پیش، جهت زدودن این ذهنیّت و زدودن برخی از موانع وحدت، در معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و با کمک، مساعدت و همکاری گروهی از فضلا و محققین (2)، طرّاحی و سپس مورد تنظیم و تدوین قرار گرفت.

بحمدالله به سرعت و به طور گسترده و چشمگیر، مورد استقبال محافل علمی و پژوهشی و علاقه مندان و دوستداران وحدت مسلمین، قرار گرفت.

شخصیّت های علمی و دست اندرکاران نشر و قلم و گروه های محاوره و مناظره، در همان زمان تدوین و نشر، پیشنهاد ترجمه ی این مجموعه را به زبان های زنده دنیا دادند که بحمدالله ترجمۀ فارسی آن توسّط ادارۀ ترجمۀ

ص:19


1- (1) - این مجموعه بیش از چهل جلد است که هر یک از آنها به یک موضوع و یک شبهه اختصاص دارد و به زبان عربی و با سبک مقارنه و ارائه دلائل تنظیم یافته است.
2- (2) - جهت تقدیر از زحمات عزیزانی که در این مجموعه به نوعی تلاش داشته و نقشی که در تحقّق این کار علمی و فرهنگی داشته اند. متذکّر می شویم: 1 - ابوالفضل اسلامی (علی)؛ مسؤول گروه و مشرف علمی پروژه. 2 - سیّد منذر حکیم؛ پیگیر امور مجموعه. 5 - 3 - سیّد عبدالرحیم موسوی، شیخ عبدالکریم بهبهانی و صباح بیاتی؛ تهیّه کنندگان بعضی از متون مجموعه. 9 - 6 - شیخ عبدالأمیر سلطانی، شیخ محمّد هاشم عاملی، شیخ محمّد امینی و شیخ علی بهرامی؛ تصدّی مسائل استخراج و مقابله. 13 - 10 - سیّد محمدرضا آل ایّوب، عباس جعفری، حسین صالحی و عزیز عقابی؛ در مسائل تصحیح و تطبیق و روند امور. ضمن آن که از نظرات ارزشمند آقایان: شیخ جعفر الهادی (خوشنویس)، شیخ محمّدهادی یوسفی غروی، استاد صائب عبدالحمید وغیر اینان در برخی از این متون استفاده کرده ایم. جزاهم الله خیر الجزاء. (ناشر)

معاونت امور فرهنگی، آماده گردید و اینک مورد بررسی مجدّد و ویراستاری قرار گرفت و تقدیم علاقه مندان می شود.

امید است که این تلاش و جهاد فرهنگی، مورد قبول پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیّة الله الأعظم(عج) قرار گرفته باشد.

گ-روه مطالع--ات بنیادی

ابوالفضل اسلامی (علی)

1392/8/28

ص:20

مباحثی پیرامون رجعت

1- معنای رجعت

مراد از «رجعت در اعتقاد امامیّه» این است که: خداوند گروهی از مردگان را - به همان صورتی که در دنیا بودند - دوباره به دنیا برمی گرداند و اینان بر دو گروه اند؛ برخی از آنان در زندگی دنیوی، ایمانشان خالص بوده و برخی دیگر، کافر خالص بوده اند.

آنگاه خداوند، اهل حقّ را بر اهل باطل و مظلومان را بر ظالمان پیروز خواهد کرد و این امر، در زمان امام مهدی(عج) واقع خواهد شد وبعد از آن خواهند مرد.

گروهی، در تفسیر دیگری از (رجعت) ، گفته اند: مراد از آن، بازگشت حقّ به اصل خویش است واین امر به دست امام مهدی(عج) تحقّق می یابد.

این تعریف، زنده کردن مردگان و بازگشت دوباره آنان به دنیا را شامل نمی شود.

دیدگاه اوّل در میان جمهور امامیّه به جهت پیروی کردن آنان از اهل بیت(علیهم السلام) شایع است. و به خصوص از زمان شیخ صدوق، شیخ مفید، سیّد مرتضی و شیخ طوسی، تا زمان علامۀ مجلسی و شیخ حرّ عاملی، این دیدگاه شکل گرفته. امروزه فقیهان ودانشمندان شیعه نیز به همین قول، اعتقاد دارند.

ص:21

2- مرتبۀ اعتقاد به رجعت

بدیهی است که عقیدۀ اسلامی، اصولی دارد که همان آن را قبول دارند ونیز فروعی دارد که گاهی اوقات در آن اختلاف ایجاد می شود. «رجعت» از اصولی نیست که اختلاف در آن روا نباشد. در این باره شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء می نویسد:

(اعتقاد به رجعت در مذهب شیعه امر الزامی نمی باشد و انکار آن مضر نیست؛ گرچه اعتقاد به آن، نزد شیعیان، ضروری می باشد ولی تحقّق تشیّع از جهت وجود و عدم، منوط به آن نمی باشد ورجعت مانند برخی از علامتهای قیامت است؛ مثل: نازل شدن عیسی(علیه السلام) از آسمان، ظهور دجّال، خروج سفیانی.... از دیگر قضایای رایج میان مسلمانان است که اعتقاد به آنها از شرایط مسلمان بودن نمی باشد). (1)

رجعت به این معنا، قسمتی از بخشهای تکمیل کنندۀ تفکّر مهدویّت در اسلام است و بدین جهت، این دو، دارای مضمون واحد و مشترک می باشند و آن پیروزی حق و شکست باطل در آخرین نبرد تاریخی میان آن دو است و نظام دنیا در حال حرکت به بسوی حق است.

اگر ادیان آسمانی قبل از اسلام، به بازگشت برخی از پیامبران به دنیا معتقد هستند. و مسلمانان - اعمّ از شیعه وسنّی - از جهت اعتقاد به اصل تفکّر مهدویّت، مشترک می باشند، پس مانعی از اعتقاد به

ص:22


1- (1) - اصل الشیعة و اصولها: 35، چاپ مؤسّسۀ اعلمی- بیروت.

رجعت - که به عنوان تأکید کنندۀ اصل تفکّر مهدویّت و در امتداد و توضیح دهندۀ آن است - وجود ندارد.

بنابر این، ایمان به رجعت، مکمّل و بیانگر اصل تفکّر مهدویّت است که همۀ مسلمانان آن را قبول دارند، پس تأکید بر این اصل وژرف نگری در آن، از طریق تفکّری عمیق و مساعدت کتاب و سنّت، فضیلتی است که شایستۀ بزرگداشت و احترام است. با همۀ اینها رجعت - چنان که سیّد محسن امین عاملی (رحمه الله) فرموده - «امری است نقلی؛ اگر نقل صحیح باشد، اعتقاد به آن لازم است و اگر نقل صحیح نباشد، اعتقاد به آن لازم نیست». (1)

به همین دلیل به نظر برخی از علماء که این نقل نزد آنان تمام نیست، یا در دلالت آن اشکال دارند؛ روایت های موجود در این زمینه را به صورتی تفسیر کرده اند که از آن برانگیخته شدن در دنیا قبل از آخرت، لازم نمی آید بلکه به معنای بازگشت دولت حقّ وشکست قدرت ظلم وستمگری می باشد. (2)

3- دلیلهای اثبات رجعت

اشاره

اثبات رجعت و اقامۀ دلیل بر آن، دارای سه مرحله است:

الف: مرحله اثبات امکان رجعت و محال نبودن آن

بهترین دلیلی که امکان آن را اثبات می کند، این است که «رجعت» نوعی از «معاد» است که هیچ اختلافی ندارد، با این تفاوت

ص:23


1- (1) - نقض الوشیعه: 376، چاپ مؤسّسۀ اعلمی- بیروت.
2- (2) - ر.ک: مجمع البیان: 7/ 366 (تفسیر آیۀ 83 از سورۀ نمل).

که رجعت، بازگشت دنیوی است که در پایان دنیا برای برخی از مردم - که رهبران ایمان و سران کفر هستند - تحقّق می یابد لکن «معاد» باز گشت اخروی است که همۀ انسانها را در برمی گیرد.

و هر استدلالی که برای امکان اثبات «معاد» آورده شود، صلاحیّت دارد که برای امکان «رجعت» نیز دلیل باشد. استواری این مرحله از پژوهش (مرحلۀ عقلی) متّکی به ادلّۀ معاد است وغنی بودن آن به سبب غنای ادلّۀ معاد می باشد.

ب: عدم تعارض اعتقاد به رجعت با عقاید اسلامی

در این مرحله اثبات می شود که «اعتقاد به رجعت»، با هیچ یک از ابعاد عقاید اسلامی، مخالفت ندارد؛ زیرا گاهی اوقات، امکان دارد عقیده ای ممکن باشد لکن اعتقاد به آن، مخالف ویا موجب تضعیف بُعد خاصّی از ابعاد عقیدۀ اسلامی گردد، آیا این شرط (عدم مخالفت با بُعدی از ابعاد عقیدۀ اسلامی) در مبحث رجعت وجود دارد؟

باید گفت: اعتقاد به رجعت از دو جهت مشتمل بر این اثبات است:

1- اعتقاد به رجعت، نه تنها با هیچ یک از ابعاد اعتقادات اسلامی، مخالف نیست بلکه موجب ژرف نگری و مؤثّر بودن و قوّت اصول پنجگانۀ دین است. رجعت، پدیده ای است که قدرت مطلقه و فراگیر خداوند، و راستی و درستی راه پیامبران، به کرسی نشاندن حقّ امامت و واقعی بودن معاد را روشن می کند.

ص:24

2. اعتقاد به رجعت، دارای مصادیقی میان امّتها و پیامبران گذشته است وقرآن کریم برخی از این مصادق را با تأکید بیان کرده است. آن چیزی که دلیل روشن بر اعتقاد به رجعت است، نه تنها با اعتقادات اسلامی مخالفت ندارد؛ بلکه از خواستها و لازمهای آن است؛ به این بیان که قرآن کریم، از اموری که با توحید منافات دارد ویا سود وزیانی به آن نمی رساند، سخن نمی گوید بلکه قرآن کریم به سبب بهره مندی از حکمت - که خود را به آن توصیف نموده - باید از اموری سخن براند که موجب تقویت توحید شود. با تحقیق در قرآن کریم مشاهده می شود که این کتاب مقدّس، دربارۀ رجعت با اشارۀ گذرا نسبت به حصول آن و واقع شدنش در میان امّتهای سابق، اکتفا نکرده بلکه آن را با بیانهای مکرّر وبه طور مؤکّد تبیین کرده است. واین امر دلالت دارد که اعتقاد به رجعت، موجب تأکید توحید است. در سورۀ بقره آمده است:

أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیَاهُمْ إنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ . (1)

«آیا ندیدی جمعیتّی را که از ترس مرگ، از خانه های خود فرار کردند؟ و آنان هزارها بودند، خداوند به آنان گفت: بمیرید، سپس خدا آنان را زنده کرد، خداوند نسبت به بندگان خود احسان می کند ولکن بیشتر مردم، شکر (او را) بجا نمی آورند».

ص:25


1- (1) - بقره(2): 243.

مفسّران - از جمله ابن جریر طبری در تفسیرش - روایاتی را از ابن عبّاس، وهب بن منبه، مجاهد، سُدّی و عطا نقل می کند که شأن نزول این آیه دربارۀ گروهی از بنی اسرائیل است که به سبب بیماری طاعون - که در دیارشان بود - از آن فرار کردند و خداوند آنان را میراند. پیامبری به نام حزقیل از میان آنان عبور نمود و دربارۀ آنان به فکر فرورفت، در حالی که اجساد آنان فرسوده شده بود. خداوند به او وحی فرمود: «آیا می خواهی ببینی که چگونه آنان را زنده می کنم؟»، آنگاه خداوند آنان را زنده نمود.

سیوطی نیز مانند این روایت را نقل کرده است. (1)

ونیز گفتار خداوند را می خوانیم:

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ . (2)

«و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر این که خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم، پس صاعقه شما را گرفت، در حالی که تماشا می کردید، سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم، شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید».

ص:26


1- (1) - تفسیر طبری: 2/ 588- 586، چاپ دار الفکر؛ الدرّ المنثور: 2 /741، چاپ دار الفکر.
2- (2) - بقره (2) : 56-55.

دربارۀ این آیه، مفسّران - از جمله طبری - نقل کرده است که: «اینان بعد از گفتارشان همگی مردند و موسی(علیه السلام) با اصرار از خداوند در خواست نمود که آنان را زنده کند، خداوند نیز ارواحشان را به آنان برگرداند». (1)

ونیز خداوند فرموده است:

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّیَ یُحْیِی هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَی العِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أنَّ اللّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ . (2)

«یا مانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده ) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، گفت: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده می کند؟ خداوند او را یک صد سال میراند، سپس زنده کرد و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز، یا بخشی از یک روز، فرمود: نه بلکه یک صد سال درنگ کردی؛ نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود، هیچ گونه تغییر نیافته است، ولی به الاغ خود نگاه کن، برای این که تو را نشانه ای برای مردم قرار دهیم. (اکنون) به استخوانهای (مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها

ص:27


1- (1) - تفسیر طبری: 1 / 293 - 290.
2- (2) - بقره (2): 259.

را برداشته، به هم پیوند می دهیم، و گوشت بر آن می پوشانیم. هنگامی که بر او آشکار شد، گفت: می دانم خداوند بر هر کاری تواناست».

مفسّران - از جمله طبری - روایات زیادی را نقل کرده اند که عزیر یا ارمیا از بیت المقدّس عبور نمود، بعد از آن که بخت نّصر آن را خراب کرده بود، برایش سؤال ایجاد شد که خداوند چگونه مرده ها را زنده می کند؟ خداوند قدرت خویش را دربارۀ زنده کردن مردگان به عزیر نشان داد (چنان که آیه آن را بیان کرده است). (1)

در قرآن، آیات دیگری وجود دارد که «رجعت پس از مرگ» را در مورد انسان و حیوان بیان کرده است؛ از جمله آیات 73 و 260 سورۀ «بقره» و آیاتی که زنده کردن مردگان، به وسیلۀ حضرت عیسی(علیه السلام) را بیان می کند.

از مجموع آیات گذشته و این که قرآن کریم، اعتقاد به رجعت را در میان امّتهای گذشته مکرّر بیان کرده در می یابیم که بیان آن، لغو و بیهوده نیست بلکه قرآن کریم هدفی در ورای آن دارد که در صدد تحقّق آن هدف می باشد وآن ژرف نگری در توحید و اعتقادات است.

ج: مرحلۀ اثبات وقوع شدن رجعت در آیندۀ جامعۀ اسلامی

اشاره

آیا در قرآن کریم و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) مطلبی وجود دارد که «وقوع رجعت» را در آینده ای اثبات کند؟

ص:28


1- (1) - تفسیر طبری: 3/ 47 - 28.

معتقدان به رجعت به این سؤال قاطعانه جواب مثبت می دهند؛ به جهت اعتماد به برخی از آیات قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که در ذیل بیان می شوند.

الف: آیات

1- خداوند می فرماید:

ویَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ . (1)

«(به خاطر آور) روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند، محشور می کنیم و آنان را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند».

این آیه از برانگیخته شدن گروهی از انسانها در آینده سخن می گوید و این حشر، حشر اخروی نمی باشد؛ زیرا حشر اخروی، همگانی است و اختصاص آن به برخی از مردم، معنایی ندارد؟ به خصوص این که قرآن کریم در سه آیۀ بعد، روز قیامت را ذکر می کند:

وَیَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ . (2)

«(به خاطر آورید) روزی را که در صور دمیده می شود وتمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، در وحشت فرو می روند، جز کسانی که خدا خواسته وهمگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می شوند».

ص:29


1- (1) - نمل: (27):83.
2- (2) - نمل (27): 87.

گفتنی است که نشانه های قیامت، در این آیه وجود دارد، نه در آیۀ قبل، و اگر آیۀ قبل هم دربارۀ قیامت باشد، تکرار این آیه بدون وجه خواهد بود.

2- خداوند می فرماید:

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (1).

«چگونه به خداوند کافر می شوید؟ در حالی که شما مردگان بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را می میراند وبار دیگر شما را زنده می کند، سپس به سوی او باز گردانده می شوید».

در این آیه خداوند دو حیات و دو بازگشت را مطرح می کند؛ حیات اوّل، همان زندگی دنیوی است و حیات دوّم ثم یحییکم میان حیات اوّل و بازگشت به سوی خداوند است که این حیات، فقط بر «رجعت» منطبق می باشد.

3- خداوند می فرماید:

قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَی خُرُوجٍ مِّن سَبِیلٍ . (2)

«آنان می گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن از (دوزخ) وجود دارد؟»

کیفیت استدلال به این آیه، مانند آیۀ گذشته است.

ص:30


1- (1) - بقره (2): 28.
2- (2) - غافر (مؤمن) (23): 11.

اینها برخی از آیات قرآن کریم است که بر «رجعت» دلالت می کند.

ب: روایات

امّا روایات فراونی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیتش در بارۀ اثبات رجعت، از سوی محدّثان و مفسّران شیعه در کتابهای روایی و تفسیری، نقل شده است. (1)

روشن است که ما به همۀ این روایات استدلال نمی کنیم بلکه به برخی از آنها - که در منابع فریقین ذکر شده است - اکتفا می کنیم. بارزترین آنها روایت معروف «ابو سعید خدری» است. وی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کند:

«تمام سنّتهای امّتهای قبل را وجب به وجب وذراع به ذراع پیروی می کنید و حتّی اگر آنان در سوراخ سوسماری وارد شده

ص:31


1- (1) - برخی از نویسندگان، چهل کتاب برشمرده اند که اختصاص به این موضوع دارد. در این جا به برخی از آنها اشاره می شود: 1- کتاب رجعت ابی حمزۀ بطائنی که نجاشی آن را ذکر کرده است: 2- اثبات رجعت ابن شاذان. 3- رجعت شیخ صدوق. 4- رجعت عیّاشی، مؤلّف کتاب تفسیر عیّاشی. 5- اثبات رجعت علامۀ حلّی. 6- ایقاظ حرّ عاملی که این کتاب گسترده ترین کتاب در این زمینه می باشد؛ زیرا 600 حدیث و 64 آیه در آن ذکر کرده است. در این زمینه به کتاب رجعت، چاپ مرکز رسالت مراجعه کنید.

باشند، شما از آنان پیروی می کنید.. عرض کردیم: ای پیامبر خدا! (مراد) یهود و مسیحیان هستند؟ فرمودند: پس چه کسی؟) (1)

پیش از این گذشت که رجعت در میان امّتهای گذشته واقع شده است، مقتضای حدیث این است که رجعت در میان این امّت نیز واقع خواهد شد.

اینها تنها برخی از مواردی است که دربارۀ رجعت به آن استدلال شده است، پس باید در برابر این استدلالها تواضع علمی نمود؛ زیرا حدّاقل این است که اعتقاد به رجعت را به عنوان یک اعتقاد مورد پذیرش مطرح می کند و کسی که رجعت را نمی پذیرد، باید با دلیل، آن را رد کند و یا این که بدون دلیل، مخالفت کند لکن از هیچ کس قابل قبول نیست که اعتقادات دیگران را - که از راه برهان و دلیل پذیرفته اند - به سخریّه بگیرد.

با کمال تأسّف، کسانی هستند که با رجعت مخالفند؛ در حالی که منابع اصلی ایشان از آن سخن گفته است. کسی که سخن مخالفان تفکّر اهل بیت(علیهم السلام) را در بارۀ رجعت بخواند، تصوّر می کند که آنان در کتابها و آثار و میراث فرهنگی خود در دورترین نقطه از آن قرار دارند ولکن اگر میراث فرهنگی آنان را مطالعه کند و در آن بیندیشد، روایات فراوانی را می یابد که بر وجود اعتقاد به رجعت نزد آنان دلالت می کند.

از جمله امور روشنی که در کتابهای تاریخی آمده این است که:

ص:32


1- (1) - صحیح بخاری کتاب الاعتصام بقول النبی: 9/ 127.

«وقتی خبر رحلت پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) میان مسلمانان منتشر شد، عمر بن خطّاب گفت: چه کسی فلان شهر وفلان شهر از شهرهای رم را فتح می کند؟ پیامبر خدا نمی میرد تا این که آنها را فتح کنیم و اگر بمیرد، منتظر او خواهیم ماند چنان که بنی اسرائیل منتظر موسی(علیه السلام) شدند. او همواره می گفت: پیامبر خدا نمرده است ولکن به سوی پروردگارش رفت چنان که موسی(علیه السلام) رفت و چهل شبانه روز از قوم خویش غایب گشت. سپس به سوی آنان بازگشت. به خدا قسم! پیامبر خدا بر می گردد و کسانی که گمان کنند او مرده، دستها و پاهای آنان باید بریده شود». (1)

بر این اساس، عمر بن خطّاب، اوّلین کسی است که اعتقاد به رجعت را مطرح کرده است؛ نه عبد الله بن سبا (شخصیّت افسانه ای که هر گونه منکری در تاریخ اسلامی، به او نسبت داده می شود).

ابن ابی دنیا (م. 281) کتابی به نام «من عاش بعد الموت؛ کسانی که بعد از مرگ زیسته اند»، تألیف کرده است و این کتاب از سوی دار الکتب الاسلامیّه در بیروت، با تحقیق، در سال 1987 م. نشر یافته است.

ابو نعیم اصفهانی درکتاب دلائل النبوّه، وسیوطی در کتاب الخصائص الکبری، بابی خاص در معجزات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دربارۀ زنده کردن مردگان قرار داده اند.

ص:33


1- (1) - سیره نبویّه ابن هشام: 4/ 205؛ طبقات کبری: 266/2.

علاوه بر این، سیوطی، کراماتی برای غیر پیامبر، دربارۀ زنده کردن مردگان ذکر کرده است. (1)

ونیز روایت کرده اند که زید بن حارثه، ربیع بن خراش و مردی از انصار، بعد از مرگ، سخن گفته اند. (2)

شبهاتی دربارۀ رجعت

در اعتقاد به رجعت، شبهاتی هست که پاسخ روشنی را می طلبد.

1- اعتقاد به رجعت موجب تشویق به معصیت است! به جهت این که هنگام رجعت، شخص می تواند از گناهان گذشتۀ خود توبه کند؟

این اشکال در صورتی وارد است که رجعت، عمومی باشد و همۀ مردم را در بربگیرد و یا این که نام افرادی که دو باره به دنیا برمی گردند، معیّن شده باشد، حال آن که چنین نیست؛ زیرا رجعت، مخصوص سران کفر و رهبران ایمان است و کسی نمی تواند نام افراد را معیّن کند و امر به دست خداوند است وهمین مقدار در ارتباط با تشویق نکردن به معصیت، کافی است.

ص:34


1- (1) - علامه امینی، بحث طولانی را در جلد 11 از کتاب الغدیر: 195- 103 به این امر اختصاص داده است و مواردی از مکتب خلفا را نقل می کند که بر وجود غلوّ در آن دلالت دارد و ضمن آن، روایات فراوانی که در برگیرندۀ معنای «رجعت» است، وجود دارد.
2- (2) - تهذیب التهذیب: 3/ 410.

2- اعتقاد به رجعت، موجب قایل شدن به «تناسخ» می شود که میان مسلمانان مردود است؟

باید گفت: عقیده به تناسخ، مقوله ای است و اعتقاد به رجعت، مقوله ا ی دیگر که با آن تباین کلّی دارد؛ «تناسخ»، حلول ارواح مردگان در بدن دیگران - که حیات دنیوی دارند - می باشد، در حالی که مراد از «رجعت» بازگشت ارواح برخی از مردم به بدنهای آنان است (مانند آنچه در قیامت واقع می شود) اگر لازمۀ رجعت، تناسخ باشد، هر آینه تناسخ در معاد و در زنده کردن مردگان به وسیلۀ حضرت عیسی(علیه السلام) ودر مصادیق رجعت، میان امّتهای گذشته نیز باید باشد.

و در باطل بودن تناسخ، روایت های متواتری از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است و دانشمندان امامیّه در گذشته و حال بر آن تأکید کرده اند. اعتقاد به آن نیز سر انجام انسان را به کفر می کشاند.

ابو الحسن اشعری در کتاب مقالات الاسلامیّین، بین قول به رجعت - که امامیّه آن را پذیرفته اند - و بین قول به تناسخ که اهل غلوّ و زنادقۀ منکر قیامت آن را قبول دارند - جدایی انداخته است.

3- طبق گفتار احمد امین، اعتقاد به رجعت، موجب ظهور افکار یهودگری میان شیعیان شده است؟

جواب این است که پذیرش بخشی از اعتقادات ادیان سابق، از جمله برنامه ها و دستورات اسلام است؛ زیرا اسلام، عمل به ادیان سابق را نسخ کرده است، امّا در بُعد اعتقادی، جوهره ای ثابت و مشترکی، میان تمام ادیان وجود دارد و اسلام، کاملترین بیان و تعبیر

ص:35

از آن جوهره است، پس صرف این که عقیده ای از اعتقادات ادیان سابق، جزء اسلام باشد، موجب ایراد بر آن نیست.

تازه این در صورتی است که فرض کنیم که رجعت، از اعتقادات یهود باشد (چنان که احمد امین ادّعا می کند!).

بنابر این، گفتار احمد امین، شگفت انگیز وباطل است. گویا او از روشن ترین و بارزترین اعتقادات اسلامی دربارۀ پیامبران گذشته بی اطّلاع است.

خود قرآن کریم، واقع شدن رجعت، میان بنی اسرائیل را عنوان کرده است. تشیّع نیز خطّی است که از روح اعتقادات پیامبران گذشته وجوهرۀ آن - که در تمام رسالتها ثابت است - سخن گفته است.

4- چگونه بین اعتقاد به رجعت و بین این گفتار خداوند جمع می کنید که می فرماید:

وَحَرَامٌ عَلَی قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ . (1)

«و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند) آنان هرگز باز نخواهند گشت».

این آیه بازنگشتن ظالمان به دنیا را بیان می کند، پس اگر ما قایل به رجوع برخی از آنان شویم، این اعتقاد، مخالف با آیه خواهد بود؟

در جواب باید گفت که اعتقاد به رجعت، مخالفتی با آیه ندارد؛ زیرا آیۀ شریفه در بارۀ گروهی خاص از ستمگران است و آنان

ص:36


1- (1) - انبیا (21): 95.

کسانی اندکه در دنیا هلاک گشته و در آن، به عذاب آسمانی گرفتار شده اند.

امّا ستمگرانی که بدون عذاب و عقوبت از دنیا رفته اند، آیه در ارتباط با آنان ساکت است و شاید سکوت آیۀ شریفه نسبت به آنان، به نوعی امضای رجعت آنان ویا رجعت گروهی از آنان به انتخاب خداوند است.

نتیجۀ بحث

«رجعت» امر محالی نیست و نیز مخالفتی با توحید ندارد بلکه تجلّی قدرت مطلقۀ خداوند است و روایات فراوانی از اهل بیت(علیهم السلام)- که عدل قرآن می باشند - بر اثبات آن نقل شده است. همچنین آیات زیادی از قرآن کریم بر اثبات آن وجود دارد که در بحثهای گذشته به آنها استدلال شد. در واقع رجعت، همانند برخی از نشانه های قیامت و نوعی از معاد است که کافران آن را بعید می شمارند.

ص:37

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109