معلولان و انتخابات

مشخصات کتاب

سرشناسه : نوری، علی، 1363 -

عنوان و نام پدیدآور : معلولان و انتخابات/ علی نوری ؛ [برای] دفتر فرهنگ معلولین.

مشخصات نشر : قم: توانمندان، 1397.

مشخصات ظاهری : 200 ص.: مصور.

شابک : 200000 ریال 978-600-99808-1-9 :

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه.

موضوع : معلولان -- وضع حقوقی و قوانین -- ایران

موضوع : People with disabilities -- Legal status, laws, etc. -- Iran

موضوع : انتخابات -- ایران

موضوع : Elections -- Iran

موضوع : انتخابات -- قوانین و مقررات (فقه)

موضوع : ‪Election law (Islamic law)

موضوع : شوراهای اسلامی -- ایران

موضوع : *Islamic councils -- Iran

شناسه افزوده : دفتر فرهنگ معلولین

رده بندی کنگره : 1397 6م9ن/1532 KMH

رده بندی دیویی : 55013/346

شماره کتابشناسی ملی : 5144024

ص: 1

اشاره

معلولان و انتخابات

به اهتمام: علی نوری

ویراستار: عبداله امینی پور

نوبت چاپ: اول، بهار 1397

شابک: 9-1-99808-600-978

عکس روی جلد: از سایت صدا و سیمای مرکز خوزستان

ناشر: توانمندان شمارگان: 1000 نسخه قیمت: 000/200 ریال

قم، بلوار محمدامین، خیابان گلستان، کوچه11، پلاک4، دفتر فرهنگ معلولین

تلفن: 32913452-025 فکس: 32913552-025 همراه: 09125520765

www.HandicapCenter.com

, www.DataDisability.com , info@handicapcenter.com

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 3

ص: 4

فهرست

مقدمه 9

فصل اول: پیشینه

دوره قبل از اسلام 15

حضرت شعیب 15

حضرت اسحاق 24

حضرت ایوب 32

حضرت یعقوب 46

دوره اسلامی 48

عبداللّه بن ام مکتوم 48

اسماء 49

عبداللّه بن عفیف ازدی 50

ابوالجارود، عبدی همدانی خراسانی، زیاد بن ابی زیاد منذر (150ق) 51

ابن صهبان، ابوعمر حفص بن عمر (150-246ق) 51

محمد بن سعدان (161-231ق) 52

ابن میمون، عماره بن حمزه (199- ؟ق) 52

ابن ابی الیمان (200-284ق) 52

ابن مرزبان، ابومنصور (متولد 300ق) 53

ابن مقله بیضاوی، ابو علی محمد (272-328ق) 53

آل بویه، معزالدوله ابوالحسن (303-356ق) 54

ابن سلامه، ابوالقاسم هبة اللّه (متولد 410ق) 54

ابن حناط (درگذشت 437ق) 55

ابن فضلان، جمال الدین (517-595ق) 55

ابراهیم شاه خلجی، رکن الدین (درگذشت 695ق) 56

ابن بذوخ/ بدوح (قرن 6ق) 56

تیمور لنگ (736-807ق) 56

محمد بن عمر صالحی مشهور به ابن سلطان (870-950ق) 57

وجیه الدین ابوضیاء عبدالرحمان مشهور به ابن زیاد (900-975ق) 57

داود انطاکی 58

دوره معاصر 59

سید نعمت اللّه 59

محمد خزائلی 60

منیره عیسی بن هندی 67

آلوسی، عبدالحمید (درگذشت 1324ق) 67

محمدابراهیم (1311-1389ق) 68

پایان و نتیجه 68

ص: 5

فصل دوم: کاندیداهای دارای معلولیت در انتخابات 96

اسماعیل ابوطالبی.. 71

بهزاد اشتری.. 71

محمدعلی افشاری.. 74

بهرام برزگر. 76

لیلا بهرامی مکری.. 78

محمدحسن پارسائیان. 83

غلامرضا تجدد محمد علیخانی.. 83

حمیدرضا جعفریان. 84

حسن حسینلو. 86

سید صابر حسینی.. 88

علیرضا حیدری رامشه. 89

رحمان دلاوری.. 91

روح اللّه ذوقی احسان. 93

طاهره رضاپور کویشاهی.. 97

کاظم رضایی.. 101

محمود سلوکی.. 103

محسن شریفی فهلیانی.. 104

عباس شیری.. 105

علی صابری.. 107

حیدر صدقعلی.. 109

محمد طهماسبی.. 110

مرادحسین طهماسبی الفت آبادی.. 111

اصغر عباسی.. 112

علی اصغر عین القضات.. 112

مهدی قنبری موحد. 114

حسین کاردان. 116

علی کیانی.. 116

محمدحسین معین.. 118

قدرت اللّه ممبینی.. 119

مسلم ویسی.. 122

فصل سوم: قانون حضور معلولان در انتخابات

پیشینه قانون شرکت نابینایان در انتخابات.. 125

آغاز تلاش های نمایندگان: آبان 1390. 126

طرح مجدد در مجلس نهم. 126

ص: 6

دیدگاه رئیس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان مجلس 128

دیدگاه کمیسیون بهداشت مجلس 129

طرح قانونی شرکت نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی 129

دیدگاه تشکل های ویژه معلولیت 131

رأی گیری مجدد 133

انتقاد علی صابری از مصوبه جدید 135

نقض حقوق اساسی نابینایان 137

دفاع از حقوق نابینایان 139

مگر نمایندگان مجلس با چشم تصمیم گیری می کنند؟! 140

نقض حقوق شهروندی با حذف نابینایان از انتخابات مجلس 140

تلاش مجدد برای طرح کاندیداتوری نابینایان در مجلس 141

نتیجه و پایان 142

فصل چهارم: مبانی حقوقی اسلام

نگرش اسلام به حقوق معلولان 145

برابری و تبعیض 153

حقوق معلولان در نهج البلاغه 155

واقع گرایی 162

مشارکت اجتماعی و سیاسی معلولان 162

مشارکت فرهنگی و علمی معلولان 170

نتیجه گیری 176

فصل پنجم: بازتاب های اجتماعی

گفت وگو با برخی از نامزدهای دارای معلولیت شوراهای شهر و روستا 179

بازتاب انتخابات شوراها در روزنامه ها 183

حضور کاندیدای جامعه معلولان در شورای شهر نوید بخش شهری پویا 188

شورای شهر و حقوق معلولان 192

لزوم حضور کاندیدای جامعه معلولان در عرصه رقابت انتخابات شوراها 193

کاندیداتوری معلولان در انتخابات شوراها مصداق بارز موفقیت توانمندسازی 194

انتظار جامعه معلولان از 174 معلول منتخب شورای شهر و روستا 195

منابع و مآخذ 199

ص: 7

ص: 8

مقدمه

معلولان اعمّ از نابینایان، ناشنوایان، فاقدان حس حرکتی و افراد دارای ضایعات نخاعی و خلاصه همه اقشار دارای نوعی معلولیت در یکصد سال اخیر در ایران، مسیر پر سنگلاخ و پر حادثه و کاملاً صعب العبور را طی کرده اند. در دوره قاجاریه و پیش از آن معلولان سواد خواندن و نوشتن نداشتند و از کوچک ترین حقوق و امتیازات اجتماعی بهره مند نبودند. فاقد مدرسه و نظام آموزش و پرورش؛ نظام حقوقی مصوب ویژه خودشان بوده و بدون در نظر گرفتن حقوق انسانی حتی از سوی نخبگان جامعه، در وضعیت نامناسبی زندگی می کردند. با اینکه متون دینی و آموزه های اسلامی در قرآن و احادیث، حقوق آنان را به رسمیت شناخته و از مدیریت اجتماعی خواستار تأمین زیست و زندگی کاملاً مطلوب انسانی برای آنان شده است.

از وقتی معلولان به این واقعیت پی بردند که خودشان باید به رفع موانع و ساختن وضعیت مطلوب جامعه شان بپردازند و به آموزه های قرآنی «ان اللّه لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(1) توجه پیدا کردند، با پشتکار و تلاش خودشان توانستند مراحل صعود مدنی را مرحله به مرحله، پشت سر گذارند. نخستین مرحله سواددار شدن و فراگیری خواندن و نوشتن بود. بدون گذر از این مرحله، ورودشان به دنیای مدرن ممکن نبود؛ وقتی وارد مدنیت و حقوق گرایی می شدند که بتوانند سخنان دیگران را متوجه شوند و بتوانند با یکدیگر تفهیم و تفاهم برقرار نمایند و جامعه مدنی هر چند کوچک تشکیل دهند. عنصر اولیه چنین جامعه ای سواد خواندن و نوشتن است. افرادی مانند مرحوم باغچه بان و مرحوم رشدیه تلاش بی دریغ در سواددار کردن معلولان به خرج دادند.

پس از گذشتن از مرحله فراگیری خواندن و نوشتن، وارد تحصیلات متوسطه و همزمان وارد نهادهای مدنی اولیه مثل اشتغال و ورود در کسب و کار شدند. پس از چند سال تثبیت در مرحله میانی و ثبات در شغل و درآمدیابی و انتقال از طبقه ضعفاء به طبقه متوسط جامعه، راه ورودشان به تحصیلات عالی و حرکت به طرف نهادهای عالی اجتماعی مثل دانشگاه ها، پژوهشگاه ها، تعاونی ها، تشکل های مدنی و مراکز شغل و اشتغال هموار گردید.

چند دهه از ورودشان به این مرحله گذشت؛ تا اینکه تجربه جدید در جامعه هدف مطرح شد و آن ضرورت ورود معلولان به سطح مرجع جامعه است. معلولانی که مشاغلی مثل وکالت، استادی دانشگاه و مدیریت نهادهای مدنی را تجربه کرده بودند، خود را بر حق می دانستند که جزء اقشار

ص: 9


1- . سوره رعد، آیه 11.

تصمیم ساز کلان جامعه شوند و بتوانند برای نیازها و مشکلات خودشان در سطح کلان و ملی تصمیم سازی نمایند. چون در این دوره نظریه هایی مطرح شده بود که مشکلات معلولان برطرف نمی شد مگر اینکه خودشان در مناصب عالی اجتماعی حضور و عضویت پیدا کنند. قانون جامع معلولان ایران وقتی سامان خواهد یافت که خود معلولان در قوه مقننه حضور داشته باشند و با یارگیری در این جبهه بتوانند تصمیم گیری و نهایتاً تصویب کنند. همینطور شغل و اشتغال، درآمد و کسب و کار، فرهنگ و آموزش و پرورش و ده ها مشکل معلولان بر اساس این نظریه فقط با عضویت و حضور آنان در مراکز عالی تصمیم گیری سامان دهی می گردد.

اما حضور آنان در قوه مجریه به عنوان رئیس جمهور یا معاونان ریاست جمهوری یا وزیران یا معاونان وزرا و در قوه مقننه و نهادهای همسو و وابسته به این قوه مثل شورای نگهبان یا در قوه قضائیه به دو شیوه امکان پذیر است: باید از بالا نصب شوند و یا توسط مردم انتخاب گردند.

منظور از نصب، تعیین توسط مقامات بالاتر مثل رهبری یا رئیس جمهور یا رئیس قوه قضائیه یا قوه مقننه است. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین نصبی مشاهده نشده، دیده نشده به نابینا یا ناشنوا یا معلول جسمی حرکتی برای منصبی، حکم داده شود. البته در مورد جانبازان مواردی بوده ولی در مورد معلولان مادرزاد و حادثه ای سراغ نداریم؛ حداقل برای مناصب عالی سراغ نداریم؛ اما برای مناصب رده چندم مواردی بوده است.

راه دوم انتخاب توسط مردم است. اغلب مردم وقتی رأی می دهند که کارایی و توانمندی فرد را دیده و تجربه کرده باشند. وقتی در سال 1342 مردم اراک به محمد خزائلی نابینا برای مجلس شورای ملی رأی دادند، در واقع توانایی های او را دیده بودند. وی چندین جلد کتاب منتشر کرده و در زمینه های فرهنگی توانایی های مناسب و مقبول از خودش بروز داده بود.

بنابراین در دهه های اخیر معلولان به این نتیجه رسیدند که، رفع مشکلات مدنی آنان با حضورشان در مراکز قدرت و در نهادهای اصلی تصمیم گیری امکان پذیر است. اما حضور آنان فقط از طریق انتخابات ممکن می باشد، البته راه های دیگر هم هست که زمان بر و طولانی است، مثل طی کردن روند اداری و تلاش برای رسیدن به مدیریت های بالاتر. به هر حال به نظر می رسد مشارکت معلولان در انتخابات مهم ترین و سریع ترین و مطمئن ترین راهی است که آنان را به مراکز اصلی قدرت نزدیک می کند.

با اینکه انتخابات نسبت به راه های دیگر برای معلولان مطلوب تر است ولی نیاز به آموزش و مطالعه تجارب گذشته دارد. در هر انتخابات چه انتخابات شوراها یا مجلس شورای اسلامی یا ریاست جمهوری، ده ها معلول ثبت نام می کنند و بسیاری با اعتقاد می آیند و بسیار تلاش می نمایند اما اغلب آنها موفق نمی شوند. یک دلیل آن، فقدان آموزش و عدم انتقال تجارب گذشته به آنان است. به همین دلیل در دفتر فرهنگ معلولین درصدد برآمدیم انتخابات گذشته را با محوریت معلولان مرور نماییم. اما بررسی همه انتخابات از دوره مشروطیت تاکنون بسیار وقت گیر و

ص: 10

مشکل است. از این رو فعلاً در این کتاب افراد نامزد شده در همه انتخابات سال 1396 را شناسایی و تحلیل خواهیم کرد.

هدف و خط مشی از تألیف و انتشار این کتاب چند مطلب است:

1- انتخابات به عنوان یک آزمون می تواند ارتباط و تعامل مردم و معلولان را نشان دهد. در این آزمون می توان به دیدگاه های مردم درباره معلولان پی برد و دانست چه مقدار به معلولان باور دارند؟ عدم باورشان به چه دلیل و تابع چه متغیرهایی است؟ احترام و اعتقاد مردم به نامزدهای دارای معلولیت را چگونه می توان ترمیم کرد و ارتقا بخشید؟

با مطالعه علمی انتخابات و روابط مردم و نامزدهای معلول می توان به تجارب و دستاوردهای سودمندی دست یافت و با به کارگیری آنها در انتخابات بعدی راه موفقیت را گشود.

2- ورود معلولان در دستگاه های عالی نظام چه مشکلاتی به همراه دارد و چگونه و با اتکا بر چه داشته هایی می توانند موفق شوند؟

متأسفانه تجارب پیشین گردآوری نشده و به صورت مکتوب در نیامده، این کتاب اولین تلاش در این حوزه است.

3- مشکلات معلولان برطرف نمی شود مگر اینکه خودشان در دستگاه های نظام سیاسی و اجرایی حضور و اشتغال داشته باشند. حضور فقط با رأی مردم ممکن است. اما معلول چکار کند و چه مسیری را طی نماید تا از صندوق رأی بتوانند با موفقیت بیرون بیایند؟

4- انتخابات متکی بر سه محور انسانی است: نامزد و منتخب؛ مردم انتخابات کننده؛ مسئولان و مدیران تصمیم گیر و مجری یا قانون گذار برای انتخابات و مؤثر در آن.

موفقیت معلولان به عنوان نامزد، پیش از هر چیز به فرهنگ سازی نیاز دارد. یعنی اولاً خود معلولان باید این اقدام را مهم و سرنوشت ساز ببینند؛ مردم باید به کاندیداتوری معلولان احترام گذاشته و نگویند آدم نابینا یا ناشنوا و یا ویلچری نمی تواند کار کند، برعکس خدمات و شایستگی و صلاحیت آنان را دیده و بالاخره مدیران و مسئولان در بخش های مختلف توجیه شده باشند و این اقدام را مشروع و مقبول بدانند.

اگر به مردم گفته شود معلول توانایی کار و خدمت دارد و به همین دلیل رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم عبداللّه بن ام مکتوم نابینا را به عنوان جانشین خود در شهر مدینه تعیین می کرد و هر وقت می خواست برای امور نظامی از مدینه خارج شود، امور شهر و مردم را به عبداللّه می سپرد، یا اگر زندگی نامه سفیران و پادشاهان و حتی انبیایی مثل حضرت یعقوب برای مردم و مسئولان گزارش گردد که با داشتن نوعی از معلولیت، وظایف خطیر اجتماعی را بر عهده داشتند، بسیار مؤثر است.

5- ورود معلولان در عرصه های انتخابات مدنی مشتمل بر تجارب گران سنگی است که معلولانِ نسل های بعد با تکیه بر آنها می توانند به موفقیت برسند. این کتاب درصدد است تجارب را جمع آوری و به نسل های بعد منتقل کند.

ص: 11

6- معلولان در طول تاریخ پروژه های بسیار داشته، خدمات و فعالیت گوناگون انجام داده اند ولی تاریخ نگاران به ثبت و نگهداری و گزارش آنها نپرداخته اند. مردم این زمان به دلیل در اختیار نداشتن آن گزارش ها، شناخت درستی از معلولان دوره های سابق ندارند. این کتاب درصدد است فعالیت معلولان در حوزه انتخاب را گردآوری و چهره های معلولان نامزد و کاندیدا شده و فعال در عرصه انتخابات را به تاریخ معرفی کند.

کتاب درصدد است اولاً ادله و مستندات دینی و ملی که انتخاب معلولان را مشروع می نماید، معرفی کند؛ دوم اینکه حضور معلولان در رأس نهادهای قدرت را در طول تاریخ نشان دهد؛ سوم کاندیداهای دارای معلولیت که در سال 1396 در ایران در جریان انتخابات مشارکت داشتند معرفی نماید. نظریات و آرای حقوقی مخالفان و موافقان را هم مطرح کند. هدف ما این است که مسیر و تجربه انتخاب معلولان را به صورت مکتوب در اختیار کاندیداهای نسل جدید قرار دهیم.

از فرهیختگانی که با راهنمایی های خود به ارتقای این اثر کمک کردند تشکر می کنیم. به ویژه از جناب حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی نماینده آیت اللّه العظمی سیستانی مدظله که با راهنمایی و مساعدت، انجام این تحقیق را میسر کردند تشکر می نماییم.

علی نوری

بهار 1397

ص: 12

فصل اول: پیشینه

اشاره

ص: 13

اگر به بحث های نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسات مربوط به نامزد شدن و انتخاب شدن معلولان توجه شود، می بینیم بعضی از آنها هیچ جایگاهی برای معلولان در زمینه اشغال پست ها و سمت های مدیریتی کشور اعم از سمت های بالا یا میانی یا سمت های تقنینی و کارشناسی در سطح حضور در شوراها قائل نیستند و حضور معلولان در مقام قاضی، نمایندگی مردم در شورای شهر و روستا و مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری و مانند اینها را غیرمشروع می دانند. البته گاه مطرح کرده اند که نسبت به جانبازان یعنی معلولان جنگ مشکلی ندارند.

این فصل درصدد بررسی تاریخی این مسئله است. آیا در طول تاریخ، نابینایی یا معلول جسمی حرکتی یا ناشنوایی در سمت های بالایی یا میانی کشوری حضور داشته اند؟ آیا قرآن کریم یا روایات یا سیره معصومین علیهم السلام با حضور معلولان مشکل دارند و این پدیده را نفی می کنند؟ یا برعکس در طول تاریخ معلولانی در سمت های کشوری حضور داشته و اسلام هم با این گونه موارد تعارضی ندارد؟

این فصل از سه مقطع تاریخی، دوره قبل از اسلام، دوره اسلامی و دوره معاصر یا جدید، نمونه هایی گزارش نموده تا نشان دهد، معلولان در همه دوره ها در سمت های مدیریتی، قضایی، دیوانی و تقنینی حضور داشته و اسلام هم به نفی آنها نپرداخته است.

منظور از اسلام قرآن کریم و روایات در مورد شخصیت هایی است که به رغم آسیب جسمی رهبری مردم را هم بر عهده داشتند مثل حضرت ایوب و قرآن با اینگونه افراد برخورد منفی ندارد.

در دوره اسلامی در محضر پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم یا ائمه علیهم السلام و گاه با دستور ایشان معلولانی در سمت هایی مشغول می شدند. البته هدف معرفی همه شخصیت ها نبوده که خود چند جلد کتاب نیاز دارد بلکه منتخبی از آنها اینجا معرفی شده اند.

ص: 14

دوره قبل از اسلام

اشاره

قرآن کریم چند شخصیت دارای آسیب را معرفی کرده است و از حضرت یعقوب یا حضرت ایوب به عنوان کسانی که در دوره ای از زندگی شان دچار آسیبی در جسمشان شدند با این حال رهبری مردم را بر عهده داشتند یاد کرده است.

به تصریح قرآن کریم انبیاء از جنس بشر بوده و دارای جسم بوده اند. با توجه به اینکه جسم به بیماری، پیری و مرگ مبتلا می گردد، از این رو هر انسانی به دلیل جسم داشتن ممکن است دچار معلولیت شود. قرآن از چند تن از انبیاء نام می برد که نابینا شده یا به آسیب های جسمی گرفتار شده بودند. اما تحلیل و موضع قرآن کریم نسبت به این افراد اهمیت دارد و هیچ گاه آنها را تخطئه و نفی نمی کند بلکه به تکریم آنان می پردازد.

حضرت شعیب

نسبشناسی

شعیب پیامبر(ع) از فرزندان ابراهیم(ع) نه از فرزندان اسحاق و نه از فرزندان اسماعیل بود. نام پدرش مدین بن ابراهیم و مادرش از فرزندان لوط بود(1). نامش در فرهنگ یهود و عبری و نیز در تورات، یترون ثبت شده است.(2) بعضی نام پدرش را نویب و مدین را پدربزرگ او دانسته ونامش را به این صورت ثبت کرده اند: شعیب بن نویب بن مدین بن ابراهیم.(3) ابراهیم پس از ساره همسری از کنعانیان گرفت. مدین از این همسر است.(4)

نامش در تورات یترون است ولی بعضی یترون (پدر زن موسی) را شعیب ندانسته اند. نیز اینکه یترون همان پدر زن موسی است یا نه؟ اختلافی است(5).

نابینایی

شعیب بر اساس اسناد و منابع قدیمی نابینا بود و نابینایی او در بسیاری از منابع تأیید شده است. صفدی (درگذشت 764ق) او را در کنار یعقوب و اسحاق، و هر سه را نابینا می داند.(6)

همو از کتاب

ص: 15


1- . تاریخ بلغمی، ج1، ص332.
2- . همان.
3- . تفسیر کشف الاسرار، ج7، ص147؛ نامش را به صورت های دیگر هم ثبت کرده اند. نک اعلام القرآن، ص488.
4- . همان.
5- . اعلام القرآن، ص488؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص 1321-1322؛ دایرۀالمعارف تشیع، ج9، ص597.
6- . نکت الهمیان، ص42.

تلقیح فهوم اهل الاثر ابن جوزی و از کتاب رأس مال الندیم، ابوالعباس احمد بن علی بن بانه نقل کرده که اسحاق، یعقوب و شعیب را نابینا می دانستند.(1)

صفدی کتاب نکت الهمیان را درباره نابینایان نوشت و اطلاعات مختلف آنان را گردآوری و در این کتاب آورده است. در مقدمه، بخشی را به انبیای نابینا اختصاص داده و سه تن از انبیا یعنی شعیب، یعقوب و اسحاق را نابینا می داند. البته دیدگاه مخالف را هم آورده و می نویسد: قرآن به صراحت به نابینایی حضرت یعقوب می پردازد و می فرماید: «ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ» یعنی چشمان حضرت یعقوب به دلیل فراق یوسف، سفید شد. نیز در جای دیگر می فرماید: «فَارْتَدَّ بَصِیرًا» یعنی حضرت یعقوب با دیدن یوسف بینا شد. سفید شدن چشم و برگشت بینایی دلالت دارد که شخص قبلاً نابینا بوده است.(2)

به نظر صفدی، قاضی و نبی می تواند نابینا باشد، البته ایشان بیشتر به ادله نقلی اکتفا کرده و وارد ادله عقلی نشده، مهم ترین دلیل نقلی مطلبی است که در قرآن کریم ذکر شده، می فرماید: بر اثر کثرت گریه و تأثیری که فراق یوسف بر جسم یعقوب گذاشت، موجب شد چشمان او نابینا شود. چون یعقوب و دیگر انبیا بشر هستند و بُعد جسمانی دارند و مثل دیگر انسان ها بیمار شده، در جنگ اگر تیر به بدن آنها اصابت می کرد، مجروح می شدند. کسانی که پیامبران را فاقد بیماری و آسیب جسمانی و ناتوانی در اعضا و جوارح می دانند، در واقع باید انبیا را از جنس بشر ندانند بلکه آنها را از جنس ملائکه و امثال آن بدانند. در صورتی که این دیدگاه برخلاف قرآن و روایات است.

نکته مهم دیگر اینکه بیماری، نقص و مذموم نیست بلکه مثل دیگر رخدادهای این جهانی و طبیعت و جهان مادی، از واقعیت های غیرقابل انکار است. بنابراین این نظر که بیماری را مذموم و مخالف شرافت و کرامت انبیا می دانند، غلط است. شرافت و کرامت پیغمبران به روح و عقل و آرای درست و الهی آنان است. اما بیماری یا آسیب جسمی آنان خلل و اشکالی در انسانیت و روان آنها وارد نمی کند. معلولیت مثل نابینایی هم نوعی بیماری است و برای همه انسان ها از جمله پیامبران طبیعی است. به همین دلیل قرآن کریم می فرماید حضرت یعقوب بر اثر کثرت ناراحتی و گریه، چشمانش سفید شد و آسیب دید. مثل هر انسان دیگر که اگر زیاد گریه کند، چشمانش آسیب دیده و بینایی اش ضعیف خواهد شد.

منابعی که نابینایی حضرت شعیب را مطرح کرده بسیاراند؛ مثل میبدی در تفسیر کشف الاسرار(3)؛

مولانا در دیوان شمس از این رخداد استفاده عرفانی کرده و آن را در قالب اشعار زیبا بیان کرده است.(4)

ص: 16


1- . همان، ص 3-4.
2- . همان، ص 42-43.
3- . تفسیر کشف الاسرار، ج7، ص147.
4- . کلیات شمس یا دیوان کبیر، به کوشش فروزانفر، امیر کبیر، چاپ اول، ص6.

نیز تفسیر سورآبادی(1) و بعضی دیگر که می گویند: کثرت گریه شعیب به دلیل حُبّ و اشتیاق زیاد او به خداوند و معبودش موجب نابینایی شد.(2)

سید هاشم بحرانی از علمای سده 12ق در تفسیر البرهان ذیل آیه 91 سوره هود «وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا» نوشته است: چشمان شعیب ضعیف شده بود.(3)

ذیل آیه 27 سوره قصص که نکاح دختر شعیب با موسی را مطرح می کند آورده است:

ابن بایویه از انَس روایت کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: شعیب از حبّ خدا آن قدر گریست تا نابینا شد. پس خداوند بیناییش را به وی بازگرداند. باز آن قدر گریست تا نابینا شد و خدا بینایی وی را بازگرداند. بار چهارم خداوند به وی وحی کرد که: ای شعیب! این کار را تا کی می خواهی ادامه دهی؟ اگر این کار تو از شدت ترس از آتش است، آن را از تو برداشتم و اگر به شوق بهشت است، آن را به تو بخشیدم. عرض کرد: ای خدا و سرورم! تو خود می دانی که من نه از ترس آتش و نه به شوق بهشتت گریستم. خداوند به وی فرمود: حال که چنین است، من کلیم خود موسی بن عمران را به خدمت تو می گمارم.(4)

صاحب تفسیر البرهان این روایت را از کتاب علل الشرایع صدوق نقل کرده است.(5)

دیدگاه علامه طباطبایی

علامه سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان(6) مبحثی به نابینایی شعیب اختصاص داده و روایات متعدد در این زمینه را آورده و بررسی کرده، نخستین روایت از شداد بن اوس به نقل از کتاب الدّر المنثور است:

شداد از رسول خدا(ص) نقل کرده: شعیب(ع) از عشق به خدا آنقدر گریست تا کور شد و خدای تعالی دوباره چشمش را به او برگردانید و به وی وحی فرستاد: ای شعیب! این چه گریه ای است که می کنی؟ آیا از شوق به بهشت است و یا ترس از دوزخ؟ شعیب عرضه داشت: نه، ولیکن حبّ تو در دلم گره خورده، وقتی به تو نظر کنم، دیگر باکی از آن ندارم که تو با من چه معامله ای خواهی کرد، پس خدای تعالی به وی وحی فرستاد که: ای شعیب! اگر این گفته تو حق باشد، پس گوارا باد تو را لقای من، ای شعیب! به همین جهت من موسی بن عمران را خادم تو کردم با اینکه او حکیم و هم سخن من است.(7)

چند نکته مهم در این روایت هست:

ص: 17


1- . اعلام القرآن، الشبستری،ص488.
2- . همان، ص488.
3- . ترجمه تفسیر روایی البرهان، ج5، ص211.
4- . همان، ج7، ص110.
5- . علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1، ص74
6- . ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج10، ص565.
7- . الدّر المنثور، ج3، ص348.

1. زمان کور شدن و زمان شفا یافتن ذکر نشده اما از قرائن پیداست که به هنگام سکونت در مدین، نابینا شده است. با توجه به حوادث زندگی شعیب و اینکه مدین هلاک و نابود شد و او به «ایکه» کوچ کرد و نیز قرائن دیگر، احتمالاً در سنین میانسالی او بوده است.

2. ازدواج موسی با دختر شعیب و داماد وی شدن و این که قرار شد به عنوان مهریه دخترش ده سال خدمت و کار کند، همه اینها به اذن الهی و به دلیل نابینایی شعیب بوده است.

چون شعیب نابینا بوده، موسی می پذیرد مساعدت کند و اینکه دخترانش در ملاقات نخست با موسی، پدرشان را پیر سالخورده (شیخ کبیر) معرفی و توصیف کردند، قرینه بر نابینایی او می تواند باشد.

نیز در کتاب الدّر المنثور آمده که ابوالشیخ از علی بن ابیطالب روایت کرده که روزی در خطبه اش این آیه را که راجع به شعیب است تلاوت کرد که قوم به او گفتند: «وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا» یعنی هر آینه تو را بین خودمان ضعیف مییابیم. آنگاه فرمود: شعیب(ع) نابینا شده بود، بدین جهت او را ضعیف شمرده و نسبت ضعف به او دادند؛ در تفسیر جمله «وَلَوْ لا رَهْطُکَ» علی(ع) فرمود: «به خدا سوگند که جز او معبودی نیست، آنها از جلال و عظمت پروردگارشان هیچ پروایی نکردند و جز از قوم و عشیره از هیچ چیز هیبت نمی بردند».

در روایت امام علی(ع) چند نکته هست:

1. حضرت علی(ع) به عنوان بهترین مفسر قرآن کریم، معنی «ضعف» در آیه «وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا»(1) (یعنی قوم شعیب به او می گفتند: ما تو را در جامعه خودمان ضعیف و ناتوان یافته ایم)، از نگاه مخالفان شعیب ناتوانی به دلیل نابینایی می داند. یعنی حضرت علی(ع) می گوید: مشرکان و کفّار بت پرست و مستکبر، شعیب را ضعیف و ناتوان می دانستند چون نابینا بوده است.

مفهوم سخن اینست که مؤمنان و پیروان شعیب و موحدان، شعیب را به دلیل نابینایی نباید ناتوان و ضعیف بدانند.

2. تمامی آیه این گونه است: قَالُوا یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا ۖ وَلَوْلَا رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ ۖ وَمَا أَنْتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ؛ مخالفان شعیب گفتند: ای شعیب آنچه می گویی ما نمی فهمیم در حالی که تو در این جامعه ضعیف هستی و اگر قبیله کوچک تو نبود، هر آینه تو را سنگسار می کردیم و هرگز تو نزد ما عزت و اعتبار نداری.

حضرت علی(ع) عبارت « لَوْ لاَ رَهْطُکَ» را این گونه تفسیر کرده: مخالفان شعیب بر مبنای معیارهای جاهلی فکر می کردند عظمت و هیبت شخص، در بزرگی قبیله و عشیره اش است!

بنابراین حضرت علی(ع) دو ملاکی را که از طرف مخالفان شعیب به عنوان عدم امتیاز و برتری مطرح می شد یعنی «نابینایی» و «قبیله یا گروه اندک پشتیبان» هر دو را نمی پذیرد.

در واقع از نظر معیارهای اصیل اسلامی، عظمت و اعتبار و عزت فرد به شخصیت، تفکّر، اتکا بر خداوند و تقوایش است. زیرا خود شعیب در آیه بعد به صورت استفهامی می گوید: آیا قبیله (پیروان)

ص: 18


1- . سوره هود، آیه 91.

کوچک من با اینکه نزد خداوند عزیز و معتبراند، کوچک و ناتوان است؟ یا شما که اوامر خداوند قادر مطلق را کنار گذاشته اید و مهم ترین تکیه گاه خود را از دست داده اید، قوی هستید؟

3. مخالفان می گفتند: چون تو نابینا هستی، پس ناتوان هستی و ما سخن ناتوان نابینا را نمی فهمیم. هرچند سخنان بسیار داری ولی به همان دلیلی که میگفتند،

نمیخواستند آنها را درک کنند.

متأسفانه همیشه در طول تاریخ ملل و جوامع به سخنان کسانی که قدرت، ثروت و شهرت دارند و فاقد معلولیت هستند، توجه می کرده و گوش جان میسپرده اند؛ اما فرد نابینا با اینکه اخلاقیات نیکو، تفکّر عالی و روابط اجتماعی مطلوب داشته، اما اهتمام و توجه چندانی به او نمیشده است. متأسفانه گاه امروز هم این روش ناپسند مشاهده می شود. با اینکه قرآن کریم به صراحت این گونه برخوردها با نابینایان و دیگر معلولان را ناپسند میداند و محکوم میکند؛ حتی این شیوه را سنّت مستکبران در دوره شعیب می داند امّا به دلیل عدم اطلاع مردم و فقدان فرهنگسازی صحیح همواره این شیوه رواج داشته و دارد.

4. آیه به صراحت رفتار دو جبهه «حق طلب» و «گرفتار بطلان» را نشان می دهد. شعیب و پیروانش درصدد بودند با نرمی و مدارا و گفت وگو، اشراف کافر و مشرک را هدایت کنند ولی آنان شیوه خشونت و سنگسار را پیش کشیدند.

5. در پایان آیه، مخالفان می گویند: ای شعیب تو را عزیز و معتبر نمی دانیم چون نابینا و ناتوان هستی و نیروی انسانی اندک در اختیار داری. اما شعیب با منطق و استدلال قوی به آنان می گوید: عزت از آن من است. چون به خداوند متکّی هستم،(1) نیز در دیگر آیات اشاره می کند که: سرمایه حلال و پاک دارد،(2)

اهل نماز،(3) رشادت و بردباری است؛(4) دارای رزق و امکانات مطلوب است؛(5) بر خداوند توکّل دارد(6) و سنت های تاریخی و قوانین اجتماعی علیه شما و طرفدار من است.(7)

6. کوچکی قبیله پس از ضعیف دانستن آمده، یعنی می توان احتمال داد مردم آن دوره بر این باور بودند که شعیب آدم نابینا و ناتوان است و دور او جمع نمی شدند. حداقل او را به عنوان رهبر قبول نمی کردند. مگر عده اندکی که خالصانه به او باور داشتند. در حادثه چوپانی دختران شعیب و برخورد موسی با آنها و اینکه گفتند مردم به ما اجازه نمی دهند گوسفندان خود را آب دهیم و صبر می کنیم در پایان از ته مانده، آب می دهیم، اینها نشانگر اینست که به حضرت شعیب توجه نمی کردند و به او کمک نمی نمودند حتی برای آب دادن گوسفندانش مشکل داشت.

ص: 19


1- . هود، آیه 92.
2- . هود، آیه 86.
3- . هود، آیه 87.
4- . هود، آیه 87.
5- . هود، آیه 88.
6- . هود، آیه 88.
7- . هود، آیه 89.

وقتی موسی از دختران علت را می پرسد، آنان می گویند: پدری مسن و سالخورده داریم. البته سخنانی که از این شخص مسن در قرآن نقل شده، قوت و صلابت و منطق قوی دارد.

رسالت و نبوت

شعیب پس از یوسف بن یعقوب و پیش از موسی بن عمران و معاصر ابراهیم خلیل اللّه به پیامبری مبعوث شد.(1) گاه گفته شده بعد از نوح و هود و صالح و لوط در سرزمین مدین برگزیده شد. «مدین» یا «مدین شعیب» شهری در شرق خلیج عقبه است. شهر مدین نزدیک بحیره در ناحیه البلقاء در بیابان شام قرار داشته، این شهر امروزه به نام «معان» معروف است.(2)

از سوره شعراء آیات 176 و 177، معلوم می شود شعیب پیامبر اصحاب ایکه (درخت زار و بیشه) بوده، به نظر می رسد نخست در مدین سکونت داشته ولی پس از هلاکت اهل مدین و نابودی این شهر، به طرف قوم ایکه رفته، ظاهراً شهری به نام ایکه بوده که نزدیک مدین قرار داشته، این شهر امروزه به نام تبوک مشهور است.(3)

پژوهشگران و مورخان درباره عمرش اختلاف دارند. بعضی معتقدند 242 سال زندگی کرد، کسانی هم عمرش را 254 و 400 سال نوشته اند. در مورد محل درگذشت و محل دفن او هم اختلاف است و این محل ها را به عنوان مدفن او معرفی کرده اند: مکه و نزدیک کعبه دفن شد؛ قبرش در حضرموت است؛ در فلسطین در دهکده ای به نام حطین دفن شد؛ قبرش در شهر تستر (شوشتر) از شهرهای ایران باستان است. بنابراین چهار محل برای دفنش گفته اند.

شمایی از سیره شعیب

سیره حضرت شعیب از نظر قرآن کریم، شامل پنجاه سرفصل مهم فردی و اجتماعی است. این سرفصلها را از آیات مختلف قرآن کریم استخراج و معرفی خواهیم کرد. شعیب به رغم نابینایی و به رغم نداشتن نیروی اجتماعی همراه و یاوران مطیع توانست تحولات ژرف اجتماعی پدید آورد. چون انسانی خود ساخته و با عزم و اراده بود. ویژگی ها و فعالیتهای او را ذیل چند عنوان: مدیریت، حقوق جامعه، اخلاقیات، ترویج فرهنگ توحیدی، اصلاحات و مبارزه با مفسدان معرفی کردهایم.

مدیریت

1. افزایش نیروی انسانی (وَاذْکُرُواْ إِذْ کُنتُمْ قَلِیلاً فَکَثَّرَکُمْ)(4)

2. برخورد منطقی و ملایم با مخالفان (قالَ أَوَلَو کُنّا کارِهینَ)(5)

3. مدیریت عقلانی جامعه و پرهیز از مدیریت استبدادی (وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ)(6)

4. رسول امین (إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ)(7)

ص: 20


1- . اعلام القرآن، الشبستری، ص488؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص1321.
2- . اعلام القرآن، الشبستری، ص488.
3- . همان، ص 481-488.
4- . اعراف، آیه86
5- . اعراف، آیه88
6- . هود، آیه86
7- . شعراء، آیه178

5. عدم دریافت مزد از مردم (ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ)(1)

6. توسعه فرهنگ تعاون و هم افزایی (لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ)(2)

7. دریافت پاداش الهی (إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ)(3)

8. دلسوزی برای مردم و خوف داشتن نسبت به عذاب فراگیر و هلاکت آنها (إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ)(4)

حقوق جامعه

1. ابداع ترازو و پیمانه جهت اجرای عدالت (فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ؛ لا تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ)(5)

2. سالم سازی اقتصاد و اجرای عدالت اجتماعی و اقتصادی (فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ؛ أَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ)(6)

3. اعطای حقوق اجتماعی (لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَائهُمْ؛ لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ)(7)

4. مبارزه با استثمار و غارت اموال مردم (لَا تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ)(8)

5. تأکید بر مال حلال و دست رنج و سود پاک (بَقِیَّةُ اللّه خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)(9)

6. داشتن رزق نیکوی آسمانی (رَزَقَنی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً)(10)

7. جلوگیری از کم فروشی (أَوْفُوا الْکَیْلَ)(11)

اخلاقیات

1. نجات یافتگی (إِذْ نَجَّانَا اللّه مِنْهَا؛ نَجَّیْنا شُعَیْباً)(12)

2. صادق بودن در قول و رفتار (قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَی اللّه کَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِی مِلَّتِکُم)(13)

3. مخالفت با ارتجاع و بازگشت به شرک (مَا یَکُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِیهَا)(14)

4. نصیحت و خیرخواهی برای مردم (نَصَحْتُ لَکُمْ)(15)

5. حلیم و رشید بودن شعیب (إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ)(16)

ص: 21


1- . شعراء، آیه180
2- . شعراء، آیه181
3- . شعراء، آیه180
4- . هود، آیه84
5- . اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 84.
6- . اعراف، آیه 85؛ هود، آیه85؛ شعراء، آیه 182.
7- . اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 85؛ شعراء، آیه 183.
8- . هود، آیه84.
9- . هود، آیه86.
10- . هود، آیه88.
11- . شعراء، آیه181.
12- . اعراف، آیه89؛ هود، آیه94.
13- . اعراف، آیه89.
14- . اعراف، آیه89.
15- . اعراف، آیه93.
16- . هود، آیه87.

6. توفیق طلبی از خداوند (مَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّه)(1)

7. تکیه بر خداوند (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ)(2)

8. بازگشت به خداوند (إِلَیْهِ أُنِیبُ)(3)

9. نقش سازنده نماز در پیروان شعیب (قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ)(4)

10. گسترش تقوا (قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ فاتقواللّه)(5)

11. گسترش اطاعت خداوند (أَطیعُونِ)(6)

12. متصف به صالح بودن (سَتَجِدُنِی مِنَ الصَّالِحِینَ)(7)

ترویج فرهنگ توحیدی

1. فرستاده خداوند جهت هدایت اهالی مدین (وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً)(8)

2. دعوت مردم به توحید (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّه؛ اعْبُدُواْ اللّه مَا لَکُم مِّنْ إِلَ-هٍ غَیْرُهُ)(9)

3. داشتن معجزه و ارائه آن به عنوان دلیل (قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ)(10)

4. گسترش فرهنگ ایمانی (ذلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)(11)

5. ابلاغ رسالت پروردگار (لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی)(12)

6. داشتن دلیل و منطق آسمانی (کُنتُ عَلَی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّیَ)(13)

7. گسترش فرهنگ توبه و استغفار (اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ)(14)

8. ترویج دین رحمانی (إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ)(15)

9. مشمول رحمت الهی (برحمة مِنَّا)(16)

10. فرستاده خدا (کَذَّبَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ)(17)

ص: 22


1- . هود، آیه88.
2- . هود، آیه88.
3- . هود، آیه88.
4- . هود، آیه87.
5- . شعراء، آیه177.
6- . شعراء، آیه179.
7- . قصص، آیه27.
8- . اعراف، آیه 85.
9- . همان؛ هود آیه 84.
10- . همان.
11- . اعراف، آیه85.
12- . اعراف، آیه93.
13- . هود، آیه88.
14- . هود، آیه90.
15- . هود، آیه90.
16- . هود، آیه94.
17- . شعراء، آیه176.

اصلاحات

1. جلوگیری از فساد مفسدان و گسترش اصلاحات (لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا؛ لاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ)(1)

2. مبارزه با موانع و دفاع از مؤمنان (لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّه مَنْ آمَنَ بِهِ)(2)

3. خسارت دادن در صورت عدم ایمان (إِنَّکُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ)(3)

4. خیرخواهی برای مردم (إِنِّی أَرَاکُم بِخَیْرٍ)(4)

5. رهایی از هلاکت و عذاب الهی (لَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً)(5)

6. آسان گیری در زندگی اجتماعی (وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ)(6)

7. اصلاح طلبی (إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ؛ لاتُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها)

مبارزه با فاسدان

1. توجه دادن به سرانجام مفسدان و نابودی آنها (انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ)(7)

2. مقاومت در برابر متکبّران و تبعید و اخراج از سرزمین (قالَ المَلَأُ الَّذینَ استَکبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّکَ یا شُعَیبُ...)(8)

3. توکل بر خداوند در مسیر هدایت مردم و مبارزه با مستکبران (عَلی اللّه تَوَکَلْنا)(9)

4. عدم همراهی با مستکبران و روی برگرداندن از آنها (فَتَوَلَّی عَنْهُمْ)(10)

5. تکذیب شعیب توسط مردم (فَکَذَّبُوهُ؛ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکاذِبِینَ)(11)

6. دیوانه پنداشتن شعیب (أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ)(12)

ص: 23


1- . اعراف، آیه 85؛ هود، آیه 85؛ شعراء، آیه 183.
2- . اعراف، آیه86.
3- . اعراف، آیه90.
4- . هود، آیه84.
5- . هود، آیه94.
6- . قصص، آیه27.
7- . اعراف، آیه86.
8- . اعراف، آیه88.
9- . اعراف، آیه89.
10- . اعراف، آیه93.
11- . شعراء، آیه 189 و 186.
12- . شعراء، آیه185.

حضرت اسحاق

اسحاق فرزند ابراهیم و ساره و برادر اسماعیل دارای چهره و شخصیت متفاوت در کتاب مقدس و قرآن کریم است. قرآن در هفده آیه، اسحاق را ذکر کرده و به ویژگی ها و کارکرد و شخصیت او پرداخته است. حدود سی ویژگی مثبت برای او بیان شده است؛ مثل مقام امامت؛ شهرت فراگیر به دلیل خوش نامی در بین مردم؛ برخورداری از رحمت الهی؛ تداوم خط و راه حضرت ابراهیم؛ نزول وحی بر او؛ دارای ملت (ملة اسحاق). هر یک از این ویژگی ها می تواند زندگی و سرنوشت فرد را تعیین کند. از این رو اسحاق به رغم نابینایی به بلندترین مدارج معنوی، دینی و اجتماعی رسید. قرآن کریم برای آحاد نابینایان این پیام را دارد که نابینایی مانع پیشرفت نیست. به شرط اینکه یاد و راه خدا، شور و شوق و مجاهدت فراموش نشود. این فصل نخست اسحاق را در متون تاریخ اسلام و سپس در آیات قرآنی بررسی می کند.

منابع تاریخی اسلام

تقریباً همه منابع تاریخ عمومی اسلام که در قرون سابق تألیف شده مثل الکامل و مروج الذهب، نیز منابع سیره رسول خدا که به معرفی انبیای الهی پرداخته اند، اسحاق را هم معرفی کرده اند. مطالب چند کتاب به عنوان نمونه گزارش می شود:

مسعودی (280- 345ق) ذیل ابراهیم و پیامبران بنی اسرائیل می نویسد: اسحاق پس از ابراهیم، رفقا دختر بتوایل را به زنی گرفت. او عیص و یعقوب را از یک شکم آورد. هنگام تولدشان، اسحاق شصت ساله بود که نابینا شد. اسحاق در یکصد و هشتاد و پنج سالگی قبض روح شد و در جوار پدرش خلیل به خاک رفت. محل گورشان در هیجده میل از بیت المقدس در مسجد ابراهیم است.(1)

یعقوبی ملقب به ابن واضح (درگذشت 284ق) در کتاب مشهور تاریخ یعقوبی می نویسد: پس از وفات ابراهیم در شام، اسحاق به جای او بود. و رفقا دختر بتوایل را به زنی گرفت. عیص و یعقوب از آنها در وقتی که اسحاق شصت ساله بود متولد شدند و در 185 سالگی از دنیا رفت. پس از بچه دار شدن در وادی جادو ساکن شد و چشمانش از دیدن تار گشت.(2) همین نکته را ابن اثیر (555- 630ق) در الکامل آورده است.(3)

کسانی که درباره نابینایان به عنوان یک جامعه مستقلاً تحقیق کرده اند، به اسحاق و نابینایی او اشاره کرده اند. نخستین مؤلف و پژوهشگری که درباره معلولان کتاب مستقل نوشت جاحظ است. ابوعثمان عمرو بن بحر معروف به جاحظ (درگذشت 255ق) کتابی به نام البرصان و العرجان و العمیان و الحولان درباره جذامی ها، معلولان حرکتی و نابیناها نوشت. این نخستین اثر درباره معلولان و نابیناها بود. در این کتاب از پیامبران نابینا و اسحاق یاد نشده است. نیز ابن قتیبه دینوری (درگذشت 276ق)

ص: 24


1- . مروج الذهب، مسعودی، ج1، ص39.
2- . تاریخ یعقوبی، ج1، ص28- 29.
3- . همان، ج1، ص126- 127.

در کتاب المعارف یک فصل به نابیناها پرداخته ولی یادی از اسحاق نکرده است.(1) اما ابن جوزی (ابوالفرج عبدالرحمن، درگذشت 597ق) در کتاب تلقیح فهوم اهل الاثر، فصلی به انبیای نابینا اختصاص داده و در آنجا اسحاق، یعقوب و شعیب را معرفی کرده است. صفدی (درگذشت 764ق) در مقدمه کتاب مشهورش، نکت الهمیان و نکت العمیان، اسحاق را به عنوان نابینا معرفی کرده و او را عضوی از جامعه نابینایان می داند.(2)

البته در قرآن سخن از نابینایی اسحاق به میان نیامده ولی در کتاب مقدس در سِفْر پیدایش در سطر اول چنین آمده است:

چون اسحاق پیر شد و چشمانش از دیدن تار گشته بود. نابینایی او تا حدی بوده که پسرش یعقوب را نمی دید و به او گفت: جلو بیا تا تو را لمس کنم.(3)

چه زمانی نابینا شده و علل نابینایی او چه بوده، به وضوح مطلبی نمی یابیم. از قراین می توان به تاریخ نابینا شدن او پی برد، از بعضی نوشته ها که زمان نابینایی را با زمان بچه دارشدن مقارن دانسته و زمان بچه دار شدن را شصت سالگی دانسته اند، می توان حدس زد تاریخ نابینایی او شصت سالگی بوده است. بر اساس این سند حداقل دو سوم از عمرش یعنی 120 سال از عمرش را نابینا بوده است. بعضی درباره اسحاق نوشته اند: پس از سپری شدن 137 سال در حالی که پیر و نابینا شده بود، خواست از میان دو فرزندش یکی را به جانشینی انتخاب کند.(4) یعنی حداقل تا 137 سالگی بینا بوده و پنجاه سال بقیه زندگی اش را در نابینایی بوده، این مدت به اندازه عمر یک انسان معمولی است. به هر حال از منابع مختلف می توان نتیجه گیری کرد چندین دهه از عمرش نابینا بوده است.

اسحاق در قرآن کریم

هفده آیه ای که شامل اسحاق است، به ترتیب نظم قرآن های کنونی، به اختصار بررسی می شود:

- بقره، 133: باور اسحاق به توحید

أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَٰهَکَ وَإِلَٰهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

فرزندان یعقوب به او گفتند: ما خدای یکتای اسحاق را می پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم. این آیه گویای اینست که اسحاق به توحید باور داشته است.

- بقره، 136: وحدت دعوت اسحاق و محمد(ص)

قُولُواْ آمَنَّا بِاللّه وَمَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَی وَعِیسَی وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

ص: 25


1- . نکت الهمیان، ص2.
2- . همان، ص3.
3- . عهدین، سفر پیدایش، 27: 1- 29.
4- . دائرةالمعارف قرآن کریم، ج3، ص186.

بگویید: ما به خدا ایمان آورده ایم و آنچه به ما... و اسحاق نازل شده است. مسلمانان خطاب به علمای یهود که دین خود را برتر می دانستند باید می گفتند: تفاوتی بین ادیان الهی نیست و دعوت همه آنها یکی است.

- بقره، 140: یهودی نبودن اسحاق

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطَ کَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَی قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللّه وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّه وَمَا اللّه بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

می گویید: ابراهیم ... و اسحاق یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: شما بهتر می دانید یا خدا که آنان یهودی و نصرانی نبودند.

در دوره حضرت محمد(ص) رهبران یهود اصرار داشتند که ابراهیم، یعقوب و اسحاق تابع دین آنان بودند و از مسلمانان می خواستند آنان هم تابع دین آنها باشند. اما این آیه به صراحت می گوید اسحاق و دیگر انبیا یهودی و نصرانی نبودند و شما به آنان تهمت می زنید.(1)

- آل عمران، 84: نزول آیات بر اسحاق

قُلْ آمَنَّا بِاللّه وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَی وَعِیسَی وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

بگو به خدا و به آنچه بر ... اسحاق نازل گردید، ایمان آوردیم. این آیه تصریح دارد همان گونه که شریعت و آیات بر یعقوب، ابراهیم، موسی و عیسی نازل شده، بر اسحاق هم نازل شده است.(2)

- نساء، 163: نزول وحی بر اسحاق

إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَی نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِیسَی وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا

به تو (محمد) وحی فرستادیم همان گونه که به نوح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، اسباط (بنی اسرائیل)، عیسی، ایوب، یونس، هارون و سلیمان وحی نمودیم.

یهود مدینه میان رسولان تفرقه می افکندند، خطاب به آنان می فرماید: بین آنها فرقی نیست و بر همه وحی فرستاده ایم. تفسیر نمونه می گوید: احتمال دومی مطرح است و ممکن است مخاطب اعراب جاهلی باشد. به مشرکان و بت پرستان می فرماید: چرا با محمّد و آیین او مخالفت می کنید در حالی که همین وحی بر امت ها و رسولان گذشته نازل می شد و آنان مخالفتی نداشتند.(3)

- انعام، 84: هدایت یافتن اسحاق توسط خداوند

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنَا وَنُوحًا هَدَیْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَی وَهَارُونَ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ

به ابراهیم، اسحاق و یعقوب (فرزند اسحاق) را اعطا کردیم، هر دو را هدایت کردیم. خداوند تأکید می کند که فرزند پیامبر بودن فضیلت نیست بلکه باید ذاتاً پاک باشند. از این رو می فرماید: فرزندان

ص: 26


1- . تفسیر نمونه، ج1، ص340- 349.
2- . همان، ج3، ص490.
3- . تفسیر نمونه، ج4، ص212.

ابراهیم را هدایت کرده ایم (کُلاً هدینا). شأن دیگر اسحاق در آیه اینست که ادامه دهنده رسالت ابراهیم و میراث بان او است.

- هود، 71: موجب شادی ابراهیم و همسرش

وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ

همسر ابراهیم در حالی که ایستاده بود، پس از اینکه او را به فرزندی به نام اسحاق بشارت دادیم، خندید و خوشحال شد.

اسحاق در زبان عبری به معنای خنده است.(1) برخی از پژوهشگران مسلمان این آیه را بیانگر همین معنا می دانند. یعنی اسحاق موجب سرور و شادی و خنده پدر و مادرش، ابراهیم و ساره شده بود.(2) اما این خوشحالی مطابق ضوابط الهی است و بدون ضابطه نیست؛ چون می فرماید: بشارت دادیم. بشارت به خبر مطلوب گفته می شود. یعنی شخصیت اسحاق و تولد او مطابق خواست و اراده خدا بود. به همین دلیل ساره هم خوشحال شد و موجب خوشحالی ابراهیم نیز شد.(3)

- هود، 71؛ تدوام دهنده خط ابراهیم

وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یعْقُوبَ

پس از اینکه به همسر ابراهیم از وجود فرزندی به نام اسحاق بشارت دادیم، خندید و از فرزندان اسحاق، یعقوب به رسالت خواهد رسید.

در این آیه دو بار کلمه اسحاق آمده: یک دفعه موجب شادی ابراهیم و ساره شد و بار دوم می فرماید: از جمله فرزندان اسحاق و یعقوب است. انبیا به عنوان هدایتگران جوامع انسانی همواره حضور دارند. اسحاق تدوام بخش راه ابراهیم و یعقوب تداوم راه اسحاق است.(4)

- یوسف، 6: اتمام نعمت بر اسحاق

کَذَلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَی آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَی أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

اینگونه پروردگارت تو (یوسف) را بر می گزیند و تعبیر خواب به تو می آموزاند و نعمتش را بر تو و آل یعقوب کامل می کند همان طور که پیش تر بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد.

آیه به صراحت تکمیل و تمام کرد نعمت بر اسحاق را گزارش می دهد. برخی تکمیل نعمت را دادن نبوت و مقام رهبری جامعه می دانند.(5)

- یوسف، 38: دارای ملت

وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللّه مِن شَیْءٍ ذَلِکَ مِن فَضْلِ اللّه عَلَیْنَا وَعَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ

من (یوسف) از آیین پدرانم، از ابراهیم، اسحاق و یعقوب پیروی می کنم.

ص: 27


1- . قاموس کتاب مقدس، ص53.
2- . دائرة المعارف قرآن کریم، ج3، ص188.
3- . تفسیر نمونه، ج9، ص167- 170.
4- . همان، ص167- 171.
5- . تفسیر نمونه، ج9، ص307- 310.

یوسف پس از اینکه عزیر مصر برایش مشکلاتی ایجاد کرد و زندانی شد، خودش را به زندانیان این گونه معرفی می کند: من تابع ملت پدرانم اسحاق و ... هستم، برای خداوند شریک قائل نیستیم. ملت یعنی دین، البته راغب اصفهانی با اینکه چند تفاوت بین ملت و دین قائل شده ولی در ارکان و جوهره ملت و دین را یکی می داند.(1) ولی تفاوت ها و تمایزهای خاص ادیان با ملت بیان می شود؛ مثلاً گفته می شود ملة ابراهیم یا ملة اسحق یعنی دین ویژه ابراهیم و مشخصات خاص آن. ملت اسحاق هم دینی با ویژگی خاص داشته است.

- ابراهیم، 39: اسحاق هدیه خداوند

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاء

حمد خدای را که در سن پیری، اسحاق و اسماعیل را به من بخشید و هدیه کرد.

آیه از قول حضرت ابراهیم نقل می کند که می گفت: اینکه در سن پیری من و ساره بچه دار شدیم، همه بخشش خداوند است. برخی سن ابراهیم را به هنگام زاده شدن اسماعیل، 99 سال و به هنگام زاده شدن اسحاق 112 سال می دانند.(2)

- مریم، 49-50: اسحاق عطیه الهی

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّه وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا (49) وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا (50)

یعنی همین که ابراهیم از آنها و بت های آنان که به جای خدا می پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم.

در این آیه اسحاق هبه و عطیه خداوند به ابراهیم دانسته شده اما این بخشش بدون دلیل نبوده بلکه پاداش بت شکنی ابراهیم است.

در این آیات دوبار فعل وهبنا (بخشیدیم، اهدا کردیم) به کار رفته اما محتوای بخشش ها متفاوت است. در آیه 49، اسحاق و یعقوب موهوب اند و گیرنده بخشش، ابراهیم است، مورد بخشش هم اسحاق و یعقوب اند. اما در آیه 50، موهب الیه، موهوب و مورد بخشش رحمت الهی است.(3)

- مریم، 49: انتصاب اسحاق به مقام نبوت

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّه وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا

یعنی به دلیل دوری ابراهیم از بت ها و بت پرستی، اسحاق و اسماعیل را به او بخشیدیم و هر یک را پیامبر قرار دادیم.

در این آیه دو امتیاز و شأن برای اسحاق در نظر گرفته شده: یکی هبه بودن حضرت؛ دوم انتصاب اسحاق به مقام نبوت است.

هر دو مقام نتیجه مبارزه با شرک و بت پرستی است. این درس برای همه مردم به ویژه برای نابینایان در همه زمان ها و دوره ها مطرح است. اگر خداگرا شوند و به ارزش های خدایی برگردند و عمل

ص: 28


1- . مفردات راغب، ص492.
2- . تفسیر نمونه، ج10، ص363- 364.
3- . ترجمه تفسیر المیزان، ج14، ص81.

کنند، شرک را کنار بگذارند و یکتاپرست باشند، خداوند، پاداش های بزرگی برای آنها در نظر می گیرد و اعطا می کند.

- مریم، 50: رحمت بودن اسحاق

وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا

یعنی به آنان (ابراهیم، اسحاق و یعقوب) از ذخائر رحمت الهی بخشیدیم.

در آیه 49 فرمود: ابراهیم از بت پرستی دوری نمود و خداوند را عبادت کرد، از این رو به عنوان پاداش به او اسحاق و یعقوب اهدا شد. سپس فرمود: ما آنان را به مقام نبوت هم برگزیدیم. در ادامه در این آیه می فرماید: از رحمت خود به آنان هبه کردیم و مکنت و ثروت اعطا نمودیم.

منظور و مراد رحمت در اینجا چیست؟ علامه طباطبایی سه احتمال ذکر کرده است: تأیید توسط روح القدس، امامت و بالاخره مطلق ولایت الهی.(1)

هر کدام از اینها باشد، اسحاق به مقام بلندی رسیده است. با این تصور که گفته می شود نابینایان نمی توانند به جایی برسند و توانایی لازم را ندارند، مخالفت جدی دارد چون به تأیید قرآن اسحاق نابینا به مدارج عالی رسید.

- مریم، 50: شهرت نیک اسحاق

وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا

یعنی به اسحاق و یعقوب شهرت و آوازه ای بلند دادیم.

آیه در ادامه آیه 49 است که فرمود: ابراهیم از بت و بت پرستی دوری نمود و غیر خدا را عبادت نکرد، به همین دلیل اسحاق و یعقوب را به او اهدا کردیم، دوم اینکه آنان را به منصب امامت برگزیدیم، سوم اینکه شهرت و آوازه فراگیر و صادقانه به آنها دادیم.

بنابراین خداوند چند پاداش مهم که هر کدام می تواند سرنوشت فرد و جامعه را دگرگون سازد، به اسحاق و یعقوب اعطا کرده است: اسحاق به عنوان عطیه الهی به ابراهیم بخشیده شدو سپس به مقام نبوت رسید؛ همه اینها از باب رحمت خداوند بوده است. یعنی خداوند اسحاق را خلق کرد و مقام نبوت داد تا رحمت برای مردم باشد؛ لسان صدق یا شهرت صادقانه و فراگیر به او داده شد. این مخالف با ذهنیتی است که نابینایان را منزوی و غیر کارآمد و غیر مشهور می داند. خداوند می فرماید: نابینا می تواند شخصیت مشهور باشد به طوری که جامعه نامش را به نیکی یاد کند.

- انبیاء،72: صالح بودن اسحاق

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ

یعنی به ابراهیم اسحاق و یعقوب بخشیدیم (تا ثواب کارش باشد) و هر یک از آنها را صالح قرار دادیم.

در این آیه دو نکته است: یکی اینکه اسحاق و یعقوب که به ابراهیم وهبه شده اند، نافله هستند. یعنی ابراهیم اقدامات بزرگی انجام داده، برای تشکر از او، پاداشی به او اعطا شد که فرزنددار شدن در ایام پیری است. هر چه کار بزرگتر باشد، هدیه و پاداش هم باید بزرگ باشد. عمل ابراهیم بسیار بزرگ بوده چون بساط بت پرستی را نابود کرد. اهدای اسحاق به او به عنوان پاداش بزرگ است.

ص: 29


1- . ترجمه تفسیر المیزان، ج14، ص81.

نکته دوم صالح و نیکوکار بودن است. خداوند اسحاق را به مقام نیکوکاری منصوب کرد. این مقام عالی برای هر کس اتفاق نمی افتد.(1)

- انبیاء، 73: اسحاق از عابدین شد

وَجَعَلْنَاهُمْ

أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ.

یعنی ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به مقام امامت رساندیم تا هدایتگر امر الهی باشند، و به آنها وحی فرستادیم تا خیرات را انجام داده، نماز به پا دارند و زکات بپردازند، و آنان برای ما از عابدان بودند. این آیه به چند شأن و ویژگی اسحاق اشاره می کند: امامت، هدایت، وحی، عابد و انجام خیرات. قبلاً هدایت و نزول وحی بر اسحاق توضیح داده شد(وحی بر اسحاق در نساء آیه 163؛ هدایت اسحاق در انعام آیه 84). اکنون به مقام عبادت اسحاق می پردازیم. اسحاق عابد و مطیع دستورات الهی بود و دستورات دیگران را اطاعت نمی کرد.

- انبیاء، 73: انتصاب به مقام امامت

وَجَعَلْنَاهُمْ

أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا.

در ابتدای آیه می فرماید: ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به مقام امامت رساندیم. علامه طباطبایی این مقام را برای ابراهیم و ذریه او مهم دانسته، زیرا آنان علاوه بر تصرف تشریعی، تصرف تکوینی در نفوس هم پیدا کردند. آنان به خوبی می توانستند مردم را هدایت و رهبری کنند.(2)

- انبیاء، 73: فعل خیرات

وَجَعَلْنَاهُمْ

أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ.

ابراهیم، اسحاق و یعقوب علاوه بر رسیدن به امامت و مقامی که به آنان وحی می شد، فاعل خیرات یعنی نشردهنده و مبلّغ و مروّج نیکی ها و خوبی ها در جامعه هم بودند. برای نمونه: نماز و زکات را ترویج می کردند. این دو، نمونه ای از کارهای نیک آنان است.

- عنکبوت، 27: داشتن کتاب و اجر دنیوی و اخروی

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ.

یعنی ما به ابراهیم، اسحق و یعقوب را بخشیدیم و در دودمانش نبوت و کتاب آسمانی قرار داردیم، پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.

چند نکته به عنوان ویژگی و شأن اسحاق بر می شمارد: عطیه الهی به ابراهیم، اعطای نبوت، و کتاب، اجر دادن در دنیا و در آخرت از صالحان بودن.

این پنج ویژگی و اجر دنیوی در این آیه جدید است ولی بقیه را قبلاً بیان کرده است.(3) خوش نامی (لسان صدق) که قبلاً بیان شد، مصداقی از اجر دنیوی است.

ص: 30


1- . ترجمه تفسیر المیزان، ج14، ص428.
2- . همان، ص428- 492.
3- . تفسیر نمونه، ج16، ص250- 252.

- صافات، 112- 113: برکت؛ دودمان نیکوکار و ظالم

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ، وَبَارَکْنَا عَلَیْهِ وَعَلَی إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِینٌ

ما به ابراهیم، اسحاق را به عنوان پیامبری صالح بشارت دادیم؛ او و اسحاق را برکت دادیم و از دودمان آنها افرادی نیکوکار به وجود آمدند و افرادی که آشکارا به خود ستم کردند.

در این دو آیه دو نکته جدید است و بقیه در آیات پیشین بود. برکت و ذریه دوگانه اسحاق در آیات پیشین نبود.

برکت اعطا شده به اسحاق عام است و شامل امور معنوی، مادی، مکتب و دین، زندگی و عمر انسان و اخلاق نیک می شود.

اما ذریه نیکوکار و بدکار یعنی ویژگی ها و شأن هایی که خداوند به اسحاق داد، به این معنا نیست که همه افراد ذریه او در آینده نیکوکار و صالح اند، بلکه هر کس با عمل و عقیده خود به مدارج عالی می رسد و می تواند با عمل بد و زشت خود به اسفل سافلین برسد. از ذریه اسحاق یهود چنین شدند.(1)

- ص، آیات 45- 47: صاحب چشم بینا و دست نیرومند؛ خالص شدن، برگزیده و نیک

وَاذْکُرْ

عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ، إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ، وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ.

در این آیات پنج ویژگی برای اسحاق بر شمرده است: دارای دستان نیرومند و چشمان بصیر، خالص شدن از همه ناپاکی ها توسط خداوند و رسیدن به مقام خالص به طوری که هر کاری را نه برای سود دنیوی که به خاطر آخرت انجام می داد، ویژگی دیگر اسحاق، برگزیده و از نیکان بود. خداوند از بین هزاران نفر او را برگزید و بالاخره با همت و تلاش خودش و عنایت الهی از نیکان شد.(2)

نتیجه

قرآن کریم جمعاً 29 ویژگی برای اسحاق برشمرده است. هر یک از اینها اهمیت بسیار دارد و می تواند سرنوشت فرد یا قوم را دگرگون سازد. اسحاق بنابر اطلاعات تاریخی اکثر عمرش را نابینا بوده ولی قرآن کریم او را دارای بصیرت چشم دل می داند. یعنی بینایی فقط به داشتن حس بینایی نیست بلکه انسان با خودسازی و وصول به برکت و فیوضات الهی، توان تشخیص امور و بصیرت را خواهد داشت.

سرگذشت اسحاق برای نابینایان در این دوره بسیار عبرت آموز است و می توانند او را الگوی خود قرار دهند.(3)

ص: 31


1- . تفسیر نمونه، ج19، ص130- 131.
2- . تفسیر نمونه ، ج16، ص306- 310.
3- . اسحاق پیامبر هدیه الهی، ص25-27.

حضرت ایوب

هویت

درباره مشخصات شخصی حضرت ایوب اختلاف های بسیار وجود دارد. بعضی او را پیامبری از ذریه اسحاق نبی دانسته اند؛ در حالی که بعضی او را معاصر حضرت ابراهیم می دانند. بعضی از نسب شناسان، جد ششم او را، ابراهیم(ع) دانسته(1) و به آیه 84 انعام که می فرماید «و من ذُریته داود و سلیمان و ایوب» اشاره می کنند. اکثراً ایوب را از انبیای بنی اسرائیل نمی دانند. چون بنی اسرائیل از نسل یعقوب اند ولی ایوب از نسل برادر یعقوب، عیص است.(2) مسعودی نامش را به این صورت ضبط کرده است: ایوب بن موص بن زراح بن رعوایل بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم.(3)

اما در اینکه ایوب پیامبری بوده که علاوه بر مقام تبلیغ و ارشاد و راهنمایی، کتاب هم داشته و به اصطلاح اولوالعزم بوده، نیز در اینکه علاوه بر مقام نبوت، پادشاهی هم داشته، اختلاف است.(4) در عهد عتیق با اینکه مفصلاً به ایوب پرداخته ولی به پیامبری او اشاره نشده،(5) مستر هاکس در قاموس کتاب مقدس نوشته است: جزقیا اولین دفعه نام ایوب را به کار برد. به نظر او، ایوب در شرق فلسطین در جایی به نام عوص زندگی می کرد.(6)

اما در معنای این نام و نیز در ریشه لغوی آن اختلاف است. بعضی ایوب را اصالتاً عبری و اصل آن را ایبوب یا یوباب می دانند. نیز بعضی معتقدند: ریشه عبری ایبوب به معنای گریه است و ایوب به کسی گفته می شد که فراوان گریه می کرده و اشک می ریخته است. مولانا درباره ایوب می گوید: من بهر موییت صبری دادمت. یعنی خداوند به دلیل مویه های ایوب، به او صبر داد، البته اگر این دیدگاه را بپذیریم، تناقضی پیدا می شود. از یک طرف گفته شده ایوب صابر و خوشنود به رضای حق بود و از طرف دیگر در مقابل مصائب و عارضه امراض و معلولیت، دائماً ناراحت و گریان بود و اشک می ریخت. اینها مخالف علم و صبر است. از این رو نمی توان گفت ایوب صابر بوده و بر اثر صبرش به بزرگی و رحمت و بسیاری از محاسن رسیده ولی از طرف دیگر او را گریان و نالان در برابر مشکلات و معلولیت معرفی کرده اند. نیز اسمش ایوب به معنای گریان است.

این تناقض را می توان به دو صورت حل کرد؛ یک راه حلّ این است که زاری در دورۀ نخست بیماری و از دست دادن اموال بوده ولی صبر و شکر در دوره زمانی دیگر بوده اما راه حلّ دوم این است که ریشه نام و معنای ایوب را گریه و زاری ندانست؛ بلکه ریشه لغوی ایوب را ایب و به معنای بازگشت کننده به سوی خداوند دانست. البته برخی ایب را عبری و برخی عربی و نقل شده به فرهنگ عبری می دانند.

ص: 32


1- . روض الجنان، ج13، ص259؛ اعلام القرآن، ج2، ص487.
2- . تاریخ طبری، ج1، ص194.
3- . مروج الذهب، مسعودی، ترجمه پاینده، ج1، ص40.
4- . دائرةالمعارف قرآن کریم، ج5، ص207.
5- . کتاب مقدس، عهد عتیق، کتاب ایوب، ص 785-829.
6- . قاموس کتاب مقدس، مستر هاکس، ص146؛ لغت نامه دهخدا، ج3.

این معنا با توصیفی که در قرآن راجع به ایوب آمده و او را اوّاب یعنی بازگشت کننده به خداوند معرفی کرده(1)، سازگاری دارد. نیز بازگشت و بازگشت کننده با سرگذشت ایوب سازگاری بیشتر دارد. چون ایوب پس از سال های بیماری و صبر کردن، شکر خداوند را به جای آورد و از خداوند استمداد نمود تا سلامت پیدا کند.

همسر او با نام هایی چون الیا، لیا و رحمه (رحیمه) معرفی شده و او را دختر لوط یا دختر یعقوب دانسته اند. بعضی مادر او را، دختر لوط دانسته اند. پدر ایوب هم فردی متدین، خدا گرا و موحد و تابع آیین ابراهیم شمرده شده است.(2)

بیماری و آسیب جسمی

در قرآن مشکلات جسمی ایوب با دو واژه ضُرّ و نُصب بیان شده است. ایوب خطاب به خداوند می گوید:

«و اَیوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ و اَنتَ اَرحَمُ الرّاحِمین» (سورۀ انبیا، آیه83)

نیز «واذکُر عَبدَنا اَیّوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ الشَّیط-نُ بِنُصب و عَذاب» (سورۀ ص، آیه 41)

بر اساس تفسیر نمونه، کلمه ضُرّ (بر وزن حر) به هرگونه بدی و ناراحتی که به روح و جان یا جسم انسان برسد، همچنین نقص عضو، از بین رفتن مال، مرگ عزیزان، پایمال شدن حیثیت و مانند آن گفته می شود.(3)

بر اساس تفسیر المیزان، کلمه «ضر»- به ضم ضاد- به معنای خصوص بلاهایی است که مستقیماً به جسم آدمی می رسد، مانند مرض، لاغری و امثال آن. کلمه «ضر»- به فتح ضاد- همه انواع بلاها را شامل می شود. از ظاهر آیات بعدی برمی آید که مراد از «نصب و عذاب» بد حالی و گرفتاری هایی است که در بدن او و در خانواده اش پیدا شد.(4) «نُصب و عذاب» به معنای رنج و سختی و بلا و شر است. پس ایوب(ع) مورد هجوم انواع بلاها قرار گرفت(5) و مبتلا به درد و رنج فراوان و طاقت فرسا و شدید شده بود.(6) بعضی منابع او را این گونه توصیف کرده اند: مبتلا به انواع بیماری های خبیث و بدخیم شده، به طوری که غیر از قلب و زبانش، عضو سالمی برای او باقی نمانده بود.(7)

طبرسی گزارش کرده بعضی ها گفته اند: بیماری «ایوب» چنان شدت پیدا کرد که مردم از او دوری گزیدند و شیطان نیز به آنان وسوسه کرد که حضرت را پلید دانسته و از او بدشان آید. نیز به دلشان انداخت ایوب را از شهر بیرون کنند؛ حتی اجازه نمی دادند همسرش به عنوان یگانه پرستارش نزد مردم برود. ایوب از این مسئله بسیار ناراحت شد و در مناجات خود از بیماری سخت خود گلایه نکرد؛

ص: 33


1- . سوره ص، آیه 34.
2- . دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص722.
3- . تفسیر نمونه، ج13، ص478.
4- . ترجمه تفسیر المیزان، ج14، ذیل آیه 83 سوره انبیاء؛ مجمع البحرین، ج2، ص172.
5- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص 317-318.
6- . تفسیر نمونه، ذیل آیه 41 سورۀ ص، ج19، ص 294.
7- . اعلام القرآن، الشبستری، ص164.

بلکه از شیطنت شیطان که رابطه حضرت را با مردم قطع کرد تا حضرت را از چشم مردم بیندازد، شکوه می کرد.(1)

بلا و بیماری در تورات چنین وصف شده است که سر تا پای بدن حضرت دچار دمل های دردناک شد به گونه ای که ایوب(ع) از شدت درد و رنج به خودش می پیچد و مردم نیز به سبب عفونت های بدنش از وی دوری می کردند.(2)

امام صادق(ع) در این زمینه فرموده اند که هیچ یک از ابتلائات ایوب(ع) عفونت پیدا نکرد و بدبو نشد، نیز صورتش زشت و زننده نگردید، حتی ذره ای خون و یا چرک از بدنش بیرون نیامد و احدی از دیدن او تنفر نیافت. مردم نسبت به مقام او نزد پروردگارش جاهل بودند و نمی دانستند که خدای تعالی او را تأیید کرده و به زودی فرجی در کارش ایجاد می کند. بر اساس تفسیر نور بیماری و رنج وی مایه تنفّر مردم از او نبوده، زیرا در این صورت، علاوه بر آن که برخلاف قاعده لطف است، با بسیاری از روایات و تفاسیر، از جمله تفاسیر المیزان، تفسیر کبیر فخر رازی، اطیب البیان، روض الجنان و روح الجنان از ابوالفتوح رازی و تفسیر نمونه سازگار نیست.(3)

از نظر عقلی هم، تنفر و دوری مردم از حضرت ایوب با عقل انسان سازگار نیست. پیغمبر نباید به گونه ای باشد که نتوان به وی نزدیک شد و پیامبر همیشه جاذبه دارد.(4) یعنی انبیا مرجع و هدایتگر مردم اند و باید زمینه حضورشان در بین آنان فراهم باشد که هدایت تحقق پذیرد. آیه هم همین نکته را می فرماید: پیامبر نباید چنان باشد که مردم از اطرافش پراکنده شوند: «فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک»: یعنی در پرتو رحمت الهی برای آنها نرم و مهربان شدی که اگر خشن و سنگدل بودی، از گرد تو پراکنده می شدند (سوره آل عمران، آیه 159).(5)

از این گفته ها بر می آید که دوری مردم از حضرت ایوب به خاطر نداشتن جاذبه و یا وضع ظاهری او نبوده بلکه به خاطر ضعف مالی حضرت و از دست دادن فرزندان و اقوامش بوده است، و این از کوته بینی مردم بوده که خودشان را از رحمت الهی (حضور ایوبِ نبی) محروم کرده بودند.

البته این مطلب که حضرت ایوب علاوه بر بیماری، فرزندان، ثروت و نعمت های زندگی را نیز از دست داده می توان از واژه های نُصب و ضُرّ یعنی بلا و آسیب به دست آورد.هرچند این دو واژه در سوره انبیا و ص آمده اما در روایات و نیز در تورات آمده است: از بین رفتن اموال و فرزندان. نتیجه اینکه از منظر قرآن، ایوب به نُصب و ضُرّ دچار شده و معنای عام این واژگان شامل هرگونه آسیب جسمی، مالی، خانوادگی و غیره می شود. از این رو حضرت آسیب مند و آسیب پذیر شده بود. بر اساس روایت تورات، شیطان نخست اموال و فرزندان و اقوامش را گرفت و هلاک ساخت، سپس جسمش را معیوب و بیمار نمود. از این رو وقتی جسمش معیوب شد، توانی برای اصلاح و مقابله برایش باقی نمانده بود.

ص: 34


1- . مجمع البیان، ج8، ص478؛ ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص328.
2- . عهد عتیق، کتاب ایوب، ص 786-787 (باب دوم).
3- . تفسیر نور، محسن قرائتی، ذیل سوره ص آیه 41 و سوره انبیاء آیه 83.
4- . تفسیر نمونه، ج13، ص481.
5- . همان، ج19، ص303.

تعبیر و گزارش منابع از وضع جسمی حضرت ایوب متفاوت است. حمداللّه مستوفی معتقد است جسم ایوب که آکنده از زخم ها و آسیب ها بود، با ورود به چشمه یا عین ایوبی درمان شد و معلولیتش از بین رفت چنان که دیگر معلولان با رفتن به این چشمه، شفا پیدا می کنند.(1)

اکثر منابع نُصب و ضُرّ را به گونه ای معنا کرده یا گزارش آنها از شرح وقایع و وضعیت جسمی ایوب به گونه ای است که نشان می دهد او بر اثر بیماری ناتوان و زمین گیر شده بود. این تعابیر مترادف و مرادف با معلولیت است. از این رو کسانی که نسبت به استفاده از واژه معلول برای حضرت ایوب حساسیت دارند، درست نیست. مهم این است که نباید به معلول بار منفی داد؛ معلول نوعی آسیب جسمی و بیماری است که بر هر انسانی حتی انبیا ممکن است عارض گردد. حتی رسول اکرم محمد مصطفی(ص) بیمار می شد. اگر انسانی بیمار نشود و حد بالای بیماری را که معلولیت است نداشته باشد، انسان نیست بلکه فرشته است یعنی جسم ندارد. هر موجودی جسم داشته باشد، ماهیت و لازمه آن، عروض بیماری، پیری، گذر از مسیر تولد تا مرگ است.

علت گرفتاری

در مورد علت بیماری و ناتوانی جسمی حضرت بین مفسران و مورخان اختلاف هست و چند تحلیل گفته اند: گاهی سبب آن را پناه بردن ایوب به فرعون بر اثر قحطی در سرزمین شام گفته اند و این که در حضور فرعون به اعمال او اعتراض نکرده است. دلیل این افراد،آیه 41 از سوره ص: «واذکُر عَبدَنا اَیّوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ الشَّیط-نُ بِنُصب و عَذاب»است . به نظر اینان چون ایوب مرتکب گناه ترک امر به معروف و نهی از منکر شده بود، به عذاب یعنی بیماری و ناتوانی مبتلا گشت. زیرا عذاب، جزای گناه است.

نظر دیگر این است که عدم یاری مظلومی که از ایوب یاری خواسته بود یا مغرور شدن وی به مال فراوان را سبب گرفتاری اش گفته اند. اما دانشمندان معتزله و مفسران شیعه این دسته گزارش ها را برنتابیده و آن را برگرفته از تورات و اسرائیلیات دانسته اند. آنان در ردّ دیدگاه اول می گویند: واژۀ عذاب در آیه 41 سوره ص به معنای مجازات نیست و هیچ دلیلی هم وجود ندارد که بیماری و گرفتاری های ایوب پیامد گناه او باشد. واژه «عذاب» در آیه 41 از سوره ص: «اَنّی مَسَّنِیَ الشَّیط-نُ بِنُصب و عَذاب» به معنای مجازات نیست، بلکه به معنای درد، تعب، رنج و ضرر است، برخلاف واژه «عقاب» که همواره به معنای مجازات است.(2) در واقع عذاب در این آیه مترادف نُصب و توضیحگر معنای آن است. نُصب از ریشه «ن ص ب» یک بار در قرآن به کار رفته و به معنای تعب (رنج و آسیب) و انصبنی به معنای اتعبی است.(3)

در عهد عتیق وجود دارد: «اصحاب حضرت ایوب به وی گفتند: بگو ببینم تو چه گناه بزرگی کرده ای که این چنین مبتلا شده ای؟».(4)

ص: 35


1- . تاریخ گزیده، ص37.
2- . دائرةالمعارف قرآن کریم، ج2، ص207؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص722.
3- . مفردات راغب ص515.
4- . کتاب مقدس، عهد عتیق، ص 786 به بعد.

اما طبق آنچه در روایات و تفاسیر اصیل اسلامی موجود است، بیماری ایوب به خاطر گناه یا کفر نعمت نبوده بلکه به خاطر شکر نعمت بوده است.ابلیس بر شاکری اش حسد ورزیده، نزد خداوند عرضه داشت که عبادت و شکرگزاری ایوب به خاطر رفاه وی می باشد. پس اجازه تصرف در مال و فرزندان و جسم حضرت را خواست که ثابت کند ایوب وقتی در کام مشکلات فرو رود، دیگر شاکر نخواهد بود.

علامه طباطبایی روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده که ابتلای ایوب به خاطر شکرگزاری او، نه عدم شکرگزاری بوده است.(1)

همه جا چشیدن سختی ها نشانه ی دوری از خدا نیست. گاهی اولیای خدا سخت ترین شرایط را تحمّل می کنند،تا به نعمت الهی برسند. ایوب هم پس از گرفتاری و سختی و ناتوانی ها با زدن پا بر زمین، چشمۀ آب خنک برایش جاری شد و با شستشو و نوشیدن به رضای الهی رسید.(2)

در تفسیر المیزان به نقل از تفسیر قمی آمده که: همیشه بلاها و مصائب جنبه کیفری و تنبیهی ندارد، بلکه گاهی برای اعطای درجه است و جنبه آزمایشی دارد. با توجّه به اینکه انبیا معصوم هستند، ناگواری ها به خاطر ارتکاب گناه و گوشمالی نیست.(3)

بر اساس تفسیر نمونه شکوفایی استعدادها دلیل این رخداد است. بدین شکل که بدون آزمایش های سخت استعدادهای نهفته شکوفا نمی شوند. پس گاهی وجود حوادث چه برای افراد عادی یا انبیا ضرورت است، ضرورت شکوفایی استعدادها.(4)

در تفسیر المیزان روایتی درباره چرایی ابتلای حضرت ایوب ذکر شده است که: امام صادق(ع) از پدرشان نقل کرده اند که اگر خدای تعالی او را به بلایی عظیم گرفتار کرد، بلایی که با آن در نظر مردم خوار و بی مقدار گردد، برای این بود که مردم درباره اش دعوی ربوبیت نکنند، و از مشاهده نعمت های عظیمی که خدا به وی ارزانی داشته، او را خدا نخوانند.(5)

قرآن حادثه را این گونه تحلیل کرده است: این اتفاق به واسطه رحمت خداوند بوده تا درس عبرتی برای صاحبان عقل و خرد و اهل هوش باشد: «رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ» (سورۀ ص، آیه43)

این دلیل واضح و روشن حادثه است که قرآن بیان کرده و تفاسیر مختلف از جمله مجمع البیان، اطیب الطبیان، المیزان، کشاف، نمونه و نور نیز همین علت را ذکر کرده اند.

پس دلیل این رخداد، درس عبرتی به همۀ انسان ها، اعم از سالم یا معلول و حتی عبادت کنندگان (ذکری للعابدین: آیه 84 از سوره انبیا و ذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ: آیه 43 از سوره ص) در همه اعصار و قرون است که صبر و شکیبایی در برابر مشکلات و ناملایمت های زندگی نتیجه اش چیره شدن بر

ص: 36


1- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص324.
2- . تفسیر نمونه، ج19، ص 293-297.
3- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص 324-328.
4- . تفسیر نمونه، ج19، ص 293-297.
5- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص327.

مشکلات و کسب مقام والا در پیشگاه خداوند است؛ و اینکه فرزندان آدم نباید از مشکلات خم به ابرو آورده و غرق در شادی ها و غافل از خداوند باشند. چرا که خارج از توان خداوندی نیست که هر لحظه حال ها را دگرگون کرده و قوی را ضعیف و ضعیف را قوی کند و کسی را از عرش بر فرش بنشاند و دیگری را از فرش به عرش بکشاند. پس بدا به حال آنهایی که ضعیف را به خاطر فقرش ترک کرده و ثروتمند و قوی را به خاطر قوّتش ستایش کنند.

سنت خداوندی این گونه است که به هنگام بروز مصیبت ها، صبر و شکیبایی موجب گشایش و آرامش است و در برابر مشقت و سختی ها باید صبور بود و نباید به سراغ یأس و دل مردگی رفت.

سنت دیگر که در سرگذشت ایوب آموزنده است: ارادۀ خداوند این گونه محقق می شود که از طریق سلسله علل انسان ها به ذلت یا قدرت می رسند. آیه «...تعزُّ مَن تشاءُ و تُذِلُ مَن تَشاء...» (آیه 26 سورۀ آل عمران) گویای همین نکته است. یعنی خداوند هر که را بخواهد با فقر، مریضی، ثروت یا هر وسیلۀ دیگری امتحان می کند، خواه پیامبر باشد یا هر شخص دیگری.

گاه کسی را با این امتحان بالا برده به سعادت می رساند و یا فردی را به شقاوت کشانده و غرق بدبختی می کند.

این مبحث ریشه در بحث مهم کلامی «قضا و قدر» دارد. ولی خلاصه آن این است که خداوند علت اصلی در بیماری یا معلولیت نیست بلکه علل مختلف دست به دست هم داده و موجب معلولیت می گردد.(1)

نقش شیطان

داستان ایوب گویای نکات مهمّی است. یک نکته این است که معلولیت و مرض ها را خداوند به وجود نیاورده و منسوب به او نیست. چون ایوب می گوید: انی مسنی الشیطان بنُصب و عذاب (سوره ص، آیه 41)؛ یعنی شیطان در من بیماری و معلولیت و رنج به وجود آورده، مشکلات را به شیطان منسوب کرده است. با اینکه حضرت ایوب به وضوح نصب و عذاب را به شیطان نسبت داده اما سؤالاتی پیش می آید:

1. نقش شیطان در گرفتاری حضرت ایوب چه بوده است؟

2. همان طور که می دانیم یکی از ویژگی های انبیا عصمت آنهاست که طبیعتاً باید مانع سلطه شیطان بر پیامبران شود، اما چرا حضرت ایوب بیماری و مشکلات خود را به شیطان نسبت داده است؟

3. از آنجا که بیماری هم علل طبیعی دارد و هم علل عادی، چگونه حضرت بیماری خود را هم به بعضی از عوامل طبیعی نسبت داده و هم به شیطان؟

متکلمان مسلمان از قدیم به این مبحث پرداخته اند که آیا شیطان در سرنوشت انبیا راه دارد و اگر دارد، تا چه اندازه؟ آنان در پاسخ پرسش های فوق گفته اند:

1. بعضی احتمال داده اند که دخالت شیطان در بیماری و مشکلات حضرت ایوب به واسطه وسوسه های او بوده که پیوسته خطاب به حضرت می گفته: تو نعمت های بزرگی داشتی و روزگاری بر

ص: 37


1- . انسان و سرنوشت، ص 5-30.

تخت سلامت و صلابت و قوّت نشسته و اکنون خوار و ذلیل گشته ای. خدایی که عبادتش می کردی، تو را فراموشت کرده و به خویش رهایت ساخته است و دیگر به تو رحمت و موهبتی ندارد. تا بدین طریق حضرت را از مسیر نورانی عبادت منحرف ساخته و به وادی ناسپاسی واردش کند.(1)

بعضی دیگر از تفاسیر از جمله المیزان و مجمع البیان نقش شیطان را وسوسه کردن مردم اطراف حضرت دانسته اند که از ایوب متنفر شده و وی را از شهرشان بیرون کنند و از او دوری گزینند.

2. تفسیر المیزان به نقل از تفسیر کشاف گفته است که به هیچ سخن نمی توانیم این سخن را بپذیریم که خدا شیطان را بر انبیای خود مسلط کند تا هر جور دلش خواست، آن حضرات را اذیت و آزار کند و دچار عذاب نماید و از این راه داغ دل خود را از آنان بستاند، چون اگر بنا باشد این کار نسبت به انبیا جایز باشد، نسبت به پیروان انبیا یعنی مردم صالح نیز جایز است، آن وقت رانده ی درگاه خدا هیچ مؤمن صالحی را از این انتقام خود سالم نمی گذارد. همه را بیچاره و هلاک می کند با اینکه در قرآن کریم مکرر آمده که شیطان به غیر از وسوسه هیچ دخالت و تأثیر دیگر ندارد. پس اشکال زمخشری وارد نیست؛ برای اینکه آنچه در قرآن کریم از خصائص انبیا و سایر معصومان شمرده شده، عصمت است که به خاطر داشتن آن، از تأثیر شیطان در نفوسشان ایمن اند، و شیطان نمی تواند در دل های آنان وسوسه کند. اما تأثیرش در بدن های انبیا و یا اموال و اولاد و سایر متعلقات ایشان، به اینکه از این راه وسیله ناراحتی آنان را فراهم سازد، نه تنها هیچ دلیلی بر امتناع آن در دست نیست، بلکه دلیل بر امکان وقوع آن هست، و آن آیه شریفه «فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلَّا الشَّیطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ» می باشد که راجع به داستان مسافرت موسی با همسفرش یوشع(ع) است. یوشع به موسی می گوید: اگر ماهی را فراموش کردم، فراموشی کار شیطان بود، او بود که نگذاشت به یاد ماهی بیفتم. پس از آیه برمی آید که شیطان این گونه دخل و تصرف ها را در دل های معصومان دارد. اما اینکه گفت: لازمه جواز و امکان مداخله شیطان در دل های انبیا این است که در دل های پیروان انبیا نیز دخل و تصرف بکند، در پاسخش گفته اند: این ملازمه را قبول نداریم، زیرا ما که می گوییم ممکن است شیطان چنین تصرف هایی در دل های معصومان بکند، معتقدیم که هر جا چنین تصرف هایی بکند، به اذن خدا می کند، به این معنا که خدا جلوگیرش نمی شود، چون مداخله شیطان را مطابق مصلحت می بیند، مثلاً می خواهد مقدار صبر و حوصله بنده اش معین شود، از آن گذشته این تصرف محدود و موقتی بوده و ترفیع حضرت را به دنبال داشته است. لازمه این حرف آن نیست که شیطان بدون مشیت و اذن خدا هر چه دلش خواست، بکند و هر بلایی که خواست، بر سر بندگان خدا بیاورد.(2)

3. پاسخ این سؤال را علامه طباطبایی چنین بیان کرده است: این دو سبب یعنی شیطان و عوامل طبیعی، دو سبب در عرض هم نیستند، تا در یک مسبب جمع نشوند، و نشود مرض را به هر دو نسبت داد، بلکه دو سبب طولی اند . ممکن است گفته شود: اگر چنین استنادی ممکن باشد، ولی صرف امکان دلیل بر وقوع آن نمی شود. از کجا که شیطان چنین تأثیری در انسان ها داشته باشد که هر کس را خواست بیمار کند؟ پاسخ : نه تنها دلیلی بر امتناع آن نداریم، بلکه آیه شریفه «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیسِرُ وَ

ص: 38


1- . تفسیر نمونه، ذیل آیه 41 از سوره ص.
2- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص 319-320.

الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطانِ» (سوره مائده/ 90) دلیل بر وقوع آن است، برای اینکه در این آیه، شراب و قمار و بت ها و ازلام را به شیطان نسبت داده و آن را عمل شیطان خوانده است.(1)

به هرحال فراوان از معلولان می شنویم که خداوند مرا به معلولیت دچار ساخته و تمامی مشکلات را گردن خدا می اندازند. در حالی که ایوب مشکلات خود را به شیطان نسبت داده است. چون خداوند خیر، رحمت، نیکی و سعادت برای بنده اش می خواهد ولی شیطان شقاوت، بدبختی، مرض و معلولیت را به ارمغان می آورد.

واکنش حضرت ایوب

در جمله « ...انّا وجدناه صابراً نعم العبد انّه اوّاب». (سورۀ ص، آیه 44) حضرت ایوب به سه وصف مهم توصیف شده که در هر شخص باشد انسان کاملی است: 1. مقام عبودیت 2. صبر و شکیبایی و استقامت 3. بازگشت پی در پی به سوی خدا.(2)

1. بندگی

خداوند در تجلیل و بزرگداشت «ایوب» او را به بندگی خود مفتخر ساخت و دربارۀ او این تعبیر را به کار برد: «وَاذْکُرْ

عَبْدَنَا».

بندگی در جامعه انسانی و بین دو شخص به معنای بردگی، دربند، بسته بودن، دنباله رو، غلام و گوش به فرمان ارباب بودن است. اما در بندگی خداوند که یک طرف آن خدا و طرف دیگر آدمی است، یعنی عشق به خدا به عنوان کمال محض و منجی انسان، نیز داشتن کرنش در برابر خداوند بی هیچ تفاخر و تکبر، یعنی دلبسته و تسلیم خدا، تسلیمی اختیاری و تنها از سر عشق، تسلیم محضی که سراسرش لذت است و بس. این بنده عاشقی است که جز خواست معشوقش را نمی خواهد. در برابر خواست خداوند در خودش اختیاری نمی بیند؛ برای رضایتش می گوید، برای رضایتش می پوشد، برای رضایتش کار می کند، برای رضایتش می خوابد و اینکه یکایک ثانیه های زندگی اش در سایه سار رضایت خدا سپری می شوند. کمال و تمام زیبایی ها را در وجود خداوند می بیند، جز او را خوب مطلق نمی داند، پیوسته و هر کجا و هر زمان با خدایش است و تابع امر او. این بنده وابستگی به معشوقش را در تک تک سلول های تنش احساس می کند، و جسم و جان ، دارایی، خویشان و نزدیکان و خلاصه هستی خود را در گرو وجود خداوند و متعلق به او می داند.اگر دارای ثروت باشد یا نباشد؛ قوم و خویشی داشته یا نداشته باشد؛ تمام اعضای تنش سالم باشد یا دردمند؛ ظاهری طبیعی یا غیرطبیعی داشته باشد؛ خلاصه انسان عابد همواره در مقام رضایت کامل است. چرا که می داند نه مالک خود است و نه مالک چیز دیگری از دنیای فانی، بلکه مالک حقیقی همان معبود است. پس کسی که به مقام بندگی حضرت حق نائل آید، خود را چنان کودکی در آغوش گرم خداوند رها می کند و با تمام وجود به ناخدای کشتی زندگی اعتماد کرده و سرسپردۀ امر او، به هر سو که خدایش برد، خشنود است. حال اگر نعمتی را از کف دهد، به عزایش نمی نشیند که هیچ، بلکه خواست خدا را بر خواست خود ترجیح می دهد. حضرت ایوب(ع)، این

ص: 39


1- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص318.
2- . تفسیر نمونه، ج19، ص300.

شکیب مرد تاریخ، با وجود همۀ گرفتاری ها و مشکلات پای در عرصۀ بندگی نهاده و از طرف خداوند میزبان این مقام عظیم قرار می گیرد.

در واقع بندگی خداوند، آزاد شدن از همه قیود و بردگی های انسان نسبت به افراد دیگر؛ ساختن خویشتن در عرصۀ کمالات و تربیت نفس خویش و پرورش اخلاقیات نیک در ضمیر خود است.

2. صبر

مفسران و قرآن پژوهان، ابتلای حضرت ایوب را بین هفت تا هیجده سال دانسته اند.(1)

بیمار نیاز به آرامش و تسلّی خاطر دارد ولی نزدیکان و مردم دورۀ ایوب به جای ایجاد آرامش، او را ترک کردند و یا به شماتت و ملامت ایوب پرداختند.(2)

حضرت در این دوران که اموال و ثروت و سلامت خود را از دست داد، دردی تازه به جانش افتاد و در میان تمام ناراحتی ها و رنج ها آنچه بیشتر روح ایوب را آزار می داد، شماتت دشمنان بود.(3)

پس دوستانش، این کوته فکران سطحی نگر، بی رحمانه زبان به شماتت و ملامت وی گشوده و زخم زبانش می زدند، زخمی بس التیام ناپذیر و دردآور. در آخر پراکنده شده و تنهایش گذاشتند. حتی کسی نبود زیر شانه هایش را بگیرد و یا اینکه دردش را ببیند. اما هیچ یک از ناملایمت های روزگار نتوانستند ایشان را به انحراف از مسیر حق بکشانند.

آن پیامبر بزرگ خدا هرگز نه در مهر و لطف خدا ذره ای تردید کرد و نه از شکیبایی در برابر گرفتاری ها ذرّه ای تزلزل به خود راه داد(4) و برای عبور از بحران صبر را برگزید (انّا وَجَدناه صابراً: سورۀ ص/ آیه44).

پیداست که دعای او به درگاه خدا، و تقاضای دفع وسوسه های شیطان، و رنج و محنت و بیماری، منافات با مقام صبر و شکیبایی ندارد، آن هم بعد از هفت سال یا به روایتی هیجده سال با درد و بیماری و فقر و نداری ساختن و تحمل کردن و شاکر بودن.(5) نیز سرگرم عشق بازی با خدا و بی تفاوت نسبت به تعریف و تحقیر و دوستی و دشمنی مردمان، چنان که بالاترین دلیری و جسارت را به خرج داد و خزان را به امید جوانه ای دوباره تحمل کرد (انّا وَجَدناه صابراً). اگرچه بیماری و مشکل روی خوشی ندارند اما برای دوستان خدا، درد عالمی دارد چنان که حضرت با بودن با خدایش از درد و رنج تهی می شد. زیرا عشق خداوندی برایش مرهم زخم زبان ها بود و داشتنش جبران همه نداشتن ها.

سال ها بر این منوال گذشت تا آنگاه که تنش از درد بیماری چو شمع می سوخت، و آنگاه که زمین تنگ و روزگار پریشان شده بود، آنگاه که سنگینی مشکلات ایوبِ پیامبر رعشه بر تن کوه می انداخت و بی خردانِ اطرافش صحنه آزمون خداوند را ترک گفته و رهایش کردند، آنگاه که لحظاتش سخت تشنۀ

ص: 40


1- . تفسیر نمونه، ج19، ص296.
2- . مجمع البیان، ج8، ص365.
3- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص 325-327؛ تفسیر نمونه، ج19، ص296.
4- . تفسیر مجمع البیان، ج8، ص365.
5- . تفسیر نمونه، ج19، ص300.

باران رحمت خداوندی بود، آنگاه که دردهای کهنه اش را مرهم نیاز بود، شاید هر شخص دیگر غیر از حضرت در آن آشفتگی دقایق، طوفان مصیبت تار و پودش را زیر و رو می کرد و چهار ستون بدنش زیر فشار مشکلات تا می خورد، حضرت اما فقط دست نیاز را به سوی خداوند دراز کرد و عرض نمود: پروردگارا به من رنج و عسرتی رسیده است و تو ارحم الراحمینی. (سورۀ انبیاء/ 83).

حضرت حل مشکلات خود را با تعبیری بسیار مؤدبانه و خالی از هرگونه شکایت از خدا خواست.(1) آنگاه که گفت: «پروردگارا! به من رنجی رسیده است، همانا تو ارحم الراحمینی». ایوب در جریان دعا کردن از تعبیری استفاده نکرد که بوی شکایت بدهد و حتی نمی گوید: پروردگارا گرفتاری مرا برطرف کن، بلکه می گوید: گرفتار مشکلاتی شده ام و تو ارحم الراحمینی، زیرا می داند که خداوند بزرگ است و رسم بزرگی را می داند؛ نیز در این آیه خدا را با صفتی خوانده که با نیازش تناسب دارد. یعنی گفت: ارحم الراحمین. این گفتار نشان از آن دارد که حضرت به غیرِ درگاه حق، یاری از خلق نمی خواهد و غیر پروردگار به دیگری امیدی ندارد (انت ارحم الراحمین: سوره انبیاء/ 83).(2)

3. بازگشت کننده

سوره «ص» سه نفر از پیامبران بزرگ را به عنوان اواب (توبه کننده) توصیف کرده است: داود و سلیمان و ایوب، و در سوره ق آیه 32 این وصف را برای همه بهشتیان ذکر کرده است: «هذا ما توعدون لکل اواب حفیظ». این تعبیرات نشان می دهد که مقام اوّابین والا و ارجمند است. هنگامی که به منابع لغت مراجعه می کنیم می بینیم اواب از ماده «اوب» «بر وزن قول» به معنی رجوع و بازگشت است.

رجوع و بازگشت با توجه به صیغه اواب که مبالغه است، دلالت بر تکرار و کثرت دارد. اشاره به این است که اوابین در برابر عواملی که آنها را از خدا دور می سازد، اعم از زرق و برق جهان ماده، یا وسوسه های نفس و شیاطین، حساسیت بسیار دارند. اگر لحظه ای دور شوند، بلافاصله متذکر شده و به سوی او باز می گردند. اگر لحظه ای غافل گردند، به یاد او می افتند و جبران می کنند.(3) طبق این توصیف حضرت ایوب پیوسته مواظب اعمال خود بود. حتی در دورۀ بیماری، روح خویش را به گونه ای پرورش داد که مطابق میل خداوند باشد. در نهایت خداوند وی را بنده خطاب کرد؛ و بنده یعنی عاشق و در عالم عشق جای هیچ گله از معشوق نیست، وگرنه که آن عشق نیست.

به قول حافظ:

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ

عشق بازان چنین مستحق هجرانند

ص: 41


1- . تفسیر نمونه، ذیل آیه 83 سورۀ انبیاء.
2- . تفسیر نور، ذیل آیه 83 سورۀ انبیاء.
3- . تفسیر نمونه، ج19، ص304.

خزائلی و بعضی دیگر، وصف أوّاب را که در قرآن آمده، ریشه عربی واژه ایوب می دانند و گفته اند: آیِب اسم فاعل، أوب و أوّاب صیغه مبالغه آن است و ایوب متناسب با این دو واژه در طول قرون به این صورت متداول شده است.(1)

اجابت دعا و شفا یافتن

دعای حضرت ایوب(ع) مستجاب شد (فاستجبنا... ، سورۀ انبیاء/ 84). سپس ندا آمد که «ارکض هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ: اینک در برابر دیدگانت چشمه ای است برای شستشوی بدن و دارای آبی سرد و گوارا برای نوشیدن» (سورۀ ص، آیه 42)؛ «ارکض» از ماده «رکض» (بر وزن مکث) به معنی کوبیدن پا بر زمین، و گاه به معنی دویدن آمده و در اینجا به معنی اوّل است.(2)

واژه «مغتَسَل» به مفهوم جایگاه شستشو آمده، گرچه بعضی آن را به آبی که در آن شستشو می کنند نیز معنا کرده اند.(3) گاه گفته شده معنای آیه چنین است: آبی پدید آمد، حضرت از آن نوشید و حمام کرد و شفا یافت؛ و یا اینکه چشمه ای جوشید و حضرت بهبود یافتند، در مفهوم آیه تفاوتی ایجاد نمی کند، اما معنی اول مورد تأیید اکثر تفاسیر از جمله المیزان و نمونه است. به نظر می رسد که در آیه چیزی حذف شده باشد و در اصل گویی این گونه است: پس او پای خود را بر زمین کوبید؛ و آنگاه چشمه ای جوشید. به باور برخی با کوبیدن پا بر زمین به خواست خدا دو چشمه جوشید که از یکی از آن دو برای شستشوی بدن بهره گرفت و بهبود یافت و از دیگری آب سرد و گوارا نوشید.(4)

در تفسیر المیزان آمده: در این جمله کلمه ای در تقدیر است و اصل آن این گونه است: «فاستجبنا له و قلنا أرکض ...» سیاق آیه که امر است، اشاره دارد بلکه کشف می کند: آن جناب در آن موقع آن قدر از پا درآمده بود که قادر به ایستادن و راه رفتن با پای خود نبوده، در سراپای بدن بیماری داشته، خدای تعالی اوّل مرض پای او را شفا داده، سپس چشمه ای در آنجا برایش جوشانده، دستور داد که از آن چشمه حمام بگیرد، و بنوشد تا ظاهر و باطن بدنش از مرض ها بهبودی یابد. و این مطالب، مورد تأیید روایات است.

در تفسیر قمی در ذیل آیه «وَ آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ...» (سورۀ انبیاء/ 84) آمده: یعنی خداوند فرزندان وی را که مرده بودند زنده کرد، چه آنهایی که پیش از گرفتاری حضرت مرده، و چه آنها که در حال گرفتاری از دنیا رفته بودند. از امام صادق علیه السلام درباره ی «و مِثلهم مَعهم» سؤال شد که چگونه همانند آنان را به ایوب داد؟ فرمود: خداوند از فرزندان او که قبلاً به مرگ طبیعی مرده بودند، همراه کسانی که هلاک شده بودند، به او برگرداند:(5)

«خانواده او را سالم و با نشاط به او بازگرداندیم. وَ

ص: 42


1- . اعلام قرآن، ص234؛ دائرۀالمعارف قرآن کریم، ج5، ص207.
2- . تفسیر نمونه، ج19، ص296؛ نیز نک تفاسیر المیزان و مجمع البیان ذیل همین آیه.
3- . مجمع البیان، ج8، ص364.
4- . همان.
5- . ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیه 84 سوره انبیاء.

مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ؛ و خاندان و بستگان و همانند آنها و ثروت از دست رفته اش را به او بازگرداندیم و همه آنها را به صورت دو برابر افزایش دادیم».(1)

در روایات آمده: تمامی کسان او به غیر از همسرش مردند و آن جناب به داغ همه فرزندانش مبتلا شده بود، و بعداً خدا همه را برایش زنده کرد، و آنان را مثل سابق به آن جناب بخشید.

بعضی گفته اند که فرزندانش در ایام ابتلا از او دوری کردند و خدا با بهبودی اش آنان را دوباره دورش جمع کرد، و همان فرزندان زن گرفتند و بچه دار شدند. پس معنای اینکه خدا فرزندانش و مثل آنان را به وی بخشید، همین است که آنان و فرزندانشان را دوباره دورش جمع کرد.(2)

همچنین در تفسیر جمله «آتیناه اهله و مثله معهم»، گفته شده که خداوند علاوه بر فرزندان خودش، فرزندان دیگری نیز به او داد. بعضی نیز احتمال داده اند که خداوند فرزندان تازه و نوه هایی به ایوب داد که جای خالی فرزندان از دست رفته اش را پر کردند.(3)

اما نکاتی که از این دو آیه (سورۀ انبیاء، آیه 84 و سوره ص، آیه 44) می توان آموخت، عبارت اند از:

1. نتیجه بندگی خدا، بنده شدن حوادث است. به محض اینکه حضرت خدایش را خواند، مشکلات و حوائج در برابر استقامت و امیدواری این شکیب مرد قد خم کرده و به زانو در آمدند.

2. رابطه خاص حضرت ایوب با پروردگار در کنار موج مصیبت های وارد شده بر ایشان.

3. لطف الهی بیش از درخواست بندگان است؛ چرا که حضرت ایوب فقط می گوید: پروردگارا به من بیماری و رنجی رسیده است و تو مهربان ترین مهربانانی. اما خداوند هم بیماری حضرت را شفا می بخشد و هم اقوام و ثروت ایشان را به وی باز می گرداند.

خلاصه اینکه «انَّ مَعَ العُسرِ یُسرا: قطعاً در پی دشواری ها آسانی است» (سورۀ انشراح، آیه 6). خداوند در قرآن با زبانی واضح و رسا با بندگانش صحبت کرده؛ فقط کافی است اندکی هشیار باشیم، به گفته هایش گوش جان بسپاریم، توکل کرده و به وعده هایش اعتماد کنیم تا همچون حضرت ایوب که جواب توکل و صبرش را گرفت و به مقام بندگی نائل آمد، ما هم اگر همین را راه برویم، به آرامش حقیقی می رسیم.

بالاخره ایوب با صبوری و شکیبایی نه تنها عافیت و سلامت یافت بلکه به امکانات و دارایی های فراوان هم رسید. این درس بزرگی برای معلولان است.

تدبیر حضرت ایوب

در پیوند با عهدی که در مورد همسر خود بسته بود، ایوب تدبیری اندیشید. نام همسر حضرت ایوب، رحمت دختر افراییم فرزند یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم(ع) بود.(4) طبق برخی روایات دیگر نامش لیا و دختر یعقوب بود.(5)

ص: 43


1- . مجمع البیان، ج8، ص364.
2- . ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیه 84 سوره انبیاء.
3- . تفسیر نمونه، ذیل آیه 84 سوره انبیاء.
4- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص325.
5- . تفسیر نور، ذیل آیات 41 تا 44 سوره ص.

در قرآن هیچ نامی از همسر حضرت ایوب برده نشده اما آیه: وَ خُذْ بِیدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ... یک مشت شاخه در دست بگیر و به او بزن تا سوگند خود را نشکسته باشی (سورۀ ص/ 44) اشاره به تکلیف حضرت ایوب در پیوند با تصمیمی است که در مورد همسرش گرفته، در قرآن علت این تصمیم حضرت ذکر نشده است.

اما در تفسیر المیزان به نقل از تفسیر قمی آمده همسر وفادار حضرت ایوب نزد مردم می رفت تا صدقه بگیرد، و طعامی برای ایوب تهیه کند و چون گیسوانی زیبا داشت، بدو گفتند: ما طعام به تو می دهیم به شرطی که گیسوانت را به ما بفروشی. وی از روی اضطرار و ناچاری و به منظور این که همسرش ایوب گرسنه نماند، گیسوان خود را فروخت.

ایوب چون دید گیسوان همسرش بریده شده، پیش از اینکه از جریان بپرسد، سوگند خورد که صد تازیانه به او بزند. و چون همسرش علت بریدن گیسوانش را شرح داد، ایوب(ع) نسبت به سوگندش اندوهگین شد.(1)

عده ای در این مورد نوشته اند: آن بزرگوار به خاطر برخی کوتاهی های همسرش عهد کرده بود که پس از بازیافت سلامتی خویش یکصد تازیانه به او بزند. بعضی دیگر دلیل تصمیم «ایوب» را دیر آمدن همسرش می دانند.همسرش از پی کاری روان شد و در بازگشت اندکی دیر آمد. آن بزرگوار که از فشار درد و رنج و تأخیر او ناراحت شده بود، سوگند یاد کرد که پس از بهبودی کامل یکصد تازیانه به او بزند. پس از بهبودی در این اندیشه بود که این تصمیم را عملی کند یا نه؟ که مهر و لطف خدا بر او فرود آمد و فرمان رسید که: وَ خُذْ بِیدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ؛ برای عمل به نذر کافی است که دسته ای از گل و گیاه و یا ساقه گندم را برگیرد و به وسیله آنها به همسرش بزند تا هم به نذر خویش وفا نموده باشد و هم یار و مددکار روزهای گرفتاریش را نرنجاند.(2)

درست است که زدن یک دسته ساقه گندم یا چوب های خوشه خرما مصداق واقعی سوگند او نبوده، ولی برای حفظ احترام نام خدا و عدم اشاعه قانون شکنی این کار را انجام داد، و این تنها در موردی است که طرف مستحق عفو باشد و انسان می خواهد در عین عفو، حفظ ظاهر قانون را نیز بکند، وگرنه در مواردی که استحقاق عفو نباشد، هرگز چنین کاری مجاز نیست.(3) حال که حضرت ایوب در برابر انواع مصیبت ها بندگی کرد یا به بیان دیگر هوای ایمان خود را داشت تا مبادا از فراز آسمان ها و همسایگی خداوند به زمین آمده و از درگاهش دور شود، پس از بهبودی وی نیز خداوند این چنین هوای حضرت را داشت که در زمینه این تصمیم، راه درست را به حضرت نشان داد. از این رو بندۀ شایسته خداوند، نه عهدی را شکست و نه به همسرش ظلمی کرد.خوشا آنان که تا این حدّ با خداوند دوست و رفیق باشند.

ص: 44


1- . ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص328.
2- . مجمع البیان، ج8، ص364.
3- . تفسیر نور، ذیل آیه 44 سوره ص.

درس ها و عبرت ها

از نظر قرآن، معلولیت سد راه ترقی انسان ها نیست؛ حتی خداوند معلولیت را مانع پیامبری نمی داند. اینکه خداوند فرد معلولی را به پیامبری برگزید، مایه درس آموزی است. نکات و عبرت های زیادی در سرگذشت ایوب در قرآن آمده و مایه عبرت آموزی مسلمانان است. قرآن پس از بیان سرگذشت حضرت می فرماید: این تذکری است برای اولی الالباب (خردمندان)؛ به پاره ای از این نکات اشاره می شود:

- ایوب از هدایت یافتگان است. (انعام، آیه 84)

- ایوب از محسنین و نیکوکاران است. (انعام، آیه 84)

- به او وحی می شده است. (نساء، آیه 163)

- هم ردیف ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، یونس، هارون و سلیمان است. (نساء، آیه 163 و انعام، آیه 84)

- بدبختی ها و مشکلات در زندگی انسان از جمله در زندگی ایوب منسوب به شیطان است. (سوره ص، آیه 41)

- با تلاش و بهره گیری از توانمندی های خود، نُصب، ضُر و معلولیت را کنار زد و بی اثر ساخت. (سوره ص، آیه 42)

- باید از خداوند برای رفع مشکلات ناشی از معلولیت طلب کمک نمود (انبیاء، آیه 83)

- اجابت و پاسخ مثبت خداوند به درخواست ایوب (انبیاء، آیه 84)

- رفع مشکلات و ناراحتی های ناشی از معلولیت پس از خدا گرایی. (انبیاء، آیه 84)

- ایوب بر اثر معلولیت نه تنها فقیر و بیچاره نشد بلکه ثروتمند و صاحب امکانات فراوان گردید. (انبیاء، آیه 84)

- سرگذشت ایوب را عبرتی برای بندگان و خردمندان دانسته است. (سوره انبیاء، آیه 84)

- ایوب را بر اثر مرض و معلولیت از جامعه طرد کردند و مردم با او رفتار ناشایسته داشتند ولی او هرگز آنان را نفرین نکرد و بد مردم را نخواست.

- خداوند به او امر کرد که پا به زمین بکوبد و چشمه ای آب گرم برای شستشوی بدن بیمارش و چشمه ای آب سرد به او اعطا کرد. (سوره انبیاء، آیه 84) یعنی او روی پای خودش به پا خواست و عافیت بازیافت.

- خداوند ایوب را اوّاب یعنی بازگشت کننده به سوی خداوند (ص، آیه 32)، صابر (ص، آیه 44) و عبد می داند (سوره انبیاء، آیه 84).

- معلولیت منتسب به خداوند نیست بلکه ایوب می گوید شیطان مرا به بلایا دچار کرده است. (ص، آیه 41)

- خداوند به ایوب کتاب، داوری و نبوت اعطا کرد. (انعام، آیات 89-90)؛حتی بر اساس برخی اسناد پادشاهی به او داد.

ص: 45

داستان سرگذشت ایوب در سه فرهنگ اسلامی، یهودی و مسیحی مؤثر بوده است. به طوری که هم در قرآن به آن توجه شده و هم در تورات، رساله ای به نام ایوب هست. نیز در ادبیات فارسی مَثَل هایی مثل صبر ایوب، چشمه ایوبی و شراب ایوبی رواج دارد. ایوب نبی در بلاکشی و صبر و تحمل و یعقوب نبی در فراق و دوری از فرزندش و صبر، در همه این فرهنگ ها اسوه و الگو شده اند.

فرجام سخن

داستان حضرت ایوب(ع) حاکی از این است که همۀ انسان ها؛ اعم از معلول و غیر معلول، در همه دوره ها به تذکار نیاز دارند، که اگر به هر شکلی اوضاعشان تغییر کرد (به بدترین یا بهترین شکل)، یاد و خاطرشان باشد که غلام، برده و بندۀ خدایند، پس باید پذیرای تغییر و راضی به رضایش باشند (ذکری لاُولیِ الالباب). بدانند که حوادث وارده طبق مصلحت خداوندی است و حتماً حکمتی دارد.

هدف از زندگی رسیدن به کمال است و اگر در شادی­ ها غرق باشیم و خدا را فراموش کنیم و یا غم زمانه، سایه­ی ناامیدی بر زندگی­مان بیافکند، مسافتی به وسعت تمام عمر از کمال و مقام قرب الهی جا می­مانیم. اما اگر هدفمان را درک کنیم و کیفیت و لذت عالم قرب را به کام خویش بچشیم، هیچ حادثه و گرفتاری و مسئله ای ما را از مسیر بندگی منحرف نمی­سازد. واقعیتی که پیوسته جاری است، زندگی است. زندگی صحنه بازیگری است و پروردگار با همۀ جبروتش کارگردان بازی ما. تلخی و شیرینی دوران بازیگری مان می گذرد، بازی ما اما محفوظ می ماند. و هنرمند، آن که در این فرآیند با اجرای خوبش محبوب کارگردان شود.(1)

حضرت یعقوب

یعقوب فرزند اسحاق، فرزند ابراهیم خلیل، علیهم السلام، ملقب به اسرائیل است (آل عمران، 93؛ مریم، 58). این نام عربی و از ریشه «عقب» نیست، بلک عبری است. فرزندان اسرائیل را که عبرانیان یا قوم یهود باشند «بنی اسرائیل» می نامند. بنی اسرائیل همان اسباط دوازده گانه اند که زاد و رود دوازده فرزند یعقوب هستند، از این رو یعقوب جدّ بنی اسرائیل است. برادر توأم عیسو، و مادرش دختر لوط(ع) بود. از انبیای عظام الهی است، و نام او در قرآن شانزده بار یاد شده و چند مورد نیز به او اشاره شده که مفصل ترین اشاره به او در داستان یوسف(ع) در سوره یوسف است. پس از درگذشت اسحاق(ع) به پیامبری رسید. شریعتی که تبلیغ می کرد، شریعت ابراهیم(ع) بود و کتاب او صُحُف ابراهیم(ع)؛ و در قرآن به این مسئله اشاره شده است که یعقوب هنگام مرگ از فرزندان خود پرسید: پس از من چه کسی را خواهید پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت، خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را خواهیم پرستید (بقره، 133).

ص: 46


1- . صبر ایوب: ایوب نبی اسوه معلولان، خدیجه صفی زاده، صفحات مختلف.

در قرآن دوازده بار اسم حضرت یعقوب آمده و در آیاتی به صورت ضمیر و اشاره مورد خطاب قرار گرفته از جمله در آیه 84 سوره یوسف آمده است:

« وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ» یعنی چشمان حضرت یعقوب از فرط اندوه نسبت به یوسف سفید شد (نابینا گردید) اما او هرگز کفران نمی کرد.

نویسندگان تفسیر نمونه و علامه طباطبایی «ابیضت عیناه» را به معنای کوری چشمان حضرت یعقوب تفسیر کرده اند. علامه طباطبایی آیه 93 همین سوره را قرینه می داند که باید «ابیضت عیناه» را نابینا شدن چشمان حضرت یعقوب تفسیر کرد. زیرا یوسف می گوید:

اذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه أبی یأت بصیرا (سوره یوسف آیه 93) یعنی پیراهن مرا ببرید و روی صورت پدرم بیندازید، بینایی او باز می گردد.(1)

یعقوب در شرایطی که راهنمایی جامعه را بر عهده و مقام نبوت داشت، حداقل چند سالی بر اثر فراق فرزندش یوسف نابینا شده بود.

ص: 47


1- . ترجمه تفسیر المیزان، ج11، ص 332- 333 و 318-319؛ تفسیر نمونه، ج10، ص 51-52.

دوره اسلامی

اشاره

معلولان در سمت ها و پست های عالی کشوری در دوره اسلامی حضور داشته و به عنوان قاضی؛ ریاست بیمارستان و بهداشت و درمان؛ جانشین رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم در امور اجتماعی و فرهنگی؛ مشارکت در فعالیت های بزرگ اجتماعی و دینی؛ رهبری مبارزه علیه حاکمان ظالم؛ پادشاه یا وزیر و غیره به اداره امور پرداخته اند. نمونه هایی مثل سلطان محمد خدابنده و احمد بن بابویه در تاریخ اسلام و ایران فراوان می باشند. پادشاهان، وزیران و دیوان سالاران دارای معلولیت را «صفدی» در کتابش نکت الهمیان فی نکت العمیان معرفی کرده است. ولی هنوز تحقیق جامع در این باره نشده است. اینجا صرفاً منتخبی از شخصیت های دارای معلولیت و شاغل در سمت های بالا را معرفی می کنیم.

عبداللّه بن ام مکتوم

عبداللّه یا عمرو بن قیس بن زائده، از بنی عامر بن لؤی، صحابی و مؤذن نابینای پیامبر اکرم. گفته اند که نام وی قبل از گرویدن به اسلام، حصین بود و پیامبر او را عبداللّه نام نهاد. پدرش، دایی خدیجه همسر پیامبر بود و مادرش عاتکه بنت عبداللّه بن عنکثه بن عامر بن مخزوم نام داشت و کنیه اش ام مکتوم بود و عبداللّه به وی منسوب شد. درباره تاریخ تولد، دوران جوانی و نیز چگونگی نابینایی ابن ام مکتوم آگاهی دقیقی در دست نیست، اما به نظر می رسد که چشمان خود را در کودکی از دست داده بوده است. وی در اوایل بعثت در مکه حضور داشت. به اسلام نیز دلبستگی یافته بود چندان که از پیامبر، آنگاه که با برخی از سران قریش چون ولید بن مغیره سخن می گفت و امید داشت که به اسلام بگروند، خواست برایش قرآن بخواند، آیه «عَبَس َ وَ تَوَلّی، أَن جاءَه ُ الاْعْمی» در حق وی فرود آمده است. ظاهراً وی اندکی پس از آن، اسلام آورد. گفته اند که ابن ام مکتوم و مصعب بن عمیر، نخستین کسانی بودند که به دستور پیامبر و برای ارشاد مردم یثرب – پیش از هجرت – به آن شهر رفتند. اما برخی برآنند که وی اندکی پس از جنگ بدر به مدینه رفت و در «صُفّه» مسجد مدینه مسکن گرفت و پیامبر سپس او را در خانه مخرمه بن نوفل فرود آورد.

ابن ام مکتوم نیز چون بلال، مؤذن پیامبر بود و رسول خدا چندان به وی اعتماد داشت که او را سیزده بار، از جمله در غزوات احد، خندق، بنی نضیر و بنی قریظه، به جای خود در مدینه برگمارد. پس از جنگ تبوک آیه 95 سوره نساء که در سرزنش کسانی که از رفتن به پیکار سرباز زده بودند، نازل شد و مجاهدان را بر راحت طلبان برتری نهاد، ابن ام مکتوم نابینا و دیگر ناتوانان را مستثنا ساخت: «لایَسْتَوِی القاعِدون َ مِن َ المُؤمِنین َ غَیرَ اُولِی الضَّرَرِ و المُجاهِدُون َ». با این همه، پس از آن در جنگ ها حاضر می شد و می گفت: پرچم جنگ به من دهید، چه نابینایم و نمی توانم بگریزم.

ص: 48

گفته اند که ابن ام مکتوم در جنگ قادسیه حاضر بود و پرچم سیاهی در دست داشت. سپس به مدینه بازگشت و همان جا درگذشت؛ و به روایتی در همان جنگ به قتل رسید. کسانی چون عبدالرحمان بن ابی لیلی و ابورزین اسدی از او روایت کرده اند.(1)

ابن ام مکتوم از صحابه نامدار رسول خدا(ص) بود که به رغم نابینایی آثار و خدمات قابل توجهی از خود به یادگار نهاد. سمت های مهم از رسول خدا دریافت نمود. او نه از اقوام حضرت و نه از بزرگان قریش یا دیگر طوایف عرب بود تا به جهات سیاسی و مصالح ملی یا دینی بر کاری منصوب گردد؛ نه رسول خدا(ص) اهل زدوبندهای مرسوم در بین سیاستمداران و فرهنگ جاهلی بود تا بی جهت او را بر مقامی بگمارد؛ بلکه شخصیت عالی قدر و مؤثر و کاردانی ابن ام مکتوم موجب شد تا کارهای بزرگی به او سپرده شود.

مشاغل و سمت هایی مثل مؤذن صبح رسول خدا در آن زمان مثل رئیس ستاد تبلیغات یا وزیر فرهنگ و ارشاد در این زمان، یا جانشین رسول خدا به هنگام رفتن به جبهه و تدبیر امور مدنی مثل نخست وزیر در این زمان است. حال این پرسش مطرح است که در این دوره آیا مسلمانان و رهبران مسلمانان آمادگی دارند که یک نفر نابینای مطلق و کسی که موقعیت خاص در مناسبات و اقوام و قبائل ندارد و از اشراف یا اشراف زادگان نیست و از این نظر آدمی کاملاً معمولی محسوب می شود، به عنوان مدیر کل جامعه، مدبر جامعه، رئیس تبلیغات و امور فرهنگی جامعه انتخاب شود؟

پرسش دوم اینست: مسلمانانی که خود را تابع رسول خدا دانسته و حضرت را مقتدا و اسوه خویش می دانند به ویژه رهبران دینی مسلمانان، چرا تاکنون نابینایان شایسته را در مناصب کلان منصوب نکرده و به سیره حضرت اقتدا ننموده اند؟

اسماء

دختر ابوبکر

اسماء دختر ابوبکر (عبداللّه بن ابی قحافه)، 27 سال پیش از هجرت به مدینه، در شهر مکه چشم به جهان گشود. در مکه رشد کرد و در جوانی با زبیر بن عوام ازدواج نمود. جزء بیست نفر نخستین اسلام آورندگان به واسطه پدرش بود.

مهم ترین خدمت او به جامعه پویای اسلامی کمک به مخفی شدن رسول خدا(ص) و ابوبکر در غار، در راه مکه و مدینه و تأمین نیازمندی های آنان به ویژه خوراک آنان بود. نقش اسماء بیش از یک فرد مطلع بوده و در گمراه کردن تعقیب کنندگان مؤثر بود. ابن اثیر رخدادهای مربوط به هجرت را با تفصیل بیشتر گزارش کرده است. آنان سه روز در غار بودند. اسماء هر روز پس از تاریک شدن هوا برای آنان غذا می برد. رفتن به سمت غار هم به بهانه چراندن گوسفند بود.

قریش یکصد شتر و افراد فراوانی را مأمور یافتن رسول خدا و همراهانش کرده و فضای امنیتی شدید در مسیر مکه به مدینه حاکم بود. گروهی به رهبری ابوجهل خانه های مکه را تفتیش می کردند.

ص: 49


1- . توان نامه، آبان - بهمن 1392، ص 66-67.

وقتی به خانه ابوبکر رسیدند، از اسماء پرسیدند: پدرت کجا است؟ اسماء گفت نمی دانم؛ ابوجهل سیلی محکمی به گونه وی زد.

یکی از افتخارات اسماء این است که او را به «ذات النطاقین» لقب داده اند. نطاق به معنای کمربند و پیش بند است. چون پیش بند خود را دو قسمت کرد و غذای پیامبر را در آن بست و نزد حضرت برد.

بعداً با تغییر ارزش ها، ذات النطاقین که روزی افتخار بود، توسط شامیان و پیروان معاویه به عنوان لقب منفی و مذمت به کار می رفت و مثلاً پسر اسماء را فرزند ذات النطاقین می خواندند. اسماء چندی پس از هجرت رسول خدا، به مدینه هجرت کرد. گاه درباره فعالیت های اجتماعی او شرکت در جنگ یرموک همراه شوهرش زبیر در دوره خلافت عمر گزارش شده است. اما چندی بعد از زبیر جدا شد و تا آخر عمرش با فرزندانش زندگی می کرد. او تا سال 73ق و حدود یکصدسال زندگی کرد. اما چند دهه آخر عمرش نابینا و ناتوان شده بود. دانشمندان رجالی اهل سنت، اسماء را راوی و محدث ثقه و مورد اطمینان دانسته اند. او روایات فراوانی نقل کرده است. راویان پرکاری مثل عباد بن عبداللّه، عروه بن زبیر و فاطمه بنت منذر از او روایت نقل کرده اند. نیز در حوادث فرهنگی و اجتماعی سده اول و دوم هجری صاحب رأی بود و نقش داشت. او زنی فصیح بود و شعر می سرود. در رثاء شوهرش زبیر، مرثیه ای سروده که در منابع تاریخ درج است. دانش های دیگری مثل تعبیر خواب می دانست و به دیگران آموزش می داد. آیه شش در سوره ممتحنه در شأن او نازل شده و اسماء را ضمناً عدالت پیشه و غیرظالم به حقوق دیگران می خواند.

در مجموع با اینکه تقریباً یک سوم از عمرش را دچار معلولیت و ناتوانی و نابینایی بود ولی همواره در امور اجتماعی و فرهنگی مسلمانان فعال بود. حتی زن بودن مانع فعالیت های او نبود. از این رو الگوی مناسبی برای توان خواهان و معلولان است.(1)

عبداللّه بن عفیف ازدی

نابینا ظلم ستیز

پس از حوادث کربلا ابن زیاد امر کرد مردم در مسجد کوفه اجتماع کنند؛ در جامع بزرگ کوفه جمعیت زیادی حاضر شدند، ابن زیاد منبر رفت و گفت: ستایش می کنم خداوند را که حق را آشکار کرد و امیرالمؤمنین یزید و حزب او را پیروز گردانید، و دروغ گوی فرزند دروغ گو را با شیعیان و یارانش را کشت!

هیچ کس پاسخ او را نداد، ناگاه یک نابینا به نام عبداللّه بن عفیف از جایش حرکت کرد و با صدای رسا گفت:ای فرزند مرجانه! دروغ گو و فرزند دروغ گو تو هستی و پدرت بود و آن کس که تو را به این مقام منصوب کرده است. فرزندان پیغمبران را می کشید و مانند صدیقان سخن می گویید؟!

ص: 50


1- . توان نامه، آبان - بهمن 1392، ص74.

تصور کنید در شرایطی که سپاه ابن زیاد مسرور از پیروزی است و اباعبداللّه حسین(ع) و یارانش را شهید نموده اند و تمامی صداهای حق خواه را در سینه ها خفه نموده اند، دل شیر می خواهد که در مقابل مسئول همه حوادث ایستاد و با شجاعت سخن گفت.

ابن زیاد گفت: این کیست؟ عبداللّه گفت: من هستم ای دشمن خدا، تو ذریه طاهره را می کشی و فرزندان پیغمبر(ص) را که خداوند فرموده آنها از هر نوع آلودگی پاک هستند، دشنام می دهی و گمان می کنی که مسلمان هستی، کجا هستند فرزندان مهاجر و انصار که از این ستمگر ملعون که پیغمبر آن ها را لعنت کرده است انتقام بگیرند؟!

ابن زیاد از سخنان او به خشم آمد و گفت: او را نزد من بیاورید، پاسبانان حرکت کردند او را دستگیر کنند، عبداللّه شعار قبیله ازد «یا مبرور» را بر زبان جاری کرد، در این هنگام گروهی از قبیله ازد برخاستند و او را از دست سربازان ابن زیاد نجات دادند و به منزلش بردند، عبدالرحمان بن مخنف ازدی گفت: این چه کاری بود که کردی؟! خود و عشیره ات را در معرض هلاکت قرار دادی.

ابن زیاد گفت: از تو سؤالی نمی کنم و اینک مرگ را خواهی چشید، عبداللّه گفت: من خداوند را سپاسگزار خواهم بود که مرا بکشی. همواره از خداوند آرزو داشتم که شهادت را روزی من کند، پیش از آن که مادرت تو را بزاید و از خداوند خواسته بودم که ملعون ترین و مبغوض ترین بندگانش مرا بکشد. هنگامی که دیدگانم نابینا شد، از نعمت شهادت مأیوس شدم، ولی اکنون خداوند را سپاسگزارم که پس از یأس مرا به آرزویم رسانید، و دعای مرا اجابت فرمود. ابن زیاد دستور داد گردن عبداللّه را زدند و جسد او را در محل کثیفی به دار آویختند.(1)

ابوالجارود، عبدی همدانی خراسانی، زیاد بن ابی زیاد منذر (150ق)

مفسر قرآن و نابینا

زیاد بن ابی زیاد منذر بن جارود عبدی همدانی خراسانی، مکنّی به ابوالجارود و ابوالنجم. نخست از اصحاب حضرت باقر علیه السلام بلکه به نوشته بعضی، از اصحاب حضرت امام سجّاد و صادق علیه السلام نیز بود؛ لکن تفسیر خود را تنها از حضرت باقر علیه السلام روایت می نماید. اخیراً بعد از خروج زید بن علی بدو گرایید، از آن حضرت اعراض کرده و زیدی مذهب شد و همچنان که کور مادرزاد و بی بصر بود، بی بصیرت هم گردید. فرقه جارودیه هم که به همین جهت به سرحوبیه نیز موسوم و از شعب زیدیه هستند، بدو منسوب و اخبار بسیاری در نکوهش وی وارد است. در سال 150ق و یا بعد از آن سال درگذشت.(2)

ابن صهبان، ابوعمر حفص بن عمر (150-246ق)

مدرس قرآن و ادیب و نابینا

ص: 51


1- . توان نامه، شهریور و مهر 1392، ص54.
2- . ریحانة الادب، جلد 7-8، ص 51-50؛ دائرةالمعارف نوابغ، ص77.

ابوعمر حفص بن عمر بن عبدالعزیز ابن صهبان، قرآن آموز و متخصص در ادبیات عرب بود و سال 150ق در بغداد به دنیا آمد. با اینکه نابینا بود، در طلب علم به سفر پرداخت و سرانجام در سامرا و ری ایران سکونت گزید. قرائت را از ابوعمر و بن علاء و کسایی آموخت و از آنان روایت می کرد. عربی را از ابومحمد یحیی بن مبارک یزدی فراگرفت و احمد بن حنبل از وی حدیث شنید. از آثارش می توان به قرآت النبی و اجزاء القرآن اشاره کرد. وی در سال 246ق در رنبویه، از روستاهای ری درگذشت.(1)

محمد بن سعدان (161-231ق)

نحوی و قاری شیعی و نابینا

ابوجعفر محمد بن سعدان مشهور به ابن سعدان در سال 161ق در بغداد متولد شد. وی نحوی و قاری و پیرو مذهب تشیع بود. در نحو پیرو کوفیان و در قرائت از حمزه زیارت پیروی می کرد و قرائت ویژه ای عرضه کرد که رواج نیافت. از محمد بن سعد کاتب واقدی، عبداللّه بن احمد بن حنبل و ابن مرزبان روایت کرد. وی نابینای مادرزاد بود.

آثارش عبارت اند از: الجامع، المجرد، کتاب القرائه و مختصر النحو.(2)

ابن میمون، عماره بن حمزه (199- ؟ق)

شاعر و کاتب، نابینا از یک چشم

عماره بن حمزه ابن میمون، شاعر و کاتب دستگاه دیوانی عباسیان از موالی عبداللّه بن عباس، سفاح و ابوجعفر منصور بود. نزد منصور و مهدی عباسی جایگاهی بلند داشت و در بصره، فارس، اهواز، یمامه و بحرین حکومت راند. ابن میمون از یک چشم نابینا بود. در خدمت ابن مقفع درس خواند. مردی زبان آور، خودپسند و در عین حال، گشاده دست و بلند همت بود. به بدخویی شهرت داشت. اما چون وی را بر گردن عباسیان حقی بود، جانبش را رعایت می کردند و حرمتش نگه داشتند. در کتابت استادی چیره دست بود و او را در بلاغت با استادانی چون ابن مقفع مقایسه می کردند. از جمله آثارش عبارتند از: دیوان الرسائل، الرساله الماهنیه و رساله الخمیس.(3)

ابن ابی الیمان (200-284ق)

ادیب و زبان شناس نابینا

ابن ابی الیمان، ابوبشر یمان بن ابی الیمان بندنیجی، در سال 200ق در شهر بندنیج به دنیا آمد. وی ادیب و زبان شناس ایرانی تبار مقیم عراق و نابینای مادرزاد بود. او به بغداد، سامرا و بصره سفر کرد

ص: 52


1- . دائرةالمعارف نوابغ، ص65.
2- . فرهنگ زندگی نامه ها، ص471.
3- . دائرةالمعارف نوابع، ص75.

و نزد ابن سکیت و ریاشی علم و ادب آموخت. ابن ابی الیمان در سال 284ق در بغداد وفات یافت. او آثار ارزنده ای از خود به جای گذاشته است. از جمله آثار او: التعقبه، معانی الشعر و العروض.(1)

ابن مرزبان، ابومنصور (متولد 300ق)

ادیب، فلج دو دست

ابومنصور محمد بن سهل مشهور به ابن مرزبان بغدادی، وی را از مردم کرج ابی دلف در ناحیه جبال ایران می دانند. الندیم با وی معاصر بود و به نقل از کسی که ابن مرزبان را دیده بود، می گوید که: دست های وی فلج بوده ولی از هوش و درایت بسیاری بهره ور بود. علاوه بر تدریس نویسنده هم بوده است.(2)

ابن مقله بیضاوی، ابو علی محمد (272-328ق)

وزیر، شاعر و مبتکر خط، بریده شدن دست و زبان

ابو علی محمد بن حسین ابن مقله بیضاوی شیرازی، وزیر، شاعر و خوشنویس چند تن از خلفای عباسی بود. پدرش از مردم بیضای فارس بود که به بغداد کوچ کرد. محمد در زادگاهش نزد پدر به تحصیل علم و فراگیری خط کوفی پرداخت. او نه تنها در خوشنویسی یگانه عصر خویش بود، بلکه ابداع و اختراع چند نوع خط را به او نسبت می دهند. بنا به روایت، او خط ثلث را از خط کوفی استخراج نموده، سپس نسخ، تعلیق، توقیع و رقاع را نیز اختراع کرد. او در اندک زمانی شهرت یافت و شهره خاص و عام گردید. خانه وی محل تجمع علاقه مندانش گردید که برای آموختن خط از شهرهای دور و نزدیک به دورش جمع می شدند. ابن مقله در زمان خود تمامی خطوط مذکور به خصوص خط نسخ را به مناسبت سهولت کتابت بسیار رواج داد.

وی به خدمات دیوانی پرداخت و پیش از سنه 296ق در فارس تحصیل دار مالیات اراضی بود. ابوالحسن بن فرات وی را به خود نزدیک گردانید. از این پس کار ابن مقله بالا گرفت. ابن مقله در وزارت دوم ابن فرات (304ق) با تنی چند در توطئه علیه وزیر شرکت جست. با آشکار شدن نقش او در توطئه، ابن فرات او را در بند کرد. همسر وی که از خانواده ای توانگر بود، با پرداخت مبلغ یک میلیون دینار او را از زندان آزاد کرد. در دوره دوم وزارت، علی بن عیسی (315ق) متصدی مصالح عامه شد. در سال 316ق مقتدر، خلیفه عباسی، وی را به وزارت گمارد. یک سال بعد، خلیفه او را بر کنار کرد و به فارس فرستاد، در همین دوره سرپرستی دیوان مظالم و قضا را نیز به عهده داشت. ابن مقله، در برابر درازدستی و ستمی که خلیفه پیشه کرده بود، با مخالفان وی همدلی کرده و در اندیشه فرو گرفتن خلیفه افتاد. اما خلیفه از قصد ابن مقله باخبر شد و وی به ناچار گریخت.

ص: 53


1- . فرهنگ زندگی نامه ها، ص258.
2- . فرهنگ زندگی نامه ها، 719.

در 320ق سرکردگان ترک سپاه، قاهر را از خلافت برداشته و راضی (322ق) را بر جای او نشاندند. خلیفه جدید نیز ابن مقله را برای سومین بار به وزارت برگمارد. در سال 324ق با توطئه و فتنه انگیزی، ابن رائق خلیفه را واداشت تا او را از وزارت بردارد. ابن رائق که هنوز از جانب وی آسوده خاطر نبود، خلیفه را ناگریز کرد تا او را دربند کرده، دست راستش را از تنش جدا سازد. ابن مقله کوشید تا نظر خلیفه را برگرداند، اما توفیقی نیافت و دست وی که بیم آن می رفت با نوشته هایش به مردم آگاهی رسانیده و آشوبی برانگیزد، بریده شد.

ابن مقله از این پس کوشید با دست چپ به نوشتن ادامه دهد. وی تا آنجا پیش رفت که با باقیمانده دست راست خود نیز می نوشت. این کار میسر نبود جز با تلاش و کوشش ممارست.

ابن مقله شعر را نیکو می سرود و در اشعار خود که در این دوره سروده، از سرنوشت خود نالیده است.

اصلاحات وی در خط، آن را به صورت ابزاری مناسب برای نگارش درآورد. اسماعیل بن حمار، محمد بن اسماعیل بغدادی، ابواسحاق ابراهیم بن هلال صابی، شمس المعالی قابوس بن وشمگیر، حسن بن مرزبان سیرانی، احمد بن حسین غضاوی، ابن بواب و گروهی دیگر از شاگردان و پیروان وی بودند. چندی بعدی در زندان، زبان ابن مقله را به خاطر گفتن سخن حق بریدند و سرانجام به روایتی در سال 328 یا 330ق درگذشت.(1)

آل بویه، معزالدوله ابوالحسن (303-356ق)

پادشاه قطع یک دست و چند انگشت

معزالدوله ابوالحسن احمد بن ابی شجاع آل بویه. در نبردی که میان وی و علی بن زنگی، معروف به علی گلویه (در متون عربی، با کاف نوشته می شود) سر کرده قبایل کوفیچ و بلوچ رخ داد، یک دست و چند انگشت احمد بریده شد و او از همین رو به «قطع» معروف گشت.

اندکی بعد پسر بویه وارد بغداد شد (19 دسامبر 945م) و از سوی خلیفه لقب «معزالدوله» یافت. برادرانش علی و حسن نیز به ترتیب به «عمادالدوله» و «رکن الدوله» ملقب شدند و به دستور خلیفه القاب آنها بر سکه ها نقش گردید و معزالدوله شیعی مذهب، بر خلیفه عباسی چیرگی تمام یافت. دوازده روز بعد، خلیفه المستکفی را کور کرد و به زندان افکند و فضل بن مقتدر را به نام «المطیع للّه» به خلافت نشاند و روزانه صد دینار مقرری برای او تعیین کرد.(2)

ابن سلامه، ابوالقاسم هبة اللّه (متولد 410ق)

مفسر نابینا

ابوالقاسم هبة اللّه بن سلامه بن نصر بن علی مشهور به ابن سلامه، مفسر بغدادی از ابتدا نابینا بود. کرسی درس داشت و در مسجد منصور درس می گفت. محدث و راوی هم بود. علاوه بر تدریس،

ص: 54


1- . دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص 683-685؛ دائرةالمعارف نوابغ، ص 70-73.
2- . دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 1، ص633.

نویسنده آثاری مثل الناسخ و المنسوخ فی القرآن و الناسخ و المنسوخ فی الحدیث و المسائل المنثوره در نحو است. در بسط و توسعه علوم قرآن و تفسیر مؤثر بود.(1)

ابن حناط (درگذشت 437ق)

پزشک و شاعر نابینا

ابن حناط ابوعبداللّه محمد بن سلیمان رعینی قرطبی پزشک و شاعر اندلسی است. وی به علت بیماری چشم پس از چندی نابینا شد. چون پدرش گندم فروش بود، به ابن حناط شهرت یافت. هزینه تحصیل او را بنی ذکوان از بزرگان قرطبه می پرداختند. ابن حناط، در سال های نخست سده پنجم اشعاری در ستایش علی و قاسم بن حمود حمودی سرود که در برخی از ابیات آن هواخواهی از خاندان علی ابن ابیطالب پیدا بود، اما معلوم نیست که او واقعاً از پیروان مذهب تشیع بوده باشد. پس از چندی کاتب هشام اموی (418-422ق) شد. در منطق به درجه استادی رسید. چون به بی دینی متهم گردید، از آنجا به جزیره خضرا گریخت و به فرمانروای آنجا، محمد بن قاسم حمودی، پناهنده شد. او در سال 437ق در جزیره خضرا دار فانی را وداع گفت. برخی از آثارش عبارت اند از: و شی العلم و حلی الکرام و الرساله المهرجانیه.(2)

ابن فضلان، جمال الدین (517-595ق)

محدث و فقیه شافعی، نداشتن یک دست

جمال الدین ابوالقاسم یحیی بن علی بن فضل بن هبةاللّه بن برکه ابن فضلان، محدث و فقیه شافعی در سال 517ق در بغداد به دنیا آمد. در زادگاهش نزد ابوالفضل بن عالمه قرآن آموخت. فقه را از ابومنصور سعد بن محمد بن زرار فراگرفت. دو بار به نیشابور سفر کرد و از ابوغالب احمد بن حسن بن بناء ابوالقاسم اسماعیل بن سمرقندی، محمد بن عمر محمد بن ناصر، محمد بن یحیی، ابوحفض عمر بن احمد بن منصور صفار، ابوالاسعد هبه الرحمان بن عبدالواحد بن عبدالکریم قشیری و ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمان بن سعید عصایدی حدیث شنید. وی در سفری از شتر به زمین افتاد و یک دستش را قطع کردند. در فقه تطبیقی شهرت داشت و به مناظره با فقیهان می پرداخت. چندی در مدرسه لوزیه بغداد تدریس می کرد. بعد از آن به مدرسه فخرالدوله بن مطلب رفت و کرسی درس مشهوری داشت. پیکر وی را در گورستان وردیه در سال 595ق کنار پدرش به خاک سپردند. او از مشاهیر فقه شافعی است و از چهره های مشهور است.(3)

ص: 55


1- . فرهنگ زندگی نامه ها، ص476.
2- . فرهنگ زندگی نامه ها، ص 383.
3- . دائرةالمعارف نوابغ، ص68.

ابراهیم شاه خلجی، رکن الدین (درگذشت 695ق)

سیاست مدار نابینا

وی پس از جلال الدین فیروز شاه به تخت در آمد. دوره پادشاهی او چند ماه نپایید و پسر عمویش، علاءالدین خلجی وی را کور کرد و پادشاهی دهلی را به دست گرفت. شاهان این دودمان جملگی آئین اسلام می ورزیدند.(1)

ابن بذوخ/ بدوح (قرن 6ق)

مفسر، محدث، شاعر و داروشناس نابینا

ابن بذوخ/ بدوح، ابو جعفر عمر بن علی بن بذوخ قلعی، پزشک، مفسر، محدث، شاعر و داروشناس عرب، در مغرب متولد شد. به دمشق کوچ کرد و در آنجا عطاری پیشه کرد. سالیانی دراز زیست و سال های پایانی عمر را با نابینایی گذراند.

برخی از آثارش عبارتند از: حاشیه بر قانون ابن سینا، شرح فصوص بقراط، ذخیرة الالباء و اشعار.(2)

تیمور لنگ (736-807ق)

بنیانگذار سلسله تیموریان، دارای نقص در پا و دست

تیمور در 25 شعبان 763ق در شهری به نام کَش یا سبز چشم متولد شد. در زمان تولد او آشفتگی و جنگ های فراوانی در ایران بود. سلطان ابوسعید آخرین ایلخان قدرتمند مغول از جهان رفت و مرگ او نشانه آشکار پایان عصر چنگیز بود. وقتی تیمور متولد شد در قسمت غربی اردوی جغتائیان فردی به نام قزان سلطان حکومت می کرد. حکومتش ستمگرانه بود و مردم زندگی سخت و بدی را می گذراندند. یکی از امیران به نام امیر قرغن شورش کرد و حکومت را به دست گرفت، از آن پس هیچ گاه آرامش و امنیت به اردوگاه بازنگشت.

این جنگ تاریک ترین نقطه زندگی تیمور و تلخ ترین خاطره او را رقم زد و در همین جنگ یا در یکی از جنگ های منطقه ای در سیستان پاشنه پای راستش مجروح شد. پس از آن نمی توانست درست راه برود و می لنگید. همین جراحت باعث شد که او را «تیمور لنگ» بنامند. غربی ها هم تیمور را به عنوان «تامرلین» می شناسند؛ یعنی، «تیمور لنگ». هم کتف راستش مجروح شد و هم دو انگشت آخر دست راستش را از دست داد. خلاصه از قسمت راست بدن ناکار شد. تیمور پس از این جنگ همراه امیرحسین به نقطه صفر رسیدند. سربداران سمرقند نردبان ترقی تیمور شدند.

ص: 56


1- . دائرةالمعارف نوابغ، ص49.
2- . دائرةالمعارف نوابغ، ص 55-56.

ابن عرب شاه یکی از مورخان عهد تیموری نوشته است که: تیمور مردی بلند بالا و قامتی کشیده داشت. چنان که گفتی از بازماندگان عمالقه است. (عملیق نام یکی از فرزندان نوح است و عمالیق و عمالقه، گروهی از فرزندان او را گویند).

سرش بزرگ، پیشانی اش بلند و رنگ چهره او سپید مایل به سرخی بود. اندام استوار، شانه های فراخ، دست و پای راستش شل و لنگ بود. اندیشه ای رسا، هوشی شگرف و عرفی پایدار داشت و سخت کوش و حافظ قرآن بود.

تیمور هرگاه که شهری یا کشوری را محاصره و قتل عام می کرد، هنرمندان را از طبقات دیگر جدا می ساخت و مانند غنائم جنگی و اسیران با خود می برد. اگرچه به آنها مهربانی و احترام می کرد، ولی در حقیقت به زور با آنها چنگ می انداخت. تیمور زبان های عربی، فارسی و ترکی را می دانست و در علم قرآن و فقه اسلامی آن قدر زبردست بود که هیچ مسلمان عالمی نمی توانست با او مباحثه کند.

پس از آن که مقبره تیمور ساخته شد، جسد او را به آنجا منتقل کردند. در همان هنگام که جسد تیمور را در سمرقند، در آرامگاه اختصاصی او به خاک می سپرد ند، جنگ پنهان قدرت بین بازماندگان او به شدت آغاز شده بود. جنگ های جانشینانش موجب شد که امپراتوری عظیم او به سرعت تمام فرو ریزد.(1)

محمد بن عمر صالحی مشهور به ابن سلطان (870-950ق)

تاریخ نگار و مفتی شام و نابینا

قطب الدین ابوعبداللّه محمد بن محمد بن عمر دمشقی صالحی مشهور به ابن سلطان، تاریخ نگار و مفتی شام در سال 870ق در دمشق متولد شد و نزد استادانی چون ابن شحنه شریعت و قضا آموخت. او حنفی مذهب بود و در مدرسه قضائیه ظاهریه و جامع اموی درس می گفت. در عهد سلطه ممالیک و حکومت اشرف قانصوه الغوری (906-922ق) قاضی القضاه مصر بود. در این سال ها بینایی خود را از دست داد. اما چنان خوش سیما بود که همه او را بینا می پنداشتند. ابن سلطان در میان دولتمردان نفوذ کلام داشت. مسئولان و مجریان امور از او استفتا می کردند. او از ترس نیرنگ آنان فتوای خود را می نگاشت. قطب الدین ابن سلطان در سال 950ق در دمشق درگذشت. آثارش عبارت اند از: الجواهر المضیه فی الأحوال السطان محمد سلیم الفاتح للبلاد العربیه، الفقد، البرق اللامع فی المنع من البرکه فی الجامع، تحریم الافیون، تشویق الساجد الی زیاره اشرف المساجد.(2)

وجیه الدین ابوضیاء عبدالرحمان مشهور به ابن زیاد (900-975ق)

فقیه و مفتی، نابینا

ص: 57


1- . دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 16، ص 662-670؛ دائرةالمعارف نوابغ، ص 464-466.
2- . دائرةالمعارف نوابغ، ص 62-63.

ابن زیاد، وجیه الدین ابوضیاء عبدالرحمان، زبید، فقیه شافعی عرب، به مقاصره از تبار عک بن عدنان منسوب است. در زادگاهش برآمد. در فروع شافعی، در اعتقادات اشعری و در تصوف پیرو طریقه یافعی و حافظ قرآن بود. از محمد بن موسی ضجاعی، احمد مزجد و شاگردش صنیذاوی حدیث شنید. نزد استادان دیگری چون وجیه الدین بن دیبع، غریب حنفی، جمال الدین یحیی قبیب و مفضل لحانی حدیث و سیره و تفسیر و اصول آموخت. در فقه و فتوی بلند آوازه بود. در 964 نابینا شد، اما همچنان به تدریس، فتوی و تألیف ادامه می داد تا اینکه در سال 975ق درگذشت.(1)

داود انطاکی

پزشک و حکیم

داود بن عمر طبیب انطاکی ملقب به «بصیر» در سال 950ق متولد شد. با تلاش فراوان به مدارج علمی رسید و از مشاهیر اطبا و حکمای نامدار اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم قمری شد. او پیش از هفت سالگی قرآن مجید را حفظ کرد؛ در علوم ادبی به اکثر بلاد مصر و شامات سفر کرد؛ از حکمای هر دیاری فنی و از اطبای هر شهر تجربتی یاد گرفت و در تحصیل لغت یونانی نیز رنجی بسزا برد، تا آن که ریاست اطبای زمان خود را به دست آورد و به دلیل کثرت ذکاوت، فطانت و بصیرت علوم متنوع را میدانست. مهارتهای حیرتانگیز در معالجه و مداوای بیماران از وی دیدهاند. با اینکه قوه بینایی نداشته و نابینا بوده، اما حافظهاش چنان قوت داشت که هر مطلبی را یک مرتبه میشنید، تا آخر عمر از یادش نمیرفت. تألیفات وی را این گونه فهرست کردهاند:

استقصاء العلل؛ لعبیة المحتاج در طب؛ النهجة؛ تذکره اولی الالباب و الجامع للعجب العجاب در طب؛ تزیین الاسواق و تفصیل الشواق العشاق؛ الدرة المنتخبة فی الادویة المجریة؛ زنیة الطروس فی احکام العقول و النفوس؛ شرح قصیدة النفس ابوعلی سینا؛ غایة المرام فی علم الکلام؛ النزهة الجهجة فی تشحیذ الاذهان و تعدیل الامزجة.

به مذهب شیعه گرایش داشت و گاه به نقد اهل سنت و جماعت پرداخته است. در سال هزار و پنج یا هشت یا نه قمری در مکه معظمه وفات یافت.(2)

ص: 58


1- . دائرةالمعارف نوابغ، ص60.
2- . همان

دوره معاصر

اشاره

اما در دوره معاصر معلولانی بوده اند که توسط ورزشکاران یا تشکل های مدنی برای امور صنفی مثلاً برای مدیریت فدراسیون ورزشی معلولان پیش از 1357 انتخاب شده اند. نمونه بارز سید رضاقلی شهیدی ناشنوا است که با انتخاب تشکل های معلولان به مدیریت سازمان ملی رفاه ناشنوایان دست یافت.

متأسفانه تاکنون این گونه فعالیت های معلولان کار پژوهشی نشده ولی نشانگر موفقیت های آنان است. دفتر فرهنگ معلولین مشغول جمع آوری اسناد و مدارک برای تدوین کتابی در این باره و قرار است دو جلد کتاب درباره شخصیت های فرهیخته و مدیر از قرن نخست اسلامی تا مشروطیت و پس از آن را تألیف و تقدیم کند.

اکنون به عنوان نمونه، چند شخصیت دارای معلولیت در دوره معاصر مربوط به ایران یا دیگر کشورهای اسلامی را معرفی می کنیم.

سید نعمت اللّه

شیخ الاسلام خوزستان در دوره قاجار

سید نعمت اللّه (درگذشت حدود 1238ق)، فرزند سید عبدالهادی، عالم شیعی ایرانی و از نوادگان سید نعمت اللّه جزایری (درگذشت 1112ق) بود. در خدمت پدرش درس خواند و در سال هایی که محمدعلی میرزای دولتشاه قاجار حکومت خوزستان، لرستان و کرمانشاهان را داشت، سید نعمت اللّه شیخ الاسلام خوزستان بوده است (1281-1237ق). چون به بیماری کری گرفتار بود، از او به نام سید نعمت اللّه کر نیز یاد می کردند. میر عبداللطیف شوشتری درباره اش می گوید: «سید نعمت اللّه سیدی بزرگ منش و عالی شأن و به قدر حوصله در تحصیل علم ممتاز اقران است. اما فکر بلندی مرتبه و جاه و تلاش منصب شیخ الاسلامی پیوسته در گریبان خیالش خار افکن است و تکاپوی در این وادی او را از غواصی بحر فضیلت باز داشته». از آثارش: 1- فائق البیان در تفسیر آیه «إنّ اللّه یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان» به فارسی در دو بخش که بخش یکم آن در تفسیر عدل و احسان و نیکی کردن در حق خویشان و نزدیکان و بخش دوم درباره منکر و فحشا و بغی است؛ 2- حاشیه بر تمهید القواعد شهید ثانی؛ 3- فریدة الاصقاع که ترجمه سلوان المطاع محمد بن محمد بن ظفر اندلسی است. نسخه ای از این کتاب که در اخلاق است و مترجم آن را به نام محمدعلی میرزای دولتشاه کرده، به شماره 3563 در کتابخانه دانشگاه تهران نگهداری می شود؛ 4- منتهی المطالب که ترجمه بغیة الطالب شیخ جعفر کاشف الغطاء (درگذشت 1228ق) می باشد.(1)

ص: 59


1- . توان نامه، بهار و تابستان 1395، ص96.

محمد خزائلی

دکتر محمد خزائلی دانشمند و محقق نابینای معاصر، فرزند محمدرضا به سال 1292 در کرهرود اراک متولد شد. در هجده ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد. در آن زمان آموزش و پرورش در سراسر کشور مدارس ملی امروزی را نداشت، مکتب خانه ها به تعلیم و تعلم کودکان همت گماشته بودند. در این بین آنهایی از نعمت سواد بهره مند می شدند که خانواده پولدار داشته باشند.

وضعیت نابینایان بدتر از دیگران بود، آنها از مدارس خاص خودشان محروم بودند، باید در مکتب خانه ها، همراه با دیگران درس یاد می گرفتند یعنی تنها به حافظه خودشان باید تکیه می کردند. به همین دلیل محمد رهسپار مکتب خانه های قدیم شد. وی در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت. مدتی برای فراگرفتن قرآن نزد شیخ می رفت. در دوازده سالگی قرآن را کاملاً حفظ بود، چنانچه آیه ای برایش تلاوت می شد، بلافاصله ادامه ی آن را قرائت می کرد. روزی به پدرش گفت: «آقای معلم قرآن را غلط می خواند!» شاید این اولین انتقاد او نسبت به محیط تعلیم و تربیت بود. پدرش متوجه شد که مکتب خانه جوابگوی خواسته ی پسرش نیست.

تحصیل در مدارس دولتی

در آن زمان اولین مدرسه اراک به نام «مدرسه صمصامیه» تأسیس شد. پدر محمد تصمیم گرفت فرزندش را به مدرسه جدید بفرستد، بنابراین محمد خزائلی که در شانزده سالگی بود وارد مدرسه جدید شد.

در مدت تحصیل درس ها را برایش می خواندند و او به لطف داشتن حافظه ای قوی آنها را یاد می گرفت. وی در دوران ابتدایی همیشه شاگرد ممتازی بود.

رفقای دوران تحصیل وی نقل می کنند: هنگامی که برای بازی و تفریح به بیرون شهر می رفتند، از آنان درخواست می کرد که نوشته های روی سنگ قبرها را به وی نشان دهند و او با لمس کردن آنها با اشکال مختلف حروف فارسی آشنایی پیدا کرد. در دوره ابتدایی همیشه شاگرد اول بود و با وجود عدم بینایی با اشکال زیادی مواجه نشد و به اخذ مدرک پایه ششم ابتدایی با معدل بیست موفق گردید.

تحصیلات متوسطه را در صمصامیه اراک ادامه داد ولی برای گذراندن پایه سوم متوسطه با مشکلات فراوانی مواجه شد. در این زمان بود که برای اولین بار فقدان بینایی خویش را بیشتر احساس کرد. امتحانات شفاهی دروس را با موفقیت گذرانید ولی نابینایی، مانع از امکان شرکت وی در امتحانات کتبی می شد. از این رو در آن سال موفق به دریافت مدرک سوم متوسطه نشد.

ایشان به مدت دو سال به مکاتبه با مرکز مشغول بود تا اینکه «آقای شکیبا» رئیس فرهنگ وقت اراک به تهران رفت و ترتیبی داد که محمد خزائلی بتواند با کمک منشی امتحانات کتبی را بگذراند. به این ترتیب معمایی بزرگ حل شد و از آن زمان، این شیوه امتحان برای همه نابینایان معمول گردید.

برای همه در آن زمان عجیب بود که فرد نابینایی بتواند تحصیل کند، ولی محمد خزائلی اهل مبارزه با مشکلات بود و آنی از تلاش غفلت نمی کرد تا اینکه بالاخره به تهران رفت و در امتحانات

ص: 60

متفرقه پایه ششم متوسطه شرکت کرد و در رشته ادبی در سراسر کشور رتبه اول را به دست آورد و به دریافت مدال علمی نائل گردید.

آغاز رسمی فعالیت اجتماعی

محمد خزائلی در سال 1312ش اولین فعالیت اجتماعی خود را ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان، با تشکیل کلاس های درس در منزل آغاز نمود. در همین دوران بود که به یادگیری زبان فرانسه، خارج از محیط مدرسه نزد شخصی به نام ژوزف که از ارامنه جلفا و پدرش تاجر فرش بود، پرداخت. این معلم ابتدا الفبای زبان فرانسه را با کمک حروفی که از گچ و چوب درست کرده بود، به وی یاد داد و سپس به تعلیم کتاب های مقدماتی فرانسه پرداخت.

روزی که محمد امتحان زبان فرانسه را در دبیرستان می گذرانید، طبق روال پیشین فقط یک نسخه سؤال از مرکز برای آن حوزه امتحانی ارسال شده بود. اگر ممتحنان می خواستند سؤالات را در جلسه عمومی قرائت کنند، آنگاه در دست منشی محمد نسخه ای از سؤالات نبود تا برایش بخواند و اگر عکس قضیه را انجام می دادند، سایر شاگردان از سؤالات مطلع نمی شدند. در این جا حافظه و هوش سرشار محمد مددکار همه شد، وی به ، ممتحنان پیشنهاد نمود که ابتداً یک مرتبه دیکته و ترجمه فرانسوی را برایش بخوانند و بعد سؤالات را برای امتحان سایر شاگردان ببرند، ، ممتحنان این کار را کردند و وی بدون اشتباه، مطالب قرائت شده را به منشی دیکته کرد و هجی نمود و نمره بیست گرفت.

وی با این کار خود توانست وزارت فرهنگ را قانع کند که نابینایان می توانند تحصیلات منظم داشته باشند و امتحانات رسمی را مانند یک نفر برجسته بینا بگذرانند.

استخدام وزارت فرهنگ

به دست آوردن کار دولتی برای نابینایان، مشکل بزرگ تری بود که محمد خزائلی با آن مواجه گردید و مثل همیشه با تلاش و کوشش و نشان دادن لیاقت شخصی خود، در سال 1321ش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به این ترتیب راه دیگری به روی نابینایان گشوده شد.

ایشان در دبستان های گلپایگان و خمین، و سپس در دبیرستان های اراک به تدریس پرداخت. در زمانی که معلم مدرسه «عظیمیه» اراک بود، وزیر فرهنگ وقت علی اصغر حکمت به اراک رفت و قرار شد معلمان هر کدام در مورد رشته و فن خود مطلبی را بیان کنند. وزیر فرهنگ از مدیر مدرسه پرسیدند: معلم کلاس ششم کیست؟ مدیر، محمد خزائلی را معرفی نمود.

ایشان در حضور وزیر فرهنگ، هندسه را با ارائه اشکال هندسی به شاگردان تدریس نمود. نتیجه کار به قدری عالی بود که مورد توجه و تعجب وزیر فرهنگ قرار گرفت تا آنجا که مدال درجه اول علمی را به وی اعطا نمود.

محمد خزائلی در جوانی با هنر موسیقی آشنایی پیدا کرد و گهگاه نغمه هایی برای آرامش دل خود می نواخت. تا اینکه روزی در مجلس جشن و سروری حاضر بود، ساز را به دامن او نهادند و از او خواستند که بنوازد، این عمل برایش ناخوشایند بود، وی پس از اندکی تأمل، ساز را به کناری نهاد و از آن پس برای همیشه دست از نواختن برداشت.

ص: 61

ازدواج

در یکی از کلاس های درس بود که محمد خزائلی عاشق یکی از شاگردان خود به نام صدیقه عظیمی عراقی شد. به رغم آن که این عشق دوجانبه بود ولی پدر و مادر دختر با این ازدواج مخالف بودند. بالاخره پس از گذشت چند سال این ازدواج سر گرفت و در سال 1318ش زندگی مشترکشان را آغاز کردند. حالا دیگر همسرش کتاب ها را برایش می خواند و او مطالب را به حافظه اش می سپرد. ثمره این پیوند چهار پسر و چهار دختر می باشد.

متأسفانه از همسر و فرزندانش اطلاعاتی به دست نیاوردیم، به امید روزی که زندگی نامه کاملی از دکتر خزائلی توسط خانواده اش تهیه و به جامعه تقدیم گردد.

تحصیلات دانشگاهی

محمد خزائلی که او را محمد نابغه لقب داده بودند، هیچ گاه در راه تحصیل علم از پای ننشست. ایشان در ضمن کار و تحمل مخارج زندگی به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم کلام و تاریخ اسلام پرداخت. آنگاه به تهران رفت و با وجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود، در سال 1321ش در کنکور دانشگاه شرکت کرد و قبول شد و در دانشکده معقول و منقول مشغول تحصیل شد. سرانجام در سال 1324ش موفق به اخذ درجه لیسانس با رتبه شاگرد اولی از دانشکده الهیات و نیز مفتخر به دریافت مدال علمی گردید. پس از آن باز در سال 1325ش از دانشکده حقوق و در سال 1329ش از دانشکده ادبیات به دریافت لیسانس توفیق یافت.

در واقع محمد نابغه در مدت هشت سال با تلاشی خستگی ناپذیرش موفق شد از سه دانشکده سه درجه لیسانس «ادبیات»، «حقوق»، و «الهیات» را با رتبه عالی اخذ کند و افتخار برای جامعه نابینایان و شادی برای جامعه معلولان به وجود آورد.

این نابغه بزرگ با پشتکار عجیب و ذوق به تحصیل علم و دانش که در نهاد او منحصر به فرد بود، تحصیلات عالی خود را ادامه داد تا اینکه در سال 1332ش در رشته ادبیات فارسی و در سال 1336ش در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران درجه دکتری گرفت، وی تشنه علم بود و به عالی ترین درجه علمی دست یافت. با این کارش به همه ثابت کرد که نابینایی، ناتوانی نیست. بلکه نابینایان هوشی مضاعف دارند که باید آن را به کار گیرند تا به موفقیت های عالی دست یابند.

دکتر خزائلی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن، در زمینه علوم مذهبی، ادبیات عرب، معقول و منقول، تصوف، علم، تفسیر، حقوق اسلام و مذهب شناسی کم نظیر بود. به سه زبان عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت و با زبان آلمانی نیز آشنا بود. می گویند ایشان اصول اولیه زبان انگلیسی را فقط در عرض دو هفته فرا گرفت.

خدمات فرهنگی اجتماعی

محمد خزائلی در سال 1311ش آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس کرد و بعدها آموزشگاه های متعدد خزائلی را در تهران بنیان نهاد و تمام آنها را شخصاً مدیریت می کرد. او بنیانگذار اولین مدرسه شبانه در ایران است.

وی نه تنها برای باسواد کردن افراد بینا سعی بسیار نمود بلکه از باسواد نمودن نابینایان نیز غافل نبود. او اولین کسی بود که «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و سپس «آموزشگاه نابینایان

ص: 62

بزرگسال» را تأسیس نمود و سهم خود را در باسواد کردن روشندلان کشور تا سر حد امکان ادا نمود. وی یک لحظه از تلاش در عرصه تعلیم و تربیت غافل نماند و به راستی عمر خود را در گرو تحصیل و تدریس علم و دانش نهاد.

در سال 1348ش «مجله روشندل» را برای اشاعه اخبار مربوط به نابینایان ایران و جهان منتشر کرد. از مؤسسات نابینایان کشورهای سیلان، هندوستان، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، عربستان سعودی، جمهوری دمکراتیک آلمان، روسیه و اسپانیا با هدف گسترش فعالیت های نابینایان ایران بازدید نمود. وی عضویت «کمیته اجرایی خاورمیانه» در «شورای ملی رفاه نابینایان»، «اتحادیه بین المللی نابینایان» و «کمیته اجرایی کنفرانس بین المللی تربیت مبتلایان به نقص بینایی» را بر عهده داشته است.

محمد خزائلی علاوه بر تدریس در آموزشگاه های خود، در مراکز آموزشی عالی کشور نیز به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت.

نماینده مردم اراک در مجلس

دکتر خزائلی در دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی در سال 1346ش در حوزه اراک برگزیده شد و به مجلس راه یافت. گوشه هایی از دو نطق ایشان را با رعایت اختصار می آوریم:

* سخنرانی دکتر خزائلی در مجلس شورای ملی، دوره 22، جلسه 11، سال 1346

آقای دکتر خزائلی که روشندل و نابینا بود، درباره حقوق معلولان به ایراد سخن پرداخت:

به نام خداوند قادر عالم سمیع بصیر، و با اجازه مقام ریاست و همکاران گرامی می خواهم به مناسبت هفته روشندلان که امروز دومین روز آن است، مطالبی درباره علت وجودی هفته روشندلان گفتگو کنم و کمی همکاران گرامی را با وضع روحی و زندگی این طبقه مستعد و محروم که حرمان آنها قابل تدارک است و در تدارک آن مخصوصاً چشم امید به همکاران من دارند، بیان کنم.

روشندلان طبقه ای مستعد هستند. بنا بر قانون روانشناسی هرگاه خداوند حسی را از کسی بگیرد، حس های دیگر را جانشین آن قرار می دهد و این مطلب در روانشناسی مسلّم شده و گویندگان ما به آن توجه داشته اند.

خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری

لامسه جای بینائی را تا حد زیادی می گیرد، منتهی عرض کردم نابینایان محروم و فراموش شده بودند زیرا حالات نفسانی آنها را کسی درک نمی کرد، البته ما می دانیم در کشور ما پدر شعر، رودکی نابینا بود و باز می دانیم ابوالعلاء مَعَری فیلسوف بزرگ عالم اسلام نابینا بود. از جانب دیگر می دانیم در هندوستان و یونان شعر و ادب با نابینایان شروع شده است.

من از همکاران عزیزم دعوت می کنم که به آموزشگاه نابینایان خردسال در وقت فرصتی تشریف بیاورند و از نزدیک کارهای آنها را ببینند، بیائید با هم همدستی کنیم و اینها را آموزش بدهیم، به آنها کار یاد بدهیم و آنها را در اجتماع به کار بگیریم تا آنها از زندگی شرافتمندانه بهره مند شوند تا هم اتمام حجتی بر بینایان شده باشد و هم این طبقه مستعد محروم نماند.

ص: 63

ایشان لایحه ای به مجلس درباره نابینایان ارائه داده بود و گفت:

حوزه انتخابی بنده شهر اراک محروم است، بنده از شهر انتخابی و طبقه محروم نابینایان در مجلس سخن می گویم و از همکاران عزیزم خواهشمندم که با من کمال مساعدت را داشته باشند. هر جا که عنوان شهرها مطرح است، شهر اراک ر ا به خاطر بیاورید و هر کجا که طبقات اجتماعی مطرح است، طبقه فراموش شده نابینایان را در نظر داشته باشید.

** دومین سخنرانی دکتر خزائلی در مجلس شورای ملی، دوره 22، جلسه 157، 6 آذر 1348 بوده است. ایشان در صحن علنی به ایراد سخن درباره نابینایان و روشندلان پرداخت.

به نام خدای بزرگ جهان آفرین و با اجازه مقام معظم ریاست و همکاران بسیار گرامی، چند دقیقه ای مزاحم اوقات شریفتان می شوم. امروز روز وصل میان دو رویداد مقدس اسلامی است. دیروز سبط اکبر امام مجتبی مظهر صلح و صفا متولد شدند و در آن شب بنا به اشهر روایات، قرآن مجید کتاب آسمانی اسلام بر قلب پیغمبر اکرم نازل شد و تقارن این دو رویداد با روز پایان هفته روشندلان است. موقع را مغتنم می شمارم و هر سه رویداد را تبریک عرض می کنم و توفیق همه ملت را در پیروی از نیات مقدس خواستارم.

وقتی بنده در سفر سیلان، جهت شرکت در کنفرانس جهانی و بین المللی نابینایان بودم، در روز افتتاحیه، شخصی به نام دکتر ایزابل گرانت که خزانه دار این اتحادیه بود، وقتی که خواست راجع به نابینایانی که راهنمای نابینایان هستند صحبت کند، اول از ایران شروع کرد و از اینکه بنده در پارلمان ایران هستم، ابراز خوشوقتی بسیار کرد.

همکاران محترم، جامعه روشندلان از ما می خواهد که روشندلان را به جامعه بشناسانیم. خواست روشندلان این است که جامعه بفهمد که در آنها چه استعدادهایی نهفته است و از چه استعدادهایی برخوردارند.

در جهان روشندلان یک رویداد بزرگ اتفاق افتاد، از 25 کشور جهان، نمایندگان روشندل برجسته، دور هم توانستند جمع بشوند و با هم توانستند تصمیماتی اتخاذ کنند و به خودشان و سرنوشتان بیاندیشند و واقعاً توفیقی بسیار عظیم است. همکاران محترم باید استعدادهای نابینایان و احتیاجات آنها را مورد مطالعه قرار بدهیم و احتیاجات آنها را به جامعه معرفی بکنیم تا به مشکلات نابینایان برسیم و بالاتر از همه رفع تبعیضاتی که به واسطه نابینایی وجود دارد بشود. البته خود بنده هم موقعی که می خواستم در مسابقات دانشیاری شرکت کنم، به علت نابینائی مانع شدند. یک نفر امسال در قسمت دانشسرای عالی موفق شد ولی چون نابینا بود، آن را راه ندادند به علت اینکه آئین نامه دانشسرای عالی نابینایان را منع کرده و محروم می دارد. یک دوشیزه ای که الآن آموزگار است به نام خانم صفاری که استعداد زیادی دارد، چند سال پیش شرکت کرد و دوم شد ولی به او اجازه ندادند و حالا سنش از 25 گذشته و در کنکور طبق مقررات جدید در قسمت های دیگر او را نمی پذیرند و مطلب دیگر تبعیض سنی در کنکور است که به عقیده من امر

ص: 64

خوبی نیست و منافات دارد با اینکه هرکس به تناسب استعداد خودش بهره ور بشود. تبعیض سن یا تبعیض به علت دیگر نباید مانع کار باشد.

در خاتمه امیدوارم به حمایت نمایندگان عزیز که مسلماً اصلی از اصول مرام نامه آنها کمک به معلولان است. طرح هایی راجع به استخدام نابینایان و راجع به صرف بودجه درباره نابینایان بدهند. می دانید که من به کشور خودم، علاقمند هستم و راضی نیستم که یک شاهی از پول مملکت به هدر برود. من متعهد می شوم هر دیناری که خرج نابینایان می شود سه ساله، ده برابرش عاید مملکت بشود. توفیق همه را از خداوند خواهانم. از اینکه به عرایض بنده توجه فرمودید تشکر می کنم.

تألیفات

دکتر خزائلی در دوران خدمتش، افتخار دریافت دو قطعه مدال درجه اول و یک قطعه نشان درجه دوم علمی را داشته است. وی در مدت 62 سال زندگی پرثمر خود، چندین کتاب ارزنده تألیف کرد که اغلب آنها در دانشگاه ها و مدارس علمیه تدریس می شود. تألیفات ایشان در چهار بخش تحت عناوین: رسالات، کتاب های درسی، سایر تألیفات، و آثار چاپ نشده به شرح ذیل است:

1. ایشان رساله دکترای ادبیات خود را به روشنگری درباره «اعلام قرآن» اختصاص داد و اکنون این کتاب ارزنده از جمله کتاب های منبع و مأخذ تحقیقات قرآنی و اسلامی است.

2. رساله دکترای حقوق او کتابی است به نام «مسئولیت مدنی کارفرما، ناشی از عمل کارگر» که این اثر پژوهشی نیز می تواند ملاک بسیاری از داوری های وزارت کار قرار گیرد.

3. ایشان تألیف ارزنده دیگری به نام «احکام قرآن» دارد. این کتاب جامع، مقام آن را دارد که رهنمود راستین حکام شرع قرار گیرد.

4. وی کتاب «فقه» را در شش جلد تدوین نموده است.

5. «فلسفه اسلام» و ترجمه «معالم القریه فی الحکام الحسبه» از آثار دیگر اوست.

6 و 7. او در گلستان و بوستان سعدی نیز عارفانه و محققانه سیر معنوی و علمی نموده و با تألیف دو جلد کتاب به نام های «شرح گلستان» و «شرح بوستان»، هرگونه معضل و مشکلی را که ادب دوستان در بیانات و سروده های سعدی داشته اند، رفع کرده و پرده ابهام و ایهام را از آن به کنار زده است.

8. کتاب دیگری به نام «گل های ادب» در چهار جلد، تقدیم علاقه مندان به ادبیات فارسی نموده است.

9. کتاب «دستور زبان جاویدان» از آثار گرانقدر ایشان است.

10. «خودآموز حکمت مشاء» یکی دیگر از تألیفات اوست که ترجمه ای بلیغ و رسا از «مقاصد الفلاسفه» امام محمد غزالی است.

11. «المنتخب فی ادب العرب» برگزیده هایی زیبا از آثار ادب عرب است که با طبع لطیف و حساس خود آن را جمع کرده است.

12. «نهج الادب» در صرف و نحو عربی را در شش جلد نوشت.

13. «الاسلوب الحدود» برای مکالمه عربی را در دو جلد تألیف کرد.

14. «منطق و مختصری از فلسفه شرق»؛

15. «منطق نظری»؛

ص: 65

16. «منطق عملی» این سه کتاب در رشته منطق است که در حقیقت از راه دانش ثمربخش منطق، دریچه ای به باغ فلسفه گشوده است.

17. «تاریخ مختصر فلسفه و زیبایی شناسی» زیبایی شناسی یکی از رشته های فلسفه است و این واقعیت را در کتابی که دکتر محمد خزائلی تدوین کرده است، می توان به نیکویی دریافت.

18. «مختصر روانشناسی»، کتابی است کامل که همگان را با دانش روانشناسی آشنا می سازد.

19. داستان های «دایانا و ونوس» در ادبیات یونان، روم، انگلیس و ایران یکی از آثار زیبای اوست.

20. «بدیع و قافیه» را با همکاری دکتر حسن سادات ناصری تألیف کرد.

21. کتاب «مختارات» را با یاری دکتر محمد خوانساری نوشت.

22. «دستور جاویدان» را به مدد سید ضیاءالدین میرمیران تدوین کرد.

23. «اسلوب الحدیث» را با کمک سید عبدالباقی تنکابنی به مشتاقان هدیه کرده است.

24. کلید دانش ها

25. تاریخ حقوق ملل

26. تاریخ تحول نظرات فلسفی

27. ترجمه «تحافة الفلاسفه» غزالی

28. ترجمه «مفتاح العلوم» خوارزمی

29. «فرهنگ اصطلاحات روانشناسی و فلسفی» با استفاده از فرهنگ های روانشناسی و فلسفیِ فرانسه و انگلیس را می توان نام برد.

وی آثار مدون دیگری دارد که اکنون در کتابخانه ای که از او به یادگار مانده و به دانشگاه اصفهان هدیه شده موجود است.

فوت

دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر معارف دینی ایران و اسلام به راستی فعالیت می کرد، بلکه زندگانی و بهسازی و بهزیستی جامعه نابینایان ایران را نیز مدنظر داشت. وی طی بیست سال متوالی که انجمن ملی هدایت و حمایت نابینایان ایران را بنیاد نهاده بود و بعد منجر به تشکیل سازمان رفاه نابینایان ایران شد، خدمتی همیشگی و مستدام در حق این گروه نمود و آنچه داشت برای آنان در طبق اخلاص نهاد و هدیه کرد. ایشان، در 22 خردادماه 1353 پس از یک هفته اغما در 62 سالگی چشم از جهان فروبست.(1)

در پایان

دکتر خزائلی با اینکه نابینا بود، به عنوان نماینده مردم اراک بسیار نیکو درخشید و مردم اراک او را بسیار دوست می داشتند. علاوه بر اینها در عرصه فرهنگ و هنر و ایجاد مدارس نابینایی و برای دیگر معلولان بسیار کوشا بود و خدمات زیادی داشته است. او در تربیت نسل جدید معلولان و در فرهنگ سازی مؤثر بوده است. به این دلائل او را برگزیدیم تا در این بخش معرفی کنیم، البته معلولان دیگر هم بوده اند که پس از مشروطیت کوشا و خلاق بوده اند.

ص: 66


1- . دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، ج1، ص986؛ دانشنامه دانش گستر، به کوشش کامران فانی و دیگران، ج7، ص489؛ روزنامه اطلاعات، 17 آبان ماه 1371، ص7؛ دکتر خزائلی، به کوشش قدرت اللّه عفتی، ص 7-26؛ دانشوران روشندل، باقری بیدهندی، ص67.

منیره عیسی بن هندی

نماینده ویلچری مجلس شورا در بحرین

منیره اصالتاً مصری است و در قاهره متولد شده ولی سال ها است مقیم بحرین و دارای حجاب کامل است، خوب سخنرانی می کند و دارای فعالیت های بسیار و سرزنده است و با امید به امور مردم رسیدگی می کند. دانش و خردورزی او مثال زدنی است.

با ویلچر در مجلس شورای بحرین حاضر می شود و به دلیل کثرت مطالعات و معلومات، سخنانش مورد توجه است. از این رو بسیاری از روزنامه نگاران و نشریات کشورهای عربی از او گزارش و تصویر منتشر کرده اند.

منیره یک سال و نیم داشت که بر اثر فلج اطفال از ناحیه دو پا (ساق به پایین) فلج شد. خانواده اش همه کاری برای درمان او انجام دادند ولی نتیجه نگرفتند. سرنوشت این خانواده را از قاهره به بحرین کشاند و در بحرین اقامت گزیدند.

منیره با اتمام تحصیلات متوسطه با خود فکر کرد در رشته های مرتبط به معلولان و معلولیت مطالعه و تحقیق و تحصیل کند. از این رو در رشته های روانشناسی؛ برنامه های ورزشی معلولان و تربیت ویژه معلولان تحصیل کرده و مدارکی اخذ کرده است.

دارای این مناصب بوده است: مدیر خدمات مهارت افزایی در وزارت توسعه؛ نماینده مردم در مجلس شورای قانون گذاری؛ نائب رئیس گروه مادر و کودک، مدیر عامل نگهداری کودکان معلول.

او در این تشکل ها عضویت دارد: المنظمه العربیه للمعاقین؛ المرکز البحرینی للحراک الدولی؛ مجلس امناء المؤسسه الوطنیه لخدمات المعاقین؛ الجمعیه الخلیجیه للاعاقه؛ التأهیل الدولی؛ اللجنه الوطنیه لتفعیل العقد العربی للمعاقین.

او به شعر و ادبیات، قانونگذاری و خدمات برای معلولان علاقه دارد و در این عرصه ها فعال است. در نوامبر 2007 در همایش پارلمان های کشورهای خلیج فارس (للمؤتمر الاقلیمی الثانی للبرلمانیات الخلیجیات) شرکت کرد و از حقوق زنان و حقوق معلولان دفاع نمود. او خواستار اهتمام دولت های منطقه و مردم به حقوق این دو قشر شد. در یکصد و پنجاه همایش بین المللی شرکت کرده و تجارب خود را به مشارکت گذاشته است.(1)

آلوسی، عبدالحمید (درگذشت 1324ق)

ادیب و شاعر نابینا

عبدالحمید آلوسی، صوفی، ادیب و شاعر در خانواده آلوسیه، در بغداد متولد شد. آلوس قریه ای است در عراق که در ساحل رود فرات واقع شده است و علما و ادبای زیادی از این قریه برخاسته اند. عبدالحمید آلوسی، در آستانه دو سالگی بینایی خود را در اثر ابتلا به آبله از دست داد. اما از حافظه ای بسیار قوی برخوردار بود. این انسان روشن ضمیر در اثر مقاومت در مقابل ناملایمات و ممارست در

ص: 67


1- . توان نامه، پاییز و زمستان 1394، ص129.

علم و کمال از لحاظ هوش و ذکاوت به انسانی فوق العاده تبدیل شد. او بیش از چهل سال در خانه خود انزوا اختیار کرد و تنها برای نماز جمعه و اعیاد بیرون می آمد. مریدان به زیارتش می رفتند و از محضرش فیض می بردند. او در سال 1324ق درگذشت و در بغداد در مقبره جنید به خاک سپرده شد. از آثار او می توان از کتاب نثرالآلی فی شرح الامالی نام برد.(1)

محمدابراهیم (1311-1389ق)

مفتی عربستان و دارای مناصب مختلف و نابینا

محمدابراهیم مشهور به ابن عبداللطیف از خاندان شیخ محمد بن عبدالوهاب، در 1311ق در ریاض متولد شد. تحصیلات خود را در ریاض آغاز کرد و بیش از یازده سال نداشت که بینایی خود را از دست داد. کسب دانش را تا حفظ قرآن و پژوهش در کتب و متون فراوان ادامه داد. مدتی به تدریس پرداخت. او هرگز مأیوس نشد و لحظه ای از آموختن و آموزش دادن فارغ نبود. پس از آن به مشاغل ریاست دادگستری، ریاست دانشگاه اسلامی مدینه، ریاست مجلس مؤسسان برای ارتباط میان کشورهای اسلامی و ریاست سازمان آموزش دختران سراسر کشور عربستان (1380ق) برگزیده شد. در 1373ق با همتی والا کتابخانه عمومی ریاض را احداث کرد و نزدیک پانزده هزار جلد کتاب چاپی و 117 نسخه خطی در آن گرد آورد. محمد ابراهیم. در 1389ق پس از 62 سال عمر در ریاض وفات یافت. او مقام مفتی اعظم عربستان را نیز به عهده داشت. علاوه بر مسئولیت ها، نویسنده چند عنوان کتاب است.(2)

پایان و نتیجه

شخصیت هایی که به اجمال معرفی شدند، نمونه هایی است که در تاریخ به فراوانی دیده می شوند. این افراد را معرفی کردیم تا عیناً نشان دهیم معلولان در طول تاریخ مناصب و سمت های مهمی را به دست داشته و اقدامات بزرگی انجام داده اند. تیمور گورکانی بنیانگذار یک سلسله مهم و امپراطوری بود و معلولیت هم داشت. نتیجه اینکه معلولیت مانع تلاش و پیشرفت نیست.

لازم است قانونگذاران در ایران به نکات مندرج در این فصل توجه نمایند و بر اثر عدم اطلاع از تاریخ نگویند در اسلام هیچ معلولی سمت نداشته است.

ص: 68


1- . ریحانة الادب، جلد 1 و 2، ص60.
2- . دائرة المعارف نوابغ، ص 65-66.

فصل دوم: کاندیداهای دارای معلولیت در انتخابات 96

اشاره

ص: 69

متأسفانه اطلاعات همه معلولانی را که در فرمانداری های شهرهای کوچک و بزرگ برای دو پُست مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و روستاها ثبت نام کرده بودند، منتشر نشده و در اختیار نیست. فقط معلولانی که در جراید عمومی اطلاعاتشان را منتشر کرده بودند یا با تماس های انفرادی اطلاعات خود را برای ما فرستادند، در اینجا معرفی می شوند.

اما از همه عزیزانی که اطلاعاتشان اینجا آمده، استدعا داریم اگر نواقصی در گزارش ها مشاهده می کنند، حتماً خبر دهند و کامل و صحیح مطلب مورد نظر را برای ما بفرستند تا ویرایش و تصحیح کنیم. نیز کسانی که اطلاعات آنها اینجا نیامده، زودتر اطلاعات خود را برای ما بفرستند تا در ویراست دوم اعمال کنیم.

اما افراد، اطلاعات خود را با ساختارهای مختلف برای ما فرستاده اند یا اطلاعات آنها با ساختارهای متنوع منتشر شده است، و ما برای حفظ اصالت این ساختارها، تلاش کردیم به صورت اولیه اینجا منتشر شوند. فقط نظم مختصری به آن داده ایم.

برای هر کاندیدا، ابتدا اطلاعات مختصر و اولیه به عنوان معرفی اجمالی آمده و در ادامه اطلاعات تفصیلی به صورت گزارش یا مصاحبه آمده است.

به زحمت تلاش های فراوان و چند ماهه نتوانستیم اطلاعات همه افراد را گردآوری کنیم. زیرا همکاری نهادها و سازمان های متصدی امور انتخابات و امور معلولان ضعیف است و چون ارزش و اهمیت این گونه کارها را نمی دانند، همکاری لازم را هم انجام نمی دهند.

آمارها: در زمانی که این کتاب مراحل آخر چاپ و نشر را طی می کرد یعنی در 7 مردادماه 96 خبری منتشر شد که آقای نحوی نژاد معاون توانبخشی سازمان بهزیستی و آقای ربیعی وزیر کار و رفاه با منتخبان شورای شهر و روستا دیدار داشته اند.

در متن خبر نحوی نژاد می گوید: منتخبان در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر و روستا که در سال 96 برگزار شد، 174 نفر می باشند، چهل نفر از آنان شهرها و 134 نفر آنان در روستاها انتخاب شده اند.

اصل این خبر تأمل برانگیز و از زوایای مختلف قابل بررسی است که بعداً به تحلیل آن می پردازیم. اما آمار حاضر نشانگر این است که فعالیت معلولان در روستاها وسیع تر است. در این فصل به رغم تلاش های فراوان، اطلاعات سی نفر گردآوری شده است. البته فقط منتخبان شهر شناسایی و آورده شده اند. یعنی فاصله ما از آمار واقعی ده نفر است.

البته به دلایلی که بعداً تحلیل خواهیم کرد اطلاعات منتخبان روستاها را در این کتاب نیاورده ایم، چون جریان اطلاع رسانی روستایی در ایران هنوز فراگیر نیست و ما نتوانستیم به اطلاعات کاندیداهای روستایی دست پیدا کنیم. سازمان بهزیستی و وزارت کشور هم اطلاعات معلولان را منتشر نکرده اند.

ص: 70

اسماعیل ابوطالبی

حوزه انتخاباتی: قم

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی، از ناحیه دو پا

نام پدر: محمد

تاریخ تولد: 15بهمن ماه 1365

تحصیلات: کارشناسی علوم سیاسی، دانشگاه آزاد قم

***

وی مقام چهارم قهرمانی را در بسکتبال با ویلچر کسب کرده، با توجه به معلولیتش، این مقام برای فردی ویلچری قابل توجه است. سیزده سالی در تیم استان قم عضویت داشته (تیم ایثار) سوپر لیگ کشور بوده، دو نایب قهرمانی داشته است. البته یک مقام سوم قهرمانی کشور و یک مقام سومی بین المللی نیز داشته (1395) که با شرکت چهار تیم از باشگاه های ایران و کشورهای روسیه، قزاقستان و... بوده، چند شهر تاریخی جهان که با اصفهان توسط یونسکو خواهر خوانده شده، حضور داشته اند. وی در دو و میدانی و پرتاب وزنه و نیزه نیز فعالیت دارد. چنان که در رشته تئاتر کار کرده، نمایش هایی داشته است.

او جزء معلولان فعال در رشته های هنری از جمله تئاتر است که دو نوبت توسط نماینده قم (دکتر لاریجانی) تقدیر شده، جوایز و هدایایی دریافت کرده، در حوزه ورزش در سال های 93 و 94 به عنوان نخبه استانی انتخاب شده، در زمینه مهارت های کامپیوتری ICDL درجه دو گرفته، پس از اصرار دوستان به ویژه معلولان استان کاندیدا شده، طرح هایی در چارچوب وظایف شورای شهر برای اشتغال و مناسب سازی دارد.

نتیجه و رتبه

آقای ابوطالبی در انتخابات شورای شهر قم در 29 اردیبهشت 1396 شرکت کرد و از بین 324 نفر، رتبه 303 با 1239 رأی آورد. نفر اول 034/70 رأی آورده است.

بهزاد اشتری

حوزه انتخاباتی: تهران

نوع انتخاب: شورای شهر

ص: 71

نوع معلولیت: ناشنوا

تاریخ تولد: 1347

تحصیلات: کاردانی برق - قدرت

***

بهزاد در سال 1347 در شهر تهران در خانواده ای متوسط و فرهنگ دوست و معتقد متولد گردید. بهزاد که کودکی باهوش بود، به علت ناشنوا بودن قادر به تکلم نبود.اما والدین بهزاد تمام همت خود را صرف آموزش وی نمودند، از این رو در سن چهار سالگی به مرکز آموزشی شماره یک باغچه بان سپرده شد و به موازات آموزش علمی در منزل نیز با کوشش والدین فداکارش به فراگیری زبان اشاره و لب خوانی پرداخت. بالاخره این تلاش ها موجب شد با نمرات درخشان، مقاطع مختلف تحصیلی را پشت سر گذارد. بهزاد دوره دبستان و راهنمایی را در مدرسه شماره یک باغچه بان و دوره متوسطه را در هنرستان فنی نظام مافی سپری نمود.او در سال های اخذ دیپلم و پس از آن، به آموزش تعداد زیادی از دانش آموزان در درس های ریاضی، فیزیک، شیمی و عربی پرداخت. علاقه زیاد به تدریس منجر به انتخاب شغل دبیری فنی در هنرستان های نظام مافی و سید جمال الدین اسدآبادی گردید.در همین اثنا بهزاد علاوه بر تدریس به ادامه تحصیل در مرکز آموزش عالی، آموزشکده فنی انقلاب اسلامی تهران شماره 3 (لویزان) مشغول گردید. نیز موفق به تحصیلات دانشگاهی شد و در سال 1371 در رشته برق - قدرت در مقطع کاردانی فارغ التحصیل شد.

خدمات

بهزاد در کنار تدریس برای ناشنوایان و تلاش برای تربیت ناشنوایان خدمات فراوانی داشته است. یکی از خدمات او تأسیس مؤسسه فرجام جام جم به عنوان مؤسسه فرهنگی و هنری و غیردولتی است. این مؤسسه را در 1381 با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تهران تأسیس کرد. بخشی از فعالیت این مؤسسه، پژوهش در عرصه موضوعات ناشنوایان بود. فقدان مرکزی که طرح های تحقیقاتی مربوط به ناشنوایان را سامان دهد، از یک سو، و از دیگر سو نیاز به انجام طرح هایی که با تخصص و کارشناسی بتواند راه کارهای مناسب برای برطرف کردن مشکلات ناشنوایان در اختیار مسئولان ایرانی قرار دهد، مدیریت مؤسسه را به راه اندازی بخش پژوهش ترغیب کرد. هم اکنون در این بخش، چندین طرح کارشناسی شده و مؤسسه به تدریج درصدد فراهم آوردن زمینه اجرای آنهاست.

این مؤسسه در رایزنی های متعدد و مطالعات مختلف به این نتیجه رسیده که اولویت با انجام پژوهش های بنیادی، زیربنایی و مرجع در عرصه ناشنوایی است. از این رو، نخستین پروژه ای که راه اندازی کرد، تدوین دانشنامه ناشنوایان (دانا) است. هزینه های انجام این طرح را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخته است.

اهداف این مؤسسه عبارت اند از: یاری ناشنوایان در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری؛ آموزش ناشنوایان در مراحل مختلف، تا بتوانند عنصری فعال و پویا در سازندگی ایران باشند؛ مشاوره به ناشنوایان برای رفع مشکلات یا ارائه راهکارهای مناسب از سوی خود ناشنوایان تا سدهای راه ترقی آنان زدوده شده و راه پیشرفت هموار گردد؛ ارتقای ذوق هنری و خلاقیت ذهنی و رشد قدرت ابتکار؛ جلب استعدادهای ناشنوایان برای پژوهش در موضوعات گوناگون.

ص: 72

برای شناسایی بیشتر استعدادهای ناشنوایان و تمرکز فعالیت های آنان، نخستین اولویت برای مدیریت مؤسسه، برگزاری چند نمایشگاه بوده است. اولین نمایشگاه با موضوع کتاب، آثار هنری و محصولات فرهنگی ناشنوایان کشور را در 1381 در تهران تقدیم کرد. بزرگداشت جبار باغچه بان، انگیزه اصلی برای برگزاری نمایشگاه از سوی مؤسسه بود.

این مؤسسه در عرصه آموزش نیز فعالیت هایی را آغاز کرده است. برای افزایش دانش و آگاهی و رشد مهارت های حرفه ای ناشنوایان تا حدی که بتوانند در عرصه های اجتماعی و مشاغل مطلوب جامعه جذب شوند، هم اکنون در حال برنامه ریزی برای برگزاری کلاس های آموزشی است.

کتابخانه و نگارخانه، مکان مناسبی برای ناشنوایان است تا از آخرین آثار علمی و ساخته های هنری آگاهی یابند. همچنین دیگران را با نمایش آثار خود، از خلاقیت هنری و علمی ناشنوایان آگاه سازند.

ایجاد زمینه های مناسب برای همکاری سازنده بین ناشنوایان در خط مشی مؤسسه گنجانده شده است. ناشنوایان هر چند از امکان طبیعی برای ارتباط محروم اند، ولی فرجام جام جم، با ایجاد همکاری و رابطه بین ناشنوایان، درصدد ترمیم این کاستی و توسعه روابط عمومی ناشنوایان است. این مؤسسه برای ارتباط بیشتر با پژوهشگران، آموزگاران و دیگر علاقه مندان به فرهنگ ناشنوایی، پایگاهی در شبکه سراسری اینترنت ایجاد کرده است.(1)

مؤسسه فرجام جام جم به دلیل عدم حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت هشتم تعطیل شد. ولی بهزاد فعالیت های خود را نه تنها تعطیل نکرد بلکه در عرصه فرهنگ مذهبی ناشنوایان فعالیت های خود را گسترش داده است.

ص: 73


1- . شکست سکوت، ش 9، بهار 1383، ص 13-15.

محمدعلی افشاری

حوزه انتخاباتی: همدان

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: زیاد علی

تاریخ تولد: 2 خرداد ماه 1357

تحصیلات: کارشناسی ارشد زیست تکوینی

***

آقای افشاری از شخصیت های فعال و پر کار و خدوم شهر همدان است؛ با اینکه دارای معلولیت جسمی حرکتی است ولی این مشکل، مانع تحصیلات و فعالیت های اجتماعی او نشده است. اکنون به مهم ترین پیشرفت های او اشاره می کنم:

1. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی زیست شناسی عمومی از دانشگاه بوعلی سینا.

2. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد زیست تکوینی از دانشگاه آزاد.

3. شاغل در آموزش و پرورش همدان به عنوان سرپرست آموزشی.

4. رئیس هیئت مدیره جامعه معلولان استان همدان.

5. مدیرعامل جامعه توانمندان فرهیخته همدان.

6. عضو هیئت رئیسه هیئت ورزش های جانبازان و معلولان استان همدان.

7. عضو شورای مرکزی تشکل های غیردولتی(NGO) استان همدان.

8. مسئول اتاق فکر حوزه توانبخشی و حمایتی تشکل های غیردولتی استان همدان.

9. عضو کمیسیون مناسب سازی استان همدان به عنوان نماینده معلولان. (استانداری)

10. عضو کمیسیون مناسب سازی شهرستان همدان به عنوان نماینده معلولان. (فرمانداری)

11. نماینده تشکل های حوزه معلولان همدان در سازمان بهزیستی کشور و استان همدان.

اهداف شرکت در انتخابات پنجمین دوره شورای اسلامی شهر همدان

1. پیگیری مسائل و مشکلات عمده شهری و همشهریان گرانقدر.

2. مشارکت معلولان در آبادانی و رونق شهر همدان به عنوان قشر قابل توجه و مثمر ثمر.

3. مشارکت معلولان در سیاستگذاری های کلان شهری و پیگیری و نظارت بر مصوبات.

4. پیگیری، تصویب و نظارت بر اجرای حقوق نادیده گرفته شده معلولان در سطح شهر همدان.

خلاصه ای از برنامه ها پس از حضور در شورای اسلامی شهر

1. تشکیل کمیته های متعدد جهت تهیه، تصویب و اجرای طرح های خدماتی و رفاهی برای معلولان و افراد کم توان در سطح شهر همدان.

2. برنامه ریزی جهت استفاده بهینه و قانونمند همشهریان از فضاهای فرهنگی و فرهنگسراها.

ص: 74

3. برنامه ریزی و اجرای طرح های متعدد و متوالی در راستای فرهنگ سازی در حوزه های ترافیک، حقوق شهروندی، آداب شهروندی و ....

4. برنامه ریزی جهت همکاری همه جانبه با تشکل های غیردولتی جهت بهره گیری از ظرفیت ها در مدیریت شهری.

5. تصویب طرح های متعدد در حوزه های مختلف و برنامه ریزی جهت برون سپاری طرح ها به تشکل های غیردولتی از جمله تشکل های جوانان.

6. تشویق و ترغیب جوانان در قالب تشکل های غیردولتی و هیئت های مذهبی، ورزشی و..جهت استفاده و بهره برداری از فرهنگسراها.

7. تصویب، حمایت و نظارت بر انجام کلیه برنامه های فرهنگی از جمله انتشار کتابچه، بروشور، فیلم کوتاه و... جهت فرهنگ سازی در حوزه های مختلف از جمله حوزه معلولان.

8. ارتباط و همکاری بیشتر با مراکز مذهبی فرهنگی از جمله مساجد و حسینیه ها.

9. حمایت از ایجاد اشتغال پایدار در سطح شهر همدان برای جوانان.

10. حمایت از سرمایه گذاری در طرح های متعدد تولیدی، گردشگری، محیط زیست و...

11. برنامه ریزی جهت مقابله با آلودگی شهر همدان.

12. توجه ویژه و خاص به ورودی های شهر همدان جهت جلب گردشگر و کسب درآمد برای همدان.

13. تشکیل کمیته های خاص برای ایجاد هماهنگی و همکاری مسئولان مرتبط با امور شهری همدان.

14. تدوین و تصویب و نظارت بر اجرای طرح های جامع معماری و زیباسازی شهر همدان.

15. تدوین و تصویب و اجرای طرح های مناسب سازی معابر عمومی و ساختمان های شهر همدان.

16. تشکیل کمیته جهت بررسی مشکلات سطح شهر و همشهریان عزیز و ارائه راهکار به سازمان ها و ادارات جهت رفع این مسائل در شهر همدان.

ص: 75

بهرام برزگر

حوزه انتخاباتی: تهران، ری و شمیرانات

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: اسماعیل

تاریخ تولد:1 شهریور ماه 1353

محل تولد: فاضل آباد گلستان

تحصیلات: کارشناسی ارشد حقوق بین الملل عمومی

آدرس سایت: www.kamalaan.ir

***

سوابق تحصیلی

بهرام پس از طی تحصیلات متوسطه، به دانشگاه آزاد اسلامی شهمیرزاد سمنان، در رشته حقوق راه یافت و مقطع کارشناسی را با موفقیت پشت سر گذاشت. سپس در دانشگاه آزاد اسلامی دامغان سمنان در رشته حقوق بین الملل عمومی پذیرفته شد و در مقطع کارشناسی ارشد، فارغ التحصیل گردید.

سوابق اجرایی

فعالیت های مدنی و اجتماعی خود را از سال 68 آغاز کرد. مهم ترین فعالیت های او گزارش می شود:

1. عضو فعال بسیج از سال 1368 تا کنون

2. جانشین فرمانده گردان تکاور امام حسین علیه السلام

3. مشاور تحصیلی و مسئول ثبت نام مؤسسه آموزش عالی حکمت علوی، از 30 فروردین ماه 1393 که همچنان ادامه دارد.

4. به عنوان مشاور حقوقی - اداری و توسعه گسترش دانشگاه علمی کاربردی، از 25 مردادماه 94 تا 25 مردادماه 95.

5. مشاوره توسعه و گسترش دانشگاه علمی کاربردی استان گلستان، از 22 مردادماه 94 تا 22 مردادماه 95.

6. مسئول ثبت نام کمیته تبلیغات و نماینده تام الاختیار دانشگاه آزاد شهمیرزاد سمنان، از 28 تیرماه 92 تا 29 اسفند ماه 94.

7. بازرس گروه تولیدی پوشاک اریکا (تنها برند ملی پوشاک بانوان) از سال 1389-1391.

8. مدیر گروه حقوقی پوشاک اریکا از سال 1390-1392.

9. مسئول حقوقی حزب نیک اندیشان، از سال 1392 و همچنان ادامه دارد.

ص: 76

10. دبیر دفتر سیاسی جمعیت و فرزندان شاهد و ایثارگران انقلاب اسلامی، از سال 1395 و همچنان ادامه دارد.

11. مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره مؤسسه حقوقی و بین المللی آوای عدالت کمالان در تهران، از سال 1395 و همچنان ادامه دارد.

12. سازمان تعاون کار و رفاه اجتماعی و سازمان بهزیستی کشور، شروع فعالیت از سال 1395 و همچنان ادامه دارد، به عنوان عضو هیئت امنا و مشاور حقوقی مؤسسه خیریه نیک آفرینان غدیر و مجتمع توانبخشی امام علی علیه السلام.

13. سازمان وزارت صنعت و معدن استان تهران، شروع فعالیت از سال 1392 و همچنان ادامه دارد، به عنوان ناظر افتخاری وزارت صنعت و معدن استان تهران.

14. سازمان بهزیستی کشور، شروع فعالیت از سال 1392 و همچنان ادامه دارد، به عنوان عضو انجمن معلولان نخبه کشور.

15. وزارت کشور، ناظر انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری.

16. وزارت کشور، از 1394 و همچنان ادامه دارد، به عنوان دبیر دفتر سیاسی جمیعت دانشجویی حامیان عدالت اسلامی.

17. جبهه ایستادگی، ستاد انتخاباتی ریاست جمهوری، شروع فعالیت از سال 1392 به عنوان عضو شورای بازرسی جوانان و عضو کمیته فنی انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری.

عضویت در کارگروه ها، کمیسیون ها و مجامع تخصصی:

· عضو شورای نخبگان بسیجی حقوقدان سازمان بسیج حقوقدانان کشور

· نماینده بسیج حقوقدانان در کارگروه اقتصاد مقاومتی سپاه سیدالشهدا علیه السلام استان تهران

· مسئول حقوقی کارگروه تخصصی توسعه رفاه و اشتغال معلولان کشور (تشخیص مصلحت نظام)

برخی از دوره های آموزشی برگزار شده تا کنون:

1- نشست حقوقی آنلاین به مدت چهار ساعت با سازمان تجارت جهانی (WTO)

2- حضور در نشست تخصصی پژوهشکده مجازی سازمان بسیج حقوقدانان با همکاری مرکز پژوهش های شورای نگهبان 18 مردادماه 94

3- شرکت در کارگاه آموزشی با موضوع نحوه قراردادهای تجاری بین الملل و داخلی و اخذ مدرک معتبر دانشگاهی (گواهی)

4- شرکت در دوره های آموزشی در پرتو نظارت فقهی آیت اللّه هاشمی شاهرودی (دام ظله) در دانشگاه عدالت تهران و اخذ گواهی دوره آموزشی

- دوره آموزشی اقتصاد، 23 آبان ماه 95 دانشگاه عدالت

- دوره آموزشی تروریسم، 25 آبان ماه 95 دانشگاه عدالت

- دوره آموزشی زندان زدایی و حبس زدایی، 26 آبان ماه 95 دانشگاه عدالت

- دوره آموزشی رسانه و اطلاع رسانی، 23 آبان ماه 95 دانشگاه عدالت

ص: 77

- دوره آموزشی ایثار و شهادت، 22 آبان ماه 95 دانشگاه عدالت

- دوره آموزشی آموزش و پرورش، 24 آبان ماه 95 دانشگاه عدالت

5- اخذ گواهینامه پایان دوره آموزش کوتاه مدت

6- فن بیان و دفاع آئینی و نگارش دفاعیه های حقوقی در دانشگاه علمی کاربردی ورامین، 5 خرداد ماه 94

لیلا بهرامی مکری

حوزه انتخاباتی: ارومیه

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: محمدحسن

کارمند آموزش و پرورش و شاغل در قسمت تدریس در مدارس دولتی و غیردولتی ناحیه یک ارومیه.

عضو علی البدل شورای اسلامی شهر ارومیه

***

ص: 78

خانم بهرامی هفده سال سابقه تدریس و 21 سال سابقه آموزشی دارد. سال ها در کانون آموزش شهید سلامت معاون اجرایی و عضو علی البدل شورای اسلامی شهر ارومیه در دوره چهارم است. لیسانس جامعه شناسی از تهران و کارشناس ارشد روانشناسی عمومی از ارومیه را دارا می باشد. عضو انجمن روانشناسان است و تدریس جامعه شناسی، اقتصاد و روانشناسی در مدارس دولتی و غیردولتی ارومیه را بر عهده دارد.

یکی از اهدافش برای شرکت در شورای شهر ارومیه رسیدگی به وضعیت شهری و گسترش عدالت و توسعه امکانات شهری در کلیه مناطق شهری است.

با توجه به اشتغال در مناطق پایین و حاشیه ای شهر و آشنایی با مشکلات مردمان و دانش آموزان آن مناطق، خواهان تهیه امکانات برای آنها و تقسیم امکانات در نقاط مختلف شهر به طور مساوی است.

مسأله دیگری که در ارومیه و شهرهای به آن توجه نمی شود، وضعیت تردد معلولان در سطح شهر است. معلولان به رغم قشر زیادی از جامعه شهری ما خانه نشین شده اند. طرح او به عنوان یک کاندیدا این است که امکانات حمل و نقل، تفریحی و ورزشی را برای این قشر جامعه (که می توان گفت به عنوان شهروند درجه دو از لحاظ تقسیم امکانات شهری محسوب می شوند) اختصاص بدهد. چون این افراد هیچ تفاوتی با شهروند درجه یک ندارند و نباید شهروند درجه یک و دو را داشته باشیم به خاطر اینکه فرد ناتوانی ای دارد.

نقش شوراها در تحقق شعار سال: به فرموده مقام معظم رهبری سال 1396 سال اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال است. شوراها نقش مهمی می توانند داشته باشند. در زمینه اشتغال زایی با توجه به اینکه شهری است که نزدیکی به مرزهای عراق و ترکیه دارد، می تواند زمینه های مختلف اشتغال زایی برای جوانان انجام دهند و تسهیلاتی را برای جوانان در نظر بگیرند و با ایجاد امکانات تفریحی و عمرانی، سرمایه گذاران داخلی و خارجی را جذب کنند و رونقی به تولیدات ارومیه بدهند. بالا رفتن تولیدات باعث افزایش اشتغال زایی در سطح شهر ارومیه خواهد شد و دیگر جوانان ما مجبور نیستند برای کار به استان های اطراف و یا تهران مهاجرت داشته باشند. ایجاد مراکز تفریحی و گردشگری که در ارومیه بسیار کم است، نقش مهمی در اشتغال زایی دارند که نقش شوراها در این امر مهم است. با ایجاد مراکز تفریحی و گردشگری، باعث جذب گردشگر از استان های اطراف و حتی کشورهای همسایه شوند و ایجاد اشتغال را داشته باشند.

***

مصاحبه

لیلا بهرامی مکری نامزد پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر ارومیه به شانزده سؤال تیتر اول در حوزه مدیریت شهری پاسخ گفته، فرهنگی و سابقه آموزشی در مدارس ارومیه به مدت هفده سال تدریس و 21 سال سابقه آموزشی در آموزش و پرورش آذربایجان غربی را دارد. عضو علی البدل شورای اسلامی شهر ارومیه در دوره چهارم، لیسانس جامعه شناسی از تهران و کارشناس ارشد روانشناسی عمومی از ارومیه را دارا می باشد. عضو انجمن روانشناسان است، نیز تدریس درس جامعه شناسی، اقتصاد و روانشناسی در مدارس دولتی و غیردولتی ارومیه را بر عهده دارد.

ص: 79

در مورد جناح سیاسی یا پایگاه فکری و اجتماعی مستقل بوده، ولی پایبندی خاصی به فرمایشات حضرت امام خامنه ای دارد و در زمینه اجتماعی بیشتر در حوزه معلولان فعالیت می کند.

با توجه به مدرک و رشته تحصیلی خود تغییراتی را در حوزه مدیریت شهری ضروری می بینید، از جمله: توجه به ساختارهای شهری متناسب با فرهنگ مردم هر محله و شهر. توزیع عادلانه امکانات شهری در همه نقاط برخوردار و غیر برخوردار شهر، نیز توجه به وضعیت ناتوانان و کم توانان جسمی و ذهنی برای راحتی تردد آنها در شهر، ایجاد امکانات تفریحی (مثل پارک)، ورزشی، حمل و نقل برای افراد کم توان و مسن. وی می گوید که در صورت انتخاب مردم، در شورای اسلامی شهر ارومیه بیشتر در این زمینه ها فعالیت خواهد کرد:

در زمینه اجتماعی، فرهنگی توجه به زنان سرپرست خانوار را در اولویت قرار می دهد. توجه به عدالت محوری در تقسیم امکانات شهری برای همه نقاط شهری مخصوصاً توجه به رفاه و آسایش قشر معلول شهر که به دلیل نبود امکانات خانه نشین شده اند.

نقد وی به شورای شهر فعلی و ادوار چهارگانه آن این است که شورای فعلی در توجه به ساخت پل ها و فضای سبز شهری خوب عمل نموده ولی نسبت به مناطق محروم کار خاصی صورت نگرفته است یا توجهی به حمل و نقل شهری برای افراد مسن، نابینا، کم توان جسمی و ذهنی در همه ادوار گذشته ندیده است. طرح ها و ایده های وی به منظور ایجاد درآمدهای پایدار شهرداری ارومیه این گونه است:

1. تبدیل ارومیه به شهری برای جذب گردشگران مختلف داخل و خارج استان و حتی کشورهای مرزی اطراف

2. ایجاد مراکز تفریحی

3. ایجاد پاساژهای تجاری و جذب سرمایه گذاران داخل شهر و استان.

درباره مهم ترین منابع درآمدی شهرداری ارومیه که از کجا و چگونه باید باشد، می گوید:

از اخذ عوارض شهرداری، ساخت و سازهای درون شهری، ایجاد مراکز تفریحی و گردشگری برای جذب گردشگران از شهرهای مختلف که کمک زیادی به جذب درآمد برای شهرداری دارد.

وی برای حلّ رکود بازار مسکن و افزایش درآمدهای شهرداری می گوید: گرچه بحث رکود در بازار مسکن مسئله کلی است و مربوط به کل کشور می باشد اما می توان از طریق ارائه تسهیلات به کسانی که مشغول ساخت و ساز هستند، درصدد رفع این مشکل برآمد.

برنامه او برای نوسازی ناوگان فرسوده حمل و نقل عمومی این است که در ناوگان حمل و نقل عمومی باید با توجه به رشد علم و تکنولوژی جدید تغییرات زیادی صورت گیرد و مخصوصاً مجهز به سیستم حمل معلولان در سطح شهر شود و آلودگی هوا به حداقل برسد.

برنامه خانم بهرامی برای سامان بخشی سرمایه گذاری های موجود و افزایش ناوگان حمل و نقل عمومی این است که سرمایه گذاری ها باید در سطح عمرانی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی باشد البته با توجه به مقتضیات محلی هر محله و منطقه به بهترین نحو، چنان که مهم ترین انتقاد او به شهردار کنونی موارد زیر است:

ص: 80

عدم توجه به نوسازی ناوگان حمل و نقل، عدم توجه به مسائل و مشکلات تردد معلولان در سطح شهر که منجر به خانه نشین شدن قشر زیادی از آنان شده است. عدم توجه به امکانات تفریحی برای کودکان و ایجاد شهربازی و مکان مختلف برای پارک کودک.

درباره توانمندسازی حاشیه نشینان شهر ارومیه می نویسد:

با توجه به تدریس در مدارس محلات پایین شهر و بازتاب آن بر وضعیت دانش آموزان و مدارس پایین شهر، توجه ویژه ای لازم است. ایجاد تسهیلات برای این مناطق، اشتغال زایی برای جوانان این مناطق، دادن زمین و تسهیلات برای ساخت خانه ای آبرومند برای حاشیه نشین ها که مشکل آنها را از نزدیک لمس کرده و دیده است.

برنامه وی برای افزایش گردشگر در شهر ارومیه تدابیر ذیل است:

ایجاد مراکز تجاری در شهر ارومیه و جذب سرمایه داران برای مشارکت در مراکز تجاری برای جذب تجار و گردشگران، ایجاد مراکز تفریحی، شهربازی های بزرگ و پیشرفته، برگزاری جُنگ های شادی با توجه به فرهنگ مردم شهر برای افزایش گردشگران داخل و خارج استان، ایجاد تسهیلات برای گردشگران داخل و خارج استان. وی خصوصیات شهردار مورد انتخاب را چنین برمی شمرد:

مؤمن، مدیر، مدبر، عمل گرا، عدالت محور و بدون جناح بندی های سیاسی.

پول و منابع مالی که برای تبلیغات انتخاباتی خود در نظر گرفته حدود ده میلیون تومان بوده است. خانم بهرامی درباره نقش شوراهای شهر و روستا در تحقق شعار سال (اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال) معتقد است:

طبق اصل یک صدم قانون اساسی کشور در تعریف شورای اسلامی شهر، برای پیشبرد اهداف اجتماعی، فرهنگی، عمرانی و اقتصادی با توجه به مقتضیات محلی آن شهر، بخش، شهرستان و روستا می باشد. توجه به اشتغال زایی، تولید ملی که شوراهای اسلامی می توانند در زمینه های مختلف فرهنگی و اجتماعی آن را کاهش دهند.

***

درباره دیدگاه های خانم بهرامی

به گزارش اطمینان نیوز، لیلا بهرامی مکری لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد روانشناسی از ارومیه را داراست.

سوابق اجرایش دارای هفده سال سابقه کار در آموزش و پرورش که دبیر جامعه شناسی و روانشناسی و اقتصاد در دبیرستان های دولتی و غیردولتی، ٢١سال سابقه آموزشی در آموزش و پرورش را دارد.

در مورد هدفش از کاندیداتوری اظهار داشته: در دور چهارم کاندیدای شورای شهر ارومیه جزء کاندیدای علی البدل شورای اسلامی شهر بوده و امسال هم تلاش خود را با توکل بر خدا بیشتر کرده است.

خانم لیلا بهرامی مکری در مورد اهداف و برنامه هایش می افزاید: در تعریف شورای شهر بر اساس اصل یک صدم قانون اساسی شورای اسلامی شهر برای پیشبرد اهداف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، عمرانی و با توجه به مقتضیات محلی هر محله، شهر یا روستا صورت می گیرد تا مشکلات

ص: 81

مردم به گوش مسئولان برسد و بتوان مشکلات مردم را تا حدودی حل کرد. از جمله اهداف وی با توجه به اینکه عضو اولیای دانش آموزان معلول مدرسه استثنایی عرصه تلاش ارومیه می باشد و مدت پانزده سال است که مشکلات اینها را در سطح شهر احساس کرده، به امید خدا بتواند امکانات تفریحی ورزشی و آموزشی برای این قشر فراموش شده در جامعه را فراهم کند، مثلاً موزاییک های زرد که در پیاده روها نصب شده ولی فرهنگ استفاده از آنها در بین عموم مردم اطلاع رسانی نشده و نابینایان را دچار مشکل و خانه نشین کرده است. وی معتقد است: قبل از اینکه زیر ساختی را عوض کنیم، باید فرهنگ و نحوه استفاده از آن را به مردم آموزش دهیم.

در مورد حاشیه نشینی و جذب گردشگر می گوید: امکانات توسعه شهری باید به مساوات تقسیم بشود. با توجه به اینکه سال هایی از خدمتش را در نواحی حاشیه نشین بوده و بیشتر مشکلاتشان را لمس کرده، ان شاءاللّه در صورت راه یابی به شورای شهر به مناطق حاشیه نشین توجه خاصی خواهد کرد. ارومیه شهری است که ویژگی های استراتژیکی خاصی دارد. برای جذب گردشگران داخل استان و خارج استان و حتی خارج از کشور، متأسفانه از این پتانسیل ها استفاده نمی کنیم، همچنین با کم آب شدن دریاچه ارومیه میزان گردشگران کاهش پیدا کرده و باعث رشد میزان بیکاری در بین جوانان شده و لازم این است توجه خاصی به این موضوع شود.

وی در مورد شعار انتخاباتی اش می گوید: «شهر آباد، شهری بدون مانع است» برای حمایت از قشر معلولان عزیز، آن را شعار انتخاباتی خود قرار داده، با توجه به نامگذاری امسال توسط مقام معظم رهبری به نام اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال، باید شورای اسلامی شهر در این راستا قدم های اساسی بردارد و در شرایط سخت اقتصاد مقاومتی کمترین اتلاف را داشته باشیم و بتوانیم این شرایط سخت را با بهترین میزان بهره وری بالا ببریم. بالا بردن تولیدات داخلی موجب اشتغال زایی می شود. ان شاءاللّه بتوانیم در این راستا قدم برداریم.(1)

ص: 82


1- . www.etminannews.ir

محمدحسن پارسائیان

حوزه انتخاباتی: یزد

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: نابینا

نام پدر: مرتضی

تاریخ تولد: 24 دی ماه1340

تحصیلات: کارشناسی ارشد حقوق خصوصی

***

وی از سال 1366 دبیر آموزش و پرورش می باشد. در زمینه حفظ قرآن فعال بوده و حافظ پانزده جزء قرآن است. از موفقیت هایش در این زمینه: مقام اول مسابقات حفظ ده جزء نابینایان، در مسابقاتی که در بوشهر برگزار می شد، می باشد. همچنین از مؤسسان و اعضای هیئت مدیره انجمن نابینایان یزد می باشد و در آموزشگاه نابینایان رسولیان هم فعالیت دارد. حامی و پشتیبان وی در موفقیت هایش بعد از خدا، همسر و فرزندانش می باشند.

غلامرضا تجدد محمد علیخانی

حوزه انتخاباتی: قزوین

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: پای راست فلج کامل

نام پدر: محمد

تاریخ تولد: 1 فروردین ماه 1351

تحصیلات: کارشناسی حقوق

***

وی هفده سال است که وکیل پایه یک دادگستری بوده، در زمینه حقوق خصوصی و املاک مشغول بوده، به دلیل انگیزه های مذهبی و شخصی به صورت غیر حرفه ای در زمینه ورزش، هنر و قرآن فعالیت داشته، به جهت ارتباط مستقیم با سیستم های دادگستری قوه قضائیه برای پیگیری پرونده ها با سیستم CMS آشناست. دو دوره عضو هیئت مدیره کانون وکلای استان قزوین بوده (1392-1394) و سه سال رئیس کانون بوده، در راستای کارهای حقوقی، فعالیت های فرهنگی داشته، صدها مقاله و مصاحبه در روزنامه های استان داشته است، چنان که عضو کمیسیون حقوقی اتحادیه سراسری وکلای ایران، عضو هفت نفر اصلی کمیسیون حقوقی وکلای سراسر

ص: 83

کشور (اسکودا) می باشد، نیز عضو انجمن ایرانی جرم شناسی شعبه قزوین، و دبیر کنوانسیون حقوق کودک استانداری قزوین، و عضو کلینیک حقوق شهروندی وزارت دادگستری شعبه قزوین. وی مشوق خود را بیشتر معلولیتش دانسته، این نقطه ضعف باعث شد به فکر تقویت بقیه توانمندی هایش باشد.

حمیدرضا جعفریان

حوزه انتخاباتی: تهران (شهر بهارستان)

نوع انتخاب: شورای شهر

(شهر گلستان از شهرستان بهارستان از توابع استان تهران)

نوع معلولیت: جسمی حرکتی، فلج پای چپ

نام پدر: محمد

تاریخ تولد: 30 شهریور ماه 1354

تحصیلات: کارشناسی روانشناسی عقب مانده ذهنی، کارشناسی ارشد روانشناسی کودکان استثنایی

***

وی رئیس هیئت ورزشی جانبازان و معلولان شهرستان های رباط کریم و بهارستان می باشد و مربی وزنه برداری جانبازان و معلولان.

دوازده سال است که کارمند اداره بهزیستی شهرستان رباط کریم است. حوزه هایی که کار داشته: مسئول دفتر ریاست اداره، کارشناس مراکز غیردولتی امور خیریه و اشتغال، معاون امور توانبخشی اداره، نفر اول و برتر کارشناس سازمان بهزیستی در کسب چهل درصد از کل اعتبارات استان تهران برای ساخت مسکن معلولان طرح امداد مسکن. در پرند پانصد مددجو را صاحبخانه کرده و لوح تقدیر از مدیرکل و رئیس اداره دارد.

ده سال است که مربیگری وزنه برداری می نماید که بعضی اعضا نام آور مقام پارالمپیک و جهان هستند و در تیم ملی وزنه می زنند و تعداد کثیری از مددجوها هستند، توانبخشی که به صورت مقدماتی و زیر مجموعه کار می کنند. وی چهار سال می باشد که در پست شورای شهر گلستان است که بزرگ ترین مجموعه ورزشی جانبازان و معلولان در شهر گلستان در شهر سبزدشت را ساخته است. برای اولین بار که اینجانب به عنوان نماینده جامعه هدف توانست در بودجه شهرداری این مورد را بگنجاند و الحمداللّه مجموعه بی نظیری است که تقریباً سه یا چهار ماه دیگر افتتاح می شود. 200 میلیون تومان پیشنهاد در بودجه سال 95 و 96 بوده، یعنی در هر سال صد میلیون تومان برای خرید و تجهیز لوازم ورزشی جانبازان و معلولان که در طول دوره شورای شهر ادوار گذشته این طرح دو فوریتی بی سابقه بود که توانسته این طرح را مصوب بکند و در بودجه

ص: 84

شهرداری بگنجاند. بیش از ده هزار متر مناسب سازی مختص جانبازان و معلولان در سطح شهر برای روشندل ها و معلولان جسمی حرکتی نیز به انجام رسانده است.

در شهر بهارستان شهر گلستان در شورای شهر این کارها را انجام داده، بالغ بر بیست میلیون تومان پول کمک به اداره بهزیستی شهرستان بهارستان برای خرید لوازم اداری که تأمین کرده، بالغ بر صد تن آسفالت را کف اداره بهزیستی و برای مناسب سازی اداره بهزیستی در شورای شهر مصوب نموده است. نیز طرح دو فوریتی برای خرید خودرو ون و مینی بوس مختص جابجایی معلولان و جانبازان، چنان که بالغ بر پانزده مدرسه را برای بچه هایی که ضایعه نخاعی سینه ای و یا گردنی و یا معلولان جسمی حرکتی بودند، مناسب سازی کرده است. تابلوی پارک ویژه جانبازان و معلولان در سطح شهر برای ادارات خدمت رسان نصب شده و معلولان به راحتی استفاده می کنند. بالغ بر پانزده مورد جهیزیه از محل ماده هفده و یا کمک های مردمی که به خانواده های بی بضاعت داده، بالغ بر 300 یا 400 مورد کمک هزینه معیشتی، درمانی، کمک هزینه فیزیوتراپی، کمک هزینه جهت تأمین دارو، پرداخت قبوض آب و برق و... . نیز بازدیدهای رندومی به صورت دوره ای از منزل مددجوها و بررسی مشکلات آنها و پیگیری. در روز عصای سفید و مناسبت های مختلف کمک های موردی تعیین کرده، در جهت اشتغال و رفع مشکلات گام هایی برداشته است، نیز بازدیدهای دوره ای از خانواده معزز شهدا.طرح دو فوریتی جامع و کلی به جهت رعایت قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و دستور آن به شهردار وقت که تمام قوانینی که مربوط به اصول شهرسازی است، رعایت شود. حتی علائم راهنمایی و رانندگی مجهز به علائم صوتی بشود. تمام اداراتی و یا ساختمان هایی که تأسیس می شود و به عنوان یک نهاد عمومی محسوب می شود و زیر نظر شهرداری است دستور اکید داد. که بدون رعایت مناسب سازی، پایان کار به آنها داده نشود مگر اینکه استانداردهای لازم معلولان و جانبازان رعایت شود. تأسیس ساختمان شورای شهر که مناسب سازی با شرایط جانبازان و معلولان گردد. الحمداللّه الآن به راحتی جانبازان و معلولان می توانند در دفتر شورا حضور داشته باشند و مشکلاتشان را مطرح کنند و خیلی خدمات دیگر. چهار سال زحمت و تلاش در محل شورای شهر

وی مسئول هیئت مذهبی محبان علی(ع) بوده، یعنی به عنوان مسئول هیئت مذهبی شهرستان مسئول هیئت محبان علی علیه السلام است. هیئت فعالیت مذهبی در شهر دارد. بالغ بر هزار هیئت مذهبی در شهر فعالیت دارد.

هرازگاهی به دعوت دوستان دکلمه ای - ذکری از ائمه در هیئت های مذهبی ارائه می دهد و به صورت هفتگی در هیئت جلسات قرآنی و به واسطه آن عزاداری و ضمن آن یاد شهدا و ائمه هست. مسئولیت معاون جوانان بسیج شهدای بهزیستی به وی تفویض شده و مدت دوازده سال است به عنوان عضو بسیج فعال ادارات در سطح شهر انجام وظیفه می کند. بالغ بر صد گواهینامه دوره های کشوری و بین المللی دارد.

سال 74 دیپلم گرفته و با دامادشان یک تولیدی کوچک با وامی که از بهزیستی گرفت، تقریباً پانصد هزار تومان به عنوان وام خوداشتغالی گرفته و تولیدی مشارکت را شروع کرده است به جهت اینکه به بهزیستی مراجعه می کرد و به خاطر شاید بیشتر وضعیت جسمی که داشته، این

ص: 85

درد را احساس می کرد. که به همنوعان خود خدمت کند و به همین دلیل بیشتر در حوزه کارهای اداری بوده است. از همان زمان به عنوان نماینده پیگیری مسکن معلولان در اداره بهزیستی به عنوان یکی از مددجوها و توانخواه ها با سازمان بهزیستی همکاری داشته، اداره بهزیستی شهرستان بهارستان زمینی که الآن دارد 600 متر سندش به نام وی است که از شورای شهر آن زمان در دوره سوم اخذ کرده و پیگیری های مکرری داشته است. عضو شورای شهر می باشد و قوانین شهرداری را می داند، که زمین به نام بهزیستی نمی دهند. آنها با حق مالکیت زمین واگذار می کنند ولی با پیگیری هایی که داشته، توانسته سند شش دانگ زمین را به نام بهزیستی بزند که جزء سرمایه های سازمان محسوب بشود. نیز 600 متر دوباره از شهرداری نسیم شهر اکبرآباد گرفته است. مسئول املاک شهرداری آن زمان بچه کم توان ذهنی داشتند. وقتی دیدند وی پیگیر است، به احترام او و به خاطر خدماتی که ارائه می داد و پیگیری هایی که داشت، با این وضعیت جسمی با سند شش دانگ آنجا را به نام بهزیستی زدند. دو زمین هم برای ساخت مسکن معلولان در شهر گلستان که بالغ بر یک میلیارد تومانی است برای ساخت مسکن معلولان گرفته، با موقعیت بسیار عالی که ان شاءاللّه خیّر پیدا شود آنجا را بسازند و تحویل خانواده های نیازمند بدهند. مشوق اصلی را خودش می داند که واقعاً علاقه خاصی برای خدمت رسانی به همنوعان خود در سازمان بهزیستی داشته است. وی در سال 84 وارد سازمان بهزیستی شد، ابتدا به عنوان نیروی شرکتی وارد سازمان شد و همان لحظه عهد و پیمان با خدای خود بست که شأن و منزلت مددجویان سازمان همیشه حفظ بشود و هر کمکی که از دستش بربیاید، برای این عزیزان انجام بدهد. زمانی که وارد سازمان شد، با دیپلم و امروز فوق لیسانس و امین مردم در شورای شهر و خیلی از مسئولیت های دیگر است که همه را مدیون لطف خداوند و تلاش های خود و دعای خیر پدر و مادر بوده و دعای خیر مددجویان. هشت هزار رأی آورده، نزدیک شش هزار رأی از جامعه هدف سازمان بهزیستی بوده است، چون به معلولان محبت و توجه کرده، اینان را گرامی داشته، شادی و منزلت شان را حفظ کرده، خود می گوید: پای درد دلشان نشسته، با خنده هایشان، خندیده و با گریه هایشان گریسته است.

حسن حسینلو

حوزه انتخاباتی: قم

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: قربانعلی

تاریخ تولد: 1 شهریور ماه 1364

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی، دانشگاه تهران، دانشجوی رشته تربیت بدنی گرایش جامعه شناسی ورزشی در مقطع کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران مرکز

ص: 86

***

در زمینه ورزش حدود چهارده سال می باشد که در رشته والیبال نشسته فعالیت دارد. قهرمانی جوانان کشور با تیم تهران در سال 1386 یا 1387، قهرمانی کشور با تیم استان قم در سال 1387، قهرمانی باشگاهی کشور با تیم استان قم در سال 1389، نایب قهرمانی کشور با تیم استان مرکزی در سال 1384، مقام سوم کشور با تیم تبریز، مقام دوم و سوم با تیم ذوب آهن اصفهان در سوپر لیگ، و دیگر عناوین از موفقیت های وی در زمینه مسابقات کشوری می باشند. همچنین حضور در تیم ملی در سال های 1385، 1386، 1387 و 1394 و قهرمانی در مسابقات جهانی اسلوونی در سال 1385 از موفقیت هایش در عرصه بین المللی می باشند. مدرک درجه یک مربیگری را نیز اخذ کرده است.

انگیزه و پشتکار فردی عامل پیشرفت او در زمینه تحصیل و تشویق و حمایت های مربیان عامل موفقیت وی در عرصه ورزش می باشد.

آقای حسینلو در انتخابات 96 برای انتخابات شورای اسلامی شهر قم شرکت کرد. این انتخابات در 29 اردیبهشت ماه 1396 برگزار شد. شهر قم 324 نفر کاندیدا داشت و ایشان رتبه 108 با 3952 رأی آورد. نفر اول 034/70 رأی آورد.(1)

ص: 87


1- . نتیجه انتخابات شهر قم، فرم 31.

سید صابر حسینی

حوزه انتخاباتی: یاسوج

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: سید علی رحم

تاریخ تولد: 30 فروردین ماه 1369

تحصیلات: کارشناسی برق، دانشگاه نجف آباد اصفهان، دانشجوی رشته برق دانشگاه بوشهر در مقطع کارشناسی ارشد، مداح و فعال فرهنگی، فعال سیاسی، از اولاد امامزاده شاه قاسم(ع)

***

تنها لیسانس و فوق لیسانس برق قدرت در استان در بین معلولان است، و خیلی مطالبه شغل در دفتر ریاست جمهوری و وزارت نیرو کرده است.

در زمینه ورزش فعالیت داشته است که به کسب مقام منجر نشد، چون تحصیل می کرد. فوق لیسانس دو مرتبه قبول شده، ولی بهزیستی قم حاضر نشد به او خوابگاه بدهد وگرنه الآن فوق لیسانس را تمام کرده بود و دکترا می خواند. بعد از فوق لیسانسی که قم قبول شد و به دلیل نداشتن خوابگاه نتوانست برود ، امتحان حوزه داد. بهترین حوزه کشور قبول شد و مصاحبه داد. چون هم مداح و هم معلم قرآن بود، به غیر از مهندسی برق. دوازده سال کار تخصصی فرهنگی کرده، شاگرد آیت اللّه بهجت بود و در درس اخلاق آیت اللّه مظاهری شرکت می کرد. زیر نظر بهترین شاگرد مدرسه شهید بهشتی آن زمان در قم بود. سه سال به درس یکی از بهترین اساتید حوزه می رفت، به همین دلیل نماینده مجلس خبرگان حضرت آیت اللّه ملک حسینی تشویق کرد که حوزه برود. حوزه قبول هم شد نمره علمی آورد. مدتی است که در انجمن خوشنویسان عضو می باشد و یک سال و نیم زیر نظر یکی از اساتید قرآنی بوده، پس از یک سال و نیم معلم قرآن بچه های زیر شانزده سال شده است. مقام سومی در بسیج و در بحث دعا خوانی مقام اول شهرستان را آورده است.

دوازده سال است که مداحی می کند. در اصفهان و یاسوج و اطراف خیلی مداحی کرده است.

مهارت های کامپیوتر ICDL درجه یک و دو را گذرانده است. می گوید: در مجموعه فعالیت هایی که داشته، خدا پشتیبان است. در رشته برق تصمیم گرفته تا دکترا جلو برود. شرکت در انتخابات هم سبب ساز خدا بوده و امید دارد تا ریاست جمهوری ادامه بدهد!

دوره تکنسین داروخانه را هم گذرانده و مدرکش را گرفته است.

ص: 88

علیرضا حیدری رامشه

حوزه انتخاباتی: اصفهان

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: بینایی

نام پدر: غلامرضا

تاریخ تولد: 11 شهریور ماه 1363، تهران

تحصیلات: کارشناسی روانشناسی، دانشگاه دولتی اصفهان، کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد خوراسگان اصفهان

***

وی دبیر آموزش و پرورش است و در عرصه پرورش نیروی انسانی به ویژه معلولان تبحر و تجربه دارد.

هشت سال سابقه دبیری در آموزش و پرورش اصفهان را دارد. مدیرعامل انجمن روشن بین، یکی از انجمن های فعال در امور نابینایان استان اصفهان نیز می باشد.

ص: 89

روشن بین یکی از انجمن های فعال در امور نابینایان استان و کشور است. فعالیت هایشان را در حیطه های اجتماعی و بحث مناسب سازی فعالیت هایی در حیطه اشتغال فعالیت های علمی و فرهنگی انجام می دهند.

انجمن روشن بین قبلاً انجمن جوانان روشن بین بود و سال 79 تأسیس شد. به موجب درخواست دوستان و احساس نیازی که پیش آمد، سال 94 به انجمن روشن بین تبدیل شد و مجوز را از وزارت کشور گرفت، یعنی تبدیل وضعیت داده شد.

وی حدود سیزده سال است که جودو کار می کند و دان سه جودو را دارد، مدرک مربیگری درجه سه جودو را گرفته است.

دو مقام سومی کشوری را یک مقام قهرمانی استانی و دو مقام سومی استانی هم دارد و در انجمن برای نابینایان دو سال جشنواره موسیقی برگزار کرده اند.

یک دوره مسابقات شطرنج هم برگزار نموده اند؛ مسابقاتی بود که افراد مدرک می گرفتند. مدرکی است که درجه شطرنج باز را در سطح کشور و جهان دقیقاً مشخص می کند و یک نوع کلاس است.

دوره های

کامپیوتر را به صورت شخصی گذرانده، مهارت های کامپیوتر را در سطح ICDL و حتی بالاتر بلد است و مدرک ماساژ کاربر را هم دارد. افراد ماساژ درمانی را آموزش می بینند. یک دوره 200 ساعته آموزش کارورزی است.

در دوره دانشگاه عضو انجمن علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی بوده، عضو بسیج دانشگاه بعد وارد فضای کسب و کار شده است. فعالیتی که انجام داده، انجمن روشن بین و فعالیت در امور مربوط به نابینایان است.

در بحث نابینایان حدود پانزده سال است که فعال می باشد یعنی تقریباً از زمانی که وارد دانشگاه شد. در سال 81 وارد حیطه فعالیت در امور مربوط به نابینایان و معلولان شد. این ارتباط و فعالیت باعث شد که نسبت به مشکلات و مسائل معلولان و نابینایان به صورت اختصاصی آشنایی پیدا کند و همین طور بقیه افرادی که اگرچه معلول نبودند ولی مشکلاتی داشتند مثلاً خانواده های بی سرپرست یا جانبازان. این افراد یک ششم جامعه هستند. وی به این نتیجه رسید که به صورت خیلی رسمی مسائل و مشکلات آنها را پیگیری کند. به خاطر همین وارد عرصه فعالیت های سیاسی شد، برای اولین بار در شورای شهر.

در تمامی فعالیت ها خانواده مشوقش بوده اند و دوستان نزدیک، دوستانی که در گروه نابینایان با هم دوست بودند، نیز دوستان بینا و نزدیکان. وی می گوید: « یکی از چیزهایی که خیلی مشوق من بود، انگیزه ای بود که برای حل مشکلات داشتیم. خیلی وقت ها یک نفر باید آدم را تشویق بکند، خیلی وقت ها انسان وقتی مشکلات را از نزدیک می بیند، به این نتیجه می رسد یعنی از یک طرف مشکلات را می بیند و از طرف دیگر ظرفیت ها را و خودش را در موقعیتی می داند که می تواند برای حل مشکلات با استفاده از ظرفیت هایی که وجود دارد، تلاش بکند. این خودش انگیزه می شود.

ص: 90

رحمان دلاوری

حوزه انتخاباتی: استان مرکزی

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: ابوالفضل

سال تولد: 1359

محل تولد: دلیجان

تحصیلات: کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی

***

رحمان پس از تحصیلات متوسطه در دانشگاه شیراز پذیرفته شد و در رشته مدیریت صنعتی در مقطع کارشناسی در سال 1382 فارغ التحصیل شد. سپس در رشته مدیریت صنعتی، مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه علامه طباطبائی تهران به پایان رساند و در سال 1387 فارغ التحصیل شد.

سوابق اجرایی

مهم ترین سوابق اجرایی رحمان عبارت اند از:

ص: 91

- عضو هیئت تحریریه فصلنامه علمی – تخصصی مدیریت و حسابداری، دانشگاه شیراز، محل کار شیراز، شروع کار 1380، پایان کار 1382

- مشاور سیستم مدیریت کیفیت، شرکت تدبیر گستر، محل کار تهران، شروع کار 1382، پایان کار 1384

- ارزیاب وزارت نیرو (بر اساس مدل EFQM)، شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، محل کار تهران، شروع کار 1384، پایان کار 1384

- مشاور سیستم مدیریت کیفیت، سازمان گاز تهران بزرگ – آب و فاضلاب ایلام – مفتولی قزوین – فرودگاه شیراز و امام خمینی – مدیریت درمان اهواز، محل کار متمرکز در تهران، شروع کار 1384، پایان کار 1384

- مشاور تدوین برنامه پنج ساله و بودجه ریزی عملیاتی، شهرداری دلیجان، (شهرداری برتر پژوهش در سال 1389)، کمیجان، آشتیان و خنداب، محل کار دلیجان، شروع کار 1387

- عضو سخنگوی شورای اسلامی شهر دلیجان، شروع کار 1392، پایان کار 1396

طرح های پژوهشی

- ارزیابی عملکرد واحدهای مستقل استراتژیک ITI، محل اجرای طرح: صنایع مخابرات راه دور ایران، طرف قرارداد: دانشگاه شیراز، سال اجرا: 1381

- ارزیابی فرآیند تولید کاشی و سرامیک، محل اجرای طرح: شرکت کاشی حافظ، طرف قرارداد: دانشگاه شیراز، سال اجرا: 1381

- ارزیابی کار و زمان خط تولید خودروی پژو سمند، محل اجرای طرح: شرکت ایران خودرو، طرف قرارداد: دانشگاه علامه طباطبائی، سال اجرا: 1382

- شناسایی و اولویت بندی نیازهای مشتریان خدمات پس از فروش با استفاده از مدل سروکوآل، کانو QFD، محل اجرای طرح: شرکت بهمن خودرو، طرف قرارداد: دانشگاه علامه طباطبائی، سال اجرا: 1384

- تدوین برنامه استراتژیک (کتاب دلیجان و توسعه)، محل اجرای طرح: شهرداری دلیجان، سال اجرا: 1387

- مطالعه و اجرای بودجه ریزی عملیاتی، محل اجرای طرح: شهرداری دلیجان، طرف قرارداد: دانشگاه قم، سال اجرا: 1389

- نقش سازمان مدیریت مقصد گردشگری (DMO) در توسعه پایدار گردشگری شهرستان دلیجان (با بهره گیری از تجربیات کشورهای موفق در حوزه گردشگری)، محل اجرای طرح: دلیجان، طرف قرارداد: پذیرفته شده در همایش توسعه پایدار شهرستان دلیجان و همایش توسعه گردشگری خوانسار، سال اجرا: 1393

سوابق تدریس

دانشگاه پیام نور دلیجان، موضوع تدریس: زبان تخصصی مدیریت – کنترل پروژه – مبانی مدیریت صنعتی، سال شروع: 1387

ص: 92

توانایی ها و مهارت ها

آشنایی با نرم افزارهای Word , Excel , Access , Power Point , MS Project

آشنایی با زبان انگلیسی در حد مطلوب

روح اللّه ذوقی احسان

حوزه انتخاباتی: قم

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

تاریخ تولد: 1359

تحصیلات: کارشناسی ارشد علوم سیاسی

***

در سال 1359 در خانواده مذهبی به دنیا آمد. در یازده سالگی در نهضت سوادآموزی تحصیل را آغاز نموده و هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی می باشد. از ابتدای جوانی خود به فعالیت های اجتماعی و رفع مشکلات محرومان به ویژه معلولان پرداخت و برای این موضوع چند

ص: 93

مؤسسه در حوزه جوانان و معلولان راه اندازی کرد، همچنین در خصوص رفع مشکلات اشتغال شهروندان، تأسیس چند شرکت و کاریابی را در فعالیت های خود دارد و صدها نفر به واسطه این فعالیت ها مشغول به کار گردیده اند.

در حوزه معلولان نیز با ارائه خدمات ویژه تحولی ایجاد نمود که هزاران نفر از خدمات آن به خصوص در هیئت معلولان برخوردار گردیدند و در زمینه مناسب سازی نیز پیگیری ویژه ای را انجام داده و اقدامات مؤثری صورت گرفته از قبیل مناسب سازی پارک ها و ساختمان های اداری و ... .

از جمله فعالیت های ایشان: راه اندازی مؤسسه مددکاری پرتو روشن زندگی و همچنین هیئت متوسلان به ائمه اطهار و شرکت خدمات پرتو ایرانیان می باشد.

هدف های انتخاباتی

- توسعه فضای سبز، اماکن فرهنگی هنری، ورزشی و مبلمان شهری در کلیه مناطق شهر

- هماهنگی با ارگان ها برای حل مشکلات از قبیل مسکن، اعتیاد، اشتغال و ... .

- حمایت از هیئات مساجد و مؤسسات برای ارتقای فرهنگ اجتماعی

- توسعه امور زیربنایی و تسریع در آبادی شهر و پروژه های شهری

- پیگیری و حل ترافیک، حمل و نقل و تسریع در خدمات شهری

- توسعه پایدار و جذب سرمایه برای افزایش رفاه اجتماعی

- پیگیری مناسب سازی سطح شهر و حمل و نقل عمومی

نتیجه

آقای ذوقی در انتخابات 29 اردیبهشت 96 برای شورای شهر قم شرکت کرد و در بین 324 نفر شرکت کننده، 62 و 7150 رأی آورد.(1)

****

مصاحبه(2)

سوادآموز معلولی که اراده ای فولادی دارد

در این گفت وگو می خوانیم: اولین کلمه و نخستین فرمان آخرین کتاب آسمانی، امر به خواندن است. چنین کتابی و چنان آیینی، مسلمانی را که نخواند و ننویسد، سرزنش می کند و این برای هرکس از کودک و پیر و جوان و زن و مرد در هر شرایط جسمی و بدنی واجب است. سوادآموزی به توفیق فرمان امام خمینی(ره) از یک حرکت محدود فرهنگی، به نهضتی فراگیر از روز هفتم دی ماه سال 1358 و از آن پس در شمار مقدس ترین آرمان های انقلاب اسلامی درآمد. روح اللّه ذوقی احسان چهره موفق سوادآموزی استان قم است که معلولیت نتوانسته او را از مسیر آموختن منحرف کند و قرار گرفتن در مسیر آموختن و دانایی او را بعد از سوادآموزی، اخذ دیپلم، طی کردن دوره

ص: 94


1- . نتیجه انتخابات شهر قم، فرم 32.
2- . این مصاحبه به روش تبلیغی توسط عباس قاسمی میمند انجام شده و در روزنامه شاخه سبز، 17 شهریور 1394 منتشر شده است.

آکادمیک هم اکنون به عنوان یک چهره موفق و خدوم در بین افراد جامعه به خصوص معلولان قرار داده است. او از کودکی اش برایمان گفت، از آمپولی که به اشتباه تزریق شد و معلولیت زودهنگام و همیشگی که خیلی زود در زندگی به سراغش آمد. ولی با همه این مشکلات، اراده فولادی اش از او یک چهره موفق ساخت. لذا جهت آشنای با این چهره موفق گفت وگویی صمیمی انجام داده ایم:

* ابتدا خودتان را معرفی کنید.

- اینجانب روح اللّه ذوقی احسان متولد سال 1353 هستم و در یکی از شهرهای همدان به دنیا آمده ام.

* در خصوص اینکه چگونه از نهضت شروع کردید توضیح دهید.

- از یازده سالگی به مدرسه رفتم و پنج سال ابتدایی را طی دو سال به اتمام رساندم.

* چرا از یازده سالگی؟!

- هنوز یک سالم تمام نشده بود که بر اثر تزریق یک آمپول اشتباهی دچار معلولیت از دو پا شدم. علی رغم اینکه از دو پا معلول بودم، ولی هنوز خودم تا هفت سالگی این حس را نداشتم که معلول هستم. وقتی که می خواستم در مدرسه ثبت نام کنم تازه فهمیدم که دچار معلولیت هستم.

* چه چیزی باعث شد در هفت سالگی به مدرسه نروید؟

- چون معلول بودم. آن زمان امکاناتی مانند ویلچر بسیار کم بود و رفت و آمد برایم سخت بود. خانواده ام با رفتن من به مدرسه موافقت نکردند با اینکه کلی گریه کردم که به مدرسه بروم.

* بعد از اینکه نتوانستید به مدرسه بروید چه اتفاقی افتاد؟

- در همان سال که موفق نشدم به مدرسه بروم، با کمک یکی از همسایه ها قالی بافی را فراگرفتم و شروع به قالی بافی کردم تا اینکه وقتی یازده سالم بود یکی از همسایه ها به من گفت: شما که رفت و آمد برایتان سخت است، چرا ویلچر تهیه نمی کنید و من در جواب گفتم: پیدا کردن ویلچر برایم سخت است چرا که آن موقع ویلچر کمتر پیدا می شد. بالاخره با تلاش فراوان یک ویلچر خریدم و به دلیل علاقه ای که به درس خواندن داشتم، تصمیم گرفتم در نهضت سوادآموزی ثبت نام نمایم و ادامه تحصیل بدهم.

* در هفت سالگی نتوانستید علی رغم تمام علاقه ای که داشتید به مدرسه بروید، آن موقع چه احساسی داشتید؟

- بسیار ناراحت بودم و حسرت می خوردم چون بسیاری از هم سن و سالان خودم را به خصوص در بستگان می دیدم که به مدرسه می روند و من از این بابت حسرت می خوردم چون اشتیاق خاصی به مدرسه و درس خواندن داشتم، البته نه اینکه حسادت کنم.

* کمی از دوران نهضت سوادآموزی بگوئید که شروع به درس خواندن نمودید.

- پنج سال ابتدایی را طی دو سال گذراندم و بعد از آن در مدرسه راهنمایی به صورت شبانه ثبت نام کردم و به تحصیل ادامه دادم. در طی سه سال دوره راهنمایی با مشقت ها و مشکلات بسیاری از جمله رفت و آمد، ضعیفی چشم که متوجه نبودم و مشکلاتی از این قبیل مواجه بودم ولی همچنان با تلاش و جدیت درس را دنبال می کردم تا اینکه بعد از گذراندن دوره راهنمایی در دبیرستان ثبت نام کردم و اول دبیرستان را نیز خواندم ولی در دوم دبیرستان از من کارت پایان

ص: 95

خدمت خواستند که باید تکلیف پایان خدمتم را روشن می کردم تا بتوانم به تحصیل ادامه بدهم ولی چون زمان بر شد، مجبور شدم دوم دبیرستان را غیرحضوری بخوانم. بالاخره بعد از سختی های فراوان که متحمل شدم، در سال 80 در رشته ریاضی فیزیک دیپلم گرفتم. و همان سال به دلیل اینکه رشته ریاضی فیزیک در قم نبود، در دانشگاه آزاد در رشته علوم سیاسی شرکت کردم و در دانشگاه قبول شدم و طی سه سال مدرک لیسانس را گرفتم و در همین زمان مسئول یکی از انجمن های مربوط به مددجویان در قم شدم. بعد در کارشناسی ارشد نیز در رشته علوم سیاسی شرکت کردم و هم اکنون در حال ارائه پایان نامه هستم.

* گفتید که طی مدت تحصیل با چالش ها و مشکلات بسیاری روبرو شدید، می شود به نمونه ای از آنها اشاره کنید؟

- به دلیل اینکه از دو پا معلول بودم و با ویلچر رفت و آمد می کردم، با مشکلات عدیده ای در رفت و آمد مواجه می شدم. بعضی وقت ها در دبیرستان به دلیل طولانی بودن مسیر مدرسه تا منزل ساعت ها در مسیر بودم، از طرف دیگر چون کلاس ها که تشکیل می شد، بیشتر باید پله را طی می کردم، همین امر مشکلاتی را به مشکلات من می افزود. گاهی مواقع برای رفتن به مدرسه و یا برگشتن به منزل در زیر باران خیس می شدم. در طول مسیر در مجموع مشکلات زیادی را متحمل می شدم ولی به فضل الهی مشکلات نتوانست مانع تحصیل من شود.

* چه چیز سبب شد علی رغم همه محدودیت ها و مشکلات که داشتید همچنان ادامه تحصیل بدهید؟

- از وقتی که متوجه معلولیت خود شدم، همیشه به این فکر می کردم که باید تلاش کنم و به جایی برسم که بتوانم به افرادی که مثل بنده هستند، کمک کنم و همیشه کمک و خدمت به جامعه به خصوص قشر معلول از اهدافم بود.

* آیا معلولیت خود را مانعی برای موفقیت و رسیدن به اهداف خود می دانستید؟

- نه بنده سعی کردم به خود بقبولانم که انسان در هر شرایطی اگر اراده و پشتکار داشته باشد می تواند موفق باشد.

* الآن در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟

- در حال حاضر جهت خدمت به جامعه معلولان موسسه مددکاری پرتو روشن زندگی را راه اندازی کردم. هیئت متوسلان به ائمه اطهار و شرکت خدمات پرتو ایرانیان را نیز راه اندازی نمودم.

* فکر می کنید سواد و کسب علم تا چه حد توانسته در زندگی شما تأثیرگذار باشد؟

- کسب علم سبب رشد و ارتقای بنده شده و اطلاعات عمومی ام نیز بالا رفته است. با کسب علم و سوادآموزی به نوعی به کسانی که مثل بنده هستند و یا به کسانی که به جامعه معلولان نگاه دیگری دارند، توانستم ثابت کنم که اگر توکل به خداوند، اراده و پشتکار باشد، همه چیز دست یافتنی و قابل کسب است.

* علت موفقیت خود را در چه می دانید؟

- توکل بر خدا و ائمه معصومین، دعای خیر پدر و مادر و اراده و پشتکاری که داشتم. هر موقع به مشکلی برخوردم به ائمه معصومین متوسل شدم.

* چه توصیه ای به بی سوادان و آنهایی که با سواد هستند دارید؟

ص: 96

- در هر موقعیتی که هستند دنبال سواد بروند و به این باور برسند که می توانند. چرا که بیکار با سواد بهتر از بیکار بی سواد است و افراد با سواد نیز علم و سواد خود را از حالت شعاری به حالت عملی تبدیل نمایند.

طاهره رضاپور کویشاهی

حوزه انتخاباتی: رشت

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی دررفتگی لگن در هردو پا

نام پدر: علی

سال تولد: 6 فروردین ماه 1357

***

طاهره به رغم معلولیت فردی کوشا و باهوش است و پس از تحصیلات متوسطه به دانشگاه راه یافت و مدارج لیسانس تا دکتری را طی کرد:

- لیسانس مهندسی کشاورزی، گرایش گیاه پزشکی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت سال 86

ص: 97

- فوق لیسانس مهندسی کشاورزی، گرایش زراعت از واحد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت سال 91

- دکتری تخصصی زراعت، گرایش اکولوی گیاهان زراعی در دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان سال 94 امتحان جامع داده شد، معدل کل ریز نمرات دکتری تخصصی 25/18، در حال اجرای پایان نامه دکتری تخصصی در مرکز تحقیقات برنج کشور

- اثر باکتری های حل کننده فسفات و کود فسفره بر عملکرد لوبیای محلی گیلان، با نمره پایان نامه 75/ 19 (درجه عالی) در سال 1393، معدل کل ریز نمرات کارشناسی ارشد 77/17

سوابق فعالیت ها و عضویت در سازمان ها

· دوره کارورزی بعد از اتمام دوره کارشناسی گیاه پزشکی در کلینیک گیاه پزشکی پدرام 6 ماه سال 93

· کارشناس IPM همکاری با کلینیک گیاه پزشکی پدرام وابسته به جهاد کشاورزی استان گیلان (قرارداد 6 ماه) سال 94

· کارشناس IPM همکاری با کلینیک گیاه پزشکی درمان پویش سبز وابسته به جهاد کشاورزی استان گیلان (قرارداد 6 ماه) سال 95

· همکاری با جهاد کشاورزی آستانه اشرفیه به عنوان کارشناس و مسئول گزارشات در سال 96

· مدیر مسئول کلینیک گیاه پزشکی درمان پویش سبز آستانه اشرفیه در سال 95

· نائب رئیس شورای کانون مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی سپاه قدس گیلان

· مسئول سازندگی و امور پیگیری طرح همگام با کشاورز در خشک بیجار و خمام 96

· مربی طرح همگام با کشاورز در منطقه خشک بیجار96

· کارشناس پخش زنبور تریکوگراما مبارزه بیولوژیک علیه کرم ساقه خوار برنج در استان گیلان، قرارداد دو ماه سال 94/95/ 96

· همکاری با دهیار کفته رود جهت ترقی کشاورزان در مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول به مدت 6 ماه سال 94/95/96

· عضو نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

· کارشناس طرح همگام با کشاورز بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان سال 94/95

· کارشناس در موسسه کاوشگران دانش بیکران

· همکاری با دفتر فرهنگ دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در مسابقات سراسری قرآن و عترت، دو ماه در سال 92/93/94

· داور و بازیکن با هیئت شطرنج استان گیلان و دارای حکم قهرمانی شطرنج در مسابقات شطرنج باشگاه خانه شطرنج

· عضو تیم تنیس روی میز در سازمان بهزیستی و شرکت در مسابقات لیگ کشوری تنیس روی میز از سازمان بهزیستی به عنوان بازیکن در سال 91 و مهارت در ورزش های یوگا، هیپنوتیزم، پرتاب نیزه، تیراندازی و شنا

ص: 98

· همکاری با شورای هماهنگی دفاع از حقوق معلولان به مدت یک سال

· همکاری با پروژه های دانشجویی ارشد در دانشگاه

· همکاری با پروژه های مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

مهارت های آموزشی و تخصصی

· اخذ گواهی به مدت شصت ساعت دوره آموزشی مربیگری حرفه ای PIT از سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

· اخذ گواهی به مدت سی ساعت دوره آموزشی آشنایی با طرز کار گیرنده های GPS از سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

· گواهی شرکت در کارگاه آشنایی با شیوه های تولید و چاپ مقاله های علمی در مجله های ISI به مدت 6 ساعت در دانشگاه آزاد اسلامی رشت

· گواهی شرکت در کارگاه اخلاق علمی و اخلاق حرفه­ای به مدت دو ساعت در دانشگاه آزاد اسلامی رشت

· گواهی شرکت در کارگاه اخلاق اصول و مبانی نگارش پایان نامه و انتشار مقاله های علمی به مدت چهار ساعت در دانشگاه آزاد اسلامی رشت

· گواهینامه پایان دوره آموزش کامپیوتر

· گواهی تشخیص صلاحیت و رتبه بندی مهندسین مشاور حقیقی از سازمان مهندسی و کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

· گواهی پروانه اشتغال از سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

· رتبه بندی 2 در نظام مهندسی کشاورزی

· دارای گواهی آموزش طراحی فضای سبز

· گواهی نامه چهارمین دوره توانمندسازی ویژه مسئولان و مدیران بسیج جامعه زنان و مسئولان اقشار

فعالیت های علمی و فرهنگی

- مجله به زراعی کشاورزی، اثر برخی سویه ای باکتری حل کننده فسفات بر عملکرد و خصوصیات زراعی مهم لوبیای محلی (Phaseolus vulgaris L ) گیلان در مقادیر مختلف کود فسفره، 1393، پردیس¬ ابوریحان - دانشگاه تهران

- اولین همایش یافته های نوین در محیط زیست و اکوسیستم های زراعی، اثر سویه های باکتری سودوموناس و کود فسفره بر تجمع نیتروژن و فسفر و ماده خشک دانه و بافت¬های لوبیا (Phaseolus Vulgaris L.)، 1393، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران

- اولین همایش یافته های نوین در محیط زیست و اکوسیستم های زراعی، اثر کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد و برخی خصوصیات زراعی مهم لوبیای (Phaseolus Vulgaris L.) محلی گیلان، 1393، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران

ص: 99

- اولین همایش کشاورزی چند کارکردی، ضرورت کاربرد باکتری های حل کننده فسفات در راستای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و آلاینده های زیست محیطی، 1392، دانشگاه آزاد اسلامی رشت

- هم اندیشی یک روزه توسعه تحقیقات زراعی و باغی گیلان، اثر متقابل نیتروژن و مقادیر گوگرد بر عملکرد دانه، پروتئین و اسیدهای چرب کلزاBrasica napus L زمستانه، 1393، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان

- سیزدهمین کنگره ملی علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران، ارزیابی شاخص های زراعی و عملکرد اسانس دو رقم گیاه دارویی ریحان تحت تأثیر تراکم و آرایش کاشت، 1393، مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال کرج

- سیزدهمین کنگره ملی علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران، اثر متقابل منابع نیتروژن و مقادیر گوگرد بر شاخص های زراعی و عناصر غذایی در بذر کلزای زمستانه، 1393، مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج

- سیزدهمین کنگره ملی علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران، ارزیابی اثر کودهای ریز مغذی بر شاخص های زراعی ارقام کلزای زمستانه، 1393، مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج

- سیزدهمین کنگره ملی علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران، اثر متقابل منابع نیتروژن و مقادیر گوگرد بر عملکرد دانه، پروتئین و اسیدهای چرب کلزای زمستانه، 1393، مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج

- سی و دومین گردهمایی و نخستین کنگره تخصصی بین المللی علوم زمین، Evaluation of Growth Stages and Important Agronomic Traits in Winter Rapeseed (Brassica napus L.) Varieties as Affected by Micronutrient Fertilizers in Arak, Iran؛ 1392، وزارت صنعت، معدن و تجارت

- سی و دومین گردهمایی و نخستین کنگره تخصصی بین المللی علوم زمین، The interaction effects between nitrogen sources and sulphur rates on seed quantitative and qualitative indices in winter rapeseed (Brassica napus L.)؛ 1392، وزارت صنعت، معدن و تجارت

- سی و دومین گردهمایی و نخستین کنگره تخصصی بین المللی علوم زمین، Evaluation of agronomic and seed qualitative traits in winter rapeseed (Brassica napus L.) varieties، 1392، وزارت صنعت، معدن و تجارت

- دومین کنگره بین المللی و چهاردهمین کنگره ملی علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران، ارزیابی عملکرد دانه و ترکیب اسیدهای چرب روغن بادام زمینی در کشت مخلوط با ذرت تحت تأثیر سطوح مختلف نیتروژن varieties، 1395، دانشگاه گیلان

- دومین کنگره بین المللی و چهاردهمین کنگره ملی علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران، ارزیابی مراحل رشد و برخی از خصوصیات فیزیولوژیک بادام زمینی و نسبت برابری در کشت مخلوط ذرت، 1395، دانشگاه گیلان

ص: 100

کاظم رضایی

حوزه انتخاباتی: شهر تهران، ری، شمیرانات

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

کاندیدای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران ری شمیرانات

***

کاظم رضایی به رغم معلولیت جسمی، به دلیل خصلت های اخلاقی، پشتکار، ایمان و اعتقاد به موفقیت اجتماعی رسیده است. موفقیتی که شاید رسیدن به آن برای بسیاری از انسان های سالم و بی نقص سخت و یا غیر ممکن باشد. این موفقیت ها علاوه بر لطف پروردگار بی همتا، مرهون تلاش ها و مجاهدت ها، تیزهوشی، ابتکار، خلاقیت و تحصیل علم در مقاطع عالی او است.

وی معتقد است معلولیت، محدودیت و محرومیت نیست و انسان ها متناسب با همت خویش، خود و جامعه را می سازند. باور دارد اگر همه چیز طبق روال همیشگی پیش برود، عین فاجعه است و باید با توسل به انسان های موفق، جامعه را به سمت موفقیت پیش برد. یادآور این حقیقت است که جامعه بزرگ و موفق را انسان های زیبا و قیافه های بزک کرده نمی سازند، جامعه بزرگ را اندیشه های بزرگ می سازند.

وی می گوید: اینک مسئولیت خطیر و سنگین شورای شهر را به کسی بسپارید که همه مسئولیت های اجتماعی اش را به زیباترین شکل انجام داده و اکنون قصد دارد تکالیفی که در قبال جامعه و شهروندان بر عهده دارد، به نحو احسن ایفا نماید.

سوابق علمی و پژوهشی

- کارشناس مترجمی زبان فرانسه و اسپانیولی

- کارشناس ارشد جامعه شناسی

- پذیرفته شده در دوره دکتری تخصصی جامعه شناسی علوم سیاسی

- مسلط به چهار زبان زنده دنیا (فرانسه، انگلیسی، اسپانیولی و ترکی)

- کارشناس برنامه های تلویزیونی

- محقق و پژوهشگر در حوزه های اجتماعی و شهری و گردشگری

- محقق در حوزه چالش ها و معضلات اجتماعی معلولان

- محقق در حوزه حقوق شهروندی

- محقق در حوزه ایجاد اشتغال و کارآفرینی

- متخصص در مدیریت جهانگردی شهری و روستایی

سوابق اجتماعی و شغلی

- معلول جسمی و عضو جامعه معلولان

ص: 101

- عضو انجمن کارآفرینان

- صاحب امتیاز و مدیریت دفتر خدمات مسافرتی و گردشگری آویژگان و مهتاب بال

- تکنسین طراحی و اجرای مکانیزه کردن سیستم های اداری

- مدیریت باشگاه فوتبال تیم پاس نوین با نُه رده سنی در سطح آسیا ویژن

- مدیریت برگزاری رالی دوچرخه سواری

- برگزاری کنسرت های موسیقی، انجام امور فرهنگی و تهیه کنندگی برنامه های تلویزیونی

- انجام پروژه های مرمت جهت استفاده بهینه شهروندان از اماکن تاریخی در پنج نقطه ایران (کاروانسرای شاه عباسی دامغان، کاروانسرای بزرگ میاندشت. قلعه چالشتر، کاخ دزک، خانه آقائی زاده یزد).

- بازدید بیش از هفتاد کشور دنیا و آشنایی با فرهنگ و رسوم این کشورها

- مبتکر طرح اشتغال برای بیش از یک میلیون نفر

- کارشناس و مجری طرح های گردشگری با بیست سال سابقه کار مفید در برگزاری تور در اقصا نقاط دنیا

- مدیریت و هماهنگی بیش از ششصد هزار نفر تور، ظرف بیست سال

کاظم رضایی این متن را خطاب به شهروندان و همشهری هایش نوشته است:

شهروند گرامی:

من یک جامعه شناس هستم و بر این باورم که همه ما از ناکارآمدی و عدم تخصص و سیاست زده بودن مدیران شهری رنج می بریم و این درد به پایان نمی رسد، مگر:

- اینکه مدیریت آن جامعه مبتنی بر سعی و خطا نباشد.

- که شهروندان آن به انجام کارهای صحیح و منظم و توأم با سلامتی مالی عادت کرده باشند.

- که حداقل سه و نیم درصد نرخ رشد اقتصادی داشته باشیم.

- که دستگاه های اجرایی آن با حقیقت مبتنی بر عقلانیت تحلیل کنند، نه با تخیل.

-که شهروندان آن نگران آینده خود نباشند.

-که شأن و احترام و منزلت تولیدکننده از صاحب سمت بالاتر نباشد.

- که در آن شهروندان علاقه ای به داشتن سمت دولتی نداشته باشند، بلکه با فکر، همت و توانایی های خود زندگی کنند.

- که تکمیل پیچیده ترین طرح های عمرانی، بیش از سه سال به اطاله نیانجامد.

- که حداکثر هزینه های غذا و مسکن، 35 درصد درآمد شهروندان باشد.

- که حفظ تعالی، شکوفایی وطن و کشور بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد.

ص: 102

محمود سلوکی

حوزه انتخاباتی: تهران، شهر جدید پردیس

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: کم بینا

نام پدر: مراد

تاریخ تولد: 1 دی ماه 1361

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق قدرت، دانشگاه نوشیروانی بابل، کارشناسی ارشد مهندسی برق قدرت، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین

***

آقای محمود سلوکی در حد نیازهای شخصی به ورزش می پردازد. فعالیت قرآنی داشته، در حفظ، مفاهیم، زبان آموزی کوشا بوده و در وزارت نیرو در کل کشور توانست مقام برتر را بیاورد. در عرضه سه جزء، جزء سه نفر برگزیده شد. در مسابقات وزارت نیرو در رشته زبان آموزی قرآن در سال 1394 مقام آورد و دوم شد.

همه مراحل مهارت آموزی کامپیوتر را فراگرفته، در بخش فرهنگی بسیج اداره و بسیج محل فعالیت داشته، بیشتر پشتکار خودش بوده است. وی می گوید: «واقعاً خیلی مشکلات و موانع داشته ام. به

ص: 103

دلیل موانع هفت سال ترک تحصیل داشتم. هفت سال تحصیل را رها کردم. بعد از هفت سال در سال 82 یا 84 آمدم پیش دانشگاهی را خواندم و کنکور هم خواندم و همان سال وارد دانشگاه شدم. غیر از پشتکار، تلاش و پیگیری شخصی، البته خانواده هم مهم است، ولی اراده و خواست فرد مهم تر از هر عاملی است. به نظر من عواملی مثل توکل به خدا، محیط، استاد و مربی و دیگر عوامل در راستای اراده و مجاهدت های خود انسان باید تعریف شود. یعنی اگر اراده و تلاش باشد، بقیه عوامل هم جواب می دهد ولی اگر خود انسان نخواهد، اگر دنیا هم جمع شوند و فشار بیاورند، حادثه ای رخ نمی دهد».

محسن شریفی فهلیانی

حوزه انتخاباتی: شیراز

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی – حرکتی

نام پدر: مرحوم ناصر شریفی فهلیانی

تاریخ تولد: 8 اسفند ماه 1355

تحصیلات: لیسانس مدیریت، لیسانس حقوق، فوق لیسانس حقوق خصوصی

ایشان به نفع کاندیدای دیگر از کاندیداتوری شورای شهر انصراف داد.

***

محسن شریفی فهلیانی از سال ٨٠ تا ٨٥ درجه دار انتظامی پلیس فرودگاه بود و اواخر سال ٨٢ به این نتیجه رسید که باید درس خواند و از قافله عقب نیفتاد و شروع کرد به درس خواندن و کنکور

ص: 104

دانشگاه آزاد شرکت کرد. سال ٨٤ شروع به تحصیل در مقطع لیسانس مدیریت دولتی کرد و هنوز این تحصیل تمام نشده بود علاقه مند به حقوق شد و دوباره در کنکور شرکت کرد و مهر سال ٨٧ ترم آخر کارشناسی مدیریت بود و هم دانشجوی کارشناسی حقوق که یک ترم مرخصی گرفته، بهمن ماه ٨٧ لیسانس مدیریت را گرفت و سر کلاس حقوق نشست، اواسط این دوره یعنی زمستان ٨٩ در مسیر دانشگاه دچار سانحه شد و به معلولان پیوست، بعد از دو ترم مرخصی دوباره ادامه داد و در کنکور ارشد ٩٢ هم شرکت کرد و مهر ماه ٩٢ فارغ التحصیل کارشناسی حقوق شد و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، سال ٩٣ وارد شهرداری شیراز شد و الآن در پست کارشناس حقوقی فعالیت می کند.

وی نزدیک یک سال است که عضو هیئت امنای انجمن ضایعات نخاعی شیراز است.

تیرانداز تپانچه در تیم تیراندازی جانبازان و معلولان فارس می باشد. همراه دو تن دیگر از دوستانش در رشته تیراندازی تپانچه مقام اول تیمی قهرمانی کشور را به دست آورده و به همراه بقیه اعضای تیم که شامل تفنگ و تپانچه می شد، کاپ قهرمانی کشور را هم به دست آورده است.

عباس شیری

حوزه انتخاباتی: ایلام

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: نصراله

تاریخ تولد: 20 شهریور ماه 1351

تحصیلات: کارشناسی مدیریت بازرگانی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی

ص: 105

***

عباس شیری متولد 1351 دارای مدرک تحصیلی کارشناسی مدیریت بازرگانی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی است و بیش از سه دهه سابقه کار اجرایی، اداری و اجتماعی و عام المنفعه، همراه و همگام در معیت معتمدان و بزرگان شهر ایلام دارد.

مسئولیت ها

1. عضو هیئت رئیسه ( تمام دوره چهارم) و رئیس شورای اسلامی شهر ایلام (هم اکنون)

2. مؤسس و مدیرعامل مؤسسه خیریه بقیه اللّه (عج) ایلام از سال 1384 تاکنون (بزرگ ترین مرکز خیریه مردمی استان ایلام _ حمایت از ایتام و فقرا و نیازمندان)

3. عضو شورای اجرایی و هیئت مدیره جمعیت هلال احمر استان در دو دوره با رأی اعضای جمعیت

4. عضو انجمن حمایت از زندانیان

5. عضو هیئت رئیسه ورزش های همگانی

6. عضو جامعه خدوم بانکی کشور ( کارمند بانک صادرات ایلام )

7. اخذ هفتاد لوح تقدیر و سپاس از مسئولان عالی رتبه کشوری و استانی در عرصه های مختلف خدمت رسانی (دینی، فرهنگی، اجتماعی و مدیریت شهری)

8. مسئول هیئت امنای مسجد خاتم الانبیا

9. بیش از دو دهه عضو هیئت اجرایی ستاد انتخابات فرمانداری

پیشرفت ها

- در رشته های مداحی، اذان و قرائت قرآن موفقیت هایی داشته است.

- در زمینه حفظ و مفاهیم قرآن مقام دوم را در سال های 65 و66 به دست آورد.

- در سال 66 در حفظ نهج البلاغه اول شد.

- در مسابقات بهزیستی در سال 92 رشته ترتیل و اذان اول شد.

- در قصه نویسی سوم شد.

ص: 106

علی صابری

حوزه انتخاباتی: تهران

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: نابینا

تاریخ تولد: پنجم تیر ماه سال1352 در محله 13 آبان تهران

تحصیلات: کارشناسی ارشد حقوق خصوصی و دانشجوی دکترای حقوق در دانشگاه هاروارد

مشغول به شغل وکالت و دارای دفتر وکالت در تهران

از کاندیداتوری این دوره انصراف دادند.

***

علی صابری سیاست مدار اصلاح طلب، عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز و عضو روشندل چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران است.

وی فعالیت های پیگیری نیز در زمینه حقوق معلولان دارد که عضویت در کمیته علمی مؤسسه استثنایی عصای سفید، عضویت در کمیته پنج نفره تدوین پیش نویس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، عضویت در کمیته پیگیری و بهینه سازی قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سازمان بهزیستی، ریاست هیئت مدیره شبکه تشکل های نابینایان و کم بینایان کشور از آن جمله است.

صابری که از سال 1389 عضو شورای نخبگان حقوقی شهرداری تهران است، در دوره چهارم انتخابات شورای شهر تهران به عنوان عضو علی البدل از فهرست اصلاح طلبان انتخاب شد. پس از انتصاب مسعود سلطانی فر به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی علی صابری جایگزین وی شد و به شورای شهر راه یافت.

سوابق تحصیلی

- آغاز تحصیلات ابتدایی سال 1359، مدرسه شیخ محمد خیابانی (حضرت عبدالعظیم کنونی) شهرری، پایان دوره متوسطه سال 1369 مدرسه نابینایان شهید محبی.

- آغاز دوره کارشناسی حقوق در دانشکده حقوق دانشگاه تهران با کسب رتبه دوم کنکور سراسری 1369.

- دوره کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه تهران سال1373. موضوع پایان نامه: مسئولیت مدنی کارفرما در برابر اشخاص ثالث

- ورود به دوره دکتری حقوق خصوصی سال 1377 دانشگاه تهران. موضوع پایان نامه: مسئولیت مدنی کارفرما در برابر کارگر

- دانشجوی دکترای حقوق در دانشگاه هاروارد

سوابق حرفه ای

- آغاز کارآموزی وکالت در کانون وکلای دادگستری مرکز سال 1378.

- اخذ پروانه وکالت پایه یک دادگستری 9 آبان سال 1380 با رتبه ممتاز در آزمون اختبار.

ص: 107

- به عهده گرفتن وکالت پرونده خون های آلوده موسوم به هموفیلی ها از سال 1381 که تاکنون نیز ادامه دارد. در این پرونده از بالغ بر دو هزار نفر احقاق حق شده است و هزار نفر دیگر پرونده مفتوح دارند.

- برگزیده شدن به عنوان عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز اسفند 1390.

فعالیت های علمی

- عضویت در کمیته علمی مؤسسه استثنایی عصای سفید که طرف مشورت یونسکو در خصوص معلولان در ایران است از سال 1377 تا سال 1380.

- شرکت در کنفرانس بین المللی حقوق بشر و معلولیت در سوئد 2006 میلادی و آخرین ویرایش کنوانسیون پیش گفته و اخذ گواهینامه مربوطه از سال 1385 تا 1387و تلاش در جهت پیوستن دولت جمهوری اسلامی ایران به این کنوانسیون که ظرف دو سال این امر به وقوع پیوست.

- شرکت در دوره های آموزش حقوق بشر برگزار شده در کانون وکلای دادگستری مرکز با همکاری یونسکو در سال 1386.

- همکاری با کرسی حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی به ویژه درباره حقوق معلولان از سال 91 تاکنون.

- سخنرانی در نخستین همایش نقد قانون جامع حمایت از حقوق معلولان برگزار شده توسط انجمن دانشجویان و دانش آموختگان نابینا 1383 تهران.

- شرکت در میزگرد تخصصی حقوق معلولان برگزارشده توسط مؤسسه پژوهش های حقوقی شهر دانش اسفند، 1391.

- سخنرانی درباره حقوق شهروندی و مسئولیت مدنی با رویکرد به پرونده هموفیلی ها در دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان، دانشگاه اصفهان، جامعه اسلامی وکلای اصفهان و... از سال 1385 تاکنون.

- سخنرانی درباره حقوق شهروندی و خسارت معنوی اسفند 1390مؤسسه حقوق تطبیقی دانشگاه تهران.

فعالیت های اجتماعی

- فعالیت درباره پیشبرد حقوق معلولان از هفده سالگی و همزمان با ورود به دانشگاه.

- عضویت در کمیته پنج نفره تدوین پیش نویس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان (به عنوان مشاور حقوقی) از سال 1378تا سال 1383(زمان تصویب قانون).

- پس از تصویب قانون جامع در سال 1383 سخنرانی درباره ویژگی های این قانون در دانشگاه های تبریز و شهید چمران اهواز در سال 1385 و مؤسسه شب چراغ شیراز سال 1386.

- همکاری با کمیسیون حقوق بشر اسلامی در زمینه حقوق معلولان و سخنرانی در شهرستان ساری سال 1386.

ص: 108

- عضویت در کمیته پیگیری و بهینه سازی قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سازمان بهزیستی کشور از سال 1385 تاکنون

- عضویت در کمیته راهبردی پیوستن ایران به کنوانسیون حقوق انسانی افراد دارای معلولیت متشکله در سازمان های مردم نهاد از سال 1385 تا 1387.

- برگزیده شدن به عنوان رئیس هیئت مدیره شبکه تشکل های نابینایان و کم بینایان کشور مهرماه 1391.

- عضویت در شورای نخبگان حقوقی شهرداری تهران از سال 1389 تاکنون.

- همکاری با خانه های سلامت و سرای محلات و فعالیت در راه اندازی بخش های معلولان به ویژه در منطقه 1 شهرداری از سال 1389 تاکنون.

- چند دوره تدریس حقوق کودک، حقوق بشر و معلولان و حقوق شهروندی به کارکنان بهزیستی استان تهران ونیز یک دوره تدریس کشوری از سال 1381 تاکنون.

- عضویت در سازمان های مردم نهاد معلولان مانند مؤسسه استثنایی عصای سفید، انجمن نابینایان ایران، انجمن باور، انجمن دفاع از حقوق معلولان و.... از سال 1369 تاکنون.

حیدر صدقعلی

حوزه انتخاباتی:

نوع انتخاب:

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

تحصیلات:

سرپرست هیئت ورزشی شهرستان

رئیس انجمن معلولان شهرستان

ص: 109

مدرس دانشگاه دروس معماری

محمد طهماسبی

حوزه انتخاباتی: مراغه

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: محمدباقر

تاریخ تولد: 10 خرداد ماه 1357

تحصیلات: کارشناسی ارشد مدیریت دولتی

***

مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 10 خرداد ماه 1357، محمد طهماسبی در خانواده ای مذهبی در شهرستان مراغه دیده به جهان گشود. در شانزده سالگی یعنی در سال 1373 به علت بیماری پای راست خود را از دست داد و معلول شد. اما این رخداد سرنوشت ساز در زندگی او تعیین کننده نبوده است. او به واسطه تعهد و صداقت در سال1379 جذب دانشگاه پیام نور گردید. علاقه ذاتی ایشان در خدمت به همنوعان و فعالیت های اجتماعی موجب گردید پیش از حصول مدارج عالی تحصیلی در سال 1382 به عنوان عضو هیئت مدیره جامعه معلولان شهرستان مراغه منصوب و پس از اخذ کارشناس حسابداری در سال 1383 و با عزم نهادینه موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دولتی در سال 1393 گردد.

سوابق خدمتی، مردم داری و تلاش مستمر در مناسب سازی کهن شهر مراغه برای تمامی اقشار به خصوص قشر سالخوردگان، معلولان، ناشنوایان و روشندلان عزیز که به نوعی مورد بی مهری قرار

ص: 110

گرفته اند، به همراه عشق به توسعه شهری موجب گردید تا به عنوان فردی متعهد، موفق، پرتلاش، خستگی ناپذیر و مهم تر اینکه انسانی محبوب و خوش آتیه در اذهان عمومی تجلی نماید.

ایشان هم اکنون با شانزده سال سابقه اجرایی و مدیریتی ضمن داشتن مسئولیت امور مالی دانشگاه پیام نور شهرستان مراغه، به عنوان خادم قشر محروم از سال 1393 ریاست هیئت مدیره جامعه معلولان مراغه را نیز بر عهده دارد.

مرادحسین طهماسبی الفت آبادی

حوزه انتخاباتی: شهرستان نورآباد دلفان لرستان

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: کاکامراد

تاریخ تولد: 2 شهریور ماه 1357

تحصیلات: کارشناسی علوم تربیتی، گرایش مدیریت و برنامه ریزی، دانشگاه علامه طباطبایی تهران

***

مهارت وی روخوانی قرآن بوده، مهارت های کامپیوتر در حد IT و مقدمات. با حمایت مردم آمده و ادامه می دهد.

ص: 111

اصغر عباسی

حوزه انتخاباتی: شهرستان فریدونکنار، استان مازندران

نوع انتخاب: شورای روستای بزرگ بیشه محله

نوع معلولیت: جسمی حرکتی شدید

نام پدر: مسیب

تاریخ تولد: 10 خرداد ماه 1353

تحصیلات: کاردانی علوم آزمایشگاهی، دانشگاه دولتی علوم پزشکی بابل

***

شغلش آزاد است و سوپرمارکت دارد. هشت سال است که والیبال نشسته کار می کند. در لیگ دسته یک کشوری بوده، رئیس هیئت ورزشی جانبازان و معلولان شهرستان فریدونکنار می باشد. وی از مردادماه 1395 رئیس هیئت ورزشی است.

فعالیت های

کامپیوتری در زمینه فتوشاپ و اینترنت دارد. وی می گوید: «در مجموعه فعالیت هایی که داشته مشوق زیاد نداشتم ولی مادرم خدابیامرز خیلی کمکم می کرد».

علی اصغر عین القضات

حوزه انتخاباتی: تهران

نوع انتخاب: شورای شهر

ص: 112

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر: حسین

تاریخ تولد: 1341 تهران

تحصیلات: لیسانس حقوق – فوق لیسانس حقوق عمومی – قبول علمی مقطع دکتری

از کاندیداتوری انصراف دادند.

***

علی اصغر عین القضات ویلچرنشین است ولی در عرصه امور اجتماعی و مدنی معلولان تهران همواره کوشا بوده است. فعالیت های او به شرح زیر است:

سوابق اجتماعی - فرهنگی

· مشاور معاونت اداری مالی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

· تألیف کتاب امام علی(ع)، عقلانیت و حکومت – چاپ بیست و پنجم

· خبرنگار روزنامه انتخاب (دفتر تبلیغات حوزه علمیه) با بیش از یک صد و ده مقاله اجتماعی و فرهنگی

· مدیر مسئول نشریه پویش ویژه توان یابان

· مشاور فرهنگی و اطلاع رسانی مدیرعامل سازمان حمل و نقل و ترافیک

سوابق اجرایی و سیاسی

· عضو شورای مشورتی شهردار تهران در امور توان یابان (معلولان) و شهر دسترس پذیر

· عضو شورای راهبردی امور معلولان شهرداری تهران

· قائم مقام بنیاد مستضعفان و جانبازان شمیرانات

· فعال مدنی و زندانی سیاسی مسلمان قبل از انقلاب اسلامی (آزاده سیاسی و جانباز)

· افتخار حضور داوطلبانه در جبهه های دفاع مقدس

· فرمانده عملیات و گردان دریایی کمیته انقلاب اسلامی بندرعباس

· رئیس اداره طرح و برنامه گمرکات استان خراسان و رئیس گمرک مرزی

· نماینده تام الاختیار اداره صدور آرم طرح ترافیک شهرداری تهران

· عضو کمیته فرهنگی، آموزش و بازنگری قوانین و نظارت بر شورای حمل و نقل و ترافیک شهر تهران

· مشاور گزینشی شهرداری تهران

کاندیدای مورد ائتلاف انجمن های فعال در حوزه معلولان برای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران-1396

ص: 113

مهدی قنبری موحد

حوزه انتخاباتی: زنجان

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

تاریخ تولد: 15 شهریور ماه 1361

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت تحول

وب سایت: www.mghmovahed.blogfa.com

***

مهدی قنبری موحد از معلولان فعال زنجان است؛ به رغم معلولیت جسمی، فعالیت های گسترده مدنی برای معلولان از اقشار مختلف داشته که بعضی از مهم ترین آنها معرفی می شود.

ص: 114

سوابق تحصیلی

1. دیپلم ریاضی فیزیک

2. لیسانس حسابداری

3. فوق لیسانس مدیریت تحول

4. دارای مدرک آموزشی مدیران از وزارت تعاون و کار

سوابق اجرایی

1. مدیرعامل جامعه معلولان استان زنجان

2. رئیس هیئت مدیره جامعه معلولان استان زنجان

3. عضو مجمع خیرین سلامت استان زنجان

4. عضو توانبخشی شهرستان زنجان

5. فرمانده پایگاه بسیج جعفر طیّار استان زنجان

6. عضو هیئت مدیره سهام عدالت استان زنجان

7. عضو هیئت بازرس سهام عدالت استان زنجان به مدت دو دوره مالی

8. مشاور مدیرکل بهزیستی استان زنجان

9. مشاور شورای شهر زنجان

10. عضو هیئت رئیسه مجمع هم اندیشی سازمان های مردم نهاد معلولان کشور

11. عضو هیئت مؤسس شرکت تعاونی سهام عدالت استان زنجان و جامعه معلولان استان زنجان

12. عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی کارگران استان زنجان

سوابق پژوهشی

ارائه پایان نامه با موضوع: تأثیر عدالت سازمانی، جو اخلاقی و طراحی مشاغل بر درک فشارهای عصبی ناشی از کار بین کارکنان شهرداری زنجان

ص: 115

حسین کاردان

حوزه انتخاباتی: شهر ری

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

تحصیلات: کارشناس ارشد نظارت بر طرح های ملی کشور

***

فعالیت ها

نایب رئیس هیئت مدیره انجمن قاصدان مهر زندگی

فعال حقوق معلولان و کودکان اتیسم

علی کیانی

حوزه انتخاباتی: نهاوند همدان

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: نابینای مطلق

تاریخ تولد: 2 مردادماه 1355

محل تولد: شهرستان نهاوند همدان

تحصیلات: کارشناسی ارشد حقوق خصوصی

***

ص: 116

علی کیانی پس از تحصیلات متوسطه به دانشگاه راه یافت و در رشته حقوق مشغول شد. آنگاه کارشناسی حقوق خود را در سال1381از دانشگاه بوعلی سینا همدان دریافت کرد. سپس کارشناسی ارشد خود را در رشته حقوق خصوصی از دانشگاه آزاد دماوند گرفت. فعالیت ها و تلاش های فردی و اجتماعی:

توانمندی و مهارت ها در بخش دولتی

1. کارشناس روابط کار

2. بازرس تحقیق اداره کار

3. نماینده دولت در مراجع حل اختلاف اداره کار

4. نماینده اداره کار در دادگستری دیوان عدالت اداری و شوراهای تخصصی دیوان عدالت اداری

5. مشاور کارگر و کارفرما در اداره کار

6. مدرس قانون کار و تأمین اجتماعی وابسته به جهاد دانشگاهی (دانشگاه الزهرا(س)- تربیت معلم کرج و...)

7. مدرس قانون کار و تأمین اجتماعی جهت مددجویان کمیته امداد شهرستان شهریار-شرکت های خدماتی کرج و...

8. دبیر آموزش پرورش استثنایی

9. مدرس قرآن در مدارس دولتی شهرستان نهاوند

10. کسب رتبه دوم مسابقات نهج البلاغه دانش آموزان کشوری

11. کسب عنوان جوان فرهنگی نمونه استان همدان

12. کسب عنوان برترین دانش آموز استثنایی کشور

13. گذراندن بیش از سیصد ساعت کلاس ضمن خدمت در راستای قانون کار تأمین اجتماعی

14. مدرس کلاس های کارآفرینی

مهارت ها در بخش خصوصی

1. وکیل پایه یک دادگستری

2. وکالت در بیش از هفتصد پرونده در دادگستری - دیوان عالی کشور- دیوان عدالت اداری و...

3. وکالت در بیش از دویست پرونده در ارتباط با قانون کار و تأمین اجتماعی و کسب موفقیت در بیش از نود درصد پرونده های مذکور

4. نماینده منتخب بیمه خدمات درمانی در شهرستان ملارد

5. مشاور شرکت های وزان - ارس پولاد - داروسازی فارما گستر و...

6. آشنایی کامل با قوانین تلفن های همراه (همراه اول، ایرانسل و رایتل)

7. مدیرعامل شرکت عرفان ارتباط کیانی (زمینه فعالیت: امور خدماتی)

8. مدیر مرکز مشاوره شغلی و کاریابی غیردولتی ولیعصر

9. مدیر دفتر پیشخوان دولت

10. خدمت در عرصه جامعه هدف سازمان بهزیستی در امر اشتغال

11. نماینده کمیته امداد در شهریار در امور مشاوره، اشتغال، وام و...

ص: 117

محمدحسین معین

حوزه انتخاباتی: مشهد

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی، شدید

نام پدر: ابراهیم

تاریخ تولد: 20 خرداد ماه 1364

تحصیلات: کارشناسی حسابداری، دانشگاه آزاد قاینات، کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه آزاد نیشابور

***

اولین دوره است که کاندیدا شده، 2210 رأی آورده و در شهر مشهد نفر 285 در بین 850 نفر شده، با 5 درصد تبلیغات نسبت به بقیه. فعالیت وی جمع آوری خاطرات جانبازان و معلولان ورزشکار، و ارائه آن به دفتر معاونت فرهنگی شهرداری مشهد بوده، به صورت جزوه بوده، قرار است شهرداری به صورت کتاب دربیاورند. در حوزه ورزش در کوهنوردی و وزنه برداری بوده، در رشته کوهنوردی شش قله را تاکنون صعود کرده، در وزنه برداری مقام سوم استانی را در اسفند ماه 95 کسب نموده است. سال 84 از طریق توانیابان یک دوره موسیقی در رشته اُرگ گذرانده، کنسرت به صورت گروهی چند جا داشته، عضو گروه تواشیح معلولان هم بوده است. به صورت گروه سرود از طریق توانیابان برنامه هایی داشته، در رشته کامپیوتر، ICDL درجه دو و درجه یک را گذرانده است. وی می گوید: «در مجموعه فعالیت هایی که داشته ام برای تحصیل برادرم بیشتر مشوقم بودند. در حال راه اندازی NGO فرهنگی ورزشی هستم به نام سبز کوشان ولی هنوز کارهای ثبت و شناسه ملی اش انجام نشده است».

ص: 118

قدرت اللّه ممبینی

حوزه انتخاباتی: رامهرمز

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

تاریخ تولد: 1 مردادماه 1358

تحصیلات: کارشناسی ارشد علوم اجتماعی شاخه جمعیت شناسی

از کاندیداتوری انصراف داده است.

***

قدرت اللّه ممبینی جوان فعالی است و به رغم معلولیت، فعالیت گسترده در عرصه معلولان داشته است. بخشی از فعالیت ها و تحصیلات او گزارش می شود:

تحصیلات

· کارشناس برنامه ریزی شهری

· ارائه پایان نامه طرح بهسازی و نوسازی شهر رامهرمز

· کارشناسی ارشد علوم اجتماعی شاخه جمعیت شناسی

· گواهینامه بازار و اوراق بهادار از مجتمع عالی آموزشی و پژوهشی صنعت آب و برق خوزستان

· گواهینامه بازار بورس و بازار سرمایه از مجتمع عالی آموزشی و پژوهشی صنعت آب و برق خوزستان

· گواهینامه مدیریت مالی برای مدیران غیرمالی از مجتمع عالی آموزشی و پژوهشی صنعت آب و برق خوزستان

سوابق کاری

· رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت تعاونی سهام عدالت شهرستان های رامهرمز و هفتگل از سال 1385تاکنون.

· عضو اصلی هیئت مدیره شرکت سرمایه گذاری استان خوزستان.

· عضو اصلی هیئت مدیره اتحادیه تعاونی های سهام عدالت استان خوزستان.

· رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی و کارفرمایی توانبخشی مبتنی بر جامعه (CBR) استان خوزستان.

· عضو اصلی هیئت مدیره و خزانه دار انجمن کشوری توانبخشی مبتنی بر جامعه.

· مدیر مؤسسه خیریه کوشا جنوب رامهرمز با 370 معلول تحت پوشش.

مجری طرح های:

1. طرح توانبخشی مبتنی بر جامعه در شهر و روستا.

2. اجرای طرح ساماندهی سالمندان.

ص: 119

1. اجرای طرح مناسب سازی اماکن عمومی و اداری.

2. اجرای طرح پیشگیری از تنبلی چشم.

3. اجرای طرح های اجتماع محور.

4. همکاری در اجرای طرح کمیسیون پزشکی.

ü مدیر دفتر پیشخوان خدمات دولت.

ü مؤسس و مدیرعامل تعاونی مسکن معلولان در قالب مسکن مهر با عضویت 94نفر.

عضویت در ستادهای

· سهام عدالت شهرستان

· طرح CBR در شهر و روستاها

· مناسب سازی اماکن عمومی اداری

· ساماندهی بازنشستگان و سالمندان

v رئیس هیئت مدیره و عضو انجمن معلولان

v عضو هیئت ورزش های جانبازان و معلولان

v عضو کانون انجمن های صنفی و کارفرمایی استان خوزستان

اهداف و برنامه ها در راستای بهبود و توسعه خدمات شهری شهر رامهرمز

ü نظارت دقیق و مستمر بر فعالیت های مالی، خدماتی و اداری شهرداری

ü ارائه گزارش عملکرد هر سه ماه یکبار به مردم و اصحاب رسانه

ü پیگیری برنامه ها و پروژه های نیمه کاره

ü ایجاد طرح ها و پروژه های اشتغال زا در حوزه اختیارات شورای شهر

ü بهبود مکانیزم های زیباسازی شهری

ü توزیع عادلانه خدمات شهری در راستای محرومیت زدایی با اولویت مناطق محروم

ü بهبود و ارتقا زیر ساخت های مورد نیاز تفرجی و گردشگری

ü ارتقا امکانات و خدمات و زیر ساخت های تفریحی و رفاهی

ü بهبود و ارتقای سرانه فضای سبز

ü ارتقا تجهیزات و خدمات ایمنی و آتش نشانی شهری

ü ارتقا کمیت و کیفیت پارک های محلات

ü استقرار سیستم مدیریت بحران متناسب با استانداردهای شهری و ایجاد زیر ساخت های مورد نیاز

ü توسعه زیر ساخت های خدمات شهری با رویکرد اشتغال زایی و افزایش درآمد شهرداری

ü بهبود و توسعه فضاهای تفریحی، ورزشی جوانان

ü بهبود امکانات تفریحی، ورزشی بانوان در محلات و محیطی امن

ü بهبود و ساماندهی حمل و نقل شهری

ص: 120

ü ایجاد بازارچه های محلات با کیفیت و تنوع محصولات و کنترل قیمت های مصوب در راستای ارائه خدمات مطلوب و توزیع عادلانه نیازهای مردم و کنترل و کاهش ترافیک شهری

ü ساماندهی نخاله های ساختمانی

ü ساماندهی اماکن تاریخی شهر رامهرمز در راستای ایجاد جذابیت های گردشگری و تفرجی

ü توسعه و بهبود امکانات فرهنگی و هنری با ایجاد و حمایت مراکز فرهنگی نظیر تئاتر شهر، تئاتر خیابانی، کانون های موسیقی، اجرای موسیقی زنده جهت افزایش طراوت و روحیه شهروندی

ü توسعه و بهسازی سرویس های بهداشتی عمومی شهر

ü ایجاد و ساماندهی وسایل تفریحی آبی

ü ایجاد پارک های مجهز جهت اسکان مسافران و میهمانان با امکانات مناسب نظیر حمام عمومی، محل اسکان، پارکینگ، مرکز خرید و ...

ü تلاش جهت مناسب سازی اماکن عمومی و اداری ویژه معلولان و جانبازان جهت تردد در شهر

ü ایمن سازی تجهیزات و امکانات خدمات شهری

ü ساماندهی دست فروشان و متکدیان خیابانی که منظره نامناسبی به شهر داده است

ü ایجاد طرح های عام المنفعه

ü ساماندهی پارکینگ های عمومی جهت کاهش بار ترافیک

ü حمایت از تشکل های مردم نهاد در حوزه اختیارات شورای شهر

جهت ایجاد و راه اندازی موارد فوق نیاز به شورای فعال و پرتلاش و خلاق با انتخاب شهرداری مدیر و متخصص در حوزه شهری است که بتواند با جذب منابع حاصل از درصد اختصاصی از سهم نفت و مالیات یا سایر منابع استانی محقق گردد.

ص: 121

مسلم ویسی

حوزه انتخاباتی: شهرستان بهبهان

نوع انتخاب: شورای شهر

نوع معلولیت: جسمی حرکتی

نام پدر:ابراهیم

تاریخ تولد:3 آبان ماه 1362

تحصیلات: کارشناسی ارشد نرم افزار کامپیوتر

***

مسلم ویسی، ساکن روستای کوتک از حومه شهرستان بهبهان است. معلولیت او، جسمی حرکتی است. از دو سالگی به علت بیماری فلج اطفال این معلولیت برای او پیش آمده است. فوق لیسانس کامپیوتر دارد و طراح سایت و برنامه نویس کامپیوتر است. یک شرکت خصوصی به نام ارجان وب دارد. در کنار کارش سردبیر ماهنامه پیرسیک به عنوان روزنامه محلی است، سایت خبری به نام ارجان روز Www.arjanroz.ir دارد. آدرس سایت شرکتش Www.arjanweb.com است. سردبیر رسانه خبری تحلیلی بهبهان (ارجان روز) است. مدیر روابط عمومی جامعه معلولان شهرستان بهبهان و مسئول اطلاع رسانی ستاد حمایت از حقوق معلولان شهرستان بهبهان هم می باشد.

کاندیدای شورای شهر بهبهان بوده و نزدیک به هزار رأی آورد، آخرین نفری که در شورای شهر بهبهان به عنوان نفر هفتم وارد شورا شد5700 رأی آورد.

ص: 122

فصل سوم: قانون حضور معلولان در انتخابات

اشاره

ص: 123

از نظر حقوقی چه منعی برای شرکت و حضور اجتماعی معلولان هست؟ آیا شریعت اسلام حضور آنان را مجاز ندانسته است؟ آیا فقیهان رأی به فقدان مشروعیت مدیریت آنان داده اند؟

پاسخ همه این پرسش ها منفی است و غیر از معلولان ذهنی که آن هم قابل خدشه است، برای حضور معلولان در پست های مهم اداری هیچ دلیل قرآنی، روایی، عقلی و نقلی ارائه نشده است. دفتر فرهنگ معلولین مشغول دو تحقیق جامع فقهی در این باره است و انشاء الله در سال آینده منتشر می کند.

در دوره حیات رسول خدا محمد مصطفی صلی اللّه علیه و آله و سلم، بعضی از معلولان و نابینایان در پست های مهم اجتماعی انجام وظیفه می کردند. عبداللّه (یا عمرو) بن ام مکتوم به عنوان جانشین پیامبر در مواقعی که حضرت برای امور جنگی از شهر خارج می شد، به امور مردم می پرداخت و به جای رسول خدا امام جماعت بود. نیز پیامبر او را به عنوان مؤذن صبحگاهی تعیین کرد.(1) در روایات و آیات هیچ منعی برای فعالیت مدنی معلولان وجود ندارد.

همچنین در تاریخ اسلام پادشاهان، وزرا و دیگر منصب دارانی بوده اند که دارای معلولیت نابینایی یا حرکتی بوده اند.(2) از نظر عقلی هم دلیل خاصی برای عدم حضور معلولان در انتخابات وجود ندارد.

با این حال از سال 1390 این بحث در مجلس شورای اسلامی مطرح شد و هنوز ادامه دارد. در این فصل سیر مباحث، ادله و استدلال های موافقان و مخالفان گزارش می شود.

ساختار این فصل تاریخی است و مباحث از سال 1390 تا 1395 به ترتیب تاریخی گزارش می گردد.

ص: 124


1- . کتاب عبداللّه بن ام مکتوم، قدرت اللّه عفتی.
2- . صفدی در کتاب نکت العمیان، این افراد را تا قرن هفتم قمری رصد و شناسایی کرده است. این کتاب در دفتر فرهنگ معلولین به فارسی ترجمه و منتشر شد.

پیشینه قانون شرکت نابینایان در انتخابات

در قانون انتخابات مصوب آذرماه 1387 در بند 6 ماده 28، از جمله شرایط شرکت کنندگان در انتخابات مجلس شورای اسلامی را بینایی دانسته است. بعداً بعضی نمایندگان اطلاعیه ای دادند و خواستار حذف کلمه بینایی شدند. البته چند اقدام در این زمینه انجام شد که به ترتیب و اجمالاً این گونه است:

- در آبان ماه 1390، 69 نماینده با طرح دو فوریتی در مجلس هشتم، خواستار امکان حضور نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان کاندیدا شدند.

- این طرح در صحن علنی مطرح و یک فوریت آن رأی نیاورد و در فهرست طرح های تک فوریتی قرار گرفت. ولی با اتمام عمر مجلس هشتم و آغاز مجلس نهم لزوماً باید مجدداً درخواست می شد.

- در 6 مهر 1392 تعدادی از نمایندگان طرحی به ریاست مجلس تقدیم کردند و خواستار اصلاح بند 6 ماده 28 قانون شدند.

- در 13 آذر 1392 این طرح در صحن علنی مطرح شد و با مخالفت اکثریت نمایندگان مواجه گردید و عدم شرکت نابینایان و کم بینایان در نامزدی انتخابات قانونی گردید.

گزارش این جلسه

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در سیزدهم آذر 1392 بررسی طرح اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات شورای اسلامی را با آخرین اصلاحات که از سوی کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور به مجلس شورای اسلامی ارائه شده بود، در دستور کار قرار دادند.

بر اساس این اصلاحیه کلمه "بینایی" از بند مذکور قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 7/9/1387 و اصلاحات بعدی آن حذف و یک تبصره به این ماده واحده الحاق می شد.

بر اساس این تبصره جانبازان و معلولان مشمول این بند نباید دارای نقصی که مانع استفاده از تجهیزات مکمل که رافع محدودیت نابینایی است، بوده و باید از ناحیه دست سالم باشند.

نمایندگان به کلیات این طرح رأی ندادند و بر این اساس کاندیداتوری نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی با 92 موافق، 57 مخالف و 14 رأی ممتنع از 214 نماینده حاضر در صحن علنی مجلس شورای اسلامی رأی نیاورد. 50 نماینده حاضر در مجلس در این رأی گیری شرکت نکردند.(1)

- نخبگان و مشاهیر معلولان و غیر معلولان با این مصوبه در 13 آذر مخالفت کردند و آن را تبعیض فاحش دانستند.

- 22 مهرماه 94 طرح جدیدی در مجلس در صحن علنی مطرح شد و قرار شد نمایندگان روی قید سنی و امکان ثبت نام نابینایان برای مجلس شورای اسلامی بحث کنند و رأی گیری نمایند.

ص: 125


1- . www.irna.ir.

آغاز تلاش های نمایندگان: آبان 1390

به منظور امکان کاندیداتوری نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی، 69 نماینده مجلس شورای اسلامی با ارائه طرحی دو فوریتی در مجلس هشتم، خواستار امکان حضور نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی شدند. این طرح در آبان ماه سال1390 توسط ریاست مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد، اما در صحن علنی، فوریت آن رأی نیاورد و پس از آن نیز به دلیل فرآیند طولانی بررسی طرح ها و لوایح در مجلس هشتم، نوبت بررسی به آن نرسید.(1)

افرادی که درصدد طرح این موضوع در صحن علنی مجلس بودند، اعتقاد داشتند ورود معلولان به عرصه های اجتماعی یک ضرورت است. اما منع قانونی برای حضور آنان وجود دارد. نمایندگان موافق دیدگاه خود را گاه این گونه در جراید مطرح کرده اند:

نهادهای مردمی حمایت از معلولان، خواستار رفع محدودیت های معلولان برای نمایندگی مجلس می باشند. زیرا در حال حاضر ‪ سیزده درصد از نمایندگان دنیا از معلولان هستند و جو و فضای جهانی در جهت حمایت از آنان است.

معلولیت یک ناتوانی جسمی است که خداوند از روی حکمت برای آدمی مقدر کرده اما در عین حال، درهای بسیاری از نبوغ و هوش را برای شخص معلول گشوده است.(2)

بالاخره این بحث هم در تشکل ها و هم در جلسات فراکسیون همواره مطرح بود و همگان مترصد زمان مناسبی برای تصویب قانون مناسبی برای حضور معلولان در انتخابات بودند.

طرح مجدد در مجلس نهم

طرح قانونی کردن حضور معلولان در انتخابات همانطور که گزارش شد در مجلس هشتم، فرصت نیافت و مجدداً در مجلس نهم مطرح شد.

پس از آغاز به کار مجلس نهم، هیئت رئیسه مجلس بر اساس ماده 141 آیین نامه داخلی مجلس این طرح را در اختیار طراحان آن قرار داد تا در صورت تمایل برای مطرح کردن مجدد آن در مجلس، تقاضا ارائه دهند.

رئیس فراکسیون حمایت از معلولان در مجلس نهم در ادامه اظهار داشت: پس از مطرح شدن مجدد این طرح در مجلس، 26 نماینده مجلس نهم با ارائه یک درخواست به هیئت رئیسه، تقاضای بررسی مجدد این طرح را خواستار شدند که این طرح تحت عنوان "اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی" در حال حاضر در دستور کار کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس قرار دارد که در صورت تصویب آن، نابینایان می توانند در رقابت های

ص: 126


1- . www.icana.ir (شنبه 6 مهرماه 1392)
2- . www.shamdani.ir.

انتخاباتی مجلس شورای اسلامی شرکت کنند و در صورت جلب اعتماد مردم، نماینده آنها در مجلس شورای اسلامی شوند.

در مقدمه این طرح آمده است: افراد نابینا و کم بینا از جمله گروه هایی هستند که با وجود برخورداری از استعدادهای شگرف، از دستیابی به فرصت های شغلی و اجتماعی برابر با سایر آحاد جامعه محروم مانده اند. با توجه به بند 9 اصل سوم قانون اساسی در رفع تبعیضات ناروا در شرایط عادی و برابری در حقوق سیاسی و اجتماعی برای همه شهروندان به ویژه معلولان نابینا و افراد کم بینا که با سایر معلولان ناشنوا و مبتلایان به اختلالات گفتاری قابل مقایسه نیستند و نظر به تجربه نمایندگی افراد نابینا و کم بینا در مجالس قانونگذاری دنیا به وضوح مبرهن است که این دسته افراد در صورت برخورداری از شرایط نمایندگی و وجود فناوری های نوین و در دسترس امکان مطالعه قوانین و مقررات برای آن ها فراهم شده است.

یکی از مستندات مهم این طرح، کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت بود که در 13آذر 1386 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود و حق معلولان در نامزدی انتخابات را تأیید کرده و برگزیده شدن نابینایان و افراد کم بینا برای مشارکت در زندگی سیاسی و عمومی به طور عام و راهیابی به مجلس قانونگذاری به طور خاص حمایت نموده است. لذا جهت رفع تبعیض مذکور طرح اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی با آخرین اصلاحات تقدیم گردید.

این طرح با عنوان اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی با آخرین اصلاحات تهیه شده که بر اساس ماده واحده آن، عبارت بینایی از بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی با آخرین اصلاحات بعدی حذف می گردد.

در تبصره این ماده واحده نیز آمده است: جانبازان معزز و معلولان محترم مشمول این قانون به منظور بهره گیری از تجهیزات مکمل و رافع محدودیت نابینایی، نباید نقص عضو در دست داشته باشند.

نمایندگان مجلس در ذیل تبصره ماده واحده این طرح، در توضیحاتی آورده اند: طبق اعلام سازمان های بین المللی، تعداد نابینایان در کشور ما حدود 5 در هزار یعنی تقریباً 350 هزار نفر است. در حال حاضر نمایندگانی از این قشر محترم عضو شوراهای اسلامی شهر و روستا هستند و وظایف نمایندگی خود را با موفقیت انجام می دهند و در داخل کشور تجهیزات مکمل و رافع محدودیت نابینایی تولید می شود و قابل استفاده و در دسترس جانبازان معزز، نابینا و معلولان محترم دارای این معلولیت است.

نظر مرکز پژوهش های مجلس را هم گرفته بودند. نظر این مرکز با مراجعه به اطلاعات، تجهیزات و نیز مفاد کنوانسیون جهانی حمایت از حقوق معلولان که جمهوری اسلامی ایران به آن ملحق شده است و نیز مطالعه این موضوع در سایر پارلمان های دنیا، "مثبت" اعلام شده است.

در صورت تصویب این طرح، گروه هدف که دارای سایر شرایط نمایندگی باشند، امکان داوطلبی و نامزدی در انتخابات مجلس را پیدا خواهند کرد.

حداد عادل، فاطمه آلیا، سید علیرضا مرندی، حسینعلی شهریاری، فتح اللّه حسینی، مهرداد لاهوتی، سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی، مجتبی رحماندوست، عبدالرضا عزیزی، علیرضا

ص: 127

محجوب، رمضانعلی سبحانی فر، حسن تأمینی، محمدجواد نظری مهر، ابراهیم کارخانه ای، ایرج ندیمی، جواد سعدون زاده، مجید منصوری، منصور آرامی، مهناز بهمنی، لاله افتخاری، شهلا میرگلوبیات، سکینه عمرانی، نیره اخوان بی طرف، حسن کامران، محمد فیروزی و حسین طلا نمایندگانی هستند که تقاضای بررسی مجدد این طرح را در مجلس نهم خواستار شده بودند.(1)

دیدگاه رئیس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان مجلس

خانم فاطمه آلیا رئیس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان مجلس از تلاش برای اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس خبر داد و گفت: با این اصلاح، نابینایان نیز امکان رقابت در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به دست خواهند آورد.

فاطمه آلیا نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرگزاری خانه ملت، با بیان اینکه نابینایان با درایت و تحصیل کرده زیادی در کشور وجود دارند، توضیح داد: در سال های دور در مجلس ایران، نمایندگان نابینا حضور داشتند و در حال حاضر نیز در مجلس نمایندگان کشورهای اروپایی نمایندگان نابینا به چشم می خورند. بعدازظهر فردا ( 28 مهر) به پیشنهاد فراکسیون حمایت از حقوق معلولان قرار است تا اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی در کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مجلس مورد بررسی قرار بگیرد.

این طرح از مجلس هشتم به مجلس نهم رسید که با تصویب نهایی آن در کمیسیون شوراها و بعد از آن رأی آوردن در صحن علنی مجلس، نابینایان نیز شانس حضور در رقابت های انتخاباتی برای ورود به مجلس شورای اسلامی را خواهند داشت.

در کشور نابینایان تحصیل کرده و با تدبیری هستند که توانایی رسیدگی به مسائل نمایندگی را دارند و باید از توانمندی های آنان استفاده شود.

در صورت تصویب این طرح، نابینایان باید تحصیلاتی تا مقطع فوق لیسانس، همچون دیگر نمایندگان داشته باشند و علاوه بر آن باید از تجهیزات مخصوص نابینایان که از سوی مهندسان داخل کشور تهیه شده استفاده کنند.

مرکز پژوهش های مجلس و همچنین سازمان بهزیستی نیز نظر مثبتی به تصویب طرح اصلاح بند 6 ماده28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی دارند و امیدواریم طرح مذکور مورد اقبال نمایندگان قرار گیرد.

در اظهارنظر کارشناسی مرکز پژوهش های مجلس آمده است؛ قانونگذار در ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی برای انتخاب شوندگان در زمان ثبت نام شرایطی را مقرر کرده از جمله بر اساس بند 6 ماده مذکور داشتن سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینایی، شنوایی و گویایی است.

ص: 128


1- . www.icana.ir (6 مهرماه 1392)

شرط مذکور باعث شده تا بسیاری از نابینایان که دارای شرایط مقرر در ماده 28 هستند، از این حق محروم شده و نتوانند نامزد نمایندگی مجلس شورای اسلامی شوند، بر همین اساس نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی را برای اصلاح بند مذکور و حذف شرط بینایی ارائه کردند.(1)

دیدگاه کمیسیون بهداشت مجلس

عبدالرحمان رستیمان عضو هیئت رئیسه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به بررسی طرح اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی که بر اساس این طرح امکان کاندیداتوری نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی فراهم خواهد شد، اظهار داشت: امکان کاندیداتوری نابینایان در انتخابات مجلس، امروز در کمیسیون بهداشت مجلس بررسی شد و قرار شد که نابینایان به شرط اینکه دو دستشان معلولیت نداشته باشد و حداقل یک دستشان معلول نباشد، می توانند در انتخابات مجلس کاندیدا شوند.

همچنین امروز مسئولان بهداشت و درمان سازمان بسیج در جلسه حضور یافتند و گزارشی از خدماتی را که در بهداشت و درمان راهیان نور انجام می شود ارائه دادند.

دو نفر از اعضای کمیسیون بهداشت یعنی عابد فتاحی نماینده مردم ارومیه و شهلا میرگلوبیات نماینده مردم ساوه در مجلس از اعضای کمیسیون برای انتخاب به عنوان عضو ناظر در شورای عالی نظام پزشکی مشخص شدند.

در جلسه امروز طرح اصلاح موادی از قانون اجرای سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی بررسی شد و در مورد آن تصمیم قطعی گرفته نشد و این طرح به کارگروه اصل 44 ارجاع شد.(2)

طرح قانونی شرکت نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی

13 آذر 1392 در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با کلیات طرح امکان کاندیداتوری نابینایان و کم بینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی مخالفت کردند.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح امروز خود بررسی طرح اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس را در دستور کار خود قرار دادند که بر اساس این طرح نابینایان و کم بینایان امکان کاندیداتوری در انتخابات مجلس را پیدا می کردند.

پس از سخنان موافقان و مخالفان این طرح کلیات آن که روز گذشته در دستور قرار گرفته بود، با 92 رأی موافق، 57 رأی مخالف و 14 رأی ممتنع از مجموع 214 نماینده حاضر در صحن نتوانست

ص: 129


1- . www.tabnak.ir (28 مهرماه 1392)
2- . www.tasnimnews.com (14 مهرماه 1392)

رأی نمایندگان را به دست بیاورد و بر این اساس وکلای ملت با امکان کاندیداتوری نابینایان و کم بینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی مخالفت کردند.

حامد قادرمرزی نماینده قروه در مجلس شورای اسلامی در مخالفت با کلیات این طرح، کار نمایندگان را سخت توصیف کرد و گفت: فعالیت در صحن مجلس، کمیسیون ها و سرکشی به حوزه های انتخابیه از وظایف سنگین است و آیا بر این اساس بهتر نیست به فکر حقوق شهروندی نابینایان و کم بینایان باشیم؟

فاطمه آلیا نماینده تهران در مجلس نیز در موافقت با این طرح، حرف های مخالفان را مربوط به دهه های گذشته دانست و گفت: در حال حاضر امکانات و تجهیزاتی فراهم شده که نابینایان نیز می توانند با استفاده از این تجهیزات کار نمایندگی را مانند دیگران انجام دهند و سازمان بهزیستی این تجهیزات را خریداری کرده است و اگر این طرح رأی بیاورد، می تواند این تجهیزات را در اختیار آنها قرار دهد.

در حال حاضر نیز عده ای از نابینایان عضو شوراهای اسلامی شهر و روستا و شوراهای اداری هستند و با تجهیزات جدید که خط بریل را به صوت تبدیل می کند، می توانند وظایف خود را انجام دهند.

جواد هروی نماینده مردم قائنات در مجلس شورای اسلامی در مخالفت با کلیات طرح اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس گفت: تصور بنده این است که با توجه به اینکه می خواهیم قانون تصویب کنیم، باید دقت عمل بیشتری داشته باشیم و راهکارهایی که موافقین و طراحان این طرح مطرح می کنند، سنجیده نیست. ما نمایندگان مجلس با تمام سعی و تلاش خود باز هم پیش مردم خجل هستیم. نمایندگی مجلس فقط قانونگذاری نیست. بنده تعجب می کنم از اصرار عزیزان در این مورد که معلولان چگونه می توانند از عهده این مسئولیت بر بیایند. این طرح رفع تبعیض نیست، بلکه عین تبعیض است و بنده ضمن احترامی که نسبت به همه معلولان و نابینایان دارم، درست نیست مسئولیت را از افرادی که سلامت کامل دارند، به عده ای که از سلامت کامل برخوردار نیستند بدهیم که با این کار توان و ظرفیت آنها به مخاطره و چالش کشیده می شود.

برخی قوانینی که در مجلس تصویب می کنیم، خیلی عجولانه تصویب می شود؛ خواهش می کنم نسبت به این طرح نگاه دلجویی از معلولان نداشته باشید.

حجت اللّه خدایی سوری نماینده سلسله و دلفان در مجلس در موافقت با کلیات این طرح گفت: تجهیزاتی در کشور وجود دارد که می تواند در اختیار نابینایان قرار بگیرد و البته در این طرح به عنوان تبصره ذکر شده که نابینایانی بتوانند امکان کاندیداتوری پیدا کنند که امکان استفاده از دستان خود را داشته باشند و در حال حاضر 350 هزار نفر در کشور وجود دارند که این گونه هستند.

نمایندگی مجلس پست انتصابی نیست، بلکه پست انتخابی است و در آخر این مردم هستند که باید تشخیص دهند به چه کسی رأی بدهند و یا رأی ندهند.

رجب رحمانی نماینده مردم تاکستان در مجلس شورای اسلامی در مخالفت با کلیات این طرح گفت: احترام به جانبازان با این مصوبه حل نمی شود. ما باید احترام به آنها را بیشتر کنیم، اما مسئولیت نمایندگی سنگین است و ما نیز اگر بخواهیم به مسئولیت خود واقعاً عمل کنیم، کم می آوریم، چرا که اگر بخواهیم مسئولیت نمایندگی را خوب انجام دهیم، باید پا به پای مسئولان

ص: 130

اجرایی شهرستان ها بدویم و حتی آنها را به تحرک وا داریم. حتی مردم نیز برای حل مشکلات خود اغلب به نمایندگان مراجعه می کنند. پس یک نماینده باید فعال و پر جنب و جوش باشد. نمایندگی نظارت اجرایی است و یک نماینده نه فقط به حوزه انتخابیه خود، بلکه نسبت به کل کشور مسئول است.

مجتبی رحماندوست نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در موافقت با کلیات این طرح گفت: نابینایان نیز توانایی انجام مسئولیت نمایندگی مجلس را دارند و در صورت تصویب این قانون، یک قدم رو به جلو در عرصه قانونگذاری برداشته ایم. در حال حاضر تعداد زیادی از نابینایان در مشاغل مختلف و دانشگاه ها فعال هستند و حتی برخی وظایف خود را بهتر از افراد سالم انجام می دهند.(1)

دیدگاه تشکل های ویژه معلولیت

در همین زمان چند تشکل اعلام موضع کردند و دیدگاه هایی را در مورد حضور معلولان در انتخابات مطرح نمودند.

حمیدرضا رضایی، رئیس هیئت مدیره انجمن نابینایان فارس درباره ممنوعیت حضور نابینایان در کاندیداتوری انتخابات مجلس شورای اسلامی به خبرنگار ایران سپید می گوید: اول اینکه کنوانسیون حقوق معلولان بر حضور اجتماعی معلولان در همه عرصه های اجتماعی تصریح کرده است؛ دوم اینکه حتی در کشورهای کمتر توسعه یافته هم نماینده نابینا در پارلمان وجود دارد و دلیل سوم اینکه امروز توانایی های علمی، مدیریتی و اجرایی نابینایان بر کسی پوشیده نیست. بنابر این دلایل می گوییم فرد نابینا هم به راحتی می تواند در مجلس حضور داشته باشد. دلیل چهار را من اضافه می کنم. در ایامی که به وزرا، رأی اعتماد داده می شد، نمایندگانی از حوزه های مختلف صحبت کردند که مجموع صحبت های آنها این باور را در یک فرد نابینا به وجود می آورد که او هم می تواند بیاید و چه بسا حرف های منطقی تری داشته باشد. امروز در مقام مقایسه به لحاظ علمی و مدیریتی برخی از نمایندگان با بسیاری از نابینایان قابل مقایسه نیستند. حضور در مجلس حق ماست. ما یکی از بزرگ ترین اقلیت های این کشور هستیم و در بسیاری از کشورهای دنیا اقلیت های معلولیتی در پارلمان نماینده دارند. من از حد نمایندگی یک حوزه خاص، فراتر می روم و می گویم باید در مجلس حداقل دو کرسی خاص نابینایان در نظر گرفته شود و این گونه نباشد که فرد نابینا با سایر نامزدها رقابت کند. اگر قرار بود نمایندگان مجلس این آگاهی را در مورد حقوق معلولان می داشتند و حقوق این افراد را به عنوان بخشی از ملت مورد توجه قرار می دادند، تا حال این کار را کرده بودند. این بی توجهی، نشانه آگاه نبودن برخی از نمایندگان نسبت به نیازها و توانایی های بخشی از مردم است. ما خود را محق می دانیم که نماینده ای در مجلس داشته باشیم. بر اساس جمعیت نابینایان باید کرسی های مشخصی به این گروه اختصاص داده شود و رأی گیری بین خود

ص: 131


1- . www.tasnimnews.com (13 آذرماه 1392)

آنها انجام شود. برای حل این مشکل من فکر می کنم با توجه به کنوانسیون جهانی رفع تبعیض از معلولان و با توجه به حضور نمایندگان نابینا در بسیاری از کشورها، این برای کشور ما یک ضایعه بزرگ است. اما این نباید تیر خلاصی به جامعه نابینایان باشد تا مأیوس شوند. نابینایان و تشکل های متعدد آنها در استان های مختلف اگر پیش تر آمده بودند و با نمایندگان استان های خود مذاکره و رایزنی کرده و آنها را از میزان توانایی نابینایان در ایران آگاه ساخته بودند یا الحاق به کنوانسیون را متذکر شده و نحوه حضور نابینایان در پارلمان کشورهای دیگر را توضیح داده بودند، الآن ما به جای تأسف خوردن، شادی می کردیم.(1)

روابط عمومی جامعه نابینایان و کم بینایان استان آذربایجان شرقی دیدگاه آقای نادر قاضی پور را ترویج کرده است. زیرا نادر قاضی پور نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی پارلمان، طی اخطاری با استناد به اصل 3 قانون اساسی گفت: بر طبق این اصل روشندلان فارغ التحصیل مقطع دکترا می توانند یک نماینده در مجلس داشته باشند.

برای همگان بهتر است که بتوانند از استعداد های نابینایان و معلولان استفاده کنند.(2) در واقع آقای رضایی و آقای قاضی پور بر اساس حق اقلیت جامعه هدف، خواستار به رسمیت شناختن حق شرکت نابینایان در انتخابات را مطرح کرده اند.

دیدگاه سید محمد موسوی و سهیل معینی

سیدمحمد موسوی رئیس هیئت مدیره کانون معلولین توانا روز جمعه در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی ایرنا درباره مخالفت نمایندگان مجلس شورای اسلامی با نامزدی نابینایان تحلیل هایی مطرح کرد. وی ابتدا گفت: اگر مجلس شورای اسلامی محل اجتماع نمایندگان اقشار مختلف جامعه است، چرا به این گروه اجازه داشتن نماینده در مجلس داده نمی شود؟!

اجازه ندادن شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به معلولان و جانبازانی که محدودیت بینایی دارند، تبعیض است و این تبعیض با آنچه در قانون اساسی آمده، موافق نیست، تجدیدنظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این رابطه لازم و ضروری است.

سهیل معینی مدیرعامل انجمن باور نیز با انتقاد از حذف طرح شرکت نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: این موضوع با حقوق شهروندی در تضاد است و ما سعی می کنیم مجدداً این موضوع را به مجلس ارائه دهیم.

وی در مورد حذف کلیات طرح حضور نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی یک روز بعد از روز جهانی معلول (12آذر) گفت: همزمان با انتشار منشور حقوق شهروندی از سوی رئیس جمهوری، نمایندگان مجلس گامی مغایر با حذف کلیات این طرح برداشتند. نابینایان نسبت به این اقدام نمایندگان اعتراض شدیدی دارند، دو فوریت این طرح سال گذشته رد شده بود، اما امسال نمایندگان با کلیات آن مخالفت کردند.

ص: 132


1- . www.iransepid.ir (27 آذرماه 1392)
2- . www.nabinayan.ir (14 آذرماه 1392)

نمایندگی در مجلس شورای اسلامی نیاز به تخصص، تجربه، درایت، تسلط به امور کشور و توانمندی در دفاع از حقوق ملت دارد و افرادی مخالفت کرده و دلایلی مطرح کرده اند اما کدام یک از این امتیازات نیاز به بینایی دارد؟! هیچ جنبه ای از استدلال های نمایندگان پذیرفتی نیست. شرکت در انتخابات به معنی ورود به مجلس نیست، بلکه این مردم هستند که فرد نابینا را به عنوان نماینده خود انتخاب می کنند و تصمیم نهایی را می گیرند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی نباید این حق را از نابینایان بگیرند و این موضوع یک تبعیض آشکار علیه حقوق نابینایان است چرا که فرد نابینا می تواند در انتخابات شورای شهر شرکت کند، اما در انتخابات مجلس نمی تواند. به نظرم این طرح را می توان مجدداً در شش ماه دیگر ارائه داد.(1)

تلاش های علی صابری

علی صابری عضو روشندل شورای اسلامی شهر تهران از زمان تصویب عدم حضور نابینایان برای نامزدی مجلس شورای اسلامی بسیار کوشید تا این مصوبه را فسخ کند و مصوبه جدید جایگزین آن گرداند.

او در 21 اسفندماه 93 گفت: امیدواریم موانع حضور معلولان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مشکلات توانبخشی آنها در سطح کشور هرچه سریع تر پیگیری و رفع شود.

نیز او در مراسم اهدا 500 دستگاه ویلچر به معلولان شهر تهران که با همت شورای شهر تهران در بوستان ولایت برگزار شد، گفت: حوزه معلولان در شورای شهر تهران فعال بوده و در دوره چهارم شورای شهر تهران شاهد آن بودیم که دو تن از معلولان با آرای مردم توانستند وارد این شورا شوند.

مسائل موردی معلولان و همچنین ملاقات آنها با اعضای شورای شهر همواره در شورا مورد پیگیری قرار گرفته و مصوبات خاصی برای معلولان تصویب شده است.(2)

رأی گیری مجدد

بالاخره بعد از فشارهای بسیار از جانب تشکل ها و نخبگان که عدم کاندیداتوری و نامزدی نابینایان خلاف همه ضوابط و نوعی تبعیض است، ریاست مجلس شورای اسلامی متقاعد شد مجدداً به اسم «شرایط کاندیداهای نمایندگی» وارد شود و رأی گیری شود.

نمایندگان مردم در خانه ملت شرایط ثبت نام در انتخابات مجلس شورای اسلامی را تعیین تکلیف کردند که از جمله آن می توان به حذف قید سنی و عدم امکان ثبت نام نابینایان اشاره کرد. روز چهارشنبه 22 مهرماه 1394 بررسی و شور و رأی گیری انجام شد.

ص: 133


1- . www.irna.ir (29 آذرماه 1392)
2- . www.isna.ir (21 اسفندماه 1393)

نمایندگان در نشست علنی چهارشنبه 22 مهرماه مجلس شورای اسلامی، ضمن تعیین تکلیف شرایط ثبت نام در انتخابات مجلس شورای اسلامی، قانون قبلی این انتخابات را مبنی بر عدم امکان ثبت نام نابینایان به تصویب رساندند.

در این میان نمایندگان با 129 رأی موافق، 14 رأی مخالف و 9 رأی ممتنع از مجموع 194 نماینده حاضر در مجلس شورای اسلامی با ماده 5 این طرح موافقت کردند.

بر این اساس قبلاً بحثی در کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور صورت گرفته بود که افراد نابینا می توانستند در انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیدا شوند اما قاسم جعفری به عنوان نماینده پیشنهاد دهنده حذف این کلمه گفت: گنجاندن این قید در قانون انتخابات احساسی است و ارزش خبری ندارد.

در ادامه حمید رسایی به عنوان مخالف پیشنهاد گفت: حذف قید نابینایان برای شرکت در انتخابات صحیح نیست. فردا روز جهانی نابینایان است و ما نمایندگانی در عرصه های مختلف اجتماعی داریم که به خوبی کارهای خود را انجام می دهند مانند نماینده هایی که در شورای شهر حضور دارند. با توجه به فناوری هایی که در بازار وجود دارد، می توان این نواقص را پوشاند و نابینایی مانعی برای انجام کارها نمی شود.

همچنین غلامرضا کاتب به عنوان موافق پیشنهاد تصریح کرد: اگر قرار است نابینایان به عنوان کاندیدا در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنند پس بر این اساس افراد کم شنوا و لال نیز می توانند در این انتخابات شرکت داشته باشند. اگر قرار است با تصویب این قید به این افراد احترام گذاشته شود، می توان در عرصه های مختلف دیگر به این افراد احترام گذاشته شود. اگر فناوری وجود دارد که می تواند نواقص نابینایان را بپوشاند، قطعاً فناوری وجود دارد که بتواند نقایص افراد ناشنوا و لال را بپوشاند.

همچنین محمدرضا دهقان در اخطار قانون اساسی مطرح کرد: این قید که کمیسیون شوراها مبنی بر حضور افراد نابینا آورده اخطار اصل 75 قانون اساسی دارد و می تواند بار مالی برای کشور داشته باشد چون نیاز است که کتاب هایی با خط بریل برای این افراد چاپ شود.

نمایندگان مجلس در ادامه با 98 رأی موافق، 52 رأی مخالف، 15 رأی ممتنع از مجموع 197 نماینده حاضر در مجلس به پیشنهاد حذف قید حضور نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی مثبت دادند.

بر این اساس نمایندگان مجلس با 100رأی موافق، 52 رأی مخالف، 11رأی ممتنع از مجموع 197 نماینده حاضر در مجلس به پیشنهاد حذف قید حضور افراد بالای 75 سال در انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی مثبت دادند.

در ماده 28 این طرح قید شده است که انتخاب شوندگان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند:

1. اعتقاد و التزام عملی به اسلام

2. اعتقاد و التزام به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

3. تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران.

ص: 134

4. ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه.

5. داشتن حداقل مدرک کارشناسی ارشد و یا معادل آن.

6. نداشتن سوء شهرت در حوزه انتخابیه.

7. سلامت جسمی در حد برخورداری از نعمت بینائی، شنوایی و گویایی.

8. حداقل سن سی سال تمام و حداکثر هفتاد و پنج سال تمام.

همچنین در تبصره 1 این قانون آمده است که داوطلبان نمایندگی اقلیت های دینی مصرح در قانون اساسی از التزام عملی به اسلام، مذکور در بند (1) مستثنی بوده و باید در دین خود ثابت العقیده باشند.

تبصره دو این قانون حذف شد. در تبصره سه ذکر شده است که هر دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی معادل یک مقطع تحصیلی فقط برای شرکت در انتخابات محسوب می شود.(1)

انتقاد علی صابری از مصوبه جدید

آقای علی صابری عضو روشندل شورای شهر تهران درباره جلسه تصویب طرح جدید گفت: گفتار کاتب در شأن یک نماینده مجلس نبود و امید است خودشان عذرخواهی کنند. پیش از این بر اساس نظر کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی کشور، افراد نابینا می توانستند در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کنند اما در جلسه علنی چهارشنبه (22مهرماه) مجلس شرایط ثبت نام در انتخابات مجلس شورای اسلامی تعیین تکلیف شد و طبق آن قانون قبلی این انتخابات را مبنی بر عدم امکان ثبت نام نابینایان به تصویب رساندند.

او در واکنش به حذف حق عضویت نابینایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی به خبرنگار پایتخت می گوید: بند 6 ماده 28 قانون انتخابات شرایط کاندیداتوری افراد را مشخص کرده است. قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دورانی که شعارهای حمایت از معلولان و جانبازان سر داده می شد، به تصویب رسید، اما افراد نابینا و ناشنوا را از حضور در انتخابات محروم ساخته است.

صابری با اشاره به اینکه تلاش های بسیاری برای اصلاح این منظور صورت گرفته است، می گوید: ایران به کنوانسیون حمایت از حقوق افراد معلول ملحق شده است و طبق ماده چهار آن تعهداتی برای کشورهای عضو مبنی بر حذف قوانین تبعیض آمیز ایجاد شده است که قانون انتخابات مجلس یکی از همان قانون های تبعیض آمیز است که باید اصلاح شود.

فراکسیون حمایت از حقوق معلولان مجلس بارها تلاش کرده تا این مورد قانونی را اصلاح کند، اما متأسفانه دو سال گذشته نیز نمایندگان به این اصلاحیه رأی موافق نداند و رفتاری توهین آمیز نسبت به نابینایان نشان دادند.

ص: 135


1- . www.icana.ir (22 مهرماه 1394)

وی با یادآوری پاسخ توهین آمیز نماینده های مجلس نسبت به روشندلان، گفت: دنیا را عقل اداره می کند و نه چشم، متأسفانه نمایندگان در روزی که در شهر کاشان همایش ملی جامعه بینا شهروند نابینا برگزار می شد، با این اصلاحیه مجدداً مخالفت کردند.

صابری با گلایه نسبت به دلایل مخالفت و توهین نماینده مردم گرمسار و آرادان در مجلس نسبت به روشندلان، می گوید: ایشان به شکل توهین آمیز استدلال هایی را مطرح نمودند که شکل گفتاری شان در شأن یک نماینده مجلس نبود و امید است تا پیش از شکل گیری کمپینی بر علیه این اظهارنظرها، خودشان عذرخواهی کنند.

عده ای از مردم در جبهه های جنگ حق علیه باطل چشم های خود را از دست دادند تا این نظام باقی بماند و افرادی امثال آقای کاتب نماینده مجلس آن شود. حال وی معتقد است که چشم ندارها نمی توانند نماینده مجلس شوند، این در حالی است که نمونه ای از این افراد در شوراهای شهر حضور فعالی دارند.

موافقت نمایندگان مجلس با حضور افراد نابینا در انتخابات مجلس هیچ الزامی برای حضور افراد نابینا در برنداشت چرا که این مردم هستند که نمایندگان مجلس را انتخاب می کنند ولی با این شیوه اصلاحی قانون، مجلس به حقوق نابینایان احترام نگذاشت.

گفتنی است غلامرضا کاتب نماینده مردم گرمسار و آرادان در مجلس به عنوان موافق حذف نابینایان برای کاندیداتوری انتخابات مجلس و در سخنانی توهین آمیز گفته است: « چه فرقی می کنه بین بینایی و شنوایی، البته شاید بهترم باشه کسی که لال باشه بیاد تو مجلس، حداقل چالش درست نکنه و دردسر هم برای ما درست نکنه»، در واقع اگر فناوری وجود داشته باشد که بتواند نواقص نابینایان را بپوشاند، قطعاً فناوری وجود دارد که بتواند نقایص افراد ناشنوا و لال را هم بپوشاند.

دهقان هم یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس انتخاب افراد نابینا به عنوان نماینده مجلس را به دلیل داشتن بار مالی نادرست تلقی کرد.(1)

ادبیات توهین آمیز برخی نمایندگان مجلس درباره نابینایان

علی صابری عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر تهران در جریان یکصد و نود و هفتمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه مجلس شورای اسلامی در جلسه 22 مهرماه اصلاح بند شش ماده 28 قانون انتخابات مجلس را در دستور کار داشت، اظهار کرد: در این بند به موضوع امکان حضور نابینایان در مجلس شورای اسلامی پرداخته شده است. ادبیاتی که مخالفان حضور نابینایان در مجلس به کار بردند، توهین آمیز و ضد کرامت انسانی بود، به نحوی که شرم دارم آن جملات را تکرار کنم.

این عضو شورای شهر با بیان اینکه بحث بنده در این موضوع به هیچ وجه سیاسی نیست گفت: کاتب نماینده گرمسار و همین طور غلامرضا دهقان از جمله کسانی بودند که ادبیات زشتی به کار

ص: 136


1- . www.paytakhtpress.ir (25 مهر 1394 )

بردند و استدلال آنها نیز سست و بی پایه بود اما حجت الاسلام رسایی به عنوان موافق سخن گفت و ما از او تشکر کردیم.

به گفته این عضو حقوقدان شورای شهر تهران قانون نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هرگونه رفتار خلاف شئون نمایندگی قابل شکایت و گزارش دهی در مجلس است و از این رو مراتب اعتراض شورا به این رفتار اعلام می شود. در پایان گفت: مجتبی شاکری و دیگر شاکری ها در جبهه چشم خود را از دست دادند تا امثال شما اکنون بتوانید در مجلس حضور داشته باشید.(1)

نقض حقوق اساسی نابینایان

در نقد حوادث و مذاکراتی که در جلسه روز چهارشنبه 22 مهرماه در مجلس شورای اسلامی گذشت، آقای سهیل معینی مدیرعامل و عضو هیئت مدیره تشکل های نابینایان و کم بینایان کشور مقاله زیر را منتشر کرده است:

روز چهارشنبه 22 مهرماه، درست یک روز قبل از روز جهانی نابینایان که منطبق با انگیزه اختصاص این مناسبت جهانی است، شاهد اعلام اخباری خوش در مورد بهبود زندگی شهروندان نابینا و کم بینا در همه کشورها هستیم. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حرکتی ناباورانه نه تنها قاصد خبری خوش برای بیش از پانصد هزار نفر نابینا و کم بینای ایران عزیزمان نبودند بلکه اقدام به تصویب امکان پذیر نبودن نامزدی نابینایان و کم بینایان برای نمایندگی مجلس کردند. گذشته از این مصوبه که نقض حقوق اساسی تحصیل کرده ترین گروه دارای معلولیت کشور است و آنها را از یکی از اصلی ترین حقوق سیاسی شهروندی خود یعنی حق انتخاب شدن برای نهادهای تصمیم گیر کشور محروم می کند، ادبیات برخی نمایندگان خانه ملت قلوب صدها هزار نفر از شهروندان نابینا و کم بینا را به شدت جریحه دار کرد.

از جمله می توان به سخنان آقای غلامرضا کاتب نماینده محترم گرمسار در دفاع از پیشنهاد حذف قید حضور نابینایان در مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که در دفاع از این پیشنهاد این گونه سخن گفت: «چه فرقی می کند بین بینایی و شنوایی، البته شاید بهتر هم باشد کسی که لال باشد، وارد مجلس شود، حداقل چالش درست نکند و دردسر هم برای ما درست نکند» به نقل از خبر آنلاین.

آیا این گونه ادبیات با شأن نمایندگی ملت منطبق است؟! آیا این عبارات توهین به شأن و کرامت شهروندان دارای معلولیت کشور نیست؟ گذشته از محتوای این مصوبه که از نظر حقوقی نیز دارای چالش های جدی است، به طور آشکار نسبت به توانمندی هزاران شهروند نابینا و کم بینا (که با مدارک عالی تحصیلی مانند دکتری و کارشناسی ارشد در بسیاری از پست های مدیریتی کشور از جمله نمایندگی شورای اسلامی شهر تهران) توهین آمیز تلقی نمی شود؟

آقای غلامرضا دهقان نماینده محترم دیگر مجلس در دفاع از پیشنهاد حذف قید حضور نابینایان در مجلس شورای اسلامی (که اتفاقاً در کمیسیون تخصصی شوراها و پس از بررسی های کارشناسی

ص: 137


1- . www.tasnimnews.com (28 مهرماه 1394)

به تأیید رسید) با استناد غلط به اصل 75 قانون اساسی و دادن اخطار قانون اساسی می گویند: چون حضور نابینایان در مجلس مستلزم چاپ کتب بریل برای این افراد و لذا تحمیل بار مالی است، حضور آنان در خانه ملت مغایر اصل 75 قانون اساسی است. در این مورد باید متذکر شد؛ اولاً حضور نابینایان در مجلس با وجود فناوری های نوین که دسترسی به متون را از طریق رایانه برای نابینایان کاملاً امکان پذیر می کند، نیازی به چاپ کتب بریل و بار مالی اضافی ندارد؛ ثانیاً انجام خدمت نمایندگی مجلس مستلزم هزینه هایی است که تأمین این هزینه ها برای همه نمایندگان پیش بینی شده است و امری که بخواهد بار مالی اضافه بر عرف نمایندگی به مجلس و کشور تحمیل کند، محسوب نمی شود.

جا دارد از آن دسته از نمایندگان مجلس که از حقوق مسلّم نابینایان و کم بینایان برای امکان نامزدی نمایندگی خانه ملت دفاع کردند، تشکر کنیم.

از نمایندگان موافق با پیشنهاد حذف امکان نامزدی نابینایان برای مجلس باید پرسید: آیا انجام وظیفه خطیر نمایندگی خانه ملت نیاز به خرد، تخصص و قدرت دفاع از حقوق موکلان را دارد یا چشم بینا؟!

مهم تر از آن امکان نامزدی نابینایان برای نمایندگی مجلس به معنای الزام حضور آنان نیست بلکه امکان می دهد مردم در انتخاب افراد ذی صلاح برای دفاع از حقوق خود امکان انتخاب نابینایان فرهیخته کشور را نیز پیدا کنند و اگر مردم به این تشخیص رسیدند، آیا باید در برابر این انتخاب موانعی غیرموجه ایجاد کرد؟!

سخنان جناب آقای کاتب نه تنها دفاعی منطقی از پیشنهاد حذف امکان حضور نابینایان در مجلس نبود، بلکه آشکارا به همه شهروندان دارای معلولیت توهین تلقی می شود. آیا جا نداشت و ندارد هیئت رئیسه محترم مجلس از ادای ادبیات غیرمؤدبانه نسبت به گروهی کثیر از شهروندان ممانعت کند؟ از فراکسیون حمایت از حقوق معلولان در مجلس که در این روزها با استدلال ارائه ندادن خدمات به معلولان کشور - که در بسیاری از موارد بازمانده از دولت های قبلی و ریشه ای درازمدت دارد - درصدد استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است می پرسیم: آیا جا نداشت و ندارد که از حقوق معلولان به ویژه تحصیلکرده ترین آنان در مجلس دفاع کنید و اجازه ندهید در صحن علنی مجلس این گونه شأن شهروندان معلول خدشه دار شود؟!

بیایید دفاع از حقوق شهروندان معلول را خوراکی برای بازی ها و رقابت های سیاسی جناحی نکنیم. از نظر حقوقی نیز منع نابینایان برای نامزدی مجلس نقض ماده 29 پیمان نامه جهانی حقوق معلولان است که توسط مجلس شورای اسلامی در تاریخ 13 آذر 1387 به تصویب رسیده و دولت جمهوری اسلامی ایران نیز آن را امضا کرده است. در گزارش دولت به دبیرخانه این پیمان نامه نیز بر رعایت حقوق اساسی شهروندان معلول برای انتخاب شدن و انتخاب کردن در تمامی انتخابات کشور تأکید شده است.

شهروندان نابینا و کم بینای کشور انتظار نداشتند در آستانه روز جهانی نابینایان حقوق و شأن آنان در خانه ملت نادیده گرفته شود. به حکم اعتقادات دینی، باورهای اخلاقی و انسانی عمیق جامعه ما همه انسان ها در برابر قانون مساوی اند و توهین به حقوق و شأن شهروندی مردم ما به هیچ شکل قابل

ص: 138

پذیرش و توجیه نیست. حداقل انتظار این شهروندان از نمایندگان محترم خانه ملت عذرخواهی در این خصوص، التیام احساسات و کرامت جریحه دار شده نابینایان و کم بینایان و بازنگری در مصوبه ای است که حقوق اساسی این شهروندان را منطبق با قانون اساسی، قانون جامع حمایت از معلولان، پیمان نامه جهانی حقوق افراد معلول و اعتقادات معنوی جامعه ما نقض می کند.(1)

دفاع از حقوق نابینایان

در انتقاد از گفته ها و اظهارنظرهای آقای کاتب و دیگران در مجلس شورای اسلامی در 22 مهرماه مطلب زیر در سایت خبر آنلاین منتشر شده است:

یک بار دیگر نمایندگان مجلس با ثبت نام افراد نابینا در انتخابات مجلس مخالفت کردند. اما این بار یکی از نمایندگان در مجلس که به عنوان مخالف صحبت می کرد گفت که «چه فرقی می کند بین بینایی و شنوایی، البته شاید بهتر هم باشد کسی که لال باشد، وارد مجلس شود، حداقل چالش درست نکند و دردسر هم برای ما درست نکند.»

ترجیح می دهم با یک بیت از سعدی شروع کنم که می فرماید: دیده را فایده آن است که بهتر ببیند. البته به این معنی نیست که از محیط عقلانیت بیرون بیایم و وارد محیط احساسی شوم. متأسفانه نابینایی و ناشنوایی روز چهارشنبه در مجلس، مبنای توهین های برخی افراد قرار گرفت. حرف هایی که برازنده کسی نیست.

بدون اینکه وارد بحث های حقوقی این اتفاق شوم، چند توصیه به آقای کاتب دارم و امیدوارم این توصیه ها را بخوانند. سرمربی انگلیس در کشوری که اسلام هم ندارند، در مورد معلولیت گفته بود که معلولیت افراد به دلیل گناهانی است که پدر و مادر و نیاکان آنها انجام داده اند. افکار عمومی در آن ایام به حدی به گفته های این فرد اعتراض کردند و فشار آوردند که بحث در مسیر درستی قرار گرفت و او مجبور به عذرخواهی شد.

یک مورد دیگر برای کاپیتان تیم ملی انگلستان و چلسی پیش آمد و او اتومبیل خود را در جایگاه مخصوص معلولان پارک کرده بود و این موضوع در کنار فساد اخلاقی که داشت، باعث واکنش هایی از سوی جامعه شد و این موارد بارها برای فوتبالیست ها و هنرمندان پیش آمد و اعتراضات جامعه را برانگیخته است.

این اتفاق برای هنرمندان و ورزشکاران هم صورت خوشی ندارد، چه برسد به کسی که نماینده مجلس است و اگر این اتفاق در انگلستان و دیگر کشورها می افتاد، آقای کاتب وادار به استعفا می شد اما در کشور ما، این اتفاق معمولاً نمی افتد.

ما کسانی را داریم که در هشت سال دفاع مقدس چشمانشان را در جبهه های جنگ از دست دادند تا این آقا به نمایندگی برسد. این اظهارنظر ایشان توهین به شعور مردم است و همین مردم قضاوت خواهند کرد که چه کسانی استحقاق نمایندگی را دارند؟

ص: 139


1- . www.iran-newspaper.com (29 مهرماه 1394)

رفتار این نماینده مجلس نه در ماهیت که حق نابینایان را برای حضور در مجلس نمی پذیرد، بدتر از آن در شکل که معلولان و نابینایان را دست آویز مضحکه قرار می دهد پسندیده نیست و فکر می کنم که اطلاعات و تصورات آقای کاتب مربوط به صد سال پیش است.(1)

مگر نمایندگان مجلس با چشم تصمیم گیری می کنند؟!

محمدعلی محسنی رئیس انجمن فیزیوتراپی ایران و مشاور عالی سازمان بهزیستی ظهر امروز در مراسم افتتاح مجهزترین مرکز فیزیوتراپی ویژه معلولان در استان قزوین اظهار داشت: تخصیص سه درصد سهمیه استخدام ها به افراد دارای معلولیت راهکاری مطلوب به منظور رفع معضل اشتغال این قشر است.

وی از مخالفت نمایندگان مجلس با کاندیداتوری نابینایان در انتخابات مجلس ابراز تأسف کرد و گفت: مگر نمایندگان مجلس با چشم، تصمیم گیری می کنند که نابینایان در این زمینه محدودیت دارند؟! نابینایان در توانمندی و استعداد نه تنها چیزی از سایرین کمتر ندارند بلکه از بسیاری افراد بالاتر نیز هستند.(2)

نقض حقوق شهروندی با حذف نابینایان از انتخابات مجلس

امروز 24 مهرماه 1395 به عنوان روز جهانی عصای سفید، روزی ویژه برای دیده شدن و اهمیت دادن به نابینایان و کم بینایان است. روشندلانی که به لطف کم کاری های قانون و مسئولان از بسیاری از مصادیق حقوق شهروندی محروم هستند. با همه محرومیت ها بسیاری از افراد با آسیب های بینایی به موفقیت های چشمگیری دست می یابند. به سراغ یکی از همین افراد موفق از جامعه با آسیب بینایی رفتیم، فردی که با تلاش های بسیار، امروز حقوقدان و استاد دانشگاه شده و در امور حقوق شهروندی هم دستی بر آتش دارد.

ناصر سرگران استاد دانشگاه، حقوقدان و عضو کمیته فنی کنگره حقوق شهروندی در این گفتگو در خصوص وضعیت حقوقی نابینایان در جامعه گفت: در جامعه ای که زندگی می کنیم، اقلیت هایی هستند که به عنوان بزرگ ترین اقلیت های هر کشور از جمله کشور ما محسوب می شوند و آن هم معلولان هستند. یکی از این معلولیت ها مختص افراد با آسیب بینایی است که با توجه به اینکه دارای نیازهای خاص خود هستند، برای آنها حقوق ویژه در کنار حقوق کلی که هر شهروند به موجب شهروند بودن دارد، پیش بینی شده است. ضرورت توجهی که باید نسبت به این اقلیت ها وجود داشته باشد، ریشه در نیازهایی است که دارند.

ص: 140


1- . www.khabaronline.ir (24 مهرماه 1394)
2- . www.tasnimnews.com (25 فروردین 1395)

وی با بیان یکی از موارد نقض حقوق شهروندی نابینایان گفت: در رابطه با حق انتخاب شدن نابینایان به عنوان نماینده مجلس است که در سال 1387 در قانون انتخابات مجلس بند 6 ماده 28، این قانون در شرایط انتخاب شوندگان آمده است که افراد دارای آسیب بینایی و شنوایی حق شرکت به عنوان کاندیدای نمایندگی مجلس را ندارند.

این استاد حقوق افزود: این ممنوعیت در حالی انجام می شود که هیچ فردی بنا به هیچ دلیلی از هیچ حقوقی از جمله حقوق سیاسی نباید منع شود. از طرف نمایندگان مجلس قبل، این مسئله اصلاح بند شش ماده 28 قانون انتخابات در دستور کار قرار گرفت. متأسفانه در صحن علنی مجلس اصلاح این بند که اجازه می داد افراد با آسیب بینایی به مجلس راه پیدا کنند، به تصویب نرسید.

امیدواریم این مسئله در لایحه اصلاحی دیده شود و یا در لایحه ای مستقل در مجلس جدید طرح بشود چرا که حضور افراد با آسیب بینایی در شورای شهر دیده شده است اما در انتخابات مجلس حق حضور ندارند.

وی در خصوص حمایت های قانونی از جامعه نابینایان و کم بینایان گفت: در کنوانسیون حمایت از افراد دارای معلولیت، بخشی از پشتوانه های حقوقی به معلولیت ناشی از بینایی بر می گردد. در قانون سال 83 حمایت از معلولان، حمایت هایی لحاظ شد اما دارای نواقص اجرایی بود. در رابطه با این قانون در چند سال اخیر، لایحه اصلاحی به مجلس ارسال شد و در فروردین ماه امسال نیز شورای نگهبان این طرح را رد و دوباره به مجلس بازگشت تا ایرادات آن رفع شود.(1)

تلاش مجدد برای طرح کاندیداتوری نابینایان در مجلس

عبدالرحیم تاج الدین مدیرکل دفتر امور حمایتی و توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از ارسال مجدد طرح کاندیداتوری نابینایان در مجلس شورای اسلامی خبر داد و گفت: با توجه به کنوانسیون حقوق معلولان مصوب آذر 87 و متعهد شدن ایران به اجرای مفاد آن، طبق ماده 29 کنوانسیون انتخاب کردن و انتخاب شدن حق مسلم همه افراد معلول است و قطعاً این حق شامل آن دسته از افراد معلول است که از نظر ذهنی قادر به تصمیم گیری و اثرگذاری باشند.

بر اساس گزارش روابط عمومی وزارت کار و رفاه اجتماعی، وی ادامه داد: بر این اساس مجدداً طرح اصلاح بند 6 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و پیشنهاد حذف کلمه بینایی از شرایط فرد منتخب به دفتر امور مجلس وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ارسال شد.(2)

ص: 141


1- . www.Mehrnews.com (24 مهرماه 1395)
2- . www.asriran.com (24 دی ماه 1395)

نتیجه و پایان

هنوز بعضی حقوقدانان و نابینایان نخبه ناامید نشده و امیدوار هستند قانون کاندیداتوری نابینایان برای مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و رأی بیاورد. از این رو در تلاش هستند و در جلسات مختلف به روحیه دادن عموم مردم می پردازند. به هر حال این رخداد که چند سال بسیاری از وقت و سرمایه و انرژی جامعه هدف و کشور را گرفت، برای نابینایان و نیز برای کل معلولیت نوعی شکست روحی و سازمانی محسوب می شد. اما جالب اینکه رهبران این جریان کنار نکشیده اند و با تجربه آموزی از این شکست، مشغول برنامه ریزی برای اقدام جدید می باشند.

ص: 142

فصل چهارم: مبانی حقوقی اسلام

اشاره

ص: 143

فصل قبل درباره قانون حضور و مشارکت معلولان در امور مدنی بود؛ اما این قانون تا چه اندازه متکی بر فقه اسلامی و ضوابط قواعد حقوقی اسلام است؟ و آیا کسانی که مسئولیت تدوین و تصویب این قانون را دارند از ضوابط شرعی و مبانی حقوق اسلامی آگاهی دارند؟ با پرس وجویی که شد متوجه شدیم متصدیان امور حقوقی معلولان بعضاً توجیه نیستند و لازم است اطلاع رسانی شود. به همین دلیل فصل حاضر را به مبانی حقوقی اسلام اختصاص دادیم.

قرآن کریم، روایات و سخنان معصومان علیهم السلام و نیز واقعیت های تاریخی نشانگر ممنوعیت و عدم حضور معلولان در عرصه های مختلف اجتماعی - سیاسی نیست. اگر جانشین رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به هنگام مسافرت حضرت برای جنگ ها، یک نفر نابینا بوده و اگر نابینایی امامت جماعت را بر عهده داشته و اگر نابینا یا افلیجی کرسی رهبری یک کشور اسلامی را بر عهده داشته و فقیهان هم نه تنها او را غیر مشروع ندانسته بلکه او را تأیید کرده اند، اگر همه این واقعیت ها است، چرا بعضی به نام دین و اسلام، با حضور معلولان در عرصه های اجتماعی مخالفت می نمایند؟

به نظر می رسد علت اصلی عدم فرهنگ سازی، فقدان شناخت اسلام واقعی، عدم آگاهی مردم حتی بزرگان و مشاهیر از رخدادها و از فرهنگ قرآنی و حدیثی است.

البته بررسی جامع مبانی حقوقی اسلام در چارچوب معلولان، نیاز به فرصت بیشتر دارد. قصد داریم یک جلد کتاب در این باره منتشر کنیم. اما این فصل اجمالاً چند مبحث را مطرح می نماید.

ص: 144

نگرش اسلام به حقوق معلولان

نگرش اسلام به حقوق معلولان(1)

معلولان از بارزترین و مهم ترین اقشار مطرح در حقوق بشر هستند و چتر حقوق بشر از هر جهت شامل آنان باید بشود. کمیسیون حقوق بشر اسلامی همین دلیل به معلولان و حقوق آنان عنایت ویژه دارد و برای اولین بار جلسه کارگاهی برای بررسی حقوق توان خواهان در سی ام بهمن ماه 92 برگزار کرد. هدف این نشست، آشنا نمودن مدعوین با ابعاد حقوق اینان بود. مدعوین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری در رشته حقوق بودند. استادان در چند برنامه از ساعت 8 صبح تا 7 بعدازظهر، هر کدام جنبه ای از حقوق توان خواهان را وارسی و بررسی نمودند. مدیر دفتر فرهنگ معلولین، آقای محمد نوری از جمله استادانی بود که باید به بررسی حقوق معلولان در متون اسلامی می پرداخت. متن حاضر در این جلسه مطرح شد:

وضعیت کنونی معلولان در جهان اسلام و بالأخص در ایران به گونه ای است که نسبت به تعداد و جمعیت آنها، کمبودها و نواقص بسیار است. بر اساس آمارهای عرضه شده بیش از دوازده درصد از جامعه ما را معلولان تشکیل می دهند یعنی بیش از هشت میلیون از جمعیت ایران، به نوعی معلولیت دارند. منظور معلولیت هایی است که منشأ مادرزادی یا بر اثر تصادف یا بیماری است و جانبازان جنگ از قلمرو ما فعلاً بیرون هستند. تصور بفرمایید جمعیتی بیش از هشت میلیونی داریم ولی نظام حقوقی کارآمد ندارند، اشتغال فراگیر ندارند، نظام بیمه و خدمات جامع ندارند، آینده آنان نامعلوم است و ده ها نوع نواقص دیگر پیش روی جامعه معلولان است. قابل توجه اینکه دبیر کل سازمان ملل متحد آقای بانکی مون هفته گذشته اعلام کرد یک میلیارد معلول در جهان هست.(2) در ارتباط با این مشکلات دو فرضیه هست.

باور عده ای این است که ریشه همه این نقایص عدم حمایت شریعت و دین است. اما فرضیه دومی هست که دین دفاعیات از معلولان دارد ولی مسلمانان همتی برای شناخت متون دینی در ارتباط با اینان نداشته اند.

کلیات و قضایایی که در متون درج شده، می تواند مبنا و اساس استنباط های فقهی و تدوین قوانین موضوعه باشد. در مسائل و موضوعات دیگر هم از چند روایت و آیه احکام بسیار استنباط شده است.

در اینجا تلاش می کنیم قضایای دینی، آیات و روایاتی را که در دفاع از معلولان و تکریم اینان وارد شده، معرفی و بررسی کنیم. چون احترام و تکریم آنان زیر بنایی ترین مسئله است. اگر حقوقدانان، فقها و مدیران باور به محترم بودن معلولان داشته باشند، قطعاً در وظایف خود کوتاهی نمی کنند.

نگرش جوامع و متفکران: مناسب است ابتدا نگاهی به نگرش جوامع نسبت به معلولان در عصر ظهور اسلام داشته باشیم. از گذشته های دور نگرش و نگاه مردم به اینان منفی بوده است. افراد

ص: 145


1- . خلاصه سخنرانی آقای محمد نوری.
2- . رسانه های همگانی، 25 بهمن ماه 1392.

معلول را به دیده نحوست و بدیمنی و شوم می نگریستند؛ معلول را فرزند شیطان، ثمره و فرزند گناه و دارای روح خبیثه می دانستد. در این باره اساطیر در فرهنگ باستان رواج دارد. دو راه کار همواره مطرح بوده است:

الف: نابود کردن معلول

ب: محتاج ترحم و مراقبت دائمی

در یونان باستان کودکان معلول را در رودخانه می افکندند. ارسطو می گوید: معلولان حق حیات ندارند (این نکته را در کتاب معروف سیاست گفته است). افلاطون می گوید: معلولان در جامعه آرمانی و پویا جایی ندارند. در قرون وسطی اینان را به دلیل اینکه فکر می کردند دارای روح شیطانی و پلشت هستند، در آتش می سوزاندند. حتی در دوره جدید، داروین، معلول را به دلیل بقای اصلح یا بقای اکمل، ناقص و نابود شونده می داند.

بالاخره همه نظام های اجتماعی و اخلاقی که بشر ساخته، نه تنها جایگاهی برای معلول در نظر نمی گرفتند، بلکه وی را محکوم به نابودی و دارای سرنوشت هلاکت پذیر می دانستند.

تنها انبیا و صالحان به ویژه اسلام، منادی احترام و تکریم معلولان بوده و آنها را افراد باشرف و صالح می دانسته اند. درست است معلول یک حس یا یک عضو ندارد ولی انسان است و به جای آن حواس و استعدادهای دیگر او قوی تر است.

طبقه بندی متون اسلامی: اسلام تفاوتی بین آدمیان قائل نشده و همه را فرزندان آدم و بدون تمایز و تفاوت دانسته است. متونی که به معلولان پرداخته به سه دسته عمده قابل تقسیم اند:

الف: آیات قرآن

ب: روایات

ج: متون تاریخی بیانگر سنت و رویه معصومان(ع)

در وقت اندک نمی توان به همه اینها رسید و فقط به آیات آن هم به اجمال می پردازم. امّا آیات قرآنی که احترام به معلولان و کرامت آنان را مطرح کرده اند، به چند گروه قابل دسته بندی می باشند. گاه آیات را در بیست گروه دسته بندی و بررسی کرده اند. چند دسته از آیات را اجمالاً عرض می کنم:

1. تعریف معلول

در مثل ها و ادبیات عامیانه مردم در بین ایرانیان و عرب ها به کافر یا به خطاکار یا متهم یا قاتل کور، نابینا، اعمی، معاق و معلول گفته می شود، با اینکه چشم و بینایی دارد و بدنش سالم است. در قرآن هم همین نکته پذیرفته شده است. یعنی کور و معلول واقعی و حقیقی را نداشتن چشم و فقدان بینایی نمی داند بلکه این گونه افراد با مردمان دیگر برابر هستند اما کسانی که ایمان و بصیرت ندارند، کور واقعی اند.

افلم یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُور (سوره حج آیه 46)

چندین آیه در قرآن هست که می فرماید: کسانی که برای حلّ مشکلات مردم تلاش و حرکت نمی کنند، در واقع مشلول و معلول حرکتی هستند ولی فردی که یک پا ندارد اما در راه خدا و برای

ص: 146

سعادت و بهورزی مردم دائم در تلاش و حرکت است، او را نمی توان شل و اعرج نامید بلکه این فرد از هر نظر با دیگران مساوی است.

قرآن صراحتاً می فرماید: عده ای زیادی از مردم که در جهنم هستند این گونه اند: لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف 179)

کسانی چشم، گوش و بدن سالم دارند ولی از مرتبه انسانیت سقوط کرده اند چون غفلت دارند. یعنی واقعیت ها و حقایق را نمی فهمند و به راه اشتباه رفته اند.

به هرحال نخستین دسته از آیات که کم هم نیست، مردمی را که اعضا و جوارحی مثل چشم، گوش، دست و پا ندارند، معلول نمی داند یا حداقل معلول حقیقی نمی داند و می گوید اینها مثل دیگران هستند بلکه معلول واقعی را کسانی معرفی می کند که فاقد انسانیت اند، ظالم و غافل اند، از کمک به مردم دریغ ورزیده و از سیر در راه حق سرپیچی دارند.

2. عدم تمایز و تبعیض ذاتی بین انسان ها

از نظر قرآن همگان و عموم انسان ها برابری و تساوی ذاتی دارند و تنها ملاک تمایز و برتری تقوی است. آیه معروف « إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّه أَتْقَاکُمْ» (حجرات 13) گویای اینست که اختلافات مردم ذاتی نیست و برتری به تقوا است.

از این رو معلول و سالم تفاوت و افتراق ذاتی ندارند. در حقوق، در فرصت ها و امکانات اجتماعی و آموزشی یکسان می باشند. چه بسا معلولی که به دلیل داشتن محاسن اخلاقی از افراد عادی برتری دارد.

3. مسئولیت همگانی

از نظر قرآن معلول و غیر معلول، نابینا، ناشنوا و شنوا همه مسئولیت دارند و متعهدند در راه خدا تلاش کنند و برای سعادت جامعه خود بکوشند.

خداوند می فرماید همه مسلمانان باید از خدا اطاعت کنند و نیز از رسول خدا(ص) و اعمی، اعرج و مریض نمی توانند به دلیل مشکل جسمی، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند:

لیس علی الاعمی حرجٌ و لاعلی الاعرج و لاعلی المریض حرج و من یطِعِ اللّه و رسولَه (فتح17)

4. تأمین امنیت روانی و اجتماعی معلولان

اذیت مادی یا معنوی معلولان در قرآن نهی شده، تحقیر و مسخره کردن و سنگ انداختن به آنان (که متأسفانه بسیار در جامعه ما رواج دارد) از نظر قرآن مردود است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَیٰ أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ... (حجرات 11)

رسول اللّه(ص) فرمود: ان اللّه یعذّب الذین یعذّبون الناس فی الدنیا (صحیح ابن حبان، ج12، ص426)

آیات و روایات در این زمینه فراوان است و خلاصه همه آنها اینست: همان طور که مردم عادی در بازار و محل کار و محل تحصیل تردد دارند و کسی مزاحم آنها نیست، معلولان هم باید چنین باشند. متأسفانه هم اکنون دائم معلولان مورد آزار و بی احترامی قرار می گیرند.

چند پروژه تحقیقاتی درباره این واقعیت که چرا معلولان در عرصه جامعه حضور ندارند اجرا شده است. حضور اینان در اماکن عمومی در کشورهای اروپایی و پیشرفته چشمگیر است؛ در خیابان های

ص: 147

لندن یا پارک های پاریس، معلولان فراوان مشاهده می شوند. ولی در ایران به ندرت به معلول برخورد می شود. با اینکه تقریباً از هر ده نفر یک نفر معلول باید دیده شود. علت اصلی عدم حضور آنان، نداشتن امنیت و بی حرمتی به آنان است. در شهر قم بارها مشاهده شده بچه ها به معلولان سنگ انداخته و آنها را مسخره کرده اند یا راننده تاکسی بی احترامی کرده است.

سوره عبس و تولی

شاه بیت و احساسی ترین و حساس ترین آیات مدافع معلولان، ده آیه نخست سوره عبس است. گاه این سوره را به همین دلیل اعمی نامیده اند. آهنگ این سوره بسیار زیبا است.

فردی نابینا به نام عبداللّه بن ام مکتوم پرسان پرسان جای حضرت رسول(ص) را پیدا می کند و به سراغ حضرت می آید و درصدد پرسیدن، چند سؤال شرعی بوده است. در حالی که رسول خدا با جمعی از بزرگان و اشراف مشغول گفتگو بود، عبداللّه بن ام مکتوم وارد شد، سلام گفت، و با سروصدا می خواست خود را به حضار معرفی کند.

یکی از اهل جلسه از او رو برگرداند و چهره در هم کشید و حالت ناراحتی به خود گرفت. ولی عبداللّه چون نابینا بود و هیچ کدام از این حالت ها را ندید، مجدداً صدا می زد و خواهان پاسخ رسول خدا(ص) بود. در این هنگام آیات نخست این سوره نازل شد.

درباره شأن نزول و فردی که روبرگرداند، اختلاف است. اهل سنت، رسول خدا و شیعیان، خلیفه سوم، یا فرد دیگری را ذکر کرده اند. البته همه، روی اینکه نابینایی به جلسه اشراف وارد شده و بزرگان به او بها ندادند و احترام او را پاس نداشته و به او بی توجهی کردند، اتفاق نظر دارند.

خداوند در دفاع از این فرد نابینا می فرماید:

ای کسانی که رو بر می گردانید و به نابینای تازه وارد بی توجهی می کنید و چهره در هم می کشید و حالت عبوس به خود می گیرید! شما چه می فهمید، او پاک و آگاه است. البته این حادثه برایش سودمند است و بر آگاهی او می افزاید.

اما شما که خود را اشراف و بی نیاز و سرمایه دار و پول دار می دانید... علامه طباطبایی در ترجمه آیه «امّا من استغنی» می نویسد: اما تویی که توانگری خود را به رخ مردم می کشی و فکر می کنی متصدی و مسئول او هستی در حالی که چنین نیست.

او شتابان به سوی شما آمده در حالی که خدا ترس و متقی و با خشیت است ولی شما در تغافل هستید و خود را به غفلت می زنید گویا او را ندیده اید.

این ده آیه بسیار زیبا و آموزنده است. یکی از سران کلیسا در بیروت در جلسه ای که برای معلولان بود، پس از توضیح این آیات می گفت: اگر ما فقط این چند آیه را داشتیم، همه معلولان را به سوی خودمان جذب می کردیم ولی مسلمانان این همه دُرهای گران بها دارند ولی معرفی و استفاده نمی کنند.

فارغ از مباحث علمی زیادی که درباره این ده آیه در تفاسیر مفصلاً به آنها پرداخته اند و بیشتر آنها در کتاب سوره روشندلان آمده، آیات خیلی روشن و گویا به ضرورت تکریم و احترام به معلولان و روشندلان پرداخته، چند نکته مهم در این آیات هست:

ص: 148

الف) احترام و توجه به معلولان لازم و ضروری است. بین امور بسیار مهم که رسول خدا مشغول سامان دهی به آنها بوده، توجه به خواسته یک معلول مقدم و ارحج است. بزرگان با رسول خدا جلسه مهمی داشتند و مشغول بحث های مهم درباره اسلام و مسلمانان بودند، از طرف دیگر یک نابینا آمده و خواستار توجه جمع یا سؤالاتی از رسول خدا است. خداوند می فرماید: به دومی اهمیت بده و او را مقدم بشمار.

می توان این نکته را به عرصه های اجتماعی گسترش داد؛ یعنی اگر امر دایر باشد بین تبلیغات و صرف هزینه های میلیاردی برای تبلیغ در زمینه اسلام و رسیدگی به امور معلولان، آیا باید از اینان روی گردانی داشت یا امور معلولان واجب تر است؟

حقوقدانان و مدیران اجتماعی وقتی تزاحم و تعارض بین امور عمومی و امور معلولان را مشاهده می کنند، به نظر می رسد بر اساس آیات باید اینان را مقدم بشمارند. البته هم اکنون برعکس است. در همه زمینه ها از امور معلولان روی گردانی می شود و جامعه و نظام اسلامی از اینان روی برگردانده است.

حقوق ماهانه دریافتی یک معلول در کشورهای اروپایی حداقل هفت هزار یورو است یعنی حدود 25 میلیون تومان، اما در ایران بعضی از آنها را بهزیستی حقوق ماهانه 25 تا 50 هزار تومان می دهد! این مبلغ حتی کرایه ماشین آنها برای رفتن و دریافت آن مبلغ نیست.

عبداللّه بن ام مکتوم پس از اینکه احترام و تکریم الهی را مشاهده کرد، تبدیل به انسان خلاقی شد که خدمات بزرگی به فرهنگ اسلامی کرده، زندگی نامه او در منابع مثل الطبقات الکبری ابن سعد آمده و احادیث فراوانی از طریق او نقل شده است. اروپا که به نابیناها حقوق می دهد و به آنها توجه می کند، نتیجه ی آن مشارکت و حضور معلولان در امور مختلف و تلاش برای پیشبرد امور است. به همین دلیل افراد معلول رقم بسیار بالایی به اقتصاد ملی این کشورها کمک کرده اند. اختراعات بسیاری توسط معلولان بوده است مثلاً برق را ادیسون ناشنوا اختراع کرد.

به هرحال احترام به اینان، ثمره و برکت های فراوان دارد که در آیات هم آمده است.

ب) از آیات سوره عبس و تولی درس می گیریم که اگر کسی یا کسانی معلولان را تحقیر کردند، به آنان بی توجهی نمودند، دولت، مجلس شورای اسلامی، سازمان بهزیستی، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، دفتر فرهنگ معلولین یا هر گروه و شخص دیگر باشد، فرقی نمی کند، مسلمانان وظیفه دارند با تندی با او برخورد کنند، توبیخ کنند، و مثلاً بگویند: چرا کمیسیون حقوق بشر تاکنون هیچ اقدامی درباره معلولان انجام نداده؛ چرا هنوز حقوق و بیمه و تحصیل و اشتغال و ده ها مشکل آنان حلّ نشده است؟

چرا کنوانسیون حقوق معلولان در دسامبر 2006 (بهار 1386) در سازمان ملل تصویب شد، حتی کشورهایی مانند مصر و سودان ظرف سه روز آن را پذیرفتند و دولت این کشورها دستورالعمل اجرایی صادر کرد اما در ایران سی ماه بعد امضا و پذیرفته شد، یعنی در مهر 1388؟! وانگهی بعد از پذیرش هنوز آیین نامه های اجرایی آن در زمینه های مختلف تدوین نشده و این میثاق نامه بین المللی در ایران هنوز شکل اجرایی و حتی حقوقی به خود نگرفته است.

درس های دیگری از این سوره می توان آموخت که در کتاب سوره روشندلان مطرح شده است.

ص: 149

سرگذشت حضرت ایوب(ع)

حضرت ایوب(س) را قرآن به گونه ای زیبا و عبرت آموز مطرح کرده، از حضرت چهار بار در چهار سوره نام برده و او را از نسل ابراهیم و انبیا معرفی کرده است. حضرت ایوب مشکلات جسمی داشت و معلول بود. قرآن معلولیت او را این گونه بیان می کند:

وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (سوره انبیاء، آیه 83)

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَیٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ (سوره ص، آیه 41)

ضُرّ و نُصب در تفاسیر به نقص عضو، بیماری لاعلاج یا صعب العلاج و معلولیت تعبیر و تفسیر شده است. ایوب با اینکه پیامبر بود، معلولیت داشت. ایوب سال های زیادی از عمرش را با درد و عذاب سپری کرد اما واکنش او صبر و عبودیت بود: إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (سوره ص، آیه 44)

به خاطر استقامت و صبوری و تحمل، دعایش مستجاب شد و خداوند او را عافیت و سلامتی بخشید و به ثروت زیاد و مکنت فراوان دست یافت. به هرحال از نظر قرآن، معلولیت سد راه ترقی انسان نیست حتی مانع پیامبری نیست. چون ایوب پیامبری بود که حدود بیست سال از عمرش را معلول بود. با این حال نکات و عبرت هایی درباره ایوب ذکر کرده که عبارت اند از:

- ایوب از هدایت یافتگان است. (انعام، آیه 84)

- از محسنین و نیکوکاران است. (انعام، آیه 84)

- به او وحی می شده است. (نساء، آیه 163)

- هم ردیف ابراهیم، اسماعیل، یعقوب، یونس، هارون و سلیمان است. (نساء، آیه 163 و انعام، آیه 84)

- بدبختی ها و مشکلات در زندگی انسان از جمله در زندگی ایوب منسوب به شیطان است. (سوره ص، آیه 41)

- با تلاش و بهره گیری از توانمندی های خود، ضُر و معلولیت را کنار زد و بی اثر ساخت. (سوره ص، آیه 42)

- از خداوند برای رفع مشکلات ناشی از معلولیت طلب کمک نمود (انبیاء، آیه 83)

- اجابت و پاسخ مثبت خداوند به درخواست ایوب (انبیاء، آیه 84)

- رفع مشکلات و ناراحتی های ناشی از معلولیت پس از خداگرایی. (انبیاء، آیه 84)

- ایوب بر اثر معلولیت نه تنها فقیر و بیچاره نشد بلکه ثروتمند و صاحب امکانات فراوان گردید. (انبیاء، آیه 84)

- سرگذشت ایوب را عبرتی برای بندگان و خردمندان دانسته است. (سوره انبیاء، آیه 84)

- ایوب را بر اثر مرض و معلولیت از جامعه طرد کردند و مردم با او رفتار ناشایسته داشتند ولی او هرگز اینان را نفرین نکرد و بدشان را نخواست.

- خداوند به او امر کرد که پا به زمین بکوبد و چشمه ای آب گرم برای شستشوی بدن بیمارش و چشمه ای آب سرد برای نوشیدن به او اعطا کرد. (سوره انبیاء، آیه 84) یعنی او روی پای خودش به پا خواست و عافیت بازیافت.

- خداوند ایوب را به اوّاب یعنی بازگشت کننده به خداوند (ص، آیه 32)، صابر (ص، آیه 44) و دارای عبودیت معرفی کرد (سوره انبیاء، آیه 84).

ص: 150

- معلولیت منتسب به خداوند نیست بلکه ایوب می گوید شیطان مرا به بلایا دچار کرده است. (ص، آیه 41)

- خداوند به ایوب کتاب، داوری و نبوت اعطاء کرد. (انعام، آیات 89-90)

داستان و سرگذشت ایوب در سه فرهنگ اسلامی، یهودی و مسیحی مؤثر بوده، به طوری که هم در قرآن به آن توجه شده و هم در تورات، رساله ای به نام ایوب هست. نیز در ادبیات فارسی مَثَل هایی مثل صبر ایوب، چشمه ایوبی و شراب ایوبی رواج دارد. ایوب نبی در بلاکشی و صبر و تحمل و یعقوب نبی هم در تحمل فراق و دوری از فرزندش و صبر در همه این فرهنگ ها اسوه و الگو شده اند.

خلاصه اینکه سرگذشت حضرت ایوب در قرآن اینست که او با تلاش و صبر و با درایت بر مشکلات معلولیت چیره آمد و به امکانات بزرگی دست یافت.

مولانا جلال الدین رومی درباره حضرت ایوب چنین سروده است:

آن یکی اندر بلا ایوب وار

وآن دگر در صابری یعقوب وار

هفت سال ایوب با صبر و رضا

در بلا خوش بود با ضیف خدا

تا چو وا گردد بلای سخت رو

پیش حق گوید به صد گون شکر او

کز محبت با من محبوب کُش

رو نکرد ایوب یک لحظه ترش

از وفا و خجلت علم خدا

بود چون شیر و عسل او با بلا

گفت حق ایوب را در مکرمت

من به هر موییت صبری دادمت

او شد تسلیم او ایوب وار

کی اسیرم هرچه می خواهی بیار

مرغِ آبی غرق دریای عسل

عین ایوبی شراب و مغتسل

که بدو ایوب از پا تا به فرق

پاک شد از رنج ها چون نور شرق

وضعیت حقوقی معلولان

تا اینجا بعضی آیات قرآن در ارتباط با توجه و احترام به معلولان مطرح شد. اما می خواهم ذهنیت ها را در ارتباط با کنوانسیون جهانی حقوق معلولان (مصوب سازمان ملل متحد، دسامبر 2006/ بهار 1386) بررسی کنیم. این کنوانسیون مانیفست و راهنمای جامعه معلولان و دارای 50 ماده اصلی و 18 ماده الحاقی است. مهم ترین ویژگی آن تأکید بر کرامت ذاتی معلولان است، ولی تعابیر آن بسیار ضعیف تر از تعبیرهای قرآنی می باشد.

ص: 151

این کنوانسیون پس از تصویب در بهار 1386 در مجمع عمومی سازمان ملل، به همه کشورها از جمله جمهوری اسلامی ابلاغ شد تا نظر خود را بدهند. اما دولت با داشتن گنجینه ای از آموزه های اسلامی مدافع حقوق معلولان و کانون جامع حمایت از اینان، مصوب سال 1383 و آیات و روایات فراوان، میثاق نامه جهانی را تا 5/2 سال بعد امضا نکرد. تا بالاخره در مهر 1388 رسماً پذیرفت. اما نکته مهم اینست که:

اولاً نهادهای مردمی معلولان اعتراض های جدی به روش بررسی و شیوه پیوستن به این کنوانسیون و دیگر کنوانسیون های بین المللی دارند. با اینکه معلولان و نهادهای معلولیتی می توانند آرا و نظریات اساسی و راهبردی بدهند ولی کلاً از آنها مخفی نگاه داشته شده؛ از آنان خواسته نمی شود نظر بدهند و اینان را به مشارکت دعوت نمی کنند. این نوعی کم لطفی و بی احترامی به آنان و به قول قرآن روی برگرداندن است.

نکته دوم در خود این کنوانسیون هست که دولت های عضو می توانند اطلاعات بدهند و دیدگاه جامعه خودشان را منعکس کنند. دولت جمهوری اسلامی حداقل می توانست تفسیر علامه طباطبایی از سوره عبس را به انگلیسی ترجمه و ارسال کند. یعنی آیات و روایات و سیره نبوی (که بهترین آموزه ها را در زمینه تکریم و احترام معلولان دارد) مطرح نشده، گرچه سازمان ملل در حال تکمیل اطلاعات برای تکمیل کنوانسیون جامع تر است.

گویا چند سال آینده کنوانسیون جامع تر مطرح خواهد شد. دفتر فرهنگ معلولین آمادگی دارد با همکاری کمسیون حقوق بشر اسلامی متنی را آماده کند و برای سازمان ملل بفرستند تا چهره واقعی اسلام و قرآن کریم را در زمینه تکریم معلولان نشان دهد. این معرفی نامه با عملکرد مسلمانان در رده های مختلف و دولت مردان تمایز می یابد. یعنی چهره واقعی و حقیقی قرآن و اسلام را به جهان معرفی کنیم تا ذهنیت دنیا (که ساختار سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی را نماینده اسلام می دانند) تصحیح شود.

خلاصه بحث بنده اینست که معلولان از نگاه قرآن افرادی هستند که فقط فاقد یک عضو یا یک حس می باشند، ولی در اصل انسانیت و در دارا بودن خلاقیت و در اینکه می توانند اقدامات بزرگ و سازنده ای داشته باشند، تفاوتی با دیگران ندارند. از این رو باید مثل دیگران از مواهب اجتماعی، از فرصت ها و امکانات آموزشی، اجتماعی و اقتصادی بهره مند شوند.

در چند ماه گذشته قانونی تصویب شده که نابینا نمی تواند برای نمایندگی مجلس شورا ثبت نام کند. قانون مصوب داریم که فرد معلول هر چند معلولیت در چند انگشت داشته باشد، نمی تواند به حوزه علمیه راه یابد و قوانین دیگر که تماماً با روح آیات قرآن در تعارض جدی است. وظیفه حقوقدانان است که تکلیف جامعه را روشن کنند. حضرت رسول(ص) به نابینای مطلق مسئولیت های مهم مثل اداره شهر مدینه به عنوان پایتخت ام القرای جهان اسلام را می سپرد. از این رو مصوبه های فوق هم با آیات قرآن و هم با سنت نبوی در تعارض است. کمیسیون حقوق بشر اسلامی می تواند این ناهمگونی را مطرح و راه کار درست را معرفی نماید.

ص: 152

برابری و تبعیض

برابری، مساوات و عدالت یکی از اصول مهم همه مکاتب در همه دوره ها از جمله اسلام و در دوره جدید حقوق بشر است. برابری و نابرابری مفاهیمی قدیمی هستند و شامل برابری حقوقی، برابری سیاسی، برابری اقتصادی و برابری اجتماعی می باشند. این مفهوم دارای ابعاد مختلف و متنوع است.

وقتی شهروندان فارغ از ویژگی های فردی خویش نظیر نژاد، جنسیت، مذهب یا طبقه اجتماعی، تحت سیطره نظام حقوقی واحدی قرار گیرند و در شرایط مشابه شهروندان از حقوق و تکالیف یکسانی برخوردار می شوند؛ این نظام در تمامی روابط دوجانبه حکومت و جامعه مدنی تجلی می یابد. حکومت مدرن جامعه ای برابر را رهبری می کند (برابری سیاسی) و اعضای این جامعه باید به گونه ای برابر مطیع قدرت عمومی باشند (برابری مدنی) بدیهی است که واسطه این روابط، دیالکتیک قانون است که به مثابه خواست عمومی در جامعه حکم فرما است. به بیان دیگر این مردم هستند که خود با وضع قوانین، برابری خویش را تضمین می نمایند. اما از منظر جامعه شناسی حقوق، برابری باید در چارچوب یکی از کارکردهای حقوق قرار گیرد.

کارکرد مورد بحث در اواخر دهه 65 میلادی مطرح شد و به موجب آن حقوق به تنظیم رفتارهای اجتماعی و شهروندان می پردازد تا به غایت خویش نزدیک شود. در غرب، آتنی ها نخستین مردمی بودند که در قرن چهارم پیش از میلاد به این مفهوم پرداختند. افلاطون بر مبنای سلسله مراتب طبیعی موجود، برابری را در دو شکل هندسی و برابری حسابی مطرح نمود. ارسطو نیز نخستین بار مفهوم برابری سیاسی را به کار برد. بدین معنا که تمامی شهروندان می توانند در کار حکومت شرکت نمایند. سپس در حقوق رم، برابری در مقابل قانون به وجود آمد بدون اینکه به مفهوم مشارکت سیاسی اشاره شود. اما در آثار ژان ژاک روسو به ویژه قرارداد اجتماعی بود که مفهوم آرمانی رنگ باخته و به قلمروی حقوق راه یافت. پس از انقلاب کبیر فرانسه این اصل در ماده یک اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه سال 1789 تجلی یافت. این ماده انسان ها را در بهره مندی از حقوق، آزاد و برابر می داند. در قرون جدید برابری در دیدگاه های مکاتب نوین جنبه های دیگر یافت.(1)

برابری در اندیشه دین مبین اسلام یکی از اصول بنیادین محسوب می شود. بر این اساس، در اندیشه وحیانی اسلام، انسان ها با یکدیگر برابر هستند و هر گونه تفاوت و تبعیض میان آنها ممنوع است. در اندیشه دینی مبنای اصلی اصل برابری، کرامت ذاتی انسان ها و منشأ واحد خلقت آدمیان است، بنابراین چون اینان همگی روح خدایی دارند، با هم برابر می باشند. در این گفتار به بررسی برابری در قرآن کریم و نیز نهج البلاغه می پردازیم.

ص: 153


1- . ویژه، محمدرضا، «مفهوم اصل برابری در حقوق عمومی نوین»، مجله حقوق اساسی، شماره 2، 1383، ص219.

برابری در قرآن کریم

برابری، فکری بلند و عمیق در اسلام است. بررسی این موضوع در قرآن کریم (که اولین و اساسی ترین منبع افکار و اصول اسلامی است) خالی از لطف نمی باشد. قرآن درباره این موضوع بسیار صریح و با تأکید سخن گفته، گرچه قرآن در تمام موضوعات، زیبا و نافذ سخن گفته ولی درباره پاره ای از مسائل مهم، عنایت و توجه خاصی مبذول داشته که برابری از آن جمله است. در قرآن کریم می خوانیم:

1- ای مردم! در برابر خدایتان که همه شما را از یک فرد (یک پدر) آفریده، پرهیزکاری پیشه کنید.(1)

2- ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و به شکل دسته ها و قبیله هایتان درآوردیم تا بتوانید همدیگر را بشناسید، همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقوی ترین شما است.(2)

در این دو آیه تأکید شده، همه افراد بشر فرزندان یک پدر و مادرند و از یک ریشه و اصلند و بر آنها جز روش برادری و وحدت و یکپارچگی نمی تواند حاکم باشد. در آیات دیگری، مسئله برادری و وحدت به تعبیر «یا بنی آدم» بیان شده و با این خطاب که برای عموم انسان ها در همه زمان ها و مکان ها است، تأکید شده که همه فرزند یک پدر و مادرند.

در آیه دیگری از قرآن کریم می خوانیم: «الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ...» همه انسان ها از هر نژاد و با هر نوع خصیصه مادی و معنوی، از دو انسان مرد و زن آفریده شده اند و نخستین مرد و زن که پدر و مادر همه انسان ها هستند، از نوع و طبیعت مشابه آفریده شده اند.(3)

برابری در قرآن کریم، به این معنا است که همه انسان ها ارزش یکسانی دارند و باید با همه به شیوه ای برابر رفتار کرد. زیرا همه به حکم انسانیت برابرند و بر یکدیگر برتری ندارند و همه شهروندان در نزد قانون و از لحاظ حقوق و آزادی ها با هم یکسان هستند.(4)

برابری در نهج البلاغه و اندیشه پیشوایان دینی

نهج البلاغه نیز به عنوان مهم ترین کتاب در اسلام حاوی نکات بدیعی در خصوص اصل برابری است. در خصوص برابری امام علی(ع) گفتارهای صریح و روشنی وجود دارد که در عهدنامه های خویش به فرمانداران، زمامداران و والیان به آن اشاره و تأکید گردیده، از جمله در نامه خود به محمد ابن ابی بکر که در آغاز سال 37 هجری او را به فرمانداری مصر برگزیده است، می فرمایند:

«با مردم فروتن، نرم خو و مهربان، گشاده رو و خندان باش و در نگاه هایت و در نیم نگاه خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند و ناتوان ها از عدالت تو مأیوس نگردند».

ص: 154


1- . سوره نساء، آیه 1.
2- . سوره حجرات، آیه 13.
3- . سوره نساء، آیه 1.
4- . بخشایش اردستانی، احمد، دشتی، فرزانه، «مردم سالاری در حکومت دینی»، فصلنامه پژوهش نامه علوی، شماره 8، 1392، 62.

حقوق معلولان در نهج البلاغه

امام علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر سی بند حقوقی برای معلولان شمرده و حاکمیت را موظف به اجرای این حقوق می داند. از این حقوق، چند مورد از آنها در مورد مساوات و تبعیض و برابری است. اکنون به طرح این موارد می پردازم. امام می فرماید:

ضرورت مساوات و اجرای عدالت بین همه معلولان

«فانّ للاقصی منهم مثل الذی للادنیٰ»؛ تبعیض ممنوع است و با آنان به مساوات رفتار کن؛ زیرا دورترین آن ها مثل نزدیک ترین آن ها است.

هر آنچه به آنان تعلق می گیرد و حقوقی که به آنان می خواهی بدهی، دور و نزدیک، خودی و غیرخودی ندارد. در ادامه حضرت خواستار رعایت حقوق همگان شده است.

رعایت حقوق تمامی مددجویان بدون تبعیض

«وکلاًّ قد استرعیْتَ حَقَهُ»؛ حقوق همه مددجویان باید مراعات گردد.

حضرت از واژه استرعیت در باب استفعال استفاده کرده و گویا درصدد بیان این نکته است که ای مالک! تو به عنوان مدیر ارشد جامعه باید از همه مدیران تحت فرمانت رعایت حقوق مددجویان را درخواست کنی و پیگیری نمایی. صرفاً یک دستور نباشد بلکه پیگیری و مطالبه جزء برنامه رعایت حقوق است. مهم این است که در این بند، حضرت تمامی مددجویان را مشمول رعایت حق دانسته است. یعنی نفرموده فقط مسلمانان یا فقط طرفداران امامت یا فقط کسانی که فلان خصوصیت را دارند، بلکه فرمود همه مددجویان بدون تبعیض باید حقوق شان مراعات گردد.(1)

ممنوعیت پامال حقوق مددجویان به بهانه اجرای کارهای اولویت دار

«فَاِنَّکَ لا تُعْذَرُ بتضییع الصغیر لاحکامک الکثیرَ المهمَّ»؛ انجام کارهای زیاد و مهم، عذر برای ضایع کردن حقوق بیچارگان نمی تواند باشد.

مدیران نپرداختن به امور مددجویان متعلق به اقشار پایین جامعه را این گونه توجیه می کنند: کار زیاد یا کار مهم و اولویت دار، مانع از رسیدگی به امور آنان بود و معذور هستیم. اما حضرت می فرماید این استدلال پذیرفته نیست و اجرای کارهای کثیر و مهم، عذرآور نمی باشد و از مسئولیت دولتمردان برای رسیدگی به امور مددجویان نمی کاهد. زیرا موجب تضییع حق آنان و کرامت انسان های مددخواه و نیازمند مساعدت می گردد. حضرت نمی فرماید:پامال شدن مال یا تضییع آبرو یا تضییع زندگی آن ها می شود؛ بلکه می فرماید «تضییع الصغیر» یعنی عدم رسیدگی به بهانه رسیدگی به امور مهم و زیاد، موجب از هستی ساقط شدن قشر صغیر است و همه چیز خود را از دست می دهند.

در شرح نهج البلاغه صبحی صالح آمده است:

ص: 155


1- . منشور حقوق معلولان، علی نوری، ص12.

«فانّک لا تعذرُ بتضییک التافة»؛ مجاز نیستی با تحقیر خود را ضایع کنی. حضرت پیش از این به مالک اشتر درباره غرور و تکبر هشدار داد و الآن درباره خود کوچک بینی و حقارت پیشگی، هشدار می دهد. حاکمی که بیش از حد خودش را کوچک می نماید، ابهت خود را از دست می دهد. در نتیجه افراد فرصت طلب از این وضع سوء استفاده می کنند. از این رو در چنین جامعه ای حقوق معلولان پامال می گردد.

ادامه سخن حضرت که فرمود: «لأحکامکَ الکثیر المهّم» را می توان این گونه تفسیر نمود: حاکم برای تحکیم جایگاه خود در جامعه باید کارهای مهم بسیار انجام دهد. با اجرای طرح های مهم و ابتکاری، مردم به استواری، اقتدار و استحکام قدرت حاکم پی برده و او را شایسته این مقام می دانند. معلولان در این گونه جوامع می توانند به نیازها و حقوق خود برسند.(1)

عدم رفتار با غرور و نخوت با معلولان و تعامل انسانی با آنان

«و لا تُصَعِّر خدّک له»؛ به اینان فخر نفروش و از سَر کبر و نخوت، از آنان روی بر مگردان.

یکی از حقوق معلولان این است که جامعه، به ویژه مسئولان رفتار عادی و انسانی با آنان داشته باشند. به دلیل نداشتن بینایی یا فلج بودن آنان را تحقیر نکنند و با کبر و نخوت برخورد ننمایند.

گویا حضرت سخنش را از قرآن کریم اقتباس کرده، در سوره لقمان از وصایا و توصیه های وی به پسرش، این است: «لا تُصَعِّر خدّک للناس و لا تمشی مرحاً ان اللّه لا یحب کل مختار فخور» (آیه 18 سوره لقمان)؛ چهره از مردم بر مگردان و در زمین خرامان راه نرو، همانا خداوند انسان های خودپسند و متکبر را دوست نمی دارد.

قرآن کریم می فرماید: هنگامی که نابینایی آمد، کسی با چهره عبوس روی برگرداند (عبس و تولی ان جاءه الاعمی، سوره عبس، آیات 1 و 2) در ادامه این رفتار را به شدت سرزنش کرده ا ست. در منطق قرآنی و در فرهنگ الهی، نابینا و کلاً معلولان کرامت دارند و کسی حق ندارد از آن ها رو برگرداند.(2)

ضرورت احترام متواضعانه نسبت به مددجویان

«و تواضَعْ للّه یرفعک اللّه؛ به خاطر خدا تواضع کن تا خداوند تو را رفعت دهد».

حضرت تواضع حاکم را با رفعت و بزرگی او در ارتباط قرار داده است. حاکمی که نسبت به مردم و مددجویان تواضع داشته باشد، مقام رفیع و مقبولیت گسترده پیدا خواهد کرد. بر عکس حاکمی که تکبر داشته و نسبت به مردم متکبر و مستبد باشد، جلال و شکوه پیدا نمی کند. در حدیث معروف آمده: «من استبد برأیه هلک» یعنی کسی که مستبد و خودرأی باشد و به افکار عمومی احترام نگذارد، نابود می شود. زیرا اقتدار و قدرت واقعی در جامعه است، حاکم با نزدیک شدن به جامعه و احترام به اقشار اجتماعی، از قدرت و اقتدار لایزال مردمی بهره مند می گردد، مردم هم به او یاری رسانده و در دل های اینان نفوذ یافته و مردم با همه وجود در سختی ها و بحران ها یاور او خواهند بود.

ص: 156


1- . همان، ص 13-14.
2- . همان، ص14.

بنابراین وظیفه دو طرف (حاکمیت و مددجویان) در این قطعه از سخن حضرت این است که حاکم متواضع باشد، نه به صورت ظاهری و برای فریب مردم بلکه واقعاً و از سَر عشق و اخلاص به مردم؛ مددجویان هم در رفعت حاکم نقش آفرین باشند.

امکانات و فرصت های اجتماعی و اقتصادی را در اختیار مددجویان گذاشتن

«و اْخْفِضْ جِناحکَ للضعفاء؛ بال های خود را برای ضعیفان پهن کن».

بال پهن کردن دو جور تفسیر شده است:

استعاره از فروتنی در برابر ناتوانانِ توان خواه است. این کاربرد اخلاقی است. در تفسیر دوم، بال کنایه از رشد و توسعه و ترقی است. یعنی امکانات و ظرفیت ها و فرصت هایی که در اختیار حاکم است، نباید آن ها را به پولدارها و ثروتمندان بدهد بلکه باید فرصت ها و امکانات اقتصادی و اجتماعی را به مددجویان ضعیف بسپارد. پهن کردن بال، کنایه از اعطای امکانات و فرصت ها آن هم با تواضع و فروتنی است. این کاربرد حقوقی است.

نیاز جامعه به حضور اجتماعی و مساعدت مددجویان

«و اَرِبِهِم الی ذلک منک حاجةً؛ به مددجویان نشان بده به این برنامه نیازمندی».

به نظر حضرت، حاکم با تواضع و سپردن امکانات و فرصت ها به مددجویان کارش تمام نمی شود بلکه باید برنامه فرهنگ سازی اقناعی و اطلاع رسانی هم داشته باشد. باید به مددجویان تفهیم کند حکومت به مددجویان نیاز دارد؛ چون آنان سرمایه اجتماعی هستند و با مشارکت در جامعه موجب پیشرفت و ترقی خواهند شد.

رسیدگی به امور معلولان منزوی و دور از دسترس

«و تَفَقَّدْ امورَ من لا یصل الیک منهم ممن تَقْتَحِمُه العیون و تَحْقِرُه الرجال؛ امور معلولانی را که درخواست های آن ها به تو نمی رسد، رسیدگی کن؛ زیرا اینان از چشمان پنهان اند یا به دلیل تحقیر، کنار رفته اند».

مدیران فقط نسبت به مراجعه کنندگان و کسانی که در فهرست ثبت شده اند رسیدگی می کنند. اما معلولانی هستند که در حاشیه اند؛ اساساً نمی دانند کسی و تشکیلاتی برای رسیدگی به امور آنان هست یا مددجویانی هستند که به هر دلیل تحقیر شده و آنان را کنار گذاشته یا در بازداشت هستند یا به بهانه سوء سابقه، حذف شده اند؛ همه اینان مصداق سخن حضرت می باشند و به حاکم امر می فرماید که باید به امور آنان رسیدگی کنی.

رسیدگی ویژه به افراد دارای معلولیت شدید

«و تَعَهَّدْ اهل الیُتْمِ و الزَّمانَةِ و الرِقَّةِ فی السِنِّ ممن لا حیلة له و لا یَنْصِبُ للمسألةِ نفسَه؛ نسبت به افراد دارای معلولیت های شدید یعنی زمین گیرها، کهنسالان و آسیب مندان درمانده متعهد باش. چون آنان بیچار گانی هستند که خواسته های شخصی خود را هم نمی توانند برآورده سازند».

وظیفه شناسی، تعهد و قبول مسئولیت در منطق حضرت جایگاه خاص دارد. وقتی به افراد دارای معلولیت شدید می رسد، می فرماید: متولی جامعه باید وظیفه شناس باشد. «اهل الیُتْم» یعنی افرادی

ص: 157

که به دلیل حادثه و قطع عضو یا نابینا شدن یا از دست دادن پدر و مادر جزء «طبقه آسیب مند» جامعه شده اند؛ «زمانة» یعنی افرادی که به دلیل ناتوانی و معلولیت شدید زمین گیر شده اند؛ و بالاخره «الرقّة فی السن» یعنی کسانی که به دلیل کهولت و سن زیاد، توان تحرک ندارند. این سه دسته را حضرت به طور ویژه رسیدگی کرده و حقوق خاص برای آنان بر می شمارد. زیرا اینان چون توان برآوردن خواسته های شخصی خود را ندارند، حاکمیت باید برای آنان برنامه و تدبیر ویژه داشته باشد. سازمان بهزیستی با اجرای «طرح رسیدگی در خانه» درصدد اجرای همین فرمان است.

ضرورت استقرار در جایگاه مناسب حال با حقوق مکفی

«و وَضْعهم مواضِعَهم فی اَقواتهم وحقوقهم، فاِنَّ الاعمال تُخْلَصُ بصدق النیات؛ با تأمین نیازهای ضروری و حقوق اولیه مددجویان، وضعیت آنان را تثبیت کن؛ خلوص این اعمال بستگی به صداقت و نیت پاک تو دارد».

معلولان با تأمین نیازها و حقوق شان در جایگاه و مواضع واقعی شان قرار می گیرند؛ به شرط اینکه مددکاران، اندیشه و نیت صادقانه داشته باشند. اما اگر نیت استفاده ابزاری از معلولان باشد، نمی توان آنان را در جایگاه درست نشاند؛ چون اموال و امکاناتی که حق معلولان است، به آن ها درست داده نمی شود.

تأسیس اداره ای برای مددجویان زیر نظر حاکم

«و اجعل لذوی الحاجات منک قسماً تُفَرِّغُ لهم فیه شخصک؛ برای افراد دارای معلولیت یک بخش اداری دایر و شخصی را از جانب خودت بر آن منصوب کن».

به نظر حضرت، حق معلولان است که در ساختار اداری، دیوانی و اجرایی کشور، یک سازمان ویژه معلولان تأسیس شود و نماینده عالی ترین مقام در رأس این سازمان حضور داشته باشد. مالک اشتر به عنوان عالی ترین مقام در مصر باید چنین سازمانی را تأسیس کند و شخصی از معتمدان خودش را در رأس آن بگمارد. این فرمان دلالت دارد سخنان امام صرفاً اخلاقی نیست و باید اجرایی شود. برای اجرایی کردن آن باید ساز و کارهای لازم را فراهم آورد.

حضرت نکات ریز ولی پرمعنایی در این عبارات به کار برده است. واژه «منک» یعنی متولی باید تشکل معلولان را خودش ایجاد کند و در واقع زیر نظر خودش باشد، به دیگران یا به سازمان های زیر مجموعه ای دولت نسپارد.

گویا سازمان بهزیستی بر اساس همین دستور حضرت تأسیس شده و در قانون جدید حمایت از معلولان همین نکته مورد توجه است.

تشکیل جلسات عمومی گفت وگو و مناظره

«و تجلس لهم مجلساً عاماً؛ نشست عمومی با آن ها داشته باش».

حضرت به مالک اشتر می فرماید: به عنوان متولی و استاندار در کنار معلولان مصر بنشین و با آنان نشست عمومی و فراگیر داشته باش. یعنی حق افراد دارای معلولیت است که استاندار و متولی امور با آن ها تشکیل جلسه دهد؛ به درد و دل آن ها گوش بسپارد، سخنان آنان را بشنود و به خواسته های

ص: 158

آن ها رسیدگی کند. جلسه خصوصی و نشست های دو نفره با معلولان داشتن هدف امام نیست بلکه تأکید بر تشکیل جلسه عمومی دارد. در گفت وگوی عمومی، تضارب آرا پدید می آید، نقد و انتقاد می شود، معارفه و شناخت یکدیگر و بالاخره هم افزایی و رشد پدید می آید. معلولان به دلیل روانشناسی خاصی که دارند، نیاز مبرم به گفت وگو و جلسات عمومی دارند. اساساً این تدبیر به یک شیوه درمانی و سازندگی برای آنان است.

کسانی مثل عبداللّه ابن ام مکتوم نابینا در آن دوره حضور داشتند. اینان نخبگان جامعه بودند و نشستن با این افراد، در واقع استفاده از تجارب و دیدگاه های آن ها بود. از این رو جلسه داشتن با معلولان فقط با هدف رسیدگی به نیازمندی های آن ها نبوده بلکه تأثیرهای این چنین هم داشته است.

در نسخه دیگر این فرمان به این صورت آمده است: «ثم تَأْذَنُ لهم علیک و تجلس لهم مجلساً» یعنی بار عام به آنان خواهی داد و با آنان در مجلس خواهی نشست (تحف العقول، ص286). واژه عام که بعد از مجلس در نسخه صبحی صالح آمده، همان «تأذن لهم علیک» است و این دو یک معنا دارند. از این رو در هر دو نسخه معنا یکی است.

فروتنی در مجلس عمومی مددجویان و سپردن جلسه به آنان

«فتتواضع فیه للّه الذی خلقک؛ در مجلس معلولان به خاطر خدایی که تو را آفریده، تواضع کن».

فردی مثل مالک اشتر که خداوند او را در کمال صحت و با بدنی سالم آفریده، نباید نسبت به کسانی که نقصی مثل فقدان حس بینایی دارند، غرور و تکبر داشته باشد. چون معلولان هر چند فاقد حسی هستند ولی جنبه های دیگر جسمی آنان قوی تر است. نابینایان گرچه فاقد حس بینایی هستند ولی در لمس و شنوایی و حافظه، از انسان های عادی برتر می باشند.

حضرت می فرماید: ای مالک! به خاطر اینکه خداوند تو را کامل آفریده، نسبت به افراد دارای معلولیت تکبر و غرور نداشته باش بلکه تواضع نما. بنابراین از جمله حقوق معلولان، تواضع متولی و مدیران ارشد نسبت به آنان است.

تواضع یعنی انسان خود را برتر و بالاتر از دیگران نبیند و دیگران را کوچک و خوار نشمارد. اصلی ترین مشکل معلولان در همین نکته است. افراد عادی و بعضی از مدیران جامعه، در سخن یا در رفتار و یا در عمل آنان را کوچک شمرده و تحقیر کرده اند! کوچک شمردن معلولان زمینه ساز تبعیض علیه آنان می شود و بسیاری از مشکلات از همین جا سرچشمه می گیرد.

اما مصداق تواضع در اینجا یعنی در جلسه عمومی، یکه تاز و متکلم وحده نباشد؛ اجازه بدهد حضار هم مشارکت داشته و سخن بگویند. تریبون و میکروفن را به آنان بسپارد و خودش مستمع باشد. نیز آداب مباحثه را رعایت کند. اگر کسی انتقادی مطرح کرد و حتی به رئیس دولت پرخاش نمود، او را تهدید نکند. اجازه دهد حرفش را بزند و بعد با استدلال و منطق پاسخ بدهد. البته معلولان هم با ادب و اخلاق نیک با رئیس برخورد کنند. فرصت طلبی نکرده و هر آنچه در دل دارند، بر سر رئیس بریزند. اما در نسخه دیگر این فرمان این گونه آمده است: «تتواضَعُ فیه للّه الذی رفعک» (تحف العقول، ص286). یعنی به جای خلقک (تو را آفریده) رفعک (مقامت را بالا برده) آمده است.

ص: 159

دسترسی آسان مددجویان به مسئولان دولتی با حذف نگهبانان

«و تَقعِدُ عنهم جندک واعوانک من احراسک وشُرَطِک؛ پاسبان ها، سربازان، نزدیکان و یاران خود را از سر راه آنها دور کن».

حق معلولان است تا با متولی و مدیران ارشد جامعه بدون ترس و لرز ارتباط داشته باشند. معلولان که توانایی آسیب رساندن به کسی را ندارند، از این رو به هنگام ارتباط با مقامات نیازی به نیروهای امنیتی و انتظامی نیست. معلولان باید بتوانند با مقامات ارتباط ساده و سازنده داشته باشند و مسئولان هم باید شرایط مناسبات پویا را فراهم آورند.

لزوم برپایی جلسات آبرومند جهت مراجعات مددجویان یا مواجهه رئیس با آنان با آغوش باز

«تَخْفَضُ لهم فی مجلسک ذلک جناحک و تلینُ لهم کنفک فی مراجعتک و وجهک؛ جلسه ای فاخر برای آنان تشکیل می دهی و به هنگام مواجهه با آنان یا مراجعه به تو، با نرم خویی آنان را در آغوش می کشی».

«تخفض لهم جناحک» مثل آیه «اخفض لهما جناح» اصطلاح و به معنی اقدام و عملی همراه با فروتنی است. «تلین لهم کنفک» نیز اصطلاح و به معنای برخورد با مخاطب با نرمی است. یعنی وقتی مددجویان به تو مراجعه کردند و با آنان مواجهه پیدا کردی، در گفتار و رفتار خشونت نخواهی داشت بلکه مدارا، تواضع و نرمی خواهی داشت.

«تخفض لهم جناحک» در اصل به معنای گشودن و پهن کردن بال ها و کنایه از برخورد محبت آمیز است. «تلین لهم کنفک» به معنای در آغوش کشیدن و کنایه از نشان دادن علاقه و دوستی به مخاطب با برخورد ملایم و نرم با او است. حضرت از چند اصطلاح و تعبیر استفاده کرده تا ضرورت تشکیل جلسات فاخر را بفهماند. جلساتی که مدیر باید امکانات خود را مثل بال بگستراند تا مددجویان با اطمینان در کنار ریاست قرار گیرند. رئیس هم با آغوش باز و نرم خویی از آنان استقبال نماید. حضرت با این تعابیر درصدد بیان روابط نزدیک مددجویان و مددکاران و علاقه مندی دو طرف به هم بوده است.

تحمل رفتار غیر متعارف مددجویان و عدم برخورد امنیتی و قضایی با آنان

«ثُمَّ احتمل الخُرَق منهم و العِیَّ؛ درشتی و سخنان غیر مطلوب معلولان را تحمل کن».

معلولان به دلیل فشارهای روحی و روانی ناشی از مشکلات، گاه عرصه بر آنها تنگ شده و رفتارهای غیرمتعارف یا سخنان خلاف عادت و درشت از آنها بروز می کند. آیا باید آنان را محاکمه و مجازات کرد یا باید با آنان به تسامح رفتار نمود؟ امام به مسئولان امور دستور داده که رفتار و سخنان درشت و غیر مطلوب آنان را تحمل کرده و اینان را مجازات ننمایند. هر چند در جاهای دیگر از معلولان هم خواسته شده ادب و نزاکت و محسنات اخلاقی را رعایت کنند. به هرحال از حقوق معلولان این است که رفتارهای غیرمتعارف آنان عفو و بخشیده شده، متولیان قضایی و مسئولان انتظامی باید نسبت به آنان گذشت داشته و با رأفت و رحمت با آنان برخورد نمایند.

روابط مددجوها و مددکاران بدون خشونت و استبداد

«و نَحِّ عنهم الضیق والانف؛ از معلولان استبداد و خشونت را دور کن».

ص: 160

به نظر حضرت دو آفت استبداد و خشونت آثار منفی بسیار در پی دارد و به مالک دستور می دهد این آفات را از جامعه و فرهنگ معلولان بزداید. متولی و حاکم اگر به جای باز کردن فضا و آزادی دادن به مردم و اجرای شیوه های تساهلی و تسامحی، فضای جامعه را ضیق و بسته کند، مردم را زیر انواع فشارهای امنیتی و پلیسی نگه دارد و به روش خشونت آمیز با مردم رفتار نماید، نخبگان از جامعه کوچ خواهند کرد، ابتکار و خلاقیت متفکران نابود خواهد شد، شادی و امید به زندگی و روحیه امیدواری از بین می رود و ده ها پیامد منفی خواهد داشت. به نظر حضرت، حق معلولان است که در جامعه ای آزاد و با طراوت و به دور از خشونت زندگی کنند و متولی جامعه وظیفه دارد چنین شرایطی را برای آنان فراهم آورد.

حضرت در ادامه می فرماید: «یبسط اللّه علیک بذلک اکناف رحمته و یوجب لک ثواب طاعته» یعنی در جامعه بدون خشونت و استبداد و ظلم، در رحمت های الهی باز شده و در همه جای آن رفاه و پیشرفت گسترش پیدا می کند. همچنین فرهنگ دینی و اطاعت از دستورات الهی تحقق می یابد.

خدمات رسانی به شیوه انسانی و کریمانه

«فأَعْطِ ما أَعطیتَ هنیئاً؛ آن چه می دهی، با بزرگ منشی اعطا کن».

حضرت خطاب به مالک اشتر می فرماید: به عنوان استاندار مصر، به مددجویان، اموال از خوراکی، پوشاکی و دیگر نیازمندی های زندگی اعطا خواهی کرد. این ها را با چهره عبوس و با غرغر کردن و با سختی اعطا نکن بلکه هر آن چه اعطا می کنی، باید به شیوه کریمانه و بزرگوارانه اعطا نمایی. امام شیوه ایده آل خدمات رسانی به معلولان را در این بند بیان کرده است. امام قبلاً وظایفی مثل پرداخت حقوق از بیت المال، سرویس دهی ارزاق و خوراک و غیره را به دوش متولی جامعه گذاشت. اکنون می فرماید: این ها را باید بدون تحقیر کردن و به روش کاملاً بزرگوارانه و کرامت انسانی مددجویان انجام بدهی.(1)

روایتی از امام صادق علیه السلام دلالت دارد که رنگ، نژاد، علم و تخصص، لیاقت و شایستگی ها و حتی فضایل معنوی هیچ یک بهره مندی بیشتر فرد یا گروه و حزبی را از امکانات و سرمایه های عمومی موجه نمی سازد.

حضرت امیر علیه السلام در پاسخ به طلحه و زبیر (که خواستار سهم بیشتری از بیت المال شده و افزون طلبی را به سابقه شان در اسلام و قرابت با پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم مستند نمودند) فرمودند: «در این امور، (سابقه اسلام و قرابت با پیامبر) من بر شما مقدم هستم ولی به خدا سوگند که سهم من به عنوان رئیس حکومت با آن همه امتیازات با سهم این کارگر در برخورداری از امکانات عمومی برابر است.»(2)

ص: 161


1- . همان، ص 14-25.
2- . احمدی، سید جواد، «معیار عدالت توزیعی و نسبت آن با انصاف و برابری با تأکید بر اخلاق حکومتی امام علی(ع)»، پژوهشنامه اخلاق، شماره 18، 1391. ص65.

واقع گرایی

گاه ایجاد برابری مثبت به همگان عین ظلم است، مثلاً اگر نسبت به خردسالان و افراد مسن به بهانه برابری یک گونه برخورد گردد، قطعاً ظلم است. همینطور اگر به نام مساوات و عدالت، افراد مریض یا پیرزنان با افراد توانمند و جوان و سالم یکسان گرفته شوند، برای نمونه پیرزنان و جوانان وقتی وارد اتوبوس می شوند، به پیران جا نداد و گفت: مساوات در این است که هر کس وارد شد، اولویت دارد. این گونه رویه ها نوعی ظلم است و لازم است هر قشر و گروه به اقتضای شرایط و اقتضائاتی که دارد، سهم و امتیاز دریافت کند. گاه از این مسئله به واقع گرایی در تخصیص امکانات و توزیع فرصت ها یاد می شود و گاه آن را تبعیض مثبت می نامند.

لازم است نسبت به معلولان هم واقعیت و اقتضائات آنها در نظر گرفته شود و قانون انتخابات نسبت به اینان بر این اساس نوشته شود. برای اینکه معلولان به حقشان برسند، به این عوامل باید توجه داشت:

1- به کارگیری روش متفاوت افراد ناتوان و معلولان.

2- اعمال انواع بیمه ها برای افراد دارای معلولیت.

3- به رسمیت شناختن آداب و عقاید مذهبی و دینی برای پیروان یک مذهب و دین و به رسمیت شناختن آداب و رسوم فرهنگ یک ملت برای شهروندان آن ملت.

4- توجه به اقتضائات و واقعیت های اجتماعی و فرهنگی هر قشر از جامعه مثل معلولان.

قانون انتخابات ایران اعم از شوراهای شهر و روستا یا مجلس شورای اسلامی همان طور که برای اقلیت های دینی بر اساس تبعیض مثبت، امتیاز قائل شده و یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان هر کدام نماینده خاص خود را دارند، اقشار اجتماعی و فرهنگی مثل معلولان هم باید هر یک نماینده خاص خود را داشته باشند. مثلاً ناشنوایان یک نماینده، نابینایان یک نماینده، ذهنی ها یک نماینده و حرکتی ها هم یک نماینده در مجلس شورا داشته باشند. یا به لحاظ جمعیت آنها تعداد نمایندگانشان تعیین گردد.

تمامی نظام های حقوقی و در تمام کشورهای پیشرفته، تبعیض مثبت مورد توجه است و به آن عمل می شود. برخی نمایندگان در جریان طرح قانون حضور نابینایان برای نامزدی می گفتند: چنین مسئله ای موجب تبعیض است، اما باید گفت: در واقع نسبت به این نوع تبعیض آگاهی ندارند.

مشارکت اجتماعی و سیاسی معلولان

واقعیت این است که پادشاهان، وزیران، امیران، قضات، والیان و افراد دیگر در ده ها پست بالای دولتی در تاریخ اسلام بوده اند که معلولیت هم داشته اند. از طرفی فقیهان بزرگی در آن دوره ها می زیسته اند ولی هیچ کدام نگفته اند ولایت داری و رهبری شما باطل است. در همین دوره رهبر معظم جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب جانباز شد و یک دست ایشان از کار افتاد

ص: 162

ولی در مورد مشروعیت رهبری و اداره کشور هیچ یک از فقیهان موجود در عصر حاضر مطلبی نگفته بلکه همواره ایشان را تأیید کرده اند. برای اینکه معلوم شود واقعیت ها در تاریخ اسلام چیست و معلولان چه جایگاهی داشتند، اکنون گزیده ای از صدها شخصیت مقام دار و صاحب نفوذ مؤثر در جامعه و فرهنگ ولی دارای معلولیت را معرفی می کنیم:

ابراهیم بن جعفر، او را امیرالمؤمنین، ابواسحاق المتقی للَّه فرزند مقتدر بن معتضد خوانده اند. صفدی او را جزء نابینایان ثبت کرده است. وی در سال 297ق متولد شد و در سال 329ق پس از برادرش «الراضی باللّه» جانشین وی شد و تا سال 333ق به عنوان والی، خلافت کرد. سپس او را از خلافت برکنار کردند و چشمانش را از حدقه بیرون آوردند؛ ولی در قید حیات ماند و همواره از شخصیت های صاحب نفوذ بود.

خوش اندام، سیمین تن، سرخ موی و چشم آبی بود؛ نیز او را صالح و متدین و با نماز و روزه فراوان توصیف کرده اند. لب به شراب نمی­زد. سرانجام در سال 357ق در زندان از دنیا رفت. خلافتش سه سال و یازده ماه بیشتر نبود و پس از گذشت بیست و پنج سال از برکناری، دار دنیا را وداع گفت.

به دلیل شورش «ترکان» روزگار بر او تیره و تار شد تا جایی که به «رقه» گریخت. «اخشید» والی مصر در «رقه» با او ملاقات کرد و هدایای بسیاری تقدیمش نمود و از بلاهایی که ترکان، به سرش آورده بودند، به ناله و شکایت پرداخت و وی را ترغیب نمود که با او به مصر برود. «المتقی» گفت: چگونه می توانم در گوشه ای از دنیا اقامت گزینم در حالی که عراق ناف و مرکز ثقل دنیا و سرچشمه و مقر خلافت است؟!(1)

احمد بن الحسن، الناصر لدین اللّه، نام کامل او احمد بن الحسن، امیرالمؤمنین، الناصر لدین اللّه، ابوالعباس، بن الامام المستضیء بن الامام المستنجد است. در روز دوشنبه دهم رجب سال553ق متولد شد. در اول ذیقعده سال 575ق برایش بیعت گرفته شد. در آخر ماه رمضان سال622ق از دنیا رفت. دوران خلافت او چهل و هفت سال به طول انجامید. او را جزء نابینایان یاد کرده اند.

سفید روی بود و ترکی صورت. نمکین چشم بود و روشن پیشانی. بینی عقابی بود و کشیده رخسار. ریش قرمز بود و رقیق المحاسن. بر نقش انگشتر و مهرش نوشته شده بود: رجایی من اللّه عفوه.

ابو الحسین عبدالحق یوسفی و ابوالحسن علی بن عساکر و بطحائی و شَهْدَة و گروه دیگری به او اجازه نقل حدیث دادند. او نیز به گروهی از بزرگان، اجازه نقل حدیث داد، از این رو در دورۀ او حدیث می­گفتند و در این امر با یکدیگر رقابت می کردند. پدرش المستضیء از او می­ترسید، لذا او را بازداشت کرد و به سمت برادرش ابی منصور تمایل پیدا نمود. در این گیر و دار ابن العطار و اکثر

ص: 163


1- . نکت الهمیان فی نکت العمیان، الصفدی، ص 77-78.

دولت مردان و «بنفشا»همسر المستضیء و المجد بن الصاحب، با ابو منصور بودند و تعداد کمی با الناصر. سپس وقتی با ناصر بیعت شد، ابن العطار را دستگیر کرد و او را به «ممالیک» تحویل داد که بعد از هفت روز، مرده وی بیرون آورده و در بازار روی زمین کشانده شد. اما المجدبن الصاحب، قدرتی به دست آورد و طغیان کرد تا سرانجام کشته شد. موفق عبد اللطیف گفته است: ناصر، جوانی سرخوش بود و در او شورجوانی وجود داشت. بیشتر شب ها، در جاده­ها و بازارها می گشت و مردم از هیبت دیدارش می ترسیدند.

ناصر در طول زندگی اش همواره در عزت و سربلندی زندگی کرد. دشمنان را سرکوب می نمود و بر پادشاهان غلبه می­یافت و هرگز مورد ستم واقع نشد.متمردان و آشوبگران را سرکوب و مخالفان را نابود می ساخت. به امر حکومت و پادشاهی و مصالح آن توجه و اهتمام بسیار داشت. چیزی از امور بزرگ و کوچک مردم،بر او مخفی نبود. جاسوسانش،در تمامی نقاط،اخبار و احوال آشکار و پنهانِ حاکمان و پادشاهان را به او می رساندند.

ابن اثیر گفته است: ناصر به مدت سه سال به طور کلی از حرکت باز ماند. یکی از چشمانش از دست رفته بود و در آخر عمر، بیست روز به اسهال خونی مبتلا شد. در هنگام بیماری اش ذره ای از رسومی را که ایجاد کرده بود، رها نکرد و بداخلاقی و بد رفتاری می­کرد. در دوران حکومت او، عراق خراب شد و اهالی آن در دیار مختلف پراکنده شدند. اموال و املاکشان را گرفت و مصادره کرد. کاری که می­کرد، ضد آن را هم انجام می­داد.

ابو مظفر بن جوزی گفته است: بینایی خلیفه در اواخر عمرش کم شد. حتی گفته شده که کاملاً نابینا شد. خادمش «رشیق»، مدتی بر خلافت استیلا یافت و از جانب او، نامه ها را امضا می­کرد.(1)

احمد بن المختار، نام کامل او را احمد بن المختار بن عُبید بن جَبْر بن سلیمان، ابوالعباس، بن ابوالفتح ابن اُخی معروف به مهذب الدوله گفته اند. احمد و پدرش از جمله اُمرای بطیحه به شمار رفتند. وی اشعار بسیاری سروده است. به بغداد هجرت کرد و در آن جا به مدح مُسترشد و مستظهر و المقتفی لأمراللّه پرداخت. وی سرانجام در سال 548ق درگذشت. فرزندی داشت که از دنیا رفت و او آنقدر بر فرزندش گریه کرد تا یکی از چشمانش کور شد، سپس چشم دیگرش نیز نابینا گردید. وی در شکایت از روزگار چنین می گوید: گویا روزگار سوگند یاد کرده است که هیچ با هم بودنِ دو تا را نبیند، لذا فرزندم را گرفت و مرا تنها گذاشت و همین مصیبتی که بر روح و جان وارد کرد، او را کفایت نکرد، به همین جهت توان دیدن دو چشم را هم نداشت و به آن ها آسیب رساند.(2)

اسحاق بن فاروت بک، سلطان شاه فرزند فاروت بک، فرزند داود بن سلجوق، فرزند دقاق بن سلجوق، پدرش فاروت بک برادر الب ارسلان بود. صفدی او را در شمار نابینایان نام برده است. سلطان شاه همچنان در آن منطقه به پادشاهی بلا منازع خود ادامه داد. سلطان شاه اموال

ص: 164


1- . همان، ص83-87.
2- . همان، ص 107-108.

بسیاری جمع آوری کرد و برای تشرف به مکه و شکرگزاری جهت نجاتش عازم مکه شد. وی همچنان در همان حال حکمرانی کرد تا اینکه سال 476ق از دنیا رفت. مادرش هدایای بسیاری برای سلطان شاه آورد. وی او را گرامی داشت و برادرش را جای خود قرار داد.(1)

أیْدُغدِی الأمیر علاء الدین، نام کامل او أیْدُغدِی الأمیر علاء الدین الرکنی است. او نابینای زاهد، ناظر اوقاف قدس شریف و الخلیل بود. بناهای بزرگ و کاروانسرا و مانند آن ها را، بسیار ایجاد کرد. آثار حسنه و ماندگاری در قدس و شهر الخلیل و مدینه منوره به یادگار گذاشت. وی در سیرت و منش و اخلاق یکی از زیباترین­ها و بهترین­ها بود. در دوران او به اوقاف، جان تازه دمیده شد. اجارۀ اوقاف دو برابر شد. وی در میان مردم شهرت پیدا کرد. از نابغه­های جهان به شمار می رفت. در موردش گفته شده که گرمابه­ای را در شهر ابراهیم خلیل علیه السلام طراحی کرد و پایه­ها و اساس بنا را خودش با دستانش ترسیم کرد و نقشۀ آن را با آهک برای معماران بر روی زمین پاشید. به اسب و زاد و ولد آن علاقۀ بسیار داشت. هرگاه اسبی از اسبانش در بین خیل عظیمی از اسب ها در برابرش می گذشتند، آن را می شناخت و می­گفت: این اسب من است. وی در سال 693ق در قدس شریف به رحمت خدا رفت. مردم دمشق برایش نماز میت غائب به جا آوردند.(2)

بیجار، امیر حسام الدین اللاوی الرّومی، او فرزند بختیار و در سرزمین های روم، داری کاخ و خدم و حشم بود. در اواخر حکومت ظاهری­ها، به سرزمین های مسلمانان مهاجرت کرد.حج به جا آورد و اموال بسیاری انفاق کرد. سپس بازگشت و در خانه اش خانه نشین شد و فرمانروایی را ترک کرد. شیخ قطب الدین الیُونینی گفته است: سنش چند سال از صد گذشت و چشمانش کور شد. وی در سال681ق وفات یافت.(3)

بَیْبُغاء، الاشرفی الامیر سیف الدین، به نظر می­رسد پس از 720ق، زمانی نماینده حاکم و امیر کرک در سوریه بود. سپس از آنجا برکنار شد و روانه دمشق گردید. آماده لشکرکشی به «صرخد» شد. وی در سال های پایانی عمرش نابینا گردید. صفدی او را در شمار نابینایان آورده است.(4)

سعد بن أبی وقاص، او هفتمین کسی است که به اسلام گروید. وی در نوزده سالگی اسلام آورد. خود گفته پیش از وجوب نماز اسلام آورده است. در جنگ های بدر، حُدیبه و سایر جنگ ها حضور داشت. او یکی از اعضای شش گانه شورایی بود که عمر بن خطاب، انتخاب کرد. نقل شده است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به هنگام مرگ، از وی راضی بوده است.

ص: 165


1- . همان، ص 110.112.
2- . همان، ص116.
3- . همان، ص124.
4- . همان، ص124.

همچنین گفته شده که وی یکی از ده نفری بوده که به بهشت بشارت داده شده و مستجاب الدعوه بوده است. علت مشهور بودن به این امر، این است که پیامبر درباره اش فرموده باشند: خداوندا دعای سعد را به هدف اجابت برسان.

وی در اواخر عمرش انزوا اختیار کرد و در قصری که در منطقه حمراء الأسد بنا کرده بود، ساکن شد و در آنجا زمینی فراهم کرد و در همان جا دیده از جهان فروبست. بنا به قول اصح به مدینه برده شد و در سال 55ق در مدینه به خاک سپرده شد. او را از نابینایان صاحب نفوذ دانسته اند.(1)

سُوْتای (سودای)، او همان کسی که بر دیار بکر حکومت کرد. بعد از مرگ «النوین إیک باصْمِش» وارد «توماثه» شد و از اوایل حکومت سلطان الجایتو، تا نهایت حکومت فرزندش، سلطان ابوسعید، حکومت کرد. وی در سال 732ق در شهر بَلَدَ که یک شهر ویران در نزدیکی موصل بود، از دنیا رفت. سپس جنازه اش از بَلَدَ به موصل انتقال داده و در مقبره­ای که خود در داخل شهر موصل کنار دجله، بنا کرده بود، به خاک سپرده شد. وی بسیار عمر کرد حتی از یکصد سالگی گذشت. صفدی او را جزء نابینایان دارای مقام و موقعیت اجتماعی می داند.(2)

صاروجا، أمیر صارم الدین مظفری، او امیر مصر بود. بعد از آن که سلطان ملک ناصر امیر سیف الدین تَنْکِز فرماندهی «عَشْرَه» از واحدهای نظامی ممالیک را پیش از رفتن به کرک، به او سپرد، امیر صارم الدین، أغاًله را انتخاب کرد تا با او درباره املاکش صحبت کند. وی به «تنکز» خدمت و احسان نمود. سپس وقتی که سلطان از کرک آمد، او را بازداشت کرد. بعد از گذشت زمان، حدود ده سال او را آزاد کرد و او را به عنوان امیر منطقه صفد برگزید و تجهیز کرد. وی نزدیک دو سال آنجا بود و امیر سیف الدین او را به دمشق در کنار تعدادی از امیران منتقل کرد و در آنجا نزد او بهره برد و حق خدمتگزاری را در حق او ادا کرد. وقتی او را مورد خطاب قرار می داد، به او می­گفت: یا صارم! پیوسته در دمشق بود تا اینکه امیر سیف الدین در ذیحجه سال 740ق در دمشق گرفتار شد. پس از آن، امیر سیف الدین بشتاک آمد و امیر صارم الدین صاروجا را بازداشت کرد و در زمرۀ سایر بازداشتیان هوادار «تنکز» قرار گرفت. سپس فرمانی از مصر آمد تا چشمانش را میل بکشند و کور کنند اما امیر علاء الدین «الطُنبُغا» نائب یُوَیْمات از او دفاع اندکی کرد، ولی ترسید و سکوت اختیار کرد تا اینکه آخر الأمر به فرمانش، چشمان او را میل کشیدند و کور شد. بامداد همان روز فرمان عفو او آمد. علاء الدین حقوق ماهیانه­ای در حد کفایت برایش مقرر کرد و او را به قدس فرستاد. مدتی در آنجا بود و سپس به دمشق بازگشت و تا اواخر سال 743ق در آنجا اقامت گزید و به رحمت خدا رفت.(3)

ص: 166


1- . همان، ص 147-149؛ دانشنامه دانش گستر، ج9، ص737.
2- . نکت الهمیان فی نکت العمیان، ص 153-154.
3- . همان، ص 161-162.

طَقْتُمر، او سلاح دار، یکی از امیران طبل خانه­های دمشق بود که بینایی اش ضعیف شده بود و در جلویش یکی از ممالیکش حرکت می­کرد تا مردم را به او معرفی کند و او به آنان سلام گوید.سپس چهار سال، پیش از مرگش کاملاً کور شد و خانه نشین گشت. سرانجام در یازدهم شوال سال 750ق به رحمت خدا رفت.(1)

عبدالصمد العباسی (104-185ق)، او ملقب به هاشمی و عباسی و عموی خلیفه عباسی، منصور و عاملش در مکه و طائف بود. سپس به عنوان والی مدینه در سال 147ق تعیین شد. مهدی عباسی در سال 159 او را عزل کرد ولی در سال 162ق به عنوان والی الجزیره منصوب نمود. سپس در سال 163ق عزل و زندانی شد. سپس در سال 166ق آزاد و به عنوان والی دمشق تعیین گردید. در آخر عمرش نابینا شد. در شرق بغداد، خیابانی به نام عبدالصمد است.(2)

عبداللّه بن علی، ملقب به امیرالمؤمنین، المستکفی باللّه است.(3) او در ماه صفر سال 333 ق پس از برکناری برادرش، با او بیعت شده، در جمادی الآخره سال 34 دستگیرش کردند و چشمانش را کور نمودند و به زندان انداختند تا سال 338 ق که در چهل و شش سالگی از دنیا رفت.

سفید رو بود و زیبا، بلند قامت بود و بالا بلند، سبک موی بود با چشمانی به غایت سیاه. فرزند کنیزی بود به نام «غصن». خلافتش تداوم نیافت. پس از «المطیع للَّه الفضل بن المقتدر» با او بیعت کردند. ملقب بود به «الوسیم» خوش سیما، و امام الحق نامیده می­شد. به نام «المستکفی» برایش خطبه می­خواندند.کنیه­اش «ابوالقاسم» بود.(4)

علی بن محمد ابوالفتح ابن العمید، پدرش وزیری بلند پایه و مشهور بود و پس از پدرش، بیست و دو ساله بود که وزیرِ رکن الدوله شد. فردی بود هوشمند و حاضر جواب و ادیبی در حد متوسط که از نظم و نثر برخوردار بود. ولی در ناز و نعمت بزرگ شد و خودپسند و متکبر بود. نفس خود را به انجام کارهایی وادار می­کرد که خصلت جوانی ایجاب می­کرد، لذا نظر عضدالدوله از وی برگشت. هنگامی که رکن الدوله از دنیا رفت و مؤید الدوله از اصفهان به سمت ری روان شد، کاتبش صاحب بن عباد را با خود برد و ابوالفتح ابن العمید را واداشت تا به همراهانش قرائت یاد دهد و به او رتبه و مقام قدرت و اختیار داد. سپس به تکبر و خودرأیی و عادت خود ادامه داد. مؤید الدوله از وی ترسید و بین او و عضدالدوله نوشته­هایی درباره­اش ردوبدل گردید. سپس در ماه ربیع الأول سال 366ق او را دستگیر کرد و شکنجه­اش داد و چشمانش را از حدقه درآورد و بینی­اش را برید و ریشش را چید. وی یقۀ ردای خود را شکافت و از آن تکه نوشته­ای که شامل اموال ذخیره و به ودیعت نهاده شدۀ او بود،

ص: 167


1- . همان، ص166.
2- . الاعلام، زرکلی، ج4، ص11؛ نکت الهمیان، ص193؛ تاریخ بغداد، ج7، ص37.
3- . ابن المستکفی بن المعتضد بن طلحة الموفق بن جعفرالمتوکل بن المعتصم بن الرشید بن المهدی بن المنصور.
4- . همان، ص 175-176.

درآورد و در آتش انداخت و به گماشته­اش گفت: هر کاری می خواهی بکن. به خدا قسم حتی یک دانه از اموال پنهان من به شما نخواهد رسید. پس از آن همواره شکنجه شد تا از دنیا رفت.(1)

عمرو بن قیس، وی فرزند أُم مکتوم نابینا، مؤذن رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله است. نام مادرش «أُم مکتوم» عاتکه، دختر عبداللّه بن عاتکه بن عامر بن مخزوم است. در مورد نام عمرو اختلاف نظر است، گفته می شود که نام وی عبداللّه است. همچنین گفته می شود که نامش عمرو است. البته احتمال نام دوم بیشتر است. او پسر دایی خدیجه، یعنی برادر مادرش می­باشد. وی یکی از کسانی است که همراه مصعب بن عُمیر قبل از رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وارد مدینه شد. واقدی گفته است: اندک زمانی بعد از جنگ بدر وارد مدینه شد و پیامبر صلی اللّه علیه وآله در غزوه های خویش، وی را سیزده مرتبه به عنوان جانشین خویش در مدینه قرار داد. همچنین هنگام خروج برای ادای آخرین حج «حجة الوداع» نیز او را جانشین خود قرار داد. وی در جنگ قادسیه حضور داشت و در حالی که پرچم را در دست داشت به شهادت رسید. واقدی می گوید: به مدینه بازگشت و در سال 15ق در آنجا از دنیا رفت. ابو داود و نسائی و ابن ماجه از او روایت کرده اند.(2)

غازی بن القاضی، وی مشهور به ابن واسطی است و در حلب به دنیا آمد. در دیوان مالیات به عنوان نایب رئیس و سپس به عنوان کاتب سپاه، به خدمت مشغول شد. پس از آن به مصر رفت و در سمت های متعددی خدمت کرد. سپس به حلب بازگشت و در حکومت الظاهر بیبرس به عنوان دریافت کننده مالیات منصوب شد. پس از عزل شدن، به مصر بازگشت و در دیوان انشا منصوب گشت. خطی زیبا داشت و نسخه­ای از کتاب المثل السائر را دیدم که با خط بسیار زیبای وی نگاشته شده بود. پس از آن در عصر پادشاهی منصوری منصب مشاوره را بر عهده گرفت. در سال 682ق با امیر بدرالدین بکتوت اقرعی، ملازم گشت و اموال مردم را مصادره و آن­ها را مجازات کردند تا جایی که خبر آزارشان به قضات رسید. سپس تا سال 702ق عهده دار سمت مشاوره حلب، در دولت ناصری شد و پس از برکناری، منصب مشاور حکومتی، در دمشق را بر عهده گرفت. مجدداً عزل شد و در حالی­که چشمانش بسیار ضعیف شده بود، به حلب بازگردانده شد. وی در سال 712ق از دنیا رفت. وی انسان با فضیلتی بود و اشعار و تألیفاتی نیز دارد.(3)

محمد بن احمد، الظاهر باللّه، نام کامل او محمد بن احمد، امیرالمومنین، ابونصر، الظاهر باللّه، بن الامام الناصر، بن المستضیء است. پدرش با او بیعت کرد، سپس وی را برکنار نمود. هنگامی­که برادرش از دنیا رفت، برای دومین بار پدرش با او بیعت کرد، و هنگام مرگ پدرش، جانشین او شد. وفات او سال 623 ق بود. مدت خلافتش نه ماه و نیم بود. با اجازۀ پدرش از او روایت می­کرد.

ص: 168


1- . همان، ص 212-213.
2- . همان، ص218.
3- . همان، ص221.

رخساری زیبا، منشی نیک و خصائلی شایسته داشت. از نیروی بدنی قوی برخوردار بود. سخنانش با «جاموس» در محضر پدرش معروف است. وی در محرم سال 570ق متولد شد و پدرش در سال 585 خطبۀ ولایتعهدی او را بر منابر اجرا کرد. در سال 601ق او را برکنار و مجبورش کرد که به برکناری خود شهادت دهد. سپس در سال 618ق او را به ولایتعهدی بازگرداند. بعد از آن که پدرش ناصر در سال 622ق از دنیا رفت، نزدیک به پنجاه و دو سال داشت که به خلافت رسید. بر جنازه پدرش نماز خواند و سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

پس از آن که پدرش او را از ولایتعهدی برکنار کرد، نامش را در سراسر بلاد از خطبۀ منابر حذف کردند، ولی خوارزم شاه نام او را حذف نکرد و گفت: ولایتعهدی او در نزد من صحیح و ثابت است ولی دلیلی که موجب برکناری­اش باشد، برایم ثابت نشده است. همین امر حجت لشکرکشی به عراق برای رد خطبۀ او شد.(1)

مَرزُبان صمصام الدوله، او پس از پدرش به سلطنت رسید. هنگامی که پدرش از دنیا رفت، نزدیکان و خواص او مرگش را مدتی پنهان و کتمان نمودند. سپس صمصام الدوله را به مرکز خلافت فراخواندند و عهدنامه ای از عضدالدوله ارائه کردند که وی را به جانشینی و سلطنت سفارش کرده و نوشته بود: «ما به ابوکالیجار مرزبان پسر عضدالدوله امور را واگذار کردیم. خداوند به ما و به او حسن انتخاب عطا بفرماید». سپس بر اساس عهدنامه با او بیعت شد. آنگاه از خلیفه الطائع، برایش عهدنامه و لوازم سلطنت از قبیل خلعت و لواء و القاب، درخواست کردند. خلیفه هم همه را برایش فرستاد. سپس صمصام الدوله به تخت نشست و در مقابلش، عهدنامه خوانده شد. پنهان نگاه داشتن مرگ عضدالدوله همچنان استمرار یافت تا همه مقدمات برای حکومت صمصام فراهم شود و اتحاد کلمه به وجود آید.

صمصام الدوله در سال 379ق از بازداشتگاه رهایی یافت و به منطقۀ فارس رفت و حاکم شیراز شد و تا سال 388ق پادشاه آنجا بود تا اینکه دیلمیان در آن منطقه بسط ید یافتند و دارایی­هایی که در اختیار داشت، موجب راضی کردن آن­ها نشد و دیلم بر تیول مادر صمصام و اطرافیانش دست اندازی کرد ولی هزار نفر از مردانش کشته شدند.

سپس آهنگ فتح دژ یاد شده را نمود، اما دژبان آنجا اجازه ورود به نداد. وی کردها را فراخواند و از آن­ها پیمان گرفت و اموال و جواهرات و همۀ دارایی های آنان را گرفت و به سمت اهواز روان شد. چندان از شیراز دور نشده بود که تمام آنچه را همراه داشت، غارت کردند. ابونصر از این حادثه با خبر شد و گروهی از دیلمان را به سمت او گسیل داشت و او را در چهاردهم ذیحجه سال 386ق کشتند. وی هنگام مرگ سی و پنج سال و هفت ماه و هفده روز داشت و نه سال و هشت روز بر منطقه فارس حکمرانی کرد.(2)

ص: 169


1- . همان، ص 235-236.
2- . همان، ص279.

یعقوب بن داود، نام کامل او یعقوب بن داود بن عمر بن عثمان بن طهمان، با ولای سُلَّمی، غلام ابوصالح، عبداللّه بن حازم سُلَّمی است. او حاکم خراسان کاتبِ ابراهیم بن عبداللّه بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی­طالب علیهم السلام بود. پدرش داود و برادرانش، کاتبان نصر بن سیار، کارگزار خراسان بودند. وقتی منصور بر ابراهیم یاد شده غلبه یافت، یعقوب را در زیر زمین زندانی کرد.

یعقوب انسانی کریم و باگذشت بود، بسیار نیکوکار و زیاد صدقه می داد و فضل و احسان فراوانی داشت. مراد و مقصود مردم بود و از سوی مردم مدح و ستایش می­شد. وقتی «منصور» از دنیا رفت و «مهدی» جانشین او شد، به او تقرب جست تا اینکه از نزدیکان او قرار گرفت و مورد اعتمادش واقع شد و شأن و منزلتش در نزد او بالا رفت تا حدی که کاتبانش به دیوان نوشتند که امیر مؤمنین با یعقوب بن داود عقد اخوّت بسته است، لذا «سَلم خاسر» در این باره سرود: به امامی که خلافتش به حق به او هدیه شد و از او گرفته نخواهد شد، بگو: چه خوب همنشین تقوا پیشه­ای برگزیدی و یاور خود ساختی! او برادر دینی تو یعقوب بن داود است.

مهدی به حج رفت و یعقوب همراه او بود. هیچ یک از نوشته­های مهدی بدون نوشته وزیر یعقوب خطاب به امینش برای اجرا، اجرایی نمی­شد. منصور شصت و یک میلیون درهم در بیت المال باقی گذاشته بود. وزیر ابوعبیداللّه به مهدی سفارش می­کرد که در هزینه کردن و حفظ اموال، اعتدال و اقتصاد را مد نظر داشته باشد. هنگامی که او را برکنار کرد، یعقوب بن داود را به جای آن گمارد. سپس مهدی از روی هوی و هوس اموال را خرج لذات و شرب خمر و مجالس غنا می­کرد و یعقوب به تدبیر امور می پرداخت تا جایی که بشار بن برد گفت: ای بنی امیه! بیدار شوید، خواب شما طولانی شد و اکنون خلیفه یعقوب بن داود است. ای قوم! خلافت شما از بین رفت. خلیفة اللّه را در بین آلات موسیقی و نی و عود بجویید. یعقوب از آنچه پیش آمده بود زجر می­کشید، لذا از مهدی خواست او را برکنار کند ولی مهدی قبول نکرد.

رشید اموالش را به او باز گرداند واو را آزاد گذاشت هر کجا که می­خواهد برود.او هم مکه را برگزید و به آن جا رفت و در مکه اقامت داشت تا در سال 187ق و یا به گفته ای 182ق از دنیا رفت.(1)

مشارکت فرهنگی و علمی معلولان

تاریخ اسلام شاهد است که افرادی با اینکه معلولیت داشتند ولی در پیشرفت علمی و توسعه فرهنگی جامعه مؤثر بودند. اینان در واقع اداره فرهنگ و نظام علمی جامعه را بر عهده داشتند و خدمات بسیاری انجام دادند.

از نظر حقوقی مشارکت و حضور این افراد مشهور در مشاغل اجتماعی یا فرهنگی، عرفی را شکل می داده و پدید می آورده که خود این عرف، سند دالّ بر رسمیت و مشروعیت فعالیت معلولان از نظر شریعت اسلامی است. زیرا فعالیت های نخبگان در منظر و مرآی فقهای پاسدار شریعت بوده و اگر

ص: 170


1- . همان، ص 298-300.

فعالیت های متعارف آنان با شریعت و ضوابط دینی تعارض داشت قطعاً آنان جلوگیری و اعلام می کردند. در اینجا بعضی از این افراد معرفی می شوند:

جعفر بن علی، کنیه­اش ابومحمد، نابینا، قاری قرآن، اهل بغداد و یکی از مشهورترین عالمان دینی بود. او به عنوان امام جماعت در مسجد «منصور» نماز عصر روز جمعه را اقامه می­کرد. او بر پدرش و بر حمزة بن عمارة بن الحسن قاری قرآن، و ابی بکر احمد بن العباس بن مجاهد و ابی بکر بن احمد بن ابی قتادة و ادریس بن عبدالکریم الحداد، قرائت کرد. ابوالفضل محمد بن جعفر خُزاعی و قاضی ابوالعلاء محمد بن علی بن یعقوب واسطی، بر او قرائت کردند. وی افزون بر آن، از قاضی ابوالعلاء حدیث روایت کرده و کمی هم از ابن مجاهد و ابی محمد عبدالرحمن بن محمد بن عبیداللّه زهری، نقل حدیث کرده است. وی در سال 373 ق چشم از جهان فروبست.(1)

شافع بن علی، نام کامل او شافع بن علی، بن عباس بن اسماعیل بن عساکر، الکنانی العسقلانی، و مصری است. او نوۀ قاضی رشیدالدین بن عبدالظاهر است که در سال 649ق دیده به جهان گشود و در سال 730ق به رحمت خدا رفت. مدتی در مصر محرر بود تا اینکه نابینا شد، زیرا در سال 680 و در جنگ بزرگ حمص، تیری به او اصابت کرد و به شقیقه­اش خورد و سپس کور شد و خانه نشین گردید تا سرانجام به رحمت ایزدی پیوست.

از شیخ جمال الدین بن مالک و سایرین روایت کرده است و شیخ اثیر الدین، ابوحیان و شیخ علم الدین برازالی و جمال الدین ابراهیم غانمی و سایرین از او روایت نقل کرده اند. وی نظم و نثر بسیاری دارد و کتاب های بسیاری را جمع آوری می­کرد. شهاب بوتیجی معروف به زُحل نقل کرد که او هجده گنجینه نفیس کتب ادبی به جای گذاشت. همسرش بهای هر کتابی را می دانست. تا وقتی که راوی در سال 739ق که از قاهره بیرون آمد، هنوز همسرش از آن کتاب ها می­فروخت. همان منبع نیز نقل کرد که شافع بن علی وقتی کتابی را لمس و برانداز می کرد، می گفت: این همان فلان کتابی است که در فلان وقت به دست آوردم. هر جلدی را که می خواست، بلند می شد و به سمت گنجه­ای که در آن بود می رفت و آن را جوری برمی داشت که گویا همین الآن آن را در آنجا گذاشته است.

سراج وراق به او نامه نوشت و از او خواست نزد فتح الدین بن عبدالظاهر، برای او شفاعت بطلبد. وی نوشت: ای یاریگر دین! مرا یاری کن. چه بسیار که از یاری تو با جاه و مال، کامیاب شده­ام. شفاعت کننده باش و بدان که خدا تو را شافع نامیده و تو این نام را با بهترین عمل مطابقت داده­ای. ارزش تو نزد محمد صلی اللّه علیه وآله پنهان نمی ماند، زیرا ابن عباس از صحابه و اهل بیت است.

ص: 171


1- . همان، ص125.

صفدی بارها در خانه­اش با او ملاقات کردم وقتی در سال 728ق در قاهره بودم به او نامه نوشتم. استدعایی داشتم که کاملاً آن را در زندگی نامه اش در «تاریخ کبیر» آورده­ام. وی پاسخ داد و به من اجازه اعطا کرد. آن پاسخ نیز به صورت نظم و نثر بود و من آن را هم در کتاب تاریخ گنجاندم.

وی تألیفاتی که اجازه نقل آن را به من داد، ذکر کرد و آن­ها عبارت اند از: دیوان شعرش و مناظرۀ فتح بن خاقان موسوم به «شَنف الآذان فی مماثلة تراجم قلائد العقیان» و سیرۀ سلطان ملک ناصر محمد بن قلاون و سیرۀ سلطان ملک منصور قلاون و سیرۀ ملک اشرف خلیل و «نظم الجواهر فی سیرة الملک الناصر» به صورت نظم و «مایشرح الصدور من أخبار عُکا و صُور» و «الإعراب عمّااشتمل علیه البناء الملکی الناصری بسَریاقوس من الإغراب» و «إفاضة أبهی الحُلَل، علی جامع قلعَة الجَبل» و «قلائد الفرائد وفرائد القلائد، فیما للشعراء العصریین من الأماجد» و «مناظرة ابن زیدون فی رسالته» و «قراضات الذهب المصریة فی تقریظ الحماسة البصریة» و «المقامات الناصریة» و «مماثلة سائر ما حل من الشعر وتضمن الآیة الشریفة والأحادیث النبویة من المثل السائر» و «المساعی المرضیة، فی الغزوة الحمصیة» و «ما ظهر من الدلائل، فی الحوادث والزلازل» و «المناقب السریة، المنتزعة من السیرة الظاهریة» و «الدر المنتظم، فی مفاخرة السیف والقلم» و «الأحکام العادلة فیما جری من المنظوم والمنثور من المفاضلة» و «الرأی الصائب فیما لا بد منه للکاتب» و «الإشعار بما للمتنبی من الأشعار» و «تجربة الخاطر فی مماثلة فصوص الفصول» و «عقود العقول مما کتب به القاضی الفاضل فی معنی السعید بن سنا الملک» و «عدة الکاتب» و «عمدة المخاطب» و «شوارد المصائد فیما لحل الشعر من الفوائد» و «مخالفة المرسوم فی الوشی المرقوم». و خود برایم اجازه­ای سرود.(1)

عبداللّه بن الأرقم الکاتب، وی افرادی بود که در فتح مکه مسلمان شد. کاتب پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و ابوبکر و سپس عمر بود. برای مدّتی خزانه دار بیت المال در دوران عمر و عثمان بود. از فاضلان و صالحان صحابه به شمار می­رفت. عثمان به او اجازه داد سی هزار درهم از بیت المال برداشت کند ولی نپذیرفت. سرانجام حدود سال 60ق وفات یافت. بخاری و مسلم و ابو داود و ترمذی از او روایت نقل کرده اند.(2)

عبداللّه بن محمد (ابوسعد تمیمی)، وی قاضی القضاة، شرف الدین و اهل موصل و فقیه شافعی و یکی از بزرگان سرشناس بود. فقه را نزد قاضی مرتضی بن شهرزوری و ابو عبداللّه حسین بن خمیس موصلی فرا گرفت. قرائت سبعه را نزد ابو عبداللّه بارع و قرائت عشره را نزد ابوبکر مزرفی و علم نحو را نزد ابو حسن بن دبیس فراگرفت.

به حلب رفت و در آنجا به درس مشغول شد. دوستش نورالدین، متوجه او شد و زمانی که به دمشق رفت، با وی وارد دمشق شد و در غزالیه تدریس کرد. سپس به حلب بازگشت و متولی امر قضاوت در

ص: 172


1- . همان، ص 155-159.
2- . همان، ص 169-170.

سِنجار و حَرّان و دیار ربیعه شد. سپس به دمشق برگشت و امر قضاوت آنجا را بر عهده گرفت. نورالدین، مدارسی در حلب، حماه، حمص و بعلبک برای وی بنا کرد. خودش هم مدرسه­ای در حلب و مدرسه­ای در دمشق بنا نمود. در اواخر عمر با اینکه قاضی بود، نابینا شد، لذا بابی را در قضاوت شخص نابینا و جواز آن نگاشت. وی در سال585ق درگذشت.

سلطان صلاح الدین به خط خودش نامه­ای به قاضی فاضل نوشت و گفت: قاضی گفته است که قضاوت نابینا جائز است. حال شما، با شیخ ابوطاهر بن عوف اسکندری بنشینید و از وی از احادیثی که در باب قضاوت نابینا وارد شده سؤال کنید.

از آثار وی: «صفوة المذهب فی نهایة المطلب» در هفت جلد. «الإنتصار» در چهار جلد. «المرشد» در دو جلد. «الذریعة فی معرفة الشریعة» و «التیسیر فی الخلاف» در چهار جلد، «مآخذ النظر» و «مختصر فی الفرائض» و «الارشاد فی نصرة المذهب» که تمام نشده و «التنبیه فی معرفة الاحکام» و «فوائد المذهب» در دو جلد و چند کتاب دیگر.(1)

العلاء بن الحسن، معروف به ابوسعید بغدادی و یکی از کاتبان معروف بود. هنگامی که خلیفه در چهاردهم صفر سال484ق اهل ذمه را به پوشیدن لباس معیار مجبور کرد. و آنان را به رعایت شروطی که عمر بن خطاب برای آنها وضع کرده بود، ملزم ساخت، پا به فرار گذاشت.

العلاء از دوران «القائم» منصب دیوان رسائل را عهده دار بود و قائم مقام وزارت گردید. در اواخر عمرش نابینا شد. مدت خدمتش65سال به طول انجامید که در هر روز آن بر وجاهتش افزوده می گشت. قائم مقامی وزارت را نیز بر عهده گرفت.چندین بار بینایی اش را از دست داد. پسر خواهرش «هبة اللّه بن الحسن» از جانب او انشاءات را می­نوشت و بسیار صدقه دهنده و نیکوکار بود. تولدش در سال412ق بود و در روز هجدهم جمادی الاولی سال 497ق دیده از جهان فروبست. خلیفه لقب «امین الدوله» به او داد. محمد بن عبدالملک همدانی گفته: کسی که دانش سیره شناسی را مطالعه کند، می­فهمد که خلیفه و ملوک دیگر به هیچ کس مانند «امین الدوله» اطمینان نداشتند و مشورت دادن و نصیحت هیچ کس مانند نصیحت او نبوده است.(2)

علی بن أبی القاسم (القاضی تاج الدین القزوینی)، او شافعی مذهب، قاضی، امام و دانشمند فاضل، پاکدامن و متقی، بزرگ و با طول عمری بسیار. ملقب به تاج الدین ابوالحسن، ساکن بغداد، متدین و متواضع بود.حدود پنجاه سال در ناحیۀ شرقی بغداد عهده دار امر قضاوت شد. مدتی در مدرسۀ نظامیۀ تدریس کرد تا اینکه کمی بعد از نابینا شدنش در سال 740ق از دنیا رفت.

دوستدار مردم و حکام بود و مردم اعتقاد زیادی به او داشتند. امام الدین افتخاری قزوینی، حاکم بغداد، محلی را برایش درست کرد که مدرسه­ای بود در شرق بغداد در آستانه فراشا، ساختمانش را

ص: 173


1- . همان، ص 177-179.
2- . همان، ص 196-198.

بازسازی و به خوبی تعمیر کرد و او را در آنجا اسکان داد و امر تدریس آنجا و متولی اوقاف آن را به او تفویض کرد و او معروف به همان مدرسه است.

در نظم و نثر و ادب، نوشته­های بسیاری دارد و کتب تصنیف کرده است که برخی از آن­ها عبارت اند از: شرح المصابیح، شرح المقامات الحریرة، کتاب المحیط بفتاوی أقطار البسیط، کتاب العُجاب مع شرحه فی النحو، کتاب الإعجاز مع شرحه فی النحو، کتاب الرُّغاب مع شرحه فی التصریف و کتاب اللطائف و غیره.(1)

علی بن مسهر، او از موالی قریش، حافظ، قاضی موصل و برادر عبدالرحمن قاضی جَبُّل بود. در حدیث او را از ثقات شمرده اند و فقه و حدیث را گردآوری کرد. قضاوت ارمنستان را بر عهده داشت. هنگامی که به آنجا رفت از چشمش اظهار ناراحتی می­کرد. فردی که پیش از او قاضی آنجا بود، به چشم پزشک گفت: میل به چشمش بکش تا کور شود، من هم پولی به تو می­دهم. او هم چنین کرد و بینایی اش از دست رفت و نابینا به کوفه بازگشت. وی در سال 189ق از دنیا رفت، بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه، از او حدیث و روایت نقل کرده اند.(2)

عمر بن میمون، وی از خاندان بحر بن الرماح، ابوعلی، فقیه و قاضی بلخ، حدود بیست سال قضاوت بلخ را به عهده داشت. در این امر مورد ستایش دیگران بود و از او به صبر و علم و نیکی یاد می شد و در واپسین عمر خویش نابینا گشت. ابو داوود گفته ثقه و مورد اعتماد است. در سال 171ق از دنیا رفت.(3)

محمد بن احمد، ابوجعفر سمنانی، او قاضی موصل، شیخ حنفی و ساکن بغداد بود. از «مرجّی و دار قطنی» حدیث نقل می­کرد. خطیب بغدادی گفته:من دربارۀ او نوشته­ام،­ وی بسیار راستگو، حنفی مذهب، فاضل و باورمند به عقیده اشعری بود و دارای تألیفاتی است. ابن حزم از او یاد کرده و می­گوید: سمنانیِ روشن دل، قاضی موصل، از بزرگترین یاران باقلانی و از پیشتازان مذهب اشعری در زمان خود بود، ولی بعدا به تقبیح او پرداخت. وی در سال 444ق از دنیا رفت.(4)

محمد بن احمد مِزی، او امام جماعت موقت مسجد اموی، پیشوای موشکاف بود و در نزد شیخ شمس الدین بن ابراهیم بن ساعد أکفانی، درس خواند. شیخ شمس الدین، او را به خاطر ذهن سرشارش، بسیار ستایش می­کرد. وی «الشاطبیه» را حفظ بود. انواع قرائت­ها را نقل می­کرد. کمی از علوم عربی، در ذهن داشت. در قرار دادن اُسطرلاب و الارباع چنان مهارت داشت که بهتر و با ظرافت تر

ص: 174


1- . همان، ص 199-200.
2- . همان، ص215.
3- . همان، ص217.
4- . همان، ص234.

از قرار دادن او ندیدیم. در زمان حیاتش، اسطرلابش به دویست درهم و بیشتر معامله می­شد و أرباعش به پنجاه درهم و بیشتر به فروش می­رسید. مردم در طول زندگی اش تا حد ازدحام، به او رجوع می­کردند. شاید بعدها قیمت آن بیشتر شده باشد.

وی ابتدا امام جماعت موقت الربوه بود. سپس به مسجد جامع منتقل شد. برخی از زیرکی و حیله بازی های یهودیان را می دانست و به کار می برد. وی نوشته هایی در اُسطرلاب دارد. رساله ای دارد که آن را «کشف الریب فی العمل بالجیب» نامیده است. شعر هم می­گفت. سرانجام در اوائل سال 750ق در شصت سالگی درگذشت.(1)

محمد بن سالم قاضی جمال الدین، او قاضی شافعی شهر حماه بود. یکی از امام جمعه های مشهور که در دوم شوال سال 604ق درحماه به دنیا آمد و روزگاری طولانی زیست و در سال 697ق به رحمت خدا رفت.

در علوم دینی و عقلی، اخبار و روزهای مهم تاریخی، مهارتی خاص داشت. کتاب تألیف می­کرد و درس می داد و برای مردم فتوا صادر می­نمود و بسیار کار می­کرد. آوازه اش در دوردست ها منتشر شد و مشهور گشت. وی یکی از باهوش ترین افراد جهان محسوب می­شد. مدت زمان طولانی امر قضاوت را بر عهده داشت. از حافظ زکی الدین برزالی در دمشق و حماه، روایت نقل کرد. عده­ای از طریق وی به درجات علمی رسیدند. پیوسته بر کار کردن حریص بود. چنان در تفکر و اندیشه فرو رفته بود که از اوضاع و احوال خود و کسانی که با او همنشین بودند، غافل گشته بود. هنگامی که در روز جمعه 14 شوال سال یاد شده، در 94 سالگی از دنیا رفت، پیکرش در مقبره­ای در یَبْرین دفن شد.(2)

نوح بن دَرّاج (درگذشت 182ق/798م)، او از یاران ابوحنیفه و ساکن کوفه بود. مدتی قاضی و والی آن جا بود. وقتی قاضی بود، نابینا شد و به رغم نابینایی به قضاوت ادامه داد. حتی سه سال از نابینایی او گذشت ولی کسی نمی دانست او نابینا شده است.(3)

ص: 175


1- . همان، ص 241-242.
2- . همان، ص 248-250.
3- . الاعلام، زرکلی، ج8، ص50.

نتیجه گیری

شخصیت هایی با اتکا بر منابع متقن تاریخ اسلام معرفی شدند تا نشان داده شود در طول تاریخ اشخاصی در رأس امور بوده و معلولیت هم داشته اند. از این رو بر خلاف تصور برخی، معلولیت با مسئولیت تعارض ندارند بلکه این دو می توانند مکمل یکدیگر باشند.

نابینایان، ناشنوایان، معلولان حرکتی و ذهنی که بخش مهمی از جامعه ایران را تشکیل می دهند، تقنین، نیاز به مناسب سازی و صدها مسئله اجتماعی دیگر دارند. از طرف دیگر مسائل آنان کاملاً تخصصی است و می توان گفت از هر مسئله اجتماعی پیچیده تر است. از این رو لازم است افرادی از جنس خودشان که اطلاعات و تجربه کافی دارند، در مجلس شورا یا در شورای شهر حضور داشته و به طرح مسائل آنان بپردازند.

حل مشکلات معلولان و فعال کردن آنان در عرصه های اجتماعی و نجات آنان از هزاران مشکلی که گریبان گیر آنان است، بستگی به سپردن امور به دست خودشان و راه را برای آنان گشودن دارد، تا در عرصه های اجتماعی حضور یافته و خودشان با درایت و عقلانیت به حلّ مشکلات جامعه خود بپردازند. همه اینها منوط است به اینکه نمایندگانی از آنان در رأس کارها و در نهادهای تصمیم ساز مدنی حضور داشته باشند.

ص: 176

فصل پنجم: بازتاب های اجتماعی

اشاره

ص: 177

معلولان در ایران از جهات آموزشی، اجتماعی و اقتصادی رشد یافته و نسبت به یکصد سال پیش توانسته اند توانمندی های خود را نشان دهند و در فضای جامعه به عنوان انسان های مؤثر معرفی و جایگاه ویژه داشته باشند.

در واقع مثل گروه ها و قشرهای اجتماعی همچون معلمان، دانشجویان، جوانان و کارگران، معلولان هم به مثابه بخشی از جامعه آن هم قشر مؤثر و دارای اهداف راهبردی برای سازندگی ایران مطرح شده اند.

مهم ترین نمود و بازتاب این قشر اجتماعی، حضور آنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر بوده است. در واقع در مهم ترین فرآیندهای انتخاباتی ایران حضور یافته و خود را نشان داده اند.

جامعه شناسان، تحلیل گران اجتماعی و اصحاب رسانه ها، پدیده حضور اجتماعی معلولان را زیر نظر گرفته و به مطالعه آن پرداخته و گاه مطالب و مقالاتی در این باره منتشر کرده اند. بعضی از این نوشته ها را در این فصل می آوریم. هدف این است که بدون توجه به ابعاد اجتماعی معلولان ایران، نمی توان حقوق مدنی آنان و از جمله انتخاب شوندگی و نامزدی آنان را بررسی کرد.

ص: 178

گفت وگو با برخی از نامزدهای دارای معلولیت شوراهای شهر و روستا

گفت وگو با برخی از نامزدهای دارای معلولیت شوراهای شهر و روستا(1)

«توانش» (صفحه ویژه مباحث معلولیت و معلولان روزنامه ایران) در گفت وگو با برخی از نامزدهای دارای معلولیت شوراهای شهر و روستا از برنامه هایشان پرسیده و نظرات آنان را ثبت کرده، گفت وگو و تدوین آنها بر عهده خانم راضیه کباری بوده است.

عزم معلولان برای ساختن شهرهایی دسترس پذیر

خانم کباری درباره اهمیت حضور معلولان در انتخابات شورا می نویسد: شورای شهر؛ عرصه رویارویی نظرات متنوع برای رسیدن به شهری ایده آل در راستای توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. این شورا ها وقتی می توانند کارآمد باشند که نمایندگانی از قشرها و نظرات متفاوت در آن حضور داشته باشند تا با رویکرد توسعه ای، شهری متناسب با نیازهای همه افراد جامعه بسازند. گرچه معلولان در شوراهای پیشین نیز در رقابت های انتخاباتی شوراها شرکت داشتند ولی شاید شورای چهارم تهران با حضور دو چهره نابینا در آن؛ وجهی متمایز از این تعامل را نمایش داد. تجربه حضور دو نابینا در شورای شهر تهران و هم رویکرد اجتماعی جامعه برای سازندگی سبب شده این بار معلولان و نابینایان بسیاری از شهرهای دیگر نیز خود را در معرض انتخاب شدن برای نمایندگی مردم و معلولان بگذارند. مروری بر انگیزه های این افراد و دید آنها نسبت به توسعه شاید بتواند چراغ روشنی برای انتخاب نمایندگان اصلح شوراها باشد. از آنجا که درج نام و عکس کاندیدای انتخابات شهر و روستا خلاف قانون انتخابات است «توانش» تنها به منظور فرهنگ سازی در زمینه حضور افراد دارای معلولیت اقدام به درج این گزارش کرده است. باشد که راه های حضور افراد دارای معلولیت در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی بیش از پیش هموار شود.

در ادامه نظریات کاندیداهای شهرهای مختلف را آورده است:

در شهر ما هیچ کاری برای معلولان نشده است (کاندیدا در مشکین شهر)

کارشناس جغرافیای طبیعی و معلول جسمی - حرکتی و عضو علی البدل شورای مشکین شهر است. او می گوید: در شهر ما تاکنون هیچ اقدامی برای معلولان انجام نشده، دغدغه او مناسب سازی فضای شهری برای استفاده معلولان است.

ص: 179


1- . روزنامه ایران، 21 اردیبهشت 1396.

جامعه معلولان تریبونی برای طرح خواسته هایش ندارد (کاظم رضایی از تهران و ری و شمیرانات)

دکترای جامعه شناسی علوم سیاسی و معلول است. او می گوید: متأسفانه جامعه بزرگ معلولان تاکنون تریبون در خوری برای بیان مطالبات و خواسته های خود نداشته اند. این مهم باعث شده است مدیریت شهری نیز آن گونه که باید، توجهی به کمبود های این حوزه نداشته باشند. نیک می دانیم که با تکرار روش های همیشگی، به نتایج متفاوت نخواهیم رسید. لذا پازل قدرتمند و با اهمیت شورای شهر و مدیریت شهری، اشخاص توانمند و با تدبیری را نیاز دارد که با جامعه بزرگ معلولان آشنا باشند و نیازهای آنان را به طور ملموس بشناسد. روح و اندیشه های بزرگ در کالبد هر انسانی که باشد، شگفتی می آفریند.

معلولیت محدودیت نیست (از پاکدشت)

معلول جسمی - حرکتی و استاد ژنتیک دانشگاه آزاد است. از حوزه پاکدشت آمادگی خود را برای حضور در شورای این شهر اعلام کرده است تا نشان دهد معلولیت محدودیت نیست. وی می افزاید: با اعلام آمادگی برای حضور در شورا، قصد آن دارم که به همنوعانم بگویم ما هم می توانیم در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشیم.

فرصت های برابر معلولان با دیگران (محمدحسن پارسائیان از یزد)

کاندیدای نابینای یزدی که کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دارد؛ انگیزه خود را برای شرکت در این میدان رقابت، در درجه اول تثبیت اصل و خواسته فرصت های برابر بین معلولان و دیگر قشرهای جامعه و نهادینه کردن این فرهنگ عنوان می کند. او می افزاید: در برخی از شهرها، هنوز حضور نمایندگان معلول یک پدیده غیر منتظره به نظر می رسد. در درجه دوم؛ اگر ما بتوانیم وارد یک مرکز تصمیم گیری و تصمیم سازی شویم، می توانیم صدای معلولان را به مسئولان برسانیم.

شعار او در انتخابات «شهر دسترس پذیر برای همه» است. وی ادامه می دهد: البته منافع دسترس پذیری همه افراد جامعه را بهره مند می سازد. او در مورد برنامه دیگرش که تلاش در جهت رسیدن معلولان به مسکن مناسب خود است، می گوید: مسکن مناسب برای همه افراد جامعه یکی از اصول قانون اساسی ماست. قوانینی که در این باره هست، گاه متناقض اند و این دسترسی را محدود کرده است.

فرهنگ سازی عمومی با استفاده از امکانات شهری (علیرضا حیدری رامشه از اصفهان)

کارشناس ارشد روانشناسی و نامزد نابینای اصفهانی که دبیر آموزش و پرورش است، معتقد است: از بیرون شورا، یک فعال مدنی تنها می تواند طرح و برنامه خود را برای پیشبرد امور ارائه دهد اما از درون شورا؛ می تواند به صورت عملی تصویب و اجرای آن را پیگیری کند. من آمده ام تا به صورت عملی نشان دهم اگر شرایط برابر اجتماعی فراهم باشد، معلولان نیز می توانند در اجتماع حضور یابند و خود را اثبات کنند. حضور نابینایان در شوراها، چند نتیجه دارد: اول اینکه فرهنگ سازی می شود و

ص: 180

مردم با توانمندی های این افراد آشنا می شوند. فرهنگ سازی نشان می دهد اگر شرایط برای حضور اجتماعی نابینایان دیگر هم فراهم باشد، می توانند تا همین اندازه توانمند ظاهر شوند. از طرف دیگر نماینده نابینا یا معلول؛ امکانی پیدا می کند تا عملاً از حقوق همنوعان خود دفاع کند. سوم اینکه در کلان شهرها، حضور نماینده معلول، این امکان را فراهم می سازد که به صورت عملی از فضاهای شهری به نفع فرهنگ سازی عمومی استفاده کنند.

این کاندیدای شورای شهر برنامه های خود را برای همنوعان نابینا این گونه توصیف کرد: مثلثی را در نظر بگیرید، یک ضلع این مثلث، فرهنگ سازی و آموزش با استفاده از ظرفیت شهرداری است. آموزش در مورد نابینایان و آموزش به نابینایان. در این فضاها می توان خدمات حرفه آموزی به نابینایان را مد نظر داشت. ضلع دوم این مثلث؛ مناسب سازی و دسترس پذیر ساختن اماکن شهری از نظر فیزیکی است و در ضلع سوم؛ تسهیلگری استفاده معلولان از خدمات شهری می گنجد که می تواند شامل سیاست های تخفیفی به معلولان برای استفاده از اماکن فرهنگی و... باشد.

وی در پایان افزود: حمایت معلولان از کاندیداهای معلول خیلی مهم است. به علاوه وقتی فرد معلول وارد شورا شود، تازه معلولان دیگر باید به او طرح و برنامه بدهند و از او اجرای آنها را بخواهند.

سهم معلولان از بودجه شهرداری لحاظ شود (محمود سلوکی از تهران)

کارشناس ارشد برق و کاندیدای کم بینای پردیس؛ اولویت اول کاری خود را مناسب سازی معابر، بوستان ها، مبلمان شهری، وسایل حمل و نقل، کتابخانه ها و اماکن عمومی می داند. او معتقد است باید شورای راهبردی معلولان در شهرداری شهرهایی چون پردیس هم ایجاد شود. او می گوید: باید ساختاری با عنوان مشاور مدیرعامل در امور معلولان در شهرداری وجود داشته باشد، البته این ساختار باید در همه دستگاه ها دیده شود که بتواند حقوق معلولان را از آن دستگاه ها مطالبه کند. در برنامه ای که من برای معلولان ارائه داده ام، حداقل ده درصد بودجه شهرداری یعنی معادل سهم جمعیتی معلولان، باید به این حوزه اختصاص یابد. رسیدگی به خانواده های دارای چند معلول، مناسب سازی معابر جلوی منازل این افراد، تعمیرات منازلشان، نصب آسانسور و ارائه خدمات درمانی مانند ویلچر نیز از دیگر برنامه های «سلوکی» برای دسترسی بهتر معلولان و برابر سازی فرصت ها برای آنان است.

مشارکت در امور شهر (امیدعلی میرزایی از خرم آباد)

کارشناس جامعه شناسی و نامزد نابینای خرم آبادی معتقد است: ما هم مثل سایر مردم برای اداره شهر خودمان ایده و فکر داریم و می توانیم در اداره شهر مشارکت داشته باشیم. به علاوه معلولان در شورای شهر کسی را می خواهند که صدایشان باشد و حقوق آنها را مطالبه کند. او به مواردی چون مناسب سازی اماکن عمومی و معابر و حذف موانع شهری برای تسهیل حضور معلولان در شهر اشاره می کند و می افزاید: به نظرم ما می توانیم با ایجاد تسهیلاتی چون امکان حضور معلول به همراهی یک یا دو نفر به صورت رایگان در اماکن تفریحی و تاریخی زمینه حضور این افراد را بیشتر مهیا سازیم.

ص: 181

این کاندیدا در پایان ضمن انتقاد از تشکل های معلولان می افزاید: متأسفانه تشکل های ما کم جان هستند و از این رو نمی توانند کاندیدای خودشان را حمایت کنند.

دستاورد حضور نابینایان در شورای چهارم تهران (از تهران و ری و شمیرانات)

جانباز نابینا که سابقه عضویت در شورای شهر تهران را هم دارد؛ در زمینه دستاورد حضور نمایندگان نابینا در این شورا می گوید: نخستین مصوبه شورای چهارم در تهران، رایگان شدن هزینه ایاب و ذهاب معلولان بود. بودجه ای که در سال اول به این امر اختصاص یافت، سه و نیم میلیارد تومان بود که در سال چهارم به 12میلیارد تومان رسید.

او ضمن اشاره به اینکه، با حضور دو نماینده نابینا در شورا و مطالبه حقوق معلولان، بسیاری از نیازهای معلولان در شورا دیده شد، می افزاید: اگر چه شهر دسترس پذیر یک بحث راهبردی است اما امروز این ایده مراحل خوبی را در فرآیند شکل گیری طی کرده است.

او ادامه می دهد: بخشی از قوانین مطروحه در این بحث، مربوط به آیین نامه های سازمان نظام مهندسی است و اینکه در هر ساختمانی که ساخته می شود، ضوابط مربوط به عبور و مرور معلولان رعایت شود و در بوستان ها ضوابط دسترس پذیری برای معلولان شکل بگیرد. در حال حاضر هم نمونه هایی از این بوستان ها آماده شده است.

این جانباز نابینا ادامه می دهد: ما مسئولان مترو را موظف کردیم در زیرساخت هایی که طراحی می کنند، برای ورود افراد با ویلچر، آسانسور تعبیه کنند و محل ورود و خروج معلولان را به صورت صحیح طراحی کنند. البته در مورد مناسب سازی مترو، بحث استفاده از سنسورها شکل نگرفت چون لوکوموتیوهای موجود هوشمند نیستند و به صورت انسانی اداره می شوند و نمی توانند در نقطه مشخص بایستند. تلاش ما این است که مترو، «بی آر تی» و معابر شهری تا حد امکان قابل دسترس شوند. البته از موضوع دسترس پذیری همه قشرها هم کودکان و هم سالمندان بهره مند می شوند.

دیگر عضو نابینای شورای تهران نیز می گوید: دسترس پذیری نسبت به مناسب سازی، معنای عام تری دارد و مصداق های آن را می توان در حمل و نقل عمومی، خرید از فروشگاه ها، خدمات اینترنتی، دسترسی به اداره های شهرداری ها و... یافت. این نامزد به شورای تهران، برای کار در حوزه معلولان، نمره بالاتر از متوسط می دهد. این حقوقدان ادامه می دهد: کار بزرگی که شورای تهران انجام داد این بود که دسترس پذیری را در ادبیات مدیریت شهری وارد کرد و از این پس نمایندگان شوراهای دیگر؛ باید آن را پیگیری کنند. در این شورا کاری که شد این بود که هر قانونی که تصویب شد، اگر به معلولان مرتبط بود، واژه «دسترس پذیری» مستقیم یا غیرمستقیم در آن به کار گرفته شد.

امروز در تبصره دو قانون بودجه سالانه شهرداری، دسترس پذیری پیوست طرح های شهری شده است. به این ترتیب از نظر ادبیات موضوعی و تئوری به جاهای خوبی رسیده ایم.

عضو نابینای شورای شهر در مورد برنامه آینده خود در صورت حضور در شورای پنجم، می گوید: خود معلولان باید ایده های نو را تولید کنند چون کسی بهتر از آنها نسبت به مشکلاتشان مطلع نیست. معلولان همچنین باید در فرآیند عملی شدن این ایده ها هم نظارت داشته باشند تا کار به درستی انجام شود. وقتی معلولی در عمل نشان می دهد که حضورش برای دیگران هم

ص: 182

راهگشاست، در واقع خواسته ما که مشارکت معلولان در همه امور اجتماعی است، خود به خود برآورده شده است. او با استقبال از حضور معلولان برای نامزدی شوراها در سراسر کشور می افزاید: به نظر من در دوره آینده شوراها، دسترس پذیری باید شعار محوری همه دوستان باشد و معلولان در هر شهری، همه برنامه های خود را حول و حوش این موضوع قرار دهند.

***

با کمی کنکاش در فهرست شرکت کنندگان در انتخابات شوراها با حضور گسترده معلولان مواجه شدیم. آنچه در بالا آمد، تنها قطره ای از این دریا بود اما حال که با این استقبال مواجه شده ایم و کسانی از بین معلولان، خود را در معرض انتخاب برای شوراهای شهر و روستا گذاشته اند و در این گرما گرم حزب و باندبازی، کاش جامعه بزرگ معلولان با یک تصمیم جمعی و برای رسیدن به شهرهایی ایمن برای همه مردم، عزم خود را برای فرستادن نمایندگان لایق و فرهیخته به شوراهای شهر و روستا جزم کنند تا هر روز بیش از پیش، شاهد شهرهایی باشیم که همه امکاناتش برای همه قشرهای کم توان و ناتوان قابل دسترس باشند و ای کاش احزاب مورد قبول و مورد نظر مردم نیز به این موضوع توجه ویژه داشته باشند و در انتخاب فهرست های خود سهمی ویژه برای معلولان قائل شوند.

بازتاب انتخابات شوراها در روزنامه ها

بازتاب انتخابات شوراها در روزنامه ها(1)

«مسئولیت فرا سازمانی شورای شهر»، «تعامل شورا و شهرداری به نفع شهر و شهروندان» و «توسعه پایدار شهری و ایمنی شهر و شهروندان» از جمله محورهای اصلی تحولات انتخاباتی در روزنامه های یکشنبه 17 اردیبهشت 96 به شمار می رود. خبرگزاری ایرنا با مطالعه همه روزنامه ها، قسمت های مهم گزارش هر روزنامه را در این مبحث آورده، این گزارش به کوشش مهسا شریفی و شهربانو جمعه تهیه شده است.

مسئولیت فرا سازمانی شورای شهر (روزنامه صبح امروز)

روزنامه های صبح امروز در ارتباط با انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا عنوان هایی چون «مسئولیت فرا سازمانی شورای شهر»، «تعامل شورا و شهرداری به نفع شهر و شهروندان»، «توسعه پایدار شهری و ایمنی شهر و شهروندان»، «تحقق گام سوم در گرو وحدت دوباره»، «شهرداری 60 هزار میلیارد تومان بدهی دارد»، «شهروندان دارای معلولیت حق دارند»، «صدای ما به هیچ جا نمی رسد»، «حضور کاندیداها در انتخابات شورای شهر باید بر اساس لیست باشد»، «سهم ٣٠

ص: 183


1- . www.irna.ir (17 اردیبهشت 96)

درصدی می خواهیم»، «تعیین تکلیف نامزدهای شوراها در ایستگاه پایانی»، «شیشه های خاکستری ساختمان بهشت» و «مطالبات زنان و انتخابات» را بازتاب دادند.

مسئولیت فرا سازمانی شورای شهر (روزنامه آفتاب یزد)

روزنامه «آفتاب یزد» در گزارشی با عنوان «مسئولیت فرا سازمانی شورای شهر»، نوشت: بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ اداره امور کشور باید به اتکای آرای عمومی انجام شود. در اصل یکصدم قانون تأکید شده: «برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان، یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، یا استان صورت می گیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب می کنند. شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آن ها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد، قانون معین می کند.»

تعامل شورا و شهرداری به نفع شهر و شهروندان (روزنامه رسالت)

روزنامه «رسالت» در مطلبی با انتشار عنوان «تعامل شورا و شهرداری به نفع شهر و شهروندان»، نوشت: شورا و شهرداری ارتباط متقابل و دوسویه با هم دارند و تعامل شورا و شهرداری به نفع شهر و شهروندان است. سهیم کردن و مشارکت مردم با انتخاب شوراها در جهت اجرای تصمیمات و توسعه و آبادانی شهر و روستا امری بسیار مهم و ضروری است و مردم با انتخاب افراد اصلح در شوراهای شهر نقش بسزایی در اجرای طرح ها و رفع مشکلات و معضلات سطح جامعه ایفا می نمایند.

توسعه پایدار شهری و ایمنی شهر و شهروندان (روزنامه همدلی)

محسن مهرعلیزاده در یادداشتی در روزنامه «همدلی» با درج عنوان «توسعه پایدار شهری و ایمنی شهر و شهروندان»، نوشت: اهمیت و جایگاه مدیریت به عنوان یک موضوع محوریِ مهم در توسعه شهری کاملاً آشکار است. شهرها به عنوان سکونتگاه های اصلی بشرِ امروز، ویژگی هایی دارند که برنامه ریزی و مدیریت توسعه گرا یکی از الزامات اصلی مدیریت آنها به شمار می رود. شهروندان در طول حیات خود همواره در معرض مخاطرات مخرب مختلفی هستند که در بسیاری از موارد خسارات عمده جانی و مالی را در پی دارد. بر این اساس توجه به «مخاطرات انسان ساز» و «مخاطرات طبیعی» در محیط زندگی بشری بسیار حائز اهمیت است.

وقوع پدیده های مختلفی نظیر زلزله، سیل، نشست زمین، آلودگی هوا و خاک، افزایش جمعیت، ترافیک و غیره همواره مانع اصلی توسعه پایدار جوامع مختلف به ویژه جوامع شهری است. در این مسیر اولین قدم، شناسایی انواع مخاطرات و زمینه ها و بسترهای آن است تا در ادامه، متولیان امر بتوانند با انتخاب راهکارهای مناسب در جهت رفع یا کاهش خسارت حاصل از آن مخاطره اقدام کنند.

ص: 184

تحقق «گام سوم» در گرو وحدت دوباره (روزنامه ابتکار)

روزنامه «ابتکار» در گزارشی با درج عنوان «تحقق «گام سوم» در گرو وحدت دوباره»، نوشت: مدت زمان زیادی تا آغاز تبلیغات کاندیداهای دوره پنجم انتخابات شوراهای شهر باقی نمانده است. در شهرهای مختلف اما شرایط تأیید صلاحیت ها به یک شکل و میزان نیست؛ در شهرهایی همچون اهواز، اصفهان و کرج اصلاح طلبان بسیاری قربانی رد صلاحیت گسترده کاندیداهای این جناح شده اند، در حالی که وضعیت پایتخت کمی متفاوت است. تعداد زیادی از کاندیداهای اصلاح طلب و چهر ه های سیاسی در تهران توانستند از سد هیئت نظارت بر انتخابات شوراها عبور کرده و خود را در معرض رأی مردم بگذارند.

شهرداری 60 هزار میلیارد تومان بدهی دارد (روزنامه ایران)

روزنامه «ایران» در گفت وگویی با محمود میرلوحی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان با انعکاس عنوان «شهرداری 60 هزار میلیارد تومان بدهی دارد»، نوشت: من فکر می کنم اعضای شورای شهر در دوره اول عزمشان را برای اجرای قانون و به فعل درآوردن اصول قانون جزم کردند، البته شرایط مساعدی هم برای قرار گرفتن شوراها در جایگاه خودشان به عنوان پارلمان محلی فراهم شد تا مسائل شهری را مدیریت کنند. به ویژه با توجه به ساختار اقتصادی و سیاسی کشور که تمرکزگرا است و میزان مشارکت مردم را تحت تأثیر قرار می دهد، چرا که مدیریت غیر دولتی آن طور که باید محقق نشده است. بنابراین شوراها می توانند ما را به مدیریت و حاکمیت محلی نزدیک کنند. متأسفانه حاکمیت محلی به علت مسائل مختلفی که در کشور ما وجود دارد، تاکنون اجرایی نشده، اما در کشورهای توسعه یافته و از جمله در مهد دموکراسی دنیا یعنی هندوستان هم نظام فدراتیو اجرا می شود، یعنی ایالت ها اختیارات لازم را دارند و حکومت های محلی تصمیم گیرنده اند.

شهروندان دارای معلولیت حق دارند (روزنامه همدلی)

روزنامه «همدلی» در یادداشتی با قلم مرتضی الویری با عنوان «شهروندان دارای معلولیت حق دارند»، نوشت: امروزه اصل تساوی حقوق معلولان و افراد سالم، مورد توجه همه جوامع قرار گرفته است. مطالعات نشان می دهد که عقب ماندگی های اجتماعی معلولان عمدتاً ناشی از عدم سازگاری وضعیت معلولان و محیط آنهاست و این امر هنگامی روی می دهد که معلولان با موانع فرهنگی، اجتماعی و کالبدی مواجه می شوند.

از دیدگاه برنامه ریزان شهری، شهر سالم، شهری است که تمامی شهروندان بتوانند از فضاهای آن بهره مند شوند. این فضای شهری باید ارائه دهنده خدمات بیشتر به اقشار آسیب پذیر باشد تا این گروه از صحنه جامعه محو نشده و به فراموشی سپرده نشوند. آن بخش از جامعه که به سبب ناتوانی جسمی – حرکتی، عملاً از استفاده از فضاهای شهری محروم شده است، علت را نه در «معلول بودن شهر» که در «معلول بودن خویش» جستجو می کند و خود را از نزدیک شدن به این فضاهای شهری باز می دارد.

ص: 185

صدای ما به هیچ جا نمی رسد (روزنامه ایران)

روزنامه «ایران» در گزارش میدانی درباره مطالبات راننده های تاکسی از اعضای شورای شهر تهران با انتشار عنوان «صدای ما به هیچ جا نمی رسد»، نوشت: از میان همه اقشار جامعه راننده های تاکسی بیشتر از همه با شورای شهر سر و کار دارند. بهبود خدمات سازمان تاکسیرانی، نحوه و ساز و کار تبدیل به احسن کردن خودروها، تعیین نرخ برای آنها، وضعیت ساماندهی آسفالت خیابان ها و اموری از این دست سبب می شود گذر راننده های تاکسی بیش از سایر شهروندان به شورای شهر بیفتد. حال که انتخابات شوراها پیش رو است، به میان آنها رفتیم تا دریابیم مطالباتشان از اعضای شورای شهر چیست؟

راننده های تاکسی های خطی برخلاف مردم کوچه و بازار کاندیدای شورای شهر تهران را به خوبی می شناسند. آنقدرها که حتی می توانند نام تعدادی از آنها را بگویند. آنها معتقدند تصمیمات شورا در حل مشکلاتشان بسیار مؤثر است.

حضور کاندیداها در انتخابات شورای شهر باید بر اساس لیست باشد (روزنامه ابتکار)

روزنامه «ابتکار» در مطلبی با عنوان «حضور کاندیداها در انتخابات شورای شهر باید بر اساس لیست باشد» به نقل از محسن هاشمی مدیر پیشین مترو تهران، نوشت: برای موفقیت در انتخابات شوراها باید راهبرد ثبت نام حداکثری به انصراف حداکثری تبدیل شود تا لیست نهایی با قدرت وارد شورای شهر شود. در این دوره حدود سه هزار نفر ثبت نام کرده اند که از این تعداد 800 نفر برای حضور در لیست امید اعلام آمادگی کردند و از این تعداد قرار است 21 نفر وارد لیست نهایی بشوند، بنابراین برای موفقیت در این انتخابات باید راهبرد حضور و ثبت نام حداکثری به انصراف حداکثری تبدیل شود تا لیست نهایی با قدرت وارد شورای شهر شود.

آخرین خبرها از لیست اصلاح طلبان (روزنامه همدلی)

روزنامه «همدلی» همچنین در گفت وگو با حسن رسولی عضو شورای عالی اصلاح طلبان، عنوان «آخرین خبرها از لیست اصلاح طلبان شورای شهر» را بازتاب داد و نوشت: اصلاح طلبان ظرف سال های اخیر و از ابتدای دهه 90 و پس از عبور از حوادث انتخابات سال 88 به دلیل دور بودن از مسئولیت های دولتی و حکومتی فرصتی پیدا کردند تا با انجام کار کارشناسی دقیق نسبت به آسیب شناسی عملکردهای گذشته این جریان در دهه 80 اقدام کنند. یکی از مهم ترین دستاوردهای این آسیب شناسی رسیدن به این باور راهبری بود که اتحاد و یکپارچگی همه ظرفیت های اصلاح طلبی شرط اصلی و اساسی اثرگذار بودن در سپهر سیاسی ایران است. به همین دلیل تلاش هایی صورت گرفت و نقشه راهی ترسیم شد و متناسب با وقایع و رویدادهای سیاست داخلی پروژه هایی به مرحله اجرا درآمد.

ص: 186

تأخیر در تصمیم (روزنامه آرمان)

روزنامه «آرمان» نیز در گزارشی با عنوان «تأخیر در تصمیم شورای عالی اصلاحات»، نوشت: همزمان با تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، تبلیغات انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا هم از چند روز دیگر آغاز خواهد شد. این احتمال وجود دارد که با آغاز رقابت شورای شهر فضای جامعه بیشتر انتخاباتی شود. البته به رغم اینکه اعلام شده بود شنبه لیست شورای عالی اصلاحات اعلام خواهد شد، اما برخی از تأخیر در اعلام آن خبر می دهند و این احتمال وجود دارد که حتی تا روز اول مهلت قانونی شروع تبلیغات شورای شهر اعلام لیست از سوی شورای عالی به تأخیر بیفتد، زیرا در ابتدا حدود 700 نفر درخواست حضور در لیست شورای شهر تهران را داشتند که بعدها اعلام شد حدود 150 نفر به مرحله بعد راه یافتند.

سهم ٣٠ درصدی می خواهیم (روزنامه شرق)

روزنامه «شرق» در گزارشی با عنوان «سهم ٣٠ درصدی می خواهیم» به مطالبات زنان از شورای شهر پرداخت و نوشت: ایمن سازی فضای عمومی و بی دفاع یا متروک شهری و تغییر کاربری فضای ناامن برای زنان از طریق نور پردازی معابر، ایجاد بازارهای محلی- منطقه ای امن برای دست فروشان به ویژه دست فروشان زن و توقف سیاست کنونی مدیریت شهری مبتنی بر اولویت وسایل نقلیه به انسان ها و سپس حذف بیلبوردهای تبلیغاتی از پل های عابر پیاده به منظور ایمن کردن آن برای رفت وآمد زنان، اختصاص فضایی متناسب برای زنان در وسایل حمل و نقل عمومی به منظور تسهیل تردد و تحرک زنان در فضای شهری، تلاش برای نفی رویکرد متهم انگاری زنان در زمینه بروز آزار خیابانی از طریق فرهنگ سازی، پیام رسانی عمومی و تبلیغات بخش هایی از مطالبات زنان در این بیانیه بود.

تعیین تکلیف نامزدهای شوراها در ایستگاه پایانی (روزنامه جام جم)

روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان «تعیین تکلیف نامزدهای شوراها در ایستگاه پایانی»، نوشت: فرصت بررسی صلاحیت نامزدهای پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا رو به پایان است و نتایج اولیه بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات شوراها امروز اعلام می شود. بر اساس اعلام هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها، نتیجه بررسی صلاحیت نامزدها در این مرحله توسط هیئت های استانی نظارت بر انتخابات شوراها به شخص داوطلب اعلام می شود و امروز به مدت یک روز یعنی تا پایان روز 18 اردیبهشت، فرصت دریافت اعتراض ها در هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراهاست.

شیشه های خاکستری ساختمان بهشت (روزنامه شهروند)

روزنامه «شهروند» در گزارشی با عنوان «شیشه های خاکستری ساختمان بهشت»، نوشت: از میان ٢١ نماینده شورای شهرمان، چند تن را در حد تمییز چهره و صدا می شناسیم و از میان آنها، مواضع چند تن را می دانیم و بر کار چند تن از نمایندگانی که به آنها رأی داده ایم، نظارت داریم. آیا اگر

ص: 187

نماینده ما که صاحب یکی از صندلی های شوراست، چند جلسه به شورا نیاید، متوجه ماجرا خواهیم شد؟ سؤال اینجاست که حق شهروندان از دانستن جزییات جلسات علنی شورای اسلامی شهر تهران چقدر است و وظیفه رسانه ملی در گسترش این شناخت چقدر؟

شفافیت یکی از شاخصه های توسعه یافتگی است و بنابراین هر چه شفافیت در یک جامعه بالا برود، آن جامعه از نظر توسعه یافتگی در موقعیت بهتری قرار می گیرد و شفافیت به پیشرفت فرآیند توسعه کمک می کند.

مطالبات زنان و انتخابات (روزنامه شرق)

روزنامه «شرق» در یادداشتی به قلم سیده فاطمه ذوالقدر با انتشار عنوان «مطالبات زنان و انتخابات»، نوشت: ایران امروز بیش ازپیش نیاز به جامع نگری در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های خود دارد و در نتیجه، تشویق زنان به حضور در انتخابات و حمایت از نمایندگان زن و نیز تشویق زنان برای حضور و مشارکت فعال در عرصه انتخابات سیاسی، به ویژه انتخابات شورای شهر پیش رو فرصتی مناسب برای حمایت از موضوع است.

حضور فعال زنان در مقام های تصمیم گیری در نسبت هایی وسیع تر از پیش، مشروط بر اینکه این زنان نمایندگان طبقات و اقشار مختلف زنان در ایران و نمایندگان طیف های متنوع سیاسی و فرهنگی باشند، می تواند قوانین را به نفع زنان و در جهت کاستن از شرایط تبعیض آمیز علیه زنان در سایر حوزه ها (نظیر آموزش، بهداشت، اقتصاد و اشتغال) تغییر داده یا ارتقا بخشد. امید است در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، کاندیدای اصلح و منتخب، این خواست نیمی از جمعیت را در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها مدنظر قرار دهد و در رأس امور و دستور کار خویش موضوع مطالبات حقوق زنان از جمله عرصه سیاست را مدنظر قرار دهد و در عرصه انتخاب شورای شهر نیز کاندیداهای زن بیشتری را بر کرسی شوراهای شهر ببینیم.

حضور کاندیدای جامعه معلولان در شورای شهر نوید بخش شهری پویا

حضور کاندیدای جامعه معلولان در شورای شهر نوید بخش شهری پویا(1)

این گزارش به تاریخ 28 اردیبهشت ماه 1396 در پایگاه خبری همدان ورزش چاپ و منتشر شده و شامل مجموعه گفت وگوهایی با معلولان شهر همدان است. ابتدا توضیحی آورده و در ادامه مصاحبه ها درج شده است.

ص: 188


1- . پایگاه خبری همدان ورزش، 28 اردیبهشت 1396.

در رقابت های سنگین پنجمین دوره شورای اسلامی شهر حضور کاندیدای جامعه معلولان در این رقابت ها نشان از شهامت و شجاعت و نوید بخش شهری پویا و استانداردهای لازم برای این قشر را می دهد.

برگزاری انتخابات در ایران اسلامی، نشان بلوغ سیاسی و تجلی وحدت و همدلی مردم در تقویت توان ملی و قدرت سیاسی کشور در سطح بین المللی دارد.

وسایل نوین ارتباطی در سال های اخیر جای تبلیغات انتخاباتی سنتی همانند چسباندن تصاویر نامزدها در خیابان ها و راه های عمومی و انتشار بیلبوردهای تبلیغاتی را گرفته است و بسیاری از هواداران نامزدها برای تبلیغ نامزد مورد نظر خود به صفحات شبکه های الکترونیکی به جای تبلیغات کاغذی متوسل می شوند و برخی دیگر نیز از روش نقد طنزآمیز در تبلیغات خود استفاده می کنند که بی تأثیر بر تصمیم رأی دهنده هم نیست.

امسال هم همانند ادوار گذشته برگزاری یک انتخابات سالم، بی طرفانه و پرشور را شاهد خواهیم بود و باید شاهد صیانت از آرای تک تک آحاد مختلف مردم و دوری از هرگونه تخلف باشیم.

حضور حماسی و پرشور مردم در انتخابات، پشتوانه ای بزرگ برای نظام اسلامی به شمار می رود که زمینه ساز توسعه و پیشرفت کشور است.

این روزها با نزدیک شدن به زمان برگزاری پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تب و تاب ستادهای انتخاباتی نامزدها در همدان بالا گرفته است.

بسیاری از اقشار مختلف نمایندگانی برای انتخابات این دوره از شورای اسلامی انتخاب کردند که می توان گفت بعضی از آنان وابسته به کانون های قدرت و ثروت هستند اما در میان تمام تبلیغات پرهیاهو، جامعه معلولان منتخب خود را برای پارلمان محلی آماده کردند که بتوانند در تمام این سال ها حق از دست رفته خود را محقق کنند. در این میان به گفتگوی مردمی در خصوص حمایت از کاندیدای جامعه معلولان پرداختیم.

زهرا مرادی، دانشجوی حقوق

بعضی از اعضای شورای چهارم به دنبال منافع شخصی و تیتر یک خود در صفحه اول روزنامه بودند اما این در حالی است که برخی دیگر خود را واقعاً نماینده مردم می دانستند.

وی با بیان اینکه یکسری سیاسی بازی در شورای چهارم عملکرد آنان را مختل کرده است، افزود: پیگیری های برخی از اعضای شورا به خاطر سیاسی بازی نتیجه نمی دهد.

در خصوص استانداردسازی و مناسب سازی برای معلولان، شورای چهارم نمی توانند عملکرد قابل قبولی ارائه بدهند به طوری که کیوسک های تلفن و عابر بانک ها برای افراد معلول و کوتاه قامت مناسب سازی نشده است.

زمانی که نامزد انتخاباتی جامعه معلولان پا به عرصه رقابت بگذارد، به دلیل اینکه با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده است، به طور قطع مطالبه گری آنان را به حداکثرمی رساند.

افشین سالاری، شهروند همدانی

یک سوم جامعه ای ما را قشر معلول تشکیل می دهند اما خدمات شهری، مناسب سازی و استاندارد سازی برای این اقشار در نظر گرفته نشده است.

ص: 189

قشر معلول هم به عنوان شهروند این شهر محسوب می شوند یا بعضاً در ادارات و مراکز خرید جای خالی رمپ(1) برای این افراد ملموس است.

در دوره های گذشته از شورای اسلامی شهر همدان مشاهده می شود که برخی از اعضای شورا تنها به شعار اکتفا کردند و پای عمل نبودند که امیدواریم با حضور برخی از کاندیدا در این دوره شاهد هم گرایی آنان باشم.

زهرا غلامی، کارمند دستگاه های اجرایی

شورای چهارم عملکرد قابل توجهی از نظر فرهنگی در مناطق محروم نداشته است. بارها این دوره از شورا اعلام کردند که فرهنگسراهایی در مناطق حاشیه شهر به بهره برداری رسیده است اما از امکانات لازم برخوردار نیستند. به نظر بنده اگر شورای شهر اقدام به احداث و افتتاح یک مکان فرهنگی می کنند، باید از صفر تا 100 آن آماده خدمت رسانی برای مردم باشد.

با نگاهی به پیرامون شهر می توان دید که شورای شهر برای سهولت و دسترسی معلولان و جانبازان به خدمات شهری اقدامات شایسته ای انجام نداده است. حضور کاندیدای جامعه معلولان در شورای شهر برای این قشر خاص از می تواند برکات فراوانی همراه داشته باشد.

صغری صیفی از مادران و شهروندان همدان

شورای چهارم شهر از وجود افراد متخصص بهره برد اما با این وجود گاهی دچار روزمرگی شدند و به همین دلیل نتوانستند کارایی لازم را داشته باشند. اگر هر قشری از جامعه نماینده خود را برای پارلمان محلی برگزینند، قطعاً از تخصص لازم برخوردار هستند و بنابراین می توانند مطالبه گری حوزه خود را افزایش دهند.

همانطور که در پنجمین دوره شورای اسلامی شهر نامزد انتخاباتی از جامعه معلولان برخاسته است، نوید از شهری پویا و بانشاط و استانداردهای لازم می دهد.

سبحان جعفری از جوانان همدان

معلولان هم شهروندان این شهر محسوب می شوند اما مناسب سازی برای آنان از جمله سرویس های بهداشتی وجود ندارد. مسئولان استانی باید بودجه ای ویژه ای برای این قشر از جامعه اختصاص دهند و امیدوارم کاندیدای جامعه معلولان دغدغه ای اصلی این شهروندان را حل و فصل کند.

معلولان هم می توانند نمایندگان خود را به مجلس بفرستند (امیر خجسته، نماینده همدان)

امیر خجسته، نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی در نشست صمیمی با اعضای هیئت رئیسه جامعه معلولان و جمعی از معلولان اظهار داشت: معلولان و توانمندان همانند سایر اقشار مختلف مردم می توانند نمایندگان خود را در راستای احقاق حقوق و مطالبه گری به مجلس شورای اسلامی بفرستند.

ص: 190


1- . شیب مناسب از سطح زمین و کف حیاط یا خیابان.

وی بیان کرد: قانون برای اقشار معلول هم اولویت هایی در نظر گرفته است به طوری که استخدام جامعه هدف در ادارات دولتی به نوعی توجه به این قشر خاص می باشد.

وی افزود: در هیچ یک از قانون جمهوری اسلامی حضور معلولان برای ثبت نام در ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شورای شهر منع نشده است و در غیر این صورت موردی مشاهده شده باشد، بررسی و پیگیری های لازم در کمیسیون شورا انجام می شود.

وی با اشاره به اینکه شاهد خریدن رأی توسط برخی از کاندیدا هستیم، تصریح کرد: خریدن رأی با دادن وعده های غذایی و توزیع پول در بین مردم امری غلط و خلاف قانون به شمار می رود که اگر سرنخی از این موضوع به دست آید، قطعاً برخورد قانونی می شود. لازم است که همه آحاد مردم به ویژه جامعه معلولان نماینده خود را به شورای اسلامی شهر همدان بفرستند تا پیگیر مطالبات آنان شوند.

اظهارنظر آقای وکیلی، نابینای حاضر در جلسه

یکی از نابینایان حاضر در جمع به نام وکیلی ابراز کرد: با توجه به اینکه ده درصد از جمعیت کشور را معلولان تشکیل می دهند اما همچنان مناسب سازی در شهرها انجام نشده است که حضور یک نماینده منتخب از جامعه معلولان در شورای شهر الزامی می باشد.

وی با بیان اینکه مسئولان باید به نیازهای توانمندان و معلولان توجه ویژه کنند، اظهار داشت: متأسفانه در حال حاضر شاهد کمرنگ شدن توجه مسئولان به این قشر از جامعه هستیم و حضور کاندیدای جامعه معلولان در شورای اسلامی شهر ضروری است. افراد معلولی در سطوح بالای علمی وجود دارد که این نشان دهنده توانایی این افراد در کسب علم به رغم وجود ناتوانی در برخی ابعاد جسمی، ذهنی، حرکتی و... است.

معلولان از ظرفیت، پتانسیل و توانمندی های بالای برخوردارند و باید بسترهای لازم برای فعالیت کودکان معلول و سالم در کنار هم را فراهم کنیم که این امر لازمه حضور کاندیدای جامعه هدف به شورای اسلامی شهر است.

دیدگاه محمدعلی افشاری، رئیس هیئت مدیره جامعه معلولان استان همدان

علاوه بر اینکه مناسب سازی در شهر استاندارد نیست، در حال حاضر قشر معلول هزینه های زیادی را در بخش های مختلف اعم از درمانی و... پرداخت می کند. برای احقاق حقوق جامعه توانمندان باید یکی از کرسی های شورای اسلامی شهر همدان در اختیار جامعه هدف قرار بگیرد. جامعه معلولان استان همدان از سال 78 پایه ریزی شد که هدف از تشکیل آن نقش حمایتی در کنار سازمان بهزیستی استان است تا حق و حقوق معلولان را مورد پیگیری قرار دهد.

اجرای طرح مناسب سازی و ایجاد رمپ برای معلولان یکی از برنامه هایی است که برای تردد معلولان باید مورد توجه قرار گیرد که از سال 83 تاکنون با وجود تشکیل کمیسیون های مناسب سازی در سطح استان و کمیسیون تخصصی در بهزیستی، این طرح با کندی پیش رفته است.

ص: 191

شورای شهر و حقوق معلولان

شورای شهر و حقوق معلولان(1)

وحید نوروزی استاد دانشگاه، عضو حزب ندای ایرانیان و کاندیدای دوره پنجم شورای شهر تهران درباره انتخاب معلولان نکاتی را مطرح کرده است. او می گوید: شورای شهر و شهرداری باید خود را به مناسب سازی اماکن عمومی برای جامعه معلولان ملزم کند.

معمولاً در برنامه های نامزدهای شورای شهر هیچ توجهی به 15 درصد از مردم شهر نشده و اشاره ای بر آن نمی شود.

مواردی که می توان به آن اشاره کرد:

1. طبق آمار بهداشت جهانی 15 درصد از جمعیت کشورها را افراد ناتوان تشکیل می دهند، شامل افراد دارای معلولیت، کهنسالان و...

2. طبق مفاد کنوانسیون بین المللی افراد دارای معلولیت، وظایف زیادی در این خصوص بر عهده شهرداری و تصمیم گیران شهری است.

3. طبق قانون جامع حمایت از حقوق معلولان مصوب سال 1383 مجلس شورای اسلامی تکالیف مهمی در مورد مناسب سازی معابر، اماکن عمومی و کلیه ساختمان ها و حمل و نقل معلولان و مبلمان شهری بر عهده شهرداری گذاشته شده که تصمیم سازی و تصمیم گیری آن بر عهده شورای شهر است.

برنامه هایی که می توان در شورای شهر برای حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت بررسی کرد، به شرح زیر می باشد:

1. در مجموعه شورای شهر و شهرداری مناسب سازی اماکن عمومی برای تردد راحت جامعه معلولان باید در دستور کار قرار بگیرد و در این راستا در مناطق مختلف شهر اقداماتی باید انجام شود.

2. وظیفه شهرداری و شورای شهر تأمین بهترین امکانات برای رفاه و افزایش رضایتمندی شهروندان در بهره مندی از خدمات عمومی است که در این راستا جامعه معلولان نیز باید به حق و حقوق واقعی خودشان در این زمینه دست پیدا کنند.

3. ارتقای شأن و منزلت انسانی افراد دارای معلولیت به عنوان شهروندانی برابر با سایر افراد و کوشش در راه تخصیص امکانات برابر با سایر افراد جامعه برای آنها در محیط شهری.

4. تلاش در جهت مناسب سازی صد درصدی امکانات و فضاهای شهری از جمله معابر، ساختمان ها، محیط های تفریحی، فضاهای ورزشی، وسایل حمل و نقل عمومی و غیره جهت استفاده افراد دارای معلولیت.

بسیاری از معلولان جامعه ما در توانمندی های فکری، اعتقادی و انجام کارهای خلاقانه حتی از سالم ترین افراد نیز کارآتر هستند به طوری که ما به صورت روزانه با چنین افراد توانمندی روبه رو هستیم که با ابتکار و خلاقیت های بی نظیر سعی می کنند فضای شایسته ای را در مسیر افزایش توانمندی ها فراهم آورند.

ص: 192


1- . www.entekhabkhabar.ir (5 اردیبهشت ماه 96)

لزوم حضور کاندیدای جامعه معلولان در عرصه رقابت انتخابات شوراها

لزوم حضور کاندیدای جامعه معلولان در عرصه رقابت انتخابات شوراها(1)

یکی از اعضای جامعه معلولان استان همدان، درباره انتخابات و نقش معلولان در آن اظهارنظرهایی مطرح کرده که نقل می شود:

در پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر همدان کاندیدای جامعه معلولان به دور از هرگونه شائبه سیاسی، قدرت و ثروت وارد عرصه رقابت شده است. قانون حمایت از معلولان تمهیداتی برای برآوردن حقوق معلولان اندیشیده که نیاز به تبیین بیشتر دارد.

متأسفانه برخی از قوانین مانند بحث مناسب سازی و استفاده برابر از امکانات برای معلولان از طرف برخی از مسئولان مورد بی مهری قرار می گیرد.

افراد معلول همانند هر شهروندی نیازمند استفاده از خدمات عمومی و رفاهی می باشد که متأسفانه هیچ گونه مناسب سازی برای تسهیل در تردد آنان در نظر گرفته نشده است. یکی از دغدغه های موجود معلولان دسترسی غیر آسان برای دریافت پول نقد از عابر بانک های سطح شهر، پمپ بنزین و مطب پزشکان و... می باشد که توجه کمتری به این قشر از جامعه از سوی مسئولان شده است.

افراد معلول همانند هر شهروندی نیازمند استفاده از خدمات عمومی و رفاهی می باشند که متأسفانه هیچ گونه مناسب سازی برای تسهیل در تردد آنان در مناطق عمومی و ... انجام نشده است. مناسب سازی ورودی ها، رمپ ها و آسانسورها به ویژه در دستگاه های اجرایی باید مورد توجه قرار گیرد.

در مجلس شورای اسلامی نمایندگان لایحه ای را به موجب دسترسی آسان معلولان و توجه بیش از پیش به این قشر از جامعه را به شرط بودجه به تصویب رسانده است که بنابراین شرط عملاً این قانون ماهیت خود را از دست می دهد.

از آن جایی که تردد برای معلولان به سختی انجام می شود، در این دوره از انتخابات مسئولان باید یکی از صندوق های رأی را به معلولان اختصاص دهند.

نیاز به حضور کاندیدای جامعه معلولان

مسئول انجمن روشندلان استان همدان درباره انتخاب همدان و نقش معلولان مسائلی را مطرح کرده که نقل می گردد.

نهاد قدرتمند و با اهمیت شورای شهر و مدیریت شهری، نیازمند حضور اشخاص توانمند و با تدبیری از جمله کاندیدای جامعه معلولان است. متأسفانه جامعه بزرگ معلولان تاکنون تریبون در خوری برای بیان مطالبات و خواسته های خود نداشته اند که این مهم باعث شده است مدیریت شهری نیز آن گونه که باید، توجهی به کمبود های این حوزه نداشته باشند.

ص: 193


1- . همدان پرس، گزارش بهارانه، 25 اردیبهشت ماه 96.

نهاد قدرتمند و با اهمیت شورای شهر و مدیریت شهری، اشخاص توانمند و با تدبیری را نیاز دارد که با جامعه بزرگ معلولان آشنا باشند و نیازهای آنان را به طور ملموس بشناسند.

جامعه معلولان از وضعیت کنونی راضی نیستند و امیدواریم کاندیدای انتخاباتی جامعه هدف با پیگیری های لازم و اجرای برنامه های مدون، مطالبه گری این قشر از جامعه را به حداقل برسانند.

در راستای شهری آباد باید سایر شهروندان به جهت پیگیری های مطالبات خود، همنوعان و تمامی معلولان می توانند به کاندیدای مورد نظر جامعه معلولان رأی دهند. این مسیر ها باید از سطح پیاده رو بالاتر و برجسته تر باشد تا نابینایان و کم بینایان بتوانند آن را لمس کنند.(1)

کاندیداتوری معلولان در انتخابات شوراها مصداق بارز موفقیت توانمندسازی

کاندیداتوری معلولان در انتخابات شوراها مصداق بارز موفقیت توانمندسازی(2)

این مطلب به هنگام انتخاب شورای شهر در سال 1392 توسط رئیس سازمان بهزیستی بیان شده است.

همایون هاشمی رئیس سازمان بهزیستی با اشاره به حضور 150 نفر از معلولان و جانبازان به عنوان کاندیدای شورای اسلامی شهر و روستا گفت: کاندیداتوری معلولان در انتخابات شوراها مصداق بارز موفقیت نهضت توانمندسازی در سازمان بهزیستی است. این حرکت و حضور معلولان در شوراهای شهر قطعاً به تسهیل اجرای قانون جامع حمایت از معلولان منجر شده است و می تواند اثرات غیرقابل انکاری در تحقق آرمان شهرهای بدون مانع داشته باشد. مناسب سازی محیط، تسهیل در رفت و آمد و طرح های ویژه شهری برای معلولان نمود تأمین عدالت در دسترسی بوده است و اثرات روانی فوق العاده مثبتی خواهد داشت. وقتی در آرایش عناصر و توزیع امکانات به نیازهای خاص معلولان توجه شود، دیگر کمتر نیازی به کمک یا مداخله دیگران در زندگی روزمره آنها خواهد بود.

دیگر زمان آن رسیده است که به جای ترویج فرهنگ ترحم به معلولان، وظیفه خود در قبال بهینه سازی و مناسب سازی محیط شهری برای تسهیل رفت و آمد و زندگی اقشار خاص عمل کنیم. بدون شک حضور قابل توجه معلولان به عنوان کاندیدای چهارمین انتخابات شوراهای شهر و روستا، نشان از بلوغ اجتماعی جامعه هدف سازمان بهزیستی داشته و همچنین حاکی از توان و اثرگذاری این سازمان در عرصه اجتماع است.

کاندیداتوری معلولان در انتخابات شوراهای شهر و روستا مصداق بارز موفقیت نهضت توانمندسازی در سازمان بهزیستی است زیرا بالغ بر 150 نفر از معلولان و اعضای جامعه هدف

ص: 194


1- . www.tnews.ir (25 اردیبهشت ماه 96)
2- . www.farsnews.com (19 خرداد ماه 1392)

سازمان بهزیستی در سراسر کشور به عنوان کاندیدا در چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستاها ثبت نام و احراز صلاحیت شده اند.

حضور معلولان و اعضای جامعه هدف سازمان بهزیستی در انتخابات شوراهای شهر و روستا نشانگر خود شکوفایی و توانمندی این قشر از جامعه است که با تلاش و اعتماد به نفس خود توانسته اند بر موانع و مشکلات غلبه کنند و خود را به عنوان اعضای مولد مورد نیاز جامعه معرفی کنند.

حضور معلولان در چهارمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستاها می تواند گام محکم و بلندی در جهت احقاق حقوق معلولان و جلب توجه و نگاه ویژه مسئولان به این گروه باشد که برای بهبود شرایط زندگی و تغییر نگرش جامعه به توانمندسازی آنان، بی وقفه می کوشند و باور دارند که معلولیت، محدودیت نیست.

انتظار جامعه معلولان از 174 معلول منتخب شورای شهر و روستا

انتظار جامعه معلولان از 174 معلول منتخب شورای شهر و روستا(1)

اشاره

در آخرین ساعاتی که مشغول نهایی کردن این کتاب برای چاپ و نشر بودیم، خبر ملاقات آقای نحوی نژاد و آقای ربیعی با منتخبان شوراها منتشر گردید. این خبر اهمیت بسیار دارد و خود این رخداد هم، ابعاد مهم و قابل تأمل دارد.

حسین نحوی نژاد معاون توانبخشی سازمان بهزیستی در نشست معلولان منتخب پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا گفت: آرزویمان این است که توانمندی معلولان را به جامعه نشان دهیم و شاهد حضور آنها در مناصب مدیریتی باشیم. اینکه این افراد در ایاب و ذهاب، دسترسی به ادارات، دانشگاه ها، اماکن تفریحی و بسیاری اماکن دیگر دچار مشکل باشند، به معنی عدم برابری با سایر شهروندان است.

وی با بیان اینکه با موانعی روبرو هستیم که زمینه حضور معلولان را در جامعه محدود می کند گفت: 174 نفری که دارای معلولیت بودند، به شوراهای شهر و روستا راه یافتند که از این تعداد چهل نفر منتخب شوراهای شهر و مابقی منتخبان شوراهای روستا هستند.

طرح توانبخشی مبتنی بر جامعه، سی سال است که اجرا می شود که سال گذشته 430هزار معلول روستایی را تحت پوشش قرار دادیم و امسال همان برنامه را در شهرها و حاشیه شهرها اجرا خواهیم کرد. سی شهر محروم را در نظر گرفته ایم که ده شهر در سیستان و بلوچستان، هفت شهر در کرمان و مابقی در سایر استان هاست. همچنین حاشیه کلان شهرهایی چون مشهد را مورد توجه قرار می دهیم.

ص: 195


1- . سایت سازمان بهزیستی کشور، 7 مرداد ماه 1396.

امیدواریم روزی بیاید که هیچ دانشگاه و هیچ مرکز تفریحی و اداره ای نباشد که به علت عدم مناسب سازی مانع حضور معلولان باشد. هیچ گونه انزوا و جداسازی را نمی پذیریم. امروز دنیا قبول نمی کند که اماکنی چون پارک معلولان بسازیم، بلکه باید همه پارک ها برای استفاده معلولان مهیا و مناسب باشند. امروز تأکید ما در شوراها این است که از قید و بند شهر خود خارج شویم.

اولین خواسته ما از اعضای منتخب شوراهای شهر پنجم ایجاد یک شبکه مرتبط و به هم پیوسته است تا یک تفکر و اندیشه در کل کشور به بار بنشیند.

وی خطاب به معلولان منتخب شوراهای شهر و روستا افزود: از نوع ارتباط خود با نمایندگان مجلس استفاده کنید تا قوانین راهگشا و اثربخش در کل کشور برای ارتقای وضعیت همه معلولان تصویب و اجرایی شود.

بیمه سلامت و تأمین اجتماعی خدمات فیزیوتراپی را به شکل محدود ارائه می دهند و خدماتی چون کاردرمانی و... در شمول بیمه نیست و مشغول پیگیری هایی در این زمینه هستیم.

طرح های بسیاری در مناطق روستایی شهرها و حاشیه ها قابل اجراست. دو، سه سال است که طرح های مناسب سازی را برای گروه های مختلف معلولان شروع کردیم و درخواست می کنیم شما پس از ورود به شوراهای شهر این طرح ها را حمایت کنید و در این موضوع مداخله کنید. از شهرداری ها فقط انتظار مناسب سازی فیزیکی را نداریم بلکه مناسب سازی اجتماعی هم یک اصل است و شهرداری ها نباید نسبت به آسیب دیدگان اجتماعی بی تفاوت باشند. امید است با تشکیل یک شبکه منسجم گام های خوبی در آینده برداریم.(1)

از نظر آماری در وضعیت مطلوبی به لحاظ مناسب سازی قرار نداریم

همچنین کاظم مؤمن سرایی، رئیس دبیرخانه پیگیری مناسب سازی کشور نیز در این نشست گفت: خوشبختانه امروز معلولان وارد شوراهای شهر شده اند و مستقیم می توانند پیگیر مطالبات باشند.

از نظر آماری در وضعیت مطلوبی به لحاظ مناسب سازی قرار نداریم، درحالی که زیست شهری در محیطی آرام و بدون دغدغه از انتظارات منطقی و از حقوق همه مردم است.

متأسفانه برخی افراد مناسب سازی را به معلولیت گره می زنند و معتقدند این قشر جامعه آماری محدودیتی دارد و باید به مسائل اساسی و کلان تر شهری بپردازیم و به همین خاطر مناسب سازی را در اولویت های پایین قرار می دهند درحالی که این باور غلط است.

کمبود بودجه از علل عدم مناسب سازی بهینه شهری است و قانونگذار دوازده وظیفه قانونی به شهرداری ها محول کرده که اگر به درستی انجام شود، می توانیم بگوییم بسیاری مشکلات در حوزه مناسب سازی حل می شوند، البته اقداماتی مانند اختصاص ردیف مناسب سازی سال گذشته با پیگیری بهزیستی در بودجه شهرداری ها اعمال شد.(2)

ص: 196


1- . سایت سازمان بهزیستی کشور، 7 مرداد ماه 1396.
2- . www.farsnews.com (7 مرداد ماه 1396)

حضور 174 منتخب معلول در شوراهای شهر و روستا، تلنگری بر وجود صدای گروه های خاموش(1)

علی ربیعی در نخستین نشست معلولان پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستای کشور در محل سازمان بهزیستی افزود: وجود 174 فرد دارای معلولیت در شوراهای شهر و روستای کشور که توانایی های ذهنی و اندیشه های بزرگی دارند می تواند در فصل جدیدی در سیاستگذاری های شهری و روستایی برای افراد دارای معلولیت و نیازهای خاص باشد.

وی ادامه داد: امروز متأسفانه صدای افراد دارای نیازهای خاص کمتر شنیده می شود و کسانی که بلندگوهای بیشتری دارند، صدای خود را به جامعه منتقل می کنند؛ بلندگو ها حقانیت می آورد و برخی ها با تکرار کردن و بلند صدا کردن، واقعیت نمایی می کنند، بنابراین باید شرایطی ایجاد کنیم تا صداهای کمتر شنیده شده، بازتابانده شوند و با برنامه ریزی و سیاستگذاری بر مشکلات غلبه کنیم.

امروز در تعاریف توسعه یافتگی، "توجه به اقشار خاص" یکی از شاخص های توسعه یافتگی به شمار می رود اما فراتر از آن باید به این شاخص به عنوان یکی از شاخص های جامعه اخلاقی و دینی توجه داشت.

میزان توجه به اقشار خاص به عنوان خط کش انسانی و اخلاقی جوامع محسوب می شود به طور مثال توجه به سالمندان یکی از این شاخص ها است اما متأسفانه در دوره های اخیر، سالمندان دارای ناتوانی به نوعی از خانواده ها دور می شوند.

منظور از "توجه" این است که چقدر در سیاستگذاری ها به افراد دارای نیازهای خاص توجه می شود. میزان حرکت روان و فقدان انسدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای افراد دارای ناتوانی، شاخص توسعه یافتگی یک جامعه محسوب می شود. عدالت در این است که برای افراد دارای نیازهای خاص، تبعیض مثبت قائل شویم.

اکنون با نابرابری های منطقه ای روبرو هستیم و باید بکوشیم نابرابری های حاشیه شهرها را نیز از بین ببریم؛ قابل قبول نیست که فردی از خانواده ای فقط ارزش لباسی که پوشیده، یکصد میلیون تومان باشد اما فرد دیگری با 12 میلیون تومان بدهی به سختی زندگی کند. کاهش فقر و محو نابرابری های مختلف نیاز به برنامه ریزی دارد.

وی در ادامه سخنانش به لایحه حمایت از حقوق معلولان اشاره کرد و گفت: این لایحه در دولت تصویب اما در مجلس با مشکلاتی روبرو شد و اکنون تلاش داریم آن را احیا کنیم و نخستین کار ما این است که این لایحه را دنبال کنیم و در صحن مجلس به تصویب برسانیم تا بودجه سال 97 بر اساس آن بسته شود.

حرکت با ویلچر همانند حرکت عابر پیاده

اقدام بعدی ما این است که شهر باید مناسب حرکت معلول و سالمند شود. ما در کمیسیون اجتماعی مصوبه ای گرفتیم که طبق آن حرکت با ویلچر همانند حرکت عابر پیاده تلقی شود چرا که

ص: 197


1- . www.irna.ir (7 مرداد ماه 1396)

قبل از این حرکت با ویلچر به عنوان حرکت با خودرو تلقی می شد و تا سه هفته دیگر آن را در هیئت وزیران مصوب خواهیم کرد.

همچنین باید روی «بردن آموزش به خانه های کودکان ناتوان» کار کنیم، البته ترکیب خانه و محیط اجتماعی و عادی سازی حضور کودکان در سایر افراد جامعه نیز مهم است.

وی در ادامه با اشاره به اهمیت اشتغال برای افراد دارای معلولیت گفت: اولویت برنامه های اشتغال به ویژه اشتغال روستایی برای گروه های هدف سازمان بهزیستی و کمیته امداد است.

همچنین از این به بعد آموزش های فنی و حرفه ای باید متناسب با فیزیک معلولان نیز باشد و نخستین مرکز آموزش فنی و حرفه ای با این هدف در هرمزگان افتتاح شده است.(1)

ص: 198


1- . www.irna.ir

منابع و مآخذ

قرآن کریم

اسحاق پیامبر هدیه الهی، محمد نوری، قم، دفتر فرهنگ معلولین، 1392.

اعلام القرآن، عبدالحسین الشبستری، قم، بوستان کتاب، 1379.

اعلام قرآن، تهران، محمد خزائلی، امیرکبیر، 1371.

اعلام قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، بوستان کتاب، 1385.

امام خمینی و معلولان، علی نوری، توانمندان، 1396.

انسان و سرنوشت، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، 1365.

تاریخ بلعمی، محمد بلعمی، به کوشش بهار و پروین گنابادی، تهران، زوار، 1353.

تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.

ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1384.

تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، ابوالفضل میبدی، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، دانشگاه تهران، 1331-1339.

تفسیر مجمع البیان، ابوعلی الفضل طبرسی، افست: تهران، ناصرخسرو، 1406ق.

تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1353.

تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن،1375.

تلقیح فهوم اهل الاثر، ابن جوزی، لیدن، 1892م؛ چاپ دهلی، 1927م.

توانش صفحه ویژه مباحث معلولیت و معلولان، روزنامه ایران، 1396.

حضرت خضر(ع): (ذوالقرنین، خضر، شعیب)، رضا بهین راد، تبریز، رضا بهین راد، 1384.

حضرت شعیب پیامبر جامعه ساز، محمد نوری، قم، دفتر فرهنگ معلولین، 1394.

حقوق معلولان ایران، علی نوری، صبح صادق، قم، 1394.

داستان پیامبران در کلیات شمس، تقی پورنامداریان، تهران، مؤسسه مطالعات فرهنگی، 1364.

داستان پیامبران، حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، 1390.

دانشنامه بقیع شریف، محمد نوری، صحیفه خرد، قم، 1394.

دانشنامه دانش گستر، به کوشش کامران فانی و دیگران، تهران، 1389.

دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، ناهید، 1377.

دانشنامه ناشنوایان، محمد نوری، تهران، مؤسسه فرجام جام جم، 1387.

دانشوران روشندل، باقری بیدهندی، قم، 1376.

دایرة المعارف

بزرگ اسلامی، بجنوردی، کاظم (سر ویراستار)، تهران، 1380.

ص: 199

دائرة المعارف

قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، 1386.

دکتر خزائلی، به کوشش قدرت اللّه عفتی، قم، دفتر فرهنگ معلولین، 1391.

سیمای حضرت اسحاق(ع)، عین اللّه ارشادی، تهران، نیمروز، 1390.

صبر ایوب: ایوب نبی اسوه معلولان، خدیجه صفی زاده، قم، دفتر فرهنگ معلولین، 1393.

فرهنگ جاودان المیزان، علی تاجدینی، تهران، مهاجر، 1384.

قاموس کتاب مقدس، ترجمه مستر هاکس، تهران، اساطیر، 1377.

الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، به کوشش عبداللّه القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1407ق ؛ دار صادر، 1385ق.

کتاب مقدس، انجمن پخش کتب مقدسه، 1969م.

کلیات شمس یا دیوان کبیر، به کوشش فروزانفر، امیر کبیر، چاپ اول.

لغت نامه، تهران، علی اکبر دهخدا، دانشگاه تهران، 1375.

مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1374.

المعجم المفهرس للکشف آیات القرآن، رضا کیان زاد، تهران، کیان کتاب، 1380.

معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، به کوشش ندیم مرعشلی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا.

معلولان از نگاه امام حسین(ع)، اقدس کاظمی، توانمندان، 1396.

مفردات راغب، به کوشش ندیم مرعشلی، قم، اسماعیلیان، افست از چاپ دار الکاتب العربی.

منشور حقوق معلولان، علی نوری، توانمندان، 1396.

نقد و بررسی اسرائیلیات: در داستان های چهار پیامبر (حضرت شعیب، موسی، یوشع و یونس)، فهیمه کلباسی اصفهانی، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، 1388.

نکت الهمیان و نکت العمیان، خلیل بن ایبک الصفدی، به کوشش احمد زکی، قاهره، 1339ق.

www.datadisability.com

www.etminannews.ir

www.farhang.gov.ir

www.farsnews.com

www.handicapcenter.com

www.iran-newspaper.com

www.irna.ir

www.isna.ir

www.mehrnews.com

www.moi.ir

www.tasnimnews.com

ص: 200

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109