دعا از منظر حضرت آیه الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی

مشخصات کتاب

سرشناسه:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 -

عنوان و نام پدیدآور:دعا از منظر حضرت آیه الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی [کتاب]/تدوین علی رضا برازش.

مشخصات نشر:تهران: انقلاب اسلامی، 1390.

مشخصات ظاهری:150 ص.؛ 21/5×14/5س م.

شابک:25000 ریال:978-964-2951-30-7 ؛ 25000 ریال (چاپ اول) ؛ 25000 ریال( چاپ ششم) ؛ 25000 ریال ( چاپ پنجم ) ؛ 25000 ریال ( چاپ هفتم ) ؛ 40000 ریال(چاپ نهم) ؛ 40000 ریال (چاپ دهم)

وضعیت فهرست نویسی:فاپا(چاپ سوم)

یادداشت:چاپ اول،سوم، پنجم و هفتم:1390.

یادداشت:چاپ نهم و دهم: 1391.

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

یادداشت:نمایه.

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- نظریه درباره دعا

موضوع:دعا

موضوع:دعا -- فلسفه

موضوع:دعا -- احادیث

موضوع:دعا -- جنبه های قرآنی

شناسه افزوده:برازش، علیرضا، 1334 -، گردآورنده

رده بندی کنگره:DSR1692 /د66 د7 1390

رده بندی دیویی:955/0844

شماره کتابشناسی ملی:2409266

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

دعا

از منظر رهبر معظّم انقلاب اسلامی

حضرت آیه اللّه خامنه ای (مدظّله العالی)

تدوین:

علیرضا برازش

ص: 3

تصویر

ص: 4

فهرست مطالب

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

تصویر

ص: 9

تصویر

ص: 10

تصویر

ص: 11

تصویر

ص: 12

تصویر

ص: 13

ص: 14

مقدّمه

ص: 15

ص: 16

اوّلین موضوعی که علاقمند شدم درباره ی آن تحقیق کنم، «دعا» بود(1)، و این امر به اوایل دهه ی شصت برمیگردد. از همان ایّام تقریباً عمده ی آثار مکتوب پیرامون این موضوع را مطالعه کردم، ولی نکته ی بکر و کلیدیِ این مبحث را در نماز جمعه و از زبان خطیب جمعه ی تهران دریافت کردم.

رئیس جمهور وقت و خطیب جمعه ی تهران، حضرت آیه الله العظمی خامنه ای در خطبه های نماز جمعه های رمضان؛ علیرغم وجود موضوع های متعدد عقیدتی و سیاسی و اجتماعی، حداقلّ یک خطبه را به این موضوع اختصاص می دادند و بعضاً در مقدّمه ی بحث، دلیل کنار زدن مباحث دیگر و پرداختن چندباره به دعا را جایگاه ویژه و تقریباً استثنائی دعا در منظومه ی عقاید الهی، بیان می فرمودند.

سه فایده؛ سه دستاورد؛ سه جهت و سه نکته درباره ی دعا؛ بارها و بارها از زبان ایشان شنیده شد و الحقّ که دو نکته ی آن در میان مردم و حتّی متدیّنین و افراد مأنوس با دعا و نیایش، غریب و مغفول بود و

ص: 17


1- ([1]) این تحقیق تحت عنوان «قرآن صاعد» توسّط مؤسّسه ی انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.

هست.

و حتّی در کتب تألیف شده درباره ی دعا و نیایش نیز به نحو شایسته بدان پرداخته نشده است.

استخراج و کسب معارف از دعا؛ مگر دعا کلام معصوم نیست؟ پس چرا محقّقین و مؤلّفین کتابهای عقیدتی آن چنان که از گنجینه ی قرآن و روایات و سخنان اندیشمندان دینی بهره برداری می کنند، از این خزانه ی گرانبها بهره نمی برند؟

این غفلت و نقص فراگیر، بارها و بارها توسط معظّم له هشدار داده شد و برای فتح باب؛ بعضاً نکات بِکر و نابی از معارف پنهان در لابه لای ادعیه را - البته با توجه به محدودیت زمانیِ خطبه ی نماز یا مجلس سخنرانی - بیان می فرمودند.

اجابت و دریافت حاجت؛ اصل نیست؛ مهمّ خودِِ دعاست. رشد و ارتقاء حالت تضرّع؛ انکسار؛ ذلّت و در یک کلام، عبودیّت، خیلی مهمّ تر از دریافت حاجت - حتّی حاجتهای معنوی - است.

توفیقِ هم کلام شدن با پروردگار؛ مناجات و صحبت خودمانی با حضرت حق، خیلی با ارزش تر از پاداشهای دنیوی و حتّی اخروی است.

ایشان این فایده را مهمّ ترین، و درک این اهمیّت را کلیدی ترین نکته ی مبحث دعا می دانستند و می دانند.

امروز با گذشت نزدیک به سه دهه؛ دگربار توفیق یار شد و اولیای موسسه ی فرهنگی، پژوهشی حفظ و نشر آثار حضرت آیهً الله العظمی خامنه ای گردآوری و تدوین مباحث معظّم له پیرامون مساله ی دعا را به حقیر پیشنهاد کردند، و این اوراق ثمره ی این پیشنهاد است.

ای کاش فرصتی پدید می آمد تا صاحب این اندیشه و کلام، خود دست به قلم می بردند و آنچه درباره ی این موضوع بس مهمّ؛ در پسِ اندیشه دارند بر صفحه ی کاغذ جاری میکردند.

ص: 18

ای کاش صاحب قلمی توانا و صاحب فهمی با ذکاوت مأمور تألیف و تدوین این موضوع می شد تا امثال من با ولع آن را مطالعه، بر معلوماتمان افزوده و عقایدمان را اصلاح می کردیم.

ولی تا تحقّق یکی از دو آرمان فوق، بر شما خواننده ی عزیز است به همین اوراق بسنده کنی. نقاط ضعف را به تدوین کننده منتسب بدانی و یقین داشته باشی مطلب بسیار مهمّ تر از آنست که من برایت ترسیم کرده ام. و عمق و ظرافتِ درک و فهمِ صاحبِ بیانات از این مسأله ی مهمّ، بسیار فراتر از آن بوده که با تدوین و چیدمانِ برگرفته از ذهن من؛ به تو منتقل می شود. فاصله را با شناختی که از عمقِ اسلام شناسی و برداشتهای دقیق و ظریف معظّم له داری؛ طی کن.

منبع من برای تدوین این کتاب، نرم افزار جدیدالانتشار «حدیث ولایت» از منشورات مشترک «مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی» و «موسسه ی حفظ و نشر آثار حضرت آیهً الله العظمی خامنه ای» بوده است.

از لطفی که حضرت ذوالجلال نصیبم کرد تا فرصتی را با بیانات رهبر فرزانه در موضوع بسیار مهمّ دعا محشور باشم شاکر؛ و از اعتمادی که اولیاء موسسه ی حفظ و نشر آثار حضرت آیهً الله العظمی خامنه ای به بنده نمودند؛ سپاسگزارم.

رَبِّ أَوزِعنِی أَن أَشکُرَ نِعمَتَکَ الَّتِی أَنعَمتَ عَلَیَّ

علیرضا برازش

تیرماه یکهزاروسیصدونود

ص: 19

ص: 20

فصل اوّل: معانی دعا، إجابت و ذکر

اشاره

ص: 21

ص: 22

دعا چیست؟

رابطه ی قلبی انسان با خدا

رابطه ی دعا، رابطه ی قلبی شما با خداست.1

ارتباط با خدا

روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح، و پالایش کردن ذهن از وسوسه ها.2

ارتباط و اتّکال انسان با خدا

دعا یعنی ارتباط و اتّکال انسان با خدا، آن وقتی هم که انسان در اوج قدرت و پیروزی است باز هم محتاج دعا است؛ باید با خدا حرف بزند، باید از خدا بخواهد. قرآن به پیغمبر ما دستور داد که «إِذا جاءَ نَصرُ اللَّهِ وَ الفَتحُ» وقتی یاری خدا رسید و پیروزی نصیب شد «وَ رَأَیتَ النَّاسَ یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفواجا» و دیدی که مردم دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد می شوند، تازه «فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِره»((1)) تازه اوّل

ص: 23


1- ([1]) سوره ی نصر، آیات 3-1

انابه ی تو است، اوّل عرض نیاز تو به درگاه قادر متعال است. ملت ما از وقتی پیروزی را به دست آورد آستانه ی دعا را رها نکرد. ببینید امروز در جامعه ی ما چقدر دعا و توجّه به خدا زیاد است؛ راز پیروزی ما هم همینهاست.3

رابطه ی انسان با منبع فیّاض

دعا، وسیله ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیّاض علم و قدرت است، و بشر بی رابطه ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم»((1)) 4

تقرُّب و أُنس

خدا را نزدیک خود احساس کردن

دعا یعنی چه؟ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن.5

خدا را حاضر و ناظر دانستن ، خدا را در مقابل خود احساس کردن

همان طور که عرض کردیم، معنای دعا این است که شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس کنید و حاضر و ناظر بدانید. اینکه انسان همین طور طبق عادت چیزی را بر زبان بیاورد و مطالبه ای را ذکر کند- خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز- بدون اینکه در دل خود حقیقتاً حالت طلبی را احساس کند، این دعا نیست؛ لقلقه ی لسان است. «لَا یَقبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دُعَاءَ قَلبٍ لَاه»((2))؛ دل غافل و بی توجّه و سربه هوا اگر دعا کند، خدای متعال دعایش را قبول نمی کند. دلهای آلوده و غرق در

ص: 24


1- ([1]) سوره ی فرقان، آیه ی 77
2- ([2]) الکافی ج:2 ص:473 ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام .

تمنّیات و شهوات نفسانی- که اصلاً غافلند- چگونه دعا خواهند کرد؟ چه توقّعی است که اگر انسان این طور دعا کرد، مستجاب شود؟6

تقرُّب إلی اللّه

نفس دعا کردن، تقرُّب إلی اللّه است.7

انس با خدا

گاهی هم دعا حاجت خواستن نیست، فقط انس با خداست.8

حرف زدن با پروردگار

با خدای متعال سخن گفتن، حرف دل را با او در میان گذاشتن

دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن.9

خود حرف زدن با پروردگار، خود تضرّع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست. این، بالاترین جنبه هایی است که در دعا وجود دارد.10

هرچه که می خواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه می خواهید با او در میان بگذارید،حالا می تواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد.11

این دعاها را در اختیار ما گذاشته اند. کیفیت حرف زدن و مناجات کردن با خدا را به ما یاد داده اند. معین کرده اند که چه حرفهایی را می شود با خدا زد. بعضی از این جملاتِ ادعیه ی مأثوره از أئمّه علیهم السلام هست که اگر این ها نبود، آدم نمی توانست خودش تشخیص بدهد که می شود با خدا با این زبان حرف زد و این طور از خدا خواست و التماس کرد.12

با خدای متعال حرف بزنید؛ مناجات کنید.13

ص: 25

خدا را خواندن

دعا، خواندنِ خداست؛ حالا می تواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که می خواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه می خواهید با او در میان بگذارید.14

دعا، یعنی خواستن و خدا را خواندن.15

بیان خواستهای فطری انسان

اشاره

اگر کسی معنای دعا، مثلاً دعای ابی حمزه ی ثمالی، یا دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه را بفهمد و توجّه کند امکان ندارد از این دعای به این بلندی خسته شود. یعنی این گفتگویی که در این دعا انجام گرفته، بین آن بنده ی برگزیده و شایسته و بامعرفت و خدا، این قدر پُرجاذبه و نافذ و حقیقی است یعنی بیان کننده ی آن خواستهای فطری انسان است که امکان ندارد کسی هیچ وقت از آن خسته شود.16

خواستن

دعا، یعنی خواستن و خدا را خواندن. خواستن، یعنی امیدواری. تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمی کنید. انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس، دعا یعنی امید، که ملازمِ با امید به اجابت است.17

دعا یعنی خواستن و گرفتن از خداوند متعال.18

دعا رقیب ابزارهای مادّی نیست. این طور نیست که وقتی انسان می خواهد به مسافرت برود، یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین این طور نیست که اگر انسان بخواهد وسیله ای به دست آورد، یا پول خرج کند و یا اگر پول نداشت به دعا متوسّل شود و آن وسیله را به دست آورد! معنای دعا این است که شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آن وقت علل مادّی، هرکدام در جای خودشان قرار می گیرند. دعای مستجاب این گونه است.19

ص: 26

عبودیت، خشوع و خاکساری و تضرُّع

روح عبادت

در روایت وارد شده است که «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((1)

مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن.20

بهترین عبادت

در حدیثی آمده است: «أَفضَلُ العِبَادَهً الدُّعَاء»((2)) 21

«أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((3)

مغز هر عبادتی، دعاست. عبادات برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست؛ بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست. لذا دعا، یک نعمت است و فرصت دعا کردن، یک نعمت است.22

در باب دعا، خلاصه ی عرض ما این است که دعا، مظهر بندگیِ در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است، و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که انبیای الهی از اوّل تا آخر، تربیت و تلاششان متوجّه این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند.23

ص: 27


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) الکافی ج:2 ص:466 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .
3- ([3]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

خشوع و خاکساری نزد پروردگار

مطلبِ اصلیِ دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا، این است. اینکه می بینید از قول پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((1)

مغز عبادت دعاست« به خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگیِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامه ی آیه ی شریفه ی «وَ

قالَ رَبُّکُمُ ادعُونِی أَستَجِب لَکُم» می فرماید: «إِنَّ

الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِین.»((2))

اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیّت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است. عزیزان من! هرجا که شما نگاه کردید- چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا- و بدی و فسادی را از ناحیه ی کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است. دعا باید این را بشکند.24

تضرُّع

خودِ حرف زدن با پروردگار، خود تضرّع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست. این، بالاترین جنبه هایی است که در دعا وجود دارد. نفس اینکه انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند، برای انسان یک علوّ مقام و

ص: 28


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

مرتبه است. بشر با تضرّع در پیش خدای متعال است که عروج می کند و اوج می گیرد. بدبختی انسان وقتی است که از خدای متعال غافل شود. سیه رویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند.25

وسیله ای برای رسیدن به حوائج و مقصودها

دعا وسیله است برای رسیدن به حوائج و مقصودها و هرآنچه که انسان می خواهد و آرزو می کند.26

مسأله ی بسیار مهمّی است. خداوند متعال، وسیله ای به انسان داده است که انسان می تواند حوائج خود را - مگر در موارد استثنایی که به آن اشاره می کنم - با آن برآورده کند. آن وسیله چیست؟ خواستن از خدای متعال است.27

وقتی ما به درگاه حقِّ متعال دعا می کنیم، در حقیقت وسیله ای برای رسیدن به حوائج خودمان می جوئیم و راهی به سوی این حوائج می پیمائیم و از آن استفاده می کنیم. این، یک گونه دعا کردن است: دعا برای گرفتن مقصود. این طور نیست که کسی گمان کند همه ی مقاصد، به وسیله ی ابزارها یا وسایل مادّی برای انسانها قابل دسترسی است. بلکه چیزهایی را انسان با دعا باید به دست آورد. البتّه نه دعای تنها و دعای بدون عمل. هیچ فایده ای ندارد که انسان درِ عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند. اما در کنار عمل، در کنار اقدام، در کنار به کار انداختن همّت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار بدهیم. این دعا، حاجات را برای انسان برآورده می سازد. لذا ملاحظه می کنید که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، در میدان جنگ، بعد از آن که همه ی کارها را انجام داده است، دعا هم می کند. بنابراین، یکی از وظایف ماست که دعا کنیم، تا از این راه به حاجات و اهداف و مقاصد خودمان نائل شویم.28

ص: 29

وسیله ای در کنار وسائل دیگر ، یکی از دهها وسیله و سبب و علّت

دعا، وسیله ای در کنار وسایل دیگر است. به قول بزرگان از محققین و متفکّرین ما، همچنان که در عالم وجود، خدای متعال دهها وسیله و سبب و علّت قرار داده است، دعا هم یکی از سببهاست.

وسیله ای بین خدا و بندگان

درِ امید به دعا را به روی خودتان نبندید و این راه و وسیله ای را که خدای متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روی خودتان مسدود نکنید.29

دعا وسیله ای در طول ابزارهای مادّی و نه رقیب آنها

در اینجا، چند سؤال مطرح می شود: یکی اینکه، اگر دعا، چنین نقش معجزآسایی دارد، پس این وسایل دنیوی و این ابزارها و علم و صنعت و نظایر آن چیست؟ جواب این است که دعا رقیب ابزارهای مادّی نیست. این طور نیست که وقتی انسان می خواهد به مسافرت برود، یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین این طور نیست که اگر انسان بخواهد وسیله ای به دست آورد، یا پول خرج کند و یا اگر پول نداشت به دعا متوسّل شود و آن وسیله را به دست آورد! معنای دعا این است که شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آن وقت علل مادّی، هرکدام در جای خودشان قرار می گیرند. دعای مستجاب این گونه است.30

بنابراین، دعا موجب نشود کسی تنبلی کند. دعا موجب نشود که کسی از دانش و علم و ابزار مادّی و علّت و معلولِ طبیعی، دست بشوید؛ نه. دعا رقیب آن ها نیست، بلکه در طول آن هاست. دعا، جورآورنده ی آن هاست.31

ص: 30

در این طور جاها، آدم های یک بُعدی می گویند، دعا و عبادت ما همین است دیگر. ما در راه خدا کار می کنیم و کارمان برای خداست. اما امیرالمؤمنین این طور نمی فرماید. آن کارها را دارد، عبادت هم دارد.32

وسیله ای برای فهمیدن معارف الهی

دعا وسیله است برای فهمیدن معارف الهی.33

أقسام دعا و أنواع سخن گفتن با خدا

درخواست، تمجید و تحمید، و یا اظهار محبّت و ارادت

دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبّت و ارادت است؛ همه ی این ها دعاست.34

دعا، ضرورتاً همیشه با حاجت خواستن همراه نیست

گاهی هم دعا حاجت خواستن نیست، فقط انس با خداست.35

نمونه ای از مصادیق دعا و ذکر

نماز

بهترین اعمال در شب قدر، دعاست. احیاء هم برای دعا و توسّل و ذکر است. نماز هم- که در شب های قدر یکی از مستحبات است- در واقع مظهر دعا و ذکر است.36

دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن و توجّه و ذکر و دعا و توسّل و طلب از خدای متعال و توکل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن.37

ص: 31

انسان در زندگی شخصی اش، گاه بر اثر محنتها و شدّتها و مصیبتها، و در زندگی جمعی اش گاه با حوادث تحول آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک می شود، و گاه با سرگرمی های هوس آلود و غرق شدن در سرخوشی و اشرافیگری و عیش بارگی، از آن دور می افتد. عنصری که می تواند در همه ی این احوال او را به بهشت «ذکر» نزدیک یا نزدیک تر کند، نماز است...و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترین و کامل ترین نمونه و وسیله ی ذکر است.38

نماز جمعه

همین نماز جمعه ی شما مصداق ذکر الهی است. «فَاسعَوا إِلَی ذِکرِ اللَّهِ».((1))

در اینجا آنچه بر دل شما، بر زبان شما، بر حرکات شما باید غالب باشد، یاد خداست. دل به یاد خدا، زبان متذکر به نام مقدّس پروردگار، حرکات دست و پا و جسم هم حرکاتی در جهت یاد پروردگار و اطاعت اوامر الهی. این چیزی که مورد نیاز یکایک ماست، همین است.39

اجابت چیست؟

پاسخ و توجّه و التفات خداوند

استجابت الهی، پاسخ و توجّه و التفات خداست؛ و لو آن خواسته ای که من و شما داریم که ای بسا خیال می کنیم این خواسته به نفع ماست، اما به زیان ماست تحقّق هم پیدا نکند؛ اما «یا الله» شما بی گمان لبّیکی به دنبال خود دارد.40

ص: 32


1- ([1]) سوره ی جمعه، آیه ی 9.

نورانیتی که در دل پدید می آید

اگر انس پیدا کنید، خواهید دید که خیلی از پاسخها همانی است که در همان لحظه به شما داده می شود؛ یعنی آدم نباید خیال کند که پاسخ دعا حتماً همان پولی است که از خدا خواسته است و باید برسد! گاهی اوقات پاسخ، همانی است که در آن لحظه به شما می دهند. آن چنان نورانیّتی در دل شما به وجود می آید که می بینید اصلاً پاسختان را همان ساعت گرفته اید. آن حالتی را که انسان در دعا پیدا می کند، گاهی احساس می کند که دیگر غیر از آن، هیچ چیز نمی خواهد.41

جاری شدنِ طلب، از سرتاپای دعا کننده ، همان پاسخ الهی است

وقتی دیدید طلب، با همه ی وجود از سرتاپای شما جاری شد، بدانید این همان پاسخ الهی است؛ این همان جواب خداست و جواب بعدی هم اجابت است.42

جور شدنِ أسباب و وسائط

برآورده شدن خواسته در چهارچوب قوانین طبیعی

لازم نیست دعا همیشه قوانین طبیعی را به هم بزند و برخلاف قوانین طبیعی عمل کند؛ نه. دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب می شود و خواسته ی شما برآورده می گردد. این قدرت خداست که قوانین را جور می آورد، کنار هم می گذارد و مقصود شما برآورده می شود. البتّه آنجایی که دعای شما با یک قانون الهیِ دیگری تصادم پیدا کند، مستجاب نمی شود. وعده ی الهی حقّ است؛ اما آن وعده هم درست است. آدم هایی که بی کار باشند و در راه اهداف خودشان تلاش نکنند، تضمینی نیست که به هدف و مقصد برسند. حالا شما دعا کن، معلوم است که

ص: 33

این دعا خیلی اقبال استجابت ندارد. البتّه یک وقت هم دیدید مستجاب شد؛ اما تضمینی نیست. در جایی برخلاف یک قانون طبیعیِ مسلّم، شما دعا کنید؛ معلوم نیست تضمینی داشته باشد. اگرچه در مواردی بلاشک دعا قوانین را هم خرق می کند؛ اما این طور نیست که وقتی می گوئیم دعا مستجاب می شود، یعنی دعای شما اگر با قوانین دیگر الهی منافات داشته باشد و عملی همراهش نباشد و یا حتّی خود دعا از روی توجّه هم نباشد، باز مستجاب می شود؛ نه. در دعا، طلب کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه کردن لازم است. این دعا مستجاب می شود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است.43

جورشدن ابزارهای مادّی و عادی و معمولی

خدای متعال در اینجا((1)) دو وعده به این مادر داد: اوّل اینکه این بچه را به تو برمی گردانیم، دوّم اینکه او را از مرسَلین قرار می دهیم. بعد که این بچه را در میان رود خروشان انداخت، به خواهر موسی گفت: «قالَت

لِأُختِهِ قُصِّیهِ»؛ برو دنبالش ببین چه می شود و سرنوشت این بچه به کجا خواهد انجامید؟ تا اینکه این بچه از طریق رود نیل به نزدیک خانه ی فرعون رسید. «فَالتَقَطَهُ

آلُ فِرعَونَ»؛ خانواده ی فرعون او را گرفتند و خدا در دلشان انداخت که او را نگهدارند. زن فرعون گفت که این بچه را برای خودمان نگهداریم: «قُرَّهًَ عَینٍ لِی وَ لَکَ». «حَرَّمنا

عَلَیهِ المَراضِع»؛ پستانها را نگرفت. هرچه دایه آوردند که به این بچه شیر بدهند، پستان آن ها را نگرفت. گرسنه است و شیر می خواهد. در این بین، خواهر موسی آمد و

ص: 34


1- ([1]). اشاره به داستان به آب انداختن صندوق حامل حضرت موسی علیه السلام توسط مادر.

گفت: «هَل أَدُلُّکُم عَلی أَهلِ بَیتٍ یَکفُلُونَهُ لَکُم»((1)

می خواهید من یک مرضعه پیدا کنم؟ ببینید وقتی خدای متعال می خواهد دعا را مستجاب کند و وعده را محقّق نماید، این گونه شرایط را جور می آورد.44

وقتی دعا می کنید که حاجتی از شما برآورده شود، اگر خدای متعال آن دعا را مستجاب کند، استجابتش این است که ابزارهای مادّی و عادی و معمولیِ این خواسته، جور می شود. یعنی خدا جور می آورد. فرضاً شما از کسی طلبی دارید که آن کس طلب شما را نمی دهد. اما یک وقت به دلش می افتد و می آید طلبتان را می دهد. این، یک وسیله است. چه مانعی دارد که دعا این وسیله را برای انسان جور کند؟45

دعا جورکننده ی روال عادی

ضمناً بعضی مواقع، خدای متعال معجزه هم نشان می دهد که آن بحث دیگری است. معجزه در موارد استثنایی رخ می دهد و در غیرِ مواردِ استثنایی، دعا جور کننده ی روال عادی است. وقتی شما از خدا می خواهید حادثه ای اتفاق بیفتد که به آن نیاز دارید، در کنار دعا، باید نیرویتان را هم به کار ببندید. مثلاً اگر احساس تنبلی به شما دست می دهد و دعا می کنید که خدای متعال این احساس را از شما بگیرد، در کنار دعا، باید اراده و همّت نیز به خرج دهید. یعنی در این جا هم، باز وسیله ی مادّی و وسیله ی طبیعیِ دیگری هست که همان همّت کردن است. باید همّت و اراده کنید. هیچ کس خیال نکند که اگر در خانه بنشینیم و به تلاش و اقدام نپردازیم، حتّی اراده هم نکنیم و فقط به دعا مشغول باشیم، خدا حاجاتمان را برآورده می کند؛ نه. چنین چیزی امکان ندارد. پس، دعا در کنار تلاش و با تلاش است. بعضاً خیلی از تلاشها به نتیجه نمی رسد؛ اما همین که دعا کردید، به نتیجه خواهد رسید.46

ص: 35


1- ([1]) سوره ی قصص، آیه ی 1-8.
استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد خواسته نیست

خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیه ی مبارکه ی «قالَ رَبُّکُمُ ادعُونِی أَستَجِب لَکُم»((1))

است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا به زودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواسته ی شما را برآورده می کند؛ همچنان که در دعای شریف ابی حمزه ی ثمالی که در سحرهای ماه رمضان خوانده می شود به همین معنا اشاره می کند. در قرآن فرموده است: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلِیما»((2))؛ اگرچه خدا عالم است و نیازهای شما را می داند، اما شما از خدا بخواهید و به خدا عرض کنید. این آیه را در دعا ذکر می کند. البتّه در دعای شریف((3)): «إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُم رَحِیماً» دارد؛ اما در قرآن «کانَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلِیماً» است. بعد می فرماید: «وَ لَیسَ مِن صِفَاتِکَ یَا سَیِّدِی أَن تَأمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمنَعَ العَطِیَّهً».((4))

امام سجّاد علیه السلام عرض می کند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آن ها خواستند به آن ها ندهی. یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطه ی الهی این است که اگر می گوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این

ص: 36


1- ([1]) سوره ی غافر، آیه ی 60
2- ([2]) سوره ی نساء، آیه ی 32
3- ([3]) دعای ابی حمزه ی ثمالی.
4- ([4]) بحارالأنوار ج:95 ص:82؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .

همان وعده ی الهی است که در همین آیه ای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان می کند: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»((1)

هرگاه بندگان من درباره ی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ می گویم و دعوت و خواسته ی آن کسی را که از من می خواهد و مرا می خواند، اجابت می کنم. هرکس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لِکُلِّ مَسأَلَهً مِنکَ سَمعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِید»((2)

هر سؤالی از خدا، هر خواسته ای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند. حالا کسی که ایمان ندارد، طبیعی است که از این موقعیت مثل خیلی از موقعیتهای دیگر استفاده نمی کند. این وعده ی قطعی الهی است؛ یعنی خدای متعال هر خواسته ای را جواب خواهد داد. این یک وعده است و البتّه هر وعده ای هم شرایطی دارد.47

«أُدعُونی أَستَجِب لَکُم».((3))

هیچ دعایی بی استجابت نیست. استجابت به معنای این نیست که خواسته ی انسان حتماً برآورده خواهد شد ممکن است برآورده بشود، ممکن است به علل و مصالح و موجباتی برآورده هم نشود اما استجابت الهی هست.

معانی ذکر

خود را در برابر خدا یافتن و به او دل دادن

ذِکر یعنی خود را در برابر خدا یافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن.48

ص: 37


1- ([1]) سوره ی بقرهً، آیه ی 186.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:83 ص:58 ؛ أَلرِّضَا علیه السلام .
3- ([3]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

ذکر یعنی همنشینی با محبوب

حالا این ذکر و یاد الهی، مراحلی دارد. ما، آدم ها همه در یک حدّ و در یک مرحله که نیستیم؛ رتبه ی ماها مختلف است. بعضیها از لحاظ روحی در درجات بالا هستند؛ مثل اولیاء و انبیاء و صالحین و اهل دل و اهل معنا. بعضی هم هستند مثل امثال بنده و ماها که به آن سطوح دسترسی ندارند؛ بعضی مان خبر هم نداریم از آنچه که در آن سطوح هست. برای همه ی ما ذکر هست- هم برای آن ها هست، هم برای ما هست- ذکر برای آن ها، همانی است که در روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمود: «أَلذِّکرُ مُجَالَسَهًٌ المَحبُوبِ»((1)

ذکر، همنشینی با محبوب است. این، برای اولیاست. لذّت ذکر برای آن ها لذّت همنشینی است. امیرالمؤمنین علیه السلام در یک روایت دیگر می فرماید؛ «أَلذِّکرُ

لَذَّهًٌ المُحِبِّینَ»((2)

ذکر لذّت عاشقان و محبّان است.49

ذکر یعنی یاد، در مقابل غفلت و نسیان

ذکر یعنی یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسئولیت، غفلت از هنگام حسّاسِ مواجهه با مأموران الهی در عالم ملکوت- عالم بعد از عبور از جسمانیّت- و محاسبه ی بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیین کننده است.50

قرآن به مسلمانها خطاب می کند که: «أُذکُرُوا اللَّهَ ذِکراً کَثِیراً»((3)

خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنی یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهای گوناگون شدن و از

ص: 38


1- ([1]) غررالحکم ص:189.
2- ([2]) غررالحکم ص:189.
3- ([3]) سوره ی أحزاب، آیه ی 41.

مطلب اصلی غفلت کردن؛ این، گرفتاری بزرگ ما بنی آدم است. می خواهند این نباشد. آن وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته اند.51

ذکر، یعنی به یاد بودن، به یاد آوردن، به هوش بودن و توجّه کردن

«ذکر»، یعنی به یاد بودن، به هوش بودن و متوجّه بودن. آیه شریفه ی قرآن می فرماید: «لَقَد

أَنزَلنا إِلَیکُم کِتاباً فِیهِ ذِکرُکُم.»((1)) یعنی قرآن را وسیله ی ذکر و به هوش بودن و متوجّه بودنِ آحاد مسلمانان معرفی فرموده است؛ زیرا بسیاری از مردم، در طول زمان دچار غفلت از حقایق عالم و در رأس همه، غفلت از ذات مقدّس پروردگار بوده اند.52

ذکر به معنای یاد تکلیف و یاد نعمت الهی است، نه فقط ورد و اوراد

ذکر، فقط وِرد و اوراد و امثال این ها نیست. اورادی که وجود دارد، یکی از وسایل ذکر است؛ اما ذکر به معنای یاد خدا و یاد تکلیف و یاد نعمت الهی است؛ «وَ اذکُرُوا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانا».((2)) اگر در قرآن ملاحظه کنید، در موارد متعدّدی به «یاد نعمت خدا» اشاره شده است.53

ذکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن

برای پیشگیری و نیز درمان این آفت بزرگ، دین خدا «ذِکر» را به انسان آموخته است. ذِکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن.54

ص: 39


1- ([1]) سوره ی أنبیاء، آیه ی 10.
2- ([2]) سوره ی آل عمران، آیه ی 103.

ذکر یعنی دوری از غفلت

موضوع ذکر و هدایت را به عنوان مسأله ی اصلی و اساسی خودمان مورد توجّه قرار دهیم. پس ملت ما، امروز از جمله ی موضوعهایی که احتیاج دارد به درستی به آن توجّه کند، موضوع ذکر و دوری از غفلت است.55

ذکر یعنی بیدارباش

«إِن هُوَ إِلَّا ذِکرٌ لِلعالَمِینَ».((1))

این ذکر است، یاد است، تذکّر است، هشدار است، بیدارباش برای همه ی بشر است.56

ذکر، مانعِ رفتن به سمتِ معصیت

خوب، حالا ذکر چیست؟ حضرت باقر در همین روایت، «ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَال» را معنا کرده اند: «وَ هُوَ أَن یَذکُرَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عِندَ المَعصِیَهً یَهُمُّ بِهَا»؛ وقتی که می رود به سمت معصیت، ذکر خدا او را مانع بشود. ذکر؛ یاد کند خدا را و این معصیت را انجام ندهد؛ انواع معاصی را؛ خلاف واقع گفتن، دروغ گفتن، غیبت کردن، حق را پوشاندن، بی انصافی کردن، اهانت کردن، مال مردم را، مال بیت المال را، مال ضعفا را تصرف کردن یا درباره ی آن ها بی اهتمامی به خرج دادن. این ها گناهان گوناگون است. در همه ی این ها، انسان توجّه کند به خدا؛ ذکر خدا مانع بشود از اینکه انسان به سمت این گناه برود. «فَیَحُولُ

ذِکرُ اللَّهِ بَینَهُ وَ بَینَ تِلکَ المَعصِیَهً»((2))؛ و هو قول اللَّه عزّوجلّ «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا».((3)) بعد حضرت می فرمایند که این، تفسیر آن آیه است که فرمود:

ص: 40


1- ([1]) سوره ی یوسف، آیه ی 104.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:66 ص:379. أَلبَاقِرُ علیه السلام
3- ([3]) سوره ی اعراف، آیه ی 102.

«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ»؛ وقتی شیطان به این ها تنه می زند، گذرنده ی شیطان این ها را مس می کند؛ یعنی هنوز درست به جانش هم نیفتاده، «تَذَکَّرُوا»؛ فوراً این ها متذکّر می شوند. «فَإِذا هُم مُبصِرُونَ»؛ این ذکر موجب می شود که چشم این ها، بصیرت این ها باز بشود. معنای «ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ» این است.

در صدر روایت بعدی که مورد توجّهِ من است، تقریباً عباراتش شبیه همین روایتی است که خواندم و همان سه چیز را ذکر می کند. در آن روایت، «وَ ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ» را داشت، در اینجا و در روایتی که حضرت ابی عبداللَّه علیه السلام می فرماید، آمده است: «وَ ذِکرُ اللَّهِ فِی کُلِّ مَوطِن»؛ انسان در همه جا ذکر خدا کند. اما آن نکته ی مورد توجّه این است که می فرماید: «أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ سُبحَانَ اللَّهِ وَ الحَمدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکبَر»؛ اینکه می گویم در همه حال ذکر خدا را بگوئید، مقصودم این نیست که بگوئید سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا إله الّا اللَّه و اللَّه اکبر. این، ذکر لفظی است. «وَ إِن کَانَ هَذَا مِن ذَاک»؛ اگرچه این هم ذکر است، این هم مطلوب است، این هم شریف است و خیلی باارزش است؛ اما مقصود من فقط این نیست، بلکه «وَ لَکِن ذِکرُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فِی کُلِّ مَوطِنٍ إِذَا هَجَمتَ عَلَی طَاعَهً أَو عَلَی مَعصِیَهً»((1))

- هَجَمتَ یا هَمَمتَ. نسخه ای که من دیدم، هَجَمتَ است. احتمال می دهم هَمَمتَ باشد- وقتی به سمت طاعت خدا می روی، یا به سمت معصیت خدا می روی، یاد خدا باشی. این «یاد خدا بودن» مورد نظر است؛ این ذکر «اللَّه». البتّه این اذکاری که در روایات ما، در این دعاها، در این اوراد گوناگون، تسبیحات حضرت زهرا و بقیه ی اذکاری که هست- این ها همه وسائل ذکرند، این ها

ص: 41


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:145 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

کپسولهای ذکرند- ذکر شده است، انسان باید این ها را با توجّه به معانی و حقایقشان بر زبان جاری کند؛ توجّه پیدا کند. البتّه این ها خیلی باارزش است.57

ص: 42

فصل دوّم: اهمیّت دعا و ذکر

اشاره

ص: 43

ص: 44

اهمیّت دعا

توفیق دعا، علامت لطف پروردگار

اگر کسی توفیق دعا پیدا کند دعای با توجّه و با حال باید بداند مورد لطف پروردگار قرار گرفته است و اجابت در مرحله ی بعد است.58

همین که انسان با خدای متعال انس پیدا می کند، با خدا حرف می زند، این لطف الهی است و توفیقی است که خدا به انسان داده است. خود این «یا اللَّه» متضمن اجابت پروردگار است.59

دعا، بیمه کننده ی انسان در مقابل جلوه های مادّی

اگر می خواهید در مقابل دشمن، استوار باشید، باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید. اگر می خواهید از کسی و چیزی نترسید، باید رابطه ی خود را با خدا قوی کنید. اگر می خواهید در مقابل جلوه های مادّی تکان نخورید و نلغزید، باید خود را با دعا و تضرّع بیمه کنید.60

دعا، مظهر بندگیِ در مقابل خداوند

در باب دعا، خلاصه ی عرض ما این است که دعا، مظهر بندگیِ در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است، و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که

ص: 45

انبیای الهی از اوّل تا آخر، تربیت و تلاششان متوجّه این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند.61

دعا، بهترین مضامین سرشار از معارف الهی

دعا، خواندنِ خداست؛ حالا می تواند به زبان فارسی یا به زبان خودتان باشد؛ هرچه که می خواهید با خدا حرف بزنید؛ این، دعاست. هرچه می خواهید با او در میان بگذارید... البتّه دعاهای مأثور از أئمّه علیهم السلام بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آن ها را باید دانست و بایستی به آن ها متوسّل شد.62

دعا، دارای تأثیرات معجزآسا بر روی دل انسان

این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسایی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده می کند.63

دعا، معنادهنده ی حیات انسان

می گوید که باید به درِ خانه ی خدا بروید: «قُل مَا یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم.»((1)) باید دعا کنید. «وَ قَالَ رَبُّکُمُ أُدعُونی أَستَجِب لَکُم.»((2))

باید دعا کنید تا از خدا جواب بشنوید. حیات انسان، جز در رابطه با خدا، معنا ندارد.64

دعا، اسلحه ای مایه ی نجات

دعا به انسان توانایی و قدرت می دهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم می کند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبی مکرّم نقل شده است که فرمود: « أَ لَا أَدُلُّکُم عَلَی سِلَاحٍ یُنجِیکُم مِن

ص: 46


1- ([1]) سوره ی فرقان، آیه ی 77.
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

أَعدَائِکُم»؛ اسلحه ای را به شما معرفی کنم که مایه ی نجات شماست؛ «تدعون ربّکم باللّیل و النّهار فإنّ سلاح المؤمن الدّعاء».((1)) در مواجهه ی با حوادث، توجّه به خدای متعال، مثل سلاح بُرنده ای در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرّم اسلام همه ی کارهای لازم را انجام می داد؛ سپاه را می آراست، سربازان را به صف می کرد، امکانات لازم را به آن ها می داد، توصیه های لازم را به آن ها می کرد، اشراف فرماندهیِ خودش را اعمال می کرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو می زد، دست به دعا بلند می کرد، تضرّع می کرد، با خدای متعال حرف می زد و از او می خواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم می کند.65

دعا، کلید همه ی خزائن الهی

کلامی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که ایشان - بنا بر نقل - فرموده اند: «ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدِکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ فِیهِ مِن مَسأَلَتِهِ.»؛ «خدای متعال، به این که به تو اذن داد از او بخواهی، کلید همه ی گنجینه های خود را در دست تو قرار داد.» پس، اذنی که خداوند متعال داد تا هر چه می خواهی از او بخواهی، کلید همه ی خزائن الهی است. اگر انسان این کلید را به شکل درست به کار ببرد - از خدا بخواهد - مسلّماً آن را در اختیار انسان می گذارد. «فَمَتَی شِئتَ استَفتَحتَ بِالدُّعَاءِ أَبوَابَ خَزَائِنِهِ.»((2)) هروقت بخواهی، به وسیله ی دعا، درِ خزائن الهی را باز می کنی. ببینید! این، مسأله ی بسیار مهمّی است. چرا انسان خود را از این وسیله ی مهمّ محروم کند؟!66

ص: 47


1- ([1]) الکافی، ج 2، ص 468، الرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) بحارالأنوار ج:74 ص:205 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .

دعا، آشکارکننده ی محتوای ذهن دعاکننده

علاوه بر اینها دعا محتوای ذهن دعا کننده را برای مستمع و مخاطب واضح و آشکار می کند. وقتی شما دعای کسی را گوش می دهید که با خدا حرف می زند می توانید از دعای او، از خواهش او کشف کنید که این چگونه انسانی است، حقیر است یا عظیم است، کوتاه بین است یا بلندنظر و بلندهمّت است، مؤمن است یا مردد است، دعا چیز عجیبی است.67

دعا، دارای نقش مؤثّر در سازندگی

کسی خیال نکند در زندگی ملتی که در حال سازندگی است، دعا و تضرّع نقش زیادی ندارد. به عکس، ملتی که راه دشواری را در پیش روی خود دارد و می خواهد کار بزرگی را انجام دهد، در کنار کار و تلاش و مجاهدت، لازم است که باب گشاده ای برای دعا و توجّه به پروردگار و استمداد از خداوند قرار دهد. شما در تاریخ اسلام مشاهده می کنید که معصومین علیهم السلام، از جمله خودِ نبیّ اکرم و امیرالمؤمنین6، در میدانهای جنگ، در صحنه های پرخطر و در هنگام کارهای بزرگ، دست توسّل و دعا باز می کردند. کسی نمی تواند بگوید که پیغمبر و مسلمانان صدر اسلام، تلاش و کار نمی کردند. بالاتر از تلاش آن ها دیگر تلاش وجود ندارد. در آن ده سال که پیغمبر حاکمیت جامعه ی اسلامیِ آن روز را در اختیار داشت، سالهایی یکسره توأم با کار و تلاش بود. اما درعین حال، با وجود آن کار و تلاش و در کنار آن، دعا و تضرّع و انابه و استغفار و طلب و مسئلت از پروردگار عالم هم جای خود را داشت.68

دعا و فرصت دعا کردن، یک نعمت

لذا دعا، یک نعمت است و فرصت دعا کردن، یک نعمت است. در وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام این معنا وارد شده است:

ص: 48

«إِعلَم أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ مَلَکُوتِ الدُّنیَا وَ الآخِرَهً قَد أَذِنَ لِدُعَائِکَ وَ تَکَفَّلَ لِإِجَابَتِک»؛ خدای متعال که همه ی قدرت آسمان و زمین در قبضه ی توانایی اوست، به تو اجازه داده که با او دعا کنی و حرف بزنی و از او بخواهی. «وَ أَمَرَکَ أَن تَسأَلَهُ لِیُعطِیَکَ»؛ از او مطالبه کنی تا او هم به تو عطا کند. این رابطه ی درخواست کردن و گرفتن از خدا، مایه ی تعالی روح انسان است و همان تقویت کننده ی روح عبودیت است. «وَ

هُوَ رَحِیمٌ کَرِیمٌ لَم یَجعَل بَینَکَ وَ بَینَهُ مَن یَحجُبکَ عَنه»((1)

خدای متعال بین خودش و تو، واسطه ای، فاصله ای و حجابی قرار نداده است. هروقت با خدا شروع کنید به سخن گفتن و عرض نیاز کردن، خدای متعال صدا و درخواست شما را می شنود. با خدا همیشه می شود هم زبان شد، می شود گفتگو کرد، می شود مأنوس شد و می شود از او درخواست کرد. این برای بشر، فرصت و نعمت خیلی بزرگی است.69

هفت مرتبه ضمیر متکلّم برای خدا، فقط در آیه ی دعا

در دنبال همین آیات که سه آیه درباره ی روزه است، بلافاصله می فرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیب» ای پیغمبر هنگامی که بندگان من درباره ی من از تو بپرسند من نزدیکم، نمی گوید به آنها بگو من نزدیکم، خودش با آنها هم صحبت می شود می گوید: «فَإِنِّی قَرِیبٌ» من نزدیکم «أُجِیبُ

دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» دعوت دعوت کننده را اجابت می کنم. دعای خواستار از خودم را برآورده می کنم «فَلیَستَجِیبُوا لِی» به من پاسخ بگویند «وَ لیُؤمِنُوا بِی» به من ایمان بیاورند. مرحوم علامه ی بزرگوار، علامه ی طباطبایی رضوان اللَّه تعالی علیه در این آیه ی شریفه متوجّه یک نکته ای شده. ایشان

ص: 49


1- ([1]) بحارالأنوار ج:74 ص:205 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .

می فرماید که پروردگار عالم در آیه ی «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی» هفت مرتبه ضمیر متکلّم وحده به کار برده، «من» «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلیَستَجِیبُوا لِی وَ لیُؤمِنُوا بِی»((1)) در هیچ آیه ی دیگری از آیات قرآن این همه خدای متعال از خود حرف نزده، در یک متن به این کوتاهی هفت مرتبه گفته من. این برای اثبات نزدیکی خدا به بندگانی است که دل به سوی خدا می گشایند و زبان باز می کنند به ستایش الهی.70

تکرار إِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ در شبانه روز

و در هر نمازی هم اقلّاً در دو رکعتش می گوئیم: «إِهدِنَا

الصِّراطَ المُستَقِیمَ»... شما هفده رکعت نماز واجب می خوانید. از این هفده رکعت باید در ده رکعتش «إِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» بگوئید.71

پیش بردنِ راه، در گروِ دعا

«قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم».((2)) بدون دعا و توجّه و توسّل به پروردگار نمی شود راه را پیش برد و من اعتقاد دارم که یکی از علل موفقیت امام(ره)، همین تضرّع و توجّه به پروردگار متعال بود.72

اهمیّت ذکر

درخواستِ ذکر کثیر

قرآن به مسلمانها خطاب می کند که: «أُذکُرُوا اللَّهَ ذِکراً کَثِیرا»((3)

خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنی یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان

ص: 50


1- ([1]) سوره ی بقرهً، آیه ی 186.
2- ([2]) سوره ی فرقان، آیه ی 77.
3- ([3]) سوره ی أحزاب، آیه ی 41.

است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهای گوناگون شدن و از مطلب اصلی غفلت کردن؛ این، گرفتاری بزرگ ما بنی آدم است. می خواهند این نباشد. آن وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته اند.73

راه تقوا، ذکر خداست

راه تقوا هم ذکر خداست.74

قرآن، وسیله ی ذکر

آیه شریفه ی قرآن می فرماید: «لَقَد أَنزَلنا إِلَیکُم کِتاباً فِیهِ ذِکرُکُم.»((1)) یعنی قرآن را وسیله ی ذکر و به هوش بودن و متوجّه بودنِ آحاد مسلمانان معرفی فرموده است؛ زیرا بسیاری از مردم، در طول زمان دچار غفلت از حقایق عالم و در رأس همه، غفلت از ذات مقدّس پروردگار بوده اند.75

موضوع ذکر، مسأله ی اصلی و اساسی

و موضوع ذکر و هدایت را به عنوان مسأله ی اصلی و اساسی خودمان مورد توجّه قرار دهیم. پس ملت ما، امروز از جمله ی موضوعهایی که احتیاج دارد به درستی به آن توجّه کند، موضوع ذکر و دوری از غفلت است.76

ذکر، عرفان واقعی

عرفان واقعی یعنی این؛ یعنی آن ذکر و یاد الهی را در انسان به وجود بیاورد و بصیرت لازم را برای حضور در مقابل خدا ایجاد کند.77

ذکرِ نامحدود

همه ی این فرائض و احکام الهی حدّی دارند؛ اندازه ای دارند، که وقتی به آن حدّ و مرز رسیدند، تمام می شود؛ تکلیف تمام می شود؛ «إِلَّا

ص: 51


1- ([1]) سوره ی أنبیاء، آیه ی 10.

الذِّکر»؛ مگر ذکر. «فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنتَهِی إِلَیه»؛ ذکر حدّ ندارد؛ اندازه ای ندارد، که وقتی این اندازه ذکر و یاد حاصل شد، بگوئیم دیگر بس است؛ دیگر لازم نیست. بعد خود حضرت توضیح می دهد و می فرماید: «فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الفَرَائِضَ فَمَن أَدَّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُن»؛ هرکس فرائض را ادا کرد، آن ها را به حدّ و مرز خود رساند. «وَ شَهرَ رَمَضَانَ فَمَن صَامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ»؛ مثلاً ماه رمضان که تمام شد، شما این فریضه را به مرز خودش رساندید؛ تمام شد و دیگر چیزی بر شما واجب نیست. «وَ الحَجَّ فَمَن حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ»؛ هرکس حج را به جا آورد- به اعمال پایان حج که رسید- آن را به مرز رساند. این در صورتی است که در هر دو جا «فَهُوَ حَدُّهُ» بخوانیم. البتّه می شود «فَهُوَ حَدُّهُ» هم با یک تعبیر دیگری خواند؛ اما «إِلَّا الذِّکر»؛ فقط ذکر مثل بقیه ی فرائض نیست. دیگر بقیه ی فرائض را ذکر نفرمودند؛ زکات را وقتی دادید، دیگر واجب نیست، به همان اندازه ای که مقرّر شده است. خمس را همین جور، صله ی رحم را همین جور. بقیه ی فرائض و واجباتی که هست، همه از همین قبیل است، مگر ذکر؛ «إِلَّا الذِّکرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَم یَرضَ مِنهُ بِالقَلِیلِ وَ لَم یَجعَل لَهُ حَدّاً یَنتَهِی إِلَیهِ»((1)

خدا به ذکرِ قلیل راضی نشده است؛ حدّی برای آن قرار نداده است که بشود به آن حدّ رسید. «ثمّ تلا»؛ بعد، حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذکُرُوا اللَّهَ ذِکراً کَثِیراً».((2))

اهمیّت ذکر این است.78

ذاکر بودن در همه ی حالات، از مهم ترین تکالیف مؤمنین

حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ثَلَاثٌ مِن أَشَدِّ مَا عَمِلَ العِبَاد»؛ سه چیز هست که جزو تکالیف بسیار مهمّ و دشوار مؤمنین است؛ کارهای سخت... سوّم، «وَ ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ»؛ در همه حال ذاکر خدای متعال باشد.79

ص: 52


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:498 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .
2- ([2]) سوره ی أحزاب، آیه ی 41.

اهمیّت صحیفه ی سجَّادیه

کتابی بسیار عظیم

با صحیفه ی سجّادیه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. اینکه گفته اند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمه های معنوی است، دعا و درس است.80

یکی از بهترین ذخایر معنوی ما

به نظر من صحیفه ی سجّادیه ی مبارکه یکی از بهترین ذخایر معنوی ماست، اگر بتوانیم از این استفاده کنیم.81

امر به دعا و نهی از ترک آن

امر

من توصیه می کنم که ارتباطات بچه ها با خدا، ارتباطاتِ با توجّه و باحالی باشد؛ بخصوص نمازها را با حال بخوانند. دعا که می خوانند، با حال و با توجّه بخوانند و بدانند با چه وجودی حرف می زنند و چه می خواهند و بدانند این خواست، پاسخ دارد. در قرآن، به ما گفته شده است: «ادعُونی أَستَجِب لَکُم»((1)

مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم. یکجا دارد: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ»((2)

از فضل خدا طلب کنید و بخواهید. این ها وعده های الهی است و وعده های الهی، صادقترین وعده هاست.82

ذکر «الله» را در فضای جامعه زیاد کنید.83

ماه رمضان، وقت این گونه دعا کردن است. منافاتی هم ندارد. همان

ص: 53


1- ([1]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
2- ([2]) سوره ی نساء، آیه ی 32.

دعایی که در آن، حاجت خود را می خواهید، آن دعا را با توجّه، با تضرّع و با حضور قلب بخوانید و دلتان را به خدا نزدیک کنید. من و شما به این احتیاج داریم. برادر و خواهر من! از دعا غفلت نکنید.84

لزوم

ملتی که راه دشواری را در پیش روی خود دارد و می خواهد کار بزرگی را انجام دهد، در کنار کار و تلاش و مجاهدت، لازم است که باب گشاده ای برای دعا و توجّه به پروردگار و استمداد از خداوند قرار دهد.85

طلبه باید با دعا، با ذکر و با مناجات انس پیدا کند.86

جامعه ی اسلامی باید جامعه ی دعا و تضرّع و انابه ی إلی اللّه باشد.87

غنیمت دانستن دعا

ذکر الهی را خیلی باید مغتنم بشمرید. همین نماز جمعه ی شما مصداق ذکر الهی است.«فَاسعَوا إِلی ذِکرِ اللَّهِ».((1))

در اینجا آنچه بر دل شما، بر زبان شما، بر حرکات شما باید غالب باشد، یاد خداست. دل به یاد خدا، زبان متذکر به نام مقدّس پروردگار، حرکات دست و پا و جسم هم حرکاتی در جهت یاد پروردگار و اطاعت اوامر الهی. این چیزی که مورد نیاز یکایک ماست، همین است.88

وظیفه

یکی از وظایف ما در ماه رمضان، دعا کردن است.89

ص: 54


1- ([1]) سوره ی جمعهً، آیه ی 9.

مذمَّت ترک دعا

سلب توفیق دعا، نگران کننده تر از سلب توفیق اجابت

در این خصوص عبارتی را از بزرگی نقل کرده اند. نمی دانم روایت از معصوم علیه السلام ، است یا عبارتی از غیر معصوم. هرچه هست، عبارت حکمت آمیزی است. می گوید: «أَنَا مِن أَن أُسلَب الدُّعَاءَ أَخوَفٌ مِن أَن أُسلَبَ الإِجَابَهًَ»؛ «از اینکه دعا از من گرفته شود بیشتر می ترسم تا اینکه اجابت از من گرفته شود.»90

گرفته شدنِ حال دعا از انسان، علامتی بد

گاهی حال دعا از انسان گرفته می شود. این، علامتِ بدی است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجّه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصله ی دعا نداریم، علامتِ خوبی نیست. البتّه درستش هم می شود کرد. انسان می تواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّی از خدا بگیرد.91

بی پشتوانگی، پی آمد بی نیاز دانستنِ خود از دعا

مسئولان قضائی کشور، خودشان را بی نیاز از دعا و نافله و ذکر و توجّه و توسّل و گریه و انابه به پروردگار ندانند؛ نگویند حالا ما که مشغول خدمت به مردم هستیم؛ دعا را کسی بخواند که خیلی کار ندارد! نه، اصل کار این است. اگر این نباشد، آنجا بی پشتوانه ایم.92

مقایسه ی دعا و ذکر با سایر فضائل

دعا، یکی از مهمّ ترین کارهای بنده ی مؤمن

در روایت وارد شده است که «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((1)

مغز عبادت، یا به

ص: 55


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبّت و ارادت است؛ همه ی این ها دعاست. دعا یکی از مهمّ ترین کارهای یک بنده ی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است.93

دعا، مغز عبادت

«أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((1)

مغز هر عبادتی، دعاست. عبادات برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست؛ بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست.94

دعا، مهمّ ترین علاج

باید ما از امیرالمؤمنین این را درس بگیریم؛ یاد خدا و توجّه به ذکر و مناجات الهی، مهمّ ترین علاجی است که امیرالمؤمنین برای این کار دارد.95

دعا، تنها راه رسیدن به خواسته های عظیم

در دعای سحر روز جمعه - که مستحبّ است - دعایی کوتاه، اما بسیار خوب است. اگر توفیق پیدا کردید، حتماً این دعا را بخوانید. اوّل درخواستهایی از خدا می شود و بعد این عبارت می آید: «إِلَهِی

طُمُوحُ الآمَالِ قَد خَابَت إِلَّا لَدَیکَ وَ مَعَاکِفُ الهِمَمِ قَد تَعَطَّلَت إِلَّا عَلَیک»((2)

«خدایا! آرزوهای سرکش و بزرگ و خواسته های عظیم، محکوم به نومیدی

ص: 56


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) بحارالأنوار ج:86 ص:306 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

هستند؛ مگر وقتی که با تو مطرح شوند.» کاروان طلبهای ما، از راه رفتن، محکوم به باز ماندنند؛ مگر وقتی که در خانه تو بیایند.96

ذکر، بزرگتر و مهم تر از نهی از فحشا و منکر

اما ارتباط بین صبر و صلاهً. البتّه صلاهً را به مفهوم عام صلاهً بگیرید؛ یعنی توجّه، ذکر، خشوع؛ و الّا صورت نماز در حالی که خالی از ذکر باشد، مورد نظر نیست. لذا در آن آیه ی شریفه هم که راجع به صلاهً فرموده، بعد می فرماید: «وَ لَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ». «إِنَّ الصَّلاهًَ تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر».((1)) این، یک خاصیّت صلاهً است؛ اما بزرگتر از نهی از فحشا و منکر، نفس ذکر خداست که در صلاهً وجود دارد. این صلاهً یعنی آن ذکر، توجّه، خشوع، ارتباط قلبی با خدا، در استحکام صبر تأثیر دارد.97

مقامِ دعاکنندگان، بیانگر اهمیّت دعا

پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمی شد؛ نیمه ی شب می گریست و دعا و استغفار می کرد. أُمُّ سَلَمَه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک می ریزد و استغفار می کند و عرض می کند: «أَللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلنِی إِلَی نَفسِی طَرفَهًَ عَینٍ».((2)) 98

کسی خیال نکند در زندگی ملتی که در حال سازندگی است، دعا و تضرّع نقش زیادی ندارد. به عکس، ملتی که راه دشواری را در پیش روی خود دارد و می خواهد کار بزرگی را انجام دهد، در کنار کار و تلاش و مجاهدت، لازم است که باب گشاده ای برای دعا و توجّه به پروردگار و

ص: 57


1- ([1]) سوره ی عنکبوت، آیه ی 45.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:16 ص:217 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

استمداد از خداوند قرار دهد. شما در تاریخ اسلام مشاهده می کنید که معصومین علیهم السلام، از جمله خودِ نبیّ اکرم و امیرالمؤمنین6، در میدانهای جنگ، در صحنه های پرخطر و در هنگام کارهای بزرگ، دست توسّل و دعا باز می کردند. کسی نمی تواند بگوید که پیغمبر و مسلمانان صدر اسلام، تلاش و کار نمی کردند. بالاتر از تلاش آن ها دیگر تلاش وجود ندارد. در آن ده سال که پیغمبر حاکمیت جامعه ی اسلامیِ آن روز را در اختیار داشت، سالهایی یکسره توأم با کار و تلاش بود. اما درعین حال، با وجود آن کار و تلاش و در کنار آن، دعا و تضرّع و انابه و استغفار و طلب و مسئلت از پروردگار عالم هم جای خود را داشت.99

انبیاء علیهم السلام

در قرآن کریم، بارها در باب دعا و دعایی که بندگان صالح خدا کرده اند، سخن گفته شده است. همه این ها برای آن است که به ما درس داده شود. انبیای الهی در مواقع سختی دعا می کردند و از خدای متعال کمک می خواستند: «فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغلُوبٌ فَانتَصِر»((1))

که از قول حضرت نوح علیه السلام نقل شده است. یا از قول حضرت موسی علیه السلام نقل شده است: «فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَومٌ مُجرِمُون».((2))

موسی به خدا شکایت کرد و به او پناه برد.100

در باب دعا، خلاصه ی عرض ما این است که دعا، مظهر بندگیِ در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است، و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که انبیای الهی از اوّل تا آخر، تربیت و تلاششان متوجّه این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند.101

ص: 58


1- ([1]) سوره ی قمر، آیه ی 10.
2- ([2]) سوره ی دخان، آیه ی 22.

اصحاب و حواریّون پیامبران

وقتی اصحاب و حواریّون پیامبران، در جنگها و حوادث گوناگون، دچار مصیبتی می شدند، روی دعا به جانب پروردگار می نمودند و عرض می کردند: «رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسرافَنا فِی أَمرِنا»((1))؛ خدایا! گناهان و زیاده روی ها و بی توجّهی هایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز.102

امام خمینی(ره)

خدای متعال یقیناً از بندگانی که در راه او حرکت می کنند و با اخلاص گام برمی دارند، حمایت خواهد کرد؛ من در این موضوع هیچ تردیدی ندارم. البتّه تضرّع و ابتهال به پروردگار را هم نباید فراموش کنیم؛ «قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم».((2))

بدون دعا و توجّه و توسّل به پروردگار نمی شود راه را پیش برد و من اعتقاد دارم که یکی از علل موفقیت امام(ره)، همین تضرّع و توجّه به پروردگار متعال بود.103

ص: 59


1- ([1]) سوره ی آل عمران، آیه ی 147.
2- ([2]) سوره ی فرقان، آیه ی 77.

ص: 60

فصل سوّم: شرائط دعا ، شروط اجابت

اشاره

ص: 61

ص: 62

پیش شرط دعا

از جانبِ خدا

اراده ی خدا

می فرماید: « وَ لَیسَ مِن صِفَاتِکَ یَا سَیِّدِی أَن تَأمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمنَعَ العَطِیَّهً». امام سجّاد علیه السلام عرض می کند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آن ها خواستند به آن ها ندهی. یعنی معنای کرم الهی رحمت الهی و قدرت محیطه ی الهی این است که اگر می گوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعده ی الهی است که در همین آیه ای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان می کند: «وَ

إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»((1)

هرگاه بندگان من درباره ی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ می گویم و دعوت و خواسته ی آن کسی را که از من می خواهد و مرا می خواند، اجابت می کنم. هرکس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لِکُلِّ مَسأَلَهً

ص: 63


1- ([1]) سوره ی بقرهً، آیه ی 186.

مِنکَ سَمعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ»((1)

هر سؤالی از خدا، هر خواسته ای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند.104

اجازه ی پروردگار

در وصیت امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن مجتبی علیه السلام این معنا وارد شده است: «إِعلَم أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ مَلَکُوتِ الدُّنیَا وَ الآخِرَهً قَد أَذِنَ لِدُعَائِکَ وَ تَکَفَّلَ لِإِجَابَتِکَ»؛ خدای متعال که همه ی قدرت آسمان و زمین در قبضه ی توانایی اوست، به تو اجازه داده که با او دعا کنی و حرف بزنی و از او بخواهی. «وَ أَمَرَکَ أَن تَسأَلَهُ لِیُعطِیَک»((2)

از او مطالبه کنی تا او هم به تو عطا کند.105

کلامی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که ایشان - بنا بر نقل - فرموده اند: «ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدِکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ فِیهِ مِن مَسأَلَتِه.»؛ «خدای متعال، به این که به تو اذن داد از او بخواهی، کلید همه ی گنجینه های خود را در دست تو قرار داد.» پس، اذنی که خداوند متعال داد تا هر چه می خواهی از او بخواهی، کلید همه ی خزائن الهی است. اگر انسان این کلید را به شکل درست به کار ببرد - از خدا بخواهد - مسلّماً آن را در اختیار انسان می گذارد. «فَمَتَی شِئتَ استَفتَحتَ بِالدُّعَاءِ أَبوَابَ خَزَائِنِهِ».((3))

هر وقت بخواهی، به وسیله ی دعا، درِ خزائن الهی را باز می کنی. ببینید! این، مسأله ی بسیار مهمّی است. چرا انسان خود را از این وسیله ی مهمّ محروم کند؟!106

ص: 64


1- ([1]) بحارالأنوار ج:83 ص:58 ؛ أَلرِّضَا علیه السلام .
2- ([2]) بحارالأنوار ج:74 ص:205 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .
3- ([3]) همان.
لطف و توفیق إلهی

همین که انسان با خدای متعال انس پیدا می کند، با خدا حرف می زند، این لطف الهی است و توفیقی است که خدا به انسان داده است. خود این «یا اللَّه» متضمن اجابت پروردگار است.107

اگر کسی توفیق دعا پیدا کند دعای با توجّه و با حال باید بداند مورد لطف پروردگار قرار گرفته است و اجابت در مرحله ی بعد است.108

از ناحیه ی دعاکننده

امید

دعا، یعنی خواستن و خدا را خواندن. خواستن، یعنی امیدواری. تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمی کنید. انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس، دعا یعنی امید، که ملازمِ با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دلها را مُشعل می کند و منوّر نگه می دارد.109

التماس و درخواستِ حالِ دعا

اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجّه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصله ی دعا نداریم، علامتِ خوبی نیست. البتّه درستش هم می شود کرد. انسان می تواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّی از خدا بگیرد.110

شکر

اوّلاً، وقتی شکر کردید، این شکر موجب ذکر می شود؛ متوجّه خدا می شوید؛ خودِ شکر انسان را ذاکر می کند.111

قطعیتِ إجابت

دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر

آنجا که توجّهِ لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب

ص: 65

خواهد شد؛ یا زود و یا دیر.112

اگر خدا درِ دعا را باز کند، درِ اجابت را نمی بندد

امکان ندارد خدا به بندگانِ خود دستور بدهد دعا کنند، اما بنا بر اجابت آن نداشته باشد.113

فرمود: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ»((1))؛ از خدای متعال بخواهید و نیازهای خودتان را از او بطلبید. در دعای ابی حمزه ی ثمالی از قول امام سجّاد علیه السلام این طور عرض می شود: «وَ لَیسَ مِن صِفَاتِکَ یَا سَیِّدِی أَن تَأمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمنَعَ العَطِیَّهًَ وَ أَنتَ المَنَّانُ بِالعَطَایَا عَلَی أَهلِ مَملَکَتِکَ»((2)

تو به بندگانِ خودت دستور بدهی که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشی که خواسته ی آن ها را عملی نکنی؛ این امکان ندارد. وقتی خدای متعال به من و شما امر می کند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خدای متعال تصمیم دارد که آنچه را می خواهیم، به ما بدهد لذا در روایت است که: «مَا

کَانَ اللَّهُ لِیَفتَحَ... عَلَی عَبدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ یُغلِقَ عَنهُ بَابَ الإِجَابَهً»((3))

و اللّه اکرم من ذلک؛ خدای متعال کریم تر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.114

اگر دل توانست با یاد خدا خود را معطّر و مزیّن کند، بدون تردید اجابت الهی برای او میسّر خواهد شد؛ «أُدعُونی أَستَجِب لَکُم».((4))

هیچ دعایی بی استجابت نیست. استجابت به معنای این نیست که خواسته ی انسان حتماً برآورده خواهد شد ممکن است برآورده بشود، ممکن است به علل و

ص: 66


1- ([1]) سوره ی نساء، آیه ی 32.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:95 ص:82 ؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .
3- ([3]) نهج البلاغهً ؛ قصار 435.
4- ([4]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

مصالح و موجباتی برآورده هم نشود اما استجابت الهی هست. استجابت الهی، پاسخ و توجّه و التفات خداست؛ و لو آن خواسته ای که من و شما داریم که ای بسا خیال می کنیم این خواسته به نفع ماست، اما به زیان ماست تحقّق هم پیدا نکند؛ اما «یا الله» شما بی گمان لبّیکی به دنبال خود دارد.115

کراهتِ انتظارِ سرعتِ غیرمعمول، برای دریافت حاجت

در أبواب کتب روایی دارد: «کَرَاهَهًِ العَجَلَهًِ فِی الدُّعَاءِ وَ تَعجِیلِ الِانصِرَافِ مِنهُ وَ استِعجَالِ الإِجَابَهًِ»((1))

یعنی در دعا عجله نکنید. اگر چیزی را خواستید و در زمانی که شما خواستید برآورده نشد، نگوئید که خدای متعال دعای مرا مستجاب نکرد؛ نه. «أَلأُمُورُ مَرهُونَهًُ بِأَوقَاتِهَا».((2))

در روایت دارد: بنی اسرائیل بعد از آنکه خدای متعال وعده داد آنان را نجات خواهد داد، چهل سال دعا کردند و بالاخره شد. کار بزرگی هم انجام شد. غرق فرعون و پیروزی موسی بر فرعون، امری نیست که چهل سال تلاش، برای آن زیاد باشد. عجله نکنید! با توجّه، خدا را بخوانید و هرچه می خواهید از خدا بخواهید که در بعضی از دعاها، این معنا را دارد. در دعایی این گونه وارد است که «إِلَهِی طُمُوحُ الآمَالِ قَد خَابَت إِلَّا لَدَیکَ وَ مَعَاکِفُ الهِمَمِ قَد تَعَطَّلَت إِلَّا عَلَیک»((3))

یعنی آرزوهای زیاد در هر دری و نزد هرکسی که مطرح گردد، مردود می شود، مگر در پیشگاه تو. در پیشگاه تو، خواسته های زیاد هم برآورده می شود.116

بی قید و شرط بودن اجابت

البتّه اجابت الهی از طرف پروردگار، هیچ قید و شرطی ندارد؛ این ما

ص: 67


1- ([1]) وسائل الشیعهً؛کتاب الصّلاهً؛ أبواب الدّعاء ؛باب 7.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:74 ص:166 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
3- ([3]) بحارالأنوار ج:86 ص:306 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

هستیم که با اعمال خودمان مانع اجابت می شویم؛ ما هستیم که موجب می شویم دعای ما مورد اعتنا قرار نگیرد، که خود همین، یکی از معارفی است که می توان از دعا استفاده کرد و یکی از خصوصیات دعا، همین است.117

یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطه ی الهی این است که اگر می گوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعده ی الهی است که در همین آیه ای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان می کند: «وَ

إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»((1)

هرگاه بندگان من درباره ی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ می گویم و دعوت و خواسته ی آن کسی را که از من می خواهد و مرا می خواند، اجابت می کنم. هرکس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لِکُلِّ مَسأَلَهً مِنکَ سَمعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ»((2))؛ هر سؤالی از خدا، هر خواسته ای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند.118

وجود شرائط و آداب برای دعا، برای بالا بردنِ امکانِ إجابت

دعا، وسیله ای در کنار وسایل دیگر است... در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام ، نقل شده است که فرمود: «إِدفَعُوا

أَموَاجَ البَلَاءِ عَنکُم بِالدُّعَاءِ قَبلَ وُرُودِ البَلَاءِ»((3))

پیش از آن که بلا بر شما وارد شود، با دعا، بلا را دفع کنید. اینها واقعیّت است. این، البتّه بدان معنا نیست که هرچه شما خواستید و هر طور آن را با خدای متعال در میان گذاشتید، برآورده خواهد شد؛ نه

ص: 68


1- ([1]) سوره ی بقرهً، آیه ی 186.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:83 ص:58؛ أَلرِّضَا علیه السلام .
3- ([3]) بحارالأنوار ج:90 ص:289 ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام .

شرایطی دارد، آدابی دارد؛ مثل همه ی اسباب عادی و مثل همه ی خواستنها. اگر شما از دوستتان هم چیزی بخواهید، آداب و تشریفاتی دارد. ادب مخصوص دعا را باید به کار گرفت و عمده ترین آداب، این است که انسان به خدای متعال توجّه کند و با همه ی دل، از خدا بخواهد.119

اگر دعا به معنای حقیقی کلمه انجام بگیرد، اجابت قطعی و بدون شرط است

شرط مهمّ اجابت دعا این است که دعا به معنای حقیقی کلمه و با شرایط خود انجام بگیرد.120

اگر دعا، درست به کار برده شود، اجابت قطعی و بدون شرط است

کلامی از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که ایشان - بنا بر نقل - فرموده اند: «ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدِکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ فِیهِ مِن مَسأَلَتِهِ.»؛ «خدای متعال، به این که به تو اذن داد از او بخواهی، کلید همه ی گنجینه های خود را در دست تو قرار داد.» پس، اذنی که خداوند متعال داد تا هر چه می خواهی از او بخواهی، کلید همه ی خزائن الهی است. اگر انسان این کلید را به شکل درست به کار ببرد - از خدا بخواهد - مسلّماً آن را در اختیار انسان می گذارد. «فَمَتَی شِئتَ استَفتَحتَ بِالدُّعَاءِ أَبوَابَ خَزَائِنِهِ».((1)) هر وقت بخواهی، به وسیله ی دعا، درِ خزائن الهی را باز می کنی. ببینید! این، مسأله ی بسیار مهمّی است. چرا انسان خود را از این وسیله ی مهمّ محروم کند؟!121

موانعِ إجابت

تصادم با یک قانون الهیِ دیگر

لازم نیست دعا همیشه قوانین طبیعی را به هم بزند و برخلاف قوانین

ص: 69


1- ([1]) بحارالأنوار ج:74 ص:205 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .

طبیعی عمل کند؛ نه. دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب می شود و خواسته ی شما برآورده می گردد. این قدرت خداست که قوانین را جور می آورد، کنار هم می گذارد و مقصود شما برآورده می شود. البتّه آنجایی که دعای شما با یک قانون الهیِ دیگری تصادم پیدا کند، مستجاب نمی شود. وعده ی الهی حقّ است؛ اما آن وعده هم درست است. آدم هایی که بی کار باشند و در راه اهداف خودشان تلاش نکنند، تضمینی نیست که به هدف و مقصد برسند. حالا شما دعا کن، معلوم است که این دعا خیلی اقبال استجابت ندارد. البتّه یک وقت هم دیدید مستجاب شد؛ اما تضمینی نیست. در جایی برخلاف یک قانون طبیعیِ مسلّم، شما دعا کنید؛ معلوم نیست تضمینی داشته باشد. اگرچه در مواردی بلاشک دعا قوانین را هم خرق می کند؛ اما این طور نیست که وقتی می گوئیم دعا مستجاب می شود، یعنی دعای شما اگر با قوانین دیگر الهی منافات داشته باشد و عملی همراهش نباشد و یا حتّی خود دعا از روی توجّه هم نباشد، باز مستجاب می شود؛ نه. در دعا، طلب کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه کردن لازم است. این دعا مستجاب می شود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است. آن وقتی که دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد که یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ بخصوص در مسائل بزرگ، بخصوص در مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و سرنوشت ملتها؛ چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحقّقش زمان می طلبد.122

هنگامی که قلب انسان رقیق می گردد و توجّهی پیدا می شود، وقت دعاست. آن وقت اگر از خدا بخواهید، غالب این است که مقصود برآورده می شود. مگر مواردی که در علم الهی، مصالحی وجود دارد که

ص: 70

آن مصالح را ما نمی دانیم و خدای متعال، به خاطر دعای من و شما مصالح عمومی آفرینش، یا مصالح یک ملت را به هم نمی ریزد. آن جا که سر راه خواسته ی ما، مصلحت بزرگی مانع نباشد و آن جا که توجّه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر.123

خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیه ی مبارکه ی «و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم» است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا به زودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواسته ی شما را برآورده می کند.124

درخواستهای غیرممکن

مطلب دیگر این است که گاهی هرچه انسان دعا می کند، مستجاب نمی شود. علّت چیست؟ روایات دینی، این مشکل را برای ما حل کرده اند. مثلاً در روایات آمده است که اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمی شود. بالاخره دعا هم شرایطی دارد. بزرگان دین فرموده اند: «کارهای نشدنی را از خدای متعال نخواهید.» در روایتی آمده است که روزی یکی از اصحاب نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله در حضور پیغمبر دعا کرد و گفت: «أَللَّهُمَّ

لَا تُحوِجنِی إِلَی أَحَدٍ مِن خَلقِک»؛ «خدایا، مرا محتاج هیچ آفریده ای نکن.» «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ لَا تَقُولَنَّ هَکَذَا.» «پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: این طور نگو.» «فَلَیسَ مِن أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ مُحتَاجٌ إِلَی النَّاسِ». مگر می شود که

ص: 71

یک انسان، محتاج دیگران نباشد؟ «نگو که خدایا مرا محتاج هیچ کس نکن. این، خلافِ طبیعت بشری، خلافِ سنّت الهی و خلافِ طبعِ نهاده ی پروردگار در وجودِ انسان است». چرا می گویی «خدایا، مرا محتاج هیچ کس نکن»؟ این دعا، مستجاب نمی شود. آن فرد، عرض کرد: «یا رسول اللّه! پس چگونه دعا کنم؟» فرمود: «قُلِ اللَّهُمَّ لَا تُحوِجنِی إِلَی شِرَارِ خَلقِکَ».((1)) «بگو: خدایا! مرا محتاج اشرار از بندگان خود مکن. مرا نیازمند مردمان شریر مکن. مرا محتاج انسانهای لئیم مکن. این درست است. این می شود. این را از خدا بخواه.» پس، اگر چیزی را از خدای متعال طلب کردیم که نشدنی و به خلاف سنّتهایِ معمولیِ عالم است، برآورده نمی شود.125

گناه

گناه نمی گذارد که انسان، حتّی خود را به لبه ی دریای عظیم مغفرت الهی برساند و از آن استفاده کند. گناه نمی گذارد که ما حال دعا و توجّه پیدا کنیم.126

یعنی خدایا! آن گناهانی که دعای مرا حبس خواهد کرد، آن ها را بیامرز. گناهان، مانع از اجابت دعا می شود.127

گناهانی وجود دارد که نقمت الهی را بر انسان نازل می کند. گناهانی وجود دارد که نعمتها را از انسان می گیرد. «أَللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعَاءَ».((2)) گناهانی هم وجود دارد که دعا را حبس می کند.

پناه برخدا! ممکن است انسان مرتکب گناهی شود که هرچه دعا کند،

ص: 72


1- ([1]) بحارالأنوار ج:90 ص:325 ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام .
2- ([2]) البلدالأمین ص:188 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

آن دعا بی اثر و بی فایده گردد. بی اثر شدنِ دعا چگونه فهمیده می شود؟ به این گونه که حال دعا از انسان گرفته می شود.128

«أَللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعَاءَ». یعنی خدایا! آن گناهانی که دعای مرا حبس خواهد کرد، آن ها را بیامرز. گناهان، مانع از اجابت دعا می شود.129

یعنی معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی می کنیم که این گناهان مانع از این می شود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود.130

قلب غافل

یکی از شرایط استجابت دعا این است که آن را با توجّه مطرح کنیم. گاهی لقلقه ی زبان، جملاتی چون «خدایا ما را بیامرز»، «خدایا به ما سعه ی رزق بده» و «خدایا قرض ما را ادا کن» است. ده سال انسان این گونه دعا می کند، اصلاً مستجاب نمی شود. این فایده ای ندارد. یکی از شرایط دعا این است که فرمود: «وَ اعلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَا یَقبَلُ دُعَاءً مِن قَلبٍ غَافِلٍ»((1))

خداوند متعال، از صاحب دلِ غافل - دلی که متوجّه نیست چه خواسته ای را مطرح می کند و با که دارد حرف می زند - دعایی را قبول نمی کند. معلوم است که دعایِ دارای این ویژگیها، مستجاب نمی شود. باید تضرّع کنید و جدّی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البتّه خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.131

شروط حقیقی بودنِ دعا و قطعی بودنِ إجابت در پیِ آن

اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمی شود

در روایات آمده است که اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا

ص: 73


1- ([1]) بحارالأنوار ج:74 ص:175 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

مستجاب نمی شود. بالاخره دعا هم شرایطی دارد.132

مؤثّر بودن زمان و مکان و خصوصیات

البتّه اقتضائات زمان و مکان و خصوصیات و نظایر آن هم، در خواستنِ از خدا مؤثّر است.133

شروط مرتبط با اعتقادات و حالات دعا کننده نسبت به خداوند

معرفتِ پروردگار و باور به قدرت او

یکی دیگر از شرایط دعای مستجاب این است که انسان دعا را با معرفت انجام دهد؛ یعنی بداند که این دعا و این درخواست از کسی است که قدرت دارد همه ی آنچه را که انسان می خواهد، برای او انجام دهد؛ یعنی به اثر دعا باور داشته باشد. به امام صادق علیه السلام عرض شد که: «نَدعُو فَلَا یُستَجَابُ لَنَا»؛ دعا می کنیم، اما اثر اجابت را نمی بینیم؛ فرمود: «لِأَنَّکُم تَدعُونَ مَن لَا تَعرِفُونَهُ»((1))؛ بی معرفت دعا می کنید. در روایتی درباره ی معرفت در دعا نقل شده است که: «یَعلَمُونَ أَنِّی أَقدِرُ عَلَی أَن أُعطِیَهُم مَا سَأَلُونِی»؛ به قدرت اجابت پروردگار باور داشته باشند.134

انس

وعده های الهی، صادقترین وعده هاست و حتماً چنانچه از خدا بخواهید، خدا به شما پاسخ خواهد داد. اگر انس پیدا کنید، خواهید دید که خیلی از پاسخها همانی است که در همان لحظه به شما داده می شود؛ یعنی آدم نباید خیال کند که پاسخ دعا حتماً همان پولی است که از خدا

ص: 74


1- ([1]) مستدرک الوسائل ج:5 ص:191 ؛ أَلکَاظِمُ علیه السلام .

خواسته است و باید برسد! گاهی اوقات پاسخ، همانی است که در آن لحظه به شما می دهند. آن چنان نورانیّتی در دل شما به وجود می آید که می بینید اصلاً پاسختان را همان ساعت گرفته اید. آن حالتی را که انسان در دعا پیدا می کند، گاهی احساس می کند که دیگر غیر از آن، هیچ چیز نمی خواهد.135

خشوع

مطلبِ اصلیِ دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا، این است. اینکه می بینید از قول پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً((1))؛ مغز عبادت دعاست» به خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگیِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامه ی آیه ی شریفه ی «وَ

قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی أَستَجِب لَکُم» می فرماید: «إِنَّ

الَّذینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین».((2))

اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیّت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است. عزیزان من! هرجا که شما نگاه کردید- چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا- و بدی و فسادی را از ناحیه ی کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است. دعا باید این را بشکند.136

تضرّع

دیدگاه سوّم برای دعا این است که انسان با دعا و تضرّع و عرض

ص: 75


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

حاجت، خود را به خدای متعال نزدیک کند. نفس دعا کردن، تقرّب إلی اللّه است. خود حرف زدن با پروردگار، خود تضرّع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست. این، بالاترین جنبه هایی است که در دعا وجود دارد. نفس اینکه انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند، برای انسان یک علوّ مقام و مرتبه است. بشر با تضرّع در پیش خدای متعال است که عروج می کند و اوج می گیرد. بدبختی انسان وقتی است که از خدای متعال غافل شود. سیه رویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند.137

همان دعایی که در آن، حاجت خود را می خواهید، آن دعا را با توجّه، با تضرّع و با حضور قلب بخوانید و دلتان را به خدا نزدیک کنید.138

شروط مرتبط با اعتقادات دعا کننده نسبت به دعا

امید به اجابت

تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمی کنید. انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس، دعا یعنی امید، که ملازمِ با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دلها را مُشعل می کند و منوّر نگه می دارد.139

اصرار بر درخواست، دست برنداشتن از دعا

در روایات دارد، وقتی برای حاجاتی دعا می کنید، دعا و خواسته ی خود را زیاد ندانید. یعنی هرچه مایل هستید و می خواهید، از خدا طلب کنید. نگوئید «این زیاد است. کمتر بخواهم تا بشود.» ما از استکثار دعا منع شده ایم. یعنی دعا و مطلوب را، در مقابل پروردگار، زیاد نشمارید. از خدا، خواسته های بزرگ بخواهید و خدای متعال برآورده می کند. درِ امید به دعا را به روی خودتان نبندید و این راه و وسیله ای را که خدای

ص: 76

متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روی خودتان مسدود نکنید. البتّه باز در أبواب کتب روایی دارد: «کَرَاهَهًِ العَجَلَهًِ فِی الدُّعَاءِ وَ تَعجِیلِ الِانصِرَافِ مِنهُ وَ استِعجَالِ الإِجَابَهًِ»((1)

یعنی در دعا عجله نکنید. اگر چیزی را خواستید و در زمانی که شما خواستید برآورده نشد، نگوئید که خدای متعال دعای مرا مستجاب نکرد؛ نه. «الأُمُورُ مَرهُونَهًُ بِأَوقَاتِهَا».((2))

در روایت دارد: بنی اسرائیل بعد از آنکه خدای متعال وعده داد آنان را نجات خواهد داد، چهل سال دعا کردند و بالاخره شد. کار بزرگی هم انجام شد. غرق فرعون و پیروزی موسی بر فرعون، امری نیست که چهل سال تلاش، برای آن زیاد باشد. عجله نکنید! با توجّه، خدا را بخوانید و هرچه می خواهید از خدا بخواهید که در بعضی از دعاها، این معنا را دارد. در دعایی این گونه وارد است که «إِلَهِی طُمُوحُ الآمَالِ قَد خَابَت إِلَّا لَدَیکَ وَ مَعَاکِفُ الهِمَمِ قَد تَعَطَّلَت إِلَّا عَلَیک»((3))

یعنی آرزوهای زیاد در هر دری و نزد هرکسی که مطرح گردد، مردود می شود، مگر در پیشگاه تو. در پیشگاه تو، خواسته های زیاد هم برآورده می شود.140

بزرگ نشمردن حاجات

یک مطلب دیگر در باب دعا این است که برای برآمدن حاجات، هیچ حاجتی را آن قدر بزرگ نشماریم که بگوئیم: «این حاجت را دیگر نمی شود از خدا خواست، چون خیلی بزرگ است». نه. اگر حاجت، به خلاف طبیعت و سنن آفرینش نیست، اگر محال نیست، هرچه هم بزرگ باشد، مسأله ای نیست و از خدا بخواهید.141

ص: 77


1- ([1]) وسائل الشیعهً؛کتاب الصّلاهً؛ أبواب الدّعاء؛ باب 7.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:74 ص:166 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
3- ([3]) بحارالأنوار ج:86 ص:306 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام
ابا نداشتن از طرح خواسته های کوچک

ضمناً، از کوچک بودن خواسته هم ابا نداشته باشید. خواسته های کوچکِ کوچک را هم از خدا بخواهید. در روایت است که حتّی بندِ کفش خود را - که چیز خیلی حقیری است - از خدا بخواهید. روایتی است از امام باقر علیه السلام که می فرماید: «وَ لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِن حَوَائِجِکُم فَإِنَّ أَحَبَّ المُؤمِنِینَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَسأَلُهُم»((1)

«حاجتهای کوچک را حقیر نشمارید و از خدا بخواهید».142

تدبّر در معنای دعاها

دعا را باید شناخت. دعا در عین اینکه دلِ انسان را با خدا متّصل و جان آدمی را سرشار از صفا و معنویت می کند، فکر و ذهن او را هم هدایت می نماید. این دعاها درس است. اگر در معانی این دعاها تدبّر کنیم، بزرگترین هدیه های معنوی الهی را در این ها خواهیم یافت.143

فهم معانی

خیلی اهمیّت دارد که در قرائت دعاها، قطع و وصل جملات، صحیح و بجا باشد؛ تا آن کس که معنای دعا را می فهمد، حالش خراب نشود! مثلاً خوانده می شود: «بأبی انتم و امّی طبتم، و طابت الأرض الّذی فیها دفنتم»؛ در صورتی که باید گفته شود: «بِأَبِی أَنتُم وَ أُمِّی طِبتُم وَ طَابَتِ الأَرضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنتُم».((2))

این دعاها عبارات زیبایی است که اگر در قطع و وصل آن دقّت نشود، واقعاً به زیبایی آن لطمه می خورد.144

اگر کسی معنای دعا، مثلاً دعای ابی حمزه ی ثمالی، یا دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه را بفهمد و توجّه کند که هر دو خیلی طولانی

ص: 78


1- ([1]) مستدرک الوسائل ج:5 ص:172 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .
2- ([1]) بحارالأنوار ج:98 ص:200.

هستند و چون گاهی انسان معنا را هم می داند، اما توجّه نمی کند، ذهنش جاهای دیگر می رود امکان ندارد از این دعای به این بلندی خسته شود. یعنی این گفتگویی که در این دعا انجام گرفته، بین آن بنده ی برگزیده و شایسته و بامعرفت و خدا، این قدر پُرجاذبه و نافذ و حقیقی است یعنی بیان کننده ی آن خواستهای فطری انسان است که امکان ندارد کسی هیچ وقت از آن خسته شود.145

البتّه باید معنای این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الآن ترجمه های خوب وجود دارد و مفاتیح الجنان و دعاهای گوناگون ترجمه شده است. با توجّه به ترجمه ها، دقّت کنند و بخوانند. البتّه تا آنجایی که ما دیده ایم، هیچ ترجمه ای نتوانسته زیبایی های الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولی بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجّه به این ترجمه ها دعاها را بخوانند. کسانی که می خوانند و با آن ها عدّه ای هم صدا می شوند، بعضی از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البتّه مرتبه ی پائین ترش هم این است که اگر انسان معنای دعا را نمی فهمد، همین قدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته ی حاکی از سوز دل دارد با خدای متعال حرف می زند.146

توجّه

آنجا که توجّهِ لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر.147

یکی از شرایط استجابت دعا این است که آن را با توجّه مطرح کنیم. گاهی لقلقه ی زبان، جملاتی چون «خدایا ما را بیامرز»، «خدایا به ما سعه ی رزق بده» و «خدایا قرض ما را ادا کن» است. ده سال انسان این گونه دعا می کند، اصلاً مستجاب نمی شود. این فایده ای ندارد. یکی از شرایط دعا این است که فرمود: «وَ اعلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَا یَقبَلُ دُعَاءً مِن قَلبٍ

ص: 79

غَافِلٍ»((1))

«خداوند متعال، از صاحب دلِ غافل- دلی که متوجّه نیست چه خواسته ای را مطرح می کند و با که دارد حرف می زند- دعایی را قبول نمی کند». معلوم است که دعایِ دارای این ویژگیها، مستجاب نمی شود. باید تضرّع کنید و جدّی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البتّه خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.148

لذا من توصیه می کنم که ارتباطات بچه ها با خدا، ارتباطاتِ با توجّه و باحالی باشد؛ بخصوص نمازها را با حال بخوانند. دعا که می خوانند، با حال و با توجّه بخوانند و بدانند با چه وجودی حرف می زنند و چه می خواهند و بدانند این خواست، پاسخ دارد. در قرآن، به ما گفته شده است: «ادعُونی أَستَجِب لَکُم»((2)

مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم.149

دعا، وسیله ای در کنار وسایل دیگر است...این، البتّه بدان معنا نیست که هرچه شما خواستید و هر طور آن را با خدای متعال در میان گذاشتید، برآورده خواهد شد؛ نه. شرایطی دارد، آدابی دارد؛ مثل همه ی اسباب عادی و مثل همه ی خواستنها. اگر شما از دوستتان هم چیزی بخواهید، آداب و تشریفاتی دارد. ادب مخصوص دعا را باید به کار گرفت و عمده ترین آداب، این است که انسان به خدای متعال توجّه کند و با همه ی دل، از خدا بخواهد. هنگامی که قلب انسان رقیق می گردد و توجّهی پیدا می شود، وقت دعاست. آن وقت اگر از خدا بخواهید، غالب این است که مقصود برآورده می شود. مگر مواردی که در علم الهی، مصالحی وجود دارد که آن مصالح را ما نمی دانیم و خدای متعال، به خاطر دعای من و شما مصالح عمومی

ص: 80


1- ([1]) بحارالأنوار ج:74 ص:175 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

آفرینش، یا مصالح یک ملت را به هم نمی ریزد. آن جا که سر راه خواسته ی ما، مصلحت بزرگی مانع نباشد و آن جا که توجّه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر.150

حضور قلب

یکی دیگر از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. همان طور که عرض کردیم، معنای دعا این است که شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس کنید و حاضر و ناظر بدانید. اینکه انسان همین طور طبق عادت چیزی را بر زبان بیاورد و مطالبه ای را ذکر کند- خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز- بدون اینکه در دل خود حقیقتاً حالت طلبی را احساس کند، این دعا نیست؛ لقلقه ی لسان است. «لَا یَقبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دُعَاءَ قَلبٍ لَاهٍ»((1))؛ دل غافل و بی توجّه و سربه هوا اگر دعا کند، خدای متعال دعایش را قبول نمی کند. دلهای آلوده و غرق در تمنّیات و شهوات نفسانی- که اصلاً غافلند- چگونه دعا خواهند کرد؟ چه توقّعی است که اگر انسان این طور دعا کرد، مستجاب شود؟151

همان دعایی که در آن، حاجت خود را می خواهید، آن دعا را با توجّه، با تضرّع و با حضور قلب بخوانید و دلتان را به خدا نزدیک کنید.152

مطالبه ی حقیقی

مهمّ ترین خاصیّت دعا- که من قبلاً هم درباره ی آن قدری صحبت کرده ام-. همین ارتباط با خدا و احساس عبودیت در مقابل خداوند، بزرگترین اثر و خاصیّت خداست؛ از خدا خواستن، که آن وقت خدای متعال هم اجابت خواهد کرد.153

در دعا، طلب کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه

ص: 81


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:54 ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام .

کردن لازم است. این دعا مستجاب می شود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است. آن وقتی که دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد که یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ بخصوص در مسائل بزرگ، بخصوص در مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و سرنوشت ملتها؛ چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحقّقش زمان می طلبد.154

عمده این است که شما به معنای حقیقی کلمه و با همین شرایط، طلب کنید؛ خدای متعال این طلب را اجابت خواهد کرد.155

بهترین دعا آن است که از سر معرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت طاهرین او- که اوعیه ی علم پیامبر صلی الله علیه و آله و وراث حکمت و معرفت اویند - می توان جست.156

شروط مرتبط با قلب و دل دعا کننده

با همه ی دل

ادب مخصوص دعا را باید به کار گرفت و عمده ترین آداب، این است

که انسان به خدای متعال توجّه کند و با همه ی دل، از خدا بخواهد.157

حرف زدن از دل

شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره ای که از این ماه گرفته ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پرمضمون را با نفس حقیقی بخوانیم نه فقط الفاظ آن را مرور کنیم و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم.158

ص: 82

دل پاک و زبان صادق

در روایت دیگر دارد که خدای متعال به حضرت موسی خطاب فرمود: «یَا مُوسَی ادعُنِی بِالقَلبِ النَّقِیِّ وَ اللِّسَانِ الصَّادِقِ»((1)) با دل پاک و زبان راستگو با خدای متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.159

معطّر و مزیّن کردنِ دل

اگر دل توانست با یاد خدا خود را معطّر و مزیّن کند، بدون تردید اجابت الهی برای او میسّر خواهد شد؛ «أُدعُونی أَستَجِب لَکُم»((2)) 160

رقّت قلب

هنگامی که قلب انسان رقیق می گردد و توجّهی پیدا می شود، وقت دعاست. آن وقت اگر از خدا بخواهید، غالب این است که مقصود برآورده می شود.161

سوز دل

اگر انسان معنای دعا را نمی فهمد، همین قدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته ی حاکی از سوز دل دارد با خدای متعال حرف می زند.162

طراوت دل

اوّلین شرط دعا این است که با دلِ باطراوت و بی آلایش درخواست شود؛ مثل دل جوانها؛ لذا دعای جوانان اقبال و احتمال اجابت را بیش از همه دارد. گاهی بعضی ها به بنده می گویند برای جوانهای ما دعا کن. البتّه ما همیشه برای همه ی جوانها دعا می کنیم؛ اما در واقع این جوانها

ص: 83


1- ([1]) بحارالأنوار ج:90 ص:341 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

هستند که اگر قدر دل بی آلایش و باطراوت خود را بدانند، دعای آن ها از هر دعایی می تواند به استجابت نزدیک تر باشد.163

توبه و اجتناب از گناه

توبه

یکی دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شب ها هم شب های توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلف ها کوچک و بزرگ دارد. از خدای متعال باید عذرخواهی و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوی خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهی انسان عزم می کند و تصمیم می گیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه می شود و لغزش پیدا می کند؛ باز همین گناه سراغ انسان می آید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدّی و حقیقی باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعی و جدّی باشد.164

بعضی ها دعا و عبادت و توبه را می گذارند برای دوران پیری؛ این اشتباه بزرگی است. اگر گفته شود توبه کنید، می گویند حالا وقت داریم. اوّلاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمی کند؛ برای همه ی سنین هم است. اگر فرض کردیم حقیقتاً وقت داریم- یعنی بناست به سنین پیری برسیم- چنانچه کسی خیال کند که می شود دوران جوانی را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت و با آسانی به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگی مرتکب شده است. حالت دعا و انابه چیزی نیست که انسان هر وقت اراده کرد، برای او پیش بیاید. گاهی می خواهیم، نمی شود؛ دنبال حال و توجّه هستیم، دست نمی دهد؛ «ذلِکَ بِما قَدَّمَت یَداکَ».((1))

انسانی که زمینه ی توجّه به خدا و رجوع إلی اللّه را در خودش

ص: 84


1- ([1]) سوره ی حج، آیه ی 10.

به وجود نیاورده باشد، این طور نیست که هروقت اراده کرد، بتواند درِ خانه ی خدا برود. شما می بینید بعضی دلهای پاک- غالباً جوانها- خیلی راحت می توانند ارتباط برقرار کنند؛ اما بعضی هرچه تلاش می کنند، این ارتباط برقرار نمی شود. کسانی که فرصتی دارند و می توانند دل خودشان را نرم نگه دارند، قدر بدانند و رابطه ی خود را با خدا حفظ کنند؛ تا هروقت خواستند درِ خانه ی خدا بروند، بتوانند.165

ترک گناهان

یکی دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است.166

خروج از مظالم

درباره ی دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «وَ لیَخرُج مِن مَظَالِمِ النَّاس»((1))؛ انسان باید از مظلمه ی مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خدای متعال به حضرت موسی خطاب فرمود: «یَا مُوسَی ادعُنِی بِالقَلبِ النَّقِیِّ وَ اللِّسَانِ الصَّادِقِ».((2))

با دل پاک و زبان راستگو با خدای متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.167

عمل

البتّه نه دعای تنها و دعای بدون عمل. هیچ فایده ای ندارد که انسان درِ عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند. اما در کنار عمل، در کنار اقدام، در کنار به کار انداختن همّت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار بدهیم. این دعا، حاجات را برای انسان برآورده می سازد. لذا ملاحظه می کنید که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، در میدان جنگ، بعد از آنکه همه ی کارها

ص: 85


1- ([2]) بحارالأنوار ج:90 ص:321 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .
2- ([3]) بحارالأنوار ج:90 ص:341 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

را انجام داده است، دعا هم می کند. بنابراین، یکی از وظایف ماست که دعا کنیم، تا از این راه به حاجات و اهداف و مقاصد خودمان نائل شویم.168

کسی نمی تواند بگوید که پیغمبر و مسلمانان صدر اسلام، تلاش و کار نمی کردند. بالاتر از تلاش آن ها دیگر تلاش وجود ندارد. در آن ده سال که پیغمبر حاکمیت جامعه ی اسلامیِ آن روز را در اختیار داشت، سالهایی یکسره توأم با کار و تلاش بود. اما درعین حال، با وجود آن کار و تلاش و در کنار آن، دعا و تضرّع و انابه و استغفار و طلب و مسئلت از پروردگار عالم هم جای خود را داشت.169

در اینجا، چند سؤال مطرح می شود: یکی اینکه، اگر دعا، چنین نقش معجزآسایی دارد، پس این وسایل دنیوی و این ابزارها و علم و صنعت و نظایر آن چیست؟ جواب این است که دعا رقیب ابزارهای مادّی نیست. این طور نیست که وقتی انسان می خواهد به مسافرت برود، یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین این طور نیست که اگر انسان بخواهد وسیله ای به دست آورد، یا پول خرج کند و یا اگر پول نداشت به دعا متوسّل شود و آن وسیله را به دست آورد! معنای دعا این است که شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آن وقت علل مادّی، هرکدام در جای خودشان قرار می گیرند. دعای مستجاب این گونه است.170

بنابراین، دعا موجب نشود کسی تنبلی کند. دعا موجب نشود که کسی از دانش و علم و ابزار مادّی و علّت و معلولِ طبیعی، دست بشوید؛ نه. دعا رقیب آن ها نیست، بلکه در طول آن هاست. دعا، جورآورنده ی آن هاست.171

معجزه در موارد استثنایی رخ می دهد و در غیرِ مواردِ استثنایی، دعا جورکننده ی روال عادی است. وقتی شما از خدا می خواهید حادثه ای اتفاق بیفتد که به آن نیاز دارید، در کنار دعا، باید نیرویتان را هم به کار

ص: 86

ببندید. مثلاً اگر احساس تنبلی به شما دست می دهد و دعا می کنید که خدای متعال این احساس را از شما بگیرد، در کنار دعا، باید اراده و همّت نیز به خرج دهید. یعنی در اینجا هم، باز وسیله ی مادّی و وسیله ی طبیعیِ دیگری هست که همان همّت کردن است. باید همّت و اراده کنید. هیچ کس خیال نکند که اگر در خانه بنشینیم و به تلاش و اقدام نپردازیم، حتّی اراده هم نکنیم و فقط به دعا مشغول باشیم، خدا حاجاتمان را برآورده می کند؛ نه. چنین چیزی امکان ندارد. پس، دعا در کنار تلاش و با تلاش است. بعضاً خیلی از تلاشها به نتیجه نمی رسد؛ اما همین که دعا کردید، به نتیجه خواهد رسید.172

چند نفر خدمت رسول اکرم آمدند و از شخصی تعریف کردند و گفتند: یا رسول اللّه! ما با این مرد هم سفر بودیم و او مرد بسیار خوب و پاک و با خدایی بود، دائماً عبادت می کرد، در هر منزلی که فرود می آمدیم، از لحظه ی فرود تا وقتی که مجدّداً سوار می شدیم، او مشغول نماز و ذکر و قرآن و این ها می شد. وقتی که این تعریفها را کردند، پیامبر صلی الله علیه و آله با تعجب از آن ها سؤال کردند: پس چه کسی کارهایش را می کرد؟ کسی که وقتی از مرکب پیاده می شود، دائم مشغول نماز و قرآن است، چه کسی غذای او را می پخت؟ چه کسی وسایل او را فرود می آورد و سوار می کرد؟ چه کسی کارهایش را انجام می داد؟ این ها در جواب گفتند: یا رسول اللّه! ما با کمال میل، همه ی کارهای او را انجام می دادیم. پیامبر فرمود: «کُلُّکُم

خَیرٌ مِنهُ».((1))

همه ی شما از او بهترید. اینکه او کار خودش را انجام نمی داد و به دوش شما می انداخت و خود مشغول عبادت می شد، موجب نمی شود که

ص:


1- ([1]) بحارالأنوار ج:73 ص:274 ألرسول صلی الله علیه و آله .

او مرد خوبی باشد.173

البتّه غالباً این طور است. ضمناً بعضی مواقع، خدای متعال معجزه هم نشان می دهد که آن بحث دیگری است. معجزه در موارد استثنایی رخ می دهد و در غیرِ مواردِ استثنایی، دعا جور کننده ی روال عادی است. وقتی شما از خدا می خواهید حادثه ای اتفاق بیفتد که به آن نیاز دارید، در کنار دعا، باید نیرویتان را هم به کار ببندید. مثلاً اگر احساس تنبلی به شما دست می دهد و دعا می کنید که خدای متعال این احساس را از شما بگیرد، در کنار دعا، باید اراده و همّت نیز به خرج دهید. یعنی در این جا هم، باز وسیله ی مادّی و وسیله ی طبیعیِ دیگری هست که همان همّت کردن است. باید همّت و اراده کنید. هیچ کس خیال نکند که اگر در خانه بنشینیم و به تلاش و اقدام نپردازیم، حتّی اراده هم نکنیم و فقط به دعا مشغول باشیم، خدا حاجاتمان را برآورده می کند؛ نه. چنین چیزی امکان ندارد. پس، دعا در کنار تلاش و با تلاش است. بعضاً خیلی از تلاشها به نتیجه نمی رسد؛ اما همین که دعا کردید، به نتیجه خواهد رسید. این، یک نکته.174

زمان ها و موقعیت های برتر

رجب

از این ایّام استفاده بردن و معنویت را تقویت کردن و با خدا ارتباط برقرار کردن و ذکر و دعا و توسّل را اهمیّت دادن از وظایف است.175

شعبان

شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره ای که از این ماه گرفته ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پرمضمون را با نفس حقیقی بخوانیم نه فقط الفاظ آن را مرور کنیم و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم.176

ص: 88

رمضان

این ماه، ماه روزه است؛ ماه نزول قرآن و انس با قرآن است؛ ماه عبادت و دعا و مناجات است که دعا مغز و روح عبادت است.177

امسال اتفاقاً بهار طبیعت، با بهار دعا و قرآن، هم زمان شده است. چند روز دیگر، ماه مبارک رمضان شروع خواهد شد که بهار نوسازی و خودسازی انسان و بهار انس با خداست.178

ماه رمضان را مغتنم بشمارید. این روزها را با روزه داری، و این شبها را با ذکر و دعا به سر ببرید. فصل دعا هم، همین ماه مبارک است. اگرچه همیشه انسان باید با رشته ی دعا به خدا متّصل باشد، اما آیه ی «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»((1))

در سوره ی بقره، در خلال همین آیات مبارکه ی مربوط به روزه و ماه رمضان است. در وسط آیات روزه و ماه رمضان، این آیه ی »و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب« آمده، که همه ی انسانها و همه ی بندگان را به دعا و توجّه سوق می دهد و دعوت می کند.179

عید فطر

در نماز عید فطر دعا، تضرُّع، گریه و توجّه به خدا هست.180

ایّام معلومات

ایّام حج همراه با شوق و حنین دلهای شیفته است که ...ایّام معلومات را در سایه ی ذکر و نیایش بگذرانند.181

پیروزی

دعا چیز عجیبی است. لذا در طول تاریخ صدرو اوّل اسلام همه جا دعا هست. پیغمبر در جنگ بدر هم دعا کرد، در جنگ احد هم دعا

ص: 89


1- ([1]) سوره ی بقرهً، آیه ی 186.

کرد؛ یعنی دعا پیروزی و شکست نمی شناسد. دعا یعنی ارتباط و اتّکال انسان با خدا، آن وقتی هم که انسان در اوج قدرت و پیروزی است باز هم محتاج دعا است؛ باید با خدا حرف بزند، باید از خدا بخواهد. قرآن به پیغمبر ما دستور داد که «إِذا جاءَ نَصرُ اللَّهِ وَ الفَتح» وقتی یاری خدا رسید و پیروزی نصیب شد «وَ رَأَیتَ النَّاسَ یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفواجا» و دیدی که مردم دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد می شوند، تازه «فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِره»((1)) تازه اوّل انابه ی تو است، اوّل عرض نیاز تو به درگاه قادر متعال است. ملت ما از وقتی پیروزی را به دست آورد آستانه ی دعا را رها نکرد. ببینید امروز در جامعه ی ما چقدر دعا و توجّه به خدا زیاد است؛ راز پیروزی ما هم همینهاست.182

نماز

نماز را با توجّه، با خضوع، با ذکر و با دعا بجا بیاورند.183

اضطرار و سختی

ببینید! انسان در آن حال که فرضاً فرزند یا عزیزی از عزیزانش دچار بیماری است و درِ خانه ی خدا رفته و حال دعا پیدا کرده است، چگونه از خدا طلب می کند؟184

انبیای الهی در مواقع سختی دعا می کردند و از خدای متعال کمک می خواستند: «فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغلُوبٌ فَانتَصِر»((2))

که از قول حضرت نوح علیه السلام نقل شده است. یا از قول حضرت موسی علیه السلام نقل شده است: «فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَومٌ مُجرِمُون».((3))

موسی به خدا شکایت کرد و به او پناه برد.185

ص: 90


1- ([1]) سوره ی نصر، آیات 1-3.
2- ([1]) سوره ی قمر، آیه ی 10.
3- ([2]) سوره ی دخان، آیه ی 22.

فصل چهارم: فواید و دستاوردهای دعا

اشاره

ص: 91

ص: 92

سه دستاورد عمده ی دعا: رشد روحیه ی خاکساری، کسب معارف، دریافتِ حاجات

رشد روحیّه ی ذلّت و خاکساری

توجّه پیدا کردن به عجز و حقارت و تهی دستیِ خودمان

از کوچک بودن خواسته هم ابا نداشته باشید. خواسته های کوچکِ کوچک را هم از خدا بخواهید. در روایت است که حتّی بندِ کفش خود را - که چیز خیلی حقیری است - از خدا بخواهید. روایتی است از امام باقر علیه السلام که می فرماید: «لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِن حَوَائِجِکُم فَإِنَّ أَحَبَّ المُؤمِنِینَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَسأَلُهُم»((1)

«حاجتهای کوچک را حقیر نشمارید و از خدا بخواهید». خوب؛ انسان به بند کفش احتیاج دارد؛ به درِ مغازه می رود و می خرد. این هم دعا لازم دارد؟! بله! تا احساس کردید که به بند کفش و یا هر چیز دیگرِ به این کوچکی نیاز دارید، دل را متوجّه خدا کنید و بگوئید: «پروردگارا! این را هم به من برسان.» رساندنش به چه ترتیب است؟ به این ترتیب است که پول در جیبم بگذارم، سرِ کوچه بروم، از مغازه بخرم و بعد هم آن را مورد استفاده قرار دهم. به هرحال، باید از

ص: 93


1- ([1]) مستدرک الوسائل ج:5 ص:172 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .

خدا بخواهید. اگرچه به درِ مغازه رفتید، پول دادید و بند کفش خریدید؛ اما بازهم آن را خدا به شما داد. از غیر طریق خدا که چیزی به دست انسان نمی رسد. هرچه به ما می رسد خدا به ما می دهد.

چیزی را که خدا می دهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یکی از عللِ اینکه گفته اند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهی دستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهی دستیم. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه، جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه ی مورد نظر، بسته بود و یا در بین راه، حادثه ی مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است. بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچک ترین اشیا را و حتّی قوت روزانه ی خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ی ما- که می گوئیم «من» و خیال می کنیم مجمع نیروها ما هستیم- بشکند. این «من» انسانها را بیچاره می کند. این هم مطلبی در باب دعا که انسان خواسته های خود را از طریق دعا به دست آورد.186

سرکوبیِ خودبینی و خودخواهی

اگر این خودبینی و خودخواهی در مقابل خداوند متعال باشد- یعنی انسان خود را در مقابل پروردگار قرار بدهد- نتیجه ی آن در انسان، طغیان است: طاغوت. طاغوت هم فقط پادشاهان نیستند؛ هرکدامِ از ما انسانها ممکن است در درون خودمان- خدای نکرده- یک طاغوت و یک بت تربیت کنیم و پرورش بدهیم. در مقابل خدا سرکشی کردن و

ص: 94

خودبینی داشتن، نتیجه اش عبارت از رشد طغیان در انسان است. اگر این خودبینی در مقابل انسانهای دیگر باشد، نتیجه اش می شود نادیده گرفتن حقوق دیگران؛ تجاوز و دست درازی به حقوق این و آن. اگر این خودبینی در مقابل طبیعت واقع بشود، نتیجه اش می شود تضییع محیط طبیعی؛ یعنی آنچه که امروز به حق درباره ی مسئله ی محیط زیست در دنیا اهتمام هست. نادیده گرفتن محیط طبیعی زیست انسان هم، نتیجه ی طغیان، خودبینی و خودخواهی در مقابل طبیعت است.

دعا ضد همه ی این هاست. دعا که می کنیم، در واقع این حالت خشوع را در خود به وجود می آوریم و خودبینی و خودخواهی را در خود سرکوب می کنیم، و در نتیجه، جهان هستی و محیط زندگی انسانها از طغیان و تجاوز به حقوق و طبیعت محفوظ می ماند. لذا فرمود: «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((1)

مغز هر عبادتی، دعاست. عبادات برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسانها در مقابل یکدیگر نیست؛ بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست.187

مطلبِ اصلیِ دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا، این است. این که می بینید از قول پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((2)

«مغز عبادت دعاست» به خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگیِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامه ی آیه ی شریفه ی

ص: 95


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی أَستَجِب لَکُم» می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین»((1))

اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیّت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است.188

شکستن نفسانیتها

خاصیّت دعا این است که نفسانیتها را می شکند. لذاست که گفته اند: حتّی چیزهای کوچکت را هم از خدا بخواه تا بفهمی که حقیری. بدانی که گاهی اوقات، یک پشه یا مگس، انسان را از کار می اندازد، و آسایشِ وی را می گیرد: «وَ إِن یَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَیئاً لا یَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ المَطلُوبُ».((2))

این است که دعا برای تضرّع پیش خداست؛ برای عرضِ حاجت پیش خداست؛ برای تواضع و برای بیرون آمدن از پوسته ی دروغین استکبار و استعلاست. خدای متعال، گاهی برای من و شما مشکلاتی به وجود می آورد، تا وادار به تضرّع و توجّه و خشوعمان کند. همان طور که در آیات کریمه ی قرآن می فرماید: «وَ لَقَد أَرسَلنا إِلی أُمَمٍ مِن قَبلِکَ فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُم یَتَضَرَّعُونَ فَلَو لا إِذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِن قَسَت قُلُوبُهُم وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطانُ ما کانُوا یَعمَلُون».((3))

این تضرّع، نه برای خاطر خدا، که به خاطرِ خودِ ماست. خدا احتیاجی به تضرّع من و شما ندارد:

تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند

تا که با مهر تو پیوندم زنند

ص: 96


1- ([1]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
2- ([2]) سوره ی حج، آیه ی 73.
3- ([3]) سوره ی أنعام، آیات 42- 43.

این حالت تضرّع است که دل را از عشق خدا پر می کند؛ انسان را با خدا آشنا می کند؛ انسان را از خودبینی و خودنگریِ فسادانگیز تهی می کند و او را از نورِ مقدّس پروردگار و لطفِ الهی، سرشار می سازد. قدرِ این را بدانید که از همه چیز بالاتر است.189

مهار نفس

همه ی انسانها مبتلا به این پیل مست در درون وجود خودشان هستند که باید این را مهار کنند. این مهار با ذکر خداست؛ با یاد خداست؛ با پناه بردن به خداست؛ با احساس نیاز به پروردگار است؛ با احساس حقارت خود در مقابل عظمت الهی است؛ با احساس زشتی های خود در مقابل جمال مطلق حقِّ متعال است. این ها همه اش ناشی از ذکر است. انسانی که باتقواست، یعنی مراقب خودش هست و متذکر هست، منشأ شر و ظلم و فساد و طغیان و بدی به این و آن نمی شود. آن ذکر الهی مرتب دارد او را نهی می کند؛ مرتب دارد او را بازمی دارد.190

کسبِ معارف

واقعاً این دعاها پُر از معارف است؛ که اگر این ها را از حالت دعا بیرون بیاورند، معارف اسلامیِ متین و اصیل و قوی یی را تشکیل می دهند که نظیرشان در روایات ما کم است.191

و اما، دوّمین چیزی که در دعا وجود دارد، معارف است. و این مخصوص دعاهایی است که از معصوم به ما رسیده است. امام سجّاد علیه السلام ، «صحیفه ی سجّادیه» را به صورت دعا تنظیم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما این کتاب، پُر از معارف الهی و اسلامی است. توحید خالص در صحیفه ی سجّادیه است. نبوّت و عشق به مقام تقدّس نبیّ اسلام صلی الله علیه و آله در صحیفه ی سجّادیه است. مثل بقیه ی دعاهای مأثور، معارف

ص: 97

آفرینش در این کتاب است. همین «دعای ابی حمزه ی ثمالی» که مخصوص سحرهاست- سعی کنید آن را بخوانید و در معنایش توجّه و تدبّر داشته باشید- و همین «دعای کمیل» که شبهای جمعه خوانده می شود، از جمله دعاهایی است که سرشار از معارف اسلامی است و در آن ها حقایقی به زبان دعا بیان شده است. نه اینکه آن بزرگوار- امام سجّاد علیه السلام - نمی خواسته دعا کند و دعا را پوشش قرار داده است؛ نه. دعا می کرده، مناجات می کرده و با خدا حرف می زده است. منتها انسانی که قلبش با خدا و با معارف الهی آشناست، حرف زدنش هم این گونه است. حکمت از او سرریز می شود و دعای او هم عین حکمت است.

دعاهایی که ما می خوانیم، پر از حکمت است. در دعاهای مأثور از ائمّه علیهم السلام که به ما می رسد، نکاتی عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد می دهند که از خدا چه بخواهیم.192

این دعاها درس است. اگر در معانی این دعاها تدبّر کنیم، بزرگترین هدیه های معنوی الهی را در این ها خواهیم یافت.193

نکته ی آخر در باب دعا، دعاهای مأثور است. دعاهایی که از أئمّه رسیده است، بهترین دعاهاست. اوّلاً خواسته هایی در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمی کند و انسان از زبان أئمّه علیهم السلام آن ها را از خدا طلب می کند. در دعای ابوحمزه و دعای افتتاح و دعای عرفه بهترین مطالبات و خواسته ها برای انسان مطرح می شود؛ که اگر انسان این ها را از خدا بخواهد و بگیرد، می تواند برای او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایه های خشوع و تضرّع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانی ادا شده است که دل را خاشع و نرم می کند. با عبارات

ص: 98

فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگی و شوق در این دعاها موج می زند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آن ها استفاده کند.

البتّه باید معنای این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الآن ترجمه های خوب وجود دارد و مفاتیح الجنان و دعاهای گوناگون ترجمه شده است. با توجّه به ترجمه ها، دقّت کنند و بخوانند. البتّه تا آنجایی که ما دیده ایم، هیچ ترجمه ای نتوانسته زیبایی های الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولی بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجّه به این ترجمه ها دعاها را بخوانند. کسانی که می خوانند و با آن ها عدّه ای هم صدا می شوند، بعضی از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البتّه مرتبه ی پائین ترش هم این است که اگر انسان معنای دعا را نمی فهمد، همین قدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته ی حاکی از سوز دل دارد با خدای متعال حرف می زند.194

اجابت الهی از طرف پروردگار، هیچ قید و شرطی ندارد؛ این ما هستیم که با اعمال خودمان مانع اجابت می شویم؛ ما هستیم که موجب می شویم دعای ما مورد اعتنا قرار نگیرد، که خود همین، یکی از معارفی است که می توان از دعا استفاده کرد و یکی از خصوصیات دعا، همین است.195

در دعاها و اذکار دیشب((1)) این جمله بود: «أَللَّهُمَّ

العَن قَتَلَهًَ امیرالمؤمنین»((2))؛ خدایا! قاتلان امیرالمؤمنین را لعنت کن، از رحمت خودت دور کن. در مسجد کوفه، یک نفر که بیشتر بر فرق مبارک حضرت شمشیر نزد؛ اما می گوید قاتلان! ببینید، این هم یکی از همان درسهایی است که انسان از دعا می گیرد. لازم نیست که انسان، خودش

ص: 99


1- ([1]) شب نوزدهم ماه مبارک رمضان.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:97 ص:273 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

مباشرتاً در حادثه حضور داشته باشد تا حادثه به او منسوب شود.196

این ها فقط دعا نیست؛ درس است؛ این کلمات امام سجّاد- و همه ی ادعیه ای که از أئمّه علیهم السلام مأثور است و بدست ما رسیده است- پر است از معارف.197

در دعا فقط این نیست که انسان دل را به خدا نزدیک می کند؛ این هست، فراگیری هم هست. در دعا هم تعلیم است، هم تزکیه هست. این دعاهای مأثور از أئمّه علیهم السلام هم ذهن را روشن می کند، هم حقایق و معارفی را که در زندگی به آن ها نیاز داریم، به ما می آموزد و هم دل را متوجّه به خدا می کند. ذکر الهی را خیلی باید مغتنم بشمرید.198

جهت دیگری که در دعا هست، این است که در دعاهایی که از أئمّه علیهم السلام به ما رسیده است، درسهای بزرگی از معارف اسلام نهفته است. این صحیفه ی سجّادیه را اگر مطالعه کنید و جنبه ی دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبه ی امیرالمؤمنین علیه السلام ، در توحید را که خطبه ی اوّل نهج البلاغه است، جلو خودش بگذارد، یا دعای اوّل صحیفه ی سجّادیه را که در تحمید است - حمد الهی است - جلو خودش بگذارد، می بیند این دو مثل همند و فرقی با هم ندارند. خطبه اند و درسند. امیرالمؤمنین علیه السلام ، در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده و امام سجّاد علیه السلام ، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم صحیفه - که من بعضی از فقراتش را یادداشت کرده ام - یک درس اخلاقی است. کأنّه خطبه ای است که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.199

پس، نقطه ی دوّم این است که در این دعاها، معارف زیادی نهفته است. مثلاً در فقرات اوّل دعای کمیل، همه می خوانیم: «أَللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهتِکُ العِصَمَ. أَللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنَزِّلُ النِّقَمَ. أَللَّهُمَّ اغفِر

ص: 100

لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ». گناهانی وجود دارد که پرده ها را می درد. گناهانی وجود دارد که نقمت الهی را بر انسان نازل می کند. گناهانی وجود دارد که نعمتها را از انسان می گیرد. «أَللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعَاءَ».((1)) گناهانی هم وجود دارد که دعا را حبس می کند.200

ماندگار و مؤثّر کردنِ معارف در دل انسان

دعا انسان را به خدا نزدیک می کند؛ معارف را در دل انسان ماندگار و مؤثّر می کند؛ ایمان را قوی می کند.201

اجابت، رفع حاجات، دفع بلا، جلبِ روزی

دعا وسیله است برای رسیدن به حوائج و مقصودها و هرآنچه که انسان می خواهد و آرزو می کند.202

مقصودِ عمومی از دعا؛ یعنی خواستن و گرفتن از خداوند متعال. ما انسانها نیازهای زیادی داریم و وجودمان سرتاپا نیاز است. اگر در وجود خودتان دقّت کنید، می بینید از تنفّس کردن و غذا خوردن گرفته تا راه رفتن و گوش کردن و دیدن، همه و همه حاکی از نیاز ما انسان هاست. یعنی خدای متعال، مجموعه ای از امکانات و نیروها را در اختیار من و شما قرار داده است که با آن ها می توانیم زندگی کنیم و همه نیز تحتِ اراده ی پروردگار است. هرکدام از این نیروها و امکانات کمبود پیدا کند، انسان دچارِ مشکلِ اساسی در زندگی خود می شود. مثلاً یک رگ یا یک رشته عصب از کار بیفتد، یک عضله مشکل پیدا کند، تا برسد به مسائلِ بیرون از وجودِ انسان یا مسائل روحی یا مسائل اجتماعی. بشر،

ص: 101


1- ([1]) البلدالأمین ص:188 ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام .

سرتاپا نیاز است. رفع این مشکلات و تأمین این نیازها را از چه کسی باید بخواهیم؟ از خدای متعال که او حاجات ما را می داند. «وَ

سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیماً»((1))

خدا می داند شما چه می خواهید، چه لازم دارید و چه چیز از او می طلبید و سؤال می کنید. پس، از خدا بخواهید. در جای دیگر، می فرماید: «وَ

قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی أَستَجِب لَکُم»((2)) پروردگار شما فرموده است: «دعا کنید مرا» یعنی «بخوانید مرا؛ من به شما جواب می دهم.» البتّه این جواب دادن، به معنای برآمدنِ حاجت نیست. می گوید: «جواب می دهم و لبّیک می گویم»؛ أستجب لکم. اما این استجابت الهی، در بسیاری از موارد با دادنِ حاجت و آن چیزِ مورد درخواست شما همراه است. پس، این مطلب اوّل که انسان نیازهایی دارد، و رفع این نیازها را، باید از خدا بخواهد. باید درِ خانه ی خدا رفت، تا از تضرّع پیش دیگران، بی نیاز شد.

چون روزِ جمعه و روزِ توجّه و روز معرفت به کلمات نبیّ اکرم و ائمّه علیهم السلام است، چند حدیث کوتاه و مختصر بخوانم. در حدیثی آمده است: «أَفضَلُ العِبَادَهً الدُّعَاء»((3))

بهترین عبادتها، دعاست. حدیث دیگر، حدیث نبوی است. آن حضرت، به اصحابِ خود فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُم عَلَی سِلَاحٍ یُنجِیکُم مِن أَعدَائِکُم وَ یُدِرُّ أَرزَاقَکُم؟»((4)) «آیا می خواهید سلاحی را به شما نشان دهم که هم شما را از دشمن حفظ می کند و نجات می دهد و هم روزی تان را فراوان می کند؟» این، همان خواستن از خدا برای

ص: 102


1- ([1]) سوره ی نساء، آیه ی 32.
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
3- ([3]) الکافی ج:2 ص:466 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .
4- ([4]) الکافی، ج 2، ص 468، الرسول صلی الله علیه و آله .

برآورده شدن حاجات است. «قَالُوا بَلَی یا رسول اللّه.» «عرض کردند: بلی؛بفرمائید.» فرمود: «قَالَ تَدعُونَ رَبَّکُم.» «خدا را دعا کنید؛ خدا را بخوانید.» «بِاللَّیلِ وَ النَّهَار.» «شب و روز.» «فَإِنَّ سِلَاحَ المُؤمِنِ الدُّعَاءُ»((1))

«سلاح مؤمن، دعاست.» یعنی دنبال حاجات رفتن، با سلاح دعا. با دشمن، با حادثه و با بلیّه در افتادن، با سلاح دعا.203

انسان خواسته های خود را از طریق دعا به دست آورد.204

خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیه ی مبارکه ی «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی أَستَجِب لَکُم»((2))

است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا به زودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواسته ی شما را برآورده می کند؛ همچنان که در دعای شریف ابی حمزه ی ثمالی که در سحرهای ماه رمضان خوانده می شود به همین معنا اشاره می کند. در قرآن فرموده است: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیماً»((3))؛ اگرچه خدا عالم است و نیازهای شما را می داند، اما شما از خدا بخواهید و به خدا عرض کنید. این آیه را در دعا ذکر می کند. البتّه در دعای شریف((4)): «إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُم رَحِیماً» دارد؛ اما

ص: 103


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:468 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
3- ([3]) سوره ی نساء، آیه ی 32.
4- ([4]) دعای ابی حمزه ی ثمالی.

در قرآن «کانَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیماً» است. بعد می فرماید: «وَ لَیسَ مِن صِفَاتِکَ یَا سَیِّدِی أَن تَأمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمنَعَ العَطِیَّهً».((1)) امام سجّاد علیه السلام عرض می کند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آن ها خواستند به آن ها ندهی. یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطه ی الهی این است که اگر می گوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعده ی الهی است که در همین آیه ای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان می کند: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَهًَ الدَّاعِ إِذا دَعان»((2)

هرگاه بندگان من درباره ی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ می گویم و دعوت و خواسته ی آن کسی را که از من می خواهد و مرا می خواند، اجابت می کنم. هرکس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لِکُلِّ مَسأَلَهً مِنکَ سَمعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ»((3)

هر سؤالی از خدا، هر خواسته ای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند. حالا کسی که ایمان ندارد، طبیعی است که از این موقعیت مثل خیلی از موقعیتهای دیگر استفاده نمی کند. این وعده ی قطعی الهی است؛ یعنی خدای متعال هر خواسته ای را جواب خواهد داد. این یک وعده است و البتّه هر وعده ای هم شرایطی دارد.205

دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب می شود و خواسته ی شما برآورده می گردد. این قدرت خداست که قوانین را جور می آورد، کنار هم می گذارد و مقصود شما برآورده می شود.... اگر عمل و تلاش در راه

ص: 104


1- ([1]) بحارالأنوار ج:95 ص:82 ؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .
2- ([2]) سوره ی بقرهً، آیه ی 186.
3- ([3]) بحارالأنوار ج:83 ص:58 ؛ أَلرِّضَا علیه السلام .

اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعاً بیشتر است. آن وقتی که دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد که یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ بخصوص در مسائل بزرگ، بخصوص در مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و سرنوشت ملتها؛ چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحقّقش زمان می طلبد.206

دستاورد دیگر دعا، برآمدن حاجات است. یکی از دستاوردهای دعا این است که حاجاتی که انسان دارد، از خدای متعال می خواهد و خدا آن حاجات را برآورده می کند. البتّه همه ی خواص دعا این نیست؛ این هم یکی در کنار بقیه ی دستاوردهای دعاست. فرمود: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ»((1)

از خدای متعال بخواهید و نیازهای خودتان را از او بطلبید. در دعای ابوحمزه ی ثمالی از قول امام سجّاد علیه السلام این طور عرض می شود: «وَ لَیسَ مِن صِفَاتِکَ یَا سَیِّدِی أَن تَأمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمنَعَ العَطِیَّهً وَ أَنتَ المَنَّانُ بِالعَطَایَا عَلَی أَهلِ مَملَکَتِکَ»((2)

تو به بندگانِ خودت دستور بدهی که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشی که خواسته ی آن ها را عملی نکنی؛ این امکان ندارد. وقتی خدای متعال به من و شما امر می کند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خدای متعال تصمیم دارد که آنچه را می خواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است که: «ما کان الله لیفتح ...علی عبد باب الدّعاء و یغلق عنه باب الإجابهً» و اللّه اکرم من ذلک((3)

خدای متعال کریم تر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.207

ص: 105


1- ([1]) سوره ی نساء، آیه ی 32.
2- ([2]) البلدالأمین ص:205.
3- ([3]) نهج البلاغهً ؛ قصار 435.

در قرآن فرمود: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ»((1))

از خدا بخواهید. «لَیسَ مِن صِفَاتِکَ یَا سَیِّدِی أَن تَأمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمنَعَ العَطِیَّهًَ.»((2))

بگوئید، سؤال کنید، بخواهید و مگر می شود که بخواهید و ندهد؟! البتّه اقتضائات زمان و مکان و خصوصیات و نظایر آن هم، در خواستنِ از خدا مؤثّر است.208

اگر دل توانست با یاد خدا خود را معطّر و مزیّن کند، بدون تردید اجابت الهی برای او میسّر خواهد شد؛ «أُدعُونی أَستَجِب لَکُم».((3))

هیچ دعایی بی استجابت نیست. استجابت به معنای این نیست که خواسته ی انسان حتماً برآورده خواهد شد ممکن است برآورده بشود، ممکن است به علل و مصالح و موجباتی برآورده هم نشود اما استجابت الهی هست. استجابت الهی، پاسخ و توجّه و التفات خداست؛ و لو آن خواسته ای که من و شما داریم که ای بسا خیال می کنیم این خواسته به نفع ماست، اما به زیان ماست تحقّق هم پیدا نکند؛ اما «یَا أَلله» شما بی گمان لبّیکی به دنبال خود دارد.209

وقتی ما به درگاه حقِّ متعال دعا می کنیم، در حقیقت وسیله ای برای رسیدن به حوائج خودمان می جوئیم و راهی به سوی این حوائج می پیمائیم و از آن استفاده می کنیم. این، یک گونه دعا کردن است: دعا برای گرفتن مقصود. این طور نیست که کسی گمان کند همه ی مقاصد، به وسیله ی ابزارها یا وسایل مادّی برای انسانها قابل دسترسی است. بلکه چیزهایی را انسان با دعا باید به دست آورد. البتّه نه دعای تنها و دعای بدون عمل. هیچ فایده ای ندارد که انسان درِ عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند. اما در کنار عمل، در کنار اقدام، در کنار به کار انداختن همّت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار بدهیم. این دعا، حاجات را برای

ص: 106


1- ([1]) سوره ی نساء، آیه ی 32.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:95 ص:82 ؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .
3- ([3]) سوره ی غافر، آیه ی 60.

انسان برآورده می سازد. لذا ملاحظه می کنید که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، در میدان جنگ، بعد از آن که همه ی کارها را انجام داده است، دعا هم می کند. بنابراین، یکی از وظایف ماست که دعا کنیم، تا از این راه به حاجات و اهداف و مقاصد خودمان نائل شویم.210

دعا، وسیله ای در کنار وسایل دیگر است. به قول بزرگان از محققین و متفکّرین ما، همچنان که در عالم وجود، خدای متعال دهها وسیله و سبب و علّت قرار داده است، دعا هم یکی از سببهاست. در بسیاری از دعاها، حاجت و مقصود خواستن مطرح می شود. مثلاً فرض بفرمائید در همین دعای سحر ماه مبارک رمضان که دعای بسیار عالی المضمونی هم هست، بعد از آن که خدای متعال را به اسما و صفات سوگند می دهد، می گوید: دعا کن به آنچه که می خواهی و مقاصد خودت را از خدا بخواه. بعد از این همه قسم دادن خدای متعال، دعا مستجاب می شود. لذا در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام ، نقل شده است که فرمود: «إِدفَعُوا

أَموَاجَ البَلَاءِ عَنکُم بِالدُّعَاءِ قَبلَ وُرُودِ البَلَاء»((1)

پیش از آن که بلا بر شما وارد شود، با دعا، بلا را دفع کنید. اینها واقعیّت است. این، البتّه بدان معنا نیست که هرچه شما خواستید و هر طور آن را با خدای متعال در میان گذاشتید، برآورده خواهد شد؛ نه. شرایطی دارد، آدابی دارد؛ مثل همه ی اسباب عادی و مثل همه ی خواستنها. اگر شما از دوستتان هم چیزی بخواهید، آداب و تشریفاتی دارد. ادب مخصوص دعا را باید به کار گرفت و عمده ترین آداب، این است که انسان به خدای متعال توجّه کند و با همه ی دل، از خدا بخواهد. هنگامی که قلب انسان رقیق می گردد و توجّهی پیدا می شود، وقت دعاست. آن وقت اگر از خدا بخواهید، غالب

ص: 107


1- ([1]) بحارالأنوار ج:90 ص:289 ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام .

این است که مقصود برآورده می شود. مگر مواردی که در علم الهی، مصالحی وجود دارد که آن مصالح را ما نمی دانیم و خدای متعال، به خاطر دعای من و شما مصالح عمومی آفرینش، یا مصالح یک ملت را به هم نمی ریزد. آن جا که سر راه خواسته ی ما، مصلحت بزرگی مانع نباشد و آن جا که توجّهِ لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر.211

و اما بعضی دعاها، سه چیز علاوه بر این دو چیز دارند که این سه چیز، خیلی مهمّ است. یکی از این سه چیز، عبارت است از آن مقصودِ عمومی از دعا؛ یعنی خواستن و گرفتن از خداوند متعال. ما انسانها نیازهای زیادی داریم و وجودمان سر تا پا نیاز است. اگر در وجود خودتان دقّت کنید، می بینید از تنفّس کردن و غذا خوردن گرفته تا راه رفتن و گوش کردن و دیدن، همه و همه حاکی از نیاز ما انسانهاست. یعنی خدای متعال، مجموعه ای از امکانات و نیروها را در اختیار من و شما قرار داده است که با آنها می توانیم زندگی کنیم و همه نیز تحتِ اراده ی پروردگار است. هر کدام از این نیروها و امکانات کمبود پیدا کند، انسان دچارِ مشکلِ اساسی در زندگی خود می شود. مثلاً یک رگ یا یک رشته عصب از کار بیفتد، یک عضله مشکل پیدا کند، تا برسد به مسائلِ بیرون از وجودِ انسان یا مسائل روحی یا مسائل اجتماعی.212

بشر، سر تا پا نیاز است. رفع این مشکلات و تأمین این نیازها را از چه کسی باید بخواهیم؟ از خدای متعال که او حاجات ما را می داند. «وَ

سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیماً»((1))

خدا می داند شما چه می خواهید، چه لازم دارید و چه چیز از او می طلبید و سؤال می کنید.

ص: 108


1- ([1]) سوره ی نساء، آیه ی 32.

پس، از خدا بخواهید. در جای دیگر، می فرماید: «وَ

قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی أَستَجِب لَکُم»((1)) پروردگار شما فرموده است: «دعا کنید مرا» یعنی «بخوانید مرا؛ من به شما جواب می دهم.» البتّه این جواب دادن، به معنای برآمدنِ حاجت نیست. می گوید: «جواب می دهم و لبیّک می گویم»؛ استجب لکم. اما این استجابت الهی، در بسیاری از موارد با دادنِ حاجت و آن چیزِ مورد درخواست شما همراه است. پس، این مطلب اوّل که انسان نیازهایی دارد، و رفع این نیازها را، باید از خدا بخواهد. باید درِ خانه ی خدا رفت، تا از تضرّع پیش دیگران، بی نیاز شد.213

مسأله ی بسیار مهمّی است. خداوند متعال، وسیله ای به انسان داده است که انسان می تواند حوائج خود را - مگر در موارد استثنایی که به آن اشاره می کنم - با آن برآورده کند. آن وسیله چیست؟ خواستن از خدای متعال است.214

دفع بلاء

یک روایت از حضرت سجّاد علیه السلام است که می فرماید: «أَلدُّعَاءُ یَدفَعُ البَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَم یَنزِل.»((2)) هم بلایی که به سوی شما آمده است با دعا دفع می شود و هم بلایی که نیامده است. یعنی اگر دعا نکنید، آن بلا متوجّه شما خواهد شد.215

جلب رزق و نجات از دست دشمن

حدیث دیگر، حدیث نبوی است. آن حضرت، به اصحابِ خود فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُم عَلَی سِلَاحٍ یُنجِیکُم مِن أَعدَائِکُم وَ یُدِرُّ أَرزَاقَکُم؟» «آیا

ص: 109


1- ([1]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
2- ([2]) الکافی ج:2 ص:469 ؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .

می خواهید سلاحی را به شما نشان دهم که هم شما را از دشمن حفظ می کند و نجات می دهد و هم روزی تان را فراوان می کند؟» این، همان خواستن از خدا برای برآورده شدن حاجات است. «قَالُوا بَلَی یا رسول اللَّه.» عرض کردند: بلی؛ بفرمائید. فرمود: «قَالَ تَدعُونَ رَبَّکُم.» «خدا را دعا کنید؛ خدا را بخوانید.» «بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ.»((1))

«شب و روز.»216

دستاوردهای دیگر دعا

دفع انگیزه های مادّه گرایانه

ذکر، فوائد عجیبی دارد که حالا من آنچه را که در اینجا یادداشت کرده ام، عرض می کنم: «دفع انگیزه های مادّه گرایانه و هوس رانیهای گمراه کننده»217

ذکر، مثل مدافعی است که در مقابل هجوم این هوسها، ما را و دل ما را محافظت می کند. دل خیلی آسیب پذیر است. ما دلمان، روحمان خیلی آسیب پذیر است. در مقابل چیزهایی تحت تأثیر قرار می گیریم؛ دل مجذوب به جاذبه های گوناگونی می شود. اگر بخواهیم دل- که جای خداست، جایگاه خداست. رفیع ترین مرتبه در وجود انسان، دل انسان است؛ یعنی همان باطن و حقیقت وجودی انسان- سالم و پاکیزه بماند، مدافعی لازم است؛ این مدافع ذکر است. ذکر نمی گذارد که دل دستخوش تهاجم بی امان هوسهای گوناگون شود و از دست برود. ذکر دل را نگه می دارد که در فساد و در جاذبه های گمراه کننده غرق نشود. در همین رابطه من روایتی را دیدم که خیلی پرمعناست؛ می فرماید: «أَلذَّاکِرُ فِی الغَافِلِینَ کَالمُقَاتِلِ فِی الفَارِّین».((2)) در میدان جنگ، یک رزمنده را می بینید که دفاع می کند

ص: 110


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:468 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:165 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

، ایستادگی می کند و از همه ی امکاناتش برای ضربه زدن به دشمن و جلوی تهاجم دشمن را گرفتن، استفاده می کند؛ اما رزمنده ی دیگر هم ممکن است باشد که بگریزد؛ طاقت تحمل از دست بدهد و از مقابل دشمن بگریزد. می فرماید: ذاکر در میان جمعِ غافل مثل همان سرباز رزمنده ی ایستادگی کننده است در میان کسانی که دارند فرار می کنند. ببینید این تشبیه و تنظیر به همین لحاظ است؛ چون او دارد در مقابل تهاجم بیگانه دفاع و ایستادگی می کند، ذکر شما هم دارد ایستادگی می کند.218

برداشتن موانع درونی

موانع درونی را باید با تضرّع به درگاه پروردگار، با دعا، با توجّه، با تربیت و تهذیب نفس، با تقویت اخلاق، با عبادت و با توسّل، از پیش پا بردارید.219

زدودنِ غفلت

دستاوردهای دعا چیست؟ وقتی ما با خدا سخن می گوئیم، او را نزدیک خود احساس می کنیم، مخاطب خود می دانیم و با او حرف می زنیم، این دستاوردها از جمله ی فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را- که مادر همه ی انحراف ها و کجی ها و فسادهای انسان، غفلت از خداست- می زداید. دعا غفلت را از دل انسان می زداید؛ انسان را به یاد خدا می اندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه می دارد. بزرگترین خسارتی که افراد محروم از دعا مبتلای به آن می شوند، این است که یاد خدا از دل آن ها می رود. نسیان و غفلت از خدای متعال برای بشر بسیار خسارت بار است.220

روشن شدن راه، معنا پیداکردنِ حیات

دفعِ سرگشتگی و درماندگی

دعا، وسیله ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه ی انسان ضعیف و جاهل

ص: 111

با منبع فیّاض علم و قدرت است، و بشر بی رابطه ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قُل

ما یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم»((1)) 221

روشن شدن راه و نجات از سردرگمی و حیرت

دعا برای انسان راه را روشن می کند، انسان را از سردرگمی و حیرت نجات می دهد، علاوه بر اینها دعا محتوای ذهن دعا کننده را برای مستمع و مخاطب واضح و آشکار می کند. وقتی شما دعای کسی را گوش می دهید که با خدا حرف می زند می توانید از دعای او، از خواهش او کشف کنید که این چگونه انسانی است، حقیر است یا عظیم است، کوتاه بین است یا بلندنظر و بلندهمّت است، مؤمن است یا مردد است، دعا چیز عجیبی است. لذا در طول تاریخ صدرو اوّل اسلام همه جا دعا هست. پیغمبر در جنگ بدر هم دعا کرد، در جنگ احد هم دعا کرد؛ یعنی دعا پیروزی و شکست نمی شناسد. دعا یعنی ارتباط و اتّکال انسان با خدا، آن وقتی هم که انسان در اوج قدرت و پیروزی است باز هم محتاج دعا است؛ باید با خدا حرف بزند، باید از خدا بخواهد. قرآن به پیغمبر ما دستور داد که «إِذَا جَاءَ نَصرُ اللَّهِ وَ الفَتح» وقتی یاری خدا رسید و پیروزی نصیب شد «وَ رَأَیتَ النَّاسَ یَدخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفواجاً» و دیدی که مردم دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد می شوند، تازه «فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ»((2)) تازه اوّل انابه ی تو است، اوّل عرض نیاز تو به درگاه قادر متعال است. ملت ما از وقتی پیروزی را به دست آورد آستانه ی دعا را رها نکرد. ببینید امروز در جامعه ی ما چقدر دعا و توجّه به خدا زیاد است؛ راز پیروزی ما هم همینهاست.222

ص: 112


1- ([1]) سوره ی فرقان، آیه ی 77.
2- ([2]) سوره ی نصر، آیات 1- 3.
سلوک در صراط مستقیم

بنابراین ذکر موجب می شود که ما بتوانیم در آن صراط مستقیم سلوک کنیم؛ پیش برویم. آن هدفی که ترسیم کردیم برای خودمان به عنوان مؤمن، به عنوان مسلمان، به عنوان پیرو یک مکتب مترقی، به عنوان کسانی که انگیزه داریم برای برپا داشتن این بنای رفیعی که خبر از شکوفایی تمدن اسلامی در آینده و در قرون آینده می دهد، احتیاج داریم به ذکر خدا تا بتوانیم در این جادّه حرکت کنیم.223

جان گرفتنِ دوباره ی قلب و روح

به مجرّد اینکه کسی از خدا غفلت کند، قلب، زندگی خود را از دست می دهد و روح، میرا می شود. اگر دوباره ذکر و توجّه به سراغش بیاید، جان می گیرد، و الّا خواهد مرد. اگر رویکرد مجدّدش به خدا و معنویات، به طول انجامد، تبدیل به جماد خواهد شد. این را اسلام و آیات قرآن به ما می گوید: «أَ لَم یَأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ اللَّه.»((1))

و یا: «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب.»((2)) این ها در اسلام است. یعنی همان اسلامی که می گوید «به سراغ کشف منابع طبیعی و ساختن این دنیا بروید؛ ابزار مادّی را به دست بگیرید؛ ذهن را مجهّز به علم کنید؛ دنیا را طبیعت را مادّه را و منابع را بشناسید و کشف کنید و پرورش دهید، چون از آنِ شماست»؛ یادآور می شود که «این همه را برای خدا بکنید؛ به یاد خدا باشید؛ ذکر خدا را از دل بیرون نکنید و همه ی این حرکات را به صورت عبادت انجام دهید.»224

ص: 113


1- ([1]) سوره ی حدید، آیه ی 16.
2- ([2]) سوره ی رعد، آیه ی 28.
معنا پیدا کردن حیات انسان

می گوید که باید به درِ خانه ی خدا بروید: «قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لا دُعاؤُکُم»((1)) باید دعا کنید. «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادعُونی أَستَجِب لَکُم»((2))

باید دعا کنید تا از خدا جواب بشنوید. حیات انسان، جز در رابطه با خدا، معنا ندارد.225

تقویت روحِ عبودیت و عشق به خدا

ارتباط با خدا، تقویت روح عبودیت

مهمّ ترین خاصیّت دعا- که من قبلاً هم درباره ی آن قدری صحبت کرده ام-. همین ارتباط با خدا و احساس عبودیت در مقابل خداوند، بزرگترین اثر و خاصیّت خداست؛ از خدا خواستن، که آن وقت خدای متعال هم اجابت خواهد کرد.226

این رابطه ی درخواست کردن و گرفتن از خدا، مایه ی تعالی روح انسان است و همان تقویت کننده ی روح عبودیت است. «وَ هُوَ رَحِیمٌ کَرِیمٌ لَم یَجعَل بَینَکَ وَ بَینَهُ مَن یَحجُبکَ عَنهُ»؛((3)) خدای متعال بین خودش و تو، واسطه ای، فاصله ای و حجابی قرار نداده است. هر وقت با خدا شروع کنید به سخن گفتن و عرض نیاز کردن، خدای متعال صدا و درخواست شما را می شنود. با خدا همیشه می شود هم زبان شد، می شود گفتگو کرد، می شود مأنوس شد و می شود از او درخواست کرد. این برای بشر، فرصت و نعمت خیلی بزرگی است.227

آشنایی با خدا و پرشدن دل از عشقِ او

این حالت تضرّع است که دل را از عشق خدا پر می کند؛ انسان را

ص: 114


1- ([1]) سوره ی فرقان، آیه ی 77.
2- ([2]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
3- ([3]) بحارالأنوار ج:74 ص:205 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .

با خدا آشنا می کند؛ انسان را از خودبینی و خودنگریِ فسادانگیز تهی می کند و او را از نورِ مقدّس پروردگار و لطفِ الهی، سرشار می سازد. قدرِ این را بدانید که از همه چیز بالاتر است.228

روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا.229

نزدیک شدن انسان به خدا و زنده نگهداشتن یاد خدا در دل

دعا انسان را به خدا نزدیک می کند.230

دستاوردهای دعا چیست؟ وقتی ما با خدا سخن می گوئیم، او را نزدیک خود احساس می کنیم، مخاطب خود می دانیم و با او حرف می زنیم، این دستاوردها از جمله ی فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را- که مادر همه ی انحراف ها و کجی ها و فسادهای انسان، غفلت از خداست- می زداید. دعا غفلت را از دل انسان می زداید؛ انسان را به یاد خدا می اندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه می دارد. بزرگترین خسارتی که افراد محروم از دعا مبتلای به آن می شوند، این است که یاد خدا از دل آن ها می رود. نسیان و غفلت از خدای متعال برای بشر بسیار خسارت بار است. در قرآن چند آیه در این باره ذکر شده و بحث مفصّلی دارد.231

تقویت و استقرار ایمان در دل

یکی از وظایف ما در ماه رمضان، دعا کردن است. دعا انسان را به خدا نزدیک می کند؛ معارف را در دل انسان ماندگار و مؤثّر می کند؛ ایمان را قوی می کند.232

دستاورد دوّم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل پایدار و مستقر می کند. ایمانِ قابل زوال در مواجهه ی با حوادث عالم و سختی ها، خوشی ها، تنعم ها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بین رفتن است. می شناسید کسانی را که

ص: 115

ایمان داشتند؛ اما در مواجهه ی با مال دنیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمی و شهوات قلبی، ایمان از دست آن ها رفت. این، ایمان متزلزل و غیر مستقر است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل انسان مستقر و ثابت می کند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجّه به خدای متعال از بین می رود.233

عشق به خدا

دستاورد پنجم دعا، ایجاد محبّت به خدای متعال است. دعا عشق به خدای متعال را در دل زنده می کند. مظهر همه ی زیبایی ها و خوبی ها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تکلم با خدای متعال، این محبّت را در دل به وجود می آورد.234

زنده و نورانی شدن دل انسان

احیاء و زنده کردنِ قلوب

این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسایی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده می کند.235

نورانیت، صفا و معنویت

در قرآن، به ما گفته شده است: «أُدعُونی أَستَجِب لَکُم»((1)

مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم. یکجا دارد: «وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ»((2)

از فضل خدا طلب کنید و بخواهید. این ها وعده های الهی است و وعده های الهی، صادقترین وعده هاست و حتماً چنانچه از خدا بخواهید، خدا به

ص: 116


1- ([1]) سوره ی غافر، آیه ی 60.
2- ([2]) سوره ی نساء، آیه ی 32.

شما پاسخ خواهد داد. اگر انس پیدا کنید، خواهید دید که خیلی از پاسخها همانی است که در همان لحظه به شما داده می شود؛ یعنی آدم نباید خیال کند که پاسخ دعا حتماً همان پولی است که از خدا خواسته است و باید برسد! گاهی اوقات پاسخ، همانی است که در آن لحظه به شما می دهند. آن چنان نورانیّتی در دل شما به وجود می آید که می بینید اصلاً پاسختان را همان ساعت گرفته اید. آن حالتی را که انسان در دعا پیدا می کند، گاهی احساس می کند که دیگر غیر از آن، هیچ چیز نمی خواهد.236

دعا در عین اینکه دلِ انسان را با خدا متّصل و جان آدمی را سرشار از صفا و معنویت می کند، فکر و ذهن او را هم هدایت می نماید.237

اگر کسی خیال کند که می توان دل و روح را بدون این ها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه ی نیمه شب، از راه خواندن قرآن با تدبّر و با دقّت، از راه خواندن ادعیه ی صحیفه ی سجّادیه، دل انسان صاف می شود؛ و الّا این طوری نیست که بگوئیم آقا برو دلت را صاف کن؛ هر کاری هم کردی، کردی.238

تأثیرات آن علاوه بر تأثیرات فردی و ملی، تأثیرات بین المللی خواهد بود. ما دیگر کدام واجب را داریم که این طور باشد. این عمل و فریضه، هم دل و روح و باطن خود انسانِ حج گزار را تصفیه می کند، نورانی می کند و به خدا نزدیک می کند؛ با استغفار و با تضرّع و مناجات الهی آشنا و معنوی می کند.239

نورانی نگاه داشتن دل انسان

انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس، دعا یعنی امید، که ملازمِ با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دلها را مُشعل می کند و منوّر نگه می دارد.240

ص: 117

تهذیب نفس و تطهیر روح
تطهیر روح

بهترین اعمال در این شب، دعاست. درباره ی دعا هم امروز مطالبی را به شما برادران و خواهران عرض می کنم. احیاء هم برای دعا و توسّل و ذکر است. نماز هم- که در شب های قدر یکی از مستحبات است- در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که «أَلدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَهً»((1)

مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبّت و ارادت است؛ همه ی این ها دعاست. دعا یکی از مهمّ ترین کارهای یک بنده ی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد.241

تزکیه

به قول آن عارف معروف که می گوید: «آب که از برکات الهی است، همه ی پلیدیها و ناپاکیها را از بین می برد؛ هر جسمی که با آب تماس می گیرد، پاک می شود؛ ولی خود آب تحت تأثیر تماس با ناپاکها و ناپاکیها، به تصفیه احتیاج پیدا می کند و خدای متعال در یک گردش طبیعی، آب را به بخار تبدیل می کند؛ به آسمان می برد، از بالا مجدّداً به صورت قطرات باران به زمین برمی گرداند، پلیدیها را از آن جدا می کند، آن را تصفیه می کند و باز به صورت ماء طهور در اختیار افراد انسان و سایر موجودات قرار می دهد.»

ص: 118


1- ([1]) وسائل الشیعهً ج:7 ص:27 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

گوینده ی این سخن حکمت آمیز می گوید: «این جان شما، معارف شما، نصایح شما، بلکه خود قلب و روح شما، همان ماء طهوری است که ناپاکیها را از انسانها می زداید؛ اما خود این ماء طهور بتدریج به تصفیه و تزکیه احتیاج پیدا می کند و تزکیه و تصفیه ی آن، جز با یک عروج معنوی، جز با یک گردش معنوی به سمت علویّات که آن هم با ذکر و دعا حاصل خواهد شد ممکن نمی شود.» با ذکر، با توجّه، با توسّل، با مناجات، با نافله، با تضرّع در مقابل خداوند، با تفکّر در آیات آفاقی و انفسی، این ماء طهور باز همان طهارت خود را به دست می آورد.242

تهذیب نفس، پیراستن روح و پالایش ذهن از وسوسه ها

نماز با توجّه، انس با قرآن، دعا و توسّل، تضرّع، روزه ی ماه رمضان و عبادات نیمه شب، مخصوصاً برای جوانان، که تأثیرپذیریشان زیاد است، می تواند مهذِّب نفس باشد.243

روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح، و پالایش کردن ذهن از وسوسه ها.244

در دعا هم تعلیم است، هم تزکیه هست.245

رشد فضایل اخلاقی در انسان

دستاورد چهارم دعا، خودسازی و رشد فضایل اخلاقی در انسان است. انسان با توجّه به خدا و با حرف زدن با خدای متعال، فضایل اخلاقی را در خود تقویت می کند؛ این خاصیّت قهری و طبیعی انس با پروردگار است؛ بنابراین دعا می شود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقی را از انسان می زداید؛ حرص و کبر و خودپرستی و دشمنی با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بی صبری را از انسان دور می کند.246

ص: 119

درس اخلاق

و امام سجّاد علیه السلام ، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم صحیفه که من بعضی از فقراتش را یادداشت کرده ام یک درس اخلاقی است. کأنّه خطبه ای است که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.247

امام سجّاد علیه السلام ، این دعا را با این زبان بیان کرده است: «أَللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِن هَیَجَانِ الحِرصِ ، وَ سَورَهً الغَضَب.» حرص، افزایش حرص، شدّتِ خشم، غلبه ی حسد، ضعف صبر، کمیِ قناعت، «شَکَاسَهً الخُلُق» بداخلاقی، «إِلحَاحِ الشَّهوَهً» شهوترانی زیاد، «مَلَکَهً الحَمِیَّهً» تعصبهای ناحق و جانبداریهای به ناحق، «استِصغَارِ المَعصِیَهً، وَ استِکبَارِ الطَّاعَهً» گناه خود را کوچک دانستن و طاعت خود را بزرگ شمردن، «سوء الولایهً لمن تحت ایدینا» اداره ی بد مجموعه ای که در اختیار ما و زیر دست ماست، «أَن نَعضُدَ ظَالِماً، أَو نَخذُلَ مَلهُوفا»((1))

به ظالمی کمک کردن و بیچاره ای را یاری نرساندن. همه ی این مطالب را امام سجّاد علیه السلام ، در یک دعا، با این زبان بیان می کند، که خدایا، من به تو پناه می برم از این چیزها. اینها درسهای اخلاقی است. دعاهای صحیفه ی سجّادیه، دعای ابی حمزه ی ثمالی، دعای افتتاح، یا بقیه ی دعاهای ماه رمضان - شب و روز جمعه و بقیه ی اوقات - و تمام این دعاهایی که از أئمّه علیهم السلام به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی درباره ی توحید، درباره ی نبوت، درباره ی حقوق، درباره ی وضع جامعه، درباره ی اخلاق، درباره ی حکومت و درباره ی همه ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند. در این دعاها، برای ما مطالبی هست که به زبان دعا، معارف بیان شده است و أئمّه ی ما علیهم السلام ،

ص: 120


1- ([1]) صحیفه ی سجادیه علیه السلام ، دعای 8.

در دوران حاکمیت طواغیت، توانسته اند این معارف را از این راه به مردم برسانند. این هم یک دیدگاه دیگر در باب دعاست.248

دمیدن روح اخلاص در انسان

سوّمین دستاورد، دمیدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیک او دیدن، به انسان روح اخلاص می دهد. اخلاص یعنی کار را برای خدا انجام دادن. همه ی کارها را می شود برای خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه ی کارهای معمولیِ روزمره ی زندگی را هم با نیت تقرّب به خدا انجام می دهند و می توانند. بعضی هم هستند که حتّی قربی ترین و عبادی ترین کارها- مثل نماز- را نمی توانند برای خدا انجام دهند. بی اخلاصی، درد بزرگی برای انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان می دمد.

دفع آفت فسادپذیریِ انسان، دفع گناهان

دفع آفت فسادپذیریِ انسان

برای پیشگیری و نیز درمان این آفت بزرگ، دین خدا «ذِکر» را به انسان آموخته است. ذکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن، خود را در برابر خدا یافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن.

و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترین و کامل ترین نمونه و وسیله ی ذکر است.249

دفع گناه

خوب، حالا ذکر چیست؟ روایتی از حضرت ابی عبدالله علیه السلام است. و روایت دیگری هم هست، که آن روایت دوّم بیشتر مورد توجّه من بود؛ اما هر دو روایت را می خوانم. روایت اوّل از حضرت ابی جعفر علیه السلام است؛ حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ثَلَاثٌ مِن أَشَدِّ مَا عَمِلَ العِبَاد»؛ سه چیز

ص: 121

هست که جزو تکالیف بسیار مهمّ و دشوار مؤمنین است؛ کارهای سخت...سوّم، «وَ ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَال»؛ در همه حال ذاکر خدای متعال باشد. ذکر این است.

آن وقت حضرت باقر در همین روایت، «ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَال» را معنا کرده اند: «وَ هُوَ أَن یَذکُرَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عِندَ المَعصِیَهً یَهُمُّ بِهَا»؛ وقتی که می رود به سمت معصیت، ذکر خدا او را مانع بشود. ذکر؛ یاد کند خدا را و این معصیت را انجام ندهد؛ انواع معاصی را؛ خلاف واقع گفتن، دروغ گفتن، غیبت کردن، حق را پوشاندن، بی انصافی کردن، اهانت کردن، مال مردم را، مال بیت المال را، مال ضعفا را تصرف کردن یا درباره ی آن ها بی اهتمامی به خرج دادن. این ها گناهان گوناگون است. در همه ی این ها، انسان توجّه کند به خدا؛ ذکر خدا مانع بشود از اینکه انسان به سمت این گناه برود.

«فَیَحُولُ ذِکرُ اللَّهِ بَینَهُ وَ بَینَ تِلکَ المَعصِیَهً وَ هُوَ قَولُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا».((1))

بعد حضرت می فرمایند که این، تفسیر آن آیه است که فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطان»؛ وقتی شیطان به این ها تنه می زند، گذرنده ی شیطان این ها را مس می کند؛ یعنی هنوز درست به جانش هم نیفتاده، «تَذَکَّرُوا»؛ فوراً این ها متذکر می شوند. «فَإِذا هُم مُبصِرُونَ»((2)

این ذکر موجب می شود که چشم این ها، بصیرت این ها باز بشود. معنای «ذِکرُ اللَّهِ عَلَی کُلِّ حَال» این است.

در صدر روایت بعدی که مورد توجّه من است، تقریباً عباراتش شبیه همین روایتی است که خواندم و همان سه چیز را ذکر می کند. در آن

ص: 122


1- ([1]) بحارالأنوار ج:66 ص:379 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .
2- ([2]) سوره ی أعراف، آیه ی 201.

روایت، «و ذکر اللَّه علی کلّ حال» را داشت، در اینجا و در روایتی که حضرت ابی عبداللَّه علیه السلام می فرماید، آمده است: «وَ ذِکرُ اللَّهِ فِی کُلِّ مَوطِن»؛ انسان در همه جا ذکر خدا کند. اما آن نکته ی مورد توجّه این است که می فرماید: «أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ سُبحَانَ اللَّهِ وَ الحَمدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکبَر»؛ اینی که می گویم در همه حال ذکر خدا را بگوئید، مقصودم این نیست که بگوئید سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر. این، ذکر لفظی است. «وَ إِن کَانَ هَذَا مِن ذَاک»؛ اگرچه این هم ذکر است، این هم مطلوب است، این هم شریف است و خیلی باارزش است؛ اما مقصود من فقط این نیست، بلکه «وَ لَکِن ذِکرُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فِی کُلِّ مَوطِنٍ إِذَا هَجَمتَ عَلَی طَاعَهً أَو عَلَی مَعصِیَهً»((1))

- هَجَمتَ یا هَمَمتَ. نسخه ای که من دیدم، هَجَمتَ است. احتمال می دهم هَمَمتَ باشد- وقتی به سمت طاعت خدا می روی، یا به سمت معصیت خدا می روی، یاد خدا باشی. این «یاد خدا بودن» مورد نظر است؛ این ذکر اللَّه. البتّه این اذکاری که در روایات ما، در این دعاها، در این اوراد گوناگون، تسبیحات حضرت زهرا و بقیه ی اذکاری که هست- این ها همه وسائل ذکرند، این ها کپسولهای ذکرند- ذکر شده است، انسان باید این ها را با توجّه به معانی و حقایقشان بر زبان جاری کند؛ توجّه پیدا کند. البتّه این ها خیلی باارزش است.250

دفعِ غفلت

دستاوردهای دعا چیست؟ وقتی ما با خدا سخن می گوئیم، او را نزدیک خود احساس می کنیم، مخاطب خود می دانیم و با او حرف می زنیم، این دستاوردها از جمله ی فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را- که مادر همه ی انحراف ها و کجی ها و فسادهای انسان، غفلت از

ص: 123


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:145 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .

خداست- می زداید. دعا غفلت را از دل انسان می زداید؛ انسان را به یاد خدا می اندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه می دارد. بزرگترین خسارتی که افراد محروم از دعا مبتلای به آن می شوند، این است که یاد خدا از دل آن ها می رود. نسیان و غفلت از خدای متعال برای بشر بسیار خسارت بار است.251

تعالی و فلاح

علوّ مقام و مرتبه، عروج

خود حرف زدن با پروردگار، خود تضرّع کردن، با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و هدفهاست. این، بالاترین جنبه هایی است که در دعا وجود دارد. نفس اینکه انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند، برای انسان یک علوّ مقام و مرتبه است. بشر با تضرّع در پیش خدای متعال است که عروج می کند و اوج می گیرد. بدبختی انسان وقتی است که از خدای متعال غافل شود. سیه رویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند.252

فلاح

ذکر خدا کنید که این ذکر خدا موجب فلاح و کامیابی شماست. ذکر خدا پشتوانه ی ثبات قدم است.253

کسب قدرت قلبی، استواری و ثبات قدم در مقابل دشمن

کسب قدرت قلبی و روحی

دعا علامت ضعف نیست، علامت قوّت است. انسان با دعا کسب قدرت می کند، نیروی قلبی و روحی خودش را - که پشتوانه ی نیروی جسمی است - افزایش می دهد.254

ص: 124

جمهوری اسلامی، آن نظامی که باید با قلدرهای جهان مقابله کند؛ آن ملتی که باید با کوههای فساد دربیفتد؛ آن جامعه و نظامی که در مقابل هیچ قلدری سر خم نمی کند و برای نجات انسانیت تلاش می نماید، چنین جامعه و نظامی، در درون و در دل افراد خود باید درهایی به سوی دعا و تضرّع باز کرده باشد. بدون این، نمی شود. اگر می خواهید در مقابل دشمن، استوار باشید، باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید. اگر می خواهید از کسی و چیزی نترسید، باید رابطه ی خود را با خدا قوی کنید. اگر می خواهید در مقابل جلوه های مادّی تکان نخورید و نلغزید، باید خود را با دعا و تضرّع بیمه کنید. این، دعاست. این، وظیفه ی قلبی همه ی انسانهاست. راهی است که انسان از درون خود، با خدای متعال باز می کند. و لذا شما می بینید امیرالمؤمنین علیه السلام ، آن انسان شجاع، آن جنگجو، آن مرد بزرگ، آن حاکم قدرتمند و نیرومند؛ آن کسی که فکر و ذهن و عقل و حکمت و درس و معارف او برای فرزانه ترین فلاسفه و حکمای عالم درس است و باید زانو بزنند و یاد بگیرند؛ آن انسان نیرومندی که اگر همه ی دنیا در مقابلش باشد، پشت نمی کند، از همه ی مردم زمان خود عابدتر و پیش خدای متعال گریه کننده تر و متضرّعتر است.255

دعا به انسان توانایی و قدرت می دهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم می کند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبی مکرّم نقل شده است که فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُم عَلَی سِلَاحٍ یُنجِیکُم مِن أَعدَائِکُم»؛ اسلحه ای را به شما معرفی کنم که مایه ی نجات شماست؛ «تَدعُونَ رَبَّکُم بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ المُؤمِنِ الدُّعَاءُ».((1))

در مواجهه ی با حوادث، توجّه به

ص: 125


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:468 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

خدای متعال، مثل سلاح بُرنده ای در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرّم اسلام همه ی کارهای لازم را انجام می داد؛ سپاه را می آراست، سربازان را به صف می کرد، امکانات لازم را به آن ها می داد، توصیه های لازم را به آن ها می کرد، اشراف فرماندهیِ خودش را اعمال می کرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو می زد، دست به دعا بلند می کرد، تضرّع می کرد، با خدای متعال حرف می زد و از او می خواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم می کند.256

واهمه نداشتن از قدرتها

دلی که از خوف و محبّت خدا و توجّه به پروردگار پر شد، دیگر از هیچ قدرتی واهمه نخواهد داشت. فایده ی دعا این است.257

استواری در مقابل دشمن

اگر می خواهید در مقابل دشمن، استوار باشید، باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید. اگر می خواهید از کسی و چیزی نترسید، باید رابطه ی خود را با خدا قوی کنید. اگر می خواهید در مقابل جلوه های مادّی تکان نخورید و نلغزید، باید خود را با دعا و تضرّع بیمه کنید. این، دعاست. این، وظیفه ی قلبی همه ی انسانهاست. راهی است که انسان از درون خود، با خدای متعال باز می کند. و لذا شما می بینید امیرالمؤمنین علیه السلام ، آن انسان شجاع، آن جنگجو، آن مرد بزرگ، آن حاکم قدرتمند و نیرومند؛ آن کسی که فکر و ذهن و عقل و حکمت و درس و معارف او برای فرزانه ترین فلاسفه و حکمای عالم درس است و باید زانو بزنند و یاد بگیرند؛ آن انسان نیرومندی که اگر همه ی دنیا در مقابلش باشد، پشت نمی کند، از همه ی مردم زمان خود عابدتر و پیش خدای متعال گریه کننده تر و متضرّعتر است.258

ص: 126

ثبات قدم

ذکر خدا پشتوانه ی ثبات قدم است. بنابراین ذکر موجب می شود که ما بتوانیم در آن صراط مستقیم سلوک کنیم؛ پیش برویم. آن هدفی که ترسیم کردیم برای خودمان به عنوان مؤمن، به عنوان مسلمان، به عنوان پیرو یک مکتب مترقی، به عنوان کسانی که انگیزه داریم برای برپا داشتن این بنای رفیعی که خبر از شکوفایی تمدن اسلامی در آینده و در قرون آینده می دهد، احتیاج داریم به ذکر خدا تا بتوانیم در این جادّه حرکت کنیم.259

امید و نشاط

دستاورد ششم دعا، دمیدن روح امید در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهای زندگی را می دهد. هرکس در دوران زندگی خود با حوادثی مواجه می شود و چالش هایی پیدا می کند. دعا به انسان توانایی و قدرت می دهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم می کند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبی مکرّم نقل شده است که فرمود: «أَ لَا أَدُلُّکُم عَلَی سِلَاحٍ یُنجِیکُم مِن أَعدَائِکُم»؛ اسلحه ای را به شما معرفی کنم که مایه ی نجات شماست؛ «تَدعُونَ رَبَّکُم بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ سِلَاحَ المُؤمِنِ الدُّعَاءُ».((1))

در مواجهه ی با حوادث، توجّه به خدای متعال، مثل سلاح بُرنده ای در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرّم اسلام همه ی کارهای لازم را انجام می داد؛ سپاه را می آراست، سربازان را به صف می کرد، امکانات لازم را به آن ها می داد، توصیه های لازم را به آن ها می کرد، اشراف فرماندهیِ خودش را

ص: 127


1- ([1]) الکافی ج:2 ص:468 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

اعمال می کرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو می زد، دست به دعا بلند می کرد، تضرّع می کرد، با خدای متعال حرف می زد و از او می خواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم می کند.260

انسان ناامید که چیزی طلب نمی کند. پس، دعا یعنی امید، که ملازمِ با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دلها را مُشعل می کند و منوّر نگه می دارد. به برکت دعا، جامعه بانشاط و اهل حرکت می شود.261

ص: 128

فصل پنجم: در دعا از خدا چه بخواهیم؟ نمونه هایی از کتابها و دعاهای برجسته

اشاره

ص: 129

ص: 130

در دعاها از خدا چه بخواهیم؟

همه چیز را

دعاها را رها نکنید ، همه چیز را با دعا بخواهید.262

پیشوایان دین به ما یاد می دهند چه بخواهیم - چیزهای اصلی

دعاهایی که ما می خوانیم، پر از حکمت است. در دعاهای مأثور از ائمّه علیهم السلام که به ما می رسد، نکاتی عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد می دهند که از خدا چه بخواهیم.263

معصومین علیهم السلام، یاد می دهند که چه باید از خدا بخواهیم. چیزهایی که باید از خدا خواست، همانهاست که آن بزرگواران در ادعیه مطرح می کنند. بعضی در دنیا، به سراغ زیادیهای زندگی می روند. می گویند: فلان معامله برای من جور شود. فلان سفر درست شود. فلان شغل گیرم بیاید. و... چرا انسان چیزهای اصلی را از خدا نخواهد؟! پیشوایان دین به ما یاد می دهند: «این گونه دعا کنید و این چیزها را از خدا بخواهید.» البتّه نوع دعاهایی که آنان به ما یاد می دهند، یک فصلِ طولانی را به خود اختصاص می دهد.264

ص: 131

درخواستهای بزرگ

در دعا همّت بلند داشته باشید؛ درخواست های بزرگ بکنید؛ سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگوئید این ها بزرگ است، این ها زیاد است؛ نه، برای خدای متعال این ها چیزی نیست. عمده این است که شما به معنای حقیقی کلمه و با همین شرایط، طلب کنید؛ خدای متعال این طلب را اجابت خواهد کرد.265

حتّی چیزهای کوچک

ضمناً، از کوچک بودن خواسته هم ابا نداشته باشید. خواسته های کوچکِ کوچک را هم از خدا بخواهید. در روایت است که حتّی بندِ کفش خود را - که چیز خیلی حقیری است - از خدا بخواهید. روایتی است از امام باقر علیه السلام که می فرماید: «لَا تُحَقِّرُوا صَغِیراً مِن حَوَائِجِکُم فَإِنَّ أَحَبَّ المُؤمِنِینَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَسأَلُهُم»((1)

«حاجتهای کوچک را حقیر نشمارید و از خدا بخواهید». خوب؛ انسان به بند کفش احتیاج دارد؛ به درِ مغازه می رود و می خرد. این هم دعا لازم دارد؟! بله! تا احساس کردید که به بند کفش و یا هر چیز دیگرِ به این کوچکی نیاز دارید، دل را متوجّه خدا کنید و بگوئید: «پروردگارا! این را هم به من برسان.» رساندنش به چه ترتیب است؟ به این ترتیب است که پول در جیبم بگذارم، سرِ کوچه بروم، از مغازه بخرم و بعد هم آن را مورد استفاده قرار دهم. به هرحال، باید از خدا بخواهید. اگرچه به درِ مغازه رفتید، پول دادید و بند کفش خریدید؛ اما بازهم آن را خدا به شما داد. از غیر طریق خدا که چیزی به دست انسان نمی رسد. هرچه به ما می رسد خدا به ما می دهد.

ص: 132


1- ([1]) مستدرک الوسائل ج:5 ص:172 ؛ أَلبَاقِرُ علیه السلام .

چیزی را که خدا می دهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یکی از عللِ اینکه گفته اند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهی دستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهی دستیم. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه، جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه ی مورد نظر، بسته بود و یا در بین راه، حادثه ی مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است. بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچک ترین اشیا را و حتّی قوت روزانه ی خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ی ما- که می گوئیم «من» و خیال می کنیم مجمع نیروها ما هستیم- بشکند. این «من» انسانها را بیچاره می کند. این هم مطلبی در باب دعا که انسان خواسته های خود را از طریق دعا به دست آورد.266

گفته اند: حتّی چیزهای کوچکت را هم از خدا بخواه تا بفهمی که حقیری. بدانی که گاهی اوقات، یک پشه یا مگس، انسان را از کار می اندازد، و آسایشِ وی را می گیرد: «إِن یَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَیئاً لا یَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ المَطلُوبُ.»((1)) 267

حاجات همه ی انسانهایی که روی کره ی خاک هستند

حال نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریض دارها، به

ص: 133


1- ([1]) سوره ی حج، آیه ی 73.

جانبازان، به غم دیده ها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره ی خاک هستند. همه ی این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید.268

شما در هر روز از ماه رمضان- بنا بر مأثور- بعد از هر نماز می گوئید: «أَللَّهُمَّ أَدخِل عَلَی أَهلِ القُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغنِ کُلَّ فَقِیرٍ.» از خدا می خواهید همه ی فقرا را غنی کند. فقط فقرای ایران را نمی گوئید. «أَغنِ کُلَّ فَقِیرٍ» یعنی همه ی فقرای اسلام غنی شوند. این ها، خیلی مهمّ است. در ادامه ی این دعا می گوئید: «أَللَّهُمَّ أَشبِع کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکسُ کُلَّ عُریَانٍ.»((1))

انسان حاجتی به این کلانی از خدا می خواهد!269

برای همه ی مسلمین

بعضی چیزها را برای همه ی مسلمین بخواهید. در همین دعا، عبارتِ «أَللَّهُمَّ

أَصلِح کُلَّ فَاسِدٍ مِن أُمُورِ المُسلِمِینَ»((2))، از آنِ مسلمانان است.270

اول دیگران، بعد خودِ ما

امام حسن مجتبی علیه السلام می گوید: شب جمعه ای مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حَتَّی انفَجَرَ عَمُودُ الصُّبح» تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرّع کرد. امام حسن علیه السلام ، می گوید شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یَا

أُمَّاه!»؛ «مادرم!» «لِمَ لَا تَدعِینَ لِنَفسِکِ کَمَا تَدعِینَ لِغَیرِکِ؟»؛ «یک دعا برای

ص: 134


1- ([1]) مستدرک الوسائل ج:7 ص:447 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .
2- ([2]) همان.

خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یَا بُنَیَّ ألجَارُ ثُمَّ الدَّارُ»((1))؛ «اوّل دیگران بعد خودِ ما!» این، آن روحیه ی والاست.271

کتاب نمونه

صحیفه ی سجّادیه

با صحیفه ی سجّادیه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. اینکه گفته اند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمه های معنوی است، دعا و درس است.272

به نظر من صحیفه ی سجّادیه ی مبارکه یکی از بهترین ذخایر معنوی ماست، اگر بتوانیم از این استفاده کنیم.273

نمونه هایی از بهترین دعاها

دعاهایی که از أئمّه رسیده است، بهترین دعاهاست. اوّلاً خواسته هایی در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمی کند و انسان از زبان أئمّه علیهم السلام آن ها را از خدا طلب می کند. در دعای ابوحمزه و دعای افتتاح و دعای عرفه بهترین مطالبات و خواسته ها برای انسان مطرح می شود؛ که اگر انسان این ها را از خدا بخواهد و بگیرد، می تواند برای او سرمایه باشد.274

دعای هشتم صحیفه ی سجّادیه

و امام سجّاد علیه السلام ، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم صحیفه که من بعضی از فقراتش را یادداشت

ص: 135


1- ([1]) بحارالأنوار ج:86 ص:313 ؛ أَلحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام .

کرده ام یک درس اخلاقی است. کأنّه خطبه ای است که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.275

دعاهای مأثور از جمله دعای ابی حمزه و دعای افتتاح و دعای عرفه

نکته ی آخر در باب دعا، دعاهای مأثور است. دعاهایی که از أئمّه رسیده است، بهترین دعاهاست. اوّلاً خواسته هایی در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمی کند و انسان از زبان أئمّه علیهم السلام آن ها را از خدا طلب می کند. در دعای ابوحمزه و دعای افتتاح و دعای عرفه بهترین مطالبات و خواسته ها برای انسان مطرح می شود؛ که اگر انسان این ها را از خدا بخواهد و بگیرد، می تواند برای او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایه های خشوع و تضرّع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانی ادا شده است که دل را خاشع و نرم می کند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگی و شوق در این دعاها موج می زند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آن ها استفاده کند.

البتّه باید معنای این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الآن ترجمه های خوب وجود دارد و مفاتیح الجنان و دعاهای گوناگون ترجمه شده است. با توجّه به ترجمه ها، دقّت کنند و بخوانند. البتّه تا آنجایی که ما دیده ایم، هیچ ترجمه ای نتوانسته زیبایی های الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولی بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجّه به این ترجمه ها دعاها را بخوانند. کسانی که می خوانند و با آن ها عدّه ای هم صدا می شوند، بعضی از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البتّه مرتبه ی پائین ترش هم این است که اگر انسان معنای دعا را نمی فهمد، همین قدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته ی حاکی از سوز دل دارد با خدای متعال حرف می زند.276

اگر کسی معنای دعا، مثلاً دعای ابی حمزه ی ثمالی، یا دعای امام حسین علیه السلام

ص: 136

در روز عرفه را بفهمد و توجّه کند که هر دو خیلی طولانی هستند و چون گاهی انسان معنا را هم می داند، اما توجّه نمی کند، ذهنش جاهای دیگر می رود امکان ندارد از این دعای به این بلندی خسته شود. یعنی این گفتگویی که در این دعا انجام گرفته، بین آن بنده ی برگزیده و شایسته و بامعرفت و خدا، این قدر پُرجاذبه و نافذ و حقیقی است یعنی بیان کننده ی آن خواستهای فطری انسان است که امکان ندارد کسی هیچ وقت از آن خسته شود.277

دعای شریف ابی حمزه ی ثمالی، این دعای طولانی، حالت مناجاتی عجیب دارد . و اما لابه لای این مناجاتها، نیازهای واقعی انسان نهفته است. نیازهای واقعی آنهایی است که این بزرگوار از خدای متعال می خواهد.278

دعاهای مأثور از أئمّه علیهم السلام بهترین مضامین در زیباترین الفاظ و سرشار از معارف الهی است که قدر آن ها را باید دانست و بایستی به آن ها متوسّل شد.279

بهترین دعا آن است که از سر معرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت طاهرین او- که اوعیه ی علم پیامبر صلی الله علیه و آله و وراث حکمت و معرفت اویند- می توان جست.280

این دعاها را در اختیار ما گذاشته اند. کیفیت حرف زدن و مناجات کردن با خدا را به ما یاد داده اند. معین کرده اند که چه حرفهایی را می شود با خدا زد. بعضی از این جملاتِ ادعیه ی مأثوره از أئمّه علیهم السلام هست که اگر این ها نبود، آدم نمی توانست خودش تشخیص بدهد که می شود با خدا با این زبان حرف زد و این طور از خدا خواست و التماس کرد.281

درخواستهای نمونه

هدایت به صراط مستقیم

و در هر نمازی هم اقلّاً در دو رکعتش می گوئیم: «إِهدِنَا

الصِّراطَ

ص: 137

المُستَقِیمَ»... شما هفده رکعت نماز واجب می خوانید. از این هفده رکعت باید در ده رکعتش «إِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» بگوئید.282

معمولاً انسان یک بار دعا می کند. اینکه دائم صراط مستقیم را از خدا می خواهیم، همان استجابت «إِستَقِم کَما أُمِرتَ»((1))

است.283

درخواست مغفرت

وقتی اصحاب و حواریّون پیامبران، در جنگها و حوادث گوناگون، دچار مصیبتی می شدند، روی دعا به جانب پروردگار می نمودند و عرض می کردند: «رَبَّنَا

اغفِر لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسرافَنا فِی أَمرِنا»((2))؛ خدایا! گناهان و زیاده روی ها و بی توجّهی هایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز.284

نمونه ای از درخواستهای ذکرشده در دعای ابی حمزه

زندگی گوارا

من از دعای شریف ابی حمزه ی ثمالی چند فقره برایتان عرض می کنم. این دعای طولانی، حالت مناجاتی عجیب دارد که در بخش سوّم عرض خواهم کرد. و اما لابه لای این مناجاتها، نیازهای واقعی انسان نهفته است. نیازهای واقعی آنهایی است که این بزرگوار از خدای متعال می خواهد. مثلاً در فرازی از دعا، خطاب به قادر متعال، عرض می کند: «أَرغِد عَیشی»((3))؛ «زندگیِ مرا زندگیِ گوارایی قرار بده.» گوارا بودن زندگی، نه با پول، نه با قدرت و نه با داشتن زر و زور است. زیرا یک فرد، در عین برخورداری از همه ی این امکانات، ممکن است زندگی برایش گوارا نباشد. نگرانی ای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. مشکل خانوادگی ای دارد که زندگی برایش گوارا نیست.

ص: 138


1- ([1]) سوره ی شوری، آیه ی 15.
2- ([2]) سوره ی آل عمران، آیه ی 147.
3- ([3]) بحارالأنوار ج:95 ص:91 ؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .

اولادش مشکلی پیدا می کنند - العیاذُ باللَّه، نستجیر باللَّه، یکی از فرزندان وی، اخلاق بدی دارد - دیگر زندگی برایش گوارا نیست. خبرِ بدی به انسان می رسد؛ زندگی بر او تلخ و ناگوار می شود. این انسان، هم پول دارد، هم قدرت دارد، هم امکانات دارد؛ همه چیز دارد؛ اما زندگیِ گوارا ندارد. ممکن است انسان فقیری که زندگیِ خیلی ساده ای دارد و در اتاقی محقّر، با عیال و فرزندش در عین تنگدستی گذرانِ زندگی می کند، زندگی اش گواراتر از آن فردِ همه چیزدارِ ثروتمند و قدرتمند باشد.285

بروز و ظهور جوانمردی

ببینید حضرت سجّاد علیه السلام ، چگونه نقطه ی اصلی را مورد توجّه قرار می دهد. می گوید: «أَرغِد عَیشِی وَ أَظهِر مُرُوَّتِی»((1)

«زندگی ام را گوارا و جوانمردی ام را آشکار کن.» ظاهراً معنای عبارت دوّم این است که «میدانی به وجود آید، تا من در آن، صفت جوانمردی را به منصه ی بروز درآورم.» نه این که «مردم ببینند من جوانمردم؛» نه. برای این که، اگر بخواهیم جوانمردی بروز پیدا کند، باید جوانمردی کنیم. صرف این که جوانمردی در درون انسان وجود داشته باشد، کافی نیست. انسان باید جوانمردی را به مرحله ی عمل برساند و نسبت به کسانی جوانمردی کند. این می شود «أَظهِر مُرُوّتی».286

اصلاح همه ی کارها

در ادامه می فرماید: «وَ اَصلِح جَمیعَ اَحوالی»؛ «همه ی کارهای من و احوال مرا اصلاح کن. حالِ دعای مرا اصلاح کن. حالِ زندگی معمولی من و خانواده ام را اصلاح کن. حالِ شغلی را که دارم، اصلاح کن. همه ی خصوصیات مرا اصلاح کن.» اصلاح هر امری، به حسب خودش، یک

ص: 139


1- ([1]) بحارالأنوار ج:95 ص:91 ؛ أَلسَّجَّاد علیه السلام .

دعای کامل و جامع است. «وَ اجعَلنی مِمّن اَطَلتَ عُمرَهُ وَ حَسَّنتَ عَمَلَهُ وَ اَتمَمتَ عَلَیهِ نِعمَتَکَ وَ رَضیتَ عَنهُ وَ اَحیَیتَهُ حَیوهًً طَیِّبَهًً.»((1)) می گوید: «مرا از کسانی قرار بده که عمری طولانی توأم با عمل نیکو و همراه با نعمتِ کامل الهی و همراه با رضایِ پروردگار و حیات طیّبه دارند.» آیا چیزی از این بهتر، وجود دارد؟! معصومین علیهم السلام، یاد می دهند که چه باید از خدا بخواهیم. چیزهایی که باید از خدا خواست، همانهاست که آن بزرگواران در ادعیه مطرح می کنند. بعضی در دنیا، به سراغ زیادیهای زندگی می روند. می گویند: فلان معامله برای من جور شود. فلان سفر درست شود. فلان شغل گیرم بیاید. و... چرا انسان چیزهای اصلی را از خدا نخواهد؟! پیشوایان دین به ما یاد می دهند: «این گونه دعا کنید و این چیزها را از خدا بخواهید.» البتّه نوع دعاهایی که آنان به ما یاد می دهند، یک فصلِ طولانی را به خود اختصاص می دهد.287

دفع نقطه های ضربه پذیرِ معنوی

نکته ی دیگر این که، آنان در خلال دعاهای مذکور، نقطه های ضربه پذیرِ معنوی را به یادِ ما می آورند و هشدار می دهند که «ممکن است از این نقاط ضربه بخورید و آسیب ببینید.» در همین دعایِ شریفِ أبوحمزه، در عبارتی می فرماید: «أَللّهم خُصّنی مِنکَ بخاصَّهً ذِکرِکَ وَ لاتَجعَل شَیئاً مِمَّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیلِ وَ اَطرافِ النَّهارِ ریاءً وَلا سُمعَهًً وَلا اَشَراً و لابَطَرا»((2)

«خداوندا! کاری کن که کارهای انجام شده از طرف من، ریا و سمعه نباشد. برای این که این و آن ببینند، نباشد. برای این که دهن به دهن بگردد، و مردم به هم بگویند خبر دارید فلان کس چه کار خوبی کرد و چه عبادات خوبی انجام داد، نباشد. از روی ناز و غرور،

ص: 140


1- ([1]) همان.
2- ([2]) همان.

نباشد» آخر بعضی مواقع انسان کارهایی را از روی ناز و غرور انجام می دهد و به خود می بالد و می گوید: «آری! ما بودیم که این کار را انجام دادیم.» اینها نباشد. اینها، آن نقاطِ ضربه پذیر است. انسان خیلی کارهای خوب انجام می دهد؛ اما با اندکی ریا و سمعه، آن کارها را «هباءً منثورا» می کند. دود می کند و به هوا می فرستد. معصومین علیهم السلام به ما توجّه می دهند و می فرمایند: «مواظب باشید این طور نشود!» «و اجعَلنی لَکَ مِنَ الخاشِعینَ» تا آخر.288

نمونه ای از درخواستهای ذکرشده در دعای ماه رمضان

أَللَّهُمَّ أَغنِ کُلَّ فَقِیرٍ

شما در هر روز از ماه رمضان - بنابر مأثور - بعد از هر نماز می گوئید: «أَللَّهُمَّ أَدخِل عَلَی أَهلِ القُبُورِ السُّرُورَ، أَللَّهُمَّ أَغنِ کُلَّ فَقِیرٍ.» از خدا می خواهید همه ی فقرا را غنی کند. فقط فقرای ایران را نمی گوئید. «أَغنِ کُلَّ فَقِیرٍ»((1))

یعنی همه ی فقرای اسلام غنی شوند. اینها، خیلی مهمّ است. خواسته و حاجت بزرگی است، وقتی می گوئید «خدایا، همه ی فقرا را غنی کن.» خوب؛ از خدا می خواهیم. چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راه غنی شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! پدیده ی فقر که یک امر ذاتی در جامعه نیست. فقر در جوامع بشری، یک امر تحمیلی است. فقر را قدرتهای ستمگر و زورگو و زیاده طلب عالم، بر افراد و بر ملتها تحمیل می کنند. اگر این قدرتها از میان بروند، چرا دعای «أَللَّهُمَّ أَغنِ کُلَّ فَقِیرٍ» مستجاب نشود؟! ممکن است چنین حاجتی برآورده شود.289

أَللَّهُمَّ أَشبِع کُلَّ جَائِعٍ

در ادامه ی این دعا می گوئید: «أَللَّهُمَّ أَشبِع کُلَّ جَائِع اللَّهُمَّ اکسُ کُلَّ

ص: 141


1- ([1]) مستدرک الوسائل ج:7 ص:447 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

عُریَان.»((1))

انسان حاجتی به این کلانی از خدا می خواهد! در دعای سحر روز جمعه - که مستحبّ است - دعایی کوتاه، اما بسیار خوب است. اگر توفیق پیدا کردید، حتماً این دعا را بخوانید. اوّل درخواستهایی از خدا می شود و بعد این عبارت می آید: «إِلَهِی طُمُوحُ الآمَالِ قَد خَابَت إِلَّا لَدَیکَ وَ مَعَاکِفُ الهِمَمِ قَد تَعَطَّلَت إِلَّا عَلَیک»((2))

«خدایا! آرزوهای سرکش و بزرگ و خواسته های عظیم، محکوم به نومیدی هستند؛ مگر وقتی که با تو مطرح شوند.» کاروان طلبهای ما، از راه رفتن، محکوم به باز ماندنند؛ مگر وقتی که در خانه تو بیایند.290

أَللَّهُمَّ أَصلِح کُلَّ فَاسِدٍ مِن أُمُورِ المُسلِمِینَ

خداوند از حاجت بزرگ انسان که هراسی ندارد! از خدا، هر چه بزرگتر بخواهید. مبادا یک وقت انسان با خود بگوید: «خوب؛ من این چیزی را که می خواهم، اگر برای خودم بخواهم، قابلِ شدن است. اما طلبِ عافیت برای همه ی انسانها، خیلی بزرگ است. چطور این را از خدا بخواهم؟!» نه؛ بخواهید. برای بشریّت بخواهید. برای همه ی انسانها بخواهید. بعضی چیزها را برای همه ی مسلمین بخواهید. در همین دعا، عبارتِ «اللَّهُمَّ أَصلِح کُلَّ فَاسِدٍ مِن أُمُورِ المُسلِمِین»((3)

از آنِ مسلمانان است. مخصوص دعایی است که مخصوصِ اهلِ اسلام است. البتّه، آن هم عللی دارد که چرا؟ شاید در غیر اهل اسلام، امکانش نیست و شاید بدون حاکمیت اسلام، ممکن نیست که خدای متعال همه ی مفاسد را برطرف کند. اصلاً نمی شود. شرطش، اسلام است.291

ص: 142


1- ([1]) همان.
2- ([2]) بحارالأنوار ج:86 ص:306 ؛ أَلصَّادِقُ علیه السلام .
3- ([3]) مستدرک الوسائل ج:7 ص:447 ؛ ألرسول صلی الله علیه و آله .

ارجاعات

تصویر

ص: 143

تصویر

ص: 144

تصویر

ص: 145

تصویر

ص: 146

نمایه

تصویر

ص: 147

تصویر

ص: 148

تصویر

ص: 149

تصویر

ص: 150

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109