چهل حدیث در مورد انسجام اسلامی (انسجام اسلامی از دیدگاه روایات)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور: چهل حدیث در مورد انسجام اسلامی (انسجام اسلامی از دیدگاه روایات) / جمعی از مؤلفان مجتمع آموزش عالی امام خمینی رحمه الله.

مشخصات نشر: قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله، 1389.

مشخصات ظاهری: 216 ص.

شابک: 4-208-195-964-978

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یادداشت: کتابنامه: ص. 213-216.

موضوع: وحدت اسلامی -- احادیث؛ اربعینات -- قرن 14

موضوع: احادیث شیعه -- قرن 14

شناسه افزوده: مجتمع آموزش عالی امام خمینی رحمه الله

شناسه افزوده: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله.

رده بندی کنگره: 1389 9 چ 3 و / 141/5 BP

رده بندی دیویی: 297/218

شماره کتاب شناسی ملی: 2110509

چهل حدیث در مورد انسجام اسلامی

تألیف: جمعی از مؤلفان مجتمع آموزش عالی امام خمینی رحمه الله

ناشر: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله

چاپ اول: 1389 ش/ 1432 ق

چاپ: توحید قیمت: 29000 ریال شمارگان: 2000

حق چاپ برای ناشر محفوظ است.

مراکز فروش:

قم، چهارراه شهدا، خیابان حجتیه، فروشگاه مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله؛ تلفکس: 02517730517

قم، بلوار محمد امین، سه راه سالاریه، فروشگاه مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله؛ تلفن: 02512133106 - فکس: 02512133146

www.miup.ir www.eshop.miup.ir

E-mail: admin@miup.ir

root@miup.ir

ص :1

اشاره

ص :2

چهل حدیث در مورد انسجام اسلامی (انسجام اسلامی از دیدگاه روایات)

جمعی از مؤلفان مجتمع آموزش عالی امام خمینی رحمه الله

ص :3

ص:4

سخن ناشر

(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) ؛ و همگی به ریسمان خدا، تمسّک جویید، و پراکنده نشوید.

مهم ترین عامل پایداری، ماندگاری و پیشرفت هر قوم و قبیله، هر فرهنگ و تمدن، انسجام و یک پارچگی است و حربه ای سخت تر از تفرقه بر جبهه هیچ جماعتی فرود نیامده است.

کتاب حاضر که به همت والای جمعی از مؤلفان گرامی نگاشته شده، تلاشی در بازشناسی عوامل اتحاد و انسجام امت اسلام، شناخت عوامل تفرقه و دیدگاه برخی بزرگان دراین باره است.

مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله ضمن تقدیر و تشکر از زحمات مؤلفان ارجمند، مطالعه این اثر را به عموم اهل فرهنگ و اندیشه توصیه می کند.

مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله

ص:5

ص:6

فهرست

1. بررسی انسجام و ناپایداری وحدت در جامعۀ اسلامی 13

1. عوامل و محورهای وحدت 13

الف) خدای واحد، پدر و مادر واحد، دین واحد 13

ب) اطاعت از رهبری 14

ج) دین مقدس اسلام 15

د) اهل بیت پیامبر علیهم السلام 17

ه -) برابری نوعی و برادری دینی 18

و) اخوت اسلامی 19

2. عوامل تفرقه 20

الف) دامن زدن به اختلافات 20

ب) کناره گیری از مردم 21

ج) مفاخره و برتری جویی 22

د) گوش به فریب کاری شیطان 22

ه) تحقیر و تذلیل برادر مسلمان 23

3. موانع وحدت 24

الف) کینه توزی 24

ب) سوءظن و بدفهمی 25

ج) جهل و نادانی 26

4. ضرورت و اهمیت وحدت اسلامی 27

ص:7

الف) عدم وحدت، موجب گسستن از اسلام 27

ب) وحدت، موجب شوکت و قدرت 27

ج) دست خدا با جماعت 28

د) لزوم شرکت در جماعت 29

5. تلاش برای وحدت و حفظ آن 30

الف) حفظ پیمان پیوند 30

ب) حفظ جماعه و پرهیز از تفرقه 31

ج) حفظ ارتباطات و دوری از قطع رابطه 32

د) لزوم وحدت عملی و رفتاری 33

ه -) لزوم حفظ وحدت برای بقا 34

و) حفظ آداب و اعتقاد جماعت 34

ز) تلاش و دل سوزی برای تحقق وحدت 36

ح) تفرقه افکنی، بدترین تلاش 37

6. آثار وحدت 37

الف) تعاون و همکاری 37

ب) وحدت مایه رحمت 38

ج) امداد الهی در سایه وحدت 39

د) قدرت و تسلط 40

7. نتایج تفرقه 41

الف) دین زدایی ثمرۀ اختلاف 41

ب) چیرگی باطل بر حق 42

ج) مرگ جاهلی 42

د) اختلاف، موجب هلاکت 43

ه) تفرقه موجب عذاب 44

2. اهمیت اتحاد، انسجام و سازگاری میان مسلمانان 45

مقدمه 45

1. چهل حدیث در موضوع اتحاد و انسجام امت اسلامی 47

الف) اهمیت اتحاد و انسجام امت اسلامی و عدم تفرقه میان مسلمانان 47

ب) بیان حقوق مسلمانان نسبت به یک دیگر 56

ج) اهمیت محبت میان مسلمانان و دوری از کذب و سوءظن 59

ص:8

د) اهمیت به امور مسلمین و اصلاح میان آنها 61

ه) معنای اسلام و ایمان و احترام نفس و مال مسلمانان 63

3. اتحاد و انسجام اسلامی در نگاه امام و رهبری 69

1. وحدت اسلامی در کلام مراجع تقلید و علما 88

2. ده راهکار عملی برای انسجام اسلامی 93

3. ده راهکار عملی برای اتحاد ملی 93

4. اتحاد و انسجام در احادیث نبوی 99

1. منشور اتحاد اسلامی 104

2. رمز اتحاد اسلامی 105

3. مشارکت و اتحاد اسلامی 106

4. ضامن و بقای اتحاد اسلامی 106

5. امداد الهی در سایه اتحاد اسلامی 107

6. اتحاد اسلامی، رحمت الهی 108

7. وحدت ستیزی، گسستن از اسلام 109

8. نماد اتحاد مسلمین 109

9. تفرقه، مرگی جاهلانه 110

10. هم بستگی، حیات جامعه مسلمین 111

11. آثار اتحاد اسلامی 112

12. پرهیز از دشنام و لعن 113

13. زمینه ها و مقدمات وحدت 114

14. زمینه های اختلاف و تفرقه 115

15. مبانی حقوقی وحدت مسلمین 116

16. بهترین مسلمان، اتحادآور 117

17. ایمان واقعی در سایه هم بستگی 117

18. راهکارهای اتحاد اسلامی 118

19. هم بستگی مسلمانان نسبت به بیگانگان 118

20. نرمی و آسان گیری دو عامل اتحاد 119

21. تفرقه باعث دین زدایی 120

22. اختلاف مایه دگرگونی قلب ها 120

23. دایره مسلمانی 121

ص:9

24. خیرخواهی برای اتحاد اسلامی 122

25. محور اتحاد اسلامی 123

26. خطر تک روی 123

27. وحدت، شرط مسلمانی 124

28. نهی از ترساندن مسلمان 125

30. ایمان، بنیاد اتحاد اسلامی 126

31. پیامدهای اختلاف 126

32. اختلاف، موجب هلاکت 127

33. عوامل مثبت اتحاد اسلامی 128

34. اختلاف، نابودگرمسلمانان 129

35. سزای تفرقه انداز 130

36. گستره اتحاد اسلامی 130

37. اختلاف افکن، ملعون درگاه الهی 131

38. اصول و مبانی اتحاد اسلامی 132

39. رهبر عامل وحدت 133

40. شیوه های اتحاد اسلامی 134

5. بازشناسی اتحاد و انسجام اسلامی 137

1. مبانی وحدت و انسجام اسلامی 140

الف) اسلام و ایمان 140

ب) قرآن 142

یکم. تأکید به انسجام 142

دوم. اصل واحد 144

سوم. هدف واحد 144

چهارم. خدمت و ایثار 145

پنجم. معیار برتری 145

ج) سنت 146

د) مرجعیت اهل بیت 147

2. اهمیت و ضرورت وحدت و انسجام اسلامی 154

الف) ضرورت وحدت و انسجام 154

ب) ضرورت پرهیز از افتراق 159

ص:10

3. عوامل وحدت و انسجام اسلامی 160

الف) برابری 160

ب) برادری 161

ج) حسن خلق 163

د) حسن سلوک 166

ه) مدارا 166

و) هم زیستی 168

ز) محبت 171

ح) احترام 173

ط) کمک 174

ی) حسن ظن 174

ک) خیرخواهی و نصیحت 177

ل) اصلاح 179

م) ادای حقوق 181

ن) احترام به مال و جان مسلمان 183

4. عوامل افتراق وحدت و انسجام اسلامی 186

الف) سخن چینی 186

ب) جست وجوی اسرار مردم 189

ج) تعصب بی جا 190

د) دعواهای بی جا 194

ه) دشنام و تحقیر 196

و) فتوای کفر و شرک 197

ز) آزار و اذیت 198

ح) آلودگی باطنی 199

5. آثار وحدت و انسجام اسلامی 200

الف) آثار وحدت و انسجام 200

یکم. موجب رحمت و رهایی از عذاب الهی 200

دوم. رهایی از هلاکت 201

سوم. موجب ورود بهشت 202

چهارم. باعث سربلندی و قدرت 203

ص:11

پنجم. باعث برکت 203

ب. آثار افتراق و عدم انسجام 204

یکم. فتنه و هلاکت 204

دوم. مرگ جهالت 205

سوم. مرگ کفر 206

چهارم. باعث ورود جهنم 206

پنجم. مهدورالدم 207

ششم. دوری دل ها 207

هفتم. نابودی 208

هشتم. عدم قبولی اعمال 208

نهم. موجب لعنت الهی و فرشتگان 209

دهم. عدم استجابت دعا 209

یازدهم. مبغوض ترین مخلوق نزد خداوند عالم 209

جمع بندی مباحث 211

کتابنامه 213

ص:12

1- بررسی انسجام و ناپایداری وحدت در جامعۀ اسلامی

اشاره

آقای احمد سعادت

1- عوامل و محورهای وحدت

الف) خدای واحد، پدر و مادر واحد، دین واحد

مهم ترین عامل وحدت جامعه اسلامی داشتن پروردگار، پدر و مادر و دینی واحد است، با قبول این اصل هیچ گونه اختلاف نژادی و اعتقادی مورد پذیرش نیست.

حدیث اول

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«یَا أیُّهَا النَّاسُ، إن الرَّبَّ واحِدٌ والاَبَّ واحِدٌ وإن الدِّینَ واحدٌ لیسَتِ العَربیّةُ لأحدِکُم باَبٍ ولاَ أمٍّ وإنمَا هیَ اللِّسَانُ فَمَن تعَلّمَ العَربیّةَ فَهُو عربِیٌّ؛(1) ای مردم! پروردگار شما یکی است (الله)، پدر همه شما یکی است «آدم» و دین همه یکی است (اسلام). عربیت، پدر و مادر هیچ یک از شما نیست، بلکه آن هم یکی از زبان هاست و هرکس زبان عربی را بیاموزد، عربی است.»

ص:13


1- (1) معالم الحکومه، ص 404.

نکته ها

1. مسلمانان دارای محورها و عوامل متعدد وحدت بخش هستند: خدایی یگانه که مورد قبول همگان است؛ داشتن نژاد و خونی واحد، بدین معنا که همه فرزند یک پدر به نام آدم هستند و نیز داشتن دین واحدی به نام اسلام.

2. عربیت یا عجمیت از نظر اسلام نژاد محسوب نمی شود، زیرا بر طبق نگاه دین، همۀ انسان ها فرزند یک پدر و مادر هستند.

3. عربیت یک زبان است و براساس حدیث شریف هرکسی که با آن تکلم کند، عرب نام دارد. بنابراین، عربیت نمی تواند موجب تفرق و اختلاف گردد.

ب) اطاعت از رهبری

یکی از محورهای وحدت در جامعه، اطاعت از اوامر و فرامین رهبر اسلام است.

حدیث دوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«إسمَعُوا وأطِیعُوا لمَن ولّاهُ اللهُ الأمرَ، فَإنَّهُ نظَامُ الإسلامِ؛(1) از حاکمان الهی اطاعت کنید و گوش بفرمان باشید، زیرا اطاعت از رهبری مایه وحدت امت اسلام است».

نکته ها

1. مسلمان ها باید گوش به فرمان حاکمان الهی و رهبری باشند.

2. حاکمی که اطاعت از او واجب و لازم است، حاکم الهی می باشد، نه حاکم جور و مستبد و دیکتاتور.

ص:14


1- (1) امالی مفید، ج 1، ص 14، حدیث 2.

3. اطاعت از ولی امر مسلمین، عامل و محور وحدت جامعه اسلامی است.

4. ولی امر و حاکم اسلامی، باید همیشه مصالح جامعه اسلامی و هم بستگی آنها را در نظر داشته باشد.

حدیث سوم

امام علی علیه السلام نیز درباره جایگاه رهبر و نقش وحدت آفرین او در جامعه می فرمایند:

«وَ مکَانُ القَیّمِ بالْاَمرِ مکَانُ النِّظَامِ منَ الْخَرَزِ یجْمَعُهُ ویضُمُّهُ فَإذا انقَطَعَ النّظَامُ تفَرِّقُ الْخَرَزُ وذَهَبَ ثُمّ لمْ یجْتَمِع بحَذافِیرِه أبدَا؛(1) جایگاه رهبر و سرپرست در اجتماع، جایگاه رشته ای است که دانه ها را به هم پیوند داده و جمع می کند، و آن گاه که آن رشته بگسلد، دانه ها پراکنده گشته و هرگز تمام آنها جمع نخواهند شد.»

نکته ها

1. رهبر و ولی امر مسلمین، عامل وحدت جامعه است.

2. اطاعت از رهبر به منزله رشتۀ وحدت، موجب اتحاد و هم دلی جامعه می گردد و سرپیچی از فرامین او باعث افتراق و اختلاف افراد جامعه می شود.

3. بدون رهبر و ولی امر، مسلمین هرگز به وحدت و هماهنگی نمی رسند.

ج) دین مقدس اسلام

حدیث چهارم

دین مقدس اسلام از دیگر محورهای وحدت به شمار می رود. چنان که در حدیثی آمده؛ یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه برادرش خدمت آن حضرت می رسند و می گویند که بر هجرت بیعت فرما، آن

ص:15


1- (1) نهج البلاغه، خطبه 146.

حضرت فرمود:

«مضت الهجرة لاهلها»، صحابی (مُجاشع) گفت که پس برای چه بیعت کنیم؟ حضرت فرمود:

«عَلَی الاِسلاَمِ والجِهَادِ؛ برای اسلام و جهاد بیعت نما.»(1)

نکته ها

1. اسلام، محور وحدت، بیعت و اطاعت است.

2. هر حادثه و واقعه مهمی، دارای مدت مشخصی است، ولی دین و اسلام جاوید و همیشگی است و در هر زمانی کارایی خاص خود را دارد و همیشه می تواند منشأ و محور وحدت قرار گیرد.

حدیث پنجم

امام علی علیه السلام در کلامی وحدت بخش خطاب به عمر که از امام برای هدایت لشکر اسلام توسط خود در جنگ مشورت خواسته بود، به یکی از عوامل وحدت آفرین اشاره می فرماید. این کلام هم چنان زنده و پیام آن زندگی بخش و چراغ راه مسلمانان است، آن حضرت می فرمایند:

«وَالْعَرَبُ الْیوْمَ، وإِنْ کَانُوا قلِیلاً، فَهُمْ کَثِیرُونَ بالاِسْلاَمِ، عزِیزُونَ بالاِجْتَِماع؛(2) عرب با این که امروز از نظر تعداد اندکند، اما با نعمت اسلام فراوانند و با اتحاد و هماهنگی عزیز و قدرتمندند.»

نکته ها

1. دین مقدس اسلام می تواند منشأ و محور وحدت و کثرت واقع گردد؛

2. وحدت و هماهنگی، نیز عامل عزت و قدرت محسوب می شود؛

3. اسلام، عامل وحدت و وحدت، عامل عزت و قدرت مسلمان هاست؛

ص:16


1- (1) صحیح بخاری، ج 4، ص 61.
2- (2) نهج البلاغه، خطبه 146.

4. عزت و قدرت اعم از قدرت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و غیره است، که همه این امور فقط در سایه وحدت و در زیر پرچم مقدس اسلام و عمل به آیین وحیانی آن میسر است.

د) اهل بیت پیامبر علیهم السلام

از عوامل و محورهای اساسی وحدت جامعه اسلامی، اهل بیت پیامبر علیهم السلام می باشد. براساس حدیث ثقلین قرآن و عترت دو عامل اتحاد و محور هم بستگی و چراغ راهنما برای هدایت امت است، که تمسک به آنها باعث نجات و رستگاری خواهد شد.

حدیث ششم

در حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«... فَأنتُم «اَهلُ البَیتِ» أهلُ اللهِ عزَّوجَلّ الَّذِینَ بهِم تمَّتِ النِّعمَةُ واجتَمَعَتِ الفُرقَةُ وائتَلَفَتِ الکَلِمَةُ؛(1) شما اهل بیت علیهم السلام، اهل الله هستید که به برکت شما، نعمت کامل گشته و پراکندگی برطرف شده و اتحاد کلمه پدید آمده است.»

نکته ها

1. اهل بیت پیامبر علیهم السلام محور وحدت و هم بستگی مسلمانان هستند، نه تفرقه و پراکندگی.

2. اهل بیت علیهم السلام منشأ الهی و قدسی دارند، که اطاعت و پیروی از آنها موجب سعادت و رستگاری انسان ها خواهد شد

«أهلُ اللهِ عزَّوجَلّ».

3. اهل بیت علیهم السلام کسانی هستند که نعمت الهی به واسطه آنان بر بشریت به طور عام و مسلمان به طور خاص، کامل گردیده است:(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ

ص:17


1- (1) الکافی، ج 1، ص 446.

دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ)1 و

«بِهِم تمَّتِ النِّعمَةُ».

4. اگر مسلمانان بر محور اهل بیت علیهم السلام گرد آیند، نعمت و آسایش آنها به شکوفایی می رسد، وحدت و قدرت می یابند و از ضعف و تفرقه و ذلت رهایی پیدا می کنند.

حدیث هفتم

در حدیث دیگری رسول خدا صلی الله علیه و آله با خطاب به امام حسن علیه السلام می فرمایند:

«اِبنی هذا سیدٌ ولَعَلَ اللهَ أن یصلِحَ به بینَ فِئَتینِ من المُسلمینَ؛(1) فرزندم امام حسن علیه السلام سید و آقایی است که شاید خداوند به واسطه او بین دو طائفه از مسلمانان صلح برقرار سازد.»

نکته ها

1. امام حسن مجتبی علیه السلام که به دلایل مختلف نقلی و روایات متواتر یکی از افراد اهل بیت علیهم السلام محسوب می شود، می تواند محور وحدت و صلح بین مسلمانان باشد.

2. حدیث شریف شاید اشاره باشد به وقایع تاریخی آینده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به نحوی از آن خبر می دهد و موضع برجسته امام حسن علیه السلام را نشان داده و تأیید کرده است

3. صلح امام حسن علیه السلام جهت وحدت و برای مصلحت جامعۀ اسلامی اتفاق افتاده است.

ه -) برابری نوعی و برادری دینی

یکی از عوامل و محورهای عمده ای که می توان روی آن تکیه کرد،

ص:18


1- (2) صحیح بخاری، ج 5، ص 32 و ج 9، ص 71.

هم نوعی بشری است. ما همه انسانیم و خون هیچ کسی بر دیگری رنگین تر نیست؛ علاوه بر از آن، مسلمان ها در دین، برادر یک دیگر هستند و خدای واحد، کتاب واحد و پیامبر واحد دارند.

حدیث هشتم

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ألمُؤمِنُونَ إخوَةٌ تتَکَافَؤُ دمَاؤُهُم وهم یدٌ علَی من سوَاهُم؛(1) مؤمنان با هم برادرند و خونشان برابر است و در برابر دشمن متحد و یک پارچه اند.»

نکته ها

1. مسلمان ها دست کم دو محور و عامل وحدت دارند: یکی برابری در نوع و هم سانی در بشر بودن (هم خونی) است و دیگری برادری و هم سانی در مسلمانی و عقیدۀ مشترک؛

2. در اسلام محور هم بستگی عقیده و ایمان است و هم نوع نیز قابل احترام می باشد؛

3. در اسلام از این لحاظ که معیار ارزش گزاری، عقیده و ایمان است، تنها خون مؤمن با یک دیگر تکافؤ و برابری دارد؛

4. اتحاد و یک پارچگی مسلمان ها در برابر اغیار و بیگانگان است، که با آنها از لحاظ ایمان و باورهای دینی یکسان نیستند.

و) اخوت اسلامی

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مسلمانان را برادر هم دیگر دانسته که هیچ کسی بر دیگری فضل و برتری ندارد، جز به تقوای الهی که در اسلام ملاک برتری محسوب می شود.

ص:19


1- (1) کافی، ج 1، ص 404.

حدیث نهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند:

«المُسلِمُونَ اخوَةٌ لاَفَضْلَ لاَحَدٍ علَی احَدٍ الاَّ بالتَّقوَی؛(1) مسلمانان با هم برادرند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد جز به تقوا.»

نکته ها

1. در اسلام هیچ یک از ملاک هایی که برای برخی معیار امتیاز و تفاخر و برتری است، ملاک فضل و برتری محسوب نمی شود، از قبیل: نژاد، ثروت و حتی عقیده و باور به یک آیین.

2. مسلمانی و عقیده مشترک، فقط ملاک اخوت، برادری و وحدت است، اما معیار برتری تقوای الهی می باشد

3. ملاک برتری و تفضّل فقط و فقط تقوا و عمل کرد نیک خود فرد است، نه انتساب او به نژاد خاص و سیادت خانوادگی و امور دیگر.

2- عوامل تفرقه

الف) دامن زدن به اختلافات

دامن زدن به اختلافات یکی از عوامل تفرقه است که در احادیث مختلفی به آن اشاره شده است.

حدیث دهم

امام علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند:

«سَبَبُ الْفُرْقَةِ الاِخْتِلافُ؛(2) اختلاف به جدایی می انجامد.»

نکته ها

ص:20


1- (1) کنزالعمال، ج 1، ص 149؛ نهج الفصاحه، ح 3112.
2- (2) نهج البلاغه، خطبه 127.

1. اختلاف از اسباب و موجبات تفرقه محسوب می گردد.

2. اختلاف می تواند هم در نظر باشد و هم در عمل و رفتار.

3. تفاوت ها را نباید با اختلاف یکی گرفت. در هر جامعه ای ناگزیر تفاوت هایی وجود دارد، ولی این تفاوت ها نباید منشأ اختلاف و در نتیجه تفرقه گردد که تفرقه خود عامل هلاکت و نابودی است.

ب) کناره گیری از مردم

از عوامل دیگر تفرقه، کناره گیری و دوری از مردم است. کسی که از مردم دوری می گزیند، همکار و تحت فرمان شیطان می شود.

حدیث یازدهم

امام علی علیه السلام دراین باره می فرمایند:

«اِیاکُمْ والْفُرْقَةَ فَاِنَّ الشّاذَّ منَ النّاسِ للشَّیطانِ؛(1) از تفرقه و اختلاف بپرهیزید، زیرا کسی که از مردم کناره گرفت و تنها گشت، از آن شیطان خواهد بود.»

نکته ها

1. کسی که از مردم کناره گیری می نماید و از آنها دوری می گزیند، هم گام با شیطان شده و شیطان او را از همۀ انسان های خوب جدا می کند و در مسیر خودش رهنمون می کند.

2. مسیر شیطان غیر از مسیر وحدت و هم گرایی است. شیطان می کوشد که در بین مسلمانان تفرقه و جدایی براندازد.

ص:21


1- (1) نهج البلاغه، خ 127، ص 392.

ج) مفاخره و برتری جویی

از علل دیگر تفرقه مفاخره و برتری جویی است، که در لسان آیات و بسیاری از روایات به شدت از آن نهی گردیده است.

حدیث دوازدهم

امام علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند:

«اَیهَا النّاسُ،... عرِّجُوا عنْ طَرِیقِ الْمُنافَرَةِ، وضَعُوا تیْجَانَ الْمُفَاخَرَة؛(1) ای مردم... از اختلاف و پراکندگی به درآیید و تاج تفاخر و برتری جویی را از سر بنهید.»

نکته ها

1. در اسلام اساساً مفاخره و برتری جویی از هر لحاظ و با هر ملاکی، مردود و غیر قابل ارزش گذاری است. ملاک ارزشمندی در اسلام فقط تقوای الهی می باشد.

2. برتری جویی علاوه بر این که از لحاظ اخلاقی یکی از رذایل محسوب می گردد، از لحاظ اجتماعی موجب اختلاف و تفرقه می گردد.

د) گوش به فریب کاری شیطان

یکی از عوامل تأثیرگذار تفرقه، گوش دادن به وسوسه ها، زمزمه ها و فریب کاری های شیطان است.

حدیث سیزدهم

امام علی علیه السلام دراین باره می فرمایند:

«إِنَّ الشَّیطَانَ یسَنِّی لکُمْ طُرُقَهُ، ویرِیدُ أن یحُلَّ دینَکُمْ عقْدَةً عقْدَةً،

ص:22


1- (1) نهج البلاغه، خطبه 5.

ویعْطِیکُمْ بالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ، وبِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ. فَاصْدِفُوا عنْ نزَغَاتِهِ ونَفَثَاتِهِ؛(1) همانا شیطان راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید و به جای وحدت و هماهنگی، بر پراکندگی شما بیفزایند و در پراکندگی شما را دچار فتنه گرداند، از وسوسه ها و فریب کاری های شیطان روی گردانید.»

نکته ها

1. شیطان همواره در پی اختلاف و تفرقه افکنی است و از این راه می تواند به مقصد خود نائل گردد.

2. وسوسه ها و فریب کاری های شیطان مبنی بر تفرقه است و از تفرقه، فتنه را نتیجه می گیرد.

3. راه مبارزه با شیطان گوش ندادن به وسوسه ها و فریب کاری های او و در مقابل تلاش به هماهنگی و هم گرایی است.

ه) تحقیر و تذلیل برادر مسلمان

از دیگر عوامل تفرقه، تحقیر و خوار شمردن و ظلم به برادر مسلمان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله به شدت از ظلم و تحقیر و خوار شمردن نهی نموده است.

حدیث چهاردهم

در حدیثی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«المُسلِمُ اخُو المُسلِمِ، لآیَظلِمُهُ ولایَخْذُلُهُ ولایَحقِرُهُ؛(2) مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ظلم می کند ونه او را خوار و ذلیل می شمارد و نه تحقیرش می کند.»

نکته ها

1. بین مسلمانان اخوت و برادری برقرار است.

ص:23


1- (1) همان، خطبه 121.
2- (2) شرح صحیح مسلم، ج 16 و 15، ص 356.

2. روح اخوت و برادری با ظلم و تحقیر و خوارشماری سازگاری ندارد.

3. در جامعه ای که ظلم و تحقیر رایج می گردد، دل ها نسبت به هم دیگر غیر مهربان و بدبین است و در نتیجه آن جامعه به اختلاف و تفرقه کشیده می شود؛ لذا ظلم و تحقیر و خوار شمردن یک دیگر، موجب نفاق و علت تفرقه است.

3- موانع وحدت

الف) کینه توزی

یکی از موانع خطرناک وحدت که موجب اختلاف و زوال هم دلی می گردد، کینه توزی و ترک برادر مسلمان به قصد دشمنی و عداوت است.

حدیث پانزدهم

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«لاَتَبَاغَضُوا ولا تحَاسَدُوا ولاَتَدَابَرُوا وکُونُوا عبَادَاللهِ اخوَاناً ولایَحِلُّ لمُسلِمٍ أن یهجُرَ اخَاهُ فَوقَ ثَلاثَةَ ایّامٍ؛(1) نسبت به یک دیگر بغض و حسد نداشته باشید و بر هم دیگر پشت نکنید، بلکه بنده خدا و برادر دینی باشید و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز متوالی برادر دینی اش را به قصد کینه و عداوت ترک نماید.»

نکته ها

1. بغض و حسد از خصایص و رذایل نفسانی بوده و موجب روی گردانی مؤمنان از هم دیگر و در نتیجه باعث اختلاف و تفرقه می گردد.

2. ممکن است بین دو نفر مسلمان بر اثر عواملی، دل گیری و

ص:24


1- (1) صحیح بخاری، ج 8، ص 23؛ شرح صحیح مسلم، ج 16 و 15، ص 351 و 354؛ لؤلؤ ومرجان، ح 1658.

ناراحتی پیدا شود، ولی نباید مسلمانان این ناراحتی را دامن زده و به کینه و عداوت درازمدت تبدیل کنند.

3. در اسلام از کینه توزی و ادامه دادن مسائل اختلاف برانگیز، که از موانع وحدت و هم دلی به شمار می رود، به شدت نهی شده است.

ب) سوءظن و بدفهمی

از دیگر موانع وحدت سوءظن، گمان باطل، کج فهمی و برداشت بد می باشد.

حدیث شانزدهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«اِیَّاکُم والظَّن فَإنّ الظَّنَّ اکذَبُ الحَدِیثِ ولاَتَحَسَّسُوا ولاَ تجَسَّسُوا ولاَ تنَاجَشُوا ولا تحَاسَدُوا ولاَتَبَاغَضُوا ولاَتَدابَرُوا وکُونُوا عبَادَاللهِ اخوَاناً؛(1) از ظن و گمان پرهیز کنید، زیرا ظن، دروغ ترین سخن است. به دنبال عیب جویی و جاسوسی یک دیگر نباشید و در معاملۀ با یک دیگر مکر و حیله ننمایید و نسبت به یک دیگر حسد نبرید و با یک دیگر بغض و کینه نداشته باشید و به یک دیگر پشت نکنید، بندگان خدا و برادران دینی یک دیگر باشید.»

نکته ها

1. نکته های اخلاقی، فردی و اجتماعی زیادی در حدیث شریف می باشد. صریح ترین نکته این است که سوءظن، عیب جویی، حسادت، بغض و کینه و روی گردانی نسبت به هم دیگر، از موانع وحدت، اخوت و بندگی خدا محسوب می شود.

2. یک فرد مؤمن و مسلمان به امری که یقین حاصل ننموده، نباید ترتیب اثر دهد و آن را منشأ تصمیم گیری و عمل کرد خود قرار دهد.

ص:25


1- (1) لؤلؤ و مرجان، ح 1658.

3. سوءظن و گمان، همواره انسان را به خطا رهنمون می کند، زیرا در ذات گمان، سخن دروغ نهفته است.

4. سوءظن، عیب جویی، حسادت، بغض و کینه و روی گردانی نسبت به هم دیگر، مخالف روح بندگی خدا و هم دلی و اخوت می باشد.

5. راه وحدت و اخوت، از مسیر اعتماد به هم دیگر و حسن ظنّ می گذرد.

6. بندگی خداوند، با هم دلی و اخوت، رابطه وثیق و تنگاتنگی دارد.

ج) جهل و نادانی

یکی از موانع وحدت، جهل امت اسلامی است. مسلمانان اگر نسبت به هم دیگر شناخت پیدا کنند و از سر صدق و علم سخن بر زبان برانند و از جعلیات و گزافه گویی نسبت به هم دوری گزینند، اختلاف و تفرقه در آنها به حداقل رسیده و یا از بین خواهد رفت.

حدیث هفدهم

امام علی علیه السلام می فرمایند:

«لَو سکَتَ الجَاهِلُ ما اختَلَفَ النَّاسُ؛(1) اگر نادان خاموشی می گزید، مردم دچار اختلاف نمی شدند.»

نکته ها

1. جهل و نادانی باعث بدبختی، اختلاف و تیره روزی مردم است.

2. اگر امور به دست عالمان و دانشمندان آگاه و بیدار سپرده شود، وحدت و هم دلی در جامعه حکم فرما می شود.

3. کسانی که در جامعه به تفرقه و اختلاف دامن می زنند، جاهل و نادان هستند، حتی اگر جامۀ علم و دانش به تن کرده باشند.

ص:26


1- (1) بحار الانوار، ج 78، ص 81.

4- ضرورت و اهمیت وحدت اسلامی

الف) عدم وحدت، موجب گسستن از اسلام

ضرورت و اهمیت وحدت جامعه اسلامی به حدی است، که اگر کسی از آن دوری گزیند، در واقع از اسلام گسسته است.

حدیث هجدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«مَنْ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ شبْراً خلَعَ ربْقَةَ الِاسْلَامِ منْ عنُقِهِ؛(1) هر که یک وجب از جماعت دور شود، طوق مسلمانی از گردن خود بردارد.»

نکته ها

1. دین مقدس اسلام برای اجتماع اهمیت فوق العاده قائل است. این دین یک آیین فردی و صرفاً عبادی نیست، بلکه به امور و مسائل اجتماعی و سیاسی نیز پرداخته است.

2. اجتماع و وحدت جامعۀ اسلامی، به اندازه ایمان و اعتقاد یک فرد مسلمان اهمیت دارد، به نحوی که دوری از اجتماع به معنی دوری و خروج از اسلام محسوب می شود.

3. کسانی که به بهانه های مختلف از وظایف و مسئولیت های اجتماعی شانه خالی می کنند و انزوا و گوشه گیری اختیار می نمایند، از نظر اسلام پسندیده و مورد قبول نیستند.

ب) وحدت، موجب شوکت و قدرت

حدیث نوزدهم

در کلام دیگری حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

ص:27


1- (1) مسند احمد، مسندالانصار، ح 20581؛ کافی، ج 1، ص 404؛ نهج الفصاحة، ح 2769.

«وَ هم یدٌ علَی من سوَاهُم؛(1) همۀ مسلمانان ید واحده و یک قدرت متشکل علیه دشمنان خود هستند.»

نکته ها

1. وحدت، موجب شوکت و قدرت مسلمانان می گردد و اجتماع بزرگ اسلامی مانور عظیمی است که پشت دشمنان و بدخواهان را به لرزه در می آورد.

2. مسلمانان در قبال بیگانگان

(مَن سوَاهُم) باید متحد و با شوکت و قدرت ظاهر شود.

3. رمز این شوکت و قدرت در برابر بیگانگان، همان وحدت و هم بستگی در میان خود می باشد.

ج) دست خدا با جماعت

از نشانه های بارز وحدت اسلامی این است که دست خداوند با جماعت است و شیطان با کسی همراه است که با جماعت ناسازگار باشد.

حدیث بیستم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«یَدُاللّهِ علَی الجَماعَةِ والشَّیطانُ معَ من خالَفَ الجَماعَةَ یرکُضُ؛(2) دست خدا بر سر جماعت است و شیطان با کسی همراه است که با جماعت ناسازگار باشد.»

نکته ها

1. شاید منظور از تعبیر «دست خدا» قدرت الهی، امداد حضرت حق و یا تأیید حق تعالی باشد.

2. همراهی شیطان با کسی که با جماعت ناسازگار باشد، به معنای انصراف او از جاده حق و صراط مستقیم الهی است.

ص:28


1- (1) امالی صدوق، ص 432؛ وسائل الشیعه، ج 29، ص 75.
2- (2) نهج الفصاحه، ج 3211، کنزالعمال، ح 1031.

3. وحدت و همراهی با جماعت، موجب اعطای قدرت و امداد از طرف حضرت حق است و ناسازگاری با جماعت باعث شادمانی دشمن الهی و همراهی با شیطان و جنود او است.

حدیث بیست و یکم

امام علی علیه السلام نیز دراین باره می فرمایند:

«وَالْزَمُوا السَّوادَ الاَْعْظَمَ فَاِنَّ یدُاللّهِ معَ الْجَماعَةِ واِیّاکُمْ والْفُرْقَةَ؛(1) همراه توده مردم باشید زیرا دست خدا با جمعیت است و از جدایی و پراکندگی بپرهیزید.»

نکته ها

1. قدرت و شوکت با جماعت است و ذلت و هلاکت با تفرقه و اختلاف.

2. قدرت و شوکت جماعت و هماهنگی و وحدت آنها منشأ امداد الهی و تأیید حضرت حق دارد.

3. ذلت و خواری تفرقه، منشأ غیرالهی و ریشه در اختلاف دارد.

د) لزوم شرکت در جماعت

شرکت در جماعت مسلمین و هماهنگی و اتحاد با آنها، از مسائل مهمی است که در دین مقدس اسلام به آن توصیه جدی صورت گرفته است و دوری و جدایی از جماعت مسلمانان به شدت نهی گردیده است.

حدیث بیست و دوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«تلْتزٍمُ جماعَةَ المُسلمینَ وامَامَهُم، قلتُ (حذیفة بن یمان): فإن لم یکُن لهُم جماعةٌ ولا امامٌ؟ قال: فَأعتزِل تلکَ الفِرقَ کلَّها؛(2) رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ یکی

ص:29


1- (1) نهج البلاغه، 127.
2- (2) صحیح بخاری، ج 9، ص 65.

از اصحاب خود می فرمایند: در شرکت به جماعت مسلمین و پیشوای آنها ملتزم باش. آن صحابی می گوید: اگر در بین آنها اتحاد و هماهنگی و جماعت و امامی نباشد، چه کنم؟ حضرت می فرمایند: از همه آن فرقه ها دوری و عزلت بگزین.»

نکته ها

1. مسلمان ها باید به وحدت و جماعت شان ملتزم باشند.

2. همه در اطراف امام و پیشوای شان جمع شوند.

3. از تفرقه و جدایی بپرهیزند.

4. جامعه ای را که اتحاد نداشته و در اطراف امامی گرد نیامده اند، باید مورد ترک و عزلت قرار دهند.

5- تلاش برای وحدت و حفظ آن

الف) حفظ پیمان پیوند

مسلمانان دارای یک پیمان مبنی بر پیوند و هم بستگی در میان خود می باشند و باید همگان در حفظ آن بکوشند.

حدیث بیست و سوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«ذِمّةُالمُسلِمینَ واحِدةٌ یسعَی بها ادنَاهُم؛(1) همۀ مسلمانان دارای یک پیوند و یک پیمان هستند؛ حتی ضعیف ترین آنها هم باید تلاش کند.»

نکته ها

1. مسلمانان دارای پیمان برادری و برابری هستند.

2. در حفظ این پیمان باید همگی بکوشند؛ حفظ وحدت وظیفه همگانی و عمومی است و حتی کسانی که تصور می کنند تلاش آنها

ص:30


1- (1) مستدرک الوسائل، ج 11، ص 45؛ صحیح بخاری، ج 8، ص 145.

ثمری ندارد، باید از کوشش در این جهت فروگزاری نکنند.

3. در مسائل اجتماعی همه مسئولند، کسی نمی تواند به هر بهانه ای وظیفه اش را به عهده دیگری بیندازد.

ب) حفظ جماعه و پرهیز از تفرقه

هم بستگی اجتماعی از مسائلی است که دین اسلام به شدت روی آن حساسیّت به خرج داده و بارها پیامبراعظم صلی الله علیه و آله دربارۀ وحدت و حفظ آن تأکید ورزیده اند.

حدیث بیست و چهارم

در حدیثی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«أیّهَاالنَّاسُ! علَیکُم بالجَمَاعَةِ وإیاکُم والفُرقَةُ؛(1) ای مردم! بر شما باد به جماعت و بپرهیزید از جدایی.»

نکته ها

1. از تعابیر و لحن حدیث شریف استفاده می شود، که حفظ جماعت (وحدت) و ارتباط اجتماعی بین مسلمانان، اهمیت فوق العاده ای دارد، زیرا تفرقه و دوری از اجتماع با لحن تحذیر بیان گردیده است.

2. ممکن است دستور به حفظ وحدت و دوری از تفرقه یک امر ارشادی و برای سامان بخشی به امور اجتماعی مسلمانان باشد و نیز احتمال دارد امر مولوی و تکلیف بخش برای امت محسوب شود. با توجه به احادیث دیگر که خروج از جماعت را گسستن از اسلام می داند،(2) احتمال اخیر بعید به نظر نمی رسد.

ص:31


1- (1) میزان الحکمة، ح 2434.
2- (2) مسند احمد، مسند الانصار، ح 20581؛ کافی، ج 1، ص 404؛ نهج الفصاحة، ح 2769.

حدیث بیست و پنجم

در حدیث دیگر امام علی علیه السلام می فرمایند:

«اَلْزِمُوا الْجَماعَةَ واجْتَنِبُوا الْفُرْقَةَ؛(1) به جماعت روی آورید و از تفرقه و جدایی بپرهیزید.»

نکته ها

1. حفظ جماعت و وحدت یک امر الزامی و واجب است.

2. پرهیز از تفرقه نیز به عهده مسلمانان یک الزام و تکلیف است و همه موظف به ترک آن می باشند.

ج) حفظ ارتباطات و دوری از قطع رابطه

حدیث بیست و ششم

امام علی علیه السلام در حدیثی، به ارتباط بین مسلمانان و بخشش به هم دیگر را تأکید نموده و از پشت کردن و دوری گزیدن از یک دیگر به شدت نهی کرده است:

«عَلَیکُم بالتَّواصُلِ والتَّباذُلِ وایاکُم والتَّدابُرَ والتَّقاطُع؛(2) بر شما باد به ارتباط و بخشش به یک دیگر و دوری گزیدن از جدایی و پشت کردن به یک دیگر.»

نکته ها

1. ارتباط و بخشش با هم دیگر، موجب وحدت و هم دلی می گردد.

2. پشت کردن و دوری گزیدن از یک دیگر باعث دل گیری و تفرقه می شود.

ص:32


1- (1) شرح غررالحکم، ج 2، ص 240.
2- (2) نهج البلاغه، نامه 47.

3. مسلمانان در ارتباطاتشان با هم دیگر باید دقت کنند و نباید با عدم ارتباط و دوری گزیدن از هم دیگر باعث ایجاد خلأ در بین آنها شوند و زمینه تفرقه را مهیا سازند.

د) لزوم وحدت عملی و رفتاری

لزوم وحدت و هم دلی فقط در نظر و اندیشه نیست، بلکه در مقام رفتار نیز باید این خصلت پسندیده و لازم را عملاً نشان داد.

حدیث بیست و هفتم

امام علی علیه السلام در این زمینه می فرماید:

«... ایَّاکُم والتّفَرُّق فَإذَا نزَلْتُم فَانزِلُوا جمِیعاً وإذَا ارْتَحَلْتُم فَارْتَحِلُوا جمِیعاً؛(1) از تفرقه و جدایی بپرهیزید، سپس هرگاه در جایی فرود آمدید، همگی فرود آیید و هرگاه کوچ کردید، باهم کوچ کنید.»

نکته ها

1. مسلمانان باید در همه رفتارهای خود وحدت اجتماعی را مدِّ نظر قرار دهند.

2. رفتارهای وحدت آفرین که در ظاهر جزئی و کوچک هستند، می توانند موجب وحدت و دوری از تفرقه گردد.

3. مسلمانان در حرکت و سکون و در صلح و جنگ شان باید هماهنگ و همگام باشند. آن گاه که می ایستند همه باهم بایستند و آن گاه که حرکت می کنند دسته جمعی حرکت نمایند. آن گاه که با کسی در صلح و سلم به سر می برند همه به آن پای بند باشند و زمانی که با دشمنی در جنگ و ستیز هستند، همه به پشتیبانی یک دیگر بکوشند.

ص:33


1- (1) نهج البلاغه، وصیت 11.

ه -) لزوم حفظ وحدت برای بقا

با توجه به این که استکبار و اربابان قدرت و ثروت، دندان طمع تیز کرده و هر لحظه ممکن است ضعفا را پاره پاره کرده و طعمه خود سازند، برای بقا و حفظ حیات خود نیاز به حفظ وحدت و شوکت و هم بستگی داریم.

حدیث بیست و هشتم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با یک تمثیل زیبا می فرمایند:

«عَلَیکَ بالجَمَاعَةِ، فَإنَّمَا یأکُلُ الذِّئبُ القَاصِیةَ؛(1) با جماعت همراه شو، زیرا گرگ، گوسفند دور مانده را می خورد.»

نکته ها

1. این حدیث شریف چه قدر زیبا دنیای امروز ما را به تصویر می کشد. در دنیای گرگ و میش امروزی، اگر یک لحظه غفلت کنی و از جمع جدا شوی، همان لحظه طعمۀ گرگ های قدرت و ثروت و... خواهی شد.

2. در جماعت و وحدت، قدرت و شوکتی نهفته است که هیچ دندان تیزی جرأت حمله و نفوذ به آن را ندارد.

3. در جماعت و هم بستگی، امنیتی بیشتر برای زیستن وجود دارد و در اختلاف و تفرقه امیدی به زیستن و یا دست کم بهتر زیستن وجود ندارد.

و) حفظ آداب و اعتقاد جماعت

تلاش برای تحقق و حفظ وحدت، گاهی موجب می گردد که انسان از برخی آداب و اخلاق و حتی اعتقاد خود به دلیل مصلحت و وحدت و هماهنگی با جمع، دست بردارد.

ص:34


1- (1) مسند احمد، ج 6، ص 446.

حدیث بیست و نهم

زید شحام از امام صادق علیه السلام نقل کرده است، که آن حضرت فرمودند:

«خَالِقُوا النَّاسَ باَخلاقِهِم، صلّوا فِی مسَاجِدِهِم وعوِدُّوا مرضَاهُم واشْهَدُوا جنَائِزَهُم وان اسْتَطَعْتُم أن تکُونُوا الائِمَّة والمُؤذّنِین فَافْعَلُوا فَانّکُم اذَا فَعَلتُم ذلکَ قالُوا هؤُلاءِ الْجَعْفَرِیه رحِمَ اللّهُ جعفراً ما کَانَ احسَنَ ما یؤدِّب اصحابَه واذَا ترکتُم ذلکَ قالُوا هؤلاءِ الجَعفریه فعَلَ اللّهُ بجَعْفَرِ ما کَان اسوء ما یؤَدّب اصحَابَه؛(1) با مردم با رفتار خودشان رفتار کنید، در مساجدشان نماز بخوانید، از مریض های شان عیادت کنید، جنازه های شان را تشییع نمایید اگر امکان داشت که امام جماعت و یا مؤذن شدید، براساس اعتقاد آنها رفتار نمایید، زیرا اگر این گونه رفتار نمودید، خواهند گفت: آنها جعفری هستند، خداوند جعفر را رحمت کند، اصحابش را به چه آداب نیکو آراسته است و اگر برخلاف آن عمل نمودید، خواهند گفت که آنها جعفری هستند، خداوند با جعفر آن گونه رفتار کند، اصحابش را به چه آداب بدی آراسته است.»

نکته ها

1. به علت مصلحت و تحقق وحدت و هماهنگی با جماعت، می توان تقیه نمود.

2. دلیل این تقیه، نه ترس و نه امر دیگری است، بلکه صرفاً تخلّق به آداب و نیکو داشتن مقام جماعت و ضرورت وحدت در جامعه اسلامی است.

3. تمام رفتار مأمومان به امام نسبت داده می شود. بنابراین شیعیان در رفتار و عمل کردهای شان باید متوجه باشند که زمینه سوءنیت و رفتار بد را برای دیگر فِرق مهیا نسازند.

ص:35


1- (1) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 383.

4. مسلمانان دست کم برای حفظ مصلحت و تحقق وحدت، باید در امور روزمره هم دیگر کمک نمایند. در مساجد هم دیگر نماز بخوانند، از مریض های یک دیگر عیادت کنند و بر تشییع جنازه های شان نیز حضور به هم رسانند. این گونه رفتارها علاوه بر دستور مستقیم دینی، یک امر اخلاقی و پسندیده عرفی نیز است، که موجب هم گرایی و وحدت بیشتر می گردد.

ز) تلاش و دل سوزی برای تحقق وحدت

مسلمانان اگر می خواهند به وحدت و هم دلی واقعی دست یابند، باید همه باهم در راه رسیدن به وحدت و تحقق آن تلاش و دل سوزی نمایند.

حدیث سی ام

امیرمؤمنان علیه السلام خطاب به ابوموسی اشعری می فرمایند:

«وَلَیسَ رجُلٌ - فَاعْلَمْ - أَحْرَصَ علَی جمَاعَةِ أُمَّةِ محَمَّدٍ صلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ و سلَّم و أُلْفَتِهَا منِّی، أَبْتَغِی بذلِکَ حسْنَ الثَّوَابِ، وکَرَمَ الْمَآبِ؛(1) پس بدان در امت اسلام، هیچ کس همانند من وجود ندارد که به وحدت امت محمد صلی الله علیه و آله و به انس گرفتن آنان به هم دیگر، از من دل سوزتر باشد. من در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا می طلبم.»

نکته ها

1. صرف خواستن و سخن گفتن از وحدت برای رسیدن به آن کافی نیست، باید برای به دست آوردن و تحقق وحدت، تلاش و دل سوزی به خرج داد.

2. در تلاش دل سوزانه برای تحقق وحدت، نباید از کسی امید و توقع پاداش داشت، فقط این کار را برای خدا و به امید پاداش شایسته او انجام داد.

3. تلاش برای وحدت یک امر معنوی و دارای پاداش الهی است.

ص:36


1- (1) نهج البلاغه، نامه 78.

ح) تفرقه افکنی، بدترین تلاش

مسلمان ها باید در راه رسیدن به وحدت و دوری از تفرقه تلاش نمایند. بدترین تلاش ها، کوششی است که در راه تفرقه و جدایی انداختن بین دو یا چند نفر انجام می گیرد.

حدیث سی و یکم

امام علی علیه السلام دراین باره می فرمایند:

«بِئْسَ السَّعْی التَّفْرِقَةُ بینَ الاْلَیفَینِ؛(1) بدترین تلاش، جدایی انداختن میان دو دوست است.»

نکته ها

1. تلاش در جهت وحدت امری شایسته و در جهت جدایی انداختن و تفرقه، امری مذموم و ناشایسته است.

2. انسان ها باید بکوشد که مناسبات بین دو دوست را مستحکم نماید، نه این که با تفرقه افکنی و اختلاف انگیزی روابط آنها را در هم ریخته و به جدایی بکشاند.

3. همه افراد جامعه و کلیۀ مسلمانان در حکم دوست هستند

«المؤمنون اخوة» ؛ لذا تیره سازی روابط بین مسلمانان در یک جامعه بدترین تلاش محسوب می گردد.

6- آثار وحدت

الف) تعاون و همکاری

از مهم ترین آثار وحدت این است که مسلمان ها با وحدت و هم دلی می توانند تکیه گاه و معاون هم دیگر باشند و هم چون بنیانی مرصوص و

ص:37


1- (1) شرح غررالحکم، ج 3، ص 256.

استوار، هم دیگر را استحکام بخشند و با تکیه بر یک دیگر در برابر تهدیدهای بیگانگان و بحران های داخلی ایستادگی کنند.

حدیث سی و دوم

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«أَلمُؤمِنُ للمُؤمِنِ کَالبُنیان المَرصُوص یشُدُّ بعضُهُ بعضًا؛(1) مؤمن نسبت به مؤمن مانند بنای استواری است که اجزای آن، یک دیگر را استحکام می بخشند.»

نکته ها

1. وحدت و هم دلی، استحکام و استواری می بخشند، برخلاف تفرقه که ذلت و سستی به دنبال دارد. بنایی که براساس هم بستگی و هم دلی بنا شده است، استوار و مستحکم می باشد، ولی بنایی که با شک و بدگمانی و گسستگی پایه ریزی می شود، هر لحظه ممکن است فرو بریزد.

2. مؤمنین هم چون اجزای یک مجموعۀ منسجم، باید همکار و تکیه گاه هم باشند و در سختی ها و مشکلات هم دیگر را یاری رسانند.

3. وحدت و هم بستگی هم چون دژی تسخیرناپذیر است، اما اگر اختلاف و تفرقه در آن رخنه کند، از استحکام و استواری اش کاسته می شود.

ب) وحدت مایه رحمت

از آثار مهم وحدت رحمت و از نتایج زیان بار اختلاف و تفرقه عذاب دردناک الهی است.

ص:38


1- (1) صحیح بخاری، ج 8، ص 23؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 1999؛ نهج الفصاحه، حدیث 3103.

حدیث سی و سوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ألجَمَاعَةُ رحمَةٌ والفُرقَةُ عذَابٌ؛(1) جماعت (وحدت)، مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب است.»

نکته ها

1. در جماعت و وحدت، رحمت و گشایش است و درهای لطف و رحمت الهی به واسطه این هم بستگی و هم دلی گشوده می شود.

2. این رحمت می تواند رحمت و نعمت های مادی باشد که در دنیا موجب توسعه و گسترش اقتصادی، شکوفایی علمی و فرهنگی گردد و نیز می تواند رحمت الهی در آخرت و بخشش و غفران پروردگار باشد.

3. تفرقه موجب عذاب و بدبختی است. این بدبختی می تواند عذاب دردناک الهی در آخرت باشد و یا عذاب و رنج دنیوی باشد که در معیشت و امور دیگر دنیوی به سختی و مشقت گرفتار شود.

ج) امداد الهی در سایه وحدت

از آثار مهم وحدت و هم بستگی جامعه اسلامی این است، که امداد الهی شامل افراد و جوامع متحد می گردد و آنها را قدرتمند و صاحب نفوذ و نیرومند می کند.

حدیث سی و چهارم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«یَدُ اللهِ علَی الجَمَاعَةِ؛(2) دست خدا بر سر جماعت است.»

ص:39


1- (1) نهج الفصاحه، حدیث 1323.
2- (2) همان، ح 3211.

نکته ها

1. منظور از «ید» قدرت و مدد الهی است، که جامعه متحد می تواند از آن بهره مند شود.

2. این توانایی و مدد الهی در ساحات مختلف زندگی می تواند تجلی یابد، از قبیل: قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و غیره.

3. جامعه ای که متحد و هماهنگ باشد، جامعه ای قدرتمند، پیشرفته و توسعه یافته از لحاظ نظامی، سیاسی، اقتصادی و... خواهد بود.

4. جامعه ای که هم دلی و هم بستگی در آن جامعه حاکم نیست، جامعه ای ضعیف، ذلیل، متفرق و در هم کوبیده خواهد بود.

د) قدرت و تسلط

یکی از آثار مهم وحدت، قدرت و تسلط بر دیگران است.

حدیث سی و پنجم

امام علی علیه السلام در خطاب به اصحاب خود و نکوهش آنان جهت کندی و رکود در جهاد و مخالفت با امر رهبری، می فرمایند:

«وَإنّی واللّهِ لاَظنُّ ان هؤُلاءِ القَوْمَ سَیُدالُونَ مِنْکُمْ باجْتِماعِهِمْ علی باطِلِهِمْ وتفَرُّقِکُمْ عن حقِّکُمْ؛(1) به خدا سوگند من یقین دارم که آنان (مزدوران معاویه)، به دلیل اتحادشان بر باطل و تفرقه شما بر حق، به زودی بر شما مسلط خواهند شد.»

نکته ها

1. نتیجه اتحاد و هم بستگی، قدرت و تسلط بر طرف مقابل است.

2. بدون توجه به حقانیت و صواب بودن موضع افراد و جامعه، اگر

ص:40


1- (1) نهج البلاغه، خطبه 25.

وحدت در بین افراد یک جامعه حاکم باشد، نتیجه آن قدرت و تسلط بر دیگران - کسانی که در بین خودشان اختلاف و تفرقه دارند - می باشد.

3. تفرقه و اختلاف در بین یک گروه و یا یک جامعه، آنان را سست و ضعیف و در نتیجه نابود خواهد ساخت.

7- نتایج تفرقه

الف) دین زدایی ثمرۀ اختلاف

از آثار بسیار خطرناک و زیان بار اختلاف، دین زدایی و ستردن تقدس از دین است.

حدیث سی و ششم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«أَلاَ ان فِی التَّبَاغُضِ الحَالِقَةَ لاَ أَعنِی حالِقَةَ الشَّعرِ ولکِن حالِقَةَ الدَّین؛(1) آگاه باشید که در دشمنی ها، ستردن و تراشیدن نهفته است، اما نه تراشیدن مو، بلکه ستردن دین.»

نکته ها

1. اختلاف و تشتت، حالت تقدس و حرمت دین را از بین می برد و موجبات تقدس زدایی و دین گریزی را فراهم می سازد.

2. دین زدایی از طرف مؤمنان نیز انجام می پذیرد، بدون این که خود به نتیجه عمل کردشان آگاه باشند و آن تفرقه و دشمنی با یک دیگر است.

3. نخستین جرقه های دین زدایی از طرف مؤمنان به واسطه تفرقه و اختلاف با یک دیگر کلید می خورد و سپس ممکن است با شعله ور سازی از طرف بیگانگان این فرایند سرعت بگیرد.

ص:41


1- (1) کافی، ج 2، ص 346.

4. اگر با وحدت و هم دلی دژ تسخیرناپذیر ایمان حفظ شود، هیچ کسی توانایی نفوذ و انجام عملیات خراب کاری از قبیل دین زدایی را نخواهد داشت.

ب) چیرگی باطل بر حق

یکی از آثار و پیامدهای اختلاف و عدم وحدت، پیروزی گروه باطل بر طائفه حق است.

حدیث سی و هفتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«مَا اختُلِفَ أمَّةٌ بعدَ نبِیّهَا الاّ ظهَرَ أهلُ باطِلِهَا علی اهلِ حقِّهَا؛(1) هیچ امتی پس از پیامبرشان، اختلاف نکردند مگر آن که گروه باطل بر حق گرایان چیره شدند.»

نکته ها

1. باطل همیشه از گرد و غبار تشتت و اختلاف سوءاستفاده می کند و از آب گل آلود ماهی می گیرد.

2. با وحدت و هم دلی و هم بستگی می توان جلو باطل را سد کرد؛

3. در صورت بروز اختلاف، آن که برنده می شود و پیروز میدان می گردد، باطل است، نه حق.

4. همواره حق با اکثریت نیست، ممکن است که گروه باطل بر اثر اختلاف و تفرقه سوءاستفاده کرده، بنیۀ خود را قوی و تشدید نموده و بر جمعیت خود افزوده باشد.

ج) مرگ جاهلی

از آثار زیان بار اختلاف و جدا شدن از جماعت (وحدت) مسلمانان و رسیدن مرگ در همین حالت، عدم اعتقاد به دین مقدس اسلام و مرگ جاهلی است.

ص:42


1- (1) کنزالعمال، حدیث 929.

حدیث سی و هشتم

پیامبراعظم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«مَن فَارَقَ الجَمَاعَةَ (شبرًا) مَاتَ میتَةً جاهلیّةً؛(1) هرکس از گروه (مسلمانان) جدا شود، بر مرگ جاهلیت بمیرد.»

نکته ها

1. از نظر اسلام، اختلاف به حدی ناپسند و مردود است، که عامل به آن جاهل و غیر آشنا به اسلام قلمداد می شود.

2. اساس اسلام وحدت و جماعت است، زیرا مرگ کسی که در حالت تفرق و جدایی از گروه مسلمانان اتفاق بیفتد، مانند مرگ دوران جاهلیت است، یعنی: «گویی اسلام به گوش او نرسیده است».

د) اختلاف، موجب هلاکت

همان طور که وحدت، موجب تقویت و قدرت می گردد، اختلاف نیز باعث هلاکت، ضعف و نابودی می گردد.

حدیث سی و نهم

پیامبراعظم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«لاتَختَلِفُوا فَاِنَّ من کَانَ قبلَکُم اختَلَفُوا فَهَلکُوا؛(2) اختلاف نکنید (در میانتان تفرقه نباشد)، آنان که قبل از شما بودند اختلاف کردند و هلاک شدند.»

نکته ها

1. اتحاد و هم بستگی موجب تقویت و نیرومندی می گردد، دامن زدن به اختلافات موجب تفرقه و - چنان که روشن است - تفرقه باعث از بین

ص:43


1- (1) صحیح بخاری، ج 9، ص 59 - نهج الفصاحة، ح 2855.
2- (2) کنزالعمال، ح 894؛ امالی، ص 297.

رفتن قدرت و سلطه فردی و اجتماعی و در نتیجه هلاکت می شود.

2. تقویت و شکوفایی یک جامعه و یا ذلت، خواری و هلاکت آنان، به دست خودشان می باشد.

3. جوامع اسلامی باید از گذشتگان عبرت بگیرند. این سنت الهی است که اختلاف، نتیجه اش هلاکت و بدبختی است و اگر کسی دچار آن گردد، ناگزیر باید انتظار نتیجه را نیز بکشد.

4. هلاکتی که در این جا پیش بینی شده ممکن است، دنیوی باشد و ذلت و خواری اجتماعی را در پی داشته باشد، ممکن است هلاکت اخروی باشد و رنج و عذاب آخرتی را نیز به دنبال آورد.

ه) تفرقه موجب عذاب

یکی از نتایج زیان بار اختلاف و تفرقه، عذاب دردناک الهی است.

حدیث چهلم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ألجَمَاعَةُ رحمَةٌ والفُرقَةُ عذَابٌ؛(1) جماعت (وحدت)، مایه رحمت و تفرقه، موجب عذاب است.»

نکته ها

1. تفرقه موجب عذاب و بدبختی است.

2. این عذاب می تواند عذاب دردناک الهی در آخرت باشد و می تواند عذاب و رنج دنیوی باشد که در معیشت و امور دیگر دنیوی به سختی و مشقت گرفتار سازد.

ص:44


1- (1) نهج الفصاحه، حدیث 1323.

2- اهمیت اتحاد، انسجام و سازگاری میان مسلمانان

اشاره

اسحاق ذاکری

مقدمه

وحدت و انسجام امت اسلامی ضرورتی است انکارناپذیر که دارای ریشه قرآنی و مورد تأکید سنت اسلامی می باشد. توجه به اوضاع و احوال کنونی جهان اسلام، این ضرورت را به یقین دو چندان نموده و وظیفه نخبگان علمی و سیاسی جوامع اسلامی است که در راه تحقق اخوت و سازگاری میان امت اسلامی گام های عملی و اساسی بردارند. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان ناخدای کشتی پرتلاطم امت اسلام در عصر حاضر، در پیامی عمومی، همه جوامع اسلامی را به اتحاد و انسجام اسلامی دعوت کردند و این دعوت خیرخواهانه ایشان به صورت عموم و خصوصاً در میان نخبگان علمی کشورهای اسلامی این زمینه را به وجود آورد که یک بار دیگر سنت اسلامی براساس ریشه های قرآنی و دستورهای نبی مکرم اسلامی و ائمه معصومین علیهم السلام و با رویکرد اتحاد و برادری میان مسلمانان، بازخوانی

ص:45

شود. ازاین رو بعد از تبیین اهمیت اتحاد و انسجام اسلامی در آیات قرآن کریم و سیره عملی پیامبرگرامی اسلام، به سیره گفتاری پیامبربزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام توجه شده و در این موضوع، احادیثی که بیانگر اهمیت و ضرورت اخوت و اصلاح میان مسلمانان است بازگو خواهد شد.

قرآن کریم، در آیات متعدد امت اسلامی را به انسجام و سازگاری فرا خوانده است و از نفاق و اختلاف میان مسلمانان برحذر داشته است مانند:(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها)1 در آیه ای دیگر نیز فرموده اند:(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ) .(1)

هم چنین خداوند متعال در آیات دیگر، مسلمانان را از تفرقه و اختلاف و نفاق میان شان برحذر داشته و برای جمعیتی که دنبال نفاق و اختلاف باشند، عذاب عظیم وعده داده است:(وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ) .(2)

سیره عملی وگفتاری پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نیز گویای اهمیت انسجام و اتحاد مسلمانان در نزد آن حضرت است، به گونه ای که حضرت در همان ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، به ساختن مسجد به عنوان محل اجتماع مسلمانان اقدام می کنند و در یکی دیگر از اقدام های مهم شان در راه تحقق اتحاد و انسجام میان مسلمانان، برنامه

ص:46


1- (2) حجرات، آیۀ 10.
2- (3) آل عمران، آیۀ 105.

عقد اخوت میان انصار و مهاجر را به اجرا گذاشته اند

«اخی النبی بین اصحابه من المهاجرین والانصار اخوین اخوین.»(1)

1- چهل حدیث در موضوع اتحاد و انسجام امت اسلامی

اشاره

با یک نگاه کلی و بررسی مختصر منابع روایی معتبر در نزد مذاهب اسلامی، می توان ادعا کرد احادیثی که مسلمانان را به الفت و اخوت و هم بستگی و هم یاری دعوت می کند و یا بیان کننده حقوق برادران دینی بر یک دیگر در زندگی اجتماعی است و یا به صورت کلی مسلمانان را به اتحاد و انسجام در مسائل سیاسی و دیگر عرصه ها دعوت می کند، در حد تواتر بوده و جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نمی گذارد. از آن جا که در این گفتار مجال بررسی تفصیلی این موضوع نیست، به اختصار به چهل حدیث از پیامبراسلام صلی الله علیه و آله، و اهل بیت گرامی آن حضرت که در زیر مجموعه های زیر دسته بندی می شود، اشاره خواهد شد.

الف) اهمیت اتحاد و انسجام امت اسلامی و عدم تفرقه میان مسلمانان

حدیث اول

یکی از احادیثی که از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و از طریق منابع روایی معتبره فریقین روایت شده است و بر اهمیت و ضرورت انسجام و یک پارچگی امت اسلامی دلالت می کند، این حدیث شریف است:

«إن المسلمین امة واحدة من دون الناس»(2). پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این حدیث شریف از مسلمانان، بدون در نظر گرفتن پیروان دیگر ادیان الهی

ص:47


1- (1) بحارالانوار, ج 38, ص 336.
2- (2) سیرة ابن هشام، ج 2، ص 143.

به عنوان یک «امت» یاد کرده است. این مطلب بیان کننده این نکته است که مسلمانان براساس اعتقاد توحیدی و دیگر اصول مشترکی که دارند باید اتحاد و انسجام کافی را که لازمه «امت واحده» است، داشته باشند، چنان که در آیاتی از قرآن کریم نیز از مسلمانان به عنوان «امت» یاد شده است (وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ)1 و در آیه دیگر خداوند متعال بر «توحید کلمه» و «کلمه توحید» تأکید کرده است:(إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ)2 یعنی تمام مسلمانان براساس اعتقاد توحیدی که دارند که باید خدای واحد را پرستش کنند و خودشان نیز باید متحد و منسجم باشند تا امت واحده ای را تشکیل بدهند.

حدیث دوم

حدیث دیگری که نه تنها مسلمانان را به اتحاد و انسجام و عدم اختلاف و افتراق دعوت می کند، بلکه راه و شیوه رسیدن به سعادت ابدی آنها را نیز تبیین می کند، حدیث «ثقلین» است در این حدیث شریف، پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله نه تنها اتحاد و انسجام امت اسلامی را به اطاعت و پیروی از دستورهای «قرآن کریم» و «اهل بیت عصمت و طهارت» پیوند زده است بلکه سعادت و رستگاری ابدی مسلمانان را نیز در گرو متابعت از «قرآن کریم» و «اهل بیت» دانسته اند:

«انی ترکت فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الارض وعترتی اهل بیتی ولن یفترقا حتی یردا علی الحوض فانظرو کیف تخلفونی فیهما؛(1) من در میان شما چیزی به ودیعه گذاشتم

ص:48


1- (3) به نقل از المراجعات، ص 66: این روایت را ترمذی از زید بن ارقم نقل کرده اند و این همان حدیث 874 از کتاب کنزالعمال، ص 44، جزء اول است.

که اگر بدان اخذ کنید پس از من هرگز گمراه نخواهید شد قرآن، کتاب خدا را که هم چون ریسمان از آسمان تا زمین امتداد یافته است، و عترتم (اهل بیتم) این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر به من ملحق شوند، پس بنگرید چگونه به جای من با آنها رفتار می کنید.»

این حدیث شریف به عبارات مختلف و از طریق منابع مختلف روایی نقل شده است در عبارت دیگری به نقل از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله چنین آمده است: «من به زودی از جانب خداوند دعوت می شوم و اجابت خواهم کرد و من در بین شما دو ثقل (دو شیء گران بها) می گذارم؛ کتاب خدا و عترتم، کتاب خدا ریسمانی است ممتد که از آسمان تا زمین امتداد یافته و عترتم اهل بیت من هستند و خداوند لطیف و خبیر به من خبر داده که آنها از هم جدا نخواهند شد تا هنگامی که در کنار حوض کوثر به من رسند و بنگرید چگونه پس از من با آنها رفتار می کنید.»(1)

از امتیازات حدیث ثقلین نقل متواتر این حدیث در منابع معتبره فریقین است. چنان که علامه شرف الدین در این موضوع فرموده اند: «سنت صحیح که حکم به وجوب تمسک به ثقلین می کند متواتر است و به طور متضافر از بیست و چند نفر از اصحاب پیامبراسلام صلی الله علیه و آله رسیده است.»(2) و یا در مورد دیگر فرموده اند: «به این مطلب گروهی از دانشمندان بزرگ اهل تسنن اعتراف کرده اند. حتی ابن حجر پس از نقل حدیث ثقلین می گوید: «آگاه باش که حدیث لزوم تمسک به قرآن و

ص:49


1- (1) مسند؛ احمد حنبل، جز پنجم، ص 182 و 189. کنز العمال، جزء اول، ص 44، حدیث 873.
2- (2) المراجعات، ص 70، نامه هشتم.

عترت طرق فراوانی دارد و از بیست و چند نفر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است.»(1) سپس ابن حجر اضافه کرده است که: «طرق مبسوطی از این حدیث در شبهه یازدهم گذشت، در بعضی از آن طرق آمده است، که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را در «حجة الوداع» در «عرفه» فرموده اند، در بعضی دیگر آمده که در مدینه هنگام بیماری در آن موقع که اتاقش مملو از اصحاب بود و در طریق دیگر رسیده است که در غدیرخم و در مورد دیگر است که پس از بازگشت از طائف همان طور که گذشت، فرموده است.»(2)

ابن حجر کلامش را چنین ادامه داده است: «اینها منافاتی باهم ندارد، زیرا مانعی ندارد که آن حضرت در تمام این موارد و موارد دیگر نیز این حقیقت را تکرار کرده باشد و این به دلیل اهمیتی است که در قرآن و عترت پاک او وجود دارد.»(3)

بنابراین حدیث «ثقلین» از نظر سندی، متواتر و در منابع معتبره فریقین نقل شده است. از نظر دلالتی هم حدیث شریف، با صراحت و به روشنی، تمام مسلمانان را به پیروی مطلق از کتاب خدا «قرآن کریم» و «اهل بیت» دعوت کرده است و اتحاد و انسجام امت اسلامی را در پیروی از آنها دانسته اند. نکته مهم دیگر که در بعضی از احادیث بر آن تأکید شده است، عدم تفکیک میان «قرآن کریم» و «اهل بیت» است؛ بدین معنا که تمسک و پیروی از «ثقلین» مانع از گمراهی و ضلالت است و فرد مسلمان به هر دو اینها باید متمسک شود، چنان که در فرازی از حدیث ثقلین طبق نقل طبرانی بر آن تأکید شده است:

«فلا تقدموهما ولاتقصرو

ص:50


1- (1) المراجعات، ص 70، نامه هشتم.
2- (2) الصواعق المحرقه، ص 148.
3- (3) همان.

عنهما فتهلکو ولاتعلموهم فانهم اعلم منکم؛ از آنها پیش نیافتید که هلاک می شوید و در مورد آنان کوتاه نیایید (از آنها عقب نمانید) که هلاک می شوید، به آنها چیزی نیاموزید که از شما داناترند.»(1)

حدیث سوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«فانتم (اهل البیت) اهل الله عزوجل الذین بهم تمت النعمه واجتمعت الفرقة وأتلفت الکلمه.»(2)

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله در این حدیث شریف نیز جایگاه «اهل بیت» خویش را به خوبی تبیین کرده و در عظمت آنان فرموده اند: «شما اهل بیت، اهل الله هستید که به برکت شما، نعمت کامل گشته و پراکندگی برطرف شده و اتحاد کلمه پدید آمده است.»

به یقین، اهل بیت پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله، از جایگاهی عظیم در میان اسلام دارند و مسلمانان از تمام فرق و مذاهب اسلامی، احترام و محبت خاصی برای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله قائل اند. ازاین رو، تمسک به «اهل بیت» و پیروی از آنها، نقش مهمی در اتحاد و انسجام اسلامی دارد و علما و دانشمندان مسلمان که انگیزه تقریبی و اصلاحی داشته اند همواره بر محبت و پیروی از دستورات اهل بیت پیامبراسلام به عنوان یکی از راه های تقریب مذاهب اسلامی تأکید کرده اند.

حدیث چهارم

امام علی علیه السلام می فرماید:

«ایاکم والفرقه فان الشاذ من الناس لشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب؛(3) از تفرقه و اختلاف بپرهیزید، چرا که

ص:51


1- (1) الصواعق المحرقه، ص 148.
2- (2) کافی، ج 1، ص 6.
3- (3) غررالحکم ودررالکلم، للآمدی، شماره 10716؛ نهج البلاغه، خطبه 169.

هرکس از اجتماع دور بیافتد طعمه شیطان می شود و مثل گوسفند دور افتاده، طعمه گرگ است.»

امام علی علیه السلام در این حدیث شریف، با تمثیلی که آورده اند به روشنی جایگاه اتحاد و عدم تفرقه میان مسلمانان را تبیین کرده و بیان داشته اند که شیطان از نفاق و اختلاف میان مسلمانان بیشترین استفاده را می برد.

عمل کرد و گفتار امام علی علیه السلام در تاریخ سرنوشت ساز صدر اسلام، در موضوع اتحاد و انسجام میان امت اسلامی به گونه ای بوده است که از آن حضرت به عنوان اولین منادی وحدت امت اسلامی نام برده شده است و سیره عملی و گفتاری آن حضرت نیز مبتنی بر صیانت از اتحاد امت اسلامی بوده است: چنان که حضرت در نامه ای خطاب به ابوموسی اشعری می گوید:

«ولیس رجل - فاعلم - احرص علی جماعة امة محمد والفتها منی، إبتغی بذالک حس الثواب وکرم الماب؛(1) بدان هیچ کس به اندازه علی حریص به وحدت و اتحاد امت اسلامی نیست و هم چنین انسش نسبت به آن از من بیشتر نیست و من در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته از خدا می طلبم.»

در مورد دیگری، ابوسفیان بعد از جریان سقیفه خطاب به حضرت علی علیه السلام می گوید: «آیا شایسته است پایین ترین تیره های قریش در کسب قدرت از تو پیش بیافتند؟ به خدا قسم اگر بخواهی در حمایت از شما، مدینه را پر از سواران جنگی می کنم، دست خود را دراز کنید تا با شما بیعت نمایم.»

ص:52


1- (1) نهج البلاغه، نامۀ 78.

پاسخ امام علی از این پیشنهاد ابوسفیان، به خوبی روشنگر اهمیت وحدت امت اسلامی در نزد امام است. حضرت در پاسخ به ابوسفیان می گوید: «ای ابوسفیان نه؛ تو همیشه به دنبال ضربه زدن به دین اسلام هستی و من هیچ نیازی به کمک تو که پیوسته با اسلام و مسلمانان خصومت داری ندارم.»(1)

بنابراین از بررسی گفتار و عمل کرد حضرت امام علی علیه السلام در طول حیات شان بعد از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این نکته به خوبی روشن می شود که معیار اصلی گفتار و حرکت های آن حضرت در مواجهه با حوادت جامعه اسلامی آن روز، حفظ وحدت امت اسلام و در سایه آن حفظ دین اسلام بوده است و این مسئله، بیانگر اهمیت وحدت و اتحاد در جامعه اسلامی است.

حدیث پنجم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ما اختلف امة بعد نبیها إلا ظهر أهل باطلها علی أهل حقها؛(2) هیچ امتی پس از پیامبرشان اختلاف نکردند، مگر آن که گروه باطل بر حق گرایان چیره و مسلط شدند.»

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، در این حدیث شریف - با یادآوری سرنوشت امت های گذشته که با هم اختلاف کردند و در نتیجه از مسیر حق منحرف شدند و اهل باطل سرنوشت آنها را به دست گرفت - این نکته را برای امت اسلامی تذکر داده اند که در صورت پدیدار شدن اختلاف میان آنها، حق و باطل مخدوش شده و اهل باطل حاکمیت پیدا خواهند نمود؛ چیزی که امروزه در اکثر کشورهای اسلامی به تجربه عملی ثابت شده است.

ص:53


1- (1) النزاع والتخاصم فیمابین بنی امیة وبنی هاشم, ص 73.
2- (2) کنزالعمال، ح 929.

حدیث ششم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لا تختلفوا فان من کان قبلکم، اختلفوا فهلکوا؛(1) اختلاف نکنید، آنان که قبل از شما بودند، اختلاف کردند و هلاک شدند.»

در این حدیث شریف، پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله، با بیان تاریخ امت های گذشته، سرنوشت کسانی را که با هم اختلاف داشته باشند، همانا هلاکت و فلاکت می دانند و مسلمانان را از آن پرهیز می دهند.

حدیث هفتم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«خیر المؤمنین من کان مألفه للمؤمنین ولا خیر فیمن لا یألف ولا یؤلف؛(2)

بهترین اهل ایمان کسی است که محور الفت و وحدت مؤمنان باشد. کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود، خیری در او نیست.» پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این حدیث شریف، بر نکته ای تأثیرگذار در زندگی اجتماعی مسلمانان اشاره کرده است و آن عبارت است از انس و الفتی که باید در میان مسلمانان و در زندگی اجتماعی آنها حاکم باشند.

حدیث هشتم

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ان المسلمین ید واحدة علی من سواهم، وانه لایخرج من جماعة المسلمین الا مفارق معاند لهم، مظاهر علیهم...؛(3) مسلمانان در مقابل دیگران باید متحد و یک دست باشند و هرآینه کسی از جماعت مسلمین فاصله نمی گیرد مگر این که جدا شده از آنها و

ص:54


1- (1) کنزالعمال، ح 894.
2- (2) بهار، ج 71، ص 13.
3- (3) الصواعق المحرقة، ص 77.

دشمن آنان باشند.» در این حدیث شریف، کسانی که از امت اسلامی فاصله گیرند و باعث تفرقه میان آنان شوند، جدا شده از مسلمانان و در زمره دشمنان آنها محسوب می شوند.

حدیث نهم

امام باقر علیه السلام می فرماید:

«المؤمنون فی تبارهم وتراحمهم وتعاطفهم کمثل الجسد اذا استکی تداعی له سائره باالسهروالحمی؛ مؤمنان در نیکی و شفقت و مهربانی نسبت به یک دیگر مانند یک پیکرند، که اگر به عضوی از آن آسیبی برسد، تمام اعضا در تب و بی خوابی گرفتار آیند.»

احادیثی که بدین مضمون از پیامبر اسلام و دیگر پیشوایان دینی وارد شده است - که مسلمانان را مانند پیکر واحد می دانند و باید در سختی ها و درد و رنج دیگر اعضا، شریک هم باشند - در متون دینی به حد تواتر است و این خود نشان از اهمیت انسجام و هم دردی میان مسلمانان است.

حدیث دهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«ایها الناس، علیکم بالجماعه وایاکم والفرقه؛(1) ای مردم! بر شما باد که همراه هم و اجتماع باشید و از تفرقه میان خودتان اجتناب کنید.»

حدیث یازدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من فارق المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه؛(2) هر کسی به اندازه یک وجب، از مسلمین دوری اختیار کند، قید اسلام از گردن او برداشته شده است.»

ص:55


1- (1) کنزالعمال، ج 1، ص 206. و میزان الحکمه، ج 1، ص 406.
2- (2) همان، ج 1، ص 207.

ب) بیان حقوق مسلمانان نسبت به یک دیگر

حدیث دوازدهم

در حدیث دیگر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله چنین فرموده اند:

«المسلم اخو المسلم لایظلمه ولایسلمه، ومن کان فی حاجة اخیه کان الله فی حاجته ومن فرج عن مسلم کربة فرج الله عنه کربة من کربات یوم القیامه ومن ستر مؤمنا ستره الله یوم القیامه؛(1) مسلمان برادر دینی مسلمان دیگر است، به او ظلم نمی کند و او را تسلیم نمی کند. هرکس دنبال برآوردن حاجت برادر دینی خود باشد، خداوند حاجت او را برآورده کند و هرکسی گرفتاری مسلمانی را حل کند و نسبت به خطای برادر مسلمان خود چشم پوشی داشته باشد، خداوند، گرفتاری ای از گرفتاری های روز قیامت او را حل کرده و نسبت به خطاهای او، چشم پوشی خواهد داشت.»

در این دسته از احادیث، حقوق برادران دینی و همکاری آنها برای حل مشکل هم دیگر به خوبی تبیین شده است و ثوابی بس عظیم برای آن که همانا برآورده شدن حاجت او در نزد خداوند است - منظور شده است.

حدیث سیزدهم

ابن عمر از پیامبراسلام صلی الله علیه و آله روایت کرده است:

«من اکرم اخاه فانما یکرم ربه؛(2) هرکس برادر دینی خود را اکرام و تعظیم کند، هرآئینه پروردگارش را تکریم کرده است.»

حدیث چهاردهم

امام علی علیه السلام می فرماید:

«اجعل نفسک میزانا بینک وبین غیرک، واحب له ما تحب لنفسک، واکره له ما تکره لها، واحسن کما تحب ان یحسن الیک

ص:56


1- (1) التاج الجامع، ج 5، ص 20. اصول کافی، ج 2، ص 200.
2- (2) کنزالعمال، ج 2، ص 154.

ولا تظلم کما تحب ان لاتظلم؛(1) همواره نفس خود را معیار و میزان میان خود و غیر خود قرار بده و آن چه را برای او بخواه که برای خود می خواهی و آن چه را برای خود نمی پسندی، برای او نیز نپسند و نیکویی پیشه کن نسبت به او هم چنان که دوست داری که به تو نیکویی شود و ظلم روا مدار چنان که دوست داری به تو ظلم نشود.»

حدیث پانزدهم

بخاری در صحیح خود چنین روایت کرده است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اذاالتقی المسلمان بسیفهما فالقاتل والمقتول فی النار، فقلت یا رسول الله هذا القاتل فمابال المقتول، قال: إنه کان حریصا علی قتل صاحبه؛(2) وقتی دو مسلمان باهم به جنگ و کشتار روی می آروند، قاتل و مقتول هر دو جایگاه شان در جهنم خواهند بود، وقتی از حضرت سؤال می شود، مقتول چرا باید در جهنم باشد، حضرت در جواب فرمودند: به علت آن که او نیز قصد قتل طرفش را داشته است.»

حدیث شانزدهم

بخاری در صحیح خود روایت کرده است: «قال عبدالله بن عمر: ان رجلا سأل رسول الله صلی الله علیه و آله: أیّ الإسلام خیر؟ قال: تطعم الطعام وتقرأ السلام علی من عرفت ومن لم تعرف؛(3) پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله در پاسخ به سؤالی که بهترین اسلام و مسلمانی را سؤال می کند، فرموده اند: بهترین مسلمان کسی است که اطعام کند و سلام نماید چه به کسی که می شناسد و چه به کسی که نمی شناسد.»

ص:57


1- (1) غرر الحکم، ج 1، ص 123.
2- (2) صحیح بخاری, ج 1 و 2, ص 79.
3- (3) همان, ج 1 و 2, ص 69.

حدیث هفدهم

بخاری در صحیح خود روایت کرده است:

«قالوا یا رسول الله أی الإسلام افضل؟ قال: من سلم المسلمون من لسانه ویده؛(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله در جواب اصحاب خود فرمود: بهترین اسلام و مسلمانی این است که دیگر مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند.»

در این حدیث شریف، پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله به نکته بسیار مهمی اشاره دارند و آن عبارت است از این که مسلمانان باید هیچ گونه آزار ناروا به دیگران نرسانند و مسلمان واقعی کسی است که مردم از آزار و اذیت زبانی و عملی او در امان باشند.

حدیث هجدهم

بخاری در کتاب صحیح خود از انس روایت کرده است: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لایؤمن احدکم حتی یحب لاخیه ما یحب لنفسه؛(2) هیچ یک از شما ایمان نیاورده است مگر این که آن چه را برای خود می خواهد، برای برادر دینی خود نیز بخواهد.»

حدیث نوزدهم

امام علی علیه السلام می فرماید:

«المسلم من سلم المسلمون من لسانه ویده إلا با الحق ولا یحل أذی المسلم إلاّ بما یجب؛(3) مسلمان کسی است که مردم از زبان و دست او در امان باشند مگر به اندازه حق او، و برای هیچ مسلمانی اذیت و آزار مسلمان دیگر روا نیست مگر به مقداری که برای او واجب شده و اجازه داده شده است.»

ص:58


1- (1) صحیح بخاری، ج 1-2، ص 68، کتاب الایمان.
2- (2) همان، ص 69.
3- (3) شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 288.

حدیث بیستم

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«المسلم اخوالمسلم، هوعینه ومرآته ودلیله، لایخونه ولا یخدعه، ولا یظلمه ولایکذبه ولا یغتابه؛(1) مسلمان برادر مسلمان است، چشم و آئینه و راهنمای اوست، به او خیانت و نیرنگ نمی کند، به او ظلم نمی کند و به او دروغ نمی گوید و غیبت او را نمی کند.»

ج) اهمیت محبت میان مسلمانان و دوری از کذب و سوءظن

حدیث بیست و یکم

در حدیث نبوی دیگر چنین آمده است:

«لاتدخلون الجنة حتی تؤمنوا ولا تؤمنون حتی تحابوا، اولا ادلکم علی شیء اذا فعلتموه تحاببتم افشو السلام بینکم.»(2)

در این حدیث شریف پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مسلمانان را مورد خطاب قرار داده فرموده اند: «به بهشت راه پیدا نمی کنید مگر این که ایمان پیدا کنید و در جرگه مؤمنان داخل نمی شوید مگر این که هم دیگر را دوست داشته باشید، آیا نمی خواهید شما را به چیزی رهنمون کنم که اگر آن را انجام دهید، هم دیگر را دوست خواهید داشت و آن چیز اشاعۀ سلام میان شماست.»

حدیث بیست و دوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ایاکم والظن فان الظن اکذب الحدیث، ولاتحسسوا ولا تجسسوا ولا تنافسوا ولاتحاسدوا ولا تدابروا ولا تباغضوا وکونوا عبادالله اخوانا ولا یحل لمسلم ان یهجر اخاه فوق ثلاثة ایام؛(3) از

ص:59


1- (1) الکافی، ج 2، ص 166.
2- (2) تاج الجامع، ج 5، ص 30.
3- (3) همان، ص 29.

گمان بد پرهیز کنید، زیرا گمان بد، کاذب ترین سخن است: تجسس و تفحص نسبت به کارهای هم دیگر نداشته باشید، هم چنین حسد و بغض نسبت به یک دیگر نداشته باشید و به یک دیگر پشت نکنید و برادران دینی هم باشید و برای هیچ مسلمانی روا نیست که از برادر دینی خود بیش از سه روز، دوری گزیند.»

حدیث بیست و سوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ان من أحبکم إلی واقر بکم منی مجلسا یوم القیامه احاسنکم اخلاقا وان ابغضکم إلی وابعد کم منی مجلسا یوم القیامه الثرثارون والمتشدقون؛(1) با محبت ترین شما نسبت به من و نزدیک ترین شما از حیث جایگاه در روز قیامت نسبت به من، خوش اخلاق ترین شماست و کسی که زیاد سخن گوید و نسبت به مردم زبان درازی کند، مبغوض من و دورترین افراد نسبت به من در روز قیامت خواهد بود.»

حدیث بیست و چهارم

زبیر بن عوام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لاتدخلوا الجنة حتی تؤمنوا ولا تؤمنوا حتی تحابوا؛(2) به بهشت راه پیدا نمی کنید، مگر این که ایمان بیاورید و در زمرۀ مؤمنین داخل نمی شوید مگر این که محبت و دوستی در راه خدا داشته باشید.»

حدیث بیست و پنجم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ود المؤمن للمؤمن فی الله من اعظم شعب الایمان، الا ومن احب فی الله وابغض فی الله واعطی فی الله ومنع فی الله فهو

ص:60


1- (1) تاج الجامع، ج 5، ص 64.
2- (2) سنن ترمذی، ج 4، ص 74.

من اصفیاء الله؛(1) دوست داشتن مؤمن از بزرگ ترین شعبه های ایمان است: هرآینه کسی که دوستی کند در راه خدا و دشمنی کند در راه خدا و عطا کند در راه خدا و دریغ کردن او در راه خدا باشد، چنین شخصی از برگزیده های خداوند است.»

حدیث بیست و ششم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ان الله تعالی یقول یوم القیامة: این المتحابون بجلالی الیوم اظلهم فی ظلی؛(2) خداوند متعال در روز قیامت خطاب می کند: کجایند متحابون (کسانی که دیگران را برای خدا دوست داشتند و دیگران نیز آنها را دوست داشتند) قسم به جلالم، آنها در روزی که هیچ پناه گاهی برای کسی نیست، در پناه و سایه من خواهند بود.»

د) اهمیت به امور مسلمین و اصلاح میان آنها

حدیث بیست و هفتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده:

«أحب المؤمنین إلی الله من نصب نفسه فی طاعة الله ونصح لامة نبیه و...؛(3) محبوب ترین مؤمن در نزد خداوند، کسانی هستند که خودشان را در راه اطاعت خدا و نصحیت و خیرخواهی امت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نصب کرده اند و گام برداشته اند.....»

حدیث بیست و هشتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده:

«من أصبح ولایهتم بأمور المسلمین فلیس منهم، من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛(4) هرکس

ص:61


1- (1) اصول کافی، ج 4، کتاب ایمان، ص 376.
2- (2) تاج الجامع، ج 5، ص 83.
3- (3) میزان الحکمة، ج 2، ص 219.
4- (4) جامع احادیث الشیعة، ج 20، ص 345.

صبح کند، درحالی که به کارهای مسلمانان اهمیتی نمی دهد و به فکر مسلمین نیست، او از آنان نیست. و هرکس بشنود که کسی مسلمانی را به کمک فرا می خواند ولی پاسخش را نمی دهد، مسلمان نیست.»

در این حدیث شریف پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله، به نکته مهم و تأثیرگذار در زندگی اجتماعی مسلمانان اشاره دارند که عبارت است از اهمیت دادن به امور و احوال مسلمین و دوری از حالت بی تفاوتی نسبت به سرنوشت برادران دینی.

حدیث بیست و نهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده:

«یا ابا ایوب، الاادلک علی صدقة یحبها الله ورسوله؟ قلت: بلی یا رسول الله، قال: تصلح بین الناس اذا تفاسدوا؛(1) ای ابا ایوب! آیا نمی خواهید شما را به صدقه ای رهنمون کنم که مورد رضایت خدا و رسول خداست؟ گفتم: چرا؟ گفت: بعد از آن که رابطه میان مردم به افساد و اختلاف گرایید، به اصلاح و صلح میان آنها بکوشید.»

حدیث سی ام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«الدین نصیحة، قلنا: لمن؟ قال: لله ولکتابه ولرسوله ولائمة المسلمین ولعامتهم، والّذی نفسی بیده لا یؤمن عبد حتی یحب لأخیه ما یحب لنفسه؛(2) کمال دین در نصیحت و خیرخواهی است. وقتی از حضرت سؤال می شود، نصحیت برای چه کسی؟ در جواب گفته اند: نصیحت برای خدا و نسبت به دین خدا و نسبت به کتاب خدا و نسبت به رسول خدا و نسبت به حاکمان جامعه اسلامی و نسبت به عامه مردم و قسم به کسی که جان من در دست اوست، کسی صاحب ایمان نیست مگر این که دوست

ص:62


1- (1) کشف الاسرار وعدة الابرار، ج 9، ص 258.
2- (2) تاج الجامع، ج 5، ص 72.

داشته باشد نسبت به برادر دینی خود، آن چه را که برای خود دوست دارد.»

حدیث سی و یکم

جریربن عبدالله می گوید:

«بایعت رسول الله صلی الله علیه و آله علی اقام الصلاه وایتاء الزکاه والنصح لکل مسلم؛(1) من با رسول خدا صلی الله علیه و آله بیعت کردم تا اقامه نماز کرده و زکات مال خود را بدهم و نصیحت و خیرخواهی نسبت به هر مسلمانی داشته باشم.»

حدیث سی و دوم

معاویه بن وهب از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

«یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة له فی المشهد والمغیب؛(2) حق واجب مؤمن بر مؤمن، نصیحت و خیرخواهی نسبت به اوست، چه در حضور و چه در غیبت او.»

ه) معنای اسلام و ایمان و احترام نفس و مال مسلمانان

حدیث سی و سوم

انس بن مالک می گوید:

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من صلی صلاتنا واستقبل قبلتنا واکل ذبیحتنا، فذالک المسلم؛(3) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکسی نماز را طبق دستور ما اقامه کند و به سوی قبله ما بایستد و از ذبیحه ما بخورد، او مسلمان خواهد بود.»

حدیث سی و چهارم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من شهد أن لا اله الا الله واستقبل قبلتنا وصلی صلاتنا واکل ذبیحتنا فذالک المسلم، له ما للمسلم وعلیه ما علی

ص:63


1- (1) صحیح مسلم، ج 1، ص 54. و صحیح بخاری، ج 1 و 2، ص 93.
2- (2) کافی، ج 2، ص 208، ح 2.
3- (3) سنن نسائی، ج 8، ص 1.5.

المسلم؛(1) هرکس به وحدانیت خدا شهادت دهد، و به سوی قبله ما رو کند و صلاه را اقامه کند و از ذبیحه ما اکل کند، او در زمره مسلمانان است، برای اوست تمام حقوق فرد مسلمان و بر اوست تمام تکالیفی که هر مسلمان دارد.»

حدیث سی و پنجم

بخاری در کتاب صحیح خود از ابن عباس نقل می کند که: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام فرستادن «معاذ بن جبل» به مأموریت یمن به او چنین گفت:

«إنّک ستأتی قوماً أهل کتاب، فذا جئتهم فأدعهم إلی أن یشهدو أن لا إله إلاّ الله وأن محمّداً رسول الله، فإن أطاعوا بذالک أخبرهم إن الله قد فرض علیهم خمس صلوات فی یوم ولیله، فإن هم أطاعو لک بذالک، أخبرهم ان الله قدقرض علهم صدقه تؤخذ من اغنیائهم فترد علی فقرائهم، فإن هم أطاعو لک بذالک، فإیّاک وکرائم أموالهم - الحدیث؛(2) شما با قومی از اهل کتاب مواجه می شوید، هنگامی که با آنها رسیدید آنها را به شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله دعوت نمایید، اگر دعوت شما را پذیرفتند و امر شما را اطاعت کردند بر آنها خبر بدهید که خداوند بر اغنیای آنها صدقه ای را واجب نموده است که باید به فقیران و تهیدستان خود بدهند و اگر آنها در این امر از شما اطاعت کردند، برحذر باشید از آسیب رساندن به مال آنها.»

پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این حدیث شریف، به صراحت تأکید دارد که هر قومی که شهادتین بگوید، مال آنها - چه رسد به عرض و نفس شان - محترم است و باید از تعرض مصون باشند.

ص:64


1- (1) همان، ص 105 و صحیح بخاری، ج 1، ص 109، کتاب الصلاه.
2- (2) صحیح بخاری، ج 2، ص 157 باب زکات. و صحیح مسلم، ج 1، ص 150.

حدیث سی و ششم

بخاری به نقل از انس بن مالک نقل می کند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا إله إلاّ الله، فاذا قالوها وصلوا صلاتنا واستقبلوا قبلنتنا وذبحوا ذبیحتنا حرمت علینا دماؤهم واموالهم؛(1) من مأمورم با مردم به جهاد بپردازم تا شهادت به وحدانیت خداوند دهند، و هنگامی که شهادت دادند و نماز به پاداشتند و به سوی قبله ما روی آوردند و از ذبیحه ما استفاده کردند، مال و جان آنها حرمت پیدا می کند.»

حدیث سی و هفتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من قال: لا إله إلاّ الله، وکفر بما یعبدون من دون الله، حرمه ماله ودمه وحسابه علی الله؛(2) هرکسی لا اله الاالله بگوید و از پرستش غیر خدا اجتناب کند، مال و جان او در امان است و حساب او با خدا خواهد بود.»

حدیث سی هشتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من دعا رجلا بالکفر وقال له: عدوالله ولیس کذالک، الا حار علیه؛(3) کسی که دیگری را با نام کافر بخواند و به او بگوید دشمن خدا، حال آن که آن شخص چنین نباشد، آثار آن به خود گوینده برمی گردد.»

حدیث سی و نهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ایهاالناس ان ربکم واحد وإن أباکم واحد کلکم لآدم وآدم من تراب «إنّ أکرمکم عندالله اتقیکم» ولیس لعربی علی

ص:65


1- (1) صحیح بخاری، ج 1، ص 109.
2- (2) صحیح مسلم، ج 1، ص 40.
3- (3) نظره النعیم، ج 11، ص 5504.

عجمی فضل إلاّ بالتقوا؛(1) ای مردم! پروردگارتان یکی است، پدرتان هم یکی است. همۀ شما از آدم هستید و آدم از خاک است (گرامی ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست) عرب را بر عجم برتری نیست، مگر به تقوای الهی.»

حدیث چهلم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«المسلم علی المسلم حرام دمه وعرضه وماله، المسلم اخو المسلم لا یظلمه ولا یخذله التقوا ههنا - اشار بیده إلی القلب - وبحسب امری من الشر ان یحقر اخاه المسلم؛(2) حق مسلمان بر مسلمان این است که حرام است بر او، نفس و ناموس و مال برادر مسلمان. مسلمان برادر مسلمان است، به او ظلم نمی کند و او را مخذول نمی کند. پیامبر صلی الله علیه و آله - درحالی که به قلب مبارکش اشاره می کرد - فرمود: تقوای الهی در نزد من است، و به حسب دستور من، تحقیر برادر مسلمان، شر و ظلم است.»

ص:66


1- (1) تحف العقول، ص 4.
2- (2) المعجم الکبیر، ج 22، ص 74.

کتاب نامه

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغة.

3. آمدی، غررالحکم و دررالکلم، مؤسسه اعلمی، بیروت 1407 ق.

4. ابن حجر، الصواعق المحرقة، نوبت چاپ دوم، دارمکتبة القاهره، مصر 1965 م.

5. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، کتاب فروشی اسلامیه، تهران 1384 ق.

6. ابن هشام، سیره، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت.

7. ثقة الاسلام کلینی، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کوه کمره ای، دوم، اسوه، 1372 ش.

8. حرانی، تحف العقول، منشورات دارالکتب العلمیه، قم.

9. ری شهری، میزان الحکمه، منشورات دارالحدیث، قم.

10. سنن ابی داود، دار الفکر، بیروت.

11. سنن ترمذی، دارالکتب العلمیه، بیروت.

12. سنن نسائی، دار الکتب العلمیه، بیروت.

13. شرف الدین موسوی، سید عبد الحسین، المراجعات، تحقیق: شیخ حسین الراضی، مجمع جهانی اهل بیت، قم 1422 ق.

14. صالح بن عبدالله وعبد الرحمن بن محمد، نظرة النعیم فی مکارم الاخلاق الرسول الکریم، منشورات دارالوسیله، جده.

15. صحیح البخاری، تحقیق: شیخ قاسم الشماعی الرفاعیی، نوبت چاپ: اول، دارالقلم، بیروت 1987 م.

16. صحیح مسلم، بشرح النووی، نوبت چاپ: سوم، مؤسسه تاریخ العربی ودار الاحیاء التراث العربی، بیروت 1987 م.

17.

ص:67

18. طباطبایی بروجردی، سید حسین، جامع الاحادیث الشیعه، منشورات مهر، قم 1367 ش.

19. طبرانی، المعجم الکبیر، منشورات مکتبه ابن تیمیه، قاهره.

20. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، نوبت چاپ: دوم، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت 1983 م.

21. متقی هندی، کنز العمال، مؤسسه الرساله، بیروت 1989 م.

22. مسند الامام احمد حنبل، تحقیق: شیخ شعیب الرنووط، مؤسسه الرساله، اول، بیروت 1999 م.

23. مقریزی، تقی الدین، النزاع والتخاصم فیما بین بنی امیة و بنی هاشم، ترجمه: میرسید جعفر غضبان، انتشارات مرتضوی.

24. میبدی، کشف الأسرار وعدة الأبرار، امیرکبیر، تهران 1364.

25. ناصف، شیخ منصور، التاج الجامع، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت 1986 م.

محمد اسحاق ذاکری

ص:68

3- اتحاد و انسجام اسلامی در نگاه امام و رهبری

اشاره

آقای الریال کشمیری

رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیة الله خامنه ای (دام ظله العالی):

«ما اگر بخواهیم اتحاد ملی و انسجام اسلامی تحقق پیدا کند، بر اصولی که بین ما مشترک است، تکیه کنیم نباید خود را سرگرم فروعی بکنیم که مورد اختلاف است.»

اتحاد و یک پارچگی مسلمانان و ضرورت توحید کلمه از تعالیم و آموزه های اساسی دین مبین اسلام و سیره و سنت نبوی است. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در تحقق سنت الهی

«إنما المؤمنون اخوة» بنیان امت اسلام را بر پایه وحدت و اخوت دینی قرار داد. ایشان با اجرای مؤاخات و پیمان برادری، بنیان های وحدت، الفت و هم بستگی را در بین مسلمانان تحکیم بخشید. با پیدایش اختلاف بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و ظهور فِرَق و مذاهب گوناگون در بین مسلمانان ضرورت توجه به وحدت و اتحاد اسلامی، دو چندان گردید.

ائمه اطهار علیهم السلام و یاران نزدیک شان، وحدت امت و مبارزه با ریشه های تفرقه را، یک استراتژی در حوزه اندیشه و سیره عملی خویش قرار داده و در جهت تحکیم آن تلاش های فراوانی انجام دادند.

ص:69

اندیشه «وحدت امت اسلامی» یکی از دغدغه های جدّی عالمان بزرگ در طول تاریخ اسلام بوده است. ظهور سید جمال الدین اسدآبادی فصل جدیدی را در تحقق بیداری مسلمانان و اتحاد اسلامی در پیش روی اندیشمندان مسلمان قرار داد.

در بین علمای معاصر حضرت امام رحمه الله تا جایی برای وحدت و اخوت اسلامی اهمیت قائل بود که آن را مقصد بزرگ انبیا علیهم السلام و ادیان الهی بر شمرده است:

«یکی از مقاصد شرایع و انبیا علیهم السلام توحید کلمه و توحید عقیده است و اجتماع در مهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمه ارباب تعدی است. این مقصد بزرگ انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند.... مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یک دیگر و مودت و اخوت و معلوم است آن چه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است و آن چه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ او است.»(1)

«وحدت مسلمانان» نه تنها از دل مشغولی های دیرینه حضرت امام رحمه الله است، بلکه یکی از ارکان و بنیان های فکری و اندیشه سیاسی ایشان بوده است و در بخشی از نظریه «ولایت فقیه» چنین آورده است:

به منظور تحقق وحدت و آزادی ملت های مسلمان بایستی پس از سرنگونی دولت های مستبد و دست نشانده استعمارگران غربی، حکومت عادلانه اسلامی را که در خدمت مردم و برای حفظ نظام و وحدت

ص:70


1- (1) چهل حدیث، ص 309، 310.

مسلمین است به وجود بیاوریم. چنان که حضرت زهرا علیها السلام می فرماید: امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است.»(1)

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در مورد ضرورت اتحاد در بین مسلمین و تکیه بر نقاط مشترک میان مذاهب و فرق اسلامی در جمع عالمان مسلمان از شیعه و سنی می فرماید:

وحدت میان شیعیان و اهل تسنن در شرایط حساس و بحرانی امروز یک الزام محسوب می شود. تز ایجاد اختلاف میان شیعیان و اهل تسنن باید با آنتی تز پیوستگی فرق اسلامی پاسخ داده شود.

... نقاط اشتراک میان اهل تسنن و شیعیان از جمله: شهادت به وحدانیت خداوند و حقانیت پیامبراعظم صلی الله علیه و آله و نیز پیروی از قرآن کریم و داشتن قبله واحد و بسیاری از ارزش های مشترک میان این دو، به اندازه ای وزن و اعتبار دارند که می توان با استناد به این موارد میان آنها رابطه ای برادرانه و مستحکم ایجاد نمود.

امروز زمان تکیه بر نقاط مشترک میان مذاهب و فرق مختلفی اسلامی است. پررنگ ساختن نقاط افتراق میان شیعیان و اهل تسنن در شرایط کنونی، بازتاب غرض ورزی عده ای از مخالفان اسلام است.»(2)

امید است عالمان درد آشنای جهان اسلام به ویژه بزرگان حوزه علمیه قم با ترجمه به حضور مخرب استعمارگران غرب در کشورهای اسلامی، امت مسلمان از شیعه و اهل سنت را به اتحاد و انسجام اسلامی دعوت نموده و زمینه بازگشت به اسلام راستین و

ص:71


1- (1) نامه از امام موسوی، ص 41، 42
2- (2) بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شرکت کنندگان در هم اندیشی علمای شیعه و اهل سنت. 1386 ه.

تحقق آرمان های اسلامی را در عصر و نسل امروز فراهم نمایند.

دراین جا به تعدادی از احادیث اهل سنت و شیعه با ترجمه و شرح مختصر اشاره می کنیم.

حدیث اول

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اَیها النَّاسُ علَیکُمْ بالْجَمَاعَةِ واِیاکُمْ والْفُرْقَة؛ ای مردم! بر شما واجب است که متحد و متفق باشید و از اختلاف و افتراق دوری جویید.»

حدیث دوم

مَعَاذ بن جبل:

«اِنَّ نبِی اقَالَ: ان الْشَیطَانَ ذِئبُ الِانْسَاْنِ کذِئبِ الْغَنَمِ، یأخُذُ الْشَّأةَ الْقَاْصِیةَ الْنَّاحِیةُ، فَاِیاکُمْ والْشِعَابِ، علَیکُمْ بالْجَمَاْعَةِ والْعَامَّةِ والْمَسْجِدِ؛ نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شیطان برای انسان مانند گرگی می باشد برای گله گوسفندها، گرگ هنگامی که یک گوسفند از گله جدا افتاد به او حمله می کند و آن را می خورد. پس از تقسیم شدن به فرقه ها و گروه ها دوری جویید و بر شما واجب است که متحد و متفق باشید.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امت خود ماهیت شیطان را معرفی می کند. شیطان همیشه آماده حمله به کسی است که از برادران دیگر جدا شده باشد تا او را طعمه خود قرار دهد و از اسلام خارج کند ولی اگر آن شخص با جماعت باشد، شیطان از حمله کردن به او عاجز خواهد ماند.

حدیث سوم

ابْنُ عمَرٍ می گوید:

«قَالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله فی حدِیثٍ: فَعَلَیکُمْ بسَوَادِ الاَعْظَمِ، فَاِنَّه منْ شذَّ شذَّ فی النَّارِ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بر شما واجب است که باهم یک دست باشید چون کسی که از جماعت جدا شود در جهنم سقوط خواهد کرد.»

ص:72

ما از یک پدر و مادر هستیم، چرا در دام شیطان بیفتیم و از جماعت دور بشویم این کار در آخرت ما را تنها خواهد گذاشت و از تنهایی دچار وحشت خواهیم شد و کسی به کمک ما نخواهد رسید.

حدیث چهارم

«جُبَیر بن مطْعَمْ عنْ ابِیه قالَ: قالَ رسُولُاِ صلی الله علیه و آله ثَلاث لا یغُلُّ علَیهنَّ قلْبُ مؤمِنٍ، أِخْلاصُ العَمَلِ ، والنَّصِیحَةُ لوُلاةِ المُسْلِمینَ، ولزُوْمُ جماعَتِهمْ، فَاِنَّ دعْوَتَهمْ تحیطُ منْ ورائِهمْ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: سه چیز هستند که در مورد آنها دل مؤمن فریب نمی دهد، در عمل اخلاص برای خدا داشتن و برای مسلمین خیرخواه و دردمند بودن و همراه جماعت مسلمین بودن که آن را واجب و فریضه الهی می داند، زیرا که دعوت توحید، مسلمانان از پشت محکم و قوی می کنند.»

برادری و همراه جماعت بودن، مسلمانان را محکم و آنها را در مقابل دشمنان قوی می کند. مؤمن و دل مؤمن همیشه با اخلاص عمل را انجام می دهد و اتحاد را امر خدا می داند و عمل به آن را واجب.

حدیث پنجم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اَیها النَّاسُ علَیکُمْ بالجَماعَةِ واِیاکُمْ والفُرْقَةِ؛ ای مردم! متحد و متفق باشید و یک دست باشید و از اختلاف و افتراق دوری کنید. این وظیفه الهی بر شماست.»

یک دست بودن ما در مقابل دشمن و برای حفظ اسلام و مسلمین، فریضۀ الهی است و اگر به این فریضه عمل نکنیم مثل امت های قبل نابود خواهیم شد.

حدیث ششم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«أَتانی جبْرَئیلُ فَقَالَ: یا محَمَّدُ، الأِسْلامُ عشْرَةُ أَسْهمٍ وخابَ منْ لا سهمَ له أَوَّلُها، شهادَةُ إن لاَّ اله ألاَّ ا، والثَّانی

ص:73

ألصَّلاةُ وهی الطُّهرَةُ، ألی ان قالَ والتَّاسِعُ ألْجَماعَةُ وهی الألْفَةُ، والعاشِرَةُ الطَّاعَةُ وهی الْعِصْمَةُ؛ جبرئیل پیش من آمد و گفت: ای محمد! اسلام بر ده بخش استوار است و پست آن کسی است که از اینها بخشی (بهره ای) نداشته باشد؛ بخش اول آن شهادت به توحید و بخش دوم آن نمازی که پاکیزگی دارد و تا به این جا رسید که بخش هشتم آن با جماعت بودن است و جماعت به معنای الفت است؛ و بخش دهم آن اطاعت است که باعث پرهیز انسان است.»

جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیام آورد که اسلام ده طبقه دارد و مهم تر و قوی تر از همه آنها با جماعت بودن و الفت است که موجب استواری اسلام می شود و با الفت بخش های دیگر حفظ خواهند شد و مسلمانان از شر دشمنان مصون خواهند بود.

حدیث هفتم

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«قَالَ أبی قالَ رسُولُ ا صلَّی ا علَیه وآلِه وسلَّمَ: أیمَا مسْلِمینَ تهاجَرا فَمَکَثا ثَلاثاً لاَّ یصْطَلِحانِ ألَّا کانا خارِجینَ منَ الأسْلامِ ولمْ یکُنْ بینَهما ولایة فَأیهما سبَقَ ألی کلامِ أخیه کانَ السَّابِقُ ألی الجَنَّةِ یوْمَ الحِسابِ؛ اگر دو مسلمان با هم قهر کنند و سه روز به قهر خود ادامه دهند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام بیرون می روند و میان آنان هیچ پیوند دینی نمی ماند و هرکس از آنها پیش از دیگری با برادرش حرف بزند در روز حساب رسی زودتر به بهشت می رود.»

شرح: کسی که مسلمان باشد، قهر نمی کند ولی اگر قهر کرد طول نمی دهد، چون از اسلام خارج شد و غذای شیطان خواهد شد. مسلمان ها باید قهر را طولانی نکند و الّا دشمن از این کار استفاده خواهد کرد و قدرت شما را از بین خواهد برد. فکر نکنید آنها دل سوز ما هستند.

ص:74

حدیث هشتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«جآئَنِی جبْرائیلُ فَقالَ لی: یا أحْمَدُ! ألاِسْلامُ عشَرَةُ أسْهمٍ، وقدْ خابَ منْ لا سهمَ له فِیها، أوَّلُها شهادَةُ ان لا اله ألَّا ا وهی الکَلِمَةُ، ألثَّانِیةُ ألصَّلاةُ وهی الطُهرَةُ..... الی ان قالَ والتَّاسِعَةُ الجَماعَةُ وهی الألْفَةُ والعاشِرَةُ الطَّاعَةُ وهی العِصْمَةُ؛ جبرئیل پیش من آمد و گفت: یا احمد! اسلام بر ده بخش استوار هست و پست آن کسی است که از اینها حصه ای نداشته باشد، بخش اول شهادت به لااله الا ا که کلمه هست و بخش دوم نماز که پاک است و تا به این جا رسید که فرمود بخش نهم آن جماعت به معنای الفت هست و دهم آن اطاعت به معنای عصمت است.»

شرح: حضرت جبرئیل به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از طرف خداوند متعال این پیام آورد که امت شما فکر نکند که با جماعت بودن فایده ندارد بلکه به آنها بگو که با جماعت بودن جزئی از دین اسلام است و رحمت خدا بر کسی است که با جماعت باشد.

حدیث نهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اِثْنَانِ خیر منْ واحَدٍ، وثَلَاثَة خیر منْ اثْنَینِ، واَرْبَعَة خیر منْ ثَلَاثَةٍ، فَعَلَیکُمْ بالْجَمَاعَةِ فَاِنَّ یدَ امَعَ الْجَمَاعَةِ ولمْ یجْمَعِ ا (عَزَّ وجلَّ) امَّتی الَّا علی هدًی واعْلَمُوْا ان کلَّ شاطِنٍ هدِی فی الْنَّارِ؛ جمع شدن دو نفر از یک نفر بهتر و جمع شدن سه نفر از دو نفر بهتر و جمع شدن چهار نفر از سه نفر بهتر است. پس بر شما واجب است که با هم باشید و با جماعت باشید زیرا قدرت خدا با جماعت است و خداوند عزّوجلّ امت من را فقط بر هدایت جمع کرده است و هر که از حق و هدایت دوری اختیار کند جایگاهش در جهنم خواهد بود.»

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به امت خود می فهماند که هرچه قدر شما بیشتر جمع

ص:75

شوید، بهتر است و رحمت خدا و لطف خدا و قدرت پروردگار نیز برای شما بیشتر خواهد شد؛ وگرنه طعمه جهنم خواهید شد و زیان دنیا و آخرت خواهید دید و این موجب افسردگی شما در آخرت می گردد.

حدیث دهم

الحَارِثُ الاَشْعَرِی می گوید

: «قَالَ رسُوْلُ ا صلی الله علیه و آله فی حدِیثٍ: وأنا آمُرُکُمْ بخَمْسٍ اُ امَرَنی بهنَّ؛ السَّمْعِ والطَّاعَةِ والجِهادِ والهجْرَةِ والجَماعَةِ، فَاِنَّه منْ فارَقَ الجَماعَةَ قیدَ شبْرٍ فَقَدْ خلَعَ ربْقَةَ الأسْلامِ منْ عنُقِه، ألَّا ان یراجَعَ ومنْ ادَّعی دعْوی الجَاهلِیةِ فَاِنَّه منْ جثِیی جهنَّمَ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در مورد پنج چیز به شما امر می کنم که خدا در مورد آنها به من امر فرموده است: گوش کردن، اطاعت کردن، جهاد کردن، هجرت کردن و متحد شدن و هر کس از جماعت یک وجب هم دور شود گویا او طناب اسلام را از گردن خود در آورده مگر این که به طرف جماعت بازگردد.»

از برادری و مهرورزی و با جماعت بودن مسلمین، اسلام حفظ خواهد شد در غیر این صورت دشمنان اسلام، اسلام را نابود خواهند کرد و آن را از جامعه دور خواهند کرد و شناخت حق و باطل مشکل خواهد شد. (اسلام مساوی با اتحاد و عدم اتحاد مساوی با عدم اسلام است).

حدیث یازدهم

کَثیربن عبْدِ ابن عمَرو بن عوْف عنْ أبیه عنْ جدِّه: «أنَّ رسُولُاِ صلی الله علیه و آله قالَ: أعْتَصِمُوا بحَبْلِ ا جمیعاً ولا تفَرَّقُوا ولا تکونوا کالَّذینَ تفَرَّقوا واخْتَلَفُوا منْ بعْدِ ما جائَهمْ منَ البَیناتِ؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همه شما طناب خدا را محکم بگیرید و در میان خود تفرقه اندازی نکنید و مثل بقیه مردم نباشید که با جماعت نیستند و بعد از آمدن نشانه های واضح، باز هم اختلاف می ورزند.»

ص:76

با اختلاف طناب خدا پاره خواهد شد و اگر می خواهید طناب خدا را محکم حفظ کنید، پس با جماعت باشید. و اگر مثل دیگران اختلاف ورزید پس بدانید از لطف خدا محروم خواهید شد و این موجب ذلالت انسان است و برای شما در تاریخ نشان های واضح و روشن وجود دارد و نشان می دهد که کسانی که اختلاف ورزیدند، نابود شدند.

حدیث دوازدهم

امام علی علیه السلام می فرماید:

«اِیاکَ والفُرْقَةَ فَأنَّ الشَّاذَّ منَ النَّاسِ شیطان؛ از متفرق و جدا جدا شدن بپرهیزید کسانی که از مردم (جماعت) جدا شدند در دام شیطان می افتادند.»

شیطان برای انسان شبیه گرگی می باشد برای گله گوسفند. هنگامی که یک گوسفند از گله جدا افتاد گرگ به او حمله می کند و آن را می خورد یعنی نابود می کند پس باید بیدار باشیم که از جماعت جدا نشویم و الا غذای، شیطان خواهیم شد.

حدیث سیزدهم

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«مَنْ خلَعَ جمَاعَةُ المُسْلِمینَ قدْرَ شبْرٍ خلَعَ ربْقَةَ الأیمانِ منْ عنُقِه؛ کسی که از جماعت مسلمین به مقدار یک وجب هم جدا شد گویا طناب اسلام را از گردن خود درآورده است.»

هنگامی که شخص از جماعت مسلمین جدا شود گرگ (شیطان) به او حمله و نابودش خواهد کرد مگر این که به طرف جماعت بازگردد. وقتی که انسان طناب کنترل اسلام را از گردن در بیاورد مسلماً از رحمت خدا نیز محروم خواهد شد.

حدیث چهاردهم

حَبَشی بن حرْبٍ می گوید:

«أنَّهمْ یا رسُولَ ا صلی الله علیه و آله انا نأکُلُ ولا نشْبَعُ،

ص:77

قالَ: فَلَعَلَّکُمْ تأکُلُونَ متَفَرِّقینَ؟ قالُوا: نعَمْ، قالَ: فَاجْتَمِعُوا علی طَعامکُمْ، واذْکُرُوا اسْمَ ا علَیه یبارِکُ لکُمْ فیه؛ مردم به رسول ا صلی الله علیه و آله گفتند یا رسول ا! ما می خوریم ولی سیر نمی شویم. پیامبر فرمود: شاید شما غذا در تنهایی و جدا جدا می خورید. آنها گفتند بله، گفت غذای خودتان را با جماعت بخورید و وقت غذا خوردن اسم خدا را ببرید تا خداوند متعال در غذا شما برکت دهد.»

باید برادران مسلمان با جماعت باشند و کارهای اجتماعی را باهم انجام بدهند و در مقابل دشمنان اسلام یک دست باشند، حتی اگر کار کوچکی مثل غذا خوردن باشد.

حدیث پانزدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

«کُلُوا جمِیعاً ولا تفَرَّقُوا فَأنَّ البَرْکَةَ فی الجَماعَةِ؛ یک دست و یک پارچه باشید و متفرق نشوید، چون که برکت خدا در جماعت است.»

اگر کسی می خواهد در سایه پروردگار عالم باشد و از شر شیطان و دشمنان در امان باشد، باید با جماعت مسلمین یک دست شود که با این کار اسلام نیز محکم خواهد شد.

حدیث شانزدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

«لاتَحاسَدُوا وتنافَسُوا ولا تباغَضُوا ولا تدابَرُوا وکونُوا عبیدَاِ أخْوَاناً؛ و با یک دیگر حسد نورزید و از یک دیگر جلو نروید و با هم بغض نورزید به یک دیگر پشت نکنید ای بندگان خدا! با هم برادر و رفیق باشید.»

شیطان دنبال مرض های قلبی انسان خصوصاً حسد و خودنمایی است. او انسان را با مرض های قلبی نابود و از اسلام خارج می کند.

ص:78

علاج این امراض فقط با جماعت بودن است و شما با این کار بر شیطان و بر دیگران غلبه خواهید کرد.

حدیث هفدهم

امام صادق علیه السلام فرمود:

«المُسْلِمُ أخُو المُسْلِمِ، هوَعَینُه ومرْآتُه ودلِیلُه لا یخُونُه ولایخْدَعُه ولا یظْلِمُه ولا یکْذِبُه ولایغْتابُه؛ مسلمان برادر مسلمان است، او چشم و آئینه وی است، خیانتش نکند و فریبش ندهد و ستم به او نکند و او را دروغ گو نشمارد و پشت سر او بد او (غیبت) نگوید.»

اگر کسی دید که به برادر دینی او ظلم و ستم می شود و پشت سر او غیبت می کنند، واجب است که از برادر مسلمان دفاع کند و اگر در این دفاع بمیرد شهید خواهد مرد.

حدیث هجدهم

جابر می گوید: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

ألْمُؤمِنُ یألَفُ ویؤلَفُ، ولا خیرَ فی منْ لا یألَفُ ولایؤلَفُ؛ مؤمن انس می گیرد و با او انس می گیرند و کسی که انس پذیر و انس گیر نباشد از خیر و برکت بی بهره است و بهترین مردمان کسانی هستند که برای دیگران (مردم) سودمندتر باشند.»

با رفتار خوب و خوش انسان می تواند دیگران را تسخیر کند و با یک رفتار نیز می تواند دشمنی ایجاد کند که موجب نابودی او شود، پس لازم است که خوب باشیم و برای دیگران سودمند باشیم تا اسلام محفوظ بماند.

حدیث نوزدهم

امام صادق علیه السلام فرمود:

«ان منْ حقِّ المُسْلِمِ الواجِبُ علی أخِیه أجابَةُ دعْوَتِه؛ حق برادر مسلمان بر برادر مسلمان دیگر این است که دعوت او را اجابت (قبول) کند.»

ص:79

اگر انسان دعوت برادر مسلمان را قبول کند حتماً کینه و حسد و مرض های روحی او از جا کنده و نابود خواهد شد و بین دو برادر مسلمان الفت و دوستی برقرار خواهد شد.»

حدیث بیستم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أنَّ للْمُسْلِمِ علی أخیه المُسْلِمِ منَ المَعْرُوفِ ستاً ألی ان قالَ ویحِبُّ ما یحِبُّ لنَفْسِه ویکْرِه له ما یکْرِه لنَفْسِه؛ هر مسلمان شش حق بر برادر مسلمان خود دارد، یکی از آنها این است که برای او همان چیزی را بپسندد که برای خود پسند می کند و همان چیزی را بر او نپسندد که برای خود ناپسند می داند.»

اگر مسلمان ها با هم برادر باشند و یک دیگر را با جماعت مستحکم کنند، دیگر نباید کاری کنند که این دوستی و الفت تبدیل به دوری و فراق شود و اگر مطابق این حدیث عمل شود حتماً الفت و دوستی زیاد خواهد شد و رحمت خدا نیز بیشتر خواهد شد.

حدیث بیست ویکم

علی علیه السلام فرمود:

«قَالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله: منْ أکْرَمَ اخاه المُسْلِمَ فَاِنَّما یکْرِمُ ربَّه؛ کسی که به برادر مسلمان اکرام کند گویا خدا را اکرام کرده است.»

اکرام به برادر مسلمان، اکرام به خداست. تصور نکنید اگر برای برادر مسلمان کار کوچک انجام دادی، کوچک یا پست شده ای، بلکه خدا به کارهای کوچک هم اجر خواهد داد. ما باید برای امت اسلامی خیرخواه و سودمند باشیم، نه نابودگر و تباه کننده.

حدیث بیست ودوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَنْ أکْرَمَ أخاه المُسْلِمَ بکَلِمَةٍ یلْطُفُه بها ومجْلِسٍ یکْرِمُه به لمْ یزَلْ فی ظلِّ ا عزَّ وجلَّ ممْدُوداً علَیه بالرَّحْمَةِ ما کانَ

ص:80

فی ذلِکَ؛ هر که به برادر مسلمان خود سخنی مهرآمیز بگوید و او را در جای محترمانه ای از مجلس بنشاند تا زمانی در آن کار باشد پیوسته سایه رحمت خداوند بر سر او گسترده خواهد بود.»

ای برادر مسلمان! اگر با کسی انس بگیرید با شما انس خواهند گرفت و اگر به کسی احترام کنید، خدا شما را محترم خواهد شمرد و لطف خدا همراه شما خواهد بود ولی اگر احترام و انس نگیرید از خیر و برکت الهی محروم خواهید شد.

حدیث بیست وسوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده:

«ألا ومنْ أکْرَمَ أخاه المُسْلِمَ فَأنَّما یکْرِمُ اعَزَّ وجلَّ؛ آگاه باشید کسی که به برادر مسلمان خود اکرام کند گویا او خداوند عزّوجلّ را اکرام کرده است.»

اکرام به برادر مسلمان، اکرام به خداوند و اکرام به خدا، اکرام به رسول ا صلی الله علیه و آله هست، این از وظایف اسلام است که به دیگران اکرام کنیم و با این عمل، دین گسترش خواهد یافت و دوستی ها در بین بیشتر و محکم تر خواهد شد.

حدیث بیست وچهارم

ابُوموسی می گوید: قالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله:

«ألمُؤمِنُ للْمُؤمِنِ کالبُنْیانِ یشُدُّ بعْضَه بعْضاً؛ مؤمن برای مؤمن مانند ساختمان است که اجزای مختلف آن یک دیگر را محکم می کنند.»

ما مثل یک ساختمان و یک خانواده هستیم و یک قرآن، یک پیامبر، یک قبله داریم و جزئی از اجزاء خانواده امت اسلامی هستیم. برای حفظ این امت، برادران مسلمان باید یک دست باشند تا کسی به این اجماع اسلامی آسیب نرساند.

ص:81

حدیث بیست وپنجم

حُذَیفَةُ بنُ الیمانِ می گوید:

«قَالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله؛ منْ لا یهتَمُّ بأمْرِ المُسْلِمینَ فَلَیسَ منْهمْ ومنْ لمْ یصْبَحُ ویمْسِ ناصِحاً ِوَ لرَسُولِه ولکِتابِه ولاِمامِه ولعامَّةِ المُسْلِمینَ فَلَیسَ منْهمْ؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اگر کسی برای امور مسلمین اهتمام نکند او مسلمان نیست و اگر کسی هر صبح و شام و برای خدا و رسول و برای قرآن و امام و برای عموم مسلمانان، خیرخواه نباشد از مسلمانان نیست.»

مسلمان کسی است که دردمند باشد و احساس درد داشته باشد و برای دیگر مسلمین نیز سودمند و نافع باشد با این کار او محبوب مسلمین خواهد بود و به دین و کتاب و دیگران هم آسیب نخواهد رساند. برای یک مسلمان انسانیت لازم است تا دشمنان از او استفادۀ سوء و نکنند او را به غفلت نکشانند.»

حدیث بیست وششم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«استو واولا تختلفو فتختلف قلوبکم؛ با یک دیگر برابر باشید و دگرگون شوید که دل هایتان دگرگون می شود.

امت اسلامی یک دین و یک قبله و یک پیامبر و یک پدر و مادر دارند و با هم مثل ساختمان یک مجموعه اند و ما باید این یکی بودن را حفظ کنیم تا شیطان و دشمنان اسلام نتوانند بین ما تفرقه ایجاد کنند و ما را از بین ببرند.

حدیث بیست وهفتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَنْ ردَّ عنْ قوْمٍ منَ المُسْلِمینَ عادِیةَ مائٍ أو نارٍ وجَبَتْ له الجَنَّةُ؛ اگر کسی مسلمانان را از خطر سیل یا آتش سوزی نجات دهد، بهشت بر او واجب می شود.»(1)

ص:82


1- (1) نهج البلاغه، خطبۀ 228.

در عصر حاضر مسلمانان جهان می دانند که استکبار جهانی برای اسلام و مسلمین خطر بزرگی است، پس اگر ساکت بمانند به جهنم خواهند رفت و از اسلام خارج خواهند شد. لذا بر هر مسلمان واجب است که برای حفظ دین اسلام و مسلمانان جهان در حدّ توان خویش مسلمانان را از این خطر بزرگ نجات دهد و دشمنان اسلام را ناامید کند.

حدیث بیست وهشتم

امام صادق علیه السلام می فرماید:

قَالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله: «منْ اصْبَحَ لا یهتَمُّ باُمُورِ المُسْلِمینَ فَلَیسَ بمُسْلِمٍ؛ کسی که صبح کند و برای امور مسلمین اهتمام نکند، مسلمان نیست.»

مسلمان برادر مسلمان است و باید فکر دیگران هم باشد تا دیگران نیز درباره او فکر کنند. اگر یک مسلمان برای دین، کتاب، رسول و مسلمین، خیرخواه و فایده مند نباشد، مسلمان نیست.

حدیث بیست ونهم

أبُو ذَرٍّ می گوید:

«قَالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله تبَسُّمُکَ فی وجْه أخیکَ لکَ صدْقَة؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مواجهه با برادر مؤمن با چهره ای بشاش برای شما مانند صدقه ای است.»

دادن صدقه به نیازمندان، جایگاه انسان را از لحاظ اجتماعی و مالی محکم تر خواهد کرد. اگر اینها با برادر دینی خود رفتار خوب و برخورد مناسبی داشته باشند، نتیجه آن تسخیر آن فرد خواهد شد و باعث رفاقت آن دو و ایجاد ارتباط اجتماعی وسیع تر خواهد بود.

حدیث سی ام

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«حَقّ علی المُسْلِمِ أذا أرادَ سفَراً ان یعْلِمَ أخْوانَه وحقّ علی أخْوانِه أذا قدِمَ ان یاتُوه؛ هرگاه مسلمانی قصد سفر نماید

ص:83

سزاوار است به برادران دینی خود اطلاع دهد و آنان وظیفه دارند که هرگاه برادرشان از سفر بازگشت به دیدارش بیایند.»

وقتی انسان برای دیدار یک برادر برود و با چهره ای بشاش که مانند دادن صدقه است، دیدار کند، یقیناً بین آنها دوستی و احترام زیادی به وجود می آید این دیدارها باعث نزدیک شدن و جمع شدن مسلمانان خواهد شد و پشت آنها را محکم تر خواهد کرد.

حدیث سی ویکم

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«یقُولُ اسُبْحانَه واعْتَصَمُوا بحَبْلِ ا جمیعاً ولا تفَرَّقُوا''فَأنّی سمِعْتُ رسُولَ ا صلی الله علیه و آله یقُولُ: ان صلاحَ ذاتِ البَینِ أعْظَمُ منْ عامَةِ الصَلاةِ والصِّیامِ؛ بعد از تلاوت این آیۀ کریمه از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: در میان دو نفر صلح کردن بهتر است از یک سال نماز خواندن و روزه گرفتن.»

دو نفر را جمع کردن و یا صلح کردن بین آنها بهتر از یک سال عبادت است. این کار هم برای محکم شدن احکام اسلام و هم برای انسان در دنیا و آخرت فایده مند خواهد بود.

حدیث سی ودوم

ابُو أیوبَ می گوید: قالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله:

«یا أبا أیوبَ، ألا أدُلُّکَ علی صدَقَةٍ یحِبُّها اوَ رسُولُه؟ قلْتُ: بلی، یا رسُولَ ا! قالَ تصْلِحُ بینَ النَّاسِ أذا تفاسَدُوا؛ آیا شما را به طرف صدقه ای هدایت و راهنمایی نکنم که خدا و رسول آن صدقه را دوست می دارند؟ ابا ایوب گفت: بله یا رسول ا! پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در میان مردم صلح کن وقتی در فساد باشند.»

اگر انسان فساد را تبدیل به صلح و صفا بکند، اسلام و مسلمین محکم تر خواهند شد، و إلاّ اگر در فساد باشیم دشمنان از ما علیه

ص:84

یک دیگر استفاده خواهند کرد و ما را با دست خودمان از بین خواهند برد. پس لازم است با هم بود و در صلح و صفا باشیم تا آسیبی به این وحدت نرسد.

حدیث سی وسوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده:

«ألمُؤمِنُونِ کرَجُلٍ واحِدٍ أذا اشْتَکی رأسَه تداعی له سائِرُ الجَسَدِ بالسَّهرِ والحُمّی؛ مؤمنین با هم مثل پیکر یک آدمند. اگر سر کسی درد بگیرد تمام اعضای بدن او به درد خواهند آمد.»

ما باید بدانیم که یکی هستیم و یک پدر و مادر داریم و یک امت اسلامی هستیم و باید یک دست باشیم. هر کسی از هم بستگی خارج شود، طعمه شیطان خواهد شد و از بین خواهد رفت. مسلمان بودن یعنی همراه با جماعت بودن، نه جدا جدا شدن؛ قدرت خدا نیز و لطف خدا بر سر جماعت خواهد بود. ما نباید تحت استکبار باشیم و در مقابل ظلم سکوت کنیم. ما نیازمند خدا هستیم، نه نیازمند استکبار.

حدیث سی وچهارم

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«ألمُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ کالجَسَدِ الواحِدِ، ان اشْتَکی شیئاً منْه وجَدَ ألَمَ ذلِکَ فی سائِرِ جسَدِه وأرْواحَهما منْ روْحٍ واحِدَةٍ؛ مؤمن برادر مؤمن است، هم چون یک پیکر که هرگاه عضوی از آن به درد آید دیگر اندام های آن نیز درد را حس می کنند؛ ارواح آنها از یک روح هست.»

اگر امروز در فلسطین و عراق افغانستان و کشمیر، ظلم و ستم می شود نباید ساکت و خاموش بمانیم باید عکس العمل نشان بدهیم چون از یک پدر و مادر هستیم و یک روح و یک اسلام داریم. پس باید درد دیگران را حس کنیم.

ص:85

حدیث سی وپنجم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ألمُؤمِنُونَ أخْوَة، تتَکافی دمائُهمْ وهمْ ید علی منْ سواهمْ یسْعی بذَمَّتِهمْ أدْناهمْ؛ مؤمنان برادر یک دیگرند خونشان برابر است؛ در برابر دیگران یک دست اند.»

هیچ وقت ما نمی توانیم ببینیم که مؤمن با مؤمن دیگر در جنگ و اختلاف به سر می برد؛ چون آنها از یک روح و از یک دینند و در مقابل دشمن یک دست اند و احکام دین و اسلام را با هم حفظ می کنند.

حدیث سی وششم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ألا وان المُؤمِنینَ أذا تحآبَّا فی ا عزَّ وجلَّ وتصافَیا فی اکانا کالجَسَدِ الواحِدِ، أذَا اْشْتَکی أحَدُهما منْ جسَدِه موضِعاً وجَدَ الآخَرُ ألَمَ ذلِکَ المَوضَعَ؛ بدانید اگر مؤمنان برای خدای بزرگ به هم مهرورزند و برای خدا صادقانه دوستی کنند مانند یک پیکرند که هرگاه جایی از یک پیکر به درد آید، دیگری در همان قسمت از پیکر خود احساس درد می کند.»

مسلمانان باید برای خدا به یک دیگر کمک کنند و صادقانه کار بکنند و تصور نکنند که ما جدا جدا هستیم؛ چون شیطان و دشمنان اسلام از این فرصت سوءاستفاده خواهند کرد. مسلمان ها باید برای حفظ مسلمان های دیگر در مقابل دشمن قیام کنند تا دشمن از امت اسلام شکست بخورد.

حدیث سی وهفتم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«یدُ اعَلی الجَماعَةِ، والشَّیطانُ معْ منْ خالَفَ الجَماعَةَ یرْکُضُ؛ قدرت خدا بر سر جماعت است و کسی که با جماعت ناسازگار باشد شیطان با او است و همراه او می رود.»

ص:86

اگر کسی با جماعت نباشد شیطان او را گمراه خواهد کرد، ولی اگر با جماعت باشد قدرت خدا بر سر او خواهد بود و شیطان توان گمراه کردن او را نخواهد داشت و از شر شیطان در امان خواهد ماند.

حدیث سی وهشتم

امام علی علیه السلام می فرماید:

«سَلامَةُ الدِّینِ والدُّنْیا فی مداراةِ النَّاسِ؛ سلامتی دین و دنیا در مدارا کردن با مردم است.»

اگر یک مسلمان می خواهد بین مردم خوب و محبوب باشد و دین و دنیایش را حفظ کند، باید با مردم با نرمی و حسن خلق رفتار کند تا با این رفتار آنها را تسخیر کند که انسانیت یک انسان به همین است.

حدیث سی ونهم

ابْنُ مسْعُودٍ می گوید:

«قَالَ رسُولُ ا صلی الله علیه و آله: لا تخْتَلِفُوا فَأنَّ منْ کانَ قبْلَکُمْ اخَتَلَفُوا فَهلَکُوا؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اختلاف نکنید چون کسانی که قبل از شما اختلاف کردند هلاک و نابود شدند.»

در تاریخ تجربه شده است که با گروه گروه شدن نمی شود به پیروزی دست یافت، بلکه خود انسان (اختلاف کننده) نابود خواهد شد. آن چیزی که شما را در مقابل دشمن محکم می کند فقط و فقط با جماعت و یک دست بودن است.

حدیث چهلم

امام علی علیه السلام می فرماید:

«سَبَبُ الفُرْقَةِ الإخْتِلافُ؛ علت جدایی اختلاف است.»

دشمنان اسلام همیشه دنبال این هستند که بین مسلمان ها اختلاف بیندازند و اگر بین آنها اختلاف به وجود بیاید پشت آنها ضعیف و پشت دشمنان محکم خواهد شد و در نتیجه اسلام هم ضعیف خواهد شد.

ص:87

1- وحدت اسلامی در کلام مراجع تقلید و علما

1. باید با وحدت، شمع دین را روشن نگهداشت.

2. برای اتحاد بین المسلمین، به عقیده من سه کار باید کرد:

- اتحاد را تعریف کنیم؛

- به مقدسات یک دیگر اهانت نکنیم؛

- اتحاد را از صورت حرف و شعار درآوریم.

3. همه باید برای ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی تلاش کنند، هرگاه میان مسلمانان تفرقه ایجاد شد، زمینه ای برای نفوذ و استعمار بیگانگان نیز مهیا گردیده است.

4. شیعیان و اهل تسنن، هیچ فرقی باهم نمی کنند بلکه شما برادران ما و از خودمان هستید، هیچ فرقی بین ما و شما نیست، اختلافات دینی و علمی بین علما، اختلافات اساسی به شمار نمی رود و ریختن خون هر کس که بر زبان لاإله إلاّ ا محمّد رسول ا را جاری کند، حرام است.

5. اگر مسلمانان به وصیت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله جامه عملی پوشانده بودند و با تمسک به دو میراث گران بهای آن پیامبر رحمت (کتاب و اهل بیت) اتحاد بین خودشان را حفظ کرده بودند، اکنون امت منسجم اسلامی بر جهان حکومت می کرد و در عصر کنونی نیز اگر همه مسلمانان یعنی دنیای اسلام که بیش از یک میلیارد نفر در دنیا جمعیت دارد یک پارچگی و انسجام بین خودشان را حفظ نمایند، بر همه جهان مسلط می شوند.

6. قرآن کریم، ما را به سه وحدت دعوت می کند: وحدت ملی؛ وحدت منطقه ای؛ وحدت بین المللی.

وحدت ملی برای زندگی سالم و امن داخل مرزهای کشور است، وحدت منطقه ای، یعنی این که مسلمانان، یهودیان و مسیحیان که خدا را

ص:88

قبول دارند با هم بدون جنگ و خون ریزی زندگی کنند: اما وحدت بین المللی از این جهت است که انسان ها با سایر انسان ها فرقی از لحاظ ذات و ماهیت ندارند. و همگی خلق و بنده خدا هستند.

7. تجربه تاریخی نشان می دهد که غربی ها هر وقت مسلمانان را در حال نزاع ببینند، درست در همان زمان موقعیت را برای حضور تجاوزگرانه مساعد تشخیص داده، ضربه خود را وارد می کنند. در شرایط امروز درگیری های فرقه ای درون جهان اسلام، بزرگ ترین گناه کبیره است.

8. اتحاد ملی و انسجام اسلامی در کنار تقربی که بین مسلمانان وجود دارد باعث خواهد شد تا دشمن به اهداف شوم خود در قبال مسلمانان که ایجاد اختلاف و کینه است، دست پیدا نکند.

9. دشمنان اسلام و انقلاب، با هراس و خشم از وحدت مسلمانان، ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی را در دستور کار خود قرار دادند و به مقابله با این حرکت جهانی پرداخته اند، اما با هوشیاری مسلمانان این توطئه تا امروز نقش برآب شده است.

10. انسجام اسلامی، یعنی کار و تلاش برای امت اسلام.

11. وحدت، جزء اصول کلی اسلامی و در ردیف توحید، از طرف خداوند متعال مطرح شده و در قرآن کریم هم بارها به وحدت در میان مسلمانان سفارش و تأکید شده است. بسیاری فکر می کنند وحدت یک کار مستحبی است درحالی که از واجبات است.

12. اتحاد، رمز پیروزی مسلمانان است که مورد تأیید امام راحل رحمه الله نیز بوده است. اکنون استکبار از هر توطئه ای برای چیرگی بر مسلمانان دنیا و به راه انداختن فتنه و جنگ بین شیعه و سنی استفاده می کنند. آن چه در عراق اتفاق می افتد نمونه ای بارز این استراتژی است.

ص:89

اخیراً کتابی به نام نقشه ای برای جداء مکاتب الهی در آمریکا انتشار یافته است که در آن گفت وگوی مفصلی با «دکتر مایکل برانت» یکی از معاونان سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام شده است. وی در این گفت وگو به طرح هایی اشاره می کند که علیه شیعیان و مذهب شیعه تدارک دیده شده است. بخش هایی از این کتاب به طور خلاصه در زیر از نظر خوانندگان می گذرد:

«جهان اسلام از قرن ها پیش تحت سیطره دول غربی بوده است و اگرچه در یک قرن اخیر اغلب کشورهای اسلامی به ظاهر استقلال خود را به دست آورده اند، ولی نظام های سیاسی و اقتصادی و به خصوص فرهنگ این جوامع هنوز در کنترل غربی هاست و از آنها پیروی می کند.

درسال 1357 شمسی، با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، آمریکایی ها متحمل خسارات سنگینی شدند. ابتدا ما فکر می کردیم این انقلاب خواست طبیعی جامعه مذهبی ایران است که رهبران مذهبی آن قصد بهره گیری از شرایط را دارند و با کنار رفتن شاه، ما می توانیم به مرور افراد مطلوب خود را بر روی کار بیاوریم و سیاست های خود را در ایران تداوم بخشیم.

اما با گذشت زمان و گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه به خصوص در عراق، پاکستان، لبنان، کویت و دیگر کشورها متوجه شدیم که در تحلیل های خود اشتباه کرده بودیم.

در یک گردهمایی که با حضور مقامات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) برگزار شده که در آن نماینده سرویس اطلاعاتی انگلیس (به علت تجارب زیاد این کشور در جوامع اسلامی) نیز حضور داشت، به این نتیجه رسیدیم که پیروزی انقلاب اسلامی فقط نتیجه سیاست های

ص:90

اشتباه شاه در مقابله با این انقلاب نبوده، بلکه عوامل دیگر مانند قدرت رهبر مذهبی آن و استفاده از فرهنگ شهادت دخیل بودند که این فرهنگ از هزار و چهارصد سال پیش توسط نوه پیامبر اسلام (امام حسین علیه السلام) به وجود آمده است و هر ساله با عزاداری در ایام محرم این فرهنگ ترویج و گسترش می یابد. ما هم چنین به این نتیجه دست یافتیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند.

در این گردهمایی تصویب شد که بر روی مذهب شیعه تحقیقات بیشتری صورت بگیرد و طبق این تحقیقات برنامه ریزی ها داشته باشیم.

به همین منظور 40 میلیون دلار بودجه برای آن اختصاص دادیم و این پروژه در سه مرحله به ترتیب زیر انجام شد:

1. جمع آوری اطلاعات و آمار؛

2. اجرای اهداف کوتاه مدت با انجام تبلیغات علیه شیعیان و راه اندازی اختلافات مذهبی میان شیعیان با دیگر مذاهب اسلام؛

3. اجرای اهداف بلندمدت جهت از بین بردن این مذهب.

براساس مرحله اول پروژه، محققانی به سراسر جهان اعزام شدند که به سؤالات زیر پاسخ داده شود:

الف) شیعیان در کدام مناطق جهان و در هر منطقه چه میزان نفوذ دارند؟

ب) چگونه تضادهای داخلی شیعیان را می توان تحریک نمود؟

ج) چگونه بین شیعیان و سنی ها اختلاف انداخته و از این اختلافات بهره برداری کنیم؟

پس از نظر سنجی ها و جمع آوری اطلاعات از سراسر جهان به نتایج مهمی دست یافتیم. ما متوجه شدیم که قدرت مذهب شیعه در دست مراجع و روحانیت می باشد. آنها در هر زمان و از این مذهب صیانت و پاسداری می کنند.

ص:91

مراجع شیعه در طول تاریخ هیچ گاه از حاکم غیر اسلامی و ظالم تبعیت نکرده اند. در ایران با فتوای آیة ا شیرازی سیاست های انگلیس با شکست مواجه شد و حکومت شاه که هم پیمان آمریکا بود توسط آیة ا خمینی برچیده شد. در عراق صدام با تمام توان خود نتوانست حوزه علمیه نجف را مجبور به تبعیت از خود کند و به همین منظور مجبور شد. این مرکز دینی را تا سال ها از فعالیت باز دارد. در لبنان نهضت آیة ا امام موسی صدر ارتش های انگلیس، فرانسه و اسرائیل را مجبور به فرار از این کشور کرد و حزب ا لبنان نیز صدمات سنگینی را به ارتش اسرائیل در جنوب این کشور وارد کرد.

این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به طور مستقیم نمی توان با مذهب شیعه رو در رو شد و امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید پشت پرده کار کنیم. ما به جای ضرب المثل انگلیسی «اختلاف بیانداز و حکومت کن» از سیاست «اختلاف بیانداز و نابود کن» استفاده کردیم.

در همین راستا برنامه ریزی های گسترده ای را برای سیاست های بلند مدت خود طرح کردیم. حمایت از افرادی که با مذهب شیعه اختلاف نظر دارند و ترویج کافر بودن شیعیان به گونه ای که در زمان مناسب علیه آنها توسط دیگر مذاهب اعلام جهاد شود. هم چنین باید تبلیغات گسترده ای علیه مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنها مقبولیت را در میان مردم از دست بدهند.

یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار می کردیم، موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه می دارند. ما تصمیم گرفتیم با حمایت های مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزار کنندگان اصلی این گونه مراسم که

ص:92

افراد سودجو و شهرت طلب هستند، عقاید و بنیان های شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم و مسائل انحرافی در آن به وجود بیاوریم، به گونه ای که شیعه یک گروه جاهل و خرافاتی در نظر آید.

در مرحله بعد باید مطالب فراوانی علیه مراجع شیعه جمع آوری شده و به وسیله مداحان و نویسندگان سودجو انتشار دهیم و تا 1389 ش، مرجعیت را که سد راه اصلی اهداف ما می باشد تضعیف کرده و آنان را به دست خود شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.

2- ده راهکار عملی برای انسجام اسلامی

1. وحدت اسلامی را از واجبات بدانیم؛

2. به حج، به عنوان فرصت طلایی وحدت بیشتر توجه کنیم؛

3. تحمل در برابر آراء و عقاید یک دیگر داشته باشیم؛

4. انتقادی بدون اهانت به یک دیگر انجام دهیم؛

5. از تأکید بی جا بر مسائل جزئی بپرهیزیم؛

6. هیچ کس را تکفیر نکنیم؛

7. در تبلیغ دین، مرزهای نژادی و جغرافیایی را نادیده بگیریم؛

8. بر توصیه قرآن در سوره حجرات عمل کنیم؛

9. نکات گفته شده را با دیگران در میان بگذاریم؛

10. برای وحدت مسلمین دعا کنیم.

3- ده راهکار عملی برای اتحاد ملی

1. اتحاد ملی در گرو انجام احکام اسلامی است؛

2. قانون اساسی، محور اتحاد ملی باشد؛

ص:93

3. با «من» مبارزه کنیم و «ما» شویم؛

4. در پیمودن راه امام خمینی رحمه الله پیمان ببندیم؛

5. پشتیبان ولایت فقیه باشیم؛

6. حضور فعال و پرشور و نشاط در انتخابات داشته باشیم؛

7. مقتدر و عزیز باشیم؛

8. به خود اتّکا کنیم؛

9. صرفه جویی نماییم؛

10. احساس مسئولیت عمومی نسبت به سرنوشت جامعه داشته باشیم.

ص:94

کتاب نامه

25. آمدی تمیمی، عبد الواحد، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق: میر سید جلال الدین حسینی ارسوی، دانشگاه تهران 1366 ش.

26. الأمانی، ابو جعفر محمد بن حسن، معروف به شیخ الطوسی، منشورات بعثت، دار الثقافة، قم.

27. البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، منشورات دارالفکر، بیروت.

28. البعثة، محمد بن اسماعیل، خلق افعال العباد والرد علی الجهمیة و أصحاب التعطیل، قم.

29. الحرانی، ابن شعبة، تحف العقول، منشورات جماعة المدرسین، قم 1404 ق.

30. السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن ابی بکر، الجامع الصغیر، منشورات دار الفکر، بیروت 1414 ق.

1. الشیخ أبی عبدا محمد بن محمد بن النعمان العکبری المعروف بالشیخ المفید، الأمالی، منشورات جماعة المدرسین، قم.

2. الطباطبائی البروجردی، لمحقق السید حسین، جامع الأحادیث الشیعة فی احکام الشریعة، منشورات المهر، قم.

3. الطبرسی، ابی علی، مکارم الاخلاق، منشورات الرضی، قم 1370 ش.

4. العاملی، الحر، الوسائل الشیعة، منشورات مؤسسة آل البیت علیهم السلام، لاحیاء التراث، قم 1414 ق.

5. الفیض الکاشانی، لمولی محمد حسن، الوافی، منشورات مکتبة الإمام امیر المؤمنین، اصفهان 1311 ق.

6. القزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجة، منشورات دار الکتب العلمیة، بیروت.

7. الکلینی، لشیخ ابی جعفر محمد بن یعقوب، الکافی، منشوارت دار الکتب الاسلامیة، طهران 1388 ه ش.

ص:95

8. اللخمی الطبرانی، سلیمان بن احمد بن ایوب، المعجم الاوسط، منشورات دار

الحرمین، القاهرة.

9. المجلسی، لعلامة الشیخ محمد باقر، بحارالأنوار، منشورات مؤسسة الوفاء، بیروت.

10. النیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، منشورات دارالفکر، بیروت 1421 ق.

11. الهندی، لمتقی، کنز العمال، منشورات مؤسسة الرسالة، بیروت 1408/1868 ق.

12. الهیثمی، نور الدین، مجمع الزواید، منشورات دارالکتب العلمیة، بیروت 1406 ق.

13. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شرکت کنندگان در «هم اندیشی علمای شیعه و اهل تسنن» 1386.

14. ترمذی، ابوعیسی محمد بن عیسی بن سوره، سنن الترمذی، (الجامع الصحیح)، تحقیق احمد محمد شاکره، دار احیاء التراث، بیروت 1421.

15. ری شهری، محمد، میزان الحکمة، منشورات دار الحدیث (عربی و فارسی ترجمه)، قم 1379 ش.

16. شیبانی، ضحاک بن مخلف البانی، کتاب السنة، محمد ناصر الدین، عمان المکتب اسلامی (عربی)، بیروت (دمشق).

17. صالح بن عبد ا بن حمید و عبد الرحمن محمد بن عبد الرحمن بن ملوح، نضرة النعیم فی مکارم اخلاق رسول الکریم، منشورات دارالوسیلة، جدة.

18. طبرانی، سلمان بن احمد عظیم آبادی، المعجم الصغیر، دار الکتب العلمیة، بیروت.

19. لامام احمد بن حنبل، مسند احمد، منشورات دار صادر، بیروت.

20. مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چهل حدیث، سال انتشار 1376.

21. محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، ابو جعفر، الأمانی، معروف به شیخ الصدوق، منشورات بعثت، قم.

22. میبدی، رشید الدین احمد بن ابی سعید، کشف الأسراروعدة الأبرار، انتشارات امیرکبیر، تهران.

23. نامه ای از امام موسوی، ص 41، 42.

24. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، انتشارات مکتبة الفقیه، قم.

فهرست منابع احادیث

1. البحار الانوار، ج 59، ص 291.

2. البحار الانوار، ح 78074، ص 7281.

3. البحار الانوار، ص 380، ج 65.

4. الجامع الصغیر، ج 2، ص 532.

5. الکافی، ج 2، ص 345.

6. الکافی، ج 2، ص، 166.

ص:96

7. الکافی، ج 2، ص 163، جامع احادیث الشیعة، ح 34520 و ح 28361؛ وسائل الشیعة، ح 33616 باب 18؛ بحار الانوار، ح 3771، باب 20.

8. الکافی، ج 2، ص 174.

9. الکافی، ج 5، ص 55.

10. الکافی، ج 6، ص 274، وسائل الشیعة، ج 24، ص 270.

11. الکافی، ح 41662.

12. المعجم الاوسط، ج 6، ص 58 و کنز العمال، ص 679.

13. المعجم الاوسط، ج 7، ص 270؛ المعجم الصغیر، ج 2، ص 50.

14. امالی الصدوق، ص 431، مجلس 66؛ بحار الانوار، ج 71، ص 303، ج 71، باب 20.

15. امالی الطوسی، ج 2، ص 478؛ جامع احادیث الشیعة، ج 17، ص 501.

16. أمالی المفید، ح 1387.

17. بحار الانوار، ج 85، ص 13.

18. بحار، ص 316، ج 74 و ج 73، ص 298، ح 32.

19. بغیة الباحث لابن ابی اسامة، ص 75.

20. خلق افعال العباد للبخاری، ص 61.

21. سنن ابن ماجة، ص 1016 2.

22. سنن الترمذی، ج 4، ص 226.

23. سنن الترمذی، ج 3، ص 228، ح 1956.

24. صحیح البخاری، ج 4، ص 151.

25. صحیح مسلم، ص 820؛ و کنز العمال، ص 674.

26. غرر الحکم و درر الکلم للآمدی، ص 1076، بحار الانوار ج 33، ص 372.

27. غرر الحکم، ص 445، فواید المداراة، ص 445.

28. غررالحکم، ح 10719.

29. کتاب السنة، ص 139.

30. کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 9، ص 258.

31. کنز العمال، ج 1، ص 206.

32. کنز العمال، ج 1، ص 29.

33. کنز العمال، ج 20، ص 51.

34. کنز العمال، ص 2061.

35. کنز العمال، ص 674، میزان الحکمة، (ترجمه فارسی) ج 1، ص 396، بحارالانوار، ج 58، ص 150.

ص:97

36. مجمع الزوائد، ج 9، ص 142.

37. مجمع الزوائد، ص 232.

38. مسند احمد، ج 2، ص 312.

39. میزان الحکمة، ج 1، ص 406.

40. نضرة النعیم، ص 2، ص 46.

فهرست منابع نظرات مراجع

1. حضرت آیة ا امامی کاشانی (امام جمعه موقت تهران) خطبه نماز جمعه تهران، 1386/1/24.

2. حضرت آیة ا جنتی، (دبیر شورای نگهبان).

3. حضرت آیة ا جواد آملی، در دیدار با اعضای شورای مرکزی جامعه ای اسلامی، 1385/12/23.

4. حضرت آیة ا سلیمانی، (نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان)، دیدار با هیئت رئیسیه و اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زاهدان.

5. حضرت آیة ا سیستانی، در دیدار با علمای عراق، در روز 29 فروردین 86.

6. حضرت آیة ا فاضل لنکرانی، در دیدار با رهبر شیعیان پاکستان، 1386/1/27.

7. حضرت آیة ا مظاهری، 17 ربیع الاول، 1428 ض ق، 1386/1/16.

8. حضرت آیة ا مکارم شیرازی، در مصاحبه با روزنامه کیهان، 1386/2/5.

9. حضرت آیة ا نوری همدانی، در دیدار با مسئول کمیته امداد امام خمینی.

10. حضرت آیة ا واعظ زادۀ خراسانی، دبیر کل سابق و عضو فعلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی، مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی 1386/1/19.

11. حضرت آیة ا واعظ طبسی، (تولیت حرم امام رضا علیه السلام جلسۀ شورای عالی فرهنگی آستان قدس رضوی).

12. حضرت آیة ا هاشمی رفسنجانی، (سخنرانی در بیستمین کنفرانس وحدت اسلامی) فروردین 1386.

ص:98

4- اتحاد و انسجام در احادیث نبوی

اشاره

بشیر احمد بتّ

دعوت به اتحاد و برادری در میان مسلمانان و دوری از تفرقه و پراکندگی، بارها در کلام الهی مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم مسلمانان را دعوت می کند تا به ریسمان خداوندی تمسک جویند تا دچار تفرقه نشوند.(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...)1 و همه مسلمین از هر نژاد و طایفه و فرهنگ، امت واحدی هستند:(إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً)2 فرقی میان عرب و عجم نیست؛ تفاخر و برتری های قومی، نژادی و زبانی همگی باطل بوده و تنها ملاک برتری تقوا و پرهیزگاری است.(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ)3

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از آغاز دعوت خود تا زمان رحلت، منادی وحدت بود. هرچند که ایشان از میان قوم عرب بود لکن دعوت ایشان

ص:99

فراتر از هرگونه مرزبندی سیاسی، قومی و فرهنگی بود که این امر در سیره آن بزرگوار و در نحوه رفتار با مسلمانان عرب و غیر عرب به وضوح دیده می شود.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همواره در اندیشه و علم و عمل برای وحدت و یک پارچگی مسلمان تلاش فراوانی نمودند. مبارزه با عوامل اختلاف و سعی و تلاش در ایجاد هم بستگی و اتحاد امت اسلامی از تلاش های اولیه و اساسی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می باشد. امیرمومنان علی علیه السلام درباره تلاش ایشان برای ایجاد وحدت و هم دلی بین مسلمین این چنین می فرماید:

«قد صرفت نحو أفئدة الابرار، وثُنت الیه أزمة الأبصار، دفن به الضغائن، وأطفأ به الثوائر، ألف به اخواناً، وفرق به أقراناً، أعز به الذلة، وأذل به العزة...؛(1) دل های نیکوکاران شیفتۀ او گشت، نگاه چشم ها به او دوخته شد، خداوند به وسیلۀ او کینه های دیرینه را دفن کرد، شعله های فروزان دشمنی و عداوت را خاموش نمود، دل ها را با هم الفت داد و مردم را با هم برادر ساخت و دوستان (در کفر و جهالت) را از هم جدا کرد، ذلت ها را به عزت و عزت ها را به ذلت، تبدیل کرد.»

«... فلم به الصدع، ورتق به الفتق، وألف به الشَمل بین ذوی الأرحام بعد العداوة الواغرة فی الصدور، والضغائن القادحة فی القلوب؛(2) خداوند به وسیله پیغمبر جدایی ها را وصل، و فاصله ها را پیوسته کرد، میان خویشان الفت داد و یگانگی برقرار ساخت پس از آن که دشمنی ریشه دار در سینه ها و کینه های برافروخته در دل ها جای داشت.»

ص:100


1- (1) نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 96.
2- (2) همان، خطبه 231.

ولی نباید خیال کنیم وحدتی را که پیامبر به وجود آورد بدون زحمت و سعی و تلاش بود. شهید مطهری رحمه الله دراین باره می فرماید:

ما می گوییم پیغمبر وحدت بی نظیری ایجاد کرد و خیال می کنیم تنها چیزی که مؤثر بود، این بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله ایمان به خدا به آنها یاد داد و به بعد هم فرمان داد متحد باشید و آنها متحد شدند. فکر نمی کنیم که موانع و عوائق اتحاد را که همان ناهماهنگی ها و ناهمواری ها و پستی و بلندی ها و دست اندازها از ناحیه مواهب اجتماعی را از بین برد، هم مقتضی را ایجاد کرد و هم مانع را مفقود کرد.(1)

امروز یکی از نیازهای اولیه و اساسی جهان اسلام، بازگشت به اتحاد و اقتدار و وحدتی است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای بنیان نهادن آن زحمات طاقت فرسایی را متحمل شدند و فعالیت های زیادی انجام دادند. در عصر کنونی، خود شخصیت خاتم المرسلین، از اساسی ترین و محورهایی اتحاد مسلمین می باشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله) می فرماید:

«یکی از عواملی که می تواند در این زمینه (اتحاد بین ملت های اسلامی) مرکز باشد، عبارت است از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله.»(2)

«آن چه که همۀ مسلمان ها از لحاظ فکر و اعتقاد وحدت و تفاهم، روی او اشتراک دارند، وجود مقدس پیامبرخاتم و نبی اکرم حضرت

ص:101


1- (1) یادداشت های شهید مطهری؛ ج 9، ص 150 و 151.
2- (2) دیدار کارگزاران نظام و میهمانان خارجی کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی 1374/5/24.

محمد بن عبدلله صلی الله علیه و آله است. این نقطه را باید بزرگ شمرد.»(1)

خداوندی که توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همۀ دعاوی مبتنی بر فرقه گرایی، تفاخر و تعصب ورزی های نامشروع و نامعقول را درهم شکست، در عصر کنونی می تواند توسط این رسول الهی دیوارهای تعصب، تفاخر و فرقه گرایی را در هم شکند و اتحاد و انسجام اسلامی را ایجاد کند.

پس خدا بر ما شریعت ختم کرد بر رسول ما رسالت ختم کرد

رونق از ما محفل ایام را او رسل ختم و ما اقوام را

خدمت ساقی گری با ما گذاشت داد ما را آخرین جامی که داشت

قوم را سرمایه قوت از او حفظ سر وحدت ملت از او

حق تعالی نقش هر دعوی شکست تا ابد اسلام را شیرازه بست(2)

قبل از ورود به متن اصلی ذکر چند نکته الزامی است:

1. در این مجموعه، ترتیب احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حسب منابع فریقین است. در ابتدا احادیثی که در کتب فریقین آمده ذکر شده و سپس احادیثی که در کتب اهل تشیع و اهل تسنن آمده، مطرح گردیده است و در نهایت هم برخی از احادیث ائمه معصومین علیهم السلام را ذکر کرده ایم.

2. برای هر حدیث شرحی کوتاه و مختصر آورده شده است.

3. در بین توضیحات، از اقوال برخی از متفکران و بزرگان اسلامی و منادیان وحدت و انسجام اسلامی استفاده شده است.

4. در پاورقی برخی از احادیث برای واژهای ناآشنا و نامأنوس و یا چند معنایی، توضیحاتی داده شده است.

5. در بعضی از پاورقی ها احادیث مشابه ذکر شده است.

ص:102


1- (1) سخنرانی در جمع قاریان چهل کشور جهان، 1368/12/4.
2- (2) رموز بی خودی، ص 132.

6. در برخی از پاورقی ها برای منبع حدیث عبارت (با اندکی تفاوت) نقل شده است. مراد عبارت این است که تفاوت حدیث مذکور در این منبع از جهت بعضی از کلمات کم و زیاد بودن و یا جابه جایی آنهاست، نه از لحاظ مفهوم و مضمون آن.

به امید آن روزی که پرچم اتحاد اسلامی در سراسر جهان برافراشته شود و مسلمان زیر این پرچم اتحاد کلمه توحید را جلوه ای دوباره بخشنده.

اللهم صل علی محمّد واله محمّد وحلّنی بحلیة الصّالحین واَلبسنی زینة المتقین فی بسط العدل وکظم الغیظ واطفاء النّائرة وضمّ اهل الفرقة واصلاح ذات البین....(1)

ذی الحجه 1428

ص:103


1- (1) دعاء مکارم الاخلاق، مفاتیح الجنان.

1- منشور اتحاد اسلامی

حدیث اول

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«یَا أیُّهَا النَّاسُ، ان ربَّکُم واحِدٌ وان ابَائَکُم واحِدٌ کلُّکُم لأدَم وأدَمُ من ترَابٍ ان اکرَمَکُم عندَ اللهِ اتقَاکُم ولَیسَ لعَرَبِیٍّ علی عجَمِیٍّ فَضلٌ الاَّ بالتَّقوَی؛(1) ای مردم! پروردگار شما یکی است، پدران شما یکی است. همه از آدمید و آدم از خاک است، کسی از شما نزد خدا گرامی تر است که پرهیزکارتر است. عرب بر عجم برتری ندارد مگر پرهیزکارتر باشد.»

در این حدیث، درون مایه اصلی وحدت و صمیمیت و اتحاد مسلمانان از هر قوم و نژاد و ملت را، تقوا دانسته شده است؛ چون هرچه ایمان، باور و عمل خالص تر شود، تقوای الهی نیز بیشتر می گردد، مهر و محبت افزایش می یابد، دل ها به هم می پیوندند و به وحدت و صمیمیت و اتحاد می رسند. باید توجه داشته باشیم که ریشه اصلی تفرقه در جامعه اسلامی، بی تقوایی افراد است.

امام خمینی رحمه الله می فرماید: «... همین نژادبازی که اسلام قلم سرخ روی آن کشیده و مابین سیاه و سفید و مابین ترک و عرب و عجم هیچ فرقی نگذاشت و فقط میزان را تقوای واقعی قرار داد.(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ) .»

از دیدگاه اسلام تعصبات نژادی و گرایش های نامعقول و تند و افراطی نسبت به زبان و قوم و ملیت خویش، یکی از بزرگ ترین موانع اتحاد مسلمانان محسوب می شود.

ص:104


1- (1) تحف العقول، ص 4؛ با اندکی تفاوت: معالم الحکومه 404؛ بلاغة الامام علی بن الحسین علیه السلام، ص 55، باب الخطب؛ با اندکی اختلاف جامع الاحادیث، ج 3، ح 7536، ص 100، حافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی.

2- رمز اتحاد اسلامی

حدیث دوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أَلمُسلِمُونَ إِخوَةٌ لاَفَضلَ لأَحدٍ علی أَحَدٍ إَلَّا بالتَّقوَی؛(1) مسلمانان با هم برادرند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، جز به تقوا.»

اخوت و برادری، عاطفی ترین و صمیمی ترین نوع رابطه ای است که بین مسلمانان وجود دارد و پیامبر خواسته تا به بهترین وجه مسلمان ها را به هم پیوند دهد. قرآن نیز رمز وحدت مسلمانان را اخوت و برادری دانسته است.

رهبر معظم انقلاب می فرماید: «یکی از کارهایی که پیامبر، شاید در همان ماه های اول ورود به مدینه انجام دادند، ایجاد عقد اخوت بین مسلمان ها بود؛ یعنی مسلمان ها را باهم برادر کرد. این که می گوییم باهم برادر هستیم، در اسلام یک تعارف نیست؛ یعنی حقیقتاً مسلمین نسبت به یک دیگر دارای حق برادری هستند و نسبت به هم طلبکارند؛ هم چنان که برادران نسبت به هم مدیون یک دیگر هستند و باید نسبت به هم حقوق متقابلی را عمل کنند؛ پیامبر، این را عملی کرد.»(2)

هدف نهایی فطرت و رمز مسلمانی.

جهان شمولی اخوت و فراوانی محبت است.(3)

ص:105


1- (1) کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 1، ص 149، علاءالدّین بن علی المتّقی الهندی، مؤسسه الرساله 1409 ه ق؛ نهج الفصاحه، ح 3112، ترجمه ابراهیم احمدیان، جامع الاحادیث، ج 7، ح 23538، ص 444.
2- (2) 1368/7/28. به نقل از منشور اتحاد ملی و انسجام اسلامی؛ علی اکبر سبزیان، ص 158، 159.
3- (3) سونیش دینار (دیدگاه های علامه اقبال)؛ محمد بقایی ماکان، ص 52.

3- مشارکت و اتحاد اسلامی

حدیث سوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أَلمُؤمِنُ للمُؤمِنِ کَالبُنیَانِ المَرصُوصِ یشُدُّ بعضُهُ بعضًا؛(1) مؤمن نسبت به مؤمن مانند بنای استواری است که اجزای آن، یک دیگر را استحکام می بخشند.»

در این مثال بر وحدت مسلمین تأکید شده است. همان گونه ساختمان محکم از اجزای مختلف و متفاوت به وجود آمده، هدف واحدی را دنبال می کند، مؤمنین و مسلمانانی که از اقوام، نژادها و سرزمین های مختلف هستند، هدف واحدی دارند که همان اعتلای کلمه توحید می باشد، می توان گفت که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواهد مسلمانان در همه امور با یک دیگر مشارکت و معاونت نمایند تا در سایه این مشارکت و همکاری دین و ایمان خود را حفظ کنند و نگذارند اجانب بر آنان تسلط پیدا کنند.

4- ضامن و بقای اتحاد اسلامی

حدیث چهارم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«خَیرُ المُؤمِنِینَ من کَانَ مألَفَةً للمُؤمِنِینَ ولاَ خیرَ فِیمَن لاَیَألَفُ ولاَیُؤلَفُ؛(2) بهترین مؤمنان، کسی است که محور الفت مؤمنان باشد، کسی که انس نگیرد و با دیگران مأنوس نشود خیری ندارد.»

ص:106


1- (1) صحیح مسلم، جلد 4، ص 1999؛ نهج الفصاحه، حدیث 3103؛ جامع الاحادیث، ج 3، ح 23452، ص 432؛ تفسیر ابوالفتوح، ج 2، ص 450.14 ابوالفتوح رازی، (در دو منابع اخیر کلمة المرصوص نیامده است).
2- (2) بحار الانوار، جلد 71، ص 393؛ با اندکی تفاوت جامع الاحادیث، ج 3، ح 23464، ص 434.

شکی نیست که محبت و دوستی یکی از عوامل و رموز اتحاد و انسجام دل هاست. جامعه ای که مهر و مودت و دوستی در آن حاکم باشد، از هر نوع اختلاف و فساد باز می ماند. محبت نه فقط فرد را به تعالی می رساند بلکه ضامن سلامتی و پیشرفت جامعه و ملت نیز می باشد. پیامبر نه تنها از مؤمنین و مسلمانان خواستار محبت و دوستی با یک دیگر است، بلکه تأکید دارد که محور محبت و الفت دیگران قرار بگیرید تا هر یک از شما بتواند هم بستگی نسبت به یک دیگر را حفظ نماید.

5- امداد الهی در سایه اتحاد اسلامی

حدیث پنجم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَا کَانَ اللهُ لیَجمَعَ هذِهِ الأُمَةَ علی الضَّلاَلَةِ أَبَدًا، ویَدُ اللهِ علی الجَمَاعَةِ... فَعَلَیکُم بسَوادِ الأَعظَمِ، فَإِنَّهُ من شذَّ شذَّ فِی النَّارِ؛(1) خداوند هیچ گاه اجتماع این امت را بر گمراهی و ضلالت قرار نداده است که دست خدا با جماعت است... پس به جمعیّت عظیم مسلمانان بپیوندید؛ همانا انسان تنها، بهره اش آتش است.»

تأکید بر چنگ زدن به اجتماع مسلمین و امداد الهی برای جماعت مسلمین، نشان از اهمیت اتحاد اسلامی و انسجام مسلمانان دارد.

امام خمینی رحمه الله می فرماید: «باید همه دست به هم بدهند» هر کسی به مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است - وقتی پهلویش نفرها واقع شد هم چون قطره های متصل سیل می شود و چون سیل ها با

ص:107


1- (1) السنة لإبن أبی عاصم، ج 1، ح 68، ص 90؛ با اندکی تفاوت نهج الفصاحه، 3211، ص 88.

هم متحد شدند دریا درست می شود. جماعت وقتی که باهم شد پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است: «یَدُ اللهِ معَ الجَمَاعَةِ».(1)

اقبال لاهوری می گوید:

حرز جان کن گفته خیر البشر هست شیطان از جماعت دورتر(2)

6- اتحاد اسلامی، رحمت الهی

حدیث ششم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أَلجَمَاعَةُ رحمَةٌ والفُرقَةُ عذَابٌ؛(3) جماعت وحدت، مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب است.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همانند کتاب خدا، وحدت و انسجام مسلمانان را مایه رحمت شمرده و حتی مؤمنین را منشأ رحمت دانسته و لذا جدایی و تفرقه بین آنها را جز عذاب و ذلت چیزی نمی داند. مسلمان به هر اندازه ای که به جماعت و وحدت مسلمین پیوند داشته باشد، به همان اندازه استقلال و استحکام خواهد داشت، ولی دوری از این جماعت باعث نکبت و خواری او می گردد.

اقبال لاهوری اشاره ظریفی در بیانات خویش به رحمت بودن وحدت مسلمین را دارد و چنین می سُراید:

فرد را ربط جماعت رحمت است جوهر او را کمال از ملت است

تا توانی با جماعت یار باش رونق هنگامه احرار باش(4)

ص:108


1- (1) امام خمینی، صحیفه نور، ج 6، ص 79.
2- (2) رموز بی خودی؛ محمد اقبال، ص 47.
3- (3) السنة لإبن أبی عاصم، ج 1، ص 104؛ نهج الفصاحه، حدیث 1323.
4- (4) رموز بی خودی؛ محمد اقبال، ص 77

7. وحدت ستیزی، گسستن از اسلام

حدیث هفتم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَن فَارَقَ الجَمَاعَةَ شبرًا خلَعَ اللهُ ربقَةَ(1) الإِسلَامِ من عنُقِهِ؛(2) هر کس یک وجب از جامعه مسلمین دور شود، خداوند رشته مسلمانی را از گردن او باز کند.»

در این حدیث اشاره به وحدت ستیزی شده و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله حتی یک وجب گسستگی و دوری از جماعت مسلمانان را مساوی با گسستگی از اسلام دانسته است؛ یعنی مسلمان بودن مقید به اتحاد و انسجام با مسلمانان شده، لذا کسی که در پی اختلاف باشد از چارچوب اسلام خارج گشته است.

8- نماد اتحاد مسلمین

حدیث هشتم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«بُنِی الاِسلاَمُ علی خمسَة: علی ان یوَحَّدَ الله واَقاَمَ الصَّلاَة واَیتَاءَ الزَّکَاة وصیامَ رمضَانَ والحَجِّ؛(3) اسلام بر پنج پایه نهاده شده است: توحید و یکی دانستن خدا، برپاداشتن نماز، پرداختن زکات، روزه ماه مبارک رمضان و حج بیت الحرام.»

ص:109


1- (1) الرّبْقة: در واقع نام حلقه ای است در ریسمان که در گردن یا پای حیوان می بندند برای نگهداری او، پس این جا به عنوان استعاره برای اسلام آمده است، یعنی مسلمان توسط حلقه های اسلام جان و ایمان خویش را مراقبت می کند که عبارتند از: حدود، احکام، امر و نهی های آن. السنه لإبن أبی عاصم، ج 2، ص 421.
2- (2) کافی، ج 1، ص 404، محمد بن یعقوب کلینی، نهج الفصاحه 2769؛ السنة لابن ابی عاصم، ج 2، ص 421، با اضافه چند کلمه و بحارالانوار، ج 27، ص 67 و 73، محمد باقر مجلسی.
3- (3) صحیح مسلم؛ ج 1، ص 45، در کتب شیعه ای به جای کلمه توحید، لفظ ولایت اهل بیت علیهم السلام ذکر شده است نگاه کنید! امالی، شیخ مفید؛ 353.

در این حدیث مبارک به نمادهای اساسی و بنیادی اتحاد و انسجام اسلامی اشاره شده است: توحید، نماز، زکات، روزه، حج و یا به عبارتی ولایت ائمه، همه اینها سمبل و نماد وحدتند. اعتقاد موحدانه، برپایی نماز (بالأخص نماز با جماعت)، پرداخت زکات برای برطرف ساختن نیازهای مسلمانان، روزه گرفتن در یک ماه و در همه جای جهان، اجتماع عظیم الشأن حج در زمان و مکان معین، ارادت مسلمانان به اهل بیت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، همه در راستای اتحاد مسلمانان است. امام خمینی رحمه الله می فرماید: «وحدت کلمه، در زیر لوای توحید قابل جمع است.»

رهبر معظم انقلاب نیز می فرماید: «جای جای حج، مظهر اتحاد و انسجام اهل قبله و رنگ باختنِ تفاوت های طبیعی و اعتباری و برجسته شدن وحدت و برادری حقیقی و ایمانی آنهاست.»(1)

شهید مطهری رحمه الله درباره این نماد وحدت می فرماید: «حج، رمز ریختن و شکستن تعیّن ها و غلاف ها و حصارهای خیالی و اعتباری است. همه دور یک خانه طواف کردن، رمز هدف واحد، فکر واحد و ایده واحد است.»(2)

قوم را ربط و نظام از مرکزی روزگارش را دوام از مرکزی

راز دارد راز ما بیت الحرام سوز ما هم ساز ما بیت الحرام(3)

9- تفرقه، مرگی جاهلانه

حدیث نهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَن فَارَقَ الجَمَاعَةَ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً؛(4)

ص:110


1- (1) پیام حج.
2- (2) سید حمید جاوید موسوی، اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری؛ ص 67.
3- (3) رموز بی خودی، ص 276.
4- (4) نهج الفصاحة، ح 2855؛ مسند ابن راهویه جزء 1، ص 192 و السنة لابن ابی عاصم، ج 1، ح 78، ص 100 و ج 2، ح 750 ص 429. با اضافه کلمه (من خرج عن الطاعه) در اول حدیث.

هرکس از گروه «مسلمانان» جدا شود بر مرگ جاهلیت بمیرد.»

تفرقه، یعنی جهالت و گمراهی. آری؛ کسی که همراه جماعت مسلمانان نباشد نمی تواند شناخت خوبی نسبت به رفتار و سلوک فردی و اجتماعی آنان داشته باشد ازاین رو همیشه در جهالت و گمراهی خواهد ماند و هیچ گاه به حقیقت و واقعیت دست پیدا نخواهد کرد. رسیدن مرگ نیز در چنین حالتی، جز مرگ جاهلیت چیز دیگری نیست. در مقابل اگر انسان با جماعت باشد و رفتار، کردار و اعتقادات یک دیگر را بشناسد، می تواند به حقیقت برسد و مرگ او نیز عالمانه خواهد بود.

10- هم بستگی، حیات جامعه مسلمین

حدیث دهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اَلْمُسْلِمُونَ کَالرَّجُلِ الْواحِدِ اذا اشْتَکی عضْوٌ منْ اعْضائهِ تداعی لهُ سائِر جسَدِهِ؛(1) مسلمانان نسبت به هم دیگر هم چون یک مرد هستند که هرگاه عضوی از اعضای او دردمند شود، اعضای دیگر او نیز احساس درد می کنند.»

وحدت و هم بستگی جامعه مسلمانان، به وحدت و هم بستگی اعضای انسان تشبیه شده است.

شهید مطهری رحمه الله در توضیح این حدیث مبارک می فرماید: «یکی از

ص:111


1- (1) کنزالعمّال، ح 759؛ با اندکی تفاوت در جامع الاحادیث، ح 23470، 23471، 23457، ص 433 و 435؛ و نهج الفصاحه، ح 1139 و ح 3106، ص 527 و 530.مضمونی مشابه این حدیث در کتب دیگر مانند: صحیح بخاری؛ ص 37، مسند احمد بن حنبل؛ ج 4, ص 27. این چنین آمده است: «مَثَل الْمُؤمنِینَ فِی توَادهِم وترَاحُمِهِم وتعَاطُفِهِم کَمَثَلِ الجَسَدِ الْواحِدِ اذا اشْتَکی منهُ عضْوٌ تداعی لهُ سائِرَ الجَسَدِ بالسَهَرِ والحِمی». به نقل از: تأملی بر مسئله وحدت از دیرباز تا دیروز؛ محمد حسین امیر اردوش، ص 19.

علائم حیات جامعه این است که هم بستگی میان افرادش بیشتر است. خاصیت مردگی، متلاشی شدن و متفرق شدن و جدا شدن اعضای آن از یک دیگر است. خاصیت اجتماع نیز هم بستگی و پیوستگی بیشتر اعضا و جوارح آن اجتماع است.»(1)

سعدی این حدیث را در قالب شعر بدین گونه می سراید:

بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چون عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

11- آثار اتحاد اسلامی

حدیث یازدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«الْمُسْلِمُ منْ سلِمَ الْمُسْلِمُونَ منْ لسَانِهِ ویَدِهِ والْمُؤمن منْ أمنه الناس علی دمائَهم واموالهم؛(2) مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امانند و مؤمن کسی است که مردم او را بر جان و مال خویش امین بدانند.»

این حدیث بیانگر اثرات وحدت و هم بستگی - که بر اثر تعلیمات اسلامی، یک فرد مسلمان و مؤمن در پی سلامتی دیگر مسلمانان می باشد - و نیز، بیانگر رفتار اجتماعی مسالمت آمیز یک فرد مؤمن و مسلمان در سطح کلان جامعه مسلمین است که اثر این رفتار در بین مسلمانان، وحدت، هم دلی و اعتماد به یک دیگر خواهد بود.

ص:112


1- (1) مرتضی مطهری، احیاء تفکر اسلامی؛ ص 22.
2- (2) جامع الاحادیث، ج 7، ح 23526، ص 444؛ صحیح بخاری، ج 1، ص 15 و ج 1، ص 128؛ صحیح مسلم، ج 1، ح 5006، ص 1145؛ سنن الترمذی جزء 9، ح 2551، ص 215؛ سنن النسائی، ح 5006، ص 1145؛ مسند احمد، جزء 17، ح 8575، ص 117 و جزء 48، ح 22841، ص 426، 79، 133، 197 و ج 18 ص 117؛ با اندکی تفاوت در نهج الفصاحه، ح 2166، ص 70؛ معانی الاخبار 239.

اقبال لاهوری درباره هم زیستی مسالمت آمیز می گوید: معنای هم زیستی مسالمت این است که به کسی نگوییم خط و ربطت باطل است. اختلاف نباید سبب شود سر یک دیگر را بشکنیم.(1)

فطرت مسلم سراپا شفقت است درجهان دست وزبانش رحمت است(2)

12- پرهیز از دشنام و لعن

حدیث دوازدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وقِتَالُهُ کُفْرٌ؛(3) دشنام دادن به مسلمان فسق است و کشتن وی مساوی است با کفر.»

یکی از اسباب اختلاف که در جامعه اسلامی مشاهده می گردد دشنام و تکفیر بعضی از گروه های مسلمین نسبت به یک دیگر است. برای ایجاد وحدت، پرهیز از این کارهای زشت واجب است. تکفیر و دشنام، افراد و گروه های مسلمان را به انزوا می کشاند و خشم و تعصب را شعله ورتر می کند. مسلمانان باید به این حدیث پیامبر توجه کامل داشته باشند. بعضی کشتن برخی مسلمانان را مباح دانستند و آن را امری پسندیده

ص:113


1- (1) سونش دیدار؛ م. ب. ماکان، ص 304.
2- (2) رموز بی خودی؛ ص 267.
3- (3) صحیح بخاری، جزء 1، ح 46، ص 84 و جزء 18، ح 5584، ص 475 و جزء 21، ح 6549، ص 467؛ صحیح مسلم، جزء 1، ح 97، 202؛ سنن الترمذی جزء 7، ح 1906، ص 255 و جزء 9، ح 2558، ص 225؛ سنن النسائی، ح 4110 تا 4119، ص 980 تا 981؛ سنن ابن ماجه جزء 1، ح 68 ص 78 و جزء 11، ح 3929 تا 3931، ص 427 تا 429؛ مسند احمد، جزء 3، ح 1455، ص 465 وجزء 7، ح 3465، ص 500 و جزء 8، ح 3708، ص 243 و ح 3910، ص 451 و جزء 9، ح 4041، ص 71؛ الکافی، ج 2، ص 359؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 280؛ بحار الانوار، ج 71، ص 246، و ج 72، ص 148 و 150؛ با اندکی تفاوت نهج الفصاحة، ح 2240.

می دانند غافل از این که طبق این حدیث، آنها خودشان کافرند و مرتکب گناه عظیمی شده اند.

13- زمینه ها و مقدمات وحدت

حدیث سیزدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لِلْمُسْلِمِ علَی الْمُسْلِمِ ستٌّ بالْمَعْرُوفِ یسَلِّمُ علَیْهِ إِذَا لقِیَهُ ویُجِیبُهُ إِذَا دعَاهُ ویُشَمِّتُهُ إِذَا عطَسَ ویَعُودُهُ إِذَا مرِضَ ویَتْبَعُ جنَازَتَهُ إِذَا ماتَ ویُحِبُّ لهُ ما یحِبُّ لنَفْسِهِ؛(1) مسلمان را بر مسلمان شش حق است: وقتی او را می بیند سلامش می گوید و چون دعوتش می کند می پذیرد و چون عطسه می زند، خدا را برایش سپاس می گوید و چون بیمار می شود، عیادتش می کند و چون می میرد جنازه اش را تشییع می کند و آن چه برای خویش می پسندد برای او هم می پسندد.»

در این حدیث به برخی از رفتارهای اجتماعی هم چون سلام کردن، عیادت، اجابت دعوت مسلمان، شرکت در تشییع جنازه و... اشاره شده است که یک فرد مسلمان باید در روابط اجتماعی با دیگران به این نوع رفتار توجه داشته باشد چون این اعمال باعث صمیمت و مودت در سطح جامعه می شوند هم بستگی میان مسلمانان می شود.

ص:114


1- (1) سنن الترمذی، ج 9 ص 386؛ صحیح مسلم، جزء 11، ح 4032، ص 127؛ سنن ابن ماجه، ج 4، ح 1423، ص 362؛ مسند احمد، جزء 2، ح 636، ص 142 و جزء 18، ح 8490، ص 132؛ جزء 19، ح 8973، ص 16. (در کتب مذکور در برخی از احادیث به پنج و برخی دیگر به چهار حقوق اشاره شده است.) با اندکی تفاوت نهج الفصاحة، ح 1392 و 2272، ص 194.

14- زمینه های اختلاف و تفرقه

حدیث چهاردهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لَاتَحَاسَدُوا ولَاتَنَاجَشُوا ولَا تبَاغَضُوا ولَا تدَابَرُوا ولَا یبِعْ بعْضُکُمْ علَی بیْعِ(1) بَعْضٍ وکُونُوا عبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لا یظْلِمُهُ ولَا یخْذُلُهُ(2) ولَا یحْقِرُهُ...؛(3) حسودی مکنید و در معامله هم دیگر پا مگذارید و دشمنی مکنید و به هم پشت مکنید و در معاملات با هم دیگر خصومت مکنید. ای بندگان خدا! با هم برادر باشید. مسلمان برادر مسلمان است به او ظلم نمی کند و او را تنها و بی یاور نمی گذارد؛ یعنی اگر احتیاج به کمک داشته باشد به او کمک می کند و او را تحقیر نمی کند.»

حسد، کینه، تجسس، دخالت بی جا و... عواملی هستند که آتش تفرقه را شعله ور می کند، لذا پیامبر تأکید دارد که باید از این مسائل پرهیز نمود.

رهبر معظم انقلاب می فرماید: «مردمی که در بین خود دچار حسد باشند، دچار بدخواهی یک دیگر باشند، دچار حیله گری با یک دیگر باشند، دچار حرص به دنیا و غل نسبت به مال دنیا باشند و دچار کینه ورزی با یک دیگر باشند، در این جامعه حتی اگر قانون هم به طور دقیق عملی شود، سعادت در این جامعه نیست... این جامعه بشری مطلوب نیست، جامعه ای

ص:115


1- (1) یقال باع فلان علی بیع فلان: این یک ضرب المثل قدیمی عرب است که برای مردی به کار می برند که با صاحبش بر سر چیزی خصومت می کند و او از روی نیرنگ می خواهد او را مغلوب نماید وقتی آن چیزی را با مهارت به دست می آورد می گویند: باع فلان علی بیع فلان. لسان العرب؛ ج 8, ص 36.
2- (2) . خذل: بمعنی ترک معونت و اعانت می باشد. همان.
3- (3) . صحیح مسلم، جزء 12، ح 4650، ص 426؛ سنن الترمذی، ج 7، ص 166؛ مسند احمد، جزء 15، ح 7403، ص 443، موطا مالک، ج 5، ص 396، مالک بن انس، با اندکی تفاوت نهج الفصاحه، 2442 و 2436، ص 70

که انسان در آن احساس ناامنی کند، احساس کند که به او حسد می ورزند و نسبت به او بد دلی و کینه ورزی می کنند، برای او تؤطئه می چینند و نسبت به او و دارایی او حرص می ورزند، راحتی در این جامعه نیست.(1)

15- مبانی حقوقی وحدت مسلمین

حدیث پانزدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«... کُلُّ الْمُسْلِمِ علَی الْمُسْلِمِ حرَامٌ دمُهُ ومَالُهُ وعِرْضُهُ حسْبُ امْرِئٍ منْ الشَّرِّ أن یحْقِرَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ؛(2) همه چیز مسلمان بر مسلمان حرام است؛ خونش، مالش، آبرویش. برای مرد همین شر بس است که برادر مسلمان خویش را تحقیر کند.»

بسیاری از فقهای اسلامی این روایت را زیربنای روابط اجتماعی و حقوقی می دانند و معتقدند: از آن جا که این روایت شامل سه حوزه مال، آبرو و جان مسلمانان می باشد، نقش پایه ای در تأمین حقوق هر انسان مسلمان پیدا می کند و همه عرصه های حقوقی مربوط به فرد را دربر می گیرد. احترام به مال و آبرو و جان مسلمان مسئله بنیادی اسلام است و احترام گذاشتن صرفاً یک عدم تعرض محدود نیست؛ بلکه رابطه ای برخوردار از سطحی عالی، یک تعامل مبتنی بر اصل کرامت انسانی و اسلامی و یک عامل شکل دهنده نظم جامعه اسلامی است. بنابراین جامعه ای که بر پایه احترام متقابل و نبود تعرض مستقیم و غیر مستقیم به حقوق دیگران شکل گرفته باشد، جامعه ای متحد، منسجم و خالی از هر نوع اختلاف و تفرقه است.

ص:116


1- (1) سخنرانی در جمع بسیجیان، 16.1.1385.
2- (2) صحیح مسلم، ج 12، ص 426؛ سنن الترمذی ج 7، ص 166؛ سنن ابن ماجه، جزء 12 ص 257؛ نهج الفصاحه، 2166، ص 70 و 240.

16- بهترین مسلمان، اتحادآور

حدیث شانزدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«الْمُسْلِمُ إِذَا کَانَ مخَالِطًا النَّاسَ ویَصْبِرُ علَی أَذَاهُمْ خیْرٌ منْ الْمُسْلِمِ الَّذِی لا یخَالِطُ النَّاسَ ولَا یصْبِرُ علَی أَذَاهُمْ؛(1) مسلمانی که با مردم بیامیزد و بر آزارشان شکیبایی کند، بهتر است از مسلمانی که با مردم نیامیزد و بر آزارشان شکیبایی نکند.»

این حدیث بر اختلاط و اجتماع مسلمانان تأکید فراوان دارد، به گونه ای که حتی باعث اذیت و آزار برخی افراد نباید صحنه اجتماع مسلمین را ترک کرد بلکه باید با جماعت مسلمین متحد شد. البته این بدان معنا نیست که در رذایل اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی با آنها شریک باشیم، بلکه مراد از اجتماع و جماعت مسلمانان همان طور که در برخی از کتب های فریقین آمده است جماعت اهل حق است.

17- ایمان واقعی در سایه هم بستگی

حدیث هفدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لَا یؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حتَّی یحِبَّ لأَخِیهِ ما یحِبُّ لنَفْسِهِ؛(2) هیچ یک از شما مؤمن (واقعی) نمی شود تا موقعی که آن چه برای خویش دوست دارد برای برادر (مسلمان) هم دوست داشته باشد.»

دوست داشتن، یکی دیگر از عوامل اتحاد و هم دلی محسوب می شود. پیامبر در این گفتار بر آن است تا ایمان واقعی مردم را در پی

ص:117


1- (1) سنن الترمذی، ج 9، ص 47؛ جامع الاحادیث، ج 7، ص 462؛ کنز العمال، ج 1، ص 686، نهج الفصاحه، ص 382.
2- (2) سنن النسائی، ح 5049، ص 1154؛ با اندکی تفاوت نهج الفصاحة، ح 2700، ص 88.

دوست داشتن یک دیگر و خواسته های یک دیگر ارزیابی نماید. وقتی خواسته ها یکی شوند دیگر جایی برای تفرقه نخواهد بود، بلکه هم بستگی کامل برفرد و جامعه مسلمانان حاکم خواهد گشت.

18- راهکارهای اتحاد اسلامی

حدیث هجدهم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«ثَلَاثٌ لا یغِلُّ علَیْهِنَّ قلْبُ امْرِئٍ مسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ للَّهِ والنَّصِیحَةُ لأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ واللُّزُومُ لجَمَاعَتِهِمْ؛(1) سه خصلت است که دل هیچ فرد مسلمانی به آن خیانت نکند: خالص نمودن عمل برای خدا خیرخواهی پیشوایان مسلمین، همراه بودن با جماعت مسلمین.»

در این حدیث به راه کارهای اساسی اتحاد اسلامی اشاره شده است؛ خلوص عمل، که جوهر عبادت و کارهای مسلمانان باید باشد؛ و خیرخواهی پیشوایان، که محور اتحاد هستند و اتحاد جز در سایه اطاعت و فرمانبری از آنها میسر نیست و سوم، همراه بودن با جماعت مسلمانان، که به معنای جدا نشدن و اختلاف و پراکندگی ایجاد نکردن در بین مسلمانان می باشد.

19- هم بستگی مسلمانان نسبت به بیگانگان

حدیث نوزدهم

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اَلْمُسْلِمُونَ یدٌ علی منْسواهُم تتَکَافَا دمَاؤُهُم؛(2) مسلمانان، یک دست (یک پارچه هم چون یک دست نیرومند) نسبت به

ص:118


1- (1) جامع الاحادیث، ج 7، ح 23822 و ر. ک: ح 23824، 23825 و 23827 تا 23830، ص 484 تا 486؛ الکافی، ج 1، ص 403.
2- (2) کنزالعمّال، ج 2، ح 441، ص 402، ج 11، ص 31647؛ الکافی، ج 1، ص 403؛ و با اندکی تفاوت در جامع الاحادیث، ج 7، ح 23469، ص 435.

بیگانگان هستند و خونشان برابر است.»

این گفتار در واقع، بخشی از قدرت و عظمت مسلمین را نشان می دهد که مسلمانان می تواند با اتحاد و یک پارچگی در مقابل تجاوز بیگانگان صف آرایی کنند. امام خمینی رحمه الله در توضیح این حدیث مبارک می فرماید: «حتی تعبیر دو دست نفرمودند و باید شما اجتماع و وحدتتان را به جایی برسانید که بین خودتان جدایی نبینید و این دستور اسلامی است که با یک دیگر برادر باشید که هیچ قدرتی نتواند بر شما چیره شود.»(1)

20- نرمی و آسان گیری دو عامل اتحاد

حدیث بیستم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

«اَلمُومِنُونَ هیِّنَونَ لیِّنُونَ کالجَمَلِ الالِفِ ان قیدَ انقَادَ واِذَا انیخَ علی صخرَةٍ استِناخَ؛(2) مؤمنان آسان گیر و نرمند؛ هم چون اشتر دست آموز که اگر ریسمانش را بکشند، می رود و اگر بر سنگی بخوابانش می خوابد.»

آسان گیری و نرمش، دو عامل اصلی در تفاهمات اجتماعی، فرهنگی و... مستوجب بقا و پیشرفت یک قوم و ملت است. اگر روح تسامح و نرمش، بر روابط فردی و اجتماعی یک ملت حاکم گردد اختلاف در سطح جامعه به وجود نخواهد آمد. اینها از عوامل تضمین کننده هم دلی و هم بستگی مسلمانان است.

ص:119


1- (1) امام خمینی، 16، 10، 61. به نقل از جهان اسلام مشکلات و راهکارها، سیدجلال میرآقوی.
2- (2) نهج الفصاحة، ح 3099، ص 530؛ جامع الاحادیث، ج 3، ح 23472، ص 435.

21- تفرقه باعث دین زدایی

حدیث بیست ویکم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أَلاَ ان فِی التَّبَاغُضِ الحَالِقَهَ(1) لاَ أَعنِی حالِقَهُ الشِّعرِ ولکِن حالِقَهُ الدِّینِ(2) ؛ آگاه باشید که در دشمنی ها، ستردن و تراشیدن نهفته است، اما نه تراشیدن مو، بلکه ستردن دین.»

دشمنی با یک دیگر باعث تضعیف نیرو و قدرت مسلمان می شود؛ در نتیجه، دین و عظمت آن که جز در سایه اتحاد و هم بستگی مسلمان بقا و دوام نمی یابد، از بین خواهد رفت. باید از کینه و دشمنی به طور جدی پرهیز کنم تا بتوانیم عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان را در سطح وسیعی حفظ نماییم. در غیر این صورت سرنوشت اسلام و مسلمانان مانند عصرکنونی خواهد بود که مشاهده می کنیم در حال حاضر کینه توزی ها و دشمنی های بی مورد و غیرمعقول، بسیاری از ملت ها و کشورهای اسلامی، عظمت و قدرت خویش را از دست داده اند و اجانب بر آنان مسلط شده اند.

22- اختلاف مایه دگرگونی قلب ها

حدیث بیست ودوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«إِستَوُوا ولاَ تختَلِفُوا فَتَختَلِف قلُوبُکُم؛(3) با

ص:120


1- (1) الحالقه: مراد ازحالقه قطع رحم و ظلم به یک دیگر هم می باشد. لسان العرب: ج 10، ص 66.
2- (2) کافی، جلد 2، ص 346. با اندکی تفاوت در منابع گوناگون اهل سنت هم به همین مضمون روایت آمده است از جمله این دو حدیث را ملاحظه فرمایید!«اَلَا اخبِرَکُم باَفضَلِ من درَجةِ الصَّلَاةِ والصِّیَامِ والصَّدَقةِ؟ قالُوا: بلی، قالَ: اصلاَح ذَات البَینِ، قالَ: وفَسَادُ ذَاتُ البَینِ هی الحَالِقَةُ، ولاَ اقُولُ تحلَقُ الشِّعرِ ولکِن تحلَقُ الدِّینِ.» تفسیر ابن کثیر، ج 2 و 3، ص 412 و 90. «دَبَّ الَیکُم داءُ الاُمَمِ قبلَکُم الحَسَدُ والبَغضَاءُ والبَغضَاءُ هی الحَالِقَةُ، حالِقَةُ الدِّینِ لاَ حالِقَةُ الشِّعرِ...» مسند احمد، ج 3، ص 347.
3- (3) نهج الفصاحة، ح 288 و با اندکی تفاوت، ح 289، ص 88، کنزالعمال، حدیث 895.

یک دیگر برابر باشید و دگرگون مشوید که دل هایتان دگرگون می شود.»

برابری و مساوات نکته قوت اتحاد و وحدت ملت هاست مسلمانان باید این محور را حفظ نمایند و از اختلافات پرهیز کنند؛ چون تفرقه مایه اختلاف قلب - که محور کارهای یک انسان است - می شود. لذا نباید به کارهایی دست زد که منجر به دگرگونی قلب ها گردد.

23- دایره مسلمانی

حدیث بیست سوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لیَسَ منَّا من دعَا إلی عصَبِیَّةٍ،(1) ولیَسَ منَّا من قاتَلَ علی عصَبِیَّةٍ ولیَسَ منَّا من ماتَ علی عصَبِیَّةٍ؛(2) کسی که برای تعصب و عصبیت دعوت کند از ما نیست و کسی که برای تعصب بجنگد از ما نیست و کسی که بر عصبیت بمیرد از ما نیست.»

در این حدیث، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یکی از زشت ترین خصلت ها که تعصب بی جا و باطل است را مورد مذمت شدید قرار می دهد. ایشان دعوت به عصبیت و جنگیدن برای آن و مردن در حالت عصیبت را، خروج از دایره اتحاد و اسلام دانسته؛ زیرا تعصب ورزی بی جا عمده ترین عامل اختلاف میان مسلمانان می باشد.

امام خمینی رحمه الله می فرماید: «عصبیت، یکی از اخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مداخله کردن و حمایت نمودن از خویشاوندان و مطلق

ص:121


1- (1) عصبیّة: یعنی دفاع از خویشاوندان و گروه چه ظالم باشد چه مظلوم. کتاب العین؛ ج 2، ص 367.
2- (2) سنن ابی داود، 5121. وباتوضیحات بیشتر در مسند ابن راهویه، جزء 1، ص 92، مثل همین حدیث در کتب شیعه با مضمون دیگری آمده است. «من تعَصَّبَ وتعُصِّبَ له فَقَدَ خلَعَ ربقَةَ الاِیمَانِ من عنقِه». اصول کافی، ج 2، ص 308.

متعلقان است، چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد، یا تعلق وطنی و آب و خاکی و غیر آن، که منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی است و خود آن فی نفسه مذموم است، گرچه برای حق با امر دینی باشد و منظور اظهار حق نباشد بلکه منظور غلبه خود با هم مسلک خود یا بستگان خود باشد.»(1)

24- خیرخواهی برای اتحاد اسلامی

حدیث بیست وچهارم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَن یضمِنُ لی خمسَة اضمِنُ له الجَنَة: النَّصِیحَة لله عزَّوَجَلَّ، والنَّصِیحَة لرَسُولِه، والنَّصِیحَة لکِتَابِ الله، والنَّصِیحَة لدِین، والنَّصِیحَة لجَمَاعَةِ المُسلِمِینِ؛(2) هرکس پنج چیز را برای من ضمانت کند من نیز در عوض بهشت را برایش تضمین می نماییم: خیرخواهی برای خدا، خیرخواهی برای پیامبرش، خیرخواهی برای کتاب خدا، خیرخواهی برای دین اسلام، خیرخواهی برای جماعت مسلمین.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این گفتار وحدت آمیز خویش، خواستار خیرخواهی برای جماعت مسلمین هستند و در عوض آن بهشت را تضمین می نمایند. اهمیت خیرخواهی برای اتحاد مسلمین با توجه به سیاق گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیشتر روشن می گردد؛ چون جماعت مسلمین را هم ردیف خدا، پیامبر، قرآن و اسلام قرار داده است و از این جا معلوم می شود که مسئله وحدت مسلمانان یک مسئله توحیدی

ص:122


1- (1) امام خمینی، چهل حدیث، ص 125 و 126.
2- (2) مشکاة الانوار 310. علی بن حسن طبرسی، مشابه این حدیث در کتب اهل سنت آمده است از جمله... هنگامی که شخصی معنی (الدِّینُ النَّصِیحَةُ) را از پیامبر گرامی اسلام| می پرسد و ایشان می فرماید: «مراد از آن خیر خواهی خدا، و برای کتاب خدا، و برای پیامبر خدا، و برای رهبران مسلمین و عامه مسلمین می باشد». صحیح مسلم، ح 55، ص 55.

است. به نظر می رسد جمله ارزشمند شیخ کاشف الغطاء: «بنی الاسلام علی کلمتین؛ کلم التوحید وتوحید الکلمه» ناظر به همین بیان باشد.

25- محور اتحاد اسلامی

حدیث بیست وپنجم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أَنتُم اهلَ البَیتَ» أَهلُ اللهِ عزَّوَجَلَّ الَّذِینَ بهم تمَتِ النَّعمَةَ وإِجتَمَعَت الفُرقَةَ وائتَلَفَت الکَلِمَةَ؛(1) شما اهل بیت، اهل الله هستید که به برکت شما، نعمت کامل گشته و پراکندگی برطرف شده و اتحاد کلمه پدید آمده است.»

اتحاد و انسجام مسلمانان بر محور اهل بیت علیهم السلام امری ممکن و پسندیده است و همه مسلمانان جهان عظمت آن بزرگواران و نقش آنان در ترویج و تبیین دین مبین اسلام را قبول دارند؛ رفتار و گفتارشان می تواند الگو و نمونه ای مناسب برای مسلمانان باشد.

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام محور وحدت است. همۀ دنیای اسلام در مقابل امیرالمؤمنین خاضعند و عامه دنیای اسلام امیرالمؤمنین علیه السلام را تجلیل می کنند... درباره او اشعار مدح آمیز دارند، نه فقط درباره امیرالمؤمنین بلکه درباره همه یا اغلب ائمه معصومین علیهم السلام اینها خاضعند.(2)

26- خطر تک روی

حدیث بیست وششم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«ثَلاَثَةٌ لاتَسأَل عنهُم: رَجُلٌ فَارَقَ الجَمَاعَةَ

ص:123


1- (1) الکافی، ج 1، ص 446.
2- (2) خطبه نماز جمعه تهران؛ 15.8.1383.

وعصَی إِمَامَهُ وماتَ عاصِیَاوَ أَمَةٌ او عبدٌ ابقَ من سیِّدِهِ فَمَاتَ. وَ امرَأَةٌ غَابَ عنهَا زَوجُهَا وقد کَفَاهَا مؤُونَةُ الدُّنیَا فَتَبَرَّجَت بعدَهُ، فَلاَتَسأَل عنهُم؛(1) از سه کس مپرس: 1. مردی که از جماعت مسلمین دوری گزیند و امام خود را نافرمانی کند و در آن حال بمیرد. 2. کنیز یا بنده ای که در حال گریز از آقای خود بمیرد. 3. زنی که شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و در غیبت شوهرش، آرایش و خودنمایی کند، از اینها مپرس.»

اگرچه در این حدیث شاهد مثال همان مورد اول است، ولی هر سه مورد نوعی دوری از هم بستگی و عقوبت آن را بیان می دارد. از دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسی که از جماعت مسلمانان فاصله گرفته و نیز از امام مسلمین که محور اتحاد و انسجام است، نافرمانی کرده باشد، نباید درباره اش نگرانی بد، خرج داد چون چنین کسی عصیان نموده است و اگر بمیرد عاصی خواهد مرد.

27- وحدت، شرط مسلمانی

حدیث بیست وهفتم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَن اصبَحَ ولَا یهتَمَّ بأَمُورِ المُسلِمِینَ فَلَیسَ منهُم. من سمِعَ رجُلاً ینَادِی یا للمُسلِمِین فَلَم یجِبهُ فَلَیسَ بمُسلِمٍ؛(2) هرکس روز خویش را آغاز کند و به کارهای مسلمانان اهمیتی، مسلمان نیست و هرکس بشنود که کسی مسلمانی را به کمک فرا می خواند، ولی پاسخش ندهد، مسلمان نیست.»

ص:124


1- (1) نهج الفصاحه، ح 1224.
2- (2) وسائل الشیعه، ج 16، ص 336 محمد بن حسن حر عاملی، مؤسسه آل البیت قم 1409 ه. ق؛ اصول کافی، ج 2، ص 163؛ با اندکی تفاوت نهج الفصاحه، ح 2955، ص 41، 1385.

اهتمام ورزیدن به کارهای مسلمانان، هم بستگی و وحدت را در پی خواهد داشت. تأکید پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به همین علّت است؛ چون مسلمان وقتی مسلمان است که به فکر امور و کارهای دیگر مسلمانان باشد. به گفته شهید مطهری رحمه الله مسلمان شرط مسلمانی اش، هم دردی و هم دلی است.(1)

28- نهی از ترساندن مسلمان

حدیث بیست وهشتم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لَاتَرَوَّعُوا المُسلِمَ فَإِنَّ روعَةَ المُسلِمِ ظلمٌ عظِیمٌ؛(2) مسلمان را مترسانید او ستمی است بزرگ.»

یکی از موانع اتحاد و انسجام مسلمانان ایجاد رعب و وحشت و ترس در دل های مسلمانان است. با ترجمه به اهمیت امر اتحاد از دیدگاه پیامبر ایشان ترساندن مسلمان را مساوی با ظلمی بزرگی دانسته است. این ترس همه انواع آن را دربر می گیرد چه از حیث جان، مال، آبرو، پیشرفت و... چه از حیث دائره و محدوده آن.

حدیث بیست ونهم: اطاعت، مساوی با وحدت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«إِسمَعُوا وأَطِیعُوا لمَن ولَاهَ اللهُ الأَمرُ، فَإِنَّهُ نظَامُ الإِسلَامِ؛(3) به فرمان حاکمان الهی گوش فرا دهید و از آنها اطاعت کنید؛

زیرا اطاعت از رهبری مایه وحدت امت اسلام است.»

در این حدیث به نظام و وحدت امت اسلامی اشاره شده که جز در سایه اطاعت و پیروی از حاکمان اسلامی میسر نیست؛ چون رهبریت و

ص:125


1- (1) احیاء تفکر اسلامی، ص 28
2- (2) نهج الفصاحة، ح 2450، ص 107 و با اندکی تفاوت، ح 2526، 2901.
3- (3) امالی مفید، ج 1، ص 14، مجلس 2، ح 2.

حاکمیت اسلامی نقش محوری در اتحاد اسلامی دارند. لذا اطاعت از آنها بر امت اسلامی واجب.

30- ایمان، بنیاد اتحاد اسلامی

حدیث سی ام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اَلْمُؤْمِنُونَ کَالنَّفْسِ الْواحِدَةِ؛(1) مؤمنان هم چون یک روح هستند.»

این حدیث، اساس و بنیاد وحدت و هم دلی را، ایمان می داند.

استاد شهید مطهری رحمه الله می فرماید: «آن عاملی که واقعاً افراد را هم روح می کند، ایمان است. هرگز تاریخ جهان اتحادی را که در میان هم دین ها و هم ایمان ها بوده است در میان گروه های دیگر نشان نداده است که اصلاً خودشان را یکی ببینند.»(2)

اقبال لاهوری چه زیبا سروده:

مؤمنان معدود لیک ایمان یکی جسمشان معدود لیکن جان یکی(3)

31- پیامدهای اختلاف

حدیث سی ویکم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَا اختَلَفَ أُمَةٌ بعدَ نبِیِّهَا الاَّ ظهَرَ أَهلُ باطِلِهَا علی اهلِ حقِهَا؛(4) هیچ امتی پس از پیامبرشان، اختلاف نکردند مگر آن که گروه باطل بر حق گرایان چیره شدند.»

ص:126


1- (1) ابوالفتوح رازی، تفسیر ابوالفتوح، ج 2، ص 450.
2- (2) اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری؛ ص 101.
3- (3) رموز بی خودی؛ ص 179
4- (4) کنزالعمال، ح 929.

وقتی امت و ملتی دچار اختلافات می شوند، اهل باطل و فرصت طلبان از این اختلافات به نفع خویش استفاده می کنند و زمام امور آن ملت را که بر حق هم بوده اند، به دست خویش می گیرند. این هشداری است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به امت واحده خویش گوش زد می کند تا مبادا این امت هم دچار سرنوشت امت گذشته گردد. ولی متأسفانه مسلمانان و بالأخص حاکمان دولت های اسلامی این هشدار را نادیده گرفته و لذا در عصر حاضر شاهد سیطره و چیرگی اهل باطل بر مملکت های اسلامی و سرزمین های مسلمانان هستیم.

رهبرمعظم انقلاب می فرماید: «امروز این ضعف و ذلتی که مسلمانان کشورهایی در دنیا دچار آن شده اند، ناشی از همین تفرق و اختلاف است.»(1)

32- اختلاف، موجب هلاکت

حدیث سی ودوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لاَ تختَلِفُوا، فَإِنَّ من کَانَ قبلَکُم اختَلَفُوا فَهَلَکُوا؛(2) اختلاف نکنید، آنان که قبل از شما بودند اختلاف کردند و هلاک شدند.»

یکی از پیامدهای مهم اختلاف ملت ها، هلاکت و نابودی آنهاست. تاریخ شاهد بر این وقایع است که اقوام گذشته بر اثر اختلاف و تفرقه نابود شدند. قرآن کریم نیز به صراحت به این پیامد نابودکننده اشاره دارد سوره انفال آیه شماره 36 می فرماید:(وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ) .

اولین منادی اتحاد اسلامی در قرن بیستم، سید جمال الدین اسدآبادی در این زمینه می گوید: «تجربه تاریخی نشان می دهد که عروج و سقوط نژادها و اقوام و ملل، در گرو اتحاد و عدم آن بوده است این ناموس

ص:127


1- (1) روز ولادت پیامبر اکرم| و امام صادق علیه السلام، 14.6.1372.
2- (2) کنزالعمال، ح 489.

خداوندی است که نصیب هر ملتی از هستی، تنها به مقدار بهره ای است که از اتحاد و اتفاق برده است و خداوند هیچ قومی را هلاک نساخته مگر پس از آن که به تفرقه و نفاق مبتلا شدند.»(1)

شهید مطهری رحمه الله می فرماید: «یکی از عواملی که مایه فنای اقوام است تفرق و تشتت است: دست دست شدن، فرقه فرقه شدن، دو قبیله شدن، هر دسته ای یک فکری، عقیده ای، مسلکی داشتن، هر دسته ای در گوشه ای یک کشور تشکیل دادن.»(2)

33- عوامل مثبت اتحاد اسلامی

حدیث سی وسوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لایَظْلِمُهُ ولَا یسْلِمُهُ ومَنْ کَانَ فِی حاجَةِ أَخِیهِ کَانَ اللَّهُ فِی حاجَتِهِ ومَنْ فَرَّجَ عنْ مسْلِمٍ کُرْبَةً فَرَّجَ اللَّهُ عنْهُ کُرْبَةً منْ کُرُبَاتِ یوْمِ الْقِیَامَةِ ومَنْ ستَرَ مسْلِمًا ستَرَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیَامَةِ؛(3) مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ظلم می کند و نه از او دست می کشد تا هر کاری بخواهد انجام دهد؛ (یعنی او را به حال خود وانمی گذارد. و کسی که حاجت برادر (مسلمان) خویش را برآورده کند خدا حاجت او را برآورده می کند و کسی که مصیبتی از مسلمان دور کند خدا غمی از غم های روز قیامت را از او دور می نماید و کسی که مسلمانی را بپوشاند خداوند در روز قیامت او را خواهد پوشاند.»

برخی از عواملی که می تواند نقش مثبت و سازنده ای در امر اتحاد و انسجام

ص:128


1- (1) مقاله الوحدة و السیاسة، ص 74؛ به نقل از اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی اخیر، ص 183، محمد جواد صاحبی، دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1374.
2- (2) مجموعه آثار؛ ج 25، ص 307.
3- (3) صحیح بخاری، جزء 8، ح 2262، ص 309.

مسلمانان داشته باشد، کمک و یاری آنان نسبت به هم دیگر است بالأخص برطرف کردن نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فردی و غم های یک دیگر است. در چنین موارد انسان بیشتر نیازمند به هم یاری و هم دردی است. به علاوه این کارها منجر می شود به وحدت و هم دلی مسلمانان که مقصد و هدف اصلی این سخن گران بهای پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است و اجر معنوی نیز دربر دارد.

34- اختلاف، نابودگرمسلمانان

حدیث سی وچهارم

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«إِذَا أَشَارَ الْمُسْلِمُ علَی أَخِیهِ الْمُسْلِمِ بالسِّلَاحِ فَهُمَا علَی جرُفِ(1) جهَنَّمَ فَإِذَا قتَلَهُ خرَّا جمِیعًا فِیهَا؛(2) وقتی مسلمانی اسلحه ای علیه برادر مسلمان دیگر می کشد پس هر دوی آنها درآبکند دوزخ می باشند و وقتی او را می کشد هر دو در آن می افتند.»

این حدیث مبارک به اثر نابود کردن مسلمان اشاره کرده است. کشیدن اسلحه که باعث از بین رفتن اتحاد و هم بستگی مسلمانان، می شود و نه فقط منجر به ذلت و خواری در دنیا می گردد، بلکه اگر این اسلحه کشی به مسلمان کُشی تبدیل شود جایگاه آنها جهنم خواهد بود. لذا مسلمانی که کلمه لا اله الا الله بر لبش زمزمه می کند به هیچ وجه راضی به انجام چنین کار قبیحی نمی شود. بنابراین ما کسانی که به اسم مسلمان علیه برادران مسلمان دیگر در کشورهای مختلف اسلامی اسلحه می کشند و آنان را به طرزی فجیع به قتل می رساند، نمی توانند مسلمان باشند، بلکه آلت و دست استعمار و دشمنان اسلام هستند.

ص:129


1- (1) جرف: یعنی پایه ضعیف.
2- (2) سنن النسائی ح 4122، ص 981؛ کنز العمال، ح 39899.

35- سزای تفرقه انداز

حدیث سی وپنجم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لَا یحِلُّ دمُ امْرِئٍ مسْلِمٍ إِلَّا بإِحْدَی ثَلَاثٍ النَّفْسُ بالنَّفْسِ والثَّیِّبُ(1) الزَّانِی والتَّارِکُ دینَهُ الْمُفَارِقُ أَوْ الْفَارِقُ الْجَمَاعَةَ؛(2) ریختن خون مسلمان جز در سه حالت روا نمی باشد؛ کسی که مرتکب قتل نفس شود، مردی که زن داشته باشد و زنا کند و کسی که از اسلام دست بردارد و یا از جماعت (مسلمین) جدا شود.»

از نگاه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله کسی که از جماعت مسلمین دوری گزیند و باعث تفرقه مسلمین گردد، سزای او کشتن است، زیرا بالاترین عامل شکست و ذلت و سقوط امت اسلامی، تفرقه و اختلاف است. لذا فتنه انگیز و تفرقه افکن مستحق قتل است، بلکه حتی کسی که شعار تفرقه دهد و قدم نخستین در اختلاف میان مسلمانان را بردارد، سزاوار قتل می باشد.

36- گستره اتحاد اسلامی

حدیث سی وششم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اَلمُؤمِنُونَ بعضُهُم لبَعضٍ نصحَةٌ(3) وادُّونَ وان افتَرَقَت منَازِلُهُم واَبدَانُهُم والفَجَرَةُ(4) بعضُهُم لبَعضٍ غَشَشَةٌ(5) یتَخَاذَلُونَ وان اجتَمَعَت منَازِلُهُم واَبدَانُهُم؛(6) افراد با ایمان، بعضی برای بعضی دیگر، خیرخواه هستند و با

ص:130


1- (1) الثَّیِّبُ: زن بیوه و یا مردی که همسر داشته باشد. لسان العرب.
2- (2) مسند احمد، جزء 9، ح 4197، ص 232؛ کنز العمال، ح 380.
3- (3) نصحة: نصح الشیء یعنی خلص و اصل النّصح أی الخلوص. لسان العرب، ج 2، ص 65.
4- (4) الفجرة: حلف فلان علی فجرة و اشتمل علی فجرة اذا رکب امرا قبیحا من یمین کاذب أو زنا أو کذب. همان؛ ج 5، ص 47.
5- (5) غشش: الغش، نقیض النصح و هو مأخوذ من الغشش المشرب المکدر. همان، ج 6، ص 323.
6- (6) جامع الاحادیث، ج 3، ح 23616، ص 453. کنز العمال، ح 757.

یک دیگر مهر و محبت می ورزند، گرچه منزل هایشان و جسم هایشان از یک دیگر جداست و گناه کاران، بعضی برای بعضی دیگر، بدخواه هستند و یک دیگر را یاری نمی کند گرچه منزل هایشان و جسم هایشان یکی باشد.»

ایمان ملاک و اساس وحدت است، مؤمنین چون هرجا و هر کجا که باشند دلشان برای یک دیگر می تپد و مرزها و محدودیت های جغرافیایی و منطقه ای و نسلی و نژادی و... مانع اتحاد آنها نمی شود.

امام خمینی رحمه الله می فرماید: «مرزها جدا، قلب ها باهم. اگر چنان چه مسلمین با هم اتحاد کنند با حفظ مرزهای خودشان لکن قلب های شان باهم متحد باشد اینها جمعیت کثیری هستند.»(1)

اقبال لاهوری می فرماید:

جوهر ما با مقامی بسته نیست باده تندش به جامی بسته نیست

هندی و چینی و سفال جام ماست رومی و شامی گل اندام ماست

قلب ما از هند و روم شام نیست مرز و بوم او به جز اسلام نیست(2)

37- اختلاف افکن، ملعون درگاه الهی

حدیث سی وهفتم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«ثلاثَة لعَنَهم الله تعَالی: رجلٌ رغِبَ عن والِدَیه ورَجلٌ سعَی بینَ رجُلٍ واِمرَأَة یفَرِّقُ بینَهمَا ثُمَ یخلُفُ علَیها من بعدِه ورجُلٌ سعَی بینَ المُؤمِنِینَ بالاَحَادِیثِ لیتَبَاغَضُوا او یتَحَاسَدُوا؛(3) سه کس هستند که خدا آنها را لعنت کرده است: کسی که به پدر و مادرش بی اعتنایی کند، کسی که میان مرد و زنی سعایت کند تا میان آنها

ص:131


1- (1) صحیفه نور؛ ج 10، ص 223.
2- (2) رموز بی خودی، 179.
3- (3) کنز العمال، ح 43930.

جدایی و اختلاف بیندازد و سپس خودش با آن زن ازدواج کند، و کسی که میان مؤمنین سخن چینی کند تا آنان نسبت به یک دیگر دشمنی و حسد بورزند.»

اگر اندکی به حدیث مذکور توجه کنیم، خواهیم فهمید که هر سه گروه یعنی پدر و مادر، زن و شوهر و مؤمنین، نوعی اتحاد و هم بستگی را برای جامعه مسلمین به وجود می آورند و نقش اساسی در یک پارچگی جامعه ایفا می کنند؛ لذا قرآن اطاعت از پدر و مادر را در شش جا هم ردیف توحید الهی دانسته و زن و شوهر را منبع وحدت و مجسمه رحمت و مودت می داند و برادری و یک پارچگی مؤمنان را نیز دلیلی بر رحمت الهی دانسته است.

38- اصول و مبانی اتحاد اسلامی

حدیث سی وهشتم

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:

«و الظَّاهِرُ ان دینُنَا واحِدٌ ونَبِیُّنَا واحِدٌ ودَعوَتُنَا فِی الاِسلاَمِ واحِدَةٌ...؛(1) بدیهی است که پروردگار ما یکی است و پیغمبر ما یکی است و دعوت ما در اسلام یکی است.»

این جمله بخشی از نامه ای است که امام علی علیه السلام برای مردم جهان اسلام نوشته و در آن از سرپیچی مردم شام شکایت کرده است. پس از آن در توضیح این جمله فرموده است:

«ما چیزی بیش از شامیان دربارۀ ایمان به خدا و تصدیق رسولش نداریم، آنها نیز در این خصوص فزونی بر ما ندارند. ما و آنها در همۀ امور شریک و متحد هستیم.»

ص:132


1- (1) نهج البلاغه، نامۀ 58.

در این نامه امام علی علیه السلام به مبانی و محورهای اصلی اتحاد اسلامی اشاره دارد.

رهبر معظم انقلاب می فرماید: به نظر ما اختلاف شیعه و سنی، در حقیقت اختلاف نیست، زیرا در اصول اصلی اسلامی - که اگر کسی آنها را نداشت، مسلمان نیست - مشترکند؛ یعنی هر دو مذهب، به قبله واحد، خدای واحد، پیامبر واحد، قرآن واحد و احکام و ارکان واحد اسلامی معتقدند.(1)

چون مبانی و اصول ما یکی است نباید به اختلافات جزئی بها دهیم، زیرا دشمنان اسلام به این اختلاف ها اهمیت زیادی می دهند.

اقبال لاهوری در این زمینه می گوید:

سود یکی است این ملت را هم نقصان یکی پیامبر هم یکی است و نیز ایمان یکی

کعبه یکی، خدا یکی و قرآن هم یکی چه کار بزرگی! گر بود مسلمان یکی(2)

39- رهبر عامل وحدت

حدیث سی ونهم

فاطمه زهرا علیها السلام فرمود:

«وَ طَاعَتُنَا نظَامًا للمِلَّةِ واِمَامَتُنَا لمَا للفُرقَةِ والَجَهَادُ عزُّ الاِسلاَم؛(3) پیروی از ما «اهل بیت» نظام امت و رهبری ما عامل وحدت و جهاد مایه عزت و سربلندی اسلام است.»

از دیگر عوامل وحدت اسلامی جایگاه رهبری است. رهبر نقش اساسی در وحدت مسلمین ایفا می کند، زیرا رهبر در نظام اسلامی، محور و تکیه گاه مردم محسوب می شود و مردم در همه شئونات زندگی مادی و معنوی خویش به او پناه می برند و از رهنمودهایش در همه زمینه ها استفاده می نمایند.

ص:133


1- (1) 4.4.1368.
2- (2) محمد اقبال، کلیات اقبال؛ ص 260، ندیم یونس پرینترز، لاهور پاکستان.
3- (3) علی بن حسین اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 109.

40- شیوه های اتحاد اسلامی

حدیث چهلم

امام صادق علیه السلام فرمود:

«صَدَقَةٌ یحِبُّهَا اللهُ اصلاَحَ بینَ النَّاسِ إِذَا تفَاسَدُوا وتقَارُبَ بینَهُم إِذَا تبَاعَدُوا؛(1) صدقه ای که خداوند آن را دوست دارد، ایجاد وحدت هنگام پیدایش اختلاف و تباهی امت و نزدیک کردن آنها در هنگام جدایی است.»

اصلاح ذات البین یکی از شیوه های اتحاد اسلامی است که قرآن هم بر آن تأکید دارد: «مؤمنان برادر یک دیگرند پس میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید.» قرآن و فرمایشات پیامبر بیشترین اهمیت را به سالم سازی روابط انسانی می دهد.

بر این اساس اگر فضایل اخلاقی در تمام سطوح و لایه های درونی جامعه توسعه پیدا کند، فضایی آکنده از انسانیت و اخلاق اسلامی به وجود می آید و نوعی هم بستگی درونی و معنوی میان مردم حاکم می شود.

در این صورت، مردم نه تنها با هم دیگر اختلاف نمی کنند بلکه همه به یک دیگر احترام گذاشته و شخصیت قائل می شوند و پیشنهادها و خواسته های هم دیگر را می پذیرند و یاری به هم نوع را افتخار خود می دانند.

ص:134


1- (1) الکافی، ج 2، ص 209.

کتاب نامه

1. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، ادب حوزه، قم 1405 ق.

2. ابوعبد الرحمن بن شعیب، سنن النسائی، دارالفکر، بیروت 1421 ق.

3. ابوعبدالله، احمدبن محمد، مسند احمد بن حنبل، دارصادر، بیروت.

4. اربلی، علی بن حسین، مکتبه بنی هاشمی، کشف الغمة، تبریز 1381 ه. ق.

5. الاقبال لاهوری، محمد، رموز بی خودی، کوه نور پریس دهلی نو 1997.

6. السنه لابن ابی عاصم.

7. السیوطی، حافظ جلال الدین عبدالرحمن، جامع الاحادیث، دارالفکر، بیروت 1414.

8. المتّقی الهندی، علاء الدّین بن علی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، مؤسسه الرساله 1409 ه ق.

9. امام خمینی، چهل حدیث.

10. امام خمینی، صحیفه نور..

11. امیر اردوش، محمد حسین، تأملی بر مسئله وحدت از دیرباز تا دیروز، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1384.

12. بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالفکر، بیروت 1401 ق.

13. ترمزی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت 1357 ق..

14. جاوید موسوی، سید حمید، اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری، صدرا، 1386.

15. جمشیدی، مسلم، صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت 1421 ه. ق.

16. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم 1409 ق.

17. حرانی ابومحمد حسن بن علی، تحف العقول، مکتب لجیرقی، قم 1394 ق.

18. خنطلی مرزوی، اسحاق بن ابراهیم بن محمد، مسند ابن راهویه، دارالکتاب العربی، بیروت 1423 ق.

ص:135

19. رازی، ابوالفتوح، تفسیر ابوالفتوح، شرکت به نشر، مشهد 1381 ق.

20. سبزیان، علی اکبر، منشور اتحاد ملی و انسجام اسلامی، انتشارات خادم الرضا، خرداد 1386.

21. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، دارالإحیاء التراث العربی، بیروت ج 2.

22. سید رضی، نهج البلاغه، صبحی صالح.

23. شیخ مفید، امالی؛ کنگره شیخ مفید، 1413 ه.

24. صاحبی، محمد جواد، اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی اخیر، دفتر تبلیغات اسلامی، قم 1374.

25. صدوق، محمدبن علی، معانی الاخبار، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، قم 1418 ق.

26. قریشی دمشقی، ابوالفداء، اسماعیل بن محمد کشیر، تفسیر ابن کثیر، دار الطیبه للنشر و التوزیع الریاض، 1420 ق.

27. قزوینی، ابو عبدالله محمدبن یزید، دارالفکر، بیروت 1415 ق.

28. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.

29. کتاب العین.

30. مالک بن انس، موطأ مالک، دار احیاء التراث العربیه، 1424 ق.

31. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مؤسسه الوفاه، بیروت 1404 ه. ق.

32. محمد اقبال، کلیات اقبال، ندیم یونس پرینترز، لاهور پاکستان.

33. محمد بقایی ماکان، سونیش دینار (دیدگاه های علامه اقبال)، فردوس، تهران 1380.

34. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، طهران 1365 ش.

35. مطهری، مرتضی، احیاء تفکر اسلامی، انتشارات صدرا، تهران 1380.

36. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، صدرا، تهران 1380.

37. مطهری، مرتضی، یادداشت های شهید مطهری، انتشارات صدرا.

38. معالم الحکومه.

39. میر آقوی، سید جلال، جهان اسلام مشکلات و راهکارها، جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1379.

40. نرم افزار، المکتبة الشامله (مجموعه کتب اهل سنت) کتاب های اهل تسننی که بدون ذکر تاریخ و محل انتشار در این مجموعه استفاده گردید از این نرم افزار بوده است.

41. نرم افزار؛ جامع الاحادیث (مجموعه کتب اهل تشیع) کتاب های اهل تشیع که بدون ذکر تاریخ و محل انتشار در این مجموعه استفاده گردید از این نرم افزار بوده است. www:leader.ir پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری.

42. نهج الفصاحه، ترجمه ابراهیم احمدیان، نشر شهاب الدین، 1385.

ص:136

5- بازشناسی اتحاد و انسجام اسلامی

اشاره

فدا حسین عابدی

مقصود از وحدت و انسجام اسلامی چیست؟ آیا مقصود این است، از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود و سایر مذاهب کنار گذاشته شود. یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود و مذهب جدیدی اختراع شود، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد؟ یا این که وحدت اسلامی، به هیچ وجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف، در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؟

بدیهی است که منظور از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها - که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی - نیست. این که منظور از وحدت و انسجام اسلامی، اتحاد مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.

مسلمین زمینه های وفاق بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتحاد محکم گردد. مسلمین همه خدای یگانه را می پرستند و همه به نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ایمان و اذعان دارند؛ کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه

ص:137

است؛ با هم و مانند هم حج می کنند و مانند هم نماز می خوانند و مانند هم روزه می گیرند و مانند هم تشکیل خانواده می دهند و داد و ستد می نمایند و وحدت در جهان بینی، فرهنگ، سابقه تمدن، بینش و منش، معتقدات مذهبی، پرستش ها و نیایش ها، آداب و سنن اجتماعی می تواند از آنها ملتی واحد بسازد و قدرتی عظیم به وجود آورد که باعث شود قدرت های عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند، خصوصاً این که در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است. مسلمانان به نصر صریح قرآن، برادر یک دیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یک دیگر مربوط می کند. با این وضع، چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند؟ هیچ ضرورتی ایجاب نمی کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند. هم چنان که ایجاب نمی کند درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند. تنها چیزی که وحدت اسلامی به وجود می آورد این است که مسلمین برای این که احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود، یا شعله ور نگردد، متانت را حفظ کنند، یک دیگر را سب و شتم ننمایند، به یک دیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یک دیگر را مسخره نکنند و بالأخره، عواطف یک دیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام، لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند.(ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ)1 . وحدت و اتحاد مسلمانان از مهم ترین مسائل جهان اسلام به شمار می رود. ازاین رو قرآن مجید در آیات متعدد بر آن تأکیده کرده است.

ص:138

با جست وجو در منابع اسلامی و به ویژه روایات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در منابع فریقین، اهمیت، ضرورت و آثار وحدت و انسجام اسلامی به وضوح روشن می گردد; و به این نتیجه حاصل می شود که وحدت کلمه، نسخۀ اکسیری برای حل مشکلات عالم اسلام و جوامع اسلامی است. نقاط مشترک بین فرق های اسلامی بیشتر از مسائل اختلافی بین آنها می باشد. نقاط مهمی که می تواند همۀ فرقه ها و مسالک اسلامی را گرد هم آورد، مانند: قرآن، سنت پیامبر اهل بیت علیهم السلام، معاد، کعبه، نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و....

سالی که رهبر عظیم شان انقلاب اسلامی حضرت آیة الله خامنه ای «مدظله العالی» به سال وحدت ملی و انسجام اسلامی، نامیده است، فرصت خوبی برای بررسی این موضوع است، بنده نیز به نوبه خود سعی کرده ام قدم کوچکی در این زمینه بردارم و به جوامع اسلامی هدیه کنم. ما در این نوشتار سعی کرده ایم که احادیث مشترک بین فریقین به ویژه احادیثی که از رسول اسلام صلی الله علیه و آله در زمینه وحدت و انسجام اسلامی در کتب فریقین آمده است جمع آوری و دسته بندی کرده و به عنوان «چهل حدیث درباره اتحاد و انسجام اسلامی» به دوستداران وحدت و انسجام اسلامی تقدیم کنیم.

نوشتار حاضر از چهار گفتار تشکیل یافته است که در گفتار اول، به مبانی وحدت و انسجام اسلامی پرداخته شده است. در گفتار دوم، اهمیت و ضرورت وحدت و انسجام اسلامی ترسیم شده است. در گفتار سوم عوامل انسجام و اتحاد اسلامی اشاره شده است. و در گفتار چهارم، عوامل افتراق وحدت و انسجام اسلامی بررسی شده است. در گفتار پنجم، آثار و فواید اتحاد و انسجام اسلامی را برشمرده ایم. با این امید که خداوند سعی این جانب را شرف قبولیت بخشیده و این تلاش

ص:139

گام کوچکی برای اتحاد و انسجام بین مسلمانان جهان باشد.

لازم به ذکر است که این نوشتار براساس چهل حدیث دسته بندی شده و برای هر روایت، عنوانی مناسب انتخاب شده که از گفتار دوم بحث اصلی چهل حدیث شروع خواهد شد.

1- مبانی وحدت و انسجام اسلامی

الف) اسلام و ایمان

در منابع اسلامی، مسلمان به کسی گفته می شود که به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و به معاد، ایمان داشته باشد و آن را به زبان آورد. این شخص در دارة الاسلام داخل شده است و جان، مال و آبروی او محترم و حفظ آن بر همه واجب است، باید به او احترام بگذارند و روایات فراوانی دراین باره در منابع فریقین وارد شده اند که برخی از آنها را متذکر می شویم:

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است:

«من قال لا اله الاّ الله وکفر بما یعبدون من دون الله حرم ماله ودمه وحسابه علی الله؛(1) هرکس لا اله الاّ الله بگوید و عبادت غیر خدا را انکار کند، جان و مال او محترم است و حساب او با خداوند است.»

انس بن مالک نقل می کند:

«ما من احد یشهد ان لا اله الاّ الله وانّ محمداً رسول الله صادقاً من قلبه الاّ حرّمه علی النار؛(2) هرکس با صداقت به شهادت لا اله الاّ الله وانّ محمداً رسول الله، اقرار کند، آتش (جهنم) بر او حرام گشته است.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«اشهد ان لا اله الاّ الله وانّ محمداً عبّده

ص:140


1- (1) مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج 1، ص 40.
2- (2) صحیح بخاری، ج 1، ص 41؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج 1، ص 66، مسنداحمد، ج 5، ص 225.

ورسوله والذی نفسی بیده لا یقولها احد الاّ حرّمه الله علی النّار؛(1) قسم به کسی که جانم به دست اوست، هیچ کس لا اله الاّ الله وانّ محمداً عبّده ورسوله نمی گوید مگر این که خداوند او را بر آتش حرام می کند.»

عمربن خطاب نقل می کند؛ ما خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم، شخصی آمد و از آن حضرت پرسید: ای محمد صلی الله علیه و آله! ایمان چیست؟ فرمود:

«ان تؤمن بالله وملائکته وکتبه ورسله والیوم الاخر...» وقال: فما الاسلام؟ قال: «شهادة ان لا اله الاّ الله وانّ محمداً عبده ورسوله واقامة الصلاة وایتائ الزکاة وحجّ البیت وصوم رمضان...؛(2) ایمان یعنی به خدا، فرشتگان، کتاب های خدا و رسولشان و به روز رستاخیز ایمان بیاورد.» گفت اسلام چیست؟ فرمود: «اسلام عبارت است از شهادت به لا اله الاّ الله وانّ محمداً عبده ورسوله و اقامه نماز دادن زکات و انجام حج و روزۀ ماه مبارک رمضان...»

انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است:

«من صلّی صلاتنا واستقبل قبلتنا وأکل ذبیحنا فذالک المسلم؛(3) کسی که مانند ما به طرف قبله نماز بخواند ذبیحه ما را بخورد، مسلمان است.»

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در بیانی دیگر فرمود:

«من صلی صلاتنا واستقبل قبلتنا واکل ذبیحنا فذالک المسلم الذی له ذمّة الله وذمّة رسوله...؛(4) هرکس مانند ما نماز را به طرف قبله بخواند و ذبیحۀ ما را بخورد، مسلمان است و در پناه خدا و رسول می باشد.»

ص:141


1- (1) مستدرک الوسائل، ج 5، ص 366، ح 1.
2- (2) السنن الترمزی، ج 4، ص 130.
3- (3) صحیح بخاری، ج 1، ص 102؛ احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج 8، ص 105؛ بحارالانوار، ج 26، ص 42، ح 74.
4- (4) محی الدین نووی، المجموع فی شرح المهذب، ج 4، ص 252؛ عبدالرحمان بن قدامه، الشرح الکبیر، ج 1، 380؛ بصائر الدرجات، 156.

امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود:

«انّ الله تبارک وتعالی جعل الاسلام زینة وجعل کلمة الاخلاص حصناًللدماء فمن استقبل قبلتنا وشهد شهادتنا واکل ذبیحتنا فهو المسلم له مالنا وعلیه ما علینا(1) ؛ خداوند، اسلام را زینت و کلمۀ اخلاص را نگه دارندۀ خون (مسلمان) قرار داده است. پس هرکس به قبله ما رخ کند و مانند ما کلمه به زبان جاری کند و ذبیحه ما را بخورد، او مسلمان است و هر چیزی که برای ماست برای او است و هر چیزی علیه ماست، علیه او نیز به حساب می آید.»

ب) قرآن

اشاره

یکی از اساسی ترین مبانی و محور انسجام اسلامی، قرآن کریم می باشد. همۀ مسلمانان با اختلاف فرق و مکاتب گوناگون بر این باورند که قرآن مجید وحی الهی است و در آن هیچ گونه تحریفی صورت نگرفته است. مسلمانان احکام و دستورات قرآن را بدون هیچ گونه تردیدی واجب الاتباع و منکر آن را از زمرۀ اسلام خارج می دانند. قرآن مجید وسیلۀ محکمی است که چنگ زدن به آن باعث سعادت دنیوی و اخروی بشر است. از این رو خداوند قرآن را به ریسمان خود تعبیر کرده است و فرموده:(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)2 در چندین آیه از قرآن مجید، بر انسجام اسلامی تأکید شده که به چند نمونه اشاره می شود.

یکم. تأکید به انسجام

(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ

ص:142


1- (1) مستدرک الوسائل، ج 11، ص 125، ح 1.

أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً) ؛(1) و همگی به ریسمان خدا، تمسک جویید و پراکند نشوید و نعمت خدا را بر خودتان، به یاد آورید، آن گاه که دشمن (یک دیگر) بودید و [او] میان دل های شما الفت قرار داد. پس به (برکت) نعمت او برادران (هم دیگر) شدید.

(وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ) ؛(2) و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند (آن هم) پس از آن که نشانه های روشن به آنان رسید و آنها عذاب عظیمی دارند.»

(وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِینَ) ؛(3) فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و نزاع نکنید که سست می شوید و قدرت و (شوکت) شما از میان می رود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است.

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ) ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی در صلح [و آشتی] درآیید و از گام های شیطان، پیروی نکنید که او دشمنی آشکار برای شماست.

(هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ) ؛(4) و از خدا و فرستاده اش اطاعت کنید و با هم دیگر کشمکش مکنید که سست می شوید و مهابت شما از بین می رود، و شکیبایی کنید، [چرا] که خدا با شکیبان است.

ص:143


1- (1) آل عمران، آیۀ 103.
2- (2) همان، آیۀ 105.
3- (3) انفال، آیۀ 46.
4- (4) همان، آیۀ 63.
دوم. اصل واحد

قرآن مجید تصریح دارد که ریشۀ همۀ انسان ها یکی است و از یک نفس به وجود آمده اند و دین همه نیز واحد است:

(یا أَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً)1 ؛ ای مردم! [خودتان] را از عذاب پروردگارتان حفظ کنید! (همان) کسی که شما را از یک شخص آفرید و از او همسرش را آفرید و از آن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت.

(شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا) ؛(1) برای شما از دین مقرر کرد آن چه را که نوح را بدان سفارش کرده، و آن چه را که ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام را بدان سفارش کردیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه افکنی مکنید.

سوم. هدف واحد

(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ) ؛(2) و جن و انس را جز برای پرستش [خود] نیافریدم.

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ) ؛(3) ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی در صلح [و آشتی] در آیید و از گام های شیطان، پیروی نکنید.

ص:144


1- (2) شوری، آیۀ 13.
2- (3) ذرایات، آیۀ 56.
3- (4) بقره، آیۀ 208.
چهارم. خدمت و ایثار

یکی از عناصر انسجام ایثار و قربانی است که به معنای قربانی کردن ذات و منافع ذاتی خود کریم برای دیگران و داشتن روحیه ایثارگرانه است. قرآن کریم در توصیف مسلمانان صدر اسلام می گوید:

(وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ لا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمّا أُوتُوا وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) ؛(1) (ونیز) کسانی (از انصار) که پیش از آن (مهاجران) در سرای (اسلام) و ایمان [مدینه] جای گرفته بودند هرکس به سوی آنان هجرت کرده دوست می دارند و در سینه هاشان نسبت به آن چه به آن (مهاجران) داده شده، نیازی نمی یابند و مهاجران را بر خودشان برمی گزینند و ترجیح می دهند و گرچه آنان نیازمند باشند، و هرکس از (بی گذشتگی و) آزمندی خودش نگاه داشته شود پس تنها آنان رستگارند.

بنابراین باید در همۀ زمان ها در مسلمانان روحیه ایثار و فداکاری زنده باشد که دراین صورت موفق خواهند بود و بین آنها عنصر تفرق و جدایی راه نخواهد یافت؛ چون همه کارهایشان برای خداست و جدایی و افتراق جایی است که مصالح ذاتی و شخصی را بر مصالح اسلام و اهداف آن مقدم داشته شود:(إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً) .(2)

پنجم. معیار برتری

قرآن مجید همۀ افتخارات برتری در جاهلیت را باطل شمرده و معیار برتری را امور ذیل قرار داده است:

ص:145


1- (1) حشر، آیۀ 9.
2- (2) انسان، آیۀ 9.

- تقوا:(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ)1 ؛ ارجمندترین شما نزد خدا، خود نگه دارترین (و پارساترین) شماست.

- علم: (هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ) ؛ بگو آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟ فقط خردمندان متذکر می شوند.

- جهاد:(فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ) ؛ خدا مجاهدان را بر فرونشستگان (از جهاد) برتری بخشیده است.

قرآن نه فقط به مسلمانان دعوت انسجام داده است بلکه همۀ بشر را دعوت به وحدت کرده است، مانند این آیه که خداوند می فرماید:

(قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ) ؛(1) بگو! ای اهل کتاب! بیایید، به سوی سخنی که میان ما و شما یک سان است که جز خدا را نپرستیم و هیچ چیزی را شریک او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما بعض [دیگر] را - به غیر خدا - به پروردگاری بر نگزینیم. و اگر [از این دعوت] روی برتابند پس بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.

ج) سنت

از دیگر محورهای اساسی انسجام اسلامی، سنت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است که همۀ مسلمانان بدون استثنا، بر عمل به سنت آن حضرت تأکید دارند و به آن افتخار می کنند. بنابراین بر ماست که سنت حقیقی آن حضرت را بشناسیم و همه مطابق آن عمل کنیم تا در مسیر واحد قرار بگیریم و به نقطه ای برسیم که همگی به سنت ناب محمدی عمل کرده به طور حقیقی مصداق امت واحده

ص:146


1- (2) آل عمران، آیۀ 64.

قرار بگیریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله به انسجام اسلامی و وحدت امت اسلامی بسیار اهمیت می داد، به گونه ای که بعد از هجرت یکی از مهم ترین کارهایی که انجام داد، بستن عقد اخوت و برادری بین مهاجرین و انصار بود. ایشان تمام انصار و مهاجرین را جمع کرد و بین آنها پیمان برادری برقرار کرد.

نوشتار حاضر مشتمل بر روایاتی است که در آن، سنت آن حضرت از نظر گفتار وکردار در بحث انسجام اسلامی ترسیم شده است؛ لذا از آوردن روایات در این جا صرف نظر می کنیم.

د) مرجعیت اهل بیت

در نگرش فریقین، عترت پیامبر صلی الله علیه و آله، شایسته ترین افراد جامعه بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می باشند چنان که برخی از اهل سنت، عترت را در مراتب مختلف هم چون وجوب محبت، تحریم صدقه، طهارت، سلام و صلوات، با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله هم سان می داند.(1) بنابراین یکی از مهم ترین راهکارهای انسجام اسلامی، پذیرش رهبری و مرجعیت اهل بیت علیهم السلام می باشد. که به شرح زیر امکان پذیر است:

مرجعیت علمی; پذیرش مرجعیت اهل بیت علیهم السلام یکی از بهترین راه های تمسک به آنان است که اهل سنت نیز این مرجعیت را قبول دارند و کلمات بزرگان دلیل بر این مدعاست. چنان که خلیفه دوم می گوید: «لا ابقانی الله فی معضلة لیس فیها ابوالحسن؛(2) خداوند مرا در هیچ مشکلی باقی نگذاشت که برای حل آن ابالحسن نباشد».

ص:147


1- (1) نظم دررالسمطین، ص 239; تفسیر آیه المودة، ص 96; فراید السمطین، ج 1، ص 35; ینابع المودة، ج 1 و 3، ص 50.
2- (2) المناقب، ص 101: «لا ابقانی الله بعدک یا علی»

عایشه می گوید: «علی هو اعلم الناس بالسنة;(1) علی نسبت به سنت از همه آگاه تر است.»

مرجعیت سیاسی؛ با نگاهی ژرف در منابع اهل سنت به وضوح روشن می گردد که حضرت علی علیه السلام از نظر علم; زهد، تقوا، شجاعت، اقربیت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و.... از همۀ صحابه افضل بوده است. افضلیت، یکی از معیارهایی انکارناپذیر مرجعیت سیاسی نزد اهل سنت می باشد و به این مطلب حتی خلفا، در مقامات مختلف اعتراف کرده اند، چنان که ابوبکر می گوید: «اقیلونی فان علیا احق منی بهذا الامر واقیلونی اقیلونی فانی لست بخیر منکم وعلی فیکم؛(2) مرا رها کن در مورد این امر (خلافت)، علی از من مستحق تر است، مرا رها کن، مرا رها کن، من از شما بهتر نیستم و علی در میان شماست.»

بنابراین یکی از بهترین راه کارهای تمسک به اهل بیت علیهم السلام، پذیرش مرجعیت و رهبری آنها در صحنه های مختلف زندگی بشر مانند: اخلاق، علم، عقاید، احکام، سیاست و حکومت است. اگر عالم اسلام از ابتدا، رهبری اهل بیت را قبول می کردند؛ امت اسلامی به مشکلات کنونی گرفتار نمی شد؛ زیرا بنیان اسلام بر رهبری اهل بیت نهاده شده است.

در روایتی از امام باقر علیه السلام می خوانیم:

«بنی الاسلام علی خمس دعائم: اقام الصلوة، وایتاء الزکاة، وصوم شهر رمضان، وحج البیت، والولایة لنا اهل

ص:148


1- (1) زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص 133; احمد بن عبدالله، ص 78; تفسیر ثعالبی، ج 1، ص 52; محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج 2، ص 255 و ج 3، ص 228; ابن عساکر تاریخ مدینه دمشق، ج 42، ص 408; المناقب، ص 91.
2- (2) محمد ابن حسن شیبانی، شرح کتاب السیر الکبیر، ج 1، ص 36: «اقیلونی فلست بخیرکم»; دکتر خلیلی، السقیفه ام الفتن، ص 100 می نویسد: ابابکر قصور خود را اعتراف کرد و گفت «اقیلونی بیعتکم فلست بخیرکم».

البیت;(1) اسلام بر پنج پایه استوار شده است: نماز، و زکات، و روزه ماه رمضان، و حج، و ولایت و رهبری عترت.» آیات و روایات فراوان دیگری نیز بر این مطلب صراحت دارد که نوشتار حاضر نمی توانیم به بررسی آنها بپردازیم.

در تاریخ می توانیم نمونه های زیادی به دست آوریم که در مراحل مختلف - چه در زمان خلفای صدر اسلام چه در زمان بعد از آن - به اهل بیت علیهم السلام مراجعه می شد و آنها با این که در مسئلۀ امامت با آنها اختلاف داشتند - و این مطلب را در مواضع مختلف به صراحت بیان کرده اند - ولی برای حفظ مصالح مسلمین از کمک کردن جهت حل آن مشکل به هیچ وجه دریغ نمی کردند. نمونه بارز آن سیرۀ امیرالمؤمنین علیه السلام است که برای انسجام اسلامی، پایمان شدن حق خود و حتی توهین به خاندان عصمت را به جان خود خرید تا به اصل اسلام، ضربه ای وارد نشود.

شهید مطهری رحمه الله در این مورد می گوید: «سیرۀ حضرت علی علیه السلام بهترین درس آموزنده در زمینه وحدت است. علی علیه السلام از اظهار و مطالبۀ حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد. با کمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتحاد اسلامی را مانع آن قرار نداد. در عین حال، این تظلم ها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در مقابل بیگانگان خارج شود. در جمع و جماعت شرکت می کرد و سهم خویش را از غنایم جنگی آن زمان دریافت می کرد. از ارشاد خلفا دریغ نمی نمود، طرف شور [و مشورت] قرار می گرفت و ناصحانه نظر می داد. در جنگ مسلمین با ایرانیان که خلیفۀ وقت مایل است خود شخصاً شرکت نماید علی علیه السلام پاسخ می دهد که: خیر، شرکت نکن، زیرا تا تو در مدینه هستی دشمن فکر می کند که فرضاً سپاه میدان جنگ را از بین ببرد از مرکز مدد

ص:149


1- (1) الخصال صدوق، ص 278; وسائل الشیعه، ج 1، ص 23; بحار الانوار، ج 65، ص 376.

می رسد، ولی اگر شخصاً به میدان نبرد بروی، خواهند گفت: «هذا اصل العرب؛ ریشه و بن عرب این است، نیروهای خود را متمرکز می کنند تا تو را از بین ببرند و با روحیۀ قوی تر به نبرد با مسلمانان خواهند پرداخت.»(1)

علی علیه السلام قربانی وحدت امت اسلام شده است؛ و الا رفتار علی علیه السلام در مورد حقوق از دست رفته خویش طوری دیگر بود، چنان چه خود ایشان می فرماید:

«وایم الله لولا مخافة الفرقة بین المسلیمن وان یعود الکفر ویبور الدّین لکنّا علی غیر ما کنّا لهم علیه؛(2) به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگر بود.»

علی علیه السلام صبر کرد تا افتراق بین مسلمین ایجاد نشود:

«فرایت ان الصبر علی ذالک افضل من تفریق کلمة المسلمین وسفک دمائهم والناس حدیثوا عهد بالاسلام والدین یمخض مخض الوطب یوفسده ادنی وهن ویعکسه اقل خلق؛(3) دیدم صبر از تفرقه کلمۀ مسلمین و ریختن خونشان بهتر است. مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی است که تکان داده می شود، کوچک ترین سستی آن را تباه می کند وکوچک ترین فردی آن را وارونه می کند.»

امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب ابوسفیان، آن گاه که آمد و می خواست تحت عنوان حمایت از علی علیه السلام فتنه برپا کند، فرمود:

«شقّوا امواج الفتن بسفن النجاة وعرّجوا عن طریق المنافرة وضعوا تیجان المفاخرة؛(4) امواج دریای فتنه را با کشتی های نجات بشکافید، از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید و نشانه های تفاخر بر دیگران را از سر بر زمین نهید.»

ص:150


1- (1) سید حمید جاوید موسوی، اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری، ص 22-23.
2- (2) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 307.
3- (3) همان، ص 308.
4- (4) همان، ص 213.

و در شورای شش نفری پس از تعیین و انتخاب عثمان فرمود:

«لقد علتم انی احق الناس بها ووالله لاسلمنّ امور المسلین ولم یکن فیها جور الاّ علی خاصّةً؛(1) شما خود می دانید من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند مادامی که کار مسلمین روبه راه باشد و تنها بر من جوروجفا شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد.»

اگر به سیرۀ دیگر ائمۀ اطهار علیهم السلام هم نگاه کنیم، می بینیم همه آنها برای ایجاد وحدت اسلامی تلاش کرده اند. امام حسن علیه السلام برای انسجام امت اسلامی، با معاویه صلح کرد. امام حسین علیه السلام نیز در حقیقت برای حفظ یک پارچگی امت جدش قیام کرد تا اسلام از مسیر اصلی اش خارج نشود دراین باره فرمود:

«انی لم اخرج اشراً ولابطراً ولا مفسداً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امّت جدی وارید ان آمر بالمعروف وانهی عن المنکر اسیر بسیرة جدی وابی علی بن ابی الطالب؛(2) من برای فساد و ظلم و ستم قیام نکرده ام، بلکه قیام من فقط برای این است که می خواهم به نیکی، امر و از بدی، نهی کنم و به سیرۀ جد امجد و پدرگرامی عمل نمایم.»

پس قیام امام حسین علیه السلام برای این بود که مردم را که بعد از رحلت پیامبر و حضرت علی علیه السلام از مسیر اصلی خارج شده بودند، به مسیر اصلی برگرداند و به راه واحد که همان اسلام ناب است، راهنمایی کند و این همان انسجام حقیقی اسلام است.

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز این راه را ادامه دادند و به مردم توصیه می کردند که با مسلمانان هم زیستی مسالمت آمیزی داشته باشند معاویة بن وهب نقل می کند که من از امام صادق علیه السلام پرسیدم که ما (شیعیان) با دیگران (اهل تسنن) چگونه معاشرت کنیم، تکلیف ما

ص:151


1- (1) همان، ج 6، ص 166.
2- (2) ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی الطالب، ج 3، ص 241.

چیست؟ امام فرمود: «ببینید ائمه شما چگونه رفتار می کنند، مانند امامان خود رفتار کنید. به خدا قسم امامان شما بیماران آنها را عیادت می کنند، جنازه های آنها را تشییع می کنند و برای آنها شهادت می دهند.»(1)

برخی می پندارند که بحث دربارۀ اهل بیت باعث افتراق است، لذا نباید به آن پرداخت! ولی در حقیقت این طور نیست. اگرچه امامت اهل بیت علیهم السلام مورد بحث در بین فرق اسلامی است، ولی همۀ این فرقه ها اهل بیت علیهم السلام را به عنوان مرجعیت علمی قبول دارند. بهترین دلیل، حدیث ثقلین است که شیعه و اهل سنت این حدیث را در کتاب های حدیثی و تفسیری شان به گونه های مختلف نقل کرده اند و آن را حداقل حدیث معتبر و قابل قبول می دانند. برخی از فرازهای حدیث این است:

«انّی تارک فیکم الثقلین»، «انّی تارک امرین ان اخذتم بهما لن تضلوا بعدی ابداً»، «ترکت فیکم ما لن تضلوا ان اعتصمتم کتاب الله وعترتی»، «ایّهاالناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما کتاب الله واهل بیتی.»(2) حدیث ثقلین، تمسک به قرآن و عترت را ضامن

ص:152


1- (1) پیشین، اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری، ص 33، به نقل کافی، ج 2، ص 363.
2- (2) برخی کتاب های اهل سنت که در آن حدیث ثقلین به صورت های محتلف نقل شده است: مسند احمد، ج 3، ص 14، ج 4، ص 317، ج 5، ص 182، 189؛ سنن الترمزی، ج 5، 329؛ المستدرک، ج 3، ص 110، 148، مجمع الزواید، ج 9، ص 162، 163؛ تحفة الاحوذی، ج 10، ص 197؛ المصنف، ج 7، ص 176، 418؛ منتخب مسندعبد بن حمید، ص 108؛ کتاب السنة، ص 337، 418، 629، 630؛ مسند ابی یعلی، ج 2، ص 33؛ المعجم الصغیر، ج 1، ص 131، 135؛ المعجم الاوسط، ج 3، ص 374، ج 4، ص 33؛ المعجم الکبیر، ج 3، ص 65، ج 5، ص 154، 166، 170، 182، 186، الفواید المنتقاة، ص 74؛ دستور المعالم الحکم، ص 146، شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج 6، ص 375؛ نظم دررالسمطین، ص 231، جامع الصغیر, ج 5، ص 402، کنزالعمال، ج 1، ص 172، 175، 186، 187، 381، ج 5، ص 190؛ فیض القدیر، ج 3، 19، 20؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 42؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 122، 123؛ الدر المنثور، ج 2، ص 60، ج 6، ص 7.

رستگاری بشر دانسته است و قدر متیقن از تمسک نیز همان مرجعیت علمی می باشد؛ چرا که اهل بیت علیهم السلام اعلم قرآنند؛ چنان که در ضمن حدیث ثقلین آمده:

«فلا تقدموهم فتهلکوا ولا تقصروا عنهم فتهلکو ولا تعلموهم فانهم اعلم منکم؛(1) از اهل بیت نه مقدم شوید و نه متأخر بمانید که هر دو سبب هلاکت است و نه سعی کنید آنها را تعلیم دهید، زیرا آنها از شما اعلم ترند.»

بنابراین حدیث، مرجعیت اهل بیت نزد همۀ فرق اسلامی مسلّم است، آنان بهتر و بیشتر از همه استعداد درک قرآن را دارند، چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است:

«معاشر الناس هذا علی اخی ووصیی وواعی علمی وخلیفتی فی امتی علی من آمن بی، الا ان تنزیل القرآن علی وتأویله وتفسیره بعدی علیه(2); ای مردم!

این علی; برادر، وصی، امین علم و خلیفه من است برای کسانی که بر من ایمان آورده اند». و خود امیرالمؤمنین نیز ارتباط خود با قرآن را به این صورت بیان داشته است:

«والله ما نزلت آیة الا وقد علمت فیما نزلت وأین نزلت وعلی من نزلت ان ربی وهب لی قلبا عقولاً ولسانا ناطقاً؛(3) به خدا سوگند آیه ای نازل نشده است مگر من خوب می دانم درباره چه، کجا و بر چه کسی نازل شده است، زیرا خدا به من قلب فکرگرا و زبان گویا عنایت فرموده است.»

ص:153


1- (1) قندوزی، ینابیع المودة، ج 2، ص 438، عبدالحسین شرف الدین، المراجعات، (ناشر جمعیت اسلامیه تحقیق حسین الراضی.) ص 61.
2- (2) ابن طاووس، الیقین، ص 352.
3- (3) ینابیع المودة، ج 1، ص 244 و ج 2، ص 408; حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج 1، ص 40، 45، 46، 51; الطبقات الکبری، ج 2، ص 328; ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 398; انساب الاشراف، ص 99; خوارزمی، المناقب، ص 90.

2- اهمیت و ضرورت وحدت و انسجام اسلامی

اشاره

لازم به ذکر است که از این گفتار به بعد در ذیل چهل عنوان احادیث فریقین مورد بررسی قرار شده است.

الف) ضرورت وحدت و انسجام

حدیث اول

ضرورت وحدت و انسجام اسلامی را رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه بیان می فرماید:

«اثنان خیر من واحد وثلاثة خیر من اثنین واربعة خیر من ثلاثة فعلیکم بالجماعة فانّ یدالله مع الجماعة ولم یجمع الله عزّ وجلّ امّتی إلاّ علی هدی واعلموا ان کلّ شاطن من النار؛ دو نفر از یک نفر بهترند، سه نفر از دو نفر بهترند و چهار نفر از سه نفر بهترند. بر شما باد که با جماعت باش، چرا که دست خدا با جماعت است. خداوند امت من را صرفاً بر هدایت جمع کرده

است و بدانید هرکس از حق دور است، مقامش در آتش است.»(1)

در جای دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«ایّها الناس علیکم بالجماعة وایّاکم والفرقة؛ ای مردم! با جماعت باش و از جدایی و افتراق پرهیز کن.»(2)

وحدت به معنای یگانه شدن و انفراد است.(3) و اتحاد در لغت به معنای یکی شدن دو چیز موجود می باشد

«صیرورة الشیئین الموجود شیئاً واحداً»(4) چنان که گفته شد، وحدت، یگانه و یکی شدن دو چیز موجود است، ولی وقتی ما می گوییم وحدت مسلمانان یا اتحاد بین مسلمین مراد

ص:154


1- (1) متقی هندی، کنز العمال، ج 1، ح 1025؛ میزان الحکمه.
2- (2) کنزالعمّال، ج 1، ص 206، ح 1028.،
3- (3) خلیل احمد فراهیدی، کتاب العین، ج 3، ص 281، ه جوهری، الصحاح، ج 2, ص 547، ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث; زبیدی تاج العروس، ج 2 ص 526.
4- (4) مجمع البحرین، ج 4، ص 474.

معنای لغوی آن نیست، بلکه معنا جدا از لغت است. تمام مکاتب فکری مسلمانان با حفظ اصولشان - که همه آن را قبول دارند از قبیل: توحید، رسالت، معاد، قبله مشترک، قرآن، اهل بیت - در مقابل دشمن مشترک در یک صف جمع می شوند و اتحاد اسلامی به معنای دست برداشتن گروهی از عقاید خود و اختیار نمودن مذهب دیگر، نیست.

رهبر معظم انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای مقصود از وحدت و انسجام را این گونه بیان می کند:

«منظور ما از وحدت، هماهنگی و یک نوایی و هم صدایی است، تا برادران دیگر در مقابل هم قرار نگیرند و لوله های تفنگ از دشمن به دوست منصرف نشود».(1) حرف ما به عنوان پیام وحدت این است که مسلمانان بیایند با هم متحد بشوند و با یک دیگر دشمنی نکنند و محور هم کتاب خدا و سنت نبی اکرم و شریعت اسلامی باشد. این حرفی است که هر عاقل بی غرض و منصفی آن را قبول خواهد کرد.

بنابراین وحدت اسلامی به این معناست که تمام مسلمانان عالم با حفظ اصول و عقایدشان، مسائل اختلافی را روی میز حل کنند و در مقابل دشمنان اسلام یک پارچه قیام کنند و به این آیه عمل کنند:(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ)2 ؛ محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا و کسانی که با آن حضرتند در مقابل کفار سخت گیر و در مقابل خودشان رحم دل و مهربانند.

از ژرف نگری در منابع اسلامی به وضوح روشن می شود که وحدت و اتحاد بین مردم در نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام بسیار با اهمیت است. در روایات فراوانی، رسول خدا علاوه بر تأکید به وحدت،

ص:155


1- (1) دفتر مقام معظم رهبری, حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج 4، ص 91.

راهکارهای وحدت و محبت بین مردم را بیان نموده است که به برخی از این روایات را مورد بررسی قرار می دهیم:

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است:

«ذمة المسلمین واحدة یسعی بها أدنا هم و هم ید علی من سواهم فمن اخفر مسلما فعلیه لعنة الله والملائکة والناس اجمعین لا یقبل منه یوم القیامة صرف و لاعدل;(1) همه مسلمانان در سایه یک پیمان بوده و ضعیف ترین افرادشان در سایه آن کار می کند و همه باهم چون یک دست بر سر بیگانگانند. وای بر کسی که این پیمان را حتی نسبت به یک فرد مسلمان بشکند که بر اوست لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم و از او در روز قیامت هیچ عملی پذیرفته نخواهند شد.»

«وعنه ایضاً، ایاکم والظن فان الظن أکذب الحدیث ولاتجسسوا ولاتحسسوا، ولا تناجشوا ولا تحاسدوا ولا تدابروا، ولا تباغضوا وکونوا عبادالله اخواناً(2) ولا یحل لمسلم ان یهجراخاه فوق ثلاثة ایّام؛(3) از گمان بد بپرهیزید، زیرا دروغ ترین گفتار همان است که از روی گمان گفته می شود برای به دست آوردن اخبار مخفی به یک دیگر گوش نکشید. در امور یک دیگر تجسس و پی جویی نکنید، حسد نورزید و از هم فاصله نگیرید و با هم دشمنی نکنید، بندگان خدا بوده و چون برادران باشید و روا نیست مسلمانی بیش از سه روز از برادر مسلمانش دوری کند.»

ص:156


1- (1) مسند احمد، ج 1، ص 126; ج 8، ص 145; صحیح بخاری، ج 2، ص 221; السنن الکبری، ج 5، ص 196، ج 8، ص 193 و ج 9، ص 94; نسائی، السنن الکبری، ج 2، ص 486; مسند ابی یعلی، ج 1، ص 255; صحیح ابن حبان، ج 9، ص 30، 33; المعجم الاوسط، ج 6، ص 5; کنزالعمال; ج 14، ص 128، اضواء علی السنة المحمدیه، ص 94.
2- (2) مسند احمد، ج 2، ص 287، 342، 465، 470، 482، 492، 517، 539; صحیح البخاری، ج 6، ص 136 و ج 7، ص 88 و ج 8، ص 3; صحیح مسلم، ج 8، ص 10.
3- (3) صحیح بخاری، ج 7، ص 88، 90; صحیح مسلم، ج 8، ص 8; السنن الکبری، ج 10، ص 232; صحیح ابن حیان، ج 12، ص 476.

«وعنه ایضاً، المسلم اخو المسلم لا یظلمه ولا یسلمه ومن کان فی حاجة اخیه کان الله فی حاجته ومن خرج عن مسلم کربة فرج الله عنه کربة من کربات یوم القیامة ومن ستر مؤمناً سترالله یوم القیامة;(1) مسلمان برادر مسلمان است و بد و ظلم نکرده و تنهایش نمی گذارد. کسی که سرگرم مورد نیاز برادر خود بود خداوند کار او را اصلاح می کند، کسی که گرفتاری مسلمانی را برطرف کرد خداوند گرفتاری روز قیامت را برطرف می کند و کسی که بر زشتی مسلمانی پرده پوشی نمود خداوند زشتی های وی را در روز قیامت مستور می دارد.»

از روایات مذکور به این نتیجه می رسیم که اگر کسی بین برادران ایمانی و اسلامی تفرقه اندازی بکند، از رحمت الهی دور می شود؛ دوری از برادر مؤمن از سه روز بیشتر روا نیست؛ برآوری حاجت مؤمن باعث الفت و مورد توجه خدا قرار می گیرد؛ محبوب ترین فرد نزد خدا کسی است که با دیگران دوستی کند و دوست یاب باشد و مبغوض ترین فرد نزد خدا کسی است که جدایی و افتراق بیاندازد.

عبدالمؤمن انصاری از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که گفت: «من از امام صادق علیه السلام پرسیدم که مردم می گویند: که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است که:

«اختلاف امتی رحمة؛ در میان امت من اختلاف رحمت است.» امام فرمود: آنها راست گفته اند. عرض کردم: بنابراین اتفاق امت عذاب خواهد شد؟! فرمود: «خیر، آن چه را آنها فکر می کنند آن طور نیست، بلکه رسول خدا این آیه را اراده کرده است: (فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا...) که مردم خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بیایند و در مسائل گوناگون گفت وگو کنند و [حقیقت را] از ایشان یاد بگیرند و سپس در میان قوم خویش رفته،

ص:157


1- (1) احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 91; بخاری، صحیح بخاری، ج 3، ص 98، ج 8، ص 59; مسلم نیشابوری صحیح مسلم، ج 8، ص 18.

آن چه از محضر رسول خدا یاد گرفته اند به مردم یاد بدهند. همانا مقصود از اختلافشان اختلاف شهرهاست، نه اختلاف در دین شان.(1)

سیرۀ حضرت علی علیه السلام به ما نشان می دهد که ایشان پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله، با وجود مشکلات فراوان و با این که حق خویش را از دست داده بود، اما با تدبیر مدبّرانه خویش، انسجام اسلامی را در مقابل دشمنان اسلام حفظ نمود؛ و کسانی که به بهانه حمایت از اهل بیت علیهم السلام می خواستند از پشت به اسلام خنجر بزنند، برخورد نمود. حضرت در جایی می فرماید:

«خیر الناس فی حالاً النّمط الاوسط فالزموه والزموا السواد الاعظم فانّ یدالله مع الجماعة وایّاکم والفرقة فانّ الشاذ من النّاس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب إلا من الدعا الی هذا الشعار فاقتلوه ولو کان تحت عمامتی هذه؛ بهترین مردم نسبت به من گروه میان رو هستند. از آنها جدا نشوید، همواره با بزرگ ترین جمعیت ها باشید که دست خدا با جماعت است. از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها بهره شیطان است آن گونه که گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشید هرکس که مردم را به اشعار تفرقه وجدایی دعوت کند، او را بکُشید هرچند که زیر عمامه من باشد.»(2)

از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود:

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»

فانی، سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «انّ صلاح ذات البین اعظم من عامة الصلاة والصیام» ؛ «همه به ریسمان خداوند چنگ بزنید وتفرقه نیندازید»، من از رسول خدا شنیده ام که فرمود: «مصالحه بین دو نفر بهتر از نماز و روزه یک ساله است.»(3)

ص:158


1- (1) علل الشرایع، ج 1، ص 85.
2- (2) شرح نهج البلاغه، ج 8، ص 112، خطبه 127.
3- (3) نورالدین هیثمی، مجمع الزواید، ج 9، ص 142؛ بحار الانوار، ص 226، ح 4.

ب) ضرورت پرهیز از افتراق

حدیث دوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«انّ الاختلاف والتنازع والتثبط من امرالعجز والضعف وهوممّا لایحبّه الله ولایعطی علیه النصر والظفر؛ اختلاف، جنگ و دعوا از اسباب تضعیف است و از چیزهای است که خداوند آن را دوست ندارد و به آن کمکی نمی کند و بر آن پیروزی عنایت نمی کند.»(1)

علی بن ابی الطالب علیه السلام اختلاف را در زمرۀ گناهان کبیره و همراه شرک به خدا قرار داده است:

«الکبائر: الشرک باالله وقتل النفس... و فراق الجماعة؛(2) شرک قتل نفس و جدایی از جماعت، از گناهان کبیره اند.»

ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود

: «من فارق المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه؛(3) کسی که بین مسلمان ها تفرقه بیندازد (از دایره اسلام خارج شده است) ریسمان اسلام را از گردنش انداخته است.»

از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

«من خلع جماعة المسلمین قدرشبرخلع ربقة الایمان من عنقه؛(4) کسی که از جماعت مسلمین خارج شود از دایره اسلام خارج شده است.»

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است:

«ثلاثة لا تسئل عنهم: رجل فارق الجماعة وعصی امامه ومات عاصیاً...؛(5) سه گروه هستند که در مورد آنها

ص:159


1- (1) شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 232؛ بحار الانوار، ج 85، ص 13، ح 23.
2- (2) ابن کثیر، تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 191، در ذیل تفسیر آیۀ 153، سوره انعام و آیۀ 13، سورۀ شوری.
3- (3) محمدیعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 409، ح 4؛ کنز العمّال، ج 1، ص 207، ح 1035.
4- (4) بحارالانوار، ج 85، ص 13، ح 23.
5- (5) مسند احمد، ج 6، ص 19.

سؤال نخواهد شد (به آنها توجهی نخواهد شد) شخصی که از جماعت جدا شده و از امامش سرپیچی کرده و با آن عصیان بمیرد...»

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«اربعة لیست غیبتهم غیبة.... والخارج عن الجماعة الطاعن علی امتی الشاهر علیهم بسیفه؛(1) چهار گروه هستند که غیبت شان، غیبت محسوب نمی شود... کسی که از جماعت خارج شود، به امت من ناسزا بگوید و بر آنها با شمشیر حمله کند.»

3- عوامل وحدت و انسجام اسلامی

الف) برابری

حدیث سوم

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«انّ المسلمین ید واحدة علی من سواهم وانّ لا یخرج من جماعة المسلمین الاّ مفارق معاندلهم مظاهرم علیهم؛(2) مسلمانان در مقابل دیگران مانند دست واحدند و از جماعت مسلمانان خارج نمی شود جز کسانی که دشمن آنان باشد.»

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«المسلون تتکافأ دمائهم یسعی بذمتهم أدناهم ویجبر علیهم اقصاهم والمسلمون ید علی من سواهم یردّ مشدّ علی مضعفهم ومتسرّعهم علی قاعدهم.»(3)

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مؤمنان را مانند جسم واحد دانسته است:

«انّ المؤمن من اهل الایمان بمنزلة الرأس من الجسد یألم المؤمن لأهل الإیمان کما یألم الجسد لما فی الرأس؛(4) یک مؤمن از اهل ایمان مانند سر نسبت

ص:160


1- (1) مستدرک سفینة البحار، ج 8، ص 89.
2- (2) معجم الاوسط, ج 6 ص 305؛ بحار الانوار، ج 28، ص 104.
3- (3) سنن ابن ابی داود، ج 1، ص 625، ح 2751.
4- (4) تفسیرالقرآن العظیم، تفسیر، ج 4، ص 226.

به جسم است که هرگاه مؤمنی را مشکلی پیش آید مؤمنان دیگر نیز احساس درد کنند، چنان که درد و الم سر، در جسم او نیز اثر می کند.»

در روایت دیگری همه مؤمنان را به شخص واحد تشبیه کرده است:

«المؤمنون کرجل واحد اذا اشتکی رأسه تداعی له سائر الجسد بالسهر(1) والحمی؛(2) مؤمنان مانند شخص واحدی هستند که هرگاه، سر شخص به درد آید بقیه جسم نیز در اثر آن به درد آید.»

امام صادق علیه السلام:

«انّما المؤمنون رأس واحد؛(3) مؤمنان، مانند رأس واحدند.»

از این روایات به این نتیجه می رسیم که در ظاهر همۀ انسان ها برابر هستند و عضوی از یک خانواده واحد به شمار می آیند. هیچ کس بر دیگری برتری ندارد جز به تقوا:(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ) ؛ گرامی ترین شما، پرهیزکارترین شماست.

بنابراین مشکل یک نفر مشکل همه است و درد یکی، درد همه است. اگر مؤمن این احساس را نداشته باشد، گویا مسلمان نیست و بلکه از زمرۀ اسلام خارج خواهد بود.

ب) برادری

حدیث چهارم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

«لاتحاسدوا ولاتنافسوا(4) ولاتباغضوا

ص:161


1- (1) «السهر» به معنای تب و درد شدیدی که او نتواند بخوابد و «الحمی» به معنای تب معمولی است», فتح الباری، ج 10، ص 368.
2- (2) الجامع الصغیر، ج 2، ص 532.
3- (3) وسائل الشیعه. ج 15، ص 352، ح 12.
4- (4) به معنای حسد ورزیدن، فخر فروشی آمده است.

ولاتدابروا(1) وکونوا عبیدالله (عبادالله) اخواناً؛(2) با یک دیگر حسد، دشمنی، و خصومت نکنید و با هم برادر باشید.»

و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

«علیکم بالتواصل والتباذل وایّاکم والتقاطع والتحاسد والتدابر وکونوا عبادالله اخواناً؛(3) بر شما باد که با یک دیگر مرابطه و تباذل داشته باشید و از قطع رابطه، حسد و خصومت بپرهیزید و با هم برادر باشید.»

در مورد دیگری پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرموده است:

«ألا ان المسلم اخوالمسلم فلیس یحلّ لمسلم من اخیه شیء الاّ ما احلّ من نفسه؛(4) آگاه باشید! مسلمان برادر مسلمان دیگر است، برای هیچ یک از مسلمانان چیزی روا نیست جز آن که آن را برای خود سزاوار می داند.»

در این روایت نیز پیامبراسلام صلی الله علیه و آله امر به برادری اهل اسلام حکم فرمود است:

«کونوا عبادالله اخواناً کما أمرکم المسلم اخو المسلم..؛(5) چنان که به شما امر کرده ام که برای خدا با هم برادر باشید.»

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در روایتی مؤمن را به آینه تشبیه کرده فرموده است:

«المؤمن مرآة المؤمن والمؤمن اخو المؤمن من حیث؛(6) مؤمن آینه مؤمن و برادر یک دیگر است.»

در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده، علاوه بر اوصاف مؤمن که در احایث نبوی بیان شده، ویژگی های دیگری نیز آمده است:

«المسلم

ص:162


1- (1) به معنای با هم خصومت کردن، قطع رابطه و اختلاف کردن آمده است.
2- (2) مسند احمد، ج 2، ص 312.
3- (3) نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 9، 49، ح 24.
4- (4) سنن الترمزی، ج 4، ص 337، ح 5082؛ عوالی اللئالی، ج 3، ص 184.
5- (5) الکافی، ج 2، ص 101.
6- (6) سنن البیهقی، ج 8، ص 167.

اخو المسلم هو عینه ومرآته ودلیله لا یخونه ولا یخدعه ولا یظلمه ولا یکذبه ولا یغتابه؛(1) مؤمن، برادر، چشم و راهنمای مؤمن دیگر است که نه خیانت می کند، نه فریب می دهد، نه ظلم می کند، نه دروغ می گوید و نه از برادر خود غیبت می کند.»

برای هر مؤمن بر مؤمن دیگر حقوقی است که شماری از آنها در روایات ذکر شده است؛ از جمله این که یک برادر نسبت به دیگری مانند آینه رفتار کند، چنان که کار آینه این است که هر عیبی در او است، آن را بدون هیچ نقص به صاحبش نشان دهد. مؤمن هم نسبت به مؤمن دیگر باید مانند آینه و بلکه بالاتر از آن باشد، چرا که آینه فقط عیب هایی نشان می دهد که جلوی او و روبه روی او باشد ولی مؤمن هر عیب ظاهری و باطنی را به برادر دینی هشدار می دهد و عیب و نقص او را نشان می دهد و او را به راه سعادت دنیوی و اخروی راهنمایی می کند.

ج) حسن خلق

در معنای حسن خلق گفته شده است:

«هو طلاقة الوجه، وبذل المعروف، وکف الأذی؛(2) حسن خلق عبارت است از، چهرۀ باز، نیکی به دیگران و اذیت و آزار نرساندن به دیگران.»

حدیث پنجم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لن تؤمنوا حتی تراحموا»، قالوا: یا رسول الله صلی الله علیه و آله، کلّنا رحیم قال: انه لیس برحمة احدکم صاحبه ولکنّها رحمة للعامة؛(3) شما هرگز ایمان

ص:163


1- (1) الکافی، ج 2، ص 166، ح 5.
2- (2) ریاض الصالحین، ص 325.
3- (3) سنن بیهقی، ج 9، ص 68.

نیاورده اید مگر این که باهم مهربان باشید. اصحاب گفتند: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! ما همه با یک دیگر مهربان هستیم. فرمود: مهربانی این نیست که شما فقط با یک دیگر مهربان باشید، بلکه باید با همۀ مردم مهربانی و مدارا کنید.»

آن حضرت در جایی دیگر، شرط ورود به بهشت را حسن خلق قرار داده است:

«لا تدخلوا الجنة حتی تراحموا قالوا یا رسول الله کلنا رحیم قال انه لیس برحمه احدکم ولکن رحمة العامه؛(1) اگر با هم حسن اخلاق نداشته باشید به بهشت وارد نمی شوید گفتند: ای رسول خدا! ما که با دیگران با حسن اخلاق رفتار می کنیم فرمود: این حسن اخلاق نیست که شما با یک دیگر رفتار شایسته داشته باشید، بلکه بر عموم مردم ترحم نمایید و حسن اخلاق را رعایت کنید.»

در روایت دیگری، رسول الله صلی الله علیه و آله صاحب اخلاق حسنه را شبیه خود قرار داده است:

«الا اخبرکم باشبهکم بی؟ قالوا بلی یا رسول الله فقال: احسنکم خلقاً والینکم کنفاً وابّرکم بقرابته واشدّکم حباً لاخوانه فی دینه؛(2) آیا به شما خبر بدهم که از شما کدام شخص به من شبیه تر است؟ همه گفتند: بلی ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! فرمود: هرکدام از شما از نظر اخلاقی نرم تر و نیکی کننده تر به خویشاوندان و به برادران دینی و مهربان تر باشد به من شبیه است.»

از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:

«ما وضع فی المیزان أرجح من حسن الخلق؛(3) ارزشمندترین چیزی که در قیامت به میزان گذاشته می شود، حسن خلق است.»

هم چنین از علی بن الحسین علیه السلام نقل شده که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:

«ما

ص:164


1- (1) مجمع الزواید، ج 8، ص 30.
2- (2) الکافی، ج 2، ص 240، ح 35.
3- (3) المعجم الصغیر، ج 1، ص 199.

یوضع فی میزان امری یوم القیامة أفضل من حسن الخلق؛(1) در روز قیامت، افضل ترین چیزی که به میزان گذاشته می شود، حسن خلق (انسان) است.»

عن أبی عبدالله علیه السلام قال: «إن الله تبارک وتعالی لیعطی العبد من الثواب علی حسن الخلق کما یعطی المجاهد فی سبیل الله.»(2)

از نبی اسلام صلی الله علیه و آله پرسیده شد که بهترین اعمال کدام است، فرمود:

«حسن الخلق؛(3) حسن خلق است.»

ایشان در بیانی دیگر فرمودند:

«إن من الإیمان حسن الخلق وأفضلکم إیمانا أحسنکم خلق؛(4) حسن خلق از نشانه های ایمان است و بهترین شما از لحاظ، ایمان نیکوترین شما در خلق و رفتار است.»

در روایت دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:

«إن حسن الخلق لیذیب الخطیئة کما تذیب الشمس الجلید؛(5) حسن خلق، هم چون خورشید که پوست (حیوان) را خشک می کند، گناهان را می زداید.»

در روایتی نبوی، صاحب اخلاق حسنه، از عابد بدخلق، شایسته تر دانسته شده است.

«شاب سخیّ حسن الخلق أحب إلی الله من شیخ بخیل عابد شیء الخلق.»(6)

در روایتی دیگر، از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که حسن خلق از شایسته ترین حسب ها به شمار می آید:

«أکرم الحسب حسن الخلق.»(7)

ص:165


1- (1) الکافی، ج 2، ص 99.
2- (2) همان، ج 2، ص 101.
3- (3) المعجم الکبیر، ج 1، ص 180-181.
4- (4) همان، ج 8، ص 182.
5- (5) الجامع الصغیر، ج 1، ص 345.
6- (6) همان، ج 2، ص 74.
7- (7) ابن سلامة، دستورمعالم الحکم، ص 2؛ ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 157.

د) حسن سلوک

حدیث ششم

ابوذر از رسول اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده است که فرمود:

«تبسمک فی وجه اخیک لک صدقة»(1)

از امام باقر علیه السلام نقل شده که شخصی خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمد و از آن حضرت خواست که نصیحتش کند، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«الق اخاک بوجه منبسط؛(2) با برادر خود با چهرۀ باز ملاقات کن.»

ه) مدارا

«مدارا» یعنی ملاینه و نرم خویی و این که شخص با مردم رفتاری نرم و خوش و مناسب شخصیت آنان داشته باشد.(3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«انّ الله امرنی بمداراة الناس کما امرنی باقامة الفرائض؛(4) خداوند به من امر کرده است که هم چون ادای واجبات، با مردم با نرمش رفتار کنم.»

از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد که:

ایّ الاعمال افضل؟ قال: «الحنیفیة السمحة.»(5)

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

«الا اخبرکم بمن یحرم علی النار وبمن تحرم علیه النار؟ علی کلّ قریب هیّن سهل؛(6) آیا به شما خبر بدهم که چه کسانی بر آتش و آتش بر چه کسانی حرام شده است؟ فرمود: به هر

ص:166


1- (1) سنن الترمزی، ج 3، ص 228، ح 1956.
2- (2) الکافی، ج 2، ص 103، ح 3.
3- (3) الصحاح، ص 57.
4- (4) الجامع الصغیر، ج 1، ص 254.
5- (5) المصنف، ج 11، ح 20304.
6- (6) سلیمان بن احمد بن طبرانی، المعجم الکبیر، ج 1، ص 231.

کس که با نرمی با مردم رفتار کند و بر آنها آسان بگیرد.»

علی علیه السلام هنگامی که ابن عباس را والی تعیین کرد به او فرمود:

«یابن عباس! علیک بتقوی الله والعدل بمن ولّیت علیه وان تبسط للناس وجهک وتوسع علیهم مجلسک وتسعهم بحلمک؛(1) ای ابن عباس! تقوا را پیشه کن و به مردم با عدل برخورد کن، با چهرۀ باز و گشاده با آنها رفتار کن، در مجلس خود آنها را جا بده و با مردم بردبار باش.»

از عایشه نقل شده است که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:

«انّ الله عزّ وجلّ رفیق ویحبّ الرفق فی الامر کلّه؛(2) خداوند رفیق (نرم خو) است و در تمام امور نرمی را دوست دارد.»

آن حضرت صلی الله علیه و آله مدارا را نصف ایمان و رفقت را نصف زندگی شمرده است:

«مداراة الناس نصف الایمان والرفق بهم نصف العیش.»(3)

هم چنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله بعد از ایمان به خدا، مدارا را رأس عقل قرار داده است:

«رأس العقل بعد الایمان بالله مداراة الناس.»(4)

در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی که با ویژگی مدارا بمیرد، شهید نام نهاده است:

«من عاش مداریا مات شهیدا.»(5)

حضرت علی علیه السلام مدارا را ثمره عقل قرار داده است:

«ثمرة العقل مداراة الناس.»(6)

ص:167


1- (1) الکافی، ج 2، ص 17، ح 1.
2- (2) سنن الترمزی، ج 4، ص 162، 2844؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 1103،
3- (3) ابن شعبة الحرانی، تحف العقول، ص 42.
4- (4) همان، ص 42؛ ابن أبی شیبة الکوفی، المصنف، ج 6، ص 102.
5- (5) روضة الواعظین، ص، 38.
6- (6) عیون الحکم والمواعظ، ص 209.

هم چنین علی علیه السلام مدارا را رأس حکمت و باعث سلامت دین و دنیا قرار می دهد:

«رأس الحکمة، مداراة الناس»(1) و

«سلامة الدین والدنیا فی مداراة الناس.»(2)

و) هم زیستی

هم زیستی مسالمت آمیز با مردم یکی از تعلیمات قرآن و سنت و سیرۀ مستمره بزرگان دین می باشد و خصوصاً سیرۀ اهل بیت علیهم السلام در این مورد، الگویی شایسته برای ماست.

حدیث هشتم

رسول الله صلی الله علیه و آله در این مورد می فرماید:

«لا تقاطعوا ولا تدابروا ولا تباغضوا ولا تحاسدوا وکونوا عبادالله اخواناً ولا یحلّ لمسلم ان یهجر اخاه فوق ثلاث؛(3) با یک دیگر قطع رابطه، خصومت، دشمنی و حسد نکنید و با هم برادر باشید. برای هیچ کس از مسلمانان جایز نیست که بیشتر از سه روز از برادر مسلمان ناراضی و قهر باشد.»

قال الصادق علیه السلام:

«علیکم بالصّلاة فی المساجد وحسن الجوار للناس وحضور الجنائز انه لابدّ لکم من النّاس ان احداً لا یستغنی عن الناس فی حیاته والناس لابدّ لبعضهم من بعض؛(4) بر شما لازم است، نمازهایتان را در مساجد بخوانید و با همسایگان رفتار خوب داشته باشید و در تشییع جنازه ها شرکت کنید، زیرا در زندگی هیچ کس بی نیاز از دیگری نیست و برخی به دیگران نیازمند هستند.»

ص:168


1- (1) همان، ص 264.
2- (2) همان، ص 285.
3- (3) صحیح مسلم، ج 8، ص 10، ح 8؛ الخصال، ص 183.
4- (4) وسائل الشیعه، ج 12،، ص 6، ح 5؛ الکافی، ج 2، ص 635.

معاویه بن وهب نقل می کند: من از امام صادق علیه السلام پرسیدم که ما (شیعیان) با دیگران (اهل تسنن) چگونه معاشرت کنیم، تکلیف ما چیست؟ امام فرمود:

«کیف ینبغی لنا ان نصنع فیما بیننا وبین قومنا وفیما بیننا وبین خلطائنا من الناس؟ قال: تؤدون الأمانة إلیهم وتقیمون الشهادة لهم وعلیهم وتعودون مرضاهم وتشهدون جنائزهم؛(1) امانت آنها را بدهید، برای آنها (اگر شهادت لازم باشد) شهادت بدهید، بیماران شان را عیادت کنید، (کسی از آنها بمیرد) در تشییع جنازه شان شرکت کنید.»

امام حسن بن علی صلی الله علیه و آله معاشرت خوب با مردم را، رأس عقل می شمارد:

«رأس العقل معاشرة الناس.»(2)

امام علی علیه السلام معیار زندگی با دیگران را این گونه بیان می فرماید:

«اجعل نفسک میزانا فیما بینک وبین غیرک، وأحب لغیرک ما تحب لنفسک، واکره له ما تکره لها، لاتظلم کما لا تحب ان تظلم، وأحسن کما تحب ان یحسن إلیک، واستقبح لنفسک ما تستقبحه من غیرک، وارض من الناس ما ترضی لهم منک؛(3) در معاشرت با مردم، خودت را میزان قرار بده. آن چه را خود دوست می داری برای دیگران نیز همان را بخواه آن چه را نمی پسندی، برای دیگران نیز نخواه. اگر ستم به خود را نمی خواهی به دیگران هم ستم نکن. آن چه را برخود روا می دادی همان را بر دیگران روا بدار و آن چه را برای خود ناپسند می دار، برای دیگران نیز آن را مکروه بشمار.»

امام حسن علیه السلام می فرماید:

«صاحب الناس مثل ما تحب ان یصاحبوک به؛(4) همان رفتاری را به مردم روا دار که آن برای خود نیز می پسندی.»

ص:169


1- (1) الفصول المهمة فی أصول الأئمة، ج 3، ص 353.
2- (2) بحار الأنوار، ج 75، ص 111.
3- (3) میزان الحکمة، ج 3، ص 1978.
4- (4) همان، ج 3، ص 1978.

امام صادق علیه السلام معتقد است که حتی با یهودی هم با رفتار خوب باید برخورد شود:

«صانع المنافق بلسانک، وأخلص ودک للمؤمن، وإن جالسک یهودی فأحسن مجالسته؛(1) با منافق به زبان خوش برخورد کن، با مؤمن با اخلاص کامل رفتار نما و با یهودی هم مجالست نیکو داشته باش.»

ابوذر می گوید: روزی رسول الله صلی الله علیه و آله به من فرمود:

«اتق الله حیث ما کنت، وأتبع السیئة الحسنة تمحها، وخالق الناس بخلق حسن؛(2) هرجا که هستی از خدا پروا کن، بدی را با خوبی جواب بده، با مردم، با اخلاق حسنه رفتار کن.»

رسول الله صلی الله علیه و آله در روایت دیگری، فلسفه حسن معاشرت را چنین بیان فرموده است:

«أحسن مصاحبة من صاحبک تکن مسلما؛(3) با کسی که با شما معاشرت دارد، خوب رفتار کن تا او (اگر کافر باشد به سبب حسن اخلاق) اسلام بپذیرد.»

حسن معاشرت با مردم تأثیر به سزایی دارد، به گونه ای که در صدر اسلام تعداد زیادی با دیدن حسن اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله، اسلام را پذیرفتند.

عایشه نقل می کند: روزی شخصی اذن دخول خواست، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این مرد بدترین شخص فلان قبیله است. وقتی او داخل شد، آن حضرت با چهرۀ بشاش از او استقبال کرد و به او رفتار خوب نشان داد وقتی آن فرد مرخص شد، عایشه از آن حضرت پرسید: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! آن سخن شما و این رفتار شما! آن حضرت فرمود:

«إن من شر عباد الله من تکره مجالسته لفحشه؛(4) بدترین مردم کسی است که به سبب بدی کسی، رفتار بدی داشته باشد.»

ص:170


1- (1) الاختصاص، ص، 230.
2- (2) سنن الترمذی، ج 3، ص 239.
3- (3) الأمالی، ص 168.
4- (4) وسائل الشیعة، ج 8، 401، باب 2.

ز) محبت

حدیث نهم

معاذ نقل می کند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیده شد: بهترین ایمان کدام است؟ فرمود:

«ان تحبّ لله وتبغض لله وتعمل لسانک فی ذکر الله» قال وماذا یا رسول الله؟ قال: «وان تحبّ للناس ما تحبّ لنفسک وتکره لهم ما تکره لنفسک؛(1) بهترین ایمان این است که محبت و دشمنی با افراد برای خدا باشد و زبان در ذکر خدا مشغول باشد.» سپس پرسید که مقصود از ذکر خدا چیست؟ ایشان فرمود: «آن چه را برای خود دوست دارید، برای دیگران نیز همان را بخواهی و آن چه را برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم نخواهی.»

روایات زیادی در مورد محبت مردم از رسول الله صلی الله علیه و آله رسیده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

بهترین عمل:

«افضل الاعمال بعد الایمان بالله التودّد إلی الناس؛(2) بعد از ایمان به خدا، محبت به مردم از بهترین عمل هاست.»

خردمندی:

«رأس العقل بعد الایمان بالله عزّ وجلّ التودّد إلی الناس؛(3) بعد از ایمان، خردمندانه ترین کار، محبت به مردم است.»

میزان نیکوکاری: حضرت علی علیه السلام محبت به مردم را میزان نیکوکاری قرار داده است:

«اجعل نفسک میزاناً فیما بینک وبین غیرک احبّ لغیرک ما تحبّ لنفسک واکره له ما تکره لها واستقبح من نفسک ما استقبح من غیرک؛(4) نفس خود را بین خود و دیگران میزان قرار بده

ص:171


1- (1) مسند احمد، ج 5، ص 247؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 198.
2- (2) جامع الصغیر، ج 1، ص 186.
3- (3) السنن الکبری، ج 10، ص 109.
4- (4) نهج البلاغه، ج 3، ص 45؛ دستور معالم الحکم، ص 67، شبیه این روایت در کتب مکتب اهل بیت نیز وارد شده است، غررالحکم، ج 1، ص 123.

که هرچه برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست بدار و هرچیزی که از آن کراهت داری، برای دیگران هم آن را مکروه بدان.»

دوست دور بهتر از خویشاوند نزدیک: شیعه و اهل سنت هر دو از علی بن الحسین علیه السلام این روایت را نقل کرده اند:

«القریب من قربته المودة وان بعد نسبته والبعید من باعدته البغضاء وان قرب نسبه وشیء أقرب من ید الی جسد وانّ الید اذا غلت(1) قطعت واذا قطعت حسمت(2) ؛(3) قریب کسی است که دوستی داشته باشد اگرچه از نظر خویشاوندی دور باشد، و اجنبی کسی است که با فردی پیوند دوستی نداشته باشد اگرچه از لحاظ خویشاوندی با او نزدیک باشد. از نظر نزدیکی و نسبی، از همه نزدیک تر با انسان، دست او است، ولی هرگاه از دست خیانتی رخ دهد، قطع می گردد و آن را می بندد.»

این روایت نزدیکان را به دست تشبیه کرده است، برای این که بگوید صرف قربت فایده ندارد. دست نزدیک ترین عضو انسان است، ولی این دست هنگامی که دزدی می کند در حقیقت دشمن او است و یا این که انسان دشمن دستش می شود و این امر سبب می شود که دستش قطع بشود.(4) پس هرکس انسان را دوست داشته باشد گرچه از نظر حسب و نسب دور باشد به او نفع می رساند، ولی کسی که از نظر حسب و نسب انسان به او نزدیک است ولی به جای این که به او کمکی کند باعث ذلت او می شود شخص اجنبی از او بهتر است.

ص:172


1- (1) «غلت» به معنای خیانت است.
2- (2) «حسمت» به معنای بستن خون و زخم است.
3- (3) کنز العمال، ج 16، ص 122، ح 44143؛ وسائل الشیعه، ج 8، ص 433، ح 4.
4- (4) کافی، ج 2، ص 642، به نقل النهایة الغلول.

ح) احترام

حدیث دهم

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من اکرم اخاه فانّما یکرم الله؛(1) هرکس به برادر دینی خود احترام کند گویا به خدوند احترام کرده است.»

شبیه این روایت را امیرالمؤمنین علیه السلام نیز از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کرده است:

«من اکرم اخاه المسلم فانّما یکرم ربّه؛(2) هرکس به برادر مسلمانی احترام کند، به پروردگار احترام کرده است.»

رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:

«من اکرم اخاه المسلم بکلمة یلطفه بها وفرّج عنه کربته لم یزل فی ظلّ الله الممدود علیه الرحمة ما کان فی ذالک؛(3) کسی به برادر مسلمانی، با کلمه ای اظهار لطف کند و مشکلی را از او برطرف کند، تا وقتی در آن کار مشغول است در سایۀ رحمت الهی خواهد بود.»

هم چنین از آن حضرت نقل شده است:

«من أکرم أخاه فانما یکرم الله فما ظنکم بمن یکرم الله عزوجل ان یفعل به؟؛(4) هرکس به برادر (دینی) خود اکرام کند به خدا اکرام کرده است و کسی که خدا به او احترام کند چه مقامی خواهد داشت!»

در روایت دیگری چنین آمده است: کسی که به برادر دینی مسلمانی احترام کند در سایۀ فرشتگان قرار می گیرد:

«من أکرم أخاه المسلم بمجلس یکرمه، أو بکلمة یلطفه بها أو حاجة یکفیه إیاها، لم یزل فی ظل من الملائکة ما کان بتلک المنزلة؛(5) کسی برادر مسلمانی را در مجلسی احترام کند، یا

ص:173


1- (1) کنز العمّال، ج 9، ص 154، ح 25488.
2- (2) بغیة الباحث، ص 75، شبیه این روایت در امالی الصدوق نیز آمده است، ص 431.
3- (3) الکافی، ج 2، ص 206، ح 5.
4- (4) بحار الأنوار، ج 71، ص 319.
5- (5) کتاب المؤمن، ص 52.

توسط کلمه ای او را گرامی بدارد و یا حاجت برادر دینی را برآورده کند، در سایه فرشتگان قرار خواهد گرفت تا زمانی که در آن کار مشغول است.»

ط) کمک

حدیث یازدهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«المؤمنون اخوة یقضی بعضهم حوائج بعض فبقضاء بعضهم حوائج بعض یقضی الله حوائجهم یوم القیامة؛(1) مؤمنان برادرند برخی حاجات برخی دیگر را برآورده می کنند و هرکه (در دنیا) حوایج دیگر را برآورده کند، خداوند روز قیامت حاجات او را برآورده می کند.»

از عمربن خطاب نقل شده است که از رسول الله صلی الله علیه و آله پرسیده شد:

ایَّ الاعمال افضل؟ فرمود: «إدخالک السرور علی مؤمن اشبعت جوعته أو سترت عورته أو قضیت له حاجته؛(2) کدام عمل بهتر است؟ فرمود: «با سیر کردن مؤمنی یا پوشاندن سرش و یا برآورده کردن حاجتش او را خوش کند.»

هم چنین روایت دیگری، ادخال سرور، سیر کردن و رفع کردن مشکل مؤمن را سبب مغفرت دانسته است:

«ان الموجبات المغفرة ادخال السرور علی اخیک المسلم واشباع جوعته وتنفیس کربته.»(3)

ی) حسن ظن

حدیث دوازدهم

ابن عمر می گوید: من رسول خدا صلی الله علیه و آله را در حال طواف به خانه کعبه دیدم که می فرمود:

«... والذی نفس محمد بیده لحرمة المؤمن اعظم

ص:174


1- (1) بحارالانوار، ج 71، ص 311، ح 64.
2- (2) مجمع الزواید، ج 3، 130.
3- (3) عوالی اللئالی، ج 1، ص 376.

عندالله حرمة منک: ماله ودمه وان یظنّ به الاّ خیراً؛(1) قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، حرمت مؤمن بزرگ تر از حرمت تو (کعبه) است؛ یعنی مال و جان او، دربارۀ او جز گمان خیر نباشد.» در روایات مختلف از حسن ظن تعبیرهای مختلفی شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

حرمت سوء ظن:

«انّ الله تعالی حرّم من المسلم دمه وماله وان یظنّ به ظنّ السوء؛(2) خداوند خون، مال وگمان بد نسبت به مسلمان را حرام قرار داده است.»

قیمت بهشت:

«لا یموتن أحدکم إلا وهو یحسن الظن بالله فان حسن الظن بالله ثمن الجنة؛(3) هیچ کس از شما نمیرد، جز این که به خدا حسن ظن داشته باشد: زیرا حسن ظن به خدا، قیمتش بهشت است.»

رأس عبادت:

«حب الدنیا رأس کل خطیئة ورأس العبادة حسن الظن بالله؛(4) دوستی با دنیا ریشۀ همه بدی هاست و حسن ظن، ریشۀ همه خوبی ها و سردار عبادت است.»

بهترین سرشت وعادت:

«حسن الظن من أحسن الشیم وأفضل القسم؛(5) حسن ظن، از فطرت و عادت خوب است.»

اخلاق خوب:

«حسن الظن من أفضل السجایا وأجزل العطایا؛(6) حسن ظن از اخلاق وعطایای خوبی است.»

ص:175


1- (1) سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1297؛ الدر المنثورفی تفسیر المأثور، ج 6، ص 92.
2- (2) بحار الانوار، ج 72، ص 201، ح 21.
3- (3) روضة الواعظین، ص 503.
4- (4) بحار الأنوار، ج 51، ص 258.
5- (5) میزان الحکمة، ج 2، ص 1784.
6- (6) همان.

سکون قلب:

«حسن الظن راحة القلب؛(1) حسن ظن باعث آرامش دل هاست.»

آسانی کار:

«خذ من حسن الظن بطرف تروح به قلبک ویروح به أمرک؛(2) حسن ظن را پیشه کن، زیرا آن سبب آرامش دل ها و آسانی کار هست.»

دوری از گناه:

«حسن الظن یخفف الهمّ، وینجی من تقلد الإثم؛(3) حسن ظن، مشکلات را آسان و از طوق گناه، رها می کند.»

باعث جلب محبت:

«من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبة؛(4) حسن ظن نسبت به مردم، محبت آنها را جلب می کند.»

بهترین پرهیزکاری:

«أفضل الورع حسن الظن؛(5) حسن ظن، بهترین پرهیزکاری است.»

از بررسی روایاتی که در این زمینه ذکر شد، به این نتیجه می رسیم که اگر مسلمان ها در گفتمان وکارکردهای شان نسبت به یک دیگر حسن ظن داشته باشند، دوری ها و دشمنی ها به نزدیکی و محبت تبدیل خواهد شد؛ زیرا آن چه سبب دشمنی می شود، ابتدا از سوءظن شروع می شود. این سوءظن کم کم به دشمنی و سپس به افتراق می انجامد. ازاین رو قرآن از ظن بد به شدت نهی کرده است:(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ) ؛(6) ای صاحبان ایمان! از سوءظن خودداری کنید، زیرا برخی از گمان ها انسان را به گناه می کشاند.

ص:176


1- (1) همان.
2- (2) همان.
3- (3) همان.
4- (4) همان.
5- (5) میزان الحکمة، ج 2، ص 1785.
6- (6) حجرات: آیۀ 12.

ک) خیرخواهی و نصیحت

حدیث سیزدهم

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«انّما الدین النصیحة» قالوا:

«لمن یا رسول الله صلی الله علیه و آله؟ لله ولکتابه والائمة المسلمین وعامتهم؛(1) دین، خیرخواهی است. گفتند: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! برای چه کسی خیرخواهی کنیم؟ فرمود: برای خدا، رسول، کتاب خدا، ائمه مسلمین و عموم مردم.»

در روایت دیگری

(والائمة المؤمنین ولجماعتهم)(2) آمده است. در روایتی دیگر، امام خیرخواهی را علامت کمال دین دانسته است:

«وأدی النصیحة لأهل بیت نبیه فقد استکمل حقیقة الایمان.»(3)

واژۀ «نصیحت» در لغت به معنای «خلوص» و مقصود آن خواستن خیر برای کسی است که مورد توصیه قرار گرفته است. البته کارکرد آن در موارد مختلف فرق می کند. اگر این واژه در مورد خدا استعمال شود به معنای صحت اعتقاد و اخلاص نیت در عبادت است. مثلاً: «نصیحة الله؛ یعنی اعتقاد به وحدانیت خدا و اخلاص در عمل. و نصیحة رسوله، یعنی تصدیق به نبوت و انقیاد به آن چه که او امر ونهی کرده است. هم چنین، نصیحه عامة المسلمین، یعنی ارشاد و هدایت و خیرخواهی برای آنها در دنیا و آخرت.(4)

ضرورت و اهمیت خیرخواهی و نصیحت مسلمانان، روایات زیادی در فریقین آمده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

ص:177


1- (1) مسنداحمد، ج 2، ص 297؛ السنن الکبری، ج 4، ص 432، 7820؛ دعائم الاسلام، 1383، ج 1، ص 134.
2- (2) دعائم الاسلام، ج 1، ص 134.
3- (3) وسائل الشیعة، ج 1، ص 342.
4- (4) الخصال، ص 294؛ شرح اصول کافی، ج 4، ص 210.

اهتمام به امور مسلمین: پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«من لایهتمّ بامر

المسلمین فلیس منهم ومن لا یصبح ویمس ناصحاً لله ولرسوله ولکتابه ولامامه ولعامة المسلین فلیس منهم؛(1) هرکس به امور مسلمانان اهتمام نکند، صبح و شام [در فکر] عمل به دستورات خدا رسول، کتاب و امام نباشد و به مسلمانان خیرخواهی نکند، از آنها (مسلمان) نیست.»

محبوب خدا: پیامبراسلام صلی الله علیه و آله کسی را که به فکر خیرخواهی برای مسلمانان و مؤمنین باشد، محبوب ترین فرد نزد خدا قرار داده است:

«احبّ المؤمنین إلی الله من نصب نفسه فی طاعة الله ونصح لامة نبیه؛(2) محبوب ترین مؤمنان کسی است که خود را به اطاعت خدا و خیرخواهی برای مسلمانان وقف کند.» خیرخواهی برای دیگران به قدری اهمیت دارد که گویا به خود نصیحت می کند:

«لینصح الرجل منکم أخاه کنصیحته لنفسه.»(3)

خیرخواهی موجب ورود به بهشت: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:

«من یضمن لی خمسا أضمن له الجنة، قیل: وما هی؟ یا رسول الله قال: النصیحة لله عزّوجلّ، والنصیحة لرسوله، والنصیحة لکتاب الله، والنصیحة لدین الله والنصیحة لجماعة المسلمین»؛(4) هرکس پنج چیز را به من ضمانت بدهد، من بهشت را برای او ضمانت می دهم. پرسیده شد: آن امور کدامند؟ فرمود: نصیحت به خدا، رسول، دین و گروه مسلمانان.

موجب نجات:

«فاقبل النصیحة کی تنجو عن العذاب؛(5) خیرخواهی را قبول کن، زیرا آن موجب نجات از عذاب است.»

ص:178


1- (1) المعجم الاوسط، ج 7، 270.
2- (2) میزان الحکمة، ج 2، 219.
3- (3) همان، ج 4، ص 3279.
4- (4) الخصال، ص 294.
5- (5) میزان الحکمة، ج 3، ص 2066.

اخلاق کرام: علی علیه السلام می فرماید:

«النصیحة من أخلاق الکرام»؛(1) خیرخواهی، از اخلاق کرام است.»

محبت ثمرۀ نصیحت: علی علیه السلام:

«النصح یثمر المحبة، النصیحة تثمر الود؛(2) نصیحت وخیرخواهی، محبت و مودت را به بار می آورد.»

با خیرخواهی کدورت ها زدوده می شود و محبت ها افزوده می شود و در نتیجه این کار باعث انسجام اسلامی خواهد شد.

ل) اصلاح

حدیث چهاردهم

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«یا أبا أیوب! ألا اخبرک وأدلک علی صدقة یحبها الله ورسوله؟» قلت: بلی یا رسول الله صلی الله علیه و آله قال: «تصلح بین الناس اذا تفاسدوا؛(3) ای ابا ایوب! آیا تو را به صدقه ای راهنمایی کنم که خدا و رسولش، آن را دوست داشته باشند. گفتم: بلی ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! فرمود: هرگاه بین مردم فسادی رخ بدهد بین آنها اصلاح کن».

شبیه این روایت در منابع مکتب اهل بیت علیهم السلام از امام صادق نیز روایت شده است که فرمود:

«صدقة یحبّها الله: اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا وتقارب بیهم اذا تباعدوا(4) صدقه ای که خدا آن را دوست دارد، اصلاح بین مردم و نزدیک آوردن آنهاست هرگاه از یک دیگر دور شوند.»

اصلاح مردم یکی از اموالی صریح قرآن است که در آیات متعدد به آن حکم شده است؛ از جمله:(وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ)5

ص:179


1- (1) همان، ج 3، ص 2687.
2- (2) . همان، ج 4، ص 3279.
3- (3) المعجم الکبیر، ج 8، ص 257؛ میزان الحکمة، ج 2، ص 1622.
4- (4) تفسیرالصافی، ج 5، ص 52؛ الکافی، ج 2، ص 209.

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ) ؛(1) همانا مؤمنان برادر یک دیگرند. بین برادران اصلاح کنید و از خدا پروا کنید، شاید به شما رحم شود.

(وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما) ؛(2) اگر بین دو گروه از مؤمنان جنگ شود، بین برادرانتان اصلاح کنید. از پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و دیگر ائمه اطهار علیهم السلام روایات متعددی در زمینه اصلاح مردم با تعبیرهای گوناگونی ارائه شده است که به چند نمونه اشاره می کنیم:

بهترین عبادت: رسول خدا

صلی الله علیه و آله فرمود: «إصلاح ذات البین أفضل من عامة الصلاة والصیام؛(3) اصلاح بین دو نفر از نماز و روزۀ یک ساله بهتر است.»

بهتر از صدقه: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«ألا اخبرکم بأفضل من درجة الصیام والصلاة والصدقة؟ إصلاح ذات البین، فإن فساد ذات البین هی الحالقة؛(4) آیا چیزی که بهتر از نماز، روزه و صدقه است به شما بگویم؟ آن اصلاح ذات بین است، زیرا فساد ذات بین تباهی است.»

مقصد قیام امام حسین علیه السلام از زبان ایشان بدین گونه بیان شده است:

«وإنما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی صلی الله علیه و آله؛(5) من جز برای اصلاح امت جدم قیام نکرده ام.»

اگر در این رمان، امت اسلامی به جای دست به گریبان هم دیگر شدن به فکر اصلاح امت اسلامی بیفتد، بعید نیست که اسلام و مسلمانان، عزت از دست رفته را دوباره به دست آورند.

ص:180


1- (1) حجرات، آیۀ 10.
2- (2) همان، آیۀ 9.
3- (3) ثواب الاعمال، ص 148.
4- (4) میزان الحکمة، ج 2، ص 1622.
5- (5) بحار الأنوار، ج 44، ص 329، کلمات الإمام الحسین علیه السلام، ص 291.

م) ادای حقوق

حدیث پانزدهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«خمس من حق المسلم علی المسلم رد التحیة واجابة الدعوة وشهود الجنازة وعیادة المریض وتشمیت العاطس إذا حمد الله عزّوجلّ؛(1) برگردن مسلمان پنج حقوق برای دیگری است؛ جواب سلام، قبول دعوت، شرکت در تشییع جنازه، عیادت مریض، او هرگاه عطسه کند والحمدلله بگوید، خداوند در جوابش یرحمک الله بگوید.»

در روایت دیگری، رسول الله صلی الله علیه و آله شش حقوق برای مسلمان قرار داده است که علاوه بر حقوق مذکور، نصیحت و خیرخواهی را نیز بر آن اضافه شده است:

«حق المسلم علی المسلم ستّ: إذا لقیته فسلم علیه، وإذا دعاک فأجبه، وإذا استنصحک فانصح له، وإذا عطس فحمد الله فسمته، وإذا مرض فعده، وإذا مات فاتبعه؛(2) در روایت دیگری پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جادادن سلمان در مجلس و از جای خود برخاستن به احترام او را، نیز از حقوق یک مسلمان به حساب آورده است:

«إن حق المسلم علی المسلم إذا رآه یرید الجلوس إلیه ان یتزحزح له؛(3) حق مسلمان بر دیگری این است که هرگاه او بخواهد در مجلسی بنشیند، (به احترام او) از جای خود تکان بخورد.»

امام صادق علیه السلام ادای حق مؤمن را بهترین عبادت شمرده است:

«والله ما عبد الله بشیء أفضل من أداء حق المؤمن؛(4) قسم به خدا! خداوند به چیزی بهتر از ادای حق مؤمن، عبادت نشده است.»

ص:181


1- (1) صحیح مسلم، ج 7، ص 3؛ صحیح البخاری، ج 2، ص، 70؛ مسند احمد، ج 2، ص 332.
2- (2) میزان الحکمة، ج، ص 663.
3- (3) همان، ج 1، ص 396.
4- (4) کتاب المؤمن, ص 42.

امام صادق علیه السلام در روایت دیگری، حق مؤمن را بزرگ تر از حق کعبه دانسته است:

«إن المؤمن أفضل حقا من الکعبة؛(1) حق مؤمن بزرگ تر از کعبه است.»

در روایتی دیگر نیز امام صادق علیه السلام حق مسلمان را بر دیگری این گونه بیان کرده است:

«ومن حق المسلم علی المسلم ان لا یشبع ویجوع أخوه، ولا یروی ویعطش أخوه، ولا یلبس ویعری أخوه، وما أعظم حق المسلم علی أخیه المسلم؛(2) حق مسلمان بر دیگری این است که او شکم سیر نخورد وقتی که برادرش گرسنه باشد، هم چنین او سیراب نشود درحالی که برادر مسلمانش تشنه باشد، لباس نپوشد درحالی که برادرش عریان باشد، چه بزرگ است حق مسلمان بر دیگری.»

معلّی یکی از یاران امام صادق علیه السلام از ایشان نقل می کند: من از مولایم امام صادق علیه السلام سؤال کردم که حقوق مسلمان بر مسلمان دیگری چیست؟ فرمود: «هفت حق است که ادای آن واجب است؛ هرکس یکی از آنها را ضایع کند از ولایت و اطاعت خداوند خارج شده است. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا آنها کدامند؟ فرمود: من می ترسم که آنها را به تو بگویم ولی تو نتوانی ادا کنی؟ عرض کردم لاقوة الا بالله. امام فرمود: آسان ترین آنها این است که آن چه را دوست داری برای دیگر همان را دوست بدار و آن چه را خودت دوست نداری برای دیگری هم نخواه. دوم این که. از ناراحت کردن او اجتناب کن و در حال مریضی از او عیادت کن و اوامر او را اطاعت کن. حق سوم این که: به او با جان ومال و زبان، دست و پا کمک کنی. حق چهارم این که: برای او مانند چشم او، آینه و راهنمای او

ص:182


1- (1) همان.
2- (2) همان.

بشوی. حق پنجم این که: تا او گرسنه است تو سیر نشو، تا او تشنه است تو سیراب نشو و تا او عریان است تو لباس به تن نکن. حق ششم، این که: اگر تو خادم داری و مسلمان دیگری خادم ندارد، خادم خود را در خانه او بفرست که لباس او را بشوید و غذاهای او را درست کند و برای او تخت خوابش را پهن کند. حق هفتم این است که... دعوت او را قبول کن، مریض او را عیادت کن، در تشییع جنازه او شرکت کن و هر وقت باخبر شدی که او نیازی دارد، آن را فوراً برآورده کن و نگذار که او برای قضای حاجت به تو التماس کند. هرگاه این کارها را کردید، در این صورت ولایت خود را به ولایت او و ولایت او را به ولایت خودت متصل کرده ای.»(1)

ن) احترام به مال و جان مسلمان

حدیث شانزدهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«المسلم علی المسلم حرام دمه وعرضه وماله المسلم أخو المسلم لا یظلمه ولا یخذله؛(2) خون، آبرو ومال مسلمان بر دیگری حرام است و مسلمانان به یک دیگر نه ظلم می کنند و نه یک دیگر را خوار می شمرند.»

در قرآن این مطلب بدین گونه بیان شده:«وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً؛3 هرکس عمداً مؤمنی را بکشد، پس کیفرش، (آتش) جهنم است، در حالی آن جا ماندگار است و خدا بر او خشم می گیرد و او را از رحمتش دور می سازد و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.»

ص:183


1- (1) کلینی، الکافی، ج 2، ص 169.
2- (2) مجمع الزوائد، ج 8، ص 185.

نقل شده است که پیامبراسلام صلی الله علیه و آله، همیشه از برداشتن سلاح علیه مسلمان، نهی می کرد:

«کان ینهی ان یسل المسلم علی المسلم السلاح؛(1) همیشه نهی می کرد که کسی از مسلمان علیه دیگری اسلحه بر دارد.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان چنین می فرماید:

«إذا تواجه المسلمان بسیفیهما فقتل أحدهما صاحبه فالقاتل والمقتول فی النار قالوا یارسول الله هذا القاتل فما بال المقتول قال انه أراد قتل صاحبه؛(2) هرگاه بین دو مسلمان، یکی بر دیگری با اسلحه در مقابل بیاید و او را به قتل برساند، هر دو دوزخی هستند! پرسیدند: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! این چطور رواست که قاتل و مقتول هردو اهل جهنم بشوند؟ فرمود: برای این که مقتول نیز قصد داشت که او را بکشد.»

هم چنین ایشان می فرماید:

«إذا أشار المسلم علی أخیه المسلم بالسلاح فهما علی جرف جهنم فإذا قتله خرا جمیعا فیها؛(3) هرگاه مسلمانی به مسلمان دیگر با اسلحه اشاره کند، هردو در کنار جنهمند، ولی وقتی که او را بکشد همه به جهنم خواهند رفت.» علتش همان است در روایت قبلی ذکر شد.

مقداد بن اسود نقل می کند، از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم: اگر من با کافری جنگ کنم و او یکی از دستانم را قطع کند و سپس بگوید: من اسلام را قبول کردم، آیا بعد از آن (پذیرش اسلام) با او بجنگم یا خیر؟ پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود: اگر تو با او بجنگی او در مقامی خواهد بود که تو در آن بودی و تو به مقامی خواهی رسید که او قبل از اقرار به اسلام بوده است!

ص:184


1- (1) مجمع الزوائد، ج 7، ص 291.
2- (2) سنن النسائی، ج 7، ص 125.
3- (3) همان، ج 7، ص 124.

ابوحاتم می گوید: مقصود از «فان قتلته بمنزلتک قبل ان تقتله» این است که قبل از قبول اسلام خون کافر برای تو مباح بود، ولی بعد از قبولی اسلام توسط آن کافر، گویا یک مسلمان را به قتل رسانده ای و قتل مسلمان موجب کفر است و باعث خروج از ملت اسلام می شود؛ چون که خدا فرموده است:(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی) یعنی: اسلام با اقرار شهادتین، ثابت می شود.(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لا یحل دم رجل یشهد ان لا إله الا الله وأنی رسول الله إلا ثلاثة نفر التارک للإسلام المفارق للجماعة والثیب الزانی...؛(2) خون کسی که شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت من بدهد، (ریختن آن) حلال نیست، مگر برای سه نفر: کسی که از اسلام برگردد، کسی که از جماعت مسلمین خارج شود، و زانی سیّب...».

اسامة بن زید می گوید، رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را برای معرکه با کفار فرستاد. یک انصاری در مقابل یک کافر قرار گرفت ولی وقتی ما می خواستیم او را بکشیم، شهادتین بر زبان جاری کرد در این هنگام انصاری دست از او برداشت ولی من او را کشتم. وقتی این خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید به من فرمود:

«یا اسامة! قتلته بعد ما قال لااله الاّالله» من گفتم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! اقرار شهادتین او جز برای حفظ جانش نبود. باز رسول خدا صلی الله علیه و آله همان جمله را تکرار کرد، به گونه ای که من این قدر از آن کار پشیمان شدم که آرزو می کردم ای کاش قبل از این روز اسلام نپذیرفته بودم!(3)

ص:185


1- (1) صحیح ابن حبان، ج 1، ص 381.
2- (2) همان، ج 10، ص 256.
3- (3) همان، ج 11، ص 56.

4- عوامل افتراق وحدت و انسجام اسلامی

الف) سخن چینی

حدیث هفدهم

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«ألا انبئکم بشرارکم؟ قالوا: «بلی یا رسول الله»، قال: المشاؤون بالنمیمة، المفرقون بین الأحبة، الباغون(1) للبراء(2) المعایب؛(3) آیا به شما از بدترین شما خبر بدهم؟ گفتند: بلی ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! فرمود: سخن چینی که بین دوستان جدایی می اندازد.»

حقیقت نمّامی، افشای سر است، چون صاحبش کشف آن را نمی پسندد. در تعریف نمّامی، از غزالی نقل شده است: «کشف قولی یا فعلی از کسی که افشای آن را نمی پسندد و نقل این قول برای ایجاد فتنه و فساد باشد».(4) ممکن است این کار با زبان یا اشاره یا کتابت و غیر آن باشد. مثلاً بگوید: فلانی درباره تو این چیز را گفته است. این کار حرام است و هرکس چنین سخنی را از کسی بشنود نباید آن را تصدیق کند؛ چون ناقل آن طبق آیه قرآن فاسق است.(5) سخن چینی، آتش دشمنی را می افروزد و دوستی را به دشمنی و وحدت را به افتراق تبدیل می کند. در روایات مختلف سخن چینی با تعبیرات مختلف، نکوهش شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنم:

بدترین مردم: رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:

«شرار الناس... المشاؤن بالنمیمة، المفرقون بین الأحبة الباغون للناس العیب اولئک لا ینظر الله إلیهم ولا یزکیهم

ص:186


1- (1) به معنای طلب و خواستن.
2- (2) به معنای ایجاد وخلق و ساخت.
3- (3) شرح أصول الکافی، ج 10، ص 31؛ مسند احمد، ج 4، ص 227.
4- (4) همان، ج 1، ص 267؛ نووی، شرح مسلم، ج 2، ص 112.
5- (5) همان، ج 10، ص 31.

یوم القیامة؛(1) بدترین مردم، سخن چینی است که بین دوستان جدایی می اندازد و عیب مردم را فاش می کند. خداوند به آنها نگاه نمی کند و روز قیامت آنها را پاک نمی کند.»

بذر دشمنی: علی علیه السلام فرمود:

«ایّاک والنمیمة فانّها تزرع الشحناء فی قلوب الرجال؛(2) از سخن چینی پروا کن، زیرا سخن چینی در دل های مردم دشمنی را می کارد.»

«بهترین افراد امت من کسانی اند که با دیدن آنها خدا به یاد بیاید و بدترین بندگان خدا کسانی اند که سخن چینی کنند و بین دوستان جدایی بیاندازند.»

محروم از بهشت: عن أبی جعفر علیه السلام قال:

«محرمة الجنة علی القتاتین(3) المشائین بالنمیمة؛(4) بهشت بر سخن چینان حرام است.»

مراد از «قتات» همان سخن چین است و این مطلب در روایتی که ابوذر از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده است، تشریح شده است. ایشان فرمود:

«لا یدخل الجنة القتات.» اباذرپرسید، مقصود از قتات چیست؟ فرمود: «النمّام» یعنی قتات همان سخن چین است.(5)

مبتلا به عذاب قبر: حضرت علی علیه السلام قال:

«عذاب القبر یکون من النمیمة؛(6) عذاب قبر برای سخن چین است.»

مبتلا به عذاب دردناک: از علی علیه السلام نقل شده است که پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«أربعة یزید عذابهم علی عذاب أهل النار إلی ان

ص:187


1- (1) وسائل الشیعة، ج 12، ص 18.
2- (2) بحار الانوار، ج 75، ص 201، ح 60.
3- (3) «قتتات = سخن چین»
4- (4) شرح أصول الکافی، ج 10، ص 31.
5- (5) وسائل الشیعه، ج 12، ص 307.
6- (6) همان، ج 1، ص 340.

قال ورجل اغتاب الناس، ومشی بالنمیمة، فهو یأکل فی النار لحمه؛ از چهار گروه از اهل جهنم، بیشتر از عذاب جهنم اذیت می کشند تا این که اهل جهنم به یک دیگر می گویند: اینها چه کسانی هستند که از عذاب جنهم بیشتر به ما آزار می دهند!.. یکی از آنها شخص سخن چین است که چه در حال خوردن گوشت خود است، اهل جهنم از او سؤال می کنند تو چه کرده ای که به این حال و روز افتاده ای، می گوید: من در دنیا سخن چینی می کردم.»(1)

مبتلا به عذاب آتش: رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید:

«ومن مشی فی نمیمة بین اثنین سلط الله علیه فی قبره نارا تحرقه إلی یوم القیامة وإذا خرج من قبره سلط الله علیه تنینا أسود ینهش لحمه حتی یدخل النار؛(2) کسی که بین دو نفر سخن چینی کند، خداوند آتشی در قبرش می فرستاد که تا روز قیامت او را می سوزاند، و هرگاه از قبرش بیرون آید خداوند بر او اژدهای سیاهی را مسلط می کند که او را می گزد تا این که او داخل آتش می شود.»

مبغوض ترین فرد: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«وأبغضکم إلی الله المشاؤون بالنمیمة، المفرقون بین الاحبة؛(3) از شما مبغوض ترین فرد نزد خداوند، سخن چینی است که دوستان را از هم جدا می کند.»

بدترین فرد بر روی زمین: در روایتی آمده است که سخن چینی، از بزرگ ترین سحری است که بین دو دوست جدایی می اندازد، بین دو گروه دشمنی ایجاد می کند، خون ریزی راه می اندازد. بر اثر آن خانه ها ویران می گردد و اسرارها عیان می شود، بنابراین او بدترین فرد در روی زمین است:

«والنمام اشر من وطئ الارض بقدم.»(4)

ص:188


1- (1) همان، ج 12، ص 307.
2- (2) همان، ج 12، ص 308.
3- (3) مستدرک الوسائل، ج 9، ص 150.
4- (4) الاحتجاج، ج 2، ص 82.

از این روایات به وضوح روشن می شود که در افتراق بین مردم، بدترین نقش را سخن چینی دارد.

ب) جست وجوی اسرار مردم

حدیث هجدهم

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«یا معشر من أسلم بلسانه ولم یسلم بقلبه لاتتبعوا عثرات(1) المسلمین فإنه من تتبع عثرات المسلمین تتبع الله عثرته ومن تتبع الله عثرته یفضحه؛(2) ای گروه که از زبان ایمان آورده ولی از قلب ایمان را نپذیرفته اید! به جست وجوی اسرار مردم نپردازید، زیرا هرکس به اسرار مسلمانان پردازد، خداوند از رازهای او پرده برمی دارد و هرکس خداوند از اسرارش پرده بردارد، رسوا خواهد شد.»

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:

«أدنی ما یخرج به الرجل من الإیمان ان یؤاخی الرجل الرجل علی دینه فیحصی علیه عثراته وزلاته لیعیره بها یوما ما؛(3) کمترین کاری که شخصی را از ایمان خارج می کند این است که با کسی برای دینش دوستی کند و سپس عیوب و لغزش های او را جمع کند تا روزی علیه او استفاده کند.»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«یا معشر من اسلم بلسانه ولم یدخل الایمان قلبه لا تؤذوا المؤمنین ولا تتبّعوا عوراتهم فانّه من یتبع عورة اخیه یتّبع الله عورته ومن یتبع الله عورته یفضحه ولو فی جوف بیته؛(4) ای کسانی که به زبان ایمان آورده اید و ایمان (حقیقی) در دلتان داخل نشده است! به

ص:189


1- (1) «عثرات» به معنای اسرار است.
2- (2) شرح أصول الکافی، ج 10، ص 4.
3- (3) همان، ج 11، ص 246.
4- (4) المعجم الکبیر، ج 11، ص 149، ح 11444؛ کلینی، الکافی، ج 2، ص 354.

مؤمنان آزار ندهید، و جست وجوی اسرارشان نپردازید، زیرا هرکس به اسرار برادرش بپردازد، خداوند اسرارش را فاش می کند و هرکس خدا اسرارش را فاش کند، [حتماً] رسوا می شود، اگرچه در درون خانه پنهان شود.»

امام صادق علیه السلام نیز شبیه حدیث مذکور را از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرموده است:

«یا معشر من اسلم بلسانه ولم یخلص الإیمان إلی قلبه لا تذموا المسلمین ولا تتبّعوا عوراتهم فانّه من تتبّع عوراتهم تتبّع الله عورته ومن تتبّع الله تعالی عورته یفضحه ولو فی بیته؛(1) ای کسانی که به زبان ایمان آورده اید و ایمان (حقیقی) در دلتان داخل نشده است، مسلمانان را رسوا نکنید و به جست وجوی اسرارشان نپردازید، زیرا هرکس به دنبال اسرار مسلمانان برود، خداوند نیز به اسرارش توجه می کند و اگر خدا اسرار کسی را مورد توجه قرار دهد، رسوا خواهد شد اگرچه در خانه باشد.»

مراد از «تتبع عورات» هر عیبی است که انسان آن را به علت حیا و غیره می پوشاند.(2) به عبارت دیگر اسرار هر فرد را می توان از این واژه استفاده کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من ستر علی مؤمن فی عورة فکأنما أحیا میتا؛(3) کسی که عیب مؤمنی را بپوشاند، گویا مرده ای را زنده کرده است.»

ج) تعصب بی جا

حدیث نوزدهم

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لیس منّا من دعا إلی عصبیة ولیس منّا من

ص:190


1- (1) همان.
2- (2) همان.
3- (3) مجمع الزوائد، ج 6، ص 247.

قاتل علی عصبیة ولیس منّا من مات علی العصبیة؛(1) کسی که به عصبیّت دعوت کند، از ما نیست و کسی که برای عصبیت کشته شود، از ما نیست و هم چنین کسی که بر عصبیت بمیرد از ما نیست.»

«العصبه»، یعنی قوم و خویش انسان که شدیداً از انسان، دفاع می کند. و «تعصّب»، یعنی غیرت به خرج دادن و زیر بار حق نرفتن، پافشاری کردن در عقیدۀ شخصی. «عصبیت» نیز به معنای هم بستگی شدید، طرفداری حزبی یا فامیلی و عقیدتی است.(2) پس روایاتی که در آن از تعصب مذمت شده است، مقصودشان طرفداری و حمایت های بی جایی است که بدون دلیل و به سبب روابط فامیلی و خویشاوندی نسبت به کسی ابراز کنند.

دوست داشتن اقوام و فامیل به طور مطلق، منفی و مورد نکوهش روایت نیست، چنان که از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد:

«یارسول الله أمن العصبیة ان یحبّ الرجل قومه؟ قال: «لا ولکن من العصبیة ان یعین الرجل قومه علی الظلم؛(3) ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! آیا کسی به قوم خویش، محبت کند، تعصب به شمار می آید؟ فرمود: «خیر، ولی تعصب این است که کسی به علت فامیل بودن، به کمک او در ظلم بپردازد.»

هم چنین از امام سجاد علیه السلام نیز سؤال شد که عصبیت چیست؟ آن حضرت فرمود:

«العصبیة التی یأثم علیها صاحبها ان یری الرجل شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین ولیس من العصبیة ان یحبّ الرجل قومه ولکنّ العصبیة ان یعین قومه علی الظلم؛(4) تعصبی که گناه دارد این است که کسی آدم بد قوم

ص:191


1- (1) سنن ابن ابی داود، ج 2، ص 503، ح 5119.
2- (2) محمد بندر ریگی، فرهنگ جدید، ص 364.
3- (3) سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1320، ح 3949.
4- (4) الکافی، ج 2، ص 308، ح 7.

خود را خوب بداند، ولی این تعصب نیست که کسی قوم خود را دوست بدارد ولی کسی که در ظلم به قوم خود کمک کند، این تعصب است.»

رسول اکرم صلی الله علیه و آله همواره مراقبت می کرد که بین مسلمانان، حرفی از تعصبات قومی، به میان نیاید.

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله، در روایتی، با این افتخار به اقوام گذشته را چیزی گندناک می خواند و مردمی که با این کارها خود را مشغول می کنند به «جعل، یعنی سوسک» تشبیه می کند:

«لیدعن رجال فخرهم باقوام، إنّما هم فحم من فحم جهنّم او لیکوننّ اهون علی الله من الجعلان الّتی تدفع بانفها النّتن؛(1) آنان که به قومیت خود تفاخر می کنند، این کار را رها کنند و بدانند که آن مایه های افتخار جز ذغال جهنم نیستند و اگر آنان دست از این کار نکشند، نزد خدا از جعل هایی (سوسک هایی) که کثافت را با بینی خود حمل می کنند پست تر خواهند بود.»

ابوعقبه که از اهل فارس بود می گوید: در جنگ احد با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم و به یکی از مشرکین ضربتی وارد کردم و از روی غرور گفتم:

«خذها وانا الغلام الفارسی؛ از جوان فارسی این ضربت را بگیر.» وقتی این سخن به گوش رسول خدا رسید، [با ناراحتی] فرمود:

«هلاّ قلت: خذها منّی وانا الغلام الانصاری»(2) چون پیامبر احساس کرد که هم اکنون این سخن تعصبات دیگران را برخواهد انگیخت، فوراً آن جوان را از این کار نهی کرد و فرمود: چرا نگفتی منم غلام انصاری؛ یعنی چرا به چیزی که به آئین و مسلک مربوط است افتخار نکردی و پای تفاخر قومی و نژادی را به میان کشیدی؟ ایشان در جای دیگری فرموده است:

ص:192


1- (1) مسند احمد، ج 2، ص 523؛ کنزالعمال، ج 1، ص 258.
2- (2) مسند احمد، ج 5، ص 295.

«الا ان العربیة لیست باَب والد ولکنّها لسان ناطق فمن قصر به عمله لم یبلغ به حسبه؛ عربیت پدر کسی به شمار نمی رود و فقط زبان گویایی است. آن که عملش نتواند او را به جایی برساند حسب و نسبش هم او را به جای نخواهد رساند.»(1)

هم چنین کمک کردن به خویشاوندان و حمایت از آنها در زمینه احقاق حق، تعصب نیست. بدین وسیله می شود هم به ظالم از انجام ندادن ظلمش و هم به مظلوم برای دفع ظلم بر او، کمک کرد.

نقل شده است: وقتی بین دو جوان انصاری و مهاجر دعوا شد و هرکدام به نام قوم خویش فریاد زدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «شما را چه شده که دعوای جاهلیت به راه انداخته اید! گفتند: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! این دو جوان به جان هم افتاده اند! آن حضرت فرمود:

«ولینصرالرجل اخاه ظالماً او مظلوماً ان کان ظالماً فلیتنبّه فانّه له نصر وان کان مظلوماً فلینصره؛(2) به برادر خود کمک کن، چه ستم دیده باشد و یا چه ستمکار. اگر ظالم باشد کمک به او در این است که متنبه اش کند و این کار در حقیقت کمک به او است اما اگر مظلوم باشد به او نیز کمک کند.»

از روایات نقل شده به این نتیجه می رسیم که، تعصب بی جا بین اقوام و حتی مذاهب مختلف، سبب ایجاد نفرت و عامل افتراق بین اقوام و مذاهب می شود که اسلام از آن به شدت نهی کرده است. اولین کسی هم که تعصب کرد، شیطان بود که رانده دربار الهی شد. از این رو رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«لیس منا من دعا إلی عصبیة، ولیس منا من قاتل

ص:193


1- (1) سنن أبی داود، ج 2، ص 503؛ این واقعه در آثار شهید مطهری رحمه الله نیز نقل شده است؛ اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری رحمه الله، ص 54، نقل به بحار الانوار، ج 21، ص 137.
2- (2) صحیح مسلم، ج 8، ص 19.

علی عصبیة، ولیس منا من مات علی عصبیة؛(1) کسی که به تعصب دعوت کند و بر عصبیت کشته شود و بر عصبیت بمیرد، از ما نیست.»

د) دعواهای بی جا

حدیث بیستم

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«أبغض الرجال إلی الله الألد الخصام؛(2) بدترین مردم نزد خداوند کسی است که دعوا و جدال می کند.»

در روایات دربارۀ دعواهای بی جا حداقل سه واژه به کار برده شده است: جدال، مراء و خصومت. جدال، شدیدترین صورت خصومت و مناظره است.(3) و خصومت به این معناست که با دلیل فاسد از چیزی و یا از کسی دفاع کند. مراء، با کسره «میم»، به معنای مجادله در امر دینی و دنیوی است و این کار حرام می باشد.(4)

فرق بین این دو این است که مراء با اعتراض همراه است ولی جدال ممکن است با جدل باشد و ممکن است بدون اعتراض باشد. جدال اخص از خصومت است.

«مراء» گاهی مرادف مجادله است و گاهی اخص از آن می باشد و در خصومت شدت لازم نیست. غزالی گفته است، هر سخنی با مقابلش مخالف باشد در مراء داخل است. مثلاً کسی بگوید این شیرین است ولی شما بگویید که این ترش است. هرگاه مراء و خصومت با یک دیگر جمع شود که

ص:194


1- (1) سنن أبی داود، ج 2، ص 503.
2- (2) شرح أصول الکافی، ج 5 ص 94.
3- (3) ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 1، ص 122.
4- (4) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 187.

ممکن است که مراء به امور دینی مربوط شود و خصومت به امور دیگر.(1)

ابودردا، ابو امامه باهلی، انس وواثلة ابن الأسقع می گویند: ما در یک مسئله دینی با هم مشغول دعوا بودیم؛ در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدند و وقتی ما را در حالت دعوا دیدند به قدری ناراحت شدند که تا به حال آن حضرت را در این حال ندیده بودیم: ایشان فرمود: «آیا من شما را از این کار نهی نکرده بودم؟ آیا نمی دانید اقوام دیگر به سبب جنگ و جدال به هلاکت رسیده اند؟ این دعواها را رها کنید که هیچ فایده ای ندارد جز این که بین برادران دشمنی ایجاد می شود و در فتنه گرفتار می شوند(2) معصومین در روایات، از دعواهای بی جا تعبیرهای گوناگونی آورده اند که به برخی اشاره می کنیم:

ایجاد دشمنی: سلیمان ابن داود به پسرش می گوید:

«یا بنیّ! ایّاک والمراء فانّ لیست فیه منفعة وهو یهیج بین الاخوان العداوة؛(3) ای فرزندم از مجادله بپرهیز، زیرا در آن هیچ گونه فایده ای نیست، بلکه بین برادران دشمنی ایجاد می کند.»

هم چنین از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:

«ایاکم والخصومة فانها تشغل القلب وتورث النفاق وتکسب الضغاین؛(4) از خصومت بپرهیزید، زیرا آن دل را مشغول می کند موجب نفاق و دشمنی خواهد بود.»

باعث گناه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«کفی بک اثماً ان لا تزال مخاصماً؛(5) خصومت دائمی برای گناه کافی است.»

ص:195


1- (1) شرح أصول الکافی، ج 9، ص 306.
2- (2) کنز العمّال، ج 3، ص 882، ح 9025.
3- (3) بحار الانوار، ج 14، ص 134.
4- (4) وسائل الشیعة، ج 12، ص 237.
5- (5) المعجم الکبیر، ج 11، ص 48، عوالی اللئالی، ج 1، ص 191.

تباهی دین: امام محمد باقر علیه السلام

«الخصومة تمحق الدین وتحبط العمل وتورث الشک؛(1) خصومت باعث تباهی دین و عمل و موجب شک است.»

بی تقوایی: امام صادق علیه السلام می فرماید:

«لایخاصم إلا شاک أو من لا ورع له؛(2) خصومت نمی کند مگر کسی که شک کننده و بی تقوا باشد.»

ایجاد نفاق: امیرالمؤمنین علیه السلام در بیانی زیبا می فرمایند:

«ایاکم والمراء والخصومة فإنهما یمرضان القلوب علی الإخوان، وینبت علیهما النفاق؛(3) از جدال و خصومت پرهیز کنید، زیرا موجب بیماری (معنوی) قلبی می شود و بذر نفاق را می کارد.»

علامت کمال ایمان: امام زین العابدین علیه السلام می فرماید:

«إن المعرفة بکمال دین المسلم ترکه الکلام فیما لایعنیه وقلة المراء وحلمه وصبره وحسن خلقه؛(4) نشانه های کمال دین مسلمان، ترک سخن های بی جا و کم شدن خصومت ها و داشتن حلم و صبر و حسن اخلاق است.»

از این روایت ها روشن می شود که جدال و دعوا باعث دشمنی بین برادران و در نتیجه افتراق و تشتت بین مسلمانان خواهد بود.

ه) دشنام و تحقیر

حدیث بیست ویکم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

«المسلم علی المسلم حرام دمه وعرضه وماله، المسلم اخو المسلم لا یظلمه ولا یخذله التقوی هاهنا - واشار بیده الی

ص:196


1- (1) التوحید، ص 458.
2- (2) وسائل الشیعة، ج 16، ص 201.
3- (3) همان، ج 12، ص 236.
4- (4) میزان الحکمة، ج 1، ص 196.

القلب - وبحسب امریء من الشرّ ان یحقر اخاه المسلم؛(1) خون، آبرو و مال هر مسلمان بر دیگری حرام است. مسلمانان، با هم برادرند و یکی بر دیگری ستم نکند و اورا رسوا ننماید. تقوا در دل انسان است و هر کس به حسب بدیش، مسلمان دیگر را تحقیر می کند!»

در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:

«سباب المسلم فسوق وقتاله کفر؛(2) سبّ و فحش یک مسلمان، فسق و کشتن او کفر است.

سب و فحش دادن به مسلمان در هر حالت قبیح است.(3) به طوری که اهل سنت حتی فحش به میت را حرام می داند،(4) چه رسد فحش به مسلمان زنده.

و) فتوای کفر و شرک

حدیث بیست و دوم

رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لایرمی رجل رجلا بالفسق أو الکفر، إلا ارتدت علیه ان لم یکن صاحبه کذلک؛(5) هیچ شخصی به دیگری فتوای کفر و فسق نمی زند مگر این که خود اهتمام کننده مرتد خواهد بود اگر او این گونه نباشد.»

یکی از مشکلات امروز جهان اسلام این است که فرقه های مسلمان یک دیگر را به تکفیر و تفسیق متهم می کند و از این عمل جاهلانه جز دشمنان اسلام کسی بهره نمی برد. قرآن مجید تکفیر و قتل کسانی که اقرار به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله اقرار می کنند را حرام دانسته است. چنان که در آیه زیر به این مطلب اشاره شده است:

ص:197


1- (1) المعجم الکبیر، ج 22، ص 74؛ الامالی، ج 3، ص 82.
2- (2) صحیح مسلم، ج 1، ص 58؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 281.
3- (3) جامع البیان، ج 2، ص 376.
4- (4) الأذکار النوویة، ص 166.
5- (5) ریاض الصالحین، ص 618.

(یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا)1 ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید که برای (جهاد) در راه خدا سفر می کنید! پس تحقیق کنید؛ و به کسی که اظهار اسلام می کند و با شما طرح صلح می افکند، نگویید: مؤمن نیستی، درحالی که زندگی ناپایدار و پست دنیا و غنایمش را می جویید....

این آیه در مورد قتل یکی از یهودیان ناحیه خیبر است که وقتی از حمله لشکر اسلام احساس خطر کرد، اموال خود را در یک جا جمع کرده و اقرار به اسلام کرد. ولی یکی از مسلمانان (اسامة بن زید) حرف او را قبول نکرد و او را کشت. وقتی این خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و خطاب به اسامه فرمود:

«قتلت رجلاً شهد ان لا اله الاّالله وانّی رسول الله؟!؛ آیا فردی را که به وحدانیت خدا و رسالت من گواهی داده بود کشتی؟!» اسامه گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! شهادت او فقط برای حفظ جان و اموالش بود! فرمود: مگر تو قلبش را شکافته بودی یا درون او را می دانستی که شهادت زبانی او را قبول نکردی؟! اسامه می گوید بعد از آن قسم خوردم که دوباره کسی را که شهادت به وحدانیت و رسالت بدهد به قتل نرسانم.(1)

ز) آزار و اذیت

حدیث بیست وسوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«کلّ المسلم علی المسلم حرام دمه وعرضه وماله، المسلم اخو المسلم لا یظلمه ولا یعیبه ولا... ولا یوذیه بقتارقدره(2)

ص:198


1- (2) بحارالأنوار، ج 21، ص 11.
2- (3) «قدر» بکسر قاف به معنای دیگ و «قتار» به ضمه قاف به معنای دود دیگ است یکی از معناهای که در لغت برای آن ذکر شده، «زره» است.

الاّ ان یغرف(1) له غرفة؛(2) خون، آبرو و مال مسلمان، بر مسلمان دیگر حرام است. مسلمان ها با هم برادرند و نباید یکی بر دیگری ظلم و عیب تراشی کند و یا او را رسوا نماید و زره برابر بر دیگری ظلم نمی کند و مگر (حتی) او را قطعه قطعه کند.» قرآن مجید نیز از آزار و اذیت منع کرده است و یکی از مصداق های آزار و اذیت را تهمت بی جا و ناروا قرار داده است:(وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً) ؛(3) کسانی که مردان با ایمان و زنان با ایمان را بدون آن که چیز (بد) ی کسب کرده باشند، آزار می دهند، به یقین [بار] تهمت و گناه آشکاری بر دوش گرفته اند. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مسلمان واقعی را کسی می داند که دیگران از اذیت و آزار لسانی او محفوظ بمانند:

«فالمسلم من سلم المسلمون من لسانه ویده الاّ بالحق ولا یحلّ أذی المسلم الاّ بما یجب»(4) ؛ مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از زبان و دست او محفوظ بمانند و اذیت مسلمان جایز نیست مگر این که واجب باشد.» یعنی در جایی که کسی بر دیگری تجاوز کرده و در نتیجه مجازات شود، در این صورت اذیت به شمار نمی آید.

ح) آلودگی باطنی

حدیث بیست وچهارم

امام علی علیه السلام فرموده است:

«انّما انتم اخوان علی دین الله ما فرّق بینکم

ص:199


1- (1) به معنی تکّه تکّه کردن.
2- (2) . الجامع لاحکام القرآن، ج 16، ص 322.
3- (3) احزاب، آیۀ 58.
4- (4) شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 288؛ بحارالانوار، ج 32، ص 41.

الاّ خبث السرائر وسوء الضمائر فلا توازرون(1) ولا تناصحون ولا تباذلون ولاتوادّون؛(2) همانا شما برادران دینی هستید، شما را جدا نکرده است جز آلودگی های باطنی و ذهنی شما، زیرا شما نسبت به هم دیگر مساعدت، خیرخواهی، سخاوت و محبت نمی کنید.» از این فرمایش امیرالمؤمنین، معلوم می شود، یکی از اسباب جدایی برادران دینی و عدم انسجام اسلامی، کدورت و آلودگی های باطنی انسان است که نمی گذارد واقعیت و حقیقت اسلام نمایان شود و سوءتفاهم که یکی از موانع بزرگ انسجام اسلامی است از بین برود. اگر ما برادران دینی، درون خودمان را پاک و دیوارهای سوءتفاهم را بریزیم، بعید نیست که افتراق ما به اتفاق، دشمنی های ما به محبت و برادری تبدیل شود.

5- آثار وحدت و انسجام اسلامی

الف) آثار وحدت و انسجام

یکم. موجب رحمت و رهایی از عذاب الهی

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«... وما تکرهون فی الجماعة خیر ممّا تحبّون فی الفرقة، فی الجماعة رحمة وفی الفرقة عذاب؛(3) آن چه شما در اتفاق ناپسند می شمارید، بهتر از چیزی است که شما آن را در افتراق، خوب می پندارید.»

عجلونی اگرچه سند حدیث را ضعیف می داند ولی می گوید: قرائنی دارند که این مطلب را تأیید می کند، چنان که از ابن عباس نقل شده است

ص:200


1- (1) «توازرون» به معنای مساعدت است؛ «لاتوازرون» یعنی به هم دیگر کمک نمی کنید.
2- (2) نهج البلاغه، ج 1، ص 222؛ میزان الحکمة، ج 1، ص 766.
3- (3) کنزالعمّال، ج 3، ص 266؛ معجم احادیث الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج 1، ص 241.

که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«یدالله مع الجماعة، واتبعوا السواد الاعظم، فان شذّ شذّ فی النّار» و هم چنین روایات،

«یدالله مع الجماعة فاذا شذّ الشاذ منهم اختطفته الشیاطین» و

«یدالله مع الجماعة، والشیطان مع من فارق الجماعة یرکض.» و شواهد عینی در طول تاریخ به این حقیقت دلالت دارند که آنسجام، رحمت الهی و تفرقه و اختلاف، عذاب خداوندی به شمار می آید. فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام نیز بر این حقیقت مهر تأیید می زند، آن جا که می فرماید:

«فانّ الاجتماع رحمة والفرقة عذاب؛(1) انسجام و اتفاق، رحمت و افتراق و جدایی عذاب است.»

دوم. رهایی از هلاکت

حدیث بیست وششم

عبدالله بن مسعود در ضمن تفسیر آیۀ اعتصام می گوید: «فانّ الله تعالی یأمر بالالفة وینهی عن الفرقة فانّ الفرقة هلکة والجماعة نجاة»(2) قرطبی از ابن مسعود در تفسیر آیه:(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) نقل کرده است: مراد از آیه، جماعت است و معنای دیگر نیز ذکر شده، ولی همه متداخل یک دیگرند و در تفسیر ذیل آیه این روایت را نیز آورده است: «فإن الله تعالی یأمر بالالفة وینهی عن الفرقة فإن الفرقة هلکة والجماعة نجاة؛(3) خداوند امر به الفت و نهی از افتراق کرده است.»

ابن جریر طبری نیز در ذیل آیه:(أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا

ص:201


1- (1) بحارالانوار، ج 28، ص 104.
2- (2) الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 159.
3- (3) تفسیر القرطبی، ج 4، ص 159.

فِیهِ)1 گفته است: «ولا تتفرقوا فیه تعلموا ان الفرقة هلکة، وأن الجماعة ثقة؛(1) در دین افتراق نکن. بدان افتراق، هلاکت و انسجام، وثاقت است.»

خداوند الفت و انسجام مردم را نعمت الهی شمرده است: «واذکروا نعمة الله علیکم إذ کنتم أعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخوانا» قرطبی می گوید: مراد از اتفاق به این معنا نیست که اختلاف در فروعات، حرام باشد، بلکه مقصود از نهی اختلاف، اختلافی است که مانع الفت و انسجام و سبب فساد باشد، و إلا رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز اختلاف امت را موجب رحمت می داند.(2)

سوم. موجب ورود بهشت

حدیث بیست وهفتم

امیرالمؤمنین در شام، در ضمن خطبه ای به نقل از پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«فمن سرّه بحبوحة(3) الجنّة فلیلزم الجماعة فانّ یدالله علی الجماعة وانّ الشیطان مع الواحد؛(4) هر کس می خواهد در وسط بهشت جای بگیرد با جماعت باشد، زیرا شیطان با کسی است که تنها باشد.» این روایت در کتاب های اهل سنت نیز با کمی اختلاف، از عمربن خطاب نقل شده است.(5)

ص:202


1- (2) جامع البیان، ج 25، ص 21.
2- (3) تفسیر القرطبی، ج 4 ص 159.
3- (4) «بحبوحه» به معنی وسط است، یعنی وسط بهشت.
4- (5) عوالی اللئالی، ج 1، ص 123.
5- (6) المسند، ص 244؛ مسند احمد، ج 1، ص 18.
چهارم. باعث سربلندی و قدرت

حدیث: بیست و هشتم

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«ید الله مع الجماعة فاذا شذّ الشاذ(1) منهم اختطفه(2) الشیطان کما یختطف الذئب الشاة من الغنم؛(3) دست خدا با جماعت است، هرگاه کسی از جماعت جدا شود، شیطان او را می رباید چنان که گرگ بز را از گوسفندها می رباید.

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله نیز با اشاره به عزت و کرامت انسان؛ انسجام را باعث عزت و افتراق را موجب فساد در امور مردم می داند و می فرماید:

«انتم اهل العزّة و.... فلا تختلفوا فتفسدوعلیکم امورکم؛(4) شما اهل عزت هستید... بنابراین اختلاف نکنید، زیرا اختلاف باعث فساد امور شما می شود.»

پنجم. باعث برکت

حدیث بیست ونهم

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«کلوا جمیعاً ولا تفرقوا فانّ البرکة مع الجماعة؛(5) با هم بخورید و از یک دیگر جدا نشوید، زیرا برکت، در باهم بودن و با جماعت است.»

اتفاق و انسجام حتی در حال غذا خوردن نیز فوایدی دارد که حداقل آن نزدیکی دل هاست که این موضوع اثبات شده است.(6) در روایت است که

ص:203


1- (1) در این جا به معنای انفراد و جدا از جماعت است.
2- (2) به معنای ربودن است.
3- (3) مجمع الزواید، ج 5، ص 218.
4- (4) بحار الانوار، ج 28، ص 323، ح 54.
5- (5) ج 2، ص 1093، ح 3387؛ بحار الانوار، ج 63، ص 349.
6- (6) فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج 5، ص 57.

اگر با هم غذا بخورید، غذای یک نفر برای دو نفر و غذای دو نفر برای سه نفر... کفایت می کند. بنابراین اگر این اتفاق را در مسائل اجتماعی قرار دهیم چه قدر برکت خواهد داشت؟! مثلاً اگر به جای یک نفر دو نفر با دشمن مقابله کند و همۀ مسلمانان یک صدا و یک دست با دشمنان اسلام و استکبار جهانی مبارزه کنند، برکت و پیروزی بسیاری خواهند داشت.

ب) آثار افتراق و عدم انسجام

یکم. فتنه و هلاکت

حدیث سی ام

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله در ضمن واقعه ای فرمود:

«انما اهلک من کان قبلکم الفرقة؛(1) اقوامی که قبل از شماها بودند به سبب اختلاف هلاک شدند.»

و نیز فرمود:

«انما هلک من کان قبلکم لمّا تنازعوا فی هذاالامر انی عزمت علیکم الاّ تنازعوا فیه؛(2) کسانی که قبل از شما بودند به علت اختلاف در این امر (قدر) هلاک شدند و من تصمیم گرفته ام که شما در این امر اختلاف نکنید.»

در بیانی دیگر فرمود:

«لاتختلفوا فانّ من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا؛(3) اختلاف نکنید، کسانی که قبل از شما بودند به علت اختلاف هلاک شده اند.»

هم چنین ایشان می فرماید:

«فلا تختلفوا من بعدی کما اختلف من کان قبلکم من بنی اسرائیل؛(4) بعد از من اختلاف نکنید، چنان که قبل از شما

ص:204


1- (1) المصنف، ج 8، ص 367، ح 1؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 483.
2- (2) مسند ابی یعلی، ج 1، ص 433، ح 6044.
3- (3) صحیح بخاری، ج 3، ص 88؛ میزان الحکمة، ج 1، ص 764.
4- (4) ارشاد القلوب، ج 2، ص 340.

بنی اسرائیل اختلاف کردند.» پیامبراسلام صلی الله علیه و آله برای جلوگیری از تفرقه بین امت اسلامی به قدری مراقب بود که هرگاه اختلاف حتی در مسئله ای کوچک ایجاد می باشد، فوری مداخله می کرد و آن را رفع و دفع می نمود. چنان که چند نمونه از این موارد را ملاحظه کردیم. مورد دیگری آمده است که دو نفر در قرائت آیه ای از قرآن اختلاف کردند، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله باخبر شد با حالت ناراحتی فرمود:

«انما هلک من کان قبلکم باختلافهم فی الکتاب؛(1) کسانی که قبل از شما بودند به علت اختلاف در کتاب (شان) هلاک شدند.»

دوم. مرگ جهالت

حدیث سی ویکم

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«من خرج من الطاعة وفارق الجماعة مات میتة جاهلیة؛(2) هرکس از اطاعت و از گروه (مسلمین) خارج شود، به مرگ جاهلیت مرده است.» در روایت دیگر، کسانی که از جماعت جدا شده اند با کسانی که امام وقت را نشناخته اند در یک صف آورده شده اند، زیرا کسی که در اطاعت امام درآید و او را قبول کند دیگر معنا ندارد که از گروه مسلمانان خارج شود؛ چون امام حق، محور انسجام است:

«من فارق الجماعة قیاس او قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه من مات ولیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة ومن مات تحت رایة عصبیة فقتلته قتلة جاهلیة؛(3) هرکس به اندازۀ یک وجب از جماعت جدا شود، طوق اسلام

ص:205


1- (1) صحیح مسلم، ج 8، ص 57.
2- (2) همان، ج 6، ص 21؛ بحار الانوار، ج 29، ص 331.
3- (3) مجمع الزواید، ج 5، ص 224.

را از گردن خود واکرده است و کسی که بدون امام بمیرد بر موت جاهلیت مرده است و هم چنین کسی زیر پرچم تعصب درآید و زیر آن کشته شود به مرگ جاهلیت مرده است.»

روایت دیگری نیز به مطلب فوق اشاره کرده و جدایی از جماعت را به عنوان جاهلیت قبل از اسلام معرفی کرده است:

«من مات مفارق الجماعة فانه یموت موتة الجاهلیة»(1)

سوم. مرگ کفر

حدیث سی ودوم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«من فارق شبراً فقد فارق الاسلام؛(2) هرکس به اندازۀ یک وجب از (جماعت مسلمین) جدا شود، از اسلام جدا شده است.» در روایت دیگری نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«من فارق الجماعة شبراً خلع ربقة الاسلام من عنقه؛(3) هرکس یک وجب از جماعت جدا شود، از دایرۀ اسلام جدا شده است.»

چهارم. باعث ورود جهنم

حدیث سی وسوم

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمود:

«من فارق الجماعة فهو فی النار علی وجهه؛(4) هرکس از جماعت (اسلام) جدا شود، بر صورتش به جهنم وارد خواهد شد.» و نیز فرمود:

«یدالله مع الجماعة فاتبعوا السواد الاعظم فانّ من شذّ شذّ

ص:206


1- (1) صحیح ابن حبان، ج 1، ص 439.
2- (2) معجم الاحادیث المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص 249.
3- (3) مسند احمد، ج 5، ص 180.
4- (4) مجمع الزواید، ج 5، ص 220.

فی النار؛(1) دست خدا با جماعت است، به جمعیت اسلام بپیوندید، زیرا که هرکس از جماعت مسلمین جدا شود، به آتش داخل خواهد شد.»

پنجم. مهدورالدم

حدیث سی وچهارم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«من فرّق بین امّتی وهم جمیع فاضربوا رأسه کائناً من کان؛(2) هرکس بین امت (اسلام) تفرقه بیندازد، حتی بین گروه کثیری هم که باشد، هر جا بود گردنش را بزنید.» در این مورد امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرموده است:

«الا من دعا الی هذالشعار فاقتلواه ولو کان تحت عمامتی هذه؛(3) هرکس به این (اختلاف و افتراق) دعوت کند او را به قتل برسانید، حتی آن شخص زیر عمامه من باشد.» یعنی کسی که بین مسلمانان اختلاف ایجاد کند خون او ارزشی ندارد. درحالی که خون و آبرو و حتی مال مسلمان محترم است، ولی خون تفرقه کننده ارزش ندارد و هدر می باشد.

ششم. دوری دل ها

حدیث سی وپنجم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

«لا تختلفوا فتختلف قلوبکم؛(4) اختلاف نینداز، زیرا اختلاف باعث دوری دل ها می شود.» از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پیامبراکرم فرمود صلی الله علیه و آله:

«ولاتختلفوا فیخالف الله بین قلوبکم؛(5)

ص:207


1- (1) المستدرک الصحیحین، ج 1، ص 115؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 406.
2- (2) کنز العمال، ج 1، ص 208، ح 1045.
3- (3) نهج البلاغه، نامه 127.
4- (4) میزان الحکمة، ج 1، ص 764.
5- (5) بحار الانوار، ج 85، ص 100.

اختلاف نکنید، [پس اگر کسی اختلاف ایجاد کند] خداوند بین دل هایتان اختلاف ایجاد می کند.» یعنی ایجاد اختلاف، سبب می شود که رحمت و لطف خداوند از او برداشته شود و او به خود واگذار کند. در نتیجه دل ها از هم دیگر دور می شود و باعث نابودی فرد و اجتماع خواهد شد.

هفتم. نابودی

حدیث سی وششم

رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن وصیت به حضرت علی علیه السلام فرمود:

«یا علی! ثلاث موبقات:(1) نکث(2) الصفقة(3) وترک السنّة وفراق الجماعة؛(4) ای علی! سه چیز موجب نابودی (انسان) می شود: شکستن معامله و پیمان، ترک سنت و جدایی از جماعت (مسلمین).»

هشتم. عدم قبولی اعمال

حدیث سی وهفتم

جبرئیل از جانب خدا به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت:

«بلّغ امتک انه من مات مفارق الجماعة لا یجیء رائحة الجنة وان کان اکثر عملاً من اهل الارض لا اقبل منه صرفاً(5) ولا عدلاً؛(6) به امت بگو هرکس بمیرد و از جماعت جدا شود، بوی بهشت به مشام او نمی رسد، اگرچه عمل او از (همه) اهل زمین بیشتر باشد و از او هیچ چیز پذیرفته نمی شود.»

ص:208


1- (1) «موبقات» به معنای نابودی است.
2- (2) «نکث» به معنای شکست پیمان و معامله است.
3- (3) «الصفقه» به معنای معامله است.
4- (4) نظم درر السمطین، ص 155.
5- (5) به معنای یک دست است.
6- (6) معانی الاخبار، ص 76.
نهم. موجب لعنت الهی و فرشتگان

حدیث سی وهشتم

«... یا محمد تارک الجماعة عندی ملعون وعند الملائکة ملعون وقد لعنتهم فی التوراة والانجیل والزبور والفرقان؛(1) ای محمد! کسی که جمعیت را ترک کند نزد من و فرشتگان ملعون است و در تورات و انجیل و زبور و فرقان بر او لعنت شده است.»

دهم. عدم استجابت دعا

حدیث سی ونهم

«.. یا محمد! تارک الجماعة لا استجیب له دعوة ولا انزل علیه الرحمة وهم یهود امتک وان مرضوا فلا تعدهم وان ماتو فلا تشیّع جنائزهم؛(2) ای محمد! کسی که جمعیت را ترک کند دعایش را استجابت نمی کنم و رحمت را بر او نازل نمی کنم: آنها یهود امت تو هستند و اگر مریض شوند به عیادت آنها نرو و اگر بمیرند، در تشییع جنازه شان شرکت نکن.»

یازدهم. مبغوض ترین مخلوق نزد خداوند عالم

حدیث چهلم

«ولایمشی علی الارض ابغض علیّ من تارک الجماعة؛(3) مبغوض ترین جنبندگان روی زمین در نزد من کسی است که جماعت را ترک کند.»

ص:209


1- (1) همان.
2- (2) همان.
3- (3) همان.

ص:210

جمع بندی مباحث

اکنون برای حسن ختام، مطالب گذشته را در چند سطر خلاصه می کنیم:

- قرآن مجید، سنت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام مناسب ترین محور وحدت و انسجام اسلامی اند.

- قرآن مجید و احادیث پیامبراسلام صلی الله علیه و آله، انسجام اسلامی را یکی از ضروریات مسائل اسلامی دانسته است.

- احادیث اسلامی، رمز پیروزی و نجات از هلاکت را در گرو انسجام اسلامی می دانند.

- احادیث فریقین بر این مطلب تأکید دارند که هرکس، کلمۀ شهادتین را بر زبان آورد؛ مسلمان می باشد و جان و مال و آبروی او محترم است.

- محبت، احترام، کمک، مدارا، حسن سلوک، حسن ظن، خیرخواهی و اصلاح ذات بین، طبق تعلیمات نبوی، از عوامل انسجام می باشد.

- سخن چینی، سوءظن، جست وجوی اسرار مردم، تعصب بی جا، خصومت و مجادله بی جا، دشنام و تحقیر، آزار واذیت، از عوامل اختلاف شمرده است.

ص:211

- سربلندی و قدرت، موجب رحمت و رهایی از عذاب الهی و ورود به بهشت، از آثارانسجام اسلامی می باشند.

- سرخوردگی و هلاکت، افتراق و جدایی دل ها، مرگ کفر و جهالت، عدم استجابت دعا و ورود به جهنم و مبتلا به عذاب دائمی، از آثار شوم افتراق و جدایی هستند.

ص:212

کتابنامه

1. القرآن المجید، (با ترجمه، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی)

2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دارالاحیاالکتب العربیه، بی تا، بیروت.

3. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1364.

4. ابن بلبان، علاءالدین علی، تحقیق: شعیب ارنووط، صحیح ابن حبان. بیروت: مؤسسة الرسالة، 1414 ه.

5. ابن حنبل احمد، مسند احمد، دار صادرات، بیروت.

6. ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادرات، بیروت.

7. ابن سلامة، دستورمعالم الحکم، مکتبة المفید، قم.

8. -، محمد، مسند الشهاب، مؤسسة الرسالة، بیروت.

9. ابن شعبه حرانی، ابومحمدحسن بن علی، تحف العقول، مؤسسه نشراسلامی، قم.

10. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی الطالب، نجف، مکتبة الحیدریه، 1376.

11. ابن صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، مؤسسه اعلمی، تهران 1404.

12. ابن طاووس، سیدعلی بن موسی، الطرائف، قم 1371 ه.

13. -، الیقین، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1413.

14. ابن عساکر، ابی القاسم علی بن حسن بن هبه شافعی، تحقیق: علی شیری، تاریخ مدینة الدمشق، بیروت: دارالفکر، 1415 ه.

15. ابن قدامه، عبدالرحمان، الشرح الکبیر، دارالکتاب العربی، بیروت.

16. ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت.

17. ابوریه محمود، اضواء علی السنة المحمدیه، دارالکتب اسلامی.

18. الأحسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، مطبعه سید الشهدا، قم 1403 ه. ق.

ص:213

19. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، دارالفکر، بیروت 1414 ه.

20. امینی، عبدالحسین، الغدیر، دارالکتاب العربی، بیروت 1397 ه.

21. بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، المکتبة الاسلامیه.

22. -، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دارالفکر، بیروت 1401 ه.

23. بلازری، انساب الاشراف، مؤسسه اعلمی، 1394 ه.

24. بندر ریگی، محمد، فرهنگ جدید، قم 1374 ش.

25. بیهقی، احمد بن الحسین، السنن الکبری، دارالفکر، بیروت.

26. ترمزی، محمد بن عیسی، السنن الترمزی، دار الفکر، 1403 ه.

27. تمیمی موصلی، احمدبن علی بن مثنی، تحقیق، حسین سلیم اسد، مسند ابویعلی موصلی، دارالمأمون للتراث.

28. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر الثعالبی، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت 1418 ه.

29. جوهری، الصحاح، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، بیروت 1407 ه.

30. حرعاملی، شیخ محمد بن حسن، وسائل الشیعه، داراحیاءالتراث العربی، بیروت.

31. -، شیخ محمد بن حسن، الفصول المهمه، مؤسسه معارف اسلامی، قم 1418 ه.

32. حسکانی، حاکم، شواهد التنزیل، وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران.

33. حسینی، شهاب الدین، الوحدة الاسلامیة، مجمع تقریب المذاهب اسلامی، قم 1427 ه ق.

34. خوارزمی، موفق، المناقب، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، قم 1411 ه..

35. دفتر مقام معظم رهبری، حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری)، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1376 ش.

36. دمشقی ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایه، داراحیاء التراثالعربی، بیروت 1408 ه.

37. -، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، 1407 ه.

38. دمشقی ابن کثیر، اسماعیل، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه.

39. زبیدی، تاج العروس، المکتبة الحیاة، بیروت.

40. زرندی حنفی، جمال الدین محمد بن یوسف، نظم دررالسمطین فی فضائل المصطفی والمرتضی والبتول والسبطین، قم، مکتبه امام امیرالمؤمنین، 1377 ه.

41. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابن ابی داود، بیروت، دارالفکر، 1410 ه ق.

42. سیوطی، جلال الدین، جامع الصغیر، بیروت، دارالفکر.

43. شافعی، محمد بن ادریس، المسند، دارالکتب العلمیه، بیروت.

44. شرف الدین، عبدالحسین، المراجعات، تحقیق: حسین الراضی، جمعیت اسلامیه.

45. شیخ صدوق، (ابی محمد بن علی بن حسن بن موسی بن بابویه قمی)، ثواب الاعمال، منشورات رضی، چاپ دوم، قم 1368.

46. -، الخصال، جامعه مدرسین، قم.

ص:214

47. -، علل الشرایع، مکتبة الحیدریه، نجف 1966 م.

48. -، معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، قم 1361 ش

49. -، من لا یحضره الفقیه، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم 1404 ه.

50. شیخ مفید، ابی عبدالله محمدبن نعمان بغدادی، الاختصاص، جامعه مدرسین، قم.

51. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، دارالحرمین.

52. -، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، مکتبة ابن تیمیه، قاهره.

53. -، سلیمان بن احمد، معجم الاوسط، دار الحرمین.

54. طبری، احمدبن عبدالله، ذخائرالعقبی فی مناقب ذوی القربی، مکتبه قدسی، 1356 ش.

55. -، محمد بن جریر، تفسیر الجامع البیان عن تأویل آیات القرآن، بیروت، دار الفکر، 1408 ه.

56. طریحی، شیخ فخرالدین، مجمع البحرین، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، تهران 1369 ش.

57. عبده، محمد، نهج البلاغه، دارالمعرفه، بیروت.

58. عظیم آبادی، محمد شمس الحق، عون المعبود شرح سنن ابن ابی داود، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، بیروت 1415 ه.

59. علم الهدی، سید مرتضی، الامالی، کتابخانه، آیة الله مرعشی، قم 1403 ه ق.

60. فراهیدی، خلیل ابن احمد، کتاب العین، مؤسسه، دارالهجرة چاپ دوم، قم 1409 ه ق.

61. قرطبی، محمد بن عبدالله انصاری، الجامع لاحکام القرآن، مؤسسه التاریخ العربی، بیروت 1405 ه ق.

62. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، دار الفکر، بیروت.

63. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، دارالاسوة چاپ اول 1416 ق.

64. کلینی، محمد ابن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1368 ش.

65. کورانی، علی، معجم احادیث الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مؤسسه معارف الاسلامیه، قم 1411 ه.

66. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، کتاب المومن، مدرسه امام مهدی، قم 1404 ه.

67. لیثی واسطی، علی بن محمد، تحقیق، حسین حسنی، عیون الحکم والمواعظ، قم، دار الحدیث، 1376 ش.

68. مازندرانی، ملا محمد صالح، شرح اصول کافی.

69. متقی هندی، کنز العمّال، مؤسسه الرسالة، بیروت.

70. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بیروت 1403.

71. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دارالحدیث، قم.

72. مغربی، قاضی نعمان، دعائم الاسلام، دار المعارف، 1383.

ص:215

73. مناوی، محمد عبدالرؤف، تحقیق، احمدعبدالسلامی، فیض القدیر شرح جامع

74. الصغیر، دار الکتب العلمیة، بیروت 1415 ه.

75. موسوی، سید حمید جاوید، اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم 1428 ه.

76. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی، دارالفکر، بیروت 1348 ه.

77. نسوی، ابن سفیان، کتاب الاربعین، دارالبشائر الاسلامیة، 1414 ه.

78. نمازی، علی، مستدرک سفینة البحار، مؤسسه نشر اسلامی، قم 1419 ه.

79. نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت لاحیا التراث، قم 1408 ه.

80. نووی دمشقی، ابی زکریا یحیی بن شرف، ریاض الصالحین من حدیث سید المرسلین، دار الفکر، چاپ دوم، بیروت 1411 ه.

81. نووی، محی الدین، المجموع فی شرح المهذب، دار الفکر.

82. نیشابوری، محمدبن فتال، روضة الواعظین، منشورات رضی، قم.

83. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت.

84. هیثمی، نور الدین، مجمع الزواید، دار الکتب العلمیه، بیروت 1408 ه.

ص:216

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109