نیایش ظهور: پژوهشی پیرامون دعای شریف اللهم کن ولیک...

مشخصات کتاب

نیایش ظهور (پژوهشی پیرامون دعای شریف اللهم کن ولیک...)

مولف : محمد ظریف

تحقیق و نشر موسسه الامام المهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )

لموسسها الراحل العلامه السید محمد باقر الموحد الابطحی رحمه الله علیه

نوبت چاپ : اول ، بهار 1397

تیراژ : 1000

ص:1

اشاره

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

ص:2

فهرست مطالب

ص:3

فهرست مطالب

ص:4

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی سیّدنا محمّد وآله الطاهرین

سیّما مولانا بقیة الله فی الأرضین واللعن علی من ظلمهم من الاوّلین والآخرین

امّا بعد:

یکی از معروف ترین و شایع ترین دعاهایی که امروزه بحمدلله المتعال در همۀ حالات و در هر زمان و مکانی خوانده می شود و تقریباً همۀ افراد از زن و مرد، پیر و جوان و حتّی اکثر کودکان ما آن را از حفظ می خوانند دعای شریف «اللهم کن لولیک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کلّ ساعة ولیّاً وحافظاً و قائداً وناصراً ودلیلاً وعیناً حتّی تسکنه ارضک طوعاً وتمتعه فیها طویلا» می باشد.

دعایی عظیم الشأن با مضامین عالی و متقن و دربرداندۀ مفاهیم والا و آموزنده، و دارای پیام حیات بخش برای جهان بشریّت، در سایه سار ظهور پرنور و سرور یگانه دوران و جان جانان و قطب عالم امکان، صاحب العصر والزمان مهدی و منجی آل محمّد: حضرت حجة بن الحسن العسکری عجّل الله تعالی فرجه الشریف.

مجموعۀ پیش رو، پژوهشی پیرامون این دعای شریف است به همراه

ص: 5

مقدمه ای جامع پیرامون دعا و آداب و شرائط و آثار آن که به مناسبت ماه معظم شعبان، ماه دعا و انابه و عبودیّت و انتظار همزمان با فرارسیدن میلاد مسعود، آخرین ذخیرۀ الهی و مصلح عالم هستی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مفدمه الفداء، به همّت محققین محترم مؤسسة الامام المهدی:، یادگار ماندگار دلداده و فدایی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف، فقیه بزرگوار و محدّث عالی مقدار، حضرت آیة الله العظمی آقای حاج سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی اعلی الله مقامه، به شیفتگان و منتظران حضرتش ارائه می گردد.

امید است که این اثر، در شناساندن بیشتر و تثبیت فرهنگ مهدویّت و انتظار برای جامعۀ ما مؤثّر واقع شود و مرضیّ نظر کریمانۀ آقا و مولای مان قرار بگیرد و دعای خیر آن حضرت شامل حال همۀ خادمان و چاکران آستان ملک دربان آن امام همام گردد، إنّ الهدایا علی مقدار مُهدیها.

در پایان از همۀ عزیزانی که در مؤسسة الامام المهدی علیه السلام با تلاش خود، در تکمیل این کتاب همکاری نمودند به خصوص محقّق محترم جناب آقای محمد باقر الحلو (ابوجعفر) دام توفیقه تقدیر به عمل می آوریم. و از مساعی مشکورة محقّق و نویسندۀ توانا جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای محمّد ظریف دام تأییده که تحقیق و تدوین این مجموعه را بر عهده گرفتند سپاسگذاری می نماییم.

مدیریّت مؤسسة الامام المهدی علیه السلام

لمؤسّسها الراحل، آیة الله العظمی السیّد محمّد باقر الموحد الابطحی;

شعبان المعظّم 1439 ه- ق ، اردیبهشت ماه 1397 ه- ش

ص: 6

فصل اول: دعا: آداب ، شرائط ، آثار

اشاره

ص: 7

ص: 8

یکی از ابواب رحمتی که خداوند تبارک و تعالی به روی بندگانش گشوده باب دعا است.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: «الدُّعَاءُ مِفْتَاحُ الرَّحْمَة»(1)؛ «دعا سرچشمۀ رحمت الهی است».

دعوت به دعا از طرف پروردگار لطفی است بزرگ و نعمتی است عظیم و سفرۀ احسانی است که برای بندگان خود گسترانیده است.

امام زین العابدین علیه السلام در مناجات الذاکرین می فرماید: «وَ مِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنَا جَرَیَانُ ذِکْرِکَ عَلَی أَلْسِنَتِنَا وَ إِذْنُکَ لَنَا بِدُعَائِک»؛(2) «از بزرگترین نعمت های تو بر ما این است که ذکر و یاد تو بر زبان ما جاری است و اجازه فرموده ای تو را بخوانیم و دعا کنیم».

اهمیت و ارزش دعا

در اهمّیت دعا و ارزش آن همین بس که خداوند متعال فرموده است: (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْلا دُعاؤُکُم)(3)؛ «بگو پروردگار من به شما اعتنایی نمی کرد اگر دعای شما نبود».

ص: 9


1- . عیون الحکم: ص68، ح1744، و در ضمن حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: «إذا أذن اللّه للعبد فی الدعاء فتح له باب الرحمة». البحار: ج93، ص302.
2- . بحار الأنوار: ج94، ص151.
3- . سورۀ فرقان: آیۀ 77.

و کسانی را که بدان بی اعتنا هستند تهدید نموده و فرموده است:

(إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِین)(1)؛ «آنانکه از عبادت و پرستش من - دعا کردن و مرا خواندن - تکبّر ورزند به زودی با ذلّت و خواری به دوزخ وارد شوند».

امام باقر علیه السلام فرموده اند: عبادت در این فرمایش پروردگار که فرموده: (إِنَ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی...) دعا است.(2)

روح عبادت و حقیقت بندگی اظهار نیاز و فقر و ذلّت و مسکنت در پیشگاه ربوبی و درخواست از او است و لذا امام باقر علیه السلام فرموده اند: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الدُّعَاء»(3)؛ «برترین نوع عبادت دعا است».

و وقتی سدیر از آن حضرت سؤال کرد: کدام عبادت افضل است؟ فرمودند:

«مَا مِنْ شَیْ ءٍ أَفْضَلَ عِنْدَ الله عَزَّ وَجَلَّ مِنْ أَنْ یُسْئَلَ وَ یُطْلَبَ مِمَّا عِنْدَهُ وَ مَا أَحَدٌ أَبْغَضَ إِلَی الله عَزَّ وَجَلَّ مِمَّنْ یَسْتَکْبِرُ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یَسْأَلُ مَا عِنْدَه»(4)؛ «نزد خداوند تبارک تعالی چیزی برتر از این نیست که از او درخواست شود و از آنچه نزد او است تقاضا شود و مبغوض ترین افراد نزد او کسی است که از عبادت او - یعنی دعا - تکبّر ورزد و از کرم و لطف او درخواست نکند».

خداوند تبارک و تعالی به همان اندازه که نمی پسندد بندگانش نزد

ص: 10


1- . سورۀ غافر: آیۀ 60.
2- . کافی: ج2، ص466، ح1.
3- . کافی: ج2، ص466، ح1.
4- . کافی: ج2، ص466، ح2.

همنوعان خود اظهار نیاز کنند دوست دارد که نزد او اظهار نیاز نمایند.

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «إِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ کَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِه»(1)؛ «خداوند تبارک وتعالی دوست ندارد که بندۀ او نزد بندۀ دیگرش التماس کند و چیزی بخواهد ولی این را نسبت به خودش می پسندد و دوست دارد که از او بخواهند و اصرار کنند».

و علّت آن روشن است، از مردم درخواست کردن باعث ذلّت و خواری و سرافکندگی است ولی از خدا درخواست کردن مایۀ عزّت و افتخار است.

دعا بهترین وسیلۀ تقرّب است

اشاره

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: «التَّقَرُّبُ إِلَی الله بِالْمَسْأَلَةِ وَ إِلَی النَّاسِ بِتَرْکِهَا»(2)؛ «اگر می خواهی نزد خداوند تقرّب پیدا کنی و کسب آبرو نمایی وسیله اش گدایی و اظهار نیازمندی است و نزد مردم به ترک آن است» کسی که از مردم چیزی نخواهد نزد آنها عزیز است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ ب-ِمِثْلِه»(3)؛ «بر شما باد به دعا کردن، زیرا آنگونه که به وسیلۀ دعا تقرب پیدا می کنید با هیچ عبادتی تقرّب پیدا نمی کنید».

ص: 11


1- . کافی: ج2، ص475، ح4.
2- . عیون الحکم: ص54، ح1394.
3- . کافی: ج2، ص467، ح6.

دعا محبوب ترین عمل نزد پروردگار است.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: «أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَی الله عَزَّ وَجَلَّ فِی الْأَرْضِ الدُّعَاء»(1)؛ «نزد خداوند تبارک و تعالی محبوب ترین کار در روی زمین دعا کردن است».

دعا رمز موفقیت است.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاح »(2)؛ «دعا کلید کامیابی و موفقیّت و رستگاری است».

دعا سلاح انبیاء است.

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به اصحاب خود می فرمود: «عَلَیْکُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاء، فَقِیلَ: وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: الدُّعَاءُ»(3)؛ «بر شما باد به سلاح انبیاء (یعنی خود را در برابر هجوم ناملایمات زندگی و مشکلات به سلاح پیامبران مجهز کنید) عرض کردند: سلاح پیامبران چه بوده است؟ فرمودند: دعا».

دعا سپر مؤمن است.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِن»(4)؛ «دعا سپر مؤمن است» یعنی خود را به وسیلۀ آن از حوادث ناگوار حفظ می کند.

ص: 12


1- . کافی: ج2، ص467، ح8.
2- . کافی: ج2، ص468، ح2.
3- . کافی: ج2، ص468، ح5.
4- . کافی: ج2، ص468، ح4.

در ضمن حدیث دیگری می فرماید: «ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ عَنْکُمْ بِالدُّعَاءِ قَبْلَ وُرُودِ الْبَلَاء»(1)؛ «امواج بلا را به وسیلۀ دعا پیش از آنکه به شما برسد از خود دور کنید».

دعا وسیله دفع بلا و رفع آن است.

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَی اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»(2)؛ «بر شما باد به دعا کردن، زیرا دعا و روی آوردن به درگاه پروردگار بلایی را که مقدّر شده و حکم بدان گردیده و فقط اجرای آن باقی مانده برمی گرداند».

امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنَّ الدُّعَاءَ یَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاما»(3)؛ «دعا فرمان آسمانی را باز می گرداند اگر چه مسجّل شده باشد».

حضرت علی بن الحسین علیه السلام می فرمود: «الدُّعَاءُ یَدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ یَنْزِل»(4)؛ «دعا بلایی را که نازل شده و بلایی را که هنوز نازل نشده برطرف می نماید».

ص: 13


1- . خصال: ج2، ص621.
2- . کافی: ج2، ص470، ح8.
3- . کافی: ج2، ص469، ح3.
4- . کافی: ج2، ص469، ح5.

آداب دعا

اشاره

در باب دعا مطالب فراوانی مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد، یکی از آن مطالب پیرامون آداب و شرایط دعا است.

تعمیم دعا

از آداب دعا تعمیم دعا و عمومیت دادن آن است ، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: «إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلْیُعَمِّم(1)، فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَاء»(2)؛ «هنگامی که یکی از شما دعا می کند آن را عمومیت دهد (یعنی سعی کند دعای او دیگران را نیز شامل شود) زیرا این گونه دعا کردن زودتر آدمی را به مقصود می رساند و مستجاب می شود». روش خود اهل بیت: نیز چنین بوده است. برای نمونه می توان به این دعای معروف و مشهود که خواندن آن، در ماه مبارک رمضان بعد از هر فریضه توصیه شده است، اشاره نمود:

اَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَی أَهْلِ الْقُبُورِ، السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ، اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ، اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ، اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ

ص: 14


1- . «فَلیَعُمَّ» خ.
2- . عدّة الداعی: 157.کافی: ج2، ص487.

کُلِّ مَکْرُوبٍ، اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ، اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ، اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ، اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ، اللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ، اللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ، اللَّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ الْفَقْرِ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر.

ای خدا تو بر اهل قبور نشاط و سور عطا کن. خدایا هر فقیر را بی نیاز گردان. خدایا هر گرسنه را سیر گردان. خدایا هر برهنه را لباس بپوشان. خدای دین هر مدیونی را ادا فرما. خدایا هر غمگینی را دلشاد ساز. خدایا هر غریبی را به وطن باز رسان. خدایا هر اسیری را آزاد گردان. خدیا مفاسد امور مسلمانان را اصلاح فرما. خدای هر مریضی را شفا عنایت کن. خدای به غنای خود جلو فقر ما را ببند. خدایا بدی های حال ما را به خوبی صفات خودت تغییر ده. خدایا دَین ما را ادا فرما و فقر ما را بَدل به غنا و بی نیازی گردان که تو ای خدا بر هر چیز توانایی.

دعا برای عموم و دیگران سبب جلب رحمت الهی و آرزش گناهان دعا کننده می شود.

دعایی برای همه مخلوقات

اشاره

دعایی که دیگران را نیز شامل شود فضیلت بیشتری دارد، و ما از اینجا به فضیلت دعا کردن برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام پی می بریم زیرا دعا برای فرج و ظهور امام عصر علیه السلام دعایی است عام و فراگیر، که ماهی های دریا تا ساکنان آسمان از آن بهره مند می شوند.

ص:15

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: «یَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ

سُکَّانُهَا »(1)؛ «اهل آسمان و ساکنان آن با ظهور آن حضرت شادمان می گردند».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «یَفْرَحُ بِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَالطَّیْرُ فِی الْهَوَاءِ وَالْحِیتَانُ فِی الْبَحْرِ»(2)؛ «اهل آسمان و زمین، پرندگان و چرندگان و حتّی ماهیان دریا به ظهور آن حضرت خوشحال می شوند».

امروز هیچ دعایی به مانند دعا برای فرج و ظهور امام زمان فائده اش عام نیست.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای برافراشته شدن پرچم توحید و سرنگونی پرچم کفر و نفاق در سرتاسر عالم.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای عزّت اسلام و مسلمین در سراسر جهان.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای تحقق عدل و عدالت و گسترش آن در همۀ گیتی.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای برقراری حقّ و از بین رفتن باطل.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای نجات همۀ مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان و مظلومان عالم.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای نابودی همۀ ظالمان و ستمگران و زورگویان و دشمنان بشریّت.

ص:16


1- . غیبت نعمانی: ص214، ح2. بحار الأنوار: ج51، ص39، ح19.
2- . الملاحم والفتن: ص281.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای تحقق آمال و آرزوی همۀ انبیاء و اولیاء الهی.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای برطرف شدن ظلمت و تاریکی از کرۀ خاکی و پر شدن آن از نور و روشنایی.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای فراهم شدن رفاه و آسایش و امنیت برای همه به معنای واقعی کلمه.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای رها شدن از اسارت هوا و هوس و رسیدن به آزادی کامل در پرتو ایمان به خدا.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای رشد و کمال انسان ها و برطرف شدن موانع رشد.

دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام یعنی دعا برای توسعه علم و دانش و از بین رفتن جهل و نادانی.

دعا برای تعجیل فرج یعنی دعا برای یافتن حیات طیّبه.

دعا برای تعجیل فرج یعنی دعا برای برقراری حکومتی که در طول تاریخ بشریت بی سابقه و بی نظیر است، حکومتی واحد در سراسر دنیا بر اساس توحید و یکتاپرستی و بر اساس تقوا و فضیلت.

دعا برای تعجیل فرج یعنی دعا برای خشنودی امام عصر علیه السلام و خلاص شدن آن حضرت از زندان غیبت.

دعا برای تعجیل فرج یعنی دعا برای به بار نشستن و به ثمر رسیدن درختی که انبیاء و اولیاء آن را با خون خود آبیاری نمودند.

ص:17

دعا برای تعجیل فرج یعنی دعا برای سامان بخشیدن به وضع نابسامان جامعه بشری.

دعا در غیاب مومنین

یکی دیگر از آداب دعا، دعا کردن برای مؤمنین در غیاب آنها است.

مرحوم کلینی از علی بن ابراهیم و او از پدرش نقل کرده است که گفت:

عبداللّه بن جندب را در عرفات دیدم دست ها را به سوی آسمان بالا برده و اشک از دیدگانش جاری بود و دعا می کرد و سوز و حال عجیبی داشت. وقتی مردم پراکنده شدند به او گفتم: هیچ موقفی را بهتر از موقف تو ندیدم.

گفت: به خدا قسم جز برای برادران دینی ام دعا نکردم.

گفتم: چرا برای خودت دعا نکردی؟

گفت: از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمود: «مَنْ دَعَا لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَکَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِه»(1)؛ «کسی که برای برادر دینی خود در غیاب او دعا کند، از عرش الهی ندایی رسد که: برای تو است صد هزار برابر آنچه برای او دعا کردی»؛ و من دوست نداشتم که «صد هزارِ» تضمین شده را، با «یکی» که نمی دانم مستجاب می شود یا نه، عوض کنم.

امام مجتبی علیه السلام فرموده اند: شب جمعه ای مادرم حضرت زهرا علیها السلام را دیدم که برای همسایگان دعا کرد و برای خود دعا ننمود، عرض کردم:

ص:18


1- . کافی: ج4، ص465.

چرا برای خود دعا نکردید؟ فرمود: «الجار ثمّ الدّار»(1)؛ «پسرم اوّل همسایه سپس خانه».

اسماء نقل می کند: در لحظات پایانی عمر حضرت زهرا علیها السلام دیدم آن بزرگ بانوی اسلام ابتدا غسل کرد و لباسها را عوض نمود سپس رو به قبله نشست و دست ها را به سوی آسمان بالا برد و این گونه دعا کرد: «اِلهی وَسَیِّدی أسْألُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُم وَبِبُکاءِ وُلْدِی فِی مُفَارِقَتِی أنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شِیعَتِی وَشِیعَة ذُرِّیَّتی»(2)؛ «ای خدای من و ای معبود من، از تو می خواهم به حقّ برگزیدگانت و به اشک چشم فرزندانم در مفارقت من که گنهکاران شیعه را بیامرزی».

اگر از آداب دعا، دعا کردن در غیاب مؤمنین است و آن همه فضیلت دارد، کدام مؤمن عزیزتر از حجّت خدا حضرت مهدی علیه السلام است، دعا کردن برای آن حضرت که سرور و سالار همۀ مؤمنان و امام و پیشوای ایشان است بدون تردید فضیلت بیشتری خواهد داشت.

فضیلت دعا برای تعجیل فرج و ظهور امام عصر علیه السلام

اشاره

از وظایف مسلّم و قطعی شیعه در دوران غیبت امام عصر علیه السلام دعا کردن برای ظهور آن حضرت است.

وقتی از امام هادی علیه السلام سؤال می کنند: وظیفۀ شیعیان شما در دوران غیبت چیست؟

ص:19


1- . علل الشرایع: ج1، ص182.
2- . الصحیفة الفاطمیّة الجامعة: ص74 دعاء 52.

می فرماید: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَج»(1)؛ «بر شما باد به دعا کردن و انتظار فرج».

و با آنکه روایات فراوانی در این زمینه به ما رسیده ولی اگر نبود جز فرمایش خود امام عصر علیه السلام که در توقیع مبارکش فرموده است: «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج»(2)؛ «برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید» بر ما لازم بود که اهمّیت بیشتری به این مسأله مهم و حیاتی دهیم و این دعا را در رأس دعاهای خود قرار دهیم.

اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند

اوّل به جان گمشدۀ خود دعا کنند

این دعا از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است، هیچ دعایی به مانند این دعا امید دهنده و شور و نشاط آفرین نیست.

دربارۀ فواید این دعا، عالم بزرگوار مرحوم آیة اللّه سیّد محمّد تقی موسوی اصفهانی «فقیه احمدآبادی» در کتابی که به فرمان مطاع امام عصر علیه السلام نوشته است(3) صد و ده فائده ذکر نموده است، این کتاب به حقّ کتابی است که در موضوع خودش بی نظیر است و تا کنون کتابی به

ص:20


1- . بحار الأنوار: ج95، ص336.
2- . بحار الأنوار: ج52، ص92.
3- . این کتاب که نام آن را هم وجود مقدّس امام عصر علیه السلام انتخاب کرده و فرموده اند: اسمش را بگذار «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم» در سال 1428 ه- با اشراف سبط بزرگوارشان مرحوم آیة اللّه آقای حاج سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی قدّس سرّهما در مؤسّسة الإمام المهدی علیه السلام پس از تحقیق و اضافات در 2 مجلد به چاپ رسیده است.

جامعیّت آن نوشته نشده است، بسیار محکم و مستدل و تحقیق شده این مسأله را مورد بررسی قرار داده و خدمتی شایان به مکتب مهدویت فرموده است.

علامت انتظار

در بخشی از این کتاب شریف آمده است: دعا کردن برای تعجیل فرج علامت انتظار شخص است، کسی که منتظر وقوع مطلبی است برای تحقق آن هرگونه سعی و تلاش می کند و در هر حالی دست به دعا دارد، شما اگر منتظر مسافر عزیزی باشید چه حالی خواهید داشت، مخصوصاً اگر در آمدن او تأخیر شده باشد، آیا آرام می نشینید؟ آیا بی تفاوت می مانید؟ آیا هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهید؟ یا از تمام امکانات خود استفاده می کنید و آنچه در توان دارید به کار می گیرید و از آن جمله همواره از خدا تقاضای آمدن او را دارید و برایش دعا می کنید.

علامت دوستی و محبّت

در قسمت دیگری از کتاب آمده است: دعا کردن برای تعجیل فرج علامت محبّت و دوستی شخص است.

محبّت امام عصر علیه السلام شرعاً و عقلاً بر همه واجب است،

شرعاً واجب است زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را اجر و پاداش رسالت خویش قرار داده و فرموده است: (قُل لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)(1) «اجر و پاداشی برای رسالت خویش جز مودّت و دوستی

ص:21


1- . سورۀ شوری: آیۀ 23.

خویشاوندانم از شما نمی خواهم» و آن را اصل و اساس اسلام معرّفی نموده و فرموده است: «لِکُلِّ شَیْ ءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیْت»(1)، «برای هر چیزی پایه و اساسی است، پایه و اساس اسلام درستی ما اهل بیت است»؛

و عقلاً واجب است زیرا عقل حکم می کند به اینکه هر کس به تو احسانی نمود او را دوست داشته باش و این فطری انسان و در سرشت هر کسی است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَی حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیْهَا»(2)؛ «دلها بر دوستی کسی که به آنها احسان کند سرشته شده اند».

چه کسی در عالم وجود لطف و احسانش بر من بیشتر از امام زمان علیه السلام است، هر احسانی که به من خدا نموده و می نماید و هر نعمتی که به من مرحمت کرده، به طفیل وجود آن سرور است، او واسطه فیض الهی و باب رحمت پروردگار و مظهر لطف و عنایت او است. به دست با برکت آن حضرت فیض الهی در عالم منتشر می شود، وجود ما به برکت وجود آن حضرت است، حیات ما بستگی به حیات آن بزرگوار دارد، هر خیری که به ما برسد از ناحیه او می رسد و هر شرّی که از ما دفع شود به عنایت او دفع می شود.

اگر سایه لطف و احسان او بر سر ما نباشد هرگز دشمن به ما امان نخواهد داد، او تکیه گاه ما است، او یار و مددکار ما است، او پناه ما و فریادرس ما است، او از خود ما به ما مهربان تر است، ما همواره مدیون محبّت های بی شائبه او هستیم.

ص:22


1- . کافی: ج2، ص46، ح2.
2- . تحف العقول: ص37.

وظیفه ما در برابر احسان او

عقل کلّ و هادی سبل رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: «مَنْ أَتَی إِلَیْکُمْ مَعْرُوفاً فَکَافِئُوه، فَإِنْ لَمْ تَجِدُواُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّی تَعْلَمُوا أَنَّکُمْ قَدْ کَافَأتُمُوه»(1)؛ «هرگاه کسی خیری به شما رسانید و احسانی به شما نمود سعی کنید به او پاداش دهید، اگر قدرت نداشتید جبران کنید لا اقل در عوض احسان او برایش دعا کنید و آن قدر دعا کنید که مطمئن شوید پاداش احسان او شده است».

ما هرگز نمی توانیم در برابر احسان امام زمان علیه السلام احسانی به او بنماییم، ما سراسر فقر و نیاز و او از ما بی نیاز است، ما هرگز نمی توانیم جبران الطاف او را بنماییم، لا اقل به این وظیفه انسانی و وجدانی و اخلاقی که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده عمل کنیم یعنی برای آن حضرت دعا کنیم، این کمترین کاری است که ما می توانیم درباره آن حضرت انجام دهیم.

این توقّع و انتظاری است که امام زمان علیه السلام از دوستان و شیعیان خود دارد.

راستی اگر یکی از دوستان شما گرفتار باشد برای نجات او دعا نمی کنید؟ امروز امام زمان ما گرفتار غیبت است.

یا اگر یکی از دوستان شما در زندان باشد برای خلاصی او دعا نمی کنید؟ امروز مولای ما در زندان غیبت است.

یا اگر یکی از دوستان شما آواره شده باشد برای بازگشت او به وطن دعا نمی کنید؟

امروز حجت خدا آواره بیابان ها است.

ص:23


1- . شرح فارسی شهاب الأخبار: 167.

ای عاشقان برای ظهورم دعا کنید

روز و شبان به سوی خدا التجا کنید

زندان غم مرا به اسارت کشیده است

ای دوستان مرا ز اسارت رها کنید

از من در این زمانه نباشد غریب تر

از بهر این غریب زمانه دعا کنید

دعا کردن برای تعجیل فرج نصرت و یاری امام عصر علیه السلام است.

غربت امام عصر علیه السلام

او مانند جدّ مظلومش امام حسین علیه السلام بی یار و یاور است اگر ندای «هل من ناصر» امام حسین علیه السلام در آن روز بی پاسخ ماند و کسی به ندای غربت آن حضرت جواب نداد، فریاد مظلومانۀ امام زمان علیه السلام بیش از 1180 سال است فضای عالم را پر کرده و بی پاسخ مانده است. و در طول این مدّت هنوز 313 یار مخلص برای آن غریب فراهم نگردیده است.

مرحوم صاحب «مکیال» این عالم دل سوخته درد آشنا به این نکته اشاره نموده و فرموده است:

«فَانظُر أیُّهَا العاقِل، کَیفَ طالَ السنُون وَمَضَی الأعوام وَلَم تجتمع هذه العدّة للإمام علیه السلام فهذا أقوی شاهد علی قلّة أنصاره وغربته»؛ «نگاه کن چگونه سال های غیبت او طولانی شد و سالیان فراوانی گذشت امّا هنوز

ص:24

این تعداد یار و یاور برای امام علیه السلام جمع نشده است، این خود قوی ترین دلیل و شاهد بر کمی یاران او و غربت آن حضرت است».

«هو روحی فداه غریب، فیا عباد اللّه أعینوه و یا عباد اللّه انصروه»(1)؛ «او که فدایش شوم غریب است، پس ای بندگان خدا او را کمک کنید، و ای بندگان خدا او را یاری کنید».

آنانکه غربت امام خود را بیشتر درک می کنند برای ظهور آن حضرت بیشتر دعا می کنند.

این دعا باعث زدودن غم ها و غصه ها از قلب غمدیده امام عصر علیه السلام می شود.

رهایی یافتن از فتنه ها و هلاکت ها

دعا کردن برای تعجیل فرج و ظهور امام عصر علیه السلام باعث نجات از هلاکت ها و رهایی یافتن از فتنه ها در آخر الزمان است. دوران غیبت دوران بروز فتنه ها و شبهه ها و تردیدها و ارتدادها است، دوران حیرت و ضلالت است.

امام باقر علیه السلام فرموده اند: «إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ یَکُونَ فِتْنَةٌ یَسْقُطُ فِیهَا کُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِیجَةٍ حَتَّی یَسْقُطَ فِیهَا مَنْ یَشُقُّ الشَّعْرَ بِشَعْرَتَیْن»(2)؛«ناگزیر فتنه ای به پا شود و آزمایشی پیش آید که خواص و آنانکه محرم رازند در آن سقوط کنند حتّی کسانی که از نظر دقت مو را دو نیمه می کنند و موشکافند در آن سقوط کنند».

ص:25


1- . مکیال المکارم: ج1، ص125.
2- . کافی: ج1، ص370، ح5.

دوران غیبت دوران غربال شدن است و از این غربال افراد زیادی به بیرون ریخته شوند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یُسْتَخْرَجُ فِی الْغِرْبَالِ خَلْقٌ کَثِیر»(1)؛ «مردم به ناچار باید بازرسی شوند و در بوته امتحان قرار گیرند و غربال شوند، و از غربال افراد زیادی بیرون ریزند».

احمد بن اسحاق به امام عسکری علیه السلام عرض کرد: آیا غیبت آخرین حجّت الهی طولانی خواهد شد؟ امام علیه السلام فرمودند: «إِی وَ رَبِّی حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِأَکْثَرُ الْقَائِلِینَ بِه»(2)؛ «آری به پروردگارم سوگند، تا آنکه برمی گردند از این امر - یعنی ولایت و امامت اهل بیت: - بسیاری از کسانی که قائل به آن بوده اند.

و راه رهایی از این فتنه ها و هلاکت ها را به احمد بن اسحاق نشان دادند و فرمودند: «وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو مِنَ الْهَلْکَةِ فِیهَا إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج»(3)؛ «به خدا سوگند غیبتی خواهد داشت که در آن نجات پیدا نمی کند از هلاکت مگر آنکه خداوند او را بر امامت آن حضرت ثابت بدارد و توفیق دهد تا برای فرج و ظهور آن حضرت دعا کند».

آنانکه تلخی دوران غیبت را بیشترچشیده اند و خواهان رهایی از آن تلخی ها هستند بیشتر دعا می کنند.

ص:26


1- . کافی: ج1، ص370، ح2.
2- . بحار الأنوار: ج52، ص24.
3- . اعلام الوری: ج2، ص248.

سیرۀ أهل بیت علیهم السلام

دعا کردن برای تعجیل فرج سیرۀ ائمّۀ طاهرین: بوده است، آنها برای این مطلب مهمّ دعا می کرده اند و تعجیل فرج را از خداوند تبارک و تعالی درخواست می نموده اند.

مدائنی گوید: در محضر امام صادق علیه السلام بودم. حضرت نماز ظهر را بجا آوردند، آنگاه دستهای مبارک را بالا بردند و دعا نمودند: «أَیْ سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ أَیْ جَامِعَ کُلِّ فَوْت أَیْ بَارِئَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْت...».

عرض کردم: برای چه کسی دعا کردید؟

فرمود: «دَعَوْتُ لِنُورِ آلِ مُحَمَّد...»؛ «برای نور آل محمّد: و آن کسی که به امر خدا از دشمنان انتقام می گیرد دعا کردم».(1)

یحیی نوفلی گوید: در بغداد، محضر مبارک امام کاظم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بودم، حضرت بعد از نماز عصر دستها را به طرف آسمان بالا برد و دعا نمود: «أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت...»،

سؤال کردم برای چه کسی دعا کردید؟

ص:27


1- . فلاح السائل: ص170. بحار الانوار: ج86، ص62، ح1. امام صادق علیه السلام فرموده اند: از حقوق ما بر شیعیان ما این است که بعد از نماز واجب دست به چانه بگیرند و سه مرتبه بگویند: «یا ربّ محمّد عجّل فرج آل محمّد صلی الله علیه و آله ، یا ربّ محمّد صلی الله علیه و آله احفظ غیبة محمّد صلی الله علیه و آله ، یا ربّ محمّد صلی الله علیه و آله انتقم لابنة محمّد صلی الله علیه و آله » مکیال المکارم: ج2، ص7، ح1048. صحیفۀ صادقیه: دعاء 1077.

فرمود: «ذَلِکَ الْمَهْدِیُّ مِنْ آلِ مُحَمَّد:»؛ «برای مهدی آل محمّد علیه السلام دعا کردم».(1)

از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روایت شده است که هنگام شنیدن لقب خاص امام عصر علیه السلام از جا برخاستند، دستهای مبارک را بر روی سر نهادند و برای تعجیل فرج دعا نمودند با این لفظ «اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه».(2)

یونس بن عبد الرحمان از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت امر می فرمودند به دعا کردن برای حضرت حجّت علیه السلام و دعای آن حضرت این بود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیفَتِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِک...»، «خداوندا بر محمّد و آل محمّد درود فرست و از ولیت و جانشینت و حجتت بر خلق... حمایت کن...».(3)

و ما به پیروی از امامان خود که مقتدای ما هستند باید با قلبی سرشار از امید برای امام زمان و ظهور باشکوه شان دعا کنیم و در این امر مهمّ و حیاتی کوتاهی ننماییم.

ص:28


1- . فلاح السائل: ص200.
2- . الزام الناصب: ج1، ص249.
3- . جمال الاسبوع: 513، بحار الأنوار: 92/332 ح5.

فصل دوم : پژوهشی پیرامون دعای اللهم کن لولیک ....

اشاره

ص:29

ص:30

دعای «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ»

یکی از دعاهای معروف و مشهور که در محافل و مجالس و نمازها و تعقیبات خوانده می شود دعای «اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّک» می باشد.

مرحوم شیخ عبّاس قمّی در کتاب شریف «مفاتیح الجنان» این دعا را در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان آورده است، می نویسد:

روایت کرده محمّد بن عیسی به سند خود از صالحین: که فرمودند: مکرّر می کنی در شب بیست و سوم از ماه رمضان این دعا را در حال سجود و قیام و قعود و بر هر حالی که هستی در تمام ماه و هر چه ممکنت شود و هر زمانی که حاضر شود تو را یعنی یادت بیاید این دعا، در روزگار حیاتت.

می گویی بعد از ستایش کردن حق تعالی به بزرگواری و فرستادن صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله :

«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَان (وبه جای فلان بن فلان بگو: الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ( صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِه فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلاً وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلا».(1)

و در کتاب منازل الآخرة می فرماید:

«واعلم أنّ العلماء قد ذکروا فی کتبهم أنّ من تکالیف العباد فی زمن الغیبة

ص:31


1- . مفاتیح الجنان: ص310.

الدعاء لصاحب الزمان علیه السلام ومن جملة تلک الأدعیة الواردة تقول دائماً بعد تمجید اللّه تعالی والصلاة علی النبیّ الأکرم وآله: اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ...» ؛ «بدان علماء در کتابهای خود ذکر کرده اند که از تکالیف بندگان در زمان غیبت دعا برای حضرت صاحب الزمان علیه السلام است و از جمله دعاهایی که وارد شده این دعا است که بعد از تمجید خداوند تبارک و تعالی و صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد: می گویی: اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ ...».(1)

ترجمۀ دعا

«اللّهم کُنْ لِوَلیّک الحجّة بن الحسن صَلَواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کلّ ساعة ولیّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودَلیلاً وعَیناً حَتّی تُسکنه اَرضک طوعاً وتمتّعه فیها طویلاً».

خداوندا برای ولیّت حجة بن الحسن - که درود تو بر او و پدران بزرگوارش باد - در این زمان و در هر وقت و زمانی سرپرست، نگهدار، پیشوا، یار، راهنما و دیده بان باش تا آنکه او را بر روی زمین با میل و رغبت ساکن گردانی و برای مدّتی طولانی بهره مند نمایی.

توضیح فقرات دعا

* «اللّهمّ کن لولیک ...»

یعنی خداوندا بوده باش برای ولیّت امام زمان علیه السلام ،

در ضمن دعاهای دیگر شبیه این عبارت آمده است، مثلاً در ضمن دعای استخاره به درگاه ربوبی عرض می کنیم: «... کن لی ولا تکن علیّ»

ص:32


1- . منازل الآخرة: ص287.

یعنی به نفع من باش و به ضرر من مباش.

«لام» در کلمۀ «لِولیک» از نظر ادبیات عرب برای کمک و معاضدت و همراهی و همیاری می باشد.

* ولیّاً

«ولی» در معانی مختلفی به کار می رود، یکی از معانی آن یار است و در اینجا مناسب نیست چون بعد از آن کلمه «ناصراً» ذکر شده است، بلکه مناسب این است که گفته شود در اینجا به معنای سرپرست و تدبیر کننده امور به کار رفته است. مانند این آیه شریفه که می فرماید: (وَ مَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاَ نَصِیرٍ)(1)؛ «برای شما جز خدا سرپرستی و یاری نیست» از کلمۀ «نصیر» که در آیه ذکر شده معلوم می شود که «ولی» به معنای متولّی امر است.

* حافظاً

حفظ در معانی مختلفی به کار رفته است، یکی از معانی آن به خاطر سپردن است برخلاف نسیان که به معنای از خاطر بردن و فراموشی است، یکی از معانی آن مراعات کردن است و معنای مناسب در اینجا نگهداری نمودن است.

«حفظ الشیء» یعنی آن چیز را از تلف شدن نگهداشت، «حَفِظَهُ اللّهُ» یعنی خداوند او را نگهداری کند و اجازه ندهد به او آسیبی رسد. و در آیۀ شریفه آمده است (فَاللّهُ خَیرٌ حافِظاً وَهُوَ أَرحَمُ الرّاحِمینَ)(2)؛ «او بهترین نگهدارنده و مهربان تر از همه مهربان ها است».

ص:33


1- . سورۀ بقره، آیه107.
2- . سورۀ یوسف: آیه64.

* قائداً

قائد به معنای پیشوا و زمامدار است کسی که پیشاپیش دیگران حرکت می کند و آنها را به همراه خود می برد، به فرمانده گروهان یا گردان لشکر قائد گفته می شود.

* ناصراً

نَصْر و نصرت به معنای یاری و معاونت است و خداوند (نِعمَ المَولی وَنِعمَ النَّصیر)(1) است، بهترین یار و مددکار است و فرموده است: (وَإن یَنصُرکُمُ اللّهَ فَلا غالِبَ لَکُم)(2)؛ «اگر خدا شما را یاری نماید و یاور شما باشد هیچ کس بر شما چیره نمی شود». و فرموده است: (وَکَفی بِاللّهِ وَلیّاً وَکَفی بِاللّهِ نَصیراً)(3)؛ «خداوند از جهت سرپرستی و یاری بس است و کفایت می کند».

* دلیلاً

دلیل صیغه مبالغه است مثل علیم و قدیر از عالم و قادر به معنای راهنما.

دَلالَة: مصدر است مثل أمارة، یعنی آنچه را که بوسیله آن شناسایی چیزی حاصل می شود مثل الفاظ که بوسیلۀ آنها شناسایی معانی حاصل می شود.

الدالّ: کسی یا چیزی است که از او دلالت حاصل می شود و بدست می آید.

ص:34


1- . سورۀ انفال: آیۀ 40.
2- . سورۀ آل عمران: آیۀ 160.
3- . سورۀ نساء: آیۀ 45.

* عیناً

برای عین معانی مختلفی ذکر کرده اند، به معنای چشم، عضوی که به وسیلۀ آن دیدن حاصل می شود، به معنای چشمۀ آب، به معنای شریف قوم و ...

در اینجا معنای مناسب مراقب و نگهبان و دیده بان است، یعنی او را مورد نظر خویش قرار بده.

* حتی تسکنه أرضک طوعاً

تا آنکه او را با رضایت و میل در حالی که مبسوط الید است و در اختیار و فرمان تو می باشد بر روی زمین ساکن گردانی. و آن روزی است که (تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ)(1)؛ «زمین به زمین دیگر دگرگون می شود».

در تفسیر آن گفته اند: «ومن نسل علیّ القائم المهدی الذی یبدّل الأرض غیر الأرض»(2)؛ «از نسل مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام آن قیام کننده یعنی حضرت مهدی علیه السلام است که زمین را به زمین دیگری دگرگون خواهد ساخت».

زمین مرده را احیا خواهد نمود، زمینی که با کفر اهل آن مرده است با از بین بردن کفر و ریشه کن ساختن آن زنده می گرداند.

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)(3)؛ «بدانید که خداوند زمین را زنده می گرداند بعد از مردن آن» فرمودند: مقصود از «مردن زمین» کفر اهل آن است چون کافر حکم

ص:35


1- . سورۀ ابراهیم: آیۀ48
2- . غیبت نعمانی: ص164.
3- .[2] سورۀ حدید: آیۀ 17.

میّت را دارد، خداوند به وسیله قائم ما اهل بیت: آن را زنده می گرداند، یعنی به زمین و اهل زمین پس از مردن آن حیات تازه می بخشد.(1)

او زمینی را که با بیدادگری حیات خود را از دست داده با دادگری زنده می گرداند.

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه مذکور فرمودند: «یحییها بعدل القائم علیه السلام بعد موتها بجور أئمّة الظلم و الضلال»(2)؛ «زمین را با عدل امام قائم علیه السلام زنده می گرداند بعد از آنکه با ظلم و ستم پیشوایان ظلم و ضلالت مرده باشد».

حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «مقصود زنده شدن زمن با قطرات باران نیست، بلکه مقصود این است که خداوند مردانی را بر می انگیزد و آن ها عدل را زنده می سازند و با احیای عدل زمین حیات خواهد یافت».(3)

و او بر کسانی که در زمین به استضعاف کشده شده اند منّت خواهد گذاشت و آنان را پیشوای مردم قرار خواهد داد.

امیرالمؤمنین در تفسیر آیۀ شریفه (وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)(4) فرموده اند: «مقصود از مستضعفین ما هستیم، خداوند مهدی ما را خواهد رسانید و او عزّت ما را ظاهر خواهد ساخت و دشمنان ما را خوار و ذلیل خواهد نمود».(5)

ص:36


1- . کمال الدین: ج2، ص668، ح13.
2- تأویل الآیات: 639ص.
3- کافی: ج7، ص174، ح2.
4- سورۀ قصص: آیه5.
5- منتخب الانوار المضیئة: 17.

و این وعده الهی است که سرانجام اهل ایمان و افراد شایسته را خلافت بخشد در روی زمین، تا بدون هیچگونه خوف و وحشتی خدا را خالصانه عبادت کند، در آیۀ شریفه آمده است:

(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً)(1)؛ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند وعده داده است که آن ها را در زمین خلافت بخشد همان طور پیشینیان را خلافت بخشید و ثابت و پابرجا و قدرتمند سازد برای ایشان دین ایشان را ، آن دینی را که خدا پسندیده برای ایشان و ترس ایشان را مبدل به امن و ایمن گرداند تا خالصانه مرا بپرستند و کسی را و یا چیزی را شریک قرار دهند».

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فرمودند: «نزلت فی القائم واصحابه»(2)؛ «این آیه شریفه درباره امام قائم علیه السلام و اصحاب آن حضرت نازل شده است».

و این از امور حتمیه است که روزی بندگان صالح وارثین زمین خواهند بود، خداوند این بشارت را در قرآنش به ما داده است: (وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)(3)؛ «و ما در زبور

ص:37


1- سورۀ نور: آیۀ 55.
2- غیبت نعمانی: ص240، ح35.
3- سورۀ انبیاء آیۀ 105.

داود بعد از تورات موسی علیه السلام نوشتیم که بندگان شایسته وارثان زمین خواهند شد».

امام باقر علیه السلام فرموده اند: «هم اصحاب المهدی علیه السلام فی آخر الزمان»(1)؛ «آن ها اصحاب حضرت مهدی علیه السلام خواهند بود در آخر الزمان».

و آن روز که آخرین ذخیرۀ الهی در زمین مستقر گردد زمین را از هر گونه آلودگی و پلیدی تطهیر خواهند بود.

امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی فرمودند: «و یطهّر الأرض من کلّ جور وظلم»(2)؛ «او زمین را از هر گونه ظلم و ستم پاک خواهد نمود».

حضرت موسی بن جعفر8 در ضمن حدیثی فرمودند: «یطهّر الارض من أعداء الله عزّ وجلّ ویملؤها عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً»(3)؛ «او زمین را از لوث وجوود دشمنان خدا پاک خواهد نمود و آن را پر از عدل و داد خواهد نمود همان طور که پر از ظلم و ستم شده باشد».

دعبل در محضر حضرت رضا علیه السلام وقتی قصیده خود را سرود، و به این دو بیت که دربارۀ امام عصر علیه السلام است، رسید:

خروج امام لا محالة خارج

یقوم علی اسم الله والبرکات

یمیّز فینا کلّ حق وباطل

ویجزی علی النعماء والنقمات

خروج امامی که قطعاً ظهور می کند/ و به نام خدا و برکت های

ص:38


1- بحارالانوار: ج14، ص33.
2- کمال الدین: ج2 ص336.
3- کمال الدین : ج2 ص361 ضمن ح5.

فراوان قیام می نماید. در میان ما هر حقی را از باطل جدا می سازد/ و به مناسبت، پاداش نیکو یا کیفر بد خواهد داد.

حضرت رضا علیه السلام به شدت گریستند و سپس فرمودند: ای خزاعی روح القدس این دو بیت را به زبان تو جاری ساخت. آیا می دانی آن امام کیست؟ دعبل عرض کردک نه، ای مولای من من، هیمن مقدار شنیده ام که امامی از شما ظهور خواهد کرد و زمین را از هر گونه فساد پاک می گرداند و آن را از عدل و داد پر می سازد همان طور که پر از ظلم و ستم شده باشد.

امام علیه السلام فرمود: ای دعبل، امام بعد از من محمّد است و پس از محمّد فرزندش علی است، و بعد از علی فرزندش حسن، و پس از حسن فرزندش حجّت قائم: است، که در غیبتش انتظار او را کشند و در ظهورش مطاع او باشند.

سپس فرمود: «لو لم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد لطوّل الله عزّ وجلّ ذلک الیوم حتّی یخرج فیملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً»(1)؛ «اگر نماند از عمر دنیا جز یک روز، خدا آن را آن قدر طولانی نماید تا آن حضرت ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همان طور که پر از ظلم و بیداد شده باشد».

گر ظلم وستم شود بسی عالم سوز

وز عمر جهان نماند الا یک روز

آن قدر بر آن روز خدا افزاید

تا صاحب ما شود به عالم پیروز

ص:39


1- کمال الدین: ج2 ص372.

خوشا به حال کسانی که آن روز را درک کنند و شاهد قیام شکوهمند آن حضرت و فتح نمایان او باشند.

«طوبی لمن أدرک زمانه ولحق أوانه وشهد أیّامه» ؛ «خوشا به حال کسی که آن زمان را درک کند و به آن دوران برسد و شاهد آن روزگار باشد».

* وتمتعه فیها طویلاً

و برای مدّت طولانی در آن مسند او را بهره مند فرمایی. تا آنچه آرزوی همۀ انبیاء و اولیاء الهی از دیر زمان بوده تحقق پیدا کند و تنها یک دین کامل در سراسر جهان حاکم شود که آن اسلام است و تمام مکاتب و مذاهب دیگر را از صحنه خارج نماید و این وعدۀ الهی در قرآن که فرموده است: (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ)(1) تحقق پیدا کند و عدل را جایگزین ظلم و علم را جایگزین جهل و نور را جایگزین ظلمت نماید.

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که در تفسیر آیۀ مذکور فرمودند: «وَ الله مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا یَنْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتَّی یَخْرُجَ الْقَائِم»(2)، «به خدا سوگند زمان تأویل آن هنوز فرا نرسیده و فرا نخواهد رسید تا آنکه آن قیام کننده ظهور فرماید».

ص: 40


1- سورۀ توبه: آیۀ 33. «او کسی است که پیامبر خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند...»
2- کمال الدین: ص670.

مصادر دعا

این دعا در بعضی از مصادر شیعه ذکر شده است و ما ذیلاً به نقل آن می پردازیم:

1. در کتاب شریف «کافی»:

مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ: قَالَ: تُکَرِّرُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ وَ کَیْفَ أَمْکَنَکَ وَ مَتَی حَضَرَکَ مِنْ دَهْرِکَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ9: اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَائِداً وَ عَوْناً (وَ عَیْناً) حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً.(1)

2. در کتاب شریف «تهذیب»:

مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّادِقِینَ: قَالَ: وَکَرِّر ... تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَعَالَی ... اللَّهُمَّ کُنْ ... وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَکِّنَهُ فِیهَا طَوِیلاً.(2)

ص:41


1- . کافی، محمّد بن یعقوب کلینی، متوفای سال 328ه- : ج4، ص162، ح4. مستدرک الوسائل: ج7، ص483، ح5، و در آن کلمۀ «عوناً» نیست. مرآة العقول: ج16، ص394، ح4.
2- . تهذیب، شیخ طوسی، متوفای سال 460 ه- : ج3، ص102، ح37.

3. در کتاب شریف «اقبال الأعمال»:

جماعة من أصحابنا، و قد اخترنا ما ذکره ابن أبی قرّة(1) فی کتابه، فقال: بإسناده إلی علیّ بن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن محمّد بن عیسی بن عبید، بإسناده عن الصّالحین: قال: و کرّر ... تقول بعد تمجید اللّه تعالی ... : اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ، الْقائِمِ بِأَمْرِکَ، الْحُجَّةِ، مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِیِّ، عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ أَفْضَلُ الصَّلاةِ وَ السَّلامِ، فِی هذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ ساعَةٍ، وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً، وَ ناصِراً وَ دَلِیلًا وَ مُؤَیِّداً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فِیها طُولًا وَ عَرْضاً، وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْوارِثِینَ. اللَّهُمَّ انْصُرْه ...(2)

4. در کتاب شریف مصباح کفعمی:

وَ عَنْهُمْ: کَرِّر ... تَقُولُ بَعْدَ تَمْجِیدِهِ تَعَالَی .... اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِیِّ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ ... وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً.(3)

5. در کتاب شریف «مزار کبیر»:

رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ: قَالَ: وَ کَرِّرْ فِی لَیْلَةِ الثَّلَاثِ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً أَوْ قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ، وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ، وَ کَیْفَ أَمْکَنَکَ وَ مَتَی حَضَرَ مِنْ دَهْرِکَ،

ص:42


1- . از مشایخ «نجاشی» است.
2- . اقبال الاعمال، سید بن طاووس، متوفای سال 664 ه- : ج1، ص191. بحار الأنوار: ج97، ص349، در این مصدر کلمه «الحجّة» نیست. صحیفه صادقیه: دعاء 151.
3- . المصباح، کفعمی، متوفای سال 900 ه- : 586. البلد الأمین: 203.

فَتَقُولُ بَعْدَ تَمْجِیدِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، ... وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً.(1)

6. در کتاب شریف «فلاح السائل»:

بِرِوَایَةِ جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ. قَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ: مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ: قَالَ: تُکَرِّرُ فِی ... تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَعَالَی ... اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَة ... وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً.(2)

7. مرحوم علّامه مجلسی در «بحار الأنوار» در اعمال صبح روز جمعه از یک کتاب کهن از تألیفات پیشینیان یک دعای طولانی را نقل کرده و فرموده: این دعا بعد از نماز صبح خوانده می شود، بعضی از فقرات دعا چنین است:

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فِی خَلْقِکَ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ مِنْهَا طَوْلًا وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ فِیهَا الْأَئِمَّةَ الْوَارِثِینَ ... تا آخر دعا.(3)

8. مرحوم کفعمی در «بلد الأمین» دعایی را برای امام عصر علیه السلام نقل کرده که در ساعت دوازدهم خوانده شود:

یَا مَنْ تَوَحَّدَ بِنَفْسِهِ عَنْ خَلْقِه ... أَسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ بَقِیَّتِکَ

ص:43


1- . مزار کبیر، ابن مشهدی، متولّد سال 510 ه- : 611.
2- . فلاح السائل، سیّد بن طاووس، متوفّای سال، 664 ه- : 45.
3- . نجم الثاقب، محدّث نوری، متوفای سال 1320 ه- : ج2، ص72. بحار الأنوار، علّامه شیخ محمّد باقر مجلسی، متوفای سال1110 ه- : ج86، ص340. وج102، ص314. صحیفه: دعاء 152.

فِی أَرْضِکَ الْمُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أَعْدَائِک ... وَ کُنْ لَهُ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ قَائِداً وَ کَالِئاً وَ سَاتِراً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین...(1)

9 - دعای دیگری به عنوان دعاء کنز العرش آورده است که مرویّ عن النبیّ صلی الله علیه و آله و طولانی است در قسمت های آخر دعا این فقره آمده است:

اللهم وکن لولیک فی أرضک و حجّتک علی عبادک ولیّاً وحافظاً وقائداً و ناصراً ودلیلاً و عیناً حتّی تسکنه أرضک طوعا وتمتّعه فیها طویلا وعجّل فرجه.(2)

ص:44


1- . البلد الأمین، کفعمی، متوفای سال 900 ه- : ص145.
2- . مصباح کفعمی: ص356، الصحیفة النبویّة: 298 دعا242.

بررسی در متن دعا

آنچه مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب «مفاتیح» ذکر فرموده اند با نسخه «فلاح السائل، ص45» و «بلد الأمین، ص203» متحد است، در سائر مصادر اندکی اختلاف مشاهده می شود که ذیلاً به آنها اشاره می کنیم.

در کتاب تهذیب: ج3، ص102 ح37 تنها اختلافی که در متن دعا مشاهده می شود کلمۀ «تمکّنه» است که به جای «تمتّعه» آورده شده است.

در کتاب کافی: ج4، ص162 ح4 بعد از تحمید خداوند است نه تمجید او، و در متن دعا بعضی از الفاظ جا به جا شده اند به این صورت «ولیّاً وحافظاً وناصراً ودلیلاً وقائداً».

در کتاب مصباح کفعمی: ص586 به جای «فلان بن فلان» «محّد بن الحسن المهدی» ذکر شده است.

در کتاب مزار کبیر: ص611 به جای «فی هذه الساعة»، «فی هذه اللیلة» ذکر شده.

در کتاب اقبال: ج1، ص191 به جای «فلان بن فلان» «القائم بأمرک، الحجّة، محمّد بن الحسن المهدی» آورده شده و به جای کلمۀ «عیناً» کلمۀ «مؤیّداً» و به جای «طویلاً» «طولاً و عرضاً» ذکر گردیده و چند سطر به دعا افزوده شده است.

ص: 45

ص:46

فصل سوم: بررسی سندی دعای اللهم کن لولیک ....

اشاره

ص:47

ص:48

بررسی در سند دعا

کلینی; در کافی، کتاب الصیام باب الدعاء فی العشر الاواخر من شهر رمضان، از محمّد بن عیسی بإسناده عن الصالحین این دعا را نقل کرده است.

باید گفت: این سند تعلیق است بر حدیث 2 در همین باب، به این صورت: احمد بن محمّد، عن علیّ بن الحسین، عن محمّد بن عیسی.... زیرا کلینی; نمی تواند بدون واسطه از محمّد بن عیسی نقل کند.

راوی این دعا

اشاره

محمّد بن عیسی بن عبید بن یقطین از وابستگان اسد بن خزیمه و کنیه اش ابوجعفر است و به گوشه ای از ترجمۀ او اکتفا می کنیم.

نجاشی در کتاب رجال خود، او را توثیق نموده و گفته است: «جلیل فی أصحابنا، ثقة، عین، کثیر الروایة، حسن التصانیف، روی عن أبی جعفر الثانی علیه السلام مکاتبة ومشافهة»؛ «او در میان اصحاب، جلیل القدر و مورد اطمینان و معروف است و راوی روایات زیادی می باشد، از حضرت جواد الأئمّه: مکاتبه ای و شفاهی روایت کرده است.

شیخ; در فهرست ضمن اظهار نظری او را از اصحاب حضرت علی بن موسی الرضا و امام هادی و امام عسکری علیه السلام ذکر کرده است.

ص:49

کشی; در کتاب رجال خود از علی بن محمّد قتیبی نقل کرده است که فضل بن شاذان، عبیدی (محمّد بن عیسی) را دوست می داشت و او را می ستود و مدح می کرد و می گفت در همردیفانش مانند او نیست.

ابن ولید متوفای سال 343 ه- او را جرح کرده، و شیخ طوسی; و صدوق; از وی نقل کرده اند، و به نظر می رسد که این جرح از جهت آن است که محمّد بن عیسی قدح پاره ای از بزرگان امثال زراره و محمّد بن مسلم و... را نقل کرده که بحثی فنّی است و جایگاه خود را می طلبد.

ص:50

محمد بن عیسی بن عبید در میان رواة

الف: کسانی که محمد بن عیسی از آن ها روایت کرده است

أبان بن عثمان - الاستبصار: 305/1

ابراهیم بن محمد المدنی - الکافی: 80/4 ح1

ابن أبی عمیر - الکافی: 100/4 ح1

ابن فضال - صفات الشیعة: 7

ابواحمد الازدی - الإختصاص: 216

أبوجمیلة - الکافی: 216/2

ابوزکریا الأعور - الفقیه: 464/4

ابوعلی بن راشد - الکافی: 174/4ح 23

ابوالقاسم الصیقل - التهذیب: 382/6 ح 249

ابومحمد الأنصاری - امالی الصدوق: 475 ح13

احمد بن ابراهیم الکرمانی - التهذیب: 224/6

احمد بن حمزة العدوی - الخصال: 645/2

احمد بن محمد - الکافی: 51/4 ح8

اسماعیل بن أبان - کمال الدین: 648/2 ح3

بشیر - مهج الدعوات: 198

جعفر بن عیسی، أخوه - الکافی: 146/4 ح 5

الحسن بن راشد - عیون أخبار الرضا علیه السلام : 221/2 ح40

الحسن بن علی بن فضال - کمال الدین: 412/2 ح10

الحسن بن علی بن یقطین - الکافی: 317/5 ح 52

ص:51

الحسن بن علی الخزاز - کمال الدین: 228

الحسن بن علی الوشاء - عیون أخبار الرضا علیه السلام : 217/2

الحسن بن محبوب - علل الشرائع: 195/1 ح 2

الحسن بن محمد بن بشار -غیبیة الطوسی: 31ح 7

الحسین بن بشار - عیون أخبار الرضا علیه السلام : 209/2

حماد بن عیسی - الکافی: 108/1

حنان بن سادیر الصیرفی - امالی الطوسی: 147

داود بن أبی زید -الفقیه: 453/4

داود بن رزین -عیون أخبار الرضا : 219ح 32

زرعة بن محمد الحضرمی -الخصال: 336/1

زکریا بن محمد المؤمن -الخرائج: 868/2

زیاد القندی - الکافی: 231/7 ح1

سعید بن جناح - الفصول المختارة: 96

سلیمان بن جعفر الجعفری - التوحید: 338

سلیمان بن حفص المروزی - الکافی: 344/3 ، الفقیه: 310/3

سلیمان بن راشد - ثواب الاعمال: 102، التوحید: 48

سلیمان بن رشید - امالی الصدوق: 380ح9

صالح بن محمد -الامامة والتبصرة: 126 ح 127، کمال الدین: 346/2 ح34

صفوان بن یحیی - علل الشرائع: 195/1 ح4

العباس بن معروف - علل الشرائع: 415/2 ح1

عبدالرحمان بن أبی نجران - التوحید: 106 ح6

عبد الرحمان بن أبی هاشم - مهج الدعوات: 333

عبد العزیز بن المهتدی - التهذیب: 118/9 ح 244

ص:52

عبدالله بن حماد الأنصاری - الخصال: 645/2 ح 30

عبدالله بن المغیرة - علل الشرائع: 195/1 ح4

عبید الله بن عبد الله الدهقان - الکافی: 324/6

عثمان بن عیسی - التهذیب: 242/4 ، امالی المفید: 157

علی بن أسباط - الکافی: 465/1

علی بن اسماعیل المیثمی علل الشرائع: 201/1

علی بن الحکم - الکافی: 50/4

علی بن سلیمان بن رشید- التهذیب: 228/7

علی بن مهزیار - التهذیب: 228/7

علی بن النعمان - علل الشرائع: 195/1 ح 4

علی بن یحیی - الکافی: 40 / 4 ح8

فیض بن مالک المدائنی - عیون أخبار الرضا علیه السلام 220/2 ح35

القاسم بن یحیی - علل الشرائع: 340/2 ح2

القاسم بن یوسف - الخصال: 244/1

محمد بن أبی عمیر- الامامة والتبصرة: 27ح6

محمد بن أبی یعقوب البلخی - عیون أخبار الرضا علیه السلام : 210/2 ح14

محمد بن إسحاق - الخصال: 54/1 -73

محمد بن اسماعیل البصری - کامل الزیارات: 284

محمد بن الحسین بن أبی الخطاب - غیبة الطوسی: 220، علل الشرائع: 198/1

محمد بن الحسین الواسطی - الکافی: 325/1 ح3

محمد بن حمزة الإختصاص: 270

محمد بن سلیمان المصری عیون أخبار الرضا علیه السلام : 257/2 ح14 ، الفقیه: 583/2 ح 3187

محمد بن سنان - الخصال: 649/2 ح44

ص:53

محمد بن شعیب - الکافی: 389/1

محمد بن عرفة - الکافی: 294/2، عیون أخبار الرضا علیه السلام 11/2

محمد بن عمر - بصائر الدرجات: 228/1

محمد بن عمرو بن سعید - الخرائج: 798/2

محمد بن الفضیل الصیرفی - الکافی: 532/1

محمد بن ناحیة - کامل الزیارات: 293

محمد بن یحیی الأشعری - التهذیب: 257/1 ح33

المؤمل المستهل - ثواب الأعمال: 160

موسی بن عمر بن بزیع - عیون أخبار الرضا علیه السلام : 218/2 ح30

موسی بن القاسم البجلی - عیون أخبار الرضا علیه السلام : 72/1

النضر بن سوید - الفقیه: 479/4

هشام بن ابراهیم العباسی - فرج المهموم: 139

یاسین الضریر - الکافی: 415/7 ح1

یونس بن عبد الرحمان - الکافی: 42/1 ح4

***

ب:کسانی که از محمد بن عیسی روایت کرده اند

ابراهیم بن هاشم - الکافی: 509/3 ح4

احمد بن أبی عبد الله - ثواب الأعمال: 102، امالی الصدوق: 475

أحمد بن إدریس- عیون أخبار الرضا علیه السلام : 217/2

احمد بن محمد - الکافی: 179/1 ح2

احمد بن محمد بن خالد- الکافی: 650/2 ح9

احمد بن محمد بن عیسی - الاستبصار: 140/4

جبرئیل بن أحمد - تفسیر فرات: 422 سورة الفتح

الحسن بن علی الهاشمی التهذیب: 301/4 ح 37

ص:54

الحسین بن أحمد المالکی - أمالی الطوسی: 306

الحسین بن عامر - تأویل الآیات: 334

الحسین بن عبد الله - المعانی: 188 ج1، مختصر البصائر: 339

حمدان بن سلیمان - شواهد التنزیل: 173/1 ح 185

سعد بن عبد الله - الخصال: 645/2 ح 30، الإمامة والتبصرة: 117ح11

سعد بن عبد الله بن أبی خلف- أمالی الصدوق: 213 ح 29، فلاح السائل: 135

سهل بن زیاد-الکافی: 100/4 ح1،التهذیب: 185/5 ح 20

عبد الله بن جعفر الحمیری - الامامة والتبصرة: 126 ح127، غیبة النعمانی: 96

علی بن ابراهیم - الکافی: 40/1 ح 4، وج 15/2 ح5

علی بن الحسن بن علی بن فضال - الإقبال: 191/1

العمر کی بن علی-شواهد التنزیل: 173/1

محمد بن أحمد-الکافی: 231/7 ح1، و415 ح 1، الخصال: 54/1 ح 73

محمد بن أحمد بن یحیی بن عمران -الخصال: 9 ح30، أمالی الصدوق: 380 ح9

محمد بن جعفر ابوالعباس الکوفی الکافی: 314/5 ح44

محمد بن جعفر الرزاز الکوفی -الکافی: 578/4 ح1،أمالی الطوسی: 596

محمد بن جعفر الکوفی- الکافی: 325/1 ح3

محمد بن الحسن- الکافی: 465/1 ح6

محمد بن الحسن الصفار -کامل الزیارات: 69ح، الفقیه: 479/4

محمد بن علی بن محبوب -المعانی: 298ح1

محمد بن موسی الهمدانی - التهذیب: 397/6 ح 1195

محمد بن یحیی-الفقیه: 323/4

محمد بن یحیی العطار-کمال الدین: 479/2

ص:55

جایگاه محمّد بن عیسی در طبقه رواة شیعه
اشاره

محمّد بن عیسی که در سند این دعای شریف ذکر شده همان گونه که بیان شد از مشاهیر رواة و از بزرگان اصحاب ائمّه: می باشد و از آن بزرگواران با واسطه و بدون واسطه روایت نموده است. ذیلاً جایگاه او را در طبقات رواة برای کسانی که تمایل به بحث رجالی دارند به طور اجمال اشاره می نماییم.

از امام باقر علیه السلام :

- با دو واسطه:

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد بن الفضیل، عن أبی حمزة، عن الباقر علیه السلام .(1)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن فضیل بن یسار، عن الباقر علیه السلام .(2)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن برید العجلی، عن الباقر علیه السلام .(3)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن أبی بصیر، عن الباقر علیه السلام .(4)

- با سه واسطه:

محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یاسین الضریر البصری، عن حریز، عن محمّد بن مسلم، عن الباقر علیه السلام .(5)

ص:56


1- . الکافی: 1/532.
2- . الکافی: 2/388.
3- . الکافی: 2/397.
4- . الکافی: 7/119.
5- . الإختصاص: 201.

محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی محمّد الأنصاری، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن الباقر علیه السلام .(1)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن حماد، عن حریز، عن محمّد بن مسلم، عن الباقر علیه السلام .(2)

- با چهار واسطه:

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن ابن أبی عمیر، عن هشام بن الحکم، عن عیسی بن أبی منصور، عن جابر الجعفی، عن الباقر علیه السلام .(3)

علیّ بن الحسین بن موسی، عن سعد بن عبداللّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عبداللّه الدهقان، عن درست بن أبی منصور، عن عمر بن اُذینة، عن زرارة، عن الباقر علیه السلام .(4)

- با پنج واسطه:

محمد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن زکریا المؤمن، عن ابن ناجیة، عن داود بن النعمان، عن عبداللّه بن سیابة، عن ناجیه، عن الباقر علیه السلام .(5)

ص:57


1- . التهذیب: 7/455.
2- . الکافی: 1/108.
3- . التوحید: 138 ح13.
4- . وسائل الشیعة: 16/306.
5- . التهذیب: 3/19.
از امام صادق علیه السلام :

- با یک واسطه:

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی جمیلة، عن الصادق علیه السلام .(1)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یحیی بن عقبة الأزدی، عن الصادق علیه السلام .(2)

محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أیّوب بن الحرّ أخی أدیم، عن الصادق علیه السلام .(3)

محمّد بن یحیی، عن بعض أصحابه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن داود بن رزین، عن الصادق علیه السلام .(4)

- با دو واسطه:

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن عبداللّه بن سنان، عن الصادق علیه السلام .(5)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن جمیل، عن الصادق علیه السلام .(6)

ص:58


1- . الکافی: 2/83.
2- . الکافی: 2/134.
3- . الکافی: 2/520.
4- . الکافی: 2/565.
5- . الکافی: 3/4.
6- . الکافی: 2/15.

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن رجل، عن الصادق علیه السلام .(1)

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس، عن أبی جعفر الأحول، عن الصادق علیه السلام .(2)

- با سه واسطه:

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی عبداللّه زکریّا المؤمن، عن ابراهیم بن ناجیه، عن اسحاق بن عمّار، عن الصادق علیه السلام .(3)

محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عبیداللّه بن عبداللّه الدهقان، عن درست بن أبی منصور، عن عبداللّه بن سنان، عن الصادق علیه السلام .(4)

محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن الحسن بن محبوب، عن علیّ بن رئاب، عن غیر واحد، عن الصادق علیه السلام .(5)

علیّ بن الحسین بن موسی، عن سعد بن عبداللّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد بن سنان وصفوان و...، عن عبداللّه بن مسکان، عن أبی بصیر، عن الصادق علیه السلام .(6)

ص:59


1- . الکافی: 5/90.
2- . الکافی: 1/40 ح4.
3- . کامل الزیارات: 57.
4- . أمالی الصدوق: 392 ح2.
5- . التوحید: 220.
6- . علل الشرایع: 1/195.
از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام :

- با یک واسطه:

محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أخیه جعفر بن عیسی، عن أبی الحسن الأوّل علیه السلام .(1)

محمّد بن یحیی، عن عبداللّه بن جعفر، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن علیّ بن المسیّب، عن العبد الصالح علیه السلام .(2)

عن عبداللّه بن جعفر، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عن أبی الحسن علیه السلام .(3)

- با دو واسطه:

علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس بن عبدالرحمان، عن سماعة بن مهران، عن أبی الحسن موسی علیه السلام .(4)

- با سه واسطه:

محمّد بن الحسن، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عبیداللّه بن عبداللّه الدهقان، عن درست الواسطی، عن إبراهیم بن عبدالحمید، عن أبی الحسن موسی علیه السلام .(5)

ص:60


1- . الکافی: 7/400.
2- . الکافی: 6/372.
3- . بصائر الدرجات: 1/43.
4- . الکافی: 1/57.
5- . الکافی: 1/32.

علیّ بن محمّد، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عبیداللّه بن عبداللّه الدهقان، عن درست الواسطی، عن إبراهیم بن عبدالحمید، عن أبی الحسن موسی علیه السلام .(1)

علیّ بن ابراهیم، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عبیداللّه بن عبداللّه الدهقان، عن درست الواسطی، عن إبراهیم بن عبدالحمید، عن أبی الحسن موسی علیه السلام .(2)

از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام :

- با یک واسطه:

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن یونس بن عبدالرحمان، عن الرضا علیه السلام .(3)

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عباس بن هلال الشامی، عن الرضا علیه السلام .(4)

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن سلیمان بن جعفر الجعفری، عن الرضا علیه السلام .(5)

ص:61


1- . الکافی: 1/32.
2- . الکافی: 6/534.
3- . التوحید: 138 ح12، التهذیب: 6/395.
4- . ثواب الأعمال: 152.
5- . التوحید: 337 ح5.

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن موسی بن عمر بن بزیع، عن الرضا علیه السلام .(1)

- با دو واسطه:

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن المشرقی، عن عبداللّه بن قیس، عن الرضا علیه السلام .(2)

از امام جواد علیه السلام :

- با یک واسطه:

محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن حسن الصفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عبدالرحمان بن أبی نجران، عن الجواد علیه السلام .(3)

محمّد بن یحیی، عن غیر واحد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد بن عمرو بن ابراهیم، عن الجواد علیه السلام .(4)

محمّد بن علیّ بن محبوب، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عمران بن محمّد، عن الجواد علیه السلام .(5)

ص:62


1- . عیون أخبار الرضا علیه السلام : 2/218 ح30.
2- . التوحید: 168 ح2.
3- . التوحید: 106 ح6.
4- . الکافی: 8/191.
5- . التهذیب: 3/210.

محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی علی بن راشد، عن الجواد علیه السلام .(1)

- با دو واسطه:

محمّد بن جعفر ابوالعبّاس، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن صالح بن سعید، عن ابراهیم بن محمّد بن هارون، عن الجواد علیه السلام .(2)

محمّد بن جعفر الکوفی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد بن الحسین الواسطی، عن نصر الخادم، عن الجواد علیه السلام .(3)

- با سه واسطه:

عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عثمان بن سعید، عن عبدالکریم الهمدانی، عن أبی تمامة، عن الجواد علیه السلام .(4)

عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن أبی عبداللّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن عثمان بن سعید، عن عبدالکریم الهمدانی، عن أبی تمامة، عن الجواد علیه السلام .(5)

ص:63


1- . التهذیب: 5/296.
2- . الکافی: 2/5 علیه السلام 1.
3- . الکافی: 1/325.
4- . الکافی: 6/450.
5- . الکافی: 5/94.
از امام هادی علیه السلام :

- بدون واسطه:

علیّ بن محمّد، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن علیّ بن محمّد علیه السلام .(1)

محمّد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن علیّ بن محمّد علیه السلام .(2)

- با یک واسطه:

محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی القاسم مخلّد بن موسی الرازی، عن علیّ بن محمّد الهادی علیه السلام .(3)

محمّد بن یحیی، عن سعد بن عبداللّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أیّوب بن نوح، عن علیّ بن محمّد الهادی علیه السلام .(4)

محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی القاسم الصیقل، عن علیّ بن محمّد الهادی علیه السلام .(5)

- با دو واسطه:

محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن علیّ بن

ص:64


1- . الکافی: 1/126.
2- . الفقیه: 4/232 ح5554.
3- . الکافی: 4/538.
4- . الکافی: 1/107.
5- . الکافی: 5/227.

مهزیار، عن أبی الحسن، عن أبی الحسن الثالث.(1)

محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن علیّ بن مهزیار، عن أبی الحسین، عن أبی الحسن الثالث.(2)

محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن الحسین، عن ابراهیم بن محمّد الهمدانی، عن أبی الحسن الثالث.(3)

از امام عسکری علیه السلام :

- با یک واسطه:

علیّ بن الحسین بن موسی، عن أحمد بن إدریس، عن الحسین بن عبداللّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن رجل، عن أبی محمّد الحسن بن علیّ علیه السلام .(4)

ص:65


1- . التهذیب: 9/143.
2- . الفقیه: 4/237.
3- . التهذیب: 7/207.
4- . وسائل الشیعة: 27/93.

علت عدم تصریح به نام امام علیه السلام

اشاره

لازم است به این نکته توجّه شود که در سند این دعا از امام علیه السلام با عنوان «الصالحین» و «الصادقین» نام برده شده و تصریح به اسم نشده است باید گفت: چنین چیزی منحصر به این مورد نیست بلکه در مصادر روایی، نمونه های فراوانی وجود دارد که از امام علیه السلام نام برده نشده و به صورت خاص تعبیر شده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

الفقیه علیه السلام :

1. محمّد بن علیّ بن محبوب قال: کتب رجل إلی الفقیه علیه السلام فی رجل کانت له رحی.(1)

2. محمّد بن علیّ بن محبوب قال: کتب رجل إلی الفقیه علیه السلام فی رجل دفع إلی رجل ودیعة.(2)

العالم علیه السلام :

1. سألت العالم علیه السلام عن العطسة.(3)

2. سألت العالم علیه السلام کیف علم اللّه.(4)

ص:66


1- . التهذیب: 7/146 ح32.
2- . الفقیه: 3/304 ح4089.
3- . الکافی: 4/722 ط دار الحدیث.
4- . الکافی: 1/364 ط دار الحدیث.
الشیخ علیه السلام

1. قلت للشیخ علیه السلام : خبّرنی عن الرجل یدّعی.(1)

الرجل علیه السلام

1. عن أبی القاسم الصیقل وولده قال: کتبوا إلی الرجل علیه السلام .(2)

العبد الصالح علیه السلام

1. عن سماعة بن مهران، عن العبد الصالح قال: قال لی: اتمّ الصلاة فی الحرمین مکّة والمدینة.(3)

2. عن علیّ بن رئاب، عن العبد الصالح علیه السلام قال: ادع بهذا الدعاء فی شهر رمضان.(4)

رجل من بنی هاشم

عن عبداللّه بن سنان، عن رجل من بنی هاشم قال: سمعته یقول: أربع من کنّ فیه کمل اسلامه.(5)

الصالحین علیهما السلام

روی عن الصالحین: أن اختنوا أولادکم یوم السابع یطّهّروا.(6)

ص:67


1- . الکافی: 7/415. در فقیه 3/63 آمده است: «قلت للشیخ یعنی موسی بن جعفر علیه السلام ».
2- . التهذیب: 6/376.
3- . الاصول الستة عشر: 115 ط شبستری، 328 ط دار الحدیث.
4- . الکافی: 4/72.
5- . الزهد: 26.
6- . الفقیه: 3/488.
الصادقین علیهم السلام

روی عن الصادقین علیهم السلام : أن اختنوا أولادکم.(1)

که ممکن است این گونه تعبیرها بخاطر شرائط خاص زمان ائمّه: و تهدیدات دشمن و از باب تقیه باشد و یا اینکه در مثل این مورد از باب تردید راوی باشد، می داند که از یکی از معصومین: شنیده ولی فراموش کرده که کدام یک از معصومین: بوده و لذا از او به صادقین یا صالحین تعبیر نموده است.

و....

ص:68


1- . کافی: ج6، ص35.

فصل چهارم: نکته هایی پیرامون این دعا

ص:69

در خاتمه شایسته است که به چند نکته اشاره شود:

1. منظور از «صالحین و صادقین» امام معصوم علیه السلام است و مرحوم کفعمی در بلدالأمین آن را قطعی دانسته و از آن به «عنهم علیهم السلام» تعبیر فرموده است.

2. شیخ الطائفة طوسی اعلی اللّه مقامه الشریف در کتاب شریف تهذیب (همان گونه که نقل آن گذشت) به جای «الصالحین»، «الصادقین» ذکر کرده و اگر ضبط این لفظ به صورت تثنیه یعنی «الصادقَین»(1) باشد بعید نیست که بگوئیم سند این دعا به وجود مبارک امام باقر و یا امام صادق علیهم السلام منتهی می شود.

3. مرحوم کفعمی در بلدالأمین همان گونه که در مصادر دعا اشاره کردیم این دعا را در ضمن یک دعای طولانی به صورت مرسل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است، و می توان این نقل را طریق دیگری برای این دعا فرض نمود.

4.ما در این نوشتار به خاطر رعایت اختصار و عدم استفاده عموم متعرض بحث رجالی و سلسله سند حدیث نشدیم و از اظهار نظر پیرامون آن و جرح و تعدیل راویان و... خوداری نمودیم.

5. این دعا در روایات به نام خاصی نامگذاری نشده و اینکه عدّه ای

ص:70


1- در روایات به این تعبیر یعنی «الصادقَین» فراوان آمده است.

آن را برای سلامتی امام زمان علیه السلام نامیده اند مدرک و مأخذی ندارد ولی با استفاده از مفاد دعا و از جمله «حتّی تسکنه أرضک طوعاً» مناسب تر آن است که به آن، دعا برای ظهور و فرج امام زمان علیه السلام گفته شود.

و توهم اینکه چون دعای «الهی عظم البلاء» دعا فرج است پس این دعا نمی شود دعای فرج باشد غلط است زیرا در بعضی از روایات به دعاهای دیگری نیز دعای فرج اطلاق شده است از جمله: فقهاء فرموده اند افضل أدعیه در قنوت دعای فرج است و مقصود ایشان «لا إله إلّا اللّه الحلیم الکریم ...» است.

کفعمی در بلد الأمین دعای مبسوطی از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده که موسوم به دعای فرج است و دعای توسل نیز در ضمن آن مذکور است.(1) و....

***

در پایان از همه پژوهشگران محترم و اهل تحقیق تقاضا داریم که مطالب مندرج در این مجموعه را به دیده تحقیق نگریسته، نقطه نظرهای مفید و ارزشمند خود را برای اصلاح و تکمیل در چاپ های بعد به این مؤسسه ارسال فرمایند.

باشد که خداوند قادر متعال به برکت این دعای شریف و دیگر دعاهائی که برای فرج منجی عالم هستی حضرت مهدی ارواحنا فداه می شود، ظهور آن مصلح کل را نزدیک نماید و از بقیه غیبت آن بزرگوار صرف نظر فرموده، جهان بشریت را مورد لطف و عنایت خویش قرار دهد.

ص:71


1- بلدالأمین: ص323.

اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلی طاعَتِکَ ، وَالْقادَةِ اِلی سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ

خدایا ما با تضرع و زاری به درگاهت از تو خواستاریم دولتی گرامی را که به وسیله آن اسلام و مسلمین را عزت بخشی و نفاق و منافقین را منکوب سازی و ما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم بسوی اطاعت تو و از برندگان بسوی راه خود قرارمان دهی و بدان وسیله بزرگواری دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندی

مفاتیح الجنان : دعای افتتاح

ص:72

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109