عنوان و نام پدیدآور : در حریم یاس: مجموعه زیارات حضرت زهرا علیهاالسلام / تهیه و تنظیم موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : تهران: پیام امام هادی(ع)، 1381.
مشخصات ظاهری : 112ص.
شابک : 4400ریال: 964-90069-9-0 ؛ 7000 ریال ( چاپ سوم ) ؛ 10000ریال ( چاپ چهارم ) ؛ 24000 ریال (چاپ پنجم)
یادداشت : چاپ دوم: 1384.
یادداشت : چاپ سوم: پاییز 1385.
یادداشت : چاپ چهارم: 1388.
یادداشت : چاپ پنجم: 1392.
یادداشت : عنوان روی جلد:در حریم یاس: مجموعه زیارات حضرت زهرا (علیهاالسلام) به همراه مقدمه ای گویا و فشرده در شرح حال آن حضرت.
یادداشت : کتابنامه: ص. 101 - 110؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان روی جلد : در حریم یاس: مجموعه زیارات حضرت زهرا (علیهاالسلام) به همراه مقدمه ای گویا و فشرده در شرح حال آن حضرت.
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- زیارتنامه ها
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP271/د43 1381
رده بندی دیویی : 297/777
شماره کتابشناسی ملی : م 81-25573
ص :1
ص :2
ص :3
اهداء
به امّ الائمّة النجباء علیها السلام
به امام حسین سیّد الشهداء علیه السلام
به صاحب مؤسسه، امام هادی علیه السلام
به امام زمان حجّة بن الحسن علیهما السلام
ص:4
مقدمه
ص:5
ص:6
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم
الحمد للّه ربّ العالمین والصلاة والسلام علی محمّدوآله أجمعین.
سلام و درود خداوند و مقربین درگاهش، و عرضِ ادب و خاکساری ما بر خزانه دارانِ علمِ الٰهی، معادنِ حکمتِ ربّانی، و صاحبان اسرارِ خداوندگاری باد؛ پرچم دارن هدایت بشری، پایه های دین و قله های بلند بزرگی و بزرگواری و دریاهای بیکرانِ علم و حکمت و....
این نوشتار عرض ادبی است کوچک به آستان بلند مستورۀ سرمد، بانوی آسمانی، فرشتۀ زمینی و پارۀ تنِ حبیب خدا محمد مصطفی، فاطمۀ زهرا سلام اللّٰه علیها.
ادب جویان محضر حضورش چگونه باید شرط ادب به پا دارند؟ و خاکساران درگاهش چگونه باید شرط بندگی به جای آرند؟
ص:7
سرگشته گان وادی محبتش به کدامین بیان سرگشته گی خویش را بسرایند؟ و زایران کوی اجابتش چگونه باید با او به نجوا نشینند؟
مؤسسۀ امام هادی علیه السلام به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش ها از میان احادیث و گفته های معصومین علیهم السلام و نظرات حدیث پژوهان، و به منظور فراهم آوردن موسوعه ای گرانسنگ پیرامون «زیارت» و «زیارات معصومین» تلاش گسترده ای را آغاز کرد و سال ها این مهم را در برنامه کار خود قرار داد و اکنون که آن تلاش ها در شُرُف شکوفایی است و تدوین موسوعه زیارات آخرین مراحل خود را طی می کند بر آن شدیم تا بخش زیارات فاطمه سلام اللّٰه علیها را به صورت مستقل منتشر کنیم تا ضمن عرض ادب به ساحت قدس فاطمی از حضرتش برای پایان کار کمک بطلبیم.
ص:8
زیارت حضور زایر است در پیشگاه معشوق، اتصال قلبی است با مبدأ فیض، کسب نوراست از سرچشمۀ انوار الهی، زیارت آرامش است، آرامشی پریشانی زِدا، آرامشی اضطراب شُوی و آرامشی گوارا.
زیارت سعادت است، خوشبختی است، و چه خوشبختی بالاتر از حضور در کنار معصوم.
و حضور فقط «بودن» نیست، بلکه همنفس شدن با فرشتگان است، همصدایی با نیازمندان است و همدعایی با دعاگویان؛ یک حضور روحانی، و یک پرواز روحانی، بال گشودن تا حریم قدس، گویی از این جا راه آسمان نزدیک تراست و رسیدن به عرش ساده تر، این جا سوخته دلان می آیند تا مرهمی بر دردِ دل خویش بجویند، این جا سرخورده گان از خلق می آیند تا شفاعتی نزد خالق بیابند، این جا بی کسان می آیند تا با «کس بی کسان» انس گیرند.
پاکان می آیند تا صفا افزون کنند و آلوده گان می آیند تا زنگار از دل بشویند، گناهکاران می آیند تا توبه کنند و توبه کننده گان می آیند تا عهد خویش تقویت کنند.
ص:9
هنگام زیارت چه جملاتی باید گفت؟ و چگونه باید شرط زیارت به جای آورد؟
هر کسی به هر زبانی می تواند اوج علاقه مندی خود را و نهایت نیازمندی خویش را بیان کند اما بهتر آن است که بدانیم معصومین علیهم السلام در این باره چه سفارشهایی دارند و چه آدابی برشمرده اند.
شهید اول از میان این آداب مواردی را ذکر کرده است(1) که بازگویی برخی از آن ها خالی از لطف نیست:
* غسل و پاکی
* ایستادن در درگاه و کسب اجازه
* در حال زیارت رو به روی معصوم قرارگرفتن
* خواندن زیارتهای رسیده از معصوم
* دو رکعت نماز زیارت
* دعا
* تلاوت چند آیه از قرآن
* حضور قلب و استغفار
* دادن هدیه ای به خدمتکاران حرم
* وداع هنگام بیرون آمدن
ص:10
این ها اعمالی است که خوب است زایر هنگام زیارت انجام دهد و بهترین جملات برای زیارت عباراتی است که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است، گاه برای مکان خاص، یا زمان خاصی زیارت مخصوصی را دستور داده اند که خوانده شود گرچه نجوای عاشقانه همه جا خریدار دارد.
قبل از پرداختن به زیارات فاطمۀ زهرا سلام اللّٰه علیها مناسب است اشاره ای کوتاه به زندگی آن بانو، و برخی از فضایل و مناقبش داشته باشیم.
ص:11
نامش فاطمه؛ دختر رسول خدا محمد مصطفیٰ صلی الله علیه و آله و سلم فرزند عبداللّٰه، فرزند عبد المطّلب؛ و نام مادرش خدیجه دختر خویلد، فرزند اسد است(1).
آن بانو دارای القاب بسیاری است که هر یک از آن ها افقی از بی کرانه های عظمت او را می نمایاند از آن جمله: سیدة نساء
ص:12
العالمین، بتول، طاهره، زهره، زهرا، محدَّثه، علیمه، حکیمه، تقیّه، نقیّه، صدّیقه، شهیده، سیدة نساء أهل الجنة. (1)
زادروز آن بانو بیستم جمادی الثانیة(2) سال پنجم(3) بعثت بوده است و برخی این زادروز مبارک را در سال دوم(4) دانسته اند.
کلینی رحمه الله و عدّه ای از علما شهادت آن حضرت را سیزدهم جمادی الاولیٰ، هفتاد و پنج روز پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرده اند(5).
شیخ طوسی رحمه الله و عدۀ دیگری از علما خاموشی شمع حیات آن بانو را در سوم جمادی الآخرة سال 11 هجری، نود و پنج روز پس از
ص:13
وفات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته اند(1).
این دو قول از اقوال دیگر مشهورتر است، گر چه اقوال دیگری نیز در تاریخ شهادت آن حضرت وجود دارد.
محلّ دفن آن بانوی جهانیان به طور دقیق روشن نیست، برخی آن را میان قبر رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم و منبر او دانسته اند، و برخی احتمال داده اند در خانه خودش باشد، و برخی نیز مدفن او را بقیع(2) معرفی کرده اند.
طبری در کتاب دلائل الامامة گوید:
حضرت علی علیه السلام حضرت زهرا سلام اللّٰه علیها را در روضه دفن نمود و چهل صورت قبر جدید در قبرستان بقیع درست کرد، چون مردم خبر رحلت حضرت را شنیدند و به بقیع آمدند چهل صورت قبر دیدند و برای آن ها پیدا کردن قبر واقعی مشکل شد(3).
دانشمندان و علمای شیعه علت مخفی بودن قبر حضرت زهرا علیها السلام را نارضایتی ایشان از حکومت آن زمان دانسته اند، با اندکی توجه به خطبۀ فدکیّه آن بانو و همچنین سخنانش با زنان مهاجر و
ص:14
انصار و مسایل دیگری چون سقط شدن فرزندش محسن(1) ، شکسته شدن پهلویش و بیماری ها و ناراحتی های آن حضرت بعد از پدر و....
روشن می شود که آن بزرگوار پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نه تنها روزگار خوشی نداشته است بلکه با کمال تلخی و سختی زندگانی را به پایان رسانده است(2).
گزارش های تاریخی و حدیثی فراوانی در دست است که فاطمه علیها السلام بعد از وفات پدر بزرگوارش روزهایی پر از غم و اندوه، پر از ناله و گریه، پر از اشک و آه، و پر از درد و شیون در راه دفاع از اسلام و قرآن و ولایت سپری کرده است، به نمونه هایی بنگرید:
* حاکم در المستدرک نقل می کند:
اسماء بنت عمیس گفت: در بیماری حضرت به دستور ایشان تابوتی تهیه کردم، و حضرت فاطمه علیها السلام تبسّم کرد و من او را بعد از وفات پدرش جز این زمان متبسّم ندیدم(3).
* ابن اثیر در اسد الغابة می گوید:
فاطمه بعد از رسول خدا خندان دیده نشد تا این که به خدای
ص:15
عز و جل پیوست(1).
* بلاذری در انساب الاشراف می نویسد:
«... فاطمة... و لم تُر متبسّمة بعد وفاة رسول اللّٰه»(2).
فاطمه بعد از وفات رسول خدا خندان دیده نشد.
و از این روست که به علی بن ابی طالب علیه السلام وصیت نمود: «مرا شب دفن کن و قبرم را مخفی بدار»(3) ، حضرت می خواهد با مخفی بودن قبرش مظلومیت خویش را در تاریخ ثابت کند. (4)
ص:16
هر چند این نوشتار بیشتر به زیارات آن بزرگوار توجه دارد و از اوصاف و القابی که در زیارات آن حضرت دیده می شود، مقام و مرتبه بلند ایشان جلوه گر است، ولی اشاره ای کوتاه و گذرا به برخی از مناقب و فضایل ایشان ضروری به نظر می رسد.
بنا بر مشهور تولد این بزرگوار بعد از مبعث بوده است و طبق روایات در شب معراج حضرت ختمی مرتبت از دست جبراییل خرما(1) ، سیب(2) و میوه های شجره طوبی(3) خورده اند و نطفۀ حضرت از این میوه ها منعقد شده است.
ص:17
هنگام ولادت این بانو، چهار زن از زنان بزرگ جهان از سوی خداوند آمدند تا حضرت خدیجه را برای ولادت آن بزرگوار کمک کنند؛ بانوانی که خود بانوی برتر بودند آمدند تا بسترگشای برترین بانو باشند:
1 - ساره همسر ابراهیم خلیل.
2 - آسیه دختر مزاحم همسر خداشناس فرعون.
3 - مریم دختر عمران مادر حضرت عیسی.
4 - کلثوم خواهر موسی بن عمران.
آن بانو، پاک و پاکیزه به دنیا آمد و در آغازین لحظات لب به سخن گشود و گفت(1):
أشهَدُ أنْ لاٰ إلٰهَ إلّااللّٰهُ وَأنَّ أبِی رَسولَ ُ اللّٰهِ سَیِّدُ الأنبیاءِ وَأنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الأَوصیاءِ وَوُلْدی سادَةُ الأسباطِ.
گواهی می دهم که خدایی جز «اللّٰه» نیست و پدرم رسول خداوند و سرور پیامبران است و شویم سرور اوصیا و فرزندانم سرور فرزندان.
ص:18
سپس نام یک یک آن بانوان بزرگ را بُرد و به هر یک سلام کرد(1).
امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر امیر المؤمنین علیه السلام با فاطمه علیها السلام ازدواج نمی کرد، تا روز قیامت در روی زمین از آدم و بعد از او کفو و همتایی برای فاطمه علیها السلام یافت نمی شد(2).
علامه مجلسی در ذیل این حدیث گوید: می توان به این حدیث استدلال کرد که علی و فاطمه اشرف از پیامبران اولی العزم هستند جز پیامبر اسلام. (3)
حسن بن زیاد عطّار گوید: به امام صادق گفتم این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است «فاطمه سیدۀ زنان أهل بهشت است» آیا سیدۀ زنان زمان خودش بود؟
ص:19
حضرت فرمود: آن [که سیدۀ زنان زمان خودش بود] مریم است، و فاطمه سیدۀ زنان اهل بهشت از اولین و آخرین است(1).
و نیز مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام پیرامون سخن رسول خدا که فرموده است: «فاطمةُ سَیِّدةُ نِساءِ العالَمِینَ» سؤال می کند که آیا فاطمه بزرگ و سیدۀ زنان زمان خودش بود؟
حضرت صادق علیه السلام پاسخ می فرمایند: آن مریم بود که سیدۀ زنان عالم خود بود؛ فاطمه سیدۀ زنان جهانیان از اولین و آخرین است(2).
ابن ابی وَقّاص گوید: شنیدم رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم می فرمود: فاطمه پاره تن من است هر که او را شاد کند مرا شاد کرده است و هر که به او بدی کند به من بدی کرده است، فاطمه عزیزترین مردم نزد من است(3).
ص:20
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
إنَّ اللّٰهَ تَبارکَ وَتَعالیٰ لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فاطمةَ وَیَرضیٰ لِرِضاها صَلَواتُ اللّٰهِ علَیها(1).
خداوند تبارک و تعالی از غضب فاطمه به غضب می آید، و از خشنودی فاطمه - درود خدا بر او باد - خشنود می شود.
امام سجاد از امام حسین از علی بن ابی طالب علیهم السلام نقل می کند که پیامبر به فاطمه فرمود:
«إنَّ اللّٰهَ یَغضَبُ لِغَضَبِکِ وَیَرضیٰ لِرِضاکِ»(2).
خداوند به خشم تو خشم می گیرد و از خوشنودی تو خوشنود می شود.
ص:21
مسور بن مخرمة گوید: رسول خدا فرمود:
فاطِمَةُ بَِضعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أغضَبَها أغضَبَنی.(1)
فاطمه پارۀ تن من است هر کس او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است.
حسین بن زید از امام صادق علیه السلام نقل می کند که پیامبر خدا فرمود:
إنَّما فاطِمَةُ بَِضعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذاها فَقَدْ آذانی، وَمَنْ أحَبَّها فَقَدْ أحَبَّنی، وَمَنْ سَرَّها فَقَدْ سَرَّنی(2).
فاطمه پارۀ تن من است هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده است، و هر کس او را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و هر کس او را شاد کند مرا شاد کرده است.
سلمان فارسی می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
یا سَلمانُ مَنْ أحَبَّ فاطِمَةَ ابْنَتی فَهُو فی الجَنَّةِ مَعی، وَمَنْ أبغَضَها فَهُو فی النّارِ، یا سَلمانُ
ص:22
حُبُّ فاطِمَةَ علیها السلام یَنفَعُ فی مِائَةِ مَوطِنٍ، أیسَرُها المَوتُ وَالقَبرُ وَالمِیزانُ وَالمَحشَرُ وَالصِّراطُ وَالعَرضُ وَالحِسابُ.
فَمَنْ رَضِیَت ابْنَتی عَنهُ رَضِیْتُ عَنهُ، وَمَنْ رَضِیْتُ عَنهُ رَضِیَ اللّٰهُ عَنهُ، وَمَنْ غَضِبَتْ عَلَیهِ فاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَیهِ، وَمَنْ غَضِبْتُ عَلَیهِ غَضِبَ اللّٰهُ عَلَیهِ(1).
ای سلمان! هر کس فاطمه دختر مرا دوست بدارد او در بهشت با من است، و هر کس او را دشمن بدارد در آتش است، ای سلمان در یک صد جا محبّت فاطمه نفع می رساند، آسان ترین آن ها: مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط، عرض [اعمال]، و حساب است.
پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد من از او راضی و خشنودم، و هر که من از او راضی و خشنود باشم خداوند از او راضی است، و هر کس که فاطمه بر او غضب کند من بر او غضب کنم و هر که من بر او غضب کنم خدا بر او غضب می کند.
ص:23
آسمان فرود می آمدند و همانند مریم دختر عمران به او ندا می کردند:
یا فاطِمَةُ إنَّ اللّٰهَ اصطَفاکِ وطَهَّرَکِ وَاصْطفاکِ علیٰ نِساءِ العالَمِینَ، یا فاطِمَةُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعی مَعَ الرّاکِعِین(1).
ای فاطمه البته که خداوند تو را برگزید و پاک ساخت و بر زنان جهانیان برگزید، ای فاطمه برای خدایت قنوت گیر وسجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن.
فاطمه با فرشتگان سخن می گفت و آن ها با او سخن می گفتند، شبی فاطمه به آن ها گفت: آیا آن زنی که برترین زنان عالم است مریم دختر عمران نیست؟
فرشتگان گفتند: مریم برترین زنان عالم خود بود، و خداوند تعالی تو را برترین زنان عالم خودت و عالم او و برترین زنانِ اولین و آخرین قرارداده است(2).
کلینی رحمه الله نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود:... جبراییل نزد آن حضرت می آمد و او را در مرگ پدرش به نیکی تسلیت می گفت و خوشدل می ساخت و از حال پدر و مقام او و آنچه که بعد از وی برای فرزندانش پیش می آید گزارش می داد، و حضرت علی علیه السلام
ص:25
آن ها را می نوشت(1).
طبری از ابی بصیر نقل کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام پیرامون مصحف فاطمه و اوصافش پرسیدم.
فرمود: پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مصحف بر آن حضرت علیها السلام نازل شد....
گفتم: فدایت شوم در آن چه بود؟
فرمود: خبر آنچه که تاکنون بوده است و آنچه که تا روز قیامت می آید، خبر آسمان، و عدد آنچه که در آسمانها است از فرشتگان و غیر آن ها....
امام باقر علیه السلام فرمود: چون خداوند متعال اراده فرمود مصحف را بر فاطمه نازل کند، جبراییل و میکاییل و اسرافیل آن را حمل نموده و در ثُلث دوم شب جمعه بر آن حضرت فرود آوردند، و آن بانو به نماز ایستاده بود؛ چون نمازش تمام شد فرشتگان بر او سلام کردند و گفتند: «السَّلامُ یُقرِئُکِ السَّلامَ» خدایِ سلام به تو سلام می رساند؛ و مصحف را در دامان آن حضرت نهادند.
حضرت فاطمه گفت: از برای خدا است سلام، و از اوست سلام،
ص:26
و به سوی اوست سلام، و بر شما ای فرستادگان خدا سلام باد؛ سپس فرشتگان به سوی آسمان عروج کردند.
حضرت زهرا این صحیفه را بعد از نماز صبح تا زوال شمس پی در پی می خواند، تا به پایان رسید.
در ادامه این حدیث امام باقر علیه السلام می فرماید: اطاعت آن حضرت بر همه خلق خدا - از جن، انس، پرنده، وحوش، انبیا و ملائکه - واجب بود.(1) ابو بصیر گوید: فدایت شوم بعد از وفات فاطمه علیها السلام این مصحف چه شد؟
امام علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام آن را به امیرالمؤمنین علیه السلام داد، و چون حضرت علی از دنیا رفت به امام حسن علیه السلام سپس به امام حسین علیه السلام سپرد سپس نزد أهلش [ائمه معصومین علیهم السلام] باقی است تا [سرانجام] آن را به صاحب این امر [امام زمان عجل اللّٰه فرجه الشریف] بسپرند(2).
در برخی از روایات به آنچه که فاطمه زهرا سلام اللّٰه علیها بعد
ص:27
از وفات رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم از جبراییل می شنیده و املاء می کرده و حضرت علی علیه السلام می نوشته است «مصحف فاطمه» گفته شده است ودر این مصحف از حلال وحرام سخن به میان نیامده است بلکه از آنچه در آینده واقع خواهد شد یاد شده است(1).
لوح فاطمه لوحی است که خداوند عَزّوجَلّ برای رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد تا به حضرت فاطمه علیها السلام دهد، سپس حضرت فاطمه آن را به جابر بن عبداللّٰه انصاری داد، او خواند و نسخه ای از آن نوشت. در این لوح نام دوازده وصیّ رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم آمده است.
کلینی با سند خود از ابوبصیر نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم از جابر بن عبداللّٰه انصاری خواست که در خلوت او را ببیند، و در آن مجلس به او فرمود: ای جابر مرا خبر ده از لوحی که در دست مادرم فاطمه دختر رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم دیدی واز آنچه مادرم به تو
ص:28
خبر داد که در این لوح نوشته شده است.
جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که من در زمان زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد مادرت فاطمه علیها السلام رفتم تا ولادت امام حسین علیه السلام(1) را تبریک گویم.
دیدم که در دست او لوحی سبز رنگ با خطی نورانی است.
گفتم: پدر و مادرم فدایت باد ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، این لوح چیست؟
فرمود: این لوحی است که خدای عَزَّوجَلَّ به پیامبرش هدیه فرمود که در آن نام پدرم و شوهرم و دو فرزندم و نام های اوصیای از فرزندانم وجود دارد. و آن را پدرم به من داد تا مرا خشنود کند.
جابر گفت: و مادرت فاطمه آن را به من داد، خواندم و از آن نسخه ای نوشتم. پدرم امام باقر علیه السلام به او فرمود: ای جابر! آیا ممکن است آن را به من نشان دهی؟
جابر گفت: آری.
و پدرم با جابر به راه افتادند تا به منزل جابر رسیدند، او برای پدرم صحیفه ای که از پوست بود آورد.
امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر تو به نوشته خود نگاه کن تا من آن را برای تو بخوانم.
ص:29
جابر نگاه کرد و پدرم خواند، به خدا سوگند حرفی با حرفی مخالف نبود.
جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که دیدم در لوح اینگونه نوشته است:
به نام خداوند بخشنده مهربان
این کتابی است از طرف خداوند عزیز حکیم برای محمد نور او، سفیر او، حجاب او و دلیل او؛ روح الامین آن را از نزد پروردگار جهانیان فرود آورد. ای محمد! اسماء مرا بزرگ دار، و نعمت های مرا سپاس گوی و آن ها را انکار مکن، بدرستی که من «اللّٰه» هستم که هیچ معبودِ بحقّی جز من نیست، من در هم کوبندۀ جبّاران و نابودکننده متکبّران و خوارکنندۀ ستمگران و داور روز جزا هستم.
من «اللّٰه» هستم که هیچ معبود بحقّی جز من نیست، پس هر کس به غیر فضل من امیدوار باشد یا از غیر عدل من هراس داشته باشد او را عذابی خواهم کرد که احدی را آن چنان عذاب نکنم.
فقط مرا عبادت کن و فقط بر من توکل نما، من پیامبری را نفرستادم و روزگارش را به پایان نرساندم مگر آن که برای او وصیّ [وجانشین] قرار دادم.
ص:30
من تو را بر پیامبران برتری دادم و وصیّ تو را بر اوصیا فضیلت بخشیدم و تو را پس از او با [وصایت] دو شیربچه که دو فرزند دخترت، حسن و حسین باشند، گرامی داشتم.
حسن را معدن علم خود پس از وفات پدرش قرار دادم.
و حسین را نگهبان وحی خود قرار دادم، و او را با شهادت گرامی داشتم و مُهر سعادت بر او زدم، پس او برترین شهید راه خداست. و در بالاترین درجۀ شهیدان است. کلمۀ تامۀ خود را با او قرار دادم و حجت بالغه را نزد او نهادم و به [پیروی از] فرزندان او ثواب می دهم [و به مخالفت آنان] عقاب می کنم. که اولین ایشان علی، سرور عابدان و زینت اولیای پیشین من است و فرزند او همنام جدش محمود، محمد باقر که شکافنده علم من و معدن حکمت و دانش من است، زود باشد آن ها که در جعفر شک کنند هلاک شوند، هر که او را رد کند همانند آن است که مرا رد کرده است.
سخن من محقق گردیده که منزلت جعفر را گرامی می دارم، و او را با کثرت اولیا و پیروان و یارانش شادمان می کنم.
و بعد از موسی فتنۀ کور ظلمانی رخ خواهد داد، زیرا رشتۀ واجب من [وصایت] قطع نمی شود و حجت من مخفی نمی ماند، و هرگز اولیای من از هم جدا نخواهند شد.
آگاه باش هر کس یکی از آن ها را انکار کند نعمت مرا انکار کرده است. و هر کس آیه ای از کتاب مرا تغییر دهد بر من افترا بسته است، و وای بر کسانی که پس از وفات بنده ام و حبیبم و
ص:31
برگزیده ام موسی افترا زنند و انکار کنند، آگاه باشید تکذیب کننده گان [وصی] هشتم تکذیب کنندۀ همۀ اولیای من هستند، و علی، ولی و یاری کننده من است. و او کسی است که بارهای سنگین نبوت را بر دوش او نهم و او را با تحمل آن بیازمایم، و مرد بسیار پست و خود بزرگ بینی او را خواهد کشت، و در شهری که بنده صالح ذوالقرنین بنا نموده، در کنار بدترین مردم دفن خواهد شد. سخن من محقَّق گردیده که چشم او را با محمد فرزند و جانشین او روشن کنم، پس او وارث علم من و معدن حکمت من و جایگاه سِرّ من و حجت من بر خلایق خواهد بود، بهشت را جایگاه او قرار دهم و او را برای هفتاد نفر از خاندانش - که مستوجب آتشند - شفیع کنم.
و بر فرزندش علی مُهر سعادت زنم که ولی و یاری کننده من و شاهد در خلق و امین بر وحی ما است.
از نسل او حسن را بیرون آورم که دعوت کننده به راه من و نگهبان علم من است.
سپس وصایت را با فرزند او که رحمت برای عالمیان است تمام کنم، او دارای کمال موسی و زیبایی و درخشش عیسی و صبر ایوب است.
در زمان [غیبت] او اولیای من خوار شوند، و سر آن ها را همچون سرهای ترک و دیلم به ارمغان فرستند، پس کشته شوند و سوزانده شوند و در خوف و ترس به سر برند، زمین از خون آن ها رنگین شود، و وای و شیون از زنانشان برخیزد.
ص:32
آن ها به حق، اولیای من هستند، و با ایشان هر فتنه و تاریکی را دفع کنم و اضطراب و فتنه ها را بر طرف سازم، و از ایشان سختی ها و زنجیرها را بر دارم، درودها و رحمت ها از پروردگارشان بر آنان باد و ایشان هدایت شده گانند(1).
علی بن جعفر نقل می کند که برادرش موسی بن جعفر علیه السلام فرمود:
«إنَّ فاطِمَةَ علیها السلام صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ»(2).
مسلّماً فاطمه «صدیقۀ شهیده» است.
علاّمه مجلسی سند این حدیث را صحیح معرفی می کند، سپس می افزاید:
«صدّیقه» مبالغه است در صدق و تصدیق، یعنی آنچه را که به پدر بزرگوارش نازل می شد صد در صد تصدیق می کرد، در گفتارش راستگو بود و رفتار او گفتارش را تصدیق می نمود، و این معنای عصمت است، و شکی در عصمت آن حضرت نیست چه آن که آیه تطهیر به اجماع خاصه و عامه شامل او نیز می باشد.(3) علامه مجلسی در ادامه می فرماید: «این حدیث دلالت می کند
ص:33
که فاطمه صلوات اللّٰه علیها شهیده بوده، و این متواتر است.» و سپس سبب شهادت آن حضرت را نقل می کند.(1) آری شهادت این بانو و ماجرای آن از متواترات است، مگر می شود فراموش کرد چه برسر پاکدخت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آمده است؟
مگر می توان این لکّۀ ننگ را از پیشانی تاریخ شُست؟
چند روزی از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سپری نشده بود، عده ای که خود را پرچمدار اسلام می دانستند با آتش و تازیانه و... به خانه دختر پیامبر اسلام حمله می کنند، کجا سراغ دارید که با مشت و لگد به بازمانده تسلیت بگویند؟ و باتازیانه و آتش او را تسلی دهند؟ ولی آنان چنین کردند.
گزارش های تاریخی این جنایت فراوان است و در طول تاریخ، حدیث پژوهان، مورخان و عالمان گوناگونی به شکل های مختلف از آن یادکرده اند. مرور برخی از این گزارش ها عمق فاجعه را بهتر ترسیم می کند:
* نظام یکی از بزرگان معتزله می گوید:
«مسلماً عمر در روز بیعت به شکم فاطمه زد تا محسن از شکم او سقط شد» (2)
ص:34
* ذهبی در میزان الاعتدال ضمن شرح حال ابن ابی دارم از او نقل می کند:
«یقیناً عمر با لگد به فاطمه زد تا او محسن را سقط کرد»(1) * جوینی در فرائد السمطین از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند:
«... دخترم فاطمه بانوی زنان جهانیان از اولین و آخرین است، او پارۀ تنم، نور دیده ام، میوۀ دلم و روح و روانم است، او حوراء انسی است که هرگاه در محرابش و در برابر خدایش می ایستد نورش برای ملائکۀ آسمان ها می درخشد هم چنان که نور ستارگان برای زمینیان می درخشد... وقتی به او می نگرم به یاد می آورم آنچه را که بعد از من بر او وارد خواهد شد؛ گویی می بینم که: خواری وارد خانۀ او می شود، حرمتش می شکند، حقّش غصب می شود، از ارثش محروم می گردد، پهلویش می شکند، جنینش سقط می شود و او فریاد می زند: «یا محمداه» و کسی جواب نمی دهد، کمک می خواهد و کسی به او کمک نمی کند.(2)»
ص:35
ابو بکر به عنوان مسبب اصلی این قضایا و کسی که تمام این جنایت ها به فرمان و نظر او انجام می شد در موارد متعددی از این کار خود اعلام پشیمانی کرده است(1) و این اعلان ها خود به عنوان اعترافی از سوی او نسبت به این جنایات محسوب می شود.
طبری در دلائل الامامة از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
...وکان سبب وفاتها [فاطمة] أنّ قنفذ مولی الرجل لکزها بنعل السیف بأمره فاسقطت محسناً ومرضت من ذلک مرضاً شدیداً...(2).
سبب وفات فاطمه علیها السلام آن بود که قنفذ غلام آن مرد با غلاف شمشیر بر آن حضرت زد که محسن او سقط شد و به این سبب به بیماری سختی مبتلا شد.... (3)
ص:36
* شیخ طوسی در تهذیب الاحکام، و شیخ مفید در المزار، و مجلسی در بحار الانوار نقل کرده اند که: فاطمه زهرا علیها السلام فرمود:
پدرم به من خبر داد که هر کس سه روز بر او و من سلام کند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند.
راوی حدیث گوید عرض کردم: ای فاطمه، در حیات پدرت و تو؟
حضرت فرمود: بلی و هم چنین بعد از وفات ما.(1) * در کتاب مصباح الانوار نقل شده است: حضرت فاطمه علیها السلام به علی بن ابی طالب علیه السلام خبر داد که رسول اللّٰه به او فرمود:
ص:37
یا فاطِمَةُ، مَنْ صَلّیٰ علَیکِ غَفَرَ اللّٰهُ لَهُ، وَألحَقَهُ بِی حَیثُ کُنتُ مِنَ الجَنَّةِ.
ای فاطمه هر کس بر تو درود فرستد خداوند او را ببخشد و در هر جای بهشت باشم او را به من ملحق کند(1).
* رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
هر کس بعد از وفاتم مرا زیارت کند همانند آن است که مرا در حیاتم زیارت کرده است، و هر که فاطمه را زیارت کند، همانند آن است که مرا زیارت کرده است.(2) * در مصباح الانوار از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:
هر که قبر پاک فاطمه را زیارت کند و بگوید: «السلام علیک یا سیدة نساء العالمین...»(3) سپس استغفار کند، خداوند او را ببخشد و وارد بهشت کند(4).
ص:38
از بحث گذشته چنین نتیجه گرفته می شود که زیارت حضرت در هر حال مستحب است. البته زیارت آن حضرت در ایّام خاصّی مورد تأکید بیشتری است، همان طور که مرحوم مجلسی در بحارالانوار می فرماید:
زیارت حضرت زهرا علیها السلام در اوقات و ساعات شریفه و زمان های مختص به آن بزرگوار دارای فضیلتِ بیشتر و تناسب بیشتری است مانند:
- روز تولد حضرت علیها السلام (بیستم جمادی الثانیة یا دهم آن).
- روز رحلت آن حضرت علیها السلام (سوم جمادی الثانیة یا یازدهم رجب بنا بر قول ابن عباس).
- روز تزویج ایشان با حضرت علی علیه السلام (نیمه ماه رجب یا اول ذی الحجة یا ششم آن).
- شب زفاف آن حضرت (نوزدهم ذی الحجة یا بیست و یکم محرم). (1)
ص:39
- هم چنین سایر ایام که در آن کرامت و فضیلت خاصی از آن حضرت ظاهر شده است، مانند روز مباهله، و روز نزول [سورۀ] هل أتی که آن بیست و پنجم ذی الحجة است.(1)
ص:40
ص:41
ص:42
در کتب معتبر حدود ده زیارت برای فاطمۀ زهرا علیها السلام نقل شده است. البته برخی از این زیارات در بخشی از متن به یکدیگر شبیه اند و در بخشی دیگر اختلاف دارند، در صورتی که این شباهت ها را به هم برگردانیم و اختلاف موجود را به ناقلین روایات نسبت دهیم - نه به اصل روایت و زیارت - تعداد زیارات از ده زیارت کمتر می شود. و اگر اختلاف عبارات و تفاوت جملات را به راوی نسبت نداده بلکه بگوییم هر یک از این ها زیارت مستقلّی بوده و این چنین صادر شده اند، تعداد آن ها از ده زیارت بیشتر می شود.
حدود پنج زیارت از این زیارات روایت است که یا به امام معصوم نسبت داده شده اند، مانند زیارت اول و سوم؛ یا از زبان راویان نقل گردیده است، مانند زیارت دوم که سید بن طاووس رحمه الله از محمد بن علی طرازی(1) نقل کرده است.
ص:43
حدود پنج زیارت هم به طور صریح منسوب به امام معصوم نیست هر چند متن همه آن ها با معارف حَقّۀ شیعه سازگار است و مطلب خلافی در آن ها مشاهده نمی شود ولی دو احتمال در بارۀ صدور این زیارات وجود دارد:
1 - از ائمۀ معصومین علیهم السلام صادر شده باشند و نام امام و تعلیم دهنده زیارت نقل نگردیده باشد(1).
2 - از تألیفات علما و ساخته و پرداخته آن ها باشد که آن ها این جملات را با توجه به روایات و کتب معتبر اقتباس و تألیف نموده اند، به طور قطع زیارتی که مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه نقل کرده است از این قسم به شمار می آید زیرا او خود چنین گوید:
من پس از زیارت رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم قصد زیارت حضرت فاطمه علیها السلام نمودم در حالی که با غسل بودم و چنین گفتم....(2) سپس در آخر زیارت می فرماید:
در خبر چیز محدودی که وظیفه باشد برای زیارت
ص:44
صدیقه علیها السلام نیافتم پس به آنچه که برای خود راضیم، برای کسی نیز که کتاب مرا می خواند، راضی هستم.
شیخ صدوق با این عبارت اجازه می دهد، که دیگران هم از آنچه که او تألیف کرده و با آن، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را زیارت نموده است استفاده کنند، و آن بانو را بدان زیارت نمایند.
لازم به ذکر است که غالب عبارات شیخ صدوق رحمه الله برداشت از روایات است تا جایی که علّامه مجلسی رحمه الله در اهمّیّت عبارات صدوق و پدرش رحمهما اللّٰه چنین گوید:
اکثر اصحاب ما کلام او و پدرش را به منزلۀ نصّ منقول و خبر مأثور تلقّی می کنند(1).
ص:45
شیخ طوسی رحمه الله با سند خود از إبراهیم بن محمّد بن عیسی بن محمّد عریضی نقل کرده که گفت: روزی امام جواد علیه السلام به ما فرمود:
وقتی کنار قبر جده ات - فاطمه علیها السلام - رسیدی بگو:
یا مُمتَحَنَةُ(1) ، امتَحَنَکِ اللّٰهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبلَ أنْ یَخلُقَکِ ای آزموده ای که خدای آفریننده ات پیش از آفرینشت تو را آزموده است فَوَجَدَکِ لِما امْتَحَنَکِ صابِرَةً، وزَعَمْنا أنّٰا لَکِ أولِیاءٌ و تو را در آنچه آزمود شکیبا یافت، و معتقدیم که ما دوستداران تو هستیم، ومُصَدِّقونَ وصابِرونَ لِکُلِّ ما أتانا بِهِ أبوکِ وأتانا بِهِ وَصِیُّهُ، و به آنچه پدر شما و وصی او برای ما آورد ایمان داریم و [در راه آن] شکیباییم،
ص:46
فإنّا نَسأَلُکِ إنْ کُنّٰا صَدَّقناکِ إلّاألحَقْتِنا پس ما از تو می خواهیم که چون شما را تصدیق کردیم، ما را بِتَصدِیقِنا لَهُما بِالبُشریٰ(1) به سبب این تصدیق (وایمان)، به آن دو (بزرگوار)، با بشارت ملحق کنی لِنُبَشِّرَ أنفُسَنا بِأنّا قَدْ طَهُرْنا بِولایَتِکِ(2).
تا خود را بشارت دهیم که ما با ولایت شما پاکیزه شدیم.
سند این روایت قوی است چنانچه مجلسی اول رحمه الله فرموده است:
روی الشیخ فی القوی عن ابراهیم بن محمد العریضی....(3) شیخ با سند قوی از ابراهیم بن محمد عریضی روایت می کند....
این زیارت در طول قرون و سال ها مورد نظر علما بوده است و
ص:47
در کتب حدیث، مزار و ادعیه نقل شده است که به برخی از آن ها اشاره شد.
متن این زیارت روایی، کوتاه و دقیق است به گونه ای که فهم بعضی از قسمت های آن برای افراد عادی مشکل به نظر می رسد، مانند: امتحنک اللّٰه الذی خلقک قبل أن یخلقک....
نکات:
* این زیارت با حرف خطاب شروع می شود «یا ممتحنة».
* مطابق این زیارت، آن حضرت قبل از خلقت در امتحان الهی موفق شده است و در مقابل بلاها صبر پیشه کرده است و به مقام «صابرة» بودن رسیده است.
* زایر با این زیارت، پیامبر و وصیّ او و آنچه را که آورده اند تصدیق می نماید، و از حضرت زهرا می خواهد که شفاعت کند تا زایر به نبی و وصی ملحق شود.
* بعضی از قسمت های این زیارت از برکات و فواید ولایت حضرت فاطمه علیها السلام بر پیروانش حکایت می کند مانند عبارت: «قد طهرنا بولایتک» که ولایت فاطمه علیها السلام را پاک کننده معرفی می کند.
ص:48
روز بیستم جمادی الثانیة بنا بر مشهور تولد آن بانوی بزرگ است.
سید بن طاووس در این روز از محمد بن علی طرازی برای آن حضرت زیارتی (و نماز و دعای پس از آن) را نقل می کند.
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر تو یا بِنتَ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، ای دختر پیامبر خدا، سلام بر تو ای دختر حبیب خدا، السَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ خَلیلِ اللّٰهِ [السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ سلام بر تو ای دختر دوست خالص خدا، (سلام بر تو ای دختر صَفِیِّ اللّٰهِ](1) ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أمِینِ اللّٰهِ، السَّلامُ برگزیده خدا،) سلام بر تو ای دختر امین خدا، سلام عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ بر تو ای دختر بهترین آفریدۀ خدا، سلام بر تو ای دختر
ص:49
أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ البَرِیَّةِ.
برترین پیامبران خدا، سلام بر تو ای دختر بهترین آدمیان.
السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان از پیشینیان والآخِرِینَ. السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوجَةَ وَلِیِّ اللّٰهِ وَخَیرَ و پسینیان. سلام بر تو ای همسر ولی خدا و (همسر) بهترین خَلقِهِ بَعدَ رَسولِ اللّٰهِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا أُمَّ الحَسَنِ آفریدۀ خدا پس از رسول خدا. سلام بر تو ای مادر حسن وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیکِ و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو یا أُمَّ المؤمِنینَ. السَّلامُ عَلَیکِ یا أیَّتُها الصِّدِّیقَةُ ای مادر مؤمنان. سلام بر تو ای صدّیقۀ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الرَّضِیَّةُ المَرضِیَّةُ.
شهیده، سلام بر تو ای خرسند (از خدا و) مورد پسند (خدا).
السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الصّادِقَةُ الرَّشِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای راستگوی با کمال، سلام بر تو أیَّتُها الفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ. السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الحَوراءُ الإنسِیَّةُ، ای دانشمند پاک سرشت. سلام بر تو ای انسیّۀ حورا،
ص:50
السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای پارسای پاک نهاد، سلام بر تو أیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَعصومَةُ ای دانای همرازِ فرشتگان، سلام بر تو ای بی گناه المَظلومَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الطّاهِرَةُ المُطَهَّرَةُ، ستم شده. سلام بر تو ای پاکِ پاکیزه، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُضطَهَدَةُ المَغصوبَةُ. السَّلامُ سلام بر تو ای ستم کشیدۀ حق غارت شده. سلام عَلَیکِ أیَّتُها الغَرّاءُ الزَّهراءُ، السَّلامُ عَلَیکِ بر تو ای سفید روی درخشان چهره، سلام ورحمت و برکات خدا بر تو یا فاطِمَةُ بِنتَ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّٰهِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّی ای فاطمه دختر محمد رسول خدا، درود اللّٰهُ عَلَیکِ یا مَولاتی وَابْنَةَ(1) مَولایَ وَعَلیٰ رُوحِکِ بر تو ای بانوی من و دختر مولایم، و (سلام) بر روح وَبَدَنِکِ. أشهَدُ أَنَّکِ مَضَیتِ عَلیٰ بَیِّنَةٍ مِنْ و جسم تو باد. گواهی می دهم که تو با [مقام یقین و] دلیل روشنی از جانب
ص:51
رَبِّکِ، وَأنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسولَ(1) اللّٰهِ، پروردگارت در گذشتی و (گواهی می دهم که) هر کس تو را شاد کرد رسول خدا را وَ مَنْ جَفاکِ فَقَدْ جَفا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، شاد نمود و هر کس بر تو جفا کرد به رسول خدا جفا نمود وَمَنْ آذاکِ فَقَدْ آذیٰ رَسولَ اللّٰهِ، وَمَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ و هر کس تو را آزار داد پیامبر خدا را آزار داد و هر کس به (راه) تو پیوست وَصَلَ رَسولَ اللّٰهِ، وَمَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسولَ اللّٰهِ، به (راه) رسول خدا پیوست، و هر که از (راه) تو برید از (راه) رسول خدا گسست، لِأَنَّکِ بَِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّتی بَینَ جَنبَیهِ، کما قالَ زیرا که تو پارۀ تن و جان درون سینۀ او هستی هم چنان که او خود عَلَیهِ أفضَلُ الصَّلاةِ وَأکمَلُ السَّلامِ. أُشهِدُ اللّٰهَ - که بهترین وکامل ترین درودها وسلام ها بر او باد - گفته است. خدا وَمَلائِکَتَهُ أَنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنهُ، و فرشتگانش را گواه می گیرم که من از هر کس که تو خرسندی خرسندم وَساخِطٌ عَلیٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، وَلِیٌّ لِمَنْ والاکِ، و بر هر کس تو خشمگینی خشمگینم، وبا هر کس که با تو دوستی کند دوست هستم وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکِ، وَحَربٌ لِمَنْ حارَبَکِ.
و با هر کس که با تو دشمنی بکند دشمنم، و با هر کس که با تو بجنگد در جنگم،
ص:52
أَنا یا مَولاتی بِکِ وَبِأَبِیکِ وَبَعلِکِ وَالأئِمَّةِ مِنْ وُلدِکِ بانوی من! من به تو و به پدر تو و همسر تو و امامان از فرزندانت مُوقِنٌ، وَبِوِلایَتِهِم مؤمِنٌ، وَبِطاعَتِهِم مُلتَزِمٌ، یقین دارم و به ولایت آن ها مؤمن هستم. وبه پیروی از ایشان پایبندم.
أَشهَدُ أَنَّ الدِّینَ دِینُهُم، وَالحُکمَ حُکمُهُم، شهادت می دهم که دین (حق) دین آنان و حکم (راستین) حکم آنان است.
وَأنَّهُم قَدْ بَلَّغوا عَنِ اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ، و آنان (آنچه را که) از طرف خداوند (مأمور رساندنش بودند) رساندند.
وَدَعَوا إلیٰ سَبِیلِ اللّٰهِ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ، و با کلام حکیمانه، و پند نیکو به راه خدا فراخواندند، لا تَأخُذُهُمْ فی اللّٰهِ لَومَةُ لائِمٍ، وَصَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیکِ وَعَلیٰ در راه خدا سرزنش سرزنش کنندگان بر آنان مؤثر نیفتاد و درود خدا بر تو و بر أبِیکِ وَبَعلِکِ وَذُرِّیَّتِکِ الأئِمَّةِ الطّاهِرینَ.
پدر تو و همسر تو و فرزندان تو - آن امامان پاک سرشت - باد.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَأهلِ بَیتِهِ، وَصَلِّ عَلَی بار الها! بر محمد و خاندان او درود فرست، و درود فرست بر البَتُولِ الطّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ المَعصُومَةِ التَّقِیَّةِ (فاطمۀ زهرا) آن از مردم بریدۀ به خدا پیوستۀ راست کردارِ بی گناهِ پرهیزکارِ
ص:53
النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ [المَرضِیَّةِ](1) الزَّکِیَّةِ الرَّشِیدَةِ المَظلومَةِ پاک سرشتِ خرسندِ (از خدا و) مورد پسند (او) و پاکیزۀ به کمال رسیدۀ ستم شدۀ المَقهُورَةِ، المَغصوبَةِ حَقَّها، المَمنوعَةِ إرثَها، مورد خشم (دشمنان) قرار گرفته ای که حقش غصب شد و از ارثش باز داشته شد المَکسورِ ضِلعُها، المَظلومِ بَعلُها، المَقتُولِ وَلَدُها، و پهلویش شکست و همسرش مورد ستم قرار گرفت، و فرزندش کشته شد، فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللّٰهِ، وَبَِضعَةِ لَحمِهِ، وَصَمِیمِ قَلبِهِ، فاطمه دختر رسول خدا و پارۀ تن و زلال جان 2 وَفِلذَةِ کَبِدِهِ، وَالنُخبَةِ مِنکَ لَهُ، وَالتُّحفَةِ، و پارۀ جگر او و برگزیدۀ تو برای او و ارمغانی که آن را خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ، وَحَبِیبَةِ المُصطَفیٰ، وَقَرِینَةِ ویژۀ وصی پیامبر کردی، و محبوب (پیامبر) مصطفی، و همسر المُرتَضیٰ، وَسَیِّدَةِ النِّساءِ، وَمُبَشِّرَةِ الأولِیاءِ، حَلیفَةِ (علی) مرتضی، و سرور زنان، و بشارت دهندۀ دوستداران، همپیمان الوَرَعِ وَالزُّهْدِ، وَتُفّاحَةِ الفِردَوسِ وَالخُلدِ، الَّتی پارسایی و زهد، و سیب (باغ) فردوس وبهشت جاودان، آن که شَرَّفتَ مَولِدَها بِنِساءِ الجَنَّةِ، وَسَلَلتَ مِنها أنوارَ ولادتش را با (حضور) زنان بهشتی شرافت دادی، و انوار (درخشان) امامان را
ص:54
الأئِمَّةِ، وَأرخَیتَ دونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ. اللّٰهُمَّ از او طالع کردی، و پردۀ (اسرار) نبوت را نزد او کنار زدی. بار الها! صَلِّ عَلَیها صَلاةً تُزیدُ فی مَحَلِّها عِندَکَ وَشَرَفِها لَدَیکَ بر او درود فرست، درودی که به جایگاه و شرف او نزد تو، وَمَنزِلَتِها مِنْ رِضاکَ، وَبَلِّغْها مِنّا تَحِیَّةً وَسَلاماً، و مقام رضامندی تو از او بیفزاید، و از جانب ما درود وسلام بر او فرست، وَآتِنا مِنْ لَدُنکَ فی حُبِّها فَضلاً وَإحساناً وَرَحمَةً و از نزد خود در راه دوستی او به ما فضل و احسان و رحمت وَغُفراناً، إنَّکَ ذو الفَضلِ(1) الکرِیمُ.
و غفران عطاکن که تو صاحب فضل و بزرگواری.
سپس نماز زیارت بخوان، و اگر توانستی نماز آن حضرت را نیز به جا آور، و آن دو رکعت است در هر رکعت سورۀ حمد یک مرتبه و سورۀ قل هو اللّه احد شصت مرتبه؛ و اگر نتوانستی دو رکعت نماز بخوان در رکعت اوّل سورۀ حمد و یک مرتبه سورۀ قل هو اللّه احد و در رکعت دوم سورۀ حمد و یک مرتبه سورۀ قل یا ایها الکافرون، و چون سلام دادی بگو:
اللّٰهُمَّ إنِّی أتَوَجَّهُ إلَیکَ بِنَبِیِّنا مُحَمَّدٍ وَبِأهلِ بَیتِهِ بار الها! به وسیلۀ پیامبرمان محمد و خاندانش - که درود تو بر آنان باد -
ص:55
صَلَواتُکَ عَلَیهِم، وَأَسأَلُکَ بِحَقِّکَ العَظِیمِ عَلَیهِم، به سوی تو روی می کنم، و به حق بزرگ تو بر آنان الَّذی لا یَعلَمُ کُنهَهُ سِواکَ، وَأسأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ که ژرفای آن را کسی جز تو نداند از تو درخواست می کنم، و به حق آن که حق او عِندَکَ عَظِیمٌ، وَبِأَسمائِکِ الحُسنیٰ الَّتی أمَرتَنی نزد تو بزرگ است، ونیز به وسیلۀ اسماء حُسنایت که فرمان داده ای أَنْ أدعُوَکَ بِها. وَأسأَلُکَ بِاسْمِکَ الأعظَمِ الَّذی تو را با آن بخوانم از تو در خواست می کنم. و به آن اسم اعظمی که أمَرتَ بِهِ إبراهیمَ أنْ یَدعُوَ بِهِ الطَّیرَ فَأجابَتْهُ، ابراهیم را فرمان دادی تا با آن پرندگان را بخواند پس (خواند و آنها) اجابتش کردند، وَبِاسْمِکَ العَظِیمِ الَّذی قُلتَ لِلنّارِ:
و به آن اسم بزرگت که (باآن) به آتش گفتی:
«کُونِی بَرداً وَسَلاماً عَلیٰ إبراهیمَ»(1) فَکانَتْ بَرداً، «بر ابراهیم سرد وسلامت باش» پس سرد (و سلامت) شد، وَبِأَحَبِّ الأسماءِ إلَیکَ وَأشرَفِها وَأعظَمِها لَدَیکَ و نیز به محبوب ترین و شریف ترین و بزرگ ترین وَأَسرَعِها إجابَةً، وَأنجَحِها طَلِبَةً، و سریع الاجابه ترین و به نتیجه رسنده ترین اسمهایت از تو درخواست می کنم،
ص:56
وَبِما أنتَ أهلُهُ وَ مُستَحِقُّهُ وَمُستَوجِبُهُ، وَ أَتَوَسَّلُ و نیز به آن (صفات) که تو شایسته ومستحق و در خور آن هستی، و نیز به تو إلَیکَ، وَ أرغَبُ إلَیکَ، وَ أتَضَرَّعُ توسل می جویم و به سویت مشتاق می گردم وزاری می کنم وَاُلِحُّ عَلَیکَ. وَأسأَلُکَ بِکُتُبِکَ الَّتی أنزَلْتَها عَلیٰ (وبر خواسته ام) بر تو اصرار می ورزم. و به (حق) کتاب های (آسمانی) تو که بر أنبِیائِکَ وَرُسُلِکَ صَلواتُکَ عَلَیهِمْ مِنَ التَّوراةِ پیامبران و رسولانت - که درود خدا بر آنان باد - فرو فرستادی از تورات وَالإنجِیلِ وَالزَّبورِ وَالقُرآنِ العَظِیمِ، فَإنَّ فِیها اسْمَکَ الأعظَمَ، و انجیل و زبور و قرآن بزرگ که در آن ها اسم اعظم تو هست، وَبِما فِیها مِنْ أسمائِکَ العُظمیٰ، أَنْ ونیز به آن اسم های اعظمی که درآن ها است از تو درخواست می کنم که تُصَلِّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأنْ تُفَرِّجَ عَنْ مُحَمَّدٍ بر محمد وآل محمد درود فرستی، و فرج محمد وَآلِ مُحَمَّدٍ وَشِیعَتِهِم وَمُحِبِّیهِم وَعَنِّی، وَتَفتَحَ أبوابَ وآل محمد و شیعیان و دوستدارانشان و مرا برسانی، و درهای آسمان را السَّماءِ لِدُعائی، وَ تَرفَعَهُ فی عِلِّیِّینَ، به روی دعای من بگشایی، و آن را به جایگاه های بلندِ (اجابت خود) بالا ببری،
ص:57
وَتَأذَنَ فی هٰذا الیَومِ وفی هٰذِهِ السّاعَةِ بِفَرَجی، امروز و همین ساعت در گشایش کار من، وَإعطاءِ أَمَلی وَسُؤلی فی الدُّنیا وَالآخِرَةِ.
و نیز دادن آرزو و خواسته دنیا و آخرتم اذن فرمایی.
یا مَنْ لا یَعلَمُ أحَدٌ کَیفَ هُوَ وَقُدرَتُهُ إلّاهُوَ، ای کسی که جز او کسی از چگونگی و قدرت او خبر ندارد.
یا مَنْ سَدَّ الهَواءَ بِالسَّماءِ، وَکَبَسَ الأرضَ عَلَی ای کسی که آسمان را به هوا محیط ساختی، و (خشکی های) زمین را بر روی الماءِ، وَ اخْتارَ لِنَفسِهِ أحسَنَ الأسماءِ، آب (های دریاها و اقیانوس ها) گرد آوردی. و برای خود بهترین نامها را برگزیدی.
یا مَنْ سَمّیٰ نَفسَهُ بِالإسمِ الَّذی یَقضی بِهِ حاجَةَ مَنْ یَدعُوهُ، ای کسی که خود را به اسمی نامیدی که باآن حاجت دعا کنندگان روا گردد، أَسأَلُکَ بِحَقِّ ذٰلِکَ الإسمِ، فَلا شَفیعَ أقویٰ لی مِنهُ أنْ از تو به حق آن اسم - که هیچ شفیعی قوی تر از آن ندارم - در خواست می کنم که تُصَلِّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَقضِیَ لی حَوائِجی، بر محمد وآل محمد درود فرستی، و حوایج مرا برآورده سازی، وَتَسمَعَ بِمُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ وَفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَینِ و صدای (نیازمندی) مرا به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین
ص:58
وَعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وَمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ وَجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد وَمُوسَی بنِ جَعفَرٍ وَعَلِیِّ بنِ مُوسیٰ وَمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی وَعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ وَالحُجَّةِ المُنتَظِرِ لِإذنِکَ و علی بن محمد و حسن بن علی و حجت منتظر اذن تو صَلَواتُکَ وَسَلامُکَ وَرَحمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ عَلَیهِم - که درود و سلام و رحمت و برکات تو برایشان باد - صَوتی، لِیَشفَعُوا لی إلَیکَ، وَتُشَفِّعَهُمْ فِیَّ، بشنوانی تا نزد تو برایم شفاعت کنند، و شفاعت آنان را دربارۀ من بپذیری وَلا تَرُدَّنی خائِباً بِحَقِّ لا إلٰهَ إلّاأنتَ.
به حق (کلمه طیّبَۀ) لا الٰه الّا انت، مرا نا امید بر مگردان.
و هر حاجتی داری بخواه که برآورده می شود ان شاء اللّه تعالی(1).
ص:59
نکات:
می توان گفت این زیارت دارای سه بخش است:
بخش نخست: عناوین و صفات
این بخش با سلام بر آن بانو و با توجه به صفات بی مانند او و پدر بزرگوارش شروع می شود مانند: «دختر رسول خدا» «دختر حبیب خدا» و...، سپس سلام با صفات و القاب و کمالات سببی و نسبی آن بزرگوار ادامه پیدا می کند مانند: «السلام علیکِ یا سیدة نساء العالمین من الاوّلین و الآخرین» «السلام علیکِ یا زوجة ولی اللّٰه و خیر خلقه من الاوّلین و الآخرین» «السلام علیکِ یا أمّ الحسن والحسین سیدی شباب اهل الجنة» «السلام علیکِ یا امّ المؤمنین» «السلام علیک ایّتها الصدّیقة الشهیدة» و همین طور سلام ادامه پیدا می کند با صفات: «الرضیة» «المرضیة» «الصادقة» «الرشیدة» «الفاضلة» «الزکیة» «الحوراء» «الإنسیة» «التقیة» «النقیة» «المحدثة» «العلیمة» «المعصومة» «المظلومة» «الطاهرة» «المطهرة» «المضطهدة» «المغصوبة» «الغرّاء» «الزهراء» و...
ص:60
بخش دوم: گواهی
در این بخش زایر گواهی می دهد:
* حضرت زهرا بعد از آن که معجزات و حجت های خود را بر کسانی که به او ظلم نمودند تمام نمود، از دنیا رفت.
* هر که فاطمه را خوشحال گرداند رسول خدا را خوشحال گردانیده است، و هر که بر او ستم کند بر رسول خدا ستم کرده است، و هر که او را اذیت کند یقیناً رسول خدا را اذیت کرده است.
* هر که به فاطمه بپیوندد به رسول خدا پیوسته است، و هر که با او قطع رابطه کند با رسول خدا قطع رابطه کرده است، زیرا او پاره تن پیامبر و جانِ جسم اوست، همان گونه که خود حضرت فرمود.
بخش سوم: تولی و تبری
در این بخش زایر «حب و بغض» و «دوستی ها و دشمنی های» خود را رسماً اعلان می کند و برای تأکید بیشتر، خدا و رسول او را نیز به گواهی فرا می خواند و می گوید:
* من از کسانی که فاطمه از ایشان خشنود است، خشنودم، و از کسانی که فاطمه بر ایشان غضب کرده است، غضبناکم.
* من کسی که فاطمه را دوست بدارد دوست می دارم و با کسی که با فاطمه دشمن باشد دشمن هستم و با کسی که با فاطمه
ص:61
بجنگد می جنگم.
و این اظهار تولّی و تبری و یقین و ایمان و إطاعت نسبت به او و پدر و همسر و فرزندان معصومش ادامه پیدا می کند تا در بخش بعد که بر ایشان درود فرستاده می شود.
بخش چهارم: صلوات
در این بخش زایر از خداوند می خواهد که بر محمد و آل محمد و بر حضرت زهرا درود و صلوات بفرستد و فاطمه را با این صفات و القاب معرفی می کند: بتول، طاهره، صدیقه، معصومه، تقیه، نقیه، رضیه، مرضیه، زکیه، رشیده، مظلومه، مقهوره، مغصوبة حقها، ممنوعة ارثها، مکسورة ضلعها، مظلوم بعلها، مقتول ولدها، بنت رسول اللّٰه، بضعة محمد، صمیم قلبه، فلذة کبده، نخبة، تحفة، قرینة المرتضیٰ، سیدة النساء، مبشرة الاولیاء، حلیفة الورع والزهد، تفاحة الفردوس والخلد، شرفت مولدها بنساء الجنة، سللت منها انوار الائمة، ارخیت دونها حجاب النبوة...
هریک از این اوصاف و القاب مرتبه ای از مراتب والای فاطمی را بیان می کند و در مجموع بر جلالت وعظمت آن بانو گواه است.
در ادامه زایر از خداوند می خواهد که درود خود را بر آن حضرت بفرستد و از سوی زایر نیز به او سلام و تحیت برساند، و فضل و احسان و رحمت خود را در راستای محبت فاطمه به او عنایت فرماید.
ص:62
بخش پنجم: نماز و دعای پایانی
سپس نماز زیارت خوانده می شود، و پس از آن دعای مخصوص بعد از زیارت. این دعا مشتمل بر قسم های مختلف به حضرت حق است و این که خدا بر محمد و آل محمد درود بفرستد و در فرج محمد و آل محمد و شیعیان ایشان تعجیل کند و....
ص:63
السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان، سلام بر تو یا والِدَةَ الحُجَجِ عَلَی النّاسِ أجمَعِین، السَّلامُ عَلَیکِ ای مادر حجت های خدا بر همۀ مردم، سلام بر تو أیَّتُها المَظلومَةُ المَمنُوعَةُ حَقَّها.
ای مظلومه ای که او را از حقش باز داشتند.
سپس بگو:
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ أَمَتِکَ وَابْنَةِ نَبِیِّکَ وَزَوجَةِ وَصِیِّ نَبِیِّکَ، بار الها! بر کنیزت و دختر پیامبرت، وهمسر وصی پیامبرت درود فرست، صَلاةً تُزلِفُها فَوقَ زُلفیٰ عِبادِکَ المُکرَمِینَ مِنْ أهلِ درودی که او را به مقامی بالاتر از مقام بندگان بزرگوارت از اهل السَّماواتِ وَأهلِ الأرَضِینَ.
آسمان ها و زمین ها برساند.
روایت شده هر کس آن حضرت را به این زیارت، زیارت کند و از خداوند طلب آمرزش کند، خداوند او را بیامرزد و وارد بهشت کند(1).
ص:64
نکات:
این زیارت را در دو بخش می توان بررسی کرد:
بخش نخست: سلام
در این بخش زایر بر حضرت زهرا علیها السلام با عنوان «برترین بانوی جهانیان» و «مادر امامان معصوم» و این که مظلوم بوده و حقش منع شده است، سلام می کند.
بخش دوم: صلوات
در این بخش زایر از خداوند می خواهد که: بر بنده اش و دختر رسولش و همسر وصیِّ نبیَّش درود بفرستد.
ص:65
شیخ طوسی رحمه الله در مصباح المتهجد با سند خود از عبد اللّٰه بن محمد عابد نقل می کند که: در سال 255 در سرّ من رآی به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم و از حضرت خواستم تا بر من صلوات بر پیامبر و اوصیایش علیهم السلام را املاء فرماید، وحضرت علیه السلام املاء فرمود:
... اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ، حَبِیبَةِ ... خدایا بر صدّیقه، فاطمۀ پاک و نیکو کار، محبوب حَبِیبِکَ وَنَبِیِّکَ، وَاُمِّ أحِبّائِکَ وَأصفِیائِکَ، الَّتی انْتَجَبتَها حبیبت و پیامبرت، و مادر دوستداران و برگزیدگانت، آن که او را انتخاب کردی وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرتَها عَلیٰ نِساءِ العالَمینِ و برتری دادی و بر همه زنان جهانیان برگزیدی، درود فرست.
اللّٰهُمَّ کُنِ الطالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، بار الها! تو خود از ستمگران، و سبک شماران حقش انتقام گیر وَکُنِ الثّائِرَ اللّٰهُمَّ بِدَمِ أولادِها. اللّٰهُمَّ وَکما جَعَلتَها و تو ای خدا، خونخواه فرزندانش باش. بار الها! همچنان که او را امَّ أئِمَّةِ الهُدیٰ، وَحَلِیلَةَ صاحِبِ اللِّواءِ، مادر امامان هدایت، و همسر عَلمدارِ (توحید و عدل)،
ص:66
وَالکَرِیمَةَ عِندَ المَلَإ الأعلیٰ، و بزرگوار نزد فرشتگان مقرّب خود - که در برترین منزلت جای دارند - قرار داده ای، فَصَلِّ عَلَیها وَعَلیٰ امِّها خَدِیجَةَ الکُبریٰ صَلاةً بر او و بر مادرش خدیجۀ کبری درود فرست درودی که با آن تُکرِمُ بِها وَجهَ أبِیها مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم، وَتُقِرُّ بِها پدرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم را آبرو، و دیدگان فرزندانش را أعیُنَ ذُرِّیَّتِها، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّی فی هٰذِهِ السّاعَةِ أفضَلَ روشنایی بخشی و از جانب من هم، اکنون بهترین التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ(1).
درود وسلام را به او برسان.
نکات:
* این روایت، صلوات بر محمد و یکایک اوصیای گرامی اش را در بر دارد، و بخشی از آن نیز شامل صلوات بر حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام و بیان مناقب آن بانوی بزرگ است(2).
* در این زیارت علاوه بر صفات و القابی چون صدیقه، زکیه،...، جملۀ «حبیبة حبیبک ونبیک» قابل توجه است چه آن که
ص:67
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم حبیب خداوند است و فاطمه علیها السلام حبیبۀ رسول خداوند و مؤید و یاد آور روایاتی چون من أحبّها فقد أحبّنی (1)و... شمرده می شود.
* جملۀ دیگری که در این جا بسیار قابل توجه است: «التی انتجبتها و فضلتها واخترتها علی نساء العالمین» است. این قسمت حضرت فاطمه را برگزیدۀ خداوند معرفی می کند و می گوید: خداوندا تو بودی که فاطمه را برگزیدی و به او فضیلت بخشیدی و او را به عنوان برترین زنانِ عالم انتخاب نمودی، این فراز مؤید و یادآور «فاطمة سیدة نساء العالمین فی الدنیا والآخرة» است.
* در ادامه پس از این دو جمله و ذکر دو عظمت از عظمت های فاطمه از خداوند خواسته می شود که: «بار خدایا! حق او را از کسانی که حقش را پایمال کردند و به او ظلم نمودند بستان، و خون خواه خون فرزندانش باش».
* در پایان درود و سلام بر او و مادرش خدیجه و پدرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده می شود.
ص:68
کلینی رحمه الله با سند خود از امام حسین علیه السلام نقل می کند:
چون فاطمه علیها السلام از دنیا رفت أمیرمؤمنان علیه السلام او را پنهانی دفن کرد و خاک بر روی قبر او ریخت، سپس برخاست و صورت خود را به سوی قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کرد و فرمود:
السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولِ اللّٰهِ... [وَالسَّلامُ عَلَیکُما](1) سَلامُ سلام بر تو ای رسول خدا!... (و سلام بر هر دوی شما) سلام مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَلا سَئِمٍ، فَإنْ أَنصَرِفْ فَلا عَنْ وداع کننده، نه خشمگین و نه خسته، پس اگر (از مزار شما) بر گردم از روی مَلالَةٍ، وَإنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّٰهُ خستگی نبوده، و اگر بمانم از روی بدبینی به وعدۀ خدا الصّابِرینَ. واهاً واهاً، وَالصَّبرُ أیمَنُ وَأجمَلُ، وَلَولا به صابران نیست. دریغا! دریغا! که (باز) صبر، مبارک تر و زیباتر است، و اگر غَلَبَةُ المُستَولِینَ لَجَعَلتُ چیره گی زورگویان نبود [که مراسرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند ونبش کنند] المُقامَ وَاللَّبثَ لِزاماً مَعکوفاً، وَلَأعوَلْتُ إعوالَ اقامت و درنگ [دراین جا] را ملازم می شدم، و هم چون مادر فرزند مرده
ص:69
الثَّکلیٰ عَلیٰ جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ، فَبِعَینِ اللّٰهِ تُدفَنُ ابْنَتُکَ بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم، پس در منظر خدا دخترت (شبانه و) سِرّاً وَتُهْضَمُ حَقَّها وَتُمنَعُ إرثَها، پنهان به خاک سپرده شد، و حقش پایمال گشت، و از ارثش بازداشته شد وَلَمْ یتَباعَدِ العَهدُ وَلَمْ یخلقْ مِنکَ الذِّکرُ، در حالی که دیر زمانی (از رحلت تو) نگذشته بود و یاد تو کهنه نشده بود، وَإلَی اللّٰهِ یا رَسولَ اللّٰهِ المُشتَکیٰ، وَفِیکَ یا رَسولَ اللّٰهِ ای رسول خدا! شِکوۀ خود را به خدا عرضه می دارم، و ای رسول خدا! أحسَنُالعَزاءِ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکَ، وَعَلَیها السَّلامُ وَالرِّضوانُ(1).
بهترین دلداری ها را در تو می بینم، درود خدا بر تو باد، و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.
نکات:
این زیارت، سلام و زیارتی است که از زبان امیر المؤمنین علیه السلام پس از دفن حضرت زهراء علیها السلام و هنگام وداع نقل شده است.
این زیارت روایی از طریق حضرت سید الشهداء حسین بن علی علیهما السلام روایت شده و در کتب معتبر نقل گردیده است.
چون حضرت زهراء علیها السلام از دنیا رفت امیر المؤمنین علیه السلام او را
ص:70
مخفیانه دفن کرد و قبر او را پوشاند و سپس صورت خود را به طرف قبر رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم برگرداند و به آن حضرت سلام کرد و....
در این زیارت سه نکته جالب توجه است:
* سلام به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و شکوِه از سختی فراق او و دخترش فاطمه و سختی ها و تیره گی ها و ستم ها....
* سلامِ وداع با رسول اللّٰه و فاطمۀ زهرا و سخن از صبر و شکیبایی و زیبایی آن، و باز سخن از دفن مخفیانه فاطمه و غصب حق او و....
* شکایت به خدا و رسول خدا از این وقایع تلخ.
ص:71
شیخ صدوق رحمه الله با تسلط کم نظیر یا بی نظیری که در روایات و احادیث اهل البیت علیهم السلام داشته است می گوید: چون از زیارت رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم فارغ شدم قصد خانه حضرت فاطمه علیها السلام را کردم، در حالی که با غسل نزدیک حظیره ایستاده بودم به گونه ای که طرف چپ من به سوی حظیره و پشت به قبله و صورتم به طرف خانۀ فاطمه علیها السلام بود گفتم:
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای دختر رسول خدا! سلام بر تو یا بِنتَ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، ای دختر پیامبر خدا! سلام بر تو ای دختر حبیب خدا!
ص:72
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَلِیلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ صَفِیِّ سلام بر تو ای دختر خلیل (ودوست خالص) خدا! سلام بر تو ای دختر برگزیدۀ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أمِینِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ خدا! سلام بر تو ای دختر امین خدا! سلام بر تو یا بِنتَ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أفضَلِ ای دختر بهترین آفریدۀ خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین أنبِیاءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِکَتِهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا ابْنَةَ(1) پیامبران و رسولان و فرشتگان خدا! سلام بر تو ای دختر خَیرِ البَرِیَّةِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ بهترین مردم! سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان از الأوَّلِینَ وَالآخِرینَ. السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوجَةَ وَلِیِّ اولین و آخرین! سلام بر تو ای همسر ولی اللّٰهِ وَخَیرِ الخَلقِ بَعدَ رَسُولِ اللّٰهِ. السَّلامُ عَلَیکِ خدا و بهترین آفریده خدا پس از رسول خدا! سلام بر تو یا امَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ.
ای مادر حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت! السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای صدیقۀ شهیده! سلام بر تو
ص:73
أیَّتُها الرَّضِیَّةُ المَرضِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الفاضِلَةُ ای خشنود (از خدا و) مورد پسند خدا! سلام بر تو ای پاکدامنِ الزَّکِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الحُورِیَّةُ(1) الإنسِیَّةُ، السَّلامُ نیکوکار! سلام بر تو ای حوریه انسی! سلام عَلَیکِ أیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ.
بر تو ای پارسای پاکیزه (سرشت)! سلام بر تو ای الهام شدۀ دانا! السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ المَغصوبَةُ، سلام بر تو ای مورد ستم قرار گرفتۀ حق غصب شده! السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُضطَهَدَةُ المَقهُورَةُ، سلام بر تو ای کسی که (به خاطر دینش) مورد ستم قرار گرفت واز پا افتاد! السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا! صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ وَعَلیٰ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ. أَشهَدُ أنَّکِ درود خدا بر تو و بر روح و تن تو باد. گواهی می دهم که تو مَضَیتِ عَلیٰ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ، وَأنَّ مَنْ سَرَّکِ با حجتی که از پروردگار خود داشتی درگذشتی، و این که هر که تو را شاد کرد فَقَدْ سَرَّ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، وَمَنْ جَفاکِ فَقَدْ جَفا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، رسول خدا را شاد نمود، و هر که بر تو جفا کرد بر رسول خدا جفا نمود،
ص:74
وَمَنْ آذاکِ فَقَدْ آذیٰ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، وَمَنْ وَصَلَکِ وهر که به تو آزار کرد رسول خدا را آزار نمود، و هر که با تو پیوند کرد فَقَدْ وَصَلَ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، وَمَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ با رسول خدا پیوند نمود، و هر که (پیوند خود را) از تو برید از رسول خدا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، لِأنَّکِ بَِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّتی بَینَ گسست، زیرا تو چنان که رسول خدا - که برترین سلام ودرود خدا بر او باد - جَنبَیهِ کما قالَ عَلیهِ أفضَلُ سَلامِ اللّٰهِ وَصَلَواتِهِ.
فرمود پارۀ تن و روح او هستی که در (قلب و) سینه او جا دارد.
أُشهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِکَتَهُ أنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنهُ، خدا و پیامبران و فرشتگان او را گواه می گیرم که از هر کس تو خشنودی من نیز خشنودم، ساخِطٌ عَلیٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرّأْتِ مِنهُ، و بر هر کس تو خشمگینی من نیز خشمگینم و از هر کس که تو بیزاری من نیز بیزارم، مُوالٍ لِمَنْ والَیتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَیتِ، و با هر کس تو همراهی من نیز همراهم، و با هر کس تو دشمنی من نیز دشمنم، مُبغِضٌ لِمَنْ أبغَضتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ و از هر کس تو نفرت داری من نیز نفرت دارم، و هر کس را تو دوست داری من أحبَبتِ، وَ کَفیٰ باللّٰهِ شَهیداً وَ حَسِیباً نیز دوست دارم، و خدا بس است که شاهد و حسابرس
ص:75
وَجازیاً وَ مُثِیباً.
و کیفر دهنده و پاداش بخش باشد.
سپس می گویی:
اللّٰهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلیٰ عَبدِکَ وَرَسُولِکَ مُحَمَّدِ بار الها! درود و سلام فرست بر بنده و رسول خود محمد بنِ عَبدِ اللّٰهِ، خاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَخَیرِ الخَلائِقِ أجمَعِینَ.
بن عبدالله آخرین پیامبران و بهترین آفریدگان.
وَصَلِّ عَلیٰ وَصِیِّهِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ أمیرِ المؤمِنینَ، و درود فرست بر وصیّ او علی بن ابی طالب امیر مؤمنان وَإمامِ المُسلِمینَ، وَخَیرِ الوَصِیِّینَ.
و امام مسلمانان، و بهترین اوصیا.
وَصَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ.
و درود فرست بر فاطمه دختر محمد، سرور زنان جهانیان.
وَصَلِّ عَلیٰ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ.
و درود فرست بر دو سرور جوانان اهل بهشت حسن وحسین.
وَصَلِّ عَلیٰ زَینِ العابِدِینَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ.
و درود فرست بر زین العابدین علی بن الحسین.
وَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ باقِرِ عِلمِ النَّبِیِّینَ.
و درود فرست بر محمد بن علی شکافندۀ علم پیامبران.
ص:76
وَصَلِّ عَلَی الصّادِقِ عَنِ اللّٰهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ.
و درود فرست بر راستگوی از جانب خدا جعفر بن محمد.
وَصَلِّ عَلیٰ کاظِمِ الغَیظِ فی اللّٰهِ مُوسیٰ بنِ جَعفَرٍ.
و درود فرست بر فرو برندۀ خشم خود در راه خدا موسی بن جعفر.
وَصَلِّ عَلَی الرِّضا عَلِیِّ بنِ مُوسیٰ.
و درود فرست بر رضا، علی بن موسی.
وَصَلِّ عَلَی التَّقِیِّ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ.
و درود فرست بر پارسا (ی دوران) محمد بن علی.
وَصَلِّ عَلَی النَّقِیِّ عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ.
و درود فرست بر پاکیزه (سرشت) علی بن محمد.
وَصَلِّ عَلَی الزَّکِیِّ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ.
و درود فرست بر نیکوکار حسن بن علی.
وَصَلِّ عَلَی الحُجَّةِ القائِمِ ابنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ.
و درود فرست بر حجت قائم فرزند حسن بن علی.
اللّٰهُمَّ أَحْیِ بِهِ العَدلَ، وَأَمِتْ بِهِ الجَورَ، خدایا! به وسیله او عدالت را زنده کن و ستم را بمیران، وَزَیِّنْ بِطُولِ بَقائِهِ الأرضَ، وَأَظهِرْ بِهِ دِینَکَ و به وسیلۀ درازی عمر او زمین را زینت بخش، و به سبب او دین خود
ص:77
وَسُنَّةَ نَبِیِّکَ حَتّیٰ لایَستَخفِیَ بِشَیْءٍ مِنَ الحَقِّ و سنت پیامبرت را آشکار کن تا هیچ حقی به خاطر ترسِ از کسی مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ، وَاجْعَلْنا مِنْ أعوانِهِ پنهان نماند، و ای پروردگار جهانیان، ما را از یاران وَأشیاعِهِ وَالمَقبولِینَ فی زُمرَةِ أَولِیائِهِ یا رَبَّ و پیروان و پذیرفته شدگان در گروه اولیای او قرار ده.
العالَمِینَ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَأهلِ بَیتِهِ الَّذِینَ خدایا! بر محمد و خاندانش که پلیدی (شرک) را أذهَبْتَ عَنهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطهیراً(1).
از آنان زدوده ای، و (خلوص و) پاکی ویژه شان بخشیده ای درود فرست.
شیخ صدوق بعد از نقل این زیارت می گوید: «در اخبار چیزی محدود و موظف برای زیارت حضرت زهرا نیافتم، پس به آنچه بر خود راضی بودم، برای هر که کتاب مرا ببیند نیز راضی هستم».
ص:78
از گفتۀ رییس المحدثین شیخ صدوق رحمه الله چنین استفاده می شود که:
1 - این زیارت از تألیفات آن بزرگوار است. و می توان گفت ایشان با تسلّط خاصی که بر متن روایات داشته است، از مضامین روایات، این زیارت را سامان داده است.
2 - او اجازه داده است که دیگران نیز این زیارت را بخوانند.
تذکر:
الف) بعضی از بزرگان در بارۀ این کلام شیخ صدوق: «قال مصنف هذا الکتاب: لم اجد فی الاخبار شیئاً موظفاً محدوداً لزیارة الصدّیقة» احتمال داده اند که شیخ صدوق روایت ابراهیم بن محمد عریضی از امام جواد علیه السلام را - که ما به عنوان زیارت نخست نقل کردیم - ندیده است.
احتمال دیگر از آن مجلسی اول رحمه الله است که در لوامع صاحب قرانی روایت امام جواد علیه السلام(1) را تعبیر به دعا نموده و در این مورد چنین گوید:
ظاهراً این دعایی است که بعد از زیارت باید خواند، و صدوق که گفته است: «زیارتی بخصوص ندیده ام» منافات ندارد که این دعا را دیده باشد، اگرچه ظاهر کلام شیخ طوسی این است که
ص:79
صدوق غافل شده است. - واللّٰه تعالیٰ یعلم - و بهتر آن است که هر دو(1) را بخوانند، چون تألیف صدوق نیز در نهایت خوبی است و لهذا شیخ و غیر او این زیارت را در کتب زیارات نقل کرده اند(2).
و او در روضة المتقین نیز پیرامون این زیارت تألیف شیخ صدوق رحمه الله می گوید:
«ما ذکره وألّفه أیضاً فی غایة الجودة»(3) ب) این زیارت هر چند روایت مستقیم از امام معصوم نیست ولی تمام عبارات آن به طور مستقیم یا غیر مستقیم برگرفته از روایات است، به عبارت دیگر یا خبر است یا در معنی خبر.
از این رو این زیارت در طول قرون متمادی مورد عنایت و توجه عالمان و دانشمندان بوده است و در کتب زیارات یا ابواب زیارات نقل شده است.(4) به طور مثال مرحوم شیخ طوسی در تهذیب الاحکام بعد از آن که روایت ابراهیم بن محمد عریضی را از امام جواد علیه السلام در زیارت حضرت فاطمه نقل می کند چنین می گوید:
«هذه الزّیارة وجدتها مرویّة لفاطمة علیها السلام وامّا ما
ص:80
وجدت اصحابنا یذکرونه من القول عند زیارتها...»(1) این زیارتی بود که برای فاطمه علیها السلام روایت شده بود و اما آنچه علمای ما در هنگام زیارت آن حضرت می گویند....
سپس همین زیارت تألیف صدوق رحمه الله را نقل می کند تا کلمه «جازیاً ومثیباً» آن گاه می گوید: «ثم تصلّی علی النبی والائمة علیهم السلام؛ بر پیامبر و ائمه درود بفرست.» که در من لا یحضره الفقیه، صلوات بر پیامبر و ائمه، مفصل آمده است.
ج) مجلسی اول رحمه الله در روضة المتقین و در ذیل کلام صدوق رحمه الله چنین توضیح می دهد:
این کلام عذری است بر تألیف زیارت، زیرا زیارت مأثور و رسیده از معصومین علیهم السلام افضل است، هر چند آنچه که او ذکر و تألیف نموده در نهایت خوبی است، و این که خبری در زیارت حضرت زهرا وارد نشده است ظاهر این است، که اگر ائمه معصومین صلوات اللّٰه علیهم اجمعین می خواستند زیارتی بگویند لازم بود از مظلومیت و شهادت آن حضرت سخن بگویند و این خلاف روش آن ها بود چون در حال تقیّه از عامه بودند...»(2).
ص:81
در توضیح کلام مجلسی رحمه الله باید بگوییم که ایشان در ج 5 ص 343 روضة المتقین زیارت حضرت زهرا علیها السلام را از امام جواد علیه السلام از طریق ابراهیم بن محمد عریضی نقل می نماید و می فرماید:
«روی الشیخ فی القوی عن ابراهیم بن محمد عریضی...» پس باید بگوییم: یا او این زیارت را بر دعا حمل نموده است همان گونه که در لوامع صاحب قرانی(1) اظهار می نماید. و یا مراد او که می گوید:
«خبری در زیارت حضرت زهرا علیها السلام وارد نشده است» آن است که زیارت روایی جامع و کامل وارد نشده است، و این چند زیارت مختصر در حال تقیه صادر شده است و آنان از این که زیارات را مبسوط بیان کنند معذور بوده اند و بعید به نظر می رسد مجلسی از روایتی که در چند صفحه قبل نقل نموده غفلت کرده باشد.
واللّه العالم.
پیرامون متن زیارت:
متن این زیارت را می توان در سه قسمت تقسیم نمود.
قسمت اول: در قسمت اول سلام های مختلف با القاب و نسبت های سببی و نسبی همراه با مصائب و مناقب آن بانوی بزرگ آمده است، بنابر این قسمت اول خود سه بخش می شود.
ص:82
بخش اول - سلام بر حضرت زهراء علیها السلام با بیان انتساب او به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
سلام بر تو ای دختر رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم، سلام بر تو ای دختر نبی اللّٰه،... سلام بر تو ای دختر برترین انبیای خدا و فرستادگان او و فرشتگان او، سلام بر تو ای دختر بهترین خلق.
بخش دوم - سلام بر آن حضرت است با آشکارترین صفت او به عنوان سیدة نساء العالمین من الاولین و الآخرین. و سلام بر آن حضرت به عنوان همسر ولیّ خدا، بهترین خلق بعد از رسول خدا، و مادر امام حسن و امام حسین دو سید جوانان بهشت.
بخش سوم - سلام بر آن حضرت با صفات ممتاز و مناقب و مصائبش چون: صدیقه، شهیده، رضیه، مرضیه، فاضله، زکیه، حوریه، انسیه، تقیه، نقیه، محدثه، علیمه، مظلومه، مغصوبه، مضطهده، مقهوره.
قسمت دوم: در این قسمت گواهی بر رفتار و صفات و کمالات آن بانو داده می شود و این که شادی او شادی رسول اللّٰه است و جفا و اذیت بر او جفا و اذیت به رسول اللّٰه، سپس زایر به خدا و رسول و ملائکه قسم می خورد و شهادت می دهد که از کسانی که تو راضی هستی راضی هستم و از کسانی که تو از آن ها در غضبی و بیزاری، من هم در غضب و بیزارم.
قسمت سوم: قسمت سوم صلوات بر محمد و ائمه معصومین و
ص:83
فاطمه زهرا علیهم السلام است و برای هر معصومی صفاتی مناسب می آورد ولی نسبت به اول آن ها حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آخر آن ها حضرت مهدی (عج) القاب و اوصاف بیشتری بیان می شود.
ص:84
این زیارت را عالم جلیل شیخ ابراهیم کفعمی رحمه الله در البلد الأمین نقل کرده که با زیارت من لا یحضره الفقیه و التهذیب یکی به نظر می رسد هرچند در بعضی از فقرات تقدیم و تأخیر و مختصر تفاوتی مشاهده می شود.
کفعمی رحمه الله در البلد الأمین گوید:
قبر را روبروی خود قرار ده و بگو:
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای دختر رسول خدا! سلام بر تو یا بِنتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَلِیلِ اللّٰهِ، ای دختر حبیب خدا! سلام بر تو ای دختر خلیل خدا! السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ سلام بر تو ای دختر بهترین آفریدۀ خدا! سلام بر تو یا بِنتَ أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ وَمَلائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ ای دختر بهترین پیامبران و فرشتگان و رسولان خدا! سلام عَلَیکِ یا بِنتَ صَفِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أمِینِ بر تو ای دختر برگزیده خدا! سلام بر تو ای دختر امین
ص:85
اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ البَرِیَّةِ، السَّلامُ عَلَیکِ خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین مردم! سلام بر تو یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ، ای سرور زنان جهانیان از پیشینیان و پسینیان! السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوجَةَ وَلِیِّ اللّٰهِ وَخَیرِ الخَلقِ بَعدَ سلام بر تو ای همسر ولیّ خدا و بهترین آفریدۀ پس از رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، السَّلامُ عَلَیکِ یا امَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ رسول خدا! سلام بر تو ای مادر حسن و حسین سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها دو سرور جوانان اهل بهشت! سلام بر تو ای الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الرَّضِیَّةُ صدیقۀ شهیده! سلام بر تو ای خرسند (از خدا و) المَرضِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ، السَّلامُ مورد پسند خدا! سلام بر تو ای دارای فضیلت و کمال! سلام عَلَیکِ أیَّتُها الحَوراءُ الإنسِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها بر تو ای حوریۀ انسی! سلام بر تو ای التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ، پارسای پاکیزه (سرشت)! سلام بر تو ای الهام شدۀ دانا!
ص:86
السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ المَغصُوبَةُ، السَّلامُ سلام بر تو ای مورد ستم قرار گرفتۀ حق غصب شده! سلام عَلَیکِ یا فاطِمَةُ بِنتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ، و رحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا! صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ وَعَلیٰ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ.
درود خدا بر تو و بر جان و جسم (پاک) تو باد.
أَشهَدُ أنَّکِ قَدْ مَضَیتِ عَلیٰ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ، وَأنَّ مَنْ شهادت می دهم که تو با حجتی که از پروردگار خود (علیه دشمنانت) داشتی در گذشتی، سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم، وَمَنْ جَفاکِ و این که هر که تو را شاد کرد رسول خدا را شاد نمود، و هر که بر تو جفا کرد فَقَدْ جَفا رَسُولَ اللّٰهِ، وَمَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ؛ بر رسول خدا جفا نمود، و هر که (پیوند خود را) از تو برید از رسول خدا گسست، لِأنَّکِ بَِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّتی بَینَ جَنبَیهِ.
زیرا تو پارۀ تن و جان او هستی که در (قلب و) سینۀ او جا دارد.
أُشهِدُ اللّٰهَ وَرَسولَهُ وَمَلائَکَتَهُ أنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنهُ، خدا و رسولش و فرشتگانش را گواه می گیرم که از هر کس تو خشنودی من نیز خشنودم، ساخِطٌ عَلیٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، بر هر کس تو خشمگینی من نیز خشمگینم، از هر کس تو بیزاری من نیز بیزارم،
ص:87
مُوالٍ لِمَنْ والَیتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَیتِ، با هر کس که تو همراهی من نیز همراهم، با هر کس که تو دشمنی من نیز دشمنم، مُبغِضٌ لِمَنْ أبغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ از هر کس که تو در بغضی من نیز در بغضم، و هر کس را که تو دوست داری أحبَبْتِ، وَ کَفیٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً وَحَسِیباً وَجازِیاً وَمُثِیباً.
من نیز دوست دارم، و خدا بس است که شاهد وحسابرس و کیفر دهنده و پاداش بخش باشد.
سپس بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام صلوات بفرست(1).
پایان این زیارت «جازیاً ومثیباً» است. آن گاه می گوید: سپس بر پیامبر وأئمه علیهم السلام صلوات بفرست. بنا بر این دو قسمت اول این زیارت با زیارت ششم یکی به نظر می رسد و قسمت سوم در این جا با اختصار آمده است ومانند عبارت التهذیب است.
ص:88
زیارت حضرت زهرا کنار خانه اش و در بقیع:
صاحب مزار کبیر گوید: آن حضرت را در خانه اش و در بقیع این چنین زیارت می کنی:
السَّلامُ عَلَی البَتولَةِ الشَّهِیدَةِ، ابْنَةِ نَبِیِّ الرَّحمَةِ سلام بر (زهرای) بتول، آن شهید (راه خدا)، دختر پیامبر رحمت، النَّبِیِّ المُصطَفیٰ، وَزَوجِ(1) الوَصِیِّ الحُجَّةِ، امِّ(2) السّادَةِ پیامبر مصطفی و همسر وصی (پیامبر) حجت (خدا) مادر سروران، الأئِمَّةِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ الزَّهراءَ ابْنَةَ النَّبِیِّ امامان (نور وهدایت). سلام بر تو ای فاطمۀ زهرا دختر پیامبر المُصطَفیٰ، السَّلامُ عَلَیکِ وَعَلیٰ أبِیکِ، السَّلامُ عَلَیکِ مصطفی، سلام بر تو و بر پدر (بزرگوار) تو، سلام بر تو وَعَلیٰ بَعلِکِ وَبَنِیکِ. السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُمتَحَنَةُ، و بر شوهر و فرزندان تو باد. سلام بر تو ای آزمودۀ (راه خدا)، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ الصّابِرَةُ. لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ سلام بر تو ای ستمدیدۀ بردبار. خدا از رحمت خود دور کند هر کس را
ص:89
مَنَعَکِ حَقَّکِ، وَدَفَعَکِ عَنْ إرثِکِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ که از حق تو جلوگیری کرد. و از ارثت بازداشت. و خدا از رحمت خود دور کند مَنْ کَذَّبَکِ(1) وَأعنَتَکِ، وَغَصَّصَکِ هر کس را که تکذیبت کرد، و آزارت داد، و تو را به ناراحتی شدید واداشت باعث شد بِرِیقِکِ، وَأدخَلَ الذُلَّ بَیتَکِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ بغض گلویت را بگیرد، و ذلت را به خانه تو آورد، و خدا لعنت کند هر کس را که رَضِیَ بِذٰلِکَ وَشایَعَ فِیهِ وَاخْتارَهُ به این رفتارها خرسند بود، و در آن پیروی (دیگران) نمود و برگزید، وَأعانَ عَلَیهِ وَألحَقَهُمْ بِدَرَکِ الجَحِیمِ.
و [بر انجام آن] کمک و یاری نمود، و خدا ایشان را به پست ترین جای جهنم درآورد.
إنِّی أتَقَرَّبُ إلَی اللّٰهِ سُبحانَهُ بِوِلایَتِکُم أهلِ البَیتِ من از راه ولایت شما خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وَالبَراءَةِ مِنْ أعدائِکُمْ مِنَ الجِنِّ وَالإنسِ و بیزاری از دشمنان جن و انس شما، وَصَلَّی اللّٰهُ علیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ(2).
به خدای سبحان تقرب می جویم، و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او باد.
ص:90
توضیح کوتاه پیرامون متن زیارت:
بخش اول - شامل شش سلام بر آن حضرت است.
سلام اول با لقب «البتولة الشهیدة» شروع می شود و سلام آخر با «المظلومة الصابرة» پایان می یابد، بین این دو سلام ارتباط لطیفی است که نکته سنجان از آن غافل نیستند. و در وسط هم با صفات بلند سببی و نسبی و بعضی القاب به آن بانوی بزرگ سلام داده می شود.
بخش دوم - نفرین و لعن بر کسانی است که مانع رسیدن ارث و حق او شدند و او را تکذیب کردند و اذیت نمودند و هم چنین نفرین بر کسانی که این ستمکاران را یاری کردند.
بخش سوم - سخن از ولایت اهل بیت و برائت از دشمنان اهل بیت و درود بر محمد و آل پاک او است.
ص:91
السَّلامُ عَلَی البَتولِ(1) الطّاهِرَةِ، وَالصِّدِّیقَةِ سلام بر (بانوی) از دنیا بریدۀ به خدا پیوستۀ پاک (سرشت) و درستکار المَعصومَةِ، وَالبَرَّةِ التَّقیَّةِ(2) ، سَلِیلَةِ المُصطَفیٰ، وَحَلِیلَةِ(3) معصوم، و نیکوکار با تقوا، زادۀ مصطفی، و همسر المُرتَضیٰ، امِّ الأئِمَّةِ النُّجَباءِ. اللّٰهُمَّ إنَّها خَرَجَتْ مِنْ دُنیاها مرتضی، مادر امامان نجیب. بار الها! او در حالی از دنیا رفت که مَظلومَةً مَغشومَةً، قَدْ مُلِئَتْ داءً وَحَسرَةً وَکَمَداً وَغُصَّةً مورد ستم و بیداد قرار گرفت و از درد و آه و دلشکستگی و غصه آکنده بود، تَشکُو إلَیکَ وَإلیٰ أبِیها ما فُعِلَ بِها.
و از رفتار (ستمگرانه ا) ی که با او داشتند به تو و پدرش شاکی بود.
اللّٰهُمَّ انْتَقِمْ لَها وَخُذْ لَها بِحَقِّها.
بارالها! خود انتقام او را (از دشمنانش) بگیر، و حقش را بِستان.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی الزَّهراءِ الزَّکِیَّةِ المُبارَکَةِ المَیمُونَةِ، بار الها! بر زهرای پاکیزه سرشتِ خجستۀ با میمَنت درود فرست،
ص:92
صَلاةً تَزِیدُ فی شَرَفِ مَحَلِّها عِندَکَ وَجَلالَةِ مَنزِلَتِها لَدَیکَ، درودی که به شرافت جایگاه و شکوه مقامش نزد تو بیفزاید، وَبَلِّغْها مِنِّی السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَیها وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ.
و از جانب من به او سلام برسان و سلام و رحمت و بر کات خدا بر او باد.
و نیز می گویی:
اللّٰهُمَّ إنِّی یُوهِمُنی غالِبُ ظَنِّی أنَّ هذِهِ الرَّوضَةَ مواراةُ بارالها! مرا گمان بیشتر این است که این روضۀ (مطهره) جای دفن سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ وَمَثواها، وَمَوضِعُ قَبرِها وَمُعَزّاها، سرور زنان جهانیان، و قبر و آرامگاه اوست فَصَلِّ عَلَیها وَبَلِّغْها عَنِّی(1) السَّلامَ حَیثُ کانَتْ وَحَلَّتْ(2).
پس بر او درود فرست، و از جانب من به او - هر جا که هست و مدفون گشته - سلام برسان.
این زیارت، زیارت حضرت زهرا در روضه (فاصله بین قبر و منبر) است که سید بن طاووس می گوید: بین قبر و منبر می ایستی و چنین می گویی:....
ص:93
این زیارت چهار بخش دارد:
بخش اول - سلام بر آن حضرت است با صفات و القاب عالی آن حضرت مانند: البتولة، الطّاهرة، الصدّیقة، المعصومة، البرّة، النقیة، سلیلة المصطفیٰ، حلیلة المرتضیٰ، ام الائمة النجباء.
بخش دوم - بیان زندگی مظلومانۀ او و این که حق او غصب شد و با دلی پر از حسرت و حزنی که مخفی می داشت از دنیا رفت. در آخر این بخش، از خدا خواسته می شود که انتقام او را بگیرد.
بخش سوم - صلوات و سلام بر آن حضرت است با صفات و القاب: زهرا، زکیّه، میمونه.
بخش چهارم - زایرِ حضرت اظهار می دارد، خدایا به گمان من این روضه محلی است که سیدة نساء العالمین در آن پنهان شده و جایگاه قبر او و عزاداری اوست. خدایا هر کجا باشد بر او درود و سلام فرست.
ص:94
شیخ مفید رحمه الله چنین فرموده است: چون خواستی زیارت کنی حضرت را در روضۀ مطهره بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم. السَّلامُ عَلَی سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر ابْنَتِکَ الصِّدِّیقَةِ الطّاهِرَةِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ بِنتَ دختر راستکردار و پاک سرشت تو. سلام بر تو ای فاطمه دختر رَسولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ. [السَّلامُ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم! ای سرور زنان جهانیان! (سلام عَلَیکِ](1) أیَّتُها البَتُولُ الشَّهِیدَةُ الطّاهِرَةُ. لَعَنَ اللّٰهُ بر تو) ای (زهرای) بتول شهید وپاکیزه سرشت. خداوند از رحمت خود دور کند مانِعَکِ إرثَکِ، وَدافِعَکِ(2) عَنْ حَقِّکِ، وَالرّادَّ باز دارندۀ ارث و حق تو را، و باز گردانندۀ
ص:95
عَلَیکِ قَولَکِ، لَعَنَ اللّٰهُ أشیاعَهُمْ وَأتباعَهُمْ، (در خواست و) گفتارت را، خدا شیعیان و پیروان آنان را لعنت کند، وَأَلحَقَهُم بِدَرَکِ الجَحِیمِ. صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ وَعَلیٰ أبِیکِ و ایشان را به پست ترین جای جهنم در آورد. درود خدا بر تو و بر پدر تو وَبَعلِکِ وَوُلدِکِ الأئِمَّةِ الرّاشِدِینَ و همسر و فرزندان تو باد که امامان هدایتگرند، وَعَلَیهِمُ السَّلامُ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ(1).
و سلام و رحمت و برکات خدا بر ایشان باد.
این زیارت سه بخش دارد:
بخش اول - سلام بر رسول خدا و بر دخترش صدّیقۀ طاهره، و پس از آن سلام بر حضرت فاطمه با القاب: سیِّدة نساء العالمین، بتول، شهیدة، طاهرة.
بخش دوم - ابراز تنفر و بیزاری از مخالفین حضرت، همراه با لعن ونفرین به کسانی که ارث او را منع کردند و حق او را ندادند و سخن او را ردّ نمودند. و هم چنین نفرین به پیروان آن ستمکاران، و آرزوی این که خداوند آن ها را به قعر جهنم واصل کند.
ص:96
بخش سوم - درود و صلوات بر حضرت فاطمه علیها السلام و پدر و همسر و فرزندانش ائمه طاهرین علیهم السلام.
قابل توجه آن که در این بخش محور صلوات حضرت فاطمه علیها السلام قرار گرفته است و چنین گفته می شود: درود و صلوات خدا بر تو و بر پدرت و بر شوهرت و بر ائمه راشدین از فرزندانت.
ص:97
السَّلامُ عَلیٰ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، وَبِنتِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ، سلام بر سرور زنان جهانیان، و دختر سرور پیامبران وَاُمِّ الأئِمَّةِ الطّاهِرِینَ، فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ الأکرَمِ، وَشَقِیقَةِ و مادر امامان پاک نهاد، فاطمه دختر محمد والا مقام، و خواهر البَتُولِ مَریَمَ، أَطهَرِ النِّساءِ، وَبِنتِ خَیرِ الأنبِیاءِ، مریم بتول، پاک ترین زنان، و دختر بهترین پیامبران، السَّلامُ عَلَیکِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ.
سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
اللّٰهمَّ صَلِّ عَلَی السَّیِّدَةِ المَفقودَةِ الکَرِیمَةِ المَحمُودَةِ بار الها! درود فرست بر این بانوی از دست رفتۀ بزرگوارِ در خورِ ستایشِ الشَّهِیدَةِ العالِیَةِ الرَّشِیدَةِ، امِّ الأئِمَّةِ، وَسَیِّدَةِ نِساءِ الاُمَّةِ، شهیدِ بلند مرتبۀ با کمال، مادر امامان، و سرور زنان امّت، بِنتِ نَبِیِّکَ، صاحِبَةِ وَلِیِّکَ، سَیِّدَةِ النِّساءِ، وَوارِثَةِ سَیِّدِ دختر پیامبرت، همسر ولیّت، سالار بانوان، و وارث سرور الأنبِیاءِ، وَقَرینَةِ سَیِّدِ الأوصِیاءِ، المَعصومَةِ مِنْ کُلِّ سُوءٍ، پیامبران، و همسر سرور اوصیا، و معصوم از هر بدی (و گناه)،
ص:98
صَلاةً طَیِّبَةً مُبارَکَةً مَرفوعَةً مَذکورَةً، تَرفَعُ بِها (بار الها! بر اودرود فرست) درودِ پاکیزۀ خجستۀ والا مرتبۀ یادکردنی که با آن ذِکرَها فی مَحَلِّ الأبرارِ الأخیارِ فی أشرَفِ شَرَفِ النَّبِیِّینَ، یاد او را در محل نیکوکاران اهل خیر، و شریفترین جایگاه پیامبران، فی أعلیٰ عِلِّیِّینَ، فی الدَّرَجاتِ العُلیٰ، فی الرَّفِیعِ الأعلیٰ.
و نیز در میان برترین والا رتبه گان، در بالاترین درجات، در بلندترین مقام بالا ببری.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَعَلیٰ آلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعلِ کَعبَها، بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست، و مقام فاطمۀ زهرا را بالا ببر، وَأَکرِمْ مَآبَها، وَأَجزِلْ ثَوابَها، وَأَدْنِ مِنکَ مَجلِسَها، و منزلتش را ارجمند ساز، و پاداشش را فراوان کن، و محل نشستنش را به خود نزدیکتر کن وَشَرِّفْ لَدَیکَ مَکانَها وَمَثواها، وَانْتَقِمْ لَها مِنْ عَدُوِّها، و مکانت و جای او را نزد خود شریف گردان، و از دشمنش انتقام گیر، وَضاعِفِ العَذابَ عَلیٰ مَنْ ظَلَمَها، وَالنِّقمَةَ عَلیٰ مَنْ غَصَبَها، و عذاب ستمگران و کیفر غاصبان حقّش را دو چندان کن، وَخُذْ لَها یا رَبِّ بِحَقِّها، إنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
و ای پروردگار! حقّش را بستان که تو بر هر چیز توانایی.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَعَلیٰ آلِ مُحَمَّدٍ، وَأبلِغْها مِنّا التَّحِیَّةَ، بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست، و سلام ما را به فاطمه زهرا برسان،
ص:99
وَارْدُدْ عَلَینا مِنْها التَّحِیَّةَ، وَالسَّلامُ عَلَیها وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ(1).
و پاسخ او را به ما برگردان، سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد.
این زیارت را علاّمۀ مجلسی در بحار الانوار از عتیق غروی نقل می کند و می توان گفت شامل چهار بخش است:
بخش اول - با سلام بر آن حضرت شروع می شود همراه با بعضی القاب و اوصاف نَسَبی و غیر نَسَبی آن بانو چون سیدة نساء العالمین، بنت سید النبیین، أُم الائمة الطاهرین، بنت محمد الاکرم، شقیقة البتول مریم، اطهر النساء، بنت خیر الانبیاء.
بخش دوم - درود و صلوات بر آن حضرت است همراه با بعضی اوصاف و القاب دیگر حضرت چون السیدة المفقودة، الکریمة المحمودة، الشهیدة العالیة، الرشیدة...، وارثة سیّد الانبیاء، قرینة سید الاوصیاء، المعصومة من کل سوء... که این اوصاف بر اوج عظمت آن حضرت اشاره دارد.
بخش سوم - صلوات بر محمد و آل محمد و دعای خیر برای حضرت زهرا علیها السلام و نفرین به کسانی است که بر آن حضرت ظلم کردند.
بخش چهارم - همراه با صلوات بر محمد و آل محمد، زایر از خدا می خواهد که تحیّت او را به حضرت زهرا برساند، و تحیّت آن حضرت نیز به زایر بازگردانده شود.
ص:100
1 - الإتحاف بحب الأشراف، شیخ عبداللّٰه بن محمد بن عامر الشبراوی/مصر/افست منشورات رضی قم 1363 ش.
2 - الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبد البر النمری القرطبی/ چاپ شده در حاشیۀ الإصابة فی تمییز الصحابة.
3 - اُسد الغابة فی معرفة الصحابة 7-1، عز الدین بن الأثیر الجزری/ تحقیق: محمد ابراهیم البنّا ومحمد أحمد عاشور و... / دار إحیاء التراث العربی/ بیروت.
4 - الإصابة فی تمییز الصحابة 4-1، شهاب الدین ابو الفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی/ مؤسسة التاریخ العربی، ودار إحیاء التراث العربی/چاپ اول/ مصر 1328 / افست بیروت.
5 - إقبال الأعمال 3-1، السیّد رضی الدین علی بن موسیٰ بن جعفر بن طاووس/ تحقیق: جواد قیومی/ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی/ چاپ اول/ قم/ 1414 ق.
6 - ألقاب الرسول وعترته، یکی از محدثین و علمای
ص:101
گران قدر قدیم/ چاپ شده در ضمن مجموعۀ نفیسه/ مکتبة آیة الله العظمیٰ نجفی مرعشی/ قم.
7 - الأمالی 2-1، أبو جعفر بن محمد بن الحسین الطوسی/ منشورات مکتبة الداوری/ قم.
8 - الأمالی، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ مؤسسه اعلمی/ بیروت/ چاپ پنجم/ 1400 ق.
9 - الأمالی، أبو عبد اللّٰه محمد بن محمد بن النعمان المفید/ تحقیق: علی اکبر غفاری و حسین استادولی/ مؤسسة النشر الإسلامی/ قم.
10 - أنساب الأشراف 13-1، احمد بن یحیی بلاذری/ تحقیق:
سهیل زکّار و ریاض زرکلی/ دار الفکر/ چاپ اول/ بیروت/ 1417 ق.
11 - بحار الأنوار 110-1، علامه محمد باقر مجلسی/ مؤسسة الوفاء/ چاپ دوم/ بیروت/ 1403 ق.
12 - بشارة المصطفی، محمد بن ابی القاسم الطبری/ منشورات مکتبة الحیدریة/ چاپ دوم/ نجف / 1383 ق.
13 - بصائر الدرجات الکبریٰ، أبو جعفر محمد بن الحسین بن فروخ (الصفار) / تصحیح: میرزا محسن کوچه باغی/ منشورات اعلمی/ چاپ دوم/ تهران/ 1374 ش.
14 - البلد الأمین، شیخ ابراهیم کفعمی/ تصحیح: سید احمد زنجانی/ چاپ سنگی.
ص:102
15 - بیت الأحزان، حاج شیخ عباس محدِّث قمی/ حسینیه عماد زاده/ چاپ اول/ قم/ 1404 ق.
16 - تاج الموالید، أبو علی الفضل بن الحسن الطبرسی/ چاپ شده در ضمن مجموعۀ نفیسه/ مکتبة آیة الله العظمیٰ نجفی مرعشی/ قم.
17 - تاریخ الأئمّة، ابن أبی الثلج البغدادی/ چاپ شده در ضمن مجموعۀ نفیسه/ مکتبة آیة الله العظمیٰ نجفی مرعشی/ قم.
18 - تاریخ الإسلام 59-1، شمس الدین محمد بن احمد الذهبی/ تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری/ دار الکتاب العربی/ چاپ اول/ بیروت/ 1407 ق.
19 - تفسیر العیاشی 2-1، أبو نصر محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی/ تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی/ المکتبة العلمیة الإسلامیة/ تهران.
20 - تفسیر القمّی 2-1، أبو الحسین علی بن إبراهیم القمّی/ تصحیح: سید طیب موسوی جزایری/ مؤسسة دار الکتاب للطباعة والنشر/ قم/ 1404 ق.
21 - التوحید، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ تحقیق: سید هاشم حسینی طهرانی/ انتشارات مکتبه صدوق/ تهران/ 1398 ق.
22 - التهذیب 10-1، أبو جعفر محمد بن الحسین الطوسی/
ص:103
تحقیق: سید حسن موسوی خرسان/ دار الکتب الإسلامیة/ چاپ چهارم/ تهران/ 1365 ش.
23 - الجامع الصغیر، جلال الدین السیوطی/ دار الکتب العلمیة/ بیروت.
24 - جمال الاسبوع، سید رضی الدین بن طاووس/ چاپ سنگی تهران 1330 ق/ افست منشورات رضی/ قم.
25 - جواهر العقدین، نور الدین علی بن عبد اللّٰه السمهودی/ تحقیق: مصطفیٰ عبد القادر عطا/ دار الکتب العلمیة/ چاپ اول/ بیروت/ 1415 ق.
26 - الحجّة الغرّاء علیٰ شهادة الزهراء علیها السلام، آیة اللّٰه جعفر السبحانی/ مؤسسة الامام الصادق علیه السلام / چاپ اول/ قم/ 1422 ق.
27 - الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة 2-1، شیخ شمس الدین محمد بن مکی العاملی (الشهید الاول) / تحقیق و نشر:
مؤسسة النشر الإسلامی/ چاپ اول/ قم/ 1412 ق.
28 - دلائل الإمامة، أبو جعفر محمد بن جریر بن رستم الطبری/ المکتبة الحیدریة/ نجف/ 1383 ق/ افست منشورات رضی/ قم.
29 - روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه 14-1، مولی محمد تقی مجلسی (اول) / تحقیق: سید حسین موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی/ بنیاد فرهنگ اسلامی حاج
ص:104
محمد حسین کوشانپور/ چاپ اول 1406 ق.
30 - روضة الواعظین، محمد بن فتّال النیشابوری/المکتبة الحیدریة / نجف 1386 ق / افست منشورات رضی/ قم / چاپ اول/ 1368 ش.
31 - شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار 3-1، قاضی نعمان مغربی/ تحقیق: محمد حسینی جلالی/دار الفکر/ بیروت/ 1414 ق.
32 - شرح نهج البلاغة 20-1، ابن أبی الحدید/ تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم/ دار إحیاء الکتب العربیة/ چاپ دوم/ بیروت/ 1385 ق.
33 - صحیح البخاری 9-1، محمد بن إسماعیل البخاری/ تحقیق: أحمد محمد شاکر/ دار الجیل/ بیروت.
34 - الصواعق المحرِقة، أحمد بن حجر الهیتمی المکی/ تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف/ مکتبة القاهرة/ چاپ دوم/ مصر 1385.
35 - العقد الفرید، أحمد بن محمد بن عبد ربّه الاندلسی/ تحقیق: أحمد أمین وأحمد زین وابراهیم الابیاری/ دار الکتاب العربی/ بیروت/ 1402 ق.
36 - علل الشرائع، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ منشورات المکتبة الحیدریة/نجف/ 1385 ق.
ص:105
37 - عیون أخبار الرضا علیه السلام، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ المکتبة الحیدریة/ نجف/ 1390 ق/ افست اعلمی تهران.
38 - فرائد السمطین 2-1، المحدث إبراهیم بن محمد الجوینی الخراسانی/ تحقیق: محمد باقر محمودی/ مؤسسة المحمودی للطباعة والنشر/ بیروت.
39 - الکافی 8-1، ثقة الإسلام أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق الکلینی الرازی/ تحقیق: علی اکبر غفاری/ دار الکتب الإسلامیة.
40 - کتاب الخصال، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ تحقیق: علی اکبر غفاری/ منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة/ قم/ 1403 ق.
41 - کتاب المزار، أبو عبد اللّٰه محمد بن محمد بن النعمان المفید/ تحقیق: محمد باقر ابطحی/ المؤتمر العالمی بمناسبة ذکری ألفیة الشیخ المفید/ قم/ 1413 ق.
42 - کتاب المزار، محمد بن مکّی العاملی الجزینی (الشهید الأوّل) / تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام / چاپ اول/ قم/ 1410 ق.
43 - کتاب سلیم بن قیس الهلالی 3-1، سلیم بن قیس الهلالی/ تحقیق: محمد باقر انصاری زنجانی/ الهادی/ قم/
ص:106
1415 ق.
44 - کشف الغمّة فی معرفة الأئمة 3-1، أبو الحسن علی بن عیسیٰ بن أبی الفتح الاربلی/ تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی/ دار الکتاب الإسلامی/ بیروت/ 1401 ق.
45 - کمال الدین وتمام النعمة، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ تصحیح: علی اکبر غفاری/ مؤسسة النشر الإسلامی/ چاپ سوم/ قم/ 1416 ق.
46 - کنز العمّال 18-1، علاء الدین المتّقی الهندی/ تحقیق:
بکری حیّانی و صفوة السقا/ بیروت/ 1409 ق.
47 - لوامع صاحب قرانی 8-1، مولی محمد تقی مجلسی (اول) / انتشارات اسماعیلیان/ چاپ دوم/ قم/ 1414 ق.
48 - مائة منقبة، أبو الحسن محمد بن أحمد (ابن شاذان) / مدرسة الإمام المهدی علیه السلام / چاپ اول/ قم/ 1407 ق.
49 - مجمع البحرین، شیخ فخر الدین الطریحی/ تحقیق:
سید أحمد الحسینی/ تنظیم: محمود عادل/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ چاپ دوم/ تهران/ 1408 ق.
50 - مجمع الزوائد ومنبع الفوائد 10-1، علی بن أبی بکر الهیثمی/ دار الکتب العلمیة/بیروت 1408 ق.
51 - مختصر تاریخ دمشق 16-1، محمد بن مکرّم بن منظور/ تحقیق: سکینة الشهابی/ دار الفکر/ دمشق/ چاپ اول/ 1409 ق.
ص:107
52 - مرآة العقول 22-1، علامه محمد باقر مجلسی/ تصحیح:
سید هاشم رسولی محلاتی/ دارالکتب الإسلامیة/ چاپ دوم/ تهران/ 1363 ش.
53 - مروج الذهب 4-1، علی بن حسین بن علی المسعودی/ تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید/ مطبعة السعادة / مصر/ چاپ چهارم/ 1384 ق.
54 - المزار الکبیر، أبو عبد اللّٰه محمد بن جعفر المشهدی/ تحقیق: جواد قیّومی/ نشر قیّوم/ چاپ اول/ قم/ 1419 ق.
55 - مسارّ الشیعة، محمد بن محمد بن النعمان المفید/ چاپ شده در سلسله مصنفات شیخ مفید ج 7.
56 - مستدرک الوسائل 18-1، المیرزا حسین المحدث النوری/ تحقیق ونشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث/ چاپ اول/ قم/ 1407 ق.
57 - المستدرک علیٰ الصحیحین 5-1، محمد بن عبد الله الحاکم النیشابوری/تحقیق: مصطفیٰ عبد القادر عطا/دار الکتب العلمیة / چاپ اول/ بیروت/ 1411 ق.
58 - مصباح الزائر، سید رضی الدین علی بن موسیٰ بن طاووس/ تحقیق ونشر مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث/ چاپ اول/ قم/ 1417 ق.
59 - مصباح المتهجّد، أبو جعفر محمد بن الحسین الطوسی/
ص:108
مؤسسة فقه الشیعة/ بیروت/ 1411 ق.
60 - المصباح، شیخ تقی الدین إبراهیم بن علی العاملی الکفعمی/ چاپ سنگی افست منشورات مؤسسة الأعلمی للمطبوعات/ چاپ دوم/ 1395 ق.
61 - معانی الأخبار، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق/ تحقیق: علی اکبر غفاری/ دار المعرفة/ بیروت/ 1399 ق.
62 - المعجم الکبیر 25-1، أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی/ تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی/ دار إحیاء التراث العربی/ بیروت/ چاپ دوم.
63 - معجم رجال الحدیث 23-1، آیة الله العظمیٰ السید أبو القاسم الخوئی/ مرکز نشر آثار شیعه/ قم/ 1410 ق.
64 - المقنِعة، أبو عبد اللّٰه محمد بن النعمان المفید/ تحقیق ونشر: مؤسسة النشر الإسلامی/ چاپ دوم/ قم/ 1410 ق.
65 - الملل والنحل، أبو الفتح محمد بن عبد الکریم الشهرستانی/ تخریج: محمد بن فتح اللّٰه بدران/ مکتبة الانجلو/ مصر/ افست منشورات الرضی/ قم/ 1367 ش.
66 - مناقب آل أبی طالب 4-1، أبو جعفر رشید الدین محمد بن علی بن شهر آشوب المازندرانی/ مؤسسه انتشارات علامه/ قم.
67 - من لا یحضره الفقیه 4-1، أبو جعفر محمد بن علی بن بابویه القمّی الصَّدوق / تحقیق: علی اکبر غفاری/ مؤسسة النشر
ص:109
الإسلامی/ چاپ سوّم/ قم/ 1414 ق.
68 - میزان الاعتدال 4-1، محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی/ تحقیق: علی محمد البجاوی/ دارالفکر للطباعة والنشر.
69 - نور الثقلین 5-1، الشیخ عبد العلی بن جمعة العروسی الحویزی/مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان/قم.
70 - الوافی بالوفیات 29-1، صلاح الدین الصفدی/ تحقیق:
س. دیدرینغ/ دار صادر/ چاپ سوم/ بیروت/ 1411 ق.
71 - وسائل الشیعة 30-1، الشیخ محمد بن حسن الحرّ العاملی/ تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث/ چاپ دوم/ قم/ 1414 ق.
72 - وفاة الصدّیقة الزهراء علیها السلام، عبد الرزاق الموسوی المقرّم/ المطبعة الحیدریة/ نجف/ 1370 ق.
73 - ینابیع المودّة، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی/ المکتبة الحیدریة/ نجف/ 1384 / افست انتشارات شریف رضی/ قم/ 1371 ش.
ص:110
فهرست
ص:111
فهرست
ص:112