رهنما113 (روایتی از روح)

مشخصات کتاب

سرشناسه : سلیمانی، حسین، 1345 -

عنوان و نام پدیدآور : روایتی از روح: شرح رفتار شما با روح/ حسین سلیمانی؛ تهیه و تنظیم اداره پاسخ گویی به سوالات دینی آستان قدس رضوی؛ به کوشش محمدحسین پورامینی؛ ویراستار زهرا مولایی؛ [برای] آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

مشخصات نشر : مشهد: آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، 1396.

مشخصات ظاهری : 60ص.: مصور (رنگی).؛ 17×11س م.

فروست : به نشر ، انتشارات آستان قدس رضوی؛ 2208.

رهنما؛ 113.

شابک : 45000 ریال: 978-964-02-2713-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : چاپ دوم.

یادداشت : چاپ قبلی : انتشارات قدس رضوی، 1393.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر : شرح رفتار شما با روح.

موضوع : روح

موضوع : Soul

موضوع : روح -- احادیث

موضوع : Soul -- Hadiths

موضوع : روح -- جنبه های قرآنی

موضوع : Soul -- Qur'anic teaching

شناسه افزوده : پورامینی، محمد حسین، 1354 - ، گردآورنده

شناسه افزوده : Pouramini,Muhammad Husayni

شناسه افزوده : مولایی، زهرا، 1365 -، ویراستار

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. اداره پاسخگویی به سئوالات دینی و اطلاع رسانی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : شرکت به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی)

شناسه افزوده : Behnashr Company‪(Astan Quds Razavi Publications)

رده بندی کنگره : BP222/2/س8ر9 1396

رده بندی دیویی : 297/44

شماره کتابشناسی ملی : 4727041

رهنما 113

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

تصویر

ص:4

ص:5

ص:6

روایتی از روح

شرح رفتار «شما» با «روح»

دریچه

به روحت فکر می کنی و به رابطه ات با "او"

از خودت سوال می کنی :

1- سلامت روح چیست و چگونه باید روحت را سالم نگه داری ؟

2- چگونه روحت را رشد دهی و بزرگش کنی ؟

3- یاد کردن از مرگ چه نقشی در تعامل تو با روحت دارد ؟

4- اگر محاسبه نفس را انجام دهی چه تاثیری بر روحت می گذارد ؟

5- و به طور کلی رفتارت با روحت چگونه باید باشد ؟

" روایتی از روح " فرمول هایی هستند

درجهت پاسخ به سوالات بالا و شرح رفتار " تو " با "روحت " بر اساس مبانی اسلام.

ص:7

تصویر

ص:8

درآمد

یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی کردن ... ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم که هدف انسان ، رستگاری و فلاح و نجاح است باید به سبک زندگی اهمیت دهیم ؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم ، برای زندگی راحت زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی ، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است.

تغذیه، ورزش، آب و هوا، تفریح و هرچه را که می گویند برای نگهداری از جسم و بدن لازم است، می گذاری کنار هم و نگاهشان می کنی. بهشان فکر می کنی و در تک تک شان تأمل. راضی ات نمی کنند، چیزی که می خواهی برای نگهداری از گوشت، پوست، خون و استخوان نیست که محتاج تغذیه، ورزش و... باشد. «تو» به دنبال چیز دیگری هستی از جنسی متفاوت. چیزی برای نگهداری از روح

ص:9

ص:10

فصل اول .زمین کشاورزی ام را سالم می خواهم

اشاره

تصویر

ص:11

تصویر

ص:12

سلامت دل

وجود زمین سالم و به دور از آفت، جزء اصول کشاورزی است؛ نمی شود روی زمینی که آفت دارد، خراب است، مشکل زراعت دارد و کشاورزی در آن ممکن نیست، کشاورزی کرد، مگر اینکه آن زمین را تبدیلش کنیم به یک زمین سالم.

یک کشاورز عاقل،هیچ وقت وقت و نیرویش را و همین طور بذرهایی را که به زحمت به دست آورده، برای زمینی آفت زده و شوره زار هزینه نمی کندو به این زمین اعتماد نمی کند ؛چون در چنین زمینی گیاه مورد نظر او رشد نخواهد کرد.

نه فقط در کشاورزی که در باقی مسائل هم همین طور است؛ مثلاً یک خطاط بر روی کاغذی خراب که خط را از بین می برد، جوهر، قلم و هنر خود را فدا نمی کند؛ چراکه در چنین کاغذی خط به زیبایی قرار نمی گیرد. دقیقاً همین مطلب درباره دل آدمی هم هست؛ دل آدمی باید سالم باشد تا آباد شود و آبادکردن دل، سخت ترین و مهم ترین آبادانی است:

ص:13

پنجره

هیچ آباد کردنی به پای آبادکردن روان انسان و فکر انسان - که در حقیقت راه آینده او را ترسیم می کند - نمی رسد ... فکر و روان انسان، عزیزترین پدیده این عالم وجودی است که ما آن را تاکنون شناخته ایم ... اگر فکر انسان ها و روح آنها - که دو مقوله است - درست شد، همه چیز درست خواهد شد.(1)

وقتی دل معیوب باشد و دارای سلامت نباشد، معارف الهی و حرف های خوب درونش به درستی جا نمی گیرند؛ مثل همان زمین کشاورزی که آفت زده. انگار که گناه در آن زمین شوره و آفت شده و اجازه نمی دهد گیاه به درستی رشد کند.

راهش چیست؟ راه اینکه دل و روان آدمی دارای سلامت باشد، چیست؟

اینکه دل و روان آدمی سالم شود، مثل خیلی مسائل دیگر نیازمند استفاده کردن از فرمولی خاص دارد؛ فرمولی که به وسیله آن و با عمل کردن به آن، دل آماده می شود برای اینکه معرفت درونش قرار بگیرد؛ مثل یک زمین کشاورزی شخم زده و آماده زراعت. خیلی وقت ها اثرنکردن معارف بر روی دل ما دلیلش همین استفاده نکردن از فرمول

ص:14


1- . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارکنان وزرات آموزش و پرورش، 5/5/1377.

سلامت دل است؛ فرمولی که به این صورت است:

پنجره

«دوری از گناه + توبه - خنده زیاد - گفت وگوی بی حاصل + همنشینی با مؤمنان + عبادت = سلامت دل»

اگر انسان می خواهد دلش شوره زار نشود و آفت نزند و آماده کشت معرفت باشد، لازم است گناه نکند؛ گناه، بدترین درد برای قلب است.(1) گناه مثل این می ماند که بخواهید روی تخته سیاهی که تماماً پُر شده از نوشته و هیچ جایی برای نوشته جدید ندارد، چیزی بنویسید. واضح و مشخص است که تا وقتی تخته پُر است، نمی شود روی آن مطلب جدیدی نوشت و لازم است نوشته های قبلی پاک شوند. چگونه می شود نوشته های قبلی را پاک کرد؟! راهش توبه است. توبه مثل تخته پاک کن می ماند و هرچقدر واقعی تر باشد، تخته را پاک تر و تمیزتر می کند.

کار بعدی، زیاد نخندیدن است؛ خنده با تبسم فرق دارد. اینکه انسان در برخورد با مردم، همیشه لبخند به صورت داشته باشد، با اینکه مدام در حال خنده و شوخی باشد، با یکدیگر فرق دارند. قطعاً تبسم به لب داشتن و برخورد خوب با مردم، کار درستی است؛ اما مشکل سر خنده

ص:15


1- . امام علی† می فرمایند: هیچ دردی بر دل ها دردناک تر از گناهان نیست (اصول کافی، ج2، ص275).

و شوخی زیاد است . نکته اینجاست که خنده و شوخی زیاد، دل انسان را می میراند(1) و قطعاً دلِ مرده مثل زمین مرده می ماند و پذیرشی برای معرفت و کشاورزی معرفت نخواهد داشت . گفتگوی بی حاصل هم مثل خنده زیاد است،.گفتگوهای بی حاصل سهم بسیار زیادی در شوره زارکردن دل آدمی و بیمارکردن قلب ها دارد.(2)

البته باید به یک نکته دیگر هم حواسمان باشد ، آن هم اینکه فکر نکنیم این گفتگوها فقط شامل این است که دو یا چند نفر روبه روی یکدیگر بنشینند و بی مورد، بی دلیل و بدون هدف صحبت کنند، خیر! این گفت وگوها شامل صحبت کردن در فضای مجازی، صحبت کردن پیامکی و هر روش دیگری از گفت وگو که محتوای آن بی حاصل باشد می شود.

زیاد پیش می آید که انسان ها بی هدف در فضای مجازی می چرخند و می چرخند و می چرخند و بی مورد با این و آن حرف می زنند و بعد از مدت ها، تازه متوجه می شوند چقدر از زمان و عمرشان را پای این گفتگوی بی حاصل گذاشته اند که می شد آن را صرف کارهای مفید کرد .

گفتگوی بی حاصل را که از زندگی حذف کردیم، باید با انسان های مؤمن بیش از قبل هم کلام و هم نشین باشیم. اینکه کنارشان قرار

ص:16


1- . امام صادق† می فرمایند: خنده زیاد قلب را می میراند (اصول کافی، ج2، ص664).
2- . امام علی† می فرمایند: از گفت وگوی بی حاصل بترس که قلب ها را بیمار می کند (اصول کافی، ج2، ص300).

می گیریم، خود به خود باعث پیشرفت می شود، به هر حال نکته ای دینی می گویند، عملی دینی و اخلاقی انجام می دهند، رفتاری مناسب از خودشان به نمایش می گذارند و... و همه اینها برای ما می شود درس و کمک می کند که دلمان شوره زار نشود و آباد شود.(1)

این موارد به همراه یاد خدا و عبادت کردن، مثل آفت زدایی از دل می ماند، مثل شخم زدن دل می ماند، مثل آماده کردن کامل زمین دل برای کشاوری و وقتی دل آماده و نرم شود، می شود زمینی سالم و خوب برای دریافت معارف و خدا هرچه دل آماده تر و شخم زده تر باشد، بیشتر و بیشتر توفیق می دهد که درون دلمان معرفت بکاریم و در نهایت، زمین کشاورزی دلمان آباد شود.(2)

کشت هرچیزی فصلی دارد و واقعیتش این است که ما همه این کارها را می کنیم که دل آماده شود و نشاط داشته باشد برای عبادت و وقتی دل نشاط داشت، فصل عبادت فرار سیده است.

پنجره

امام رضا† می فرمایند:

إنَّ لِلقُلوبِ ... نَشاطا و فُتورا ... فَخُذُوها عِندَ ... نَشاطِها،

برای دل ها نشاطی است و ضعفی؛ پس زمانی که با نشاط اند، به آنها چنگ زنید [و در عبادات به کارشان بگیرید].(3)

ص:17


1- . امام علی† می فرمایند: دیدار با اهل معرفت، دل ها را آباد می کند (غررالحکم، ص430).
2- . امام علی† می فرمایند: تو را سفارش می کنم به آبادکردن دلت به وسیله یاد خدا (بحارالأنوار، ج74، ص201).
3- . بحارالأنوار، ج75، ص35.

خلاصه که این فرمول کمک می کند مزرعه دل، آفت زده و شوره زار و خراب نشود، که این مزرعه و زمینِ دل آفت زده به هیچ دردی نمی خورد، جز اینکه رویش به جای معرفت گناه روییده شود و یکی از چیزهایی که به خوبی این مزرعه آفت زده را شفا می دهد، قرائت قرآن است.

پنجره

یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ.

ای مردم! «قرآن» از ناحیه پروردگارتان «به عنوان» موعظتی و شفای قلبی و هدایتی برای عموم

بشر و رحمتی برای خصوص مؤمنان آمده است.(1)

ص:18


1- . یونس: 57.

فصل دوم .گل!

اشاره

تصویر

ص:19

تصویر

ص:20

هدف از زندگی

مسابقات فوتبال با گزارش عرب ها را دیده اید؟ وقتی تیمی گل می زند، می گویند: «هدف! هدف! هدف! ...».

دقیقاً به همین صورت و سه بار تکرار! مسابقه فوتبال و گزارشگری عرب ها بهترین نمونه است از چیزی که می خواهم بگویم؛ یعنی در این باره خیلی خوب کلمه را برای رساندن مفهوم شان انتخاب کرده اند.

بازیکنان فوتبال هدف شان از بازی کردن چیست؟ پول؟! شهرت؟! ... ؟! نه!!! منظورم این چیزهای حاشیه ای نیست. منظورم این است که بازیکنان وقتی دارند بازی می کنند، معمولاً به دنبال چه چیزی هستند؟ گل زدن! معمولاً همه بازیکنان و مربی و... یک هدف دارند. اینکه توپ را وارد دروازه حریف کنند؛ یعنی هدف شان از بازی کردن این است که گل بزنند و با گل زدن بازی را ببرند.

بازیکنان وقتی هدف شان شد گل زدن، اگر به این هدف شان ایمان داشته باشند، تمام کارها و اعمال و رفتارشان در زمین را در خدمت همین هدف پیش می گیرند و اگر هدفشان این نباشد، کارهایشان در زمین در خدمت گل زدن نخواهد بود؛ یعنی وقتی هدفشان این است

ص:21

که گل بزنند، به قوانین بازی عمل می کنند؛ چون می دانند اگر خطا کنند، داور خطا می گیرد و در نتیجه توپ هم به دروازه حریف نمی رسد تا گلش کنند و اگر هدفشان این نباشد، کارهایشان در زمین در خدمت گل زدن نخواهد بود؛ یعنی پشت سر هم خطا می کنند تا داور از بازی اخراجشان کند.

حالا بازی فوتبال را بگذارید کنار و بیایید به متن زندگی؛ عین اتفاقی که در بازی فوتبال می افتد، در زندگی هم می افتد. هدف ما از زندگی چیست؟ در زندگی به دنبال چه چیزی هستیم؟ هر هدفی راکه ما برای زندگی مان معیّن کنیم و به آن ایمان پیدا کنیم، خود به خود روشی از زندگی کردن را به ما هدیه می دهد.

پنجره

یک هدفی را باید ترسیم کنیم - هدف زندگی را - به آن ایمان پیدا کنیم. ... باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد، پیش رفت. براساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد.(1)

مثلاً وقتی کسی هدفش از زندگی، رفتن به بهشت باشد و مثل سلفی های تکفیری مجوّز ورود به بهشت را کشتن شیعیان بداند و به این مسئله

ص:22


1- . بیانات مقام معظم رهبری، 23/7/1391.

ایمان داشته باشد، بر همان اساس هم زندگی می کند و ابعاد زندگی اش بر همان اساس نقش می شود! حاضر می شود برای رسیدن به این هدف، به کشور دیگری لشکرکشی کند و در جنگ های خیابانی شرکت کند! یا مثلاً اگر کسی هدفش از زندگی، رسیدن به مال و اموال زیاد از هر راهی باشد و به این هدفش هم ایمان داشته باشد، خود به خود بر همان اساس هم زندگی می کند و تمام ابعاد زندگی اش را براساس همان هدف نقش می کند. در زندگی اش از نزول و ربا استفاده می کند، در صورتی که فردی دیگر با ایمانی متفاوت، نزول و ربا را خطا و حرام می داند و آن را هرگز انجام نمی دهد؛ پس نوع زندگی آدم ها با توجه به هدف و ایمانشان تغییر می کند.

پنجره

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ.

و جن ها و انسان ها را نیافریدم، مگر برای اینکه بندگی و عبادت کنند.(1)

اگر می خواهیم براساس شیوه ای که اسلام پیشنهاد می دهد، زندگی کنیم، باید هدفمان از زندگی کردن، بندگی و رسیدن به رستگاری باشد و اگر به این هدف و به اینکه اسلام انسان ها را به رستگاری می رساند،

ص:23


1- . ذاریات: 56.

ایمان داشته باشیم، آن وقت است که براساس شیوه ای که اسلام پیشنهاد می دهد، زندگی خواهیم کرد و این مسئله محقق نمی شود، مگر اینکه به زندگی و هدف از زندگی عمیقاً فکر کنیم.

پنجره

امام رضا† می فرمایند:

لایستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّی تَکونَ فیهِ ... حُسنُ التَّقدیرِ فِی المَعیشَةِ.

هیچ بنده ای حقیقت ایمانش را کامل نمی کند ... مگر اینکه در زندگی تدبّر نیکو داشته باشد.(1)

این ها را گفتیم که برسیم به یک فرمول؛ فرمولی که زندگی کردن براساس اسلام را به ما تقدیم می کند.

پنجره

«بندگی (هدف از زندگی) + ایمان به اینکه رستگاری در اسلام است = شیوه زندگی براساس اسلام»

ص:24


1- . تحف العقول، ص446.

وقتی مبنای زندگی مان را براساس این فرمول قرار دهیم، دیگر در تمام تکه های زندگی مان سعی می کنیم روش اسلام را در پیش بگیریم و مانند آن بازیکنانی که به خاطر گل زدن، تمام قوانین بازی را عمل می کردند، ما نیز به خاطر رسیدن به رستگاری، همه قوانین زندگی کردن براساس اسلام را عمل می کنیم تا اینکه روزی که به هدف زندگی مان و رستگاری می رسیم، گزارشگر زندگی مان بگوید: «هدف! هدف! هدف!»

ص:25

ص:26

فصل سوم .نردبان خیلی کوچک خاکستری!

اشاره

تصویر

ص:27

تصویر

ص:28

فکر و دانش

کمی برویم به فضای کودکی مان! آنجا که مربوط به گریه کردن های زیاد به خاطر شکلات و پفک و تنقلّات است و بزرگ تر هایی که نمی گذاشتند زیاده روی کنیم؛ چون می دانستند این زیاده روی کردن در خوردن تنقّلات، برای سلامتی ما ضرر دارد. آن روزها شاید در دلمان از بزرگ ترهایمان بدمان می آمد که چرا نمی گذارند این کار را انجام دهیم و پیش خودمان و با عقل و شعورمان کاری که می خواستیم بکنیم را اشتباه نمی دانستیم. چرا آن زمان این عمل آنها را بد می دانستیم؛ ولی الأن که نگاه می کنیم، می بینیم کارشان کاملاً درست و برای حفظ سلامتی ما بوده است؟ چرا اکنون با کارشان موافق هستیم؛ اما در گذشته و در کودکی دلیل موجهی برای کارشان پیدا نمی کردیم؟ چه چیزی عوض شده و تغییر کرده است؟

یک جایی از مغز هست که دانش و اطلاعات در آن ذخیره می شود. ظاهراً این نقطه از مغز همان سلول های خاکستری است؛ نردبانی که ما با آن سروکار داریم، همین سلول ها هستند. اکنون چیزی که باعث تغییر رویکرد ما در قضاوت درخصوص عمل بزرگ ترها شده است، همین

ص:29

سلول ها و همین نردبان خاکستری است. الأن که سلول خاکستری مان را از دانش پُر کرده ایم و فهم مان بیشتر شده است، دلیل و فلسفه کار بزرگ ترهامان را در منع ما از خوردن زیادی تنقلّات، می فهمیم و این یک قانون ساده است که هرچه انسان دانش صحیحش بیشتر باشد، رویکردش نسبت به مسائل تغییر می کند.

علم و دانش، همان نردبان خاکستری است؛ نردبانی به اندازه یک سلول یا کوچک تر از آن که هرچه دانش و فهم صحیح بیشتری درون آن ذخیره شود، ما را بالاتر می برد.

پنجره

یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَالَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات.

خدای متعال مؤمنان را به یک درجه و عالمان را به چند درجه برتری داده است.(1)

مادری را فرض کنید که در تربیت فرزندش دچار مشکل است؛ وقتی دانش و فهم تربیتی خود را فرضاً از راه مطالعه بالاتر می برد و می فهمد برخورد خشن گاهی در تربیت فرزند تأثیر عکس دارد، رفتارش عوض می شود و همین دانشش باعث می شود برخوردش را با

ص:30


1- . مجادله: 11.

فرزندش عوض کند، یا فرضاً مردی که می داند فلان مواد غذایی چه فایده ای در سلامتی دارد، نوع نگاه و استفاده اش از آن مواد غذایی تغییر می کند و سعی دارد در خانواده بیشتر از آن مادّه استفاده کنند و دقیقاً برعکس این هم هست؛ کسی که دانش اشتباهی در برخورد و تعامل با فرزندش دارد، رفتارش بر پایه آن دانش شکل می گیرد و به دلیل دانش اشتباه و رفتار نادرستش، فاصله و شکاف میان او و فرزندش بیشتر می شود؛ پس شکی نیست که میزان دانش و اطلاعات صحیح ما در نوع رفتار، منش و زندگی ما تأثیر مستقیم دارد،پس ما باید تا می توانیم، دانش صحیحمان را افزایش دهیم و قدم گذاشتنمان در هر کاری از روی فکر، اندیشه و علم باشد.(1) این یک طرف ماجراست، مسئله یک طرف دیگر هم دارد و آن اینکه آن دانش وقتی کار می کند که در فرمول زیر قرار گیرد:

پنجره

«آیا + کاری که می خواهم انجام بدهم + مایه رشد و هدایتم می شود؟»(2)

ص:31


1- . رسول خدا… می فرمایند: هرگاه خواستی کاری انجام بدهی، از روی دانش و فکر انجام بده و از کار بدون دانش و فکر دوری کن (مکارم الأخلاق، ص458).
2- . پیامبر… می فرمایند: هرگاه خواستی کاری را انجام بدهی، درباره نتیجه آن فکر کن؛ اگر مایه رشد و هدایتت بود، انجامش بده و اگر مایه گمراهی ات بود، آن را انجام نده (اصول کافی، ج8، ص150).

مثلاً در زمینه اقتصادی، دانشی کسب کرده ام و می خواهم از آن دانش استفاده کنم. توجه به این دانش و ارتباطش با رشد، هدایت و آخرت انسان مهم است. انسان مؤمن در همه کارهایش رشد و هدایت و آخرتش را لحاظ می کند؛ پس لازم است فرمول را روی کاری که می خواهم انجام بدهم، پیاده کنم:

آیا + شرکتم در فلان پروژه اقتصادی (= کاری که می خواهم انجام بدهم) + مایه رشد و هدایتم می شود؟

اگر پاسخ به دست آمده مثبت بود، آن کار را انجام می دهم و اگر پاسخ منفی بود، انجام نمی دهم! همه کارها و دانش اندوزی ها و فعالیت هایی که در این دنیا انجام می دهیم و تک تک جزئیات زندگی اگر در این فرمول قرار بگیرند، باران رحمت خدا بر زندگی می بارد و رنگ زندگی رنگین کمانی می شود و ریشه این فرمول دقیقاً ریشه اش اشاره به استعداد عظیمی دارد که خداوند برای تفکر در انسان قرار داده است؛ چراکه اگر این استعداد نبود، اساساً نمی شد به این فرمول عمل کرد؛ چون وقتی کسی استعداد اندیشیدن ندارد، نمی تواند درباره کارهایش فکر کند.

پنجره

ما آحاد بشر، برای اندیشیدن، استعداد عظیمی در خود نهفته داریم. وقتی فکر نمی کنیم، وقتی مطالعه نمی کنیم، وقتی در آیات الهی تدبر نمی کنیم ... از آن گنجینه معنوی که خدا در

ص:32

ما قرار داده است، محروم می مانیم.(1)

وقتی به نتیجه ای که از فکرکردن در امور زندگی و عمل به مسائلی که برای ما رشد و هدایت است فکر کنیم، کم کم می فهمیم چرا عبادت واقعی، تفکرکردن در کار خداوند است؛ زیرا نتیجه این تفکرکردن در زندگی انسان نمایان می شود و وقتی انسان در کارها و فعالیت هاش و در کار خداوند به صورت واقعی تفکر می کند، آنچه برایش خوب است و آنچه خوب نیست را تشخیص می دهد و اگر به دنبال هدایت باشد، به دنبال عمل به کاری می رود که مایه رشد اوست و همین دلیل می شود تا نماز و روزه و کارهای عبادی دیگرش هم رنگ جدیدی بگیرند.

پنجره

امام رضا† می فرمایند:

لَیسَ الْعِبَادَةُ کثْرَةَ الصَّلَاةِ وَالصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَکرُ فِی أَمْرِاللهِ عَزَّوَجَلَّ.

عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست. عبادت «واقعی» تفکر در کار خدای جلیل است.(2)

ص:33


1- . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 29/3/1391.
2- . اصول کافی، ج2، ص49.

استفاده از این فرمول، سختی خودش را دارد و انسان در خیلی موارد باید با دلش مبارزه کند؛ مثلاً می داند فلان کاری که انجام می دهد، مایه رشد و هدایتش نیست و در آخرتش هیچ تأثیری ندارد؛ ولی دلش راضی نمی شود آن کار را انجام ندهد. اما این سختی کشیدن ها خوب است؛ مثل سختی خانواده ای که به خاطر خرید خانه ای بزرگ تر و آسایش بیشتر، وام گرفته اند و حالا لازم است برای دادن اقساط آن بیشتر کار کنند. آن خانواده این سختی را به جان می خرد، به خاطر رفتن در خانه ای بزرگ تر و بهتر. حالا ما هم سختی عمل به این فرمول را تحمل می کنیم، به خاطر آنکه روزی که در مقابل خدا قرار می گیریم، سرمان بالا باشد و خدا هم یک نردبان بزرگ بگذارد جلویمان تا از آن بالا برویم؛ تا انتهای آسمان، تا خودش.

ص:34

فصل چهارم .می خواهم به جنگ بروم!

اشاره

تصویر

ص:35

تصویر

ص:36

کار و تلاش

بعضی از آدم ها در جنگ های سخت و جهاد که با جان، سلاح، تیر، ترکش و... سروکار داشته و دارند، اما برخی آدم های عصر حاضر زیاد حال و حوصله کارکردن ندارند! آدم هایی که همیشه خسته هستند، یک جورهایی کار مفیدشان در روز به بیست دقیقه هم نمی رسد؛ صبح ها که معمولاً دیر به سر کار می روند، اگر هم سر وقت بروند، معمولاً چند ساعتی طول می کشد تا حوصله کارکردن پیدا کنند. اگر کارشان اداری باشد، معمولاً سیستم جالب تری دارند و حرف زدن در مورد مسائل کشور، اداره و... بیشترین زمان کاری شان را دربرمی گیرد و در نهایت هم در پایان ماه، مزد این تلاش فراوانشان! در این دنیا را می گیرند و در آخرت هم مزد دیگری در انتظارشان خواهد بود. به هر حال، انسان دیر یا زود مزد تلاشش را دریافت می کند و این مطلب سوخت و سوز ندارد.

پنجره

وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعَی.

و البته انسان فقط مزد کار و کوشش خود را دریافت می کند.(1)

ص:37


1- . نجم: 39.

حالا این دو دسته را بگذارید کنار همدیگر! دسته ای که در جهاد و جنگ و مبارزه با دشمن شرکت می کنند و چقدر سختی کشیده اند و دسته ای که حال و حوصله کارکردن به اندازه یک انسان عادی ندارند و یک جورهایی توقع دارند بدون ذرّه ای کارکردن، ماهانه پولی بگذارند کف دستشان و البته که گرفتن این پول را حق مسلّم خود می دانند! چه تفاوت بزرگی دارند با هم، این طور نیست؟! اما همین آدم هایی که زیاد حال و حوصله کارکردن ندارند هم ممکن است مثل خیلی های دیگر در آرزوی جهاد باشند؛ یعنی درست است که زیاد حوصله کارکردن ندارند؛ ولی به هر حال آدم های خوبی هستند و اگر لازم شود، حاضرند جانشان را بگیرند کف دستشان و بروند به جنگ مشرکان، کافران و متجاوزان به حریم اسلامی! ولی به هر حال، بی حوصله هستند و متأسفانه حواسشان نیست که این تنبلی و بی حوصلگی ایشان را از راه کمال بازمی دارد.

پنجره

«از جمله موانع دیگری که انسان را از راه کمال بازمی دارد، تنبلی، تن پروری، بی اعتنایی به کار و بی شوقی نسبت به حرکت است».(1)

ص:38


1- . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 15/1/1370.

حالا می خواهم به آن آدم هایی که حال و حوصله کارکردن ندارند، راهی پیشنهاد کنم که اجرش بیشتر از مجاهدان در جبهه های جنگ سخت باشد؛ ولی توپ و تیر و ترکش نداشته باشد! آن ها که در آرزوی جهاد بودند، اگر آن روزها نبودند تا در جنگ سخت شرکت کنند، امروز کاری انجام دهند که از شرکت در جنگ سخت، بیشتر باشد! این پیشنهاد استفاده از فرمول زیر است:

پنجره

«ما + کار و تلاش برای روزی حلال = اجری بیشتر از جهاد در راه خدا»

باورتان نمی شود؟! ولی واقعیت دارد؛ اسلام با تنبلی و کارنکردن مخالف است و این را هم باعث ضرر به دین می داند و هم باعث زیان دنیوی ،(1) بعد برای اینکه انسان ها تشویق شوند به کارکردن، جدای از اجر و مزدی که خداوند برای این کار تعیین کرده است، برترین اولیای خودش را الگوی کار و کارگری قرار داده است.(2) کارکردن سیره همه ائمه† و اولیا و

ص:39


1- . امام باقر† می فرمایند: تنبلی و کسالت، هم به دین ضرر می رساند و هم به دنیا (بحارالأنوار، ج75، ص180).
2- . امام صادق† وقتی با بیل در باغشان مشغول کار بوده اند و عرق می ریخته اند، در پاسخ به فردی که تمایل داشته به جای ایشان کار کند، می فرمایند: من دوست دارم انسان در گرمای سخت آفتاب برای تأمین نیازهای زندگی اش سختی و رنج بکشد (بحارالأنوار، ج47، ص57).

بزرگان دین بوده است. چرا آن ها این سیره را در پیش می گرفته اند؟! جز برای اینکه دیگران هم یاد بگیرند که کارکردن و تنبلی نکردن و حاصل دسترنج خود را خوردن، جهاد است؟ که واقعاً هم جهاد است. واقعاً مبارزه کردن با تنبلی، بی کاری و بی حوصلگی جهاد است. انصافاً هم کار سختی است و روح انسان را بزرگ می کند، این کار و تلاش؛ ولی همین که آدم به تغییری که در زندگی اش با استفاده کردن از فرمول رخ می دهد، فکر کند و اجر و مزدی که خدا برای این کار قرار داده است، نیرو می گیرد برای کارکردن. حیف است آدم چنین موقعیت بزرگی را ساده از دست بدهد؛ آدم هایی که زیاد غصه می خورند که چرا در جنگ سخت نبوده اند؛ این شما و این هم اجری بیشتر از جهاد، بسم الله ... .

پنجره

امام رضا† می فرمایند:

الَّذِی یطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللهِ مَا یکفُّ بِهِ عِیالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ.

کسی که (با کار و تلاش) در جست وجوی نیازهای زندگی برای تأمین خانواده است، پاداشی بزرگ تر از مجاهدان راه خدا دارد.(1)

ص:40


1- . وسائل الشیعه، ج17، ص67.

فصل پنجم .برای آخرین بار

اشاره

تصویر

ص:41

تصویر

ص:42

یاد کردن از مرگ

مفاتیح الجنان تألیف شیخ عباس قمیŠ که پُر است از دعا و اعمال و زیارت، همان که معمولاً در ماه های رمضان بیشتر از مواقع دیگر سال از آن استفاده می کنیم.

این کتاب یک قسمت خیلی جالب به نام تلقین میّت دارد که لازم است هر انسانی حتی اگر شده برای یک بار آن را بخواند. قسمت تلقین میّت را از مفاتیح الجنان پیدا کنید و به جای فلان ابن فلان، اسم خودتان و پدرتان را بگذارید. فلان ابن فلان یعنی فلانی پسر فلانی! پس باید جای فلان اول، نام خودتان را بگذارید و جای فلان دوم، نام پدرتان را؛ مثلاً حسین اگر نام خودتان باشد و عبدالرسول نام پدرتان، فلان ابن فلان می شود: حسین ابن عبدالرسول!

تجربه اش کنید! وقتی قسمت تلقین میّت مفاتیح الجنان را می خوانید، انگار فرشته ای می آید پیشتان، روبه رویتان می نشیند و به چشمان تان خیره می شود، بعد آرام در گوشتان می گوید: «به زودی نوبت تو می رسد، آماده ای؟!».

حالا یک نفس عمیق بکشید، می خواهم از راز فرمولی رونمایی

ص:43

کنیم که اگر آن را اجرا کنیم فضای زندگی مان به کلی عوض می شود؛ آن فرمول این است:

پنجره

«آخرین + کار خوبی که می خواهم انجام بدهم»

یعنی هرکار خوبی که می خواهید انجام بدهید، یک کلمه «آخرین» به اولش اضافه کنید؛ مثلاً اگر می خواهید برای به دست آوردن روزی حلال به محل کارتان بروید، یک آخرین به آن اضافه کنید؛ یعنی مثلاً «آخرین + سرکار رفتن = آخرین سرکار رفتن»، یا اینکه اگر می خواهید برای همسرتان هدیه بخرید، اگر یک کلمه آخرین به آن اضافه کنید، می شود: «آخرین + هدیه خریدن = آخرین هدیه خریدن» و به همین ترتیب: «آخرین + نماز = آخرین نماز»، آخرین + پذیرایی از مهمان = آخرین پذیرایی از میهمان» و... . چرا این فرمول ؟

هیچ کس از اینکه چند سال ، چند ماه، چند هفته ، چند روز ، چند دقیقه یا چند ثانیه دیگر در این دنیا باشد و زنده باشد، خبر ندارد، برای همین انسان هر کار خوبی که می کند، باید فکر کند این آخرین باری است که می تواند آن کار را انجام بدهد و این یادکردن از مرگ باعث

ص:44

می شود انسان بر انجام اعمال خوب تشویق شود.(1)

پنجره

امام رضا† می فرمایند:

أَنَّ ذِکرَ الْمَوْتِ أَفْضَلُ الْعِبَادَة.

به درستی که «از» بهترین و برترین عبادت«ها» یادکردن، از مرگ «و به فکر مرگ بودن» است.(2)

وقتی آدم فکر رفتن در سر داشته باشد، انگار نوع زندگی اش عوض می شود. رفتارهایش، حرف هایش، توجهش به دیگران، توجهش به خدا و... همه و همه تغییر می کند. وقتی فکر کند این آخرین باری است که می تواند به همسرو فرزندو خانواده و دوستش محبت کند، محبت کردنش رنگ دیگری می گیرد. وقتی فکر کند این نمازی که می خواند، آخرین نماز زندگی اش است، نماز خواندنش رنگ دیگری می گیرد و به این فکر می کند که خدایش را عبادت کند تا زمانی که مرگ او را فرامی گیرد:

ص:45


1- . امام صادق† می فرمایند: مرگ و تنهایی قبر را یاد آور! روزی را یاد کن که چشم هایت از حدقه درآمده، بر گونه ات می افتد و بندبند بدنت از یکدیگر جدا می شوند و کرم ها گوشت بدنت را می خورند و از دنیا بریده می شوی. یاد کردن از این مطالب تو را بر عمل تشویق می کند و از حرص دنیا بازمی دارد (وسائل الشیعه، ج2، ص436).
2- . بحارالأنوار، ج75، ص347.

پنجره

وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقینُ.

و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) فرا برسد.(1)

اگر انسان این فرمول را اجرا کند، نوع زندگی اش جوری می شود که همیشه آمادگی رفتن را دارد. همیشه منتظر است و همیشه سعی می کند کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهد؛ مثل آدمی که قرار است برایش مهمان بیاید و نمی داند مهمانش صبح می رسد یا عصر؛ آن وقت در تمام طول روز، خود و خانه اش را آراسته نگه می دارد شاید که مهمانش از راه برسد.

چشمانتان را ببندید و زندگی تان را تصور کنید، در حالی که از این فرمول استفاده کرده اید، چه تغییری می بینید؟ رفتارتان چگونه می شود؟ نگاهتان به زندگی، به وقت و ساعت؟ به آدم های اطرافتان؟ بعد از اجرای این فرمول، چگونه زندگی خواهید کرد؟ دیگر با همسر و فرزندانتان، با پدر و مادرتان، با همکارانتان و با باقی آدم ها، با بدی رفتار می کنید؟ یا اینکه می گذارید خاطره ای خوب از آخرین دیدارشان با شما در دلشان نقش ببندد؟

ص:46


1- . حجر: 99.

یکی از کارهای شیطان و نفس آدم این است که مرگ و رفتن از این دنیا را برای انسان، دور نشان می دهد و باعث می شود انسان کارهای خوبی که می تواند انجام دهد را به آینده و روزهای بعد و سال های بعد موکول کند. اگر انسان بداند قرار است به زودی از این دنیا برود، دیگر در توبه کردن، در عمل به دستورات خدا و در محبت کردن به دیگران تأخیری نمی اندازد:

پنجره

بعضی ها دعا و عبادت و توبه را می گذارند برای دوران پیری؛ این اشتباه بزرگی است. اگر گفته شود توبه کنید، می گویند حالا وقت داریم ... معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمی کند؛ برای همه سنین هم است.(1)

دوست دارم این فرمول را از امروز برای همیشه در زندگی ام اجرا کنم. دوست دارم رنگ زندگی ام را تغییر دهم، به روزی فکر می کنم که وقتی تلقین میّت را از مفاتیح الجنان می خوانم، روبه روی آن فرشته بنشینم و به چشمانش خیره شوم، بعد آرام در گوشش بگویم: «بله! ... آماده ام ... بگو بیایند و ببرند ...».

بعد آرام یک چشمک به آن فرشته بزنم.

ص:47


1- . بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نمازجمعه تهران، 29/7/1384.

ص:48

فصل ششم .- + × 10 ÷ =

اشاره

تصویر

ص:49

تصویر

ص:50

محاسبه نفس

تعجب نکنید این علامت ها به اشتباه نقش نشده اند! هرکسی که کمی با ریاضی و آمار و ارقام سروکار داشته باشد، این علامت ها را می شناسد و در روز بارها و بارها از این علامت ها استفاده می کند تا به وسیله این علامت ها به امور آمار و ارقامی و حساب و کتابش برسد.

معمولاً وقتی آخر سال می شود، بانک ها، شرکت ها، ادارات و مؤسساتی که با پول و سرمایه مالی سروکار دارند، میزان گردش سرمایه و سود و زیانشان را بررسی می کنند. یا اینکه مثلاً دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی، عملکرد یکساله خود و پیشرفت یا پسرفت علمی مؤسسه و دانشجویانشان را مورد بررسی قرار می دهند و به نوعی همه مردم از کاسب و مدیر و دانشجو گرفته تا ورزشکار و مهندس و پزشک، وقت و زمانی را برای محاسبه عملکرد یکساله خود قرار می دهند.

ماه های آخر سال، استفاده از «- + × = ÷» به اوج خودش می رسد. هرچه این علامت ها در طول سال، گوشه ای خاک خورده باشند، آخر سال آنقدر برای حساب و کتاب بالا و پایین می شوند که جایگزین تمام خاک خوردگی هاشان شود.

ص:51

این محاسبه ها مال آخر سال است؛ ولی یک کاسب خوب و یک بازاری موفق و هوشمند، به جای آخر سال هر روز با این علامت ها سروکار دارد و هر روز کارش محاسبه است. میزان فروش روزانه، بدهی ها، میزان اجناس موجود در انبار، چک های پاس شده، برگشت خورده و... همه را هر روز و در انتهای کار روزانه اش محاسبه می کند و حواسش به تک تک ریال های خرج شده هست. در میان این محاسبه ها یک چیزی هست که کسی حواسش به آن نیست؛ یک چیز هست که از آن گوشه ما را نگاه می کند و منتظر است که این علامت ها را برایش به کار بگیریم؛ اما ...

اما کسی نگاهش نمی کند و دیده نمی شود ...

عُمر و نَفس ...

پنجره

علمای سلوک و اخلاق، محاسبه را یکی از نخستین وظایف سالک دانسته اند، برای این است که ما دائم در حال خواندن نامه عمل خودمان باشیم و در روزی که این نامه اعمال خوانده خواهد شد، غافلگیر نشویم. قبل از اینکه نامه اعمال ما در پیشگاه الهی مورد محاسبه و مطالعه قرار بگیرد، خود ما بخوانیم. اگر کمبودی هست، اصلاح کنیم. اگر نقطه قوتی در

ص:52

آن هست، خدا را بر آن سپاس بگزاریم.(1)

پول و ضرر و زیان مالی را معمولاً می شود جبران کرد و حتی اگر به قدری زیاد باشد که نشود جبرانش کرد، افسوسش به اندازه از دست دادن عُمر و زمان و وقت نیست. از دست رفتن عمر و زمان و وقت را چه چیزی می تواند جبران کند؟! ما مثل کسی می مانیم که سرمایه فراوانی گذاشته است برای یک کار اقتصادی و اصلاً عین خیالش هم نیست که روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه این سرمایه دارد چه می شود! به میزانی که خرج می شود، چه بازدهی دارد؟ این نَفَس ها که می کشیم و این لحظه ها که از دست می دهیم، دارد صرف چه چیزی می شود؟!

پنجره

امام رضا† می فرمایند:

لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَیْراً اسْتَزَادَاللهَ مِنْهُ وَ حَمِدَاللهَ عَلَیْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَاللهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْه.

از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر کار خوبی انجام داده بود، خدا را شکر کند و از خدا بخواهد

ص:53


1- . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، 8/3/1386.

آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود، استغفار و توبه نماید.(1)

لازم است مثل آن کاسب های هوشمند بازار، محاسبه را در وجودمان گرم کنیم و ما هم علامت - و + و × و = و ÷ را به کار بگیریم و حساب کنیم ... اعمال خوب یا بد؟ زمان و عمر صرف چه چیزی شده است؟! چه کرده ایم؟ چقدر از وقتمان تلف شده است؟ چقدر از وقتمان صرف نزدیک شدن به خدا شده است؟ چقدر از وقت مان در کنار خانواده بوده ایم و... .

فرمول محاسبه نفس همین است:

پنجره

«- + × 10 ÷ =»

اعمال بدمان را از عمرمان باید «-» کنیم، اعمال خوبمان را «+» کنیم و بعد چون خدا به شهادت قرآن هر کار خوب را ده برابر می کند، آن را ضرب کنیم در 10 و بعد از «÷» استفاده کنیم و عمر از دست رفته مان را در مقایسه با اعمالمان در نظر بگیریم که در ازای این اعمال چقدر از وقت و زمان و عمرمان رفته است؟ و در نهایت از «=» استفاده کنیم و نتیجه بگیریم

ص:54


1- . مشکاةالأنوار، ص247.

که چه کرده ایم.

پنجره

مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیئَةِ فَلا یجْزی إِلاَّ مِثْلَها.

هرکس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هرکس کار بدی بیاورد، جز مانند آن جزا نیابد.(1)

آدم ها گاهی حواسشان نیست که این گوهر گرانبهای زمان و عُمْر، بیش از هرچیز دیگری نیازمند محاسبه است و آدم اگر کمی دقت کند و حواسش را جمع کند، وقت محاسبه کردن عمرش بین دو سئوال می ماند و نمی داند کدام یک از آنها درست هستند:

«آیا هر روز و هر ساعتی که از زندگی مان می گذرد، به عُمْرمان اضافه می شود؟» یا «هر روز و هر ساعت که از زندگی مان می گذرد، زمانی از عُمْرمان کم می شود؟!».

ص:55


1- . انعام: 160.

خلاصه

"روایتی از روح" تمام می شود و "تو" رفتار صحیح با روح را فهمیده ای .

ابتدا سعی می کنی روحت را با دوری از گناه سالم نگه داری و سپس با عبادت خداوند ، تحصیل علم و دانش ، کار و تلاش ، یاد کردن از مرگ و محاسبه کارها و رفتارهایت هرچه بیشتر و بیشتر روحت را بزرگ می کنی .

ص:56

بیشتر بخوانیم

1-آداب روزه داری ؛ احوال روزه داران از منظر رهبر انقلاب .

تنظیم : علیرضا مختارپور ، انتشارات انقلاب اسلامی

2-انسان کامل. مرتضی مطهری. انتشارات صدرا

3- چرا زندگی می کنم ؟. مجموعه رهنما جلد 87 محمدباقر پورامینی ، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی

4- رهایی از تکبر پنهان . علیرضا پناهیان .انتشارت بیان معنوی .

ص:57

تصویر

ص:58

تصویر

ص:59

تصویر

ص:60

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109