رهنما96 (دریچه ای نو به زندگی)

مشخصات کتاب

سرشناسه : قانع، مهدی، 1340 -

عنوان و نام پدیدآور : دریچه ای نو به زندگی/ نویسنده سیدمهدی قانع ؛ به سفارش معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی«آستان قدس رضوی».

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی،1391.

مشخصات ظاهری : 52ص.؛10×15س م.

فروست : رهنما؛96.

شابک : 978-600-299-079-2

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه .

موضوع : اخلاق اسلامی

موضوع : احادیث اخلاقی -- قرن 14

موضوع : داستان های آموزنده-- مجموعه ها

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

رده بندی کنگره : BP246/ق25د4 1391

رده بندی دیویی : 297/61

شماره کتابشناسی ملی : 3054618

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

تصویر

ص:4

دریچه ای نو به زندگی

پاسخ به پرسش های زیر، نگارش متنِ پیشِ رو را توجیه می کند:

1. جمع کردن برای ماندن یا ازپیش فرستادن برای روز موعود؟ در تنگنای این حیرت، کدام را باید برگزید؟

2. بی چشم انداز به کجا می رویم؟

3. مشکلات بر شانه های ما فرود می آیند یا سکوی رشد ما می شوند؟

4. شکرگویی چگونه بستری برای والاترشدنِ زیستن ما فراهم می آورد؟

5. عُجب چیست و غرور کدام؟ چگونه از چاله ای بپریم که این دو پیشِ پای رهرو می کَنند؟

6. می گویند: «دوستان خط کش های پنهان رفتار و فکر مایند.» چرا؟

7. رسانه های امروزین چگونه انسان را در خانۀ خود غریب می کنند؟

ص:5

تصویر

ص:6

اشاره

کبوتری گوشۀ حیاط منزلمان نشست؛ با نگاهی به اطراف، برای پیدا کردن دانه. به جست وجو در زمین پرداخت. ناگهان جستی زد و پرید... . با خود گفتم: «چرا پرید؟ آیا خطری حس کرد؟ یا به یاد جوجه های گرسنه و رهاشدۀ خود افتاد؟ یا به امیدِ یافتن جایی بهتر پرواز کرد؟ هرچه بود، از ماندن در اینجا راضی نبود.» ناگهان، این جمله در ذهنم جرقه ای زد: «اگر کسی به جایی که هست، دل خوش باشد، حرکت نمی کند و در همان جا می ایستد. کسی حرکت و پرواز می کند که بر حال و جایگاه خود نقد دارد و زمزمۀ «ظلمتُ نفسی» سر می دهد. کسی از جایگاه خود دل می کَند که آرزو و چشم انداز بهتری در سر دارد.»

یاد این سخن امیرمؤمنان، علی†، افتادم: «خدا رحمت کند کسی را که به حساب خود برسد و برنامه ای برای سرانجام داشته باشد. بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا

ص:7

می رود.»(1) راستی، ممکن است چیزی از این سخن به ذهن این کبوتر وارد شده باشد؟!

در سورۀ اعراف آمده است: «جهنم را برای بسیاری از جنّیان و آدمیان آفریده ایم؛ چراکه دل هایی دارند که با آن، حقایق را دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آن ها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آن ها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان، بلکه گمراه ترند. آری، آنان همان غافل ماندگان اند.»(2)

این نوشتار از ما می خواهد نگاهی تازه به زندگی خود بیندازیم. شاید بال های همت ما به هوسِ پرواز تکانی بخورد و ما را از جا بلند کند. امیرمؤمنان† می فرمایند: «دانا کسی است که قدر

ص:8


1- . روی عن امیرالمؤمنین† حیث قال: رحم اللّه امرئ اعد لنفسه و استعد لرمسه و علم من این و فی این و الی این. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح أصول الکافی (صدرا)، ج 1، چ1، تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1383ش، ص571.
2- . لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ. اعراف، 179.

خود را بشناسد و در نادانی انسان، این بس که ارزش خویش نداند. دشمن ترین افراد نزد خدا کسی است که خدا او را به حال خود واگذاشته که از راه راست منحرف شود و بدون راهنما برود.»(1)

ص:9


1- . الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفَی بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یعْرِفَ قَدْرَهُ وَ إِنَّ مِنْ أَبْغَضِ الرِّجَالِ اِلَی اللَّهِ تَعَالَی لَعَبْداً وَکَلَهُ اللَّهُ اِلَی نَفْسِهِ جَائِراً عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ سَائِراً بِغَیرِ دَلِیلٍ. صبحی صالح، ص148، خطبۀ102.

تصویر

ص:10

فصل اول: از کاروان جا نمانید...

اشاره

تصویر

ص:11

1.1. چقدر عمر کرده ای؟

راستی، می دانید غواصی که در عمق آب است، به چه فکر می کند؟

معمولاً ازهم می پرسیم چند سال داری؛ یعنی چقدر عمر کرده ای. شاید باور نکنید تنها چیزی که برای غواص ارزش ندارد، اکسیژن هایی است که مصرف کرده است. او بیش از همه به آن فکر می کند که چقدر اکسیژن دارد و الان کجاست. اگر بداند در غار پیش روی خود صندوقچۀ گنجی است که او را وسوسه می کند، عقل، او را به فکر راه بازگشت می اندازد و محاسبه می کند با این میزان اکسیژن، آیا می تواند به درون غار برود، به گنج دست یابد، آن را بردارد، از غار بیرون بیاید و خود را به بیرون آب برساند؟ این گنج ارزش چنین ریسکی دارد که جان خود را به خطر اندازد؟

حال از شما می پرسم: در دریای این دنیا شما چقدر عمر مصرف کرده اید و چقدر عمر دارید؟ به هوای چه گوهری به درون غار آرزوها وارد می شوید؟ اگر از ماهرترین غواص دنیا

ص:12

این سؤال را بپرسید، می گوید: «برای همکاران خود از دو چیز نگرانم: یکی فقط به گنج فکر کردن و از پایانِ کار غافل بودن و دیگری به دنبال گنج، راهیِ غار های دراز و پیچ در پیچ شدن.»

این مطلب، معنای همان سخن امام علی† است که می فرمودند: «ای مردم، همانا من از دو چیز بر شما می ترسم: اول، پیروی و پرستش هوا و هوس و دوم، به دنبال آرزوی های دراز رفتن. پیروی از هوا و هوس نفس انسان را از راه حق باز می دارد و آرزوی دراز آخرت و پایان کار را از یاد انسان می برد. آگاه باشید دنیا به سرعت پشت کرده و از آن، جز باقی ماندۀ اندکی از ظرف آبی که آن را خالی کرده باشند، نمانده است. به هوش باشید که آخرت به سوی ما می آید.»(1)

پس، اگر وسط راه هستی، از همین امروز باید گذشته را جبران کنی. گام بعدی خود را

ص:13


1- . صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 83، خطبۀ42.

گامِ بازگشت سازی. امام جواد† فرمودند: «تأخیرانداختن توبه مایۀ فریب خوردن است و به فردا و پس فردا افکندن، مایۀ سرگردانی و بهانه تراشی دربرابر خداوند متعال، مایۀ هلاکت و پافشاری بر گناه، مایۀ ایمن پنداشتن خویش. جز زیان کاران، خود را از مکر خدا ایمن نمی پندارند.»(1)

1.2. باید دودوتا چهارتا کرد

همۀ اثاثیۀ منزلش را حراج کرده بود. پرسیدم: «می خواهی مدل جدید بخری؟» گفت: «نه، می خواهم به خارج کشور بروم. به پول احتیاج دارم.» گفتم: «وضع مالی ات که خوب است!» گفت: «نه، کم می آورم؛ چون چند روزی باید در اینجا زندگی کنم تا گذرنامه ام جور شود. پس، باید شب ها در هتل باشم. مقداری هم هزینۀ هواپیما و ماشین است و بقیه برای آن طرف: سرمایه گذاری و مسکن و... . درضمن، این اثاثیه دیگر به درد من نمی خورد. پس،

ص:14


1- . مجلسی، محمدباقربن محمدتقی، بحارالانوار، ج 6، چ2، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ص30، حدیث36.

بگذار دردی از آن طرف برایم دوا کند.» راستی، چه خوب حساب و کتاب می کرد! فکر همه چیز را کرده بود. حتی چند شبی که می خواست اینجا در هتل بماند و... . اگر چیزی به کسی می داد، درعوض، ارز آن طرف را می خواست. هیچ چیز مفت و مجانی به کسی نمی داد؛ مگر یادگاری به برخی از دوستان. درعوضِ آن نیز یادگاری می گرفت که آن طرف به دردش بخورد. به فکر فرو رفتم. به راستی مگر ما نمی خواهیم آن طرف برویم؟ منظورم خارج از کشور نیست. منظورم جهان جاویدان است. پول آن دنیا را نقد کرده ایم؟ پول آن طرف چیست؟

هنگامی که علی† از نبرد صفین برمی گشتند، از کنار گورستان گذشتند، مصاحبه ای با مردگان کردند و فرمودند: «شما پیش از ما رفتید و ما درپی شما روانیم و به شما خواهیم رسید. اما خانه هایتان، دیگران در آن سکونت گزیدند و زنانتان، با دیگران ازدواج کردند و اموالتان، میان دیگران تقسیم شد. این خبری است که ما داریم. حال شما چه خبر دارید؟» سپس، به اصحاب خود رو کردند و فرمودند: «بدانید اگر اجازۀ سخن گفتن داشتند، شما را

ص:15

خبر می دادند که بهترین توشه، تقواست.»(1) امام صادق† می فرمودند:

«مَثَل آدم حریص در دنیا، به مانند کرم ابریشمی است که هرچه بیشتر پیرامون خود تار بتند، خارج شدن از آن برایش مشکل تر می شود تا اینکه درمیان آن می میرد.»(2)

بنابراین، امامان معصوم‰ به شیعیان خود تأکید می کردند حتماً باید در زندگی شان محاسبه پیشه کنند. در روایتی از امام موسی بن جعفر† آمده است که فرمودند: «هرکس که در هر روز حسابگر خود نباشد، از ما نیست. بنابراین، اگر کار نیکی کرده است، از خداوند بخواهد که آن را بسیار کند و اگر کار بدی کرده است، از خداوند بخشش بخواهد و توبه کند.»(3)

ص:16


1- . صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 493، حکمت130.
2- . محمدبن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج 2، چ4، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1407ق، ص134، حدیث20.
3- . الکافی، ج 2، قم: الاسلامیة، ص453، حدیث2.

1.3. چرا چشم انداز؟

برخی جامعه شناسان گفته اند جامعه ای که هدف و چشم اندازی نداشته باشد، به مشکلات زیر دچار می شود:

1. نخبگان و اندیشمندان جامعه به سبب نداشتن برنامه ای مشخص، دچار سردرگمی می شوند؛

2. نیرو های فعال و نخبه به سوی نظریه های مخلتف می روند و هریک پیرو نظریه ای می شوند؛

3. ادارۀ جامعه هر چند وقت یک بار، در اختیار پیروان یک نظریه می افتد و معمولاً کار های گروه پیشین را خنثی می کند؛

4. این دست به دست شدن ها و رفت و برگشت ها، بودجه و نیروی جامعه را تلف می کند؛

5. جامعه هر روز درمعرض بحران جدیدی قرار می گیرد؛

6. درنهایت، دشمن و رقیبان آن فرهنگ و تمدن، در ظاهر، پشتیبان یکی از نظریات شده و کم کم در جامعه نفوذ می کنند و سپس، چیره می شوند.

ص:17

جالب است بدانید کارشناسان تربیتی و اخلاق می گویند اگر انسان نیز چشم اندازی برای زندگی خود تعریف نکند، دچار همین مشکلات خواهد شد؛ یعنی:

1. در زندگی سردرگم شده و نگاهش به رفتار دیگران دوخته می شود؛

2. در کارها منتظر است که دیگران چگونه عمل می کنند و زندگی را همیشه از نگاه دیگران می بیند؛

3. قدرت نه گفتن به کسی را ندارد، دیگران به او دستور می دهند و در زندگی اش به راحتی دخالت می کنند؛

4. آنجاکه به سخن این و آن رفتار می کند، رفتار های گوناگونی از او دیده می شود. همیشه از زندگی ناراضی است، حسرت زندگی دیگران را دارد و دچار غم و افسردگی و نگرانی می شود؛

5. علاوه بر هزینه های بیهوده، عمرش در راه های گوناگون تلف می شود؛

ص:18

6. شیطان، سرمایۀ عمر او را در راه های بیهوده مصرف می کند و درنهایت، به انسانی زیان کار و خاسر تبدیل می شود.

امیرمؤمنان† فرموده اند: «دنیا سرای گذر کردن است، نه سرای ماندگاری. در آن، دو دسته از مردان هستند: مردی که خود را در آن می فروشد و اسیر می کند و مردی که خود را می خرد و آزاد می کند.(1) ارزشِ هرکس برابر با اندازۀ شناختش است و مردی که ارزش خود را نداند، نابود می شود.»(2)

ص:19


1- . قَالَ علی†: الدُّنْیا دَارُ مَمَرٍّ لَا دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 493، قصار133.
2- . هلک امرء لم یعرف قدره. نهج البلاغه، حکمت149.

تصویر

ص:20

فصل دوم: فرصت ها و ظرفیت ها

اشاره

تصویر

ص:21

2.1. پُرترین سرمایه

در جبهه که بود، موتور تریل هوندا سوار می شد و می رفت جلو؛ اما حالا که جنگ تمام شده است، تَرک موتور برخی بچه ها که می نشیند، دائم می گوید: «احتیاط کن! یواش برو!» از او پرسیدم: «چرا الان این قدر می ترسی؟ جبهه که بودی، نترس بودی.» گفت: «آنجاکه بودم، دوست داشتم به دشمنِ دین ضربه بزنم و جانم را در راه خدا بدهم؛ اما الان اگر ترمز بگیری و سرم به کف خیابان بخورد، جانم را برای چه ازدست داده ام؟ من که یک جان بیشتر ندارم. اگر قرار است ازدست بدهم، می خواهم آن را بسیار گران بفروشم.»

«ای کسانی که ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی درناک می رهاند؟ به خدا و رسولش ایمان آورید.»(1) به راستی، کسانی که به خدا ایمان دارند،

ص:22


1- . «یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله.[ صف، 10و11.

شجاع ترین مردم هستند؛ چراکه می دانند عمر و سرمایۀ اصلی زندگی شان را بیهوده هدر نداده اند؛ بلکه در نزد خداوند ذخیره کرده اند. امام رضا† فرمودند: «هرکس می خواهد نیرومندترین مردم باشد، باید بر خداوند توکل کند.» پرسیدند: «حدّ توکل چیست؟» فرمودند: «از غیر او نترسد.»(1)

رهبر کبیر انقلاب اسلامی، ام-ام خمینیŠ، در آخرین جملات وصیت نامۀ خود چنین آورده اند: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار، به فضل خداوند، از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.»(2) ایشان مرگ را نه تنها پایان هستی خود نمی دانند، بل-که آن را سفری به جاودانگی می دانند.

انسان هایی که خداباور نیستند، همیشه با چالش بزرگ فکری و روانی، به نام مسئلۀ مرگ

ص:23


1- . عَنِ الْعَالِمِ ع أَنَّهُ قَالَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یکُونَ أَقْوَی النَّاسِ فَلْیتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ سُئِلَ عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِ مَا هُوَ قَالَ لَا تَخَافُ سِوَاهُ. منسوب به علی بن موسی الرضا†، الفقه المنسوب إلی الامام الرضا†، چ1، مشهد: مؤسسة آل البیت، 1406ق، ص358، باب96.
2- . صحیفۀ امام، ج 21، ص 450.

روبه رو هستند. آنان مرگ را پایان کار خود می دانند و برای بهره گیری از دنیا همۀ تلاش خود را می کنند و هرگاه اندکی خود را به مرگ نزدیک ببینند، دچار نگرانی می شوند؛ خلاف کسانی که در دنیا برای خداوند کار می کنند. پاداش آنان نزد پروردگارشان محفوظ است و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمی شوند. آنان هنگام مرگ آرامش بسیار دارند و بسیار راحت از این دنیا جدا می شوند. امام سجاد† از شادابی سرشار خود هنگام عبادت خداوند، این گونه سخن می گویند: «کجا به شادمانی می رسد کسی که کوشش او به سوی غیر تو باشد و کجا به آسایش می رسد کسی که اراده اش به سوی غیر تو بود؟»(1)

بدانید کسانی که در دنیا برای راه خدا هزینه می کنند و به دنبال آن نه منّتی می گذارند و نه اذیتی دارند، نه غمی بر گذشته دارند و نه ترسی از آینده؛ چراکه مزدشان نزد خداوند محفوظ

ص:24


1- . مناجات امام سجاد†، بحارالانوار، ج 91، ص 175؛ ابطحی، صحیفۀ سجادیه، ص441.

است.(1) اگر می خواهید از افراد باایمان باشید، باید این چهار رکن را در خود تقویت کنید. این رکن ها همان است که امام رضا† فرمودند: «ایمان چهار رکن دارد: توکل بر خداوند عزّوجل، راضی بودن به قضای خداوند، تسلیم بودن بر فرمان خداوند و واگذارکردن امور به خداوند.»(2)

2.2. پیوند خوردن با ریشه ها

بی تردید، مهم ترین راهِ دور ماندن از گناه، تقوا، یعنی پرواداشتن از خداوند و خودسازی انسان است. می توان گفت یکی از ظرفیت های مهمی که به ایمان انسان بسیار کمک می کند، نظارت همگانی یعنی امر به معروف و نهی از منکر است؛ به خصوص میان بستگان و خویشان. این نظارت فقط با ارتباط با خویشاوندان، یعنی صلۀ رحم، انجام می شود.

امام صادق† فرمودند: «صلۀ رحم و نیکی به خویشان، حسابرسی را آسان می کند و

ص:25


1- . بقره، 262.
2- . عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الاسناد، طبع الحدیثة، چ1، قم: مؤسسۀ آل البیت، 1413ق، ص354، حدیث1268.

انسان را از گناه مصون می دارد.»(1) امیرمؤمنان، علی†، صلۀ رحم را بال های انسان برای پرواز کردن و ریشه های انسان دربرابر سختی ها و دشمنان می دانند.(2) در روایاتی از امام رضا† نقل شده است: «برای طولانی شدن عمر، وسیله ای جز صلۀ رحم نمی شناسیم. خداوند به سبب صلۀ رحم، سی سال بر عمر انسان می افزاید و به سبب قطع رحم، سی سال از عمر انسان می کاهد.»(3) البته باید یادآور شد که این رفت و آمدها به ضرر دین و آخرت ما نباشد؛ وگرنه باید دوری کرد.

امام موسی کاظم † به مردی فرمودند: «چرا تو را نزد عبدالرحمان بن یعقوب می بینم؟» عرض کرد: «او خالوی من است.» حضرت فرمودند: «او دربارۀ خدا گفتاری بس نادرست دارد و خداوند را که هرگز به وصف نمی آید، توصیف می کند. یا با او بنشین و ما را ترک کن، یا

ص:26


1- . بحارالانوار، ج 78، باب23، حدیث159.
2- . محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغه (صبحی صالح)، قم: هجرت، چ1، 1414ق، ص 405، نامۀ31.
3- . نک: اصول کافی، ج 2، ص 152، حدیث17.

با ما بنشین و او را ترک کن.» عرض کرد: «او هرچه می خواهد می گوید. آیا هرگاه آنچه را می گوید نگویم و حتی بدان معتقد نباشم، از طرف او گناهی بر من است؟» حضرت فرمودند: «آیا نمی ترسی بلایی نازل شود و همه را فراگیرد؟»(1)

2.3. می توان از مشکلات نردبانی ساخت

می گویند کشاورزی الاغی داشت که روزی، به طور اتفاقی، درون چاه بدون آبی افتاد. کشاورز هرچه سعی کرد، نتوانست الاغ را از چاه بیرون آورد. برای آنکه حیوان بیچاره زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک و سنگ پر کنند تا الاغ زود تر بمیرد و زیاد زجر نکشد. اما هر بار که روی الاغ خاک می ریختند، او تکانی به خود می داد و خاک ها را زیر پایش می ریخت. هرچه خاک ها بیشتر بر سر الاغ می ریخت، او بالاتر می آمد

ص:27


1- . اصول کافی، ج 2، ص 374، حدیث2.

و خوشحال تر می شد. سرانجام توانست خود را نجات دهد. مشکلات زندگی مثل تلّی از خاک بر سر ما می ریزد و ما مثل همیشه، دو انتخاب داریم: اول، اجازه دهیم مشکلات، ما را زنده به گور کند و دوم، از مشکلات سکّویی بسازیم برای بالندگی و رشد.

البته، این به معنای انکار واقعیات و ندیدن مشکلات خود و دیگران نیست. نمی خواهیم خود را فریب دهیم و ناکامی ها و تلخی ها را انکار کنیم؛ بلکه می گوییم با شناخت دقیقِ مشکلات می توان از آن ها سکّویی برای پرواز ساخت. راز و رمز شیرین زندگی کردن چندان سخت نیست. فقط باید بدانیم چگونه زندگی کنیم. آری؛ مشکلات و ناکامی های مسیر زندگی، مواد خام مشکلات زندگی است. زندگی ما همواره با مشکلات و سختی ها معنا می یابد. ما آمده ایم مسائل زندگی را حل کنیم و لذت حل مسائل و مشکلات را بچشیم.

اما باید بدانیم بسیاری از مشکلات، برگۀ امتحانی ما نزد خداوند است. خداوند در آیات 155تا157 سورۀ بقره می فرماید: «قطعاً همۀ شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و

ص:28

کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان؛ آنان که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی گردیم. این افراد، همان ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان می شود و آنان هدایت یافتگان هستند.»

2.4. دعا؛ نگاه ما به خود در آیینۀ خدا

می گویند هدف از آفرینش آدمی، بندگی او دربرابر خداوند است؛(1) اما گوهر بندگی، نیایش آدمی نزد خداوند است.(2) در قرآن شریف آمده است: اگر نیایش و دعا کردن آدمی دربرابر خداوند نبود، او را ارزشی نزد خداوند نبود.(3)

ص:29


1- . «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلَّا لِیعْبُدُونِ.[ ذاریات، 141.
2- . الدعا مخ العبادة. (=دعا گوهر بندگی است). بحارالانوار، ج 93، ص300، حدیث37، باب149.
3- . «قُلْ ما یعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ.» فرقان، 77.

می گویند اگر قرآن سخن فرو فرستاده شدۀ خدا با آدم است، دعا سخن بالاروندۀ آدمی با خداست. دعا نگاه آدمی در آیینۀ خدایی بر سرمایه های خود و وحشت از بی چیزی خود است. دعا اعلام تجدیدنظر انسان در مصرف عمر خود و شکایت از خود به خداست. دعا نگاه آزمندانۀ انسان به بخشایشگری و مهربانی خداوند و شیرین زبانی برای اوست.

امام زین العابدین† در نیایشی با پروردگار چنین نجوا می کنند: «خداوندا... دل خوش ندارم؛ مگر با نگاه به رویت و آرامش و قراری ندارم؛ مگر با نزدیکی به تو... بیماری ام بهبود نشود؛ مگر با درمان تو. غمم ازبین نرود؛ مگر با نزدیکی به تو.»(1)

2.5. شکر؛ ثبت دارایی واقعی مان

آورده اند گنجشکی خانه خراب روی شاخۀ درختی نشست. با چشمی غم بار و هراسان،

ص:30


1- . مفاتیح الجنان، ج 1، ص 126، الحادیة عشرة مناجات المفتقرین.

به این سوی و آن سوی نگاه می کرد. ندایی ازسوی حق آمد: «با من از آن سنگینی بگو که در سینۀ توست.» گنجشک گفت: «لانه و سرپناه کوچکی داشتم که آرامگاه شب ها و خستگی هایم بود. همان را هم از من گرفتی. خداوندا، این توفان بی موقع چه بود که لانه ام را واژگون ساخت؟ لانۀ محقر من کجای این دنیای بزرگ را گرفته بود؟» سنگینی بغضی راه کلامش را بست و فقط با چشمان غم بارش، به این گوشه و آن گوشه نگاه می کرد.

ندا آمد: «تو در خواب عمیق بودی. ماری به کنار لانه ات خزیده بود و می خواست تو را ببلعد. باد را گفتم که لانه ات را واژگون کند. آنگاه تو از خواب بیدار شدی و از کمین مار پرگشودی.»

چشمان گنجشک در مهربانی خدا خیره مانده بود. اشک در دیدگانش حلقه زد و سرش را از خجالت فرود آورد.

این ماجرا، درواقع، طعن و اعتراض به آن دسته از انسان هایی است که در نعمت های

ص:31

خداوند غرق بوده اند و خداوند چه بسیار بلاها را به واسطۀ محبتش از آنان دور کرد و آنان ندانستند و ناسپاسی کردند. به محض مواجهه با اندک ناگواری و اندوه که به نسبت خوشی ها و لذت ها بسیار ناچیز است، به انکار نعمت های الهی لب می گشایند و به اعتراض روی می آورند و همۀ رحمت ها و نعمت های خداوندی را ازیاد می برند.

باید دانست که همیشه گذر زمان، داشته ها و دارایی های انسان را برای او عادی و بی اهمیت می سازد و نداشته ها یا داشته های دیگران را برای او مهم و آرزو. بنابراین، گاهی نیاز است کسی انسان را به داشته ها و توانایی های خود متوجه سازد. در قرآن کریم و روایات آمده نعمت های خداوند را به یاد آورید و تأکید شده است شکرگزار خداوند باشید که نعمت او را افزون می کند.(1) انسان زمانی شکرگزار می شود که توانایی و نعمتی در خود ببیند و آنگاه است

ص:32


1- . ابراهیم، 7.

که لب و دل به سپاس پروردگار می سپارد. در دعای کمیل آمده است: «ای خدا، ای مولای من، چه بسیار کار های زشتم مستور کردی. چه بسیار بلا های سخت از من بگردانیدی. چه بسیار که از لغزش ها مرا نگاه داشتی. چه بسیار ناپسندها که از من دور کردی.»

بندۀ واقعی به داده های خدایش راضی است و در همه حال، شکرگزار اوست؛ چه آنگاه که در خوشی باشد و چه آن زمان که دچار تلخ کامی شود. زبان حال این افراد چنین است. آیا افرادی را می شناسید که در ظاهر، صاحب همه چیز هستند: شغل عالی، زندگی مرفه، منبع درآمد کافی؛ با این حال، نگران و مضطرب اند و احساس خوشبختی نمی کنند. در حالی که افراد دیگری را می شناسید که حداقل در ظاهر، دارایی چندانی ندارند؛ ولی باوجوداین، شاد و بشّاش به نظر می رسند.

معروف است که امام رضا† دربارۀ سجدۀ بعد از نماز واجب فرموده اند شکرگزاری خداوند است و در آن کمتر سخنی شایسته است گفته شود؛ مگر اینکه سه بار بگویید: «شُکْراً

ص:33

لِلَّهِ.» معنای آن این است: سپاس می گویم خداوند را که مرا موفق گردانید بر بندگی اش و اجرای تکلیف واجب. شکرگزاری باعث افزایش نعمت می شود. اگر در نمازی کوتاهی باشد، با همین سجده کامل می شود.(1)

ص:34


1- . محمد بن علی ابن بابویه، عیون أخبار الرضا†، ج 1، چ1، تهران: جهان، 1378ق، ص281، حدیث27.

فصل سوم: خطرات سر راهم چیست؟

اشاره

تصویر

ص:35

همه خسته و برخی نیز زخمی بودند؛ اما لبخندی پیروزمندانه بر لب داشتند. بر چهرۀ پیامبرˆ نگاه کردند. ایشان نیز تبسمی بر لب داشتند. به یارانشان نگاهی انداختند و فرمودند: «آفرین بر گروهی که جهاد کوچکی را انجام دادند و به جهاد بزرگ رو کرده اند.» پرسیدند: «ای پیامبر خدا، جهاد بزرگ کدام است؟» فرمودند: «جهاد با نفْس است.»(1) نبردی که در آن بسیاری از سرداران و مجاهدان به اسارت درآمدند، جهاد با نفس و نبرد با هوا و هوس بود. بنابراین، نمی توان در صراط مستقیم پایدار ماند؛ مگر اینکه سنگرها و کمینگاه های دشمن را شناخت و برای روبه روشدن با آن ها آماده بود.

3.1. گناهان کوچک؛ کمینگاه شیطان

انسان هایی سقوط کرده اند که در آغاز، از گناهانی شروع کردند که درنظر آنان، بسیار کوچک

ص:36


1- . کافی، ج5، ص 13، حدیث3.

و کم اهمیت بود. پس از آن، گناه بعدی نیز درنظرشان کوچک جلوه می کند و این کار با سرعت بیشتر پیش می رود. سپس، نگاهی مجرمانه و مأیوسانه به خود می اندازند و خود را در دست شیطان رها می کنند. ازاین روست که امیرمؤمنان† می فرمایند: «بدترین گناهان گناهی است که انجام دهنده، آن را بی اهمیت شمارد»(1) یا «بزرگ ترین گناه در نزد خداوند سبحان، گناهی است که کننده، آن را کوچک

شمارد.»(2)

3.2. عُجب و غرور؛ ویروس اختراعیِ شیطان

از دام های شیطان که یک عمر بندگی و عبادت را نابود می کند، عُجب و خودشیفتگی

ص:37


1- . صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 535، حکمت354یا348.
2- . أعظم الذّنوب عند اللّه سبحانه ذنب صغر عند صاحبه. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، چ2، قم: دارالکتاب الاسلامیة، 1410ق، ص201، حدیث 319.

است.(1) این دام ویروس خطرناکی است که انسانی پرهیزکار را یک باره، به انسانی کافر و فاسق تبدیل می کند. چه نیکو حکایت کرده اند که دو مرد داخل مسجد شدند. یکی عابد بود و دیگری فاسق. پس از مدتی که از مسجد بیرون آمدند، مرد فاسق، درستکار شده بود و مرد عابد، فاسق. عابد با حالتی داخل مسجد شد که به عبادت خویش می بالید و همۀ فکرش به آن بود؛ درحالی که همۀ فکر فاسق بر پشیمانی از نافرمانی اش و اینکه از خداوند برای گناهانش آمرزش بخواهد.(2)

خودشیفتگی و عُجب مفسده ای درونی است که همیشه از آن غفلت می شود. چه بسا سالیان درازی در دل و جان آدمی ریشه دوانده است و انسان از این مرض کُشنده آگاهی ندارد.

ص:38


1- . از امام جعفر صادق† روایت است که فرمودند: «هرکه عُجب در او داخل شود، هلاک می شود.» اصول کافی، ج 2، ص313، حدیث2.
2- . همان، حدیث6.

حضرت موسی† نشسته بود که ناگاه، شیطان بر ایشان وارد شد. شیطان کلاهی رنگین بر سر داشت. به او نزدیک شد و کلاه را از سر برداشت. نزد موسی† ایستاد و سلام کرد. موسی† به او فرمود: «تو کیستی؟» گفت: «من شیطانم.» فرمود: «تویی؟ خداوند کسی را به خانۀ تو نزدیک نکند [و شیطان همسایۀ کسی نباشد«.» گفت: «من نیامده ام؛ مگر آنکه به سبب جایگاهی که نزد خدای عزّوجل داری، بر تو سلام کنم.» موسی† به شیطان فرمود: «این کلاه چیست؟» گفت: «با این کلاه، دل فرزندان آدم را می ربایم.» موسی† فرمود: «مرا خبر ده از آن گناهی که چون فرزند آدم آن را انجام دهد، بر او چیره می شوی.» گفت: «آن وقتی است که او خودشیفته می شود [و عُجب می ورزد«: عمل خود را بسیار شمارد و گناهش در چشمش کوچک شود.»(1)

عُجب آن است که انسان خود را دارای توانمندی ها و برتر هایی همچون دانش، دارایی،

ص:39


1- . اصول کافی، ج 2، ص314، حدیث8.

تصویر

ص:40

جایگاه اجتماعی، آبرو، عملکرد، اندیشه، هوش، زیبایی، خِرد و حتی تدّین و... بداند و به وجود این کمالات در دیگران توجه نداشته باشد و در درون، بر خود ببالد؛ اما غرور به معنای هر چیزی است که انسان را می فریبد و در غفلت فرو می برد؛ خواه مال و مقام باشد، یا شهوت و شیطان. سعدی در حکایتی این گونه از خویش نقل می کند: به خاطرم هست در دوران کودکی، بسیار عبادت می کردم، شب را با عبادت به سر می آوردم و در زهد و پرهیز، کوشا بودم. شبی در محضر پدرم نشسته بودم و همۀ شب را بیدار بوده و قرآن می خواندم. گروهی نیز در کنار ما خوابیده بودند که حتی بامداد، برای نماز صبح برنخاستند. به پدرم گفتم: «از این خفتگان، یک نفر برنخاست تا دو رکعت نماز به جای آورد. به گونه ای در خواب غفلت فرو رفته اند که گویی نخوابیده اند؛ بلکه مرده اند.» پدرم گفت: «عزیزم، تو نیز اگر تا به صبح در خواب بودی، بهتر از آن بود که به نکوهش مردم زبان بگشایی و به غیبت و عیب جویی آنان بپردازی.»

ص:41

3.3. خشم؛ ابزار چیرگی شیطان

در متون دینی و ارزشی اهل بیت‰ آمده است غضب، کلید هر بدی است؛(1) چراکه انسان به هنگام خشم، هر گناه کبیره ای مانند قتل نفس و متهم کردن انسان های پاک و حتی انکار خداوند را مرتکب می شود. یکی از روان شناسان بزرگ دنیا می گوید: «این باور، افسانه ای و غیرعقلانی است که خشم و ترس و اندوه را ناشی از رویداد های بیرونی انسان بدانید و کنترل آن ها را خارج از عهدۀ فرد. واقعیت این است که بیشترِ احساساتِ ناخوشایندِ فرد و باور های غیرعقلانی او و گفت وگو های درونی (غرزدن ها)، ناشی از این گونه باورهاست.»(2)

امام صادق† فرمودند: «خشم، دلِ مردِ حکیم را ازبین می برد» و فرمودند: «هرکه مالک

ص:42


1- وسائل الشیعة، ج 15، ص358، حدیث20733.
2- نک: آلبرت الیس و رابرت هارپر، راهنمای ازدواج موفق (از مجموعه کتاب های خودیاری10)، ترجمۀ الهام شفیعی، تهران: مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا، 1385ش، ص 23و24.

خشمِ خود نیست، مالک عقل خود نیست.»(1) خشم شراره ای شیطانی است که در دل آدمیزاد برافروخته می شود. هنگامی که یکی از شما خشمگین شده و چشمانش سرخ شود و رگ های گردنش باد کند، شیطان درون او می شود.(2)

نمی شود خشم را به طور کلّی حذف کرد؛ چراکه همۀ مشکلات خانوادگی و تربیتی و اقتصادی و نیز مسائل اجتماعی، فرهنگی، آرمانی، سیاسی، اقتصادی و حتی جهانی که اتفاق می افتد و تغییر آن در اختیار ما نیست، موجب درد و اندوه و خشم ما می شود. پس، باید شیوه های گوناگون دیگری برای اِبراز خشم فراگرفت. در روایت آمده است هنگامی که مؤمن غضبناک می شود، غضبش او را از راه حق بیرون نمی کند و هنگامی که خشنود می شود، این خشنودی او را به باطل وارد نمی کند و هنگامی که قدرت می یابد، بیشتر از

ص:43


1- . وسائل الشیعة، ج 15، ص360، حدیث20741- 11.
2- . اصول کافی، ج 2، ص 305، حدیث12.

حق

خود نمی گیرد.(1)

در روایات دینی سفارش شده است درحال خشم، تصمیم نگیرید و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهید؛ مثلاً اگر ایستاده اید، بنشینید.(2)

3.4. نکته های طلایی

بدون شک، احساسات ما به شیوۀ اندیشۀ ما وابسته است. برخی اندیشه ها زمینۀ خوبی برای خشم و درگیری دارد و برخی دیگر خشم را به آسانی کنترل می کند. بنابراین بهتر است هنگام اندیشیدن دربارۀ موضوعی که شما را خشمگین ساخته است، کارهای زیر را انجام دهید:

1. از زاویۀ دید دیگران به موقعیت و مشکل نگاه کنید و ببینید طرف مقابل شما چه

ص:44


1- . وسائل الشیعة، ج 15، ص358، حدیث20731- 1.
2- . وسائل الشیعة، ج 15، ص363، 20749- 19.

نگرشی دربارۀ این مشکل دارد؛

2. دقت کنید که فقط به جنبۀ منفی مسئله توجه نکنید و نکات مثبت را ناچیز نشمرید؛

3. بپذیرید که ممکن است همه خطا کنند. نباید خطای دیگران را عمدی بدانید یا حتی فرصت خطا را از او بگیرید؛

4. بپذیرید ممکن است شما نیز در تصمیمات خطا کنید. پس دربارۀ آنچه مایلید انجام دهید، با شکیبایی اندیشه کنید؛

5. دربارۀ پیامد های احتمالی تصمیم خود فکر کنید. آیا کم هزینه ترین راه را انتخاب کرده اید؟ دربارۀ پیامد سایر راه ها نیز بیندیشید؛

6. دقت کنید آیا توان کنترل و هدایت راهی را که انتخاب کرده اید، دارید و نظر اطرافیان دربارۀ شما چگونه خواهد بود.

ص:45

3.5. بندها را پاره کنیم تا صفحه های نورانی ما را جادو نکند

راستی، می دانید غربت در خانه یعنی چه؟

همۀ ما حتی درون خانۀ خود و در کنار هم، غربیه ای بیش نیستیم. باید گفت همۀ ما گم شدگانی در فضای رسانه ای هستیم. امروزه، صفحات نورانی چشمان ما را جادو کرده است و با سِحر خود، چشمان ما را به صفحۀ تلویزیون یا لپ تاپ یا تلفن همراه زنجیر کرده و مجبورمان می کند هرچه در آن می ریزند، با ذهنمان ببلعیم. هرگاه مجبور می شویم سرمان را بچرخانیم، باید فوری به سوی آن برگردیم تا چیزی ازدست ندهیم. رفتن و آمدن ما دیگر حس نمی شود. دیگر به چهرۀ هم نگاه نمی کنیم؛ بلکه فقط گوشمان صدای همدیگر را تحمل می کند. این یعنی غریبی در خانه و گم شدن در فضای رسانه ها.

ما اجازه داده ایم رسانه ها برایمان احساس نیاز به وجود آورند و آن ها برایمان تعیین کنند که چه نوع برنج و مبل و حتی همسر و شیوۀ تربیت فرزند و... را انتخاب کنیم. مجبوریم

ص:46

تمامی کارها را فوری انجام دهیم و زود نماز بخوانیم یا کارها را عقب بیندازیم که به تماشای بازی فوتبالِ آن گوشۀ دنیا بنشینیم یا برای دیدن فلان سریال لحظه شماری کنیم. اگر کودکمان نقاشی خود را به ما نشان دهد، او را با دست کنار می زنیم و... .

از همین امروز، استفاده از تکنولوژی را در زندگی تان محدود کنید. رایانه خیلی معصوم به نظر می رسد؛ اما وقتی قرار باشد هر روز با انگشت روی دکمه هایش بزنید، دیگر چندان معصوم نیست. عادت کنید هرازچندی از صفحۀ تلویزیون برای چشمان و ذهنتان مرخصی بگیرید. به خود جسارت دهید رایانه و تلویزیون و تلفن همراه را خاموش کنید و با آرامش خیال بیرون بروید و از زندگی تان لذت ببرید.

3.6. دوستان و همراهان

خط کش های پنهان ذهن ما چه کسانی هستند؟

هنگامی که به او گفتم: «چرا نمازت را مرتب نمی خوانی؟» گفت: «خدا پدرت را بیامرزد

ص:47

باز خوب است که من گاهی نماز می خوانم. فلانی نه تنها نماز نمی خواند، بلکه حرام را هم انجام می دهد.» شاید شما هم مانند این جمله که «باز خوب است که من...؛ اما فلانی نه تنها...» را شنیده باشید. باید گفت یکی از عوامل مؤثر در گمراهی یا پس رفت برای بسیاری، دوستانی صمیمی یا کسانی هستند که انسان وقت بیشتری با آنان سپری می کند. انسان ها بیشتر عادت دارند خوبی و بدی خود را با رفتار اطرافیان بسنجند و سرعت حرکت خود را با سرعت آنان تنظیم کنند. درحقیقت، دوستان و اطرافیان ما خط کش های پنهان ذهن ما هستند.

خداوند در سورۀ فرقان می فرماید: «و به یاد آور روزی را که ستمکار دست خود را از فرط حسرت به دندان می گزد و می گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم! ای

ص:48

وای بر من، کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم!»(1) امام صادق† در روایتی می فرمایند: «از معاشرت با دنیادوستان بپرهیزید؛ چراکه در آن، دین خود را ازدست می دهید و به دنبال آن، دچار نفاق خواهید شد. این دردی زشت و منفور بوده که بهبود ناپذیر است و موجب سخت دلی و سلب خشوع و فروتنی می شود.»(2)

نیز، درجایی دیگر به اصحاب خود می فرمایند: «هنگامی که یکی از آنان [یعنی اهل خلاف« چیزی به شما می رساند که موجب ناخشنودی شما و آزار ماست، چه چیزی شما را باز می دارد از اینکه بر او وارد شوید و او را توبیخ و سرزنش کنید و به طور مؤثر، با او سخن گویید.»(3) یکی از آنان گفت: «قربانت شوم، هرگاه از ما نپذیرد؟» حضرت فرمودند: «از آنان

ص:49


1- . «وَ یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلیَ یدَیهِ یقُولُ یلَیتَنیِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا. یاوَیلَتی لَیتَنیِ لَمْ أَتخَّذْ فُلَانًا خَلِیلًا.» فرقان، 27و28.
2- . بحار الانوار، ج72، ص367.
3- . همان، ج1، ص145.

دوری کنید و از شرکت در مجالس آنان بپرهیزید.» همچنین، به اصحاب خویش می فرمایند: «کاش هنگامی که از آن مرد چیزی به شما می رسد، نزد او بروید و به او بگویید: ای فلان، یا از ما دوری و کناره گیری کن، یا از این اَعمال دست بردار. درصورتی که خودداری نکرد، از او دوری کنید.»(1)

در روایتی از امام کاظم† نقل شده است که آن حضرت، دوستی با آدم های غیرخردمند را نهی می کنند و می فرمایند: «بپرهیز از آمیزش با مردم و اُنس با آنان؛ مگر میان آنان خردمند و امین یابی. دراین صورت با آنان اُنس بگیر و از غیر آنان بگریز. همان گونه که از جانوران درنده می گریزی.»(2) دوستی با بَدان و غیرنیکان، موجب هلاکت می شود. چه بسا نداشتن دوست، بهتر از دوستان فاسق است. چنان که امیرمؤمنان† در روایتی می فرمایند: «باید اُنس تو به تنهایی بیشتر از هم نشینی با

ص:50


1- . همان، ج97، ص88.
2- . بحار الانوار، ج 1، ص155.

بَدان باشد.»(1)

3.7. زندگی کردن برای یک نگاه

در یادداشت های فرد معلولی می خوانیم: «از دو سال پیش که پای راستم را در اثر تصادف ازدست دادم، معلول شدم و همیشه، با استفاده از عصا راه می رفتم. راه رفتن با یک پا، نگاه های از سر تعجب یا دلسوزی مردم را به سوی من می کشانْد. به این نگاه عادت کرده بودم. به انرژی ناشی از علاقۀ بصری مردم به بدنم، احساس نیاز می کردم و گاه منتظر آن می شدم. حال، احساس می کنم درحال اجرای نقشی هستم که خودم برای خودم ننوشته بودم؛ بلکه دیگران مرا وادار به بازی می کردند... نزد دیگران، دیگر به خودی خودم کمتر توجه داشتم... .» راستی، مگر نگاه مردم به ما چه می دهد که بسیاری از اوقاتِ خود را برای

ص:51


1- . الحکم، ج2، ص143.

آن هزینه می کنیم؟

چه بسیار است که ما نیز برای نگاه مردم و تعجب آنان، خود را هزینه می کنیم؛ ازجمله انتخاب مدل لباس، آرایش مو، ماشین و حتی آجرهای ساختمان خانه. گویا تنها چیزی که تشنگی ما را پاسخ می دهد، نگاه متعجب یا تحسین دیگران است. گاهی کلمۀ تعجب آنان ما را به اوج می رساند و گاهی روزها و بلکه ماه ها تلاش می کنیم نگاه تعجب آمیز فرد یا افرادی را به سوی خود جلب کنیم. گمان نمی کنید این رفتار از معلولیت شخصیت و خیالی ناشی باشد که در نگاه خودمان به خود احساس می کنیم و کمبودی است که در خود احساس می کنیم و درصدد جبران آن هستیم؟ هرچه هست بگذریم؛ اما...

می گویند کسی نزد حکیمی گفت: «بدبخت ترین آدمیان کسی است که آخرت جاویدان خود را به چند روز خوشی دنیا بفروشد.» حکیم گفت: «بدبخت تر از او کسی است که آخرت جاوید خود را به چند روز خوشی دیگران بفروشد!» به ذهن خود فشار نیاورید تا دیگری به

ص:52

یادتان آید. تاکنون چند بار شده است که در مجلسی، برای آنکه دیگران را به تعجب وادارید، اخباری خصوصی از زندگی دیگران گفته اید؟ آیا تلاش برای خندیدن اطرافیان با تمسخر دیگران، از نمونه های خرید گناه برای شادی دیگران نیست؟

خداوند در قرآن مجید می فرماید: «بدانید زندگی دنیا، فقط بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی میان شما و نیز افزون طلبی در اموال و فرزندان است؛ همانند بارانی که حاصل آن، کشاورزان را در شگفتی فرو می برد و سپس، خشک می شود. به گونه ای که آن را زردرنگ می بینی. سپس، به کاه تبدیل می شود. در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی. به هرحال، زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست!»(1)

ص:53


1- . «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ.» حدید، 20.

تصویر

ص:54

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109