رهنما 75 (حقوق انسان ها برهم)

مشخصات کتاب

سرشناسه : محدثی، جواد، 1331 -

عنوان و نام پدیدآور : حقوق انسان بر هم/ نویسنده جواد محدثی؛ به سفارش آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی،1391.

مشخصات ظاهری : 60ص.؛11×17س م.

فروست : رهنما؛75.

شابک : 978-600-6543-38-3

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه .

موضوع : حقوق بشر -- جنبه های مذهبی -- اسلام -- پرسش ها و پاسخ ها

موضوع : اسلام -- پرسش ها و پاسخ ها

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

رده بندی کنگره : BP230/1/م27ح7 1391

رده بندی دیویی : 297/4834

شماره کتابشناسی ملی : 2821190

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

تصویر

ص:4

حقوق انسان ها بَرهَم

این نوشتار فرصتی است برای نگاهی گذرا به برخی حقوق مردم بر هم. با استناد به آیات آسمانی قرآن کریم و کلام گهربار اهل بیت‰ و پیامبراکرم…، این مسائل را بررسی خوا هیم کرد:

؟ آیا حقوق یک طرفه است؟

؟ حق الناس فقط در مسائل مادی است؟

؟ حق الناس های مهم غیرمادی کدام اند؟

؟ آثار دنیوی و اخروی بی اعتنایی به حق الناس چیست؟

؟ حقوق متقابل مردم و حکومت چیست؟

ص:5

تصویر

ص:6

درآمد

برای آنکه روابط انسان ها مطلوب باشد و هیچ چالشی میان آنان پیش نیاید، حدود و تکالیف و حقوقی تعیین شده است. افراد بر گردن یکدیگر حق دارند و درمقابل هر حقی، وظیفه ای وجود دارد. ما بندۀ خداییم. خداوند حقوقی بر گردن ما دارد و ما وظایفی دربرابر او. آنچه به حق الله مربوط می شود، خارج از محدودۀ این جزوه است.

در اینجا، از حقوقی بحث می کنیم که دیگران برعهدۀ ما دارند؛ یعنی «حق الناس». ما درمقابل این حق مسئولیم و اگر آن را رعایت نکنیم، مؤاخذه خواهیم شد. حق الناس بسیار بزرگ است. خداوند سرچشمۀ رحمت و عفو و بزرگی است. اگر او از حق خود بگذرد و گناهانمان را عفو کند، از حق الناس نمی گذرد؛ مگر آنکه صاحبان حق بگذرند و راضی شوند.

در این جزوه، به گوشه هایی از حقوق دیگران اشاره می کنیم که برعهدۀ ماست. به این امید که توفیق الهی ما را در ادای این وظیفه و مراعات حقوق مردم کمک کند؛ تا فردای قیامت در محکمۀ عدل الهی محکوم نشویم.

ص:7

1. حقوق و وظایف متقابل

چنین نیست که ما دربرابر دیگران وظایفی داشته باشیم و آنان دربارۀ ما تکلیفی نداشته باشند. میان افراد جامعه، بین فرزندان و والدین، زنان و شوهران، همسایگان، معلمان و شاگردان، حاکمان و مردم، کارگران و کارفرمایان، برادران دینی و... حقوق متقابل وجود دارد. امام علی† می فرماید: «ثُمّ جَعَلَ سبحانَه مِنْ حقُوقِه حُقوقاً اِفترضَها لِبعضِ النّاسِ علی بعضٍ فَجَعلها تَتَکافا فی وجوهها و یوجب بَعضُها وَ لا یستُوجِبُ بَعضُها اِلّا بِبَعضٍ» (= خدای سبحان، از حقوق خویش، حقوقی را بر گردن مردم دربارۀ یکدیگر قرار داده است که برابر و متقابل اند. برخی از آن ها موجب برخی دیگر می شوند و بعضی از آن ها، جز با برخی دیگر لازم نمی شوند.)(1)

این، اشاره ای به همان دوسویه بودن حقوق و وظایف است. اگر شوهر وظیفه دارد زندگی

ص:8


1- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج11، ص91.

و مخارج و غذا و لباس همسر را تأمین کند، او هم تکلیف دارد که اطاعت کند. اگر فرزندان موظّف به اطاعت از والدین و احسان به آنان اند، پدر و مادر هم وظیفۀ تربیت و نام نیک و آموزش قرآن و... را دارند. امام سجاد† در رسالة الحقوق، به مجموعه ای از این وظایف دوجانبۀ افراد و اقشار جامعه اشاره فرموده است.(1) این رساله از احادیث بلند آن حضرت است.

مؤمنان در جامعۀ اسلامی دربرابر هم مسئولیت دارند. یکی از مسئولیت های اخلاقی مهم آن است که هرچه برای خود می خواهند، برای دیگران هم بخواهند و هرچه برای خود نمی پسندند، برای دیگران هم نپسندند. این، جلوه ای از انصاف و عدالت در معاشرت با مردم است. امام صادق† دربارۀ این حق می فرماید: «ایسرُ مِنها اَنْ تُحبُّ لَه ما تُحبُّ لِنفسِکَ و تکرَهَ له ما تکرَهُ لنَفسِک» (= آسان ترین و کمترین این حقوق آن است که آنچه برای خود دوست

ص:9


1- . این روایت در تحف العقول، مکارم اخلاق، بحارالأنوار و... آمده است و به صورت مستقل هم، همراه با ترجمه و شرح چاپ شده است.

داری، برای دیگری هم بخواهی و دوست بداری و آنچه برای خود ناپسند می دانی، برای دیگری هم نپسندی.)(1)

گاهی به سبب رفاقت و آشنایی و صمیمیتی که با دیگری داریم، حقوق او را مراعات نمی کنیم و در انجام وظیفۀ برادری کوتاهی می کنیم. امام علی† در نکوهش این رفتار می فرماید: «وَ لا تُضَیعن حقّ اخیکَ اِتّکالاً علی ما بَینکَ و بَینَهُ، فانّهُ لَیسَ لَکَ باَخٍ مَنْ ضَیعتَ (اَضَعْتَ) حقّهُ» (= حق برادر دینی ات را به اتکای روابطی که بین تو و اوست، ضایع و تباه نکن؛ چراکه کسی که حقش را تضییع کرده ای، دیگر برادرت نیست.)(2)

ص:10


1- . بحارالأنوار، ج71، ص238.
2- . همان، ص65؛ نهج البلاغه، نامۀ31 (نامۀ امام† به فرزندش امام حسن مجتبی†).

2. حق الناس مالی و غیرمالی

اشاره

وقتی می گویند «حق الناس»، بسیاری از ذهن ها سراغ مسائل مادی می رود؛ مثل بدهکاری، کم فروشی، دزدی و... . در حالی که دامنۀ این حقوق، گسترده تر از اموال است و بخشی از آن ها حق الناس های اخلاقی و معنوی است؛ مثل اینکه آبروی کسی را برده باشیم و به کسی تهمت و بهتان زده باشیم.

باید مواظب باشیم تا ازهیچ جانب، مدیون دیگران نشویم و حقوق مادی و اخلاقی دیگران را ضایع نکنیم و اگر از روی غفلت و خطا، چنین کاری از ما سر زده است، حتماً جبران کنیم و رضایت آنان را به دست آوریم. همچنان که مال مردم حرمت دارد، آبروی آنان هم محترم است و لطمه زدن به آن بدتر و خسارتش جبران ناپذیرتر است و نباید گذاشت کار به آخرت بکشد.

رسول خدا… می فرماید: «مؤمن بر مؤمن هفت حق واجب دارد که خدا قرار داده است و

ص:11

خداوند دربارۀ آن ها سؤال می کند. آن حقوق عبارت اند از:

1. در چشمش، با او با احترام و تکریم نگاه کند؛

2. در دلش، محبت او را داشته باشد؛

3. در مالش، با مواسات و ایثار با او برخورد کند؛

4. آنچه برای خود دوست دارد، برای او هم دوست داشته باشد؛

5. غیبت او را حرام بشمارد؛

6. در بیماری اش از او عیادت کند؛

7. اگر از دنیا رفت، به تشییع جنازه اش برود و پس از مرگش، جز نیکی دربارۀ او نگوید.»(1) سعدی چه نیکو گفته است:

ص:12


1- . شیخ صدوق، خصال، ص351؛ میزان الحکمه، حدیث4158.

«رفیقی که شد غایب، ای نیک نام *** دو چیز است ازو بر حریفان حرام

یکی آنکه مالش به باطل خورند *** دوم آنکه نامش به زشتی برند

هر آنکو برد نام مردم به عار *** تو چشم نکوگویی از وی مدار»

1.2. حفظ آبرو

آبرو چیزی است که قطره قطره در طول عمر جمع می شود؛ ولی گاهی با یک لغزش ازسوی شخص، یا تهمت و غیبت ازسوی دیگری، از بین می رود و چه بسا دیگر باز نمی گردد و فرد آبروباخته عمری رنج می برد. حفظ آبروی مردم، از واجبات بزرگ است و هر کاری مثل غیبت، تهمت، افشای راز و علنی ساختن عیوب دیگران که مایۀ بی آبروشدن دیگران شود، گناهی عظیم است. انسان، هم نباید کاری کند که آبرویش برود و هم نباید آبروی دیگران را ببرد و هم باید جلوی تعرّض به آبروی مؤمن را بگیرد.

ص:13

حضرت علی† می فرماید: «هرکس بتواند خدا را درحالی ملاقات کند که نه دستش به خون و مال مردم آلوده باشد و نه زبانش آبروی دیگران را برده باشد، پس چنین کند.»(1) رسول خدا… می فرماید: «من ردّ عن عِرض اخیه کانَ لَهُ حجاباً مِنَ النّار» (= هرکس بتواند از آبروریزی برادر مؤمنش جلوگیری و از او دفاع کند، در قیامت، این عمل، برای او دربرابر آتش حجابی خواهد شد.)(2)

رازداری و آبروداری را باید از خداوند آموخت که به همۀ بدی های پنهانی و اسرار و عیوب بندگانش آگاه است؛ ولی پرده پوشی می کند تا بنده اش رسوا نشود. در دعای افتتاح آمده است: «وَ یَستُرُ علیَّ کُلَّ عورَةٍ و انَا اَعصیهِ» (= او هر عیبی از من را می پوشاند؛ ولی من باز هم معصیت می کنم.)

ص:14


1- . نهج البلاغه، خطبۀ176 «فمن استطاع منکم اَن یلقی الله تعالی...».
2- . شیخ مفید، امالی، ص338؛ میزان الحکمه، حدیث12163.

در حفظ آبرو ز گهر باش سخت تر *** کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش

پس هر سخنی، شعری، طنزی، عیب جویی و انتقادی که آبروی کسی را ببرد و هر عکس و فیلمی که به حیثیت مؤمن خدشه وارد کند، حق او را تباه ساخته است و تا او راضی نشود، آلودگی این گناه از پروندۀ آدمی پاک نمی شود و در روز حساب گرفتار است.

چون خود همه عیبی، چه کنی عیب کسان فاش *** بر غیر چه خندی، چه تو خود برتر از آنی

بر عیب تو چون پرده بپوشید خداوند *** ظلم است اگر پردۀ مردم بدرانی

2.2. مال یتیم

ممکن است کسی از دنیا برود و فرزندان خردسالی برجای بگذارد که به سن تلکیف نرسیده اند. این فرزندان، وارثان آن درگذشته هستند و در میراث باقی مانده از او (اموال، املاک، سهام، سپرده ها، حقوق و...) حق دارند. کسی که وصی مرده است، باید تصرف در اموال را به گونه ای ترتیب دهد که حقی از یتیمان ضایع نشود. اگر کسی حق یتیم را نپردازد

ص:15

تصویر

ص:16

یا از آن کم کند یا سوء استفاده کند یا در حفاظت از آن کوتاهی کند، مدیون است و گرفتار عذاب الهی خواهد شد.

تصرف در مال یتیم، از گناهان بزرگ است. در قرآن آمده است: «وَ لا تَقربوُا مال الیتیمِ الّا بالّتی هی اَحسَنُ حتّی یبلُغَ اَشُدَّهُ» (= به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر با شیوه ای که بهترین است؛ تا به سن رشد برسد.)(1) ازاین رو، افراد متعهد و مسئله دان، در استفاده از خانه و اموال و امکانات کسی که از دنیا می رود و فرزندان صغیر دارد، مواظب اند که حقّی از آنان تضییع نشود: یا از اموال آنان استفاده نمی کنند، یا از وصی شرعی اجازه می گیرند.

البته تنها مال یتیم چنین نیست. هر نوع تصرف نابه جا و بدون اجازه و رضایت در اموال، خانه، لباس و کفش دیگران، همین حکم را دارد و گناه است.

ص:17


1- . انعام، 5؛ اسراء، 34.

3.2. حق همسر

کسی که ازدواج می کند، هم مهریه بر گردنش است و هم دربارۀ تأمین نفقه و مخارج ضروری زندگی و غذا و لباس و مسکن زن وظیفه دارد. بعضی ها به مهریه با این تعبیرکه «کی داده و کی گرفته؟» بی تعهدی می کنند و آن را نمی پردازند. برخی نیز دربارۀ تأمین زندگی مناسب برای همسر، کوتاهی می کنند. این ها حرام است؛ چون حق الناس به شمار می رود. البته حقوقی هم به نفع شوهر بر گردن زن است که اگر مراعات نکند، مدیون و گناهکار است.(1)

4.2. پرداخت بدهی

یکی از کارهای خداپسند، قرض الحسنه دادن به نیازمندان است که پاداش آن بیش از صدقه و

ص:18


1- . در کتاب های اخلاقی و خانوادگی، حقوق متقابل زن و شوهر به تفصیل آمده است.

انفاق است. برای ترویج این سنت نیکو و نهادینه ساختن آن به صورت فرهنگ، باید تلاش کرد.

کسی که قرض می گیرد نیز باید سر موعد و بدون کم وکاست و بدون امروزوفرداکردن، قرض خود را ادا کند. آنان که قرض می گیرند و پس نمی دهند، یا دیر می دهند یا در بازپرداخت وام، قرض دهنده را اذیت می کنند و با امروزوفرداکردن، او را از کار خیر پشیمان می سازند و سبب می شوند که دیگر چنین کاری نکند، گناه بزرگی می کنند و رهزن کار خیر می شوند. سستی در ادای حق مردم، هم به صاحبان حق ضرر می زند، هم سبب ترک این سنت پسندیده در جامعۀ اسلامی می شود.(1)

پیامبرخدا… فرموده است: «هرکس در پرداخت حق کسی سستی می کند، درحالی که

ص:19


1- . در رساله های علمیه (احکام قرض) آمده است که اگر طلب، مدت داشته باشد و طلبکار مطالبه کند و بدهکار هم بتواند بدهی خود را بدهد، باید فوراً آن را بپردازد و اگر تأخیر بیندازد، گناه کرده است.

می تواند ادا کند، برای هر روز او خطایی نوشته می شود.»(1) در اهمیت پرداختن قرض مردم به عنوان حق الناس، همین بس که فقها گفته اند: «اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار طلب خود را مطالبه می کند، درصورتی که ممکن است، باید اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند.»(2) این یعنی حق الناس مهم تر از حق الله است.

5.2. ظلم

ظلم به مردم و تجاوز به حقوق آنان و زورگویی، حرام و تضییع حق آنان است و کیفری سخت دارد. ظالم هم در دنیا و هم در آخرت گرفتار پیامدهای عمل خویش می شود.

ص:20


1- . شیخ صدوق، امالی، ص351؛ میزان الحکمه، حدیث6331.
2- . امام خمینی، توضیح المسائل، مسئلۀ754؛ نیز در رسالۀ علمای دیگر.

دیدی که خون ناحقِ پروانه شمع را *** چندان امان نداد که شب را سحر کند

شکل های ظلم مختلف است؛ از ظلم حاکمان مستبد به زیردستان گرفته، تا ظلم مدیر به زیردست، یا پدر به زن و فرزندان، یا همسایه در حق همسایۀ دیگر. تا مظلوم نبخشاید و نگذرد، ظالم گرفتار عذاب خواهد بود. بدترین ظلم، ستم به کسی است که یاور و پناه ندارد. در احادیث آمده است: «ظلمی که خدا از آن نمی گذرد، ظلم مردم به یکدیگر است و خداوند بین بندگانش داوری می کند و از ظالم به نفع مظلوم انتقام می گیرد.» امام علی† دربارۀ ظلمی که خدا از آن نمی گذرد، می فرماید: «و امّا الظّلم الّذی لا یترَکُ، فَظلمُ العبادِ بعضُهم بعضاً» (= ظلمی که رها نمی شود و حتماً کیفر داده می شود، ظلم بندگان به یکدیگر است.)(1)

ص:21


1- . نهج البلاغه، خطبۀ176.

6.2. تجاوز به حقوق دیگران

اسلام سلسله حقوقی برای افراد قرار داده است که رعایت آن ها بر مردم عادی و حکومت ها لازم است؛ مثل حق علم آموزی، حق انتخاب شغل و محل زندگی، حق مالکیت، حق آزادی، حق استراحت و آسایش، حق حیات و زندگی، حق کسب وکار، حق رأی و اظهارنظر. هر نوع تجاوزکردن به این حقوق و سلب آزادی و ایجاد مزاحمت برای آسایش دیگران و منع اقتصادی و علمی و اجتماعی آنان، یا جان و مال کسی را تهدیدکردن، یا به ناروا کسی را کشتن و آزردن و به زندان افکندن، گناه بوده و مستوجب کیفر اخروی و مجازات دنیوی است.

حکومت های استبدادی و حاکمان خودخواه که به مردم زور می گویند و ظلم می کنند و حق دخالت در سرنوشت خویش را از آنان می گیرند و مصلحت ملت را فدای منافع خویش می کنند و سرمایه های ملی را به تاراج می برند، بزرگ ترین تضییع کنندگان حق الناس اند. آنان هم که آدم می کشند، دزدی می کنند، در جامعه رعب و وحشت ایجاد می کنند، با

ص:22

کارشان آسایش و امنیت را از افراد می گیرند، به شغل دیگران صدمه می زنند، بی اجازه وارد ملک و زمین و خانۀ دیگری می شوند، به غصب و تصرف عدوانی اموال دیگران می پردازند، تجاوزگران به حقوق مردم اند و باید روزی تقاص پس بدهند. روز قیامت همان روز داوری عادلانۀ خدا میان ظالم و مظلوم است.

رسول خدا… می فرماید: «اتّقوا الظّلم، فانّه الظُلمات یوم القیامة» (= از ظلم بپرهیزید که موجب ظلمت ها در روز قیامت می شود.)(1) امام علی† می فرماید: «بِئسَ الزّادُ اِلی المَعادِ العُدوانُ عَلَی العِباد»(= تجاوز به بندگان، بد ره توشه ای برای قیامت است.)(2)

کسانی که گوسفندان خود را در مزرعۀ دیگران می چرانند، یا حق آب کشاورزانی را غصب می کنند یا دستمزد کارگران خود را نمی پردازند، یا به دلیل دشمنی شخصی، نمرۀ کامل را به

ص:23


1- . کافی، ج2، ص332.
2- . بحارالأنوار، ج72، ص309.

دانشجو نمی دهند، یا با تهدید و ارعاب، مانع شکایت کسی می شوند که به او ظلم شده است، یا با پرونده سازی مانع رشد اداری کسی می شوند، یا با شیوه های خاص و تبانی و همدستی، از حساب بانکی کسی برداشت می کنند و... همه متجاوز به حقوق دیگران هستند و گناهکار به شمار می روند.

حق الناس مانع قرب انسان به خدا در دنیا و مانع بخشوده شدن او در آخرت می شود. عبادت هایی مثل نماز و حج، انسان را به خدا نزدیک می کند؛ اما اگر همین عبادت ها، با تضییع حق مردم همراه باشد، قرب آور نیست و عبادت هم باطل است. کسانی که می خواهند به حج بروند، هم بدهی های خود را می دهند، هم می کوشند هزینۀ این سفر الهی حلال باشد و حق الناسی در آن نباشد و هم از دیگران حلالیت می طلبند. در نماز هم اگر وضوی انسان، با آب غصبی باشد، یا لباس نمازگزار غصبی و از مال حرام باشد، یا مکان نماز متعلق به دیگران باشد و ایشان رضایت نداشته باشند، یا در خانه ای نماز بخوانیم که غصبی است، یا اجاره است و اجارۀ آن را نمی دهیم و مالک خانه راضی نیست، چنین عبادتی مقبول درگاه خدا نیست.

ص:24

7.2. غیبت و سوء ظن و تجسس

غیبت و سوء ظن، از گناهان بزرگ اند. غیبت آن است که نزد دیگران، پشت سر مؤمن چیزی بگویند که او از آن ناراحت می شود، چه عیب های بدنی او باشد، یا بدی ها و گناهان او. با گفتن آن عیب ها، آبروی او می رود و تحقیر می شود و این، گناه است. سوء ظن آن است که بی دلیل، به کسی بدگمان شویم. این بدگمانی گاهی سبب غیبت و دشمنی می شود. به خیلی از شنیده ها نباید اعتنا کرد و خیلی از شنیده ها و دیده ها را نباید نقل کرد. حرام دانستن غیبت مؤمن و بدگمانی به او، ازجمله حقوق او بر ماست. در حدیث امام صادق† است: «تاآنجاکه می توانی، کار برادر دینی ات را به بهترین صورت توجیه و تفسیر کن؛ مگر آنکه دلیل روشنی داشته باشی. اگر سخن ناپسندی از او شنیدی، تا می توانی محمل خوبی برای آن پیدا کن.»(1)

ص:25


1- . کافی، ج2، ص362.

ازجملۀ حق الناس آن است که غیبت کسی را نکنیم و به او بدبین نباشیم و در امور شخصی کسی تفحص و تجسس نکنیم. تجسس در امور دیگران سبب می شود به عیب ها و گناهانی از آنان پی ببریم که راضی نیستند برملا شود و اگر دیگران بدانند، آبرویشان می رود. قرآن کریم، هم از تجسس نهی می کند، هم از غیبت، هم از سوء ظن: «یا ایها الّذین آمنوُا اجتَنبوا کثیراً مِنَ الظَّنِ اِنّ بعضَ الظَّن اِثمٌ و لا تجسّسوا و لا یغتب بَعضُکم بَعضاً» (= ای اهل ایمان، از بسیاری از گمان ها پرهیز کنید؛ همانا بعضی گمان ها گناه است. تجسس نکنید و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند.)(1)

در روایات آمده است کسی که مسلمانی را غیبت کند، خداوند تا چهل روز نماز و روزۀ او را قبول نمی کند، مگر آنکه فرد غیبت شده او را ببخشد. می بینیم که حیثیت افراد نزد

ص:26


1- . حجرات، 12.

خدا خیلی محترم است و نباید با بدبینی و تجسس و غیبت، حق انسانی آنان را ضایع کرد.

پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را *** ا ی که از مسواک، هر دم می کنی دندان سفید(1)

در حدیثی از امام علی †، سوء ظن از گناهانی به شمار آمده است که ستم در حق دیگران است. آن حضرت می فرماید: «سوءُ الظَّنِ بالمُحسِنِ شَرُّ الإثمِ و الاَقبَحُ الظُّلمِ» (= بدگمانی به نیکوکار، بدترین گناه و بدترین ظلم است.)(2)

البته همچنان که گمان بد دربارۀ مؤمن یا تهمت و افترا گناه است، قراردادن خود در معرض سوء ظن و اتهام هم گناه است. یعنی اگر حرفی بزنیم، یا حرکت و رفتاری بکنیم، یا جایی برویم، یا با کسی رابطه داشته باشیم که سبب شود در معرض تهمت و سوء ظن قرار گیریم، خودمان گناهکاریم؛ چون سبب به گناه افتادن دیگری شده ایم. ازاین رو، توصیه

ص:27


1- . صائب تبریزی.
2- . غرر الحکم، حدیث5573.

کرده اند که از «مواضع تهمت» پرهیز کنیم.

در کلام امام علی† می خوانیم: «مَن وَقف نفسَهُ موضعَ التهمة فلا یلومنَّ من اساءَ به الظّنَ» (= هرکس خود را در جای تهمت قرار دهد، اگر به او بدگمان شدند، دیگران را ملامت نکند.)(1) یا می فرماید: «مَن دَخَلَ مَداخِل السّوءِ اُتُّهِمَ» (= هرکس به جاهای بد وارد شود، متهم می شود.)(2) پس همچنان که رعایت حق الناس ایجاب می کند که به مردم بدبین نباشیم و تهمت نزنیم، همان گونه باید از کشاندن آنان به وادی غیبت و سوء ظن و تهمت به خودمان هم بپرهیزیم و عامل ابتلای آنان به گناه نشویم.

8.2. تهمت و افترا

بهتان از گناهان بسیار بزرگ است. در غیبت، عیوب و گناهانی را بیان می کنند که در افراد

ص:28


1- . شیخ صدوق، امالی، ص250.
2- . بحارالأنوار، ج75، ص93.

است؛ اما تهمت آن است که گناهی به کسی نسبت دهند که او انجام نداده است. زشتی این، بیشتر و عذابش افزون تر است و آبروریزی اش شدیدتر است.

«قذف» نسبت دادن زنا و لواط به زن و مرد پاک دامن و بی گناه است. به تعبیر حضرت رسول…: «قذف و تهمت، عبادت صد سال را از بین می برد.» قذف موجب حد شرعی است؛ یعنی اگر کسی به مسلمانِ بی گناهی نسبت زنا و لواط دهد و نتواند ثابت کند، هشتاد ضربه تازیانه به او می زنند. رسول خدا … می فرماید: «هرکس به زن و مرد مؤمنی تهمت بزند و چیزی بگوید که در آنان نیست، خدای متعال او را روز قیامت بر تلّی از آتش نگه می دارد تا از عهدۀ اثبات آنچه گفته است یا تأمین رضایت طرف برآید.»(1)

مگو بهتان، بترس از روز محشر *** که فردا باز پرسند از تو یکسر

ص:29


1- . نراقی، جامع السعادات، ج2، ص315.

مکن باور سخن های شنیده *** شنیده کی بود مانند دیده

قذف، نسبت زنا و لواط است؛ ولی تهمت و افترا و بهتان، نسبت دادن هر گناه و خلاف به فردی بی گناه است؛ مثل نسبت دزدی، کم فروشی، دروغ، رشوه، اختلاس، جاسوسی. همۀ این ها گناه است. گاهی یک تهمت سبب می شود کسی بی آبرو شود و در معرض سوء ظن قرار گیرد و برای ابد نتواند در جامعه سر بلند کند، یا موجب اخراج از کار یا از مدرسه یا از جلسۀ امتحان شود. گاهی بهتان به فرد بی گناه، کانون خانواده ای را متلاشی می کند، یا مشکلات فراوانی برای فرد یا خانواده پدید می آورد.

به حضرت یوسف† تهمت زدند و این، سبب شد سال ها بی گناه در زندان بماند. به برادر او، بنیامین، نیز اتهام دزدی زدند. چه بسیار کسانی که آبرو و موقعیت و جان و مال خویش را به سبب یک تهمت از دست می دهند. چه بسا طلاق هایی که در پی سوء ظن یا بهتان پدید می آید. چه بسا کسانی که با شهادت دروغ، سبب می شوند کسی بی جهت محکوم شود و

ص:30

آبرویش برود و صدمه های بسیار ببیند.

امام صادق† می فرماید: «وقتی کسی به برادر مؤمنش تهمت بزند، ایمان در دلش از بین می رود و آب می شود؛ همچنان که نمک در آب ذوب می شود.»(1) امام علی† نیز در بیان بزرگی این گناه و لزوم احترام گذاشتن به حقوق انسان ها فرموده است: «البُهتانُ عَلَی البَرئِ الاَعظَمُ مِنَ السَّماء» (= تهمت به بی گناه، از آسمان بزرگ تر است.)(2)

گاهی ممکن است قصد تهمت و افترا هم نداشته باشیم؛ ولی شنیده های بی اساس خود را نقل کنیم و شایعه پراکنی و نقل شنیده ها، موجب نسبت های ناروا به بی گناهان و متهم شدن آنان شود. نتیجۀ این کارمان، همان افترا می شود.

ص:31


1- . کافی، ج2، ص391.
2- . جامع الاخبار، ج1، ص138، فصل96.

تصویر

ص:32

3. مسئولان و حق الناس

مسئولان حکومتی در هر رده، باید امین و خادم و خداترس باشند. مال و جان و حقوق مردم دراختیار آنان است و اگر غافل شوند، حق الناس تضییع شده، به مردم ظلم می شود. بیت المال از چیزهایی است که همۀ مردم در آن حق دارند. اگر کسی از بیت المال برداشت شخصی کند، یا آن را به دوست و آشنا دهد، یا در راه مصالح مردم صرف نکند، یا تبعیض قائل شود، به همۀ مردم خیانت کرده است. همه در بودجۀ دولتی و بیت المال حق دارند و این ها نباید صرف گروه خاصی شود.

داستان عقیل، برادر حضرت علی† را همه شنیده اید. او به دلیل فقر و پریشانی به آن حضرت مراجعه کرد و سهم بیشتری از بیت المال خواست. حضرت امیر† آهنی را در آتش گداخت و به دست او نزدیک کرد و او ناله سر کرد. حضرت هشدار داد که تو از آهن گداخته ای به دست انسان می نالی؛ ولی می خواهی مرا به آتشی بکشانی که خدای قهّار با

ص:33

غضب خود آن را برافروخته است؟(1)

در نوبتی دیگر که عقیل مراجعه کرده بود و نیاز مالی خود را مطرح می کرد، بالای دارالاماره نشسته بودند که به صندوق های بازاریان مشرِف بود. وقتی امام† دید که عقیل دست بردار نیست، فرمود: «پایین برو و قفل یکی از صندوق ها را بشکن و هر چه می خواهی بردار.» گفت: «یا علی، می گویی که صندوق یکی از تاجران را بشکنم و از اموال آنان بردارم؟!» فرمود: «پس تو هم می خواهی که من درِ بیت المال مسلمانان را بگشایم و اموال آنان را به تو بدهم؟!» سپس فرمود: «پس بیا شمشیرهایمان را برداریم و بیرون برویم و به اموال تاجران دستبرد بزنیم.» گفت: «مگر من برای سرقت پیش تو آمده ام؟» حضرت فرمود: «از یک نفر بدزدی، بهتر از آن است که از همۀ مسلمانان بدزدی.»(2)

ص:34


1- . نهج البلاغه، خطبۀ224.
2- . ابن شهرآشوب، مناقب، ج2، ص108؛ بحارالأنوار، ج41، ص113.

این ها نشان می دهد که دست درازی کردن به اموال عمومی، تضییع حق الناس است و کسی که چنین کند، مدیون همۀ مردم است و در قیامت مؤاخذه خواهد شد. اشعث بن قیس والی آذربایجان بود. او در بیت المال تصرف بی دلیل کرده بود و دچار فساد اقتصادی شده بود. امام علی† در نامه ای، او را نکوهش کرد و فرمود: «این مسئولیت برای تو لقمۀ چرب نیست؛ بلکه امانتی بر گردن توست و تو دربرابرمافوق خود باید پاسخ گو باشی.»(1)

هر مسئولی باید مراقب باشد در حوزۀ مسئولیت او به کسی ظلم نشود و حق الناس ضایع نشود و حیف ومیل بیت المال و سوء استفاده از مدیریت و رانت خواری و رشوه و تبعیض صورت نگیرد و حق کسی از بین نرود. درمیان مسئولان و نهادهای حکومتی، دستگاه قضایی ازآنجاکه کارش رسیدگی به حقوق و دعاوی و حل وفصل نزاع ها و کیفر مجرمان و احقاق حق

ص:35


1- . نهج البلاغه، نامۀ5.

مظلومان است، بیشتر در معرض این خطر قرار دارد. گاهی ممکن است به دست اندرکاران رشوه دهند. دراین صورت، با اندک چرخشی در نوک قلم، حقی ناحق شده، به بنده ای ظلم می شود. ازاین رو، کار قاضی بسیار خطیر است. به فرمودۀ حضرت علی†: «آفةُ القَضاءِ الطَّمَعُ» (= آفت قضاوت، طمع است.)(1)

در روایت آمده است: «کسانی که قضاوت ناعادلانه می کنند، در آتش دوزخ اند.» پیامبر خدا… فرموده است: «آنکه از روی هواو هوس قضاوت می کند، یا آنکه بدون علم و آگاهی قضاوت می کند، در آتش است و کسی که قضاوت به حق می کند، در بهشت است.»(2) ازاین رو برای قاضی، صفات و ویژگی هایی لازم است تا رأی او هرچه بیشتر به حق و عدل نزدیک باشد و در قضاوتش حق الناس ضایع نشود.

ص:36


1- . غرر الحکم، حدیث3936.
2- . میزان الحکمه، حدیث16870.

متأسفانه گاهی در دادرسی ها و دادگاه ها دقت لازم صورت نمی گیرد و بعضی طرف های دعوا با خرج کردن پول و گرفتن وکیل و با شاهدان دروغ و به هم بافتن راست و دروغ و زبان بازی و صحنه سازی، وضعیتی را به وجود می آورند که رأی قاضی غیرعادلانه صادر می شود و حق الناسی ضایع می شود. چه بسا ناخواسته و ندانسته، آنکه حقش از دست رفته است، به همۀ دستگاه قضایی و قاضیان و دادگاه ها بدبین می شود و به مجموعۀ خدمتگزاران این دستگاه عریض و طویل نسبت ناروا می زند.

این است که حضرت علی† به شریح قاضی چنین هشدار می دهد: «یا شریح، قد جلست مجلساً لا یجلسهُ الّا نبی او وصی نبی او شقی» (= ای شریح، در جایگاهی نشسته ای که جز پیامبر یا وصی پیامبر یا انسان شقاوتمند آنجا نمی نشیند.)(1) وای بر کسی که روز قیامت، جمع کثیری

ص:37


1- . کافی، ج7، ص406؛ میزان الحکمه، حدیث16798.

از مردم یقۀ او را بگیرند و حق خویش را مطالبه کنند. چون نمی توانند حق خود را از او بستانند، خدا در مقام داوری و عدل، کارهای نیک آنان را به نامۀ اعمال مدعیان وارد می کند و گناهان مدعیان را به پروندۀ ضایع کنندۀ حق الناس منتقل می سازد.

ص:38

4. نمونه های دیگر حق الناس

غیر از مصادیق یادشده، نمونه های دیگری هم وجود دارد که مشمول حق الناس است؛ ازجمله:

1. فروختن جنس معیوب و تقلبی به مشتری و نگفتن عیب به او؛

2. پرداخت نکردن اجارۀ منزل یا مغازه؛

3. رشوه گرفتن برای کاری که وظیفۀ شخص است؛

4. واردکردن خسارت به اتومبیل و خانه و اموال دیگران؛

5. آسیب رساندن به جسم افراد، به طوری که بدن آنان سرخ یا کبود یا مجروح شود؛

6. اخاذی و زورگیری از افراد؛

7. بستن راه مردم و ایجاد مزاحمت برای رفت وآمد؛

8. آزردن همسایه و سلب آسایش با سروصدا و... چه در مجالس شادی و عروسی، چه مجالس دینی و عزاداری؛

ص:39

9. نگاه کردن به خانۀ افراد و ساختن خانه و اتاقی که مشرِف به خانۀ دیگران است؛

10. استفاده از وسایل دیگری بدون اجازه و رضایت او؛

11. رعایت نکردن حق تقدم و نوبت دیگران در صف مغازه ها، اداره ها، مطب ها، ایستگاه ها، دادگاه ها؛

12. رانندگی های خطرناک با اتومبیل و موتورسیکلت و ایجاد آلودگی های صوتی و سلب آسایش از مردم؛

13. ساخت وسازها و حفاری ها و چاه زدن هایی که به نوعی به خانه و ملک دیگری آسیب می رساند؛

14. خریدن جنس و دادن پول تقلبی و جعلی به فروشنده، یا کشیدن چک بی محل؛

15. کلاه گذاشتن سر مشتری و سوء استفاده از سادگی یا بی اطلاعی او؛

16. سهل انگاری در نگهداری امانت مردم که موجب تلف شدن آن یا خسارت به آن شود، ازجمله افشای اسرار مردم؛

17. اشتغال به طبابت یا شغل دیگر بدون داشتن تخصص یا داشتن مجوز و واردکردن

ص:40

ضرر به مردم؛

18. جعل سند برای تصرف املاک دیگران یا محکوم کردن طرف دعوا با سندسازی یا فاکتور جعلی یا شاهدان دروغی؛

19. حقوق گرفتن ولی به اندازۀ تعیین شده کارنکردن، یا دریافت دستمزد از صاحب کار و کم گذاشتن از کار و وقت؛

20. در ساعات اداری، غیبت غیرموجه کردن یا پرداختن به امور شخصی و معطل گذاشتن مردم؛

21. شهادت دروغ در دادگاه که موجب تضییع حق کسی شود؛

22. احتکار مایحتاج مردم و ایجاد مشکل برای آنان در تأمین مایحتاج زندگی و گران فروشی؛

23. تولید اجناس غیراستاندارد و زیان آور و فروش آن به مردم و خسارت دیدن آنان و بیمارشدنشان؛

ص:41

تصویر

ص:42

24. تبعیض در کارگزینی و به کارگیری آشنایان و اقوام و محروم ساختن افراد ذی حق و دارای شروط استخدام؛

25. گرفتن پول از افراد در شرکت های هرمی و گلدکوئیستی و فریب دادن آنان و نپرداختن سودهای وعده داده شده؛

26. سهل انگاری و اهمال در آموزش، ازسوی معلمان و مربیان یا مداوا و معالجه ازسوی پزشکان و پرستاران؛

27. گرفتن وقت مردم و هدردادن عمر دیگران؛

28. ریختن زباله و ضایعات کارخانه ها و مواد زیان آور در محل مسکونی مردم و آزردن آنان؛

29. پارک کردن اتومبیل جلوی در ورودی خانه ها و...

خداوند، جدی ترین مدافع حقوق مردم است و اگر از حق خویش بگذرد، از حق مردم نمی گذرد تا به عدالت داوری کند و حق مظلوم را از ظالم بگیرد. بخش عمدۀ مسلمان بودن،

ص:43

رعایت حق و عدل دربارۀ همنوعان و خیررساندن به آنان و پرهیز از آزردن و تباه ساختن حق آنان است. از امیرمؤمنان† روایت است: «جَعَلَ اللهُ سُبحانَهُ حُقوقَ عبادِهِ مقدِمةً لحقوقِهِ فَمَن قامَ بحُقوقِ عبادِاللهِ کانَ ذلک مؤدّیاً اِلی القِیام بِحقوقِ الله» (= خدای سبحان، حقوق بندگانش را مقدّم بر [یا مقدمۀ] حقوق خویش قرار داده است. پس هرکس به ادای حقوق بندگان خدا بپردازد، این عمل زمینه ساز ادای حقوق خدا خواهد شد.)(1)

مسلمانی تنها به نماز و روزه و عبادت های فردی نیست. راستگویی و امانت داری و درست کرداری از شاخصه های اصلی مسلمان است. این حدیث مشهور پیامبر خدا… نیز گویای این بُعد از روابط سالم اجتماعی است: )اَلمُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمونَ مِن لِسانِه وَ یدِهِ( (= مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند.)(2) کسی که با غیبت و تهمت و

ص:44


1- . غرر الحکم، حدیث4780.
2- . میزان الحکمه، حدیث8778.

فحش، دیگران را می آزارد، کسی که مردم از دست او آسوده نیستند و ازنظر مالی و آبرو و امنیت و احترام، احساس آرامش نمی کنند، چگونه مدعی مسلمانی است؟ آنکه با دروغ و فریب، در فکر منافع خویش و زیان مردم است، چگونه امت پیامبر… محسوب می شود؟

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی *** صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست(1)

ص:45


1- . سعدی.

5. حق الناس غیرمالی

از مباحث گذشته روشن شد که حق الناس، تنها به مسائل مالی و مادی منحصر نیست. این حقوق در زمینه های اخلاقی و معاشرتی و اجتماعی و روابط انسانی هم باید رعایت شود.

حق فرزند آن است که پدر، در تعلیم و تربیت و آموزش قرآن به او و کمک و زمینه سازی ازدواج برای او بکوشد و نام نیک بر او بگذارد و یاور او بر طاعت الهی باشد و میان فرزندان به عدالت رفتار کند و تبعیض روا ندارد و به آنان مهرورزی کند. حق پدر و مادر آن است که فرزند، از آنان اطاعت کند و یاور آنان باشد و به آنان احسان و نیکی کند. او باید با نگاه محبت و عاطفه به آنان بنگرد، اسباب رنجش و آزردگی آنان را فراهم نسازد و در پیری و افتادگی کمک کار و عصای دستشان باشد و پس از مرگشان هم از آنان یاد کند.

حق استاد، رعایت ادب و احترام ازسوی شاگرد است؛ چه در گوش دادن، چه در آموختن، چه در صداکردن، چه در جواب دادن. نیز بر شاگرد است که اگر کسی از استاد غیبت

ص:46

می کند، از او دفاع کند؛ عیوب او را بپوشاند و آبرویش را در پشت سر او حفظ کند. حق شاگرد این است که استاد، آنچه لازم است، به او بیاموزد و در تعلیم کوتاهی نکند. رفتار ملاطفت آمیز، تشویق و مهرورزی، بخل نورزیدن از آموختن آنچه می داند، پرهیز از تحقیر و توهین به شاگرد و برخورد متواضعانه و نرم با او، از حقوق شاگرد بر استاد است.

حق زن بر شوهر، افزون بر تأمین نیازهای مالی و جنسی و مسکن و لباس، ملاطفت با اوست. نیز نام بردن محترمانه، کمک در کارهای خانه، پرهیز از کتک و توهین و سخت گیری است. حق شوهر بر زن، اطاعت، تأمین رضایت، بیرون نرفتن از خانه بدون اجازۀ شوهر و رعایت احترام است.

حق همسایه، آن است که از وضع او بی خبر نباشیم؛ به او آزار نرسانیم؛ هنگام نیاز به کمکش بشتابیم؛ عیوب او را برای دیگران فاش نسازیم؛ با او رفت وآمد کنیم؛ از خطایش درگذریم؛ خیرخواه او باشیم و با او به خوبی معاشرت کنیم. حق بدهکار آن است که طلبکار،

ص:47

به او مهلت دهد و سخت گیری نکند. حق طلبکار آن است که سر وقت طلب او را بپردازد و تأخیر نیندازد و اگر ندارد، با ملاطفت از او مهلت بگیرد.

حق مشورت کننده آن است که مشاور، خیرخواهانه و درست و دقیق به او نظر مشورتی بدهد و امین و رازدار باشد و صلاح او را مراعات کند و اگر نظر روشنی ندارد، او را به بیراهه و خطا نکشاند. حق شریک آن است که حدود کار و سرمایه را مشخص کنند؛ با هم صادق باشند؛ کار و سود و زیان را عادلانه تقسیم کنند؛ امین و خیرخواه هم باشند؛ از خودخواهی و تک روی بپرهیزند و هرکدام در نبود دیگری کارها را انجام دهد؛ به یکدیگر خیانت نکنند و دروغ نگویند. حق همسفر آن است که با هم دوست و مهربان و صمیمی باشند؛ در کارها مشارکت کنند؛ آنچه دارند، باهم بخورند؛ یار هم باشند، نه بار هم؛ دست ودل بازی بیش ازحد و خارج از توان همسفران نکنند؛ در تصمیم ها با هم مشورت کنند؛ به حرف بزرگ ترها گوش دهند.

ص:48

حق عموم افراد بر ما این است که با آنان منصفانه رفتار کنیم؛ شریک غمشان باشیم؛ آنان را در شادی های خود شریک کنیم؛ هتاک و بدزبان و فحاش نباشیم؛ پشت سرشان غیبت نکنیم؛ به آنان تهمت نزنیم؛ شایعات مربوط به دیگران را نقل نکنیم؛ مزاحم وقت و استراحتشان نشویم؛ بی دعوت و بی خبر و سرزده به خانه شان نرویم؛ اگر مریض شدند، به عیادتشان برویم؛ اگر از سفر زیارتی آمدند یا صاحب فرزند شدند یا خانۀ نو خریدند، برای خیرمقدم و تهنیت گویی نزد آنان برویم و هدیه ای برایشان ببریم؛ اگر گرفتار مشکلی شدند و از دست ما بر می آمد، در حل مشکل آنان بکوشیم؛ اگر از دنیا رفتند، در مراسم تشییع جنازه و دفن و مجالس عزا و یادبوشان شرکت کنیم و به بازماندگان تسلیت بگوییم و به فرزندان یتیم و خانواده شان اگر نیازمند کمک اند، رسیدگی کنیم؛ اگر کسی از آنان غیبت و بدگویی می کرد، گوش ندهیم و درصورت توان، از آنان دفاع کنیم؛ خیرخواهِ آنان باشیم و از امربه معروف و نهی ازمنکر و ارشاد و راهنمایی و دلسوزی مضایقه نکنیم؛ در امور خصوصی

ص:49

و زندگی شخصی افراد، دخالت و تجسس نکنیم؛ با آنان به زبان خوش و نیکو و احترام سخن بگوییم و حسن خلق داشته باشیم و ادب را رعایت کنیم.

این ها، همه آداب و نکات و حقوقی است که در روایات معصومان‰ و توصیه های دینی به تفصیل آمده است. از ورود به جزئیات آن ها و نقل روایات، چشم می پوشیم.

ص:50

سخن پایان

اساس جامعۀ صالح و سالم، بر عدل و اعتدال و حق شناسی و حق گزاری است. خودخواهی و خودپسندی ریشۀ بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی است و نزاع ها و اختلافات، بیشتر به سبب بروز این خصلت یا بی اعتنایی به حقوق دیگران و تعدّی از حد و مرزی پیش می آید که خداوند برای افراد قرار داده است. حیات ما، با مرگ پایان نمی پذیرد. مرگ، آغاز مرحلۀ جدید و ورود به عالم برزخ است. پس ازآن هم قیامت کبرا و عرصه های محشر و روز حساب و جزا و رفتن نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ است.

کسی که بندۀ خدا باشد و هم وظایف عبادی دربرابر خدا را عمل کرده باشد و در معاشرت با مردم، متعهدانه و مؤمنانه رفتار کرده باشد، سعادت اخروی در انتظار اوست. کسی که از شیطان و هوای نفس پیروی کند و لذت گذرا و مال فانی دنیا را بر ابدیت و آخرت و نعمت های بی پایان آن ترجیح دهد، از خسارت زدگان واقعی است و در آخرت هم پشیمانی

ص:51

سودی نخواهد داشت.

در همین دنیا، مقدمات بهشتِ برین را فراهم کنیم و از آنچه برای ما آتش جهنم می سازد، بپرهیزیم. شناخت حق الناس و رعایت آن ها گامی در این مسیر است. خدا یارمان باشد که مدیون خلق خدا نباشیم و گرفتار بازخواست قیامت به سبب حق الناس نشویم.

برای مطالعه بیشتر

1- اخلاق معاشرت، جواد محدثی، قم، بوستان کتاب.

2- آداب معاشرت با مردم، محمدحسن حرعاملی، انتشارات نگین.

3- معاشرت، حسین انصاریان، قم، دارالعرفان.

ص:52

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109