عنوان و نام پدیدآور : چند تابلو برای نصب: تصاویری از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ص)/ گردآورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی [آستان قدس رضوی].
مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1391.
مشخصات ظاهری : 40 ص.؛ 11×17س م.
فروست : رهنما؛ 53.
شابک : 978-600-6543-60-4
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : تصاویری از زندگی حضرت فاطمه زهرا (ص).
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- فضایل
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- اخلاق
شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی
شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی
رده بندی کنگره : BP27/2/چ95 1391
رده بندی دیویی : 297/973
شماره کتابشناسی ملی : 2865549
چند تابلو برای نصب؛ تصاویری از زندگی حضرت فاطمۀ زهرا
ص:1
تصویر
ص:2
تصویر
ص:3
تصویر
ص:4
چند تابلو برای نصب ؛ تصاویری از زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
این متن را برای پاسخ به این پرسش ها آماده کرده ایم:
؟ در زندگی بانوی دو عالم، چه بود که حتی امامان معصوم نیز ایشان را الگوی خود معرفی کرده اند؟
؟ برای نصب دربرابر دیدگان، چه تصاویر نابی از زندگی زهرای مرضیه و منِش ایشان می توان گرفت؟
؟ اگر بخواهیم ده درس اخلاقی و عملی را ازخلال نگرش و کردار ایشان برگیریم، بر چه ساحت هایی تمرکز می کنیم؟
ص:5
تصویر
ص:6
تاکنون، نام بسیاری از شخصیت ها به عنوان الگو به جامعه معرفی شده است؛ اما جایگاه هیچ کدام به ممتازیِ جایگاه انبیای الهی و پیشوایان پاکِ خاندان نبیّ مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی ، نبوده است. این سلالۀ مطهر، با داشتن مدال افتخارِ پاکی و طهارت ازسوی پروردگار، بهترین الگوی بشریت بوده و خواهند بود. ازجملۀ این پاکان، دخت پیامبر بزرگ اسلام است که زندگی زاهدانه و عارفانه اش بزرگ ترین درس زندگی برای مسلمانان است.
قرآن مجید مسئلۀ اسوه و الگو را این گونه مطرح می کند و مصادیق آن را ابراهیم، یاران او و پیامبر اکرم یاد می کند:
]قَدْ کانَتْ لَکمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ...[ (- برای شما، سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند، وجود داشت؛ در آن هنگامی
ص:7
که به قوم [مُشرک] خود گفتند: ما از شما و آنچه از غیر از خدا می پرستید، بیزاریم.) (1)
]لَقَدْ کانَ لَکمْ فیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِر.[ (- برای شما، در زندگی آنان اسوۀ حسنه و سرمشق نیکویی بوده است، برای کسانی که امید به خدا و روز قیامت دارند.) (2)
]لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثیرا.[ (- قطعاً، در زندگی رسول خدا، برای شما سرمشق نیکویی بود [و] برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.)(3)
به دنبال این اشارۀ قرآنی، پیامبر اسلام نیز چند تن از پیامبران را الگوی خویش معرفی کرده اند: «هفت تن از پیامبران الگوی من هستند که اولین آنان، حضرت نوح است.»(4) سپس،
ص:8
هارون را الگوی امیرمؤمنان علی معرفی کردند و به وی فرمودند: «علی جان، تو نیز از هارون پیروی خواهی کرد» و علت این پیروی را چنین بیان کردند: «هارون بدین جهت الگوی توست که خاندانش او را کوچک شمردند و علیه او شوریدند و خواستند او را به قتل برسانند. پس صبر کن، یا علی، بر آن ظلمی که قریش به تو خواهند کرد.»(1)
براساس فرمایش حضرت موسی بن جعفر، پیامبر و امیرمؤمنان و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین الگوی سایر امامان معصوم هستند: «به طورحتم و یقین، باید تقدیرات الهی دربارۀ من به اجرا گذاشته شود؛ چراکه من پیرو پیامبر و امیرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسین هستم.»(2)
حضرت فاطمۀ زهرا نه تنها الگوی مسلمانان، بلکه الگوی پیشوایان معصوم است؛
ص:9
بدین جهت است که می بینیم تمام فرازونشیب های زندگی حضرت فاطمه در زندگی معصومان تجلی داشته است. الگوبودن ایشان، در فرمایش دو معصوم دیگر نیز به چشم می خورد: امام حسن عسگری فرمودند: «نحن حجج الله علی الخلق و فاطمه حجة الله علینا.»(1) حضرت ولی عصر، امام زمانS، نیز دربارۀ اسوه بودن حضرت فاطمه چنین بیان می کنند: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللهِ لِی أسْوَةٌ حَسَنَةٌ.»
در این مختصر، تلاش کرده ایم با ارائۀ ده تابلوی زیبا، تصاویری از زوایای اخلاقی زندگی حضرت فاطمه ارائه کنیم؛ بدان امید که هر مسلمانی این تابلوها را برای الهام گیری در زندگی، جلوی دیدگان خود نصب کند و به کمالات اخلاقی و شیرینیِ محیط های زندگی اش بیفزاید؛ إن شاءالله.
ص:10
زندگی حضرت فاطمۀ زهرا سراسر عشق به رسول الله بود و ایشان به شدت به پدر احترام می گذاشتند: پیوسته دست پدر را می بوسیدند، تمام قد به احترام پدر از جا برمی خاستند و به گرمی از آن حضرت استقبال می کردند. عایشه گوید: «هیچ کس را ندیدم که کلام و سخنش شبیه تر از کلام و سخن فاطمه به سخن رسول خدا باشد. او هرگاه بر پیامبر وارد می شد، به او خوش آمد می گفت، دستانش را می بوسید و او را در جایگاه خود می نشانید. هرگاه نیز پیامبر بر او وارد می شد، فاطمه برمی خاست، به او خوش آمد می گفت و دستانش را می بوسید.»(1)
هرگاه پیامبر از سفر بازمی گشتند، اول بر حضرت فاطمه وارد می شدند. حضرت فاطمه نیز از جای برمی خاستند، پدر را در آغوش می گرفتند و پیشانی پدر را می بوسیدند.(2)
ص:11
تصویر
ص:12
آن روزی که آیۀ احترام به پیامبر را پروردگار نازل کرد، حضرت فاطمه به سبب احترام فوق العاده ای که به پدر می گذاشتند، دیگر از کلمۀ پدر صرف نظر کردند و به آن حضرت، رسول الله می گفتند. اما پیامبر او را از چنین خطابی نهی کردند و فرمودند: «دخترم، این آیه دربارۀ تو و خانواده ات نازل نشده است؛ تو از من هستی و من از تو هستم. این آیه خطاب به ستمکاران و اهل غرور و تکبّر نازل شده است. تو به من پدر بگو؛ زیرا این، برای قلب و روح من دوست داشتنی تر است و خداوند را بیشتر خشنود می کند.»
روزی پیامبر بر حضرت فاطمه وارد شدند تا به او اطلاع دهند که حضرت علی از او خواستگاری کرده است. حضرت فاطمه برخاستند و ردای پدر را گرفتند و نعلینِ ایشان را از پا درآوردند و آب برای ایشان آوردند. سپس، دست ها و پا های پیامبر را شستند.(1)
ص:13
بی شک، این درس اخلاقی از زندگی حضرت فاطمۀ زهرا عمومیت داشته و هیچ گاه اختصاص به زن یا مرد، بزرگ یا کوچک و مسلمان یا غیرمسلمان ندارد.
حضرت فاطمۀ زهرا بسیار به امیرمؤمنان احترام می گذاشتند. جابربن عبدالله انصاری می گوید که علی و فاطمه نزد رسول خدا رفتند و عرضه داشتند: «کدام یک محبوب تر هستیم؟» پیامبر در پاسخِ آن دو فرمودند: «تو شیرینیِ فرزند را داری و علی عزّت مردان را و او محبوب تر است نزد من از تو.» فاطمه فرمودند: «قسم به آن که تو را برگزید و هدایت کرد و امت را به دست تو هدایت نمود، تا زنده هستم به فضل و بزرگی علی اِقرار خواهم کرد.»(1) این احترام متقابل باعث شد که
ص:14
هیچ گاه و در هیچ مسئله ای، نزاع نکنند؛ چنان که این مسئله بر زبان هر دو جاری شد. هنگامی که حضرت فاطمه یقین به مرگ پیدا کردند، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را فراخواندند و دنبال علی فرستادند تا ایشان نیز آمدند. سپس گفتند: «ای پسرعمو، مرگم فرا رسیده است و ساعت به ساعت به پدرم نزدیک تر می شوم تا به او ملحق شوم. ازاین رو، می خواهم
مطالبی را که در قلبم هست، به تو وصیت کنم.» حضرت علی گفتند: «ای دختر رسول خدا،آنچه دوست داری و می خواهی، به من وصیت کن.» پس امیرالمؤمنین بالای سر همسرشان نشستند و آنانی را که در خانه بودند، بیرون فرستادند. حضرت فاطمه لب به سخن گشودند: «پسرعمو... آیا در این مدتی که با من معاشرت داشته ای، دروغ و خیانت یا مخالفتی از من دیده ای؟» امیرمؤمنان پاسخ دادند: «هرگز! پناه به خدا. تو به وجود خداوند داناتری. تو نیکوکارتر، پرهیزکارتر، کریم تر و درمقابل خداوند، ترسان تر از آنی که بخواهی به سبب مخالفت با خود،
ص:15
سرزنشست کنم... . جدایی از تو و نبودنت بر علی بسیار سخت و سنگین است.»(1)
علی پس از ارتحال فاطمه می فرمودند: «تا زمانی که فاطمه از دنیا رفت، من او را به خشم نیاوردم و بر کاری مجبورش نکردم. او نیز مرا به خشم نیاورد و در هیچ مسئله ای از من نافرمانی نکرد.»(2) ازاین رو، می توان مدعی شد که هیچ گاه کوچک ترین اختلافی بین علی و فاطمه نبود و این، به سبب احترام فوق العاده ای است که به یکدیگر داشتند.
ص:16
حضرت فاطمه همیشه در زندگی ساده زیست بودند و هرگز به تجمل گرایی روی نیاوردند؛ به گونه ای که آغاز و پایان زندگی شان با حضرت علی بن ابی طالب یکسان بود. از امام محمدباقر روایت است که زیرانداز علی و فاطمه هنگام ازدواج، پوست گوسفندی بود و هرگاه می خواستند بر روی آن بخوابند، آن را برمی گرداندند و بر روی پشمش می خوابیدند. بالشتک آن دو نیز چرمی پُر از لیف خرما بود.(1)
فاطمه ساده ترین و کهنه ترین و زبرترین لباس ها را به تن می کردند. جابر انصاری می گوید: «پیامبر، فاطمه را درحالی دید که عبایی از پوست شتر به تن کرده بود و با دست خود، آسیاب می کرد.»(2)
ص:19
وقتی آیۀ «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ» (= به درستی که دوزخ وعده گاه همۀ آنان است)(1) نازل شد،
پیامبر به شدت گریستند و یاران نیز گریان شدند. یاران پیامبر که راهی برای آرام کردن ایشان نمی یافتند، تصمیم گرفتند به دنبال دخت رسول خدا بفرستند. پیامبر با شنیدن این خبر خوشحال شدند و از گریه شان کاستند. بدین جهت سلمان را به محضر فاطمه فرستادند.
او وقتی که بر حضرت فاطمه وارد شد، دید که ایشان مقداری جو در مقابلشان قرا داده اند و مشغول آسیاب کردن هستند. سلمان فارسی پس از سلام، جریان نزول آیه و گریۀ رسول خدا را شرح داد. حضرت فاطمه ازجای برخاستند و لباس بسیار کهنۀ خود را که دوازده جای آن با شاخۀ درخت خرما دوخته شده بود، پوشیدند. سلمان فارسی وقتی که به چادر حضرت فاطمه نگاه کرد، گریان شد و گفت: «آه! آه! دختران قیصر و کَسرا غرق ابریشم اند و لباس دختر حضرت
ص:18
محمد صلی الله علیه و آله قطعه پشمی است که مندرس شده و دوازده جای آن دوخته و وصله شده است.»(1)
درس حضرت فاطمه این است که به دنیا دل بسته نباشید که دل بستگی، غفلت می آورد و انسان را از کمال و رسیدن به مقامات الهی باز می دارد.
ص:19
تصویر
ص:20
تقسیم کار بین فاطمه و علی در آغاز ازدواج آن دو انجام شد. امام باقر می فرمایند: «علی و فاطمه نحوۀ تقسیم کار در زندگی را، خدمت رسول الله مطرح کردند. حضرت، خدمات بیرون خانه را به عهدۀ علی گذاردند و خدمات داخل خانه را به عهدۀ فاطمه.» اینجا بود که حضرت فاطمه فرمودند: «هیچ کس جز خدا نمی داند که چقدر خوشحال شدم؛ چراکه پیامبر از کارهایی که به عهدۀ مردان است، مرا معاف کردند.»(1)
در نظام خانواده، خداوندU نفقه را به عهدۀ مرد قرار داده و به زن هیچ گونه نفقه ای در زندگی تحمیل نکرده است. این به سبب لطف و عنایتی است در حقّ زن، تا بیشتر و بهتر به وظیفۀ اصلی خود بپردازد؛ ازاین رو، هیچ ضرورتی نیست که زنان با مشاغل سخت و پُردردسر و مشقت آور دست وپنجه نرم کنند.
ص:21
درس دیگری که درباب تقسیم کار، از حضرت فاطمه به یادگار داریم، این است که ایشان با فِضّه، خادمۀ منزل، کار را در خانه تقسیم کرده بودند: یک روز کارها به عهدۀ حضرت فاطمه بود و روز دیگر به عهدۀ فِضّه.
سلمان فارسی از این ماجرا چنین پرده برداشت: روزی بر حضرت فاطمه وارد شدم. حضرت نشسته بود و با آسیابی که در مقابلش بود، جو آسیاب می کرد. دستۀ آسیاب خون آلود شده بود و حسین در گوشه ای از اطاق، از گرسنگی بی قراری می کرد. به حضرت فاطمه گفتم: «ای دختر رسول خدا، دست های تو با آسیاب کردن مجروح شده؛ درحالی که فِضّۀ خادمه، حاضر و بیکار است.» حضرت فرمودند: «پدرم فرموده است که کار منزل یک روز به عهدۀ فِضّه و یک روز به عهدۀ من باشد. نوبت فِضّه دیروز بود.»(1)
ص:22
تربیت فرزندان خوب و تحویل آنان به جامعه جزو وظایف اصلی پدر و مادر است. البته نقش مادر تعیین کننده تر است؛ چراکه فرزندان، بیشتر وقت خود را در کنار مادر سپری می کنند.
زندگی حضرت زهرای مرضیه پُر از این عاطفه و محبت های مادری است. دستِ باکفایت و دامان پُرمهر و محبتش، فرزندانی همانند حسن و حسین و زینب کبری تربیت کرد. ثبت است که ایشان، فراوان با حسن و حسین بازی می کرده و اشعاری را در هنگام بازی با دو
فرزند خویش می سروده است. گاهی نیز به تلاوت قرآنِ امام حسن گوش فرا می داد تا آیات و وحی الهی را از زبان جگرگوشه اش بشنود.(1) همین عنایت ها باعث شد که این فرزندان سرآمد روزگار شوند.
ص:23
تصویر
ص:24
در طول زندگی مشترک نُه ساله، هیچ گاه حضرت فاطمه چیزی از حضرت علی درخواست نکرند. او این روش را از پدر خویش آموخته بود. امام محمدباقر می فرمایند که فاطمه به علی تعهد داد تا امور مربوط به خانه و خمیر کردن و پخت نان را انجام دهد و همچنین به نظافت خانه بپردازد. علی نیز به فاطمه تعهد داد که آنچه از بیرون خانه است، به خانه بیاورد؛ همانند آوردن هیزم و تهیۀ غذا. روزی به حضرت زهرا فرمود: «ای فاطمه، غذایی در خانه داریم؟» حضرت فاطمه فرمود: «قسم به آن که منزلت و مقام تو را بالا بُرد، سه روز است که در خانه چیزی یافت نمی شود، تا برایت بیاورم.» امیرمؤمنان فرمود: «چرا مرا خبر نکردید؟!» حضرت فاطمه در پاسخ فرمود: «پیامبر مرا نهی کرد که چیزی از تو بخواهم و فرمود که از پسرعمویت چیزی درخواست نکن؛ اگر چیزی آورد که بهتر؛ و اِلّا چیزی از او
ص:25
درخواست نکن.»(1)
دقت و تأمل در ماجرای یادشده، دریایی از معارف ناب اسلامی را به روی دیدگان خانواده ها باز می کند تا با نگرشی جدید به اصلاح زندگی خویش بپردازند. سرپرست خانه وظیفۀ اخلاقی دارد که کمبودهای زندگی را در حدّ متعارف جبران کند؛ اما اگر شوهر در وضعیتی است که نمی تواند پاسخ گوی رفاه بیشتری متناسب با درخواست زن باشد، به نظر شما باید چه کرد؟ آیا نباید زن از توقعات خود کم کرده و تا روز گشایش، صبر و تحمل کند؟
همچنین، پیام حضرت فاطمه به مردان این است که اگر زن در موقعیتی نیست که بتواند توقعات مرد را برآورده سازد، هرگز نباید هدف طعنه و آزار شوهر قرار گیرد.
ص:26
به پوشش اسلامی، نه فقط زنان، بلکه مردان نیز باید اهمیت دهند. در غیراین صورت، هرگز امنیت اخلاقی در جامعه تأمین نمی شود.
شخصی نابینا از حضرت فاطمۀ زهرا اجازۀ ورود خواست. حضرت فاطمه خود را از او پوشانیدند. پیامبر به او گفتند: «چرا خود را از او پوشاندی؛ درحالی که او تو را نمی بیند؟» حضرت فاطمه پاسخ دادند: «ای رسول خدا، اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و او بوی مرا استشمام می کند.» پیامبر فرمودند: «گواهی می دهم که تو پارۀ تن من هستی.»(1)
حضرت زهرای اطهر در دوران حیات پدر، بیمار شدند. پیامبر همراه گروهی از یارانشان به عیادت ایشان آمدند و اجازۀ ورود خواستند. حضرت فاطمه فرمودند: «ای پدر،
ص:27
نمی توانی بر من وارد شوی. زیرا عبایی بر تن دارم که هرگاه سرم را با آن بپوشانم، دو پایم آشکار می شود و هرگاه دو پایم را با آن بپوشانم، سرم پیدا می شود.» پس رسول خدا عبای خود را پیچیدند و آن را سوی ایشان انداختند و حضرت فاطمه خود را با آن پوشاندند.(1) آری؛ همین مسئله درس بزرگی برای زنان پیامبر شد که هیچ گاه با لباس های خانه یا بی حج-اب و بدون پوشش مناسب، دربرابر مردان ظاهر نشوند.
حضرت فاطمه آن قدر بر پوشش بدن تأکید داشتند که حتی برای پس از شهادت، حاضر نبودند اندامشان در دید تشییع کنندگان قرار گیرد. وقتی بیمار شدند، به اسماء بنت عمیس گفتند: «مرا بر روی تختی حمل نکنید که جنازه ام ظاهر و آشکار باشد.» اسماء گفت: «نه، به جانم قسم، برایت تابوتی می سازم، مثل آنچه در بلاد حبشه دیده ام.» حضرت درخواست
ص:28
کردند که آن تابوت را به وی نشان دهد. اسماء شخصی را فرستاد تا از بازار، شاخه های درخت خرما تهیه کند. سپس، تختی که نزدش بود، با آن شاخه ها به صورت تابوتی درآورد و این اولین تابوتی بود که ساخته شد. پس از ساخت تابوت، حضرت فاطمه تبسمی کردند. به جز آن موقع، روزی نبود که ایشان خندان باشند.(1)
همچنین، از اسماء بنت عمیس نقل است که زهرای مرضیه به او گفتند: «من این عمل را زشت می دانم که پارچه ای روی جنازۀ زنان می اندازند؛ زیرا هر بیننده ای از حجم و وصف آن جنازه آگاه می شود.» اسماء گفت: «ای دختر رسول خدا، من نظیر آن تابوتی که در سرزمین حبشه دیده ام، به تو نشان می دهم.» آن گاه فرستاد تا شاخه های تازۀ خرما آورند و او تابوتی نیکو ساخت و پارچه ای روی آن انداخت
ص:29
حضرت فاطمه فرمودند: «چقدر این تابوت خوب است؛ زیرا جنازه ای که در میان آن است تشخیص داده نمی شود که جنازۀ زن است یا جنازۀ مرد.»(1)
ص:30
بسیاری از خانواده ها در اثر نداشتن روشی صحیح در زندگی، با کوچک ترین مشکلات، از ادامۀ زندگی دلسرد می شوند و گاهی، امید به زندگی را از دست می دهند و نهایتاً نظام خانوادۀ آنان از هم می پاشد. حتی این مشکلات برای آنان به حدّی جدّی می شود که فکر می کنند هیچ راه حلی برای آن ها وجود ندارد. اما با کمی صبر، تحمل، مشورت و کمک خواهی از یکدیگر، می توان به زندگی امیدوار شد.
در این مسیر، این همسر است که نقش بسیار مهمی ایفا می کند و می تواند با درایت و کفایتی که از خود نشان می دهد، آن چنان مرد را به آرامش و سکون دعوت کند که یک باره، تمام دردها و غم هایش به دست فراموشی سپرده شود.
حضرت فاطمه در زندگی پُرتلاطم سیاسی حضرت علی با فراهم کردن فضای همدردی و صبوری، فشارهای طاقت فرسا را کاست و همدم لحظه های تنهایی همسرش شد.
ص:31
امیرمؤمنان دربارۀ همسرش، فاطمه، چنین فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَکرَهْتُهَا عَلَی أَمْرٍ حَتَّی قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِی وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْراً وَ لَقَدْ کنْتُ أَنْظُرُ إِلَیهَا فَتَنْکشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان.» (= به خدا سوگند، هرگز فاطمه را به خشم نیاوردم و هیچ گاه او را به کاری مجبور نساختم تا اینکه خداوند او را به سوی خویش فراخواند. همچنین، او هرگز مرا به خشم نیاورد و هیچ گاه نافرمانی نکرد. وقتی به فاطمه می نگریستم، تمام غم ها و رنج ها از من زدوده می شد.)(1)
ص:32
پرهیز از اختلاط زن و مرد در جامعه، ضرورتی انکارناپذیر است و درصورت توجه نکردن به آن، بسیاری مفاسد اجتماعی بروز می یابد و نظم و نظام جامعه مختل می شود. از امیرمؤمنان روایت است که فرمودند: نزد رسول الله نشسته بودیم. ایشان فرمود: «مرا خبر
دهید که چه چیز برای زنان بهتر است.» همگی از جواب درماندیم؛ تا اینکه متفرق شدیم. من به سوی فاطمه بازگشتم و از آنچه رسول خدا به ما گفته بود، او را خبر کردم و گفتم که هیچ یک از ما جواب آن را نمی دانستیم و از آن شناختی نداشتیم. فاطمه گفت: «من جواب آن را می دانم: برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.» پس به سوی رسول خدا بازگشتم و گفتم: «از ما دراین باره پرسیدی که چه چیز برای زنان بهتر است. برای زنان بهتر است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند.» پیامبر فرمود: «چه کسی تو را از این جواب باخبر کرد؛ درحالی که نزد من پاسخ آن را نمی دانستی؟» گفتم: «فاطمه.» پس رسول خدا
ص:33
از این مسئله به شگفت آمد و گفت: «همانا فاطمه پارۀ تن من است.»(1)
تماس های مکرر و اختلاط های زیاد میان زن و مرد، اگر هم سالم باشد، باز در اثر نگاه های مکررِ نامحرمان، به ویژه همکاران و هم کلاسی ها، عرصه را بر هر دو تنگ کرده و زمینه را برای دام گستری شیطان فراهم خواهد کرد.
ص:34
به ما آموخته اند که نه فقط دیگران را در دعاهای خیرمان شریک کنیم، بلکه خواسته اند که اول برای دیگران امور خیر خواسته و سپس برای خودمان بخواهیم.
حضرت فاطمۀ زهرا در دعاها، فقط دیگران را درنظر می گرفتند و هیچ گاه برای خود چیزی طلب نمی کردند. امام حسن مجتبی می فرمایند که دیدم مادرم فاطمه شب جمعه ای در محرابش ایستاده بود و پیوسته رکوع و سجود می کرد؛ تا اینکه صبحدم فرا رسید. شنیدم که او برای مردان و زنان مؤمن دعا می کرد و نامشان را می آورد. او برای آنان بسیار دعا می کرد؛ ولی هرگز برای خود دعا نکرد. پس به او گفتم: «ای مادر، چرا همان طور که برای دیگران دعا می کنی، برای خودت دعا نمی کنی؟» گفت: «ای پسرم، اول همسایه و سپس اهل خانه.»(1)
ص:35
همچنین، حضرت موسی بن جعفر به نقل از پدرانش می فرمایند: «فاطمه هرگاه دعا می کرد، برای مؤمنان دعا می فرمود، نه برای خودش. پس به او گفتند که چرا برای مردم دعا می کنی، ولی برای خودت، نه. گفت: اول همسایه و بعد اهل خانه.»(1)
ص:36