رهنما 27 : (آیا می توان نماز را به فارسی خواند)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور : آیا می توان نماز را به فارسی خواند؟/ نویسنده حمیدرضا شاکرین؛ برای آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1391.

مشخصات ظاهری : 16ص.؛ 12×17س م.

شابک : 978-600-6543-89-5

موضوع : نماز -- ادبیات کودکان و نوجوانان

سرشناسه : شاکرین، حمیدرضا، 1338 -

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

رده بندی دیویی : 297/353[ج]

رده بندی کنگره : BP186/ش164آ9 1391

شماره کتابشناسی ملی : 2977766

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

تصویر

ص:4

چرا نماز را به فارسی نخوانیم؟

وجهۀ همت نویسنده در پدیدآوردن این اثر، پاسخ به پرسش های زیر بوده است:

1. خواندن نماز به فارسی باعث توجه بیشتر به معانی عبارت ها می شود. پس چرا باید عربی بخوانیم؟

2. چرا برتری زبان عربی، آن هم به اقرار قرآن پژوهان غربی، دلیلی بر عربی خواندن نماز می شود؟

3. آیا پاسداری از زبان دین و استمراربخشی به آن، وظیفۀ ماست؟

4. عربی خوانیِ نماز چگونه در تداوم و پایاییِ دین مؤثر است؟

5. پاسخ شگفت و قانع کنندۀ مرحوم ارباب به دغدغۀ جوانانی که نماز را به فارسی می خواندند، چه بود؟

ص:5

تصویر

ص:6

برای بسیاری این پرسش وجود دارد که راز عربی بودن نماز چیست و آیا برای ما که فارسی زبان هستیم، بهتر نیست نماز را به زبان مادری خود بخوانیم تا برایمان آسان تر باشد و مضمون آن را بهتر بفهمیم؟ در پاسخ به این پرسش، نکات مختلفی برای گفتن وجود دارد که اینک به اختصار برخی از آن ها را بررسی خواهیم کرد.

حکمت های عربی بودن نماز

عربی بودن نماز حکمت هایی دارد، از جمله:

زبان دین

زبان عربی نه زبان یک قوم، بلکه زبان دین ماست و از این رو برای ما اهمیت بسیاری دارد. انس و آشنایی با زبان عربی سبب پیوند مستقیم ما با کلام خدا و سنت گفتاری پیامبر و ائمۀ معصوم‰ می شود.

ص:7

عربی بودن نماز یکی از عواملی است که رابطۀ دائمی انسان با زبان دین و پیوند گسست ناپذیر او با کتاب آسمانی را سبب می شود و زمینۀ آشنایی مستقیم با معارف دینی را فراهم می آورد. از همین رو مسلمانان، از هر نژاد و دارای هر زبان، همواره کوشیده اند که با این زبان آشنا شوند تا از طریق آن، رابطۀ بهتر و مستقیم تری با معارف دینی برقرار کنند؛ برای نمونه، دکتر محمد تقی الدین الهلالی در مقدمۀ تفسیر قرآن به زبان انگلیسی از شیخ عمر ازبک، یکی از عالمان ترک تبار ازبکستان، نقل می کند:

«از زمانی که روس ها ما را وادار به آموختن زبان خودشان کردند، نذر کردم که جز با زبان قرآن و پیامبرˆ سخن نگویم؛ زیرا دانستم که آنان آگاهانه به این کار دست زده و می دانند که در قالب آموزش زبانِ انسان ها عقاید و افکار آنان را فرا گرفته و با آنان در می آمیزند. پس بگذار هر که با من انس می گیرد، زبان قرآن را بیاموزد و من خود در این باره به او کمک

ص:8

خواهم کرد... .»(1)

غنای زبان عربی

زبان عربی از نظر واژگان، مفاهیم و ساختار معنایی، به ویژه در حوزۀ معارف دینی، بسیار غنی است. از سوی دیگر، بخش مهمی از نماز به قرائت سوره هایی از قرآن اختصاص دارد. قرآن نیز ویژگی های منحصر به فردی دارد؛ ازجمله اینکه واژه های به کار رفته در آن، شیوۀ تعبیر، پیوند واژه ها و سازه های کلام با یکدیگر، با اعجاز همراه است و بشر هرگز قادر نیست که با دقت و صحت کافی، کلام خدا را به زبان دیگر برگرداند و جایگزین متن اصلی و عربی آن کند؛ البته مشکل ترجمه مشکلی فراگیر است و اختصاص به کتاب الهی ندارد، تا آنجا که

ص:9


1- .The Noble Qoran in English Language, by: Dr. M. Taqiuddin Al_Hilali, 8 Dr. Muhammad Muhsin Khan, Kazi Publications, 121_Zulqarnain Chambers, Ganpat Road, Lahor, Pakistan, VOL. I. P. xxxiii.

برخی، همچون کواین، ترجمه را امکان ناپذیر می انگارند. از همین رو پژوهشگران چیره دست در متون علمی، تا حد امکان استناد به اصل منابع استفاده شدۀ خود را بر استفاده از ترجمه ها و نقل قول از آن ها ترجیح می دهند؛ اما حساسیت این مسئله در خصوص قرآن مجید صد چندان است. پروفسور ایزوتسو، قرآن پژوه معاصر، می نویسد:

«واژه های ترجمه شده در بهترین صورتشان جز معادل های جزئی نیستند. از آن ها فقط می توان به عنوان رهنمودهای ساخته و پرداخته ای در برداشتن گام های لرزان نخستین استفاده نمود؛ هر چند در بسیاری از موارد از این بابت نه تنها وافی به مقصود نیستند، بلکه گمراه کننده نیز می باشند؛ ولی به هر حال، هرگز نمی توان بحث و بررسی ساختمان جهان بینی اخلاقی قومی را بر بنیاد آن ها مستقر ساخت.»(1)

ص:10


1- . توشیهیکو ایزوتسو، ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، ترجمۀ فریدون بدره ای، تهران: قلم، ص2.

استاد حجتی نیز بر آن است که «مفردات و تکواژه های قرآن به گونه ای به هم پیوند یافته اند که با گذر از هر بخشی از این تراکیب به بخش دیگر، معنیِ بدیع تر و دقیق تری را یکی پس از دیگری القا می کنند.»(1) او سپس می نویسد: «در قرآن کریم، به خاطر اینکه به زبان عربی است و این زبان از تنوع واژه و رسایی آن ها غنی است، کلمات مترادف به مفهوم اصطلاحی در آن وجود ندارد و درنتیجه، الفاظی که در قرآن مترادف به نظر می رسند، هریک حامل خصوصیاتی است متمایز از یکدیگر که ترداف را از آن ها سلب می کند. با توجه به نکتۀ اخیر انتخاب واژه های عربی در قرآن با خصیصۀ اعجاز توأم است .به عبارت دیگر، به جای لغتی که در قرآن کریم مرادف با لغت دیگر به نظر می رسد، محال است لغت دیگری را به کار برد؛ [برای مثال،] در قرآن کریم واژه های «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در جایگاه های مختلفی

ص:11


1- . سیدمحمد باقر حجتی، «ویژه نامۀ ترجمۀ قرآن»، فصل نامۀ مترجم، ش10، س3، تابستان 1372، ص35.

آمده که نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القا کرد. ازآنجا که خداوند متعال بر همۀ لغات ازنظر آگاهی احاطۀ کامل دارد، بهترین آن ها را در جای مناسب آورده است که این کار از عهدۀ توانایی بشر بیرون است. به تعبیر پاره ای از علما، ترجمۀ قرآن بسان استفاده از اندام مصنوعی به جای اندام طبیعی است و هرگز نمی تواند با قرآن کریم هم سطح باشد.»(1)

ایشان در جای دیگر آورده است که معمولاً مترجمان، کلمۀ «انابه» را به تضرع و زاری و امثال آن برمی گردانند؛ در حالی که این ترجمه کالبدی بی روح از واژه ای است زنده. اگر حضرت ابراهیم† ]الحلیم اوّاه منیب((2) خوانده شده است، «انابۀ او عبارت از گسستن از غیرخدا و پوچ انگاشتن علل و اسباب مادی و پیوستن به خداست و انابۀ او یعنی نیست انگاری ما سوی الله و گسستن از آن ها و پیوندیافتن با خدایی که هستیِ واقعی از آن اوست. این

ص:12


1- . همان.
2- . هود، 75.

حالت عرفانی را که در روحِ مفهومِ واژۀ انابه وجود دارد، چگونه می توان با تضرع و زاری القا کرد؟»(1)

چرا جای دور برویم؟ چه کسی تا کنون توانسته است ترجمه ای دقیق و معتبر از سورۀ حمد و توحید که همه روزه در نمازها تکرار می شوند، به دست دهد؟ نگارنده که مدت ها در ترجمه های قرآن مجید به زبان های مختلف کاوش کرده و اطلاعاتی از بیش از دوهزار ترجمۀ قرآن به بیش از

یکصد زبان به دست آورده، تاکنون به ترجمۀ دقیقی از آیۀ شریف )بسم الله الرحمن الرحیم( دست نیافته است. کلمۀ «الله» اسم خاص خداوند است و واژه هایی همچون «خدا»، «God»، «Dieo» و «Gottes» به عنوان معادل هایی تقریبی در برابر آن قرار می گیرند. بسیاری از مترجمان قرآن، مانند رودی پارت در ترجمۀ آلمانی، پروفسور حمیدالله

ص:13


1- . حجتی، پیشین، ص62.

تصویر

ص:14

در ترجمۀ فرانسوی و محمد (مارمادوک) پیکتال در ترجمۀ انگلیسی قرآن به این نکته توجه کرده اند. پیکتال در مقدمۀ سورۀ حمد می نویسد: «من در همه جای این ترجمه واژۀ Allah را حفظ نموده ام؛ زیرا این واژه هیچ معادلی در زبان انگلیسی ندارد.»(1) او در تبیین تفاوت های اسم جلالۀ «الله» و واژۀ «God» در انگلیسی می نویسد: «از ویژگی های کلمۀ الله این است که نه مؤنث دارد و نه جمع پذیر است و لا جرم جز بر ذات یکتای وَهم ناپذیر و متعالی، بر کسی یا چیزی قابل اطلاق نیست؛»(2) برخلاف واژۀ «God» که هم تأنیث پذیر است (Goddess) و هم جمع پذیر (Gods/Goddesses)، یا مانند کلمۀ «خدا» در فارسی که به «خدایان» جمع می شود و از همین رو به غیر ذات حق تعالی نیز اطلاق می شود.

ص:15


1- .The Glorious Quran, Trans by: M. Pichthall, Salehi Publications Tehran, P.3
2- . Ibid.

همچنین «الرحمن» و «الرحیم» هریک به گونۀ خاصی از رحمت الهی اشاره دارند(1) و تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد، معادل دقیقی برای هیچ یک از آن دو در زبان های دیگر شناخته نشده است. واژه هایی چون «بخشنده»، «بخشاینده»، «بخشایشگر»، «مهربان»، «مهرورز» و امثال آن در فارسی یا Merciful، Compassionate، Mercy-giving، Beneficent در انگلیسی و Tres Misericordieux، Tout Misericordieux در زبان فرانسه و نیز des Gnadigen, des Barmherzigen در زبان آلمانی هرگز نمایانگر معنای دقیق و معارف نهفته در واژه های «الرحمن» و «الرحیم» نیستند.

ص:16


1- . نک: ناصر مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج1، تفسیر سورۀ حمد، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

تأثیر بی بدیل قرآن

قرآن ازنظر لطافت و زیبایی، اعجاز آمیز و بدیل ناپذیر است و از همین رو جاذبۀ نیرومند و خارق العاده ای دارد. ساواری در مقدمۀ ترجمۀ قرآن به زبان فرانسوی می نویسد: «قرآن دارای تأثیری خاص و جاذبه ای ویژه است که مانند آن برای هیچ یک از کتاب ها نیست.»(1)

بنابراین، اگر مشکل معادل گذاری برای معانی بلند قرآن که در نماز قرائت می شود، به گونه ای حل شدنی باشد، لطافت و زیبایی آسمانی قرآن با هیچ ترجمۀ بشری فراچنگ آمدنی نیست. مگر نه این است که ترجمه های منظوم و مسجّع و آهنگین قرآن پیش از آنکه در میان مردم جایی باز کند، به سرعت طراوت و زیبایی خود را از دست داده و تنها در موزه ها جایی برای خود پیدا می کند؛ اما قرآن مجید قرون و اعصار را درنوردیده و میلیاردها انسان

ص:17


1- . مرتضی باقریان، پیرامون قرآن و عهدین، چ3، قم: دارالتبلیغ اسلامی، 1371، ص85.

را از سویدای دل، شیفته و دل باختۀ خود ساخته و همواره پرتوافشانی های آن فزونی می یابد.

پیکتال می نویسد: «قرآن را نمی توان ترجمه کرد؛ زیرا نغمه و آوای بی نظیر و آهنگ دل نشین آن، انسان را دگرگون می سازد و او را به خشوع و گریه یا شور و شوق وا می دارد.»(1) پروفسور ا. گیوم(2) بر آن است که: «قرآن با آهنگ زیبای مخصوص دارای موسیقی دل نوازی است که گوش را می نوازد. عدۀ کثیری از مسیحیان عرب زبان سبک قرآن را ستوده اند و از میان شرق شناسان کسانی که به زبان و ادبیات عرب آشنایی دارند، فصاحت و لطف و ظرافت شیوۀ قرآن را می ستایند. زمانی که قرآن را تلاوت کنند، جذابیت خاص آن بی اختیار شنونده را به سوی خود می کشد و این حلاوت و موسیقی دل نشین بود که فریاد سرزنش کنندگان را خاموش کرد و به کالبد شریعت پیامبر اسلام روح دمید و آن را غیر قابل تقلید گردانید. در

ص:18


1- . The Meaning of the Glorious Qoran, by: Muhammad M. Pichthall, Muslim World League _ Rabita, 1977 , P.III.
2- . Alfred A. Guillume.

پهنۀ نظم و نثر و ادبیات پر دامنۀ عرب، کتابی به فصاحت و بلاغت و بلندپایگی و پرمایگی قرآن نمی شناسیم و اثری نیست که بتوان آن را با قرآن مقایسه نمود. تأثیر عمیق آیات قرآن بر عرب و غیرعرب آن چنان است که عنان از کف می دهند.»(1) آرنولد نولد که آلمانی در کتاب خود، تاریخ قرآن، آورده است: «کلمات قرآن چنان خوب و به هم پیوسته است که شنیدنش، با آن هماهنگی و روانی، گویی نغمۀ فرشتگان است، مؤمنان را به شور می آورد و قلب آنان را مالامال از وجد و شعف می گرداند.»(2)

بارتلمی سنت هیلر، دانشمند فرانسوی، می نویسد: «قرآن کتابی است بی همتا که زیبایی ظاهری و عظمت معنوی آن برابر است. استحکام الفاظ و انسجام کلمات و تازگی افکار در

ص:19


1- . The Quran Interpreted, A. J. Arbery, Newyork, 1974. V.2.p.10به نقل از: عبدالکریم بی آزار شیرازی، ترجمۀ تصویری و تفسیر آهنگین سورۀ فاتحه و توحید، چ2، تهران؛ فرهنگ اسلامی، 1374، ص15.
2- . Geschichte des Quran, Neeldke, p.56. 2 به نقل از: همان

سبک نوظهور آن، چنان متجلی است که پیش از آنکه خردها تسخیر معانی آن گردند، دل ها تسلیم آن می شوند. در میان پیامبران هیچ کس مانند پیامبر اسلام نتوانسته است این همه نفوذ کلام داشته باشد. قرآن با سبک خاص خود، هم سرود مذهبی است و هم نیایش الهی، هم شریعت و قوانین سیاسی و حقوقی و هم نوید بخش و هشدار دهنده، هم پندآموز و هم راهنما و هدایت کننده به راه راست و هم بیان کنندۀ قصه، داستان، حِکَم و امثال. بالاخره، قرآن زیباترین اثر به زبان عربی است که در میان کتاب های مذاهب جهان نظیر ندارد. مسیحیان عرب زبان معترف اند که این کتاب شریف چه تأثیر شگرفی در دل وجان شنوندگان دارد.»(1)

ص:20


1- . Hilaire, B. Saint, Mohomet et le Quran Paris, 1865, p.1870 به نقل از: همان. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ک: مصطفی صادق رافعی، اعجاز قرآن، تهران: بنیاد قرآن، 1361؛ سید قطب، التصویر الفنی فی القرآن؛ عبدالکریم بی آزار شیرازی، ترجمۀ تصویری و تفسیر آهنگین سورۀ فاتحه و توحید، تهران: فرهنگ اسلامی.

مارگریت مارکوس (مریم جمیله)، دوشیزۀ یهودی زادۀ آمریکایی، در شرح حال خود و چگونگی تمایلش به اسلام، آورده است که شنیدن آیاتی از قرآن مجید چنان او را شیفته و دل باخته کرد که موجب انس دائمی اش با قرآن شد و او را به مطالعه و بررسی دربارۀ اسلام ترغیب کرد و این مسئله درنهایت به هدایت او به این دین مبین و نگارش ده ها کتاب و مقاله در دفاع از اسلام منجر شد. (1)

بنابراین قرائت آیات الهی در نماز، به ویژه اگر همراه با نغمۀ دل انگیز قرآن و توجه و تدبر

در معانی آیات آن باشد، چنان تأثیری دارد که ترجمه را بدان راه نیست.

ص:21


1- . نک: مقالاتی از بانو مریم جمیله، ترجمۀ غلامرضا سعیدی و اقدس حسابی، قم: حر، 1356،ص 9تا12.

تصویر

ص:22

پویایی و پایایی فرهنگ دینی

از منظر جامعه شناختی، زبان یکی از مهم ترین نمادها(1) است. «نمادها رکن بنیادین زندگی اجتماعی انسان اند. بدون نمادها یا فرهنگ، انسان ها ناشناخته و سردرگم خواهند بود و جهان، آن گونه که ما آن را می شناسیم، از هم خواهد گسست.»(2) «انسان ها در خلال نظامی از نمادها با یکدیگر رابطه برقرار می کنند، گذشته را به یاد می آورند و آینده را پیش بینی می کنند.»(3)

ص:23


1- . Symbols.
2- . جاناتان اچ. ترنر، مفاهیم و کاربردهای جامعه شناسی، ترجمۀ محمد فولادی و محمد عزیر بختیاری، قم: مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ1، 1378، ص74.
3- . همان، ص75.

از طرف دیگر، زبان نقش اساسی در فرهنگ پذیری(1) و پایایی فرهنگی(2) ایفا می کند: زبان، برجسته ترین عنصر فرهنگی، منتقل کنندۀ آن و حافظ هویت تاریخی و فرهنگی هر ملت است. یکی از مشکلات بزرگی که تکنولوژی های جدید ارتباطی، همچون ماهواره و اینترنت، پدید آورده اند، این است که سلطۀ نمادهای جدید و سربرآوردن یک زبان مسلط، موجب انقطاع فرهنگی و گسست رابطۀ نسل جدید با پیشینۀ فرهنگی خویش می شود و آن نیز به نوبۀ خود، زوال هویت را در پی می آورد.

انقطاع زبانی ß

گسست فرهنگی ß زوال هویت

ص:24


1- .Acculturation. فرهنگ پذیری عبارت است از دگرگونی فرهنگی که از اشاعۀ فرهنگ، یعنی پخش عناصر فرهنگی ازجامعه ا ی به جامعۀ دیگر، تحقق می یابد. برای آگاهی بیشتر، نک: چنگیز پهلوان، فرهنگ شناسی، تهران: پیام امروز، چ1، 1378، ص104.
2- . Cultural Stability پایایی فرهنگی عبارت است از حفظ الگوهای فرهنگی در تماس با دیگر فرهنگ ها و تغیرناپذیری آن در برابر الگوهای فرهنگی معارض.

اگر استعمار نو (Neo-Colonialism) با تمام توان در بسط زبان خود می کوشد، از آن روست که بهترین راه تحمیل فرهنگ و بیگانه سازی ملت ها با هویت خویش تغییر در زبان و ارتباطات کلامی است؛ برای نمونه روشنفکرنمایان غربگرا همچون آخوندزاده و ملکم خان در ایران و امثال آتاتورک در ترکیه فرایند دین زدایی و سکولاریزه کردن اجتماع را از مبارزه با خط و زبان عربی آغاز می کنند که ریشه در همین نکته دارد. (1)

با توجه به آنچه گذشت، می توان گفت یکی از حکمت های مهم عربی بودن نماز این است که از طریق آن، فرایند فرهنگ پذیری، انتقال، پویایی، استمرار و پایایی فرهنگ دینی در طول قرن ها و در میان نسل های پی درپی به خوبی انجام پذیرد. همۀ مسلمانان در هر زمان و هر مکان، ازطریق نمازهای پنج گانه، ارتباط دائمی خود را با زبان دین حفظ کرده اند و

ص:25


1- . جهت آگاهی بیش تر نک: جملیه علم الهدا، نقش جریان روشنفکری درسکولاریسم تربیتی، تهران: موسسۀ فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چ1، 1380، ص48تا68.

به وسیلۀ این نماد، عناصر فرهنگ دینی را در میان خود نهادینه ساخته اند و به نسل های بعدی منتقل می کنند.

ازطرف دیگر، این ارتباط پیوسته و دائمی و دارابودن زبان مشترک دینی به پایایی فرهنگ دینی مدد می رساند و جوامع اسلامی را در حد چشمگیری دربرابر تهاجم فرهنگی بیگانگان مصون می سازد. بنابراین عربی بودن نماز، هم در فرهنگ پذیری و انتقال فرهنگی مسلمانان نقش بسزایی دارد و هم در پایایی و پایداری فرهنگ و هویت دینی آنان.

نماد وحدت

زبان یکی از محورهای اشتراک و وحدت انسان هاست. از طرف دیگر، نماز به عنوان آیین عبادیِ دائمی و همگانی بیشترین نمادهای وحدت بخش را در خود نهفته دارد و نمایانگر یکپارچگی امت اسلامی در سراسر جهان بوده و الگویی بسیار زیبا و منحصربه فرد از وحدت

ص:26

امت از هر دیار و هر نژاد و هر طبقۀ اجتماعی است. پرستش خدای یگانه با افعال و اذکار واحد، رو به قبلۀ واحد و با استفاده از زبان واحد چیزی است که در هیچ جای جهان نظیری برای آن نمی توان یافت. بنابراین عربی بودن نماز در ایجاد انسجام و یکپارچگی و وحدت امت اسلامی نیز نقش بسزایی دارد.

حکایتی خواندنی

اکنون از باب حُسن ختام و شیرینی کلام، خاطرۀ استاد محمدجواد شریعت با مرحوم آیت الله رحیم ارباب اصفهانی را دربارۀ خواندن نماز فارسی تقدیم می کنیم:

سال 1332ش بود. من و عده ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به زبان فارسی بخوانیم و همین کار

ص:27

را هم کردیم. والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آن ها پس از تبادل نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند؛ چون پنددادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مُصِرتر ساخت.

عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند. او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند. در روز موعود ما راکه تقریباً پانزده نفر بودیم، به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظۀ اول، چهرۀ نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت. آن بزرگ مرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی روبه رو هستیم. آقا در آغاز، دستور

ص:28

پذیرایی از همۀ ما را صادر فرمود؛ سپس به والدین ما فرمود: «شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید.»

وقتی آن ها رفتند، به ما فرمود: «بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید.» آنگاه به تناسب رشته و کلاس ما پرسش های علمی مطرح کرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آن ها از توان ما بیرون بود. هرکس از عهدۀ پاسخ برنمی آمد، با اظهار لطفِ وی و پاسخ درست پرسش روبرو می شد. پس از آنکه همۀ ما را خلع سلاح کرد، فرمود:

«والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید. آن ها نمی دانند من کسانی را می شناسم که نعوذبالله، اصلاً نماز نمی خوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی

ص:29

تصویر

ص:30

بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواستۀ دوران جوانی ام جامۀ عمل پوشانیده اید. آفرین به همت شما. در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمۀ صحیح سورۀ حمد بود که لابد شما آن را حل کرده اید. اکنون یکی از شما که از دیگران مسلط تر است، بگوید ]بسم الله الرحمن الرحیم[ را چگونه ترجمه کرده است.»

یکی از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: «خوب شد طرف مباحثۀ ما یک نفر است؛ زیرا من از عهدۀ پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم.» بعد به آن جوان فرمود: «خُب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه کردید؟» آن جوان گفت: «طبق عادت جاری، به نام خداوند بخشندۀ مهربان.» حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: «گمان نکنم ترجمۀ درست بسم الله چنین باشد. درمورد «بسم» ترجمۀ «به نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خداست و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد، نمی توان به آن گفت «زیبا». ترجمۀ

ص:31

«حسن» زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی آید. کلمۀ الله اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان «الله» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد. خب، «رحمن» را چگونه ترجمه کرده اید؟»

رفیق ما پاسخ داد: «بخشنده.» حضرت ارباب فرمود: «این ترجمه بد نیست، ولی کامل نیست؛ زیرا «رحمن» یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول در کلمۀ بخشنده نیست. «رحمن» یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنَف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. درهرحال، ترجمۀ بخشنده برای «رحمن» درحد کمال ترجمه نیست. خب، رحیم را چطور ترجمه کرده اید؟»

رفیق ما جواب داد: «مهربان.» حضرت آیت الله ارباب فرمود: «اگر مقصودتان از رحیم، من بود، چون نام وی رحیم بود، بدم نمی آمد «مهربان» ترجمه کنید؛ اما چون رحیم کلمه ای

ص:32

قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می کند. پس آنچه در ترجمۀ «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد.

من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم؛ اما به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیۀ اول سورۀ حمد بود. اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلی پیچیده تر می شود؛ اما من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نمازخواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طورکلی بهتر است.»

در اینجا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده از وی عذر خواهی کردیم و قول دادیم ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: «من نگفتم به عربی نماز بخوانید. هر طور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم.»

ص:33

ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانی کردیم. حضرت آیت الله ارباب با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و درحالی که ما را بدرقه می کرد، خداحافظی کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانۀ خود دست برداشتیم.(1)

ص:34


1- . ماهنامۀ پرسمان، ش40، س اول، آذر1380، ص6و7.

ص:35

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109