رهنما 4 : (وهابیت چگونه پدید آمد؟)

مشخصات کتاب

سرشناسه : سبحانی تبریزی، جعفر، 1308 -

عنوان و نام پدیدآور : وهابیت چگونه پدید آمد؟/ نویسنده محمدجعفر سبحانی ؛ برای آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1391.

مشخصات ظاهری : 24ص.؛ 12×17س م.

فروست : رهنما؛ 1.

شابک : 978-600-299-015-0

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع : وهابیه

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

رده بندی کنگره : BP207/6/س2و86 1391

رده بندی دیویی : 297/416

شماره کتابشناسی ملی : 2883217

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

تصویر

ص:4

ص:5

تصویر

ص:6

1. تفرقه افکنی در آغاز قرن هشتم

تصویر

ص:7

احمدبن تِیمیه در سال661ق، یعنی پنج سال پس از سقوط خلافت عباسی، در شهر حرّان دیده به جهان گشود. او در پایان قرن هفتم و آغاز قرن هشتم تفرقه افکنی را آغاز کرد. بدین گونه که در رسالۀ العقیدة الحمویه، در پاسخ به پرسش مردم حماۀ از آیۀ]الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی[، به صراحت نوشت: «خدا بالای آسمان هاست؛ در ثلث آخر هر شب، به آسمانِ پایین فرود می آید و می گوید: کیست که مرا بخواند تا او را پاسخ گویم.»(1)

به سبب انتشار این عقیده که نتیجۀ آن، جسمانی بودن، جهت داشتن، حرکت کردن و انتقال خدا از مکانی به مکان دیگر است، گروهی از عالِمان که نشر رسالۀ حمویه را مغایر با عقیدۀ اسلامی تشخیص داده بودند، به مخالفت با او برخاستند و از قاضی دمشق خواستند که او را محاکمه کند.

ابن کثیر در تاریخ خود، البدایة و النهایة، دربارۀ حوادث سال 698 می نویسد: «گروهی از

ص:8


1- 1. مجموع الرسائل الکبری، رسالة یازدهم: العقیدة الحمویه.

فقها ضدّ او قیام کردند و از جلال الدین حنفی خواستند که او را به محکمه بطلبد؛ ولی او از حضور خودداری کرد. ابن تیمیه را در دمشق، دارندۀ عقیده ای منحرف معرفی کردند؛ ولی او در نشر عقیدۀ خود پافشاری می کرد. رسالۀ دیگرش، الواسطیه، نیز انحرافاتی داشت. سرانجام، کمال الدین زملکانی طی چند جلسه، با او به بحث و گفت وگو نشست و محکومش ساخت. نتیجه این شد که ابن تیمیه را در سال 705 به مصر تبعید و در آنجا زندانی کردند.»(1) این، تنها باری نبود که وی، به تبعید و زندان محکوم شد؛ بلکه بارها این راه را پیمود، تا اینکه در سال 728، در زندان جان سپرد.

1-1 تفرقه افکنی در دشوار ترین موقعیت

حدود چهار قرن، برای جهان اسلام، سخت ترین دوران بود. ابن تیمیه عقیدۀ خود را دربارۀ

ص:9


1- 1. البدایة و النهایة، ج14، ص4.

صفات خبری، مانند اِستوای (ایستادنِ) خدا، یدالله و عین الله هنگامی ابراز کرد که مسلمانان، جنگ صلیبی را در سال 690 پشتِ سر نهاده و با میلیون ها کشته و مجروح و آواره، روبه رو بودند. غازان خان، پادشاه مشهور ایلخانی، نیز درصددِ فتح شام و مصر بود.

در چنین زمان حساسی بود که وی افکار خود را نشر داد و عالمان و فقیهان را ضدّ خود، شوراند. با اینکه ابن کثیر، شاگرد مکتب اوست و آشکارا از وی طرفداری می کند، نتوانسته است بر حقایق پرده افکنَد و اتفاق عالِمان را بر انحراف او نادیده بگیرد. در طول تاریخ، شخصیت های بزرگی از اهل سنّت، در نقد عقاید وی کتاب نوشته یا با او مناظره کرده اند که متن مناظره هایشان در کتاب های تاریخی محفوظ است. اسامی برخی از این گروه، ازاین قرار است: شیخ صفی الدین هندی ارموی (644 تا 715)؛ شمس الدین محمدبن احمد ذهبی (748)؛ شهاب الدین یوسف احمدبن حجر عسقلانی (852)؛ شهاب الدین بن حجر هیتمی (973)؛ ملّاعلی قاری حمقی (1016)؛

ص:10

یوسف بن اسماعیل بن یوسف نبهانی (1265تا 1350)؛ شیخ محمد ابوزهره (1316تا 1396). (1)

ابن بطوطه، جهانگرد قرن هشتم، می نویسد که ابن تیمیه روز جمعه در یکی از مساجد، مشغول وعظ بود. ازجمله گفتار او چنین بود: «خداوند [از عرش] به آسمان نخست فرود می آید؛ مانند فرودآمدنِ من از منبر.» این سخن را بگفت و یک پله از منبر پایین آمد. در این هنگام فقیهی مالکی، به نام ابن الزهراء، به مقابله برخاست و سخن او را رد کرد. مردم به طرفداری از ابن تِیمیه برخاستند و فقیه معترض را با مشت و کفش زدند.(2)

این نمونه ای از عقاید اوست که شاهد عینیِ کاملاً بی طرف، با گوش خود شنیده و با چشم خود دیده است. هرگاه مردی با چنین پایه ای از درایت و آگاهی از عقاید و معارف، به چنین تحلیل هایی بپردازد، باید از پیامدهای آن به خداU پناه بُرد.

ص:11


1- 1. ر.ک: جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج4، ص37تا50.
2- 2. ابن بطوطه، رحله، ص95و96.

تصویر

ص:12

2. دستاورد مکتب

تصویر

ص:13

اکنون که از موقعیت ابن تیمیه، نزد عالِمان شام و مصر آگاهی یافتیم، شایسته است با خصوصیات مکتب او نیز آشنا شویم. در اینجا با بهره گیری از مثَل معروف «درخت را باید از میوه اش شناخت»، یادآور می شویم که مکتب او را چهار ویژگی تشکیل می دهد:

1-2 دعوت به تجسیم

شعار مسلمانان در طول هفت قرن، برخلاف یهود، تنزیه و پیراستگی خداU از جسم و جسمانیت بود؛ اما ابن تیمیه با ترفند خاصی، مسلمانان را به تجسیم دعوت می کند و خداU را بر سریری به نام عرش می نشاند تا از آن نقطۀ بلند، بر جهان بنگرد. نیز، گاهی او را به آسمانِ پایین، فرود می آورد! او دربارۀ صفات خبری، مانند اِستوا(ایستادن)، یَد، عِین، وَجْه و مانند آن ها، معتقد است: «خداU واقعاً دست و چشم و صورت دارد؛ چیزی که هست، چگونگی آن برای ما روشن نیست.»

ابن تیمیه جملۀ اخیر را مسلّماً به سبب فرار از اتهام به «تجسیم» ذکر می کند؛ ولی سودی

ص:14

به حال او نمی بخشد؛ زیرا خدایی که بر سریر می نشیند، حرکت می کند و با دستش آدم می آفریند، خدای جسمانی خواهد بود؛ هرچند چگونگیِ آن برای ما معلوم نباشد؛ مگر این کلمات را کنایه از یک رشته معانی بداند که دراین صورت، دیگر در معانیِ لغوی، آن طور که وی مدّعی است، به کار نخواهد رفت.

2-2 کاستن از مقام انبیا و اولیای الهی

در مکتب ابن تیمیه، پیامبران و اولیای الهی، انسان هایی هستند که کمالات و مقاماتشان با مرگشان پایان می یابد. ازاین رو، وی زیارت و توسّل به آنان را بدعت و کاری غیرسودمند می شمارد.

3-2 تکفیر مسلمانان

ابن تیمیه، مسلمانان را به سبب توسل به اولیای الهی تکفیر کرد و ازاین طریق، نوعی دو دستگی

ص:15

در میان آنان پدید آورد؛ اما خوشبختانه بر اثر تلاش عالِمان زمان، با مرگ او، مکتب او نیز مُرد و جز چند نفر از دست پرورده هایش، دیگر کسی از او یاد نکرد.

4-2 بی احترامی به خاندان رسالت

درسراسر نوشته های ابن تیمیه، نوعی دشمنی با خاندان رسالت به چشم می خورد. او پیوسته می کوشد تا فضایل امام علی† را منکر شود وگاهی او را به خطا در اندیشه و رفتار متهم سازد؛ تاآنجاکه در هفده مسئله، به امام علی† انتقاد می کند.(1)

این چهار ویژگیِ عمومیِ مکتب اوست که می تواند ما را با واقعیت مکتب و طرز تفکر او آشنا سازد.(2)

ص:16


1- 1. ابن حجر، الدرر الکامنه، ج1، ص154؛ به نقل از نجم الدین طوفی، متوفای710ق.
2- 2. ر.ک: ابن تِیمیه، منهاج السّنة.

3. محمدبن عبدالوهاب

تصویر

ص:17

تصویر

ص:18

افکار ابن تیمیه را از همان روزهای نخست، دانشمندان در بوتۀ نقد قرار دادند و نقدهای اُستوارِ عالمان شامی و مصری، مکتب او را منزوی و مطرود ساخت؛ ولی پس از حدود سه قرن و نیم، شخصی به نام محمدبن عبدالوهاب، مکتب او را از انزوا درآورد و با قوّۀ شمشیر، به نشر آن پرداخت.

متأسفانه، طرح مجدّد افکار ابن تیمیه ازسوی محمد بن عبدالوهاب، همچون طرح آن توسط خودِ ابن تیمیه، زمانی انجام گرفت که جهان اسلام در بدترین وضعیت تاریخی به سر می بُرد: اروپا خود را آماده می کرد که کشورهای اسلامی را مستعمرۀ خود سازد و کشور هند، با زور و تزویر، از دست مسلمانان خارج شد و ارتش انگلستان بر آن شبه قاره حکومت می کرد.

محمدبن عبدالوهاب، به پشتیبانی سران قبایلِ نَجد، به مناطق مسلمان نشین حجاز، عراق، سوریه و یمن حمله کرد و اموال آنان را به عنوان غنایم جنگی، غارت کرد و از این راه، به بازار تجارت نَجدیان رونق بخشید. آنان پس از قتل و خون ریزی، اموال و اَحشام مسلمانان را همراهِ

ص:19

خود به نَجد بردند. یک پنجم این اموال متعلق به محمدبن عبدالوهاب و باقی مانده، در اختیار سران قبایل و مجاهدان قرار گرفت.

وهابیان، در طول تاریخ، یک بار هم با کافران جنگ نکرده اند و تمام نبردهای آنان با مسلمانان منطقه بود! کشتار مسلمانان به دست وهابیان در مکان های مقدسِ کربلا و نجف، صفحۀ تاریخ را سیاه کرد. صلاح الدین مختار، که از نویسندگان وهابی است، می نویسد:

«در سال1216ق، امیرسعود با قشون بسیار، متشکل از مردم نَجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ذیقعده به شهر کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد. سپاهش بُرج و باروی شهر را خراب کردند و به زور، وارد شهر شدند و بیشترِ مردم را که در کوچه و بازار و خانه ها بودند، به قتل رساندند؛ سپس نزدیک ظهر، با اموال و غنایم فراوان، از شهر خارج شدند و در کنار آبی به نام اَبیَض گِرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خودِ سعود برداشت و

ص:20

بقیه را به نسبتِ هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، میان مهاجمان تقسیم کردند.»(1)

ابن بشر، مورّخ نَجدی، دربارۀ حملۀ وهابیان به نجف می نویسد:

«در سال 1220، سعود با سپاهی انبوه از نَجد و اطراف آن، به بیرون مشهد معروف در عراق [یعنی نجف] فرود آمد و سپاه خود را در اطراف شهر پراکنده ساخت. سپس، دستور داد باروی شهر را خراب کنند؛ ولی سپاه او زمانی که به شهر نزدیک شدند، به خندق عریض و عمیقی برخوردند که امکان عبور از آن، وجود نداشت. در جنگی که میان دو طرف رخ داد، بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، جمعی از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیۀ آن ها از گِرد شهر، عقب نشستند و روستاهای اطراف را غارت کردند.»(2)

ص:21


1- . تاریخ المملکة العربیة السعودیة، ج3، ص73.
2- .عنوان المجد فی تاریخ نجد، ج1، ص337.

تصویر

ص:22

عبرت ها

تصویر

ص:23

به تصدیق تاریخ نگاران، آیین وهابیت، مَسلکی ساختگی است که هیچ پیشینۀ تاریخی در عصر صحابه، تابعان و سه قرن نخست که از نظر اهل سنّت، خیرالقرون است، ندارد. تخم آن در اوایل قرن هشتم، پاشیده شد و به صورت مادۀ خام در لابه لای کتاب ها ماند؛ تا اینکه محمدبن عبدالوهاب، آن را اِحیا کرد و گسترش داد.

با اینکه احمدبن تیمیه از نظر فضل و دانش و قدرت قلم، با محمدبن عبدالوهاب مقایسه کردنی نبود، مکتبش در زمان او اصلاً رشد نکرد و با مرگ او نیز مُرد؛ درحالی که همین مکتبِ نیمه جان را محمدبن عبدالوهاب رشد داد؛ تاحدی که بخش شرقیِ عربستان را فراگرفت. پس از فروپاشی عثمانی ها، حرمِین شریفَین در اختیار وهابیان قرار گرفت و بزرگ ترین پایگاه تبلیغی را تصاحب کردند؛ تا آنجاکه زائر خانۀ خدا باید از نظر عقیدتی و رفتاری، تابع مکتب وهابی و فقه حنبلی باشد.

اکنون پرسش این است که علّت آن ناکامی و رمز این موفقیت چیست؟

ص:24

در پاسخ می گوییم دو عنصر مکان و زمان در این دو نتیجه گیری مؤثر بوده است: ابن تیمیه افکار شاذّ خود را در محیطی مطرح کرد که عالِمان بزرگی در شام و مصر، در سنگر دفاع از عقیده و شریعت قرار داشتند و با حضور در مناظره های علمی، مُشت او را باز کردند و او دیگر نتوانست در اذهان عموم مردم تأثیر بگذارد. اگر هم اثری داشت، از جنبۀ عاطفی بود، نه مکتبی؛ زیرا زندانی شدنِ یک روحانی، عواطف عوام را تحریک می کند.

حال آنکه مروّج مکتب او، اندیشۀ به ظاهر توحیدی را در میان عرب های بدوی و بیابانیِ دور از علم و فرهنگ مطرح کرد و توانست از سادگیِ آنان، کمال استفاده را بکند. به خصوص، آنجا که عمل مسلمانان را به عمل بت پرستان تشبیه کرد و ازاین طریق، روح جهادگری را در آنان که توأم با وسوسۀ غنایم نیز بود، اِحیا کرد.

ص:25

تصویر

ص:26

ص:27

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109