در صحنه غدیر

مشخصات کتاب

سرشناسه : رکنی یزدی، محمدمهدی، 1309-

عنوان و نام پدیدآور : در صحنه غدیر / نویسنده محمدمهدی رکنی یزدی؛ تهیه و تولید اداره تولیدات فرهنگی؛ [برای] آستان قدس رضوی، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1393.

مشخصات ظاهری : 72 ص.

شابک : 978-600-299-100-3

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه .

موضوع : غدیر خم

موضوع : غدیر خم -- احادیث

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. اداره تولیدات فرهنگی

رده بندی کنگره : BP223/5/ر8د4 1393

رده بندی دیویی : 297/452

شماره کتابشناسی ملی : 3626395

ص:1

اشاره

ص:2

فهرست

پیش گفتار 4

غدیر چیست و غدیر خم کجاست ؟ 7

عید غدیر؛ بزرگ ترین عید مسلمانا ن 8

در صحنۀ غدیر و حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم 11

خطبۀ رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در غدیر خُم 13

پیام غدیر 66

مسابقۀ فرهنگی 70

ص:3

پیش گفتار

سخن از رویداد غدیر و اثبات درستی آن، بازخوانی یک داستان گذشتۀ تاریخی نیست؛ بلکه ارتباط مستقیم با عقیدۀ دینی و نظر سیاسی ما دارد و طرح آن برای آشنایی بیشتر با سرگذشت اسلام و سنّت نبوی و تشیّع علوی است. آری؛ برای آگاهی از تعلیمات قرآن دربارۀ حکومت و ادارۀ اجتماع و آنچه فلسفۀ سیاسی اسلام می خوانیم، چاره ای جز حضور در «صحنۀ غدیر» نداریم:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در هجده ذی قعدۀ سال دهم هجری، بعد از گزاردن مراسم حج و در بازگشت به مدینه، به امر پروردگار،(1) در دشت تفتیدۀ جُحفه، در کنار آبگیر خُم و با حضور انبوهی از حج گزاران، مجلسی بی نظیر تشکیل دادند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در این گردهمایی عظیم، ضمن چند ساعت سخنرانی و ارشاد و وصیت، امام و رهبر و فرمانروا و زمامدار مسلمین را برای آخرین بار به صورت عمومی و رسمی معرفی و تکلیف امت اسلام را تا پایان جهان معین کردند؛ شرایط حاکم و حکومت اسلامی را نام برد و ایمان و نفاق و حق و باطل، همه را آشکارا و با تأکید بیان کرد.

عیدشمردن روز غدیر و یادآوری حادثه ای که در بردارد و بازگوکردن خطبۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در این روز عزیز که محدثان و مورخان و مفسّران، ذیل آیات مربوط به آن، از اهلِ سنت نیز نقل کرده اند؛ نه تنها نباید برادران سنّی ما را دلگیر کند، بلکه بر پایۀ حقیقت طلبی و شناخت وقایع مسلّم تاریخی، باید موردِاستقبال آن ها نیز قرار گیرد و در این مطلب بیندیشند که چرا علمای بزرگ و مصلحان خیراندیش از هزار سال قبل، بر

ص:4


1- . مائده، 67 .

این روز و رویداد آن تکیه کرده اند؟

در بررسی علمی و بی تعصب به این نتیجه می رسیم که خطبۀ غدیر با حیات اجتماعی اسلام و استقلال و آزادی مسلمانان ارتباط مستقیم دارد؛ زیرا بحث امامت علاوه بر بُعد معنوی و ویژگی های امام معصوم، پاسخ این سؤال است که زمام امور مسلمین باید در دست چه گروهی باشد؟ آنان که حقوق سیاسی را در دانشگاه های آمریکا و اروپا تحصیل کرده اند و تحتِ تأثیر آراء آن ها هستند یا فقیهانی باتقوا، بابصیرت و آگاه به اوضاع زمان که از قرآن مجید و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و شیوۀ حکومت امام علی و فرزندان معصومشان علیهم السلام می توانند در «حوادث واقعه»، تکلیف مسلمانان را استنباط کنند و با بهره گیری از متخصصان هر رشتۀ علمی سیاست کشورهای اسلامی را تبیین کنند؟ به راستی کدام گروه برای زمامداری شایسته اند؟

خطبۀ ارزشمند غدیر، شرایط رهبری و سیاست کلی کشورهای اسلامی را تعیین می کند که در زمان ما و عصر اطلاعات اهمیت بیشتری نیز یافته است.

ما طرح چنین بحث هایی را در این زمان که بیش از هر زمان دیگری، شیعه و سنی به اتحاد و تفاهم نیاز دارند، نه تنها مایۀ اختلاف نمی دانیم؛ بلکه بهترین راه برای معرفی مبانی تشیّع و ایجاد حُسن تفاهم با برادران اهلِ سنت برمی شمریم و معتقدیم که در عصر تحقیق و تفحّص، این روشِ بحث و استدلال، برای زدودن شبهات و رفع تهمت هایی که دشمنان مشترک ما به هر دو فرقۀ شیعه و سنی زده اند، عاقلانه ترین شیوه است.

ص:5

با اندکی تفکر درمی یابیم که مسلمانان در جهان سُلطه جوی کنونی و باوجود مستکبران، دو وظیفۀ مهم دارند: نخست، وظیفۀ سیاسی اسلامی که آن، احتراز از مایه های تفرقه و ایجاد وسایل اتحاد و حُسن تفاهم است تا طبق حدیث معروف نبوی، همه مقابل غیرمسلمانان، برادروارْ قدرت واحد باشیم.(1)

دومین وظیفه شناخت واقعیات تاریخ اسلام است و آنچه بر سر مسلمین آمده است که به صورت کشورهای کوچکِ مخالف یکدیگر درآمده اند! این سرگذشت غم انگیز را باید در تاریخ چند قرن اخیر کشورهای استعمارگر غربی و مستعمره ها خواند که جای شرحش نیست؛ پس به چند بحث مقدماتی دیگر دربارۀ غدیر می پردازیم.

ص:6


1- 2. امالی المفید، ص187: اشاره به بخشی از گفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مسجد خیف که فرموده اند: «ألْمُؤمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَکافَی دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ یَدٌ عَلَی مَنْ سِوَاهُمْ...؛ مؤمنان برادرند، خونشان برابر است و در برابر غیرخودشان همدست هستند... .»

غدیر چیست؟

در بیابان های خشک، رگبارهایی در بهاران فرو می ریزد و گودال هایی خُرد و کَلان در دامنۀ کوه و دشت، تشنه و آماده، به قدر گنجایش خود، آب باران را در بر می گیرند و ذخیره می کنند.

این مایۀ حیات، رویش گیاهان و درختانی خاص را سبب می شود و در آن هوای گرم، رهگذران را به خود می خواند تا دمی بیاسایند... این گونه است که «غدیرها» در طبیعت شکل می گیرند و از آن ها استفاده می شود. «غدیر» در پارسی به آبگیر، بِرکه، تالاب و شمر معنا شده است.(1)

در آثار اسلامی، در شعر، نثر، تاریخ، حدیث و تفسیر با ترکیب های واقعۀ غدیر، روز غدیر، عید غدیر، حدیث غدیر و غدیرخم مکرّر برمی خوریم. مقصود از همۀ این ها رویداد تاریخی هجده ذی حجه سال دهم هجری و سخنرانی بلندی است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بعد از اقامۀ نماز ظهر در کنار غدیرخُم بیان فرمودند و در آن، مناقب علی بن ابی طالب را بر شمرده و این بزرگوار را به امامت و ولایت مسلمین منصوب کردند.

غدیر خُم کجاست؟

در سرزمین عربستان، بین دو شهر بزرگ مکه و مدینه، در فاصلۀ دو میلی جُحفه، آبگیری است به نام «خُم».(2)

اهمیت آب در چنین مناطق خشکی، موجب شده است که نام این غدیر به صحرایی که در آن واقع شده است نیز گفته شود؛ بدین جهت غدیرخم را وادیِ بین مکه و مدینه، در نزدیکی جُحفه که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن خطبه خواندند نیز نوشته اند.(3)

ص:7


1- . علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، غدیر. شواهد شعری فارسی را در این مأخذ می توان دید.
2- . مُعجم البُلدان، یاقوت حموی: خُم.
3- . وفیات الأعیان، ج2، ص223.

غدیرخم با چند تک درخت بیابانی و آب درون برکه، منزلگاه مناسبی برای کاروانیان و رهگذران فرسودۀ میان مکه و مدینه است. به علاوه ازنظر جغرافیایی هم موقعیتی خاص دارد؛ ازاین جهت که در بازگشت از مکه، راه اهلِ مدینه و مصریان و عراقیان در آنجا از

یکدیگر جدا می شود؛ بنابراین مکان مناسبی برای سخنرانی عمومی و ابلاغ مطلبی همگانی است. پس علت انتخاب آن محل خاص، موقعیت جغرافیایی اش بوده است.

از دیرزمان که جغرافی دانان و تاریخ نویسان، نامی از «غدیرخم» برده اند، این واقعه را یادآور شده اند که پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در آنجا خطبه ای بلیغ در فضایل علی علیه السلام و اولویّت و امامتش ایراد کرد که انبوهی از مسلمانان آن را شنیدند. تعداداین جمعیت را تا بیش از صدهزار تَن هم گفته اند.

عید غدیر

در تاریخ کهن سال بشر، روزهای مهم و سرنوشت سازی وجود دارد. مورّخان به دلیل اهمیت فراوان و آثار مفید این ایام، با یادآوری مجدّدِ هرساله، آن روزها را در خاطر مردم ضبط می کنند و بدین گونه شناسنامۀ فرهنگی و کارنامۀ افتخارات کشورها نگاشته می شود.

این روزهای افتخارآفرین، در تقویم و تاریخ های ملت ها، «عید» نامیده می شود؛ یعنی روزی که پیروزی ملّی یا شادمانی عمومی در آن «عَود» می کند و خاطرات خوش گذشتگان و موفقیت های قومی یا دینی و اعتقادی، تجدید می شود.

ص:8

در آیین اسلام که بر پایۀ ایمان و عمل صالح پایه گذاری شده است، دو عید بزرگ فطر و قربان، یکی بعد از پایان یک ماه روزه داری و تزکیۀ نفس و دیگری با حضور در آیین جهانی حج و بیرون رفتن از تعلقات مادی وضع شده است؛ یعنی مسرّت و شکرگذاری از توفیقی که برای ادای فریضۀ روزه و حج پیدا کرده است.

بعضی از اعیاد دیگر، به مناسبت رویدادهای مهم تاریخی است که منشأ هدایت و فَلاح انسان ها شده است؛ مانند: عید مبعث و غدیر. اگر علت اهمیت ایام را آثار معنوی و تربیتی آن ها بدانیم، بی شک بعد از مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، روز غدیر، مهم ترین و گرامی ترین روزهاست و سزاوار بزرگداشت و عیدگرفتن؛ زیرا ادامۀ بعثت و تکمیل همان انگیزش فرهنگی و گذر از ظلمتِ جهل و شرک به نور علم و یکتاپرستی و از عداوت زمان جاهلیت به برادری اسلامی است.

عید غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت اسلام است؛ زیرا روزی است که در آن، شایسته ترین رهبر و حاکم دادگستر برای اجرای احکام قرآن تعیین و تثبیت شده است.

عید غدیر، روزی است که در آن، زمام مسلمانان به دست عدالت محض و حق آشکار و توحید خالص سپرده شده است.

عیدغدیر روزی است که امامت و امیرمؤمنان بودن علی بن ابی طالب علیه السلام ازطرف خداوند عالَم، به زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم ابلاغ شده و در وفای به آن، از مسلمانان پیمان گرفته شده است و بزرگان اصحاب بر این منصب به او (امام علی علیه السلام ) تبریک و تهنیت

ص:9

گفتند و حسّان بن ثابت به زبان رسای شعر، واقعه را بازگو کرد.(1)[h1]

این مزایا سبب شده است که هجدهم ذی حجه برتری خاصی پیدا کند و در سرشت خود، روزی مبارک و فرخنده و شایستۀ عیدبودن باشد؛ به ویژه که ازسوی امامان معصوم علیهم السلام نیز به اهمیت و عیدبودنش تصریح شده است. ازجمله امام صادق علیه السلام به نقل از پدران خود و آن بزرگواران علیهم السلام از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «روز غدیر بافضیلت ترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خدای تعالی امر کرد که برادرم علی بن ابی طالب را نشانی راهنما در مسیر حیات امّتم قرار دهم تا پس از من، به وسیلۀ او راه یابند و به ضلالت نیفتند. [غدیر،] روزی است که خدا دین را در آن کامل و نعمت را بر امّتم تمام کرد و خشنود شد که اسلام، دین آنان باشد.»(2)

سیرۀ امام رضا علیه السلام نیز چنین بود که در روز غدیر، شیعیان و اطرافیان خود را اکرام می کردند و بیش از آنچه رسم بود، به آنان هدیه می دادند.(3)

[h1]ص؟؟؟

عیدبودن غدیرخم، در کتب تاریخی هم منعکس است؛ چنان که ریاضی دان و مورّخ بزرگ، ابوریحان بیرونی نوشته است: «روز هجدهم ذی حجه، عید غدیرخم است و آن منزلی(4)

است که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از حجة الوداع، در آنجا فرود آمد... .»(5)

این دانشمند، در ادامۀ این مطلب، گفتار حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را درزمینۀ ولایت و فضیلت امام علی علیه السلام نقل می کند.

ص:10


1- . نک: الغدیر، ج1.
2- . نک: الغدیر، ج1، ص283.
3- . نک: همان، ج1، ص287.
4- . محل نزول کاروان
5- . ترجمۀ آثار الباقیة، ص 395؛ متن عربی، ص334.

در صحنۀ غدیر و حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم

انسان این توان را دارد که بر بال اندیشه نشسته و در سفری معنوی، فکر خود را به قرن های گذشته بفرستد. از این توانایی استفاده می کنیم و از میان حوادث سرنوشت ساز گذشته، مقطعی از تاریخ اسلام، یعنی سال دهم هجری و روز هجدهم ذی حجه را برمی گزینیم تا بنگریم صحنه ای را که تاریخ نویسان و مفسّران برای ما ترسیم کرده اند:

اینک دشت جُحفه را لبریز از جمعیت می بینیم. شوق شنیدن آخرین تعلیمات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، ضربان قلب ها را با نرم آهنگِ عبور لحظه ها دَر هم آمیخته و دیدن چهره ملکوتی اش چشم ها را از انتظار پُر و گرمای آفتاب تن گداز را تحمل پذیر کرده است.

با دستِ خیال، پردۀ قرون را کنار می زنیم و با پای اندیشه، خویشتن را به انبوه هزاران صحابی حج گزارده می رسانیم. برای نیوشیدن نوای آسمانی پیامبرمان که از عمق وجود مبارکشان برمی خیزد، در مجلس می نشینیم و گفتار آن عزیز صلی الله علیه و آله وسلم را استماع می کنیم که با تکرار مُعیدها(1) به گوش همگان رسانده می شود:

توحید خالص، کمال عبودیّت در برابر پروردگار جهانیان و تسلیم بودن در برابر حُکمش، ادای وظیفۀ پیغام رسانی، اعتراف گرفتن از حاضران بر رساندن پیام الهی، بیم از انحراف امّت پس از وی و برحذرداشتن از آن، ویژگی و خصوصیات مؤمنان و منافقان، شاهدآوردن از آیات قرآن، بشارت و انذار، معرفی آشکار و مکرّر حضرت علی علیه السلام به امامت و توصیه به اطاعت

ص:11


1- . مُعید: اعاده کنندۀ درس یا گفتار (نک: لغت نامۀ دهخدا). در گذشته، در مجالس تدریس یا سخنرانی هایی که جمعیت زیاد بوده است، از اشخاصی که صوتی رسا داشتند، برای تکرار مطالب استفاده می کردند. این افراد، مُعید خوانده می شدند.

از آن حضرت علیه السلام ، یادکردن امامان معصوم علیهم السلام از نسل امام علی علیه السلام ؛ به ویژه نام بردن از امام مهدی، قائم منتظَر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بالاخره تعیین حضرت علی علیه السلام به عنوان مخزن علم نبَوی، مفسّر قرآن، امیر مؤمنان و میزان حق و باطل و درنهایت، بیعت گرفتن از مردم بر آن، فهرست مطالبی است که ازسوی آن رهبر نگرانِ حال مسلمین (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم )، ضمن چند ساعت سخنرانی بیان و بر رساندن آن ها به آیندگان سفارش شده است.

مأخذ مترجم در نقل خطبه، کتاب الاحتجاج علی اهل اللجاج، تألیف ابومنصور احمدبن علی طبرسی است که در نیمۀ دوم قرن پنجم و اوایل قرن ششم می زیسته است. در کتاب گفته شده، راویان خطبه نام برده شده اند که در این نوشتار از نقل آن صرفِ نظر شد.

در تجدیدنظری که برای چاپ دوّم به عمل آمد ضمن مقابلۀ متن خطبه با چاپ جدید الاحتجاج، ترجمۀ آن نیز بازنگری و اصلاح شد.

امید است ویرایش جدید کتاب حاضر، با حجم کمتر، بیانی بهتر یافته باشد و جوانان بتوانند زودتر در مجلس روحانی و پرشور پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم حضور یافته و با تندیس عدالت و مجسمۀ حقیقت و جانشین نبوت، دست بیعت دهند و عملاً پیروی از ایشان را پذیرا شوند.

این است خطابۀ بلند و بلیغ رسول خدا و ختم انبیا صلی الله علیه و آله وسلم از بیان امام محمدبن علی، باقرالعلوم علیه السلام برابر روایتی که در کتاب الاحتجاج آمده است:

ص:12

خطبۀ رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در غدیرخُم

ص:13

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا فِی تَوَحُّدِهِ، وَ دَنَا فِی تَفَرُّدِه،ِ وَ جَلَّ فِی سُلْطَانِهِ، وَ عَظُمَ فِی أَرْکَانِهِ، وَ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً، وَ هُوَ فِی مَکَانِهِ وَ قَهَرَ جَمِیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهَانِهِ، مَجِیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْمُوداً لَا یَزَالُ، بَارِئُ الْمَسْمُوکَاتِ وَ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ، وَ جَبَّارُ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ.

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلَی جَمِیعِ مَنْ بَرَأَهُ مُتَطَوِّلٌ عَلَی جَمِیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ.

یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَ الْعُیُونُ لَا تَرَاهُ، کَرِیمٌ حَلِیمٌ ذُو أَنَاةٍ. قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَتُهُ، وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ، لَا یَعْجَلُ بِانْتِقَامِهِ وَ لَا یُبَادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذَابِهِ.

قَدْ فَهِمَ السَّرَائِرَ، وَ عَلِمَ الضَّمَائِرَ وَ لَمْ خَ تْفَ عَلَیْهِ الَْکْنُونَاتُ، وَ لَ

اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ اْ خ لَفِیَّاتُ.

شَ یءٍ

شَ یءٍ وَ اْلقُوَّةُ فِی کُّل ِ

شَ یءٍ، وَ اْلغَلَبَةُ عَلَی کُّل ِ

بِکُّل حَاطَةُ ِ

لَهُ اْل

وَ الْقُدْرَةُ عَلَی کُلّ شَیْ ءٍ.

ص:14

به نام خدای بخشندۀ مهربان

سپاس و ستایش خدایی را که در یکتاییِ خود، بلندمرتبه و در عین یگانگی، به موجودات نزدیک است؛ سلطنتش شکوهمند و أرکان قدرتش باعظمت است. بدون هیچ حرکت و انتقالی، علم و آگاهی اش همه چیز را فرا گرفته است و با قدرت و بُرهانش، بر عموم آفریدگان قاهر و غالب است.

بزرگواری اش دائم و همواره مورد حمد و ستایش است. بر فرازندۀ بلندی ها و گُسترانندۀ سطح زمین و مسلّط بر زمین و آسمان هاست.

بسیار منزَّه و پاک از هر عیب و بدی و پروردگار فرشتگان و روح است. تفضّل کننده است بر آنچه پدید آورده و افزون بخش است بر آنچه ایجاد کرده است.

هر چشمی را می بیند؛ ولی چشم ها او را نمی بینند. کریم و بُردباری است که بندگان را مهلت می دهد (با آن ها مدارا می کند). رحمتِ وسیعش همه چیز را فراگرفته و با نعمتِ فراوانش، به آفریده هایش احسان کرده است. در انتقام گرفتن [از گردنکشان] شتاب نکند و در عذابی که استحقاقش را یافته اند، سُرعت نگیرد.

قَدْ فَهِمَ السَّرَائِرَ، وَ عَلِمَ الضَّمَائِرَ وَ لَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ الْمَکْنُونَاتُ، وَ لَا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیَّاتُ.

لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ، وَ الْغَلَبَةُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْقُوَّةُ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ. وَ لَیْسَ مِثْلَهُ شَیْ ءٌ، وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیْ ءِ حِینَ لَا شَیْ ءَ.

دَائِمٌ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ، لآ إلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْاَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْاَبْصَارَ، وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ.

لَا یَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعَایَنَةٍ، وَ لَا یَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلَانِیَةٍ، إِلَّا بِمَا دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی نَفْسِهِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ اللهُ الَّذِی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذِی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَ الَّذِی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلَا مُشَاوَرَةِ مُشِیرٍ،

مطالب پنهانی را می فهمد و به آنچه در ضمیر و باطن افراد است، علم دارد و نهفته ها بر وی پوشیده نیست و آنچه مخفی است، موجب اشتباه او نمی شود. او را بر همه چیز احاطه و غلبه است، تَوان و نیرویش در هر شیء، نافذ و قدرتش بر همه چیز مسلَّط است،

ص:15

. وَ لَیْسَ مِثْلَهُ شَیْ ءٌ، وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیْ ءِ حِینَ لَا شَیْ ءَ.

دَائِمٌ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ، لآ إلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْاَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْاَبْصَارَ، وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ.

لَا یَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعَایَنَةٍ، وَ لَا یَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلَانِیَةٍ، إِلَّا بِمَا دَلَّ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی نَفْسِهِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ اللهُ الَّذِی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذِی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَ الَّذِی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلَا مُشَاوَرَةِ مُشِیرٍ،

وَ لَا مَعَهُ شَرِیکٌ فِی تَقْدِیرٍ، وَ لَا تَفَاوُتٌ فِی تَدْبِیرٍ. صَوَّرَ مَا أَبْدَعَ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ، وَ خَلَقَ مَا خَلَقَ بِلَا مَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَ لَا تَکَلُّفٍ وَ لَااحْتِیَالٍ.

أَنْشَأهَا فَکَانَتْ، وَ بَرَأَهَا فَبَانَتْ. فَهُوَ اللهُ الَّذِی لَا إلَهَ إلَّا هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةِ الْحَسَنُ الصَّنِیعَةِ.

ص:16

او را هیچ مثل و مانندی نیست؛ هستی بخش اشیاست؛ آنگاه که هیچ چیز وجود نداشت.

جاویدان موجودی است که برپای دارندۀ قِسط(1) است. معبودی نیست جز او که عزیز(2) و حکیم(3)

است.

برتر است از اینکه دیدگان او را دریابند؛ ولی او دیدگان را دریافته می بیند که او لطیف(4)

و آگاه است. هیچ کس با دیدن، نمی تواند او را وصف کند و اَحَدی چگونگی نهان و آشکار او را نمی یابد، جز آنچه ذات عزّ و جل، خودْ به شناسایی اش دلالت فرموده است.

شهادت می دهم اوست خدایی که آثار قدس و پاکی اش سراسر گیتی را پر کرده است؛ اوست خدایی که نورش ابدیّت را فرا گرفته است. آفریدگاری [است] که فرمانش را بدون مشورت با کسی اجرا می کند.

و در تقدیر و اندازه گیری امور برای او شریک وجود ندارد و در تدبیرش هیچ اختلاف و نابسامانی نیست.

آنچه را ایجاد کرده، بدون الگو و نمونۀ قبلی به تصویر کشیده و هر آنچه را آفریده، بی کمک اَحَدی و بدون به رنج افتادن و چاره جویی بوده است.

آفرید؛ پس موجودات، هستی یافتند؛ ایجاد کرد و عالم، ظهور یافت؛ پس اوست خدایی که جز او معبودی نیست؛ صُنعش استوار و ساخته اش نیکوست.

ص:17


1- . نصیب و قسمتی که عادلانه به هرفرد برسد.
2- . قاهر و غالبی که هیچ گاه مغلوب نمی شود.
3- . دانای حقیقی، استوارْکار، درست کارِ درست گفتار.
4- . عالم به دقایق امور، باریک دان.

اَلْعَدْلُ الَّذِی لَا یَجُورُ، وَ الْأَکْرَمُ الَّذِی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ الَّذِی تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِهِ وَ خَضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْأَمْلَاکِ وَ مُفْلِکُ الْأَفْلَاکِ وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی.

یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهَارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَی اللَّیْلِ، یَطْلُبُهُ حَثِیثاً.

قَاصِمُ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ.

لَمْ یَکُنْ مَعَهُ ضِدٌّ وَ لَا نِدٌّ، أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.

إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ رَبٌّ مَاجِدٌ یَشَاءُ فَیُمْضِی، وَ یُرِیدُ فَیَقْضِی، وَ یَعْلَمُ فَیُحْصِی، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی، وَ یُفْقِرُ وَ یُغْنِی، وَ یُضْحِکُ وَ یُبْکِی، وَ یَمْنَعُ وَ یُعْطِی.

لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.

یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَ یُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ،

ص:18

همه عدل است و ستم نکند و کریمی است که بازگشت اُمور عالم به اوست.

گواهی می دهم اوست خدایی که همه چیز در برابر قدرتش به فروتنی سرنهاده و در برابر شکوهش خاضع و کوچک است.

مالک و صاحب املاک (مال ها و حکومت ها) و گردانندۀ افلاک است. تسخیرکنندۀ خورشید و ماه است که هریک تا زمانِ معلومی به حرکت خود ادامه می دهد. توانایی است که شب را به روز و روز را به شب می پوشاند درحالی که هریک، دیگری را شتابان می طلبد.

درهم شکنندۀ هر ستمگرِ کینه توز و ستیزه جو و نابودکنندۀ هر شیطان سرکش است.

برای او ضِد و شبیه و شریکی(1)

نیست. یکتایی است که مقصود همگان و پناه نیازمندان است؛ نمی زاید و زاییده هم نشده است؛ هیچ کس همتا و همانند او نیست.

خدایی یگانه و پروردگاری بلندمرتبه که آنچه بخواهد، اجرا می کند و هرچه را اراده فرماید، برطِبق آن حکم می کند. همه چیز را می داند و شماره می کند؛ می میراند و زنده می کند؛ تهی دست کرده و بی نیاز می کند؛ می خنداند و به گریه درمی آورد؛ عطایش را باز می گیرد و می بخشد؛ سلطنت و فرمانروایی برای او و ستایش، ویژۀ اوست؛ خوبی ها همه به دست اوست و بر همه چیز تواناست؛ شب را به روز و روز را به شب داخل می کند.

ص:19


1- . نک: المفردات: «نَدیدُ الشَّیْءِ مُشَارِکُهُ فِی جُوهَرِه وَ ذَالِکَ ضَربٌ منَ المُمَاثَلَة» (ندید هر شیء شریک در ذاتش بوده و این نوعی از همانندی است.)

لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ.

مُجِیبُ الدُّعَاءِ وَ مُجْزِلُ الْعَطَاءِ، مُحْصِی الْأَنْفَاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ.

لَا یُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ، وَ لَا یُضْجِرُهُ صُرَاخُ الْمُسْتَصْرِخِینَ، وَ لَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ.

الْعَاصِمُ لِلصَّالِحِینَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحِینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ رَبُّ الْعَالَمِینَ؛ الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَ یَحْمَدَهُ أَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.

وَ أُومِنُ بِهِ وَ بِمَلَائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. أَسْمَعُ أَمْرَهُ وَ أُطِیعُ وَ أُبَادِرُ إِلَی کُلِّ مَا یَرْضَاهُ، وَ أَسْتَسْلِمُ لِقَضَائِهِ، رَغْبَةً فِی طَاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لِأَنَّهُ اللهُ الَّذِی لَا یُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَ لَا یُخَافُ جَوْرُهُ.

وَ أُقِرُّ لَهُ عَلَی نَفْسِی بِالْعُبُودِیَّةِ، وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَ أُؤَدِّی مَا أَوْحَی إِلَیَّ حَذَراً مِنْ أَنْ لَا أَفْعَلَ، فَتَحُلَّ بِی مِنْهُ قَارِعَةٌ لَا یَدْفَعُهَا عَنِّی أَحَدٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ، لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ.

لِأَنَّهُ قَدْ أَعْلَمَنِی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا اُنْزَلَ إِلَیَّ فَمَا بَلَّغْتُ رِسَالَتَهُ، وَ قَدْ ضَمِنَ لِی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْعِصْمَةَ وَ هُوَ اللَّهُ الْکَافِی الْکَرِیمُ فَأَوْحَی إِلَیَّ:

ص:20

معبودی نیست جز او که قدرتمندِ بسیار آمرزنده است. اجابت کنندۀ دعا و بخشندۀ عطا، شمارشگرِ نفَس ها و پروردگار جِن و اِنس است.

هیچ کاری برای او سخت و دشوار نیست، فریاد دردمندان او را آزرده و دلتنگ نسازد و پافشاری اصرارکنندگان او را ملول و خسته نکند.

نگهدار شایستگان [از خطا و لغزش]، توفیق بخش رستگاران، صاحب اختیار مؤمنان و پروردگار جهانیان است. چنین خدایی حق دارد و سزوارست که همۀ آفریدگان شکرش کنند و در شادی و بدحالی و سختی و راحتی، سپاس و حمدش گویند.

به او و فرشتگان و کتاب ها و رسولانش ایمان دارم. امرش را می شنوم و اطاعت می کنم. به هر کاری که او را خشنود می کند، سرعت می گیرم. حُکمش را گردن نهاده و تسلیم می شوم؛ چراکه طاعتش را مایل بوده از عقوبتش بیمناکم؛ زیرا او خدایی است نه فردی از مکر و فروگرفتن ناگهانی اش ایمن است و نه وحشت و ترسی از ظلمش دارد.

به بندگی ام در برابر خداوند اقرار می کنم و به پروردگاری اش گواهی می دهم. آنچه بر من وحی کرده است، ادا می کنم؛ زیرا می ترسم که اگر انجام ندهم، عذابِ کوبنده ای ازطرف او بر من فرود آید که اَحدی نتواند آن را از من دفع کند؛ هرچند بسیار تدبیر و چاره سازی کند چراکه جز او خدایی نیست.

همانا او به من اعلام فرمود که اگر آنچه بر من نازل شده است، ابلاغ نکنم؛ وظیفۀ رسولی و پیام رسانی او را انجام نداده ام و خدای تعالی هم ضمانت کرده است که مرا حفظ کند و او خدای کفایت کنندۀ کریم است؛ پس بر من وحی فرستاد:

ص:21

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

]یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ[(1)

مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا قَصَّرْتُ فِی تَبْلِیغِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی إِلَیَّ وَ أَنَا مُبَیِّنٌ لَکُمْ سَبَبَ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَةِ.

إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام هَبَطَ إِلَیَّ مِرَاراً ثَلَاثاً یَأْمُرُنِی عَنِ السَّلَامِ رَبِّی- وَ هُوَ السَّلَامُ- أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ هُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَ اللهِ وَ رَسُولِهِ. وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیَّ بِذَلِکَ آیَةً مِنْ کِتَابِهِ: ]إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ[(2)

ص:22


1- . مائده، 67.
2- . مائده، 55.

به نام خدای بسیار بخشندۀ مهربان

ای رسول! آنچه از پروردگارت به تو نازل شد، به مردم برسان که اگر چنین نکنی و نرسانی، رسالتش را ابلاغ نکرده ای [و وظیفۀ پیغامبری را ادا نکرده ای؛ نترس که] خدا تو را از شرّ مردم حفظ خواهد کرد.(1)

ای مردم! در رساندن آنچه خدای تعالی بر من نازل کرده است، کوتاهی نکرده ام و اینک سببِ نزولِ این آیه را برای شما روشن می کنم:

همانا جبرئیل علیه السلام سه مرتبه بر من فرود آمد و ازطرف خداوندِ سلام(2)،

پروردگارم- و فقط او سلام است- به من فرمان داد که در این جمع و حضور همگانی بر پا ایستم و بر هر سفیدپوست و سیاه چهر ه ای (همگان) اعلام کنم که علی، فرزند ابوطالب، برادر و وصّی و جانشین من و امام بعد از من است. [او] آن [کسی است] که نسبت و منزلتش به من، مانند نسبت و موقعیّت هارون به موسی است؛ جز اینکه بعد از من، پیامبری نیست.

او بعد از خدا و پیامبرش، ولیّ و سرپرست شماست. خدای تبارک وتعالی دراین باره آیه ای از کتابش بر من فرو فرستاد: «همانا ولیِّ امر و صاحب اختیار شما تنها خدا و رسول او و آن مؤمنانی خواهند بود که نماز را به پا داشته و درحال رکوع [به فقیر] زکات می دهند».(3)

ص:23


1- . مائده، 67: برای ملاحظۀ شأن نزول این آیه نک: الدُّرالمنثور، ج2، ص298.
2- . نک: المفردات: خدای تعالی از آن جهت به «سلام» موصوف شده است که از عیوب و آفاتی که به خلق می رسد، سالم و دورست.
3- . مائده، 55: به اتفاقِ نظر مفسّرانِ عامّه و خاصّه، این آیه در شأن امام علی علیه السلام نازل شده است. نک: الکشّاف، جارالله زَمخشری، ج1، ص649 ؛ مجمع البیان، ج3، ص210و211؛ تفاسیر دیگر، ذیل همین آیه.

وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَی الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ یُرِیدُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ حَالٍ.

وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّةِ الْمُتَّقِینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتَلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَامِ،

الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللهُ فِی کِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ، وَ «یَحْسَبُونَهُ هَیِّناً ]وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ عَظِیمٌ[(1) وَ کَثْرَةِ أَذَاهُمْ لِی غَیْرَ مَرَّةٍ، حَتَّی سَمُّونِی أُذُناً وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذَلِکَ لِکَثْرَةِ مُلَازَمَتِهِ إِیَّایَ وَ إِقْبَالِی عَلَیْهِ حَتَّی أَنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ذَلِکَ قُرْآناً: ]وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ [(2)

وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّیَ القَائِلِینَ بِذَالِکَ بِأَسْمَائِهِمْ لَسَمَّیْتُ، وَ أَنْ أُومِیَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیَانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمْ لَدَلَلْتُ، وَ لَکِنِّی وَ اللهِ فِی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ. وَ کُلُّ ذَلِکَ لَا یَرْضَی اللهُ مِنِّی إِلَّا أَنْ أُبَلِّغَ مَا أَنْزَلَ إِلَیَّ ثُمَّ تَلَا:

ص:24


1- . نور، 15.
2- . توبه، 61.

و این علی پسر ابوطالب است که نماز را به پا داشت و درحال رکوع، زکات پرداخت و اوست که در همه حال جز خدای عزّ و جل هدف و مقصود دیگری ندارد.

من از جبرئیل خواستم که مرا از رساندن و گفتن این پیام به شما مردم مُعاف کند؛ زیرا از کمی تقواپیشگان و زیادی منافقان و نیرنگِ گناهکاران و فریبِ مسخره کنندگانِ اسلام آگاه بودم؛ همانان که خداوند در کتابش وصف کرده است و می فرماید: به زبان هاشان چیزی می گویند که در دل هاشان نیست و این را برای خود، کاری ساده و بی اهمیت حساب می کنند؛ «درحالی که نزد خدا خطایی بزرگ است.» آنان که [نه یک بار، بلکه] همواره مرا بسیار می آزردند تاجایی که مرا اُذُن (حرف شنو و خوش باور) نامیدند و گمان کردند، به علت همراهی زیاد علی با من و عنایت من به او، این چنین هستم؛ تا اینکه خدای عزّ و جل دراین باره آیه ای نازل فرمود: «از ایشان کسانی هستند که پیامبر را اذیّت می کنند و می گویند: ‘او اُذُن (حرف شنوِ زودباور) است. بگو: ‘زودباوری او به نفع شماست! [ولی بدانید] او به خدا ایمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصدیق می کند و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده اند!» و آن ها که رسول خدا را آزار می دهند، عذاب دردناکی دارند!» اگر می خواستم گویندگانِ چنین گفتاری را نام ببرم، بیان کرده و به فردْفردشان اشاره می کردم و یک یک ایشان را معرفی می کردم؛ امّا به خدا سوگند، دربارۀ آن ها بزرگواری می کنم؛ بااین همه خدا از من راضی نمی شود؛ مگر آنچه بر من فرو فرستاده است را برسانم. سپس

تلاوت فرمود:

ص:25

]یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ[ (1)

فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَنَّ اللهَ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَ إِمَاماً مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَی الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَی الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَی الْأَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ عَلَی کُلِّ مُوَحِّدٍ مَاضٍ حُکْمُهُ جَائِزٍ قَوْلُهُ نَافِذٍ أَمْرُهُ. مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ، مُؤْمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ غَفََرَ اللهُ لَهُ وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ آخِرُ مَقَامٍ أَقُومُهُ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَاسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا، وَ انْقَادُوا لِأَمْرِ رَبِّکُمْ، فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاکُمْ وَ إِلَهُکُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُکُمْ مُحَمَّدٌ وَلِیُّکُمْ، الْقَآئِمُ الْمُخَاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ إِمَامُکُمْ بِأَمْرِ اللهِ رَبِّکُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ اللهَ عَزَّ اِسْمُهُ وَ رَسُولَهُ.

ص:26


1- . مائده، 67.

«ای پیغمبر! برسان آنچه از پروردگارت به تو نازل شده است که اگر عمل نکنی، رسالتش را ابلاغ نکرده ای؛ [پَروا مکن که] خدا تو را از شرّ مردم حفظ می کند.»

پس بدانید ای مردم! خداوند او را به سرپرستی و امامت شما منصوب کرده، [او] پیشوایی [است] که فرمانبرداری اش بر مهاجرین و انصار و تابعین(1)،

بر بیابانی و شهری، غیرعرب و عَرب، آزاد و بنده، کوچک و بزرگ و سفید و سیاه واجب و حتمی است و بر هر موّحدی، فرمانش جاری و گفتارش روا و بجا و امرش نافذ است.

هرکه با او مخالفت کند، مَلعون است و آن که پیروی اش کند، موردِرحمت الهی است. آن که تصدیقش کند، مؤمن است و سخن نیوش و طاعت پذیرِ او مشمولِ آمرزش خداوندی است.

ای گروه مردم! این آخرین نوبت است که در حضور انبوه شما به سخن برخاسته ام. به گفتارم گوش فرا داده و [آن را] بپذیرید و فرمان پروردگارتان را گردن نهید؛ چراکه خدای عزّوجل هَمو اختیاردار و معبود شماست، بعد از او پیامبرتان محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ولیّ و سرپرست شماست، هموکه اینک با شما به سخن ایستاده است، آنگاه بعد از من به فرمان خدا، علی سرپرست و امام شماست؛ سپس امامت و رهبری تا ملاقات خدا و رسولش در رستاخیز، برای ذریّۀ من از فرزندان اوست.

ص:27


1- . تابعین: افاضل مسلمین را در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم مصاحب رسول می نامیدند؛ زیرا فضیلتی برتر از این عنوان نبود و بدین سبب آن ها را «صَحابه» می گفتند. چون عصر دوم اسلام فرا رسید، آنان که صحبتِ صحابه حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم را درک کرده بودند، تابعین خوانده می شدند؛ نقل از: نفحات الانس، جامی، به نقل از لغت نامۀ دهخدا.

لَا حَلَالَ إِلَّا مَا أَحَلَّهُ اللهُ وَ لَا حَرَامَ إِلَّا مَا حَرَّمَهُ اللهُ. عَرَّفَنِیَ [اللهُ] الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ، وَ أَنَا أَفْضَیْتُ بِمَا عَلَّمَنِی رَبِّی مِنْ کِتَابِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ إِلَیْهِ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللهُ فِیَّ، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فِی إِمَامِ الْمُتَّقِینَ، وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً وَ هُوَ الْإِمَامُ الْمُبِینُ.

َعَاشِرَ النَّاسِ لَا تَضِلُّوا عَنْهُ وَ لَا تَنْفِرُوا مِنْهُ، وَ لَا تَسْتَکْبِرُوا [وَ لَا تَسْتَنْکِفُوا] مِنْ وِلَایَتِهِ فَهُوَ الَّذِی یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ وَ یَعْمَلُ بِهِ وَ یُزْهِقُ الْبَاطِلَ وَ یَنْهَی عَنْهُ وَ لَا تَأْخُذُهُ فِی اللهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ.

ثُمَّ إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ، وَ هُوَ الَّذِی فَدَی رَسُولَ اللهِ بِنَفْسِهِ وَ هُوَ الَّذِی کَانَ مَعَ رَسُولِ اللهِ وَ لَا أَحَدَ یَعْبُدُ اللهَ مَعَ رَسُولِ اللهِ مِنَ الرِّجَالِ غَیْرُهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ، وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ إِمَامٌ مِنَ اللهِ، وَ لَنْ یَتُوبَ اللهُ عَلَی أَحَدٍ أَنْکَرَ وَلَایَتَهُ وَ لَنْ یَغْفِرَ اللهُ لَهُ، حَتْماً عَلَی اللهِ أَنْ یَفْعَلَ ذَلِکَ بِمَنْ خَالَفَ أَمْرَهُ فِیهِ وَ أَنْ یُعَذِّبَهُ عَذَاباً شَدِیداً نُکْراً أَبَدَ الْآبَادِ وَ دَهْرَ الدُّهُورِ.

ص:28

جز آنچه خداوند حلال و حرام فرموده است، چیزی حلال و حرام نیست. خدا حلال و حرام را به من شناساند و من آنچه پروردگارم از حقایق قُرآن و حلال و حرام به من آموخت، به علی واگذار کردم.

ای مردم! هیچ علمی نیست؛ مگر اینکه خداوند در من فراهم آورده است و من همۀ دانش هایم را در پیشوای متّقین گرد آورده و قرار دادم و دانشی نیست که به علی نیاموخته باشم و او امامی است که آن ها را برای شما بیان می کند.(1)

م

ای مردم! از علی منحرف نشوید و از او کناره نگیرید و از ولایت و زعامت او سر باز نزنید؛ همانا او کسی است که به سوی حق راهبری کرده و به آن عمل می کند، باطل را در هم کوبیده و از آن نهی می کند و هیچ گاه سرزنشِ ملامتگری او را از راه خدا بازنمی دارد.

علاوه براین، علی اوّلین کسی است که به خداوند و رسولش ایمان آورد و خود را فدایی رسول خُدا کرد. او کسی است که با رسول خدا بود و هیچ مردی جز او با رسول خدا، خدا را عبادت نمی کرد.

ای مردم! او را برتر بدارید که خداوند او را برتری و فضیلت داده است. او را بپذیرید که خداوند او را نصب کرده است.

ای مردم! علی امامِ ازطرف خداست. خداوند هرگز توبۀ منکر ولایت او را نپذیرد و هرگز او را نیامرزد. بر خداوند حَتم است که با مخالف فرمانش دراین باره بدین گونه عمل کرده و او را همواره و جاودان به عذاب سخت معذّب کند.

ص:29


1- . اشاره به یس، 12: ]وَ کُلَّ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ[؛ (و همه چیز را در کتاب آشکارکننده ای برشمرده ایم!)

فَاحْذَرُوا أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَصْلُوا نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ بِی وَ اللهِ بُشِّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْحُجَّةُ عَلَی جَمِیعِ الْمَخْلُوقِینَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ.

فَمَنْ شَکَّ فِی ذَلِکَ فَهُوَ کَافِرٌ کُفْرَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی وَ مَنْ شَکَّ فِی شَیْ ءٍ مِنْ قَوْلِی هَذَا فَقَدْ شَکَّ فِی کُلٍّ مِنْهُ، وَ الشَّاکُّ فِی ذَلِکَ فَلَهُ النَّارُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ حَبَانِی اللهُ بِهَذِهِ الْفَضِیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَیَّ وَ إِحْسَاناً مِنْهُ إِلَیَّ، وَ لَآ اِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ عَلَی کُلِّ حَالٍ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدِی مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَی، مَا أَنْزَلَ اللهُ الرِّزْقَ وَ بَقِیَ الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَیَّ قَوْلِی هَذَا، وَ لَمْ یُوَافِقْهُ.

أَلَآ إِنَّ جَبْرَئِیلَ خَبَّرَنِی عَنِ اللهِ تَعَالَی بِذَلِکَ وَ یَقُولُ مَنْ عَادَی عَلِیّاً وَ لَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتِی وَ غَضَبِی ]

ص:30

بترسید از مخالفت [پروردگار] که به آتشی دچار خواهید شد که مایۀ سوختش، مردم و سنگِ آتش افروز است که برای کفرپیشگان مهیّا شده است.

ای مردم! به خدا سوگند، همۀ پیامبران و رسولان پیشین، به آمدن من بشارت داده اند و من خاتَم انبیا و آخرینِ رسولانم و حجّت بر همۀ آفریدگان از آسمانیان و اهلِ زمین هستم.

آن که دراین باره شک کند، کافر است؛ [این کفر] مانند کفر زمانِ جاهلیّت نخستین [است] و آن که در چیزی از این سخنم تردید کند، چنان است که در تمام سخنم تردید کرده است وآن که در چنین مطلبی شک کند؛ سزاوار آتش است.

ای مردم! این فضیلتی است ازطرف خدا بر من و منّتی است که پروردگار بر من نهاده و احسانی است که او بر من کرده است و معبودی جز او نیست؛ ستایش و سپاسِ جاودانی من برای همیشۀ روزگار و درهرحال، ویژۀ اوست.

ای مردم! علی را مقدّم دارید و از خود برتر بدانید. همانا او بعد از من، شایسته ترین انسان از میان مردان و زنان است تا وقتی که خداوند رزق وروزی فرو می فرستد و هستی برجاست (یعنی تا پایان دنیا). ملعون است، ملعون است و مغضوب است، مغضوب است؛ کسی که این سخنم را رد کرده و با آن موافقت نکند.

بدانید! جبرئیل ازطرف پروردگارم مرا به این امر آگاه کرد و چنین می گوید: «هرکه با علی دشمنی ورزد و ولایتش را نپذیرد، لعنت و خشم من (خداوند) بر او باد.»

ص:31

فَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ[(1) وَ اتَّقُوا اللهَ أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ اللهِ الَّذِی ذَکَرَ فِی کِتَابِهِ، قَالَ تَعَالَی: ]أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتِی عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ[.(2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیَاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَی مُحْکَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ،

متشابهاتش پیروی نکنید.

فَوَ اللهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا یُوَضِّحُ لَکُمْ تَفْسِیرَهُ إِلَّا الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَیَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ مُعْلِمُکُمْ:

أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ، وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَخِی وَ وَصِیِّی، وَ مُوَالَاتُهُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهَا عَلَیَّ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ وُلْدِی هُمُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ، وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ وَ مُوَافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ. هُمْ أُمَنَاءُ اللهِ فِی خَلْقِهِ وَ حُکَمَاؤُهُ فِی أَرْضِهِ.

ص:32


1- . حشر، 18.
2- . زمر، 56.

«هرکس باید بیَندیشد که برای فردای خود چه پیش فرستاده است» و بپرهیزید از مخالفت امرِ خدا. چه بسا قَدم ها که پس از استواری بلَغزد و به خطا روَد؛ همانا خداوند به آنچه عمل می کنید، آگاه است.

ای مردم! علی، همان «جَنبُ الله» است که [خداوند] در کتابش ذکر فرموده است. خدای تعالی گفت: «[در آن روز] هرکسی می گوید: ‘ای اندوها و دریغا بر آنچه در جَنبِ خدا از دست دادم.»

ای مردم! در قرآن ژرف اندیشی کنید و آیاتش را بفهمید؛ در محکماتش نیک بنگرید و از

سوگند به خدا، هرگز کسی برایتان نواهی و مُحرّمات قرآن را روشن نکند و تفسیرِ آیاتش را برای شما آشکار نکند؛ مگر این کسی که من دستش را گرفته و به طرف خود بالا آورده و اینک بازویش را بلند کرده ام و اعلام می کنم:

هرکه من مولا و صاحب اختیار او هستم؛ این علی مولا و اختیاردارِ اوست. او، علی پسر ابی طالب، برادر و وصیّ من است و [کسی است که] توصیۀ دوستی و یاری اش را خدای عزّوجل بر من نازل کرده است.

ای مردم! علی و پاکان از فرزندان من، همانان ثقل(1) کوچک تر هستند و قرآن، ثقل بزرگ تر و هریک از این دو، خبر از قرین و همتایش می دهد و موافق آن است؛(2) این دو، هرگز جدا نشوند تا در کنار حوض (در بهشت) بر من وارد شوند. اینان امینِِ خداوند در بین مردم و حکیمان الهی در زمین اند.

ص:33


1- . ثَقَل: هر شیء نفیسِ محفوظ. و به همین معناست «انّی تارک فیکم الثَقَلین، القرآن و عترتی». (اقرب الموارد: ثقل). توضیح بیشتر را در کتابچة حدیث الثَقَلین ص 41 توان دید.
2- . یعنی قرآن، عترت را توصیف می کند و عترت، قرآن را تفسیر می کند.

أَلَا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، أَلَا وَ قَدْ أَدَّیْتُ، أَلَا وَ قَدْ أَسْمَعْتُ، أَلَا وَ قَدْ أَوْضَحْتُ. أَلَا وَ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ

أَلَا إِنَّهُ لَیْسَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرَ أَخِی هَذَا وَ لَا تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِینَ بَعْدِی لِأَحَدٍ غَیْرِهِ.

ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی عَضُدِهِ فَرَفَعَهُ وَ کَانَ مُنْذُ أَوَّلِ مَا صَعِدَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله وسلم [عَلَی دَرَجَةٍ دُونَ مَقَامِهِ، فَبَسَطَ یَدَهُ نَحْوَ وَجْهِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله وسلم وَ] شَالَ عَلِیّاً علیه السلام حَتَّی صَارَتْ رِجْلُهُ مَعَ رُکْبَةِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله وسلم ، ثُمَّ قَالَ:

مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا عَلِیٌّ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَاعِی عِلْمِی وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی وَ عَلَی تَفْسِیرِ کِتَابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّاعِی إِلَیْهِ وَ الْعَامِلُ بِمَا یَرْضَاهُ وَ الْمُحَارِبُ لِأَعْدَآئِهِ وَ الْمُوَالِی عَلَی طَاعَتِهِ وَ النَّاهِی عَنْ مَعْصِیَتِهِ.

خَلِیفَةُ رَسُولِ اللهِ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْإِمَامُ الْهَادِی وَ قَاتِلُ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ.

بأَمْرِ اللهِ أَقُولُ ]مَا یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ[(1) بِأَمْرِ رَبِّی أَقُولُ:

ص:34


1- . ق، 29.

آگاه شوید که [امر الهی را] ابلاغ کردم، بدانید که ادای وظیفه کردم. هان که پیام را به سمعتان رساندم متوجّه باشید که امر الهی را واضح کردم! بدانید که خدای عزّوجلّ فرمود و من ازطرف او می گویم:

هان! که امیرالمؤمنین جز همین برادرم نیست و زمامداری و امارت بر مؤمنان بعد از من، برای اَحَدی جز او روا و جایز نیست.

از اوّلی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر منبر خطابه بالا رفت، علی علیه السلام یک پلّه پایین تر از جایگاه آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم قرار داشت. [سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که به اینجا رسید،] با دست خود به بازوی او (علی علیه السلام ) زد. او (علی علیه السلام ) هم دست خود را به طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دراز کرد؛ سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم [با دست پُرتوان خویش] بازوی علی علیه السلام را گرفته و بلند کرد، به حدّی که قدم هایش برابر زانوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قرار گرفت؛(1) آنگاه فرمود:

ای مردم! این علی، برادر و وصیّ و خزانۀ دانش من و در رهبریِ امّت و تفسیر کتاب خدای عزّوجل، جانشین من است.

این علی، مردم را به خدا می خواند و به آنچه موردِرضایت اوست، عمل می کند و با دشمنانش می ستیزد؛ یاری کننده بر طاعت خدا و بازدارنده از معصیتِ اوست.

جانشینِ رسول خدا و امیر مؤمنان و پیشوای هدایت کننده است. هَمو، کُشندۀ عهدشکنان و جورپیشگان و ازدین بیرون رفتگان است.

به فرمان خدا می گویم و سخن من تغییرناپذیر است؛ زیرا به فرمان پروردگارم می گویم:

ص:35


1- . این قسمت، جزوِ اصلیِ خطابۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیست؛ در اینجا، راویِ خطبه کیفیّت قرارگرفتن امام علی علیه السلام و بلندکردنش را با دست رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم شرح داده است.

أَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ الْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَ اغْضَبْ عَلَی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ.

أَللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ عَلَیَّ أَنَّ الْإِمَامَةَ بَعْدِی لِعَلِیٍّ وَلِیِّکَ عِنْدَ تِبْیَانِی ذَلِکَ وَ نَصْبِی إِیَّاهُ بِمَا أَکْمَلْتَ لِعِبَادِکَ مِنْ دِینِهِمْ وَ أَتْمَمْتَ عَلَیْهِمْ نِعْمَتَکَ وَ رَضِیتَ لَهُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً، فَقُلْتَ:

]وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ[(1)

أَللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّمَا أَکْمَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ دِینَکُمْ بِإِمَامَتِهِ، فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ مِنْ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ، ]لَا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ لَا هُمْ یُنْظَرُونَ[(2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، هَذَا عَلِیٌّ أَنْصَرُکُمْ لِی وَ أَحَقُّکُمْ بِی وَ أَقْرَبُکُمْ إِلَیَّ وَ أَعَزُّکُمْ عَلَیَّ وَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَا عَنْهُ رَاضِیَانِ

ص:36


1- . آل عمران، 85.
2- . بقره، 162.

خداوندا! هرکه علی را دوست بدارد، او را دوست بدار و هرکه با او عداوت ورزد، دشمن دار. لعن فرما؛ هرکه علی را انکار کند و غضب فرما بر کسی که حق مسلَّمِ علی را نادیده بگیرد.

پروردگارا! بر من نازل فرمودی که امامت و پیشوایی بعد از من، مختَصِّ وَلیِّ تو علی است. در آن هنگام که این حکم را بیان و علی را [ازطرف تو] به این مقام منصوب کردم؛ مقامی که به آن، دین بندگانت را کمال بخشیدی و نعمتت را بر آنان تمام نمودی و خُشنود شدی که اسلام دینشان باشد، پس فرمودی: «هرکه غیر از اسلام دینی را برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.»

خداوندا! تو را گواه می گیرم و شهادت تو کافی است که [امر تو را ابلاغ کرده و] به بند گانت رسانیدم.

ای مردم! خدا که عزتمند و بزرگ است، با امامتِ او دین شما را کمال بخشید؛ آنان که سرِ اطاعت در پیشگاهِ امامتِ او فرو نیاورند، و امامت فرزندانم از نسل او (نسل علی علیه السلام ) را تا روز قیامت و رسیدن به پیشگاه خدا نپذیرد، اعمالشان تباه شده و در آتش جاودان بماند؛ «[چنین افرادی] نه در عذابشان تخفیف داده می شود و نه مهلتی خواهند داشت!»(1)

ای مردم! این علی بیش از همۀ شما مرا نصرت و یاری داده است و سزاوارترین و نزدیک ترینِ شما به من است. علی از همگیِ شما در نزد من ارجمندتر است. من و خدای عزّوجل از او راضی هستیم.

ص:37


1- .بقره، 162.

وَ مَا نَزَلَتْ آیَةُ رِضًی إِلَّا فِیهِ، وَ مَا خَاطَبَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَّا بَدَأَ بِهِ، وَ لَا نَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلَّا فِیهِ، وَ لَا شَهِدَ اللهُ بِالْجَنَّةِ فِی ]هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنْسَانِ[(1) إِلَّا لَهُ، وَ لَا أَنْزَلَهَا فِی سِوَاهُ، وَ لَا مَدَحَ بِهَا غَیْرَهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، هُوَ نَاصِرُ دِینِ اللهِ وَ الْمُجَادِلُ عَنْ رَسُولِ اللهِ وَ هُوَ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبِیٍّ وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِیٍّ وَ بَنُوهُ خَیْرُ الْأَوْصِیَاءِ مَعَاشِرَ النَّاسِ ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ إِبْلِیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ فَلَا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبَطَ أَعْمَالُکُم وَ تَزِلَّ أَقْدَامُکُمْ فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرْضِ لِخَطِیئَةٍ وَاحِدَةٍ وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَکَیْفَ بِکُمْ وَ أَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْدَاءُ اللهِ، ألَآ إِنَّهُ لَا یُبْغِضُ عَلِیّاً إِلَّا شَقِیٌّ وَ لَا یَتَوَالَی عَلِیّاً إِلَّا تَقِیٌّ، وَ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ.

ص:38


1- . اشاره به سورۀ مبارکۀ انسان (دهر) که هفتادوششمین سورۀ قرآن مجید است.

آیه ای متضمّن خُشنودی پروردگار نازل نشد؛ مگر اینکه علی در آن است و هرکجای قرآن که مؤمنان طرفِ خطابِ خدا قرار گرفته اند، نخستین مخاطبْ اوست.

آیۀ مدحی در قرآن فرو نیامد؛ مگر اینکه علی در آن است. گواهی ای که خدا در سورۀ «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنْسَان» دربارۀ رفتن به بهشت داده است، ویژۀ اوست و آن سوره را در شأن غیر او نازل نفرموده است و در آن، کسی جز او موردِستایش قرار نگرفته است.

ای مردم! علی، یاور دین خدا و مُدافع حریم رسول خداست. او باتقوایِ پاک نهاد و راهنمایی راه یافته است. پیامبرتان بهترینِ انبیا و وصیِّ شما، بهترینِ أوصیاست و پسرانش بهترین جانشینان هستند.

ای مردم! فرزندان هر پیامبری از پشتِ خودِ اوست و ذرّیۀ من از نسل علی است.

ای مردم! ابلیس آدم را به حسد از بهشت بیرون کرد؛ به او (امام علی علیه السلام ) حسد نَورزید که اعمالتان تباه می شود و قدم هایتان بلغزد. همانا آدم باآنکه برگزیدۀ خدا بود، با یک خطا به زمین فرو افتاد؛ پس وضع شما چگونه خواهد بود و حال آنکه شما [انسان ها،] افرادی عادی هستید که بعضی تان دشمن خدایید.

بدانید که با علی دشمنی نورزد؛ مگر بخت برگشته و به علی مهر نوَرزد؛ مگر پارسایِ خویشتن دار و به او ایمان نیاوَرد؛ مگر مؤمنِ بااخلاص.

ص:39

وَ فِی عَلِیٍّ وَ اللهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ:

]بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ و تَوَاصَوْا بِالْصَّبْرِ[

مَعَاشِرَ النَّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللهَ وَ بَلَّغْتُکُمْ رِسَالَتِی ]وَ مَا عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ[(1)

مَعَاشِرَ النَّاسِ]اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[(2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ(3) ]مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَی أَدْبَارِهَا[(4)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، النُّورُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیَّ مَسْلُوکٌ ثُمَّ فِی عَلِیٍّ ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ الَّذِی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللهِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا لِأَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَنَا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرِینَ وَ الْمُعَانِدِینَ وَ الْمُخَالِفِینَ وَ الْخَائِنِینَ وَ الْآثِمِینَ وَ الظَّالِمِینَ وَ الغَاصِبِینَ مِنْ جَمِیعِ الْعَالَمِینَ.

ص:40


1- . نور، 54.
2- . آل عمران، 102.
3- . اقتباس از جزء آخر آیۀ 157 سورۀ مبارکۀ اعراف.
4- . نساء، 47: شاید کنایه از تغییر خصایص مردمی در منکران حق و کفرپیشِگان باشد.

سورۀ عصر در شأن علی نزول یافته است: «به نام خدای بخشایشگر مهربان. سوگند به عصر [نورانیِ رسول یا دوران ظهور ولیِّ عصر علیه السلام ] که انسان همه در زیان و کاستی است؛ مگر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و همدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه کرده اند.»

ای مردم! خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ کردم «و بر رسول جز رسانیدن آشکار پیام نیست.»

ای مردم! از خدای بزرگ پروا کنید؛ آن گونه که شایستۀ پرهیز از خداست «و مراقب باشید که جز درحال مسلمانی، جان نسپارید!»

ای مردم! به خدا و رسولش و نوری (قرآنی) که با او فرود آمد، ایمان آورید(1)،

«پیش از آنکه صورت هایی را [به واسطۀ گمراهی و تباهی] محو کنیم؛ سپس به پشت سر برگردانیم.»(2)

ای مردم! «آن نور، ازسوی خدا در من نهاده شده است و بعد از من، در علی علیه السلام است؛ سپس در نسل او تا قائم مهدی(عج)؛ [او] آن [است] که (با قیام فراگیرش) حق خدا و تمام حقوقِ ما را باز می ستاند. همانا خدای عزّ و جل، بر جمیع کوتاهی کنندگان (در حق ما) و دشمنان و مخالفان و خیانت پیشگان و گناهکاران و ستمگران و غاصبان از جهانیان، ما را حجت قرار داده است.

ص:41


1- . اقتباس از قسمت آخر آیۀ 157 سورۀ مبارکۀ اعراف.
2- . این آیه دربارۀ جزای یهود لجباز و منکر حق است. بنا بر حدیثی از امام باقر علیه السلام منظورش محوکردن صورت های آن ها از راه هدایت و برگرداندن به عقب و قرارگرفتن در مسیر گمراهی است. نک: تفسیر نمونه، ج3، ص447؛ به نقل از قرآن حکیم.

مَعَاشِرَ النَّاسِ أُنْذِرُکُمْ أَنِّی رَسُولُ اللهِ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِیَ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مِتُّ أَوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ ]وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللهُُ الشَّاکِرِینَ[(1)

أَلَآ وَ إِنَّ عَلِیّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّکْرِ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، لَا تَمُنُّوا عَلَی اللهِ إِسْلَامَکُمْ فَیَسْخَطَ عَلَیْکُمْ، وَ یُصِیبَکُمْ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ إِنَّهُ لَبِالْمِرْصَادِ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ بَعْدِی أَئِمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی النَّار وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنْصَرُونَ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ وَ أَنَا بَرِیئََآنِ مِنْهُمْ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ ]وَ لَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ[(2)

أَلَا إِنَّهُمْ أَصْحَابُ الصَّحِیفَةِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ فِی صَحِیفَتِهِ (قَالَ فَذَهَبَ عَلَی النَّاسِ إِلَّا شِرْذِمَةً مِنْهُمْ أَمْرُ الصَّحِیفَةِ).(3)

ص:42


1- . برگرفته از آل عمران، 144، با اندکی تفاوت.
2- . نحل، 29.
3- این قسمت جزء خطبۀ رسول اکرم؟صل؟ نیست و در واقع توضیح راوی است.

ای مردم! شما را بیم و آگاهی می دهم که من فرستادۀ خدایم که پیش از من فرستادگان الهی بودند. اگر من بمیرم یا کُشته شوم، شما به عقب برمی گردید؟! «آن که به روزگار کفر و جاهلیت برگردد، به خدا هیچ زیانی نرساند و به زودی خداوند شاکران را پاداش می دهد!»(1)

بدانید که علی همان کسی است که به صبر و شکر وصف شده است و بعد از او فرزندانم که از پشت اویَند، چنین هستند.

ای مردم! به واسطۀ قبول اسلام بر خدا منّت ننهید که بر شما خشم گیرد و به عذابش دچار شوید؛ که همانا او مراقب رفتارتان هست.

ای مردم! به زودی پس از من پیشوایانی پیدا شوند که شما را فرا خوانند و روزِ رستاخیز یاری نشوند. ای مردم! یقیناً خداوند و من از آنان نفرت داشته و بیزاریم.

ای مردم! این پیشوایان و یاران و پیروان و تابعانشان در پست ترین طبقات دوزخ اند «و چه بد جایگاهی برای متکبّران است.»

بهوش باشید! اینان اصحاب صحیفه اند؛(2) باید فردفردِ شما در کارنامۀ عمل خود بنگرد

[راوی گفت: موضوع صحیفه را مردم درنیافتند؛ مگر عدۀ اندکی که به یاد داشتند]

ص:43


1- . برگرفته از آل عمران، 144، با اندکی تفاوت.
2- . اصحاب صحیفه: گروهی از مَلأ و اعیانِ صحابه اند که قراردادی تنظیم کردند و هم پیمان شدند که اعلام کنند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بعد از خود جانشین تعیین نکرده است و حضرت علی علیه السلام ، خلیفۀ بعد از ایشان نیست. سعیدبن العاص الأموی این صحیفه را نوشت و به امانت نزد ابوعبیده سپردند. (تلخیص از سفینۀ بحارالأنوار: صَحف). اینان ظاهراً همان 12 تن از منافقان هستند که در بازگشت از غزوۀ تبوک، قصد جان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را کردند؛ ولی پیکِ الهی پیامبر را از نیّت سوء آن ها باخبر و توطئه شان را خنثی کرد. نک: بحارالأنوار، ج21، ص196.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنِّی أَدَعُهَآ إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِی عَقِبِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِهِ حُجَّةً عَلَی کُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْ لَمْ یُولَدْ فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ، وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ سََجْعَلُونَهَا مُلْکاً وَ اغْتِصَاباً.

أَلَا لَعَنَ اللهُ الْغَاصِبِینَ وَ الْمُغْتَصِبِینَ، وَ عِنْدَهَا ]سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ[(1)

وَ )یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوٰاظٌ مِنْ نَارٍ وَ نُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ(.(2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَکُنْ یَذَرُکُمْ «عَلَی مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ».(3)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ مَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا وَ اللهُ مُهْلِکُهَا بِتَکْذِیبِهَا وَ کَذَلِکَ یُهْلِکُ الْقُرَی وَ هِیَ ظالِمَةٌ کَمَا ذَکَرَ اللهُ تَعَالَی(4)

وَ هَذَا عَلِیٌّ إِمَامُکُمْ وَ وَلِیُّکُمْ وَ هُوَ مَوَاعِیدُ اللهِ وَ اللهُ یُصَدِّقُ مَا وَعَدَهُ[z1] .

ص:44


1- الرحمن، 31 .
2- . الرحمن، 35.
3- . اقتباس از آل عمران، 179.
4- . اشاره به آیاتی مانند: انعام، 131 و هود، 117.

ای مردم! من خلافت را به صورت امامت و ارث بردن در فرزندانم، تا روز قیامت، به جا می گذارم؛ همانا که آنچه مأمور به تبلیغ آن بودم، رسانیدم تا بر هر حاضر و غایب و هرکه شاهد و حاضر است یا نیست و زاده شده یا هنوز به دنیا نیامده است، حجّت و دلیل تمام باشد. پس بایسته و لازم است هرکه حاضر است، پیام را به غایبان برساند؛ همچنین تا روز رستاخیز، هر پدری باید [این پیام را] به فرزندش ابلاغ کند. به زودی این مقام خلافت را غصب کرده و به پادشاهی تبدیل خواهند کرد.

هان! لعنت خدا بر غضب کنندگان و تعدّی کنندگان باد. در این هنگام «ای گروه انس و جن! به زودی به حساب کار شما خواهیم پرداخت»«و شعله هایی از آتش بی دود و دودهای متراکم بر شما فرستاده می شود و نمی توانید از کسی یاری بطلبید.»

ای مردم! «خدای عزّ و جل شما را به حال خود رها نمی کند؛ مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد و چنین نیست که خداوند شما را از غیب با خبر کند.»(1)

ای مردم! خدا اهلِ هیچ قریه ای را هلاک نکرد؛ مگر به سبب اینکه آیات الهی را تکذیب و انکار کردند و این سنّتِ جاریِ خداوندی است که هر جمعیتِ ظالمی را نابود می کند. همچنان که خداوند در کتابش فرموده است.(2)

این علی، امام و صاحب اختیار شماست و او وعده های الهی است و خداوند آنچه را وعده کرده است، راست می گرداند.

ص:45


1- . اقتباس از آل عمران، 179.
2- . اشاره به آیاتی مانند: انعام، 131 و هود، 117.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ، وَ اللهُ لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلِینَ وَ هُوَ مُهْلِکُ الْآخِرِینَ قَالَ اللهُ تَعَالَی: )أَلَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ. ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِینَ کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ((1)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ اللهَ قَدْ أَمَرَنِی وَ نَهَانِی وَ قَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَ نَهَیْتُهُ، فَعَلِمَ الْأَمْرَ وَ النَّهْیَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْمَعُوا لِأَمْرِهِ تَسْلَمُوا، وَ أَطِیعُوا تَهْتَدُوا وَ انْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرْشُدُوا، وَ صَیِّرُوا إِلَی مُرَادِهِ، وَ لَا تَتَفَرَّقُ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبِیلِهِ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَنَا صِرَاطُ اللهِ الْمُسْتَقِیمُ الَّذِی أَمَرَکُمْ بِاتِّبَاعِهِ ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدِی ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةٌ یَهْدُونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ.

(ثُمَّ قَرَأَ سُورَةَ الْحَمْدِ)، وَ قَالَ فِیَّ نَزَلَتْ وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ، وَ إِیَّاهُمْ خُصَّتْ، أُولَئِکَ )أَوْلِیَاءُ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ((2) أَلَآ )إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغَالِبُونَ((3) أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِیٍّ هُمْ أَهْلُ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ الْحَادُّونَ وَ هُمُ الْعَادُّونَ وَ إِخْوَانُ الشَّیَاطِینِ الَّذِینَ )یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً((4)

ص:46


1- . مرسلات، 16تا19.
2- . یونس، 62.
3- . مائده، 56.
4- . انعام، 112.

ای مردم! قبل از شما بیشتر پیشینیان گمراه شدند و خداوند گذشتگان را تباه ساخت و همان خدا هلاک کنندۀ آیندگان [گمراه] است.

[z1]ترجمه؟

خدای تعالی فرمود: «آیا ما اقوام [مجرمِ] نخستین را هلاک نکردیم؟ سپس دیگران (دیگر مجرمان) را به دنبال آن ها می فرستیم. [آری] این گونه با مجرمان رفتار می کنیم. وای در آن روز بر تکذیب کنندگان!»

ای مردم! خداوند به من [واجبات را] اَمر و [از محرمات] نهی فرمود و من نیز [آن ها را] به علی اَمرونهی کردم؛ بدین ترتیب، علی به اَمرونهیِ پروردگارش دانا شد. اینک فرمانش را بشنوید تا در امان باشید و اطاعتش کنید تا هدایت یابید. نهی او را بپذیرید تا راه راست را باز یابید. به سمت مراد و مقصود او جهت گیرید تا دیگرراه ها شما را از راهش منحرف نکند.

ای مردم! من آن صراط مستقیم خدایم که امر کرده است از آن پیروی کنید. بعد از من، علی چنین است؛ سپس فرزندانم از نسل او؛ همان پیشوایانی که به سوی حق هدایت می کنند و بحق داوری می کنند. آنگاه [حضرت صلی الله علیه و آله وسلم ] سورۀ حمد را قرائت کرد و گفت:

این سوره در شأن من و این امامان نازل شده است و آنان را در بر می گیرد و ویژۀ ایشان است.

اینان «اولیای خدایند که هیچ بیمی بر آنان نیست و نه اندوهگین شوند.» هان که «حزب خدا همان رستگاران و چیره شوندگان هستند!»

بدانید که دشمنانِ علی، همان تفرقه افکنان و منافقان و ستیزه جویان هستند و همانان دشمنان حق و برادران شیطان اند که «بعضی از آنان، سخنان ظاهرآراستۀ فریبا را به بعضی دیگر القا می کنند.»

ص:47

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ هُمُ الْمُؤمِنِینَ الَّذِینَ ذَکَرَهُمُ اللهُ فِی کِتَابِهِ، فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: )لَا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوٰادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کَانُوا آبَائَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ، أُولَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولَئِکَ حِزْبُ اللهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ المُفْلِحُونَ((1)

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ:

)الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوآ إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُّهْتَدُونَ((2)

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ الَّذِینَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ آمِنِینَ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ بِالتَّسْلِیمِ أَنْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ.(3)

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ.(4)

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ یَصْلَوْنَ سَعِیراً.

ص:48


1- . مجادله، 22.
2- . انعام، 82.
3- . تضمین بخشی از آیۀ 73 سورۀ مبارکۀ زمر.
4- . اقتباس از آیۀ 40 سورۀ مبارکۀ غافر.

بدانید که دوستان علی و فرزندان او، آن دسته مؤمنانی هستند که خداوند در قرآن آنان را یاد کرده و درباره شان فرموده است: «هرگز مردمی که ایمان به خداوند و روز رستاخیز آورده اند، چنین نخواهی یافت که با دشمنان خدا و رسول دوستی کنند؛ هرچند آن دشمنان، پدران یا فرزندان و برادران و خویشان آن ها باشند. آنان کسانی هستند که خدا بر دل هاشان نور ایمان نگاشته و با روحی از

خودش، آن ها را تأیید کرده و [در قیامت] به بهشتی داخل کند که نهرهای [مصفّا] زیر درختانش جاری است و جاودان در آن مُتنَعِم اند. خدا از آن ها خشنود و آنان نیز از خدا خشنودند. آن ها [به حقیقت] حزب خدایند؛ بدانید که حزب خدا رستگاران هستند.»

متوجّه باشید که دوستان آنان کسانی هستند که خداوند در قرآن این گونه توصیفشان کرده است:

«آنان که به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به شرک و ستم نیالودند، ایمنی آن ها راست و آن ها هدایت یافتگان هستند.» بدانید دوستانشان کسانی هستند که با امن و آرامش در بهشت وارد می شوند «و ملائکه در پیشوازشان سلام کرده و می گویند: ‘خوشا به حال شما، برای همیشه در بهشت جای می گزینید.»(1)

بدانید همانا دوستانِ آنان کسانی هستند که خداوند عزّ و جل در وصفشان می فرماید: «بدونِ حساب به بهشت داخل می شوند.»(2)

بدانید که به راستی دشمنانشان در آتشِ افروختۀ دوزخ وارد می شوند.

ص:49


1- . تضمین بخشی از آیۀ 73 سورۀ مبارکۀ زمر.
2- . اقتباس از آیۀ 40 سورۀ مبارکۀ غافر.

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ وَ لَهَا زَفِیرٌ(1)

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ قَالَ اللهُ فِیهِمْ: )کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا((2)

أَلَا إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ الَّذِینَ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «کُلَّمَآ أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ قَالُوا بَلَی قَدْ جَآءَنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللهُ مِنْ شَیْ ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ کَبِیرٍ، وَ قَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِم فَسُحْقاً لِّأَصْحَابِ السَّعِیرِ».(3)

َلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ )الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ((4)

مَعَاشِرَ النَّاسِ شَتَّانَ مَا بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ السَّعِیرِ فَعَدُوُّنَا مَنْ ذَمَّهُ اللهُ وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِیُّنَا مَنْ مَدَحَهُ اللهُ وَ أَحَبَّهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَلَآ وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِیٌّ هَادٍ.

ص:50


1- . اقتباس از آیۀ 7 سورۀ مبارکۀ مُلک.
2- . اعراف، 38.
3- . مُلک، 8تا11.
4- . مُلک، 8تا 11 .

بدانید دشمنان ایشان آن ها هستند که از جهنّم صدایی هولناک و زشت شنوَند؛ درحالی که آتش فَوَران می کند و ناله ای زار دارد.(1)

بدانید دشمنان آنان کسانی هستند که خدا درباره شان فرموده است: «هنگام ورود به جهنّم، هر گروهی همتای خود را لعنت و نفرین می کند.»

بدانید دشمنان این خانواده آن ها هستند که خداوند فرموده است: «هر گروهی را که به آتش در افکنند، عذاب سازان و نگهبانان دوزخ از ایشان پرسند: ‘آیا برای شما ترساننده و آگاه کننده نیامد؟ گویند: ‘آری، بیم دهنده ای آمد؛ امّا او را دروغ گو پنداشتیم و گفتیم: خدا چیزی نفرستاده، جز این نیست که شما سخت در گمراهی هستید. [اهلِ دوزخ با تأسف] گویند: ‘اگر ما سخن پیامبران را شنیده یا به دستور عقل رفتار می کردیم، امروز از دوزخیان نبودیم! آنگاه به گناهشان اعتراف کنند [که سودی ندارد و خطاب قهر رسد] که اهلِ آتش را [از رحمت حق] دوری باد.»

بهوش باشید! دوستان این خانواده، «آن ها هستند که از پروردگارشان در پنهان می ترسند [و در باطن، خداترس اند؛ نه با نفاق و در ظاهر]. برای آن ها آمرزش و پاداشی بزرگ [و بهشت ابد] خواهد بود.»

ای مردم! چه بسیار فرق است بین بهشت و دوزخ [سوزانِ عذاب دهنده]. دشمن ما کسی است که خداوند او را نکوهش و لعنت کرده است و دوست ما کسی است که پروردگار، او را ستوده است و دوست می دارد.

ای مردم! بدانید من بیم دهنده ام و علی، هادی و رهنماست.(2)

ص:51


1- . مُلک، 7.
2- . در قرآن کریم (رعد، 7) آمده است: )إنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَاد(.

أمَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی نَبِیٌّ وَ عَلِیٌّ وَصِیِّی، أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ.

أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ، أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا، أَلَا إِنَّهُ قَاتِلُ کُلِّ قَبِیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ، أَلَا إِنَّهُ مُدْرِکٌ بِکُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِیَاءِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلَا إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِینِ اللَّهِ، أَلَا إِنَّهُ الْغَرَّافُ فِی بَحْرٍ عَمِیقٍ. أَلَا إِنَّهُ لَیَسِمُ کُلَّ ذِی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذِی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.

أَلَا إِنَّهُ خِیَرَةُ اللهِ وَ مُخْتَارُهُ أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِیطُ بِهِ. أَلَا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ ربِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُنَبِّهُ بِأَمْرِ إِیمَانِهِ، أَلَا إِنَّهُ الرَّشِیدُ السَّدِیدُ.

أَلَا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِی حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لَا حَقَّ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَهُ. أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَیْهِ أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِیُّ اللهِ فِی أَرْضِهِ، وَ حُکْمُهُ فِی خَلْقِهِ وَ أَمِینُهُ فِی سِرِّهِ وَ عَلَانِیَتِهِ.

ص:52

ای مردم! من، پیامبر و علی، وصیّ و جانشین من است. بدانید که آخرین امام از ماست که همو قیام کننده و مهدی (هدایت شده) است.

هان! او بر همۀ ادیان پیروز و انتقام گیرنده از ستمگران است.

آگاه باشید او فاتح دِژها و درهم کوبندۀ آن هاست. آگاه باشید اوست که همۀ گروه های اهلِ شرک را می کُشد و آگاه باشید هموست که برای همۀ اولیای خدا خونخواهی می کند.

آگاه باشید که اوست نصرت بخش دین خدا. آگاه باشید اوست که از دریای ژرف [علوم نبوی،] فراوان می نوشد. هان! اوست که نشان فضل هر فاضلی و جهل هر جاهلی را بر روی می نهد.(1)

آگاه باشید او بهترین آفریدۀ خدا و برگزیدۀ اوست. بدانید او همۀ علوم را به ارث برده و بر آن ها احاطه دارد.

هان که او خبردهندۀ از پروردگارش و آگاهی بخش به ایمانش است!

هان! اوست راه یافته ای استوار که [ازسوی خدا، امرِ خلایق] به او واگذار شده است.

بدانید او کسی است که پیشینیان، همه به آمدنش بشارت داده اند. بدانید او جاودانه حجّتی است که بعد از او حجّتی نیست؛ چنان که حقّی نیست؛ جز با او و نوری نیست؛ جز نزد او.

آگاه باشیدکه هیچ کس بر او غالب نشود و کسی که بر ضدّ اوست، یاری نشود. آگاه باشید که او ولیِّ خدا در زمین و فرمان خدا در خلق و امین او در امور پنهانی و آشکارست.

ص:53


1- . میزان دانش هرفرد را معیّن کرده و او را در مقامی قرار می دهد که شایسته آن است.

مَعَاشِرَ النَّاسِ قَدْ بَیَّنْتُ لَکُم وَ أَفْهَمْتُکُمْ وَ هَذَا عَلِیٌّ یُفْهِمُکُمْ بَعْدِی أَلَا وَ إِنِّی عِنْدَ انْقِضَاءِ خُطْبَتِی أَدْعُوکُمْ إِلَی مُصَافَقَتِی عَلَی بَیْعَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ، ثُمَّ مُصَافَقَتِهِ بَعْدِی. أَلَا وَ إِنِّی قَدْ بَایَعْتُ اللهَ وَ عَلِیٌّ قَدْ بَایَعَنِی، وَ أَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیْعَةِ لَهُ عَنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ. «فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَی نَفْسِهِ».(1)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِِ )فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا((2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ، حِجُّوا الْبَیْتَ فَمَا وَرَدَهُ أَهْلُ بَیْتٍ إِلَّا اسْتَغْنَوْا وَ لَا تَخَلَّفُوا عَنْهُ إِلَّا افْتَقَرُوا.

مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إِلَّا غَفَرَ اللهُ لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إِلَی وَقْتِهِ ذَلِکَ، فَإِذَا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتُؤْنِفَ عَمَلُهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ الْحُجَّاجُ مُعَاوَنُونَ وَ نَفَقَاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ وَ اللَّهُ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ حِجُّوا الْبَیْتَ بِکَمَالِ الدِّینِ وَ التَّفَقُّهِ وَ لَا تَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشَاهِدِ إِلَّا بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلَاعٍ.

ص:54


1- . فتح، 10.
2- . بقره، 158.

ای مردم! من گفتنی ها را برایتان روشن گفته و به شما فهماندم و این علی، عهده دارِ فهماندن آن ها بعد از من است.

هان! شما را دعوت می کنم که بعد از تمام شدن خطبه ام، بر پیمان با علی و اقرار به [ولایت و امامتِ] او، با من دست دهید؛ سپس بر همین پیمان دست او را بفشارید.

هان! به تحقیق که من با خدا بعیت کردم و علی با من بعیت کرده است و من ازطرفِ خدای عزّ و جل برای علی از شما بیعت می گیرم «و هرکه پیمان شکنی کند؛ همانا ضررش متوجّه خود اوست.»

ای مردم! حج و عمره از شعائر و نشانه های دین خداست؛ «پس هرکه حج خانۀ کعبه یا اعمال مخصوصِ عمره را به جا آورد، باکی بر او نیست که بر آن دو (صفا و مروه) طواف کند.»

ای مردم! آهنگِ خانۀ خدا کنید که اهل هیچ خانواده ای در آن وارد نشد؛ مگر آنکه بی نیاز شد و خانواده ای از آن روی بر نتافت؛ مگر اینکه فقیر شد.

ای مردم! هیچ مؤمنی در موقف نمی ایستد؛ مگر اینکه خداوند جمیع گناهان او را تا آن زمان می آمرزد و پس از اختتام و پایانِ حج، پروندۀ اعمال نو و تازه ای برای او گشوده می شود.

ای مردم! حج گزاران، ازطرف خداوند یاری می شوند و هزینه هایشان در این راه جبران می شود و خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند.

ای مردم! حج را با دین کامل و تَفَقَّه و بصیرت به جا آورید و از مَشاهِد و مراسم، بدون توبه و کنده شدن از معاصی مراجعت نکنید.

ص:55

مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ* کَمَا أَمَرَکُمُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ، لَئِنْ طَالَ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَقَصَرْتُمْ أَوْ نَسِیتُمْ فَعَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَکُمُ الَّذِی نَصَبَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدِی.

ای مردم! نماز بر پای دارید و زکات و حقّ مسلّم مالی خود را بپردازید؛ همان گونه که خدا به شما فرمان داده است و اگر بر اثر گذشت زمان [از انجام دادن تکالیف شرعی] کوتاهی کردید یا [حکمش را] فراموش کردید؛ پس علی، ولیِّ شما و روشن کننده [احکام] برای شماست. [این علی] همان [است] که خداوند او را بعد از من نصب فرموده است.

وَ مَنْ خَلَّفَهُ اللهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ یُخْبِرُکُمْ بِمَا تَسْأَلُونَ عَنْهُ وَ یُبَیِّنُ لَکُمْ مَا لَا تَعْلَمُونَ.

أَلَا إِنَّ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَهُمَا وَ أُعَرِّفَهُمَا فَآمُرَ بِالْحَلَالِ وَ أَنْهَی عَنِ الْحَرَامِ فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنْکُم وَ الصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ مِنْهُمُ الْمَهْدِیُّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ الَّذِی یَقْضِی بِالْحَقِّ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، کُلُّ حَلَالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ وَ کُلُّ أَوْ حَرَامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ، فَإِنِّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذَلِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ.

أَلَا فَاذْکُرُوا ذَلِکَ وَ احْفَظُوهُ وَ تَوَاصَوْا بِهِ، وَ لَا تُبَدِّلُوهُ وَ لَا تُغَیِّرُوهُ.

ص:56

و [خداوند او را] جانشین من قرار داده است و من هم از اویم. علی پرسش های شما را پاسخ می گوید و آنچه نمی دانید برای شما بیان می کند.

بدانید حلال و حرام خدا بیش از آن است که بتوانم همه آن ها را شماره کرده و معرفی کنم و در یک مجلس، به همۀ حلال ها امر و از همۀ حرام ها نهی کنم؛ بنابراین مأموریت یافتم تا دربارۀ قبول آنچه ازطرف خدای عزّ و جل آورده ام، از شما پیمان بگیرم و دست تعهّد دهیم و آن دربارۀ علی امیر مؤمنان و امامان بعد از اوست؛ آنان که هم از من و هم از او هستند؛ اینان امامانی قیام کننده به حق هستند و مهدی از آنان است تا روز قیامت که به حق حکم می کند.

ای مردم! شما را به همۀ کارهای روا و حلال دلالت کردم و از همۀ کارهای حرام بازداشتم. من هرگز از این امر و نهی ام برنمی گردم و سخنانم را تغییر و تبدیل نمی دهم.

هان! که این مطلب را همواره به یاد آورید و به خاطر سپارید و یکدیگر را بر آن سفارش کنید؛ سخنم را عوض نکنید و دگرگون نسازید.

ص:57

أَلَا وَ إِنِّی أُجَدِّدُ الْقَوْلَ، أَلَا فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ.

أَلَا وَ إِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ أَنْ تَنْتَهُوا إِلَی قَوْلِی وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخَالَفَتِهِ فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنِّی وَ لَا أَمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْیَ عَنْ مُنْکَرٍ إِلَّا مَعَ إِمَامٍ مَعْصُومٍ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُکُمْ أَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ حَیْثُ یَقُولُ اللهُ فِی کِتَابِهِ:

)وَ جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ((1)، وَ قُلْتُ: «لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا».

مَعَاشِرَ النَّاسِ التَّقْوَی، التَّقْوَی وَ احْذَرُ السَّاعَةَ، کَمَا قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: )إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ ءٌ عَظِیمٌ((2)

أُذْکُرُوا الْمَمَاتَ وَ الْحِسَابَ وَ الْمَوَازِینَ وَ الْمُحَاسَبَةَ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ الثَّوَابَ وَ الْعِقَابَ. فَمَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثِیبُ عَلَیْهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَیْسَ لَهُ فِی الْجِنَانِ نَصِیبٌ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ، أَنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصَافِقُونِی بِکَفٍّ وَاحِدَةٍ

ص:58


1- . زخرف، 28.
2- . حج، 1.

توجّه کنید! گفتارم را دیگرباره تکرار می کنم:

هان! نماز به پا دارید و زکات را [که حق بینوایان است،] ادا کنید. به نیکی امر کنید و از بدی باز دارید؛ امّا بدانید اصل و اساسِ امربه معروف و نهی ازمنکر، این است که به گفتار امروزم تا آخر کار پابرجا بمانید و به کسانی که حاضر نبودند [این پیام را] برسانید و دیگران را به قبول آن امر کنید و از مخالفت و سرپیچی از آن نهی کنید که همانا این امری است ازطرف خدای عزّ و جل و از من. امربه معروف و نهی ازمنکر، جز با قبول امام معصوم تحقق نمی یابد.

ای مردم! قرآن پیشوایان بعد از علی را که فرزندان اویَند، به شما معرفی می کند و من هم به شما شناساندم که آن ها از [نسل] من و علی هستند. آنجا در کتابش می گوید: «توحید را کلمۀ ماندگاری در فرزندانش قرار داد» و من هم [برای معرفی آن ها] گفتم: «اگر به قرآن و عترتم چنگ زنید، هرگز گمراه نشوید.»

ای مردم! تقوی، تقوی! (خویشتن دار باشید) از لحظۀ آمدن رستاخیز بترسید! آن چنان که خدای عزّ و جل فرموده است: «همانا زمین لرزۀ قیامت، حادثۀ بزرگ و سختی است.» مرگ و حساب و برپاشدن میزان ها و حسابرسیِ اعمال در پیشگاه پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را به یاد آورید. هرکه کردار نیکو بیاورد، پاداش می بیند و آن که رفتارش ناپسند باشد، او را از سرای مینو بهره ای نیست.

ای مردم! شما بیشتر از آن هستید که بتوانید همه تک تک با من بعیت کنید.

ص:59

وَ قَدْ أَمَرَنِیَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرَارَ بِمَا عَقَدْتُ لِعَلِیٍّ مِنْ إِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ جَاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنِّی وَ مِنْهُ عَلَی مَا أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِهِ.

فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ إِنَّا سَامِعُونَ مُطِیعُونَ رَاضُونَ مُنْقَادُونَ لِمَا بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنَا وَ رَبِّکَ فِی أَمْرِ عَلِیٍّ وَ أَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ نُبَایِعُکَ عَلَی ذَلِکَ بِقُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ أَیْدِینَا

عَلَی ذَلِکَ نَحْیَی وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ وَ لَا نُغَیِّرُ وَ لَا نُبَدِّلُ وَ لَا نَشُکُّ وَ لَا نَرْتَابُ وَ لَا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لَا نَنْقُضُ الْمِیثَاقَ وَ نُطِیعُ اللهَ وَ نُطِیعُکَ وَ عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وُلْدَهُ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَکَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ اللَّذَیْنِ قَدْ عَرَّفْتُکُمْ مَکَانَهُمَا مِنِّی وَ مَحَلَّهُمَا عِنْدِی وَ مَنْزِلَتَهُمَا مِنْ رَبِّی-عَزَّ وَ جَلَّ-، فَقَدْ أَدَّیْتُ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ، وَ أَنَّهُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ أَنَّهُمَا الْإِمَامَانِ بَعْدَ أَبِیهِمَا عَلِیٍّ وَ أَنَا أَبُوهُمَا قَبْلَهُ.

وَ قُولُوا أَطَعْنَا اللهَ بِذَلِکَ وَ إِیَّاکَ وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَکَرْتَ عَهْداً وَ مِیثَاقاً مَأْخُوذاً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ قُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ مُصَافَقَةِ أَیْدِینَا،

ص:60

خدای عزّ و جل به من فرمان داد که از شما اقرار زبانی بگیرم دربارۀ پیمانی که با شما بستم دربارۀ امیرمؤمنان بودن علی علیه السلام و امامانی که بعد از او می آیند و از من و اویند و همان طورکه به شما اعلام کردم: فرزندان من از نسل او خواهند بود.

پس همگی یک صدا شده و بگویید: «شنیدیم، فرمانبرداریم، خشنودیم و گردن نهادیم بر آنچه از پروردگارت دربارۀ علی و امیری و فرمانرواییِ فرزندان از پشت او که امامان آینده اند، به ما ابلاغ کردی؛ با دل ها و جان ها و زبان ها و دست هایمان، بر این مهّم، با تو بیعت می کنیم.

برای این [پیمان] زندگی می کنیم و می میریم و برانگیخته می شویم. هیچ تغییری و تبدیلی در این مهمّ نخواهیم داد، هیچ دودلی و تردیدی نخواهیم داشت، از عهدمان برنخواهیم گشت و پیمانمان را نخواهیم شکست. خدای را فرمانبرداریم و تو و علی علیهما السلام را که امیر مؤمنان است و فرزندانش را که امام هستند نیز طاعت پذیریم. همان امامانی که گفتی فرزندان تو از پشت او بعد از حسن و حسین علیهما السلام هستند.» آن، دو گران قدری که پایگاه و رتبه شان را نزد خودم و منزلتشان را در پیشگاه پروردگارم به شما شناساندم. همانا این مطالب را به شما رساندم، به درستی که آن دو، سروَر و برتر جوانان بهشتی اند و هر دوِ آن ها بعد از پدرشان علی، امام هستند و پیش از علی، من پدر آن دو هستم.

باز بگویید: «در این امر اطاعت می کنیم خدا و تو را و علی و حسن و حسین علیهم السلام و ائمّه ای را که تو یادآور شدی؛ تا عهدوپیمانی گرفته شده برای امیرمؤمنین از دل و جان و زبان ما باشد که با دست بیعت تأیید شده است.

ص:61

مَنْ أَدْرَکَهُمَا بِیَدِهِ وَ أَقَرَّ بِهِمَا بِلِسَانِهِ، وَ لَا نَبْتَغِی بِذَلِکَ بَدَلًا وَ لَا نَرَی مِنْ أَنْفُسِنَا عَنْهُ حِوَلًا أَبَداً.

أَشْهَدْنَا اللهَ وَ کَفَی بِاللهِ شَهِیداً وَ أَنْتَ عَلَیْنَا بِهِ شَهِیدٌ، وَ کُلُّ مَنْ أَطَاعَ مِمَّنْ ظَهَرَ أَوِسْتَتَرَ وَ مَلَائِکَةُ اللهِ وَ جُنُودُهُ وَ عَبِیدُهُ وَ اللهُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَهِیدٍ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا تَقُولُونَ فَإِنَّ اللهَ یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَ خَافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ، )فَمَنِ اهْتَدَی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا((1) وَ مَنْ بَایَعَ فَإِنَّمَا یُبَایِعُ اللهَ، )یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ((2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللهَ وَ بَایِعُوا عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ کَلِمَةً طَیِّبَةً بَاقِیَةً یُهْلِکُ اللهُ مَنْ غَدَرَ وَ یَرْحَمُ اللهُ مَنْ وَفَی )فَمَنْ نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَی نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً ((3) مَعَاشِرَ النَّاسِ قُولُوا الَّذِی قُلْتُ لَکُمْ، وَ سَلِّمُوا عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قُولُوا

ص:62


1- . زمر، 41.
2- . فتح، 10.
3- . فتح، 10.

هرکه آن دو را درک کند، دست بیعت می دهد و به زبان اقرار می کند و به جای آن، چیزی دیگر برنمی گزینیم و به خود نمی بینیم که هیچ گاه از پیمانمان برگردیم.

خدا را بر این پیمان گواه می گیریم و خدا برای گواه بودن کفایت می کند. و [ای پیامبر!] در این پیمان تو نیز بر ما گواه هستی. هر آن که اطاعت خدا کند، آشکار باشد یا پنهان و فرشتگان خدا و لشکریان و بندگانش [همه را به گواهی می طلبیم] و خدای تعالی از هر گواه و ناظری برتر است.»

ای مردم! آنچه می گویید [باتوجّه و مراقبت باشد که] همانا خدا می داند هر صدا را و [نیز] آنچه در دل پنهان دارید. «هرکه هدایت شود، به سود خود اوست و هرکه گمراه شود، یقیناً به زیان خودش تمام شود.» کسی که بیعت کند، درحقیقت با خدا بیعت کرده است و «دست خدا، زَبَر دست هایشان است.»

ای مردم! از [خشمِ] خدا بپرهیزید و با علی امیر مؤمنان و حسن و حسین و امامان [بعد از ایشان] بیعت کنید که کلمۀ پاکِ پایدار الهی اند. خدا هرکه را خیانت کرده و پیمان شکند، هلاک می کند و کسی را که به پیمانش وفا کند، مشمول رحمتش می کند؛ «پس هرکه پیمان شکنَد، بدنامی و زیان آن به خودش می رسد و آن که وفا کند به عهدی که با خدا بسته است، به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.»

ای مردم! هرآنچه به شما گفتم، بگویید و بر علی علیه السلام به عنوان امیرالمؤمنین سلام دهید و بگویید:

ص:63

)سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ((1) وَ قُولُوا )أَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لَآ أَنْ هَدَانَا اللهُ لَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَ نُودُواْ أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ( (2)

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ فَضَائِلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ أَنْزَلَهَا فِی الْقُرْآنِ أَکْثَرَ مِنْ أَنْ أُحْصِیَهَا فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَأَکُمْ بِهَا وَ عَرَّفَهَا فَصَدِّقُوهُ.

مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَکَرْتُهُمْ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً.

مَعَاشِرَ النَّاسِ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ إِلَی مُبَایَعَتِهِ وَ مُوَالاتِهِ وَ التَّسْلِیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ، أُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ.مَعَاشِرَ النَّاسِ، قُولُوا مَا یَرْضَی اللهُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً... فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً. أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اغْضِبْ عَلَی الْکَافِرِینَ.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.[z1]

ص:64


1- . بقره، 285.
2- . اعراف، 43.

«شنیدیم و فرمانبرداریم. پروردگارا! آمرزشِ تو را خواهانیم؛ بازگشت همه به سوی توست.» و بگویید: «ستایش و سپاس خدایی را سزاست که ما را به این (نعمت امامت و ولایت علی علیه السلام ) هدایت فرمود و اگر راهنماییِ خدا نبود، ما [به این نعمت] هدایت نمی شدیم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند و [در این هنگام،] به آنان ندا داده می شود: ‘این بهشت را در برابر اعمالی که انجام می دادید، به ارث بردید!»

ای مردم! به راستی فضایل و شایستگی های علیّ بن ابی طالب علیه السلام نزد خدای عزّ و جل که در قرآن فرو فرستاده بیش از آن است که [در یک مجلس] برشمارم؛ پس کسی که آن فضایل را برای شما برشمرده و بشناساند، او را تصدیق کنید.

ای مردم! هرکه خدا و رسولش صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام و امامانی را اطاعت کند که یادآوری کردم؛ یقیناً به رستگاری بزرگی نائل شده است.

ای مردم! سبقت گیرندگان در بیعت و دوستی و یاریِ علی علیه السلام و سلام کردن (سلام کنندگان) بر او به عنوان «امیر مؤمنان»، ایشان رستگاران پیروزمند هستند که در باغ های پرنعمت بهشتی جای دارند.

ای مردم! آنچه خدا به گفتن آن از شما خشنود می شود، به زبان آورید.

اگر شما و همۀ کسانی که در زمین هستند، کافر شوید؛ هرگز زیانی به خدا نمی رسد.

بارالها! مؤمنان را ببخش و بیامرز و بر کافِران [که حقایق را پوشیده می دارند]، خشم گیر.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

ص:65

[z1]ترجمه بیاید؟

پیام غدیر

اینک که به آخر خطبه رسیدیم و می خواهیم از صحنۀ غدیر بیرون رَویم، جای این پرسش هست که از استماع آن سخنرانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ما را چه عاید شد؟ آیا موضوع معرفی فردی شایسته از خویشان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است فقط برای اینکه آن فرد را دوست داشته باشیم؟! یا نه؛ انتصاب مسلمانی است کامل و زبان و شایسته که پروردگار دانا او را ادامه دهندۀ راه رسولش دانسته است و بیان کنندۀ اصول و فروع دین و اجراکنندۀ احکام قرآن؟

پیام خطبۀ غدیر این است: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم که دینش خاتم ادیان است، باید به امر خدای تعالی، یکی از تربیت یافتگانش را برای ادامۀ رسالتش تعیین کند و اگر این کار را نکند، چنان است که 23 سال زحماتش را به دست حوادث نامعلوم تاریخ سپرده است؛ زیرا هنوز تعصب های جاهلیت موجود بود و خُلق وخوی عصر شرک در بسیاری از افراد مُسن ریشه کن نشده بود؛ چنان که آثارش پس از رحلت آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم آشکار شد و دیدیم که بنی امیه بیشترین ستم را بر عترت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روا داشتند و فجایعی ننگین در خانۀ خدا به بار آوردند.

خطبۀ غدیر می گوید: در جامعۀ اسلامی که حق حاکمیت با احکام خداست، باید فقیهی متخصّص در اصول و فروع دین و اسلام شناسی آگاه به زمان و جریانات سیاسی در رأس هِرم حکومت قرار گیرد. او باید شخصی پارسا و دور از هوی و دل آگاه و بصیر باشد تا بتواند با یاری و مشورت با متخصصان سیاسی و اهلِ فن، مدیریت کلی جامعه را در دست داشته باشد و راهبر و هدایتگر شود؛ همچنین باید تاجایی که امکان دارد،

ص:66

بر اجرای عدالت علوی پای فشارد و عزّت و استقلال مسلمانان و حفظ ثغور (مرزهای) کشور اسلامی را در نظر داشته باشد... .

این کلیاتی است که از خطابۀ غدیر استنباط می شود و پیش از آن، قرآن با آیاتی مانند: )وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أنْزَلَ اللهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُون((1)؛ (و آنان که به احکامی که خدا نازل کرده است، حکم نمی کنند، کافرند.)

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این احکام را به ما آموخته اند و در سیره و سنّت ایشان نیز اجرا شده است.

شاید پرسیده شود: «چرا اهلِ سنّت چنین عمل نمی کنند و اصولاً بینش حکومتی آن ها چیست؟»

مطمئن ترین جواب که دور از پیش داوری یا تعصب باشد، آن است که به نقل قول علمای آنان بپردازیم؛ پس مرور می کنیم:

حافظی بزرگ و محدثی معروف به نام ‘محی الدین یحی نوَوی شافعی(2)

در شرحش بر صحیح مسلم می نویسد: «همۀ اهلِ سنت از فقها و محدثین و متکلّمین بر این عقیده اند که خلیفه و حاکم به خاطر فسق و ظلم و تعطیل احکام خدا، عَزل و خَلع نمی شود و خروج و قیام علیه او جایز نیست؛ فقط باید او را پند داد.»(3)

‘مُستَملی بخارائی که دانشمندی است صوفی مسلک، پیش از او،

ص:67


1- . مائده، 44: آیات 45و47 این سوره نیز با تفاوت کلمۀ آخر آیه (الکافرون و الفاسقون)، همانند همین آیه است.
2- . وفات: 676.
3- . المِنهاج، حاشیه ارشاد الساوی شرح صحیح بخاری، ج8 ، ص36، به نقل از: حماسۀ غدیر، ص56.

با بسط و شرح بیشتر درهمین باره می نویسد: «نزدیک معتزله(1)، چون امامت جز در اولاد علی علیه السلام نباید که باشد؛ غیر ایشان، خودْ سلطان نباشد و بَر وی خروج کردن فریضه باشد و کشتن او حلال باشد و باز نزدیک اهلِ سنت و جماعت، سلطانِ جائِر، همچنان سلطان باشد که سلطان عادل و نشاید بر او خروج کردن و طاعت داشتن او را در

آنچه طاعت خدای عزّ و جل در اوست و آنچه در او معصیت است، طاعت نشاید داشتن؛ لیکن بااین همه، سلطان بباید دانستن و از پسِ او نماز باید کردن!...».(2)

برای زدودن تردید و شگفتی از این عقاید، شما خوانندگان عزیز را به کتاب گران سنگ الغدیر(3)

ارجاع می دهیم تا ملاحظه کنید که متکلمان (علمای عقاید) و دانشمندان بزرگ اهلِ سنت مانند: باقلانی در التمهید،(4) تفتازانی در شرح مقاصد،(5)

قاضی ایجی در مواقف و دیگران نیز، همه نظیر چنین عقایدی را ابراز داشته اند و آراء سیاسی و موضع گیری آن ها در برابر حاکمان ستمگر اموی و عباسی و بعد از آنان، همه بر همین اساس مبتنی بوده است. این در تاریخ مسلمانان، واقعیتی است روشن و تأسف آور.

شیعه به برکت خطبۀ غرّای غدیر خُم و احادیث معصومان علیهم السلام از عترت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، نه تنها سلطان و حاکم، بلکه حتی عالمی را هم که دنیادوست و مقام پرست باشد، ازنظر شرعی قابلِ اعتماد نمی داند؛ چراکه

ص:68


1- . مقصودش شیعه است. در قدیم بعضی نویسندگان به خطا، شیعه را چون در حُسن و قبح عقلی با معتزله مشترک هستند، به نام معتزله خوانده اند.
2- . شرح التعرّف لمذهب التصوف، چاپ لکنهو، ج2، ص30.
3- . الغدیر، ج7، ص136تا145.
4- . التمهید، ص185و186.
5- . شرح مقاصد، ص272.

در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام ، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «فقیهان، امانت دار پیامبران هستند؛ تازمانی که در دنیا وارد نشده باشند.» گفته شد: «ای رسول خدا! مقصود از داخل شدن آن ها در دنیا چیست؟» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پاسخ فرمودند: «پیروی از سلطان که وقتی چنین کردند، از آنان دربارۀ امور دینتان برحذر باشید... .»(1)

سلطان نیز کسی است که نه متکی بر آراء مردم، بلکه با قوۀ قهریه به مردم تسلّط یافته و حکمرانی کند.

سپاس خدای را که پس از چهارده قرن، فرزندی از دودمان امامان معصوم علیهم السلام ، فقیه مجاهد، امام روح الله خمینیR برای خدا قیام کرد و با یاری ملتی سلحشور، توانست پیام غدیر را به گوش جهانیان برساند و عملاً حکومت اسلامی را پس از همه پرسی پایه گذاری کند.

اینک بیش از سه دهه سال از پیروزی انقلاب می گذرد؛ ملت ایران به توفیق الهی و عنایات حضرت مهدی‘عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبری آیت الله خامنه ای‘مدّظلّه العالی، مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته است و بلندتر و توفنده تر از پیش، پیام غدیر را در آثار فرهنگی خود به گوش جهانیان می رساند و آنان هم با انقلاب علیه شاهان مستبدِ مال اندوزِ نوکرمآب خود، برای کشورهای خود، جمهوری اسلامی را می طلبند.

وَ مِنَ الله التوفیق

ص:69


1- . الأصول الکافی، ج1، باب المستأکل بعلمه و المباهی به، ص46.

ص:70

ص:71

ص:72

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109