سرشناسه : میردامادی،سید محمود، 1336 -
عنوان و نام پدیدآور : عشق مستور/ نویسنده سیدمحمود بحرالعلوم میردامادی.
مشخصات نشر : اصفهان: بهار قلوب ٬ 1393.
مشخصات ظاهری : 29 ص.؛ 5/9 × 5/19 س م.
شابک : 12000ریال: 978-964-9967-14-1
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : مهدویت -- انتظار
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق -
رده بندی کنگره : BP224/4/م93ع5 1393
رده بندی دیویی : 297/462
شماره کتابشناسی ملی : 3610510
ص:1
ص:2
نویسنده: سید محمود بحرالعلوم میردامادی
ناشر: بهار قلوب
چاپ اول: 1393
چاپخانه: گل وردی
تعداد: 1000
شابک: 1-14-9967-964-978
قیمت: 1200تومان
ص:3
ص:4
پاسخ عشّاق مهدوی و همفکران معنوی بحول الله و قوته، سطوری را به نام «عشق مستور بشر» می نگارم، امید آن که قبول افتد و همفکری های معنوی و تلاش های فرهنگی به دیدار عشق مستور رونق گیرد، و خزان دل ها مبدّل به بهار گردد و نشاط آفرین به همگان به خصوص نسل جوان نشاط ولایی و ایمانی بخشد.
سلام بر تو ای عشق مستور بشر!
اماما! اندر طلبت و به شوق «لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا»(1) به جهاد درون و برون پرداخته، گوییم: طبیب مایی یا مهدی! حبیب مایی یا مهدی!
عنایتی! که در این تهاجم تسلیحاتی و فرهنگی، شیعیان سوختند و فقط با ولایتت ساختند و خود را در برابر دشمنان نباختند.
ص:5
عنایتی یا مهدی! که تهاجم عقیدتی و فرهنگی فراتر از زمان منع حدیث ، نشأت گرفته از همان عصر با آتش احقاد جنگ های بدر و خیبر و حنین به میدان اسانید حقانیت آباء تو آمده و کتاب «شب های پیشاور» را غیر مجاز، و بذله گویی خفاش های مرید سقیفه را مجاز می نماید.
«ماضَرَّ اِخوانَنا»(1) زیان نکردند برادران ما - اصحاب علی علیه السلام - که رفتند و زمان غیبت علی دوازدهم - یعنی مستور بودن عشق - را ندیدند؛ اگر چه خونشان ریخته شد، ولی با مشاهده ی جمال نورانی علی و دل دادن به راه او، به حیات جاودان رسیدند.
آنان امروز نیستند که غیبت را ببینند و آفات دوری از امام را حس نمایند و جام های غصّه ای را که متمدّن های متوحّش برای شیعیان فراهم آورده اند، بنوشند.
ص:6
یا مهدی! ای آینه ی خدا! ای آیه ی پروردگار! دلمان بی قرار، بر گِرد فضایل بی شمار، و به یاد چشمه سار، آیه به آیه، روایت به روایت، کو به کو، شهر به شهر، دیار به دیار، برای طواف یار، گردیم و غواصّ «البَحرَینِ»(1) قرآنیم که درّ ثمین و محبوب گوشه نشین را بیابیم.
یا مهدی! ای باطن صلاة! که «اِستَعینُوا بِالصَّبرِ وَالصَّلوةِ»(2)، تو و آباء تو را منظور دارد و «یأتُوکَ رِجالاً»(3) تو را مطلوب واقعی حج و طواف می خواند.
ص:7
کعبه آن سنگ نشانی ست، که ره گم نشود***حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست؟!
ولایت تو در روز جمعه، روز الست،(1) به خلایق عرضه شد، هم اکنون «اِذا نُودِی لِلصَّلوةِ مِن
یومِ الجُمُعَةِ»(2) را در نظر گرفته، جمعه های غمبار همراه با امید را پشت سر نهاده، به عشق مستور، اندیشه می کنیم و نشان از مطلوب «فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»(3) در کوه و دشت و بیابان می جوییم.
ص:8
بستم از قلب و دلم بار دگر راحله ها ***سرمه چشم کنم خاک ره قافله ها
پای نه بلکه دلم آبله بندان رهست ***شد فزون عشق من از سوزش این آبله ها
کی شود صبح شب فرقت مهدی یا رب؟*** بکنم شکوه ز هجران و نمایم گله ها
بانگ قد قامتِ تو ، قامت دین راست کند ***به کمال ره تو محو شود فاصله ها
در نمازم ز خدا «وجه خدا» می خواهم ***مرهمِ زخم بوَد خواندنِ این نافله ها
ص:9
حاصل عمر تویی، ای به فدایت سر و جان! ***مرگِ با معرفتت فوق همه حاصله ها
هست در دوستی ات ، ریشه ی هر خیر و صلاح ***بسته بر پای دلم، عشق رخت سلسله ها
صبر ایّوب چه باشد به قیاس صبرت ***من بنازم به چنین صبر و چنین حوصله ها
به اجابت برسان خواهش این «کوچک» را***جان زینب که بود زَین همه کامله ها(1)
اگر حجاب غرور، حسد و کینه برداشته شود، ظلمت معاصی از قلوب برطرف گردد، حکومت ها مانع تبلیغ مطلوب فطرت ها نباشند، می بینیم «وَ رَأَیتَ
ص:10
النّاسَ یَدخُلُون فی دینِ الله اَفواجاً»(1) همه به عشق مستور عشق می ورزند، همه خواهان پاکی و طالب رهبر پاکان می باشند.
از آقای دکتر عصام علی العماد یمنی(2)
بگویم که در کانون تبلیغ وهّابیّت حجاز با نگاه به تاریخ، رجال عامّه و رجال تشیّع، هجرت فکری می کند و با عنایت به تو عاشق دلباخته ی خدمتگزار می گردد.
ایشان نویسنده ی کتاب «المنهج الصّحیح والجدید فی الحوار مع الوهّابیّة» می باشد، و با مطالعه ی کتاب انتقادی در موضوع تاریخ و رجال عامّه و مطالعه ی کتب
مهم شیعه، مثل کتاب های شیخ مفید+ راه
ص:11
می یابد و با تبلیغ و سخنرانی، مردم را به صراط مستقیم، یعنی ولایت عشق مستور، می خواند.
آقای دکتر عصام علی العماد در سخنان خود، در مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجله الله تعالی فرجه الشریف اصفهان، این چنین می گفت: «اگر رجال عامّه کاملاً بررسی شود، عامّه دیگر چیزی برای ارائه و گفتن ندارند، امّا شیعه همه چیز دارد...» و به راستی شیعه همه چیز دارد، چون عشق مستور دارد.
یا مهدی! ای امام قلب ها!(1) راهب نصرانی در مسیر صفّین، پدر خاکیان و معلّم افلاکیان، علی علیه السلام را دید و مسلمان شد و به شهادت نایل آمد؛ حرّ بن یزید ریاحی، پدر حرّیت و معلّم تقوا و عدالت، حسین علیه السلام را مشاهده کرد و به سر منزل مقصود رسید؛ چه می فرمایی و چه اراده داری، نسبت به آنان
ص:12
خطیب عراقی، که بعد از سه جلسه بحث و مناظره پیرامون ولایت و مبانی تشیّع، به ره پویان صراط مستقیم می پیوندد و شیعه می گردد، بر فراز منبر نام عشق مستور را می برد و با گریه ی طولانی و ندبه ی عاشقانه، بیداری فطرت را اعلان می نماید.
آقای پروفسور محمد لگن هاوزن (ره یافته از مسیحیّت به تشیّع) از آمریکا، در دهه ی مهدویّه به نام و یاد تو به خانه ات، مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجله الله تعالی فرجه الشریف اصفهان، می آید و شعر عشق می خواند و عشق مستور را می طلبد:
مگر از من گناهی سر زد ای یار ***که در هجران مرا کردی گرفتار
گنه کارم، ولی عشق تو دارم ***گناهم کرده شاید این چنین خوار
تو روی از ما چرا پنهان نمودی ***برای حق نقاب از چهره بردار!
«لگنهاوز»م ز آمریکا، ولیکن ***به بویت دلخوشم، ای مشک تاتار!
نه من گشتم اسیر تار مویت ***جهان گردید از هجر تو بیمار
ص:14
چو ایرانی به تو دلبسته ام من ***بگیرم دست و دل، از من میازار!(1)
ای فضل الله!(2)
تو علّت مبقیّه ی بنای رحمت خدا هستی، «فَبِذلِکَ فَلیَفرَحُوا» را با عشق به راه و مسیرت زمزمه می کنیم و جای شادی، نه شب و روز جمعه، بلکه همه ی لحظه ها به یاد غربت و مظلومیّتت ندبه داریم.
ص:15
یا مهدی! «اَلا وَ اِنَّ الیومَ المِضمارَ وَ غَداً السَّباقَ»(1) در گوش دلمان طنین انداز است. می خواهیم در نمایش تمدّن ها، تمدّن مهدوی را انتخاب کنیم، در گفت و گوی تمدّن ها بر توحّش ها بتازیم و همراه با مصلّین،(2) رهرو و شیعه، پای سابق(3)
را ببوسیم و از مهرش توشه اندوزیم.
ص:16
ای عشق مستور بشر! هر آن کس به انکارت برخیزد «فَقَد کَفَرَ»، ای آیینه دار اله! ای که فرشتگان برایت همچون سپاه، خاضع دربار و مطیع امر تو هستند، ای ولیّ کردگار! یا مهدی! «کُونُوا مَعَ الصادِقین»(1) نام نویسی در مکتب تو را منظور دارد و با تو بودن را امر می فرماید. خواهانیم با تو باشیم، ولی تهاجم عمّال کفر و نفاق، داخلی و خارجی چه می کند؟
اگر در طلب یک لحظه با تو بودن، هزاران هزار بار به دعا بنشینیم و به طول عمر نوح، یعقوب وار گریه و ندبه نماییم، به وظیفه ی خویش عمل نموده و راه صواب پیموده ایم.
ص:17
یا مهدی! فرزندان گروه لجوجِ یوم الإنذار، سقیفه و عاشورا، امروز نه تنها در عراق(1) به سرقت و سوزاندن کتب و آثار اسلام و تشیّع اقدام نمودند، که در ایران اسلامی به عقیده سوزی اشتغال دارند.
ضدّ ولایت، ضدّ دعا و زیارت، ضدّ حجاب و... می گویند و می نویسند، و چون چشم دیدن قدرت شیعه را ندارند، «سَألَ سائِلُ بِعَذابٍ واقِعٍ»(2) را با طلب حکومت شیاطین و بزرگشان، تکرار می نمایند.
یا مهدی! ای مصداق «لِکُلِّ قَومٍ هادٍ»(3)، ای عامل «اَشرَقَتِ الأرضُ بِنُورِ رَبِّها»(4) بر آن سریم که از نور تو، هدایت یابیم و عملاً
«یهدِی اللهُ لِنُورِهِ مَن یشاءُ»(5)
ص:18
را در زندگی خود مشاهده نماییم.
به عشق روی ماه تو، دیده پر آب می شود ***به یاد غربتت شها! دلم کباب می شود
مبدأ عطر معرفت! مرا به صحبتت بخوان ***مصاحب گل ولا، به حق گلاب می شود
هر آن که مُرد بی ولا، به دور از معارفت ***به روز حشر، بی امان، غرق عتاب می شود
ص:19
در این تهاجم عدو، نظر نما به ناصران ***عدوی تو به نزد ما، یقین مجاب می شود(1)
یا مهدی! «اِلّا مَن شاءَ اَن یتَّخِذَ اِلی رَبِّهِ سَبیلاً»(2) مطلوب پیامبر را، پیروی راه حق و هدایت می خواند؛ «اِلّاَ المَوَدَّةَ فِی القُربی»(3) هدایت را در مودّت شما می داند و «فَهُوَ لَکُم»(4) سود این خرید را برای اهل ولا به حساب می آورد.
مودّت، اجر احمد را نشان است***علیه خصم تیری در کمان است
ص:20
مودّت، اصل جامع هست، ای دوست ***ادای حق نمودن، بَه چه نیکوست!
مودّت، سرسپاری در ره یار ***که تا گل را کند تفکیک از خار(1)
اماما! مودّت شما، با دوستی عدوّ الله جمع نمی شود، و شگفتا که به نام آزادی، عدّه ای مبلّغ دشمنان آزادی اند. غرفه ی فروش کتاب با عنوان «فاروق اعظم»(2)،
در مرکز تشیّع چه پیامی دارد؟!
ای عشق مستور! عالِم به همه ی کتاب! دارنده ی اسرار!
عیش علم و موت جهل، به ظهورت مصداق می یابد و اجمال قرآن تفصیل و گل نشکفته ی دین شکوفا می شود. به قربانت گردم ای غریب! به غربت
ص:21
تو قرآن و سنّت، تقوا و عدالت غریب اند. اهل علم و عمل کنندگان به راه و روشت مهجور و در لسان فاروقیانِ مذکور، مرتجع و عقب مانده به حساب می آ یند.
روحی لک الفداء! خفاش صفتان به مجلس ذکر یاد تو اشکال کنند، همان طور که به مجلس علی مرتضی علیه السلام و سید الشهدا علیه السلام ، گویند به یاد خدا بودن و از او یاری و مدد جستن، مطلوب قرآن و سنّت، و به غیر خدا پرداختن، شرک است.
اینان قرآن می خوانند، امّا از فهم قرآن بی بهره اند، گویا «فَاذکُرُوا آلاءَ
اللهِ»(1) را نخوانده اند و گویا از «وَابتَغُوا اِلَیهِ الوَسیلَةَ»(2) بی اطلاعند. اینان سنّت را در سنّت معاویه جستجو می کنند و نسبت به روایاتی
ص:22
مثل «ذِکرُ عَلِی عِبادَةٌ» بی توجّه اند و نمی دانند ذکر تو امروز برای ما چون ذکر محمّد و علی، صلوات الله علیهما، شیرین و لذّت بخش است.
اماما! توجّه به زیبایی هایت، معرفت به کمال و بلندی مقامت، بار یافتن به دانشگاه معارف و علومت، عارف را به شناخت واقعی خداوند سوق می دهد. وقتی به زیارت با عبارات «آل یاسین» نایل می شویم و به حضرتت با عنوان «العِلمُ المَصبُوب» خطاب می کنیم و همه ی هستی ات را علم می دانیم، به وسیله ی علم مصبوب، توجّه به مبدأ و صاب پیدا می کنیم.
اماما! «مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ»(1) امروز و استاد دانشگاه مدینه ی علم پیامبر صلی الله علیه و آله در این زمان تویی.
ص:23
از خدای متعال خواهانیم، مَدرس درست را نه با چهار هزار شاگرد، بلکه با میلیون ها نفر طالب، بالاتر از زراره و ابابصیر در مسجد کوفه مشاهده نموده،
با عنایت علمی ات به کمال مطلوب معنوی برسیم.
ای «ماء مَعین»!(1) بشر تشنه است، تشنه ی معارف و علوم تو؛ ولی سیاست های شیطانی و عوامل نفسانی در طول غیبت، مثل مکر اموی و غدر عباسی در زمان رهبری آباء طاهرین ات، نشأت گرفته از مبدأ مکّاری ها و شیطنت ها، یعنی سقیفه، عوض بیان «وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً لِنُحیی بِهِ بَلدَةً مَیتاً»(2) و تفسیر صحیح «اِعلَمُوا اَنَّ اللهَ یُحیِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها»(3) و نشان دادن سرچشمه ی
ص:24
حیات و ظاهر ساختن آیه ی «وَ یبقی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجلالِ وَالاِکرامِ»(1) بشریّت را به سراب تمدّن خواهی شیطانی و حزب گرایی ابلیسی، که اثری جز تفرقه و جدایی از حق و کمال انسانی نداشته و ندارد، سوق داده، تمدّن حقیقی را ردّ و توحّش را تبلیغ می نماید.
ای عشق مستور! بشر تو را می خواهد، ولی نمی داند؛ تشنه ی توست، اما خبر ندارد؛ سراب را به جای آب گرفته است؛ خطای چشم نه، خطای فکر و اندیشه؛ خطای معتقد او را از مطلوب حقیقی، محبوب فطرت، مبدأ زیبایی ها، مربی و پرورش دهنده ی شکوفه ها وگل های زیبا و معطر، یعنی وجود اطهرت، دور ساخته است.
ص:25
ای مهربان! دستگیری و عنایت تو بعید نیست، ظهور و عنایت نورانی تو هیچ بُعدی ندارد، تو کریم بن کریمی، بُعد و دوری از ناحیه ی ماست، ما از خورشید فاصله گرفته و به ظلمت دل بسته ایم، ما اسیر «ایسم»ها و افکار پست و زشت غربی ها و اروپاییان شده، سلاح دشمن را بر مغز خودی و دوست کوبیدیم، بر قدرت علمی و دانش دانشگاه های غریبه ها افتخار نمودیم، بدون اینکه بدانیم و یا بخواهیم بدانیم، اینان ریزه خواران سفره ی علمی آباء طاهرین ات، و به تعبیر دیگر، سارقین علم و دانش مسلمین اند. از دانش امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و از معارف نهج البلاغه و صحیحفه ی سجادیّه و دروس دیگر رهبران معصوم، بی خبر ماندیم و بدین جهت در معرفی مکتب عترت علیهم السلام به ملل دیگر، باز ایستادیم.
ما به مسافران خارجی (توریست ها) بنای مسجد و پل و حمّام و خانه های باستانی را معرفی می نماییم، آثار باستانی خشت و گل (که البته آن هم متخذ از
ص:26
یک فرهنگ بزرگ الهی است)، امّا از اثر باستانی و به تعبیر بهتر، بزرگ ترین اثر به جا مانده از تشنگان انسانیّت و منتظران عدالت در طول تاریخ بشریّت، یعنی فکر انتظار و اندیشه ی مهدویّت و حکومت واحده ی جهانی، سخنی به میان نمی آوریم.
مسافر به شهر و کشور ما رفت و آمد دارد، بدون این که توشه ای از معنویّت یک فرهنگ بزرگ و بزرگ ترین فرهنگ ها، بردارد.
آیا کتاب و جزوه ای در باره ی مهدویّت و در معرفی عشق مستور، در تیراژ وسیع به طور رایگان و به زبان های مختلف دنیا داریم که مسافر با کوله باری پر از پیام، یعنی پیام نور و هدایت، به وطنش بازگردد؟
ما در جشن میلاد تو، که میلاد همه ی خوبی هاست، و جشن همه ی خوبان عالم، به ویژه انبیاء و اوصیاء است، چه می کنیم؟ مدیحه سرایی و
ص:27
چراغانی؛ کار سی چهل سال گذشته؛ بدون این که زمان را درک نماییم و تهاجم دشمن را در نظر بگیریم.
مدیحه سرایی و چراغانی همراه با پیام، کار خوبی است، امّا بار فرهنگی آن برای این زمان، کم و کوتاه است.
نسل جوان ما و دیگر ملل، خواهان اطلاع نسبت به مهدویّت و شناخت عشق مستور هستند، آیا به آنها پاسخ مثبت می دهیم؟ آیا اطلاع رسانی ما قوی و با جدیّت کار می کند؟ چرا به یکی، دو روز در تبلیغات مهدوی و تشکیل مجالس سخنرانی اکتفا نموده و همه ی ماه شعبان و حداقل یک دهه از این ماه را به برنامه های وسیع تبلیغی اختصاص نمی دهیم.
اماما! در تبلیغ راهت قصور، و بیشتر تقصیر داریم.
بنده همان به، که ز تقصیر خویش *** عذر به درگاه خدای آورد
ص:28
با این حال، ما روی به درگاه باب خدا می آوریم و می گوییم:
ما را ببخشای، ای رحمت واسعه ی حق! و برای ما طلب مغفرت نما و عنایات خاصّه ات را از ما دریغ مدار.
امید آن که در دهه ی مهدویّه ی امسال، بهتر و بیشتر از گذشته به خدمت آستان مقدّست موفّق باشیم.
«اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَا العَلَمُ المَنصُوبُ وَالعِلمُ المَصبُوبُ»
ص:29