طلایه دار

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهدی پور، علی اکبر، 1324 -

عنوان و نام پدیدآور : طلایه دار/ علی اکبر مهدی پور.

مشخصات نشر : قم: رسالت، 1389.

مشخصات ظاهری : 81 ص.

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : شعر -- قرن 20م. --

موضوع : شعر منثور فارسی -- شخصیت ها

شناسه افزوده : سرحدی، مهدی، 1355 - ، مترجم

رده بندی کنگره : PS3513 /ب4 ط8 1387

رده بندی دیویی : 811/52

ص: 1

اشاره

تصویر

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

آذربایجان کانون طلایه داران

به مناسبت ارتحال اسفبار استاد بزرگوار آیت اللّه حاج میرزا عمران علیزاده قدس سره که به حق طلایه دار درس تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه در خطّه آذربایجان بود ، یادی از بزرگان ، پیشگامان و طلایه داران این مرز و بوم در یک قرن اخیر می کنیم ، به این امید که مشمول جمله معروف : « عند ذکر الصّالحین تنزل الرّحمة » قرار بگیرد .

در هر رشته صدها نفر پیشگام و پیشتاز از این سرزمین برخاسته ، حوزه های علمیه تبریز ، قم ، نجف و مشهد را در طول قرون و اعصار به زیباترین وجهی از خرمن علمی خود بهره مند ساخته اند ، که تعداد اندکی از آنها به عنوان نمونه در این جدول یاد می شود :

1 . طلایه داران فقه و فقاهت

از فقها ، مراجع و زعمای حوزه های علمیه در یک قرن اخیر ، که فقاهت و زعامت حوزه ها بر محور آنها می چرخید ، حضرات آیات عظام :

ص: 3

فاضل شربیانی ، شیخ محمّدحسن مامقانی ، میرزا صادق آقاتبریزی ، سید ابوالحسن انگجی ، سید محمّد مولانا ، میرزا فتاح شهیدی ، سید مرتضی خسروشاهی ، سید محمّدحجت کوهکمری ، سید یونس اردبیلی ، سید محمّدهادی میلانی ، سید کاظم شریعتمداری ، سید شهاب الدین مرعشی نجفی ، سید ابوالقاسم خوئی ، میرزا کاظم تبریزی ، حاج میرزا علی غروی ، سید ابوالقاسم کوکبی ، میرزا جواد تبریزی ، و دهها تن از فقهای گرانسنگ حوزه های علمیه ، قدّس اللّه أسرارهم .

2 . طلایه داران علوم قرآن

از پیشتازان در حوزه تفسیر و علوم قرآن حضرات آیات: حاج میرزا علی قاضی، سید مرتضی شبستری، سید مرتضی مستنبط ، شیخ نصراللّه شبستری، شیخ حسین شنب غازانی، شیخ محمّدباقر ملکی، حاج میرزا حسن مصطفوی، حاج میرزا عمران علیزاده و در رأس همه سرآمد مفسران قرآن در طول قرون و اعصار علامه سید محمّدحسین طباطبائی قدّس اللّه أسرارهم .

3 . طلایه داران نهج البلاغه

از پیشگامان در عرصه ترجمه و شرح نهج البلاغه حاج میرزا حبیب اللّه خوئی ، علامه شیخ محمّدتقی جعفری ، حاج میرزا آقا باغمیشه ای ، شادروان حاج میرزا عمران علیزاده ، قدّس اللّه أسرارهم .

4 . طلایه داران رجال و تراجم

از پیشگامان در عرصه رجال و تراجم ملاعلی علیاری ، شیخ عبداللّه

ص: 4

مامقانی ، محمّدعلی مدرس خیابانی ، ملاعلی خیابانی ، ثقة الاسلام ، علامه امینی و شیخ محی الدین مامقانی قدّس اللّه أسرارهم .

5 . طلایه داران ارباب قلم

از پیشگامان در عرصه پژوهش و تحقیق حاج میرزا عباسقلی چرندابی ، حاج سراج انصاری ، محدّث ارموی ، حاج میرزا ولی اللّه اشراقی ، حاج شیخ نصراللّه شبستری ، حاج میرزا علی غروی ، حاج میرزا محمّدعلی اردوبادی ، حاج سید علی مولانا ، سید مهدی علوی بخشایشی و حاج میرزا عمران علیزاده قدّس اللّه أسرارهم .

6 . طلایه داران شعر و ادب

از پیشتازان در عرصه شعر و ادب ، حجة الاسلام نیّر ، ملا مهرعلی زنوزی ، ملا حسن طوطی ، پروین اعتصامی ،سیدمحمّدحسین شهریار ، حسینی سعدی زمان ، استاد عابد ، و حاج صادق تائب قدّس اللّه أسرارهم .

7 . طلایه داران فلسفه و اخلاق

از پیشگامان در حوزه فلسفه و اخلاق ، آقا علی مدّرس زنوزی ، حاج سید علی قاضی ، میرزا جواد آقا ملکی ، سید حسن الهی ، سید محمّدحسین طباطبائی و استاد محمّدتقی جعفری ، قدّس اللّه أسرارهم .

8 . طلایه داران عرصه مهدویت

از پیشتازان در حوزه مهدویت ، ملاعلی علیاری ، میرزا محمّد

ص: 5

واعظ فاضلی ، میرزا عبدالرحیم انصاری کلیبری ، میرزا محسن مجتهد تبریزی ، میرزا محمّدعلی اردوبادی ، شیخ ولی اللّه اشراقی ، محدّث ارموی و شیخ رضا توحیدی ، قدّس اللّه أسرارهم .

9 . طلایه داران مسند تبلیغ

از پیشتازان عرصه تبلیغ ، حاج میرزا حسینعلی اهری ، میرزا علی اکبر عزیزی ، میرزا حسین واعظ آرباتانی ، حاج میرزا محمّد

خیابانی ، حاج میرزا هاشم شکوری ، حاج میرزا حسن ناصرزاده ، حاج میرزا علی یالقوز آغاجی ، حاج میرزا محمّد صابری و حاج میرزا علی نمروری قدّس اللّه أسرارهم .

10. طلایه داران عرصه خدمت رسانی

از پیشتازان در عرصه خدمات حاج حسین ملک ، حاج محمّد نخجوانی ، حاج محمّدباقر کلکته چی و حاج جواد برق لامع ، که روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد .

این بود اشاره ای کوتاه به تعدادی اندک از پیشتازان فراوان آذربایجان در عرصه های مختلف رشته های علوم اسلامی ، که به عنوان مشت نمونه خروار فهرست وار نام برده شد و شرح خدمات برخی از آنان به تدوین چندین مجلد نیازمند است .

* * *

ص: 6

طلایه دار تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه

در آستانه عید سعید غدیر حوزه علمیه تبریز یکی از اساتید برجسته و مربّیان شایسته خود ، حضرت حجة الاسلام والمسلمین آیت اللّه حاج میرزا عمران علیزاده قدس سره را از دست داد .

روز شنبه 17 ذیحجة الحرام 1430 ق . برابر 14/9/88 ش . در خطّه فضیلت پرور تبریز قلبی از حرکت ایستاد که بیش از نیم قرن استاد بی بدیل حوزه علمیه تبریز ، پدر مهربان حوزویان ، مفسّر گرانسنگ قرآن ، شارح گرانمایه نهج البلاغه ، پدید آورنده بیش از چهل اثر ارزشمند ، اسوه تقوا و فضیلت ، پیشتاز عرصه تربیت طلاب ، تلاشگر خستگی ناپذیر حمایت از حریم اهلبیت ، روشنگر کانونهای هدایت در میان جوانان ، فرهنگیان و فرهیختگان بود .

نگارنده بیش از نیم قرن پیش در حوزه درس استاد علیزاده شرکت نموده ، از خرمن دانش او خوشه ها چید .

در آن ایام استاد یکی از اساتید برجسته ، پدری مهربان و پناهگاهی مطمئن برای حوزویان بود .

ص: 7

جلسات تفسیر ایشان در روزهای جمعه یکی از جلسات پر بار شهر بود ، این جلسه در برابر جلسه دیگری که به عنوان « جلسه تفسیر تبریز » از سوی گروهی منحرف و وهابی منش همزمان دایر بود و متأسفانه هنوز هم دایر است ، تنها جلسه مطمئنی بود که به صورت منظم و شیوه ای آموزنده برگزار می شد ، در ابتدا درس هفته قبل از سوی تعدادی از حاضران قرائت می شد ، آنگاه درس جدید طرح می شد ، سپس چند نفر آن را می خواندند ، تا همگان درس جدید را به خوبی دریافت کنند .

استاد علیزاده چندین بار در این جلسات قرآن کریم را از اول تا آخر تدریس کرده و متن تفسیر استاد در طول دهه ها ضبط شده ، نوارها گردآوری شده ، به صورت سی دی درآمده ، در اختیار علاقمندان قرار گرفته است .

خانواده هایی را می شناسم که هر هفته در جلسه استاد حضور یافته ، درس را ضبط کرده ، در طول هفته در میان اعضای خانواده آن را بازگو نموده ، خود را برای درس جدید مهیا می نمودند .

یکی از عزیزان متن کامل یک دوره درس تفسیر استاد را از نوار پیاده کرده به همان زبان آذری تدوین کرده ، مهیای چاپ نموده است .

برخی از این درسها از سوی رسانه ها ضبط شده و مهیّای پخش از ماهواره گردیده است .

اگر این اتّفاق بیفتد علاوه بر آذربایجان ایران ، برای جمهوری آذربایجان و کشور ترکیه نیز سودمند خواهد بود .

ص: 8

در این جلسات علاوه بر تفسیر قرآن مسائل شرعی و احکام فقهی نیز به صورت ساده و همه فهم مطرح می شد .

به تناسب ایام ولادت و شهادت معصومین علیهم السلام ، و روزهای تاریخی چون بعثت و غدیر نیز معارف مربوطه بیان می گردید .

از برنامه های ثابت این جلسه تدریس نهج البلاغه بود ، که این متن بسیار نیرومند و شاهکار ادبی با بیان ساده و رسا ، در خور فهم مخاطبین طرح می شد ، تعدادی از حاضران درس هفته قبل را می خواند و تعدادی دیگر درس جدید را می خواند .

غالب شرکت کنندگان نسبت به همه آیات نورانی قرآن و خطبه های شیوای نهج البلاغه آگاهی خوب دارند و هر فرازی از آنها سؤال شود ، آماده پاسخ گویی هستند .

درس نهج البلاغه استاد نیز علاوه بر ضبط ، در سه مجلد چاپ شده ، و چون به صورت جمله به جمله است ، بهترین متن برای آموزش نهج البلاغه می باشد .

استاد علاوه بر این جلسه که پیش از ظهر روزهای جمعه در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در خیابان تربیت برگزار می شد ، در مسجد مجتهد نیز حلقه های تفسیر و نهج البلاغه برای حوزویان داشت که جمعی از طلاب ، فضلا و مبلّغین در آن حضور می یافت .

از این رهگذر آموزه های استاد در ترقی و تعالی طلاب نقش مهمی داشت و از سویی دیگر دست مایه خوبی برای مبلّغان و مروّجان دین و آیین در سطح شهر بود .

ص: 9

اسوه تقوا و فضیلت

استاد به معنای واقعی کلمه اسوه تقوا و فضیلت بود ، همه افرادی که با استاد حشر و نشر داشتند ، در جلسات مذهبی و یا حلقات درسی استاد شرکت می کردند ، با دیدار استاد به یاد ارزشهای معنوی افتاده ، نسبت به زرق و برق زودگذر دنیا بی اعتنا شده به ارزشهای والای معنوی دل می بستند.

استاد در جلسات دوستانه نه تنها خود از غیبت و بدگویی به افراد و سخنان بیهوده پرهیز می کرد ، دوستان را نیز از آن برحذر می داشت .

در جلسات دوستانه که در منزل استاد و دوستان نزدیکش برگزار می شد ، همه اش از معارف و احکام و مطالب سودمند سخن می رفت.

استاد نه تنها از وجوهات استفاده نمی کرد ، بلکه در مواردی پولهای معتنابهی از سوی افراد به استاد تقدیم می شد و اظهار می شد که ربطی به وجوهات ندارد ، بلکه تبرّع می باشد ، استاد آن را نیز به طلاب می داد و می گفت : این افراد اهل کرامت و سخاوت نیستند ، چون می دانند که من از وجوهات استفاده نمی کنم ، می خواهند از این طریق گشایشی در زندگی شخصی من فراهم آید .

آنچه وجوهات به دست ایشان می رسید ، با اینکه از سوی همه مراجع بزرگ اجازه می داشت ، شخصاً در آنها تصرّف نمی کرد ، بلکه به دفتر مرجع مربوطه ارسال می کرد و اگر مربوط به مرجعی بود که شهریه اش زیر نظر استاد پرداخت می شد ، روی شهریه می گذاشت .

در طول دو دهه اخیر بیش از چهل اثر سودمند از آثار قلمی استاد

ص: 10

چاپ و منتشر شد ، از این طریق زندگی ایشان تأمین می شد ، ولی در دهه های قبل استاد از راه تصحیح کتب و متون زندگی خود را می گذرانید .

استاد در دوران جوانی فرمهای چاپی را از چاپخانه ها می گرفت ، از طریق تصحیح اغلاط چاپی هزینه زندگی اش را تأمین می کرد .

استاد همواره پشتیبان مرجعیت بود ، وجوهات را اخذ می کرد ، قبض موقت می داد ، سپس از سوی مرجع مربوطه قبض رسید به صاحبان وجوه می داد .

چند خاطره

استاد در اثر دغدغه ای که به درس طلاب داشت ، به ندرت مسافرت می کرد ، روزی به قم آمده بود ، فرمود : من تاکنون سوار هواپیما نشده ام ، گفتم : اجازه بدهید بلیط مشهد تهیه کنم ، در خدمت شما به مشهد مشرف شویم . فرمود : شیراز را ندیده ام ، مایلم به زیارت احمد بن موسی مشرف شویم .

بلیط تهیه شد ، در خدمت سرور ارجمند حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج آقای اهری به شیراز رفته ، ده روز مهمان آیت اللّه حاج آقا مجدالدین محلاتی بودیم و در بیت مرحوم آیت اللّه حاج شیخ بهاءالدین محلاتی قدس سره اقامت نمودیم .

استاد به قدری شیفته اخلاق آیت اللّه محلاتی شده بود که بارها می فرمود : هر وقت رفتار ناهنجاری از برخی افراد می بینم به یاد آقا مجدالدین می افتم و با یاد ایشان این ناهنجارها را تحمل می کنم .

ص: 11

دو بار نیز در محضر استاد برای مدت نسبتاً طولانی در مشهد مقدس بودیم ، در این سفر نیز از رفتار و گفتار استاد بهره ها بردیم .

سفر تاریخی دیگری نیز در محضر استاد در موسم حج داشتیم که همه هم سفری ها مجذوب اخلاق ، تواضع ، ساده زیستی و ژرف اندیشی استاد شده بودند .

استاد یک سفر عمره نیز داشتند که همراه خانواده در معیّت حاج محمود پاینده بودند .

استاد دو بار نیز به عتبات عالیات مشرف شدند که در سفر نخستین در معیّت عدیل محترمشان مرحوم پاینده بودند ، که در آن سفر مرحوم پاینده در نجف اشرف وفات کردند و در وادی السلام به خاک سپرده شدند .

جالب توجه است که مرحوم پاینده وصیت کرده بود که من هر کجا فوت کنم باید استاد علیزاده بر پیکرم نماز بخواند و در این سفر با استاد همسفر بود و وصیّت در جوار ملکوتی مولای متقیان انجام پذیرفت .

یک سفر دیگری به عتبات داشتند که همه مشکلات سفر بر دوش حاج محمودآقا بود که با توجه به ویلچری بودن همسر استاد ، آقای پاینده رنج فراوان متحمل شد ، خداوند پاداش فراوان عنایت فرماید .

ساده زیستی استاد

استاد نه تنها با زبان ، بلکه با شیوه رفتار و سلوک اخلاقی خود برای همگان الگو بود ، او نه تنها از وجوهات استفاده نمی کرد ، بلکه از فضول زندگی نیز پرهیز می کرد .

ص: 12

جامه های استاد ده ها سال مورد استفاده اش بود ، اگر پارچه ای به ایشان هدیه می شد ، در صورت امکان رد می کرد و اگر ناگزیر از پذیرش بود ، به دیگران هدیه می داد .

وجه مختصری که از طریق نشر کتاب به دستش می رسید ، اول یک پنجم آن را به عنوان خمس جدا می کرد ، سپس در بقیه اش تصرف می کرد .

چند روز پیش از وفات استاد به خدمتشان مشرف بودم ، مبلغ جدیدی به دستش رسیده بود ، در برابر من نهاد و فرمود : خمس آن را جدا کن .

من به شمردن آنها پرداختم . فرمود : برای چه می شمارید ؟ چهار تا یک طرف و یکی را به طرف دیگر بگذار .

اجازات روایی و امور حسبیه

استاد اجازه نامه های فراوان از مراجع بزرگ تقلید داشت که آنچه مشاهده کرده ام به قرار زیر می باشد :

حضرات آیات عظام سید کاظم شریعتمداری ، سید ابوالقاسم خوئی ، سید محمّد روحانی ، سید محمّد شیرازی ، حاج آقا حسن قمی ، میرزا جواد آقاتبریزی و شهید میرزا علی آقا غروی ، قدّس اللّه أسرارهم و آیات عظام وحید خراسانی ، سید علی سیستانی ، سید صادق روحانی ، سید صادق شیرازی ، ناصر مکارم و ... متع اللّه المسلمین بطول بقائهم .

اساتید

به طوری که در شرح حال خود نگاشته استاد خواهد آمد ، اساتید

ص: 13

ایشان در زادگاه خود ( غریبدوست ) عبارتند از :

1 ) پدرش مشهدی علیحسین

2 ) مکتب دار روستا سید محمّدعلی حسینی

و در روستای احمدلو :

3 ) ملا مطلب ترابی

4 ) میرزا علی اشرف نظری

و در حوزه علمیه تبریز :

5 ) میرزا فتاح آخوندی

6 ) سید موسی سیدی

7 ) سید یوسف مدنی

8 ) میرزا عبدالکریم ملائی

9 ) سید رضا مرندی

10 ) سید مهدی انگجی

11 ) سید هادی خسروشاهی

12 ) سید محمّد بادکوبه ای

13 ) سید مرتضی مستنبط

14 ) شیخ حسین شنب غازانی

15 ) میرزا حمد اهری

16 ) حاج میرزا عبداللّه مجتهدی

و در حوزه علمیه قم :

17 ) سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

ص: 14

18 ) حاج میرزا علی مشکینی

19 ) سید حسین قاضی

20 ) علامه سید محمّدحسین طباطبائی

رحم اللّه معاشر الماضین .

شرح حال و سوانح حیاتی استاد

صدیق ارجمند ، فاضل ارزشمند ، حجة الاسلام والمسلمین جناب آقای فرزانه ، دوست دیرینه استاد ، بقیّة السّلف یاران و چشم و چراغ دوستان ، به اینجانب پیشنهاد نمود که جزوه ای تا چهلمین روز درگذشت استاد تهیّه و تدوین شود ، با توجّه به دو سفر تبلیغی این حقیر به عنوان « دهه غدیر » به استان خراسان و دهه عاشورا به استان اصفهان ، تهیّه جزوه ای که در شأن استاد باشد میسّر نشد ، از این رهگذر شرح حال خود نگاشته استاد را از کتاب « نامداران تاریخ » آوردیم و شرح حال اساتید ایشان را از کتاب یاد شده در پی آوردیم و چیزی بر آن نیفزودیم .

در مراسم شام غریبان و مجلس ترحیم استاد که هر دو در مسجد میدان مقصودیه برگزار شد ، خطیب توانا حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ اسداللّه جوانمرد سخنان پرباری ایراد فرمودند که فرازهایی از آنها در این جزوه درج شد .

در مراسم هفتمین روز درگذشت استاد که از سوی فضلای آذربایجان و شاگردان معظم له در حسینیه شهدای قم برگزار شد ، محقق توانا

ص: 15

حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ عیسی اهری سخنان ارزشمندی ایراد کردند که فرازهایی از آن نیز تقدیم گردید .

دو مقاله ارزشمند از دو صدیق ارجمند آقای دکتر عبدالرحیم عقیقی بخشایشی و آقای دکتر سید محمّد ثقفی در روزنامه مهد آزادی تبریز چاپ شد که فرازهایی از آنها نیز در این جزوه درج شد .

دو قطعه شعر از دو شاعر سخن سنج ، استاد جوانمرد و استاد رسولی به دست ما رسید که عیناً درج گردید .

گفتنی ها درباره استاد بسیار فراوان و بستر سخن بسیار گسترده است ، که برخی از آنها در این فرازهای درج شده آمده است ، به همین مقدار بسنده کرده ، بسط مقال را به فرصتی دیگر موکول می کنیم .

به سوی جهان ابدی

استاد علیزاده تا دو سال پیش در سلامتی کامل بود ، دو سال پیش سکته ای کرده در بیمارستان بستری شدند ، با توسّل به حضرت امّ البنین بهبودی یافته ، در کمتر از یک هفته از بیمارستان مرخّص شد ، به تدریج حالشان بهتر شده به تدریس و تبلیغ و اقامه نماز پرداختند .

اخیراً یک بار دیگر دچار سکته شده ، بستری شده ، مرخّص گردیدند ، باز هم به تدریس و تبلیغ و اداره جلسات و اقامه نماز پرداختند .

تا روز شنبه 17 ذیحجة الحرام 1430 ق . برابر 14/9/88 ش . دار فانی را وداع گفته به سوی جهان ابدی پر گشودند .

با توجه به تاریخ ولادت ایشان در نیمه رمضان 1350 ق . ایشان

ص: 16

دقیقاً 80 سال و سه ماه و دو روز عمر کرده ، با کوله باری از حسنات و اعمال صالحه به دیدار محبوب شتافت .

پیکر پاک ایشان روز دوشنبه 16/9/88 ش . از مسجد میدان مقصودیه که در آن اقامه نماز می کرد با حضور نماینده آیت اللّه العظمی وحید خراسانی و هیئت اعزامی آیت اللّه العظمی حاج سید صادق شیرازی تشییع گردید .

نماز میت توسط حجة الاسلام والمسلمین حاج سید محمّدعلی ، فرزند برومند مرجع فقید حضرت آیت اللّه العظمی حاج سید محمّدشیرازی انجام شد .

تشییع جنازه باشکوهی علیرغم نامساعد بودن هوا تا وادی رحمت از سوی جامعه روحانیت ، دانشجویان ، بازاریان ، اصناف ، کسبه ، شاگردان و ارادتمندان آن عزیز از دست رفته انجام یافت .

بسیار جالب توجه است که تعدادی از عزیزانی که در قطعه پنجم وادی رحمت ، مشهور به قطعه صدّیقین فیش قبر داشتند ، این فیش ها را در اختیار خانواده استاد قرار دادند .

در میان این فیش ها ، فیش متعلق به حاج آقا ثابتی از امتیاز ویژه ای برخوردار بود ، زیرا در مجاورت مرقد منوّر حضرت آیت اللّه حاج شیخ نصراللّه شبستری قرار داشت ، از این رو این فیش انتخاب شد و پیکر پاک این عالم ربانی در کنار دوست دیرینه اش مرحوم آیت اللّه شبستری به خاک سپرده شد .

قطعه پنجم در مدخل وادی رحمت قرار دارد و قبر این دو عالم

ص: 17

عامل در ردیفهای اوّلیه جلب توجّه می کند ، در آخر همین قطعه تعدادی از علمای اعلام و رجال برجسته شهر مدفون می باشند .

نسب شریف استاد به شرح زیر است :

عمران فرزند علیحسین ، فرزند معصوم ، فرزند علی ، فرزند حسن علیزاده غریبدوستی .

زیر لوای مولای متّقیان

زندگی استاد با قرآن و عترت عجین شده بود ، بیش از نیم قرن در خدمت قرآن بود و سالیان متمادی در خدمت نهج البلاغه و در این رابطه آثار ارزشمندی از خود به یادگار نهاد ، که از آن جمله است :

1 . ترجمه نهج البلاغه

2 . واژه های نهج البلاغه

3 . مروری بر نهج البلاغه

4 . شرح خطبه همام

5 . شرح خطبه متقین و منافقین

6 . در مکتب علی علیه السلام

7 . علی همای رحمت

8 . قائم مهدی ( عج ) در خطبه عید غدیر

و لذا بی جهت نیست که در روز میلاد مسعود سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام دیده به جهان گشوده ، در شب عید سعید غدیرخم دیده از جهان فرومی بندد .

ص: 18

امیدواریم همانگونه که در مکتب مولای متّقیان زندگی با برکت خود را سپری کرد و عمر شریف خود را در این مکتب صرف نمود و سرانجام در آستانه غدیرخم بر آستانه مولایش گام نهاد ، در عالم برزخ نیز مورد عنایت خاص مولا باشد و در روز رستاخیز زیر لوای مولای متّقیان محشور شود ، ان شاء اللّه .

بیستم محرم الحرام 1431 ق .

حوزه علمیه قم

علی اکبر مهدی پور

ص: 19

گزارش مجلس شام غریبان

* فرازهایی از سخنرانی پربار خطیب توانا حاج شیخ اسداللّه جوانمرد

در مجلس شام غریبان آیت اللّه علیزاده قدس سره (1)

« وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی » ؛

آن کس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس خود را از هوی بازدارد ، بی گمان بهشت جایگاه اوست .(2)

یکی از مراحل سخت سیر و سفر آدمی مرحله مرگ است .

خداوند منّان از زبان دو تن از پیامبران عظیم الشّأن این مرحله پر خطر را بیان فرموده ، برای آنها نوید سلامتی داده است :

1 . حضرت یحیی علیه السلام :

« وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا » ؛

ص: 20


1- 1 . این مجلس روز دوشنبه 16/9/88 برابر 19 ذیحجه 1430 ق . در مسجد میدان مقصودیه تبریز برگزار گردید .
2- 2 . سوره ذاریات ، آیه 40 .

سلام بر او باد آن روز که متولد شد و آن روز که می میرد و آن روز که زنده برانگیخته می شود .(1)

2 . حضرت عیسی علیه السلام :

« وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا » ؛

بر من سلام باد روزی که متولد شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم .(2)

مرحله تولّد و مرگ از چند جهت به یکدیگر شباهت دارند :

1 ) اگر کسی به صورت ناقص متولد شود ، پیشرفت شگفت انگیز رشته های مختلف دانش بشری از اصلاح آن ناتوان است .

و اگر کسی با عمل ناقص یا ایمان ناقص دیده از جهان بربندد ، دیگر امکان تدارک ندارد .

همانگونه که باید بچه از شکم مادر سالم متولد شود ، باید از این جهان نیز با عمل صالح و ایمان سالم رخت بربندد .

2 ) بچه ای که متولد شد ، اگر به دلایلی از تولد خود پشیمان باشد ، اگر تمام پزشکان جهان جمع شوند نمی توانند او را به دوران جنینی برگردانند .

و اگر کسی به جهان بازپسین معتقد نباشد ، هنگامی که از جهان رفت و حقایق آن سرای را مشاهده کرد ، اگر بخواهد به این جهان برگردد و اعمال ناقص خود را تدارک کند ، هرگز میسّر نمی شود .

ص: 21


1- 3 . سوره مریم ، آیه 15 .
2- 1 . همان ، آیه 33 .

برخی گویند : این همه سخن از نکیر و منکر پایه ندارد ، در آلمان ضبط صوت های بسیار قوی در قبر گذاشته اند و هیچ صدایی به بیرون منتقل نشده است !

چه باور کنند یا باور نکنند همه این گفته ها حقیقت دارد ، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از آن خبر داده است .

پس از ارتحال حضرت فاطمه بنت اسد ، در کنار قبر وی نشسته بود ، فرمود :

« اِبنُکِ عَلی ، ابنُکِ عَلی » ؛

پسرت علی ، پسرت علی .

اصحاب از سبب آن پرسیدند ، فرمود : از حضرت فاطمه بنت اسد در مورد خدا ، پیامبر ، قبر و قیامت پرسیدند ، همه را پاسخ داد ، چون از امامش پرسیدند ، خجالت کشید که بگوید : « پسرم » به او تلقین کردم که بگوید : « پسرم علی ، پسرم علی » .

جابر از سلمان روایت کرده ، که پیامبر اکرم فرمود :

گویی با چشم خود می بینم که دخترم فاطمه را در قبر نهاده ، از او در مورد خدا و پیامبرش می پرسند ، چون از امامش می پرسند ، می فرماید :

« هذَا الجالِسُ عَلی شَفیرِ قَبری » ؛

همین آقایی که زانوی غم بغل کرده ، در کنار قبرم اشک می ریزد ، امام منست .

هنگامی که از فاطمه بنت اسد ، مادر امیرمؤمنان علیه السلام در قبر سؤال شود ، یقیناً از من و شما نیز سؤال خواهد شد .

ص: 22

هنگامی که از حضرت فاطمه زهرا ، دخت پیامبر ، همسر مولا و مادر یازده امام سؤال شود ، بی گمان از من و شما نیز سؤال خواهد شد .

اینجاست که افراد ضعیف الایمان و فاسد العقیده ، با مشاهده آن سرای ، خواهند گفت :

« رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً » ؛

بار پروردگارا مرا برگردان ، شاید عمل شایسته ای انجام دهم . گفته می شود : نه ، هرگز .(1)

3 ) همانگونه که تولد انتقال از عالم کوچک به عالمی بزرگتر است ، مرگ نیز انتقال از جهان فانی به جهان باقی است .

مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید :

« اِنَّکُمْ لا تَمُوتُونَ ، اِنَّما تُنْقَلُونَ مِن دارٍ اِلی دارٍ ؛

شما نمی میرید، بلکه از خانه ای به خانه ای دیگر منتقل می شوید.

در احادیث فراوان تأکید شده که مرده می بیند و می شنود ، از این رهگذر امر شده که تا قبرستان تشییع را ادامه دهید ، از وسط راه برنگردید ، که میّت دلگیر می شود .

در حدیث آمده که مردگان حتی صدای خروس و بانگ اذان را می شنوند و لذا دستور تلقین داده شده ، تلقین یعنی آموزش دادن .

مرحوم صاحب عروه می نویسد : مستحب است که پس از تلقین عربی همان کلمات به زبان میت نیز گفته شود تا به او تفهیم گردد .

ص: 23


1- 1 . سوره مؤمنون ، آیه 99 .

در احادیث تأکید شده که چون تشییع کنندگان برمی گردند ، میت صدای پای آنها را می شنود و احساس غربت می کند .

اولیای الهی همواره از مرگ می ترسیدند و از قبر وحشت می کردند :

مولای متقیان همانند مار گزیده به خود می پیچید و می فرمود :

آه ، آه ، مِن قِلَّةِ الزّادِ وَطُولِ السَّفَر ؛

آه ، آه ، از کمی توشه و درازی مسافرت .

امام مجتبی علیه السلام در آستانه مرگ می گریست ، امام حسین علیه السلام می فرمود :

شما که 25 مرتبه پیاده به حج رفتید ، سه بار همه اموالتان را با فقرا تقسیم کردید ، چرا اظهار بی تابی می کنید ؟

می فرمود : به سوی مسافرتی رهسپارم که قبلاً این راه را نپیموده ام ، به خانه ای منتقل می شوم که قبلاً به آن وارد نشده ام .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود :

اُذکُرُوا هادِمَ اللَّذّاتِ ؛

همواره به یاد مرگ باشید که همه لذتها را درهم می ریزد .

خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ در سینه بسی سنگین است

آدمی هر چه توانگر باشد تا بدین نقطه رسد مسکین است

هر کجا باشی و هر جا گذری عاقبت منزل هستی این است

بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است

زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است

اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است

صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است

ص: 24

جناب سلمان با آن مقام رفیع و جایگاه منیع ، چون از دنیا می رود ، مولای متّقیان روی قبر او می نویسد :

وَفَدتُ عَلَی الکَریمِ بِغَیرِ زادٍ مِنَ الحَسَناتِ وَالْقَلْبِ السَّلیمِ

من بدون زاد و توشه بر خدای کریم وارد شدم ، در حالی که دستم از اعمال حسنه و درونم از قلب سلیم تهی است .

آفرین بر روحانیت عزیز و طبقات مختلف تبریز که با حضور یکپارچه خود در مراسم تشییع پیکر پاک آیت اللّه علیزاده و این محفل ، اثبات کردید که طرفدار علم و اخلاص هستید .

مرحوم علیزاده مصداق اتمّ این آیه شریفه بود که طلیعه منبر تلاوت نمودم :

« وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی » .(1)

من و همه عزیزان هم سن و سال من که در این محفل حضور دارند در طول 50 سال از خرمن علمی این مرد خوشه چینی نموده ایم .

50 سال پیش که ما افتخار شاگردی ایشان را داشتیم از چاپخانه ها فرم کتاب می گرفت ، اغلاط چاپی آنها را اصلاح می کرد و از این طریق تأمین معاش می نمود .

به قاضی ها ، دبیرها و بازاری ها درس می گفت ، از آنها پول می گرفت ، ولی هرگز از سهم امام علیه السلام استفاده نمی کرد .

قبایی که 35 سال پیش تهیه کرده بود ، پس از فرسوده شدن در منزل

ص: 25


1- 1 . سوره ذاریات ، آیه 40 .

می پوشید ، کفش زردی داشت که 25 سال پیش از مرحوم صدقی گرفته بود ، پس از کهنه شدن در منزل به عنوان دمپایی از آن استفاده می کرد .

او به شدت از سهم مبارک امام علیه السلام پرهیز می کرد .

این حضور یکپارچه شما علامت انسان شناس بودن شما ، و این محبت های شما نشان ایمان به تقوای این مرد می باشد .

استاد علیزاده چون کوه در برابر حوادث ایستاد و هرگز دستخوش تندباد حوادث نشد ، تندباد حوادث کوچک ترین تأثیری در ایمان و عقیده اش پدید نیاورد .

بیش از 50 سال به حوزویان درس رایگان داد ، صدها طلبه فاضل تربیت کرد و راهی حوزه علمیه قم نمود .

صدها قاضی متدین ، دبیر متشرّع و بازاری عارف به احکام پرورش داد .

مرحوم علیزاده در ایام کسالت نیز درس و بحث را رها نکرد ، حتی برای چند نفر هم که بود نهج البلاغه می گفت .

استاد علیزاده مورد توجه خاص مراجع تقلید بود ، و لذا ملاحظه فرمودید که نماینده ای از سوی حضرت آیت اللّه العظمی وحید خراسانی در تشییع شرکت نمود ، هیئتی از سوی حضرت آیت اللّه العظمی شیرازی در مراسم تشییع و این محفل حضور پیدا کردند ، پیام تسلیتی از سوی حضرات آیات عظام روحانی ، دوزدوزانی و مدنی ارسال گردید ، از دفتر آیت اللّه العظمی سیستانی و موسوی اردبیلی در مراسم تشییع و این مجلس حضور یافتند .

روحانیت محترم ، اصناف ، کسبه ، کارگران ، کارمندان و طبقات

ص: 26

مختلف مردم در آن تشییع باشکوه شرکت نموده ، اینک در این محفل حضور دارند .

جانها به فدای ارباب بی کفن ، که در آستانه محرم الحرام قرار داریم .

عشق تو را به عالم امکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم

دل جایگاه عشق تو باشد نه غیر تو این خانه خداست به شیطان نمی دهم

ای خاک کربلای تو مهر نماز من این مهر را به ملک سلیمان نمی دهم

جان می دهم به شوق وصال تو یا حسین تا بر سرم قدم ننهی جان نمی دهم

حسین آرام جانم ، حسین روح و روانم

و اینک چند بیت به زبان آذری ، به عنوان زبان حال مرحوم علیزاده :

بیر عمر یا حسین دئمیشم یا حسین سنه ایندی یامان گونومدی الیمنن یاپیش آقا

بو قبر گوشه سینده غریبم آدامسیزام بوردا نه بیر قوهوم تاپیلیر نه تانیش آقا

* * *

ص: 27

گزارش مجلس ترحیم

*فرازهایی از سخنرانی پربار خطیب توانا حاج شیخ اسداللّه جوانمرد

در مجلس ترحیم آیت اللّه علیزاده قدس سره (1)

لا مَحیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ ، رِضَی اللّه ِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ ، نَصْبِرُ عَلی بَلائِهِ وَیُوَفّینا اُجُورَ الصّابِرینَ ؛

گریزی نیست از روزی که کلک تقدیر نوشته است ، رضایت خداوند رضایت ما خاندان است ، در برابر بلاهایش شکیبایی پیشه می کنیم ، او نیز پاداش شکیبایان را به ما عنایت می کند .(2)

دیشب در مجلس شام غریبان حضرت حجة الاسلام والمسلمین آیت اللّه علیزاده پیرامون سختی مرگ و تقوای این مرد سخن گفتم ، امشب پیرامون علم و مقام عالم سخن می گویم .

ص: 28


1- 1 . این مجلس روز سه شنبه 17/9/88 برابر 20 ذیحجه 1430 ق . در مسجد میدان مقصودیه تبریز برگزار گردید .
2- 2 . بحار الانوار ، ج 44 ، ص 367 .

اسلام به علم اهمیت ویژه ای داده می فرماید :

« قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الاْءَلْبابِ » ؛

بگو : آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند ، برابرند ؟ تنها صاحبان خرد متذکر می شوند .(1)

آری دانش نور است و نادانی تاریکی است ، هرگز نور و ظلمت برابر نمی باشد .

جورج جورداق مسیحی در مقدمه کتاب : « الامام علی صوت العدالة الانسانیّة » می نویسد :

به من می گویند : تو مگر مسلمان هستی ، تو چرا پیرامون امام شیعیان کتاب نوشتی ؟ !

من در پاسخ می گویم : علی نور است ، نور مخصوص یک گروه نیست ، علی آفتاب است ، آفتاب مخصوص یک عدّه نیست ، علی آب حیات است ، آب به یک گروه اختصاص ندارد .

پیشوای پرواپیشگان بر فراز منبر می فرمود :

از من بپرسید ، از آنچه زیر عرش است ، که من به راه آسمانها از راههای زمینی آشناتر هستم .

افراد جاهل می پرسیدند : تعداد تارهای موی سرم چند تاست ؟ !

می فرمود : می دانم ، ولی راه اثبات ندارم ، لکن در خانه تو توله

ص: 29


1- 1 . سوره زمر ، آیه 9 .

سگی است که او قاتل فرزندم حسین است .

ولی خلیفه می گفت : همه از من داناتر هستند ، حتی پرده نشینان .

مردم جاهل می گفتند : ببینید آقا چقدر متواضع است !

او می گفت :

من شیطانی دارم که بر من چیره است ، هر وقت خشمگین باشم بدانید که شیطان به سراغم آمده است .

مردم جاهل می گفتند : آقا خیلی متواضع است !

امیر مؤمنان مظلوم بود ، او را درک نکردند ، به جای اینکه اسرار جهان هستی را از وی بپرسند ، از تعداد موهای سرشان می پرسیدند .

جایگاه دانش از دیدگاه اسلام به قدری والاست که در جنگ بدر 70 نفر اسیر گرفتند ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امر فرمود که هر کدام از آنها خواندن و نوشتن بلد هستند ، به جای جزیه به ده تن از کودکان خواندن و نوشتن تعلیم دهند و آزاد شوند .

در آن ایام وضع اقتصادی مسلمانان بسیار اسفبار بود ، 400 نفر از مسلمانان خانه و کاشانه نداشتند و در مسجد می خوابیدند و به اصحاب صُفّه معروف بودند ، ولی پیامبرترجیح داد که اسیران دانش آموخته به ده تن دانش بیاموزند و از جزیه دادن معاف شوند .

اسلام کسب دانش را به هر مسلمانی واجب دانسته ، حتی طرح دانش اجباری را مطرح فرموده است .

برترین دانش

در میان رشته های علوم ، برترین آنها علوم اسلامی و معارف دینی

ص: 30

است ، که علم کلام در مورد اصول اعتقادی : توحید ، نبوت ، عدل ، امامت و دیگر مسائل اعتقادی از رجعت و قیامت ، و علم فقه از حلال و حرام و علم تفسیر و حدیث از معارف قرآن و عترت سخن می گوید .

اسلام به همه علوم ارج می نهد ، ولی علوم اسلامی برترین آنهاست .

علوم مادی و طبیعی با جسم انسان سر و کار دارد ، ولی علوم دینی روح انسان را پرورش می دهد .

اگر روح انسان پالایش نشود ، پیشرفت علوم مادی زندگی انسانها را تیره و تار می سازد ، ولی اگر به موازات پیشرفت دانش بشری ، تهذیب روح نیز پیشرفت کند دیگر کسی روی هیروشیما بمب نمی اندازد و نسل کشی به راه نمی اندازد .

اگر اعتقاد مردم سست شود ، فساد ، فحشا ، رشوه ، اختلاس و دیگر انواع تبهکاری ها در جامعه رواج پیدا می کند .

اینجاست که نقش روحانیت در اصلاح جامعه معلوم می شود .

یک عابد تلاش می کند که گلیم خود را نگذارد دستخوش امواج شود ، ولی یک عالم عامل تلاش می کند که جامعه را نجات داده به ساحل امن برساند .

روز رستاخیز به مرزداران عقیده و مرزبانان ایمان گفته می شود :

اَیُّهَا الْکافِلُ لاِیتامِ آلِ مُحَمَّدٍ قِف تَشْفَعْ ؛

ای کسی که هدایت ایتام آل محمّد صلی الله علیه و آله را در عهد غیبت امام عصر علیه السلام برعهده گرفتی ، بایست و شفاعت کن .

پس می ایستد و به کسانی که معارف دینی از او فرا گرفته اند ، شفاعت

ص: 31

کرده ، دسته دسته آنها را به سوی بهشت سوق می دهد .

استاد علیزاده به هزاران طلبه از طلابی که هم سن و هم سال من هستند ، فقه ، اصول ، تاریخ ، تفسیر ، نهج البلاغه و ادبیات آموخته و اینک با کوله باری از حسنات به لقای محبوب رفته است .

سرمایه ای که مرحوم علیزاده با خود برده ، بسیار گرانبهاست .

براساس روایتی از امام رضا علیه السلام هنگامی که یک عالم عامل از قبر برخیزد دو صف فرشته در دو طرف او قرار گرفته ، او را بر بالهای خود حمل می کنند و می گویند : خوشا به حال تو که از حریم ائمّه اطهار دفاع می کردی و سگهای مهاجم را از نزدیک شدن به شیعیان بی دفاع جلوگیری می کردی .

استاد علیزاده یک عمر تبلیغ ، تألیف ، تدریس ، ترویج دین و دفاع از حریم اهلبیت نمود و در برابر از سهم امام علیه السلام استفاده نکرد ، با تصحیح فرم چاپخانه ها معاش خود را تأمین کرد ، بدون هیچ چشم داشتی بیش از 50 سال حوزویان را از خرمن دانش خود بهره مند ساخت .

و اینک در آستانه عاشورای حسینی با کوله باری از خدمات و حسنات جهان را وداع گفت .

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین

ص: 32

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از این ها حرمت کوی منا دارد حسین

بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کسی نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراج برند تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

* * *

این تشییع باشکوه ، آن مجلس دیشب و این مجلس امشب ، به عنوان تجلیل از خدمات بی شائبه این عالم عامل در طول عمر بابرکت خود می باشد .

کسانی که خانه این مرد را دیده اند معنای زهد را می فهمند .

این حضور فعّال شما عزیزان ، به پاس یک عمر صفا و اخلاص این مرد بود ، او که فرزند ندارد تا بده بستان باشد ، برادرشان را نمی شناسید ، دیگر خویشاوندانشان را نمی شناسید .

من از همه طبقات ، مخصوصاً سلسله جلیله علماء ، هیئت امنای مسجد و آقای حاج ثابت که فیش قبر در اختیار ایشان گذاشت ، صمیمانه سپاسگزارم .(1)

ص: 33


1- 1 . در مراسم تدفین استاد ، تعدادی از مؤمنان فیش قبر آوردند ، این فیض نصیب آقای حاج ثابت شد ، که فیش قبر ایشان در مجاورت مرقد مطهر مرحوم آیت اللّه حاج شیخ نصراللّه شبستری قدس سره ، در قطعه پنجم وادی رحمت بود ، خداوند اجر جزیل به ایشان مرحمت کند .

علمای اعلام ، حجج اسلام ، ائمه جماعت ، اصناف ، کسبه ، ارگانها ، شاگردان ، همسایگان و دیگر علاقمندان در محفل هستند ، اجر همگان با خداوند منان .

مراجع بزرگوار حضرات آیات عظام : وحید خراسانی ، شیرازی ، روحانی ، سیستانی ، دوزدوزانی ، اردبیلی و مدنی با فرستادن نماینده ، ارسال پیام و شرکت اعضای دفترشان با حوزه علمیه تبریز ابراز همدردی نمودند ، خداوند سایه شان را بر سر امّت مستدام بدارد .

* * *

ص: 34

گزارش مجلس اولین شب جمعه

* فرازهایی از سخنان پربار حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج میرزا غلام رحیمی(1)

شب جمعه 20/9/88 دانشمند گرامی استاد رحیمی در مراسم اولین شب جمعه آیت اللّه علیزاده ، در مسجد میدان مقصودیه منبر رفتند و سخنان ارزشمندی ایراد فرمودند که متأسفانه نوار یا سی دی آن به دست ما نرسید که فرازهایی از سخنان پر بار ایشان را در این صفحات بیاوریم ، فقط یادآور می شویم که پیرامون آیه شریفه :

« وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ » سخن گفتند ، از تلاش منافقان ، به ویژه معاویه برای مبارزه با ترفیع نام پیامبر سخنان مستند و مستدلّی ایراد نمودند ، آنگاه از جایگاه رفیع عالمان دین و جایگاه ویژه استاد علیزاده سخن گفتند .

ص: 35


1- 1 . آقای رحیمی از فضلای شایسته ، اساتید برجسته ، خطبای ارزنده خطّه آذربایجان و از دوستان بسیار صمیمی استاد علیزاده بودند ، که به خواهش دوستان در این محفل سخنرانی پرباری ایراد کردند .

در طول سخنرانی این دانشمند درد آشنا ، اشک همگان بر چهره ها سرازیر بود و جای خالی استاد علیزاده در جمع دوستان ، با بیانات رسا و سخنان شیوای آقای رحیمی محسوس و ملموس بود .

* * *

ص: 36

گزارش مجلس هفتمین روز درگذشت

* فرازهایی از بیانات خطیب توانا حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ عیسی اهری(1)

« الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّهَ وَ کَفی بِاللّهِ حَسِیباً » ؛

آنانکه رسالت های خداوند را تبلیغ می کردند و تنها از او می ترسیدند و از کسی جز خدا بیم نداشتند و حسابگری خداوند بس است .(2)

با عرض تسلیت فقدان و ارتحال این عالم ربانی ، به معنای واقعی کلمه ، به حوزه های علمیه ، به حوزه علمیه تبریز و چشم و چراغ جهان تشیع حوزه علمیه قم ، ضایعه ای اسفبار ارتحال مفسّر ، محقق ، مدرس ، مؤلّف ، مربی و تلاشگر با اخلاص ، حضرت حجة الاسلام والمسلمین

ص: 37


1- 1 . این سخنرانی در حسینیه شهدای قم ، روز دوشنبه 23/9/88 برابر 26 ذیحجه 1430 ق . در مجلس بزرگداشتی که از سوی فضلای آذربایجان و شاگردان معظم له برگزار شده بود ، ایراد گردید .
2- 2 . سوره احزاب ، آیه 39 .

آیت اللّه حاج میرزا عمران علیزاده غریبدوستی قدس سره .

با تشکر صمیمانه از فضلای آذربایجان و شاگردان معظم له ، که این مجلس بزرگداشت را در حوزه علمیه قم برگزار کرده اند و سپاس

فراوان از شرکت حضرات آیات ، حجج اسلام و سایر طبقات .

برای من بسی مایه مباهات بود که خطیب شهیر و افتخار ما ، جناب آقای جوانمرد منبر را قبول کردند و مثل همیشه از بیانات شیوای ایشان بهره مند می شدیم ، ولی ایشان به جهت خویشاوندی و خصوصیاتی که داشتند و در تبریز در دو مجلس منبر رفتند و بیانات شیوایی برای اهالی تبریز و فضلای اعزامی از قم ایراد فرمودند ، قرار شد که اینجانب عرض ادب نمایم ، که بیش از 60 سال به محضر آن بزرگوار ارادت داشتم .

قرآن کریم در مورد دانش و دانشمندان تعبیرات خاصی به کار برده که در مورد سایر طبقات از این تعبیرها در این سطح تعبیر نکرده است .

قرآن کریم در مورد دانشمندان فاقد تقوا به دور از حوزه علمیه و این مجلس محترم ، تعبیرات حادّی چون : « کلب »(1) و « حمار »(2) به کار برده ، با تهدیدهای سختی چون : « کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ »(3) مورد انتقاد قرار داده است .

در مقابل برای دانشمندان باتقوا ، علمای عامل و اندیشمندان

ص: 38


1- 1 . سوره اعراف ، آیه 176 .
2- 2 . سوره جمعه ، آیه 5 .
3- 3 . سوره صف ، آیه 3 .

با بینش جایگاه رفیعی ترسیم کرده می فرماید :

1 . « یَرْفَعِ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ » ؛

خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و به کسانی که دانش عطا شده ، درجه عظیمی می بخشد .(1)

2 . « إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ » ؛

در میان بندگان خدا ، تنها دانشمندان از او می ترسند .(2)

و آیه جلیله ای که در طلیعه منبر تلاوت کردم .

خداوند این عالمان عامل و شما دانشوران با بینش را از خطرات مصون بدارد ، که آخرالزمان با کمال تأسّف نماد خطر است که صفحات تاریخ آکنده از یاد عالمان عاملی است که در راه دفاع از حقایق تابناک قرآن و معارف حقّه اهلبیت عصمت و طهارت شهادت را به جان خریده ، در برابر انحرافات ، کج اندیشی ها ، دگراندیشی ها و هر گونه برداشت واژگونه از حقایق اسلام ایستادند و جان خود را در طبق اخلاص نهادند .

این عزیز از دست رفته ، یکی از این عالمان عامل و مدافعان سرسخت حریم قرآن و عترت بود که با تلاشی طاقت فرسا در برابر کج اندیشی ها ایستاد ، شاگردان فراوانی تربیت نمود ، اگر بگویم « صدها » کم گفته ام ، اگر بگویم « هزاران » مناسبت تر است .

ص: 39


1- 1 . سوره مجادله ، آیه 11 .
2- 2 . سوره فاطر ، آیه 28 .

در حوزه علمیه قم و تهران بزرگ با هر یک از علمای آذری گفتگو می شود ، می گوید : بلی من حاشیه ، معالم ، شرح لمعه ، تفسیر ، نهج البلاغه ، رسائل و مکاسب را در خدمت آیت اللّه علیزاده آموخته ام .

استاد در مدت 60 سال دوران تدریس و تربیت طلاب با مشکلات فراوان مواجه بود ، از گذشته دور تاکنون چندین بار از مدرسه طالبیه عذر ایشان را خواستند ، ولی ایشان در خدمت رسانی به طلاب کوتاه نیامد ، مساجدی را که در اطراف مدرسه طالبیه است ، برای تدریس و تربیت شاگردان برگزید .

مدتی در دانشگاه تبریز تدریس کرد ، چون حاضر نشد در جناح بندیها وارد شود ، از آنجا نیز عذرش را خواستند .

استاد علاوه بر طلاب ، برای جمع کثیری از فرهیختگان بازاری و فرهنگی کلاس دایر کرد ، اساتید مبرّزی تربیت نمود و معارف عالیه و حقایق تابناک قرآن و نهج البلاغه را در میان اقشار مختلف جامعه بسط و گسترش داد .

این مرزداران ایمان و مرزبانان معارف قرآن باید با صلابت و قاطعیت راه خود را ادامه دهند ، تشنگان حقایق را از آبشخور زلال قرآن و اهلبیت سیراب کنند ، و دانش اندوزان شایسته را از خرمن علمی خود برخوردار سازند .

آن تشییع باشکوه و مجالس با عظمتی که در تبریز برگزار شد و این مجلس نورانی و روحانی که امروز در قم برگزار شده و جمعی از دوستان از تهران و تبریز در این محفل شرکت نموده اند ، به پاس

ص: 40

60سال خدمت به حریم قرآن و معارف اهلبیت می باشد .

دوست عزیزم آقای محرم زاده که خود اهل قلم و دردآشناست با جمعی از همشهریها از تبریز آمده در محفل حضور دارند .

دوست گرانمایه آقای پاینده که بیش از همه با استاد مأنوس بودند و دلسوز و مهربان ، در مجلسی که امروز در کرج به همین مناسبت برگزار بود ، شرکت نموده و اینک در این محفل حضور دارند .

در عهد ما در هر مجلسی که در تبریز برپا می شد 10 - 15 نفر مجتهد صاحب رساله در کنار هم می نشستند ، ولی متأسفانه در آنجا و در همه جا اوضاع مصیبت بار شده است .

این گرفتاریها در دوران غیبت مولای ما آزمایش سختی است ، باید مؤمنان راستین و علمای عاملین با علم و عملشان جامعه را نجات دهند .

امروزه نسل جوان گرفتار ماهواره ، اینترنت ، رادیو ، تلویزیون و دیگر رسانه ها شده و خواب غفلت همه را گرفته است .

زعمای ممالک اسلامی به جای چاره اندیشی برای چند وجب خاک به جان هم افتاده ، به نسل کشی شیعیان در یمن ، پاکستان ، عراق و افغانستان پرداخته اند .

حوزه علمیه و شما فرهیختگان تکلیف بزرگی بر دوش دارید ، باید دست ایتام آل محمّد علیهم السلام را بگیرید و از این فتنه ها نجات دهید .

استاد علیزاده در همه این مراحل تلاش طاقت فرسا داشت ، در حوزه تدریس ، در عرصه تألیف ، در تربیت طلاب و در گسترش فرهنگ قرآن و نهج البلاغه تلاش فراوان نمود .

ص: 41

شرح حال مختصری در جلد دوم « نامداران تاریخ » نوشته ، در آنجا از آیات عظام : شریعتمداری ، خویی ، حاج آقا حسن قمی ، حاج آقا محمّد روحانی ، حاج آقا محمّد شیرازی ، شهید غروی و ... نام برده که از آنها اجازه داشت و وکیل خاص مرحوم آیت اللّه شیرازی و اینک اخوی معظم ایشان بود و شهریه آیت اللّه العظمی سید صادق شیرازی و سید صادق روحانی زیر نظر ایشان پرداخت می شد و در این رابطه نیز مشکلات فراوانی را تحمل نمود .

کسانی که به دلایل خاص نمی خواستند به ایشان اظهار ارادت کنند ، در این که ایشان عالم وارسته بودند و هیچ نقطه ضعفی نداشتند ، متّفق القول بودند .

در مراسم تشییع و تدفین ایشان نماینده آیت اللّه العظمی وحید خراسانی حضور یافته ، هیئتی از سوی آیت اللّه العظمی سید صادق شیرازی اعزام شده ، پیامهای تسلیتی از سوی آیات عظام : سید صادق روحانی ، حاج میرزا یداللّه دوزدوزانی و سید یوسف مدنی ارسال شده ، برخی از مراجع چون آیت اللّه العظمی سبحانی در محفل شرکت نموده و نمایندگان دیگر مراجع حضور یافتند ، که خداوند سایه شان را بر سر جامعه تشیع مستدام بدارد .

و اینک در آستانه محرم الحرام و عاشورای حسینی هستیم ، که امام رضا علیه السلام فرمود :

اِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنا ؛

شهادت جانگداز امام حسین و فاجعه روز شهادت آن حضرت پلکهای ما را مجروح نمود .

ص: 42

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با لب خنجر نگاه آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدای جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

* * *

ص: 43

سیمای استاد در آیینه مطبوعات

* فرازهایی از مقاله پربار استاد عقیقی حضرت حجة الاسلام والمسلمین دکتر عبدالرحیم عقیقی بخشایشی مقاله ی ارزشمندی تحت عنوان : « نیم قرن تلاش در راه علم و معرفت و تهذیب » نوشته اند که فرازهایی از آن تقدیم می گردد .(1)

ز خورشید و از باد و از آب و خاک نگردد تبه نام و گفتار پاک

درگذشت اسفبار استاد حوزه علمیه تبریز ، حجة الاسلام والمسلمین حاج میرزا عمران علیزاده خلأ معنوی خاصی در حوزه علمیه تبریز و حومه ایجاد کرد ، که به این زودیها قابل جبران نیست .

استاد علیزاده حدود نیم قرن در راه تدریس ، تهذیب و تربیت طلاب و فضلا و فرهیختگان مختلف مردم تلاش جدی داشت و در پایان با کوله باری از معنویت و تقوا رخت از جهان فانی بست و به سوی قدسیان پرواز نمود .

به یاد دارم که در آن روزها در مدرسه طالبیه ، در مسجد خاله اوغلی

ص: 44


1- 1 . روزنامه مهد آزادی ، چاپ تبریز ، دوشنبه 30/9/88 .

و مسجد بزرگ یا علی ، در آن شرایط نامساعد ، هر روز چند درس متنوع از ادبیات ، فقه ، منطق و اصول محض رضای خدا ، بدون هیچ چشم داشتی انجام می داد ، شب ها به مطالعه می پرداخت و به هنگام سحر به راز و نیاز و نوافل شب و مناجات با خدا می پرداخت .

این تلاشهای معنوی از او یک شخصیت روحانی و نورانی ساخته بود که در نزد خدا ضعیف و کوچک و در حضور مردم بسیار باعظمت و بزرگوار می نمود .

قناعت و اعتدال در زندگی

از برجسته ترین خصوصیات اخلاقی استاد ، زهد ، قناعت ، پارسایی و صرفه جویی در زندگی بود ، او نمونه واقعی زهد و پارسایی بود ، در امور معیشتی مقتصد بود ، یک جفت کفش را 10 - 12 سال می پوشید ، ولی همیشه تمیز و پاکیزه بود .

او به خوبی می دانست که اگر در امور مالی مقتصد و پارسا نباشد ، ضرورت زندگی او را به این در و آن در می کشید و شخصیت معنوی خود را در نزد ارباب مال و منال ذبح می کرد ، دیگر آن میرزا عمران علیزاده نبود .

استاد اخلاق ، تواضع ، فروتنی و شخصیت مستقل غیروابسته داشت .

تألیف و تدریس

حوزه تبریز گرفتار پاره ای از مسائل شد ، بخش عظیمی به حوزه علمیه قم و بخش دیگری به حوزه های اطراف و حومه منتقل شدند ،

ص: 45

آن شهرت ادبی و خروجی تألیفی و تصنیفی آن محدود شد ، در این میان ، این عالم دردآشنا نهج البلاغه را شرح کرد و با امکانات محدود خود به بازار نشر فرستاد ، در کنار درسهای طلاب و جلسات پربار هفتگی ، به تفسیر قرآن پرداخت و آثار پرباری را در حوزه قرآن و اهلبیت منتشر نمود .

هنگامی که حق کشی ها به حد اعلی رسید و حق با باطل ممزوج شد ، کتاب « نامداران تاریخ » را تألیف نمود و با یک شهامت ستودنی به شرح حال برخی از بزرگان فراموش شده پرداخت ، که تا آن روز کمتر کسی جرأت این کار را داشت .

او طالب پست و مقام نبود ، او اهل جار و جنجال نبود ، او از هوا و هوس و شهرت گریزان بود ، او فقط می خواست حق بزرگان ادا شود ولو بلغ مابلغ .

اینجانب این مصیبت وارده را به حوزه علمیه تبریز و فرهیختگان آن دیار تسلیت گفته ، تمنا دارم نگذارند آثار علمی - تربیتی این استاد وارسته که مالامال از صدق و صفا بود و متعهد به موازین شرعی ، از میان برود . بلکه با تکمیل و تنقیح به چاپ برسانند و در اختیار علاقمندان قرار دهند .

عاش سعیداً و مات سعیداً

ص: 46

فرازهایی از مقاله پربار استاد ثقفی

حضرت حجة الاسلام والمسلمین دکتر سید محمّدثقفی به هنگام انتشار کتاب ارزشمند « نامداران تاریخ » مقاله ارزشمندی پیرامون شخصیت برجسته استاد علیزاده نوشتند ، که تحت عنوان « عالمی خدمتگزار » در روزنامه مهد آزادی تبریز منتشر شد ، پس از ارتحال اسفبار این استاد عالی مقدار مقاله پر باری نوشته اند که به نقل فرازهایی از آن بسنده می کنیم .(1)

حجة الاسلام والمسلمین حاج میرزا عمران علیزاده ، استاد جامع حوزه علمیه تبریز ، در 14 آذر ماه به درود حیات گفت ، با تشییع جنازه باشکوهی که از سوی شاگردان و نخبگان شهر برای آخرین بار بدرقه می شد ، در قسمت مخصوص عالمان اسلامی وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد .

ص: 47


1- 1 . روزنامه مهد آزادی ، چاپ تبریز ، پنج شنبه ، شنبه و دوشنبه ( 26 ، 28 و30 آذر ) و سه شنبه اول دیماه 1388 ش .

بنده و صدها نفر از امثال بنده از دوران نخست طلبگی و تحصیلی خود که وارد مدرسه طالبیه شدیم ، با چهره نورانی ، روحانی ، متین ، متواضع ، مهربان و باوقار این استاد روبرو شدیم .

در میان فضلای آذربایجان کمتر کسی یافت می شود که در محضر استاد درس نخوانده باشد .

استاد در دو دهه اخیر از سوی تنگ نظران مورد بی مهری قرار گرفت و علت آن محبوبیت بی بدیل استاد در میان طلاب ، دبیران ، فرهنگیان و فرهیختگان شهر بود ، او نه تنها استاد ، بلکه برای حوزویان پدری مهربان ، مربّی دلسوخته و معلّم نمونه بود .

استاد در روستای « غریبدوست » از بخش ترکمان شهرستان میانه دیده به جهان گشود ، پس از طی مقدمات از محضر اساتیدی چون : آیت اللّه حاج میرزا عبداللّه مجتهدی و شیخ احمد اهری بهره مند شده ، مراتب علم و کمال را پیمود .

استاد همچنین از محضر اساتیدی چون حضرات آیات : حاج سید مهدی انگجی ، حاج سید مرتضی مستنبط و حاج سید هادی خسروشاهی بهره ها برد .

استاد در مدمت اقامت دو ساله اش در قم مکاسب را در خدمت آیت اللّه موسوی اردبیلی و کشف المراد را در محضر آیت اللّه سید حسین قاضی فراگرفت و در جلسات تفسیر علامه طباطبائی حضور یافت .

آنگاه به تبریز بازگشته در کنار تکمیل علوم خود به تدریس ، تهذیب و تربیت طلاب پرداخت .

ص: 48

پرهیز از سهم امام

استاد از دوران طلبگی خود از وجوه شرعیه استفاده نکرد ، بلکه از طریق تصحیح متون دینی هزینه معیشتی خود را به دست می آورد .

یکی از آثار ارزشمندی که با تصحیح استاد چاپ شده ، کتاب « الانوار النعمانیه » سید نعمة اللّه جزایری است که با مقدمه و تعلیقات شهید قاضی طباطبائی ، تصحیح استاد علیزاده و استاد اهری ، از سوی انتشارات بنی هاشمی و حقیقت منتشر شده است .

رسالت روشن بینی

استاد علیزاده با تعهد و احساس مسئولیت ، حوادث فرهنگی و اجتماعی را ارزیابی صحیح نموده ، با آینده نگری ، درک مقتضیان زمان و فهم صحیح فرهنگ و ذهنیت مخاطبان ، اظهارنظر می کرد ، با کج فکری ، خرافه گرایی و انجماد ذهنی مبارزه می کرد .

استاد با ا ین رسالت روشن بینی از رجال فرهنگی - علمی جانبداری می کرد و در عرصه فقه و فقاهت پشتیبان مرجعیت بود .

استاد در کنار دروس حوزوی ، جلسات هفتگی برای عده ای از فرهیختگان دایر کرده بود ، با تدریس تفسیر و نهج البلاغه ، به طور منظم و برنامه ریزی دقیق جمع کثیری از دانشجویان ، دبیران ، بازاریان و طبقات مختلف را با حقایق تابناک قرآن و معارف اهلبیت آشنا نمود .

استاد در ایام سوگواری اهلبیت علیهم السلام مجلس عزا به پا می کرد و در ایام

ص: 49

شهادت ائمه علیهم السلام به سوک می نشست .

استاد برای طلاب نیز جلسه تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه در مسجد مجتهد داشت که در حدود 150 نفر از طلاب در آن شرکت می کرد .

بسیاری از اساتید دانشگاه را می شناسم که موضوع رساله های دکترای خود را در محضر استاد فراگرفته بودند و شماری از قُضات نیز علم قضاوت را از محضر استاد آموخته بودند .

در حوزه تألیف

از استاد بیش از چهل تألیف ارزنده برجای مانده که بهترین آنها به نظر نگارنده « مثلهای حضرات معصومین » و « نامداران تاریخ » می باشد .

استاد سخنان مثل گونه حضرات معصومین را همانند « سخنان محمّد » جواد فاضل و « غررالحکم » آمدی ، گرد آورده ، ترجمه و شرح نموده است .

و در کتاب نامداران تاریخ ، شرح حال علمای اسلام ، به ویژه عالمان بزرگ استادان آذربایجان که در جای جای میهن اسلامی نورافشانی می کنند را به رشته تحریر درآورده است .

اگر استاد از داشتن فرزند محروم بود ، این شاگردان فرهیخته و تألیفات ارزنده ایشان هر یک صدقه جاریه ای است که آثار وجودی ایشان را به نسل های بعدی منتقل می کند .

اعتدال در راه

استاد علیزاده اسوه و الگوی اعتدال در شیوه زندگی بود ، او هرگز

ص: 50

حقیقت را فدای مصلحت نکرد ، از بد حادثه خم به ابرو نیاورد ، با صلابتی چون کوه در برابر فرصت طلبان ایستاد ، از اعتقاد و تشخیص خود عقب نشینی نکرد و تاوانش را جانانه پرداخت .

او معتدل بود و از راه اعتدال که خط مستقیم اسلام است منحرف نشد .

حوزه های علمیه در طول قرون و اعصار ، از این عالمان سخت کوش فراوان دیده ، ولی متأسفانه در زمان ما دچار رکود شده و از پرورش چنین عالمانی فرومانده است .

آخرین دیدار

چندی پیش به دعوت برادر ارجمند و ارزشمندم جناب استاد فرزانه به تبریز رفته بودم که در جلسه دینی - علمی مرحوم آیت اللّه اشراقی که توسط استاد فرزانه اداره می شود سخنرانی کنم ، به مسجد مرکزی میدان مقصودیه رفته ، در نماز جماعت استاد علیزاده شرکت نمودم .

آثار ضعف در چهره و زبان استاد پس از دو سکته کاملاً مشهود بود ، ولی با ا ین حال همچنان رسالت خود را ادا می کرد ، پس از اقامه نماز دو آیه از آیات نورانی قرآن را برای حاضران تفسیر نمود و حاضران به بیان شیرین و شیوایش گوش جان سپرده بودند .

متأسفانه پس از چند روز خبر جانگداز ارتحالش را شنیدیم .

فقدان این عالم روشن بین و خدمت گزار را به خانواده محترمه ، فرهنگیان ، حوزویان و نخبگان تبریز تسلیت گفته ، علوّ درجاتش را از خداوند منّان خواستارم .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

ص: 51

سیمای استاد در آیینه ادب پارسی

ص: 52

در سوگ استاد حوزویان و راهنمای فرزانگان

اثر طبع شاعر فرزانه حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ اسداللّه جوانمرد

دریغ و درد که رفت از قضای بد ز میان کسی که عالم و آزاد مرد بود ، انسان

نبود منزل او این سه پنج محنت زا که چند روز در این کاروانسرا مهمان

بشر برای بقا آفریده شد نه فنا از آن نمود سفر بر سرای جاویدان

به حق ، آیت حق بود و حجة الاسلام کسی که شهرت علیزاده داشت نام عمران

همو به حوزه علمیّه نیم قرن استاد همو به مردم تبریز راهنمای جنان

امین بود و نماینده مراجع دین متین بود و به شیعه محل اطمینان

کتابهای مفیدی نوشت ره توشه چراغ راه شود از برای نسل جوان

ص: 53

هوا نداشت مقیّد به قید دین مبین دلیل و راهنما از برای رهپویان

به روزی یی که خدا داده بود قانع بود تمایلی ننمود از طمع به این و آن

از آن جهت که چپ و راست گمرهی است نرفت به جاده وسط افتاد و شد روان در آن

ظریف جسم و سبک وزن بود سنگین عزم ز تندباد حوادث دمی نشد لرزان

چو کوه بر سر ایمان خویش ثابت بود اگرچه داد به این ثابتی بسی تاوان

شب غدیر از آن رفت بر لقای خدا که بر ولایت مولا علی بُدَش ایمان

به جای مانده دو سنگین ودیعه از طاها یکی است عترت و آن دیگرست هم قرآن

جدای نمی شود این دو ز یک دگر هرگز که تا رسد به حضور رسول عالمیان

هم از حریم ولایت دفاع سخت نمود که خود محبّ و مجاهد بُدی ز بهر آنان

هم از حریم کلام خدا به نیکی کرد دفاع با همه نیرو که داشت در امکان

به حفظ این دو ودیعه همیشه پای فشرد وفا به عهد و امانت کند به قدر توان

ص: 54

سلام خلق و درود خدا به روحی باد که عمر خویش به نیکی رساند بر پایان

از آن گریست در این غم فتی و فرزانه یکی یکی به در از دست می رود یاران

18 ذیحجة الحرام 1430 ق . برابر 15 / آذرماه / 1388 ش .

ص: 55

در سوگ استاد فرزانه و آزاده حضرت حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج میرزا عمران علیزاده

اثر طبع شاعر فرزانه حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس رسولی

حیف کز دریای دانش گوهر یکتا برفت و از گلستان شریعت آن گل زیبا برفت

شمع جمع محفل علم و ادب خاموش شد روز ما را تیره کرده چون شب یلدا برفت

شیخ ، ( عِمران علیزاده ) ادیب روزگار دیده بر بست از جهان بر عالَم بالا برفت

مسجد و محراب و منبر از وجودش شد تُهی آه ، از کف صاحب آن منطق شیوا برفت

مجلس تفسیر و درسش تا ابد تعطیل شد زانکه استاد ادیب و فاضل و دانا برفت

عالِم پرهیزگار ، استاد اهل علم و فضل آتش هجران خود بِنْهاد در دلها برفت

ص: 56

خادم دین و شریعت صاحب عِلم و عمل مَظهر و مِصداق فضل و اسوه تقوا برفت

بر مراجع بود نایب در اُمور دین و شرع نایب شایسته هر مرجع والا برفت

درس و تعلیمش به جسم خلق می افزود جان وای بر ما ، از جهان آن مرد جان افزا برفت

عالِمی صاحِبدل و وارسته و آزاده بود گشته آزاد از غم دنیا و مافیها برفت

چون ندای اِرْجِعی بشنید از سوی خدا روح او ، لبّیک گو سوی حق یکتا برفت

در شبی خیلی مبارک ، لیله عید غدیر مِهر مولا در دِلش بر محضر مولا برفت

بود روشن بَزمها از نور روی آن عزیز بَزمها تاریک شد چون شمع بَزم آرا برفت

حامی شرع پیمبر بود با صدق و صفا پاکدامن بر حضور حضرت طاها برفت

بود مشتاق وصال حضرت ختمی مَأب بَهر دیدار رُخش چون عاشِق شیدا برفت

گوئیا از عرش اَعلا بود او را دَعوَتی بَهر آسایش از این دُنیای پر غوغا برفت

ص: 57

مرغ روحش در قفس آزرده و رنجور بود از قفس گشته رها در جنّة المَأوا برفت

زین جهان پر ز شور و شَر رهائی یافته روح پاکش پر زنان بَر عالَم بالا برفت

بر روانش چون حضیض جسم خاکی تنگ بود کرد پرواز از قفس بر ذروه اعلا برفت

گشت آسوده ز همّ و غمّ دنیای دَنی زین جهان پُر خطر در سایه طوبا برفت

آسمانی بود او ، برگَشت سوی آسمان بود از دریا جدا ، در جانب دربا برفت

رفت از حیث عدد فردی ز دستِ دوستان لیک ، از دید خِرد گوئی که یک دُنیا برفت

در فراق جانگدازش دیده ها شد اَشکبار در عزای او توان و صَبر بر یغما برفت

دوستان در بزم ماتم سینه ها کردند چاک از زمین تا آسمان فریاد واویلا برفت

مادر گیتی نزاید همچو او دانشوری ای دریغ ، از شهر ما آن عالِم گویا برفت

نه از او باغی به جا نه کاخ و ویلائی بماند با دِل بی کینه و با دیده بینا برفت

در عزای او « رسولی » گفت با صد سوز دِل حیف کز دریای دانش گوهر یکتا برفت

ص: 58

شرح زندگانی خودنگاشته مرحوم آیت اللّه حاج میرزا عمران علیزاده قدس سره

این ترجمه حال و سوانح حیاتی استاد علیزاده به قلم ایشان در پایان جلد دوّم کتاب ارزشمند « نامداران تاریخ » ص 284 - 296 آمده است .

آنچه در پاورقی این بخش ، در شرح حال اساتید آیة اللّه علیزاده آمده ، عیناً از متن همین کتاب به تناسب اَعلامِ متن بدون هیچ تصرّفی درج شده است .

ص: 59

ص: 60

اینجانب عمران علیزاده در پانزدهم ماه رمضان 1350 قمری برابر دی ماه 1310 شمسی در روستای غریبدوست در یک خانواده متدین و زحمت کش چشم به جهان گشودم .(1)

پدرم مشهدی علی حسین شخصی متدیّن دارای سواد خواندن و نوشتن ، و ملتزم به شعائر دینی و مذهبی بود ، به حضرت سیدالشهداء علیه السلام علاقه مخصوص داشت ، و به ادای حقوق واجبه مواظبت می نمود ، مادرم نیز زن مؤمنه و متدیّنه و قرآن خوان و ملتزم به انجام تکالیف دینی خود می باشد .

پس از رسیدن به حدّ درک و تمیز قرآن را نزد پدر و مادرم و مکتب دار روستا مرحوم سید محمّدعلی حسینی که از سادات شریف و محترم بود با مقداری گلستان و نصاب یاد گرفتم .

تکمیل نصاب و گلستان و تاریخ معجم و صرف میر را در قریه شیخ احمدلو نزد مرحوم ملامطلب ترابی فراگرفتم .(2)

تصریف و عوامل و نموزج و صمدیه و مقداری از سیوطی را نزد حاج میرزا علی اشرف نظری که تازه از قم آمده و بر مطالب وارد بود فراگرفتم .

ص: 61


1- 1 . غریبدوست دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان ، شهرستان میانه که در شش هزار گزی شمال باختری ترکمان ، و یک هزار گزی شوسه تبریز میانه قرار دارد ( البته شوسه سابق ) محلّی کوهستانی و هوای آن معتدل است سکنه آن شیعه و بزبان ترکی سخن می گویند . آب آن از چشمه و محصول آن غلاّت و حبوبات بزرگ است ، شغل اهالی زراعت می باشد غریبدوست کناره راه ( سابق ) میانج و تبریز واقع است . غریبدوست در بیست و دو فرسخی تبریز و تقریباً نُه فرسخی میانه ، بین ترکمان چای از شرق ، و مهماندوست از شمال و سلیان سفلی از غرب ، و قراجه قیا و شیخ احمدلو از جانب واقع است . غریبدوست روستای مذهبی است که اهالی آن متدین و عارف به مسائل دینی و اکثراً باسواد می باشند ، غریبدوست دهِ عالم پرور است که از آن علمای زیاد برخاسته ، حتی علمای بعض روستاهای اطراف نیز از غریبدوست بوده ، علمائی که در گذشته از غریبدوست برخاسته و من آنها را ندیده ام بلکه نام آنها را از معمرین و بزرگان شنیده ام با آنها کاری ندارم و چیزی نمی نویسم و آنها بسیارند . نام علمائی را که دیده ام مرده اند و یا زنده بطور خلاصه می نویسم .1 - میرزا رحیم افتخاری که عالم روستا و در اطراف مورد توجه و احترام بود سال 1317 شمسی مطابق 8 ربیع الاول 1357 وفات یافت .
2- 2 - حاج میرزا خلیل افتخاری پسر میرزا رحیم که پس از پدرش عالم غریبدوست و در اطراف مورد احترام بود ، و در اوائل انقلاب به شهر مقدس قم مهاجرت و در آنجا روز پنجشنبه 27/7/69 برابر 28 ربیع الاول 1410 وفات یافت .

از خاطرات این دوره یکی این است که به سال 1320 ش که روسها به مملکت ما ایران حمله نمودند هواپیماهای روسی به چند جا از اراضی روستای ما بمب افکنده و کاغذ پاره ها در هوا پخش نمودند که باد آنها را به هوا برده و در هوا به صورت آتش پاره به نظر می رسید خیال می کردیم که می خواهند همه را آتش بزنند کم کم که پائین آمد معلوم شد تأمین نامه است .

در سال 1367 قمری مطابق 1327 شمسی جهت ادامه تحصیل پدرم مرا به تبریز آورده در منزل مرحوم میرزا فتاح آخوندی گذاشتند .(1)

که روزها به مدرسه حسن پادشاه(2) رفته و درس و بحث خوانده نزدیک غروب برمی گشتم ، پس از چند ماه در مدرسه منزل گرفته و مشغول شدم مقدار کمی از سیوطی و جامی را به طور متفرقه از محضر مرحوم آقا سید موسی و آقای سید یوسف مدنی فراگرفتم .(3)

از خاطره های این دوره یکی این است که من با دو نفر دیگر به نام سید خلیل و میرزا ابوالحسن هم منزل بودیم ایشان از جائی عایدی نداشتند و بسیار نماز می خواندند و می گفتند : نماز قضا می خوانیم ، بعداً معلوم شد که برای تأمین معاش نماز استیجاری می خوانند ، مخارج مرا پدرم می فرستاد که در زمستان راه بسته شد و ما سه روز در آن منزل گرسنه ماندیم ، بعداً سید خلیل در جوانی و در ایام تحصیل وفات یافت .

بعداً من به مدرسه طالبیه نقل مکان کرده و حاشیه و معالم و مقداری تجوید از آقای حاج میرزا عبدالکریم ملائی خواندم .(4) مقداری از مطول را از حاج سید رضا مرندی که از وعاظ محترم تبریز بود خواندم .(5)

ص: 62


1- 1 . میرزا فتاح آخوندی پسر میرزا مهدی اصل آنها و میرزا غلام و پسرانش میرزا میثم و میرزا مجید از غریبدوست بوده و در روستای شیخ احمدلو ساکن بودند و میرزا مهدی در آنجا علاقه مالکی داشت ، و دو زن داشت که میرزا فتاح از همسر اولش بود ، وی از تبریز ازدواج کرد و به شیخ احمدلو آورد ، ولی نتوانستند با زن دوم میرزا مهدی سازکار آیند ، لذا همسر و مادرش را برداشته و به تبریز آمد و در محله غیاث سکونت نمود و در مدرسه ملّی محمّدیّه معلمی می کرد . مرحوم میرزا فتاح خوش خلق و معاشر بود ، و با عسرت و تنگدستی و اجازه نشینی زندگی می کرد ، در اواخر منزلی تهیه نمود و وضعش رو به بهبودی می رفت که مبتلا به برونشت شدید شد پس از معالجات ممتد بالاخره در نوزده تیر 1340 وفات یافت .
2- 2 . مدرسه حسن پادشاه : یکی از مدارس علوم دینی ، در میدان صاحب الامر است ، این مدرسه در زمان طلبگی ما از مدارس آباد و با برکت و پر از طلاب فاضل و متقی بود ، فعلاً مخروبه است .
3- 3 . آقای سیّد موسی ، سیّدی بود وارسته و فاضل و دارای بیان رسا که ضمن تحصیل به منبر می رفت ، در جوانی وفات یافت خدا رحمتش کند . آیت اللّه سید یوسف مدنی یکی از اساتید معروف حوزه قم و از مراجع دارای رساله عملیه می باشد و کتب زیاد که برای مسلمانان و بعضی بالخصوص برای طلاب نافع است تألیف نموده اند .
4- 4 . حاج میرزا عبدالکریم ملائی یکی از علماء فاضل و متقی و از اساتید پرکار است ، معظم له به سال 1308 ش در تبریز متولد شد ، پس از تحصیل مقدمات سطوح عالیه را از محضر حاج شیخ حسین شنب غازانی ، حاج سید مرتضی خسروشاهی و آیت اللّه شریعتمدار فراگرفت . به سال 1330 ش به حوزه علمیه قم مهاجرت نموده و از دروس حضرات آیات عظام : نجفی مرعشی ، شریعتمداری ، بروجردی و شیخ عباسعلی شاهرودی کسب فیض نموده و در شهر قم اقامت گزید ، از آثار چاپ شده ایشان است : صِیغ العُقود ، نثر اللآلی در شرح نظم اللآلی .
5- 5 . مرحوم علیین رتبت حجة الاسلام آقای حاج سید رضا معروف به « واعظ مرندی » فرزند حجة الاسلام مرحوم حاج میر علی مرندی مشهور به « صحیح خوان » از سادات مشهور شهر مرند می باشند ، سومین جد حاج سید رضا آقا در مرند مدفون است و مقبره مشهور دارد و صاحب کرامات عالیه می باشد ، و نسبش با واسطه کمی به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می رسد . والده معظم له از سادات معروف بروجرد و عمه حضرت آیت اللّه حاج سید محمّدکاظم شریعتمداری قدس سره می باشد . آقای مرندی به سال 1332 ه . ق . در تبریز متولد شد ، مقدمات و ادبیات را در تبریز از اساتید فن فراگرفت ، پس از رسیدن به سنّ بلوغ رسائل و مکاسب را در محضرت آیت اللّه حاج شیخ حسین توتونچی تبریز تلمّذ نمود . سپس به حوزه علمیه قم مهاجرت و از درس خارج آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری رضوان اللّه علیه استفاده نموده و به اخذ اجازه از آیات عظام نائل آمد ، در اثر اذیت و فشار رضاشاه به روحانیون و معلمین بالخصوص به حوزه علمیه قم نتوانست در قم بماند لذا به تبریز مراجعت نموده و مشغول انجام وظائف ارشاد و تدریس شدند . حدود ده بار کتاب شرح لمعه را از اول تا آخر بالخصوص کتاب حج آن را تدریس نمود ، دو بار به زیارت خانه خدا و دو بار به زیات عتبات عالیات مشرف شده و با علماء آن سامان ملاقات داشته و با آیت اللّه حاج میرزا فتاح شهیدی رحمه الله آشنا شد که پس از مراجعت ایشان به تبریز به سال 1361 قمری رابطه محبت و دوستی آنها محکم تر گردید . در تبریز با اینکه تدریس داشتند در اثر علاقه خاص به حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام و اشتیاق به ارشاد مؤمنین شغل منبری بودن و وعظ و تبلیغ را انتخاب نمود ، در منابر عمدتاً مسائل فقهی را با بیان روشن و مستدل می فرمودند ، و روایات اعتقادی و اخلاقی را تشریح می نمودند . پس از 64 سال عمر با شرافت در سوم ماه صفر 1396 قمری در تبریز داعی حق را اجابت نمود ، پس از نماز و تشییع مجلل از طرف علماء و اصناف و سایر طبقات به شهر قم منتقل و در آنجا نیز تشییع مجلل و در قبرستان وادی السلام دفن شد . « معظم له از وعاظ معروف و دانشمند و باتقوای تبریز بود ، منبر گیرا و نافع و استفاده کردنی داشت ، با بیان مسائل شرعی و روایات اسلامی مردم را ارشاد می نمود ، به سال 1331 شمسی اینجانب با عده ای مقداری از کتاب مطول را در خدمت ایشان تلمّذ نمودم که خوب از عهده تدریس آن کتاب مشکل برمی آمد » .

جلد اول شرح لمعه را تا کتاب متاجر از حاج سید مهدی آقا انگجی ،(1) جلد دوم شرح لمعه را با مقداری از رسائل از حاج سید هادی آقا خسروشاهی فراگرفتم ،(2) و مقداری از کشف المراد و منظومه سبزواری قسمت حکمت آن را از حاج سید مرتضی آقا مستنبط ،(3) و شرح باب حادی عشر را از مرحوم حاج سید محمّد بادکوبه ای خواندم .(4)

یکی از خاطره های این دوره این است که من هر روز چهار - پنج دوره از سیوطی و حاشیه و معالم درس می دادم شاگردان زیادی داشتم رئیس بی لیاقت مدرسه به خاطر اینکه به نماز و مسجد او نمی رفتم مانع تدریس من در مدرسه شد و به من کارت معافیت از سربازی نداد ، من هم در مساجد خارج مدرسه درس هایم را دادم ، و کارت معافیت را از سایر آقایان تهیه نمودم .

در سال 1375 قمری ارباب ده ما حاجیه خانم ، عیال حاج یوسف قزوینی ، به اشاره عالم ده آقا میرزا خلیل افتخاری مبلغ یکصد تومان به من داد که خرج خود کرده به حوزه قم مهاجرت نموده و در مدرسه حجتیه منزل گرفته ، مقداری از مکاسب را از حاج سید عبدالکریم اردبیلی و استصحاب رسائل را از حاج میرزا علی مشکینی ، و مقداری از کشف المراد را از حاج سید حسین قاضی فراگرفته ،(5) و در جلسات تفسیر علامه طباطبائی حاضر می شدم .(6)

در سال 1372 قمری به اصرار پدر و مادرم ازدواج نموده و همسرم را نزد ایشان گذاشته و خود در پی تحصیل رفتم ، تا آنکه در سال 1377 قمری در تبریز منزل گرفته و همسرم را از ده آورده باز مشغول

ص: 63


1- 1 . حاج میرزا مهدی آقاانگجی فرزند برومند آیة اللّه حاج سید ابوالحسن انگجی یکی از علماء معروف و اساتید بزرگوار تبریز بود ، به سال 1322 ه . ق . برابر با 1283 شمسی چشم به جهان گشود ، از محضر والد معظم خود و سایر اساتید تبریز استفاده ها نمود . در سال 1347 قمری برابر با 1308 شمسی به حوزه قم مشرف شده و مدت ها از درس مرحوم آقا میرزا محمّد همدانی متوفّای 1365 ه . ق . و آیة اللّه حائری و آیة اللّه حجت کوهکمری متوفّای 1372 ه . ق . رضوان اللّه علیهم استفاده برد ، پس از وفات آیة اللّه حائری به سال 1355 قمری به تبریز مراجعت نموده به اقامه نماز جماعت و تدریس علوم و تربیت طلاب و ارشاد مردم مشغول شد . معظم له بیان شیوا و نفس گرم داشت ، در جلسه درس شرح لمعه ایشان در حدود صد نفر جمع می شدند و از علم و اخلاقش استفاده ها می بردند ، تا آنکه در سال 1331 ش در هفدهمین دوره مجلس شورای ملی برادرش حاج سید محمّدعلی انگجی و حاج سید ابراهیم میلانی و حاج سید مرتضی شبستری کاندید نمایندگی مجلس شورای ملی شدند و مرحوم حاج سید مهدی از ایشان پشتیبانی کرده و نطق ها ایراد نمود ، این موضوع بالخصوص پس از آنکه آقایان در مجلس موفقیت به دست نیاوردند باعث کسر محبوبیت و انزوای مرحوم حاج میرزا مهدی آقا شد . لذا به سال 1333 شمسی به طهران منتقل شده و اقامت گزید ، در مسجد ملک بازار اقامه نماز جماعت نموده و به تدریس طالبان علم و ارشاد مردم و رهبری مؤمنین اشتغال داشت ، تا آنکه بعدازظهر روز جمعه چهارم دی ماه 1343 شمسی برابر بیستم شعبان 1384 قمری داعی حق را لبیک گفته و در مسجد موزه ( آینه ) قم به خاک سپرده شد .
2- 2 . حاج سید هادی خسروشاهی فرزند حاج سید باقر خسروشاهی که شرح حالش با قلم خودش که به درخواست اینجانب مرقوم نموده اند نقل می شود : مرحوم والدم آقای حاج سید باقر خسروشاهی از شاگردان مرحوم آقای شیخ هادی طهرانی بود ، پس از مراجعت از نجف اشرف در خسروشاه اقامت داشت و مقبره اش در آنجا جنب منزلشان است . خود اینجانب سید هادی خسروشاهی در یک خانواده ای که تا هفتمین اجدادم روحانی بودند در خسروشاه چهار فرسخی تبریز به سال 1327 ه . ق در ماه جمادی الثانی شب جمعه موقع اذان صبح به این دنیای پر از ماجراهای گوناگون چشم گشودم . پس از طیّ مرحله مکتب خانه در خسروشاه در تاریخ 1342 ه . ق در بیست و دوم محرم الحرام جهت کسب علوم دینی وارد مدرسه طالبیه تبریز شدم ، مقدمات صرف و نحو را از مدرسین طلاب مدرسه فراگرفتم ، کتاب مطول را از مرحوم حاج ملا حسینعلی واعظ ، شرح لمعه را از خارج ملا صادق طاهباز ، قوانین از مرحوم حاج شیخ حسین شنب غازانی ، رسائل را تا مبحث اجماع از مرحوم حاج سید محمّد مولانا فراگرفتم . بعد از آن ، شورش و انقلاب پیش آمد کرد و اوضاع مدارس دینی از جمله مدرسه طالبیه به هم خورد لذا در اواخر ذی حجه 1347 ه . ق به مشهد مقدس مهاجرت نموده و بقیه رسائل و مکاسب را از مرحوم حاج میرزا ابوالحسن آقا انگجی که در آنجا به عنوان تبعید اقامت داشت تحصیل نموده ، جلدین کفایه را از آقا شیخ هاشم قزوینی ، منظومه و اسفار را از مرحوم آقامیرزا مهدی آقابزرگ ، شواهد الربوبیه را از مرحوم آقابزرگ حکیم خواندم ، و به درس خارج اصول مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی و مرحوم آقا میرزا محمّد آقازاده ، خارج درس فقه حاج آقا حسین قمی حاضر شدم . در سال 1351 ه . ق . به نجف اشرف رفته و در درس مرحوم حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی و مرحوم آقای نائینی و مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آقاضیاء عراقی تا سال 1359 ه . ق حاضر شدم . در تاریخ 1359 به تبریز مراجعت نموده ، بیست سال در تبریز مانده بدترین ایام عمرم را گذراندم تا آنکه در تاریخ 1336 ه . ش به طهران رفته و تا حال ( 27/9/1367 ش ) در آن شهر اقامت نموده ام . اما خدمات علمی و اجتماعی اینجانب از اول ورودم به تبریز تدریس شرح لمعه ، رسائل ، مکاسب و کفایه و درس خارج ، و در طهران هم تقریباً از اوائل ورودم تدریس و تربیت طلاب و اداره مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار طهران و در تبریز علاوه به تدریس تشکیل خیریه نوبر و مدارس هاشمیه و قدس که تا حال آن خدمات ادامه دارد ، و حالا در سن 82 سالگی با ضعف مزاج باز فی الجمله به تدریس اشتغال دارم از خداوند متعال تقاضای فضل و کرم دارم « الاحقر خسروشاهی » . معظم له از اساتید اینجانب می باشد جلد دوم شرح لمعه و مقداری از رسائل را از محضرشان فراگرفته ام ، قلب پاک و نیت سالم و بیان شیوا دارند که در مدت نیم ساعت زیاده از یک صفحه شرح لمعه را تحویل می داد و می فهماند و سه جلسه درس پشت سر هم می فرمود ، در آخر مبتلا به برنشیت مزمن شدند به علت ناسازگاری هوای تبریز و تجویز پزشکان به تهران منتقل شدند متأسفانه پس از پیروزی انقلاب مسئولیت بنیاد مسکن را قبول نموده و وعده های ناشدنی به مردم داد در نتیجه از محبوبیت خود کاست . چهارشنبه 16 شعبان 1418 برابر 26 آذرماه 1376 در تهران وفات یافت .
3- 3 . مرحوم سید مرتضی مستنبط غروی از علماء درجه اول تبریز بود ، در فقه اجتهاد و در حکمت و فلسفه و تفسیر تبحّر خاصّ داشت ... قریب هشتاد سال عمر کرده بود ، و در خرداد ماه سال 1350 ش به رحمت ایزدی پیوست . پدر آقای مستنبط مرحوم سید رضی بن سید احمد بن سید نصر اللّه بن سید حسین موسوی از علماء فاضل تبریز بود ، به سال 1270 ه . ق . تولد یافت ، پس از فراگرفتن مقدمات و بعض سطوح به نجف اشرف مهاجرت نموده و در حوزه درس آیة اللّه سید حسین کوهکمری و آیة اللّه حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و ملاعلی نهاوندی و فاضل ایروانی حاضر شده و کسب دانش نمود . پس از هیجده سال اقامت در نجف به وطن خود تبریز برگشته و مشغول انجام وظائف شرعی و رسیدگی به امور مردم شد تا به سال 1347 قمری وفات یافت و جنازه اش حمل به نجف و در آنجا دفن شد ، جد اعلای او : سید حسین موسوی اهل ساوه بود که از آنجا به تبریز مهاجرت نموده و تشکیل خانواده داده است ، مرحوم سید رضی به غیر از سید مرتضی دو پسر دیگری داشت به نام آیة اللّه سید احمد و آیة اللّه سید نصر اللّه که هر دو از علماء معروف بودند . حکیم متقی ، مفسر متتبع حاج سید مرتضی مستنبط از علماء معروف تبریز دارای علم وسیع ، اخلاق خوب ، بیان گیرا بود درِ خانه اش همیشه به روی طالبان علم و دین باز و خودش آماده تعلیم و ارشاد بود ، روزهای هفته درس تفسیر و قسمت حکمت منظومه را داشت و در عصر روزهای جمعه خودش در منزل خود به منبر رفته و مردم را مستفیض می کرد . حقیر سال ها با ایشان ارتباط داشتم قسمتی از منظومه را در خدمتشان خواندم و تفسیر آلاء الرحمن ایشان را که تفسیر جزو سی ام قرآن و الحق تفسیر پرفائده است موقع چاپ تصحیح و بررسی کردم ، متأسفانه قسمت اول آن که تفسیر سوره بقره و آماده چاپ بود پس از وفاتش به دست یکی از علماء تبریز افتاد که نه خودش چاپ کرد و نه به دیگران داد حتی خود حقیر مایل به چاپ بودم و سه بار مراجعه کردم سخنان بی مورد گفت و نداد . مرحوم مستنبط شوخ طبع و بی آلایش بود لذا گاهی بعض اشخاص مغرض از صافی و بی آلایشی او سوء استفاده می کردند : مثلاً در خیابان دارائی حمامی بود مخروبه که وقف خاص بود و موقوف علیهم منقرض شده و وقف خراب و بلا استفاده و به صورت مزبله مانده بود ، آیة اللّه سید کاظم شریعتمداری آن را به کسی اجاره داد ، مستأجر از زیر زمین محل حمامی و روی آن یک تیمچه سه طبقه درست نمود . دو نفر از علماء تبریز و مرحوم مستنبط کاغذی بر علیه اقدام آیة اللّه شریعتمداری نوشته و امضاء و پخش کردند که باطل بود من با مرحوم مستنبط ملاقات کرده و گفتم : آقا شما سهم امام نمی گیرید ، امامت نمی کنید و می گوئید : من در کارهای آخوندی دخالتی نمی کنم ، چرا در این کار که رقابت و یا حسادت آخوندی است دخالت کرده اید ؟ دقائقی متحیّر ماند و بعد گفت فلانی مرا فلان کس اغفال کرد و فریب داد ، تو راست می گوئی من نبایستی در همچو کاری مداخله کنم . بالاخره در پنجم ماه جمادی الثانی سال 1391 ه . ق . به رحمت ایزدی پیوست ، آن مرحوم دائم الذکر بود و به نوافل یومیه مواظبت داشت ، حتی شب وفاتش نوافل شب را به جا آورد . رحمة اللّه علیه .
4- 4 . مرحوم حاج سید محمّد بادکوبه ای مردی عالم ، متقی و بسیار محترم بود ، وعظی گرم و گیرا داشت ، ترکی را به لهجه قفقازی صحبت می کرد و به جای کلمه « نه ایچون » یعنی : چرا ؟ کلمه « نُشون » می گفت ، و از این لحاظ در تبریز به « نشون آقا » شهرت داشت . وی پدر زن آقای دکتر عبدالامیر سلیم استاد دانشکده ادبیات تبریز بود ، در تابستان سال 1347 ه . ش 1387 ق . به رحمت ایزدی پیوست . مرحوم بادکوبه ای از علماء پاک نفس و زاهد تبریز بود ، حقیر با سه نفر طلبه دیگر کتاب باب حادی عشر را در خدمتش می خواندیم ، به ما خودش نقل می کرد که مدت ها در بادکوبه به اقامه نماز جماعت و وعظ و تبلیغ اشتغال داشتم که پس از ظهور رژیم کمونیستی بلشویکی مانع نماز و منبرم شدند و تحت تعقیب قرار گرفتم . اردبیلیهای مقیم بادکوبه مدت ها مرا در زیرزمینی مخفی نمودند تا آنکه در موقع فرصت فراری داده به اردبیل آوردند ، در اردبیل مشغول اقامه نماز و تبلیغ و ارشاد بودم که رضاخان ظهور نمود و مانع نماز و تبلیغ من شد و مرا به طهران بردند و تعهد گرفتند که به اردبیل برنگردم ، آمدم در تبریز مقیم شدم . آرزو دارم که محاسنم با خون سرم خضاب شود . وی شب ها در مسجد ویجویه ( وَرجی ) و ظهرها در مسجد بازار کفاشان ( خ دارائی ) اقامه نماز جماعت می کرد ، روزهای جمعه به منبر می رفت قرآن را در دست گشوده از روی آن قرآن را می خواند و تفسیر و موعظه می کرد و خود می گریست و مردم را می گریاند و سخنان شوخ نیز می گفت و مردم را می خندانید رحمة اللّه علیه . « وی همراه با شیخ عبدالغنی بادکوبه ای زندانی بود ، و از خدمات او یکی تأسیس دانش سرای دینی بود که تعداد زیادی دانشجو داشت و خود در آن تدریس می کرد و علی رغم حمله ضد دینی بلشویکها رونق روزافزون می یافت » .
5- 5 . حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسین قاضی طباطبائی فرزند سید احمد قاضی از علماء بزرگ و مدرسین معروف حوزه علمیه قم و از افاضل اصحاب آیة اللّه سید محمّدحجت کوهکمری بود . آن مرحوم به سال 1317 ه . ق . در تبریز متولد شد ، مدتی از خدمت اساتید حوزه تبریز از جلمه حاج میرزا علی اصغر ملکی و آیة اللّه انگجی متوفّای 1357 قمری استفاده نمود ، سپس به نجف اشرف مهاجرت کرده و از محضر آیات عظام : حاج شیخ احمد کاشف الغطاء متوفّای 1344 ه . ق . و ملامحمّد فاضل ایروانی متوفّای 1306 ه . و آقاضیاء عراقی متوفّای 1361 ه . وآقا سید تراب خوانساری متوفّای 1346 ه . استفاده ها برد . پس از مدتی توقف در نجف به مشهد مقدس مهاجرت نموده و در درس آیة اللّه حاج آقا حسین قمی متوفّای 1366 ه . ق . و آقازاده خراسانی و آقامیرزا مهدی اصفهانی حاضر شد . به تاریخ 1354 قمری وارد حوزه قم شده و یک سال در محضرت آیة اللّه حائری متوفّای 1355 ه . حاضر شد ، و پس از وفات او منحصراً از آیة اللّه حاج سید محمّدحجت متوفّای 1372 ه . استفاده می نمود ، و از یاران و مشاوران او بود ، و خود به تدریس فقه و اصول و کلام اشتغال داشت . حقیر به سال 1375 قمری مقداری از کتاب کشف المراد را از خدمتشان استفاده کردم بیان شیرین و با تأنّی داشت ، علاوه بر آنکه مطالب کتاب را به بهترین وجه تفهیم و تشریح می کرد و زیاده از مطالب کتاب استفاده های علمی و تاریخی و اخلاقی می داد و به گرمی جلسه درس می افزود ، وی خیلی مهربان و متواضع و با وقار بود . در اواخر عمر به اصحاب آیة اللّه حاج سید محمّد کاظم شریعتمداری متوفّای 1406 ه . ق . پیوسته و از مشاوران او بود ، تا در شب سه شنبه 26 ربیع الثانی سال 1393 قمری وفات نموده و در قبرستان حائری در مقبره والدش مدفون شد . آقای قاضی دارای نفس قدسیه و صاحب کرامات بود حتی معروف است که امام خمینی رحمه الله موقع بیماری فرزندانش آنها را پیش آقای قاضی می فرستاد که دست به سر ایشان بکشد تا شفاء یابند .
6- 6 . سید محمّدحسین طباطبائی فرزند سید محمّد بن سید محمّدحسین بن سید علی اصغر شیخ الاسلام بن سید محمّدتقی قاضی طباطبائی ، علامه نامی فیلسوف الهی ، مفسر کبیر ، مجتهد عالیقدر ، عالم اخلاقی ، صاحب تفسیر کبیر « المیزان » در 29 ذی الحجه 1321 ه . ق . برابر 1281 شمسی در شهر تبریز چشم به جهان گشود . در روز یکشنبه هیجدهم محرم الحرام 1402 قمری برابر با 24 آبان 1360 شمسی در ساعت نه صبح به دنبال یک کسالت طولانی چشم از جهان فروبست ، و در مجموع عمر هشتاد سال و هیجده روز خود مفاخری آفرید ، آثاری به یادگار گذاشت ، شخصیت هائی را پرورش داد ، تحولاتی در علوم اسلامی پدید آورد و تألیفات بس ارزنده از خود به جای گذارد . علامه طباطبائی شرح حال خود را چنین می نگارد : نویسنده محمّدحسین طباطبائی سال 1281 شمسی در تبریز در میان خانواده علمی به وجود آمدم ، در سن پنج سالگی مادر را ، و در سن نُه سالگی پدر را از دست دادم ، و به مناسبت اینکه کم و بیش مایه معاش داشتم سرپرست ما ( وصی پدر ) وضع زندگی ما ( من و برادر کوچکتر از خودم ) را به هم نزد : کمی پس از مرگ پدر به مکتب ، و پس از چندی به مدرسه فرستاده شدم . و بالاخره به دست معلّم خصوصی که به خانه می آمد سپرده گشتیم ، و به این ترتیب تقریباً مدت شش سال مشغول فراگرفتن فارسی و تعلیمات ابتدائی بودیم ، آن روزها تحصیلات ابتدائی برنامه معین نداشت ، همین قدر به یاد دارم که در فاصله میان 1290 - 1296 که مشغول بودم قرآن کریم را که معمولاً پیش از هر چیز دیگر خوانده می شد ، و کتاب گلستان و بوستان و نصاب و اخلاق مصوّر و انوار سهیلی و تاریخ معجم و منشآت امیر نظام و ارشاد الحساب را خواندم . سال 1297 وارد رشته های علوم دینیه و عربیه شدم ، و تا سال 1304 قمری به قرائت متون سرگرم بودم ، در ظرف همین هفت سال در علم صرف : کتاب امثله و صرف میر و تصریف ، و در نحو : کتاب عوامل و انموزح و صمدیه و سیوطی و جامی و مغنی ، و در بیان : کتاب مطوّل ، و در فقه : کتاب شرح لمعه و مکاسب ، و در اصول : کتاب معالم و قوانین و رسائل و کفایه ، و در منطق : کبری و حاشیه و شرح شمسیه ، و در فلسفه : کتاب شرح اشارات و در کلام : کتاب کشف المراد را خواندم ، و به همین ترتیب دروس متن ( در غیر فلسفه و عرفان ) پایان یافت . سال 1304 ش برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه نجف گردیدم ، و به مجلس درس مرحوم آیة اللّه شیخ محمّدحسین اصفهانی حاضر شده ، یک دوره خارج اصول که تقریباً شش سال طول کشید ، و چهار سال نیز خارج فقه معظم له را درک نمودم ، و همچنین هشت سال در خارج فقه مرحوم آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانی رفتم ، کلیات علم رجال را نیز پیش مرحوم آیة اللّه حجت کوهکمری رفتم . در فلسفه نیز به درس حکیم و فیلسوف معروف آقای سید حسین بادکوبی موفق شدم و ظرف شش سال که پیش معظم له تلمّذ می کردم منظومه سبزواری و اسفار و مشاعر ملاّصدرا و دوره شفای بوعلی و کتاب اثولوجیا و تمهید ابن ترکه و اخلاق ابن مسکویه را خواندم . مرحوم بادکوبه ای از فرط عنایتی که به تعلیم و تربیت نویسنده داشت امر فرمود که به تعلّم ریاضیات پردازم ، در امتثال امر معظّم له به درس مرحوم سید ابوالقاسم خوانساری که ریاضیدان زبردست بود حاضر شدم و یک دوره حساب استدلالی و یک دوره هندسه مسطحه و فضائی و جبر استدلالی از معظم له فراگرفتم . سال 1314 ه . در اثر وضع معاش ناگزیر به مراجعت شده به زادگاه اصلی خود ( تبریز ) برگشتم و ده سال و خورده ای در آن سامان به سر بردم که حقّاً باید این دوره را در زندگی خود دوره خسارت روحی بشمارم ، زیرا در اثر گرفتاری ضروری به معاشرت عمومی ، و وسیله تأمین معاش که از مجرای فلاحت بود از تدریس و تفکّر علمی جز مقدار ناچیز باز مانده بودم و پیوسته با یک شکنجه درونی به سر می بردم . در 1325 شمسی از سر و سامان خود چشم پوشیده زادگاه اصلی را ترک گفته متوجّه حوزه قم گردیم و بساط زندگی را در این شهر گستردم ، و دوباره اشتغالات علمی را از سر گرفتم و تاکنون که اوائل سال 1341 می باشد روزگار خود را در این سامان می گذرانم » . در آن موقع در حوزه علمیه قم جلسات فقه و اصول به قدر کافی موجود بود ، لذا علامه طباطبائی جلسه فقه و اصول تشکیل نداد ، بلکه به تدریس فلسفه ، تفسیر ، حدیث ، اخلاق هیئت و ریاضیات که مورد نیاز حوزه بود اشتغال نموده و پروانه های این علوم را به دور شمع وجودش جمع می نمود . علامه بزرگوار عشق عمیق به اهل بیت عصمت و طهارت داشت بالخصوص به جده مطهره اش فاطمه زهراء علیهاالسلام علاقه مخصوصی داشت که هر وقت نام مبارکش را می شنید قطرات اشک به صورتش سرازیر می شد . همه ساله به مشهد مقدس رفته و به زیارت ثامن الائمه مشرف می شد تا حدّ امکان خود را به ضریح مقدس رسانیده روح خود را جلاء و صفا می بخشید در ماههای محرم و صفر زیارت عاشورا را ترک نمی کرد . علامه طباطبائی به حق از ذخائر الهی و مفاخر اسلام بود ، مراتب علمی و فلسفی و روش جدید ایشان در تفسیر قرآن کریم و احیاء فلسفه اعلی در حوزه های علمیه بر کسی پوشیده نیست . از علامه طباطبائی آثار ارزنده بسیاری به یادگار مانده که به چند نمونه از آنها اشاره می شود :1 - تفسیر « المیزان » در 20جلد که امّ الکتاب او است ، این تفسیر شهر حکمت و مدینه فاضله و والاترین تفسیر در جهان تشیّع است .

تحصیل و تدریس شدم ، بقیه مکاسب را از حاج میرزا عبداللّه مجتهدی ،(1)

و جلدین کفایه را از حاج میرزا احمد آقا اهری خواندم .(2)

در این بین خدای متعال روزی مرا از تصحیح کتاب تأمین نمود ، کتاب الأنوار النّعمانیة سید نعمت اللّه جزائری را کتابفروشی بنی هاشمی و کتابفروشی حقیقت چاپ می کردند و مرحوم علامه محقق حاج سید محمّدعلی قاضی پاورقی می نوشت ، من و واعظ دانشمند آقای حاج میرزا عیسی اهری که فعلاً ساکن تهران و از وعاظ آنجا است ، مأمور تصحیح آن شدیم که این کار از سال 1378 تا سال 1382 ق ادامه یافت ، پس از آن مرحوم آقای قاضی مقالات جنّة المأوی تألیف علامه کاشف الغطاء را با مقدمه و تعلیقات آماده چاپ نمودند و با سرمایه کتابفروشی حقیقت به چاپ رسید و من تصحیح نمودم .

من همچنان مشغول تدریس بودم و برایم مسجد و هیئت پیدا شد تا سال 1342 ش فرارسید 25 شوال المکرم سالروز وفات امام صادق علیه السلام که مصادف با 2 فروردین 1342 شمسی شده بود ، صبح حوالی ساعت

نُه وارد مدرسه طالبیه شدم ، طلاب و عدّه ای از مردم عادی را نگران و وحشت زده دیدم ، معلوم شد اعلامیه آقایان را به دیوار چسبانده اند و مأموران پاره کرده اند ، من در حیاط مدرسه مقابل پنجره بزرگ مسجد جامع ایستاده بودم که اعلامیه دوم را چسباندند ، آن را نیز مأمور ساواک پاره نمود ، پس از رفتن او اعلامیه سوم را چسباندند باز آمد که پاره کند جوان ها مانع شدند ، وی رفت رئیس کلانتری 6 با دو پاسبان آمدند ، جوان ها دور اعلامیه را گرفتند ، ولی رئیس کلانتری دستور داد که پاسبان

ص: 64


1- 1 . حاج میرزا عبداللّه مجتهدی فرزند حاج میرزا مصطفی فرزند میرزا حسن فرزند میرزا باقر فرزند میرزا احمد بن لطفعلی خان ، عالم بزرگ ، دانشمند وارسته ، ادیب محقق ، از افاضل علماء تبریز ، و از لحاظ علم و نبوغ و مجد و عظمت همتای پدر و جانشین اجدادش بود ، در فقه و اصول و حدیث و رجال و دیگر علوم متداوله یدِ طولی داشت ، و با کثرت تنوّع اطلاعات تاریخی و ادبی ممتاز می باشد ، و از آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری اجازه اجتهاد دارد . وی در سال 1320 ه . ق . تولد یافته و در حجر تربیت پدر تحصیل مقدمات علوم کرده از خرمن علم و معرفت بقدری که در تبریز مقدور بود خوشه چیده و نزد علماء تبریز مانند آیة اللّه حاج میرزا خلیل آقا مجتهد و آیة اللّه میرزا رضی خود را تکمیل نمود ، و در سال 1344 قمری به قصد تکمیل تحصیلات خود به حوزه علمیه قم مسافرت نموده ، بیش از شش سال در آن شهر از دروس آیة اللّه حائری و حاج شیخ محمّدرضا اصفهانی و آیة اللّه یثربی کاشانی استفاده کرده ، بالاخره از این دو استاد اجازه اجتهاد دریافته و در سال 1350 به تبریز بازگشته است . آقای میرزا عبداللّه از قیافه های جالب آذربایجان است ، وی علاوه بر اینکه در فقه و اصول استاد است و علماء بزرگ قم و نجف به مقام علمی او معترف هستند ، در ادبیات و تاریخ عرب و زبان ترکی و فرانسه و انگلیس احاطه کامل دارد و کتب تألیف شده در این زبانها را مطالعه می کند و انتقاد می نماید و به نکات باریک آنها متوجه می شود ، وی یک شیعه به تمام معنی است و حضرت علی علیه السلام را از صمیم دل دوست می دارد . صبحهای جمعه مجلس تفسیر دارد ، متجاوز از صد نفر واقف به مقتضیات روز و علاقمند به اسلام در مجلس او حاضر می شوند ، مجلس تفسیر او از چندین سال به این طرف دائر است ، عصرهای سه شنبه مجلسی از جنس دیگر در محضر او منعقد می شود عده ای از روشنفکران فاضل در محضر او جمع می شوند موضوعات ادبی و تاریخی طرح می کنند و از گفته های او استفاده می نمایند . اعضای اصلی این مجلس عبارت بودند از : آقای میرزا علی اکبر اهری ( معروف به نحوی ) که در حدود هفتاد سال عمر کرده و در صرف و نحو و ادبیات زبان عرب مهارت دارد ، و آقای حاج محمّد نخجوانی و برادرش حاج حسین نخجوانی که هر دو از فضلای تبریز و کتاب شناس می باشند و آقای میرزا حسن خان فروغ و آقای مهدی روشن ضمیر که ادیب فاضل و صاحب ذوق و از بهترین معلمان تبریز است و آقای میرزا علی اصغر مدرس فرزند دانشمندِ مؤلف ریحانة الادب وآقای سید حسن قاضی که از اساتید مبرز دانشکده ادبیات تبریز می باشد ، و آقای علی ابوالفتحی که از وکلای دانشمند و امین آذربایجان و عضو فعّال کانون وکلاء تبریز است . روزی تقی زاده به نگارنده گفت که برادر بزرگوار شما پدیده ای است که من نظیر ایشان را ندیده ام : یک دریا معلومات جدید را با ایمان پیرزنان در خود جمع دارد . « آقای مجتهدی یکی از اساتید این حقیر بود ، وی مهربان و دلسوز و خیرخواه بود ، مقام علمی و عظمت و آقائی او به قدری مسلم بود که هرگاه یکی از مردان علمی و مقامات دولتی از مرکز وارد تبریز می شد بدون دیدار از آقای مجتهدی از تبریز بیرون نمی رفت و درک خدمت او را غنیمت می شمرد ، وی تاریخ تبریز را حفظ داشت : درباره هر شخص و هر حادثه و هر بنا از او می پرسیدی ، از تمام جزئیات و کلیات و اصل و فرع آن داد سخن می داد » . « به ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء علیه السلام اخلاص تمام می وزید ، دهه محرم هر روز زیارت عاشورا می خواند و در مجلس ذکر مصائب آن بزرگوار با کمال ادب می نشست و گوش می داد مثل اینکه در محضر بزرگی نشسته است و با شدت و اخلاص اشک می ریخت - ع » . آیة اللّه مجتهدی بسیار باادب و متواضع بود ، در تواضع کار او حقیقةً به افراط کشیده بود ، اگر کسی از فضل و معلومات او سخن می گفت خجالت می کشید و ناراحت می شد ، وی طلاب فاضل و زحمت کش را مانند فرزندان خود دوست می داشت ، اگر طلبه ای را مستعدّ می یافت حاضر می شد به آن طلبه درس صمدیه و سیوطی بدهد « و تلاش می کرد از راههای تشویق آور چیزی به او بیاموزد » . روز یکشنبه 23 خرداد ماه سال 1355 ش مصادف با 14 جمادی الاخر 1396 قمری برادر با جان برابرم به سرپرستی پنج هزار از اهل و عیال طبق سنواتی ده ساله جهت عتبه بوسی حضرت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام به سوی مشهد عزیمت می نماید ، دو بار به زیارت حرم مطهر آن حضرت نائل می گردد ، تا آنکه شب پنجشنبه پس از انجام عمل جراحی در بیمارستان ششم بهمن مشهد دار فانی را وداع می کند ، مرجع دلسوز و مهربان آیة اللّه العظمی حاج سید کاظم شریعتمداری که مثل برادر مرده متأثر و متألم بودند ، نسبت به انجام مراسم تشییع و تدفینی که در خور شأن و مقام روحانی برادر عزیزم باشد دستوراتی به وسیله تلفن به برادرش جناب آقای سید صادق شریعتمداری صادر می کردند . روز جمعه قبل از ظهر با شرکت حضرات عظام و حجج الاسلام مشهد و دسته جات حسینی و همکاری صمیمانه خدّام آستان رضوی جنازه تشییع و در صحن مطهر پس از نماز وطوف در حرم ، در صحن عتیق دفن شد ، جای بسی تعجب است که برادرم در 76 سال پیش در شب میلاد با سعادت رسول اکرم یعنی شب 17 ربیع الاول در پیشگاه ابوالحسن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام در نجف متولد شد ، در شب ولادت با سعادت سیدة نساء العالمین زهراء مرضیه 19 جمادی الاخری در محضر ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام برای ابد آرامیده است . « مرحوم آقای مجتهدی در تبریز بی نظیر و در ایران کم نظیر و نعمتی بود که قدرش مجهول ماند و حقش ضایع و عوض تقدیر از علم و فضل و خدماتش ، آماج افتراها و تهمت ها و بی حرمتی ها واقع شد حتی تاوان قوم و قبیله اش را نیز از او گرفتند » .
2- 1 . یکی از علماء زاهد و فقهاء متقی تبریز در عصر ما مرحوم حاج میرزا احمد اهری فرزند حسین بود ، به سال 1307 قمری چشم به جهان گشود ، پس از رسیدن به حدّ رشد و بلوغ جهت تحصیل علوم دینی به تبریز مهاجرت نموده و در مدرسه صادقیه تبریز به فراگیری علوم مشغول شد . کتاب مطول و قوانین را از عموی بزرگوارش میرزا علی اکبر آقااهری ساکن محله باغمیشه تبریز و از مرحوم حاج شیخ حسینعلی واعظ ، رسائل و مکاسب را از علامه ماهر حاج میرزا مصطفی مجتهدی و آیة اللّه عبدالکریم مجتهد کلیبری فراگرفت ، سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و در محضر اساتید و مراجع بزرگ مانند آیة اللّه نائینی و دیگران به فراگیری علوم مشغول شد . پس از تکمیل خود در مراتب علم و عمل به تدریس و تربیت طلاب و دانش پژوهان مشغول شد ، تا آنکه به سال 1372 قمری با تجلیل و استقبال گرم به تبریز مراجعت نموده و در محله راسته کوچه اقامت گزیده و به اقامت جماعت و تدریس مکاسب و کفایه و خارج و تربیت طلاب و علماء و ارشاد مؤمنین مشغول شد . مرحوم اهری با آیة اللّه سید محسن حکیم و آیة اللّه سید ابوالقاسم خوئی هم درس و هم بحث بود ، نفس پاک داشت ، برای خود قائل به مقام و تشخّص نبود ، خالی از ریاء و تظاهر بود ، از آیات عظام آیة اللّه نائینی ، آیة اللّه شریعت اصفهانی و آیة اللّه آقاضیاء عراقی اجازه اجتهاد داشت . محضرش پاک و بی آلایش بود ، بدی کسی در آن گفته نمی شد ، در عوض از خوبی ها و محاسن مردم مخصوصاً از خوبی ها و خدمات علماء یاد و تقدیر می کرد ، در صرف سهم امام علیه السلام برای خود و خانواده اش کمال احتیاط و اقتصاد را مراعات می نمود ، با آن کبر سنّ و سینه مریض که همیشه خون می آمد و بدن رنجور ، تا آخر عمر دست از تدریس برنداشت ، تا آنکه روز پنجشنبه 18 صفر سال 1388 ه . ق . به رحمت الهی پیوست ، جنازه اش به شهر قم حمل و در قبرستان ابوحسین در حجره مخصوص به علماء به خاک سپرده شد رحمه اللّه رحمة واسعة . یکی از اقوام نزدیک آن مرحوم نقل کرد که مادرش می گفت : در موقع حاملگی به او شبی در خواب به من گفته شد : تو به پسری حامله می باشی چون به دنیا آید نامش را محمّد بگذارید ، پس از ولادت ملاحظه شد که در میان خویشاوندان نزدیک محمّد نامی هست لذا نام او را به جای محمّد ، احمد گذاشتند .

اعلامیه را پاره کند ، به مجرد پاره کردن اعلامیه جوان ها پاسبان را زیر کتک گرفتند که کلاهش از سر افتاد ، رئیس کلانتری شروع به تیراندازی هوائی کرد ، جوان ها و طلاب شروع به سنگ و آجر اندازی کردند و درخت ها را شکسته به پاسبان و مأمورین ساواک حمله نمودند ، مخصوصاً سید علی اصغر ساری فحش به زن رفراندوم می داد ( خیال می کرد که رفراندوم هم شخصی است ) مردم هم به کمک جوان ها و طلاب آمدند تا سرِ بازار ( اول فردوسی ) آنها را راندند و از آنجا برگشتند .

به فاصله چند دقیقه رئیس شهربانی آقای عطائی با یک درجه دار مسنّ که نشناختم وارد مدرسه شد و طلاب را نصیحت و توبیخ کرد من هم طلاب را به منازل خود جمع نمودم و مدرسه خلوت شد پس از جمع نمودن طلاب به منازل خود و آرام نمودن مدرسه در حدود ساعت یک من به منزلم در کلانتر کوچه خیابان برگشتم و دیدم می گویند : در مدرسه طالبیه شصت نفر کشته شده ، در صورتی که از دماغ احدی خون هم نیامده بود ، ولی شب بعدی آمده و درها را بسته و طلاب را زده و عده ای را به سرباز خانه برده بودند .

حدود ده سال در مکانهای مختلف از منزلی به منزلی انتقال نموده و سکونت گزیدم ، تا در سال 1344 شمسی قطعه زمینی با یاری دوستان خریده و دو اطاق ساخته و به آن منتقل شدم .

در سال 1356 ش. برای تدریس تعلیمات دینی و اقامه نماز جماعت با بچه های دبستان صفا دعوت شدم ، ترم زمستانی به آخر نرسیده بود که ساواک مانع شد و بعد از تعطیلات نوروزی جوابم کردند .

ص: 65

نتیجه این تدریس یک زیارت عمره بود ، پنج نفر همراه شده ماشین یکی از همراهان را برداشته از راه ترکیه ، سوریه ، و اردن به زیارت خانه خدا مشرف شدیم ، مدت مسافرت 25 روز طول کشید ، خرج راه هر یکی هزار تومان شد .

روز 22 بهمن 1357 ش. فرارسید ، مسجد ما جنب کلانتری 2 بود ، من هر روز ساعت چهار بعدازظهر برای درس و تعلیم نوجوانان به مسجد می رفتم که طبق هر روز به درِ مسجد که رسیدم رئیس کلانتری « بندار معدوم » همراه دو پاسبان سراسیمه نزد من آمد که حاج آقا می خواهند به کلانتری حمله کنند ، به آقای قاضی تلفن کنید برای محافظت کلانتری چند روحانی بفرستند من تضمین دادم که من اینجا هستم نمی گذارم کسی حمله کند ، شب کلانتری را جمع کرده رفتند و حمله نشد .

پس از پیروزی انقلاب به اجازه و اطلاع مراجع حدود 11 ماه مسئولیت کمیته 2 را عهده دار شدم که پاکترین کمیته ها بود ، و سه دوره سرپرستی صندوق انتخابات را در مسجد به عهده داشتم که با بهترین وضع و کیفیت اداره شد .

با همه اینها مشغله اصلی من درس در مسجد و مدرسه طالبیه بود تا در زمان مرحوم حاج سید اسداللّه مدنی امام جمعه وقت از مدرسه اخراج مؤدّبانه و در مساجد اطراف مدرسه مشغول تدریس شدم ، چون آقای ملکوتی امام جمعه آمد فرستاده برای تدریس در مدرسه طالبیه دعوتم کرد ولی او نیز پس از چند ماه از مدرسه بیرونم کرد ، امّا من تا حال تدریس را ترک نکرده ام و در مساجد نزدیک مدرسه مشغول هستم تا خدا چه بخواهد .

ص: 66

در سال 1365 ش. برای تدریس در دانشگاه آزاد دعوت شدم ، درسهایم روز به روز رونق یافت و مقبولیت پیدا نمود ، حتی بعضی از دانشجویان برنامه درسی خود را تغییر می دادند تا در کلاس من حاضر شوند ، اساتید و کادر دانشگاه عنایت مخصوص می نمودند ، نمی دانم و یا می دانم که چه شد که در نیمه دوم 1374 ش از تدریس در دانشگاه ممنوع شدم .

علاوه بر اینها جلسه تفسیر قرآن و نهج البلاغه داشتم که در تبریز ممتاز و مجمع جوانان روشن و نهضتی بود که پس از پیروزی انقلاب اکثر آنها مسئول ادارات و نهادها هستند و این جلسه فعلاً هم با کمال گرمی دائر است ، یکبار از اول تفسیر قرآن را گذراندیم ، و فعلاً نزدیک است که بار دوم تفسیر قرآن و نهج البلاغه را به پایان برسانیم .

برای عده ای از قضاة دادگستری و آموزگاران تدریس داشتم ، و برای جمعی از بانوان جوان در منزل تعلیم قرآن و احادیث داشتم ، در مسجد منبر و اقامه نماز داشتم که از اکثر مساجد محلاّت با رونق تر و با استفاده تر بود .

حدود 25 جلد کتاب کوچک و بزرگ تا حال از من چاپ و نشر شده که از آن جمله است .

1 - کعبه آمال در شرح زندگانی چهارده معصوم

2 - توضیح الأسماء در طرز تلفظ بعض اسماء با تاریخ مختصر .

3 - در مکتب علی علیه السلام تجزیه و ترکیب و شرح موضوعی 37 جمله از نهج البلاغه

4 - واژه های نهج البلاغه

5 - فرشته های زمینی ، شرح خطبه همام و منافقین

ص: 67

6 - پیدایش اولین ها

7 - بهشت برین ترجمه جنة المأوی از علامه کاشف الغطاء

8 - فرهنگ اصطلاحات فقهی

9 - ارکان اربعه تشیع شرح حال ابوذر ، سلمان ، عمار ، مقداد .

10 - زینتها و آفتها ، ...

11 - قیام مختار و توابین ، ترجمه کتاب أصدق الأخبار ، نوشته سید محسن امین عاملی

12 - قصه های اسلامی و تکه های تاریخی

13 - مختصری از زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله

14 - مثلهای حضرات معصومین علیهم السلام

15 - ترجمه کامل نهج البلاغه

16 - جلد دوم پیدایش اولین ها ( آماده چاپ ) .

17 - مقالات سودمند ( آماده چاپ ) .

از بسیاری از مراجع بزرگوار اجازه نامه تصدی امور حسبیه و نمایندگی دارم از آیة اللّه حاج سید کاظم شریعتمداری ، آیة اللّه حاج سید ابوالقاسم خوئی ، آیة اللّه حاج آقا حسن قمی ، آیة اللّه سید محمّد شیرازی ، آیة اللّه شیخ جواد تبریزی ، آیة اللّه سید محمّد روحانی ، آیة اللّه ناصر مکارم شیرازی و آیة اللّه شیخ علی غروی .

بحمد اللّه والمنّه ، پس از همه اینها در میان همه طبقات ، از عالِم و عامی ، از ذکر جمیل و محبت بی شائبه و نام نیک برخوردارم ، و امیدم از پروردگار بنده نواز این است که حسن ظن بندگانش را در حق این حقیر فقیر قبول فرماید .

ص: 68

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109