فرهنگنامه موضوعی صحیفه سجادیه

مشخصات کتاب

سرشناسه : سجادی، سیداحمد، 1344 -

عنوان و نام پدیدآور : فرهنگ نامه موضوعی صحیفه سجادیه/ سیداحمد سجادی، با همکاری جمعی از محققان ؛ پژوهش مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان.

مشخصات نشر : اصفهان: حوزه علمیه اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه ای، 1392.

مشخصات ظاهری : 3 ج.

شابک : 600000 ریال: دوره:978-600-6146-37-9 ؛ ج. 1:978-600-6146-34-8 ؛ ج. 2:978-600-6146-35-5 ؛ ج. 3:978-600-6146-36-2

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : چاپ قبلی: موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا (س) ، 1385.

یادداشت : چاپ سوم.

یادداشت : فروست پشت جلد: مجموعه منشورات؛ 12،11

یادداشت : کتابنامه.

مندرجات : ج.1.آ-خ.-ج.2.د-گ.-

موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق . صحیفه سجادیه -- فهرست مطالب

موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق . صحیفه سجادیه

موضوع : دعاها

شناسه افزوده : حوزه علمیه اصفهان. مرکز تحقیقات رایانه ای

رده بندی کنگره : BP267/1/ع 8ص 3075 1392

رده بندی دیویی : 297/772

شماره کتابشناسی ملی : 3130928

جلد 1

اشاره

ص: 1

ص : 2

ص : 3

ص : 4

سر آغاز

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

اول: صحیفه مبارکه سجادیه، یکی از عظیم ترین و درخشان ترین اخترهای فروزان معنویت اسلامی است و فروغ بی پایان و ابدی این کتاب مقدس، برای همیشه چراغ راه همه معنویت خواهان و حق طلبان خواهد بود.

البته در یک نگاه، شاید این معنا به نظر برسد که صحیفه سجادیه، منحصراً به معنویت دینی و اسلامی اختصاص دارد و کتاب نیایشی است که مشام جان های شیفته معنویت را از عطر پاکت راز و نیاز و دعا و گفتگو با حق تعالی، انباشته و معطر میگرداند. ورای این نگاه اولیه، اما، حقیقتی بزرگ نهفته است. اگر امام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام در این کتاب مقدس بر معنویت و امور معنوی، آن هم در قالب و شکل مناجات تأکید می ورزند، از آن جهت است که در این اثر بی بدیل، بر گرایش ها و نگرشهایی تکیه می شود که در بیرون از متن و زمینه معنوی، نمی توان آن را به درستی درک کرد.

بی تردید در صحیفه سجادیه، تعالیمی بلند و عمیق ارائه می شود که در بسیاری از سطوح، از امور کلامی الهیاتی - در عام ترین معنای این اصطلاح - گرفته تا امور اجتماعی و سیاسی، و از امور فرهنگی و علمی گرفته تا امور اقتصادی و معیشتی نیز کاربرد دارد. از این رو اگر چه در محتوای عمیق صحیفه سجادیه، معنویتی بی پایان و قداستی ژرف نهفته است و با صورت و محتوای نیایشی، بر درونی ترین و معنوی ترین بعد اسلام تأکید می رود، ولی در عین حال، امام سجاد البته به کزات از بیرونی ترین ابعاد اسلام نیز در عام ترین معنای آن سخن میگویند. تحلیل مفضل هر یک از سطوح و ابعاد مختلفی که در صحیفه مبارکه سجادیه از آن به تصریح یا اشارت سخن رفته است، نیازمند پژوهشهایی پر برگ و بار است. دوم: پژوهش حاضر -که یکی از برنامه های صحیفه پژوهی مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان بوده و پیشنهاد آن از چند سال پیش مطرح و سپس کار عملیاتی آن به وسیله محققان محترم آن مرکز آغاز گردیده بود و اینک در آغاز سالی که به نام مبارک پیامبر اعظم و نبی مکزم و رسول خاتم غیی مزین گردیده و در ایام ولادت با سعادت آن حضرت، به زیور طبع آراسته می شود -گامی

برای ارائه و تبیین هرچه بهتر سطوح و ابعاد گوناگون و چه بسا ناشناخته یا کمتر شناخته صحیفه سجادیه است.

ص : 5

در این فرهنگ واره موضوعی -که قریب به یازده هزار موضوع اصلی و فرعی را در بردارد - تلاش شده است تا زوایای مختلف تعالیم بلند این کتاب مقدس، از متن کلام امام همام زین العابدین علیه السلام، استخراج گردیده و بر اساس ساختار درختی، تنظیم و تبویب گردد.

به دیگر بیان، تمامی موضوعات این فرهنگ واره از منطوق کلمات و بیانات امام سجاد علیه السلام استخراج گردیده و هیچ چهارچوبه ذهنی خاضی برای محتوای کتاب، از پیش تعیین نگردیده است. از این رو بر خلاف بسیاری از فرهنگ های موضوعی که پیرامون کتابهای مقدس اسلامی نگاشته شده، موضوعات طرح شده، در فضای تعیینی ذهن محققان گرفتار نیامده، بلکه به صورت کاملاً عینی و تجربی، متن بیانات امام علیه السلام مورد توجه قرار داده شده و موضوعات کلی و جزئی و اصلی و فرعی، از متن کلمات آن حضرت استخراج گردیده است.

این کار در سطح خود، یک پژوهشی ویژه و نو به شمار می رود و امید است مورد قبول ارباب فضل و صحیفه پژوهان و همه دانشیان ارادتمند به آستان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام واقع گردد.

سوم: خداوند کارساز بنده نواز را، سپاس بی حد و قیاس می گزاریم که توفیق انجام این اقدام پژوهشی را به مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان و محققان آن عنایت فرمود. نیز از الطاف بزرگ امام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام، سپاسگزاریم که مددکار پژوهشگران و دست اندرکاران این طرح بوده اند.

این قلم نیز بر خود فرض می داند که از یکایک محققان و متصدیانی که اتمام این کار، مرهون اهتمام و تلاش وافر آنهاست، به ویژه حجهالاسلام والمسلین سید احمد سجادی صمیمانه تقدیر و تشکر نماید.

امید است این خدمت به آستان صحیفه مبارکه سجادیه، مورد قبول و پذیرش امام همام علی بن الحسین علیهماالسلام قرار گیرد. ان شاء الله.

و آخر دعوانا آن الحمدلله رب العالمین و صلین الله علی سید نا محمد و آله الطاهرین.

عید سعید هفدهم ربیع الاول 1427 قمری - بیست و هفتم فروردین 1385 شمسی.

حوزه علمیه اصفهان

دفتر حضرت آیه الله العظمی مظاهری

محمّد حسن مظاهری

ص : 6

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

صحیفه مبارکه سجادیه، اثر و یادگار سیدالساجدین حضرت امام علی بن الحسین علیهمالسلام است و در بردارنده پنجاه و چهار دعا میباشد که آن حضرت در جلسه ای نورانی آن را برای دو فرزند برومندشان، حضرت امام باقر علیه السلام و زید بن علی علیهمالسلام نقل کرده و هر دو را امر به کتابت و محافظت از این اثر بی بدیل و سترگ نموده است.

پیشوای بزرگ شیعیان، حضرت امام صادق علیه السلام - که در سنین کودکی در این جلسه نورانی حضور داشته است-، فرزندش اسماعیل را به حفظ و حراست از این کتاب گران مایه فرمان داده و از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام (محمد و ابراهیم که فرزندان عبدالله بن حسن بودند) می خواهد هیچ یک، این کتاب بی بدیل را از مدینه خارج نکنند. چرا که خوف آن می رود با کشته شدن آن دو، کتاب نیز از بین برود.

اوامر امام صادق علیه السلام بر حراست از این اثر باقی و جاودانه امام سجاد علیه السلام از یک طرف، و از منظری دیگر، مفاهیم بی مانند آن که در قالب مناجات نامه با خالق بی همتاست، عالمان و اندیشمندان شیعی را بر آن داشت تا هر یک به نوبه خود بر محافظت و نگهبانی از «زبور آل محمد صلی الله علیه و آله»، سخت بکوشند.

نمونه های این تلاشی را میتوان در طول قرن های متمادی در روایت، درایت، قرائت، تدریس، استنساخ نسخ و مراقبت در تصحیح، کتابت و نقل آن و نگارش ده ها تعلیقه، حاشیه، ترجمه و شرح که بر این مناجات نامه شیعی نگاشته شده، یافت و علاوه بر آن بعضی از اندیشمندان و محدثین، بر این کتاب گرانقدر مستدرکاتی نگاشته اند که با اسناد و طرق مختلف به دعاهای سقط شده اشاره کرده و دعاهای دیگر منسوب به امام سجاد علیه السلام را نیز ذکر

ص : 7

نموده اند.

بزرگانی همچون شیخ حر عاملی، میرزا عبدالله افندی، میرزا حسین نوری طبرسی، حسین محسن امین عاملی و شیخ محمد صالح مازندرانی-رحمه الله علیهم اجمعین- به جمع آوری دعاهای امام زین العابدین علیه السلام از میان متون کتاب های حدیثی پرداخته و به نگارش کتابهایی با عنوان «الصحیفه الثانیه» تا «الصحیفه السادسه» پرداخته اند.

در سال های اخیر نیز با استفاده از صحیفه کامله سجادیه و مستدرکات پنجگانه. اثر جدید. به نام «الصحیفه السجادیه الجامعه» ارانه گردید که در آن، دعاهای صحیفه به 270 دعا افزایش داده شده و به شکل نموداری، سلسله اسناد دعاها. در پایان کتاب آمده است.

تمامی این تلاش ها، اولاً به آن خاطر است که حفظ احادیث و کلمات نورانی ائمه معصومین علیهم السلام و رساندن آنها به دیگران، در بین مسلمانان - خاصه مکتب حقه تشیع-، جایگاهی ویژه و بس رفیع داشته است و بزرگان در نقل و تصحیح آن اهتمامی خاص نموده اند و حتی در این مسیر، هر که را لایق نقل حدیث می یافتند، اجازه روایت حدیث اعطا می کردند. و ثانیاً دعا و نیایش، بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ اسلامی است که به شکلی زیبا و دقیق و در آوازی مناجات گونه، به تفهیم و تعلیم بسیاری از معارف دینی پرداخته است. از این رو دعاهای منسوب و مأثور از ائمه معصومین علیهم السلام خصوصاً حضرت سید الساجدین علیه السلام، یکی از ذخایر عظیم و پر ارج فرهنگ ناب مکتب تشیع می باشد.

جای بسی تأسف آست که در زمان حاضر تصور عامه مردم از دعاهای روایت شده از ائمه معصومین علیهم السلام، تنها خواندن و زمزمه نمودن آن است و تلاشی در جهت فهم آن و درک معانی آنچه بر زبان جاری می سازند، نمی نمایند. حتی برخی از اندیشمندان دینی نیز به کتاب های دعایی و صحیفه مبارکه سجادیه، به دید یکی از عمیق ترین مأخذ معارف الهی نظر نکرده و در مباحث مطروحه: به جملات و فرازهای آن ارجاعی نداشته اند و از این رو ستمی

ص : 8

بس عظیم به بخش وسیعی از معارف منحصر به فرد فرهنگ آل البیت علیهم السلام رفته است.

در بررسی اجمالی که از چند کتاب موضوعی حدیث که در سالهای اخیر نگاشته شده به عمل آمد، مشخص گردید ارجاعات و استنادات به صحیفه سجادیه، بسیار کم است. در کتابی که 1770 روایت، حدیث و گفتار ائمه معصومین علیهمالسلام، به صورت موضوعی بیان شده، فقط پانزده ارجاع به صحیفه سجادیه وجود داشت (کمتر از یک درصد). در کتاب دیگری که 479 گفتار معصوم را بیان کرده بود، فقط دو بار به صحیفه سجادیه مراجعه شده بود (کمتر از نیم درصد). و این در حالیست که در بسیاری از موضوعات، می توان از فرازهای صحیفه سجادیه نیز استفاده برد. ولی نویسندگان آن کتاب ها به دلیل عدم موضوع بندی جامع بر صحیفه مبارکه سجادیه، نتوانسته اند از آن استفاده موضوعی نمایند.

لذا ضروری است اندیشمندان حوزه دین و عالمان بلند همت، دعا را نه فقط به عنوان زمزمه ای عارفانه، بلکه به عنوان منبعی غنی در القای ظریف ترین معارف الهی، به مردم معرفی کرده، به تبیین و تفسیر این کلمات آسمانی بپردازند.

در این مسیر نخستین گام برای زدودن غبار غربت از دعاهای روح افزای معصومین علیهم السلام خصوصاً صحیفه سجادیه، تهیه معاجم و فرهنگ نامه هایی برای تسریع در دستیابی به محتوا و مضامین فرازهای ادعیه است.

نباید از نظر دور داشت که صحیفه سجادیه دارای دو شأنیت است: اول آنکه در جمع احادیث شیعی قرار گرفته و به آن نگاهی روایی شده و همانند دیگر روایات مأثوره، دارای سلسله اسناد و اجازات است و بزرگان اخبار آن را در کتاب های روایی خود آورده اند و بعضاً به شرح بعضی از لغات آن در همان کتاب پرداخته اند.(1) برخی عالمان نیز به نقل اسناد صحیفه

ص : 9


1- 1) علامه بزرگوار مجلسی خانه درصد فحه 59 جلد 110 بحارالانوار، به نقل اسناد صحیفه پرداخته و میگوید:«روایات صحیفه با بیش از آن است که به شمارش آید.» مرتضی زبیدی حنفی که از عالمان بنام قرن دوازده هجری می باشد نیز در صفحه 480 جلد 4 کتاب «اتحاف السادهالمت قین» با سندی خاص، به نقلیدعای چهل و هفتم صحیفه پرداخته است.

پرداخته، در سلسله اسناد آن همانند دیگر روایات نقد و بررسی کرده و راویان آن را توثیق نموده اند. تمامی این تلاش ها حکایت از آن دارد که صحیفه را به صورت یک روایت، همانند دیگر روایات دیده اند.

دومین شأنیت صحیفه سجادیه آن است که دعاهای این کتاب در جمع دعاهای پربار و زیبای شیعی قرار دارد و بزرگان بدان نگاهی مناجاتی کرده و آن را راهی برای راز و نیاز با خالق بیهمتا برشمرده اند.(1)

ولی متأشفانه با آنکه صحیفه دارای دو شأنیت است، نه موضوع نگاری جامعی بر دعاهای مأثوره از ائمه معصومین طالقان از جمله صحیفه سجادیه صورت گرفته و نه برای تمامی روایات و احادیث روایت شده و کتاب های روایی، نمایه زنی شده است. البته از دیر زمان عالمان دینی در تدوین کتاب های حدیثی به دسته بندی و تبویب دست ورزیده اند که اولین اثر آن را می توان کتاب شریف «کافی» اثر باقی ثقهالاسلام ابی جعفر محمّد بن یعقوب کلینی (م 328 ه_. ق) دانست و از آن پس نیز مؤلفان، عموماً کتابهای خود را در فصل ها و عنوان هایی هر چند محدود، تدوین می نمودند. به تدریج هر چه زمان می گذشت و احساس نیاز به موضوع بندی احادیث تقویت می شد، نویسندگان در تدوین احادیث و روایات از

عنوان، فصل و باب های بیشتری در تنظیم کتاب های -خورد استفاده کردند.(2)

ص : 10


1- 1)شهید ثانی در کتاب «ا للمعه الدمشقیه»، در اعمال روزعرفه، خواندن دعای چهل هفتم صحیفه را سفارش کردهاست. محقق بحراز ی نیز در صفحه 390جلد 16 کتاب «الحدائق الناضره» میگوید:«مستحب است در روزعرفه دعا خواندن و بهتراست دعای عرفه امام حسین ایالا و دعای عرفه امام سجاد ایالا هر صحیفه کامله، خوانده شود.
2- 2)نگاهی به کتاب فقهی «تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه» نوشته شیخ ابی جعفر محم ادبن حسن طوسی (م 460 ه. ق) و کتاب «وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه» تألیف شیخ محمدبن حسن حر عاملی (م 1104 ه ق) بازگوی این حقیقت است که کتاب او لکه در قرن پنجم تألیف شده، دارای 395 باب است. درحالی که کتاب دو مکه در اواخرقرن یازدهم نگارش یافته، دارای 7081 باب می باشد.

اما این روش، هرگز نتوانست همه آنچه را که در لابهلای متون حدیث و دعاهای ائمه معصومین علیهم السلام بود، در مقابل دیدگان محققین قرار دهد. چون در بسیاری از احادیث و روایات، چندین موضوع مطرح شده که باید در چندین باب و فصل قرار میگرفت یا حداقل به آن ارجاع داده می شد، در حالی که تنها در یک فصل از یک باب، آن روایت وارد شده و چنانچه دعاها آورده می شد، فقط به عنوان ادعیه و در کتاب مزار ذکر می گردید.

تلاش برخی از نویسندگان کتاب های حدیثی از این بالاتر رفته و کتاب هایی به صورت موضوعی و دارای زیر موضوع های متعدد و وابسته به یکدیگر با ذکر آیات قرآن، احادیث و فرازهایی از بعضی دعاها، به همراه ترجمه فارسی و آدرس منبع، نگاشته شد. از آن جمله می توان به کتاب هایی نظیر «میزان الحکمه» و «آثار الصادقین» اشاره کرد. در اینگونه کتاب ها به گوشه هایی از صحیفه سجادیه و فرازهایی از آن در موضوعات مختلف اشاره شده است. ولی نویسندگان اینگونه کتاب ها نیز اولاً بسیاری از احادیث ائمه معصومین علیهم السلام و فرازهای صحیفه سجادیه را ذکر ننموده اند و ثانیاً بنا نداشته اند به تمامی معانی و مفاهیم حدیثی که ذکر نموده اند، توجه داشته باشند و آن روایت را در موضوعات متعدد ذکر نمایند. چرا که این خود، امری غیرممکن است و از طرفی نیز هر مفهوم و عبارت ممکن است چندین احتمال معنایی داشته باشد و نگارندگان این کتاب ها، بنایی بر عنوان بندی تمامی محتوای حدیث و فرازهای دعاهای صحیفه سجادیه نداشته اند.

با نگارش کتاب های معجم لفظی(1) برای صحیفه مبارکه سجادیه و بعضی از کتابهای حدیث، روش جدیدی برای تکمیل اطلاعات و تسهیل و دقت در دسترسی به مضامین و

ص: 11


1- 1) شاید این نام برگرفته ازا حادیثی باشد که از حروف الفبا به «معجم» یادکرده. همانند احادیث «من لا یحضره الفقیه»، ج4، ص 13 او «تهذیب الاحکام»، ج 10، ص 263.

اطلاعات آن کتاب، عرضه شد که این کار در رساندن محقق به موضوعات، بسیار با اهمیت، مفید و ارزنده بود.

امروزه ما به وسیله رایانه، کامل ترین معاجم لفظی از قرآن و کتابهای حدیثی از جمله نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را در اختیار داریم که با توجه به آنکه شکل کلمات برای محققان اهمیت ویژه ای دارد از روشهای کارگشا و کم نقص محسوب می شود و با توجه به اینکه زمان زیادی از ارائه آن نمی گذرد، برای تأمین قسمتی از نیاز محققان، هنوز جایگزینی مناسب برای آن یافت نشده است. علاوه بر آنکه بعضی از این معجم ها به چاپ رسیده، بسیاری از برنامه های رایانه ای نیز وجود دارند که دارای معجم و امکان جستجوی لفظی با دقت بسیار بالا می باشند.

دیگر روشی که در سده های اخیر جهت تسریع در دستیابی به محتوا، مورد توجه و اهتمام دانشمندان قرار گرفته، فهرست نگاری موضوعی، یا تهیه کشف المطالب است. اکنون پژوهشگران اسلامی فهرست نگاری های متعددی بر قرآن و کتاب های حدیثی تألیف کرده اند. پس از نگارش کشف المطالب ها و کشف الایاتهای بسیاری بر قرآن کریم، موضوع نگاری های متعددی بر نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و بعضی از کتاب های حدیثی صورت گرفته است. از آن جمله می توان به «خورشید بی غروب نهج البلاغه»،(1) «الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه»(2) و «الدلیل الی موضوعات الصحیفه السجادیه»(3) اشاره کرد.

در این روش ابتدا نویسنده، چهارچوبی ذهنی برای محتوای کتاب می سازد و تلاش میکند، محتوای کتاب را در این چهارچوب پیش ساخته جای داده و سپس برخی از این

ص : 12


1- 1) نوشته عبدالمجید معادیخواه، سال 1372، ده جلد.
2- 2)نوشته علی انصاری، سال 1357، یک جلد.
3- 3) نوشته محمد دحسین مظفر، سال 1362، یک جلد.

محتواها را موضوع و برخی را زیر موضوع موضوعات قرار می دهد. این روش گرچه مخاطب را با موضوعات و زیر موضوع های کتاب آشنا می کند، ولی در بعضی از موارد هیچ ارتباطی بین متن و موضوع خود ساخته ذهنی مؤلف نمی بینیم و از طرفی بسیاری از محتوای منطوقی و مفهومی متن در قالب موضوع، ارائه نشده است. یعنی از جهتی، جامع تمامی موضوعات کتاب نبوده و از سوی دیگر، بسیاری از موضوعات، با اصل کتاب مطابقت نمی کند و از این مشکل تر آنکه، موضوعات در چهارچوبه زمان و مکان نویسنده گرفتار آمده و مؤلف با توجه به مباحثی که در جامعه مطرح است، به موضوع نگاری متن پرداخته و سعی دارد اینگونه القا کند که این مطالب در کتاب وجود دارد.(1)

جدیداً بعضی از نویسندگان فرهنگ نامه های موضوعی، بر این باورند که نبایستی در مفاهیم کتاب سیر نمود و در چهارچوب ذهنی خود اسیر گشت و یا با توجه به موقعیت زمانی و مکانی به موضوع نگاری پرداخت، بلکه موضوعات می باید از منطوق کلمات استخراج شود.

در این روش، مؤلف بدون هیچ پیش فرض ذهنی و طرح قبلی، مستقیماً به صورت تجربی و عینی به سراغ متن رفته و با استفاده از واژه های متن و در بعضی از موارد ایجاد رابطه میان کلمات، به ساخت موضوع می پردازد و سپس موضوعات را به ترتیب الفبایی، منظم کرده، مجموعه اطلاعات هر موضوع که از این یک واژه خاصی برگرفته شده است را در زیر یکدیگر نوشته و زیر موضوعاتی را پدید می آورد و سپس با واژه های کمکی و تکمیلی، مجموعه اطلاعاتی را به صورت شکل یافته، فراهم نموده، به کاربران و پژوهشگران عرضه می دارد.

این روش هر چند از اعمال سلیقه کمتری برخوردار است و محققان ارجمندی نیز قرآن و

ص : 13


1- همچون موضوعاتی که اخیراً یکی از موضوع نگاران بر کتاب شریف نهج البلاغه، نگاشته و آن کتاب را حاوی موضوعاتی همچون «فوتوریسم»، «فورمالیسم»، «فیزیوئومی»، «فیزیولوژی» و ... دانسته است.

صحیفه جامعه سجادیه را اینگونه موضوع یابی نموده اند،(1) ولی این روش برای کسانی که با زبان عربی آشنایی دارند، مفید می باشد. زیرا موضوعات، برخاسته از متن عربی است و افراد بیگانه با آن زبان، قادر به بهره برداری از آن نیستند و چنانچه نویسنده موضوعات را ترجمه نماید، به منظور خود که استفاده از منطوقی کلمات است، دست نیافته است. زیرا در ترجمه موضوعات و زیر موضوعات باز چهارچوبه ذهنیت مترجم کارساز است و موضوعات اسیر ذهن و زمان نگارش میگردد و از طرفی سردرگمی مراجعه کننده غیر آشنا به زبان عربی را به دنبال دارد. چرا که او به دنبال همه واژه های به کار رفته در آن موضوع است و با ترجمه آن نمی تواند تمامی موضوعاتی که بدان معنا است، یکجا بیابد. و از طرفی در این فرهنگها، هر چند کلمات همان کتاب به کار رفته، اما موضوعات ساخته شده معادل نیز فراوان بوده و مؤلف از زبان فارسی و عربی به صورت ادغامی بهره گرفته است.

اشکال دیگری که به روش فرهنگ نویسی آنان وارد است این است که نویسندگان محترم این گونه فرهنگ واره ها بنا بر آن داشته اند که از منطوق و عین کلمات به سراغ جملات آن کتاب رفته، به موضوعات دسترسی یابند. در حالی که به تأویل، تفسیر و همچنین در مورد فرهنگ نامه های قرآنی، به شأن نزول بعضی از آیات نیز توجه کرده اند و برخی موضوعات را با توجه به تفسیر، تأویل و شأن نزول ساخته اند، که این کار حتی از کسانی که با توجه به چهارچوبه ذهن خود به ایجاد موضوع میپردازند نیز سر نزده است.

با توجه به مطالبی که گذشت، نیاز به موضوع نگاری صحیفه مبارکه سجادیه، بیشتر احساس

می شد. زیرا پیرامون قرآن کریم حداقل ده ها کشف المطالب و کشف الایات با تمامی محشنات

ص : 14


1- 1) «فرهنگ موضوعی قرآن مجید » اثر خرمشاهی وفانی /انتشارات فرهنگ معاصر سال 1364. «نمایه نامه موضوعی صحیفه سجادی ه» اثر مصطفی درایتی .

و کاستیها موجود بود(1) و پیرامون کتاب شریف نهج البلاغه نیز فرهنگ نامه های متعددی وجود داشت.(2) اما در مورد کتاب گران بار صحیفه مبارکه سجادیه، تنها اثر مهمی که به عنوان فرهنگ نامه موضوعی نگاشته شده بود، کتاب «الدلیل الی موضوعات الصحیفه السجادیه» است که مؤلفب آن، فارغ از واژه ها و الفاظ موجود در صحیفه سجادیه، به بررسی آن پرداخته و هر آنچه را که به عنوان موضوعی قابل طرح یافته، در 328 صفحه، 19 موضوع و 197 زیر موضوع گرد آورده است. موضوعاتی که نویسنده برگزیده، عبارت اند از: توحید، نبوت، امامت، معاد، اسلام، ملائکه، اخلاق، طاعات، ذکر و دعا، سیاست، اقتصاد، انسان، هستی، جامعه، علم، زمان، تاریخ، سلامتی و امور نظامی. با بررسی دقیق این موضوعات، به این نتیجه میرسیم که اکثر این موضوعات، عناوینی است ساخته مؤلف، که این عنوان ها در صحیفه کامله سجادیه به چشم نمی خورد. زیژموضوعات نیز تابع هیچ مشخصه ای نیست و نویسنده محترم آن، در بسیاری از موارد سلیقه ای عمل کرده است.

کتاب «نمایه نامه موضوعی صحیفه سجادیه» که در دو جلد انتشار یافته، علی رغم محشناتی که دارد، به موضوع نگاری صحیفه مبارکه سجادیه که شامل 54 دعاست نپرداخته، بلکه صحیفه جامعه سجادیه، که دارای 270 دعا می باشد را موضوع نگاری نموده است. این فرهنگ دارای 7500 مدخل اصلی و 3500 مدخل ارجاعی بوده و قابل تطابق و استفاده برای صحیفه کامله سجادیه نیست. چرا که صحیفه جامعه در بسیاری از موارد، از جمله در شماره دعاها با صحیفه کامله پنجاه و چهار دعایی اختلاف دارد. به طور مثال، دعاهای یکم تا دهم صحیفه کامله، در صحیفه جامعه به شماره های 1، 9، 12، 14، 15، 21، 24، 26، 30،

32 آمده است.

ص : 15


1- 1) بنگرید به « کتابشناسی جهانی قرآن کریم»/خانه کتاب قم/1382، ج 1، صص 38-14.
2- 2) بنگرید به «امام علی در آینه قلم»/ج 1، صص 557-550.

احساس نیاز به وجود فرهنگ واره ای جامع برای صحیفه کامله سجادیه (با توجه به اینکه موضوع نگاری دعا و مناجات از ویژگی و حساسیت خاضی برخوردار است)، ما را بر آن داشت تا با سبکی جدید به موضوع نگاری صحیفه مبارکه سجادیه بپردازیم. طی سالهای اخیر در مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، اقدامات پژوهشی و تحقیقی متعددی چه به شکل نرم افزار رایانه ای و چه به صورت مکتوب، برنامه ریزی شده که تاکنون برخی از آنان به مرحله تولید رسیده و برخی دیگر در حال تکمیل می باشد.

یکی از این برنامه ها که به شکل مکتوب ارائه میگردد، فرهنگ نامه موضوعی صحیفه سجادیه است. در تدوین و تنظیم این فرهنگ نامه در مرحله اول، صحیفه سجادیه ای که توشط مرحوم حجهالاسلام سید علی نقی فیض الاسلام قدس سره تصحیح و فرازبندی شده بود را به عنوان متن اصلی انتخاب کرده، بدون هیچ قالب پیش ساخته ذهنی یا خارجی، به اصل متن صحیفه مراجعه و کلمه به کلمه متن را بررسی نمودیم و پس از گزینش واژه هایی که دارای بار موضوعی خاصی بود، با استفاده از رایانه، آنها را به صورت الفبایی و معجمی، مرتب نمودیم. با بررسی دقیقی کلمات انتخاب شده، به این نتیجه رسیدیم که واژههای انتخابی بر دو قسم هستند: یک قسم کلماتی بودند که علاوه بر دارا بودن بار موضوعی، در متن محور سخن و یا مطلبی بودند که بدون شک این واژه ها در ترکیب موضوعی قرار میگرفتند. نظیر موضوعات «آب»، «آتش»، «آسمان» و.... قسم دوم واژه هایی بودند که بار موضوعی داشتند، اما محور سخن یا مطلبی نبودند. در اینجا کلماتی که می توانست محقق را در رساندن به مطالب یاری دهد، ذکر نمودیم. همچون موضوعات «رسیدن»، «روگردانی»، «روی آوری»، «همانند» و.... سپس واژه هایی را که علی رغم داشتن بار موضوعی، نمیتوانست در راستای منظور محقق نقش آفرینی نماید، ذکر نکردیم. نظیر موضوعات «آبشخور»، «سقالبها»، «معوذتین» و.... زیرا بر این باور بودیم که چنین موضوعاتی برای مراجعه کننده نه تنها مفید

ص : 16

نخواهد بود، بلکه ممکن است گیج کننده و ملالآور باشد. (البته چنین مواردی نسبت به کل موضوعات مطرح شده، بسیار نادر بود.) در این میان به کلماتی برخوردیم که محور سخن نبودند و در بعضی فرازهای دعا، دارای بار موضوعی و در برخی از جملات، فاقد بار موضوعی بودند که با بررسیهای دقیق، مواردی که دارای بار موضوعی بود، ذکر شده و از فرازهایی که کلمه در آن فاقد بار موضوعی بود، چشم پوشی شد. زیرا فرهنگ نامه موضوعی باید هدایتگر به واژه هایی باشد که راهنمای موضوع بحث در متن قرار گیرد و مراجعه کننده را به مطلبی در اطراف آن موضوع، راهنمایی کند و چنانچه او به دنبال همه واژه های به کار رفته در تمامی فرازهای دعا است، باید برای رفع نیاز خود به معجم لفظی صحیفه مبارکه سجادیه مراجعه کند نه به فرهنگ نامه موضوعی که بنای خود را بیان موضوع قرار داده نه بیان تمامی الفاظ به کار رفته در صحیفه سجادیه.

سپس آن واژه ها را (با توجه به جمله ای که آن واژه در آن به کار رفته بود،) ترجمه کردیم. توجه به جمله ای که آن کلمه عربی در آن به کار رفته، به این خاطر است که بعضی از کلمات دعا در زبان فارسی، معانی متعددی دارد و یا از کلمات مترادفی است که دارای مصادیق متعدد است و باید دید، منظور امام علیه السلام از این کلمه در این فراز چه بوده است. البته در بسیاری از موارد به شرح نیز مراجعه می شد. در این میان کلماتی بودند که می توانست به مصادیق متعدد، تطبیق یابد و یا به چند معنی ترجمه شود و شارحین و مترجمین صحیفه سجادیه، به تمامی آن معانی و یا مصادیق، آن فراز را ترجمه و تطبیق کرده بودند. لذا ما آن کلمه را در تمامی آن معانی و مصادیق در ذیل موضوعات متعدد ذکر کرده، به مقتضای موضوع، آن کلمه را ترجمه نمودیم. به عنوان مثال از کلمه «جازیاً» در عبارت «کفی بک جازیا»، (1) در موضوع «پاداش» و همچنین در موضوع «کیفر» استفاده کردیم و یا از واژه «کلفتنی» در عبارت «اللهم

ص : 17


1- 1) بخشی از فراز سوم دعای پنجاهم.

ائلی کلفتی من نفیی ما آنت آمللف به منی»،(1) در موضوعات «تکلیف» و «گماشتن» بهره بردیم. نیز موضوعات استخراج شده را پس از ترجمه فارسی، به صورت الفبایی چینش نمودیم و موفق به تفکیک مناسب موضوعات از یکدیگر شدیم. مثلا موضوعات «عفو»، «آمرزش» و «گذشت» (علی رغم تشابه معنای ظاهر) در سه موضوع جداگانه، به تناسب عبارت عربی فراز و نیز لحاظ نمودن ترجمه در آن، قرار گرفت. در این هنگام متوجه واژه هایی که دارای معنای یکسان (و یا مشابه) بود شده، تمامی آنها را با در نظر گرفتن مشخصه هایی خاص، یک موضوع دانسته و تحبت موضوعی واحد قرار دادیم. مثلا کلماتی که به «حتمی» ، «لازم»، «لزوم»، «واجب» و «وجوب» ترجمه شده بود، تحت موضوع «واجب» در نظر گرفته شد.

در این میان واژه هایی وجود داشت که احتمال وجود معانی متعدد از آن بعید نبود. مانند موضوع «مژده» که واژه های معادل «بشارت»، «تبشیر» و «نوید» از آن استنباط و به موضوع «مژده)) ارجاع داده شد. همچنین در این فرهنگ، موضوعاتی داشتیم که جهت تکمیل بحث، ارجاع آنها به دیگر موضوعات مشابه، خالی از لطف نبود. پس با چنین ارجاعاتی نیز، موضوعات ارجاعی پدید آوردیم.

حال قطع نظر از موضوعات ارجاعی، سایر موضوعات هر یک دارای فرازهای متعددی از دعاهای مختلف بود. در بعضی موارد، تعدد فرازها چنان بود که رجوع به آنها، جز سردرگمی در میان انبوه فرازها، چیز دیگری نداشت. لذا بر آن شدیم، جهت تسهیل در فهم و نجات از سردرگمی، برای هر یک از فرازها، عنوانی برخاسته از منطوق فراز قرار دهیم. توجه به این نکته ضروریست که این عناوین (که در فرهنگنامه موضوعی، بر اساس شماره دعا و فراز، تحت موضوعات قرار دارند)، به عنوان زیر موضوع نیستند، بلکه بر اساس تسهیل در فهم موضوعی فراز در نظر گرفته شده اند. به همین دلیل، این عناوین که بیشترین حجم

ص : 18


1- 1) قسمتی از اولین فراز دعای بیست و دوم.

فرهنگ نامه را به خود اختصاص داده اند، بر اساس ترتیب الفبایی چینش نشده و تنها موضوعات دارای چینش الفبایی اند.

سپس جهت سهولت دستیابی مراجعه کننده به دعاها و فرازهایی که عناوین از آنها استخراج شده، به چینش فرازهای تقطیع شده، بر اساس ترتیب عددی دعا و نیز شماره فراز، اقدام نمودیم.

از آنجایی که مراجعه کنندگان به چنین فرهنگ نامه هایی، عموماً فارسی زبان هستند، جهت تسهیل در فهم مراجعین، تمامی دعاهای صحیفه سجادیه ترجمه شد و ترجمه هر فراز و عبارت تقطیع شده، در زیر فراز مربوطه قرار گرفت تا معنای فراز دعا، در دسترس و مفهوم عنوان استنباطی از آن فراز، کاملا مشخص و واضح گردد.

با توجه به اینکه در برخی موارد از واژه های زبان عربی در زبان فارسی، معانی مختلفی استنباط می شود و ما قائل به از دست ندادن موضوعات و عناوین در حد توان بودیم، لذا با توجه به موضوعات، ترجمه های متفاوتی از لغات برداشت کرده و به تناسب موضوع، از آن بهره جستیم. نظیر عبارت «لا تفتفی» که در جمله «ولا تفتنی بالسعه»(1)، به عبارت «گمراهم نکن» و نیز «آزمایشم نکن» ترجمه شده و یا واژه «المانی» که در عبارت «آنا الجانی علی نفسه»،(2) به کلمات گنهکار» و در جایی دیگر به «جنایتکار، ترجمه گردیده است.

در پایان چینش موضوعات و فرازهای دعاها، ( پایان جلد سوم) دعاهای صحیفه سجادیه به همراه ترجمه آن قرار داده شد تا مراجعه کننده برای پی بردن به قبل و بعد هر عبارت و فراز تقطیع شده که همراه با موضوعات ذکر گردیده، ناچار به مراجعه به چاپهای دیگر صحیفه

(که چه بسا فراز بندی نشده) نباشد.

در این فرهنگ، بیش از 900 موضوع اصلی وجود دارد و تعداد 794 موضوع ارجاعی

ص : 19


1- 1) بخشی از فراز بیست و دوم دعای بیست.
2- 2)فراز هشتادودوم از دعای چهل وهفتم.

تعبیه گردیده است. در زیرساخت موضوعات اصلی آن، عناوینی برای فرازهای دعا نگاشته شده که تعداد آن عناوین نیز 9226 عنوان می باشد.

نظر به اینکه فرهنگنامه حاضر، علی رغم دقت و تلاش انجام شده، خالی از عیب نیست، لذا نقادی اهل فن، در بهتر طی نمودن این مسیر، قطعا کارگشا و مثمر ثمر خواهد بود.

در پایان، خداوند منان را حمد و سپاس میگوییم که توفیق عطا فرمود تا در حول محور صحیفه مبارکه سجادیه، این اقدام پژوهشی انجام و آن را به پیشگاه حضرت امام سجاد علیه السلام تقدیم داریم.

همچنین از عنایات ویژه مرجع عالیقدر و زعیم حوزه علمیه اصفهان، حضرت آیه الله العظمی مظاهری «مدظل به العالی» - که تأسیس مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، از برکات وجودی معظم له است - سپاس گزاری و قدردانی می نماییم.

در تدوین فرهنگ نامه ای که پیش روی دارید، شش تن از پژوهشگران مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، برای به دست آوردن سبکی موضوع نگا ری ادعیه و ترتیب آن، و استخراج موضوعات و عناوین، و همچنین تقطیع و عنوان نگاری فرازها و نیز ترتیب چینش آنها و ویرایش متن، مساعدت های فراوانی نمودند که بر خود لازم می دانم از تک تک آنان تشکر نمایم.

اللهم لک الحمد بدیع السماوات و الارض

سید احمد سجادی

مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان

فروردین ماه 1385

ص : 20

آ

آب

شناساندن سنجش آب ها، به فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که وزن آب ها رابه آنان شناسانده ای.16و11و10/3

فرشتگان ساکن آب

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و ساکنان هوا و زمین و آب.23و11و10/3

آغاز نمودن بندگان، از آبی ناچیز

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا

خداوندا و تو از آب ناچیز آغازمان نموده ای.

5/9

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من، اگر در مدّت زندگی ام، آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

فرشتگان و آب رسانی سودمند، به بندگان

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ... بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ...

و فرشتگانت را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

آب رساندنی سودمند، با فراوانیِ دائم

أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ

فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که فراوانی اش همیشگی، جاری شدنش بسیار، سخت، تند و شتابان باشد - آماده ساز.2/19

نتایج آب دادن خداوند، به بندگان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ، وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ، وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ، وَ تُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ، وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ، وَ تَزِیدُنَا بِهِ قُوَّهً إِلَی قُوَّتِنَا

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را

ص : 21

جاری گردانی و چاه ها را از آن پر کنی و رودخانه ها را با آن روان سازی و درخت ها را به وسیله آن برویانی و با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی و چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری و روزی های پاکیزه را با آن برایمان کامل گردانی و کشت ها را به وسیله اش برایمان برویانی و پستان حیوان را با آن پر (شیر) سازی و به وسیله آن نیرویی بر نیروی ما بیفزایی، سیراب نما.5/19

شور نگرداندن آب ابرها

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَیْنَا أُجَاجًا

خداوندا آب آن (ابر) را بر ما شور و تلخ نگردان.6/19

درآمیختن آب های مشرکان، به وبا

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

آبی پست و بی ارزش

وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ...

و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.

23/32

آب جوش و ساکنان دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَسقِی أَهْلَهَا حَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که اهلش را آب جوشان می نوشاند.30و29/32

زایل نمودن خشکی شهرها، با آب (باران)

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشکسالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

دشمن، و نوشاندن آبی تلخ به بنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که آب بسیار تلخِ زهرآگین را جرعه جرعه به من نوشاند.4/49

آباد

آباد گشتن، با بندگی خدا

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ، وَ تَجَرُّدِی بِسُکُونِی إِلَیْکَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ، وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ، وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و تنها بودنم به شب زنده داری برای تو، و کوشش کردنم برای خو گرفتن با تو و درخواست نمودن حاجت هایم از تو و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد

ص : 22

ساختنم از آتشت و حفظ نمودنم از عذابت که سزاوارش [دوزخیان]، در آن به سر می برد، آباد گردان.123/47

آبرو

ریختن آبروی دیگران

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... شَتْمِ عِرْضٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از آبروریزی، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

حفظ نمودن آبروی بنده، با توانگری

وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ

و آبرویم را با توانگری حفظ کن.26/20

حفظ آبروی جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ رَعَی لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَهً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ...

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را هم سنگ و هم گون پاداش او، پاداش ده.16/27

وامی آبروبَرنده

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ تُخْلِقُ بِهِ وَجْهِی

و مرا معاف دار، از وامی که با آن آبرویم را ببری.1/30

آبرومندترین پیامبر

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا... وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَکَ جَاهًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و آبرومندترین آنان نزد خود قرار ده.18/42

حفظ آبروی بنده، از درخواست نمودن از جهانیان

وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

آبروی بنده، آماج تیرهای حسودان

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ

و چه بسیار حسودی که آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد.

9/49

ص : 23

آتش

رهاندن تابعین، از همیشه ماندن در آتش دوزخ

تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ کَبَّهِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِیهَا

ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش و همیشه ماندن در آتش است، عافیت بخشی.

18/4

آتش دوزخ، سرانجام دعوت شیطان

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ... مُنْتَهَی دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ

و من در همان هنگام باور دارم که پایان دعوت او به سوی آتش است.24/16

آتش دوزخ، جزای معصیت کار

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ... إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّارَ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود.31/16

خاموش کردن آتش دشمنی

حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ... فِی... إِطْفَاءِ النَّائِرَهِ

مرا در فرونشاندن (آتش) کینه، به زینت شایستگان بیارا.10/20

آتش دوزخ، (ابزاری برای) وعده عذاب الهی

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، وعده عذاب داده ای.29/32

آتش دوزخ (ابزار) سخت گیری بر نافرمان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.

29/32

زنهارخواهی جهت دوری از آتش دوزخ

وَ أَسْتَهْدِیکَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا، وَ أَخَّرَ عَنْهَا

و از تو راهنمایی می خواهم، برای آنچه از آن (آتش) دور سازد و عقب گردانَد.31/32

وَ أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

و مرا به بسیاری رحمتت از آن (آتش) ایمن ساز.32/32

ص : 24

درخواست برای آزادی از آتش دوزخ

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد ساختنم از آتشت، آباد گردان.123/47

ویژگی های آتش دوزخ:

أ. سختی اش

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ کَبَّهِ النَّارِ

و ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش است، عافیت بخشی.18/4

ب. شکنجه آن

وَ قِنِی (بِرَحْمَتِکَ) عَذَابَ النَّارِ

و مرا به رحمت خود از عذاب آتش، حفظ فرما.30/20

وَ أَعِذْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ

و ما را از شکنجه آتش پناه ده.

12/25

وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ

و از شکنجه آتش نگاهمان دار.

13/25

ج. روی هم غلطیدن پاره های آن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ یَأْکُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ، وَ یَصُولُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که پاره هایش یکدیگر را می خورد و برخی بر برخی دیگر حمله می برد.29/32

د. تاریک و نزدیک بودنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَهٌ... وَ بَعِیدُهَا قَرِیبٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که نورش تاریکی، و دورش نزدیک است.29/32

ه_. دردناک بودن آن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... هَیِّنُهَا أَلِیمٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که آسایشش دردناک است.29/32

و. پوساننده استخوان بودنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که استخوان ها را می پوساند.

30و29/32

ز. ناتوانی اش از سبک کردن خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

ص : 25

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست.30و29/32

ح. دیدار آن، با دوزخیان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.

30و29/32

ط. نامهربان بودنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِی عَلَی مَنْ تَضَرَّعَ إِلَیْهَا، وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که بر زاری کنندگانش مهربان نیست و به مهرجویانش رحم نمی کند.30و29/32

ی. گرمی آن

...فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ

...پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

آخِر پایان

آخرت

محبوبیّت عمل برای آخرت، نزد تابعین

وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ

و عمل برای آخرت را در نظرشان محبوب کنی.16/4

عامل کامل گرداندن نیکی دنیا و آخرت، برای بنده

نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ... أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. و در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار. و بدین وسیله، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل نما.29/20

درخواست عطای حسنه، در دنیا وآخرت

وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً

و در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی، عطایمان کن.13/25، 30/20

خدا دانا به صلاح بنده، در امر دنیا و آخرت

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

ص : 26

نگهداری بنده از خطا، در دنیا و آخرت

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ...

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

جدایی نینداختن بین بنده و تندرستی، در دنیا و آخرت

وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

تندرستی دنیا و آخرت

عَافِنِی عَافِیَهً... تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.2/23

اصلاح حال بنده، در دنیا و آخرت

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی...

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، بر من ارزانی دار.9/25

درخواست برای دنیا و آخرت، از خدا

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ

الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش.12/25

نزدیکی زمان رحلت به سوی آخرت

وَ دَنَا مِنَّا إِلَی الْآخِرَهِ رَحِیلٌ وَ انْطِلَاقٌ

و کوچ کردن و رفتن ما به جهان دیگر نزدیک شود.13/42

درخواست محل رسوایی نبودنِ آخرت

وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ

و آن زمان که مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت مرا (در مقام رسوایی) به پا ندار.120/47

اعطای خیری از دنیا و آخرت، به مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

ص : 27

امید نداشتن به غیر خدا، برای امر دنیا و آخرت

فَإِنِّی... لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ

پس به درستی که برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.4/48

پیوسته ساختن فضل خدا در دنیا، به نیکی آخرت

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ... وَ صِلْ ذَلِکَ بِخَیْرِ الْآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا. و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان.28/48

محروم نساختن بنده، از خیر دنیا و آخرت

إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی لِقِلَّهِ شُکْرِی

خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان.13/51

مهربانی خدا، در دنیا و آخرت

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا

ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو.1/54

آدم انسان

آدم علیه السلام

گماشتن راهنما، از زمان آدم علیه السلام تا محمّد صلی الله علیه و آله

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - .2/4

آذوقه

رساندن آذوقه به مرزداران اسلام

وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ

و آذوقه یشان را پیاپی برسان.2/27

آذوقه های مشرکان،در دورترین سرزمین

وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ

و آذوقه هایشان را در بی برکت ترین و دورترین (نقاط) زمین خود قرار ده.12/27

آرا احکام

آراستگی

نفْس بنده، و آراستن حاجت خواهی از

ص : 28

حاجتمند

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید.15/13

شیطان و آراستن باطل

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان.7/17

آراستن بنده، به زیور شایستگان

وَ حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ

و مرا به زینت شایستگان بیارا.10/20

آراستن مجلس والدین، به فرزندان

وَ زَیِّنْ بِهِمْ مَحْضَرِی

و مجلس مرا به وسیله ایشان آراسته نما.

4/25

آراسته شدن خطا، با اندیشه بد

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

آراستن اوقات ماه رمضان، به طاعت بنده

وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ

و اوقاتش را به طاعت ما برای خود، زینت ده.

17/44

آراستن مناجات بندگان

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

آراستن بنده، به زیور پرهیزکاران

وَ حَلِّنِی حِلْیَهَ الْمُتَّقِینَ

و مرا به زیور پرهیزکاران بیارای.127/47

آراستگی باغ های بهشت

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

آرام آهسته و نیز آرامش

آرامش آسایش

شب و آرام گرفتن از حرکات خسته کننده

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

ص : 29

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

دربر کردن جامه راحت و آرامِ شب

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند.

5/6

وارد شدن موجوداتِ آرام، در صبح

وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا، سَاکِنُهُ وَ مُتَحَرِّکُهُ...

و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی، از آرام و جنبنده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

آرام گرفتن، به فضل الهی

فَضْلُکَ آنَسَنِی

فضل تو مرا آرام نمود.25/13

نبودِ آرامش دهنده ای برای ترس بنده، از دیدار خدا

أَشْرَفْتُ عَلَی خَوْفِ لِقَائِکَ. فَلَا مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی

به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.1/21

آرامش دل بنده، به خدا و نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.

12/21

سبب دریافتن آرامش دل

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.

11/22

تهی ساختن دل دشمنان، از آرامش

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا، دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

مرگ، آرامشگاه نیکوکاران

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی

ص : 30

وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِی نَأْنَسُ بِهِ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی که مرگ برای ما محل انسی باشد که به آن انس گیریم.3/40

آرام گیرندگان در سایه (حمایت) قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْکُنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که در سایه بال (حمایت) آن ساکن می شوند.7/42

گورها، آرامگاه مردگان

وَ کَانَتِ الْقُبُورُ هِیَ الْمَأْوَی إِلَی مِیقَاتِ یَوْمِ التَّلَاقِ

و گورها تا هنگام قیامت، جایگاه (آرامگاه) ماندن باشد.13/42

آرام گرفتن در استراحتگاهی نزد خدا

اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنًّا

برایم نزد خود استراحتگاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، قرار ده.129/47

آرام ساختن دل بنده، به آنچه نزد خداست

وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقًا بِمَا عِنْدَکَ

و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن (و آرام) گردان.

130/47

فراهم نمودن آرامش، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ... الطُّمَأْنِینَهَ

و آرامش را برایم فراهم ساز.130/47

آرام نگرفتن کینه دشمن

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.

6/49

آرمیدن رگ ها و بی خبری تن

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده.8/52

آرایش آراستگی

آرزو

آرزوی دراز

وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ... نَمُدَّ فِی آمَالِنَا

و پناه می بریم به تو از اینکه آرزوهایمان را دراز کنیم.5/8

اعتماد به آرزوهای شیطان

ص : 31

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ

خداوندا ما از اطمینان به آرزوهای او به تو پناه می بریم.1/17

تبدیل آرزوی القا شده شیطان، به ذکر عظمت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ...

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

پابرجایی آرزوی بنده، در امید به رحمت الهی

وَ حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی

و آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق بخش.28/20

جز خدا راهی به آرزوها نیافتن

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر فضل بزرگت را از من بازداری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

آرزو، و خلف وعده شیطان درباره آن

وَ إِنْ مَنَّانَا أَخْلَفَنَا

و اگر ما را آرزومند گردانَد، خلف وعده کند.

7/25

آزمودن بندگان، به آرزوی دراز

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا... فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ

خداوندا همانا تو ما را در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی.1/29

آرزو، سبب طمع در عمرِ کهنسالان

وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ

و با آرزوهایمان، در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.1/29

آرزومندی نسبت به خداوند

فَأَقْبَلَ نَحْوَکَ مُوءَمِّلًا لَکَ

پس (با آرزوی) امیدوارانه به تو، به سویت روی آورده.8/31

کردار اندک و آرزوی بزرگ

وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا

و من بنده ای هستم که عملش ضعیف و آرزویش بزرگ است.9/32

بریده شدن رشته آرزوهای بنده، جز عفو الهی

وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِکَ

ص : 32

و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.9/32

در زمره ناامیدترین گروهِ آرزومند

وَ لَا أَکُنْ... أَقْنَطَ وُفُودِکَ الْآمِلِینَ

و مبادا من از ناامیدترین گروه های آرزومندت باشم. 15/32

عطای آرزوی بنده

وَ هَبْ لِی أَمَلِی

و آرزویم را به من ببخش.16/37

بازداشتن بندگان، از آرزوی دراز داشتن

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ...

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن.1/40

عامل بازداشته نشدن بندگان از کار، به سبب آرزو

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ... حَتَّی... تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز، تا ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند و آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد.9/42

پیامبر صلی الله علیه و آله و آرزومندی بهترین خیر و

بخشش الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

نزدیک بودن آرزوها، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ

درود بر تو ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد.

25/45

آرزوها و رسیدن به پایان کرم خدا

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

محروم نماندن آرزومندان، از خدا

لَا یَخِیبُ مِنْکَ الْآمِلُونَ

آرزومندان از (درگاه) تو بی بهره نمی شوند.

15/46

انعام آمرزش، به آرزومند خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به

ص : 33

کسی که آرزومند توست، به خاطر آمرزشت ارزانی می داری.70/47

ناامید نگرداندن بنده، از آرزومندی به خدا

وَ لَا تُوءْیِسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیکَ فَیَغْلِبَ عَلَیَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ

و از آرزومندی به خود ناامیدم نکن، که ناامیدی از رحمتت بر من چیره شود.101/47

آرزومند عفو الهی

فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الَّتِی أُوءَمِّلُ مِنْ عَفْوِکَ الَّذِی شَمِلَ کُلَّ شَیْءٍ لَأَلْقَیْتُ بِیَدِی

پس اگر جایگاهی که از بخشایشت آرزومندم نبود، خود را هلاک می ساختم.3/50

آرزوی دراز، سبب اشتغال به کار بیهوده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش، به بیهوده کاری مشغول شده.

8/52

چیره گشتن آرزو، بر بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست

می کنم، درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته است. 9و8/52

آرمان آرزو

آز حرص و نیز طمع

آزاد

عامل آزاد شدن از آتش دردناک خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.15و10/1

آزاد نمودن گردن های بندگان، از عذاب الهی

...وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِکَ

و گردن های ما را از عذابت آزاد کن.2/5

آزاد کردن گردن بنده، با عفو خدا

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِکَ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به گذشت خود آن را آزاد کن.29/16

ص : 34

بنده، آزادشده رحمت خداوند

وَ اجْعَلْنِی... عَتِیقَ رَحْمَتِکَ

و مرا آزادگردیده رحمتت قرار ده.33/16

آزادی از قید عدالت خدا، با احسان او

فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.10/39

عفو الهی، آزادکننده بنده، در شب های رمضان

وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ... فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ

و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که عفو تو، آنها را آزاد می کند، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده.

14/44

کثرت آزادشدگان خدا، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو!.30/45

درخواست، جهت آزاد شدن از آتش

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد ساختنم از آتشت، آباد گردان.123/47

آزار

آزار رساندن به والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا، وَ عُلُوًّا فِی دَرَجَاتِهِمَا، وَ زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان و بلندی درجات ایشان و افزایش نیکی هایشان قرار ده.8/24

برگرداندن آزار و زیان ابرها، از بندگان

أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا، وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

بازداشتن بنده، از آزار مسلمانان ومؤمنان

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ، وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان و به هر مرد و زن مسلمان بازدار.1/39

جبران اذیّت و آزار بنده، به دیگران

ص : 35

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ، أَوْ مَسَّهُ مِنْ نَاحِیَتِی أَذًی... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده یا از ناحیه من به او آزاری رسیده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.

4/39

آزار رساندن حسود، با نیش زبانش

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ

و چه بسیار حسودی که با زبان تیزش مرا آزرد.9/49

آزرم شرم

آزمایش

آزمودن فرمانبری بندگان

ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا

سپس ما را فرمان داد تا اطاعت پذیریمان را بیازماید. 21/1

رومّان، آزمایش کننده اهل قبور

...وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ

...و رومانْ آزمایش کننده (مردگان) قبرها.

18/3

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و آزمایش الهی

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً... وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند...3/4

رهایی یافتن تابعین، از عواقب آزمایش

تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا...

ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک است، عافیت بخشی.18/4

آزمودن اخبار (اعمال و کردار) بندگان

بِکُلِّ ذَلِکَ... یَبْلُو أَخْبَارَهُمْ

بدین گونه اخبار آنها را می آزماید.7/6

آزمودن بندگان، با بدگمانی در روزی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی.1/29

آزمودن بندگان، به آرزوی دراز

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا... فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتَّی... طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ

خداوندا همانا تو ما را در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی. تا جایی که با آرزوهایمان،

ص : 36

در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.1/29

خلوت، و آزمایش الهی

وَ لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

و تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن.131/47

آزمایش های گمراه کننده

وَ نَجِّنِی مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ

و مرا از آزمایش های گمراه کننده نجات ده.

8/54

درخواستِ آزمایش نشدن به:

أ. ناامیدی از عدل الهی

اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ

خداوندا مرا به ناامیدی از عدلت آزمایش نکن.12/14

ب. آسودگی به سبب نادانی (به کیفر)

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ

خداوندا او (ستمگر) را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن.12/14

ج. نگاه کردن (چشم به راه بودن)

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ

و مرا به نگاه کردن (چشم به راه بودن)، آزمایش نکن.3/20

د. یاری خواستن از غیر خدا

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ

و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام آزمایش نکن.

12/20

ه_. فروتنی در مقابل غیر خدا

وَ لَا تَفْتِنِّی... بِالْخُضُوعِ لِسُوءَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ

و مرا به فروتنی برای درخواست از دیگران به هنگام نیازم، آزمایش نکن.

12/20

و. زاری نزد غیر خدا

لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ

مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن.12/20

ز. آنچه (دارایی) به (ثروتمندان) داده

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن.2/35

ح. آنچه از بنده بازداشته

وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی...

و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز.2/35

ص : 37

آزمودن آزمایش

آسان

آسان گرداندن راه رستاخیز، بر بندگان

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن راه رستاخیز را بر ما آسان سازد.12و10/1

امّت پیامبر صلی الله علیه و آله و مکلّف شدن به کارهای آسان

وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْرًا

و ما را جز به کار آسان نگماشته.23/1

آسان نمودن اندوه تابعین، در هنگام جان کندن

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

آسان نمودن زحمت بنده، بر نویسندگان اعمال

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

عامل آسان شدن کارهای دشوار

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ

سختی ها به توانایی تو آسان شد.2/7

نبودِ آسان کننده ای، برای آنچه خدا دشوار نموده

وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ

و برای آنچه دشوار کردی، آسان کننده ای نیست. 7/7

آسان بودن خواسته ها و حاجت ها، برای خدا

...وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ

...و (برآوردن) آن (حوائج) بر تو آسان است.

13/21، 16/12

...وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ

...و آن بر تو آسان است.30/31

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا، وَ تَیْسِیرِ ذَلِکَ عَلَیْکَ

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به

ص : 38

قدرتی که بر آن داری و آسان بودن آن بر تو، به عهده گیر.4/48

یاری بنده، با آسان ساختن دشواری ها

تَوَلَّنِی... بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ

با آسان کردن سختی برای من یاری ام فرما.

23/13

آسان نساختن ستم ستمگر، به بنده

وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی

و ستم کردن او را بر من آسان نگردان.

7/14

آسانی اندوه و پیشامد غضب الهی

وَ کُلُّ مَرْزِئَهٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِکَ

و هر گرفتاری ای با غضب تو هموارشدنی است. 9/14

آسان بودن راهنمایی بنده، برای خدا

وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی

و (چنان کن که) گمراه نگردم، در حالی که می توانی هدایتم کنی.14/20

راهی آسان، به سوی محبّت خدا

وَ انْهَجْ لِی إِلَی مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَهً

و راهی آسان به سوی محبّتت، برایم هموار گردان. 29/20

روا نمودن درخواست بنده، در سختی یا آسانی

وَ لَا تَجْعَلْنِی نَاسِیًا لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِی... فِی... شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ

و مرا فراموشکارِ یادت در آنچه به من عطا نمودی، قرار نده، در تنگی باشم یا فراخی.

8/21

عبارت قرآن و آسان شدن سختی زبان ها

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش آسان کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

ماه نو، ماه آسانی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه آسانیِ نیامیخته با دشواری قرار دهد.5و4/43

آسانی راه خدا

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ... وَ سَبِیلِکَ الَّذِی سَهَّلْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به راهت که

ص : 39

آن را آسان نمودی، هدایت کردی.19/45

ناامیدی (مغرور به کرم خدا)، از به آسانی رهایی یافتن

وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ...

و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن!

20/46

گشایشی آسان، برای ولیّ خدا

وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحًا یَسِیرًا

و برای او پیروزی به آسانی بگشای.61/47

آنچه بنده از خدا می خواهد بر او آسان گرداند:

أ. عفوش

فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَکَ بِمَنِّکَ

پس به منّت خود، بخشایشت را بر ما آسان گردان.2/10

ب. آنچه بر بنده فرود آورده

وَ یَسِّرْ لِی مَا أَحْلَلْتَ بِی

و آنچه بر من وارد نموده ای، برایم آسان کن. 6/15

ج. راه های رسیدن به خوشنودی اش

سَهِّلْ إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی

راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما.28/20

د. راه به دست آوردن روزی

وَ أَسْأَلُکَ فِی أَنْ تُسَهِّلَ إِلَی رِزْقِی سَبِیلًا

و از تو درخواست می کنم که راهی آسان برای روزی ام، (فراهم) نمایی.28/32

ه_. آنچه از قضای الهی دشوار می داند

وَ سَهِّلْ عَلَیْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ

و آنچه از حکمت که سخت می شماریم، بر ما آسان گردان.4/33

و. سختی جان کندن

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِینِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ...

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن و سختی ناله و خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان.

13/42

ز. راه خیرات

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ، وَ الْمُشَاحَّهَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدْتَ

و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای و رقابت در آنها را آنگونه که تو خواسته ای،

ص : 40

برای من آسان گردان.94/47

آسایش آرامش

روانه ساختن تابعین، به آسایشگاه متّقین

وَ تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

خواب، (مایه) آسایش و نشاط بندگان

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَیَکُونَ ذَلِکَ لَهُمْ جَمَامًا وَ قُوَّهً

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند، که خواب برای آنان نشاط و نیروآور است.5/6

روانه شدن به سوی آسایش فرج

وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَ_خْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ

و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.1/7

رهایی یافتن از اندوه، با رفتن به سوی آسایش

وَ اجْعَلْ... خَلَاصِی مِنْ کَرْبِی إِلَی رَوْحِکَ

و رهایی از گرفتاریم را به بخشایشت قرار ده.

6/15

عطای خاطری آسوده، به بنده

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ

و آسودگی خاطر به من عطا فرما.22/20

آرزو نمودن آسایشی بهتر از آسایش خلق

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی... سَعَهٍ أَوْ رَخَاءٍ إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در گشایش یا رفاه داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

هنگام آسایش، خدا را از روی اخلاص خواندن

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

کامیاب نمودن بنده، از شیرینی آسایش

وَ أَوْجِدْنِی... حَلَاوَهَ رَحْمَتِکَ وَ رَوْحِکَ وَ رَیْحَانِکَ

و مرا از شیرینی رحمتت و آسودگی و آسایش کامیاب گردان.125/47

ص : 41

فراهم ساختن آسایش، در زندگی

وَ اجْمَعْ لِیَ الْغِنَی وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَهَ...

و بی نیازی و پاکدامنی و آسایش را، برایم فراهم ساز.130/47

شتاب خدا، به آسایش محمّد صلی الله علیه و آله وآل او

وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ... لَهُمْ

و در فرج و آسایش آنان، شتاب فرما.

11/48

آستان درگاه

آسمان

اهل آسمان ها، پیرو جبرئیل

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ، الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ

جبرئیل امین وحی توست، فرمانروا در میان اهل آسمان هایت است.4/3

فرشتگان ساکن آسمان ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ: مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند، و در آسمان هایت ساکنند.

6/3

جای دادن فرشتگان، در درون طبقه های آسمان ها

وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

و آنها را در دل طبقه های آسمان هایت، سکونت داده ای.11/3

وارد شدن آسمان، در صبح

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و همه از آنِ تو هستیم.9/6

گواه گرفتن آسمان و ساکنان آن

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم. 21/6

چشم نینداختن به اطراف آسمان، از شرمندگی

یَا إِلَهِی لَوْ... ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِی إِلَی آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْیَاءً مِنْکَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، سپس از شرمندگی

ص : 42

تو، چشم از کرانه های آسمان برندارم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

روزی دادن به بندگانْ از برکات آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ... ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا ما را از برکات آسمان ها و زمین روزی عطا فرما.7/19

عدم اذن بارش، به آسمان دشمنان مرزداران اسلام

...لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ

آسمانشان را در باریدن، اذن نده.6/27

روزیِ بندگان، در آسمان

...وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ

و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.4/29

سوگند به پروردگار آسمان

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ...

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین...»5/29

شنواندن گفتار خود، به آسمان و ساکنان آن

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا...

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است، بشنود.26/31

درودی پُرکننده زمین و آسمان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً... تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که آسمان و زمین را پر کند.34/32

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... مِلْ ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ

پروردگار من، بر ایشان به گنجایش آسمان هایت و آنچه در بالای آنهاست، درود فرست. 59/47

سپاسی پُرکننده زمین و آسمان

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.6/36

خدا، پدیدآورنده آسمان ها

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

اللَّهُمَّ... بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

ص : 43

خداوندا، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.

2/48

سُبْحَانَکَ... فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ

پاک و منزّهی! آفریننده آسمان.31/47

پوشیده نبودن چیزی در آسمان و زمین، بر خداوند

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.3/50

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

آسودگی آسایش

آسیاب

به گردش درآوردن آسیاب عذاب

وَ أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ

و آسیاب کیفرت را برای ملحدان به گردش درآور.3/36

آشامیدن

بی نیاز بودن فرشتگان، از خوردنی و

آشامیدنی

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من، اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

گواراتر از آشامیدن تشنه

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا... أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ...

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده. 5/24

گوناگونی آشامیدنی های بهشت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَهِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَهِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای، از جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

زیادی آشامیدنی مادر، خوراک جنین

ص : 44

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی.24/32

آب جوش، آشامیدنی ساکنان آتش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَسقِی أَهْلَهَا حَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که اهلش را آب جوشان می نوشاند.30و29/32

ویژگی آشامیدنی ساکنان آتش

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا، وَ یَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند و دل هایشان را برمی کَنَد، به تو پناه می برم.31/32

منع آشامیدنی ها، در ماه رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

نوشاندن طاعت خدا، به دل بنده

وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ

و دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود

سیراب کن.130/47

آشتی

توفیق آشتی کردن بنده، با دشمنش

وَ وَفِّقْنَا لِأَنْ... نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ

و ما را توفیق ده که با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم. مگر آنان که در راه تو و برای تو با آنها دشمنی شده.10/44

آشفتگی

عدم آشفتگی پیروان صحابه، در پیروی از آثار اصحاب

وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

عدم آشفتگی پیروان صحابه، در اقتدا به نشانه های هدایت صحابه

وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی... الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ

و تردیدی ایشان را از اقتدا به چراغ هدایت آنها آشفته نساخت.11/4

دور ساختن آشفتگی شکّ، از بنده

ص : 45

فَأَزِحْ عَنَّا رَیْبَ الِارْتِیَابِ

پس آشفتگیِ تردید را از ما دور گردان.

2/33

آشکار

آشکار بودن نعمت های خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا... أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

مَا أَفْشَی فِینَا نِعْمَتَکَ

چه آشکار است در (جمع) ما نعمت تو!

18/45

آشکار گشتن دشمنی خویشان پیامبر صلی الله علیه و آله ، با او

وَ کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ

و در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.6/2

آشکار بودن درون اخبار، بر خدا

وَ یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ

و ای کسی که اخبار پنهانی نزد او آشکار است. 6/5

آشکار نکردن زشتی های بنده

وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی...

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

آشکارا یافتن مژده الهی

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ بُشْرَی أَعْرِفُهَا، وَ عَرِّفْنِی فِیهِ عَلَامَهً أَتَبَیَّنُهَا

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم و در آن مرا از نشانه ای آگاه کن که آن را آشکارا بیابم.33/16

آشکار ساختن راهی به سوی محبّت خدا

وَ انْهَجْ لِی إِلَی مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَهً

و راهی آسان به سوی محبّتت، برایم هموار گردان. 29/20

آشکار شدن دوستی بنده، نسبت به همسایگان

ص : 46

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَیْبِ مَوَدَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که در نبودشان دوستی را، آشکار سازم.3/26

آشکار ساختن اموری، در برابر چشمان مرزداران اسلام

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای، از خانه های همیشگی و سراهای کرامت و حوریان زیباروی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

آشکار نمودن راز خود، برای خدا

وَ أَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعًا

و با خضوع، از رازهایش - آنچه را که خود به آن داناتری - برایت آشکار کرده.9/31

توبه از گناهان پنهان و آشکار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... بَوَاطِنِ سَیِّئَاتِی وَ ظَوَاهِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان پنهان و آشکارم، به درگاهت توبه می کنم.14/31

آشکار ساختن پشیمانی خود، برای خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ

لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا أَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، پشیمانی ای که به پیشگاهت آشکار نمودم را بشنود. 26/31

آشکار بودن هر پوشیده ای، بر خدا

وَ انْکَشَفَ کُلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِکَ

و هر پوشیده ای نزد آگاهی تو، آشکار است.

11/32

توانایی خدا، بر آشکار ساختن بدی ها و خطاهای بندگان

کَمْ... سَیِّئَهٍ اکْتَسَبْنَاهَا، وَ خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ... الْقَادِرَ عَلَی إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِینَ

چه بسیار بدی ای که آن را کسب کردیم و خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بیشتر از همه قدرتمندان بر آشکار کردنش قادر بودی.2/34

آشکار بودن کرم خدا، در رفتار با نافرمان

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ....

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی

ص : 47

کرده است.10/37

آشکار گشتن عیب مؤمن، بر بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ عَیْبِ مُوءْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از عیب مؤمنی که برای من آشکار شد، پس آن را نپوشاندم.

1/38

آشکار نکردن حال بنده، در پیش چشم بزرگان

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان، علنی نکن.2/41

آشکار نساختن راز

وَ لَا تُبْرِزْ مَکْتُومِی، وَ لَا تَکْشِفْ مَسْتُورِی

و رازم را آشکار مکن و (عیب) پوشیده ام را نمایان نساز.2/41

آشکار شدن احکام، به واسطه قرآن

جَعَلْتَهُ... قُرْآنًا أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ...

آن را قرآنی قرار دادی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی.2و1/42

پناه بردن به دلیل های آشکار قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.4/42

آشکار گشتن راه خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا... أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و چنان که به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.8/42

عامل آشکار ساختن آراستگی ظاهری بندگان

وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا

و با قرآنْ ظاهرِ نیک ما را آشکار ساز.

11/42

آشکار شدن فرشته مرگ

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

آشکار ساختن مبهمات

آمَنْتُ بِمَنْ... أَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ

ص : 48

ایمان آوردم به کسی که با تو مبهمات را واضح نمود.2/43

نشانه های آشکار قرآن

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.3/44

آشکار گرداندن فضیلت ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها آشکار ساخت.

4/44

قرار دادن وقتی آشکار، برای ماه رمضان

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود.4/44

آمرزش گناهان آشکار و نهان

اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ

گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.48/45

(قرآن)، آشکارسازنده حقّ

مَا... أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَکَ

چه آشکارکننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!22/47

مطابق بودن ظاهر سپاس الهی، با نهانش

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد.43و36/47

آشکار ساختن (گناهان)، در برابر خداوند

أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ

منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار نمودم.79/47

توبه و باقی نماندن گناهان آشکار و پنهان

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا... لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا سَرِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

روزِ آشکار گشتن پنهانی ها

وَ لَا تُهْلِکْنِی یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ

و در روزی که پنهان ها آشکار می شود هلاکم نکن. 129/47

آنچه برای بنده آشکار می شود

ص : 49

...ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ

...سپس دعا کن آنچه را برایت آشکار شد.

28/48

زمان آشکار گشتن چاپلوسی ستمگر

...وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ

...در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد.7/49

آشکار ساختن عذر بنده

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... أَظْهِرْ فِیهَا عُذْرِی

خداوندا خواسته من این است. عذرم را در آن آشکار فرما.7/54

آغاز

ابتدایی بودن نعمت های خدا

...وَ إِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابْتِدَاءٌ

...و چون همه نعمت های تو ابتدا است.

3/12

مِنَّتُکَ ابْتِدَاءٌ

بخشش تو ابتدا(یی و بدون مقدّمه) است.

4/45

خداوندِ آغازکننده (آفریننده)

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده، ستوده، آغازگر، بازگرداننده، انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی. 18/27

بندگی خدا، از آغاز تا پایان ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه و به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

آنچه خدا آن را آغاز می کند:

أ. آفرینش بندگان، از آب بی ارزش

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا

خداوندا و تو از آب ناچیز آغازمان نموده ای. 5/9

ب. نعمت های بزرگ

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ابْتِدَائِکَ بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ

پس سپاس تو را که نعمت های بزرگ را آغاز نمودی.28/32

ج. یاری کردن بنده

فَابْتَدَأْتَنِی بِنَصْرِکَ

پس به یاری کردنم آغاز نمودی.6/49

ص : 50

د. بخشش پیش از درخواست

وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ

و از تو درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی.14/49

ه_. نیکی و احسان به بنده

لَکِنَّکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالْإِحْسَانِ

ولی تو احسانت را در حقّ من آغاز نمودی.2/51

آفت

نرساندن آفتی در ابرها، به بندگان

وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

و در آنها آفتی به ما نرسان.2/36

نفرستادن آفتی، بر روزیِ بندگان

وَ لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَهً

و زیانی بر معیشت ما نفرست.2/36

آفت، و فرورفتن زبان در باطل

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

و قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از آفتی باشد قرار ده.10/42

ماه نو، ماه ایمنی از آفات

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها قرار دهد.5و4/43

آفتاب

ناتوانی بشر، از (تحمّل) گرمی آفتاب

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

آفریدگار

خدا، آفریدگارِ:

أ. شب و روز

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

ص : 51

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند. 5/6

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا...

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید.

6/6

ب. بندگان

فَإِنَّکَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَیْتَنَا

همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی نموده ای. 6/25

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... خَالِقِی وَ خَالِقَکَ... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدایی که آفریننده من و آفریننده تو است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

ج. ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... خَالِقِی وَ خَالِقَکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که آفریننده من و آفریننده تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

د. هر آفریده ای

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ

خداوندا سپاس برای توست، آفریدگار آفریدگان. 2/47

ه_. آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

سُبْحَانَکَ... فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ

پاک و منزّهی! آفریننده آسمان.31/47

اللَّهُمَّ... بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.

2/48

و. جان ها

سُبْحَانَکَ... بَارِئَ النَّسَمَاتِ

پاک و منزّهی! پدیدآورنده جان ها.

31/47

ز. حمد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ

سپاس برای توست. سپاسی که آنچه از سپاس ها آفریدی را گرد آورد.46و36/47

ح. درود

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تُنْشِئُ مَعَ ذَلِکَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْکَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا

ص : 52

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی. 55/47

آفریدگان

زندگی در بین آفریدگان سپاس گزار خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، بین آفریدگان سپاس گزارش، عمر طولانی نماییم.

11و10/1

درود خدا، بر فرشتگان ناظر بر خلق

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ... مَنْ مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که هر کدام از آنان بر خلق مشغولند.23و20و11و10/3

گواه گرفتن آفریدگان

وَ أُشْهِدُ... سَائِرِ خَلْقِکَ...

و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم.21/6

محمّد صلی الله علیه و آله برگزیده خدا از بین آفریدگان

وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

و همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.22/6

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ...

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود، درود فرست.5/34

وَ صَلِّ عَلَی... مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

و بر محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد انتخاب شده خود از آفریدگانت درود فرستی.

3/48

درود فرستادن خدا، بر بعضی آفریدگانش

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، أَکْثَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود

ص : 53

فرست بیش از آنچه بر کسی از آفریدگانت فرستادی.23/6

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست، همانند برترین درودی که پیش از او بر کسی از آفریدگانت فرستادی.30/20

سبب ستایش خدا، توسّط آفریدگان

وَ یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ

ای آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته است.10/12

بی نیازی خدا، از آفریدگانش

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَی عَنْهُمْ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.11/13

روی آوردن به آفریدگان، برای حاجت خود

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده. 14/13

نعمت خدا، بر مخلوقات

وَ أَنْتَ الَّذِی جَعَلْتَ لِکُلِّ مَخْلُوقٍ فِی نِعَمِکَ سَهْمًا

و تو آنی که برای هر آفریده ای در نعمت هایت بهره ای مقرر داشته ای.

6/16

وَ فَشَتْ نِعْمَتُکَ فِی جَمِیعِ الْمَ_خْلُوقِینَ

و نعمتت در همه آفریدگان پراکنده است.

14/39

گنجیدن همه آفریدگان، در قدرت خدا

وَ أَنْتَ الَّذِی اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ فِی وُسْعِهِ

و تویی آنکه همه آفریدگان در گستره قدرتش گنجیده اند. 10/16

آب، موجب سرِ پا داشتن آفریدگان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ

خداوندا ما را با بارانی که چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری، سیراب نما. 5/19

پوشاندن (جامه) وحشت از بدکاران خَلق به بنده

وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

واگذاری امور بنده، به خدا و نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ... کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

ص : 54

...بلکه کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.12/21

واگذار نکردن بنده، به خلق خدا

وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی خَلْقِکَ

و مرا به خلقت وانگذار.2/22

نتیجه واگذاری کار بنده، به خلق

إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی خَلْقِکَ تَجَهَّمُونِی

اگر مرا به آفریدگانت واگذاری، با من ترش رویی کنند.3/22

ادا نمودن (حقِّ) آفریدگان خدا

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ...

و مرا به انجام آنچه برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.6/22

رشک نبردن به هیچ یک از آفریدگان

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّی لَا أَحْسُدَ أَحَدًا مِنْ خَلْقِکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا به هیچ یک از آفریدگانت حسد نبرم.12/22

واجب گرداندن حقّی ( برای امّت اسلام ) ، بر خلق

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَی الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه به سبب او برای ما حقّی بر خلق واجب نمودی.

4/24

فضل خداوند به همه آفریدگان

وَ أَخَذَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ

و با همه آفریدگانش با فضل رفتار کرد.

1/35

رشک بردن به آفریدگان

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ... فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن، که بر آفریدگانت حسد برم.2/35

اعتراف آفریدگان، به ستمکار نبودن خدا

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنَّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ

پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی.8/37

آماده سازی کیفرهایی، برای مخلوقات

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.14/37

ص : 55

ماه، آفریده ای فرمانبردار

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ

ای آفریده فرمانبردار.1/43

راهنمایی آفریده ای، توسّط آفریده دیگر

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ...

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.17/45

فرمانبری همه مخلوقات، از خدا

وَ انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَکَ کُلُّ خَلْقِکَ

و همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده اند.26/47

سپاسی که آفریده ای مانند آن، خدا را سپاس نگزارده باشد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَمْ یَحْمَدْکَ خَلْقٌ مِثْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ آفریده ای مانند آن، تو را ستایش نکرده باشد.44و36/47

درودِ انواع آفریدگان خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ

کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

54/47

عزیز گرداندن بنده، در نزد آفریدگان

وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِکَ

و مرا در نزد آفریدگانت عزیز دار.118/47

مضحکه آفریدگان خدا نشدن

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت قرار نده.

124/47

رفتن به سوی مخلوق، به امید صله و عطای او

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ...

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطای او نائل شود.

5/48

ناامیدی از شفاعت مخلوقی جز محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

ص : 56

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

ترسوترین، افتاده ترین و خوارترین خلق خدا

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست. و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست. و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.2/52

مرگ، مقدّر برای همه مخلوقات

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت رقم زده ای.5/52

واجب بودن حقّ خدا، بر همه مخلوقات

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

زایل شدن نام بنده، از میان آفریدگان

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا... امَّحَی مِنَ الْمَ_خْلُوقِینَ ذِکْرِی

مولای من! هنگامی که یادم از میان آفریدگان محو گردد، به من رحم کن.5/53

رها نساختن دین خدا، در اثر ترس از آفریدگان

وَ اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

و مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

آفرینش

صرف روزهای بنده، در آنچه برای آن آفریده شده

وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ

و سراسر روزهایم را در آنچه مرا برای آن

ص : 57

آفریدی صرف نما.3/20

آفرینشی دیگر برای (جنین)

ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ کَمَا شِئْتَ

آنگاه مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.23/32

عدم دفع زیان از خدا، با آفرینش انسان

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی.7/39

هدف از آفرینش انسان

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

متّهم نبودن خدا در آفرینش

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت متّهم نیستی.9/48

ویژگی های آفرینش انسان:

أ. برگزیدن نیکویی های آفرینش، در

خلقت او

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ

و سپاس خدایی را که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید.17/1

ب. آفرینش او از ناتوانی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا

خداوندا و تو ما را از ناتوانی آفریده ای.

5/9

ج. نعمت دادن به او، پیش و پس از آفرینشش

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ

خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده ای. 67/47

د. درست اندام بودنش

اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی سَوِیًّا

خداوندا، تو مرا بی عیب و نقص آفریدی. 1/50

ویژگی های آفرینش:

أ. با قوّت و قدرت

ص : 58

ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعًا

به قدرت خویش آفریدگان را بی هیچ نمونه ای آفرید.3/1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

ب. با هدف

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجًا بِهَا عَلَی شَکْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود و بدین سبب بر (آفرینش) شبیه آن، دلیل آوردی.7/39

ج. بی اصل و بنیاد

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی أَنْشَأْتَ الْأَشْیَاءَ مِنْ غَیْرِ سِنْخٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که اشیا را بدون هیچ اصلی آفریدی.

12/47

د. بدون مانند و نمونه

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که نوپیداها را بدون پیروی (از الگویی)

پدید آوردی.12/47

أَنْتَ الَّذِی ابْتَدَأَ، وَ اخْتَرَعَ

تویی آنکه بدون نمونه آفرید و اختراع نمود. 21/47

ه_. به اندازه معلوم

أَنْتَ الَّذِی قَدَّرْتَ کُلَّ شَیْءٍ تَقْدِیرًا

تویی آنکه هر چیزی را اندازه معلوم زدی.

13/47

أَنْتَ الَّذِی... قَدَّرْتَ کُلَّ شَیْءٍ تَقْدِیرًا

تویی آنکه هر چیز را به اندازه معلوم ایجاد نموده ای.17/47

و. بدون شریک، وزیر، شاهد و ناظر

أَنْتَ الَّذِی لَمْ یُعِنْکَ عَلَی خَلْقِکَ شَرِیکٌ، وَ لَمْ یُوَازِرْکَ فِی أَمْرِکَ وَزِیرٌ، وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ

تویی آنکه در آفریدنت، شریکی یاری ات نداد و در کارت، وزیری تو را کمک نکرده و برای تو بیننده و مانندی نبوده است.

14/47

ز. نیک بودن

أَنْتَ الَّذِی... أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ

تویی آنکه آفرینش آنچه را که آفرید، نیک گردانْد.21/47

ص : 59

ح. بدون ابزار

أَنْتَ الَّذِی... ابْتَدَعَ

تویی آنکه تازه آفرید.21/47

ط. پنهان نبودن آفریده، بر خدا

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ، وَ کَیْفَ یَخْفَی عَلَیْکَ یَا إِلَهِی مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ؟

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست. و چگونه آنچه را که خود آن را آفریده ای - ای خدای من - بر تو پنهان باشد؟ 1/52

ی. احاطه بر آفریده

وَ کَیْفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ؟

و چگونه آنچه را که خود ساخته ای، شمار آن را ندانی؟1/52

آقا سیّد

آگاهی

نفخه صور، آگاهی دهنده مردگان

إِسْرَافِیلُ... الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ، فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، همان که منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را

بیدار کند.2/3

آگاه گشتن بنده، از غفلت خویش

انْتَبَهْتُ بِتَذْکِیرِکَ لِی مِنْ غَفْلَتِی

با یادآوری تو، از غفلتم آگاه شدم.16/13

بیماری، عامل آگاهی بنده به توبه

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا... تَنْبِیهًا لِتَنَاوُلِ التَّوْبَهِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی تا برای فراگرفتن توبه آگاهی باشد.4/15

اندک بودن آگاهی بنده، از تهدید خدا به کیفرش

...بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَقَلُّ لِوَعِیدِکَ انْتِبَاهًا وَ ارْتِقَابًا مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

...بلکه من - ای خدای من - نسبت به تهدیدهایت کم هوشیارتر و نامراقب تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

آگاه گرداندن بنده، در اوقات غفلت

وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ

و مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. 29/20

ص : 60

آگاهی خدا، از مشرکان بی نام و نشان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ... وَ قَدْ... أَشْرَفْتَ عَلَیْهِمْ بِقُدْرَتِکَ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است و به توانایی ات بر آنان اشراف داری.

9/27

آگاهی خداوند، از کارهای پنهان

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است. 11/32

آشکار بودن هر پوشیده ای، در برابر آگاهی خدا

وَ انْکَشَفَ کُلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِکَ

و هر پوشیده ای نزد آگاهی تو، آشکار است.

11/32

عافیت بخشیدن خدا، پس از آگاهی اش

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی... مُعَافَاتِکَ بَعْدَ خُبْرِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر عافیت بخشی ات پس از آگاهی ات.1/34

آگاه ساختن بندگان، از فرمان الهی

کَمْ... أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَیْهِ فَتَعَدَّیْنَاهُ

چه بسیار امری که ما را بر آن آگاه کردی، پس ما از آن تعدّی نمودیم.2/34

آگاه نساختن ستمگر، به ارتکاب هایش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی... لَا تَقِفْهُ عَلَی مَا ارْتَکَبَ فِیَّ

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند، او را به خاطر آنچه درباره من انجام داد، آگاه نکن.

2/39

آگاه گرداندن بنده، از اوقات، واجبات و شرایط نماز

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی و وظایف آن که معین نمودی و اوقاتش که تعیین گرداندی، آگاه فرما.8/44

خبیر و آگاه بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْقَدِیمُ الْخَبِیرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. قدیم آگاه.7/47

ص : 61

پوشاندن آنچه خدا از بنده آگاه است

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی...

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان.

119/47

آگاه گرداندن بنده، از اجابت دعا

لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی، وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجَابَهَ فِی دُعَائِی

ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی و از روا شدن دعایم آگاهم نمایی.

14/48

آل خاندان

آلات ابزار

آلودگی چرکی

آماده

آمادگی برای پس از مرگ

وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ... الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ

و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی16/4

آماده ساختن کیفرها

صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا... أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ

نمونه مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار.15/14

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.14/37

آماده سازی بندگان، برای (دور کردن) شیطان

اللَّهُمَّ... بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ، وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ

خداوندا ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن. و آنچه برای (دور ساختن) او باید آماده سازیم، به ما الهام فرما.7/17

آماده ساختن فرشتگان، جهت آب رسانی

أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

آماده نمودن اموری در بهشت، برای بنده

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از خانه های همیشگی و سراهای کرامت و حوریان

ص : 62

زیباروی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

آماده نمودن کار، برای جنگجویان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ وَ هَیِّئْ لَهُ الْأَمْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، پس او را با آسانی روبرو کن و کارش را آماده ساز.13/27

آماده بودن کرامت الهی، در آخرت

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ... إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ، وَ أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ کَرَامَتِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای و از بزرگی ات برایش آماده کرده ای، برسد.16/27

آماده ساختن پاداش بنده، قبل از طاعت

وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ

و تو پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند.7/37

جایگاه هایی آماده، برای دوستان خدا

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

آمادگی رفتن به سوی مخلوق، به امید عطا

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ... فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إِعْدَادِی وَ اسْتِعْدَادِی

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته و ساز و برگ تهیه نموده تا به سوی تو آیم.

5/48

آمادگی رفتن به سوی خدا، به امید عفو و احسانش

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ، فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إِعْدَادِی وَ اسْتِعْدَادِی رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِکَ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ

ص : 63

بخشش و احسان او نائل شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته و ساز و برگ تهیه نموده تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.5/48

آمدن

قصد آمدن به درگاه خدا

فَهَا أَنَا ذَا أَوءُمُّکَ بِالْوِفَادَهِ

پس اینک منم که آهنگ آمدن به درگاه تو را نمودم. 25/46

حالتِ آمدن بنده، به درگاه خدا

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... أَتَیْتُکَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُوءْتَی مِنْهَا

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی از همان درهایی که فرمان داده ای از آنها وارد شوند، نزد تو آمده ام. 72/47

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی، أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم. به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم.

7/48

آمرزش عفو و نیز گذشت

طواف آمرزش جویان، به گرد خداوند

یَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ

ای مهربانی که آمرزش خواهان گرد او می گردند. 9/12

طلب آمرزش الهی

...وَ اغْفِرْ ذَنْبِی

...و گناهم را بیامرز.16/12

وَ اغْفِرْ لِی

و مرا بیامرز.26/48، 15/32

رَبَّنَا... اغْفِرْ لَنَا

پروردگارا، ما را بیامرز.11/45

أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی

برای گناهان گذشته ام از تو آمرزش می خواهم.

26/48

إِلَهِی... فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ

خدای من پس آمرزش خواستم و تو درگذشتی.

1/49

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام.

7/51

اغْفِرْ لِی مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِی

گناهانی را که از من می دانی، بیامرز.13/51

ص : 64

خداوند، اهل آمرزش

إِنَّکَ... أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ

زیرا تو سزاواری که بیامرزی.16/12

أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّهَ لَکَ، وَ أَنَّکَ... أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ

می دانم دلیل روشن از آنِ توست و سزاواری که بیامرزی.116/47

آمرزش بنده و عدم شایستگی او

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست.31/16

اللَّهُمَّ... إِلَی عَفْوِکَ قَصَدْتُ... وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ، وَ لَا فِی عَمَلِی مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَکَ

خداوندا به سوی بخشایش تو آهنگ نموده ام. در حالی که آنچه موجب آمرزیدن تو گردد، در من نیست و در عملم چیزی که سزاوار عفو تو شوم وجود ندارد.15/20

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند.4/37

چشاندن شیرینی آمرزش، به بنده

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ

و شیرینی آمرزش را به من بچشان.33/16

آمرزش والدین، به سبب مهربانی به فرزند

وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَهً حَتْ_مًا

و ایشان را به خاطر نیکی یشان بر من، آمرزشی حتمی عنایت کن.14/24

آمرزش فرزند، به سبب دعا به والدین

وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا...

و مرا به (برکت) دعایم برای آنان، بیامرز.

14/24

آمرزش والدین و شفاعتشان در حقّ فرزند

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان.15/24

آمرزش فرزند و شفاعتش در حقّ والدین

اللَّهُمَّ... وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا

خداوندا و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما.15/24

گرد آمدن والدین و فرزندان، در محلّ آمرزش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی

ص : 65

دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.15/24

بزرگ نبودن آمرزش گناه بزرگ، بر خدا

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَتَعَاظَمُهُ غُفْرَانُ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ

...زیرا تویی پروردگار کریمی، که آمرزش گناه بزرگ در نظر تو بزرگ نیست.10/31

رو آوردن خدا به بنده، با آمرزش

وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِکَ کَمَا لَقِیتُکَ بِإِقْرَارِی

و با آمرزش خود به من روآور، همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم.12/31

آمرزش آنچه خدا از بنده می داند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز.

17/31

درخواست آمرزش، سبب ریختن گناهان

وَ إِنْ یَکُنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ

و اگر درخواست آمرزشْ سبب ریختن گناهان است، پس من به درگاه تو از آمرزش خواهانم.

28/31

اعتماد کردن به خدا، برای آمرزش خود

وَ وَثِقْتُ بِکَ رَبِّ فِی الْمَغْفِرَهِ لِی، وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ وُثِقَ بِهِ

و پروردگار من، در آمرزش - برای خود - به تو اعتماد نمودم و تو سزاوارترین کسی هستی که به او اعتماد شد.22/32

احسان الهی و آمرزش گناهان

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ... فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِکَ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند. پس هر کس را آمرزیدی، از احسان توست.5و4/37

عدم سخت گیری، در ابزار رسیدن به آمرزش

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

طلب آمرزش برای دیگران

ص : 66

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.

2/39

مرگ، دری از درهای آمرزش خدا

وَ اجْعَلْهُ بَابًا مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِکَ

و آن را دری از درهای آمرزشت قرار ده.

4/40

کامل ساختن کرامت بنده، با آمرزش

وَ أَکْمِلْ کَرَامَتِی بِغُفْرَانِکَ

و به آمرزشت، کرامت مرا کامل گردان.

4/41

آمرزش گناهان پنهان و آشکار بنده

وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ

و گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.

48/45

آمرزش خواهان و عذاب الهی

وَ لا یَشْقَی بِنَقِمَتِکَ الْمُسْتَغْفِرُونَ

و آمرزش خواهان به کیفرت تیره بخت نمی شوند. 15/46

انعام آمرزش، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می کند ارزانی می داری.

70/47

توبه کننده و طلب آمرزش

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ... عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِبًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.86/47

طلب آمرزش، در عید قربان و روز جمعه

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تَغْفِرَ لَنَا وَ لَهُمْ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما و ایشان را بیامرزی.3/48

اطمینان بنده، به آمرزش الهی

إِنِّی بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ أَوْثَقُ مِنِّی بِعَمَلِی، وَ لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی

همانا اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است و آمرزش و رحمت تو، از گناهانم وسیع تر است.4/48

ص : 67

گشایش دادن به بنده، با آمرزش

وَ تَوَسَّعْ عَلَیَّ بِمَغْفِرَتِکَ

و به آمرزشتْ به من گشایش ده.8/48

رحمت الهی و آمرزش بنده

وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

و اگر بیامرزی، پس تو بخشاینده ترین بخشایندگانی. 14/51

آمرزنده

خدا، آمرزنده (گناهان) بزرگ

إِنَّکَ أَنْتَ... الْغَافِرُ لِلْعَظِیمِ

به درستی که تو آمرزنده برای (گناه) بزرگ هستی. 24/6

خداوند، آمرزنده بنده گریان

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... غَافِرٌ لِمَنْ بَکَاکَ فَأُسْرِعَ فِی الْبُکَاءِ؟

ای خدای من آیا تو گریه کننده ات را می آمرزی تا من در گریستن شتاب نمایم؟

15/16

آمرزنده بودن خداوند

إِنَّکَ... غَفُورٌ...

همانا تو آمرزنده ای.12/25

خدا، بهترین آمرزنده

إِنَّکَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ

به درستی که تو بهترین آمرزندگانی.

15/32

إِنَّکَ أَنْتَ... خَیْرُ الْغَافِرِینَ

همانا تو بهترین آمرزندگانی.65/47

خدا، آمرزنده همه گناهان

إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

به درستی که خدا همه گناهان را می آمرزد.

2/50

نیافتن آمرزنده ای جز خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ... لِذَنْبِهِ غَافِرًا غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که بخشاینده ای برای گناهانش جز تو نمی یابد.3/54

آموختن

آموختن نادانسته های مرزداران، به آنان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یَعْلَمُونَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آنچه را نمی شناسند، به آنان بشناسان و آنچه نمی دانند، به ایشان بیاموز.3/27

ص : 68

آموختن روش نیکو (در معیشت)، به بنده

اللَّهُمَّ... عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ

خداوندا روش نیکو را به من بیاموز.3/30

آموختن ستایش، به بنده

وَ تُکَافِئُ مَنْ حَمِدَکَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَکَ

و هر که تو را سپاس گزارد، جزا دهی و حال آنکه سپاس گزاری را تو به او آموخته ای.7/45

آموخته علم

آمیختن

آمیختگی کارها

وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا

و آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها توفیقم ده.21/20

آمیختگی آب های مشرکان، به وبا

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

آمیخته شدن خوراک مشرکان، با بیماری

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ... أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ

خداوندا و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز. 12/27

جامی آمیخته به زهر مرگ

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ... وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

نیامیختن آسانی، با دشواری

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه آسانیِ نیامیخته با دشواری قرار دهد.5و4/43

نیامیختن عطای خدا، با منّت

إِنْ أَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَکَ بِمَنٍّ

اگر عطا کنی، عطایت را با منّت نیامیخته ای.

5/45

نیامیختن کارهای نیک، با معصیت

لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، باطل نکن.131/47

آمیختن لبه تیغ، با زهرهای کشنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ... وَ دَافَ لِی

ص : 69

قَوَاتِلَ سُمُومِهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و آن را برای من با زهرهای کشنده اش درهم آمیخت.4/49

آوازه شهرت

آوازه ای نیک، در بین آیندگان

وَ اجْعَلْ لِی... ذِکْرًا نَامِیًا فِی الْآخِرِینَ

و برای من آوازه نیک در آیندگان قرار ده.

127/47

آویختن

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ، آویختنْگاهِ اصحاب

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً... الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد و آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند...6و3/4

آویختن به عصمت قرآن

وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَهِ عِصْمَتِهِ

و هر که به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.3/42

آهسته

صدای آهسته، در برابر والدین

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی

خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز.

6/24

آیات

دلالت آیات قرآن، به رحمت خداوند

إِنَّ ذَلِکَ... لَا یَؤُودُکَ فِی جَزِیلِ هِبَاتِکَ الَّتِی دَلَّتْ عَلَیْهَا آیَاتُکَ

بدرستی که این در برابر بخشش های بسیارت که نشانه هایت بر آن دلالت دارد بر تو سنگین نمی باشد. 34/16

گردن نهادن در برابر آیات محکم قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، رساننده آیات قرآن

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ، وَ أَدَّی مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را

ص : 70

ابلاغ نمود و آیه هایت را رساند، پاداش ده.22/42

تلاوت آیات قرآن و هراس بنده

اجْعَلْ... رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهِ آیَاتِکَ

هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

122/47

آیندگان

داشتن نام نیک، در بین آیندگان

وَ اجْعَلْ لِی... ذِکْرًا نَامِیًا فِی الْآخِرِینَ

و برای من آوازه نیک در آیندگان قرار ده.

127/47

دشمنانِ جانشینان خدا، از پیشینیان و آیندگان

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

آینده

رسیدن به (سود) آینده

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ... وَ یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ، وَ دَرَکُ الْآجِلِ فِی أُخْرَاهُمْ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند و در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا و یافتن سود آینده در آخرت.6/6

عطا نمودن خواسته ها، در آینده

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش.12/25

رساندن عمرها، به ماه رمضان آینده

وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ

و عمر ما - که در پیش روی ماست - را، به ماه رمضان آینده برسان.46/45

آیین دین

ص : 71

ص : 72

الف

ابتدا آغاز

ابتکار اختراع

ابتهال دعا

ابر

فرشتگانِ سرعت دهنده ابرها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که حرکت دهندگان ابرند.13و11و10/3

به شنا درآمدن ابر خروشان

وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

و آنگاه که با خروش او (فرشته)، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14/3

باران فراوان ابر

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ، وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ

خداوندا ما را از باران سیراب نما و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران.1/19

بیان ویژگی های ابرِ (مطلوب)

...سَحَابًا مُتَرَاکِمًا هَنِیئًا مَرِیئًا طَبَقًا مُجَلْجَلًا، غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ

...ابری درهم فشرده، گوارا، خوش، فراگیر، غرّنده. نه ابری پیوسته بارانی و نه ابری جهنده و بی باران. 3/19

کنار رفتن ابرهای کوری (گمراهی)، از مقابل (دیدگان) بنده

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَی... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد و ابرهای کوری از مقابلش کنار رفت، پس گناه بزرگش را بزرگ دانست.7/31

ابر، نشانه ای از خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

ص : 73

ابر، خدمت گزار خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ... هَذَیْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ

خداوندا همانا این دو، دو خدمت گزار از خدمت گزاران تو هستند.1/36

رخت بلا نپوشاندن بر بندگان، به وسیله ابر

اللَّهُمَّ... لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ

خداوندا به سبب آن دو (ابر و آذرخش)، جامه بلا بر ما نپوشان.1/36

ابر، شتابنده به فرمانبری خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ أَوْ نَقِمَهٍ ضَارَّهٍ

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار، به طاعتت می شتابند.

1/36

فرستادن سود و برکت ابرها، برای بندگان

وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا

و سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور.

2/36

برداشتن زیان ابرها، از بندگان

وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

نفرستادن بیماری، به وسیله ابرها

وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

و در آنها آفتی به ما نرسان.2/36

ابرهای کیفر

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ

و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی و ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی. 11/49

دور نمودن ابرهای ناخوشایند، از بنده

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی

و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی.11/49

فرستادن ابرهای نعمت، بر بنده

وَ کَمْ مِنْ... سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا

و چه بسیار ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی.

11/49

ص : 74

ابراهیم

ابراهیم علیه السلام و آل او، از برگزیدگان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ... عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودهایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.11/48

درود، برکات، و تحیّات خدا بر ابراهیم علیه السلام و آل او

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.

11/48

ابزار

ابزار بسط، در (بدن) انسان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست.20/1

ابزار قبض، در (تن) انسان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ

و سپاس خدای را که افزارهای قبض و در هم کشیدن را برای ما قرار داد.20/1

ابزار رسیدن به آمرزش الهی

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

ابطال

ابطال مکر و حیله شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَبْطِلْ کَیْدَهُ

خداوندا و فریبش را باطل فرما.13/17

ابلیس شیطان

ابهام شکّ

اتّصال پیوستگی

اتقان استواری

اتّهام تهمت

اثبات

اثبات قدرت خدا، در آفریدن

ص : 75

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

اثر نشانه

اجابت

نزدیکی به پیامبر صلی الله علیه و آله ، با اجابت (دین خدا)

وَ قَرَّبَ الْأَقْصَیْنَ عَلَی اسْتِجَابَتِهِمْ لَکَ

و دورتران را بر اثر پذیرفتنشان - برای تو - نزدیک نمود.10/2

وعده خدا، به اجابت بیچارگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

اللَّهُمَّ... عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَهِ الْمُضْطَرِّینَ

خداوندا اجابتی که بیچارگان را وعده داده ای، به من بشناسان.12/14

خدا و اجابت نمودن هر که او را خوانده

إِنَّکَ... مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ

به درستی که تو برای هر که تو را صدا زند، اجابت کننده ای. 5/11

خداوند، ضمانت کننده اجابت دعا

یَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ

ای آنکه روا شدن خواسته ها را برای ایشان ضمانت کرده است.10/12

وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی، وَ لَا تَمْنَعْنِی الْإِجَابَهَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِی

و حاجت هایم را برآور و اجابت (دعا) را از من دریغ نکن، که خود آن را ضمانت کرده ای.

9/25

طلب اجابت دعا

وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِی... آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

و درخواستم را برآور. بپذیر، پروردگار جهانیان.16/12

آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

12/48، 4/41، 4/26، 16/14

وَ اسْمَعْ لَنَا مَا دَعَوْنَا بِهِ... آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

و آنچه خواسته ایم بشنو. پروردگار جهانیان اجابت فرما.16/17

وَ أَنْجِحْ مَطْلَبِی

و مطلبم را برآور.4/21

...آمِینَ

(این دعا را) اجابت فرما.3/25

وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی...

ص : 76

و حاجت هایم را برآور.9/25

وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی

و دعایم را مستجاب کن.25/46

وَ اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ

و همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام، برایم مستجاب فرما.28/48

غیر خدا را سبب برآوردن حاجت قرار دادن

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

خداوندِ اجابت کننده

کُنْ لِدُعَائِی مُجِیبًا

درخواستم را اجابت کن.21/13

إِنَّکَ... مُجِیبٌ...

همانا تو اجابت کننده ای.12/25

یاری نمودن بنده، با برآوردن حاجتش

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی

و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم مرا یاری فرما.23/13

سبب اجابت دعای بندگان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی وَ سَبَبًا لِنَجَاحِ طَلِبَتِی

و بر محمّد و خاندانش درود فرست و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده.

24/13

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً... یُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاوءُنَا

و بر او و خاندانش درود فرست، درودی که دعای ما به سبب آن مستجاب گردد.56/45

پیوند دادن دعای بنده، به اجابت

صِلْ دُعَائِی بِالْإِجَابَهِ

درخواست مرا به روا شدن متّصل گردان.

11/14

اجابت نکردن دعوت شیطان

وَ لَا نَسْتَجِیبُ لَهُ إِذَا دَعَانَا

و هرگاه که (شیطان) ما را فراخواند، پاسخش ندهیم. 14/17

اجابت درخواست بنده، به قدرت الهی

اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ

خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور.25/20

ناامید نگشتن، از اجابت الهی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی

ص : 77

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده.8/21

وعده اجابت

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ... مُتَنَجِّزًا وَعْدَکَ فِیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَهِ، إِذْ تَقُولُ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که وفا به وعده ای را که پیرامون اجابت داده ای، خواستارم. زیرا که می فرمایی: «مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم.»11/31

وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»15/45

أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئًا حِینَ تَدْعُونِی

تو را می خوانم، پس مرا اجابت می کنی و اگر چه هنگامی که مرا می خوانی، کُند هستم.

11/51

درود اجابت کنندگان ، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

پذیرفتن اجابت حاجت بنده، از جانب خدا

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

تأخیر مرگ، تا زمان اجابت دعا

لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی، وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجَابَهَ فِی دُعَائِی

ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی و از روا شدن دعایم آگاهم نمایی.

14/48

اعتماد بنده، به اجابت سریع الهی

فَنَادَیْتُکَ... وَاثِقًا بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ

پس تو را خواندم، در حالی که به اجابت سریع تو اطمینان داشتم.10/49

اجابت دعا، هنگام اضطرار

أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی

تویی که هنگام بیچارگی، دعایم را اجابت نمودی. 4/51

اجازه اذن

عدم اجازه الهی، در پیش انداختن زمان ماه رمضان

ص : 78

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ...

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود.4/44

اجتماع

اجتماع با پیامبران، در بهشت

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و گرد آوردن مردم، بر (دین) خدا

...وَ بِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَیْکَ

و مردمان را بر تو گرد آوردند.7/4

اجتماع آفریدگان، تحت اراده خدا

...وَ تَضُمُّنَا مَشِیَّتُکَ

و اراده توست که ما را جمع می کند.10/6

گرد آمدنِ (خوی های زشت)

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه بر او گرد آمده، ترسان است.12/12

رستاخیز، محل گرد آمدن دشمنان

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی... تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ... أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

گرد نیامدن با دوری گزیننده از خدا

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُجَامَعَهِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ

و مرا به سستی در عبادتت و گرد آمدن با کسی که از تو دوری نموده، گرفتار نساز.11/20

گرد آمدن والدین و فرزندان، در محل آمرزش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر

ص : 79

آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.15/24

گرد آمدن مشرکان علیه مسلمانان

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ... وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ... أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ عَلَیْهِمْ، فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

عامل گردآورنده کارهای پراکنده بندگان

وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا

و با آن (قرآن) کارهای پراکنده ما را گرد آور.

11/42

گرد آوردن بندگان، در گروه پیامبر صلی الله علیه و آله (در قیامت)

وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ

و ما را در گروه او محشور کن.20/42

عید فطر، روز اجتماع مسلمانان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِکَ مَجْمَعًا وَ مُحْتَشَدًا -

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی و برای اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.

52/45

درودی گردآورنده درود آفریدگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

54/47

اجتماع مسلمانان، در روز عید قربان و جمعه

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند. 1/48

اجتناب دوری

اجر پاداش

ص : 80

اجرا انجام دادن

اجرا نمودن درخواست بنده، از خدا

وَ اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ... وَ أَمْضِهِ

و همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما و آن را اجرا کن.28/48

اجمال

نزول اجمالی قرآن، بر محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

احتجاج حجّت

احترام حرمت

احتیاج نیاز

احسان نیکی

احصا شمار

احضار فراخوانی

احکام فرمان

نظارت خدا به (رفتار) بندگان، در مورد

احکامش

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْکَامِهِ

و می نگرد آنها در اوقات طاعت و جاهای واجبات و موارد احکامش چگونه اند.7/6

تجاوز نمودن، از احکام و حدود الهی

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

وَ أَبَیْتُ إِلَّا... تَعَدِّیًا لِحُدُودِکَ

و من جز تعدّی از حدود تو کاری نداشته ام.

14/49

آشکار شدن راه های احکام الهی

وَ جَعَلْتَهُ... قُرْآنًا أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ

و آن را قرآنی قرار دادی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی.2و1/42

بازداشتن بندگان، از تجاوز نمودن از احکام

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.12/42

ص : 81

حدود و احکام نماز

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی، آگاه فرما.8/44

انجام دستورات ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیَامِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حدودش را آن طوری که حقّش بوده به پا داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

به پا داشتن احکام و حدود الهی

وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ...

و کتاب خود و احکامت را به وسیله او به پا دار. 62/47

احیا

پیامبر صلی الله علیه و آله و احیای دین خدا

وَ قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

و در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

اخبار آگاهی

آشکار بودن درون اخبار، بر خدا

یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ

ای کسی که اخبار پنهانی نزد او آشکار است.

6/5

آزمودن اخبار (اعمال) بندگان

بِکُلِّ ذَلِکَ... یَبْلُو أَخْبَارَهُمْ

بدین گونه اخبار آنها را می آزماید.7/6

روزِ آشکار گشتن اخبار بندگان

یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ

روزی که اخبار بندگانت را آشکار می کنی...

4/11

پنهان نبودن اخبار دادخواهان، از خدا

یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ

ای کسی که خبرهای دادخواهان بر او پنهان نیست. 1/14

اختراع آفرینش، آفریدگار و نیز آفریدگان

اختراع و ایجاد خلق

ص : 82

وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعًا

و ایشان (آفریدگان) را به خواست خود از هیچ، به وجود آورد.3/1

بدعت گذاران و اختراع اندیشه

أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ... وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمخْتَرَعِ

این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی و فروگذاردن اهل بدعت و هر که به رأی ساختگی خود عمل می کند، کامل گردان.10/20

خدا، مخترع و آفریننده

أَنْتَ الَّذِی ابْتَدَأَ، وَ اخْتَرَعَ

تویی آنکه بدون نمونه آفرید و اختراع نمود.

21/47

اختصاص

اختصاص فرشتگان، به خدا

...وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ

...و گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای.11/3

اختصاص بهترین ها، برای محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ

الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

اختصاص والدین، به کرامت الهی

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود اختصاص ده.2/24

اختصاص والدین، به برترین امور

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

اختصاص خدا، به دعای بنده

أَنْتَ الْمَ_خْصُوصُ قَبْلَ کُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِی

تویی مخصوص به خواندن من، پیش از آنکه کسی را بخوانم.9/28

اختصاص اسلام، به امّت محمّد صلی الله علیه و آله

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ

و سپاس خدای را که ما را به آئین خویش

ص : 83

اختصاص داد.2/44

اختصاص داشتن نیکی الهی، به بندگان

مَا... أَخَصَّنَا بِبِرِّکَ

چه مخصوص گشته است نیکی ات به ما!.

18/45

اختصاص دادن درجه رفیع، به ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ... فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی.9/48

اختلاط آمیختن

اختیار

برگزیدن نیکویی های آفرینش، برای بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ

و سپاس خدایی را که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید.17/1

وانگذاشتن بندگان، به اختیار خود

وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا

و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود

وامگذار. 4/9

اختیار باطل، مگر به توفیق الهی

...فَإِنَّهَا مُخْتَارَهٌ لِلْبَاطِلِ إِلَّا مَا وَفَّقْتَ

...چون آن (نفس) باطل را برمی گزیند مگر تو توفیق دهی. 4/9

اطمینان به آنچه خدا اختیار نموده

...وَ اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ، وَ ثِقَتِی بِمَا تَخَیَّرْتَ

...و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی و اعتمادم به آنچه انتخاب کرده ای قرار ده.

15/14

الهام شناخت اختیار، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما.

2/33

ناتوانی در شناخت اختیار خداوند

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم.

3/33

عدم برگزیدن ناپسند الهی

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی... لَا

ص : 84

نَتَخَیَّرَ مَا کَرِهْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا آنچه را ناپسند داشته ای، اختیار نکنیم.5/33

ماه رمضان، از جمله کارهای برگزیده، از جانب خداوند

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْکَ الْوَظَائِفِ... شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِی اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ

خداوندا و تو از کارهای برگزیده، ماه رمضان را قرار دادی. همان که آن را از بقیه ماه ها مخصوص داشتی.20/45

برگزیدگان خدا:

أ. محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... نَجِیبِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا بر محمّد - برگزیده از آفریدگانت و دوست تو از بندگانت - درود فرست.3/2

وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

و همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.22/6

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ...

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او درود فرست.

5/34

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که برگزیده و اختیار شده اند، برترین درودهایت را بفرست.50/47

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای و آنکه برای خودت پسندیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده و انتخاب شده خود از آفریدگانت، درود فرستی.

3/48

صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی

درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است باد.9/54

ص : 85

ب. اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ، مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ

خداوندا بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او درود فرست.5/34

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی.56/47

ج. پیامبران

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ... أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی. 22/42

د. بندگان شایسته و نیکوکار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ... مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ... عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن (ماه)، تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی،

یا بنده صالحی که او را برگزیدی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

ه_. دین اسلام

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی هدایت کردی. 19/45

و. ماه رمضان

وَ تَخَیَّرْتَهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَزْمِنَهِ وَ الدُّهُورِ

و از همه زمان ها و روزگارها برتری اش دادی. 20/45

ز. امّت محمّد صلی الله علیه و آله

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را - نه اهل آئین های دیگر را - برگزیدی.21/45

ح. جایگاه امامت

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ...

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت است.9/48

انعام خداوند به برگزیدگانش:

أ. بهشتی آراسته

ص : 86

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

ب. درود، برکات و تحیّات

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.11/48

اخگر آتش

اخلاص

اخلاص در توحید و یگانگی خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ

و سپاس خدای را که ما را به اخلاص در یگانگی اش راهنمایی نمود.10/1

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... أَخْلَصَ لَکَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر

که به یگانگی ات اخلاص ورزید، اجابت فرما.

11/17

خالص گرداندن توبه

وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

و خالصانه برای تو توبه می کند.8/12

از روی اخلاص رفتار نمودن

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از سرِ اخلاص برخورد کنم.9/20

خدا را از روی اخلاص خواندن

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

محبّت به همسایگان، از روی اخلاص

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَهِ عِنْدَهُمْ نُصْحًا

و خداوندا مرا بر آن دار که از سرِ اخلاص، بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم.3/26

خالص گرداندن خود، با پیوستن به خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ

خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل

ص : 87

بریده و به تو پیوسته ام.1/28

الهام نمودن اطمینان خالص، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

و اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

با اخلاص، خدا را قصد کردن

وَ قَصَدَکَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصًا

و از سَر اخلاصْ با ترس، آهنگ تو نمود.

8/31

یقین و باور مخلصان

وَ أَیِّدْنَا بِیَقِینِ الْمُ_خْلِصِینَ

و ما را به یقینِ اهل اخلاص، توانا فرما.

2/33

خالص گرداندن کردار از ریا وشهرت طلبی

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ، وَ سُمْعَهِ الْمُسْمِعِینَ

سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران و شهرت جویی شهرت طلبان، خالص گردان.

7/44

خالص گرداندن دارایی ها

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ

و ما را توفیق ده، که دارایی هایمان را از مظالم

خالص گردانیم.10/44

خالص گرداندن بندگان، از بدی ها

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ... أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و با گذشتن روزهایش، سختی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که در آن از بدی ها خالصمان نموده ای.15/44

اخلاق

پناه بردن به خدا، از تندخویی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَکَاسَهِ الْخُلْقِ

خداوندا به تو پناه می برم از بدخلقی.1/8

خصلت های بازدارنده بنده، از طلب درخواست از خدا

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ... یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ. فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ. فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ، وَ نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد. بازمی دارد مرا، امری که به آن فرمان دادی و من در انجام آن کندی کردم، و کاری که مرا از آن بازداشتی و من به سوی آن شتافتم و نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی

ص : 88

کردم. 2و1/12

خصلت ترغیب کننده بنده، به درخواست از خدا

اللَّهُمَّ... تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ... یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

خداوندا یک خصلت مرا بر آن (درخواست از تو) می راند. وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3و1/12

وانگذاشتن بنده، در خوی زشت

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

وانگذاشتن بنده، در خوی پسندیده ناتمام

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... أُکْرُومَهً فِیَّ نَاقِصَهً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا

خداوندا مرا در خوی پسندیده ای که در من ناقص باشد وامگذار، مگر آنکه کاملش فرمایی.

6/20

نرم نمودن اخلاق فرزند، در برابر والدین

وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِی

و خویم را برایشان نرم نما.6/24

سالم داشتن اخلاق فرزند، برای والدین

وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ

و بدن و دین و اخلاقشان را برای من سالم بدار. 2/25

همسایگان و اخلاق نیک الهی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ...

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت توفیق ده.2/26

بخشیدن اخلاق نیکوکاران، به بندگان

وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ

و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش.

9/42

دور گرداندن اخلاق پست، از بندگان

وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ وَ مَدَانِیَ الْأَخْلَاقِ

و با آن (قرآن)، ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن.12/42

حسود، و نسبت دادن خصلت های خود، به دیگران

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ

و چه بسیار حسودی که ویژگی هایی را که همیشه در خود او بود، به من نسبت داد.9/49

ادا انجام دادن

ناتوانی بشر، از ادای سپاس الهی

ص : 89

فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ؟ أَمْ مَتَی نُوءَدِّی شُکْرَهُ؟

پس چگونه سپاس او را به جا آوریم یا چه زمان توانیم شکرش گزاریم؟19/1

ادای حقّ بنده، بی کم و کاست

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.4/39

ادای نماز، بر طبق سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

ادای حقّ ماه رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ... الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او، حقّ ادا نماییم.23/45

ادای اندکی (از عبادات)، در ماه رمضان

أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ

در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.44/45

ادات ابزار

ادب

ادب آموختن والدین، به فرزندان

وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ

و مرا بر تربیت و ادب آموختن ایشان یاری نما. 5/25

ادراک دریافت

اذن اجازه

اسرافیل، منتظر اذن و دستور خداوند

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست.2/3

بارش و رویش، به اذن خدا

لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِی نَبَاتٍ

آسمانشان را در باریدن و زمینشان را در روییدن، اذن نده.6/27

فرود آمدن فرشتگان در شب قدر، به اذن الهی

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

ص : 90

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

اذیّت آزار

اراده خواسته، قصد و نیز میل

وجود، به اراده خداوند

وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعًا

و ایشان (آفریدگان) را به خواست خود از هیچ، به وجود آورد.3/1

مخلوقات، در راه اراده خدا

سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ

آنها را در راهی که می خواست روان ساخت.

4/1

اراده پیامبر صلی الله علیه و آله از هجرت نمودن

إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ

با این خواسته که دین تو را عزّت دهد.

16/2

گرد آمدن بندگان، تحت اراده خدا

وَ تَضُمُّنَا مَشِیَّتُکَ

و اراده توست که ما را جمع می کند.10/6

به کار گرفتن اشیا، به اراده خداوند

وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ

و اشیاء بر وفق اراده تو تحقق یافته اند.

2/7

فرمان برداری اشیا، به اراده خداوند

فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُوءْتَمِرَهٌ

پس آن اشیا به خواست تو بدون سخنت فرمانبردارند.3/7

اراده خدا، بر عفو یا کیفر بندگان

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست و اگر بخواهی ما را عذاب کنی، از عدالت توست.1/10

شبیه ترین چیزها به اراده الهی

وَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِمَشِیَّتِکَ... رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ

و شبیه ترین چیزها به اراده ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته و کمک به کسی است که از تو کمکی طلبیده.5/10

فعل خدا، بر اساس اراده او

إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ، وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ

بدرستی که تو آنچه می خواهی انجام می دهی و آنچه اراده نمایی حکم می کنی.34/16

ص : 91

إِنَّکَ... الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی.18/27

تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ

آنچه بخواهی انجام دهی.6/33، 33/32

تَقْضِی بِمَا أَرَدْتَ فِیمَنْ أَرَدْتَ

به آنچه خواستی، بر هر کس خواستی، فرمان می رانی.5/36

إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو هر آنچه را که بخواهی، به جا می آوری.19/44

کاستن برخی نیکی های بنده، به اراده الهی

فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی... یَوْمَ أَلْقَاکَ

پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی، در روزی که تو را دیدار می کنم.7/22

مانعی در برابر اراده قصدکننده جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا مانعی در راه اراده اش ایجاد شد؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.

17/27

توبه نمودن از امور مخالف اراده الهی

إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

همانا من از هر چه مخالف خواسته تو، به درگاهت توبه می کنم.22/31

آفرینش انسان، به اراده خداوند

أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ کَمَا شِئْتَ

مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.

23/32

شتاب ماه، به سوی اراده خدا

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ... فِی کُلِّ ذَلِکَ أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ، وَ إِلَی إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، به خدمت گرفت. و در همه آن حالات، تو مطیع او هستی و به سوی خواسته اش، شتابنده ای.2/43

نزول فرشتگان در شب قدر، بر هر که خدا بخواهد

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ

ص : 92

در آن فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان بر هر یک از بندگانش که بخواهد، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

عدم اراده خداوند، بر رسوایی بندگان

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی.8/45

عدم اراده الهی، بر محروم نمودن بنده

تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ

می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی.8/45

اراده خدا، بر سود بردن بندگان

تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ

می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند. 12/45

اراده خدا، بر چندین برابر نمودن

اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند. 13/45

اراده خدا و به سختی نیفتادن او

إِنَّکَ غَیْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو آنچه بخواهی، برایت سخت

و دشوار نیست.25/46

حتمی بودن آنچه خدا اراده کرده

أَنْتَ الَّذِی أَرَدْتَ فَکَانَ حَتْ_مًا مَا أَرَدْتَ

تویی آنکه اراده کردی و اراده ات حتمی شد.

15/47

اراده و عزم الهی

سُبْحَانَکَ... إِرَادَتُکَ عَزْمٌ

پاک و منزّهی! اراده ات حتمی است.

29/47

عدم وجود بازگرداننده مشیّت الهی

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای نیست.30/47

اراده خدا، بر پاک گرداندن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

راه خیر و اراده الهی

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ... وَ الْمُشَاحَّهَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدْتَ

و راه خیرات به سوی خود و رقابت در آنها را

ص : 93

آنگونه که تو خواسته ای، برای من آسان گردان.

94/47

برآورده شدن خواسته های بنده

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که آنچه می خواهم فراهم گردد.117/47

اراده خدا، بر تباهی یا گرفتاری قومی

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

متّهم نبودن خدا، در اراده و خواستش

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ وَ لَا لِإِرَادَتِکَ

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت و اراده ات متّهم نیستی.9/48

تدبیر قطعی و اراده الهی

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ

از تدبیر قطعی تو، به هر گونه و هر زمان که بخواهی نمی توان درگذشت.9/48

برنگشتن به امور ناپسند، به خواست خدا

فَإِنِّی لَنْ أَعُودَ لِشَیْءٍ کَرِهْتَهُ مِنِّی إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ

پس به درستی که اگر تو بخواهی، من هرگز به چیزی که آن را از من نپسندیده ای، برنمی گردم.

27/48

خدا را اراده نمودن

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ... مُنْقَبِضًا حِینَ أَرَدْتُکَ

خدای من، هنگامی که قصد تو نمودم، تو را درهم کشیده ندیدم.5/51

خواستِ هر حاجتی، از خدا

وَ أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی

و هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم.11/51

ارتش لشکر

ارتکاب

ارتکاب گناه و بد جدا شدن روز، از بنده

وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ، أَوِ اقْتِرَافِ صَغِیرَهٍ أَوْ کَبِیرَهٍ

و از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی یا مرتکب شدن گناه صغیره یا کبیره، حفظمان کن.13/6

اعتراف به ارتکاب گناهان بزرگ

هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟

ص : 94

آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه (گناهی که) مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟6/12

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.69/47

مرتکب نواهی الهی شدن

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... نَهَیْتَنِی فَرَکِبْتُ

خداوندا همانا تو مرا نهی نمودی، پس مرتکب شدم.16/32

ارتکاب گناه و خطا، و پرده پوشی خداوند

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا، وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام و گناهان بزرگی انجام داده ام.

18/32

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا، وَ زَاجِرًا عَنْ... اقْتِرَافِ الْخَطِیئَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و بازدارنده از خطاکاری قرار ده.3/34

ارتکاب کار زشت و رسوا ننمودن آن، از جانب خدا

فَکُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَهَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ، وَ ارْتَکَبَ الْفَاحِشَهَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ

چرا که هر کدام از ما کار ناپسند انجام داد، او را مشهور (در بدکاری) نکردی و کردار زشت به جا آورد، پس او را رسوا ننمودی.1/34

ارتکاب خطا و آگاهی خدا از آن

کَمْ... خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا

چه بسیار خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی.2/34

عدم شتاب الهی، در کیفر مرتکبِ نواهی

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی.

14/37

مرتکب خطا شدن فردی، در مورد بنده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... لَا تَقِفْهُ عَلَی مَا ارْتَکَبَ فِیَّ

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی، او را به خاطر آنچه درباره من انجام داد، سرزنش نکن.2/39

تاوان نگرفتن خدا، از مرتکب گناه

ص : 95

وَ لَا تُقَاصَّنِی بِمَا اجْتَرَحْتُ

و مرا به خاطر آنچه انجام دادم، تقاص نکن.

2/41

ارتکاب گناه در ماه رمضان و پرده پوشی خدا

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ، أَوْ وَاقَعْنَا فِیهِ مِنْ ذَنْبٍ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ، وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا گناهی که در آن انجام دادیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان و به عفو خود از ما درگذر.

47/45

زندگی پاکیزه و عدم ارتکاب نواهی

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً... مِنْ حَیْثُ... لَا أَرْتَکِبُ مَا نَهَیْتَ عَنْهُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار. در صورتی که آنچه را نهی نموده ای، مرتکب نشوم.

117/47

ارتکاب به خشم آورنده خدا

وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ

و آن مرا از ارتکاب آنچه تو را به خشم می آورَد، جلوگیری ننمود.13/49

عوامل بازدارنده بنده، از ارتکاب گناه:

أ. قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا

و قرآن را مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، قرار ده.10/42

ب. ملکه عصمت

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَقْطَعُنِی عَنْ رُکُوبِ مَحَارِمِکَ

و به من عصمتی بخش که از انجام دادن حرامت بازم دارد.111/47

ارث میراث

ارحام خویشان

ارزان

آب، ارزان کننده قیمت ها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ

خداوندا ما را با بارانی که با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی، سیراب نما.

5/19

ارکان

محافظت از ارکان نماز

ص : 96

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که ارکانش را محافظت نموده اند.9/44

ارمغان

بیماری، ارمغان الهی

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی؟

4-2/15

ارمغان کوچک به خدای بزرگ

یَا مَنْ یَجْتَبِی صَغِیرَ مَا یُتْحَفُ بِهِ

ای کسی که تحفه خردی را که به او داده می شود، برمی گزیند.6/46

درخواست ارمغانی از خداوند

أَتْحِفْنِی بِتُحْفَهٍ مِنْ تُحَفَاتِکَ

تحفه ای از تحفه هایت را به من ارمغان ده.

125/47

اسارت

اسیر نمودن مشرکان و دشمنان

أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا

آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.8/27

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند.9/27

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ... أَنْ یَجْهَدَ بِهِمُ الْأَسْرُ...

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که با اسیری، ایشان (دشمن) را به سختی افکنده است.15/27

بنده، اسیر رنج و سختی خود

فَأَنَا الْأَسِیرُ بِبَلِیَّتِی

...از این رو من اسیر بلای خود هستم.

1/53

اسباب ابزار

ص : 97

استجابت اجابت

استحباب مستحب

استحقاق شایستگی

استخوان

از جا کنده شدن استخوان پشت، با رکوع بسیار

یَا إِلَهِی لَوْ... رَکَعْتُ لَکَ حَتَّی یَنْخَلِعَ صُلْبِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر برای تو رکوع کنم تا استخوان پشتم کَنده شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

خشک گرداندن استخوان های صلب مردان دشمن

یَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ

صلب (تیره کمر) مردانشان را خشک نما.

6/27

درهم و تنگ بودن استخوان های صلب

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و

راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.

23/32

پوسیدن استخوان ها، با آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که استخوان ها را می پوساند.30و29/32

رسیدن جان ها، به استخوان های بالای سینه

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

ضعف استخوان بنده و ناتوانی از (تحمّل) آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی

ص : 98

آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

استطاعت توانایی

استعانت یاری

استعجاب شگفتی

استعلا برتری

استعمار آبادانی

استعمال گماشتن

استغاثه فریادرسی

استغنا بی نیازی

استغفار آمرزش و نیز توبه

استقامت استواری

استکبار تکبّر

استکبار ورزیدن در فرمانبری خدا

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

استکبار نورزیدن بنده و محبوبیّت او نزد خدا

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... أَحَبَّ

عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ تَرَکَ الاِسْتِکْبَارَ عَلَیْکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که بر تو گردنکشی نکند.13و12/12

بیزاری جستن از استکبار

وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَنْ أَسْتَکْبِرَ

و من از گردنکشی بر تو سخت بیزارم.

14/12

استکبار نامیده شدن ترک عبادت

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی. 15/45

وارد دوزخ گشتن مستکبران

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.

15/45

معصیت و استکبار

نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ... لَا اسْتِکْبَارًا عَلَیْکَ

او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت

ص : 99

مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی گردنکشی کردن بر تو.68/47

استماع شنیدن

استماع نوای قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

و آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

استمرار همیشگی

استنصار یاری

استواری

استواری کتاب خدا

فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ...

پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده است.9/1

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری.

15/31

استوار گرداندن اندام کردارها، در بنده

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ

و سپاس خدای را که اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت.20/1

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، و استوار نمودن پیامبری او

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ... وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند، و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند...4و3/4

پایدارترین افراد، به احکام الهی

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَقْوَمَهُمْ بِمَا شَرَعْتَ مِنْ شرَائِعِکَ

و ما را از پایدارترین آنها به آئینی که مقدر نموده ای قرار ده.20/6

پایداری و استقامت، در راه راست

فَأَیِّدْنَا بِتَوْفِیقِکَ، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِیدِکَ

پس ما را به توفیق خود توانایی ده و به راه راست خود ثابت قدم گردان.6/9

وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی

مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم

ص : 100

گردانْد، توفیق ده.8/20

أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ

مرا به توفیق و راهنمایی ات به راه راست، نیرو ده.113/47

پایداری در راه راست و برگشتن از لغزش

وَ رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدِیدِکَ عَنْ عَثْرَتِی

و با استواری اتْ برگشته و از لغزشم دست برداشتم.16/13

استواریِ سست و شکننده

اللَّهُمَّ... انْقُضْ مَا أَبْرَمَ

خداوندا آنچه (شیطان) استوار نمود، درهم شکن. 12/17

پابرجایی یقین

اللَّهُمَّ... صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی

خداوندا یقینم را به آنچه نزد توست درست گردان.2/20

در زمره استوارکاران

وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ

و مرا از درستکاران قرار ده.18/20

پابرجایی آرزوی بنده

حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی

آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق

بخش.28/20

استوار ساختن بازوی والدین، به وسیله فرزندان

اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی

خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان.4/25

پابرجا قرار دادن فرزندان، برای (کمک به) والدین

وَ اجْعَلْهُمْ... مُسْتَقِیمِینَ لِی

و آنان را به راه من مستقیم قرار ده.4/25

استوار ساختن مرزهای مسلمانان

اللَّهُمَّ... حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ

خداوندا به عزّت خود، مرزهای مسلمانان را استوار فرما.1/27

محکم گرداندن حومه مرزداران اسلام

وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ

و حومه آنان را نفوذناپذیر کن.2/27

استوار نمودن شهرهای مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِیَارَهُمْ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش و شهرهایشان را استوار ساز.7/27

ص : 101

پابرجایی در قصد طاعت الهی

اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیَّتِی

خداوندا و نیّت مرا در فرمانبرداریت، ثابت بدار. 13/31

شفاعتی استوار

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی

پس دعایی از او به من رسد، یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است.27/31

ثابت و پابرجا گشتن اندام جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهِ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی و در من اندام ها را پابرجا کردی.23/32

استواری آیات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

ناتوانی کوه های استوار از فهم قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.

10/42

عامل پابرجایی آراستگی ظاهر بندگان

أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا

با قرآن ظاهرِ نیک ما را آشکار ساز.11/42

پا بر جا گرداندن گام های بندگان، هنگام گذشتن از پل دوزخ

ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

ثابت و پابرجا ساختن بنده، بر توبه خالص

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا... وَ ثَبِّتْنَا عَلَیْهَا

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را

ص : 102

از ما بپذیر و ما را بر آن ثابت گردان.52/45

پایداری سلطنت خداوند

حُجَّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُکَ ثَابِتٌ لَا یَزُولُ

حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود و سلطنت تو ثابت و بی زوال است.19/46

محکم و استوار گرداندن پشت ولیّ خدا

وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ

و پشتش را محکم ساز.61/47

استوار ساختن پشت بنده، به قوّت الهی

وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ

و به توانایی ات پشتم را نیرومند ساختی.

6/49

استهزا مسخره

اسرار راز

اسراف

پناه بردن به خدا، از اقدام بر اسراف

نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ

پناه می بریم به تو از انجام اسراف.7/8

بازداشتن بنده، از اسراف

وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ

و مرا از اسرافکاری بازدار.23/20

وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ

و مرا از اسراف باز دار.3/30

خواب آلودگیِ اسرافکاران

نَبِّهْنِی مِنْ... سِنَهِ الْمُسْرِفِینَ

مرا از خواب آلودگی اسراف کاران، بیدار فرما.

91/47

ناامید نشدن اسراف کنندگانِ به خود، از رحمت الهی

یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ

ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید.2/50

اسراف بر خود و خوار گشتن

أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی ذَلِیلٌ

من به خاطر زیاده روی بر خود، خوار گشته ام.

7/52

اسرافیل

اسرافیل، صاحب صور ومنتظر فرمان الهی

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ

ص : 103

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست.2/3

اسکان

اسکان فرشتگان، در درون طبقه های آسمان

وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

و آنها را در دل طبقه های آسمان هایت، سکونت داده ای.11/3

اسکان شیطان، در سینه ها

أَسْکَنْتَهُ صُدُورَنَا

او (شیطان) را در سینه های ما جا دادی.

6/25

اسکان جنین، در رحِم مادر

...الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا

...همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی و مرا در قرارگاه رحم او سپردی.

24/32

اسلام

توفیق حفظ و نگهداری اسلام

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ حِیَاطَهِ الْإِسْلَامِ

و ما را برای انجام نیکی و حفظ اسلام، توفیق ده. 18/6

جزای مسلمانِ نگران اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

ماه نو، ماه اسلام (فرمانبری)

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... سَلَامَهٍ وَ إِسْلَامٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامت و اسلام قرار دهد.5و4/43

رمضان، ماه اسلام (اطاعت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه اسلام و ماه پاکی را، (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

اسم نام

ص : 104

اسیری اسارت

اشتباه خطا و نیز لغزش

اشتیاق شوق

اشک

غرق گشتن گونه های تائب، در اشک

غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیْهِ

دو گونه اش غرق اشک شده.9/12

روان شدن اشک بنده، از ترس خداوند

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی، فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِکَ

ای خدای من، ریزش اشکم را از ترس خود می بینی. 19/16

اصحاب

ویژگی های اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ، وَ کَانَفُوهُ، وَ أَسْرَعُوا إِلَی وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا إِلَی دَعْوَتِهِ، وَ اسْتَجَابُوا لَهُ حَیْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّهَ رِسَالَاتِهِ. وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کَلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِهِ. وَ مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ. وَ الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ، وَ انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ

قَرَابَتِهِ.

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند و به وی کمک رساندند و به سوی پیامش شتافتند و به سوی دعوتش پیشی گرفتند و هنگامی که دلیل رسالت های خود را به گوششان رساند اجابت کردند، و در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند، و به همراه او پیروز شدند، و آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند، و آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند و آنگاه که در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند...6-3/4

درخواست هایی از خدا، برای اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و بیان علّت درخواست ها

فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ، وَ بِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَیْکَ، وَ کَانُوا مَعَ رَسُولِکَ دُعَاهً لَکَ إِلَیْکَ. وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ، وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ، وَ مَنْ کَثَّرْتَ فِی إِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ.

پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها

ص : 105

کردند برای آنان از نظر دور ندار و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز که مردمان را بر تو گرد آوردند و برای تو با پیامبرت دعوت کننده به سوی تو بوده اند. و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشان هجرت کردند و از زندگی راحت به سختی افتادند و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند پاداش عنایت کن.8و7/4

پیروان نیکوکار اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

ویژگی های پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَ مَضَوْا عَلَی شَاکِلَتِهِمْ. لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ، وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ، وَ الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ. مُکَانِفِینَ وَ مُوَازِرِینَ لَهُمْ، یَدِینُونَ بِدِینِهِمْ، وَ یَهْتَدُونَ بِهَدْیِهِمْ، یَتَّفِقُونَ عَلَیْهِمْ، وَ لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ.

آنان که راه ایشان را قصد نمودند و به سوی جهت آنها روآوردند و به روش آنها رفتار نمودند. آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها و اقتدا به چراغ هدایت ایشان آشفته نساخت. در حالی که بر

ایشان یاری کننده و کمک دهنده می باشند، دین آنان را پیروی می کنند، به راهنمایی آنها راه می یابند، با ایشان موافقت دارند و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.12-10/4

قرار دادن اصحابی برای مجاهد مسلمان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ... وَ تَخَیَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، پس او را با آسانی روبرو کن و برای او یارانی برگزین.13/27

اصحاب یمین

وَ انْظِمْنِی فِی أَصْحَابِ الَْیمِینِ

و مرا در جماعت یاران دست راست درآور.

4/41

اصحاب و یاران رمضان

اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ

ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.14/44

اصرار

پناه بردن به خدا، از اصرار بر گناه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِصْرَارِ عَلَی الْمَأْثَمِ

ص : 106

خداوندا به تو پناه می برم از پافشاری بر گناه.

2و1/8

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ

و از اصرار (بر گناه) به تو پناه می برم.

14/12

دور گرداندن بندگان، از اصرار (بر گناه)

أَزِلْنَا عَنْ مَکْرُوهِکَ مِنَ الْإِصْرَارِ

ما را از اصرار بر آنچه ناپسند توست، دور بدار. 1/9

أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ... جَانَبَ الْإِصْرَارَ

همانا محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که پافشاری (بر گناه) را ترک کند.13/12

پافشاری و اصرار بر ستم

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ، فَیُصِرَّ عَلَی ظُلْمِی

خداوندا او (ستمگر) را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن، تا به ستم نمودن بر من پافشاری کند. 12/14

میراندن بندگان، و عدم اصرار (بر گناه)

أَمِتْنَا... تَائِبِینَ غَیْرَ عَاصِینَ وَ لَا مُصِرِّینَ

ما را توبه کنندگانِ غیر گنهکار و اصرارنکننده، بمیران.5/40

ناامید نگشتن اصرارکنندگانِ به درگاه خدا

وَ یَا مَنْ لَا یُخَیِّبُ الْمُلِحِّینَ عَلَیْهِ

و ای کسی که اصرارکنندگانِ خود را ناامید نمی کند.4/46

اصلاح

اصلاح حال بندگان، در پرتو آفرینش شب و روز

بِکُلِّ ذَلِکَ یُصْلِحُ شَأْنَهُمْ

بدین گونه حالِ ایشان را اصلاح می نماید.

7/6

توبه و اصلاح تباهی های بندگان

یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ

ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده است. 10/12

دور بودن از اصلاح نفس

...مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ

کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد؟23/16

اصلاح گنهکاران

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ

تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش

ص : 107

می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

اصلاح نمودن بنده، با تندرستی

وَ اسْتَصْلِحْنِی بِالْعَافِیَهِ

و صلاحم را با تندرستی بخواه.33/16

اصلاح نمودن گیاه شکسته (پژمرده)، با باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا... تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ

خداوندا ما را از بارانی که به وسیله آن گیاه پژمرده را اصلاح کنی، سیراب گردان.4/19

خداوند اصلاح کننده آنچه تباه شده

اللَّهُمَّ... اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی

خداوندا امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.2/20

عِنْدَکَ... لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ

اصلاح آنچه تباه شده، نزد توست.20/20

خدا و اصلاح هر خوی زشتی، در بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

اصلاح فساد در بین مردم

حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ... فِی... إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ

مرا در اصلاح بین مردم، به زینت شایستگان بیارا.10/20

به جا گذاشتن امور مسبّب اصلاح نفس بنده

اللَّهُمَّ... أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا

خداوندا از من برایم، آنچه را که اصلاحم نماید، باقی گذار.19/20

اصلاح بنده، به کرم و بخشش خدا

أَصْلِحْنِی بِکَرَمِکَ

به کرم خویش، مرا اصلاح فرما.21/20

دانایی خدا و اصلاح امر دنیا و آخرت بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

اصلاح نمودن فرزندان، برای والدین

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ... بِإِصْلَاحِهِمْ لِی

خداوندا و بر من به اصلاح نمودن ایشان (فرزندانم) برای من، منّت گذار.1/25

اصلاح بنده، در دنیا و آخرت

ص : 108

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، بر من ارزانی دار.9/25

قرار دادن بنده، در زمره اصلاحگران

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ

و مرا در همه آن (امور)، از شایسته کاران قرار ده.10/25

خدا، اصلاح کننده کردار تبهکاران

یَا... مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِینَ

ای خواهان اصلاح عمل تبهکاران.5/40

اصلاحِ حال دوستداران ائمه علیهم السلام

وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ

و احوالشان را برای آنها اصلاح نما.65/47

دست نیافتن به اصلاح نفس، بدون احسان خداوند

وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ... إِصْلَاحَ نَفْسِی

و اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه اصلاح خویش را نمی یافتم.

2/51

اضطراب تپش

اضطرار بیچارگی

اطاعت فرمانبری

اطراف

درود بر فرشتگان اطراف آسمان ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

چشم نینداختن به اطراف آسمان

یَا إِلَهِی لَوْ... ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِی إِلَی آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْیَاءً مِنْکَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، سپس از شرمندگی تو، چشم از کرانه های آسمان برندارم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

روان بودن ابرها، در اطراف زمین

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ، الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

ص : 109

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

مشرکان و دست درازی به نواحی مسلمین

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و از چیرگی به نواحی مسلمانان، بازدار.10/27

اطلاع آگاهی

اطمینان آرامش

اعتدال میانه روی

اعتراف

سود و نجات در اعتراف به بدی ها

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟ وَ هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟ و آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟ 6/12

تبدیل القائات شیطان، به اعتراف به نیکی خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... اعْتِرَافًا بِإِحْسَانِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، اعتراف به نیکی ات را قرار ده.

13/20

اعتراف نمودن دشمن، به وحدانیّت خدا

أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

روی آوری بنده به خدا، با اقرار

وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِکَ کَمَا لَقِیتُکَ بِإِقْرَارِی

و با آمرزش خود به من روآور، همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم.12/31

جایگاهی برای اقرارکننده، نزد خدا

فَهَذَا... مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَکَ

پس اینْ محل اعتراف کننده برای توست.

15/32

ص : 110

اقرار همگان، به ناتوانی خود

وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ

و همگی به تقصیر خود در ادای آنچه تو شایسته آنی، اقرار دارند.8/37

مقام امامان علیهم السلام ، و اعتراف دوستان ایشان به آن

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقام ایشانند، درود فرست.64/47

بیان حال بنده، پس از اعتراف

...وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّهِ أَوْ دُونَهَا

...و من بعد از این، کمترین کمتران و خوارترین خواران و مانند ذرّه ای یا کمتر از آنم.

75/47

وارد شدن در صبحگاه و شامگاه، در حال اعتراف به گناه

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی... مُعْتَرِفًا بِذَنْبِی، مُقِرًّا بِخَطَایَایَ

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که به گناهم اعتراف دارم و به خطاهایم اقرار می کنم.7/52

درخواست از خداوند، همراه با اعتراف به خطاها

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته، و به خطایش اعتراف نموده است.

9و8/52

اعتراف و اقرارهای بنده به:

أ. بی بهره نبودن از احسان الهی، در همه حالات

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی... لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام.5/12

ب. فرمان نبردن از خدا، جز خودداری از معصیت

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام.

5/12

ص : 111

ج. ناتوانی و بیچارگی خویش

أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّهِ حِیلَتِی

به ضعف قوّتم و کمی چاره اندیشی ام اعتراف دارم.7/21

د. گناه و بدکرداری خویش

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَارًا بِالْإِسَاءَهِ، وَ اعْتِرَافًا بِالْإِضَاعَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بدکرداری، اقرارکننده و به سهل انگاری، اعتراف کننده ایم.45/45

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.

69/47

أَنَا... الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

منم اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم.7/48

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی

زیرا من به گناه خود، اقرار داشته و به

خطای خویش، اعتراف می کنم.4/53

ه_. نیک بودن قضا و قدر الهی

وَ هَبْ لِیَ الثِّقَهَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلَّا بِالْخِیَرَهِ

و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم.

3/35

و. ستمکار نبودن خدا

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنَّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ

پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی.

8/37

ز. بیّنات (محکمات) و متشابهات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.4/42

ح. از جانب خدا بودن قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.

6/42

ص : 112

ط. درماندگی (در سپاس گزاری خدا)

وَ قُصَارَایَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ

و نهایت تلاش من اقرار به درماندگی است.24/46

ی. عنایت خدا، به او

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ... أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَیْتَهُ إِلَیَّ

و به من الهام کن که به آنچه به من عنایت نموده ای، اعتراف نمایم.114/47

ک. فراوانی نعمت های الهی

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده است.15/49

اعتزال تنهایی

اعتقاد

تابعین و اعتقاد به امید داشتن به خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی.15و14و13/4

اعتقاد و تسلیم در برابر آیات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

اعتماد

اعتماد به خداوند

أَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجَائِی بِالثِّقَهِ بِکَ

با اعتماد به تو، امیدم را به سوی تو فرستادم.

18/13

وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ

با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است.8/31

وَ بِکَ أَثِقُ

و به تو اعتماد می کنم.11/52

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

اعتماد بنده به آنچه خدا برایش برگزیده

وَ اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ، وَ ثِقَتِی بِمَا تَخَیَّرْتَ

...و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر

ص : 113

نمودی و اعتمادم به آنچه انتخاب کرده ای قرار ده.

15/14

اعتماد به آرزوهای شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ

خداوندا ما از اطمینان به آرزوهای او به تو پناه می بریم.1/17

خواب غفلت، سبب اعتماد به شیطان

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.

7/17

اعتماد بنده، به فضل الهی

اللَّهُمَّ... بِفَضْلِکَ وَثِقْتُ

خداوندا به احسان تو اعتماد کرده ام.

15/20

الهامِ اعتماد و اطمینان خالص، به بنده

أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

خدا، سزاوارترین مورد اعتماد

أَنْتَ أَوْلَی مَنْ وُثِقَ بِهِ

تو سزاوارترین کسی هستی که به او اعتماد

شد.22/32

اعتماد نمودن بنده به خدا، در آمرزش

وَ وَثِقْتُ بِکَ رَبِّ فِی الْمَغْفِرَهِ لِی

و پروردگار من، در آمرزش - برای خود - به تو اعتماد نمودم.22/32

اعتماد نکردن بنده، به رازپوشی همسایه و خویشاوند

لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَیَّ

پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم.22/32

استوار نبودن اعتماد بنده، به روزی دادن خداوند

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ... وَ لَا تَتَأَکَّدُ مَعَ ذَلِکَ ثِقَتِی

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی. و با این همه اعتمادم به تو محکم نمی شود.26/32

بخشیدن اعتماد به بنده و اقرار او به نیکی قضای الهی

وَ هَبْ لِیَ الثِّقَهَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلَّا بِالْخِیَرَهِ

و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو

ص : 114

جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم.3/35

اعتماد خدا، به دوام ملک خود

أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَهً بِدَوَامِ مُلْکِکَ

از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری.17/46

اعتماد به گذشت الهی، سبب نافرمانی بنده

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ... وَاثِقًا بِتَجَاوُزِکَ

پس با علم به تهدیدت و اعتماد به گذشتت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

اعتماد به آنچه نزد خداست

ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ... وَ الثِّقَهِ بِمَا عِنْدَکَ

سپس بازگشت به سوی تو و اعتماد به آنچه نزد توست را، در پی آن روانه ساخته ام.73/47

وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقًا بِمَا عِنْدَکَ

و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن قرار ده.

130/47

اعتماد بنده به آمرزش الهی، بیش از اعتمادش به کردار خویش

إِنِّی بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ أَوْثَقُ مِنِّی بِعَمَلِی

همانا اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است.4/48

عدم اعتماد به اعمال شایسته خود

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو نیامده ام.6/48

اعتماد به اجابت سریع الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثًا بِکَ، وَاثِقًا بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که از تو یاری خواسته و به اجابت سریع تو اطمینان داشتم.10/49

اعراض روگردانی

اعضا اندام و نیز بدن

اعلی علّیّین

سپاسی بالارونده، تا اعلی علّیّین

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود.13و10/1

اغراق

اغراق در ستایش خداوند

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی... إِغْرَاقًا فِی الثَّنَاءِ

ص : 115

عَلَیْکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته، ثنای فراوانت را قرار ده.13/20

اغماض گذشت

افتادن

افتادگان در گروی گورها و دمیدن در صور

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ... فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را بیدار کند.2/3

دفع آنچه بنده در آن افتاده

أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی... دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ

و تو بر برطرف کردن آنچه در آن افتاده ام توانایی.10/7

شرمندگی تائب، از آنچه در آن افتاده

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... خَالِصِ الْحَیَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِیهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه در آن افتاده،

سخت شرمنده است.12/12

بازگشت بنده از افتادن

وَ اجْعَلْ... مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِکَ

و بازگشت از به زمین افتادنم را به گذشت خود قرار ده.6/15

افتادن در پیشگاه خدا

هَا أَنَا ذَا یَا رَبِّ مَطْرُوحٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

ای پروردگار من اینک منم که در پیش روی تو افتاده ام.13/16

گریستن بسیار، تا افتادن پلک ها

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

بلند کردن بنده، از افتادنْگاه های گناهان

وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کَمَا وَضَعْتُ لَکَ نَفْسِی

و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه خود را برای تو فروافکنده ام.12/31

به زمین انداختن بنده، توسّط شیطان

ص : 116

فَأَوْقَعَنِی وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَهٍ

پس در حالی که از گناهان کوچکِ هلاکت بار به سویت می گریختم، مرا بر زمین زد.13/32

افتادن در لغزش ها و پشیمان شدن

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ... تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که در آن افتاده ام، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد. 3/38

افتادنْ گاه های خطاکاران

اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ

مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی.10/39

افتادن از چشم حفظ و نگهداری خداوند

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

افتادنی همچون افتادن پرت شوندگان (در عذاب)

لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ

مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از سقوط پرت شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).

104/47

دستگیری خداوند، از افتادگان

کَمْ مِنْ... صَرْعَهٍ أَنْعَشْتَ

چه بسیار به زمین خوردن هایی که بلند کردی.

12/49

درگذشتن خدا از لغزش بنده، هنگام افتادن (در گناه)

أَنْتَ الَّذِی... أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِی

تویی که هنگام (به گناه) افتادن، از لغزشم درگذشتی. 4/51

افتادن بنده، با تمام رخسارش

مَوْلَایَ ارْحَمْ کَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی

مولای من! بر به رو افتادنم با تمام رخسارم، رحم کن.4/53

افترا تهمت

افراد مردم

افراط

افراط در خواهش نفس

ص : 117

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از زیاده روی شهوت. 1/8

افراط نکردن خدا، در کیفر گنهکاران

وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُفْرِطُ فِی عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ

و تویی آنکه در کیفر گناهکاران زیاده روی نمی کند. 12/16

افروختن

چراغ افروختن، از چراغ قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از نور چراغ آن، روشنی می افروزند.7/42

افزار ابزار

افزایش

نبودِ افزاینده ای، برای هر که خدا از او کاسته

لَا یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ

از کسانی که (خدا) کاسته، افزاینده ای نمی افزاید.5/1

نبودِ کاهنده ای، برای هر که خدا به او

فراوانی داده

لَا یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ

از کسی که (خدا) به او فراوانی داده، کاهنده ای نمی کاهد.5/1

سپاسی چندین برابر هریک از نعمت های الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَهً أَبَدًا سَرْمَدًا

پس سپاس او را، به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر، همیشه و جاوید.27/1

فزونی بخشیدن امّت اسلام

کَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ

ما را با احسان خود، بر کسانی که اندک بودند، فزونی بخشید.2/2

تبدیل بدی ها، به چندین برابرش از خوبی ها

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.26/2

درودی فزاینده کرامت و تقرّب فرشتگان

وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ کَرَامَهً عَلَی کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِمْ

ص : 118

و بر آنان درود فرست، درودی که کرامتی بر کرامتشان و پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.25/3

اقرار به افزایش گناهان خود

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ. الَّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده، سخن می گویم. آنکه گناهانش بزرگ و رو به فزونی است.8و7/12

درودی فزاینده، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً دَائِمَهً نَامِیَهً

بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی پیوسته و فزاینده.24/13

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ، وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِی لَا یُحْصِیهَا غَیْرُکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای، و چندین برابر همه آن به چندین برابر که جز تو شمار آنها را نداند.19/44

صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً نَامِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَنْمَی مِنْهَا

بر او درود فرست، درود فراوانی که درودی فراوان تر از آن نباشد.51/47

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ، صَلَاهً... تُنْشِئُ مَعَ ذَلِکَ

صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْکَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ زِیَادَهً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدُّهَا غَیْرُکَ

و بر او و بر خاندانش درود فرست، درودی که با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی و آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.55/47

افزایش بدی های بنده، در قیامت

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی، أَوْ تُضَاعِفَ بِهِ مِنْ سَیِّئَاتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ یَا رَبِّ

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی، یا بر بدی هایم بیفزایی، در روزی که تو را دیدار می کنم. ای پروردگار من.7/22

دادن تندرستی فزاینده، به بنده

عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً

به من عافیت ده. عافیتی کافی، بهبودی بخش، عالی و روزافزون.2/23

ص : 119

افزایش حسنات والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ... زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب افزایش نیکی هایشان قرار ده.

8/24

افزایش عمر فرزندان، برای والدین

إِلَهِی... زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ

خداوندا در مدّت عمرشان برایم بیفزا.

2/25

افزودن شماره (تبار)، به وسیله فرزندان

اللَّهُمَّ... کَثِّرْ بِهِمْ عَدَدِی

خداوندا تعداد مرا به وسیله آنها (فرزندانم) بیفزا. 4/25

افزایش بینش همسایگان، نسبت به حقّ امام علیه السلام

...وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی، وَ مَعْرِفَهً بِفَضْلِی حَتَّی یَسْعَدُوا بِی وَ أَسْعَدَ بِهِمْ

و بر حق بینی و فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا. تا آنان به وسیله من، نیک بخت شوند و من به وسیله آنها، نیک بخت گردم.4/26

بازداشتن بنده، از زیاده روی

وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِیَادِ

و مرا از اسراف و زیاده روی باز دار.3/30

افزودن هدایت الهی

وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

و هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

به خدمت گماشتن ماه، با فزونی و کاستی (نور او)

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ

و تو را با فزونی و کاستی، به خدمت گرفت.

2/43

رستگاری بنده و افزونی یافتن از خدا

تُرِیدُ... فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَهِ عَلَیْکَ، وَ الزِّیَادَهِ مِنْکَ

می خواهی در آمدن به سوی تو و افزونی یافتن از جانب تو، رستگار شوند.12/45

خدا و افزودن بها در داد و ستد با بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

اراده خدا، بر افزودن

اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر

ص : 120

می کند. 13/45

وام دادن به خدا و افزایش آن

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟.13/45

نزول آیاتِ بیانگر افزایش حسنات

وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ

و مانندهای آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فروفرستادی.13/45

سپاس الهی و افزایش

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم.14/45

صدقه دادن، جهت افزایش نعمت های الهی

تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ

جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند.16/45

افزایش ایمان، در ماه رمضان

وَ ضَاعَفْتَ فِیهِ مِنَ الْإِیمَانِ

و ایمان را در آن، چندین برابر نمودی.

20/45

افزایش گنجینه های الهی

إِنَّ خَزَائِنَکَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ

همانا گنجینه های تو کم نمی شود، بلکه فزونی می یابد. 50/45

عطایی افزون و چند برابر

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما.50/45

خداوند، افزایش دهنده نیکی ها

یَا مَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَهَ حَتَّی یُنْمِیَهَا

ای کسی که نیکی را بارور می کند، تا آن را بیفزاید. 11/46

سپاسی افزاینده خوشنودی خداوند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.35/47

ص : 121

افزایش های پی درپی (حمد)

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الْأَزْمِنَهِ، وَ یَتَزَایَدُ أَضْعَافًا مُتَرَادِفَهً

سپاس برای توست. سپاسی که با گردش زمان ها، چندین برابر شود و پیوسته، چندین برابر افزایش یابد.39و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی درپی پیوند دهی.

48و36/47

سپاسی فزونی گیرنده، بر نوش_ته های نویسندگان

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یَزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی کِتَابِکَ الْکَتَبَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده اند، افزونی یابد.40و36/47

حمد و افزایش (نعمت)

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد.

48و36/47

درودی فزاینده خوشنودی خداوند

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً تُرْضِیکَ و تَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً لَا تَرْضَی لَهُ إِلَّا بِهَا

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی اش بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود کند و بر خوشنودی ات برای او بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که برای او جز به آن راضی نشوی.52/47

درودهای فزاینده، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای مبارک، پاک، فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.

64/47

افزایش فقر و نیاز بنده، به درگاه خدا

وَ زِدْنِی إِلَیْکَ فَاقَهً وَ فَقْرًا

و بر فقر و نیازم به درگاهت بیفزا.118/47

افزودن فضل الهی

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا.28/48

عدم افزایش ملک خدا، با عذاب بنده

ص : 122

لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ، وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید. و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

افزودن افزایش

افزون افزایش

افسار مهار

افسوس حسرت

افشا

(توفیق) فاش کردن خیر و نیکی

حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ... فِی... إِفْشَاءِ الْعَارِفَهِ

مرا در آشکار کردن نیکی، به زینت شایستگان بیارا.10/20

افکندن پرت کردن

افکندن خود در:

أ. اختیار خداوند

أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَیْنَ یَدَیْکَ

چون خویش را در پیشگاه تو افکنده ایم،

بی نیازمان گردان.5/10

ب. درّه های فساد و تباهی

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَهَ الْهَلَاکِ، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

در وادی های هلاکت رفتم و به درّه های نابودی وارد شدم.2/49

ج. محرّمات

أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

من جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام. 14/49

اقامت ماندن

اقتدا پیروی

اقتدا به نشانه های هدایت و رستگاری اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ، وَ الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ

تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها و اقتدا به چراغ هدایت ایشان آشفته نساخت.

11/4

اقتدا نمودن به روشنایی قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَقْتَدِی بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به درخشش

ص : 123

روشنایی آن اقتدا می کنند.7/42

اقتدا به امامت ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُوءْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اقتداکنندگان به امامت ایشانند، درود فرست.64/47

اقدام

اقدام بر تکلّف و کار با مشقّت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... تَعَاطِی الْکُلْفَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از انجام دادن کارِ با مشقّت. 2و1/8

اقدام به اسراف

نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ

پناه می بریم به تو از انجام اسراف.7/8

بیماری و اقدام به توبه

فَمَا أَدْرِی... أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَنْبِیهًا لِتَنَاوُلِ التَّوْبَهِ

نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا برای فراگرفتن توبه آگاهی باشد؟4-2/15

اقدام بنده به بدی، زمان قرار گرفتن بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی؟ حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

اقدام نکردن جز به نگه دارنده از کیفر الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَعَاطَی إِلَّا الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا جز آنچه از کیفر تو نگاه دارد، انجام ندهیم.7و6/44

اقدام به عبادتی شایسته خداوند

فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.46/45

اقدام به نافرمانی خدا، با علم به تهدید او

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ

پس با علم به تهدیدت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

ص : 124

علّت اقدام به نواهی و گناهان:

أ. غرور

تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا

با غرور، آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده.6/31

ب. جرأت در برابر خدا

أَنَا الَّذِی أَقْدَمَ عَلَیْکَ مُجْتَرِئًا

منم آنکه از روی جرأت، در برابر تو (به گناه) اقدام نمود.77/47

اقرار اعتراف

اکنون

پارسایی در فراخی (زندگی) کنونی

وَ تُزَهِّدَهُمْ فِی سَعَهِ الْعَاجِلِ

و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی.

16/4

گردش در زمین، برای رسیدن به سود کنونی دنیا

یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ

در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود

کنونی از دنیا.6/6

بشارت ایمنی از خشم خدا، (در دنیای) کنونی

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده.

33/16

عطای درخواست بنده، در دنیای کنونی

أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش. 12/25

الحاح اصرار

الحاد کفر

عذاب خدا، بر ملحدان و کفّار

أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ

آسیاب کیفرت را برای ملحدان به گردش

ص : 125

درآور. 3/36

دور گرداندن بندگان از الحاد و کج روی در:

أ. امر خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ

و سپاس خدای را که ما را از کج روی و شک در امر خود، دور ساخت.10/1

ب. توحید

جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ

ما را از کجروی در یگانگی ات دور گردان.

13/44

الطاف لطف

الفت انس و نیز دوستی

القا آموختن

القائات شیطان، به بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد

بزرگی ات را قرار ده.13/20

الهام

الهام شکرگزاری، به بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... أَلْهَمَنَا مِنْ شُکْرِهِ

و سپاس خدای را که شکرش را به ما الهام نمود. 10/1

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی... إِلْهَامِکَ الشُّکْرَ عَلَی الْإِحْسَانِ وَ الْإِنْعَامِ

پس سپاس تو را که شکرگزاری بر نیکی کردن و نعمت دادنت را به من الهام کردی.28/32

تَشْکُرُ مَنْ شَکَرَکَ، وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُکْرَکَ

هر که تو را شکر کرد، قدردانی کنی و حال آنکه شکرگزاری را تو به او الهام کرده ای.6/45

الهام نمودن دانش قرآن، به پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا

و علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی.5/42

الهام نمودن شکرگزاری، به ولیّ خدا

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و مانند آن (شکر)

ص : 126

را در نعمت، به ما الهام نما.61/47

آنچه بندگان از خدا می خواهند که به ایشان الهام نماید:

أ. وسایل دور ساختن شیطان

اللَّهُمَّ... أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ

خداوندا آنچه برای (دور ساختن) او باید آماده سازیم، به ما الهام فرما.7/17

ب. پرهیزکاری

وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی

و پرهیزکاری در دلم افکن.16/20

ج. دانستن آنچه درباره والدین، واجب است

وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یَجِبُ لَهُمَا عَلَیَّ إِلْهَامًا

و آموختن آنچه را که در حقّ آنان بر من واجب است، به من الهام کن.3/24

د. اطمینان خالص و پاک

أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً

اطمینانی خالص در دلمان بینداز.

2/29

ه_. شناخت (امر) خیر

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما.

2/33

و. فرمانبری نسبت به مشیّت الهی

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما.5/33

ز. سپاس گزاری از نعمت و عطای خدا

وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ

و در آن (ماه) شکر نعمتت را به ما الهام کن.7/43

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِیَ بِمَا أَوْلَیْتَنِیهِ

و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده ای، ثنا (ی تو را) گویم.114/47

ح. شناخت برتری و حرمت ماه رمضان

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

امام پیشوا و نیز ولیّ

امامت

اقتدا به امامت (ائمه علیهم السلام )

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُوءْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ

ص : 127

خداوندا و بر دوستان آنها که اقتداکنندگان به امامت ایشانند، درود فرست.64/47

امانت دار

غصب کردن رتبه امانت داران

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت و جایگاه امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی، (و دشمنان آن را) ربودند.9/48

امانت داران الهی:

أ. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست.3/2

ب. جبرئیل

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ

جبرئیل امین وحی توست.4/3

ج. فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ

دُونِهِمْ مِنْ... أَهْلِ الْأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.6/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ الْمُوءْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که بر وحی تو امانت دارند.10/3

امّت

بی بهره بودن امّت های گذشته، از وجود محمّد صلی الله علیه و آله

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، نه بر امّت های گذشته.1/2

شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله درحقّ مؤمنان امّتش

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش

ص : 128

و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ، پنددهنده به امّتش

أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا

او را به نصیحت کردن امّتش دستور دادی، پس آنها را نصیحت کرد.22/6

پاداش الهی به پیامبران، از جانب امّت آنها

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَکْرَمَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ أَنْبِیَائِکَ عَنْ أُمَّتِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.23/6

درخواست اسارت و کشته شدن امّت های مشرک

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ... حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا... اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در

زمینت برانند. خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک.9و8/27

برگزیدن امّت محمّد صلی الله علیه و آله ، بر همه امّت ها

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی.21/45

امتحان آزمایش

امتناع بازداشتن

امداد یاری

امر فرمان

امن ایمنی

امنیّت ایمنی

امید آرزو، اعتماد و نیز انتظار

امید اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به تجارتی کسادناپذیر

وَ مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ

و آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند.

5/4

ص : 129

امید نیکو به خداوند

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی.15و14و13/4

امید به آمرزش الهی

فَإِنَّکَ... مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَهِ

همانا برای آمرزش، امیدواری به توست.

15/12

امید و اعتماد به خداوند

فَقَصَدْتُکَ، یَا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجَائِی بِالثِّقَهِ بِکَ

پس ای خدای من از روی میلْ آهنگ تو کرده و با اعتماد به تو امیدم را به سوی تو فرستادم.

18/13

قطع نشدن امید بنده، از خدا

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی عَنْکَ

و از خود ناامیدم نکن.22/13

امیدواری به رحمت الهی

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ

تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش

می کنم، چون امیدواری به رحمت تو می باشد.

28/16

قطع امید شیطان، از بنده

اللَّهُمَّ... اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا

خداوندا امیدش را از ما قطع کن.9/17

محرومیّت بنده و امیدگاه بودن خداوند

أَنْتَ مُنْتَجَعِی إِنْ حُرِمْتُ

اگر ناامید گردم، امید من به توست.

20/20

پابرجایی آرزوی بنده و امید به رحمت الهی

اللَّهُمَّ... حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی

خداوندا آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق بخش.28/20

امید به داشتن نعمتی، بهتر از نعمت خلق

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.12/22

ص : 130

شریک نشدن کسی با خدا، در امید بنده

لَا یَشْرَکُکَ أَحَدٌ فِی رَجَائِی

هیچ کس در امید من، با تو شریک نیست.

9/28

نگذشتن امید امیدواران، از خدا

یَا مَنْ لَا یُجَاوِزُهُ رَجَاءُ الرَّاجِینَ

ای کسی که امید امیدواران، از او نمی گذرد.

2/31

خدا، سزاوارترین امیدگاه بنده

وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ رَجَاهُ

و تو سزاوارترین کسی هستی که به او امید است.20/32

عطا نمودن آنچه بنده به آن امید دارد

فَأَعْطِنِی یَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ

پس ای پروردگار من، آنچه را امید دارم، به من عطا کن.20/32

ناامیدی از نجات، استوارتر از امید به رهایی

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی... بِمَنْ یَأْسُهُ مِنَ النَّجَاهِ أَوْکَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ناامیدی اش از نجات، محکم تر از امیدش به

رهایی است.12/39

توبه نصوح، و امید به زدوده شدن بدی ها

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید.

10/45

رمضان، مایه امید

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ

درود بر تو مایه امیدی که فراقش رنج آور بود.

26/45

ناامید نگشتن اصرارکنندگانِ به درگاه خدا

وَ یَا مَنْ لَا یُخَیِّبُ الْمُلِحِّینَ عَلَیْهِ

و ای کسی که اصرارکنندگانِ خود را ناامید نمی کند. 4/46

امید به عفو خداوند

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ، رَاجِیًا لِعَفْوِکَ

پس با علم به تهدیدت و امیدواری به بخشایشت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر)

ص : 131

خطاکاران گذشتی.7/48

ناامید نشدن از خدا

وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِکَ الَّذِی قَلَّ مَا یَخِیبُ عَلَیْهِ رَاجِیکَ

و آن را جفت امید به تو کردم. همان (امیدی) که با وجود آن، امیدوار به تو کمتر ناامید می شود.

73/47

جز به خدا امید نداشتن

فَإِنِّی... لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ

پس به درستی که برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.4/48

إِلَهِی لَمْ تَفْضَحْنِی بِسَرِیرَتِی... فَلَا أَدْعُو سِوَاکَ، وَ لَا أَرْجُو غَیْرَکَ

خدای من، به (ناپاکی) درونم مرا رسوا نکردی. پس جز تو را نمی خوانم و به جز تو امیدوار نیستم.11/51

روز عید قربان و جمعه، و امید به عفو الهی

فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی... رَجَاءَ عَفْوِکَ

پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش تو نائل شوم.

5/48

ناامید نکردن امید بنده، در روز قربان و جمعه

لَا تُخَیِّبِ الْیَوْمَ ذَلِکَ مِنْ رَجَائِی

امروز این امید مرا ناامید نکن.6/48

به خدا امید داشتن

وَ إِیَّاکَ أَرْجُو

و فقط به تو امیدوارم.11/52

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

امید به غیر خدا

مَنْ أَصْبَحَ لَهُ ثِقَهٌ أَوْ رَجَاءٌ غَیْرُکَ

هر کس صبح کرد، در حالی که اعتماد یا امیدش به جز تو بود.8/54

امین امانت دار

انابه توبه

انانیّت تکبّر

انباشته متراکم

انتخاب اختیار

انتظار

خدا، در انتظار بازگشت بندگان

...وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْمًا

...و به مهربانی اش از روی بردباری، بازگشت

ص : 132

ما را انتظار کشید.21/1

اسرافیل، در انتظار فرمان خدا

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست.2/3

از روی ملاطفت نبودنِ انتظار خدا

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است.

22/46

در انتظار ایّام (دولت) ائمّه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که منتظران روزهای (دولت) ایشانند، درود فرست.64/47

انتظار ستمگر، و فرصت مناسب شکار

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ... وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَارًا لِانْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ

و چه بسیار ستمگری که با نیرنگ هایش به من ستم کرد و همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در کمین من نشست.

7/49

انتقال جابه جایی

انتقال یابنده بودنِ همه در صفات، جز خدا

وَ مَنْ سِوَاکَ... مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ

و غیر تو، در صفاتش دگرگون می باشد.

11/28

یاری الهی، در حرکت و انتقال

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

انتقام کینه

عدم شتاب خداوند، در انتقام گرفتن

...لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ

...در سرکوب ما عجله ننمود.21/1

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ کَمَا تَأَنَّیْتَنِی عَنِ الِانْتِقَامِ مِنِّی

و مرا با پوشش خود بپوشان، آنگونه که در انتقام از من درنگ فرمودی.12/31

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ... فِی نَقِمَتِکَ عَجَلَهٌ

دانسته ام که در انتقام تو شتاب، نیست.

15/48

خیر بنده، در انتقام نگرفتن از ستمگر

ص : 133

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی وَ تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم و به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

درآمدن به درگاه انتقام الهی، توسّط شیطان

...وَ أَخْرَجَنِی إِلَی فِنَاءِ نَقِمَتِکَ طَرِیدًا

...و مرا رانده شده، به سوی درگاه انتقامت درآورد. 13/32

علّت شتاب نکردن خدا، در انتقام

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.

14/37

عدم توانایی تحمّل انتقام الهی

فَإِنَّ قُوَّتِی لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِکَ

پس به درستی که نیروی من تاب انتقام تو را ندارد.5/39

انتقام گرفتن (از دشمنان خدا)، برای خدا

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا مُمْتَهَنًا إِلَّا بِالِانْتِقَامِ لَکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت قرار نده و جز برای انتقام گرفتن برای تو، خدمت گزارم نگردان.

124/47

نشانه انتقام خدا نگشتن

لَا تَجْعَلْنِی... لِنَقِمَتِکَ نَصَبًا

مرا نشانه انتقام خود نگردان.16/48

بینایی خدا به ناتوانی بنده، از انتقام گرفتن

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ

ای خدای من، پس تو عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده، مشاهده کردی.

5/49

پناهنده شدن به پناهگاه انتقام الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی

ص : 134

مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه انتقام تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

انتها پایان

انجام دادن اجرا و نیز اقدام

مورد سؤال واقع نشدن خدا، از آنچه انجام می دهد

لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ

از آنچه او انجام می دهد، بازخواست نشود و ایشان (آفریدگان) بازخواست شوند.7/1

لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ

تو از آنچه انجام می دهی، بازخواست نخواهی شد.13/49

خدا، انجام دهنده آنچه بخواهد

إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ

همانا تو آنچه می خواهی انجام می دهی.

34/16

إِنَّکَ... الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی.18/27

إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو هر آنچه را که بخواهی، به جا می آوری.19/44

انجام خدمت گزاریِ والدین

وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدْمَتِهِمَا

و من وظیفه خدمت گزاری ایشان را انجام نداده ام.11/24

انحراف کجی

انداختن افکندن

اندازه تقدیر

اندازه گیری

شناساندن اندازه آب ها، به فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که وزن آب ها را به آنان شناسانده ای.16و11و10/3

به اندازه ذرّه ای به پادشاهی خدا نیفزودنِ عذاب بنده

وَ لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ

و عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید.6/50

ص : 135

اندام بدن

استوار گرداندن اندام کردارها، در بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ

و سپاس خدای را که اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت.20/1

فرونبردن اندام های بندگان، در معصیت خدا

لَا تَجْعَلْ لِشَیْءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذًا فِی مَعْصِیَتِکَ

اعضای ما را در نافرمانی ات نفوذناپذیر کن.

6/9

حرکت اندام، در مسیر جلب پاداش الهی

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمحَاتِ أَعْیُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و رازهای دل هایمان و جنبش های اعضایمان و نگاه های زیرچشمی دیدگانمان و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

اندام ها در مسیر طاعت خداوند

وَ اشْغَلْ... جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَنْ کُلِّ طَاعَهٍ

و اعضای ما را به اطاعت خود از هر اطاعتی مشغول ساز.1/11

رنج نبردن اندام، در ثبت برخی اعمال

پاکیزه

فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ... وَ لَا جَارِحَهٌ تَکَلَّفَتْهُ

در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که نه دلی در آن اندیشیده و نه اندامی آن را با مشقّت انجام داده. 5/15

لرزش اندام بنده از شکوه خداوند

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیْبَتِکَ

ای خدای من، ناتوانی اندامم را از هیبت خود می بینی.19/16

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... اضْطِرَابَ أَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِکَ

خداوندا، پس به لرزش اندامم از شکوهت، رحم فرما.23/31

سنگین نگرداندن اندام بنده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی... لَا تَثْقُلَ أَرْکَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیما أَلْهَمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود.3/24

سالم داشتن اندام فرزندان

عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ

آنان را در جان و اعضا تندرستی ده.2/25

ص : 136

سست نمودن اندام دشمن، از جنگ

أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

اندامشان را از جنگیدن با مردان سست گردان. 11/27

سالم ماندن اندام، از کیفر الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

ثابت نمودن اندام، در تن بنده

أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ...

در من اندام ها را پابرجا کردی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی.23/32

عامل بازدارنده اندام، از ارتکاب گناه

اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا

قرآن را مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، قرار ده.10/42

روزه و بازداشتن اندام از گناهان

أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ

ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان

و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما.6/44

از هم پاشیدن اندام

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا... تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که اعضایم گسسته شود، رحم کن.6/53

اندرز پند

اندک

فزونی بخشیدن امّت مسلمانان، بر کسانی که اندک اند

وَ کَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ

و ما را با احسان خود، بر کسانی که اندک بودند، فزونی بخشید.2/2

اندک بودن درخواست بسیار بنده، نزد خدا

وَ عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

و دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

اندک بودن هر ناپسندی، در برابر خشم خدا

ص : 137

فَکُلُّ مَکْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ

پس هر ناپسندی در مقابل خشم تو اندک است.9/14

اندک نبودن آنچه پایانش همیشگی است

وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ

و آنچه فرجامش بقاست، کم نیست.3/18

کم و ناگوار بودن بخشش خویشان

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند.

3/22

اندک دانستن نیکوکاری خود، درباره والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ کَثُرَ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی خود را درباره ایشان - اگرچه بسیار باشد - اندک بدانم.5/24

بسیار شمردن نیکویی اندک والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ

رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَکْثِرَ بِرَّهُمَا بِی وَ إِنْ قَلَّ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی ایشان را درباره خود - اگرچه اندک باشد - بسیار شمارم.5/24

اندک نمایی دشمن، در چشم مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما.15/27

اندکیِ طاعت بنده، از خدا

قَلَّ عِنْدِی مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

طاعتی که به شمار آورم، نزد من کم است.

10/32

خدا، پاداش دهنده سپاس اندک

إِنَّکَ... الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ، الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ

همانا تو قبول کننده سپاس اندک، (و) پاداش دهنده شکر کم، هستی.7/36

پاداش خداوند، به طاعت کم

وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ

و بر اندکْ طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی.6/37

جزای خداوند، به عمل اندک

ص : 138

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی.

6/37

یَا مَنْ... یَشْکُرُ یَسِیرَ مَا یُعْمَلُ لَهُ

ای کسی که اندک عملی را که برای او انجام می شود، سپاس می دارد.6/46

یَا مَنْ یَشْکُرُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ یُجَازِی بِالْجَلِیلِ

ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.7/46

خوشنودی خدا، به کمتر از استحقاقش

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ... تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ، وَ رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای، ترک کردن حقّ خود و راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

اندکیِ نیکی های بنده، در بین بدی هایش

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

ادای اندکی (از عبادات)، در ماه رمضان

وَ أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ

و در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.

44/45

احسان فراوان خداوند و شکر اندک بنده

إِحْسَانُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْکَرَ عَلَی أَقَلِّهِ

احسان تو افزون تر از آنست که بر کمترین آن شکر توان کرد.23و22/46

کمترین کمتران بودن بنده، پس از اعتراف

وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ

و من بعد از این، کمترین کمترانم.75/47

اندک بودن قدر و منزلت بنده

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُؤٌ حَقِیرٌ، وَ خَطَرِی یَسِیرٌ

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم، و منزلتم اندک است.6/50

اندک شمردن کردار خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

اندک بودن اندیشه بنده

ص : 139

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.8/52

اندوخته ذخیره

اندوه

آسان نمودن اندوه جان کندن

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن را بر ما آسان گردان.13/42

شکست دادن تسلّط غم و اندوه

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

غم و اندوه، بازدارنده عمل به واجبات و مستحبّات

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ

و مرا به سبب غم و اندوه از رعایت واجبات و انجام سنّت خود بازمدار.9/7

توانایی خداوند، بر دفع اندوه بنده

وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمًّا، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ

و از آنچه برایم رخ داده از غم و اندوه پر گشته ام و تو بر دفع آنچه به آن گرفتار شده ام توانایی.10/7

رهایی یافتن از اندوه

وَ اجْعَلْ... خَلَاصِی مِنْ کَرْبِی إِلَی رَوْحِکَ

و رهایی از اندوهم را به بخشایشت قرار ده.

6/15

خدا، شادی هر اندوهگین

وَ یَا فَرَجَ کُلِّ مَکْرُوبٍ کَئِیبٍ

و ای گشایش دهنده هر دلتنگ اندوهگین.

4/16

خدا، یاور بنده اندوهگین

اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ

خداوندا اگر اندوهگین شوم، مایه دلخوشی ام تویی. 20/20

ص : 140

غم های سخت بنده و فریادرسی خداوند

وَ بِکَ اسْتِغَاثَتِی إِنْ کَرِثْتُ

و اگر اندوه مرا فراگیرد، از تو فریادرسی خواهم. 20/20

اندوهگین نشدن بنده، از منع الهی

وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ... حَتَّی... لَا أَحْزَنَ عَلَی مَا مَنَعْتَنِی فِیهَا

و ستایش مرا ویژه خودت قرار ده. تا به آنچه مرا از آن بازداشته ای، غمگین نگردم.9/21

روزی بنده نمودنِ اندوه کیفر

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) را روزی ام فرما.9/22

رهاندن مجاهد، از غمِ تنهایی

وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَهِ

و او را از اندوه تنهایی حفظ کن.13/27

پاداش اندوهگینی مسلمان، از گرد آمدن مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ... أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ عَلَیْهِمْ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، پس نام او را در

عبادت کنندگان بنویس.17/27

پناه بردن به خدا، از اندوه قرض

وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از اندوه و اندیشه وام.2/30

نجات از اندوه، در روز رستاخیز

وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ...

و ما را به وسیله آن (قرآن)، در روز رستاخیز از هر اندوهی نجات ده.15/42

اندوهناک شدن روزه داران، از رفتن ماه رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که رفتنش از (میان) ما، اندوهگین و بیمناکمان می سازد.23/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ

درود بر تو که پیش از از دست رفتنش، بر آن اندوه خورند.38/45

پناه بردن به خدا، از اندوه عقاب

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ... حَتَّی نَجِدَ... کَأْبَهَ مَا نَسْتَجِیرُکَ مِنْهُ

ص : 141

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان. تا اندوه آنچه از آن به تو پناه می بریم، دریابیم. 53/45

اندوهگین نمیراندن بنده

وَ لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی

و ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی.14/48

خدا، دورکننده غم و اندوه

وَ نَفِّسْنِی

و اندوهم را برطرف کن.16/48

وَ افْرُجْ هَمِّی، وَ اکْشِفْ غَمِّی

و اندوه مرا برطرف کن و غمم را بزدا.

1/54

غصّه و اندوه، گلوگیر حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ

و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوهش گلوگیر او شد.9/49

خداوند، بردارنده پرده های اندوه

وَ کَمْ مِنْ... غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا

و چه بسیار پرده های اندوه که برداشتی.

11/49

شِکوه نمودن به خدا، از بسیاری اندوه ها

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی... کَثْرَهَ هُمُومِی

ای خدای من، از بسیاری اندوه هایم، به تو شکایت می کنم.10/51

اندیشه

ناتوانی اندیشه ها، از توصیف خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی... عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ

سپاس خدای را، همان که پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.2و1/1

نیندیشیدن درباره اعمال پاکیزه ثبت شده، هنگام بیماری

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که دلی در آن نیندیشیده.5/15

تفکّر در قدرت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَفَکُّرًا فِی قُدْرَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، اندیشه در قدرتت را قرار ده.13/20

ص : 142

اندیشه در مالی فتنه انگیز

وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ

و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن.4/27

وام و پراکندگی فکر بنده

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَتَشَعَّبُ لَهُ فِکْرِی

و مرا معاف دار، از وامی که فکرم برای آن پریشان گردد.1/30

اندیشه قرض

وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از اندوه و اندیشه وام.2/30

اندیشیدن در مخالفت با پروردگار

وَ فَکَّرَ فِیما خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ

و در آنچه با آن پروردگارش را مخالفت کرده، اندیشید. 7/31

توبه از اندیشه بد

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ، أَوْ زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی، وَ لَحَظَاتِ عَیْنِی

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته تو یا دور از دوستی توست؛ از اندیشه های دلم و نگاه های چشمم، به درگاهت

توبه می کنم.22/31

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... مِنْ کُلِّ... خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ

خداوندا ما از هر اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

اندیشه در کبریایی خداوند

وَ حَارَتْ فِی کِبْرِیَائِکَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

و تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته. 7/32

آراسته شدن خطا، با اندیشه بد

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

قرآن، حافظ بندگان از خطور اندیشه های وسوسه انگیز

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

قرآن را نگهبان ما، از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد، قرار ده.10/42

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

راهنمایی خداوند، و رسیدن اندیشه ها به

ص : 143

حقایق

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ... لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ

و تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، اندیشه هایشان به آن نمی رسید.

14/45

درماندن اندیشه ها، از ادراک ذات خدا

أَنْتَ الَّذِی قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِیَّتِکَ

تویی آنکه اندیشه ها از حقیقت ذات تو قاصرند. 18/47

کمین گرفتن دشمن، و تفکّر ننمودن بنده درباره آن

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی، وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلَاءِ فِیما لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده و برای گرفتار ساختنم در آنچه درباره آن نیندیشیده ام، در کمین نشسته، مشاهده کردی.

5/49

اندیشیدن ستمگر و دام او

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

اندیشه اندک بنده، نسبت به آخرت

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.8/52

انذار

بیم داشتن از انذار الهی

اجْعَلْ... حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِکَ وَ إِنْذَارِکَ

بیم مرا از مهلت دادن ها و ترساندنهایت، قرار ده. 122/47

انزوا تنهایی

اُنس

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، از محل انسش

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ... مَأْنَسِ نَفْسِهِ

و از جای انس گرفتنش، به محل دور هجرت نمود.16/2

ص : 144

انس گرفتن مرزداران اسلام، با یکدیگر

وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ

و جمعشان را الفت ده.2/27

انس گرفتن با:

أ. خداوند

یَا أُنْسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِیبٍ

ای آرامِ دل هر وحشت زده دور از وطن.

4/16

وَ هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ

و انس با خودت را به من ببخش.

11/21

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود قرار ده.

12/21

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ تَجَرُّدِی بِسُکُونِی إِلَیْکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و کوشش کردنم برای خو گرفتن با تو، آباد گردان.123/47

ب. دوستان خدا و پیروان او

هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.11/21

ج. نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.12/21

د. مرگ

وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِمًا

و ما را به آن تازه وارد (مرگ)، انس ده.

4/40

ه_. قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده.10/42

و. رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ

درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت.27/45

انسان

پناه بردن به خدا، از شرّ هر جنّ و انس

ص : 145

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

درود جنّ و انس، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

انسانیّت

حدود انسانیّت و مرز حیوانیّت

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

انصاف عدل

انفاق

اثر و نتیجه انفاق

وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَهِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ

و مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.23/20

انفاق در راه های خیر

وَ وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی

و انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر قرار ده.

3/30

انفاق کنندگان اموال، در راه خدا

وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

و فرمودی: «داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.»13/45

انقضا گذشته

انقطاع بریدن

انقیاد فرمانبری

انکار

ائمه علیهم السلام ، گواه بر منکران (دین)

ص : 146

جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی مَنْ جَحَدَ

ما را بر کسانی که انکار کرده اند، شاهد گردانْد.

2/2

نزدیکان محمّد صلی الله علیه و آله و انکار خداوند

وَ أَقْصَی الْأَدْنَیْنَ عَلَی جُحُودِهِمْ

و نزدیکان را بر اثر انکارشان، دور نمود.

9/2

انکار کردار شیطان

اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ

خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز.8/17

منکر احسان الهی

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا... کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ...

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده. مانند انکارکننده بسیاری فضل تو به خودش.

7و6/31

کیفر بنده و انکار نکردن عدل الهی

لَا یُنْکِرُ یَا إِلَهِی عَدْلَکَ إِنْ عَاقَبْتَهُ

ای خدای من، اگر او را عقوبت دهی، عدل تو را انکار نمی کند.10/31

بنده و عدم انکار شایستگی کیفر الهی

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا یَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که شایستگی عقوبت تو را انکار نمی کند.11/39

اوّل

اوّل بودن خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ

سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده است.1/1

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش نیست.4/32

کَذَلِکَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیَّتِکَ

چنین است که تو خدایی هستی که در اوّلیتِ خود اوّلی.8/32

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَوَّلُ قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. نخستین پیش از هر کس.9/47

اوّلین درخواست کننده از خدا

فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

ص : 147

پس من اوّلین روآورنده نیستم که به تو روآورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است.20/13

آتش، جزای اوّلین معصیت

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ... إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّارَ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود.31/16

اوّلین توبه کننده

وَ إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

و اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من نخستین بازگشت کننده ام.28/31

سزاواری همه کیفرها، با اوّلین معصیت

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.

14/37

درخواست دوام (نعمت) اوّل

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ

سپاس برای توست. سپاسی که دوام اوّلین، به وسیله آن درخواست گردد.38و36/47

درودی با آغازی بی حدّ، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش نباشد.58/47

جفت کردن اوایل نعمت های الهی، با اواخر آنها

وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا

و برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن توأم ساز.121/47

اولی الارحام خویشان

اولی الامر پیشوا

اهانت

تغییر معاشرتِ اهانت آمیز، به معاشرت نیک

أَبْدِلْنِی... مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَهِ

درباره من اهانت معاشران را به معاشرتِ نیک مبدّل فرما.7/20

ص : 148

اهتمام کوشش

مورد اهتمام خدا قرار گرفتن

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای.105/47

اهل خویشان

اهل بیت علیهم السلام

درود خداوند، بر محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد و بر خانواده پاک و پاکیزه او درود فرست.15/17

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد و بر خاندان پاکش درود فرست.1/24

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو

نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

برپایی جنگ علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

درود خداوند، بر پاکیزه تران اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ...

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست.56/47

امید به شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که

ص : 149

درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

ایجاد اختراع

ایستادن قیام

در ملک خدا بودنِ هر ایستاده ای

وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ... مُقِیمُهُ وَ شَاخِصُهُ

و صبح کردند همه چیز از ثابت و رونده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

ایستادن به درگاه خدا

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِیلِ

پس ای خدای من، به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام.4/12

...فَقَامَ إِلَیْکَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِیٍّ

...پس با دلی پاک و پاکیزه به سوی تو برخاسته. 8/12

إِلَهِی... لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ

خدای من در حالی که در پیشگاه تو ایستاده ام دست رد بر پیشانی ام نزن.17/16

ایستادن بنده، بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ

دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ...

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم؟23/16

ایستادن در برابر خدا، تا ورم کردن پاها

یَا إِلَهِی لَوْ... قُمْتُ لَکَ حَتَّی تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

ایستادن در برابر خدا، با زاری

فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَضَرِّعًا

پس زاری کنان در پیشگاهت ایستاده است.

9/31

به پا ایستادن بنده، با امید به خدا و ترس از او

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَاقِفًا بَیْنَ الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.19/32

ایستادگی بر احکام خدا

ص : 150

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیَامِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حدودش را آن طوری که حقّش بوده به پا داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

ایمان

حقیقت ایمان و علاقه به پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ... فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2و1/4

طلب آمرزش، برای برادران ایمانی

الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ...

همانها که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.

9/4

کامل ترین ایمان

بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ

ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان.1/20

به خدا ایمان آوردن

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ

ایمان آوردم به کسی که به وسیله تو ظلمت ها را نورانی ساخت.2/43

آمَنْتُ بِکَ

به تو ایمان آوردم.6/52

وَ بِکَ أُومِنُ

و تنها به تو ایمان دارم.11/52

ماه نو، ماه ایمان

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِیمَانٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی و ایمان قرار دهد.5و4/43

ماه رمضان، و ایمانی چند برابر

وَ ضَاعَفْتَ فِیهِ مِنَ الْإِیمَانِ

و ایمان را در آن، چندین برابر نمودی.

20/45

قرار گرفتن در زمره اهل ایمان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود قرار ده.12/48

ص : 151

ایمان آورندگان

شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله ، برای مؤمنان

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

پناه بردن مؤمنان، به خدا

وَ أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ

و مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده.10/8

وَ أَعِذْنَا... وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

و ما و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

مردان و زنان مؤمن، در پناهگاه الهی

اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذَوِی أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

پدران، مادران، فرزندان، خانواده، خویشان، نزدیکان و همسایگان ما از مردان و زنان باایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده

و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

درخواست قرار گرفتن در مراتب مؤمنان

...وَ صَیِّرْنَا بِذَلِکَ فِی دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ وَ مَرَاتِبِ الْمُوءْمِنِینَ

...و به وسیله آن ما را در مرتبه های نیکوکاران و جایگاه های اهل ایمان قرار ده.

16/17

تبدیل غیبت کردن از مؤمن، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... اغْتِیَابِ مُوءْمِنٍ غَائِبٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از غیبت مؤمن غائب، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

درجه و مقام والدین مؤمنان

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

طلب درخواست از خداوند، برای تمامی مؤمنان

ص : 152

وَ أَعْطِ جَمِیعَ... الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

عذرخواهی از ادا نکردن حقّ مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُوءْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از حقِّ لازم حقدار مؤمنی که تمامش را ادا نکردم.1/38

عذرخواهی از نپوشاندن عیب مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ عَیْبِ مُوءْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از عیب مؤمنی که برای من آشکار شد، پس آن را نپوشاندم.

1/38

بنده، و آزار نرساندنش به فرد مؤمن

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان بازدار.1/39

قرار دادن محبّت بنده، در دل های اهل ایمان

وَ اجْعَلْ لَنَا فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ وُدًّا

و دوستی ما را در سینه های مؤمنان، قرار ده.

16/42

خوار نگرداندن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان، در روز قیامت

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

شُکوه رمضان، در دل های مؤمنان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ

درود بر تو. چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!. 32/45

روز فطر، روز عید و سرور مؤمنان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم. 52/45

امام علیه السلام ، پناه مؤمنان

فَهُوَ عِصْمَهُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُوءْمِنِینَ

پس او نگهدارنده پناهندگان و پناهگاه مؤمنان است.60/47

ص : 153

برکندن کینه مؤمنان، از سینه بنده

وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُوءْمِنِینَ

و کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه ام بر کن.

127/47

تقسیم خیر بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

شریک بودن در دعای مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.3/48

توکّلِ مؤمنان

أَسْأَلُکَ... تَوَکُّلَ الْمُوءْمِنِینَ عَلَیْکَ

توکّل مؤمنان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ایمنی

روانه ساختن تابعین، به جایگاهی امن

وَ تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

ستمگر، و ایمنی از کیفر

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ

خداوندا او را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن. 12/14

بخشیدن ایمنیِ روز معاد، به بنده

وَ هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ

و مرا آسایشِ روز بازگشت ببخش.20/20

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

عدم وجود ایمن کننده ای، هنگام ترس از خدا

وَ مَنْ یُوءْمِنُنِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَخَفْتَنِی؟

و چه کسی مرا از تو امان بخشد، در حالی که تو مرا ترسانده ای؟2/21

غالب ایمنی دهنده مغلوب

لَا یُوءْمِنُ إِلَّا غَالِبٌ عَلَی مَغْلُوبٍ

شکست خورده را جز پیروز، امان نمی بخشد.

3/21

ص : 154

هنگام ایمنی و دریافت آرامش دل

...حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ...

...تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

ایمن گشتن دشمن، از ظلم بنده

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی یَأْمَنَ عَدُوِّی مِنْ ظُلْمِی وَ جَوْرِی

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دشمنم از ظلم و ستم من ایمن باشد.13/22

ایمنی، منّت خدا بر بنده

امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ...

با تندرستی و ایمنی بر من منّت گذار.

3/23

شیطان، ایمن سازنده بندگان از کیفر الهی

یُوءْمِنُنَا عِقَابَکَ، وَ یُخَوِّفُنَا بِغَیْرِکَ

(شیطان) ما را از کیفر تو ایمنی می دهد و از غیر تو می ترساند.6/25

ایمنی بنده، در پرتو عفو الهی

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

نبود پناه دهنده ای برای ایمن ساختن بنده، در برابر خدا

وَ لَا خَفِیرٌ یُوءْمِنُنِی عَلَیْکَ

و نه پناه دهنده ای هست که برایم از تو امان گیرد. 14/32

بردن بنده در راه های ایمن شدگان

وَ وَجِّهْنِی فِی مَسَالِکِ الْآمِنِینَ

و مرا به سوی راه های ایمن شدگان بفرست.

4/41

ماه نو، هلال ایمنی از آفات

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها قرار دهد.5و4/43

ص : 155

از خدا ایمن گشتن و از بندگان ترسیدن

أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ

منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.80/47

طلب ایمنی از:

أ. خشم خداوند

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... أَمْنًا مِنْ غَضَبِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که ایمنی از خشمش باشد.29و27/1

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس.

33/16

ب. نفْس

وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِی

و ترس وجودم را ایمنی ده.16/12

ج. گناهان

وَ آمَنَ مِنَ السَّیِّئَاتِ فَرَقًا وَ خَوْفًا

و از نواهی از روی ترس و بیم ایمن بمانم.

8/22

د. شرّ و بدی

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی اش ایمن سازی.

8و7/23

ه_. سخت گیری های دردناک خداوند

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

و. آنچه بنده از آن می ترسد

وَ آمِنِّی مَا حَذِرْتُ

و از آنچه ترسیده ام، مرا ایمنی ده.

20/32

ز. بدی آرزو

وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ

و ما را از شرورش ایمن ساز.2/40

ح. آفات

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ

ص : 156

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها قرار دهد.

5و4/43

ط. عذاب الهی

وَ أَسْأَلُکَ أَمْنًا مِنْ عَذَابِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ آمِنِّی

و ایمنی از عذابت را از تو می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا ایمن ساز.19/48

ی. عقاب الهی

وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ

و به وسیله آن، از کیفرت ایمن گردم.

17/49

ص : 157

ص : 158

ب

باد

فرشتگان زمامدار خزانه های باد

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و زمامداران بر گنجینه بادها.15و11و10/3

باد گرم

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُومًا

خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان قرار نده.6/19

بادیه بیابان

باران

فرشتگان، خزانه دار باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که خزانه داران باران و حرکت دهندگان ابرند.13و11و10/3

فرشتگانِ فرود آمده با دانه های باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرودآمدگان به همراه قطره های نازل شده باران.15و11و10/3

فرشتگان آشنا با پیمانه های باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ... کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.16و11و10/3

رحمت الهی و باران فراوان

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ...

و رحمتت را با بارانِ فراوان، بر ما بگستران.

1/19

ص : 159

سیراب گرداندن بندگان، به باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ

خداوندا ما را از باران سیراب نما.1/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش سیراب گردان.4/19

درخواست همیشگی نبودن باران ابر

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا... غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، نه ابری پیوسته بارانی.3و1/19

آب رسانی سودمند، با بارانی سخت و تند

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که فراوانی اش همیشگی، جاری شدنش بسیار، سخت، تند و شتابان باشد - آماده ساز.2/19

عذاب نگرداندن ریزش باران، بر بندگان

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَیْنَا رُجُومًا

خداوندا باریدنش را بر ما تیر بلا قرار نده.

6/19

فرمان ریزش باران ندادن، به آسمان

لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ

آسمانشان را در باریدن، اذن نده.6/27

نباراندن باران زیان آور، بر بندگان

فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ

پس به سبب آن دو (ابر و آذرخش)، باران زیانبار بر ما نباران.1/36

باراندن ابرهای نعمت، بر بنده

وَ کَمْ مِنْ... سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ

و چه بسیار ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی.11/49

بارز آشکار

بارو قلعه

بارور

بارور نمودن نیکی ها، از جانب خداوند

وَ یَا مَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَهَ حَتَّی یُنْمِیَهَا

و ای کسی که نیکی را بارور می کند، تا آن را بیفزاید.11/46

باریک

باریک گشتن گردن بنده، با گناهان

ص : 160

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده.29/16

بازداشتن

عدم بازداشتن بندگان، از معرفت حمد خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ...

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

سپاسی جلوگیر از معصیت

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... حَاجِزًا عَنْ مَعْصِیَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که مانعی از معصیتش باشد.29و27/1

بازداشتن تابعین، از مکر شیطان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ کَیْدِ الشَّیْطَانِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که

به سبب آن آنان را از حیله شیطان بازداری.

14و13/4

عطای الهی و منع منع کنندگان

اللَّهُمَّ... مَنْ أَعْطَیْتَ لَمْ یَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِینَ

خداوندا هر که را تو عطا فرمودی، جلوگیری کردن منع کنندگان از او نکاست.12/5

ناامید نساختن بندگان، با منع نمودن ایشان

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن.3/10

خصلت های بازدارنده بنده، از طلب درخواست از خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ... یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ. فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ. فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ، وَ نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد. بازمی دارد مرا، امری که به آن فرمان دادی و من در انجام آن کندی کردم، و کاری که مرا از آن بازداشتی و من به سوی آن شتافتم و نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی کردم.2و1/12

سزاوار منع بودن بنده و عطای خدا به او

ص : 161

فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

پس من اوّلین روآورنده نیستم که به تو روآورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است.20/13

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ کِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْکَ لِلْفَضِیحَهِ وَ الْمَنْعِ...

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی، و می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی. و حال آنکه هر دو از جانب تو سزاوار رسوایی و محرومیّتند.

8/45

منع الهی، از هتک حرمت دیگران

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا... انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از من حرمت هایی شکسته که تو ممنوع کرده ای.5/14

طلب بازداشتن ستمگر از ستم

وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ

و ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار.6/14

بخشش خدا، افزون تر از منع او

وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاوءُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ

و تویی آنکه عطا و بخشش او بیش از محروم

نمودنش است.9/16

بازداشتن شیطان از حرص، نسبت به بندگان

وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا

و او (شیطان) را از حریص بودن به ما باز دار.

9/17

پناهگاه بازدارنده از شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا... مِنْهُ فِی... کَهْفٍ مَانِعٍ

و پدرانمان را، از (شرّ) او در پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

بازداشتن شیطان، از تصمیم خود

اللَّهُمَّ... ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ

خداوندا هر تصمیمی (شیطان) گرفت، از اقدامش بازدار.12/17

منع الهی از رحمت خویش

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ... فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ

و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم.

12/20

توانایی خدا بر بازداشتن بنده (از ستم)

ص : 162

وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ مِنِّی

و (چنان کن که) بر کسی ستم نکنم، در حالی که تو قادری بازم داری.14/20

به دست خدا بودنِ عطا و منع

أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ

تو عهده دار بخشیدن و بازداشتنی، نه آنها.

26/20

بازداشتن فضل خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر فضل بزرگت را از من بازداری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

اندوهگین نشدن، با بازدارندگی خدا

وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ... حَتَّی... لَا أَحْزَنَ عَلَی مَا مَنَعْتَنِی فِیهَا

و ستایش مرا ویژه خودت قرار ده. تا به آنچه مرا از آن بازداشته ای، غمگین نگردم.9/21

بازنداشتن روزی بنده، از او

فَلَا تَحْظُرْ عَلَیَّ رِزْقِی

پس روزی ام را از من بازمدار.2/22

بازداشتن شرّ بدخواهان، از بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و شرش را از من بازدار.7/23

شیطان، بازدارنده از قصد عمل صالح

إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ

چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، (شیطان) ما را از آن بازدارد.7/25

دعا، سبب بازداشتن شیطان از بنده

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ حَتَّی تَحْبِسَهُ عَنَّا بِکَثْرَهِ الدُّعَاءِ لَکَ...

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او را از ما دور کن، تا اینکه با دعای زیاد ما، او را از ما بازداری.

8/25

بازنداشتن بنده، از دعا

وَ لَا تَمْنَعْنِی الْإِجَابَهَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِی، وَ لَا تَحْجُبْ دُعَائِی عَنْکَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِی بِهِ

و اجابت (دعا) را از من دریغ نکن، که خود آن را ضمانت کرده ای و دعایم را از خود بازندار، که خود مرا به آن امر فرموده ای.9/25

منع نشدن از جانب خدا، با توکّل بر او

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ غَیْرِ الْمَمْنُوعِینَ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم

ص : 163

از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند. که با توکّل بر تو، (از لطفت) بازداشته نشدند.10/25

درآمدن مانعی بین بندگان و گناهان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_حَالِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به قدرت تو میان آنها و گناهان فاصله افتاده، قرار ده.

11و10/25

جلوگیری از فقر و نیازمندی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... سَدِّ خَلَّتِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در برطرف کردن کم و کاستشان، توفیق ده.2/26

بازداشتن دست دشمنان مرزداران اسلام، از گشودن

وَ اقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ

و دست هایشان را از گشودن بازدار.5/27

بازداشتن مشرکان، از گرد آمدنشان علیه مسلمانان

وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

بازداشتن قلعه های زمین، از مشرکان

وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ

و پناهگاه های آن (زمین) را از آنها بازدار.

12/27

پیش آمدن مانعی برای جهاد مسلمان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا مانعی در راه اراده اش ایجاد شد؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

عصمتی بازدارنده (از گناهان)

وَ تَوَلَّنِی بِعِصْمَهٍ مَانِعَهٍ

و به نگهداری بازدارنده، سرپرستی ام کن.

19/31

عدم وجود محلِّ بازدارنده بنده، از خدا

وَ لَا حِصْنٌ یَحْجُبُنِی عَنْکَ

و نه جای استواری است که مرا از تو بازدارد.

14/32

ص : 164

عامل بازدارنده از بدخویی

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا، وَ زَاجِرًا عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ، وَ اقْتِرَافِ الْخَطِیئَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و بازدارنده از بدخویی و خطاکاری، قرار ده.

3/34

آزمایش و بازداشته شدن توسّط خداوند

وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی...

و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز.2/35

سپاس از خدا، برای بازداشته هایش از بنده

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَی مَا خَوَّلْتَنِی

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی بیش از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

3/35

عدم (توانایی) امتناع و بازداشتن غلبه الهی

وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِکَ امْتِنَاعٌ

و هیچ کس از غلبه ات امتناع نتواند کرد.

5/36

شکرگزاری، و توانایی خودداری از آن

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

منع الهی بر ریختنِ آبروی دیگران

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ... انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که آبرویی از من برد که بر او ممنوع ساخته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.2/39

بازنداشتن فضل الهی، از بندگان

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی لَا یَمْنَعُ أَحَدًا فَضْلَهُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که فضل خود را از کسی بازنمی دارد.13/39

عامل بازدارنده گام ها، از رفتن به سوی گناه

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا

ص : 165

و قرآن را نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، قرار ده.10/42

عامل بازدارنده اندام، از انجام گناه

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا

و قرآن را مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، قرار ده.10/42

بازدارنده بودن مَثَل های قرآن (از گناه)

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ...

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را به دل های ما برسانی.10/42

قرآن، بازدارنده از تجاوز از احکام الهی

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.

12/42

منع خوردنی و آشامیدنی، در ماه رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

روزه و بازداشتن اندام از گناهان

أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ

ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان، یاری فرما.6/44

نرفتن به سوی منع شده ها (در ماه رمضان)

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَی مَحْجُورٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان، یاری فرما. تا با پاهایمان به سوی هیچ حرامی نرویم.7و6/44

از روی ستم نبودن بازدارندگی خدا

إِنْ مَنَعْتَ لَمْ یَکُنْ مَنْعُکَ تَعَدِّیًا

اگر منع کنی، منع داشتنت از روی ستم نیست.

5/45

بازایستادن از نهی امام علیه السلام

وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ

و فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و از نهی های او بازایستند.60/47

منع نمودن خدا و بازنایستادن بنده

زَجَرْتَهُ فَلَمْ یَنْزَجِرْ

او را بازداشتی، پس بازنایستاد.68/47

بازداشته نشدن بنده از خدا، توسّط مانعی

ص : 166

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُوقِنًا أَنَّهُ... لَا یَمْنَعُنِی مِنْکَ مَانِعٌ

و اینک منم در پیشگاه تو، باوردارنده به اینکه هیچ بازدارنده ای مرا از (بلای) تو بازنمی دارد.

69/47

بازنداشتن و برنگرداندن نازپروردگان

فَیَا مَنْ... لَا یَنْدَهُ الْمُتْرَفِینَ

پس ای آنکه نازپروردگان را نمی رانی.

75/47

بازداشتن بنده، از قصد نمودن آنچه نزد خداست

وَ أَعِذْنِی مِمَّا... یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ

و از چیزی که مرا از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.93/47

مانعی بین بنده و سود او

وَ أَعِذْنِی مِمَّا... یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ

و از چیزی که میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، مرا نگهدار.93/47

ایجاد مانعی بین بنده و خواهش نفسش

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَدُوٍّ یُضِلُّنِی، وَ هَوًی یُوبِقُنِی، وَ مَنْقَصَهٍ تَرْهَقُنِی

و میان من و دشمنی که مرا گمراه می کند، و

خواهش نفس که مرا هلاک می گرداند، و نقیصه ای که مرا فرامی گیرد، جدایی انداز.99/47

بازایستادن از بدی های زشت

وَ أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ

و دلم را به خودداری از بدی های زشت، بپوشان.107/47

دوستی دنیا، منع کننده از آنچه نزد خداست

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

و دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد را از دلم بَر کن.109/47

بازداشته نشدن آمرزش الهی، از گنهکاران

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

مانع و جلوگیرِ خدا نبودنِ هیچ کس

وَ إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ

و اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود؟.15/48

بازداشته نشدن خدا، از اتمام احسانش

ص : 167

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ

بدکرداری من تو را از تمام نمودن احسانت بازنداشت.13/49

امتناع خداوند و امتناع بنده

أَبَیْتَ یَا مَوْلَایَ إِلَّا إِحْسَانًا وَ امْتِنَانًا وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَامًا، وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

تو ای مولای من، جز احسان و بخشش و لطف و انعام کاری نکرده ای و من هم جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام.14/49

منع قضا و قدر ترسناک الهی، از بنده

وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ

و مقدّراتی که موجب ترس است را از من بازداشتی. 2/51

عدم توانایی بنده، بر منع قدرت الهی

وَ لَا یَمْتَنِعُ مِنْکَ مَنْ کَذَّبَ بِقُدْرَتِکَ

و کسی که قدرت تو را تکذیب نمود، نمی تواند خود را از تو بازدارد.3/52

خدا، بازدارنده بنده از:

أ. ستم

وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِکَ

و ما را از کج روی در عظمت خود بازدار.

1/5

ب. اسراف و زیاده روی

وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ

و مرا از اسرافکاری بازدار.23/20

وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِیَادِ

و مرا از اسراف و زیاده روی باز دار.

3/30

ج. گناهان

وَ احْصُرْنِی عَنِ الذُّنُوبِ

و از گناهان بازم دار.5/22

أَسْتَعْصِمُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اعْصِمْنِی

از تو می خواهم که مرا (از گناه) بازداری، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا (از گناه) باز دار.27/48

د. آزار رساندن به مؤمنان

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ، وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان و به هر مرد و زن مسلمان بازدار.

1/39

ه_. آرزوی دراز

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ

و ما را از آرزوی دراز بازدار.1/40

و. در دل گذراندن اندیشه های بد

ص : 168

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن (قرآن)، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

ز. درخواست آنچه نزد فاسقان است

وَ ذُبَّنِی عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ

و مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.131/47

ح. سختی

فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ

پس تو به قدرت خویش، مرا از سختی و نیروی او بازداشتی.10/49

بازگرداندن بازگشت

بازگشت

بازگشت تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، در حال خواهان و ترسان بودن از خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به

خود برانگیزی. بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی.

16-13/4

عدم بازگرداننده ای، برای آنچه خدا به بنده رسانَد

فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ

پس برای آنچه به من رساندی، بازگرداننده ای نیست.7/7

عدم وجود بازگرداننده ای، برای آنچه خدا متوجّه ساخته

وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ

و برای آنچه بر من فرستادی، دورکننده ای نیست.7/7

پناه بردن به خدا، از بدی بازگشت

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... سُوءِ الْمَآبِ

و پناه می بریم به تو از بدی سرنوشت.9/8

شادمان برگشتن نویسندگان نیکی ها، از نزد بندگان

وَ یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا

و نویسندگان خوبی ها - به سبب آنچه از نیکی های ما نوشته اند - شادمان برگردند.2/11

ص : 169

بازگشت از به سر درآمدن (در گناه)

رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدِیدِکَ عَنْ عَثْرَتِی

با راهنمایی تو برگشته و از لغزشم دست برداشتم. 16/13

ناامید برنگرداندن بنده، از درگاه خدا

فَأَسْأَلُکَ... أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم مرا ناامید برنگردانی.

25/13

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... دَاعِیًا فَلَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که خواهانم، به سوی تو گریخته ام، پس مرا ناامید برنگردان.8/51

بازگشت از گناه را، روزی بنده نمودن

وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْإِنَابَهِ

و نیکی بازگشت از گناه را روزی ام فرما.

33/16

بازگرداندن آنچه از دست رفته، با باران

وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ

و با آن آنچه را که از دست رفته، برگردانی.

3/19

بازگشت گیاه (سبز پیشین)، با باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا... تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ

خداوندا ما را از بارانی که با آن گیاه روینده را بازگردانی، سیراب گردان.4/19

بازنگرداندن دعا و درخواست بنده، به خودش

وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَیَّ رَدًّا

و دعایم را به خودم بازنگردان.22/20

بازگرداندن بدخواه، از بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز.7/23

برگرداندن مکر و فریب شیطان، از بنده

وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنَّا کَیْدَهُ یُضِلَّنَا

و اگر فریب او را از ما بازنداری، گمراهمان کند.7/25

وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ فِی صَرْفِ کَیْدِهِ عَنِّی

و به درگاه تو زاری می کنم، تا فریبش را از من بازگردانی.27/32

خدا، بازگرداننده همگان (در قیامت)

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ...

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده، ستوده، آغازگر، (و) بازگرداننده هستی.18/27

در دل نگذراندن بازگشت به گناه

ص : 170

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ... لَا یُضْمِرُ أَنْ یَعُودَ فِی خَطِیئَهٍ

خداوندا من به درگاهت توبه می کنم، توبه کسی که قصد بازگشت به خطا را ندارد.14/31

بازنگشتن به امر ناپسند

وَ لَکَ یَا رَبِّ شَرْطِی أَلَّا أَعُودَ فِی مَکْرُوهِکَ

و ای پروردگار من، با تو قرار می گذارم، در کاری که ناپسند توست، برنگردم.16/31

توبه و بازگشت به گناه و خطای خویش

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

بازنگرداندن بنده، به ناامیدی از رحمت الهی

وَ لَا تَرْجِعْنِی مَرْجِعَ الْخَیْبَهِ مِنْ رَحْمَتِکَ

و مرا به ناامیدی از رحمتت بازنگردان.

29/31

بازگشتی گرامی

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً، وَ أَکْرَمُ مَصِیرًا

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر و سرانجامش گرامی تر است، ختم کن.6/33

بازگرداندن زیان ابرها، از بندگان

وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

دیر شمردن بازگشت به سوی خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم.3/40

خوار نکردن بنده، با برگرداندنش از (درگاه) خدا

وَ لَا تَسُمْنِی بِالرَّدِّ عَنْکَ

و با دست رد زدن بر سینه ام، مرا خوار نساز.

1/41

بازگشت بنده، نزد آنکه از بنده دوری گزیده

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا

ما را در آن ماه توفیق ده، که به کسی که از ما دوری نموده، بازگردیم.10/44

برگشتن بنده از حقّ و بازگرداندن او به حقّ

ص : 171

وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا

و اگر در آن (ماه) کجروی کرده ایم، پس ما را بازگردان.16/44

ترس دل ها، از بازگشت به سوی خدا

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... الَّذِینَ یُوءْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ، أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که آنچه را بخشیدند، در حالی می بخشند که دل هایشان از بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است.

18/44

رمضان و بازگشت بدی ها، از بندگان

کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا

چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد!.39/45

بازگشت به طاعت و فرمانبری خداوند

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ... قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.

54/45

کرم الهی و برگشتن آرزوها با خواسته ها

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با

حاجت ها برآورده شده است.12/46

بازگشت بندگان، به فرمان الهی

وَ إِنَّمَا تَأَنَّیْتَ بِهِمْ لِیَفِیؤُوا إِلَی أَمْرِکَ

و همانا از این رو با آنان درنگ کرده ای، تا به فرمان تو بازگردند.17/46

عذاب همیشگی در صورت برگشتن از خدا

فَالْوَیْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ

پس افسوس همیشگی، برای کسیست که از تو برگشته.19/46

بازگشت پی درپی (مغرور به کرم خدا)، در کیفر الهی

وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ

و چه طولانی است پی درپی بازگشتنش، در کیفرت!20/46

نبودِ بازگرداننده ای برای مشیّت الهی

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای نیست.30/47

بی زیان گشتن بازگشت بنده (به قیامت)

وَ اجْعَلْ... کَرَّتِی غَیْرَ خَاسِرَهٍ

و بازگشتنم (به قیامت) را بی زیان قرار ده.

126/47

ص : 172

خداوند، تنها بازگرداننده بدی از بنده

فَإِنِّی... لَمْ یَصْرِفْ عَنِّی سُوءًا قَطُّ أَحَدٌ غَیْرُکَ

پس به درستی که هیچ کس جز تو بدی ای را از من برنگردانده است.4/48

برنگشتن بنده به ناپسند الهی

فَإِنِّی لَنْ أَعُودَ لِشَیْءٍ کَرِهْتَهُ مِنِّی إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ

پس به درستی که اگر تو بخواهی، من هرگز به چیزی که آن را از من نپسندیده ای، برنمی گردم.

27/48

شناخت نسبت به آنچه (گناهانی که) خدا برگردانده

ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ

سپس چون آگاهم کردی، آنچه را برگردانده بودی شناختم.1/49

بازگرداندن نشانه گیری دشمن، به خودش

وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُودًا عَلَیْهِ

و آنچه آن را نشانه گرفته بود، بر خودش برگرداندی.6/49

برگرداندن دشمن و عدم بهبودی خشمش

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.6/49

بازگرداندن ستمگر، در پرتگاه گودالش

رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ

او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی.8/49

بازگرداندن سختی بلا، از بنده

وَ صَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ

و سختی گرفتاری را از من دور کردی.2/51

إِلَهِی فَکَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّی

خدای من، پس چه بسیار بلاهای سختی که از من برگرداندی!3/51

ناتوانی از بازگرداندن فرمان الهی

وَ لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ

و کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند.3/52

اندک بودن اندیشه بنده، نسبت به آنچه به سویش بازمی گردد

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.8/52

بازگشت بنده، در میان یاران خدا

وَ اجْعَلْ... فِی أَحِبَّائِکَ مَصْدَرِی

ص : 173

و بازگشتم را در میان یارانت، قرار ده.7/53

بازگشت بندگان به سوی:

أ. خوشنودکننده خداوند

فَمِلْ بِنَا إِلَی مَا یُرْضِیکَ عَنَّا

پس ما را به آن کار که تو را از ما خوشنود می سازد برگردان.3/9

ب. گذشت الهی

وَ اجْعَلْ... مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِکَ

و بازگشت از به زمین افتادنم را به گذشت خود، قرار ده.6/15

ج. آنچه خداوند دوست دارد

وَ اصْرِفْنِی بِقُدْرَتِکَ إِلَی مَا أَحْبَبْتَ

و به قدرت خود، مرا به آنچه دوست داری، بازگردان.17/31

د. خداوند

إِلَیْکَ الْمَصِیرُ

بازگشت (همه) به سوی توست.7/36

وَ اُمُورُهُمْ آئِلَهٌ إِلَی أَمْرِکَ

و کردارشان به فرمان تو بازمی گردد.

18/46

وَ أَکْرِمْ مِنْ عِنْدِکَ مُنْصَرَفِی، وَ إِلَیْکَ مُنْقَلَبِی

و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به

سویت، گرامی دار.25/46

وَ کُلٌّ صَائِرٌ إِلَیْکَ

و همه به سوی تو برگشت کننده اند.

5/52

ه_. حکم خداوند

کُلُّهُمْ صَائِرُونَ، إِلَی حُکْمِکَ

همه ایشان به حکم تو می رسند.18/46

و. بسیاریِ کرامت و رحمت خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که با رحمت خویش مرا به بسیاریِ بخشش خود بازگردانی. 10/52

بازماندن

بازماندن چشم ها، از دیدن خدا

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

بازو

استوار نمودن بازوی والدین، به وسیله

ص : 174

فرزندان

اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی

خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان.4/25

توانایی بخشیدن به بازوی ولیّ خدا

وَ قَوِّ عَضُدَهُ

و بازویش را قوّت ده.61/47

باطل

پناه بردن به خدا، از اختیار نمودن باطل

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ

خداوندا به تو پناه می برم از برتری دادن باطل بر حق.2و1/8

نفْس و اختیار نمودن باطل

وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا، فَإِنَّهَا مُخْتَارَهٌ لِلْبَاطِلِ إِلَّا مَا وَفَّقْتَ

و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود وامگذار، چون آن باطل را برمی گزیند مگر تو توفیق دهی.4/9

فرورفتن در باطل و نادرستی

وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْرًا فِی الْبَاطِلِ... مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

و چه کسی از من در نادرستی فرورونده تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

بی باکی در باطل

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّرًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - در انجام باطل گستاخ تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

باطل آرایی شیطان، برای بندگان

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان.7/17

تبدیل گواهی باطل بنده، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... أَوْ شَهَادَهِ بَاطِلٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا گواهی نادرست، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

شیطان و نمایاندن باطل، به صورت حقّ

وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ

ص : 175

و اگر او (شیطان)، باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.9/37

عامل بازدارنده زبان ها، از فرو رفتن در باطل

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

و قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، قرار ده.

10/42

باطل نشدن برهان الهی

وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْکِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُکَ

و از جهت شتاب نکردن در عذاب آنان، برهان تو باطل نشده است.18/46

پابرجایی حجّت الهی و باطل نشدن آن

حُجَّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدْحَضُ

حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود.

19/46

باطن درون

باغ

تابعین و باغ های بهشتی

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی.

14و13/4

بالا بلند

بامداد صبح

باور یقین

بخت بدبختی و نیز خوش بختی

بخشایش آمرزش و نیز عفو

بخشش کرم

بخشش نعمت های پی درپی، به بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ...

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده و نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.8/1

بخشش الهی و بی نیازی از دیگران

ص : 176

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ... حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ

خداوندا ما را با عطای خود، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن، تا با بخشش تو از دیگران درخواست نکنیم.7/5

وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ

و به یاری خود ما را از غیر خود بی نیاز گردان.

13/5

بخشندگی دیگران

وَ إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ

و به درستی که بخشندگان از زیادی عطای تو می بخشند.11/5

نبودن خیری برای بندگان، جز آنچه خدا عطا نموده

لَیْسَ لَنَا... مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَ

برای ما از خیر، چیزی جز آنچه تو بخشیدی نیست. 11/6

شاکرترین بندگان، نسبت به عطای الهی

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَشْکَرَهُمْ لِمَا أَوْلَیْتَ مِنْ نِعَمِکَ

و ما را از شکرگزارترین آنان بر نعمتی که ارزانی داشته ای قرار ده.20/6

شیرینی بخشش الهی

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

و شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

عدم وجود منّت، در بخشش های الهی

وَ یَا مَنْ لَا یُکَدِّرُ عَطَایَاهُ بِالِامْتِنَانِ

و ای آنکه با منّت گذاشتن، بخشش هایش را تیره نمی سازد.4/13

إِنْ أَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَکَ بِمَنٍّ

اگر عطا کنی، عطایت را با منّت نیامیخته ای.

5/45

عطایا و بخشش های الهی

وَ عَلِمْتُ... أَنَّ یَدَکَ بِالْعَطَایَا أَعْلَی مِنْ کُلِّ یَدٍ

و دانستم که دستِ عطای تو از هر دستی بالاتر است.19/13

وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِکَ

و سهم مرا از بخشش ها به لطف خود فراوان کن.129/47

وَ وَفِّرْ عَلَیَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِکَ

و نصیب مرا از احسان، به فضل خود فراوان گردان.129/47

بخشنده بودن خداوند

إِنَّکَ... الْوَهَّابُ الْکَرِیمُ

همانا تویی بسیار بخشنده که عطایت تمام

ص : 177

نمی شود.7/15

خداوند، عطاکننده نعمت های بزرگ

إِنَّکَ... الْمُتَطَوِّلُ بِالِامْتِنَانِ

همانا تویی که بدون استحقاق نعمت بزرگ می بخشی.7/15

إِنَّکَ... الْوَهَّابُ لِعَظِیمِ النِّعَمِ

همانا تو بخشنده نعمت های عظیمی.7/36

افزونی بخشش خداوند، نسبت به منع او

وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاوءُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ

و تویی آنکه عطا و بخشش او بیش از محروم نمودنش است.9/16

نیافتن عطاکننده ای، جز خدا

إِلَهِی لَا تُخَیِّبْ مَنْ لَا یَجِدُ مُعْطِیًا غَیْرَکَ

خدای من کسی را که جز تو بخشنده ای نمی یابد ناامید نکن.16/16

توفیقِ با بخششْ پاداش دادن بنده، به محروم کننده اش

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ

و مرا توفیق ده تا به آنکه محرومم نموده، با بخشش پاداش دهم.9/20

ترک بخشش، به غیر مستحق

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... تَرْکِ... الْإِفْضَالِ عَلَی غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ

و زیور پرهیزکاران را در احسان نکردن به کسی که شایسته احسان نیست، به من بپوشان.

10/20

به دست خدا بودن بخشش و منع

أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ

تو عهده دار بخشیدن و بازداشتنی، نه آنها.

26/20

بنده و ستایش نمودن از شخص عطاکننده

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ... فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم.

26/20

طلب عطا و بخشش، از افراد پست

صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ

آبرویم را با توانگری حفظ کن و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم و از آفریدگان بدت، عطا طلبم.26/20

ص : 178

عطای کمِ خویشان، به بنده

وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا

و اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند.

3/22

عطای الهی، و فروگذاری تکلیف از بنده

فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ

پس آن (تکلیف) را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن.7/22

فرزند و بخشش به والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

درخواست عطای الهی، برای مؤمنان

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

عطا فرمودن خواسته های بندگان

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

سودرسانی همسایگان، با بخشش فراوان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در رسیدگی با ثروت و بخشش فراوان به آنان، توفیق ده.2/26

همسایگان و عطای قبل از درخواست

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّوءَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.

2/26

فراوان گرداندن عطایای مرزداران اسلام

اللَّهُمَّ... أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ

خداوندا از دارایی خویش، بخشش های آنان را فراوان ساز.1/27

روگرداندن بنده از نیازمند به بخشش خداوند

وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یَحْتَاجُ إِلَی رِفْدِکَ

ص : 179

و از آنکه نیازمند عطای توست، روگرداندم.

3/28

آنچه از مال دنیا، به بنده ارزانی شده

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا... بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ...

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، وسیله رسیدن به جوار خود قرار ده.

6/30

خداوند، عطاکننده و بخشنده ترین کس

وَ أَنْتَ... أَعْطَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

و تو بخشنده ترین کسی می باشی که از او درخواست شد.22/32

إِنَّکَ تُفِیدُ الْکَرِیمَهَ، وَ تُعْطِی الْجَسِیمَهَ

به درستی که تو عطای گرانمایه می دهی و (نعمت) بزرگ می بخشی.6/33

خداوند، عطاکننده حسنه و نیکی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... تُعْطِی الْحَسَنَهَ

خداوندا همانا تو نیکی عطا می کنی.

33/32

آزمایش الهی و عطای او (به ثروتمندان)

لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ

مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن.2/35

سپاس گزاری از خدا، برای بخشش های او

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَی مَا خَوَّلْتَنِی

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی بیش از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

3/35

وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ...

و شکر تو راست، بر آنچه از نعمت هایت که به ما بخشیدی.6/36

إِلَهِی أَحْمَدُکَ... عَلَی... جَزِیلِ عَطَائِکَ عِنْدِی

خدای من، تو را سپاس گزارم بر بسیاری عطاها و بخشش هایت درباره من.1/51

عطا و بخشش خداوند، به فرمانبر و گنهکار

أَعْطَیْتَ کُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ یَجِبْ لَهُ

هر یک از آن دو (فرمانبر و گنهکار) را چیزی عطا کرده ای که برایش لازم نبود.11/37

بالاترین عطایای تقرّب جویان

وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ... أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و گذشت از ایشان را که من کردم، و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.2/39

عطای دین، به بندگان

ص : 180

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ

و سپاس خدای را که دین خود را به ما هدیه کرد.2/44

نیکی کردن به خویشان، با صله و بخشش

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم.10/44

دل جویی از همسایگان، با عطا و احسان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم.10/44

عدم پشیمانی خداوند، از عطا و بخشش

وَ یَا مَنْ لَا یَنْدَمُ عَلَی الْعَطَاءِ

و ای کسی که بر عطا (و بخشش) پشیمان نمی شود.2/45

بخشش خدا و (توانایی او بر) منع نمودن

وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ

و می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی.8/45

پوشاندن بندگان، به نعمت و بخشش

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ، وَ غَمَرَهُمْ

بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای و با بخشش و نعمت، ایشان را پوشانده ای.18/45

بخشندگی خداوند و فضل او

وَ أَنْتَ... الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِکَ

و تو بخشنده هر آنچیزی هستی که از فضلت درخواست گردد.21/45

إِنَّکَ... أَعْطَی مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ

به درستی که تو بخشنده تر کسی هستی که از فضل او درخواست شده.56/45

گوارا بودن عطا و بخشش خداوند

إِنَّ عَطَاءَکَ لَلْعَطَاءُ الْمُهَنَّا

به درستی که عطای تو، عطایی گواراست.

50/45

عطایی چند برابر

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما.50/45

زیاد شدن جود و بخشش الهی

ص : 181

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

روا بودن جود و بخشش خداوند، برای درخواست کنندگان

وَ جُودُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ

و بخشش تو برای درخواست کنندگان، روا است.14/46

ناامید نگشتن از عطا و بخشش خداوند

وَ لَا یَیْأَسُ مِنْ عَطَائِکَ الْمُتَعَرِّضُونَ

و آنان که به تو پرداختند، از عطایت مأیوس نمی گردند.15/46

درخواست عطا و بخشش نیکو، از خدا

وَ أَسْأَلُکَ حُسْنَ الرِّفَادَهِ

و پذیرایی نیکو از تو می خواهم.25/46

خدا، بخشنده ای با توانگری بسیار

سُبْحَانَکَ مِنْ... جَوَادٍ مَا أَوْسَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بخشنده که بسیار توانگری!

24/47

فراوانی بخشش های الهی، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او علیهم السلام

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ، وَ تُکْمِلُ لَهُمُ الْأَشْیَاءَ مِنْ عَطَایَاکَ وَ نَوَافِلِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و چیزهایی از عطاها و بخشش هایت را برای آنها کامل گردانی.57/47

بسیاری بخشش الهی، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که عطایت را در آن فراوان نموده ای.66/47

بخشش به بنده تسلیم شونده خدا

وَ جُدْ عَلَیَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ - عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیَدِهِ إِلَیْکَ - مِنْ عَفْوِکَ

و به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می بخشی.

70/47

عدم بخشش الهی، در صورت عدم طاقت بنده

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

ص : 182

پی درپی رساندن بخشش خدا، به بنده

وَ ظَاهِرْ لَدَیَّ فَضْلَکَ وَ طَوْلَکَ

و فضل و بخشش خود را بر من پوسته گردان.

112/47

ستایش الهی و عطای او

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِیَ بِمَا أَوْلَیْتَنِیهِ

و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده ای، ثنا (ی تو را) گویم.114/47

مواهب و بخشش های خداوند، به بنده

وَ سُقْ کَرَائِمَ مَوَاهِبِکَ إِلَیَّ

و بخشش های گرامی ات را به سوی من روان فرما.128/47

عطایای بزرگ الهی (در بهشت)

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

درخواست از خدا، به سبب بخشش او

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

عطا نمودن نیکی دنیا و آخرت، به بندگان

أَسْأَلُکَ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

درخواست بخشش و عطای خداوند

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ... لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ، فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی... رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِکَ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا می کند تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ بخشش و احسان او نائل شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.5/48

عطای الهی، و کم نشدن از (گنجینه) خدا

یَا مَنْ... لَا یَنْقُصُهُ نَائِلٌ

ای کسی که هیچ بخششی، (گنج های) او را نمی کاهد.6/48

ص : 183

عطای الهی، و نیک بختی بنده

وَ أَسْعِدْنِی بِمَا تُعْطِینِی مِنْهُ

و مرا به آنچه از آن عطا می کنی، نیک بخت گردان.28/48

عطای نیکوی الهی

وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ

و عطای نیکو نمودی، پس نافرمانی کردم.

1/49

درخواست از خداوند و عطای او

وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ

و چون از تو درخواست شد، پس عطا کردی و درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی.

14/49

بخشنده یافتن خدا، نسبت به خواسته ها

...بَلْ وَجَدْتُکَ... لِمَطَالِبِی مُعْطِیًا

...بلکه تو را برای خواسته هایم، بخشنده یافتم.5/51

توکّل و اعتماد بر جود و بخشش خدا

وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتَّکِلُ

و تنها بر بخشش و بزرگواری تو دل می بندم.

11/52

بخشش خداوند، در دنیا و آخرت

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا

ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو.1/54

از خدا درخواست نمودنِ بخششِ:

أ. رحمت و گشایش بی رنج

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجًا هَنِیئًا

و از جانب خویش رحمت و گشایشِ گوارا به من ببخش.8/7

ب. آسودگی روز معاد

وَ هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ

و مرا آسایشِ روز بازگشت ببخش.

20/20

ج. راهنمایی حقیقی

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الْإِرْشَادِ

و خوب ارشاد کردن را به من عطا نما.

20/20

وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایَهِ

و مرا هدایت راستین ببخش.22/20

د. زندگی آسوده

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ

و زندگیِ آسوده نیکو به من عطا فرما.

22/20

ص : 184

ه_. توان و نیرو

وَ هَبْ لِی قُوَّهً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِیعَ مَرْضَاتِکَ

و به من نیرویی عنایت کن تا بتوانم همه خوشنودی ات را حمل کنم.11/21

و. خو گرفتن باخدا، دوستان و پیروان او

هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.11/21

ز. نور هدایت

وَ هَبْ لِی نُورًا أَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

و مرا نوری بخش که با آن در بین مردم راه روم.8/22

ح. تندرستی

وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ

و عافیتت را به من ببخش.1/23

ط. فرزند پسر

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أَوْلَادًا ذُکُورًا

و از نزد خود افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش.5/25

ی. همه درخواست ها

اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کُلَّ سُوءْلِی

خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن.9/25

ک. حسنه و نیکی در دنیا و آخرت

وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً، وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً

و ما را در دنیا نیکی و در آخرت نیکی عطا کن.13/25

ل. یقین صادق

وَ هَبْ لَنَا یَقِینًا صَادِقًا...

و ما را یقینی راستین ببخش.2/29

م. آنچه بنده به آن امیدوار است

فَأَعْطِنِی یَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ

پس ای پروردگار من، آنچه را امید دارم، به من عطا کن.20/32

ن. آرزو

وَ هَبْ لِی أَمَلِی

و آرزویم را به من ببخش.16/37

س. چیزی که بخشیدن آن، از خدا نمی کاهد

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - مَا لَا یُنْقِصُکَ بَذْلُهُ

خداوندا، ای خدای من، همانا من از تو

ص : 185

بخششی می خواهم که بخشیدن آن از تو چیزی نمی کاهد.6/39

ع. خوی های نیکوکاران

وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ

و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش.9/42

ف. سلطنتی پیروزمند، به ولیّش

وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا

و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما.61/47

ص. مهربانی ولیّ خدا

وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ

و محبّت او را به ما روا دار.63/47

ق. عصمت

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ

و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند.111/47

ر. گشایش و فرج

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا

و ما را - ای خدای من - از جانب خود گشایش ده.13/48

ش. رحمت و توفیق همیشگی الهی

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.17/49

ت. توکّل و اعتماد صادق

وَ هَبْ لِی صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و توکّل راستین به خود را، به من ارزانی دار.4/54

بخیل

بخیل نیافتن خدا، هنگام درخواست از او

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ

خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم.5/51

بدبختی

نافرمانی خدا و بدبخت شدن

فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ

پس بدبخت از ما کسی است که به خاطر

ص : 186

نافرمانی او هلاک شود.24/1

بدترین بدبختی

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... أَشْقَی الشَّقَاءِ

و پناه می بریم به تو از بدترین تیره بختی.

9/8

وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَی لِمَنِ اغْتَرَّ بِکَ

و بدبخت ترین بدبختی برای کسیست که به تو مغرور گشته.19/46

سبب بدبخت گشتن نیک بختی خواه

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ أَشْقَیْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه کسی که از تو نیک بختی خواسته، بدبخت کرده ای.3/10

روی آوردن بدبخت، به درگاه الهی

فَتَکُونَ قَدْ أَشْقَیْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِکَ... فَإِلَی مَنْ حِینَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْکَ؟ وَ إِلَی أَیْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِکَ؟

...وگرنه کسی که از تو نیک بختی خواسته، بدبخت کرده ای. پس در این هنگام از جانب تو به چه کسی رو آوریم؟ و از درِ خانه تو به کجا رویم؟

4و3/10

بدبخت شدن، به سبب دوست داشتنی ها

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ، فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ...

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم.1/18

بدبختی و به هلاکت افتادن

وَ مَنْ أَشْقَی مِمَّنْ هَلَکَ عَلَیْکَ؟

و شقی تر از کسی که بر اثر نافرمانی ات به هلاکت افتاده، کیست؟16/37

بدبختی و مهمانی مرگ

وَ لَا تُشْقِنَا بِضِیَافَتِهِ

و در پذیرایی از او ما را به شقاوت میفکن.

4/40

بدبختی، و نعمت الهی

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد.9/45

محرومیّت بدبختان، از شناخت وقت ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی... وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ

ص : 187

جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.

43/45

عدم بدبختی آمرزش خواهان

وَ لا یَشْقَی بِنَقِمَتِکَ الْمُسْتَغْفِرُونَ

و آمرزش خواهان به کیفرت تیره بخت نمی شوند.15/46

لایق بدبختی بودن

مَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَهِ خَذَلْتَهُ لَهَا

هر که از شقاوتمندان باشد، او را از آن جهت خوار می کنی.17/46

بدبختان، و جرأت نمودن به (نافرمانی) خدا

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی... مَوْقِفَ الْأَشْقِیَاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیْکَ

خود را در جایگاه بدبختانی که بر تو جرأت یافته اند، واداشته ام.2/53

بدر

روز جنگ بدر و لشکری از فرشتگان

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر.

11/27

بدرفتاری بدی

مبدّل شدن بدرفتاری خویشاوندان، به خوش رفتاری

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّهَ

و درباره من بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری مبدّل فرما.7/20

بدرفتاری با والدین

وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ

و مرا از بدرفتاری کنندگان با پدران و مادران قرار نده.11/24

بدخویی و بدخُلقی

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... زَاجِرًا عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، بازدارنده از بدخویی قرار ده.3/34

بدرود وداع

ص : 188

بدعت

توفیق ترک بدعت ها

وَ وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ مُجَانَبَهِ الْبِدَعِ

و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و ترک بدعت ها، توفیق ده.

18/6

واگذاشتن بدعت گزاران

أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ... وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ

این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی و فروگذاردن اهل بدعت، کامل گردان.10/20

بدگمانی گمان

بدن اندام

مشقّت های وارده بر بدن پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ عَرَّضَ فِیکَ لِلْمَکْرُوهِ بَدَنَهُ

و به خاطر تو، بدنش را در معرض سختی قرار داد.5/2

بیرون شدن جان ها، از بدن ها

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر

اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

آسایش بدن، در سپاس گزاری از نعمت الهی

وَ اجْعَلْ... فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ

و آسایش تن هایمان را در سپاس گزاری نعمت خود قرار ده.14/5

سلامت پیشین بدن و بیماری کنونی آن

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی، وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بِی مِنْ عِلَّهٍ فِی جَسَدِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم. و تو را سپاس بر بیماری ای که در جسمم پدید آوردی.1/15

به کار بردن بدن، در آنچه خدا از بنده می پذیرد

وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِی فِیما تَقْبَلُهُ مِنِّی

و بدنم را در آنچه از من می پذیری به کار گیر.

9/21

ضعف بدن، از انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... وَ إِنْ ضَعُفَ عَنْ ذَلِکَ بَدَنِی

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب

ص : 189

نموده ای، توفیق ده و گرچه بدنم از (انجام) آن ناتوان باشد.6/22

تندرستی در بدن بنده

وَ عَافِنِی... عَافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و به من عافیت ده. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.2/23

سلامتی در جسم و دین

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم بر من منّت گذار.3/23

سلامت بدن فرزندان

وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ...

و بدنشان را برای من سالم بدار.2/25

بدن های دشمنان و تواناییشان

اللَّهُمَّ أَخْلِ... أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ

خداوندا، تن هایشان را از قوّت تهی دار.

11/27

بدن و عمر بنده، در راه طاعت الهی

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِی وَ عُمْرِی فِی سَبِیلِ طَاعَتِکَ

و از تو درخواست می کنم که آنچه از جسم و عمرم سپری شده در راه طاعتت قرار دهی.28/32

عدم دگرگونی جسم بنده

وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْمًا

و تنم را دگرگون نکن.124/47

جسم بنده، سپاس گزار خداوند

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند.6/51

آرمیدن رگ ها و غافل بودن بدن

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده.8/52

عافیت تن بنده و حاجت خواهی از خدا

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... عَافِ فِیهَا جَسَدِی

خداوندا خواسته من این است. تنم را در آن عافیت بخش.7/54

بدی

جزا دادن به بدی کردار بنده

ص : 190

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا

تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد.

7/6، 6/1

خداوند، تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.8/24، 26/2

بدی دام های شیطان

وَ اکْفِنَا... شَرَّ مَصَایِدِ الشَّیْطَانِ

و ما را از شرّ دام های شیطان نگهدار.10/5

توفیق دوری از بدی

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ

و ما را برای انجام نیکی و ترک بدی، توفیق ده.18/6

بدرفتاری با زیردستان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا

خداوندا به تو پناه می برم از بدرفتاری با زیردستان.3و1/8

بدی بازگشت (به دوزخ)

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... سُوءِ الْمَآبِ

و پناه می بریم به تو از بدی سرنوشت.9/8

سبب باقی نماندن کار بدِ بنده

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی... لَا تَبْقَی لَنَا سَیِّئَهٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ

و رازهای دل هایمان و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار بدی که به وسیله آن مستوجب عذاب تو شویم برای ما نماند.7/9

فرشتگان نویسنده بدی ها و عدم ذکر بدی

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

اعتراف به بدی و بدکرداری

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟6/12

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَارًا بِالْإِسَاءَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بدکرداری، اقرارکننده ایم.45/45

ص : 191

أَنَا الْمُسِیءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم.7/48

پناه دادن بنده، از آنچه بدکرداران از آن ترسانند

وَ أَجِرْنِی مِمَّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَهِ

و از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده.

15/12

بدرفتاری ستمگر، با بنده

وَ أَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَکَ

و به جای بدرفتاری اش، رحمتت را به من عطا کن.9/14

پناه بردن به خدا، از خواهش بد

وَ أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ...

و از خواهش بد پناهم ده.15/14

سبب پاکی بنده، از بدی ها

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَطْهِیرًا لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا از بدی هایی که در آن فرورفته ام پاکم سازد؟4-2/15

شرمندگی از خدا، به سبب بدرفتاری

...کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم.20/16

بدی بنده و همسایگان او

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

مهربانی های خدا و بدی های بنده

ثُمَّ لَمْ یَنْهَنِی ذَلِکَ عَنْ أَنْ جَرَیْتُ إِلَی سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّی

آن همه (عنایت) مرا از شتافتن به سوی بدی - که تو از من می دانی - بازنداشت.22/16

اقدام به بدی، هنگام ایستادن بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ

ص : 192

دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

بازداشتن خود، از بدی های خوارکننده

وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی... لِأَنْ... أُقْلِعَ عَنْ سَیِّئَاتِیَ الْمُ_خْلِقَهِ

و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من است. برای اینکه از بدی های - خوارکننده ام - جدا شوم.26/16

از بین بردن (محو) بدی های بنده

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

بدی جایگاه بنده

فَارْحَمْ... سُوءَ مَوْقِفِی

پس بر بدی جایگاهم رحم کن.32/16

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند.27/31

چشم پوشی از بدی

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ

و مرا توفیق ده تا از بدی (دیگران) چشم پوشی کنم.9/20

بخشش طلبیدن، از مردمان بدکردار

لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ

شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. و از آفریدگان بدت، عطا طلبم.26/20

وحشت از بدکاران خَلق

وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

سبب نیفزودن بر بدی های بنده در قیامت

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ... تُضَاعِفَ بِهِ مِنْ سَیِّئَاتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا

ص : 193

کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن بر بدی هایم بیفزایی، در روزی که تو را دیدار می کنم.7/22

سبب ایمن و آسوده شدن از بدی ها

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی... آمَنَ مِنَ السَّیِّئَاتِ فَرَقًا وَ خَوْفًا

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا از بدی ها، از روی ترس و بیم ایمن بمانم.8/22

پناه بردن به خدا، از شرّ و بدی اموری

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ و الْعَامَّهِ وَ اللَّامَّهِ، وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ... وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده و از شرّ جانور زهردار نکشنده و جانور زهردار کشنده و سایر جانوران و چشم زخم و از شرّ هر شیطانِ سرکش و از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

دفع بدی بدخواه، از بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و شرش را از من بازدار.7/23

ایمن فرمودن بنده، از بدی بدخواه

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی اش ایمن سازی.8و7/23

همسایگان بدکردار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

درخواست بخشش بدی کردار خود، از خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی... أَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلِی

خداوندا، به درستی که من از زشتی کردارم، از تو بخشش می طلبم.21/31

گفتار بنده و بدکرداری او

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست.26/31

بدی بنده و دشوار نبودن عفو او بر خدا

وَ لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ وَ إِنْ أَسَاءَ

و گذشت از بنده ات گر چه بد کرده، بر تو دشوار نیست.10/32

ص : 194

بدی کردار بنده و خشم خداوند

...وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ

...و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم.

13/32

اندیشه بد و آراستن نادرستی برای بنده

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

بدی مجاورت و همسایگی شیطان، با بنده

فَأَنَا أَشْکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی

پس از بدهمسایگی او با من، به تو شکایت می کنم.27/32

اکتساب بدی های بسیار

کَمْ... سَیِّئَهٍ اکْتَسَبْنَاهَا... کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا

چه بسیار بدی ای که آن را کسب کردیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی.2/34

بنده و نپذیرفتن عذرخواهی بدکردار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ مُسِیءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از بدکرداری که از من عذرخواهی کرد، پس عذر او را نپذیرفتم.1/38

قصد بنده، بر به جا نیاوردن بدی

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

بسیاری رحمت خدا، به بدکاران

فَکَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُکَ بِالْمُسِیئِینَ

پس چه بسیار رحمتت که به بدکاران رسید.

9/39

اندک بودن نیکی های بنده، در مقابل بدی هایش

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

بدی های آرزو

وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ

و ما را از شرورش ایمن ساز.2/40

ص : 195

ماه نو، ماه سلامتی از بدی ها

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... سَلَامَهٍ مِنَ السَّیِّئَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامتی از بدی ها قرار دهد.5و4/43

خالص گشتن از بدی ها، در ماه رمضان

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ... أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که در آن از بدی ها خالصمان نموده ای.15/44

زدودن بدی ها، از بندگان

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید.

10/45

همانندی کیفر، با کار بد بنده

وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا

و هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده نمی شود.12/45

برگرداندن بدی ها از بنده، به سبب ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا

درود بر تو. چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد!.39/45

خروج از بدی ها، با پایان ماه رمضان

وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا

و با بیرون رفتنش، ما را از بدی هایمان بیرون بر.49/45

توبه از کار بد و اندیشه بد

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... مِنْ کُلِّ... سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ

خداوندا ما در روزِ فطرمان از هر بدی ای که در گذشته انجام داده ایم یا اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

درگذشتن خدا، از بدی

وَ یَا مَنْ... یَتَجَاوَزُ عَنِ السَّیِّئَهِ حَتَّی یُعَفِّیَهَا

و ای کسی که از بدی درمی گذرد، تا آن را محو کند.11/46

عادت خدا، احسان به بدکاران

عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ

عادت تو احسان به بدکاران است.16/46

عدم شتاب خدا، در کیفر بدکاران

ص : 196

فَیَا مَنْ لَمْ یُعَاجِلِ الْمُسِیئِینَ

پس ای آنکه بر (کیفر) بدکاران شتاب نمی کنی.

75/47

بازایستادن از بدی ها

أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ

دلم را به خودداری از بدی های زشت بپوشان.

107/47

نجات از بدی و فتنه

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

برگرداندن بدی، از بنده

فَإِنِّی... لَمْ یَصْرِفْ عَنِّی سُوءًا قَطُّ أَحَدٌ غَیْرُکَ

پس به درستی که هیچ کس جز تو بدی ای را از من برنگردانده است.4/48

گریزگاه بدکار

وَ إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسیءِ

و گریزگاه بدکار به سوی توست.3/49

بدکرداری بنده و احسان خداوند

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ

بدکرداری من تو را از تمام نمودن احسانت

بازنداشت.13/49

وَ عُدْ... بِإِحْسَانِکَ عَلَی إِسَاءَتِی

و با احسانت بر بدکرداری ام تلافی کن.

4/53

پناه دادن بنده، از شرّ آنچه از آن پناه طلبد

وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا

و به وسیله آنان، به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی.16/49

بدی آنچه نوشته شده و گذشته

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

و از بدی آنچه نوشته شده و گذشته، به تو پناه می برم.5/54

بذل بخشش

برّ نیکی

برآوردن حاجت اجابت

برابر

عدم برابری رتبه کسی، با پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی لَا یُسَاوَی فِی مَنْزِلَهٍ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت

ص : 197

بالا بر. تا آنکه کسی در منزلت با او یکسان نباشد.

24و23/2

عدم برابری هیچ فرشته مقرّب و پیامبر مرسلی، با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی... لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه نزد تو هیچ فرشته مقرّبی و پیامبر فرستاده شده ای با او برابری نکند.24و23/2

یکسان بودن حال بنده، در خشم و رضا

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ... فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم.13/22

عدم برابری طاقت بنده، با خشم الهی

وَ إِنَّ طَاقَتِی لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِکَ

و همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند.

5/39

عدم همسانی در پاداشِ (عمل)

وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ

و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.3/45

عدم برابری دیگر روزهای سال، با روزهای ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ

درود بر تو ماهی که روزها(ی دیگر) با آن برابری نمی کند.33/45

سپاسی برابر با لطف و احسان خدا، از او

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یُوَازِی صُنْعَکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.34/47

سپاسی برابر با عرش الهی، از خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ وَ یُعَادِلُ کُرْسِیَّکَ الرَّفِیعَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد، و با کرسی بلندپایه ات برابری نماید.41و36/47

برادران

برادران پیشی گیرنده در ایمان

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ...

پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر

ص : 198

ما پیش قدم شدند بیامرز.9/4

درخواست پناه دادن برادران، از خدا

وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا... مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

و ما و خویشاوندان و برادرانمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

براندازی

براندازی شوکت دشمن

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ... تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت بفرست. تا بدین سبب، سختی و صلابتشان را براندازی.

11/27

برانگیختن

برانگیختن آفریدگان، در طریق دوستی خدا

وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ

و آنها را در راه دوستی به خود، برانگیخت.

4/1

برانگیخته شدن حرص و آز

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص.1/8

برانگیخته شدن بنده، با درخواست ازخدا

وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

و وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3/12

برانگیختن لشکری از فرشتگان الهی

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ...

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت بفرست.

11/27

برانگیختن ابرها برای عذاب

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

برانگیخته شدن بندگان، از قبور

وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا

و پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن (قرآن)، روشن ساز.15/42

ص : 199

برانگیخته شدن بندگان، برای دیدار خدا

وَ لَا تُخْزِنِی یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ

و روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز.114/47

برپا داشتن

برپا داشتن راهنما، برای مردمان هر زمان

فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا، وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا...

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن راهنمایی گماشتی...2/4

خدا، به پادارنده عدالت

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ... قَائِمٌ بِالْقِسْطِ

همانا من شهادت می دهم که تو برپادارنده عدلی.21/6

برپا داشتن سنّت الهی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت توفیق ده.

2/26

اقامه قرآن، در ساعات شبانه روز

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ...

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

عدم عذر و بهانه، با برپا داشتن راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

به پا داشتن امام علیه السلام ، به عنوان نشانه ای برای بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

به پا داشتن کتاب و احکام الهی

وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ

و کتاب خود و احکامت و قوانینت و روش های پیامبرت را، به وسیله او (ولیّ خود) به پا دار.

62/47

برج قلعه

ص : 200

برتری

برتری دادن انسان، بر همه آفریدگان

جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ

با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد.18/1

سپاسی برتر از هر سپاس

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ...

و سپاس خدای را، سپاسی که بر سایر سپاس ها برتری یابد.26و25/1

برتری پروردگار، بر همه آفریدگانش

حَمْدًا یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ

...سپاسی که بر سایر سپاس ها، برتری یابد، همانند برتری پروردگارمان، بر همه آفریدگانش.

26/1

برترین همراه

وَ اجْعَلْهُ... أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ

و آن (روز) را برترین همراهی که با آن همراه شده ایم قرار ده.19/6

پناه بردن به خدا، از برتری دادن باطل

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ

خداوندا به تو پناه می برم از برتری دادن باطل بر حق.2و1/8

برترین یقین

اللَّهُمَّ... اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ

خداوندا یقینم را برترین یقین قرار ده.

1/20

برترین راه

اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَی

خداوندا مرا به بهترین راه ببر.17/20

برترین درودها، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست، همانند برترین درودی که پیش از او بر کسی از آفریدگانت فرستادی.30/20

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ... وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، صَلَاهً تَبْلُغُنَا بَرَکَتُهَا

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادی. و برتر از آن ای پروردگار جهانیان، درودی که برکت آن به ما رسد.56/45

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد برترین درودهایت را بفرست.

50/47

ص : 201

برترین را برای خود آرزو نمودن

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ...

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در دین یا دنیا داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

برتری دادن رضای خدا، بر غیر رضای او

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم.13/22

برترین رحمت ها، نیکی ها، و درودها

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

برتری دادن مِیل والدین، به میل خود

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی أُوثِرَ عَلَی هَوَایَ هَوَاهُمَا

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا میل ایشان را بر میل خود برتری دهم.

5/24

اختصاص والدین، به برترین امور

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

همسایگان و دوستان آشنا به حقّ ائمه علیهم السلام ، و برترین یاری الهی

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین

ص : 202

وجه یاری فرما.1/26

افزایش معرفت همسایگان ائمه علیهم السلام ، به برتری ایشان

وَ زِدْهُمْ... مَعْرِفَهً بِفَضْلِی...

و بر فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا.

4/26

برتری اعمال مستحبّی

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ...

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم.18/32

گمان برتر بودن ثروتمند

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

برتری ندادن نیازمند درخواست کننده، بر خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ ذِی فَاقَهٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیازمندی که از من درخواست کرد، پس او را بر خود برتری ندادم.1/38

برتری قرآن، بر هر سخن خداوند

وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ

و آن را بر هر سخنی که حکایت کرده ای، برتری دادی.1/42

برتری آل محمّد صلی الله علیه و آله

وَ فَضَّلْتَنَا عَلَی مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ

و ما را بر کسی که به علم آن نادان بود، برتری بخشیدی.5/42

شناساندن برتری قرآن، به امّت مسلمان

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

رساندن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به برترین فضل الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

برترین پاداش الهی، برای محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را

ص : 203

ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود دادی.22/42

سبب برتری ماه رمضان، بر دیگر ماه ها

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان آشکار ساخت.4/44

برتری های آشکار ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ... الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به فضایل مشهور آشکار ساخت.4/44

برتری شبی از شب های ماه رمضان

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد.5/44

الهام برتری ماه رمضان، بر امّت اسلام

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ...

و شناختِ فضیلتش را به ما الهام کن.

6/44

سبب برتری ماه رمضان، بر همه اوقات سال

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

برتری امّت مسلمان، بر دیگر امّت ها

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را - نه اهل آئین های دیگر را - برگزیدی.21/45

أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ

تویی مولایی که ما را به وسیله شناخت آن، برتری دادی.44/45

سودمند گشتن به برترین سودها

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ... وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند نمود.22/45

درود بر فضل و برتری ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ

درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم

ص : 204

شدیم.42/45

سپاسی که تنها خدا برتری آن را شناسد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاکَ فَضْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که احدی جز تو، فضیلت آن را نداند.44و36/47

رحمت الهی و برتری دادن بنده

إِلَهِی أَحْمَدُکَ... عَلَی مَا فَضَّلْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ

خدای من، تو را سپاس گزارم بر رحمتت که مرا به وسیله آن برتری دادی.1/51

برخاستن قیام

بردباری

بردباری خدا، و منتظر بازگشت بندگان بودنش

وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْمًا

و به مهربانی اش از روی بردباری، بازگشت ما را انتظار کشید.21/1

شگفت از بردباری خدا

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است.

26/16

بردباری خدا و فضل او

وَ حَلُمْتَ عَنِّی بِتَفَضُّلِکَ فَلَمْ تُغَیِّرْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ

و به فضل خود درباره من بردباری نمودی و نعمتت را بر من تغییر ندادی.32/16

به رنج نیفتادن خداوند، در بردباری اش

إِنَّ ذَلِکَ... لَا یَتَصَعَّدُکَ فِی أَنَاتِکَ

بدرستی که این در برابر بردباری ات دشوار نیست.34/16

بردباری خداوند، با عصیان گران

وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاکَ بِالْحِلْمِ

و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی.9/45

حلیم و بردبار بودن خدا

وَ عَائِدَهً مِنْ عَطْفِکَ یَا حَلِیمُ

و (این همه) سودی از مهربانی توست، ای بردبار!.9/45

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ

معبودی جز تو نیست، بردبارِ بزرگوار.

2/48

بردباری خدا، نسبت به دشمنش

وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ

و حلمت به کسی که با تو دشمنی نموده،

ص : 205

پرداخته است.16/46

قدرت و بردباری خدا

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

خشم و بردباری خداوند

اللَّهُمَّ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ

خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد.13/48

نادانی بنده و بردباری خداوند

وَ عُدْ بِحِلْمِکَ عَلَی جَهْلِی

و با بردباری ات بر نادانی ام تلافی کن.

4/53

بردگی اسارت

بردن

عامل بازدارنده گام های بنده، از بردن او به سوی گناه

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا

و قرآن را نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، قرار ده.10/42

بردن آلودگی خطایا، از بنده

وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا

و آلودگیِ خطاها را از من ببَر.112/47

از خدا درخواست نمودنِ بردن بنده به سوی:

أ. راه اراده و خواست خدا

ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ

سپس آنها را در راهی که می خواست روان ساخت.4/1

ب. راه حق

وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَ الْحَقِّ بِإِرْشَادِکَ

و به راهنمایی خود ما را به راه حق رهسپار ساز.13/5

ج. راه پرهیزکاری

وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَی

و برخلاف راه هلاکت بار او (شیطان)، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.5/17

ص : 206

د. بهترین راه

اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَی

خداوندا مرا به بهترین راه ببر.17/20

ه_. راه پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَهُ

و ما را به راه او ببر.20/42

برزخ

سپاسی روشن کننده تاریکی های برزخ

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، تاریکی های برزخ را برای ما روشن نماید.12و10/1

برطرف کردن

خدا و برطرف کردن دشواری ها

...وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ

و از آنها جز آنچه تو برطرف کنی، برطرف نمی شود.4/7

برطرف ساختن نیازمندی بندگان

فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِکَ

پس نیاز ما را به توانگری خود برطرف کن.

3/10

برطرف ساختن گرفتاری رنج دیدگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ... أَهْلُ السُّوءِ الَّذِینَ وَعَدْتَ الْکَشْفَ عَنْهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما گرفتارانیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای.4/10

برطرف کردن احتیاج از خود، به وسیله خدا

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.13/13

خدا، برطرف کننده اندوه هر اندوهگین

وَ یَا فَرَجَ کُلِّ مَکْرُوبٍ کَئِیبٍ

و ای گشایش دهنده هر دلتنگ اندوهگین.

4/16

بار سنگینِ برطرف نشدنی

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ، وَ وِزْرٍ لاَ یَرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ

و اگر این تندرستی، که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد و گناهی که برداشته

ص : 207

نمی شود باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

خدا، برطرف کننده ابرهای مصیبت بار

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی

و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی.11/49

خدا، برطرف کننده اندوه پناهنده به او

وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِکَ

و غم و اندوه را از کسی که به تو پناه آورده، برطرف می کنی.12/51

خدا، برطرف کننده غم و اندوه

یَا فَارِجَ الْهَمِّ، وَ کَاشِفَ الْغَمِّ

ای برطرف کننده اندوه و ازبین برنده غم.

1/54

برطرف ساختن غم و اندوه بنده

وَ افْرُجْ هَمِّی، وَ اکْشِفْ غَمِّی

و اندوه مرا برطرف کن و غمم را بزدا.

1/54

برف

درود بر فرشتگان همراه برف

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و همراهی کنندگان برف و تگرگ.15و11و10/3

برق

درخشش شعله های برق ها و خروش ابرها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

فریبنده نبودن برق ابر

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا... غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، نه ابری پیوسته بارانی و نه ابری جهنده و

ص : 208

بی باران.3و1/19

برق، نشانه ای از نشانه های خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

برق، خدمت گزار و شتابان در فرمان خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ، یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ...

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو خدمت گزار از خدمت گزاران تو هستند، که به طاعتت می شتابند.1/36

برکت

محمّد صلی الله علیه و آله ، کلید برکت

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... مِفْتَاحِ الْبَرَکَهِ

خداوندا بر محمّد - کلید برکت - درود فرست.3/2

برکات آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ... ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا ما را از برکات آسمان ها و زمین روزی عطا فرما.7/19

برکت در دارایی

وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَهِ فِیهِ

و دارایی ام را با برکت، افزون ساز.23/20

برکت دادن خدا، به رزق و نعمتش

وَ بَارِکْ لِی فِیما رَزَقْتَنِی وَ فِیما خَوَّلْتَنِی وَ فِیما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ

و برایم در آنچه روزی ام نمودی، و به من ارزانی داشته ای، و به من نعمت داده ای، برکت ده.

5/22

برکات خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - .

4/23

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

و درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

22/42

بهترین برکات خدا، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ

ص : 209

الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

برکت ابرها

وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا

و سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور.

2/36

پر خیر و برکت بودن خدا

فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ

پس والاتر (پر خیر و برکت تر) از آنی که جز به احسان وصف شوی.16/37

یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ...

ای خدای مبارک و والای من...8/49

فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ

پس تو مبارک و برتری.5/52

مبارک گرداندنِ فرود در قبر

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

مبارک گرداندنِ طول ماندن بنده، در بین

طبقات خاک

وَ بَارِکْ لَنَا فِی... طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

ماه نو، ماه برکت

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ...

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُمْنٍ لَا نَکَدَ مَعَهُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه برکتی بی گرفتاری با آن، قرار دهد.5و4/43

ادامه برکت شب قدر، تا طلوع فجر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.5/44

بابرکت بودن نام خدا

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ...

پس تو که نامت مبارک است، فرمودی...

10/45

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ...

ص : 210

پس تو که نامت مبارک و بلندمرتبه است، فرمودی...12/45

برکات و نیکی های ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ

درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی. 36/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ... وَ عَلَی مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ

درود بر تو و بر نیکی های گذشته ات که از دست دادیم.42/45

برکت روز عید فطر

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان.

48/45

رسیدن برکت صلوات خدا، به بندگان

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً تَبْلُغُنَا بَرَکَتُهَا

و بر او و خاندانش درود فرست، درودی که برکت آن به ما رسد.56/45

کامل ترین برکات الهی، برای محمّد صلی الله علیه و آله

وَ بَارِکْ عَلَیْهِ أَتَمَّ بَرَکَاتِکَ

و کامل ترین برکت هایت را بر او روان ساز.

50/47

درودهای با برکت، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای مبارک بفرست.64/47

ازبین برنده برکات

وَ طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا... یَذْهَبُ بِالْبَرَکَاتِ

و طوقِ دست برداشتن از آنچه برکت ها را از بین می برد، به گردنم انداز.106/47

عید قربان و روز جمعه، روزهای با برکت

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ

خداوندا این روزیست مبارک و خجسته.

1/48

تقسیم برکت، بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ أَوْ بَرَکَهٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت یا برکت قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

تقدیری مبارک و نیک

وَ خِرْ لِی فِیما تَقْضِی مِنْهُ، وَ بَارِکْ لِی فِی ذَلِکَ

و به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده و آن را برای من مبارک کن.28/48

ص : 211

برکناری

برکناری از شمار دوستان شیطان

وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ

و ما را از شمار دوستانش برکنار فرما.

14/17

برکناری خودنمایی، از جنگجوی مسلمان

وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّیَاءَ

و خودنمایی را از او دور کن.14/27

برکناری قدرت از بنده

وَ لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی، أَوْ تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی یا مرا ناگزیر می ساختی، به نیروی خود پناه برم؛ همانا توان از من کناره می گرفت.25/32

برگزیدن اختیار

برگشتن بازگشت

برندگی تیزی

برهان حجّت

بریدن

سپاسی قطع نشدنی، از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که مدّتش نامقطوع می باشد.28و27/1

قطع نشدن درخواست های نیازمندان، از خدا

وَ یَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمحْتَاجِینَ

و ای آنکه درخواست های نیازمندان از او قطع نمی گردد.9/13

قطع نکردن امید بنده، از خدا

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی عَنْکَ

و از خود ناامیدم نکن.22/13

نالیدن با آواز بلند، تا قطع شدن صدا

یَا إِلَهِی لَوْ... انْتَحَبْتُ حَتَّی یَنْقَطِعَ صَوْتِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر چنان شیون کنم تا صدایم قطع شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

بلا و گرفتاری قطع نشدنی

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ...

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از

ص : 212

گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

پیوستن بنده، به فرد بریده از او

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ

و مرا توفیق ده تا کسی را که از من جدا شده به پیوستن مکافات دهم.9/20

بریده شدن رشته اتّصال الهی، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَکَ لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر رشته (رحمت) خود را از من ببری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.5/21

درودی قطع نشدنی، بر محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... صَلَاهً...لَا یَنْقَطِعُ عَدَدُهَا

خداوندا بر محمّد درود فرست، درودی که شماره اش قطع نگردد.18/27

بریدن از دیگری و پیوستن به خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ

خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل بریده و به تو پیوسته ام.1/28

قطع اهتمام بنده، به رزق ضمانت شده

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا

لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.

3/29

بریده شدن رشته های آرزوها

وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِکَ

و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.9/32

عدم قطع احسان الهی، از بندگان

وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کَافَّتِنَا مَادَّهَ بِرِّکَ

و اصل احسانت را از جمع ما قطع نساز.

4/36

بریده شدن گفتار بنده

وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی

و گفتارم قطع گردیده.1/53

بریده شدن نشان و اثر بنده، از دنیا

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی

مولای من! هنگامی که اثرم از دنیا قطع شود، به من رحم کن.5/53

درخواست قطع و بریده شدنِ:

ص : 213

أ. نشانه پای شیطان، از بندگان

وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ

و اثرش را از ما قطع کن.4/17

ب. امید شیطان، از بندگان

اللَّهُمَّ... اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا

خداوندا امیدش را از ما قطع کن.

9/17

ج. کمک به دشمنان مرزداران اسلام

وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ

و کمک رسانی را از ایشان قطع کن.

5/27

د. نسل چهارپایان دشمنان

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

ه_. ریشه دشمنان

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر. تا بدین سبب، ایشان را ریشه کن سازی.

11/27

و. نیازمندی بنده به دنیا

وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْیَا حَاجَتِی

و نیازم را از دنیا قطع کن.4/54

بزرگان

فاش نساختن حال بنده، نزد بزرگان

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان، علنی نکن.2/41

بزرگداشت بزرگی

بزرگواری بزرگی

بزرگی

بزرگواری خدا و همراهی اش با گنهکاران

...وَ لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّمًا

...و در سرکوب ما عجله ننمود. بلکه به رحمتش از روی کرامت، به ما مهلت داد.21/1

بزرگی احسان و فضل الهی، بر بندگان

وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا

و احسانش بر ما بزرگ و فضلش بر ما تمام است.

22/1

ص : 214

فرشتگان، و تعظیم و بزرگداشت خدا

وَ الَّذِینَ... لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ...

و همانها که فراموشیِ غفلت ها، آنها را از تعظیم تو جدا نمی سازد...7/3

فروتنی فرشتگان، در پیشگاه عظمت خدا

الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِکَ

(آنان) در پیشگاه با عظمت، بزرگ و بلند توْ فروتنند.8/3

شگفتی های عظمت خدا

یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ

ای کسی که شگفتی های بزرگی او پایانی ندارد.

1/5

بازداشتن بندگان، از ستم در عظمت خدا

وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِکَ

و ما را از کج روی در عظمت خود بازدار.

1/5

سلامتی دل ها و یاد عظمت و بزرگی خدا

وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ

و سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود قرار ده.14/5

خدا، بخشنده نعمت بزرگ

إِنَّکَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْجَسِیمِ

به درستی که تو بسیار بخشنده نعمتِ بزرگ هستی. 24/6

خدا، آمرزنده گناه بزرگ

إِنَّکَ أَنْتَ... الْغَافِرُ لِلْعَظِیمِ

به درستی که تو آمرزنده برای (گناه) بزرگ هستی. 24/6

عرش بزرگ الهی

یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ

ای صاحب عرش و تخت بزرگ.10/7

بزرگ داشتن طاعت و بندگی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

بزرگواری خداوند و سزاوارترین کارها

وَ أَوْلَی الْأُمُورِ بِکَ فِی عَظَمَتِکَ رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ

و سزاوارترین کارها به بزرگواری ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته.5/10

بزرگی یاد خدا، برای یادکنندگان

یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ

ای که یاد او برای یادکنندگان بزرگی است.

1/11

ص : 215

خدا، صاحب عظمت و بزرگواری

إِنَّکَ... ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

همانا تویی دارای بزرگواری و احترام.

7/15

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

خداوندا سپاس برای توست، دارای بزرگواری و کرم.2/47

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ، وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایشی.

11/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ

پاک و منزّهی! ای بلندمرتبه که بسیار بلندمرتبه ای! تویی دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایش.24/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

معبودی جز تو نیست، دارای بزرگواری و احترام.2/48

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

ای دارای بزرگواری و کرم، بر محمّد و خاندانش درود فرست.28/48

تَجَاوَزْ عَنِّی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

از من درگذر، ای دارای بزرگی و کرم.7/50

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ

ای صاحب عظمت و کرامت! از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری.3/54

لرزش اندام بنده، از شکوه و بزرگی خدا

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیْبَتِکَ

ای خدای من، ناتوانی اندامم را از هیبت خود می بینی.19/16

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... اضْطِرَابَ أَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِکَ

خداوندا، پس به لرزش اندامم از شکوهت، رحم فرما.23/31

مبدّل ساختن القائات شیطانی، به ذکر عظمت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

تبدیل سخن زشت، به بزرگ دانستن خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... ذَهَابًا فِی تَمْجِیدِکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، اقدام به

ص : 216

بزرگ دانستنت را قرار ده.13/20

به پا داشتن بنده، به عظمت الهی

وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنِی

و به عظمت خویش به پایم دار.4/22

بزرگ و عظیم بودن خداوند

إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ

به درستی که تو ستوده بزرگواری.

11/48، 14/22

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی.13/39

وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

و هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ، الْکَبِیرُ الْمُتَکَبِّرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. عظیم در نهایت عظمت، بزرگ در نهایت بزرگی.

4/47

یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ

ای بزرگ، ای بزرگ.8/48

پناه بردن به خدا، از شرّ هر کوچک و بزرگ

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر کوچک و بزرگی پناه ده.6/23

پناه بردن به خدا، از شرّ هر بزرگوار و پست

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه ای پناه ده.6/23

درهم شکستن بزرگی بدخواهِ بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَکْسِرَ جَبَرُوتَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا بزرگی اش را بشکنی.8و7/23

بزرگی و شرافت مسلمانان، به واسطه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه ما را به وسیله او شرافت دادی.4/24

والدین، بزرگ ترین نعمت الهی بر فرزند

فَهُمَا... أَعْظَمُ مِنَّهً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس نعمتشان نزد من بزرگ تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

ص : 217

بردن شوکت و بزرگی دشمنان اسلام

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ... تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را بفرست. تا بدین سبب، سختی و صلابتشان را براندازی.

11/27

بزرگ دیدن گناه بزرگ خود

فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا

پس گناه بزرگش را بزرگ و ناسازگاری سترگش را سترگ دانست.7/31

بزرگ نشمردن عفو خداوند، (نسبت به سعه رحمتش)

وَ لَا یَسْتَعْظِمُ عَفْوَکَ إِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ

و اگر از او گذشتی و به او رحم آوردی، گذشتت را بزرگ نشمارد.10/31

بزرگ نبودن آمرزش گناه بزرگ، نزد خدا

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَتَعَاظَمُهُ غُفْرَانُ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ

...زیرا تویی پروردگار کریمی، که آمرزش گناه بزرگ در نظر تو بزرگ نیست.10/31

کبریایی خدا و سرگردانی اندیشه ها در آن

وَ حَارَتْ فِی کِبْرِیَائِکَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

و تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته.7/32

طاعت خدا و بزرگوار شدن

فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ

پس به درستی که شرافتمند کسی است که اطاعت تو شریفش گردانْد.4/35

بزرگواری خدا، در رفتار با فرمانبردار و گنهکار

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است.10/37

بزرگی و شرافت آل محمّد صلی الله علیه و آله

وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت بخشی.5/42

شناخت بزرگی و برتری قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود

ص : 218

شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

پیامبر صلی الله علیه و آله و بزرگ ترین منزلت در قیامت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا... وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَکَ قَدْرًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و بزرگوارترین آنها نزد خود، قرار ده.18/42

بزرگ گرداندن برهان محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برهان او را عظمت بخش.19/42

بزرگی فضل خدا

إِنَّکَ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ، وَ فَضْلٍ کَرِیمٍ

به درستی که تو دارای رحمت گسترده و فضل بزرگ هستی.21/42

بزرگداشت رمضان و حرام کردن حلال ها، در آن

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

شناخت بزرگداشت حرمت ماه رمضان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

و شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

کوتاهی در بزرگداشت خدا

وَ جَنِّبْنَا... الْتَّقْصِیرَ فِی تَمْجِیدِکَ

و ما را از کوتاهی در بزرگ داشتنت دور گردان.

13/44

بزرگ گرداندن شب قدر

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

رمضان، بزرگ ترین ماه خدا

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ

درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا.23/45

بزرگ بودن احترام و گرامیداشت رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

بزرگی ماه رمضان، در دل های مؤمنان

ص : 219

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ

درود بر تو. چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!.32/45

بزرگی دادن (به امّت اسلام)، به وسیله ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

عمل اندک بنده و پاداش بزرگ خداوند

وَ یَا مَنْ یَشْکُرُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ یُجَازِی بِالْجَلِیلِ

و ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.7/46

خدا و بزرگ ترین بزرگی

فَلَکَ... الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ کُلِّ جَلَالٍ

پس بزرگ ترین بزرگی بر فوق هر بزرگی برای توست.12/46

خرد بودن هر بزرگی، در برابر خدا

کُلُّ جَلِیلٍ عِنْدَکَ صَغِیرٌ

هر بزرگی نزد تو کوچک است.13/46

خواری هر بزرگواری، در برابر بزرگواری خدا

وَ کُلُّ شَرِیفٍ فِی جَنْبِ شَرَفِکَ حَقِیرٌ

و هر بزرگواری در کنار بزرگواری ات حقیر است.13/46

دلیل خدا، بزرگ تر از توصیف شدن

حُجَّتُکَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِکُلِّهَا

حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود.23/46

بزرگی خدا و حقیقت آن

وَ مَجْدُکَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ

و بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت آن به حدّی درآید.23/46

درمانده شدن از بزرگداشت خدا

وَ فَهَّهَنِیَ الْإِمْسَاکُ عَنْ تَمْجِیدِکَ

و خودداریْ (از سخن)، مرا از بزرگ داشتن تو درمانده کرده.24/46

بی مانندی خدا، در عظمت و بزرگی

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. عظیم در نهایت عظمت.4/47

بزرگی مرتبه خداوند

سُبْحَانَکَ! مَا أَجَلَّ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو!

22/47

ص : 220

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو!4/52

فروتنی برای عظمت خداوند

وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِکَ مَا دُونَ عَرْشِکَ

و آنچه زیر عرش تو است، برای بزرگی تو خاشع شد.26/47

سپاسی همسنگ عرش بزرگ خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد.41و36/47

سپاسی شایسته بزرگی ذات خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجِبُ لِکَرَمِ وَجْهِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که سزاوار ذاتِ کریم تو باشد.49و36/47

سپاسی برابر با غلبه عظمت خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با غلبه بزرگی ات برابر باشد.49و36/47

بزرگداشت روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.66/47

اقرار بنده، به گناهان بزرگ

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.69/47

بزرگ نبودن انعام آمرزش، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می کند ارزانی می داری.

70/47

عامل رهایی از گرفتار شدن به گناهان بزرگ

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَفُکَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ

و به من عصمتی بخش که از بند گناهان بزرگ رهایم سازد.111/47

توبه و گناهان کوچک و بزرگ

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.

126/47

ص : 221

پوشاندن بنده، به عطایای بزرگ

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

بنده را با گناهان بزرگ نسنجیدن

وَ لَا تُقَایِسْنِی بِعَظِیَماتِ الْجَرَائِرِ

و مرا با گناهان بزرگ مَسَنج.129/47

اصرار ورزیدن بر گناه بزرگ

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

بزرگی گذشت الهی

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر) خطاکاران گذشتی.7/48

فَیَا مَنْ... عَفْوُهُ عَظِیمٌ

پس ای کسی که گذشتش بزرگ است.8/48

برتری بزرگ خداوند

وَ قَدْ تَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوًّا کَبِیرًا

و تو - ای خدای من - از این (امور) برتر و والاتری.15/48

بزرگی سلطنت خداوند

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ... مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

نزد بنده بودنِ احسان بزرگ الهی

وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَهٍ کَرِیمَهٍ لَکَ عِنْدِی

و چه بسیار نیکیِ بزرگ، که برای تو نزد من است!3/51

سوگند به اسم بزرگ خدا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ... وَ بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به نام بزرگت و به بزرگی ذات بزرگوارت، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

بزرگ گرداندن رغبت بنده، نسبت به حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت

ص : 222

مرا در آن افزون گردان.7/54

بستر

گستردن بسترهای کرامت الهی، برای بنده

أَفْرِشْنِی مِهَادَ کَرَامَتِکَ

بسترهای کرامتت را برای من بگستر.1/41

بستن

بستن درِ نیازمندی بنده، به سوی بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست.19/1

نبودِ گشاینده، برای آنچه خداوند بسته

وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ

و برای آنچه بستی، گشاینده ای و برای آنچه گشودی، بستنده ای نیست.7/7

خدا، گشاینده آنچه شیطان ببندد

اللَّهُمَّ... افْتُقْ مَا رَتَقَ

خداوندا آنچه (شیطان) بست، بگشا.12/17

بستن زبان دشمنان، از گفتار

وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ

و زبان هایشان را از گفتن ببند.5/27

بسط گسترش

بسیاری فراوانی

بشارت مژده

بشر انسان

بشره پوست

بغض کینه

بقا

بندگان گذشته و باقی مانده

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ...

پس سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما و بر همه بندگانش - گذشتگان و باقی ماندگان - دارد.27/1

عفو الهی، در (زیان) ماندگارتر

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَهَ فِی أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

2/9

ص : 223

پایانی باقی

وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ

و آنچه فرجامش بقاست، کم نیست.3/18

باقی نماندن (تکلیفی)، بر عهده بنده

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی.7/22

حجّ و عمره، و باقی و زنده بودن بنده

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ... أَبَدًا مَا أَبْقَیْتَنِی...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره، همیشه تا هنگامی که زنده ام.4/23

باقی ماندن فرزندانِ والدین

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِبَقَاءِ وُلْدِی

خداوندا و بر من به بقای فرزندانم منّت گذار.

1/25

بقای نعمتِ همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَهِ عِنْدَهُمْ نُصْحًا

و خداوندا مرا بر آن دار که خیرخواهانه بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم.3/26

بقای گنجینه های خداوند

وَ مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

و آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما.5/30

توبه و سلامتی در آنچه (از زندگی) باقی مانده

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ... تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَهِ فِیما بَقِیَ

پس این توبه ام را توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است، قرار ده.

20/31

بقای عزّت الهی

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها، ماندگار است.3و1/32

آخرت، سرای هستی و بقا

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

ص : 224

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

بقای سپاس گزاری از خدا

فَلَکَ الْحَمْدُ... مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ، وَ مَعْنًی یَنْصَرِفُ إِلَیْهِ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که برای ستایش کلمه ای که با آن ستایش شوی باقی ماند و مقصودی که به آن بازگردد، وجود داشته باشد.

17/45

درودی پیوند خورده به بقای الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... یَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که اتّصالش به بقای تو پیوند خورد.53/47

توبه و باقی نگذاشتن گناهان

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.126/47

(انجام) حجّ و عمره، در باقی مانده عمر

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

بلا گرفتاری

بلند

بالا رفتن سپاس بنده، به اعلی علّیّین

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ...

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود.13و10/1

بلند گردیدن «کلمه اللّه»

...عَلَتْ کَلِمَتُکَ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

...سخن تو بلند گردید، اگر چه مشرکان نمی پسندیدند.22/2

پیامبر صلی الله علیه و آله و بالاترین مقام بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.23/2

میکائیل، بلندمرتبه در نزد خدا

ص : 225

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ، وَ الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ

میکائیل نزد تو دارای مقام والا است، و از اطاعتت جایگاهی بلند دارد.3/3

در ملک خدا بودنِ آنچه در هوا بالا رود

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا عَلَا فِی الْهَوَاءِ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در هوا بالا رفته و همه از آنِ تو هستیم.9/6

بالاتر بودن دست خدا از هر دستی، در بخشش

وَ عَلِمْتُ... أَنَّ یَدَکَ بِالْعَطَایَا أَعْلَی مِنْ کُلِّ یَدٍ

و دانستم که دستِ عطای تو از هر دستی بالاتر است.19/13

بالاتر بودن بخشش خدا، از کیفرش

وَ أَنْتَ الَّذِی عَفْوُهُ أَعْلَی مِنْ عِقَابِهِ

و تویی آنکه بخشایش او از کیفرش برتر است.

7/16

دادن تندرستی بالاتر، به بنده

عَافِنِی عَافِیَهً... عَالِیَهً... عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیتی عالی، عافیت دنیا و

آخرت.2/23

سبب بلندی درجات والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ... عُلُوًّا فِی دَرَجَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب بلندی درجات ایشان قرار ده.

8/24

والاترین درود

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَاهً عَالِیَهً عَلَی الصَّلَوَاتِ، مُشْرِفَهً فَوْقَ التَّحِیَّاتِ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست، درودی بالای همه درودها و مشرف بر همه تحیّت ها.18/27

بلندی خواستن و پست شدن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

والایی و بلندمرتبگی خداوند

لَکَ یَا إِلَهِی... دَرَجَهُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَهِ

خداوندا درجه والایی و بلندی، از آنِ توست.

10/28

ص : 226

...تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ

...نامت مبارک و بلندمرتبه است.12/45

وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

و هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ...

ای خدای مبارک و والای من...8/49

فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

پس تو مبارک و برتری. جز تو معبودی نیست. یگانه ای هستی که برای تو شریکی نمی باشد.

5/52

خدا والاتر از داشتن همتا

فَتَعَالَیْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ

پس تو از داشتن مانندها و همتاها برتر بودی.

12/28

بلندپایه بودن پادشاهی خدا

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

5/32

بالاترین عطایای تقرّب جویان

وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ... أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و گذشت از ایشان را که من کردم، و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.2/39

بالایی ذکر خدا

تَعَالَی ذِکْرُکَ عَنِ الْمَذْکُورِینَ

یاد تو از یادشدگان برتر است.14/39

خوشنودی خدا و بلندمرتبه نمودن بنده

شَرِّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ

درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده.

4/41

بالا بردن درجه و مرتبه محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درجه اش را رفیع گردان.19/42

سزاواران بالاترین مرتبه

وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی بِرَحْمَتِکَ

و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.

12/44

بلندترین بلندی

ص : 227

فَلَکَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَی فَوْقَ کُلِّ عَالٍ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ کُلِّ جَلَالٍ

پس بلندترین بلندی بر فوق هر بلندی، و بزرگ ترین بزرگی بر فوق هر بزرگی برای توست.

12/46

بالاتر بودن بزرگی خداوند، از به حدّی (پایانی) درآمدن حقیقتش

وَ مَجْدُکَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ

و بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت آن به حدّی درآید.23/46

بلندمرتبه بودن خدا، در منتهای بلندی

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بلندمرتبه در نهایت بلندیِ مرتبه.5/47

خداوند، نزدیک و بلندمرتبه

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. با وجود بلندی خودْ نزدیک، و با وجود نزدیکی خودْ بلندی.10/47

شگفت از بلندی منزلت خداوند

سُبْحَانَکَ! مَا... أَسْنَی فِی الْأَمَاکِنِ مَکَانَکَ

پاک و منزّهی! چه بلند است در مکان ها، مکان (منزلت) تو!22/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بلندمرتبه که بسیار بلندمرتبه ای!24/47

کرسی بلندپایه خداوند

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُعَادِلُ کُرْسِیَّکَ الرَّفِیعَ

سپاس برای توست. سپاسی که با کرسی بلندپایه ات برابری نماید.41و36/47

درخواست از خدا و بلندی خواهی

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُتَعَالِیًا بِدَالَّهِ الْمُطِیعِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. نه از روی بلندی خواهیْ به گستاخی و اعتمادِ فرمانبران.74/47

درخواست از خدا و بلندپروازی

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُسْتَطِیلًا بِتَکَبُّرِ الْمُتَکَبِّرِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نه از روی برتری جستنْ (و بلند پروازی) به تکبّر متکبّران.74/47

بلندمرتبه گشتن، در میان بندگان

ص : 228

وَ ارْفَعْنِی بَیْنَ عِبَادِکَ

و مرا در میان بندگانت سربلند فرما.

118/47

داشتن درجه ای بلند، در درگاه خدا

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَکَ دَرَجَهً... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، یا درجه ای را که از ایشان نزد خود بالا می بری، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

برتری و بلندمرتبگی خداوند

وَ قَدْ تَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوًّا کَبِیرًا

و تو - ای خدای من - از این (امور) برتر و والاتری.15/48

بلند مرتبه گردیدن توسّط خدا، و پست نشدن

إِلَهِی إِنْ رَفَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَضَعُنِی

خدای من، اگر تو مرا بلندمرتبه گردانی، پس کیست آنکه مرا پست نماید؟.15/48

بلند مرتبه نشدن بنده، در صورت پست شدنش از جانب خدا

إِنْ وَضَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْفَعُنِی

اگر مرا پست کنی، پس کیست آنکه بلندمرتبه ام گرداند؟.15/48

منزلت بلندپایه محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی، به سوی تو نزدیکی می جویم.16/49

بند

ایمن ساختن بنده از بندها و دام ها

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ... حَبَائِلِهِ وَ مَصَایِدِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه بندها و دام های او ایمن سازی.8و7/23

کندن بندِ دل دشمنان

وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ

و رگ های دلشان را بکن.5/27

آزاد شدن از بند عدالت خدا، با احسان او

فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.10/39

ص : 229

درآمدن دشمن، در بند دام

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

بندگان

رفتار خدا با بنده

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

کردار اندک و آرزوی بزرگ بنده

أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا

من بنده ای هستم که عملش ضعیف و آرزویش بزرگ است.9/32

دشوار نبودن عفو بنده، بر خدا

لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ وَ إِنْ أَسَاءَ

گذشت از بنده ات گر چه بد کرده، بر تو دشوار نیست.10/32

ناتوانی شاکرترین بندگان، از شکر خدا

فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ

پس شکرگزارترین بندگانت از شکر تو، عاجز است.3/37

کوتاهی عابدترین بندگان، از اطاعت خدا

أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ

عابدترین آنان از اطاعتتْ مقصر است.3/37

لزوم پاداش الهی، بر سپاس گزاری بندگان

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

دعا در حقّ بنده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ، وَ انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی و آبرویی از من برد که بر او ممنوع ساخته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.

2/39

ص : 230

خوشنود ساختن بنده و ادای حقّش، از جانب خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.4/39

شرح کتاب الهی، برای بندگان

وَ جَعَلْتَهُ... کِتَابًا فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِکَ تَفْصِیلًا

و آن را کتابی قرار دادی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی.2و1/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، بنده خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود درود فرست.

17/42

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود درود فرستی.3/48

پند دادن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به بندگان

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... نَصَحَ لِعِبَادِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه بندگانت را نصیحت کرد، پاداش ده.22/42

شب قدر و فرود آمدن فرشتگان بر بندگان

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ

در آن فرشتگان و روح، بر هر یک از بندگانش که بخواهد، فرود می آیند.5/44

کوشش در بندگی خدا، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ: مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ... عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا بنده صالحی که او را برگزیدی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

در زمره بندگان صالح قرار گرفتن

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده.18/44

ص : 231

خدا و جزای بنده

وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ

و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.3/45

گشودن دری به سوی عفو الهی، برای بندگان

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای.10/45

خدا، و داد و ستد با بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

بندگان و راهنمایی خداوند

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.

17/45

نیکی و فزونی خداوند، بر بندگان

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای.18/45

درود خدا، بر بندگان صالحش

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

رحم بندگان و رحم الهی

یَا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لَا یَرْحَمُهُ الْعِبَادُ

ای کسی که رحم می کند، به آنکه بندگان به او رحم نمی کنند.1/46

درودی دربرگیرنده درودهای بندگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

حجّت های خدا بر بندگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... حُجَجَکَ عَلَی عِبَادِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را حجّت های خویش بر بندگانت قرار دادی.56/47

ص : 232

امامان، علامت (راهنما) برای بندگان

أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

او را نشانه برای بندگانت به پا داشتی.60/47

روز عرفه و احسان الهی بر بندگان

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده ای.66/47

نعمت الهی به بنده، پیش و پس از آفرینش او

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ

خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده ای.

67/47

نعمت های خدا به بندگان

کَانَ أَحَقَّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیْهِ أَلَّا یَفْعَلَ

حال آنکه با آن عنایت هایی که به او داشته ای، سزاوارترین بندگانت بود که نافرمانی ات را نکند.

68/47

بنده، و آشکار نمودن (گناهان) نزد خدا

أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ

منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و

نزد تو آشکار نمودم.79/47

ترس داشتن از بندگان خدا

أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ

منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.80/47

بلندمرتبه ساختن بنده، در میان بندگان

وَ ارْفَعْنِی بَیْنَ عِبَادِکَ

و مرا در میان بندگانت سربلند فرما.118/47

تقسیم خیر، تندرستی، برکت و هدایت بین بندگان مؤمن

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

شریک شدن در دعای بندگان با ایمان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.3/48

زنده گشتن بندگان مرده

ص : 233

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی، گشایش ده.13/48

بندگان، و هلاکت الهی

إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ

اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود؟.15/48

خدا و بشارت به بندگان

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

بندگی عبادت

بنیان

بنیان انسان، بر وهن و سستی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... عَلَی الْوَهْنِ بَنَیْتَنَا

خداوندا و تو ما را بر سستی بنا نهاده ای.

5/9

بلند ساختن بنیان محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ شَرِّفْ بُنْیَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بنیاد او را شرافت ده.19/42

افعال خدا، بر بنیان احسان

أَنَّکَ بَنَیْتَ أَفْعَالَکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

همانا تو کارهایت را بر تفضّل قرار داده ای.

8/45

بها

عدم فروش نعمت ها، به ازای قیمت ها

یَا مَنْ لَا یَبِیعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ

ای که نعمت هایش رابه بها نمی فروشد.3/13

ارزان ساختن نرخ ها، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ

خداوندا ما را با بارانی که با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی، سیراب نما.

5/19

ص : 234

خدا و افزودن بها در داد و ستد با بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

بهانه

جای بهانه نگذاشتن، برای بندگان

...وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّهً وَ لَا عُذْرًا

...و برای احدی از ما، برهان و عذری به جا ننهاده.23/1

بدبختی، و بسیاری عذر

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او و پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او.9/45

بهانه نداشتن غافل، بعد از به پا داشتن راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

گناهکار بودن، و ناتوانی از عذر آوردن

أَسْأَلُکَ أَنْ... تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ

از تو می خواهم که بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم.7/51

بهبودی

بهبودی یافتن بنده، با خشم بر ستمگر

أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

دادن تندرستی بهبودی دهنده، به بنده

عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً...

به من عافیت ده. عافیتی کافی و بهبودی بخش.

2/23

قرآن، شفا و بهبودی

وَ جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

و آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق

ص : 235

به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

خشم بهبودی نیافته دشمن

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.

6/49

به پا خاستن قیام

به پایان بردن انجام دادن

بهتر

رساندن بهترین پاداش الهی، به تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

بهترین زمان بودنِ هر روز از زندگی

وَ اجْعَلْهُ... خَیْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا فِیهِ

و آن (روز) را بهترین زمانی که در آن به سر برده ایم قرار ده.19/6

خدا، بهترین کسی که از او یاری خواسته

شود

أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ

مرا یاری ده. ای بهترین کسی که به وسیله او یاری خواسته شده.11/24

خدا، بهترین آمرزندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ

به درستی که تو بهترین آمرزندگانی.

15/32

إِنَّکَ أَنْتَ... خَیْرُ الْغَافِرِینَ

همانا تو بهترین آمرزندگانی.65/47

خداوند، بهترین روزی دهندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ

به درستی که تو بهترین روزی دهندگانی.

28/32

خدا، بهترین پناه دهندگان

...یَا خَیْرَ الْمُ_جِیرِینَ

...ای بهترین پناه دهندگان.32/32

قبرها، بهترین منزل ها

اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

رساندن پیامبر صلی الله علیه و آله به بهترین نیکی و خیر

ص : 236

الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

در زمره بهترین اصحاب ماه رمضان بودن

اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ

ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.14/44

شب قدر، بهتر از هزار ماه

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه.40/45

رمضان، بهترین ماه

السَّلَامُ عَلَیْکَ... یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ

درود بر تو، ای بهترین ماه در روزها و ساعت ها.24/45

روز عید فطر، بهترین روزها

بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا، وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا

برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان. و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده.48/45

خدا، بهترین نعمت دهندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الْمُنْعِمِینَ

به درستی که تو بهترین نعمت دهندگانی.

132/47

مقدّر نمودن بهترین عاقبت امور، برای بنده

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا، فَاقْضِ لِی بِخَیْرِهَا عَاقِبَهً

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی. پس آنچه سرانجامش بهترین است را برایم مقدّر فرما.8/54

بهت زدگی سرگردانی

به جا آوردن ادا و نیز انجام دادن

به دست آوردن کسب

ص : 237

به دوش کشیدن

به دوش کشیدن معصیت

وَ کَثُرَ عَلَیَّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و معصیتت که بر دوش کشم، بر من زیاد است.

10/32

بهروزی خوش بختی

بهره

بهره مندی از نسیمِ (خوشِ) زندگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیَاهِ

و سپاس خدای را که ما را به نسیم های زندگی بهره مند ساخت.20/1

قرار دادن بهره ای در رحمت الهی، برای بندگان

اجْعَلْ لَنَا نَصِیبًا فِی رَحْمَتِکَ

از رحمت خود برای ما بهره ای قرار ده.

3/5

صبح و بهره مندی از روشنی روز

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی و با آن ما را از روشنی روز

بهره مند گرداندی.8/6

بهره ای از بندگان خدا، برای بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظًّا مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، بهره ای از بندگانت قرار ده.16/6

بهره ای از سپاس گزاری خدا، برای بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ... نَصِیبًا مِنْ شُکْرِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، سهمی از سپاس گزاری ات قرار ده.

16/6

بهره ای برای هر آفریده، در نعمت های الهی

...جَعَلْتَ لِکُلِّ مَخْلُوقٍ فِی نِعَمِکَ سَهْمًا

برای هر آفریده ای در نعمت هایت بهره ای مقرر داشته ای.6/16

غفلت بنده، نسبت به بهره خود

مَنْ أَغْفَلُ مِنِّی عَنْ حَظِّهِ؟

چه کسی از بهره خود فراموشکارتر از من است؟23/16

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا... الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

ص : 238

اگر کیفر کنی، این من هستم که واگذارنده بهره خویشم.14/51

بهره مندی از رستگاری

أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَی بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ

ما را به اندازه گمراهی او (شیطان)، از رستگاری ات بهره مند گردان.5/17

رحمت الهی و بهره بنده

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده.1/18

بهره مند گرداندن بنده، به میانه روی

مَتِّعْنِی بِالِاقْتِصَادِ

مرا به میانه روی، بهره مند گردان.18/20

نعمت بهره بردن از فرزندان

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ... بِإِمْتَاعِی بِهِمْ

خداوندا و بر من به بهره مندی ام از آنان، منّت گذار.1/25

کامل ترین بهره های همسایگان

وَ اجْعَلْ لِی أَوْفَی الْحُظُوظِ فِیما عِنْدَهُمْ

و از آنچه ایشان (همسایگان) دارند، کامل ترین بهره ها را برای من قرار ده.4/26

آسوده خاطریِ بنده، از بهره اش نزد خدا

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ... لَا تَتَأَکَّدُ مَعَ ذَلِکَ ثِقَتِی فَأَتَفَرَّغَ لِمَا هُوَ أَحْظَی لِی عِنْدَکَ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی. با این همه اعتمادم به تو محکم نمی شود، تا برای آنچه که برای من نزد تو بهره دهنده تر است آسوده خاطر شوم.26/32

خوشنود ساختن بنده، نسبت به بهره اش

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُرْضِیَنِی بِحِصَّتِی فِیما قَسَمْتَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به بهره ام در آنچه برایم قسمت کرده ای، راضی نمایی.28/32

بهره مندی از ثروتی همیشگی

مَتِّعْنَا بِثَرْوَهٍ لَا تَنْفَدُ

ما را به ثروتی که نابود نشود، بهره مند نما.

5/35

بهره بندگان، در ترغیب الهی

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ وَ تَرْغِیبِکَ الَّذِی فِیهِ حَظُّهُمْ عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، و با ترغیب نمودنت که بهره آنان را دربر دارد، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، دیدگانشان آن را درنمی یافت.

14/45

ص : 239

بهره مندترین افراد، از ماه رمضان

اجْعَلْنَا مِنْ... أَجْزَلِهِمْ قِسْمًا فِیهِ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظًّا مِنْهُ

و ما را از پرنصیب ترین آنان در آن ماه و از بهره مندترین ایشان از آن قرار ده.49/45

نعمت الهی، و بهره محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ... وَ تُوَفِّرُ عَلَیْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِکَ وَ فَوَائِدِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و بهره یِ آنان را از نعمت ها و سودهایت فراوان گردانی.57/47

بهره ای از خوشنودی خدا

اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.71/47

مانعی بین بنده و بهره او

أَعِذْنِی مِمَّا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ، وَ یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ

از چیزی که مرا از تو دور می کند و میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، مرا نگهدار.93/47

بهره هایی از عطای الهی

أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِکَ

سهم مرا از بخشش ها به لطف خود فراوان کن.129/47

فراوانی بهره بنده

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

تباه کردن بهره خود

وَ إِلَیْکَ... مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

احسان الهی و بهره بنده

لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی

اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم.

2/51

بهشت

سپاس الهی و راهی به سوی بهشت

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... طَرِیقًا إِلَی جَنَّتِهِ

ص : 240

پس سپاس او را، سپاسی که راهی به سوی بهشتش باشد.29و27/1

پیامبر صلی الله علیه و آله و بالاترین مقام بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.23/2

تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، و باغ های بهشت

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی.

14و13/4

بهشت، سرانجام دعوت خدا

أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَی دَعْوَتِکَ إِلَی الْجَنَّهِ

من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت تو به سوی بهشت است.24/16

جایگاهی در بهشت

وَ اجْعَلْ فِی جَنَّتِکَ مَثْوَایَ

و سرای مرا در بهشتت مقرّر گردان.11/21

بهشت، در برابر چشمان مرزداران اسلام

وَ اجْعَلِ الْجَنَّهَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ

و بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده.

4/27

رابطه دارایی دنیوی، با بهشت

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا... ذَرِیعَهً إِلَی جَنَّتِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله دست یابی به بهشتت قرار ده.6/30

فرود آمدن در میان بهشت

أَحْلِلْنِی بُحْبُوحَهَ جَنَّتِکَ

مرا در میان بهشتت جای ده.1/41

قرآن، پیشوایی به سوی بهشت

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.

12/42

میراث بران بهشت

وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ

ص : 241

الْفِرْدَوْسَ...

و ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که بهشت را ارث می برند.18/44

توبه نصوح و درآمدن در بهشت ها

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، راه بهشت

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ... وَ جَعَلْتَهُمُ... الْمَسْلَکَ إِلَی جَنَّتِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنها را راهی به سوی بهشتت قرار دادی.56/47

کامیاب گشتن بنده، از بهشت

أَوْجِدْنِی... جَنَّهِ نَعِیمِکَ

مرا از بهشت پر نعمتت، کامیاب گردان.

125/47

همسایگی در بهشت

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ

و در بهشت ها، مرا با پاک ترین دوستانتْ

همسایه گردان.128/47

آراستن بهشت، برای برگزیدگان خدا

جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

در بهشت هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

به هم پیوستگی

به هم پیوستگی استخوان های پشت

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.23/32

بیابان

تنها ماندن در بیابان خشم الهی

...فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِکَ فَرِیدًا

...پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود.

13/32

ص : 242

بی ارزشی پستی

بیان

بیان احکام الهی، (به وسیله پیامبرانش)

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَقْوَمَهُمْ بِمَا شَرَعْتَ مِنْ شرَائِعِکَ

و ما را از پایدارترین آنها به آئینی که مقدر نموده ای قرار ده.20/6

بیان وعده و نوید الهی، در وحی

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ...

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

زبان بنده و نیکو بیان نمودن قرآن

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

پیامبر صلی الله علیه و آله ، بیان کننده فرمان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... کَمَا... صَدَعَ بِأَمْرِکَ

خداوندا بر محمّد درود فرست. همچنانکه

فرمانت را با صدای رسا بیان کرد.17/42

گویا نشدن زبان، جز به آنچه خدا بیان فرموده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا زبان هایمان جز به آنچه تو بیان کرده ای، سخن نگوید.7و6/44

بیان دلیل ها، از جانب خداوند

فَقَدْ... أَبْلَیْتَ الْأَعْذَارَ

پس به تحقیق عذرها را، بیان نموده ای.

21/46

عدم عجز الهی، از بیان و سخن فصیح

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یُعْیِکَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَیَانٌ

تویی آنکه دلیل روشن و سخن آشکاری، تو را عاجز نکرده است.16/47

بی باکی

بی باکی بنده، در باطل و نادرستی

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّرًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - در انجام باطل

ص : 243

گستاخ تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

بی پروا

دست رد نزدن خدا، بر پیشانی بی پروایان

یَا مَنْ لَا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّهِ عَلَیْهِ

ای کسی که دست رد بر پیشانی بی پروایان نمی زند.5/46

علوّ و بلندی خواهی، به بی پروایی و ناز

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُتَعَالِیًا بِدَالَّهِ الْمُطِیعِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نه از روی بلندی خواهیْ به بی پروایی و گستاخیِ فرمانبران.74/47

بی تاب

رفتن ماه رمضان و بی تابی دوستان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ... أَوْحَشَ مُنْقَضِیًا فَمَضَّ

درود بر تو همدمی که چون سپری شد، بیمناک ساخت و بی تاب گردانْد.27/45

گرمی آفتاب و جان بی تاب بنده

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ

الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

جان و استخوان بی تاب بنده، و گرمی آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

بیت المعمور

فرشتگانِ طواف کننده بیت المعمور

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ

ص : 244

قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و طواف کنندگان بیت المعمور.18و11و10/3

بیچارگی

اقرار به بیچارگی و اضطرار خویش

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

خدا و اجابت دعای بیچارگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَهِ الْمُضْطَرِّینَ

اجابتی که بیچارگان را وعده داده ای، به من بشناسان.12/14

أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی

تویی که هنگام بیچارگی، دعایم را اجابت نمودی.4/51

بیچارگان و ذکر احسان الهی

یَا مَنْ إِلَی ذِکْرِ إِحْسَانِهِ یَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ

ای کسی که بیچارگان به یاد نیکی اش پناه

می برند.2/16

هنگام بیچارگی و یاری طلبیدن از غیرخدا

لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ

مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام، آزمایش نکن.12/20

خواندن خدا، در حال اضطرار و بیچارگی

أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّهِ حِیلَتِی

به ضعف قوّتم و کمی چاره اندیشی ام اعتراف دارم.7/21

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ... مُضْطَرًّا إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بیچاره درگاه تو هستم.9/51

در هنگام خوشی و بیچارگی، خدا را خواندن

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

خدا، بینا به بیچارگی بنده

...فَقَدْ تَرَی ضَعْفِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ

...زیرا ناتوانی و بیچارگی و زاری ام را به

ص : 245

درگاه خود می بینی.16/48

بیچارگی بنده و رحم الهی

مَوْلَایَ... ارْحَمْ... قِلَّهَ حِیلَتِی

مولای من! بر بیچارگی ام رحم کن.4/53

بی خبری غفلت

بی خوابی

بی خوابیِ ناشی از وام

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ... شُغْلِ الدَّیْنِ وَ سَهَرِهِ

به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از کار قرض و بی خوابی اش.2/30

بیداری

اطاعت خدا و سستی بیداری بنده

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِکَ تَیَقُّظًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - بیداری ام هنگام طاعتت سست تر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

بیداری برای بندگی خدا

اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ

شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، آباد گردان.123/47

از خدا درخواست نمودنِ بیداری از:

أ. خواب غفلت

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.7/17

ب. خواب بی خبران

نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْغَافِلِینَ

مرا از خواب غافلان، بیدار فرما.

91/47

ج. خواب آلودگی اسرافکاران

نَبِّهْنِی مِنْ... سِنَهِ الْمُسْرِفِینَ

مرا از خواب آلودگی اسراف کاران، بیدار فرما.91/47

د. چرت زدن خوارشدگان

نَبِّهْنِی مِنْ... نَعْسَهِ الْمَ_خْذُولِینَ

مرا از چرت خوارشدگان، بیدار فرما.

91/47

ص : 246

بیراهه

بیراهه نرفتن زبانه ترازوی عدل قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

و آن را ترازوی عدلی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود، قرار دادی.3/42

بیزاری

بیزاری جستن از سرکشی نمودن نزد خدا

أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَنْ أَسْتَکْبِرَ

من از گردنکشی بر تو سخت بیزارم.

14/12

بیزاری شیطان، از بنده

...وَ تَوَلَّی الْبَرَاءَهَ مِنِّی

...و از من بیزاری جست.13/32

بیزاری از گناه

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

بیزاری از پرستش گرِ غیر خدا

بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاکَ

از هر که جز تو را پرستید، بیزاری جستم.

6/52

بیگانه

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و بیگانه پنداشته شدن توسّط خویشانشان

وَ الَّذِینَ... انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ

و آنان که چون در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند.

6/4

بیم ترس

بیماری

سپاس گزاری از خدا، برای بیماری

وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بِی مِنْ عِلَّهٍ فِی جَسَدِی

و تو را سپاس بر بیماری ای که در جسمم پدید آوردی.1/15

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ وَ الصِّحَّهِ وَ السَّقَمِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی و تندرستی و بیماری به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق

ص : 247

را روزی ام فرما.11/22

رهاندن بنده (از گناهان)، هنگام بیماری

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی؟4-2/15

خروج از بیماری، با عفو و بخشایش الهی

وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِکَ

و بیرون شدنم از بیماری را به عفو و گذشتت قرار ده.6/15

توفیق عیادت از همسایگان بیمار

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... عِیَادَهِ مَرِیضِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عیادت بیمارشان، توفیق ده.

2/26

آمیخته شدن خوراک مشرکان، با بیماری

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز.12/27

دچار بیماری مهلک نشدن، با ابرها

وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

و در آنها آفتی به ما نرسان.2/36

بینایی

بازماندن دیده ها، از دیدن خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُوءْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ

سپاس خدای را، همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر است.2و1/1

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ...

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

خشوع و بینایی

...الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ...

(آنان که) دیدگان را به زیر افکنده و قصد نگریستن سوی تو را ندارند، پس بر ایشان درود فرست.10و8/3

بینایی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و شکّ

لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ

آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند.11/4

ص : 248

بیناکننده بودن روز، برای بندگان

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند.6/6

بینایی به جاهای به دست آمدن روزی

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ... وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی، و ما را از جایی که بتوان روزی به دست آورد بینا نمودی.8/6

بینایی بندگان و فریفتن شیطان، توسّط آنها

اللَّهُمَّ... بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ

خداوندا ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن.

7/17

منّت گذاشتن بر بنده و (ایجاد) بینایی در دلش

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْبَصِیرَهِ فِی قَلْبِی

و با تندرستی و بینایی در دلم بر من منّت گذار.3/23

دانایی و بینایی

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی لَا یَفُوتَنِی

اسْتِعْمَالُ شَیْءٍ عَلَّمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا انجام دادن آنچه به من آموختی، از دستم نرود.3/24

فرزندان بنده، در زمره بینایان (راه حقّ)

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ

و آنان را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده.3/25

افزایش بینایی همسایگان امام علیه السلام ، در حقّ او

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی

و بر حق بینی آنان نسبت به من بیفزا.4/26

بینا ساختن مرزداران اسلام

وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یُبْصِرُونَ

و به آنچه بینایی ندارند، بینایشان ساز.

3/27

استوار ساختن بینایی بنده، در عبادت خدا

وَ أَحْکِمْ فِی عِبَادَتِکَ بَصِیرَتِی

و بینش مرا در بندگی ات، استوار گردان.

13/31

بینا ساختن بندگان، به تقرّب نزد خدا

ص : 249

وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَهَ لَدَیْکَ وَ الْوُصُولَ إِلَی کَرَامَتِکَ

و ما را به (راه) نزدیکی نزد خودت و رسیدن به کرامتت، بینا نمودی.19/45

بینا و بصیر بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. شنوای بینا.7/47

بینوایی

رحم نمودن به بینوایی بنده

فَارْحَمْ... شِدَّهَ مَسْکَنَتِی

پس بر شدّت نیازم رحم کن.32/16

ارْحَمْ... مَسْکَنَتِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی

بر نیازمندی ام و بیچارگی ام رحم کن.4/53

زاری به درگاه خدا، هنگام بینوایی

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام تهی دستی، به درگاه تو زاری کنم.12/20

مسکین و بینوای درگاه خدا بودن

فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ...

پس به درستی که من بنده بینوا و زار توام.

7/21

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا، مُسْتَکِینًا... إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا و فروتنِ درگاه تو هستم.9/51

روز جمعه، و فرود آوردن بینوایی خود به درگاه خدا

اللَّهُمَّ... بِکَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

خداوندا، در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم.4/48

تغییر بینوایی و مسکنت بنده

وَ کَمْ مِنْ... مَسْکَنَهٍ حَوَّلْتَ

و چه بسیار نیازمندی هایی را که تغییر دادی.

12/49

بی نیازی توانگری

بی نیاز بودن فرشتگان، از خوردنی و آشامیدنی

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

بی نیازی بی نیازان، به قوّه الهی

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی

ص : 250

نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

درخواستِ بی نیاز گشتن

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنَا

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را بی نیاز گردان.11/5

وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ

و مرا بی نیاز گردان و روزی ات را بر من بگستر.

3/20

وَ أَسْتَکْفِیکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنِی

و از تو کفایت می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا کفایت کن.23/48

بی نیاز شدن با گواهی خداوند (از گواهی دیگران)

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیدًا

خداوندا من تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است.21/6

خدا، بی نیاز بی نیازان

یَا غَنِیَّ الْأَغْنِیَاءِ

ای بی نیازترین بی نیازان.3/10

نیاز به خدا و بی نیازی به وسیله او

وَ یَا مَنْ یُسْتَغْنَی بِهِ وَ لَا یُسْتَغْنَی عَنْهُ

و ای که به او بی نیاز می گردند و از او بی نیاز

نمی شوند.5/13

خدا و بی نیازی از آفریدگانش

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای.

11/13

شایسته بودن خدا، به بی نیازی از بندگان

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَی عَنْهُمْ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.11/13

نفْس، و جلوه گری حاجت خواهی از آنکه از خدا بی نیاز نیست

سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ، وَ لَا یَسْتَغْنِی فِی طَلِبَاتِهِ عَنْکَ، وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ

نفس من رفع آن (حاجت) را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده و در خواسته هایش از تو بی نیاز نیست، برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران است.

15/13

پرسش از خدا، درباره بی نیاز شدن

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُغْنٍ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، فَقْرَهُ تَوَکُّلًا؟

ای خدای من آیا تو هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد،

ص : 251

بی نیاز می سازی؟15/16

بی نیاز نشدن بنده، جز به وسیله خداوند

إِلَهِی... لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا یَسْتَغْنِی عَنْکَ بِأَحَدٍ دُونَکَ

خدای من کسی را که از غیر تو بی نیاز نمی گردد، خوار نگردان.16/16

بی نیازی از کاری که بنده را از عبادت بازمی دارد

وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِ_مَامُ بِهِ

و مرا از آنچه اهتمام به آن مشغولم می سازد کفایت کن.3/20

بی نیازی بنده، به واسطه خداوند

وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی

و (چنان کن که) فقیر نگردم، در حالی که دارایی ام از نزد تو می باشد.14/20

...بَلِ اجْعَلْ... اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.12/21

تاج بی نیازی

وَ تَوِّجْنِی بِالْکِفَایَهِ

و تاج بی نیازی بر سرم گذار.22/20

بی نیازی از کسب روزی، با رنج

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار.24/20

خدا، بی نیازکننده ناتوان

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان.1/21

درخواست از خدا، در حال نیازمندی و بی نیازی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی... فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ... أَوْ فَقْرٍ أَوْ غِنًی

و مرا ناامید از اجابتت قرار نده، در خوشی باشم یا سختی، یا تهی دستی یا ثروت.8/21

تندرستیِ بی نیازکننده

وَ عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً...

و به من عافیت ده. عافیتی کافی.2/23

بی نیاز نمودن والدین، به وسیله فرزندان

وَ أَعِنِّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتِی

و در برآمدن نیازم به وسیله آنان یاری ام ده.

4/25

به بی نیازی خدا، از فقر توانگر گشتن

ص : 252

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُغْنَیْنَ مِنَ الْفَقْرِ بِغِنَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به توانگری تو از فقر به بی نیازی رسیده اند، قرار ده.

11و10/25

بی نیاز نبودن از فضل الهی

وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِکَ

و درخواستم را از آنکه از فضلت بی نیاز نبود، بازگرداندم.4/28

تواناییِ کافی و بی نیازکننده

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ، فَقَوِّنِی بِقُوَّهٍ کَافِیَهٍ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از گناهان برایم ممکن نیست. پس با قوّتِ کافی، مرا قوی ساز.19/31

رفتار خدا با بنده، مانند توانگر بی نیازکننده فقیر

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ... غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ

و با من همانند توانگری که بنده بینوایی پیش او آمده، پس او را بی نیاز کرده، رفتار نما.

24/31

بی نیاز نبودن جنین

وَ لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیَاثِ فَضْلِکَ

و از فریادرسی فضلت بی نیاز نبودم.24/32

بی نیاز شدن، به وسیله خداوند

فَإِنَّ الْغَنِیَّ مَنْ أَغْنَیْتَ

پس همانا توانگر کسی است که تو توانگر ساختی.4/36

خدا، بی نیازکننده ترین کس

إِنَّکَ... أَکْفَی مَنْ تُوُکِّلَ عَلَیْهِ

به درستی که تو بی نیازکننده تر کسی هستی که بر او اعتماد شده.56/45

بی نیاز ساختن بنده، از فرد بی نیاز از او

وَ أَغْنِنِی عَمَّنْ هُوَ غَنِیٌّ عَنِّی

و از کسی که از من بی نیاز است، بی نیازم گردان.118/47

فراهم نمودن بی نیازی، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ الْغِنَی...

و بی نیازی را برایم فراهم ساز.130/47

بی نیازی خدا، از بنده

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا... وَ بِفَقْرِی إِلَیْکَ، وَ غِنَاکَ عَنِّی

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری و به نیازمندی من به تو و به بی نیازی تو از من، به عهده گیر.4/48

ص : 253

بی نیازی خدا، از هر جزادهنده و حسابگر

وَ کَفَی بِکَ جَازِیًا، وَ کَفَی بِکَ حَسِیبًا

و از هر جزادهنده و حسابگری، بی نیازی.

3/50

روزی بنده نمودنِ بی نیازی در کارها

وَ رَزَقْتَنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا الْکِفَایَهَ

و بی نیازی را در همه کارهایم به من روزی دادی.2/51

اسباب بی نیازی:

أ. فضل الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ

و سپاس خدای را که ما را به فضل خود، بی نیاز گردانْد.20/1

فَبِفَضْلِکَ، اللَّهُمَّ، فَأَغْنِنِی

پس به فضل خود، خداوندا بی نیازم گردان.4/22

ب. صله و بخشش خداوند

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ

خداوندا ما را با عطای خود، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن.7/5

وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ

و به یاری خود ما را از غیر خود بی نیاز گردان.13/5

ج. واگذاشتن خود، در اختیار خداوند

أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَیْنَ یَدَیْکَ

چون خویش را در پیشگاه تو افکنده ایم، بی نیازمان گردان.5/10

د. عافیت الهی

وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ

و مرا به عافیتت بی نیاز فرما.1/23

ه_. عبادت و بندگی خدا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ بِعِبَادَتِکَ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که مرا به وسیله بندگی ات از هر چیزی بی نیاز گردانی.

10/52

بینی

به خاک مالیدن بینی شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ

ص : 254

خداوندا و بینی اش را به خاک بمال.

13/17

بیهوده باطل

سبب گوش ندادن به لغو و بیهوده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّی لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَی لَغْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما. تا با گوش هایمان هیچ لغوی گوش ندهیم.6/44

ص : 255

ص : 256

پ

پا قدم

پابرجایی استواری

پاداش

پاداش سرشار و کیفر ترسناک خداوند

حَتَّی إِذَا... اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که (آفریده) حساب زندگی اش را بستانَد، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.

6/1

جزا دادن به بدکرداران و نیکوکاران

...لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکوکاران را پاداش نیکو عنایت کند.

7/6، 6/1

روزِ به جزا رسیدن

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود.11/24، 12/1

پاداش خداوند، به اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ...

و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشانشان هجرت کردند پاداش عنایت کن.

8/4

پاداش الهی، به تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

سبب از دست نرفتن کار نیکِ سزاوار پاداش

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار نیکی که به سبب آن سزاوار پاداش تو شویم از دستمان نرود.7/9

نعمت دادن و پاداش نخواستن خداوند

ص : 257

وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یَرْغَبُ فِی جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ

و تویی آنکه به هر که نعمت داد، پاداش نمی خواهد.11/16

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

1/45

توفیق پاداش دادن بنده، به برخی افراد

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ، وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ، وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ

و مرا توفیق ده تا آنکه از من دوری کرده را به نیکی جزا دهم. و به آنکه محرومم نموده، با بخشش پاداش بخشم. و کسی را که از من جدا شده به پیوستن مکافات دهم.9/20

میل بنده، به پاداش وعده داده شده الهی

وَ ارْزُقْنِی... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما.9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان.53/45

پاداش حجّ، عمره و زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا، مَشْکُورًا...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت. و آن را پذیرفته شده و پاداش داده شده قرار ده.4/23

پاداش خدا به والدین، برای تربیت فرزند

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن.7/24

پاداش خدا به والدین، جهت گرامیداشت فرزند

اللَّهُمَّ... أَثِبْهُمَا عَلَی تَکْرِمَتِی

خداوندا آنها را بر گرامی داشتنم، پاداش ده.

7/24

پاداش اوامر الهی

فَإِنَّکَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَیْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی نموده ای و در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان و از کیفر نافرمانی خود بیممان داده ای.6/25

پاداش نیکو دادن، به همسایگان بدکردار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

ص : 258

پاداشی همانند پاداش مسلمان جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

تباه نشدن پاداش نیکوکاران

یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُ_حْسِنِینَ

ای کسی که پاداش نیکوکاران، نزد او تباه نمی شود.3/31

خدا، پاداش دهنده سپاس کم

إِنَّکَ... الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ

همانا تو پاداش دهنده شکرِ کمی.7/36

پاداش الهی، به فرمانبری و طاعت کم

وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ

و بر اندکْ طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی.6/37

وجوب پاداش، بر شکرگزاری بندگان

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

پاداش خدا، به عمل اندک

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی.

6/37

یَا مَنْ... یَشْکُرُ یَسِیرَ مَا یُعْمَلُ لَهُ

ای کسی که اندک عملی را که برای او انجام می شود، سپاس می دارد.6/46

آماده نمودن پاداش بندگان، پیش از فرمانبری

وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ

و پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند.7/37

پاداش فرمانبر

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ تَشْکُرُ لِلْمُطِیعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَهُ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است، از فرمانبر در آنچه تو برایش فراهم

ص : 259

نموده ای، تشکّر می کنی.10/37

فرمانبر و نیافتن پاداش الهی

وَ لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَی مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ

و اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن گماشته ای، جزا دهی، چه بسا پاداش تو را از دست می داد.12/37

پاداش بلندمدّت، به کردار کوتاه مدت

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

سزاوار پاداش الهی نبودن

فَمَتَی کَانَ یَسْتَحِقُّ شَیْئًا مِنْ ثَوَابِکَ؟ لَا! مَتَی؟!

پس کی (چنین بنده ای) مستحقّ ثوابی از سوی تو می شد؟ نه! هیچ گاه!13/37

فروگذاردن پاداش بنده

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

خدا، ضامن پاداش نیکوکاران

یَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُ_حْسِنِینَ

ای ضامن پاداش نیکوکاران.5/40

قرآن، عاملی جهت پاداش یافتن بندگان

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سَبَبًا نُجْزَی بِهِ النَّجَاهَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ

و قرآن را دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت قرار ده.8/42

پاداش خداوند، به پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود و پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی.22/42

پاداش شاکران و نیکوکاران

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ... لِیَجْزِیَنَا عَلَی ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُ_حْسِنِینَ

سپاس خدای را که ما را از اهل سپاس قرار داد. تا ما را بر آن، پاداش نیکوکاران دهد.1/44

رنج نکشیدن، جز برای پاداش الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَکَلَّفَ إِلَّا مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ

ص : 260

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا خود را جز در آنچه به پاداش تو نزدیک کند، به رنج نیندازیم.7و6/44

عدم همسانی در پاداشِ (عمل)

وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ

و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.3/45

خدا، پاداش دهنده ستایشگر

تَشْکُرُ مَنْ شَکَرَکَ

هر که تو را شکر کرد، قدردانی کنی.6/45

وَ تُکَافِئُ مَنْ حَمِدَکَ

و هر که تو را سپاس گزارد، جزا دهی.

7/45

روزه و قیام وسیله دست یابی به پاداش الهی

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ... وَ تَسَبَّبْنَا إِلَیْهِ مِنْ مَثُوبَتِکَ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم و به یاری تو شبش را به پا خاستیم. و آن را وسیله پاداش تو قرار دادیم.21/45

طلب پاداش، در ماه رمضان

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْرًا

نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل پسندیده را دریابیم.45/45

پاداشی همانند روزه دار و عابد

وَ اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

و برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.51/45

پاداشی بزرگ، به عملی اندک

وَ یَا مَنْ یَشْکُرُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ یُجَازِی بِالْجَلِیلِ

و ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.7/46

سپاسی با پاداش کامل و فراگیر

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکْمُلُ لَدَیْکَ ثَوَابُهُ، وَ یَسْتَغْرِقُ کُلَّ جَزَاءٍ جَزَاوءُهُ

سپاس برای توست. سپاسی که پاداش آن نزد تو کامل باشد، و جزایش همه جزاها را فراگیرد.

42و36/47

خداوندِ پاداش دهنده

وَ کَفَی بِکَ جَازِیًا

و همین بس که تو جزادهنده ای.3/50

ص : 261

پادشاه

تلخی غلبه پادشاه

وَ اکْفِنَا... مَرَارَهَ صَوْلَهِ السُّلْطَانِ

و ما را از تلخی قهر و غلبه پادشاه نگهدار.

10/5

ستم نمودن پادشاه، بر بندگان

نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ

پناه می بریم به تو از اینکه پادشاه به ما ستم کند. 6/8

پناه بردن به خدا، از شرّ پادشاه ستمگر

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر پادشاهِ ستمگری پناه ده.6/23

ترسیدن از والدین، همانند ترسیدن از پادشاه ستمکار

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. 5/24

پادشاهی

خدا، دارنده هر ملک و پادشاهی

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ... مَالِکُ الْمُلْکِ

همانا من شهادت می دهم که تو صاحب هر ملکی.21/6

سلطه الهی و فرود آمدن (سختی) به بنده

وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ... وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ

و ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است و تو به سلطه خویش آن را بر من فرستادی.6/7

شکست دادن پادشاهی غم

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

رها کردن بندگان، در پادشاهی جاویدان (بهشت)

وَ اسْرَحْنَا فِی مُلْکِ الْأَبَدِ

و ما را در سلطنت ابدی، رها کن.5/35

ماه، نشانه ای از نشانه های پادشاهی خدا

وَ جَعَلَکَ آیَهً مِنْ آیَاتِ مُلْکِهِ، وَ عَلَامَهً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ

و تو را نشانه ای از نشانه های پادشاهی اش و علامتی از علامت های سلطنتش قرار داد.2/43

ص : 262

عطا نمودن سلطنت، به ولیّ خدا

وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا

و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما.61/47

پادشاهی برای خداست

اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ

خداوندا، ای پروردگار ما، به درستی که پادشاهی برای توست.2/48

اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَ الْحَمْدَ

خداوندا به درستی که پادشاهی و سپاس مختص به توست.3/48

عدم افزایش ملک خدا، با عذاب نمودن بنده

لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ

عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید.6/50

عذاب بنده و پادشاهی خدا

وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

ویژگی های پادشاهی خدا:

أ. دارای مدّتی بی پایان

وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّهُ مُلْکِهِ

و ای کسی که زمان پادشاهی او به پایان نمی رسد.2/5

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا... لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که پایانی برای آخرش نیست.4/32

ب. فراگیرنده بر بندگان

یَحْوِینَا مُلْکُکَ وَ سُلْطَانُکَ

سلطه و فرمانروایی توست که ما را فرامی گیرد.10/6

ج. عدم رهایی از آن

وَ لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

و مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست. 6/21

کَیْفَ یَنْجُو مِنْکَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غَیْرِ مُلْکِکَ؟

چگونه از تو رهایی یابد، کسی که در غیر قلمرو تو، راهی برایش نمی باشد؟1/52

د. ثبات

اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمُلْکِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

ص : 263

خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید. 1/32

وَ سُلْطَانُکَ ثَابِتٌ لَا یَزُولُ

و سلطنت تو ثابت و بی زوال است.

19/46

ه_. بدون لشکر و پشتیبان بودن

اللَّهُمَّ یَا ذَا... السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَیْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ

خداوندا ای فرمانروای استوارِ بدون لشکریان و یاران.2و1/32

و. چیرگی و استواری

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّهٍ، وَ لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش و پایانی برای آخرش نیست.

4/32

ز. بلندپایگی

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود. 5/32

ح. همیشگی بودن

أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَهً بِدَوَامِ مُلْکِکَ

از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری.17/46

لَکِنْ... مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی پادشاهی ات پایدارتر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

ط. قوی و توانا

سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ

پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری!24/47

ی. بزرگ بودن

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ... مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.

6/50

ک. عدم کاهش و نقص آن

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ، وَ مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ... تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِیَهُ الْمُذْنِبِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر و پادشاهی ات پایدارتر از آن است که نافرمانی گنهکاران (چیزی) از آن بکاهد.6/50

ص : 264

لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ، وَ کَذَّبَ رُسُلَکَ

کسی که به تو شرک آورَد و پیامبرانت را دروغگو شمارد، از فرمانروایی ات نمی کاهد.

3/52

ل. قهر و غلبه

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ، وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو! و چه غالب است پادشاهی ات!4/52

پارسایی زهد

پاره پاره

پاره پاره شدن روده های ساکنان دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند، به تو پناه می برم.

31/32

پاره پاره شدن مفاصل بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا... تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که مفاصلم پاره پاره شود، رحم کن.6/53

پاسداری نگهداری

پاشیدگی پراکندگی

پافشاری اصرار

پاکدامنی خویشتن داری

پاکدامنی، و فروبستن چشم از همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَغُضُّ بَصَرِی عَنْهُمْ عِفَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که با پاکدامنی، دیده از ایشان فروبندم.3/26

فراهم نمودن پاکدامنی، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ... الْعَفَافَ

و پاکدامنی را برایم فراهم ساز.130/47

پاکی و پاکیزگی

پاک و منزّه بودن نام های خداوند

تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُهُ

نام هایش مقدّس است.7/1

تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُکَ عَنِ الْمَنْسُوبِینَ

نام هایت از نسب داران مقدّس تر است.

14/39

بندگان و روزی های پاک

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَجْرَی عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

ص : 265

و سپاس خدایی را که روزی های پاکیزه را برایمان جاری ساخت.17/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... غَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

و سپاس خدای را که با روزی های پاکیزه، پرورشمان داد.20/1

پاکی محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت و خاندان او

عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک، پاکیزه، نیکوکار و شریف ترین اند، درود فرست.24/6

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد و بر خانواده پاک و پاکیزه او درود فرست.15/17

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست.1/24

وَ صَلِّ عَلَی... مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

و بر محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و درود بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.22/42

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.7/43

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ... وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47

أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ

از تو درخواست می کنم که بر محمّد و بر خاندان محمّد که نیکوکارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی.3/48

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد و بر خاندان

ص : 266

پاکش باد.9/54

فرشتگان، و تقدیس و پاک دانستن خدا

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِیسِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تقدیس تو دلتنگ نمی شوند...1/3

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

خدا را به پاکی یاد کردن

سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

سُبْحَانَکَ

پاک و منزّهی تو.7/12

لَیْسَ... لِذَنْبِی غَافِرٌ غَیْرُکَ، حَاشَاکَ

برای گناهم غیر از تو آمرزنده ای ندارم. تو از عیوب منزّه و دوری.15/12

سُبْحَانَ رَبِّی...

منزّه است پروردگارم.17/13

اللَّهُمَّ... لَا أَسْتَعِینُ بِحَاکِمٍ غَیْرِکَ، حَاشَاکَ

خداوندا از حکم کننده ای جز تو یاری نمی جویم. پاک و منزّهی.11/14

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم.25/16

فَسُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

پس تو منزّهی. معبودی جز تو نیست.

12/28

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است.10/37

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

سُبْحَانَکَ! مَا أَجَلَّ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو!

22/47

سُبْحَانَکَ مِنْ لَطِیفٍ مَا أَلْطَفَکَ

پاک و منزّهی! ای لطیفی که چه بسیار لطیفی!

23/47

سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ

پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری!

24/47

ص : 267

سُبْحَانَکَ بَسَطْتَ بِالْخَیْرَاتِ یَدَکَ

پاک و منزّهی! دستت را به نیکی ها گشوده ای.

25/47

سُبْحَانَکَ خَضَعَ لَکَ مَنْ جَرَی فِی عِلْمِکَ

پاک و منزّهی! هر که در علم تو قرار گرفت، برای تو فروتن گشت.26/47

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی.27/47

سُبْحَانَکَ سَبِیلُکَ جَدَدٌ

پاک و منزّهی! راه تو هموار است.28/47

سُبْحَانَکَ قَولُکَ حُکْمٌ

پاک و منزّهی! گفتارت حکمت است.

29/47

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای نیست.30/47

سُبْحَانَکَ بَاهِرَ الْآیَاتِ

پاک و منزّهی! ای که نشانه هایت آشکار است.

31/47

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست.2/52

سُبْحَانَکَ لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ

پاک و منزّهی! کسی که به تو شرک آورَد، از

فرمانروایی ات نمی کاهد.3/52

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو!4/52

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت رقم زده ای.5/52

سُبْحَانَکَ أَیَّ جُرْأَهٍ اجْتَرَأْتُ عَلَیْکَ

پاک و منزّهی! به کدامین جرأت بر تو تجرّی نمودم؟3/53

افزایش پاکی فرشتگان

وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ... طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِمْ

و بر آنان درود فرست، درودی که پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.25/3

برخاستن در پیشگاه خدا، با دلی پاک و پاکیزه

...فَقَامَ إِلَیْکَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِیٍّ

...پس با دلی پاک و پاکیزه به سوی تو برخاسته.8/12

روزی های پاک و تندرستی بنده

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ...

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا

ص : 268

وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی؟3و2/15

عامل پاکی از بدی ها

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا... تَطْهِیرًا لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی تا از بدی هایی که در آن فرورفته ام پاکم سازد.4/15

نوشته شدن کردارهای پاک، برای بنده

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند.5/15

پاک ساختن بنده، از پلیدی اعمالِ پیش فرستاده اش

وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ

و مرا از پلیدی آنچه پیش فرستاده ام، پاک نما.6/15

پاک شدن از چرکی گناه

وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ

و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش.

112/47

حفظ نمودن و پاک گرداندن بنده

اعْصِمْنِی وَ طَهِّرْنِی

مرا حفظ کن و پاک گردان.2/54

پاک نمودن بنده، با توبه

وَ طَهِّرْنِی بِالتَّوْبَهِ

و با توبه پاکم گردان.33/16

آب وسیله به کمال رساندن روزی های پاک

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

خداوندا ما را با بارانی که روزی های پاکیزه را با آن برایمان کامل گردانی، سیراب نما.5/19

پاکیزه ترین روش ها

وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَی

و مرا به پاکیزه ترین روش توفیق ده.16/20

پاکیزه ترین اعمال

وَفِّقْنِی... إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا

هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها توفیقم ده.21/20

پاکیزه ترین بخشش های بخشندگان

وَ اجْعَلْ مَا... تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ أَزْکَی صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ

ص : 269

و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، پاکیزه ترین صدقه های صدقه دهندگان قرار ده.

2/39

منزّه ندانستن نفس، از سزاواری انتقام الهی

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ... لَا یُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِیجَابِ نَقِمَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که نفس خود را از سزاواری انتقامت، مبرّا نمی داند.

11/39

پاک نمودن بندگان، با تطهیر قرآنی

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ... حَتَّی تُطَهِّرَنَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِیرِهِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی.9/42

ماه نو، ماه طهارت و پاکی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... طَهَارَهٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه طهارتی قرار دهد، که گناهان آن را آلوده نکند.

4/43

پاکیزه ترین بینندگان ماه نو

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَزْکَی مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ

و ما را از پاک ترین کسانی که به سوی آن (ماه) نگریسته(اند) قرار ده.6/43

رمضان، ماه پاکیزگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ الَّتمْحِیصِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه پاکی و ماه پاکسازی را (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

به جا آوردن نماز، با کامل ترین طهارت

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا... عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را با پاکی تمام و فراگیر به جا آورده اند.

9/44

زکات و پاک نمودن دارایی ها

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که آن (دارایی ها) را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

پاک ساختن بندگان از گناهان، با کردارهای پاکیزه

ص : 270

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی.11و10/44

ماه رمضان و پاک شدن از خطاها

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ

و با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای.15/44

درودهای پاکیزه، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ... الزَّاکِیَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای پاک بفرست.64/47

زنده داشتن بنده، به زندگی پاکیزه

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار.117/47

همسایگی با پاکیزه ترین دوستان خدا

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه

گردان.128/47

پایان

آخِر بودن خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ

سپاس خدای را، آخِری که پس از او آخری نباشد.1/1

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْآخِرُ بَعْدَ کُلِّ عَدَدٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. آخرین بعد از هر شمار.9/47

پایانی معیّن، برای آفریدگان

وَ نَصَبَ لَهُ أَمَدًا مَحْدُودًا

و برای او (آفریده اش) زمانی محدود قرار داد.6/1

به پایان رسیدن عمر

حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که به پایان عمرش رسد و حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

حَتَّی إِذَا رَأَی... غَایَهَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ...

تا اینکه می بیند مدّت عمر به پایان رسیده.

8/12

ص : 271

سپاسی بی پایان، از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ... وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که حدّش بدون انتها و آخِرش بدون نهایت می باشد.28و27/1

پایان ناپذیری شگفتی های عظمت خدا

یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ

ای کسی که شگفتی های بزرگی او پایانی ندارد.

1/5

به آخر نرسیدن مدّت پادشاهی خدا

وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّهُ مُلْکِهِ

و ای کسی که زمان پادشاهی او به پایان نمی رسد.2/5

پایان معیّن، برای شب و روز

وَ جَعَلَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدًّا مَحْدُودًا، وَ أَمَدًا مَمْدُودًا

و برای هر یک پایانی معین و زمانی معلوم مقرر فرمود.3/6

خدا، منتهای درخواستِ حاجت ها

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.1/13

درودی پایان ناپذیر

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَی لِأَمَدِهَا

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که روزگار آن سپری نشود و مدّتش به پایان نرسد.

24/13

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... صَلَاهً لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا

خداوندا بر محمّد درود فرست، درودی که مدّتش پایان نپذیرد.18/27

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی

و درود خدا بر او و خاندانش. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست.35/32

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا، وَ لَا غَایَهَ لِأَمَدِهَا، وَ لَا نِهَایَهَ لِآخِرِهَا

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش و زمانی برای پایانش و نهایتی برای آخرش نباشد.58/47

بهشت، سرانجام دعوت خدا

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَی دَعْوَتِکَ إِلَی الْجَنَّهِ

و من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت تو به سوی بهشت است.24/16

آتش، سرانجام دعوت شیطان

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ... مُنْتَهَی دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ

و من در همان هنگام باور دارم که پایان دعوت او به سوی آتش است.24/16

نوشیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

ص : 272

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی، وَ ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، و در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

عفو الهی و پایان عمر بنده

اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی

خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده.

28/20

شکست دادن مشرکان، تا پایان خاک در زمین

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ...

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.

8/27

مجاهد مسلمان و پایانی نیک

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ...

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.

15/27

به پایان رسیدن وقت بنده، و فضل الهی

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ، إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای، برسد.

16/27

خدا، انتهای ترس عبادت کنندگان

وَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی خَوْفِ الْعَابِدِینَ

و ای کسی که انتهای ترس عبادت کنندگان است.4/31

خدا، پایان بیمِ پرهیزکاران

وَ یَا مَنْ هُوَ غَایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقِینَ

ص : 273

و ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

5/31

نبودِ پایانی، برای سلطنت الهی

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا... لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که پایانی برای آخرش نیست.4/32

فروماندن هر چیز، پیش از رسیدن به پایان ملک خدا

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

5/32

پایانی ستوده

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر است، ختم کن.6/33

نرسیدن به غایت و نهایت شکر خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد.1/37

کردار بنده و پایانی زایل شدنی

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ... عَلَی الْغَایَهِ الْقَرِیبَهِ الزَّائِلَهِ بِالْغَایَهِ الْمَدِیدَهِ الْبَاقِیَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عملی با پایانی نزدیک و زوال پذیر، پاداشی درازمدّت پایدار عطا نموده ای.12/37

عبادت خدا، از آغاز تا پایان ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

پایان یافتن وقت ماه رمضان

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش و به سر آمدن مدّتش، از ما جدا شد.22/45

آرزوها، خواسته ها و پایان جود و بخشش الهی

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

پایان کارِ سزاوارِ نیک بختی

فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا

ص : 274

پس هر که از سعادتمندان باشد، برایش به سعادت پایان دهی.17/46

گشایشی در پایانِ (کارِ) بنده مغرور به کرم الهی

وَ مَا أَبْعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ

و چه دور است که در پایان (کار) او گشایش حاصل شود!20/46

به پایان نرساندن روز بنده، با ناامیدی

وَ لَا تَخْتِمْ یَوْمِی بِخَیْبَتِی

و روزم را به ناامیدی به پایان نرسان.

25/46

قرار دادن پایان، برای هر چیز

أَنْتَ الَّذِی... جَعَلْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ أَمَدًا

تویی آنکه برای هر چیز پایانی قرار داده ای.

17/47

نبودِ پایانی برای خدا

أَنْتَ الَّذِی لَا تُحَدُّ فَتَکُونَ مَحْدُودًا

تویی آنکه حدّی نداری، تا محدود باشی.

19/47

دوام اوّل و آخِر

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ یُسْتَدْعَی بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ

سپاس برای توست. سپاسی که دوام اوّلین و بقای آخِرین، به وسیله آن درخواست گردد.

38و36/47

منتها درجات بنده مورد عنایت الهی

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ

و مرا به منتها درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای.105/47

چشیدن مزه عافیت، تا پایان زندگی

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

سپاس، و منتهای خوشنودی خدا از بنده

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی... حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد.6/51

رحم خدا بر به پایان رسیدن روزها(ی زندگی)

ارْحَمْ شَیْبَتِی، وَ نَفَادَ أَیَّامِی

بر پیری ام و به آخر رسیدن روزهایم رحم کن.

4/53

ص : 275

پایداری استواری

پایندگی بقا

پایه مرتبه

پایین

فرشتگانی (در مرتبه) پایین تر

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ...

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند.6/3

نرسیدن وصف واصفان، به پایین ترین مرتبه الهی

وَ لَا یَبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ

و آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای که به خود اختصاص داده ای، نمی رسد.

6/32

پدر و مادر والدین

پیکار اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، با پدران خود

وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند.4/4

درخواست بنده از خدا، برای پدر و مادر

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ...

و پدران و مادرانمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده قرار ده.

10/17

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی...

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم از یادم نبر.

13/24

وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَهً حَتْ_مًا، وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًی عَزْمًا، وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السَّلَامَهِ

و مرا به (برکت) دعایم برای آنان، بیامرز. و ایشان را به خاطر نیکی یشان بر من، آمرزشی حتمی عنایت کن. و به میانجیگری من از آنها یکسره خوشنود شو. و ایشان را با کرامت به جایگاه های سلامتی رسان.14/24

اللَّهُمَّ... وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ...

خداوندا و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو گرد آییم.15/24

عاق شدگانِ پدران و مادران

وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ

ص : 276

و مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار نده.11/24

پاداش پدر و مادر بنده

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

گذشت خداوند، از پدران و مادران

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

خداوندا از پدران و مادران ما، تا روز رستاخیز درگذر.55/45

پدیدار آشکار

پذیرش

پذیرش مقدّرات الهی، بر سود و زیان خود

اللَّهُمَّ... وَفِّقْنِی لِقَبُولِ مَا قَضَیْتَ لِی وَ عَلَیَّ

خداوندا مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم.13/14

پذیرش دعوت شیطان

وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْرًا فِی الْبَاطِلِ، وَ أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ

مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

و چه کسی از من در نادرستی فرورونده تر و بر اعمال زشت بی باک تر، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟

23/16

به کار گرفتن بدن، در آنچه خدا می پذیرد

وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِی فِیما تَقْبَلُهُ مِنِّی

و بدنم را در آنچه از من می پذیری به کار گیر.

9/21

پذیرفته شدن حجّ، عمره و زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ، از بنده

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت. و آن را پذیرفته شده قرار ده.

4/23

خدا و عدم پذیرش تأخیر در وقت ماه رمضان

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا... لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که نمی پذیرد از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

ص : 277

پذیرش کتاب خدا

وَ قَبِلْتُ کِتَابَکَ

و کتابت را پذیرفتم.6/52

خدا پذیرنده:

أ. عذرآورنده به پیشگاهش

وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ

و من نکوهیده تر از عذرآورنده به پیشگاهت که تو عذرش را پذیرفته ای، نیستم.

11/12

ب. توبه

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ... فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کَمَا وَعَدْتَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری. پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر.

15/31

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را از ما بپذیر.52/45

ج. سپاس اندک

إِنَّکَ... الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ

همانا تو قبول کننده سپاس اندکی.

7/36

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا

و سپاس خدای را. سپاسی که آن را از ما بپذیرد.2/44

د. شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و شفاعت او را بپذیر.19/42

ه_. بازگشت بندگان به طاعتش

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ... قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.

54/45

و. کسی که اهل شهرها، او را نپذیرند

وَ یَا مَنْ یَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ

و ای کسی که می پذیرد، آن را که (اهل) شهرها او را نمی پذیرند.2/46

ز. هر چیز خرد

ص : 278

وَ یَا مَنْ یَجْتَبِی صَغِیرَ مَا یُتْحَفُ بِهِ

و ای کسی که تحفه خردی را که به او داده می شود، برمی گزیند.6/46

پراکندگی

فرشتگان و نپاشیدن کوه ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و گمارده شدگان به کوه ها تا فرونپاشد.15و11و10/3

آنچه در آسمان و زمین پراکنده شده

وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا

و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی و همه از آنِ تو هستیم.9/6

(توفیق) گرد آوردن پراکندگان

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَهِ

و زیور پرهیزکاران را در پیوند دادن پراکندگان، به من بپوشان.10/20

پراکنده ساختن دشمنان

وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...

و با (شکست) ایشان، پشت سری هایشان را پراکنده ساز.5/27

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ... تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را بفرست. تا بدین سبب، تعدادشان را از هم بپاشی.11/27

پراکنده ساختن مشرکان، از گرد آمدن علیه مسلمانان

وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

وام و پراکندگی اندیشه

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَتَشَعَّبُ لَهُ فِکْرِی

و مرا معاف دار، از وامی که فکرم برای آن پریشان گردد.1/30

پراکندگی نعمت خدا، در بین آفریدگان

وَ فَشَتْ نِعْمَتُکَ فِی جَمِیعِ الْمَ_خْلُوقِینَ

و نعمتت در همه آفریدگان پراکنده است.

14/39

آنچه فاش و پراکنده کردنش ننگ است

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا یَکونُ نَشْرُهُ عَلَیَّ عَارًا

ص : 279

آنچه انتشارش (مایه) ننگ من می باشد را، از آنان پنهان کن.3/41

قرآن، گردآورنده کارهای پراکنده بنده

وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا

و با آن کارهای پراکنده ما را گرد آور.

11/42

پراکندگی و گستردگی کردار (شایسته)، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ... نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ

درود بر تو ماهی که اعمال در آن گسترده گشت.

25/45

پراکندگی و از هم پاشیدگی اندام

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که جسدم پوسیده گردد، و اعضایم گسسته شود، رحم کن.

6/53

پرت کردن

سقوطِ پرت شدگان (در عذاب)

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ... مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیْهِ الْخِزْیُ مِنْ عِنْدِکَ، بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده. بلکه از سقوط پرت شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).

104/47

دور افتادن از دیده مراقبت الهی

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

ستمگر در پرتگاه گودالش

رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ

او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی.8/49

پرده

فرشتگان حجاب ها و پرده ها

الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَهِ الْحُجُبِ

روح، همان که او بر فرشتگان حجاب ها گماشته شده.5/3

برنداشتن پرده، در برابر گواهان قیامت

وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْرًا سَتَرْتَهُ عَلَی رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ

و در برابر گواهان، پرده ای که با آن ما را پوشانده ای کنار نزن.4/11

علم خداوند به پرده دری دیگران، درباره

ص : 280

حرمت بنده

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا... انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از من حرمت هایی شکسته که تو ممنوع کرده ای.5/14

در پرده داشتن گناهان بنده

وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی

و چه بسیار گناهانی که برای من در پرده داشتی و (به آن) مشهورم ننمودی.21/16

به جا آوردن زشتی و عدم پرده دری خدا

وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا

و چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و پرده مرا ندریدی.21/16

پرده (عفو) الهی

إِلَهِی فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِی بِسِتْرِکَ فَلَمْ تَفْضَحْنِی...

خدای من، اکنون که مرا به پرده (عفو) خود پوشاندی و رسوایم نکردی...32/16

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ...

و مرا با پوشش خود بپوشان.12/31

وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ

و مرا به پرده خویش بپوشان.24/31

وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

قرار دادن پرده ای میان بندگان و شیطان

وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ سِتْرًا لَا یَهْتِکُهُ

و میان ما و او پرده ای افکن که نتواند آن را چاک زند.3/17

پرده عافیت الهی

اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیَتِکَ تَفَضُّلًا

با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

21/31

پوشش بودن عافیت الهی، از رسوایی های گناهان

وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، کَانَتْ عَافِیَتُکَ لِی مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْرًا

و گناهان بزرگی انجام داده ام که عافیت داشتن تو از رسوایی های آن، برای من پوششی گردید.

18/32

پرده دری بنده

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

پوشاندن رحِم، به پرده ها

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست

ص : 281

(بودم)، از صلبی به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

عافیت الهی، پرده ای پیش چشم ناظران

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَابًا دُونَ أَبْصَارِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان قرار داد.2/34

منع الهی و پرده دری بندگان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ... انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که از من پرده دری نمود که بر او ممنوع ساخته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.2/39

آمدن فرشته مرگ، از پرده های پنهانی ها

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

پرده دری، و نسیان و فراموشی

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا، أَوِ انْتَهَکْنَا بِهِ حُرْمَهً مِنْ غَیْرِنَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم یا با آن حرمت دیگری را

پرده دری نمودیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

پرده های اندوه

وَ کَمْ مِنْ... غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا

و چه بسیار پرده های اندوه که برداشتی.

11/49

پرده ها و پوشاندن جمال و نیکویی خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

پرده پوشی خدا، و عدم رسوایی بنده

فَلَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ

پس اگر پرده پوشی تو (از موجبات) شرمندگی ام نبود، هر آینه از رسواشدگان بودم.

7/51

پرده پوشی پرده

پرده دری پرده

ص : 282

پرستش

پرستش شده ای جز خدا نیست

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

همانا من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست.21/6

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

معبودی جز تو نیست.

3و2/48، 7/36، 12/28

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست.

12-3/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

جز تو معبودی نیست.5/52

خدا، پرستیده شده هر پرستیده ای

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... إِلَهَ کُلِّ مَأْلُوهٍ

خداوندا سپاس برای توست، خدای خدایان.

2/47

پُر کردن

دو طرف روز بنده (اوّل تا آخرش) را با اموری پر کردن

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ حَمْدًا وَ شُکْرًا وَ أَجْرًا وَ ذُخْرًا وَ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا

و دو طرف آن (روز) را برای ما از سپاس و ستایش و پاداش و ذخیره و فزونی و نیکی پر ساز.

14/6

پر ساختن نامه های (اعمال) بندگان، از نیکی ها

وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا

و نامه های اعمال ما را از نیکی هایمان پر کن.

15/6

پر گشتن و لبریز شدن از غم

وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمًّا

و از آنچه برایم رخ داده از غم و اندوه پر گشته ام.10/7

پر ساختن چاه ها، با آب باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ

خداوندا ما را با بارانی که چاه ها را از آن پر کنی، سیراب نما.5/19

پر ساختن دل دشمنان، از ترس

وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ

و دل هایشان را از ترس پر ساز.5/27

درودی پرکننده زمین و آسمان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ

ص : 283

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که هوا را آکنده سازد و آسمان و زمین را پر کند.

34/32

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... مِلْ ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ

پروردگار من، بر ایشان به گنجایش آسمان هایت و آنچه در بالای آنهاست، درود فرست.59/47

سپاسی پرکننده زمین و آسمان

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.6/36

پر ساختن ماه رمضان، از عبادت بندگان

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ

خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان.17/44

بخشش الهی و پر شدن جام حاجات

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

پر ساختن دست بنده، از سودهای الهی

امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِکَ یَدِی

دستم را از سودهای خود پر نما.128/47

پروردگار

گشودن درهای علم به پروردگاری خدا، بر بنده

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ

و سپاس خدای را که درهایی از علم به پروردگاری اش را بر ما گشود.10/1

خدا، پروردگار جهانیان

آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

4/26، 16/17، 16/14، 16/12

12/48، 4/41

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

پس تو را بر همه اینها سپاس. ای پروردگار جهانیان.14/39

...یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

...ای پروردگار جهانیان.

3/48، 133/47، 56/45

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

1/47

یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

ای پروردگار جهانیان.7/53

ص : 284

خواندن خدا به اسم ربّ (پروردگار)

وَ مِنْ حَاجَتِی یَا رَبِّ کَذَا وَ کَذَا

ای پروردگار من و از جمله خواسته ام چنین و چنان است.25/13

هَا أَنَا ذَا یَا رَبِّ مَطْرُوحٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

ای پروردگار من اینک منم که در پیش روی تو افتاده ام.13/16

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ

به تو پناه می برم، ای پروردگارم.2/30

لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَیَّ

پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم.22/32

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست.57و54-51/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست.

55/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ...

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست.56/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست.

58/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ زِنَهَ عَرْشِکَ وَ مَا دُونَهُ

پروردگار من، بر ایشان هم وزن عرش خود و آنچه زیر آن است، درود فرست.59/47

اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ

خداوندا، ای پروردگار ما، به درستی که پادشاهی برای توست.2/48

یَا رَبِّ یَا رَبِّ...

ای پروردگار من، ای پروردگار من...

28/48

إِنْ تُعَذِّبْنِی فَإِنِّی لِذَلِکَ أَهْلٌ، وَ هُوَ یَا رَبِّ مِنْکَ عَدْلٌ

اگر مرا عذاب نمایی، پس به درستی که من سزاوار آنم و آن -ای پروردگار من- از جانب تو عدل است.4/50

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ تَائِبًا فَتُبْ عَلَیَّ

پروردگار من، از آن (گناهان)، با حال توبه به سوی تو گریخته ام، پس توبه ام را بپذیر.

8/51

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا... إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوای درگاه تو هستم.9/51

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده.

1/53

گواهی به پروردگاری خدا

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر

ص : 285

که به پروردگاری ات گواهی داد، اجابت فرما.

11/17

شناخت علم های پروردگار

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.

11/17

پرورده شده و پروردگار

لَا یُجِیرُ، یَا إِلَهِی، إِلَّا رَبٌّ عَلَی مَرْبُوبٍ

ای خدای من، پرورده را جز پروردگار، پناه نمی دهد.3/21

خدا، پروردگار بزرگ

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی.13/39

پروردگار انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

فرود فرشتگان و روح، به اذن پروردگار

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

زدودن بدی های بنده، از جانب پروردگار

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید.

10/45

نبودِ پروردگاری، جز خدا

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَیْرُکَ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که پروردگاری برای او جز تو نیست.9و8/52

پرونده اعمال کتاب اعمال

پرهیزکاری زهد

جلوداران اهل تقوا و پرهیزکاری

أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی، وَ قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ

برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی از امامانِ رستگاری و پیشوایان اهل

ص : 286

پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - .2/4

آسایشگاه پرهیزکاران (در بهشت)

وَ تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

خدا، سزاوار تقوا و پرهیزکاری

إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوَی

زیرا تو سزاواری که از تو پروا کنند.16/12

وَ أَنَّکَ... أَهْلُ التَّقْوَی

و شایسته ای که از تو بترسند.116/47

یَا أَهْلَ التَّقْوَی

ای سزاوار پرهیزکاری.7/51

دادنِ توشه پرهیزکاری، به بندگان

وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ

و بر ضدّ گمراهی او (شیطان)، ما را از پرهیزکاری توشه ده.5/17

زیور پرهیزکاران

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان.

10/20

حَلِّنِی حِلْیَهَ الْمُتَّقِینَ

مرا به زیور پرهیزکاران بیارای.127/47

الهام نمودن پرهیزکاری، به بنده

وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی

و پرهیزکاری در دلم افکن.16/20

پرهیزکاری از روی میانه روی

وَ ارْزُقْنِی... وَرَعًا فِی إِجْمَالٍ

و مرا پرهیزکاریِ از روی میانه روی، روزی فرما.27/20

پوشاندن دل بنده، به جامه پرهیزکاری

أَشْعِرْ قَلْبِی تَقْوَاکَ

قلبم را به جامه پرهیز از خود بپوشان.9/21

پرهیز از کیفر خدا، توشه بنده از دنیا

وَ اجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی

و پرهیزکاری را توشه من از دنیا قرار ده.

11/21

پرهیزکار ساختن بنده، از حرام ها

وَرِّعْنِی عَنِ الْمَ_حَارِمِ

و مرا از حرام ها پرهیز ده.5/22

آرزو نمودن بهترین پرهیزکاری

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی... تَقْوَی... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا

ص : 287

نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در پرهیزکاری داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

پرهیزکار قرار دادن فرزندان

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ

و آنان را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده.3/25

تقوا، و نگه داشتن بنده از گناه و لغزش

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو، از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

خدا، منتهای بیم پرهیزکاران

یَا مَنْ هُوَ غَایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقِینَ

ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

5/31

خدا، شایسته تقوا

أَنْتَ... أَحَقُّ مَنْ خَشِیَهُ وَ اتَّقَاهُ

تو شایسته ترین کسی می باشی که باید از او ترسید و از او پرهیز نمود.20/32

پرهیز از گناهان در ماه رمضان، به طور شایسته

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... اتَّقَی ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس از گناهان خویش به طوری که حقِّ پرهیز کردن بوده پرهیز نموده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.

50/45

سامان یافتن کردارِ دوستان ائمه علیهم السلام ، بر پایه تقوا

وَ اجْمَعْ عَلَی التَّقْوَی أَمْرَهُمْ

و کردارشان را بر پرهیزکاری سامان ده.

65/47

پری جنّ

پریشانی آشفتگی

پزشک طبیب

پس

نبودنِ آخِری، پس از خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ

سپاس خدای را، آخِری که پس از او آخری نباشد.1/1

ص : 288

ناتوانی جانداران از تأخیرِ آنچه خدا جلو انداخته

لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیرًا عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ

آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، ندارند.4/1

خیر بنده، در با تأخیر گرفتن حقّش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.

14/14

مقدّم انداختن آنچه به تأخیر افتاده

فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ

پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی، دوست نداشته باشیم.5/33

به تأخیر انداختن آنچه مقدّم شده

وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

2/18

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ... تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم.5/33

قصد جهاد و تأخیرداران

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا حادثه ای او را (از جهاد) عقب انداخت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

نتیجه به تأخیر انداختن کیفر بنده

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ، وَ رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای،

ص : 289

ترک کردن حقّ خود و راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

پیش یا پس انداختن ماه رمضان

جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود و نمی پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

پیش انداختن هشدار الهی، و به تأخیر انداختن (کیفر)

قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِیدِ... وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ

هشدارها را، پیشتر داده ای و با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای.

21/46

پیش و پس نیفتادن از امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ... وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد و هیچ بازمانده ای از او بازنماند.60/47

پستان

پر (شیر) ساختن پستان چهارپایان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ

خداوندا ما را با بارانی که پستان حیوان را با آن پر (شیر) سازی، سیراب نما.5/19

پستی خواری

آغاز نمودن انسان، از آب پست

إِنَّکَ... مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا

همانا تو از آب ناچیز آغازمان نموده ای.

5/9

سرفرازی نزد مردم و پستی در مقابل نفس خود

وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا

و در میان مردم درجه مرا بالا نبر، مگر آنکه به همان مقدار در نظر خودم فرود آوری.

4/20

اقرار به پستی خود

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْدًا دَاخِرًا لَکَ

خدای من، صبح و شام را به سر کردم ، در حالی که بنده خوار توام.7/21

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِرًا ذَلِیلًا خَاضِعًا

و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن.69/47

ص : 290

شرّ افراد پست

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه ای پناه ده.6/23

قصد بلندی کردن و پست شدن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

پست ساختن خود، برای خدا

وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کَمَا وَضَعْتُ لَکَ نَفْسِی

و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه خود را برای تو فروافکنده ام.12/31

آبی پست و صلبی با استخوان های تنگ

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

گمان پست بودن فقیر

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً

و مرا از اینکه به فقیری گمانِ پستی برم، حفظ فرما.4/35

دور ساختن بنده، از اخلاق پست

وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ وَ مَدَانِیَ الْأَخْلَاقِ

و با آن (قرآن)، ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن.12/42

پست بودن دنیا

انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد را از دلم بَر کن.109/47

گرفتار نساختن بنده، به پستی

وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَهً یَصْغُرُ لَهَا قَدْرِی

و پستی ای را که با آن، مرتبه ام خُرد گردد، دچارم مساز.121/47

پست گرداندن بنده

إِلَهِی إِنْ رَفَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَضَعُنِی، وَ إِنْ وَضَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْفَعُنِی

خدای من، اگر تو مرا بلندمرتبه گردانی، پس کیست آنکه مرا پست نماید؟ و اگر مرا پست کنی، پس کیست آنکه بلندمرتبه ام گرداند؟

15/48

ص : 291

پسندیده خوشنودی

سپاس خدا و پسندیده ترین ستایشگران

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ... أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیْهِ

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که پسندیده ترین سپاس گویانش، او را ستوده اند.

25/1

آنچه خدا برای بنده پسندیده

حَبِّبْ إِلَیَّ مَا رَضِیتَ لِی

آنچه برایم پسندیده ای را محبوب من گردان.

6/15

گماشتن بنده، به کار پسندیده تر

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَی

و مرا به پسندیده ترین رفتار وادار.16/20

توفیق (پیروی از) پسندیده ترین مذهب

وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

پسندیده گرداندن صدای فرزند، برای والدین

اللَّهُمَّ... أَطِبْ لَهُمَا کَلَامِی

خداوندا، سخنم را با آنها خوشایند فرما.

6/24

پایانی پسندیده

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر است، ختم کن.6/33

راهنمایی بندگان، به آئین مورد پسند خداوند

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ، وَ مِلَّتِکَ الَّتِی ارْتَضَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به آئینت که آن را پسندیدی، هدایت کردی.19/45

پسندیده زیستن ماه رمضان، در میان مسلمانان

قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ

این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد.22/45

درودی پسندیده، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً مَرْضِیَّهً لَکَ وَ لِمَنْ دُونَکَ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد.

55/47

یاری کردن بنده، به گفتار پسندیده

ص : 292

أَعِنِّی عَلَی... مَرْضِیِّ الْقَوْلِ

بر (داشتن) گفتار پسندیده یاری ام فرما.

113/47

پشت

سوار شدن بر پشت (مرکب های) نهی الهی

فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ

پس از راه فرمانش، مخالفت کردیم و بر پشت (مرکب)های نهیش سوار شدیم.21/1

پشت کردن روزگار، به بنده

أَدْبَرَتْ أَیَّامُهُ فَوَلَّتْ

روزگارش پشت کرده و سپری شده.8/12

بیماری، سبک کننده گرانباریِ پشت بنده

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَخْفِیفًا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا خطاهایی را که پشت مرا سنگین کرده سبک نماید.

4/15

سنگین گشتن پشت بنده، با خطاها

أَنَا الَّذِی أَوْقَرَتِ الْخَطَایَا ظَهْرَهُ

من همانم که خطاها پشتش را سنگین کرده.

14/16

هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا

این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده.29/16

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایَا

پس با وجودی فروتن و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست.19/32

مرزداران اسلام و پشت نکردن به دشمن

وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ... حَتَّی لَا یَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ

و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن، تا هیچ یک از آنان آهنگ پشت کردن (به دشمن) نکند.4/27

پراکنده ساختن پشت سری (پشتیبان)های دشمن

شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَکِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ

با (شکست) ایشان، پشت سری هایشان را پراکنده ساز و آنان را برای کسانی که در پس ایشانند، عبرت گردان.5/27

شهادت بنده، پس از پشت کردن و شکست خوردن دشمن

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ... أَنْ یُوَلِّیَ عَدُوُّکَ

ص : 293

مُدْبِرِینَ

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت روگردانده، فرار نموده است.

15/27

حفظ آبروی جنگجو، در پشت سر او

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ رَعَی لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَهً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

پشت کردن و فرار کردن شیطان

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ... أَدْبَرَ مُوَلِّیًا عَنِّی، فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِکَ فَرِیدًا

...همین که به نافرمانی ات پرداختم، پشت کنان از من فرار کرد. پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود.13/32

پشت کردن به خدا و خوانده شدن به سوی او

یَا مَنْ یَدْعُو إِلَی نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ

ای کسی که به سوی خود می خواند کسی را که، از او روی گردانَد.9/46

پشت کردن و فرار کردن دشمن

أَدْبَرَ مُوَلِّیًا قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.6/49

پشتیبان

سپاسی پشتیبان اطاعت از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... ظَهِیرًا عَلَی طَاعَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که پشتیبانی بر طاعتش باشد.29و27/1

دفاع و پشتیبانی از امام علیه السلام

وَ اجْعَلْنَا لَهُ... إِلَی نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَهِ عَنْهُ مُکْنِفِینَ

و ما را در مدد نمودنش و دفاع از او، یاری کنندگان قرار ده.63/47

پشتیبان ستمگران

لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیرًا

مرا پشتیبان ستمگران قرار نده.132/47

پشیمانی

پشیمانی بنده و توبه

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ مِنْهُ

ص : 294

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است.12/12

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ، وَ عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

آشکار ساختن پشیمانی خود، برای خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا أَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، پشیمانی ای که به پیشگاهت آشکار نمودم را بشنود.

26/31

پشیمان ترین پشیمانان

اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ

خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم.28/31

عذرخواهی از خدا، از روی پشیمانی

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ...

ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی.2/38

روز پشیمانی و ندامت

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

پشیمان نشدن خدا، از عطا و بخشش

یَا مَنْ لَا یَنْدَمُ عَلَی الْعَطَاءِ

ای کسی که بر عطا (و بخشش) پشیمان نمی شود.2/45

پشیمانی حقیقی دل ها، برای خداست

وَ لَکَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ

و پشیمانی قطعی دل هایمان، برای توست.

45/45

پل

لرزیدن پل دوزخ، در روز گذشتن از آن

ص : 295

ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

پلک

گریستن تا افتادن پلک های چشمان

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

پلیدی چرکی

پاکی اهل بیت علیهم السلام ، از هر گونه پلیدی

طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

پناه

سپاسی پناه دهنده از عذاب الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... خَفِیرًا مِنْ نَقِمَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که پناه دهنده ای از عذابش باشد.29و27/1

خدا، پناهگاه سختی ها

أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ

تویی خوانده شده برای دشواری ها.4/7

پناه دادن بنده و همه مؤمنان، به رحمت الهی

أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ

مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده.10/8

پناهگاهی برای بنده

أَیْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنْکَ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْکَ

باور کرده که پناهگاه و گریزگاهی از تو برایش نیست.8/12

وَ لَا مَلَاذٌ أَلْجَأُ إِلَیْهِ مِنْکَ

و نه پناهگاهی است که از تو بدان پناه برم.

14/32

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ... لَا مَلْجَأَ لَهُ مِنْکَ، إِلَّا إِلَیْکَ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که پناهگاهی برای او از

ص : 296

تو، جز به سوی تو نیست.9و8/52

پناه بردن بیچارگان، به یاد احسان خدا

یَا مَنْ إِلَی ذِکْرِ إِحْسَانِهِ یَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ

ای کسی که بیچارگان به یاد نیکی اش پناه می برند.2/16

پناهگاه های نگهدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

و پدران و مادرانمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

ویران ساختن پناهگاه شیطان

اللَّهُمَّ... وَ اهْدِمْ کَهْفَهُ

خداوندا و پناهگاهش را ویران ساز.13/17

پروردگار، و پناه دادن به پرورده

لَا یُجِیرُ، یَا إِلَهِی، إِلَّا رَبٌّ عَلَی مَرْبُوبٍ

ای خدای من، پرورده را جز پروردگار، پناه نمی دهد.3/21

پناه دادن گریز بنده

أَجِرْ هَرَبِی

گریزم را پناه ده.4/21

پناهندگی بنده، به خدا

فَإِنِّی عَبْدُکَ... الْمُسْتَجِیرُ

پس به درستی که من بنده پناه گیرنده توام.

7/21

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... مُتَعَوِّذًا فَأَعِذْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که پناهنده ام، به سوی تو گریخته ام، پس پناهم ده.

8/51

وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِکَ

و غم و اندوه را از کسی که به تو پناه آورده، برطرف می کنی.12/51

وَ إِلَیْکَ أَلْجَأُ

و تنها به سوی تو پناه می برم.11/52

بنده را در هر حال، پناه داده شده قرار دادن

وَ اجْعَلْنِی فِی کُلِّ حَالَاتِی... مُعَاذًا، مُجَارًا

و مرا در همه حالت هایم، پناه داده شده، (از عذاب الهی) امان داده شده قرار ده.5/22

خو گرفتن به پناه بردن به خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَوَّدِینَ بِالتَّعَوُّذِ بِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به پناه بردن به تو خو گرفته اند، قرار ده.11و10/25

پناه بردن به عزّت و توانایی خدا

ص : 297

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_جَارِینَ بِعِزِّکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به عزّت تو پناه آورده اند، قرار ده.11و10/25

پناه دهنده بنده

اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْکَ فَلْیَخْفُرْنِی عِزُّکَ

خداوندا برای من پناه دهنده ای از (عقوبت) تو نیست، پس باید عزّتت مرا پناه دهد.25/31

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُوقِنًا أَنَّهُ لَا یُجِیرُنِی مِنْکَ مُجِیرٌ

اینک منم در پیشگاه تو، باوردارنده به اینکه هیچ امان دهنده ای مرا از تو امان نمی دهد.69/47

توبه و پناه بردن به خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا... لَجَأْتُ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ التَّوْبَهِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، توبه ای که به سبب آن به درگاهت پناه بردم را بشنود.26/31

پناه آورنده به خدا

فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ

پس این جایگاهِ پناهنده شده به توست.

15/32

خدا، بهترین پناه دهندگان

...یَا خَیْرَ الْمُ_جِیرِینَ

...ای بهترین پناه دهندگان.32/32

پناه برندگان به دلیل های روشن قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.4/42

به پناهگاه محکم قرآن پناه بردن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَی حِرْزِ مَعْقِلِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از متشابهات به پناهگاه محکمش پناه می برند.7/42

اندوه و پناه بردن به خدا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ... حَتَّی نَجِدَ... کَأْبَهَ مَا نَسْتَجِیرُکَ مِنْهُ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان. تا اندوه آنچه از آن به تو پناه می بریم، دریابیم.53/45

امام علیه السلام ، پناه اهل ایمان

فَهُوَ عِصْمَهُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُوءْمِنِینَ

پس او نگهدارنده پناهندگان و پناهگاه

ص : 298

مؤمنان است.60/47

پناهندگی بنده، به عفو و رحمت خدا

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُسْتَجِیرًا بِصَفْحِکَ، لَائِذًا بِرَحْمَتِکَ

و اینک منم در پیشگاه تو، پناهنده به بخشایشت، پناه خواه به رحمتت.69/47

درخواست از خدا، از روی پناه خواهی

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... وَ مَعَ ذَلِکَ... تَعَوُّذًا وَ تَلَوُّذًا

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. و با آن احوال، درخواستم به همراه پناه خواهی و پناه جویی است.74/47

پناه آوردن به آمرزش خدا

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ... عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِبًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.86/47

پناهندگی به خدا و نجات یافتن

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

خدا، پناهگاه پناهنده

وَ إِلَیْکَ... مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

پناهنده شدن به پناهگاه انتقام الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه انتقام تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

پناه خواستن از شرّ هر چیز بد

فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ، وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم و به وسیله آنان به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی.16/49

خدا، پناه بنده در هنگام ناتوانی

یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ

ای پناه من، وقتی که راه ها مرا ناتوان می کند و راه نمی نماید.7/51

به خدا پناه بردن از:

ص : 299

أ. افراط در شهوت و عصبیّت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ، وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ

خداوندا به تو پناه می برم از زیاده روی شهوت و غلبه عصبیّت.1/8

ب. کمی قناعت و تندخویی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلْقِ

خداوندا به تو پناه می برم از کاستی قناعت و بدخلقی.1/8

ج. تندی خشم، غلبه حسد و ضعف صبر

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ

خداوندا به تو پناه می برم از شدّت خشم و چیرگی حسد و سستی شکیبایی.1/8

د. حرص و آز

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص.1/8

أَعِذْنِی مِنْ... هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ

از آز حریصان پناهم ده.15/14

ه_. پیروی هوس و مخالفت با رستگاری

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَهِ الْهَوَی، وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَی

خداوندا به تو پناه می برم از پیروی هوا و هوس و مخالفت رستگاری.2و1/8

و. سهل انگاری و کار با زحمت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سِنَهِ الْغَفْلَهِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از خواب غفلت و انجام دادن کارِ با مشقّت.2و1/8

ز. بزرگ شمردن طاعات

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

ح. برتری دادن باطل بر حقّ

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ

خداوندا به تو پناه می برم از برتری دادن باطل بر حق.2و1/8

ط. کوچک شمردن گناه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از کوچک شمردن نافرمانی.2و1/8

ص : 300

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... احْتِقَارِ الصَّغِیرَهِ

و پناه می بریم به تو از ناچیز شمردن گناه کوچک.6/8

ی. اصرار بر گناه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِصْرَارِ عَلَی الْمَأْثَمِ

خداوندا به تو پناه می برم از پافشاری بر گناه.2و1/8

أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ

از اصرار (بر گناه) به تو پناه می برم.

14/12

ک. فخر کردن ثروتمندان و حقیر کردن تهی دستان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ

خداوندا به تو پناه می برم از فخرفروشی ثروتمندان و تحقیر کردن تهی دستان.

3و1/8

ل. بدرفتاری با زیردستان و ناسپاسی از هدیه دهنده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا

خداوندا به تو پناه می برم از بدرفتاری با زیردستان و ناسپاسی از کسی که به ما نیکی

کرده است.3و1/8

م. یاری نمودن ستمگر و خوار گرداندن ستم دیده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ نَعْضُدَ ظَالِمًا، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفًا

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستمگری را کمک کنیم یا آنکه ستم دیده ای را خوار گردانیم.4و1/8

ن. خواستن افزون بر حقّ خود، و گفتارِ بدون علم

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه آنچه حقّ ما نیست بخواهیم یا بدون داشتن آگاهی سخن بگوییم.4و1/8

س. خیانت، خودپسندی در اعمال، و آرزوهای بلند

وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَی غِشِّ أَحَدٍ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا، وَ نَمُدَّ فِی آمَالِنَا

و پناه می بریم به تو از اینکه قصد خیانت به کسی داشته باشیم و در کارهایمان خودپسند باشیم و آرزوهایمان را دراز کنیم.

5/8

ص : 301

ع. بددلی، چیره شدن شیطان و ستم پادشاهان

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَهِ... وَ أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ، أَوْ یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ

و پناه می بریم به تو از نیّت بد و اینکه شیطان بر ما دست یابد یا زمانه ما را دچار سختی نماید یا پادشاه به ما ستم کند.6/8

ف. اسراف و نیافتن روزی به اندازه کافی

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ

و پناه می بریم به تو از انجام اسراف و از نیافتن روزی کافی.7/8

ص. زندگی سخت و مرگ بدون آمادگی

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ، وَ مِیتَهٍ عَلَی غَیْرِ عُدَّهٍ

و پناه می بریم به تو از زندگی در سختی و از مرگ ناگهانی.8/8

ق. شماتت و سرزنش دشمنان

نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

پناه می بریم به تو از سرزنش دشمنان.

8/8

أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

مرا از سرزنش دشمنان پناه ده.

119/47

ر. حسرت عظیم و مصیبت بزرگ

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمَی، وَ الْمُصِیبَهِ الْکُبْرَی

و پناه می بریم به تو از حسرت بزرگ و بزرگ ترین مصیبت.9/8

ش. بدترین تیره بختی و بازگشت بد

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... أَشْقَی الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ

و پناه می بریم به تو از بدترین تیره بختی و بدی سرنوشت.9/8

ت. محرومیّت از ثواب و فرود آمدن کیفر

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ

و پناه می بریم به تو از بی بهرگی از پاداش و فرود آمدن کیفر.9/8

ث. آنچه بدکرداران از آن ترسانند (کیفر)

أَجِرْنِی مِمَّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَهِ

از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده.

15/12

ص : 302

خ. خواهش بد

وَ أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ

و از خواهش بد پناهم ده.15/14

ذ. شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - به تو پناه می بریم.1/17

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر شیطانِ سرکش پناه ده.6/23

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده پناه ده.6/25، 6/23

ض. آنچه از ترس آن، پناه خواسته شود

أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِکَ مِنْ خَوْفِهِ

ما و خویشاوندان و برادرانمان و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده. و از آنچه از ترس آن از تو ایمنی طلبیدیم، امانمان ده.15/17

ظ. پادشاه ستمگر

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر پادشاهِ ستمگری پناه ده.6/23

غ. شرّ انسان ها و جن ها

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ... وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه و از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

أ ب. شرّ حیوانات

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

أ ج. شرّ امور زهرآگین، مردمان (جاهل) و چشم زخم

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ و الْعَامَّهِ وَ اللَّامَّهِ

و من و فرزندانم را از شرّ جانور زهردار نکشنده و جانور زهردار کشنده و سایر جانوران و چشم زخم پناه ده.6/23

ص : 303

أ د. ظلم و ستم

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_جَارِینَ مِنَ الظُّلْمِ بِعَدْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از ستم (دیگران) به عدل تو پناه آورده اند، قرار ده.11و10/25

أ ه_. آتش دوزخ و عذاب آن

أَعِذْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ

ما را از شکنجه آتش پناه ده.12/25

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.29/32

أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

مرا به بسیاری رحمتت از آن (آتش) ایمن ساز.32/32

أ و. قرض و وام

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ، وَ شُغْلِ الدَّیْنِ وَ سَهَرِهِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِی مِنْهُ، وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِی الْحَیَاهِ، وَ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاهِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از

اندوه و اندیشه وام و از کار قرض و بی خوابی اش، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از آن پناه ده. و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از خواری آن در زندگی و از پیامد آن پس از مرگ، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن نجات ده.2/30

أ ز. توبه شکستن

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.

20/31

أ ح. رسوایی های سرای آخرت

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

ص : 304

أ ط. کژدم ها و مارهای آتش دوزخ

أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَهِ أَفْوَاهُهَا، وَ حَیَّاتِهَا الصَّالِقَهِ بِأَنْیَابِهَا

از عقرب های آن که دهانشان گشوده است و از مارهای آن که با نیش هایشان می زنند، به تو پناه می برم.31/32

أ ی. آشامیدنی های آتش دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند، به تو پناه می برم.31/32

أ ک. غضبش

فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.

3/36

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِی

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پناهم ده.17/48

أ ل. دورگرداننده بنده، از خدا

وَ أَعِذْنِی مِمَّا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ

و از چیزی که از تو دورم می کند، مرا

نگهدار.93/47

أ م. مانع شونده میان بنده و بهره اش

أَعِذْنِی مِمَّا... یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ

از چیزی که میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، مرا نگهدار.93/47

أ ن. بازدارنده بنده از قصدش، نزد خدا

أَعِذْنِی مِمَّا... یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ

از چیزی که مرا از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.93/47

أ س. مؤاخذه مهلت دادن

أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ

از مؤاخذه مهلت دادن پناهم ده.98/47

أ ع. فتنه و بدی ای که خدا برای قومی بخواهد

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

أ ف. خشم و سخط او

أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ سَخَطِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِی

ص : 305

امروز از خشمت به تو پناه آورده ام، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست، و مرا پناه ده.18/48

أ ص. بدی آنچه نوشته شده و گذشته

أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از بدی آنچه نوشته شده و گذشته، به تو پناه می برم.5/54

پنجگانه

اوقات نمازهای پنجگانه

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی، آگاه فرما.8/44

پند

اشتغال پیامبر صلی الله علیه و آله ، به نصیحتِ پذیرندگان دعوت الهی

شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ

خود را به نصیحت کردن به پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت.15/2

پند دادن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به امّت

أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا

او را به نصیحت کردن امّتش دستور دادی، پس آنها را نصیحت کرد.22/6

پنددهندگانِ دوستان خداوند

وَ اجْعَلْهُمْ... لِأَوْلِیَائِکَ مُحِبِّینَ مُنَاصِحِینَ

و آنان (فرزندانم) را دوستدار و پنددهنده دوستانت قرار ده.3/25

توفیق همسایگان، به پند دادن

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی ...مُنَاصَحَهِ مُسْتَشِیرِهِمْ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در پند دادنِ مشورت کننده شان، توفیق ده.2/26

عبرت قرار دادن دشمن

...نَکِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ

آنان را برای کسانی که در پس ایشانند، عبرت گردان.5/27

پند گرفتن دوراندیش

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد.

7/28

ص : 306

پنهان نمودن بدی های بنده و پنددهنده بودنش

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده قرار ده.3/34

عذرخواهی از روی پشیمانی و پنددهنده بودنش

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ یَکُونُ وَاعِظًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ

ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی، که از مانند آنها مرا در آینده ام، پنددهنده باشد.

2/38

قرآن، منتشرکننده پندها

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِرًا

و قرآن را ناشر پندهایی که غفلت از دید ما می پوشاند، قرار ده.10/42

پند دادن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به بندگان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... کَمَا... نَصَحَ لِعِبَادِکَ

خداوندا بر محمّد درود فرست. همچنانکه بندگانت را نصیحت کرد.17/42

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... نَصَحَ لِعِبَادِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه بندگانت را نصیحت کرد، پاداش ده.22/42

پند گرفتن پندپذیران

وَ لَا تَجْعَلْنِی عِظَهً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَکَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ

و مرا پندِ پندگیران و درس عبرت پذیران، قرار نده.124/47

پند دادن خدا و سخت دل گشتن بنده

إِلَهِی... وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ

خدای من، پند دادی، پس سنگدل گشتم.

1/49

پندار گمان

پنهان

درود خدا بر حاملان غیب

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که رسانندگان اخبار نهانی بر رسولانت می باشند.10/3

ایمان آوردن به پیامبران، به طور پنهانی

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ

ص : 307

الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین...1/4

آنچه در زیر خاک پنهان است

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا کَنَّ تَحْتَ الثَّرَی

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در زیر زمین پنهان است و همه از آنِ تو هستیم.9/6

شمارش کارهای پنهانی خویش

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَکْتُومِ أَمْرِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم. و کار پنهانی خویش را می شمارم.

25/16

غیبت کردن از مؤمن غائب

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... اغْتِیَابِ مُوءْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از غیبت مؤمن غائب یا ناسزا به شخص حاضر و مانند اینها، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

ارزانی داشتن امور پنهان، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی مَا ذَکَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِیتُ، أَوْ أَظْهَرْتُ أَوْ أَخْفَیْتُ

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، چه آن را به یاد آوردم یا آنچه فراموش کردم، و اظهار کردم یا پنهان نمودم، بر من ارزانی دار.

9/25

کتمانِ رازها و عیب های همسایگان

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... کِتْ_مَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در کتمان اسرارشان و پوشاندن عیب هایشان، توفیق ده.2/26

دوستی همسایگان، در پنهان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَیْبِ مَوَدَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که در نبودشان دوستی را، آشکار سازم.3/26

پنهان بودن نام و نشان برخی مشرکان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و

ص : 308

دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است.9/27

توبه نمودن از گناهان پنهان و آشکار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... بَوَاطِنِ سَیِّئَاتِی وَ ظَوَاهِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان پنهان و آشکارم به درگاهت توبه می کنم.14/31

توبه شکستن و علم غیب خداوند

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

دانایی خدا بر کارهای پنهان

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است.11/32

پنهان نمودن بدی های خود، از همسایه

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ... مِنْ جَارٍ کُنْتُ أُکَاتِمُهُ سَیِّئَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از همسایه ای که بدی هایم را از او نهان می داشتم، مرا ایمن ساز.21/32

خدا، پنهان کننده بدی و زشتی

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا...

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده، قرار ده.

3/34

آشکار نساختن (عیوب) پنهانِ بنده

وَ لَا تُبْرِزْ مَکْتُومِی

و (عیب) پوشیده ام را نمایان نساز.

2/41

پنهان داشتن امور ننگینِ بنده

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا یَکونُ نَشْرُهُ عَلَیَّ عَارًا

آنچه انتشارش (مایه) ننگ من می باشد را، از آنان پنهان کن.3/41

پنهان داشتن امور رسواکننده بنده

وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا یُلْحِقُنِی عِنْدَکَ شَنَارًا

و آنچه نزد تو مرا رسوا می نماید، از آنان بپوشان.3/41

ص : 309

آشکار شدن فرشته مرگ، از پرده های پنهان

تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

سخن خدا از (عالم) غیب و نهان

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود راهنمایی کردی.14/45

مطابق بودن آشکار سپاس، با نهان آن

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیَّهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.43و36/47

پنهان نمودن (گناهان خود)، از بندگان

أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ

منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار نمودم.79/47

توبه و وانگذاشتن گناهان آشکار و نهان بنده

تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا... وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا

سَرِیرَهً

توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

زشتی پنهان کاری های دشمن

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ، أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - زشتی آنچه در دل داشت، ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

بر خدا پنهان نبودنِ:

أ. اخبار شکوه کنندگان

یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ

ای کسی که خبرهای دادخواهان بر او پنهان نیست.1/14

ب. کارهای اندک و رازهای نهانی

لَا تَنْطَوِی عَنْکَ دَقَائِقُ الْأُمُورِ، وَ لَا تَعْزُبُ عَنْکَ غَیِّبَاتُ السَّرَائِرِ

کارهای ریز و کوچک، از تو پنهان نمی ماند و رازهای نهان، از تو غایب نیست.

11/32

ج. علم و دانستنی های هر چیز

ص : 310

لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَیْءٍ

چیزی از علم او پنهان نیست.2/47

د. هیچ چیز نهانی، در زمین و آسمان

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.3/50

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

ه_. آفریدگان و آنچه خود تدبیر نموده

کَیْفَ یَخْفَی عَلَیْکَ یَا إِلَهِی مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ؟ وَ کَیْفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ؟ أَوْ کَیْفَ یَغِیبُ عَنْکَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ؟

چگونه آنچه را که خود آن را آفریده ای - ای خدای من - بر تو پنهان باشد؟ و چگونه آنچه را که خود ساخته ای، شمار آن را ندانی؟ یا چگونه از تو پنهان شود، آنچه که خود آن را تدبیر می نمایی؟1/52

پوزش

پوزش خواهی به پیشگاه خدا و پذیرش

پوزش

وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ

و من نکوهیده تر از عذرآورنده به پیشگاهت که تو عذرش را پذیرفته ای، نیستم.11/12

عذر خواهی از خدا، به سبب نپذیرفتن پوزش عذرخواه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ مُسِیءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از بدکرداری که از من عذرخواهی کرد، پس عذر او را نپذیرفتم.1/38

پوزش خواستن از خدا، از روی پشیمانی

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ...

ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی.2/38

پوزش خواستن از روی راستی و برای خدا

وَ لَکَ... مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ

و عذر خواستن راستین زبان هایمان، برای توست.45/45

پوزش خواهی بنده از خدا، برای:

ص : 311

أ. جهل و نادانی خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ جَهْلِی

خداوندا، به درستی که من از نادانی ام، در پیشگاه تو عذر می خواهم.21/31

ب. گناهان

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ یَکُونُ وَاعِظًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ

ای خدای من، از آنها (گناهان) و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی، که از مانند آنها مرا در آینده ام، پنددهنده باشد.2/38

وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی

و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته، پوزش می طلبم.8/51

پوست

سیاه شدن پوست ها

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

14و10/1

پوسیدگی

پوسیدن استخوان ها، با آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که استخوان ها را می پوساند.30و29/32

فرود به خانه پوسیده (قبر)

اللَّهُمَّ... بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

خداوندا فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

پوسیدن تن بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، و حالم هنگامی که جسدم پوسیده گردد، بر من رحم کن.6/53

پوشاندن

پوشاندن (گناهان بندگان) در قیامت

وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْرًا سَتَرْتَهُ عَلَی رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ

و در برابر گواهان، پرده ای که با آن ما را پوشانده ای کنار نزن، روزی که اخبار بندگانت را

ص : 312

آشکار می کنی.4/11

خدا، پوشاننده عیب ها و زشتی های بنده

فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی

چه بسیار عیب هایی که بر من پوشاندی و رسوایم نکردی.21/16

پوشاندن بنده، به پرده و ستر الهی

إِلَهِی فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِی بِسِتْرِکَ فَلَمْ تَفْضَحْنِی...

خدای من، اکنون که مرا به پرده (عفو) خود پوشاندی و رسوایم نکردی...32/16

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ کَمَا تَأَنَّیْتَنِی عَنِ الِانْتِقَامِ مِنِّی

و مرا با پوشش خود بپوشان، آنگونه که در انتقام از من درنگ فرمودی.12/31

وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ

و مرا به پرده خویش بپوشان.24/31

وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

پوشاندن زره های محافظت کننده از شرّ شیطان، به مؤمنان

وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَنًا وَاقِیَهً

و بر اندام آنان زره های بازدارنده از آزار و اذیّت او بپوشان.10/17

پوشاندن زیور پرهیزکاران، به بنده

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ

زیور پرهیزکاران را به من بپوشان.10/20

(توفیق) پوشاندن عیب و زشتی

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... سَتْرِ الْعَائِبَهِ

زیور پرهیزکاران را در پوشاندن عیب، به من بپوشان.10/20

پوشاندن خوشنودی خدا، بر بنده

جَلِّلْنِی رِضَاکَ

خوشنودی ات را بر من بپوشان.21/20

پوشاندن دل بنده، به (جامه) تقوا

أَشْعِرْ قَلْبِی تَقْوَاکَ

قلبم را به جامه پرهیز از خود بپوشان.

9/21

پوشاندن (جامه) وحشت از بدکاران خَلق بر دل بنده

وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

بنده را در هر حال، پوشیده قرار دادن

وَ اجْعَلْنِی فِی کُلِّ حَالَاتِی مَحْفُوظًا، مَکْلُوءًا، مَسْتُورًا، مَمْنُوعًا، مُعَاذًا، مُجَارًا

و مرا در همه حالت هایم، محفوظ، نگاه داشته،

ص : 313

(گناهانم را) پنهان شده، (در برابر دشمنانم) حمایت شده، پناه داده شده، (از عذاب الهی) امان داده شده قرار ده.5/22

پوشاندن عافیت، بر بنده

أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ

لباس عافیتت را بر من بپوشان.1/23

أَلْبِسْنَا فِیهِ جُنَنَ الْعَافِیَهِ

در آن (ماه) پوشش های عافیت را به ما بپوشان.7/43

سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ

لباس عافیت خود را به من بپوشان.

112/47

کَمْ مِنْ... عَافِیَهٍ أَلْبَسْتَهَا

چه بسیار (جامه های) تندرستی ای که (بر من) پوشاندی.11/49

إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا... أَلْبَسْتَنِی عَافِیَتَکَ

اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که عافیت خویش را بر من پوشانده ای.4/50

توفیق پوشاندن عیب های همسایگان

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در پوشاندن عیب هایشان، توفیق ده.2/26

پوشاندن بنده، به پرده عافیت الهی

اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیَتِکَ تَفَضُّلًا

با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

21/31

پوشاندن بنده در دنیا، به عفو و فضل الهی

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ، وَ تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی و (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

پوشاندن رحِم، به پرده ها

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

پوشاندن (خطا توسّط) خدا، پس از علم او

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی سِتْرِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر (خطا) پوشاندنت پس از علمت.1/34

ص : 314

خدا، پوشاننده عیب ها

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا...

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده قرار ده.3/34

به رحمت نپوشاندن بنده و تباه شدنش

فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی، وَ إِلَّا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِکَ تُوبِقْنِی

زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم. و اگر مرا به رحمتت نپوشانی، تباهم.5/39

پوشاندن جامه های امان، به بندگان

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

پوشاندن (گناه) بنده و رسوا نکردنش

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی.8/45

امید به پوشاندن بدی، از جانب پروردگار

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید

است که پروردگارتان بدی هایتان را بپوشاند.

10/45

عدم دریافت (حقایقِ) پوشانده شده از بنده

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی دیدگانشان آن را درنمی یافت.

14/45

رمضان، پوشاننده زشتی ها

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ

درود بر تو. چه پوشنده بودی، انواع عیب ها را!.31/45

عطا نمودن پوشش، به بنده

فَعُدْ عَلَیَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ - عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ - مِنْ تَغَمُّدِکَ

پسْ بر من از پوششت، همان چیزی را که به کسی که گناه کرده می دهی، عطا کن.70/47

پوشاندن بنده زاری کننده به درگاه خدا

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که

ص : 315

پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

پوشاندن یا آشکار ساختن (گناه)

أَنَّکَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْکَ إِلَی أَنْ تَشْهَرَ

به درستی که تو به پرده پوشی نزدیک تری تا اینکه آشکار سازی.116/47

پوشاندن آنچه خدا از بنده می داند

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان.

119/47

پوشاندن بنده و توانایی بر سخت گرفتن بر او

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

پوشاندن بنده، به عطایای بزرگ الهی

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

بازگشت بنده (به گناه)، و پوشاندن خدا

فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ

پس (باز به نافرمانی) برگشتم و تو پوشاندی.

1/49

پوشیده شدن جمال و نیکویی خداوند

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

پوشیده پنهان

پهن پهناور

پهناور

بارانی پهناور و عریض

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا مَرِیعًا مُمْرِعًا عَرِیضًا وَاسِعًا غَزِیرًا

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش، خرّمی بخش، سرسبزکننده، پهناور، دامنه دار و پُر آب، سیراب گردان.4/19

ص : 316

پیادگان

ایمن ساختن بنده از پیادگان و سواران بدخواه

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ... رَجِلِهِ وَ خَیْلِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از نیروهای پیاده و سواره اش ایمن سازی.

8و7/23

جنگیدن دشمن با پیادگان (مسلمان)

أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

اندام آنها (مشرکان) را از جنگیدن با مردان (پیاده نظام) سست گردان.11/27

پیام

خستگی پیامبر صلی الله علیه و آله ، در تبلیغ پیام خدا

أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ

در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

13/2

فرشتگان، امانت داران پیام خداوند

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ... أَهْلِ الْأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.6/3

برهان رسالت و پیام های پیامبر صلی الله علیه و آله

اسْتَجَابُوا لَهُ حَیْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّهَ رِسَالَاتِهِ

هنگامی که دلیل رسالت های خود را به گوششان رساند، اجابت کردند.3/4

پیامبر صلی الله علیه و آله و رساندن پیام خدا

أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ، حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا

همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است، رسالت خود را بر او دادی، پس آن را انجام داد.22/6

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

پاداش ابلاغ پیام های خدا

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده.

22/42

ص : 317

پیامبری

گرد آمدن با پیامبران خدا، در بهشت

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم و با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

منّت گذاشتن خدا بر مسلمانان، به خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد بر ما منّت نهاد.1/2

برابری نداشتن هیچ پیامبر مرسلی، با محمّد صلی الله علیه و آله

...لَا یُسَاوَی فِی مَنْزِلَهٍ، وَ لَا یُکَافَأَ فِی مَرْتَبَهٍ، وَ لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ

...کسی در منزلت با او (محمّد)، یکسان و در مقام همتا نباشد و نزد تو هیچ فرشته مقرّبی و پیامبر فرستاده شده ای با او برابری نکند.24/2

استوار کردن پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله

قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند.4/4

پاداش محمّد صلی الله علیه و آله ، برترین پاداش خدا به پیامبران

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَکْرَمَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ أَنْبِیَائِکَ عَنْ أُمَّتِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.23/6

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود و پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی.22/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، خاتم پیامبران

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران - درود فرست.15/17

مردن بر آیین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ: مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ

ص : 318

إِذَا تَوَفَّیْتَنِی

و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد - بمیران.

13/31

نزول وحی، بر پیامبر خدا؛ محمّد صلی الله علیه و آله

جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

نزدیک ترین پیامبران به خدا، در روز رستاخیز

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

پیامبران فرستاده شده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ: مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا پیامبری که او را فرستادی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

خوار نشدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، در روز رستاخیر

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

درود خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله ، پیامبر مسلمانان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا...

خداوندا بر محمّد پیامبرمان درود فرست.

56/45

درود خدا، بر پیامبران مرسل

صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ

بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی.56/45

درودی جمع کننده درودهای پیامبران

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

ص : 319

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبران تو را فراگیرد.54/47

ترک شدن سنّت های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

یَرَوْنَ... سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَهً

می بینند روش های پیامبرت ترک شده است.

9/48

پیاپی (پی درپی)

پی درپی بودن نعمت های خدا

تَظَاهَرَتْ آلَاوءُهُ

نعمت هایش آشکار و پی درپی است.7/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا... أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

پی درپی رساندن آذوقه مرزداران اسلام

وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ

آذوقه یشان را پیاپی برسان.2/27

نفَس زدن های پی درپی محتضر، در وقت جان کندن

هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

حجّت های پی درپی

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او و پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او.9/45

پی درپی ساختن ارجمندی های نعمت، نزد بنده

تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ، عَلَیَّ، وَ ظَاهِرْ کَرَامَاتِهَا لَدَیَّ

فراخی نعمتت را بر من تمام کن، و کرامت های آن را نزد من پیوسته گردان.128/47

پیدا آشکار

پیرایه زیور

ص : 320

پیروان

ایمان واقعیِ پیروان پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

روبرو شدن پیروان پیامبران، با تکذیب ستیزه جویان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَهِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، در هنگامی که با تکذیب ستیزه جویان روبرو می شدند...1/4

بهترین پاداش الهی، به پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

ویژگی های پیروان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ

سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ خَیْرَ جَزَائِکَ

همان (تابعین) که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.9/4

الَّذِینَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَ مَضَوْا عَلَی شَاکِلَتِهِمْ

آنان که راه ایشان را قصد نمودند و به سوی جهت آنها روآوردند و به روش آنها رفتار نمودند.

10/4

لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ، وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

یَدِینُونَ بِدِینِهِمْ، وَ یَهْتَدُونَ بِهَدْیِهِمْ، یَتَّفِقُونَ عَلَیْهِمْ، وَ لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ

...دین آنان را پیروی می کنند، به راهنمایی آنها راه می یابند، با ایشان موافقت دارند و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.12/4

درود خدا، بر پیروان پیامبران علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین درود فرست.13/4

ص : 321

درخواست از خدا، برای پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ کَیْدِ الشَّیْطَانِ، وَ تُعِینُهُمْ بِهَا عَلَی مَا اسْتَعَانُوکَ عَلَیْهِ مِنْ بِرٍّ، وَ تَقِیهِمْ طَوَارِقَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را از معصیت نگه داری و در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی، و آنان را از حیله شیطان بازداری، و بر خواسته های نیک آنانْ کمک رسانی و آنها را از حوادث شب و روز - مگر خیری که پیش آید - حفظ نمایی.14و13/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ، وَ الطَّمَعِ فِیما عِنْدَکَ وَ تَرْکِ التُّهَمَهِ فِیما تَحْوِیهِ أَیْدِی الْعِبَادِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به تو و طمع در آنچه نزد تو است و ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.

15و14و13/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ، وَ تُزَهِّدَهُمْ فِی سَعَهِ الْعَاجِلِ، وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ، وَ الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس

از خویش بازگردانی و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی، و عمل برای آخرت و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی.

16و13/4

تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

در آن روز که جان ها از تن بیرون می رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ کَبَّهِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِیهَا

ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش و همیشه ماندن در آتش است، عافیت بخشی.

18/4

تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

دوستان ائمه علیهم السلام ، پیروان راه ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که پیروان راه روشن ایشانند، درود فرست.64/47

لعنت خدا، بر پیروان دشمنان برگزیدگان خدا

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

ص : 322

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

پیروزی

پیروزی اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به همراه او

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ... انْتَصَرُوا بِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که به همراه او پیروز شدند...4و3/4

پیروز گرداندن بنده، بر دشمنش

وَ اجْعَلْ لِی... ظَفَرًا بِمَنْ عَانَدَنِی

و برایم بر آنکه با من ناسازگاری نمود، پیروزی ای قرار ده.8/20

وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ

و مرا بر او پیروز نمودی.6/49

قرار گرفتن در زمره پیروزشدگان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند.10/25

اسباب پیروزی

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعَائِی، أَوْ

شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا... فَوْزَتِی بِرِضَاکَ

پس دعایی از او به من رسد که از دعای من نزد تو شنیدنی تر است، یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که پیروزی من به وسیله خوشنودی ات حاصل شود.27/31

فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ، وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ، وَ دَعَوْکَ بِأَمْرِکَ، وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ... فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ

پس با نعمتِ خودت، تو را یاد کردند و با تفضّلت، تو را شکر گزاردند و به فرمانت، تو را خواندند و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها، پیروزیشان به خوشنودی ات نهفته بود.16/45

پناهنده شدن به پناهگاه پیروزی خدا

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه پیروزی تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

ناتوانی از پیروزی

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام.

ص : 323

زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم.7/51

پیروی

پیروی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از نشانه های صحابه

لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

توفیق پیروی از سنّت ها

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ... وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ

و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و پیروی از سنّت ها، توفیق ده.18/6

پیروی از هوس

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَهِ الْهَوَی

خداوندا به تو پناه می برم از پیروی هوا و هوس.2و1/8

دور شدن از پیروی شیطان

نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا

هر کس نهی ما را پذیرفت، از پیروی او

(شیطان) بازداریم.14/17

توفیق پیروی از راهنما

وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی

مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گرداند و پیروی از کسی که ارشادم کرد، توفیق ده.

8/20

پیروی از نور قرآن

جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ

آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم.3/42

پیروی از روشنی جویندگانِ از نور قرآن

وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ

و ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند و آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد.9/42

پیروی از نشانه های به پادارندگان قرآن

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

ص : 324

خدا و پدید آوردن نوپیداشده ها، بدون پیروی (از دیگران)

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که نوپیداها را بدون پیروی (از الگویی) پدید آوردی.12/47

پیروی از راه روشن ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که پیروان راه روشن ایشانند، درود فرست.64/47

پیرو خوشنودی خدا بودن

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا تَبَعًا إِلَّا لِمَرْضَاتِکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت و جز پیرو خوشنودی ات قرار نده.124/47

پیری

روزی خدا و هنگام پیری

اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِکَ عَلَیَّ إِذَا کَبِرْتُ

فراخ ترین روزی ات را بر من، زمانی که پیر شدم قرار ده.11/20

رحم نمودن خدا، بر پیری بنده

مَوْلَایَ... ارْحَمْ شَیْبَتِی

مولای من! بر پیری ام رحم کن.4/53

پیش

نبودنِ اوّلی، پیش از خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ

سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده است.1/1

ناتوانی جانداران از به تأخیر انداختن آنچه خدا پیش انداخته

لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیرًا عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ

آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، ندارند.4/1

محو ساختن اعمال بدی که بنده پیش از این انجام داده

وَ امْحُ عَنِّی شَرَّ مَا قَدَّمْتُ

و از من زشتی آنچه پیش فرستاده ام را بزدای.

6/15

مقدّم انداختن آنچه به تأخیر افتاده

فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ

پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

ص : 325

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی، دوست نداشته باشیم.5/33

به تأخیر انداختن آنچه مقدّم شده

وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

2/18

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ... تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم.5/33

پیش انداختن خوشنودی پدر و مادر، بر خوشنودی خود

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أُقَدِّمَ عَلَی رِضَایَ رِضَاهُمَا

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا خوشنودی آنان را بر خوشنودی خود مقدّم اندازم.5/24

سود آنچه پیش از این انجام شده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.16/27

پیش انداختن مُتاع دنیا، برای بنده

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود قرار ده.6/30

پیش یا پس انداختن ماه رمضان

جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود و نمی پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

پیش انداختن هشدار الهی، و به تأخیر

ص : 326

انداختن (کیفر)

قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِیدِ... وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ

هشدارها را، پیشتر داده ای و با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای.

21/46

پیش و پس نیفتادن از امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ... وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد و هیچ بازمانده ای از او بازنماند.60/47

پیش فرستادن ایمان به یگانگی خدا

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ وَ نَفْیَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْکَ

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو و نفی شریکان و همتایان و مانندهایی از تو را، پیش فرستاده ام.72/47

کردار شایسته پیش فرستاده شده

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو

نیامده ام.6/48

دانایی خدا به آنچه پیش از این از بنده سرزده

قَدْ تَقَدَّمَ مِنِّی مَا قَدْ عَلِمْتَ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی

پیش از این از من (گناهانی) سر زده که تو می دانی و از من به آنها داناتری.2/50

پیشامد

پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و پیشامد نیک

وَ تَقِیهِمْ طَوَارِقَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ

و آنها را از حوادث شب و روز - مگر خیری که پیش آید - حفظ نمایی.14/4

پیشامدهای بلا و سختی ها

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ،... وَ وَقَیْتَنَا فِیهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی و در آن ما را از پیشامدها و بلاها نگهداشتی.8/6

پیشامد آرامش دل

...حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ

...تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت

ص : 327

به آنچه رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

پیشامد به تأخیراندازنده مجاهد، از جنگ

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الْمُ_جَاهِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا حادثه ای او را (از جهاد) عقب انداخت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و پاداش مجاهدان را برای او واجب گردان.17/27

پیشامد آزمایش الهی

لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم پیش می آید، باطل نکن.131/47

پیشانی

دست ردّ نزدن بر پیشانی بنده

إِلَهِی... لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ

خدای من در حالی که در پیشگاه تو ایستاده ام دست رد بر پیشانی ام نزن.17/16

یَا مَنْ لَا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّهِ عَلَیْهِ

ای کسی که دست رد بر پیشانی آنان که به محبّت او اعتماد دارند، نمی زند.5/46

وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ فِی مَسْأَلَتِی

و در خواهشم، دست رد بر پیشانی ام نزن.

25/46

لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَکَ

همانگونه که دست رد بر پیشانی ستیزه جویان با خود زده ای، دست رد بر پیشانی ام نزن.

116/47

پیشانی به خاک گذاردن برای خدا

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِیَارَهُمْ... حَتَّی... لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَهٌ دُونَکَ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش و شهرهایشان را استوار ساز، تا پیشانی هر یک از آنان جز در برابر تو به خاک گذاشته نشود.7/27

پیشتازی

پیش افتادن از پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و عفو الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او،

ص : 328

پیشی گیریم.11و10/1

پیشی گیرندگان به ایمان

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ، الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان. همانها که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.9/4

پیشی گرفتن رحمت خدا، بر غضبش

أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ

تو آنی که رحمتش بر غضبش پیشی می گیرد.

8/16

پیشی گرفتن به فضیلت

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَهِ

زیور پرهیزکاران را در پیشی گرفتن به فضیلت، به من بپوشان.10/20

پیشی گرفتن آمرزش خدا بر والدین یا فرزندان

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی

گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما.15/24

پیشی گیرندگان به نیکی ها

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. از آنان که در نیکی ها می شتابند و ایشان برای آن پیشی می گیرند.18/44

پیشی نگرفتن بر امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ... وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد.60/47

پیشی گرفتن به راه نیکویی ها

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ

و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای، برای من آسان گردان.94/47

پیشرفت

پیشرفت نمودن در کارها

ص : 329

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ النَّفَاذِ فِی أُمُورِی

و با تندرستی و پیشرفت در کارهایم بر من منّت گذار.3/23

پیشوا

محمّد صلی الله علیه و آله ، پیشوای رحمت

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ... وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ، إِمَامِ الرَّحْمَهِ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت و دوست تو از بندگانت، آن پیشوای رحمت - درود فرست.

3/2

پیشوایان هدایت و رستگاری

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی...

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از امامانِ رستگاری...2/4

تأیید گشتن دین اسلام، به امام و پیشوا

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

قرار گرفتن در زمره امامان و پیشوایان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الْأَئِمَّهِ الَّذِینَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ

خداوندا و مرا از باورداران به پیامبرت و امامانی که اطاعتشان را واجب نمودی، قرار ده.

12/48

پیشینیان گذشتگان

پیکار جنگ

پیمان

عهد بنده با خدا، دوری نمودن از معاصی

وَ لَکَ یَا رَبِّ... عَهْدِی أَنْ أَهْجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیکَ

و ای پروردگار من، با تو عهد می بندم، از همه نافرمانی های تو، دوری گزینم.16/31

پیمان با رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَ_حْفُوظُ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او پیمان نگه داریم.23/45

پیمان امام علیه السلام و حبل الهی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ... بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای

ص : 330

بندگانت به پا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود پیوستی.60/47

وفا نمودن به عهد و پیمان خداوند

تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ

تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده.

88/47

پیمانه

پیمانه باران و فرشتگان

...وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ... کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...و آنها که پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.16/3

پیوستگی

به هم پیوستن ابزار بسط، در بدن

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست.20/1

پیوستن دعای بنده، به اجابت

صِلْ دُعَائِی بِالْإِجَابَهِ

درخواست مرا به روا شدن متّصل گردان.

11/14

پیوستن به خدا

لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُجَامَعَهِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ، وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ

مرا به سستی در عبادتت و گرد آمدن با کسی که از تو دوری نموده و جدایی از آنکه به تو پیوسته، گرفتار نساز.11/20

پیوستن به قرب الهی

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا... وُصْلَهً إِلَی قُرْبِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، وسیله پیوستن به قربت قرار ده.6/30

پیوستگی، و رحمت خداوند

خَرَجَتْ مِنْ یَدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُکَ

اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده.9/32

سبب آرزو ننمودن پیوستگیِ نفَسی به نفَس دیگر

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّی... لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل

ص : 331

راستین، آن را از ما کوتاه کن، تا بدانجا که پیوستگی نفسی را به نفسی و در پی هم آمدن گامی را به گامی، آرزو نکنیم.1/40

پیوستن حمد بنده، به افزونی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی درپی پیوند دهی.

48و36/47

پیوستگی درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، به بقای الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... یَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که اتّصالش به بقای تو پیوند خورد.53/47

پیوستگی درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، به دیگر درودها

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً... مُتَّصِلَهً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَدًا

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که تا ابد به مانندهای آن (درودها) متّصل باشد.

59/47

پیوستگی پیمان امام علیه السلام ، به پیمان خدا

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ... بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود پیوستی.60/47

پیوستگی اطاعت از محمّد صلی الله علیه و آله ، به طاعت الهی

بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که اطاعت از او را به اطاعت خود پیوند زده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.

86/47

پیوستن زندگی بنده، به خواسته هایش

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که به آنچه می خواهم پیوسته گردد.117/47

پیوستن فضل خدا در دنیا، به خیر آخرت

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ... وَ صِلْ ذَلِکَ بِخَیْرِ الْآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا. و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان.28/48

ص : 332

ت

تابش درخشش

تابعین پیروان

تأخیر پس

تاریکی تیرگی و نیز ظلمت

تازه

روز نو و تازه

هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ

این روزی نو و تازه است.12/6

لغزش های گذشته و تازه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... سَوَالِفِ زَلَّاتِی وَ حَوَادِثِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از لغزش های گذشته و تازه ام، به درگاهت توبه می کنم.14/31

ماه نو، ماهی نو برای کاری نو

جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ

تو را کلید ماهی نو برای کاری نو قرار داد.

3/43

خدا و تازه های خلقت

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که نوپیداها را بدون پیروی (از الگویی) پدید آوردی.12/47

درودی دربردارنده هر درود گذشته و تازه

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُحِیطُ بِکُلِّ صَلَاهٍ سَالِفَهٍ وَ مُسْتَأْنَفَهٍ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه ای را فراگیرد.

55/47

سودهای دیرینه و تازه الهی

اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِیمَ فَوَائِدِکَ بِحَوَادِثِهَا

برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن و سودهای دیرینت را، با تازه های آن توأم ساز.

121/47

تأنی مهلت

ص : 333

تاوان قصاص

تباهی هلاکت

توبه و اصلاح تباهی ها

یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ

ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده است. 10/12

تبهکاری های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - به تو پناه می بریم.1/17

إِلَّا تَقِنَا خَبَالَهُ یَسْتَزِلَّنَا

اگر ما را از تبهکاری اش نگه نداری، به لغزشمان اندازد.7/25

راه شیطان، راه تباهی

وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَی

و برخلاف راه هلاکت بار او (شیطان)، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.5/17

اصلاح آنچه تباه شده

اللَّهُمَّ... اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی

خداوندا امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.2/20

عِنْدَکَ... لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ

اصلاح آنچه تباه شده، نزد توست.20/20

تباه نساختن عبادت بنده

عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ

مرا به عبادت خود وادار ولی بندگی ام را با خودپسندی تباه نگردان.3/20

حفظ روزی از تباه گشتن

حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ

روزی ام را از تلف شدن نگهدار.23/20

تباه گشتن حقّ پدر و مادر

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... أَوْ ضَاعَ قِبَلِی لَهُمَا مِنْ حَقٍّ فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده یا حقّی از آنها نزد من ضایع شده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان قرار ده.8/24

تباه شدن حقّ فرزند

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... أَوْ ضَیَّعَاهُ لِی مِنْ حَقٍّ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند یا حقّی را از من ضایع ساخته اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

تباه نشدن پاداش نیکوکاران، نزد خدا

یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُ_حْسِنِینَ

ص : 334

ای کسی که پاداش نیکوکاران، نزد او تباه نمی شود. 3/31

کارهای بزرگ تباه کننده

فَأَوْقَعَنِی وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَهٍ، وَ کَبَائِرِ أَعْمَالٍ مُرْدِیَهٍ

پس (دشمن تو) در حالی که از گناهان کوچکِ هلاکت بار و از کردارهای بزرگِ نابودکننده به سویت می گریختم، مرا بر زمین زد.13/32

تباه ساختن واجبات

...حَاشَا فُرُوضِکَ الَّتِی مَنْ ضَیَّعَهَا هَلَکَ

...مگر واجبات تو، که هر که آن را انجام نداد، به هلاکت رسد.17/32

نپوشاندن بنده به رحمت الهی و تباه شدنش

وَ إِلَّا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِکَ تُوبِقْنِی

و اگر مرا به رحمتت نپوشانی، تباهم.

5/39

اصلاح کردار تبهکاران

یَا... مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِینَ

ای خواهان اصلاح عمل تبهکاران.5/40

عامل محافظِ بنده از تبهکاری های شیطان

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

قرآن را نگهبان ما از تبهکاری های شیطان و از اندیشه های بد، قرار ده.10/42

رسوایی با گناهان تباه سازنده

لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.14/42

اعتراف بنده، به تباه نمودن

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ... اعْتِرَافًا بِالْإِضَاعَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به تباه نمودن، اعتراف کننده ایم.45/45

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ... وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و به تباه ساختن (نعمت ها)، به ضرر خود گواهی داده است.15/49

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَیِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکار، سهل انگار، تباه کننده، گنهکار، مقصّر، اهمال کننده، واگذارنده بهره خویشم.14/51

فرود آمدن به درگاه غیر خدا و تباه شدن

ص : 335

وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ

و آنان که بر درگاه جز تو فرود آمدند، ضایع شدند.13/46

حسنات تباه شده

طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ

طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده، به گردنم انداز.106/47

تباه نساختن حسنات بنده، با معصیت

لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، باطل نکن.131/47

تنهایی بنده، و آزمایش های تباه کننده

لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن.131/47

ورود به درّه های تباهی

حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

به درّه های نابودی وارد شدم.2/49

تباه شدن بهره بنده

إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسیءِ، وَ مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

گریزگاه بدکار و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

تباهی و فساد قصد دشمن

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که -ای خدای مبارک و والای من- تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

گناهان تباه سازنده بنده

أَسْتَقِیلُکَ عَثَرَاتِی، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی

از تو می خواهم که از لغزش هایم درگذری و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته، پوزش می طلبم.8/51

تبذیر ولخرجی

تبشیر مژده

تبعات

تبعات و وبال های کسب

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ

و مرا بی حساب روزی ده، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم و زیر بار پیامدهای بدِ کسب نروم.24/20

ص : 336

تبعات وام، پس از مرگ

أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ... مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاهِ

و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از پیامد آن (وام) پس از مرگ.2/30

سپری شدن گناهان و به جا ماندن تبعاتش

...مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فَذَهَبَتْ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ

از گناهانی که لذّت هایش سپری شد و گذشت، و پیامدهای آن به جای ماند و پایدار شد.9/31

تبعات و گرفتاری های بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام.18/31

در پیش چشم خدا بودنِ تبعات بنده

کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذِی لَا یَنْسَی

و همه آنها (گرفتاری ها) پیش چشم تو که نمی خوابد و در علم تو که فراموش نمی کند، قرار دارد. 18/31

تبعات و آثار گناه

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِیعِ تَبِعَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک و دلیل هایش درباره همه تبعاتش (و گناهانش) ضعیف است.12/39

خالص نمودن اموال، از تبعات

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم.10/44

رمضان و کاستن تبعات (کارهای) بندگان

اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ

با گذشتن روزهایش تبعاتمان (سختی هایمان) را از ما بکن.15/44

تبعیت پیروی

تپش

خدا، بینا به دلهره و تپش قلب بنده

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

ص : 337

ای خدای من، نگرانی دلم را از بیم خود می بینی.19/16

تپش قلب بنده، از ترس خداوند

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

خداوندا، پس به تپیدن دلم از ترست، رحم فرما.23/31

تپّه

باران و روان شدن تپّه ها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را جاری گردانی، سیراب نما.5/19

تجارت

تجارتی بدون کسادی

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ... مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند...

5و3/4

تجارت با خداوند

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الرَّابِحِینَ فِی التِّجَارَهِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) در تجارت با تو سود کرده اند، قرار ده.11و10/25

تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ

می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند.12/45

سودمند گرداندن تجارت بنده

وَ اجْعَلْ تِجَارَتِی رَابِحَهً

و تجارت (اخروی) مرا سودمند قرار ده.

126/47

تجاوز

تعدّی از مواضع احکام الهی

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

تجاوز از فرمان خداوند

کَمْ نَهْیٍ لَکَ قَدْ أَتَیْنَاهُ، وَ أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَیْهِ فَتَعَدَّیْنَاهُ

چه بسیار نهی نمودنی که آن را انجام دادیم و امری که ما را بر آن آگاه کردی، پس ما از آن تعدّی نمودیم. 2/34

ص : 338

عامل بازدارنده بنده، از تجاوز از حدود الهی

اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ... حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.12/42

رابطه رحمت خدا و تجاوزکنندگان از حد

سُنَّتُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ

روش تو مهربانی با تجاوزکنندگان است.

16/46

درودی متجاوز از خوشنودی خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً تُجَاوِزُ رِضْوَانَکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد.

53/47

تجاوز از حدود و احکام الهی

لَا تُوءَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ، وَ تَعَدِّی طَوْرِی فِی حُدُودِکَ، وَ مُجَاوَزَهِ أَحْکَامِکَ

مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت و تعدّی کردنم در حدودت و تجاوز از احکامت کیفر نکن.

89/47

أَبَیْتُ إِلَّا... تَعَدِّیًا لِحُدُودِکَ

من جز تعدّی از حدود تو کاری نداشته ام.

14/49

تدبیر قطعی خدا، و عدم تجاوز از آن

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ

از تدبیر قطعی تو، به هر گونه و هر زمان که بخواهی نمی توان درگذشت.9/48

تجاهل نادانی

تجمّع اجتماع

تحریف

تحریف واجبات الهی

یَرَوْنَ... فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَهً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ

می بینند واجباتت از جهاتی که قانون نهاده ای، تحریف شده است.9/48

تحریک برانگیختن

تحفه ارمغان

تحیّر سرگردانی

تخیّل اندیشه

تداوم همیشگی

ص : 339

تدبیر

تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله

اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیَائِکَ

آنچه او درباره دوستانت می اندیشید، برایش کامل گردید.18/2

تصرّف بندگان، در حیطه تدبیر خدا

نَتَصَرَّفُ عَنْ أَمْرِکَ، وَ نَتَقَلَّبُ فِی تَدْبِیرِکَ

از روی فرمان توست که دست به کاری می زنیم و به تدبیر توست که در کارها تصرّف می کنیم.10/6

برهم زدن تدبیر شیطان

اللَّهُمَّ... افْسَخْ مَا دَبَّرَ

خداوندا آنچه (شیطان) اندیشید، باطل کن.

12/17

القائات شیطانی و تدبیر در (کار) دشمن خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَدْبِیرًا عَلَی عَدُوِّکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، تدبیر علیه دشمنت را قرار ده.13/20

مرزداران اسلام و تدبیر نمودن کار ایشان

اللَّهُمَّ... دَبِّرْ أَمْرَهُمْ

خداوندا امرشان را تدبیر فرما.2/27

ماه و فلک تدبیر

أَیُّهَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ

ای که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی و در فلک تدبیر تصرّف می کنی.1/43

تدبیر خدا، در امر (آفرینش) ماه

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

تدبیر خدا برای ماسِوای خود

أَنْتَ الَّذِی... دَبَّرْتَ مَا دُونَکَ تَدْبِیرًا

تویی آنکه ماسِوای خود را اداره نمودی.

13/47

تدبیر قطعی خداوند

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ

از تدبیر قطعی تو، نمی توان درگذشت.

9/48

تدبیر الهی، و پنهان نگشتن امور از خدا

کَیْفَ یَغِیبُ عَنْکَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ؟

چگونه از تو پنهان شود، آنچه که خود آن را تدبیر می نمایی؟1/52

ص : 340

ترازو

ترازوی عدل الهی و کردار بنده

لَا تَحْمِلْ عَلَی مِیزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِی

عملم را در ترازوی انصاف نگذار.2/41

قرآن، ترازوی عدل

جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

آن را ترازوی عدلی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود، قرار دادی.3/42

سنگین ساختن ترازوی محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ ثَقِّلْ مِیزَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و میزانش را سنگین گردان.19/42

تربیت

تربیت فرزند و سپاس الهی

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن.7/24

بسیاری و طول کار والدین، برای تربیت فرزند

فَهُمَا أَوْجَبُ حَقًّا عَلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ... أَیْنَ

إِذًا یَا إِلَهِی طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیَتِی؟!

پس حقّ ایشان بر من واجب تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم. ای خدای من، در این هنگام کجاست درازی کار آنها، در پرورش دادن من؟!10/24

پرورش دادن فرزندان خردسال، برای والدین

إِلَهِی... رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ

خداوندا خردسالشان را برای من پرورش ده.

2/25

یاری کردن والدین، در تربیت فرزندان

أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ

مرا بر تربیت و ادب آموختن و نیکی به ایشان یاری نما.5/25

پرورش دادن بنده، در کوچکی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... رَبَّیْتَنِی صَغِیرًا

خداوندا، تو مرا در کوچکی پرورش دادی.

1/50

تردّد

تردّد ماه

أَیُّهَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ

ص : 341

ای که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی.1/43

تردید شکّ

ترس

پاداش سرشار و کیفر ترسناک خداوند

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که (آفریده) حساب زندگی اش را بستانَد، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.

6/1

خواهان و ترسان بودن از خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی. بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی.

16-13/4

رهاندن تابعین، از آزمایش های ترسناک

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا

و ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک است، عافیت بخشی.18/4

ترس بنده، از دوری گزینندگان از او

اکْفِنَا وَحْشَهَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ

با پیوستن به خود، ما را از وحشتِ دوری کنندگان، نگهدار.7/5

فضل الهی، و نهراسیدن بنده (از دوری گزیدن دیگران)

لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ

با احسانت از کسی نهراسیم.7/5

نهیی که خدا از آن ترسانده

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَوْقَفَهُمْ عَمَّا حَذَّرْتَ مِنْ نَهْیِکَ

و ما را از خوددارترین ایشان از حرام هایی که از آن بیم داده ای قرار ده.20/6

لرزش پاهای بنده، از ترس خدا

قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیَتُهُ رِجْلَیْهِ

ترس پاهایش را به لرزه انداخته.9/12

توبه پشیمانِ ترسان

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ

ص : 342

مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است. و از آنچه بر او گرد آمده، ترسان است.12/12

پناه دادن بنده، از آنچه بدکرداران از آن ترسانند

أَجِرْنِی مِمَّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَهِ

از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده.

15/12

نهراسیدن بنده بر خود، مگر از خدا

وَ لَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی إِلَّا إِیَّاکَ

و من بر خود جز از تو نمی ترسم.16/12

نتیجه نترسیدن از کیفر الهی

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ... وَ اغْتِرَارًا بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای و این از بی باکی او از کیفر تو می باشد.

5/14

گریستن خطاکاران، از ترس خداوند

وَ یَا مَنْ لِخِیفَتِهِ یَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ

و ای کسی که خطاکاران از ترس او سخت می گریند. 3/16

روان شدن اشک بنده، از ترس خداوند

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی، فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِکَ

ای خدای من، ریزش اشکم را از ترس خود می بینی. 19/16

پناه خواهی از خدا، از ترس اموری

أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِکَ مِنْ خَوْفِهِ

ما و خویشاوندان و برادرانمان و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده. و از آنچه از ترس آن از تو ایمنی طلبیدیم، امانمان ده.15/17

تلخی ترس از ستمکار و شیرینی ایمنی از او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ مَرَارَهِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَهَ الْأَمَنَهِ

و درباره من تلخی بیم از ستمگران را به شیرینی امنیّت مبدّل فرما.7/20

سلامتی یافتن، از عامل ترساننده

هَبْ لِی... سَلَامَهً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی

مرا از آنکه تهدیدم نمود، سلامتی بخش.

8/20

ص : 343

ترسیدن، و زاری در نزد غیر خدا

وَ لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ

و مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن.12/20

پناه دادن بنده، از ترس

وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِکَ مِمَّا أَرْهَبُ

و به عزّت خود، از آنچه می ترسم، ایمنی ام ده.25/20

ترس از دیدار خدا

أَشْرَفْتُ عَلَی خَوْفِ لِقَائِکَ. فَلَا مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی

به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.1/21

خدا، نگهدار (بندگان) از چیز ترسناک

اللَّهُمَّ یَا... وَاقِیَ الْأَمْرِ الْمَ_خُوفِ

خداوندا ای نگهدارنده از هر چیز ترسناک.

1/21

عدم وجود ایمن کننده ای، هنگام ترس از خدا

وَ مَنْ یُوءْمِنُنِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَخَفْتَنِی؟

و چه کسی مرا از تو امان بخشد، در حالی که تو مرا ترسانده ای؟2/21

بنده ترسان و زینهارخواه خدا بودن

فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الضَّرِیرُ الْحَقِیرُ الْمَهِینُ الْفَقِیرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِیرُ

پس به درستی که من بنده بینوا، زار، ضعیف، بدحال و خوار، ناچیز، پست، فقیر، ترسان و پناه گیرنده توام.7/21

بلندمرتبگی دلِ بنده، با ترس از خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِکَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به خوف و ترس از خود بلندمرتبه کن.10/21

ترس، و ایمنی از نواهی

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی... آمَنَ مِنَ السَّیِّئَاتِ فَرَقًا وَ خَوْفًا

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا از نواهی از روی ترس و بیم ایمن بمانم.8/22

ترس از اندوهِ (کیفر)

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) را روزی ام فرما. 9/22

یافتن آرامش دل، هنگام ترس و ایمنی

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ...

ص : 344

و هنگامی که در شکرت کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

منّت گذاردن بر بنده، با ترس از خداوند

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی... وَ الْخَشْیَهِ لَکَ، وَ الْخَوْفِ مِنْکَ...

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم و بیم و هراس از خودت بر من منّت گذار.

3/23

ترس از والدین، همانند ترس از پادشاه ستمگر

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. 5/24

ترساندن بندگان، از کیفر

فَإِنَّکَ... رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو از کیفر نافرمانی خود بیممان داده ای.

6/25

خواهان پاداش الهی و ترسان از کیفر او

فَإِنَّکَ... رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان و از کیفر نافرمانی خود بیممان داده ای.

6/25

ترس از خدا و نگه داشته شدن از خطا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

ترسان ساختن دل های دشمنان

وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ

و دل هایشان را از ترس پر ساز.5/27

ترساندن دشمن، از پیکار با دلاوران اسلام

جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَهِ الْأَبْطَالِ

ایشان (مشرکان) را از پیکار با دلاوران بترسان. 11/27

سالم ماندن مرزدار، از ترس

وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ

و از ترس، سالمش دار.14/27

خدا، انتهای ترس عبادت کنندگان

ص : 345

وَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی خَوْفِ الْعَابِدِینَ

و ای کسی که انتهای ترس عبادت کنندگان است.4/31

خدا، پایان بیمِ پرهیزکاران

وَ یَا مَنْ هُوَ غَایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقِینَ

و ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

5/31

با ترس، خدا را قصد نمودن

قَصَدَکَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصًا

از سَر اخلاصْ با ترس، آهنگ تو نمود.

8/31

از کسی جز خدا نهراسیدن

وَ أَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِوَاکَ

و ترسش از هر که - جز تو - از او بترسند، برطرف شد.8/31

ترس بیدادگران، از قهر الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

تپش قلب بنده، از ترس خداوند

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

خداوندا، پس به تپیدن دلم از ترست، رحم فرما.23/31

ترسیدن بنده، از خطاهایش

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

بنده، ایستا بین میل به خدا و ترس از او

هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَاقِفًا بَیْنَ الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.19/32

ترس بنده و ایمن نمودن او

وَ آمِنِّی مَا حَذِرْتُ

و از آنچه ترسیده ام، مرا ایمنی ده.

20/32

خدا، شایسته ترسیدن از او

وَ أَنْتَ... أَحَقُّ مَنْ خَشِیَهُ وَ اتَّقَاهُ

و تو شایسته ترین کسی می باشی که باید از او ترسید.20/32

ص : 346

انجام معصیت و نترسیدن از ستم الهی

لَا یُخْشَی جَوْرُکَ عَلَی مَنْ عَصَاکَ

بیمی از آن نیست که بر کسی که تو را معصیت کرد، ستم کنی.16/37

نترسیدن از غفلت خدا، درباره پاداش دادن به خوشنودکننده اش

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

ترس از عدل الهی

وَ کَرُمْتَ أَنْ یُخَافَ مِنْکَ إِلَّا الْعَدْلُ

و کریم تر از آنی که جز از عدالتت ترسند.

16/37

علّت کمی طمع به خدا، نسبت به ترس از او

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ...

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست، نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

قیامت، روزِ ترسی عظیم

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

کمان مرگ و تیرهای ترس از فراق

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها) از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان مرگ ها نشانه گیرد.

13/42

نجات از ترس و اندوه روز قیامت

وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

و ما را در روز رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن (قرآن)، نجات ده.15/42

ترسان بودن دل ها، از بازگشت به سوی خدا

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... الَّذِینَ یُوءْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ، أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که آنچه

ص : 347

را بخشیدند، در حالی می بخشند که دل هایشان از بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است.

18/44

سپری شدن ماه رمضان و بیمناکی دوستان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ... أَوْحَشَ مُنْقَضِیًا فَمَضَّ

درود بر تو همدمی که چون سپری شد، بیمناک ساخت و بی تاب گردانْد.27/45

ترس از کیفرِ بیم داده شده

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان.53/45

خواهش نفس و خواندن بنده به آنچه خدا از آن ترسانده

...بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ

...بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن بازداشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش.68/47

اعتراف بنده ترسان (از خدا)، به گناهانش

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِرًا ذَلِیلًا خَاضِعًا خَاشِعًا خَائِفًا، مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام.69/47

درخواست بنده نیازمندِ ترسان، از خدا

وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ

و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند، ترسان، پناهنده.

74/47

درخواست از خدا، از روی ترس و زاری

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ... الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِکَ خِیفَهً وَ تَضَرُّعًا وَ تَعَوُّذًا وَ تَلَوُّذًا

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ ترسان، پناهنده. و با آن احوال، درخواستم به همراه ترس و زاری و پناه خواهی و پناه جویی است.74/47

ایمن گشتن از خدا و ترسیدن از بندگان

أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ

منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.80/47

هراسان نبودن از عذاب الهی

أَنَا الَّذِی... لَمْ یَخَفْ بَأْسَکَ

منم آنکه از عذابت نهراسیده ام.81/47

نهراسیدن بنده، از قهر و غلبه الهی

أَنَا الَّذِی لَمْ یَرْهَبْ سَطْوَتَکَ

منم آنکه از قهر (و غلبه) تو نترسیده ام.

81/47

ص : 348

دستگیری بنده، از ترسیدن (همانند) گمراهان

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ... وَهْلَهِ الْمُتَعَسِّفِینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از وحشت گمراهان، دستم را بگیر (نجاتم ده).104/47

عصمتی نزدیک کننده به ترس از خدا

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ

و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند.111/47

ترس (از عذاب) و ناامیدی (از عفو)

لَا تَرُعْنِی رَوْعَهً أُبْلِسُ بِهَا

مرا چنان وحشت نده که ناامید گردم.

122/47

ترس، هنگام خواندن آیات قرآن

اجْعَلْ... رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهِ آیَاتِکَ

هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

122/47

ترس از تهدید الهی

اجْعَلْ هَیْبَتِی فِی وَعِیدِکَ

هراس مرا در تهدیدهایت قرار ده.122/47

بیم داشتن از مهلت دادن خداوند

اجْعَلْ... حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِکَ وَ إِنْذَارِکَ

بیم مرا از مهلت دادن ها و ترساندنهایت، قرار ده.122/47

هراسان شدن، در برابر بیم الهی

لَا تَرُعْنِی... خِیفَهً أُوجِسُ دُونَهَا

مرا چنان بیم نده که همیشه هراسان باشم.

122/47

ترساندن بنده، از مقام الهی

وَ أَخِفْنِی مَقَامَکَ

و مرا از مقامت بترسان.126/47

مسلمانان طالب، راغب و ترسان

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند.1/48

شتاب، و ترس از فوت وقت

وَ إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ

و همانا کسی شتاب می کند که از گذشتن فرصت می ترسد.15/48

قضا و قدر ترسناک

ص : 349

وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ

و مقدّراتی که موجب ترس است را از من بازداشتی.2/51

ترس پادشاهان، از قهر و غلبه های خدا

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند و از قهرها و غلبه های او ترسانند.7/51

خواندن خدا، در حال ترسان بودن به درگاه او

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا، مُسْتَکِینًا، مُشْفِقًا، خَائِفًا، وَجِلًا، فَقِیرًا، مُضْطَرًّا إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا، فروتن، حذرکننده، ترسان، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاه تو هستم.9/51

خدا و بیم دادن دشمنانش (از عذاب)

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ... الْمُ_جَانَبَهِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در دوری نمودن از آنچه دشمنانت را به آن بیم داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

ترسوترین، افتاده ترین و خوارترین خلق خدا

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست. و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست. و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.2/52

ترس از خدا، و دوری از دنیا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که مرا با ترس از خود، در دوری از دنیا، تسلّی بخشی.10/52

گریختن به سوی خدا و ترس داشتن از او

فَإِلَیْکَ أَفِرُّ، و مِنْکَ أَخَافُ

پس فقط به سوی تو می گریزم و تنها از تو می ترسم.11/52

درخواست ترس عبادت کنندگان، از خدا

أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَکَ

ترس عبادت کنندگان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ترسی همانند ترس دوستان خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... رَهْبَتِی مِثْلَ رَهْبَهِ أَوْلِیَائِکَ

خداوندا، ترسم را مانند ترس اولیائت قرار

ص : 350

ده.6/54

رها نکردن دین خدا، بر اثر ترس از کسی

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

ترک

توفیق ترک بدعت ها

وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ مُجَانَبَهِ الْبِدَعِ

ما را برای انجام نیکی و ترک بدعت ها، توفیق ده.18/6

ترک کنندگان معصیت

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... التَّارِکِینَ لِکُلِّ مَعْصِیَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) همه نافرمانی هایت را ترک کرده اند، قرار ده.

11و10/25

توبه و ترک معصیت

إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من

نخستین بازگشت کننده ام.28/31

ترک فرمان الهی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنِی فَتَرَکْتُ

خداوندا همانا تو مرا امر کردی، پس ترک گفتم.16/32

ترک حقّ خدا

فَجَمِیعُ مَا... أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.

15/37

توبه قرار گرفتنِ عزمِ ترک بدی ها

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد. 3/38

استکبار و ترک دعا

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی.15/45

ترک روزه، پس از ماه رمضان

ص : 351

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

37/45

ترک سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله

یَرَوْنَ... سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَهً

می بینند روش های پیامبرت ترک شده است.

9/48

ترک نکردن چیزی از دین خدا

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

تساوی برابر

تسبیح پاکی و پاکیزگی

فرشتگان و تسبیح خداوند

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند...1/3

وَ الَّذِینَ... لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ الشَّهَوَاتُ...

و همانها که خواهش های نفسانی، آنها را از تسبیح تو باز نمی دارد...7/3

پیامبر صلی الله علیه و آله ، تسبیح گوی خدا به نام بزرگش

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی که تو را با آن تسبیح گوید، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

تسلّط غلبه

تسلیم

معرفت اختیار و تسلیم حکم خدا شدن

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا وَ التَّسْلِیمِ لِمَا حَکَمْتَ

معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی و تسلیم به آنچه حکم نمودی، قرار ده.2/33

تسلیم شدن، در برابر آیات محکم قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

ص : 352

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

تسلیم و گردن نهادن به (فرمان) خدا

انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَکَ کُلُّ خَلْقِکَ

همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده اند.26/47

تسلیم فرمان ائمه علیهم السلام بودن

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که تسلیم شدگانِ فرمان ایشانند، درود فرست.64/47

تسلیم شونده خدا و عفو الهی

جُدْ عَلَیَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ - عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیَدِهِ إِلَیْکَ - مِنْ عَفْوِکَ

به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می بخشی.

70/47

تشنگی

گواراتر از رفع تشنگی

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ... أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ

و اطاعت از پدر و مادرم را برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده.5/24

عامل سیراب گشتن تشنگی بندگان

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن (قرآن)، تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما.11/42

تصدیق

ایمان واقعیِ تصدیق کنندگان پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

تصدیق قرآن

جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به

ص : 353

اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا شکّی جلودار تصدیق ما نشود.6/42

تصدیق کنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ

خداوندا و مرا از باورداران به پیامبرت قرار ده.12/48

تصدیق نمودن پیامبران خدا علیهم السلام

صَدَّقْتُ رُسُلَکَ

پیامبرانت را تصدیق نمودم.6/52

تصرّف

تصرّف بندگان

نَتَصَرَّفُ عَنْ أَمْرِکَ، وَ نَتَقَلَّبُ فِی تَدْبِیرِکَ

از روی فرمان توست که دست به کاری می زنیم و به تدبیر توست که در کارها تصرّف می کنیم.10/6

تصرّف ماه، در فلک تدبیر

أَیُّهَا... الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ

ای که در فلک تدبیر تصرّف می کنی.1/43

تصمیم قصد

تضرّع زاری

تعبّد عبادت

تعجّب شگفتی

تعجیل شتاب

تعدّی تجاوز و نیز ستم

تعصّب حمیّت

تعقّل اندیشه

تغذیه خوردنی

تغییر

تغییر نیافتن سرای کرامت (بهشت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی... مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در محل کرامتی که همیشگی است.16و10/1

خدا، تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.8/24، 26/2

تائب و صدای تغییریافته اش

...دَعَاکَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِیٍّ

...با صدای آهسته پنهانی تو را می خواند.

8/12

ص : 354

تغییر نیافتن حکمت الهی

یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

ای آنکه ابزارها، حکمتش را دگرگون نمی کند.

8/13

همراه ساختن شکایت بنده، با دگرگونی

اقْرِنْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِیرِ

دادخواهیم را با دگرگونی پیوند ده.11/14

خدا و تغییر نعمت

حَلُمْتَ عَنِّی بِتَفَضُّلِکَ فَلَمْ تُغَیِّرْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ

به فضل خود از من درگذشتی و نعمتت را بر من تغییر ندادی.32/16

یَا مَنْ لَا یُغَیِّرُ النِّعْمَهَ، وَ لَا یُبَادِرُ بِالنَّقِمَهِ

ای کسی که نعمت را تغییر نمی دهد و به کیفر سخت، شتاب نمی کند.10/46

تغییر دشمنی دشمنان، به دوستی

وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَهِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّهَ

و درباره من کینه توزی دشمنان را به محبّت مبدّل فرما.7/20

تغییر زشتی ها

اللَّهُمَّ... عِنْدَکَ... فِیما أَنْکَرْتَ تَغْیِیرٌ

خداوندا تغییر آنچه زشت دانسته ای، نزد توست.20/20

تغییر حالِ معصیت، به حال توبه

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.

14/37

عدم تغییر کلمات خداوند

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ، وَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای، و برای کلماتت تغییردهنده ای نیست.30/47

تغییر ندادن نام و جسم بنده

لَا تُغَیِّرْ لِی اسْمًا، وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْمًا

نامم را تغییر نده و تنم را دگرگون نکن.

124/47

تغییر یافتن حکم خدا

یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا

می بینند که احکامت تغییر یافته است.9/48

خدا، تغییردهنده بی چیزی ها

کَمْ مِنْ... مَسْکَنَهٍ حَوَّلْتَ

چه بسیار نیازمندی هایی را که تغییر دادی.

12/49

ص : 355

تغییر نیافتن بزرگی ذات خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ، الَّذِی لَا یَبْلَی وَ لَا یَتَغَیَّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفْنَی، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن بزرگی ذات بزرگوارت که کهنه و دگرگون نمی شود، و تغییر حال نمی دهد، و نابود نمی گردد، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

رحم الهی و دگرگون شدن چهره بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، بر من رحم کن.6/53

تفاخر فخرفروشی

تفحّص جستجو

تفریط کوتاهی

تفسیر

آل محمّد علیهم السلام ، تفسیرکنندگان قرآن

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا... وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّرًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی و علم آن را تفسیرشده،

به ما ارث دادی.5/42

تفصیل

تفصیل و شرح قرآن، برای بندگان

جَعَلْتَهُ... کِتَابًا فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِکَ تَفْصِیلًا

آن را کتابی قرار دادی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی.2و1/42

تفضّل لطف و نیز نیکی

رابطه روی آوردن به خداوند و تفضّل او

یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3/12

وعده پاداش نیکو و تفضّل الهی

یَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ

ای آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.10/12

کرم و تفضّل الهی

احْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

به فضل خویش با من به احسان رفتار نما.

20/13

ص : 356

تفضّل نمودن خدا، به احسان و نیکی

إِنَّکَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ

همانا تویی که بدون سبب به نیکی رفتار می کنی.7/15

بردباری خداوند و تفضّل او

أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ... تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ...

شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از تفضّل تو بر من است.26/16

حَلُمْتَ عَنِّی بِتَفَضُّلِکَ فَلَمْ تُغَیِّرْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ

به فضل خود از من درگذشتی و نعمتت را بر من تغییر ندادی.32/16

تفضّل الهی و عافیت بخشی به آفریدگان

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ... شَاهِدَهٌ بِأَنَّکَ مُتَفَضَّلٌ عَلَی مَنْ عَافَیْتَ

پس همه آفریدگان گواهند که تو هر که را عافیت بخشی، به فضل رفتار نموده ای.8/37

تفضّل الهی، بر فرمانبر و گنهکار

تَفَضَّلْتَ عَلَی کُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا یَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ

به هر یک از آنان (فرمانبر و گنهکار)، چیزی تفضّل نموده ای که عملش کمتر از آن است.

11/37

از روی تفضّل بودنِ عفو الهی

مِنَّتُکَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُکَ تَفَضُّلٌ

بخشش تو ابتدا(یی و بدون مقدّمه) و بخشایشت از روی تفضّل است.4/45

بر تفضّل بنا شدن افعال الهی

أَنَّکَ بَنَیْتَ أَفْعَالَکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

همانا تو کارهایت را بر تفضّل قرار داده ای.

8/45

تفضّل الهی، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده ای.66/47

مهلت دادن خداوند و تفضّل او

یَا مَنْ... یَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ

ای آنکه با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می دهی.75/47

استجابت و تفضّل نمودن بر بنده

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ... وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِهِ

همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما و با آن بر من تفضّل نما.28/48

سبب تفضّل الهی، بر بنده

وَ خِرْ لِی فِیما تَقْضِی مِنْهُ، وَ بَارِکْ لِی فِی ذَلِکَ، وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِهِ

ص : 357

و به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده و آن را برای من مبارک کن و با آن بر من تفضّل نما.28/48

تقدیر

خدا، تقدیرکننده شب و روز

یُولِجُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ، فِیما یَغْذُوهُمْ بِهِ

بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی دهد.

4/6

تقدیر الهی و اراده بنده

لَیْسَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ إِلَّا مَا قَضَیْتَ

برای ما از اراده و خواسته، چیزی جز آنچه تو حکم کردی نیست.11/6

قدرت و تقدیر الهی

وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ

و تقدیر به قدرت تو اجرا شد.2/7

مقدّر شدن فراغت از کارها، برای بنده

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را

نگیرد. 2/11

نیکی تقدیر خدا، درباره همه امور بنده

تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی... وَ حُسْنِ تَقْدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ

به برآورده گشتن خواسته ام و نیکی تقدیرت برای من، در تمامی امور یاری ام فرما.23/13

توفیق پذیرفتن تقدیر الهی

اللَّهُمَّ... وَفِّقْنِی لِقَبُولِ مَا قَضَیْتَ لِی وَ عَلَیَّ

خداوندا مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم.13/14

خوشنودی به تقدیر الهی

اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ

آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی قرار ده.15/14

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا

معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی، قرار ده.2/33

نیکویی تقدیر الهی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ

خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی، تو را سپاس.1/18

ص : 358

تقدیر و عدل الهی

عَدْلٌ فِیَّ قَضَاوءُکَ

آنچه برای من تقدیر نمودی، عادلانه است.

6/21

تقدیر شهادت، برای مجاهد مسلمان

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.

15/27

آموختن تقدیر نیکو (در معیشت)، به بنده

عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ

تقدیر و روش نیکو را به من بیاموز.3/30

قانع به تقدیر الهی

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُقَنِّعَنِی بِتَقْدِیرِکَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به آنچه برایم مقدّر فرموده ای، قانع سازی.28/32

تقدیر خیر و نیکی، برای بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِی بِالْخِیَرَهِ

خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ

خیر دارم. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و برایم به خیر حکم فرما.1/33

بندگان و نپسندیدن تقدیر الهی

حَبِّبْ إِلَیْنَا مَا نَکْرَهُ مِنْ قَضَائِکَ

آنچه از مقدّراتت که نمی پسندیم، نزد ما محبوب فرما.4/33

آسان گرداندن قضای الهی

سَهِّلْ عَلَیْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ

آنچه از حکمت که سخت می شماریم، بر ما آسان گردان.4/33

علّت سبک شمردن تقدیر الهی

لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ... فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ، وَ أَغْمَطَ حُکْمَکَ

مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن، که بر آفریدگانت حسد برم و حکم تو را سبک شمارم.2/35

فراخیِ سینه بنده، نسبت به مقدّرات

وَسِّعْ بِمَوَاقِعِ حُکْمِکَ صَدْرِی

سینه ام را به احکام (مقدّرات) خود، فراخ ساز.3/35

آمد و شد ماه، در منزلگاه های مقدّر

أَیُّهَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ

ص : 359

ای که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی.1/43

خدا، تقدیرکننده انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ... وَ مُقَدِّرِی وَ مُقَدِّرَکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو، و تقدیرکننده من و تقدیرکننده تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.

4/43

تقدیر الهی و شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، بر هر یک از بندگانش که بخواهد، با آنچه از تقدیرش که محکم نموده، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

لیله القدر، شبی از شب های ماه رمضان

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّ_اهَا لَیْلَهَ الْقَدْرِ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد، و آن را شب قدر نامید.5/44

بزرگی شب قدر، در ماه رمضان

أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

لیله القدر، بهتر از هزار ماه

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه. 40/45

خدا، تقدیرکننده (غصب خلافت)

أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِکَ

تویی که چنین تقدیر کرده ای.9/48

خواست بنده، و تقدیر الهی

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ... وَ أَرِدْهُ وَ قَدِّرْهُ وَ اقْضِهِ وَ أَمْضِهِ

همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما و آن را بخواه و مقدّر کن و فرمان ده و اجرا کن.28/48

قضا و قدر ترسناک

وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ

و مقدّراتی که موجب ترس است را از من بازداشتی. 2/51

ص : 360

تقدیر نمودن مرگ، برای همه آفریدگان

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت رقم زده ای.5/52

تقدیر انجام بهترین کارها، برای بنده

فَاقْضِ لِی بِخَیْرِهَا عَاقِبَهً

پس آنچه سرانجامش بهترین است را برایم مقدّر فرما.8/54

تقدیم پیش

تقرّب نزدیکی

تقسیم

تقسیم عادلانه معیشت ها

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

فراوان ساختن بهره بنده، از تقسیم نموده خداوند

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی

قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

تقصیر کوتاهی

تقوا پرهیزکاری

تکبّر استکبار

دچار نکردن بنده، به کبر

أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ

مرا گرامی دار و به خود بزرگ بینی گرفتارم نساز.3/20

برهم زدن کبرِ بدخواهِ بنده

مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَفْسَخَ کِبْرَهُ

هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا کبرش را بر هم زنی.8و7/23

تکبّر خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْکَبِیرُ الْمُتَکَبِّرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بزرگ در نهایت بزرگی.4/47

درخواست از خدا، و تکبّر متکبّران

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُسْتَطِیلًا

ص : 361

بِتَکَبُّرِ الْمُتَکَبِّرِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. نه از روی برتری جستنْ به تکبّر متکبّران.74/47

تکبّر و بلندی جویی ستمگر

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

تکلیف

طاقت و تکلیف

لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعًا

(خداوند) جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده.23/1

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای (و تکلیف نموده ای)، بشکنی.

102/47

توانایی خداوند و تکلیف نمودن بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی

خداوندا مرا - درباره خودم - به کاری مکلّف ساختی، که تو از من به آن تواناتری.1/22

تکیه گاه

ولیّ خدا و تواناترین تکیه گاه الهی

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ... وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما. و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما.61/47

تگرگ

فرشتگانِ همراه با تگرگ

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و همراهی کنندگان برف و تگرگ.15و11و10/3

تلاوت

کمک نمودن بندگان، به تلاوت قرآن

ص : 362

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ... فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

هراس داشتن هنگام تلاوت آیات قرآن

اجْعَلْ... رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهِ آیَاتِکَ

هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

122/47

تلخی

تلخی غلبه پادشاه

اکْفِنَا... مَرَارَهَ صَوْلَهِ السُّلْطَانِ

ما را از تلخی قهر و غلبه پادشاه نگهدار.

10/5

تلخیِ ترس از ستمگر و شیرینیِ ایمنی از او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ مَرَارَهِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَهَ الْأَمَنَهِ

و درباره من تلخی بیم از ستمگران را به شیرینی امنیّت مبدّل فرما.7/20

نوشیدن آب تلخ

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که آب بسیار تلخِ زهرآگین را جرعه جرعه به من نوشاند.4/49

تلقین

تلقین برهان بنده به او، در خواسته و حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... لَقِّنِّی فِیهَا حُجَّتِی

خداوندا خواسته من این است. حجّتم را در آن به من بفهمان.7/54

تمام کامل

تمرّد سرکشی

تمسخر مسخره

تمسّک

تمسّک جویان به قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان آن چنگ می زنند.7/42

امام علیه السلام ، دستاویز چنگ زنندگان

فَهُوَ... عُرْوَهُ الْمُتَمَسِّکِینَ

پس او دستاویز چنگ زنندگان است.60/47

ص : 363

تمسّک جویان به ولایت ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که چنگ زنندگان به دستاویزشان و تمسّک جویان به ولایت ایشانند، درود فرست.64/47

تمسّک به خداوند

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... مُعْتَصِمًا فَلَا تُسْلِمْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که چنگ زننده ام، به سوی تو گریخته ام، پس رهایم نکن.8/51

وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ

و هر کس را که به (رشته) تو دست آویزد، می رهانی.12/51

تملّق چاپلوسی

تن اندام و نیز بدن

تن آسایی کاهلی

تناقض

تناقض مذاهب، و پسندیده ترین آئین ها

وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

تنبلی کاهلی

تندرستی

نگهداری شدن توسّط خدا و سالم ماندن

إِنَّ مَنْ تَقِهِ یَسْلَمْ

همانا هر کس را که حفظ کنی، سالم می ماند.

9/5

إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَیْتَ

همانا سالم کسی است که تو نگهداری نمودی.

4/36

سلامتی دل ها، در ذکر عظمت الهی

وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ

و سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود قرار ده.14/5

فراغت از کار، همراه با سلامتی

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد.2/11

گماشته شدن به امور سالم

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَسْلَمُ

و مرا به آنچه سالم تر است، بگمار.

13/14

ص : 364

سپاس گزاری از خدا، برای تندرستی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم.1/15

توفیق اطاعت خدا، با تندرستی

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ؟

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

تندرستی و گوارایی روزی ها

أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ...

آیا وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی؟...3/15

تندرستی و شادمانی

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

تندرستی بنده و گشایش الهی

وَ اجْعَلْ... سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّهِ إِلَی فَرَجِکَ

و تندرستی ام از این سختی را به گشایشت قرار ده.6/15

شیرینی تندرستی

أَوْجِدْنِی حَلَاوَهَ الْعَافِیَهِ

مرا از شیرینی تندرستی کامیاب فرما.6/15

گوارایی سلامت

أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَهِ

گوارایی سلامتی را به من بچشان.6/15

سازگار نمودن بنده، با سلامت و تندرستی

وَ اسْتَصْلِحْنِی بِالْعَافِیَهِ

و صلاحم را با تندرستی بخواه.33/16

تندرستی، بهره ای از رحمت خدا

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده.1/18

بلا و گرفتاری شدن تندرستی، برای بنده

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ، وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

2/18

ص : 365

بلا و عافیت

فَامْنُنْ عَلَیَّ قَبْلَ الْبَلَاءِ بِالْعَافِیَهِ

پس پیش از گرفتاری، با تندرستی بر من منّت گذار.20/20

تندرستی در عبادت

ارْزُقْنِی صِحَّهً فِی عِبَادَهٍ

مرا تندرستی در عبادت، روزی فرما.

27/20

اجابت درخواست بنده، در تندرستی و گرفتاری

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ، أَوْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ، أَوْ عَافِیَهٍ أَوْ بَلَاءٍ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در خوشی باشم یا سختی، یا تنگی یا فراخی، یا تندرستی یا گرفتاری.8/21

رضای الهی و تندرستی بنده

خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی فِی عَافِیَهٍ

رضای خود را از من در حال عافیت دریافت نما.1/22

نعمت تندرستی و بیماری

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ وَ الصِّحَّهِ وَ السَّقَمِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی و تندرستی و بیماری به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما.11/22

فروبردن بنده، در تندرستی

جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ

مرا با عافیتت فراگیر.1/23

نگاه داشتن بنده، به تندرستی

حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ

به عافیتت حفظم کن.1/23

عطا کردن و بخشیدن تندرستی، به بنده

تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را به من صدقه ده و عافیتت را به من ببخش.1/23

بی نیاز شدن بنده، با تندرستی

أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ

مرا به عافیتت بی نیاز فرما.1/23

گستراندن تندرستی، برای بنده

أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را برایم بگستران.1/23

سامان دادنِ تندرستی، برای بنده

ص : 366

أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را بر من سامان ده.1/23

جدایی نینداختن بین بنده و تندرستی

لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

گرامی ساختن بنده، به تندرستی

أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ

به عافیتت گرامی ام دار.1/23

پوشاندن لباس عافیت، به بنده

أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ

لباس عافیتت را بر من بپوشان.1/23

اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیَتِکَ تَفَضُّلًا

با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

21/31

أَلْبِسْنَا فِیهِ جُنَنَ الْعَافِیَهِ

در آن (ماه) پوشش های عافیت را به ما بپوشان.7/43

سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ، وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِکَ

لباس عافیت خود را به من بپوشان و ردای تندرستی ات را بر تنم کن.112/47

کَمْ مِنْ... عَافِیَهٍ أَلْبَسْتَهَا

چه بسیار (جامه های) تندرستی ای که (بر من) پوشاندی.11/49

وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا شَمَلَنِی عَفْوُکَ، وَ أَلْبَسْتَنِی عَافِیَتَکَ

و اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که بخشایشت مرا فراگرفته و عافیت خویش را بر من پوشانده ای.4/50

تندرستی ای، با ویژگی های خاص

عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً، عَافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیتی کافی، بهبودی بخش، عالی و روزافزون. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.2/23

تندرستی و سلامتی در دین و بدن

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم بر من منّت گذار.3/23

سالم داشتن تن فرزندان، برای والدین

إِلَهِی... أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ

خداوندا بدن و دین و اخلاقشان را برای من سالم بدار.2/25

عافیت بخشیدن به جان و اندام فرزندان

عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ وَ فِی کُلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ

ص : 367

آنان را در جان و اعضا و کارهایشان - که برای من مهم است - تندرستی ده.2/25

مجاهد مسلمان، و عافیت و سلامتی

تَوَلَّهُ بِالْعَافِیَهِ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلَامَهَ

تندرستی اش را به عهده گیر و رهایی از آفت ها را، همراهش فرما.14/27

توبه و سلامتی (از معاصی)

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ... تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَهِ فِیما بَقِیَ

پس این توبه ام را توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است، گردان.

20/31

سالم ماندن اندام، از کیفرهای الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

عافیت الهی، پوششی از رسوایی های گناهان

وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، کَانَتْ عَافِیَتُکَ لِی مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْرًا

و گناهان بزرگی انجام داده ام که عافیت داشتن تو از رسوایی های آن، برای من پوششی گردید.

18/32

سبب متمایل شدن به راه خلافِ عافیت

لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ... أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیَهِ

ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که به ضدّ عافیت نزدیک تر است، تکیه نماییم.3/33

عافیت بخشیدن به بنده، پس از آگاهی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی... مُعَافَاتِکَ بَعْدَ خُبْرِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر عافیت بخشی ات پس از آگاهی ات.1/34

اثر عافیت بخشیدن به بندگان

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَابًا دُونَ أَبْصَارِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان قرار داد.2/34

تفضّل الهی و عافیت بخشی به آفریدگان

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ... شَاهِدَهٌ بِأَنَّکَ مُتَفَضَّلٌ عَلَی مَنْ عَافَیْتَ

پس همه آفریدگان گواهند که تو هر که را عافیت بخشی، به فضل رفتار نموده ای.8/37

ص : 368

قرآن و رسیدن به جایگاه سلامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سُلَّمًا نَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلِّ السَّلَامَهِ

و قرآن را نردبانی برای عروجمان به محل سلامت، قرار ده.8/42

ماه نو، ماه سلامتی از بدی ها

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... سَلَامَهٍ مِنَ السَّیِّئَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامتی از بدی ها قرار دهد.5و4/43

ماه نو، ماه سلامت و اسلام

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... سَلَامَهٍ وَ إِسْلَامٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامت و اسلام قرار دهد.5و4/43

رمضان، ماه سلامت و بی گزند

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ

درود بر تو ماهی که از هر چیز سلامت است.

34/45

سرای سلامت (بهشت)

اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین

مهربانان.65/47

درخواست تندرستی، از خداوند

اجْمَعْ لِیَ... الْمُعَافَاهَ وَ الصِّحَّهَ وَ السَّعَهَ وَ الطُّمَأْنِینَهَ وَ الْعَافِیَهَ

سلامتی و تندرستی و فراخی و آرامش و عافیت را، برایم فراهم ساز.130/47

فراوان ساختن بهره بنده، از تندرستی

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

چشاندن طعم تندرستی، به بنده

أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

عافیت تن بنده، در حاجت درخواست شده از خدا

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... عَافِ فِیهَا جَسَدِی

خداوندا خواسته من این است. تنم را در آن عافیت بخش.7/54

ص : 369

از خدا درخواست نمودن سلامتی از:

أ. آنکه بنده را می ترساند

هَبْ لِی... سَلَامَهً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی

مرا از آنکه تهدیدم نمود، سلامتی بخش.

8/20

ب. حسد

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان.

12/22

ج. فریب آرزو

سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ

ما را از فریبش سلامتی ده.2/40

د. اندیشه های وسوسه انگیز در دل

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

ه_. آنچه غلامان و کنیزان به آن دچارند

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ

و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده ای، عافیت بخش.105/47

تنگ دستی فقر

فرو نریختنِ شکوه بنده، با تنگ دستی

لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ

شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز.26/20

اجابت درخواست بنده، در تنگ دستی و توانگری

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی... جِدَهٍ أَوْ لَأْوَاءَ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در توانگری باشم یا تنگدستی.8/21

والدین و تنگ دستی

أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَی أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَهِ عَلَیَّ؟!

تنگی هایی که آن دو (پدر و مادرم) برای گشایش من بر خود گرفته اند، چه می شود؟

10/24

تنگی

تنگ ساختن جای فرشتگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم.16و10/1

ص : 370

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، و تنگی و سختی در زندگی

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ

و ایشان را به خاطر آنکه از زندگی راحت به سختی افتادند، پاداش عنایت کن.8/4

ضیق نبودن کرم الهی

أَنَّ کَرَمَکَ لَا یَضِیقُ عَنْ سُوءَالِ أَحَدٍ

همانا بخشش تو از درخواست کسی تنگ نمی گردد.19/13

ضیق نبودن احسان خداوند

فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ... فَلَا یَضِیقَنَّ عَنِّی فَضْلُکَ

پس این جایگاهِ پناهنده شده به توست. پس مبادا فضل تو از من تنگی نماید.15/32

تنگی رحِم مادر

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

تنگی سوراخِ مهره های پشت

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با راه های تنگ به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.23/32

رحمت الهی و فراخ گرداندن تنگی لحد

وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِکَ فِی ضِیقِ مَلَاحِدِنَا

و به رحمتت، تنگی لحدهایمان را برای ما گشاد گردان.14/42

تنهایی

خدا، فریادرس هر تنها

یَا غَوْثَ کُلِّ مَخْذُولٍ فَرِیدٍ

ای فریادرس هر خوارشده تنها.4/16

خدا، کفایت کننده تنها و ناتوان

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان.1/21

خطاکاری، و تنها ماندن

أَفْرَدَتْنِی الْخَطَایَا فَلَا صَاحِبَ مَعِی

خطاها مرا تنها گردانده و همراهی ندارم.

1/21

ص : 371

تنها گذاردن بنده

مَنْ یُسَاعِدُنِی وَ أَنْتَ أَفْرَدْتَنِی؟

چه کسی مرا یاری دهد، در حالی که تو مرا تنها گذاشته ای؟2/21

خدا، تنها برآورنده حاجت بنده

... بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی

...بلکه درخواستم را به تنهایی روا کن.

2/22

خدا، برگزیننده تنهایی برای خود

وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

یگانه و بی شریکی.12/22

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ

تویی خدایی که معبودی جز تو نیست. تنهای بی نظیر.3/47

خدا، تنها کارگزار سختی های مرزداران

تَوَحَّدْ بِکِفَایَهِ مُوءَنِهِمْ

سنگینی هایشان را به تنهایی کفایت فرما.

2/27

مسلمانان و تنهایی گزیدن با خدا

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَهِ بِکَ حَتَّی لَا یُعْبَدَ فِی بِقَاعِ الْأَرْضِ غَیْرُکَ

و خاطرشان را از سرگرمیِ به جنگ با دشمن،

برای عبادت خویش و کارزار با آنان، برای خلوت با خودت آسوده ساز، تا در همه جای زمین، جز تو پرستش نشود.7/27

رحم خدا، به تنهایی بنده

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْکَ

خداوندا، پس به تنهایی ام در برابرت، رحم فرما.23/31

شیطان، و تنها رها کردن بنده، در بیابان گمراهی

فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِکَ فَرِیدًا

پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود.

13/32

به تنهایی (احسان و نیکی کردن) خدا، به بنده

تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ

تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده.

88/47

تنها به سر بردن بنده، به مناجات با خدا

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

ص : 372

تنها به سر بردن (و خلوت کردن) با خدا

وَ ضَعْنِی إِذَا خَلَوْتُ بِکَ

و چون با تو خلوت کردم، مرا فروتن گردان.

118/47

تنهایی، و شب زنده داری برای خدا

اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ

شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و تنها بودنم به شب زنده داری برای تو، آباد گردان.

123/47

تنهایی، و آزمایشِ فسادانگیز

لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن.131/47

بینایی خدا به تنهایی بنده، در برابر دشمن

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده، مشاهده کردی.5/49

تنها گذاشتن دشمن

وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ

و پس از آنکه در گروهی بسیار بود، او را تنها گذاشتی.6/49

تواضع فروتنی

توانایی

توانایی، عامل برتری انسان بر آفریدگان

جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ

با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد.18/1

ناتوانی امّت مسلمان و برداشتن وظیفه از آنها

لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ

از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته.23/1

تکلیف و توان

لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعًا

(خداوند) جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده.23/1

قدرت و توانایی خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَیْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ

ص : 373

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که از چیزی - اگر چه بزرگ باشد - ناتوان نیست.1/2

نرهیدن چیزی، از قدرت و توانایی خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی... لَا یَفُوتُهَا شَیْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که چیزی - اگر چه خرد باشد - از او رهایی نمی یابد.1/2

توانایی محمّد صلی الله علیه و آله ، به یاری خدا

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ... مُتَقَوِّیًا عَلَی ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ

پس با قوّت بخشیدن ضعف خود به کمک تو، به سوی آنان تاخت.19/2

بی نیازی بی نیازان، به فضل قوّه الهی

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

فراگیر بودن توانایی خداوند

یَحْوِینَا مُلْکُکَ وَ سُلْطَانُکَ

سلطه و فرمانروایی توست که ما را فرامی گیرد.

10/6

خشم الهی و سست نمودن توان بندگان

أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا

توانمان را از کاری که تو را بر ما خشمگین می سازد سست کن.3/9

توانایی خدا و جنبش بنده

فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِکَ

پس جنبشی برای ما جز به قدرت تو نیست.

5/9

توانایی دادن به بنده، با یاری کردنش

وَ لَا قُوَّهَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِکَ

و نیرویی برای ما جز به یاری تو نیست.

5/9

یَا مُوءَیِّدِی بِالنَّصْرِ

ای نیرودهنده با یاری نمودن.7/51

توانا ساختن بنده بر اطاعت خدا، هنگام تندرستی

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

قرار گرفتن آفریدگان، در قدرت الهی

أَنْتَ الَّذِی اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ فِی وُسْعِهِ

تویی آنکه همه آفریدگان در گستره قدرتش گنجیده اند.10/16

ص : 374

توانایی خدا و روا ساختن درخواست بنده

إِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُسْعِکَ، وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ

به درستی که این (خواسته های من) در برابر گستره توانایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت سخت نمی باشد.34/16

فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ، وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ

پس به درستی که این (کار) در برابر دارایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت بر تو سخت نمی باشد.16/49

توانا ساختن بنده، هنگام درماندگی اش

اجْعَلْ... أَقْوَی قُوَّتِکَ فِیَّ إِذَا نَصِبْتُ

قوی ترین توانایی ات را در من، هنگامی که درمانده شدم قرار ده.11/20

تبدیل القائات شیطانی، به تفکّر در قدرت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَفَکُّرًا فِی قُدْرَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، اندیشه در قدرتت را قرار ده.13/20

نبودِ نیرودهنده ای برای بنده، در برابر خشم خدا

ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِکَ فَلَا مُوءَیِّدَ لِی

در برابر خشم تو ناتوان شده ام و یاری دهنده ای ندارم.1/21

توانا ساختن دل بنده، به رغبت داشتن به سوی خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَهِ إِلَیْکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به رغبت به سوی خود، توانایی ده.10/21

توانایی یافتن بر اطاعت از فرمان خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْقُوَّهِ عَلَی مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

و با تندرستی و توانایی بر انجام طاعتت - که مرا به آن فرمان داده ای - بر من منّت گذار.3/23

پناه بردن به خدا، از ناتوان و توانا

أَعِذْنِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ شَدِیدٍ

مرا از شرّ هر ناتوان و توانا پناه ده.6/23

توانمندی فرزندان

إِلَهِی... قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ

خداوندا ناتوانشان را برایم نیرومند نما.

2/25

توانمند ساختن تدبیر مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

ص : 375

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

تهی ساختن تن مشرکان، از توانایی

اللَّهُمَّ أَخْلِ... أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ

خداوندا، تن هایشان را از قوّت تهی دار.

11/27

توانمندی جنگجویان اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ... وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّهَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی که با ایشان جهاد نماید، پس او را با آسانی روبرو کن و نیرومندی را روزی اش نما.14و13/27

خدا دارای قدرت کامل و کمال توانایی

لَکَ یَا إِلَهِی... مَلَکَهُ الْقُدْرَهِ الصَّمَدِ، وَ فَضِیلَهُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّهِ

خداوندا تسلّط قدرتِ همیشگی و کمال توان و نیرو، از آنِ توست.10/28

جهل بنده به توانایی خدا بر او

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا. کَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام

داده. مانند نادان به قدرت تو بر خودش.

7و6/31

توانا شدن بنده، به تواناییِ بی نیازکننده

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ، فَقَوِّنِی بِقُوَّهٍ کَافِیَهٍ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست. پس با قوّتِ کافی، مرا قوی ساز.19/31

وانگذاشتن بنده، به قدرت و توان خود

لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی، أَوْ تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا، وَ لَکَانَتِ الْقُوَّهُ مِنِّی بَعِیدَهً

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی یا مرا ناگزیر می ساختی، به نیروی خود پناه برم؛ همانا توان از من کناره می گرفت و نیرو از من دور می شد.

25/32

لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ

مرا به توانایی و نیروی خودم بدون توانایی و نیروی خودت وامگذار.113/47

ناتوانی آتش دوزخ، از سبک کردن خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که

ص : 376

قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست.

30و29/32

توان خداوند و توان بنده

مَلَکْتَ - یَا إِلَهِی - أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ

ای خدای من، تو زمام امرشان را به دست داشته ای، پیش از آنکه بر عبادت تو توانایی داشته باشند.7/37

توانایی بر اطاعت خدا، با خوردن رزق او

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی.13/37

قدرت خدا و آفرینش بشر

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

توانایی دادن به آل محمّد صلی الله علیه و آله (بر فهم قرآن)

وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت

بخشی.5/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، تواناترین پیامبر

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا، وَ أَمْکَنَهُمْ مِنْکَ شَفَاعَهً

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و تواناترین شفاعت کنندگان ایشان قرار ده.18/42

توانی نیست، جز به یاری خداوند

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

توانایی نداشتن تسلّط و غلبه ای، بر تسلّط الهی

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یَقُمْ لِسُلْطَانِکَ سُلْطَانٌ

تویی آنکه در برابر سلطه و غلبه ات، سلطه و قدرتی، توانایی ندارد.16/47

توانایی بسیار خداوند

سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ

پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری!

24/47

توانایی بخشیدن به بازوی ولیّ خدا

ص : 377

وَ قَوِّ عَضُدَهُ

و بازویش را قوّت ده.61/47

ولیّ خدا و تواناترین تکیه گاه

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ... وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما.61/47

عدم بخشش الهی، در صورت عدم طاقت بنده

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

توانا نساختن دشمن، بر بنده

لَا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقِی

او را بر من توانا نساز.14/48

خدا، توانایی مغلوب نشدنی

فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ

پس خدای من، سپاس برای توست. توانایی که شکست نمی خورد.14/49

مصون نماندن تکذیب کننده توانایی خدا، از او

لَا یَمْتَنِعُ مِنْکَ مَنْ کَذَّبَ بِقُدْرَتِکَ

کسی که قدرت تو را تکذیب نمود، نمی تواند خود را از تو بازدارد.3/52

شگفت از شدت توانایی خداوند

سُبْحَانَکَ مَا... أَشَدَّ قُوَّتَکَ

پاک و منزّهی! چه شدید است قدرت تو!

4/52

سست بودن توانایی بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ... لِضَعْفِهِ مُقَوِّیًا... غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند، و نیرویش ضعیف است. درخواست کسی که نیرودهنده ای برای ضعفش جز تو نمی یابد.3/54

خدا، توانا بر:

أ. آفرینش خلق

ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعًا

به قدرت خویش آفریدگان را بی هیچ نمونه ای آفرید.3/1

ب. فرمانبری مخلوقات از انسان

ص : 378

فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَهٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ

پس به قدرت او، همه آفریدگانش برای ما فرمانبردارند.18/1

ج. منّت گذاشتن بر امّت مسلمان، به وجود محمّد صلی الله علیه و آله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَیْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که از چیزی - اگر چه بزرگ باشد - ناتوان نیست.1/2

د. آفرینش شب و روز

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

ه_. فرق گذاشتن بین شب و روز

مَیَّزَ بَیْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ

به قدرت خویش بین آن دو فرق گذاشت.

2/6

و. آسان شدن کارهای دشوار

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ

سختی ها به توانایی تو آسان شد.2/7

ز. انجام شدن قضا

جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ

تقدیر به قدرت تو اجرا شد.2/7

ح. رساندن (گرفتاری) به بنده

قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ... وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ، وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ

ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است و تو به قدرتت آن را بر من وارد نمودی و به سلطه خویش آن را بر من فرستادی.6و5/7

ط. شکست دادن تسلّط غم، از بنده

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

ی. عفو و بخشایش

فَإِنَّکَ مَلِیءٌ بِالْعَفْوِ

همانا تو بر بخشایش نمودن توانایی.

15/12

ک. بازداشتن ستم کننده و دشمن، از بنده

خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ

ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار.6/14

ص : 379

ل. شکستن برندگی دشمن

افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ

با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار.

6/14

م. هر چیز

أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

تو بر هر چیزی توانایی.

56/45، 6/33، 33/32، 16/14

16/49، 25/46

إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

بدرستی که تو بر هر چیزی توانایی.

11/45، 30/31، 13/21، 34/16

3/48

إِنَّکَ عَزِیزٌ قَدِیرٌ

به درستی که تو پیروزِ توانایی.8/23

ن. اصلاح امورِ تباهِ بنده

اللَّهُمَّ... اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی

خداوندا امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.2/20

س. روا ساختن حاجت بنده

اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ

خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور.25/20

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

ع. اصلاح نفس بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی، وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیَّ أَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتِی

خداوندا مرا - درباره (اصلاح) نفسم - به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری و قدرت تو بر آن و بر من، از توانایی من چیره تر است.1/22

ف. ایجاد مانع میان بنده و گناهان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_حَالِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به قدرت تو میان آنها و گناهان فاصله افتاده، قرار ده.11و10/25

ص. یاری دادن مرزداران

اللَّهُمَّ... أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ

خداوندا به قدرت خویش، نگهبانان آن (مرزها) را یاری ده.1/27

ق. آگاهی بر مشرکان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی

ص : 380

أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ... وَ أَشْرَفْتَ عَلَیْهِمْ بِقُدْرَتِکَ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است و به توانایی ات بر آنان اشراف داری.9/27

ر. بازگرداندن بنده، به آنچه خدا دوست دارد

وَ اصْرِفْنِی بِقُدْرَتِکَ إِلَی مَا أَحْبَبْتَ

و به قدرت خود، مرا به آنچه دوست داری، بازگردان.17/31

ش. خودداری دادن بنده، از خطا

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست.19/31

ت. آشکار ساختن خطاهای بنده

کُنْتَ... الْقَادِرَ عَلَی إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِینَ

تو بیشتر از همه قدرتمندان بر آشکار کردنش قادر بودی.2/34

ث. گذشت

أَنَّکَ... أَجْرَیْتَ قُدْرَتَکَ عَلَی التَّجَاوُزِ

همانا تو قدرتت را بر گذشت، جاری

ساخته ای.8/45

خ. درخواست شده ها به درگاهش

أَنْتَ الْمَلِیءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیْکَ

تو توانا بر هر آنچیزی هستی که از درگاهت خواسته شود.21/45

ذ. شتاب و پیش دستی نمودن

أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ، وَ تَأَنَّیْتَ وَ أَنْتَ مَلِیءٌ بِالْمُبَادَرَهِ

با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای و با آنکه به پیش دستی کردن قادری، درنگ نموده ای.

21/46

ض. سخت گیری

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

ظ. شمارش درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ صَلَاهً لَا یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ

ص : 381

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود و بر خاندان محمّد که نیکوکارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی. درودی که جز تو کسی بر شمردن آن توانایی نداشته باشد.3/48

غ. زنده کردن مردگان

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی، گشایش ده.13/48

أ ب. زندگی بخشیدن به سرزمین های مرده

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی... بِهَا تَنْشُرُ مَیْتَ الْبِلَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن سرزمین های مرده را زندگی می بخشی، گشایش ده.13/48

أ ج. استوار گرداندن پشت بنده

شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ

به توانایی ات پشتم را نیرومند ساختی.

6/49

أ د. بازداشتن بنده، از نیروی حسود

فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ

پس تو به قدرت خویش، مرا از سختی و نیروی او بازداشتی.10/49

ناتوانی بنده:

أ. در رسیدن به حاجاتش

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم.15/13

ب. در خروج از سلطنت خداوند

لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست.6/21

ج. در تجاوز از قدرت الهی

لَا أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَهَ قُدْرَتِکَ

نمی توانم از قدرت تو بگریزم.6/21

د. بر فقر

اللَّهُمَّ ... لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْفَقْرِ

خداوندا تحمّل فقر ندارم.2/22

ه_. در انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ أَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ إِنْ

ص : 382

ضَعُفَ عَنْ ذَلِکَ بَدَنِی، وَ وَهَنَتْ عَنْهُ قُوَّتِی، وَ لَمْ تَنَلْهُ مَقْدُرَتِی

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت یا برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه بدنم از (انجام) آن ناتوان و نیرویم از آن سست و توانایی ام به آن نرسد.

6/22

و. در مقابل خشم خدا

إِنَّ طَاقَتِی لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِکَ

همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند.5/39

ز. از تحمّل انتقام الهی

فَإِنَّ قُوَّتِی لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِکَ

پس به درستی که نیروی من تاب انتقام تو را ندارد.5/39

ح. در گریز از خداوند

لَوْ أَنَّ أَحَدًا اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَکُنْتُ أَنَا أَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْکَ

اگر کسی می توانست از پروردگار خود بگریزد، من به گریختن از تو سزاوارتر بودم.

3/50

کَیْفَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَهْرُبَ مِنْکَ مَنْ لَا حَیَاهَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِکَ؟

چگونه می تواند از تو بگریزد، آنکه جز به وسیله روزی اتْ زندگی برایش نیست؟

1/52

ط. از (تحمّل) گرمی آفتاب

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

ی. از (تحمّل) آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

ص : 383

ک. از (تحمّل) آواز رعد و غرّش ابر

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد.5/50

ل. از (تحمّل) بانگ خشم خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را توانایی دارد؟

5/50

م. در پیروز شدن

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم.7/51

ن. در برابر بازگرداندن فرمان خدا

لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ

کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند.3/52

توانگری بی نیازی

بخشندگان، و بخشش از زیادیِ توانگری خداوند

إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ

به درستی که بخشندگان از زیادی عطا (و توانگری) تو می بخشند.11/5

برطرف ساختن نیاز بندگان، به توانگری خدا

فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِکَ

پس نیاز ما را به توانگری خود برطرف کن.

3/10

ص : 384

خواسته های بنده و توانگری خداوند

عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

توانگری بنده، از خداست

وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی

و (چنان کن که) فقیر نگردم، در حالی که دارایی ام از نزد تو می باشد و سرکشی نکنم، در حالی که توانایی ام از نزد توست.14/20

عطای توانگری به بنده، قبل از خواهش او

فَامْنُنْ عَلَیَّ... قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَهِ

پس پیش از درخواست، با توانگری بر من منّت گذار.20/20

توانگری خدا و آزمایش بنده

لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَهِ

به توانگری آزمایشم مکن.22/20

حفظِ آبروی بنده، به توانگری

اللَّهُمَّ... صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ

خداوندا آبرویم را با توانگری حفظ کن.

26/20

روا ساختن درخواست بنده، در توانگری و تنگ دستی اش

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی... جِدَهٍ أَوْ لَأْوَاءَ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در توانگری باشم یا تنگ دستی.

8/21

توانگری خدا و گشودن دست بنده

بِسَعَتِکَ فَابْسُطْ یَدِی

به توانگری ات گشاده دستم گردان.4/22

توانگر و بخشنده بودن خداوند

فَإِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ

زیرا تو توانگرِ بخشنده ای.28/48، 7/22

توانگری نسبت به همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در رسیدگی با ثروت و بخشش فراوان به آنان، توفیق ده.2/26

رهاندن بنده از ذلّت وام، با توانگری

أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن

ص : 385

(قرض) نجات ده.2/30

توانگری خدا و بخششِ پاداش به بندگان

فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

شگفت از توانگری بسیار خدا

سُبْحَانَکَ مِنْ... جَوَادٍ مَا أَوْسَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بخشنده که بسیار توانگری!

24/47

توانگری خدا، و چشاندن مزه فراغت به بنده

أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهٍ مِنْ سَعَتِکَ

به وسیله توانگری ای از توانگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری، به من بچشان.125/47

توانگری و پناه دهی خداوند

وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا، فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ

و به وسیله آنان، به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی. پس به درستی که این (کار) در برابر توانایی ات بر تو دشوار نیست.

16/49

توبه

راهنمایی بندگان، به (حقیقت) توبه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ

و سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم.22/1

پیشینیان و توبه

فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ

البته روش او در (قبول) توبه، برای کسانی که پیش از ما بودند، این چنین نبوده و از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته.23/1

توبه، محبوب خداوند

صَیِّرْنَا إِلَی مَحْبُوبِکَ مِنَ التَّوْبَهِ

ما را به سوی توبه پسندیده خود ببر.1/9

توبه الهی (بازگشت خدا از کیفر بنده)

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَهَ فِی أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

2/9

ص : 386

ناامید نشدن از خدا، با وجود درِ توبه

سُبْحَانَکَ، لَا أَیْأَسُ مِنْکَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَهِ إِلَیْکَ

پاک و منزّهی تو، از تو که درِ توبه را به رویم گشوده ای، ناامید نمی شوم.7/12

رو آوردن به خدا، با توبه خالص

تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.8/12

عادت کردن بندگان، به توبه پذیری خدا

یَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَهِ

ای آنکه بندگانش را به قبول پشیمانی عادت داده است.10/12

توبه و اصلاح تباهی های بندگان

یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ

ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده است.10/12

احسان الهی به توبه کننده

مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَیْکَ فَعُدْتَ عَلَیْهِ

من ستمکارتر از توبه کننده به درگاهت که تو به او نیکی نموده ای، نمی باشم.11/12

ویژگی های توبه

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ مِنْهُ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است.12/12

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَهٍ

خداوندا من به درگاهت توبه می کنم، توبه کسی که نافرمانی از ذهنش نمی گذرد.14/31

آگاه نمودن بنده، برای توبه

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَنْبِیهًا لِتَنَاوُلِ التَّوْبَهِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا برای فراگرفتن توبه آگاهی باشد.4/15

پاک کردن بنده، با توبه

وَ طَهِّرْنِی بِالتَّوْبَهِ

و با توبه پاکم گردان.33/16

پذیرفتن توبه بنده

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ... فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کَمَا وَعَدْتَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری. پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر.15/31

ص : 387

وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی

و توبه ام را قبول کن.29/31

فَارْحَمْنِی... وَ تُبْ عَلَیَّ

پس بر من رحم کن و توبه ام را بپذیر.7/50

خدا، دوستدار توبه کنندگان

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ... تُحِبُّ التَّوَّابِینَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه کنندگان را دوست می داری.15/31

یَا مُحِبَّ التَّوَّابِینَ

ای دوستدار توبه کنندگان.3/38

وفای به توبه، با عصمت الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَهِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ

خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست.19/31

توبه شکنی و بازگشت به گناه

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

توبه و نتایج آن

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ تَوْبَهً لَا أَحْتَاجُ بَعْدَهَا إِلَی تَوْبَهٍ تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَهِ فِیما بَقِیَ

پس این توبه ام را توبه ای گردان که پس از آن، به توبه ای نیازمند نشوم. توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است.20/31

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

توبه و پناه بردن به خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا... لَجَأْتُ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ التَّوْبَهِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، توبه ای که به سبب آن به درگاهت پناه بردم را

ص : 388

بشنود.26/31

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ... عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِبًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.86/47

از نخستین توبه کنندگان بودن

إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من نخستین بازگشت کننده ام.28/31

توبه و پشیمانی به سوی خدا

اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ

خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم.28/31

پذیرش توبه گنهکاران

إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ عَلَی الْمُذْنِبِینَ

همانا تو توبه گنهکاران را می پذیری.29/31

ناامیدترین توبه کننده

وَ لَا أَکُنْ أَخْیَبَ عِبَادِکَ التَّائِبِینَ

و مبادا من بی بهره ترین بندگانِ توبه کننده ات باشم.15/32

کوشش برای توبه نابودکننده(ی بدی)

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده قرار ده.3/34

رغبت به خداوند و توبه به درگاه او

إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ

زیرا ما به سوی تو راغب هستیم و از گناهان، توبه کننده ایم.4/34

توبه، پشیمانی از لغزش و عزمِ ترک بدی

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ، وَ عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

مردن به همراه توبه

أَمِتْنَا... تَائِبِینَ غَیْرَ عَاصِینَ وَ لَا مُصِرِّینَ

ما را توبه کنندگانِ غیر گنهکار و اصرارنکننده، بمیران.5/40

توفیق توبه کردن، در هر ماه نو

ص : 389

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَهِ

و ما را در آن (ماه) برای توبه توفیق ده.

6/43

کیفر معصیت کار و توبه

وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاکَ بِالْحِلْمِ... وَ تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ

و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی و تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی.9/45

فرمان خدا، به توبه نصوح

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا...

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص.10/45

توبه، دری گشوده شده به سوی عفو الهی

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ، وَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَهَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای و آن را توبه نامیده ای.

10/45

توبه نمودن در روز عید فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک

باشد.52/45

توبه کنندگان و دوستی خدا برای آنها

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَکَ، وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که دوستی ات را برای آنها واجب نموده ای، و بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.

54/45

پذیرش توبه دوستداران ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... وَ تُبْ عَلَیْهِمْ

خداوندا و بر دوستان آنها درود فرست و توبه آنان را بپذیر.65و64/47

توبه پذیر بودن خداوند

إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

به درستی که تویی توبه پذیرِ بسیار مهربان.

7/50، 65/47

توبه و طلب قرب الهی

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی

ص : 390

جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو را، در پی آن روانه ساخته ام.

73و72/47

پذیرش توبه نصوح، از بنده

تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا سَرِیرَهً

توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاشته و با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

گشودن درِ توبه، به سوی بنده

افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ...

درهای توبه ات را بر من بگشای.132/47

توبه کنان، از گناهان گریختن

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ تَائِبًا فَتُبْ عَلَیَّ

پروردگار من، از آن (گناهان)، با حال توبه به سوی تو گریخته ام، پس توبه ام را بپذیر.8/51

توبه نمودن بنده از:

أ. گناهان کوچک و بزرگ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم به درگاهت توبه می کنم.

14/31

ب. انجام امور خلاف اراده الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته توست، به درگاهت توبه می کنم.

22/31

توبیخ سرزنش

توجّه روی آوری و نیز اهتمام

نبودِ دورکننده ای برای آنچه خدا متوجّه ساخته

لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ

برای آنچه بر من فرستادی، دورکننده ای نیست.7/7

توجّه به غیر خدا

لَا تُوَجِّهْنِی فِی حَاجَتِی هَذِهِ وَ غَیْرِهَا إِلَی سِوَاکَ

در این حاجت و دیگر حاجتها، مرا به غیر خود متوجّه نساز.22/13

توجّه خدا، به درخواست های بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَکُنْ بِحَوَائِجِی حَفِیًّا

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را

ص : 391

اصلاح می کند می دانی. پس به درخواست هایم عنایت فرما.10/22

متوجّه گرداندن انفاق بنده، در راه خیر

وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی

انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر متوجّه ساز.

3/30

خواهش خود را به سوی خدا متوجّه گرداندن

وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ

با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است.8/31

توجّه رحمت الهی، بر بنده

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ... عَطَفَتْ رَحْمَتَکَ عَلَیْهِ، فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که رحمتت را به او برگردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

توحید

اخلاص در توحید

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ

و سپاس خدای را که ما را به اخلاص در یگانگی اش راهنمایی نمود.10/1

اخلاص داشتن در وحدانیّت خدا

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... أَخْلَصَ لَکَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به یگانگی ات اخلاص ورزید، اجابت فرما.

11/17

دشمن و اعتراف به یگانگی خدا

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

خدا و یکتایی در عدد

لَکَ یَا إِلَهِی وَحْدَانِیَّهُ الْعَدَدِ

خداوندا یگانگیِ شمار از آنِ توست.10/28

یگانگی خداوند

إِنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ

به درستی که تو تنها یکتایی.5/35

ص : 392

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ

تویی خدایی که معبودی جز تو نیست. یکتای یگانه تنهای بی نظیر.3/47

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ مَنْ وَحَّدَکَ وَ مَنْ کَفَرَ بِکَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت - آنکه تو را یگانه دانست و آنکه به تو کفر ورزید - رقم زده ای.5/52

یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ

ای یگانه، ای یکتا، ای بی نیاز، ای که نزائیده و زائیده نشده ای و برای او همتایی نبوده است.

2/54

دور گرداندن بندگان، از الحاد در توحید

وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ

و ما را از کجروی در یگانگی ات دور گردان.

13/44

بنده، و پیش فرستادن یگانه دانستن خدا

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو را، پیش فرستاده ام.72/47

قرار گرفتن در زمره یکتاپرستان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود قرار ده.12/48

یگانه دانستن خدا، دستاویز بنده به سوی او

وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ

و وسیله من به سویت یگانه دانستن توست.

3/49

توسعه گسترش

توسّل

عمل مستحبّی و توسّل بنده به خدا

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم.18/32

توشه آذوقه

توشه تقوای بندگان

ص : 393

وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ

و بر ضدّ گمراهی او (شیطان)، ما را از پرهیزکاری توشه ده.5/17

توشه بنده، از دنیا

وَ اجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی

و پرهیزکاری را توشه من از دنیا قرار ده.

11/21

دشمنان و توشه آنها

وَ بَاعِدْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَزْوِدَتِهِمْ

و میان آنها و زاد و توشه اشان جدایی انداز.

5/27

توصیف

عجز از توصیف خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی... عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ

سپاس خدای را، همان که پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.2و1/1

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِکَ الصِّفَاتُ

و توصیف ها پیش از رسیدن به وصف تو، از هم گسیخته اند.12/46

توصیف حیوان صفتان، در قرآن کریم

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ، فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنْ هُمْ إِلّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»9/1

شیرینی زبان بندگان، در توصیف خدا

وَ اجْعَلْ... انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِی وَصْفِ مِنَّتِکَ

و خوش سخنی هایمان را در بیان نعمت بزرگ خود قرار ده.14/5

خدا و توصیف نمودن خود به رحمت

أَنْتَ الَّذِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِالرَّحْمَهِ

تویی آنکه خود را به رحمت وصف نموده ای.

18/16

برنیامدن توصیف کنندگان، از وصف خدا

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِینَ

خداوندا ای کسی که توصیف وصف کنندگان، او را نمی ستاید.1/31

منتهای توصیف واصفان، و پایین ترین مرتبه وصف الهی

ص : 394

وَ لَا یَبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ

و آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای که به خود اختصاص داده ای، نمی رسد.

6/32

توصیف جنین، در کتاب خدا

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: (نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ) کَمَا شِئْتَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی، آنگاه مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.23/32

توصیف نشدن خدا، جز به احسان

فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ

پس والاتر از آنی که جز به احسان وصف شوی.16/37

وصف گشتن مخلوق

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ، وَ مَنْعُوتًا بِالِامْتِنَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد و به بخشندگی تعریف می گشت.17/45

توصیف حجّت و دلیل الهی

حُجَّتُکَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِکُلِّهَا

حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود.23/46

توفیق

توفیق دادنِ بنده، از جانب راهنماترین کس

وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

و مرا توفیق ده. ای راهنماترین کسی که به او رغبت شده.11/24

اطاعت خدا و توفیقْ یافتن در راه راست

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوَفَّقِینَ لِلْخَیْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند، قرار ده.

11و10/25

ص : 395

درخواست توفیق برای همسایگان

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا... وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما هستند، یاری فرما. و آنان را برای به پا داشتن سنّتت توفیق ده.2و1/26

پند گرفتن دوراندیش و توفیق وی

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد.

7/28

رسیدن به توفیق در کردار

وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

و هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

دوام توفیق

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.

17/49

از خدا درخواست نمودن توفیقِ:

أ. پذیرش مقدّرات

وَ وَفِّقْنِی لِقَبُولِ مَا قَضَیْتَ لِی وَ عَلَیَّ

خداوندا مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم.13/14

ب. فرمانبری و پیروی از راهنما

وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی

و مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گرداند و پیروی از کسی که ارشادم کرد، توفیق ده.8/20

ج. رفتار خالصانه با خیانتکار

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از روی خیرخواهی برخورد کنم.

9/20

د. داشتن روشی پاکیزه تر

وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَی

و مرا به پاکیزه ترین روش توفیق ده.

16/20

ه_. (آشنا شدن با) درست ترین کارها

وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا

و آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها توفیقم ده.21/20

ص : 396

و. (انجام) پاکیزه ترین کردارها

وَفِّقْنِی... إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا

هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها توفیقم ده.21/20

ز. (پیروی از) پسندیده ترین مذاهب

وَ وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

و زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

ح. انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ أَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت یا برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.6/22

ط. انجام آنچه بنده به آن بینا شده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ...

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده.3/24

ی. انجام اعمال شوینده چرکی خطایا

وَ وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایَا عَنِّی

و مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من بشویی، توفیق ده.13/31

ک. توبه نمودن در هر ماه نو

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَهِ

و ما را در آن (ماه) برای توبه توفیق ده.

6/43

ل. انجام اموری در ماه رمضان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم و با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم. و دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم و آن را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

م. (عبادت) در ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی... وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند.43/45

ص : 397

آنچه به توفیق الهی انجام می شود:

أ. برخاستن از لغزش ها

وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ زَلَّتِی

و با توفیق تو از لغزیدنم برخاستم.

16/13

ب. اطاعت خداوند

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

ج. یاری شدن بر مخالفت با شیطان

اللَّهُمَّ... أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِکَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ

خداوندا به توفیق خود ما را بر ضدّ او، نیکو یاری نما.7/17

د. عطا فرمودن خواسته های بندگان

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

ه_. رهایی یافتن از مهلکه های گنهکاران

اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ

مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از منجلاب های مجرمان، رهاندی.10/39

و. روزه و به پا خاستن، در ماه رمضان

وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقْصِیرٍ

و ما را -با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان)- توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم.44/45

ز. ادای حقّ الهی

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که برای ادای حقّ خود، به وی توفیق دادی.67/47

ح. نیرومند ساختن بنده

وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ

و مرا به توفیق و راهنمایی ات، نیرو ده.

113/47

توکّل

بی نیاز کردن شکایت کننده متوکّل

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُغْنٍ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، فَقْرَهُ تَوَکُّلًا؟

ای خدای من آیا تو هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد، بی نیاز می سازی؟15/16

بازداشته نشدن کامیابان (اجابت شدگان)، با توکّل

ص : 398

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ غَیْرِ الْمَمْنُوعِینَ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند. که با توکّل بر تو، (از لطفت) بازداشته نشدند.10/25

توکّل به بی نیازکننده ترین کس

إِنَّکَ... أَکْفَی مَنْ تُوُکِّلَ عَلَیْهِ

به درستی که تو بی نیازکننده تر کسی هستی که بر او اعتماد شده.56/45

روی آوردن خدا، به توکّل کننده

وَ تَلْقَی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ

و به کسی که بر تو اعتماد کرده، رو می آوری.

12/51

توکّل به خدا، و جود و بخشش او

وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ، وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتَّکِلُ

و فقط بر تو توکّل می کنم و تنها بر بخشش و بزرگواری تو دل می بندم.11/52

بخشیدن صدق توکّل، به بنده

وَ هَبْ لِی صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و توکّل راستین به خود را، به من ارزانی دار.

4/54

یقین توکّل کنندگان و توکّل مؤمنان

أَسْأَلُکَ... یَقِینَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ، وَ تَوَکُّلَ الْمُوءْمِنِینَ عَلَیْکَ

یقین توکّل کنندگان بر تو و توکّل مؤمنان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

توهین اهانت

تهاجم حمله

تهجّد شب زنده داری

تهمت

مورد تهمت نبودن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

وَ لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ

و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.

12/4

تهمت نزدن پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی... الطَّمَعِ فِیما عِنْدَکَ وَ تَرْکِ التُّهَمَهِ فِیما تَحْوِیهِ أَیْدِی الْعِبَادِ

درودی که به سبب آن ایشان را بر طمع در آنچه نزد تو است و ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.15و14/4

متّهم نبودن خدا

ص : 399

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ وَ لَا لِإِرَادَتِکَ

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت و اراده ات متّهم نیستی.9/48

تهمت زدن حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ

و چه بسیار حسودی که با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت.9/49

تهی خالی

تهی دستی تنگ دستی

تیر

تیرهای ترس از فراق

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد.

13/42

دشمن و آماج تیرهایش

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ

پس چه بسیار دشمنی که تیرهای هدف گیری خود را، به سوی من نشانه گرفت.4/49

آبروی بنده، هدف تیرهای حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ

و چه بسیار حسودی که آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد.9/49

تیرگی ظلمت

تیره ننمودن بخشش، با منّت

وَ یَا مَنْ لَا یُکَدِّرُ عَطَایَاهُ بِالِامْتِنَانِ

و ای آنکه با منّت گذاشتن، بخشش هایش را تیره نمی سازد.4/13

تیره نساختن احسان الهی، بر بنده

وَ لَمْ تُکَدِّرْ مَعْرُوفَکَ عِنْدِی

و نیکی ات را به من تیره نساختی.32/16

تیزی

شکسته شدن تندی و تیزی سختی ها

وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ

و ای کسی که شدّت دشواری ها با او آرام می گردد.1/7

تندی غضب

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سَوْرَهِ الْغَضَبِ

خداوندا به تو پناه می برم از شدّت خشم.

1/8

ص : 400

شکستن برندگی و تیزی دشمن

وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ

و ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار. و با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار.6/14

ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ

سپس تیزی (تیغ) او را برای من شکستی.

6/49

سلاح هایی برنده

وَ أَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَهً مَاضِیَهً

و سلاح های برنده بر ضدّ او (شیطان) به آنان عطا فرما.10/17

تیز ساختن سلاح مرزداران اسلام

وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ

و سلاح (جنگی)شان را تیز کن.2/27

تیزی لبه تیغ دشمن

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و طرف تیز آن را برایم نازک کرد.

4/49

حسود و تیزی زبانش

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ

و چه بسیار حسودی که با زبان تیزش مرا آزرد.9/49

ص : 401

ص : 402

ث

ثبات همیشگی

ثروت دارایی

فخرفروشی ثروتمندان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ

خداوندا به تو پناه می برم از فخرفروشی ثروتمندان.3و1/8

پناه خواهی از شرّ ثروتمند خوشگذران

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مُتْرَفٍ حَفِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر مُرفّه نازپرورده پناه ده.6/23

ثروت طلبیدن، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند.6/28

برتر پنداشتن ثروتمند

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

ثروتی همیشگی

وَ مَتِّعْنَا بِثَرْوَهٍ لَا تَنْفَدُ

و ما را ثروتی که نابود نشود، ببخش.5/35

ثمره میوه

ثنا سپاس

ثواب پاداش

ص : 403

ص : 404

ج

جابه جایی

علّت جابه جا نشدن کوه ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و گمارده شدگان به کوه ها تا جابه جا نگردد.15و11و10/3

جاری روان

جالب

جالب ترین روزها

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا، وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان. و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که جالب ترین روز، برای عفو باشد.

48/45

جام

فرشته مرگ و جام زهرآگینش

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

سیرابی از جام پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ

و به حوض او واردمان کن و از جام او سیرابمان ساز.20/42

جام های حاجات

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

جامه لباس

جانشین

جانشینی جنگجو، در امور خانه اش

ص : 405

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

جانشینان خداوند، در زمین

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را جانشینان خود در زمینت قرار دادی.56/47

جانشینان خدا و مقامِ (نماز عید قربان و جمعه)

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت است.9/48

از دست رفتن حقّ جانشینان خداوند

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ مَقْهُورِینَ مُبْتَزِّینَ

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب و شکست خورده شده، حقوقشان به غارت رفت.

9/48

جانشینان الهی و آنچه دیده اند

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ... یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا، وَ کِتَابَکَ مَنْبُوذًا...

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب شده. می بینند که احکامت تغییر یافته و کتاب تو دور افتاده است.9/48

جاوید همیشگی

جایگاه

جایگاه گواهان

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، منزلت ما را در جایگاه های گواهان، شرافت (و آبرو) دهد.

12و10/1

جایگاه پر برکت همیشگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است و محل کرامتی که همیشگی است.

16و10/1

ص : 406

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از قدمگاه (پرورشگاه) خود، به جای دور

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ

و از جایگاه اقامتش و قدمگاهش، به محل دور هجرت نمود.16/2

جایگاه واجبات

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ

و می نگرد آنها در اوقات طاعت و جاهای واجباتش چگونه اند.7/6

جای دادن آفریدگان، در آسمان و زمین

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ...

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم.21/6

گواه گرفتن جایگاه بنده، در شهادت به یکتایی خدا

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ... فِی یَوْمِی هَذَا... وَ مُسْتَقَرِّی هَذَا، أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

و آسمانت و زمینت را در این روز و این جایگاه شاهد می گیرم که من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست.21/6

بدی جایگاه بنده

فَارْحَمْ... سُوءَ مَوْقِفِی

پس بر بدی جایگاهم رحم کن.32/16

آماده نساختن جایگاهی، برای شیطان

اللَّهُمَّ... لَا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیما لَدَیْنَا مَنْزِلًا

خداوندا او را در آنچه نزد ماست، منزل نده.

6/17

جایگاهی استوار از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ

و پدران و مادرانمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم قرار ده.10/17

قرار دادن جای بنده، در بهشت

وَ اجْعَلْ فِی جَنَّتِکَ مَثْوَایَ

و سرای مرا در بهشتت مقرّر گردان.11/21

رساندن والدین به جایگاه آسایش (در بهشت)

وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السَّلَامَهِ

و ایشان را با کرامت به جایگاه های سلامتی رسان.14/24

جایگاه آمرزش الهی

وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

ص : 407

و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.15/24

نمایان ساختن جاهای همیشگی (بهشتی)

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از خانه های همیشگی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

نمایان ساختن منازل کرامت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از سراهای کرامت، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

جایگاه بنده، جایگاه مغلوب شده شیطان

هَذَا مَقَامُ مَنْ... اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطَانُ

این مقام کسی است که شیطان بر او چیره گشته.6/31

گناهان و ماندگار نمودنِ بنده، در جایگاه رسوایی

فَقَدْ أَقَامَتْنِی یَا رَبِّ ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْیِ بِفِنَائِکَ

پس ای پروردگار من، گناهانم به درگاهت، مرا در جایگاه رسواییْ ماندگار نموده.23/31

بدیِ جایگاه بنده

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند.27/31

مواضع احکام و حدود الهی

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

جایگاه حاضران و رسوایی های بنده

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان، مرا ایمن ساز.21/32

جایگاه رضای خداوند

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و مورد رضایت تو را ناپسند داریم.3/33

ص : 408

نردبان رسیدن به جایگاه سلامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ، وَ سُلَّمًا نَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلِّ السَّلَامَهِ

و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت و نردبانی برای عروجمان به محل سلامت، قرار ده.8/42

جایگاهی در پیشگاه الهی

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن، تشنگی شدید ما را در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما.11/42

وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

بهترین جایگاه، پس از دنیا

وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

و قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

تردّد ماه، در منزلگاه های مقدّر

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ

ای آفریده فرمانبردار که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی.1/43

غفلت از آمدن به جایگاه (بهشت)

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

جایگاه رسوایی

وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ

و آن زمان که مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت مرا (در مقام رسوایی) به پا ندار.120/47

مقام و جایگاه دوستان خدا

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

جایگاه بنده، نزد خدا

وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ... مَثَابَهً أَتَبَوَّوءُهَا

و برایم نزد خود جایگاهی که در آن اقامت گزینم، قرار ده.129/47

جایگاه درستکاران

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای

ص : 409

جانشینان و برگزیدگانت و جایگاه امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی.9/48

جایگاه خواران گنهکار و بدبختان

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ: مَوْقِفَ الْأَشْقِیَاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیْکَ

خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار، جایگاه بدبختانی که بر تو جرأت یافته اند، واداشته ام.

2/53

جایگاه بنده، در جوار خداوند

وَ اجْعَلْ... فِی جِوَارِکَ مَسْکَنِی

و خانه ام را در جوار خود قرار ده.7/53

جایگزینی عوض

جبران

جبران فقر بنده

وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ

و به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن.12/42

وَ کَمْ مِنْ... عَدَمٍ جَبَرْتَ

و چه بسیار کمبودهایی که جبران نمودی.

12/49

جبران اندوه از دست رفتن ماه رمضان

اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا

مصیبت ما را در (رفتن) ماه مان جبران کن.

48/45

جبرئیل

جبرئیل، امین وحی خدا

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ

جبرئیل امین وحی توست.4/3

جبرئیل، پیروی شده در آسمان ها

جِبْرِیلُ... الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ

جبرئیل فرمانروا در میان اهل آسمان هایت است.4/3

جبرئیل، ارجمند و مقرّب درگاه الهی

جِبْرِیلُ... الْمَکِینُ لَدَیْکَ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَکَ

جبرئیل ارجمند در پیشگاه تو و مقرّب نزد توست.4/3

جدا کردن بریدن

جدال

زبانی (برهانی)، برای جدال

ص : 410

وَ اجْعَلْ لِی... لِسَانًا عَلَی مَنْ خَاصَمَنِی

و برایم بر کسی که با من جدال کرد، زبانی قرار ده.8/20

جدال نشدن، با خدا

سُبْحَانَکَ... لَا تُجَارَی وَ لَا تُمَارَی

پاک و منزّهی! نه با کسی کشمکش داری و نه بگو مگو می کنی.27/47

جدایی

جدا نشدن فرشتگان، از تعظیم خداوند

وَ الَّذِینَ... لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ...

و همانها که فراموشیِ غفلت ها، آنها را از تعظیم تو جدا نمی سازد...7/3

فاصله انداختن خدا، بین شب و روز

...خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَیَّزَ بَیْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ

شب و روز را به توانایی خود آفرید و به قدرت خویش بین آن دو فرق گذاشت.2و1/6

جدا شدن روز، از بندگان

وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ... إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ، وَ إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍّ

و این روزی نو و تازه است. اگر نیکی کردیم، با سپاس ما را بدرود گوید و اگر بدی کردیم، با

نکوهش از ما جدا شود.12/6

بدی جدا شدن بنده، از روزها(ی سال)

وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ

و از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی حفظمان کن.13/6

رستاخیز، روز جدایی (حقّ و باطل)

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

جدا شدن از بدی های خوارکننده

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی... لِأَنْ... أُقْلِعَ عَنْ سَیِّئَاتِیَ الْمُ_خْلِقَهِ

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من است. برای اینکه از بدی های - خوار کننده ام - جدا شوم.26/16

جدایی از آنکه به خدا پیوسته

ص : 411

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ

و مرا به سستی در عبادتت و جدایی از آنکه به تو پیوسته، گرفتار نساز.11/20

جدایی نینداختن بین بنده و تندرستی

لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

جدا ساختن ناخن های دشمنان

وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ

و چنگالشان را از آنان جدا کن.5/27

جدایی افکندن بین دشمنان و سلاحشان

وَ فَرِّقْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَسْلِحَتِهِمْ

و میان آنان و سلاح هایشان جدایی انداز.

5/27

عامل جداکننده حلال و حرام

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

جدا نشدن از راه راست قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی... لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا انحرافی ما را از راه راستش جدا نسازد.6/42

فرشته مرگ و ترس (بنده)، از جدایی

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد.

13/42

جدایی از دنیا و بهترین منزل ها

اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

زمان جدا شدن ماه رمضان، از بندگان

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش، از ما جدا شد.

22/45

دشواریِ جدایی از ماه مبارک رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که فراقش بر ما دشوار است.23/45

ص : 412

رنج جدایی از ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ

درود بر تو مایه امیدی که فراقش رنج آور بود.

26/45

جدا کردن سختی، از راه خدا

وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ

و به سبب او سختی را از راهت جدا کن.

62/47

جدید تازه

جرات دلیری

جرم گناه

جزا پاداش

جستجو (خواسته)

طلبیدن آسایش و رهایی از گرفتاری

وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَ_خْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ

و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.1/7

همسایگان و جستجوی عیب های بنده

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

جوینده (طالب)، تنها یاری گرِ مطلوب

لَا یُعِینُ إِلَّا طَالِبٌ عَلَی مَطْلُوبٍ

طلب شده را جز طلب کننده، یاری نمی رساند.

3/21

طلب روزی، از روزی خواران

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ... حَتَّی الَْتمَسْنَا أَرْزَاقَکَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِینَ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی. تا جایی که روزی های تو را از روزی خواران درخواست نمودیم.1/29

جستجو نمودن رستگاری، در قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... لَا یَلْتَمِسُ الْهُدَی فِی غَیْرِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که در غیر آن، هدایت را نمی جویند.7/42

در جستجوی خدا بودن

فَمَنِ الَْتمَسَکَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیَا وَجَدَکَ

پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می یابد.25/47

درک نشدن خدا، با کاوش

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی.

27/47

ص : 413

طلب ننمودن آنچه نزد فاسقان است

وَ ذُبَّنِی عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ

و مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.131/47

گماشتن جستجو و مراقبت ستمگر، بر بنده

کَمْ مِنْ بَاغٍ... وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ

چه بسیار ستمگری که مراقبت و جستجویش را بر من گماشت.7/49

خدا طالب و جوینده بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ طَالِبِی إِنْ أَنَا هَرَبْتُ

خداوندا، همانا تو جویای منی، اگر بگریزم.

4/50

جسم اندام و نیز بدن

جفا ستم

جفت

جفت گرداندن امید به خدا (با طلب قرب او)

...وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِکَ الَّذِی قَلَّ مَا یَخِیبُ عَلَیْهِ رَاجِیکَ

...و آن را جفت امید به تو کردم. همان (امیدی) که با وجود آن، امیدوار به تو کمتر ناامید می شود.73/47

جفت گرداندن اوایل نعمت ها، با اواخر آنها

وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا

و برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن توأم ساز.121/47

جلد پوست

جلودار

محمّد صلی الله علیه و آله ، جلودار نیکی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... قَائِدِ الْخَیْرِ

خداوندا بر محمّد - رهبر خیر - درود فرست.

3/2

جلودارانِ اهل تقوا

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ... قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ

و برای اهل آن راهنمایی گماشتی، از پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - ...2/4

جایگاه بنده، جایگاه آنکه مهار خطاها او را از پی خود کشیده

هَذَا مَقَامُ مَنْ... قَادَتْهُ أَزِمَّهُ الْخَطَایَا

این مقام کسی است که مهارهای خطاها او را

ص : 414

از پیِ خود کشیده.6/31

قرآن، جلودار بندگان در قیامت

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.

12/42

جلوگیری بازداشتن

جماعت گروه

جنّ

پناه بردن به خدا، از شرّ هر جنّ و انس

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند پناه ده.6/23

درودی محاط بر درودهای جنّ و انس

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود

فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست را شامل شود.54/47

جنایت گناه

جنبش

جنبش های رنج آور

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

به صبح وارد شدن جنبنده

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا، سَاکِنُهُ وَ مُتَحَرِّکُهُ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی، از آرام و جنبنده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

جنبش های اندام بندگان و ثواب الهی

وَ اجْعَلْ... حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و جنبش های اعضایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

جنّت بهشت

ص : 415

جنگ

جنگیدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با قبیله اش

وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ

و در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

7/2

جنگیدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با دشمنان خدا

فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ

پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

20/2

جنگیدن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، با پدران و فرزندان خود

وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند.4/4

جنگ به پا کردن جنّ و انس

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

آسوده شدن، از جنگ با دشمنان

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ

لِلْخَلْوَهِ بِکَ...

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش و کارزار با آنان، برای خلوت با خودت آسوده ساز.7/27

فرستادن مسلمانان، به جنگ با مشرکان

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

سست شدن اندام دشمنان، از جنگیدن

وَ أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

و اندامشان را از جنگیدن با مردان (مسلمان) سست گردان.11/27

پاداش خداوند به مسلمان، در قصد جنگ علیه مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

ناتوانی بنده، بر انتقام گیری از قصدکننده جنگ

ص : 416

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ

ای خدای من، پس تو عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده، مشاهده کردی.

5/49

جنگجو

جانشینی جنگجو، در امور خانه اش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

جوارح اندام و نیز بدن

جود بخشش

جور ستم

جوی

جاری گشتن جوی ها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ

خداوندا ما را با بارانی که رودخانه ها را با آن

روان سازی، سیراب نما.5/19

جوی های نوشیدنی های گوناگون بهشتی

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَهِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَهِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

توّابین، و بهشت هایی با جوی های روان

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

جوی های رحمت الهی

کَمْ مِنْ... جَدَاوِلِ رَحْمَهٍ نَشَرْتَهَا

چه بسیار جوی های رحمتی که روان نمودی.

11/49

جهاد

مجاهد و جهاد با مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ

ص : 417

جَاهَدَهُمْ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی که با ایشان جهاد نماید، پس او را با آسانی روبرو کن.13/27

واداشتن جنگجو، به جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ شَحَذَهُ عَلَی جِهَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را بر جهاد تشویق کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

پاداش مسلمان، در قصد جهاد نمودن

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

جهاد کردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، در راه خدا

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... جَاهَدَ فِی سَبِیلِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه در راه تو مجاهدت کرد، پاداش ده.22/42

جهانیان

خدا، پروردگار جهانیان

آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

4/26، 16/17، 16/14، 16/12

12/48، 4/41

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

پس تو را بر همه اینها سپاس. ای پروردگار جهانیان.14/39

یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

ای پروردگار جهانیان.

7/53، 3/48، 133/47، 56/45

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

1/47

رمضان و بهترین سودهای جهانیان

قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ... وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ

این ماه در بین ما اقامت کرد و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند نمود.22/45

امام علیه السلام ، ارجمندیِ جهانیان

فَهُوَ... بَهَاءُ الْعَالَمِینَ

پس او ارجمندیِ جهانیان است.60/47

ص : 418

درخواست نمودن از جهانیان

وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

جهت

روی آوردن تابعین، به سَمت اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ... تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ

آنان که به سوی جهت آنها روآوردند.10/4

حفظ نمودن بندگان، از همه جوانب

وَ احْفَظْنَا... مِنْ جَمِیعِ نَوَاحِینَا حِفْظًا عَاصِمًا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و ما را از همه اطرافمان نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از نافرمانی تو بازدارد.

17/6

انجام آنچه از جهتی بر بنده واجب گشته

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ...

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.

6/22

گمراه ساختن دشمنان، از جهتشان

وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ

و از جهتشان گمراهشان نما.5/27

جنگ مسلمانان هر ناحیه، با مشرکان

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

انفاق در جهات گوناگون نیکی

وَ وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی

و انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر قرار ده.

3/30

تغییر یافتن واجبات، از جهات تشریع شده

یَرَوْنَ... فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَهً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ

می بینند واجباتت از جهاتی که قانون نهاده ای، تحریف شده است.9/48

جهل نادانی

جهنّم دوزخ

ص : 419

ص : 420

چ

چاپلوسی

خوش رویی و چاپلوسی ستمگر

...وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ

...در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد.7/49

چارپایان چهارپایان

چاره جویی

چاره جویی های بنده و حاجت های او

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِیَلِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم و چاره جویی های زیرکانه ام در برابر آن گسسته است.15/13

نیرومند ساختن تدبیر مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

بی خبر ساختن دل های دشمنان، از تدبیر و چاره جویی

وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِیَالِ

و قلب هایشان را از چاره جویی بی خبر ساز.

11/27

طول کشیدن کار بنده، در چاره وام

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ شُغْلِی

و مرا معاف دار، از وامی که کارم در چاره آن طول کشد.1/30

چانه

فرشتگانی با چانه های به زیر انداخته

...النَّوَاکِسُ الْأَذْقَانِ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ...

(آنان که) چانه ها را به زیر انداخته اند، پس بر ایشان درود فرست.10و8/3

چاه

پر گرداندن چاه ها، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ

خداوندا ما را با بارانی که چاه ها را از آن پر

ص : 421

کنی، سیراب نما.5/19

چراغ

چراغ افروختن، به چراغ قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از نور چراغ آن، روشنی می افروزند.7/42

چراگاه

عمر بنده، چراگاه شیطان

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ...

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد، مرا به سوی خود بازگردان.5/20

چرب زبانی چاپلوسی

چرت

پناه بردن به خدا، از چرت غفلت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سِنَهِ الْغَفْلَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از خواب غفلت.

2و1/8

بیداری از چرت غفلت

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.

7/17

خوش تر از خوابِ خواب آلوده

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. 5/24

بیداری از چرت اسراف کاران

نَبِّهْنِی مِنْ... سِنَهِ الْمُسْرِفِینَ

مرا از خواب آلودگی اسراف کاران، بیدار فرما.

91/47

بیداری از چرت خوارشدگان

وَ نَبِّهْنِی مِنْ... نَعْسَهِ الْمَ_خْذُولِینَ

و مرا از چرت خوارشدگان، بیدار فرما.91/47

چرکی

چرکی کردارهای پیشین بنده

وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ

و مرا از پلیدی آنچه پیش فرستاده ام، پاک نما.

6/15

ص : 422

اعمال شوینده چرکیِ خطایا

وَ وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایَا عَنِّی

و مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من بشویی، توفیق ده.13/31

سبب پاک نمودن بندگان، از چرکی

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّی تُطَهِّرَنَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِیرِهِ

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی.

9/42

قرآن، شوینده چرکی دل ها

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا

و به وسیله آن (قرآن)، چرکی دل هایمان را بشوی.11/42

چرکی گناهان و ماه نو

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... طَهَارَهٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه طهارتی قرار دهد، که گناهان آن را آلوده نکند.

4/43

رمضان، شوینده چرکی خطاها

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا... غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ

درود بر تو همان طور که چرکی خطاها را از ما شستی. 36/45

زدودن ناپاکی، از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

و به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

چرکی گناه و معصیت

وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا

و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش و آلودگیِ خطاها را از من ببَر.112/47

چشم

بازماندن دیده ها، از دیدن خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُوءْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ

سپاس خدای را، همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر است.2و1/1

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ...

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

ص : 423

خیره شدن چشم ها

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود. 14و10/1

کور گرداندن چشم دل بندگان، از امور خلاف دوستی خدا

وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَکَ

و چشم دل ما را از آنچه برخلاف دوستی توست کور گردان.6/9

بیرون زدن سیاهی چشمان از حدقه، بر اثر سجده

یَا إِلَهِی لَوْ... سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

افتادن پلک های چشمان، بر اثر گریستن

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه،

سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

کوری کردن چشم بدخواهِ بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی تُعْمِیَ عَنِّی بَصَرَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا چشمش را از (دیدن) من کور سازی.8و7/23

چشم پوشاندن از همسایگان، با پاکدامنی

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَغُضُّ بَصَرِی عَنْهُمْ عِفَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که با پاکدامنی، دیده از ایشان فروبندم.3/26

بهشت، در برابر چشمان مرزداران اسلام

اجْعَلِ الْجَنَّهَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ

بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده.4/27

اندک نمایاندن دشمن، در پیش چشم مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما.15/27

نتیجه گشودن چشم هدایتِ منکر احسان الهی

ص : 424

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... أَحْصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، آنچه با آن به خود ستم کرده، شمرد. پس گناه بزرگش را بزرگ دانست.7/31

با فروتنی، چشم به زمین افکندن

وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ إِلَی الْأَرْضِ مُتَخَشِّعًا

و دیده اش را با سرافکندگی به زمین دوخته.

9/31

پیش چشم خدا بودنِ گرفتاری های بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است و همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد، قرار دارد.18/31

عافیت الهی، پرده ای پیش چشم ناظران

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَابًا دُونَ أَبْصَارِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان قرار داد.2/34

فاش نساختن حال بنده، در پیش چشم بزرگان

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم

بزرگان، علنی نکن.2/41

سبب نشتافتن چشم ها، به سوی لهو

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با چشم هایمان به سوی هیچ لهوی نشتابیم.6/44

چشم و دریافت حقایق

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

و تویی آنکه ایشان را راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، دیدگانشان آن را درنمی یافت.14/45

قرار ندادن (گناه) بنده، در پیش چشم شماتت کنندگان

لَا تَنْصِبْنَا فِیهِ لِأَعْیُنِ الشَّامِتِینَ

ما را در آن (ماه)، پیش چشمان شماتت کنندگان قرار نده.47/45

دیده ها و نیافتن جای خداوند

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ تُدْرِکِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَیْنِیَّتِکَ

تویی آنکه دیده ها جا و مکان تو را درنیافتند.

18/47

ص : 425

حفظ ولیّ خدا، به دیده (مراقبت) الهی

وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ

و به دیده (مراقبت) خود، از او نگهداری کن.

61/47

چشم دوختن دوستان ائمه علیهم السلام ، به سوی (ظهور دولت) ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که منتظران روزهای (دولت) آنان، و چشم دوختگان به ایشانند، درود فرست.64/47

افتادن از چشم حفظ و نگهداری خداوند

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

روشن شدن چشم بنده، به آرامگاهی نزد خدا

اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنًّا، وَ مَثَابَهً أَتَبَوَّوءُهَا، وَ أَقَرُّ عَیْنًا

برایم نزد خود استراحتگاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، و بازگشتگاهی که در آن اقامت گزینم و چشم را روشن سازمْ قرار ده.129/47

نخفتن چشم دشمن

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که چشم نگهبانی اش از من نخفت.4/49

کور گشتن چشم مصائب

وَ کَمْ مِنْ... أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا

و چه بسیار چشم های مصیبت آفرینی که کور گرداندی.11/49

روشن ساختن چشم بنده، به نعمت وافر

وَ کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی

و چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی!3/51

چشم افروز

روشن شدن چشم ها، به سپاس گزاری

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود.14و10/1

روشن شدن چشم بنده، به آرامگاهی نزد خدا

اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنًّا... وَ أَقَرُّ

ص : 426

عَیْنًا

برایم نزد خود استراحتگاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، و چشم را روشن سازمْ قرار ده.

129/47

روشن ساختن چشم بنده، به نعمت

وَ کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی

و چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی!3/51

چشم به راهی انتظار

چشم پوشی

چشم پوشی خدا، از جرم های بسیار زشت

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... احْتِمالَ الْجِنَایَاتِ الْفَاحِشَهِ لَا یَتَکَأَّدُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند چشم پوشی از جرم های بسیار زشت بر تو سخت نمی باشد.

13و12/12

توفیق چشم پوشی از بدی

سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ

مرا توفیق ده تا از بدی (دیگران) چشم پوشی کنم.9/20

چشم زخم

پناه بردن به خدا، از چشم زخم

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ... اللَّامَّهِ

و من و فرزندانم را از شرّ چشم زخم پناه ده.

6/23

چشیدن

چشیدن از جام زهرآلود

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ... وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

چشنده مرگ

وَ کُلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتَ

و همه چشنده مرگ هستند.5/52

آنچه بنده از خدا درخواست می کند که به او بچشاند:

أ. شیرینی بخشش خداوند

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

ص : 427

و شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

ب. شیرینی آمرزش

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ

و شیرینی آمرزش را به من بچشان.

33/16

ج. مزه فراغت برای انجام آنچه خدا دوست دارد

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهٍ مِنْ سَعَتِکَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِیما یُزْلِفُ لَدَیْکَ وَ عِنْدَکَ

و به وسیله گشایشی از گشایشگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری و (طعم) کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان.

125/47

د. مزه تندرستی و عافیت

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

چگونگی حال و نیز کیفیّت

چهارپایان

گمراه تر از چهارپایان

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ، فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنْ هُمْ إِلّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»9/1

آب، مایه سرِ پا داشتن چهارپایان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ

خداوندا ما را با بارانی که چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری، سیراب نما.

5/19

مقطوع النسل نمودن چهارپایان دشمن

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

چهره

سفید گشتن چهره بندگان

ص : 428

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

14و10/1

نتیجه گرداندن روی نیکوی خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

سیاهی چهره های ستمگران

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

روسفید نمودن حضرت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روسفیدش فرما.19/42

صورت بخشی به انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... مُصَوِّرِی وَ مُصَوِّرَکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدایی که صورتگر من و صورتگر تو است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

صورت نگاری خدا، بدون هیچ نمونه ای

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَیْرِ مِثَالٍ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که صورت ها را بدون نمونه نگاشتی.12/47

به زمین افتادن بنده، با تمام رخسارش

مَوْلَایَ ارْحَمْ کَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی

مولای من! بر به رو افتادنم با تمام رخسارم رحم کن.4/53

رحم خدا، هنگام دگرگونی چهره بندگان

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، بر من رحم کن.6/53

چیرگی غلبه

ص : 429

ص : 430

ح

حاجت

خدا، و بستن درِ حاجت خواهی، جز به سوی خود

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست.19/1

روا ساختن حاجات بنده

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِی

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و حاجتم را روا کن.16/12

وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی

و حاجت هایم را برآور.9/25

خدا، منتهای درخواست حاجت ها

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.1/13

حاجت های نیازمندان

وَ یَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمحْتَاجِینَ

و ای آنکه درخواست های نیازمندان از او قطع نمی گردد.9/13

درخواست حاجت، در جایگاهش

فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ... فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که دفع فقرش را از تو جوید، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.

13/13

طلب حاجت از آفریدگان و ناامیدی

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

حاجت خواهی بنده، از حاجت برنده نزد خدا

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید.15/13

ص : 431

چگونگی حاجات

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِیَلِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم و چاره جویی های زیرکانه ام در برابر آن گسسته است.15/13

وانگذاردن حاجت بنده، به غیر خدا

وَ لَا تُوَجِّهْنِی فِی حَاجَتِی هَذِهِ وَ غَیْرِهَا إِلَی سِوَاکَ

و در این حاجت و دیگر حاجتها، مرا به غیر خود وانگذار.22/13

یاری بنده، در برآوردن حاجتش

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی...

و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم مرا یاری فرما.23/13

عرضه کردن حاجت، به درگاه خدا

وَ مِنْ حَاجَتِی یَا رَبِّ کَذَا وَ کَذَا. وَ تَذْکُرُ حَاجَتَکَ...

ای پروردگار من و از جمله خواسته ام چنین و چنان است. و حاجت خود را نام می بری...

25/13

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی، وَ أَظْهِرْ فِیهَا عُذْرِی، وَ لَقِّنِّی فِیهَا حُجَّتِی، وَ عَافِ فِیهَا جَسَدِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان و عذرم را در آن آشکار

فرما و حجّتم را در آن به من بفهمان و تنم را در آن عافیت بخش.7/54

درخواست از خدا، هنگام حاجت

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام نیازمندی از تو درخواست کنم.12/20

وانگذاردن حاجت بنده، به گنهکار و کافر

وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً... وَ لَا بِی إِلَیْهِمْ حَاجَهً

و برای بدکار و کافر، بر من منّت و مرا به سوی آنها حاجت، قرار نده.12/21

خدا، تنها برآورنده حاجت

وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی خَلْقِکَ، بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی...

و مرا به خلقت وانگذار. بلکه درخواستم را به تنهایی روا کن.2/22

عنایت خداوند، به حوائج بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَکُنْ بِحَوَائِجِی حَفِیًّا

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی. پس به درخواست هایم عنایت فرما.10/22

یاری شدن والدین در حاجت هایشان، به

ص : 432

وسیله فرزندان

أَعِنِّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتِی

در برآمدن حاجتم به وسیله آنان یاری ام ده.

4/25

خدا، رواکننده حاجت

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ... دُونَ کُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ وَلِیُّ حَاجَتِی

پس - ای سرور من - صاحب حاجتم تویی، نه هر که از او طلب شود.8/28

خوار نگرداندن حاجتمندان

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَهِ إِلَیْهِ

و ای کسی که حاجتمندانش را خوار و پست نمی شمارد. 3/46

(روا شدن) حاجت، پیش از رسیدن به پایان کرم خداوند

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

عدم حاجتمندی خدا، به (طاعت) بنده

وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یَدِکَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیْرَ فِیهِ، وَ لَا حَاجَهَ بِکَ إِلَیْهِ

و مرا از نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسی که در او خیری نیست و تو را با او کاری نیست.103/47

درخواست نمودن حاجات، از درگاه الهی

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و درخواست نمودن حاجت هایم از تو، آباد گردان.

123/47

خدا، بینا به حاجات

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.1/48

قصد نمودن حاجت، به سوی خدا

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِی

خداوندا، برای نیازم به سوی تو قصد نمودم.

4/48

خدا، متکفّل روا کردن هر حاجت بنده

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

درخواست نمودن هر حاجتی، از خدا

ص : 433

وَ أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی

و هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم.11/51

قطع حاجت بنده، از دنیا

وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْیَا حَاجَتِی

و نیازم را از دنیا قطع کن.4/54

حال

اصلاح نمودن حال بندگان

...بِکُلِّ ذَلِکَ یُصْلِحُ شَأْنَهُمْ

بدین گونه حالِ ایشان را اصلاح می نماید.

7/6

احسان خدا به بنده، در همه حال

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی... لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام.5/12

قرار نگرفتن در حال ستمگر

...وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ

و مرا از انجام مانند کارهای او بازدار و در مانند حال او قرار نده.7/14

شایسته ترین حالت سپاس گزاری

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری؟4-2/15

غیر خدا، و گوناگونی حالات

وَ مَنْ سِوَاکَ... مَغْلُوبٌ عَلَی أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَی شَأْنِهِ، مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ

و غیر تو، در کار خود مغلوب، در امورش زیردست، در حالاتش گوناگون می باشد.11/28

دل سوزی نمودن بر بدحالی بنده

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکُهُ الرِّقَّهُ عَلَیَّ لِسُوءِ حَالِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند یا بخاطر بدی حالم، بر من دلسوزی نماید.27/31

از حالی به حال دیگر گرداندن جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهِ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی و در من اندام ها را پابرجا کردی.23/32

به خود وانگذاشتن جنین، در حالات

ص : 434

مختلف

وَ لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی... لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی؛ همانا توان از من کناره می گرفت.25/32

تغییر حال معصیت، به حال توبه

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ... فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.14/37

فاش نگرداندن حال بنده

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان، علنی نکن.2/41

درود خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، در هر حال

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ...

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، در هر وقت و هر آن و بر هر حال.19/44

اصلاح احوال دوستداران ائمه علیهم السلام

وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ

و احوالشان را برای آنها اصلاح نما.65/47

شکرگزاری و حالات فراموشی

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

فراوان یافتن نعمت های خدا، در هر حال از حالات بنده

وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیَّ سَابِغَهً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی

و نعمت هایت را بر خود، در هر حالی از حالم و هر وقتی از اوقاتم، گسترده یافتم.5/51

دگرگون شدن حال و چگونگی بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، و حالم هنگامی که جسدم پوسیده گردد، بر من رحم کن.6/53

ص : 435

حالا اکنون

حبشه

دشمنان خداوند، در حبشه

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ الْحَبَشِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و حبشه و دیگر امّت های مشرک.

9/27

حتمی قطعی

حجّ

منّت گزاردن بر بنده، با حجّ

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره.

4/23

قرار دادن باقیمانده عمر بنده، در حجّ

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

حجاب پرده

حجّت

نبودن هیچ برهان و حجّتی، برای بندگان

لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعًا، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْرًا، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّهً وَ لَا عُذْرًا

جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده و ما را جز به کار آسان نگماشته و برای احدی از ما، برهان و عذری به جا ننهاده.23/1

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی، فَلَا حُجَّهَ لِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده و گفتارم قطع گردیده. پس برای من هیچ حجّتی نیست. 1/53

حجّتی بر آفریدن شبیه انسان

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجًا بِهَا عَلَی شَکْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود و بدین سبب بر (آفرینش) شبیه آن، دلیل آوردی.7/39

سستی دلیل های بنده

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِیعِ تَبِعَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه

ص : 436

طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک و دلیل هایش درباره همه گناهانش ضعیف است.

12/39

خاموش نشدن (روشنایی) حجّت قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

و آن را نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدانْ خاموش نمی شود، قرار دادی.3/42

بزرگ گرداندن برهان پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برهان او را عظمت بخش.19/42

بدبختی بدبخت، و آوردن حجّت های پی درپی بر او

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا... بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او.

9/45

پابرجایی و عدم ابطال حجّت خداوند

لَمْ یَهِنْ عَلَی طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُکَ، وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْکِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُکَ

درازی زمانِ ایشان، حجّت تو را سست نکرده و از جهت شتاب نکردن در عذاب آنان، برهان تو باطل نشده است.18/46

حُجَّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدْحَضُ

حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود.

19/46

پی درپی و آشکار بودن حجّت های الهی

فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ أَبْلَیْتَ الْأَعْذَارَ

پس به تحقیق حجّت ها را، پی درپی آشکار کرده ای و عذرها را، بیان نموده ای.21/46

رساتر گشتن حجّت خدا

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر باشد.22/46

بزرگ بودن حجّت خداوند

حُجَّتُکَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِکُلِّهَا

حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود.23/46

امامان علیهم السلام ، حجّت های الهی

وَ جَعَلْتَهُمْ... حُجَجَکَ عَلَی عِبَادِکَ

و آنان را حجّت های خویش بر بندگانت قرار دادی.56/47

حجّت و دلیل برای خداست

ص : 437

أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّهَ لَکَ

می دانم دلیل روشن از آنِ توست.116/47

آموختن برهان به بنده، برای حاجت خواستن

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... لَقِّنِّی فِیهَا حُجَّتِی

خداوندا خواسته من این است. حجّتم را در آن به من بفهمان.7/54

حدّ مرز

حدقه

بیرون آمدن حدقه چشمان، از کاسه

یَا إِلَهِی لَوْ... سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

حدود احکام

حراست نگهداری

حرام

پرهیزکاری بنده، از محارم

وَ وَرِّعْنِی عَنِ الْمَ_حَارِمِ

و مرا از حرام ها پرهیز ده.5/22

دریدن پرده های محرّمات

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

بازداشتن خواهش نفس، از هر چیز حرام

وَ اکْسِرْ شَهْوَتِی عَنْ کُلِّ مَحْرَمٍ

و خواهش نفس مرا، از هر حرامی بشکن.

1/39

قرآن، جداکننده حلال و حرام

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

گواهی قرآن، به حرام دانستن حرام خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لِمَا عِنْدَکَ بِتَحْلِیلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِیمِ حَرَامِهِ شَاهِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا شاهد ما به آنچه نزد توست به حلال دانستن حلالش و حرام شمردن حرامش، باشد.12/42

بزرگ داشت ماه رمضان، و حرام نمودن

ص : 438

حلال ها در آن

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

به سوی حرام نرفتن گام ها

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَی مَحْجُورٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با پاهایمان به سوی هیچ حرامی نرویم.7و6/44

عصمتی بازدارنده از حرام

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَقْطَعُنِی عَنْ رُکُوبِ مَحَارِمِکَ

و به من عصمتی بخش که از انجام دادن حرامت بازم دارد.111/47

خود را در محرّمات افکندن

وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

و من جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام.14/49

حرص طمع

برانگیخته شدن حرص و آز

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص.1/8

حرص آزمندان

وَ أَعِذْنِی مِنْ... هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ

و از آز حریصان پناهم ده.15/14

بازداشتن شیطان از حرص به بندگان

وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا

و او (شیطان) را از حریص بودن به ما باز دار.

9/17

حرص ورزیدن بنده، به گناه

وَ ازْوِ حِرْصِی عَنْ کُلِّ مَأْثَمٍ

و حرص مرا از هر گناهی دور کن.1/39

حرص داشتن، بر زود رسیدن به خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ...

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم.

3/40

حرص بر ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم!. 41/45

ص : 439

حرص ورزی بر اندوخته، و عوض ستاندن پاداش

فَأْجُرْنَا... أَجْرًا... نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَ_حْرُوصِ عَلَیْهِ

پس ما را پاداش ده. پاداشی که با آن اندوخته های گوناگون که بر آن حریص و آزمند شده ایم را عوض بستانیم.45/45

حرکت جنبش

حرمت

عدم رعایت حرمت پروردگار

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده سخن می گویم.7/12

حرمت مقرّر الهی، برای ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان آشکار ساخت.4/44

الهام بزرگداشت حرمت ماه رمضان، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

و شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

سهل انگاری به حرمت الهی

وَ جَنِّبْنَا... الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِکَ

و ما را از سهل انگاری حرمتت دور گردان.

13/44

لزوم رعایت حرمت ماه رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ... الْحُرْمَهُ الْمَرْعِیَّهُ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او حرمت رعایت کنیم.

23/45

بزرگی حرمت ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

هتک حرمت بندگان، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا، أَوِ انْتَهَکْنَا بِهِ حُرْمَهً مِنْ غَیْرِنَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم یا با آن حرمت دیگری را

ص : 440

پرده دری نمودیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عفو خود از ما درگذر.47/45

نتیجه احترام گذاشتن به ماه رمضان:

أ. نیک بختی

مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَی حُرْمَتَکَ بِکَ!

چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.30/45

ب. خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا... أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حرمتش را آن طوری که حقّ بوده نگه داشته یا به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

حزب گروه

حزن اندوه

حس حواس

حساب

ستاندن حساب عمرِ بنده

وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ...

و حساب زندگی اش را بستاند.6/1

حمد بی حساب

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که عددش بی حساب می باشد.28و27/1

روزی بی حساب خداوند

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ

و مرا بی حساب روزی ده.24/20

حسابگری خداوند

وَ کَفَی بِکَ حَسِیبًا

و همین بس که تو حسابگری.3/50

حسادت حسد

حَسَب و نَسَب

حسب و نسب داران، و نام های خداوند

وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُکَ عَنِ الْمَنْسُوبِینَ

و نام هایت از نسب داران مقدّس تر است.

14/39

حسد

چیرگیِ رشک و حسد

ص : 441

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... غَلَبَهِ الْحَسَدِ

خداوندا به تو پناه می برم از چیرگی حسد.

1/8

آشکار نساختن نعمت های عطا شده به بنده، بر حسودان

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی، وَ حَسَدَهِ نِعْمَتِکَ عِنْدِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند و حسودانِ نعمتِ تو بر منند - آشکار نکردی.21/16

تغییر دادن حسد، به دوستی

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّهَ

و درباره من حسد متجاوزان را به دوستی مبدّل فرما.7/20

افکندن حسد، به دل بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

رهایی از حسدورزی

وَ خَلِّصْنِی مِنَ الْحَسَدِ

و مرا از حسد، رهایی ده.5/22

حسد ورزیدن قصد بد کننده، نسبت به بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ... وَ حَسَدِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی و حسدش ایمن سازی.

8و7/23

چگونگی حال حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ، وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ، وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ، وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ، وَ قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ

و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوهش گلوگیر او شد و سختی خشمش از من، گلویش را گرفت و با زبان تیزش مرا آزرد و با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت. و آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد و ویژگی هایی را که همیشه در خود او بود، به من نسبت داد. و با مکر خویش بر من خشم نمود و با نیرنگش آهنگ من کرد.9/49

سبب رشک نبردن به آفریدگان:

ص : 442

أ. تهی گرداندن سینه بنده، از حسد

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّی لَا أَحْسُدَ أَحَدًا مِنْ خَلْقِکَ عَلَی شَیْءٍ مِنْ فَضْلِکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا به هیچ یک از آفریدگانت، بر آنچه از فضلت به آنان داده ای، حسد نبرم.12/22

ب. آزمایش نشدن نسبت به آنچه خدا به ثروتمندان بخشیده

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ، وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز که بر آفریدگانت حسد برم.2/35

حسرت

بزرگ ترین حسرت

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمَی

و پناه می بریم به تو از حسرت بزرگ.9/8

سفید گرداندن چهره ها، در روز حسرت

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

حسنه نیکی

حصن قلعه

حضور

احضار فرمودن بندگان

وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا

و ما را دعوت تو - که چاره ای جز پذیرفتن آن نیست - فراخواند...3/11

یاری نمودنی حاضر و آماده، به بنده

وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

و مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

حاضر ساختن فرشتگان، جهت آب رسانی

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

ناسزاگویی بنده، به شخص حاضر

ص : 443

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... سَبِّ حَاضِرٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از ناسزا به شخص حاضر، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

پوشاندن (گناه) بنده، در حضور دیگران

اللَّهُمَّ وَ إِذْ... تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ

خداوندا و اکنون که (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.

21/32

حاضر نمودن مرگ، بر بندگان

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَیْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرًا

پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان.4/40

رسوا نساختن بنده، در برابر حاضران در قیامت

وَ لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

و ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.14/42

سبب حاضر نکردن طاعت بنده، از جانب

فرشتگان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ... حَتَّی لَا یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِکَتِکَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَهِ لَکَ، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَهِ إِلَیْکَ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی. تا هیچ یک از فرشتگانت به درگاهت حاضر نسازد، مگر کمتر از طاعت های گوناگون برای تو و انواع تقرّبی که به سوی تو انجام می دهیم.11و10/44

حضور سائل، طالب، راغب و راهب، روز قربان و جمعه

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.1/48

حاضر بودن امور پنهانی، در قیامت

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ إِلَّا أَتَیْتَ بِهَا

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان

ص : 444

بر تو پنهان نیست، مگر آن را حاضر نموده ای.

3/50

حفظ نگهداری

حقد کینه

حقوق

ادای حقّ والدین

فَهُمَا أَوْجَبُ حَقًّا عَلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس حقّ ایشان بر من واجب تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

هَیْهَاتَ مَا یَسْتَوْفِیَانِ مِنِّی حَقَّهُمَا

هیهات! آنها تمامی حقّشان را از من نمی گیرند.

11/24

آگاه بودن دوستان امام علیه السلام ، به حقوق او

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا... بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.1/26

افزودن بینایی خود، به حقوق امام علیه السلام

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی

و بر بینایی آنان نسبت به حقِّ من بیفزا.4/26

چشم پوشی خدا، از حقّ خود

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.15/37

ادا نکردن حقِّ صاحب حقّ مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُوءْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از حقِّ لازمِ حقدار مؤمنی که تمامش را ادا نکردم.1/38

پایمال کردن حقّ دیگران

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ... لَحِقَهُ بِی أَوْ بِسَبَبِی ظُلْمٌ فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که به دست من یا به وسیله من، ستمی به او شده، پس حقّش را تباه کرده ام، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.4/39

حقّ خداوند

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی... لَا یَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که حقّ خود

ص : 445

را از کسی طلب نمی کنی.13/39

سوگند دادن خداوند، به حقّ ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه و به حقّ کسانی که در آن تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

ادای حقّ ماه رمضان و وداع با آن

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ... الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او، حقّ ادا نماییم.23/45

تقصیر از (ادای) حقّ خدا، در ماه رمضان

وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَی مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ

و (قبول) عذر ما را که در آن (ماه) بر حقّت کوتاهی کرده ایم، بر ما لازم گردان.46/45

سبب به دست آوردن حقّ خدا، در ماه رمضان

وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از

ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.

46/45

توفیق ادای حقّ الهی

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که برای ادای حقّ خود، به وی توفیق دادی.67/47

قسم دادن خدا، به حقِّ (پیامبر صلی الله علیه و آله )

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

کوتاهی نمودن بنده، در حقّ خداوند

وَ لَا تُوءَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ

و مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت، کیفر نکن.

89/47

سوگند دادن خدا، به حقّ خودش

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

ص : 446

حقیقت

پیامبر صلی الله علیه و آله ، و حقیقت ایمان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

دشمنی با شیطان، از روی حقیقت

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَهِ الْعُبُودِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به سبب حقیقتِ بندگی تو، با او دشمنی کرد، اجابت فرما.11/17

حقیقت بودنِ گفتار خداوند

فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ... وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ

پس فرمودی و فرموده تو بر حقیقت و درست ترین است: «و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.»4/29

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (سخن) حقّ و درست است، مانند آنچه شما سخن می گویید.»5/29

شیطان و نمایاندن باطل، به صورت حقّ

وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ

و اگر او (شیطان)، باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.9/37

به حقیقت مکافات دادن بنده و هلاکت او

فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی

زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم.

5/39

برنگشتن ترازوی عدل، از حقیقت

وَ جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

و آن را ترازوی عدلی که زبانه اش از حقیقت به بیراهه نمی رود، قرار دادی.3/42

قرآن، آشکارکننده حق

سُبْحَانَکَ! مَا... أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَکَ!

پاک و منزّهی! چه آشکارکننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!22/47

قرار دادن راهی در حق، برای بنده

وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقًا مِنْ کُلِّ رَحْمَهٍ

و برای من در راستای حقّ، از هر رحمتی راهی قرار ده.

129/47

ص : 447

به حقیقت پیوستن گمان های نیک

وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ

و چه بسیار گمان نیکو که به حقیقت پیوستی.

12/49

حقیقت شکر و سپاس

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی، حَمْدًا یَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِیقَهَ الشُّکْرِ

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به کمال و حقیقت ستایش رسد.6/51

دست یافتن، به حقّ الیقین

أَسْأَلُکَ... یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

از تو یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.3/54

حکم احکام و نیز فرمان

حکمت

تغییر نیافتن حکمت الهی

یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

ای آنکه ابزارها، حکمتش را دگرگون نمی کند.

8/13

حکیم بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دانای حکیم.6/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... حَکِیمٍ مَا أَعْرَفَکَ

پاک و منزّهی! ای حکیمی که چه بسیار آگاهی!

23/47

حکیمانه بودن گفتار خداوند

سُبْحَانَکَ قَولُکَ حُکْمٌ

پاک و منزّهی! گفتارت حکمت است.

29/47

حلال

فراخ گشتن روزی حلال، بر بنده

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوسَعِ عَلَیْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از فضلت روزی حلال برای آنان سرشار شده، قرار ده.

11و10/25

روزی بنده، و وسایل حلال

أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِی

روزی هایم را از اسباب حلال، پیوسته گردان.

3/30

ص : 448

قرآن، جداکننده حلال و حرام خداوند

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

قرآن و حلال دانستن حلال حکم خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لِمَا عِنْدَکَ بِتَحْلِیلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِیمِ حَرَامِهِ شَاهِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا شاهد ما به آنچه نزد توست به حلال دانستن حلالش و حرام شمردن حرامش، باشد.12/42

حرام نمودن حلال ها، در ماه رمضان

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

در شکم جا دادنِ (روزی های) حلال

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی لَا تَعِیَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا شکم هایمان جز آنچه تو حلال نموده ای در خود جای ندهد.7و6/44

حلاوت شیرینی

حلم بردباری

حمد سپاس

حمل

حمل چیزی و واماندن

وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

و به من امری وارد شده که تحمّل آن مرا به مشقّت انداخته.5/7

زیر بار زیان های عواقب کسب نرفتن

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا... أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ

و مرا بی حساب روزی ده، تا زیر بار پیامدهای بدِ کسب نروم.24/20

گرانبار نشدن خدا، با برداشتن بار (گناه) بنده

وَ أَسْتَحْمِلُکَ مَا لَا یَبْهَظُکَ حَمْلُهُ

و از تو حمل باری را خواهم که حملش برای تو سنگین نیست.6/39

حمل گناهان

وَ أَسْتَحْمِلُکَ مِنْ ذُنُوبِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

و از تو می خواهم گناهانم را از من برداری که حملش بر من فشار می آورد.8/39

رحمت الهی و حملی گران

ص : 449

وَ وَکِّلْ رَحْمَتَکَ بِاحْتَِمالِ إِصْرِی

و رحمتت را به تحمّل بار سنگینم بگمار.

9/39

ائمه علیهم السلام و توانایی زیر بارِ فهم قرآن رفتن

وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت بخشی.5/42

انداختن بار سنگین گناهان، با قرآن

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز.9/42

ناتوانی کوه ها، از زیر بار فهم قرآن رفتن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.10/42

ناتوانی بنده، از تحمّل رنج های دشوار

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتَِمالِ الْفَوَادِحِ

ای خدای من، پس تو ناتوانی ام را از تحمّل مصیبت های سخت، مشاهده کردی.5/49

حمله

هجوم بردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به دشمنان خدا

وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ

و در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد.

21/2

حمله آوردن به (یاری) خدا، در هنگام اضطرار

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که به وقت ضرورت، به (یاری) تو حمله آورم.12/20

حمله پاره ای از آتش دوزخ، به پاره دیگر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... یَصُولُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که برخی بر برخی دیگر حمله می برد.29/32

حمیّت

پناه بردن به خدا، از غلبه حمیّت و عصبیّت

ص : 450

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ

خداوندا به تو پناه می برم از غلبه عصبیّت.

1/8

حواس

درک نشدن خدا، با حواس

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی.27/47

حوض

وارد ساختن بندگان، به حوض پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ

و به حوض او واردمان کن و از جام او سیرابمان ساز.20/42

حیا شرم

حیات زندگی

حیثیّت آبرو

حیرت سرگردانی

حیله فریب

حیوان

روی آوردن به مرز حیوانیّت

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

پناه بردن به خدا، از شرّ هر حیوانی

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

مقطوع النسل نمودن حیوانات دشمن

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

ص : 451

ص : 452

خ

خاک

به صبح درآمدن آنچه در زیر خاک پنهان است

...أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا کَنَّ تَحْتَ الثَّرَی

صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در زیر خاک پنهان است و همه از آنِ تو هستیم.9/6

با خواری، روی خود به خاک مالیدن

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَکَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا؟

ای خدای من آیا تو از آنکه به خواری برای تو روی خود را به خاک مالید، درمی گذری؟

15/16

خوردن خاک زمین، و سزاوارِ محوِ بدی نشدن

یَا إِلَهِی لَوْ... أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر همه عمرم خاک زمین خورم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

به خاک مالیدن بینی شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ

خداوندا و بینی اش را به خاک بمال.13/17

پیشانی به خاک گذاردن، تنها برای خدا

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ... حَتَّی... لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَهٌ دُونَکَ

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش آسوده ساز تا پیشانی هر یک از آنان جز در برابر تو به خاک گذاشته نشود.

7/27

راندن مشرکان، به انتهای خاک (محلّ بی آبادانی) در زمین

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ...

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.

8/27

ص : 453

طول اقامت بندگان، در بین طبقات خاک

وَ بَارِکْ لَنَا فِی... طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

خاکسترآلود

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

خالص گردیدن اخلاص

خالی

تهی ساختن بنده از بدی ها

وَ أَخْلِنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و ما را در آن (روز) از بدی ها تهی ساز.

14/6

نامه ای خالی از یاد گناهان

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ

بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

خالی نبودن بنده، از احسان الهی

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی... لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام. 5/12

خالی گرداندن دل، برای دوستی خدا

وَ فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ

و دلم را برای دوستی ات خالی گردان.

10/21

تهی ساختن قلوب دشمنان، از آرامش

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا، دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

تهی ساختن تن های دشمنان، از توانایی

اللَّهُمَّ أَخْلِ... أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ

خداوندا، تن هایشان را از قوّت تهی دار.

11/27

خالی بودن طمع بنده از هر کس، جز خدا

ص : 454

قَدْ خَلَا طَمَعُهُ مِنْ کُلِّ مَطْمُوعٍ فِیهِ غَیْرِکَ

در حالی که طمعش از هر که - جز تو - در او طمع کنند، خالی است.8/31

دست خالی برنگرداندن بنده

وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْرًا مِمَّا یَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَکَ مِنْ عِبَادِکَ

و مرا تهی دست از آنچه بندگانِ پرستشگرت با (دستی پر از) آن بازمی گردند، بازنگردان.

71/47

خاموش

خاموش کردن آتش دشمنی

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... إِطْفَاءِ النَّائِرَهِ

و زیور پرهیزکاران را در فرونشاندن (آتش) کینه، به من بپوشان.10/20

(توفیق) فرونشاندن خشم

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... کَظْمِ الغَیْظِ

و زیور پرهیزکاران را در فرو بردن خشم، به من بپوشان.10/20

خاموش کردن گرمی آرزوی مجاهد

وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَهَ الشَّوْقِ

و گرمی آرزو را از او فرونشان.13/27

قرآن نور هدایتگر، با حجّت و برهانی خاموش نشدنی

وَ جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

و آن را نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدانْ خاموش نمی شود، قرار دادی.3/42

خاموش گشتن بنده، به خاطر گناهانش

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده.

1/53

خاندان

درخواست کردن از خدا، به حقّ خاندان محمّد صلی الله علیه و آله

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

خاندان محمّد صلی الله علیه و آله ، گنجینه داران قرآن

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

ص : 455

درود خدا، بر خاندان ابراهیم علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ... عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودهایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.11/48

درود و تحیّت بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست.3/2

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا... مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ... 2و1/4

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

بر محمّد و خاندانش درود فرست.

24/13، 3/18، 1/11، 6-1/5 28/48، 34/32، 30/31، 4/24

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.20/13، 7/9، 23/6، 8/5 12/31، 6/15، 6/14

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.

3/11، 6/10، 8/7، 13 و 11 و 8/5 4/21، 15/20، 29و18/16، 14و11/14 28/32، 29/31، 2/30، 2/29، 11/24 3/38، 16/37، 5/35، 1/33 25/46، 47/45، 8/42، 10و9و4/39 27-17/48

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

10/8، 19-17و13/6، 15و14و10و9/5 13و9و8/14، 21/13، 15/12، 1/9 و11-8و4و3و1/20، 10و9و5و4/17، 33/16 10-8/21، 30و29و27و26و24-21و18و14/20 7و2و1/23، 13و12و9و8و6و5/22، 13/21 3و1/30، 4-1/27، 4و1/26، 14و4و3/24 2/36، 3و2/35، 34و32/32، 30و24/31 6/43، 14-9و7/42،1/41،1/40، 1/39 51و48/45، 19و16-13و8و6/44

ص : 456

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک اند، درود فرست.24/6

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

16/12

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

7/14

إِلَهِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خدای من بر محمّد و خاندانش درود فرست.

17/16

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

19/42، 11/22، 7و5/20، 7/19 4/54، 16و11/48

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ (وَ آلِ رَسُولِکَ) عَلَیْهِمُ السَّلَامُ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - و خاندان پیامبرت - که درود بر ایشان باد - .

4/23

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست.18/27

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا صَلَاهً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست.35/32

وَ جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون

ص : 457

تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن (قرآن) سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

21/42

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و درود بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.22/42

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدا درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و

پاکیزه اند، درود فرستد.7/43

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست.56/45

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی.

56/45

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد، برترین درودهایت را بفرست.50/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود

ص : 458

فرست.57و54-51/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست.

55/47

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

و بر او و بر خاندانش درود فرست.55/47

وَ أَقِمْ بِهِ... سُنَنَ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و روش های پیامبرت را - خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد - به وسیله او (ولیّ خود) به پا دار.62/47

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47

فَأَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ...

از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده

خود و بر خاندان محمّد، درود فرستی.3/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

4/48

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.6/48

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

8/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

13/48

وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ

و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست.

28/48

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

1/54

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا

ص : 459

که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.9/54

خانواده

پناهگاهی بازدارنده از شرّ شیطان، برای خانواده بنده

وَ اجْعَلْ... أَهَالِیَنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

و خانواده ما را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

بردن یاد خانواده، از خاطر مجاهد

وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ

و یاد خانواده و فرزند را فراموشش ساز.

13/27

نگهداری از خانواده جنگجو یا مرزدار

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِیهِ فِی غَیْبَتِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا در نبود او خانواده اش را نگهداری کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

درود خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و خانواده او

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

خانه

گرد آمدن با رسولان، در سرای جاودانی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

جنگیدن پیامبر صلی الله علیه و آله با دشمنان، در میان خانه هایشان

فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ

پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

20/2

فرزندان و والدین، در سرای کرامت

وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ

ص : 460

و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو گرد آییم.15/24

جانشین جنگجو شدن، در امور خانه اش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

پوشاندن (گناه) بنده، در سرای نیستی

اللَّهُمَّ وَ إِذْ... تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

خداوندا و اکنون که (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.

21/32

رسوایی های سرای هستی

فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

وسیله قدم نهادن بر نعمتِ سرای اقامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... ذَرِیعَهً نَقْدَمُ بِهَا عَلَی نَعِیمِ دَارِ الْمُقَامَهِ

و قرآن را وسیله ای برای قدم نهادن ما بر نعمتِ سرای اقامت، قرار ده.8/42

فرود آمدن بنده، به خانه کهنه (قبر)

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

بودن با دوستداران ائمه علیهم السلام ، در سرای سلامت

وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

و ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.65/47

خبر اخبار

ختم

خاتم (امّت ها)، امّت اسلام

فَخَتَمَ بِنَا عَلَی جَمِیعِ مَنْ ذَرَأَ

پس به وسیله ما به همه آفریدگانش پایان داد.

2/2

ص : 461

خاتم پیامبران، محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ...

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران - درود فرست.15/17

ختم نمودن کتاب خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

خجلت شرم

خدا

حمد و سپاس برای خداست

الْحَمْدُ لِلَّهِ

سپاس برای خداست.

1/47، 1/44، 1/35، 1/6، 1/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ

و سپاس خدای را.

3و2/44،1/2،25و22و20و19و17و10و8/1

رستن از آتش خدا، و رهسپاری در جوار رحمتش

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کَرِیمِ

جِوَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.15و10/1

درود خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود.

35/32

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47، 7/43

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا

ص : 462

که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.9/54

خدا را به نام مبارک «اللّه» خواندن

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست. 3/2

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. 23/2

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند...1/3

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ... فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست. 26/3

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران...

2و1/4

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ...

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند...3/4

...فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ

پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها کردند برای آنان از نظر دور ندار.7/4

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان9/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین درود فرست.13/4

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهَّابِینَ

خداوندا ما را، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن.7/5

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.20/13، 7/9، 23/6، 8/5 12/31، 6/15، 6/14

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

10/8، 19-17و13/6، 15و14و10و9/5 13و9و8/14، 21/13، 15/12، 1/9 و11-8و4و3و1/20، 10و9و5و4/17، 33/16

ص : 463

10-8/21، 30و29و27و26و24-21و18و14/20 7و2و1/23، 13و12و9و8و6و5/22، 13/21 3و1/30، 4-1/27، 4و1/26، 14و4و3/24 2/36، 3و2/35، 34و32/32، 30و24/31 6/43، 14-9و7/42،1/41،1/40، 1/39 51و48/45، 19و16-13و8و6/44

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنْ وَالَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ

خداوندا هر کس را که تو یاری نمودی، خواری خوارکنندگان به او زیان نرساند.12/5

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی.8/6

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظًّا مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، بهره ای از بندگانت قرار ده.16/6

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیدًا

خداوندا من تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است.21/6

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص. 1/8

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است قرار ده.2/9

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا

خداوندا و تو ما را از ناتوانی آفریده ای.

5/9

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست.1/10

اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَایَعْنَاهُ عَلَی مَعْصِیَتِکَ

خداوندا چون بر نافرمانی از تو، شیطان را همراهی نمودیم، او ما را شماتت کرد.6/10

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ...

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد... 1/12

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.

1/13

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی

ص : 464

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم.15/13

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

7/14

اللَّهُمَّ فَکَمَا کَرَّهْتَ إِلَیَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ

خداوند همچنان که ستم کشیدن را در نظرم ناپسند نمودی، مرا از ستم نمودن حفظ کن.

10/14

اللَّهُمَّ لَا أَشْکُو إِلَی أَحَدٍ سِوَاکَ

خداوندا به کسی جز تو شکوه نمی کنم.

11/14

اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ

خداوندا مرا به ناامیدی از عدلت آزمایش نکن. 12/14

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ... أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر می باشد، پس مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم.1/15

اللَّهُمَّ یَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ یَسْتَغیثُ الْمُذْنِبُونَ

خداوندا ای کسی که گناهکاران به رحمت او فریادرسی می جویند.1/16

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده.29/16

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - به تو پناه می بریم.1/17

اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ

خداوندا او را از ما - به سبب عبادت و بندگی ات - دور کن.3/17

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ لَهُ فِی قُلُوبِنَا مَدْخَلًا

خداوندا برای او در دل های ما راه ورودی قرار نده.6/17

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان.7/17

اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ

خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز. 8/17

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به پروردگاری ات گواهی داد، اجابت فرما.

11/17

ص : 465

اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ

خداوندا آنچه (شیطان) گره زد، باز کن.

12/17

اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ

خداوندا و لشکرش را شکست ده.13/17

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ أَعْدَائِهِ

خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده.

14/17

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ...

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران - درود فرست.15/17

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ

خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی، تو را سپاس.1/18

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ

خداوندا ما را از باران سیراب نما.1/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش سیراب گردان.4/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را جاری گردانی، سیراب نما.5/19

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُومًا

خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان قرار نده.6/19

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

19/42، 11/22، 7و5/20، 7/19 4/54، 16و11/48

اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی

خداوندا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان.

2/20

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که به وقت ضرورت، به (یاری) تو حمله آورم.12/20

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ...

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

اللَّهُمَّ إِلَی مَغْفِرَتِکَ وَفَدْتُ

خداوندا به سوی آمرزشت روی آورده ام.

15/20

اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی

خداوندا و مرا به هدایت گویا کن.16/20

اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَی

خداوندا مرا به بهترین راه ببر.17/20

ص : 466

اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا

خداوندا برای خود از من، آنچه را که رهایی ام دهد، بگیر.19/20

اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ

خداوندا اگر اندوهگین شوم، مایه دلخوشی ام تویی. 20/20

اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ

خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور.25/20

اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی

خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده.

28/20

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان. 1/21

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ...

خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی

خداوندا مرا - درباره خودم - به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری.1/22

اللَّهُمَّ لَا طَاقَهَ لِی بِالْجَهْدِ

خداوندا طاقت رنج کشیدن ندارم.2/22

فَبِفَضْلِکَ، اللَّهُمَّ، فَأَغْنِنِی

پس به فضل خود، خداوندا بی نیازم گردان.

4/22

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی...

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره.

4/23

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست.1/24

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود اختصاص ده.2/24

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. 5/24

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی

خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز.

6/24

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن.7/24

ص : 467

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا...

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان قرار ده.8/24

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا...

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم از یادم نبر.

13/24

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان.15/24

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِبَقَاءِ وُلْدِی

خداوندا و بر من به بقای فرزندانم منّت گذار.

1/25

اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی

خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان. 4/25

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ...

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او (شیطان) را از ما دور کن.8/25

اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کُلَّ سُوءْلِی

خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن.

9/25

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِکَ عَدُوَّهُمْ

خداوندا بدین وسیله، دشمنانشان را درهم شکن. 5/27

اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ

خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان.

6/27

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ...

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند.9/27

ص : 468

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ...

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان.

10/27

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، پس او را با آسانی روبرو کن.

13/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست.18/27

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ

خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل بریده و به تو پیوسته ام.1/28

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی.1/29

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ صُحْبَهَ الْفُقَرَاءِ

خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان.4/30

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِینَ

خداوندا ای کسی که توصیف وصف کنندگان، او را نمی ستاید.1/31

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ مُطِیعًا لِأَمْرِکَ فِیما أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام.11/31

اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیَّتِی

خداوندا و نیّت مرا در فرمانبرداریت، ثابت بدار. 13/31

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا

ص : 469

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم به درگاهت توبه می کنم.14/31

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز.

17/31

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام.18/31

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَهِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ

خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست.19/31

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ... فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ جَهْلِی

خداوندا، به درستی که من از نادانی ام، در پیشگاه تو عذر می خواهم.21/31

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته توست، به درگاهت توبه می کنم.22/31

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْکَ

خداوندا، پس به تنهایی ام در برابرت، رحم فرما. 23/31

اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْکَ فَلْیَخْفُرْنِی عِزُّکَ

خداوندا برای من پناه دهنده ای از (عقوبت) تو نیست، پس باید عزّتت مرا پناه دهد.25/31

اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ

خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم.28/31

اللَّهُمَّ فَکَمَا أَمَرْتَ بِالتَّوْبَهِ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی

خداوندا، پس چنانکه به توبه فرمان دادی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و توبه ام را قبول کن.29/31

اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمُلْکِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید.

1/32

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است. 11/32

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنِی فَتَرَکْتُ

خداوندا همانا تو مرا امر کردی، پس ترک گفتم. 16/32

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

ص : 470

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.

29/32

اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَقِی الْکَرِیهَهَ

خداوندا همانا تو از ناخوشایندی ها نگهداری می کنی.33/32

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ

خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ خیر دارم.1/33

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی سِتْرِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر (خطا) پوشاندنت پس از علمت.1/34

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ...

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود

درود فرست.5/34

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.

3/36

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشکسالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد. 1/37

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از ستم دیده ای که در حضور من به او ستم شد، پس او را یاری نکردم.1/38

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ...فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی...

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته

ص : 471

بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.

2/39

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ...

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان.4/39

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - مَا لَا یُنْقِصُکَ بَذْلُهُ

خداوندا، ای خدای من، همانا من از تو بخششی می خواهم که بخشیدن آن از تو چیزی نمی کاهد. 6/39

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ... فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ...

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن (قرآن) قرار دادی، پس بر محمّد درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.6/42

اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّدًا عَلَمًا لِلدَّلَالَهِ عَلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ...

خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت، قرار ده.8/42

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

ص : 472

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

21/42

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده.22/42

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ

خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان. 17/44

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا

خداوندا و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده.18/44

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

1/45

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْکَ الْوَظَائِفِ... شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِی اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ

خداوندا و تو از کارهای برگزیده، ماه رمضان را قرار دادی. همان که آن را از بقیه ماه ها مخصوص داشتی.20/45

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَارًا بِالْإِسَاءَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بدکرداری، اقرارکننده ایم.45/45

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور. 49/45

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است، یا به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.

50/45

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا...

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه

ص : 473

می کنیم. 52/45

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان.53/45

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا...

خداوندا از پدران و مادران ما درگذر.

55/45

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست.56/45

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما.61/47

صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد.

62/47

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ

صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقام ایشانند، درود فرست.64/47

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.

66/47

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ...

خداوندا و من آن بنده تو هستم که او را نعمت داده ای.67/47

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ

خداوندا این روزیست مبارک و خجسته.

1/48

اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ

خداوندا، ای پروردگار ما، به درستی که پادشاهی برای توست.2/48

اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَ الْحَمْدَ

خداوندا، به درستی که پادشاهی و سپاس مختص به توست.3/48

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِی

ص : 474

خداوندا، برای نیازم به سوی تو قصد نمودم.

4/48

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ... فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی...

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم.5/48

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.6/48

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت است.

9/48

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود قرار ده.12/48

اللَّهُمَّ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ

خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد.13/48

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم.

17/48

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی، به سوی تو نزدیکی می جویم.16/49

اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی سَوِیًّا

خداوندا، تو مرا بی عیب و نقص آفریدی.

1/50

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ... أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

اللَّهُمَّ إِنَّکَ طَالِبِی إِنْ أَنَا هَرَبْتُ

خداوندا، همانا تو جویای منی، اگر بگریزم.

4/50

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب رحم نمایی.

5/50

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُوءٌ حَقِیرٌ

ص : 475

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم.6/50

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ... مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند است.3/54

اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِی مَسْأَلَتِی مِثْلَ رَغْبَهِ أَوْلِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِمْ

خداوندا، رغبت مرا در درخواستم، همانند رغبت اولیای خود در خواسته هایشان قرار ده.

6/54

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان.7/54

اللَّهُمَّ مَنْ أَصْبَحَ لَهُ ثِقَهٌ أَوْ رَجَاءٌ غَیْرُکَ، فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

خداوندا، هر کس صبح کرد، در حالی که اعتماد یا امیدش به جز تو بود. پس من صبح

کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

فرشتگان و عدم نافرمانی از خدا

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ، وَ یَفْعَلُونَ مَا یُوءْمَرُونَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که خدا را در آنچه به آنان امر کرده، سرپیچی نمی کنند و آنچه به آنان فرمان داده شده، انجام می دهند.

19و11و10/3

گواهی دادن به خدایی و یکتایی خدا

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

همانا من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست.21/6

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

ص : 476

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست.

12-3/47

پیکار با دشمنان، تا اعترافشان به خدایی و یکتایی خدا

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

اوّل بودن خدا، در اوّلیّتش

کَذَلِکَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیَّتِکَ

چنین است که تو خدایی هستی که در اوّلیتِ خود اوّلی.8/32

رضایت داشتن، به حکم خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًی بِحُکْمِ اللَّهِ

سپاس خدای را که راضی به حکم اویم.

1/35

تقسیم عادلانه معیشت، توسّط خدا

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

رحمت خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

و درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

22/42

خدا، پروردگار انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

توبه نمودن، به درگاه خدا

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا...

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص.10/45

خدا، و خوار نکردن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

خدا و چندین برابر نمودن (نعمت ها)

ص : 477

وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.13/45

قرض نیکو دادن، به خداوند

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟. 13/45

انفاق اموال، در راه خدا

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ...

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد.

13/45

ماه رمضان، ماه خدا

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ

درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا.23/45

کثرت آزادشدگان خدا، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ!

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو!.30/45

خدا، آمرزنده گناهان

إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

به درستی که خدا همه گناهان را می آمرزد.

2/50

ناامید نشدن از رحمت خداوند

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ...

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید.»2/50

پوشیده نبودن چیزی، بر خداوند

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

خداحافظی وداع

خدعه فریب

خدمت

خدمت گزاران بهشت ها

ص : 478

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سَدَنَهِ الْجِنَانِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و خدمت گزاران بهشت ها.18و11و10/3

خدمت در آنچه به بنده الهام شده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی... لَا تَثْقُلَ أَرْکَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیما أَلْهَمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود.3/24

به جا آوردن خدمت و چاکری والدین

وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدْمَتِهِمَا

و من وظیفه خدمت گزاری ایشان را انجام نداده ام.11/24

به خدمت گرفتن ماه

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ

و تو را با فزونی و کاستی، به خدمت گرفت.

2/43

به خدمت گرفتن بنده، جهت انتقام گرفتن برای خدا

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا مُمْتَهَنًا إِلَّا بِالِانْتِقَامِ

لَکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت قرار نده و جز برای انتقام گرفتن برای تو، خدمت گزارم نگردان.

124/47

خذلان خواری

خُرخُر

عامل آسان نمودن خُرخُرهای زمان جان کندن

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

خُرد اندک و نیز کوچک

خرده گیری و سخت گیری

عدم سخت گیری خدا، در ابزار رساندن بنده به آمرزش

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها،

ص : 479

به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

خرده گیری نکردن خدا، بر بنده

وَ لَا تُنَاقِشْنِی بِمَا اکْتَسَبْتُ

و به آنچه کسب کردم، بر من سخت مگیر.

2/41

خرّم

بارانی خرّمی بخش و سرسبزکننده

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا مَرِیعًا مُمْرِعًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش، خرّمی بخش و سرسبزکننده سیراب گردان.4/19

خُرناس خُر خُر

خروج

خارج شدن از حدود انسانیّت

...وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

خروج از فراخی معیشت

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ

و ایشان را به خاطر آنکه از زندگی راحت به سختی افتادند، پاداش عنایت کن.8/4

روزِ خروج جان ها، از تن ها

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

خارج نمودن آنچه آمدنیست (گیاه)، با باران

وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ

و به وسیله آن آنچه که آمدنی است، بیرون آوری.3/19

ناتوانی بنده، از خارج شدن از سلطنت خدا

وَ لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

و مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست.6/21

خارج شدن اسباب پیوندها، از دست بنده

خَرَجَتْ مِنْ یَدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُکَ

ص : 480

اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده.9/32

خارج کردن زکات از مال

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که آن (دارایی ها) را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

ماه رمضان، و خروج بنده از بدی

أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا

با بیرون رفتنش، ما را از بدی هایمان بیرون بر.

49/45

خروش

به شنا درآمدن ابر خروشان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

خزانه گنجینه

خسارت زیان

خستگی

رو نیاوردن خستگی، به فرشتگان

وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَهٌ مِنْ دُؤُوبٍ، وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ...

و همانها که از کوشش دائمی دلتنگ نمی شوند، و از خستگیِ زیاد، وامانده و سست نمی گردند...7/3

شب و آرمیدن از حرکات خسته کننده

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

درخواست رو نیاوردن خستگی، به بنده

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد و خستگی ای به ما نرسد.2/11

از روی خستگی نبودن وداع با رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی

ص : 481

باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

37/45

خسیس بخیل

خشکی

خشک گرداندن پشت های مردان دشمن

وَ یَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ

و صلب مردانشان را خشک نما.6/27

قحطی و خشک سالی شهرهای دشمنان

وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ... وَ افْرَعْهَا بِالْمُ_حُولِ

و شهرهایشان را در زمین فروبر و آن را به قحطی و خشک سالی دچار ساز.

12/27

زایل گرداندن خشکی شهرها، با باران

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشک سالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

جستن فضلِ غیر خدا، و دچار خشک سالی گشتن

وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ

و جویندگان که غیر از فضل تو جویا شدند، دچار خشک سالی گردیدند.13/46

خشم

پناه بردن به خدا، از تندی غضب

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سَوْرَهِ الْغَضَبِ

خداوندا به تو پناه می برم از شدّت خشم.

1/8

تصمیمی به خشم آورنده خداوند

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا...

و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد...3/9

سستی نیروی بندگان، از به خشم آوردن خدا

وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا

و توانمان را از کاری که تو را بر ما خشمگین می سازد سست کن.3/9

عامل بهبودی خشم بنده، علیه ستمگر

وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

و مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

اندک بودن هر ناپسندی، در برابر خشم خدا

ص : 482

فَکُلُّ مَکْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ

پس هر ناپسندی در مقابل خشم تو اندک است.9/14

هموار بودن هر اندوهی، با پیشامد غضب الهی

وَ کُلُّ مَرْزِئَهٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِکَ

و هر گرفتاری ای با غضب تو هموارشدنی است.9/14

پیشی گرفتن رحمت خدا، بر غضبش

وَ أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ

و تو آنی که رحمتش بر غضبش پیشی می گیرد.

8/16

معصیت به خشم آورنده خدا

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی، وَ تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ الْمُسْخِطَهِ

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من و از تفضّل تو بر من است. برای اینکه از نافرمانی - برانگیزنده خشم تو - دست بردارم.

26/16

ایمنی از خشم خداوند

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس.33/16

میراندن بنده و استواری خشم خدا

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ... یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد - پیش از آنکه خشمت بر من استوار گردد - مرا به سوی خود بازگردان.5/20

(توفیق) فرونشاندن خشم

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... کَظْمِ الغَیْظِ

و زیور پرهیزکاران را در فرو بردن خشم، به من بپوشان.10/20

ناتوان شدن بنده، در برابر خشم الهی

ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِکَ فَلَا مُوءَیِّدَ لِی

در برابر خشم تو ناتوان شده ام و یاری دهنده ای ندارم.1/21

به خشم نیامدن از آنچه موجب رضای خداست

وَ لَا أَسْخَطَ شَیْئًا مِنْ رِضَاکَ

و از چیزی که خوشنودی توست، خشمگین نشوم. 9/21

سبب دوست نداشتن به خشم آورنده خدا

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی عَنْ کُلِّ مَا یَرِدُ عَلَیَّ حَتَّی لَا

ص : 483

أُحِبَّ شَیْئًا مِنْ سُخْطِکَ

و مرا از هر چه به من برسد، به طاعت خویش مشغول دار. تا چیزی که تو را به خشم می آورد، دوست نداشته باشم.9/21

یافتن آرامش دل، در هنگام خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ وَ الرِّضَا وَ السُّخْطِ...

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی و خوشنودی و خشم رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

خطاها و لغزش ها، در خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

عامل سزاوار خشم خدا گشتن

...وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ

...و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم.

13/32

خشم نمودن بنده، بر نفس خود

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْهَا

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت و بر خود خشمگین است.

19/32

گرداندن خشم خدا، به سوی کفّار

فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَی الْمُشْرِکِینَ

پس خشم را به سوی مشرکان بگردان.

3/36

فرستادن ابرها، از روی خشم

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

نیروی بنده و خشم خداوند

وَ إِنَّ طَاقَتِی لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِکَ

و همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند. 5/39

ص : 484

رها شدن از خشم خدا، به واسطه عفو او

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ، فَأَصْبَحَ طَلِیقَ عَفْوِکَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از منجلاب های مجرمان، رهاندی. پس به واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده است.10/39

خوشنود نشدن خدا، پس از خشمش

لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِکَ

از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی شوی.100/47

عامل بازگرداننده خشم خداوند

اللَّهُمَّ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ، وَ لَا یَرُدُّ سَخَطَکَ إِلَّا عَفْوُکَ

خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد، و خشم تو را جز بخشایشت فرونمی نشاند. 13/48

پناه بردن به خدا، از خشم او

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم.

17/48

زنهار جستن از خشم الهی

أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ سَخَطِکَ

امروز از خشمت به تو پناه آورده ام.18/48

بهبودی نیافتن خشم دشمن

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.6/49

با خشم نگریستن ستمگر، به بنده

وَ یَنْظُرُنِی عَلَی شِدَّهِ الْحَنَقِ

و با خشم سخت به من می نگریست.7/49

سختی خشم حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ

و چه بسیار حسودی که سختی خشمش از من، گلویش را گرفت.9/49

خشم حسود، و تهمت زدن عیوب خود بر دیگری

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ... وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ

و چه بسیار حسودی که با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت. و با مکر خویش بر من خشم نمود.

9/49

نیکی خدا، و انجام به خشم آورنده او

ص : 485

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ، وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ

بدکرداری من تو را از تمام نمودن احسانت بازنداشت. و آن مرا از ارتکاب آنچه تو را به خشم می آورَد، جلوگیری ننمود.13/49

بانگ خشم خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را توانایی دارد؟5/50

عوامل رهایی بنده، از خشم خداوند:

أ. شفاعت اهل زمین و آسمان

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا نَجَاتِی مِنْ غَضَبِکَ

پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رهایی من از خشمت به وسیله آن حاصل

شود.27/31

ب. عفو الهی

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ طَلِیقَ عَفْوِکَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده است.10/39

اللَّهُمَّ لَیْسَ... یَرُدُّ سَخَطَکَ إِلَّا عَفْوُکَ

خداوندا خشم تو را جز بخشایشت فرو نمی نشاند. 13/48

ج. قرآن

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.12/42

د. سپاس گزاری از خدا و صدقه دادن

وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ

ص : 486

و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها نجات ایشان از خشمت نهفته بود.16/45

ه_. سپاسی خوشنودکننده خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی... حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی، فَنَجِّنِی مِنْ سُخْطِکَ

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد. پس مرا از خشم سختت نجات ده.

6/51

خشوع فروتنی

خصلت اخلاق

خصوصیّات صفات

خضوع فروتنی

خطا گناه

نفْس و جلوه دادن لغزش خطاکاران

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ... وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران است.15/13

گریستن خطاکاران، از ترس خداوند

وَ یَا مَنْ لِخِیفَتِهِ یَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ

و ای کسی که خطاکاران از ترس او سخت می گریند. 3/16

سنگین گشتن پشت بنده، به واسطه خطاها

أَنَا الَّذِی أَوْقَرَتِ الْخَطَایَا ظَهْرَهُ

من همانم که خطاها پشتش را سنگین کرده.

14/16

وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا

و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده.29/16

سبب رهایی گردن خطاکاران

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ الَّتِی بِهَا فَکَاکُ رِقَابِ الْخَاطِئِینَ

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون امیدواری به رحمت تو - که رهایی گردن های خطاکاران است - می باشد.

28/16

نگهداری بنده از خطاها، روزی خدا به او

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا

و خودداری از خطاها را روزی ام کن.

13/22

خطاکار نگرداندن فرزندان، برای والدین

ص : 487

وَ اجْعَلْهُمْ لِی... غَیْرَ عَاصِینَ... وَ لَا خَاطِئِینَ

و آنان را نسبت به من سرکش و خطاکار قرار نده. 4/25

ترس از خدا و نگه داشته شدن از خطا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو، از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

کشیده شدن بنده، با مهارِ خطاها

هَذَا مَقَامُ مَنْ... قَادَتْهُ أَزِمَّهُ الْخَطَایَا

این مقام کسی است که مهارهای خطاها او را از پیِ خود کشیده.6/31

عامل خودداری بنده، از خطایا

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست.19/31

توبه شکستن و بازگشتن به خطا

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود

ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

کرم خدا، شفیع در خطاها

وَ شَفِّعْ فِی خَطَایَایَ کَرَمَکَ

و کرمت را شفیع خطاهایم گردان.24/31

ترسیدن بنده، از خطاهایش

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

مهربانی خدا، بر خطاکاران توبه کننده

إِنَّکَ أَنْتَ... الرَّحِیمُ لِلْخَاطِئِینَ الْمُنِیبِینَ

همانا تو بر خطاکارانِ توبه پیشه، مهربانی.

29/31

اندیشه بد، آراینده خطا برای بنده

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

آمدن به درگاه خدا، با پشتی گرانبار از خطا

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایَا

ص : 488

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتن و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست.

19/32

آگاهی خدا، از خطاهای بندگان

کَمْ... خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا دُونَ النَّاظِرِینَ

چه بسیار خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی نه (دیگر) بینندگان.2/34

بازدارنده بندگان، از خطاکاری

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... زَاجِرًا عَنْ... اقْتِرَافِ الْخَطِیئَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، بازدارنده از خطاکاری قرار ده.3/34

افتادنْ گاه های خطاکاران

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی.10/39

پایان رمضان و پاکی از خطا

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ

و با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما

بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای.15/44

رمضان، شوینده چرکی خطاها

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا... غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ

درود بر تو همان طور که چرکی خطاها را از ما شستی. 36/45

درگذشتن خدا از خطا، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا... اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عفو خود از ما درگذر.47/45

سپری شدن رمضان و درگذشتن از خطای بنده

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور. 49/45

بازنگشتن به خطا، با توبه روز عید فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... تَوْبَهَ مَنْ... لَا یَعُودُ بَعْدَهَا فِی خَطِیئَهٍ

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه می کنیم. توبه کسی که پس از توبه به خطایی بازنمی گردد. 52/45

ص : 489

اقرار به خطا

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.69/47

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی... مُعْتَرِفًا بِذَنْبِی، مُقِرًّا بِخَطَایَایَ

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که به گناهم اعتراف دارم و به خطاهایم اقرار می کنم.7/52

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته، و به خطایش اعتراف نموده است.

9و8/52

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی

زیرا من به گناه خود، اقرار داشته ام.4/53

مهلت دادن خدا، به خطاکاران

وَ یَا مَنْ... یَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ

و ای آنکه با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می دهی. 75/47

خطاکار بودن بنده

أَنَا الْمُسِیءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

بردن آلودگی به خطاها، از بنده

وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا

و آلودگیِ خطاها را از من ببَر.112/47

سبب گذشتن خدا، از خطاکاران

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر) خطاکاران گذشتی.7/48

مردّد بودن، در خطای خویش

فَأَنَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی خَطِیئَتِی

از این رو من مردد در خطای خود هستم.

1/53

خطبه

با قرآنْ خطبه خواندن محمّد صلی الله علیه و آله

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

ص : 490

خلاصی رهایی

خُلف وعده

خلف وعده شیطان

وَ إِنْ مَنَّانَا أَخْلَفَنَا

و اگر به ما نوید دهد، خلف وعده کند.7/25

دشمن، و خلف وعده کردن سپاهیانش

وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

و پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.

6/49

خلقت آفرینش

خلوت تنهایی

خلود همیشگی

خلوص اخلاص

خَم

خم گشتن بنده، برای خدا

قَدْ تَطَأْطَأَ لَکَ فَانْحَنَی

با حال فروتنی برای تو خم شده.9/12

درختانِ خم شده به انواع میوه، در بهشت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ...

الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّیَهِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از درختانی که شاخه هایشان به انواع میوه ها خم گشته، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

خواب

آرامش و خوابِ شبانه

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند.

5/6

فرمانبری از والدین، خوش تر از خواب خواب آلوده

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. 5/24

به خواب نرفتن چشم خدا

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است و همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد،

ص : 491

قرار دارد.18/31

بیدار نمودن بنده، از خواب بی خبران

وَ نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْغَافِلِینَ

و مرا از خواب غافلان، بیدار فرما.91/47

نخفتن چشم حراست دشمن، از بنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که چشم نگهبانی اش از من نخفت.4/49

خواری پستی

شرطِ زیان ندیدن بنده، از خواری خوارکنندگان

اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنْ وَالَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ

خداوندا هر کس را که تو یاری نمودی، خواری خوارکنندگان به او زیان نرساند.

12/5

خوارشده توسّط خدا، و یاری نشدنش

وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ

و برای آنکه خوار نمودی، یاری دهنده ای نیست. 7/7

خوار شمردن فقرا و نیازمندان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ

خداوندا به تو پناه می برم از تحقیر کردن تهی دستان. 3و1/8

خوار گرداندن ستم دیده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَخْذُلَ مَلْهُوفًا

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستم دیده ای را خوار گردانیم.4و1/8

ایستادن در پیشگاه خدا، همانند فرمانبری خوار

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی. وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِیلِ

پس ای خدای من، به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام.4/12

بنده خوارِ ستم کننده به خود

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ...

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده سخن می گویم.7/12

خدا، فریادرس هر خوارشده

وَ یَا غَوْثَ کُلِّ مَخْذُولٍ فَرِیدٍ

و ای فریادرس هر خوارشده تنها.4/16

رو به خاک مالیدن با خواری، برای خدا

ص : 492

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَکَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا؟

ای خدای من آیا تو از آنکه به خواری برای تو روی خود را به خاک مالید، درمی گذری؟

15/16

خوار نگرداندن بنده نیازمند به خدا

إِلَهِی... لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا یَسْتَغْنِی عَنْکَ بِأَحَدٍ دُونَکَ

خدای من کسی را که از غیر تو بی نیاز نمی گردد، خوار نگردان.16/16

وَ لَا تَخْذُلْنِی عِنْدَ فَاقَتِی إِلَیْکَ

و هنگام نیازمندی ام به سویت خوارم نساز.

116/47

بازداشتن بنده، از بدی های خوارکننده

أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی، وَ تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ لِأَنْ... أُقْلِعَ عَنْ سَیِّئَاتِیَ الْمُ_خْلِقَهِ

شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من و از تفضّل تو بر من است. برای اینکه از بدی های - خوارکننده ام - جدا شوم.26/16

شیطان، و خوار کردن بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت و خوار نمودن ما به نافرمانی ات طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

عامل خوار نمودن شیطان، توسّط بنده

وَ اکْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ

و با کوشش مستمر ما - در دوستی ات - او را خوار نما.3/17

خواری پنهان بنده، پیش نفسش

وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزًّا ظَاهِرًا إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا

و عزّتی آشکار برایم پدید نیاور، مگر آنکه به همان اندازه ذلّتی پنهانی در نزد خودم پدید آوری. 4/20

تبدیلِ خواری بنده، به یاری نمودن او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِینَ النُّصْرَهَ

و درباره من خوار گرداندن خویشان را به یاری نمودن مبدّل فرما.7/20

سبب سزاوار خواری شدن

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ... فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ

و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار

ص : 493

خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم.

12/20

خوار نگرداندن شکوه بنده، با تنگ دستی

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز.26/20

بنده خوارِ خدا بودن

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْدًا دَاخِرًا لَکَ

خدای من، صبح و شام را به سر کردم ، در حالی که بنده خوار توام.7/21

خوار نمودن قصدبدکننده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُذِلَّ عِزَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا عزّتش را به ذلّت تبدیل نمایی.8و7/23

فرو آوردن گردن قصد بد دارنده درباره بنده، با خواری

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُذِلَّ رَقَبَتَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا گردنش را به خواری فروآوری.8و7/23

از ذلّت به عزّت رسیدن، به وسیله خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَزِّینَ مِنَ الذُّلِّ بِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به یاری تو از ذلّت به عزّت رسیده اند، قرار ده.11و10/25

خوار ساختن دشمن، و قطع طمع پسینیان آنها

وَ اقْطَعْ بِخِزْیِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ

و با خواری آنان، طمع آیندگانشان را قطع نما. 5/27

عزّت طلبیدن از غیر خدا، و خوار گشتن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

ذلّت و خواری وام

وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِی الْحَیَاهِ

و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از خواری آن (وام) در زندگی.2/30

سر به زیر افکندنِ با خواری

...وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِکَ مُتَذَلِّلًا

و با خواریْ برای عزّتت سرش را به زیر افکنده. 9/31

ص : 494

رفتار خدا و زاری نمودن بنده خوار

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

خوار ساختن بنده

وَ لَا تَخْذُلْنِی یَا خَیْرَ الْمُ_جِیرِینَ

و مرا خوار نساز. ای بهترین پناه دهندگان.

32/32

خوار نساختن بندگان، از دیدار مرگ

وَ لَا تُخْزِنَا بِزِیَارَتِهِ

و از دیدارش ما را خوار نساز.4/40

خوار نکردن بنده، با برگرداندنش از (درگاه) خدا

وَ لَا تَسُمْنِی بِالرَّدِّ عَنْکَ

و با دست رد زدن بر سینه ام، مرا خوار نساز.

1/41

قرآن، و خواری مقام بندگان

وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

خواری در برابر خدا، در ماه رمضان

وَ أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ... وَ الذِّلَّهِ بَیْنَ یَدَیْکَ

و ما را در شبش بر نماز و خواری در پیشگاهت، یاری نما.17/44

خوار نساختن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنانش

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

ورودِ خفّت بارِ سرکشان، در دوزخ

وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ، إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.»

15/45

تهدید الهی به ورود در دوزخ، با خواری

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَی تَرْکِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی و بر ترک آن، داخل شدن در جهنّم با خواری را هشدار دادی.15/45

خوار نگرداندن نیازمندان

ص : 495

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَهِ إِلَیْهِ

و ای کسی که حاجتمندانش را خوار و پست نمی شمارد. 3/46

خوار بودن در برابر ارجمندی خدا

وَ کُلُّ شَرِیفٍ فِی جَنْبِ شَرَفِکَ حَقِیرٌ

و هر بزرگواری در کنار بزرگواری ات حقیر است. 13/46

خواریِ شقاوتمندان

مَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَهِ خَذَلْتَهُ لَهَا

هر که از شقاوتمندان باشد، او را از آن جهت خوار می کنی.17/46

ناامیدیِ خوارکننده

وَ الْخَیْبَهُ الْخَاذِلَهُ لِمَنْ خَابَ مِنْکَ

و یأس ذلّت بار برای کسیست که از تو ناامید شده. 19/46

اقرار به خواری

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِرًا ذَلِیلًا خَاضِعًا خَاشِعًا خَائِفًا

و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان.69/47

فَهَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ خَاضِعٌ ذَلِیلٌ رَاغِمٌ

پس اینک منم در پیشگاهت فروتن، خوار، زبون. 4/50

خواری و زاری در پیشگاه خدا، در طلب قرب او

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِکَانَهِ لَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو و فروتنی و زاری برای تو را، در پی آن روانه ساخته ام.73و72/47

درخواست فرد خوار، از خدا

وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ

و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال.74/47

خوارترین خواران

وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ

و من بعد از این، کمترین کمتران و خوارترین خوارانم. 75/47

چرت زدن خوارشدگان

وَ نَبِّهْنِی مِنْ... نَعْسَهِ الْمَ_خْذُولِینَ

و مرا از چرت خوارشدگان، بیدار فرما.

91/47

ص : 496

خواریِ دربرگیرنده بنده، از جانب خدا

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ... مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیْهِ الْخِزْیُ مِنْ عِنْدِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده.104/47

خوار نساختن بنده، در روز بر انگیخته شدن

وَ لَا تُخْزِنِی یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ

و روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز.114/47

خواری در درگاه خدا و ارجمندی نزد آفریدگان

وَ ذَلِّلْنِی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِکَ

و مرا در پیشگاهت ذلیل کن و در نزد آفریدگانت عزیز دار.118/47

پناه بردن به خدا، از ذلّت

وَ أَعِذْنِی... مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ

و مرا از خواری و سختی پناه ده.119/47

خوار نشدن بنده، در صورت گرامی داشته شدنش توسّط خدا

وَ إِنْ أَکْرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یُهِینُنِی

و اگر مرا گرامی داری، پس کیست آنکه خوارم کند؟15/48

مکرم نبودن بنده، در صورت خوار شدن از جانب خدا

إِنْ أَهَنْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یُکْرِمُنِی

اگر مرا خوار کنی، پس کیست آنکه گرامی ام دارد؟15/48

با خواری درآمدن ستمگر، در دام خود

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

ذلّت بنده، سبب رحم نمودن خدا بر او

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُوءٌ حَقِیرٌ

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی زبونم.6/50

پادشاهان و یوغ ذلّت و خواری

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند.7/51

زنهارخواهی از خدا، و خوار نگشتن

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... مُسْتَجِیرًا فَلَا تَخْذُلْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که زنهارخواهنده ام، به سوی تو گریخته ام، پس

ص : 497

خوارم نکن.8/51

خوارترینِ خلق، نزد خدا

وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.

2/52

علّت خوار و ذلیل شدن بنده

أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی ذَلِیلٌ

من به خاطر زیاده روی بر خود، خوار گشته ام.

7/52

واداشتن نفْس، در جایگاه خواران

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ

خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار، واداشته ام.2/53

خواسته اراده

مورد سؤال قرار گرفتن بندگان

...وَ هُمْ یُسْأَلُونَ

...و ایشان (آفریدگان) بازخواست شوند.

7/1

مورد سؤال واقع نشدن خدا

لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ

از آنچه او انجام می دهد، بازخواست نشود.

7/1

لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ

تو از آنچه انجام می دهی، بازخواست نخواهی شد.13/49

آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله درباره دشمنان خواسته

...حَتَّی اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِکَ

سرانجام آنچه درباره دشمنانت می خواست، برایش به دست آمد.17/2

رغبت فرشتگان، در آنچه نزد خداست

الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیما لَدَیْکَ

آنهایی که به آنچه در نزد توست، مشتاق بودنشان بسیار است.8/3

راغبْ بازگرداندن تابعین، به سوی خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی.16و14و13/4

طلب فضل خدا، در روز

خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند.6/6

ص : 498

گردش در زمین و طلب خواسته ها

یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ

در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا.6/6

مکان های به دست آوردن روزی

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ... وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی، و ما را از جایی که بتوان روزی به دست آورد بینا نمودی.8/6

چشاندن شیرینی بخشش به بنده، در آنچه درخواست نموده

أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

طلبیدن غیرِ حقّ خود، توسّط بندگان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه آنچه حقّ ما نیست بخواهیم.4و1/8

خصلت های وادارنده و بازدارنده بنده، از درخواست از خدا

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد و یک خصلت مرا بر آن می راند.

1/12

خصلت وادارنده، به درخواست از خدا

اللَّهُمَّ... تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ... یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

خداوندا یک خصلت مرا بر آن (درخواست از تو) می راند. وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3و1/12

چگونگی درخواست از خدا

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... سَائِلُکَ عَلَی الْحَیَاءِ مِنِّی سُوءَالَ الْبَائِسِ الْمُعِیلِ

پس ای خدای من، با وجود شرمندگی ام همانند تهی دستی عیالمند از تو درخواست دارم.

4/12

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند، ترسان، پناهنده.

74/47

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست

ص : 499

می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش سرگرم شده.8/52

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته است. 9و8/52

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند است.3/54

روا ساختن خواسته بنده

أَنْجِحْ طَلِبَتِی... إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ

درخواستم را برآور. زیرا تو به هر چیز توانایی و آنچه خواستم بر تو آسان است.

16/12

أَنْجِحْ مَطْلَبِی

مطلبم را برآور.4/21

خدا، منتهای درخواست حاجت ها

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.

1/13

نزد خدا بودنِ رسیدن به خواسته ها

یَا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ الطَّلِبَاتِ

ای آنکه رسیدن به خواسته ها نزد اوست.

2/13

فانی نگشتن خزائن الهی، با درخواست از خدا

یَا مَنْ لَا تُفْنِی خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ

ای آنکه درخواست ها، گنجینه های او را فانی نمی سازد. 7/13

خواستن حاجات، در جایگاهش

فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ... فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که دفع فقرش را از تو جوید، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.

13/13

درآمدن به مطلب خویش، از راهش

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ... أَتَی طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان از راهش به مراد خود رسیده.13/13

بی نیاز نبودن از خدا، در خواسته ها

لَا یَسْتَغْنِی فِی طَلِبَاتِهِ عَنْکَ

در خواسته هایش از تو بی نیاز نیست.15/13

ص : 500

درخواست نیازمند از نیازمند

سُبْحَانَ رَبِّی کَیْفَ یَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجًا؟

منزّه است پروردگارم چگونه نیازمند از نیازمند درخواست کند؟17/13

رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ

دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از سبکی اندیشه است.5/28

قصد خدا نمودن، از روی رغبت

فَقَصَدْتُکَ، یَا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ

پس ای خدای من از روی میلْ آهنگ تو کردم.

18/13

تنگ نشدن بخشش الهی، از درخواست بنده

أَنَّ کَرَمَکَ لَا یَضِیقُ عَنْ سُوءَالِ أَحَدٍ

همانا بخشش تو از درخواست کسی تنگ نمی گردد.19/13

توانگری خدا، و اندک بودن درخواست بنده

عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

اوّلین درخواست کننده از خدا نبودن

فَمَا أَنَا... بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَکَ...

پس من نخستین سؤال کننده که از تو درخواست کرده نیستم.20/13

یاری بنده، در رسیدن به خواسته اش

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی

و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم مرا یاری فرما.23/13

سبب برآمدن خواسته بنده

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی وَ سَبَبًا لِنَجَاحِ طَلِبَتِی

بر محمّد و خاندانش درود فرست. و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده.

24/13

درخواست از خدا، به حقّ پیامبر صلی الله علیه و آله

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

خواهش و خواسته بد

أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ

از خواهش بد پناهم ده.15/14

ص : 501

درخواست خوشنودی خدا

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

نعمت دادن خدا و پاداش نخواستنش

أَنْتَ الَّذِی لَا یَرْغَبُ فِی جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ

تویی آنکه به هر که نعمت داد، پاداش نمی خواهد.11/16

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

1/45

آنچه خدا فردا از آن سؤال می نماید

اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَدًا عَنْهُ

مرا به کاری که فردا از آن بازپرسی می نمایی وادار.3/20

خواستن از خدا، در هنگام نیازمندی

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام نیازمندی از تو درخواست کنم.12/20

فروتنی برای درخواست از غیر خدا

لَا تَفْتِنِّی... بِالْخُضُوعِ لِسُوءَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ

مرا به فروتنی برای درخواست از دیگران به

هنگام نیازم، آزمایش نکن.12/20

طلب روزی و بازماندن از عبادت

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار. و مرا بی حساب روزی ده، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم.24/20

یاری مطلوب، تنها به وسیله طالب

لَا یُعِینُ إِلَّا طَالِبٌ عَلَی مَطْلُوبٍ

طلب شده را جز طلب کننده، یاری نمی رساند.

3/21

توانا ساختن دل بنده، به رغبت به سوی خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَهِ إِلَیْکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به رغبت به سوی خود، توانایی ده.10/21

رغبت بنده، به آنچه نزد خداست

اجْعَلْ... رَغْبَتِی فِیما عِنْدَکَ

و رغبتم را در آنچه نزد توست قرار ده.

11/21

رغبت در عمل برای آخرت

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی

ص : 502

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان.8/22

درخواست رفع گرفتاری، برای والدین

فَقَدْ... رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِی وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا

...پس از تو می خواهم، گرفتاری را از آنها برداری.9/24

خواهان پاداش نمودن بندگان

فَإِنَّکَ... رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا

همانا تو در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان داده ای.6/25

عطا کردن همه درخواست های بنده

اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کُلَّ سُوءْلِی

خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن.

9/25

درخواست از خدا و کامیابی بنده

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند.10/25

عطا به همسایگان، قبل از درخواستشان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّوءَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.

2/26

برگرداندن خواهش خود، از نیازمند به فضل خدا

قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِکَ

درخواستم را از آنکه از فضلت بی نیاز نبود، بازگرداندم. 4/28

بلندی خواستن، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

طلب عزّت، به وسیله غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

ص : 503

طلب دارایی از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند.6/28

خدا، درخواستگاه بنده

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ دُونَ کُلِّ مَسْؤُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِی

پس - ای سرور من - جایگاه درخواستم تویی نه هر که از او درخواست شود.8/28

خدا، رواکننده حاجت است، نه هر که از او طلب شود

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ... دُونَ کُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ وَلِیُّ حَاجَتِی

پس - ای سرور من - صاحب حاجتم تویی، نه هر که از او طلب شود.8/28

متوجّه گرداندن خواهش خود، به خدا

وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ

با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است.8/31

بنده، ایستا بین درخواست از خدا و ترس از او

هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَاقِفًا بَیْنَ الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.19/32

درخواست از بخشنده ترین کس

إِنَّکَ أَکْرَمُ الْمَسْؤُولِینَ

همانا تو بخشنده ترین کسی هستی که از آنها درخواست می شود.20/32

إِنَّکَ... أَعْطَی مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ

به درستی که تو بخشنده تر کسی هستی که از فضل او درخواست شده.56/45

خواهان بودن بندگان، به سوی خدا

إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ

زیرا ما به سوی تو راغب هستیم.4/34

درخواست عفو الهی

نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُوءَالِ عَفْوِکَ

برای درخواست بخششت، به سوی تو زاری می کنیم.3/36

برتری ندادن نیازمند درخواست کننده، بر خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ ذِی فَاقَهٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ

ص : 504

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیازمندی که از من درخواست کرد، پس او را بر خود برتری ندادم.1/38

نطلبیدن مقصودی، جز خدا

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ... لَا نَبْتَغِی فِیهِ مُرَادًا سِوَاکَ

سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران خالص گردان. که جز تو در آن مرادی را نطلبیم.

7/44

ترغیب الهیِ دربردارنده بهره

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ وَ تَرْغِیبِکَ الَّذِی فِیهِ حَظُّهُمْ عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود و با ترغیب نمودنت که بهره آنان را دربر دارد، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی دیدگانشان آن را درنمی یافت.

14/45

درخواست افزودن نعمت

تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ

جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند.16/45

ترغیب نمودن بندگان، به قیام (در شب)

وَ رَغَّبْتَ فِیهِ مِنَ الْقِیَامِ

و در آن (ماه)، به برپا خاستن (شب) ترغیب نمودی.20/45

توانایی خدا، به آنچه خواسته شود

أَنْتَ الْمَلِیءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیْکَ

تو دارنده هر آنچیزی هستی که از درگاهت خواسته شود.21/45

درخواست نزدیکی به خدا

وَ أَنْتَ... الْقَرِیبُ إِلَی مَنْ حَاوَلَ قُرْبَکَ

و تو نزدیک به هر آن کسی هستی که برای قرب به تو کوشد.21/45

درخواست از فضل خداوند

وَ أَنْتَ... الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِکَ

و تو بخشنده هر آنچیزی هستی که از فضلت درخواست گردد.21/45

رمضان، ماهِ درخواست شده

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ

درود بر تو که پیش از زمان آمدنش، طلب شده.38/45

دریافت نیکی درخواست شده، در ماه رمضان

ص : 505

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْرًا نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل درخواست شده را دریابیم.45/45

دریافت خوشی آنچه بندگان از خدا خواهانند

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی نَجِدَ لَذَّهَ مَا نَدْعُوکَ بِهِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان. تا خوشی آنچه از تو می خواهیم، دریابیم.53/45

پر شدن جام های خواسته ها

امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

جز خدا را درخواست نمودن

وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ

و آنان که از غیر تو درخواست نمودند، زیان دیدند.13/46

باز بودن در خدا، به روی خواهانان

بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ

درِ تو برای آنان که خواهانند، باز است.

14/46

روا بودن بخشش، بر درخواست کنندگان

جُودُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ

بخشش تو برای درخواست کنندگان، روا است.14/46

ناامید نگشتن درخواست کنندگانِ عطای الهی

لَا یَیْأَسُ مِنْ عَطَائِکَ الْمُتَعَرِّضُونَ

آنان که از تو درخواست نمودند، از عطایت مأیوس نمی گردند.15/46

لطف خدا، در ترغیب نمودن (به پاداش)

وَ قَدْ... تَلَطَّفْتَ فِی التَّرْغِیبِ

و با لطف خود، ترغیب نموده ای.21/46

دست رد نزدن، بر خواهش بنده

وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ فِی مَسْأَلَتِی

و در خواهشم، دست رد بر پیشانی ام نزن.

25/46

بازداشته شدن بنده، از طلب آنچه نزد خداست

أَعِذْنِی مِمَّا... یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ

ص : 506

از چیزی که مرا از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.93/47

تباه ساختن طالب دشمنی خدا

وَ لَا تُهْلِکْنِی مَعَ مَنْ تُهْلِکُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِکَ

و مرا همراه هلاک شوندگانی که دشمنی تو را می طلبند، هلاک نگردان.96/47

سبب بازداشتن بنده، از طلب دستاویز به سوی خدا

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِیلَهِ إِلَیْکَ

و دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد و از طلبیدن دستاویز به سوی تو، منع می کند را از دلم بَر کن.109/47

درخواست به سوی جهانیان

صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

حجّ و عمره، و درخواست رضای خدا

اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

باقی زندگی ام را برای درخواست رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

حاجات درخواست کنندگان

یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ... وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

درخواست کننده و جویا، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.

1/48

آسان بودن درخواست ها، بر خدا

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ... هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخششت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

درخواست از خدا، به سبب کرمش

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

مسلمانان سائل و خواهان

یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ

درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند.1/48

درخواست احسان از مخلوق

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند

ص : 507

و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ بخشش و احسان او نائل شود.5/48

به رنج نیفتادن خدا، از درخواست بنده

یَا مَنْ لَا یُحْفِیهِ سَائِلٌ

ای کسی که درخواست کننده ای او را به رنج نمی اندازد.6/48

سؤال نشدن از خدا، درباره هلاکت بنده

إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ، أَوْ یَسْأَلُکَ عَنْ أَمْرِهِ

اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود یا درباره کار او، تو را بازخواست کند؟15/48

استجابتِ آنچه از خدا درخواست شده

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ وَ رَغِبْتُ فِیهِ إِلَیْکَ

همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام و به آن میل نموده ام، برایم مستجاب فرما.

28/48

درخواست شدن از خدا و بخشیدن او

لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ

چون از تو درخواست شد، پس عطا کردی.

14/49

بخشش خدا، با وجود عدم درخواست از او

وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ

و از تو درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی.14/49

عذاب بنده و درخواست شکیبایی بر آن

لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

بخشنده یافتن خدا، برای خواسته ها

...بَلْ وَجَدْتُکَ... لِمَطَالِبِی مُعْطِیًا

...بلکه تو را برای خواسته هایم، بخشنده یافتم. 5/51

درخواست از خدا و بخیل نیافتن او

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ

خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم.5/51

سائل بودن بنده و محروم نفرمودن وی

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که درخواست کننده ام، به سوی تو گریخته ام، پس

ص : 508

بی بهره ام نگردان.8/51

بنده خواهان، و ناامید برنگرداندن او

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... دَاعِیًا فَلَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که خواهانم به سوی تو گریخته ام، پس مرا ناامید برنگردان. 8/51

رغبت بنده، در شوق دیدار خداوند

وَ اجْعَلْ فِیما عِنْدَکَ رَغْبَتِی شَوْقًا إِلَی لِقَائِکَ

و در آنچه نزد توست، رغبتم را، آرزومندی دیدارت قرار ده.4/54

رغبت دوستان خدا در خواسته هایشان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِی مَسْأَلَتِی مِثْلَ رَغْبَهِ أَوْلِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِمْ

خداوندا، رغبت مرا در درخواستم، همانند رغبت اولیای خود در خواسته هایشان قرار ده.

6/54

بزرگ گرداندن رغبت بنده، در حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان.7/54

آنچه بنده از خدا درخواست می کند:

أ. ناامید برنگرداندن او

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

ب. یاری شدن از جانب فرزندان

وَ اجْعَلْهُمْ لِی عَوْنًا عَلَی مَا سَأَلْتُکَ

و ایشان را برای من، بر آنچه از تو خواستم، مددکار قرار ده.5/25

ج. شمول خواسته اش در حقّ همه مسلمانان و مؤمنان

أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.

12/25

د. با برکت بودن ماه نو

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار

ص : 509

دهد.4/43

ه_. درود فرستادن خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدایی که پروردگار من است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود و بر خاندان محمّد درود فرستی. 3/48

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

و. در صف سزاوارانِ بالاترین مرتبه

قرار گرفتن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی بِرَحْمَتِکَ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.12/44

ز. سزاوار کرامت های خداوند شدن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی و ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما.12/44

ح. برای او لازم شدنِ آنچه در رمضان، برای فرمانبران واجب گشته

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَهِ فِی طَاعَتِکَ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی و برای ما در این (ماه)، آنچه برای کوشش گران در طاعتت لازم کرده ای، لازم گردان.12/44

ط. عطا و بخشش نیکو، از خدا

ص : 510

وَ أَسْأَلُکَ حُسْنَ الرِّفَادَهِ

و پذیرایی نیکو از تو می خواهم.

25/46

ی. بسیار گرداندن نصیب و بهره او، از قسمت شونده میان مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت را قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

ک. ایمنی از عذاب خدا

أَسْأَلُکَ أَمْنًا مِنْ عَذَابِکَ

ایمنی از عذابت را از تو می خواهم.

19/48

ل. رحم خدا، به جان بی تاب و استخوان ضعیف او

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و

این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

م. عفو و آمرزش الهی

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی

از تو می خواهم که مرا ببخشایی.

7/51

ن. هر حاجت و خواسته اش

أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی

هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم.11/51

س. عمل و یقینی، با ویژگی های خاص

أَسْأَلُکَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَ یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری. و یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.3/54

ع. ترس عبادت کنندگان

أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَکَ

ترس عبادت کنندگان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ف. نیکی آنچه (درباره او) نوشته شده

ص : 511

أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از تو نیکی آنچه نوشته شده و گذشته را درخواست می نمایم.5/54

ص. پرستش فروتنان

أَسْأَلُکَ... عِبَادَهَ الْخَاشِعِینَ لَکَ

پرستش فروتنان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ق. یقین اعتمادکنندگان به خدا

أَسْأَلُکَ... یَقِینَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ

یقین توکّل کنندگان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

خواندن خدا دعا

خواهش نفسانی شهوت

خودپسندی

خودپسندی در اعمال

نَعُوذُ بِکَ... أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا

پناه می بریم به تو از اینکه در کارهایمان خودپسند باشیم.5/8

تباه نساختن عبادت بنده، به خودپسندی

عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ

مرا عبادت خود وادار ولی بندگی ام را با

خودپسندی تباه نگردان.3/20

خودداری

تنها درباره خودداری از معصیت، از خدا فرمان بردن

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ

پس ای خدای من، اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام. 5و4/12

خودداری از خطایا

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطایا برایم ممکن نیست.19/31

از روی بی خبری نبودنِ خودداری خدا

لَمْ تَکُنْ... إِمْسَاکُکَ غَفْلَهً

خودداری ات از روی غفلت نبوده است.

22/46

خودداری (ناشی از ناتوانی) بنده

فَهَّهَنِیَ الْإِمْسَاکُ عَنْ تَمْجِیدِکَ

و خودداریْ (از سخن)، مرا از بزرگ داشتن

ص : 512

تو درمانده کرده.24/46

خودداری نمودن از مبطل حسنات

طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ

طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده، به گردنم انداز.106/47

خودنمایی ریا

خوردنی

بی نیاز کردن فرشتگان، از خوردنی

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

روزی بندگان و گماشتگی شب و روز

یُولِجُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ، فِیما یَغْذُوهُمْ بِهِ

بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی دهد.

4/6

خاک زمین خوردن، و سزاوارِ محوِ بدی نشدن

یَا إِلَهِی لَوْ... أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر همه عمرم خاک زمین خورم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

آمیختگی خوردنی دشمن، به بیماری

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ... أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ

خداوند و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز. 12/27

قرار دادن خوراک، برای جنین

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی. 24/32

غذا و خوراک دادن خدا، به بنده

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی.26/32

خورده شدن پاره آتش، توسّط پاره دیگر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ یَأْکُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که پاره هایش یکدیگر را می خورد.29/32

ص : 513

خوردن روزی و توانایی طاعت

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی.13/37

منع کردن خوردنی ها، در ماه رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

خورشید آفتاب

خوشایند پسندیده

خوش بختی

رو آوردن به خدا، سبب خوش بختی

السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیْهِ

نیک بخت از ما کسی است که به سوی او رغبت ورزد.24/1

کامروا گشتن در بین دوستان نیک بخت خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم.

30و27/1

سبب بدبخت کردن طالب خوش بختی

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ أَشْقَیْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه کسی که از تو نیک بختی خواسته، بدبخت کرده ای.

3/10

سبب خوش بختی دیگران و بدبختی بنده

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ، فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم و دیگری به سبب آنچه دوست ندارم، خوشبخت شود.

1/18

سبب نیک بختی امام علیه السلام و همسایگان وی

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی، وَ مَعْرِفَهً بِفَضْلِی حَتَّی یَسْعَدُوا بِی وَ أَسْعَدَ بِهِمْ

و بر حق بینی و فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا. تا آنان به وسیله من، نیک بخت شوند و من به وسیله آنها، نیک بخت گردم.4/26

پایان دادن زندگی مجاهد، به نیک بختی

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ

ص : 514

أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ...

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.15/27

سبب نیک بخت شدن ستم دیده و ستمگر

عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ، وَ مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ حَتَّی یَسْعَدَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِکَ

به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده. تا هر یک از ما به فضل تو، سعادتمند شود.

3/39

نیک بخت ساختن بندگان، با مرگ

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَیْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرًا

پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان. 4/40

ماه نو، ماه سعادت و نیک بختی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِیهِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سعادتمندی بی تیره بختی قرار دهد.5و4/43

خوش بخت ترین عابدان، در ماه نو

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ

و ما را از نیک بخت ترین کسانی که تو را در آن (ماه) بندگی نموده(اند)، قرار ده.6/43

رعایت حرمت ماه رمضان، و نیک بختی

مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَی حُرْمَتَکَ بِکَ!

چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.30/45

نیک بخت ترین اهل ماه رمضان

اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ

و به وسیله آن، ما را از سعادتمندترین اهل آن قرار ده.49/45

نیک بخت گرداندن پایان کارِ بنده شایسته خوش بختی

فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا

پس هر که از سعادتمندان باشد، برایش به سعادت پایان دهی.17/46

سبب نیک بخت میراندن بنده

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ... وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیدًا، وَ تَوَفَّیْتَهُ سَعِیدًا

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای و از او خوشنود گشته ای پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته و نیک بخت میرانده ای.

105/47

ص : 515

خوش بختی بنده، با عطای خواسته هایش

أَسْعِدْنِی بِمَا تُعْطِینِی مِنْهُ

مرا به آنچه از آن عطا می کنی، نیک بخت گردان. 28/48

خوش رفتاری

تغییر بدرفتاری خویشان به خوش رفتاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّهَ

درباره من بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری مبدّل فرما.7/20

تغییر اهانت معاشران، به خوش رفتاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَهِ

درباره من اهانت معاشران را به خوش رفتاری مبدّل فرما.7/20

خوش رفتاری با والدین، همانند مادری مهربان

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّؤُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که با آن دو (پدر و مادرم) همانند خوش رفتاریِ مادری مهربان، خوش رفتاری کنم.5/24

خوش رفتار بودن خدا

إِنَّکَ... الْمُ_حْسِنُ الْمُ_جْمِلُ

همانا تو نیکوکارِ خوش رفتار هستی.7/36

خوش رویی

خوش رویی و چاپلوسی ستمگر

...وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ

...در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد.7/49

خوش گمانی گمان

خوشنودی پسندیده

سبقت گرفتن، در خوشنودی خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او، پیشی گیریم.11و10/1

سپاسی موجب خوشنودی خداوند

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... سَبَبًا إِلَی رِضْوَانِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که سببی به سوی خوشنودی اش باشد.29و27/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا، وَ یَرْضَی بِهِ عَنَّا

و سپاس خدای را. سپاسی که آن را از ما

ص : 516

بپذیرد و به سبب آن از ما خوشنود شود.2/44

مبارزه در (راه) خوشنودی خدا

وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ

و در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

7/2

پیشوایان هدایت، و خوشنودی خداوند

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی، وَ قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ، فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از امامانِ رستگاری و پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2/4

خوشنودی اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از خوشنودی خدا

وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ

و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز.

7/4

خوشنودترین کسان از آفریدگان

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ مَرَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ مِنْ جُمْلَهِ خَلْقِکَ

و ما را از خوشنودترین آفریدگانت که شب و روز بر آنها گذشته قرار ده.20/6

تصمیمی خوشنودکننده خداوند

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا...

و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد...3/9

برگشت به تصمیم خوشنودگرداننده خدا

...فَمِلْ بِنَا إِلَی مَا یُرْضِیکَ عَنَّا

پس ما را به آن کار که تو را از ما خوشنود می سازد برگردان.3/9

فزونی خوشنودی خدا، از خشم او

وَ یَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ

و ای کسی که خوشنودی او از خشمش افزون تر است.9/12

خوشنودی خدا، از کردار اندک بندگان

وَ یَا مَنْ رَضِیَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیَسِیرِ

و ای آنکه از کردار اندک ایشان، خرسند شده است. 10/12

خوشنود گرداندن بنده، به آنچه از او سلب شده

وَ رَضِّنِی بِمَا أَخَذْتَ لِی وَ مِنِّی

و مرا به آنچه برای من و از من گرفتی،

ص : 517

خوشنود گردان.13/14

شادمانی بنده و خوشنودی خدا

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

خوشنود ساختن پیوسته خداوند

وَ أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ، فَقَالَ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ

و من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی. پس گفت: اطاعت می کنم و گوش به فرمانم.13/16

پوشاندن خوشنودی خدا، بر بنده

وَ جَلِّلْنِی رِضَاکَ

و خوشنودی ات را بر من بپوشان.21/20

آسان نمودن راه ها، برای رسیدن به خوشنودی خدا

وَ سَهِّلْ إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی

و راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما.28/20

عوامل رسیدن به خوشنودی خدا

وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاکَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَکَ إِلَّا بِطَاعَتِکَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

و توانایی (جلب) رضایتت را ندارم. و نائل به آنچه نزد توست نیستم، جز با اطاعت (از) تو و به فزونیِ رحمتت.6/21

خشمگین نگشتن از آنچه خوشنودکننده خداست

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی... حَتَّی... لَا أَسْخَطَ شَیْئًا مِنْ رِضَاکَ

و مرا به طاعت خویش مشغول دار. تا از چیزی که خوشنودی توست، خشمگین نشوم.

9/21

نیرویی به دوش کشنده خوشنودی خدا

وَ هَبْ لِی قُوَّهً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِیعَ مَرْضَاتِکَ

و به من نیرویی عنایت کن تا بتوانم همه خوشنودی ات را حمل کنم.11/21

ورود به خوشنودی خداوند

وَ اجْعَلْ... فِی مَرْضَاتِکَ مَدْخَلِی

و ورود مرا در خوشنودی ات قرار ده.

11/21

انجام آنچه خوشنودکننده خداست

وَ امْنُنْ عَلَیَّ... بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی

و عمل - برای خودت - به آنچه دوست داری و خوشنود می شوی را به من ارزانی دار.13/21

ص : 518

رضای خدا از بنده، در حال تندرستی

وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی فِی عَافِیَهٍ

و رضای خود را از من در حال عافیت دریافت نما.1/22

عطای آنچه موجب خوشنودی خداست، به بنده

فَأَعْطِنِی مِنْ نَفْسِی مَا یُرْضِیکَ عَنِّی

پس آنچه تو را از من راضی می گرداند، به من عطا فرما.1/22

رضایت بنده، در آنچه از خدا به او رسد

وَ اجْعَلْ... رِضَایَ فِیما یَرِدُ عَلَیَّ مِنْکَ

و خوشنودی ام را، در آنچه از تو به من می رسد قرار ده.5/22

سبب آرامش یافتن، در هنگام خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ وَ الرِّضَا وَ السُّخْطِ...

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی و

خوشنودی و خشم رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

سبب برگزیدن رضایت خداوند

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم.

13/22

نگهداری از لغزش، در حال خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

مقدّم شمردن خوشنودی والدین، بر خوشنودی خود

ص : 519

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أُقَدِّمَ عَلَی رِضَایَ رِضَاهُمَا...

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا خوشنودی آنان را بر خوشنودی خود مقدّم اندازم.5/24

خوشنودی خدا از والدین، با شفاعت فرزند

وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًی عَزْمًا

و به میانجیگری من از آنها یکسره خوشنود شو.14/24

رستگار شدن بنده، با خوشنودی خدا

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا... فَوْزَتِی بِرِضَاکَ

پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رستگاری ام به خوشنودی ات به وسیله آن حاصل شود.27/31

خشم گرفتن بر نفس خود، و خوشنودی از خدا

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْهَا، وَ رَضِیَ عَنْکَ

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از

تو شرمنده گشت و بر خود خشمگین و از تو خوشنود است.19/32

خوشنودی بنده، به بهره مقدّر برای او

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُرْضِیَنِی بِحِصَّتِی فِیما قَسَمْتَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به بهره ام در آنچه برایم قسمت کرده ای، راضی نمایی.

28/32

روگرداندن از خوشنودی خدا، و تهدید او

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، تهدید نمودی.29/32

درودی خوشنودکننده محمّد صلی الله علیه و آله و آلش

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن.

35/32

وسیله خوشنودی بندگان، به مقدّرات

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا

ص : 520

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی، قرار ده.2/33

سبب ناپسند شمردن آنچه مورد رضای خداست

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و مورد رضایت تو را ناپسند داریم.3/33

رضایت بنده، به حکم الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًی بِحُکْمِ اللَّهِ

سپاس خدای را که راضی به حکم اویم.

1/35

خوشنود ساختن بنده، به قضا و قدر الهی

وَ طَیِّبْ بِقَضَائِکَ نَفْسِی

و مرا به قضای خود، خوشنود گردان.

3/35

خوشنودی خدا، و عدم شایستگی بنده

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَ لَا أَنْ تَرْضَی عَنْهُ بِاسْتِیجَابِهِ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب

استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند و شایستگی اش رضایت تو را لازم سازد.4/37

فضل خدا، سبب رضایت او از بندگان

وَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ

و از هر که راضی شوی، از فضل توست.

5/37

خوشنودی خدا به کمتر از استحقاق خود

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ... رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای، راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

فروگذاری پاداش خوشنودگرداننده خدا

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

خوشنود نمودن بنده رنج دیده از دیگری، با توانگری خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، او را با توانگری خود، از من

ص : 521

خوشنود گردان.4/39

شرافت دادن درجه بنده، با رضای الهی

شَرِّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ

درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده.

4/41

آشکار ساختن راه های خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا... أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و چنان که به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.8/42

قرآن، جلودار بندگان به سوی خوشنودی خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.

12/42

خوشنودترین افراد، در هنگام طلوع ماه

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ

و ما را از خوشنودترین کسانی که ماه بر او

طلوع کرده، قرار ده.6/43

دست یافتن (امّت محمّد صلی الله علیه و آله )، به رضای الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَی رِضْوَانِهِ

و سپاس خدای را که ما را در راه های احسانش، راهی نمود، تا در آن (راه ها)، به وسیله نعمتش به سوی خوشنودی اش رویم.2/44

روزه ماه رمضان، و خوشنودی خداوند

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما.6/44

سبب دست یافتن به خوشنودی خدا

وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ، وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ

و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها نجات ایشان از خشمت و دست یافتنشان به خوشنودی ات نهفته بود.16/45

خوشنودی خدا از بنده، در ماه رمضان

ص : 522

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

خوشنود شدن خدا، با توبه نصوح بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا، وَ ارْضَ عَنَّا

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را از ما بپذیر و از ما خوشنود باش.52/45

سپاسی فزاینده خوشنودی خداوند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.35/47

درودی خوشنودکننده

صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً رَاضِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ فَوْقَهَا

بر او درود فرست، درود خوشنودکننده ای که درودی بالاتر از آن نباشد.51/47

درودی فزاینده خوشنودی خداوند

وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً تُرْضِیکَ و تَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ

و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود

کند و بر خوشنودی ات برای او بیفزاید.52/47

خوشنود ساختن محمّد صلی الله علیه و آله

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی اش بیفزاید.52/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً... تَکُونُ لَکَ وَ لَهُمْ رِضًی

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که برای تو و برای ایشان پسندیده باشد.59/47

درودی متجاوز از خوشنودی خداوند

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً تُجَاوِزُ رِضْوَانَکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد.

53/47

امام علیه السلام ، سبب خوشنودی خدا

جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَهَ إِلَی رِضْوَانِکَ

او را سبب رسیدن به خوشنودی ات قرار دادی.60/47

کوشش در (کسب) خوشنودی ولیّ خدا

وَ اجْعَلْنَا... فِی رِضَاهُ سَاعِینَ

و ما را کوشا در خوشنودی او قرار ده.

63/47

ص : 523

بهره ای ویژه از خوشنودی خدا

وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

و در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.

71/47

کوشش، در کسب خوشنودی خداوند

وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ... أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِی ذَاتِکَ، وَ أَجْهَدَهَا فِی مَرْضَاتِکَ

و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که برای تو خود را به سختی انداخته و در خوشنودی ات کوشیده.

88/47

خوشنود نشدن خدا، پس از خشمش

لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِکَ

از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی شوی.

100/47

درجات بنده، و خوشنودی خدا

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ... رَضِیتَ عَنْهُ

و مرا به درجات کسی رسان که از او خوشنود گشته ای.105/47

بازماندن از امرِ خوشنودگرداننده خدا

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِکُهُ إِلَّا بِکَ عَمَّا لَا یُرْضِیکَ عَنِّی غَیْرُهُ

و مرا به چیزی که آن را درنمی یابم، مگر به (کمک) تو، مشغول منما، تا از چیزی که جز آن تو را از من خوشنود نمی کند، باز مانم.108/47

بنده، پیرو خوشنودی خدا

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا تَبَعًا إِلَّا لِمَرْضَاتِکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت و جز پیرو خوشنودی ات قرار نده.124/47

انجام حجّ و عمره، و خوشنودی خداوند

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

خوشنودی از اعمال دشمنان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان و هر که را به کردارشان خوشنود می شود و دوستان و پیروانشان را لعنت کن.10/48

نردبانی به سوی خوشنودی خدا

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی... مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، مرا چیزی ببخش که آن را

ص : 524

نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.17/49

سپاسی نشانگر منتهای خوشنودی خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی... حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد. 6/51

واداشتن بنده، در (راه) خوشنودی خدا

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

خوشه

داستان دانه ای رویاننده هفت خوشه

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد.

13/45

خوشی لذّت

خون

روان نمودن شیطان، در رگ های خون بندگان

أَجْرَیْتَهُ مَجَارِیَ دِمَائِنَا

او (شیطان) را در رگ های خونمان روان نمودی. 6/25

خون بسته شده، یکی از مراحل تکوین جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: (نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ)

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی، آنگاه مرا آفرینشی دیگر دادی.

23/32

خوی اخلاق

خویشان

دشمنی پیامبر صلی الله علیه و آله با خویشانش، و دعوت

ص : 525

به سوی خدا

کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ

در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.6/2

دوری پیامبر صلی الله علیه و آله از خویشانش، و احیای دین الهی

قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله ، درباره خویشانش

عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ... مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

گسستن پیوند خویشاوندی

وَ الَّذِینَ... انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ

و آنان که چون در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند.

6/4

دوری اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از شهر ارحام خود

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ

و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشانشان هجرت کردند پاداش عنایت کن.

8/4

خویشان مؤمن بنده، در محلی نگهدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ... ذَوِی أَرْحَامِنَا... مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ

و خویشان ما از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده قرار ده.10/17

پناه دادن خویشان بندگان، از آنچه از آن پناه برده اند

أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا... مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

ما و خویشاوندانمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

تبدیل بدرفتاری خویشان، به نیکوکاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّهَ

درباره من بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری مبدّل فرما.7/20

خویشان، ناامیدکننده بنده

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی

ص : 526

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند.3/22

درباره همسایگان لازم دانستن آنچه برای خویشان واجب است

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِی

و خداوندا مرا بر آن دار که آنچه را برای خویشانم لازم می دانم، برای آنها لازم بدانم.

3/26

رسوایی بنده، در برابر خویشانش

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ مِنْ ذِی رَحِمٍ کُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِی سَرِیرَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از خویشاوندی که در کارهای مخفی خود از او شرم می نمودم، مرا ایمن ساز.21/32

مرگ، خویشاوند نزدیک بنده

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی

که مرگ برای ما (همانند) خویشاوند نزدیک ما باشد که نزدیک شدن به او را دوست داریم.

3/40

بخشش به خویشان

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم.10/44

خویشاوندان خویشان

خویشتن داری پاکدامنی

خویشتن داری از خطاها، روزی خدا به بنده

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

الهام نمودن خویشتن داری به بنده

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ

شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش، و خویشتن داری از آنچه را که در آن (ماه) حرام نموده ای، به ما الهام کن.6/44

ص : 527

خیال اندیشه

خیانت

قصد خیانت نمودن

نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَی غِشِّ أَحَدٍ

پناه می بریم به تو از اینکه قصد خیانت به کسی داشته باشیم.5/8

مخلصانه رفتار کردن، با خیانت کار

سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از روی خیرخواهی برخورد کنم.9/20

خیر نیکی

خیرگی

خیرگی دیده های مردم (در قیامت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود.14و10/1

خیره ماندن صاحب صور، در انتظار امر الهی

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست.

2/3

ص : 528

ص: 529

ص: 530

ص: 531

ص: 532

جلد 2

د

داد عدل

داد و ستد تجارت

دارایی ثروت

سرمایه بخشیدن، به بندگان

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ

سپاس خدای را که ما را به فضل خود، بی نیاز گردانْد و به نعمت خویش، سرمایه مان داد.20/1

خدا، دارنده هر مُلک و پادشاهی

أَنَّکَ... مَالِکُ الْمُلْکِ

همانا تو صاحب هر ملکی.21/6

افزون گرداندن دارایی بنده، با برکت

وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَهِ فِیهِ

دارایی ام را با برکت، افزون ساز.23/20

عدم گنجایش دارایی بنده، جهت انجام امور واجب

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ أَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ إِنْ... لَمْ یَسَعْهُ مَالِی وَ لَا ذَاتُ یَدِی

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت یا برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه ثروت و دارایی ام گنجایش آن را نداشته باشد.6/22

اندیشه دارایی گمراه کننده

وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ

و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن.4/27

بسیار نمودن دارایی مسلمانان

اللَّهُمَّ... ثَمِّرْ بِهِ أَمْوَالَهُمْ

خداوندا به وسیله آن، ثروت هایشان را بیفزا.

7/27

کمک به جنگجو یا مرزدار، با دارایی خود

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَهٍ مِنْ مَالِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را به پاره ای از دارایی خود یاری داد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش

ص : 533

را عوضِ نقد عطا کن.16/27

طلب دور شدن دارایی ای با ویژگی های خاص، از بنده

وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ مَا یُحْدِثُ لِی مَخِیلَهً أَوْ تَأَدِّیًا إِلَی بَغْیٍ أَوْ مَا أَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْیَانًا

و مالی که برایم خودپسندی پیش آورد یا به ستمگری برساند یا در پی آن دچار سرکشی شوم را، از من دور ساز.3/30

دارایی دنیا، وسیله رسیدن به جوار خدا

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ، وَ وُصْلَهً إِلَی قُرْبِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود و وسیله پیوستن به جایگاه بزرگت قرار ده.6/30

خدا، مالک امور بندگان

مَلَکْتَ - یَا إِلَهِی - أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ

ای خدای من، تو زمام امرشان را به دست داشته ای، پیش از آنکه بر عبادت تو توانایی داشته باشند.7/37

خالص گرداندن دارایی ها، از مظالم

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم.10/44

انفاق کنندگان دارایی، در راه خدا

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.

13/45

خدا، دارنده دارندگان

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... رَبَّ الْأَرْبَابِ

خداوندا سپاس برای توست، دارنده دارندگان.2/47

دام

حفظ بندگان، از بدی دام های شیطان

اکْفِنَا... شَرَّ مَصَایِدِ الشَّیْطَانِ

ما را از شرّ دام های شیطان نگهدار.10/5

دام های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... غُرُورِهِ وَ مَصَایِدِهِ

ص : 534

خداوندا ما از فریب ها و دام هایش به تو پناه می بریم.1/17

دام های قصدبدکننده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ... مَصَایِدِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از دام هایش ایمن سازی.8و7/23

برپایی دام شکارِ (بنده)، توسّط ستمگر

کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ، وَ نَصَبَ لِی شَرَکَ مَصَایِدِهِ

چه بسیار ستمگری که با نیرنگ هایش به من ستم کرد و دام های خود را برایم گسترد.7/49

درآمدن ستمگر در بند دامِ خود

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

دانش علم

دانه

داستان دانه ای رویاننده هفت خوشه

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.

13/45

دائمی همیشگی

دخول ورود

در

درهای علم به ربوبیّت خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ

و سپاس خدای را که درهایی از علم به پروردگاری اش را بر ما گشود.10/1

بستن در حاجت، جز به سوی خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ

سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست.19/1

گشودن در آسایش، به روی بنده

ص : 535

وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ

و ای پروردگار من، به فضل خود درِ آسایش را به رویم بگشای.8/7

(پناه نداشتن بنده)، جز به درگاه خدا

فَإِلَی مَنْ حِینَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْکَ؟ وَ إِلَی أَیْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِکَ؟

پس در این هنگام از جانب تو به چه کسی رو آوریم؟ و از درِ خانه تو به کجا رویم؟4/10

ایستادن به درِ عزّت خداوند

وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِیلِ

به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام.4/12

گشوده بودن درِ توبه

سُبْحَانَکَ، لَا أَیْأَسُ مِنْکَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَهِ إِلَیْکَ

پاک و منزّهی تو، از تو که درِ توبه را به رویم گشوده ای، ناامید نمی شوم.7/12

مرگ، دری از درهای آمرزش الهی

اجْعَلْهُ بَابًا مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِکَ

آن را دری از درهای آمرزشت قرار ده.4/40

دری به سوی عفو الهی

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای.10/45

گشودن در و به پا داشتن راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

گشایش درِ (رحمت) الهی، به روی طالبان

بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ

درِ تو برای آنان که خواهانند، باز است.

14/46

درهای برای آمدن به سوی خداوند

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... أَتَیْتُکَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُوءْتَی مِنْهَا

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی از همان درهایی که فرمان داده ای از آنها وارد شوند، نزد تو آمده ام.72/47

گشودن درهای توبه، رحمت و روزی بر بنده

افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رِزْقِکَ الْوَاسِعِ

ص : 536

درهای توبه و رحمت و رأفت و روزی فراخت را بر من بگشای.132/47

دراز طولانی

درب در

درجه مرتبه

درخت

رویاندن درخت ها، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ

خداوندا ما را با بارانی که درخت ها را به وسیله آن برویانی، سیراب نما.5/19

درخت هایی خم شده به انواع میوه ها، در بهشت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّیَهِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از درختانی که شاخه هایشان به انواع میوه ها خم گشته، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

درخشش

درخشش شعله های برق ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

اقتداکنندگان به درخشش روشنایی قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَقْتَدِی بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به درخشش روشنایی آن اقتدا می کنند.7/42

درد

وسیله رستن از آتش دردناک خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شویم.15و10/1

دچار ساختن دشمن، به بیماری دردناک

أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ وَ السُّقْمِ الْأَلِیمِ

آنان را دچار گرسنگی دائم و بیماری دردناک گردان.12/27

ص : 537

ترس ستمگران، از قهرهای دردناک خدا

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

آتشی با آسایشی دردناک

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... هَیِّنُهَا أَلِیمٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که آسایشش دردناک است.29/32

کیفر دردناک آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.30و29/32

دردآور بودن فقدان رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ... أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُودًا

درود بر تو همنشینی که چون از دست رفت، فقدانش دردآور بود.26/45

در دل گذراندن

در دل داشتن دوستی محمّد صلی الله علیه و آله

مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ

آنها که محبّت او را در دل پرورانده اند.

5/4

در دل گذراندن اندیشه های بد

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ... خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

قرآن را نگهبان ما از اندیشه های بد، قرار ده.

10/42

قرآن، بازدارنده خطور اندیشه های بد

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن (قرآن)، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

توبه کردن از اندیشه بد

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... مِنْ کُلِّ... خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ

خداوندا ما از هر اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

در دل نگذراندن رجوع به گناه

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یَنْطَوِی عَلَی رُجُوعٍ إِلَی ذَنْبٍ

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه

ص : 538

کسی که بازگشتن به گناه را در دل ندارد.52/45

در دل گذراندن شرّرسانی به بنده، توسّط دشمن

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ

پس چه بسیار دشمنی که در دل قصدِ آسیب رساندن به من داشت.4/49

درگاه

رسوایی در درگاه خدا، به واسطه گناهان

فَقَدْ أَقَامَتْنِی یَا رَبِّ ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْیِ بِفِنَائِکَ

پس ای پروردگار من، گناهانم به درگاهت، مرا در جایگاه رسواییْ ماندگار نموده.23/31

درگاه انتقام الهی

...وَ أَخْرَجَنِی إِلَی فِنَاءِ نَقِمَتِکَ طَرِیدًا

...و مرا رانده شده، به سوی درگاه انتقامت درآورد.13/32

درمان مداوا

درماندگی بیچارگی و نیز ناتوانی

درمانده نگشتن حاملان عرش، از پرستش خدا

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از پرستشت درمانده نمی گردند...1/3

قرار دادن قوی ترین توانایی در بنده، هنگام درماندگی او

اجْعَلْ... أَقْوَی قُوَّتِکَ فِیَّ إِذَا نَصِبْتُ

قوی ترین توانایی ات را در من، هنگامی که درمانده شدم قرار ده.11/20

سبب درمانده گشتن بنده، از بزرگ داشت خدا

وَ فَهَّهَنِیَ الْإِمْسَاکُ عَنْ تَمْجِیدِکَ، وَ قُصَارَایَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ، لَا رَغْبَهً - یَا إِلَهِی - بَلْ عَجْزًا

و خودداریْ (از سخن)، مرا از بزرگ داشتن تو درمانده کرده، و نهایت تلاش من اقرار به درماندگی است. نه از روی بی رغبتی - ای خدای من - بلکه از روی ناتوانی است.24/46

درنده

در کمین نشستن ستمگر همچون درنده

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ... أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَارًا لِانْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ

ص : 539

و چه بسیار ستمگری که همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در کمین من نشست.7/49

درنگ مهلت

درود

درود خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

درود خدا بر او و خاندانش باد.

2/4، 1/2

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ

خداوندا پس بر محمّد درود فرست.3/2

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

بر محمّد و خاندانش درود فرست.

3/18، 1/11، 6-1/5

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.

3/11، 6/10، 8/7، 13 و 11 و 8/5 4/21، 15/20، 29و18/16، 14و11/14 28/32، 29/31، 2/30، 2/29، 11/24 3/38، 16/37، 5/35، 1/33 25/46، 47/45، 8/42، 10و9و4/39 27-17/48

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

10/8، 19-17و13/6، 15و14و10و9/5 13و9و8/14، 21/13، 15/12، 1/9 11-8و4و3و1/20، 10و9و5و4/17، 33/16 10-8/21، 30و29و27و26و24-21و18و14/20 7و2و1/23، 13و12و9و8و6و5/22، 13/21 3و1/30، 4-1/27، 4و1/26، 14و4و3/24 2/36، 3و2/35، 34و32/32، 30و24/31 6/43، 14-9و7/42،1/41،1/40، 1/39 51و48/45، 19و16-13و8و6/44

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، أَکْثَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست بیش از آنچه بر کسی از آفریدگانت فرستادی. 23/6

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ الْأَنْجَبِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک، پاکیزه، نیکوکار و شریف ترین اند، درود فرست.24/6

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.20/13، 7/9، 23/6، 8/5 12/31، 6/15، 6/14

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

ص : 540

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

16/12

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً دَائِمَهً نَامِیَهً لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَی لِأَمَدِهَا، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی وَ سَبَبًا لِنَجَاحِ طَلِبَتِی

بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی پیوسته و فزاینده که روزگار آن سپری نشود و مدّتش به پایان نرسد و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده.24/13

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ...

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - ...25/13

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

7/14

إِلَهِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خدای من بر محمّد و خاندانش درود فرست.

17/16

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.19/42، 11/22، 7و5/20، 7/19

4/54، 16/48

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست، همانند برترین درودی که پیش از او بر کسی از آفریدگانت فرستادی.30/20

صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد.4/23

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه ما را به وسیله او شرافت دادی.4/24

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَی الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه به سبب او برای ما حقّی بر خلق واجب نمودی.

4/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَاهً عَالِیَهً عَلَی الصَّلَوَاتِ، مُشْرِفَهً فَوْقَ التَّحِیَّاتِ، صَلَاهً لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا، وَ لَا یَنْقَطِعُ عَدَدُهَا کَأَتَمِّ مَا مَضَی مِنْ صَلَوَاتِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست، درودی بالای همه درودها و مشرف بر همه تحیّت ها. درودی که مدّتش پایان نپذیرد و شماره اش قطع نگردد.

ص : 541

مانند کامل ترین درودهایت که بر هر یک از اولیایت فرستاده شده.18/27

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، همچنانکه ما را به سبب او هدایت کردی.

30/31

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ، وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ یَوْمَ الْفَاقَهِ إِلَیْکَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، آنچنان که ما را به وسیله او نجات دادی و بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که روز رستاخیز و روز نیازمندی به تو، ما را شفاعت کند.30/31

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ، صَلَاهً لَا یَنْقَطِعُ مَدَدُهَا، وَ لَا یُحْصَی عَدَدُهَا، صَلَاهً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، تا شب و روز در گردش هستند. درودی که پشتوانه اش قطع نشود و تعدادش به شمار درنیاید. درودی که هوا را آکنده سازد و آسمان و زمین را پر کند.

34/32

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، إِذَا ذُکِرَ الْأَبْرَارُ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست هنگامی که نیکوکاران یاد شوند.34/32

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

بَعْدَ الرِّضَا صَلَاهً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست.35/32

صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

درودهای تو بر او و خاندانش باد.2/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

درودهای تو بر او و بر خاندانش باد.

18/42

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر

ص : 542

او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

22/42

فَأَسْأَلُ اللَّهَ...أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدا درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.7/43

صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

درودهایت بر او و خاندانش باد.9/44

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، در هر وقت و هر آن و بر هر حال. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای.19/44

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ، وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، صَلَاهً تَبْلُغُنَا بَرَکَتُهَا، وَ یَنَالُنَا نَفْعُهَا، وَ یُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاوءُنَا

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود

فرستادی. و بر او و بر خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی. و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی. و برتر از آن ای پروردگار جهانیان، درودی که برکت آن به ما رسد و سودش ما را دریابد و دعای ما به سبب آن مستجاب گردد.56/45

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی الْمُکَرَّمِ الْمُقَرَّبِ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که برگزیده، اختیار شده، گرامی و مقرّب داشته شده اند، برترین درودهایت را بفرست.50/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً زَاکِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَزْکَی مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً نَامِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَنْمَی مِنْهَا، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً رَاضِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ فَوْقَهَا

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درود پیراسته ای که درودی پیراسته تر از آن نباشد. و بر او درود فرست، درود فراوانی که درودی فراوان تر از آن نباشد. و بر او درود فرست، درود خوشنودکننده ای که درودی بالاتر از آن نباشد.51/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً تُرْضِیکَ و تَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً لَا تَرْضَی لَهُ إِلَّا بِهَا، وَ لَا تَرَی غَیْرَهُ لَهَا أَهْلًا

ص : 543

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی اش بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود کند و بر خوشنودی ات برای او بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که برای او جز به آن راضی نشوی و جز او را سزاوار آن نبینی.52/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً تُجَاوِزُ رِضْوَانَکَ، وَ یَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِکَ، وَ لَا یَنْفَدُ کَمَا لَا تَنْفَدُ کَلِمَاتُکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد و اتّصالش به بقای تو پیوند خورد و فانی نشود، همچنانکه کلمات تو فانی نمی شود.53/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبران تو را فراگیرد و درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود و درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

54/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُحِیطُ بِکُلِّ صَلَاهٍ سَالِفَهٍ وَ مُسْتَأْنَفَهٍ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ، صَلَاهً مَرْضِیَّهً لَکَ وَ لِمَنْ دُونَکَ، وَ تُنْشِئُ مَعَ ذَلِکَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْکَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ زِیَادَهً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدُّهَا غَیْرُکَ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه ای را فراگیرد. و بر او و بر خاندانش درود فرست، درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد و با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی و آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.55/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی.57/47

صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد.

63و62/47

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47

فَأَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

ص : 544

پس از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ صَلَاهً لَا یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد و بر خاندان محمّد که نیکوکارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی. درودی که جز تو کسی بر شمردن آن توانایی نداشته باشد.3/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

4/48

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.6/48

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

8/48

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.

11/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

13/48

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ

بر محمّد و خاندانش درود فرست و همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما.

28/48

ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ، وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ

سپس دعا کن آنچه را برایت آشکار شد و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست.28/48

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

1/54

صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.9/54

درود خدا، بر فرشتگان گوناگون

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ... وَ إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت و اسرافیل، صاحب صور، پس بر آنها درود فرست.6و2و1/3

ص : 545

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ... وَ مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت و میکائیل که نزد تو دارای مقام والا است، پس بر آنها درود فرست.

6و3و1/3

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ... وَ جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت و جبرئیل که امین وحی توست، پس بر آنها درود فرست.

6و4و1/3

اللَّهُمَّ... وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَهِ الْحُجُبِ. وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ: مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ، وَ أَهْلِ الْأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ

خداوندا و روح، همان که او بر فرشتگان حجاب ها گماشته شده، و روح، که از عالم امر تو می باشد، پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند، در آسمان هایت ساکنند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.

6و5و1/3

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت، پس بر آنها درود فرست. 6و1/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَهٌ مِنْ دُؤُوبٍ، وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ، وَ لَا

تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ الشَّهَوَاتُ، وَ لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از کوشش دائمی دلتنگ نمی شوند، و از خستگیِ زیاد، وامانده و سست نمی گردند، و خواهش های نفسانی، آنها را از تسبیح تو باز نمی دارد، و فراموشیِ غفلت ها، آنها را از تعظیم تو جدا نمی سازد.7و6/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیما لَدَیْکَ، الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِکْرِ آلَائِکَ، وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که به آنچه در نزد توست مشتاق بودنشان بسیار است و به ذکر نعمت های تو حریص می باشند، و در پیشگاه با عظمت، بزرگ و بلند توْ فروتنند.

8و6/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ: سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران شعله می کشد، گویند: منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9و6/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ، وَ أَهْلِ الزُّلْفَهِ عِنْدَکَ، وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ، وَ الْمُوءْتَمَنِینَ

ص : 546

عَلَی وَحْیِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که نزدت مقرّبند، و آنها که رسانندگان اخبار نهانی بر رسولانت می باشند و بر وحی تو امانت دارند.10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ، وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ، وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای و آنان را به ذکر تقدیس خود از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای، و در دل طبقه های آسمان هایت، سکونتشان داده ای.

11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از

فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که خزانه داران باران و حرکت دهندگان ابرند.

13و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ... مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ، وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که همراهی کنندگان برف و تگرگ، و فرودآمدگان به همراه قطره های نازل شده باران، و زمامداران بر گنجینه بادها، و گمارده شدگان به کوه ها تا فرونپاشد، می باشند.15و12و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ، وَ کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از

ص : 547

فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که وزن آب ها و پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.16و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، که بلای ناخوشایند و آسایش خوشایند به سوی اهل زمین می فرستی.

17و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ، وَ الْحَفَظَهِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ، وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ، وَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ، وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ، وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ، وَ مَالِکٍ، وَ الْخَزَنَهِ، وَ رِضْوَانَ، وَ سَدَنَهِ الْجِنَانِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و سفیران بزرگوارِ نیکوکار و حافظان گرامی نویسنده (اعمال)، و فرشته مرگ و یارانش و بر منکر و نکیر و رومانْ آزمایش کننده (مردگان) قبرها و طواف کنندگان بیت المعمور و مالک و خزانه دار دوزخ و رضوان و کلیددار بهشت ها.

18و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ

قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ، وَ یَفْعَلُونَ مَا یُوءْمَرُونَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که خدا را در آنچه به آنان امر کرده، سرپیچی نمی کنند و آنچه به آنان فرمان داده شده، انجام می دهند.

19و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ یَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای.20و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الزَّبَانِیَهِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ. ابْتَدَرُوهُ سِرَاعًا، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و آن پاسبانانی که چون به آنها گفته شود: او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید، به سرعت به او حمله برند و مهلتش ندهند.21و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ... سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ،

ص : 548

وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که ساکنان هوا و زمین و آب اند و هر کدام از آنان که بر خلق مشغولند.23و20و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ، و بِأَیِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم و جایگاهش را در پیشگاه تو و مأموریّتی را که به او سپرده ای، نمی دانیم.22و11و10/3

درود خدا بر فرشتگان، در روزی که با هر کس گواهیست

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَوْمَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ

...پس بر آنها درود فرست، روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.

24/3

درود خدا بر فرشتگان و ویژگی این درود

صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ کَرَامَهً عَلَی کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِمْ

بر آنان درود فرست، درودی که کرامتی بر

کرامتشان و پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.25/3

درود بندگان، به فرشتگان و فرستادگان خدا

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

درود خدا، بر پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و بر همسران و فرزندانشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ، وَ عَلَی أَزْوَاجِهِمْ، وَ عَلَی ذُرِّیَّاتِهِمْ، وَ عَلَی مَنْ أَطَاعَکَ مِنْهُمْ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین و زنان و فرزندانشان و بر هر کسی از آنها که فرمان تو را برده، درود فرست.13/4

ویژگی های درود خدا، بر تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ کَیْدِ الشَّیْطَانِ، وَ تُعِینُهُمْ بِهَا عَلَی مَا اسْتَعَانُوکَ عَلَیْهِ مِنْ بِرٍّ

ص : 549

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را از معصیت نگه داری و در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی، و آنان را از حیله شیطان بازداری، و بر خواسته های نیک آنانْ کمک رسانی.14و13/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ، وَ الطَّمَعِ فِیما عِنْدَکَ وَ تَرْکِ التُّهَمَهِ فِیما تَحْوِیهِ أَیْدِی الْعِبَادِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به تو و طمع در آنچه نزد تو است و ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.15و14و13/4

فرستادن درود و رحمت خدا، بر والدین

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ، وَ الصَّلَاهِ مِنْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود و درود از جانب خود، اختصاص ده.2/24

درود فرستادن خدا، بر پیامبران و بندگان شایسته اش

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی. و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان

شایسته ات درود فرستادی.56/45

درود فرشتگان، انبیا، رسولان، اهل طاعت و همه آفریدگان، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ، وَ تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ، وَ تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبران تو را فراگیرد و درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود و درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.54/47

درود خدا، بر دوستداران ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای مبارک، پاک، فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.

64/47

دروغ

دشمنان و تکذیب پیامبران

ص : 550

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَهِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، در هنگامی که با تکذیب ستیزه جویان روبرو می شدند...1/4

اطمینان نمودن به دروغ های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ

خداوندا ما از اطمینان به آرزوهای او به تو پناه می بریم.1/17

تکذیب دشنام دهنده

هَبْ لِی... تَکْذِیبًا لِمَنْ قَصَبَنِی

مرا تکذیبی بر آنکه دشنامم داد، ببخش.

8/20

دروغ گفتن شیطان، در وعده هایش

إِنْ وَعَدَنَا کَذَبَنَا، وَ إِنْ مَنَّانَا أَخْلَفَنَا

اگر ما را وعده دهد، به ما دروغ گوید. و اگر به ما نوید دهد، خلف وعده کند.7/25

نسبت دادن دروغگویی، به پیامبران

لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ... کَذَّبَ رُسُلَکَ

کسی که پیامبرانت را دروغگو شمارد، از فرمانروایی ات نمی کاهد.3/52

درون

جای دادن فرشتگان، در اندرون طبقات آسمان

وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

و آنها را در دل طبقه های آسمان هایت، سکونت داده ای.11/3

آشکار بودن باطن اخبار، بر خداوند

یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ

ای کسی که اخبار پنهانی نزد او آشکار است.

6/5

جنین در اندرون مادر

...الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا

...همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی و مرا در قرارگاه رحم او سپردی.24/32

مانعی برای سلامتی ضمیر بندگان

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن (قرآن)، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

درّه

افکندن خود، در درّه های نابودی

ص : 551

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَهَ الْهَلَاکِ، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

در وادی های هلاکت رفتم و به درّه های نابودی وارد شدم.2/49

عذاب الهی، در درّه های هلاکت

تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

در آنها، خود را در معرض سخت گیری هایت قرار داده، با عقوبت هایت روبرو شدم.2/49

درهم پیچیدگی

عامل گشاینده آنچه غفلت آن را درهم پیچیده

اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِرًا

قرآن را برای اندیشه در پند گرفتن که فراموشی ما آن را درهم پیچیده، گشاینده گردان.

10/42

دریافت

اوقات فراغت و یافت شدن بنده، در گناه

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای،

پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد.2/11

دریافت خوشنودی خدا از بنده، در حال تندرستی

خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی فِی عَافِیَهٍ

رضای خود را از من در حال عافیت دریافت نما. 1/22

دریافتن لذّت بهشت و اندوه دوزخ

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی أَجِدَ لَذَّهَ مَا أَدْعُوکَ لَهُ، وَ کَأْبَهَ مَا أَسْتَجِیرُ بِکَ مِنْهُ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما. تا لذّت آنچه را که تو را برای آن می خوانم و اندوه آنچه را که از آن به تو پناه می آورم، دریابم.

9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی نَجِدَ لَذَّهَ مَا نَدْعُوکَ بِهِ، وَ کَأْبَهَ مَا نَسْتَجِیرُکَ مِنْهُ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده و شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان. تا خوشی آنچه از تو می خواهیم و اندوه آنچه از آن به تو پناه می بریم، دریابیم.53/45

دریافت آرامش دل

ص : 552

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ

و هنگامی که در شکرت کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

ادراک حقّ پدر و مادر

لَا أُدْرِکُ مَا یَجِبُ عَلَیَّ لَهُمَا

آنچه برای ایشان بر من واجب است را درنمی یابم.11/24

عدم ادراک آنچه خدا از بندگان پوشانده

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، دیدگانشان آن را درنمی یافت.14/45

دریافتن خیر و نیکیِ خواسته شده

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْرًا نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل

درخواست شده را دریابیم.45/45

دیده ها و درک نکردن جای خداوند

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ تُدْرِکِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَیْنِیَّتِکَ

تویی آنکه دیده ها جا و مکان تو را درنیافتند.

18/47

طلبیدن خدا و دریافتن او

فَمَنِ الَْتمَسَکَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیَا وَجَدَکَ

پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می یابد.25/47

ادراک امور، به مدد الهی

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِکُهُ إِلَّا بِکَ عَمَّا لَا یُرْضِیکَ عَنِّی غَیْرُهُ

و مرا به چیزی که آن را درنمی یابم، مگر به (کمک) تو، مشغول منما، تا از چیزی که جز آن تو را از من خوشنود نمی کند، باز مانم.108/47

خدا، دریابنده بنده گریزپای

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... مُدْرِکِی إِنْ أَنَا فَرَرْتُ

خداوندا، همانا تو یابنده منی، اگر فرار کنم.

4/50

دژ قلعه

دست

تابعین، و ترک تهمت بر آنچه در دست

ص : 553

بندگان است

صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی... تَرْکِ التُّهَمَهِ فِیما تَحْوِیهِ أَیْدِی الْعِبَادِ

درودی که به سبب آن ایشان را بر ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.

15و14/4

برتری دست خدا، در بخشش ها

أَنَّ یَدَکَ بِالْعَطَایَا أَعْلَی مِنْ کُلِّ یَدٍ

همانا دستِ عطای تو از هر دستی بالاتر است.

19/13

روان ساختن نیکی به دست بنده، برای مردم

أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الْخَیْرَ

نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز.

3/20

قرار دادن دستی برای بنده، در مقابل ستمگر

اجْعَلْ لِی یَدًا عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی

برایم بر آنکه به من ستم کرد، دستی قرار ده.

8/20

به دست خدا بودنِ همه امور

بِیَدِکَ، یَا إِلَهِی جَمِیعُ ذَلِکَ السَّبَبِ، وَ إِلَیْکَ الْمَفَرُّ وَ

الْمَهْرَبُ

ای خدای من، همه این سبب ها به دست توست و مفر و گریز به سوی توست.4/21

به دست خدا بودنِ موی پیشانی بنده

نَاصِیَتِی بِیَدِکَ

موی پیشانی (و اختیار)م به دست توست.

5/21

نگذاشتن دستی (نعمت و احسانی) برای گنهکار و کافر

لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً، وَ لَا لَهُ عِنْدِی یَدًا

برای بدکار و کافر، بر من منّت و برای او نزد من دستی (نعمتی)، قرار نده.12/21

گشودن دست بنده، به توانگری خدا

بِسَعَتِکَ، فَابْسُطْ یَدِی

به توانگری ات گشاده دستم گردان.4/22

فراوانی روزی فرزندان، به دست والدین

أَدْرِرْ لِی وَ عَلَی یَدِی أَرْزَاقَهُمْ

برای من و به دست من روزی هایشان را بسیار نما. 2/25

بازداشتن دستان دشمن، از گشوده شدن

وَ اقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ

و دست هایشان را از گشودن بازدار.5/27

ص : 554

دست های گناهان

هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَیْدِی الذُّنُوبِ

این مقام کسی است که بازیچه دست های گناهان گردیده.6/31

دست مهالک و تباهی ها

لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَهِ عِصْمَتِهِ

هر که به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.3/42

دراز نکردن دست ها، به سوی حرام

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی لَا نَبْسُطَ أَیْدِیَنَا إِلَی مَحْظُورٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا دست هایمان را به سوی هیچ ممنوعی دراز نکنیم.7و6/44

گشوده بودن دست خدا، به نیکی ها

بَسَطْتَ بِالْخَیْرَاتِ یَدَکَ

دستت را به نیکی ها گشوده ای.25/47

گشودن دست ولیّ خدا، بر دشمنان

ابْسُطْ یَدَهُ عَلَی أَعْدَائِکَ

دستش را بر دشمنانت بگستر.63/47

گرفتن دست بنده

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از سقوط پرت شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).104/47

پر ساختن دست بنده، از سودهای الهی

امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِکَ یَدِی

دستم را از سودهای خود پر نما.128/47

واقع شدن اموری، به دست گروهی از بندگان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی... مِمَّنْ یَجْرِی ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ

خداوندا و مرا از کسانی که آن (توحید و ایمان) به وسیله و به دست آنان اجرا می گردد، قرار ده.12/48

دست بنده و موی جلوی سرِ او

هَذِهِ یَدِی وَ نَاصِیَتِی، أَسْتَکِینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی

این دست من و موی جلوی سرم است. برای قصاص خویش، فروتن می شوم.4/53

دستاویز سبب

آویختن یاران پیامبر صلی الله علیه و آله ، به دستاویز او (دین)

ص : 555

الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ

آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند.6/4

آویختن به دستاویز عصمت قرآن

جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی... لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَهِ عِصْمَتِهِ

آن را نور هدایتی قرار دادی که هر کس به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.3/42

نزدیک ساختن دستاویز پیامبر صلی الله علیه و آله ، به خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ قَرِّبْ وَسِیلَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دستاویزش را نزدیک نما.19/42

امامان علیهم السلام ، دستاویز چنگ زنندگان

فَهُوَ... عُرْوَهُ الْمُتَمَسِّکِینَ

پس او دستاویز چنگ زنندگان است.60/47

چنگ زدن دوستان ائمه علیهم السلام ، به دستاویز ایشان (دین)

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که چنگ زنندگان به دستاویز ایشانند، درود فرست.64/47

دستور احکام، اذن و نیز فرمان

دسته گروه

دست یابی رسیدن

دشمنی ستیزه جویی

کشتگان شمشیرهای دشمنان خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم.

30و27/1

علّت دشمنی پیامبر صلی الله علیه و آله ، با نزدیک ترین (اشخاص)

عَادَی فِیکَ الْأَقْرَبِینَ

به خاطر تو با نزدیک ترین (اشخاص)، دشمنی نمود.12/2

دشمنان خدا

...اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِکَ

آنچه (محمّد) درباره دشمنانت می خواست، برایش به دست آمد.17/2

شماتت دشمنان

نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

پناه می بریم به تو از سرزنش دشمنان.8/8

ص : 556

أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

مرا از سرزنش دشمنان پناه ده.119/47

پرسش بنده از همراهی دشمنی خدا با او، در هنگام دعا کردنش

...أَمْ لَزِمَنِی فِی وَقْتِ دُعَایَ مَقْتُکَ؟

...آیا هنگامی که تو را می خوانم، دشمنی ات مرا لازم گشته است؟6/12

ناتوان گرداندن دشمن بنده

اجْعَلْ لَهُ... عَجْزًا عَمَّا یُنَاوِیهِ

او را در برابر آنکه با او دشمنی می کند ناتوان ساز.6/14

آنچه بنده درباره دشمن خود، از خدا می خواهد

خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ، وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِیما یَلِیهِ، وَ عَجْزًا عَمَّا یُنَاوِیهِ... وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی، وَ أَحْسِنْ عَلَیْهِ عَوْنِی، وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ

ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار. و با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار. و او را به آنچه درخورش است مشغول دار. و او را در برابر آنکه با او دشمنی می کند ناتوان ساز. و ستم کردن او را بر من آسان نگردان و مرا در مخالفت با او به خوبی

یاری فرما و مرا از انجام مانند کارهای او بازدار و در مانند حال او قرار نده.7و6/14

اللَّهُمَّ... أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً، وَ مِنْ حَنَقِی عَلَیْهِ وَفَاءً

خداوندا مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد و کینه ام را بر او کامل نماید.8/14

اللَّهُمَّ... عَوِّضْنِی مِنْ ظُلْمِهِ لِی عَفْوَکَ، وَ أَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَکَ

خداوندا در عوض ستمی که او به من نمود، مرا ببخش و به جای بدرفتاری اش، رحمتت را به من عطا کن.9/14

روز رستاخیز و جای گرد آمدن دشمنان

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی... تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ... أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

کیفری آماده شده، برای دشمن

وَ صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا... أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ

و نمونه مجازات و کیفری که برای دشمنم

ص : 557

آماده کردی، در دلم بگذار.15/14

مشغول ساختن شیطان به دشمنان خدا

وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِکَ

و او را به جای ما به برخی دشمنانت سرگرم نما.4/17

کمک خواستن از خدا، بر دشمنی با شیطان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.

11/17

دشمنی نمودن با شیطان، از روی حقیقت

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَهِ الْعُبُودِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به سبب حقیقتِ بندگی تو، با او دشمنی کرد، اجابت فرما.11/17

امر کردن پیروان، به دشمنی با شیطان

نَأْمُرُ بِمُنَاوَاتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا

هر که فرمان ما را پیروی کند، به دشمنی او فرمان دهیم.14/17

بندگان، در زمره دشمنان شیطان

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ أَعْدَائِهِ

خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده.

14/17

مبدّل نمودن دشمنی دشمنان و نزدیکان، به دوستی

أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَهِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّهَ... وَ مِنْ عَدَاوَهِ الْأَدْنَیْنَ الْوَلَایَهَ

درباره من کینه توزی دشمنان را به محبّت، و دشمنی نزدیکان را به دوستی مبدّل فرما.7/20

عاقبت اندیشی نسبت به دشمن خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَدْبِیرًا عَلَی عَدُوِّکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، تدبیر علیه دشمنت را قرار ده.

13/20

برگزیدن رضای خدا در حقّ دشمنان، بر غیر رضای او

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ، عَامِلًا بِطَاعَتِکَ، مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و

ص : 558

آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته، عامل به طاعتت باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم.13/22

سبب آسودگی دشمن، از ستم بنده

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ، عَامِلًا بِطَاعَتِکَ، مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی یَأْمَنَ عَدُوِّی مِنْ ظُلْمِی وَ جَوْرِی

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته، عامل به طاعتت باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دشمنم از ظلم و ستم من ایمن باشد.13/22

ایمن فرمودن بنده، از دشمن

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ وَ غَمْزِهِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ حَسَدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من

منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی و طعنه و بدگویی و عیب جویی و حسد و دشمنی اش ایمن سازی.8و7/23

ستیزه جویی فرزندان بنده، با دشمنان خدا

وَ اجْعَلْهُمْ... لِجَمِیعِ أَعْدَائِکَ مُعَانِدِینَ وَ مُبْغِضِینَ

و آنان (فرزندانم) را ستیزه جو و کینه توزِ همه دشمنانت قرار ده.3/25

شیطان، دشمنی مکرکننده برای بندگان

جَعَلْتَ لَنَا عَدُوًّا یَکِیدُنَا، سَلَّطْتَهُ مِنَّا عَلَی مَا لَمْ تُسَلِّطْنَا عَلَیْهِ مِنْهُ، أَسْکَنْتَهُ صُدُورَنَا، وَ أَجْرَیْتَهُ مَجَارِیَ دِمَائِنَا

برای ما دشمنی قرار دادی که به ما نیرنگ می زند. او را بر ما تسلّط دادی، و ما را بر او تسلّطی نیست. او را در سینه های ما جا دادی و در رگ های خونمان روان نمودی.6/25

إِلَّا تَصْرِفْ عَنَّا کَیْدَهُ یُضِلَّنَا، وَ إِلَّا تَقِنَا خَبَالَهُ یَسْتَزِلَّنَا

اگر فریب او را از ما بازنداری، گمراهمان کند و اگر ما را از تبهکاری اش نگه نداری، به لغزشمان اندازد.7/25

درخواست بندگان از خدا، درباره دشمن خود (شیطان)

ص : 559

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ حَتَّی تَحْبِسَهُ عَنَّا بِکَثْرَهِ الدُّعَاءِ لَکَ فَنُصْبِحَ مِنْ کَیْدِهِ فِی الْمَعْصُومِینَ بِکَ

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او را از ما دور کن، تا اینکه با دعای زیاد ما، او را از ما بازداری. پس به وسیله تو از نیرنگ او، در زمره بازداشته شدگان (از گناه) درآییم.8/25

مخالفت با دشمنان ائمه علیهم السلام

تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.1/26

درخواست بنده، در هنگام روبرو شدن مرزداران با دشمن

أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ...

هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر.4/27

درخواست بنده، برای دشمنان مرزداران اسلام

اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِکَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَیِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ، وَ ضَلِّلْهُمْ

عَنْ وَجْهِهِمْ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَ اقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَکِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ، وَ اقْطَعْ بِخِزْیِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ. اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ، وَ یَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ، وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ، لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِی نَبَاتٍ

خداوندا بدین وسیله، دشمنانشان را درهم شکن و چنگالشان را از آنان جدا کن و میان آنان و سلاح هایشان جدایی انداز و رگ های دلشان را بکن و میان آنها و زاد و توشه اشان جدایی انداز و در راه هایشان سرگردانشان ساز و از هدفشان گمراهشان نما و کمک رسانی را از ایشان قطع کن و از تعدادشان بکاه و دل هایشان را از ترس پر ساز و دست هایشان را از گشودن بازدار و زبان هایشان را از گفتن ببند و با (شکست) ایشان، پشت سری هایشان را پراکنده ساز و آنان را برای کسانی که در پس ایشانند، عبرت گردان و با خواری آنان طمع آیندگانشان را قطع نما. خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان و صلب مردانشان را خشک نما و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن و آسمانشان را در باریدن و زمینشان را در روییدن، اذن نده.6و5/27

درخواست (کشته و اسیر گشتن) دشمنان خدا

ص : 560

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند.9/27

اندک نمودن دشمن، پیش چشم مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما.15/27

غلبه دشمن خدا (شیطان)، بر بنده

قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیَّ عَدُوُّکَ...

دشمن تو، بر من چیره شده است.12/32

مهلت خواستن دشمن خدا، از خدا

وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیَّ عَدُوُّکَ الَّذِی اسْتَنْظَرَکَ لِغَوَایَتِی فَأَنْظَرْتَهُ، وَ اسْتَمْهَلَکَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ لِإِضْلَالِی فَأَمْهَلْتَهُ

و دشمن تو که برای بیراهه بردن من از تو فرصت خواست، پس فرصتش دادی، و برای گمراه کردنم از تو - تا روز جزا - مهلت طلبید، پس مهلتش دادی، بر من چیره شده است.

12/32

چگونگی برخورد دشمن خدا (شیطان)، با بنده

فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ، وَ تَلَقَّانِی بِکَلِمَهِ کُفْرِهِ

پس عنان حیله اش را از من برگرداند و با گفتار کفرش با من روبرو شد.13/32

آشتی بنده، با دشمنی کننده با او

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا

ما را در آن ماه توفیق ده، که با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم.10/44

علّت آشتی نکردن با دشمن

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لَا نُوَالِیهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم. مگر آنان که در راه تو و برای تو با آنها دشمنی شده. که او دشمنی است که با او دوستی نمی کنیم.10/44

شیطان، دشمن خدا

جَنِّبْنَا... الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

ما را از فریب خوردن از دشمنت؛ شیطان رانده شده، دور گردان.13/44

بردباری خدا، در مقابل دشمنش

حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ

حلمت به کسی که با تو دشمنی نموده، پرداخته است.16/46

گشودن دست ولیّ خدا، بر دشمنان

ابْسُطْ یَدَهُ عَلَی أَعْدَائِکَ

دستش را بر دشمنانت بگستر.

63/47

ص : 561

دشمنی با دشمنان خدا

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاهِ أَوْلِیَائِکَ، وَ مُعَادَاهِ أَعْدَائِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که به دوستی با دوستانت و دشمنی با دشمنانت راهنمایی اش نمودی.67/47

یاری شدن به ارتکاب نهی الهی، از جانب دشمن خدا

أَعَانَهُ عَلَی ذَلِکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّهُ

دشمن تو و دشمن او (شیطان)، او را بر آن یاری کرد.68/47

نافرمانی بنده، و دشمنی نداشتن با خدا

نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ، لَا مُعَانَدَهً لَکَ

او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی عناد با تو.68/47

آنکه خدا دشمنی اش را با دشمنی خویش مرتبط نموده

بِحَقِّ... مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِکَ، تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که دشمنی اش را به دشمنی خویش مرتبط نموده ای، در این روز، مرا بپوشان،

با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.

86/47

طلبیدن دشمنی خدا

وَ لَا تُهْلِکْنِی مَعَ مَنْ تُهْلِکُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِکَ

و مرا همراه هلاک شوندگانی که دشمنی تو را می طلبند، هلاک نگردان.96/47

دشمن گمراه سازنده

حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَدُوٍّ یُضِلُّنِی

میان من و دشمنی که مرا گمراه می کند، جدایی انداز.99/47

لعنت خدا بر دشمنان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان و هر که را به کردارشان خوشنود می شود و دوستان و پیروانشان را لعنت کن.10/48

شاد نکردن دشمن و مسلّط نساختنش، بر بنده

لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوِّی، وَ لَا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقِی، وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَیَّ

دشمنم را بر من شاد نگردان و او را بر من توانا نساز و او را بر من مسلّط نگردان.14/48

ص : 562

اَعمال دشمن

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ، وَ شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ، وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ، وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ، وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ، وَ یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی اش را بر روی من کشید، و لبه تیغش را برای من تیز نمود و طرف تیز آن را برایم نازک کرد و آن را برای من با زهرهای کشنده اش درهم آمیخت و تیرهای هدف گیری خود را، به سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانی اش از من نخفت و در دل قصدِ آسیب رساندن به من داشت و آب بسیار تلخِ زهرآگین را جرعه جرعه به من نوشاند.4/49

خدا، بینا به بسیاری دشمنان

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده، مشاهده کردی.5/49

ظفر یافتن بر دشمن، به مدد الهی

فَابْتَدَأْتَنِی بِنَصْرِکَ... ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ، وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ، وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ

پس به یاری کردنم آغاز نمودی. سپس تیزی (تیغ) او را برای من شکستی و پس از آنکه در

گروهی بسیار بود، او را تنها گذاشتی و مرا بر او پیروز نمودی.6/49

بازستاندن چیزهای گرفته شده از بنده، توسّط دشمن

أَنْتَ الَّذِی... أَخَذْتَ لِی مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِی

تویی که داد مرا از دشمنانم گرفتی.4/51

آنچه خدا دشمنانش را به آن بیم داده

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ... الْمُ_جَانَبَهِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در دوری نمودن از آنچه دشمنانت را به آن بیم داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

دشنام

تکذیب دشنام دهنده

هَبْ لِی... تَکْذِیبًا لِمَنْ قَصَبَنِی

مرا تکذیبی بر آنکه دشنامم داد، ببخش.

8/20

تبدیل دشنامگویی بنده، به حمد الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ... وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا دشنام یا

ص : 563

آبروریزی و مانند اینها، سپاس برای خودت را قرار ده. 13/20

دشواری سختی

دعا اجابت و نیز مناجات

خواندن خدا، در دشواری ها

أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ

تویی خوانده شده برای دشواری ها.4/7

مهربانی خدا، با هر که بخواندش

إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ

به درستی که تو به هر که تو را خوانَد، مهربانی.5/11

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاکَ فَأُبْلِغَ فِی الدُّعَاءِ

ای خدای من آیا تو بر کسی که تو را بخواند رحم کننده ای تا من هر چه بیشتر در دعا بکوشم؟

15/16

بنده معترف به گناه و دعای او

هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟... أَمْ لَزِمَنِی فِی وَقْتِ دُعَایَ مَقْتُکَ؟

آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه (گناهی که) مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟ یا هنگامی که تو را می خوانم، دشمنی ات مرا لازم گشته است؟6/12

خواندن خدا، با اسمایش

یَدْعُوکَ بِیَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ...

تو را صدا می زند: ای مهربان ترین مهربانان...

9/12

به رنج نیفتادن خدا، از دعای دعاکنندگان

یَا مَنْ لَا یُعَنِّیهِ دُعَاءُ الدَّاعِینَ

ای آنکه دعای نیایشگران او را خسته نمی کند.10/13

درخواست اجابت دعا، از خدا

کُنْ لِدُعَائِی مُجِیبًا

درخواستم را اجابت کن.21/13

اسْتَجِبْ دُعَائِی

دعایم را مستجاب کن.25/46

بازنگرداندن دعای بنده، از درگاه خدا

لَا تَبُتَّ سَبَبِی مِنْکَ

رشته ارتباط مرا از خود قطع نگردان.

22/13

لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَیَّ رَدًّا

دعایم را به خودم بازنگردان.22/20

لَا تَحْجُبْ دُعَائِی عَنْکَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِی بِهِ

دعایم را از خود بازندار، که خود مرا به آن امر فرموده ای.9/25

پیوند دادن دعای بنده، به اجابت

ص : 564

صِلْ دُعَائِی بِالْإِجَابَهِ

درخواست مرا به روا شدن متّصل گردان.

11/14

فرمان خدا، به دعا

أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ

من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی.13/16

لَا تَحْجُبْ دُعَائِی عَنْکَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِی بِهِ

دعایم را از خود بازندار، که خود مرا به آن امر فرموده ای.9/25

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ مُطِیعًا لِأَمْرِکَ فِیما أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ، مُتَنَجِّزًا وَعْدَکَ فِیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَهِ، إِذْ تَقُولُ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام و وفا به وعده ای را که پیرامون اجابت داده ای، خواستارم. زیرا که می فرمایی: «مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم.»

11/31

ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.15/45

وَ دَعَوْکَ بِأَمْرِکَ

و به فرمانت، تو را خواندند.16/45

نخواندن مانندی با خدا

لَا أَدْعُو مَعَکَ نِدًّا

با تو همانندی را نمی خوانم.22/20

دریافت لذّت آنچه بنده، خدا را برای آن می خواند

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی أَجِدَ لَذَّهَ مَا أَدْعُوکَ لَهُ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما. تا لذّت آنچه را که تو را برای آن می خوانم، دریابم.

9/22

خواندن خدا، با اخلاص

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

دعا در حقّ والدین

وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا

و مرا به (برکت) دعایم برای آنان، بیامرز.

14/24

دعا، سبب بازداشتن شیطان از بندگان

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ حَتَّی تَحْبِسَهُ عَنَّا

ص : 565

بِکَثْرَهِ الدُّعَاءِ لَکَ

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او را از ما دور کن، تا اینکه با دعای زیاد ما، او را از ما بازداری.

8/25

دعا به جنگجو یا مرزدار مسلمان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ أَتْبَعَهُ فِی وَجْهِهِ دَعْوَهً... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را با دعا در جهتی که به آن رو آورد همراهی نمود، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

اختصاص داشتن خدا، به دعای بنده

أَنْتَ الْمَ_خْصُوصُ قَبْلَ کُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِی

تویی مخصوص به خواندن من، پیش از آنکه کسی را بخوانم.9/28

برابر نبودن کسی در دعای بنده، با خدا

لَا یَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَکَ فِی دُعَائِی

در دعایم، کسی با تو برابر نیست.9/28

خواندن خدا و اجابت گشتن

ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم.

15/45، 11/31

نزدیک تر بودن اجابت دعای غیر، در حقّ بنده

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعَائِی

پس دعایی از او به من رسد که از دعای من نزد تو شنیدنی تر است.27/31

دعای بنده و رحمت الهی

عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ، وَ مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ

به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده. 3/39

عبادت نامیده شدن دعا

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً

پس دعا کردن را عبادت نامیدی.15/45

سبب اجابت دعای بندگان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ... صَلَاهً... یُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاوءُنَا

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. درودی که دعای ما به سبب آن مستجاب گردد.56/45

شریک گرداندن بنده، در دعای بندگان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا

ص : 566

الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.

3/48

آگاه ساختن بنده، از روا کردن دعایش

لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی، وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجَابَهَ فِی دُعَائِی

ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی و از روا شدن دعایم آگاهم نمایی.

14/48

دعای بنده و هزار درود، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آلش

ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ، وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ

سپس دعا کن آنچه را برایت آشکار شد و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست.

28/48

پذیرفتن دعای بنده، هنگام اضطرار

أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی

تویی که هنگام بیچارگی، دعایم را اجابت نمودی.4/51

خدا، شنونده دعای بنده

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ... بَلْ وَجَدْتُکَ لِدُعَائِی سَامِعًا

خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم. بلکه تو را برای نیایشم، شنونده یافتم.5/51

خواندن خدا و ناامید بازنگشتن از درگاه او

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... دَاعِیًا فَلَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که (تو را) خواهانم به سوی تو گریخته ام، پس مرا ناامید برنگردان.8/51

حالِ خواننده خدا

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا، مُسْتَکِینًا، مُشْفِقًا، خَائِفًا، وَجِلًا، فَقِیرًا، مُضْطَرًّا إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا، فروتن، حذرکننده، ترسان، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاه تو هستم.9/51

خدا را خواندن و اجابت شدن

أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی

تو را می خوانم، پس مرا اجابت می کنی.

11/51

خوانده شدن بنده و کند بودنش

ص : 567

إِنْ کُنْتُ بَطِیئًا حِینَ تَدْعُونِی

اگر چه هنگامی که مرا می خوانی، کُند هستم.

11/51

فقط خدا را خواندن

لَکَ أَدْعُو

تنها تو را می خوانم.11/52

دعوت

دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به سوی خدا

کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ

در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.6/2

رنج پیامبر صلی الله علیه و آله ، در دعوت به دین الهی

أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَی مِلَّتِکَ

با دعوت به دین تو، خود را خسته کرد.

14/2

نصیحت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به پذیرندگان دعوت از جانب خداوند

شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ

خود را به نصیحت کردن به پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت.15/2

پیشی گرفتن یاران محمّد صلی الله علیه و آله ، به دعوت او

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ... سَابَقُوا إِلَی دَعْوَتِهِ...

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که به سوی دعوتش پیشی گرفتند...3/4

دعوت یاران محمّد صلی الله علیه و آله ، به سوی خدا

وَ کَانُوا مَعَ رَسُولِکَ دُعَاهً لَکَ إِلَیْکَ

و برای تو با پیامبرت دعوت کننده به سوی تو بوده اند. 7/4

داعیان خدا و دعوت کردن به سوی او

وَ اجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِکَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ

و ما را از داعیان دعوت کننده به سوی خود قرار ده.15/5

ایستادن بنده بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَی غَیْرِ عَمًی مِنِّی فِی مَعْرِفَهٍ بِهِ

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم با آنکه در شناخت او کور نیستم؟23/16

سرانجام دعوت خدا، بهشت

أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَی دَعْوَتِکَ إِلَی الْجَنَّهِ

من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت

ص : 568

تو به سوی بهشت است.24/16

سرانجام دعوت شیطان، آتش جهنم

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ... مُنْتَهَی دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ

و من در همان هنگام باور دارم که پایان دعوت او به سوی آتش است.24/16

دعوت خدا، از روی گرداننده اش

یَا مَنْ یَدْعُو إِلَی نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ

ای کسی که به سوی خود می خواند کسی را که، از او روی گردانَد.9/46

دعوت هوای نفس، به نواهی

...بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ

...بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن بازداشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش.68/47

دقیق

دقّت نظر عطا نمودن، به مرزداران اسلام

وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ

و در مکر، دقّت نظر به ایشان عطا فرما.

2/27

سرگردانی اندیشه های دقیق، در بزرگی خداوند

حَارَتْ فِی کِبْرِیَائِکَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته.7/32

دقیق بودن کار خداوند، درباره ماه

مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ! وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِی شَأْنِکَ!

چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود! و چقدر دقیق است، آن صنعتی که درباره کار تو انجام داد!3/43

دل

سلامتی دل ها، در یاد بزرگی خدا

اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ

سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود قرار ده. 14/5

پوشاندن جامه تقوا، بر دل بنده

أَشْعِرْ قَلْبِی تَقْوَاکَ

قلبم را به جامه پرهیز از خود بپوشان.

9/21

خالی نمودن دل بنده، برای دوستی خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان.

10/21

ص : 569

وحشت دلِ بنده، از بدکاران خَلق

أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

آرامش دل بنده، به خدا و نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.

12/21

از روی دل شناختنِ درستی عمل خویش

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِی

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا درستی آن را از (اعماق) دلم بشناسم.8/22

منّت گذاشتن بر بنده، با بینا ساختن دلش

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْبَصِیرَهِ فِی قَلْبِی

و با تندرستی و بینایی در دلم بر من منّت گذار.3/23

گشایش دل بنده، برای مقاصد دین الهی

وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی

و دلم را برای راه های مستقیم دینت بگشا.

5/23

قفل نهادن بر دل قصد بد دارنده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِی قَلْبَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا دلش را هنگام یاد من، قفل زنی.8و7/23

مهربان ساختن دل فرزند، به والدین

وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِی

و دلم را بر آن دو مهربان گردان.6/24

دل های مرزداران اسلام و اندیشه داراییِ گمراه کننده

وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ

و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن.4/27

پر نمودن دل دشمنان، از ترس

وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ... وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ

و رگ های دلشان را بکن و دل هایشان را از ترس پر ساز.5/27

تهی ساختن دل های دشمنان، از آرامش

ص : 570

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا، دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

بی خبری قلب دشمن، از چاره جویی

وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِیَالِ

و قلب هایشان را از چاره جویی بی خبر ساز.

11/27

کوچکی مقام دشمن، در دل مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ، وَ صَغِّرْ شَأْنَهُمْ فِی قَلْبِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما و مقامشان را در دلش کوچک گردان.15/27

دردل گذراندن اندیشه های دور از دوستی خدا

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا... زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی، وَ لَحَظَاتِ عَیْنِی

خداوندا و همانا من از هر چه دور از دوستی توست؛ از اندیشه های دلم و نگاه های چشمم، به درگاهت توبه می کنم.22/31

طپش دل بنده، از ترس خداوند

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

خداوندا، پس به تپیدن دلم از ترست، رحم فرما.23/31

پاره پاره گشتن دل های ساکنان جهنّم، از آشامیدنی دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا، وَ یَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند و دل هایشان را برمی کَنَد، به تو پناه می برم.31/32

قلوب بندگان، نگهدارنده قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ...

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن قرار دادی، پس بر محمّد درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.6/42

قلوب بندگان و فهم شگفتی های قرآن

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ

قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن را به دل های ما برسانی.

10/42

شستن چرکی قلوب بندگان، با قرآن

ص : 571

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا

و به وسیله آن چرکی دل هایمان را بشوی.

11/42

ترسان بودن دل ها، از بازگشت به سوی خدا

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ... یُوءْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ، أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که آنچه را بخشیدند، در حالی می بخشند که دل هایشان از بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است.

18/44

پشیمانی حقیقی دل ها

وَ لَکَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ

و پشیمانی قطعی دل هایمان، برای توست.

45/45

متوجّه ساختن دل، به آنچه نیایشگران به آن گمارده شده اند

خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِینَ

دلم را به سوی آنچه نیایشگران را به آن گماشته ای، متوجّه ساز.92/47

پوشاندن دل بنده، به خودداری از بدی

وَ أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ، وَ

فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ

و دلم را به خودداری از بدی های زشت و نافرمانی های رسواکننده بپوشان.107/47

کندن دوستی دنیای پست، از دل بنده

انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد را از دلم بَر کن.109/47

مهربان گرداندن دل بنده، با فروتنان

اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخَاشِعِینَ

دلم را بر فروتنان مهربان گردان.127/47

سیراب شدن دل، با طاعت الهی

أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ

دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود سیراب کن.130/47

شیفتگی دل، به سبب بسیاری نعمت خدا

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِکَثْرَهِ النِّعَمِ عَلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دلش به سبب زیادی نعمت ها بر او، فریفته شده.8/52

دلالت راهنمایی

ص : 572

دلباختگی

فرشتگان؛ دلباختگان ذکر نعمت های خدا

الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِکْرِ آلَائِکَ

(آنان) به ذکر نعمت های تو حریص می باشند.

8/3

دلبستگی علاقه

دلجویی

دلجویی از همسایگان، با عطا و احسان

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم.10/44

دلدادگی علاقه

دلسوزی رحمت

دل شکستگی

خدا، گشاینده اندوه دل شکسته

یَا فَرَجَ کُلِّ مَکْرُوبٍ کَئِیبٍ

ای گشایش دهنده هر دلتنگ اندوهگین.

4/16

دلهره تپش

دلیری

دلیر نگرداندن بنده، بر نافرمانی ها

وَ لَا تُجَرِّئْنِی عَلَی الْمَعَاصِی

و بر نافرمانی ها جرأتم مده.5/22

عاملِ دلیر کردن بندگان، بر فحشا

إِنْ هَمَمْنَا بِفَاحِشَهٍ شَجَّعَنَا عَلَیْهَا

اگر قصد کار زشتی کنیم، (شیطان) ما را بر آن دلیر گردانَد.7/25

ترساندن دشمن، از جنگ با دلیران اسلام

جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَهِ الْأَبْطَالِ

ایشان را از پیکار با دلاوران بترسان.

11/27

جرأت افکندن در دل مجاهد

وَ أَلْهِمْهُ الْجُرْأَهَ

و دلیری در دلش انداز.14/27

گستاخانه، در برابر خدا جرأت یافتن

أَنَا الَّذِی أَقْدَمَ عَلَیْکَ مُجْتَرِئًا

منم آنکه گستاخانه بر تو جرأت نمودم.

77/47

واداشتن نفس، در جایگاه بدبختان متجرّی بر خدا

ص : 573

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی... مَوْقِفَ الْأَشْقِیَاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیْکَ

خود را در جایگاه بدبختانی که بر تو جرأت یافته اند، واداشته ام.2/53

جرأت نمودن بنده، بر خدا

أَیَّ جُرْأَهٍ اجْتَرَأْتُ عَلَیْکَ

به کدامین جرأت بر تو تجرّی نمودم؟

3/53

دلیل حجت

دمیدن

دمیدن اسرافیل (در صور)

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ... فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را بیدار کند.2/3

دنیا

وسیله کامل گرداندن نیکی دنیا و آخرت

نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ... أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. و در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار.

و بدین وسیله، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل نما.29/20

عطای حسنه به بنده، در دنیا و آخرت

آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً، وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً

در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی، عطایمان کن.13/25، 30/20

دانایی خدا، به اصلاح کار دنیا و آخرت بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

درخواست نعمتی از نعمت های خدا، در دین یا دنیا

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در دین یا دنیا داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

پاسداری از لغزش ها، روزی بنده در دنیا و آخرت

ص : 574

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

عدم جدایی میان بنده و تندرستی اش، در دنیا و آخرت

لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

تندرستی دنیا و آخرت

عَافِنِی... عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیت دنیا و آخرت.

2/23

اصلاح حال بنده، در دنیا و آخرت

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، بر من ارزانی دار.9/25

عطای همه درخواست های بنده به او، در دنیا و آخرت

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ... وَ أَعْطِ جَمِیعَ... الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما و به همه مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش.12/25

کالای دنیا؛ وسیله رسیدن به جوار الهی

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود قرار ده.6/30

قرآن؛ بازدارنده بندگان در دنیا، از خشم خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.

12/42

بهترین منزل ها، پس از جدایی از دنیا

اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

ص : 575

طلبیدن و دریافتن خدا، برای دین یا دنیا

فَمَنِ الَْتمَسَکَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیَا وَجَدَکَ

پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می یابد.25/47

به پا نداشتن بنده، در جایگاه رسوایی در دنیا

وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ

و آن زمان که مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت مرا (در مقام رسوایی) به پا ندار.120/47

عطای خیر دنیا و آخرت، به مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

ناامیدی از غیر خدا، برای امور دنیا و آخرت

فَإِنِّی... لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ

پس به درستی که برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.4/48

محروم نکردن بنده، از خیر دنیا و آخرت

إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی لِقِلَّهِ شُکْرِی

خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان.13/51

نپسندیدن دیدار خدا، و طول عمر نیافتن در دنیا

لَا یُعَمَّرُ فِی الدُّنْیَا مَنْ کَرِهَ لِقَاءَکَ

کسی که (مرگ و) دیدار تو را نپسندید، در دنیا عمر جاودان نیابد.3/52

تسلّط یافتن دنیا، بر بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ... اسْتَمْکَنَتْ مِنْهُ الدُّنْیَا

پس -ای مولای من- از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دنیا بر او تسلّط یافته است.

9و8/52

ترس از خدا، عامل دوری از دنیا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که مرا با ترس از

ص : 576

خود، در دوری از دنیا، تسلّی بخشی.10/52

بریده شدن اثر و نشان بنده، از دنیا

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی

مولای من! هنگامی که اثرم از دنیا قطع شود، به من رحم کن.5/53

مهربانی خدا، در دنیا و آخرت

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا

ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو.1/54

ویژگی های دنیا:

أ. فریب دهنده

أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ

هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر.

4/27

ب. فنا و نیستی

مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما.5/30

ج. پستی

انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد را از دلم بَر کن.

109/47

دوام همیشگی

دودلی شکّ

دور اندیشی

سالم ماندن دوراندیش

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند.7/28

سبب موفّقیّت دوراندیش

...وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ

...پند گرفتنش سبب توفیق او شد.7/28

سبب رهنمونی دوراندیش، به راه راست

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَی طَرِیقِ صَوَابِهِ اخْتِیَارُهُ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد و برگزیدن راه صواب، او را راهنمایی کرد.7/28

ص : 577

دورنگی نفاق

دورویی نفاق

دوری

دور ساختن بنده، از شکّ در امر الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ

سپاس خدای را که ما را از کج روی و شک در امر خود، دور ساخت.10/1

دوری پیامبر صلی الله علیه و آله از خویشانش، جهت احیای دین الهی

قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

در برپا داشتن دین تو، از ارحامش دوری نمود.8/2

سبب دور گرداندن نزدیکان، به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله

أَقْصَی الْأَدْنَیْنَ عَلَی جُحُودِهِمْ

نزدیکان را بر اثر انکارشان، دور نمود.9/2

سبب نزدیک نمودن افراد دور، توسّط پیامبر صلی الله علیه و آله

قَرَّبَ الْأَقْصَیْنَ عَلَی اسْتِجَابَتِهِمْ لَکَ

دورتران را بر اثر پذیرفتنشان - برای تو - نزدیک نمود.10/2

دوستی پیامبر صلی الله علیه و آله ، با دورترین (مردم)

وَالَی فِیکَ الْأَبْعَدِینَ

به خاطر تو، با دورترین (مردم) دوستی کرد.

11/2

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به محلّی دور از خویشانش

هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ، وَ مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ، إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ، وَ اسْتِنْصَارًا عَلَی أَهْلِ الْکُفْرِ بِکَ

از جایگاه اقامتش و قدمگاهش و زادگاهش و جای انس گرفتنش، به شهرهای غربت و محل دور هجرت نمود. بر این خواسته که دین تو را عزّت دهد و بر (ضد) کافرانِ به تو یاری طلبد.16/2

دوری نمودن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از زنان و فرزندان خویش

فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کَلِمَتِهِ

در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند.4/4

دور نساختن بندگان، از خدا

وَ لَا تُبَاعِدْنَا عَنْکَ

و ما را از خود دور نکن.9/5

دور نشدن سختی ها، از بنده

ص : 578

لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ

از آنها جز آنچه تو دور کنی، دور نمی گردد.

4/7

دور ساختن آنچه بنده در آن افتاده

أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی... دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ

تو بر برطرف کردن آنچه در آن افتاده ام توانایی.10/7

دور ساختن گرفتاری از بنده، علی رغم عدم شایستگی اش

وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی... دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ

و تو بر برطرف کردن آنچه در آن افتاده ام توانایی. پس آن را برای من انجام ده. اگر چه از جانب تو شایسته آن نیستم.10/7

دوری گزیدن بنده از شیطان، برای خدا

وَ لَا تُشْمِتْهُ بِنَا بَعْدَ تَرْکِنَا إِیَّاهُ لَکَ

و پس از آنکه به خاطر تو از او (شیطان) دوری کردیم، اندوهی به ما نرسان که او را شاد گرداند. 6/10

دوری ورزیدن از اصرار (بر گناه)

أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ... جَانَبَ الْإِصْرَارَ

همانا محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است

که پافشاری (بر گناه) را ترک کند.13/12

دور بودن مدد خدا، از ستمگران

یَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِینَ

ای کسی که مددش از ستمگران دور است.

4/14

دور بودن بنده، از اصلاح نفسش

وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ

و کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد؟23/16

دور کردن شیطان از بندگان، با عبادت

اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ

خداوندا او را از ما - به سبب عبادت و بندگی ات - دور کن.3/17

دور ساختن آفت و بدی از بنده

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنِّی مِنْ بَلَائِکَ

خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی و بلایی که از من برگرداندی، تو را سپاس.

1/18

دوری گزیننده از خدا

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ

ص : 579

و مرا به سستی در عبادتت و جدایی از آنکه به تو پیوسته، گرفتار نساز.11/20

توانایی خدا، بر دور کردن ستم از بنده

وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی

و (چنان کن که) بر من ستم نشود، در حالی که تو بر دفاع از من توانایی.14/20

دوری از معصیت، منّت الهی بر بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و با تندرستی و دوری جستن از نافرمانی ات - که مرا از آن بازداشته ای - بر من منّت گذار.

3/23

پناه بردن به خدا، از شرّ هر نزدیک و دور

أَعِذْنِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ قَرِیبٍ وَ بَعِیدٍ

مرا از شرّ هر نزدیک و دوری پناه ده.6/23

دوری انداختن بین دشمنان و آذوقه شان

بَاعِدْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَزْوِدَتِهِمْ

میان آنها و زاد و توشه اشان جدایی انداز.

5/27

آذوقه های دشمنان، در دورترین (نقاط) زمین

وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ

و آذوقه هایشان را در بی برکت ترین و دورترین (نقاط) زمین خود قرار ده.12/27

دور بودن نیرو و قدرت، از بنده

لَوْ... تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی... لَکَانَتِ الْقُوَّهُ مِنِّی بَعِیدَهً

اگر مرا ناگزیر می ساختی، به نیروی خود پناه برم؛ همانا نیرو از من دور می شد.25/32

نزدیک بودن دورِ آتش دوزخ

إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... بَعِیدُهَا قَرِیبٌ

همانا به تو پناه می آورم از آتشی که دورش نزدیک است.29/32

راه جویی از خدا، برای آنچه از آتش دوزخ دور سازد

وَ أَسْتَهْدِیکَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا

و از تو راهنمایی می خواهم، برای آنچه از آن (آتش) دور سازد.31/32

دوری از حسن عاقبت

لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَهِ

ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که از حسن عاقبت دورتر است، تکیه نماییم.

3/33

ص : 580

دور گرداندن حرص بنده، از گناه

وَ ازْوِ حِرْصِی عَنْ کُلِّ مَأْثَمٍ

و حرص مرا از هر گناهی دور کن.1/39

دور بودنِ ایجاد گشایشی در پایانِ (امورِ) مغرور به کرم الهی

مَا أَبْعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ

چه دور است که در پایان (کار) او گشایش حاصل شود!20/46

ناتوانی بر دور ساختن خدا

سُبْحَانَکَ... لَا تُمَاطُ وَ لَا تُنَازَعُ

پاک و منزّهی! نه با مقاومت برکنار می روی و نه قابل نزاع هستی.27/47

دورگرداننده بنده، از خدا

أَعِذْنِی مِمَّا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ

از چیزی که از تو دورم می کند، مرا نگهدار.

93/47

دور نینداختن بنده، مانند دور افتاده از چشم نگهداری خدا

لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

ناظران دور افتادن کتاب خدا

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ... یَرَوْنَ... کِتَابَکَ مَنْبُوذًا

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب شده، می بینند که کتاب تو دور افتاده است.

9/48

ناتوانی نفس، در دوری از محذورات

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ... الْمُ_جَانَبَهِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در دوری نمودن از آنچه دشمنانت را به آن بیم داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

آنچه بندگان دوری خود را از آن، خواهانند:

أ. خوی های نکوهیده و اخلاق پست

جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ وَ مَدَانِیَ الْأَخْلَاقِ

با آن (قرآن)، ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن.12/42

ب. برگشتن از توحید ، کوتاهی در تمجید خداوند و تردید در دین

جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ، وَ الْتَّقْصِیرَ فِی تَمْجِیدِکَ، وَ الشَّکَّ فِی دِینِکَ

ما را از کجروی در یگانگی ات و کوتاهی

ص : 581

در بزرگ داشتنت و شکّ در دینت دور گردان.

13/44

ج. کوری از راه راست، سهل انگاری و فریب خوردن از شیطان

جَنِّبْنَا... الْعَمَی عَنْ سَبِیلِکَ، وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِکَ، وَ الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

ما را از کوری از راهت و سهل انگاری حرمتت و فریب خوردن از دشمنت؛ شیطان رانده شده، دور گردان.13/44

آنچه بندگان دور شدن آن را از خود، از خدا خواستارند:

أ. ترس از قطع رابطه کنندگان

اکْفِنَا وَحْشَهَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ

با پیوستن به خود، ما را از وحشتِ دوری کنندگان، نگهدار.7/5

ب. اصرار (بر گناه)

أَزِلْنَا عَنْ مَکْرُوهِکَ مِنَ الْإِصْرَارِ

ما را از اصرار بر آنچه ناپسند توست، دور بدار.1/9

ج. شیطان

اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ

خداوندا او را از ما - به سبب عبادت و بندگی ات - دور کن.3/17

د. مکر شیطان

وَ اکْفِنَا خَتْرَهُ

و حیله او را از ما دور کن.4/17

ه_. عیب جویی بندگان

اکْفِنِی مَؤُونَهَ مَعَرَّهِ الْعِبَادِ

سنگینی گناهِ عیب جوییِ بندگان را از من بردار.20/20

و. مکر قصدبدکننده

مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی، وَ ادْحَرْ عَنِّی مَکْرَهُ

هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و مکرش را از من بِران.7/23

ز. نگرانی شکّ

فَأَزِحْ عَنَّا رَیْبَ الِارْتِیَابِ

پس آشفتگیِ تردید را از ما دور گردان.

2/33

ح. هر شکّ و شبهه ای

أَزِلْ عَنِّی کُلَّ شَکٍّ وَ شُبْهَهٍ

هر شکّ و شبهه ای را از من دور ساز.

129/47

ص : 582

دوزخ آتش

برافروختگی جهنّم، بر گنهکاران

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ: سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

و همان (فرشته)هایی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران شعله می کشد، گویند: منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

به دوزخ انداختن جهنّمیان

الزَّبَانِیَهِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ. ابْتَدَرُوهُ سِرَاعًا، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ

پاسبانانی که چون به آنها گفته شود: او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید، به سرعت به او حمله برند و مهلتش ندهند.21/3

رهایی از دوزخ را روزی بنده نمودن

ارْزُقْنِی... سلَامَهَ الْمِرْصَادِ

رهایی از کمین گاه (دوزخ) را روزی ام فرما.

18/20

آب جوشان نوشاندن آتش دوزخ، به دوزخیان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَسقِی أَهْلَهَا حَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که اهلش را آب جوشان می نوشاند.30و29/32

گذشتن از پل لرزان دوزخ

ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

درآمدن مستکبران، به جهنّم

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَی تَرْکِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی و بر ترک آن، داخل شدن در جهنّم با خواری را هشدار دادی.15/45

دوستی

برانگیختن آفریدگان، در راه دوستی خدا

بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ

آنها را در راه دوستی به خود، برانگیخت.

4/1

کامروایی در بین دوستان نیک بخت خدا

ص : 583

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم.

30و27/1

دوستی پیامبر صلی الله علیه و آله ، با دورترین (مردم)

وَالَی فِیکَ الْأَبْعَدِینَ

به خاطر تو، با دورترین (مردم) دوستی کرد.

11/2

کامل شدن اندیشه های پیامبر صلی الله علیه و آله درباره دوستان خدا

اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیَائِکَ

آنچه او درباره دوستانت می اندیشید، برایش کامل گردید.18/2

فرستادن گشایشی خوشایند برای زمینیان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، که بلای ناخوشایند و آسایش خوشایند به سوی اهل زمین می فرستی.

17و11و10/3

دوستی محمّد صلی الله علیه و آله ، تجارتی بدون کساد

...یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ

در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند. 5/4

در دل داشتن دوستی محمّد صلی الله علیه و آله

کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ

آنها که محبّت او را در دل پرورانده اند.

5/4

آنچه محبوب تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله است

تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ، وَ الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ

عمل برای آخرت و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی.16/4

دوستی خدا، و حفظ نمودن بنده

احْفَظْنَا... حِفْظًا... مُسْتَعْمِلًا لِمحَبَّتِکَ

ما را نگهداری کن، نگهداری ای که در جهت دوستی تو به کار برد.17/6

توبه، محبوب خدا

صَیِّرْنَا إِلَی مَحْبُوبِکَ مِنَ التَّوْبَهِ

ما را به سوی توبه پسندیده خود ببر.1/9

دیده دل و دوستی خداوند

أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَکَ

چشم دل ما را از آنچه برخلاف دوستی

ص : 584

توست کور گردان.6/9

دوست ترین بندگان خدا، نزد او

أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ تَرَکَ الاِسْتِکْبَارَ عَلَیْکَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ

همانا محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که بر تو گردنکشی نکند و پافشاری (بر گناه) را ترک کند و پیوسته آمرزش خواهد.13/12

دوست داشتنی تر بودن عفو بنده از به کیفر رساندنش، نزد خدا

...وَ لِأَنَّ عَفْوَکَ عَنِّی أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ عُقُوبَتِی

...و از آن روست که بخشایش من نزد تو محبوب تر از کیفر من است.26/16

خوار کردن شیطان، با کوشش در دوستی خدا

اللَّهُمَّ... اکْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ

خداوندا با کوشش مستمر ما - در دوستی ات - او را خوار نما.3/17

در شمار دوستان شیطان

اللَّهُمَّ... اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ

خداوندا ما را از شمار دوستانش برکنار فرما.

14/17

بدبخت شدن بنده، به آنچه دوست دارد

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ، فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم.1/18

تغییر دوستی مدارا کنندگان، به دوستی واقعی

أَبْدِلْنِی... مِنْ حُبِّ الْمُدَارِینَ تَصْحِیحَ الْمِقَهِ

درباره من دوستی (ظاهری) مداراکنندگان را به دوستی واقعی مبدّل فرما.7/20

مبدّل نمودن دشمنی دشمنان و نزدیکان، به دوستی

أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَهِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّهَ... وَ مِنْ عَدَاوَهِ الْأَدْنَیْنَ الْوَلَایَهَ

درباره من کینه توزی دشمنان را به محبّت و دشمنی نزدیکان را به دوستی مبدّل فرما.7/20

تغییر رشک سرکشان از حقّ، به محبّت

أَبْدِلْنِی... مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّهَ

درباره من حسد متجاوزان را به دوستی مبدّل فرما.7/20

گرفتار نساختن بنده، به درخواستِ خلاف دوستی خدا

ص : 585

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی... بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِکَ

و مرا به پرداختن به کاری خلاف دوستی ات، گرفتار نساز.11/20

راهی هموار، به سوی محبّت خدا

انْهَجْ لِی إِلَی مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَهً

راهی آسان به سوی محبّتت، برایم هموار گردان. 29/20

ناتوانی بنده از متوجّه گرداندن دوستی خدا، به خود

لَا أَسْتَمِیلُ هَوَاکَ

نمی توانم محبّت تو را جلب نمایم.6/21

خالی ساختن دل بنده، برای محبّت خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان.

10/21

روانه کردن دل بنده، در خوشایندترین راه های به سوی خدا

وَ أَجْرِ بِهِ فِی أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَیْکَ

و آن را در محبوب ترین راه ها به سویت روانه فرما.10/21

انس گرفتن با دوستان خدا

هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ

انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.11/21

انجام آنچه خدا دوست دارد

وَ امْنُنْ عَلَیَّ... بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی

و عمل - برای خودت - به آنچه دوست داری و خوشنود می شوی را به من ارزانی دار.

13/21

أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهٍ مِنْ سَعَتِکَ

به وسیله گشایشی از گشایشگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری، به من بچشان.125/47

برگزیدن رضای خدا درباره دوستان و دشمنان، بر غیر رضای او

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم.

13/22

ص : 586

دوستداران و پنددهندگان دوستان خدا

وَ اجْعَلْهُمْ... لِأَوْلِیَائِکَ مُحِبِّینَ مُنَاصِحِینَ

و آنان (فرزندانم) را دوستدار و پنددهنده دوستانت قرار ده.3/25

فرزندان، دوستدار والدین

وَ اجْعَلْهُمْ لِی مُحِبِّینَ

و آنان را دوستدار من قرار ده.4/25

یاری خدا به امام علیه السلام ، درباره دوستانش

تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا

مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما هستند، یاری فرما.1/26

آشنا بودن دوستان امام علیه السلام ، به حقّ وی

تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.1/26

دوستی همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَیْبِ مَوَدَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که در نبودشان دوستی را، آشکار سازم.3/26

دوست داشتن نعمت باقی و جاوید، برای

همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَهِ عِنْدَهُمْ نُصْحًا

و خداوندا مرا بر آن دار که خیرخواهانه بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم.3/26

درود فرستادن خدا، بر اولیایش

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... صَلَاهً لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا... کَأَتَمِّ مَا مَضَی مِنْ صَلَوَاتِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

خداوندا بر محمّد درود فرست، درودی که مدّتش پایان نپذیرد. مانند کامل ترین درودهایت که بر هر یک از اولیایتْ فرستاده شده.18/27

خدا، دوستدار توبه کنندگان

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ... تُحِبُّ التَّوَّابِینَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه کنندگان را دوست می داری.15/31

یَا مُحِبَّ التَّوَّابِینَ

ای دوستدار توبه کنندگان.3/38

لازم گرداندن دوستی خدا برای بنده

وَ أَوْجِبْ لِی مَحَبَّتَکَ کَمَا شَرَطْتَ

و همان طور که شرط کرده ای، دوستی خود را برایم واجب گردان.15/31

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

ص : 587

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

برگشتن بنده، به آنچه محبوب خداست

وَ اصْرِفْنِی بِقُدْرَتِکَ إِلَی مَا أَحْبَبْتَ

و به قدرت خود، مرا به آنچه دوست داری، بازگردان. 17/31

امورِ دور از دوستی خداوند

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا... زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ

خداوندا و همانا من از هر چه دور از دوستی توست، به درگاهت توبه می کنم.22/31

دوست نداشتن تأخیر و تعجیل، در آنچه خدا اراده کرده

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی و تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم.5/33

ناپسند نشمردن آنچه خدا دوست دارد

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی... لَا نَکْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا آنچه را دوست داشتی، ناپسند نشماریم.5/33

مرگ، جای الفت و دوستی

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... مَأْلَفَنَا الَّذِی نَشْتَاقُ إِلَیْهِ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی که مرگ برای ما محل الفتی باشد که به سوی آن مشتاقیم.3/40

مرگ، و محبوبیّت نزدیک شدنش به بنده

اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ... حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا

از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم. تا جایی که مرگ برای ما (همانند) خویشاوند نزدیک ما باشد که نزدیک شدن به او را دوست داریم.3/40

قرار دادن محبّت بنده، در سینه های اهل ایمان

وَ اجْعَلْ لَنَا فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ وُدًّا

و دوستی ما را در سینه های مؤمنان، قرار ده.

16/42

ص : 588

به دوستی نگرفتن آنکه، برای خدا با او دشمنی شده

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لَا نُوَالِیهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِی لَا نُصَافِیهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم. مگر آنان که در راه تو و برای تو با آنها دشمنی شده. که او دشمنی است که با او دوستی نمی کنیم و حزبی است که با او صمیمی نمی شویم.10/44

سزاواری کرامت وعده داده شده خدا، به دوستانش

أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ

ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما.12/44

رمضان، عید دوستان خدا

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا... عِیدَ أَوْلِیَائِهِ

درود بر تو، ای عید دوستان او.23/45

توبه کنندگان و وجوب محبّت خداوند

اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَکَ

ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که دوستی ات را برای آنها واجب نموده ای.54/45

نرم خویی ولیّ خدا، برای اولیای الهی

وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ

و خوی او را برای دوستانت نرم فرما.

63/47

درود خدا بر دوستداران ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقام ایشانند، درود فرست.64/47

درخواست از خدا، برای دوستداران ائمه علیهم السلام

سَلِّمْ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ، وَ اجْمَعْ عَلَی التَّقْوَی أَمْرَهُمْ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ، وَ تُبْ عَلَیْهِمْ

و بر آنان و بر جان هایشان سلام فرست و کردارشان را بر پرهیزکاری سامان ده و احوالشان را برای آنها اصلاح نما و توبه آنان را بپذیر.

65/47

دوستی بنده، با دوستداران خدا

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاهِ أَوْلِیَائِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که به دوستی با دوستانت راهنمایی اش نمودی.67/47

خدا، و مقرون نمودن دوستی پیامبر صلی الله علیه و آله به دوستی خود

ص : 589

بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که دوستی اش را با دوستی خود قرین کرده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.

86/47

فزونی دوستی خدا، بر بنده

لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از فزونی دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

دوستی دنیای پست

انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ

دوستی دنیای پست را از دلم بَر کن.

109/47

رسوا نساختن بنده، در برابر دوستان خدا

لَا تَفْضَحْنِی بَیْنَ یَدَیْ أَوْلِیَائِکَ

در برابر دوستانت رسوایم نگردان.114/47

پایانی دوست داشتنی

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً... تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که به آنچه

دوست دارم پایان یابد.117/47

همسایگی با پاکیزه ترین دوستان خدا

جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

مکان های آماده شده (در بهشت)، برای دوستان خدا

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

محمّد صلی الله علیه و آله ، حبیب و دوست خدا

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبِیبِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده و فرستاده و دوست خود، درود فرستی.

3/48

لعنت بر دوستان دشمنان جانشینان خدا

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ... وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ

خداوندا، دشمنان ایشان و دوستان و پیروانشان را لعنت کن.

10/48

ص : 590

دوست داشتن فزونی پادشاهی خدا، نزد بنده

لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ لَکَ

اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم و دوست داشتم که آن (فزونی) بر (ملک) تو باشد.6/50

ناتوانی نفس از شتاب نمودن به وعده خدا به دوستانش

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیما وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در شتافتن به آنچه به دوستانت نوید داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

نداشتن دوستی، جز خدا

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... لَا وَلِیَّ لَهُ دُونَکَ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دوستی برایش غیر تو نیست.9و8/52

قرار دادن جایگاه بنده با دوستان خدا، در قیامت

اجْعَلْ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ مَعَ أَوْلِیَائِکَ مَوْقِفِی

جایگاهم را در آن روز با دوستانت قرار ده.

7/53

قرار دادن بازگشت بنده در میان دوستان خدا، (به سرای جزا)

اجْعَلْ... فِی أَحِبَّائِکَ مَصْدَرِی

بازگشتم را در میان یارانت قرار ده.7/53

محبوبیّت عاملی به سبب عملش، نزد خدا

أَسْأَلُکَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ

از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری.

3/54

همانندی رغبت بنده با دوستان خدا، در خواسته ها

اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِی مَسْأَلَتِی مِثْلَ رَغْبَهِ أَوْلِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِمْ

خداوندا، رغبت مرا در درخواستم، همانند رغبت اولیای خود در خواسته هایشان قرار ده.

6/54

داشتن ترسی همانند ترس دوستان خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... رَهْبَتِی مِثْلَ رَهْبَهِ أَوْلِیَائِکَ

خداوندا، ترسم را مانند ترس اولیایت قرار

ص : 591

ده.6/54

آنچه بندگان محبوبیّت آن را نزد خود، از خدا خواستارند:

أ. آنچه خدا پسندیده است

حَبِّبْ إِلَیَّ مَا رَضِیتَ لِی

آنچه برایم پسندیده ای را محبوب من گردان.6/15

ب. همنشینی درویشان

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ صُحْبَهَ الْفُقَرَاءِ

خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان.4/30

ج. ناپسندیده هایشان از تقدیر الهی

حَبِّبْ إِلَیْنَا مَا نَکْرَهُ مِنْ قَضَائِکَ

آنچه از مقدّراتت که نمی پسندیم، نزد ما محبوب فرما.4/33

دَه

ده برابر بودن مزد به جاآورنده نیکی

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا

هر کس کار نیکی به جا آورَد، پس برای او ده برابر آن است.12/45

دهان

گشوده بودن دهان کژدم های آتش دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَهِ أَفْوَاهُهَا

و از عقرب های آن که دهانشان گشوده است، به تو پناه می برم.31/32

دیدار

ترس از دیدار خدا

أَشْرَفْتُ عَلَی خَوْفِ لِقَائِکَ. فَلَا مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی

به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.1/21

روز دیدار

فَأَدِّهِ عَنِّی... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ... تُضَاعِفَ بِهِ مِنْ سَیِّئَاتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ یَا رَبِّ

پس آن (تکلیف) را از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن بر بدی هایم بیفزایی، در روزی که تو را دیدار می کنم.ای پروردگار من.7/22

وَ کَانَتِ الْقُبُورُ هِیَ الْمَأْوَی إِلَی مِیقَاتِ یَوْمِ التَّلَاقِ

و گورها تا روز دیدار (هنگام قیامت)، جایگاه ماندن باشد.13/42

توفیق دیدار همسایگانِ از سفر آمده

ص : 592

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در دیدار با از سفر بازگشته شان، توفیق ده.2/26

دیدار مرزداران مسلمان، با دشمن

أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ...

هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر.4/27

دیدار نمودن آتش دوزخ، از ساکنانش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.30و29/32

برانگیخته شدن، برای دیدار خدا

وَ لَا تُخْزِنِی یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ

و روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز.114/47

شوق دیدار خداوند

شَوِّقْنِی لِقَاءَکَ

مرا به دیدارت مشتاق گردان.126/47

وَ اجْعَلْ فِیما عِنْدَکَ رَغْبَتِی شَوْقًا إِلَی لِقَائِکَ

و در آنچه نزد توست، رغبتم را، آرزومندی دیدارت قرار ده.4/54

رابطه نپسندیدن دیدار خدا و طول عمر

لَا یُعَمَّرُ فِی الدُّنْیَا مَنْ کَرِهَ لِقَاءَکَ

کسی که (مرگ و) دیدار تو را نپسندید، در دنیا عمر جاودان نیابد.3/52

دیدن بینایی

دیده چشم

دیروز

دیروز (روزهای گذشته)، و حرص مؤمنان به رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم!. 41/45

دیرینه

دیرینگی نیکی والدین، به فرزند

فَهُمَا... أَقْدَمُ إِحْسَانًا إِلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس احسانشان به من دیرینه تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

ص : 593

صاحب نعمت دیرین

إِنَّکَ ذُو... الْمَنِّ الْقَدِیمِ

به درستی که تو صاحب نعمت دیرینه ای.

15/24

قدیم بودن خدا

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْقَدِیمُ الْخَبِیرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. قدیم آگاه.7/47

توأم ساختن سودهای دیرین الهی، با تازه های آن

اشْفَعْ لِی... قَدِیمَ فَوَائِدِکَ بِحَوَادِثِهَا

برای من سودهای دیرینت را، با تازه های آن توأم ساز.121/47

دیرینه بودن عفو الهی

إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا شَمَلَنِی عَفْوُکَ

اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که بخشایشت مرا فراگرفته است.4/50

دین

پیامبر صلی الله علیه و آله و احیای دین خداوند

قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

رنج بردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با دعوت (مردم) به دین خدا

أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَی مِلَّتِکَ

با دعوت به دین تو، خود را خسته کرد.

14/2

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، جهت ارجمندی دین

هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ، وَ مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ... إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ

از جایگاه اقامتش، به شهرهای غربت و محل دور هجرت نمود. بر این خواسته که دین تو را عزّت دهد.16/2

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و ارجمند نمودن دین الهی

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... مَنْ کَثَّرْتَ فِی إِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ

و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند، پاداش عنایت کن.

8/4

پیروی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از دین ایشان

یَدِینُونَ بِدِینِهِمْ

...دین آنان را پیروی می کنند.

12/4

ص : 594

قرار گرفتن بین زیان دینی و دنیوی

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَهَ فِی أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

2/9

میراندن بنده، بر دین خدا

اجْعَلْنِی عَلَی مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا

چنانم گردان که بر آئین تو بمیرم و زنده شوم.

17/20

وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ: مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا تَوَفَّیْتَنِی

و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد - بمیران.

13/31

پیروی از پسندیده ترین مذاهب

وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

چگونگی برخورد با نعمت دینی یا دنیویِ دیگران

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی

نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در دین یا دنیا داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

سلامتی بنده، در دین و بدنش

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم بر من منّت گذار.3/23

گشودن دل بنده، برای مقاصد دین خدا

وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی

و دلم را برای راه های مستقیم دینت بگشا.

5/23

سالم داشتن دین و کیش فرزندان

أَصِحَّ لِی... أَدْیَانَهُمْ...

دینشان را برای من سالم بدار.2/25

سبب جنگیدن جنگجویان اهل دین خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِکَ لِیَکُونَ دِینُکَ الْأَعْلَی وَ حِزْبُکَ الْأَقْوَی وَ حَظُّکَ الْأَوْفَی فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

ص : 595

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی از پیروان سنّت تو که با ایشان جهاد نماید، تا دین تو برتر و حزب تو قوی تر و بهره تو کامل تر گردد، پس او را با آسانی روبرو کن.13/27

اختصاص یافتن امّت اسلام، به دین خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ

سپاس خدای را که ما را به آئین خویش اختصاص داد.2/44

سپاس گزاری از خدا، به سبب عطای دین خود، به بندگان

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ

سپاس خدای را که دین خود را به ما هدیه کرد.2/44

شکّ و دودلی، در دین خدا

جَنِّبْنَا... الشَّکَّ فِی دِینِکَ

ما را از شکّ در دینت دور گردان.13/44

پسندیده بودن آیین الهی

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ، وَ مِلَّتِکَ الَّتِی ارْتَضَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به آئینت که آن را پسندیدی، هدایت کردی.19/45

راهنمایی بنده، به دین خدا

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ، وَ مِلَّتِکَ الَّتِی ارْتَضَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به آئینت که آن را پسندیدی، هدایت کردی.19/45

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیْتَهُ لِدِینِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که به دین خود راه نمودی اش.67/47

برتری امّت مسلمان، بر اهل سایرِ آئین ها

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را - نه اهل آئین های دیگر را - برگزیدی.21/45

درگذشتن خدا، از همه هم کیشان مسلمان

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ... أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعًا

خداوندا از همه هم کیشان ما درگذر.55/45

طلبیدن خدا و یافتنش، برای دین یا دنیا

فَمَنِ الَْتمَسَکَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیَا وَجَدَکَ

پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می یابد.25/47

نگهبانان دین الهی

ص : 596

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... حَفَظَهَ دِینِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را نگهبانان دینت قرار دادی.56/47

تأیید دین خدا، به وسیله امام

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

عامل زنده گرداندن نشانه های دین خدا

أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ

با او (ولیّ خود)، آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان.62/47

اقامه شرایع الهی، به وسیله ولیّ خدا

أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ

کتاب خود و احکامت و قوانینت را به وسیله او به پا دار.62/47

رها نکردن دین خدا، بر اثر ترس از کسی

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.

6/54

ص : 597

ص : 598

ذ

ذات

ره یافتن هدایت یافتگان، به نور ذات الهی

وَ إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ

و به درستی که ره یافتگان به وسیله نور ذات تو راه می یابند.11/5

بزرگی کنْه و ذات خداوند

مَجْدُکَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ

بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت ذاتِ آن به حدّی درآید.23/46

واماندن اندیشه ها، از ادراک ذات خدا

أَنْتَ الَّذِی قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِیَّتِکَ

تویی آنکه اندیشه ها از حقیقت ذات تو قاصرند.18/47

سپاسی سزاوار بزرگی ذات خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجِبُ لِکَرَمِ وَجْهِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که سزاوار ذاتِ

کریم تو باشد.49و36/47

درخواست از خدا، به حقّ بزرگی ذات او

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن بزرگی ذات بزرگوارت، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

ذخیره

پُر گرداندن ابتدا تا انتهای روزِ بنده، به ذخیره (برای آخرت)

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ حَمْدًا وَ شُکْرًا وَ أَجْرًا وَ ذُخْرًا وَ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا

و دو طرف آن (روز) را برای ما از سپاس و ستایش و پاداش و ذخیره و فزونی و نیکی پر ساز.

14/6

ذخیره شدن پاداش بنده

صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِی مِنْ ثَوَابِکَ

نمونه پاداشی را که برایم ذخیره نمودی، در دلم بگذار.15/14

ذخیره شدن (ثوابِ) حجّ، عمره و زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ، نزد خدا

ص : 599

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ (وَ آلِ رَسُولِکَ) عَلَیْهِمُ السَّلَامُ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ... مَذْخُورًا عِنْدَکَ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - و خاندان پیامبرت - که درود بر ایشان باد - . و آن را ذخیره شده نزد خویش، قرار ده.

4/23

ذخیره شدن در گنجینه های الهی

مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما. 5/30

ستاندن ذخیره های گوناگونِ موردِ حرص بنده

فَأْجُرْنَا... أَجْرًا... نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَ_حْرُوصِ عَلَیْهِ

پس ما را پاداش ده. پاداشی که با آن

اندوخته های گوناگون که بر آن حریص و آزمند شده ایم را عوض بستانیم.45/45

ذرّه

همچون ذرّه بودن بنده

أَنَا... مِثْلُ الذَّرَّهِ أَوْ دُونَهَا

من مانند ذرّه ای یا کمتر از آنم.75/47

افزون نشدن ذرّه ای به پادشاهی خدا، با عذاب بنده

لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ

عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید.6/50

ذرّیه نسل

ذلّت خواری

ذهن

پریشان گشتن ذهن، در وام

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَحَارُ فِیهِ ذِهْنِی

و مرا معاف دار، از وامی که ذهنم در آن سرگردان شود.1/30

ص : 600

ر

راحتی آسایش

راز

پناه بردن به خدا، از بدی رازِ نهفته در دل

نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَهِ

پناه می بریم به تو از نیّت بد.6/8

پنهان کردن اسرار همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... کِتْ_مَانِ أَسْرَارِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در کتمان اسرارشان، توفیق ده.

2/26

خدا داناتر از بنده، به راز او

أَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعًا

با خضوع، از رازهایش - آنچه را که خود به آن داناتری - برایت آشکار کرده.9/31

پوشیده نبودن رازهای نهانی، از خدا

لَا تَعْزُبُ عَنْکَ غَیِّبَاتُ السَّرَائِرِ

رازهای نهان، از تو غایب نیست.11/32

شرم نمودن از خویشان درباره اسرار خود

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ مِنْ ذِی رَحِمٍ کُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِی سَرِیرَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از خویشاوندی که در کارهای مخفی خود از او شرم می نمودم، مرا ایمن ساز.21/32

عدم اعتماد بنده، به رازپوشی (همسایه و خویشاوند)

لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَیَّ

پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم.22/32

شنیدن نجوا و رازگویی بنده

اسْمَعْ نَجْوَایَ

نجوایم را بشنو.25/46

روز آشکار شدن رازها و پنهانی ها

وَ لَا تُهْلِکْنِی یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ

ص : 601

و در روزی که پنهان ها آشکار می شود هلاکم نکن.129/47

گذاردن راز خود، نزد خدا

وَ أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی، وَ حَیْثُ مَا کُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَکَ سِرِّی

و هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم و هر کجا که باشم راز خود را نزد تو می گذارم.11/51

رسوا ننمودن بنده، به سبب (بدیِ) راز نهفته در دل او

إِلَهِی لَمْ تَفْضَحْنِی بِسَرِیرَتِی

خدای من، به (ناپاکی) راز درونمْ مرا رسوا نکردی.11/51

راست و درست

قرار دادن گواه صادقی از فرشتگان، برای بندگان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ... شَاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلَائِکَتِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، گواه صادقی از فرشتگانت قرار ده.

16/6

راهنمایی نمودن بنده، به راست ترین راه

وَ اهْدِنِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ

و مرا به راست ترین راه، راهنمایی کن.

13/14

بهره مند ساختن بنده، از نیّت صواب

مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ... وَ نِیَّهِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا

مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم و به نیّت درستی که در آن تردید نکنم، بهرمند ساز.5/20

توفیق (آشنایی با) درست ترین کارها

وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا

آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها توفیقم ده.21/20

سبب از روی دل شناختن درستی عمل

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِی

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا درستی آن را از (اعماق) دلم بشناسم.8/22

راست گرداندن کجی والدین، با فرزندان

اللَّهُمَّ... أَقِمْ بِهِمْ أَوَدِی

ص : 602

خداوندا کجی مرا به وسیله ایشان راست فرما.

4/25

توفیقِ یافتن راه راست و درست

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوَفَّقِینَ لِلْخَیْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند، قرار ده.11و10/25

به جا بودن دوراندیشی دوراندیش

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ

پس دوراندیشی (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان، درست و به جاست.7/28

اثر برگزیدن راه راست

أَرْشَدَهُ إِلَی طَرِیقِ صَوَابِهِ اخْتِیَارُهُ

برگزیدن راه صواب، او را راهنمایی کرد.

7/28

بخشیدن باور و یقین صادق، به بنده

هَبْ لَنَا یَقِینًا صَادِقًا تَکْفِینَا بِهِ مِنْ مَؤُونَهِ الطَّلَبِ

ما را یقینی راستین ببخش، که بدان سبب ما را از زحمت طلب، بی نیاز نمایی.2/29

گفتار خدا، راست ترین گفتارها

فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ

پس فرمودی و فرموده تو راست و درست ترین است.4/29

مغرور نشدن صدّیقین، به (رحمت) خدا

فَأَمَّا أَنْتَ یَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا یَغْتَرَّ بِکَ الصِّدِّیقُونَ

و امّا تو ای خدای من، پس شایسته ای که راستگویان به تو مغرور نشوند.13/39

کردار راستین و کوتاه شدن آرزوها

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن.1/40

جدا نساختن بنده، از راه راست قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی... لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن قرار دادی، پس بر محمّد درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا انحرافی ما را از راه راستش جدا نسازد.6/42

عذر خواستن صادقانه زبان ها، برای خدا

وَ لَکَ... مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ

و عذر خواستن راستین زبان هایمان، برای توست.45/45

ص : 603

سپاسی از خدا، که باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیَّهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.43و36/47

درست اندام آفریدن بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی سَوِیًّا

خداوندا، تو مرا بی عیب و نقص آفریدی.

1/50

سرگردانی، به سبب انحرف از راه راست

فَأَنَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی خَطِیئَتِی، الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِی

...از این رو من مردد در خطای خود و منحرف از راه راستم.1/53

میراندن بنده، بر صدق و راستی

اقْبِضْ عَلَی الصِّدْقِ نَفْسِی

مرا بر راستی بمیران.4/54

عطا نمودن توکّل راستین، به بنده

هَبْ لِی صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

توکّل راستین به خود را، به من ارزانی دار.

4/54

رام

رام ساختن بنده، برای بندگی خدا

عَبِّدْنِی لَکَ

مرا به عبادت خود وادار.3/20

عامل رام کردن دل بنده

ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَهِ فِیما عِنْدَکَ أَیَّامَ حَیَاتِی کُلِّهَا

آن را با رغبت به آنچه نزد توست، در همه روزهای زندگی ام رام گردان.10/21

راندن

درود خدا، بر رانندگان ابر

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که حرکت دهندگان ابرند.13و11و10/3

شنیده شدن بانگ رعدها، از صدای رانده شدن فرشته

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای

ص : 604

راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود.

14و11و10/3

به حرکت درآمدن ابر، از صدای راندن فرشته

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

همراه بودن راننده ای (در قیامت)، با هر کس

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَوْمَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ

...پس بر آنها درود فرست، روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.

24/3

خدا، مددکار هر نیازمند رانده ای

یَا عَضُدَ کُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِیدٍ

ای یاور هر نیازمند رانده شده.4/16

شیطان، رانده شده (از رحمت الهی)

...الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

...شیطان رانده شده.

13/44، 6/25، 6/23، 1/17

بنده رانده شده، و درگاه انتقام الهی

...وَ أَخْرَجَنِی إِلَی فِنَاءِ نَقِمَتِکَ طَرِیدًا

...و مرا رانده شده، به سوی درگاه انتقامت درآورد.13/32

راه

قصد نمودن راه اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به وسیله تابعین

الَّذِینَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ

آنان که راه ایشان را قصد نمودند.10/4

راه پرهیزکاری و راه تباهی

وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَی

و برخلاف راه هلاکت بار او (شیطان)، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.5/17

بیرون نشدن از راه حقّ

مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَهِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا

ص : 605

مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم و به راه حقّی که از آن به بیراهه نروم، بهرمند ساز.5/20

راهنمایان به راه راست

اجْعَلْنِی... مِنْ أَدِلَّهِ الرَّشَادِ

مرا از راهنمایان به راه راست قرار ده.

18/20

وسیله رساندن بنده، به راه رستگاری

وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَهِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ

و مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.23/20

آسان گردیدن راه رسیدن به خوشنودی خدا

سَهِّلْ إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی

راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما.28/20

روانه ساختن دل بنده، در خوشایندترین راه ها

وَ أَجْرِ بِهِ فِی أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَیْکَ

و آن را در محبوب ترین راه ها به سویت روانه فرما.10/21

گشودن دل بنده، برای راه های مستقیم

دین خدا

وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی

و دلم را برای راه های مستقیم دینت بگشا.

5/23

وسیله توفیق یافتن به راه راست

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوَفَّقِینَ لِلْخَیْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند، قرار ده.11و10/25

آموختن راه ها و روش ها، به مجاهد

عَلِّمْهُ السِّیَرَ وَ السُّنَنَ

راه ها و روش ها(ی جهاد) و سنّت ها(ی اسلامی) را، به او بیاموز.14/27

تنگ بودن راه های تیره پشت

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.23/32

درخواست راهی آسان، برای روزی

أَسْأَلُکَ فِی أَنْ تُسَهِّلَ إِلَی رِزْقِی سَبِیلًا

ص : 606

از تو درخواست می کنم که راهی آسان برای روزی ام، (فراهم) نمایی.28/32

راه پسندیده و ستوده

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ، وَ الطَّرِیقِ الْمَ_حْمُودَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده و (حرکت در) راه ستوده، قرار ده.

3/34

راه خدا، عفو و گذشت

ذَلِکَ أَنَّ... سَبِیلَکَ الْعَفْوُ

زیرا راه تو بخشایش است.7/37

سبب گمراه نگشتن از راه خدا

لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ

اگر او (شیطان)، باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.9/37

راه کوشنده در بندگی خدا

...هَذَا یَا إِلَهِی... سَبِیلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ

...ای خدای من، این راه کسی است که در بندگی تو کوشیده.14/37

راه های ایمن شدگان

وَجِّهْنِی فِی مَسَالِکِ الْآمِنِینَ

مرا به سوی راه های ایمن شدگان بفرست.

4/41

آشکار نمودن راه های احکام خدا

جَعَلْتَهُ... قُرْآنًا أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ

آن را قرآنی قرار دادی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی.2و1/42

جدا نگشتن از راه راست قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی... لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن قرار دادی، پس بر محمّد درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا انحرافی ما را از راه راستش جدا نسازد.6/42

آشکار ساختن راه های خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا... أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و چنان که به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود

ص : 607

فرست.8/42

به راه پیامبر صلی الله علیه و آله رفتن

وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَهُ

و ما را به راه او ببر.20/42

سیر نمودن در راه روشن پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ خُذْ بِنَا مِنْهَاجَهُ

و ما را در راه روشن او سِیر ده.20/42

جهاد پیامبر صلی الله علیه و آله ، در راه خدا

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... جَاهَدَ فِی سَبِیلِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه در راه تو مجاهدت کرد، پاداش ده.22/42

راه های احسان خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَی رِضْوَانِهِ

سپاس خدای را که ما را در راه های احسانش، راهی نمود، تا در آن (راه ها)، به وسیله نعمتش به سوی خوشنودی اش رویم.2/44

دور گرداندن بندگان، از کوری از راه خدا

جَنِّبْنَا... الْعَمَی عَنْ سَبِیلِکَ

ما را از کوری از راهت دور گردان.13/44

انفاق اموال، در راه خدا

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.

13/45

یافتن شدن راهی، در سپاس خداوند

فَلَکَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِی حَمْدِکَ مَذْهَبٌ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که راهی در ستایش تو یافت شود.17/45

آسان بودن راه خدا

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ... وَ سَبِیلِکَ الَّذِی سَهَّلْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به راهت که آن را آسان نمودی، هدایت کردی.19/45

آسان شدن راه های نیکی، با رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ

درود بر تو همراهی که راه های احسان را آسان نمود.29/45

هموار بودن راه خدا

ص : 608

سَبِیلُکَ جَدَدٌ

راه تو هموار است.28/47

اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، راه بهشت خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ... وَ جَعَلْتَهُمْ... الْمَسْلَکَ إِلَی جَنَّتِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنها را راهی به سوی بهشتت قرار دادی.56/47

دور ساختن سختی، از راه خدا

أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ

به سبب او سختی را از راهت دور کن.

62/47

زدودن زنگار ستم، از راه خدا

اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ

با او زنگار ستم را از راهت بزدای.62/47

بیرون کردن منحرفان، از راه خدا

أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ

به وسیله او، منحرفان را از راهت بیرون کن.

62/47

نابود گرداندن کج طلبانِ راه راست خدا

امْحَقْ بِهِ بُغَاهَ قَصْدِکَ عِوَجًا

به وسیله او آنان که می خواهند راه راست تو

را کج کنند، نابود گردان.62/47

پیروی دوستان ائمه علیهم السلام ، از راه روشن ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که پیروان راه روشن ایشانند، درود فرست.64/47

آسان نمودن راه نیکویی ها به سوی خدا

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ

و راه خیرات به سوی خود را برای من آسان گردان.94/47

درهم نشکستن بنده، همراه با منحرفان از راه های خدا

وَ لَا تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِکَ

و مرا در شمار شکستگانی که از راه های تو منحرف شده اند، در هم نشکن.97/47

قرار دادن راهی برای بنده، در حقّ

اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقًا مِنْ کُلِّ رَحْمَهٍ

برای من در راستای حقّ، از هر رحمتی راهی قرار ده.129/47

تحریف واجبات، از مقاصد راه های روشن خدا

یَرَوْنَ... فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَهً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ

ص : 609

می بینند که واجباتت از جهاتِ راه روشنت، تحریف شده است.9/48

فرود آمدن در راه های سختِ نابودی

حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

به راه های سختِ نابودی وارد شدم.2/49

راه های ناتوان کننده بنده

یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ

ای پناه من، وقتی که راه ها مرا ناتوان می کند و راه نمی نماید.7/51

نبودن راهی برای بنده، جز در ملک خدا

کَیْفَ یَنْجُو مِنْکَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غَیْرِ مُلْکِکَ؟

چگونه از تو رهایی یابد، کسی که در غیر قلمرو تو، راهی برایش نمی باشد؟1/52

انحرف از راه راست و در راه ماندن

فَأَنَا... الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِی، الْمُنْقَطَعُ بِی

...از این رو من منحرف از راه راست خویش و در راه مانده ام.1/53

راه رفتن

راه رفتن در بین مردم، با نور عطاشده از جانب خداوند

هَبْ لِی نُورًا أَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

مرا نوری بخش که با آن در بین مردم راه روم.

8/22

راهنمایی

راهنمایی بندگان، به توبه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ

سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم.22/1

گماشتن راهنما، از دوران آدم علیه السلام تا زمان محمّد صلی الله علیه و آله

أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - .2/4

سلام خدا، بر پیشوایان هدایت

أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی، وَ قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ

برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، از امامانِ رستگاری و

ص : 610

پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - .2/4

به خوشنودی یاد نمودن خدا، از امامان رستگاری

أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی... فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از امامانِ رستگاری، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2/4

راه یافتن تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به راهنمایی ایشان

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ. الَّذِینَ... یَهْتَدُونَ بِهَدْیِهِمْ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان. همانها که به راهنمایی آنها راه می یابند.12و10و9/4

عدم نگرانی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از اقتدا به نشانه های هدایت صحابه

لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی... الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ

تردیدی ایشان را از اقتدا به چراغ هدایت آنها آشفته نساخت.11/4

راهنمایی بندگان، به سوی خدا

اهْدِنَا إِلَیْکَ

ما را به سوی خود هدایت فرما.9/5

دانایی به وسیله راهنمایی خداوند

إِنَّ مَنْ... تَهْدِهِ یَعْلَمْ

زیرا هر کس را که هدایت کنی، دانا می شود.

9/5

هدایت شدن ره یافتگان، با نور ذات خدا

إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ

به درستی که ره یافتگان به وسیله نور ذات تو راه می یابند.11/5

راهنمایی نمودن بندگان

إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا

به درستی که ره یافتگان به وسیله نور ذات تو راه می یابند پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را هدایت فرما.11/5

وَ أَسْتَهْدِیکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنِی

و از تو راهنمایی می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا راهنمایی کن.

20/48

راهنمایی خدا و گمراهی گمراه کنندگان

اللَّهُمَّ... مَنْ هَدَیْتَ لَمْ یُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلِّینَ

خداوندا هر که را تو راهنمایی نمودی، گمراهی گمراه کنندگان او را گمراه نکرد.12/5

ص : 611

راهنمایانی راهنماینده به راه خدا

اجْعَلْنَا مِنْ... هُدَاتِکَ الدَّالِّینَ عَلَیْکَ

ما را از هادیان راهنمایی کننده به راه خود قرار ده.15/5

نگهداری ای راهنمایی کننده، به طاعت الهی

احْفَظْنَا... حِفْظًا... هَادِیًا إِلَی طَاعَتِکَ

ما را نگهداری کن، نگهداری ای که ما را به فرمانبرداریت راهنمایی کند.17/6

راهنمایی کردن گمراه

وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ

ما را برای انجام نیکی و راهنمایی گمراهان، توفیق ده.18/6

پناه بردن به خدا، از مخالفت هدایت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَهِ الْهَوَی

خداوندا به تو پناه می برم از پیروی هوا و هوس.2و1/8

احسان به بنده، راهنمای او (به درگاه خدا)

إِحْسَانُکَ دَلَّنِی

احسان تو مرا راهنمایی کرد.25/13

راهنمایی بنده، به راست ترین راه

وَ اهْدِنِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ

و مرا به راست ترین راه، راهنمایی کن.

13/14

جهل بنده، نسبت به رشد و هدایت خود

فَمَنْ أَجْهَلُ مِنِّی، یَا إِلَهِی، بِرُشْدِهِ؟

پس ای خدای من، چه کسی به رستگاری خود نادان تر از من است؟23/16

دلالت داشتن آیات قرآن، بر عطایای فراوان الهی

إِنَّ ذَلِکَ... لَا یَؤُودُکَ فِی جَزِیلِ هِبَاتِکَ الَّتِی دَلَّتْ عَلَیْهَا آیَاتُکَ

بدرستی که این در برابر بخشش های بسیارت که نشانه هایت بر آن دلالت دارد بر تو سنگین نمی باشد.34/16

بهره مندی از هدایت، در برابر گمراهی

أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَی بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ

ما را به اندازه گمراهی او (شیطان)، از رستگاری ات بهره مند گردان.5/17

بهره مند نمودن بنده، از هدایت شایسته

مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ

مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم بهرمند ساز.5/20

توفیق پیروی از راهنما

ص : 612

وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی

مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گردانْد و پیروی از کسی که ارشادم کرد، توفیق ده.

8/20

آسان بودن راهنمایی بنده، بر خدا

لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی

(چنان کن که) گمراه نگردم، در حالی که می توانی هدایتم کنی.14/20

گویا فرمودن بنده، به هدایت و راهنمایی خدا

اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی

خداوندا و مرا به هدایت گویا کن.16/20

بودن در زمره راهنمایان به راه راست

اجْعَلْنِی... مِنْ أَدِلَّهِ الرَّشَادِ

مرا از راهنمایان به راه راست قرار ده.

18/20

راهنماییِ بنده، قبل از گمراه شدنش

فَامْنُنْ عَلَیَّ... قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ

پس پیش از گمراهی، با راهنماییْ بر من منّت گذار.20/20

عطای نیکی راهنمایی

امْنِحْنِی حُسْنَ الْإِرْشَادِ

خوب ارشاد کردن را به من عطا نما.

20/20

بخشیدن راهنماییِ حقیقی، به بنده

هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایَهِ

مرا هدایت راستین ببخش.22/20

وسیله رساندن بنده، به راه هدایت

أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَهِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ

مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.23/20

هدایت شدن در تاریکی ها، با نور بخشیده شده از جانب خداوند

هَبْ لِی نُورًا... أَهْتَدِی بِهِ فِی الظُّلُمَاتِ

مرا نوری بخش که در تاریکی ها با آن راه یابم.

8/22

گشایش دلْ برای راهنمایی های دین الهی

وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی

و دلم را برای راه های مستقیم دینت بگشا.

5/23

خدا، راهنماینده ترین کس

یَا أَهْدَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

ای راهنماترین کسی که به او رغبت شده.

11/24

ص : 613

راهنمایی نمودن راه جویان از همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... هِدَایَهِ مُسْتَرْشِدِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در راهنماییِ راه جویشان، توفیق ده.

2/26

راهنمایی مجاهد مسلمان، به حسن نیّت

أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّیَّهِ

او را به حسن نیّت، راهنمایی فرما.14/27

سبب راهنمایی دوراندیش، به راه راست

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَی طَرِیقِ صَوَابِهِ اخْتِیَارُهُ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد و برگزیدن راه صواب، او را راهنمایی کرد.7/28

گشوده شدن دیده هدایتِ منکرِ احسان الهی

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا.... کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده. مانند انکارکننده بسیاری فضل تو به

خودش. امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، پس گناه بزرگش را بزرگ دانست.7و6/31

راهنمایی بندگان، به وسیله محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، همچنانکه ما را به سبب او هدایت کردی.

30/31

راه جستن از خدا

وَ أَسْتَهْدِیکَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا، وَ أَخَّرَ عَنْهَا

و از تو راهنمایی می خواهم، برای آنچه از آن (آتش) دور سازد و عقب گردانَد.31/32

عدم راهنمایی کسی، بر عیب های پنهان بنده

فَکُلُّنَا قَد... تَسَتَّرَ بِالْمَسَاوِئِ فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَیْهِ

چرا که هر کدام از ما عیب های پنهان داشت، پس کسی را بر (عیب های) او راهنمایی نکردی.

1/34

افزودن هدایت بنده

وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

و هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

آفرینش نفس بنده، و عدم راه جویی خدا

ص : 614

به سودی

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا... لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَی نَفْعٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به وسیله آن به سودی راه جویی.7/39

هدایت شده از دنیا رفتن

أَمِتْنَا مُهْتَدِینَ غَیْرَ ضَالِّینَ

ما را ره یافتگانِ ناگمراه، بمیران.5/40

هدایت شدن در تاریکی های گمراهی و نادانی

جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ

آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم.3/42

قرآن، نور هدایت

جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

آن را نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدانْ خاموش نمی شود، قرا ده.3/42

هدایت شدن، با روشنی بامداد قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که با نور صبحگاهش

راه می یابند.7/42

نطلبیدن هدایت، در غیر قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... لَا یَلْتَمِسُ الْهُدَی فِی غَیْرِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که در غیر آن هدایت را نمی جویند.7/42

به پا داشتن محمّد صلی الله علیه و آله ، برای راهنمایی به خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّدًا عَلَمًا لِلدَّلَالَهِ عَلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت، قرار ده.8/42

راهنمایی بندگان، به سپاس گزاری از خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ

سپاس خدای را که ما را برای سپاس گزاری اش راهنمایی فرمود.1/44

قرآن، راهنمای مردم

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ

ص : 615

مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.3/44

راهنمایی از وحی، بر درِ توبه

جَعَلْتَ عَلَی ذَلِکَ الْبَابِ دَلِیلًا مِنْ وَحْیِکَ

بر آن درْ از وحی خود، راهنمایی قرار داده ای.

10/45

بهانه نداشتن غافل، پس از برپایی راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

راهنمایی بندگان، با سخن خدا

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود راهنمایی کردی.14/45

راهنمایی آفریده ای، به آنچه بندگان به آن راهنمایی شده اند

لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.17/45

راهنمایی بندگان، به دین برگزیده شده از جانب خدا

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی، هدایت کردی.19/45

راهنمایی بندگان، به سنّت ماه رمضان

أَنْتَ وَلِیُّ... هَدَیْتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ

تویی مولایی که ما را به روش آن، راهنمایی نمودی.44/45

شناخته شدن هدایت و راهنمایی

عُرِفَتِ الْهِدَایَهُ مِنْ عِنْدِکَ

هدایت از جانب تو شناخته شد.25/47

راهنما بودن امر الهی

أَمْرُکَ رَشَدٌ

فرمانت هدایتگر است.28/47

راهنمایی بنده، به دین خدا

ص : 616

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیْتَهُ لِدِینِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که به دین خود راه نمودی اش.67/47

راهنمایی بنده، به دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنانش

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالَاهِ أَوْلِیَائِکَ، وَ مُعَادَاهِ أَعْدَائِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که به دوستی با دوستانت و دشمنی با دشمنانت راهنمایی اش نمودی.67/47

تقسیم نمودن هدایت، در بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ... هُدًی... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، هدایت را قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان. 2/48

سبب راهنمایی مؤمنان، به سوی خدا

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ خَیْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَیْهِمْ تَهْدِیهِمْ بِهِ إِلَیْکَ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی را قسمت می نمایی

یا خیری را به ایشان عنایت می کنی و بدین وسیله آنان را به سوی خود هدایت می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

هدایت و راهنمایی خواستن، از خدا

وَ أَسْتَهْدِیکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنِی

و از تو راهنمایی می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا راهنمایی کن.

20/48

راهنمایی کردن خدا و غافل ماندن بنده

إِلَهِی هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ

خدای من، مرا راه نمودی، پس به کار بیهوده مشغول شدم.1/49

رأفت رحمت

ربوبیّت پروردگار

ربودن

ربوده شدن برکات رمضان، از بندگان

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی... مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ

درود بر تو و بر نیکی های گذشته ات که از ما ربوده شد.42/45

ربودن درجه والای درست کاران

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ

ص : 617

أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت و جایگاه امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی، (و دشمنان آن را) ربودند.9/48

رتبه مرتبه

رجا امید

رجوع بازگشت

رحلت کوچ

رحِم زهدان

رحمت

درود خدا بر فرشتگان رحمت

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت.10/3

گنجینه های نابودنشدنی رحمت خدا

یَا مَنْ لَا تَفْنَی خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ

ای کسی که گنج های رحمت او نابود نمی شود.

3/5

قرار دادن بهره برای بندگان، در رحمت

خدا

اجْعَلْ لَنَا نَصِیبًا فِی رَحْمَتِکَ

از رحمت خود برای ما بهره ای قرار ده.

3/5

خدا، مهربان با بندگان

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ... رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ

همانا من شهادت می دهم که تو با بندگان بسیار مهربانی.21/6

خدا، مهربان ترین مهربانان

أَنْتَ أَرْحَمُ مِنْ کُلِّ رَحِیمٍ

تویی مهربان تر از هر مهربان.24/6

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

ای مهربان ترین مهربانان.

35/32، 12و2/24، 12/20، 10/8 17/49، 28/48، 65/47، 7/50 8/54

یَدْعُوکَ بِیَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

تو را صدا می زند: ای مهربان ترین مهربانان.

9/12

أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

تو بخشاینده ترین بخشایندگانی.15/24

فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

پس تو بخشاینده ترین بخشایندگانی.

14/51

ص : 618

امر به بدی نمودن نفس، و رحم فرمودن خداوند

وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا، فَإِنَّهَا... أَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ

و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود وامگذار، چون آن به بدی امر می کند مگر تو رحم کنی. 4/9

رحم خدا، بر درخواست کننده رحمتش

أَوْلَی الْأُمُورِ بِکَ فِی عَظَمَتِکَ رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ

سزاوارترین کارها به بزرگواری ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته.5/10

مهربانی خدا، با هر که او را بخواند

إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ

به درستی که تو به هر که تو را خوانَد، مهربانی.

5/11

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاکَ فَأُبْلِغَ فِی الدُّعَاءِ؟

ای خدای من آیا تو بر کسی که تو را بخواند رحم کننده ای تا من هر چه بیشتر در دعا بکوشم؟

15/16

روی آوردن رحمت خواهان، به خدا

یَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ

ای بخشنده ای که رحمت خواهان پی درپی نزد او می آیند.9/12

گردش آمرزش طلبان، به گِرد مهربان ترین کس (خدا)

یَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ

ای مهربانی که آمرزش خواهان گرد او می گردند.9/12

رحم نمودن خدا به زاری بنده

کُنْ... لِتَضَرُّعِی رَاحِمًا

به زاریم ترحم فرما.21/13

فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعِی

پس بر بسیاری زاریم رحم کن.32/16

خدا خود را به رحمت وصف فرموده

أَنْتَ الَّذِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِالرَّحْمَهِ

تویی آنکه خود را به رحمت وصف نموده ای.

18/16

رحم نمودن به بنده

...وَ ارْحَمْنِی

...و به من رحم کن.18/16

فَارْحَمْنِی

پس به من رحم کن.22/32

وَ أَسْتَرْحِمُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْحَمْنِی

و از تو رحمت می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من رحم کن.

22/48

ص : 619

فَارْحَمْنِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

پس بر من رحم کن، ای مهربان ترین مهربانان.

7/50

رهایی گردن خطاکاران، با امید به رحمت خدا

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ الَّتِی بِهَا فَکَاکُ رِقَابِ الْخَاطِئِینَ

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون امیدواری به رحمت تو - که رهایی گردن های خطاکاران است - می باشد.

28/16

اصلاح کار گنهکاران، با طمع در مهربانی خدا

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

رحم نمودن خدا، به سختی فقر بنده

فَارْحَمْ... شِدَّهَ مَسْکَنَتِی

پس بر شدّت نیازم رحم کن.32/16

رحم نمودن خدا، به بدی جایگاه بنده

فَارْحَمْ... سُوءَ مَوْقِفِی

پس بر بدی جایگاهم رحم کن.32/16

نیکی به والدین، همچون مادری مهربان

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّؤُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که با آن دو (پدر و مادرم) همانند نیکیِ مادری مهربان، نیکی کنم.

5/24

مهربان نمودن دل فرزند، با والدین

وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِی

و دلم را بر آن دو مهربان گردان.6/24

فرزند، دلسوز و مهربان با والدین

صَیِّرْنِی بِهِمَا رَفِیقًا، وَ عَلَیْهِمَا شَفِیقًا

مرا با آنان دوست و برایشان دلسوز فرما.

6/24

وَ اجْعَلْهُمْ لِی مُحِبِّینَ، وَ عَلَیَّ حَدِبِینَ مُقْبِلِینَ

و آنان را دوستدار من و بر من مهربان، و به من متوجّه ساز.4/25

خدای مهربان

إِنَّکَ... رَؤُوفٌ رَحِیمٌ

همانا تو دلسوز و مهربانی.12/25

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست.

ص : 620

بخشنده مهربان.6/47

إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

به درستی که تویی توبه پذیرِ بسیار مهربان.

7/50، 65/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ الْحَنَّانُ

معبودی جز تو نیست، بردبارِ بزرگوار مهربان.

2/48

با مهربانی دلسوزی نمودن، بر همسایگان گرفتار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَرِقُّ عَلَی أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَهً

و خداوندا مرا بر آن دار که با مهربانی بر بلادیدگان آنها، دلسوزی نمایم.3/26

نیازمندی هر کس به رحمت، جز خدا

مَنْ سِوَاکَ مَرْحُومٌ فِی عُمْرِهِ

غیر تو، در زندگی اش نیازمند رحمت می باشد.

11/28

بزرگ نشمردن مهربانی خدا

لَا یَسْتَعْظِمُ عَفْوَکَ إِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ

اگر از او گذشتی و به او رحم آوردی، گذشتت را بزرگ نشمارد.10/31

رحم نمودن خدا، بر تنهایی بنده در برابر خود

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْکَ

خداوندا، پس به تنهایی ام در برابرت، رحم فرما.23/31

مهربانی خدا، با بنده خوار زاری کننده

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

بنده و جلب مهربانی آسمانیان و زمینیان

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکُهُ الرِّقَّهُ عَلَیَّ لِسُوءِ حَالِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند یا بخاطر بدی حالم، بر من دلسوزی نماید.27/31

خدا، مهربان با خطاکاران توبه کار

إِنَّکَ أَنْتَ... الرَّحِیمُ لِلْخَاطِئِینَ الْمُنِیبِینَ

همانا تو بر خطاکارانِ توبه پیشه، مهربانی.

29/31

ناامید بازنگرداندن بنده، از رحمت خدا

لَا تَرْجِعْنِی مَرْجِعَ الْخَیْبَهِ مِنْ رَحْمَتِکَ

مرا به ناامیدی از رحمتت بازنگردان.

29/31

ص : 621

پیوستگی رحمت خدا

خَرَجَتْ مِنْ یَدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُکَ

اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده.9/32

احسان نمودن سود رحمت خدا، به بنده

وَ عُدْ عَلَیَّ بِعَائِدَهِ رَحْمَتِکَ

و سود رحمت خود را به من ارزانی دار.

20/32

مهربانی خواستن از مهربان ترین کس

أَنْتَ... أَرْأَفُ مَنِ اسْتُرْحِمَ

تو مهربان ترین کسی هستی که از او رحمت خواسته شد.22/32

غذا دادن خدا به بنده، همانند نیکوکاری مهربان

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی.26/32

نامهربانی آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِی عَلَی مَنْ تَضَرَّعَ إِلَیْهَا، وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که

بر زاری کنندگانش مهربان نیست و به مهرجویانش رحم نمی کند.30و29/32

پناه جستن از آتش دوزخ، به بسیاری رحمت خدا

أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

مرا به بسیاری رحمتت از آن (آتش) ایمن ساز.32/32

شتافتن رعد و برق، در رساندن رحمتی سودمند

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ...

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند، به طاعتت می شتابند.1/36

رحمت خدا، در عوض دعای بنده در حقّ ستمگرش

عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ، وَ مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ

به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده.

3/39

تباهی بنده، و رحمت خداوند

إِلَّا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِکَ تُوبِقْنِی

اگر مرا به رحمتت نپوشانی، تباهم.5/39

ص : 622

رحمت الهی، و بار گران (گناهان)

وَ وَکِّلْ رَحْمَتَکَ بِاحْتَِمالِ إِصْرِی

و رحمتت را به تحمّل بار سنگینم بگمار.

9/39

رسیدن رحمت خدا، به بدکاران

فَکَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُکَ بِالْمُسِیئِینَ

پس چه بسیار رحمتت که به بدکاران رسید.

9/39

مرگ، کلیدی از کلیدهای رحمت خدا

اجْعَلْهُ... مِفْتَاحًا مِنْ مَفَاتِیحِ رَحْمَتِکَ

آن را کلیدی از کلیدهای رحمتت قرار ده.

4/40

سبب رحم نمودن خدا بر خواری مقام بندگان، در قیامت

ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

فراخی رحمت خدا

إِنَّکَ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ

به درستی که تو دارای رحمت گسترده هستی.

21/42

فَیَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَهٌ

پس ای کسی که رحمتش وسیع است.

8/48

رحمت خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

22/42

درآوردن بنده، در آبشخور رحمت خدا

أَوْرِدْنِی مَشَارِعَ رَحْمَتِکَ

مرا در آبشخورهای رحمتت درآور.1/41

درآوردن خود در رحمت خدا، با روزه و نماز شب

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ، مُتَعَرِّضِینَ بِصِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ لِمَا عَرَّضْتَنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم و به یاری تو شبش را به پا خاستیم. در حالی که در معرض روزه داشتن و به پا خاستن (شبانه) بودیم، از رحمتت - بدان خاطر - به ما عرضه داشتی.

21/45

بریده و نابود نشدن مهربانی خدا

ص : 623

اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ

به مهربانی ات که نابود نمی شود، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.47/45

عامل متوجّه گشتن رحمت خدا، به بنده

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ... عَطَفَتْ رَحْمَتَکَ عَلَیْهِ، فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است، یا به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که رحمتت را به او برگردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

رحم خدا، بر کسی که بندگان به او رحم نکنند

یَا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لَا یَرْحَمُهُ الْعِبَادُ

ای کسی که رحم می کند، به آنکه بندگان به او رحم نمی کنند.1/46

مهربانی خدا، با تجاوزکنندگان از حدّ

سُنَّتُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ

روش تو مهربانی با تجاوزکنندگان است.

16/46

شگفت از بسیاری رأفت و رحمت الهی

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَؤُوفٍ مَا أَرْأَفَکَ، وَ حَکِیمٍ مَا أَعْرَفَکَ

پاک و منزّهی! ای رئوفی که چه بسیار رئوفی! و حکیمی که چه بسیار آگاهی!23/47

سودمندترین مهربانی های خداوند

وَ تَرَحَّمْ عَلَیْهِ أَمْتَعَ رَحَمَاتِکَ

و با سودمندترین رحمت هایت، بر او رحمت فرست.50/47

مهربانیِ ولیّ خدا را به بندگان بخشیدن

هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ

محبّت و رحمت و عطوفت و دلسوزی او را به ما روا دار.63/47

گستردگی رحمت خدا، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که رحمتت را در آن گسترده ای.66/47

پناه بردن به رحمت الهی

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... لَائِذًا بِرَحْمَتِکَ

اینک منم در پیشگاه تو، پناه خواه به رحمتت.

69/47

سبب غلبه ناامیدی از رحمت خدا ، بر بنده

ص : 624

لَا تُوءْیِسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیکَ فَیَغْلِبَ عَلَیَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ

از آرزومندی به خود ناامیدم نکن، که ناامیدی از رحمتت بر من چیره شود.101/47

کامیاب نمودن بنده، به شیرینی مهربانی خدا

أَوْجِدْنِی... حَلَاوَهَ رَحْمَتِکَ

مرا از شیرینی رحمتت، کامیاب گردان.

125/47

مهربان گرداندن دل بنده، با فروتنان

اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخَاشِعِینَ

دلم را بر فروتنان مهربان گردان.127/47

گشودن درهای رحمت خدا، بر بنده

افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ...

درهای توبه و رحمت و رأفتت را بر من بگشای. 132/47

اطمینان بنده به رحمت خدا، بیش از عمل خود

إِنِّی بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ أَوْثَقُ مِنِّی بِعَمَلِی

همانا اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است.4/48

رحمت خدا، فراخ تر از گناهان بنده

إِنِّی... لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی

همانا آمرزش و رحمت تو، از گناهانم وسیع تر است.4/48

گناهان بنده، و رحمت الهی

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

رحمت خدا، بر برگزیدگانش

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند رحمت ها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.

11/48

تنها امان دهنده کیفر خدا، رحمت او

لا یُجِیرُ مِنْ عِقَابِکَ إِلَّا رَحْمَتُکَ

از کیفرت، جز رحمتت پناه نمی دهد.

13/48

عذاب خدا و رحم نکردن کسی بر بنده

إِنْ عَذَّبْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْحَمُنِی

اگر مرا عذاب کنی، پس کیست آنکه به من

ص : 625

رحم کند؟15/48

درخواست رحمت و مهربانی خدا

وَ أَسْتَرْحِمُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْحَمْنِی

و از تو رحمت می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من رحم کن.

22/48

روان نمودن جوی های رحمت و مهربانی

کَمْ مِنْ... جَدَاوِلِ رَحْمَهٍ نَشَرْتَهَا

چه بسیار جوی های رحمتی که روان نمودی.

11/49

ناامید نشدن از رحمت خدا

یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.2/50

مهربانی خدا، بر جان بی تاب و استخوان ضعیف بنده

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به

زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

علّت درخواست مهربانی خدا

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُوءٌ حَقِیرٌ، وَ خَطَرِی یَسِیرٌ

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم، و منزلتم اندک است.6/50

برتری دادن بنده، به وسیله رحمت الهی

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ - ... عَلَی مَا فَضَّلْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر رحمتت که مرا به وسیله آن برتری دادی. 1/51

رحم نمودن خدا، بر افتادن بنده با تمام رخسارش

ارْحَمْ کَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی وَ زَلَّهَ قَدَمِی

بر به رو افتادنم با تمام رخسارم، و بر لغزش گام هایم رحم کن.4/53

رحم نمودن خدا، بر پیری بنده و نزدیکی مرگ

ارْحَمْ شَیْبَتِی، وَ نَفَادَ أَیَّامِی، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِی وَ ضَعْفِی وَ مَسْکَنَتِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی

ص : 626

بر پیری ام و به آخر رسیدن روزهایم و نزدیک شدن مرگم و ناتوانی ام و نیازمندی ام و بیچارگی ام رحم کن.4/53

زمان نیازمندی به رحمت خدا

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی

مولای من! هنگامی که اثرم از دنیا قطع شود، به من رحم کن.5/53

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، و حالم هنگامی که جسدم پوسیده گردد، بر من رحم کن.6/53

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی فِی حَشْرِی وَ نَشْرِی

مولای من! و در برانگیخته شدن و زنده شدنم به من رحم کن.7/53

مهربانی خدا، در دو سرا

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا

ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو.1/54

آنچه رحمت خدا ایجاب می کند:

أ. انتظار بازگشت بندگان، (به راه راست)

انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْمًا

به مهربانی اش از روی بردباری، بازگشت ما را انتظار کشید.21/1

ب. شتاب نکردن خدا، در کیفر بندگان

لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّمًا

در سرکوب ما عجله ننمود. بلکه به رحمتش از روی کرامت، به ما مهلت داد.

21/1

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ... کَرَمًا مِنْ عَفْوِکَ یَا کَرِیمُ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، که (این همه) کرامت، از گذشت توست، ای کریم!.9/45

ج. پناه دادن مؤمنان از آنچه خواستند

أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ

مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده.10/8

د. گرد آمدن در سرای گرامی و محل آمرزش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان

ص : 627

پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.

15/24

ه_. عطای درخواست های بندگان

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

و. شناساندن بزرگی و برتری قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.

6/42

ز. گشاد گشتن تنگی لحد

وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِکَ فِی ضِیقِ مَلَاحِدِنَا

و به رحمتت، تنگی لحدهایمان را برای ما گشاد گردان.14/42

ح. در صف سزاوارانِ بالاترین مرتبه قرار گرفتن

وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی

بِرَحْمَتِکَ

و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.12/44

ط. گماشتن بندگان به آنچه سبب کفّاره (گناه) شود

وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ

و به مهربانی ات که نابود نمی شود، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.47/45

ی. بودن با ائمه علیهم السلام ، در سرای سلامت

اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.65/47

ک. قرار دادن راهی در حقّ، برای بنده

اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقًا مِنْ کُلِّ رَحْمَهٍ

برای من در راستای حقّ، از هر رحمتی راهی قرار ده.129/47

ل. احسان خدا، بر بنده

ص : 628

عُدْ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ

به رحمتتْ بر من نیکی کن.8/48

م. فرونیامدن بلا، بر بنده

وَ قَدْ کَادَ أَنْ یَحُلَّ بِی - لَوْ لَا رَحْمَتُکَ - مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ

و اگر رحمت تو نبود، نزدیک بود بر من فرود آید، آنچه بر خودش فرود آمد.8/49

ن. بازگرداندن بنده، به بخشش الهی

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که با رحمت خویش مرا به بسیاریِ بخشش خود بازگردانی.

10/52

س. رهایی دادن بنده، از آزمایش های گمراه کننده

نَجِّنِی مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

مرا از آزمایش های گمراه کننده نجات ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.

8/54

رخسار چهره

رخصت اذن

ردّ

دست ردّ نزدن خدا، بر پیشانی بنده

إِلَهِی... لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ

خدای من در حالی که در پیشگاه تو ایستاده ام دست رد بر پیشانی ام نزن.17/16

یَا مَنْ لَا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّهِ عَلَیْهِ

ای کسی که دست رد بر پیشانی آنان که به محبّت او اعتماد دارند، نمی زند.5/46

وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ فِی مَسْأَلَتِی

و در خواهشم، دست رد بر پیشانی ام نزن.

25/46

لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَکَ

همانگونه که دست رد بر پیشانی ستیزه جویان با خود زده ای، دست رد بر پیشانی ام نزن.

116/47

ردا عبا

رذالت خواری

رزق

نیافتن روزی به اندازه کافی

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ

و پناه می بریم به تو از نیافتن روزی کافی.

7/8

ص : 629

سبب روزی خواستن از روزی خواران

صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ

آبرویم را با توانگری حفظ کن و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم.26/20

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ... حَتَّی الَْتمَسْنَا أَرْزَاقَکَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِینَ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی. تا جایی که روزی های تو را از روزی خواران درخواست نمودیم.1/29

فراوان گشتن روزی های فرزندان، برای والدین

أَدْرِرْ لِی وَ عَلَی یَدِی أَرْزَاقَهُمْ

برای من و به دست من روزی هایشان را بسیار نما. 2/25

فراخی روزی حلال، بر برخی از بندگان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوسَعِ عَلَیْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِکَ، الْوَاسِعِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به جود و کرم تو از فضل گسترده ات روزی حلال برای آنان سرشار شده، قرار ده.11و10/25

نیرومندی، روزیِ مجاهد مسلمان

وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّهَ

و نیرومندی را، روزی اش کن.14/27

آزمایش بنده و بدگمانی در روزی ها

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی.1/29

کفالتِ روزی بندگان، از جانب خدا

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ، وَ حَسْمًا لِلاِشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْکِفَایَهَ لَهُ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای و قطع اشتغال ما به آنچه خود کفایت آن را ضمانت فرموده ای قرار ده.3/29

در آسمان بودن روزی بندگان

فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ... وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ

پس فرمودی و فرموده تو راست و درست ترین است: «و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.»4/29

روزی ای به اندازه کفاف

وَ أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

و مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن

ص : 630

(قرض) نجات ده.2/30

روزی ای از اسباب حلال

أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِی

روزی هایم را از اسباب حلال، پیوسته گردان.

3/30

خوراک جنین در رحِم مادر، و نیازمندی به روزی خدا

...حَتَّی إِذَا احْتَجْتُ إِلَی رِزْقِکَ... جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

...تا هنگامی که به روزی تو محتاج شدم. از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی.24/32

خدا، بهترین روزی دهندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ

به درستی که تو بهترین روزی دهندگانی.

28/32

آسان گرداندن روزی بنده، بر او

سَهِّلْ عَلَیَّ رِزْقِی

روزی ام را بر من آسان فرما.28/32

فراهم نمودن راهی آسان، برای روزی بنده

أَسْأَلُکَ فِی أَنْ تُسَهِّلَ إِلَی رِزْقِی سَبِیلًا

از تو درخواست می کنم که راهی آسان برای روزی ام، (فراهم) نمایی.28/32

تقسیم عادلانه روزی های بندگان

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

آفت نفرستادن بر روزی

لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَهً

زیانی بر معیشت ما نفرست.2/36

بیرون نمودن وسوسه دل ها، با روزی خدا

أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِکَ

وسوسه دل هایمان را، با روزی ات بگشا.

4/36

توانایی بر طاعت، در اثر خوردن روزی

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی.13/37

عوض نخواستن از بنده، به خاطر روزی خوردنش

ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ

ص : 631

سپس از او در آنچه از روزی تو خورد، تقاص نخواستی.13/37

عامل سوق دادن روزی های فراوان، به سوی بندگان

سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ وَ خِصْبَ سَعَهِ الْأَرْزَاقِ

به وسیله آن (قرآن)، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده.

12/42

روزی خدا، به معصیت کار

رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ

روزیِ تو برای کسی که تو را نافرمانی کرده، گسترده است.16/46

کامیابی به شیرینی روزیِ الهی

أَوْجِدْنِی... حَلَاوَهَ رَحْمَتِکَ وَ رَوْحِکَ وَ رَیْحَانِکَ

مرا از شیرینی رحمتت و آسودگی و روزیت، کامیاب گردان.125/47

گشودن درهای روزی فراخ

افْتَحْ لِی أَبْوَابَ... رِزْقِکَ الْوَاسِعِ

درهای روزی فراخت را بر من بگشای.

132/47

طلب روزی از خدا

وَ أَسْتَرْزِقُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِی

و از تو روزی می طلبم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا روزی ده.24/48

روزی دادن به بنده، به قدر کفایت

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... رَزَقْتَنِی مَکْفِیًّا

خداوندا، تو به قدر کفایت، به من روزی دادی. 1/50

بی نیازی از دیگران، روزی خدا به بنده

وَ رَزَقْتَنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا الْکِفَایَهَ

و بی نیازی را در همه کارهایم به من روزی دادی. 2/51

نبودِ زندگی برای بنده، جز با روزی خدا

کَیْفَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَهْرُبَ مِنْکَ مَنْ لَا حَیَاهَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِکَ؟

چگونه می تواند از تو بگریزد، آنکه جز به وسیله روزی اتْ زندگی برایش نیست؟1/52

روزی خواری از خدا و پرستش غیر خدا

وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.2/52

آنچه بنده از خدا می خواهد، که روزی او گرداند:

أ. رغبت در عمل برای خدا و آخرت

ص : 632

ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی

برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان.8/22

ب. ترس کیفر و ترس اندوه آن

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ... حَتَّی أَجِدَ... کَأْبَهَ مَا أَسْتَجِیرُ بِکَ مِنْهُ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) را روزی ام فرما. تا اندوه آنچه را که از آن به تو پناه می آورم، دریابم.9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان.53/45

ج. شوق ثواب وعده داده شده

وَ ارْزُقْنِی... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما.9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان.53/45

د. اعتراف به حق

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ وَ الصِّحَّهِ وَ السَّقَمِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در

آسانی و سختی و تندرستی و بیماری به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما.11/22

ه_. سلامتی سینه از حسد

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان.

12/22

و. نگهداری از خطاها و لغزش ها

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.

13/22

ز. همانند آنچه را که درباره همسایگان درخواست می کند

وَ ارْزُقْنِی مِثْلَ ذَلِکَ مِنْهُمْ، وَ اجْعَلْ لِی أَوْفَی الْحُظُوظِ فِیما عِنْدَهُمْ

و مرا مانند همین امور از جانب آنان روزی فرما و از آنچه ایشان دارند، کامل ترین بهره ها را برای من قرار ده.4/26

رسالت پیام

ص : 633

رسایی

رساترین خشوع و فروتنی

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا... عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ، وَ أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود با پاکی تمام و فراگیر، و روشن ترین و رساترین خشوع به جا آورده اند.

9/44

رساتر گشتن حجّت خدا

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر باشد.

22/46

رستاخیز قیامت

رستگاری

اسباب رستگار شدن بندگان

یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ

ای که سپاس او برای سپاس گزاران رستگاری است.1/11

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعَائِی... تَکُونُ بِهَا... فَوْزَتِی بِرِضَاکَ

پس دعایی از او به من رسد که از دعای من

نزد تو شنیدنی تر است، که رستگاری ام به خوشنودی ات به وسیله آن حاصل شود.27/31

فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ، وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ... وَ فِیهَا کَانَتْ... فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ

پس با نعمتِ خودت، تو را یاد کردند و با تفضّلت، تو را شکر گزاردند و در (همه) اینها رستگاریشان به خوشنودی ات است.16/45

رستگاری در قیامت

ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ

رستگاریِ قیامت را روزی ام فرما.18/20

قرار دادن بنده، در زمره رستگاران

وَ اجْعَلْنِی فِی فَوْجِ الْفَائِزِینَ

و مرا در گروه رستگاران قرار ده.4/41

اراده خدا، بر رستگار شدن بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ، تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ، وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَهِ عَلَیْکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای. می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند و در آمدن به سوی تو و افزونی یافتن از جانب تو، رستگار شوند.12/45

رسوایی

رسوا نساختن بندگان، نزد خدا

ص : 634

لَا تَفْضَحْنَا لَدَیْکَ

ما را پیش خود رسوا نکن.6/5

رسوا نگشتن بندگان نزد نویسندگان اعمال

لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا

ما را نزد آنها به سبب زشتی رفتارمان رسوا نگردان. 15/6

پوشاندن عیب بنده، و رسوا نساختنش

فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی

چه بسیار عیب هایی که بر من پوشاندی و رسوایم نکردی.21/16

رسوا ننمودن بنده

إِلَهِی فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِی بِسِتْرِکَ فَلَمْ تَفْضَحْنِی...

خدای من، اکنون که مرا به پرده (عفو) خود پوشاندی و رسوایم نکردی...32/16

رسواگریِ کردار زشت

اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ... قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ

از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته.9/31

گناهان، و ماندگاری بنده، در جایگاه رسوایی

فَقَدْ أَقَامَتْنِی یَا رَبِّ ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْیِ بِفِنَائِکَ

پس ای پروردگار من، گناهانم به درگاهت، مرا

در جایگاه رسواییْ ماندگار نموده.23/31

سلامت داشتن بنده، از رسوایی گناهان

وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، کَانَتْ عَافِیَتُکَ لِی مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْرًا

و گناهان بزرگی انجام داده ام که عافیت داشتن تو از رسوایی های آن، برای من پوششی گردید.

18/32

پناه دادن بنده، از رسوایی های سرای هستی

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

رسوا نساختن بنده، در اثر ارتکاب کار زشت

فَکُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَهَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ، وَ ارْتَکَبَ الْفَاحِشَهَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ

چرا که هر کدام از ما کار ناپسند انجام داد، او را مشهور (در بدکاری) نکردی و کردار زشت به جا آورد، پس او را رسوا ننمودی.1/34

درخواستِ رسوا نشدن آزاردهنده بنده، از خدا

ص : 635

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی... وَ لَا تَکْشِفْهُ عَمَّا اکْتَسَبَ بِی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز و از آنچه بر من کرده، رسوایش نساز.2/39

پوشاندن امور رسواکننده بنده

وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا یُلْحِقُنِی عِنْدَکَ شَنَارًا

و آنچه نزد تو مرا رسوا می نماید، از آنان بپوشان.3/41

رسوا نساختن بندگان، در قیامت

لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.14/42

پوشاندن (گناه) بنده و رسوا نکردنش

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی.8/45

سزاوار رسوایی

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ کِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْکَ لِلْفَضِیحَهِ وَ الْمَنْعِ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی، و می بخشی بر کسی که اگر

می خواستی، محرومش می کردی. و حال آنکه هر دو از جانب تو سزاوار رسوایی و محرومیّتند.

8/45

بازایستادن از نافرمانی های رسواکننده

وَ أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ، وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ

و دلم را به خودداری از گناهان زشت و نافرمانی های رسواکننده بپوشان.107/47

رسوا نشدن در برابر دوستان خدا

لَا تَفْضَحْنِی بَیْنَ یَدَیْ أَوْلِیَائِکَ

در برابر دوستانت رسوایم نگردان.114/47

پوشاندن گناه، یا رسوا نمودن آن

أَنَّکَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَی مِنْکَ بِأَنْ تُعَاقِبَ، وَ أَنَّکَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْکَ إِلَی أَنْ تَشْهَرَ

به درستی که تو به بخشایش شایسته تری تا اینکه کیفر کنی. و به پرده پوشی نزدیک تری تا اینکه رسوا سازی.116/47

به پا نداشتن بنده، در مقام رسوایی

وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ

و آن زمان که مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت مرا (در مقام رسوایی) به پا ندار.120/47

ص : 636

رسوایی بنده، در صورت عدم عیب پوشی خداوند

فَلَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ

پس اگر عیب پوشی تو (از موجبات) شرمندگی ام نبود، هر آینه از رسواشدگان بودم.

7/51

رسوا نساختن بنده، به سبب نیّتش

إِلَهِی لَمْ تَفْضَحْنِی بِسَرِیرَتِی

خدای من، به (ناپاکی) راز درونم مرا رسوا نکردی.11/51

رسول فرستاده

رسیدن

رسیدن بنده به پایان زندگی اش

...إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِهِ

...زمانی که به پایان عمرش رسد.6/1

رسیدن به فرمانبری از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ وُصْلَهً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که به طاعت و بخشایش او برسیم.29و27/1

زحمت پیامبر صلی الله علیه و آله ، در رساندن پیام خدا

أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ

در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

13/2

رساننده غیب به پیامبران خدا

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که رسانندگان اخبار نهانی بر رسولانت می باشند.10/3

رساندن درود بندگان، بر فرستادگان خدا

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

رساندن چیزهایی از صحابه به تابعین

لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ

به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.

12/4

خواب و دست یابی به لذّت و خوشی

ص : 637

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا... لِیَنَالُوا بِهِ لَذَّهً وَ شَهْوَهً

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا به سبب آن خوشی و کام دل یابند.

5/6

رسیدن به سود کنونی دنیا

یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ

در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا.6/6

رساندن پیام خدا، به وسیله محمّد صلی الله علیه و آله

أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ... حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا

همانا محمّد بنده توست. رسالت خود را بر او دادی، پس آن را انجام داد.22/6

رساندن (بلا و گرفتاری)، به بنده

وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ

و تو به قدرتت آن را بر من وارد نمودی.

6/7

نبودن برگرداننده ای، برای آنچه خدا رسانده

فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ

پس برای آنچه به من رساندی، بازگرداننده ای

نیست.7/7

نرسیدن خستگی به بندگان، هنگام فراغت

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد و خستگی ای به ما نرسد.2/11

نزد خدا بودنِ رسیدن به خواسته ها

یَا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ الطَّلِبَاتِ

ای آنکه رسیدن به خواسته ها نزد اوست.

2/13

یاری بنده، با رسیدن به خواسته اش

تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی وَ نَیْلِ سُوءْلِی قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی

به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم، و یافتن خواسته ام، قبل از رفتنم از این مکان، مرا یاری فرما.23/13

دانایی خدا، به آنچه از کسی به بنده رسیده

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند

ص : 638

فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای. 5/14

احسان بر بندگان، با رسیده شدن میوه

وَ امْنُنْ عَلَی عِبَادِکَ بِإِینَاعِ الَّثمَرَهِ

و با به بار آمدن میوه، بر بندگانت احسان نما.

2/19

رساندن ایمان بنده، به کامل ترین ایمان

اللَّهُمَّ... بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ

خداوندا ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان.

1/20

سبب رساندن بنده، به راه هدایت

أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَهِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ

مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.23/20

آسان نمودن راه، برای رسیدن به رضای خدا

اللَّهُمَّ... سَهِّلْ إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی

خداوندا راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما.28/20

شرایط رسیدن به خوشنودی خدا

لَا أَبْلُغُ رِضَاکَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَکَ إِلَّا بِطَاعَتِکَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

توانایی (جلب) رضایتت را ندارم. و نائل به آنچه نزد توست نیستم، جز با اطاعت (از) تو و به به فزونیِ رحمتت.6/21

از هر چه به بنده رسد، او را به طاعت خدا مشغول ساختن

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی عَنْ کُلِّ مَا یَرِدُ عَلَیَّ

و مرا از هر چه به من برسد، به طاعت خویش مشغول دار. 9/21

رضایت بنده، در آنچه از خدا به او رسد

وَ اجْعَلْ... رِضَایَ فِیما یَرِدُ عَلَیَّ مِنْکَ

و خوشنودی ام را، در آنچه از تو به من می رسد قرار ده.5/22

توفیق انجام واجبات، با وجود نرسیدن توان بنده به آن

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... وَ إِنْ... لَمْ تَنَلْهُ مَقْدُرَتِی

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه توانایی ام به آن نرسد.

6/22

وسیله رسیدن به جوار الهی

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ، وَ وُصْلَهً إِلَی قُرْبِکَ

ص : 639

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود و وسیله پیوستن به جایگاه بزرگت قرار ده.6/30

رسیدن دعا و شفاعت آسمانیان و زمینیان، به بنده

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعَائِی، أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی

پس دعایی از او به من رسد که از دعای من نزد تو شنیدنی تر است، یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است.27/31

نرسیدن به نهایت پادشاهی و ملک خدا

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

5/32

نرسیدن وصف واصفان، به مرتبه رفعت الهی

لَا یَبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ

آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای (از رفعت) که به خود اختصاص داده ای،

نمی رسد.6/32

نرساندن بیماری به بندگان، با ابرها

لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

در آنها (ابرها)، آفتی به ما نرسان.2/36

نرسیدن به نهایت شکر خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد.1/37

کوشش بنده، و نرسیدن به طاعت الهی

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا... لَا یَبْلُغُ مَبْلَغًا مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ

خداوندا همانا کسی در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد.2و1/37

وسیله رسیدن به توفیق در عمل

زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

سبب حرص ورزی بر زود رسیدن به خدا

اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ

از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم و به زود

ص : 640

رسیدن به تو حرص ورزیم.3/40

رساندن فهم عجایب قرآن، به دل های بندگان

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا، وَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ

قرآن را مونس ما در تاریکی های شب و نگهبان ما از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد، قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را به دل های ما برسانی.10/42

رساندن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به بهترین چیزها

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

پیامبر صلی الله علیه و آله و رساندن پیام ها و آیات الهی

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ، وَ أَدَّی مِنْ آیَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود و آیه هایت را رساند، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود دادی.

22/42

نرسیدن اندیشه ها، به آنچه خدا بر بندگان پوشانده

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ... لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ

تویی آنکه ایشان را راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، اندیشه هایشان به آن نمی رسید.14/45

بینایی نسبت به، رسیدن به کرامت الهی

بَصَّرْتَنَا... الْوُصُولَ إِلَی کَرَامَتِکَ

ما را به (راه) رسیدن به کرامتت، بینا نمودی.

19/45

رساندن عمرهای بندگان، به ماه رمضان آینده

وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ

و عمر ما - که در پیش روی ماست - را، به ماه رمضان آینده برسان.46/45

رسیدن به حقّ خدا، در دو ماه رمضان (گذشته و آینده)

أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از

ص : 641

ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.

46/45

رساندن بندگان به ماه رمضان آینده

ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ، فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

عمر ما - که در پیش روی ماست - را، به ماه رمضان آینده برسان. پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.46/45

رساندن بندگان، به رعایت فرمانبری خدا

أَدِّنَا إِلَی الْقِیَامِ بِمَا یَسْتَحِقُّهُ مِنَ الطَّاعَهِ

ما را بر قیام به طاعتی که سزاوار آن ماه است، برسان.46/45

رسیدن برکات درود، بر فرستنده آن

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ... صَلَاهً تَبْلُغُنَا بَرَکَتُهَا، وَ یَنَالُنَا نَفْعُهَا

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. درودی که برکت آن به ما رسد و سودش ما را دریابد.56/45

گسیختن اوصاف، پیش از رسیدن به وصف خدا

تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِکَ الصِّفَاتُ

توصیف ها پیش از رسیدن به وصف تو، از هم گسیخته اند.12/46

رسیدن همه نیک بختان و بدبختان، به حکم خدا

کُلُّهُمْ صَائِرُونَ إِلَی حُکْمِکَ

همه ایشان به حکم تو می رسند.18/46

رسیدن به خوشنودی خدا، در روز عرفه

اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.71/47

شریک نداشتن خدا، در رسیدن نعمت به بنده

لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ یَشْرَکْکَ فِی حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِی

مرا با مهلت دادنت، غافلگیر نکن. همانند غافلگیر نمودن کسی که مرا از نیکی آنچه نزدش است، بی بهره گردانده، در حالی که در رسیدن نعمتش به من شریک تو نبوده است.90/47

ویژگی های آنکه به منتها درجات رسیده

بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ، وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیدًا

ص : 642

مرا به منتها درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای و به او نعمت داده ای و از او خوشنود گشته ای پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته ای.105/47

زندگی پاکیزه، و رسیدن بنده به آنچه دوست دارد

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ، وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَیْثُ لَا آتِی مَا تَکْرَهُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که آنچه می خواهم فراهم گردد و به آنچه دوست دارم برسد. در صورتی که آنچه را نمی پسندی، انجام ندهم.117/47

نرسیدن به نیکی، جز از جانب خداوند

فَإِنِّی لَمْ أُصِبْ خَیْرًا قَطُّ إِلَّا مِنْکَ

پس به درستی که هرگز به خیری جز از جانب تو نرسیده ام.4/48

سبب احراز بهره و رسیدن به اصلاح نفس

لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِی

اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم و اصلاح خویش را نمی یافتم.2/51

رشته سبب

رشک حسد

رضوان

درود خدا بر (فرشته) رضوان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رِضْوَانَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و (فرشته) رضوان.18و11و10/3

رعد

شنیده شدن بانگ رعدها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود.

14و11و10/3

ناتوانی بنده، از تحمّل (شنیدن) صدای رعد

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ

ص : 643

الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد.5/50

رغبت خواسته

رفاه آسایش

رفتار کردار

رفتار تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به روش صحابه

الَّذِینَ... مَضَوْا عَلَی شَاکِلَتِهِمْ

آنان که به روش آنها رفتار نمودند.10/4

خوشنودی خدا، به رفتار (نیک) اندک بنده

یَا مَنْ رَضِیَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیَسِیرِ، وَ یَا مَنْ کَافَی قَلِیلَهُمْ بِالْکَثِیرِ

ای آنکه از کردار اندک ایشان، خرسند شده و ای آنکه کمِ ایشان را پاداش فراوان داده است.

10/12

درخواست بنده بر به عدالت رفتار نکردن خدا با او

وَ لَا تَحْمِلْنِی بِعَدْلِکَ عَلَی الِاسْتِحْقَاقِ

و با دادگری ات بر آنچه سزاوارم رفتار نکن.

20/13

به احسان رفتار نمودن خدا، با آفریدگان

وَ احْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

و به فضل خویش با من به احسان رفتار نما.

20/13

وَ أَخَذَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ

و با همه آفریدگانش با فضل رفتار کرد.

1/35

نابود ساختن رفتار پیشین

وَ امْحُ عَنِّی شَرَّ مَا قَدَّمْتُ

و از من زشتی آنچه پیش فرستاده ام را بزدای.

6/15

ناتوانی بنده بر یادآوری رفتارهای بدش

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَشْنَعُ أَفْعَالًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - کردارهایم بدتر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

ص : 644

کم شمردن رفتار نیک خود

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان در کم شمردن نیکی گفتار و کردارم اگر چه بسیار باشد.

10/20

زیاد شمردن کردار بد خویش

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان در بسیار شمردن بدی گفتار و کردارم اگر چه کم باشد.

10/20

بخشیدن رفتار بیجای پدر و مادر

اللَّهُمَّ وَ مَا... أَسْرَفَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ فِعْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در کردار، زیاده روی کرده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

بخشش بدرفتاری بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی... أَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلِی

خداوندا، به درستی که من از زشتی کردارم، از تو بخشش می طلبم.21/31

رفتار خدا با بنده، رفتار نیرومندی مهربان

با بنده ای خوار

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ، أَوْ غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما. یا همانند توانگری که بنده بینوایی پیش او آمده، پس او را بی نیاز کرده.24/31

بنده و عدم فراموشی رفتار ناپسند خود

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست.

26/31

رفتار خدا با فرمانبران و معصیت کاران

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است.10/37

از دست رفتن دست رنج بنده و رفتار خدا با او

...وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَی فِیهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَی مِنْ أَیَادِیکَ وَ مِنَنِکَ

ص : 645

...و اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، در برابر کوچک ترین احسان های تو و نعمت هایت از دست رفته بود.13/37

رفتار خداوند، با بنده

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا یَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِکَ...

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین رفتار کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که شایستگی عقوبت تو را انکار نمی کند.11/39

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ...

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست.12/39

بردباری خدا، در رفتار با معصیت کار

وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاکَ بِالْحِلْمِ

و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی.9/45

خوشنودشده به رفتار دشمنان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ... وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ

خداوندا، دشمنان ایشان را و هر که را به کردارشان خوشنود می شود، لعنت کن.10/48

رفتن

به صبح درآمدن ثابت و رونده، در ملک خدا

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ... مُقِیمُهُ وَ شَاخِصُهُ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از ثابت و رونده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

روز عبور از پل دوزخ

وَ ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

و هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

رفتن نور پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان، از پیش رو و سمت راستشان (در قیامت)

یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ...

روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند. نورشان پیش رو و از سمت راستشان حرکت می کند.11/45

رفتن رمضان از میان مسلمانان

ص : 646

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که رفتنش از (میان) ما، بیمناکمان می سازد.

23/45

گرامیداشت رفتن بنده از نزد خدا و بازگشتنش

وَ أَکْرِمْ مِنْ عِنْدِکَ مُنْصَرَفِی، وَ إِلَیْکَ مُنْقَلَبِی

و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سویت، گرامی دار.25/46

میراندن بنده و رفتن نور از سمت راست و پیش رویش

وَ أَمِتْنِی مَیتَهَ مَنْ یَسْعَی نُورُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ

و مرا بمیران، همچون مردن کسی که روشنایی اش در پیش رویش و از سمت راستش در حرکت است.117/47

رفت و آمد

رفت و آمدِ شب و روز

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، تا شب و روز در گردش هستند.34/32

رکوع

رکوع برای خدا، تا کَنده شدن استخوان پشت

یَا إِلَهِی لَوْ... رَکَعْتُ لَکَ حَتَّی یَنْخَلِعَ صُلْبِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برای تو رکوع کنم تا استخوان پشتم کَنده شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

به جا آوردن رکوع و سجود، طبق سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد] در رکوع و سجود آن قرار داد - به جا آورده اند.

9/44

رگ

روان گرداندن شیطان، در رگ های بنده

ص : 647

وَ أَجْرَیْتَهُ مَجَارِیَ دِمَائِنَا

و او (شیطان) را در رگ های خونمان روان نمودی. 6/25

آرمیدن رگ های بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده.8/52

رگبار

شناساندن پیمانه رگبارها، به فرشتگان

...وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ... کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...و آنها که پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.

16/3

رمضان

رمضان، ماه احسان خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه

رمضان را، (یکی) از آن راه ها(ی احسان) قرار داد.

3/44

رمضان، ماه روزه، اسلام، پاکیزگی و تصفیه

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّیَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ الَّتمْحِیصِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه روزه و ماه اسلام و ماه پاکی و ماه پاکسازی را (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

رمضان، ماه قیام (برای نماز) و ماه نزول قرآن

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان (و) ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد.

3/44

سبب برتری ماه رمضان، بر دیگر ماه ها

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ...

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان آشکار ساخت.4/44

علّت حرام نمودن حلال ها، در رمضان

ص : 648

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

منع خوردنی و آشامیدنی، در رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

قرار دادن وقت معیّن، برای رمضان

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا...

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد.4/44

برتری شبی از رمضان، بر هزار ماه

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد.5/44

آنچه در ماه رمضان الهام نمودن آن، از خدا درخواست شود

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ

و شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش، و خویشتن داری از آنچه را که در آن حرام نموده ای، به ما الهام کن.6/44

درخواست یاری شدن به روزه داری، در

ماه رمضان

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ...

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما.6/44

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ، وَ فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ، وَ الْخُشُوعِ لَکَ

و ما را در روزش به روزه داری آن و در شبش بر نماز و زاری به درگاهت و خشوع برای تو، یاری نما.17/44

ماه رمضان و اوقات نمازهای پنجگانه

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ... وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و اوقاتش که تعیین گرداندی، آگاه فرما.8/44

توفیق انجام اموری، در ماه رمضان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ...

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم و با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم. و

ص : 649

دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم و آن را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ...

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی.

11و10/44

درخواست از خدا، به حقِّ ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ...

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه و به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

بودن در زمره آزادشدگان عفو خدا، در شب های ماه رمضان

وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ... فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ

و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که عفو تو، آنها را آزاد می کند، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده.

14/44

در زمره بهترین یاران رمضان بودن

اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ

ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.14/44

نابودی گناهان بنده، با سپری شدن هلال ماه رمضان

وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلَالِهِ

و با محو شدن هلال ماه، گناهان ما را محو کن.

15/44

کَندن بدی های بندگان، با گذر روزهای رمضان

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ...

و با گذشتن روزهایش، بدی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای.15/44

کجروی در ماه رمضان، و بازگشت از آن

وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا، وَ إِنْ زُغْنَا فِیهِ فَقَوِّمْنَا

و اگر در آن کجروی کرده ایم، پس ما را بازگردان و اگر در آن منحرف شده ایم، ما را استوار بدار.16/44

پر ساختن ماه رمضان، از عبادت بندگان

ص : 650

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ، وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ

خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان و اوقاتش را به طاعت ما برای خود، زینت ده.17/44

شمول درخواست در ماه رمضان، در همه ماه ها

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا

خداوندا و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده.18/44

ماه رمضان، از کارهای برگزیده و واجبات مخصوص

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْکَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْکَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ...

خداوندا و تو از کارهای برگزیده و واجبات مخصوصه، ماه رمضان را قرار دادی.20/45

خاص بودن ماه رمضان، در مقایسه با سایر ماه ها

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ... خَصَائِصِ تِلْکَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِی اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ

خداوندا و تو از واجبات مخصوصه، ماه رمضان را قرار دادی. همان که آن را از بقیه ماه ها

مخصوص داشتی.20/45

ماه رمضان، سبب برتری امّت اسلام

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را - نه اهل آئین های دیگر را - برگزیدی.21/45

رمضان و شب قدر

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه. 40/45

روزه داشتن، در روزهای ماه رمضان

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم.

21/45

برخاستن در شب های رمضان

وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ

و به یاری تو شبش را به پا خاستیم.21/45

ص : 651

ماه رمضان، وسیله پاداش خدا

وَ تَسَبَّبْنَا إِلَیْهِ مِنْ مَثُوبَتِکَ

و آن را وسیله پاداش تو قرار دادیم.

21/45

پسندیده زیستن رمضان، در بین مسلمانان

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد.22/45

ماه رمضان، مصاحب و یاری نیکو

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَهَ مَبْرُورٍ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و با ما همچون یارِ نیکو همراه شد.22/45

رمضان و بهترین سودها

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ... أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند نمود.22/45

جدا شدن رمضان، از بنده

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش و به سر آمدن مدّتش، از ما جدا شد.22/45

وداع نمودن با رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که فراقش بر ما دشوار است.23/45

درود خدا بر رمضان، و بیان ویژگی های آن

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ

درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا، و ای عید دوستان او.23/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ... یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ

درود بر تو، ای بهترین ماه در روزها و ساعت ها.24/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ

درود بر تو ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد و اعمال در آن گسترده گشت.25/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ

درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت.27/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ

درود بر تو همسایه ای که دل ها در آن فروتن

ص : 652

گردید. 28/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَی الشَّیْطَانِ

درود بر تو یاوری که در برابر شیطان یاری کرد. 29/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ! وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَی حُرْمَتَکَ بِکَ!

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو! و چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.30/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ

درود بر تو. چه محوکننده بودی، گناهان را! و چه پوشنده بودی، انواع عیب ها را!.31/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَی الْمُ_جْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ

درود بر تو. چه طولانی بودی، بر گناهکاران! و چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!.

32/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ

درود بر تو ماهی که روزها(ی دیگر) با آن برابری نمی کند.33/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ

درود بر تو ماهی که از هر چیز سلامت است.

34/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ

درود بر تو که همراهی اش ناپسند نیست.

35/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ

درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی و چرکی خطاها را از ما شستی.36/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا

درود بر تو نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد. 37/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ

درود بر تو که پیش از زمان آمدنش، طلب شده. 38/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا

درود بر تو. چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد!.39/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه. 40/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ! وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَدًا إِلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم! و فردا چه سخت به سوی تو مشتاقیم!.

41/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَی

ص : 653

مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ

درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم و بر نیکی های گذشته ات که از دست دادیم.

42/45

(امّت اسلام)، اهل ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

ارجمندی با ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

عطای توفیق (عبادت) در ماه رمضان

وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ...

و ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی.

43/45

بدبختان، و ناآشنایی به وقت رمضان

وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ

و ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.

43/45

برگزیده شدن (امّت اسلام)، به شناخت ماه رمضان

أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ

تویی مولایی که ما را به وسیله شناخت آن، برتری دادی.44/45

راه نمودن (امّت اسلام)، به طریقه رمضان

أَنْتَ وَلِیُ... هَدَیْتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ

تویی مولایی که ما را به روش آن، راهنمایی نمودی. 44/45

روزه و قیام (برای عبادت) در ماه رمضان

وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقْصِیرٍ

و ما را - با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان) - توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم.44/45

انجام اندکی از بسیار، در ماه رمضان

وَ أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ

و در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.

44/45

ماه رمضان و پاداش خواهی از خدا

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْرًا نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما

ص : 654

رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل پسندیده را دریابیم.45/45

کوتاهی از (ادای) حقّ خدا، در رمضان

وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَی مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ

و (قبول) عذر ما را که در آن (ماه) بر حقّت کوتاهی کرده ایم، بر ما لازم گردان.46/45

رساندن عمر بندگان، به ماه رمضان آینده

وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ، فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

و عمر ما - که در پیش روی ماست - را، به ماه رمضان آینده برسان. پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.46/45

سبب بدست آوردن حقّ خدا، در دو ماه رمضان (گذشته و آینده)

وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.

46/45

ارتکاب گناه، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... وَ اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

اندوه بندگان با رفتن ماه رمضان

اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا

مصیبت ما را در (رفتن) ماه مان جبران کن.48/45

درگذشتن از خطایای بنده، با سپری شدن ماه رمضان

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور.49/45

خروج از بدی ها، با پایان ماه رمضان

وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا

و با بیرون رفتنش، ما را از بدی هایمان بیرون بر.49/45

بودن در زمره نیک بخت ترین اهل ماه رمضان

ص : 655

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ، وَ أَجْزَلِهِمْ قِسْمًا فِیهِ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظًّا مِنْهُ

و به وسیله آن، ما را از سعادتمندترین اهل آن و از پرنصیب ترین آنان در آن ماه و از بهره مندترین ایشان از آن قرار ده.49/45

رعایت حقّ ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما.50/45

عبادت خدا، از ماه رمضان تا روز قیامت

وَ اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

و برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.51/45

رنج سختی

زحمت پیامبر صلی الله علیه و آله ، در رساندن پیام خدا

وَ أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ

و در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

13/2

رنج بردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با دعوت (مردم) به دین

وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَی مِلَّتِکَ

و با دعوت به دین تو، خود را خسته کرد.

14/2

بالاترین درجه بهشت برای پیامبر صلی الله علیه و آله ، در مقابل رنج کشیدنش

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. 23/2

زحمت بندگان، بر نویسندگان (اعمال)

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

اقدام به کار با مشقّت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... تَعَاطِی الْکُلْفَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از انجام دادن کارِ با مشقّت. 2و1/8

رفع گرفتاری رنج دیدگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ... أَهْلُ السُّوءِ الَّذِینَ وَعَدْتَ الْکَشْفَ

ص : 656

عَنْهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما گرفتارانیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای.4/10

به رنج نیفتادن خدا، از دعای بنده

وَ یَا مَنْ لَا یُعَنِّیهِ دُعَاءُ الدَّاعِینَ

و ای آنکه دعای نیایشگران او را خسته نمی کند.10/13

رنج نکشیدن بنده، برای اعمال (نیکویِ) ثبت شده در حال بیماری اش

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا... لَا جَارِحَهٌ تَکَلَّفَتْهُ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که اندامی آن را با مشقّت انجام نداده.5/15

به رنج نیفتادن خدا، با روا کردن خواسته بنده

إِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُسْعِکَ

به درستی که این (خواسته های من) در برابر گستره توانایی ات بر تو، رنج آور نیست.34/16

به دست آوردن روزی، با رنج

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از

من بردار.24/20

بنده و نداشتن طاقت رنج

اللَّهُمَّ لَا طَاقَهَ لِی بِالْجَهْدِ

خداوندا طاقت رنج کشیدن ندارم.2/22

رنج والدین، در حراست از فرزند

...وَ أَیْنَ شِدَّهُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی؟!

و سختی هایی که آن دو (پدر و مادرم) در نگهداری من کشیده اند چه می شود؟10/24

به رنج افکندن دشمنان، با اسیری

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ، وَ بَعْدَ أَنْ یَجْهَدَ بِهِمُ الْأَسْرُ

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده و با اسیری، ایشان را به سختی افکنده است.15/27

رهاندن بنده، از زحمت درخواست (از غیر خدا)

وَ هَبْ لَنَا یَقِینًا صَادِقًا تَکْفِینَا بِهِ مِنْ مَؤُونَهِ الطَّلَبِ

و ما را یقینی راستین ببخش، که بدان سبب ما را از زحمت طلب، بی نیاز نمایی.2/29

نگاهداشتن بندگان، از سختی رنج

ص : 657

وَ أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

و اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

از دست رفتن آنچه بنده برای آن، رنج کشیده

...وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَی فِیهِ...

...و اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، از دست رفته بود.13/37

رنج نکشیدن، جز برای پاداش الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَکَلَّفَ إِلَّا مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا خود را جز در آنچه به پاداش تو نزدیک کند، به رنج نیندازیم.7و6/44

بنده، گرفتار رنجِ طولانی

أَنَا الطَّوِیلُ الْعَنَاءِ

منم که گرفتاری ام دراز است.85/47

به رنج انداختن خود، برای خدا

وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ، وَ أَتْعَبَ

نَفْسَهُ فِی ذَاتِکَ

و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده و برای تو خود را به سختی انداخته.88/47

پناه بردن به خدا، از رنج

وَ أَعِذْنِی... مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ

و مرا از خواری و سختی پناه ده.119/47

به رنج نیفتادن خدا، از درخواست بنده

یَا مَنْ لَا یُحْفِیهِ سَائِلٌ

ای کسی که درخواست کننده ای او را به رنج نمی اندازد.6/48

برگرداندن رنجِ گرفتاری، از بنده

وَ صَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ

و سختی گرفتاری را از من دور کردی.

2/51

برگرداندن گرفتاری رنج آور، از بنده

إِلَهِی فَکَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّی

خدای من، پس چه بسیار بلاهای سختی که از من برگرداندی!3/51

روا مباح

ص : 658

روان [جریان]

روان نمودن روزی های پاکیزه، بر بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَجْرَی عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

و سپاس خدایی را که روزی های پاکیزه را برایمان جاری ساخت.17/1

جاری شدن قضا و قدر، به قدرت خدا

وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ

و تقدیر به قدرت تو اجرا شد.2/7

روان شدن اشک بنده، به سبب ترس از خدا

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی، فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِکَ

ای خدای من، ریزش اشکم را از ترس خود می بینی.19/16

علّت روان بودن ابرها

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ، الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

آبی با جریانی فراگیر

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ... وَاسِعٍ دِرَرُهُ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود که جاری شدنش بسیار باشد، آماده ساز.2/19

جاری ساختن جوی ها، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ

خداوندا ما را با بارانی که رودخانه ها را با آن روان سازی، سیراب نما.5/19

روان ساختن نیکی، به دست بنده

وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الْخَیْرَ

و نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز.3/20

روانه ساختن دل بنده، در خوشایندترین راه ها به سوی خدا

وَ أَجْرِ بِهِ فِی أَحَبِّ السُّبُلِ إِلَیْکَ

و آن را در محبوب ترین راه ها به سویت روانه فرما.10/21

روان گشتن شیطان، در رگ های بندگان

وَ أَجْرَیْتَهُ مَجَارِیَ دِمَائِنَا

و او (شیطان) را در رگ های خونمان روان نمودی.6/25

روان شدن جوی های بهشتی، به انواع آشامیدنی ها

ص : 659

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَهِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَهِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

روان ساختن فضل خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ، إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای، برسد.

16/27

روان ساختن روزی، از اسباب حلال

وَ أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِی

و روزی هایم را از اسباب حلال، روان ساز.

3/30

روان نشدن قضا و قدر الهی، جز به نیکی

وَ هَبْ لِیَ الثِّقَهَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلَّا بِالْخِیَرَهِ

و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم.3/35

روانه ساختن بندگان، در ملک جاودان (بهشت)

وَ اسْرَحْنَا فِی مُلْکِ الْأَبَدِ

و ما را در سلطنت ابدی، رها کن.5/35

عامل روان گشتن گشایش زندگی و فراخی روزی

وَ سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ وَ خِصْبَ سَعَهِ الْأَرْزَاقِ

و به وسیله آن (قرآن)، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده.

12/42

نزدیک گشتن زمان روانه شدن به سوی آخرت

وَ دَنَا مِنَّا إِلَی الْآخِرَهِ رَحِیلٌ وَ انْطِلَاقٌ

و کوچ کردن و رفتن ما به جهان دیگر نزدیک شود.13/42

روان شدن قدرت الهی، بر گذشت

أَنَّکَ... أَجْرَیْتَ قُدْرَتَکَ عَلَی التَّجَاوُزِ

همانا تو قدرتت را بر گذشت، جاری

ص : 660

ساخته ای.8/45

جاری بودن جوی ها، از زیر (درختان) بهشت

وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

روان گشتن نیکی، با رمضان

وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا

و چه بسیار نیکی ای که به وسیله تو، بر ما روان گشت!.39/45

روان ساختن عمل شایسته ای برای بنده

وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقِّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از ماه های روزگار باشد، برای ما روان ساز.46/45

جام های حاجات، و جریان جود و بخشش الهی

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است. 12/46

روان نمودن بخشش های گرامی، به سوی

بنده

وَ سُقْ کَرَائِمَ مَوَاهِبِکَ إِلَیَّ

و بخشش های گرامی ات را به سوی من روان فرما. 128/47

اجرای توحید، به دست برخی از بندگان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ، وَ... مِمَّنْ یَجْرِی ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود و از کسانی که آن (توحید و ایمان) به وسیله و به دست آنان اجرا می گردد، قرار ده.

12/48

روان بودن فرمان خدا

سُبْحَانَکَ مَا... أَنْفَذَ أَمْرَکَ

پاک و منزّهی! چه روان است فرمانت!

4/52

به دست آوردن حقیقت یقین، در جریان امر خداوند

أَسْأَلُکَ... یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

از تو یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.

3/54

ص : 661

روبرویی

روبرو شدن پیروان پیامبران، با تکذیب دشمنان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَهِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، در هنگامی که با تکذیب ستیزه جویان روبرو می شدند...1/4

روبرو شدن مجاهد مسلمان، با دشمن

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ...

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما.15/27

روبرو شدن با خدا، با تنی فروتن

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ، وَ رَقَبَهٍ خَاضِعَهٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایَا...

پس با وجودی فروتن و گردنی فروافتاده و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست.

19/32

روبرو شدن شیطان، با بنده

...وَ تَلَقَّانِی بِکَلِمَهِ کُفْرِهِ

...و با گفتار کفرش با من روبرو شد.13/32

نبود همتا، برای برابری با خدا

أَنْتَ الَّذِی... لَا نِدَّ لَکَ فَیُعَارِضَکَ

تویی آنکه مانندی نداری تا با تو معارضه کند.20/47

سپاسی برابری کننده با عزّتِ جلالِ الهی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عزّتِ جلال تو برابر باشد.49و36/47

روبرو شدن با عذاب

تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

در آنها، خود را در معرض سخت گیری هایت قرار داده، با عقوبت هایت روبرو شدم.2/49

مقابله کوتاهی بنده، با فراوانی نعمت

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و آنها را با کوتاهی مقابله نموده است.15/49

روح

بهره مند ساختن بندگان، از ارواح زندگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیَاهِ

و سپاس خدای را که ما را به روح های زندگی

ص : 662

بهره مند ساخت.20/1

درود خدا بر (فرشته) روح

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ... وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَهِ الْحُجُبِ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند و روح، همان که او بر فرشتگان حجاب ها گماشته شده، پس بر آنها درود فرست.

6و5و1/3

(فرشته) روح، از عالم امر

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ... وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند و روح، که از عالم امر تو می باشد، پس بر آنها درود فرست.6و1/3

فرود آمدن فرشتگان و روح، در شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

سلام بر دوستان ائمه علیهم السلام و ارواحشان

وَ سَلِّمْ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ

و بر آنان و بر روح هایشان سلام فرست.

65/47

روده

پاره پاره شدن روده های ساکنان آتش دوزخ، از آشامیدنی آن

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند، به تو پناه می برم.31/32

روز

گام برداشتن با روزهای زندگی، به سوی سرآمدی خاص

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا... یَتَخَطَّأُ إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، که با روزهای زندگی اش، به سوی آن گام بردارد.6/1

درود خدا بر تابعین از امروز تا روز قیامت

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین درود فرست.13/4

پر کردن دو طرف (اوّل تا آخر) روز بنده

ص : 663

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ حَمْدًا وَ شُکْرًا وَ أَجْرًا وَ ذُخْرًا وَ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا

و دو طرف آن (روز) را برای ما از سپاس و ستایش و پاداش و ذخیره و فزونی و نیکی پر ساز.

14/6

نیکی ها و بدی های بندگان، در روز

وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ، وَ أَخْلِنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و در آن روز خوبی ها را برای ما بسیار گردان و ما را در آن از بدی ها تهی ساز.14/6

توفیق انجام نیکی، در امروز و همه روزها

وَ وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ...

و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی توفیق ده.18/6

گواه گرفتن آسمان و زمین و ساکنانشان، در هر روز

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ فِی یَوْمِی هَذَا...

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را در این روز شاهد می گیرم.21/6

پشت کردن ایّام، به بنده

وَ أَدْبَرَتْ أَیَّامُهُ فَوَلَّتْ

و روزگارش (به او) پشت کرده و سپری شده.

8/12

تندرستی، و روز و شب

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ...

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

گماشتن بنده به طاعت خدا، در ایّام مهلت

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ

و مرا در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار. 29/20

پایندگی عزّت خدا، با گردش ایّام

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی... مَوَاضِی الْأَزمَانِ وَ الْأَیَّامِ

خداوندا ای عزیزی که با گذشتن زمان ها و روزها، ماندگار است.3و1/32

برپایی قرآن، در آغاز و پایان روز

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ...

ص : 664

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

برکت ماه نو، و (گذشت) روزها

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ لَا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد، که (گذشت) روزها از بینش نبرد.

4/43

کَندن بدی از بندگان، با گذشت روزهای رمضان

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ...

و با گذشتن روزهایش، بدی هایمان را از ما بکن.15/44

یاری بندگان به روزه داری، در روز ماه رمضان

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ

و ما را در روزش به روزه داری آن، یاری نما.

17/44

گواهی ندادن روزهای رمضان، بر غفلت بنده

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ... حَتَّی لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَهٍ

و ما را در روزش به روزه داری آن، یاری نما.

تا روزش بر ما به غفلت، گواهی ندهد.17/44

شمول درخواست در ماه رمضان، بر سایر روزهای زندگی

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا

خداوندا و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده.18/44

روزه داشتن، در روزهای ماه رمضان

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم.

21/45

رمضان، بهترین ماه در روزها و ساعت ها

السَّلَامُ عَلَیْکَ... یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ

درود بر تو، ای بهترین ماه در روزها و ساعت ها.24/45

رمضان، ماه برابری نکردن روزها با آن

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ

درود بر تو ماهی که روزها(ی دیگر) با آن برابری نمی کند.33/45

عید فطر، جلب کننده ترین روز جهت عفو

وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ

و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته

ص : 665

است قرار ده که جلب کننده ترین روز، برای عفو باشد.48/45

عید فطر، نابودکننده ترین روز برای گناه

وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا... أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ

و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که محوکننده ترین آن، برای گناه باشد.48/45

مبارک گرداندن روز عید فطر

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان.

48/45

روز عید فطر، بهترین روزها

وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا...

و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده.48/45

روز فطر، روز عید و شادی

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

روز فطر، روز اجتماع و گردهمایی

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ... لِأَهْلِ مِلَّتِکَ مَجْمَعًا وَ مُحْتَشَدًا

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

توبه در روز فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ...

خداوندا ما در روزِ فطرمان از هر گناهی که آن را مرتکب شده ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.

52/45

به پایان نرساندن روز بنده، با ناامیدی

وَ لَا تَخْتِمْ یَوْمِی بِخَیْبَتِی

و روزم را به ناامیدی به پایان نرسان.

25/46

گذر روزها، و فزونی درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ، صَلَاهً... تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ...

و بر او و بر خاندانش درود فرست، درودی که آن را با گذر روزها بیفزایی.55/47

دوستداران ائمه علیهم السلام ، منتظر ایّام (دولت) ایشان

ص : 666

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که منتظران روزهای (دولت) آنانند، درود فرست.64/47

روز عرفه، روزی شریف و عظیم

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.66/47

گستردن رحمت خدا، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که رحمتت را در آن گسترده ای.66/47

انعام عفو الهی به بندگان، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که بخشایشت را در آن ارزانی داشته ای.66/47

بسیاری عطای الهی، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که عطایت را در آن فراوان نموده ای و به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده ای.66/47

بهره ای ویژه برای بنده، در روز عرفه

وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

و در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.71/47

چگونه پوشاندن بنده، در روز عرفه

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

آراستن مناجات برای بنده، در شب و روز

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

مبارک بودن روز عید قربان و روز جمعه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ، وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ

خداوندا این روزیست مبارک و خجسته و در آن مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند.

1/48

شریک شدن در دعای مؤمنان، روز عید قربان و جمعه

ص : 667

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.

3/48

فرود آوردن نیاز خود به درگاه خدا، در روز عید قربان و جمعه

اللَّهُمَّ... بِکَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

خداوندا، در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم.4/48

امید به عفو الهی، در روز عید قربان و جمعه

فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إِعْدَادِی وَ اسْتِعْدَادِی رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِکَ

پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته و ساز و برگ تهیه نموده تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.5/48

ناامید نکردن بنده، در روز عید قربان و جمعه

لَا تُخَیِّبِ الْیَوْمَ ذَلِکَ مِنْ رَجَائِی

امروز این امید مرا ناامید نکن.6/48

پناه بردن به خدا از غضبش، در روز عید قربان و جمعه

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم.

17/48

زنهارجویی از خشم خدا، در روز عید قربان و جمعه

أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ سَخَطِکَ

امروز از خشمت به تو پناه آورده ام.18/48

به پایان رسیدن روزهای زندگی بنده

ارْحَمْ... نَفَادَ أَیَّامِی

بر به آخر رسیدن روزهایم رحم کن.4/53

روز قیامت قیامت

روزگار

نزدیک شدن با سال های روزگار، به سوی سرآمدی خاص

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا... یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ

ص : 668

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، که با سال های روزگارش، به آن نزدیک می شود.6/1

فرستادن پیامبر، در هر عصر و زمان

فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا...

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی...

2/4

درودی که روزگارش به سر نرسد

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً دَائِمَهً نَامِیَهً لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَی لِأَمَدِهَا

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی پیوسته و فزاینده که روزگار آن سپری نشود و مدّتش به پایان نرسد.24/13

پایندگی عزّت خدا، با گردش روزگارها

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ...

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها، ماندگار است.3و1/32

برتری رمضان، از بین همه روزگارها

وَ تَخَیَّرْتَهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَزْمِنَهِ وَ الدُّهُورِ

و از همه زمان ها و روزگارها برتری اش دادی.

20/45

ماه های روزگار، و دریافت حقّ خدا

وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.

46/45

روزه

گواه نگرفتن روزی، به روزه داشتن خود

وَ لَا أَسْتَشْهِدُ عَلَی صِیَامِی نَهَارًا

و روزی را بر روزه داری ام شاهد نمی گیرم.

17/32

یاری بندگان، به روزه داشتن

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ...

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما.6/44

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ

و ما را در روزش به روزه داری آن، یاری نما.

17/44

وجوب روزه، در ماه رمضان

وَ فَرَضْتَ فِیهِ مِنَ الصِّیَامِ

و روزه را در آن واجب کردی.20/45

روزه در ماه رمضان، به فرمان خدا

ص : 669

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم.

21/45

روزه ماه رمضان و گرویدن به رحمت خدا

مُتَعَرِّضِینَ بِصِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ لِمَا عَرَّضْتَنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ

در حالی که در معرض روزه داشتن و به پا خاستن (شبانه) بودیم، از رحمتت - بدان خاطر - به ما عرضه داشتی.21/45

علّت ترک کردن روزه ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

37/45

توفیق الهی و عهده داری روزه

وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقْصِیرٍ

و ما را - با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان) - توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم.44/45

مبارک گرداندن روز روزه گشودن

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان.

48/45

پاداشی همانند روزه دارِ ماه رمضان

اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.51/45

روز فطر و روزه گشودن، روز عید و شادی

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِکَ مَجْمَعًا وَ مُحْتَشَدًا -

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی و برای اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.

52/45

توبه به درگاه خدا، در روز فطر و روزه گشودن

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا...

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

روزی رزق

روش

سنّت خدا در توبه، برای پیشینیان

...فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ

ص : 670

وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ

البته روش او در (قبول) توبه، برای کسانی که پیش از ما بودند، این چنین نبوده و از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته.23/1

رفتار کردن تابعین اصحاب، مطابق روش صحابه

الَّذِینَ... مَضَوْا عَلَی شَاکِلَتِهِمْ

آنان که به روش آنها رفتار نمودند.10/4

توفیق پیروی از سنّت ها، در تمام زندگی

وَ وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ

و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و پیروی از سنّت ها، توفیق ده.18/6

برپا داشتن روش و سنّت خدا

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت توفیق ده.

2/26

آموختن راه ها و روش ها، به مجاهد

وَ عَلِّمْهُ السِّیَرَ وَ السُّنَنَ

و راه ها و روش ها(ی جهاد) و سنّت ها(ی اسلامی) را، به او بیاموز.14/27

انعام، سنّت الهی

ذَلِکَ أَنَّ سُنَّتَکَ الْإِفْضَالُ

زیرا سنّت تو بخشش است.7/37

عدم گمراهی قصدکننده راه و روش قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ

و آن را نشانه نجاتی قرار دادی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود.3/42

زنده داشتن بندگان، بر سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَحْیِنَا عَلَی سُنَّتِهِ

و ما را بر سنّت او زنده بدار.20/42

نماز، و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

هدایت بندگان، به سنّت ماه رمضان

وَ هَدَیْتَنَا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ

و ما را به روش آن، راهنمایی نمودی.

44/45

مهربانی؛ روش خدا با تجاوزکنندگان

ص : 671

وَ سُنَّتُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ

و روش تو مهربانی با تجاوزکنندگان است.

16/46

برپایی روش های پیامبر صلی الله علیه و آله ، توسّط ولیّ خدا

وَ أَقِمْ بِهِ... سُنَنَ رَسُولِکَ

و روش های پیامبرت را به وسیله او به پا دار.

62/47

ترک سنّت های پیامبر صلی الله علیه و آله

یَرَوْنَ... سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَهً

می بینند که روش های پیامبرت ترک شده است.9/48

روشن کردن افروختن

روشنی

روشن ساختن تاریکی های برزخ

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، تاریکی های برزخ را برای ما روشن نماید.12و10/1

اقتدا نمودن تابعین، به مَناره هدایت و رستگاری صحابه

وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی... الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ

و تردیدی ایشان را از اقتدا به چراغ هدایت آنها آشفته نساخت.11/4

راه یافتن ره یافتگان، به نور هدایت خدا

وَ إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ

و به درستی که ره یافتگان به وسیله نور ذات تو راه می یابند.11/5

بهره مندی از روشنی روز

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی و با آن ما را از روشنی روز بهره مند گرداندی.8/6

راه رفتن بین مردم، با نور (علم)

وَ هَبْ لِی نُورًا أَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

و مرا نوری بخش که با آن در بین مردم راه روم. 8/22

راه یافتن در تاریکی ها، با نور (علم)

وَ هَبْ لِی نُورًا... أَهْتَدِی بِهِ فِی الظُّلُمَاتِ

و مرا نوری بخش که در تاریکی ها با آن راه یابم. 8/22

روشنی جستن از شکّ، با نور (علم)

ص : 672

وَ هَبْ لِی نُورًا... أَسْتَضِیءُ بِهِ مِنَ الشَّکِّ وَ الشُّبُهَاتِ

و مرا نوری بخش که به وسیله آن از شک و شبهه ها روشنی یابم.8/22

تاریک بودن روشنی آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَهٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که نورش تاریکی است.29/32

قرآن، نور و روشناییِ فرستاده شده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

نور قرار دادن قرآن

وَ جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ

و آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم.3/42

قرآن، نور هدایت و راهنمایی

وَ جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

و آن را نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدانْ خاموش نمی شود، قرار دادی.3/42

ره یافتن با روشنایی قرآن، از تاریکی های

گمراهی

وَ جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ

و آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم.3/42

راه یافتن به روشنی بامداد قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که با نور صبحگاهش راه می یابند.7/42

اقتدا به درخشش روشنایی قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَقْتَدِی بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به درخشش روشنایی آن اقتدا می کنند.7/42

روشن نمودن چراغ، به چراغ قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از نور چراغ آن، روشنی می افروزند.7/42

روشنی جستن به روشنایی قرآن

وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ

و ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند.9/42

روشن ساختن تاریکی قبرها، به قرآن

ص : 673

وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا

و پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن (قرآن)، روشن ساز.15/42

کامل نمودن نور پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ أَتِمَّ نُورَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نورش را کامل ساز.19/42

روشن کردن تاریکی ها، به وسیله ماه

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ

ایمان آوردم به کسی که به وسیله تو ظلمت ها را نورانی ساخت.2/43

ماه، و نورافشانی اش

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ... وَ الْإِنَارَهِ وَ الْکُسُوفِ

و تو را با فزونی و کاستی، و نورفشانی و گرفتگی، به خدمت گرفت.2/43

نور پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان

یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ

روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند. نورشان پیش رو و از سمت راستشان حرکت می کند.11/45

کامل گرداندن نور پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان، (در قیامت)

یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ... یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا

روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند، گویند: پروردگارا، نورمان را برای ما کامل گردان.

11/45

فروفرستادن قرآن و نور، در ماه رمضان

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

امام علیه السلام ، مناره و روشنایی بخش راه (حقّ)

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ... مَنَارًا فِی بِلَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را مناره ای (روشن) در شهرهایت به پا داشتی.60/47

میراندن بنده، و نور و روشنایی او

وَ أَمِتْنِی مَیتَهَ مَنْ یَسْعَی نُورُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ

ص : 674

و مرا بمیران، همچون مردن کسی که روشنایی اش در پیش رویش و از سمت راستش در حرکت است.117/47

روگردانی

رو گردان نشدن، از خداوند

وَ یَا مَنْ یُرْغَبُ إِلَیْهِ وَ لَا یُرْغَبُ عَنْهُ

و ای که به او رو می آورند و از او روگردان نمی شوند.6/13

رو نگرداندن از بنده

إِلَهِی... لَا تُعْرِضْ عَنِّی وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَیْکَ

خدای من، از من که به تو رو آورده ام روی نگردان.17/16

لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِکَ

از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی شوی.

100/47

سبب رو گرداندن خدا، از بنده

وَ لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ

و مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم.12/20

گرداندن روزی نیکوی خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

رو گرداندن از نیازمندِ بخشش خدا

وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یَحْتَاجُ إِلَی رِفْدِکَ

و از آنکه نیازمند عطای توست، روگرداندم.

3/28

روی گرداندن از رضا و خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، تهدید نمودی.29/32

روم

دشمنان خدا در روم

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و

ص : 675

دیگر امّت های مشرک.9/27

رومان

درود خدا بر (فرشته) رُومان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و و رومانْ آزمایش کننده (مردگان) قبرها.18و11و10/3

روی چهره

رؤیا خواب

روی آوری توجّه

روی آوردن به خدا، و نیک بخت شدن

وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیْهِ

و نیک بخت از ما کسی است که به سوی او رغبت ورزد.24/1

رو نمودن تابعین، به سمت روی آوردن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ... تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ

آنان که به سوی جهت آنها روآوردند.

10/4

سبب رو نیاوردن به غیر خدا

وَ اکْفِنَا وَحْشَهَ الْقَاطِعِینَ. بِصِلَتِکَ، حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ

و با پیوستن به خود، ما را از وحشتِ دوری کنندگان، نگهدار، تا با بخشش تو به دیگران رونیاوریم.7/5

تفضّل خدا، به روآورنده به سوی او

وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

و وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3/12

رو آوردن به سوی خدا، با توبه

تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.8/12

رو آوردن به خدا و روگردان نشدن او

وَ یَا مَنْ یُرْغَبُ إِلَیْهِ وَ لَا یُرْغَبُ عَنْهُ

و ای که به او رو می آورند و از او روگردان نمی شوند.6/13

روی آوردن به آفریدگان

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

ص : 676

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

روآوردن فقیر به فقیر

وَ أَنَّی یَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَی مُعْدِمٍ؟

و کجا تهی دست به تهی دست روآورد؟

17/13

اوّلین روآورنده به سوی خدا

فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

پس من اوّلین روآورنده نیستم که به تو روآورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است.20/13

روآوردن بنده و رونگرداندن خدا

إِلَهِی... لَا تُعْرِضْ عَنِّی وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَیْکَ

خدای من، از من که به تو رو آورده ام روی نگردان.17/16

رغبت به عمل برای خداوند

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِی

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا درستی آن را از (اعماق) دلم

بشناسم.8/22

روآوردن خطایا و لغزش ها، به بنده

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم.

13/22

روی آوری به راهنماینده ترین کس

وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

و مرا توفیق ده. ای راهنماترین کسی که به او رغبت شده.11/24

روی آوردن فرزندان، به والدین

وَ اجْعَلْهُمْ لِی... مُقْبِلِینَ

و آنان را به من متوجّه ساز.4/25

روآوردن به خدا، با همه وجود

وَ أَقْبَلْتُ بِکُلِّی عَلَیْکَ

و با همه وجودم به تو روآوردم.2/28

روآوردن بنده به خدا، در حال شرم و امید

ص : 677

فَأَقْبَلَ نَحْوَکَ مُوءَمِّلًا لَکَ مُسْتَحْیِیًا مِنْکَ

پس امیدوار به تو و شرمنده از تو، به سویت روی آورده.8/31

روآوری خدا به بنده، با آمرزش

وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِکَ

و با آمرزش خود به من روآور.12/31

روی آوری بنده به خدا، با اعتراف

وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِکَ کَمَا لَقِیتُکَ بِإِقْرَارِی

و با آمرزش خود به من روآور، همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم.12/31

روی آوری به بخشنده ترین کس

وَ أَنْتَ... أَعْطَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

و تو بخشنده ترین کسی می باشی که از او درخواست شد.22/32

إِنَّکَ أَکْرَمُ مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

به درستی که تو کریم تر کسی هستی که از او درخواست شده.56/45

روآوردن بدی ها، به سوی بنده

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که به من روآورَد، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

رو نیاوردن شکّ به بنده، در تصدیق قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا شکّی جلودار تصدیق ما نشود.6/42

رمضان و روآوردنش

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ

درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت.27/45

روآوردن بردباری خدا، به دشمنی کننده با او

وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ

و حلمت به کسی که با تو دشمنی نموده، پرداخته است.16/46

روآوردن روی آورندگان، به سوی خدا

وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی إِلَیْکَ فَوْقَ رَغْبَهِ الرَّاغِبِینَ

و رغبت مرا به سوی خود، بالاتر از رغبتِ همه روی آورندگان قرار ده.115/47

روی آوردن به خدا، و باز شدن درهای توبه، رأفت و روزی

ص : 678

وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رِزْقِکَ الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیْکَ مِنَ الرَّاغِبِینَ

درهای توبه و رحمت و رأفت و روزی فراخت را بر من بگشای، همانا من از روآورندگان به سوی توام.132/47

طولانی بودن روآوری گنهکاران، بر گناه

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس روآوردن بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

روآوردن بنده به خدا، به واسطه منزلت محمّدی و مقام علوی

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ، وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم و به وسیله آنان به درگاهت رومی آورم.16/49

روی آوری خدا، به متوکّل

وَ تَلْقَی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ

و به کسی که بر تو اعتماد کرده، رو می آوری.

12/51

رؤیت نگاه

رویش

روانی ابر و رویش گیاه

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

آبی رویاننده درخت و کشت

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ

خداوندا ما را با بارانی که درخت ها را به وسیله آن برویانی، سیراب نما.5/19

عدم اذن رویش، به زمین دشمن

لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِی نَبَاتٍ

آسمانشان را در باریدن و زمینشان را در روییدن، اذن نده.6/27

رویاندن هفت خوشه از یک دانه

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت

ص : 679

خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد.

13/45

رها کردن ترک

رهایی

رهایی بخشیدن به تابعین از آزمایش های ترسناک

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا

و ایشان را از آنچه که به وجود آورنده آزمایش هایی از امور ترسناک است، عافیت بخشی.

18/4

درخواست رهایی از گرفتاری ها

وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَ_خْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ

و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.1/7

به زودی رهایی یافتن، برای بنده

وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجًا وَحِیًّا

و نزد خود زود رها شدن را برای من مقرر کن.

8/7

رهایی نیافتن کسی، بدون بخشایش خدا

وَ لَا نَجَاهَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِکَ

و بدون بخشایش تو، هیچ یک از ما نجات

نمی یابیم.2/10

رهایی فرمان برداران، با اطاعت خدا

یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلْمُطِیعِینَ

ای که اطاعت او برای فرمانبران رهایی است.

1/11

رهایی بنده (از عذاب) و اقرار به زشتی ارتکاب ها

هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟

آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟6/12

رهایی دادن بنده و سزاواری او (به کیفر)

وَ عَافِنِی مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ

و مرا از آنچه از جانب تو سزاوارش هستم رها کن.15/12

رحمت الهی و رهایی از گرفتاری

وَ اجْعَلْ... خَلَاصِی مِنْ کَرْبِی إِلَی رَوْحِکَ

و رهایی از گرفتاریم را به بخشایشت قرار ده.

6/15

رهایی گردن خطاکاران، با امید به رحمت خدا

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ الَّتِی بِهَا فَکَاکُ رِقَابِ الْخَاطِئِینَ

ص : 680

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون امیدواری به رحمت تو - که رهایی گردن های خطاکاران است - می باشد.28/16

رهاشده عفو و آزادگردیده رحمت خدا

وَ اجْعَلْنِی طَلِیقَ عَفْوِکَ، وَ عَتِیقَ رَحْمَتِکَ

و مرا رهاشده گذشتت و آزادگردیده رحمتت قرار ده.33/16

رهایی طلبیدن از خدا، و رها شدن

وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِکَ مِنْ خَوْفِهِ

و از آنچه از ترس آن از تو ایمنی طلبیدیم، امانمان ده.15/17

رهایی از دوزخ را روزی بنده نمودن

وَ ارْزُقْنِی... سلَامَهَ الْمِرْصَادِ

و رهایی از کمین گاه (دوزخ) را روزی ام فرما.

18/20

نفْس بنده و رهانده شدن از عذاب

اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا

خداوندا برای خود از من، آنچه را که رهایی ام دهد، بگیر.19/20

رهاندن بنده، از حسد

وَ خَلِّصْنِی مِنَ الْحَسَدِ

و مرا از حسد، رهایی ده.5/22

رهاندن مجاهد مسلمان، از اندوه تنهایی

وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَهِ

و او را از اندوه تنهایی حفظ کن.13/27

رهاندن مجاهد مسلمان، از کسب شهرت

وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَهِ

و او را از شهرت طلبی نجات ده.14/27

سبب رهایی دادن بندگان، از سختی رنج

وَ أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

و اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

رهاندن بنده، از وامِ آبروبَرنده

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ تُخْلِقُ بِهِ وَجْهِی

و مرا معاف دار، از وامی که با آن آبرویم را ببری.1/30

سبب رهایی دادن بنده، از قرض

وَ أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

و مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن (قرض) نجات ده.2/30

رها شدن از خشم خدا

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا نَجَاتِی مِنْ غَضَبِکَ

پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که

ص : 681

از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رهایی من از خشمت به وسیله آن حاصل شود.27/31

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ طَلِیقَ عَفْوِکَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده است. 10/39

وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ

و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها نجات ایشان از خشمت نهفته بود.16/45

فَنَجِّنِی مِنْ سُخْطِکَ

پس مرا از خشم سختت نجات ده.6/51

رهاندن بندگان، به وسیله محمّد صلی الله علیه و آله

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا اسْتَنْقَذْتَنَا بِهِ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، آنچنان که ما را به وسیله او نجات دادی.30/31

عامل رهایی یافتن (ستمگر و ستم دیده)

وَ عَوِّضْنِی... مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ حَتَّی... یَنْجُوَ کُلٌّ مِنَّا بِمَنِّکَ

و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده. تا هر کدام از ما به سبب نعمتت، نجات

یابد.3/39

رهایی از حکم عدل الهی

وَ خَلِّصْنِی مِمَّا یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ

و مرا از آنچه عدل تو را حکم می کند، خلاص گردان.5/39

رهایی بنده از مهلکه ها، به توفیق الهی

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ

و مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از منجلاب های مجرمان، رهاندی.10/39

رها شدن از بند عدل خدا، با احسان او

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.

10/39

ناامیدی از نجات، استوارتر از امید به رهایی

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی... بِمَنْ یَأْسُهُ مِنَ النَّجَاهِ أَوْکَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که

ص : 682

ناامیدی اش از نجات، محکم تر از امیدش به رهایی است.12/39

قرآن، نشانه نجات

وَ جَعَلْتَهُ... عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ

و آن را نشانه نجاتی قرار دادی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود.3/42

سبب رهایی در عرصه قیامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سَبَبًا نُجْزَی بِهِ النَّجَاهَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ

و قرآن را دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت، قرار ده.8/42

نجات از ترس و اندوه روز قیامت

وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

و ما را در روز رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن (قرآن)، نجات ده.15/42

رهاندن بندگان، از احاطه شیطان

وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

و اگر دشمن تو شیطان، بر ما چیره شده، پس ما را از او رهایی ده.16/44

ناامیدی (مغرور به کرم خدا)، از به آسانی

رهایی یافتنش

وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ

و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن!

20/46

نجاتِ سهل انگاران

وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا... اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِینَ

و دلم را به سوی آنچه سهل انگاران را با آن نجات داده ای، متوجّه ساز.92/47

رهاندن بنده، از گرداب های بلا

وَ نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَهِ، وَ خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَی

و از گرداب های فتنه نجاتم ده و از کام های بلا رهایی ام بخش.98/47

سبب رهایی از گرفتاری به گناهان بزرگ

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَفُکَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ

و به من عصمتی بخش که از بند گناهان بزرگ رهایم سازد.111/47

رهاندن بنده از تباهی یا بدی اراده شده خدا، در مورد قومی

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات

ص : 683

ده.120/47

راه رهایی یافتن از (عذاب) خدا

وَ لَا یُنْجِینِی مِنْکَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَیْکَ وَ بَیْنَ یَدَیْکَ

و جز زاری به درگاهت و در پیش رویت، مرا از (عذاب) تو نجات نمی دهد.13/48

رهاندن متمسّک شده به خداوند

وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ

و هر کس را که به (رشته) تو دست آویزد، می رهانی.12/51

عدم رهایی بنده، از خدا

کَیْفَ یَنْجُو مِنْکَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غَیْرِ مُلْکِکَ؟

چگونه از تو رهایی یابد، کسی که در غیر قلمرو تو، راهی برایش نمی باشد؟1/52

نبودن رهایی دهنده ای از خدا، برای بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ... لَا مُنْقِذَ لَهُ مِنْکَ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که نجات دهنده ای برای او از تو نمی باشد.9و8/52

عامل رهایی از آزمایش های گمراه کننده

نَجِّنِی مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

مرا از آزمایش های گمراه کننده نجات ده. به

رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.

8/54

رهبر پیشوا

ریا

برکنار نمودن ریا، از مجاهد مسلمان

وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّیَاءَ

و خودنمایی را از او دور کن.14/27

خالص گرداندن کردار بنده، از ریا

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ

سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران خالص گردان.7/44

ریسمان

چنگ زنندگان به ریسمان قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان آن چنگ می زنند.7/42

نگاه داشتن بنده، به ریسمان الهی

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... عَصَمْتَهُ بِحَبْلِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که به ریسمان خویش، وی را نگه داشتی.67/47

ص : 684

ز

زاد توشه

زادگاه

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به جایی دور از زادگاه خویش

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ... مَسْقَطِ رَأْسِهِ

و از زادگاهش، به محل دور هجرت نمود.

16/2

زاری

مهربان بودن خدا، به زاری بنده

فَارْحَمْ تَضَرُّعَنَا إِلَیْکَ

پس به زاری ما به درگاهت رحم کن.5/10

وَ کُنْ... لِتَضَرُّعِی رَاحِمًا

و به زاریم ترحم فرما.21/13

سبب گرفتگیِ صدای زاری بنده، به درگاه خدا

کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی، وَ لِذَاکَ خَمَدَ صَوْتِی عَنِ الْجَأْرِ إِلَیْکَ

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم. و از همین جهت است که صدای زاریم به درگاه تو گرفته.20/16

رحم نمودن خدا، بر تضّرع بسیار بنده

فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعِی

پس بر بسیاری زاریم رحم کن.32/16

زاری به درگاه خدا، هنگام درویشی

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام تهی دستی، به درگاه تو زاری کنم.12/20

زاری نمودن نزد غیر خدا

لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ

مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن.12/20

با زاری به درگاه خدا ایستادن

فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَضَرِّعًا

پس زاری کنان در پیشگاهت ایستاده.9/31

زاریِ ذلیل، نزد عزیز

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی

ص : 685

پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

زاری بنده به درگاه خدا، برای برگرداندن مکر شیطان

وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ فِی صَرْفِ کَیْدِهِ

و به درگاه تو زاری می کنم، تا فریبش را از من بازگردانی.27/32

آتش دوزخ و زاری به سوی آن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِی عَلَی مَنْ تَضَرَّعَ إِلَیْهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که بر زاری کنندگانش مهربان نیست.30و29/32

زاری و درخواست عفو الهی

وَ نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُوءَالِ عَفْوِکَ

و برای درخواست بخششت، به سوی تو زاری می کنیم.3/36

یاری نمودن بنده، به تضرّع در ماه رمضان

وَ أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ

و ما را در شبش بر نماز و زاری به درگاهت، یاری نما.17/44

درخواست از خدا، از روی تضرّع

وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... وَ مَعَ ذَلِکَ

خِیفَهً وَ تَضَرُّعًا...

و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. و با آن احوال، درخواستم به همراه ترس و زاری است.74/47

زاریِ بیزار از گناه، به درگاه خدا

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

زاری به درگاه خدا، و رهایی از (عقاب) او

وَ لَا یُنْجِینِی مِنْکَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَیْکَ وَ بَیْنَ یَدَیْکَ

و جز زاری به درگاهت و در پیش رویت، مرا از (عذاب) تو نجات نمی دهد.13/48

خدا، بینا به زاری بنده، به درگاهش

فَقَدْ تَرَی ضَعْفِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ

زیرا ناتوانی و بیچارگی و زاری ام را به درگاه خود می بینی.16/48

اجابت آنچه درباره اش، به درگاه خدا زاری شده

وَ اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ وَ رَغِبْتُ فِیهِ إِلَیْکَ

ص : 686

و همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام و به آن میل نموده ام، برایم مستجاب فرما.

28/48

زایش

فرزند نیاوردن و زاده شده نبودن خدا

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ تَلِدْ فَتَکُونَ مَوْلُودًا

تویی آنکه فرزندی نیاورده ای، تا زائیده شده باشی.19/47

نزاییدن و زاده نشدن خدا

یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ

ای که نزائیده و زائیده نشده ای.2/54

زبان

شیرینی زبان ها، در بیان نعمت الهی

وَ اجْعَلْ... انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِی وَصْفِ مِنَّتِکَ

و خوش سخنی هایمان را در بیان نعمت بزرگ خود قرار ده.14/5

سخنان زبان و ثواب الهی

وَ اجْعَلْ... لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

مشغول ساختن زبان ها از هر سپاسی، به سپاس گزاری خدا

وَ اشْغَلْ... أَلْسِنَتَنَا بِشُکْرِکَ عَنْ کُلِّ شُکْرٍ

و زبان های ما را به سپاس خود از هر سپاسی مشغول ساز.1/11

ثبت کردارهای پاکیزه برای بنده، در حال بیماری و گویا نگشتن زبانی بر آن

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا... لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که زبانی به آن گویا نگشته.5/15

کُند شدن زبان راز و نیاز با خدا

وَ کَلَّ لِسَانِی عَنْ مُنَاجَاتِکَ

و زبانم از مناجات با تو بند آمده.20/16

کُندی زبان بر اثر (زیادی) یاد خدا، و اثر آن

یَا إِلَهِی لَوْ... ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

ص : 687

زبانی برای بنده، در مقابل نزاع کننده با او

وَ اجْعَلْ لِی... لِسَانًا عَلَی مَنْ خَاصَمَنِی

و برایم بر کسی که با من جدال کرد، زبانی قرار ده.8/20

تبدیل سخن زشتِ جاری شده بر زبان، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

گویا ساختن زبان بنده، به حمد، شکر، یاد و ستایش نیکوی خدا

وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ لِسَانِی

و زبانم را به حمد خود و شکرت و یادت و ستایش نیکوی خود، گویا فرما.5/23

لال شدن زبانِ قصدبدکننده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُخْرِسَ عَنِّی لِسَانَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا زبانش را درباره من لال کنی.8و7/23

بستن زبان های دشمنان، از گفتار

وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ

و زبان هایشان را از گفتن ببند.5/27

توبه نمودن از گفتگوهای (بیجای) زبان

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا... زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ... لَحَظَاتِ عَیْنِی، وَ حِکَایَاتِ لِسَانِی

خداوندا و همانا من از هر چه دور از دوستی توست؛ از نگاه های چشمم و بیانات زبانم، به درگاهت توبه می کنم.22/31

برنگشتن زبانه ترازوی عدل، از درستی

وَ جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

و آن (قرآن) را ترازوی عدلی قرار دادی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود.3/42

سختی زبان و نیکویی عبارت قرآن

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

عامل گنگ کننده زبان، از فرو رفتن در باطل

ص : 688

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

و قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، قرار ده.10/42

گویا نشدن زبان ها، جز به آنچه خدا خبر داده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا زبان هایمان جز به آنچه تو بیان کرده ای، سخن نگوید.7و6/44

شرط ستایش شدن مخلوق، به هر زبانی

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ... مَحْمُودًا بِکُلِّ لِسَانٍ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به هر زبانی (مورد) ستایش قرار می گرفت.17/45

عذر خواستن زبان ها، از روی راستی

وَ لَکَ... مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ

و عذر خواستن راستین زبان هایمان، برای توست.45/45

نگشودن زبان طعنه زنندگان، بر بنده

وَ لَا تَبْسُطْ عَلَیْنَا فِیهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِینَ

و زبان طعنه زنندگان را در آن (ماه) بر ما نگشا.47/45

آزار رساندن حسود، با نیش زبانش

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ

و چه بسیار حسودی که با زبان تیزش مرا آزرد.9/49

زبان بنده، سپاس گزار خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند.6/51

زحمت رنج

زدایش

زدایش زنگار ستم، به وسیله ولیّ خدا

وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ

و با او زنگار ستم را از راهت بزدای.

62/47

زد و خورد

ترساندن دشمنان، از زد و خورد با دلیران (اسلام)

ص : 689

وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَهِ الْأَبْطَالِ

و ایشان را از پیکار با دلاوران بترسان.

11/27

زرع کشت

زره

پوشاندن زره های محافظت کننده از شرّ شیطان، بر مؤمنان

وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَنًا وَاقِیَهً

و بر اندام آنان زره های بازدارنده از آزار و اذیّت او بپوشان.10/17

زشتی

اقرار به زشتی ارتکاب ها

هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟

آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟6/12

چشم پوشی خدا، بر جرم های بسیار زشت

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... احْتِمالَ الْجِنَایَاتِ الْفَاحِشَهِ لَا یَتَکَأَّدُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند چشم پوشی

از جرم های بسیار زشت بر تو سخت نمی باشد.

13و12/12

کثرت زشتی ها و عدم پرده دری خدا

وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا

و چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و پرده مرا ندریدی.21/16

طوق زشتی ها

وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ... تُقَلِّدْنِی مَکْرُوهَ شَنَارِهَا

و چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و طوق ناپسندی و زشتی آن را به گردنم نینداختی.

21/16

زشتی کردار بنده و شمارش عیوبش

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَقْبَحُ آثَارًا، وَ أَشْنَعُ أَفْعَالًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - نشانه هایم زشت تر و کردارهایم بدتر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

تبدیل سخن زشت زبان، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم

ص : 690

جاری ساخته از سخن زشت، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

آنچه خدا زشت دانسته

اللَّهُمَّ... عِنْدَکَ... فِیما أَنْکَرْتَ تَغْیِیرٌ

خداوندا تغییر آنچه زشت دانسته ای، نزد توست.20/20

عامل دلیر کردن بندگان، بر فحشا

إِنْ هَمَمْنَا بِفَاحِشَهٍ شَجَّعَنَا عَلَیْهَا

اگر قصد کار زشتی کنیم، (شیطان) ما را بر آن دلیر گردانَد.7/25

زشتیِ رسواگر

وَ اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِکَ وَ قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ...

و در (گناهان) بزرگی که می دانی به آن گرفتار شده و از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته.9/31

رسوا ننمودن فحشای بندگان

فَکُلُّنَا قَدِ... ارْتَکَبَ الْفَاحِشَهَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ

چرا که هر کدام از ما کردار زشت به جا آورد، پس او را رسوا ننمودی.1/34

پوشاندن زشتی های بنده

فَکُلُّنَا قَد... تَسَتَّرَ بِالْمَسَاوِئِ فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَیْهِ

چرا که هر کدام از ما زشتی های پنهان داشت، پس آن را نمایان نکردی.1/34

زشتیِ پنهان شده به وسیله خداوند

فَاجْعَلْ مَا... أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا...

پس آن بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده قرار ده.3/34

پوششی برای زشتی ها

وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ

و به مهربانی ات که نابود نمی شود، ما را در این (ماه) به کاری بگمار، که سبب فروریختن (گناه) و پوشاندن چیزیست که از ما زشت است.

47/45

بازایستادن از بدی های زشت

أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ

دلم را به خودداری از بدی های زشت بپوشان.

107/47

خدا، بینا به زشتی اعمال ستمگر

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ، أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - زشتی آنچه در دل داشت، ملاحظه کردی، او را با مغز سر در

ص : 691

گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

زکات

پاکی مال، با بیرون کردن زکات از آن

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که آن (دارایی ها) را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

زلف مو

زمان

قرار دادن مدّت معین، برای زندگی هر جاندار

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود.6/1

سپاسی با مدّتِ نامقطوع

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که مدّتش نامقطوع می باشد.28و27/1

فرستادن پیامبر از دوران آدم علیه السلام تا زمان محمّد صلی الله علیه و آله

...فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا، وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ...

2/4

به آخر نرسیدن مدّت پادشاهی خدا

وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّهُ مُلْکِهِ

و ای کسی که زمان پادشاهی او به پایان نمی رسد.2/5

سختی پیشامدها و اندوه های زمان

وَ اکْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ

و ما را از سختی حوادث روزگار نگهدار.

10/5

قرار دادن مدّت معلوم، برای شب و روز

وَ جَعَلَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدًّا مَحْدُودًا، وَ أَمَدًا مَمْدُودًا

و برای هر یک پایانی معین و زمانی معلوم مقرر فرمود.3/6

چگونگی بندگان، در اوقات طاعت

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ

و می نگرد آنها در اوقات طاعتش چگونه اند.

7/6

به سر بردن در بهترین وقت

ص : 692

وَ اجْعَلْهُ... خَیْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا فِیهِ

و آن (روز) را بهترین زمانی که در آن به سر برده ایم قرار ده.19/6

روزگارِ سختی و نکبت

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ

و پناه می بریم به تو از اینکه زمانه ما را دچار سختی نماید.6/8

وقت دعا و پرسشی درباره آن

...أَمْ لَزِمَنِی فِی وَقْتِ دُعَایَ مَقْتُکَ؟

...آیا هنگامی که تو را می خوانم، دشمنی ات مرا لازم گشته است؟6/12

گذشتن زمان کار و عمل

حَتَّی إِذَا رَأَی مُدَّهَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ... تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

تا اینکه می بیند زمان عمل گذشته. با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.

8/12

درودی با مدّتی پایان ناپذیر

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... لَا مُنْتَهَی لِأَمَدِهَا

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که مدّتش به پایان نرسد.24/13

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... صَلَاهً لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست. درودی که مدّتش پایان نپذیرد.18/27

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهً... لَا غَایَهَ لِأَمَدِهَا

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که زمانی برای پایانش نباشد.58/47

سزاواری وقت تندرستی و بیماری، برای ستایش

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی... أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَکَ؟ أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا...

ای خدای من نمی دانم کدامین یک از دو وقت، برای ستایش تو شایسته تر می باشد؟ آیا وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی؟ یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی؟4-2/15

یاد خدا و اوقات غفلت

وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ

و مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن.

29/20

از خاطر نبردن یاد والدین، در هر وقت از اوقات شب

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا... فِی إِنًی مِنْ آنَاءِ لَیْلِی

ص : 693

خداوندا یاد آنان را در هیچ وقتی از اوقات شبم از یادم نبر.13/24

به پایان رسیدن وقت مسلمان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ، إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ...

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای، برسد.

16/27

پایندگی عزّت خدا، با گذشتن زمان ها

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِی الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِی الْأَزمَانِ وَ الْأَیَّامِ

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها و سال های گذشته و گذشتن زمان ها و روزها، ماندگار است.3و1/32

درودی تا زمان در پی هم آمدن شب و روز

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، تا شب و روز در گردش هستند.34/32

وقت کوشش جهت توبه

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ... وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فِیهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده قرار ده و زمان آن را نزدیک گردان.4و3/34

عمل کوتاه مدت و پاداش درازمدت

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

برپایی قرآن، در اوقات شب و روز

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ...

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

آرامگاه بودن گورها، تا هنگام قیامت

ص : 694

وَ کَانَتِ الْقُبُورُ هِیَ الْمَأْوَی إِلَی مِیقَاتِ یَوْمِ التَّلَاقِ

و گورها تا هنگام قیامت، جایگاه ماندن باشد.

13/42

وقتی آشکار، برای ماه رمضان

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود و نمی پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

آگاه شدن از اوقات نمازهای پنجگانه

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ... وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و اوقاتش که تعیین گرداندی، آگاه فرما.8/44

به جا آوردن نماز، در وقت آن

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود به جا آورده اند.9/44

آراستگی اوقات ماه رمضان، به اطاعت خدا

وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ

و اوقاتش را به طاعت ما برای خود، زینت ده.

17/44

درودی به شماره درود خدا، در هر زمان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، در هر وقت و هر آن و بر هر حال. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای.19/44

برتری ماه رمضان، از (بین) همه زمان ها

وَ تَخَیَّرْتَهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَزْمِنَهِ وَ الدُّهُورِ

و از همه زمان ها و روزگارها برتری اش دادی.

20/45

علّت برگزیدن ماه رمضان، بر همه اوقات سال

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

پایان یافتن وقت رمضان و به سر رسیدن زمانش

ص : 695

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش و به سر آمدن مدّتش، از ما جدا شد.22/45

گرامی ترین وقت ها، ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ

درود بر تو، ای گرامی ترین وقت هایی که همراه بودی.24/45

نشناختن وقت (آمدن و رفتن) رمضان

وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ

و ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند.

43/45

عدم سستی سلطنت الهی، با طول مدّت (مهلت به بنده)

لَمْ یَهِنْ عَلَی طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُکَ

درازی زمانِ ایشان، سلطنت تو را سست نکرده است.18/46

بی شمار گشتن سپاس، با گردش زمان ها

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الْأَزْمِنَهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با گردش زمان ها، چندین برابر شود.39و36/47

تأیید دین خدا در هر زمان، به وسیله امام

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

فراوانی نعمت های خدا، در هر زمان

وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیَّ سَابِغَهً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی

و نعمت هایت را بر خود، در هر حالی از حالم و هر وقتی از اوقاتم، گسترده یافتم.5/51

زمین

درود خدا بر فرشتگان فرستاده شده، بر اهل زمین

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، به سوی اهل زمین.17و11و10/3

فرشتگان و جای داشتن در زمین

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از

ص : 696

فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و ساکنان هوا و زمین و آب.23و11و10/3

یاد کردن از پیروان پیامبران از اهل زمین

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ... فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران از اهل زمین، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2و1/4

زمین و آسمان، از آنِ خداوند

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و همه از آنِ تو هستیم.9/6

گواه گرفتن آسمان و زمین و ساکنان آنها

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم.21/6

خوردن خاک زمین، در همه عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر همه عمرم خاک زمین

خورم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

روان گشتن ابر، در اطراف زمین

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ، الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

روزی بندگان، از برکات آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ... ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا ما را از برکات آسمان ها و زمین روزی عطا فرما.7/19

اذن ندادن به زمین دشمن، در رویش

لَا تَأْذَنْ... لِأَرْضِهِمْ فِی نَبَاتٍ

زمینشان را در روییدن، اذن نده.6/27

پرستش شدن خدا، در همه جای زمین

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ... حَتَّی لَا یُعْبَدَ فِی بِقَاعِ الْأَرْضِ غَیْرُکَ

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش آسوده ساز تا در همه جای زمین، جز تو پرستش نشود.7/27

شکست دشمن، به پایان خاک در زمین

ص : 697

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.8/27

آذوقه های دشمنان، در بی برکت ترین و دورترین (نقاط) زمین

وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ

و آذوقه هایشان را در بی برکت ترین و دورترین (نقاط) زمین خود قرار ده.12/27

سوگند به پروردگار آسمان و زمین

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (سخن) حقّ و درست است، مانند آنچه شما سخن می گویید.»5/29

با فروتنیْ دیده بر زمین انداختن، در برابر خدا

وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ إِلَی الْأَرْضِ مُتَخَشِّعًا

و دیده اش را با سرافکندگی به زمین دوخته.

9/31

بیان نمودن حال خویش، جهت شنیدن زمین و اهل آن

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا أَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، پشیمانی ای که به پیشگاهت آشکار نمودم را بشنود.26/31

درودی پُرکننده آسمان و زمین

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً... تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که آسمان و زمین را پر کند.34/32

سپاسی پُرکننده زمین و آسمان

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.6/36

سبب رهایی بندگان، در عرصه قیامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سَبَبًا نُجْزَی بِهِ النَّجَاهَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ

ص : 698

و قرآن را دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت قرار ده.8/42

پدیدآورنده آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

معبودی جز تو نیست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/48

جانشینان خدا در زمین

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را جانشینان خود در زمینت قرار دادی.56/47

درودی به شماره زمین های خداوند

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... عَدَدَ أَرَضِیکَ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ

پروردگار من، بر ایشان به تعداد زمین هایت و آنچه زیر آنها و میان آنهاست، درود فرست.

59/47

درآوردن بنده، در میان پیشینیان در زمینِ (رستاخیز)

وَ وَافِ بِی عَرْصَهَ الْأَوَّلِینَ

و مرا به زمین (رستاخیز) پیشینیان برسان.

127/47

اجتماع مسلمانان، در روز عید قربان و جمعه در اطراف زمین

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند.1/48

بر خدا پوشیده نبودن چیزی، در آسمان و زمین

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.3/50

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

زن

پناه خواهی برای مردان و زنان باایمان

وَ أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ

و مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به

ص : 699

رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده.10/8

وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

و ما و خویشاوندان و برادرانمان و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

مردان و زنان باایمان، و شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ... قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ

و پدران و مادران و نزدیکان و همسایگانمان از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم قرار ده.10/17

درخواست عطای الهی، برای همه مردان و زنان باایمان

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

زن های چشم درشت زیبای بهشتی

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْحُورِ الْحِسَانِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از

حوریان زیباروی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

بچه دان های زنان دشمنان

اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ

خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان.

6/27

آزار رساندن به هر مرد و زن باایمان و مسلمان

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ، وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان و به هر مرد و زن مسلمان بازدار.1/39

زنجیر

به زنجیر کشیدن و انداختن دوزخیان، در دوزخ

...خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ

...او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید.21/3

زندگی

مدّت معلوم و پایان معیّن در زندگی

ص : 700

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود.6/1

گام برداشتن با روزهای زندگی، به سوی پایانی معیّن

یَتَخَطَّأُ إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ

با روزهای زندگی اش، به سوی آن (سرآمد خاص) گام بردارد.6/1

ستاندن حساب عمر و زندگی بنده

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

زندگی کردن در بین سپاس گزاران

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، بین آفریدگان سپاس گزارش، عمر طولانی نماییم.

11و10/1

بهره مندی از نسیم زندگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیَاهِ

و سپاس خدای را که ما را به نسیم های

زندگی بهره مند ساخت.20/1

پیامبر صلی الله علیه و آله ، و احیای دین خدا

وَ قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

و در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

رو آوردن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از زندگی فراخ، به سختی

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ

و ایشان را به خاطر آنکه از زندگی راحت به سختی افتادند، پاداش عنایت کن.8/4

زندگی کردن در سختی

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ

و پناه می بریم به تو از زندگی در سختی.

8/8

سپری شدن روزهای زندگی و اوقات عمر

وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیَّامُ حَیَاتِنَا، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا. تَوْبَهً مَقْبُولَهً...

و آن هنگام که روزهای زندگانی ما به سر رسید و اوقات عمرمان سپری شد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پایان آنچه نویسندگان

ص : 701

کارهایمان برای ما می شمارند، توبه پذیرفته شده قرار ده.3/11

توبه در پایان عمر

حَتَّی إِذَا رَأَی... غَایَهَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ... تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

تا اینکه می بیند مدّت عمر به پایان رسیده. با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.8/12

گناهان، به سر رساننده عمر بنده

وَ أَنَا الَّذِی أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ

و منم آنکه گناهان عمرش را به فنا داده.

14/16

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

خوردن خاک زمین، در همه عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر همه عمرم خاک زمین خورم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن

بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

زنده ساختن شهرها

وَ أَحْیِ بِلَادَکَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَهِ

و با شکفتن شکوفه، سرزمین هایت را زنده گردان.2/19

زنده نمودن آنچه مرده، با باران

تُحْیِی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ

به سبب آن، آنچه را که مرده است، زنده نمایی.3/19

عمر بنده، چراگاه شیطان

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد - پیش از آنکه دشمنی ات به سوی من شتابد - مرا به سوی خود بازگردان.5/20

مردن و زنده شدن، بر دین خدا

وَ اجْعَلْنِی عَلَی مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا

و چنانم گردان که بر آئین تو بمیرم و زنده شوم.17/20

سخت نکردن زندگی، بر بنده

وَ لَا تَجْعَلْ عَیْشِی کَدًّا کَدًّا

و زندگی ام را پر دردسر قرار نده.22/20

ص : 702

وَ لَا تَجْعَلِ الْحَیَاهَ عَلَیْنَا نَکَدًا

و زندگی را بر ما دشوار نگردان.16/42

پایان عمر و گذشت الهی

اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی

خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده.

28/20

خواستن آنچه نزد خداست ، در تمامی روزهای زندگی

وَ ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَهِ فِیما عِنْدَکَ أَیَّامَ حَیَاتِی کُلِّهَا

و آن را با رغبت به آنچه نزد توست، در همه روزهای زندگی ام رام گردان.10/21

سبب منّت خدا بر بنده، تا هنگام زنده بودن

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ... أَبَدًا مَا أَبْقَیْتَنِی...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره، همیشه تا هنگامی که زنده ام.4/23

درخواست طول عمر فرزندان

إِلَهِی امْدُدْ لِی فِی أَعْمَارِهِمْ، وَ زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ

خداوندا عمرشان را برای من دراز گردان و در مدّت عمرشان برایم بیفزا.2/25

زنده داشتن یاد والدین

وَ أَحْیِ بِهِمْ ذِکْرِی

و یاد مرا به وسیله آنها (فرزندانم) زنده گردان.4/25

نیاز به رحمت، در زندگی

وَ مَنْ سِوَاکَ مَرْحُومٌ فِی عُمْرِهِ

و غیر تو، در زندگی اش نیازمند رحمت می باشد.11/28

آزمایش شدن به آرزوی دراز، در مدّت عمر

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا... فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ...

خداوندا همانا تو ما را در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی.1/29

آرزو، سبب طمع در عمرِ کهنسالان

وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ

و با آرزوهایمان، در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.1/29

ذلّت و خواری وام، در زندگی

وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِی الْحَیَاهِ

و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از خواری آن (وام) در زندگی.2/30

طاعت خدا و عمر بنده

ص : 703

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِی وَ عُمْرِی فِی سَبِیلِ طَاعَتِکَ

و از تو درخواست می کنم که آنچه از جسم و عمرم سپری شده در راه طاعتت قرار دهی.

28/32

آسیب دیدن از طرف شخص زنده و طلب مغفرت برای او

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... فَمَضَی بِظُلَامَتِی مَیِّتًا، أَوْ حَصَلَتْ لِی قِبَلَهُ حَیًّا فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی و او با همان وزر و وبال از دنیا رفته یا وزر و وبال من او را در دنیا در حال حیات گرفته، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.2/39

روز زنده شدن بندگان

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که زنده می شویم، به جامه های امان بپوشان.

11/42

وسیله روان ساختن گشایش زندگانی

وَ سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ...

و به وسیله آن (قرآن)، آسایش زندگی را به

سوی ما سوق بده.12/42

زنده داشتن بندگان، به روش پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَحْیِنَا عَلَی سُنَّتِهِ

و ما را بر سنّت او زنده بدار.20/42

شمول درخواست در ماه رمضان، تا پایان عمر

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا

خداوندا و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده.18/44

رمضان آینده و عمرهای بندگان

وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ

و عمر ما - که در پیش روی ماست - را، به ماه رمضان آینده برسان.46/45

درخواست گذشت از خدا، برای تمامی هم کیشانِ مرده و زنده

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ... أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعًا مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

خداوندا از همه هم کیشان ما، هر که از ایشان درگذشته و مرده و هر که زنده مانده، تا روز رستاخیز درگذر.55/45

زنده بودن خدا

ص : 704

وَ أَنْتَ حَیٌّ صَمَدٌ

و تویی زنده بی نیاز.28/47

ولیّ خدا و زنده گرداندن نشانه های دین

وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ

و با او آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان.62/47

ستودهْ زنده داشتنِ بنده

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ... فَأَعَشْتَهُ حَمِیدًا

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای، پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته ای.105/47

زنده داشتن بنده، به زندگی پاکیزه

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که آنچه می خواهم فراهم گردد.117/47

قرار دادن بازمانده عمر بنده، در حجّ و عمره

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

زنده کردن مردگان و زندگی بخشیدن به شهرهای مرده

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ، وَ بِهَا تَنْشُرُ مَیْتَ الْبِلَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی و با آن سرزمین های مرده را زندگی می بخشی، گشایش ده.13/48

طعم تندرستی، تا پایان زندگی

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

روزی خدا و حیات بنده

کَیْفَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَهْرُبَ مِنْکَ مَنْ لَا حَیَاهَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِکَ؟

چگونه می تواند از تو بگریزد، آنکه جز به وسیله روزی اتْ زندگی برایش نیست؟1/52

نپسندیدن دیدار خدا و طول عمر نیافتن

لَا یُعَمَّرُ فِی الدُّنْیَا مَنْ کَرِهَ لِقَاءَکَ

کسی که (مرگ و) دیدار تو را نپسندید، در دنیا عمر جاودان نیابد.3/52

برانگیخته گشتن و زنده شدن

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی فِی حَشْرِی وَ نَشْرِی

مولای من! و در برانگیخته شدن و زنده شدنم به من رحم کن.7/53

ص : 705

زنده کردن احیا

زنگار

ولیّ خدا و زدایش زنگار ستم

وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ

و با او زنگار ستم را از راهت بزدای.

62/47

زنگبار

زنگبار و دشمنان خدا

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ الزَّنْجِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و زنگبار و دیگر امّت های مشرک.9/27

زوال

زوال ناپذیری سرای اقامت (بهشت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

یاری بنده در اموری، پیش از زوال وی

وَ تَوَلَّنِی... قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی هَذَا بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ وَ حُسْنِ تَقْدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ

و قبل از رفتنم از این مکان، با آسان کردن سختی و نیکی تقدیرت برای من، در تمامی امور یاری ام فرما.23/13

زوال ناپذیری خداوند

وَ عَلَی ذَلِکَ أَنْتَ دَائِمٌ لَا تَزُولُ

و در این (صفت) دائم و جاویدی.8/32

زایل ساختن خشکی شهرها

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشکسالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

کرداری زایل شدنی و پاداشی جاودانی

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ... عَلَی الْغَایَهِ الْقَرِیبَهِ الزَّائِلَهِ بِالْغَایَهِ الْمَدِیدَهِ الْبَاقِیَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل نزدیک مدّتِ زوال پذیر، پاداش درازمدّت پایدار عطا نموده ای.12/37

زوال ناپذیری پادشاهی خداوند

وَ سُلْطَانُکَ ثَابِتٌ لَا یَزُولُ

و سلطنت تو ثابت و بی زوال است.19/46

ص : 706

زایل نساختن سپاس خدا، از بنده

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر.114/47

عامل زایل نمودن دوستی دنیا، از بنده

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که با ترس از خود، دوستی دنیا را از من زایل نمایی.10/52

زهد پرهیزکاری

زاهد ساختن تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

وَ تُزَهِّدَهُمْ فِی سَعَهِ الْعَاجِلِ

و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی.

16/4

آسایش در زهد، روزی خدا به بنده

وَ ارْزُقْنِی... فَرَاغًا فِی زَهَادَهٍ

و مرا فراغت در زهد، روزی فرما.27/20

سبب دست یابی به زهد

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی... حَتَّی یَکُونَ الْغَالِبُ عَلَیَّ الزُّهْدَ فِی دُنْیَایَ

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا آنکه بی رغبتی در دنیا بر من چیره شود.8/22

زُهدان

تنگی رحِم مادر و پوشاندن آن به پرده ها

وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.

23/32

سپردن جنین، در قرارگاهِ زهدان مادر

وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا

و مرا در قرارگاه رحم او سپردی.24/32

زهدان زنان دشمنان و نزاییدن

اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ

خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان.

6/27

زهر

شرّ موجود زهردار و پناه جویی از خدا

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ...

و من و فرزندانم را از شرّ جانور زهردار نکشنده و جانور زهردار کشنده پناه ده.6/23

چشیدن از جام زهرآلود مرگ

ص : 707

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ... وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

آمیختن لبه تیغ، با زهر کشنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ... وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و آن را برای من با زهرهای کشنده اش درهم آمیخت.4/49

زیادت افزایش

زیاده روی افراط

زیادی فراوانی

زیارت

زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... (وَ آلِ رَسُولِکَ) عَلَیْهِمُ السَّلَامُ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت، و خاندان پیامبرت - که درود بر ایشان باد - .4/23

نیک بختی بندگان، هنگام زیارت مرگ

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَیْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرًا

پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان.4/40

رسوا نساختن بندگان، از زیارت مرگ

وَ لَا تُخْزِنَا بِزِیَارَتِهِ

و از دیدارش ما را خوار نساز.4/40

زیان

زیان نرساندن خواری خوارکنندگان، به یاری شونده توسّط خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنْ وَالَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ

خداوندا هر کس را که تو یاری نمودی، خواری خوارکنندگان به او زیان نرساند.12/5

قرار گرفتن بین دو زیانِ دینی و دنیوی

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است قرار ده.2/9

ناتوانی بنده، نسبت به سود و زیان خود

ص : 708

لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا إِلَّا بِکَ

جز به یاری تو بر سود و زیانی، توانا نیستم.

7/21

یافتن آرامش دل، در حال سود و زیان

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ... الضَّرِّ وَ النَّفْعِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال زیان و سود رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.

11/22

ایمنی بنده، از زیانِ قصدبدکننده درباره او

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی اش ایمن سازی.8و7/23

رعد و برق، و عذاب زیان بار

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ أَوْ

نَقِمَهٍ ضَارَّهٍ

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار به طاعتت می شتابند.

1/36

باران ضرر و زیان، بر بندگان

فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ

پس به سبب آن دو، باران زیانبار بر ما نباران.

1/36

آزار و زیان ابرها

وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

عدم دفع زیان از خدا، با آفرینش انسان

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی.7/39

زیان کردن درخواست کنندگانِ غیر خدا

وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ

و آنان که از غیر تو درخواست نمودند، زیان دیدند.13/46

خدا، مانع بین بنده و زیانش

ص : 709

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ... مَنْقَصَهٍ تَرْهَقُنِی

و میان من و نقیصه ای که مرا فرامی گیرد، جدایی انداز.99/47

بی زیان گرداندن بازگشت (به قیامت)

وَ اجْعَلْ... کَرَّتِی غَیْرَ خَاسِرَهٍ

و بازگشتنم (به قیامت) را بی زیان قرار ده.

126/47

زیان کاری بدبختی

زیبایی

روان بودن ابرها، برای رویاندن گیاه زیبا

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

زن های زیباروی بهشتی

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْحُورِ الْحِسَانِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از حوریان زیباروی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

خدا، صاحب زیبایی و جمال

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ارجمندی هستی.11/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ

پاک و منزّهی! ای بلندمرتبه که بسیار بلندمرتبه ای! تویی دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایش.24/47

امام علیه السلام ، جمال و زیبایی جهانیان

فَهُوَ... بَهَاءُ الْعَالَمِینَ

پس او جمال و زیباییِ جهانیان است.

60/47

رفتن زیبایی و خوشی بنده، بر اثر مصیبت

وَ لَا تَقْرَعْنِی قَارِعَهً یَذْهَبُ لَهَا بَهَائِی

و بر من مصیبت بزرگی که با آن، زیبایی و خوشی ام از بین برود، وارد نکن.121/47

قسم خوردن به زیبایی خداوند

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو

ص : 710

می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

زیردست

بدرفتاری با زیردستان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا

خداوندا به تو پناه می برم از بدرفتاری با زیردستان.3و1/8

زیردست بودن هر کس، جز خدا

مَنْ سِوَاکَ... مَقْهُورٌ عَلَی شَأْنِهِ

غیر توْ در امورش زیردست می باشد.11/28

زیور

آراستن بنده، به زینت صالحان

وَ حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ

و مرا به زینت شایستگان بیارا.10/20

پوشاندن زیور پرهیزکاران، به بنده

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان.

10/20

آراستن بنده، به زیور پرهیزکاران

وَ حَلِّنِی حِلْیَهَ الْمُتَّقِینَ

و مرا به زیور پرهیزکاران بیارای.

127/47

ص : 711

ص : 712

س

سادگی

ساده و بی آلایش رفتار نمودن

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از روی خیرخواهی برخورد کنم.9/20

سازش آشتی

ساز و برگ جنگی

پاداش مسلمان یاری دهنده جنگجو، در ساز و برگ جنگ

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را با ساز و برگ جنگ کمک نمود، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

ساز و سامان

مردن بی ساز و سامان

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... مِیتَهٍ عَلَی غَیْرِ عُدَّهٍ

و پناه می بریم به تو از مرگ ناگهانی.8/8

خدا، ساز و سامان بنده اندوهگین

اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ

خداوندا اگر اندوهگین شوم، مایه دلخوشی ام تویی.20/20

ساعت

درخواست از خدا، در هر ساعت از روز

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظًّا مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، بهره ای از بندگانت قرار ده.16/6

گواه گرفتن و گواهی دادن، در این ساعت

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ... فِی یَوْمِی هَذَا وَ سَاعَتِی هَذِهِ...

و آسمانت و زمینت را در این روز و این ساعت شاهد می گیرم.21/6

یاد والدین، در هر ساعت از ساعات روز

ص : 713

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا... فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی

خداوندا یاد آنان را در هیچ ساعتی از ساعات روزم، از یادم نبر.13/24

آرزو نکردنِ تمام شدن ساعتی، پس از ساعت دیگر

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ... حَتَّی لَا نُوءَمِّلَ اسْتِتْ_مَامَ سَاعَهٍ بَعْدَ سَاعَهٍ

و ما را از آرزوی دراز بازدار، تا بدانجا که تمام کردن ساعتی را پس از ساعتی، آرزو نکنیم.

1/40

رمضان، بهترین ماه در ساعت ها

السَّلَامُ عَلَیْکَ... یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ

درود بر تو، ای بهترین ماه در روزها و ساعت ها.24/45

ساکنان

فرشتگانِ ساکن آسمان ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ: مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند، در آسمان هایت ساکنند.

6/3

فرشتگانِ ساکن هوا، زمین و آب

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و ساکنان هوا و زمین و آب.23و11و10/3

گواه گرفتن ساکنان آسمان و زمین

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا...

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی را شاهد می گیرم.21/6

سکونت گزیدن، در جوار خداوند

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... السَّاکِنِینَ فِی جِوَارِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) در همسایگی تو جای گرفته اند، قرار ده.11و10/25

چگونگی دیدار آتش دوزخ، از ساکنانش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.30و29/32

پاره گشتن دل های ساکنان آتش دوزخ، با آشامیدنی آن

ص : 714

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند، به تو پناه می برم.31/32

سال

سال های روزگار، و نزدیکی به سرآمدی معیّن

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا... یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، که با سال های روزگارش، به آن نزدیک می شود.6/1

حجّ، عمره و زیارت قبر رسول صلی الله علیه و آله ، در هر سال

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... أَبَدًا مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت، همیشه تا هنگامی که زنده ام، در این سال و در همه سال.4/23

پایندگی عزّت خدا، با سپری شدن سال ها

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِی

الْأَعْوَامِ...

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها و سال های گذشته، ماندگار است.3و1/32

سبب برگزیدن رمضان، بر همه زمان های سال

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

سایه

جای گرفتن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، در سایه خویشی با او

وَ الَّذِینَ... انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ

و آنان که چون در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند،

6/4

باد گرم قرار ندادن سایه ابر، بر بندگان

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُومًا

خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان

ص : 715

قرار نده.6/19

جای دادن بنده، در سایه رحمت خدا

وَ أَظِلَّنِی فِی ذَرَاکَ

و در سایه خود، قرارم ده.21/20

آرام گرفتن، در سایه بال قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْکُنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که در سایه بال (حمایت) آن ساکن می شوند.7/42

شکست نخوردن پناهنده به سایه رحمت الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ لَا یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به سایه رحمت تو پناه بَرَد، شکست نمی خورد.10/49

سایه افکندن مرگ، بر بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ... أَظَلَّهُ الْأَجَلُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که مرگ بر او سایه افکنده است.9و8/52

سبب دستاویز

آفرینش روز، جهت وسیله جویی بندگان به روزی

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا... لِیَتَسَبَّبُوا إِلَی رِزْقِهِ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا جهت دست یابی به روزی، وسیله جویی کنند.6/6

لطف خدا سبب فراهم شدن اسباب هر کار

وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ

و به لطف تو وسیله ها فراهم گردید.2/7

تغییر نیافتن حکمت الهی، با اسباب

وَ یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

و ای آنکه ابزارها، حکمتش را دگرگون نمی کند.8/13

غیر خدا را، سبب برآوردن حاجات قرار دادن

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

سبب برآمدن حاجت بنده

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی وَ

ص : 716

سَبَبًا لِنَجَاحِ طَلِبَتِی

و بر محمّد و خاندانش درود فرست و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده.

24/13

سبب خوشنود گشتن بنده، به مقدّرات الهی

وَ صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِی مِنْ ثَوَابِکَ، وَ أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ

و نمونه پاداشی را که برایم ذخیره نمودی و مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی قرار ده.15/14

گسستن رشته خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَکَ لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر رشته (رحمت) خود را از من ببری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.5/21

روزی ای از اسباب حلال

وَ أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِی

و روزی هایم را از اسباب حلال، پیوسته گردان.3/30

سبب رسیدن به جوار الهی و بهشت

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا... ذَرِیعَهً إِلَی جَنَّتِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، وسیله دست یابی به بهشتت قرار ده.

6/30

خارج شدن اسباب پیوندها، از دست بنده

خَرَجَتْ مِنْ یَدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُکَ

اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده.9/32

بریده شدن رشته آرزوها، از بنده

وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِکَ

و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.9/32

سبب سر فرود آوردن در مقابل حکم خدا

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا وَ التَّسْلِیمِ لِمَا حَکَمْتَ

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی و تسلیم به آنچه حکم نمودی، قرار ده.2/33

خوشنود ساختن آن که به وسیله بنده،

ص : 717

ستمی به او رسیده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ... لَحِقَهُ بِی أَوْ بِسَبَبِی ظُلْمٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ...

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که به دست من یا به وسیله من، ستمی به او شده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان.4/39

وسیله رسیدن به والاترین منازل کرامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت قرار ده.8/42

روزه، سبب پاداش الهی

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ... وَ تَسَبَّبْنَا إِلَیْهِ مِنْ مَثُوبَتِکَ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم و به یاری تو شبش را به پا خاستیم. و آن را وسیله پاداش تو قرار دادیم.21/45

توحید، سبب و وسیله ای به سوی خدا

وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ

و وسیله من به سویت یگانه دانستن توست.

3/49

اهل بیت علیهم السلام ، وسیله ای به سوی خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ

لِأَمْرِکَ... وَ جَعَلْتَهُمْ الْوَسِیلَهَ إِلَیْکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنها را وسیله ای به سوی خود قرار دادی.56/47

دوستی دنیا، و طلب وسیله ای به سوی خدا

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ... تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِیلَهِ إِلَیْکَ

و دوستی دنیای پست که از طلبیدن دستاویز به سوی تو، منع می کند را از دلم بَر کن.

109/47

سبب رسیدن به آمرزش الهی:

أ. سپاس گزاری

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... ذَرِیعَهً إِلَی مَغْفِرَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که وسیله ای به سوی آمرزشش باشد.29و27/1

ب. به کارگیری ابزار (قوای ظاهری و باطنی)

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی

ص : 718

سخت نکردی.13/37

سبب خوشنودی خدا:

أ. سپاس گزاری

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... سَبَبًا إِلَی رِضْوَانِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که سببی به سوی خوشنودی اش باشد.29و27/1

ب. امام علیه السلام

وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَهَ إِلَی رِضْوَانِکَ

و او را سبب رسیدن به خوشنودی ات قرار دادی.60/47

سبکی

سبک شمارنده حرمت الهی

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده سخن می گویم.7/12

بیماری و سبک گردیدن پشت بنده

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَخْفِیفًا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا

خطاهایی را که پشت مرا سنگین کرده سبک نماید.

4/15

سبک کردن پشت بنده

وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّکَ

و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بخششت آن را سبک گردان.29/16

سبک نمودن سنگینی گرفتاری

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا... وَ خَفِّفْ عَنِّی ثِقْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است. پس صاحبانش را عوض ده و سنگینی اش را از من سبک فرما.18/31

آتش دوزخ و سبک شدنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست.

30و29/32

سبک دانستن مقدّرات الهی

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ

ص : 719

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم.

3/33

سبک شمردن حکم خداوند

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ، وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ، وَ أَغْمَطَ حُکْمَکَ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز که بر آفریدگانت حسد برم و حکم تو را سبک شمارم.2/35

سبک نشمردن انتقام الهی

فَإِنَّ قُوَّتِی لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِکَ

پس به درستی که نیروی من انتقام تو را سبک نمی شمارد.5/39

سبک شمارندگان تهدید الهی

وَ لَا تَمْحَقْنِی فِیمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّینَ بِمَا أَوْعَدْتَ

و مرا در شمار نابودشوندگانی که تهدید تو را سبک می شمارند، نابود نکن.95/47

سبک شمارندگان وعده الهی

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ... الْمُسْتَخِفِّینَ بِوَعْدِکَ

خود را در جایگاه سبک شمارندگان وعده تو، واداشته ام.2/53

سپاس

حمد و سپاس الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ

سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده است.1/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ...

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ

و سپاس خدای را که خودش را به ما شناساند.

10/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ

و سپاس خدایی را که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید.17/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست.19/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را

ص : 720

در ما به هم پیوست.20/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ...

و سپاس خدای را که ما را به توبه ره نمود.

22/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ...

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیک ترین فرشتگانش، او را ستوده اند.25/1

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا

پس سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما دارد.27/1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًی بِحُکْمِ اللَّهِ

سپاس خدای را که راضی به حکم اویم.

1/35

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ

پس سپاس تو راست، بر بلاهایی که ما را از آن نگهداشتی.6/36

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ

سپاس خدای را که ما را برای سپاس گزاری اش راهنمایی فرمود.1/44

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ

و سپاس خدای را که دین خود را به ما هدیه کرد.2/44

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان را، (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

فَلَکَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِی حَمْدِکَ مَذْهَبٌ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که راهی در ستایش تو یافت شود.17/45

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

1/47

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَدُومُ بِدَوَامِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با همیشگی بودن تو، همیشگی است.32/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا خَالِدًا بِنِعْمَتِکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه نعمت تو، جاوید مانَد.33/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یُوَازِی صُنْعَکَ

ص : 721

و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.34/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.35/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا مَعَ حَمْدِ کُلِّ حَامِدٍ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه با سپاس هر سپاس گزار باشد.36/47

وَ لَکَ الْحَمْدَ

و سپاس ویژه توست.2/48

اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَ الْحَمْدَ

خداوندا، به درستی که پادشاهی و سپاس مختص به توست.3/48

فَلَکَ إِلَهِی الْحَمْدُ

پس خدای من، تو را سپاس.1/49

فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ

پس خدای من، سپاس برای توست. توانایی که شکست نمی خورد.14/49

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ -

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی.1/51

عدم سپاس گزاری از خدا، و بازداشته شدن از معرفت حمد

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ

عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند و از روزی ای که عطا فرموده، فراوان استفاده می برند و شکرش به جا نمی آوردند.8/1

ناسپاسی از خدا، و روی آوری به مرز حیوانیّت

...وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

ویژگی های سپاس الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، بین آفریدگان سپاس گزارش، عمر طولانی نماییم و با آن، بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او، پیشی گیریم.11و10/1

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

ص : 722

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، تاریکی های برزخ را برای ما روشن نماید و با آن راه رستاخیز را بر ما آسان سازد و با آن سپاس، منزلت ما را در جایگاه های گواهان، شرافت (و آبرو) دهد.

12و10/1

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شده ای که مقرّبان الهی گواه آنند».

13و10/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود. و چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.14و10/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.15و10/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ...

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن،

جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم و با پیامبران فرستاده اش گرد آییم.16و10/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ...

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیک ترین فرشتگانش، او را ستوده اند.25/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ...

و سپاس خدای را، سپاسی که بر سایر سپاس ها، برتری یابد.26و25/1

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا

پس سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما دارد.27/1

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایَتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که حدّش بدون انتها و عددش بی حساب و آخِرش بدون نهایت و مدّتش نامقطوع می باشد.28و27/1

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ وُصْلَهً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که به سوی طاعت و بخشایش او پیوند خوریم.29و27/1

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم و با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم.30و27/1

ص : 723

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُخَلِّفُ حَمْدَ الْحَامِدِینَ وَرَاءَهُ، حَمْدًا یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که سپاس سپاس گزاران را پشت سر گذارَد و سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.6/36

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا، وَ یَرْضَی بِهِ عَنَّا

و سپاس خدای را. سپاسی که آن را از ما بپذیرد و به سبب آن از ما خوشنود شود.2/44

لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَدُومُ بِدَوَامِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با همیشگی بودن تو، همیشگی است.32/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا خَالِدًا بِنِعْمَتِکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه نعمت تو، جاوید مانَد.33/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یُوَازِی صُنْعَکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.34/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.35/47

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا مَعَ حَمْدِ کُلِّ حَامِدٍ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه با سپاس هر سپاس گزار باشد.36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا یَنْبَغِی إِلَّا لَکَ، وَ لَا یُتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَیْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که جز برای تو، سزاوار نباشد و به وسیله آن جز به سوی تو، تقرّب نتوان جست.37و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ یُسْتَدْعَی بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ

سپاس برای توست. سپاسی که دوام اوّلین و بقای آخِرین، به وسیله آن درخواست گردد.

38و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الْأَزْمِنَهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با گردش زمان ها، چندین برابر شود.39و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَهُ، وَ یَزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی کِتَابِکَ الْکَتَبَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند، و بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده اند، افزونی یابد.40و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد.41و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکْمُلُ لَدَیْکَ ثَوَابُهُ

سپاس برای توست. سپاسی که پاداش آن نزد تو کامل باشد.42و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با

ص : 724

باطنش همخوان باشد.43و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَمْ یَحْمَدْکَ خَلْقٌ مِثْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ آفریده ای مانند آن، تو را ستایش نکرده باشد.44و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِی تَعْدِیدِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هر که در بسیاری آن کوشید، یاری گردد.45و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ

سپاس برای توست. سپاسی که آنچه از سپاس ها آفریدی را گرد آورد.46و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَی قَوْلِکَ مِنْهُ، وَ لَا أَحْمَدَ مِمَّنْ یَحْمَدُکَ بِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ سپاسی نزدیک تر از آن به سپاسی که (در) گفتار توست، نباشد و هیچ سپاس گزاری، سپاس گزارتر از آنکه تو را سپاس گزارَد، نباشد.47و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد.

48و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجِبُ لِکَرَمِ وَجْهِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که سزاوار ذاتِ کریم تو باشد.49و36/47

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی، حَمْدًا یَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِیقَهَ الشُّکْرِ، حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به کمال و حقیقت ستایش رسد. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد.6/51

ناتوانی بنده، از سپاس خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ؟ أَمْ مَتَی نُوءَدِّی شُکْرَهُ؟ لَا مَتَی؟

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست. پس چگونه سپاس او را به جا آوریم یا چه زمان توانیم شکرش گزاریم؟ نه! چه زمان (هیچ گاه)؟19/1

نهی بندگان، جهت آزمودن سپاس گزاری آنان

...وَ نَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا

...و نهیمان نمود تا شکرگزاریمان را آزمایش کند.21/1

نزدیک ترین فرشتگان خدا، و سپاس الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ وَ أَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ وَ أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیْهِ

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیک ترین فرشتگانش و گرامی ترین آفریدگانش و پسندیده ترین سپاس گویانش، او را ستوده اند.

25/1

ص : 725

خداوندِ ستایش شده

إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ

به درستی که او یاری دهنده ستوده است.

30و27/1

إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ

به درستی که تو ستوده بزرگواری.14/22

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ...

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده ستوده ای.

18/27

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده و ستوده ای.7/43

إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ

به درستی که تو ستوده بزرگواری.11/48

فَأَنْتَ عِنْدِی مَحْمُودٌ

پس تو نزد من ستوده ای.5/51

آسایش بدن ها، در سپاس گزاری از نعمت

وَ اجْعَلْ... فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ

و آسایش تن هایمان را در سپاس گزاری نعمت خود قرار ده.14/5

سبب جدایی روز از بنده، با سپاس گزاری

وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ... إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ

و این روزی نو و تازه است. اگر نیکی کردیم، با سپاس ما را بدرود گوید.12/6

روز را به سپاس خدا، پر ساختن

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ حَمْدًا وَ شُکْرًا...

و دو طرف آن (روز) را برای ما از سپاس و ستایش پر ساز.14/6

قرار دادن بهره ای از شکر الهی، برای بندگان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ... نَصِیبًا مِنْ شُکْرِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، سهمی از سپاس گزاری ات قرار ده.

16/6

سپاس گزاری از نعمت ها

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ شُکْرِ النِّعَمِ

و ما را برای انجام نیکی و سپاس نعمت ها، توفیق ده.18/6

سپاس گزارترین آفریدگان

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَشْکَرَهُمْ لِمَا أَوْلَیْتَ مِنْ نِعَمِکَ

و ما را از شکرگزارترین آنان بر نعمتی که ارزانی داشته ای قرار ده.20/6

عدم سپاس گزاری بنده، از نیکویی کننده به او

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ

ص : 726

الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا

خداوندا به تو پناه می برم از ناسپاسی از کسی که به ما نیکی کرده است.3و1/8

مشغول ساختن زبان ها، به سپاس خدا

وَ اشْغَلْ... أَلْسِنَتَنَا بِشُکْرِکَ عَنْ کُلِّ شُکْرٍ

و زبان های ما را به سپاس خود از هر سپاسی مشغول ساز.1/11

سپاس خدا و پیروزی

یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ

ای که سپاس او برای سپاس گزاران پیروزی است.1/11

کوتاهی در سپاس گزاری خدا

...یَحْجُبُنِی... نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا

بازمی دارد مرا (از درخواست از تو)، نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی کردم.2/12

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ...

و هنگامی که در شکرت کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما.11/22

به ستایش واداشتن آفریدگان، با گذشت نیکو

وَ یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ

و ای آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته است.10/12

ستودن خدا خود را، به بی نیازی اش

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَی عَنْهُمْ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.11/13

شایسته ترین حالت (تندرستی یا بیماری)، جهت سپاس

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟...

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟

2/15

شایسته ترین زمان (تندرستی یا بیماری)، برای ستایش

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی... أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَکَ؟...

ای خدای من نمی دانم کدامین یک از دو وقت، برای ستایش تو شایسته تر می باشد؟

2/15

سپاس گزاری از نیکی

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أَشْکُرَ الْحَسَنَهَ

و مرا توفیق ده تا نیکی (دیگران) را سپاس گزارم.9/20

ص : 727

تبدیل دشنامگویی بنده، به سپاس و شکر الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ، وَ إِغْرَاقًا فِی الثَّنَاءِ عَلَیْکَ... وَ شُکْرًا لِنِعْمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، سپاس برای خودت و ثنای فراوانت و شکر نعمتت را قرار ده.

13/20

گرفتار شدن بنده، به ستایش نمودن فرد عطاکننده به او

لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی

شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم و از آفریدگان بدت، عطا طلبم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم.26/20

گماشتن بنده به ستایش

وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ، وَ مَدْحِی إِیَّاکَ، وَ حَمْدِی لَکَ فِی کُلِّ حَالَاتِی

و ستایش مرا ویژه خودت و مدح مرا بر خودت و سپاسم را در همه حالات، برای خودت قرار ده.9/21

گویایی زبان، به حمد خدا

وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ لِسَانِی

و زبانم را به حمد خود و شکرت و یادت و ستایش نیکوی خود، گویا فرما.

5/23

زنده ساختن مستحبّات، و ستوده شدن

وَ لَا تُثْنِی عَلَیَّ بِإِحْیَائِهَا سُنَّهٌ حَاشَا فُرُوضِکَ الَّتِی مَنْ ضَیَّعَهَا هَلَکَ

و نه (عمل) مستحبّی، به خاطر زنده ساختنش مرا می ستاید. مگر واجبات تو، که هر که آن را انجام نداد، به هلاکت رسد.17/32

سپاس گزاری از خدا، برای بازداشته هایش از بنده

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی...

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی قرار ده.3/35

سپاس از خدا، برای آنچه به بنده بخشیده

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَی مَا خَوَّلْتَنِی

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی بیش از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

3/35

ص : 728

سپاسی پشت سر گذارنده سپاس شاکران

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُخَلِّفُ حَمْدَ الْحَامِدِینَ وَرَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که سپاس سپاس گزاران را پشت سر گذارَد.6/36

موجب سپاس

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ، وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ...

پس سپاس تو راست، بر بلاهایی که ما را از آن نگهداشتی و شکر تو راست، بر آنچه از نعمت هایت که به ما بخشیدی.6/36

احسان خداوند و پایان شکر او

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً إِلَّا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْرًا

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد، مگر آنکه از احسان تو چیزی به دست آورد که او را شکر (دیگری) لازم آید.1/37

ناتوانی سپاس گزارترین بندگان، از سپاس خداوند

فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ

پس شکرگزارترین بندگانت از شکر تو، عاجز است.3/37

لزوم پاداش، بر شکرگزاری بنده

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

احسان خدا و عدم سپاس گزاری بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیکی ای که به من شد، پس شکر آن را به جا نیاوردم.1/38

سپاس گزاری نعمت

وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ

و در آن (ماه) شکر نعمتت را به ما الهام کن.

7/43

هدایت به سپاس گزاری

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِحَمْدِهِ

سپاس خدای را که ما را برای سپاس گزاری اش راهنمایی فرمود.1/44

سپاس گزاری از احسان خدا

ص : 729

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ

سپاس خدای را که ما را از اهل سپاس قرار داد. تا برای احسانش از شکرگزاران باشیم.

1/44

الهام و آموختن سپاس گزاری، به بنده

تَشْکُرُ مَنْ شَکَرَکَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُکْرَکَ. وَ تُکَافِئُ مَنْ حَمِدَکَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَکَ

هر که تو را شکر کرد، قدردانی کنی و حال آنکه شکرگزاری را تو به او الهام کرده ای. و هر که تو را سپاس گزارد، جزا دهی و حال آنکه سپاس گزاری را تو به او آموخته ای.7و6/45

فرمان به سپاس گزاری

وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَا تَکْفُرُونِ

و مرا شکر گزارید و مرا کفران نکنید.

14/45

نتیجه سپاس گزاری

وَ قُلْتَ: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

و فرمودی: اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم.14/45

سپاس گزاری از خدا، به فضل او

وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ

و با تفضّلت، تو را شکر گزاردند.16/45

سپاس خدا، تا هنگام یافت شدن راهی در سپاسش

فَلَکَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِی حَمْدِکَ مَذْهَبٌ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که راهی در ستایش تو یافت شود.17/45

سپاس خداوند، تا باقی بودن سخنی برای ستودنش

فَلَکَ الْحَمْدُ... مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ، وَ مَعْنًی یَنْصَرِفُ إِلَیْهِ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که برای ستایش کلمه ای که با آن ستایش شوی باقی ماند و مقصودی که به آن بازگردد، وجود داشته باشد.

17/45

شرط ستوده شدن مخلوق

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ... مَحْمُودًا بِکُلِّ لِسَانٍ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به هر زبانی (مورد) ستایش قرار می گرفت.17/45

سکوت و کوتاهی از سپاس الهی

وَ قَدْ قَصَّرَ بِیَ السُّکُوتُ عَنْ تَحْمِیدِکَ

و سکوت، مرا از سپاس تو به کوتاهی انداخته.

24/46

ص : 730

خدا، دارنده سپاس

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ... وَ الْحَمْدِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ستایشی.11/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ ذُو الْبَهَاءِ... وَ الْحَمْدِ

پاک و منزّهی! ای بلندمرتبه که بسیار بلندمرتبه ای! تویی دارای زیبایی و ستایش.

24/47

سپاسی که هر سپاس گزار از آن بازماند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا مَعَ حَمْدِ کُلِّ حَامِدٍ، وَ شُکْرًا یَقْصُرُ عَنْهُ شُکْرُ کُلِّ شَاکِرٍ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه با سپاس هر سپاس گزار باشد، و ستایشی که ستایش هر ستاینده ای از آن بازمانَد.36/47

سپاس گزاری از خدا و سخن خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَی قَوْلِکَ مِنْهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ سپاسی نزدیک تر از آن به سپاسی که (در) گفتار توست، نباشد.47و36/47

سپاس گزارنده ترین سپاس گزار

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا أَحْمَدَ مِمَّنْ یَحْمَدُکَ بِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ سپاس گزاری، سپاس گزارتر از آنکه تو را سپاس

گزارَد، نباشد.47و36/47

ولیّ خدا و الهام شکر نعمت

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما.61/47

الهام سپاس نعمت، به بنده

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و مانند آن (شکر) را در نعمت، به ما الهام نما.61/47

بنده ستوده و زنده داشته شده

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ... فَأَعَشْتَهُ حَمِیدًا

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای، پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته ای.105/47

الهام سپاس گزاری از عطای الهی، به بنده

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِیَ بِمَا أَوْلَیْتَنِیهِ

و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده ای، ثنا (ی تو را) گویم.114/47

ملازم ساختن سپاس گزاری خدا، با بنده

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ

ص : 731

عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

زایل نساختن سپاس خدا، از بنده

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر.114/47

سپاسی بالاتر از سپاس سپاس گزاران

وَ اجْعَلْ... حَمْدِی إِیَّاکَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِینَ

و سپاس گزاری ام را در حقّ خودت، بالاتر از سپاسِ همه سپاس گزاران قرار ده.115/47

خدا، سزاوار سپاس

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ - عَلَی حُسْنِ صَنِیعِکَ إِلَیَ

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر نیکویی نیکی ات به من.1/51

سپاس گزاریِ اجزای بنده، از خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند.6/51

سپاه لشکر

سپری شدن گذشته

سپیده دم فجر

ستایش سپاس

ستم

ستم نشدن به بندگان، در روز قیامت

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند.11/24، 12/1

ارجمند ساختن دین خدا و ستم دیدن

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... مَنْ کَثَّرْتَ فِی إِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ

و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند، پاداش عنایت کن.

8/4

به فریاد ستم دیده رسیدن

وَ وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا... وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ إِدْرَاکِ اللَّهِیفِ

و در امروز ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و یاری دادن ستم دیده، توفیق ده.

18/6

پناه بردن به خدا، از یاری نمودن ستمگر

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ نَعْضُدَ ظَالِمًا

ص : 732

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستمگری را کمک کنیم.4و1/8

پناه بردن به خدا، از خوار گرداندنِ ستم دیده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَخْذُلَ مَلْهُوفًا

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستم دیده ای را خوار گردانیم.4و1/8

ستم نمودن پادشاه، بر بنده

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ

و پناه می بریم به تو از اینکه پادشاه به ما ستم کند.6/8

سخن گفتن، مانند بنده ستم کننده به خود

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ...

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده سخن می گویم.7/12

ستمکارتر نبودن بنده، از توبه کننده به درگاه خدا

وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَیْکَ فَعُدْتَ عَلَیْهِ

و من ستمکارتر از توبه کننده به درگاهت که تو به او نیکی نموده ای، نمی باشم.11/12

یاری خدا، به مظلومان و ستم دیدگان

وَ یَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِینَ

و ای کسی که یاری او به ستم دیدگان نزدیک است.3/14

مدد الهی و ستمگران

وَ یَا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِینَ

و ای کسی که مددش از ستمگران دور است.

4/14

بازداشتن ستمگر و دشمن بنده، از ستم

وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ...

و ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار.6/14

رخصت ستم ندادن خدا، به ستمگر

وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی

و ستم کردن او را بر من آسان نگردان.

7/14

یاری بنده، در برابر ستمگر

أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

مشمول عفو گرداندن بنده، در عوض ستم ستمگر به او

ص : 733

اللَّهُمَّ... عَوِّضْنِی مِنْ ظُلْمِهِ لِی عَفْوَکَ

خداوندا در عوض ستمی که او به من نمود، مرا ببخش.9/14

عطای رحمت به بنده، در عوض بدرفتاری ستمگر با او

اللَّهُمَّ... أَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَکَ

خداوندا به جای بدرفتاری اش، رحمتت را به من عطا کن.9/14

ناپسند گرداندن ستم کشیدن، در نظر بنده

اللَّهُمَّ فَکَمَا کَرَّهْتَ إِلَیَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ

خداوند همچنان که ستم کشیدن را در نظرم ناپسند نمودی، مرا از ستم نمودن حفظ کن.

10/14

نگه داشتن بنده، از ستم کردن

...فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ

...پس مرا از ستم نمودن حفظ کن.10/14

سبب ادامه دادن ستمگر، بر ستم

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ، فَیُصِرَّ عَلَی ظُلْمِی

خداوندا او را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن، تا به ستم نمودن بر من پافشاری کند.

12/14

نشان دادن (کیفر) ستم

وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِیلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِینَ

و آنچه ستمگران را به آن تهدید نمودی، بر او بنما.12/14

علّت کیفر نشدن ستمگر، تا رستاخیز

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی وَ تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ... أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم و به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر می باشد، پس مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

ستم کار نبودن خدا، نسبت به کیفرشده

فَإِنْ تُعَذِّبْنِی فَأَنْتَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِی

پس اگر مرا عذاب کنی ستمکار به من نیستی.

31/16

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنَّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ

پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی.8/37

جلوگیری از ستم ستم کننده

وَ اجْعَلْ لِی یَدًا عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی

و برایم بر آنکه به من ستم کرد، دستی قرار ده.

8/20

سبب ستم نشدن بر بنده

ص : 734

وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی

و (چنان کن که) بر من ستم نشود، در حالی که تو بر دفاع از من توانایی.14/20

سبب ستم نکردن بنده، به دیگران

وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ مِنِّی

و (چنان کن که) بر کسی ستم نکنم، در حالی که تو قادری بازم داری.14/20

آسودگی دشمن، از ستم بنده

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی یَأْمَنَ عَدُوِّی مِنْ ظُلْمِی وَ جَوْرِی

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دشمنم از ظلم و ستم من ایمن باشد.13/22

پناه بردن به خدا، از شرّ هر پادشاه ستمگر

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر پادشاهِ ستمگری پناه ده.6/23

ترس از والدین، همانند ترس از پادشاه ستمگر

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم.5/24

تعدّی والدین در سخن گفتن با فرزند

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا...

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

از ظلم و ستم، به عدل خدا پناه جستن

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_جَارِینَ مِنَ الظُّلْمِ بِعَدْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از ستم (دیگران) به عدل تو پناه آورده اند، قرار ده.

11و10/25

یاری همسایگان ستم دیده

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... نُصْرَهِ مَظْلُومِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در یاریِ ستم دیده شان، توفیق ده.

2/26

درگذشتن از همسایگان ستمکار

ص : 735

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که از ستمگرشان با چشم پوشی صرف نظر کنم.3/26

مالی کشاننده بنده، به ظلم و ستم

وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ مَا یُحْدِثُ لِی مَخِیلَهً أَوْ تَأَدِّیًا إِلَی بَغْیٍ...

و مالی که برایم خودپسندی پیش آورد یا به ستمگری برساند را از من دور ساز.3/30

به خود ستم نمودن بنده

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... أَحْصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، آنچه با آن به خود ستم کرده، شمرد.

7/31

وَ هَبْ لِنَفْسِی عَلَی ظُلْمِهَا نَفْسِی

و مرا به خاطر ظلمی که به خود کرده ام، ببخش.9/39

ترس بیدادگران، از قهر خدا

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از

کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

انجام معصیت و نترسیدن از ستم الهی

لَا یُخْشَی جَوْرُکَ عَلَی مَنْ عَصَاکَ

بیمی از آن نیست که بر کسی که تو را معصیت کرد، ستم کنی.16/37

ستم شدن به ستم دیده ای، در حضور بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از ستم دیده ای که در حضور من به او ستم شد، پس او را یاری نکردم.1/38

طلب آمرزش برای ستم کننده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی، پس او را که بر من ستم نمود، بیامرز.

2/39

درخواست درباره آنکه از بنده، ستمی به او رسیده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ... لَحِقَهُ بِی أَوْ بِسَبَبِی

ص : 736

ظُلْمٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ...

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که به دست من یا به وسیله من، ستمی به او شده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان.4/39

عفو خدا، بر ستم کاران

وَ کَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُکَ الظَّالِمِینَ

و چه بسیار عفوت که ستمگران را فرا گرفت.

9/39

روز سیاه شدن چهره ستمگران

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

انصاف داشتن با ستمگر

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با کسی که به ما ظلم نموده، منصفانه رفتار کنیم.10/44

از روی ستم نبودن منع الهی

إِنْ مَنَعْتَ لَمْ یَکُنْ مَنْعُکَ تَعَدِّیًا

اگر منع کنی، منع داشتنت از روی ستم نیست.

5/45

قصد ستم نمودن به خود و مهلت الهی

وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ

و کسی را که به خود قصد ستم نموده، مهلت داده ای.9/45

ستم به خود و فراموشی

اللَّهُمَّ وَ مَا... اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا، أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم، یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

ظلم نکردن خدا، از روی عدل در حکمش

وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِکَ لَا تَجُورُ فِیهِ

و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن! (همه گرفتاری هایش) از روی عدل در حکم توست، که در آن ستم نمی کنی.20/46

ظلم ننمودن خداوند، و حکم منصفانه او

وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ... إِنْصَافًا مِنْ حُکْمِکَ لَا تَحِیفُ عَلَیْهِ

و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن! (همه گرفتاری هایش) از حکم منصفانه توست، که بر او جفا نمی نمایی.

20/46

ص : 737

ولیّ خدا و زدایش زنگار ستم

وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ

و با او زنگار ستم را از راهت بزدای.

62/47

ستمکاران و میراندن نشانه های دین خدا

وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ

و با او آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان.62/47

پشتیبان ستمگران قرار ندادن بنده

وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیرًا

و مرا پشتیبان ستمگران قرار نده.132/47

نبودن ستم، در فرمان الهی

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ

دانسته ام که در فرمان تو ستم نیست.

15/48

نیازمندی ضعیف، به ستم کردن

إِنَّمَا یَحْتَاجُ إِلَی الظُّلْمِ الضَّعِیفُ

همانا ضعیف، نیازمند به ستم کردن است.

15/48

برتری خدا، از ستم کردن

قَدْ تَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوًّا کَبِیرًا

تو - ای خدای من - از آن (ستم کردن) برتر و

والاتری.15/48

ستم متجاوز، به وسیله حیله هایش

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ

و چه بسیار ستمگری که با نیرنگ هایش به من ستم کرد.7/49

رفتار خدا، با ستمگر

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی. و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی.8/49

عذاب خدا و ستم کاری بنده

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ

اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکارم.

14/51

ستیز جدال و نیز جنگ

ستیزه جویی دشمنی

ستیزه جویان و تکذیب پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَهِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ...

ص : 738

فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، در هنگامی که با تکذیب ستیزه جویان روبرو می شدند، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2و1/4

پیروزی بنده، بر ستیزه جو

وَ اجْعَلْ لِی... ظَفَرًا بِمَنْ عَانَدَنِی

و برایم بر آنکه با من ناسازگاری نمود، پیروزی ای قرار ده.8/20

ستیزه جویی فرزندان بنده، با دشمنان خدا

وَ اجْعَلْهُمْ... لِجَمِیعِ أَعْدَائِکَ مُعَانِدِینَ وَ مُبْغِضِینَ

و آنان (فرزندانم) را ستیزه جو و کینه توزِ همه دشمنانت قرار ده.3/25

نبودن ضدّی، برای ستیز با خدا

أَنْتَ الَّذِی لَا ضِدَّ مَعَکَ فَیُعَانِدَکَ

تویی آنکه ضدّی نداری تا با تو دشمنی کند.

20/47

از روی ستیزه جویی نبودنِ نافرمانی خدا

فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ، لَا مُعَانَدَهً لَکَ

پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی عناد با تو.68/47

ستیزه جویی نمودن با خدا

لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَکَ

همانگونه که دست رد بر پیشانی ستیزه جویان با خود زده ای، دست رد بر پیشانی ام نزن.

116/47 سجده

سجده نمودن و گفتن ذکر سجده

وَ تَذْکُرُ حَاجَتَکَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فِی سُجُودِکَ...

و حاجت خود را نام می بری. پس سجده می کنی و در سجده ات می گویی...25/13

نتیجه سجده، تا پنهان شدن سیاهی چشم

یَا إِلَهِی لَوْ... سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

نمازی مطابق با سیره پیامبر صلی الله علیه و آله ، در رکوع و سجود

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا...

ص : 739

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد] در رکوع و سجود آن قرار داد - به جا آورده اند.

9/44

سختی رنج

رهایی تابعین اصحاب ، از سختی آتش دوزخ

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ... کَبَّهِ النَّارِ...

و ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از سختی آتش است، عافیت بخشی.

18/4

سختی پیشامدها و اندوه های روزگار

وَ اکْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ

و ما را از سختی حوادث روزگار نگهدار.

10/5

شکسته شدن تندی سختی ها

وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ

و ای کسی که شدّت دشواری ها با او آرام می گردد.1/7

قدرت خدا و آسان گشتن کارهای دشوار

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ

سختی ها به توانایی تو آسان شد.2/7

خدا، پناهگاه در سختی ها

أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ

تویی خوانده شده برای دشواری ها و تویی فریادرس در سختی ها.4/7

برطرف نشدن سختی ها و دشواری ها

...لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ

از آنها جز آنچه تو دور کنی، دور نمی گردد و از آنها جز آنچه تو برطرف کنی، برطرف نمی شود.

4/7

دشوار بودن سنگینی (گرفتاری) فرود آمده، بر بنده

قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ

ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است.5/7

نبودِ آسان کننده ای برای آنچه خدا دشوار نموده

وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ

و برای آنچه دشوار کردی، آسان کننده ای نیست.7/7

ص : 740

پناه بردن به خدا، از سختی روزگار

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ

و پناه می بریم به تو از اینکه زمانه ما را دچار سختی نماید.6/8

پناه بردن به خدا، از زندگی در سختی

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ

و پناه می بریم به تو از زندگی در سختی.

8/8

آسان نمودن سختی بنده، پیش از رفتن از دنیا

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی... وَ نَیْلِ سُوءْلِی قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی هَذَا بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ

و به برآورده گشتن خواسته ام و یافتن درخواستم، قبل از رفتنم از این مکان، با آسان کردن سختی برای من یاری ام فرما.23/13

سختی و گشایش

وَ اجْعَلْ... سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّهِ إِلَی فَرَجِکَ

و تندرستی ام از این سختی را به گشایشت قرار ده.6/15

سخت بودن بنده، در اقدام به بدی

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی...

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است؟23/16

سخت بودن بی باکی بنده، در باطل

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّرًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - در انجام باطل گستاخ تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

رحم نمودن خدا، به سختی فقر بنده

فَارْحَمْ... شِدَّهَ مَسْکَنَتِی

پس بر شدّت نیازم رحم کن.32/16

فریادرس بنده، هنگام دشواری

وَ بِکَ اسْتِغَاثَتِی إِنْ کَرِثْتُ

و اگر اندوه مرا فراگیرد، از تو فریادرسی خواهم.20/20

دشوار نگرداندن زندگی، بر بنده

وَ لَا تَجْعَلْ عَیْشِی کَدًّا کَدًّا

و زندگی ام را پر دردسر قرار نده.22/20

وَ لَا تَجْعَلِ الْحَیَاهَ عَلَیْنَا نَکَدًا

و زندگی را بر ما دشوار نگردان.16/42

روا ساختن درخواست بنده، در سختی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ، أَوْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ

ص : 741

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در خوشی باشم یا سختی، یا تنگی یا فراخی.8/21

کوتاهی نمودن در ادای شکر نعمت، در هنگام سختی

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ...

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما.

11/22

سختی رنج والدین در حراست از فرزند

...وَ أَیْنَ شِدَّهُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی؟!

و سختی هایی که آن دو (پدر و مادرم) در نگهداری من کشیده اند چه می شود؟10/24

وسیله نگه داشتن بنده، از سختی رنج

وَ أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

و اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

وسیله سخت گرفتن خدا، بر نافرمان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.

29/32

بد فرجامیِ سختِ دیدار آتش دوزخ، با دوزخیان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.30و29/32

دشوار دانستن قضای الهی

وَ سَهِّلْ عَلَیْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ

و آنچه از حکمت که سخت می شماریم، بر ما آسان گردان.4/33

بازپس داشتن هر کیفر سختی، از بنده

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر سختی و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.

15/37

سختی زبان ها و نیکویی عبارت قرآن

ص : 742

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

سختی کوه های استوار، و ناتوانیشان از تحمّل قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.

10/42

وسیله آسان گرداندن سختی ناله ، هنگام مرگ

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... جَهْدَ الْأَنِینِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ...

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، سختی ناله و خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان.13/42

روز قیامت و سختی های هولناک

وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ... شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

و ما را از سختی های هولناکِ روز قیامت، به وسیله آن (قرآن)، نجات ده.15/42

ماه نو و عدم سختی و دشواری

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... یُمْنٍ لَا نَکَدَ مَعَهُ، وَ یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه برکتی بی گرفتاری با آن، و آسانیِ نیامیخته با دشواری قرار دهد.5و4/43

سختی عذاب خدا

لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

اگر کفران نمایید، همانا عذاب من شدید است.14/45

روزه داران، و سختی جدایی از رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که فراقش بر ما دشوار است.23/45

گرفتار سختی نشدن خدا

إِنَّکَ غَیْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو آنچه بخواهی، برایت سخت و دشوار نیست.25/46

ص : 743

سختیِ به کیفر رساندن بنده

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِ، الشَّدِیدُ الِْمحَالِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بلندمرتبه در نهایت بلندیِ مرتبه، سخت کیفر می کند.5/47

سخت و هموار بودن راه خدا

سُبْحَانَکَ سَبِیلُکَ جَدَدٌ

پاک و منزّهی! راه تو هموار است.28/47

عامل دور ساختن سختی، از راه خدا

وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ

و به سبب او (ولیّ خود)، سختی را از راهت دور کن.62/47

نهراسیدن بنده، از سختی گزند خدا

أَنَا الَّذِی... لَمْ یَخَفْ بَأْسَکَ

منم آنکه از سختی گزندت نهراسیده ام.

81/47

قدرت داشتن بر سخت گیری

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر

بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

با خشمِ سخت نگریستن ستمگر، به بنده

وَ یَنْظُرُنِی عَلَی شِدَّهِ الْحَنَقِ

و با خشم سخت به من می نگریست.7/49

بازداشتن بنده، از سختی و نیروی حسود

فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ

پس تو به قدرت خویش، مرا از سختی و نیروی او بازداشتی.10/49

سخت بودن توانایی خدا

سُبْحَانَکَ مَا... أَشَدَّ قُوَّتَکَ

پاک و منزّهی! چه شدید است قدرت تو!

4/52

نیازمندی سخت بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند است.3/54

آنچه انجام آن بر خدا دشوار نیست:

أ. گذشت از معصیت بسیار بنده

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِیلِ لَا یَسْتَصْعِبُکَ، وَ أَنَّ احْتِمالَ

ص : 744

الْجِنَایَاتِ الْفَاحِشَهِ لَا یَتَکَأَّدُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند درگذشتن از معصیت بسیار، بر تو دشوار نیست و چشم پوشی از جرم های بسیار زشت بر تو سخت نمی باشد.13و12/12

ب. روا ساختن درخواست بنده

...إِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُسْعِکَ، وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ...

بدرستی که این در برابر گستره توانایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت سخت نمی باشد.34/16

ج. عفو بنده

وَ لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ...

و گذشت از بنده ات، بر تو دشوار نیست.

10/32

د. پناه دادن به بنده

وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا، فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ، وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ

و به وسیله آنان، به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی. پس به درستی که این (کار) در برابر دارایی ات بر تو

دشوار نیست و در برابر قدرتت بر تو سخت نمی باشد.16/49

سخن

گفتار فرشتگان (به اهل بهشت)

...وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ

...و آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای.20/3

گفتار نیکوی بندگان (صلوات)، در مورد اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

گفتار تابعین و پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

...الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ...

همانها که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان

ص : 745

را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.

9/4

فرمانبری اشیا، به اراده خدا و بدون گفتار او

فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُوءْتَمِرَهٌ

پس آن اشیا به خواست تو بدون سخنت فرمانبردارند.3/7

از روی نادانی سخن گفتن

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه بدون داشتن آگاهی سخن بگوییم.4و1/8

سخنان زبان ها و ثواب الهی

وَ اجْعَلْ... لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

گفتار پنهانی و آهسته دل ها، و ثواب الهی

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و گفتارهای پنهان و آهسته دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

سخن گفتن همانند گفتار بنده خوار

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ

الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده سخن می گویم.7/12

گفتار بنده، درباره طلب نیازمند از نیازمند

وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّی کَیْفَ یَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجًا؟

و گفتم: منزّه است پروردگارم چگونه نیازمند از نیازمند درخواست کند؟17/13

گویا نشدن هیچ زبانی، به کردارهای پاکیزه نوشته شده در بیماری، برای بنده

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا... لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که زبانی به آن گویا نگشته.5/15

گفتار بنده، در برابر فرمان خدا به دعا

وَ أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ، فَقَالَ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ، هَا أَنَا ذَا یَا رَبِّ مَطْرُوحٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

و من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی. پس گفت: اطاعت می کنم و گوش به فرمانم. ای پروردگار من اینک منم که در پیش روی تو افتاده ام.13/16

توفیقِ حق گویی

ص : 746

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان در سخن حقّ گفتن اگر چه سخت باشد.10/20

بسیاری نیکی در گفتار و کم شمردن آن

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... اسْتِقْلَالِ الْخَیْرِ وَ إِنْ کَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان در کم شمردن نیکی گفتار و کردارم اگر چه بسیار باشد.

10/20

کمی بدی در گفتار و بسیار شمردنش

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... اسْتِکْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان در بسیار شمردن بدی گفتار و کردارم اگر چه کم باشد.

10/20

گفتن سپاس خدا، به جای سخن زشت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ...

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

گویا ساختن بنده، به هدایت و راهنمایی

اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی

خداوندا و مرا به هدایت گویا کن.16/20

گویا ساختن زبان بنده، به سپاس و یاد خدا

وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ وَ شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ لِسَانِی

و زبانم را به حمد خود و شکرت و یادت و ستایش نیکوی خود، گویا فرما.5/23

خوشایندی سخن فرزند، در برابر والدین

وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلَامِی

و سخنم را با آنها خوشایند فرما.6/24

تعدّی والدین، در گفتار با فرزند

وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا...

و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

بستن زبان دشمنان، از گفتار

وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ

و زبان هایشان را از گفتن ببند.5/27

به حق بودن گفتار خدا

فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ!

پس فرمودی و فرموده تو راست و درست ترین

ص : 747

است.4/29

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (سخن) حقّ و درست است، مانند آنچه شما سخن می گویید.»5/29

گفتار خداوند

...إِذْ تَقُولُ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

...زیرا که می فرمایی: «مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم.»11/31

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری.15/31

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ: تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

پس تو که نامت مبارک است، فرمودی: «به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا، وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا

پس تو که نامت مبارک و بلندمرتبه است، فرمودی: «هر کس کار نیکی به جا آورَد، پس برای او ده برابر آن است و هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده نمی شود.»12/45

وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

و فرمودی: «داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.» و فرمودی: «کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟.»13/45

فَقُلْتَ: اذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ، وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَا تَکْفُرُونِ، وَ قُلْتَ: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

پس فرمودی: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا شکر گزارید و مرا کفران نکنید.» و فرمودی: «اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم و اگر کفران نمایید، همانا عذاب من شدید است.»14/45

وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»15/45

ص : 748

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

توبه از بیاناتِ مخالف با خواست خداوند

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ، أَوْ زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ... لَحَظَاتِ عَیْنِی، وَ حِکَایَاتِ لِسَانِی

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته تو یا دور از دوستی توست؛ از نگاه های چشمم و بیانات زبانم، به درگاهت توبه می کنم.

22/31

سکوت گنهکار، و سخن نگفتن هیچ کس از جانب او

فَإِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنِّی أَحَدٌ

پس اگر خاموش شوم، کسی از جانب من سخن نگوید.23/31

علّت گفتار بنده

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست.

26/31

روبرو شدن شیطان با بنده، با سخن کفر

...وَ تَلَقَّانِی بِکَلِمَهِ کُفْرِهِ

...و با گفتار کفرش با من روبرو شد.13/32

برتری قرآن، بر هر سخن خدا

فَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ

آن را بر هر سخنی که حکایت کرده ای، برتری دادی.1/42

سبب گوش ندادن به سخن بیهوده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّی لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَی لَغْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما. تا با گوش هایمان هیچ لغوی گوش ندهیم.6/44

گویا نشدن زبان بندگان، جز به آنچه خدا بیان نموده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان

ص : 749

یاری فرما. تا زبان هایمان جز به آنچه تو بیان کرده ای، سخن نگوید.7و6/44

گفتار مؤمنان، در روز قیامت

یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا، وَ اغْفِرْ لَنَا، إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

گویند: پروردگارا، نورمان را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.11/45

هدایت بندگان، با سخن غیبی خداوند

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ

و تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، راهنمایی کردی.14/45

سپاس خدا، تا باقی بودن سخنی برای ستودنش

فَلَکَ الْحَمْدُ... مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که برای ستایش کلمه ای که با آن ستایش شوی باقی ماند.

17/45

گفتار بندگان، در وداع با ماه رمضان

فَنَحْنُ قَائِلُونَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ

پس می گوییم: درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه

خدا، و ای عید دوستان او.23/45

بازگشتن گفتار و کردار همه، به فرمان خدا

وَ اُمُورُهُمْ آئِلَهٌ إِلَی أَمْرِکَ

و کردارشان به فرمان تو خواهد رسید.

18/46

سخن خدا، حکمت و دانایی

سُبْحَانَکَ قَولُکَ حُکْمٌ

پاک و منزّهی! گفتارت حکمت است.

29/47

سپاس خداوند و سخن او

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَی قَوْلِکَ مِنْهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ سپاسی نزدیک تر از آن به سپاسی که (در) گفتار توست، نباشد.47و36/47

یاری نمودن بنده، به گفتار پسندیده

وَ أَعِنِّی عَلَی... مَرْضِیِّ الْقَوْلِ

و بر (داشتن) گفتار پسندیده یاری ام فرما.

113/47

گسسته شدن گفتار بنده

وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی، فَلَا حُجَّهَ لِی

و گفتارم قطع گردیده. پس برای من هیچ حجّتی نیست.1/53

ص : 750

سخنرانی خطبه

سدّ

سدّی میان بنده و شیطان

وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ... رَدْمًا مُصْمِتًا لَا یَفْتُقُهُ

و میان ما و او سد استواری قرار ده که نتواند آن را بشکافد.3/17

سدّی در برابر قصدبددارنده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی تُعْمِیَ عَنِّی بَصَرَهُ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا چشمش را از (دیدن) من کور سازی.8و7/23

سدّی در برابر گوش های قدرتمندان

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا... رَدْمًا دُونَ أَسْمَاعِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما مانعی در برابر گوش هایشان قرار داد.2/34

سر

کوبیدن سرِ قصدبددارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَقْمَعَ رَأْسَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من

منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا سرش را بکوبی.8و7/23

سرنگونی ستمگر با مغز سر

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

سِرّ راز

سَرا خانه

سرازیر

سرازیر ساختن آبی پست از صلب ، به سوی رحِم

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

سرافکندگی

سرافکندگی برای خدا

ص : 751

وَ نَکَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَی

و سرش را کج و به زیر افکنده.9/12

سر به زیر افکندن، برای عزّت خدا

وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِکَ مُتَذَلِّلًا

و با خواریْ برای عزّتت سرش را به زیر افکنده.9/31

سرانجام پایان و نیز عاقبت

سرانگشت

دشمن، و به دندان گزیدن سرانگشت خود

قَدْ عَضَّ عَلَی شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا

سرانگشتان خود را گزید و پشت کرده، فرار نمود.6/49

سرپرستی عهده داری

سرپرستی نمودن از همه همسایگان، با نیکی

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَتَوَلَّی بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که با نیکی، همه آنان را سرپرستی نمایم.3/26

سرپرستی خدا، از بنده

وَ تَوَلَّنِی بِعِصْمَهٍ مَانِعَهٍ

و به نگهداری بازدارنده، سرپرستی ام کن.

19/31

وَ تَوَلَّنِی بِمَا تَتَوَلَّی بِهِ أَهْلَ طَاعَتِکَ...

و مرا سرپرستی کن همانگونه که فرمانبرانت را سرپرستی می کنی.87/47

سردی

شوم نگرداندن سردی ابر، بر بندگان

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَیْنَا حُسُومًا

خداوندا سردی اش را بر ما شوم نگردان.

6/19

سرزنش

علّت با نکوهش جدا شدن روز، از بنده

وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ... إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍّ

و این روزی نو و تازه است. اگر بدی کردیم، با نکوهش از ما جدا شود.12/6

نکوهش باطل و نادرستی

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ

در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و نکوهش کردن و خوار نمودن نادرستی ها، توفیق ده.18/6

ص : 752

نکوهیده تر نبودن بنده، از عذرآورنده به پیشگاه خدا

وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ

و من نکوهیده تر از عذرآورنده به پیشگاهت که تو عذرش را پذیرفته ای، نیستم.11/12

سرزنش نمودن خود

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ...

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

عیبی مسبّب سرزنش

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... عَائِبَهً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا

خداوندا مرا در عیبی که بدان سرزنش شوم وامگذار، مگر آنکه نیکویش گردانی.6/20

توفیق ترک سرزنش

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... تَرْکِ التَّعْیِیرِ

و زیور پرهیزکاران را در ترک سرزنش نمودن، به من بپوشان.10/20

نکوهش نمودن آنکه (عطایش را) از بنده بازداشته

لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ...

فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی، و أُبْتَلَی بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی

شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم و به نکوهش آنکه از من بازداشته، دچار گردم.

26/20

عطای خویشاوند، همراه با نکوهش بسیار

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا... وَ ذَمُّوا کَثِیرًا

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند و نکوهش فراوان کنند.3/22

سرزنش قصدبددارنده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ وَ غَمْزِهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی و طعنه اش ایمن سازی.

8و7/23

رجوع ننمودن به نکوهیده و مذموم الهی

وَ لَکَ یَا رَبِّ... ضَمَانِی أَنْ لَا أَرْجِعَ فِی مَذْمُومِکَ

و ای پروردگار من، به تو ضمانت می دهم در کاری که نکوهیده توست، بازنگردم.16/31

ص : 753

عدم فراموشی کار نکوهیده گذشته

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست.

26/31

دوری از خوی های مذموم و نکوهیده

وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ

و با آن (قرآن)، ما را از خوی های نکوهیده دور کن.12/42

عدم نکوهیدگی معاشرت با ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ، وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَهِ

درود بر تو که همراهی اش ناپسند و معاشرتش نکوهیده نیست.35/45

سرزنش نشدن بندگان، در کوتاهی از ادای حقّ الهی

وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَی مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ

و ما را در تقصیر از (ادای) حقّ خود، سرزنش نکن.46/45

نگشودن زبان طعنه زنندگان، بر بندگان

وَ لَا تَبْسُطْ عَلَیْنَا فِیهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِینَ

و زبان طعنه زنندگان را در آن (ماه) بر ما نگشا.47/45

سرزنش ننمودن بنده، در حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... أَظْهِرْ فِیهَا عُذْرِی

خداوندا خواسته من این است. سرزنش ننمودنم را در آن آشکار فرما.7/54

سرکشی نافرمانی

سرکشی ستمگر، در نعمت خدا

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ، وَ انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ، بَطَرًا فِی نِعْمَتِکَ عِنْدَهُ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای و از من حرمت هایی شکسته که تو ممنوع کرده ای و این از سرکشی او در نعمت توست.5/14

تغییر حسد سرکشان، به محبّت

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّهَ

و درباره من حسد متجاوزان را به دوستی مبدّل فرما.7/20

توانایی و سرکشی

ص : 754

وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی

و (چنان کن که) سرکشی نکنم، در حالی که توانایی ام از نزد توست.14/20

پناه بردن به خدا، از شرّ هر شیطان سرکش

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر شیطانِ سرکشی پناه ده.6/23

گرفتار طغیان و سرکشی شدن بنده

وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ مَا یُحْدِثُ لِی مَخِیلَهً أَوْ تَأَدِّیًا إِلَی بَغْیٍ أَوْ مَا أَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْیَانًا

و مالی که برایم خودپسندی پیش آورد یا به ستمگری برساند یا در پی آن دچار سرکشی شوم را، از من دور ساز.3/30

سرگردانی بنده، در طغیان خویش

وَ لَا تَذَرْنِی فِی طُغْیَانِی عَامِهًا

و مرا در سرکشی ام سرگردان، رها نکن.

124/47

سرگذشت

بی نیازی خدا از گواهی شاهدان، درباره سرگذشت های شکوه کنندگان

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ فِی قَصَصِهِمْ إِلَی شَهَادَاتِ

الشَّاهِدِینَ

و ای کسی که در سرگذشت های ایشان از گواهی شهادت دهندگان بی نیاز است.2/14

سرگردانی

سرگردان ساختن دشمنان، در راه ها

وَ حَیِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ

و در راه هایشان سرگردانشان ساز.5/27

وام و سرگردانی ذهن

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَحَارُ فِیهِ ذِهْنِی

و مرا معاف دار، از وامی که ذهنم در آن سرگردان شود.1/30

سرگردانی اندیشه ها، در بزرگواری خدا

وَ حَارَتْ فِی کِبْرِیَائِکَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

و تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته.7/32

طولانی بودن سرگردانی در کیفر الهی

وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ

و چه طولانی است سرگردانی اش، در کیفرت!

20/46

سرگردان رها نشدن، در سرکشی

ص : 755

وَ لَا تَذَرْنِی فِی طُغْیَانِی عَامِهًا

و مرا در سرکشی ام سرگردان، رها نکن.

124/47

سرگردانی از مقصد

فَأَنَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی خَطِیئَتِی، الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِی

از این رو من مردد در خطای خود و منحرف از راه راستم.1/53

سرگرمی مشغولیّت

سرنگونی

سرنگون ساختن ستمگر، در گودال

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

سرور شادی

سزاواری شایستگی

سستی

سست نشدن حاملان عرش خدا، از تسبیح

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند...1/3

سست نشدن فرشتگان، از هیچ رنجی

وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ... إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ...

و همانها که از خستگیِ زیاد، وامانده و سست نمی گردند...7/3

سستی صبر و شکیبایی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... ضَعْفِ الصَّبْرِ

خداوندا به تو پناه می برم از سستی شکیبایی.

1/8

سستی نیروی بندگان، از به خشم آوردن خدا

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا... أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا

و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد، پس توانمان را از کاری که تو را بر ما خشمگین می سازد سست کن.3/9

بنا نهادن بندگان، بر وهن و سستی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... عَلَی الْوَهْنِ بَنَیْتَنَا

خداوندا و تو ما را بر سستی بنا نهاده ای.

5/9

ص : 756

سستی بیداری بنده، هنگام اطاعت خدا

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِکَ تَیَقُّظًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - بیداری ام هنگام طاعتت سست تر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

سستی نیروی بنده، از انجام امور واجب

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ... وَ إِنْ... وَهَنَتْ عَنْهُ قُوَّتِی

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه نیرویم از آن سست گردد.6/22

سست نمودن اندام دشمن، از جنگیدن

وَ أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

و اندامشان را از جنگیدن با مردان (مسلمان) سست گردان.11/27

شیطان و سستی یقین بنده

قَدْ مَلَکَ الشَّیْطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْیَقِینِ

شیطانْ افسار مرا در بدگمانی و سست باوری به دست گرفت.27/32

سستیِ دلیل های بنده، درباره گناهانش

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِیعِ تَبِعَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک و دلیل هایش درباره همه گناهانش ضعیف است.

12/39

عدم سستیِ سلطنت الهی

لَمْ یَهِنْ عَلَی طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُکَ

درازی زمانِ ایشان، سلطنت تو را سست نکرده است.18/46

از روی سستی نبودن مهلت دادن خدا

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی است.22/46

سستی توان بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند، و نیرویش ضعیف است.3/54

ص : 757

سعادت خوش بختی

سعی کوشش

سفاهت

سفاهت، علّت درخواست نمودن نیازمند از نیازمند

وَ رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ

و دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از سبکی اندیشه است.5/28

سفید

سفید گشتن روی بندگان، با سپاس خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

14و10/1

سفید روی گرداندن بنده، روز سیاهی چهره ستمگران

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما

را سفید گردان.16/42

روسفید نمودن حضرت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روسفیدش فرما.19/42

سفیر

درود خدا، بر سفرای گرامی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و سفیران بزرگوارِ نیکوکار.18و11و10/3

سفیران الهی، و آب رسانی سودمند، به بندگان

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

سقوط افتادن

سکوت

سخن نگفتن هیچ کس، از جانب (گنهکارِ)

ص : 758

سکوت کننده، در درگاه خدا

فَإِنْ سَکَتُّ لَمْ یَنْطِقْ عَنِّی أَحَدٌ

پس اگر خاموش شوم، کسی از جانب من سخن نگوید.23/31

سکوت، و کوتاهی از سپاس گزاری خدا

وَ قَدْ قَصَّرَ بِیَ السُّکُوتُ عَنْ تَحْمِیدِکَ

و سکوت، مرا از سپاس تو به کوتاهی انداخته.

24/46

سلاح

سلاح های برّنده و زد و خورد با شیطان

وَ أَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَهً مَاضِیَهً

و سلاح های برنده بر ضدّ او (شیطان) به آنان عطا فرما.10/17

برّان نمودن سلاح های مرزداران اسلام

وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ

و سلاح (جنگی)شان را تیز کن.

2/27

جدایی افکندن میان دشمنان و سلاحشان

وَ فَرِّقْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَسْلِحَتِهِمْ

و میان آنان و سلاح هایشان جدایی انداز.

5/27

سلام

سلام فرشتگان، به اهل بهشت

...وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ

...و آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای.20/3

سلام بر پیشوایان اهل تقوا

فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا، وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ... قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ...

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن راهنمایی گماشتی، از پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - ...2/4

سلام بر امامان رستگاری

فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی... عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ...

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی، از امامانِ رستگاری - که بر همه آنها درود باد - ...

2/4

سلام بر رسول صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ (وَ آلِ رَسُولِکَ) عَلَیْهِمُ السَّلَامُ

ص : 759

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - و خاندان پیامبرت - که درود بر ایشان باد - .

4/23

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و درود بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.22/42

السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَبَدَ الْآبِدِینَ

بر او و بر ایشان سلامی همیشگی باد.

133/47

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

بهترین سلام خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان او علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

لیله القدر، شب سلام و درود فرشتگان

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام است.

5/44

دوام برکت سلام فرشتگان تا صبح، درشب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.5/44

سلام بر ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ

درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا.23/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ

درود بر تو، ای گرامی ترین وقت هایی که

ص : 760

همراه بودی.24/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ

درود بر تو ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد.

25/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ

درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت.27/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ

درود بر تو همسایه ای که دل ها در آن فروتن گردید.28/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَی الشَّیْطَانِ

درود بر تو یاوری که در برابر شیطان یاری کرد.29/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ!

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو!.30/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ

درود بر تو. چه محوکننده بودی، گناهان را!.

31/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَی الْمُ_جْرِمِینَ

درود بر تو. چه طولانی بودی، بر گناهکاران!.

32/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ

درود بر تو ماهی که روزها(ی دیگر) با آن برابری نمی کند.33/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ

درود بر تو ماهی که از هر چیز سلامت است.

34/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ

درود بر تو که همراهی اش ناپسند نیست.

35/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ

درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی.36/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد.37/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ

درود بر تو که پیش از زمان آمدنش، طلب شده.38/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا

درود بر تو. چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد!.39/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه.40/45

ص : 761

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم!.41/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ

درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم.42/45

سلامتی تندرستی

سلطان پادشاه

سلطنت پادشاهی

سلطه غلبه

سَم زهر

سَمت جهت

سنّت روش

سنجش

نسنجیدن بنده، با گناهان بزرگ

وَ لَا تُقَایِسْنِی بِعَظِیَماتِ الْجَرَائِرِ

و مرا با گناهان بزرگ مَسَنج.129/47

سنگباران

سنگباران نمودن شهرهای دشمن

وَ أَلِحَّ عَلَیْهَا بِالْقُذُوفِ

و پیوسته آن (شهرها) را سنگباران فرما.

12/27

سنگسار

سنگسار نساختن بندگان، به بارش ابر

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَیْنَا رُجُومًا

خداوندا باریدنش را بر ما (همچون) سنگسار قرار نده.6/19

سنگینی

دشوار بودن سنگینی (بلای) فرودآمده بر بنده

وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ

و ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است.5/7

سنگینی زیر بار (بلا) رفتن، بر بنده

وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

و به من امری وارد شده که تحمّل آن مرا به مشقّت انداخته.5/7

بیماریْ سبک گرداننده سنگینیِ پشت بنده

ص : 762

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَخْفِیفًا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا خطاهایی را که پشت مرا سنگین کرده سبک نماید.

4/15

سنگینی پشت بنده، از خطاها

أَنَا الَّذِی أَوْقَرَتِ الْخَطَایَا ظَهْرَهُ

من همانم که خطاها پشتش را سنگین کرده.

14/16

وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا

و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده.29/16

سنگینی عمل زشت

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یَثْقُلَ عَلَیْنَا مَا کَرَّهَ إِلَیْنَا

خداوندا ما از اینکه چیزی را که در نظر ما زشت نموده، بر ما سنگین آید، به تو پناه می بریم.

2و1/17

سنگینی بار عیب جویی و بدگویی

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ مَعَرَّهِ الْعِبَادِ

و سنگینی گناهِ عیب جوییِ بندگان را از من بردار.20/20

سبب سنگین نگشتن اندام بنده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی... لَا تَثْقُلَ

أَرْکَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیما أَلْهَمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود.3/24

سنگین باری (مسؤولیّت) مرزداران اسلام

وَ تَوَحَّدْ بِکِفَایَهِ مُوءَنِهِمْ

و سنگینی هایشان را به تنهایی کفایت فرما.

2/27

سبک گرداندن سنگینی گرفتاری، از بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا، وَ احْطُطْ عَنِّی وِزْرَهَا، وَ خَفِّفْ عَنِّی ثِقْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است. پس صاحبانش را عوض ده و سنگین باری اش را از من بیفکن و سنگینی اش را از من سبک فرما.

18/31

پشتی گرانبار از خطا

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایَا...

پس با وجودی فروتن و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست.19/32

گران بار نشدن خدا، از برداشتن باری

وَ أَسْتَحْمِلُکَ، مَا لَا یَبْهَظُکَ حَمْلُهُ

و از تو حمل باری را خواهم که حملش برای تو سنگین نیست.6/39

ص : 763

سنگین بار شدن بنده، با رفتن به زیر بار گناه

وَ أَسْتَحْمِلُکَ مِنْ ذُنُوبِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

و از تو می خواهم گناهانم را از من برداری که حملش بر من فشار می آورد.8/39

سنگینیِ شکننده پشت بنده

وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَی مَا قَدْ فَدَحَنِی ثِقْلُهُ

و از تو یاری می جویم بر آنچه سنگینی اش پشت مرا شکسته.8/39

عامل فرو ریختن سنگینی بار گناهان، از بندگان

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز.9/42

سنگینی ترازوی (حسنات) پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ ثَقِّلْ مِیزَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و میزانش را سنگین گردان.

19/42

سبب گرانبار شدن بنده، از فزونی محبّت الهی

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

سوار

برهم سوار کردن ابزار بسط، در بدن انسان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما، بر هم سوار کرد.20/1

سوار شدن بر پشت (مرکب)های نهی خدا

فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ

پس از راه فرمانش، مخالفت کردیم و بر پشت (مرکب)های نهیش سوار شدیم.21/1

ایمنی بنده، از سوارانِ قصدبددارنده درباره او

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ... وَ رَجِلِهِ وَ خَیْلِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی و نیروهای پیاده و سواره اش ایمن سازی.8و7/23

ص : 764

سود

سود نداشتن دوستی، در روز رستاخیز

یَوْمَ لَا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئًا وَ لَا هُمْ یُنْصَرُونَ

روزی که هیچ دوست، به سود دوست دیگر نباشد و یاری نمی شوند.12/1

سود بردن بنده نزدیک شده به خداوند

وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَیْکَ یَغْنَمْ

و هر کس را که به خود نزدیک سازی، سود می برد.9/5

سود داشتن یا سود نداشتن اعتراف نزد خدا

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟6/12

فرشتگان، و آب رسانی سودمند به بندگان

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

ناتوانی بنده، نسبت به سود و زیان خود

لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا إِلَّا بِکَ

جز به یاری تو بر سود و زیانی، توانا نیستم.

7/21

یافتن آرامش دل و هنگام سود و زیان

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ... الضَّرِّ وَ النَّفْعِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال زیان و سود رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.

11/22

سود بردن در تجارت و سوداگری با خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الرَّابِحِینَ فِی التِّجَارَهِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) در تجارت با تو سود کرده اند، قرار ده.11و10/25

تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ

می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند.12/45

سود رساندن به همسایگان ناتوان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان، توفیق ده.

2/26

ص : 765

به سود رسیدن، در دنیا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.16/27

احسان سود رحمت الهی، بر بنده

وَ عُدْ عَلَیَّ بِعَائِدَهِ رَحْمَتِکَ

و سود رحمت خود را به من ارزانی دار.

20/32

شتاب رعد و برق ، بر رساندن رحمتی سودمند، به بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ أَوْ نَقِمَهٍ ضَارَّهٍ

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار به طاعتت می شتابند.

1/36

فروفرستادن سود ابرها، بر بندگان

وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا

و سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور.

2/36

نبودن سودی برای خدا ، در آفرینش بنده

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا... لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَی نَفْعٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به وسیله آن به سودی راه جویی.7/39

بیان سودی از مهربانی خدا

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ... عَائِدَهً مِنْ عَطْفِکَ یَا حَلِیمُ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او. که (این همه) سودی از مهربانی توست، ای بردبار!.

9/45

رمضان، وسیله سودمند گشتن به بهترین سودهای جهانیان

وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ

و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند

ص : 766

نمود.22/45

درودی سودمند

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً... یَنَالُنَا نَفْعُهَا

و بر او و خاندانش درود فرست، درودی که سودش ما را دریابد.56/45

سودمندترین رحمت الهی، بر محمّد صلی الله علیه و آله

وَ تَرَحَّمْ عَلَیْهِ أَمْتَعَ رَحَمَاتِکَ

و با سودمندترین رحمت هایت، بر او رحمت فرست.50/47

سبب بسیاریِ بهره محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، از سودهای الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ... وَ تُوَفِّرُ عَلَیْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِکَ وَ فَوَائِدِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و بهره یِ آنان را از نعمت ها و سودهایت فراوان گردانی.57/47

سوددهنده بودن خدا، به احسان

أَعْلَمُ... أَنَّکَ... أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ

می دانم که تو به احسانْ سوددهنده تر هستی.

116/47

سودهای دیرینه الهی

وَ اشْفَعْ لِی... قَدِیمَ فَوَائِدِکَ بِحَوَادِثِهَا

و برای من سودهای دیرینت را، با تازه های آن توأم ساز.121/47

سودمند ساختن تجارت بنده

وَ اجْعَلْ تِجَارَتِی رَابِحَهً

و تجارت (اخروی) مرا سودمند قرار ده.

126/47

پر ساختن دست بنده، از سودهای الهی

امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِکَ یَدِی

دستم را از سودهای خود پر نما.128/47

به حقّ الیقین رسیدن، و یافتن سودِ الهی

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ... یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

ای صاحب عظمت و کرامت! از تو یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.

3/54

سودا تجارت

سوغات ارمغان

ص : 767

سوگند

سوگند خداوند، در قرآن

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِکَ فِی کِتَابِکَ قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ...

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای و در پی آن سوگند خود را در کتابت آورده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

راست و وفاکننده تر بودن سوگند خدا

وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُکَ الْأَبَرُّ الْأَوْفَی

و سوگند یاد کردی و سوگند تو محقّق ترین و وفاشده ترین است.4/29

سوگند خوردن خدا، به پروردگار آسمان و زمین

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ...

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین...»5/29

قسم دادن خدا، به حقّ (محمّد صلی الله علیه و آله )

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی

با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

سوگند خوردن، به خدا

وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ

و به بزرگی ات قسم، آنگاه که از تو درخواست شد، پس عطا کردی.14/49

سهل آسان

سهل انگاری

سهل انگاری نسبت به حرمت الهی

وَ جَنِّبْنَا... الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِکَ

و ما را از سهل انگاری حرمتت دور گردان.

13/44

نجاتِ سهل انگاران

وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا... اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِینَ

و دلم را به سوی آنچه سهل انگاران را با آن نجات داده ای، متوجّه ساز.92/47

سهل انگاری و اهمال گری بنده

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ... الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکار، سهل انگار (و) اهمال گر (نسبت به) بهره خویشم.

14/51

ص : 768

سیاهی

سیاه شدن چهره ها، در روز قیامت

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

14و10/1

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

سیاهی چشم حدقه

سیّد

درود خدا، بر آقای فرستادگان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ...

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران و سرور فرستادگان - درود فرست.15/17

درود خدا، بر سیّد بندگان

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است باد.9/54

سیرابی

سیراب گرداندن بندگان، به باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ

خداوندا ما را از باران سیراب نما.1/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش سیراب گردان.4/19

سیراب گرداندن بندگان، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ...

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را جاری گردانی، سیراب نما.5/19

عامل سیراب شدن بندگان، در جایگاهی در پیشگاه خدا

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن (قرآن)، تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما.11/42

سیراب گشتن بندگان، از جام پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ

و به حوض او واردمان کن و از جام او سیرابمان ساز.20/42

سیره روش

ص : 769

سیطره غلبه

سیما چهره

سینه

خالی ساختن سینه بنده، از حسد

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان.

12/22

گوارایی نیکی به والدین، در سینه فرزند

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا... أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ حَتَّی أُوثِرَ عَلَی هَوَایَ هَوَاهُمَا

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده. تا میل ایشان را بر میل خود برتری دهم.

5/24

جا دادن شیطان، در سینه های بندگان

أَسْکَنْتَهُ صُدُورَنَا

او (شیطان) را در سینه های ما جا دادی.

6/25

فراخ نمودن سینه بنده

وَ وَسِّعْ بِمَوَاقِعِ حُکْمِکَ صَدْرِی

و سینه ام را به احکام خود، فراخ ساز.3/35

عامل بیرون نمودن اندیشه بدِ سینه ها

وَ أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِکَ

و اندیشه بدِ سینه هایمان را، با روزی ات بگشا.4/36

قرار گرفتن دوستی بنده ، در سینه های مؤمنان

وَ اجْعَلْ لَنَا فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ وُدًّا

و دوستی ما را در سینه های مؤمنان، قرار ده.

16/42

شکوه ماه رمضان، در سینه اهل ایمان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ

درود بر تو. چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!.32/45

برکندن کینه اهل ایمان، از سینه بنده

وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُوءْمِنِینَ

و کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه ام بر کن.

127/47

ص : 770

ش

شادی

سبب شادمان برگشتن فرشتگانِ نویسنده نیکی ها

وَ یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا

و نویسندگان خوبی ها - به سبب آنچه از نیکی های ما نوشته اند - شادمان برگردند.2/11

شادمانی بخشیدن به بنده، با تندرستی

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

روا نمودن درخواست بنده، در خوشی یا ناخوشی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود -

قرار نده، در خوشی باشم یا سختی.8/21

سبب شادمان نگشتن به داده های خدا، از دنیا

وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ... حَتَّی لَا أَفْرَحَ بِمَا آتَیْتَنِی مِنَ الدُّنْیَا

و ستایش مرا ویژه خودت قرار ده. تا به آنچه از دنیا به من داده ای، خوشحال نشوم.9/21

دریافتن مسّرت خاطر و آرامش

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.

11/22

فرمانبری از والدین، خوش تر از خواب خواب آلوده

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو

ص : 771

را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده.5/24

سبب زود دریافتن شادی کارِ انجام شده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.16/27

رمضان، همدمی شادگرداننده

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ

درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت.27/45

روز فطر، روز عید و شادی

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

شامگاه شب

شایستگان شایستگی و نیز صالح

شایستگی

پرستش نشدن خدا، آنگونه که شایسته است

سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

عدم شایستگی بنده، به دور شدن گرفتاری از او

وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ

و تو بر دفع آنچه به آن گرفتار شده ام و برطرف کردن آنچه در آن افتاده ام توانایی. پس آن را برای من انجام ده. اگر چه از جانب تو شایسته آن نیستم.10/7

سبب از دست نرفتن کار نیکِ سزاوار پاداش

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار نیکی که به سبب آن سزاوار

ص : 772

پاداش تو شویم از دستمان نرود.7/9

عامل باقی نماندن کار بدِ مستوجب کیفر

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی... لَا تَبْقَی لَنَا سَیِّئَهٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار بدی که به وسیله آن مستوجب عذاب تو شویم برای ما نماند.7/9

سزاواری (کیفر)

وَ عَافِنِی مِمَّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ

و مرا از آنچه از جانب تو سزاوارش هستم رها کن.15/12

سزاوار محرومیّت از احسان الهی

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ... اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ الْإِحْسَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان نیافتن احسان تو را سزاوار گشته.14/13

عدل الهی و استحقاق بنده

وَ لَا تَحْمِلْنِی بِعَدْلِکَ عَلَی الِاسْتِحْقَاقِ

و با دادگری ات بر آنچه سزاوارم رفتار نکن.

20/13

کاری سزاوار ستمگر

وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِیما یَلِیهِ

و او را به آنچه درخورش است مشغول دار.

6/14

شایستگی ستایش خدا در دو حال (بیماری و سلامتی)

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟ وَ أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَکَ؟ أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ...

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ و کدامین یک از دو وقت، برای ستایش تو شایسته تر می باشد؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری؟

4-2/15

سزاوار نافرمانی نبودن خداوند

وَ أَنَا الَّذِی بِجَهْلِهِ عَصَاکَ، وَ لَمْ تَکُنْ أَهْلًا مِنْهُ لِذَاکَ

و منم آن کسی که از روی نادانی تو را نافرمانی کرده و تو شایسته نافرمانی او نبودی.14/16

سببِ قرار گرفتن در درجه شایستگان

...وَ صَیِّرْنَا بِذَلِکَ فِی دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ...

...و به وسیله آن ما را در مرتبه های نیکوکاران قرار ده.16/17

ص : 773

ترک احسان، به غیر مستحقّ

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... تَرْکِ... الْإِفْضَالِ عَلَی غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ

و زیور پرهیزکاران را در احسان نکردن به کسی که شایسته احسان نیست، به من بپوشان.

10/20

سبب استحقاق خواری

وَ لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ

و مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم.12/20

در زمره بندگان شایسته بودن

وَ اجْعَلْنِی... مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ

و مرا از بندگان شایسته قرار ده.18/20

وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و ما را از بندگان صالحت قرار ده.18/44

قصد انجام عمل صالح، و بازداشته شدن توسّط شیطان

إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ

چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، (شیطان) ما را از آن بازدارد.7/25

قرار گرفتن در صف شایستگان

...وَ اجْعَلْهُ فِی نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

...و او را در صف شهیدان و صالحان قرار ده.

17/27

شایستگان، در جایگاه گواهان (در قیامت)

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و شهیدان و صالحان، مرا ایمن ساز.21/32

قصور بنده و استحقاق الهی

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا... لَا یَبْلُغُ مَبْلَغًا مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا کَانَ مُقَصِّرًا دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ

خداوندا همانا کسی در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد، جز آنکه در برابر آنچه شایسته فضل توست، مقصر است.2و1/37

اقرار همگان به ناتوانیشان، نسبت به ادای استحقاق خداوند

وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ

و همگی به تقصیر خود در ادای آنچه تو شایسته آنی، اقرار دارند.8/37

ص : 774

تأخیر کیفر، و رضایت خداوند به کمتر از استحقاق خود

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ... تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ، وَ رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای، ترک کردن حقّ خود و راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

بنده و عدم انکار شایستگی کیفر

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا یَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که شایستگی عقوبت تو را انکار نمی کند.11/39

اعمال شایسته و کُند شمردن بازگشت به خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم.3/40

آباد ساختن مجالس شایستگان

وَ اعْمُرْ بِی مَجَالِسَ الصَّالِحِینَ

و مجالس شایستگان را به وسیله من آباد ساز.

4/41

نگهداری قرآن، به طور شایسته

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که شایسته است نگهداری می کنند.4/42

سزاواران بالاترین مرتبه(ی بهشت)

وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی بِرَحْمَتِکَ

و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.

12/44

سزاواری کرامت الهی

وَ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ

و ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما.12/44

شایسته ترین یارانِ ماه رمضان

اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ

ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.14/44

عبادتی شایسته خداوند

فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.46/45

ص : 775

طاعتی سزاوار ماه رمضان

وَ أَدِّنَا إِلَی الْقِیَامِ بِمَا یَسْتَحِقُّهُ مِنَ الطَّاعَهِ

و ما را بر قیام به طاعتی که سزاوار آن ماه است، موفّق بدار.46/45

درود خدا، بر بندگان شایسته اش

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

سزاوار نیک بختی و شایسته بدبختی

فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا، وَ مَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَهِ خَذَلْتَهُ لَهَا

پس هر که سزاوار نیک بختی باشد، برایش بدان پایان دهی و هر که شایسته شقاوت باشد، او را از آن جهت خوار می کنی.17/46

سپاسی سزاوار خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا یَنْبَغِی إِلَّا لَکَ

سپاس برای توست. سپاسی که جز برای تو، سزاوار نباشد.37و36/47

سپاسی سزاوار بزرگی ذات خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجِبُ لِکَرَمِ وَجْهِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که سزاوار ذاتِ کریم تو باشد.49و36/47

محمّد صلی الله علیه و آله و سزاواری درود

وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً... لَا تَرَی غَیْرَهُ لَهَا أَهْلًا

و بر او درود فرست، درودی که جز او را سزاوار آن نبینی.52/47

پیش نفرستادن کردارهای شایسته

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو را، پیش فرستاده ام.72/47

یاری بنده، بر نیّت شایسته

وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّهِ

و بر (داشتن) نیّت صالح یاری ام فرما.

113/47

شایسته دوزخ

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و حفظ نمودنم از عذابت که سزاوارش [دوزخیان]، در آن به سر می برد، آباد گردان.123/47

همانند شایستگان

وَ کُنْ لِی کَمَا تَکُونُ لِلصَّالِحِینَ

ص : 776

و با من چنان باش که با شایستگان هستی.

127/47

شریک شدن در دعای شایسته مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.

3/48

اعتماد به عمل شایسته پیش فرستاده خود

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو نیامده ام.6/48

سزاواری بنده، به گریز از پروردگارش

لَوْ أَنَّ أَحَدًا اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَکُنْتُ أَنَا أَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْکَ

اگر کسی می توانست از پروردگار خود بگریزد، من به گریختن از تو سزاوارتر بودم.3/50

خدا شایسته:

أ. بی نیازی از آفریدگان

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَی

عَنْهُمْ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.

11/13

ب. امید بستن به او

وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ رَجَاهُ

و تو سزاوارترین کسی هستی که به او امید است.20/32

ج. ترس و پرهیز از (کیفر) او

وَ أَنْتَ... أَحَقُّ مَنْ خَشِیَهُ وَ اتَّقَاهُ

و تو شایسته ترین کسی می باشی که باید از او ترسید و از او پرهیز نمود.20/32

أَعْلَمُ... أَنَّکَ... أَهْلُ التَّقْوَی

می دانم شایسته ای که از تو بترسند.

116/47

یَا أَهْلَ التَّقْوَی

ای سزاوار پرهیزکاری.7/51

د. اعتماد کردن به او

وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ وُثِقَ بِهِ

و تو سزاوارترین کسی هستی که به او اعتماد شد.22/32

ه_. مغرور نشدن صدّیقین، به (رحمت) او

ص : 777

فَأَمَّا أَنْتَ یَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا یَغْتَرَّ بِکَ الصِّدِّیقُونَ

و امّا تو ای خدای من، پس شایسته ای که راستگویان به تو مغرور نشوند.13/39

و. آمزرش بنده

أَعْلَمُ... أَنَّکَ... أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ

می دانم همانا تو سزاواری که بیامرزی.

116/47

ز. فضل و بخشش

أَعْلَمُ... أَنَّکَ أَوْلَی بِالْفَضْلِ

می دانم که تو به بخششْ سزاوارتر هستی.

116/47

ح. سپاس و حمد

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ -

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی.1/51

بنده شایسته:

أ. احتیاج به خدا

وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَی الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَیْکَ

و آنها را به تنگدستی نسبت داده ای و ایشان سزاوارند که به تو نیازمند باشند.

12/13

ب. ناامیدی و منع

فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

پس من اوّلین روآورنده نیستم که به تو روآورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است.20/13

ج. خشم خدا

...وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ

...و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم.13/32

د. عذاب و کیفر الهی

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.

14/37

إِنْ تُعَذِّبْنِی فَإِنِّی لِذَلِکَ أَهْلٌ

اگر مرا عذاب نمایی، پس به درستی که من سزاوار آنم.4/50

ه_. رسوایی و منع

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ کِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْکَ لِلْفَضِیحَهِ وَ

ص : 778

الْمَنْعِ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی، و می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی. و حال آنکه هر دو از جانب تو سزاوار رسوایی و محرومیّتند.8/45

عدم شایستگی بنده، نسبت به:

أ. از بین رفتن بدی ای از بدی هایش

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

ب. آمرزش الهی

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ، وَ تَعْفُو عَنِّی حِینَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَکَ فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ، وَ لَا أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِیجَابٍ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، و ببخشایی آنگاه که مستحقّ بخشایش تو گردم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست و از روی شایستگی من لازم نشده.31/16

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند.4/37

ج. عفو الهی

وَ إِنْ کُنْتَ... تَعْفُو عَنِّی حِینَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَکَ فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ، وَ لَا أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِیجَابٍ

و اگر مرا ببخشایی آنگاه که مستحقّ بخشایش تو گردم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست و از روی شایستگی من لازم نشده.31/16

اللَّهُمَّ إِلَی مَغْفِرَتِکَ وَفَدْتُ... وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ، وَ لَا فِی عَمَلِی مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَکَ

خداوندا به سوی آمرزشت روی آورده ام. در حالی که آنچه موجب آمرزیدن تو گردد، در من نیست و در عملم چیزی که سزاوار عفو تو شوم وجود ندارد.15/20

د. شفاعت

وَ إِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِأَهْلِ الشَّفَاعَهِ

و اگر شفیع خواهم، سزاوار شفاعت نیستم.23/31

ه_. رضا و خوشنودی خدا

ص : 779

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ... أَنْ تَرْضَی عَنْهُ بِاسْتِیجَابِهِ

هیچ کس در حدّی نیست که شایستگی اش رضایت تو را لازم سازد.4/37

و. عطای الهی

أَعْطَیْتَ کُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ یَجِبْ لَهُ

هر یک از آن دو (فرمانبر و گنهکار) را چیزی عطا کرده ای که برایش لازم نبود.

11/37

ز. پاداش الهی

فَمَتَی کَانَ یَسْتَحِقُّ شَیْئًا مِنْ ثَوَابِکَ؟ لَا! مَتَی؟!

پس کی (چنین بنده ای) مستحقّ ثوابی از سوی تو می شد؟ نه! هیچ گاه!13/37

ح. اقدام به نافرمانی از خدا

وَ کَانَ أَحَقَّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیْهِ أَلَّا یَفْعَلَ

و حال آنکه با آن عنایت هایی که به او داشته ای، سزاوارترین بندگانت بود که نافرمانی ات را نکند.68/47

آنکه در ماه رمضان آنطور که سزاوار است:

أ. رعایت این ماه را کرده

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

ب. حرمتش را حفظ نموده

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حرمتش را آن طوری که حقّ بوده نگه داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

ج. حدودش را به پا داشته

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیَامِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حدودش را آن طوری که حقّش بوده به پا داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.

50/45

د. از گناهان پرهیز نموده

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... اتَّقَی ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس از گناهان خویش به طوری که حقِّ پرهیز کردن بوده پرهیز نموده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به

ص : 780

ما ببخش.50/45

شب

حفظ شدن پیروان اصحاب، از حوادث شب و روز

وَ تَقِیهِمْ طَوَارِقَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ

و آنها را از حوادث شب و روز - مگر خیری که پیش آید - حفظ نمایی.14/4

آفرینش شب و روز، به قدرت خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

فاصله انداختن بین شب و روز، به قدرت خدا

وَ مَیَّزَ بَیْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ

و به قدرت خویش بین آن دو فرق گذاشت.

2/6

مدّت و پایان معیّن، برای شب و روز

وَ جَعَلَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدًّا مَحْدُودًا، وَ أَمَدًا مَمْدُودًا

و برای هر یک پایانی معین و زمانی معلوم مقرر فرمود.3/6

سبب گماشتن شب و روز، به جای یکدیگر

یُولِجُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ، فِیما یَغْذُوهُمْ بِهِ

بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی دهد.

4/6

علّت آفرینش شب

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

علّت لباس گرداندن شب، برای بنده

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند.

5/6

توفیق انجام نیکی، در شب و روز

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ...

در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی توفیق ده.18/6

ص : 781

گذر شب و روز، بر آفریدگان

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ مَرَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ مِنْ جُمْلَهِ خَلْقِکَ

و ما را از خوشنودترین آفریدگانت که شب و روز بر آنها گذشته قرار ده.20/6

گواه گرفتن و گواهی دادن بنده، در شب

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ... فِی یَوْمِی هَذَا... وَ لَیْلَتِی هَذِهِ...

و آسمانت و زمینت را در این روز و این شب شاهد می گیرم.21/6

عافیتی مقدّمه بلا، در شب و روز

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ...

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

حال بنده و ورود در صبح و شام

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْدًا دَاخِرًا لَکَ...

خدای من، صبح و شام را به سر کردم ، در حالی که بنده خوار توام.7/21

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به

شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

از یاد نبردن والدین، در شبانگاه

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا... فِی إِنًی مِنْ آنَاءِ لَیْلِی

خداوندا یاد آنان را در هیچ وقتی از اوقات شبم، از یادم نبر.13/24

پناه نجستن به شب زنده داریِ شب هنگام

وَ لَا أَسْتَجِیرُ بِتَهَجُّدِی لَیْلًا

و نه شب زنده داری شبی را پناهِ خود خواهم.

17/32

درود بر محمّد صلی الله علیه و آله ، تا زمان در پی هم آمدن شب و روز

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، تا شب و روز در گردش هستند.34/32

به پادارندگان قرآن، در ساعات شب

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ...

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

آشنای بندگان، در تاریکی های شب

ص : 782

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده.10/42

برتری شبی از شب های ماه رمضان ، بر شب های هزار ماه

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّ_اهَا لَیْلَهَ الْقَدْرِ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد، و آن را شب قدر نامید.

5/44

ویژگی های شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام است.

5/44

آزاد شدگان عفو الهی، در شب های ماه رمضان

وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ... فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ

و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که عفو تو، آنها را آزاد می کند، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده.

14/44

نماز و زاری به درگاه خدا، در شب های ماه رمضان

وَ أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ، وَ الْخُشُوعِ لَکَ

و ما را در شبش بر نماز و زاری به درگاهت و خشوع برای تو، یاری نما.17/44

سبب گواهی ندادن شب های ماه رمضان، به کوتاهی بنده

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ، وَ فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ... حَتَّی لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَهٍ، وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ

و ما را در روزش به روزه داری آن و در شبش بر نماز یاری نما. تا روزش بر ما به غفلت و شبش به کوتاهی نمودن گواهی ندهد.17/44

بزرگ گرداندن شب قدر، در ماه رمضان

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ...

و شب قدر را در آن بزرگ داشتی.20/45

شب قدر، بهتر از هزار ماه

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

درود خدا بر شب قدر

ص : 783

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه.40/45

برخاستن در شب های ماه رمضان

وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ

و به یاری تو شبش را به پا خاستیم.21/45

درودهای صبح وشام، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای مبارک، پاک، فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.

64/47

مناجات با خدا، در شب و روز

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

آباد کردن شب بنده، به بیداری برای عبادت

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، آباد گردان.123/47

شب زنده داری

پناه نجستن به شب زنده داریِ شبانگاه

وَ لَا أَسْتَجِیرُ بِتَهَجُّدِی لَیْلًا

و نه شب زنده داری شبی را پناهِ خود خواهم.

17/32

تنهایی بنده و شب زنده داری برای خدا

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و تنها بودنم به شب زنده داری برای تو، آباد گردان.

123/47

شبهه

روشنایی یافتن به وسیله نور، از شبهات

وَ هَبْ لِی نُورًا... أَسْتَضِیءُ بِهِ مِنَ الشَّکِّ وَ الشُّبُهَاتِ

و مرا نوری بخش که به وسیله آن از شک و شبهه ها روشنی یابم.8/22

شیطان، برپاکننده شبهه ها

وَ یَنْصِبُ لَنَا بِالشُّبُهَاتِ

و شبهه ها برای ما برپا کند.7/25

زایل ساختن شک و شبهه، از بنده

ص : 784

وَ أَزِلْ عَنِّی کُلَّ شَکٍّ وَ شُبْهَهٍ

و هر شکّ و شبهه ای را از من دور ساز.

129/47

شبیه همانند

شتاب

شتاب نکردن خدا، در انتقام و کیفر بندگان

فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ

پس او در کیفرِ ما، شتاب نکرد و در سرکوب ما عجله ننمود.21/1

وَ تَأَنَّیْتَنِی بِکَرَمِکَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِی...

و با بخششت با من مدارا نمودی و در کیفرم شتاب نکردی...32/16

وَ یَا مَنْ... لَا یُبَادِرُ بِالنَّقِمَهِ

و ای کسی که به کیفر سخت، شتاب نمی کند.

10/46

شتاب فرشتگان پاسبان، به سوی دوزخیان

الزَّبَانِیَهِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ. ابْتَدَرُوهُ سِرَاعًا

پاسبانانی که چون به آنها گفته شود: او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید، به سرعت به او حمله برند.21/3

شتاب در ایمان آوردن

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ... أَسْرَعُوا إِلَی وِفَادَتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که به سوی پیامش شتافتند...3/4

رهایی سریع (از گرفتاری)

وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجًا وَحِیًّا

و نزد خود زود رها شدن را برای من مقرر کن.

8/7

شتافتن بنده به سوی نهی خداوند

...یَحْجُبُنِی... نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ. فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ...

بازمی دارد مرا (از درخواست از تو)، کاری که مرا از آن بازداشتی و من به سوی آن شتافتم.

2/12

علّت شتاب بنده، در گریستن

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... غَافِرٌ لِمَنْ بَکَاکَ فَأُسْرِعَ فِی الْبُکَاءِ؟

ای خدای من آیا تو گریه کننده ات را می آمرزی تا من در گریستن شتاب نمایم؟

15/16

درنگ خدا، از زود به کیفر رساندن بنده

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ... إِبْطَاوءُکَ عَنْ مُعَاجَلَتِی، وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی

و شگفت تر از آن درنگ تو از زود به کیفر رساندن من است و این نه از گرامی بودن من نزد

ص : 785

توست. بلکه از بردباری تو بر من است.26/16

رساندن آبی (بارانی) تند و شتابان، بر بندگان

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ... وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که سخت، تند و شتابان باشد - آماده ساز.2/19

میراندن بنده، و شتافتن دشمنی خدا به سوی او

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد - پیش از آنکه دشمنی ات به سوی من شتابد - مرا به سوی خود بازگردان.5/20

سبب کراهت بنده، از شتاب در آنچه خدا پس انداخته

وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ

و گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی و تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم.5/33

شتاب رعد و برق، در فرمانبری از خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ...

خداوندا همانا این دو، دو نشانه از نشانه های تو هستند، که به طاعتت می شتابند.1/36

مهلت دادن به گنهکار، در حال توانایی خدا به شتاب در کیفرش

وَ تُمْلِی لِلْعَاصِی فِیما تَمْلِکُ مُعَاجَلَتَهُ فِیهِ

و گنهکار را در آنچه توانایی شتاب در کیفرش را داری، مهلت می دهی.10/37

علّت شتاب نکردن خدا، در کیفر

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.

14/37

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا یَهْلِکَ عَلَیْکَ هَالِکُهُمْ... إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا هلاک شونده ایشان، به خاطر تو هلاک نشود. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او و پس از

ص : 786

حجّت های پیاپی آوردن بر او.9/45

حریص گشتن بنده، بر زود رسیدن به خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم.3/40

کوشایی و شتابندگی ماه

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ، الدَّائِبُ السَّرِیعُ

ای آفریده فرمانبردار، و کوشای شتابنده.

1/43

شتاب نمودن ماه، به سوی خواست خدا

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ... فِی کُلِّ ذَلِکَ أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ، وَ إِلَی إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، به خدمت گرفت. و در همه آن حالات، تو مطیع او هستی و به سوی خواسته اش، شتابنده ای.2/43

سبب نشتافتن چشم ها، به سوی لهو

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با چشم هایمان به سوی هیچ لهوی نشتابیم.6/44

شتافتن به نیکی ها

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. از آنان که در نیکی ها می شتابند و ایشان برای آن پیشی می گیرند.18/44

شتاب نکردن خدا و عدم ابطال برهانش

وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْکِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُکَ

و از جهت شتاب نکردن در عذاب آنان، برهان تو باطل نشده است.18/46

تأخیر خدا در کیفر، در حال توانایی اش بر شتاب

أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ

با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای.21/46

درنگ نمودن خدا و قادر بودنش بر شتاب

تَأَنَّیْتَ وَ أَنْتَ مَلِیءٌ بِالْمُبَادَرَهِ

با آنکه به شتاب کردن قادری، درنگ نموده ای.

21/46

عدم شتاب خداوند، در کیفر گناهکاران

فَیَا مَنْ لَمْ یُعَاجِلِ الْمُسِیئِینَ

پس ای آنکه بر (کیفر) گنهکاران شتاب

ص : 787

نمی کنی.75/47

درخواست شتاب خدا، در فرج و نصرت محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَهَ وَ الَّتمْکِینَ وَ التَّأْیِیدَ لَهُمْ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. و در فرج و آسایش و نصرت و تسلّط دادن و تأیید آنان، شتاب فرما.11/48

نبودن شتابی در انتقام و کیفر الهی

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ... فِی نَقِمَتِکَ عَجَلَهٌ

دانسته ام که در انتقام تو شتاب، نیست.

15/48

شتاب و ترس از فوت وقت

إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ

همانا کسی شتاب می کند که از گذشتن فرصت می ترسد.15/48

اعتماد بنده، به سرعت اجابت الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... وَاثِقًا بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که به اجابت سریع تو اطمینان داشتم.10/49

ناتوانی بنده از شتاب به وعده داده شده خدا، به دوستانش

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیما وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در شتافتن به آنچه به دوستانت نوید داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

شجاعت دلیری

شرافت بزرگی

شرف آبرو

شرط

شرایط به جا آوردن حقّ (اوامر) الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... عَوْنًا عَلَی تَأْدِیَهِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که یاوری بر ادای حقّ و وظائفش باشد.29و27/1

به جا آوردن شرط خدمت گزاری، نسبت به والدین

وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدْمَتِهِمَا

و من وظیفه خدمت گزاری ایشان را انجام نداده ام.11/24

شرط خدا، محبّتش با بنده(ی تائب)

وَ أَوْجِبْ لِی مَحَبَّتَکَ کَمَا شَرَطْتَ

ص : 788

و همان طور که شرط کرده ای، دوستی خود را برایم واجب گردان.15/31

بازنگشتن به ناپسند الهی؛ شرط بنده با خدا

وَ لَکَ یَا رَبِّ شَرْطِی أَلَّا أَعُودَ فِی مَکْرُوهِکَ

و ای پروردگار من، با تو قرار می گذارم، در کاری که ناپسند توست، برنگردم.16/31

غفلت بنده، از شرایط واجبات الهی

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم.18/32

خدا شرط کننده و تعیین گرِ شرایط نماز

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ... وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه و شرایط آن که معین نمودی، آگاه فرما.8/44

شرف

شرافت دادن به منزلت بنده، در جایگاه گواهان

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، منزلت ما را در جایگاه های گواهان، شرافت (و آبرو) دهد.

12و10/1

شرافت بودن یاد خدا

یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ

ای که یاد او برای یادکنندگان بزرگی است.

1/11

پناه بردن به خدا، از شرِّ هر شریف و پستی

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه ای پناه ده.6/23

اطاعت از خدا و شریف شدن

فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ

پس به درستی که شرافتمند کسی است که اطاعت تو شریفش گردانْد.4/35

شرافت بخشیدن به درجه بنده

شَرِّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ

درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده.

4/41

شناخت شرافت و فضیلت قرآن

ص : 789

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

شرافت بخشیدن به بنیان محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ شَرِّفْ بُنْیَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بنیاد او را شرافت ده.19/42

حقیر بودن هر شریفی، در کنار شرافت خدا

وَ کُلُّ شَرِیفٍ فِی جَنْبِ شَرَفِکَ حَقِیرٌ

و هر بزرگواری در کنار بزرگواری ات حقیر است.13/46

شرافت و عظمتِ روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.66/47

از اسباب شرافت مسلمانان:

أ. حضرت رسول صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود

فرست، چنانکه ما را به وسیله او شرافت دادی.4/24

ب. ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

شرک

شریک نداشتن خدا

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو - که یگانه و بی شریکی - آرزو کنم.12/22

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی... یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.8/27

ص : 790

فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

پس تو مبارک و برتری. جز تو معبودی نیست. یگانه ای هستی که برای تو شریکی نمی باشد.

5/52

شریک نشدن کسی با خدا، در امید بنده

لَا یَشْرَکُکَ أَحَدٌ فِی رَجَائِی

هیچ کس در امید من، با تو شریک نیست.

9/28

شریک نگرداندن کسی با خدا، در کردارها

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ... لَا نَشْرَکُ فِیهِ أَحَدًا دُونَکَ

سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران خالص گردان. که احدی را در آن با تو شریک نسازیم.7/44

یاری نشدن خدا در آفرینشش، توسّط شریک

أَنْتَ الَّذِی لَمْ یُعِنْکَ عَلَی خَلْقِکَ شَرِیکٌ

تویی آنکه در آفریدنت، شریکی یاری ات نداد.

14/47

شریک نداشتن خدا، در رساندن نعمت به بنده

وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ یَشْرَکْکَ فِی حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِی

و مرا با مهلت دادنت، غافلگیر نکن. همانند غافلگیر نمودن کسی که مرا از نیکی آنچه نزدش است، بی بهره گردانده، در حالی که در رسیدن نعمتش به من شریک تو نبوده است.90/47

شریک گرداندن بنده، در دعای مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.

3/48

شریک و انباز قرار ندادن چیزی، با خدا

وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِکْ بِکَ شَیْئًا

و دستاویزم آن است که چیزی را با تو شریک نکرده ام.3/49

عدم کاهش فرمانروایی خدا، با شرک به او

سُبْحَانَکَ لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ

پاک و منزّهی! کسی که به تو شرک آورَد، از فرمانروایی ات نمی کاهد.3/52

شرم

درخواست از خدا، با شرمندگی

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... سَائِلُکَ عَلَی الْحَیَاءِ مِنِّی سُوءَالَ

ص : 791

الْبَائِسِ الْمُعِیلِ

پس ای خدای من، با وجود شرمندگی ام همانند تهی دستی عیالمند از تو درخواست دارم.

4/12

توبه شرمنده واقعی

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... خَالِصِ الْحَیَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِیهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه در آن افتاده، سخت شرمنده است.12/12

علّت شرمندگی از خدا

کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم.20/16

شرمندگی از خدا، و چشم نینداختن به کرانه های آسمان

یَا إِلَهِی لَوْ... ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِی إِلَی آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْیَاءً مِنْکَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، سپس از شرمندگی تو، چشم از کرانه های آسمان برندارم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

موجبات شرم همسایه، و پوشاندن آن

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در پوشاندن آنچه از آن شرم دارند، توفیق ده.2/26

روی آوردن به خدا، در حال شرمندگی از او

فَأَقْبَلَ نَحْوَکَ مُوءَمِّلًا لَکَ مُسْتَحْیِیًا مِنْکَ

پس امیدوار به تو و شرمنده از تو، به سویت روی آورده.8/31

شرمنده گشتن از خدا، درباره نفس خود

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت.19/32

رسوایی آخرت و شرم داشتن از خویشان

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ مِنْ ذِی رَحِمٍ کُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِی سَرِیرَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد

ص : 792

جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از خویشاوندی که در کارهای مخفی خود از او شرم می نمودم، مرا ایمن ساز.21/32

پوشاندن موجبات شرم، توسّط خداوند

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا...

پس آنچه از آن شرم آید که پوشاندی، برای ما پنددهنده قرار ده.3/34

فَلَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ

پس اگر عیب پوشی تو (از موجبات) شرمندگی ام نبود، هر آینه از رسواشدگان بودم.

7/51

بی حیایی و بی شرمی بنده

أَنَا الْقَلِیلُ الْحَیَاءِ

منم کم شرم.84/47

شروع آغاز

شستن

اعمال شوینده چرکی خطایا

وَ وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایَا عَنِّی

و مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من بشویی، توفیق ده.13/31

عامل شستن چرکی دل ها و وابستگی های

گناهان

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا

و به وسیله آن (قرآن)، چرکی دل هایمان و وابستگی های گناهانمان را بشوی.11/42

رمضان، عامل شسته شدن چرکی خطاها

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ

درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی و چرکی خطاها را از ما شستی.36/45

شغل کار

شفا بهبودی

شفاعت

عطای شفاعتی نیکو، به محمّد صلی الله علیه و آله

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

رضایت خدا از والدین، با شفاعت فرزند

وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًی عَزْمًا

و به میانجیگری من از آنها یکسره خوشنود

ص : 793

شو.14/24

شفاعت والدین، از فرزند

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان.15/24

شفاعت فرزند، از والدین

وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا

و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما.15/24

شفیع خواستن و سزاوار شفاعت نبودن

وَ إِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِأَهْلِ الشَّفَاعَهِ

و اگر شفیع خواهم، سزاوار شفاعت نیستم.

23/31

شفیع و میانجی گرداندن کرم خدا

وَ شَفِّعْ فِی خَطَایَایَ کَرَمَکَ

و کرمت را شفیع خطاهایم گردان.24/31

لزوم شفاعت فضل الهی، از بنده

اللَّهُمَّ... لَا شَفِیعَ لِی إِلَیْکَ فَلْیَشْفَعْ لِی فَضْلُکَ

خداوندا شفیعی برای من به سوی تو نیست، پس باید فضلت مرا شفاعت کند.25/31

احتمال شفاعت آسمان و زمین و ساکنان

آنها، درباره بنده

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی... فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی...

شاید برخی از آنها به رحمتتْ، به من رحم کند؛ پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است.27/31

شفاعتی رهایی بخش از خشم خدا

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکُهُ الرِّقَّهُ عَلَیَّ لِسُوءِ حَالِی فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا نَجَاتِی مِنْ غَضَبِکَ...

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند یا بخاطر بدی حالم، بر من دلسوزی نماید؛ پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رهایی من از خشمت به وسیله آن حاصل شود.27/31

درودی شفاعت کننده بندگان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ یَوْمَ الْفَاقَهِ إِلَیْکَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که روز رستاخیز و روز نیازمندی به تو، ما را شفاعت کند.30/31

(درآمدن بنده، به درگاه انتقام الهی) و

ص : 794

نبودن شفیعی برای او

لَا شَفِیعٌ یَشْفَعُ لِی إِلَیْکَ

نه شفاعت کننده ای است که برایم نزد تو شفاعت کند.14/32

برترین پیامبر، از جهت شفاعت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا... یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا، وَ أَمْکَنَهُمْ مِنْکَ شَفَاعَهً

خداوندا پیامبر ما را روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و بلندمرتبه ترین شفاعت کنندگان ایشان قرار ده.

18/42

شفاعت نمودن محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و شفاعت او را بپذیر.19/42

تکبّر نورزیدن به شفاعت شفاعت کنندگان

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُسْتَطِیلًا بِشَفَاعَهِ الشَّافِعِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. نه از روی گردنکشی نمودن به شفاعتِ شفاعت کنندگان.74/47

امید نداشتن به شفاعت آفریده ای، جز

محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیتش علیهم السلام

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

شفقّت رحمت

شک

عدم تردید در امر خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ

و سپاس خدای را که ما را از کج روی و شک در امر خود، دور ساخت.10/1

برنگشتن تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله از عقیده اشان، بر اثر شکّ

لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ

آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند.11/4

شک ننمودن، در قصد صواب

ص : 795

وَ مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ... وَ نِیَّهِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا

و مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم و به نیّت درستی که در آن تردید نکنم، بهرمند ساز.5/20

نوری روشنی بخش از شکّ و دو دلی

وَ هَبْ لِی نُورًا... أَسْتَضِیءُ بِهِ مِنَ الشَّکِّ وَ الشُّبُهَاتِ

و مرا نوری بخش که به وسیله آن از شک و شبهه ها روشنی یابم.8/22

دور کردن نگرانی شک، از بندگان

فَأَزِحْ عَنَّا رَیْبَ الِارْتِیَابِ

پس آشفتگیِ تردید را از ما دور گردان.

2/33

رو نیاوردن شک به بندگان، در تصدیق قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا شکّی جلودار تصدیق ما نشود.6/42

دوری از شکّ و تردید در دین خدا

وَ جَنِّبْنَا... الشَّکَّ فِی دِینِکَ

و ما را از شکّ در دینت دور گردان.13/44

توبه ای خالی از شک

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد.52/45

زایل نمودن هرگونه شک، از بنده

وَ أَزِلْ عَنِّی کُلَّ شَکٍّ وَ شُبْهَهٍ

و هر شکّ و شبهه ای را از من دور ساز.

129/47

شکار

دام شکار ستمگر

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ... نَصَبَ لِی شَرَکَ مَصَایِدِهِ

و چه بسیار ستمگری که دام های خود را برایم گسترد.7/49

ستمگر، در کمین فرصتی برای شکار

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ... أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَارًا لِانْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ

و چه بسیار ستمگری که همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در

ص : 796

کمین من نشست.7/49

شکافتن

شکافتن تاریکی، با درآمدن در بامداد

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی.8/6

نشکافتن پرده میان بنده و شیطان

وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ... رَدْمًا مُصْمِتًا لَا یَفْتُقُهُ

و میان ما و او سد استواری قرار ده که نتواند آن را بشکافد.3/17

شکایت

شکوه بنده و حسن نظر خداوند

وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیما شَکَوْتُ

و در آنچه شکوه دارم به من احسان داشته باش.8/7

پنهان نبودن اخبار شکوه کنندگان، بر خدا

یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ

ای کسی که خبرهای شکوه کنندگان بر او پنهان نیست.1/14

شکایت نکردن به کسی، جز خدا

اللَّهُمَّ لَا أَشْکُو إِلَی أَحَدٍ سِوَاکَ

خداوندا به کسی جز تو شکوه نمی کنم.

11/14

همراه ساختن شکایت بنده، با تغییر

وَ اقْرِنْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِیرِ

و دادخواهیم را با دگرگونی پیوند ده.

11/14

شکوه متوکّل به خدا، از فقر

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُغْنٍ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، فَقْرَهُ تَوَکُّلًا؟

ای خدای من آیا تو هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد، بی نیاز می سازی؟15/16

شکایت از بدْهمسایگیِ شیطان

فَأَنَا أَشْکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی، وَ طَاعَهَ نَفْسِی لَهُ

پس از بدهمسایگی او با من و اطاعت نفسم از او به تو شکایت می کنم.27/32

شکایت از ضعف نفس و بسیاری اندوه

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی... وَ کَثْرَهَ هُمُومِی، وَ وَسْوَسَهَ نَفْسِی

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم و از بسیاری اندوه هایم و از وسوسه های دلم، به تو شکایت

ص : 797

می کنم.10/51

خدا، شنوای (شکایت) شاکی

تَسْمَعُ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ

کسی را که به درگاه تو شکایت کند، می شنوی.

12/51

شُکر سپاس

شکست

شکست تسلّط غم بر بنده، به قدرت خدا

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

شکستن برندگی و تیزی ستمگر

وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ

و با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار.

6/14

ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ

سپس تیزی (تیغ) او را برای من شکستی.

6/49

شکستن چاره جویی های شیطان

اللَّهُمَّ... الْطُفْ لَنَا فِی نَقْضِ حِیَلِهِ...

خداوندا راه باطل نمودن نیرنگ های او را به

ما لطف فرما.8/17

شکست دادن لشکر شیطان

اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ

خداوندا و لشکرش را شکست ده.13/17

اصلاح کردن (گیاه) شکسته (ی پژمرده)

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا... تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ

خداوندا ما را از بارانی که به وسیله آن گیاه پژمرده را اصلاح کنی، سیراب گردان.4/19

ایمن ساختن مغلوب، تنها توسّط غالب

لَا یُوءْمِنُ إِلَّا غَالِبٌ عَلَی مَغْلُوبٍ

شکست خورده را جز پیروز، امان نمی بخشد.

3/21

در هم شکستن بزرگیِ قصد بد دارنده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَکْسِرَ جَبَرُوتَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا بزرگی اش را بشکنی.8و7/23

مغلوب نمودن شیطان، از تسلّط بر بندگان

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ...

خداوندا با سلطه خود، او را از تسلّط بر ما

ص : 798

مغلوب نما.8/25

درهم شکستن دشمنان مرزداران اسلام

اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِکَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ...

خداوندا بدین وسیله، دشمنانشان را درهم شکن و چنگالشان را از آنان جدا کن.5/27

شکست دادن دشمن، به کمک فرشتگان

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ...

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.

8/27

مغلوب بودن همه بر حال و کار خود، جز خدا

وَ مَنْ سِوَاکَ... مَغْلُوبٌ عَلَی أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَی شَأْنِهِ

و غیر تو، در کار خود مغلوب، در امورش زیردست می باشد.11/28

پناه بردن به خدا، از توبه شکستن

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود

ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

مغلوب نگشتن امر و فرمان خدا

لَا یُغَالَبُ أَمْرُکَ

فرمان تو مغلوب نمی شود.9/48

شکست برگزیدگان خدا

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ مَقْهُورِینَ

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب و شکست خورده شدند.9/48

شکست نخوردنِ پناه برنده به سایه رحمت الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ لَا یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به سایه رحمت تو پناه بَرَد، شکست نمی خورد.10/49

خدا، توانایی مغلوب نشدنی

فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ

پس خدای من، سپاس برای توست. توانایی که شکست نمی خورد.14/49

شکست بنده، در صورت عدم یاری خدا

ص : 799

فَلَوْ لَا نَصْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ

پس اگر یاری کردن تو نبود، هر آینه از شکست خوردگان بودم.7/51

شکفتن

زنده نمودن شهرها، با شکفتن شکوفه

وَ أَحْیِ بِلَادَکَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَهِ

و با شکفتن شکوفه، سرزمین هایت را زنده گردان. 2/19

شکم

جا دادن (غذاهای) حلال، در شکم

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی لَا تَعِیَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا شکم هایمان جز آنچه تو حلال نموده ای در خود جای ندهد.7و6/44

شکوفه

زنده نمودن شهرها، با شکفتن شکوفه

وَ أَحْیِ بِلَادَکَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَهِ

و با شکفتن شکوفه، سرزمین هایت را زنده گردان. 2/19

شِکوه شکایت

شکیبایی بردباری

صبر و شکیبایی بهشتیان

...وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ

...و آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای.20/3

پناه بردن به خدا، از سستی صبر

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... ضَعْفِ الصَّبْرِ

خداوندا به تو پناه می برم از سستی شکیبایی.

1/8

یاری شدن با شکیبایی دائم

أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.

14/14

عدم شکیبایی بر بلا و گرفتاری

اللَّهُمَّ... لَا صَبْرَ لِی عَلَی الْبَلَاءِ

خداوندا بر بلا شکیبایی ندارم.2/22

یاری مرزداران اسلام، با شکیبایی

وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ

و با شکیبایی یاریشان ده.2/27

ص : 800

شکیبایی نیکو، بر همنشینی با فقرا

وَ أَعِنِّی عَلَی صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ

و مرا بر همنشینی ایشان (نیازمندان)، با شکیبایی نیکوْ یاری ده.4/30

شکیبایی بر عذاب خداوند

وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

شگفتی

شگفتی های بی پایان عظمت خدا

یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ

ای کسی که شگفتی های بزرگی او پایانی ندارد.

1/5

شگفت از گواهی بنده، علیه خود

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم.25/16

شگفت از بردباری خدا، درباره بنده

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی، وَ إِبْطَاوءُکَ عَنْ مُعَاجَلَتِی

و شگفت تر از آن بردباری تو با من و درنگ تو از زود به کیفر رساندن من است.26/16

الهام علم شگفتی های قرآن، به محمّد صلی الله علیه و آله

وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا

و علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی.5/42

رساندن فهم شگفتی های قرآن، به قلوب

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن را به دل های ما برسانی.

10/42

شگفت از تدبیر الهی، در امر (آفرینش)ماه

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

شماتت

پناه بردن به خدا، از شماتت دشمنان

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

و پناه می بریم به تو از شماتت دشمنان.

8/8

ص : 801

وَ أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

و مرا از شماتت دشمنان پناه ده.119/47

علّت شماتت شیطان، بر بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَایَعْنَاهُ عَلَی مَعْصِیَتِکَ

خداوندا چون بر نافرمانی از تو، شیطان را همراهی نمودیم، او ما را شماتت کرد.6/10

رسیدن اندوه به بنده و شماتت شیطان بر او

وَ لَا تُشْمِتْهُ بِنَا بَعْدَ تَرْکِنَا إِیَّاهُ لَکَ

و پس از آنکه به خاطر تو از او (شیطان) دوری کردیم، اندوهی به ما نرسان که او ما را شماتت کند.6/10

در مقابل چشمان شماتت کنندگان قرار نگرفتن

لَا تَنْصِبْنَا فِیهِ لِأَعْیُنِ الشَّامِتِینَ

ما را در آن (ماه)، پیش چشمان شماتت کنندگان قرار نده.47/45

شماتت نشدن بنده، از جانب دشمنش

وَ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوِّی

و دشمنم مرا شماتت نکند.14/48

شمار

نتیجه به شمار نیاوردن چیزی از فضل خدا، جز توبه

...فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاوءُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا

پس اگر از فضل او، جز همان توبه را به شمار نیاوریم، مسلّماً نعمتش بر ما نیکو و احسانش بر ما بزرگ و فضلش بر ما تمام است.22/1

سپاسی به شماره احاطه علم خداوند

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ

پس سپاس او را، به شماره آنچه علمش - از همه چیزها - به آن احاطه دارد.27/1

سپاسی به شماره چندین برابر نعمت ها

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَهً...

پس سپاس او را، به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر.27/1

سپاسی غیر قابل شمارش

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که عددش بی حساب

ص : 802

می باشد.28و27/1

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَهُ، وَ یَزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی کِتَابِکَ الْکَتَبَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند، و بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده اند، افزونی یابد.40و36/47

پایان شمارش اعمال

وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا تَوْبَهً مَقْبُولَهً...

و پایان آنچه نویسندگان کارهایمان برای ما می شمارند، توبه پذیرفته شده قرار ده.3/11

شمارش کارهای پنهانی خود

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَکْتُومِ أَمْرِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم. و کار پنهانی خویش را می شمارم.

25/16

شمارش زشتی ها، و کمی هوشیاری نسبت به تهدید الهی

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَقَلُّ لِوَعِیدِکَ انْتِبَاهًا وَ ارْتِقَابًا مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - نسبت به تهدیدهایت کم هوشیارتر و نامراقب تر از آنم که

زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

برکناری از بودن در شمار دوستان شیطان

وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ

و ما را از شمار دوستانش برکنار فرما.

14/17

برشمردن نعمت های الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... إِحْصَاءً لِمِنَنِکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، شمردن بخشش هایت را قرار ده.13/20

خدا و شمارش تکالیف، بر بنده

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم.7/22

افزودن شماره (تبار)، به وسیله فرزندان

وَ کَثِّرْ بِهِمْ عَدَدِی

و تعداد مرا به وسیله آنها بیفزا.4/25

افزون ساختن عدّه مرزداران اسلام

ص : 803

وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ

و بر تعدادشان بیفزا.2/27

کاستن تعداد دشمنان مرزداران اسلام

وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ

و از تعدادشان بکاه.5/27

درودی با شمارشی قطع نشدنی

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... صَلَاهً... لَا یَنْقَطِعُ عَدَدُهَا

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست. درودی که شماره اش قطع نگردد.18/27

خدا و یکتایی عدد و شماره

لَکَ یَا إِلَهِی وَحْدَانِیَّهُ الْعَدَدِ

خداوندا یگانگیِ شمار از آنِ توست.

10/28

شمردن آنچه بنده با آن به خود ستم کرده

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... أَحْصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، آنچه با آن به خود ستم کرده، شمرد.

7/31

شمردن گناهانی که خدا حسابشان را بهتر

می داند

وَ عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا أَنْتَ أَحْصَی لَهَا خُشُوعًا

و با خشوع، - از گناهانش - آنچه تو شماره آن را بهتر می دانی شمرده.9/31

طاعت بنده، کمتر از به شمار آمدن

قَلَّ عِنْدِی مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

طاعتی که به شمار آورم، نزد من کم است.

10/32

درودی به تعداد بی شمار

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً... لَا یُحْصَی عَدَدُهَا

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که تعدادش به شمار درنیاید.34/32

درودی به شماره همه درودهای خداوند

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای.

19/44

توانایی شمارش درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ، وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِی لَا

ص : 804

یُحْصِیهَا غَیْرُکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای، و چندین برابر همه آن به چندین برابر که جز تو شمار آنها را نداند.19/44

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ زِیَادَهً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدُّهَا غَیْرُکَ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.55/47

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ... صَلَاهً لَا یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد و بر خاندان محمّد درود فرستی. درودی که جز تو کسی بر شمردن آن توانایی نداشته باشد.

3/48

جدایی از رمضان، هنگام تمام شدن عدد (روزهای)ش

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ... وَفَاءِ عَدَدِهِ

سپس هنگام پایان یافتن عدد (روزهای)ش، از ما جدا شد.22/45

به شمارش نیامدن نعمت خدا

وَ نِعْمَتُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَی بِأَسْرِهَا

و نعمت تو بیشتر از آنست که تمامش به شماره آید.23/46

خدا، بعد از هر شماره و عدد

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْآخِرُ بَعْدَ کُلِّ عَدَدٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. آخرین بعد از هر شمار.9/47

شمارش تعداد هر چیز، توسّط خداوند

أَنْتَ الَّذِی أَحْصَیْتَ کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا

تویی آنکه هر چیز را یک یک شمرده ای.

17/47

تنهایی بنده و بسیاری شمار دشمنان

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده، مشاهده کردی.5/49

رسوایی بنده ، از آنچه در نامه الهی شمرده شده

فَیَا سَوْأَتَا مِمَّا أَحْصَاهُ عَلَیَّ کِتَابُکَ

پس وای بر رسوایی من، از آنچه نامه تو برایم برشمرده است.2/50

ص : 805

شمشیر

در زمره کشته شدگان با شمشیرهای دشمن درآمدن

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم.

30و27/1

از غلاف کشیدن شمشیر دشمنی

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَی عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی اش را بر روی من کشید.4/49

شنا

به شنا درآمدن ابر خروشان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به شنا درآید، شعله های برق

می درخشد.14و11و10/3

شناخت

نتیجه بازداشتن بندگان از شناخت سپاس الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ...

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

خدا، خود را به بندگان شناساند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ

و سپاس خدای را که خودش را به ما شناساند.

10/1

شناساندن سنجش آب ها، به فرشتگان

...وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ، وَ کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...و آنها که وزن آب ها و پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.

16/3

پذیرش دعوت شیطان ، با وجود بینایی

ص : 806

بنده در شناخت او

...حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَی غَیْرِ عَمًی مِنِّی فِی مَعْرِفَهٍ بِهِ...

هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم با آنکه در شناخت او کور نیستم.23/16

شناخت مژده الهی

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ... بُشْرَی أَعْرِفُهَا

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و مرا به آن مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم.33/16

معرّفی نشانه ای در مژده الهی، به بنده

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ بُشْرَی أَعْرِفُهَا، وَ عَرِّفْنِی فِیهِ عَلَامَهً أَتَبَیَّنُهَا

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم و در آن مرا از نشانه ای آگاه کن که آن را آشکارا بیابم.33/16

شناختن باطلِ آراسته شده شیطانی

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ، وَ إِذَا عَرَّفْتَنَاهُ

فَقِنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان. و چون شناساندی، ما را از آن نگهدار.7/17

شناخت علوم ربّانی ، جهت دشمنی با شیطان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.

11/17

شناخت درستی کردار، از طریق دل

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِی

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا درستی آن را از (اعماق) دلم بشناسم. 8/22

معرفت دوستان و همسایگان امام علیه السلام ، به حقّ ایشان

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما هستند، یاری فرما.1/26

ص : 807

شناخت برتری و فضیلت امام علیه السلام

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی، وَ مَعْرِفَهً بِفَضْلِی...

و بر حق بینی و فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا.4/26

شناساندن ناشناخته ها، به مرزداران اسلام

وَ عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ

و آنچه را نمی شناسند، به آنان بشناسان.

3/27

شناخت خدا از امّت های مشرک و بی نام و نشان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ، وَ قَدْ أَحْصَیْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است و به دانایی، خود آنها را می شناسی.

9/27

الهام نمودن معرفت (کارِ) خیر، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ

و معرفت (کارِ) خیر را به ما الهام فرما.

2/33

عجز از معرفت اختیارشده خدا، برای

بنده

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم.

3/33

شناخت شرافت و فضیلت قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

الهام شناخت برتری ماه رمضان، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

و شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

امّت محمّد صلی الله علیه و آله و شناسایی ماه رمضان

أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ

تویی مولایی که ما را به وسیله شناخت آن، برتری دادی.44/45

کثرت شناسایی خدا، به اشیا

سُبْحَانَکَ مِنْ... حَکِیمٍ مَا أَعْرَفَکَ

پاک و منزّهی! ای شناسای چیزها، چه بسیار

ص : 808

است شناسایی تو.23/47

شناخته شدن راهنمایی، از جانب خدا

عُرِفَتِ الْهِدَایَهُ مِنْ عِنْدِکَ

هدایت از جانب تو شناخته شد.25/47

سپاسی که جز خدا، برتری آن را نشناسد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاکَ فَضْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که احدی جز تو، فضیلت آن را نداند.44و36/47

علم بنده، به تهدید الهی

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ

پس با علم به تهدیدت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

خدا، شناساننده امور به بنده

ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ

سپس چون آگاهم کردی، آنچه را صادر نموده بودی شناختم.1/49

شنیدن استماع

شنیده شدن بانگ رعدها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از

فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود.

14و11و10/3

خدا، شنونده صدای بنده

وَ کُنْ... لِصَوْتِی سَامِعًا

و صدایم را شنوا باش.21/13

شنوندگان سخن خدا

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ

و آنان (فرزندانم) را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده.3/25

شنوا بودن خداوند

إِنَّکَ... سَمِیعٌ عَلِیمٌ...

همانا تو شنوای دانایی.12/25

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. شنوای بینا.7/47

ساکنان آسمان و زمین ، و شنیدن توبه بنده به درگاه خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا... لَجَأْتُ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ التَّوْبَهِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در

ص : 809

آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، توبه ای که به سبب آن به درگاهت پناه بردم را بشنود.

26/31

شنیدنی تر بودن دعای ساکنان آسمان و زمین در حقّ بنده، از دعای خودش

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکُهُ الرِّقَّهُ عَلَیَّ لِسُوءِ حَالِی فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعَائِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند یا بخاطر بدی حالم، بر من دلسوزی نماید؛ پس دعایی از او به من رسد که از دعای من نزد تو شنیدنی تر است.27/31

شنوندگان سخنان محمّد صلی الله علیه و آله و عترت او

وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ

و همان طور که فرمان داده ای ما را در برابر ایشان گوش به فرمان و مطیع قرار ده.5/34

شنواندن کردار خود، به شنوندگان

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ... سُمْعَهِ الْمُسْمِعِینَ

سپس همه آن را از شنواندن به شنوندگان، خالص گردان.7/44

شنیدن راز و نجوای بنده

وَ اسْمَعْ نَجْوَایَ

و نجوایم را بشنو.25/46

شنوندگان ولیّ خدا (امام علیه السلام )

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ

و ما را برای او شنوندگان (و) فرمانبران قرار ده.63/47

خدا، شنونده دعا و درخواست

...بَلْ وَجَدْتُکَ لِدُعَائِی سَامِعًا

...بلکه تو را برای نیایشم، شنونده یافتم.

5/51

خدا، شنونده شکایت شاکی

تَسْمَعُ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ

کسی را که به درگاه تو شکایت کند، می شنوی.

12/51

شور

شور نگرداندن آب ابر

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَیْنَا أُجَاجًا

خداوندا آبش را بر ما شور و تلخ نگردان.

6/19

شوق

اشتیاق به پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ

ص : 810

الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ... فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2و1/4

اشتیاق بنده، به گذشت الهی

اللَّهُمَّ... إِلَی تَجَاوُزِکَ اشْتَقْتُ

خداوندا به گذشت تو اشتیاق ورزیده ام.

15/20

شوق و دلباختگی بنده، به خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِشَوْقٍ إِلَیْکَ

و شوق به خودت را به من ارزانی دار.

13/21

سبب انجام نیکی ها، با شوق

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی... حَتَّی أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقًا

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا آنکه با اشتیاق به کارهای نیک بپردازم.8/22

شوق پاداش وعده داده شده

وَ ارْزُقْنِی... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را

روزی ام فرما.9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان.53/45

سبب اشتیاق نسبت به مرگ

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... مَأْلَفَنَا الَّذِی نَشْتَاقُ إِلَیْهِ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی که مرگ برای ما محل الفتی باشد که به سوی آن مشتاقیم.3/40

اشتیاق به رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ! وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَدًا إِلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم! و فردا چه سخت به سوی تو مشتاقیم!.

41/45

اشتیاق دیدار خداوند

شَوِّقْنِی لِقَاءَکَ

مرا به دیدارت مشتاق گردان.126/47

وَ اجْعَلْ فِیما عِنْدَکَ رَغْبَتِی شَوْقًا إِلَی لِقَائِکَ

و در آنچه نزد توست، رغبتم را، آرزومندی

ص : 811

دیدارت قرار ده.4/54

شُوم

درخواست شوم نگرداندن سردی ابر

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُومًا

خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان قرار نده.6/19

عدم نحوست ماه نو

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِیهِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سعادتمندی بدون نحوست، قرار دهد.5و4/43

شهادت شهید و نیز گواهی

شهر

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به شهرهای غربت

وَ هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ

و به شهرهای غربت هجرت نمود.16/2

دوری اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از شهرهای خویشانشان

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ

و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای

خویشانشان هجرت کردند، پاداش عنایت کن.

8/4

ارزان نمودن نرخ ها، در همه شهرها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ

خداوندا ما را با بارانی که با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی، سیراب نما.

5/19

استوار نمودن شهرهای مسلمانان

وَ حَصِّنْ بِهِ دِیَارَهُمْ

و به وسیله آن، شهرهایشان را استوار ساز.

7/27

دشمنان خدا در اطراف شهرها

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و دیگر امّت های مشرک.9/27

فروبردن شهرهای مشرکان، به زمین

وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ

و شهرهایشان را در زمین فروبر.12/27

سنگباران نمودن شهرهای مشرکان

ص : 812

وَ أَلِحَّ عَلَیْهَا بِالْقُذُوفِ

و پیوسته آن (شهرها) را سنگباران فرما.

12/27

زایل ساختن خشکی شهرها

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشکسالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

اهالی شهرها و نپذیرفتن بنده

یَا مَنْ یَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ

ای کسی که می پذیرد، آن را که (اهل) شهرها او را نمی پذیرند.2/46

امام علیه السلام ، نشانه (راه حق)، در شهرها

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ... بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ... مَنَارًا فِی بِلَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را به امامی تأیید کرده ای، که او را علامتی در شهرهایت به پا داشتی.

60/47

زندگی بخشیدن به شهرهای مرده

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی... بِهَا تَنْشُرُ مَیْتَ الْبِلَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن سرزمین های مرده را زندگی می بخشی، گشایش ده.13/48

شهرت آوازه

مشهور بودن خدا، به گذشت

فَإِنَّکَ... مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ

همانا تو به گذشت مشهوری.15/12

مشهور نساختن بنده، به گناهانش

وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی

و چه بسیار گناهانی که برای من در پرده داشتی و (به آن) مشهورم ننمودی.21/16

ماه رمضان و برتری های مشهورش

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ... الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به فضایل مشهور آشکار ساخت.4/44

شهرت جویی

رهاندن مجاهد مسلمان، از شهرت طلبی

وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَهِ

و او را از شهرت طلبی نجات ده.14/27

خالص گرداندن کردارها، از شهرت جویی

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ... سُمْعَهِ الْمُسْمِعِینَ

سپس همه آن را از شهرت جویی شهرت طلبان، خالص گردان.7/44

ص : 813

شهوت

شهوات، و بازداشته نشدن فرشتگان از تسبیح

وَ الَّذِینَ... لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ الشَّهَوَاتُ...

و همانها که خواهش های نفسانی، آنها را از تسبیح تو باز نمی دارد...7/3

آفرینش شب، و نائل آمدن به شهوت

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... لِیَنَالُوا بِهِ لَذَّهً وَ شَهْوَهً

پس شب را برای آنان آفرید تا به سبب آن خوشی و کام دل یابند.5/6

پناه بردن به خدا، از افراطِ شهوت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از زیاده روی شهوت.

1/8

عرضه شهوت به بنده، توسّط شیطان

یَتَعَرَّضُ لَنَا بِالشَّهَوَاتِ

خواهش های نفسانی را برای ما عرضه می دارد.

7/25

برگرداندن شهوت بنده، از حرام

وَ اکْسِرْ شَهْوَتِی عَنْ کُلِّ مَحْرَمٍ

و خواهش نفس مرا، از هر حرامی بشکن.

1/39

شهوات، و بی بهره گشتن بنده

وَ شَهَوَاتِی حَرَمَتْنِی

و خواهش های نفسانی ام مرا محروم گردانده.

7/52

شهید

سبب درآمدن در زمره شهیدان

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم.

30و27/1

درخواست تقدیر شهادت، برای مجاهد

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ...

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.

15/27

ویژگی های قرارگیرنده در زمره شهیدان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ... وَ اجْعَلْهُ فِی نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را

ص : 814

نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و او را در صف شهیدان و صالحان قرار ده.17/27

پناه دادن بنده، در جایگاه شهدا

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و شهیدان و صالحان، مرا ایمن ساز.21/32

شیر

پُر شیر ساختن پستان چهارپایان، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ

خداوندا ما را با بارانی که پستان حیوان را با آن پر (شیر) سازی، سیراب نما.5/19

شیرینی

شیرینی زبان ها، در بیان نعمت خدا

وَ اجْعَلْ... انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِی وَصْفِ مِنَّتِکَ

و خوش سخنی هایمان را در بیان نعمت بزرگ

خود قرار ده.14/5

چشاندن شیرینی بخشش الهی، به بنده

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

و شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

کامیابی به شیرینی تندرستی

وَ أَوْجِدْنِی حَلَاوَهَ الْعَافِیَهِ

و مرا از شیرینی تندرستی کامیاب فرما.

6/15

چشاندن شیرینی آمرزش، به بنده

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ

و شیرینی آمرزش را به من بچشان.33/16

تلخی ترس از ستمکار و شیرینی ایمنی از او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ مَرَارَهِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَهَ الْأَمَنَهِ

و درباره من تلخی بیم از ستمگران را به شیرینی امنیّت مبدّل فرما.7/20

کامیابی از شیرینی مهربانی خداوند

وَ أَوْجِدْنِی... حَلَاوَهَ رَحْمَتِکَ وَ رَوْحِکَ وَ رَیْحَانِکَ، وَ جَنَّهِ نَعِیمِکَ

و مرا از شیرینی رحمتت و آسودگی و آسایش و بهشت پر نعمتت، کامیاب گردان.125/47

ص : 815

شیطان

تبهکاری های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکَایِدِهِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - و حیله و مکرهای او به تو پناه می بریم.

1/17

از امورات شیطان، به خدا پناه بردن

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکَایِدِهِ، وَ مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَایِدِهِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - و حیله و مکرهای او و اطمینان به آرزوهای او و وعده ها و فریب ها و دام هایش به تو پناه می بریم. 1/17

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت و خوار نمودن ما به نافرمانی ات طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

درخواست بنده از خدا، درباره شیطان در ارتباط با خودش

اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ، وَ اکْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ، وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ سِتْرًا لَا یَهْتِکُهُ، وَ رَدْمًا مُصْمِتًا لَا یَفْتُقُهُ

خداوندا او را از ما - به سبب عبادت و بندگی ات - دور کن. و با کوشش مستمر ما - در دوستی ات - او را خوار نما. و میان ما و او پرده ای افکن که نتواند آن را چاک زند. و سد استواری که نتواند آن را بشکافد.3/17

وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِکَ، وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَایَتِکَ، وَ اکْفِنَا خَتْرَهُ، وَ وَلِّنَا ظَهْرَهُ، وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ

و او را به جای ما به برخی دشمنانت سرگرم نما و ما را با نیکیِ نگهداری ات از او نگهدار. و حیله او را از ما دور کن و او را از ما فراری ده. و اثرش را از ما قطع کن.4/17

اللَّهُمَّ... حَوِّلْ سُلْطَانَهُ عَنَّا، وَ اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا، وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا

خداوندا تسلّط او را از ما بردار و امیدش را از ما قطع کن و او را از حریص بودن به ما باز دار.

9/17

درخواست بنده از خدا، درباره خودش در رابطه با شیطان

وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَی بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ، وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ، وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَی

ص : 816

و ما را به اندازه گمراهی او، از رستگاری ات بهره مند گردان. و بر ضدّ گمراهی او، ما را از پرهیزکاری توشه ده. و برخلاف راه هلاکت بارش، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.5/17

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ لَهُ فِی قُلُوبِنَا مَدْخَلًا، وَ لَا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیما لَدَیْنَا مَنْزِلًا

خداوندا برای او در دل های ما راه ورودی قرار نده. و او را در آنچه نزد ماست، منزل نده.

6/17

اللَّهُمَّ... بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ، وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ، وَ أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ، وَ أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِکَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ

خداوندا ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن. و آنچه برای (دور ساختن) او باید آماده سازیم، به ما الهام فرما. و ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان. و به توفیق خود ما را بر ضدّ او، نیکو یاری نما.

7/17

اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ، وَ الْطُفْ لَنَا فِی نَقْضِ حِیَلِهِ

خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز و راه باطل نمودن نیرنگ های او را به ما لطف فرما. 8/17

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ أَعْدَائِهِ، وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ، لَا نُطِیعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا، وَ لَا نَسْتَجِیبُ لَهُ إِذَا

دَعَانَا، نَأْمُرُ بِمُنَاوَاتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا، وَ نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا

خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده و از شمار دوستانش برکنار فرما تا هرگاه ما را به خود مایل ساخت، فرمانش نبریم و هرگاه که ما را فراخواند، پاسخش ندهیم. هر که فرمان ما را پیروی کند، به دشمنی او فرمان دهیم و هر کس نهی ما را پذیرفت، از پیروی او بازداریم.

14/17

درخواست حفظ مؤمنان، از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ... قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ... وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَنًا وَاقِیَهً، وَ أَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَهً مَاضِیَهً

و پدران و مادران و نزدیکان و همسایگان ما از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم قرار ده و بر اندام آنان زره های بازدارنده از آزار و اذیّت او بپوشان و سلاح های برنده بر ضدّ او به آنان عطا فرما.10/17

آموختن علم های خدایی، علیه شیطان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.

11/17

ص : 817

دشمنی نمودن با شیطان، از روی حقیقت

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَهِ الْعُبُودِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به سبب حقیقتِ بندگی تو، با او دشمنی کرد، اجابت فرما.11/17

درخواست از خدا، درباره شیطان

اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ، وَ افْتُقْ مَا رَتَقَ، وَ افْسَخْ مَا دَبَّرَ، وَ ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ، وَ انْقُضْ مَا أَبْرَمَ

خداوندا آنچه (شیطان) گره زد، باز کن. و آنچه بست، بگشا. و آنچه اندیشید، باطل کن. و هر تصمیمی گرفت، از اقدامش بازدار. و آنچه استوار نمود، درهم شکن.12/17

اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ، وَ أَبْطِلْ کَیْدَهُ، وَ اهْدِمْ کَهْفَهُ، وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ

خداوندا و لشکرش را شکست ده. و فریبش را باطل فرما. و پناهگاهش را ویران ساز. و بینی اش را به خاک بمال.13/17

میراندن بنده، در صورتِ چراگاه شیطان شدن عمرش

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ...

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد، مرا به سوی خود بازگردان.5/20

القائات شیطانی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ...

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

تبدیل القائات شیطانی، به یاد بزرگی و توانایی خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ، وَ تَفَکُّرًا فِی قُدْرَتِکَ، وَ تَدْبِیرًا عَلَی عَدُوِّکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو در دل من می افکند، یاد بزرگی ات و اندیشه در قدرتت و تدبیر علیه دشمنت را قرار ده.13/20

پناه بردن به خدا، از شرّ هر شیطان سرکش

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر شیطانِ سرکش پناه ده.6/23

پناه دادن بنده و فرزندانش، از شیطان

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده پناه ده.6/25، 6/23

چیرگی شیطان، بر بنده

هَذَا مَقَامُ مَنْ... اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطَانُ

ص : 818

این مقام کسی است که شیطان بر او چیره گشته. 6/31

وَ أَسْتَعْصِمُکَ مِنْ مَلَکَتِهِ

و از تو می خواهم مرا از چیرگی او نگاه داری.

27/32

زاری جهت برگرداندن مکر شیطان

وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ فِی صَرْفِ کَیْدِهِ عَنِّی

و به درگاه تو زاری می کنم، تا فریبش را از من بازگردانی.27/32

شیطان و به دست گرفتن مهار بنده

قَدْ مَلَکَ الشَّیْطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْیَقِینِ

شیطانْ افسار مرا در بدگمانی و سست باوری به دست گرفت.27/32

گله بنده، از بدْهمسایگی شیطان

فَأَنَا أَشْکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی، وَ طَاعَهَ نَفْسِی لَهُ

پس از بدهمسایگی او با من و اطاعت نفسم از او به تو شکایت می کنم.27/32

فریب خوردن از شیطان و نافرمانی خدا

فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ

پس اگر شیطان آنها را از اطاعتت فریبشان نمی داد، هیچ گناهکاری نافرمانی تو را نمی کرد.

9/37

عامل حفظ بندگان، از تبهکاری شیطان

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

و قرآن را نگهبان ما از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد قرار ده.10/42

فریب خوردن از شیطان

وَ جَنِّبْنَا... الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

و ما را از فریب خوردن از دشمنت؛ شیطان رانده شده، دور گردان.13/44

شیطان، دشمن خدا

وَ جَنِّبْنَا... الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

و ما را از فریب خوردن از دشمنت؛ شیطان رانده شده، دور گردان.13/44

وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

و اگر دشمن تو شیطان، بر ما چیره شده، پس ما را از او رهایی ده.16/44

رهایی دادن بندگان، از شیطان

وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

ص : 819

و اگر دشمن تو شیطان، بر ما چیره شده، پس ما را از او رهایی ده.16/44

رمضان، یاور بنده بر مغلوب نمودن شیطان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَی الشَّیْطَانِ

درود بر تو یاوری که در برابر شیطان یاری کرد. 29/45

شیفتگی

عدم غفلت فرشتگان، از شیفتگی به خدا

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَیْکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از شیفتگی به سوی تو غافل نمی شوند...1/3

دل بنده، شیفته نعمت های فراوان الهی

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِکَثْرَهِ النِّعَمِ عَلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دلش به سبب زیادی نعمت ها بر او، فریفته شده.8/52

شیون

شیون بنده، و عدم سزاواری محوِ بدیِ او

یَا إِلَهِی لَوْ... انْتَحَبْتُ حَتَّی یَنْقَطِعَ صَوْتِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر چنان شیون کنم تا صدایم قطع شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

شیوه روش

ص : 820

ص

صاحب (دارا)

اسرافیل، صاحب صور

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست.2/3

میکائیل، فرشته صاحبْ منزلت نزد خدا

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ، وَ الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ

میکائیل نزد تو دارای مقام والا است، و از اطاعتت جایگاهی بلند دارد.3/3

خدا، صاحب عرش و تخت بزرگ

یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ

ای صاحب عرش و تخت بزرگ.10/7

خدا، دارای فضل و احسان بزرگ

إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ

به درستی که تو صاحب فضل بزرگی.

6/30، 15/24، 16/14

إِنَّکَ ذُو... فَضْلٍ کَرِیمٍ

به درستی که تو دارای فضل بزرگ هستی.

21/42

خدا، دارای عظمت، بزرگواری و احترام

إِنَّکَ... ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

همانا تویی دارای بزرگواری و احترام.

7/15

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

خداوندا سپاس برای توست، دارای بزرگواری و کرم.2/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

معبودی جز تو نیست، دارای بزرگواری و احترام. 2/48

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

ای دارای بزرگواری و کرم.28/48

تَجَاوَزْ عَنِّی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

از من درگذر، ای دارای بزرگی و کرم.

7/50

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

ای صاحب عظمت و کرامت.3/54

خدا، دارای نعمت دیرین

إِنَّکَ ذُو... الْمَنِّ الْقَدِیمِ

ص : 821

به درستی که تو صاحب نعمت دیرینه ای.

15/24

عوض دادن خدا، به صاحبان تبعات

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام. پس صاحبانش را عوض ده.

18/31

خدا، صاحب پادشاهی جاوید

اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمُلْکِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید.

1/32

گمان برتری بردن، به صاحب ثروت

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

خدا، دارای فضل و نعمت

إِنَّکَ... الْمُ_حْسِنُ الْمُ_جْمِلُ ذُو الطَّوْلِ

همانا تو نیکوکارِ عطاکننده هستی. دارای فضیلتی.7/36

ادا نکردن حقِّ صاحب حقّ مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی

لِمُوءْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از حقِّ حقدار مؤمنی که بر من لازم گردانده بودی، پس آن را به تمامی ادا نکردم.1/38

خدا، صاحب رحمت گشاده

إِنَّکَ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ

به درستی که تو دارای رحمت گسترده هستی.

21/42

خدا، صاحب زیبایی، کبریا و حمد

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ، وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایشی.

11/47

دارای قوّت و توان نبودن بنده

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم.7/51

صاعقه

درخشیدن صاعقه های برق ها

ص : 822

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

صالح

سببِ قرار گرفتن در مراتب صالحان

...وَ صَیِّرْنَا بِذَلِکَ فِی دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ...

...و به وسیله آن ما را در مرتبه های نیکوکاران قرار ده. 16/17

در زمره بندگان صالح بودن

وَ اجْعَلْنِی... مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ

و مرا از بندگان شایسته قرار ده.18/20

وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و ما را از بندگان صالحت قرار ده.18/44

قصد انجام عمل صالح، و بازداشته شدن توسّط شیطان

إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ

چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، (شیطان)

ما را از آن بازدارد.7/25

در زمره صالحان

...وَ اجْعَلْهُ فِی نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

...و او را در صف شهیدان و صالحان قرار ده.

17/27

صالحان، در جایگاه گواهان (در قیامت)

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و شهیدان و صالحان، مرا ایمن ساز.21/32

اعمال صالح و کُند شمردن بازگشت به خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم.3/40

آباد ساختن مجالس صالحان

وَ اعْمُرْ بِی مَجَالِسَ الصَّالِحِینَ

و مجالس شایستگان را به وسیله من آباد ساز.

4/41

ص : 823

درود خدا، بر بندگان صالحش

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

پیش نفرستادن کردارهای شایسته

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو را، پیش فرستاده ام.72/47

یاری بنده، بر نیّت صالح

وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّهِ

و بر (داشتن) نیّت صالح یاری ام فرما.

113/47

همانند صالحان

وَ کُنْ لِی کَمَا تَکُونُ لِلصَّالِحِینَ

و با من چنان باش که با شایستگان هستی.

127/47

شریک شدن در دعای صالح مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در

درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.

3/48

عمل صالحِ پیش فرستاده شده

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو نیامده ام.6/48

صبح

شکافتن تاریکی، با درآمدن در بامداد

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی.8/6

به صبح درآمدن بندگان و همه چیز، در ملک خدا

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز و همه از آنِ تو هستیم.9/6

به صبح درآمدن بندگان، در پنجه قدرت الهی

أَصْبَحْنَا فِی قَبْضَتِکَ

ص : 824

ما در تحت قدرت تو صبح کردیم.10/6

حال بنده، هنگام ورود در صبح و شام

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْدًا دَاخِرًا لَکَ

خدای من، صبح و شام را به سر کردم ، در حالی که بنده خوار توام.7/21

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

راه یابی به روشنی بامداد قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که با نور صبحگاهش راه می یابند.7/42

درودهای واردشونده در صبح و شام، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ... النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.64/47

به صبح درآمدن و امید به خداوند

اللَّهُمَّ مَنْ أَصْبَحَ لَهُ ثِقَهٌ أَوْ رَجَاءٌ غَیْرُکَ، فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

خداوندا، هر کس صبح کرد، در حالی که اعتماد یا امیدش به جز تو بود. پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی. 8/54

صبر بردباری و نیز شکیبایی

صحرا بیابان

صدا

گفتار فرشتگان، در هنگام شنیدن صدای برافروختگی دوزخ

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ: سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

و همانهایی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران صدای شعله اش بلند است، گویند: منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

صدای زجر و راندن فرشته

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود.

14و11و10/3

ص : 825

خدا، اجابت کننده هر آوازدهنده اش

إِنَّکَ... مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ

به درستی که تو برای هر که تو را صدا زند، اجابت کننده ای.5/11

خواندن خدا، با صدایی تغییر یافته و آهسته

تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ... ثُمَّ دَعَاکَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِیٍّ

با توبه به تو روی آورده و با صدای آهسته پنهانی تو را می خواند.8/12

خدا و شنیدن صدای بنده

وَ کُنْ... مِنْ نِدَائِی قَرِیبًا... وَ لِصَوْتِی سَامِعًا

و به آوازم نزدیک شو و صدایم را شنوا باش.

21/13

علّت گرفتگی صدای تضرّع بنده، به درگاه خدا

کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی، وَ لِذَاکَ خَمَدَ صَوْتِی عَنِ الْجَأْرِ إِلَیْکَ

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم. و از همین جهت است که صدای زاریم به درگاه تو گرفته.20/16

با آواز بلند نالیدن، تا قطع گشتن صدا

یَا إِلَهِی لَوْ... انْتَحَبْتُ حَتَّی یَنْقَطِعَ صَوْتِی... مَا

اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر چنان شیون کنم تا صدایم قطع شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

آهستگی صدای فرزند، در برابر والدین

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی

خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز.

6/24

خدا را صدا زدن

وَ لَا یَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَکَ فِی دُعَائِی، وَ لَا یَنْظِمُهُ وَ إِیَّاکَ نِدَائِی

و در دعایم، کسی با تو برابر نیست و ندایم کسی را با تو جمع نمی کند.9/28

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثًا بِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که از تو یاری خواستم.10/49

شنیدن صدای رعد

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب رحم نمایی، که

ص : 826

توانایی صدای غرش ابرت را ندارد.5/50

صدق راست و درست

صدقه

پاکیزه ترین صدقه های صدقه دهندگان

وَ اجْعَلْ مَا... تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ أَزْکَی صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ

و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، پاکیزه ترین صدقه های صدقه دهندگان قرار ده.

2/39

صدقه دادن، در طلب افزایش نعمت خدا

وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ

و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند.16/45

صرف کردن

علّت صرف نعمت و عدم سپاس گزاری

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به

ایشان داده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

صرف نمودن روزی خدا، در نافرمانی او

وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِینَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَیْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ فِیما نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ؟

و کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد، آنگاه که روزی ات را که برایم رسانده ای، در نافرمانیت در آنچه بازداشته ای صرف می کنم؟

23/16

صرف نمودن روزها

وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ

و سراسر روزهایم را در آنچه مرا برای آن آفریدی صرف نما.3/20

صرف شدن عمر، در فرمانبری خدا

وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمْرِی بِذْلَهً فِی طَاعَتِکَ

و تا زمانی که زندگی ام در طاعت تو صرف شود، مرا طول عمر ده.5/20

صرف نظر کردن

صرف نظر از همسایگان ستمکار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ

ص : 827

و خداوندا مرا بر آن دار که از ستمگرشان با چشم پوشی صرف نظر کنم.3/26

صف

عامل سیراب نمودن تشنگی بندگان، در جایگاه صف بستن در پیشگاه خدا

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن (قرآن)، تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاه صف بستن در پیشگاهت، سیراب فرما.11/42

خواری مقام بندگان، در محلّ صف بستن در پیشگاه خدا

وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت صف می کشیم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

صفات

پنهان بودن صفات طوائف، بر بندگان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ

صِفَاتُهُمْ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است.9/27

صفات انتقال یابنده

وَ مَنْ سِوَاکَ... مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ

و غیر تو، در صفاتش دگرگون می باشد.

11/28

گمراهیِ اوصاف، در خدا

ضَلَّتْ فِیکَ الصِّفَاتُ

اوصاف در تو گمراه گشته.7/32

گسیختن صفات، پیش از رسیدن به وصف الهی

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَکَ النُّعُوتُ

و صفت ها پیش از رسیدن به تو، از هم گسسته.

7/32

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِکَ الصِّفَاتُ

و توصیف ها پیش از رسیدن به وصف تو، از هم گسیخته اند.12/46

صلاحیت شایستگی

ص : 828

صلح آشتی

صلوات درود

صمد

خدا و داشتن قدرت صمد (کامله)

لَکَ یَا إِلَهِی... مَلَکَهُ الْقُدْرَهِ الصَّمَدِ

خداوندا تسلّط قدرتِ همیشگی از آنِ توست.

10/28

خدای صمد

إِنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ...

به درستی که تو تنها یکتای بی نیازی.5/35

وَ أَنْتَ حَیٌّ صَمَدٌ

و تویی زنده بی نیاز.28/47

یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ

ای یگانه، ای یکتا، ای بی نیاز.2/54

صوت صدا

صور

اسرافیل، صاحب صور

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست.2/3

صید شکار

ص : 829

ص : 830

ض

ضد

توشه ای ضدّ گمراهی شیطان

وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ

و بر ضدّ گمراهی او (شیطان)، ما را از پرهیزکاری توشه ده.5/17

قرار ندادن ضدّی، برای خدا

فَإِنِّی لَا أَجْعَلُ لَکَ ضِدًّا، وَ لَا أَدْعُو مَعَکَ نِدًّا

پس به درستی که من برای تو ضدّی قرار نمی دهم و با تو همانندی را نمی خوانم.22/20

برتر بودن خدا، از داشتن اضداد

فَتَعَالَیْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ

پس تو از داشتن مانندها و همتاها برتر بودی.

12/28

سبب برگشتن به راه ضدّ عافیت

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ... أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیَهِ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که به ضدّ عافیت نزدیک تر است، تکیه نماییم.

3/33

نبودن ضدّی برای ستیز کردن با خدا

أَنْتَ الَّذِی لَا ضِدَّ مَعَکَ فَیُعَانِدَکَ

تویی آنکه ضدّی نداری تا با تو دشمنی کند.

20/47

نفی اضداد، از خدا

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ وَ نَفْیَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو و نفی شریکان و همتایان و مانندهایی از تو را، پیش فرستاده ام.72/47

ضرر زیان

ضعف ناتوانی

ضعیف کوچک

ضلالت گمراهی

ضمانت

ضمانت بنده، عدم رجوع به مذموم الهی

ص : 831

وَ لَکَ یَا رَبِّ... ضَمَانِی أَنْ لَا أَرْجِعَ فِی مَذْمُومِکَ

و ای پروردگار من، به تو ضمانت می دهم در کاری که نکوهیده توست، بازنگردم.16/31

آنچه خدا ضمانت نموده:

أ. برآوردن حاجت ها و اجابت دعا

وَ یَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ

و ای آنکه روا شدن خواسته ها را برای ایشان ضمانت کرده است.10/12

وَ لَا تَمْنَعْنِی الْإِجَابَهَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِی

و اجابت (دعا) را از من دریغ نکن، که خود آن را ضمانت کرده ای.9/25

ب. روزی بنده

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ، وَ حَسْمًا لِلاِشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْکِفَایَهَ لَهُ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای و قطع اشتغال ما به آنچه خود کفایت آن را ضمانت

فرموده ای قرار ده.3/29

ج. درگذشتن از بدی های بنده

وَ اعْفُ عَنْ سَیِّئَاتِی کَمَا ضَمِنْتَ

و آنچنان که ضمانت کرده ای، از بدی هایم درگذر.15/31

د. پذیرفتن توبه

اللَّهُمَّ فَکَمَا أَمَرْتَ بِالتَّوْبَهِ، وَ ضَمِنْتَ الْقَبُولَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی

خداوندا، پس چنانکه به توبه فرمان دادی و پذیرفتن را ضمانت کردی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و توبه ام را قبول کن.

29/31

ه_. پاداش نیکوکاران

یَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُ_حْسِنِینَ

ای ضامن پاداش نیکوکاران.5/40

ضمیر درون

ضیق تنگی

ص : 832

ط

طبقات

فرشتگان و طبقات آسمان ها

وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

و آنها را در دل طبقه های آسمان هایت، سکونت داده ای.11/3

اقامت بندگان در بین طبقات خاک

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی، وَ طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

طبقات غلامان و کنیزان

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ

و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده ای، عافیت بخش.

105/47

طبیب

پرسش ( اطرافیان محتضر ) ، از وجود طبیب

هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ... إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ، وَ قِیلَ مَنْ رَاقٍ؟

به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد و می گویند: کجاست طبیب؟

13/42

طرف جهت

طریق راه

طعام خوردنی

طعم مزه

طغیان سرکشی

طلب جستجو و نیز خواسته

طلوع

طلوع و غروب نمودن ماه

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، به خدمت گرفت.2/43

ص : 833

طلوع هلال ماه، بر بندگان

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ

و ما را از خوشنودترین کسانی که ماه بر او طلوع کرده، قرار ده.6/43

دوام برکت شب قدر، تا طلوع فجر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.5/44

طمع حرص

تابعین و طمع به آنچه نزد خداست

صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی... الطَّمَعِ فِیما عِنْدَکَ...

درودی که به سبب آن ایشان را بر طمع در آنچه نزد تو است، برانگیزی.15و14/4

طمع به مهربانی خدا

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ...

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

طمع شیطان، در گمراه کردن بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت و خوار نمودن ما به نافرمانی ات طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

خوار ساختن دشمن و قطع طمع پسینیان آنها

وَ اقْطَعْ بِخِزْیِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ

و با خواری آنان، طمع آیندگانشان را قطع نما.

5/27

آرزو، سبب طمع در عمرِ کهنسالان

وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ

و با آرزوهایمان، در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.1/29

با طمع و یقین، خدا را قصد نمودن

فَأَمَّکَ بِطَمَعِهِ یَقِینًا

پس از روی یقینْ با حرص، تو را قصد کرد.

8/31

طمع نداشتن به هیچ کس، جز خدا

قَدْ خَلَا طَمَعُهُ مِنْ کُلِّ مَطْمُوعٍ فِیهِ غَیْرِکَ

ص : 834

در حالی که طمعش از هر که - جز تو - در او طمع کنند، خالی است.8/31

افزونی ترس از خدا، نسبت به طمع به او

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست.12/39

علّت کمی طمع به خدا، نسبت به ترس از او

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

طواف

درود خدا، بر طواف کنندگان بیت المعمور

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و طواف کنندگان بیت المعمور.18و11و10/3

طواف آمرزش خواهان، گِرد مهربان ترین کس

وَ یَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ

و ای مهربانی که آمرزش خواهان گرد او می گردند.9/12

طولانی

پناه بردن به خدا، از دراز گشتن آرزوها

وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ... نَمُدَّ فِی آمَالِنَا

و پناه می بریم به تو از اینکه آرزوهایمان را دراز کنیم.5/8

زیانی با دوامی طولانی

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَهَ فِی أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

2/9

ص : 835

طولانی گرداندن عمر فرزندان ، برای والدین

إِلَهِی امْدُدْ لِی فِی أَعْمَارِهِمْ

خداوندا عمرشان را برای من دراز گردان.

2/25

آزمایش شدن، به آرزوی دراز

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا... فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ...

خداوندا همانا تو ما را در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی.1/29

طول کشیدن کار، در چاره وام

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ شُغْلِی

و مرا معاف دار، از وامی که کارم در چاره آن طول کشد.1/30

پاداشی با پایانی طولانی و باقی

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ، وَ عَلَی الْغَایَهِ الْقَرِیبَهِ الزَّائِلَهِ بِالْغَایَهِ الْمَدِیدَهِ الْبَاقِیَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی و در برابر عمل نزدیک مدّتِ زوال پذیر، پاداش درازمدّت پایدار عطا نموده ای.12/37

بازداشتن بندگان، از آرزوی دراز

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ

و ما را از آرزوی دراز بازدار.1/40

مبارک ساختن طولِ ماندن، در طبقات خاک

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی، وَ طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

بدبختی و طولانی شدن عذر

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای طولانی بر او.9/45

طولانی بودن رمضان، بر گنهکاران

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَی الْمُ_جْرِمِینَ

درود بر تو. چه طولانی بودی، بر گناهکاران!.

32/45

مهلت طولانی خدا، به بندگان

ص : 836

لَمْ یَهِنْ عَلَی طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُکَ

مهلت طولانی ایشان، سلطنت تو را سست نکرده است.18/46

وَ أَطَلْتَ الْإِمْهَالَ

و مهلتِ طولانی داده ای.21/46

طولانی بودن بازگشت بنده، در کیفر الهی

وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ

و چه طولانی است پی درپی بازگشتنش، در کیفرت!20/46

به رنج دراز گرفتار شدن

أَنَا الطَّوِیلُ الْعَنَاءِ

منم که گرفتاری ام دراز است.85/47

طول ایستادگی خطاکاران، بر گناه

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس طول ایستادگی آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

آرزوی دراز، سبب سرگرم شدن نفْس

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش، سرگرم شده.8/52

طهارت پاکی و پاکیزگی

ص : 837

ص : 838

ظ

ظاهر آشکار

ظرفیّت گنجایش

ظفر پیروزی

ظلم ستم

ظلمت تیرگی

تاریکی های برزخ

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، تاریکی های برزخ را برای ما روشن نماید.12و10/1

راه یابی در ظُلُمات

هَبْ لِی نُورًا... أَهْتَدِی بِهِ فِی الظُّلُمَاتِ

مرا نوری بخش که در تاریکی ها با آن راه یابم.

8/22

جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ

بِاتِّبَاعِهِ

آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم.3/42

ظُلْمت آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَهٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که نورش تاریکی است.29/32

مونسی در ظلمات شب

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده.10/42

روشن شدن تاریکی قبرها

وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا

و پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن (قرآن)، روشن ساز.15/42

ماه و روشن نمودن ظلمت ها

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ

ایمان آوردم به کسی که به وسیله تو ظلمت ها را نورانی ساخت.2/43

ظن گمان

ص : 839

ص : 840

ع

عادت

عادت بندگان، به توبه پذیری خدا

وَ یَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَهِ

و ای آنکه بندگانش را به قبول پشیمانی عادت داده است.10/12

عادت به پناه بردن به خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَوَّدِینَ بِالتَّعَوُّذِ بِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به پناه بردن به تو خو گرفته اند، قرار ده.11و10/25

احسان، عادت خدا

ذَلِکَ أَنَّ... عَادَتَکَ الْإِحْسَانُ

زیرا عادت تو احسان است.7/37

عادت خدا، نسبت به بدکاران

عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ

عادت تو احسان به بدکاران است.16/46

عار ننگ

عافیت تندرستی

عاقبت

نیکویی عاقبت دنیای (بهشتیان)

...وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ

...و آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای.20/3

اندک بودن آنچه عاقبتش، فناست

فَغَیْرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ

زیرا آنچه سرانجامش نابودیست، زیاد نیست.

3/18

بسیاری آنچه عاقبتش بقاست

...وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ

...و آنچه فرجامش بقاست، کم نیست.

3/18

عاقبت دچار سرکشی شدن

وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ... مَا أَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْیَانًا

و مالی که عاقبت، دچار سرکشی شوم را از من دور ساز.3/30

ص : 841

دوری از حسنِ عاقبت

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَهِ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که از حسن عاقبت دورتر است، تکیه نماییم.

3/33

عاقبتی پسندیده

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر است، ختم کن.6/33

عاق والدین

عاق شدگانِ پدران و مادران

وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ

و مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار نده.11/24

عبا

پوشاندن عبای تندرستی، بر بنده

وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِکَ

و ردای تندرستی ات را بر تنم کن.112/47

عبادت پرستش

وانماندن فرشتگان، از پرستش خداوند

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از پرستشت درمانده نمی گردند...1/3

عدم پرستش خدا، درخور سزاواری اش

سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

عبادت، دورکننده شیطان از بنده

اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ

خداوندا او را از ما - به سبب عبادت و بندگی ات - دور کن.3/17

حقیقت عبودیت، و دشمنی با شیطان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَهِ الْعُبُودِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به سبب حقیقتِ بندگی تو، با او دشمنی کرد، اجابت فرما.11/17

رام ساختن بنده، برای بندگی خدا

وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ

و مرا به عبادت خود وادار ولی بندگی ام را با

ص : 842

خودپسندی تباه نگردان.3/20

خودپسندی، تباه سازنده عبادت

لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ

بندگی ام را با خودپسندی تباه نگردان.

3/20

سستی در عبادت خدا

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ

و مرا به سستی در عبادتت گرفتار نکن.

11/20

سبب بازنماندن از عبادت

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ... فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم.24/20

تندرستی در عبادت

وَ ارْزُقْنِی صِحَّهً فِی عِبَادَهٍ

و مرا تندرستی در عبادت، روزی فرما.

27/20

مرزداران اسلام و عبادت خداوند

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن،

برای عبادت خویش آسوده ساز.7/27

سبب عبادت نشدن کسی، جز خدا

وَ فَرِّغْهُمْ... عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَهِ بِکَ حَتَّی لَا یُعْبَدَ فِی بِقَاعِ الْأَرْضِ غَیْرُکَ

و خاطرشان را از سرگرمی به کارزار با آنان (دشمنان)، برای خلوت با خودت آسوده ساز تا در همه جای زمین، جز تو پرستش نشود.7/27

اسم بنده، در بین عبادت کنندگان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

خدا، منتهای ترس عبادت کنندگان

وَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی خَوْفِ الْعَابِدِینَ

و ای کسی که انتهای ترس عبادت کنندگان است.4/31

استوار ساختن بینایی بنده، در عبادت

وَ أَحْکِمْ فِی عِبَادَتِکَ بَصِیرَتِی

و بینش مرا در بندگی ات، استوار گردان.

13/31

عزیزشده، در اثر عبادت

ص : 843

فَإِنَّ... الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُکَ

پس به درستی که عزیز کسی است که بندگی تو عزّتش بخشد.4/35

توانا شدن بر بندگی خدا

مَلَکْتَ - یَا إِلَهِی - أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ

ای خدای من، تو زمام امرشان را به دست داشته ای، پیش از آنکه بر عبادت تو توانایی داشته باشند.7/37

روش کوشش کننده در بندگی خدا

...هَذَا یَا إِلَهِی... سَبِیلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ

...ای خدای من، این راه کسی است که در بندگی تو کوشیده.14/37

در زمره نیک بخت ترین عبادت کنندگان خدا بودن

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ

و ما را از نیک بخت ترین کسانی که تو را در آن (ماه) بندگی نموده(اند)، قرار ده.6/43

عبادت خدا، از آغاز تا پایان ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی

کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

پر ساختن ماه رمضان، از عبادت خدا

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ

خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان.17/44

عبادت نامیدن دعا

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً

پس دعا کردن را عبادت نامیدی.15/45

نتیجه سرکشی از عبادت

وَ قُلْتَ: ...إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

و فرمودی: «همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.»15/45

یاری بنده بر عبادتی شایسته خدا

فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.46/45

عبادت خداوند، تا روز قیامت

ص : 844

وَ اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ... تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

و برای ما مانند پاداش کسانی که در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.

51/45

کوشا در عبادت خدا

وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْرًا مِمَّا یَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَکَ مِنْ عِبَادِکَ

و مرا تهی دست از آنچه بندگانِ کوشا در عبادتت با (دستی پر از) آن بازمی گردند، بازنگردان.71/47

پیش نفرستادن کارهای شایسته ای همانند کوشایان در عبادت

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو را، پیش فرستاده ام.72/47

توجه به آنچه پرستشگران متوجه آنند

وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا... اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِینَ

و دلم را به سوی آنچه پرستش کنندگان را با آن به بندگی گرفته ای، متوجّه ساز.92/47

آبادی شب به بیداری عبادت

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، آباد گردان.123/47

روزی خوردن از خدا و پرستش غیر او

وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.2/52

عبادت غیر خدا

لَا یَفُوتُکَ مَنْ عَبَدَ غَیْرَکَ

کسی که جز تو را پرستید، از دست تو گریزی ندارد.3/52

کافر گشتن به هر معبودی، جز خدا

وَ کَفَرْتُ بِکُلِّ مَعْبُودٍ غَیْرِکَ

و به هر معبودی جز تو کفر ورزیدم.6/52

بیزاری از عبادت کننده غیر خدا

وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاکَ

و از هر که جز تو را پرستید، بیزاری جستم.

6/52

عبادت خدا، وسیله بی نیاز گشتن بنده

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ بِعِبَادَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که مرا به وسیله بندگی ات از هر چیزی بی نیاز گردانی.10/52

ص : 845

ترس عابدان و پرستش فروتنان

أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَکَ، وَ عِبَادَهَ الْخَاشِعِینَ لَکَ

ترس عبادت کنندگان و پرستش فروتنان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

عبرت پند

عتاب سرزنش

عتیق دیرینه

عُجب خودپسندی

عجز ناتوانی

عجله شتاب

عدالت عدل

عدد شمار

عدل

خدا، به پادارنده عدالت و عادل در حکم

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، قَائِمٌ بِالْقِسْطِ، عَدْلٌ فِی الْحُکْمِ

همانا من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، برپادارنده عدلی، دادگر در حکمی.21/6

نداشتن طاقتِ عدل الهی

فَإِنَّهُ لَا طَاقَهَ لَنَا بِعَدْلِکَ

زیرا ما طاقت عدالت تو را نداریم.2/10

با عدل رفتار نکردن، با بنده

...وَ لَا تَحْمِلْنِی بِعَدْلِکَ عَلَی الِاسْتِحْقَاقِ

...و با دادگری ات بر آنچه سزاوارم رفتار نکن.

20/13

ناامیدی از عدل خدا و آزمایش بنده

اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ

خداوندا مرا به ناامیدی از عدلت آزمایش نکن. 12/14

ملبّس شدن به زیور پرهیزکاران، در گسترش عدل

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ

و زیور پرهیزکاران را در گستردن عدل، به من بپوشان.10/20

به عدل تاوان نگرفتن، از والدین

فَهُمَا... أَعْظَمُ مِنَّهً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس نعمتشان نزد من بزرگ تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

پناه بردن از ستم، به عدل خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_جَارِینَ مِنَ الظُّلْمِ

ص : 846

بِعَدْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از ستم (دیگران) به عدل تو پناه آورده اند، قرار ده.

11و10/25

انکار نکردن عدل خدا

لَا یُنْکِرُ یَا إِلَهِی عَدْلَکَ إِنْ عَاقَبْتَهُ

ای خدای من، اگر او را عقوبت دهی، عدل تو را انکار نمی کند.10/31

ترس از عدل الهی

وَ کَرُمْتَ أَنْ یُخَافَ مِنْکَ إِلَّا الْعَدْلُ

و کریم تر از آنی که جز از عدالتت ترسند.

16/37

رهایی از حکم عدل الهی

وَ خَلِّصْنِی مِمَّا یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ

و مرا از آنچه عدل تو را حکم می کند، خلاص گردان. 5/39

آزاد شدن از بند عدل خدا، با احسان او

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.

10/39

در ترازوی عدل نگذاشتن کردار بنده

وَ لَا تَحْمِلْ عَلَی مِیزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِی

و عملم را در ترازوی انصاف نگذار.2/41

برنگشتن زبانه ترازوی عدل قرآن، از حق

وَ جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

و آن (قرآن) را ترازوی عدلی قرار دادی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود.3/42

عادلانه رفتار کردن بنده، با ستمگر

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با کسی که به ما ظلم نموده، منصفانه رفتار کنیم.10/44

خدا، عادل ترین دادگران

یَا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ

ای عادل ترین دادگران.54/45

عدل خدا، و ستم نکردن (به مغرور شده به کرمش)

وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِکَ لَا تَجُورُ فِیهِ، وَ إِنْصَافًا مِنْ حُکْمِکَ لَا تَحِیفُ عَلَیْهِ

و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن! (همه گرفتاری هایش) از روی عدل در حکم توست، که در آن ستم نمی کنی. و از حکم منصفانه توست، که بر او جفا نمی نمایی.

20/46

ص : 847

آنچه خدا بر اساس عدل و داد می کند:

أ. جزا دادن و کیفر نمودن

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

تا کسانی را که بد کرده اند، به سبب آنچه که به جا آورده اند، سزا دهد و آنان را که به سبب نیکویی، نیکویی نمودند را، جزا دهد.

6/1

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست.1/10

وَ عُقُوبَتُکَ عَدْلٌ

و کیفرت از روی عدل است.4/45

إِنْ تُعَذِّبْنِی فَإِنِّی لِذَلِکَ أَهْلٌ، وَ هُوَ یَا رَبِّ مِنْکَ عَدْلٌ

اگر مرا عذاب نمایی، پس به درستی که من سزاوار آنم و آن - ای پروردگار من - از جانب تو عدل است.4/50

ب. مقدّرات بنده

عَدْلٌ فِیَّ قَضَاوءُکَ

آنچه برای من تقدیر نمودی، عادلانه است. 6/21

ج. تقسیم معیشت در بین بندگان

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

د. حکم کردن و فرمان دادن

أَنْتَ الَّذِی... قَضَیْتَ فَکَانَ عَدْلًا مَا قَضَیْتَ، وَ حَکَمْتَ فَکَانَ نِصْفًا مَا حَکَمْتَ

تویی آنکه قضاوت کردی و قضاوتت از روی عدل بود و حکم دادی و حکمت از روی انصاف بود.15/47

عذاب

عدل بودن عذاب خدا

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِکَ

خداوندا اگر بخواهی ما را عذاب کنی، از عدالت توست.1/10

عذاب الهی و گذشت خداوند

وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِکَ بِتَجَاوُزِکَ

و به گذشت خود، ما را از عذابت ایمن ساز.

2/10

ستم نبودن عذاب خدا

فَإِنْ تُعَذِّبْنِی فَأَنْتَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِی

پس اگر مرا عذاب کنی ستمکار به من نیستی.

31/16

ص : 848

حفظ کردن بنده، از عذاب آتش

وَ قِنِی (بِرَحْمَتِکَ) عَذَابَ النَّارِ

و مرا به رحمت خود از عذاب آتش، حفظ فرما.30/20

وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ

و از شکنجه آتش نگاهمان دار.

13/25

پناه بردن به خدا، از عذاب آتش

وَ أَعِذْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ

و ما را از شکنجه آتش پناه ده.12/25

فروفرستادن عذاب، بر دشمنان خدا

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر.

11/27

وعده عذاب به رو گرداننده از رضای خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، وعده عذاب داده ای.29/32

تأخیر عذاب و چشم پوشی خدا، از حقّش

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ... تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.15/37

سخت بودن عذاب خداوند

وَ قُلْتَ: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

و فرمودی: «اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم و اگر کفران نمایید، همانا عذاب من شدید است.»14/45

عذاب همیشگی و برگشتن از خدا

فَالْوَیْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ

پس افسوس همیشگی، برای کسیست که از تو برگشته.19/46

تغییر حالات، در (زمان) عذاب الهی

مَا أَکْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِکَ

چه زیاد است از حالی به حالی گشتن او، در عذاب تو!20/46

قرار گرفتن اراده الهی، بر عذاب قومی

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات

ص : 849

ده. 120/47

پناه دادن بنده، از عذاب الهی

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و حفظ نمودنم از عذابت که سزاوارش [دوزخیان]، در آن به سر می برد، آباد گردان.123/47

عذاب خدا و رحم نکردن کسی بر بنده

إِنْ عَذَّبْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْحَمُنِی

اگر مرا عذاب کنی، پس کیست آنکه به من رحم کند؟15/48

درخواست ایمنی از عذاب

وَ أَسْأَلُکَ أَمْنًا مِنْ عَذَابِکَ

و ایمنی از عذابت را از تو می خواهم.

19/48

سزاواری عذاب خدا

إِنْ تُعَذِّبْنِی فَإِنِّی لِذَلِکَ أَهْلٌ

اگر مرا عذاب نمایی، پس به درستی که من سزاوار آنم.4/50

عذاب بنده و افزون نشدن ملک خدا

لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ

عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی

تو بیفزاید.6/50

عذاب بنده و درخواست شکیبایی بر آن

وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

عذاب خدا و اعتراف بنده

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَیِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکار، سهل انگار، تباه کننده، گنهکار، مقصّر، اهمال کننده و واگذارنده بهره خویشم.14/51

عرش

درود خدا، بر حاملان عرش الهی

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند، پس بر آنها درود فرست.6و1/3

خدا، صاحب عرش عظیم

یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ

ص : 850

ای صاحب عرش و تخت بزرگ.10/7

فروتنی آنچه زیر عرش خداست، برای عظمت او

سُبْحَانَکَ... خَشَعَ لِعَظَمَتِکَ مَا دُونَ عَرْشِکَ

پاک و منزّهی! آنچه زیر عرش تو است، برای بزرگی تو خاشع شد.26/47

سپاسی همسنگ عرش بزرگ خدا، از او

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد.41و36/47

درودی هم وزن عرش خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ زِنَهَ عَرْشِکَ وَ مَا دُونَهُ

پروردگار من، بر ایشان هم وزن عرش خود و آنچه زیر آن است، درود فرست.59/47

عِرض آبرو

عرفه

ویژگی های روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.66/47

بهره ای ویژه، در روز عرفه

وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

و در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.71/47

پوشاندن بنده، در روز عرفه

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

عروج

نردبانی جهت عروج به سوی خوشنودی خدا

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.

17/49

عریض پهناور

ص : 851

عزّت

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و عزیز نمودن دین خدا

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... مَنْ کَثَّرْتَ فِی إِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ

و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند پاداش عنایت کن.

8/4

عزیز و گرامی ساختن بنده

وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ

و مرا گرامی دار و به خودبزرگ بینی گرفتارم نساز.3/20

عزّت آشکار و ذلّت باطنی

وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزًّا ظَاهِرًا إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا

و عزّتی آشکار برایم پدید نیاور، مگر آنکه به همان اندازه ذلّتی پنهانی در نزد خودم پدید آوری.

4/20

خوار نمودن عزّتِ قصدبددارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُذِلَّ عِزَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا عزّتش را به ذلّت تبدیل نمایی.8و7/23

عزیز بودن خدا

إِنَّکَ عَزِیزٌ قَدِیرٌ

به درستی که تو پیروزِ توانایی.8/23

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود.4/44

از ذلّت به عزّت رسیدن

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَزِّینَ مِنَ الذُّلِّ بِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به یاری تو از ذلّت به عزّت رسیده اند، قرار ده.

11و10/25

عزّت طلبیدن از غیر خدا و خوار گشتن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

سر به زیر افکندن با خواری، برای عزّت خدا

ص : 852

وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِکَ مُتَذَلِّلًا

و با خواریْ برای عزّتت سرش را به زیر افکنده.

9/31

رفتار خدا، همچون عزیزی مهربان

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

عزّت خدا، پناه دهنده بنده بی پناه

اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْکَ فَلْیَخْفُرْنِی عِزُّکَ

خداوندا برای من پناه دهنده ای از (عقوبت) تو نیست، پس باید عزّتت مرا پناه دهد.25/31

پایندگی عزّت خدا

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ...

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها، ماندگار است.3و1/32

عزیز شدن، در اثر عبادت خدا

فَإِنَّ... الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُکَ

پس به درستی که عزیز کسی است که بندگی تو عزّتش بخشد.4/35

عزّتی از دست نرفتنی

وَ أَیِّدْنَا بِعِزٍّ لَا یُفْقَدُ

و ما را با عزّتی که از دست نرود، تأیید فرما.

5/35

عزیز نمودن بنده، نزد خلق

وَ ذَلِّلْنِی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِکَ

و مرا در پیشگاهت ذلیل کن و در نزد آفریدگانت عزیز دار.118/47

آنچه بنده به سبب عزّت خداوند، از او می خواهد:

أ. دوری از (شرّ و زیان) بندگان

وَ امْنَعْنَا بِعِزِّکَ، مِنْ عِبَادِکَ

و به عزّت خود ما را از بندگانت حفظ کن.

13/5

ب. پناه از آنچه از آن می ترسد

أَجِرْنِی بِعِزَّتِکَ مِمَّا أَرْهَبُ

به عزّت خود، از آنچه می ترسم، ایمنی ام ده.25/20

ج. استوار ساختن مرزها

اللَّهُمَّ... حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ

خداوندا به عزّت خود، مرزهای مسلمانان را استوار فرما.1/27

ص : 853

عزم قصد

عزیمت کوچ

عصبیّت حمیّت

عصیان سرکشی و نیز نافرمانی

عضو اندام

عطا بخشش

عطوفت رحمت

عظمت بزرگی

عفّت پاکدامنی و نیز خویشتن داری

عفو آمرزش و نیز گذشت

سبقت گرفتن به سوی عفو الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او، پیشی گیریم.11و10/1

سپاسی رساننده بنده، به عفو الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ وُصْلَهً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که به سوی طاعت و بخشایش او پیوند خوریم.29و27/1

فضل الهی و عفو نمودن بنده

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست.1/10

عفو الهی و رهایی از عذاب

وَ لَا نَجَاهَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِکَ

و بدون بخشایش تو، هیچ یک از ما نجات نمی یابیم. 2/10

عفو خداوند و نعمت او

فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَکَ بِمَنِّکَ

پس به منّت خود، بخشایشت را بر ما آسان گردان.2/10

بزرگ نبودن عفوِ گناه بزرگ، بر خدا

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ لَا یَتَعَاظَمُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند بخشایش گناه بزرگ، بر تو بزرگ نیست.13و12/12

توانایی خدا، بر عفو

فَإِنَّکَ مَلِیءٌ بِالْعَفْوِ

همانا تو بر بخشایش نمودن توانایی.

15/12

ستم رسیدن به بنده و عفو خداوند

ص : 854

اللَّهُمَّ... عَوِّضْنِی مِنْ ظُلْمِهِ لِی عَفْوَکَ

خداوندا در عوض ستمی که او به من نمود، مرا ببخش.9/14

بیرون شدن از بیماری، به عفو الهی

وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِکَ

و بیرون شدنم از بیماری را به عفو و گذشتت قرار ده.6/15

برتری عفو خدا، نسبت به عقابش

وَ أَنْتَ الَّذِی عَفْوُهُ أَعْلَی مِنْ عِقَابِهِ

و تویی آنکه بخشایش او از کیفرش برتر است.

7/16

خدای عفوکننده

أَنْتَ الَّذِی سَمَّیْتَ نَفْسَکَ بِالْعَفْوِ

تویی آنکه خود را بخشاینده نام نهادی.

18/16

إِنَّکَ... عَفُوٌّ غَفُورٌ...

همانا تو بخشاینده آمرزنده ای.12/25

علّت طلب عفو، از خدا

وَ أَنْتَ الَّذِی سَمَّیْتَ نَفْسَکَ بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّی

و تویی آنکه خود را بخشاینده نام نهادی، پس از من درگذر.18/16

وَ لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ وَ إِنْ أَسَاءَ فَاعْفُ عَنِّی

و گذشت از بنده ات گر چه بد کرده، بر تو دشوار نیست، پس از من درگذر.10/32

خوشایند بودن عفو بنده، نزد خدا

...وَ لِأَنَّ عَفْوَکَ عَنِّی أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ عُقُوبَتِی

...و از آن روست که بخشایش من نزد تو محبوب تر از کیفر من است.26/16

آزاد ساختن گردن بنده، به عفو الهی

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِکَ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به گذشت خود آن را آزاد کن.29/16

عفو بنده و عدم شایستگی او

وَ إِنْ کُنْتَ... تَعْفُو عَنِّی حِینَ أَسْتَحِقُّ عَفْوَکَ فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ

و اگر مرا ببخشایی آنگاه که مستحقّ بخشایش تو گردم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست.31/16

بنده، رهاشده عفو الهی

وَ اجْعَلْنِی طَلِیقَ عَفْوِکَ

و مرا رهاشده گذشتت قرار ده.33/16

عزم نمودن به سوی عفو الهی

ص : 855

اللَّهُمَّ... إِلَی عَفْوِکَ قَصَدْتُ

خداوندا به سوی بخشایش تو آهنگ نموده ام.

15/20

به پایان رساندن عمر بنده، به عفو الهی

اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی

خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده.

28/20

بزرگ ندانستن عفو خدا (نسبت به سعه رحمتش)

وَ لَا یَسْتَعْظِمُ عَفْوَکَ إِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ

و اگر از او گذشتی و به او رحم آوردی، گذشتت را بزرگ نشمارد.10/31

بخشایش بدی ها؛ سخن خدا در کتابش

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ... تَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا از بدی ها درمی گذری.15/31

خدا، ضامن عفو بدی

وَ اعْفُ عَنْ سَیِّئَاتِی کَمَا ضَمِنْتَ

و آنچنان که ضمانت کرده ای، از بدی هایم درگذر.15/31

درخواست بخشایش زشتی کردار خود، از

خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی... أَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلِی

خداوندا، به درستی که من از زشتی کردارم، از تو بخشایش می طلبم.21/31

ایمن شدن در پرتو عفو الهی

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

آویختن بنده، به عفو خداوندی

وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِکَ

و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.9/32

دشوار نبودن عفو بنده، بر خدا

وَ لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ...

و گذشت از بنده ات، بر تو دشوار نیست.

10/32

کوتاهی ننمودن عفو خدا، از بنده

فَلَا یَضِیقَنَّ عَنِّی فَضْلُکَ، وَ لَا یَقْصُرَنَّ دُونِی عَفْوُکَ

پس مبادا فضل تو از من تنگی نماید و بخشایشت از من کوتاهی کند.15/32

پوشاندن (گناهان) بنده، به عفو الهی

ص : 856

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

زاری به درگاه خدا، برای درخواست عفو او

وَ نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُوءَالِ عَفْوِکَ

و برای درخواست بخششت، به سوی تو زاری می کنیم.3/36

راه خدا، عفو و گذشت

ذَلِکَ أَنَّ سُنَّتَکَ الْإِفْضَالُ... وَ سَبِیلَکَ الْعَفْوُ

زیرا سنّت تو بخشش و راه تو بخشایش است.

7/37

عفو، بالاترین عطا

وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ... أَزْکَی صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ، وَ أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و گذشت از ایشان را که من کردم، پاکیزه ترین صدقه های صدقه دهندگان و بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.2/39

عفو الهی ، در عوض عفو دیگران توسّط بنده

وَ عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ

و به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را به من عوض ده.3/39

درخواست بخشایش نفس، از خدا

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی.7/39

فراگیر بودن عفو الهی

وَ کَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُکَ الظَّالِمِینَ

و چه بسیار عفوت که ستمگران را فرا گرفت.

9/39

به خود ستم کردن، و درخواست بخشایش

وَ هَبْ لِنَفْسِی عَلَی ظُلْمِهَا نَفْسِی

و مرا به خاطر ظلمی که به خود کرده ام، ببخش. 9/39

از بند خشم خدا، رهاشده عفو او گشتن

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ طَلِیقَ عَفْوِکَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به

ص : 857

واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده است.10/39

آزاد شدن با عفو الهی، در شب های ماه رمضان

وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ... فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ

و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که عفو تو، آنها را آزاد می کند، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده.

14/44

عفو الهی، احسان بدون علّت

وَ عَفْوُکَ تَفَضُّلٌ

و بخشایشت از روی تفضّل است.4/45

(اتمام حجّت بر بنده)، کرمی از عفو الهی

وَ تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا یَهْلِکَ عَلَیْکَ هَالِکُهُمْ... إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ... کَرَمًا مِنْ عَفْوِکَ یَا کَرِیمُ

و تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا هلاک شونده ایشان، به خاطر تو هلاک نشود. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او. که (این همه) کرامت، از گذشت توست، ای کریم!.9/45

گشودن درِ عفو خداوند، برای بندگان

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای.10/45

درگذشتن خدا از بندگان، به عفو الهی

وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

و به عفو خود از ما درگذر.47/45

روز عید فطر، جلب کننده عفو الهی

وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ

و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که جلب کننده ترین روز، برای عفو باشد.48/45

انعام عفو خدا، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که بخشایشت را در آن ارزانی داشته ای.66/47

اقدام به نافرمانی خدا، با امید به عفوش

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ، رَاجِیًا لِعَفْوِکَ

پس با علم به تهدیدت و امیدواری به بخشایشت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

عفو الهی و تسلیم خدا شدن

وَ جُدْ عَلَیَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ - عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیَدِهِ إِلَیْکَ - مِنْ عَفْوِکَ

ص : 858

و به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می بخشی.

70/47

شایستگی خدا به عفو، نسبت به عقاب

أَعْلَمُ... أَنَّکَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَی مِنْکَ بِأَنْ تُعَاقِبَ

می دانم به درستی که تو به بخشایش شایسته تری تا اینکه کیفر کنی.116/47

کامیابی بنده، به لذّت عفو الهی

وَ أَوْجِدْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ

و مرا از لذّت بخشایشت، کامیاب گردان.

125/47

روز عید قربان و جمعه، و عفو الهی

فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی... رَجَاءَ عَفْوِکَ

پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش تو نائل شوم.

5/48

بخشایش خطاکاران، به عفو عظیم الهی

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر) خطاکاران گذشتی.7/48

آمدن به درگاه خدا و امید داشتن به عفو او

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم.7/48

بزرگ بودن عفو الهی

فَیَا مَنْ... عَفْوُهُ عَظِیمٌ

پس ای کسی که گذشتش بزرگ است.8/48

بازگرداندن خشم خدا، با عفو او

اللَّهُمَّ لَیْسَ... یَرُدُّ سَخَطَکَ إِلَّا عَفْوُکَ

خداوندا خشم تو را جز بخشایشت فرو نمی نشاند.13/48

هلاک نساختن خویش، به سبب امید به عفو الهی

فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الَّتِی أُوءَمِّلُ مِنْ عَفْوِکَ الَّذِی شَمِلَ کُلَّ شَیْءٍ لَأَلْقَیْتُ بِیَدِی

پس اگر جایگاهی که از بخشایشت آرزومندم و هر چیزی را فرامی گیرد نبود، خود را هلاک می ساختم. 3/50

قدیم بودن عفو الهی

وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا شَمَلَنِی عَفْوُکَ

و اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که

ص : 859

بخشایشت مرا فراگرفته است.4/50

عقاب کیفر

عقاید اعتقاد

عقد پیمان

عقرب

عقرب های دهان گشوده آتش دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَهِ أَفْوَاهُهَا

و از عقرب های آن که دهانشان گشوده است، به تو پناه می برم.31/32

عقل

گمراهی عقل، علّت درخواست نیازمند از نیازمند

وَ رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ... ضَلَّهٌ مِنْ عَقْلِهِ

و دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از گمراهی خِرد است.5/28

غفلت عقل ها، و طاعت الهی

وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ

و دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود سیراب کن.130/47

سپاس گزاری عقل بنده، از خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. 6/51

عقیده اعتقاد

علاقه

عامل شسته شدن علایق و وابستگی های گناهان

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا

و به وسیله آن (قرآن)، چرکی دل هایمان و وابستگی های گناهانمان را بشوی.11/42

علامت نشانه

علم

علم به ربوبیّت پروردگار

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ

و سپاس خدای را که درهایی از علم به پروردگاری اش را بر ما گشود.10/1

احاطه علم خدا، بر همه چیز

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ

ص : 860

الْأَشْیَاءِ

پس سپاس او را، به شماره آنچه علمش - از همه چیزها - به آن احاطه دارد.27/1

أَنْتَ الَّذِی وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْمًا

تویی آنکه با رحمت و دانش، همه چیز را دربر گرفته ای.5/16

عدم علم بنده، به منزلت و کار فرشتگان

...وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ، و بِأَیِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ

...و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم و جایگاهش را در پیشگاه تو و مأموریّتی را که به او سپرده ای، نمی دانیم.22/3

راهنمایی خدا و دانا گشتن بنده

إِنَّ... مَنْ تَهْدِهِ یَعْلَمْ

زیرا هر کس را که هدایت کنی، دانا می شود.

9/5

سخن گفتن بدون علم

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه بدون داشتن آگاهی سخن بگوییم.4و1/8

علم بنده به بزرگ نبودن بخشایش گناه، بر خدا

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ لَا یَتَعَاظَمُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند بخشایش گناه بزرگ، بر تو بزرگ نیست.13و12/12

آنچه بنده می داند

عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

و دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ...

دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از سبکی اندیشه است.5/28

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ

دانسته ام که در فرمان تو ستم نیست.

15/48

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ لَا یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به سایه رحمت تو پناه بَرَد، شکست نمی خورد.10/49

علم خدا به ستمِ رسیده، بر بنده

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ

ص : 861

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای.5/14

آموختن علوم ربّانی

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.

11/17

علمِ با عمل را روزی بنده نمودن

وَ ارْزُقْنِی... عِلْمًا فِی اسْتِعْمَالٍ

و مرا علم با عمل، روزی فرما.27/20

علم خدا به صلاح کار بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی...

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

دانستن آنچه درباره والدین، بر فرزند واجب است

وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یَجِبُ لَهُمَا عَلَیَّ إِلْهَامًا

و آموختن آنچه را که در حقّ آنان بر من واجب است، به من الهام کن.3/24

فراهم ساختنِ آموختن واجبات ، برای فرزند

...وَ اجْمَعْ لِی عِلْمَ ذَلِکَ کُلِّهِ تَمَامًا

...و دانستن همه آن را به طور کامل برای من فراهم نما.3/24

بینایی در پرتو دانایی

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ...

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده.3/24

علیم و دانا بودن خدا

إِنَّکَ... سَمِیعٌ عَلِیمٌ...

همانا تو شنوای دانایی.12/25

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ، الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بخشنده مهربان، دانای حکیم.6/47

دانایی خدا، به راز بنده

وَ أَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعًا

و با خضوع، از رازهایش - آنچه را که خود به آن داناتری - برایت آشکار کرده.9/31

علم الهی، به گناهان بزرگ بندگان

وَ اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِکَ

ص : 862

و در (گناهان) بزرگی که می دانی به آن گرفتار شده، از تو کمک خواسته.9/31

دانایی خدا، به کردار بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ...

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری.

17/31

علم خدا و آمرزش گناه

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز.17/31

وَ اغْفِرْ لِی مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِی

و گناهانی را که از من می دانی، بیامرز.

13/51

علم خدا، به گرفتاری های بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... وَ کُلُّهُنَّ بِ_... عِلْمِکَ الَّذِی لَا یَنْسَی

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است و همه آنها در علم تو که فراموش نمی کند، قرار دارد.18/31

عدم فراموشی در علم الهی

...کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذِی لَا یَنْسَی

...همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد و در علم تو که فراموش نمی کند، قرار دارد.18/31

علم غیب خدا، به توبه شکستن بنده

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ... فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

علم خدا، به کارهای نهانی

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است.

11/32

علم خدا، سبب طلب خیر از او

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ

خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ خیر دارم.1/33

علم خدا و پوشاندن (خطا)

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی سِتْرِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر (خطا) پوشاندنت پس از علمت.1/34

الهام علم شگفتی های قرآن، به محمّد صلی الله علیه و آله

وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا

و علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی.5/42

ص : 863

علم تفسیر قرآن، میراث آل محمّد علیهم السلام

وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّرًا

و علم آن را تفسیرشده، به ما ارث دادی.

5/42

برتری میراث بران علم قرآن، بر دیگران

وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّرًا، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَی مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ

و علم آن را تفسیرشده، به ما ارث دادی و ما را بر کسی که به علم آن نادان بود، برتری بخشیدی.5/42

پنهان نشدن چیزی، از علم الهی

وَ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَیْءٍ

و چیزی از علم او پنهان نیست.2/47

قرار گرفتن در (حیطه) علم خدا، و تواضع در برابر او

سُبْحَانَکَ خَضَعَ لَکَ مَنْ جَرَی فِی عِلْمِکَ

پاک و منزّهی! هر که در علم تو قرار گرفت، برای تو فروتن گشت.26/47

خزانه داران علم الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَهَ عِلْمِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود

فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را گنجینه داران علمت قرار دادی.56/47

نگهبانی خدا از بنده و عدم علم بنده، به آن

وَ حُطْنِی مِنْ حَیْثُ لَا أَعْلَمُ حِیَاطَهً تَقِینِی بِهَا

و مرا از جایی که نمی دانم، احاطه کن. احاطه کردنی که با آن مرا نگهداری نمایی.132/47

دانایی خدا و متهم نبودن او در آفرینش

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ...

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت متّهم نیستی.9/48

علم خدا به گناهان گذشته بنده

وَ قَدْ تَقَدَّمَ مِنِّی مَا قَدْ عَلِمْتَ...

و پیش از این از من (گناهانی) سر زده که تو می دانی.2/50

داناتر بودن خدا (به زشتی گناه)، از خود بنده

وَ قَدْ تَقَدَّمَ مِنِّی... مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی

و پیش از این از من (گناهانی) سر زده که تو از من به آنها داناتری.2/50

داناترین خلق

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ

ص : 864

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست.2/52

علنی آشکار

علوی

مقام و منزلت علوی

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ، وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم.

16/49

عمد

ارتکاب گناه عمدی، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا... اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

عمدی بودن نافرمانی بنده، از خدا

أَنَا الَّذِی عَصَاکَ مُتَعَمِّدًا

منم آنکه از روی عمد، تو را نافرمانی کردم.

78/47

عمر زندگی

عمران آباد

عمره

منّت گزاردن بر بنده، با عمره

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره.

4/23

قرار دادن بازمانده عمر بنده، در عمره

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

عمل کردار

عمل کردن انجام دادن

عناد ستیزه جویی

عنان مهار

عنایت توجّه

ص : 865

عوض

جایگزینی شب و روز، به جای یکدیگر

یُولِجُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ، فِیما یَغْذُوهُمْ بِهِ

بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی دهد.

4/6

عفو الهی، در عوض ستمِ رسیده به بنده

اللَّهُمَّ... عَوِّضْنِی مِنْ ظُلْمِهِ لِی عَفْوَکَ

خداوندا در عوض ستمی که او به من نمود، مرا ببخش.9/14

رحمت خدا، در عوض بدرفتاری دشمن با بنده

اللَّهُمَّ... أَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَکَ

خداوندا به جای بدرفتاری اش، رحمتت را به من عطا کن.9/14

عوض نکردن رستگاری شایسته، با چیزی

وَ مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ

و مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم، بهرمند ساز.5/20

عوض ازدست رفته ها

وَ عِنْدَکَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ

و عوض هر آنچه از دست رفته، نزد توست.

20/20

عوض دادن به کار مسلمان، در دنیا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.16/27

عوض دادن خدا، به صاحبان گرفتاری ها

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام. پس صاحبانش را عوض ده.

18/31

عفو خدا، در عوض عفو و گذشت بنده از دیگران

وَ عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ

ص : 866

و به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را به من عوض ده.3/39

عوض ستاندن اندوخته های مورد حرص

فَأْجُرْنَا... أَجْرًا... نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَ_حْرُوصِ عَلَیْهِ

پس ما را پاداش ده. پاداشی که با آن اندوخته های گوناگون که بر آن حریص و آزمند شده ایم را عوض بستانیم.45/45

عون یاری

عهد پیمان و نیز سوگند

عهده داری سرپرستی

عهده داریِ سرپرستیِ نیک

وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایَهِ

و نیک سرپرستی نمودن را، بر عهده من قرار ده.22/20

خدا، عهده دار بی نیازی بنده

وَ تَوَلَّ کِفَایَتِی

و عهده دار بی نیازی ام باش.2/22

عهده دار تندرستی مجاهد مسلمان شدن

وَ تَوَلَّهُ بِالْعَافِیَهِ

و تندرستی اش را به عهده گیر.14/27

خدا، عهده دار حاجت بنده

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ... دُونَ کُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ وَلِیُّ حَاجَتِی

پس - ای سرور من - صاحب حاجتم تویی، نه هر که از او طلب شود.8/28

خدا، عهده دار روزی بنده

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ، وَ حَسْمًا لِلاِشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْکِفَایَهَ لَهُ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای و قطع اشتغال ما به آنچه خود کفایت آن را ضمانت فرموده ای قرار ده.3/29

پاداش خدا و آنچه برای بنده به عهده گرفته

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ تَشْکُرُ لِلْمُطِیعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَهُ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است، از فرمانبر در آنچه تو برایش به عهده گرفته ای، تشکّر می کنی.10/37

عهده داری خدا و معرفت رمضان

أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ

تویی مولایی که ما را به وسیله شناخت آن،

ص : 867

برتری دادی.44/45

عهده دار اجابت حاجت بنده شدن

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

عیادت

عیادت از همسایگان بیمار

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... عِیَادَهِ مَرِیضِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عیادت بیمارشان، توفیق ده.

2/26

عیالوار

درخواست از خدا، مانند محتاجی عیالوار

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... سَائِلُکَ عَلَی الْحَیَاءِ مِنِّی سُوءَالَ الْبَائِسِ الْمُعِیلِ

پس ای خدای من، با وجود شرمندگی ام همانند تهی دستی عیالمند از تو درخواست دارم.

4/12

عیب

همسایگان عیب جو

وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

کثرت عیب های پوشانده شده، از بنده

یَا إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی

ای خدای من، تو را سپاس. چه بسیار عیب هایی که بر من پوشاندی و رسوایم نکردی.

21/16

زشتی کردار بنده و شمارش عیوب خود

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی، أَکْثَرُ ذُنُوبًا، وَ أَقْبَحُ آثَارًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - گناهانم بیشتر و نشانه هایم زشت تر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

عیب و نقصی باعث سرزنش

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... عَائِبَهً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا

خداوندا مرا در عیبی که بدان سرزنش شوم

ص : 868

وامگذار، مگر آنکه نیکویش گردانی.6/20

خوی عیبناک

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

توفیق پنهان نمودن عیب

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... سَتْرِ الْعَائِبَهِ

و زیور پرهیزکاران را در پوشاندن عیب، به من بپوشان.10/20

برداشتن بار عیب جویی بندگان، از دوش بنده

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ مَعَرَّهِ الْعِبَادِ

و سنگینی گناهِ عیب جوییِ بندگان را از من بردار.20/20

عیب جویی قصدبددارنده درباره بنده، از او

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ... هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از بدگویی و عیب جویی اش ایمن سازی.8و7/23

مشهور نساختن بنده، به کار عیبناکش

فَکُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَهَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ

چرا که هر کدام از ما کار ناپسند انجام داد، او را مشهور (در بدکاری) نکردی.1/34

بنده و نپوشاندن عیب آشکارشده مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ عَیْبِ مُوءْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از عیب مؤمنی که برای من آشکار شد، پس آن را نپوشاندم.

1/38

رمضان و حفظ شدن از عیوب تازه

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ تَعْصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُیُوبِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی و از آلوده شدن به عیب های تازه در این (ماه) ما را نگهداری کنی.11و10/44

رمضان، پوشاننده اقسام عیب ها

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ

درود بر تو. چه پوشنده بودی، انواع عیب ها را!.31/45

عیوب، سبب مجهول ماندن منزلت بنده

ص : 869

وَ لَا تَسُمْنِی... نَقِیصَهً یُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَکَانِی

و عیبی را که به خاطر آن منزلتم دانسته نشود، بر من ثابت نگردان.121/47

حسود، و نسبت دادن عیوبش، به دیگران

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ

و چه بسیار حسودی که با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت.9/49

عید

رمضان، عید دوستان خدا

السَّلَامُ عَلَیْکَ... یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ

درود بر تو، ای عید دوستان او.23/45

مبارک ساختن روز عید فطر ، ( برای مؤمنان )

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان.

48/45

روز فطر را، روز عید قرار دادن

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

ص : 870

غ

غایت پایان

غذا خوردنی

غربت

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به شهرهای غربت

وَ هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ

و به شهرهای غربت هجرت نمود.16/2

خدا، آرام دل هر وحشت زده غریب

یَا أُنْسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِیبٍ

ای آرامِ دل هر وحشت زده دور از وطن.

4/16

غرق

غرق شدن گونه ها، با اشک

وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیْهِ

و دو گونه اش غرق اشک شده.9/12

غروب

طلوع و غروب ماه

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، به خدمت گرفت.2/43

غرور فریب

غش خیانت

غصّه اندوه

غضب خشم

غفران آمرزش

غفلت

عدم غفلت فرشتگان، از شیفتگی به خدا

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَیْکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از شیفتگی به سوی تو غافل نمی شوند...

1/3

عدم غفلت فرشتگان، از تعظیم خداوند

وَ الَّذِینَ... لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ...

و همانها که فراموشیِ غفلت ها، آنها را از

ص : 871

تعظیم تو جدا نمی سازد...7/3

پناه بردن به خدا، از خواب غفلت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سِنَهِ الْغَفْلَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از خواب غفلت.

2و1/8

سبب آگاه شدن از غفلت خویش

انْتَبَهْتُ بِتَذْکِیرِکَ لِی مِنْ غَفْلَتِی

با یادآوری تو، از غفلتم آگاه شدم.16/13

غفلت بنده، از بهره خود

وَ مَنْ أَغْفَلُ مِنِّی عَنْ حَظِّهِ؟

و چه کسی از بهره خود فراموشکارتر از من است؟23/16

بیداری از خواب غفلت

أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ

ما را از خواب غفلت و فراموشی بیدار گردان.

7/17

خواب غفلت و اعتماد نمودن به شیطان

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.

7/17

عطای خدا به بنده، در حال غفلت او از درخواست نمودن

وَ أَعْطِنَا مَا أَغْفَلْنَاهُ

و آنچه از ذکرش غافل شدیم به ما عطا فرما.

16/17

یاد خدا، در اوقات غفلت

وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ

و مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. 29/20

غافل نساختن بنده، از بخشش الهی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... غَافِلًا لِإِحْسَانِکَ فِیما أَبْلَیْتَنِی

و مرا غافل از احسانت در آنچه به من بخشیدی قرار نده.8/21

غفلت و انجام تکلیف

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم.7/22

غافل نشدن شیطان، از بندگان

لَا یَغْفُلُ إِنْ غَفَلْنَا

ص : 872

اگر (از او) غافل شویم، او غافل نمی شود.

6/25

غفلت بنده از شرایط واجبات

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم.18/32

از خدا غفلت نورزیدن

وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَهَ عَنْکَ

و ما را گرفتار غفلت از خودت نکن.4/34

نترسیدن بنده از غافل شدن خدا، درباره پاداش دادن به خوشنودکننده اش

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

غفلت، پوشاننده پندها

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِرًا

و قرآن را ناشر پندهایی که غفلت از دید ما می پوشاند، قرار ده.10/42

علّت گواهی ندادن روزهای ماه رمضان،

بر غفلت بندگان

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ... حَتَّی لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَهٍ

و ما را در روزش به روزه داری آن، یاری نما. تا روزش بر ما به غفلت، گواهی ندهد.17/44

علّت بهانه نداشتن غافل ، از آمدن به جایگاه (بهشت)

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!

11/45

از روی غفلت نبودن خودداری الهی

لَمْ تَکُنْ... إِمْسَاکُکَ غَفْلَهً

خودداری ات از روی غفلت نبوده است.

22/46

بیداری بنده، از خواب بی خبران

وَ نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْغَافِلِینَ

و مرا از خواب غافلان، بیدار فرما.91/47

سبب غافل گشتن بنده، از تقرّب به خدا

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ... تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْکَ

ص : 873

و دوستی دنیای پست را که از نزدیکی جستن به تو، غافل می نماید، از دلم بَر کن.109/47

غفلت نادانان، نسبت به نعمت های خدا

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

غافل وانگذاشتن بنده، در گرداب نادانی

وَ لَا تَذَرْنِی... فِی غَمْرَتِی سَاهِیًا حَتَّی حِینٍ

و مرا در گرداب غفلتم، تا مدّت زمانی بی خبر رها نکن.124/47

غفلت عقل ها، و طاعت الهی

وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ

و دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود سیراب کن.130/47

غفلت از تهدید الهی

وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ... وَ غَفْلَهً عَنْ وَعِیدِکَ

و من جز وارد شدن در حرام های تو و غفلت از تهدیدهای تو کاری نداشته ام.14/49

سبب غافل شدن تن بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده.8/52

غفلت بنده از خواسته شده ها، درباره او

یَا غَفْلَتِی عَمَّا یُرَادُ بِی

ای وای از بی خبری من از آنچه درباره ام خواسته می شود!.6/53

غلام

طبقاتِ غلامان و کنیزان

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ

و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده ای، عافیت بخش.

105/47

غلبه

سلطه انسان، بر همه آفریدگان

وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ

و با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد.

18/1

ص : 874

چیره گرداندن بنده، بر دشمنان دین

وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا

و چیرگی را برای (نفع) ما قرار ده و بر ضرر ما قرار نده.8/5

حفظ فرمودن بنده، از تلخی غلبه پادشاه

وَ اکْفِنَا... مَرَارَهَ صَوْلَهِ السُّلْطَانِ

و ما را از تلخی قهر و غلبه پادشاه نگهدار.

10/5

پناه بردن به خدا، از غلبه عصبیّت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ

خداوندا به تو پناه می برم از غلبه عصبیّت.

1/8

پناه بردن به خدا، از چیرگی شیطان

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ

و پناه می بریم به تو از اینکه شیطان بر ما دست یابد.6/8

وَ أَسْتَعْصِمُکَ مِنْ مَلَکَتِهِ

و از تو می خواهم مرا از چیرگی او نگاه داری.

27/32

چیرگی ستمگر، به حقّ بنده

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ، فَیُصِرَّ عَلَی ظُلْمِی، وَ یُحَاضِرَنِی بِحَقِّی

خداوندا او را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن، تا به ستم نمودن بر من پافشاری کرده بر حقّم دست یابد.12/14

گرداندن سلطه شیطان، از بندگان

وَ حَوِّلْ سُلْطَانَهُ عَنَّا

و تسلّط او را از ما بردار.9/17

توانا نمودن بنده، نسبت به مسلّط شونده بر او

وَ هَبْ لِی... قُدْرَهً عَلَی مَنِ اضْطَهَدَنِی

و مرا توانایی ای بر آنکه به من تسلّط یافت، ببخش.8/20

ایمنی یافتن مغلوب، تنها توسّط غالب

لَا یُوءْمِنُ إِلَّا غَالِبٌ عَلَی مَغْلُوبٍ

شکست خورده را جز پیروز، امان نمی بخشد.

3/21

سبب غلبه زهد، بر بنده

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی... حَتَّی یَکُونَ الْغَالِبُ عَلَیَّ الزُّهْدَ فِی دُنْیَایَ

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا آنکه بی رغبتی در دنیا بر من چیره شود.8/22

تسلّط شیطان و عدم تسلّط انسان

ص : 875

سَلَّطْتَهُ مِنَّا عَلَی مَا لَمْ تُسَلِّطْنَا عَلَیْهِ مِنْهُ

او را بر ما تسلّط دادی، و ما را بر او تسلّطی نیست.6/25

مغلوب نمودن شیطان، از تسلّط بر بندگان

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ...

خداوندا با سلطه خود، او را از تسلّط بر ما مغلوب نما.8/25

کفّار و چیرگی بر مرزهای مسلمانان

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و از چیرگی به نواحی مسلمانان، بازدار.10/27

غلبه دادن مجاهد مسلمان، بر دشمن خدا

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ... وَ أَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما و او را بر آنان پیروز فرما.15/27

چیره نساختن دشمن خدا، بر مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ... أَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ، وَ لَا تُدِلْهُمْ مِنْهُ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، او را بر آنان پیروز فرما و آنها را بر او چیره

نساز.15/27

جایگاه بنده، جایگاه مغلوب شده شیطان

هَذَا مَقَامُ مَنْ... اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطَانُ

این مقام کسی است که شیطان بر او چیره گشته.6/31

توبه، و آسودگی اندام از قهر و غلبه های دردناک الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

غلبه سلطنت بی حدّ و مرز الهی

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّهٍ، وَ لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش و پایانی برای آخرش نیست.4/32

غلبه نمودن شیطان، بر بنده

وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیَّ عَدُوُّکَ الَّذِی اسْتَنْظَرَکَ لِغَوَایَتِی فَأَنْظَرْتَهُ

و دشمن تو که برای بیراهه بردن من از تو

ص : 876

فرصت خواست، پس فرصتش دادی، بر من چیره شده است.12/32

عدم امتناع، در برابر غلبه خداوند

وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِکَ امْتِنَاعٌ

و هیچ کس از غلبه ات امتناع نتواند کرد.

5/36

چیره ساختن قرآن، بر هر کتاب مُنزل

وَ جَعَلْتَهُ مُهَیْمِنًا عَلَی کُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ

و آن را بر هر کتابی که نازل کرده ای، چیره قرار دادی.1/42

عدم توانایی سلطانی، در برابر غلبه خدا

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یَقُمْ لِسُلْطَانِکَ سُلْطَانٌ

تویی آنکه در برابر سلطه و غلبه ات، سلطه و قدرتی، توانایی ندارد.16/47

غلبه داشتن نشانه های خدا

سُبْحَانَکَ بَاهِرَ الْآیَاتِ

پاک و منزّهی! ای که نشانه هایت آشکار است.

31/47

سپاسی برابر با غلبه عظمت خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با غلبه بزرگی ات برابر باشد.49و36/47

چیره ترین لشکرها

وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ

و با چیره ترین لشکرت، به او کمک رسان.

61/47

نهراسیدن بنده، از قهر و غلبه خدا

أَنَا الَّذِی لَمْ یَرْهَبْ سَطْوَتَکَ

منم آنکه از قهر (و غلبه) تو نترسیده ام.

81/47

غلبه ناامیدی از رحمت خدا، بر بنده

وَ لَا تُوءْیِسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیکَ فَیَغْلِبَ عَلَیَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ

و از آرزومندی به خود ناامیدم نکن، که ناامیدی از رحمتت بر من چیره شود.101/47

مسلّط ساختن محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ... وَ الَّتمْکِینَ وَ التَّأْیِیدَ لَهُمْ

و در فرج و تسلّط دادن و تأیید آنان، شتاب فرما.11/48

مسلّط نساختن دشمن، بر بنده

وَ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوِّی... وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَیَّ

و دشمنم را بر من شاد نگردان و او را بر من مسلّط نساز.14/48

روبرویی با قهر و غلبه های خداوند

ص : 877

حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ، تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

به درّه های نابودی وارد شدم. در آنها، خود را در معرض غلبه ها و سخت گیری هایت قرار داده، با عقوبت هایت روبرو شدم.2/49

ترس پادشاهان، از قهر و غلبه های خدا

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند و از قهرها و غلبه های او ترسانند.7/51

شگفت از چیرگی پادشاهی خدا

سُبْحَانَکَ مَا... أَقْهَرَ سُلْطَانَکَ

پاک و منزّهی! چه غالب است پادشاهی ات!

4/52

تسلّط دنیا، بر بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ... اسْتَمْکَنَتْ مِنْهُ الدُّنْیَا

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دنیا بر او تسلّط یافته است. 9و8/52

غم اندوه

غنا بی نیازی

غیب پنهان

غیبت

به نیکی یاد کردن بنده از غیبت کننده اش

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَی حُسْنِ الذِّکْرِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه از من غیبت نموده به نیکی یاد کنم.9/20

تبدیل غیبت، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... أَوِ اغْتِیَابِ مُوءْمِنٍ غَائِبٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا غیبت مؤمن غائب، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

ایمن ساختن بنده، از غیبتِ قصدبدکننده درباره او

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ... هَمْزِهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از غیبت نمودنش ایمن سازی.8و7/23

غیظ خشم

ص : 878

ف

فاش کردن افشا

فامیل خویشان

فانی فنا و نیز نابودی

فایده سود

فتور سستی

فجر

دوام برکت شب قدر، تا طلوع فجر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، بر هر یک از بندگانش که بخواهد، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.

5/44

فجور فسق

فحشا زشتی

فخرفروشی

فخرفروشی و به خود نازیدن ثروتمندان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ

خداوندا به تو پناه می برم از فخر فروشی ثروتمندان.3و1/8

نگه داشتن بنده، از فخر

وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ

و مرا از فخرفروشی حفظ فرما.3/20

فراخوانی

فراخواندن بنده، به پاداش یا کیفر

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

فراخی

فراخی در روزی و عدم شکرگزاری بنده

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ

ص : 879

یَشْکُرُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند و از روزی ای که عطا فرموده، به فراخی استفاده می برند و شکرش به جا نمی آوردند.8/1

از زندگی فراخ، به سختی روی آوردن

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ

و ایشان را به خاطر آنکه از زندگی راحت به سختی افتادند، پاداش عنایت کن.8/4

فراخی در باغ های بهشت، برای تابعین

وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ

و در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی.

14/4

بی رغبت ساختن تابعین، نسبت به فراخی (زندگی) دنیا

وَ تُزَهِّدَهُمْ فِی سَعَهِ الْعَاجِلِ

و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی.

16/4

فراخ بودن (رحمت) خدا

إِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ

همانا تو دارای رحمت وسیع و بخشش بسیار

هستی. 24/13

إِنَّکَ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ

به درستی که تو دارای رحمت گسترده هستی.

21/42

فَیَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَهٌ

پس ای کسی که رحمتش وسیع است.

8/48

فَإِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ

زیرا تو توانگر بخشنده ای.28/48، 7/22

آبی سودمند، با جریانی وسیع

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ... وَاسِعٍ دِرَرُهُ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود که جاری شدنش بسیار باشد، آماده ساز.2/19

فراخی دادن روزی ها، با آب

وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ

و با آن روزی ها فراخی دهی.3/19

فراخ بودن روزی خداوند

وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ

و روزی ات را بر من بگستر.3/20

وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ... رِزْقِکَ الْوَاسِعِ

و درهای روزی فراخت را بر من بگشای.

132/47

ص : 880

فراخ ترین روزی، در هنگام پیری

وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِکَ عَلَیَّ إِذَا کَبِرْتُ

و فراخ ترین روزی ات را بر من، زمانی که پیر شدم قرار ده.11/20

تنگ گرفتن والدین بر خود جهت فراخی و گشایش فرزند

وَ أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَی أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَهِ عَلَیَّ؟!

و تنگی هایی که آن دو (پدر و مادرم) برای گشایش من بر خود گرفته اند، چه می شود؟

10/24

فراخی روزی حلال

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوسَعِ عَلَیْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از فضلت روزی حلال برای آنان سرشار شده، قرار ده.

11و10/25

فراخ بودن فضل و بخشش خداوند

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوسَعِ عَلَیْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِکَ، الْوَاسِعِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به جود و کرم تو از فضل گسترده ات روزی حلال برای آنان سرشار شده، قرار ده.11و10/25

فراخ نمودن سینه بنده، در مقدّرات

وَ وَسِّعْ بِمَوَاقِعِ حُکْمِکَ صَدْرِی

و سینه ام را به احکام (مقدّرات) خود، فراخ ساز.3/35

روان گرداندن فراخی روزی ها، به سوی بندگان

وَ سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ وَ خِصْبَ سَعَهِ الْأَرْزَاقِ

و به وسیله آن (قرآن)، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده.

12/42

عامل فراخ گشتن تنگی لحدهای بندگان

وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِکَ فِی ضِیقِ مَلَاحِدِنَا

و به رحمتت، تنگی لحدهایمان را برای ما گشاد گردان.14/42

فراهم نمودن تندرستی و فراخی، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ الْغِنَی... وَ الصِّحَّهَ وَ السَّعَهَ

و بی نیازی و تندرستی و فراخی را، برایم فراهم ساز.130/47

رحمت خدا، فراخ تر از گناهان بنده

إِنِّی... لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی

ص : 881

همانا آمرزش و رحمت تو، از گناهانم وسیع تر است.4/48

افزودن فراخی آنچه نزد خداست، برای بنده

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا.28/48

فرار گریز

فراغت

فراغت تن و سپاس نعمت

وَ اجْعَلْ... فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ

و آسایش تن هایمان را در سپاس گزاری نعمت خود قرار ده.14/5

فراغت، همراه با سلامتی (از آفات)

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد.2/11

فراغت در زهد

وَ ارْزُقْنِی... فَرَاغًا فِی زَهَادَهٍ

و مرا فراغت در زهد، روزی فرما.27/20

فراغت از جنگ با دشمن

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش آسوده ساز.7/27

چشاندن مزه فراغت، به بنده

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهٍ مِنْ سَعَتِکَ

و به وسیله گشایشی از گشایشگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری، به من بچشان.125/47

فراق جدایی

فراگیر (شامل)

احاطه و فراگیری علم خداوند

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ

پس سپاس او را، به شماره آنچه علمش - از همه چیزها - به آن احاطه دارد.27/1

ملک فراگیر خداوند

یَحْوِینَا مُلْکُکَ وَ سُلْطَانُکَ

سلطه و فرمانروایی توست که ما را فرا می گیرد.10/6

ص : 882

رحمت و علم فراگیر خداوند

أَنْتَ الَّذِی وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْمًا

تویی آنکه با رحمت و دانش، همه چیز را دربر گرفته ای.5/16

شرط مشمول دعای بنده قرار گرفتن

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّهِ...

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به پروردگاری ات گواهی داد، اجابت فرما.

11/17

(درخواست) ابری فراگیر

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا... طَبَقًا...

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری فراگیر.

3و1/19

فراگیری درخواست بنده، درباره همه دشمنان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و دیگر امّت های مشرک.9/27

احاطه عفو خدا، بر ستمکاران

وَ کَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُکَ الظَّالِمِینَ

و چه بسیار عفوت که ستمگران را فرا گرفت.

9/39

رهایی دادن بنده، از احاطه شیطان

وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَیْنَا عَدُوُّکَ الشَّیْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ

و اگر دشمن تو شیطان، بر ما چیره شده، پس ما را از او رهایی ده.16/44

نعمت و بخشش فراگیر خداوند

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ، وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای و با بخشش و نعمت، ایشان را فراگرفته ای.18/45

احاطه خدا، بر همه چیز

وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ

و او به هر چیزی احاطه دارد.2/47

احاطه نداشتن مکانی، بر خداوند

أَنْتَ الَّذِی لَا یَحْوِیکَ مَکَانٌ

تویی آنکه مکانی تو را فرانمی گیرد.16/47

پاداشی فراگیرنده همه پاداش ها

ص : 883

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یَسْتَغْرِقُ کُلَّ جَزَاءٍ جَزَاوءُهُ

سپاس برای توست. سپاسی که جزایش همه جزاها را فراگیرد.42و36/47

درودی فراگیرنده درودهای جنّ و انس

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

درودی فراگیرنده همه درودها

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُحِیطُ بِکُلِّ صَلَاهٍ سَالِفَهٍ وَ مُسْتَأْنَفَهٍ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه ای را فراگیرد.

55/47

کاستی ای فراگیرنده بنده

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ... مَنْقَصَهٍ تَرْهَقُنِی

و میان من و نقیصه ای که مرا فرامی گیرد، جدایی انداز.99/47

رسواییِ فراگیرنده

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ... مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیْهِ الْخِزْیُ مِنْ عِنْدِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده.104/47

عفو فراگیر الهی

فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الَّتِی أُوءَمِّلُ مِنْ عَفْوِکَ الَّذِی شَمِلَ کُلَّ شَیْءٍ لَأَلْقَیْتُ بِیَدِی

پس اگر جایگاهی که از بخشایشت آرزومندم و هر چیزی را فرامی گیرد نبود، خود را هلاک می ساختم. 3/50

قدمت فراگیری عفو الهی

وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا شَمَلَنِی عَفْوُکَ

و اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که بخشایشت مرا فراگرفته است.4/50

احاطه شدن بنده، به وسیله گناهانش

أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی، وَ أَحَاطَتْ بِی فَأَهْلَکَتْنِی

به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته و مرا فراگرفته تا هلاکم کند، پوزش می طلبم.8/51

فراموشی

خدا و فراموش نکردن ازدست داده ها

فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ

پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها

ص : 884

کردند برای آنان از نظر دور ندار.7/4

پذیرش دعوت شیطان ، علی رغم عدم فراموشی بدی های او

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَی غَیْرِ عَمًی مِنِّی فِی مَعْرِفَهٍ بِهِ وَ لَا نِسْیَانٍ مِنْ حِفْظِی لَهُ؟

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم با آنکه در شناخت او کور و در شناخت بدی های او فراموشکار نیستم؟23/16

حفظ آنچه بنده فراموش کرده، برای او

وَ احْفَظْ لَنَا مَا نَسِینَاهُ

و آنچه فراموشش کردیم برای ما نگهدار.

16/17

عطای خداوند و عدم فراموشی یاد او

وَ لَا تَجْعَلْنِی نَاسِیًا لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِی

و مرا فراموشکارِ یادت در آنچه به من عطا نمودی، قرار نده.8/21

فراموشی و توفیق انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... ذَکَرْتُهُ أَوْ نَسِیتُهُ

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده. خواه آن را به یاد داشته یا فراموشش کرده باشم.6/22

از یاد نبردن پدر و مادر

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی...

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم، از یادم نبر.

13/24

فراموش کردن شیطان و فراموش نشدن توسّط او

لَا یَنْسَی إِنْ نَسِینَا

اگر فراموشش کنیم، او (ما را) فراموش نمی کند. 6/25

فراموشی و اصلاح حال بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی مَا ذَکَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِیتُ

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، چه آن را به یاد آوردم یا آنچه فراموش کردم، بر من ارزانی دار.9/25

مرزدار اسلام و فراموشی دنیای فریبنده

وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ

و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده

ص : 885

گول زننده را از خاطرشان ببر.4/27

فراموشی دادن قلوب مشرکان، از حیله

وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِیَالِ

و قلب هایشان را از چاره جویی بی خبر ساز.

11/27

مجاهد مسلمان و از خاطر بردن یاد زن و فرزند

وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ

و یاد خانواده و فرزند را فراموشش ساز.

13/27

بنده و فراموشی گرفتاری ها

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ... تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام.18/31

علم فراموشی ناپذیر خداوند

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذِی لَا یَنْسَی

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است و همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد و در علم تو که فراموش نمی کند، قرار دارد.18/31

عدم فراموشی کار ناپسند گذشته

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست.

26/31

فراموشی، سبب ستم نمودن بر خود

اللَّهُمَّ وَ مَا... اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا، أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم، یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

از خاطر نبردن یاد خدا

وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ

و یاد خود را از خاطرم نبر.114/47

در گروه فراموش شدگان بودن

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا... کُنْتُ مِنَ الْمَنْسِیِّینَ کَمَنْ قَدْ نُسِیَ

مولای من! هنگامی که مانند کسی که فراموش شده، از فراموش شدگان گردم، به من رحم کن.

5/53

ص : 886

فراوانی

پاداش سرشار و فراوان الهی

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

فراوانی نعمت های پیوسته الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا... أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

فراوانی ستم دیدگانِ قدم بردارنده، در جهت ارجمندی دین خدا

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... مَنْ کَثَّرْتَ فِی إِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ

و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند، پاداش عنایت کن.

8/4

بخشش از زیادی عطای خداوند

وَ إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ

و به درستی که بخشندگان از زیادی عطای تو می بخشند. 11/5

بی نیازی، به زیادی و فزونی قوّت خدا

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

فراوان ساختن نیکی ها برای بندگان، در هر روز

وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ

و در آن روز خوبی ها را برای ما بسیار گردان.

14/6

کم بودن خواسته بسیار بنده، نزد خدا

وَ عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

و دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

دلالت قرآن، بر بخشش های فراوان خدا

إِنَّ ذَلِکَ... لَا یَؤُودُکَ فِی جَزِیلِ هِبَاتِکَ الَّتِی دَلَّتْ عَلَیْهَا آیَاتُکَ

بدرستی که این در برابر بخشش های بسیارت که نشانه هایت بر آن دلالت دارد بر تو سنگین

ص : 887

نمی باشد.34/16

بسیار نبودن آنچه پایانش نیستی است

فَغَیْرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ

زیرا آنچه سرانجامش نابودیست، زیاد نیست.

3/18

گستراندن رحمت خدا، به باران فراوان

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر بر ما بگستران. 1/19

آبی با فراوانی دائم

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که فراوانی اش همیشگی باشد - آماده ساز.2/19

سیراب شدن، با باران فراوان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا... غَزِیرًا

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش و پُر آب، سیراب گردان.4/19

وسیله فراوان ساختن دارایی بنده

وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَهِ فِیهِ

و دارایی ام را با برکت، افزون ساز.23/20

فراوانی رحمت الهی

وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَکَ إِلَّا بِطَاعَتِکَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

و نائل به آنچه نزد توست نیستم، جز با اطاعت (از) تو و به فزونی رحمت تو.6/21

عطای خویشان، همراه با منّت و نکوهش فراوان آنها

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا، وَ مَنُّوا عَلَیَّ طَوِیلًا، وَ ذَمُّوا کَثِیرًا

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند و بر من منّت بسیار نهند و نکوهش فراوان کنند.

3/22

بزرگی و فراوانی عطای الهی

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن.

7/22

بسیار شمردن نیکویی اندک والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَکْثِرَ بِرَّهُمَا بِی وَ إِنْ قَلَّ

ص : 888

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی ایشان را درباره خود - اگرچه اندک باشد - بسیار شمارم.5/24

کم دانستن نیکویی بسیار خود ، درباره والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ کَثُرَ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی خود را درباره ایشان - اگرچه بسیار باشد - اندک بدانم.5/24

فراوان گرداندن روزی فرزندان، به دست والدین

وَ أَدْرِرْ لِی وَ عَلَی یَدِی أَرْزَاقَهُمْ

و برای من و به دست من روزی هایشان را بسیار نما.2/25

فراوان گرداندن بخشش های مرزداران اسلام

اللَّهُمَّ... أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ

خداوندا از دارایی خویش، بخشش های آنان را فراوان ساز.1/27

فراوان ساختن تعداد مرزداران اسلام

وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ

و بر تعدادشان بیفزا.2/27

فراوان ساختن دارایی مرزداران اسلام

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ... وَ ثَمِّرْ بِهِ أَمْوَالَهُمْ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش و ثروت هایشان را بیفزا.7/27

وسیله رهاندن بنده، از وام

وَ أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

و مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن (قرض) نجات ده.2/30

منکر احسان بسیار خداوند

تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا... کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ

با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده. مانند انکارکننده بسیاری فضل تو به خودش.

7و6/31

بسیاری معصیت و نافرمانی بنده

و کَثُرَ عَلَیَّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و معصیتت که بر دوش کشم، بر من زیاد است.

10/32

خوراک جنین، از زیادی خوراک مادر

ص : 889

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی. 24/32

پناه بردن از آتش، به بسیاری رحمت خدا

وَ أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

و مرا به بسیاری رحمتت از آن (آتش) ایمن ساز. 32/32

حرمت های بسیار ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان آشکار ساخت.4/44

تعجّب از فراوانی بخشش خدا

مَا... أَسْبَغَ عَلَیْنَا مِنَّتَکَ

چه سرشار است بر ما بخشش تو!18/45

فراوانی آزادشدگان خدا، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ!

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو!.30/45

آرزومندی فراوان دل، به ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ! وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَدًا إِلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم! و فردا چه سخت به سوی تو مشتاقیم!.

41/45

ادای اندکی از بسیار، در ماه رمضان

وَ أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ

و در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.

44/45

بسیاری بازگشتِ (مغرور به کرم خدا)، در کیفر

مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ

چه طولانی است پی درپی بازگشتن او، در کیفرت!20/46

فراوان تر بودن نعمت خدا، از به شمارش درآمدن

وَ نِعْمَتُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَی بِأَسْرِهَا

و نعمت تو بیشتر از آنست که تمامش به شماره آید.23/46

بسیاری احسان خدا

وَ إِحْسَانُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْکَرَ عَلَی أَقَلِّهِ

ص : 890

و احسان تو افزون تر از آنست که بر کمترین آن شکر توان کرد.23/46

خدا و عدم فزونی مانندی بر او

أَنْتَ الَّذِی... لَا عِدْلَ لَکَ فَیُکَاثِرَکَ

تویی آنکه همانندی برایت نیست، تا در فزونی با تو رقابت کند.20/47

یاری شدن کوشنده در بسیاری سپاس

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِی تَعْدِیدِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هر که در بسیاری آن کوشید، یاری گردد.45و36/47

فراوانی سپاس، سبب افزایش نعمت

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد.

48و36/47

درودی فراوان، بر محمّد صلی الله علیه و آله

وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً نَامِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَنْمَی مِنْهَا

و بر او درود فرست، درود فراوانی که درودی فراوان تر از آن نباشد.51/47

فراوان گشتن بهره محمّد صلی الله علیه و آله و آلش، از نعمت ها و سودهای الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ... وَ تُوَفِّرُ عَلَیْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِکَ وَ فَوَائِدِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و بهره یِ آنان را از نعمت ها و سودهایت فراوان گردانی.57/47

فراوانی عطای خدا، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که عطایت را در آن فراوان نموده ای.66/47

فراوانی محبّت خداوند

لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از فزونی دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

فراوانی نعمت های الهی

وَ جَلِّلْنِی سَوَابِغَ نَعْمَائِکَ

و مرا به نعمت های گسترده خود فراپوش.

112/47

وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ

ص : 891

و فراخی نعمتت را بر من تمام کن.128/47

فراوانی نصیب بنده، از احسان خدا

وَ وَفِّرْ عَلَیَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِکَ

و نصیب مرا از احسان، به فضل خود فراوان گردان.129/47

بسیار نمودن سهمِ بنده، از بخشش ها

وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِکَ

و سهم مرا از بخشش ها به لطف خود فراوان کن.129/47

فراوان گرداندن نصیب بنده ، از نیکیِ قسمت شونده میان مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی را قسمت می نمایی، یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

شمارِ بسیارِ دشمنان

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر

(سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده، مشاهده کردی.5/49

اقرار به فراوانی نعمت ها

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده است.15/49

احسان خدا و فراوان ساختن نعمت

إِلَهِی أَحْمَدُکَ... عَلَی مَا... أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مِنْ نِعْمَتِکَ

خدای من، تو را سپاس گزارم بر نعمتت که بر من فراوان داشتی.1/51

سزاواری سپاس، در برابر بسیاری بخشش

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ - عَلَی... جَزِیلِ عَطَائِکَ عِنْدِی

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر بسیاری عطاها و بخشش هایت درباره من.1/51

سزاواری سپاس، در برابر فراوانی نعمت

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ - عَلَی... سُبُوغِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر فراخی نعمت هایت بر من.1/51

عدم فراوانی نعمت، و عدم دست یابی به

ص : 892

بهره خود

وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی

و اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم.

2/51

روشن گرداندن چشم بنده، به نعمت وافر

إِلَهِی... کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی

خدای من، چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی!3/51

فراوان یافتن نعمت های خدا

وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیَّ سَابِغَهً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی

و نعمت هایت را بر خود، در هر حالی از حالم و هر وقتی از اوقاتم، گسترده یافتم.5/51

بسیاری اندوه ها

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی... کَثْرَهَ هُمُومِی

ای خدای من، از بسیاری اندوه هایم، به تو شکایت می کنم.10/51

فراوانی نعمت، علّت فریفتگی دل ها

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِکَثْرَهِ النِّعَمِ عَلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دلش به سبب زیادی نعمت ها بر او، فریفته شده.8/52

بسیار دانستن گناهان

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته است.9و8/52

بازگشت به فراوانی بخشش خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که با رحمت خویش مرا به بسیاریِ بخشش خود بازگردانی.

10/52

مرتکب گناهان بسیار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ... وَ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند، و گناهانش بسیار است.3/54

فرجام عاقبت

ص : 893

فرح شادی

فردا

فردا و سؤال شدن از بنده

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَدًا عَنْهُ

و مرا به کاری که فردا از آن بازپرسی می نمایی وادار. 3/20

فردا و اشتیاق به رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ! وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَدًا إِلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم! و فردا چه سخت به سوی تو مشتاقیم!.

41/45

فرزند

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و جدا شدن از زن و فرزند خود

وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کَلِمَتِهِ

و در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند.4/4

درود خدا بر فرزندان تابعین اصحاب

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... وَ عَلَی ذُرِّیَّاتِهِمْ، وَ عَلَی مَنْ أَطَاعَکَ مِنْهُمْ

خداوندا و بر تابعین و فرزندانشان و بر هر کسی از آنها که فرمان تو را برده، درود فرست.

13/4

فرزندان با ایمان و پناهگاه بازدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ... أَوْلَادَنَا... مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

و فرزندان ما از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

پناه جستن از خدا، برای خود و فرزندان

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ...

و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده پناه ده. 6/23

درود خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله و فرزندانش

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

دعا برای فرزندان

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِبَقَاءِ وُلْدِی... إِلَهِی امْدُدْ لِی فِی أَعْمَارِهِمْ، وَ زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ، وَ رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ، وَ قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ، وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ، وَ عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ وَ فِی کُلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ

ص : 894

أَمْرِهِمْ، وَ أَدْرِرْ لِی وَ عَلَی یَدِی أَرْزَاقَهُمْ. وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ... اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی، وَ أَقِمْ بِهِمْ أَوَدِی، وَ کَثِّرْ بِهِمْ عَدَدِی، وَ زَیِّنْ بِهِمْ مَحْضَرِی، وَ أَحْیِ بِهِمْ ذِکْرِی، وَ اکْفِنِی بِهِمْ فِی غَیْبَتِی، وَ أَعِنِّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتِی، وَ اجْعَلْهُمْ لِی مُحِبِّینَ... وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أَوْلَادًا ذُکُورًا، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ خَیْرًا لِی، وَ اجْعَلْهُمْ لِی عَوْنًا عَلَی مَا سَأَلْتُکَ

خداوندا و بر من به بقای فرزندانم منّت گذار. خداوندا عمرشان را برای من دراز گردان و در مدّت عمرشان برایم بیفزا و خردسالشان را برای من پرورش ده و ناتوانشان را برایم نیرومند نما و بدن و دین و اخلاقشان را برای من سالم بدار و آنان را در جان و اعضا و کارهایشان - که برای من مهم است - تندرستی ده و برای من و به دست من روزی هایشان را بسیار نما. و آنان را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده. خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان و کجی مرا به وسیله ایشان راست فرما و تعداد مرا به وسیله آنها بیفزا و مجلس مرا به وسیله ایشان آراسته نما و یاد مرا به وسیله آنها زنده گردان و در غایب بودنم، ایشان را جانشین من فرما و در برآمدن حاجتم به وسیله آنان یاری ام ده و آنان را دوستدار من قرار ده. و مرا بر تربیت و ادب آموختن و نیکی به ایشان یاری نما. و از نزد خود

افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش و آن را برای من خیر قرار ده و ایشان را برای من، بر آنچه از تو خواستم، مددکار قرار ده.5-1/25

تربیت، تأدیب و احسان به فرزندان

وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ

و مرا بر تربیت و ادب آموختن و نیکی به ایشان یاری نما.5/25

بخشیدن فرزندان نرینه، به بنده

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أَوْلَادًا ذُکُورًا، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ خَیْرًا لِی

و از نزد خود افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش و آن را برای من خیر قرار ده.

5/25

پناه دادن بنده و فرزندانش، از شیطان

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

و مرا و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده، پناه ده. 6/25

درخواست از خدا برای خود و فرزندان، و شمول آن درباره مؤمنان

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و

ص : 895

زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

مجاهد و از خاطر بردن یاد زن و فرزند

وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ

و یاد خانواده و فرزند را فراموشش ساز.

13/27

فرزند نداشتن و فرزند کسی نبودن خدا

إِنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُوًا أَحَدٌ

به درستی که تو تنها یکتای بی نیازی که فرزند نیاوردی و زاییده نشدی و هیچ کس مانند تو نبوده است.5/35

فرستاده

گردآمدن با پیامبران مرسل، در بهشت

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

برابری ننمودن هیچ پیامبر مرسلی ، با محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی... لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ... نَبِیٌّ مُرْسَلٌ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه نزد تو هیچ پیامبر فرستاده شده ای با او برابری نکند.24و23/2

درود خدا بر فرشتگان رساننده غیب، به رسولانش

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که رسانندگان اخبار نهانی بر رسولانت می باشند.10/3

درود خدا، بر فرشتگان فرستاده شده بر زمینیان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، به سوی اهل زمین.17و11و10/3

درود فرستادن خدا، بر فرستادگانش

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا...

ص : 896

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما درود فرست.26/3

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی.56/45

ایمان واقعیِ پیروان رسولان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

علاقه مندی پیروان رسولان، به ایشان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ... فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2و1/4

رسول خدا صلی الله علیه و آله و اصحابش، دعوت کننده به سوی خدا

...وَ کَانُوا مَعَ رَسُولِکَ دُعَاهً لَکَ إِلَیْکَ

و برای تو با پیامبرت دعوت کننده به سوی تو بوده اند.7/4

محمّد صلی الله علیه و آله ، فرستاده خدا

أَنِّی أَشْهَدُ... أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

همانا من شهادت می دهم که محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.

22و21/6

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست.1/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست.18/27

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ...

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده و فرستاده ات درود فرستی.3/48

ص : 897

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی...

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است باد.9/54

مهتر فرستادگان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ...

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران و سرور فرستادگان - درود فرست.15/17

زیارت قبر رسول صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت.4/23

به پا کننده جنگ، برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

رسولان گرامی، در جایگاه های حاضران، در آخرت

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ

دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

نفرستادن آفت، بر روزی بندگان

وَ لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَهً

و زیانی بر معیشت ما نفرست.2/36

فرستادن ابرها، از روی خشم الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ... أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم. 3/36

پیامبران مرسل، بهره مند از پاداش الهی

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود و پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی.22/42

ص : 898

نماز و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو قرار داد - به جا آورده اند.9/44

پیامبران مرسل، و عبادت در رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ... مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن (ماه)، تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا پیامبری که او را فرستادی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

درود فرستادگان خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان تو را فراگیرد.54/47

عامل برپایی سنّت های رسول خدا صلی الله علیه و آله

وَ أَقِمْ بِهِ... سُنَنَ رَسُولِکَ

و روش های پیامبرت را به وسیله او (ولیّ خود) به پا دار.62/47

تقرّب جستن به خدا و رسولش

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

تصدیق کنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ

خداوندا و مرا از باورداران به پیامبرت قرار ده. 12/48

تکذیب رسل، و عدم کاهش فرمانروایی خداوند

سُبْحَانَکَ لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ... کَذَّبَ رُسُلَکَ

پاک و منزّهی! کسی که پیامبرانت را دروغگو شمارد، از فرمانروایی ات نمی کاهد.3/52

تصدیق نمودن فرستادگان خداوند

وَ صَدَّقْتُ رُسُلَکَ

و پیامبرانت را تصدیق نمودم.6/52

ص : 899

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، تسبیح کننده خدا با نام بزرگش

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی که تو را با آن تسبیح گوید، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

فرشته

سپاسی تنگ کننده جا بر فرشتگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم.16و10/1

نزدیک ترین فرشتگان الهی و ستودن خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ...

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیک ترین فرشتگانش، او را ستوده اند.25/1

برابری نکردن هیچ فرشته مقرّبی ، با پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی... لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه نزد تو هیچ فرشته مقرّبی با او برابری نکند.

24و23/2

درود خدا بر فرشتگان و بیان ویژگی، اسما و مسؤولیت ایشان

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند، پس بر آنها درود فرست.

6و1/3

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

اسرافیل، صاحب صور، پس بر آنها درود فرست.6و2/3

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

میکائیل که نزد تو دارای مقام والا است، پس بر آنها درود فرست.6و3/3

وَ جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

و جبرئیل که امین وحی توست، پس بر آنها درود فرست.6و4/3

وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَهِ الْحُجُبِ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

و روح، همان که او بر فرشتگان حجاب ها گماشته شده، پس بر آنها درود فرست.6و5/3

وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی

ص : 900

الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ: مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ، وَ أَهْلِ الْأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ

و روح، که از عالم امر تو می باشد، پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند، در آسمان هایت ساکنند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.6/3

وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَهٌ مِنْ دُؤُوبٍ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

و همانها که از کوشش دائمی دلتنگ نمی شوند، پس بر ایشان درود فرست.10و7/3

الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

(آنان که) دیدگان را به زیر افکنده و قصد نگریستن سوی تو را ندارند، پس بر ایشان درود فرست. 10و8/3

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ: سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ. فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

و همانهایی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران شعله می کشد، گویند: «منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم»، پس بر ایشان درود فرست.10و9/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت.10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای.11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که خزانه داران باران و حرکت دهندگان ابرند.

13و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ...

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود.

14و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ...

ص : 901

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و همراهی کنندگان برف و تگرگ.15و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ...

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که وزن آب ها را به آنان شناسانده ای.16و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، به سوی اهل زمین.

17و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ...

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و سفیران بزرگوارِ نیکوکار.18و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ، وَ یَفْعَلُونَ مَا یُوءْمَرُونَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که خدا را در آنچه به آنان امر کرده، سرپیچی نمی کنند و

آنچه به آنان فرمان داده شده، انجام می دهند.

19و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ یَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای.20و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الزَّبَانِیَهِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ. ابْتَدَرُوهُ سِرَاعًا، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و آن پاسبانانی که چون به آنها گفته شود: او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید، به سرعت به او حمله برند و مهلتش ندهند.21و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ...

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم.22و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ، وَ مَنْ

ص : 902

مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و ساکنان هوا و زمین و آب و هر کدام از آنان که بر خلق مشغولند.

23و11و10/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَوْمَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ

...پس بر آنها درود فرست، روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.

24/3

صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ کَرَامَهً عَلَی کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِمْ

بر آنان درود فرست، درودی که کرامتی بر کرامتشان و پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.25/3

فرشتگانی با مرتبه ای پایین تر از دیگران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند.6/3

درود خدا بر روحانیّون از فرشتگان الهی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت.10/3

اصناف گوناگون فرشتگانِ مختصّ خدا

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای.11و10/3

بی نیازی فرشتگان از خوردن و آشامیدن

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

درود خدا، بر فرشتگان و رسولانش

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

رساندن درود بندگان، به فرشتگان

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا...

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر

ص : 903

(زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

قرار دادن گواه صادقی از فرشتگان، برای بندگان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ... شَاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلَائِکَتِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، گواه صادقی از فرشتگانت قرار ده.

16/6

جای دادن فرشتگان، در آسمان و زمین

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم. 21/6

فرشتگان و آب رسانی به بندگان

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

یاری دادن مرزداران اسلام، به فرشتگان

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ

و آنان را از جانب خود با فرشتگانی که پی در پی آیند، یاری فرما.8/27

برانگیخته شدن لشکری از فرشتگان، علیه مشرکان

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ...

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت بفرست.

11/27

فرشتگان مقرّب ، در جایگاه گواهان ( در قیامت )

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

فرشته مرگ و گرفتن جان ها

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

اعمال فرشته مرگ

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

ص : 904

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

بهترین پاداشِ داده شده به فرشته مقرّب را به پیامبر صلی الله علیه و آله دادن

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود دادی.22/42

فرود آمدن فرشتگان و روح، در شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

فرشتگان، و آوردن طاعات بنده به درگاه خدا

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ... حَتَّی لَا یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِکَتِکَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَهِ لَکَ، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَهِ إِلَیْکَ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با

اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی. تا هیچ یک از فرشتگانت به درگاهت نیاورد، مگر کمتر از طاعت های گوناگون برای تو و انواع تقرّبی که به سوی تو انجام می دهیم.11و10/44

درخواست از خدا، به حقّ فرشته مقرّبش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ... مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن (ماه)، تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا پیامبری که او را فرستادی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

درود بر فرشتگان مقرّب

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادی.56/45

درودی جمع کننده درودهای فرشتگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ...

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود

ص : 905

فرست، درودی که درودهای فرشتگان تو را فراگیرد.

54/47

یاری شدن ولیّ خدا، به وسیله فرشتگان

وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِکَتِکَ

و با فرشتگانت یاری اش نما.61/47

فرصت

کمین گرفتن ستمگر و فرصت مناسب شکار

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ... أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَارًا لِانْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ

و چه بسیار ستمگری که همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در کمین من نشست.7/49

فرقان

قرآن، فرقان و جداکننده حقّ و باطل

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.3/44

آشکار گشتن حقّ، با فرقان الهی

مَا... أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَکَ!

چه آشکارکننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!22/47

فرمان احکام

عدم تردید در فرمان الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ

سپاس خدای را که ما را از کج روی و شک در امر خود، دور ساخت.10/1

حکمت فرمان های الهی

ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا

سپس ما را فرمان داد تا اطاعت پذیریمان را بیازماید. 21/1

آماده شدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، برای انجام امر الهی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ... کَمَا نَصَبَ لِأَمْرِکَ نَفْسَهُ

ص : 906

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست، همچنان که او برای فرمان تو خود را به تلاش انداخت.4و3/2

فرشتگان و اختیار ننمودن کوتاهی در امر خدا

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یُوءْثِرُونَ التَّقْصِیرَ عَلَی الْجِدِّ فِی أَمْرِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که در فرمان تو کوتاهی را بر کوشش اختیار نمی کنند...1/3

اسرافیل، منتظر فرمان خدا

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست.

2/3

توفیق امر به معروف

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ

در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و امر به معروف، توفیق ده.

18/6

یاری نطلبیدن از حکم کننده ای، جز خدا

اللَّهُمَّ... لَا أَسْتَعِینُ بِحَاکِمٍ غَیْرِکَ

خداوندا از حکم کننده ای جز تو یاری نمی جویم. 11/14

فرمان خدا، به دعا

أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ

من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی.13/16

لَا تَحْجُبْ دُعَائِی عَنْکَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِی بِهِ

دعایم را از خود بازندار، که خود مرا به آن امر فرموده ای.9/25

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ مُطِیعًا لِأَمْرِکَ فِیما أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام.11/31

وَ دَعَوْکَ بِأَمْرِکَ

و به فرمانت، تو را خواندند.16/45

فرمانبری از فرمان خدا، به دعا و لبّیک به آن

أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ، فَقَالَ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ

من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی. پس گفت: اطاعت می کنم و گوش به فرمانم.13/16

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ مُطِیعًا لِأَمْرِکَ فِیما أَمَرْتَ بِهِ

ص : 907

مِنَ الدُّعَاءِ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام.11/31

فرمان دشمنی کردن با شیطان

نَأْمُرُ بِمُنَاوَاتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا

هر که فرمان ما را پیروی کند، به دشمنی او فرمان دهیم.14/17

حکم کردن بنده، به زیان خود

مَا لِی بَعْدَ أَنْ حَکَمْتُ عَلَی نَفْسِی إِلَّا فَضْلُکَ

پس از آنکه خود را محکوم کردم، چیزی جز فضل تو ندارم.15/20

نبودن فرمانی با فرمان خدا، برای بنده

لَا أَمْرَ لِی مَعَ أَمْرِکَ

با فرمان تو، مرا فرمانی نیست.6/21

فرمان خدا، به اطاعت از خود

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْقُوَّهِ عَلَی مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

و با تندرستی و توانایی بر انجام طاعتت - که مرا به آن فرمان داده ای - بر من منّت گذار.

3/23

فرمان الهی و رغبت به پاداش

فَإِنَّکَ... أَمَرْتَنَا وَ نَهَیْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا

همانا تو ما را امر و نهی نموده ای و در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان داده ای.6/25

کوتاهی بنده، به انجام فرمان خدا

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا

پس با سهل انگاری، از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده.6/31

کردار زشت، و فرمان الهی

اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ... قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ

از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته.9/31

فرمان دادن خدا و ترک فرمان او

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنِی فَتَرَکْتُ

خداوندا همانا تو مرا امر کردی، پس ترک گفتم. 16/32

تسلیم شدن در برابر فرمان الهی

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا وَ التَّسْلِیمِ لِمَا حَکَمْتَ

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی و تسلیم به آنچه حکم نمودی، قرار ده.2/33

آگاهی از فرمان الهی و تجاوز از آن

ص : 908

کَمْ... أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَیْهِ فَتَعَدَّیْنَاهُ

چه بسیار امری که ما را بر آن آگاه کردی، پس ما از آن تعدّی نمودیم.2/34

فرمان خدا به شنیدن سخنان محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرْتَ

و همان طور که فرمان داده ای ما را در برابر ایشان گوش به فرمان و مطیع قرار ده.5/34

سرپیچی از امر خدا و عدم شتاب او در کیفر نافرمان

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی.14/37

نگه داشتن بنده و فرمان خدا

قِنِی مَا یُوجِبُ لَهُ حُکْمُکَ، وَ خَلِّصْنِی مِمَّا یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ

مرا از آنچه حکم تو را واجب می گرداند، نگهدار و از آنچه عدل تو را حکم می کند، خلاص گردان.5/39

پیامبر صلی الله علیه و آله ، بیان کننده فرمان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا... صَدَعَ

بِأَمْرِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه فرمانت را با صدای رسا بیان کرد.17/42

فرمان خدا، به روزه ماه رمضان

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم.

21/45

مهلت خدا و بازگشت بنده به فرمانش

إِنَّمَا تَأَنَّیْتَ بِهِمْ لِیَفِیؤُوا إِلَی أَمْرِکَ

همانا از این رو با آنان درنگ کرده ای، تا به فرمان تو بازگردند.17/46

بازگشت گفتار و کردار بندگان، به فرمان خدا

کُلُّهُمْ صَائِرُونَ، إِلَی حُکْمِکَ، وَ اُمُورُهُمْ آئِلَهٌ إِلَی أَمْرِکَ

همه ایشان به حکم تو می رسند و کردارشان به فرمان تو خواهد رسید.18/46

برگزیدگان خدا، برای فرمان او

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی.

56/47

ص : 909

دوستان ائمه علیهم السلام ، تسلیم فرمان ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که تسلیم شدگانِ فرمان ایشانند، درود فرست.64/47

خلاف فرمان خدا عمل کردن

نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ

او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت.68/47

آمدن به درگاه خدا، از درهای فرمان داده شده

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... أَتَیْتُکَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُوءْتَی مِنْهَا

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی از همان درهایی که فرمان داده ای از آنها وارد شوند، نزد تو آمده ام.72/47

فرمان خدا و پیشی گرفتن به نیکی ها

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ

و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای، برای من آسان گردان.94/47

برگزیدگان خدا و تغییر یافته دیدن حکم الهی

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ... یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب شده، می بینند که احکامت تغییر یافته است.

9/48

حکم خدا و درخواست بنده

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ وَ رَغِبْتُ فِیهِ إِلَیْکَ، وَ أَرِدْهُ وَ قَدِّرْهُ وَ اقْضِهِ وَ أَمْضِهِ

همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام و به آن میل نموده ام، برایم مستجاب فرما و آن را بخواه و مقدّر کن و فرمان ده و اجرا کن.28/48

حکم خدا و خیر بنده

خِرْ لِی فِیما تَقْضِی مِنْهُ

به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده.28/48

نپسندیدن حکم خدا، و عدم توانایی بر بازگرداندن فرمانش

لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ

کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند.3/52

ص : 910

فرمان خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله ، جهت تسبیح او به اسم عظیم

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی که تو را با آن تسبیح گوید، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی. 10/52

یقین داشتن به نفوذ امر الهی

أَسْأَلُکَ... یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

از تو یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو یقین پیدا کند، سود می دهی.3/54

ویژگی های فرمان خدا:

أ. بر اساس عدالت بودن

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ... عَدْلٌ فِی الْحُکْمِ

همانا من شهادت می دهم که تو دادگر در حکمی.21/6

مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِکَ لَا تَجُورُ فِیهِ

چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن! (همه گرفتاری هایش) از روی عدل در حکم

توست، که در آن ستم نمی کنی.20/46

أَنْتَ الَّذِی... قَضَیْتَ فَکَانَ عَدْلًا مَا قَضَیْتَ، وَ حَکَمْتَ فَکَانَ نِصْفًا مَا حَکَمْتَ

تویی آنکه قضاوت کردی و قضاوتت از روی عدل بود و حکم دادی و حکمت از روی انصاف بود.15/47

ب. شمول آن به هر چه و هر که خدا اراده کند

إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ، وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ

بدرستی که تو آنچه می خواهی انجام می دهی و آنچه اراده نمایی حکم می کنی.

34/16

تَحْکُمُ بِمَا شِئْتَ عَلَی مَنْ شِئْتَ، وَ تَقْضِی بِمَا أَرَدْتَ فِیمَنْ أَرَدْتَ

به هر چه خواستی، بر هر کس خواستی، حکم می کنی و به آنچه خواستی، بر هر کس خواستی، فرمان می رانی.5/36

ج. اجرا گشتن

مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ

حکم تو درباره من جاری است.6/21

مَا... أَنْفَذَ أَمْرَکَ

چه نافذ است فرمانت!4/52

د. نیکو بودن

ص : 911

قَضَاوءُکَ خِیَرَهٌ

فرمانت خیر است.4/45

ه_. هادی و راهنما بودن

أَمْرُکَ رَشَدٌ

فرمانت هدایتگر است.28/47

و. لازم و واجب بودن

قَضَاوءُکَ حَتْمٌ

فرمانت واجب است.29/47

ز. مغلوب نگشتن

لَا یُغَالَبُ أَمْرُکَ

فرمان تو مغلوب نمی شود.9/48

ح. بر اساس ستم نبودن

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ

دانسته ام که در فرمان تو ستم نیست.

15/48

فرمانبری

فرمانبری مخلوقات از انسان، به قدرت الهی

فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَهٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ

پس به قدرت او، همه آفریدگانش برای ما

فرمانبردارند. 18/1

به اطاعت بندگان درآمدن مخلوقات

فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ... صَائِرَهٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ

پس به عزّت او، همه آفریدگانش به اطاعت از ما درمی آیند.18/1

آزمایش طاعت و فرمانبری بندگان

...أَمَرَنَا لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا

ما را فرمان داد تا اطاعت پذیریمان را بیازماید.

21/1

سپاسی پشتیبان طاعت و فرمانبری بنده

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ وُصْلَهً إِلَی طَاعَتِهِ... وَ ظَهِیرًا عَلَی طَاعَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که به سوی طاعت او پیوند خوریم و پشتیبانی بر طاعتش باشد.

29و27/1

اطاعت میکائیل، از خدا

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ، وَ الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ

میکائیل نزد تو دارای مقام والا است، و از اطاعتت جایگاهی بلند دارد.3/3

فرمانبری آسمانیان، از جبرئیل

ص : 912

جِبْرِیلُ... الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ

جبرئیل فرمانروا در میان اهل آسمان هایت است. 4/3

فرمانبری تابعین اصحاب، از خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... وَ عَلَی مَنْ أَطَاعَکَ مِنْهُمْ

خداوندا و بر تابعین و بر هر کسی از آنها که فرمان تو را برده، درود فرست.13/4

نگرش خدا به عملکرد بندگان، در اوقات طاعت

یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ

می نگرد آنها در اوقات طاعتش چگونه اند.

7/6

هدایت کننده به اطاعت خداوند

احْفَظْنَا... حِفْظًا عَاصِمًا مِنْ مَعْصِیَتِکَ، هَادِیًا إِلَی طَاعَتِکَ

ما را نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از نافرمانی تو بازدارد و به فرمانبرداریت راهنمایی کند. 17/6

فرمانبری اشیا، به اراده خدا

فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُوءْتَمِرَهٌ

پس آن اشیا به خواست تو بدون سخنت فرمانبردارند. 3/7

بزرگ داشتن فرمانبری خدا

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

فرمانبری از خدا، عامل نجات فرمانبران

یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلْمُطِیعِینَ

ای که اطاعت او برای فرمانبران رهایی است.

1/11

اندام بندگان و اطاعت خداوند

وَ اشْغَلْ... جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَنْ کُلِّ طَاعَهٍ

و اعضای ما را به اطاعت خود از هر اطاعتی مشغول ساز.1/11

ایستادن فرمانبردار خوار، به درگاه خدا

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی. وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِیلِ

پس ای خدای من، به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام.4/12

فرمانبری از خدا، تنها به وسیله خودداری از معصیت

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با

ص : 913

خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام.5/12

تندرستی و توفیق اطاعت خدا

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

سستی بیداری بنده، هنگام فرمانبری خدا

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِکَ تَیَقُّظًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - بیداری ام هنگام طاعتت سست تر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

گماشتن بنده، به فرمانبری

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِالطَّاعَهِ

و به طاعت خود بگمارم.33/16

شیطان و گمراه کردن بندگان، از اطاعت خدا

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

عدم فرمانبری از شیطان

لَا نُطِیعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا

هرگاه ما را به خود مایل ساخت، فرمانش نبریم. 14/17

فرمان به دشمنی با شیطان

نَأْمُرُ بِمُنَاوَاتِهِ، مَنْ أَطَاعَ أَمْرَنَا

هر که فرمان ما را پیروی کند، به دشمنی او فرمان دهیم.14/17

فرمانبری از به راه راست آورنده بنده

وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی

مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گرداند، توفیق ده.8/20

گماشتن بنده، به فرمانبری از خدا

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ

و مرا در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار.29/20

فرمانبری خدا، و نائل آمدن به آنچه نزد اوست

لَا أَنَالُ مَا عِنْدَکَ إِلَّا بِطَاعَتِکَ

نائل به آنچه نزد توست نیستم، جز با اطاعت (از) تو.6/21

دل بنده و فرمانبری از خدا

ص : 914

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ، وَ اشْغَلْهُ بِذِکْرِکَ، وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِکَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْکَ، وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَهِ إِلَیْکَ، وَ أَمِلْهُ إِلَی طَاعَتِکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به یادت مشغول دار و به خوف و ترس از خود بلندمرتبه کن و به رغبت به سوی خود، توانایی ده و به طاعتت متوجّه ساز.10/21

خو گرفتن با فرمانبران خداوند

هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.11/21

توفیق انجام فرمانبریِ واجب شده

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.

6/22

سبب عمل به طاعت خدا

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ... حَتَّی أَکُونَ... عَامِلًا بِطَاعَتِکَ

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، روزی ده، تا عامل به طاعتت باشم.

13/22

فرمان خدا، به اطاعت بنده از او

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْقُوَّهِ عَلَی مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

و با تندرستی و توانایی بر انجام طاعتت - که مرا به آن فرمان داده ای - بر من منّت گذار.

3/23

توانایی داشتن به فرمانبری از خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْقُوَّهِ عَلَی مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

و با تندرستی و توانایی بر انجام طاعتت - که مرا به آن فرمان داده ای - بر من منّت گذار.

3/23

چگونگی فرمانبری والدین، در نظر فرزند

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ...

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر و برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده.5/24

فرمانبری فرزندان، از خدا

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ

و آنان (فرزندانم) را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده.3/25

فرمانبری فرزندان، از پدر و مادر

ص : 915

وَ اجْعَلْهُمْ لِی... مُطِیعِینَ

و آنان را فرمانبر من قرار ده.4/25

اطاعت خدا و توفیق یافتن بنده به خیر و صواب

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوَفَّقِینَ لِلْخَیْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند، قرار ده.11و10/25

به درگاه خدا آمدن، در حال فرمانبری

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ مُطِیعًا لِأَمْرِکَ فِیما أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام.11/31

نیّت بنده و اطاعت خداوند

اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیَّتِی

خداوندا و نیّت مرا در فرمانبرداریت، ثابت بدار.13/31

اندک شمردن فرمانبری از خدا

قَلَّ عِنْدِی مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

طاعتی که به شمار آورم، نزد من کم است.

10/32

فرمانبری نفْس، از شیطان

فَأَنَا أَشْکُو... طَاعَهَ نَفْسِی لَهُ

پس از اطاعت نفسم از او، به تو شکایت می کنم.27/32

سپری شدن عمر بنده در راه فرمانبری از خدا

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِی وَ عُمْرِی فِی سَبِیلِ طَاعَتِکَ

و از تو درخواست می کنم که آنچه از جسم و عمرم سپری شده در راه طاعتت قرار دهی.

28/32

آتش دوزخ و فرمانبری از او

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و فرمانبردار او گردد، نیست.

30و29/32

فرمانبری از مشیّت و خواست خدا

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ

ص : 916

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما.5/33

قرار گرفتن در زمره فرمانبران پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ

و ما را در برابر ایشان گوش به فرمان و مطیع قرار ده.5/34

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ

و از فرمانبران او قرارمان ده.20/42

اطاعت از خدا، عامل شریف گشتن بنده

فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ

پس به درستی که شرافتمند کسی است که اطاعت تو شریفش گردانْد.4/35

رعد و برق، و فرمانبری خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ أَوْ نَقِمَهٍ ضَارَّهٍ

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار به طاعتت می شتابند.

1/36

تلاش در جهت فرمانبری خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا... لَا یَبْلُغُ مَبْلَغًا مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ

خداوندا همانا کسی در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد.2و1/37

عابدترین بندگان، و فرمانبریِ خداوند

وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ

و عابدترین آنان از اطاعتت، مقصر است.

3/37

پاداش خدا، به فرمانبری کم

تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ

بر اندکْ طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی.

6/37

پاداش الهی و به فرمانبری خدا درآمدن

وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ

و پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند.7/37

فریب شیطان و اطاعت بندگان از خداوند

فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ

پس اگر شیطان آنها را از اطاعتت فریبشان نمی داد، هیچ گناهکاری نافرمانی تو را نمی کرد.

9/37

رفتار خدا، با فرمانبردارش

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی

ص : 917

کرده است.10/37

پاداش خدا به فرمانبران

تَشْکُرُ لِلْمُطِیعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَهُ

از فرمانبر در آنچه تو برایش فراهم نموده ای، تشکّر می کنی.10/37

لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَی مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُکَ

اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن گماشته ای، جزا دهی، چه بسا پاداش تو را از دست می داد و نعمت تو از دستش می رفت.

12/37

عطا به فرمانبر و گنهکار ، با وجود عدم شایستگی آنها

أَعْطَیْتَ کُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ یَجِبْ لَهُ

هر یک از آن دو (فرمانبر و گنهکار) را چیزی عطا کرده ای که برایش لازم نبود.11/37

روزی، و توانایی یافتن بر فرمانبری خدا

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی.13/37

فرمانبری نمودن از خدا

...هَذَا یَا إِلَهِی حَالُ مَنْ أَطَاعَکَ

...ای خدای من، این وضعیت کسی است که از تو اطاعت نموده.14/37

میراندن بندگان، در حال فرمانبری

أَمِتْنَا... طَائِعِینَ غَیْرَ مُسْتَکْرِهِینَ

ما را فرمانبردارانِ بی اجبار، بمیران.5/40

قرار گرفتن در زمره اطاعت کنندگان خدا

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

ماه، آفریده ای فرمانبردار

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ

ای آفریده فرمانبردار.1/43

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ... فِی کُلِّ ذَلِکَ أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، به خدمت گرفت. و در همه آن حالات، تو مطیع او هستی.2/43

کامل ساختن نعمت، با کامل شدن طاعت

أَتْمِمْ عَلَیْنَا بِاسْتِکْمَالِ طَاعَتِکَ فِیهِ الْمِنَّهَ

با کامل کردن طاعتت در آن (ماه)، نعمت را بر ما تمام گردان.7/43

ص : 918

فرشتگان، و آوردنِ طاعات بندگان به درگاه خدا

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ... حَتَّی لَا یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِکَتِکَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَهِ لَکَ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی. تا هیچ یک از فرشتگانت به درگاهت نیاورد، مگر کمتر از طاعت های گوناگونی که برای تو انجام می دهیم.

11و10/44

کوشایان در اطاعت خدا

أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَهِ فِی طَاعَتِکَ

برای ما در این (ماه)، آنچه برای کوشش گران در طاعتت لازم کرده ای، لازم گردان.12/44

رمضان و فرمانبری از خدا

زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ

و اوقاتش را به طاعت ما برای خود، زینت ده.

17/44

پذیرفتن بازگشت به طاعت، از توّابین

اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ... قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که

بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.54/45

فرمانبری همه آفریدگان، برای تسلیم در برابر خدا

انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَکَ کُلُّ خَلْقِکَ

همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده اند.26/47

درود فرمانبران خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او علیهم السلام

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ... أَهْلِ طَاعَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرمانبران تو را فراگیرد.54/47

وجوب فرمانبری از امام عصر خود

وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ

و فرمانبری او را واجب گرداندی.60/47

فرمانبران ولیّ خدا

اجْعَلْنَا لَهُ... مُطِیعِینَ

ما را برای او فرمانبران قرار ده.63/47

دوستان ائمه علیهم السلام و فرمانبریشان از ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُ_جْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که کوشش کنندگان

ص : 919

در طاعت ایشانند، درود فرست.64/47

درخواست از خدا، و گستاخیِ فرمانبران

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُتَعَالِیًا بِدَالَّهِ الْمُطِیعِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. نه از روی بلندی خواهیْ به گستاخی و اعتمادِ فرمانبران.74/47

پیوستگی اطاعت نمودن از پیامبر صلی الله علیه و آله ، به فرمانبری خدا

بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که اطاعت از او را به اطاعت خود پیوند زده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.

86/47

سرپرستی خدا، از اطاعت کنندگان

تَوَلَّنِی بِمَا تَتَوَلَّی بِهِ أَهْلَ طَاعَتِکَ وَ الزُّلْفَی لَدَیْکَ وَ الْمَکَانَهِ مِنْکَ

مرا سرپرستی کن همانگونه که فرمانبرانت و نزدیکانت و منزلت دارندگانت را سرپرستی می کنی.

87/47

دل بنده و اطاعت کنندگان خداوند

خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِینَ

دلم را به سوی آنچه اطاعت کنندگان را به آن گماشته ای، متوجّه ساز.92/47

فرمانبری بنده، از خدا

فَإِنِّی لَکَ مُسَلِّمٌ

همانا من فرمانبردار تو هستم.116/47

سیراب شدن دل، با طاعت الهی

أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ

دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود سیراب کن.130/47

تقسیم عمل به طاعت، در بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ... عَمَلٍ بِطَاعَتِکَ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، عمل به طاعتت را قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

امامان و وجوب فرمانبری از ایشان

اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الْأَئِمَّهِ الَّذِینَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ

مرا از باورداران به پیامبرت و امامانی که اطاعتشان را واجب نمودی، قرار ده.12/48

ص : 920

عدم افزایش پادشاهی خدا، با فرمانبری فرمانبران

لَکِنْ... مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی پادشاهی ات پایدارتر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

عمل کننده ترین بندگان، به طاعت الهی

وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ

و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست.2/52

فرمانروایی پادشاهی

فروتن و خوار

بنده فروتن و خوارِ خداوند

فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ

پس به درستی که من بنده بینوا و زار توام.

7/21

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا، مُسْتَکِینًا... إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا و فروتنِ درگاه تو هستم.9/51

فروتنی و خواری به درگاه خدا، و طلب قرب او

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِکَانَهِ لَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو و فروتنی و زاری برای تو را، در پی آن روانه ساخته ام.73و72/47

فروتن و خوار شدن، جهت قصاص خود

هَذِهِ یَدِی وَ نَاصِیَتِی، أَسْتَکِینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی

این دست من و موی جلوی سرم است. برای قصاص خویش، فروتن و خوار می شوم.4/53

فروتنی

فروتنی فرشتگان، در پیشگاه عظمت الهی

الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِکَ

در پیشگاه با عظمت، بزرگ و بلند توْ فروتنند.

8/3

توفیق فروتنی

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... خَفْضِ الْجَنَاحِ

زیور پرهیزکاران را در فروتنی، به من بپوشان.

10/20

ص : 921

فقر و فروتنی برای درخواست از غیر خدا

لَا تَفْتِنِّی... بِالْخُضُوعِ لِسُوءَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ

مرا به فروتنی برای درخواست از دیگران به هنگام نیازم، آزمایش نکن.12/20

همسایگان و فروتنی با آنها

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُلِینُ جَانِبِی لَهُمْ تَوَاضُعًا

و خداوندا مرا بر آن دار که فروتنانه، با آنها نرمی و مدارا کنم.3/26

با فروتنی دیده به زمین دوختن

فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَضَرِّعًا، وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ إِلَی الْأَرْضِ مُتَخَشِّعًا

پس زاری کنان در پیشگاهت ایستاده و دیده اش را با فروتنی به زمین دوخته.9/31

برشمردن گناه، با فروتنی

عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا أَنْتَ أَحْصَی لَهَا خُشُوعًا

با خشوع، - از گناهانش - آنچه تو شماره آن را بهتر می دانی شمرده.9/31

آشکار نمودن راز برای خدا، با خشوع

أَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعًا

با خضوع، از رازهایش - آنچه را که خود به آن داناتری - برایت آشکار کرده.9/31

با تنی فروتن و گردنی افتاده، پیش خدا

آمدن

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ، وَ رَقَبَهٍ خَاضِعَهٍ

پس با وجودی فروتن و گردنی فروافتاده، پیش روی توست.19/32

فروتنی برای آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست.

30و29/32

به جا آوردن نماز، در نهایت خشوع

أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ... عَلَی... أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ

ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو قرار داد - با روشن ترین و نهایی ترین خشوع به جا آورده اند.9/44

شب های ماه رمضان و فروتنی برای خدا

أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ، وَ الْخُشُوعِ لَکَ

ما را در شبش بر نماز و زاری به درگاهت و خشوع برای تو، یاری نما.17/44

ص : 922

تواضع در برابر خدا

خَضَعَ لَکَ مَنْ جَرَی فِی عِلْمِکَ

هر که در علم تو قرار گرفت، برای تو فروتن گشت. 26/47

فروتنی، برای عظمت و بزرگی خدا

خَشَعَ لِعَظَمَتِکَ مَا دُونَ عَرْشِکَ

آنچه زیر عرش تو است، برای بزرگی تو خاشع شد.26/47

فروتنی بنده، در پیشگاه خدا

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... خَاضِعًا خَاشِعًا خَائِفًا

اینک منم در پیشگاه تو، فروتن، متواضع، ترسان.69/47

فَهَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ خَاضِعٌ ذَلِیلٌ رَاغِمٌ

پس اینک منم در پیشگاهت فروتن، خوار، زبون.4/50

خلوت با خدا، و فروتن گشتن بنده

وَ ضَعْنِی إِذَا خَلَوْتُ بِکَ

و چون با تو خلوت کردم، مرا فروتن گردان.

118/47

مهربان گرداندن دل بنده، با فروتنان

اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخَاشِعِینَ

دلم را بر فروتنان مهربان گردان.127/47

خاضع ترین افراد، در درگاه خدا

وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ

و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست.2/52

درخواست عبادت فروتنان

أَسْأَلُکَ... عِبَادَهَ الْخَاشِعِینَ لَکَ

پرستش فروتنان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

فرود

فرود آمدن فرشتگان، با دانه های باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرودآمدگان به همراه قطره های نازل شده باران.15و11و10/3

فرود آمدن کیفر

نَعُوذُ بِکَ مِنَ... حُلُولِ الْعِقَابِ

پناه می بریم به تو از فرود آمدن کیفر.9/8

فروآمدن و خم شدن، برای خدا

قَدْ تَطَأْطَأَ لَکَ فَانْحَنَی

با حال فروتنی برای تو خم شده.9/12

ص : 923

سر فروآوردن، برای عزّت و بزرگی خدا

...وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِکَ مُتَذَلِّلًا

...و با خواریْ برای عزّتت سرش را به زیر افکنده.9/31

فرود آمدن هر چیز، پیش از رسیدن به پایان ملک خدا

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

5/32

فرود آوردن بنده، در میان بهشت

أَحْلِلْنِی بُحْبُوحَهَ جَنَّتِکَ

مرا در میان بهشتت فرود آور.1/41

فرود آمدن در خانه پوسیده (قبر)

بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

فرود آمدن فرشتگان، در شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان،

بر هر یک از بندگانش که بخواهد، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

فرود آمدن به درگاه غیر خدا

وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ

و آنان که بر درگاه جز تو فرود آمدند، ضایع شدند.13/46

فرود آمدن بلا

أَعِذْنِی... مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ

مرا از فرود آمدن بلا پناه ده.119/47

فرود آوردن حاجت، به درگاه الهی

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و فرود آوردن حاجت هایم به (درگاه) تو، آباد گردان.

123/47

فرود آوردن بی چیزی خود به درگاه خدا

اللَّهُمَّ... بِکَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

خداوندا، در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم.4/48

فرود آمدن در درّه های نابودی

حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

در درّه های نابودی فرود آمدم.2/49

ص : 924

فرود آمدن در عقوبت الهی

تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

در آنها، خود را در معرض سخت گیری هایت قرار داده، در عقوبت هایت فرود آمدم.2/49

فرود آمدن ستمگر، در دام خود

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ... وَ قَدْ کَادَ أَنْ یَحُلَّ بِی - لَوْ لَا رَحْمَتُکَ - مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی. و اگر رحمت تو نبود، نزدیک بود بر من فرود آید، آنچه بر خودش فرود آمد.8/49

فرورفتن

فرونرفتن هیچ اندامی، در نافرمانی خدا

لَا تَجْعَلْ لِشَیْءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذًا فِی مَعْصِیَتِکَ

اعضای ما را در نافرمانی ات نفوذناپذیر کن.

6/9

سبب پاکی بنده، از بدی های فرورفته در آنها

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَطْهِیرًا لِمَا

انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا از بدی هایی که در آن فرورفته ام پاکم سازد.

4/15

فرورفتن در نادرستی

مَنْ أَبْعَدُ غَوْرًا فِی الْبَاطِلِ... مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

چه کسی از من در نادرستی فرورونده تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

فرورفتن در تمجید خداوند

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی... ذَهَابًا فِی تَمْجِیدِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو در دل من می افکند، فرورفتن در بزرگ دانستنت را قرار ده.13/20

به زمین فروبردن شهرهای مشرکان

وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ

و شهرهایشان را در زمین فروبر.12/27

عامل بازدارنده زبان ها، از فرورفتن در باطل

اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ

ص : 925

غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، قرار ده.10/42

فروریختن

درخواست آنچه موجب ریختن گناهان والدین است

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان قرار ده.8/24

فرو ریختن سنگین باری گرفتاری ها، از بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا، وَ احْطُطْ عَنِّی وِزْرَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است. پس صاحبانش را عوض ده و سنگین باری اش را از من بیفکن.18/31

فروریختن گناهان و درخواست آمرزش

اللَّهُمَّ... إِنْ یَکُنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ

خداوندا اگر درخواست آمرزشْ سبب ریختن گناهان است، پس من به درگاه تو از آمرزش خواهانم.

28/31

عامل فروریختن بار سنگین گناهان

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز.9/42

فرونهادن نهی شده ماه رمضان

اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ

ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.47/45

فروش

خدا و نفروختن نعمت هایش

یَا مَنْ لَا یَبِیعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ

ای که نعمت هایش را به بها نمی فروشد.

3/13

فروغ روشنی

فروفرستادن نزول

ص : 926

فریادرسی

خدا، و رسیدن به فریادِ فریادرس خواه

وَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِمَشِیَّتِکَ، وَ أَوْلَی الْأُمُورِ بِکَ فِی عَظَمَتِکَ رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ

و شبیه ترین چیزها به اراده ات و سزاوارترین کارها به بزرگواری ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت طلبیده و کمک به کسی است که از تو فریادرسی خواسته.5/10

فریادرسی خواستن گنهکاران ، به سبب رحمت خدا

اللَّهُمَّ یَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ یَسْتَغیثُ الْمُذْنِبُونَ

خداوندا ای کسی که گناهکاران به رحمت او فریادرسی می جویند.1/16

خدا، فریادرس هر خوارشده تنها

یَا غَوْثَ کُلِّ مَخْذُولٍ فَرِیدٍ

ای فریادرس هر خوارشده تنها.4/16

غم های سخت و فریادرسی از خدا

اللَّهُمَّ... بِکَ اسْتِغَاثَتِی إِنْ کَرِثْتُ

خداوندا اگر اندوه مرا فراگیرد، از تو فریادرسی خواهم.20/20

بزرگی گناهان، و فریادرسی از خدا

اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِکَ

در (گناهان) بزرگی که می دانی به آن گرفتار شده، از تو کمک خواسته.9/31

نیاز به فریادرسی احسان خدا

لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیَاثِ فَضْلِکَ

از فریادرسی فضلت بی نیاز نبودم.24/32

نزدیکی فریادرسی خدا، به فریادرس خواهان

إِغَاثَتُکَ قَرِیبَهٌ مِنَ الْمُسْتَغِیثِینَ

فریادرسی ات به فریاد رس خواهان، نزدیک است.14/46

خواندن خدا و طلب فریادرسی اش

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثًا بِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که از تو فریادرسی خواستم.10/49

فریادرسی خواستن از خدا

بِکَ أَسْتَغِیثُ

تنها از تو فریادرسی می خواهم.11/52

جز خدا، فریادرسی برای نیاز خود نیافتن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِیثًا... غَیْرَکَ

ص : 927

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که فریادرسی برای نیازش جز تو نمی یابد.3/54

فریب

تابعین و مکر شیطان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ کَیْدِ الشَّیْطَانِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن آنان را از حیله شیطان بازداری.

14و13/4

مکر نمودن به سود بندگان

کِدْ لَنَا وَ لَا تَکِدْ عَلَیْنَا

به سود ما تدبیر کن و به زیان ما تدبیر ننما.

8/5

مکر کردن با دشمنان اسلام

امْکُرْ لَنَا وَ لَا تَمْکُرْ بِنَا

برای (نفع) ما مکر فرما و بر (ضرر) ما مکر نکن.8/5

فریفتگی و بی باکی از کیفر خدا

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ... وَ اغْتِرَارًا بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای و این از بی باکی او از کیفر تو می باشد.

5/14

مکرها و فریب های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکَایِدِهِ، وَ مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَایِدِهِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - و حیله و مکرهای او و اطمینان به آرزوهای او و وعده ها و فریب ها و دام هایش به تو پناه می بریم. 1/17

دور داشتن مکر شیطان، از بنده

وَ اکْفِنَا خَتْرَهُ

و حیله او را از ما دور کن.4/17

فریفتن شیطان

اللَّهُمَّ... بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ

خداوندا ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن.

7/17

باطل نمودن حیله های شیطان

اللَّهُمَّ... الْطُفْ لَنَا فِی نَقْضِ حِیَلِهِ

خداوندا راه باطل نمودن نیرنگ های او را به ما لطف فرما.8/17

ص : 928

بی بهره و باطل گرداندن مکر شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَبْطِلْ کَیْدَهُ

خداوندا و فریبش را باطل فرما.13/17

عدم پیروی از شیطان، زمان فریفتن بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ أَعْدَائِهِ، وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ، لَا نُطِیعُ لَهُ إِذَا اسْتَهْوَانَا

خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده و از شمار دوستانش برکنار فرما تا هرگاه ما را به خود مایل ساخت، فرمانش نبریم.14/17

فریبنده نبودن برق ابر

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا... غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، نه ابری پیوسته بارانی و نه ابری جهنده و بی باران.3و1/19

مکر بنده، در برابر حیله گر

هَبْ لِی مَکْرًا عَلَی مَنْ کَایَدَنِی

مرا بر آنکه به من نیرنگ زند، چاره جویی ای ببخش. 8/20

دور ساختن مکر قصد بد کننده، درباره

بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی، وَ ادْحَرْ عَنِّی مَکْرَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و مکرش را از من بِران.7/23

بازگرداندن مکر قصد بد دارنده درباره بنده، به گردنش

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ رُدَّ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و فریبش را گریبانگیر خودش ساز.

7/23

شیطان، دشمنی مکرکننده برای بندگان

جَعَلْتَ لَنَا عَدُوًّا یَکِیدُنَا

برای ما دشمنی قرار دادی که به ما نیرنگ می زند. 6/25

گمراهی، نتیجه مکر شیطان با بنده

إِلَّا تَصْرِفْ عَنَّا کَیْدَهُ یُضِلَّنَا

اگر فریب او را از ما بازنداری، گمراهمان کند.

7/25

نگه داشته شدگان از مکر شیطان

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ... فَنُصْبِحَ مِنْ کَیْدِهِ فِی الْمَعْصُومِینَ بِکَ

ص : 929

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او را از ما دور کن. پس به وسیله تو از نیرنگ او، در زمره بازداشته شدگان (از گناه) درآییم.8/25

مکر مرزداران اسلام، به دشمنان

وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ

و در مکر ایشان (به دشمنانشان) دقّت نظر عطا کن.2/27

فریب دهنده و گول زننده بودن دنیا

أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ

هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر.4/27

زمان برتافتن عنان فریب شیطان، از بنده

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ، وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ، فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ

...همین که به نافرمانی ات پرداختم و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم، پس عنان حیله اش را از من برگرداند.13/32

زاری به درگاه خدا، جهت برگرداندن مکر شیطان

وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ فِی صَرْفِ کَیْدِهِ عَنِّی

و به درگاه تو زاری می کنم، تا فریبش را از من بازگردانی.27/32

فریب خوردن از شیطان و نافرمانی خدا

فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ

پس اگر شیطان آنها را از اطاعتت فریبشان نمی داد، هیچ گناهکاری نافرمانی تو را نمی کرد.

9/37

از روی فریب خوردن نبودنِ طمع بستن (به رحمت الهی)

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد.12/39

مغرور نشدن صدّیقین، به (رحمت) خدا

فَأَمَّا أَنْتَ یَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا یَغْتَرَّ بِکَ الصِّدِّیقُونَ

و امّا تو ای خدای من، پس شایسته ای که راستگویان به تو مغرور نشوند.13/39

بی گزندی از فریب آرزو

سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ

ما را از فریبش سلامتی ده.2/40

نیرنگ های فریبنده آرزو

لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَیَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ

ص : 930

آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد تا آنها را با نیرنگ های فریبنده اش بازدارد.9/42

دور گرداندن بنده، از فریب شیطان

جَنِّبْنَا... الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّکَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

ما را از فریب خوردن از دشمنت؛ شیطان رانده شده، دور گردان.13/44

مهلت خدا و مغرور شدن متجاوزان

وَ سُنَّتُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ حَتَّی لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُکَ عَنِ الرُّجُوعِ

و روش تو مهربانی با تجاوزکنندگان است. تا اینکه مهلت دادن تو آنان را از بازگشتن فریب داد.

16/46

مغرورشده و فریب خورده، به (کرم) خدا

الشَّقَاءُ الْأَشْقَی لِمَنِ اغْتَرَّ بِکَ

بدبخت ترین بدبختی برای کسیست که به تو مغرور گشته.19/46

عدم مکر با خدا

سُبْحَانَکَ... لَا تُکَادُ... وَ لَا تُخَادَعُ وَ لَا تُمَاکَرُ

پاک و منزّهی! نه نیرنگ می خوری و نه فریب می خوری و نه با تو حیله گری شود.27/47

لغزشِ فریفتگان

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ... زَلَّهِ الْمَغْرُورِینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از لغزش فریفتگان دستم را بگیر (نجاتم ده).104/47

خدا و مکر نکردن با بنده

وَ لَا تَمْکُرْ بِی فِیمَنْ تَمْکُرُ

و در میان کسانی که با آنها مکر می کنی، با من مکر نکن.124/47

فریب های ستمگر

کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ

چه بسیار ستمگری که با نیرنگ هایش به من ستم کرد.7/49

مکر و نیرنگ حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ، وَ قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ

و چه بسیار حسودی که با مکر خویش بر من خشم نمود و با نیرنگش آهنگ من کرد.9/49

فریفتگی شیفتگی

فزع ترس

ص : 931

فزونی برکت

فساد تباهی

فسق

بازداشتن بنده، از طلب آنچه نزد فاسقان است

ذُبَّنِی عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ

مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.

131/47

فشرده متراکم

فضل

خدا، صاحب فضل عظیم

إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ

به درستی که تو دارای فضل بزرگی.

6/30، 15/24، 16/14، 26/2

طلب فضل خدا، در روز

خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند.6/6

تفضّل به بنده، در دو طرف روز

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ... فَضْلًا

و دو طرف آن (روز) را برای ما از تفضّل پر

ساز.14/6

طالب فضل الهی

لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ... حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَکَ

به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه آنکه از احسانت بخشش خواسته، محروم نموده ای.

3/10

شادمانی بخشیدن به بنده ، و درخواست فضل خدا

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

اطمینان بنده، به فضل الهی

اللَّهُمَّ... بِفَضْلِکَ وَثِقْتُ

خداوندا به احسان تو اعتماد کرده ام.

15/20

فضل خدا و اعتراف بنده، به زیانش

مَا لِی بَعْدَ أَنْ حَکَمْتُ عَلَی نَفْسِی إِلَّا فَضْلُکَ

پس از آنکه خود را محکوم کردم، چیزی جز فضل تو ندارم.15/20

نتیجه بازداشتن فضل خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ... لَمْ أَجِدِ

ص : 932

السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر فضل بزرگت را از من بازداری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

سود رساندن به همسایگان، با فضل وافر

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در رسیدگی با ثروت و فضل فراوان به آنان، توفیق ده.2/26

افزایش بینایی همسایگان امام علیه السلام ، نسبت به فضل او

زِدْهُمْ... مَعْرِفَهً بِفَضْلِی

بر فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا.

4/26

برگرداندن خواهش خود، از نیازمند به فضل خدا

قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِکَ

درخواستم را از آنکه از فضلت بی نیاز نبود، بازگرداندم.4/28

گستردن فضل الهی، بر بنده

وَ ابْسُطْ عَلَیَّ طَوْلَکَ

و بخشش خود را بر من بگستر.24/31

تنگی نکردن فضل خدا، از بنده

فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ، وَ مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَکَ، فَلَا یَضِیقَنَّ عَنِّی فَضْلُکَ

پس این جایگاهِ پناهنده شده به تو، و محل اعتراف کننده برای توست. پس مبادا فضل تو از من تنگی نماید.15/32

نیاز به فریادرسی فضل خدا

لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیَاثِ فَضْلِکَ

از فریادرسی فضلت بی نیاز نبودم.24/32

خوراک دادن جنین، به فضل خدا

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی.26/32

رفتار خدا با آفریدگان، از روی فضل

أَخَذَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ

با همه آفریدگانش با فضل رفتار کرد.1/35

خداوند، صاحب فضیلت

إِنَّکَ... ذُو الطَّوْلِ

همانا تو دارای فضیلتی.7/36

بازداشته نشدن فضل خدا، از بنده

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی لَا یَمْنَعُ أَحَدًا فَضْلَهُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که فضل

ص : 933

خود را از کسی بازنمی دارد.13/39

پیامبر صلی الله علیه و آله و بهترین فضل الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

به جا آوردن همه فضیلت های نماز

أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا...

ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد] در رکوع و سجود آن و همه فضیلت هایش قرار داد - به جا آورده اند.9/44

جویا شدن از همسایگان، با فضل و بخشش

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم.10/44

فضل خدا، سبب سپاس گزاری از او

وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ

و با تفضّلت، تو را شکر گزاردند.16/45

ستایش خدا، به واسطه احسان و فضلش

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای.18/45

رابطه بخشندگی خدا و فضلش

أَنْتَ... الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِکَ

تو بخشنده هر آنچیزی هستی که از فضلت درخواست گردد.21/45

محروم شدن از فضل ماه رمضان، با سپری شدنش

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ

درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم.42/45

عامل بی بهره شدن از فضل ماه رمضان

وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ

و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.43/45

دریافت فضل پسندیده، در ماه رمضان

فَأْجُرْنَا... أَجْرًا نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را پاداش ده. پاداشی که با آن، در آن (ماه) فضل پسندیده را دریابیم.45/45

نقصان ناپذیری فضل خدا

ص : 934

فَإِنَّ فَضْلَکَ لَا یَغِیضُ

به درستی که فضل تو کاستی پذیر نیست.

50/45

وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ، وَ فَضْلِکَ الَّذِی لَا یَنْقُصُ

و به مهربانی ات که نابود نمی شود و به فضلت که کم نمی گردد، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.47/45

درخواست شدن، از فضل خداوند

إِنَّکَ... أَعْطَی مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ

به درستی که تو بخشنده تر کسی هستی که از فضل او درخواست شده.56/45

طلب نکردن فضل الهی و دچار خشکسالی شدن

أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ

جویندگان که غیر از فضل تو جویا شدند، دچار خشکسالی گردیدند.13/46

رساندن فضل خدا، به بنده

ظَاهِرْ لَدَیَّ فَضْلَکَ وَ طَوْلَکَ

فضل و بخشش خود را بر من پوسته گردان.

112/47

سزاوارتر بودن خدا، به فضل

أَعْلَمُ... أَنَّکَ أَوْلَی بِالْفَضْلِ

می دانم که تو به بخششْ سزاوارتر هستی.

116/47

افزودن فضل خدا، بر بنده

زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ

برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا.

28/48

طلب فضل خدا و اندک ندادنش به بنده

وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ

و فضل تو خواسته شد، پس کم نگذاشتی.

14/49

آنچه فضل خدا موجب می شود:

أ. بی نیازی (از غیر خدا) و توانگری

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ

و سپاس خدای را که ما را به فضل خود، بی نیاز گردانْد.20/1

فَبِفَضْلِکَ اللَّهُمَّ فَأَغْنِنِی

پس به فضل خود، خداوندا بی نیازم گردان.4/22

ب. دست یافتن به توبه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ

ص : 935

سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم.22/1

ج. نترسیدن (از دوری گزیدن دیگران)

لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ

با احسانت از کسی نهراسیم.7/5

د. گشودن درِ آسایش، به روی بنده

افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ

ای پروردگار من، به فضل خود درِ آسایش را به رویم بگشای.8/7

ه_. گذشت خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست.1/10

و. آرام شدن بنده

فَضْلُکَ آنَسَنِی

فضل تو مرا آرام نمود.25/13

ز. نوشتن کردارهای پاکیزه، برای بنده

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ... بَلْ إِفْضَالًا مِنْکَ عَلَیَّ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که

دلی در آن نیندیشیده. بلکه فضل توست که بر من است.5/15

ح. فراخ گشتن روزی حلال، بر بنده

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوسَعِ عَلَیْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِکَ، الْوَاسِعِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به جود و کرم تو از فضل گسترده ات روزی حلال برای آنان سرشار شده، قرار ده.

11و10/25

ط. رسیدن به آنچه خدا برای بنده، (در آخرت) روان ساخته

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا... إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای، برسد.

16/27

ی. شفاعت بنده

لَا شَفِیعَ لِی إِلَیْکَ فَلْیَشْفَعْ لِی فَضْلُکَ

ص : 936

شفیعی برای من به سوی تو نیست، پس باید فضلت مرا شفاعت کند.25/31

ک. پوشاندن (گناهان) بنده

اللَّهُمَّ وَ إِذْ... تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ

خداوندا و اکنون که (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

ل. سزاواری خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا... لَا یَبْلُغُ مَبْلَغًا مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا کَانَ مُقَصِّرًا دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ

خداوندا همانا کسی در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد، جز آنکه در برابر سزاواری تو بر اثر فضلت عاجز است.

2و1/37

م. راضی شدن خدا، از بنده

مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ

از هر که راضی شوی، از فضل توست.

5/37

ن. نیک بختی

وَ عَوِّضْنِی... مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ حَتَّی یَسْعَدَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِکَ

و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده. تا هر یک از ما به فضل تو، سعادتمند شود.3/39

س. عطایی چندین برابر پاداش ارزانی شده به برخی، در رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما.50/45

ع. پیوسته نمودن حمد، به افزایش پی در پی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی درپی پیوند دهی.48و36/47

ف. مهربانی خدا، با بنده

تَعَطَّفْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ

به فضلتْ بر من مهربان باش.8/48

ص : 937

فضیلت برتری

فطر

مبارک گرداندن روز عید فطر، بر بندگان

بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا

برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان.

48/45

روز فطر، روز عید و شادی برای مؤمنان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِکَ مَجْمَعًا وَ مُحْتَشَدًا -

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی و برای اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.

52/45

فقدان

مفقود نگشتن عزّت خداوند

أَیِّدْنَا بِعِزٍّ لَا یُفْقَدُ

ما را با عزّتی که از دست نرود، تأیید فرما.

5/35

سبب فقدان پاداش فرمانبردار

لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَی مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ

اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن گماشته ای، جزا دهی، چه بسا پاداش تو را از دست می داد.12/37

غم انگیز بودنِ فقدان ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ... أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُودًا

درود بر تو همنشینی که چون از دست رفت، فقدانش غم انگیز بود.26/45

فقر تنگ دستی

پناه بردن به خدا، از خوار شمردن فقرا

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ

خداوندا به تو پناه می برم از تحقیر کردن تهی دستان. 3و1/8

فقیرترین فقیران

أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَیْکَ

من نیازمندترین نیازمندان به توام.3/10

نسبت دادن فقر، به آفریدگان

نَسَبْتَهُمْ إِلَی الْفَقْرِ

آنها را به تنگدستی نسبت داده ای.12/13

آفریدگان، فقرای درگاه خدا

وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَی الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَیْکَ

و آنها را به تنگدستی نسبت داده ای و ایشان

ص : 938

سزاوارند که به تو نیازمند باشند.12/13

عامل برطرف شدن فقر از بنده

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.13/13

شکوه نمودن از فقر به خدا

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُغْنٍ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، فَقْرَهُ تَوَکُّلًا؟

ای خدای من آیا تو هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد، بی نیاز می سازی؟15/16

درخواست آزمایش نشدن به فروتنی برای غیر خدا، هنگام فقر

لَا تَفْتِنِّی... بِالْخُضُوعِ لِسُوءَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ

مرا به فروتنی برای درخواست از دیگران به هنگام نیازم، آزمایش نکن.12/20

سبب فقیر نشدن بنده

وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی

و (چنان کن که) فقیر نگردم، در حالی که دارایی ام از نزد تو می باشد.14/20

بنده فقیر و بی چیز خدا بودن

فَإِنِّی عَبْدُکَ... الْفَقِیرُ

پس به درستی که من بنده فقیر توام.7/21

ناامید نفرمودن بنده فقیر یا غنی، از روا شدن درخواستش

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی... فَقْرٍ أَوْ غِنًی

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در تهی دستی باشم یا ثروت.8/21

قدرت نداشتن بنده، بر فقر

لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْفَقْرِ

تحمّل فقر ندارم.2/22

توانگر شدن از فقر، به بی نیازی خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُغْنَیْنَ مِنَ الْفَقْرِ بِغِنَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به توانگری تو از فقر به بی نیازی رسیده اند، قرار ده.

11و10/25

دارایی طلبیدن از غیر خدا و فقیر شدن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند.6/28

محبوب گرداندن همنشینی با فقرا، برای

ص : 939

بنده

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ صُحْبَهَ الْفُقَرَاءِ

خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان.4/30

رفتار خدا با بنده؛ رفتار توانگر با فقیر

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ... غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ

و با من همانند توانگری که بنده بینوایی پیش او آمده، پس او را بی نیاز کرده، رفتار نما.

24/31

درخواست از خدا، همانند بنده ای فقیر

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند.74/47

افزودن فقر بنده، به درگاه خدا

زِدْنِی إِلَیْکَ فَاقَهً وَ فَقْرًا

بر فقر و نیازم به درگاهت بیفزا.118/47

فقر بنده به خدا و غنای خدا از بنده

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی... بِفَقْرِی إِلَیْکَ، وَ غِنَاکَ عَنِّی

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به نیازمندی من به تو و به بی نیازی تو از من، به عهده گیر.

4/48

فرود آوردن فقر خود به درگاه خدا، در روز قربان و جمعه

اللَّهُمَّ... بِکَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

خداوندا، در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم.4/48

خواندن خدا و فقیر درگاهش بودن

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ... فَقِیرًا، مُضْطَرًّا إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که فقیر و بیچاره درگاه تو هستم.9/51

فکر اندیشه

فلاح رستگاری

فلک

تصرّف ماه، در فلک تدبیر

أَیُّهَا... الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ

ای که در فلک تدبیر تصرّف می کنی.1/43

فنا نابودی

فناناپذیری گنجینه های رحمت خدا

یَا مَنْ لَا تَفْنَی خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ

ای کسی که گنج های رحمت او نابود نمی شود.

3/5

ص : 940

زیانی در (دنیای) فانی شونده

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است قرار ده.2/9

فانی نگشتن خزائن الهی، با درخواست از خدا

یَا مَنْ لَا تُفْنِی خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ

ای آنکه درخواست ها، گنجینه های او را فانی نمی سازد.7/13

اندک بودن آنچه پایانش فناست

فَغَیْرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ

زیرا آنچه سرانجامش نابودیست، زیاد نیست.

3/18

فانی شدن دنیا

مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما. 5/30

پوشاندن (گناهان) بنده، در سرای نیستی

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ، وَ تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی و (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

ثروتی فنانشدنی

مَتِّعْنَا بِثَرْوَهٍ لَا تَنْفَدُ

ما را ثروتی که نابود نشود، ببخش.5/35

تعلّق گرفتن پاداش، به عمل کوتاه مدت نیست شدنی

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

فانی نگشتن مهربانی خدا

وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ

و به مهربانی ات که نابود نمی شود، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.

47/45

ص : 941

فانی نگشتن معادن احسان خدا

إِنَّ مَعَادِنَ إِحْسَانِکَ لَا تَفْنَی

به درستی که معادن احسانت فنا نمی شود.

50/45

فانی نگشتن کلمات خداوند

...لَا تَنْفَدُ کَلِمَاتُکَ

...کلمات تو فانی نمی شود.53/47

درودی فناناپذیر، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... لَا یَنْفَدُ کَمَا لَا تَنْفَدُ کَلِمَاتُکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که فانی نگردد، همچنانکه کلمات تو فانی نمی شود.53/47

فناناپذیری ذات خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ، الَّذِی لَا یَبْلَی وَ لَا یَتَغَیَّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفْنَی، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن بزرگی ذات بزرگوارت که کهنه و دگرگون نمی شود، و تغییر حال نمی دهد، و نابود نمی گردد، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.

10/52

فوت [از دست رفتن]

فوت نشدن چیزی نزد خداوند

...لَا یَفُوتُهَا شَیْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ

...چیزی - اگر چه خرد باشد - از او (خداوند) رهایی نمی یابد.1/2

از دست نرفتن کار نیک

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار نیکی که به سبب آن سزاوار پاداش تو شویم از دستمان نرود.7/9

سبب فوت احسان الهی

مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... فَقَدْ... اسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ الْإِحْسَانِ

هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد، بی گمان نیافتن احسان تو را سزاوار گشته.14/13

باران، بازگرداننده آنچه از دست رفته

تُحْیِی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ

به سبب آن، آنچه را که مرده است، زنده نمایی. و با آن آنچه را که از دست رفته، برگردانی.

3/19

ص : 942

نزد خدا بودنِ عوضِ هر چه فوت شده

عِنْدَکَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ

عوض هر آنچه از دست رفته، نزد توست.

20/20

علم الهی، مانع از فوت امور

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی لَا یَفُوتَنِی اسْتِعْمَالُ شَیْءٍ عَلَّمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا انجام دادن آنچه به من آموختی، از دستم نرود.3/24

اندوهناک شدن بر ماه رمضان پیش از، از دست رفتنش

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ

درود بر تو که پیش از از دست رفتنش، بر آن اندوه خورند.38/45

ترس از فوت شدن وقت

إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ

همانا کسی شتاب می کند که از گذشتن فرصت می ترسد.15/48

از دست خدا نرفتنِ پرستش کننده غیرِ او

لَا یَفُوتُکَ مَنْ عَبَدَ غَیْرَکَ

کسی که جز تو را پرستید، از دست تو گریزی ندارد.3/52

فوج گروه

فهم

فهم قرآن از روی تصدیق

جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

فهم شگفتی ها و مثل های منع کننده قرآن

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ

قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را، به دل های ما برسانی.10/42

ناتوانی فهم ها، از چگونگی خدا

أَنْتَ الَّذِی... عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ کَیْفِیَّتِکَ

تویی آنکه فهم ها از کیفیّت تو عاجزند.

18/47

ص : 943

ص : 944

ق

قبح زشتی

قبر

افتادگان در گِرُوِ گورها و دمیدن (در صور)

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ... فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را بیدار کند.2/3

رومان، آزمایش کننده (اهل) قبور

...وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ

...و رومانْ آزمایش کننده (مردگان) قبرها.

18/3

زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ... وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و زیارت قبر پیامبرت.4/23

قبرها، جای ماندن تا روز رستاخیز

وَ کَانَتِ الْقُبُورُ هِیَ الْمَأْوَی إِلَی مِیقَاتِ یَوْمِ التَّلَاقِ

و گورها تا هنگام قیامت، جایگاه ماندن باشد.

13/42

قبرها، بهترین منزل ها

اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

عامل روشن شدن تاریکی قبرها

نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا

پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن (قرآن)، روشن ساز.15/42

قبض

ابزارهای قبض، در (کالبد) بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ

و سپاس خدای را که افزارهای قبض و در هم کشیدن را برای ما قرار داد.20/1

قبول پذیرش

قبیله

کارزار کردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با قبیله اش

ص : 945

حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ

در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

7/2

قبیله های (گوناگون) فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای.11و10/3

سبب دوری گزیدن قبیله های اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از آنها

وَ الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ

و آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند.6/4

قتل

کشتن و اسیر نمودن مشرکان

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا

و آنان را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.8/27

شهادت مجاهد، پس از کشتن دشمن خدا

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.

15/27

دشمن و زهرهای کشنده اش

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ... وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و آن را برای من با زهرهای کشنده اش درهم آمیخت.4/49

قدَر تقدیر

قدرت توانایی

قدم

گام برداشتن به سوی پایان زندگی

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا... یَتَخَطَّأُ إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، که با روزهای زندگی اش، به سوی آن گام بردارد.

6/1

ص : 946

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از قدمگاهش ( محلّ پرورشش )، به غربت

هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ، وَ مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ... مَوْضِعِ رِجْلِهِ

از قدمگاهش، به شهرهای غربت و محل دور هجرت نمود.16/2

سبب لرزش پاهای بنده

قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیَتُهُ رِجْلَیْهِ

ترس پاهایش را به لرزه انداخته.9/12

ایستادن در برابر خدا، تا ورم نمودن پاها

یَا إِلَهِی لَوْ... قُمْتُ لَکَ حَتَّی تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

جای پای شیطان

وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ

و اثرش را از ما قطع کن.4/17

سبب آرزو نکردن پیوستن گامی به گام دیگر

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ... حَتَّی لَا نُوءَمِّلَ... لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ

و ما را از آرزوی دراز بازدار، تا بدانجا که در

پی هم آمدن گامی را به گامی، آرزو نکنیم.

1/40

عامل بازدارنده قدم های بنده، از بردن او به سوی گناه

اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا

قرآن را نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، قرار ده.10/42

لرزیدن پل دوزخ و پابرجایی گام های بنده

ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن) پابرجا گردان.15/42

با گام های خود به سوی حرام نرفتن

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَی مَحْجُورٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با پاهایمان به سوی هیچ حرامی نرویم.7و6/44

لغزش پای بنده (در گناهان)

ص : 947

مَوْلَایَ ارْحَمْ... زَلَّهَ قَدَمِی

مولای من! بر لغزش گام هایم رحم کن.4/53

قدیم دیرینه

قرآن کتاب آسمانی

قرآن، هویداکننده راه های احکام

جَعَلْتَهُ... قُرْآنًا أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ

آن را قرآنی قرار دادی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی.2و1/42

ارتباط قرآن، با بنده

اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ، وَ سُلَّمًا نَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلِّ السَّلَامَهِ، وَ سَبَبًا نُجْزَی بِهِ النَّجَاهَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ، وَ ذَرِیعَهً نَقْدَمُ بِهَا عَلَی نَعِیمِ دَارِ الْمُقَامَهِ

قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت و نردبانی برای عروجمان به محل سلامت، و دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت و وسیله ای برای قدم نهادن ما بر نعمتِ سرای اقامت، قرار ده.8/42

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا، وَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا، وَ لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا، وَ لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا، وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا، وَ لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ

نَاشِرًا، حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ

قرآن را مونس ما در تاریکی های شب و نگهبان ما از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد، و نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، و بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، و مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، و ناشر پندهایی که غفلت از دید ما می پوشاند، قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را، به دل های ما برسانی.10/42

قرآن و انداختن بار سنگین گناهان، از بندگان

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز.9/42

پاک کنندگی قرآن، به سبب پاکی اش

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ... حَتَّی تُطَهِّرَنَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِیرِهِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی.9/42

قرآن و درخواست های بنده از خدا

ص : 948

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ، وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ، وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّی تُطَهِّرَنَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِیرِهِ، وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ...

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی و ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند.9/42

أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا، وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا، وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا، وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا، وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا، وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

با قرآن، ظاهرِ نیک ما را آشکار ساز و با آن خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار و به وسیله آن چرکی دل هایمان و وابستگی های گناهانمان را بشوی و با آن کارهای پراکنده ما را گرد آور و با آن تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما و با آن ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سر برمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.

11/42

اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ، وَ سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ وَ خِصْبَ سَعَهِ الْأَرْزَاقِ، وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ وَ مَدَانِیَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ

به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن و به وسیله آن، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده و با آن ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن. و با آن ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار.12/42

هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِینِ...

به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن و سختی ناله کردن را بر ما آسان گردان.

13/42

ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا، وَ ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا، وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا، وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن و هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن پابرجا گردان و پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن روشن ساز و ما را در روز

ص : 949

رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن نجات ده.

15/42

رمضان، ماه نزول قرآن

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.3/44

قرآن و افزایش حسنات

وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ

و مانندهای آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فروفرستادی.13/45

فرستادن قرآن و نور، در ماه برگزیده سال

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

قرارگاه

هجوم آوردن پیامبر صلی الله علیه و آله به دشمنان، در میان قرارگاهشان

هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ

در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد.

21/2

قرب نزدیکی

قرض وام

قسط عدل

قسم سوگند

قسمت تقسیم

قصاص

تاوان گرفتن از والدین

فَهُمَا... أَعْظَمُ مِنَّهً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس نعمتشان نزد من بزرگ تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

تاوان نگرفتن از بنده

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، تقاص نخواستی.13/37

لَا تُقَاصَّنِی بِمَا اجْتَرَحْتُ

ص : 950

مرا به خاطر آنچه انجام دادم، تقاص نکن.

2/41

قصاص (کردار) بنده، و فروتنی او

هَذِهِ یَدِی وَ نَاصِیَتِی، أَسْتَکِینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی

این دست من و موی جلوی سرم است. برای قصاص خویش، فروتن می شوم.4/53

قصد

فرشتگان و عدم قصد نگریستن به خدا

فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْکَ

(آنان) قصد نگریستن سوی تو را ندارند.

8/3

تابعین و قصد طریقه صحابه

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ. الَّذِینَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان. آنان که راه ایشان را قصد نمودند.10و9/4

قصد خیانت نمودن به کسی

نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَی غِشِّ أَحَدٍ

پناه می بریم به تو از اینکه قصد خیانت به کسی داشته باشیم.5/8

تمایل به تصمیمی خوشنودکننده خدا

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَی مَا یُرْضِیکَ عَنَّا

و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد، پس ما را به آن کار که تو را از ما خوشنود می سازد برگردان.3/9

سبب گراییدن بنده، به ناامیدی

مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

با رغبت، خدا را قصد نمودن

فَقَصَدْتُکَ، یَا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ

پس ای خدای من از روی میلْ آهنگ تو کردم.

18/13

بازداشتن شیطان، از تصمیمش

اللَّهُمَّ... ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ

خداوندا هر تصمیمی (شیطان) گرفت، از اقدامش بازدار.12/17

عفو الهی را آهنگ نمودن

ص : 951

اللَّهُمَّ... إِلَی عَفْوِکَ قَصَدْتُ

خداوندا به سوی بخشایش تو آهنگ نموده ام.

15/20

قصدبدکننده، درباره بنده

مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی

هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز.7/23

قصد فحشا، و عامل دلیر شدن بر انجام آن

إِنْ هَمَمْنَا بِفَاحِشَهٍ شَجَّعَنَا عَلَیْهَا

اگر قصد کار زشتی کنیم، (شیطان) ما را بر آن دلیر گردانَد.7/25

قصد کار شایسته و بازدارندگی شیطان از آن

إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ

چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، (شیطان) ما را از آن بازدارد.7/25

مرزداران اسلام و قصد پشت کردن به دشمن

اجْعَلِ الْجَنَّهَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ... حَتَّی لَا یَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ

بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده، تا هیچ یک از آنان آهنگ پشت کردن (به دشمن) نکند.

4/27

قصد جنگ و جهاد نمودن

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

با ترس، خدا را قصد نمودن

قَصَدَکَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصًا

از سَر اخلاصْ با ترس، آهنگ تو نمود.

8/31

اوّلین قصد معصیت خدا و سزاواری همه کیفرها

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.

14/37

توبه قرار دادنِ قصد ترک بدی ها

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید،

ص : 952

توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

قصدکننده طریقه قرآن و گمراه نگشتنش

جَعَلْتَهُ... عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ

آن را نشانه نجاتی قرار دادی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود.3/42

مهلت الهی و قصد ستم نمودن بنده، به خود

أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ

کسی را که به خود قصد ستم نموده، مهلت داده ای. 9/45

قصد نکردن بازگشت به گناه

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یَنْطَوِی عَلَی رُجُوعٍ إِلَی ذَنْبٍ

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه کسی که بازگشتن به گناه را در دل ندارد.52/45

قصد آمدن به درگاه خدا

فَهَا أَنَا ذَا أَوءُمُّکَ بِالْوِفَادَهِ

پس اینک منم که آهنگ آمدن به درگاه تو را نمودم.25/46

عزمْ بودن اراده خدا

إِرَادَتُکَ عَزْمٌ

اراده ات حتمی است.29/47

خدایی بودن قصد بنده

وَ اجْعَلْ... هَمِّی مُسْتَفْرَغًا لِمَا هُوَ لَکَ

و قصدم را یکسره برای آنچه برای توست، قرار ده.130/47

برای نیاز خود، خدا را قصد نمودن

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِی

خداوندا، برای نیازم به سوی تو قصد نمودم.

4/48

انتقام گرفتن از قصدِجنگ دارنده

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ

ای خدای من، پس تو عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده، مشاهده کردی.

5/49

قصد ستمگر؛ فساد و تباهی

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... دَغَلَ سَرِیرَتِهِ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ، أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - تباهی باطن او و زشتی آنچه در دل داشت، ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.

8/49

ص : 953

حسود، و قصد بنده را نمودن

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ

و چه بسیار حسودی که با نیرنگش آهنگ من کرد. 9/49

قصور کوتاهی

قضا تقدیر و نیز فرمان

قطره

فرشتگان و قطره های باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرودآمدگان به همراه قطره های نازل شده باران.15و11و10/3

قطع بریدن

قطعی واجب

پشیمانی قطعی دل ها

وَ لَکَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ

و پشیمانی قطعی دل هایمان، برای توست.

45/45

قطعی گشتن اراده خداوند

أَنْتَ الَّذِی أَرَدْتَ فَکَانَ حَتْ_مًا مَا أَرَدْتَ

تویی آنکه اراده کردی و اراده ات حتمی شد.

15/47

قطعیّت فرمان الهی

قَضَاوءُکَ حَتْمٌ

فرمانت قطعی و واجب است.29/47

درنگذشتن چیزی، از تدبیر قطعی خدا

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ

از تدبیر قطعی تو، به هر گونه و هر زمان که بخواهی نمی توان درگذشت.9/48

قفل

قفل زدن بر دل قصد بد دارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِی قَلْبَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا دلش را هنگام یاد من، قفل زنی.8و7/23

قلاده گردن

ص : 954

قلب دل

قلعه

قلعه ای نگهدارنده از شرّ شیطان

اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذَوِی أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی... حِصْنٍ حَافِظٍ

پدران، مادران، فرزندان، خانواده، خویشان، نزدیکان و همسایگان ما از مردان و زنان باایمان را، از (شرّ) او در دژی نگهدارنده قرار ده.10/17

مشرکان، و قلعه های زمین

وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ

و قلعه های آن (زمین) را از آنها بازدار.

12/27

نبودن قلعه پنهان کننده بنده، از خدا

وَ لَا حِصْنٌ یَحْجُبُنِی عَنْکَ

و نه جای استواری (قلعه ای) است که مرا از تو بازدارد.14/32

قلیل اندک

قناعت

پناه بردن به خدا، از کمی قناعت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از کاستی قناعت.

1/8

سبب قناعت بنده، به مقدّرات

وَ صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِی مِنْ ثَوَابِکَ، وَ أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ

و نمونه پاداشی را که برایم ذخیره نمودی و مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی قرار ده.15/14

قانع نمودن بنده، به مقدّرات

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُقَنِّعَنِی بِتَقْدِیرِکَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به آنچه برایم مقدّر فرموده ای، قانع سازی.28/32

قوت خوردنی

قوّت توانایی

قوم مردم

قهر غلبه

قیافه چهره

ص : 955

قیام ایستادن

قیام پیامبر صلی الله علیه و آله ، به جنگ با دشمنان

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ مُسْتَفْتِحًا بِعَوْنِکَ

پس با امید به پیروزی به یاری تو، به سوی آنان تاخت.19/2

رمضان، ماه قیام و برخاستن

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْقِیَامِ

سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

ترغیب به قیام ( برای نماز شب )، در ماه رمضان

وَ رَغَّبْتَ فِیهِ مِنَ الْقِیَامِ

و در آن به برپا خاستن (شب) ترغیب نمودی.

20/45

قیام (در شب های رمضان)، به یاری خدا

وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ

و به یاری تو شبش را به پا خاستیم.21/45

درآمدن به رحمت الهی، با قیامِ (شبانه در ماه رمضان)

مُتَعَرِّضِینَ بِصِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ لِمَا عَرَّضْتَنَا لَهُ مِنْ

رَحْمَتِکَ

در حالی که در معرض روزه داشتن و به پا خاستن (شبانه) بودیم، از رحمتت - بدان خاطر - به ما عرضه داشتی.21/45

عهده دار شدن روزه و قیام، در ماه رمضان

وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقْصِیرٍ

و ما را - با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان) - توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم.44/45

قیامت

سپاس خداوند، آسان کننده راه رستاخیز

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن راه رستاخیز را بر ما آسان سازد.12و10/1

سپاسی جاوید از خدا، تا روز قیامت

...لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا... وَ مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَهً أَبَدًا سَرْمَدًا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما دارد. و به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر، همیشه و جاوید تا روز قیامت.27/1

درودی از امروز تا روز قیامت، بر تابعین

ص : 956

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین درود فرست.13/4

تأخیر انتقام از ستمگر، تا روز رستاخیز

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.

14/14

رستگاری در قیامت

ارْزُقْنِی فَوْزَ الْمَعَادِ

رستگاریِ قیامت را روزی ام فرما.18/20

امنیت و آسایش روز معاد

هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ

مرا آسایشِ روز بازگشت ببخش.20/20

شفیع بندگان، در روز قیامت

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ یَوْمَ الْفَاقَهِ إِلَیْکَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی

که روز رستاخیز و روز نیازمندی به تو، ما را شفاعت کند.30/31

سبب رهایی در عرصه قیامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سَبَبًا نُجْزَی بِهِ النَّجَاهَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ

و قرآن را دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت، قرار ده.8/42

قرآنْ جلودار بندگان به سمت بهشت، در قیامت

اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ، وَ سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ وَ خِصْبَ سَعَهِ الْأَرْزَاقِ... حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن و به وسیله آن، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.12/42

رسوا نساختن بندگان، در برابر حاضرانِ قیامت

لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.

14/42

ص : 957

نجات از ترس و اندوه روز رستاخیز

نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

ما را در روز رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن (قرآن)، نجات ده.15/42

نزدیک ترین پیامبر به خدا، در روز قیامت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.

18/42

عبادت خداوند، تا روز قیامت

اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.51/45

قیامت و گذشت خداوند

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعًا مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

خداوندا از پدران و مادران و همه هم کیشان

ما، هر که از ایشان درگذشته و مرده و هر که زنده مانده، تا روز رستاخیز درگذر.55/45

درخواست بنده از خدا، در روز قیامت

اجْعَلْ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ مَعَ أَوْلِیَائِکَ مَوْقِفِی، وَ فِی أَحِبَّائِکَ مَصْدَرِی، وَ فِی جِوَارِکَ مَسْکَنِی

جایگاهم را در آن روز با دوستانت، و بازگشتم را در میان یارانت، و خانه ام را در جوار خود قرار ده.7/53

ویژگی های روز قیامت:

أ. یاری نشدن کسی توسّط دیگری

یَوْمَ لَا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئًا وَ لَا هُمْ یُنْصَرُونَ

روزی که هیچ دوست، به کار دوست نیاید و یاری نمی شوند.12/1

ب. رسیدن به سزای اعمال و ستم نشدن به کسی

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند.12/1

لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران

ص : 958

قرار نده، در آن روز که هر نفسی به آنچه کرده، جزا داده شود و هرگز ایشان ستم نشوند.

11/24

ج. آمدن گواه و راننده ای، با هر کس

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَوْمَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ

...پس بر آنها درود فرست، روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.24/3

د. آشکار نمودن اخبار بندگان

یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ

روزی که اخبار بندگانت را آشکار می کنی.

4/11

ه_. نیاز به خدا

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ یَوْمَ الْفَاقَهِ إِلَیْکَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که روز رستاخیز و روز نیازمندی به تو، ما را شفاعت کند.

30/31

و. ترس بزرگ و اندوه

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی

نُشُورِنَا

و با آن ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.

11/42

نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

ما را در روز رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن (قرآن)، نجات ده.15/42

ز. حسرت و پشیمانی

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا... فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

ح. سیاه شدن روی ستمگران

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.

16/42

ط. خوار نگشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان

یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

ص : 959

روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

ی. برانگیخته شدن، برای دیدار خدا

لَا تُخْزِنِی یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ

روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز.114/47

ک. آشکار شدن پنهان ها

لَا تُهْلِکْنِی یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ

در روزی که پنهان ها آشکار می شود، هلاکم نکن.129/47

قیمت بها

ص : 960

ک

کار

فرشتگان و گماشتگی به کار

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ... بِأَیِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم و مأموریّتی را که به او سپرده ای، نمی دانیم.22و11و10/3

سزاوارترین کارها به ذات خدا

أَوْلَی الْأُمُورِ بِکَ فِی عَظَمَتِکَ رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ

سزاوارترین کارها به بزرگواری ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته و کمک به کسی است که از تو کمکی طلبیده.5/10

مقدّر نمودن فراغت از کارها، برای بنده

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد.2/11

گذشتن زمان کار و روآوری به خدا با توبه

...حَتَّی إِذَا رَأَی مُدَّهَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ... تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

تا اینکه می بیند زمان عمل گذشته. با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.

8/12

نیکی تقدیر بنده، در همه امور

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی... وَ نَیْلِ سُوءْلِی قَبْلَ زَوَالِی عَنْ مَوْقِفِی هَذَا بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ وَ حُسْنِ تَقْدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ

و به برآورده گشتن خواسته ام و یافتن درخواستم، قبل از رفتنم از این مکان، با آسان کردن سختی و نیکی تقدیرت برای من، در تمامی امور یاری ام فرما.23/13

کاری درخور ستمگر و دشمن بنده

وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِیما یَلِیهِ

و او را به آنچه درخورش است مشغول دار.

6/14

ص : 961

بنده و انجام مانند کارهای ستمگر

وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ

و مرا از انجام مانند کارهای او بازدار.

7/14

شمارش نمودن کارهای پنهانی خود

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَکْتُومِ أَمْرِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم. و کار پنهانی خویش را می شمارم.

25/16

اصلاح کار گنهکاران

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ

تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

درست ترین کارها

وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا

آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها توفیقم ده.21/20

نظر داشتن به بنده، در همه کارهایش

انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی

در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما.

3/22

صلاح کار بنده و علم الهی

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

پیشرفت نمودن بنده، در کارها

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ النَّفَاذِ فِی أُمُورِی

و با تندرستی و پیشرفت در کارهایم بر من منّت گذار.3/23

به عهده گرفتن کار فرزند، توسّط والدین

فَإِنِّی... لَا أَکْرَهُ مَا تَوَلَّیَاهُ مِنْ أَمْرِی یَا رَبِّ

زیرا از آنچه درباره من به عهده گرفتند، ناراضی نیستم. ای پروردگار من.9/24

بسیاری کار والدین، برای پرورش فرزند

أَیْنَ إِذًا یَا إِلَهِی طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیَتِی؟!

ای خدای من، در این هنگام کجاست درازی کار آنها، در پرورش دادن من؟10/24

کوشش والدین، در کار فرزندان

عَافِهِمْ... فِی کُلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ

آنان را در کارهایشان - که به آن می کوشم - تندرستی ده.2/25

ص : 962

مقرّر فرمودن کار مرزداران اسلام

دَبِّرْ أَمْرَهُمْ

امرشان را تدبیر فرما.2/27

کار خدا، در روز بدر

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر.

11/27

عطا فرمودن عوض کار مسلمان، در دنیا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.16/27

نگران شدن از کار اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

مغلوب بودن هر کس جز خدا، بر کار خود

مَنْ سِوَاکَ... مَغْلُوبٌ عَلَی أَمْرِهِ

غیر تو، در کار خود مغلوب می باشد.11/28

به طول انجامیدن کار بنده، در چاره وام

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ شُغْلِی

و مرا معاف دار، از وامی که کارم در چاره آن طول کشد.1/30

پناه بردن به خدا، از کار و بی خوابی قرض

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ... شُغْلِ الدَّیْنِ وَ سَهَرِهِ

به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از کار قرض و بی خوابی اش.2/30

عدم فراموشی کار ناپسند گذشته

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست.

26/31

پنهان نبودن کارهای کوچک، از خدا

ص : 963

لَا تَنْطَوِی عَنْکَ دَقَائِقُ الْأُمُورِ

کارهای ریز و کوچک، از تو پنهان نمی ماند.

11/32

کارهای نهانی و علم الهی

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است.

11/32

کار بنده و قدرت الهی

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون (قدرت) تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

خدا، مالک کار بندگان

مَلَکْتَ - یَا إِلَهِی - أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ

ای خدای من، تو زمام امرشان را به دست داشته ای، پیش از آنکه بر عبادت تو توانایی داشته باشند.7/37

آرزو، و بازداشته نشدن بنده از کارِ (نیک)

تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ... لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَیَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ

ما را در پی کسانی گردانی که آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد تا آنها را با نیرنگ های فریبنده اش بازدارد.9/42

عامل گرد آوردن کارهای پراکنده بندگان

وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا

و با آن (قرآن)، کارهای پراکنده ما را گرد آور.

11/42

تدبیر خداوند، در مورد کار ماه

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

هلال ماه نو و کاری نو

جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ

تو را کلید ماهی نو برای کاری نو قرار داد.

3/43

فرود آمدن فرشتگان در شب قدر، برای (انجام) هر کار

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

ص : 964

ماه رمضان، از جمله کارهای برگزیده، از جانب خداوند

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْکَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْکَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ...

خداوندا و تو از کارهای برگزیده و واجبات مخصوصه، ماه رمضان را قرار دادی.20/45

عدم یاری خدا در کارش، توسّط وزیری

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یُوَازِرْکَ فِی أَمْرِکَ وَزِیرٌ

تویی آنکه در کارت، وزیری تو را کمک نکرده است.14/47

بزرگی کار خدا

سُبْحَانَکَ! مَا أَجَلَّ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو!

22/47

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو!4/52

سامان یافتن کارِ دوستداران ائمه علیهم السلام

اجْمَعْ عَلَی التَّقْوَی أَمْرَهُمْ

کردارشان را بر پرهیزکاری سامان ده.

65/47

انتخاب کسی توسّط خدا، برای کار خود

بِحَقِّ... مَنِ اجْتَبَیْتَ لِشَأْنِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا

بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که او را برای کار خود انتخاب نموده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

کار دنیا و آخرت، و تنها به خدا امید داشتن

فَإِنِّی... لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ

پس به درستی که برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.4/48

پرسش نشدن از خدا، درباره کار بنده

إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ، أَوْ یَسْأَلُکَ عَنْ أَمْرِهِ

اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود یا درباره کار او، تو را بازخواست کند؟15/48

بی نیازی بنده (از دیگری)، در همه کارها

وَ رَزَقْتَنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا الْکِفَایَهَ

و بی نیازی را در همه کارهایم به من روزی دادی.2/51

امید داشتن در همه کارها، به خداوند

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

ص : 965

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

کاستی

نبود افزاینده ای، برای هر که خدا از او کاسته

لَا یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ

از کسانی که (خدا) کاسته، افزاینده ای نمی افزاید.5/1

نبود کاهنده ای، برای هر که خدا به او فراوانی داده

لَا یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ

از کسی که (خدا) به او فراوانی داده، کاهنده ای نمی کاهد.5/1

کاسته نشدن از بنده در صورت عطای الهی

اللَّهُمَّ... مَنْ أَعْطَیْتَ لَمْ یَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِینَ

خداوندا هر که را تو عطا فرمودی، جلوگیری کردن منع کنندگان از او نکاست.12/5

کامل ساختن خوی پسندیده ناقص بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... أُکْرُومَهً فِیَّ نَاقِصَهً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا

خداوندا مرا در خوی پسندیده ای که در من ناقص باشد وامگذار، مگر آنکه کاملش فرمایی.

6/20

کاستن از نیکی ها

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی.7/22

کاستن شمار دشمنان مرزداران اسلام

وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ

و از تعدادشان بکاه.5/27

جلوگیری از کاستن مسلمانان

خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ

با کاستن عدد آنان (مشرکان)، از کاستن (مسلمانان) جلوگیر باش.10/27

کاسته نشدن از خدا، با عطا نمودن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - مَا لَا یُنْقِصُکَ بَذْلُهُ

خداوندا، ای خدای من، همانا من از تو بخششی می خواهم که بخشیدن آن از تو چیزی نمی کاهد.6/39

یَا مَنْ... لَا یَنْقُصُهُ نَائِلٌ

ای کسی که هیچ بخششی، (گنج های) او را

ص : 966

نمی کاهد. 6/48

به خدمت گرفتن ماه با فزونی و کاستی اش

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ

و تو را با فزونی و کاستی، به خدمت گرفت.

2/43

کاستی نیافتن گنجینه های خدا

إِنَّ خَزَائِنَکَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ

همانا گنجینه های تو کم نمی شود، بلکه فزونی می یابد.50/45

کاستی ناپذیریِ فضل الهی

فَإِنَّ فَضْلَکَ لَا یَغِیضُ

به درستی که فضل تو کاستی پذیر نیست.

50/45

وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ، وَ فَضْلِکَ الَّذِی لَا یَنْقُصُ

و به مهربانی ات که نابود نمی شود و به فضلت که کم نمی گردد، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.47/45

کاسته نشدن از ملک الهی ، با نافرمانی گنهکاران

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ، وَ مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ...

تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِیَهُ الْمُذْنِبِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر و پادشاهی ات پایدارتر از آن است که نافرمانی گنهکاران (چیزی) از آن بکاهد.6/50

کاسته نشدن از ملک خدا، با شرک آوردن به او

سُبْحَانَکَ لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ، وَ کَذَّبَ رُسُلَکَ

پاک و منزّهی! کسی که به تو شرک آورَد و پیامبرانت را دروغگو شمارد، از فرمانروایی ات نمی کاهد.3/52

کالا

کالای نابودشدنی دنیا

مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما.5/30

کالای دنیا، وسیله رسیدن به جوار الهی

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ، وَ وُصْلَهً إِلَی قُرْبِکَ

ص : 967

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود و وسیله پیوستن به جایگاه بزرگت قرار ده.6/30

کام

رهایی از کام گرفتاری

خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَی

از کام های بلا رهایی ام بخش.98/47

کامل

کامل گشتن وعده خداوند

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

سبب کامل شدن کینه ستمگر

أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ... مِنْ حَنَقِی عَلَیْهِ وَفَاءً

مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ

آماده ای که کینه ام را بر او کامل نماید.8/14

وسیله کامل نمودن روزی های پاکیزه

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

خداوندا ما را با بارانی که روزی های پاکیزه را با آن برایمان کامل گردانی، سیراب نما.5/19

کامل ترین ایمان

اللَّهُمَّ... بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ

خداوندا ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان.

1/20

وسیله کامل گرداندن نیّت بنده

اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی

خداوندا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان.

2/20

کامل گرداندن خوی پسندیده ناتمام بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... أُکْرُومَهً فِیَّ نَاقِصَهً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا

خداوندا مرا در خوی پسندیده ای که در من ناقص باشد وامگذار، مگر آنکه کاملش فرمایی.

6/20

وسیله کامل گرداندن اوصاف (اخلاقی) بنده

أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ

این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی

ص : 968

کامل گردان.10/20

عوامل کامل گرداندن خیر دنیا و آخرت، برای بنده

نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ... أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. و در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار. و بدین وسیله، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل نما.

29/20

کامل گرداندن عطایا

تَمِّمْ لِی مَا آتَیْتَنِی

آنچه به من عطا کردی، تمام گردان.7/21

کامل ترین بهره های همسایگان

وَ اجْعَلْ لِی أَوْفَی الْحُظُوظِ فِیما عِنْدَهُمْ

و از آنچه ایشان دارند، کامل ترین بهره ها را برای من قرار ده.4/26

جنگ برای کامل تر شدن نصیب الهی

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... لِیَکُونَ... حَظُّکَ الْأَوْفَی فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، تا بهره تو کامل تر گردد، پس او را با آسانی روبرو کن.13/27

کامل ترین درودها

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَاهً... لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا... کَأَتَمِّ مَا مَضَی مِنْ صَلَوَاتِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست. درودی که مدّتش پایان نپذیرد. مانند کامل ترین درودهایت که بر هر یک از اولیایت فرستاده شده.18/27

کمال توانایی، بلندپایگی و برتری خدا

لَکَ یَا إِلَهِی... فَضِیلَهُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّهِ، وَ دَرَجَهُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَهِ

خداوندا فضیلت توان و نیرو و درجه والایی و بلندی، از آنِ توست.10/28

رساندن بنده، به شکلی کامل

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهِ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی.23/32

کامل تر قرار دادن شکرگزاری بنده، برای امور بازداشته شده از او

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَی مَا خَوَّلْتَنِی

ص : 969

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی، کامل تر از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

3/35

سبب آرزو نکردن تمام نمودن ساعتی پس از ساعت دیگر

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّی لَا نُوءَمِّلَ اسْتِتْ_مَامَ سَاعَهٍ بَعْدَ سَاعَهٍ

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن، تا بدانجا که تمام کردن ساعتی را پس از ساعتی، آرزو نکنیم.1/40

عامل کامل نمودن کرامت بنده

أَکْمِلْ کَرَامَتِی بِغُفْرَانِکَ

به آمرزشت، کرامت مرا کامل گردان.4/41

الهام کامل دانش شگفتی های قرآن ، به محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا

خداوندا همانا تو علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی.5/42

کامل ساختن نور محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ أَتِمَّ نُورَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نورش را کامل ساز.19/42

کامل ساختن نعمت، با کامل شدن طاعت

أَتْمِمْ عَلَیْنَا بِاسْتِکْمَالِ طَاعَتِکَ فِیهِ الْمِنَّهَ

با کامل کردن طاعتت در آن (ماه)، نعمت را بر ما تمام گردان.7/43

نماز خواندن، با کامل ترین طهارت

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا... عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود با پاکی تمام و فراگیر، به جا آورده اند.9/44

کامل گرداندن نور مؤمنان، در قیامت

رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا، وَ اغْفِرْ لَنَا

پروردگارا، نورمان را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز.11/45

تمام شدن وقت ماه رمضان

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ، وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش و به سر آمدن مدّتش و پایان یافتن عدد (روزهای)ش، از ما جدا شد.22/45

کامل تر شدن کرم، احسان و نعمت الهی

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ، وَ

ص : 970

کَرَمُکَ أَکْمَلَ، وَ إِحْسَانُکَ أَوْفَی، وَ نِعْمَتُکَ أَتَمَّ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر، و کرم تو کامل تر، و احسان تو فراوان تر، و نعمت تو تمام تر باشد.22/46

سپاسی با مزدی کامل

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکْمُلُ لَدَیْکَ ثَوَابُهُ

سپاس برای توست. سپاسی که پاداش آن نزد تو کامل باشد.42و36/47

زیاده روی در کامل به جا آوردن سپاس

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُوءَیَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعًا فِی تَوْفِیَتِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هر که زیاده روی نمود در کامل به جا آوردن آن، تأیید شود.45و36/47

کامل ترین نیکی ها، برای پیامبر صلی الله علیه و آله

بَارِکْ عَلَیْهِ أَتَمَّ بَرَکَاتِکَ

کامل ترین برکت هایت را بر او روان ساز.

50/47

کامل شدن بخشش های خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله و آلش

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ، وَ تُکْمِلُ لَهُمُ الْأَشْیَاءَ مِنْ عَطَایَاکَ وَ

نَوَافِلِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و چیزهایی از عطاها و بخشش هایت را برای آنها کامل گردانی.57/47

تمام نمودن فراوانی نعمت ها، بر بنده

تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ

فراخی نعمتت را بر من تمام کن.128/47

کامل نمودن انعام الهی، برای بنده

أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَکَ

نعمت دادنت را برایم کامل کن.132/47

کامل گشتن احسان الهی، علی رغم بدی بنده

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ

بدکرداری من، تو را از تمام نمودن احسانت بازنداشت. 13/49

سپاسی کامل، از خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی، حَمْدًا یَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِیقَهَ الشُّکْرِ

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به کمال و حقیقت ستایش رسد. 6/51

ص : 971

کامیابی خوش بختی

کاوش جستجو

کاهلی

کاهلی در بندگی خدا

لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ

مرا به سستی در عبادتت گرفتار نکن.

11/20

کبر تکبّر

کبریایی بزرگی

کتاب آسمانی قرآن

فرموده خدا در کتابش، درباره ناسپاسان

...فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنْ هُمْ إِلّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»9/1

آمدن سوگند به دنبال وعده الهی ، در کتاب خدا

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِکَ فِی کِتَابِکَ قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ...

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای و در پی آن سوگند خود را در کتابت آورده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

فرمایش خدا، در کتاب محکمش

قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ

ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری.15/31

فرموده خدا در کتابش، درباره ثبات اندام

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: (نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ) کَمَا شِئْتَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی، آنگاه مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.23/32

ختم کتاب خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان

ص : 972

نور نازل کردی.1/42

ویژگی های کتاب خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا، وَ جَعَلْتَهُ مُهَیْمِنًا عَلَی کُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ، وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی و آن را بر هر کتابی که نازل کرده ای، گواه قرار دادی و آن را بر هر سخنی که حکایت کرده ای، برتری دادی.1/42

جَعَلْتَهُ... کِتَابًا فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِکَ تَفْصِیلًا، وَ وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

آن را کتابی قرار دادی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی و وحیی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَهِ عِصْمَتِهِ

آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم و شفا برای

کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، و ترازوی عدلی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود، و نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدان، خاموش نمی شود و نشانه نجاتی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود و هر که به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.3/42

شرح دادن کتاب خدا، برای بندگان

جَعَلْتَهُ... کِتَابًا فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِکَ تَفْصِیلًا

آن را کتابی قرار دادی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی.2و1/42

کمک به بندگان، در خواندن کتاب خدا

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ... فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

سختی زبان ها و نیکویی عبارت کتاب خدا

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت

ص : 973

می کنند.4/42

مرتبطین با قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ، وَ یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ، وَ یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند و با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند و خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند. 4/42

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.6/42

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ یَأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَی حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ یَسْکُنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ یَهْتَدِی بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ یَقْتَدِی بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ، وَ یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لَا یَلْتَمِسُ الْهُدَی فِی غَیْرِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان آن چنگ می زنند و از متشابهات به پناهگاه محکمش پناه می برند و در سایه بال (حمایت) آن ساکن می شوند و با نور صبحگاهش راه می یابند و به درخشش روشنایی آن اقتدا می کنند و از نور چراغ آن، روشنی می افروزند و در غیر آن هدایت را نمی جویند. 7/42

نزول کتاب خدا، بر پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا، وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا، وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّرًا، وَ فَضَّلْتَنَا عَلَی مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، بدون تفصیل و شرح نازل کردی و علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی و علم آن را تفسیرشده، به ما ارث دادی و ما را بر کسی که به علم آن نادان بود، برتری بخشیدی و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت بخشی.

5/42

نتیجه اعتراف به از جانب خدا بودن کتاب او

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ، وَ لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا شکّی جلودار تصدیق ما نشود و انحرافی ما را از راه راستش جدا نسازد.6/42

حاملان قرآن

ص : 974

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ...

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن قرار دادی، پس بر محمّد درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.6/42

برتری کتاب خدا

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

کتاب خدا و به پا داشتن محمّد صلی الله علیه و آله ، برای راهنمایی

اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّدًا عَلَمًا لِلدَّلَالَهِ عَلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت، قرار ده.8/42

به پا داشتن کتاب خدا، به وسیله ولیّ او

أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ

کتاب خود را به وسیله او به پا دار.62/47

ستمگران، و نابود کردن کتاب خدا

لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیرًا، وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ کِتَابِکَ یَدًا وَ نَصِیرًا

مرا پشتیبان ستمگران و یاور آنان در محو کتاب خود، قرار نده.132/47

دورافتاده دیدن کتاب خدا

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ... یَرَوْنَ... کِتَابَکَ مَنْبُوذًا

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب شده، می بینند کتاب تو دور افتاده است.9/48

بندگان را به کتاب الهی، مژده دادن

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ...

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید.»2/50

یافتن فرموده خدا، در کتاب او

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ... أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ

ص : 975

اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

پذیرفتن کتاب خدا

قَبِلْتُ کِتَابَکَ

کتابت را پذیرفتم.6/52

کتاب اعمال

کتاب مرقوم و گواهی مقرّبان

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شده ای که مقرّبان الهی گواه آنند».

13و10/1

نویسندگان و ضبط اموری در کتاب اعمال

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یَزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی کِتَابِکَ الْکَتَبَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده اند، افزونی یابد.40و36/47

کتاب اعمال و رسوایی بنده

فَیَا سَوْأَتَا مِمَّا أَحْصَاهُ عَلَیَّ کِتَابُکَ

پس وای بر رسوایی من، از آنچه کتاب تو برایم برشمرده است.2/50

کتابت نوشتن

کج روی الحاد

کجی

عدم انحراف از راه حقّ

مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَهِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا

مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم و به راه حقّی که از آن به بیراهه نروم، بهرمند ساز.5/20

فرزندان و راست گرداندن کجی والدین

أَقِمْ بِهِمْ أَوَدِی

کجی مرا به وسیله ایشان راست فرما.4/25

سبب عدم انحراف از راه راست قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی... لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا انحرافی ما را از

ص : 976

راه راستش جدا نسازد.6/42

به راه کج رفتن و منحرف شدن

وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا، وَ إِنْ زُغْنَا فِیهِ فَقَوِّمْنَا

و اگر در آن کجروی کرده ایم، پس ما را بازگردان و اگر در آن منحرف شده ایم، ما را استوار بدار.16/44

عامل نابودی کج طلبانِ راه راست

امْحَقْ بِهِ بُغَاهَ قَصْدِکَ عِوَجًا

به وسیله او (ولیّ خود)، آنان که می خواهند راه راست تو را کج کنند، نابود گردان.62/47

عامل بیرون راندن منحرفان، از راه خدا

أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ

به وسیله او (ولیّ خود)، منحرفان را از راهت بیرون کن.62/47

منحرف شوندگان از راه های خداوند

وَ لَا تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِکَ

و مرا در شمار شکستگانی که از راه های تو منحرف شده اند، در هم نشکن.97/47

کرامت

گرد آمدن با پیامبران، در محلّ کرامت همیشگی خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است و محل کرامتی که همیشگی است.16و10/1

افزایش کرامت فرشتگان

صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ کَرَامَهً عَلَی کَرَامَتِهِمْ

بر آنان درود فرست، درودی که کرامتی بر کرامتشان بیفزاید.25/3

کرامت داشتن والدین، نزد خداوند

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ، وَ الصَّلَاهِ مِنْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود و درود از جانب خود، اختصاص ده.2/24

رساندن والدینْ همراه با تکریم، به جایگاه سلامت (در بهشت)

بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السَّلَامَهِ

ایشان را با کرامت به جایگاه های سلامتی رسان.14/24

سبب گرد آمدن والدین و فرزندان، در سرای کرامت

ص : 977

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو گرد آییم.

15/24

مرزداران اسلام و منازل کرامت

لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از سراهای کرامت، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

مسلمان و رسیدن به کرامت الهی

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ، إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا... أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ کَرَامَتِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش

فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از بزرگی ات برایش آماده کرده ای، برسد.

16/27

گستردن بسترهای کرامت، برای بنده

أَفْرِشْنِی مِهَادَ کَرَامَتِکَ

بسترهای کرامتت را برای من بگستر.1/41

وسیله کامل گشتن کرامت بنده

أَکْمِلْ کَرَامَتِی بِغُفْرَانِکَ

به آمرزشت، کرامت مرا کامل گردان.4/41

وسیله رسیدن به منازل کرامت

اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت قرار ده.8/42

پیامبر صلی الله علیه و آله و بهترین کرامت الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

کرامت وعده داده شده خدا، به دوستانش

أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ

ص : 978

ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما.12/44

رسیدن به کرامت الهی

بَصَّرْتَنَا... الْوُصُولَ إِلَی کَرَامَتِکَ

ما را به (راه) رسیدن به کرامتت، بینا نمودی.

19/45

فراوان ساختن کرامت الهی، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی.57/47

بازگرداندن بنده، به فراوانی کرامت الهی

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که با رحمت خویش مرا به بسیاریِ بخشش خود بازگردانی.

10/52

کردار رفتار

جزا دادن خدا، به کردارهای نیک و بد

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکوکاران را پاداش نیکو عنایت کند.

7/6، 6/1

استوار گرداندن اندام کردارها، در بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ

و سپاس خدای را که اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت.20/1

محبوبیّت عمل برای آخرت، نزد پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ

عمل برای آخرت را در نظرشان محبوب کنی.

16/4

رسوا نکردن بندگان، به بدی کردارشان

لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا

ما را نزد آنها به سبب زشتی رفتارمان رسوا نگردان. 15/6

توفیق انجام عمل خیر

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ

در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان،

ص : 979

ما را برای انجام نیکی توفیق ده.18/6

خودپسندی در عمل

نَعُوذُ بِکَ... أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا

پناه می بریم به تو از اینکه در کارهایمان خودپسند باشیم.5/8

نوشتن کردارهای پاکیزه ای برای بیمار، در حال بیماری

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ...

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که دلی در آن نیندیشیده.5/15

بدی کردار و شرمندگی بنده

کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم.20/16

زیر بار کردار شیطان نرفتن

اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ

خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز.8/17

بهترین کردارها

وَ انْتَهِ... بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ

و عملم را به بهترین اعمال منتهی ساز.

1/20

کردار بنده و عفو الهی

اللَّهُمَّ إِلَی مَغْفِرَتِکَ وَفَدْتُ... وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ، وَ لَا فِی عَمَلِی مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَکَ

خداوندا به سوی آمرزشت روی آورده ام. در حالی که آنچه موجب آمرزیدن تو گردد، در من نیست و در عملم چیزی که سزاوار عفو تو شوم وجود ندارد.15/20

انجام پاکیزه ترین عمل،هنگام تشابه اعمال

وَفِّقْنِی... إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا

هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها توفیقم ده.21/20

علم با عمل

وَ ارْزُقْنِی... عِلْمًا فِی اسْتِعْمَالٍ

و مرا علم با عمل، روزی فرما.27/20

نیکو گرداندن کردار بنده

حَسِّنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی عَمَلِی

عملم را در همه احوالم، نیکو گردان.

28/20

عملی خوشنودکننده خداوند

وَ امْنُنْ عَلَیَّ... بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی

ص : 980

و عمل - برای خودت - به آنچه دوست داری و خوشنود می شوی را به من ارزانی دار.

13/21

رغبت و مواظبت در عمل برای خدا

ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی

برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان.8/22

عمل کردن به بندگی خدا

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ، عَامِلًا بِطَاعَتِکَ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته، عامل به طاعتت باشم.13/22

شیطان و بازدارندگی بنده، از عمل شایسته

إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ

چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، (شیطان) ما را از آن بازدارد.7/25

اعمالی شوینده چرکی خطایا

وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایَا عَنِّی

مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من

بشویی، توفیق ده.13/31

دانایی خدا به کردار بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز.17/31

نادان نبودن بنده، به بدی کردارش

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. 26/31

ضعفِ کردار بنده

أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا

من بنده ای هستم که عملش ضعیف است.

9/32

کردار بنده و سزاواری خشم خدا

...إِذَا... اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ، فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ

...همین که با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم، پس (دشمن تو) عنان حیله اش را از من برگرداند.13/32

احسان الهی و کردار فرمانبر و گنهکار

تَفَضَّلْتَ عَلَی کُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا یَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ

به هر یک از آنان (فرمانبر و گنهکار)، چیزی

ص : 981

تفضّل نموده ای که عملش کمتر از آن است.

11/37

سبب رسیدن به توفیق در عمل

زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

کردار درست و کوتاه گرداندن آرزو

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن.1/40

اعمال شایسته و کُند شمردن بازگشت به خدا

اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ

از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم.3/40

خدا، اصلاح کننده کردار تبهکاران

یَا... مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِینَ

ای خواهان اصلاح عمل تبهکاران.5/40

کردار بنده و ترازوی عدل

لَا تَحْمِلْ عَلَی مِیزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِی

عملم را در ترازوی انصاف نگذار.2/41

کردار بندگان، در گردن آنها

وَ صَارَتِ الْأَعْمَالُ قَلَائِدَ فِی الْأَعْنَاقِ

و اعمال، گردن بندهای در گردن ها گردد.

13/42

ویژگی های کردارهای پاکیزه ماه رمضان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ تَعْصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُیُوبِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی و از آلوده شدن به عیب های تازه در این (ماه) ما را نگهداری کنی.11و10/44

فراوان گشتن اعمال، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ... نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ

درود بر تو ماهی که اعمال در آن گسترده گشت. 25/45

عمل شایسته و به دست آوردن حقّ خدا

أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.46/45

ص : 982

جزا دادن خدا به عمل اندک

یَا مَنْ... یَشْکُرُ یَسِیرَ مَا یُعْمَلُ لَهُ

ای کسی که اندک عملی را که برای او انجام می شود، سپاس می دارد.6/46

کردار شایسته پیش فرستاده شده

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو را، پیش فرستاده ام.72/47

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو نیامده ام.6/48

یاری کردن بنده، به کردار نیکو

وَ أَعِنِّی عَلَی... مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ

و بر (داشتن) کردار نیکو یاری ام فرما.

113/47

تقسیم نمودن عمل به طاعت، در بین اهل ایمان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ... عَمَلٍ بِطَاعَتِکَ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه

میان بندگان با ایمانت، عمل به طاعتت را قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

کردار بنده و آمرزش الهی

إِنِّی بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ أَوْثَقُ مِنِّی بِعَمَلِی

همانا اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است.4/48

عملکرد عبادی امام سجّاد علیه السلام

...ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ، وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ هَکَذَا کَانَ یَفْعَلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ

...سپس دعا کن آنچه را برایت آشکار شد و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست که امام - که درود بر او باد - اینچنین انجام می داد.

28/48

عمل کننده ترین بندگان، به فرمان خدا

وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ

و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست.2/52

هلاک گشتن بنده، با کردارش

عَمَلِی أَهْلَکَنِی

عملم مرا به هلاکت افکنده.7/52

اندک شمردن کردار خود

ص : 983

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

بنده در گِرُوی کردار خویش

فَأَنَا... الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی

...از این رو من گروگان عمل خویشم.

1/53

محبوبیّت عاملی به سبب عملش، نزد خدا

أَسْأَلُکَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ

از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری.

3/54

عملی منجر به رها نکردن دین خدا

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

کرسی

سپاسی برابری کننده با کرسی بلند پایه

الهی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُعَادِلُ کُرْسِیَّکَ الرَّفِیعَ

سپاس برای توست. سپاسی که با کرسی بلندپایه ات برابری نماید.41و36/47

کَرَم بخشش

بخشنده بودن خدا

إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ

به درستی که تو بسیار بخشنده و بزرگواری.

26/3

إِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ

همانا تو دارای رحمت وسیع و بخشش بسیار هستی.24/13

إِنَّکَ... الْوَهَّابُ الْکَرِیمُ

همانا تویی بسیار بخشنده که عطایت تمام نمی شود. 7/15

فَإِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ

زیرا تو توانگرِ بخشنده ای.28/48، 7/22

أَنْتَ الْجَوَادُ الْکَرِیمُ

تویی بسیار بخشنده بزرگوار.6/30

إِنَّکَ مَنَّانٌ کَرِیمٌ

همانا تو بسیار نعمت دهنده کریم هستی.

16/37

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ

ص : 984

شَقِیُّهُمْ إِلَّا... بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ، کَرَمًا مِنْ عَفْوِکَ یَا کَرِیمُ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او. که (این همه) کرامت، از گذشت توست، ای کریم!.

9/45

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْکَرِیمُ الْمُتَکَرِّمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بسیار با کرم در نهایت کرامت.4/47

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْکَرِیمُ الْأَکْرَمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. کریم بزرگوار.8/47

یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ

ای بزرگوار، ای بزرگوار.8/48

تنگ نگشتن کرم خدا، از درخواست بنده

عَلِمْتُ... أَنَّ کَرَمَکَ لَا یَضِیقُ عَنْ سُوءَالِ أَحَدٍ

دانستم که بخشش تو از درخواست کسی تنگ نمی گردد.19/13

کرم خدا، شفیع در خطاها

شَفِّعْ فِی خَطَایَایَ کَرَمَکَ

کرمت را شفیع خطاهایم گردان.24/31

کریم ترین کس

إِنَّکَ أَکْرَمُ الْمَسْؤُولِینَ

همانا تو بخشنده ترین کسی هستی که از آنها درخواست می شود.20/32

إِنَّکَ أَکْرَمُ مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

به درستی که تو کریم تر کسی هستی که از او درخواست شده.56/45

عدم وجودِ (بخشنده ای)، کریم تر از خدا

فَمَنْ أَکْرَمُ یَا إِلَهِی مِنْکَ

پس ای خدای من، کریم تر از تو کیست؟

16/37

اتمام حجّت الهی و کرمی از عفو خدا

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا یَهْلِکَ عَلَیْکَ هَالِکُهُمْ... إِلَّا... بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ، کَرَمًا مِنْ عَفْوِکَ یَا کَرِیمُ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا هلاک شونده ایشان، به خاطر تو هلاک نشود. مگر پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او. که (این همه) کرامت، از گذشت توست، ای کریم!.

9/45

بازگشت آرزوها و پایان کرم خدا

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

ص : 985

کامل تر شدن کرم الهی

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا، وَ لَا إِمْسَاکُکَ غَفْلَهً، وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً، بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ، وَ کَرَمُکَ أَکْمَلَ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و خودداری ات نه از روی غفلت، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر، و کرم تو کامل تر باشد.22/46

خدا، در منتهای کرم

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْکَرِیمُ الْمُتَکَرِّمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بسیار با کرم در نهایت کرامت.4/47

خداوندِ کریم و بخشنده

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْکَرِیمُ الْأَکْرَمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. کریمِ بسیار بخشنده.8/47

کرم الهی و فراوانی (نعمت)

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد.

48و36/47

اعتماد نمودن به کرم خدا

عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ، وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتَّکِلُ

فقط بر تو توکّل می کنم و تنها بر بخشش و کرامت تو دل می بندم.11/52

آنچه کرم خدا موجب آن می گردد:

أ. با احسان رفتار نمودن با بنده

وَ احْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

و به فضل خویش با من به احسان رفتار نما.20/13

ب. خوش رفتاری، با بنده

تَأَنَّیْتَنِی بِکَرَمِکَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِی

با بخششت با من مدارا نمودی و در کیفرم شتاب نکردی.32/16

ج. اصلاح نمودن بنده

أَصْلِحْنِی بِکَرَمِکَ

به کرم خویش، مرا اصلاح فرما.21/20

د. پاداش جاودانه به عمل کوتاه مدّت بنده

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

ص : 986

ه_. فرستادن درود خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

کَری

کر ساختن گوش قصد بد دارنده، درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُصِمَّ عَنْ ذِکْرِی سَمْعَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا گوشش را از (شنیدن) یاد من، کر سازی.

8و7/23

کریه ناپسند

کژ دُم عقرب

کسادی

تجارتی کساد ناپذیر

مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ

آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند.

5/4

کسب

جزا دادن هر نفسی، به کسب شده هایش

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند.12/1

لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار نده، در آن روز که هر نفسی به آنچه کرده، جزا داده شود و هرگز ایشان ستم نشوند.11/24

بدی های کسب شده و سوددهی اعتراف

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟6/12

کسب روزی، با زحمت بسیار

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ

ص : 987

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار.24/20

سبب زیر بار بدی عواقب کسب نرفتن

ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا... أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ

مرا بی حساب روزی ده، تا زیر بار پیامدهای بدِ کسب نروم.24/20

اکتساب بدی های بسیار

کَمْ... سَیِّئَهٍ اکْتَسَبْنَاهَا... کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا دُونَ النَّاظِرِینَ

چه بسیار بدی ای که آن را کسب کردیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی نه (دیگر) بینندگان.2/34

عدم خرده گیری خدا، بر آنچه بنده کسب نموده

وَ لَا تُنَاقِشْنِی بِمَا اکْتَسَبْتُ

و به آنچه کسب کردم، بر من سخت مگیر.

2/41

کسوف

خدمت گزاری ماه، به فروزندگی و کسوف

امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ... وَ الْإِنَارَهِ وَ الْکُسُوفِ

تو را با فزونی و کاستی، و نورفشانی و

گرفتگی، به خدمت گرفت.2/43

کشت

رویاندن کشت، با باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ

خداوندا ما را با بارانی که کشت ها را به وسیله اش برایمان برویانی، سیراب نما.5/19

کشتن قتل

کفر

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و یاری خواستن علیه کفّار

هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ... إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ، وَ اسْتِنْصَارًا عَلَی أَهْلِ الْکُفْرِ بِکَ

به شهرهای غربت هجرت نمود. بر این خواسته که دین تو را عزّت دهد و بر (ضد) کافرانِ به تو یاری طلبد.16/2

کافر و منّت نهادن بر بنده

لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً

برای بدکار و کافر، بر من منّت قرار نده.

12/21

کافر و نعمتی برای او نزد بنده

ص : 988

لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً، وَ لَا لَهُ عِنْدِی یَدًا

برای بدکار و کافر، بر من منّت و برای او نزد من نعمت، قرار نده.12/21

حاجت بنده را به کافر وانگذاشتن

لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً... وَ لَا بِی إِلَیْهِمْ حَاجَهً

برای بدکار و کافر، بر من منّت و مرا به سوی آنها حاجت، قرار نده.12/21

شیطان و سخن کفر

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ... تَلَقَّانِی بِکَلِمَهِ کُفْرِهِ

...همین که به نافرمانی ات پرداختم، با گفتار کفرش با من روبرو شد.13/32

درّه های کفر

اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ

با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار.12/42

مقدّر نمودن مرگ، برای موحّد و کافر

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ مَنْ وَحَّدَکَ وَ مَنْ کَفَرَ بِکَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت - آنکه تو را یگانه دانست و آنکه به تو کفر ورزید - رقم زده ای.5/52

کفر ورزیدن به هر معبودی، جز خدا

کَفَرْتُ بِکُلِّ مَعْبُودٍ غَیْرِکَ

به هر معبودی جز تو کفر ورزیدم.6/52

کفو همانند

کلام سخن

کلمه

بلند گردیدن کلمه حقّ

هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ حَتَّی... عَلَتْ کَلِمَتُکَ

در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد. تا اینکه سخن تو، بلند گردید.22و21/2

آشکار ساختن کلمه حق

فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کَلِمَتِهِ

در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند.4/4

نبودن تغییردهنده ای، برای کلمات خدا

سُبْحَانَکَ... لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ

پاک و منزّهی! برای کلماتت تغییردهنده ای نیست.30/47

فانی نشدن کلمات الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... لَا یَنْفَدُ کَمَا لَا تَنْفَدُ

ص : 989

کَلِمَاتُکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که فانی نشود، همچنانکه کلمات تو فانی نمی شود.53/47

کلید

محمّد صلی الله علیه و آله ، کلید برکت

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... مِفْتَاحِ الْبَرَکَهِ

خداوندا بر محمّد - کلید برکت - درود فرست.3/2

مرگ، کلیدی از کلیدهای رحمت الهی

اجْعَلْهُ... مِفْتَاحًا مِنْ مَفَاتِیحِ رَحْمَتِکَ

آن را کلیدی از کلیدهای رحمتت قرار ده.

4/40

هلال ماه، کلید ماهی نو برای کاری نو

جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ

تو را کلید ماهی نو برای کاری نو قرار داد.

3/43

کم اندک

کمان

کمان مرگ و تیرهای ترس از فراق

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان مرگ ها نشانه گیرد.

13/42

کمک یاری

کمین

تنهایی بنده، در برابر دشمنِ کمین گیر

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی، وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلَاءِ فِیما لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده و برای گرفتار ساختنم در آنچه درباره آن نیندیشیده ام، در کمین نشسته، مشاهده کردی.

5/49

در کمین نشستن ستمگر، همانند درندگان

کَمْ مِنْ بَاغٍ... أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَارًا لِانْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ

چه بسیار ستمگری که همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در

ص : 990

کمین من نشست.7/49

کَندن

کنده شدن استخوان های پشت

یَا إِلَهِی لَوْ... رَکَعْتُ لَکَ حَتَّی یَنْخَلِعَ صُلْبِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برای تو رکوع کنم تا استخوان پشتم کَنده شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

کندن بندهای قلوب دشمنان

وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ

و رگ های دلشان را بکن.5/27

آشامیدنی دوزخ و کنده شدن دلِ ساکنان آن

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا، وَ یَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند و دل هایشان را برمی کَنَد، به تو پناه می برم.31/32

زمان کندن گرفتاری ها، از بندگان

وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلَالِهِ، وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا

مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ

و با محو شدن هلال ماه، گناهان ما را محو کن و با گذشتن روزهایش، سختی هایمان را از ما بکن.

15/44

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور.49/45

کندن دوستی دنیا، از دل بنده

انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

دوستی دنیای پست را که از آنچه نزد توست، بازمی دارد از دلم بَر کن.109/47

برکندن کینه اهل ایمان، از سینه بنده

انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُوءْمِنِینَ

کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه ام بر کن.

127/47

کُندی

فرمان دادن به بنده و کُندی او در به جا آوردن آن

...یَحْجُبُنِی... أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ. فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ...

...بازمی دارد مرا (از درخواست از تو)، امری که به آن فرمان دادی و من در انجام آن کندی کردم.2/12

ص : 991

علّت کُندی زبان راز و نیاز بنده، با خدا

کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی، وَ لِذَاکَ... کَلَّ لِسَانِی عَنْ مُنَاجَاتِکَ

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم. و از همین جهت است که زبانم از مناجات با تو بند آمده.20/16

ذکر خدا تا کُند شدن زبان

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... وَ ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، و در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

به کُندی روا شدن درخواست بنده

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده.8/21

عدم کُندی والدین، در نیکی به فرزند

فَإِنِّی... لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِی بِرِّی

زیرا آنان را در نیکی به خودم، سهل انگار نمی شمارم. 9/24

عدم کُندی احسان خدا، درباره بنده

لَا یُبْطِئُ بِی حُسْنُ صَنِیعِکَ

خوبی احسانت درباره ام عقب نمی افتد.

26/32

کُندی خداوند، در عقاب بندگان

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.15/37

کُندی در بازگشت به سوی خدا

اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ

از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم.3/40

خواندن بنده و کُندی او (در فرمانبری)

أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئًا حِینَ تَدْعُونِی

تو را می خوانم، پس مرا اجابت می کنی و اگر چه هنگامی که مرا می خوانی، کُند هستم.

11/51

کنکاش جستجو

کُنْه ذات

ص : 992

کنیز

خوراک جنین، از زیادی خوراک کنیز خدا (مادر)

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی.24/32

جای دادن جنین، در ته رحِم کنیز خدا (مادر)

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی و مرا در قرارگاه رحم او سپردی.24/32

طبقاتِ غلامان و کنیزان

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ

و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده ای، عافیت بخش.

105/47

کوبیدن

کوبیدن سرِ قصدبددارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَقْمَعَ رَأْسَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا سرش را بکوبی.8و7/23

وسیله کوبیدن شهرهای مشرکان

وَ افْرَعْهَا بِالْمُ_حُولِ

و آن (شهرها) را با قحطی و خشکسالی بکوب.12/27

کوتاهی

فرشتگان و عدم کوتاهی در فرمان الهی

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یُوءْثِرُونَ التَّقْصِیرَ عَلَی الْجِدِّ فِی أَمْرِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که در فرمان تو کوتاهی را بر کوشش اختیار نمی کنند...1/3

کوتاهی در سپاس گزاری از نعمت

...یَحْجُبُنِی... نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا...

بازمی دارد مرا (از درخواست از تو)، نعمتی

ص : 993

که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی کردم.2/12

کوتاهی نمودن و آمرزش خواستن

أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا قَصَّرْتُ فِیهِ

برای آنچه کوتاهی کردم، از تو آمرزش می خواهم.14/12

حاجت بنده و کوتاهی طاقتش

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم.15/13

کوتاهی در سپاس گزاری خدا

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما.11/22

بخشیدن کوتاهی والدین، در مورد فرزند

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... أَوْ قَصَّرَا بِی عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند یا نسبت به من از واجبی کوتاهی کرده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

کوتاهی ننمودن عفو خدا، از بنده

فَلَا یَضِیقَنَّ عَنِّی فَضْلُکَ، وَ لَا یَقْصُرَنَّ دُونِی عَفْوُکَ

پس مبادا فضل تو از من تنگی نماید و بخشایشت از من کوتاهی کند.15/32

کوتاه بودن عمل گنهکار و فرمانبر

تَفَضَّلْتَ عَلَی کُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا یَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ

به هر یک از آنان (فرمانبر و گنهکار)، چیزی تفضّل نموده ای که عملش کوتاه تر (کمتر) از آن است.11/37

پاداش درازمدّت به عمل کوتاه مدّت

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

عامل کوتاه گرداندن آرزو، از بندگان

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن.1/40

کوتاهی در بزرگداشت خدا

جَنِّبْنَا... الْتَّقْصِیرَ فِی تَمْجِیدِکَ

ما را از کوتاهی در بزرگ داشتنت دور گردان.

13/44

ص : 994

شب های ماه رمضان، و کوتاهی در نماز و تضرّع به درگاه خدا

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ، وَ فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ... حَتَّی لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَهٍ، وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ

و ما را در روزش به روزه داری آن و در شبش بر نماز و زاری به درگاهت، یاری نما. تا روزش بر ما به غفلت و شبش به کوتاهی نمودن گواهی ندهد.

17/44

کوتاهی بنده و عهده داری روزه

وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقْصِیرٍ

و ما را - با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان) - توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم.44/45

کوتاهی نمودن (در عبادت)، در رمضان

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده.45/45

تقصیر از (ادای) حقِّ الهی

أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَی مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ

و (قبول) عذر ما را که در آن (ماه) بر حقّت کوتاهی کرده ایم، بر ما لازم گردان.46/45

کوتاهیِ هر ستاینده، از سپاس گزاری خدا

لَکَ الْحَمْدُ... شُکْرًا یَقْصُرُ عَنْهُ شُکْرُ کُلِّ شَاکِرٍ

سپاس برای توست. ستایشی که ستایش هر ستاینده ای از آن بازمانَد.36/47

کوتاهی در حقّ الهی

وَ لَا تُوءَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ

و مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت، کیفر نکن.

89/47

فراوانی نعمت و کوتاهی بنده

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و آنها را با کوتاهی مقابله نموده است.15/49

عذاب خدا و کوتاهی بنده

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ... الْمُقَصِّرُ...

اگر کیفر کنی، این من هستم که سهل انگار و مقصّرم.14/51

سبب کوتاهی بنده:

أ. تجاوز از حدّ، نسبت به فرمان الهی

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده.6/31

ص : 995

ب. آراستگی نادرستی و خطا

سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

کوچ

کوچ بنده، به سوی رحمت خدا

اجْعَلْ... إِلَی رَحْمَتِکَ رِحْلَتِی

کوچ مرا به سوی رحمتت قرار ده.11/21

کوچ مجاهد، در راه خدا و برای خدا

وَ اجْعَلْ... ظَعْنَهُ وَ إِقَامَتَهُ، فِیکَ وَ لَکَ

و مسافرت و اقامتش را، در راه خود و برای خود قرار ده.14/27

کوچ کردن بندگان، به سوی آخرت

دَنَا مِنَّا إِلَی الْآخِرَهِ رَحِیلٌ وَ انْطِلَاقٌ

کوچ کردن و رفتن ما به جهان دیگر نزدیک شود.13/42

کوچک

نرهیدن هیچ خُردی، از خدا

وَ لَا یَفُوتُهَا شَیْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ

و چیزی - اگر چه خرد باشد - از او (خداوند)

رهایی نمی یابد.1/2

کوچکی منزلت ها، در برابر منزلت خدا

یَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ

و ای کسی که در نزد قدر و منزلت او، قدر و منزلت ها کوچک می شود.5/5

بدی جدایی بنده از روز، با به جا آوردن گناه کوچک یا بزرگ

اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ، أَوِ اقْتِرَافِ صَغِیرَهٍ أَوْ کَبِیرَهٍ

از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی یا مرتکب شدن گناه صغیره یا کبیره، حفظمان کن.13/6

کوچک شمردن معصیت و نافرمانی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از کوچک شمردن نافرمانی.2و1/8

کوچک شمردن گناه خرد

نَعُوذُ بِکَ مِنْ... احْتِقَارِ الصَّغِیرَهِ

پناه می بریم به تو از ناچیز شمردن گناه کوچک.6/8

کوچکی خواهش بنده ، در برابر وسعت رحمت خداوند

ص : 996

عَلِمْتُ... أَنَّ خَطِیرَ مَا أَسْتَوْهِبُکَ حَقِیرٌ فِی وُسْعِکَ

دانستم که هر چه از تو خواهش های بزرگ نمایم در برابر وسعتِ رحمت تو کوچک است.

19/13

کوچک و حقیر بودن بنده

فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الضَّرِیرُ الْحَقِیرُ

پس به درستی که من بنده بینوا، زار، ضعیف، بدحال و خوار و ناچیز توام.7/21

پناه بردن به خدا از شرّ هر کوچک و بزرگ

أَعِذْنِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ

مرا از شرّ هر کوچک و بزرگی پناه ده.

6/23

پرورش دادن فرزندان کوچک والدین، برای ایشان

إِلَهِی... رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ

خداوندا خردسالشان را برای من پرورش ده.

2/25

کوچک ساختن مقام دشمن در دل مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ، وَ صَغِّرْ شَأْنَهُمْ فِی قَلْبِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو

شد، آنها را در چشمش اندک نما و مقامشان را در دلش کوچک گردان.15/27

توبه از گناهان بزرگ و کوچک

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم به درگاهت توبه می کنم.14/31

گناهان خرد هلاک کننده

فَأَوْقَعَنِی وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَهٍ

پس (دشمن تو) در حالی که از گناهان کوچکِ هلاکت بار به سویت می گریختم، مرا بر زمین زد.

13/32

کوچک ترین احسان و نعمت خدا

...لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَی فِیهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَی مِنْ أَیَادِیکَ وَ مِنَنِکَ

...اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، در برابر کوچک ترین احسان های تو و نعمت هایت از دست رفته بود.13/37

خرد بودن هر بزرگی، در برابر خدا

کُلُّ جَلِیلٍ عِنْدَکَ صَغِیرٌ

هر بزرگی نزد تو کوچک است.13/46

ص : 997

کوچک و خوار گشتن منزلت بنده

وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَهً یَصْغُرُ لَهَا قَدْرِی

و پستی ای را که با آن، مرتبه ام خُرد گردد، دچارم مساز.121/47

توبه نصوح و باقی نماندن گناهان کوچک و بزرگ

تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.126/47

پروردن بنده، در کوچکی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... رَبَّیْتَنِی صَغِیرًا

خداوندا، تو مرا در کوچکی پرورش دادی.

1/50

کودکی

والدین و محافظت از فرزند در کودکی

وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّی فِی صِغَرِی

و آنچه در کودکی ام از من نگهداری کردند، برای ایشان نگهدار.7/24

کوری

کور گرداندن دیده دل ها

أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَکَ

چشم دل ما را از آنچه برخلاف دوستی توست کور گردان.6/9

از روی نابینایی نبودنِ پذیرش دعوت شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَی غَیْرِ عَمًی مِنِّی فِی مَعْرِفَهٍ بِهِ...؟

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم با آنکه در شناخت او کور نیستم؟23/16

کوری از راه خدا

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ، وَ لَا الْعَمَی عَنْ سَبِیلِکَ

و مرا به سستی در عبادتت و به کوری از راهت، گرفتار نساز.11/20

جَنِّبْنَا... الْعَمَی عَنْ سَبِیلِکَ

ما را از کوری از راهت دور گردان.13/44

کور ساختن چشم قصد بد دارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی تُعْمِیَ عَنِّی بَصَرَهُ

ص : 998

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا چشمش را از (دیدن) من کور سازی.8و7/23

نتیجه باز شدن ابرهای کوری

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَی... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد و ابرهای کوری از مقابلش کنار رفت، پس گناه بزرگش را بزرگ و ناسازگاری سترگش را سترگ دانست.7/31

خدا، کورگرداننده چشم مصائب

کَمْ مِنْ... أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا

چه بسیار چشم های مصیبت آفرینی که کور گرداندی.11/49

کوشش اهتمام

فرشتگانِ نگهدار عرش، و کوشش در امر الهی

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یُوءْثِرُونَ التَّقْصِیرَ عَلَی الْجِدِّ فِی أَمْرِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که در فرمان تو کوتاهی را بر کوشش اختیار نمی کنند...1/3

کوشش فرشتگان و عدم خستگی

وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَهٌ مِنْ دُؤُوبٍ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ...

و همانها که از کوشش دائمی دلتنگ نمی شوند، پس بر ایشان درود فرست.10و7/3

کوشش در دعا و خواندن خدا

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاکَ فَأُبْلِغَ فِی الدُّعَاءِ؟

ای خدای من آیا تو بر کسی که تو را بخواند رحم کننده ای تا من هر چه بیشتر در دعا بکوشم؟

15/16

کوشش در دوستی خدا، و خوار ساختن شیطان

اللَّهُمَّ... اکْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ

خداوندا با کوشش مستمر ما - در دوستی ات - او را خوار نما.3/17

کوشش در کاری بازدارنده (از عبادت خدا)

وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِ_مَامُ بِهِ

و مرا از آنچه اهتمام به آن مشغولم می سازد کفایت کن.3/20

کوشش والدین در کار فرزندان

عَافِهِمْ... فِی کُلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ

ص : 999

آنان را در کارهایشان - که به آن می کوشم - تندرستی ده.2/25

قطع اهتمام بنده، به روزیِ ضمانت شده

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِکَ فِی کِتَابِکَ قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای و در پی آن سوگند خود را در کتابت آورده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

تلاش جهت توبه محوکننده(ی بدی)

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ، وَ الطَّرِیقِ الْمَ_حْمُودَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده و (حرکت در) راه ستوده، قرار ده.

3/34

نزدیک شدن زمانِ تلاش برای توبه

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ... وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فِیهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده قرار ده و

زمان آن را نزدیک گردان.4و3/34

کوشش بنده، و نرسیدن به طاعت الهی

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا... لَا یَبْلُغُ مَبْلَغًا مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ

خداوندا همانا کسی در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد.2و1/37

سبب از دست رفتن کوشش بنده

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ... لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَی فِیهِ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی. اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، از دست رفته بود.13/37

ماه، آفریده ای کوشا

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ، الدَّائِبُ السَّرِیعُ

ای آفریده فرمانبردار، و کوشای شتابنده.

1/43

کوشش در بسیاری سپاس گزاری از خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِی تَعْدِیدِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هر که در بسیاری آن کوشید، یاری گردد.45و36/47

ص : 1000

کوشش جهت خوشنودی ولیّ خدا

اجْعَلْنَا... فِی رِضَاهُ سَاعِینَ

ما را کوشا در خوشنودی او قرار ده.

63/47

کوشش دوستان ائمه علیهم السلام ، در اطاعت از ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُ_جْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که کوشش کنندگان در طاعت ایشانند، درود فرست.64/47

کوشیدن در جهت خوشنودی خدا

تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ... أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِی ذَاتِکَ، وَ أَجْهَدَهَا فِی مَرْضَاتِکَ

تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که برای تو خود را به سختی انداخته و در خوشنودی ات کوشیده.

88/47

کوشش جهت نزدیکی به خدا

أَذِقْنِی طَعْمَ... الِاجْتِهَادِ فِیما یُزْلِفُ لَدَیْکَ وَ عِنْدَکَ

طعم کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان.

125/47

احسان خدا و کوشش بنده، در نافرمانی او

کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَامًا وَ تَطَوُّلًا مِنْکَ، وَ فِی جَمِیعِهِ انْهِمَاکًا مِنِّی عَلَی مَعَاصِیکَ

همه آنها نعمت و احسان از جانب توست، و در همه آنها، من سرگرم نافرمانی تو بودم.

13/49

کوه

گماشته شدن فرشتگان، بر کوه ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و گمارده شدگان به کوه ها تا فرونپاشد.15و11و10/3

کوه ها و ناتوانی فهم شگفتی های قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.10/42

کهن دیرینه

ص : 1001

کید فریب

کیش دین

کیفر

جزا دادن به بدکرداران و نیکوکاران

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

تا کسانی را که بد کرده اند، به سبب آنچه که به جا آورده اند، سزا دهد و آنان را که به سبب نیکویی، نیکویی نمودند را، جزا دهد.6/1

بِکُلِّ ذَلِکَ... یَبْلُو أَخْبَارَهُمْ، وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ... لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا، وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

بدین گونه اخبار آنها را می آزماید، و می نگرد آنها در اوقات طاعتش چگونه اند. تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکوکاران را پاداش نیکو عنایت کند.7/6

جزا داده شدن در قیامت

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند.12/1

لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار

نده، در آن روز که هر نفسی به آنچه کرده، جزا داده شود و هرگز ایشان ستم نشوند.11/24

سپاسی پناه دهنده از کیفر الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... خَفِیرًا مِنْ نَقِمَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که پناه دهنده ای از عذابش باشد.29و27/1

آزاد نمودن گردن ها، از کیفر الهی

أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِکَ

گردن های ما را از عذابت آزاد کن.2/5

پناه بردن به خدا، از رسیدن کیفر الهی

نَعُوذُ بِکَ مِنَ... حُلُولِ الْعِقَابِ

پناه می بریم به تو از فرود آمدن کیفر.9/8

سبب به جا نماندن کار بدِ مستوجب کیفر

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ حَتَّی... لَا تَبْقَی لَنَا سَیِّئَهٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار بدی که به وسیله آن مستوجب عذاب تو شویم برای ما نماند.7/9

نتیجه نترسیدن از کیفر الهی

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ... وَ اغْتِرَارًا بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند

ص : 1002

فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای و این از بی باکی او از کیفر تو می باشد.

5/14

نیازمودن ستمگر، به آسودگی از کیفر

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ، فَیُصِرَّ عَلَی ظُلْمِی

خداوندا او (ستمگر) را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن، تا به ستم نمودن بر من پافشاری کند.

12/14

نمونه ای از کیفر دشمن

صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا... أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ

نمونه مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار.15/14

برتری عفو خدا، نسبت به کیفرش

أَنْتَ الَّذِی عَفْوُهُ أَعْلَی مِنْ عِقَابِهِ

تویی آنکه بخشایش او از کیفرش برتر است.

7/16

عدم افراط خداوند، در کیفر گنهکاران

أَنْتَ الَّذِی لَا یُفْرِطُ فِی عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ

تویی آنکه در کیفر گناهکاران زیاده روی نمی کند.12/16

خوشایندی گذشت از بنده نسبت به کیفر نمودنش، نزد خدا

...وَ لِأَنَّ عَفْوَکَ عَنِّی أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ عُقُوبَتِی

...و از آن روست که بخشایش من نزد تو محبوب تر از کیفر من است.26/16

جزای بنده در نخستین معصیت

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ... إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّارَ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود.31/16

ترساندن بندگان، از کیفر

فَإِنَّکَ... رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو از کیفر نافرمانی خودْ بیممان داده ای.

6/25

شیطان، و ایمن ساختن بندگان ، از کیفر الهی

یُوءْمِنُنَا عِقَابَکَ، وَ یُخَوِّفُنَا بِغَیْرِکَ

ما را از کیفر تو ایمنی می دهد و از غیر تو می ترساند.6/25

ص : 1003

کیفر شدن بنده و عدم انکار عدل الهی

لَا یُنْکِرُ یَا إِلَهِی عَدْلَکَ إِنْ عَاقَبْتَهُ

ای خدای من، اگر او را عقوبت دهی، عدل تو را انکار نمی کند.10/31

توبه و سالم ماندن از کیفر الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

جزا ندادن بنده، به کیفر الهی

لَا تَجْزِنِی جَزَائِی مِنْ عُقُوبَتِکَ

مرا به جزایم که عقوبت توست، مجازات نکن.

24/31

مهلت دادن به شیطان، تا روز جزا

وَ اسْتَمْهَلَکَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ لِإِضْلَالِی فَأَمْهَلْتَهُ

و برای گمراه کردنم از تو - تا روز جزا - مهلت طلبید، پس مهلتش دادی.12/32

آتش دوزخ و کیفری دردناک

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که

با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.30و29/32

رعد و برق، و رساندن عذاب زیانبار

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ أَوْ نَقِمَهٍ ضَارَّهٍ

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار به طاعتت می شتابند.

1/36

برانگیختن ابرها، برای کیفر

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً... فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

کیفر نمودن بنده و ستمکار نبودن خدا

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنَّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ

پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی.8/37

سزاوار همه کیفرهای الهی شدن

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه

ص : 1004

آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.

14/37

تأخیر در کیفر بنده، و چشم پوشی خدا از حقّش

فَجَمِیعُ مَا... أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقِّ خودت بوده است.

15/37

به حقّ جزا دادن بنده و هلاکت او

فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی

زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم.

5/39

بنده و عدم انکار شایستگی کیفر

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا یَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که شایستگی عقوبت تو را انکار نمی کند.11/39

منزّه ندانستن خود، از سزاواری عقاب

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ... لَا یُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِیجَابِ نَقِمَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که نفس خود را از سزاواری انتقامت، مبرّا نمی داند.11/39

اقدام به کارهای بازدارنده کیفر الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَعَاطَی إِلَّا الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا جز آنچه از کیفر تو نگاه دارد، انجام ندهیم.7و6/44

عدل بودن کیفر الهی

عُقُوبَتُکَ عَدْلٌ

و کیفرت از روی عدل است.4/45

کیفر بنده، به مانند کار بدش

مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا

هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده نمی شود.12/45

روزی بنده نمودن ترس از کیفر بیم داده شده

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان.53/45

عدم تبدیل نعمت، به نقمت و کیفر

ص : 1005

یَا مَنْ لَا یُغَیِّرُ النِّعْمَهَ، لَا یُبَادِرُ بِالنَّقِمَهِ

ای کسی که نعمت را تغییر نمی دهد و به کیفر سخت، شتاب نمی کند.10/46

آمرزش خواهان و کیفر الهی

لا یَشْقَی بِنَقِمَتِکَ الْمُسْتَغْفِرُونَ

آمرزش خواهان به کیفرت تیره بخت نمی شوند.

15/46

بازگشتن به کیفر الهی

مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ

چه طولانی است پی درپی بازگشتنش، در کیفرت!20/46

سخت بودن کیفر الهی

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِ، الشَّدِیدُ الِْمحَالِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بلندمرتبه در نهایت بلندیِ مرتبه، سخت کیفر می کند.5/47

درخواست بنده، جهت کیفر نشدن

لَا تُوءَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ، وَ تَعَدِّی طَوْرِی فِی حُدُودِکَ، وَ مُجَاوَزَهِ أَحْکَامِکَ

مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت و تعدّی کردنم در حدودت و تجاوز از احکامت کیفر نکن.

89/47

کیفرِ مهلت دادن

أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ

از کیفرِ مهلت دادن پناهم ده.98/47

عفو و عقاب الهی

أَعْلَمُ... أَنَّکَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَی مِنْکَ بِأَنْ تُعَاقِبَ

می دانم به درستی که تو به بخشایش شایسته تری تا اینکه کیفر کنی.116/47

خدا؛ عقاب کننده بر گناه

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ... الْآخِذُ عَلَی الْجَرِیرَهِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند کیفرکننده بر گناه، (که) اگر شکیبایی اش نبود (کیفر می داد).119/47

درخواست کیفر نشدن ، در روز آشکار شدن پنهانی ها

لَا تُهْلِکْنِی یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ

در روزی که پنهان ها آشکار می شود، کیفرم نکن.129/47

کیفر الهی و رحمت او

لا یُجِیرُ مِنْ عِقَابِکَ إِلَّا رَحْمَتُکَ

از کیفرت، جز رحمتت پناه نمی دهد.13/48

درّه های هلاکت و کیفرهای الهی

ص : 1006

حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ، تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

به درّه های نابودی وارد شدم. در آنها، خود را در معرض سخت گیری هایت قرار داده ، با عقوبت هایت روبرو شدم.2/49

سبب ایمن شدن از کیفر خداوند

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ، وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم و به وسیله آن از کیفرت ایمن گردم.17/49

خداوندِ جزادهنده

کَفَی بِکَ جَازِیًا

همین بس که تو جزادهنده ای.3/50

کیفیت

عدم فهم کیفیّت و چگونگی خدا

أَنْتَ الَّذِی... عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ کَیْفِیَّتِکَ

تویی آنکه فهم ها از کیفیّتت عاجزند.18/47

کینه

کامل نمودن کینه بنده، با یاری او در برابر

ستمگر

أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ... مِنْ حَنَقِی عَلَیْهِ وَفَاءً

مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که کینه ام را بر او کامل نماید.8/14

کینه ورزی نسبت به دشمنان خدا

وَ اجْعَلْهُمْ... لِجَمِیعِ أَعْدَائِکَ مُعَانِدِینَ وَ مُبْغِضِینَ

و آنان (فرزندانم) را ستیزه جو و کینه توزِ همه دشمنانت قرار ده.3/25

عامل بیرون شدن کینه، از دل های بندگان

أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِکَ

کینه دل هایمان را، با روزی ات بگشا.4/36

عدم کینه ورزی نسبت به مؤمنان

انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُوءْمِنِینَ

کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه ام بر کن.

127/47

فروننشستن کینه دشمن

فَرَدَدْتَهُ... لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.6/49

کیل پیمانه

ص : 1007

ص : 1008

گ

گام قدم

گذشت آمرزش و نیز عفو

رهایی یافتن (از گناه)، با گذشت الهی

أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِکَ بِتَجَاوُزِکَ

به گذشت خود، ما را از عذابت ایمن ساز.

2/10

گذشت نیکوی خداوند، بر آفریدگان

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ

ای آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته است.10/12

مشهور بودن خدا، به گذشت

فَإِنَّکَ... مَعْرُوفٌ بِالتَّجَاوُزِ

همانا تو به گذشت مشهوری.15/12

بازگشت بنده، به سوی گذشت الهی

وَ اجْعَلْ... مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِکَ

و بازگشت از به زمین افتادنم را به گذشت خود قرار ده.6/15

رو به خاک مالیدن برای خدا، و گذشت او

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَکَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا؟

ای خدای من آیا تو از آنکه به خواری برای تو روی خود را به خاک مالید، درمی گذری؟

15/16

بنده، آرزومند گذشت الهی

اللَّهُمَّ... إِلَی تَجَاوُزِکَ اشْتَقْتُ

خداوندا به گذشت تو اشتیاق ورزیده ام.

15/20

درگذشتن از همسایگان ستمکار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که از ستمگرشان با چشم پوشی گذشت کنم.3/26

گذشت خداوند از لغزش ها، به نیکویی گذشتش

أَقِلْنِی عَثَرَاتِی بِحُسْنِ إِقَالَتِکَ

به نیکویی گذشتت، از لغزش هایم درگذر.

32/32

افتادنْ گاه های خطاکاران، و گذشت الهی

ص : 1009

اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ

مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی.10/39

شب های رمضان و گذشت الهی

وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ... یَهَبُهَا صَفْحُکَ فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ

و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که گذشتت ایشان را می بخشد، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده.

14/44

روان گشتن قدرت خدا، بر گذشت

أَنَّکَ... أَجْرَیْتَ قُدْرَتَکَ عَلَی التَّجَاوُزِ

همانا تو قدرتت را بر گذشت، جاری ساخته ای. 8/45

گذشت خدا از والدین و هم کیشان مسلمان

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعًا

خداوندا از پدران و مادران و همه هم کیشان ما، درگذر.55/45

خدا، درگذرنده از بدی بنده

وَ یَا مَنْ... یَتَجَاوَزُ عَنِ السَّیِّئَهِ حَتَّی یُعَفِّیَهَا

و ای کسی که از بدی درمی گذرد، تا آن را محو کند.11/46

نافرمانی از خدا، با اعتماد به گذشت او

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ... رَاجِیًا لِعَفْوِکَ، وَاثِقًا بِتَجَاوُزِکَ

پس با امیدواری به بخشایشت و اعتماد به گذشتت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

پناه بردن به گذشت الهی

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُسْتَجِیرًا بِصَفْحِکَ

اینک منم در پیشگاه تو، پناهنده به بخشایشت.

69/47

درگذشتن خدا، از لغزش کاران

یَا مَنْ یَمُنُّ بِإِقَالَهِ الْعَاثِرِینَ

ای آنکه با احسان خود لغزشکاران را می بخشایی.75/47

درخواست درگذشتن از لغزش ها

وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی

و از لغزشم درگذر.16/48

أَسْتَقِیلُکَ عَثَرَاتِی

از تو می خواهم که از لغزش هایم درگذری.

8/51

آمرزش خواستن بنده و درگذشتن خدا

فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ

پس آمرزش خواستم و تو درگذشتی.1/49

درگذشتن خداوند، از (گناهان) بنده

ص : 1010

تَجَاوَزْ عَنِّی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

از من درگذر، ای دارای بزرگی و کرم.

7/50

خدا، درگذرنده از لغزش بنده

أَنْتَ الَّذِی... أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِی

تویی که هنگام (به گناه) افتادن، از لغزشم درگذشتی.4/51

یَا مُقِیلِی عَثْرَتِی

ای درگذرنده از لغزشم.7/51

گذشتگان

متفاوت بودن روش خدا در توبه، برای گذشتگان

فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ

البته روش او در (قبول) توبه، برای کسانی که پیش از ما بودند، این چنین نبوده و از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته.23/1

نعمت های خدا بر همه بندگان گذشته و باقی مانده اش

لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ

سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما و بر

همه بندگانش - گذشتگان و باقی ماندگان - دارد.

27/1

بی بهره بودن امّت های گذشته از وجود محمّد صلی الله علیه و آله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَهِ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، نه بر امّت های گذشته و مردمان پیشین.1/2

درآوردن بنده در میان سرای پیشینیان

وَافِ بِی عَرْصَهَ الْأَوَّلِینَ

مرا به جایگاه (رستاخیز) پیشینیان برسان.

127/47

دشمنان جانشینان خدا، در بین گذشتگان و آیندگان

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

گذشتن صرف نظر کردن

گذشته

نعمت های خدا بر همه بندگان گذشته و

ص : 1011

باقی مانده اش

لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ

سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما و بر همه بندگانش - گذشتگان و باقی ماندگان - دارد.

27/1

بی بهره بودن امّت های گذشته از وجود محمّد صلی الله علیه و آله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَهِ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، نه بر امّت های گذشته و مردمان پیشین.1/2

توبه و زمان گذشتن وقت عمل

...حَتَّی إِذَا رَأَی مُدَّهَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ... تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

تا اینکه می بیند زمان عمل گذشته. با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.

8/12

پاکی از چرکی (کردارهای) پیشین

طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ

مرا از پلیدی آنچه پیش فرستاده ام، پاک نما.

6/15

گناهان، گذراننده و به سر رساننده عمر بنده

أَنَا الَّذِی أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ

منم آنکه گناهان عمرش را به فنا داده.

14/16

سپری شدن خوشی های گناهان

اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ... قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ: مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فَذَهَبَتْ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ

از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته. از گناهانی که لذّت هایش سپری شد و گذشت، و پیامدهای آن به جای ماند و پایدار شد.9/31

توبه از لغزش های گذشته و تازه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... سَوَالِفِ زَلَّاتِی وَ حَوَادِثِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از لغزش های گذشته و تازه ام، به درگاهت توبه می کنم.

14/31

توبه ای نابودکننده آنچه (گناهان) گذشته

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ... تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ

پس این توبه ام را توبه ای سبب محو آنچه گذشته است، گردان.

20/31

ص : 1012

فراموشی کار ناپسند گذشته

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی، وَ لَا نِسْیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست.

26/31

پایندگی عزّت خدا، با گذشتن زمان ها

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِی الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِی الْأَزمَانِ وَ الْأَیَّامِ

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها و سال های گذشته و گذشتن زمان ها و روزها، ماندگار است.3و1/32

سپری شدن رمضان، در حال پاک شدن بندگان از خطا

وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلَالِهِ... حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ

و با محو شدن هلال ماه، گناهان ما را محو کن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای.15/44

سپری شدن رمضان، و کَندن گرفتاری ها از بنده

اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ

با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما

بکن.15/44

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور.49/45

افزونی ترس و سپری شدن رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ... أَوْحَشَ مُنْقَضِیًا فَمَضَّ

درود بر تو همدمی که چون سپری شد، بیمناک ساخت و بی تاب گردانْد.27/45

برکات و نیکی های گذشته ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ... وَ عَلَی مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ

درود بر تو و بر نیکی های گذشته ات که از دست دادیم.42/45

توبه از کارهای بد گذشته

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... مِنْ کُلِّ... سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ

خداوندا ما از هر بدی ای که در گذشته انجام داده ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

درودی فراگیرنده هر درود گذشته و تازه

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُحِیطُ بِکُلِّ صَلَاهٍ سَالِفَهٍ وَ مُسْتَأْنَفَهٍ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه ای را فراگیرد.

55/47

طلب آمرزش از گناهان گذشته

ص : 1013

وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی

و برای گناهان گذشته ام از تو آمرزش می خواهم.26/48

نیکیِ آنچه نوشته شده و گذشته

أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از تو نیکی آنچه نوشته شده و گذشته را درخواست می نمایم.5/54

گرامی

گرامی ترین آفریدگان و ستایش خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ... أَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ

سپاس خدای را، به هر سپاسی که گرامی ترین آفریدگانش، او را ستوده اند.25/1

سفیران و نگهبانان گرامی خداوند

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ، وَ الْحَفَظَهِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و سفیران بزرگوارِ نیکوکار و حافظان گرامی نویسنده (اعمال).18و11و10/3

گرامی داشتن بندگان، نزد خدا

کَرِّمْنَا عَلَیْکَ

ما را نزد خود گرامی دار.5/5

نویسندگان گرامی اعمال

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

گرامی ترین خلق خدا

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ الْأَنْجَبِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک، پاکیزه، نیکوکار و شریف ترین اند، درود فرست.24/6

گرامی ترین پاداش

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَکْرَمَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ أَنْبِیَائِکَ عَنْ أُمَّتِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.23/6

بردباری خدا و گرامی نبودن بنده

أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ

شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست.26/16

ص : 1014

فرشتگان گرامی و آب رسانی سودمند

أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

گرامی داشتن بنده، به تندرستی

أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ

به عافیتت گرامی ام دار.1/23

گرامی داشتن فرزند و دریافت پاداش از خدا

اللَّهُمَّ... أَثِبْهُمَا عَلَی تَکْرِمَتِی

خداوندا آنها را بر گرامی داشتنم، پاداش ده.

7/24

پیامبران گرامی، در جایگاه گواهان

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

سرانجامی گرامی

اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ... أَکْرَمُ مَصِیرًا

کار ما را به آنچه سرانجامش گرامی تر است، ختم کن.6/33

منع خوردنی ها و آشامیدنی ها، به جهت گرامی داشت ماه رمضان

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا، وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.

4/44

رمضان، گرامی ترین وقت مصاحب بنده

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ

درود بر تو، ای گرامی ترین وقت هایی که همراه بودی.24/45

گرامی داشتن بازگشت بنده، به سوی خدا

وَ أَکْرِمْ مِنْ عِنْدِکَ مُنْصَرَفِی، وَ إِلَیْکَ مُنْقَلَبِی

و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سویت، گرامی دار.25/46

درود بر پیامبر گرامی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی الْمُکَرَّمِ الْمُقَرَّبِ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که

ص : 1015

برگزیده، اختیار شده، گرامی و مقرّب داشته شده اند، برترین درودهایت را بفرست.50/47

گرامی بودن روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شریف و گرامی و بزرگ داشته ای.66/47

پیوسته بودن نعمت های گرامی، نزد بنده

ظَاهِرْ کَرَامَاتِهَا لَدَیَّ

گرامی های آن را نزد من پیوسته گردان.

128/47

خوار نگردیدن بنده، در صورت گرامی داشتنش توسّط خدا

إِنْ أَکْرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یُهِینُنِی

اگر مرا گرامی داری، پس کیست آنکه خوارم کند؟15/48

گرداب

گرداب های فتنه و بلا

نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَهِ

از گرداب های فتنه نجاتم ده.98/47

بنده و گرداب نادانی اش

وَ لَا تَذَرْنِی... فِی غَمْرَتِی سَاهِیًا حَتَّی حِینٍ

و مرا در گرداب غفلتم، تا مدّت زمانی بی خبر رها نکن.124/47

گردش

گردش در زمین و سود دنیا و آخرت

یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ، وَ دَرَکُ الْآجِلِ فِی أُخْرَاهُمْ

در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا و یافتن سود آینده در آخرت.

6/6

گردش روزگار و پایندگی عزّت خدا

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِی الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِی الْأَزمَانِ وَ الْأَیَّامِ

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها و سال های گذشته و گذشتن زمان ها و روزها، ماندگار است.3و1/32

به گردش درآوردن آسیاب عذاب

أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ

آسیاب کیفرت را برای ملحدان به گردش درآور. 3/36

بسیار گشتن سپاس، با گردش زمان ها

ص : 1016

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الْأَزْمِنَهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با گردش زمان ها، چندین برابر شود.39و36/47

درودی فزونی یابنده، با گردش روزگار

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ صَلَاهً... تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ زِیَادَهً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدُّهَا غَیْرُکَ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.55/47

گردن

آزاد نمودن گردن های بندگان، از عذاب الهی

أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِکَ

گردن های ما را از عذابت آزاد کن.2/5

نینداختن طوق زشتی گناه، بر گردن بنده

کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ... تُقَلِّدْنِی مَکْرُوهَ شَنَارِهَا

چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و طوق ناپسندی و زشتی آن را به گردنم نینداختی.

21/16

وسیله رهایی گردن خطاکاران

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ الَّتِی بِهَا فَکَاکُ رِقَابِ الْخَاطِئِینَ

تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون امیدواری به رحمت تو - که رهایی گردن های خطاکاران است - می باشد.28/16

باریک گشتن گردن بنده، با گناهان

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده.29/16

عامل آزاد کردن گردن بنده، از گناه

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِکَ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به گذشت خود آن را آزاد کن.29/16

طوق خواری به گردن قصد بد دارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُذِلَّ رَقَبَتَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا

ص : 1017

گردنش را به خواری فروآوری.8و7/23

نزد خدا آمدن، با گردنی افتاده

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ، وَ رَقَبَهٍ خَاضِعَهٍ

پس با وجودی فروتن و گردنی فروافتاده، پیش روی توست.19/32

زمان گردن بند شدن اعمال، در گردن ها

وَ صَارَتِ الْأَعْمَالُ قَلَائِدَ فِی الْأَعْنَاقِ

و اعمال، گردن بندهای در گردن ها گردد.

13/42

طوقِ گردن بنده

طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ، وَ یَذْهَبُ بِالْبَرَکَاتِ

طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده و برکت ها را از بین می برد، به گردنم انداز.

106/47

حسود و به گردن بنده بستن خصوصیّاتی

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ

و چه بسیار حسودی که ویژگی هایی را که همیشه در خود او بود، به گردنم انداخت.9/49

پادشاهان و یوغ ذلّت به گردن نهادن

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر

گردن هایشان نهاده اند.7/51

گردن بند گردن

گردن نهادن تسلیم

گردهمایی اجتماع

گرسنگی

مشرکان و گرسنگی همیشگی

أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ...

آنان را دچار گرسنگی دائم گردان.12/27

گرفتاری

آورندگان گرفتاری ناگوار، برای زمینیان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، که بلای ناخوشایند به سوی اهل زمین می فرستی.17و11و10/3

به غم و اندوه گرفتار بودن بنده

وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمًّا، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ

ص : 1018

و از آنچه برایم رخ داده از غم و اندوه پر گشته ام و تو بر دفع آنچه به آن گرفتار شده ام توانایی.10/7

وعده الهی، رفع گرفتاری گرفتاران

سُبْحَانَکَ نَحْنُ... أَهْلُ السُّوءِ الَّذِینَ وَعَدْتَ الْکَشْفَ عَنْهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما گرفتارانیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای.4/10

رهایی یافتن از بلا و گرفتاری

وَ اجْعَلْ... خَلَاصِی مِنْ کَرْبِی إِلَی رَوْحِکَ

و رهایی از گرفتاریم را به بخشایشت قرار ده.

6/15

سپاس گزاری از خدا، جهت دور شدن بلا

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... بِمَا صَرَفْتَ عَنِّی مِنْ بَلَائِکَ

خداوندا بر بلایی که از من برگرداندی، تو را سپاس.1/18

گرفتاریْ بودنِ تندرستی و درخواست از خدا درباره آن

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ، وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر

برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.2/18

عدم گرفتاری به خودبزرگ بینی

أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ

مرا گرامی دار و به خودبزرگ بینی گرفتارم نساز.3/20

گرفتار نساختن بنده، به سستی در عبادت

لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ

مرا به سستی در عبادتت گرفتار نکن.11/20

تندرستیِ بنده، پیش از گرفتاری او

فَامْنُنْ عَلَیَّ قَبْلَ الْبَلَاءِ بِالْعَافِیَهِ

پس پیش از گرفتاری، با تندرستی بر من منّت گذار.20/20

گرفتار نشدن بنده، به ستایش یا نکوهش دیگران

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ... فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی، وَ أُبْتَلَی بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِی

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم

ص : 1019

و به نکوهش آنکه از من بازداشته، دچار گردم.

26/20

امید به اجابت دعا، در حالت گرفتاری

لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی... عَافِیَهٍ أَوْ بَلَاءٍ

مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در تندرستی باشم یا گرفتاری.8/21

شکیبایی در مقابل گرفتاری

اللَّهُمَّ... لَا صَبْرَ لِی عَلَی الْبَلَاءِ

خداوندا بر بلا شکیبایی ندارم.2/22

رحمت الهی و بهبودی یافتن از بلا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَافَیْنَ مِنَ الْبَلَاءِ بِرَحْمَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به رحمت تو از بلا رهیده اند، قرار ده.11و10/25

دلجویی از همسایگان گرفتار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَرِقُّ عَلَی أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَهً

و خداوندا مرا بر آن دار که با مهربانی بر بلادیدگان آنها، دلسوزی نمایم.3/26

گرفتار نساختن بندگان، به ناتوانی معرفتِ آنچه خدا اختیار نموده

لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ

ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم.

3/33

گرفتار غفلت نشدن

لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَهَ عَنْکَ، إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ

ما را گرفتار غفلت از خودت نکن. زیرا ما به سوی تو راغب هستیم.4/34

رعد و برق، و گرفتاری و بلا

لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ

به سبب آن دو، جامه بلا بر ما نپوشان.

1/36

نگه داشتن بندگان، از بلا

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ

پس سپاس تو راست، بر بلاهایی که ما را از آن نگهداشتی.6/36

بنده، در گِرُوی گرفتاری خویش

أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِیَّتِهِ

منم در گروی گرفتاری خویش.83/47

رهاندن بنده، از گرداب بلا و گرفتاری

نَجِّنِی مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَهِ

از گرداب های فتنه نجاتم ده.98/47

رهایی از کام گرفتاری

ص : 1020

خَلِّصْنِی مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَی

از کام های بلا رهایی ام بخش.98/47

گرفتاری غلامان و کنیزان

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ

و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن گرفتار نموده ای، عافیت بخش.

105/47

پناه بردن به خدا، از گرفتاری

أَعِذْنِی... مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ

مرا از فرود آمدن بلا پناه ده.119/47

گرفتار نکردن بنده، به پستی و عیب

وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَهً یَصْغُرُ لَهَا قَدْرِی وَ لَا نَقِیصَهً یُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَکَانِی

و پستی ای را که با آن، مرتبه ام خُرد گردد، دچارم مساز و عیبی را که به خاطر آن، منزلتم دانسته نشود، بر من ثابت نگردان.

121/47

بنده را هدف گرفتاری قرار ندادن

لَا تَجْعَلْنِی لِلْبَلَاءِ غَرَضًا

مرا هدف بلا نگردان.16/48

بلای پی درپی

لَا تَبْتَلِیَنِّی بِبَلَاءٍ عَلَی أَثَرِ بَلَاءٍ

مرا گرفتار بلاهای پی درپی نساز.16/48

کمین گرفتن دشمن، و گرفتار نمودن بنده

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی، وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلَاءِ فِیما لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده و برای گرفتار ساختنم در آنچه درباره آن نیندیشیده ام، در کمین نشسته، مشاهده کردی.

5/49

برگرداندن رنج گرفتاری، از بنده

صَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ

سختی گرفتاری را از من دور کردی.2/51

إِلَهِی فَکَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّی

خدای من، پس چه بسیار بلاهای سختی که از من برگرداندی!3/51

بنده، اسیر گرفتاری خویش

فَأَنَا الْأَسِیرُ بِبَلِیَّتِی

...از این رو من اسیر بلای خود هستم.

1/53

از میان بردن گرفتاری بنده

اذْهَبْ بِبَلِیَّتِی

گرفتاری مرا از میان ببر.2/54

ص : 1021

گرفتن

ستاندن عمر بنده و میراندن او

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

خوشنودی بنده، به آنچه از او گرفته شده

اللَّهُمَّ... رَضِّنِی بِمَا أَخَذْتَ لِی وَ مِنِّی

خداوندا مرا به آنچه برای من و از من گرفتی، خوشنود گردان.13/14

خیر بنده، در دیر گرفتن حقّ خود

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی وَ تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم و به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.

14/14

گرفتنِ زلف جنبندگان

أَعِذْنِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

مرا از شرّ هر جنبنده ای که موی جلوی سر او

را گیرنده ای، پناه ده.6/23

والدین و نگرفتن حقّشان از فرزند

هَیْهَاتَ مَا یَسْتَوْفِیَانِ مِنِّی حَقَّهُمَا

هیهات! آنها تمامی حقّشان را از من نمی گیرند.

11/24

همسایگان و اخذ اخلاق نیک الهی

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ...

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان، توفیق ده.

2/26

گرفتن مالی با ویژگی های خاص، از بنده

وَ ازْوِ عَنِّی مِنَ الْمَالِ مَا یُحْدِثُ لِی مَخِیلَهً أَوْ تَأَدِّیًا إِلَی بَغْیٍ أَوْ مَا أَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْیَانًا

و مالی که برایم خودپسندی پیش آورد یا به ستمگری برساند یا در پی آن دچار سرکشی شوم را، از من دور ساز.3/30

اندوختن کالای دنیاییِ گرفته شده از بنده در خزائن الهی

مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره

ص : 1022

فرما.5/30

خدا و نگرفتن حقّش

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی... لَا یَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که حقّ خود را از کسی طلب نمی کنی.13/39

فرشته مرگ و گرفتن جان ها

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

گرفتن دست بنده

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از سقوط پرت شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).104/47

نگرفتن معبودی، با خدا

لَمْ أَتَّخِذْ مَعَکَ إِلَهًا، وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی

با تو، خدایی نگرفته ام و با جانم به سوی تو گریخته ام.3/49

بازستاندن آنچه دشمنان به ستم گرفته اند

أَنْتَ الَّذِی... أَخَذْتَ لِی مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِی

تویی که داد مرا از دشمنانم گرفتی.4/51

گرفته خوی

مردمی گرفته خوی و ابرو درهم کشیده

إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی خَلْقِکَ تَجَهَّمُونِی

اگر مرا به آفریدگانت واگذاری، با من ترش رویی کنند.3/22

گرفته خوی نیافتن خدا

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ... مُنْقَبِضًا حِینَ أَرَدْتُکَ

خدای من، هنگامی که قصد تو نمودم، تو را درهم کشیده ندیدم.5/51

گرما

آتش دوزخ و گرم ترین عذاب دردناک

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.30و29/32

تشنگی بندگان، از شدّت گرما (در قیامت)

ص : 1023

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن (قرآن)، تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما.11/42

توانایی نداشتن بر (تحمّل) گرمی آفتاب

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

توانایی نداشتن بر (تحمّل) گرمی آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را

توانایی دارد؟5/50

گروگان

افتادگان در گِروِ گورها و دمیدن اسرافیل در صور

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ... فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را بیدار کند.2/3

سبب در گرو بودن بنده، نزد خدا

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ... لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَی فِیهِ... وَ لَبَقِیَ رَهِینًا بَیْنَ یَدَیْکَ بِسَائِرِ نِعَمِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی. اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، از دست رفته بود. و در حضور تو برای باقی نعمت هایت در گرو می ماند.

13/37

بنده در گروی بلا و گرفتاری خویش

أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِیَّتِهِ

ص : 1024

منم در گروی گرفتاری خویش.83/47

بنده در گِرُوی کردار خویش

فَأَنَا... الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی

از این رو من گروگان عمل خویشم.1/53

گروه

در جماعت کشته شدگان به شمشیرهای دشمنان خدا درآمدن

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم.

30و27/1

جماعت دشمنان شیطان

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ أَعْدَائِهِ

خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده.

14/17

پیوند دادن بین گروه مرزداران اسلام

أَلِّفْ جَمْعَهُمْ

جمعشان را الفت ده.2/27

جنگیدن برای تواناتر ساختن حزب خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... لِیَکُونَ

دِینُکَ الْأَعْلَی وَ حِزْبُکَ الْأَقْوَی... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، تا دین تو برتر و حزب تو قوی تر گردد، پس او را با آسانی روبرو کن.13/27

قصد جهاد و در جماعت شهدا و صالحان قرار گرفتن

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ... وَ اجْعَلْهُ فِی نِظَامِ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا مانعی در راه اراده اش ایجاد شد؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و او را در صف شهیدان و صالحان قرار ده.17/27

در زمره نومیدترین گروه نبودن

لَا أَکُنْ... أَقْنَطَ وُفُودِکَ الْآمِلِینَ

مبادا من از ناامیدترین گروه های آرزومندت باشم.15/32

در جماعت اصحاب یمین بودن

وَ انْظِمْنِی فِی أَصْحَابِ الَْیمِینِ

و مرا در جماعت یاران دست راست درآور.

4/41

ص : 1025

در گروه رستگاران قرار گرفتن

وَ اجْعَلْنِی فِی فَوْجِ الْفَائِزِینَ

و مرا در گروه رستگاران قرار ده.4/41

گرد آوردن بندگان، در گروه پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ

و ما را در گروه او محشور کن.20/42

صمیمی نشدن با گروهی که برای خدا با آنها دشمنی شده

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لَا نُوَالِیهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِی لَا نُصَافِیهِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم. مگر آنان که در راه تو و برای تو با آنها دشمنی شده. که او دشمنی است که با او دوستی نمی کنیم و حزبی است که با او صمیمی نمی شویم.10/44

جماعتِ سزاوار بالاترین مرتبه

اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی بِرَحْمَتِکَ

ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.12/44

درآوردن بنده، در حزب و گروه خدا

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که در حزب خود واردش کردی.67/47

دشمن، در گروهی بسیار

وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ

و پس از آنکه در گروهی بسیار بود، او را تنها گذاشتی.6/49

گِرِه

خدا و باز کردن گره های ناگواری ها

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ

ای کسی که گره های سختی ها به واسطه او باز می شود.1/7

گره های شیطان

اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ

خداوندا آنچه (شیطان) گره زد، باز کن.

12/17

گریز

نبودن گریزگاهی برای بنده، از خدا

حَتَّی إِذَا... أَیْقَنَ أَنَّهُ... لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْکَ

تا اینکه باور کرده که گریزگاهی از تو برایش نیست.8/12

ص : 1026

فراری دادن شیطان، از بندگان

وَلِّنَا ظَهْرَهُ

او را از ما فراری ده.4/17

پناه دادن خدا، به گریختن بنده به سویش

أَجِرْ هَرَبِی

گریزم را پناه ده.4/21

گریز بنده، به سوی خدا

إِلَیْکَ الْمَفَرُّ وَ الْمَهْرَبُ

مفر و گریز به سوی توست.4/21

اجْعَلْ فِرَارِیَ إِلَیْکَ

گریزم را به سوی خود قرار ده.11/21

فَإِلَیْکَ أَفِرُّ

پس فقط به سوی تو می گریزم.11/52

گریز از قدرت الهی

لَا أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَهَ قُدْرَتِکَ

نمی توانم از قدرت تو بگریزم.6/21

سبب نگریختن مرزداران اسلام از هماورد خود

أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ... حَتَّی لَا یَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ

هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن، تا هیچ یک از آنان آهنگ پشت کردن (به دشمن) نکند و با نفس خود، حدیث فرار از همانند خود را بازگو ننماید.

4/27

پشت کردن و فرار شیطان از بنده

...وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا عَنِّی

...و پشت کنان از من فرار کرد.13/32

با جان، به سوی خدا گریختن

قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی

با جانم به سوی تو گریخته ام.3/49

گریزگاه بدکار

إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسیءِ

گریزگاه بدکار به سوی توست.3/49

فرار دشمن بنده

وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

و پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.

6/49

سزاوارتر بودن بنده به گریختن از خدا، در صورت امکان گریز

ص : 1027

لَوْ أَنَّ أَحَدًا اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَکُنْتُ أَنَا أَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْکَ

اگر کسی می توانست از پروردگار خود بگریزد، من به گریختن از تو سزاوارتر بودم.3/50

خدا، یابنده بنده گریخته

اللَّهُمَّ إِنَّکَ طَالِبِی إِنْ أَنَا هَرَبْتُ، وَ مُدْرِکِی إِنْ أَنَا فَرَرْتُ

خداوندا، همانا تو جویای منی، اگر بگریزم. و دستگیرکننده منی، اگر فرار کنم.4/50

نبودن گریزگاهی، برای گریختن بنده

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ... وَ لَا مَفَرَّ لِی فَأَفِرَّ

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و مرا گریزگاهی نیست تا بگریزم.7/51

گریختن از گناهان

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ تَائِبًا فَتُبْ عَلَیَّ

پروردگار من، از آن (گناهان)، با حال توبه به سوی تو گریخته ام، پس توبه ام را بپذیر.8/51

عدم (توان) گریز بنده، از خدا

کَیْفَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَهْرُبَ مِنْکَ مَنْ لَا حَیَاهَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِکَ؟

چگونه می تواند از تو بگریزد، آنکه جز به

وسیله روزی اتْ زندگی برایش نیست؟1/52

گریستن

سبب سخت گریستن خطاکاران

یَا مَنْ لِخِیفَتِهِ یَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ

ای کسی که خطاکاران از ترس او سخت می گریند.3/16

علّت شتاب نمودن در گریستن

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... غَافِرٌ لِمَنْ بَکَاکَ فَأُسْرِعَ فِی الْبُکَاءِ؟

ای خدای من آیا تو گریه کننده ات را می آمرزی تا من در گریستن شتاب نمایم؟

15/16

گریستن بنده، تا افتادن پلک چشمانش

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

گَزیدن

دشمن و سرانگشت خود به دندان گزیدن

ص : 1028

قَدْ عَضَّ عَلَی شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا

سرانگشتان خود را گزید و پشت کرده، فرار نمود.6/49

گسترش

گستراندن رحمت الهی، برای بندگان

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر بر ما بگستران.1/19

توفیق گستردن عدل

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ

و زیور پرهیزکاران را در گستردن عدل، به من بپوشان.10/20

گستراندن عافیت الهی، برای بنده

أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را برایم بگستران.1/23

گستراندن احسان الهی، بر بنده

وَ ابْسُطْ عَلَیَّ طَوْلَکَ

و بخشش خود را بر من بگستر.24/31

گستراندن کرامت الهی، برای بنده

وَ أَفْرِشْنِی مِهَادَ کَرَامَتِکَ

و بسترهای کرامتت را برای من بگستر.

1/41

گستردگی روزی خدا، بر معصیت کار

رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ

روزیِ تو برای کسی که تو را نافرمانی کرده، گسترده است.16/46

گستردگی رحمت خدا، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که رحمتت را در آن گسترده ای.66/47

گسستگی

از هم گسیختن صفات، نزد خدا

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَکَ النُّعُوتُ

و صفت ها نزد تو، از هم گسسته.7/32

از هم گسیختن اوصاف، پیش از وصف خدا

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِکَ الصِّفَاتُ

و توصیف ها پیش از رسیدن به وصف تو، از هم گسیخته اند.12/46

گشایش

گشایش درهای علم به ربوبیّت خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ

ص : 1029

و سپاس خدای را که درهایی از علم به پروردگاری اش را بر ما گشود.10/1

به هم پیوستن ابزار بسط و گشاد، در (بدن) بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست.20/1

فرشتگان، آورندگان گشایش خوشایند

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، که بلای ناخوشایند و آسایش خوشایند به سوی اهل زمین می فرستی.

17و11و10/3

گشودن راه گفتاری نیکو، درباره فرشتگان

اللَّهُمَّ... فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

خدا و گشایش گِره ناگواری ها

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ

ای کسی که گره های سختی ها به واسطه او باز می شود.1/7

رفتن به سوی آسایش فرج و گشایش

وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَ_خْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ

و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.1/7

نبود گشاینده ای، برای آنچه خدا بسته

وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ

و برای آنچه بستی، گشاینده ای نیست.

7/7

نبود بستنده ای، برای آنچه خدا گشوده

وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ

و برای آنچه گشودی، بستنده ای نیست.

7/7

باز کردن درِ گشایش، برای بنده

وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ

و ای پروردگار من، به فضل خود درِ آسایش را به رویم بگشای.8/7

گشایشی بی رنج

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجًا هَنِیئًا

و از جانب خویش رحمت و گشایشِ گوارا به

ص : 1030

من ببخش.8/7

گشایش درِ توبه

سُبْحَانَکَ، لَا أَیْأَسُ مِنْکَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَهِ إِلَیْکَ

پاک و منزّهی تو، از تو که درِ توبه را به رویم گشوده ای، ناامید نمی شوم.7/12

وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ...

و درهای توبه ات را بر من بگشای.132/47

سلامتی از سختی، با گشایش الهی

وَ اجْعَلْ... سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّهِ إِلَی فَرَجِکَ

و تندرستی ام از این سختی را به گشایشت قرار ده.6/15

گشودن آنچه شیطان ببندد

اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ، وَ افْتُقْ مَا رَتَقَ

خداوندا آنچه (شیطان) گره زد، باز کن. و آنچه بست، بگشا.12/17

گشایش دست بنده

وَ بِسَعَتِکَ، فَابْسُطْ یَدِی

و به توانگری ات گشاده دستم گردان.4/22

آرزو کردن گشایشی بهتر

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی

أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.12/22

گشایش دل بنده، برای مقاصد دینی

وَ اشْرَحْ لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قَلْبِی

و دلم را برای راه های مستقیم دینت بگشا.

5/23

بازداشتن دشمنان، از دست گشایی اشان بر مرزداران اسلام

وَ اقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ

و دست هایشان را از گشودن بازدار.5/27

گشودن دیده هدایتِ جاهل به قدرت خدا و منکر فضلش

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا. کَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ، أَوْ کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَی... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده. مانند نادان به قدرت تو بر خودش، یا انکارکننده بسیاری فضل تو به خودش. امّا همین

ص : 1031

که چشم هدایت برای او گشوده شد و ابرهای کوری از مقابلش کنار رفت، پس گناه بزرگش را بزرگ و ناسازگاری سترگش را سترگ دانست.

7و6/31

باز بودن دهان کژدم های دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَهِ أَفْوَاهُهَا

و از عقرب های آن که دهانشان گشوده است، به تو پناه می برم.31/32

قرآن، گشاینده پندها

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِرًا

و قرآن را گشاینده پندهایی که غفلت از دید ما می پوشاند، قرار ده.10/42

روان گرداندن گشایش زندگانی، به سوی بندگان

وَ سُقْ إِلَیْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَیْشِ وَ خِصْبَ سَعَهِ الْأَرْزَاقِ

و به وسیله آن (قرآن)، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده.

12/42

گشایش دری به سوی عفو الهی

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای.10/45

گشایش درْ و به پا داشتن راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

نگشودن زبان طعنه زنندگان، بر بندگان

وَ لَا تَبْسُطْ عَلَیْنَا فِیهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِینَ

و زبان طعنه زنندگان را در آن (ماه) بر ما نگشا.

47/45

گشایش درِ رحمت الهی، برای خواستاران

بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ

درِ تو برای آنان که خواهانند، باز است.

14/46

گشایشی در پایانِ (امورِ) بنده مغرور به کرم الهی

مَا أَبْعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ

چه دور است که در پایان (کار) او گشایش حاصل شود!20/46

گشایش دست خدا، به نیکی ها

سُبْحَانَکَ بَسَطْتَ بِالْخَیْرَاتِ یَدَکَ

پاک و منزّهی! دستت را به نیکی ها گشوده ای.

25/47

ص : 1032

گشایشی آسان، برای ولیّ خدا

وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحًا یَسِیرًا

و برای او پیروزی به آسانی بگشای.61/47

دست گشایی ولیّ خدا، بر دشمنان

وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَی أَعْدَائِکَ

و دستش را بر دشمنانت بگستر.63/47

گشایش درِ روزی

وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ... رِزْقِکَ الْوَاسِعِ

و درهای روزی فراخت را بر من بگشای.

132/47

گشایش درِ رحمت و مهربانی خدا

وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ... رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ...

و درهای رحمت و رأفتت را بر من بگشای.

132/47

گشایش، با آمرزش الهی

تَوَسَّعْ عَلَیَّ بِمَغْفِرَتِکَ

به آمرزشتْ به من گشایش ده.8/48

شتاب خدا، به گشایش

وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ... وَ التَّأْیِیدَ لَهُمْ

و در فرج و تأیید آنان، شتاب فرما.11/48

بخشیدن گشایش به بندگان، از جانب خدا

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا

تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی، گشایش ده.13/48

گفتار سخن

گلو

برگرداندن مکرِ قصدبدکننده درباره بنده، در گلوگاهش

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ رُدَّ کَیْدَهُ فِی نَحْرِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و فریبش را به گلوگاهش بازفرست.

7/23

حسود و گلوگیری خشمش

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ

و چه بسیار حسودی که سختی خشمش از من، گلویش را گرفت.9/49

گلوگاه

رسیدن جان ها، به گلوگاه

هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ

ص : 1033

الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

گلوگیر

اندوهِ حسود، گلوگیر او

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ

و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوهش گلوگیر او شد.9/49

گِله شکایت

گماشتن

گماشتگی فرشتگان، بر کوه ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و گمارده شدگان به کوه ها تا فرونپاشد.15و11و10/3

جهل بنده به کاری که فرشته به آن گماشته شده

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ

قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ، و بِأَیِّ أَمْرٍ وَکَّلْتَهُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم و جایگاهش را در پیشگاه تو و مأموریّتی که او را (به آن) برگماشته ای، نمی دانیم.22و11و10/3

گماشته شدن برای دوستی خدا

وَ احْفَظْنَا... حِفْظًا عَاصِمًا مِنْ مَعْصِیَتِکَ... مُسْتَعْمِلًا لِمحَبَّتِکَ

و ما را نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از نافرمانی تو بازدارد و در جهت دوستی تو به کار برد.17/6

واداشتن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به رساندن پیام الهی

حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا

رسالت خود را بر او دادی، پس آن را انجام داد.22/6

به کار بستن سنّت الهی

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ... اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ

و مرا به سبب غم و اندوه از انجام سنّت خود بازمدار.9/7

گماشته شدن به امری، جهت اصلاح نفْس

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی

ص : 1034

خداوندا مرا - درباره (اصلاح) نفسم - به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری.

1/22

به کار بستن آموخته ها

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی لَا یَفُوتَنِی اسْتِعْمَالُ شَیْءٍ عَلَّمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا به کار بستنِ آنچه به من آموختی، از دستم نرود.3/24

واداشتن جنگجو یا مرزدار، به جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ شَحَذَهُ عَلَی جِهَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را بر جهاد تشویق کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

وادار نمودن فرمانبر بر امری، و پاداش او

وَ لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَی مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ

و اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن گماشته ای، جزا دهی، چه بسا پاداش تو را از دست می داد.12/37

گماشتن اسبابی، برای سیدن به آمرزش الهی

لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

گماشتن رحمت خدا، به برداشتن بارِ گران بنده

وَ وَکِّلْ رَحْمَتَکَ بِاحْتَِمالِ إِصْرِی

و رحمتت را به تحمّل بار سنگینم بگمار.

9/39

واداشتن اطاعت کنندگان، به اموری

وَ خُذْ بِقَلْبِی إِلَی مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِینَ

و دلم را به سوی آنچه اطاعت کنندگان را به آن گماشته ای، متوجّه ساز.92/47

ستمگر و گماشتن مراقبت خود، بر بنده

کَمْ مِنْ بَاغٍ... وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ

چه بسیار ستمگری که مراقبت و جستجویش را بر من گماشت.7/49

بندگانْ خواستار گماشته شدن به:

أ. آنچه سالم تر است

ص : 1035

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَسْلَمُ

و مرا به آنچه سالم تر است، بگمار.

13/14

ب. آنچه خدا از آن بازپرسی می نماید

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَدًا عَنْهُ

و مرا به کاری که فردا از آن بازپرسی می نمایی وادار.3/20

ج. کار پسندیده تر نزد خدا

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَی

و مرا به پسندیده ترین رفتار وادار.

16/20

د. نیکی در کارها

وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایَهِ

و مرا به نیکی در کارهایی که به آن قیام می نمایم، بگمار.22/20

ه_. اطاعت از خدا

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ

و مرا در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار.29/20

و. آنچه خدا الهام کند

ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تُلْهِمُنِی مِنْهُ

...آنگاه مرا به آنچه به من الهام می کنی،

وادار.3/24

ز. آنچه سبب کفّاره گناهان شود

وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یَکُونُ حِطَّهً وَ کَفَّارَهً لِمَا أَنْکَرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِکَ الَّتِی لَا تَنْفَدُ

و به مهربانی ات که نابود نمی شود، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.47/45

ح. آنچه خدا دوستانش را به آن بگمارد

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَکَ

و مرا به آنچه دوستانت را به آن می گماری، وادار کن.130/47

ط. رها نکردن چیزی از دین خدا

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

آنچه بندگان خواستار گماشتگی اندامشان به آنند:

أ. آنچه خدا از بنده می پذیرد

وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِی فِیما تَقْبَلُهُ مِنِّی

ص : 1036

و بدنم را در آنچه از من می پذیری به کار گیر.9/21

ب. انجام خوشنودسازنده خدا، در ماه رمضان

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ...

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما.6/44

گمان

تفضّل خدا و گمان نیک بردن به او

یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ... وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ إِلَیْکَ

وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه با گمان نیک به سوی تو آید.3/12

حاجت خواستن از جای بی گمان

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، مسلّماً نیازمندی اش را از جایگاهی بی گمان طلب کرده.13/13

گمان بد نبردن به والدین

فَإِنِّی لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَی نَفْسِی

زیرا من درباره خود، به آنان گمانِ بد نمی برم.

9/24

خوش گمانی نسبت به همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِی کَافَّتِهِمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که درباره همه آنان، به خوش گمانی رفتار کنم.3/26

بدگمانی در روزی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی.1/29

دردست گیرنده مهار بنده، در بدگمانی

قَدْ مَلَکَ الشَّیْطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ...

شیطانْ افسار مرا در بدگمانی به دست گرفت.

27/32

گمانِ پست بودن فقیر

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً

و مرا از اینکه به فقیری گمانِ پستی برم، حفظ فرما.4/35

گمانِ برتر بودن ثروتمند

ص : 1037

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

گمان نیک به خدا و طلب قرب او

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ... وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو و خوش گمانی به تو را، در پی آن روانه ساخته ام.73و72/47

به حقیقت پیوستن گمان های نیک

وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ

و چه بسیار گمان نیکو که به حقیقت پیوستی.

12/49

گمراهی

(ناسپاسان)، گمراه تر از چهارپایان

...وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ، فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنْ هُمْ إِلّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»9/1

راهنمایی خدا و گمراهی گمراه کنندگان

اللَّهُمَّ... مَنْ هَدَیْتَ لَمْ یُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلِّینَ

خداوندا هر که را تو راهنمایی نمودی، گمراهی گمراه کنندگان او را گمراه نکرد.12/5

توفیق راهنمایی گمراه

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ

در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و راهنمایی گمراهان، توفیق ده.18/6

طمع شیطان، در گمراه نمودن بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

رستگاری در برابر گمراهی

ص : 1038

وَ أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَی بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ

و ما را به اندازه گمراهی او (شیطان)، از رستگاری ات بهره مند گردان.5/17

توشه تقوا و گمراهی شیطان

وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ

و بر ضدّ گمراهی او (شیطان)، ما را از پرهیزکاری توشه ده.5/17

سبب گمراه نشدن بنده

وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی

و (چنان کن که) گمراه نگردم، در حالی که می توانی هدایتم کنی.14/20

احسانِ راهنمایی به بنده، قبل از گمراهی

فَامْنُنْ عَلَیَّ... قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ

پس پیش از گمراهی، با راهنماییْ بر من منّت گذار.20/20

گمراه نساختن بنده، به توانگری

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَهِ

و به توانگری گمراهم مکن.22/20

گمراهی، نتیجه مکر نمودن شیطان با بنده

وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنَّا کَیْدَهُ یُضِلَّنَا

و اگر فریب او را از ما بازنداری، گمراهمان کند.7/25

مرزداران اسلام و دارایی گمراه کننده

وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ

و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن.4/27

گمراه نمودن دشمنان مرزداران اسلام

وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ

و از هدفشان گمراهشان نما.5/27

گمراهی خِرد، علّت درخواست نیازمند از نیازمند

وَ رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ... ضَلَّهٌ مِنْ عَقْلِهِ

و دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از گمراهی خِرد است.5/28

گمراهی اوصاف، درباره خدا

ضَلَّتْ فِیکَ الصِّفَاتُ

اوصاف در تو گمراه گشته.7/32

مهلت خواهی شیطان برای گمراه نمودن بنده

وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیَّ عَدُوُّکَ الَّذِی اسْتَنْظَرَکَ لِغَوَایَتِی فَأَنْظَرْتَهُ

و دشمن تو که برای بیراهه بردن من از تو فرصت خواست، پس فرصتش دادی، بر من چیره

ص : 1039

شده است.12/32

شیطان و گمراه کردن بنده

وَ اسْتَمْهَلَکَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ لِإِضْلَالِی فَأَمْهَلْتَهُ

و برای گمراه کردنم از تو - تا روز جزا - مهلت طلبید، پس مهلتش دادی.12/32

گم نکردن مهربانی خدا

لَا أَعْدَمُ بِرَّکَ

نیکی ات از دستم نمی رود.26/32

گمراه نگشتن از راه خدا

وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ

و اگر او باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.9/37

مردن در حال گمراه نبودن

أَمِتْنَا مُهْتَدِینَ غَیْرَ ضَالِّینَ

ما را ره یافتگانِ ناگمراه، بمیران.5/40

عامل راه یابی در تاریکی های گمراهی

وَ جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ

و آن (قرآن) را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی

ره یابیم.3/42

قصد کردن روش قرآن و گمراه نشدن

وَ جَعَلْتَهُ... عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ

و آن را نشانه نجاتی قرار دادی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود.3/42

درِ توبه و گمراه نشدن بنده از آن

وَ جَعَلْتَ عَلَی ذَلِکَ الْبَابِ دَلِیلًا مِنْ وَحْیِکَ لِئَلَّا یَضِلُّوا عَنْهُ

و بر آن درْ از وحی خود، راهنمایی قرار داده ای تا از آن گمراه نشوند.10/45

دشمنِ گمراه کننده

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَدُوٍّ یُضِلُّنِی

و میان من و دشمنی که مرا گمراه می کند، جدایی انداز.99/47

دستگیری بنده، از وحشت گمراهان

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ... وَهْلَهِ الْمُتَعَسِّفِینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از وحشت گمراهان، دستم را بگیر (نجاتم ده).104/47

بنده را سبب گمراهی قرار ندادن

وَ لَا تَجْعَلْنِی... فِتْنَهً لِمَنْ نَظَرَ

ص : 1040

و مرا موجب گمراهیِ بینندگان، قرار نده.

124/47

خواهش نفس و گمراهی بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ، وَ فَتَنَهُ الْهَوَی

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته، و خواهش نفس او را گمراه نموده است.

9و8/52

آزمایش های گمراه کننده

نَجِّنِی مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ

مرا از آزمایش های گمراه کننده نجات ده.

8/54

گم شدن فقدان

گناه خطا و نیز نافرمانی

بدی مفارقت از روز، با ارتکاب گناه

وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ، أَوِ اقْتِرَافِ صَغِیرَهٍ أَوْ کَبِیرَهٍ

و از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی یا مرتکب شدن گناه صغیره یا کبیره، حفظمان کن.13/6

توبه پذیرفته شده و سرزنش نشدن بعد از آن، به خاطر گناه

وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا. تَوْبَهً مَقْبُولَهً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَی ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ

و پایان آنچه نویسندگان کارهایمان برای ما می شمارند، توبه پذیرفته شده قرار ده که ما را پس از آن بر گناهِ انجام شده توبیخ نکنی.3/11

گذشت از گناه بزرگ

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِیلِ لَا یَسْتَصْعِبُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند درگذشتن از معصیت بسیار، بر تو دشوار نیست.13و12/12

چشم پوشی خدا، از جرم های بسیار زشت

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... احْتِمالَ الْجِنَایَاتِ الْفَاحِشَهِ لَا یَتَکَأَّدُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند چشم پوشی از جرم های بسیار زشت بر تو سخت نمی باشد.

13و12/12

جلوه دادن لغزش گنهکاران، توسّط نفس

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ... وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ

ص : 1041

الْخَاطِئِینَ، وَ عَثْرَهٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران و افتادنی از افتادن های گناهکاران است.15/13

فریادرسی جستن گنهکاران

اللَّهُمَّ یَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ یَسْتَغیثُ الْمُذْنِبُونَ

خداوندا ای کسی که گناهکاران به رحمت او فریادرسی می جویند.1/16

به سر رسیدن عمر، با گناه

وَ أَنَا الَّذِی أَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ

و منم آنکه گناهان عمرش را به فنا داده.

14/16

اصلاح کار گنهکاران

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

باریک گشتن گردن بنده، از گناهان

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را

باریک نموده.29/16

منّت قرار ندادن بر بنده، از جانب گنهکار

وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً

و برای بدکار و کافر، بر من منّت قرار نده.

12/21

شیطان و دلیر نمودن بنده، بر (انجام) گناه

إِنْ هَمَمْنَا بِفَاحِشَهٍ شَجَّعَنَا عَلَیْهَا

اگر گناه بزرگی را قصد کنیم، (شیطان) ما را بر آن دلیر گردانَد.7/25

نگه داشته شدگان از گناه

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو، از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

فاصله ای میان بنده و گناه

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_حَالِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به قدرت تو میان آنها و گناهان فاصله افتاده، قرار ده.

11و10/25

بازیچه شدن در دست های گناهان

هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَیْدِی الذُّنُوبِ

ص : 1042

این مقام کسی است که بازیچه دست های گناهان گردیده.6/31

بزرگ نبودن آمرزش گناه بزرگ، نزد خدا

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَتَعَاظَمُهُ غُفْرَانُ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ

...زیرا تویی پروردگار کریمی، که آمرزش گناه بزرگ در نظر تو بزرگ نیست.10/31

افتادنْگاه های گناهان

وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کَمَا وَضَعْتُ لَکَ نَفْسِی

و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه خود را برای تو فروافکنده ام.12/31

توبه نمودن از گناهان کوچک و بزرگ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم به درگاهت توبه می کنم.14/31

توبه شکستن و بازگشت به گناه

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ... عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که

اینچنین باشم.20/31

استغفار و فروریختن گناهان

وَ إِنْ یَکُنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ

و اگر درخواست آمرزشْ سبب ریختن گناهان است، پس من به درگاه تو از آمرزش خواهانم.

28/31

پذیرش توبه گنهکاران

إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ عَلَی الْمُذْنِبِینَ

همانا تو توبه گنهکاران را می پذیری.

29/31

دوری نکردن از گناه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ کُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِی فَلَمْ أَهْجُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از هر گناهی که برایم پیش آمد، پس از آن دوری نکردم.

1/38

حرص ورزیدن به گناه

وَ ازْوِ حِرْصِی عَنْ کُلِّ مَأْثَمٍ

و حرص مرا از هر گناهی دور کن.1/39

گناهان سنگین بارکننده

وَ أَسْتَحْمِلُکَ مِنْ ذُنُوبِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

ص : 1043

و از تو می خواهم گناهانم را از من برداری که حملش بر من فشار می آورد.8/39

رهایی از منجلابِ گنهکاران

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ

و مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از منجلاب های مجرمان، رهاندی.10/39

ناامید نگشتن گنهکاران، از خدا

فَأَمَّا أَنْتَ یَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ... لَا یَیْأَسَ مِنْکَ الْمُ_جْرِمُونَ

و امّا تو ای خدای من، پس شایسته ای که گنهکاران از تو مأیوس نگردند.13/39

عامل شستن وابستگی به گناه

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا

و به وسیله آن (قرآن)، چرکی دل هایمان و وابستگی های گناهانمان را بشوی.11/42

رسوا نشدن با گناهان تباه سازنده

وَ لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

و ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.14/42

چرکین نشدن رمضان، به وسیله گناهان

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... طَهَارَهٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه طهارتی قرار دهد، که گناهان آن را آلوده نکند.

4/43

حفظ بندگان از گناه، در هر ماه نو

وَ اعْصِمْنَا فِیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ، وَ احْفَظْنَا فِیهِ مِنْ مُبَاشَرَهِ مَعْصِیَتِکَ

و ما را در آن (ماه) از گناه حفظ کن و ما را در آن از انجام دادن نافرمانی ات نگهدار.6/43

کردارهای پاکیزه و پاک شدن از گناه

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی.

11و10/44

رمضان، محوکننده گناهان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ

درود بر تو. چه محوکننده بودی، گناهان را!.

31/45

طولانی بودن ماه رمضان، بر گنهکاران

ص : 1044

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَی الْمُ_جْرِمِینَ

درود بر تو. چه طولانی بودی، بر گناهکاران!.

32/45

ارتکاب گناه، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ، أَوْ وَاقَعْنَا فِیهِ مِنْ ذَنْبٍ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا گناهی که در آن انجام دادیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عفو خود از ما درگذر.47/45

عید فطر ، نابود کننده ترین روزها برای گناه

وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا... أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ

و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که محوکننده ترین آن، برای گناه باشد.48/45

عید فطر و آمرزش گناه

وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ

و گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.

48/45

پرهیز از گناه، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... اتَّقَی ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ

مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس از گناهان خویش به طوری که حقِّ پرهیز کردن بوده پرهیز نموده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.

50/45

توبه بندگان از هر گناهی، در روز عید فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یَنْطَوِی عَلَی رُجُوعٍ إِلَی ذَنْبٍ

خداوندا ما در روزِ فطرمان، از هر گناهی که آن را مرتکب شده ایم، به درگاه تو توبه می کنیم. توبه کسی که بازگشتن به گناه را در دل ندارد.

52/45

زیر بار گناهان بزرگ رفتن

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ

اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام.69/47

عطای ستر و پوشش، به گناهکار

فَعُدْ عَلَیَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ - عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ - مِنْ تَغَمُّدِکَ

پسْ بر من از پوششت، همان چیزی را که به کسی که گناه کرده می دهی، عطا کن.70/47

بنده، گنهکار درباره خود

أَنَا الْجَانِی عَلَی نَفْسِهِ

ص : 1045

منم گنهکار بر خود.82/47

رسوایی های گناهان

أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ... فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ

دلم را به خودداری از نافرمانی های رسواکننده بپوشان.107/47

گرفتار شدن به گناهان بزرگ

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَفُکَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ

و به من عصمتی بخش که از بند گناهان بزرگ رهایم سازد.111/47

شکیباییِ کیفرکننده گناه

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ... الْآخِذُ عَلَی الْجَرِیرَهِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند کیفرکننده بر گناه، (که) اگر شکیبایی اش نبود (کیفر می داد).119/47

عامل باقی نماندن گناهان بنده

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.126/47

نسنجیدن بنده، با گناهان بزرگ

وَ لَا تُقَایِسْنِی بِعَظِیَماتِ الْجَرَائِرِ

و مرا با گناهان بزرگ مَسَنج.129/47

رحمت خدا و گناهان بنده

إِنِّی... لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی

همانا آمرزش و رحمت تو، از گناهانم وسیع تر است.4/48

ایستادگی خطاکار، بر گناه

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

اقرار بنده به گناه

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم.7/48

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی... مُعْتَرِفًا بِذَنْبِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که به گناهم اعتراف دارم.

7/52

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی

زیرا من به گناه خود، اقرار داشته ام.4/53

گناهان گذشته

وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی

ص : 1046

و برای گناهان گذشته ام از تو آمرزش می خواهم. 26/48

خدا، آمرزنده همه گناهان

إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

به درستی که خدا همه گناهان را می آمرزد.

2/50

عدم کاهش پادشاهی خداوند، با نافرمانی گنهکاران

لَکِنْ... مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ... تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِیَهُ الْمُذْنِبِینَ

ولی پادشاهی ات پایدارتر از آن است که نافرمانی گنهکاران (چیزی) از آن بکاهد.6/50

بی گناهی و عذرآوری

أَسْأَلُکَ أَنْ... تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ

از تو می خواهم که بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم.7/51

گناهان تباه سازنده بنده

وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی

و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته، پوزش می طلبم.8/51

هلاک ننمودن بنده، با گناهانش

وَ لَمْ تُهْلِکْنِی بِجَرِیرَتِی

و به گناهمْ مرا هلاک ننمودی.11/51

علم خدا به گناهان بنده

وَ اغْفِرْ لِی مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِی

و گناهانی را که از من می دانی، بیامرز.

13/51

عذاب نمودن بنده و اقرار او بر گنهکاری

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ... الْآثِمُ...

اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکار و گنهکارم.14/51

بسیار دانستن گناه

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته است.9و8/52

خاموش گشتن بنده، با گناهانش

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده.

1/53

جایگاه خواران گناهکار

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ

خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار واداشته ام.

2/53

ص : 1047

درخواست مرتکب گناهان، از خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ... وَ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند، و گناهانش بسیار است.3/54

گنجایش

گنجیدن همه آفریدگان، در قدرت خدا

وَ أَنْتَ الَّذِی اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ فِی وُسْعِهِ

و تویی آنکه همه آفریدگان در گستره قدرتش گنجیده اند.10/16

انجام واجبات و عدم گنجایش دارایی

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ... وَ إِنْ... لَمْ یَسَعْهُ مَالِی وَ لَا ذَاتُ یَدِی

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه ثروت و دارایی ام گنجایش آن را نداشته باشد.6/22

گنجینه

خزانه داران باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ

قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... خُزَّانِ الْمَطَرِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که خزانه داران بارانند.13و11و10/3

زمامداران خزانه های بادها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و زمامداران بر گنجینه بادها.15و11و10/3

نابود نشدن گنجینه های رحمت الهی

وَ یَا مَنْ لَا تَفْنَی خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ

و ای کسی که گنج های رحمت او نابود نمی شود.3/5

عدم نابودی گنجینه های الهی، با خواهش بندگان

وَ یَا مَنْ لَا تُفْنِی خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ

و ای آنکه درخواست ها، گنجینه های او را فانی نمی سازد.7/13

همیشگی بودن گنجینه های الهی

مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

ص : 1048

آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما.5/30

کالای دنیا و گنجینه های خداوند

وَ مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ...

و آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های خود ذخیره فرما.5/30

گنجینه داران قرآن

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

کم نشدن گنجینه های الهی

إِنَّ خَزَائِنَکَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ

همانا گنجینه های تو کم نمی شود، بلکه فزونی می یابد.50/45

خزانه داران علم خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَهَ عِلْمِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را گنجینه داران علمت قرار دادی.56/47

گنگی

لال گرداندن زبان قصد بد دارنده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُخْرِسَ عَنِّی لِسَانَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا زبانش را درباره من لال کنی.8و7/23

عامل گنگ کننده زبان ها، از فرو رفتن در باطل

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

و قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، قرار ده.

10/42

گوارایی

رحمت و گشایشی گوارا و بی رنج

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجًا هَنِیئًا

و از جانب خویش رحمت و گشایشِ گوارا به من ببخش.8/7

تندرستی و گواراییِ روزی های پاکیزه

ص : 1049

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی؟ یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی؟4-2/15

ابری متراکم و گوارا

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا هَنِیئًا

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، گوارا.3و1/19

گوارایی فرمانبری از والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا... أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ...

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده.5/24

گوارایی بخشش الهی

إِنَّ عَطَاءَکَ لَلْعَطَاءُ الْمُهَنَّا

به درستی که عطای تو، عطایی گواراست.

50/45

گواهی

جایگاه گواهان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

و سپاس خدای را، سپاسی که با آن، منزلت ما را در جایگاه های گواهان، شرافت (و آبرو) دهد.

12و10/1

گواهی دادن مقرّبان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

و سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شده ای که مقرّبان الهی گواه آنند».

13و10/1

گواه قرار دادن (ائمه علیهم السلام )، بر منکران

وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی مَنْ جَحَدَ

و ما را بر کسانی که انکار کرده اند، شاهد گردانْد.2/2

قیامت، روز آمدن هر کس با گواهش

ص : 1050

...یَوْمَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ

...روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.24/3

هر روز نو، گواه آماده ای بر بندگان

وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ، وَ هُوَ عَلَیْنَا شَاهِدٌ عَتِیدٌ

و این روزی نو و تازه و گواهی حاضر بر ماست.12/6

گواه راستینی از فرشتگان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ... شَاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلَائِکَتِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، گواه صادقی از فرشتگانت قرار ده.

16/6

گواه گرفتن خداوند

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیدًا

خداوندا من تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است.21/6

گواه گرفتن آسمان و زمین و ساکنان آنها

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا...

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی را شاهد می گیرم.21/6

گواهی بنده

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

همانا من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست و محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.22و21/6

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

گواهان قیامت

وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْرًا سَتَرْتَهُ عَلَی رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ

و در برابر گواهان، پرده ای که با آن ما را پوشانده ای کنار نزن.4/11

بی نیازی خدا، به گواهی شاهدان

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ فِی قَصَصِهِمْ إِلَی شَهَادَاتِ الشَّاهِدِینَ

و ای کسی که در سرگذشت های ایشان از گواهی شهادت دهندگان بی نیاز است.2/14

شگفت بنده از گواهی خود

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم.25/16

گواهی دهنده به پروردگاری خداوند

ص : 1051

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به پروردگاری ات گواهی داد، اجابت فرما.

11/17

گواهی باطل و تبدیل آن به حمد الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... أَوْ شَهَادَهِ بَاطِلٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا گواهی نادرست، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

گواهی بنده، درباره خود

...أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَی نَفْسِی

...بر خود، به این مطلب گواهی می دهم.

7/21

گواه نگرفتن روزی، به روزه گرفتن

وَ لَا أَسْتَشْهِدُ عَلَی صِیَامِی نَهَارًا

و روزی را بر روزه داری ام شاهد نمی گیرم.

17/32

گواه بودن آفریدگان، بر تفضّل الهی

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ... شَاهِدَهٌ بِأَنَّکَ مُتَفَضَّلٌ عَلَی مَنْ عَافَیْتَ

پس همه آفریدگان گواهند که تو هر که را عافیت بخشی، به فضل رفتار نموده ای.8/37

گواه بودن قرآن، بر هر کتاب نازل شده

وَ جَعَلْتَهُ مُهَیْمِنًا عَلَی کُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ

و آن را بر هر کتابی که نازل کرده ای، گواه قرار دادی.1/42

گواهان و نور قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

و آن را نور هدایتی قرار دادی که برهانش از (دید) شاهدان، خاموش نمی شود.3/42

گواه بودن قرآن، بر حلال و حرام

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لِمَا عِنْدَکَ بِتَحْلِیلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِیمِ حَرَامِهِ شَاهِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا شاهد ما به آنچه نزد توست به حلال دانستن حلالش و حرام شمردن حرامش، باشد.12/42

سبب گواهی ندادن روز و شب ماه رمضان علیه بنده

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ، وَ فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ، وَ الْخُشُوعِ لَکَ، وَ الذِّلَّهِ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتَّی لَا یَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَیْنَا بِغَفْلَهٍ، وَ لَا لَیْلُهُ بِتَفْرِیطٍ

و ما را در روزش به روزه داری آن و در شبش بر نماز و زاری به درگاهت و خشوع برای تو و

ص : 1052

خواری در پیشگاهت، یاری نما. تا روزش بر ما به غفلت و شبش به کوتاهی نمودن گواهی ندهد.

17/44

گواهی بنده، به تضییع و تباه ساختن

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ... وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و به تباه ساختن (نعمت ها)، به ضرر خود گواهی داده است.15/49

گودال

نگه داشتن بندگان، از گودال کفر

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ...

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر نگهدار.12/42

سبب نگونسار کردن ستمگر، در گودال

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ

پس همین که - ای خدای مبارک و والای من - تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی. و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی.

8/49

گور قبر

گوش

رسیدن برهان رسالت ، به گوش یاران محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ... اسْتَجَابُوا لَهُ حَیْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّهَ رِسَالَاتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که هنگامی که دلیل رسالت های خود را به گوششان رساند اجابت کردند...3/4

کر ساختن گوش قصدبدکننده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُصِمَّ عَنْ ذِکْرِی سَمْعَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا گوشش را از (شنیدن) یاد من، کر سازی.

8و7/23

مانعی در برابر گوش ناظران

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا... رَدْمًا دُونَ أَسْمَاعِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما مانعی در برابر گوش هایشان قرار داد.2/34

گوش ندادن به سخن بیهوده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ

ص : 1053

اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّی لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَی لَغْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما. تا با گوش هایمان هیچ لغوی گوش ندهیم.6/44

سخن خدا و فراگیری گوش ها

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ... لَمْ تَعِهِ أَسْمَاعُهُمْ

و تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، گوش هایشان آن را فرانمی گرفت.

14/45

گوشت

گرداندن (جنین از حالت) خون بسته شده، به پاره ای گوشت

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی.23/32

به گوشت پوشاندن استخوان جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهِ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی.23/32

گوناگون

انواع آشامیدنی ها، در جوی های بهشتی

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَهِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَهِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

میوه های گوناگونِ درختان بهشتی

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّیَهِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از درختانی که شاخه هایشان به انواع میوه ها خم گشته، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

ص : 1054

گوناگونی حالات هر کس، جز خدا

وَ مَنْ سِوَاکَ... مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ

و غیر تو، در حالاتش گوناگون می باشد.

11/28

گونه

غرق شدن گونه ها در اشک ها

وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیْهِ، یَدْعُوکَ بِیَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

و دو گونه اش غرق اشک شده، تو را صدا می زند: ای مهربان ترین مهربانان.9/12

گیاه

روان بودن ابرها، برای رویاندن گیاه

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ، الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

گیجی سرگردانی

ص : 1055

ص : 1056

ص: 1057

ص: 1058

ص: 1059

ص: 1060

جلد 3

ل

لباس

علّت جامه گرداندن شب، برای بندگان

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند.

5/6

رعد و برق، و لباس بلا

وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ

و به سبب آن دو، جامه بلا بر ما نپوشان.

1/36

روز قیامت و جامه های امان

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

پوشاندن لباس عافیت، به بنده

وَ سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ

و لباس عافیت خود را به من بپوشان.

112/47

لبّیک

لبّیک گفتن به فرمان خدا

وَ أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ، فَقَالَ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ

و من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی. پس گفت: اطاعت می کنم و گوش به فرمانم.

13/16

لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ، تَسْمَعُ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ

در فرمانبری ات پابرجایم. کسی را که به درگاه تو شکایت کند، می شنوی.12/51

لحد

عامل گشاد گشتن تنگی لحدهای بندگان

وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِکَ فِی ضِیقِ مَلَاحِدِنَا

و به رحمتت، تنگی لحدهایمان را برای ما گشاد گردان.14/42

ص: 1061

لذّت

شب و دست یابی به لذّت و خوشی

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... لِیَنَالُوا بِهِ لَذَّهً وَ شَهْوَهً

پس شب را برای آنان آفرید تا به سبب آن خوشی و کام دل یابند.5/6

لذّت سلامتی

وَ أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَهِ

و گوارایی سلامتی را به من بچشان.6/15

سبب دریافتن لذّت آنچه خدا برای آن خوانده می شود

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی أَجِدَ لَذَّهَ مَا أَدْعُوکَ لَهُ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما. تا لذّت آنچه را که تو را برای آن می خوانم، دریابم.

9/22

سپری گشتن لذّات گناهان و به جا ماندن گرفتاری های آن

وَ اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِکَ وَ قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ: مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فَذَهَبَتْ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ

و در (گناهان) بزرگی که می دانی به آن گرفتار

شده و از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته. از گناهانی که لذّت هایش سپری شد و گذشت و پیامدهای آن به جای ماند و پایدار شد.9/31

سبب دریافتن لذّت درخواست از خدا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی نَجِدَ لَذَّهَ مَا نَدْعُوکَ بِهِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان. تا خوشی آنچه از تو می خواهیم، دریابیم.53/45

لذّت عفو الهی

وَ أَوْجِدْنِی بَرْدَ عَفْوِکَ

و مرا از لذّت بخشایشت، کامیاب گردان.

125/47

لرزش

لرزش پاهای بنده، از ترس خدا

قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیَتُهُ رِجْلَیْهِ

ترس پاهایش را به لرزه انداخته.9/12

لرزش اندام از شکوه الهی

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیْبَتِکَ

ای خدای من، لرزش اندامم را از هیبت خود

ص: 1062

می بینی.19/16

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... اضْطِرَابَ أَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِکَ

خداوندا، پس به لرزش اندامم از شکوهت، رحم فرما.23/31

لرزش پل دوزخ، در روز قیامت

وَ ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

و هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

لشکر

لشکر شیطان

اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ

خداوندا و لشکرش را شکست ده.13/17

لشکری از فرشتگان

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ...

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را بفرست.

11/27

سلطنت خدا و بدون لشکر بودنش

اللَّهُمَّ یَا ذَا... السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَیْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ

خداوندا ای فرمانروای استوارِ بدون لشکریان

و یاران.2و1/32

ولیّ خدا و سپاه الهی

وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ

و با چیره ترین لشکرت، به او کمک رسان.

61/47

فرار دشمن و خلف وعده سپاهیانش با او

وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

و پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.

6/49

لطف تفضّل

لطف خدا و اسباب کارها

وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ

و به لطف تو وسیله ها فراهم گردید.2/7

لطف خدا، در ترغیب نمودن (به پاداش)

وَ تَلَطَّفْتَ فِی التَّرْغِیبِ

و با لطف خود، ترغیب نموده ای.21/46

لطیفی بسیار لطف کننده

سُبْحَانَکَ مِنْ لَطِیفٍ مَا أَلْطَفَکَ

پاک و منزّهی! ای لطیفی که چه بسیار لطیفی!

23/47

ص: 1063

آنچه بنده از لطف پروردگار، برای خود می خواهد:

أ. کامل گرداندن نیّت

اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی

خداوندا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان.2/20

ب. دور گرداندن هر پیشامد بد

وَ ادْرَأْ عَنِّی بِلُطْفِکَ

و به لطفت، (هر شرّی را) از من دور کن.

21/20

ج. بازداشتن از بیجا خرج کردن

وَ اقْبِضْنِی بِلُطْفِکَ عَنِ التَّبْذِیرِ

و مرا - به لطف خود - از ولخرجی باز دار.3/30

لعنت

لعنت خدا، بر دشمنان برگزیدگان خدا

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ... وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ

خداوندا، دشمنان ایشان و دوستان و پیروانشان را لعنت کن.10/48

لعنت خدا، بر خوشنود گردیده به اعمال

دشمنانِ جانشینان خدا

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ... وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ

خداوندا، دشمنان ایشان و هر که را به کردارشان خوشنود می شود، لعنت کن.10/48

لغزش

نفْس و جلوه گری لغزش های خطاکاران

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ... وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ، وَ عَثْرَهٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران و افتادنی از افتادن های گناهکاران است.15/13

توفیق الهی و برخاستن از لغزش

وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ زَلَّتِی

و با توفیق تو از لغزیدنم برخاستم.16/13

راهنمایی خداوند و برگشتن از لغزش

وَ رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدِیدِکَ عَنْ عَثْرَتِی

و با راهنمایی تو برگشته و از لغزشم دست برداشتم.16/13

ص: 1064

پاسداری از لغزش ها

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ...

و خویشتن داری از لغزش ها را روزی ام کن.

13/22

تبهکاری شیطان و لغزاندن بنده

وَ إِلَّا تَقِنَا خَبَالَهُ یَسْتَزِلَّنَا

و اگر ما را از تبهکاری اش نگه نداری، به لغزشمان اندازد.7/25

ترس از خدا و نگه داشته شدن از لغزش

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

لغزش های گذشته و تازه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... سَوَالِفِ زَلَّاتِی وَ حَوَادِثِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از لغزش های گذشته و تازه ام، به درگاهت توبه می کنم.

14/31

لغزش های بنده و نیکویی گذشت الهی

وَ أَقِلْنِی عَثَرَاتِی بِحُسْنِ إِقَالَتِکَ

و به نیکویی گذشتت، از لغزش هایم درگذر.

32/32

پشیمانی بنده، از لغزش های گرفتار شده به آنها

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ... تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

لغزش گام های بندگان، هنگام گذشتن از پل دوزخ

وَ ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

و هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

عفو لغزش کاران، از روی احسان الهی

وَ یَا مَنْ یَمُنُّ بِإِقَالَهِ الْعَاثِرِینَ

و ای آنکه با احسان خود لغزشکاران را می بخشایی.75/47

اعتراف به لغزش کاری

أَنَا الْمُسِیءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

ص: 1065

منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

درخواست درگذشتن خدا، از لغزش بنده

وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی

و از لغزشم درگذر.16/48

وَ أَسْتَقِیلُکَ عَثَرَاتِی

و از تو می خواهم که از لغزش هایم درگذری.

8/51

لغزش بنده و افتادن (در گناه)

أَنْتَ الَّذِی... أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِی

تویی که هنگام (به گناه) افتادن، از لغزشم درگذشتی.4/51

درگذشتن خدا، از لغزش بنده

یَا مُقِیلِی عَثْرَتِی

ای درگذرنده از لغزشم.7/51

رحم نمودن خدا، بر لغزیدن پای بنده

مَوْلَایَ ارْحَمْ... زَلَّهَ قَدَمِی

مولای من! بر لغزش گام هایم رحم کن.4/53

لمس

عدم شناخت خدا، با لمس کردن

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ... وَ لَا تُمَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه لمس می گردی.27/47

لوازم خانه

همسایگان و لوازم خانه

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در همیاری نیکو در مایحتاج زندگی یشان، توفیق ده.2/26

لهو

چشم ها و نشتافتن به سوی لهو

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با چشم هایمان به سوی هیچ لهوی نشتابیم.6/44

راهنمایی خداوند و اشتغال بنده، به لهو

إِلَهِی هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ

ص: 1066

خدای من، مرا راه نمودی، پس به کار بیهوده مشغول شدم.1/49

علّت اشتغال به لهو و بیهوده کاری

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست

می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش، به بیهوده کاری مشغول شده.

8/52

لیاقت شایستگی

ص: 1067

ص: 1068

م

مار

نیشِ مارهای آتش دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... حَیَّاتِهَا الصَّالِقَهِ بِأَنْیَابِهَا

و از مارهای آن که با نیش هایشان می زنند، به تو پناه می برم.

31/32

مال ثروت و نیز دارایی

مالک

درود خدا بر فرشته ای به نام «مالک»

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَالِکٍ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و مالک.

18و11و10/3

ماندگاری بقا

ماندن

اقامت مجاهد مسلمان، در راه خدا و برای او

وَ اجْعَلْ... ظَعْنَهُ وَ إِقَامَتَهُ، فِیکَ وَ لَکَ

و مسافرت و اقامتش را، در راه خود و برای خود قرار ده.14/27

به جا ماندن تبعات گناهان

وَ اسْتَغَاثَ بِکَ مِنْ عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلْمِکَ وَ قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکْمِکَ: مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فَذَهَبَتْ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ

و در (گناهان) بزرگی که می دانی به آن گرفتار شده و از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته. از گناهانی که لذّت هایش سپری شد و گذشت، و پیامدهای آن به جای ماند و پایدار شد.9/31

بسیار ماندن در بین طبقات خاک در قبر

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی، وَ طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

ص: 1069

اقامت پسندیده ماه رمضان، بین مسلمانان

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد.22/45

مانع سدّ

ماهِ نو

ویژگی های ماه

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ، الدَّائِبُ السَّرِیعُ، الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ

ای آفریده فرمانبردار، و کوشای شتابنده، که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی و در فلک تدبیر تصرّف می کنی.1/43

روشن شدن تاریکی ها، با ماه

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ

ایمان آوردم به کسی که به وسیله تو ظلمت ها را نورانی ساخت.2/43

آشکار ساختن امور مبهم، با ماه

آمَنْتُ بِمَنْ... أَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ

ایمان آوردم به کسی که با تو مبهمات را واضح نمود.2/43

ماه، نشانه پادشاهی خدا

وَ جَعَلَکَ آیَهً مِنْ آیَاتِ مُلْکِهِ، وَ عَلَامَهً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ

و تو را نشانه ای از نشانه های پادشاهی اش و علامتی از علامت های سلطنتش قرار داد.2/43

به خدمت گماشتن ماه، و فرمانبری و شتابش

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَهِ وَ الْکُسُوفِ، فِی کُلِّ ذَلِکَ أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ، وَ إِلَی إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، و نورفشانی و گرفتگی، به خدمت گرفت. و در همه آن حالات، تو مطیع او هستی و به سوی خواسته اش، شتابنده ای.2/43

تدبیر خدا، در امر (آفرینش) ماه

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

دقیق بودن انجام داده خدا، درباره ماه

سُبْحَانَهُ مَا... أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِی شَأْنِکَ!

پاک و منزّه است او. چقدر لطیف است، آن صنعتی که درباره کار تو انجام داد!3/43

هلال ماه نو، کلید ماهی نو برای کاری نو

جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ

ص: 1070

تو را کلید ماهی نو برای کاری نو قرار داد.

3/43

درخواست از آفریننده و تقدیرکننده ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ، وَ خَالِقِی وَ خَالِقَکَ، وَ مُقَدِّرِی وَ مُقَدِّرَکَ، وَ مُصَوِّرِی وَ مُصَوِّرَکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ...

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو، و آفریننده من و آفریننده تو، و تقدیرکننده من و تقدیرکننده تو، و صورتگر من و صورتگر تو است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

ماه نو، ماه برکت و پاکی (از گناهان)

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ لَا تَمْحَقُهَا الْأَیَّامُ، وَ طَهَارَهٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد، که (گذشت) روزها از بینش نبرد و طهارتی که گناهان آن را آلوده نکند.4/43

ماه نو، ماه ایمنی از آفت ها و سلامتی از بدی ها

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ، وَ سَلَامَهٍ مِنَ السَّیِّئَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها و سلامتی از بدی ها قرار دهد.

5و4/43

ماه نو؛ ماه سعادتمندیِ بدون تیره بختی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِیهِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سعادتمندی بی تیره بختی قرار دهد.5و4/43

ماه نو؛ ماه برکتِ بدون سختی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُمْنٍ لَا نَکَدَ مَعَهُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه برکتی بی گرفتاری با آن، قرار دهد.5و4/43

ماه نو؛ ماه آسانی بدون دشواری

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه آسانی نیامیخته با دشواری قرار دهد.5و4/43

ماه نو؛ ماه خیر و نیکیِ بدون بدی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... خَیْرٍ لَا یَشُوبُهُ شَرٌّ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه خیر ناآلوده با شرّ، قرار دهد.5و4/43

ماه نو؛ ماه ایمنی، ایمان، نعمت، احسان، سلامت و اسلام

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِیمَانٍ، وَ نِعْمَهٍ وَ إِحْسَانٍ وَ سَلَامَهٍ وَ إِسْلَامٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه

ص: 1071

ایمنی و ایمان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام قرار دهد.5و4/43

درخواست اموری از خدا، با طلوع ماه نو

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَزْکَی مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ، وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ، وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَهِ، وَ اعْصِمْنَا فِیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ، وَ احْفَظْنَا فِیهِ مِنْ مُبَاشَرَهِ مَعْصِیَتِکَ

و ما را از پاک ترین کسانی که به سوی آن (ماه) نگریسته(اند) و نیک بخت ترین کسانی که تو را در آن بندگی نموده(اند)، قرار ده و ما را در آن برای توبه توفیق ده و ما را در آن از گناه حفظ کن و ما را در آن از انجام دادن نافرمانی ات نگهدار.

6/43

وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ، وَ أَلْبِسْنَا فِیهِ جُنَنَ الْعَافِیَهِ، وَ أَتْمِمْ عَلَیْنَا بِاسْتِکْمَالِ طَاعَتِکَ فِیهِ الْمِنَّهَ

و در آن (ماه) شکر نعمتت را به ما الهام کن و در آن پوشش های عافیت را به ما بپوشان و با کامل کردن طاعتت در آن، نعمت را بر ما تمام گردان.

7/43

مباح

مباح بودن بخشش خداوند، برای درخواست کنندگان

وَ جُودُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ

و بخشش تو برای درخواست کنندگان، روا است.14/46

مباهات فخرفروشی

مبادرت شتاب

مبالغه اغراق

مبهم

ماه و آشکار شدن امور مبهم

آمَنْتُ بِمَنْ... أَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ

ایمان آوردم به کسی که با تو مبهمات را واضح نمود.2/43

متابعت پیروی

متاع کالا

متراکم

درخواست ابری متراکم، از خدا

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا...

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده.3و1/19

ص: 1072

متشابه

اقرار به متشابهات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه اش قرار می دهند.4/42

متشابهات، و پناهگاه محکم قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَی حِرْزِ مَعْقِلِهِ

و ما را از کسانی قرار ده از متشابهات به پناهگاه محکمش پناه می برند.7/42

مَثَل

فهم مَثَل های منع کننده قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا... زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا مَثل های بازدارنده اش را، به دل های ما برسانی.10/42

کوه های استوار و مَثَل های قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار

ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.10/42

مَثَل انفاق کنندگان در راه خدا

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.

13/45

مَثَل های زده شده، (در قرآن)

وَ ضَرَبْتَ الْأَمْثَالَ

و مَثَل ها زده ای.21/46

مِثل همانند

مجازات کیفر

مجاهد

روبرو نمودن مجاهد، با آسانی

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

ص: 1073

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی که با ایشان جهاد نماید، پس او را با آسانی روبرو کن.13/27

وجوب پاداش مجاهدان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الْمُ_جَاهِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و پاداش مجاهدان را برای او واجب گردان.17/27

مجلس

آراستن مجلس والدین

وَ زَیِّنْ بِهِمْ مَحْضَرِی

و مجلس مرا به وسیله ایشان آراسته نما.

4/25

آباد گرداندن مجالس شایستگان

وَ اعْمُرْ بِی مَجَالِسَ الصَّالِحِینَ

و مجالس شایستگان را به وسیله من آباد ساز.

4/41

مجیز چاپلوسی

محبّت دوستی

محرومیّت

محروم شدن از پاداش خداوند

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ

و پناه می بریم به تو از بی بهره گی از پاداش و فرود آمدن کیفر.9/8

سبب محرومیّت بخشش خواه، از احسان الهی

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ... حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه آنکه از احسانت بخشش خواسته، محروم نموده ای.

3/10

علّت گراییدن به محرومیّت

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.14/13

بنده و سزاواری محرومیّت

ص: 1074

فَمَا أَنَا... بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَکَ فَأَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمَانَ

پس من نخستین سؤال کننده نیستم که از تو درخواست کرده و به او تفضّل نمودی، با اینکه سزاوار بی بهرگی است.20/13

محروم نساختن بنده روآورنده به خدا

إِلَهِی... لَا تَحْرِمْنِی وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَیْکَ

خدای من، مرا که از تو درخواست کرده ام محروم نساز.17/16

آنکه بنده را محروم و بی بهره نموده

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ

و مرا توفیق ده تا به آنکه محرومم نموده، با بخشش پاداش بخشم.9/20

محروم شدن از جانب خویشان

وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی

و اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند.3/22

ناامیدی از (رحمت) خدا، و محرومیّت

وَ لَا تَحْرِمْنِی بِالْخَیْبَهِ مِنْکَ

و مرا به ناامیدی از خود، محروم نکن.

1/41

محروم شدن از فضل ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ

درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم.42/45

وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ

و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.43/45

محروم نساختن بنده درخواست کننده

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که خواهانم به سوی تو گریخته ام، پس مرا ناامید برنگردان.8/51

محروم نساختن بنده، با وجود ناسپاسی او

إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی لِقِلَّهِ شُکْرِی

خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان.13/51

شهوات و محرومیّت بنده

وَ شَهَوَاتِی حَرَمَتْنِی

و خواهش های نفسانی ام مرا محروم گردانده.

7/52

محکمی استواری

محل جایگاه

ص: 1075

محمّد صلی الله علیه و آله

محمّد صلی الله علیه و آله ، سبب منّت خدا، بر مسلمانان

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد بر ما منّت نهاد.1/2

محمّد صلی الله علیه و آله ، پیامبر و نبیّ خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ: مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا تَوَفَّیْتَنِی

و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد - بمیران.

13/31

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

درود خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ

عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست.3/2

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - .2/4

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

بر محمّد و خاندانش درود فرست.

24/13، 3/18، 1/11، 6-1/5 28/48، 34/32، 30/31، 4/24

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.20/13، 7/9، 23/6، 8/5 12/31، 6/15، 6/14

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.

3/11، 6/10، 8/7، 13 و 11 و 8/5 4/21، 15/20، 29و18/16، 14و11/14 28/32، 29/31، 2/30، 2/29، 11/24

ص: 1076

3/38، 16/37، 5/35، 1/33 25/46، 47/45، 8/42، 10و9و4/39 27-17/48

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

10/8، 19-17و13/6، 15و14و10و9/5 13و9و8/14، 21/13، 15/12، 1/9 و11-8و4و3و1/20، 10و9و5و4/17، 33/16 10-8/21، 30و29و27و26و24-21و18و14/20 7و2و1/23، 13و12و9و8و6و5/22، 13/21 3و1/30، 4-1/27، 4و1/26، 14و4و3/24 2/36، 3و2/35، 34و32/32، 30و24/31 6/43، 14-9و7/42،1/41،1/40، 1/39 51و48/45، 19و16-13و8و6/44

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ...

پس بر محمّد و خاندانش که پاک اند، درود فرست.24/6

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

16/12

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

7/14

إِلَهِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خدای من بر محمّد و خاندانش درود فرست.

17/16

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

19/42، 11/22، 7و5/20، 7/19 4/54، 16و11/48

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ (وَ آلِ رَسُولِکَ) عَلَیْهِمُ السَّلَامُ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - و خاندان پیامبرت - که درود بر ایشان باد - .

4/23

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست.18/27

ص: 1077

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا صَلَاهً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست.35/32

وَ جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

21/42

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و درود بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.22/42

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدا درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.7/43

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ

ص: 1078

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست.56/45

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی.56/45

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد، برترین درودهایت را بفرست.50/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست.57و54-51/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست.

55/47

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

و بر او و بر خاندانش درود فرست.55/47

وَ أَقِمْ بِهِ... سُنَنَ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و روش های پیامبرت را - خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد - به وسیله او به پا دار.

62/47

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47

فَأَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ

از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود و بر خاندان محمّد درود فرستی.3/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

4/48

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.6/48

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

8/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

13/48

ص: 1079

وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ

و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست.

28/48

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

1/54

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.9/54

محمّد صلی الله علیه و آله ، امین وحی خدا

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ، وَ نَجِیبِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت و برگزیده از آفریدگانت و دوست تو از بندگانت - درود فرست.

3/2

محمّد صلی الله علیه و آله ، پیشاهنگ خیر و کلید برکت

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... قَائِدِ الْخَیْرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَکَهِ

خداوندا بر محمّد - رهبر خیر و کلید برکت - درود فرست.3/2

آنچه محمّد صلی الله علیه و آله ، در راه خدا انجام داده

...کَمَا نَصَبَ لِأَمْرِکَ نَفْسَهُ

...همچنان که او برای فرمان تو خود را به تلاش انداخت.4/2

وَ عَرَّضَ فِیکَ لِلْمَکْرُوهِ بَدَنَهُ

و به خاطر تو، بدنش را در معرض سختی قرار داد.5/2

وَ کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ

و در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.6/2

وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ

و در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

7/2

وَ قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

و در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

وَ أَقْصَی الْأَدْنَیْنَ عَلَی جُحُودِهِمْ

و نزدیکان را بر اثر انکارشان، دور نمود.

9/2

وَ قَرَّبَ الْأَقْصَیْنَ عَلَی اسْتِجَابَتِهِمْ لَکَ

و دورتران را بر اثر پذیرفتنشان - برای تو - نزدیک نمود.10/2

وَ وَالَی فِیکَ الْأَبْعَدِینَ

و به خاطر تو، با دورترین (مردم) دوستی کرد.

11/2

ص: 1080

وَ عَادَی فِیکَ الْأَقْرَبِینَ

و به خاطر تو با نزدیک ترین (اشخاص)، دشمنی نمود.12/2

و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ

و در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

13/2

وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَی مِلَّتِکَ

و با دعوت به دین تو، خود را خسته کرد.

14/2

وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ

و خود را به نصیحت کردن به پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت.15/2

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ، إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ، وَ اسْتِنْصَارًا عَلَی أَهْلِ الْکُفْرِ بِکَ

و از جایگاه اقامتش و قدمگاهش و زادگاهش و جای انس گرفتنش، به محل دور هجرت نمود. بر این خواسته که دین تو را عزّت دهد و بر (ضد) کافرانِ به تو یاری طلبد.16/2

نتیجه کارهای محمّد صلی الله علیه و آله

...حَتَّی اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِکَ

سرانجام آنچه (محمّد) درباره دشمنانت می خواست، برایش به دست آمد.17/2

وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیَائِکَ

و آنچه او درباره دوستانت می اندیشید، برایش کامل گردید.18/2

یاری خواستن محمّد صلی الله علیه و آله ، به مدد الهی

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ مُسْتَفْتِحًا بِعَوْنِکَ، وَ مُتَقَوِّیًا عَلَی ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ

پس با امید به پیروزی به یاری تو، و با قوّت بخشیدن ضعف خود به کمک تو، به سوی آنان تاخت.19/2

قیام نمودن محمّد صلی الله علیه و آله ، به جنگ با دشمن

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ...

پس (محمّد) به سوی آنان تاخت.19/2

جنگیدن محمّد صلی الله علیه و آله با دشمنان، در میان قرارگاه و دیارشان

فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ

پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

20/2

وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ

و در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد.

21/2

سبب درآوردن محمّد صلی الله علیه و آله ، به بالاترین درجه بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ

ص: 1081

جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.23/2

نتیجه درآوردن محمّد صلی الله علیه و آله به بالاترین درجه بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی... لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ...

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه نزد تو هیچ فرشته مقرّبی با او برابری نکند.24و23/2

عطا نمودن شفاعت نیکو، به محمّد صلی الله علیه و آله

وَ عَرِّفْهُ... مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله ، درباره خویشانش و مؤمنان

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

گماشتن راهنما، از دوران آدم علیه السلام تا زمان محمّد صلی الله علیه و آله

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - .2/4

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و همراهی نمودن وی

وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ...

و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند...3/4

گواهی دادن به فرستاده و برگزیده بودن محمّد صلی الله علیه و آله

أَنِّی أَشْهَدُ... أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

همانا من شهادت می دهم که محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.

22و21/6

محمّد صلی الله علیه و آله و رساندن پیام خدا

حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا

رسالت خود را بر او دادی، پس آن را انجام داد.22/6

ص: 1082

پند دادن محمّد صلی الله علیه و آله ، به امّتش

وَ أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا

و او را به نصیحت کردن امّتش دستور دادی، پس آنها را نصیحت کرد.22/6

درخواست امّت مسلمان از خدا ، برای محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ آتِهِ عَنَّا أَفْضَلَ مَا آتَیْتَ أَحَدًا مِنْ عِبَادِکَ، وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَکْرَمَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ أَنْبِیَائِکَ عَنْ أُمَّتِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و از جانب ما برترین چیزی را که به یکی از بندگانت عطا نمودی، به او عطا کن و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.23/6

درخواست از خدا، به حقّ محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

سلام خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله

وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ: مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ

إِذَا تَوَفَّیْتَنِی

و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد - بمیران.

13/31

درود خدا بر برگزیده خلق، محمّد صلی الله علیه و آله

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

با قرآن خطبه خواندن محمّد صلی الله علیه و آله

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، نشانه ای برای راهنمایی به خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّدًا عَلَمًا لِلدَّلَالَهِ عَلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های

ص: 1083

کرامت قرار ده.8/42

آشکار ساختن راه های خوشنودی خدا، به وسیله آل محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ کَمَا... أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و چنان که به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.

8/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، بنده، فرستاده، دوست، اختیار شده و برگزیده خدا

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده و انتخاب شده خود از آفریدگانت، درود فرستی.3/48

امید به شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو

نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

منزلت بلندپایه محمّدی

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی، به سوی تو نزدیکی می جویم.16/49

روآوردن به درگاه خدا، به سبب منزلت محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ، وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم و به وسیله آنان به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی.16/49

محمّد صلی الله علیه و آله ، سیّد و آقای مسلمانان

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی...

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است باد.9/54

محو

بیماری و محو نمودن گناه

ص: 1084

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَذْکِیرًا لِمحْوِ الْحَوْبَهِ بِقَدِیمِ النِّعْمَهِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا برای از بین بردن گناه به وسیله نعمت پیشین یادآوری باشد.4/15

محو نمودن اعمال بد پیشین بنده

وَ امْحُ عَنِّی شَرَّ مَا قَدَّمْتُ

و از من زشتی آنچه پیش فرستاده ام را بزدای.

6/15

عدم سزاواری بنده، به محو بدی هایش

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ، وَ انْتَحَبْتُ حَتَّی یَنْقَطِعَ صَوْتِی، وَ قُمْتُ لَکَ حَتَّی تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ، وَ رَکَعْتُ لَکَ حَتَّی یَنْخَلِعَ صُلْبِی، وَ سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ، وَ أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی، وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی، وَ ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، و چنان شیون کنم تا صدایم قطع شود، و آنقدر در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند و برای تو رکوع کنم تا استخوان پشتم کَنده شود و برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، و همه عمرم خاک زمین خورم، و در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود

بنوشم، و در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

محو نمودن اندیشه مال گمراه کننده

وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ

و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن.4/27

توبه و محو شدن آنچه (گناهان) گذشته

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ... تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ

پس این توبه ام را توبه ای سبب محو آنچه گذشته است، گردان.20/31

سبب تلاش برای توبه محوکننده (بدی)

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده قرار ده.3/34

رمضان، محوکننده گناهان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ

درود بر تو. چه محوکننده بودی، گناهان را!.

31/45

عید فطر، محوکننده ترین روز برای گناه

وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا... أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ

ص: 1085

و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که محوکننده ترین آن، برای گناه باشد.48/45

درگذشتن خداوند از بدی و محو آن

وَ یَا مَنْ... یَتَجَاوَزُ عَنِ السَّیِّئَهِ حَتَّی یُعَفِّیَهَا

و ای کسی که از بدی درمی گذرد، تا آن را محو کند.11/46

ستمگران، و محو نمودن کتاب خدا

وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیرًا، وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ کِتَابِکَ یَدًا وَ نَصِیرًا

و مرا پشتیبان ستمگران و یاور آنان در محو کتاب خود، قرار نده.132/47

محو شدن یاد بنده، از میان خلق

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا... امَّحَی مِنَ الْمَ_خْلُوقِینَ ذِکْرِی

مولای من! هنگامی که یادم از میان آفریدگان محو گردد، به من رحم کن.5/53

مخالفت

پا بیرون گذاشتن از راه فرمان خدا

فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ

پس از راه فرمانش، مخالفت کردیم.21/1

مخالفت نمودن با هدایت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُخَالَفَهِ الْهُدَی

خداوندا به تو پناه می برم از مخالفت رستگاری.2و1/8

کوری چشم دل، از امر خلاف دوستی خدا

وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَکَ

و چشم دل ما را از آنچه برخلاف دوستی توست کور گردان.6/9

گرفتار نشدن به کاری خلاف دوستی خدا

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی... بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِکَ

و مرا به پرداختن به کاری خلاف دوستی ات، گرفتار نساز.11/20

فرزندان و مخالف نبودن با والدین

وَ اجْعَلْهُمْ لِی... غَیْرَ عَاصِینَ... وَ لَا مُخَالِفِینَ...

و آنان را نسبت به من سرکش و مخالف قرار نده.4/25

مخالفت با دشمنان ائمه علیهم السلام

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ... الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.

1/26

سبب اندیشیدن در آنچه موجب مخالفت

ص: 1086

با پروردگار است

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... فَکَّرَ فِیما خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، در آنچه با آن پروردگارش را مخالفت کرده، اندیشید.7/31

سبب عظیم دیدن مخالفت خود، با خدا

وَ فَکَّرَ فِیما خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ، فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا

و در آنچه با آن پروردگارش را مخالفت کرده، اندیشید. پس گناه بزرگش را بزرگ و ناسازگاری سترگش را سترگ دانست.7/31

توبه از آنچه مخالف خواست خداست

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته توست، به درگاهت توبه می کنم.

22/31

مخالفت بنده، با فرمان خدا

فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ

پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت.68/47

مختلف گوناگون

مخصوص اختصاص

مخفی پنهان

مخلوط شدن آمیختن

مخلوقات آفریدگان

مدارا

دوستی مداراکنندگان و دوستی واقعی

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ حُبِّ الْمُدَارِینَ تَصْحِیحَ الْمِقَهِ

و درباره من دوستی (ظاهری) مداراکنندگان را به دوستی واقعی مبدّل فرما.7/20

از روی مدارا نبودن مهلت الهی

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است.

22/46

مداوا

عامل مداوا نمودن بنده

وَ دَاوِنِی بِصُنْعِکَ

و به احسان خود، مرا درمان کن.21/20

مدّت زمان

مدح سپاس

ص: 1087

مدد یاری

مذمّت سرزنش

مذهب دین

مراجعت بازگشت

مراقبت نگهداری

مرتبه

سبب درآوردن محمّد صلی الله علیه و آله ، به بالاترین درجه بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.

23/2

عدم برابری منزلت کسی، با محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی لَا یُسَاوَی فِی مَنْزِلَهٍ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه کسی در منزلت با او یکسان نباشد.

24و23/2

مرتبه محمّد صلی الله علیه و آله و عدم همانندی کسی با وی

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی...

لَا یُکَافَأَ فِی مَرْتَبَهٍ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه کسی در مقام با او همتا نباشد.

24و23/2

مقام بلند میکائیل

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ، وَ الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ

میکائیل نزد تو دارای مقام والا است، و از اطاعتت جایگاهی بلند دارد.3/3

منزلت بلند جبرئیل

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ... الْمَکِینُ لَدَیْکَ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَکَ

جبرئیل امین وحی تو، ارجمند در پیشگاهت و مقرّب نزد توست.4/3

بنده و عدم علم به منزلت فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ، وَ لَمْ نَعْلَمْ مَکَانَهُ مِنْکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم و جایگاهش را در پیشگاه تو نمی دانیم.22و11و10/3

کوچک بودن منزلت ها، در برابر منزلت الهی

ص: 1088

وَ یَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ

و ای کسی که در نزد قدر و منزلت او، قدر و منزلت ها کوچک می شود.5/5

قرار دادن بنده، در درجات نیکوکاران و مؤمنان

...وَ صَیِّرْنَا بِذَلِکَ فِی دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ وَ مَرَاتِبِ الْمُوءْمِنِینَ

...و به وسیله آن ما را در مرتبه های نیکوکاران و جایگاه های اهل ایمان قرار ده.16/17

شرط داشتن مقام، نزد مردم

وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا

و در میان مردم درجه مرا بالا نبر، مگر آنکه به همان مقدار در نظر خودم فرود آوری.4/20

تنگ دستی و خواری منزلت بنده

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز.26/20

درخواست فرزند از خدا، درباره بلندی مقام والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ... عُلُوًّا فِی دَرَجَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده،

پس آن را سبب بلندی درجات ایشان قرار ده.

8/24

کوچک گرداندن مقام دشمنان ، در دل مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ، وَ صَغِّرْ شَأْنَهُمْ فِی قَلْبِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما و مقامشان را در دلش کوچک گردان.15/27

خدا، دارای درجه والایی و رفعت

لَکَ یَا إِلَهِی... دَرَجَهُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَهِ

خداوندا درجه والایی و بلندی، از آنِ توست.

10/28

وصف وصف کنندگان و مرتبه رفعت الهی

وَ لَا یَبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ

و آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای (از رفعت) که به خود اختصاص داده ای، نمی رسد.6/32

سبک شمردن منزلت الهی

لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ

ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار

ص: 1089

نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم.

3/33

شرافت بخشیدن به درجه بنده

شَرِّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ

درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده.

4/41

سبب رحم نمودن خدا، بر خواری مقام بندگان

وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

نزدیک ترین پیامبران به خدا، از نظر مرتبه

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

بزرگ ترین پیامبران از نظر منزلت، در قیامت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ

الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا... وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَکَ قَدْرًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و بزرگوارترین آنها نزد خود، قرار ده.18/42

مرتبه حضرت رسول صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درجه اش را رفیع گردان.19/42

دریافتن مراتب شایسته نماز

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتبش را درک کرده اند.9/44

بلندی منزلت خداوند، در (همه) مکان ها

سُبْحَانَکَ! مَا... أَسْنَی فِی الْأَمَاکِنِ مَکَانَکَ

پاک و منزّهی! چه بلند است در مکان ها، مکان (منزلت) تو!22/47

بسیار بلندمرتبه بودن خدا

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بلند مرتبه که بسیار بلند مرتبه ای!24/47

اعتراف به مقام و مرتبه ائمه علیهم السلام

ص: 1090

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقام ایشانند، درود فرست.64/47

سرپرستی خدا، از اهل مقام

وَ تَوَلَّنِی بِمَا تَتَوَلَّی بِهِ أَهْلَ طَاعَتِکَ وَ الزُّلْفَی لَدَیْکَ وَ الْمَکَانَهِ مِنْکَ

و مرا سرپرستی کن همانگونه که فرمانبرانت و نزدیکانت و منزلت دارندگانت را سرپرستی می کنی.

87/47

عیوب، سبب مجهول ماندن منزلت بنده

وَ لَا تَسُمْنِی... نَقِیصَهً یُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَکَانِی

و عیبی را که به خاطر آنْ منزلتم دانسته نشود، بر من ثابت نگردان.121/47

خوار گشتن منزلت بنده

وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَهً یَصْغُرُ لَهَا قَدْرِی

و پستی ای را که با آن، مرتبه ام خُرد گردد، دچارم مساز.121/47

ترساندن بنده، از مقام الهی

وَ أَخِفْنِی مَقَامَکَ

و مرا از مقامت بترسان.126/47

سبب بلند گرداندن درجه مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَکَ دَرَجَهً... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی را قسمت می نمایی یا درجه ای را که از ایشان نزد خود بالا می بری، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

درجه بلند درست کاران

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت و جایگاه امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی.9/48

اندک بودن منزلت بنده

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُؤٌ حَقِیرٌ، وَ خَطَرِی یَسِیرٌ

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم، و منزلتم اندک است.6/50

بزرگی مرتبه خدا

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو!

4/52

ص: 1091

مرد

خشک گرداندن صلب های مردان دشمن

وَ یَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ

و صلب مردانشان را خشک نما.6/27

مردم

سبب عطا طلبیدن، از مردم پست

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. و از آفریدگان بدت، عطا طلبم.26/20

نور بنده و راه رفتن با آن، در بین مردم

وَ هَبْ لِی نُورًا أَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

و مرا نوری بخش که با آن در بین مردم راه روم.8/22

نتیجه عزّت طلبیدن مردم، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

نتیجه دارایی طلبیدن مردم، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند.6/28

نتیجه بلندی خواستن مردم، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

قرآن، راهنمای مردم

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر است.3/44

مردن مرگ

مرز

از حدود انسانیّت، به مرز بهیمیّت روی آوردن

...وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی

ص: 1092

حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

بی انتهایی حدِّ سپاس از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ

پس سپاس او را، سپاسی که حدّش بدون انتها می باشد.28و27/1

استوار ساختن مرزهای مسلمانان

اللَّهُمَّ... حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ

خداوندا به عزّت خود، مرزهای مسلمانان را استوار فرما.1/27

یاری نمودنِ نگهبانان مرزها

اللَّهُمَّ... أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ

خداوندا به قدرت خویش، نگهبانان آن (مرزها) را یاری ده.1/27

حدّ و مرز نداشتن سلطنت خدا

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش نیست.4/32

حدّ و مرز نداشتن حقیقت خدا

مَجْدُکَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ

بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت آن به

حدّی درآید.23/46

درودی بی حدّ و مرز بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آلش

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش نباشد.58/47

مرض بیماری

مرفّه نازپرورده

مرگ

میراندن بنده و فراخواندن او به پاداش یا کیفر

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

درود خدا، بر فرشته مرگ

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرشته مرگ و یارانش.18و11و10/3

ص: 1093

آمادگی برای پس از مرگ

وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ... الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ

و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی.16/4

مردن بی ساز و سامان

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... مِیتَهٍ عَلَی غَیْرِ عُدَّهٍ

و پناه می بریم به تو از مرگ ناگهانی.8/8

باران و زنده ساختن آنچه مرده

تُحْیِی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ

به سبب آن، آنچه را که مرده است، زنده نمایی.3/19

میراندن بنده، پیش از روآوردن دشمنی خدا، به او

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد - پیش از آنکه دشمنی ات به سوی من شتابد - مرا به سوی خود بازگردان.5/20

میراندن بنده، پیش از استواری خشم خدا بر او

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ... یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد - پیش از آنکه خشمت بر من استوار گردد - مرا به سوی خود بازگردان.5/20

بر دین خدا و آیین محمّد صلی الله علیه و آله مردن

وَ اجْعَلْنِی عَلَی مِلَّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا

و چنانم گردان که بر آئین تو بمیرم و زنده شوم.17/20

وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ: مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا تَوَفَّیْتَنِی

و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد - بمیران.

13/31

گرفتاری وام، پس از مرگ

وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ... مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاهِ

و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از پیامد آن (وام) پس از مرگ.2/30

طلب آمرزش برای مرده مدیون

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ... انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ، فَمَضَی بِظُلَامَتِی مَیِّتًا... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که آبرویی از من برد که بر او ممنوع ساخته بودی و او با همان وزر و وبال از دنیا رفته، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.2/39

ص: 1094

برپا داشتن مرگ، پیشاروی بندگان

وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَیْنَ أَیْدِینَا نَصْبًا

و مرگ را پیش روی ما مجسم بدار.2/40

یاد مرگ

وَ لَا تَجْعَلْ ذِکْرَنَا لَهُ غِبًّا

و گهگاه یاد کردنش را برای ما قرار نده.

2/40

سبب محل انس و الفت بودن مرگ

اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِی نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِی نَشْتَاقُ إِلَیْهِ

از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی که مرگ برای ما محل انسی باشد که به آن انس گیریم و محل الفتی باشد که به سوی آن مشتاقیم.

3/40

مرگ، خویشاوندی نزدیک

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ... حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم. تا جایی که مرگ برای ما (همانند) خویشاوند نزدیک ما

باشد که نزدیک شدن به او را دوست داریم.

3/40

درخواست از خدا، با حاضر شدن مرگ

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَیْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرًا، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِمًا، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِیَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِیَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَابًا مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِکَ، وَ مِفْتَاحًا مِنْ مَفَاتِیحِ رَحْمَتِکَ

پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان. و ما را به آن تازه وارد انس ده. و در پذیرایی از او ما را به شقاوت میفکن. و از دیدارش ما را خوار نساز و آن را دری از درهای آمرزشت و کلیدی از کلیدهای رحمتت قرار ده.

4/40

درخواست نوع مرگ

أَمِتْنَا مُهْتَدِینَ غَیْرَ ضَالِّینَ، طَائِعِینَ غَیْرَ مُسْتَکْرِهِینَ، تَائِبِینَ غَیْرَ عَاصِینَ وَ لَا مُصِرِّینَ

ما را ره یافتگانِ ناگمراه، و فرمانبردارانِ بی اجبار، توبه کنندگانِ غیر گنهکار و اصرارنکننده، بمیران.5/40

درخواست جان دادن آسان، هنگام مرگ

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ...

ص: 1095

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن را بر ما آسان گردان.13/42

فرشته مرگ و پرده پنهانی ها

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

کمان مرگ و تیرهای ترس از فراق

وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و آن (جان ها) را با تیرهای وحشت جدایی، از کمان مرگ ها نشانه گیرد.13/42

جامی از زهر مرگ

وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.

13/42

میراندن مسلمانان، بر دین محمّد صلی الله علیه و آله

وَ تَوَفَّنَا عَلَی مِلَّتِهِ

و بر آئین او بمیرانمان.20/42

هم کیشان مرده مسلمان

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ... أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعًا مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

خداوندا از همه هم کیشان ما، هر که از ایشان

درگذشته و مرده و هر که زنده مانده، تا روز رستاخیز درگذر.55/45

میراندن نشانه های دین، توسّط ستمگران

وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ

و با او آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان.62/47

سبب نیک بخت میراندن بنده

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ... وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیدًا، وَ تَوَفَّیْتَهُ سَعِیدًا

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای و از او خوشنود گشته ای، پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته و نیک بخت میرانده ای.

105/47

مردن و رفتن نوری در پیشاروی بنده

وَ أَمِتْنِی مَیتَهَ مَنْ یَسْعَی نُورُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ

و مرا بمیران، همچون مردن کسی که روشنایی اش در پیش رویش و از سمت راستش در حرکت است.117/47

زنده گشتن مردگان

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی،

ص: 1096

گشایش ده.13/48

زندگی بخشیدن به شهرهای مرده

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی... بِهَا تَنْشُرُ مَیْتَ الْبِلَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن سرزمین های مرده را زندگی می بخشی، گشایش ده.13/48

اندوهگین نمیراندن بنده

لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا

ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران.

14/48

تقدیر مرگ، برای همه آفریدگان

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ مَنْ وَحَّدَکَ وَ مَنْ کَفَرَ بِکَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت - آنکه تو را یگانه دانست و آنکه به تو کفر ورزید - رقم زده ای.5/52

چشندگان مرگ

وَ کُلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتَ

و همه چشنده مرگ هستند.5/52

سایه افکندن مرگ، بر بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ... أَظَلَّهُ الْأَجَلُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که مرگ بر او سایه افکنده است.9و8/52

نزدیک گشتن مرگ بنده

ارْحَمْ... اقْتِرَابَ أَجَلِی

بر نزدیک شدن مرگم رحم کن.4/53

میراندن بنده، بر راستی

اقْبِضْ عَلَی الصِّدْقِ نَفْسِی

مرا بر راستی بمیران.4/54

مزد پاداش

مزّه

چشاندن مزه فراغت، به بنده

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ...

و طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری، به من بچشان.125/47

چشاندن مزه کوشش، به بنده

أَذِقْنِی طَعْمَ... الِاجْتِهَادِ فِیما یُزْلِفُ لَدَیْکَ وَ عِنْدَکَ

طعم کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان.125/47

ص: 1097

چشاندن مزه عافیت و تندرستی، به بنده

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

مژده

مژده دادن ایمنی از خشم خدا، به بنده

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ...

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و مرا به آن مژده ده.33/16

شناختن مژده الهی

وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ بُشْرَی أَعْرِفُهَا

و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن (ایمنی از خشمت) مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم.33/16

مژده به بندگان خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

مسرّت شادی

مسؤول

فرشتگان مسؤول دوزخ

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْخَزَنَهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و خزانه دار دوزخ.18و11و10/3

فرشتگان مسؤول خزانه های باد

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و زمامداران بر گنجینه بادها.15و11و10/3

خدا درخواستگاه بنده، نه هر مسؤولی

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ دُونَ کُلِّ مَسْؤُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِی

پس - ای سرور من - جایگاه درخواستم تویی، نه هر (مسؤولی) که از او درخواست شود.

8/28

مستحب

بازنداشتن بنده، از به کار بستن مستحبّات

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ... اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ

ص: 1098

و مرا به سبب غم و اندوه از انجام سنّت خود بازمدار.9/7

ثناگوی بنده نبودن امور مستحبّی

وَ لَا تُثْنِی عَلَیَّ بِإِحْیَائِهَا سُنَّهٌ...

و نه (عمل) مستحبّی به خاطر زنده ساختنش مرا می ستاید.17/32

شرافت و برتری مستحب

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم.18/32

مستقیم

بر راه و صراط مستقیم بودن خدا

إِنَّکَ عَلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ

به درستی که تو بر راه راستی.6/23

مسخره

مسخره آفریدگان خدا و خدا نشدن

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ، وَ لَا سُخْرِیًّا لَکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت و مسخره خود

قرار نده.124/47

مسلمانان

درخواست از خدا برای خود و فرزندان، و شمول آن درباره همه مسلمانان

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ... مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان مسلمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

استوار ساختن مرزهای مسلمانان

اللَّهُمَّ... حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ

خداوندا به عزّت خود، مرزهای مسلمانان را استوار فرما.1/27

نیرومند ساختن تدبیر مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

درخواست اموری، برای مسلمانان

وَ حَصِّنْ بِهِ دِیَارَهُمْ، وَ ثَمِّرْ بِهِ أَمْوَالَهُمْ، وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ

و به وسیله آن، شهرهایشان را استوار ساز و

ص: 1099

ثروت هایشان را بیفزا و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش آسوده ساز.7/27

جنگ مسلمانان با مشرکان

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

یاری نمودن مسلمانان، به وسیله فرشتگان (در جنگ)

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ...

و آنان را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما.8/27

یاری مسلمانان توسّط فرشتگان، و شکست مشرکان

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.8/27

عدم چیرگی مشرکان، به نواحی مسلمانان

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و از چیرگی به نواحی مسلمانان، بازدار.

10/27

جلوگیری خداوند، از کاسته شدن (شمار) مسلمانان

وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ

و با کاستن عدد آنها (مشرکان)، از کاستن (مسلمانان) جلوگیر باش.10/27

بازداشتن مشرکان، از تجمع نمودن علیه مسلمانان

وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

و با تفرقه افکنی میان آنان (مشرکان)، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

تقدیر شهادت برای مجاهد، بعد از ایمنی در مرزهای مسلمانان

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ... أَنْ تَأْمَنَ أَطْرَافُ الْمُسْلِمِینَ

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که مرزهای مسلمانان ایمن شده است.

15/27

ص: 1100

پاداش مسلمانِ جانشین جنگجو، در امور خانه اش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ...

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

پاداش مسلمان در نگهداری از خانواده جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِیهِ فِی غَیْبَتِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا در نبود او خانواده اش را نگهداری کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.

16/27

پاداش مسلمان در کمک به جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ

أَعَانَهُ بِطَائِفَهٍ مِنْ مَالِهِ، أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را به پاره ای از دارایی خود یاری داد، یا او را با ساز و برگ جنگ کمک نمود، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

پاداش مسلمانِ مشوّقِ جنگجو، به جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ شَحَذَهُ عَلَی جِهَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را بر جهاد تشویق کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

پاداش مسلمان در همراهی کردن جنگجو با دعا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ أَتْبَعَهُ فِی وَجْهِهِ دَعْوَهً... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را با دعا در جهتی که به آن رو آورد همراهی نمود، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او،

ص: 1101

پاداش ده.16/27

پاداش مسلمانِ حافظِ آبروی جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ رَعَی لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَهً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

مسلمان و نگرانی به سبب امر اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

در زمره شهدا قرار گرفتنِ مسلمانی با ویژگی های خاص

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ، وَ أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ عَلَیْهِمْ، فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَهٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الْمُ_جَاهِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را

نگران ساخت و اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا فقر او را به درنگ واداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و پاداش مجاهدان را برای او واجب گردان.17/27

آزار نرساندن، به هر مرد و زن مسلمان

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ... مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن مسلمان بازدار.1/39

اجتماع مسلمانان، در روز قربان و جمعه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ، وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ

خداوندا این روزیست مبارک و خجسته و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند.

1/48

مسلمانان طالب، راغب و ترسان

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند.1/48

بینایی خدا، به خواسته های مسلمانان

ص: 1102

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ... وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.

1/48

مشت

صبح کردن بندگان، در پنجه (قدرت) خدا

أَصْبَحْنَا فِی قَبْضَتِکَ

ما در پنجه (تحت قدرت) تو صبح کردیم.

10/6

در مشت (قدرت) خدا بودن بنده

فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ

چون من بنده تو و در مشت توام.5/21

مشرکان

آشکار شدن امر خدا وناخرسندی مشرکان

وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ حَتَّی ظَهَرَ أَمْرُکَ، وَ عَلَتْ کَلِمَتُکَ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

و در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد. تا اینکه فرمان تو آشکار شد و سخن تو، بلند گردید. اگر چه مشرکان نمی پسندیدند.22و21/2

جنگ با مشرکان

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

مردمان مشرک، با نام و نشانی پنهان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است.9/27

به خود واداشتن مشرکان

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و از چیرگی به نواحی مسلمانان، بازدار.10/27

درخواست بنده، درباره مشرکان

وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

و با کاستن عددشان، از کاستن (مسلمانان) جلوگیر باش. و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد

ص: 1103

آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ، وَ أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ، وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِیَالِ، وَ أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَهِ الْأَبْطَالِ، وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ، وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ

خداوندا، دل هایشان را از آرامش و تن هایشان را از قوّت تهی دار و قلب هایشان را از چاره جویی بی خبر ساز و اندامشان را از جنگیدن با مردان سست گردان و ایشان را از پیکار با دلاوران بترسان و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر. تا بدین سبب، ایشان را ریشه کن سازی و سختی و صلابتشان را براندازی و تعدادشان را از هم بپاشی.11/27

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ، وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ أَلِحَّ عَلَیْهَا بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْهَا بِالْمُ_حُولِ، وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ، وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ، أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ وَ السُّقْمِ الْأَلِیمِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز و شهرهایشان را در زمین فروبر و پیوسته آن را سنگباران فرما و آن را به قحطی و خشکسالی دچار ساز و آذوقه هایشان را در بی برکت ترین و

دورترین (نقاط) زمین خود قرار ده و پناهگاه های آن را از آنها بازدار، آنان را دچار گرسنگی دائم و بیماری دردناک گردان.12/27

پاداش اندوهگین شدن مسلمان، از تجمّع مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ... أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ عَلَیْهِمْ، فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

خشم خدا، به سوی مشرکان

فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَی الْمُشْرِکِینَ

پس خشم را به سوی مشرکان بگردان.3/36

مشغولیّت

مشغول گشتن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به نصیحت دعوت شدگان (به راه حقّ)

وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ

و خود را به نصیحت کردن به پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت.15/2

تسبیح الهی، و عدم مشغولیّت فرشتگان از

ص: 1104

آن

وَ الَّذِینَ... لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ الشَّهَوَاتُ...

و همانها که خواهش های نفسانی، آنها را از تسبیح تو مشغول نمی سازد (بازنمی دارد)...7/3

مشغول نساختن بنده، به اندوه

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ

و مرا به سبب غم و اندوه از رعایت واجبات خود بازمدار.9/7

مشغول گرداندن قلوب بندگان، به یاد خدا

وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ عَنْ کُلِّ ذِکْرٍ

و دل های ما را به یاد خود از هر یادی مشغول ساز.1/11

...وَ اشْغَلْهُ بِذِکْرِکَ

و آن را به یادت مشغول دار.10/21

مشغول ساختن شیطان، به دشمنان خدا

وَ اشْغَلْهُ عَنَّا بِبَعْضِ أَعْدَائِکَ

و او را به جای ما به برخی دشمنانت سرگرم نما.4/17

مشغولیّت و بازداشته شدن از عبادت خدا

وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِ_مَامُ بِهِ

و مرا از آنچه اهتمام به آن مشغولم می سازد

کفایت کن.3/20

مشغول نشدن به کسب روزی و بازماندن از خدا

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ

و مرا بی حساب روزی ده، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم.24/20

مشغول ساختن نفس بنده، به اطاعت از خدا

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی عَنْ کُلِّ مَا یَرِدُ عَلَیَّ...

و مرا از هر چه به من برسد، به طاعت خویش مشغول دار.9/21

مشغول ساختن مشرکان، به خودشان

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ...

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان.

10/27

سبب قطع اشتغال بنده، به (رزقِ) ضمانت شده الهی

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِکَ فِی کِتَابِکَ... حَسْمًا لِلاِشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْکِفَایَهَ لَهُ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان

ص: 1105

نموده ای و در پی آن سوگند خود را در کتابت آورده ای، موجب قطع اشتغال ما به آنچه خود کفایت آن را ضمانت فرموده ای قرار ده.

3/29

مشغول نساختن بندگان، به غیر خدا

وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْکَ بِغَیْرِکَ

و ما را از خودت به دیگری مشغول نکن.

4/36

سرگرم شدن به آرزوها

وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ... لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَیَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ

و ما را در پی کسانی گردانی که آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد تا آنها را با نیرنگ های فریبنده اش بازدارد.9/42

مشغول نساختن بنده، (به طلب دنیا)

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِکُهُ إِلَّا بِکَ عَمَّا لَا یُرْضِیکَ عَنِّی غَیْرُهُ

و مرا به چیزی که آن را درنمی یابم، مگر به (کمک) تو، مشغول منما، تا از چیزی که جز آن تو را از من خوشنود نمی کند، باز مانم.

108/47

مشقّت رنج و نیز سختی

مشورت

مشورت همسایگان، با بنده

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... مُنَاصَحَهِ مُسْتَشِیرِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در پند دادن مشورت کننده شان، توفیق ده.2/26

مشهود آشکار

مشیّت اراده

مصاحب همراه

مصلحت

سبب انجام ندادن آنچه مصلحت بنده در آن است

وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی، فَإِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِیهِ مَصْلَحَتُهَا

و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما. که اگر مرا به خود واگذاری، از انجام آن عاجزم و آنچه را مصلحت من در آن است، انجام ندهم.

3/22

ص: 1106

مصیبت

پناه بردن به خدا از مصیبت روزگار

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ

و پناه می بریم به تو از اینکه زمانه ما را دچار سختی نماید.6/8

بزرگ ترین مصیبت

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... الْمُصِیبَهِ الْکُبْرَی

و پناه می بریم به تو از بزرگ ترین مصیبت.

9/8

هموار گشتن مصیبت

وَ کُلُّ مَرْزِئَهٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِکَ

و هر گرفتاری ای با غضب تو هموارشدنی است.9/14

نگه داشتن بنده، از مصیبت

اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَقِی الْکَرِیهَهَ

خداوندا همانا تو از ناخوشایندی ها نگهداری می کنی.33/32

مصیبت (روزه داران)، به رفتن (رمضان)

اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا

مصیبت ما را در (رفتن) ماه مان جبران کن.

48/45

منکوب نساختن بنده، به مصیبت

وَ لَا تَقْرَعْنِی قَارِعَهً یَذْهَبُ لَهَا بَهَائِی

و بر من مصیبت بزرگی که با آن، آبرویم از بین برود، وارد نکن.121/47

خدا، کورگرداننده چشم مصائب

وَ کَمْ مِنْ... أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا

و چه بسیار چشم های مصیبت آفرینی که کور گرداندی.11/49

مطابق

سپاس و مطابقت آشکار آن با نهانش

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیَّهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.43و36/47

مطیع رام

مظالم تبعات

معاد قیامت

معاشرت

تغییر اهانت معاشران، به خوش رفتاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَهِ

ص: 1107

درباره من اهانت معاشران را به خوش رفتاری مبدّل فرما.7/20

نکوهیده نبودن معاشرت رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ، وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَهِ

درود بر تو که همراهی اش ناپسند و معاشرتش نکوهیده نیست.35/45

معالجه مداوا

معامله تجارت

معدن

نابود نشدن معادن احسان الهی

إِنَّ مَعَادِنَ إِحْسَانِکَ لَا تَفْنَی

به درستی که معادن احسانت فنا نمی شود.

50/45

معرفت شناخت

معروف

توفیق امر به معروف

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ

و ما را برای انجام نیکی و امر به معروف، توفیق ده.18/6

معصیت نافرمانی

معنا

سپاسی با معنایی باقی

فَلَکَ الْحَمْدُ... مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ... مَعْنًی یَنْصَرِفُ إِلَیْهِ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که برای ستایشْ معنایی که به آن بازگردد، وجود داشته باشد.17/45

معیّن

روزی معلوم، برای جانداران

وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتًا مَعْلُومًا مَقْسُومًا مِنْ رِزْقِهِ

و برای هر جانداری از ایشان، معلومِ قسمت شده ای از رزقش قرار داد.5/1

مدّت معلوم و پایان معیّنی در زندگی، برای جانداران

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَدًا مَحْدُودًا

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، و برایش زمانی محدود قرار داد.6/1

مدّت معلوم و پایان معیّن، برای شب و روز

ص: 1108

وَ جَعَلَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدًّا مَحْدُودًا، وَ أَمَدًا مَمْدُودًا

و برای هر یک پایانی معین و زمانی معلوم مقرر فرمود.3/6

معیّن گرداندن حدود و اوقات نمازهای پنجگانه

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی، آگاه فرما.8/44

مفاخرت فخرفروشی

مَفْصل

پاره شدن مفصل های بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا... تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که مفاصلم پاره پاره شود، رحم کن.6/53

مفقود شدن فوت

مفهوم معنا

مقام مرتبه

مقایسه سنجش

مقرّبان نزدیکان

مکافات پاداش

مکر فریب

مکروه ناپسند

ملامت سرزنش

ملائکه فرشته

مناجات دعا

سبب کند گشتن زبان مناجات بنده

کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی، وَ لِذَاکَ... کَلَّ لِسَانِی عَنْ مُنَاجَاتِکَ

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم. و از همین جهت است که زبانم از مناجات با تو بند آمده.20/16

تنها مناجات کردن، با خدا

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

مناقشه خرده گیری و سخت گیری

منّت

منّت گذاردن بر امّت مسلمان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ

ص: 1109

عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

منّان بودن خدا

إِنَّکَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْجَسِیمِ

به درستی که تو بسیار بخشنده نعمتِ بزرگ هستی.24/6

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ...

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده ستوده ای.

18/27

إِنَّکَ الْمَنَّانُ بِجَسِیمِ الْمِنَنِ

همانا تو بهره دهنده بهره های بزرگی.7/36

إِنَّکَ مَنَّانٌ کَرِیمٌ

همانا تو بسیار نعمت دهنده کریم هستی.

16/37

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده و ستوده ای.

7/43

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْحَلِیمُ... الْمَنَّانُ

معبودی جز تو نیست، بردبارِ بسیار نعمت دهنده.2/48

یَا رَبِّ یَا رَبِّ، یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ

ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای بسیار

مهربان، ای بسیار نعمت دهنده.28/48

تیره نساختن بخشش الهی، با منّت

وَ یَا مَنْ لَا یُکَدِّرُ عَطَایَاهُ بِالِامْتِنَانِ

و ای آنکه با منّت گذاشتن، بخشش هایش را تیره نمی سازد.4/13

باطل نساختن خیر، به منّت

وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الْخَیْرَ، وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ

و نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز ولی آن را با منّت گذاردن باطل نفرما.

3/20

قرار ندادن منّت گنهکار و کافر، بر بنده

وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً

و برای بدکار و کافر، بر من منّت قرار نده.

12/21

منّت نهادن خویشان، بر بنده

وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا، وَ مَنُّوا عَلَیَّ طَوِیلًا

و اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند و بر من منّت بسیار نهند.3/22

نیامیختن عطای الهی، با منّت

إِنْ أَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَکَ بِمَنٍّ

ص: 1110

اگر عطا کنی، عطایت را با منّت نیامیخته ای.

5/45

اسباب منّت الهی

أ. اشتیاق به خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِشَوْقٍ إِلَیْکَ

و شوق به خودت را به من ارزانی دار.

13/21

ب. سلامتی در دین و جسم

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم بر من منّت گذار.3/23

ج. حجّ و عمره

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره.4/23

د. تقسیم خیر

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ... أَوْ خَیْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَیْهِمْ تَهْدِیهِمْ بِهِ إِلَیْکَ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت را قسمت می نمایی یا خیری را به ایشان

عنایت می کنی و بدین وسیله آنان را به سوی خود هدایت می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

منتظر انتظار

منزلت جایگاه و نیز مرتبه

منع بازداشتن

منفعت سود

منکر

درود خدا بر «منکَر و نکیر»

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و منکر و نکیر.

18و11و10/3

توفیق نهی از منکر

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ

و ما را برای انجام نیکی و نهی از منکر، توفیق ده.18/6

مَنی

گرداندن جنین از حالت منی، به خونِ

ص: 1111

بسته شده

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا...

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی.23/32

مو

موی جلویِ سر (و اختیار) بنده، در دست خدا

فَإِنِّی عَبْدُکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ، نَاصِیَتِی بِیَدِکَ

چون من بنده تو و در مشت توام و موی پیشانی (و اختیار)م به دست توست.5/21

وَ هَذِهِ یَدِی وَ نَاصِیَتِی

و این دست من و موی جلوی سرم است.

4/53

گرفتن زلف جنبندگان (تسلّط بر آنها)، توسّط خداوند

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنبنده ای که

زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

موافقت

موافقت تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، با صحابه

...یَتَّفِقُونَ عَلَیْهِمْ

با ایشان موافقت دارند.12/4

موجودات آفریدگان

مورد

چگونگی بندگان در موارد احکام الهی

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی... مَوَاقِعِ أَحْکَامِهِ

و می نگرد آنها در موارد احکامش چگونه اند.

7/6

موضع جایگاه

موعظه پند

موَلّد

تندرستی ای مولّد تندرستی دنیا و آخرت

وَ عَافِنِی... عَافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

ص: 1112

و به من عافیت ده. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.

2/23

مؤمنان ایمان آورندگان

مهار

جایگاه بنده و مهار خطاها

هَذَا مَقَامُ مَنْ... قَادَتْهُ أَزِمَّهُ الْخَطَایَا

این مقام کسی است که مهارهای خطاها او را از پیِ خود کشیده.6/31

عنان حیله و فریب شیطان

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ... فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ

...همین که به نافرمانی ات پرداختم، پس عنان حیله اش را از من برگرداند.13/32

شیطان و به دست گرفتن افسار بنده

قَدْ مَلَکَ الشَّیْطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْیَقِینِ

شیطانْ افسار مرا در بدگمانی و سست باوری به دست گرفت.27/32

مهتر سیّد

مهربانی تفضّل و نیز رحمت

مهلت

مهلت ندادن فرشتگان پاسبان، به ساکنان دوزخ

الزَّبَانِیَهِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ. ابْتَدَرُوهُ سِرَاعًا، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ

پاسبانانی که چون به آنها گفته شود: او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید، به سرعت به او حمله برند و مهلتش ندهند.21/3

درنگ نمودن خداوند، از زود به کیفر رساندن بنده

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی، وَ إِبْطَاوءُکَ عَنْ مُعَاجَلَتِی

و شگفت تر از آن بردباری تو با من و درنگ تو از زود به کیفر رساندن من است.26/16

طاعت و بندگی خدا، در روزگار مهلت

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ

و مرا در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار.29/20

وادار شدن به درنگ نمودن از جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَهٌ... فَاکْتُبِ

ص: 1113

اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا فقر او را به درنگ واداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

درنگ نمودن خدا، در انتقام کشی از بنده

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ کَمَا تَأَنَّیْتَنِی عَنِ الِانْتِقَامِ مِنِّی

و مرا با پوشش خود بپوشان، آنگونه که در انتقام از من درنگ فرمودی.12/31

سبب مهلت خواستن شیطان، از خدا

وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیَّ عَدُوُّکَ الَّذِی اسْتَنْظَرَکَ لِغَوَایَتِی فَأَنْظَرْتَهُ

و دشمن تو که برای بیراهه بردن من از تو فرصت خواست، پس فرصتش دادی، بر من چیره شده است.12/32

مهلت خواهی شیطان و مهلت دهی خدا به او

وَ اسْتَمْهَلَکَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ لِإِضْلَالِی فَأَمْهَلْتَهُ

و برای گمراه کردنم از تو - تا روز جزا - مهلت طلبید، پس مهلتش دادی.12/32

مهلت دادن خدا، به گنهکار

وَ تُمْلِی لِلْعَاصِی فِیما تَمْلِکُ مُعَاجَلَتَهُ فِیهِ

و گنهکار را در آنچه توانایی شتاب در کیفرش را داری، مهلت می دهی.10/37

مهلت دادن خدا، به ستم کننده به خود

وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ

و کسی را که به خود قصد ستم نموده، مهلت داده ای.9/45

مهلت دادن به بنده و مغرور گشتنش، از بازگشت

وَ سُنَّتُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ حَتَّی لَقَدْ غَرَّتْهُمْ أَنَاتُکَ عَنِ الرُّجُوعِ، وَ صَدَّهُمْ إِمْهَالُکَ عَنِ النُّزُوعِ

و روش تو مهربانی با تجاوزکنندگان است. تا اینکه مهلت دادن تو آنان را از بازگشتن فریب داد و فرصت دادن تو، آنها را از دست برداشتن بازداشت.16/46

توانایی خدا بر شتاب، و درنگ نمودن او

أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ، وَ تَأَنَّیْتَ وَ أَنْتَ مَلِیءٌ بِالْمُبَادَرَهِ

با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای و با آنکه به پیش دستی کردن قادری، درنگ نموده ای.21/46

از روی ناتوانی نبودن مهلت دادن خدا

ص: 1114

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا، وَ لَا إِمْسَاکُکَ غَفْلَهً، وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و خودداری ات نه از روی غفلت، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است.22/46

مهلت دادن خطاکاران

وَ یَا مَنْ... یَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ

و ای آنکه با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می دهی.75/47

مهلت و عقاب تدریجی

لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ

مرا با مهلت دادنت، به تدریج عقاب نکن.

90/47

مؤاخذه مهلت دادن

وَ أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ

و از مؤاخذه مهلت دادن پناهم ده.98/47

توانایی بر کیفر، و درنگ کردن

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ، وَ الْآخِذُ عَلَی الْجَرِیرَهِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد) و

(مانند) کیفرکننده بر گناه، (که) اگر شکیبایی اش نبود (کیفر می داد).119/47

مهلت دادن به بنده و سخت دل شدن او

وَ لَا تَمْدُدْ لِی مَدًّا یَقْسُو مَعَهُ قَلْبِی

و مرا مهلت و عمر طولانی که با آن سنگدل شوم، نده.121/47

بیم داشتن از مهلت دادن خدا

اجْعَلْ... حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِکَ وَ إِنْذَارِکَ

بیم مرا از مهلت دادن ها و ترساندنهایت، قرار ده.122/47

مهلت دادن به بنده

وَ مَهِّلْنِی

و به من مهلت ده.16/48

مهلت دهنده بودن خدا

فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ... ذِی أَنَاهٍ لَا یَعْجَلُ

پس خدای من، سپاس برای توست. مهلت دهنده ای که شتاب نمی کند.14/49

سبب مهلت دادن خدا:

أ. از روی کرم و بزرگواری با بندگان

فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ... بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّمًا

پس او در کیفرِ ما، شتاب نکرد. بلکه به

ص: 1115

رحمتش از روی کرامت، به ما مهلت داد.

21/1

تَأَنَّیْتَنِی بِکَرَمِکَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِی

با بخششت با من مدارا نمودی و در کیفرم شتاب نکردی.32/16

ب. بازگشت به فرمانش

إِنَّمَا تَأَنَّیْتَ بِهِمْ لِیَفِیؤُوا إِلَی أَمْرِکَ

همانا از این رو با آنان درنگ کرده ای، تا به فرمان تو بازگردند.17/46

ج. اعتماد او به دوام ملک خود

وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَهً بِدَوَامِ مُلْکِکَ

و از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری.17/46

د. رساتر شدن حجّتش

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا... وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً، بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر باشد.

22/46

ه_. کامل تر شدن کرمش

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا، وَ لَا إِمْسَاکُکَ غَفْلَهً، وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً، بَلْ لِتَکُونَ... کَرَمُکَ أَکْمَلَ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و خودداری ات نه از روی غفلت، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است. بلکه برای آنست که کرم تو کامل تر باشد.22/46

و. فراوان تر شدن نیکی اش

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا... وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً، بَلْ لِتَکُونَ... إِحْسَانُکَ أَوْفَی

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است. بلکه برای آنست که احسان تو فراوان تر باشد.

22/46

ز. تمام تر شدن نعمتش

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا، وَ لَا إِمْهَالُکَ وَهْنًا... وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً، بَلْ لِتَکُونَ... نِعْمَتُکَ أَتَمَّ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است. بلکه برای آنست که نعمت تو تمام تر باشد.

22/46

ص: 1116

میان

جنگ پیامبر صلی الله علیه و آله با دشمنان خدا، در میان شهرهایشان

فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ

پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

20/2

تاختن پیامبر صلی الله علیه و آله به دشمنان خدا ، در وسط قرارگاهشان

وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ

و در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد.

21/2

جای دادن بنده، در میان بهشت

وَ أَحْلِلْنِی بُحْبُوحَهَ جَنَّتِکَ

و مرا در میان بهشتت جای ده.1/41

میانجیگری شفاعت

میانه روی

بهره مندی بنده، به (صفت) میانه روی

وَ مَتِّعْنِی بِالِاقْتِصَادِ

و مرا به میانه روی، بهره مند گردان.18/20

پرهیزکاریِ از روی میانه روی

وَ ارْزُقْنِی... وَرَعًا فِی إِجْمَالٍ

و مرا پرهیزکاریِ از روی میانه روی، روزی فرما.27/20

مستقیم ساختن بنده، به میانه روی

وَ قَوِّمْنِی بِالْبَذْلِ وَ الِاقْتِصَادِ

و به بخشش و میانه روی، استوارم گردان.

3/30

میثاق پیمان

میراث

آل محمّد صلی الله علیه و آله ، میراث بران تفسیر قرآن

وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّرًا

و علم آن را تفسیرشده، به ما ارث دادی.

5/42

میراث بران بهشت

وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

و ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که بهشت را ارث می برند، و در آن جاودانند.

18/44

خدا، میراث برنده هر چیز

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... وَارِثَ کُلِّ شَیْءٍ

ص: 1117

خداوندا سپاس برای توست، وارث هر چیز.

2/47

میزان ترازو

میغ ابر

میکائیل

میکائیل، صاحب منزلت نزد خدا

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ...

میکائیل نزد تو دارای مقام والا است.3/3

میکائیل، صاحب مقام بلند، از طاعت خدا

مِیکَائِیلُ ذُو... الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ

میکائیل از اطاعتت جایگاهی بلند دارد.

3/3

درود خدا، بر میکائیل

وَ مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

و میکائیل که نزد تو دارای مقام والا است، پس بر آنها درود فرست.6و3/3

میل

ناتوانی بنده از متمایل ساختن دوستی خدا، به سوی خود

وَ لَا أَسْتَمِیلُ هَوَاکَ

و نمی توانم محبّت تو را جلب نمایم.6/21

متمایل ساختن دل بنده، به طاعت الهی

وَ فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ أَمِلْهُ إِلَی طَاعَتِکَ

و دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به طاعتت متوجّه ساز.10/21

دوست بنده، و میل و هوای نفسش

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی... یَاْیَسَ وَلِیِّی مِنْ مَیْلِی وَ انْحِطَاطِ هَوَایَ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دوستم از میل نفسم و هواداری نادرستم، ناامید شود.13/22

تمایل به راهی دورتر از حسن عاقبت

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَهِ، وَ أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیَهِ

ص: 1118

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که از حسن عاقبت دورتر و به ضدّ عافیت نزدیک تر است، تکیه نماییم.3/33

میوه

احسان خدا به بنده، با رسیده شدن میوه

وَ امْنُنْ عَلَی عِبَادِکَ بِإِینَاعِ الَّثمَرَهِ

و با به بار آمدن میوه، بر بندگانت احسان نما.

2/19

خم شدن درختان بهشتی، به انواع میوه ها

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّیَهِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از درختانی که شاخه هایشان به انواع میوه ها خم گشته، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

ص: 1119

ص: 1120

ن

نابودی فنا

نابودی عمل خیر، با منّت گذاردن بر مردم

وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الْخَیْرَ، وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ

و نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز ولی آن را با منّت گذاردن نابود نفرما.

3/20

نابودی گناهان بنده ، با سپری شدن ماه رمضان

وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلَالِهِ

و با محو شدن هلال ماه، گناهان ما را محو کن.

15/44

نابود گرداندن کج طلبان راه راست خدا

وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاهَ قَصْدِکَ عِوَجًا

و به وسیله او آنان که می خواهند راه راست تو را کج کنند، نابود گردان.62/47

سبک شمردن تهدید الهی، و نابود شدن

وَ لَا تَمْحَقْنِی فِیمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّینَ بِمَا أَوْعَدْتَ

و مرا در شمار نابودشوندگانی که تهدید تو را سبک می شمارند، نابود نکن.95/47

ناپسند

پیامبر صلی الله علیه و آله و آماج (هر امر) ناپسند

وَ عَرَّضَ فِیکَ لِلْمَکْرُوهِ بَدَنَهُ

و به خاطر تو، بدنش را در معرض سختی قرار داد.5/2

بلند گردیدن توحید، و کراهت مشرکان از آن

وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ حَتَّی ظَهَرَ أَمْرُکَ، وَ عَلَتْ کَلِمَتُکَ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

و در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد. تا اینکه فرمان تو آشکار شد و سخن تو، بلند گردید. اگر چه مشرکان نمی پسندیدند.22و21/2

فرشتگان آورنده ناپسندی و سختی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ رُسُلِکَ مِنَ الْمَلَائِکَهِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَکْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرستادگانت از فرشتگان، که بلای ناخوشایند به سوی اهل

ص: 1121

زمین می فرستی.17و11و10/3

باز شدن گره های ناخوشایندی ها

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ

ای کسی که گره های سختی ها به واسطه او باز می شود.1/7

اصرار بر گناه، ناپسند و مکروه خداوند

أَزِلْنَا عَنْ مَکْرُوهِکَ مِنَ الْإِصْرَارِ

ما را از اصرار بر آنچه ناپسند توست، دور بدار.1/9

اندک بودن هر ناپسندی، در برابر خشم خدا

فَکُلُّ مَکْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ

پس هر ناپسندی در مقابل خشم تو اندک است.9/14

ناپسند بنده گشتنِ ستم کشی

اللَّهُمَّ فَکَمَا کَرَّهْتَ إِلَیَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ

خداوند همچنان که ستم کشیدن را در نظرم ناپسند نمودی، مرا از ستم نمودن حفظ کن.

10/14

نینداختن طوق ناپسندی (گناه)، به گردن بنده

وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ... تُقَلِّدْنِی مَکْرُوهَ شَنَارِهَا

و چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و طوق ناپسندی و زشتی آن را به گردنم نینداختی.

21/16

شیطان و ناپسند گرداندن اموری، در نظر بنده

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یَثْقُلَ عَلَیْنَا مَا کَرَّهَ إِلَیْنَا

خداوندا ما از اینکه چیزی را که در نظر ما زشت نموده، بر ما سنگین آید، به تو پناه می بریم.

2و1/17

خوشبخت شدن دیگری، به ناپسند بنده

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ، فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم و دیگری به سبب آنچه دوست ندارم، خوشبخت شود.

1/18

رسیدن امر ناپسندی از جانب فرزند، به والدین

ص: 1122

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی، أَوْ خَلَصَ إِلَیْهِمَا عَنِّی مِنْ مَکْرُوهٍ... فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا...

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده یا ناخوشایندی که از من به ایشان رخ داده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان قرار ده.8/24

کراهت نداشتن فرزند، از کرده والدین

فَإِنِّی... لَا أَکْرَهُ مَا تَوَلَّیَاهُ مِنْ أَمْرِی یَا رَبِّ

زیرا از آنچه درباره من به عهده گرفتند، ناراضی نیستم. ای پروردگار من.9/24

بازنگشتن به ناپسند خداوند

وَ لَکَ یَا رَبِّ شَرْطِی أَلَّا أَعُودَ فِی مَکْرُوهِکَ

و ای پروردگار من، با تو قرار می گذارم، در کاری که ناپسند توست، برنگردم.16/31

ناپسندیده دانستن جای رضای الهی

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و مورد رضایت تو را ناپسند داریم.3/33

نپسندیدن تقدیر الهی

حَبِّبْ إِلَیْنَا مَا نَکْرَهُ مِنْ قَضَائِکَ

آنچه از مقدّراتت که نمی پسندیم، نزد ما محبوب فرما.4/33

ناپسند نشمردن آنچه خدا دوست دارد

وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی... لَا نَکْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ

و گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا آنچه را دوست داشتی، ناپسند نشماریم.5/33

مردن بدون کراهت

أَمِتْنَا... طَائِعِینَ غَیْرَ مُسْتَکْرِهِینَ

ما را فرمانبردارانِ بی اجبار، بمیران.5/40

ناپسند نبودن همنشینی با ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ

درود بر تو که همراهی اش ناپسند نیست.

35/45

عدم انجامِ ناپسند الهی

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً... تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَیْثُ لَا آتِی مَا تَکْرَهُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که به آنچه دوست دارم پایان یابد. در صورتی که آنچه را نمی پسندی، انجام ندهم.117/47

برنگشتن به ناپسند الهی، به خواست خدا

فَإِنِّی لَنْ أَعُودَ لِشَیْءٍ کَرِهْتَهُ مِنِّی إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ

پس به درستی که اگر تو بخواهی، من هرگز به

ص: 1123

چیزی که آن را از من نپسندیده ای، برنمی گردم.

27/48

دشمن و رساندن ناپسندی، بر بنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ

پس چه بسیار دشمنی که در دل قصدِ رساندن ناپسندی (آسیب) به من داشت.4/49

برطرف نمودن ابرهای ناپسند، از بنده

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی

و چه بسیار ابرهای ناپسندی (مصیبت باری) که از من برطرف نمودی.11/49

نپسندیدن حکم الهی

لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ

کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند.3/52

ناتوانی

عجز اندیشه ها، از وصف خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی... عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ

سپاس خدای را، همان که پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.2و1/1

ناتوانی دیده ها، از دیدن خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُوءْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ

سپاس خدای را، همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر است.2و1/1

ناتوانی جانداران از تأخیرِ آنچه خدا جلو انداخته

لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیرًا عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ

آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، ندارند.4/1

ناتوانی جانداران از پیش انداختن آنچه خدا عقب انداخته

وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّمًا إِلَی مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ

و (آفریدگان) نمی توانند آنچه را که (خدا) آنها را از آن عقب انداخته، جلو اندازند.4/1

ناتوانی از سپاس الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ؟

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست. پس چگونه سپاس او را به جا آوریم؟19/1

عدم وجود ناتوانی در قدرت الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ

ص: 1124

عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَیْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که از چیزی - اگر چه بزرگ باشد - ناتوان نیست.1/2

ناتوانی پیامبر صلی الله علیه و آله و نیرو یافتنش به یاری خدا

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ... مُتَقَوِّیًا عَلَی ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ

پس با قوّت بخشیدن ضعف خود به کمک تو، به سوی آنان تاخت.19/2

کمک به ناتوان

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ مُعَاوَنَهِ الضَّعِیفِ

و ما را برای انجام نیکی و کمک کردن ناتوان، توفیق ده.18/6

ناتوانی بنده، از آنچه به او رسیده

فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعًا

ای پروردگار من، طاقت آنچه بر من رسیده را ندارم.10/7

آفرینش بنده، از ضعف و ناتوانی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا

خداوندا و تو ما را از ناتوانی آفریده ای.

5/9

ناتوانی بندگان از دادگری خدا

وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِکَ بِتَجَاوُزِکَ، فَإِنَّهُ لَا طَاقَهَ لَنَا بِعَدْلِکَ

و به گذشت خود، ما را از عذابت ایمن ساز. زیرا ما طاقت عدالت تو را نداریم.2/10

یاری طلبیدن از خدا، در ناتوانی

وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَی مَا عَجَزْتُ عَنْهُ

و برای هر آنچه از انجامش ناتوانم، از تو یاری می طلبم.14/12

ناتوان ساختن ستم کننده و دشمن بنده

وَ اجْعَلْ لَهُ... عَجْزًا عَمَّا یُنَاوِیهِ

و او را در برابر آنکه با او دشمنی می کند ناتوان ساز.6/14

خدا، بی نیازکننده ناتوان

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان.1/21

ناتوان شدن بنده از خشم خدا و نداشتن یاور

ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِکَ فَلَا مُوءَیِّدَ لِی

در برابر خشم تو ناتوان شده ام و یاری دهنده ای ندارم.1/21

ص: 1125

خدا و ناتوان ساختن بنده

وَ مَنْ یُقَوِّینِی وَ أَنْتَ أَضْعَفْتَنِی؟

و چه کسی مرا نیرومند سازد، در حالی که تو ناتوانم نموده ای؟2/21

ناتوانی بنده، از بیرون رفتن از سلطنت خدا

وَ لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

و مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست.

6/21

ناتوانی بنده، از گریز از قدرت الهی

وَ لَا أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَهَ قُدْرَتِکَ

و نمی توانم از قدرت تو بگریزم.6/21

ناتوان بودن بنده

فَإِنِّی عَبْدُکَ... الضَّعِیفُ

پس به درستی که من بنده ضعیف توام.

7/21

اقرار بنده، به ناتوانی

وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّهِ حِیلَتِی

و به ضعف قوّتم و کمی چاره اندیشی ام اعتراف دارم.7/21

ناتوانی بنده، نسبت به سود و زیان خود

لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا إِلَّا بِکَ

جز به یاری تو بر سود و زیانی، توانا نیستم.

7/21

به خود واگذاردن بنده، و ناتوانی او از انجام امور

وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی، فَإِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا...

و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما. که اگر مرا به خود واگذاری، از انجام آن عاجزم.

3/22

انجام واجبات و ناتوانی بدن

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ... وَ إِنْ ضَعُفَ عَنْ ذَلِکَ بَدَنِی

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه بدنم از (انجام) آن ناتوان باشد.6/22

پناه بردن به خدا، از شرّ ناتوان و توانا

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ شَدِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر ناتوان و توانا پناه ده.6/23

نیرومند ساختن فرزندان ناتوان، برای والدین

ص: 1126

إِلَهِی... قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ

خداوندا ناتوانشان را برایم نیرومند نما.

2/25

مهربانی کردن به همسایگان ناتوان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان، توفیق ده.

2/26

ناتوانی و قصد جنگ و جهاد داشتن

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

ضعف بنده، در عمل

وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا

و من بنده ای هستم که عملش ضعیف است.

9/32

ناتوانی معرفت از آنچه خدا اختیار کرده

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ...

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار

نموده ای نساز.3/33

ناتوانی بنده و استحقاق الهی

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا... لَا یَبْلُغُ مَبْلَغًا مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا کَانَ مُقَصِّرًا دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ

خداوندا همانا کسی در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد، جز آنکه در برابر سزاواری تو بر اثر فضلت، ناتوان است.2و1/37

ناتوانی سپاس گزارترین بندگان، از سپاس خدا

فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ

پس شکرگزارترین بندگانت از شکر تو، عاجز است.3/37

ناتوانی عابدترین بندگان، از طاعت الهی

وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ

و عابدترین آنان از اطاعتت، ناتوان است.

3/37

اقرار همگان به ناتوانیشان، نسبت به ادای استحقاق خداوند

وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ

و همگی به ناتوانی خود در ادای آنچه تو شایسته آنی، اقرار دارند.8/37

ناتوانی کوه های استوار، از تحمّل فهم

ص: 1127

عجایب قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.

10/42

درنگ خداوند و عدم عجز او

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است.

22/46

درماندگی از سپاس خدا، به علّت ناتوانی

وَ قُصَارَایَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ، لَا رَغْبَهً - یَا إِلَهِی - بَلْ عَجْزًا

و نهایت تلاش من اقرار به درماندگی است. نه از روی بی رغبتی - ای خدای من - بلکه از روی ناتوانی است.24/46

سکوت و ناتوانی از سپاس الهی

وَ قَدْ قَصَّرَ بِیَ السُّکُوتُ عَنْ تَحْمِیدِکَ

و سکوت، مرا از سپاس تو ناتوان ساخته.

24/46

ناتوان نبودن خدا، از درخواست شده از او

إِنَّکَ غَیْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِیدُ، وَ لَا عَاجِزٍ عَمَّا تُسْأَلُ

به درستی که تو آنچه بخواهی، برایت سخت و دشوار نیست و از آنچه از تو درخواست شود، ناتوان نیستی.25/46

اقامه برهان و عدم عجز خداوند

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یُعْیِکَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَیَانٌ

تویی آنکه دلیل روشن و سخن آشکاری، تو را عاجز نکرده است.16/47

ناتوانی فهم ها، از (ادراک) چگونگی خدا

أَنْتَ الَّذِی... عَجَزَتِ الْأَفْهَامُ عَنْ کَیْفِیَّتِکَ

تویی آنکه فهم ها از کیفیّت تو عاجزند.

18/47

ناتوانی فرشتگان، از شمارش سپاس

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند.40و36/47

ناتوان، و ستم نمودنش

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ... وَ إِنَّمَا یَحْتَاجُ إِلَی الظُّلْمِ الضَّعِیفُ

دانسته ام که در فرمان تو ستم نیست. و همانا

ص: 1128

ضعیف، نیازمند به ستم کردن است.15/48

خدا، بینا به ناتوانی بنده

فَقَدْ تَرَی ضَعْفِی... إِلَیْکَ

زیرا ناتوانی ام را به درگاه خود می بینی.

16/48

خدا، بینا به ناتوانی بنده

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتَِمالِ الْفَوَادِحِ

ای خدای من، پس تو ناتوانی ام را از تحمّل مصیبت های سخت، مشاهده کردی.5/49

ناتوانی از (تحمّل) گرمی آفتاب

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

ناتوانی از (تحمّل) گرمی آتش الهی

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

ناتوانی بنده، از (شنیدن) صدای رعد

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد.5/50

ناتوانی بنده، از (شنیدن) بانگ خشم خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را

ص: 1129

توانایی دارد؟5/50

احسان الهی و ناتوانی بنده، از سپاس

فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی مَا یَعْجِزُ عَنْهُ شُکْرِی

پس تو آنچنان به من نیکی کردی که شکر من از ادای آن عاجز است.1/51

ناتوانی بنده، از غالب و پیروز گشتن

أَسْأَلُکَ أَنْ... تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

از تو می خواهم که بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم.7/51

ناتوانی بنده از شتاب به سوی وعده خدا، به دوستانش

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیما وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در شتافتن به آنچه به دوستانت نوید داده ای، به تو شکایت می کنم. 10/51

نزدیک شدن مرگ و ناتوانی بنده

ارْحَمْ... اقْتِرَابَ أَجَلِی وَ ضَعْفِی وَ مَسْکَنَتِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی

بر نزدیک شدن مرگم و ناتوانی ام و نیازمندی ام و بیچارگی ام رحم کن.4/53

نبودِ توانایی دهنده ای، برای ناتوانی بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِیثًا، وَ لَا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیًا... غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که فریادرسی برای نیازش، و نیرودهنده ای برای ضعفش جز تو نمی یابد.

3/54

ناحق باطل

ناخن

جدا ساختن ناخن های دشمنان مرزداران اسلام

وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ

و چنگالشان را از آنان جدا کن.5/27

ناخوشی

امید به اجابت الهی ، در حال خوشی و ناخوشی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود -

ص: 1130

قرار نده، در خوشی باشم یا سختی.8/21

نادانی

نادانی بنده، به حالت و زمان شکرگزاری

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟ وَ أَیُّ الْوَقْتَیْنِ أَوْلَی بِالْحَمْدِ لَکَ؟

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ و کدامین یک از دو وقت، برای ستایش تو شایسته تر می باشد؟2/15

نافرمانی خدا، از روی نادانی

وَ أَنَا الَّذِی بِجَهْلِهِ عَصَاکَ

و منم آن کسی که از روی نادانی تو را نافرمانی کرده.14/16

نادانی بنده، نسبت به رستگاری خود

فَمَنْ أَجْهَلُ مِنِّی، یَا إِلَهِی، بِرُشْدِهِ؟

پس ای خدای من چه کسی به رستگاری خود نادان تر از من است؟23/16

به مرزداران شناساندن آنچه جاهل به آنند

عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ

آنچه را نمی شناسند، به آنان بشناسان.3/27

همانندی مرتکب نواهی، با فرد جاهل به قدرت الهی

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا کَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده. مانند نادان به قدرت تو بر خودش.

7و6/31

عذرخواهی بنده، از جهل خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ جَهْلِی

خداوندا، به درستی که من از نادانی ام، در پیشگاه تو عذر می خواهم.21/31

نادان نبودن بنده، به بدی کردار خود

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست.26/31

برتری آل محمّد صلی الله علیه و آله بر جاهلان به علم قرآن

وَ فَضَّلْتَنَا عَلَی مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ

و ما را بر کسی که به علم آن نادان بود، برتری بخشیدی.5/42

نادانی بدبختان، به زمان ماه رمضان

ص: 1131

وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ

و ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند.

43/45

جاهلان، و فراموشی نعمت های الهی

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

مجهول ماندن مقام و منزلت بنده

وَ لَا تَسُمْنِی... نَقِیصَهً یُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَکَانِی

و عیبی را که به خاطر آن، منزلتم دانسته نشود، بر من ثابت نگردان.121/47

بردباری خداوند، و بخشش نادانی بنده

وَ عُدْ بِحِلْمِکَ عَلَی جَهْلِی

و با بردباری ات بر نادانی ام، ببخش.4/53

نادرست باطل

نازایی

درخواست نازا گرداندن زنان دشمنان

مرزداران اسلام، از خدا

اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ

خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان.

6/27

نازپرورده

پناه بردن به خدا، از شر مرفّهِ نازپرورده

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مُتْرَفٍ حَفِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر مُرفّه نازپرورده پناه ده.6/23

رانده نشدن نازپروردگان، (از درگاه الهی)

فَیَا مَنْ... لَا یَنْدَهُ الْمُتْرَفِینَ

پس ای آنکه نازپروردگان را نمی رانی.

75/47

نازک

دشمن، و نازک گرداندن طرف تیزِ تیغش

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و طرف تیز آن را برایم نازک کرد.

4/49

ص: 1132

ناسپاسی

ناسپاسی ننمودن از خدا

فَقُلْتَ: اذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ، وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَا تَکْفُرُونِ

پس فرمودی: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا شکر گزارید و مرا کفران نکنید.»14/45

ناسپاسی بنده و عذاب الهی

وَ قُلْتَ: لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

و فرمودی: «اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم و اگر کفران نمایید، همانا عذاب من شدید است.»14/45

ناسپاسی و عدم محرومیّت از خیر

إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی لِقِلَّهِ شُکْرِی

خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان.13/51

نافرمانی سرکشی

سپاسی مانع از نافرمانی خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... حَاجِزًا عَنْ مَعْصِیَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که مانعی از معصیتش باشد.29و27/1

گفتار فرشتگان، هنگام دیدن چگونگی

دوزخ بر معصیت کار

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ: سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

و همانهایی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران شعله می کشد، گویند: منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

نافرمانی نکردن فرشتگان، از فرمان الهی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که خدا را در آنچه به آنان امر کرده، سرپیچی نمی کنند.

19و11و10/3

تابعین و نگه داشته شدن از نافرمانی خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را از معصیت نگه داری.

14و13/4

نگه داشتن بنده، از نافرمانی خدا

وَ احْفَظْنَا... حِفْظًا عَاصِمًا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و ما را نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از

ص: 1133

نافرمانی تو بازدارد.17/6

کوچک شمردن معصیت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از کوچک شمردن نافرمانی.2و1/8

فرونبردن اندام بنده، در معصیت الهی

وَ لَا تَجْعَلْ لِشَیْءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذًا فِی مَعْصِیَتِکَ

و اعضای ما را در نافرمانی ات نفوذناپذیر کن.

6/9

شماتت شیطان و نافرمانی بنده از خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَایَعْنَاهُ عَلَی مَعْصِیَتِکَ

خداوندا چون بر نافرمانی از تو، شیطان را همراهی نمودیم، او ما را شماتت کرد.6/10

توبه پذیرفته شده معصیت

وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا. تَوْبَهً مَقْبُولَهً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَی ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیَهٍ اقْتَرَفْنَاهَا

و پایان آنچه نویسندگان کارهایمان برای ما می شمارند، توبه پذیرفته شده قرار ده که ما را پس از آن بر گناه و نافرمانی انجام شده توبیخ نکنی.

3/11

خودداری از معصیت، هنگام احسان الهی

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام.5/12

آمرزیدن معصیت کار

مَا أَنَا بِأَعْصَی مَنْ عَصَاکَ فَغَفَرْتَ لَهُ

من گناهکارتر از آنکه نافرمانی تو کرده و تو او را آمرزیده ای، نبوده ام.11/12

افراط نکردن خدا، در کیفر معصیت کاران

وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُفْرِطُ فِی عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ

و تویی آنکه در کیفر گناهکاران زیاده روی نمی کند.12/16

نادانی و نافرمانی

أَنَا الَّذِی بِجَهْلِهِ عَصَاکَ

منم آن کسی که از روی نادانی تو را نافرمانی کرده.14/16

صرف نمودن روزی خدا، در نافرمانی او

وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِینَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَیْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ فِیما نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ؟

و کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد، آنگاه که روزی ات را که برایم رسانده ای،

ص: 1134

در نافرمانیت در آنچه بازداشته ای صرف می کنم؟

23/16

خوش رفتاری خدا با بنده ، جهت دست برداشتنش از معصیت

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی، وَ تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ الْمُسْخِطَهِ

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من و از تفضّل تو بر من است. برای اینکه از نافرمانی - برانگیزنده خشم تو - دست بردارم.

26/16

جزای نخستین معصیت

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ... إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّارَ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود.31/16

نگهداشتن بنده، از معاصی

وَ قِنِی مِنَ الْمَعَاصِی

و مرا از گناهان حفظ کن.33/16

شیطان و خوار ساختن بندگان، با معصیت

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی... امْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در خوار نمودن ما به نافرمانی ات طمع کند، به تو پناه می بریم.2و1/17

دلیر نساختن بنده، بر نافرمانی خدا

وَ لَا تُجَرِّئْنِی عَلَی الْمَعَاصِی

و بر نافرمانی ها جرأتم مده.5/22

منّت بر بنده و دوری از نافرمانی خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و با تندرستی و دوری جستن از نافرمانی ات - که مرا از آن بازداشته ای - بر من منّت گذار.

3/23

رها کردن معصیت خداوند

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... التَّارِکِینَ لِکُلِّ مَعْصِیَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) همه نافرمانی هایت را ترک کرده اند، قرار ده.

11و10/25

بزرگ دیدن نافرمانی خدا

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ

ص: 1135

کَبِیرًا

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، پس گناه بزرگش را بزرگ دانست.7/31

توبه نمودن و خیال معصیت نداشتن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَهٍ

خداوندا من به درگاهت توبه می کنم، توبه کسی که نافرمانی از ذهنش نمی گذرد.14/31

دوری نمودن از همه معاصی

وَ لَکَ یَا رَبِّ... عَهْدِی أَنْ أَهْجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیکَ

و ای پروردگار من، با تو عهد می بندم، از همه نافرمانی های تو، دوری گزینم.16/31

احتمال توبه بودنِ ترک معصیت

وَ إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

و اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من نخستین بازگشت کننده ام.28/31

بسیاری نافرمانی بنده، از خدا

و کَثُرَ عَلَیَّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و معصیتت که بر دوش کشم، بر من زیاد است.

10/32

پرداختن به معصیت، و سزاوار خشم خدا شدن

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ، وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ، فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ

...همین که به نافرمانی ات پرداختم و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم، پس عنان حیله اش را از من برگرداند.13/32

سخت گرفتن خدا بر معصیت کار، با آتش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.

29/32

فریب خوردن از شیطان و نافرمانی خدا

فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ

پس اگر شیطان آنها را از اطاعتت فریبشان نمی داد، هیچ گناهکاری نافرمانی تو را نمی کرد.

9/37

مهلت دادن خدا به معصیت کار

وَ تُمْلِی لِلْعَاصِی فِیما تَمْلِکُ مُعَاجَلَتَهُ فِیهِ

و گنهکار را در آنچه توانایی شتاب در کیفرش را داری، مهلت می دهی.10/37

آشکار بودن کرم خدا، با معصیت کار

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ

ص: 1136

عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است.10/37

شتاب نکردن خدا، در کیفر عصیانگر

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی.14/37

کیفر بنده، در نخستین قصد نافرمانی خدا

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.14/37

معصیت کار و ستم الهی

لَا یُخْشَی جَوْرُکَ عَلَی مَنْ عَصَاکَ

بیمی از آن نیست که بر کسی که تو را معصیت کرد، ستم کنی.16/37

توبه کنندگانِ بدون معصیت

أَمِتْنَا... تَائِبِینَ غَیْرَ عَاصِینَ...

ما را توبه کنندگانِ غیر گنهکار، بمیران.5/40

عامل بازدارنده از رفتن به سوی معاصی

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا

و قرآن را نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان قرار ده.10/42

ماه نو و نگه داشته شدن بنده، از معصیت

وَ احْفَظْنَا فِیهِ مِنْ مُبَاشَرَهِ مَعْصِیَتِکَ

و ما را در آن (ماه) از انجام دادن نافرمانی ات نگهدار.6/43

روزه و بازداشته شدن اندام، از معاصی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما.6/44

بردباری خدا، با معصیت کار

وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاکَ بِالْحِلْمِ

و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی.9/45

گستردگی روزی خدا، بر معصیت کار

رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ

روزیِ تو برای کسی که تو را نافرمانی کرده، گسترده است.16/46

برحذر بودن از نافرمانی امام علیه السلام

ص: 1137

وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ

و از نافرمانی اش برحذر داشتی.60/47

نهی خدا، از نافرمانی

وَ نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ

و او را از نافرمانی نهی کردی.68/47

نافرمانی خدا، از روی عمد

أَنَا الَّذِی عَصَاکَ مُتَعَمِّدًا

منم آنکه از روی عمد، تو را نافرمانی کردم.

78/47

همانند نافرمانی از خدا

بِحَقِّ... مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِیَتَهُ کَمَعْصِیَتِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که نافرمانی از او را مانند نافرمانی از خود قرار داده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

پاکی از چرکی عصیان و نافرمانی

وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ

و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش.

112/47

عدم تباهی کارهای نیک، در اثر آمیختگی با معصیت

لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، باطل نکن.131/47

عطای الهی، و نافرمانی بنده

وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ

و عطای نیکو نمودی، پس نافرمانی کردم.

1/49

سرگرم شدن به نافرمانی خدا

کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَامًا وَ تَطَوُّلًا مِنْکَ، وَ فِی جَمِیعِهِ انْهِمَاکًا مِنِّی عَلَی مَعَاصِیکَ

همه آنها نعمت و احسان از جانب توست، و در همه آنها، من سرگرم نافرمانی تو بودم.13/49

عدم کاهش ملک خدا، با نافرمانی گنهکار

لَکِنْ... مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ... تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِیَهُ الْمُذْنِبِینَ

ولی پادشاهی ات پایدارتر از آن است که نافرمانی گنهکاران (چیزی) از آن بکاهد.6/50

نافله مستحب

ناگوار

کمی و ناگواریِ بخشش خویشان، به بنده

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا

ص: 1138

قَلِیلًا نَکِدًا

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند.

3/22

نالیدن

عامل آسان شدن سختی نالیدن بندگان، هنگام مرگ

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... جَهْدَ الْأَنِینِ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، سختی ناله کردن را بر ما آسان گردان.13/42

نام

منزّه بودن نام های خداوند

تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُهُ

نام هایش مقدّس است.7/1

وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُکَ عَنِ الْمَنْسُوبِینَ

و نام هایت از نسب داران مقدّس تر است.

14/39

بخشاینده نامیده شدن خدا، از جانب خودش

وَ أَنْتَ الَّذِی سَمَّیْتَ نَفْسَکَ بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّی

و تویی آنکه خود را بخشاینده نام نهادی، پس از من درگذر.18/16

مشرکانی با نام و نشانی پنهان از بنده

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است.9/27

نوشتن نام مسلمانی با ویژگی های خاص، در زمره عبادت کنندگان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَهٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا فقر او را به درنگ واداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

«لیله القدر»، نام شبی از شب های رمضان

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّ_اهَا لَیْلَهَ الْقَدْرِ

ص: 1139

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد، و آن را شب قدر نامید.

5/44

«توبه»، نام دری به سوی عفو الهی

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ، وَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَهَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای و آن را توبه نامیده ای.

10/45

مبارک بودن نام خداوند

...تَبَارَکَ اسْمُکَ

...نامت مبارک است.12/45

نامگذاری دعا، به «عبادت»

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً

پس دعا کردن را عبادت نامیدی.

15/45

نامگذاری ترک دعا، به «استکبار»

فَسَمَّیْتَ... تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا

پس ترک آن را استکبار نامیدی.15/45

تغییر ندادن نام بنده

وَ لَا تُغَیِّرْ لِی اسْمًا

و نامم را تغییر نده.124/47

نام های پنهان شده خداوند

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب رحم نمایی.

5/50

نیکوترین نام ها

یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی

ای کسی که نیکوترین نام ها برای اوست.

7/51

نام بزرگ خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به نام بزرگت از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

پیامبر صلی الله علیه و آله و تسبیح نمودن خدا، به نام بزرگش

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ... أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ بِعِبَادَتِکَ

خدای من، به آن نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی که تو را با آن تسبیح گوید، از تو می خواهم که مرا به وسیله بندگی ات از هر چیزی

ص: 1140

بی نیاز گردانی.10/52

نامبارک شوم

نامه

پر ساختن نامه اعمال بندگان، از نیکی ها

وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا

و نامه های اعمال ما را از نیکی هایمان پر کن.

15/6

فرشتگان و نامه ای خالی از یاد گناهان بندگان

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

نبرد جنگ

نبوّت پیامبری

نجات رهایی

نجاست پلیدی

نحس شوم

ندا صدا

نرخ بها

نردبان

نردبانی برای رسیدن به جایگاه سلامت (بهشت)

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سُلَّمًا نَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلِّ السَّلَامَهِ

و قرآن را نردبانی برای عروجمان به محل سلامت قرار ده.8/42

بالا رفتن از نردبان رحمت همیشگی خدا

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.

17/49

نرم خویی

توفیق نرم خویی

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... لِینِ الْعَرِیکَهِ

و زیور پرهیزکاران را در نرم خویی، به من بپوشان.10/20

ص: 1141

نرم خو نمودن فرزند، با والدین

وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِی

و خویم را برایشان نرم نما.6/24

نرم بودن با همسایگان، از روی فروتنی

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُلِینُ جَانِبِی لَهُمْ تَوَاضُعًا

و خداوندا مرا بر آن دار که فروتنانه، با آنها نرمی و مدارا کنم.3/26

نرم گرداندن خوی ولیّ خدا علیه السلام ، برای دوستان خداوند

وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ

و خوی او را برای دوستانت نرم فرما.

63/47

نرینه

بخشیدن فرزندان نرینه، به والدین

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أَوْلَادًا ذُکُورًا

و از نزد خود افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش.5/25

نزدیکان

پیامبر صلی الله علیه و آله و دور گرداندن نزدیکان

وَ أَقْصَی الْأَدْنَیْنَ عَلَی جُحُودِهِمْ

و نزدیکان را بر اثر انکارشان، دور نمود.

9/2

دشمنی پیامبر صلی الله علیه و آله با نزدیک ترین (افراد)

وَ عَادَی فِیکَ الْأَقْرَبِینَ

و به خاطر تو با نزدیک ترین (اشخاص)، دشمنی نمود.12/2

نزدیکان بنده و پناهگاهی بازدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ... قَرَابَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

و نزدیکان ما را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

تغییر خواری بنده توسّط نزدیکان، به یاری

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِینَ النُّصْرَهَ

و درباره من خوار گرداندن نزدیکان را به یاری نمودن مبدّل فرما.7/20

رعایت اموری، برای نزدیکان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَرْعَی لَهُمْ مَا أَرْعَی لِخَاصَّتِی

و خداوندا مرا بر آن دار که آنچه را برای

ص: 1142

خاصّان خود رعایت می کنم، برای آنان (همسایگان) رعایت نمایم.3/26

بالاترین عطایای تقرّب جویان

وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ... أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و گذشت از ایشان را که من کردم، بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.2/39

سرپرستی کردن خدا، از مقرّبان

وَ تَوَلَّنِی بِمَا تَتَوَلَّی بِهِ أَهْلَ طَاعَتِکَ وَ الزُّلْفَی لَدَیْکَ وَ الْمَکَانَهِ مِنْکَ

و مرا سرپرستی کن همانگونه که فرمانبرانت و نزدیکانت و منزلت دارندگانت را سرپرستی می کنی.

87/47

نزدیکی

نزدیک شدن به سوی سرآمدی خاص، با سال های روزگار

ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاهِ أَجَلًا مَوْقُوتًا... یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ

سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، که با سال های روزگارش، به آن نزدیک می شود.6/1

مقرّبان (درگاه خدا) و نگهداری از کتاب مرقوم

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شده ای که مقرّبان الهی گواه آنند».

13و10/1

سپاسی تنگ کننده جا، بر فرشتگان مقرّب

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم.16و10/1

نزدیک ترین فرشتگان و ستودن خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ...

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیک ترین فرشتگانش، او را ستوده اند.25/1

پیامبر صلی الله علیه و آله و نزدیک گرداندن افراد دور

وَ قَرَّبَ الْأَقْصَیْنَ عَلَی اسْتِجَابَتِهِمْ لَکَ

و دورتران را بر اثر پذیرفتنشان - برای تو - نزدیک نمود.10/2

برابری نکردن هیچ فرشته مقرّبی ، با پیامبر صلی الله علیه و آله

ص: 1143

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی... لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه نزد تو هیچ فرشته مقرّبی با او برابری نکند.24و23/2

جبرئیل، فرشته مقرّب درگاه خدا

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ... الْمُقَرَّبُ عِنْدَکَ

جبرئیل امین وحی تو، مقرّب نزد توست.

4/3

درود خدا، بر مقرّبان درگاهش

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ أَهْلِ الزُّلْفَهِ عِنْدَکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که نزدت مقرّبند.10/3

نزدیک نمودن بندگان، به قرب الهی

وَ أَدْنِنَا إِلَی قُرْبِکَ

و ما را به قرب خود نزدیک فرما.4/5

سودبریِ آنکه خدا او را به خود نزدیک گرداند

وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَیْکَ یَغْنَمْ

و هر کس را که به خود نزدیک سازی، سود می برد. 9/5

در زمره نزدیکان (به رحمت) خدا بودن

وَ اجْعَلْنَا... مِنْ خَاصَّتِکَ الْخَاصِّینَ لَدَیْکَ

و ما را از برگزیدگان مخصوص خود قرار ده.

15/5

نزدیک بودن خدا، به ندا و آواز بنده

وَ کُنْ... مِنْ نِدَائِی قَرِیبًا

و به آوازم نزدیک شو.21/13

نزدیک بودن یاری خدا، به مظلومین

وَ یَا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِینَ

و ای کسی که یاری او به ستم دیدگان نزدیک است.3/14

نزدیک شدن به ترس دیدار خدا

وَ أَشْرَفْتُ عَلَی خَوْفِ لِقَائِکَ. فَلَا مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی

و به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.1/21

پناه بردن به خدا، از شرّ هر نزدیک و دوری

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ قَرِیبٍ وَ بَعِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر نزدیک و دوری پناه ده.6/23

نزدیک بودن خدا

إِنَّکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ

ص: 1144

همانا تو نزدیکِ اجابت کننده ای.12/25

وسیله رسیدن به قرب خدا

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا... وُصْلَهً إِلَی قُرْبِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، وسیله پیوستن به قربت قرار ده.6/30

نزدیک شدن به گرفتاری ها

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا... وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أُقَارِفَ مِثْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است. پس صاحبانش را عوض ده و مرا از نزدیک شدن به مانند آن، نگهدار.18/31

نزدیکی گنهکار، به معصیت

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ، وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ، فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ

...همین که به نافرمانی ات نزدیکی نمودم و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم، پس عنان حیله اش را از من برگرداند.13/32

فرشتگان مقرّب، در جایگاه گواهان

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد

جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

نزدیک بودنِ دُورِ آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... بَعِیدُهَا قَرِیبٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که دورش نزدیک است.29/32

راهی نزدیک تر به خلاف عافیت

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ... أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیَهِ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که به ضدّ عافیت نزدیک تر است، تکیه نماییم.

3/33

نزدیک گرداندن وقت تلاش جهت توبه

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ... وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فِیهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده قرار ده و زمان آن را نزدیک گردان.4و3/34

پاداشی جاوید، به کرداری با پایان نزدیک و زایل شدنی

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ... عَلَی الْغَایَهِ الْقَرِیبَهِ الزَّائِلَهِ بِالْغَایَهِ الْمَدِیدَهِ الْبَاقِیَهِ

ص: 1145

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل نزدیک مدّتِ زوال پذیر، پاداش درازمدّت پایدار عطا نموده ای.12/37

مرگ، خویشاوندی نزدیک

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ... حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم. تا جایی که مرگ برای ما (همانند) خویشاوند نزدیک ما باشد که نزدیک شدن به او را دوست داریم.

3/40

نزدیک شدن زمان کوچ کردن به آخرت

وَ دَنَا مِنَّا إِلَی الْآخِرَهِ رَحِیلٌ وَ انْطِلَاقٌ

و کوچ کردن و رفتن ما به جهان دیگر نزدیک شود.13/42

پیامبر صلی الله علیه و آله ، نزدیک ترین پیامبران به خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

نزدیک ساختن دستاویز محمّد صلی الله علیه و آله ، به

خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ قَرِّبْ وَسِیلَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دستاویزش را نزدیک نما.19/42

برترین پاداش یکی از فرشتگان مقرّب، برای محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود دادی.22/42

نزدیکی به پاداش الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَکَلَّفَ إِلَّا مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا خود را جز در آنچه به پاداش تو نزدیک کند، به رنج نیندازیم.7و6/44

تقرّب به خدا، در ماه رمضان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی.11و10/44

ص: 1146

انواع تقرّب بندگان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ... حَتَّی لَا یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِکَتِکَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَهِ لَکَ، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَهِ إِلَیْکَ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم. تا هیچ یک از فرشتگانت به درگاهت نیاورد، مگر کمتر از طاعت های گوناگون برای تو و انواع تقرّبی که به سوی تو انجام می دهیم.11و10/44

فرشتگان مقرّب، و عبادت در ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ: مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ...

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن (ماه)، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا پیامبری که او را فرستادی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

بینایی به تقرّب نزد خدا

بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَهَ لَدَیْکَ

ما را به (راه) نزدیکی نزد خودت، بینا نمودی.

19/45

نزدیکی خدا، به تقرّب جوینده اش

وَ أَنْتَ... الْقَرِیبُ إِلَی مَنْ حَاوَلَ قُرْبَکَ

و تو نزدیک به هر آن کسی هستی که برای قرب به تو کوشد.21/45

نزدیک بودن آرزوها، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ

درود بر تو ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد.

25/45

نزدیک شدن به گناه، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

درود خدا، بر فرشتگان مقرّب

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادی.56/45

نزدیک شدن خدا، به نزدیک شونده به او

وَ یَا مَنْ یَدْنُو إِلَی مَنْ دَنَا مِنْهُ

ص: 1147

و ای کسی که به هر که به او نزدیک شود، نزدیک می شود.8/46

نزدیکی فریاد رسی خدا ، به فریاد رس خواهان

إِغَاثَتُکَ قَرِیبَهٌ مِنَ الْمُسْتَغِیثِینَ

فریادرسی ات به فریاد رس خواهان، نزدیک است.14/46

بلندمرتبه و نزدیک بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. با وجود بلندی خودْ نزدیک، و با وجود نزدیکی خودْ بلندی.10/47

سپاسی وسیله تقرّب به خداوند

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا یُتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَیْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که به وسیله آن جز به سوی تو، تقرّب نتوان جست.37و36/47

سپاسی نزدیک به سخن خداوند

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا حَمْدَ أَقْرَبُ إِلَی قَوْلِکَ مِنْهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ سپاسی نزدیک تر از آن به سپاسی که (در) گفتار توست، نباشد.47و36/47

محمّد صلی الله علیه و آله ، پیامبر مقرّب درگاه خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی الْمُکَرَّمِ الْمُقَرَّبِ، أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که برگزیده، اختیار شده، گرامی و مقرّب داشته شده اند، برترین درودهایت را بفرست.50/47

درودی رساننده محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، به قرب الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً تُقَرِّبُهُمْ مِنْکَ زُلْفَی

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که ایشان را هر چه بیشتر به تو نزدیک گرداند.

59/47

در پی طلب قرب خدا بودن

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام.72/47

خدا، و مقرون نمودن دوستی پیامبر صلی الله علیه و آله به دوستی خود

بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

ص: 1148

به حقّ کسی که دوستی اش را با دوستی خود قرین کرده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

دوستی دنیا و غفلت از تقرّب به خدا

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ... تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْکَ

و دوستی دنیای پست را که از نزدیکی جستن به تو، غافل می نمایدْ از دلم بَر کن.109/47

نزدیک شدن به خشیت الهی

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ

و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند.111/47

نزدیک بودن خدا، به پوشاندن (گناه)

أَعْلَمُ... أَنَّکَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْکَ إِلَی أَنْ تَشْهَرَ

می دانم به درستی که تو به پرده پوشی نزدیک تری تا اینکه آشکار سازی.116/47

کوشش در امور نزدیک گرداننده به خدا

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ... الِاجْتِهَادِ فِیما یُزْلِفُ لَدَیْکَ وَ عِنْدَکَ

و طعم کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان.

125/47

رحم نمودن خدا، به نزدیک شدن مرگ بنده

ارْحَمْ... اقْتِرَابَ أَجَلِی

بر نزدیک شدن مرگم رحم کن.4/53

آنچه بندگان با آن، به خدا تقرّب جویند:

أ. عمل تقرّب آور، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ...

خداوندا و هر کس به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

ب. دعا کردن به ولیّ خدا

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان، و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

ج. آنچه کسی جز با تقرّب به آن، به خدا نزدیک نشود

ص: 1149

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام.

72/47

د. منزلت محمّد صلی الله علیه و آله و مقام علی علیه السلام

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ، وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم.16/49

نزول

فرشتگان و نزول فرمان الهی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

نزول چیزی (بلایی) که سنگینی اش بر بنده دشوار است

وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ

و ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است.5/7

گواه گرداندن قرآن، بر هر کتاب مُنْزل

وَ جَعَلْتَهُ مُهَیْمِنًا عَلَی کُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ

و آن را بر هر کتابی که نازل کرده ای، گواه قرار دادی.1/42

نزول قرآن، به صورت نور

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

نزول وحی، بر پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

نزول اجمالی قرآن، بر پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ

ص: 1150

آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

نزول قرآن، در ماه رمضان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد.3/44

نزول آیاتی درباره افزایش حسنات

وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ

و مانندهای آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فروفرستادی.13/45

نزول قرآن در رمضان، سبب برگزیدگی این ماه

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

نزول کتاب الهی

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

نَسَب حسب و نسب

نسبت دادن

خدا و نسبت دادن آفریدگان به فقر

وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَی الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَیْکَ

و آنها را به تنگدستی نسبت داده ای و ایشان سزاوارند که به تو نیازمند باشند.12/13

نسل

بی بهرگی نسل پیش از اسلام ، از وجود محمّد صلی الله علیه و آله

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد،

ص: 1151

نه بر امّت های گذشته و مردمان پیشین.1/2

مقطوع نمودن نسل چهارپایان دشمنان مرزداران اسلام

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

نسیان فراموشی

نشانه

پیروی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از نشانه های صحابه

وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

نشانه های بنده (کارهایش) و زشتی آن

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَقْبَحُ آثَارًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - نشانه هایم زشت تر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

نمایاندن نشانه ای در مژده الهی، به بنده

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی

الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ بُشْرَی أَعْرِفُهَا، وَ عَرِّفْنِی فِیهِ عَلَامَهً أَتَبَیَّنُهَا

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم و در آن مرا از نشانه ای آگاه کن که آن را آشکارا بیابم.33/16

بنده و نشانه پای شیطان

وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ

و اثرش را از ما قطع کن.4/17

دو نشانه از نشانه های خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

قرآن، نشانه نجات و رهایی

وَ جَعَلْتَهُ... عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ

و آن را نشانه نجاتی قرار دادی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود.3/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، نشانه ای جهت دلالت بر خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّدًا عَلَمًا لِلدَّلَالَهِ عَلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی،

ص: 1152

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت قرار ده.8/42

ماه، نشانه ای از نشانه های پادشاهی و قدرت خدا

وَ جَعَلَکَ آیَهً مِنْ آیَاتِ مُلْکِهِ، وَ عَلَامَهً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ

و تو را نشانه ای از نشانه های پادشاهی اش و علامتی از علامت های سلطنتش قرار داد.2/43

نشانه های آشکار در قرآن

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.3/44

غلبه داشتن نشانه های خدا

سُبْحَانَکَ بَاهِرَ الْآیَاتِ

پاک و منزّهی! ای که نشانه هایت آشکار است.

31/47

امام علیه السلام ، نشانه ای برای بندگان خدا

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

عامل زنده گرداندن نشانه های دین خدا

أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ

با او (ولیّ خود)، آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان.62/47

بنده را نشانه انتقام الهی قرار ندادن

وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلْبَلَاءِ غَرَضًا، وَ لَا لِنَقِمَتِکَ نَصَبًا

و مرا هدف بلا و نشانه انتقام خود نگردان.

16/48

برگرداندن نشانه گیری دشمن، بر خودش

وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُودًا عَلَیْهِ

و آنچه آن را نشانه گرفته بود، بر خودش برگرداندی.6/49

بریده شدن نشان و اثر بنده، از دنیا

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی

مولای من! هنگامی که اثرم از دنیا قطع شود، به من رحم کن.5/53

نصر یاری

ص: 1153

نصوح

فرمان خدا، به توبه نصوح

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ: تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا...

پس تو که نامت مبارک است، فرمودی: «به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص.10/45

توبه نصوح، در عید فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد.52/45

نتیجه توبه نصوح

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.126/47

نصیحت پند

نظر نگاه

نظیر همانند

نعمت

پی درپی بودن نعمت های الهی

وَ تَظَاهَرَتْ آلَاوءُهُ

و نعمت هایش آشکار و پی درپی است.7/1

نیکو بودن نعمت خدا، در حقّ بنده

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاوءُهُ عِنْدَنَا

و سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم. پس اگر از فضل او، جز همان توبه را به شمار نیاوریم، مسلّماً نعمتش بر ما نیکو است.22/1

وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ

و نعمت نیکو عطا نمودی، پس نافرمانی کردم.

1/49

کوتاهی نمودن در سپاس گزاری از نعمت

...یَحْجُبُنِی... نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا

بازمی دارد مرا (از درخواست از تو)، نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی کردم.2/12

خدا، بخشنده نعمت بزرگ

إِنَّکَ... الْمُتَطَوِّلُ بِالِامْتِنَانِ

همانا تویی که بدون استحقاق نعمت بزرگ می بخشی.7/15

ص: 1154

انعام الهی و سبکی پشت بنده، از گناه

وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّکَ

و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بخششت آن را سبک گردان.29/16

برکت دادن به انعام شده، به بنده

وَ بَارِکْ لِی... فِیما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ

و برایم در آنچه به من نعمت داده ای، برکت ده. 5/22

عطای نعمت بقای فرزندان، به والدین

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِبَقَاءِ وُلْدِی

خداوندا و بر من به بقای فرزندانم منّت گذار.

1/25

انعام و اصلاح حال بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی...

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، بر من ارزانی دار.9/25

سبب از دست دادن نعمت الهی

وَ لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَی مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَأَوْشَکَ... أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُکَ

و اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن

گماشته ای، جزا دهی، چه بسا نعمت تو از دستش می رفت.12/37

نجات بندگان، به سبب نعمت الهی

وَ عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ... حَتَّی... یَنْجُوَ کُلٌّ مِنَّا بِمَنِّکَ

و به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را به من عوض ده. تا هر کدام از ما به سبب نعمتت، نجات یابد.3/39

پراکندگی نعمت خدا، در بین آفریدگان

وَ فَشَتْ نِعْمَتُکَ فِی جَمِیعِ الْمَ_خْلُوقِینَ

و نعمتت در همه آفریدگان پراکنده است.

14/39

وسیله ورود به نعمت فراوان سرای اقامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... ذَرِیعَهً نَقْدَمُ بِهَا عَلَی نَعِیمِ دَارِ الْمُقَامَهِ

و قرآن را وسیله ای برای قدم نهادن ما بر نعمتِ سرای اقامت، قرار ده.8/42

ماه نو، ماه نعمت

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... نِعْمَهٍ...

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه نعمت قرار دهد.5و4/43

سپاس گزاری از نعمت خدا، در هر ماه

ص: 1155

وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ

و در آن (ماه) شکر نعمتت را به ما الهام کن.

7/43

کامل ساختن نعمت، با کامل شدن طاعت

وَ أَتْمِمْ عَلَیْنَا بِاسْتِکْمَالِ طَاعَتِکَ فِیهِ الْمِنَّهَ

و با کامل کردن طاعتت در آن (ماه)، نعمت را بر ما تمام گردان.7/43

نیکی خدا و نعمت های او

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَی رِضْوَانِهِ

و سپاس خدای را که ما را در راه های احسانش، راهی نمود، تا در آن (راه ها)، به وسیله نعمتش به سوی خوشنودی اش رویم.2/44

ابتدایی (بدون مقدّمه) بودن نعمت خدا

مِنَّتُکَ ابْتِدَاءٌ

نعمت تو ابتدا(یی و بدون مقدّمه) است.

4/45

نعمت های الهی و عدم بدبختی اشقیا

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او.9/45

نعمت الهی، عاملی برای یاد خدا

فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ

پس با نعمتِ خودت، تو را یاد کردند.

16/45

شرط متصف شدن مخلوق، به انعام

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ... مَنْعُوتًا بِالِامْتِنَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان و نعمت دادنْ توصیف می شد.17/45

پوشاندن بندگان، به نعمت

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ، وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای و با بخشش و نعمت، ایشان را پوشانده ای.18/45

آشکار بودن نعمت خدا، در مورد بندگان

مَا أَفْشَی فِینَا نِعْمَتَکَ

چه آشکار است در (جمع) ما نعمت تو!

18/45

فراوانی نعمت های خدا

مَا... أَسْبَغَ عَلَیْنَا مِنَّتَکَ

ص: 1156

چه فراخ است بر ما نعمتت!18/45

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ - عَلَی... سُبُوغِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر فراخی نعمت هایت بر من.1/51

وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی

و اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم.

2/51

وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیَّ سَابِغَهً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی

و نعمت هایت را بر خود، در هر حالی از حالم و هر وقتی از اوقاتم، گسترده یافتم.5/51

تغییر ندادن نعمت، توسّط خداوند

وَ یَا مَنْ لَا یُغَیِّرُ النِّعْمَهَ

و ای کسی که نعمت را تغییر نمی دهد.

10/46

علّت درنگ خدا، تمام تر گشتن نعمتش

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... بَلْ لِتَکُونَ... نِعْمَتُکَ أَتَمَّ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است. بلکه برای آنست که نعمت تو تمام تر باشد.

22/46

بی شماری نعمت الهی

وَ نِعْمَتُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَی بِأَسْرِهَا

و نعمت تو بیشتر از آنست که تمامش به شماره آید.23/46

سپاسی به جاویدی نعمت خدا

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا خَالِدًا بِنِعْمَتِکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه نعمت تو، جاوید مانَد.33/47

الهام شکر نعمت، به ولیّ خدا

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما.61/47

انعام عفو الهی، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... مَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که بخشایشت را در آن ارزانی داشته ای.66/47

نعمت دادن به بنده، قبل و بعد از آفرینش

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ

خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده ای.

67/47

عطای نعمت به بنده و نافرمانی نمودن او

ص: 1157

نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ... وَ کَانَ أَحَقَّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیْهِ أَلَّا یَفْعَلَ

او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت. و حال آنکه با آن عنایت هایی که به او داشته ای، سزاوارترین بندگانت بود که نافرمانی ات را نکند.68/47

انعام آمرزش الهی، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می کند ارزانی می داری.

70/47

انعام الهی، و عفو لغزشکاران

وَ یَا مَنْ یَمُنُّ بِإِقَالَهِ الْعَاثِرِینَ

و ای آنکه با انعام و احسان خود، لغزشکاران را می بخشایی.75/47

ثروتمند و رسیدن نعمتش به دیگری

وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیْرَ مَا عِنْدَهُ وَ لَمْ یَشْرَکْکَ فِی حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِی

و مرا با مهلت دادنت، غافلگیر نکن. همانند غافلگیر نمودن کسی که مرا از نیکی آنچه نزدش است، بی بهره گردانده، در حالی که در رسیدن نعمتش به من شریک تو نبوده است.90/47

رسیدن به منتها درجات منعمین

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ

و مرا به منتها درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای و به او نعمت داده ای.105/47

نعمت های پهناور الهی

وَ جَلِّلْنِی سَوَابِغَ نَعْمَائِکَ

و مرا به نعمت های گسترده خود فراپوش.

112/47

فراموشی نادانان ، نسبت به نعمت های الهی

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

توأم ساختن اوایل نعمت های الهی، با اواخر آنها

وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا

و برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن توأم ساز.121/47

کامیابی بنده، به بهشت پر نعمت الهی

ص: 1158

وَ أَوْجِدْنِی... جَنَّهِ نَعِیمِکَ

و مرا از بهشت پر نعمتت، کامیاب گردان.

125/47

تمام گشتن فراخی نعمت خدا، بر بنده

وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ

و فراخی نعمتت را بر من تمام کن.128/47

کامل نمودن انعام خدا، بر بنده

وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَکَ

و نعمت دادنت را برایم کامل کن.132/47

نعمت فراوان آن سرای

وَ صِلْ ذَلِکَ بِخَیْرِ الْآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا

و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان.28/48

باراندن ابرهای نعمت، بر بندگان

وَ کَمْ مِنْ... سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ

و چه بسیار ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی.11/49

انعامی از جانب خداوند

کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَامًا وَ تَطَوُّلًا مِنْکَ

همه آنها نعمت و احسان از جانب توست.

13/49

خدا و نعمت بخشیدن

أَبَیْتَ یَا مَوْلَایَ إِلَّا إِحْسَانًا وَ امْتِنَانًا وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَامًا

تو ای مولای من، جز احسان و بخشش و لطف و انعام کاری نکرده ای.14/49

اقرار بنده، به فراوانی نعمت های الهی

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده است.15/49

فراخ گرداندن نعمت، بر بنده

إِلَهِی أَحْمَدُکَ... عَلَی مَا... أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مِنْ نِعْمَتِکَ

خدای من، تو را سپاس گزارم بر نعمتت که بر من روا داشتی.1/51

فراخی نعمت، و روشنی چشم بنده

وَ کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی

و چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی!3/51

فراوانی نعمت، علّت شیفتگی دل ها

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِکَثْرَهِ النِّعَمِ عَلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که دلش به سبب زیادی

ص: 1159

نعمت ها بر او، فریفته شده.8/52

نفاق

نگه داشتن بندگان، از نفاق

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ...

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار.12/42

نفرت کینه

نفرین لعنت

نفَس

سبب آرزو نکردن پیوستگی نفَسی به نفَس دیگر

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ... حَتَّی لَا نُوءَمِّلَ... اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ

و ما را از آرزوی دراز بازدار، تا بدانجا که پیوستگی نفسی را به نفسی، آرزو نکنیم.1/40

نفْس

خدا و شناساندن نفس خویش، به بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ

و سپاس خدای را که خودش را به ما شناساند.

10/1

روز به سزا رسیدن نفس ها

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند.11/24، 12/1

پیامبر صلی الله علیه و آله و به تلاش انداختن جان خویش، برای انجام فرمان الهی

...کَمَا نَصَبَ لِأَمْرِکَ نَفْسَهُ

...همچنان که او برای فرمان تو خود را به تلاش انداخت.4/2

پیامبر صلی الله علیه و آله و خسته کردن جان خود، در رساندن پیام الهی

و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ

و در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

13/2

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، از محلّ انس گرفتن جانش، به جایی دور

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ... مَأْنَسِ نَفْسِهِ

و از جای انس گرفتنش، به محل دور هجرت نمود.16/2

خدا ، و به نفس خویش اختصاص دادن اصناف گوناگون فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ

ص: 1160

قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای.11و10/3

بودن گواه و راننده ای، با نفس هر کس

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ یَوْمَ یَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ

...پس بر آنها درود فرست، روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.

24/3

روز بیرون شدن جان ها، از تن ها

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

نفس خود را در اختیار خدا افکندن

أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَیْنَ یَدَیْکَ

چون خویش را در پیشگاه تو افکنده ایم، بی نیازمان گردان.5/10

به نفس خویش ستم نمودن

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ...

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده سخن می گویم.7/12

نفس الهی و فضل و بخشش او

وَ یَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ

و ای آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.10/12

ایمن گرداندن بنده، از خوف نفس خود

وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِی

و ترسم را ایمنی ده.16/12

نترسیدن بنده بر نفس خود، مگر از خدا

وَ لَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی إِلَّا إِیَّاکَ

و من بر خود جز از تو نمی ترسم.16/12

برطرف کردن احتیاج نفس

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.13/13

نفس، و جلوه دادن حاجت خواهی از غیر خدا

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ... وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ...

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو

ص: 1161

طلب کرده برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران است.15/13

خدا و بخشاینده نامیدن نفس خویش

وَ أَنْتَ الَّذِی سَمَّیْتَ نَفْسَکَ بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنِّی

و تویی آنکه خود را بخشاینده نام نهادی، پس از من درگذر.18/16

خدا ، و وصف نمودن نفس خویش ، به رحمت

أَنْتَ الَّذِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِالرَّحْمَهِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْحَمْنِی

تویی آنکه خود را به رحمت وصف نموده ای، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من رحم کن.18/16

دور بودن بنده، از اصلاح نفس خود

وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِینَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَیْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ فِیما نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ؟

و کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد، آنگاه که روزی ات را که برایم رسانده ای، در نافرمانیت در آنچه بازداشته ای صرف می کنم؟

23/16

گواهی دادن بنده، درباره نفس خویش

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر

خود می دهم.25/16

علّت سرزنش نمودن نفس خود

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

طمع نفس شیطان، در گمراه کردن بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

پست نمودن بنده، پیش نفسش

وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا

و در میان مردم درجه مرا بالا نبر، مگر آنکه به همان مقدار در نظر خودم فرود آوری.

4/20

خواری پنهانی برای بنده، نزد نفسش

وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزًّا ظَاهِرًا إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا

و عزّتی آشکار برایم پدید نیاور، مگر آنکه به

ص: 1162

همان اندازه ذلّتی پنهانی در نزد خودم پدید آوری.

4/20

حکم کردن به زیان (نفس) خود

مَا لِی بَعْدَ أَنْ حَکَمْتُ عَلَی نَفْسِی إِلَّا فَضْلُکَ

پس از آنکه خود را محکوم کردم، چیزی جز فضل تو ندارم.15/20

گرفتن بهره ای از نفس بنده، برای رهاندن او

اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا

خداوندا برای خود از من، آنچه را که رهایی ام دهد، بگیر.19/20

به صلاح آوردن نفس بنده

اللَّهُمَّ... أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا

خداوندا از من برایم، آنچه را که اصلاحم نماید، باقی گذار.19/20

تباه شوندگی نفس بنده

فَإِنَّ نَفْسِی هَالِکَهٌ أَوْ تَعْصِمَهَا

زیرا نفس من هلاک شونده است، مگر آنکه تو حفظش نمایی.19/20

عدم توانایی بنده، بر سود و زیان نفسش

لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَ لَا ضَرًّا إِلَّا بِکَ

جز به یاری تو بر سود و زیانی، توانا نیستم.

7/21

گواهی دادن، درباره (نفس) خود

...أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَی نَفْسِی

...بر خود، به این مطلب گواهی می دهم.

7/21

واداشتن نفس بنده، به طاعت خدا

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی عَنْ کُلِّ مَا یَرِدُ عَلَیَّ...

و مرا از هر چه به من برسد، به طاعت خویش مشغول دار.9/21

خدا و نیکان خلق، الفت نفس بنده

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.

12/21

امر نمودن بنده، درباره اصلاح نفسش

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی

خداوندا مرا - درباره (اصلاح) نفسم - به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری.

1/22

عطا نمودن چیزی از نفس بنده، به او و خوشنود ساختن خدا

فَأَعْطِنِی مِنْ نَفْسِی مَا یُرْضِیکَ عَنِّی

پس آنچه تو را از من راضی می گرداند، به من

ص: 1163

عطا فرما.1/22

رضای نفسِ خدا، از نفسِ بنده

وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی فِی عَافِیَهٍ

و رضای نفْسِ خود را از نفْسِ من در حال عافیت دریافت نما.1/22

نتیجه واگذاشتن بنده، به نفس خود

وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی، فَإِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِیهِ مَصْلَحَتُهَا

و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما. که اگر مرا به خود واگذاری، از انجام آن عاجزم و آنچه را مصلحت من در آن است، انجام ندهم.3/22

سهل انگاری نفس

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم.7/22

آرامش نفس

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.

11/22

آرزو نمودن چیزی بهتر از نعمت دیگران، برای نفس خویش

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.12/22

فرزندان، و متّهم ندانستن والدین، درباره نفس خود

فَإِنِّی لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَی نَفْسِی

زیرا آنان را نسبت به خودم، متّهم نمی دانم.

9/24

علّت تنگ گرفتن والدین، بر نفس خود

أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَی أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَهِ عَلَیَّ؟!

تنگی هایی که آن دو (پدر و مادرم) برای

ص: 1164

گشایش من بر خود گرفته اند، چه می شود؟

10/24

طلب عافیت، برای جان فرزندان

وَ عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ...

و آنان را در جان و اعضایشان تندرستی ده.

2/25

درخواست برای نفس خود و فرزندان، و شمول آن برای مؤمنان

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

مرزداران و بازگو نکردن فرار، با نفس خویش

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ... حَتَّی لَا یَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا یُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از خانه های همیشگی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز. تا هیچ یک از آنان آهنگ پشت کردن (به دشمن) نکند و با نفس خود، حدیث فرار از همانند خود را بازگو ننماید.4/27

برشمردن ستم به نفس خود

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... أَحْصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، آنچه با آن به خود ستم کرده، شمرد.

7/31

فروافکندن نفسِ خود، برای خداوند

وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کَمَا وَضَعْتُ لَکَ نَفْسِی

و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه نفس خود را برای تو فروافکنده ام.

12/31

با نفس خویش بازگو نکردن گناه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَهٍ

خداوندا من به درگاهت توبه می کنم، توبه کسی که با نفسِ خود، نافرمانی ای را بازگو نمی کند.14/31

درباره نفس خویش ، از خدا شرمنده بودن

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْهَا

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت و بر خود خشمگین است.

19/32

ص: 1165

پیش خدا آمدن، با نفسی فروتن

هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ

این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست.19/32

پیروی نمودن نفس، از شیطان

فَأَنَا أَشْکُو... طَاعَهَ نَفْسِی لَهُ

پس از اطاعت نفسم از او، به تو شکایت می کنم.27/32

خوشنود شدن نفس بنده، به قضای الهی

وَ طَیِّبْ بِقَضَائِکَ نَفْسِی

و نفسِ مرا به قضای خود، خوشنود گردان.

3/35

تقصیر نفس و سزاواری خداوند

وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ

و همگی به تقصیر خود در ادای آنچه تو شایسته آنی، اقرار دارند.8/37

درخواست بخشش نفس، از خدا

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم

که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی. 7/39

هدف از خلقت نفس

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ... وَ لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا...

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی. بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

به نفس خود ستم نمودن

وَ هَبْ لِنَفْسِی عَلَی ظُلْمِهَا نَفْسِی

و مرا به خاطر ظلمی که به خود کرده ام، ببخش. 9/39

منزّه ندانستن نفس خود ، از سزاواری عقاب الهی

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ... لَا یُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِیجَابِ نَقِمَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که نفس خود را از سزاواری انتقامت، مبرّا نمی داند.

11/39

آسان نمودن جان کندن، بر نفْس بنده

ص: 1166

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِینِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن و سختی ناله و خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر نفْسِ ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

مهلت الهی و ستم بنده، بر نفس خود

وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ

و کسی را که به خود قصد ستم نموده، مهلت داده ای. 9/45

خداوند و افزونی بر نفس خویش

وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

و تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

توسّط نفسِ مخلوقی دیگر، راهنمایی شدن

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ...

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.17/45

رمضان و ستم نمودن بنده به نفس خود

اللَّهُمَّ وَ مَا... اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا، أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم، یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

خواندن خدا، به سوی نفس خویش

وَ یَا مَنْ یَدْعُو إِلَی نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ

و ای کسی که به سوی خود می خواند کسی را که، از او روی گردانَد.9/46

خدا، آفریننده جان ها

سُبْحَانَکَ... بَارِئَ النَّسَمَاتِ

پاک و منزّهی! پدیدآورنده جان ها.31/47

جانی بودن بنده، درباره نفس خود

أَنَا الْجَانِی عَلَی نَفْسِهِ

منم جنایتکار بر خود.82/47

سوگند به حقّ (نفس) آنکه خدا او را برای خود پسندیده

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ

ص: 1167

إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای و آنکه برای خودت پسندیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

به رنج انداختن نفس خود، برای (طاعت) خدا

وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ... أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِی ذَاتِکَ

و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که برای تو خود را به سختی انداخته.88/47

بد کردن به نفس خود

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم.7/48

گریختن بنده با جان خود، به سوی خدا

وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی

و با جانم به سوی تو گریخته ام.3/49

پناهگاه تباه کننده بهره نفس خویش

وَ إِلَیْکَ... مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

و پناهگاه آنکه بهره نفْسش را تباه کرده و

پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

تباه ساختن نفس خویش

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ... وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و به تباه ساختن (نعمت ها)، به ضرر خود گواهی داده است.15/49

خطاب خدا درباره اسراف بنده، بر نفسش

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

رحم نمودن خدا، به جان بی تاب بنده

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب رحم نمایی.

5/50

ص: 1168

سبب اصلاح نیافتن نفس

وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِی

و اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم و اصلاح خویش را نمی یافتم.2/51

سپاس گزاری نفس بنده، از خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی

نفْسم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند.6/51

وسوسه و ضعف نفس

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیما وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ... وَ وَسْوَسَهَ نَفْسِی

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در شتافتن به آنچه به دوستانت نوید داده ای، و از وسوسه های دلم، به تو شکایت می کنم.10/51

سهل انگاری بنده ، نسبت به بهره نفس خود

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا... الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

اگر کیفر کنی، این من هستم که واگذارنده بهره خویشم.14/51

افراط و تجاوز از حدّ، بر نفس خود

أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی ذَلِیلٌ

من به خاطر زیاده روی بر خود، خوار گشته ام.

7/52

سبب به کار بیهوده مشغول داشتن نفس

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش، به بیهوده کاری مشغول شده.

8/52

عامل تسلّی نفسِ بنده، در دوری از دنیا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که نفْس مرا با ترس از خود، در دوری از دنیا، تسلّی بخشی.

10/52

واداشتن نفس، در جایگاه خواران گنهکار

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ

نفْسِ خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار واداشته ام.2/53

تباه ساختن نفس خود

سُبْحَانَکَ... أَیَّ تَغْرِیرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِی!

پاک و منزّهی! به کدام هلاک، خود را به هلاکت افکندم؟3/53

ص: 1169

خشوع بنده، جهت قصاص نفس خویش

أَسْتَکِینُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی

برای قصاص خویش، فروتن می شوم.

4/53

میراندن نفس بنده، بر صدق و راستی

اقْبِضْ عَلَی الصِّدْقِ نَفْسِی

نفسِ مرا بر راستی بمیران.4/54

نفع سود

نقص کاستی

نکوهش سرزنش

نکیر

درود خدا، بر «منکَر و نکیر»

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و منکر و نکیر.

18و11و10/3

نگاشتن [نقش و نگار کردن]

در دل بنده نگاشتن نمونه پاداش آماده شده، برای او

وَ صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِی مِنْ ثَوَابِکَ

و نمونه پاداشی را که برایم ذخیره نمودی، در دلم بگذار.15/14

در دل بنده نگاشتن نمونه کیفر آماده شده، برای دشمنش

وَ صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا... أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ

و نمونه مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار.15/14

نگاشتن صورت ها و پیکرها، بدون نمونه و مانند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَیْرِ مِثَالٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که صورت ها را بدون نمونه نگاشتی.

12/47

نگاه

ناتوانی دیدگان بینندگان، از دیدن خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُوءْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ

سپاس خدای را، همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر است.2و1/1

ص: 1170

فرشتگان و عدم قصد نگریستن، به سوی خدا

الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

(آنان که) دیدگان را به زیر افکنده و قصد نگریستن سوی تو را ندارند، پس بر ایشان درود فرست.10و8/3

فرشتگان و دیدن گنهکاران، در دوزخ

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ: سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

و همانهایی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران شعله می کشد، گویند: منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

بازماندن چشم ها، از دیدن خدا

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

خدا، ناظر بر چگونگی بندگان

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْکَامِهِ

و می نگرد آنها در اوقات طاعت و جاهای واجبات و موارد احکامش چگونه اند.7/6

نگاه های پنهانی چشم ها و پاداش الهی

وَ اجْعَلْ... لَمحَاتِ أَعْیُنِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و نگاه های زیرچشمی دیدگانمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

گرفتار نکردن بنده، به نگاه کردن

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ

و مرا به نگاه کردن (چشم به راه بودن) گرفتار نکن.3/20

به دید (رحمت) نگریستن خدا، به بنده

وَ انْظُرْ إِلَیَّ، وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی

و (به دید رحمت) به من بنگر و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما.3/22

به دید (رحمت)، به بنده نگریستن

وَ انْظُرْ إِلَیَّ

و (به دید رحمت) به من بنگر.3/22

نظر داشتن به بنده، در همه کارهایش

وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی

و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما.

3/22

ندیدن نعمت های خدا، بر خلق

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی

ص: 1171

أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.12/22

بنده و دیدن عزّت طلبان از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

نتیجه نگاه دوراندیش، به عزّت خواهان از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا، وَ رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا... فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ...

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند و از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند. پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد.7و6/28

نگاه های زیرچشمیِ مخالف خواست خدا

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ... مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی، وَ لَحَظَاتِ عَیْنِی

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته توست؛ از اندیشه های دلم و نگاه های چشمم، به درگاهت توبه می کنم.22/31

ناآگاهی ناظران، از خطایای بندگان

کَمْ... سَیِّئَهٍ اکْتَسَبْنَاهَا، وَ خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا دُونَ النَّاظِرِینَ

چه بسیار بدی ای که آن را کسب کردیم و خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی نه (دیگر) بینندگان.2/34

پاکیزه ترین ناظران هلال ماه

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَزْکَی مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ

و ما را از پاک ترین کسانی که به سوی آن (ماه) نگریسته(اند)، قرار ده.6/43

نبودن بیننده ای، برای خدا

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یَکُنْ لَکَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ

تویی آنکه برای تو بیننده و مانندی نبوده است.14/47

موجب گمراهی بینندگان قرار نگرفتن

وَ لَا تَجْعَلْنِی... فِتْنَهً لِمَنْ نَظَرَ

و مرا موجب گمراهیِ بینندگان، قرار نده.

124/47

خدا، ناظر بر حوائج مسلمین

ص: 1172

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.1/48

خدا، بیننده و ناظر بر ناتوانی بنده

فَقَدْ تَرَی ضَعْفِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ

زیرا ناتوانی و بیچارگی و زاری ام را به درگاه خود می بینی.16/48

خدا، ناظر بر ضعف و تنهایی بنده

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتَِمالِ الْفَوَادِحِ، وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ، وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی

ای خدای من، پس تو ناتوانی ام را از تحمّل مصیبت های سخت و عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده و تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده، مشاهده کردی.5/49

نگاه خشمگینانه ستمگر، به بنده

وَ یَنْظُرُنِی عَلَی شِدَّهِ الْحَنَقِ

و با خشم سخت به من می نگریست.7/49

ستمگر و اندیشه دیدن دیگری در دامش

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

نگرانی

نگرانی دل بنده، از بیم عظمت خدا

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

ای خدای من، نگرانی دلم را از بیم خود می بینی.19/16

نگرانی مسلمان، از کار اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

نگهداری

درود خدا، بر نگهداران عرش الهی

ص: 1173

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند، پس بر آنها درود فرست.

6و1/3

درود خدا، بر نگهبانان بزرگوار نویسنده

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْحَفَظَهِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و حافظان گرامی نویسنده (اعمال).18و11و10/3

نگهداشتن تابعین، از نافرمانی خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را از معصیت نگه داری.

14و13/4

حفظ تابعین، از غیر پیشامدهای نیکو

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَقِیهِمْ طَوَارِقَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که آنها را از حوادث شب و روز - مگر خیری که پیش آید - حفظ نمایی.14و13/4

حفظ فرمودن بنده، به (لطف) خدا

وَ احْفَظْنَا بِکَ

و به وسیله خود نگهدارمان باش.9/5

سالم ماندن بنده، با نگهداری خدا از او

إِنَّ مَنْ تَقِهِ یَسْلَمْ...

همانا هر کس را که حفظ کنی، سالم می ماند.

9/5

إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَیْتَ

همانا سالم کسی است که تو نگهداری نمودی.

4/36

حفظ نمودن بندگان، از همه جوانب

وَ احْفَظْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِینَا، وَ مِنْ خَلْفِنَا وَ عَنْ أَیْمَانِنَا وَ عَنْ شَمَائِلِنَا وَ مِنْ جَمِیعِ نَوَاحِینَا...

و ما را از پیش رویمان و از پشت سرمان و از طرف راستمان و از سمت چپمان و از همه اطرافمان نگهداری کن.17/6

بازنداشتن بنده، از رعایت واجبات

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ

و مرا به سبب غم و اندوه از رعایت واجبات خود بازمدار.9/7

کمیِ مراقبت بنده، نسبت به تهدید الهی

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَقَلُّ لِوَعِیدِکَ انْتِبَاهًا وَ ارْتِقَابًا مِنْ أَنْ

ص: 1174

أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - نسبت به تهدیدهایت کم هوشیارتر و نامراقب تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

کمک به بنده، با نگهداری اش (از گناه)

وَ أَیِّدْنِی بِالْعِصْمَهِ

و با نگهداری از گناه تأییدم کن.33/16

وَ تَوَلَّنِی بِعِصْمَهٍ مَانِعَهٍ

و به نگهداری بازدارنده، سرپرستی ام کن.

19/31

به نگهداری نیکو، بندگان را از شیطان نگهداشتن

وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَایَتِکَ

و ما را با نیکیِ نگهداری ات از او نگهدار.

4/17

مؤمنان و قلعه نگهدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذَوِی أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی... حِصْنٍ حَافِظٍ

و پدران، مادران، فرزندان، خانواده، خویشان، نزدیکان و همسایگان ما از مردان و زنان باایمان را، از (شرّ) او در دژی نگهدارنده قرار ده.10/17

زره های حفظ کننده از شرّ شیطان

وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَنًا وَاقِیَهً

و بر اندام آنان زره های بازدارنده از آزار و اذیّت او بپوشان.10/17

حفظ آنچه (درخواست هایی که) بندگان فراموش کرده اند، برای آنها

وَ احْفَظْ لَنَا مَا نَسِینَاهُ

و آنچه فراموشش کردیم برای ما نگهدار.

16/17

تباهی نفس و نگهداری خدا

اللَّهُمَّ... أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا

خداوندا از من برایم، آنچه را که اصلاحم نماید، باقی گذار.19/20

حفظ نمودن آبروی بنده

وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ

و آبرویم را با توانگری حفظ کن.26/20

خدا، نگهدار (بندگان) از چیز ترسناک

اللَّهُمَّ یَا... وَاقِیَ الْأَمْرِ الْمَ_خُوفِ

خداوندا ای نگهدارنده از هر چیز ترسناک.

1/21

نگاهداشته و محفوظ قرار دادن بنده، در هر حالی

ص: 1175

وَ اجْعَلْنِی فِی کُلِّ حَالَاتِی مَحْفُوظًا

و مرا در همه حالت هایم، محفوظ قرار ده.

5/22

نگاهداشتن بنده، به تندرستی

حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ

به عافیتت حفظم کن.1/23

محافظت از فرزندان، در کودکی

وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّی فِی صِغَرِی

و آنچه در کودکی ام از من نگهداری کردند، برای ایشان نگهدار.7/24

رنج والدین، در نگهداری از فرزند

وَ أَیْنَ شِدَّهُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی؟!

و سختی هایی که آن دو (پدر و مادرم) در نگهداری من کشیده اند چه می شود؟10/24

نگهداشتن بنده، از تبهکاری شیطان

وَ إِلَّا تَقِنَا خَبَالَهُ یَسْتَزِلَّنَا

و اگر ما را از تبهکاری اش نگه نداری، به لغزشمان اندازد.7/25

درآمدن در زمره نگهداشته شدگان از گناه

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ حَتَّی تَحْبِسَهُ عَنَّا بِکَثْرَهِ الدُّعَاءِ لَکَ فَنُصْبِحَ مِنْ کَیْدِهِ فِی الْمَعْصُومِینَ بِکَ

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او (شیطان) را

از ما دور کن، تا اینکه با دعای زیاد ما، او را از ما بازداری. پس به وسیله تو از نیرنگ او، در زمره بازداشته شدگان (از گناه) درآییم.8/25

نگهداشته شدگان از گناهان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

نگهداشته شدن از بلا، به رحمت الهی

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَافَیْنَ مِنَ الْبَلَاءِ بِرَحْمَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به رحمت تو از بلا رهیده اند، قرار ده.11و10/25

رعایت اموری، برای همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَرْعَی لَهُمْ مَا أَرْعَی لِخَاصَّتِی

و خداوندا مرا بر آن دار که آنچه را برای خاصان خود رعایت می کنم، برای آنان رعایت نمایم.3/26

یاری دادن به نگهبانان مرزها

اللَّهُمَّ... أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ

خداوندا به قدرت خویش، نگهبانان آن (مرزها) را یاری ده.1/27

ص: 1176

دعا به نگهبانان مرزهای مسلمین

اللَّهُمَّ... أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ

خداوندا از دارایی خویش، بخشش های آنان را فراوان ساز.1/27

وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِکِفَایَهِ مُوءَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ

و بر تعدادشان بیفزا و سلاح (جنگی)شان را تیز کن و قلمروِ آنان را نگهدار و حومه آنان را نفوذناپذیر کن و جمعشان را الفت ده و امرشان را تدبیر فرما و آذوقه یشان را پیاپی برسان و سنگینی هایشان را به تنهایی کفایت فرما و با پیروزی نیرومندشان کن و با شکیبایی یاریشان ده و چاره اندیشی را به آنها بیاموز.2/27

وَ عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یُبْصِرُونَ

و آنچه را نمی شناسند، به آنان بشناسان و آنچه نمی دانند، به ایشان بیاموز و به آنچه بینایی ندارند، بینایشان ساز.3/27

وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّهَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ...

و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده

گول زننده را از خاطرشان ببر و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن و بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده و آنچه را در آن آماده ساخته ای از خانه های همیشگی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

نگهداری از قلمروِ مرزداران اسلام

وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ

و قلمروِ آنان را نگهدار.2/27

پاداش حفظ آبروی جنگجو یا مرزدار

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ رَعَی لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَهً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

نگهداری از خانواده جنگجو یا مرزدار

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِیهِ فِی غَیْبَتِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا در نبود او خانواده اش را نگهداری کرد، پس وی

ص: 1177

را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

نگهداری خدا و وفا به توبه

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَهِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ

خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست.19/31

خدا، نگهدار بندگان از سختی و مصیبت

اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَقِی الْکَرِیهَهَ

خداوندا همانا تو از ناخوشایندی ها نگهداری می کنی.33/32

نگهداشتن بندگان، از بلا و آسیب

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ

پس سپاس تو راست، بر بلاهایی که ما را از آن نگهداشتی.6/36

نگهداری قرآن، به طور شایسته

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

قلوب آل محمّد صلی الله علیه و آله ، نگهدارنده قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ...

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل

آن قرار دادی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.6/42

عامل نگهدارنده بنده ، از تبهکاری های شیطان

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

قرآن را نگهبان ما از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد قرار ده.10/42

نگهدارنده از کیفر الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَعَاطَی إِلَّا الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا جز آنچه از کیفر تو نگاه دارد، انجام ندهیم.7و6/44

مرتبه نگاهدارندگان ارکان و جوانب نماز

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که ارکانش را محافظت نموده اند.9/44

پیمانی محفوظ و نگهداشتنی، با رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَ_حْفُوظُ، وَ الْحُرْمَهُ الْمَرْعِیَّهُ

ص: 1178

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او پیمان نگه داریم و حرمت رعایت کنیم.23/45

حفظ حرمت ماه رمضان

مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَی حُرْمَتَکَ بِکَ!

چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.30/45

نگهداشتن احترام ماه مبارک رمضان، به طور شایسته

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حرمتش را آن طوری که حقّ بوده نگه داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

رعایت ماه رمضان به گونه ای سزاوار

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

نگهبان بودن خدا، بر هر چیز

وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ رَقِیبٌ

و او بر هر چیز نگهبان است.2/47

سپاسی درمانده کننده (فرشتگانِ) نگهبان، از شمارش آن

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند.40و36/47

اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، نگهداران دین الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... حَفَظَهَ دِینِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را نگهبانان دینت قرار دادی.56/47

امام علیه السلام ، نگهدار پناهندگان

فَهُوَ عِصْمَهُ اللَّائِذِینَ

پس او نگهدارنده پناهندگان است.60/47

حفظ ولیّ خدا، به دیده (مراقبت) الهی

وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِکَ

و به دیده (مراقبت) خود، از او نگهداری کن و با حفظ خویش، او را پشتیبانی کن.61/47

نگاهداشتن بنده، به ریسمان الهی

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... عَصَمْتَهُ بِحَبْلِکَ

ص: 1179

پس او را از کسانی قرار دادی، که به ریسمان خویش، وی را نگه داشتی.67/47

از چشم نگهداری خدا افتادن

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

نگهداری نمودن بنده، از جای بی گمان

وَ حُطْنِی مِنْ حَیْثُ لَا أَعْلَمُ حِیَاطَهً تَقِینِی بِهَا

و مرا از جایی که نمی دانم، احاطه کن. احاطه کردنی که با آن مرا نگهداری نمایی.132/47

نخفتن چشم حراست دشمنان، از بنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که چشم نگهبانی اش از من نخفت.4/49

ستمگر و گماشتن مراقبت خود، بر بنده

کَمْ مِنْ بَاغٍ... وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ

چه بسیار ستمگری که مراقبت و جستجویش را بر من گماشت.7/49

قسم به نام های محفوظ خداوند

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

نگاهداشتن بنده

اعْصِمْنِی وَ طَهِّرْنِی

مرا حفظ کن و پاک گردان.2/54

درخواست بنده به حفظ شدن از:

أ. (عذاب) خداوند

وَ قِنَا مِنْکَ

و ما را از (عذاب) خود حفظ کن.9/5

ب. (شرّ) بندگان

وَ امْنَعْنَا بِعِزِّکَ مِنْ عِبَادِکَ

و به عزّت خود ما را از بندگانت حفظ کن.

13/5

ج. پیشامدها و بلاها در هر روز

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ... وَ وَقَیْتَنَا فِیهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی، و در آن ما را از پیشامدها و بلاها نگهداشتی.8/6

د. بدی مفارقت از هر روز

ص: 1180

وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ

و از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی حفظمان کن.13/6

ه_. نافرمانی خدا

وَ احْفَظْنَا... حِفْظًا عَاصِمًا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و ما را نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از نافرمانی تو بازدارد.17/6

و. انجام کارهای همانند ستمگر

وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ

و مرا از انجام مانند کارهای او بازدار.

7/14

ز. ستم کردن

اللَّهُمَّ فَکَمَا کَرَّهْتَ إِلَیَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ

خداوند همچنان که ستم کشیدن را در نظرم ناپسند نمودی، مرا از ستم نمودن حفظ کن.10/14

ح. گناهان

وَ قِنِی مِنَ الْمَعَاصِی

و مرا از گناهان حفظ کن.33/16

ط. شیطان

وَ اعْصِمْنَا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعَایَتِکَ

و ما را با نیکیِ نگهداری ات از او نگهدار.

4/17

ی. باطل آرایی شیطان

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ، وَ إِذَا عَرَّفْتَنَاهُ فَقِنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان. و چون شناساندی، ما را از آن نگهدار.7/17

ک. عذاب آتش

وَ قِنِی (بِرَحْمَتِکَ) عَذَابَ النَّارِ

و مرا به رحمت خود از عذاب آتش، حفظ فرما.30/20

وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ

و از شکنجه آتش نگاهمان دار.13/25

ل. نزدیک شدن به مانند گرفتاری ها

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا... وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أُقَارِفَ مِثْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است. پس صاحبانش را عوض ده و مرا از نزدیک شدن به مانند آن، نگهدار.

18/31

م. تسلّط و چیرگی شیطان

وَ أَسْتَعْصِمُکَ مِنْ مَلَکَتِهِ

و از تو می خواهم مرا از چیرگی او نگاه داری.

27/32

ص: 1181

ن. گمان پستی بردن، به فقیر

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً

و مرا از اینکه به فقیری گمانِ پستی برم، حفظ فرما.4/35

س. گمان برتری بردن، به ثروتمند

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

ع. آنچه (کیفر) فرمان خدا را واجب گرداند

ثُمَّ قِنِی مَا یُوجِبُ لَهُ حُکْمُکَ

سپس مرا از آنچه حکم تو را واجب می گرداند، نگهدار.5/39

ف. درّه گود کفر و انگیزه های نفاق

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ...

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار.

12/42

ص. گناه و معصیت خدا، در هر ماه نو

وَ اعْصِمْنَا فِیهِ مِنَ الْحَوْبَهِ

و ما را در آن از گناه حفظ کن.6/43

ق. عیوب تازه، در ماه رمضان

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ تَعْصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ مِنَ الْعُیُوبِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی و از آلوده شدن به عیب های تازه در این (ماه) ما را نگهداری کنی.11و10/44

ر. درخواست از جهانیان

وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

نماز

یاد والدین، در پیِ نمازها

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم، از یادم نبر.

13/24

اوقات، احکام، واجبات و شروط نمازهای پنجگانه

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ

ص: 1182

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی و شرایط آن که معین نمودی و اوقاتش که تعیین گرداندی، آگاه فرما.8/44

درخواست بنده، در مورد نمازش

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ الْمُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا، الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا، الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتبش را درک کرده اند، ارکانش را محافظت نموده اند، و آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد] در رکوع و سجود آن و همه فضیلت هایش قرار داد - به جا آورده اند.9/44

نماز گزاردن، در شب های ماه رمضان

وَ أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ

و ما را در شبش بر نماز و زاری به درگاهت، یاری نما.17/44

نمایان آشکار

ننگ

ننگ داشتن از انتشار اموری، (در قیامت)

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا یَکونُ نَشْرُهُ عَلَیَّ عَارًا

آنچه انتشارش (مایه) ننگ من می باشد را، از آنان پنهان کن.3/41

نو تازه

نوآوری در دین بدعت

نور روشنی

نورانیّت درخشش

نوشتن

گواهی مقرّبان و کتاب مرقوم و نوشته شده

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شده ای که مقرّبان الهی گواه آنند».

13و10/1

نوشتن نیکی های بنده

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی... یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان خوبی ها - به سبب آنچه از

ص: 1183

نیکی های ما نوشته اند - شادمان برگردند.2/11

نوشتن کردارهای پاکیزه برای بیمار، در حال بیماری

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ...

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که دلی در آن نیندیشیده.5/15

نوشتن ایمنی از خشم خدا، برای بنده

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس.33/16

نوشتن نام مسلمانی با ویژگی های خاص، در زمره عابدان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

نوشتن پاداشی همانند عبادت کننده تا روز قیامت، برای بنده

اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی

یَوْمِ الْقِیَامَهِ

برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.51/45

درخواست نیکی آنچه نوشته شده

أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از تو نیکی آنچه نوشته شده و گذشته را درخواست می نمایم.5/54

پناه بردن به خدا، از بدی آنچه نوشته شده

أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از بدی آنچه نوشته شده و گذشته، به تو پناه می برم.5/54

نوشیدن آشامیدن

نوید مژده

نویسندگان

درود خدا، بر نگهبانان بزرگوار نویسنده

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْحَفَظَهِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و حافظان

ص: 1184

گرامی نویسنده (اعمال).18و11و10/3

نویسندگان گرامی اعمال

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

سبب برگشتن نویسندگان بدی ها، با نامه خالی از ذکر گناه

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

سبب شادمان برگشتن نویسندگان نیکی ها

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی... یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان خوبی ها - به سبب آنچه از نیکی های ما نوشته اند - شادمان برگردند.2/11

نویسندگان (در قیامت) و شمارش کارها

وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا. تَوْبَهً مَقْبُولَهً...

و پایان آنچه نویسندگان کارهایمان برای ما می شمارند، توبه پذیرفته شده قرار ده.3/11

دو نویسنده اعمال، و نوشتن اعمال پاکیزه برای بیمار، در حال بیماری

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ...

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که دلی در آن نیندیشیده.5/15

نویسندگان و ضبط اموری در کتاب خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَعْجِزُ عَنْ إِحْصَائِهِ الْحَفَظَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند.40و36/47

نهادن

یوغ ذلّت به گردن نهادن پادشاهان، برای خدا

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند و از قهرها و غلبه های او

ص: 1185

ترسانند.7/51

نهان پنهان

نهایت پایان

نهی

نهی الهی، جهت آزمایش شکرگزاری بنده

وَ نَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا

و نهیمان نمود تا شکرگزاریمان را آزمایش کند.21/1

نهیی که خدا از آن ترسانده

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَوْقَفَهُمْ عَمَّا حَذَّرْتَ مِنْ نَهْیِکَ

و ما را از خوددارترین ایشان از حرام هایی که از آن بیم داده ای قرار ده.20/6

بازداشته شدن اشیا، به اراده خدا و بدون نهی او

فَهِیَ... بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَهٌ

پس آن اشیا به اراده تو بدون نهیت بازداشته شده اند.3/7

شتافتن به سوی نهی الهی

...یَحْجُبُنِی... نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ. فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ...

بازمی دارد مرا (از درخواست از تو)، کاری که

مرا از آن بازداشتی و من به سوی آن شتافتم.

2/12

خدا، دانا به آنچه نهی نموده

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای.5/14

بازداشته نشدن بنده از بدی ، علی رغم مهربانی خدا

یَا إِلَهِی... فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی... ثُمَّ لَمْ یَنْهَنِی ذَلِکَ عَنْ أَنْ جَرَیْتُ إِلَی سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّی!!

ای خدای من، چه بسیار عیب هایی که بر من پوشاندی و رسوایم نکردی. آن همه (عنایت) مرا از شتافتن به سوی بدی - که تو از من می دانی - بازنداشت!22و21/16

صرف روزی، در نافرمانی نهی شده الهی

وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِینَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَیْتَ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ فِیما نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ؟

و کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد، آنگاه که روزی ات را که برایم رسانده ای، در نافرمانیت در آنچه بازداشته ای صرف می کنم؟

23/16

ص: 1186

پذیرفتن نهی، و دوری از پیروی شیطان

نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا

هر کس نهی ما را پذیرفت، از پیروی او بازداریم.14/17

نهی خدا از نافرمانی اش

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و با تندرستی و دوری جستن از نافرمانی ات - که مرا از آن بازداشته ای - بر من منّت گذار.

3/23

وَ نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ

و او را از نافرمانی نهی کردی.68/47

خدا، آمر و ناهی بندگان

فَإِنَّکَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَیْتَنَا

همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی نموده ای.

6/25

بی باکی، و انجام نواهی الهی

هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَیْدِی الذُّنُوبِ... فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا

این مقام کسی است که بازیچه دست های گناهان گردیده. پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده.6/31

به جا آوردن نهی الهی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... نَهَیْتَنِی فَرَکِبْتُ

خداوندا همانا تو مرا نهی نمودی، پس مرتکب شدم.16/32

کَمْ نَهْیٍ لَکَ قَدْ أَتَیْنَاهُ

چه بسیار نهی نمودنی که آن را انجام دادیم.

2/34

انجام نهی الهی و عدم شتاب خدا در کیفر

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی.14/37

نهی الهی و طلب آمرزش برای مرتکب آن

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که او را بر آن نهی کرده بودی، پس از آنچه بر من روا داشت، او را بیامرز.

2/39

بازایستادن از نهی امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و از

ص: 1187

نهی های او بازایستند.60/47

مخالفت با فرمان خدا و ارتکاب نهیش

ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ یَأْتَمِرْ... وَ نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ

سپس او را فرمان دادی، پس فرمان نبرد و او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت.68/47

علل ارتکاب نواهی

فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ، لَا مُعَانَدَهً لَکَ... بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّهُ، فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ...

پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی عناد با تو. بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن بازداشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش و دشمن تو و دشمن او (شیطان)، او را بر آن یاری کرد. پس با علم به تهدیدت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

عدم ارتکاب نواهی، در پرتو حیات طیّبه

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً... تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَیْثُ... لَا أَرْتَکِبُ مَا نَهَیْتَ عَنْهُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که به آنچه دوست دارم پایان یابد. در صورتی که آنچه را نهی نموده ای، مرتکب نشوم.117/47

نیاز

پناه بردن به خدا، از نیازمندی به مانند خود

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الْفَقْرِ إِلَی الْأَکْفَاءِ

و پناه می بریم به تو از نیازمندی به هم نوعان.

8/8

برطرف نمودن نیاز بندگان، با توانگری خدا

فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِکَ

پس نیاز ما را به توانگری خود برطرف کن.

3/10

درخواست از خدا، مانند نیازمند عیالوار

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... سَائِلُکَ عَلَی الْحَیَاءِ مِنِّی سُوءَالَ الْبَائِسِ الْمُعِیلِ

پس ای خدای من، با وجود شرمندگی ام همانند تهی دستی عیالمند از تو درخواست دارم.

4/12

قطع نگردیدن حاجت های نیازمندان، از خدا

وَ یَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمحْتَاجِینَ

و ای آنکه درخواست های نیازمندان از او قطع نمی گردد.9/13

ص: 1188

طلب نیازمندی خود، در جایگاه بایسته

فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ... فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که دفع فقرش را از تو جوید، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.

13/13

شگفت از رو آوردن نیازمند، به نیازمند

وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّی... أَنَّی یَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَی مُعْدِمٍ؟

و گفتم: منزّه است پروردگارم کجا تهی دست به تهی دست روآورد؟17/13

درخواست نیازمند از نیازمند

وَ قُلْتُ: سُبْحَانَ رَبِّی کَیْفَ یَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجًا؟

و گفتم: منزّه است پروردگارم چگونه نیازمند از نیازمند درخواست کند؟17/13

وَ رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّهٌ مِنْ عَقْلِهِ

و دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از سبکی اندیشه و گمراهی خِرد است.5/28

بی نیازی خدا، به گواهی گواهان

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ فِی قَصَصِهِمْ إِلَی شَهَادَاتِ الشَّاهِدِینَ

و ای کسی که در سرگذشت های ایشان از گواهی شهادت دهندگان بی نیاز است.2/14

خدا، مددکار هر نیازمندِ رانده شده

وَ یَا عَضُدَ کُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِیدٍ

و ای یاور هر نیازمند رانده شده.4/16

درنگ از جهاد، به سبب نیازمندی

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ، أَوْ أَبْطَأَتْ بِهِ فَاقَهٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا فقر او را به درنگ واداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.

17/27

رو گرداندن بنده، از نیازمند به بخشش خدا

وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یَحْتَاجُ إِلَی رِفْدِکَ

و از آنکه نیازمند عطای توست، روگرداندم.

3/28

توبه ای بی نیازکننده از توبه ای دیگر

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ تَوْبَهً لَا أَحْتَاجُ بَعْدَهَا إِلَی تَوْبَهٍ...

پس این توبه ام را توبه ای گردان که پس از آن، به توبه ای نیازمند نشوم.20/31

(رستاخیز)، روز نیازمندی به درگاه خدا

ص: 1189

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَشْفَعُ لَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ یَوْمَ الْفَاقَهِ إِلَیْکَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که روز رستاخیز و روز نیازمندی به تو، ما را شفاعت کند.30/31

نیاز جنین، به روزی خدا

...حَتَّی إِذَا احْتَجْتُ إِلَی رِزْقِکَ... جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

...تا هنگامی که به روزی تو محتاج شدم. از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی.24/32

پست پنداشتن نیازمند

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً

و مرا از اینکه به فقیری گمانِ پستی برم، حفظ فرما.4/35

عطا ننمودن بنده، به نیازمند

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ ذِی فَاقَهٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیازمندی که از من درخواست کرد، پس او را بر خود برتری ندادم.1/38

قرآن و اصلاح نیازمندی بندگان

وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ

و به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن.12/42

درخواست از خدا، همچون بنده نیازمند

وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ... الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ

و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ بدحال، نیازمند، ترسان.74/47

خوار نساختن بنده، هنگام نیازمندی به درگاه خدا

وَ لَا تَخْذُلْنِی عِنْدَ فَاقَتِی إِلَیْکَ

و هنگام نیازمندی ام به سویت خوارم نساز.

116/47

افزودن نیازمندی بنده، به درگاه خدا

وَ زِدْنِی إِلَیْکَ فَاقَهً وَ فَقْرًا

و بر فقر و نیازم به درگاهت بیفزا.118/47

فرود آوردن نیاز خود، به درگاه خدا

اللَّهُمَّ... بِکَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

خداوندا، در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم.4/48

ناتوان، و نیازمندی اش به ستم نمودن

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ فِی حُکْمِکَ ظُلْمٌ... وَ إِنَّمَا یَحْتَاجُ إِلَی الظُّلْمِ الضَّعِیفُ

ص: 1190

دانسته ام که در فرمان تو ستم نیست. و همانا ضعیف، نیازمند به ستم کردن است.15/48

جبرانِ نیازها و کمبودهای بنده

وَ کَمْ مِنْ... عَدَمٍ جَبَرْتَ

و چه بسیار نیازها (و کمبودها)یی که جبران نمودی.12/49

درخواست از خدا و نیازمندی سخت

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِیثًا... غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند است. درخواست کسی که فریادرسی برای نیازش جز تو نمی یابد.3/54

نیایش دعا و نیز مناجات

نیّت

تأیید نمودن بنده، به نیّت صادق

وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ...

و مرا به نیّت صادقانه تأیید نما.14/14

نیکوترین نیّت ها

وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیَّاتِ

و نیّت مرا به نیک ترین نیّت ها منتهی ساز.

1/20

کامل گرداندن نیّت بنده

اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی

خداوندا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان.

2/20

پابرجا گرداندن نیّت بنده، در طاعت خدا

اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیَّتِی

خداوندا و نیّت مرا در فرمانبرداریت، ثابت بدار.13/31

یکسان بودن باطن سپاس الهی، با صدق نیّت

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیَّهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.43و36/47

یاری کردن بنده، بر نیّت شایسته

وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّهِ

و بر (داشتن) نیّت صالح یاری ام فرما.

113/47

نیرنگ فریب

نیرو توانایی

نیستی نابودی و نیز فنا

ص: 1191

نیش

نیش های مارهای آتش دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... حَیَّاتِهَا الصَّالِقَهِ بِأَنْیَابِهَا

و از مارهای آن که با نیش هایشان می زنند، به تو پناه می برم.31/32

نیک بختی خوش بختی

نیکوکاری

سُفرای گرامی نیکوکار

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و سفیران بزرگوارِ نیکوکار.18و11و10/3

نیکوکار بودن تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

نیکوکار بودن محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ الْأَنْجَبِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک، پاکیزه، نیکوکار و شریف ترین اند، درود فرست.24/6

أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ

از تو درخواست می کنم که بر محمّد و بر خاندان محمّد که نیکوکارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی.3/48

تغییر بدگمانی نیکان (درباره بنده)، به اطمینان

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ ظِنَّهِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَهَ

و درباره من بدگمانی نیکان را به اعتماد مبدّل فرما.7/20

نیکان خلق و آرامش دل بنده

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.

12/21

نیکوکار گرداندن فرزندان بنده

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ...

و آنان (فرزندانم) را نیکوکارانی پرهیزکار قرار ده.3/25

عدم تباهی پاداش نیکوکاران

ص: 1192

یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُ_حْسِنِینَ

ای کسی که پاداش نیکوکاران، نزد او تباه نمی شود.3/31

غذا دادن خدا به بنده، مانند نیکوکاری مهربان

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی.26/32

یاد شدن نیکوکاران

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، إِذَا ذُکِرَ الْأَبْرَارُ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست هنگامی که نیکوکاران یاد شوند.34/32

نیکوکار بودن خدا

إِنَّکَ... الْمُ_حْسِنُ الْمُ_جْمِلُ

همانا تو نیکوکارِ عطاکننده ای.7/36

خدا، ضامن پاداش نیکوکاران

یَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُ_حْسِنِینَ

ای ضامن پاداش نیکوکاران.5/40

عامل بخشیدن خوی های نیکوی نیکان، به بندگان

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ، وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش.9/42

پاداش نیکوکاران و سپاس گزاری از خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ، وَ لِیَجْزِیَنَا عَلَی ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُ_حْسِنِینَ

سپاس خدای را که ما را از اهل سپاس قرار داد. تا برای احسانش از شکرگزاران باشیم و ما را بر آن، پاداش نیکوکاران دهد.1/44

نیکی تفضّل

برگزیدن نیکویی های آفرینش ، برای بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ

و سپاس خدایی را که نیکویی های آفرینش را برای ما برگزید.17/1

محمّد صلی الله علیه و آله ، پیشوای خیر و نیکی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... قَائِدِ الْخَیْرِ

خداوندا بر محمّد - رهبر خیر - درود فرست.

3/2

تبدیل بدی ها، به خوبی هایی چندین برابر

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ص: 1193

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.8/24، 26/2

گفتار نیکوی بنده، در مورد فرشتگان و پیامبران

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَیْهِمْ فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست.26/3

اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و نیکو به پایان بردن همراهی او

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ... فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند، پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها کردند برای آنان از نظر دور ندار و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز.

7و3/4

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و خوب بیرون آمدن از آزمایش

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً... الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ... فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند، پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها کردند برای آنان از نظر دور ندار و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز.7و3/4

تابعین و کمک خواستن از خدا، در کار نیک

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تُعِینُهُمْ بِهَا عَلَی مَا اسْتَعَانُوکَ عَلَیْهِ مِنْ بِرٍّ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن بر خواسته های نیک آنانْ کمک رسانی.

14و13/4

تابعین و امید نیکو به خدا داشتن

صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ...

درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی.15و14/4

نیکویی نمودن با رفتاری شایسته

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا، وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد

ص: 1194

و نیکوکاران را پاداش نیکو عنایت کند.7/6

پُر کردن دو طرف (اوّل تا آخر) روز، به نیکی

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ... فَضْلًا وَ إِحْسَانًا

و دو طرف آن را برای ما از فزونی و نیکی پر ساز.14/6

حسن نظر داشتن خدا، به بنده

وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیما شَکَوْتُ

و در آنچه شکوه دارم به من احسان داشته باش.8/7

کار نیک و سزاواری پاداش الهی

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار نیکی که به سبب آن سزاوار پاداش تو شویم از دستمان نرود.7/9

از روی تفضّل بودنِ احسان الهی

وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ... إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِکَ تَفَضُّلٌ

و وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد. چون همه نیکی های تو از روی تفضّل است.3/12

گذشت نیکوی الهی و به سپاس واداشتن بنده

وَ یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ

و ای آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته است.10/12

تفضّل الهی و وعده پاداش نیک

وَ یَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ

و ای آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.10/12

احسان خدا به ستمکار توبه کننده

وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَیْکَ فَعُدْتَ عَلَیْهِ

و من ستمکارتر از توبه کننده به درگاهت که تو به او نیکی نموده ای، نمی باشم.11/12

نیکو یاری کردن بنده، در تسلّط بر ستمگر

وَ أَحْسِنْ عَلَیْهِ عَوْنِی

و مرا در مخالفت با او به خوبی یاری فرما.

7/14

خیر بنده در تأخیر اخذ حقّ

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن

ص: 1195

حقّم می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

به نیکی رفتار کردن خدا، بدون سبب

إِنَّکَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ

همانا تویی که بدون سبب به نیکی رفتار می کنی.7/15

نیکو دانستن آنچه شیطان نیکو می نمایاند

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یَحْسُنَ عِنْدَنَا مَا حَسَّنَ لَنَا

خداوندا ما از اینکه او آنچه برای ما می آراید را برایمان زیبا جلوه دهد، به تو پناه می بریم.

2و1/17

نیکو یاری نمودن بندگان، بر مخالفت با شیطان

اللَّهُمَّ... أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِکَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ

خداوندا به توفیق خود ما را بر ضدّ او، نیکو یاری نما.7/17

سپاس از نیکویی مقدّرات الهی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ

خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی، تو را سپاس.1/18

نیکوترین نیّات و کردارها

وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ

و نیّت مرا به نیک ترین نیّت ها و عملم را به بهترین اعمال منتهی ساز.1/20

روان ساختن نیکی برای مردم، به دست بنده

وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الْخَیْرَ

و نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز.3/20

تغییر اهانت معاشران، به معاشرتی نیک

أَبْدِلْنِی... مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَهِ

درباره من اهانت معاشران را به معاشرتِ نیک مبدّل فرما.

7/20

به نیکی یاد کردن بنده، از غیبت کننده اش

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَی حُسْنِ الذِّکْرِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه از من غیبت نموده به نیکی یاد کنم.9/20

تبدیل گفتار زشت بنده، به اعتراف نمودن به احسان الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... اعْتِرَافًا بِإِحْسَانِکَ

ص: 1196

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، اعتراف به نیکی ات را قرار ده.13/20

سرپرستی ای نیکو

وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایَهِ

و نیک سرپرستی نمودن را، بر عهده من قرار ده.22/20

عطای زندگی نیکو، به بنده

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ

و زندگیِ آسوده نیکو به من عطا فرما.

22/20

راه رستگاری و نیکویی انفاق شده

وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَهِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ

و مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.23/20

نیکو گرداندن کردار بنده، در هر حال

وَ حَسِّنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی عَمَلِی

و عملم را در همه احوالم، نیکو گردان.

28/20

سبب کامل گشتن خیر دنیا و آخرت، برای بنده

نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ

فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ... أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. و در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار. و بدین وسیله، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل نما.

29/20

عطای نیکی به بندگان، در دنیا و آخرت

وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً

و در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی، عطایمان کن.13/25، 30/20

عامل کاستن نیکی های بنده، در قیامت

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی.7/22

سبب به جا آوردن نیکی ها، با رغبت

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی... حَتَّی أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقًا

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را،

ص: 1197

روزی ام گردان. تا آنکه با اشتیاق به کارهای نیک بپردازم.8/22

گویا کردن زبان بنده، به ستایش نیکو

وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ... وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْکَ لِسَانِی

و زبانم را به حمد خود و ستایش نیکویت، گویا فرما.5/23

بسیار شمردن نیکی اندک والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَکْثِرَ بِرَّهُمَا بِی وَ إِنْ قَلَّ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی ایشان را درباره خود - اگرچه اندک باشد - بسیار شمارم.5/24

کم شمردن نیکی خود، به والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ کَثُرَ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی خود را درباره ایشان - اگرچه بسیار باشد - اندک بدانم.5/24

نیکی فرزند، به والدین

وَ اجْعَلْ... بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ

و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ

خواب آلوده، خوش تر قرار ده.5/24

وسیله ای برای افزایش نیکی های والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ... زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب افزایش نیکی هایشان قرار ده.

8/24

سهل انگار ندانستن والدین، در نیکی به فرزند

فَإِنِّی... لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِی بِرِّی

زیرا آنان را در نیکی به خودم، سهل انگار نمی شمارم.9/24

وسیله نیکی به والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ... جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را وسیله نیکی به آنها گرداندم.

9/24

دیرینگی احسان والدین، بر فرزند

فَهُمَا... أَقْدَمُ إِحْسَانًا إِلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس احسانشان به من دیرینه تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

آمرزش والدین، به سبب نیکی به فرزند

ص: 1198

وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَهً حَتْ_مًا

و ایشان را به خاطر نیکی یشان بر من، آمرزشی حتمی عنایت کن.14/24

یاری والدین، بر نیکی به فرزندان

وَ أَعِنِّی عَلَی... بِرِّهِمْ

و مرا بر نیکی به ایشان یاری نما.5/25

توفیق نیکی، با اطاعت از خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوَفَّقِینَ لِلْخَیْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند، قرار ده.11و10/25

همسایگان و فراگرفتن اخلاق نیک الهی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ...

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان، توفیق ده.

2/26

خوب کمک کردن به همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در همیاری نیکو در مایحتاج

زندگی یشان، توفیق ده.2/26

با احسان پاداش دادن بنده، به همسایگان بدکردار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

یاری نمودن همسایگان، با نیکی

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَتَوَلَّی بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که با نیکی، همه آنان را یاری نمایم.3/26

آموختن روش نیکو در زندگی، به بنده

وَ عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ

و روش نیکو را به من بیاموز.3/30

شکیبایی نیکو، در همنشینی با فقرا

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ صُحْبَهَ الْفُقَرَاءِ، وَ أَعِنِّی عَلَی صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ

خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان و مرا بر همنشینی ایشان، با شکیبایی نیکوْ یاری ده.4/30

منکرانِ بسیاری احسان خدا

هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَیْدِی الذُّنُوبِ... فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا... کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ...

ص: 1199

این مقام کسی است که بازیچه دست های گناهان گردیده. پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده. مانند انکارکننده بسیاری فضل تو به خودش.7و6/31

احسان و پناه رحمت الهی

فَاضْمُمْنِی إِلَی کَنَفِ رَحْمَتِکَ تَطَوُّلًا

پس به لطف خویش، مرا در پناه رحمت خود گیر.21/31

احسان سود رحمت الهی، به بنده

وَ عُدْ عَلَیَّ بِعَائِدَهِ رَحْمَتِکَ

و سود رحمت خود را به من ارزانی دار.

20/32

کُندی نکردن نیکی احسان خدا، بر بنده

وَ لَا یُبْطِئُ بِی حُسْنُ صَنِیعِکَ

و خوبی احسانت درباره ام عقب نمی افتد.

26/32

الهام شکرگزاری از احسان الهی، به بنده

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی... إِلْهَامِکَ الشُّکْرَ عَلَی الْإِحْسَانِ وَ الْإِنْعَامِ

پس سپاس تو را که شکرگزاری بر احسان کردن و نعمت دادنت را به من الهام کردی.

28/32

لغزش بنده و نیکویی گذشت الهی

وَ أَقِلْنِی عَثَرَاتِی بِحُسْنِ إِقَالَتِکَ

و به نیکویی گذشتت، از لغزش هایم درگذر.

32/32

خدا، عطاکننده حسنه و نیکی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... تُعْطِی الْحَسَنَهَ

خداوندا همانا تو نیکی عطا می کنی.33/32

علم خدا و درخواست نیکی از خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ

خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ خیر دارم.1/33

مقدّر نمودن نیکی، برای بنده

اقْضِ لِی بِالْخِیَرَهِ

برایم به خیر حکم فرما.1/33

عامل برگشتن به راهی دورتر از حسن عاقبت

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَهِ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که از حسن عاقبت دورتر است، تکیه نماییم.

3/33

خدا، عطاکننده چیز نیکو

ص: 1200

إِنَّکَ تُفِیدُ الْکَرِیمَهَ

به درستی که تو عطای گرانمایه می دهی.

6/33

روان نگشتن قضای الهی، جز به نیکی

وَ هَبْ لِیَ الثِّقَهَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلَّا بِالْخِیَرَهِ

و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم.3/35

جدا نساختن منبع احسان خدا، از بندگان

وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کَافَّتِنَا مَادَّهَ بِرِّکَ

و اصل احسانت را از جمع ما قطع نساز.

4/36

نیکوکار بودن خدا

إِنَّکَ... الْمُ_حْسِنُ الْمُ_جْمِلُ

همانا تو نیکوکارِ عطاکننده ای.7/36

احسان الهی و ملزم شدن به شکرگزاری

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً إِلَّا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْرًا

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد، مگر آنکه از احسان تو چیزی به دست آورد که او را شکر (دیگری) لازم آید.1/37

احسان، روش خدا

ذَلِکَ أَنَّ... عَادَتَکَ الْإِحْسَانُ

زیرا عادت تو احسان است.7/37

عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ

عادت تو احسان به بدکاران است.16/46

کوشش بنده و کوچک ترین احسان الهی

...لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَی فِیهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَی مِنْ أَیَادِیکَ وَ مِنَنِکَ

...اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، در برابر کوچک ترین احسان های تو و نعمت هایت از دست رفته بود.13/37

جز به احسان توصیف نشدنِ خدا

فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ

پس والاتر از آنی که جز به احسان وصف شوی. 16/37

به جا نیاوردن سپاس احسان الهی

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِیَ إِلَیَّ فَلَمْ أَشْکُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیکی ای که به من شد، پس شکر آن را به جا نیاوردم.

1/38

رها شدن از بند عدل خدا، با احسان او

ص: 1201

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.

10/39

اندکیِ نیکی های بنده، در بین بدی هایش

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

نیکویی عبارت قرآن

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

عامل بخشیدن خوی نیکوی نیکوکاران،

به بندگان

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ، وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش.9/42

عامل پایداری نیکیِ ظاهر بندگان

وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا

و با قرآن، ظاهرِ نیک ما را آشکار ساز.

11/42

محمّد صلی الله علیه و آله و بهترین نیکی و خیر الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

ماه نو، ماه احسان

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... نِعْمَهٍ وَ إِحْسَانٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه نعمت و احسان قرار دهد.5و4/43

ماه نو، ماه نیکیِ نیامیخته به بدی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... خَیْرٍ لَا یَشُوبُهُ شَرٌّ

ص: 1202

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه خیر ناآلوده با شرّ قرار دهد.5و4/43

سپاس گزاری از احسان و نیکی خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَکُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاکِرِینَ

سپاس خدای را که ما را از اهل سپاس قرار داد. تا برای احسانش از شکرگزاران باشیم.

1/44

راه های احسان خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَی رِضْوَانِهِ

و سپاس خدای را که ما را در راه های احسانش، راهی نمود، تا در آن (راه ها)، به وسیله نعمتش به سوی خوشنودی اش رویم.2/44

نیکی و بخشش، به خویشان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم.10/44

شتابان و پیشی گیرنده در نیکی ها

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. از آنان که در نیکی ها می شتابند و ایشان برای آن پیشی می گیرند.

18/44

نیکویی فرمان الهی

وَ قَضَاوءُکَ خِیَرَهٌ

و فرمانت خیر است.4/45

ده برابر بودن مزد انجام دهنده کار نیک

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا، وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا

پس تو که نامت مبارک و بلندمرتبه است، فرمودی: «هر کس کار نیکی به جا آورَد، پس برای او ده برابر آن است و هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده نمی شود.»12/45

چندین برابر گرداندن وام نیکو، از جانب خدا

وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

و فرمودی: «کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟.»13/45

نزول آیاتی (بیانگر) افزایش حسنات، در قرآن

وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ... وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ

ص: 1203

و فرمودی: «داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.» و مانندهای آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فروفرستادی.

13/45

سبب وصف شدن آفریده ای، به احسان

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.17/45

احسان الهی و ستایش خداوند

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای.18/45

نیکی سرشار الهی

مَا... أَخَصَّنَا بِبِرِّکَ!

چه مخصوص گشته است نیکیِ فراخت، به ما!.18/45 رمضان، مصاحب و یار نیکو

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَهَ مَبْرُورٍ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و با ما همچون یارِ نیکو همراه شد.22/45

رمضان و آسان گرداندن راه های نیکی

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ

درود بر تو همراهی که راه های احسان را آسان نمود.29/45

خیر و نیکی ماه رمضان

کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا

چه بسیار نیکی ای که به وسیله تو، بر ما فزونی یافت!.39/45

ماه رمضان و احسان الهی

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی... وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را برای آن به وسیله احسان و نیکی ات، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند.

43/45

نابود نشدن معادن احسان الهی

إِنَّ مَعَادِنَ إِحْسَانِکَ لَا تَفْنَی

به درستی که معادن احسانت فنا نمی شود.

50/45

ص: 1204

خدا، به بارآورنده نیکی

وَ یَا مَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَهَ حَتَّی یُنْمِیَهَا

و ای کسی که نیکی را بارور می کند، تا آن را بیفزاید.11/46

خشکسالی و طلب احسان از غیر خدا

وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ

و جویندگان که غیر از فضل تو جویا شدند، دچار خشکسالی گردیدند.13/46

عامل فراوان تر شدن احسان الهی

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ... وَ إِحْسَانُکَ أَوْفَی

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر، و احسان تو فراوان تر باشد.22/46

احسان الهی و سپاس گزاری از آن

وَ إِحْسَانُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْکَرَ عَلَی أَقَلِّهِ

و احسان تو افزون تر از آنست که بر کمترین آن شکر توان کرد.23/46

درخواست عطای نیکو، از خدا

فَهَا أَنَا ذَا... أَسْأَلُکَ حُسْنَ الرِّفَادَهِ

پس اینک منم که پذیرایی نیکو از تو می خواهم.25/46

نیکو گرداندن آفرینش

أَنْتَ الَّذِی... أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ

تویی آنکه آفرینش آنچه را که آفرید، نیک گردانْد.21/47

گشوده بودن دست خدا، به نیکی ها

سُبْحَانَکَ بَسَطْتَ بِالْخَیْرَاتِ یَدَکَ

پاک و منزّهی! دستت را به نیکی ها گشوده ای.

25/47

سپاسی برابر با احسان و نیکی خداوند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یُوَازِی صُنْعَکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.34/47

طلب قرب خداوند و گمان نیک به او

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ... وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو و خوش گمانی به تو را، در پی آن روانه ساخته ام.73و72/47

ص: 1205

بی بهره ماندن از خیر و نیکی

وَ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِإِمْلَائِکَ لِی اسْتِدْرَاجَ مَنْ مَنَعَنِی خَیْرَ مَا عِنْدَهُ

و مرا با مهلت دادنت، غافلگیر نکن. همانند غافلگیر نمودن کسی که مرا از نیکی آنچه نزدش است، بی بهره گردانده.90/47

آسان گرداندن راه خیرات، برای بنده

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ

و راه خیرات به سوی خود را برای من آسان گردان.94/47

آسان گرداندن پیشی گرفتن به خیرات ، برای بنده

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ

و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای، برای من آسان گردان.94/47

نبودن خیری در بنده

وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یَدِکَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیْرَ فِیهِ

و مرا از نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسی که در او خیری نیست.103/47

باطل کننده حسنات و افعال پسندیده

وَ طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ

و طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده، به گردنم انداز.106/47

یاری نمودن بنده، به کردار نیکو

وَ أَعِنِّی عَلَی... مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ

و بر (داشتن) کردار نیکو یاری ام فرما.

113/47

اعتراف بنده، به نیکی های خدا

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ... أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَیْتَهُ إِلَیَّ

و به من الهام کن که به آنچه به من عنایت نموده ای، اعتراف نمایم.114/47

سوددهنده بودن خدا، به نیکی

أَعْلَمُ... أَنَّکَ... أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ

می دانم که تو به احسانْ سوددهنده تر هستی.

116/47

هلاک نشدن به وسیله اعمال نیکو

وَ لَا تُهْلِکْنِی بِمَا أَسْدَیْتُهُ إِلَیْکَ

و به وسیله آنچه که نیکویی نموده ام، مرا هلاک نکن.116/47

داشتن ذکر و آوازه نیک، در بین آیندگان

وَ اجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْغَابِرِینَ، وَ ذِکْرًا نَامِیًا فِی الْآخِرِینَ

ص: 1206

و برای من یاد نیکو در بازماندگان و آوازه نیک در آیندگان قرار ده.127/47

فراوان ساختن نصیب بنده، از احسان

وَ وَفِّرْ عَلَیَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِکَ

و نصیب مرا از احسان، به فضل خود فراوان گردان.129/47

آمیختگی کارهای نیک بنده، با معصیت

لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، باطل نکن.131/47

تقسیم نیکی، در بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

منّت گذاردن بر مؤمنان، با خیر

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ... أَوْ خَیْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَیْهِمْ تَهْدِیهِمْ بِهِ إِلَیْکَ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا

عافیت را قسمت می نمایی یا خیری را به ایشان عنایت می کنی و بدین وسیله آنان را به سوی خود هدایت می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

عطای خیری از دنیا و آخرت، به مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

نرسیدن به نیکی، جز از جانب خدا

فَإِنِّی لَمْ أُصِبْ خَیْرًا قَطُّ إِلَّا مِنْکَ

پس به درستی که هرگز به خیری جز از جانب تو نرسیده ام.4/48

طلب نیکی و احسان مخلوق

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ... لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ بخشش و احسان او نائل شود.

5/48

ص: 1207

مهیّا شدن برای درخواست احسان الهی

فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی... رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِکَ

پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.5/48

اصرار بر گناه، و احسان رحمت الهی

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش احسان نمایی، بازنداشت.7/48

احسان نمودن به بنده، با رحمت الهی

عُدْ عَلَیَّ بِرَحْمَتِکَ

به رحمتتْ بر من نیکی کن.8/48

فضل خدا، و خیر و نیکی آخرت

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ... وَ صِلْ ذَلِکَ بِخَیْرِ الْآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا. و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان.28/48

خیر قرار دادن حکم الهی، برای بنده

وَ خِرْ لِی فِیما تَقْضِی مِنْهُ

و به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده.28/48

عطای نیک، به بنده

وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ

و عطای نیکو نمودی، پس نافرمانی کردم.

1/49

خدا، پذیرنده گمان های نیکو

وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ

و چه بسیار گمان نیکو که به حقیقت پیوستی.

12/49

احسانی، از جانب خدا

وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ... کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَامًا وَ تَطَوُّلًا مِنْکَ

و چه بسیار گمان نیکو که به حقیقت پیوستی. همه آنها نعمت و احسان از جانب توست.

13و12/49

بدکرداری بنده و بازداشته نشدن خدا، از احسانش

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ

بدکرداری من، تو را از تمام نمودن احسانت بازنداشت.13/49

ص: 1208

کار خدا؛ احسان و بخشش

أَبَیْتَ یَا مَوْلَایَ إِلَّا إِحْسَانًا وَ امْتِنَانًا...

تو ای مولای من، جز احسان و بخشش کاری نکرده ای.14/49

احسان نیکوی الهی به بنده و سزاواری خدا به سپاس

إِلَهِی أَحْمَدُکَ - وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ - عَلَی حُسْنِ صَنِیعِکَ إِلَیَّ

خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر نیکویی نیکی ات به من.1/51

احسان به بنده، و ناتوانی او از سپاس

فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی مَا یَعْجِزُ عَنْهُ شُکْرِی

پس تو آنچنان به من نیکی کردی که شکر من از ادای آن عاجز است.1/51

نتیجه عدم وجود احسان الهی

وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی

اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم.2/51

خدا و آغاز نیکی به بنده

وَ لَکِنَّکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالْإِحْسَانِ

ولی تو احسانت را در حقّ من آغاز نمودی.

2/51

احسان های بزرگ خدا، بر بنده

وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَهٍ کَرِیمَهٍ لَکَ عِنْدِی

و چه بسیار نیکیِ بزرگ، که برای تو نزد من است!3/51

نیکو بودن احسان الهی، نزد بنده

وَ صَنِیعُکَ لَدَیَّ مَبْرُورٌ

و نیکی ات پیش من پسندیده است.5/51

نیکوترین نام ها

یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی

ای کسی که نیکوترین نام ها برای اوست.

7/51

محروم نساختن بنده، از خیر دنیا و آخرت

إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی لِقِلَّهِ شُکْرِی

خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان.13/51

احسان الهی، و بدکرداری بنده

عُدْ... بِإِحْسَانِکَ عَلَی إِسَاءَتِی

با احسانت بر بدکرداری ام تلافی کن.4/53

نیکی آنچه (درباره بنده) نوشته شده

أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از تو نیکی آنچه نوشته شده و گذشته را درخواست می نمایم.5/54

ص: 1209

ص: 1210

و

واجب قطعی

چگونگی بندگان، در جاهای واجبات

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی... مَنَازِلِ فُرُوضِهِ

و می نگرد آنها در جاهای واجباتش چگونه اند.

7/6

اندوه بنده و رعایت واجبات الهی

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ

و مرا به سبب غم و اندوه از رعایت واجبات خود بازمدار.9/7

واجب گرداندن اجابت دعای بیچارگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

واجب گرداندن خشم خدا، برای بنده

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟... أَمْ أَوْجَبْتَ لِی فِی مَقَامِی هَذَا سُخْطَکَ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟ یا در جایگاهم خشم خود را بر من قرار داده ای؟6/12

بخشیدن آنچه واجب شده

وَ هَبْ لِی مَا یَجِبُ عَلَیَّ لَکَ

و آنچه از تو بر من واجب است، به من ببخش.

15/12

شایستگی بنده و وجوب آمرزش

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست.31/16

توفیق انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ...

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.6/22

سبب دریافتن آرامش دل، به آنچه برای خدا واجب است

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ...

ص: 1211

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه (شکر آن) برای تو واجب است، دریابم.11/22

الهام واجبات درباره والدین، به فرزند

وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یَجِبُ لَهُمَا عَلَیَّ إِلْهَامًا

و آموختن آنچه را که در حقّ آنان بر من واجب است، به من الهام کن.3/24

واجب گرداندن حقّی برای مؤمنان، بر خلق

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَی الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه به سبب او برای ما حقّی بر خلق واجب نمودی.

4/24

کوتاهی والدین، از آنچه درباره فرزند واجب بوده

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... أَوْ قَصَّرَا بِی عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند یا نسبت به من از واجبی کوتاهی کرده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

وجوب حقّ والدین، بر فرزند

فَهُمَا أَوْجَبُ حَقًّا عَلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس حقّ ایشان بر من واجب تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

عدم درک آنچه درباره والدین بر فرزند واجب است

هَیْهَاتَ... لَا أُدْرِکُ مَا یَجِبُ عَلَیَّ لَهُمَا

هیهات! آنچه برای ایشان بر من واجب است را درنمی یابم.11/24

اعطای آنچه برای همسایگان لازم است، پیش از درخواستشان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّوءَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.

2/26

برای همسایگان، لازم دانستن آنچه بنده، برای خویشان خود واجب می داند

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِی

و خداوندا مرا بر آن دار که آنچه را برای خویشانم لازم می دانم، برای آنها لازم بدانم.

3/26

ص: 1212

واجب گشتن محبّت خدا، برای تائب

فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کَمَا وَعَدْتَ... وَ أَوْجِبْ لِی مَحَبَّتَکَ کَمَا شَرَطْتَ

پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر و همان طور که شرط کرده ای، دوستی خود را برایم واجب گردان.15/31

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که دوستی ات را برای آنها واجب نموده ای.54/45

هلاک شدن ضایع کننده واجبات الهی

وَ لَا تُثْنِی عَلَیَّ بِإِحْیَائِهَا سُنَّهٌ حَاشَا فُرُوضِکَ الَّتِی مَنْ ضَیَّعَهَا هَلَکَ

و نه (عمل) مستحبّی به خاطر زنده ساختنش مرا می ستاید، مگر واجبات تو، که هر که آن را انجام نداد، به هلاکت رسد.17/32

غفلت بنده، از شرایط واجبات الهی

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم.18/32

واجب شدن شکری دیگر، بر بنده

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً إِلَّا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْرًا

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد، مگر آنکه از احسان تو چیزی به دست آورد که او را شکر (دیگری) لازم آید.1/37

واجب گشتن پاداش شکرگزاری بندگان

وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

و بر اندکْ طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

ادا نکردن حقِّ لازمِ صاحب حقّ مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُوءْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از حقِّ حقدار مؤمنی که بر من لازم گردانده بودی، پس آن را به تمامی ادا نکردم.1/38

توبه واجب کننده محبّت الهی

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ... تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

ص: 1213

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

واجب شدن حکم و فرمان الهی

ثُمَّ قِنِی مَا یُوجِبُ لَهُ حُکْمُکَ

سپس مرا از آنچه حکم تو را واجب می گرداند، نگهدار.5/39

آگاه فرمودن بندگان، بر واجبات نماز

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی، آگاه فرما.8/44

وجوبی همانند آنچه برای کوشندگان در طاعت الهی، واجب گشته

وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَهِ فِی طَاعَتِکَ

و برای ما در این (ماه)، آنچه برای کوشش گران در طاعتت لازم کرده ای، لازم گردان.

12/44

ماه رمضان، از جمله واجبات خاص

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ... خَصَائِصِ تِلْکَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ...

خداوندا و تو از واجبات مخصوصه، ماه رمضان را قرار دادی.20/45

واجب نمودن روزه، در ماه رمضان

وَ فَرَضْتَ فِیهِ مِنَ الصِّیَامِ

و روزه را در آن واجب کردی.20/45

لزوم حفظ پیمان، با رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَ_حْفُوظُ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او پیمان نگه داریم.23/45

تقرّبِ واجب گرداننده خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

سپاسی واجب گرداننده فراوانی (نعمت)

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد.

48و36/47

وجوب اطاعت امام علیه السلام

ص: 1214

وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ

و فرمانبری او را واجب گرداندی.60/47

تغییر واجبات، از مقاصدِ تشریع شده

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ... یَرَوْنَ... فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَهً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب شده، می بینند واجباتت از جهاتی که قانون نهاده ای، تحریف شده است.9/48

وجوب اطاعت پیشوایان، از جانب خدا

وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الْأَئِمَّهِ الَّذِینَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ

و مرا از باورداران به پیامبرت و امامانی که اطاعتشان را واجب نمودی، قرار ده.12/48

واجب بودن حقّ خدا، بر همه آفریدگان

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

واداشتن گماشتن

وادی درّه

وارفتگی سستی

واقعه پیشامد

واگذاشتن

وانگذاشتن نفوس، به اختیار خود

وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا

و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود وامگذار.4/9

وانگذاشتن خوی زشتی، در بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

وانگذاشتن عیبِ موجب سرزنش، در بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... عَائِبَهً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا

خداوندا مرا در عیبی که بدان سرزنش شوم وامگذار، مگر آنکه نیکویش گردانی.6/20

وانگذاشتن خوی پسندیده ناتمام، در بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... أُکْرُومَهً فِیَّ نَاقِصَهً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا

خداوندا مرا در خوی پسندیده ای که در من ناقص باشد وامگذار، مگر آنکه کاملش فرمایی.

6/20

ص: 1215

واگذاشتن بدعت گذاران

وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ... وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ

و این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی و فروگذاردن اهل بدعت، کامل گردان.

10/20

وانگذاشتن بنده، به خلق خدا

وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی خَلْقِکَ

و مرا به خلقت وانگذار.2/22

به خود واگذاردن بنده و ناتوانی او

وَ انْظُرْ لِی فِی جَمِیعِ أُمُورِی، فَإِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی نَفْسِی عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِیهِ مَصْلَحَتُهَا

و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما. که اگر مرا به خود واگذاری، از انجام آن عاجزم و آنچه را مصلحت من در آن است، انجام ندهم.

3/22

به خلق واگذاردن بنده

وَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی خَلْقِکَ تَجَهَّمُونِی

و اگر مرا به آفریدگانت واگذاری، با من ترش رویی کنند.3/22

واگذاری بنده به توانش و برکناری قدرت از او

وَ لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی... لَکَانَ

الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی؛ همانا توان از من کناره می گرفت.25/32

به خود وانگذاشتن بنده

وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یَدِکَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیْرَ فِیهِ

و مرا از نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسی که در او خیری نیست.103/47

وانگذاشتن بنده، به توانایی خود

لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ

مرا به توانایی و نیروی خودم بدون توانایی و نیروی خودت وامگذار.113/47

توبه نصوح و وانگذاشتن گناهان بنده

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا سَرِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاشته و با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

والا بلند

والدین پدر و مادر

برتری بخشیدن به والدین و احسان خدا

ص: 1216

به آنها

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود اختصاص ده.2/24

درخواست پاداش های ویژه از خدا، برای والدین

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یَجِبُ لَهُمَا عَلَیَّ إِلْهَامًا، وَ اجْمَعْ لِی عِلْمَ ذَلِکَ کُلِّهِ تَمَامًا، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تُلْهِمُنِی مِنْهُ، وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی لَا یَفُوتَنِی اسْتِعْمَالُ شَیْءٍ عَلَّمْتَنِیهِ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْکَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیما أَلْهَمْتَنِیهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آموختن آنچه را که در حقّ آنان بر من واجب است، به من الهام کن و دانستن همه آن را به طور کامل برای من فراهم نما. آنگاه مرا به آنچه به من الهام می کنی، وادار. و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا انجام دادن آنچه به من آموختی، از دستم نرود و اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود. 3/24

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّؤُوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ حَتَّی أُوثِرَ عَلَی هَوَایَ هَوَاهُمَا، وَ أُقَدِّمَ عَلَی

رِضَایَ رِضَاهُمَا وَ أَسْتَکْثِرَ بِرَّهُمَا بِی وَ إِنْ قَلَّ، وَ أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ کَثُرَ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. و با آن دو همانند نیکیِ مادری مهربان، نیکی کنم. و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر و برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده. تا میل ایشان را بر میل خود برتری دهم و خوشنودی آنان را بر خوشنودی خود مقدّم اندازم و نیکی ایشان را درباره خود - اگرچه اندک باشد - بسیار شمارم و نیکی خود را درباره ایشان - اگرچه بسیار باشد - اندک بدانم.5/24

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی، وَ أَطِبْ لَهُمَا کَلَامِی، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِی، وَ اعْطِفْ عَلَیْهِمَا قَلْبِی، وَ صَیِّرْنِی بِهِمَا رَفِیقًا، وَ عَلَیْهِمَا شَفِیقًا

خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز. و سخنم را با آنها خوشایند فرما و خویم را برایشان نرم نما و دلم را بر آن دو مهربان گردان و مرا با آنان دوست و برایشان دلسوز فرما.6/24

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی، وَ أَثِبْهُمَا عَلَی تَکْرِمَتِی، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّی فِی صِغَرِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن و آنها را بر گرامی داشتنم، پاداش ده و آنچه در کودکی ام از من نگهداری کردند، برای

ص: 1217

ایشان نگهدار.7/24

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی، أَوْ خَلَصَ إِلَیْهِمَا عَنِّی مِنْ مَکْرُوهٍ، أَوْ ضَاعَ قِبَلِی لَهُمَا مِنْ حَقٍّ فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا، وَ عُلُوًّا فِی دَرَجَاتِهِمَا، وَ زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده یا ناخوشایندی که از من به ایشان رخ داده یا حقّی از آنها نزد من ضایع شده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان و بلندی درجات ایشان و افزایش نیکی هایشان قرار ده.8/24

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ، أَوْ أَسْرَفَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ فِعْلٍ، أَوْ ضَیَّعَاهُ لِی مِنْ حَقٍّ، أَوْ قَصَّرَا بِی عَنْهُ مِنْ وَاجِبٍ فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِمَا، وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِی وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا، فَإِنِّی لَا أَتَّهِمُهُمَا عَلَی نَفْسِی، وَ لَا أَسْتَبْطِئُهُمَا فِی بِرِّی، وَ لَا أَکْرَهُ مَا تَوَلَّیَاهُ مِنْ أَمْرِی یَا رَبِّ

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند یا بر من در کردار، زیاده روی کرده اند یا حقّی را از من ضایع ساخته اند یا نسبت به من از واجبی کوتاهی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم و به آنان ارزانی داشتم و از تو می خواهم، گرفتاری را از آنها برداری. زیرا آنان را نسبت به خودم، متّهم نمی دانم. آنان را در نیکی به خودم، سهل انگار نمی شمارم و از آنچه درباره من به عهده گرفتند، ناراضی نیستم. ای پروردگار من.

9/24

فَهُمَا أَوْجَبُ حَقًّا عَلَیَّ، وَ أَقْدَمُ إِحْسَانًا إِلَیَّ، وَ أَعْظَمُ

مِنَّهً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ، أَوْ أُجَازِیَهُمَا عَلَی مِثْلٍ، أَیْنَ إِذًا یَا إِلَهِی طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیَتِی؟! وَ أَیْنَ شِدَّهُ تَعَبِهِمَا فِی حِرَاسَتِی؟! وَ أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَی أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَهِ عَلَیَّ؟!

پس حقّ ایشان بر من واجب تر، و احسانشان به من دیرینه تر، و نعمتشان نزد من بزرگ تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم یا بر آنان مثل خودشان، کیفر دهم. ای خدای من، در این هنگام کجاست درازی کار آنها، در پرورش دادن من؟ و سختی هایی که در نگهداری من کشیده اند چه می شود؟ و تنگی هایی که برای گشایش من بر خود گرفته اند، چه می شود؟10/24

وَ أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ، وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ

و مرا یاری ده، ای بهترین کسی که به وسیله او یاری خواسته شده. و مرا توفیق ده، ای راهنماترین کسی که به او رغبت شده. و مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار نده.

11/24

وام

ویژگی های وام

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ تُخْلِقُ بِهِ وَجْهِی، وَ یَحَارُ فِیهِ ذِهْنِی، وَ یَتَشَعَّبُ لَهُ فِکْرِی، وَ یَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ شُغْلِی

و مرا معاف دار، از وامی که با آن آبرویم را

ص: 1218

ببری و ذهنم در آن سرگردان شود و فکرم برای آن پریشان گردد و کارم در چاره آن طول کشد.

1/30

بیان تبعات وام

وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ، وَ شُغْلِ الدَّیْنِ وَ سَهَرِهِ... وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِی الْحَیَاهِ، وَ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاهِ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از اندوه و اندیشه وام و از کار قرض و بی خوابی اش. و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از خواری آن در زندگی و از پیامد آن پس از مرگ.2/30

وام دادن به خدا و چندین برابر برگشتن آن، به بنده

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟13/45

واماندگی

رو نیاوردن واماندگی به فرشتگان

وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ... إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ...

و همانها که از خستگیِ زیاد، وامانده و سست

نمی گردند...7/3

وبا

آمیخته ساختن آب های مشرکان، به وبا

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

وبال تبعات

وثوق اعتماد

وحی

محمّد صلی الله علیه و آله ، امانت دار وحی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست.3/2

جبرئیل، امانت دار وحی

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ

جبرئیل امین وحی توست.4/3

امانت داران وحی الهی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ الْمُوءْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِکَ

ص: 1219

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که بر وحی تو امانت دارند.

10/3

وعده و نوید الهی، در وحی

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ...

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

قرآن، وحی خدا بر پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

وحی الهی و راهنمایی بر توبه

وَ جَعَلْتَ عَلَی ذَلِکَ الْبَابِ دَلِیلًا مِنْ وَحْیِکَ لِئَلَّا یَضِلُّوا عَنْهُ

و بر آن درْ از وحی خود، راهنمایی قرار داده ای تا از آن گمراه نشوند.10/45

وداع

چگونگی وداعِ روز، با نیکان

وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ... إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ

و این روزی نو و تازه است. اگر نیکی کردیم، با سپاس ما را بدرود گوید.12/6

وداع با ماه رمضان، و فراقی دشوار

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که فراقش بر ما دشوار است.23/45

وداع با رمضان، نه از روی به ستوه آمدن

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

37/45

ورع پرهیزکاری

ورم

ایستادن در برابر خدا، تا ورم نمودن پاها

یَا إِلَهِی لَوْ... قُمْتُ لَکَ حَتَّی تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

ص: 1220

ورود

درآمدن در زمره شهدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم.

30و27/1

آسان گرداندن آنچه خدا بر بنده وارد نموده

وَ یَسِّرْ لِی مَا أَحْلَلْتَ بِی

و آنچه بر من وارد نموده ای، برایم آسان کن.

6/15

راه ورودی برای شیطان

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ لَهُ فِی قُلُوبِنَا مَدْخَلًا

خداوندا برای او در دل های ما راه ورودی قرار نده.6/17

ورود بنده، در خوشنودی خدا

وَ اجْعَلْ... فِی مَرْضَاتِکَ مَدْخَلِی

و ورود مرا در خوشنودی ات قرار ده.

11/21

پاداش بندگان، پیش از ورود به فرمانبری خدا

وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ

و پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند.7/37

ورود بنده، در رحمت الهی

وَ أَوْرِدْنِی مَشَارِعَ رَحْمَتِکَ

و مرا در آبشخورهای رحمتت درآور.

1/41

ورود به حوض پیامبر صلی الله علیه و آله (در بهشت)

وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ

و به حوض او واردمان کن.20/42

وارد ساختن تائبین، به بهشت ها

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

غفلت از ورود به جایگاه (بهشت)

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

ص: 1221

با ذلّت به جهنّم وارد شدن مستکبران

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.

15/45

ورود ماه رمضان با برکاتش، بر مسلمانان

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ

درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی.36/45

درآوردن بنده، در حزب خدا

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که در حزب خود واردش کردی.67/47

درآمدن در جایگاه پیشینیان

وَ وَافِ بِی عَرْصَهَ الْأَوَّلِینَ

و مرا در میان جایگاه (رستاخیز) پیشینیان درآور.127/47

ورود در محرّمات

وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

و من جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام.14/49

وزیر

یاری نشدن خدا، توسّط وزیری

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یُوَازِرْکَ فِی أَمْرِکَ وَزِیرٌ

تویی آنکه در کارت، وزیری تو را کمک نکرده است.14/47

وسط میان

وسعت فراخی

وسیله سبب

وسوسه

نگهبان بندگان، از وسوسه های شیطان

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

و قرآن را نگهبان ما از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد قرار ده.10/42

قرآن؛ بازدارنده درونْ از خطور وسوسه

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن (قرآن)، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

شکایت به خداوند، از وسوسه نفس

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی... وَسْوَسَهَ نَفْسِی

ص: 1222

ای خدای من، از وسوسه های نفسم، به تو شکایت می کنم.10/51

وصول رسیدن

وطن

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به جای دور از وطنش

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ

و از جایگاه اقامتش، به محل دور هجرت نمود.16/2

فراهم نساختن وطن، برای شیطان

اللَّهُمَّ... لَا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیما لَدَیْنَا مَنْزِلًا

خداوندا او را در آنچه نزد ماست، منزل نده.

6/17

وعده

خدا، انجام دهنده وعده

یَا نَافِذَ الْعِدَهِ

ای به انجام رساننده وعده.26/2

تمام گشتن وعده الهی

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

وعده خداوند، به ستمگران

وَ عَرِّفْهُ عَمَّا قَلِیلٍ مَا أَوْعَدْتَ الظَّالِمِینَ

و آنچه ستمگران را به آن تهدید نمودی، بر او بنما.12/14

پناه بردن به خدا، از وعده های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ

خداوندا ما از اطمینان به آرزوهای او و وعده هایش به تو پناه می بریم.1/17

وفا کردن خدا، به وعده اش

فَأَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی

پس آنچه به من وعده دادی، انجام ده.

7/21

دروغ بودن وعده شیطان

إِنْ وَعَدَنَا کَذَبَنَا

اگر ما را وعده دهد، به ما دروغ گوید.

7/25

تصریح خدا به وعده اش، در وحی الهی

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ...

ص: 1223

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

در آسمان بودن آنچه به بندگان، وعده داده شده

وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ

و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.4/29

اجابت وعده داده شده الهی

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ... مُتَنَجِّزًا وَعْدَکَ فِیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَهِ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که وفا به وعده ای را که پیرامون اجابت داده ای، خواستارم.11/31

ناتوانی بنده از شتاب به وعده داده شده خدا، به دوستانش

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَهِ فِیما وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در شتافتن به آنچه به دوستانت نوید داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

نفس بنده و سبک شمردن وعده الهی

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی... مَوْقِفَ... الْمُسْتَخِفِّینَ بِوَعْدِکَ

خود را در جایگاه سبک شمارندگان وعده تو، واداشته ام.2/53

وعده خدا به:

أ. شفاعت نیکوی محمّد صلی الله علیه و آله

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

ب. رفع گرفتاری رنج دیدگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ... أَهْلُ السُّوءِ الَّذِینَ وَعَدْتَ الْکَشْفَ عَنْهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما گرفتارانیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای.4/10

ج. پاداش

وَ یَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ

و ای آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.10/12

وَ ارْزُقْنِی... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را

ص: 1224

روزی ام فرما.9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان.53/45

د. پذیرفتن توبه بنده

فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کَمَا وَعَدْتَ

پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر.15/31

ه_. اجابت دعا

وَ حَثَثْتَ عَلَی الدُّعَاءِ، وَ وَعَدْتَ الْإِجَابَهَ

و بر دعا ترغیب نمودی و اجابت را نوید دادی.29/31

و. اجابت بیچارگان

وَ عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَهِ الْمُضْطَرِّینَ

و اجابتی که بیچارگان را وعده داده ای، به من بشناسان.12/14

ز. عذاب دوری گزیننده از رضایش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو دوری گزید، وعده عذاب داده ای.29/32

ح. ارجمندی دوستانش

وَ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ

و ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما.12/44

وعظ پند

وفا

خدا، وفاکننده به گفتار

یَا وَافِیَ الْقَوْلِ

ای وفاکننده گفتار.26/2

وفای خداوند به آنچه وعده داده

فَأَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی

پس آنچه به من وعده دادی، انجام ده.

7/21

قسم خدا، وفاشده ترین (قسم ها)

وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُکَ الْأَبَرُّ الْأَوْفَی

و سوگند یاد کردی و سوگند تو محقّق ترین و وفاشده ترین است.4/29

وفای خدا، به وعده اش درباره اجابت

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ... مُتَنَجِّزًا وَعْدَکَ فِیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَهِ

ص: 1225

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که وفا به وعده ای را که پیرامون اجابت داده ای، خواستارم.11/31

وفای به توبه

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَهِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ

خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست.19/31

وفاکننده به عهد الهی

وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ

و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده.

88/47

وفور فراوانی

وقار

(توفیق داشتن) وقار و سنگینی

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... سُکُونِ الرِّیحِ

و زیور پرهیزکاران را در وقار، به من بپوشان.

10/20

وقت زمان

ولخرجی

بازداشتن بنده از ولخرجی

وَ اقْبِضْنِی بِلُطْفِکَ عَنِ التَّبْذِیرِ

و مرا - به لطف خود - از ولخرجی باز دار.

3/30

ولد فرزند

ولیّ [امام علیه السلام ]

دعا برای ولیّ خدا

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ، وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحًا یَسِیرًا، وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ قَوِّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ، وَ احْمِهِ بِحِفْظِکَ وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِکَتِکَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و مانند آن (شکر) را در نعمت، به ما الهام نما و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما و برای او پیروزی به آسانی بگشای و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما و پشتش را محکم ساز و بازویش را قوّت ده و تحت نظر خود، از او نگهداری کن و با حفظ خویش، او را پشتیبانی کن و با فرشتگانت

ص: 1226

یاری اش نما و با چیره ترین لشکرت، به او کمک رسان.61/47

وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ أَحْیِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ، وَ أَزِلْ بِهِ النَّاکِبِینَ عَنْ صِرَاطِکَ، وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاهَ قَصْدِکَ عِوَجًا

و کتاب خود و احکامت و قوانینت و روش های پیامبرت را - خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد - به وسیله او به پا دار و با او آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان و با او زنگار ستم را از راهت بزدای و به سبب او سختی را از راهت دور کن و به وسیله او منحرفان را از راهت بیرون کن و به وسیله او آنان که می خواهند راه راست تو را کج کنند، نابود گردان.62/47

وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِیَائِکَ، وَ ابْسُطْ یَدَهُ عَلَی أَعْدَائِکَ

و خوی او را برای دوستانت نرم فرما و دستش را بر دشمنانت بگستر.63/47

ولیّ خدا و درخواست بنده از خدا

وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ، وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ

و محبّت و رحمت و عطوفت و دلسوزی او را به ما روا دار.63/47

وهم اندیشه

وهن سستی

ویرانی

ویران ساختن پناهگاه شیطان

اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ

خداوندا و لشکرش را شکست ده.13/17

ویژگی ها صفات

ص: 1227

ص: 1228

ه

هجرت

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، به شهرهای غربت

وَ هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَهِ

و به شهرهای غربت هجرت نمود.16/2

هجرت اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از قبایل خود

الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ

آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند.6/4

هجرت اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از شهرهای خویشان خود

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ

و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشانشان هجرت کردند، پاداش عنایت کن.

8/4

توفیق دوری از شرّ و بدعت

وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ... وَ مُجَانَبَهِ الْبِدَعِ

ما را برای انجام نیکی و ترک بدی و ترک بدعت ها، توفیق ده.18/6

پاداش بنده، به دوری گزیننده از او

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ

و مرا توفیق ده تا آنکه از من دوری کرده را به نیکی جزا دهم.9/20

دوری از همه گناهان، پیمان بنده با خدا

لَکَ یَا رَبِّ... عَهْدِی أَنْ أَهْجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیکَ

ای پروردگار من، با تو عهد می بندم، از همه نافرمانی های تو، دوری گزینم.16/31

عذرخواهی از دوری نکردن از گناه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ کُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِی فَلَمْ أَهْجُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از هر گناهی که برایم پیش آمد، پس از آن دوری نکردم.

1/38

بازگشت بنده، به دوری گزیننده از او

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا

ما را در آن ماه توفیق ده، که به کسی که از ما دوری نموده، بازگردیم.10/44

هجوم حمله

ص: 1229

هدایت راهنمایی

هدف

هدف بلا نگرداندن بنده

وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلْبَلَاءِ غَرَضًا

و مرا هدف بلا نگردان.16/48

آبروی بنده، هدف تیرهای حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ

و چه بسیار حسودی که آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد.9/49

هدیه ارمغان

هراس ترس

هزار

برتری شبی از رمضان، بر شب های هزار ماه

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد.5/44

شب قدر، بهتر از هزار ماه

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه.40/45

هزار درود، بر محمد صلی الله علیه و آله و آلش

ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ، وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ

سپس دعا کن آنچه را برایت آشکار شد و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست.

28/48

هفت

روییدن هفت خوشه، از یک دانه

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد.

13/45

هلاکت تباهی

نافرمانی خدا، و هلاکت

ص: 1230

فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ

پس هلاک شونده از ما کسی است که به خاطر نافرمانی او هلاک شود.24/1

وَ مَنْ أَشْقَی مِمَّنْ هَلَکَ عَلَیْکَ؟

و شقی تر از کسی که بر اثر نافرمانی ات به هلاکت افتاده، کیست؟16/37

هلاک شدن نفس بنده

فَإِنَّ نَفْسِی هَالِکَهٌ أَوْ تَعْصِمَهَا

زیرا نفس من هلاک شونده است، مگر آنکه تو حفظش نمایی.19/20

رهایی از مهلکه های گنهکاران

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ

و مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از مهلکه های مجرمان، رهاندی.10/39

دست نیافتن مهالک، به دستاویزنده به عصمت قرآن

وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَهِ عِصْمَتِهِ

و هر که به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.3/42

سبب هلاک نشدن هلاک شونده ای از معصیت کاران

وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ... وَ تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا یَهْلِکَ عَلَیْکَ هَالِکُهُمْ... إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ

و کسی را که به خود قصد ستم نموده، مهلت داده ای. و تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا هلاک شونده ایشان، به خاطر تو هلاک نشود. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او.

9/45

هلاک نساختن بنده، با هلاک شدگان

وَ لَا تُهْلِکْنِی مَعَ مَنْ تُهْلِکُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِکَ

و مرا همراه هلاک شوندگانی که دشمنی تو را می طلبند، هلاک نگردان.96/47

وَ لَا تُتَبِّرْنِی فِیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِینَ عَنْ سُبُلِکَ

و مرا در شمار هلاک شدگانی که از راه های تو منحرف شده اند، هلاک مکن.97/47

گردابِ هلاک شوندگان

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ... وَرْطَهِ الْهَالِکِینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از گرداب هلاک شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).

104/47

هلاک نشدن به وسیله اعمال نیکو

ص: 1231

وَ لَا تُهْلِکْنِی بِمَا أَسْدَیْتُهُ إِلَیْکَ

و به وسیله آنچه که نیکویی نموده ام، مرا هلاک نکن.116/47

سؤال نشدن از خدا، درباره هلاکت بنده

إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ، أَوْ یَسْأَلُکَ عَنْ أَمْرِهِ

اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود یا درباره کار او، تو را بازخواست کند؟15/48

خود را در درّه های هلاکت افکندن

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَهَ الْهَلَاکِ... تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ

در وادی های هلاکت رفتم. در آنها، خود را در معرض سخت گیری هایت قرار داده، با عقوبت هایت روبرو شدم.2/49

هلاک نساختن خویش، به خاطر امید به عفو الهی

فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الَّتِی أُوءَمِّلُ مِنْ عَفْوِکَ الَّذِی شَمِلَ کُلَّ شَیْءٍ لَأَلْقَیْتُ بِیَدِی

پس اگر جایگاهی که از بخشایشت آرزومندم و هر چیزی را فرامی گیرد نبود، خود را هلاک می ساختم.3/50

هلاک نساختن بنده، با گناهانش

وَ لَمْ تُهْلِکْنِی بِجَرِیرَتِی

و به گناهمْ مرا هلاک ننمودی.11/51

بنده و هلاک ساختن خود

سُبْحَانَکَ... أَیَّ تَغْرِیرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِی!

پاک و منزّهی! به کدام هلاک، خود را به هلاکت افکندم؟3/53

موجبات هلاکت بنده:

أ. تباه کردن واجبات

وَ لَا تُثْنِی عَلَیَّ بِإِحْیَائِهَا سُنَّهٌ حَاشَا فُرُوضِکَ الَّتِی مَنْ ضَیَّعَهَا هَلَکَ

و نه (عمل) مستحبّی به خاطر زنده ساختنش مرا می ستاید، مگر واجبات تو، که هر که آن را انجام نداد، به هلاکت رسد.

17/32

ب. به حق جزا داده شدن بنده

فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی

زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم.5/39

ج. خواهش نفس

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ... هَوًی یُوبِقُنِی

و میان من و خواهش نفس که مرا هلاک می گرداند، جدایی انداز.99/47

ص: 1232

د. گناه

وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی

و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته، پوزش می طلبم.8/51

ه_. کردار خود

عَمَلِی أَهْلَکَنِی

عملم مرا به هلاکت افکنده.7/52

همانند

نیازمندی بنده، به همتایانش

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الْفَقْرِ إِلَی الْأَکْفَاءِ

و پناه می بریم به تو از نیازمندی به هم نوعان.

8/8

شبیه ترین چیزها به اراده خدا

وَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِمَشِیَّتِکَ... رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ

و شبیه ترین چیزها به اراده ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته و کمک به کسی است که از تو کمکی طلبیده.5/10

در دل بنده نگاشتنِ نمونه پاداش ذخیره شده برای او

وَ صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا ادَّخَرْتَ لِی مِنْ ثَوَابِکَ

و نمونه پاداشی را که برایم ذخیره نمودی، در دلم بگذار.15/14

انجام پاکیزه ترین اعمال، هنگام شباهت آنها

وَفِّقْنِی... إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا

هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها توفیقم ده.21/20

نخواندن همانندی، با خدا

فَإِنِّی لَا أَجْعَلُ لَکَ ضِدًّا، وَ لَا أَدْعُو مَعَکَ نِدًّا

زیرا من برای تو ضدّی قرار نمی دهم و با تو همانندی را نمی خوانم.22/20

بزرگ و برتر بودن خداوند، از همانند داشتن

فَتَعَالَیْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَکَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ

پس تو از داشتن مانندها و همتاها برتر و از داشتن همسان و همگون بزرگ تر بودی.12/28

نبودِ همتا و همانندی، برای خدا

إِنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُوًا أَحَدٌ

به درستی که تو تنها یکتای بی نیازی که فرزند نیاوردی و زاییده نشدی و هیچ کس مانند تو نبوده

ص: 1233

است.5/35

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یَکُنْ لَکَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ

تویی آنکه برای تو بیننده و مانندی نبوده است.14/47

یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ

ای که نزائیده و زائیده نشده ای و برای او همتایی نبوده است.2/54

قدرت خدا، بر آفرینشی همانند

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ... وَ لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجًا بِهَا عَلَی شَکْلِهَا

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی. بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود و بدین سبب بر (آفرینش) شبیه آن، دلیل آوردی.7/39

مزد کار نیک، ده برابر مانند آن

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا

هر کس کار نیکی به جا آورَد، پس برای او ده برابر آن است.12/45

همانندی کار بد با کیفرش

مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا

هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده

نمی شود.12/45

وجود آیاتی نظیر آیات افزایش حسنات ، در قرآن

وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً. وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ

و فرمودی: «کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟.» و مانندهای آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فروفرستادی.

13/45

داستانی مانند داستان دانه ای که هفت خوشه رویانده

وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

و فرمودی: «داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.»13/45

چیزی همانند خدا نیست

لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ

ص: 1234

چیزی مانند او نیست.2/47

نگاشتن صورت ها، بدون نمونه و مانند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَیْرِ مِثَالٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که صورت ها را بدون نمونه نگاشتی.

12/47

شبیه و مانند نشدن خدا، به چیزی

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ تُمَثَّلْ فَتَکُونَ مَوْجُودًا

تویی آنکه به چیزی مانند نشده ای، تا آفریده شده باشی.19/47

نبودِ همانندی برای غلبه یا برابری، با خدا

أَنْتَ الَّذِی... لَا عِدْلَ لَکَ فَیُکَاثِرَکَ، وَ لَا نِدَّ لَکَ فَیُعَارِضَکَ

تویی آنکه همانندی برایت نیست، تا در فزونی با تو رقابت کند و مانندی نداری تا با تو معارضه کند.20/47

سپاسی که مانند آن، گذارده نشده

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَمْ یَحْمَدْکَ خَلْقٌ مِثْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ آفریده ای مانند آن، تو را ستایش نکرده باشد.44و36/47

درودی پیوسته، به مانند درودهای ویژه

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً... مُتَّصِلَهً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَدًا

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که تا ابد به مانندهای آن (درودها) متّصل باشد.

59/47

الهام شکر به بنده، همانند الهام به امام علیه السلام

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و مانند آن (شکر) را در نعمت، به ما الهام نما.61/47

یگانگی خدا و نبودن همتایانی برای او

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ وَ نَفْیَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو و نفی شریکان و همتایان و مانندهایی از تو را، پیش فرستاده ام.72/47

همتا همانند

همراه

فرشتگانِ همراه برف و تگرگ

ص: 1235

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و همراهی کنندگان برف و تگرگ.15و11و10/3

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و نیکو به پایان بردن همراهیِ پیامبر

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ... فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند، پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها کردند برای آنان از نظر دور ندار و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز.

7و3/4

نیکیِ همراه بودن (با هر روز) را، روزی بندگان نمودن

وَ ارْزُقْنَا حُسْنَ مُصَاحَبَتِهِ

و نیکیِ همدم بودن با آن روز را نصیب ما گردان. 13/6

روز و برترین همراه بندگان بودن

وَ اجْعَلْهُ... أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ

و آن (روز) را برترین همراهی که با آن همراه

شده ایم قرار ده.19/6

همراهی کردن شیطان، در معصیت الهی

اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَایَعْنَاهُ عَلَی مَعْصِیَتِکَ

خداوندا چون بر نافرمانی از تو، شیطان را همراهی نمودیم، او ما را شماتت کرد.6/10

پرسش از همراه بودن دشمنی خدا، با بنده

...أَمْ لَزِمَنِی فِی وَقْتِ دُعَایَ مَقْتُکَ؟

...آیا هنگامی که تو را می خوانم، دشمنی ات مرا لازم گشته است؟6/12

همراه ساختن شکایت بنده، با تغییر

وَ اقْرِنْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِیرِ

و دادخواهیم را با دگرگونی پیوند ده.11/14

عامل تنهایی و بی همرهی

أَفْرَدَتْنِی الْخَطَایَا فَلَا صَاحِبَ مَعِی

خطاها مرا تنها گردانده و همراهی ندارم.

1/21

همراهی رهایی از آفت ها، با مجاهد

وَ أَصْحِبْهُ السَّلَامَهَ

و رهایی از آفت ها را، همراهش فرما.14/27

ص: 1236

رمضان، همراهی نیک

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَهَ مَبْرُورٍ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و با ما همچون یارِ نیکو همراه شد.22/45

ماه رمضان ، بهترین وقت های همراه با مسلمانان

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ

درود بر تو، ای گرامی ترین وقت هایی که همراه بودی.24/45

ماه رمضان ، همراهیْ آسان کننده راه های احسان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ

درود بر تو همراهی که راه های احسان را آسان نمود. 29/45

ناپسند نبودن مصاحبت رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ

درود بر تو که همراهی اش ناپسند نیست.

35/45

ملازم و همراه بنده ساختنِ سپاس از خدا

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

همسایه

از آتش خدا، به جوار (رحمت) او رهسپار شدن

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.15و10/1

همسایگان و جستجوی عیب های بنده

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

همسایگان باایمان و شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ... جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ...

و همسایگان ما از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم قرار ده.10/17

ص: 1237

در زمره آرمیدگان در جوار خداوند

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... السَّاکِنِینَ فِی جِوَارِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) در همسایگی تو جای گرفته اند، قرار ده.11و10/25

همسایگان آشنا به حقّ امام علیه السلام

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.1/26

درخواست بنده برای همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِیَادَهِ مَرِیضِهِمْ، وَ هِدَایَهِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَهِ مُسْتَشِیرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ کِتْ_مَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَهِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّوءَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان و پر کردن کم و کاست آنان و به عیادت بیمارشان و راهنماییِ راه جویشان و پند دادن مشورت کننده شان و دیدار با از سفر بازگشته شان و کتمان اسرارشان و پوشاندن عیب هایشان و یاریِ ستم دیده شان و همیاری نیکو در مایحتاج زندگی یشان و رسیدگی

با ثروت و بخشش فراوان به آنان و عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.2/26

درخواست بنده در ارتباط با همسایگان، برای خود

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ، وَ أُعْرِضُ بِالتَّجَاوُزِ عَنْ ظَالِمِهِمْ، وَ أَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فِی کَافَّتِهِمْ، وَ أَتَوَلَّی بِالْبِرِّ عَامَّتَهُمْ، وَ أَغُضُّ بَصَرِی عَنْهُمْ عِفَّهً، وَ أُلِینُ جَانِبِی لَهُمْ تَوَاضُعًا، وَ أَرِقُّ عَلَی أَهْلِ الْبَلَاءِ مِنْهُمْ رَحْمَهً، وَ أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَیْبِ مَوَدَّهً، وَ أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَهِ عِنْدَهُمْ نُصْحًا، وَ أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِی، وَ أَرْعَی لَهُمْ مَا أَرْعَی لِخَاصَّتِی

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم و از ستمگرشان با چشم پوشی صرف نظر کنم و درباره همه آنان، به خوش گمانی رفتار کنم و با نیکی، همه آنان را یاری نمایم و با پاکدامنی، دیده از ایشان فروبندم و فروتنانه، با آنها نرمی و مدارا کنم و با مهربانی بر بلادیدگان آنها، دلسوزی نمایم و در نبودشان دوستی را، آشکار سازم و خیرخواهانه بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم و آنچه را برای خویشانم لازم می دانم، برای آنها لازم بدانم و آنچه را برای خاصان خود رعایت می کنم، برای آنان رعایت نمایم.3/26

ص: 1238

مانند آنچه برای همسایگان خواسته شد، برای خود خواستن

وَ ارْزُقْنِی مِثْلَ ذَلِکَ مِنْهُمْ

و مرا مانند همین امور از جانب آنان روزی فرما. 4/26

کامل ترین بهره های نزد همسایگان را برای بنده قرار دادن

وَ اجْعَلْ لِی أَوْفَی الْحُظُوظِ فِیما عِنْدَهُمْ

و از آنچه ایشان دارند، کامل ترین بهره ها را برای من قرار ده.4/26

افزودن بینایی همسایگان امام علیه السلام ، به حقّ ایشان

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی

و بر حق بینی آنان نسبت به من بیفزا.4/26

افزودن معرفت همسایگان امام علیه السلام ، به برتری ایشان

وَ زِدْهُمْ... مَعْرِفَهً بِفَضْلِی حَتَّی یَسْعَدُوا بِی وَ أَسْعَدَ بِهِمْ

و بر فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا. تا آنان به وسیله من، نیک بخت شوند و من به وسیله آنها، نیک بخت گردم.4/26

وسیله رسیدن به جوار (رحمت) خدا

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ

مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود قرار ده.6/30

همسایگان و رسوایی های بنده

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ... مِنْ جَارٍ کُنْتُ أُکَاتِمُهُ سَیِّئَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از همسایه ای که بدی هایم را از او نهان می داشتم، مرا ایمن ساز.21/32

اعتماد ننمودن، به رازپوشی همسایگان

لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَیَّ

پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم.22/32

گِله از بدْهمسایگی شیطان

فَأَنَا أَشْکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی

پس از بدهمسایگی او با من، به تو شکایت می کنم.27/32

جویا شدن از همسایگان، با احسان و عطا

ص: 1239

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم.10/44

همسایگی با پاکیزه ترین دوستان خدا

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

منزل بنده و همسایگی (رحمت) خدا

وَ اجْعَلْ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ... فِی جِوَارِکَ مَسْکَنِی

و در آن روز، خانه ام را در جوار خود قرار ده.

7/53

همسران

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و دوری از همسران خود

وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کَلِمَتِهِ

و در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند.4/4

همسرانِ تابعین و اطاعت از خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ

الدِّینِ، وَ عَلَی أَزْوَاجِهِمْ، وَ عَلَی ذُرِّیَّاتِهِمْ، وَ عَلَی مَنْ أَطَاعَکَ مِنْهُمْ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین و زنان و فرزندانشان و بر هر کسی از آنها که فرمان تو را برده، درود فرست.13/4

همنشینی

همنشینی با نیکان خلق

وَ اجْعَلْنِی لَهُمْ قَرِینًا

و مرا همنشین آنان قرار ده.13/21

محبوبیّت همنشینی با فقرا، نزد بنده

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ صُحْبَهَ الْفُقَرَاءِ

خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان.4/30

شکیبایی نیکو و همنشینی با فقرا

وَ أَعِنِّی عَلَی صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ

و مرا بر همنشینی ایشان (نیازمندان)، با شکیبایی نیکوْ یاری ده.4/30

رمضان، همنشینی گرامی

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

ص: 1240

هم وزن

سپاسی هم وزن عرش بزرگ خداوند

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد.41و36/47

درودی هم وزن عرش الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ زِنَهَ عَرْشِکَ وَ مَا دُونَهُ

پروردگار من، بر ایشان هم وزن عرش خود و آنچه زیر آن است، درود فرست.59/47

همیشگی

سپاس همیشگی از خدا، تا روز قیامت

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَهً أَبَدًا سَرْمَدًا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

پس سپاس او را، به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر، همیشه و جاوید تا روز قیامت.27/1

رهایی تابعین، از همیشه ماندن در آتش

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ... کَبَّهِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِیهَا

و ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از سختی آتش و همیشه ماندن در

آتش است، عافیت بخشی.18/4

همواره آمرزش خواستن از خدا

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... أَحَبَّ عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ... جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که پافشاری (بر گناه) را ترک کند و پیوسته آمرزش خواهد.13و12/12

درود همیشگی خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً دَائِمَهً نَامِیَهً...

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی پیوسته و فزاینده.24/13

تأیید نمودن بنده، به صبر همیشگی

وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

همیشه در تندرستی به سر بردن

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که

ص: 1241

همواره از آن برخوردار هستم.1/15

آبی سودمند با فراوانیِ همیشگی و دائم

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که فراوانی اش همیشگی باشد - آماده ساز.2/19

مساکن همیشگی، در بهشت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از خانه های همیشگی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

دشمنان اسلام و گرسنگی همیشگی

أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ...

آنان را دچار گرسنگی دائم گردان.12/27

پادشاهی و سلطنت جاوید الهی

اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمُلْکِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید.

1/32

جاودانگی خداوند

کَذَلِکَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیَّتِکَ، وَ عَلَی ذَلِکَ أَنْتَ

دَائِمٌ لَا تَزُولُ

چنین است که تو خدایی هستی که در اوّلیتِ خود اوّل و در این (صفت) دائم و جاویدی.

8/32

روانه ساختن بنده، به سوی ملک جاودان (بهشت)

وَ اسْرَحْنَا فِی مُلْکِ الْأَبَدِ

و ما را در سلطنت ابدی، رها کن.5/35

پاداش همیشگی خدا، بر عمل کوتاه مدّت بنده

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

دوام برکت سلام (فرشتگان)، در شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.5/44

ص: 1242

همیشگی بودن بندگان صالح، در بهشت

وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا، وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده و ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که بهشت را ارث می برند، و در آن جاودانند.18/44

اعتماد خدا، به همیشگی بودن ملک خود

وَ أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَهً بِدَوَامِ مُلْکِکَ

و از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری.17/46

عذاب همیشگیِ بنده برگشته از خدا

فَالْوَیْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ

پس افسوس همیشگی، برای کسیست که از تو برگشته.19/46

خدا، در نهایت ابدیّت

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الدَّائِمُ الْأَدْوَمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. ابدی پایدار.8/47

سپاسی که به جاودانگی خدا، همیشگی باشد

لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَدُومُ بِدَوَامِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با همیشگی بودن تو، همیشگی است.32/47

جاوید بودن نعمت خداوند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا خَالِدًا بِنِعْمَتِکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که همراه نعمت تو، جاوید مانَد.33/47

دوام اوّل و آخِر

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ یُسْتَدْعَی بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ

سپاس برای توست. سپاسی که دوام اوّلین و بقای آخِرین، به وسیله آن درخواست گردد.

38و36/47

پیوستگی ابدی درود، به سایر درودها

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً... مُتَّصِلَهً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَدًا

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که تا ابد به مانندهای آن (درودها) متّصل باشد.

59/47

دوام توفیق الهی

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق

ص: 1243

همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.

17/49

فرمانبری فرمانبران و جاودانگی ملک خدا

لَکِنْ... مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی پادشاهی ات پایدارتر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

هند

دشمنان خدا، در هند

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و دیگر امّت های مشرک.9/27

هنگام زمان

هوا

درود خدا، بر فرشتگانی که در هوا جای دارند

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ...

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و ساکنان هوا.

23و11و10/3

بالارفته در هوا

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا عَلَا فِی الْهَوَاءِ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در هوا بالا رفته و همه از آنِ تو هستیم.9/6

درودی فراگیرنده هوا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آلش

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که هوا را آکنده سازد.34/32

هوا و هوس

پیروی از هوا و هوس

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَهِ الْهَوَی

خداوندا به تو پناه می برم از پیروی هوا و هوس.2و1/8

ص: 1244

برگرداندن خواهش بنده ، به سوی خدا

وَ اجْعَلْ هَوَایَ عِنْدَکَ

و خواهش مرا، نزد خود قرار ده.5/22

هوای نفس بنده و ناامیدی دوست او

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی... یَاْیَسَ وَلِیِّی مِنْ مَیْلِی وَ انْحِطَاطِ هَوَایَ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دوستم از میل نفسم و هواداری نادرستم، ناامید شود.13/22

برگزیدن هوا و خواهش والدین، بر هوای خود

اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی أُوثِرَ عَلَی هَوَایَ هَوَاهُمَا

اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا میل ایشان را بر میل خود برتری دهم.5/24

هوا و هوس، و دعوت بنده به محذورات

...بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ

...بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن بازداشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش.68/47

تباه شدن بنده، به هوا و هوس

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ... هَوًی یُوبِقُنِی

و میان من و خواهش نفس که مرا هلاک می گرداند، جدایی انداز.99/47

وَ هَوَایَ أَرْدَانِی

و هوای نفسم مرا تباه ساخته.7/52

هویدا آشکار

ص: 1245

ص: 1246

ی

یاد

فرشتگان و یاد نعمت های الهی

الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِکْرِ آلَائِکَ

به ذکر نعمت های تو حریص می باشند.8/3

درود خدا بر فرشته یاد نشده توسّط بنده

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِکْرَهُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم.22و11و10/3

یاد نمودن خدا، از پیشوایان هدایت

فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا، وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی، وَ قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ، فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا

محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، از امامانِ رستگاری و پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2/4

یاد بزرگی خدا و سلامتی دل ها

وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ

و سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود قرار ده.14/5

شرافتْ بودنِ یاد خدا، برای یادکنندگان

یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ

ای که یاد او برای یادکنندگان بزرگی است.

1/11

مشغول ساختن دل بنده، به یاد خدا

وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ عَنْ کُلِّ ذِکْرٍ

و دل های ما را به یاد خود از هر یادی مشغول ساز. 1/11

وَ فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ، وَ اشْغَلْهُ بِذِکْرِکَ

و دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به یادت مشغول دار.10/21

سبب خالی بودن نامه اعمال، از یاد گناه

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

ص: 1247

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

ذکر نمودن حاجت خود

وَ مِنْ حَاجَتِی یَا رَبِّ کَذَا وَ کَذَا. وَ تَذْکُرُ حَاجَتَکَ...

ای پروردگار من و از جمله خواسته ام چنین و چنان است. و حاجت خود را نام می بری.

25/13

یادآوریِ از بین بردن گناه، با بیماری

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَذْکِیرًا لِمحْوِ الْحَوْبَهِ بِقَدِیمِ النِّعْمَهِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا برای از بین بردن گناه به وسیله نعمت پیشین یادآوری باشد.4/15

یاد احسان الهی

وَ یَا مَنْ إِلَی ذِکْرِ إِحْسَانِهِ یَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ

و ای کسی که بیچارگان به یاد نیکی اش پناه می برند. 2/16

سبب ناتوان گشتن بنده، از یادآوری گناه

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی، أَکْثَرُ ذُنُوبًا... مِنْ أَنْ... أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - گناهانم بیشتر از آن

است که بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

گویا شدن به ذکر خدا، تا کنُد شدن زبان

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... وَ ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد و در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

به نیکی یاد کردن بنده، از غیبت کننده اش

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَی حُسْنِ الذِّکْرِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه از من غیبت نموده به نیکی یاد کنم.9/20

القائات شیطانی و یاد بزرگی خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

اوقات غفلت و یاد خداوند

وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ

ص: 1248

و مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن.

29/20

فراموشکار نساختن بنده، نسبت به یاد خدا

وَ لَا تَجْعَلْنِی نَاسِیًا لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِی

و مرا فراموشکارِ یادت در آنچه به من عطا نمودی، قرار نده.8/21

به یاد داشتن واجبات الهی

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... ذَکَرْتُهُ أَوْ نَسِیتُهُ

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده. خواه آن را به یاد داشته یا فراموشش کرده باشم.6/22

در نظر داشتن اعمال بندگان، نزد خدا

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ... مَذْکُورًا لَدَیْکَ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت. و آن را درنظرداشته نزد خود قرار ده.4/23

گویا کردن زبان بنده، به یاد خدا

وَ أَنْطِقْ بِحَمْدِکَ... وَ ذِکْرِکَ... لِسَانِی

و زبانم را به حمد خود و یادت، گویا فرما.

5/23

به یاد آوردن بنده، توسّط قصدبددارنده درباره او

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُقْفِلَ دُونَ إِخْطَارِی قَلْبَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا دلش را هنگام یاد من، قفل زنی.8و7/23

(شنیدن) ذکر بنده، توسّط قصدبددارنده درباره وی

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُصِمَّ عَنْ ذِکْرِی سَمْعَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا گوشش را از (شنیدن) یاد من، کر سازی.

8و7/23

نبردن یاد والدین، از یاد فرزند

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی، وَ فِی إِنًی مِنْ آنَاءِ لَیْلِی، وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم و در هیچ وقتی از اوقات شبم و در هیچ ساعتی از ساعات روزم، از یادم نبر.13/24

به یاد آوردن آنچه باعث اصلاح حال بنده شود

ص: 1249

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی مَا ذَکَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِیتُ

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، چه آن را به یاد آوردم یا آنچه فراموش کردم، بر من ارزانی دار.9/25

مرزداران اسلام و یاد دنیای فریبنده

وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ

و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر.4/27

بردن یاد زن و فرزند، از خاطر مجاهد

وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ

و یاد خانواده و فرزند را فراموشش ساز.

13/27

به یاد داشتن گرفتاری ها

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ... فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام. پس صاحبانش را عوض ده.

18/31

یاد شدن نیکوکاران

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، إِذَا ذُکِرَ الْأَبْرَارُ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست هنگامی که نیکوکاران یاد شوند.34/32

برتری یاد خدا، نسبت به یادشدگان

تَعَالَی ذِکْرُکَ عَنِ الْمَذْکُورِینَ

یاد تو از یادشدگان برتر است.14/39

همیشه به یاد مرگ بودن

وَ لَا تَجْعَلْ ذِکْرَنَا لَهُ غِبًّا

و گهگاه یاد کردنش را برای ما قرار نده.

2/40

یاد نمودن خدا، از بنده

فَقُلْتَ: اذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ

پس فرمودی: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»

14/45

نعمت الهی، عاملی برای یاد خدا

فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ

پس با نعمتِ خودت، تو را یاد کردند.

16/45

نبردن یاد خدا، از یاد بنده

وَ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ

و یاد خود را از خاطرم نبر.114/47

ص: 1250

ذکر نیکوی بنده، در بین آیندگان

وَ اجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْغَابِرِینَ، وَ ذِکْرًا نَامِیًا فِی الْآخِرِینَ

و برای من یاد نیکو در بازماندگان و آوازه نیک در آیندگان قرار ده.127/47

محو شدن یاد بنده، در میان آفریدگان

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا... امَّحَی مِنَ الْمَ_خْلُوقِینَ ذِکْرِی

مولای من! هنگامی که یادم از میان آفریدگان محو گردد، به من رحم کن.5/53

یاری

سپاسی مددکننده، بر انجام حقّ خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... عَوْنًا عَلَی تَأْدِیَهِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که یاوری بر ادای حقّ و وظائفش باشد.29و27/1

یاری دهنده بودن خداوند

إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ

به درستی که او یاری دهنده ستوده است.

30و27/1

پیامبر صلی الله علیه و آله و یاری طلبیدن از مدد الهی

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ مُسْتَفْتِحًا بِعَوْنِکَ

پس با امید به پیروزی به یاری تو، به سوی آنان تاخت.19/2

نیرو یافتن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به یاری خدا

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ... مُتَقَوِّیًا عَلَی ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ

پس با قوّت بخشیدن ضعف خود به کمک تو، به سوی آنان تاخت.19/2

درود خدا، بر ملک الموت و یارانش

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرشته مرگ و یارانش.18و11و10/3

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و یاری او در جنگ

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ... أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ، وَ کَانَفُوهُ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند و به وی کمک رساندند...3/4

یاری دادن تابعین، به اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

...مُکَانِفِینَ وَ مُوَازِرِینَ لَهُمْ

...بر ایشان یاری کننده و کمک دهنده می باشند.

12/4

ص: 1251

سبب یاری تابعین، بر هر کار نیک

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تُعِینُهُمْ بِهَا عَلَی مَا اسْتَعَانُوکَ عَلَیْهِ مِنْ بِرٍّ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن بر خواسته های نیک آنانْ کمک رسانی.

14و13/4

توفیق یاری حق

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ نُصْرَهِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ

و ما را برای انجام نیکی و یاری دادن و تقویت حق، توفیق ده.18/6

توفیق کمک به ناتوان

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ مُعَاوَنَهِ الضَّعِیفِ

و ما را برای انجام نیکی و کمک کردن ناتوان، توفیق ده.18/6

نبودِ یاری دهنده ای ، برای خوار شده توسّط خدا

وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ

و برای آنکه خوار نمودی، یاری دهنده ای نیست.7/7

کمک کردن به ستمگر

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ نَعْضُدَ ظَالِمًا

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستمگری

را کمک کنیم.4و1/8

درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او؛ کمکی برای بنده

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی...

و بر محمّد و خاندانش درود فرست و آن را کمکی برای من قرار ده.24/13

یاری شدن بنده، در مخالفت با ستمگر

وَ أَحْسِنْ عَلَیْهِ عَوْنِی

و مرا در مخالفت با او به خوبی یاری فرما.

7/14

از حاکمی جز خدا، یاری نطلبیدن

اللَّهُمَّ... لَا أَسْتَعِینُ بِحَاکِمٍ غَیْرِکَ

خداوندا از حکم کننده ای جز تو یاری نمی جویم. 11/14

خدا، مددکار هر نیازمند رانده شده

وَ یَا عَضُدَ کُلِّ مُحْتَاجٍ طَرِیدٍ

و ای یاور هر نیازمند رانده شده.4/16

کمک نمودن به بنده، با عصمت

وَ أَیِّدْنِی بِالْعِصْمَهِ

و با نگهداری از گناه تأییدم کن.33/16

یاری نشدن بنده، در صورت تنها گذاردن

ص: 1252

او توسّط خدا

وَ مَنْ یُسَاعِدُنِی وَ أَنْتَ أَفْرَدْتَنِی؟

و چه کسی مرا یاری دهد، در حالی که تو مرا تنها گذاشته ای؟2/21

یاری نشدن مطلوب، جز توسّط طالب

وَ لَا یُعِینُ إِلَّا طَالِبٌ عَلَی مَطْلُوبٍ

و طلب شده را جز طلب کننده، یاری نمی رساند.3/21

کمک گرفتن از غیر خدا و عدم دسترسی به آنچه نزد خداست

...وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَی مَا عِنْدَکَ بِمَعُونَهِ سِوَاکَ

...و به آنچه نزد توست، با کمک غیر تو دسترسی ندارم.5/21

کمک نمودن به نیکان خلق

وَ اجْعَلْنِی لَهُمْ نَصِیرًا

و مرا یاور آنها قرار ده.13/21

بهترین کس، جهت طلب یاری

یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ

ای بهترین کسی که به وسیله او یاری خواسته شده.11/24

یاری نمودن بنده، توسّط بهترین یاری گر

وَ أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ

و مرا یاری ده، ای بهترین کسی که به وسیله او یاری خواسته شده.11/24

وَ أَسْتَنْصِرُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ انْصُرْنِی

و از تو یاری می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا یاری ده.21/48

وَ أَسْتَعِینُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّی

و از تو کمک می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا کمک کن.25/48

فرزندان و یاری والدین، بر حاجتشان

وَ أَعِنِّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتِی

و در برآمدن حاجتم به وسیله آنان یاری ام ده.

4/25

یاری نمودن والدین، در تربیت فرزندان

وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ

و مرا بر تربیت و ادب آموختن و نیکی به ایشان یاری نما.5/25

فرزندان نرینه؛ یاور والدین

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أَوْلَادًا ذُکُورًا... وَ اجْعَلْهُمْ لِی عَوْنًا عَلَی مَا سَأَلْتُکَ

و از نزد خود افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش و ایشان را برای من، بر آنچه از تو خواستم، مددکار قرار ده.5/25

ص: 1253

امام علیه السلام و یاری شدنش توسّط خداوند

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.1/26

توفیق خوب کمک کردن، به همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ... وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان و همیاری نیکو در مایحتاج زندگی یشان، توفیق ده.2/26

یاری کردن همسایگان ستم دیده

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ... وَ نُصْرَهِ مَظْلُومِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان و یاریِ ستم دیده شان، توفیق ده.2/26

یاری مرزداران اسلام، با پیروزی

وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ

و با پیروزی یاریشان ده.2/27

کمک کردن به مرزداران اسلام، با صبر

وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ

و با شکیبایی یاریشان ده.2/27

بریدن کمک، از دشمنان مرزداران اسلام

وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ

و کمک رسانی را از ایشان قطع کن.5/27

یاری دادن مرزداران اسلام، با فرشتگان

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ...

و آنان را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما.8/27

یاری خدا به مجاهد مسلمان

وَ أَیِّدْهُ بِالنُّصْرَهِ

و با یاری خود توانایش گردان.14/27

پاداش کمک کردن به جنگجو یا مرزدار اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ أَعَانَهُ بِطَائِفَهٍ مِنْ مَالِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را به پاره ای از دارایی خود یاری داد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

ص: 1254

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ أَمَدَّهُ بِعِتَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را با ساز و برگ جنگ کمک نمود، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

توانایی خدا و بدون یاور بودنش

اللَّهُمَّ یَا ذَا... السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَیْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ

خداوندا ای فرمانروای استوارِ بدون لشکریان و یاران.2و1/32

بنده و یاری نکردن ستم دیده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از ستم دیده ای که در حضور من به او ستم شد، پس او را یاری نکردم.1/38

یاری بنده، بر ختم کتاب خدا

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

کمک کردن به بندگان، برای تلاوت قرآن

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ... فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

یاری خواستن از خدا، بر روزه گرفتن

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ...

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما.6/44

برخاستن در شب های رمضان، به یاری خدا

وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ

و به یاری تو شبش را به پا خاستیم.21/45

رمضان و یاری بندگان در غلبه بر شیطان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَی الشَّیْطَانِ

درود بر تو یاوری که در برابر شیطان یاری کرد.29/45

یاری نشدن خدا، در آفرینش

أَنْتَ الَّذِی لَمْ یُعِنْکَ عَلَی خَلْقِکَ شَرِیکٌ

تویی آنکه در آفریدنت، شریکی یاری ات نداد.

14/47

یاری نشدن خدا، توسّط وزیری

ص: 1255

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یُوَازِرْکَ فِی أَمْرِکَ وَزِیرٌ

تویی آنکه در کارت، وزیری تو را کمک نکرده است.14/47

یاری گردیدن کوشنده در سپاس الهی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُعَانُ مَنِ اجْتَهَدَ فِی تَعْدِیدِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هر که در بسیاری آن کوشید، یاری گردد.45و36/47

تأیید و کمک شدن سپاس گزار، در سپاس الهی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُوءَیَّدُ مَنْ أَغْرَقَ نَزْعًا فِی تَوْفِیَتِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که هر که زیاده روی نمود در کامل به جا آوردن آن، تأیید شود.45و36/47

عامل کمک نمودن خدا، به دین خود

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

وسایل یاری نمودن ولیّ خدا

وَ انْصُرْهُ بِمَلَائِکَتِکَ، وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِکَ الْأَغْلَبِ

و با فرشتگانت یاری اش نما و با چیره ترین

لشکرت، به او کمک رسان.61/47

یاری دادن ولیّ خدا، به تواناترین تکیه گاه الهی

وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ

و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما.61/47

عطای سلطنتی یاری دهنده، به ولیّ خدا

وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا

و او را از جانب خود، سلطنتی یاری گر عطا فرما.61/47

از یاری کنندگان ولیّ خدا بودن

وَ اجْعَلْنَا... إِلَی نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَهِ عَنْهُ مُکْنِفِینَ

و ما را در مدد نمودنش و دفاع از او، یاری کنندگان قرار ده.63/47

(شیطان) و یاری دادن بنده، در نافرمانی خدا

وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِکَ عَدُوُّکَ وَ عَدُوُّهُ

و دشمن تو و دشمن او (شیطان)، او را بر آن یاری کرد.68/47

یار ستمگران نبودن

وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیرًا، وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ کِتَابِکَ یَدًا وَ نَصِیرًا

ص: 1256

و مرا پشتیبان ستمگران و یاور آنان در محو کتاب خود، قرار نده.132/47

شتاب در یاری به جانشینان خداوند

وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ... وَ النُّصْرَهَ... وَ التَّأْیِیدَ لَهُمْ

و در فرج و نصرت و تأیید آنان، شتاب فرما.

11/48

یاری خواستن از خدا

وَ أَسْتَنْصِرُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ انْصُرْنِی

و از تو یاری می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا یاری ده.21/48

وَ أَسْتَعِینُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّی

و از تو کمک می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا کمک کن.25/48

خدا، و آغازِ یاری بنده

فَابْتَدَأْتَنِی بِنَصْرِکَ

پس به یاری کردنم آغاز نمودی.6/49

پناهنده شدن به پناهگاه یاری الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه یاری تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

توانایی بخشیدن خدا، با یاری نمودنش

یَا مُوءَیِّدِی بِالنَّصْرِ

ای نیرودهنده با یاری نمودن.7/51

عدم یاری بنده و شکست خوردن او

فَلَوْ لَا نَصْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ

پس اگر یاری کردن تو نبود، هر آینه از شکست خوردگان بودم.7/51

فقط از خدا یاری خواستن

وَ إِیَّاکَ أَسْتَعِینُ

و فقط از تو یاری می جویم.11/52

آنچه بنده از خدا می خواهد او را به آن یاری دهد:

أ. توفیق الهی و راهنمایی به راه حق

فَأَیِّدْنَا بِتَوْفِیقِکَ، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِیدِکَ

پس ما را به توفیق خود توانایی ده و به راه راست خود ثابت قدم گردان.6/9

وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ

و مرا به توفیق و راهنمایی ات به راه راست، نیرو ده.113/47

ب. نیّت صادقانه و شکیباییِ همیشگی

وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

ص: 1257

ج. آموختن علم های خدایی

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.11/17

د. صبر نیکو، در همنشینی با فقرا

وَ أَعِنِّی عَلَی صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ

و مرا بر همنشینی ایشان (نیازمندان)، با شکیبایی نیکوْ یاری ده.4/30

ه_. یقین اخلاص دارندگان

وَ أَیِّدْنَا بِیَقِینِ الْمُ_خْلِصِینَ

و ما را به یقینِ اهل اخلاص، توانا فرما.

2/33

و. عزّتی پایدار

وَ أَیِّدْنَا بِعِزٍّ لَا یُفْقَدُ

و ما را با عزّتی که از دست نرود، تأیید فرما.5/35

ز. سنگینی آنچه بنده را گرانبار نموده

وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَی مَا قَدْ فَدَحَنِی ثِقْلُهُ

و از تو یاری می جویم بر آنچه سنگینی اش مرا گرانبار نموده.8/39

ح. روزه داشتن

وَ أَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ

و ما را در روزش به روزه داری آن، یاری نما.17/44

ط. نماز و زاری به درگاه خدا

وَ أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَیْکَ

و ما را در شبش بر نماز و زاری به درگاهت، یاری نما.17/44

ی. انجام عبادت و بندگی شایسته خدا

فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.

46/45

ک. نیّت، گفتار و کردار نیک

وَ أَعِنِّی عَلَی صَالِحِ النِّیَّهِ، وَ مَرْضِیِّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ

و بر (داشتن) نیّت صالح و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاری ام فرما.113/47

ص: 1258

یافتن

فضل الهی، و دست یافتن به توبه

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ

و سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را نیافتیم.22/1

سبب نیافتن راهی جز خدا، به آرزوها

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ...

خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

یافت شدن راهی، در سپاس الهی

فَلَکَ الْحَمْدُ مَا وُجِدَ فِی حَمْدِکَ مَذْهَبٌ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که راهی در ستایش تو یافت شود.17/45

برخی یافته های بنده، در کتاب خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ... أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که

خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

بخیل نیافتن خدا، هنگام درخواست

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ

خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم.5/51

جز خدا، فریادرسی برای نیاز خود نیافتن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِیثًا... غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که فریادرسی برای نیازش جز تو نمی یابد.3/54

یاوه گویی

تبدیل یاوه گویی، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا دشنام، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

یقین

یقین به نبودِ گریزگاهی از خدا

ص: 1259

...حَتَّی إِذَا رَأَی مُدَّهَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَایَهَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَیْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنْکَ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْکَ...

...تا اینکه می بیند زمان عمل گذشته و مدّت عمر به پایان رسیده و باور کرده که پناهگاه و گریزگاهی از تو برایش نیست.8/12

باور داشتن سرانجام دعوت خدا و دعوت شیطان

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَی دَعْوَتِکَ إِلَی الْجَنَّهِ، وَ مُنْتَهَی دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ

و من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت تو به سوی بهشت و پایان دعوت او به سوی آتش است.24/16

بهترین یقین

وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ

و یقینم را برترین یقین قرار ده.1/20

پابرجایی یقین بنده

اللَّهُمَّ... صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی

خداوندا یقینم را به آنچه نزد توست درست گردان.2/20

بخشیدن یقین صادق، به بندگان

وَ هَبْ لَنَا یَقِینًا صَادِقًا

و ما را یقینی راستین ببخش.2/29

یقین صادق و رهاندن بندگان از دشواری درخواست

وَ هَبْ لَنَا یَقِینًا صَادِقًا تَکْفِینَا بِهِ مِنْ مَؤُونَهِ الطَّلَبِ

و ما را یقینی راستین ببخش، که بدان سبب ما را از زحمت طلب، بی نیاز نمایی.2/29

خدا را از روی یقین قصد نمودن

فَأَمَّکَ بِطَمَعِهِ یَقِینًا

پس از روی یقینْ با حرص، تو را قصد کرد.

8/31

سستی یقین و به دست گرفتن مهار بنده، توسّط شیطان

قَدْ مَلَکَ الشَّیْطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْیَقِینِ

شیطانْ افسار مرا در بدگمانی و سست باوری به دست گرفت.27/32

یقین و باور اخلاص دارندگان

وَ أَیِّدْنَا بِیَقِینِ الْمُ_خْلِصِینَ

و ما را به یقینِ اهل اخلاص، توانا فرما.

2/33

باور بنده به امان داده نشدنش از خدا، توسّط امان دهنده ای

ص: 1260

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُوقِنًا أَنَّهُ لَا یُجِیرُنِی مِنْکَ مُجِیرٌ

و اینک منم در پیشگاه تو، باوردارنده به اینکه هیچ امان دهنده ای مرا از تو امان نمی دهد.69/47

باور بنده به باز داشته نشدنش از خدا، توسّط بازدارنده ای

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُوقِنًا أَنَّهُ... لَا یَمْنَعُنِی مِنْکَ مَانِعٌ

و اینک منم در پیشگاه تو، باوردارنده به اینکه هیچ بازدارنده ای مرا از (بلای) تو بازنمی دارد.

69/47

دست یافتن به حقیقت یقین

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ... یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

ای صاحب عظمت و کرامت! از تو یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.

3/54

یقین متوکّلان به خدا

أَسْأَلُکَ... یَقِینَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ

یقین توکّل کنندگان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

یکتایی توحید

یک رنگی اخلاص

یکسان برابر

یگانگی توحید

یمین سوگند

یورش حمله

یوغ

یوغ ذلّت به گردن نهادنِ پادشاهان

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند.

7/51

ص: 1261

ص: 1262

صحیفه سجّادیّه با ترجمه فارسی

اشاره

ص: 1263

اسناد الصحیفه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اسناد الصحیفه

(1) حَدّثَنَا السّیّدُ الأَجَلّ،نَجمُ الدّینِ،بَهَاءُ الشّرَفِ، أَبُو الحَسَنِ مُحَمّدُ بنُ الحَسَنِ بنِ أَحمَدَ بنِ عَلِیّ بنِ مُحَمّدِ بنِ عُمَرَ بنِ یَحیَی العلَوَیِ ّ الحسُیَنیِ ّ رَحِمَهُ اللّهُ.(2) قَالَ أَخبَرَنَا الشّیخُ السّعِیدُ، أَبُو عَبدِ اللّهِ مُحَمّدُ بنُ أَحمَدَ بنِ شَهرَیَارَ،الخَازِنُ لِخِزَانَهِ مَولَانَا أَمِیرِ المُؤمِنِینَ عَلِیّ بنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السّلَامُ فِی شَهرِ رَبِیعٍ الأَوّلِ مِن سَنَهِ سِتّ عَشرَهَ وَ خَمسِمِائَهٍ قِرَاءَهً عَلَیهِ وَ أَنَا أَسمَعُ.(3) قَالَ سَمِعتُهَا عَنِ الشّیخِ الصّدُوقِ، أَبِی مَنصُورٍ مُحَمّدِ بنِ مُحَمّدِ بنِ أَحمَدَ بنِ عَبدِ العَزِیزِ العکُبرَیِ ّ المُعَدّلِ رَحِمَهُ اللّهُ عَن أَبِی المُفَضّلِ مُحَمّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ بنِ المُطّلِبِ الشیّباَنیِ ّ(4) قَالَ حَدّثَنَا الشّرِیفُ، أَبُو عَبدِ اللّهِ جَعفَرُ بنُ مُحَمّدِ بنِ جَعفَرِ بنِ الحَسَنِ بنِ جَعفَرِ بنِ الحَسَنِ بنِ الحَسَنِ بنِ أَمِیرِ المُؤمِنِینَ عَلِیّ بنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِمُ السّلَامُ(5) قَالَ حَدّثَنَا عَبدُ اللّهِ بنُ عُمَرَ بنِ خَطّابٍ الزّیّاتُ سَنَهَ خَمسٍ وَ سِتّینَ وَ مِائَتَینِ(6) قَالَ حدَثّنَیِ خاَلیِ عَلِیّ بنُ النّعمَانِ الأَعلَمُ(7) قَالَ حدَثّنَیِ عُمَیرُ بنُ مُتَوَکّلٍ الثقّفَیِ ّ البلَخیِ ّ عَن أَبِیهِ مُتَوَکّلِ بنِ هَارُونَ.(8) قَالَ لَقِیتُ یَحیَی بنَ زَیدِ بنِ عَلِیّ عَلَیهِ السّلَامُ وَ هُوَ مُتَوَجّهٌ إِلَی خُرَاسَانَ بَعدَ قَتلِ أَبِیهِ فَسَلّمتُ عَلَیهِ(9) فَقَالَ لِی مِن أَینَ أَقبَلتَ قُلتُ مِنَ الحَجّ(10)فسَأَلَنَیِ عَن أَهلِهِ وَ بنَیِ عَمّهِ بِالمَدِینَهِ وَ أَحفَی السّؤَالَ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمّدٍ عَلَیهِ السّلَامُ فَأخبَرتُهُ بِخَبَرِهِ وَ خَبَرِهِم وَ حُزنِهِم عَلَی أَبِیهِ زَیدِ بنِ عَلِیّ عَلَیهِ السّلَامُ

ص: 1264

اسنادِ صحیفه

1 سیّد اجل، نجم الدین، بهاءالشرف، ابوالحسن محمّد بن حسن بن احمد بن علی بن محمّد بن عمر بن یحیی العلوی الحسینی - که رحمت خداوند بر او باد - ما را حدیث نمود 2 (و) فرمود: خبر داد ما را شیخ سعید، ابو عبداللّه محمّد بن احمد بن شهریار، خزانه دارِ (حرم) پیشوای ما امیرالمومنین علی بن ابیطالب - که سلام بر او باد - در ماه ربیع الاول از سال پانصد و شانزده (به صحیفه سجادیه) به صورتی که صحیفه را بر او می خواندند و من می شنیدم. 3 گفت شنیدم صحیفه را پیش از این بر شیخ صدوق ابومنصور: محمّد بن محمّد بن احمد بن عبدالعزیز عکبری معدّل - که رحمت خداوند بر او باد - می خواندند، از ابوالمفضّل محمّد بن عبداللّه مطلب شیبانی. 4 او گفت: حدیث کرد ما را شریف ابو عبداللّه جعفر بن محمّد بن جعفر بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب - که سلام بر آنان باد - . 5 او گفت: حدیث کرد ما را عبداللّه بن عمر بن خطاب زیات، به سال دویست و شصت و پنج. 6 او گفت: حدیث کرد مرا دایی ام: علی بن نعمان اعلم. 7 او گفت: حدیث کرد مرا عمیر بن متوکّل ثقفی بلخی از پدرش متوکّل بن هارون. 8 او گفت: یحیی بن زید بن علی - که سلام بر او باد - را هنگامی که پس از شهادت پدرش (زید)، به سوی خراسان می رفت ملاقات نمودم. بر او سلام کردم. 9 گفت: از کجا می آیی؟ گفتم: از حجّ. 10 پس، احوال کسان و عموزادگان خود را در مدینه جویا شد. به ویژه حال جعفر بن محمّد - که سلام بر او باد - را بسیار پرسش کرد. من هم او را از آن حضرت و پسر عموهایش و اندوهشان بر ( شهادت ) پدرش زید بن علی - که سلام بر او باد - مطّلع نمودم.

ص: 1265

(11) فَقَالَ لِی قَد کَانَ عمَیّ مُحَمّدُ بنُ عَلِیّ عَلَیهِ السّلَامُ أَشَارَ عَلَی أَبِی بِتَرکِ الخُرُوجِ وَ عَرّفَهُ إِن هُوَ خَرَجَ وَ فَارَقَ المَدِینَهَ مَا یَکُونُ إِلَیهِ مَصیرُ أَمرِهِ فَهَل لَقِیتَ ابنَ عمَیّ جَعفَرَ بنَ مُحَمّدٍ عَلَیهِ السّلَامُ قُلتُ نَعَم.(12) قَالَ فَهَل سَمِعتَهُ یَذکُرُ شَیئاً مِن أمَریِ قُلتُ نَعَم.(13) قَالَ بِمَ ذکَرَنَیِ خبَرّنیِ، قُلتُ جُعِلتُ فِدَاکَ مَا أُحِبّ أَن أَستَقبِلَکَ بِمَا سَمِعتُهُ مِنهُ.(14) فَقَالَ أَ بِالمَوتِ تخُوَفّنُیِ هَاتِ مَا سَمِعتَهُ،فَقُلتُ سَمِعتُهُ یَقُولُ إِنّکَ تُقتَلُ وَ تُصلَبُ کَمَا قُتِلَ أَبُوکَ وَ صُلِبَ(15)فَتَغَیّرَ وَجهُهُ وَ قَالَیَمحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثبِتُ وَ عِندَهُ أُمّ الکِتابِ، یَا مُتَوَکّلُ إِنّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ أَیّدَ هَذَا الأَمرَ بِنَا وَ جَعَلَ لَنَا العِلمَ وَ السّیفَ فَجُمِعَا لَنَا وَ خُصّ بَنُو عَمّنَا بِالعِلمِ وَحدَهُ.(16)فَقُلتُ جُعِلتُ فِدَاءَکَ إنِیّ رَأَیتُ النّاسَ إِلَی ابنِ عَمّکَ جَعفَرٍ عَلَیهِ السّلَامُ أَمیَلَ مِنهُم إِلَیکَ وَ إِلَی أَبِیکَ(17) فَقَالَ إِنّ عمَیّ مُحَمّدَ بنَ عَلِیّ وَ ابنَهُ جَعفَراً عَلَیهِمَا السّلَامُ دَعَوَا النّاسَ إِلَی الحَیَاهِ وَ نَحنُ دَعَونَاهُم إِلَی المَوتِ(18)فَقُلتُ یَا ابنَ رَسُولِ اللّهِ أَ هُم أَعلَمُ أَم أَنتُم فَأَطرَقَ إِلَی الأَرضِ مَلِیّاً ثُمّ رَفَعَ رَأسَهُ وَ قَالَ کُلّنَا لَهُ عِلمٌ غَیرَ أَنّهُم یَعلَمُونَ کُلّ مَا نَعلَمُ، وَ لانَعلَمُ کُلّ مَا یَعلَمُونَ(19) ثُمّ قَالَ لِی أَ کَتَبتَ مِنِ ابنِ عمَیّ شَیئاً قُلتُ نَعَم(20) قَالَ أَرِنِیهِ فَأَخرَجتُ إِلَیهِ وُجُوهاً مِنَ العِلمِ وَ أَخرَجتُ لَهُ دُعَاءً أَملَاهُ عَلَیّ أَبُو عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ وَ حدَثّنَیِ أَنّ أَبَاهُ مُحَمّدَ بنَ عَلِیّ عَلَیهِمَا السّلَامُ أَملَاهُ عَلَیهِ وَ أَخبَرَهُ أَنّهُ مِن دُعَاءِ أَبِیهِ عَلِیّ بنِ الحُسَینِ عَلَیهِمَا السّلَامُ مِن دُعَاءِ الصّحِیفَهِ الکَامِلَهِ

ص: 1266

11 پس گفت: عمویم محمّد بن علی (امام باقر) - که سلام بر او باد - پدرم را به قیام نکردن سفارش کرده بود و پند داد و آگاه نمود که اگر قیام کند و از مدینه بیرون رود پایان کارش به کجا می انجامد. آیا تو پسر عمویم جعفر بن محمّد - که سلام بر او باد - را دیدار نمودی؟ گفتم: آری. 12 گفت: آیا از او مطلبی که از کار من بگوید شنیدی؟ گفتم: آری. 13 گفت: درباره من چه فرمود؟ مرا آگاه کن. گفتم: فدایت گردم. دوست ندارم آنچه از او شنیده ام روبرویت بگویم. 14 گفت: مرا از مرگ می ترسانی؟! آنچه شنیده ای بیان کن. گفتم: از آن حضرت شنیدم که فرمود: شما کشته و به دار آویخته می شوی، چنانکه پدرتان کشته و به دار آویخته گردید. 15 پس رنگ رویش دگرگون شد و گفت: خدا هر چه خواهد محو و هر چه را خواهد ثابت می دارد و اصل کتاب نزد او است. ای متوکّل همانا خداوند بزرگ این کار (دین) را به وسیله ما تأیید نموده و دانش و شمشیر را برای ما قرار داده و این دو در اختیار ماست، و به عموزادگان ما تنها علم عطا کرده. 16 گفتم: فدایت شوم می بینم مردم میلشان به پسر عمویت جعفر - که سلام بر او باد - از تو و پدرت بیشتر است. 17 گفت: عمویم محمّد بن علی و پسرش جعفر - که سلام بر آنان باد - مردم را به زندگی دعوت می کنند و ما آنان را به مرگ فرامی خوانیم. 18 گفتم: ای پسر رسول خدا، ایشان داناترند یا شما؟ پس مدّتی دراز، چشم به زمین افکند. سپس سر بلند کرده گفت: همه ما دارای دانش هستیم جز آنکه ایشان آنچه را که ما می دانیم، می دانند و ما آنچه را که آنان می دانند، نمی دانیم. 19 سپس به من گفت: چیزی از پسر عمویم نوشته ای؟ گفتم: آری. 20 گفت: به من نشان بده. پس انواعی از مسائل علمی را به او نشان دادم، و دعایی را که امام صادق - که سلام بر او باد - بر من املا فرموده و به من گفته بود که پدرش محمّد بن علی (امام باقر) - که سلام بر آنان باد - بر او املا کرده و او را خبر داده بود که آن دعا از دعای پدرش علی ابن الحسین - که سلام بر آنان باد - (و) از جمله دعاهای صحیفه کامله است را به او ارائه نمودم.

ص: 1267

(21)فَنَظَرَ فِیهِ یَحیَی حَتّی أَتَی عَلَی آخِرِهِ، وَ قَالَ لِی أَ تَأذَنُ فِی نَسخِهِ فَقُلتُ یَا ابنَ رَسُولِ اللّهِ أَ تَستَأذِنُ فِیمَا هُوَ عَنکُم(22) فَقَالَ أَمَا لَأُخرِجَنّ إِلَیکَ صَحِیفَهً مِنَ الدّعَاءِ الکَامِلِ مِمّا حَفِظَهُ أَبِی عَن أَبِیهِ وَ إِنّ أَبِی أوَصاَنیِ بِصَونِهَا وَ مَنعِهَا غَیرَ أَهلِهَا.(23) قَالَ عُمَیرٌ قَالَ أَبِی فَقُمتُ إِلَیهِ فَقَبّلتُ رَأسَهُ، وَ قُلتُ لَهُ وَ اللّهِ یَا ابنَ رَسُولِ اللّهِ إنِیّ لَأَدِینُ اللّهَ بِحُبّکُم وَ طَاعَتِکُم، وَ إنِیّ لَأَرجُو أَن یسُعدِنَیِ فِی حیَاَتیِ وَ ممَاَتیِ بِوَلَایَتِکُم(24)فَرَمَی صحَیِفتَیِ َ التّیِ دَفَعتُهَا إِلَیهِ إِلَی غُلَامٍ کَانَ مَعَهُ وَ قَالَ اکتُب هَذَا الدّعَاءَ بِخَطّ بَیّنٍ حَسَنٍ وَ اعرِضهُ عَلَیّ لعَلَیّ أَحفَظُهُ فإَنِیّ کُنتُ أَطلُبُهُ مِن جَعفَرٍ حَفِظَهُ اللّهُ فَیَمنَعُنِیهِ.(25) قَالَ مُتَوَکّلٌ فَنَدِمتُ عَلَی مَا فَعَلتُ وَ لَم أَدرِ مَا أَصنَعُ، وَ لَم یَکُن أَبُو عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ تَقَدّمَ إلِیَ ّ أَلّا أَدفَعَهُ إِلَی أَحَدٍ.(26) ثُمّ دَعَا بِعَیبَهٍ فَاستَخرَجَ مِنهَا صَحِیفَهً مُقفَلَهً مَختُومَهً فَنَظَرَ إِلَی الخَاتَمِ وَ قَبّلَهُ وَ بَکَی، ثُمّ فَضّهُ وَ فَتَحَ القُفلَ، ثُمّ نَشَرَ الصّحِیفَهَ وَ وَضَعَهَا عَلَی عَینِهِ وَ أَمَرّهَا عَلَی وَجهِهِ.(27) وَ قَالَ وَ اللّهِ یَا مُتَوَکّلُ لَو لَا مَا ذَکَرتَ مِن قَولِ ابنِ عمَیّ إنِنّیِ أُقتَلُ وَ أُصلَبُ لَمَا دَفَعتُهَا إِلَیکَ وَ لَکُنتُ بِهَا ضَنِیناً.(28) وَ لکَنِیّ أَعلَمُ أَنّ قَولَهُ حَقّ أَخَذَهُ عَن آبَائِهِ وَ أَنّهُ سَیَصِحّ فَخِفتُ أَن یَقَعَ مِثلُ هَذَا العِلمِ إِلَی بنَیِ أُمَیّهَ فَیَکتُمُوهُ وَ یَدّخِرُوهُ فِی خَزَائِنِهِم لِأَنفُسِهِم.(29)فَاقبِضهَا وَ اکفِنِیهَا وَ تَرَبّص بِهَا فَإِذَا قَضَی اللّهُ مِن أمَریِ وَ أَمرِ هَؤُلَاءِ القَومِ مَا هُوَ قَاضٍ فهَیِ َ أَمَانَهٌ لِی عِندَکَ حَتّی تُوصِلَهَا إِلَی ابنیَ عمَیّ مُحَمّدٍ وَ اِبرَاهِیمَ ابنیَ عَبدِ اللّهِ بنِ الحَسَنِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیّ عَلَیهِمَا السّلَامُ فَإِنّهُمَا القَائِمَانِ فِی هَذَا الأَمرِ بعَدیِ.

ص: 1268

21 پس یحیی تا آخِر آن را نگاه کرد و گفت: اجازه می دهی از آن نسخه برداری کنم؟ گفتم: ای پسر رسول خدا، آیا در آنچه از خودتان است (از من) اجازه می خواهی؟ 22 پس گفت: اکنون به تو نشان می دهم صحیفه ای از دعای کامل را که پدرم از پدرش نقل نموده و مرا به محافظت آن و جلوگیری اش از کسی که اهل آن نیست، سفارش کرده است. 23 عمیر گفت: پدرم گفت: پس برخاستم نزدش رفتم و سرش را بوسیدم و گفتم: به خدا سوگند ای پسر رسول خدا، من با دوستی و پیروی از شما، خدا را پرستش می کنم و امیدوارم که مرا در زندگی و مرگ به وسیله ولایت شما سعادتمند گردانَد. 24 آنگاه صحیفه من را به نوجوانی که با او بود داد و گفت: این دعا را با خطِّ خوانا و زیبا بنویس و برای من بیاور. شاید که آن را از بَر نمایم. زیرا من آن را از پسر عمویم جعفر - که خداوند او را نگهدارد - طلب می کردم و او نمی داد. 25 متوکّل گفت: من از کرده ام پشیمان شدم و نمی دانستم چه کنم، و امام صادق - که سلام بر او باد - هم نفرموده بود که آن را به کسی ندهم. 26 سپس یحیی صندوقچه ای خواست و صحیفه قفل زده مُهر کرده ای از آن بیرون آورد و مهرش را نگاه کرده، بوسید و گریه کرد. سپس مهر را شکست و قفل را گشود. صحیفه را باز کرده، بر چشم خود نهاد و بر رویش مالید. 27 و گفت: ای متوکّل، به خدا سوگند اگر آنچه از پسر عمویم بیان کردی که کشته و به دار آویخته می شوم نبود، این صحیفه را به تو نمی دادم و از دادن آن بخل می ورزیدم. 28 ولی چون می دانم که گفتار او حقّ است که از پدرانش فراگرفته و به زودی درستی آن آشکار می گردد، از این رو ترسیدم که چنین علمی به دست بنی امیّه بیفتد و آن را پنهان دارند و در گنجینه ها برای خودشان نگهداری کنند. 29 پس این را بگیر و به جای من از آن نگهداری کن و چشم به راه باش هرگاه خدا کار من و این گروه (بنی امیّه) را گذراند - که او است گذراننده -، این امانت نزد تو باشد تا آن را به دو پسر عمویم: محمّد و ابراهیم، فرزندان عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی - که سلام بر آنان باد - برسانی. زیرا هر دو در این کار جانشینان من هستند.

ص: 1269

(30) قَالَ المُتَوَکّلُ فَقَبَضتُ الصّحِیفَهَ فَلَمّا قُتِلَ یَحیَی بنُ زَیدٍ صِرتُ إِلَی المَدِینَهِ فَلَقِیتُ أَبَا عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ فَحَدّثتُهُ الحَدِیثَ عَن یَحیَی،فَبَکَی وَ اشتَدّ وَجدُهُ بِهِ.(31) وَ قَالَ رَحِمَ اللّهُ ابنَ عمَیّ وَ أَلحَقَهُ بِآبَائِهِ وَ أَجدَادِهِ.(32) وَ اللّهِ یَا مُتَوَکّلُ مَا منَعَنَیِ مِن دَفعِ الدّعَاءِ إِلَیهِ إِلّا ألّذِی خَافَهُ عَلَی صَحِیفَهِ أَبِیهِ، وَ أَینَ الصّحِیفَهُ فَقُلتُ هَا هیِ َ،فَفَتَحَهَا وَ قَالَ هَذَا وَ اللّهِ خَطّ عمَیّ زَیدٍ وَ دُعَاءُ جدَیّ عَلِیّ بنِ الحُسَینِ عَلَیهِمَا السّلَامُ(33) ثُمّ قَالَ لِابنِهِ قُم یَا إِسمَاعِیلُ فأَتنِیِ بِالدّعَاءِ ألّذِی أَمَرتُکَ بِحِفظِهِ وَ صَونِهِ،فَقَامَ إِسمَاعِیلُ فَأَخرَجَ صَحِیفَهً کَأَنّهَا الصّحِیفَهُ التّیِ دَفَعَهَا إلیَ ّ یَحیَی بنُ زَیدٍ(34)فَقَبّلَهَا أَبُو عَبدِ اللّهِ وَ وَضَعَهَا عَلَی عَینِهِ وَ قَالَ هَذَا خَطّ أَبِی وَ إِملَاءُ جدَیّ عَلَیهِمَا السّلَامُ بِمَشهَدٍ منِیّ.(35)فَقُلتُ یَا ابنَ رَسُولِ اللّهِ إِن رَأَیتَ أَن أَعرِضَهَا مَعَ صَحِیفَهِ زَیدٍ وَ یَحیَی فَأَذِنَ لِی فِی ذَلِکَ وَ قَالَ قَد رَأَیتُکَ لِذَلِکَ أَهلًا(36)فَنَظَرتُ وَ إِذَا هُمَا أَمرٌ وَاحِدٌ وَ لَم أَجِد حَرفاً مِنها یُخَالِفُ مَا فِی الصّحِیفَهِ الأُخرَی(37) ثُمّ استَأذَنتُ أَبَا عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی دَفعِ الصّحِیفَهِ إِلَی ابنیَ عَبدِ اللّهِ بنِ الحَسَنِ، فَقَالَإِنّ اللّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدّوا الأَماناتِ إِلی أَهلِها،نَعَم فَادفَعهَا إِلَیهِمَا.(38) فَلَمّا نَهَضتُ لِلِقَائِهِمَا قَالَ لِی مَکَانَکَ.(39) ثُمّ وَجّهَ إِلَی مُحَمّدٍ وَ اِبرَاهِیمَ فَجَاءَا فَقَالَ هَذَا مِیرَاثُ ابنِ عَمّکُمَا یَحیَی مِن أَبِیهِ قَد خَصّکُم بِهِ دُونَ إِخوَتِهِ وَ نَحنُ مُشتَرِطُونَ عَلَیکُمَا فِیهِ شَرطاً.(40)فَقَالَا رَحِمَکَ اللّهُ قُل فَقَولُکَ المَقبُولُ(41) فَقَالَ لاتَخرُجَا بِهَذِهِ الصّحِیفَهِ مِنَ المَدِینَهِ

ص: 1270

30 متوکّل گفت: صحیفه را گرفتم و چون یحیی بن زید کشته شد به مدینه رفتم و به ملاقات حضرت صادق - که سلام بر او باد - رفته، سرگذشت یحیی را برای آن بزرگوار گفتم، امام گریست و بر او سخت اندوهناک شد 31 و فرمود: خداوند پسر عمویم را رحمت کند و به پدران و اجدادش ملحق فرماید. 32 ای متوکّل، به خدا سوگند، مرا از دادن دعا به یحیی چیزی جز آنچه او بر صحیفه پدرش از آن می ترسید، بازنداشت. اکنون آن صحیفه کجاست ؟ گفتم: آن صحیفه اینست. پس آن را گشود و فرمود: به خدا قسم این خط عمویم زید و دعای جدّم علی ابن الحسین - که سلام بر آنان باد - است. 33 سپس به فرزندش اسماعیل فرمود: ای اسماعیل برخیز و دعایی که تو را به حفظ و نگهداریش امر نمودم بیاور. اسماعیل برخاست و صحیفه ای را بیرون آورد که گویا همان صحیفه ای بود که یحیی بن زید به من داده بود. 34 پس حضرت صادق آن را بوسید و بر روی چشم خود نهاد و فرمود: این نوشته پدرم و گفته جدّم - که سلام بر آنان باد - در حضور من است. 35 گفتم: ای فرزند رسول خدا، آیا اجازه می دهی آن را با صحیفه زید و یحیی مقابله نمایم؟ حضرت به من اجازه داده و فرمود: تو را سزاوار این کار دیدم. 36 پس دیدم هر دو برابر است و در آن، یک حرف که برخلاف آنچه در صحیفه دیگر است باشد، نیافتم. 37 سپس از امام صادق - که سلام بر او باد - اجازه خواستم که صحیفه یحیی را به فرزندان عبداللّه بن حسن بدهم. امام فرمود: خداوند امر می کند که امانت ها را به صاحبانش بازدهید. آری آن را رد کن. 38 پس چون برای دیدار آن دو برادر برخاستم، فرمود: بنشین. 39 سپس کسی را به سراغ محمّد و ابراهیم فرستاد. چون آنان آمدند، فرمود: این میراث پسر عموی شما یحیی است از پدرش که اختصاص به شما داده نه برادرانش. و ما درباره آن با شما شرطی داریم. 40 گفتند: خداوند تو را رحمت کند. بفرمایید که گفتارتان پذیرفته است. 41 فرمود: این صحیفه را از مدینه بیرون نبرید.

ص: 1271

(42)قَالَا وَ لِمَ ذَاکَ(43) قَالَ إِنّ ابنَ عَمّکُمَا خَافَ عَلَیهَا أَمراً أَخَافُهُ أَنَا عَلَیکُمَا.(44)قَالَا إِنّمَا خَافَ عَلَیهَا حِینَ عَلِمَ أَنّهُ یُقتَلُ.(45) فَقَالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ وَ أَنتُمَا فَلَا تَأمَنّا فَوَاللّهِ إنِیّ لَأَعلَمُ أَنّکُمَا سَتَخرُجَانِ کَمَا خَرَجَ، وَ سَتُقتَلَانِ کَمَا قُتِلَ.(46)فَقَامَا وَ هُمَا یَقُولَانِ لَا حَولَ وَ لَا قُوّهَ إِلّا بِاللّهِ العلَیِ ّ العَظِیمِ.(47) فَلَمّا خَرَجَا قَالَ لِی أَبُو عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ یَا مُتَوَکّلُ کَیفَ قَالَ لَکَ یَحیَی إِنّ عمَیّ مُحَمّدَ بنَ عَلِیّ وَ ابنَهُ جَعفَراً دَعَوَا النّاسَ إِلَی الحَیَاهِ وَ دَعَونَاهُم إِلَی المَوتِ(48) قُلتُ نَعَم أَصلَحَکَ اللّهُ قَد قَالَ لِیَ ابنُ عَمّکَ یَحیَی ذَلِکَ(49) فَقَالَ یَرحَمُ اللّهُ یَحیَی، إِنّ أَبِی حدَثّنَیِ عَن أَبِیهِ عَن جَدّهِ عَن عَلِیّ عَلَیهِ السّلَامُ أَنّ رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ أَخَذَتهُ نَعسَهٌ وَ هُوَ عَلَی مِنبَرِهِ.(50)فَرَأَی فِی مَنَامِهِ رِجَالًا یَنزُونَ عَلَی مِنبَرِهِ نَزوَ القِرَدَهِ یَرُدّونَ النّاسَ عَلَی أَعقَابِهِمُ القَهقَرَی(51)فَاستَوَی رَسُولُ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ جَالِساً وَ الحُزنُ یُعرَفُ فِی وَجهِهِ.(52)فَأَتَاهُ جِبرِیلُ عَلَیهِ السّلَامُ بِهَذِهِ الآیَهِ« وَ ما جَعَلنَا الرّؤیَا التّیِ أَرَیناکَ إِلّا فِتنَهً لِلنّاسِ وَ الشّجَرَهَ المَلعُونَهَ فِی القُرآنِ وَ نُخَوّفُهُم فَما یَزِیدُهُم إِلّا طُغیاناً کَبِیراً»یعَنیِ بنَیِ أُمَیّهَ.(53) قَالَ یَا جِبرِیلُ أَ عَلَی عهَدیِ یَکُونُونَ وَ فِی زمَنَیِ(54) قَالَ لَا، وَ لَکِن تَدُورُ رَحَی الإِسلَامِ مِن مُهَاجَرِکَ فَتَلبَثُ بِذَلِکَ عَشراً، ثُمّ تَدُورُ رَحَی الإِسلامِ عَلَی رَأسِ خَمسَهٍ وَ ثَلَاثِینَ مِن مُهَاجَرِکَ فَتَلبَثُ بِذَلِکَ خَمساً، ثُمّ لَا بُدّ مِن رَحَی ضَلَالَهٍ هیِ َ قَائِمَهٌ عَلَی قُطبِهَا، ثُمّ مُلکُ الفَرَاعِنَهِ

ص: 1272

42 گفتند: چرا؟ 43 فرمود: پسر عموی شما درباره این صحیفه از چیزی بیم داشت که من درباره شما هم آن بیم را دارم. 44 گفتند: او هنگامی درباره آن ترسید که می دانست کشته می شود. 45 حضرت صادق - که سلام بر او باد - فرمود: شما هم آسوده نباشید که به خدا قسم می دانم به زودی خروج خواهید نمود، چنانکه او خروج کرد و به زودی کشته خواهید شد، چنانکه او کشته گردید. 46 پس برخاستند و گفتند: جنبش و نیرویی نیست، جز به یاری خدای برتر و بزرگ. 47 چون بیرون رفتند، حضرت صادق - که سلام بر او باد - فرمود: ای متوکّل، آیا یحیی به تو گفت که عمویم محمّد بن علی و پسرش جعفر مردم را به زندگی خواندند و ما ایشان را به مرگ خواندیم؟ 48 گفتم: آری، خدا کار تو را راست گردانَد، پسر عمویت یحیی همین را به من گفت. 49 فرمود: خداوند یحیی را رحمت کند. پدرم از پدرش از جدّش از علی - که سلام بر او باد - مرا خبر داد: رسول خدا - که درود خداوند بر او و خاندانش باد - را بالای منبر، خواب سبُکی روی داد. 50 و در خواب دید مردمی چند مانند بوزینگان به منبرش می جهند و مردم را به عقب) برمی گردانند. 51 پس رسول خدا - که درود خداوند بر او و خاندانش باد - بیدار شد و نشست و اندوه در چهره اش نمایان بود. 52 آنگاه جبرئیل این آیه را برای او آورد: «و ما رویایی که به تو ارائه دادیم، نبود جز برای آزمایش و امتحان مردم و درختی که به لعن در قرآن یاد شد و ما به ذکر این آیات عظیم آنها را از خدا می ترسانیم ولیکن بر آنها جز طغیان و کفر و انکارِ شدید چیزی نیفزاید.» و مراد (از درخت لعنت شده) بنی امیّه اند. 53 پیغمبر فرمود: ای جبرئیل ایشان در عهد و روزگار من خواهند بود؟ 54 عرضه داشت: خیر، ولی آسیای اسلام از آغاز هجرت می گردد و گردش آن ده سال است. سپس در پایان سال سی و پنج از هجرت تو به گردش می افتد و پنج سال به آن حال می ماند. آنگاه به ناچار آسیای گمراهی به گردش خواهد آمد که بر محور خود پا برجا است و پس از آن پادشاهی فرعونیان خواهد بود.

ص: 1273

(55) قَالَ وَ أَنزَلَ اللّهُ تَعَالَی فِی ذَلِکَ«إِنّا أَنزَلناهُ فِی لَیلَهِ القَدرِ، وَ ما أَدراکَ ما لَیلَهُ القَدرِ،لَیلَهُ القَدرِ خَیرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ»تَملِکُهَا بَنُو أُمَیّهَ لَیسَ فِیهَا لَیلَهُ القَدرِ.(56) قَالَ فَأَطلَعَ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ نَبِیّهُ عَلَیهِ السّلَامُ أَنّ بنَیِ أُمَیّهَ تَملِکُ سُلطَانَ هَذِهِ الأُمّهِ وَ مُلکَهَا طُولَ هَذِهِ المُدّهِ(57)فَلَو طَاوَلَتهُمُ الجِبَالُ لَطَالُوا عَلَیهَا حَتّی یَأذَنَ اللّهُ تَعَالَی بِزَوَالِ مُلکِهِم، وَ هُم فِی ذَلِکَ یَستَشعِرُونَ عَدَاوَتَنَا أَهلَ البَیتِ وَ بُغضَنَا.(58)أَخبَرَ اللّهُ نَبِیّهُ بِمَا یَلقَی أَهلُ بَیتِ مُحَمّدٍ وَ أَهلُ مَوَدّتِهِم وَ شِیعَتُهُم مِنهُم فِی أَیّامِهِم وَ مُلکِهِم.(59) قَالَ وَ أَنزَلَ اللّهُ تَعَالَی فِیهِم« أَ لَم تَرَ إِلَی الّذِینَ بَدّلُوا نِعمَتَ اللّهِ کُفراً وَ أَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ جَهَنّمَ یَصلَونَها وَ بِئسَ القَرارُ».(60) وَ نِعمَهُ اللّهِ مُحَمّدٌ وَ أَهلُ بَیتِهِ،حُبّهُم إِیمَانٌ یُدخِلُ الجَنّهَ، وَ بُغضُهُم کُفرٌ وَ نِفَاقٌ یُدخِلُ النّارَ(61)فَأَسَرّ رَسُولُ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ ذَلِکَ إِلَی عَلِیّ وَ أَهلِ بَیتِهِ.(62) قَالَ ثُمّ قَالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ مَا خَرَجَ وَ لَا یَخرُجُ مِنّا أَهلَ البَیتِ إِلَی قِیَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِیَدفَعَ ظُلماً أَو یَنعَشَ حَقّاً إلّا اصطَلَمَتهُ البَلِیّهُ، وَ کَانَ قِیَامُهُ زِیَادَهً فِی مَکرُوهِنَا وَ شِیعَتِنَا.(63) قَالَ المُتَوَکّلُ بنُ هَارُونَ ثُمّ أَملَی عَلَیّ أَبُو عَبدِ اللّهِ عَلَیهِ السّلَامُ الأَدعِیَهَ وَ هیِ َ خَمسَهٌ وَ سَبعُونَ بَاباً،سَقَطَ عنَیّ مِنهَا أَحَدَ عَشَرَ بَاباً، وَ حَفِظتُ مِنهَا نَیّفاً وَ سِتّینَ بَاباًوَ حَدّثَنَا أَبُو المُفَضّلِ قَالَ وَ حدَثّنَیِ مُحَمّدُ بنُ الحَسَنِ بنِ رُوزبِهَ أَبُو بَکرٍ المدَاَئنِیِ ّ الکَاتِبُ نَزِیلُ الرّحبَهِ فِی دَارِهِ(65) قَالَ حدَثّنَیِ مُحَمّدُ بنُ أَحمَدَ بنِ مُسلِمٍ المطُهَرّیِ ّ

ص: 1274

55 (امام صادق) فرمود: و خدای تعالی در این باره، سوره قدر را نازل کرد: «ما قرآن را در شب قدر فرستادیم و چه می دانی که شب قدر چیست، شب قدر بهتر از هزار ماه است.» هزار ماهی که بنی امیّه پادشاهی کنند و شب قدر در آن نباشد. 56 فرمود: پس خداوند بزرگ، پیغمبرش - که درود خداوند بر او و خاندانش باد - را آگاه نمود که بنی امیّه پادشاهی بر این امّت را در این مدّت (هزار ماه) به دست می گیرند. 57 پس اگر کوه ها با ایشان سرکشی کنند بر آن کوه ها غلبه جویند. تا اینکه خدای تعالی زوال پادشاهی آنها را بخواهد، و آنان در این مدّت کینه ما اهل بیت را شعار خویش قرار می دهند. 58 خداوند پیامبرش را به آنچه در ایّام پادشاهی آنان از جانبشان به اهل بیت محمّد و به دوستان و پیروان آنها می رسد، خبر داد. 59 فرمود: این آیه را خدای تعالی درباره بنی امیّه نازل کرد: «آیا ندیدی کسانی که نعمت خدا را به کفر و ناسپاسی تبدیل نموده و قوم و پیروانشان را به دیار هلاک و تباهی رهسپار کردند، و به دوزخ که بد جایگاهی است درآیند.» 60 و نعمت خداوند، محمّد و اهل بیت او هستند، دوست داشتن ایشان، ایمان است که به بهشت داخل می گرداند و دشمنی با آنها، کفر و نفاق است که به دوزخ درمی آورد. 61 پس رسول خدا - که درود خداوند بر او و خاندانش باد - این راز را در پنهان به علی و اهل بیت او فرمود. 62 متوکّل گوید: سپس حضرت صادق - که سلام بر او باد - فرمود: هیچ یک از ما اهل بیت، تا روز قیام قائممان برای جلوگیری از ستمی یا برای به پا داشتن حقّی خروج نخواهد کرد، مگر آنکه بلا و آفتی او را ریشه کن سازد و قیام او بر اندوه ما و شیعیانمان بیفزاید. 63 متوکّل بن هارون گفت: سپس امام صادق - که سلام بر او باد - دعاهای صحیفه را به من املا نمود و آنها هفتاد و پنج باب بود که یازده باب آن از دستم رفت، و شصت و چند باب آن را حفظ کردم. 64 و ابوالمفضّل (شیبانی با سند دیگری) برای ما حدیث نموده، گفت: حدیث کرد مرا محمّد بن حسن بن روزبه ابوبکر مدائنی کاتب، ساکن رحبه(ی کوفه) در خانه خودش. 65 گفت: حدیث کرد مرا محمّد بن احمد بن مسلم مطهّری.

ص: 1275

(66) قَالَ حدَثّنَیِ أَبِی عَن عُمَیرِ بنِ مُتَوَکّلٍ البلَخیِ ّ عَن أَبِیهِ المُتَوَکّلِ بنِ هَارُونَ(67) قَالَلَقِیتُ یَحیَی بنَ زَیدِ بنِ عَلِیّ عَلَیهِمَا السّلَامُ فَذَکَرَ الحَدِیثَ بِتَمَامِهِ إِلَی رُؤیَا النّبِیّ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ التّیِ ذَکَرَهَا جَعفَرُ بنُ مُحَمّدٍ عَن آبَائِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم(68) وَ فِی رِوَایَهِ المطُهَرّیِ ّ ذِکرُ الأَبوَابِ وَ هیِ َ

1-التّحمِیدُ لِلّهِ عَزّ وَ جَلّ 2-الصّلَاهُ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ

3-الصّلَاهُ عَلَی حَمَلَهِ العَرشِ 4-الصّلَاهُ عَلَی مصُدَقّیِ الرّسُلِ

5-دُعَاؤُهُ لِنَفسِهِ وَ خَاصّتِهِ 6-دُعَاؤُهُ

عِندَ الصّبَاحِ وَ المَسَاءِ

7-دُعَاؤُهُ فِی المُهِمّاتِ 8-دُعَاؤُهُ فِی الِاستِعَاذَهِ

9-دُعَاؤُهُ فِی الِاشتِیَاقِ 10-دُعَاؤُهُ فِی اللّجَإِ إِلَی اللّهِ تَعَالَی

11-دُعَاؤُهُ بِخَوَاتِمِ الخَیرِ 12-دُعَاؤُهُ فِی الِاعتِرَافِ

13-دُعَاؤُهُ فِی طَلَبِ الحَوَائِجِ 14-دُعَاؤُهُ فِی الظّلَامَاتِ

15-دُعَاؤُهُ

عِندَ المَرَضِ 16-دُعَاؤُهُ فِی الِاستِقَالَهِ

17-دُعَاؤُهُ عَلَی الشّیطَانِ 18-دُعَاؤُهُ فِی المَحذُورَاتِ

19-دُعَاؤُهُ فِی الِاستِسقَاءِ 20-دُعَاؤُهُ فِی مَکَارِمِ الأَخلَاقِ

21-دُعَاؤُهُ إِذَا حَزَنَهُ أَمرٌ 22-دُعَاؤُهُ

عِندَ الشّدّهِ

23-دُعَاؤُهُ بِالعَافِیَهِ 24-دُعَاؤُهُ لِأَبَوَیهِ

25-دُعَاؤُهُ لِوُلدِهِ 26-دُعَاؤُهُ لِجِیرَانِهِ وَ أَولِیَائِهِ

27-دُعَاؤُهُ لِأَهلِ الثّغُورِ 28-دُعَاؤُهُ فِی التّفَزّعِ

29-دُعَاؤُهُ إِذَا قُتّرَ عَلَیهِ الرّزقُ 30-دُعَاؤُهُ فِی المَعُونَهِ عَلَی قَضَاءِ الدّینِ

31-دُعَاؤُهُ بِالتّوبَهِ 32-دُعَاؤُهُ فِی صَلَاهِ اللّیلِ

33-دُعَاؤُهُ فِی الِاستِخَارَهِ 34-دُعَاؤُهُ إِذَا ابتلُیِ َ أَو رَأَی مُبتَلًی بِفَضِیحَهٍ بِذَنبٍ

35-دُعَاؤُهُ فِی الرّضَا بِالقَضَاءِ 36-دُعَاؤُهُ

عِندَ سَمَاعِ الرّعدِ

ص: 1276

66 گفت: حدیث کرد مرا پدرم از عمیر بن متوکّل بلخی از پدرش متوکّل بن هارون. 67 گفت: یحیی بن زید بن علی - که سلام بر آنان باد - را ملاقات کردم. سپس تمام حدیث را تا خواب دیدن پیامبر - که درود خداوند بر او و خاندانش باد - که جعفر بن محمّد از پدرانش - که درودهای خداوند بر آنان باد - نقل فرموده، بیان کرد. 68 و در روایت مطهّری، ابواب ذکر شده و آن اینست:

1_ ستایش نمودن خدای عزوجل 2_ درود بر محمد و خاندانش

3_ درود بر حاملان عرش 4_ درود بر تصدیق کنندگان رسولان

5_ دعای آن حضرت برای خود و نزدیکانش 6_ دعای آن حضرت هنگام بامداد و شامگاه

7_ دعای آن حضرت در مهمات 8_ دعای آن حضرت در پناه جستن به خدا

9_ دعای آن حضرت در شوق داشتن به آمرزش 10_ دعای آن حضرت در پناه بردن به خداوند بلندمرتبه

11_ دعای آن حضرت در عاقبت به خیری 12_ دعای آن حضرت در اعتراف به گناه

13_ دعای آن حضرت در طلب حاجت ها 14_ دعای آن حضرت در دادخواهی از ستمگران

15_ دعای آن حضرت هنگام بیماری 16_ دعای آن حضرت در طلب بخشش گناهان

17_ دعای آن حضرت درباره شیطان 18_ دعای آن حضرت در دفع بلاها و سختی ها

19_ دعای آن حضرت در درخواست باران 20_ دعای آن حضرت در اخلاق پسندیده

21_ دعای آن حضرت آنگاه که چیزی او را اندوهگین می نمود 22_ دعای آن حضرت هنگام سختی و گرفتاری

23_ دعای آن حضرت برای عافیت 24_ دعای آن حضرت برای پدر و مادرش

25_ دعای آن حضرت برای فرزندانش 26_ دعای آن حضرت درباره همسایگان و دوستانش

27_ دعای آن حضرت برای مرزداران 28_ دعای آن حضرت در پناه بردن به خدا

29_ دعای آن حضرت آنگاه که روزی بر او تنگ می شد 30_ دعای آن حضرت در یاری خواستن بر پرداخت وام

31_ دعای آن حضرت در توبه 32_ دعای آن حضرت در نماز شب

33_ دعای آن حضرت در استخاره 34_ دعای آن حضرت آنگاه که گرفتار آزمایش می شد یا گرفتار شده به رسوایی گناهی را می دید

35_ دعای آن حضرت در مقام رضا به قضای خدا 36_ دعای آن حضرت هنگام شنیدن صدای رعد

ص: 1277

37-دُعَاؤُهُ فِی الشّکرِ 38-دُعَاؤُهُ فِی الِاعتِذَارِ

39-دُعَاؤُهُ فِی طَلَبِ العَفوِ 40-دُعَاؤُهُ

عِندَ ذِکرِ المَوتِ

41-دُعَاؤُهُ فِی طَلَبِ السّترِ وَ الوِقَایَهِ 42-دُعَاؤُهُ

عِندَ خَتمِهِ القُرآنَ

43-دُعَاؤُهُ إِذَا نَظَرَ إِلَی الهِلَالِ 44-دُعَاؤُهُ لِدُخُولِ شَهرِ رَمَضَانَ

45-دُعَاؤُهُ لِوَدَاعِ شَهرِ رَمَضَانَ 46-دُعَاؤُهُ فِی عِیدِ الفِطرِ وَ الجُمُعَهِ

47-دُعَاؤُهُ فِی یَومِ عَرَفَهَ 48-دُعَاؤُهُ فِی یَومِ الأَضحَی وَ الجُمُعَهِ

49-دُعَاؤُهُ فِی دَفعِ کَیدِ الأَعدَاءِ 50-دُعَاؤُهُ فِی الرّهبَهِ

51-دُعَاؤُهُ فِی التّضَرّعِ وَ الِاستِکَانَهِ 52-دُعَاؤُهُ فِی الإِلحَاحِ

53-دُعَاؤُهُ فِی التّذَلّلِ 54-دُعَاؤُهُ فِی استِکشَافِ الهُمُومِ

(69) وَ باَقیِ الأَبوَابِ بِلَفظِ أَبِی عَبدِ اللّهِ الحسَنَیِ ّ رَحِمَهُ اللّهُ(70) حَدّثَنَا أَبُو عَبدِ اللّهِ جَعفَرُ بنُ مُحَمّدٍ الحسَنَیِ ّ(71) قَالَ حَدّثَنَا عَبدُ اللّهِ بنُ عُمَرَ بنِ خَطّابٍ الزّیّاتُ(72) قَالَ حدَثّنَیِ خاَلیِ عَلِیّ بنُ النّعمَانِ الأَعلَمُ(73) قَالَ حدَثّنَیِ عُمَیرُ بنُ مُتَوَکّلٍ الثقّفَیِ ّ البلَخیِ ّ عَن أَبِیهِ مُتَوَکّلِ بنِ هَارُونَ(74) قَالَ أَملَی عَلَیّ سیَدّیِ الصّادِقُ، أَبُو عَبدِ اللّهِ جَعفَرُ بنُ مُحَمّدٍ(75) قَالَ أَملَی جدَیّ عَلِیّ بنُ الحُسَینِ عَلَی أَبِی مُحَمّدِ بنِ عَلِیّ عَلَیهِم أَجمَعِینَ السّلَامُ بِمَشهَدٍ منِیّ.

ص: 1278

37_ دعای آن حضرت در شکر گذاری 38_ دعای آن حضرت در عذر خواهی

39_ دعای آن حضرت در طلب بخشایش 40_ دعای آن حضرت هنگام یادآوری از مرگ

41_ دعای آن حضرت در طلب پرده پوشی 42_ دعای آن حضرت هنگام ختم قرآن

43_ دعای آن حضرت آنگاه که به ماه نو نگاه می کرد 44_ دعای آن حضرت هنگام فرارسیدن ماه رمضان

45_ دعای آن حضرت در وداع ماه رمضان 46_ دعای آن حضرت برای عید فطر و جمعه

47_ دعای آن حضرت در روز عرفه 48_ دعای آن حضرت در روز عید قربان و روز جمعه

49_ دعای آن حضرت در دفع حیله دشمنان 50_ دعای آن حضرت در ترس

51_ دعای آن حضرت در زاری نمودن 52_ دعای آن حضرت در اصرار به خداوند بلندمرتبه

53_ دعای آن حضرت در فروتنی 54_ دعای آن حضرت در برطرف نمودن اندوه ها

69 و باقی ابواب به لفظ ابو عبداللّه حسنی - که رحمت خداوند بر او باد - است. 70 (همان گونه که در ابتدای سند گفته شد، ابوالفضل شیبانی گوید) حدیث کرد ما را ابو عبداللّه جعفر بن محمّد الحسنی 71 او گفت: حدیث کرد ما را عبداللّه بن عمر بن خطاب زیات. 72 او گفت: حدیث کرد مرا دایی ام علی بن نعمان اعلم. 73 او گفت: حدیث کرد مرا عمیر بن متوکّل ثقفی بلخی از پدرش متوکّل بن هارون. 74 او گفت: آقایم حضرت صادق ابو عبداللّه جعفر بن محمّد - که سلام بر او باد - بر من املا نمود. 75 آن حضرت فرمود: جدّم علی ابن الحسین در حضور من بر پدرم محمّد بن علی - که سلام بر تمامی آنها باد - املا نمود.

ص: 1279

(1) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا ابتَدَأَ بِالدّعَاءِ بَدَأَ بِالتّحمِیدِ لِلّهِ عَزّ وَ جَلّ وَ الثّنَاءِ عَلَیهِ، فَقَالَ:

(1)الحَمدُ لِلّهِ الأَوّلِ بِلَا أَوّلٍ کَانَ قَبلَهُ، وَ الآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعدَهُ(2) ألّذِی قَصُرَت عَن رُؤیَتِهِ أَبصَارُ النّاظِرِینَ، وَ عَجَزَت عَن نَعتِهِ أَوهَامُ الوَاصِفِینَ.(3)ابتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ ابتِدَاعاً، وَ اختَرَعَهُم عَلَی مَشِیّتِهِ اختِرَاعاً.(4) ثُمّ سَلَکَ بِهِم طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُم فِی سَبِیلِ مَحَبّتِهِ، لَا یَملِکُونَ تَأخِیراً عَمّا قَدّمَهُم إِلَیهِ، وَ لَا یَستَطِیعُونَ تَقَدّماً إِلَی مَا أَخّرَهُم عَنهُ.(5) وَ جَعَلَ لِکُلّ رُوحٍ مِنهُم قُوتاً مَعلُوماً مَقسُوماً مِن رِزقِهِ، لَا یَنقُصُ مَن زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یَزِیدُ مَن نَقَصَ مِنهُم زَائِدٌ.(6) ثُمّ ضَرَبَ لَهُ فِی الحَیَاهِ أَجَلًا مَوقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحدُوداً،یَتَخَطّی إِلَیهِ بِأَیّامِ عُمُرِهِ، وَ یَرهَقُهُ بِأَعوَامِ دَهرِهِ، حَتّی إِذَا بَلَغَ أَقصَی أَثَرِهِ، وَ استَوعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ،قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیهِ مِن مَوفُورِ ثَوَابِهِ، أَو مَحذُورِ عِقَابِهِ،لیِجَزیِ َ الّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یجَزیِ َ الّذِینَ أَحسَنُوا بِالحُسنَی.(7)عَدلًا مِنهُ،تَقَدّسَت أَسمَاؤُهُ، وَ تَظاَهَرَت آلَاؤُهُ، لَا یُسأَلُ عَمّا یَفعَلُ وَ هُم یُسأَلُونَ.

ص: 1280

(1)و از دعای امام علیه السلام بود، موقعی که شروع به نیایش کرد و با سپاس خداوندِ ارجمند و بزرگ، و ستایش بر او، (دعا را) آغاز نمود:

(1) سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده و آخِری که پس از او آخری نباشد.

(2) همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر، و پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.

(3) به قدرت خویش آفریدگان را بی هیچ نمونه ای آفرید و ایشان را به خواست خود از هیچ به وجود آورد.

(4) سپس آنها را در راهی که می خواست روان ساخت و در راه دوستی به خود، برانگیخت. آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، نداشته و نمی توانند آنچه را که آنها را از آن عقب انداخته، جلو اندازند.

(5) و برای هر جانداری از ایشان، معلومِ قسمت شده ای از رزقش قرار داد. از کسی که (خدا) به او فراوانی داده، کاهنده ای نمی کاهد و از کسانی که کاسته، افزاینده ای نمی افزاید.

(6) سپس برای او (آفریده اش) در زندگی، سرآمدی خاص معیّن نمود، و برایش زمانی محدود قرار داد که با روزهای زندگی اش، به سوی آن گام بردارد، و با سال های روزگارش، به آن نزدیک می شود. زمانی که به پایان عمرش رسد و حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد. تا کسانی را که بد کرده اند، به سبب آنچه که به جا آورده اند، سزا دهد و آنان را که به سبب نیکویی، نیکویی نمودند را، جزا دهد.

(7) و این از عدل اوست. نام هایش مقدّس و نعمت هایش آشکار و پی درپی است. از آنچه او انجام می دهد، بازخواست نشود و ایشان (آفریدگان) بازخواست شوند.

ص: 1281

(8) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی لَو حَبَسَ عَن عِبَادِهِ مَعرِفَهَ حَمدِهِ عَلَی مَا أَبلَاهُم مِن مِنَنِهِ المُتَتَابِعَهِ، وَ أَسبَغَ عَلَیهِم مِن نِعَمِهِ المُتَظَاهِرَهِ،لَتَصَرّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَم یَحمَدُوهُ، وَ تَوَسّعُوا فِی رِزقِهِ فَلَم یَشکُرُوهُ.(9) وَ لَو کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِن حُدُودِ الإِنسَانِیّهِ إِلَی حَدّ البَهِیمِیّهِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحکَمِ کِتَابِهِ« إِن هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلّ سَبِیلًا.»(10) وَ الحَمدُ لِلّهِ عَلَی مَا عَرّفَنَا مِن نَفسِهِ، وَ أَلهَمَنَا مِن شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِن أَبوَابِ العِلمِ بِرُبُوبِیّتِهِ، وَ دَلّنَا عَلَیهِ مِنَ الإِخلَاصِ لَهُ فِی تَوحِیدِهِ، وَ جَنّبَنَا مِنَ الإِلحَادِ وَ الشّکّ فِی أَمرِهِ.(11)حَمداً نُعَمّرُ بِهِ فِیمَن حَمِدَهُ مِن خَلقِهِ، وَ نَسبِقُ بِهِ مَن سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفوِهِ.(12)حَمداً یضُیِ ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ البَرزَخِ، وَ یُسَهّلُ عَلَینَا بِهِ سَبِیلَ المَبعَثِ، وَ یُشَرّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا

عِندَ مَوَاقِفِ الأَشهَادِ، یَومَ تُجزَی کُلّ نَفسٍ بِمَا کَسَبَت وَ هُم لَا یُظلَمُونَ، یَومَ لَا یغُنیِ مَولًی عَن مَولًی شَیئاً وَ لَا هُم یُنصَرُونَ.(13)حَمداً یَرتَفِعُ مِنّا إِلَی أَعلَی عِلّیّینَ فِی کِتَابٍ مَرقُومٍ یَشهَدُهُ المُقَرّبُونَ.(14)حَمداً تَقَرّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الأَبصَارُ، وَ تَبیَضّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسوَدّتِ الأَبشَارُ.(15)حَمداً نُعتَقُ بِهِ مِن أَلِیمِ نَارِ اللّهِ إِلَی کَرِیمِ جِوَارِ اللّهِ.(16)حَمداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ المُقَرّبِینَ، وَ نُضَامّ بِهِ أَنبِیَاءَهُ المُرسَلِینَ فِی دَارِ المُقَامَهِ التّیِ لَا تَزُولُ، وَ مَحَلّ کَرَامَتِهِ التّیِ لَا تَحُولُ.(17) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی اختَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الخَلقِ، وَ أَجرَی عَلَینَا طَیّبَاتِ الرّزقِ.

ص: 1282

(8) و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده و نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند و از روزی ای که عطا فرموده، فراوان استفاده می برند و شکرش به جا نمی آوردند.

(9) و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رو می آوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»

(10) و سپاس خدای را که خودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام نمود و درهایی از علم به پروردگاری اش را بر ما گشود و ما را به اخلاص در یگانگی اش راهنمایی نمود و از کج روی و شک در امر خود، دور ساخت.

(11) سپاسی که با آن، بین آفریدگان سپاس گزارش، عمر طولانی نماییم و با آن، بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او، پیشی گیریم.

(12) سپاسی که با آن، تاریکی های برزخ را برای ما روشن نماید و با آن راه رستاخیز را بر ما آسان سازد و با آن سپاس، منزلت ما را در جایگاه های گواهان، شرافت (و آبرو) دهد، «روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود و آنان هرگز ستم نبینند». «روزی که هیچ دوست، به کار دوست نیاید و یاری نمی شوند».

(13) سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود، «در کتاب نوشته شده ای که مقرّبان الهی گواه آنند».

(14) سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود. و چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

(15) سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.

(16) سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم و با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است و محل کرامتی که همیشگی است.

(17) و سپاس خدایی را که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید و روزی های پاکیزه را برایمان جاری ساخت.

ص: 1283

(18) وَ جَعَلَ لَنَا الفَضِیلَهَ بِالمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الخَلقِ،فَکُلّ خَلِیقَتِهِ مُنقَادَهٌ لَنَا بِقُدرَتِهِ، وَ صَائِرَهٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزّتِهِ.(19) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی أَغلَقَ عَنّا بَابَ الحَاجَهِ إِلّا إِلَیهِ،فَکَیفَ نُطِیقُ حَمدَهُ أَم مَتَی نؤُدَیّ شُکرَهُ لَا،مَتَی.(20) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی رَکّبَ فِینَا آلَاتِ البَسطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ القَبضِ، وَ مَتّعَنَا بِأَروَاحِ الحَیَاهِ، وَ أَثبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الأَعمَالِ، وَ غَذّانَا بِطَیّبَاتِ الرّزقِ، وَ أَغنَانَا بِفَضلِهِ، وَ أَقنَانَا بِمَنّهِ.(21) ثُمّ أَمَرَنَا لِیَختَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لیِبَتلَیِ َ شُکرَنَا،فَخَالَفنَا عَن طَرِیقِ أَمرِهِ، وَ رَکِبنَا مُتُونَ زَجرِهِ،فَلَم یَبتَدِرنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَم یُعَاجِلنَا بِنِقمَتِهِ،بَل تَأَنّانَا بِرَحمَتِهِ تَکَرّماً، وَ انتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأفَتِهِ حِلماً.(22) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی دَلّنَا عَلَی التّوبَهِ التّیِ لَم نُفِدهَا إِلّا مِن فَضلِهِ،فَلَو لَم نَعتَدِد مِن فَضلِهِ إِلّا بِهَا لَقَد حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِندَنَا، وَ جَلّ إِحسَانُهُ إِلَینَا وَ جَسُمَ فَضلُهُ عَلَینَا(23)فَمَا هَکَذَا کَانَت سُنّتُهُ فِی التّوبَهِ لِمَن کَانَ قَبلَنَا،لَقَد وَضَعَ عَنّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ، وَ لَم یُکَلّفنَا إِلّا وُسعاً، وَ لَم یُجَشّمنَا إِلّا یُسراً، وَ لَم یَدَع لِأَحَدٍ مِنّا حُجّهً وَ لَا عُذراً.(24)فَالهَالِکُ مِنّا مَن هَلَکَ عَلَیهِ، وَ السّعِیدُ مِنّا مَن رَغِبَ إِلَیهِ(25) وَ الحَمدُ لِلّهِ بِکُلّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیهِ وَ أَکرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیهِ وَ أَرضَی حَامِدِیهِ لَدَیهِ(26)حَمداً یَفضُلُ سَائِرَ الحَمدِ کَفَضلِ رَبّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلقِهِ.

ص: 1284

(18) و با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد. پس به قدرت او، همه آفریدگانش برای ما فرمانبردار بوده و به عزّت او، به اطاعت از ما درمی آیند.

(19) و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست. پس چگونه سپاس او را به جا آوریم یا چه زمان توانیم شکرش گزاریم؟ نه! چه زمان (هیچ گاه)؟

(20) و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست و افزارهای قبض و در هم کشیدن را برای ما قرار داد و ما را به نسیم های زندگی بهره مند ساخت و اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت و با روزی های پاکیزه، پرورشمان داد و ما را به فضل خود، بی نیاز گردانْد و به نعمت خویش، سرمایه مان داد.

(21) سپس ما را فرمان داد تا اطاعت پذیریمان را بیازماید، و نهیب مان نمود تا شکر گزاریمان را آزمایش کند. پس از راه فرمانش، مخالفت کردیم و بر پشت (مرکب) های نهیش سوار شدیم. پس او در کیفرِ ما، شتاب نکرد و در سرکوب ما عجله ننمود. بلکه به رحمتش از روی کرامت، به ما مهلت داد و به مهربانی اش از روی بردباری، بازگشت ما را انتظار کشید.

(22) و سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم. پس اگر از فضل او، جز همان توبه را به شمار نیاوریم، مسلّماً نعمتش بر ما نیکو و احسانش بر ما بزرگ و فضلش بر ما تمام است.

(23) البته روش او در (قبول) توبه، برای کسانی که پیش از ما بودند، این چنین نبوده و از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته و جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده و ما را جز به کار آسان نگماشته و برای احدی از ما، برهان و عذری به جا ننهاده.

(24) پس هلاک شونده از ما کسی است که به خاطر نافرمانی او هلاک شود و نیک بخت از ما کسی است که به سوی او رغبت ورزد.

(25) و سپاس خدای را، به هر سپاسی که نزدیک ترین فرشتگانش و گرامی ترین آفریدگانش و پسندیده ترین سپاس گویانش، او را ستوده اند.

(26) سپاسی که بر سایر سپاس ها، برتری یابد، همانند برتری پروردگارمان، بر همه آفریدگانش.

ص: 1285

(27) ثُمّ لَهُ الحَمدُ مَکَانَ کُلّ نِعمَهٍ لَهُ عَلَینَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ المَاضِینَ وَ البَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلمُهُ مِن جَمِیعِ الأَشیَاءِ، وَ مَکَانَ کُلّ وَاحِدَهٍ مِنهَا عَدَدُهَا أَضعَافاً مُضَاعَفَهً أَبَداً سَرمَداً إِلَی یَومِ القِیَامَهِ.(28)حَمداً لَا مُنتَهَی لِحَدّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبلَغَ لِغَایَتِهِ، وَ لَا انقِطَاعَ لِأَمَدِهِ(29)حَمداً یَکُونُ وُصلَهً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفوِهِ، وَ سَبَباً إِلَی رِضوَانِهِ، وَ ذَرِیعَهً إِلَی مَغفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَی جَنّتِهِ، وَ خَفِیراً مِن نَقِمَتِهِ، وَ أَمناً مِن غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَی طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَن مَعصِیَتِهِ، وَ عَوناً عَلَی تَأدِیَهِ حَقّهِ وَ وَظَائِفِهِ.(30)حَمداً نَسعَدُ بِهِ فِی السّعَدَاءِ مِن أَولِیَائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظمِ الشّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعدَائِهِ،إِنّهُ ولَیِ ّ حَمِیدٌ

ص: 1286

(27) پس سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما و بر همه بندگانش -گذشتگان و باقی ماندگان- دارد. به شماره آنچه علمش -از همه چیزها- به آن احاطه دارد و به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر، همیشه و جاوید تا روز قیامت.

(28) سپاسی که حدّش بدون انتها و عددش بی حساب و آخِرش بدون نهایت و مدّتش نامقطوع می باشد.

(29) سپاسی که به سوی طاعت و بخشایش او پیوند خوریم و سببی به سوی خوشنودی اش و وسیله ای به سوی آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و پناه دهنده ای از عذابش و ایمنی از خشمش و پشتیبانی بر طاعتش و مانعی از معصیتش و یاوری بر ادای حقّ و وظائفش باشد.

(30) سپاسی که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم و با آن در ردیف کشته شدگان به شمشیرهای دشمنانش درآییم. به درستی که او یاری دهنده ستوده است.

ص: 1287

(2) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ بَعدَ هَذَا التّحمِیدِ فِی الصّلَاهِ عَلَی رَسُولِ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ

(1) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی مَنّ عَلینَا بِمُحَمّدٍ نَبِیّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ دُونَ الأُمَمِ المَاضِیَهِ وَ القُرُونِ السّالِفَهِ،بِقُدرَتِهِ التّیِ لَا تَعجِزُ عَن شَیءٍ وَ إِن عَظُمَ، وَ لَا یَفُوتُهَا شَیءٌ وَ إِن لَطُفَ.(2)فَخَتَمَ بِنَا عَلَی جَمِیعِ مَن ذَرَأَ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی مَن جَحَدَ، وَ کَثّرَنَا بِمَنّهِ عَلَی مَن قَلّ.(3) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحیِکَ، وَ نَجِیبِکَ مِن خَلقِکَ، وَ صَفِیّکَ مِن عِبَادِکَ،إِمَامِ الرّحمَهِ، وَ قَائِدِ الخَیرِ، وَ مِفتَاحِ البَرَکَهِ.(4) کَمَا نَصَبَ لِأَمرِکَ نَفسَهُ(5) وَ عَرّضَ فِیکَ لِلمَکرُوهِ بَدَنَهُ(6) وَ کَاشَفَ فِی الدّعَاءِ إِلَیکَ حَامّتَهُ(7) وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسرَتَهُ(8) وَ قَطَعَ فِی إِحیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ.(9) وَ أَقصَی الأَدنَینَ عَلَی جُحُودِهِم(10) وَ قَرّبَ الأَقصَینَ عَلَی استِجَابَتِهِم لَکَ.(11) وَ وَالَی فِیکَ الأَبعَدِینَ(12) وَ عَادَی فِیکَ الأَقرَبِینَ(13) وأَدأَبَ نَفسَهُ فِی تَبلِیغِ رِسَالَتِکَ(14) وَ أَتعَبَهَا بِالدّعَاءِ إِلَی مِلّتِکَ.(15) وَ شَغَلَهَا بِالنّصحِ لِأَهلِ دَعوَتِکَ(16) وَ هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الغُربَهِ، وَ مَحَلّ النأّی ِ عَن مَوطِنِ رَحلِهِ، وَ مَوضِعِ رِجلِهِ، وَ مَسقَطِ رَأسِهِ، وَ مَأنَسِ نَفسِهِ،إِرَادَهً مِنهُ لِإِعزَازِ دِینِکَ، وَ استِنصَاراً عَلَی أَهلِ الکُفرِ بِکَ.

ص: 1288

(2)و از دعای امام علیه السلام بود، پس از این سپاس، در درود بر رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله»

(1) و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد -که درود خدا بر او و خاندانش باد- بر ما منّت نهاد، نه بر امّت های گذشته و مردمان پیشین، به قدرتش که از چیزی -اگر چه بزرگ باشد- ناتوان نیست و چیزی -اگر چه خرد باشد- از او رهایی نمی یابد.

(2) پس به وسیله ما به همه آفریدگانش پایان داد، و ما را بر کسانی که انکار کرده اند، شاهد گردانْد. و ما را با احسان خود، بر کسانی که اندک بودند، فزونی بخشید.

(3) خداوندا بر محمّد -امین وحیت و برگزیده از آفریدگانت و دوست تو از بندگانت، آن پیشوای رحمت و رهبر خیر و کلید برکت- درود فرست.

(4) همچنان که او برای فرمان تو خود را به تلاش انداخت.

(5) و به خاطر تو، بدنش را در معرض سختی قرار داد.

(6) و در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.

(7) و در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

(8) و در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

(9) و نزدیکان را بر اثر انکارشان، دور نمود.

(10) و دورتران را بر اثر پذیرفتنشان -برای تو- نزدیک نمود.

(11) و به خاطر تو، با دورترین (مردم) دوستی کرد.

(12) و به خاطر تو با نزدیک ترین (اشخاص)، دشمنی نمود.

(13) و در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

(14) و با دعوت به دین تو، خود را خسته کرد.

(15) و خود را به نصیحت کردن به پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت.

(16) و از جایگاه اقامتش و قدمگاهش و زادگاهش و جای انس گرفتنش، به شهرهای غربت و محل دور هجرت نمود. بر این خواسته که دین تو را عزّت دهد و بر (ضد) کافرانِ به تو یاری طلبد.

ص: 1289

(17) حَتّی استَتَبّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعدَائِکَ(18) وَ استَتَمّ لَهُ مَا دَبّرَ فِی أَولِیَائِکَ.(19)فَنَهَدَ إِلَیهِم مُستَفتِحاً بِعَونِکَ، وَ مُتَقَوّیاً عَلَی ضَعفِهِ بِنَصرِکَ(20)فَغَزَاهُم فِی عُقرِ دِیَارِهِم.(21) وَ هَجَمَ عَلَیهِم فِی بُحبُوحَهِ قَرَارِهِم(22) حَتّی ظَهَرَ أَمرُکَ، وَ عَلَت کَلِمَتُکَ، وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ.(23) أللّهُمّ فَارفَعهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدّرَجَهِ العُلیَا مِن جَنّتِکَ(24) حَتّی لَا یُسَاوَی فِی مَنزِلَهٍ، وَ لَا یُکَافَأَ فِی مَرتَبَهٍ، وَ لَا یُوَازِیَهُ لَدَیکَ مَلَکٌ مُقَرّبٌ، وَ لَا نبَیِ ّ مُرسَلٌ.(25) وَ عَرّفهُ فِی أَهلِهِ الطّاهِرِینَ وَ أُمّتِهِ المُؤمِنِینَ مِن حُسنِ الشّفَاعَهِ أَجَلّ مَا وَعَدتَهُ(26) یَا نَافِذَ العِدَهِ، یَا واَفیِ َ القَولِ، یَا مُبَدّلَ السّیّئَاتِ بِأَضعَافِهَا مِنَ الحَسَنَاتِ إِنّکَ ذُو الفَضلِ العَظِیمِ.

ص: 1290

(17) سرانجام آنچه درباره دشمنانت می خواست، برایش به دست آمد.

(18) و آنچه او درباره دوستانت می اندیشید، برایش کامل گردید.

(19) پس با امید به پیروزی به یاری تو، و با قوّت بخشیدن ضعف خود به کمک تو، به سوی آنان تاخت.

(20) پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

(21) و در میان قرارگاه شان، بر آنان هجوم برد.

(22) تا اینکه فرمان تو آشکار شد و سخن تو، بلند گردید. اگر چه مشرکان نمی پسندیدند.

(23) خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.

(24) تا آنکه کسی در منزلت با او یکسان و در مقام همتا نباشد و نزد تو هیچ فرشته مقرّبی و پیامبر فرستاده شده ای با او برابری نکند.

(25) و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.

(26) ای به انجام رساننده وعده، ای وفا کننده گفتار، ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها. به درستی که تو دارای فضل بزرگی.

ص: 1291

(3) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الصّلَاهِ عَلَی حَمَلَهِ العَرشِ وَ کُلّ مَلَکٍ مُقَرّبٍ

(1) أللّهُمّ وَ حَمَلَهُ عَرشِکَ الّذِینَ لَا یَفتُرُونَ مِن تَسبِیحِکَ، وَ لَا یَسأَمُونَ مِن تَقدِیسِکَ، وَ لَا یَستَحسِرُونَ مِن عِبَادَتِکَ، وَ لَا یُؤثِرُونَ التّقصِیرَ عَلَی الجِدّ فِی أَمرِکَ، وَ لَا یَغفُلُونَ عَنِ الوَلَهِ إِلَیکَ(2) وَ إِسرَافِیلُ صَاحِبُ الصّورِ،الشّاخِصُ ألّذِی یَنتَظِرُ مِنکَ الإِذنَ، وَ حُلُولَ الأَمرِ،فَیُنَبّهُ بِالنّفخَهِ صَرعَی رَهَائِنِ القُبُورِ.(3) وَ مِیکَائِیلُ ذُو الجَاهِ عِندَکَ، وَ المَکَانِ الرّفِیعِ مِن طَاعَتِکَ.(4) وَ جِبرِیلُ الأَمِینُ عَلَی وَحیِکَ،المُطَاعُ فِی أَهلِ سَمَاوَاتِکَ،المَکِینُ لَدَیکَ،المُقَرّبُ عِندَکَ(5) وَ الرّوحُ ألّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَهِ الحُجُبِ.(6) وَ الرّوحُ ألّذِی هُوَ مِن أَمرِکَ،فَصَلّ عَلَیهِم، وَ عَلَی المَلَائِکَهِ الّذِینَ مِن دُونِهِم مِن سُکّانِ سَمَاوَاتِکَ، وَ أَهلِ الأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ(7) وَ الّذِینَ لَا تَدخُلُهُم سَأمَهٌ مِن دُءُوبٍ، وَ لَا إِعیَاءٌ مِن لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ، وَ لَا تَشغَلُهُم عَن تَسبِیحِکَ الشّهَوَاتُ، وَ لَا یَقطَعُهُم عَن تَعظِیمِکَ سَهوُ الغَفَلَاتِ.(8)الخُشّعُ الأَبصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النّظَرَ إِلَیکَ،النّوَاکِسُ الأَذقَانِ،الّذِینَ قَد طَالَت رَغبَتُهُم فِیمَا لَدَیکَ،المُستَهتَرُونَ بِذِکرِ آلَائِکَ، وَ المُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلَالِ کِبرِیَائِکَ

ص: 1292

(3)و از دعای امام علیه السلام بود، در درود بر نگهداران عرش الهی و هر فرشته مقرّب

(1) خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند، و از تقدیس تو دلتنگ نمی شوند و از پرستشت درمانده نمی گردند، و در فرمان تو کوتاهی را بر کوشش اختیار نمی کنند و از شیفتگی به سوی تو غافل نمی شوند،

(2) و اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را بیدار کند،

(3) و میکائیل که نزد تو دارای مقام والا است، و از اطاعتت جایگاهی بلند دارد،

(4) و جبرئیل که امین وحی توست، فرمانروا در میان اهل آسمان هایت، ارجمند در پیشگاه تو و مقرّب نزد توست،

(5) و روح، همان که او بر فرشتگان حجاب ها گماشته شده،

(6) و روح، که از عالم امر تو می باشد، پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند، در آسمان هایت ساکنند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.

(7) و همانها که از کوشش دائمی دلتنگ نمی شوند، و از خستگیِ زیاد، وامانده و سست نمی گردند، و خواهش های نفسانی، آنها را از تسبیح تو باز نمی دارد، و فراموشیِ غفلت ها، آنها را از تعظیم تو جدا نمی سازد،

(8) (آنان که) دیدگان را به زیر افکنده و قصد نگریستن سوی تو را ندارند و چانه ها را به زیر انداخته اند. آنهایی که به آنچه در نزد توست مشتاق بودنشان بسیار است و به ذکر نعمت های تو حریص می باشند، و در پیشگاه با عظمت، بزرگ و بلند تو فروتنند،

ص: 1293

(9) وَ الّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنّمَ تَزفِرُ عَلَی أَهلِ مَعصِیَتِکَ سُبحَانَکَ مَا عَبَدنَاکَ حَقّ عِبَادَتِکَ.(10)فَصَلّ عَلَیهِم وَ عَلَی الرّوحَانِیّینَ مِن مَلَائِکَتِکَ، وَ أَهلِ الزّلفَهِ عِندَکَ، وَ حُمّالِ الغَیبِ إِلَی رُسُلِکَ، وَ المُؤتَمَنِینَ عَلَی وَحیِکَ(11) وَ قَبَائِلِ المَلَائِکَهِ الّذِینَ اختَصَصتَهُم لِنَفسِکَ، وَ أَغنَیتَهُم عَنِ الطّعَامِ وَ الشّرَابِ بِتَقدِیسِکَ، وَ أَسکَنتَهُم بُطُونَ أَطبَاقِ سَمَاوَاتِکَ.(12) وَ الّذِینَ عَلَی أَرجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الأَمرُ بِتَمَامِ وَعدِکَ(13) وَ خُزّانِ المَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السّحَابِ(14) وَ ألّذِی بِصَوتِ زَجرِهِ یُسمَعُ زَجَلُ الرّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَت بِهِ حَفِیفَهُ السّحَابِ التَمَعَت صَوَاعِقُ البُرُوقِ.(15) وَ مشُیَعّیِ الثّلجِ وَ البَرَدِ، وَ الهَابِطِینَ مَعَ قَطرِ المَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ القُوّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرّیَاحِ، وَ المُوَکّلِینَ بِالجِبَالِ فَلَا تَزُولُ(16) وَ الّذِینَ عَرّفتَهُم مَثَاقِیلَ المِیَاهِ، وَ کَیلَ مَا تَحوِیهِ لَوَاعِجُ الأَمطَارِ وَ عَوَالِجُهَا(17) وَ رُسُلِکَ مِنَ المَلَائِکَهِ إِلَی أَهلِ الأَرضِ بِمَکرُوهِ مَا یَنزِلُ مِنَ البَلَاءِ وَ مَحبُوبِ الرّخَاءِ(18) وَ السّفَرَهِ الکِرَامِ البَرَرَهِ، وَ الحَفَظَهِ الکِرَامِ الکَاتِبِینَ، وَ مَلَکِ المَوتِ وَ أَعوَانِهِ، وَ مُنکَرٍ وَ نَکِیرٍ، وَ رُومَانَ فَتّانِ القُبُورِ، وَ الطّائِفِینَ بِالبَیتِ المَعمُورِ، وَ مَالِکٍ، وَ الخَزَنَهِ، وَ رِضوَانَ، وَ سَدَنَهِ الجِنَانِ.(19) وَ الّذِینَ لَا یَعصُونَ اللّهَ مَا أَمَرَهُم، وَ یَفعَلُونَ مَا یُؤمَرُونَ(20) وَ الّذِینَ یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیکُم بِمَا صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَی الدّارِ(21) وَ الزّبَانِیَهِ الّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُم خُذُوهُ فَغُلّوهُ ثُمّ الجَحِیمَ صَلّوهُ ابتَدَرُوهُ سِرَاعاً، وَ لَم یُنظِرُوهُ.

ص: 1294

(9) و همانهایی که چون دوزخ را می نگرند که بر گنهکاران شعله می کشد، گویند: منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.

(10) پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که نزدت مقرّبند، و آنها که رسانندگان اخبار نهانی بر رسولانت می باشند و بر وحی تو امانت دارند.

(11) و بر گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای و آنان را به ذکر تقدیس خود از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای، و در دل طبقه های آسمان هایت، سکونتشان داده ای.

(12) و آنها که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود،

(13) و خزانه داران باران و حرکت دهندگان ابر،

(14) و آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد،

(15) و بر همراهی کنندگان برف و تگرگ، و فرود آمدگان به همراه قطره های نازل شده باران، و زمامداران بر گنجینه بادها، و گمارده شدگان به کوه ها تا فرونپاشد،

(16) و آنها که وزن آب ها و پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای،

(17) و بر فرستادگانت از فرشتگان، که بلای ناخوشایند و آسایش خوشایند به سوی اهل زمین می فرستی،

(18) و سفیران بزرگوارِ نیکوکار و حافظان گرامی نویسنده (اعمال)، و فرشته مرگ و یارانش و بر منکر و نکیر و رومانْ آزمایش کننده (مردگان) قبرها و طواف کنندگان بیت المعمور و مالک و خزانه دار دوزخ و رضوان و کلیددار بهشت ها،

(19) و آنان که خدا را در آنچه به آنان امر کرده، سرپیچی نمی کنند و آنچه به آنان فرمان داده شده، انجام می دهند،

(20) و آنان که (به بهشتیان) می گویند: درود بر شما، به پاس بردباری ای که نمودید، پس چه نیکوست فرجام این سرای،

(21) و آن پاسبانانی که چون به آنها گفته شود: او را بگیرد و در زنجیرش کشید، سپس به دوزخ افکنید، به سرعت به او حمله برند و مهلتش ندهند،

ص: 1295

(22) وَ مَن أَوهَمنَا ذِکرَهُ، وَ لَم نَعلَم مَکَانَهُ مِنکَ، وبأِیَ ّ أَمرٍ وَکّلتَهُ.(23) وَ سُکّانِ الهَوَاءِ وَ الأَرضِ وَ المَاءِ وَ مَن مِنهُم عَلَی الخَلقِ(24)فَصَلّ عَلَیهِم یَومَ یأَتیِ کُلّ نَفسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ(25) وَ صَلّ عَلَیهِم صَلَاهً تَزِیدُهُم کَرَامَهً عَلَی کَرَامَتِهِم وَ طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِم(26) أللّهُمّ وَ إِذَا صَلّیتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ وَ بَلّغتَهُم صَلَاتَنَا عَلَیهِم فَصَلّ عَلَینَا بِمَا فَتَحتَ لَنَا مِن حُسنِ القَولِ فِیهِم،إِنّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ.

ص: 1296

22) و هر (فرشته ای) که نامش را نبردیم و جایگاهش را در پیشگاه تو و مأموریّتی را که به او سپرده ای، نمی دانیم،

(23) و ساکنان هوا و زمین و آب و هر کدام از آنان که بر خلق مشغولند،

(24) پس بر آنها درود فرست، روزی که هر شخص با راننده ای و گواهی (از فرشتگان) بیاید.

(25) و بر آنان درود فرست، درودی که کرامتی بر کرامتشان و پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.

(26) خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی و درود ما را به ایشان رساندی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست. به درستی که تو بسیار بخشنده و بزرگواری.

ص: 1297

(4) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الصّلَاهِ عَلَی أَتبَاعِ الرّسُلِ وَ مُصَدّقِیهِم

(1) أللّهُمّ وَ أَتبَاعُ الرّسُلِ وَ مُصَدّقُوهُم مِن أَهلِ الأَرضِ بِالغَیبِ

عِندَ مُعَارَضَهِ المُعَانِدِینَ لَهُم بِالتّکذِیبِ وَ الِاشتِیَاقِ إِلَی المُرسَلِینَ بِحَقَائِقِ الإِیمَانِ(2) فِی کُلّ دَهرٍ وَ زَمَانٍ أَرسَلتَ فِیهِ رَسُولًا وَ أَقَمتَ لِأَهلِهِ دَلِیلًا مِن لَدُن آدَمَ إِلَی مُحَمّدٍ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ مِن أَئِمّهِ الهُدَی، وَ قَادَهِ أَهلِ التّقَی، عَلَی جَمِیعِهِمُ السّلَامُ،فَاذکُرهُم مِنکَ بِمَغفِرَهٍ وَ رِضوَانٍ.(3) أللّهُمّ وَ أَصحَابُ مُحَمّدٍ خَاصّهً الّذِینَ أَحسَنُوا الصّحَابَهَ وَ الّذِینَ أَبلَوُا البَلَاءَ الحَسَنَ فِی نَصرِهِ، وَ کَانَفُوهُ، وَ أَسرَعُوا إِلَی وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا إِلَی دَعوَتِهِ، وَ استَجَابُوا لَهُ حَیثُ أَسمَعَهُم حُجّهَ رِسَالَاتِهِ.(4) وَ فَارَقُوا الأَزوَاجَ وَ الأَولَادَ فِی إِظهَارِ کَلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الآبَاءَ وَ الأَبنَاءَ فِی تَثبِیتِ نُبُوّتِهِ، وَ انتَصَرُوا بِهِ.(5) وَ مَن کَانُوا مُنطَوِینَ عَلَی مَحَبّتِهِ یَرجُونَ تِجَارَهً لَن تَبُورَ فِی مَوَدّتِهِ.(6) وَ الّذِینَ هَجَرَتهُم العَشَائِرُ إِذ تَعَلّقُوا بِعُروَتِهِ، وَ انتَفَت مِنهُمُ القَرَابَاتُ إِذ سَکَنُوا فِی ظِلّ قَرَابَتِهِ.(7) فَلَا تَنسَ لَهُمُ أللّهُمّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرضِهِم مِن رِضوَانِکَ، وَ بِمَا حَاشُوا الخَلقَ عَلَیکَ، وَ کَانُوا مَعَ رَسُولِکَ دُعَاهً لَکَ إِلَیکَ.

ص: 1298

(4) از دعاهای امام علیه السلام است در درود بر پیروان پیامبران و تصدیق کنندگان ایشان

(1) خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگان پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، در هنگامی که با تکذیب ستیزه جویان روبرو می شدند و هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند،

(2) در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد -که درود خدا بر او و خاندانش باد-، از امامانِ رستگاری و پیشوایان اهل پرهیزکار -که بر همه آنها درود باد- پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.

(3) خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند و به وی کمک رساندند و به سوی پیامش شتافتند و به سوی دعوتش پیشی گرفتند و هنگامی که دلیل رسالت های خود را به گوششان رساند اجابت کردند،

(4) و در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند، و به همراه او پیروز شدند،

(5) و آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند،

(6) و آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله ها یشان از آنها دوری نمودند و آنگاه که در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند،

(7) پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها کردند برای آنان از نظر دور ندار و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز که مردمان را بر تو گرد آوردند و برای تو با پیامبرت دعوت کننده به سوی تو بوده اند.

ص: 1299

(8) وَ اشکُرهُم عَلَی هَجرِهِم فِیکَ دِیَارَ قَومِهِم، وَ خُرُوجِهِم مِن سَعَهِ المَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ، وَ مَن کَثّرتَ فِی إِعزَازِ دِینِکَ مِن مَظلُومِهِم.(9) أللّهُمّ وَ أَوصِل إِلَی التّابِعِینَ لَهُم بِإِحسَانٍ،الّذِینَ یَقُولُونَ رَبّنَا اغفِر لَنَا وَ لِإِخوَانِنَا الّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ خَیرَ جَزَائِکَ.(10)الّذِینَ قَصَدُوا سَمتَهُم، وَ تَحَرّوا وِجهَتَهُم، وَ مَضَوا عَلَی شَاکِلَتِهِم.(11) لَم یَثنِهِم رَیبٌ فِی بَصِیرَتِهِم، وَ لَم یَختَلِجهُم شَکّ فِی قَفوِ آثَارِهِم، وَ الِائتِمَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِم.(12)مُکَانِفِینَ وَ مُوَازِرِینَ لَهُم،یَدِینُونَ بِدِینِهِم، وَ یَهتَدُونَ بِهَدیِهِم،یَتّفِقُونَ عَلَیهِم، وَ لَا یَتّهِمُونَهُم فِیمَا أَدّوا إِلَیهِم.(13) أللّهُمّ وَ صَلّ عَلَی التّابِعِینَ مِن یَومِنَا هَذَا إِلَی یَومِ الدّینِ وَ عَلَی أَزوَاجِهِم وَ عَلَی ذُرّیّاتِهِم وَ عَلَی مَن أَطَاعَکَ مِنهُم.(14)صَلَاهً تَعصِمُهُم بِهَا مِن مَعصِیَتِکَ، وَ تَفسَحُ لَهُم فِی رِیَاضِ جَنّتِکَ، وَ تَمنَعُهُم بِهَا مِن کَیدِ الشّیطَانِ، وَ تُعِینُهُم بِهَا عَلَی مَا استَعَانُوکَ عَلَیهِ مِن بِرّ، وَ تَقِیهِم طَوَارِقَ اللّیلِ وَ النّهَارِ إِلّا طَارِقاً یَطرُقُ بِخَیرٍ.(15) وَ تَبعَثُهُم بِهَا عَلَی اعتِقَادِ حُسنِ الرّجَاءِ لَکَ، وَ الطّمَعِ فِیمَا عِندَکَ وَ تَرکِ التّهَمَهِ فِیمَا تَحوِیهِ أیَدیِ العِبَادِ(16)لِتَرُدّهُم إِلَی الرّغبَهِ إِلَیکَ وَ الرّهبَهِ مِنکَ، وَ تُزَهّدَهُم فِی سَعَهِ العَاجِلِ، وَ تُحَبّبَ إِلَیهِمُ العَمَلَ لِلآجِلِ، وَ الِاستِعدَادَ لِمَا بَعدَ المَوتِ(17) وَ تُهَوّنَ عَلَیهِم کُلّ کَربٍ یَحِلّ بِهِم یَومَ خُرُوجِ الأَنفُسِ مِن أَبدَانِهَا(18) وَ تُعَافِیَهُم مِمّا تَقَعُ بِهِ الفِتنَهُ مِن مَحذُورَاتِهَا، وَ کَبّهِ النّارِ وَ طُولِ الخُلُودِ فِیهَا(19) وَ تُصَیّرَهُم إِلَی أَمنٍ مِن مَقِیلِ المُتّقِینَ.

ص: 1300

(8) و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشان هجرت کردند و از زندگی راحت به سختی افتادند و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند پاداش عنایت کن.

(9) خداوندا بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکو کارِ ایشان برسان. همانها که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیشقدم شدند بیامرز.

(10) آنان که راه ایشان را قصد نمودند و به سوی جهت آنها رو آوردند و به روش آنها رفتار نمودند.

(11) آنان که عقیده یشان را شکّی بر نگرداند و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها و اقتدا به چراغ هدایت ایشان آشفته نساخت.

(12) در حالی که بر ایشان یاری کننده و کمک دهنده می باشند، دین آنان را پیروی می کنند، به راهنمایی آنها راه می یابند، با ایشان موافقت دارند و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.

(13) خداوندا از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین و زنان و فرزندانشان و بر هر کسی از آنها که فرمان تو را برده، درود فرست.

(14) درودی که به سبب آن ایشان را از معصیت نگه داری و در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی، و آنان را از حیله شیطان بازداری، و بر خواسته های نیک آنان، کمک رسانی و آنها را از حوادث شب و روز -مگر خیری که پیش آید- حفظ نمایی.

(15) درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به تو و طمع در آنچه نزد تو است و ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.

(16) بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی، و عمل برای آخرت و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی

(17) و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.

(18) و ایشان را از آنچه که به وجود آورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش و همیشه ماندن در آتش است، عافیت بخشی.

(19) و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.

ص: 1301

(5) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ لِنَفسِهِ ولِأَهلِ وَلَایَتِهِ

(1) یَا مَن لَا تنَقضَیِ عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ احجُبنَا عَنِ الإِلحَادِ فِی عَظَمَتِکَ(2) وَ یَا مَن لَا تنَتهَیِ مُدّهُ مُلکِهِ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعتِق رِقَابَنَا مِن نَقِمَتِکَ.(3) وَ یَا مَن لَا تَفنَی خَزَائِنُ رَحمَتِهِ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ وَ اجعَل لَنَا نَصِیباً فِی رَحمَتِکَ. (4) وَ یَا مَن تَنقَطِعُ دُونَ رُؤیَتِهِ الأَبصَارُ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدنِنَا إِلَی قُربِکَ(5) وَ یَا مَن تَصغُرُ

عِندَ خَطَرِهِ الأَخطَارُ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ کَرّمنَا عَلَیکَ.(6) وَ یَا مَن تَظهَرُ عِندَهُ بَوَاطِنُ الأَخبَارِ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفضَحنَا لَدَیکَ.(7) أللّهُمّ أَغنِنَا عَن هِبَهِ الوَهّابِینَ بِهِبَتِکَ، وَ اکفِنَا وَحشَهَ القَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ حَتّی لَا نَرغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذلِکَ، وَ لَا نَستَوحِشَ مِن أَحَدٍ مَعَ فَضلِکَ.(8) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ کِد لَنَا وَ لَا تَکِد عَلَینَا، وَ امکُر لَنَا وَ لَا تَمکُر بِنَا، وَ أَدِل لَنَا وَ لَا تُدِل مِنّا.(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِنَا مِنکَ، وَ احفَظنَا بِکَ، وَ اهدِنَا إِلَیکَ، وَ لَا تُبَاعِدنَا عَنکَ إِنّ مَن تَقِهِ یَسلَم وَ مَن تَهدِهِ یَعلَم، وَ مَن تُقَرّبهُ إِلَیکَ یَغنَم.

ص: 1302

(5)از دعاهای امام علیه السلام است برای خود و دوستانش

(1) ای کسی که شگفتی های بزرگی او پایانی ندارد، بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از کج روی در عظمت خود بازدار.

(2) و ای کسی که زمان پادشاهی او به پایان نمی رسد، بر محمّد و خاندانش درود فرست و گردن های ما را از عذابت آزاد کن.

(3) و ای کسی که گنج های رحمت او نابود نمی شود بر محمّد و خاندانش درود فرست و از رحمت خود برای ما بهره ای قرار ده.

(4) و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به قرب خود نزدیک فرما.

(5) و ای کسی که در نزد قدر و منزلت او، قدر و منزلت ها کوچک می شود بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را نزد خود گرامی دار.

(6) و ای کسی که اخبار پنهانی نزد او آشکار است بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را پیش خود رسوا نکن.

(7) خداوندا ما را با عطای خود، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن و با پیوستن به خود، ما را از وحشتِ دوری کنندگان، نگهدار. تا با بخشش تو از دیگران درخواست نکنیم و با احسانت از کسی نهراسیم.

(8) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به سود ما نه به زیان ما تدبیر کن و برای (نفع) ما مکر فرما و بر (ضرر) ما مکر نکن و چیرگی را برای (نفع) ما قرار ده و بر ضرر ما قرار نده.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از (عذاب) خود حفظ کن و به وسیله خود نگهدارمان باش و ما را به سوی خود هدایت فرما و ما را از خود دور نکن. زیرا هر کس را که حفظ کنی، سالم می ماند و هر کس را که هدایت کنی، دانا می شود و هر کس را که به خود نزدیک سازی، سود می برد.

ص: 1303

(10) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنَا حَدّ نَوَائِبِ الزّمَانِ، وَ شَرّ مَصَایِدِ الشّیطَانِ، وَ مَرَارَهَ صَولَهِ السّلطَانِ.(11) أللّهُمّ إِنّمَا یکَتفَیِ المُکتَفُونَ بِفَضلِ قُوّتِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنَا، وَ إِنّمَا یعُطیِ المُعطُونَ مِن فَضلِ جِدَتِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعطِنَا، وَ إِنّمَا یهَتدَیِ المُهتَدُونَ بِنُورِ وَجهِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهدِنَا.(12) أللّهُمّ إِنّکَ مَن وَاَلَیتَ لَم یَضرُرهُ خِذلَانُ الخَاذِلِینَ، وَ مَن أَعطَیتَ لَم یَنقُصهُ مَنعُ المَانِعِینَ، وَ مَن هَدَیتَ لَم یُغوِهِ إِضلَالُ المُضِلّینَ(13)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ امنَعنَا بِعِزّکَ مِن عِبَادِکَ، وَ أَغنِنَا عَن غَیرِکَ بِإِرفَادِکَ، وَ اسلُک بِنَا سَبِیلَ الحَقّ بِإِرشَادِکَ.(14) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکرِ عَظَمَتِکَ، وَ فَرَاغَ أَبدَانِنَا فِی شُکرِ نِعمَتِکَ، وَ انطِلَاقَ أَلسِنَتِنَا فِی وَصفِ مِنّتِکَ.(15) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلنَا مِن دُعَاتِکَ الدّاعِینَ إِلَیکَ، وَ هُدَاتِکَ الدّالّینَ عَلَیکَ، وَ مِن خَاصّتِکَ الخَاصّینَ لَدَیکَ، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.

ص: 1304

(10) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از سختی حوادث روزگار و شرّ دام های شیطان و تلخی قهر و غلبه پادشاه نگهدار.

(11) خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی نیروی تو بی نیاز می شوند پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را بی نیاز گردان. و به درستی که بخشندگان از زیادی عطای تو می بخشند پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به ما عطا فرما. و به درستی که ره یافتگان به وسیله نور ذات تو راه می یابند پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را هدایت فرما.

(12) خداوندا هر کس را که تو یاری نمودی خواری خوار کنندگان به او زیان نرساند و هر که را تو عطا فرمودی جلوگیری کردن منع کنندگان از او نکاست و هر که را تو راهنمایی نمودی گمراهی گمراه کنندگان او را گمراه نکرد.

(13) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عزّت خود ما را از بندگانت حفظ کن و به یاری خود ما را از غیر خود بی نیاز گردان و به راهنمایی خود ما را به راه حق رهسپار ساز.

(14) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود و آسایش تن ها یمان را در سپاس گزاری نعمت خود و خوش سخنی ها یمان را در بیان نعمت بزرگ خود قرار ده.

(15) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از داعیان دعوت کننده به سوی خود و از هادیان راهنمایی کننده به راه خود و از برگزیدگان مخصوص خود قرار ده. ای مهربان ترین مهربانان.

ص: 1305

(6) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ عِندَ الصّبَاحِ وَ المَسَاءِ

(1)الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی خَلَقَ اللّیلَ وَ النّهَارَ بِقُوّتِهِ(2) وَ مَیّزَ بَینَهُمَا بِقُدرَتِهِ(3) وَ جَعَلَ لِکُلّ وَاحِدٍ مِنهُمَا حَدّاً مَحدُوداً، وَ أَمَداً مَمدُوداً(4)یُولِجُ کُلّ وَاحِدٍ مِنهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقدِیرٍ مِنهُ لِلعِبَادِ فِیمَا یَغذُوهُم بِهِ، وَ یُنشِئُهُم عَلَیهِ(5)فَخَلَقَ لَهُمُ اللّیلَ لِیَسکُنُوا فِیهِ مِن حَرَکَاتِ التّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النّصَبِ، وَ جَعَلَهُ لِبَاساً لِیَلبَسُوا مِن رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ،فَیَکُونَ ذَلِکَ لَهُم جَمَاماً وَ قُوّهً، وَ لِیَنَالُوا بِهِ لَذّهً وَ شَهوَهً(6) وَ خَلَقَ لَهُمُ النّهَارَ مُبصِراً لِیَبتَغُوا فِیهِ مِن فَضلِهِ، وَ لِیَتَسَبّبُوا إِلَی رِزقِهِ، وَ یَسرَحُوا فِی أَرضِهِ،طَلَباً لِمَا فِیهِ نَیلُ العَاجِلِ مِن دُنیَاهُم، وَ دَرَکُ الآجِلِ فِی أُخرَاهُم(7)بِکُلّ ذَلِکَ یُصلِحُ شَأنَهُم، وَ یَبلُو أَخبَارَهُم، وَ یَنظُرُ کَیفَ هُم فِی أَوقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحکَامِهِ،لیِجَزیِ َ الّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا، وَ یجَزیِ َ الّذِینَ أَحسَنُوا بِالحُسنَی.(8) أللّهُمّ فَلَکَ الحَمدُ عَلَی مَا فَلَقتَ لَنَا مِنَ الإِصبَاحِ، وَ مَتّعتَنَا بِهِ مِن ضَوءِ النّهَارِ، وَ بَصّرتَنَا مِن مَطَالِبِ الأَقوَاتِ، وَ وَقَیتَنَا فِیهِ مِن طَوَارِقِ الآفَاتِ.

ص: 1306

(6)از دعاهای امام علیه السلام است هنگام بامداد و شامگاه

(1) سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.

(2) و به قدرت خویش بین آن دو فرق گذاشت.

(3) و برای هر یک پایانی معین و زمانی معلوم مقرر فرمود.

(4) بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی داده، آنها را پرورش دهد.

(5) و شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند، که خواب برای آنان نشاط و نیروآور است، تا به سبب آن خوشی و کام دل یابند.

(6) و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند و جهت دست یابی به روزی، وسیله جویی کنند و در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا و یافتن سود آینده در آخرت.

(7) بدین گونه حالِ ایشان را اصلاح می نماید، و اخبار آنها را می آزماید، و می نگرد آنها در اوقات طاعت و جاهای واجبات و موارد احکامش چگونه اند. تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکوکاران را پاداش نیکو عنایت کند.

(8) خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی و با آن ما را از روشنی روز بهره مند گرداندی، و ما را از جایی که بتوان روزی به دست آورد بینا نمودی، و در آن ما را از پیشامدها و بلاها نگهداشتی.

ص: 1307

(9)أَصبَحنَا وَ أَصبَحَتِ الأَشیَاءُ کُلّهَا بِجُملَتِهَا لَکَ سَمَاؤُهَا وَ أَرضُهَا، وَ مَا بَثَثتَ فِی کُلّ وَاحِدٍ مِنهُمَا،سَاکِنُهُ وَ مُتَحَرّکُهُ، وَ مُقِیمُهُ وَ شَاخِصُهُ وَ مَا عَلَا فِی الهَوَاءِ، وَ مَا کَنّ تَحتَ الثّرَی(10)أَصبَحنَا فِی قَبضَتِکَ یَحوِینَا مُلکُکَ وَ سُلطَانُکَ، وَ تَضُمّنَا مَشِیّتُکَ، وَ نَتَصَرّفُ عَن أَمرِکَ، وَ نَتَقَلّبُ فِی تَدبِیرِکَ.(11) لَیسَ لَنَا مِنَ الأَمرِ إِلّا مَا قَضَیتَ، وَ لَا مِنَ الخَیرِ إِلّا مَا أَعطَیتَ.(12) وَ هَذَا یَومٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ، وَ هُوَ عَلَینَا شَاهِدٌ عَتِیدٌ، إِن أَحسَنّا وَدّعَنَا بِحَمدٍ، وَ إِن أَسَأنَا فَارَقَنَا بِذَمّ.(13) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزُقنَا حُسنَ مُصَاحَبَتِهِ، وَ اعصِمنَا مِن سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارتِکَابِ جَرِیرَهٍ، أَوِ اقتِرَافِ صَغِیرَهٍ أَو کَبِیرَهٍ(14) وَ أَجزِل لَنَا فِیهِ مِنَ الحَسَنَاتِ، وَ أَخلِنَا فِیهِ مِنَ السّیّئَاتِ، وَ املَأ لَنَا مَا بَینَ طَرَفَیهِ حَمداً وَ شُکراً وَ أَجراً وَ ذُخراً وَ فَضلًا وَ إِحسَاناً.(15) أللّهُمّ یَسّر عَلَی الکِرَامِ الکَاتِبِینَ مَئُونَتَنَا، وَ املَأ لَنَا مِن حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخزِنَا عِندَهُم بِسُوءِ أَعمَالِنَا.(16) أللّهُمّ اجعَل لَنَا فِی کُلّ سَاعَهٍ مِن سَاعَاتِهِ حَظّاً مِن عِبَادِکَ، وَ نَصِیباً مِن شُکرِکَ وَ شَاهِدَ صِدقٍ مِن مَلَائِکَتِکَ.(17) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ احفَظنَا مِن بَینِ أَیدِینَا وَ مِن خَلفِنَا وَ عَن أَیمَانِنَا وَ عَن شَمَائِلِنَا وَ مِن جَمِیعِ نَوَاحِینَا،حِفظاً عَاصِماً مِن مَعصِیَتِکَ،هَادِیاً إِلَی طَاعَتِکَ،مُستَعمِلًا لِمَحَبّتِکَ.(18) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفّقنَا فِی یَومِنَا هَذَا وَ لَیلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیّامِنَا لِاستِعمَالِ الخَیرِ، وَ هِجرَانِ الشّرّ، وَ شُکرِ النّعَمِ، وَ اتّبَاعِ السّنَنِ، وَ مُجَانَبَهِ البِدَعِ، وَ الأَمرِ بِالمَعرُوفِ، وَ النهّی ِ عَنِ المُنکَرِ، وَ حِیَاطَهِ الإِسلَامِ، وَ انتِقَاصِ البَاطِلِ وَ إِذلَالِهِ، وَ نُصرَهِ الحَقّ وَ إِعزَازِهِ، وَ إِرشَادِ الضّالّ، وَ مُعَاوَنَهِ الضّعِیفِ، وَ إِدرَاکِ اللّهِیفِ

ص: 1308

(9) صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی، از آرام و جنبنده، ثابت و رونده و آنچه در هوا بالا رفته و آنچه در زیر زمین پنهان است و همه از آنِ تو هستیم.

(10) ما در تحت قدرت تو صبح کردیم. سلطه و فرمانروایی توست که ما را فرامی گیرد و اراده توست که ما را جمع می کند، و از روی فرمان توست که دست به کاری می زنیم و به تدبیر توست که در کارها تصرّف می کنیم.

(11) برای ما از اراده و خواسته، چیزی جز آنچه تو حکم کردی و از خیر، چیزی جز آنچه تو بخشیدی نیست.

(12) و این روزی نو و تازه و گواهی حاضر بر ماست. اگر نیکی کردیم، با سپاس ما را بدرود گوید و اگر بدی کردیم، با نکوهش از ما جدا شود.

(13) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و نیکیِ همدم بودن با آن روز را نصیب ما گردان و از بدیِ جدایی از آن بر اثر انجام گناهی یا مرتکب شدن گناه صغیره یا کبیره، حفظمان کن.

(14) و در آن روز خوبی ها را برای ما بسیار گردان و ما را در آن از بدی ها تهی ساز و دو طرف آن را برای ما از سپاس و ستایش و پاداش و ذخیره و فزونی و نیکی پر ساز.

(15) خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز، و نامه های اعمال ما را از نیکی هایمان پر کن، و ما را نزد آنها به سبب زشتی رفتارمان رسوا نگردان.

(16) خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، بهره ای از بندگانت و سهمی از سپاس گزاری ات و گواه صادقی از فرشتگانت قرار ده.

(17) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از پیش رویمان و از پشت سرمان و از طرف راستمان و از سمت چپمان و از همه اطرافمان نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از نافرمانی تو بازدارد و به فرمانبرداریت راهنمایی کند و در جهت دوستی تو به کار برد.

(18) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و ترک بدی و سپاس نعمت ها و پیروی از سنّت ها و ترک بدعت ها و امر به معروف و نهی از منکر و حفظ اسلام و نکوهش کردن و خوار نمودن نادرستی ها و یاری دادن و تقویت حق و راهنمایی گمراهان و کمک کردن ناتوان و یاری دادن ستم دیده، توفیق ده.

ص: 1309

(19) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلهُ أَیمَنَ یَومٍ عَهِدنَاهُ، وَ أَفضَلَ صَاحِبٍ صَحِبنَاهُ، وَ خَیرَ وَقتٍ ظَلِلنَا فِیهِ(20) وَ اجعَلنَا مِن أَرضَی مَن مَرّ عَلَیهِ اللّیلُ وَ النّهَارُ مِن جُملَهِ خَلقِکَ،أَشکَرَهُم لِمَا أَولَیتَ مِن نِعَمِکَ، وَ أَقوَمَهُم بِمَا شَرَعتَ مِن شرَائِعِکَ، وَ أَوقَفَهُم عَمّا حَذّرتَ مِن نَهیِکَ.(21) أللّهُمّ إنِیّ أُشهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً، وَ أُشهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرضَکَ وَ مَن أَسکَنتَهُمَا مِن مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلقِکَ فِی یوَمیِ هَذَا وَ ساَعتَیِ هَذِهِ وَ لیَلتَیِ هَذِهِ وَ مسُتقَرَیّ هَذَا،أنَیّ أَشهَدُ أَنّکَ أَنتَ اللّهُ ألّذِی لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،قَائِمٌ بِالقِسطِ،عَدلٌ فِی الحُکمِ،رَءُوفٌ بِالعِبَادِ،مَالِکُ المُلکِ،رَحِیمٌ بِالخَلقِ.(22) وَ أَنّ مُحَمّداً عَبدُکَ وَ رَسُولُکَ وخِیَرَتُکَ مِن خَلقِکَ،حَمّلتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدّاهَا، وَ أَمَرتَهُ بِالنّصحِ لِأُمّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا(23) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،أَکثَرَ مَا صَلّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِن خَلقِکَ، وَ آتِهِ عَنّا أَفضَلَ مَا آتَیتَ أَحَداً مِن عِبَادِکَ، وَ اجزِهِ عَنّا أَفضَلَ وَ أَکرَمَ مَا جَزَیتَ أَحَداً مِن أَنبِیَائِکَ عَن أُمّتِهِ(24)إِنّکَ أَنتَ المَنّانُ بِالجَسِیمِ،الغَافِرُ لِلعَظِیمِ، وَ أَنتَ أَرحَمُ مِن کُلّ رَحِیمٍ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطّیّبِینَ الطّاهِرِینَ الأَخیَارِ الأَنجَبِینَ.

ص: 1310

(19) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. و آن را مبارک ترین روزی که با آن برخورد کرده ایم و برترین همراهی که با آن همراه شده ایم و بهترین زمانی که در آن به سر برده ایم قرار ده.

(20) و ما را از خوشنود ترین آفریدگانت که شب و روز بر آنها گذشته، و شکرگزارترین آنان بر نعمتی که ارزانی داشته ای و پایدار ترین آنها به آئینی که مقدر نموده ای و خوددار ترین ایشان از حرام هایی که از آن بیم داده ای قرار ده.

(21) خداوندا من تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را در این روز و این ساعت و این شب و این جایگاه شاهد می گیرم که من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست، برپا دارنده عدلی، دادگر در حکمی، با بندگان بسیار مهربانی، صاحب هر ملکی و رحم کننده بر آفریدگانی.

(22) و گواهی می دهم همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است، رسالت خود را بر او دادی، پس آن را انجام داد. و او را به نصیحت کردن امّتش دستور دادی، پس آنها را نصیحت کرد.

(23) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست بیش از آنچه بر کسی از آفریدگانت فرستادی، و از جانب ما برترین چیزی را که به یکی از بندگانت عطا نمودی، به او عطا کن و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.

(24) به درستی که تو بسیار بخشنده نعمتِ بزرگ و آمرزنده برای (گناه) بزرگ هستی و تویی مهربان تر از هر مهربان. پس بر محمّد و خاندانش که پاک، پاکیزه، نیکوکار و شریف ترین اند، درود فرست.

ص: 1311

(7) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا عَرَضَت لَهُ مُهِمّهٌ أَو نَزَلَت بِهِ،مُلِمّهٌ وَ عِندَ الکَربِ

(1) یَا مَن تُحَلّ بِهِ عُقَدُ المَکَارِهِ، وَ یَا مَن یَفثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ، وَ یَا مَن یُلتَمَسُ مِنهُ المَخرَجُ إِلَی رَوحِ الفَرَجِ.(2)ذَلّت لِقُدرَتِکَ الصّعَابُ، وَ تَسَبّبَت بِلُطفِکَ الأَسبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ القَضَاءُ، وَ مَضَت عَلَی إِرَادَتِکَ الأَشیَاءُ.(3)فهَیِ َ بِمَشِیّتِکَ دُونَ قَولِکَ مُؤتَمِرَهٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهیِکَ مُنزَجِرَهٌ.(4) أَنتَ المَدعُوّ لِلمُهِمّاتِ، وَ أَنتَ المَفزَعُ فِی المُلِمّاتِ، لَا یَندَفِعُ مِنهَا إِلّا مَا دَفَعتَ، وَ لَا یَنکَشِفُ مِنهَا إِلّا مَا کَشَفتَ(5) وَ قَد نَزَلَ بیِ یَا رَبّ مَا قَد تکَأَدّنَیِ ثِقلُهُ، وَ أَلَمّ بیِ مَا قَد بهَظَنَیِ حَملُهُ.(6) وَ بِقُدرَتِکَ أَورَدتَهُ عَلَیّ وَ بِسُلطَانِکَ وَجّهتَهُ إلِیَ ّ.(7) فَلَا مُصدِرَ لِمَا أَورَدتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجّهتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغلَقتَ، وَ لَا مُغلِقَ لِمَا فَتَحتَ، وَ لَا مُیَسّرَ لِمَا عَسّرتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَن خَذَلتَ.(8)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ افتَح لِی یَا رَبّ بَابَ الفَرَجِ بِطَولِکَ، وَ اکسِر عنَیّ سُلطَانَ الهَمّ بِحَولِکَ، وَ أنَلِنیِ حُسنَ النّظَرِ فِیمَا شَکَوتُ، وَ أذَقِنیِ حَلَاوَهَ الصّنعِ فِیمَا سَأَلتُ، وَ هَب لِی مِن لَدُنکَ رَحمَهً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجعَل لِی مِن عِندِکَ مَخرَجاً وَحِیّاً.

ص: 1312

(7)از دعاهای امام علیه السلام است آنگاه که کارِ دشواری به او روآورْد یا مصیبتی برایش رخ داد و هنگام اندوه

(1) ای کسی که گره های سختی ها به واسطه او باز می شود، و ای کسی که شدّت دشواری ها با او آرام می گردد و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.

(2) سختی ها به توانایی تو آسان شد و به لطف تو وسیله ها فراهم گردید و تقدیر به قدرت تو اجرا شد و اشیاء بر وفق اراده تو تحقق یافته اند.

(3) پس آن اشیا به خواست تو بدون سخنت فرمانبردارند و به اراده تو بدون نهیت بازداشته شده اند.

(4) تویی خوانده شده برای دشواری ها و تویی فریادرس در سختی ها، از آنها جز آنچه تو دور کنی، دور نمی گردد و از آنها جز آنچه تو برطرف کنی، برطرف نمی شود.

(5) ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است و به من امری وارد شده که تحمّل آن مرا به مشقّت انداخته.

(6) و تو به قدرتت آن را بر من وارد نمودی و به سلطه خویش آن را بر من فرستادی.

(7) پس برای آنچه به من رساندی، باز گرداننده ای و برای آنچه بر من فرستادی، دور کننده ای و برای آنچه بستی، گشاینده ای و برای آنچه گشودی، بستنده ای و برای آنچه دشوار کردی، آسان کننده ای و برای آنکه خوار نمودی، یاری دهنده ای نیست.

(8) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ای پروردگار من به فضل خود درِ آسایش را به رویم بگشای و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن و در آنچه شکوه دارم به من احسان داشته باش و شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان و از جانب خویش رحمت و گشایشِ گوارا به من ببخش، و نزد خود زود رها شدن را برای من مقرر کن.

ص: 1313

(9) وَ لَا تشَغلَنیِ بِالِاهتِمَامِ عَن تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ استِعمَالِ سُنّتِکَ.(10)فَقَد ضِقتُ لِمَا نَزَلَ بیِ یَا رَبّ ذَرعاً، وَ امتَلَأتُ بِحَملِ مَا حَدَثَ عَلَیّ هَمّاً، وَ أَنتَ القَادِرُ عَلَی کَشفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفعِ مَا وَقَعتُ فِیهِ،فَافعَل بیِ ذَلِکَ وَ إِن لَم أَستَوجِبهُ مِنکَ، یَا ذَا العَرشِ العَظِیمِ.

ص: 1314

(9) و مرا به سبب غم و اندوه از رعایت واجبات و انجام سنّت خود باز مدار.

(10) ای پروردگار من، طاقت آنچه بر من رسیده را ندارم و از آنچه برایم رخ داده از غم و اندوه پر گشته ام و تو بر دفع آنچه به آن گرفتار شده ام و برطرف کردن آنچه در آن افتاده ام توانایی. پس آن را برای من انجام ده. اگر چه از جانب تو شایسته آن نیستم، ای صاحب عرش و تخت بزرگ.

ص: 1315

(8) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الِاستِعَاذَهِ مِنَ المَکَارِهِ وَ سَیّئِ الأَخلَاقِ وَ مَذَامّ الأَفعَالِ

(1) أللّهُمّ إنِی ّ أَعُوذُ بِکَ مِن هَیَجَانِ الحِرصِ، وَ سَورَهِ الغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الحَسَدِ، وَ ضَعفِ الصّبرِ، وَ قِلّهِ القَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الخُلُقِ، وَ إِلحَاحِ الشّهوَهِ، وَ مَلَکَهِ الحَمِیّهِ(2) وَ مُتَابَعَهِ الهَوَی، وَ مُخَالَفَهِ الهُدَی، وَ سِنَهِ الغَفلَهِ، وَ تعَاَطیِ الکُلفَهِ، وَ إِیثَارِ البَاطِلِ عَلَی الحَقّ، وَ الإِصرَارِ عَلَی المَأثَمِ، وَ استِصغَارِ المَعصِیَهِ، وَ استِکبَارِ الطّاعَهِ.(3) وَ مُبَاهَاهِ المُکثِرِینَ، وَ الإِزرَاءِ بِالمُقِلّینَ، وَ سُوءِ الوِلَایَهِ لِمَن تَحتَ أَیدِینَا، وَ تَرکِ الشّکرِ لِمَنِ اصطَنَعَ العَارِفَهَ عِندَنَا(4) أَو أَن نَعضُدَ ظَالِماً، أَو نَخذُلَ مَلهُوفاً، أَو نَرُومَ مَا لَیسَ لَنَا بِحَقّ، أَو نَقُولَ فِی العِلمِ بِغَیرِ عِلمٍ(5) وَ نَعُوذُ بِکَ أَن ننَطوَیِ َ عَلَی غِشّ أَحَدٍ، وَ أَن نُعجِبَ بِأَعمَالِنَا، وَ نَمُدّ فِی آمَالِنَا(6) وَ نَعُوذُ بِکَ مِن سُوءِ السّرِیرَهِ، وَ احتِقَارِ الصّغِیرَهِ، وَ أَن یَستَحوِذَ عَلَینَا الشّیطَانُ، أَو یَنکُبَنَا الزّمَانُ، أَو یَتَهَضّمَنَا السّلطَانُ(7) وَ نَعُوذُ بِکَ مِن تَنَاوُلِ الإِسرَافِ، وَ مِن فِقدَانِ الکَفَافِ(8) وَ نَعُوذُ بِکَ مِن شَمَاتَهِ الأَعدَاءِ، وَ مِنَ الفَقرِ إِلَی الأَکفَاءِ، وَ مِن مَعِیشَهٍ فِی شِدّهٍ، وَ مِیتَهٍ عَلَی غَیرِ عُدّهٍ. (9) وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الحَسرَهِ العُظمَی، وَ المُصِیبَهِ الکُبرَی، وَ أَشقَی الشّقَاءِ، وَ سُوءِ المَآبِ، وَ حِرمَانِ الثّوَابِ، وَ حُلُولِ العِقَابِ(10) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أعَذِنیِ مِن کُلّ ذَلِکَ بِرَحمَتِکَ وَ جَمِیعَ المُؤمِنِینَ وَ المُؤمِنَاتِ، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.

ص: 1316

(8)از دعاهای امام علیه السلام است در پناه بردن (به خدا) از سختی ها و اخلاق بد و کردارهای ناپسند

(1) خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص و شدّت خشم و چیرگی حسد و سستی شکیبایی و کاستی قناعت و بد خلقی و زیاده روی شهوت و غلبه عصبیّت

(2) و پیروی هوا و هوس و مخالفت رستگاری و خواب غفلت و انجام دادن کارِ با مشقّت و برتری دادن باطل بر حق و پافشاری بر گناه و کوچک شمردن نافرمانی و بزرگ شمردن طاعت و بندگی

(3) و فخرفروشی ثروتمندان و تحقیر کردن تهی دستان و بدرفتاری با زیردستان و ناسپاسی از کسی که به ما نیکی کرده

(4) یا اینکه ستمگری را کمک کنیم یا آنکه ستم دیده ای را خوار گردانیم یا آنچه حقّ ما نیست بخواهیم یا بدون داشتن آگاهی سخن بگوییم.

(5) و پناه می بریم به تو از اینکه قصد خیانت به کسی داشته باشیم و در کارهایمان خودپسند باشیم و آرزوهایمان را دراز کنیم.

(6) و پناه می بریم به تو از نیّت بد و ناچیز شمردن گناه کوچک و اینکه شیطان بر ما دست یابد یا زمانه ما را دچار سختی نماید یا پادشاه به ما ستم کند.

(7) و پناه می بریم به تو از انجام اسراف و از نیافتن روزی کافی.

(8) و پناه می بریم به تو از سرزنش دشمنان و از نیازمندی به هم نوعان و از زندگی در سختی و از مرگ ناگهانی.

(9) و پناه می بریم به تو از حسرت بزرگ و بزرگ ترین مصیبت و بدترین تیره بختی و بدی سرنوشت و بی بهرگی از پاداش و فرود آمدن کیفر.

(10) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده. ای مهربان ترین مهربانان.

ص: 1317

(9) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الِاشتِیَاقِ إِلَی طَلَبِ المَغفِرَهِ مِنَ اللّهِ جَلّ جَلَالُهُ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ صَیّرنَا إِلَی مَحبُوبِکَ مِنَ التّوبَهِ، وأَزِلنَا عَن مَکرُوهِکَ مِنَ الإِصرَارِ(2) أللّهُمّ وَ مَتَی وَقَفنَا بَینَ نَقصَینِ فِی دِینٍ أَو دُنیَا،فَأَوقِعِ النّقصَ بِأَسرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجعَلِ التّوبَهَ فِی أَطوَلِهِمَا بَقَاءً(3) وَ إِذَا هَمَمنَا بِهَمّینِ یُرضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنّا، وَ یُسخِطُکَ الآخَرُ عَلَینَا،فَمِل بِنَا إِلَی مَا یُرضِیکَ عَنّا، وَ أَوهِن قُوّتَنَا عَمّا یُسخِطُکَ عَلَینَا(4) وَ لَا تُخَلّ فِی ذَلِکَ بَینَ نُفُوسِنَا وَ اختِیَارِهَا،فَإِنّهَا مُختَارَهٌ لِلبَاطِلِ إِلّا مَا وَفّقتَ،أَمّارَهٌ بِالسّوءِ إِلّا مَا رَحِمتَ(5) أللّهُمّ وَ إِنّکَ مِنَ الضّعفِ خَلَقتَنَا، وَ عَلَی الوَهنِ بَنَیتَنَا، وَ مِن مَاءٍ مَهِینٍ ابتَدَأتَنَا، فَلَا حَولَ لَنَا إِلّا بِقُوّتِکَ، وَ لَا قُوّهَ لَنَا إِلّا بِعَونِکَ(6)فَأَیّدنَا بِتَوفِیقِکَ، وَ سَدّدنَا بِتَسدِیدِکَ، وَ أَعمِ أَبصَارَ قُلُوبِنَا عَمّا خَالَفَ مَحَبّتَکَ، وَ لَا تَجعَل لشِیَ ءٍ مِن جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِی مَعصِیَتِکَ (7) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَکَاتِ أَعضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعیُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ حَتّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَستَحِقّ بِهَا جَزَاءَکَ، وَ لَا تَبقَی لَنَا سَیّئَهٌ نَستَوجِبُ بِهَا عِقَابَکَ.

ص: 1318

(9)از دعاهای امام علیه السلام است در اشتیاق به طلب آمرزش از خدای بزرگِ با عزّت

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به سوی توبه پسندیده خود ببر و ما را از اصرار بر آنچه ناپسند توست، دور بدار.

(2) خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا. پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

(3) و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد، پس ما را به آن کار که تو را از ما خوشنود می سازد برگردان و توانمان را از کاری که تو را بر ما خشمگین می سازد سست کن.

(4) و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود وا مگذار، چون آن باطل را برمی گزیند مگر تو توفیق دهی، و به بدی امر می کند مگر تو رحم کنی.

(5) خداوندا و تو ما را از ناتوانی آفریده ای و بر سستی بنا نهاده ای و از آب ناچیز آغازمان نموده ای. پس جنبشی برای ما جز به قدرت تو و نیرویی برای ما جز به یاری تو نیست.

(6) پس ما را به توفیق خود توانایی ده و به راه راست خود ثابت قدم گردان و چشم دل ما را از آنچه برخلاف دوستی توست کور گردان و اعضای ما را در نافرمانی ات نفوذناپذیر کن.

(7) خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و رازهای دل هایمان و جنبش های اعضای مان و نگاه های زیرچشمی دیدگان مان و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار نیکی که به سبب آن سزاوار پاداش تو شویم از دستمان نرود، و کار بدی که به وسیله آن مستوجب عذاب تو شویم برای ما نماند.

ص: 1319

(10) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی اللّجَإِ إِلَی اللّهِ تَعَالَی

(1) أللّهُمّ إِن تَشَأ تَعفُ عَنّا فَبِفَضلِکَ، وَ إِن تَشَأ تُعَذّبنَا فَبِعَدلِکَ(2)فَسَهّل لَنَا عَفوَکَ بِمَنّکَ، وَ أَجِرنَا مِن عَذَابِکَ بِتَجَاوُزِکَ،فَإِنّهُ لَا طَاقَهَ لَنَا بِعَدلِکَ، وَ لَا نَجَاهَ لِأَحَدٍ مِنّا دُونَ عَفوِکَ(3) یَا غنَیِ ّ الأَغنِیَاءِ،هَا،نَحنُ عِبَادُکَ بَینَ یَدَیکَ، وَ أَنَا أَفقَرُ الفُقَرَاءِ إِلَیکَ،فَاجبُر فَاقَتَنَا بِوُسعِکَ، وَ لَا تَقطَع رَجَاءَنَا بِمَنعِکَ،فَتَکُونَ قَد أَشقَیتَ مَنِ استَسعَدَ بِکَ، وَ حَرَمتَ مَنِ استَرفَدَ فَضلَکَ(4)فَإِلَی مَن حِینَئِذٍ مُنقَلَبُنَا عَنکَ، وَ إِلَی أَینَ مَذهَبُنَا عَن بَابِکَ،سُبحَانَکَ نَحنُ المُضطَرّونَ الّذِینَ أَوجَبتَ إِجَابَتَهُم، وَ أَهلُ السّوءِ الّذِینَ وَعَدتَ الکَشفَ عَنهُم(5) وَ أَشبَهُ الأَشیَاءِ بِمَشِیّتِکَ، وَ أَولَی الأُمُورِ بِکَ فِی عَظَمَتِکَ رَحمَهُ مَنِ استَرحَمَکَ، وَ غَوثُ مَنِ استَغَاثَ بِکَ،فَارحَم تَضَرّعَنَا إِلَیکَ، وَ أَغنِنَا إِذ طَرَحنَا أَنفُسَنَا بَینَ یَدَیکَ (6) أللّهُمّ إِنّ الشّیطَانَ قَد شَمِتَ بِنَا إِذ شَایَعنَاهُ عَلَی مَعصِیَتِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُشمِتهُ بِنَا بَعدَ تَرکِنَا إِیّاهُ لَکَ، وَ رَغبَتِنَا عَنهُ إِلَیکَ.

ص: 1320

(10) از دعاهای امام علیه السلام است در پناه بردن به خداوند متعال

(1) خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست و اگر بخواهی ما را عذاب کنی، از عدالت توست.

(2) پس به منّت خود، بخشایشت را بر ما آسان گردان و به گذشت خود، ما را از عذابت ایمن ساز. زیرا ما طاقت عدالت تو را نداریم و بدون بخشایش تو، هیچ یک از ما نجات نمی یابیم.

(3) ای بی نیازترین بی نیازان، اینک ما بندگانت در پیشگاه توایم و من نیازمندترین نیازمندان به توام، پس نیاز ما را به توانگری خود برطرف کن و به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه کسی که از تو نیکبختی خواسته، بدبخت کرده ای و آنکه از احسانت بخشش خواسته، محروم نموده ای.

(4) پس در این هنگام از جانب تو به چه کسی رو آوریم؟ و از درِ خانه تو به کجا رویم؟ پاک و منزّهی تو! ما در ماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای و ما گرفتارانیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای.

(5) و شبیه ترین چیزها به اراده ات و سزاوارترین کارها به بزرگواری ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته و کمک به کسی است که از تو کمکی طلبیده. پس به زاری ما به درگاهت رحم کن و چون خویش را در پیشگاه تو افکنده ایم، بی نیازمان گردان.

(6) خداوندا چون بر نافرمانی از تو، شیطان را همراهی نمودیم، او ما را شماتت کرد. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پس از آنکه به خاطر تو از او دوری کردیم و به درگاه تو روی آوردیم، اندوهی به ما نرسان که او را شاد گرداند.

ص: 1321

(11) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ بِخَوَاتِمِ الخَیرِ

(1) یَا مَن ذِکرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرِینَ، وَ یَا مَن شُکرُهُ فَوزٌ لِلشّاکِرِینَ، وَ یَا مَن طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلمُطِیعِینَ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشغَل قُلُوبَنَا بِذِکرِکَ عَن کُلّ ذِکرٍ، وَ أَلسِنَتَنَا بِشُکرِکَ عَن کُلّ شُکرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَن کُلّ طَاعَهٍ.(2) فَإِن قَدّرتَ لَنَا فَرَاغاً مِن شُغلٍ فَاجعَلهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ لَا تُدرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ، وَ لَا تَلحَقُنَا فِیهِ سَأمَهٌ، حَتّی یَنصَرِفَ عَنّا کُتّابُ السّیّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِن ذِکرِ سَیّئَاتِنَا، وَ یَتَوَلّی کُتّابُ الحَسَنَاتِ عَنّا مَسرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِن حَسَنَاتِنَا(3) وَ إِذَا انقَضَت أَیّامُ حَیَاتِنَا، وَ تَصَرّمَت مُدَدُ أَعمَارِنَا، وَ استَحضَرَتنَا دَعوَتُکَ التّیِ لَا بُدّ مِنهَا وَ مِن إِجَابَتِهَا،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل خِتَامَ مَا تحُصیِ عَلَینَا کَتَبَهُ أَعمَالِنَا تَوبَهً مَقبُولَهً لَا تُوقِفُنَا بَعدَهَا عَلَی ذَنبٍ اجتَرَحنَاهُ، وَ لَا مَعصِیَهٍ اقتَرَفنَاهَا.(4) وَ لَا تَکشِف عَنّا سِتراً سَتَرتَهُ عَلَی رُءُوسِ الأَشهَادِ، یَومَ تَبلُو أَخبَارَ عِبَادِکَ.(5)إِنّکَ رَحِیمٌ بِمَن دَعَاکَ، وَ مُستَجِیبٌ لِمَن نَادَاکَ.

ص: 1322

(11)از دعاهای امام علیه السلام است در عاقبت به خیری

(1) ای که یاد او برای یاد کنندگان بزرگی است و ای که سپاس او برای سپاس گزاران پیروزی است و ای که اطاعت او برای فرمانبران رهایی است، بر محمّد و خاندانش درود فرست و دل های ما را به یاد خود از هر یادی و زبان های ما را به سپاس خود از هر سپاسی و اعضای ما را به اطاعت خود از هر اطاعتی مشغول ساز.

(2) و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد و خستگی ای به ما نرسد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند و نویسندگان خوبی ها -به سبب آنچه از نیکی های ما نوشته اند- شادمان برگردند.

(3) و آن هنگام که روزهای زندگانی ما به سر رسید و اوقات عمرمان سپری شد و ما را دعوت تو -که چاره ای جز پذیرفتن آن نیست- فراخواند، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پایان آنچه نویسندگان کارهایمان برای ما می شمارند، توبه پذیرفته شده قرار ده که ما را پس از آن بر گناه و نافرمانی انجام شده توبیخ نکنی.

(4) و در برابر گواهان، پرده ای که با آن ما را پوشانده ای کنار نزن، روزی که اخبار بندگانت را آشکار می کنی.

(5) به درستی که تو مهربانی به هر که تو را خوانَد و اجابت کننده ای برای هر که تو را صدا زند.

ص: 1323

(12) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الِاعتِرَافِ وَ طَلَبِ التّوبَهِ إِلَی اللّهِ تَعَالَی

(1) أللّهُمّ إِنّهُ یحَجبُنُیِ عَن مَسأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تحَدوُنیِ عَلَیهَا خَلّهٌ وَاحِدَهٌ(2)یحَجبُنُیِ أَمرٌ أَمَرتَ بِهِ فَأَبطَأتُ عَنهُ، وَ نهَی ٌ نهَیَتنَیِ عَنهُ فَأَسرَعتُ إِلَیهِ، وَ نِعمَهٌ أَنعَمتَ بِهَا عَلَیّ فَقَصّرتُ فِی شُکرِهَا.(3) وَ یحَدوُنیِ عَلَی مَسأَلَتِکَ تَفَضّلُکَ عَلَی مَن أَقبَلَ بِوَجهِهِ إِلَیکَ، وَ وَفَدَ بِحُسنِ ظَنّهِ إِلَیکَ،إِذ جَمِیعُ إِحسَانِکَ تَفَضّلٌ، وَ إِذ کُلّ نِعَمِکَ ابتِدَاءٌ(4)فَهَا أَنَا ذَا، یَا إلِهَیِ،وَاقِفٌ بِبَابِ عِزّکَ وُقُوفَ المُستَسلِمِ الذّلِیلِ، وَ سَائِلُکَ عَلَی الحَیَاءِ منِیّ سُؤَالَ البَائِسِ المُعِیلِ(5)مُقِرّ لَکَ بأِنَیّ لَم أَستَسلِم وَقتَ إِحسَانِکَ إِلّا بِالإِقلَاعِ عَن عِصیَانِکَ، وَ لَم أَخلُ فِی الحَالَاتِ کُلّهَا مِنِ امتِنَانِکَ.(6)فَهَل ینَفعَنُیِ، یَا إلِهَیِ،إقِراَریِ عِندَکَ بِسُوءِ مَا اکتَسَبتُ وَ هَل ینُجیِنیِ مِنکَ اعترِاَفیِ لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارتَکَبتُ أَم أَوجَبتَ لِی فِی مقَاَمیِ هَذَا سُخطَکَ أَم لزَمِنَیِ فِی وَقتِ دعُاَی َ مَقتُکَ.(7)سُبحَانَکَ، لَا أَیأَسُ مِنکَ وَ قَد فَتحتَ لِی بَابَ التّوبَهِ إِلَیکَ،بَل أَقُولُ مَقَالَ العَبدِ الذّلِیلِ الظّالِمِ لِنَفسِهِ المُستَخِفّ بِحُرمَهِ رَبّهِ.

ص: 1324

(12) از دعاهای امام علیه السلام است در اقرار به گناه و درخواست بازگشت به سوی خدای تعالی

(1) خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد و یک خصلت مرا بر آن می راند.

(2) بازمی دارد مرا، امری که به آن فرمان دادی و من در انجام آن کندی کردم، و کاری که مرا از آن باز داشتی و من به سوی آن شتافتم و نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی کردم.

(3) و وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد و با گمان نیک به سوی تو آید. چون همه نیکی های تو از روی تفضّل است و همه نعمت های تو ابتدا است.

(4) پس ای خدای من، به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام. و با وجود شرمندگی ام همانند تهی دستی عیالمند از تو درخواست دارم.

(5) اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام و در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام.

(6) ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟ و آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟ یا در جایگاهم خشم خود را بر من قرار داده ای؟ یا هنگامی که تو را می خوانم، دشمنی ات مرا لازم گشته است؟

(7) پاک و منزّهی تو، از تو که درِ توبه را به رویم گشوده ای، ناامید نمی شوم. بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده سخن می گویم.

ص: 1325

(8) ألّذِی عَظُمَت ذُنُوبُهُ فَجَلّت، وَ أَدبَرَت أَیّامُهُ فَوَلّت حَتّی إِذَا رَأَی مُدّهَ العَمَلِ قَدِ انقَضَت وَ غَایَهَ العُمُرِ قَدِ انتَهَت، وَ أَیقَنَ أَنّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنکَ، وَ لَا مَهرَبَ لَهُ عَنکَ،تَلَقّاکَ بِالإِنَابَهِ، وَ أَخلَصَ لَکَ التّوبَهَ،فَقَامَ إِلَیکَ بِقَلبٍ طَاهِرٍ نقَیِ ّ، ثُمّ دَعَاکَ بِصَوتٍ حَائِلٍ خفَیِ ّ.(9) قَد تَطَأطَأَ لَکَ فَانحَنَی، وَ نَکّسَ رَأسَهُ فَانثَنَی، قَد أَرعَشَت خَشیَتُهُ رِجلَیهِ، وَ غَرّقَت دُمُوعُهُ خَدّیهِ،یَدعُوکَ بِیَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ، وَ یَا أَرحَمَ مَنِ انتَابَهُ المُستَرحِمُونَ، وَ یَا أَعطَفَ مَن أَطَافَ بِهِ المُستَغفِرُونَ، وَ یَا مَن عَفوُهُ أَکثرُ مِن نَقِمَتِهِ، وَ یَا مَن رِضَاهُ أَوفَرُ مِن سَخَطِهِ.(10) وَ یَا مَن تَحَمّدَ إِلَی خَلقِهِ بِحُسنِ التّجَاوُزِ، وَ یَا مَن عَوّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الإِنَابَهِ، وَ یَا مَنِ استَصلَحَ فَاسِدَهُم بِالتّوبَهِ وَ یَا مَن رضَیِ َ مِن فِعلِهِم بِالیَسِیرِ، وَ مَن کَافَی قَلِیلَهُم بِالکَثِیرِ، وَ یَا مَن ضَمِنَ لَهُم إِجَابَهَ الدّعَاءِ، وَ یَا مَن وَعَدَهُم عَلَی نَفسِهِ بِتَفَضّلِهِ حُسنَ الجَزَاءِ.(11) مَا أَنَا بِأَعصَی مَن عَصَاکَ فَغَفَرتَ لَهُ، وَ مَا أَنَا بِأَلوَمِ مَنِ اعتَذَرَ إِلَیکَ فَقَبِلتَ مِنهُ، وَ مَا أَنَا بِأَظلَمِ مَن تَابَ إِلَیکَ فَعُدتَ عَلَیهِ.(12)أَتُوبُ إِلَیکَ فِی مقَاَمیِ هَذَا تَوبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ مِنهُ،مُشفِقٍ مِمّا اجتَمَعَ عَلَیهِ،خَالِصِ الحَیَاءِ مِمّا وَقَعَ فِیهِ.(13)عَالِمٍ بِأَنّ العَفوَ عَنِ الذّنبِ العَظِیمِ لَا یَتَعَاظَمُکَ، وَ أَنّ التّجَاوُزَ عَنِ الإِثمِ الجَلِیلِ لَا یَستَصعِبُکَ، وَ أَنّ احتِمَالَ الجِنَایَاتِ الفَاحِشَهِ لَا یَتَکَأّدُکَ، وَ أَنّ أَحَبّ عِبَادِکَ إِلَیکَ مَن تَرَکَ الِاستِکبَارَ عَلَیکَ، وَ جَانَبَ الإِصرَارَ، وَ لَزِمَ الِاستِغفَارَ.(14) وَ أَنَا أَبرَأُ إِلَیکَ مِن أَن أَستَکبِرَ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِن أَن أُصِرّ، وَ أَستَغفِرُکَ لِمَا قَصّرتُ فِیهِ، وَ أَستَعِینُ بِکَ عَلَی مَا عَجَزتُ عَنهُ.

ص: 1326

(8) آن که گناهانش بزرگ و رو به فزونی است و روزگارش (به او) پشت کرده و سپری شده، تا اینکه می بیند زمان عمل گذشته و مدّت عمر به پایان رسیده و باور کرده که پناهگاه و گریزگاهی از تو برایش نیست. با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند. پس با دلی پاک و پاکیزه به سوی تو برخاسته و با صدای آهسته پنهانی تو را می خواند.

(9) با حال فروتنی برای تو خم شده و سرش را کج و به زیر افکنده، و ترس پاهایش را به لرزه انداخته و دو گونه اش غرق اشک شده، تو را صدا می زند: ای مهربان ترین مهربانان و ای بخشنده ای که رحمت خواهان پی درپی نزد او می آیند و ای مهربانی که آمرزش خواهان گرد او می گردند و ای آنکه بخشایش او از کیفرش بیشتر است و ای کسی که خوشنودی او از خشمش افزون تر می باشد.

(10) و ای آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته و ای آنکه بندگانش را به قبول پشیمانی عادت داده و ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده و ای آنکه از کردار اندک ایشان، خرسند شده و ای آنکه کمِ ایشان را پاداش فراوان داده و ای آنکه روا شدن خواسته ها را برای ایشان ضمانت کرده و ای آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.

(11) من گناهکارتر از آنکه نافرمانی تو کرده و تو او را آمرزیده ای، نبوده ام. و نکوهیده تر از عذر آورنده به پیشگاهت که تو عذرش را پذیرفته ای، نیستم. و ستمکارتر از توبه کننده به درگاهت که تو به او نیکی نموده ای، نمی باشم.

(12) در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو باز می گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است. و از آنچه بر او گرد آمده، ترسان. و از آنچه در آن افتاده، سخت شرمنده است.

(13) می داند که بخشایش گناه بزرگ، بر تو بزرگ نیست و درگذشتن از معصیت بسیار، بر تو دشوار نیست و چشم پوشی از جرم های بسیار زشت بر تو سخت نمی باشد، و محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که بر تو گردنکشی نکند و پافشاری (بر گناه) را ترک کند و پیوسته آمرزش خواهد.

(14) و من از گردنکشی بر تو سخت بیزارم و از اصرار (بر گناه) به تو پناه می برم. و برای آنچه کوتاهی کردم، از تو آمرزش می خواهم، و برای هر آنچه از انجامش ناتوانم، از تو یاری می طلبم.

ص: 1327

(15) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَب لِی مَا یَجِبُ عَلَیّ لَکَ، وَ عاَفنِیِ مِمّا أَستَوجِبُهُ مِنکَ، وَ أجَرِنیِ مِمّا یَخَافُهُ أَهلُ الإِسَاءَهِ،فَإِنّکَ ملَیِ ءٌ بِالعَفوِ،مَرجُوّ لِلمَغفِرَهِ،مَعرُوفٌ بِالتّجَاوُزِ، لَیسَ لحِاَجتَیِ مَطلَبٌ سِوَاکَ، وَ لَا لذِنَبیِ غَافِرٌ غَیرُکَ،حَاشَاکَ(16) وَ لَا أَخَافُ عَلَی نفَسیِ إِلّا إِیّاکَ،إِنّکَ أَهلُ التّقوَی وَ أَهلُ المَغفِرَهِ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ اقضِ حاَجتَیِ، وَ أَنجِح طلَبِتَیِ، وَ اغفِر ذنَبیِ، وَ آمِن خَوفَ نفَسیِ،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیکَ یَسِیرٌ،آمِینَ رَبّ العَالَمِینَ.

ص: 1328

(15) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آنچه از تو بر من واجب است، به من ببخش. و مرا از آنچه از جانب تو سزاوارش هستم رها کن و از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده، که تو بر بخشایش نمودن توانایی، و برای آمرزش، امیدواری به توست و به گذشت مشهوری. برای حاجتم جز از تو درخواستی نیست و برای گناهم غیر از تو آمرزنده ای ندارم. تو از عیوب منزّه و دوری.

(16) و من بر خود جز از تو نمی ترسم. زیرا تو سزاواری که از تو پروا کنند و سزاواری که بیامرزی، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و حاجتم را روا کن و در خواستم را برآور، و گناهم را بیامرز و ترسم را ایمنی ده. زیرا تو به هر چیز توانایی و آنچه خواستم بر تو آسان است. بپذیر، پروردگار جهانیان.

ص: 1329

(13) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی طَلَبِ الحَوَائِجِ إِلَی اللّهِ تَعَالَی

(1) أللّهُمّ یَا مُنتَهَی مَطلَبِ الحَاجَاتِ(2) وَ یَا مَن عِندَهُ نَیلُ الطّلِبَاتِ(3) وَ یَا مَن لَا یَبِیعُ نِعَمَهُ بِالأَثمَانِ(4) وَ یَا مَن لَا یُکَدّرُ عَطَایَاهُ بِالِامتِنَانِ(5) وَ یَا مَن یُستَغنَی بِهِ وَ لَا یُستَغنَی عَنهُ(6) وَ یَا مَن یُرغَبُ إِلَیهِ وَ لَا یُرغَبُ عَنهُ(7) وَ یَا مَن لَا تفُنیِ خَزَائِنَهُ المَسَائِلُ(8) وَ یَا مَن لَا تُبَدّلُ حِکمَتَهُ الوَسَائِلُ(9) وَ یَا مَن لَا تَنقَطِعُ عَنهُ حَوَائِجُ المُحتَاجِینَ(10) وَ یَا مَن لَا یُعَنّیهِ دُعَاءُ الدّاعِینَ.(11)تَمَدّحتَ بِالغَنَاءِ عَن خَلقِکَ وَ أَنتَ أَهلُ الغِنَی عَنهُم (12) وَ نَسَبتَهُم إِلَی الفَقرِ وَ هُم أَهلُ الفَقرِ إِلَیکَ.(13)فَمَن حَاوَلَ سَدّ خَلّتِهِ مِن عِندِکَ، وَ رَامَ صَرفَ الفَقرِ عَن نَفسِهِ بِکَ فَقَد طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانّهَا، وَ أَتَی طَلِبَتَهُ مِن وَجهِهَا.(14) وَ مَن تَوَجّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِن خَلقِکَ أَو جَعَلَهُ سَبَبَ نُجحِهَا دُونَکَ فَقَد تَعَرّضَ لِلحِرمَانِ، وَ استَحَقّ مِن عِندِکَ فَوتَ الإِحسَانِ.(15) أللّهُمّ وَ لِی إِلَیکَ حَاجَهٌ قَد قَصّرَ عَنهَا جهُدیِ، وَ تَقَطّعَت دُونَهَا حیِلَیِ، وَ سَوّلَت لِی نفَسیِ رَفعَهَا إِلَی مَن یَرفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیکَ، وَ لَا یسَتغَنیِ فِی طَلِبَاتِهِ عَنکَ، وَ هیِ َ زَلّهٌ مِن زَلَلِ الخَاطِئِینَ، وَ عَثرَهٌ مِن عَثَرَاتِ المُذنِبِینَ.

ص: 1330

(13)از دعاهای امام علیه السلام است در طلب حاجت ها از خداوند بلند مرتبه.

(1) خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.

(2) و ای آنکه رسیدن به خواسته ها نزد اوست.

(3) و ای که نعمت هایش را به بها نمی فروشد.

(4) و ای آنکه با منّت گذاشتن، بخشش هایش را تیره نمی سازد.

(5) و ای که به او بی نیاز می گردند و از او بی نیاز نمی شوند.

(6) و ای که به او رو می آورند و از او روگردان نمی شوند.

(7) و ای آنکه درخواست ها، گنجینه های او را فانی نمی سازد.

(8) و ای آنکه ابزارها، حکمتش را دگرگون نمی کند.

(9) و ای آنکه درخواست های نیازمندان از او قطع نمی گردد.

(10) و ای آنکه دعای نیایشگران او را خسته نمی کند.

(11) خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.

(12) و آنها را به تنگدستی نسبت داده ای و ایشان سزاوارند که به تو نیازمند باشند.

(13) پس هر که دفع فقرش را از تو جوید، و برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده و از راهش به مراد خود رسیده.

(14) و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده و نیافتن احسان تو را سزاوار گشته.

(15) خداوندا به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم و چاره جویی های زیرکانه ام در برابر آن گسسته و نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده و در خواسته هایش از تو بی نیاز نیست، برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران و افتادنی از افتادن های گناهکاران است.

ص: 1331

(16) ثُمّ انتَبَهتُ بِتَذکِیرِکَ لِی مِن غفَلتَیِ، وَ نَهَضتُ بِتَوفِیقِکَ مِن زلَتّیِ، وَ رَجَعتُ وَ نَکَصتُ بِتَسدِیدِکَ عَن عثَرتَیِ.(17) وَ قُلتُ سُبحَانَ ربَیّ کَیفَ یَسأَلُ مُحتَاجٌ مُحتَاجاً وَ أَنّی یَرغَبُ مُعدِمٌ إِلَی مُعدِمٍ(18)فَقَصَدتُکَ، یَا إلِهَیِ،بِالرّغبَهِ، وَ أَوفَدتُ عَلَیکَ رجَاَئیِ بِالثّقَهِ بِکَ.(19) وَ عَلِمتُ أَنّ کَثِیرَ مَا أَسأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجدِکَ، وَ أَنّ خَطِیرَ مَا أَستَوهِبُکَ حَقِیرٌ فِی وُسعِکَ، وَ أَنّ کَرَمَکَ لَا یَضِیقُ عَن سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنّ یَدَکَ بِالعَطَایَا أَعلَی مِن کُلّ یَدٍ.(20) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ احملِنیِ بِکَرَمِکَ عَلَی التّفَضّلِ، وَ لَا تحَملِنیِ بِعَدلِکَ عَلَی الِاستِحقَاقِ،فَمَا أَنَا بِأَوّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیکَ فَأَعطَیتَهُ وَ هُوَ یَستَحِقّ المَنعَ، وَ لَا بِأَوّلِ سَائِلٍ سَأَلَکَ فَأَفضَلتَ عَلَیهِ وَ هُوَ یَستَوجِبُ الحِرمَانَ.(21) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ کُن لدِعُاَئیِ مُجِیباً، وَ مِن ندِاَئیِ قَرِیباً، وَ لتِضَرَعّیِ رَاحِماً، وَ لصِوَتیِ سَامِعاً.(22) وَ لَا تَقطَع رجَاَئیِ عَنکَ، وَ لَا تَبُتّ سبَبَیِ مِنکَ، وَ لَا توُجَهّنیِ فِی حاَجتَیِ هَذِهِ وَ غَیرِهَا إِلَی سِوَاکَ (23) وَ توَلَنّیِ بِنُجحِ طلَبِتَیِ وَ قَضَاءِ حاَجتَیِ وَ نَیلِ سؤُلیِ قَبلَ زوَاَلیِ عَن موَقفِیِ هَذَا بِتَیسِیرِکَ لِیَ العَسِیرَ وَ حُسنِ تَقدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الأُمُورِ(24) وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً دَائِمَهً نَامِیَهً لَا انقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنتَهَی لِأَمَدِهَا، وَ اجعَل ذَلِکَ عَوناً لِی وَ سَبَباً لِنَجَاحِ طلَبِتَیِ،إِنّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ.(25) وَ مِن حاَجتَیِ یَا رَبّ کَذَا وَ کَذَا[ وَ تَذکُرُ حَاجَتَکَ ثُمّ تَسجُدُ وَ تَقُولُ فِی سُجُودِکَ]فَضلُکَ آنسَنَیِ، وَ إِحسَانُکَ دلَنّیِ،فَأَسأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَوَاتُکَ عَلَیهِم، أَن لَا ترَدُنّیِ خَائِباً.

ص: 1332

(16) با یادآوری تو، از غفلتم آگاه شدم و با توفیق تو از لغزیدنم برخاستم و با راهنمایی تو برگشته و از لغزشم دست برداشتم.

(17) و گفتم: منزّه است پروردگارم چگونه نیازمند از نیازمند درخواست کند؟ و کجا تهی دست به تهی دست روآورد؟

(18) پس ای خدای من از روی میل آهنگ تو کرده و با اعتماد به تو امیدم را به سوی تو فرستادم.

(19) و دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است و هر چه از تو خواهش های بزرگ نمایم در برابر وسعتِ رحمت تو کوچک است و بخشش تو از درخواست کسی تنگ نمی گردد و دستِ عطای تو از هر دستی بالاتر است.

(20) خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به فضل خویش با من به احسان رفتار نما و با دادگری ات بر آنچه سزاوارم رفتار نکن. پس من اوّلین رو آورنده نیستم که به تو رو آورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است. و نه نخستین سؤال کننده که از تو درخواست کرده و به او تفضّل نمودی، با اینکه سزاوار بی بهرگی است.

(21) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و در خواستم را اجابت کن و به آوازم نزدیک شو و به زاریم ترحم فرما و صدایم را شنوا باش.

(22) و از خود ناامیدم نکن و رشته ارتباط مرا از خود قطع نگردان و در این حاجت و دیگر حاجتها، مرا به غیر خود وانگذار.

(23) و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم، و یافتن خواسته ام، قبل از رفتنم از این مکان، با آسان کردن سختی و نیکی تقدیرت برای من، در تمامی امور یاری ام فرما.

(24) و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی پیوسته و فزاینده که روزگار آن سپری نشود و مدّتش به پایان نرسد و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده. همانا تو دارای رحمت وسیع و بخشش بسیار هستی.

(25) ای پروردگار من و از جمله خواسته ام چنین و چنان است (و حاجت خود را نام می بری. پس سجده می کنی و در سجده ات می گویی: ) فضل تو مرا آرام نمود و احسان تو مرا راهنمایی کرد، پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش -که درودهای تو بر ایشان باد- مرا ناامید بر نگردانی.

ص: 1333

(14) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا اعتدُیِ َ عَلَیهِ أَو رَأَی مِنَ الظّالِمِینَ مَا لَا یُحِبّ

(1) یَا مَن لَا یَخفَی عَلَیهِ أَنبَاءُ المُتَظَلّمِینَ(2) وَ یَا مَن لَا یَحتَاجُ فِی قَصَصِهِم إِلَی شَهَادَاتِ الشّاهِدِینَ.(3) وَ یَا مَن قَرُبَت نُصرَتُهُ مِنَ المَظلُومِینَ(4) وَ یَا مَن بَعُدَ عَونُهُ عَنِ الظّالِمِینَ(5) قَد عَلِمتَ، یَا إلِهَیِ، مَا ناَلنَیِ مِن فُلَانِ بنِ فُلَانٍ مِمّا حَظَرتَ وَ انتَهَکَهُ منِیّ مِمّا حَجَزتَ عَلَیهِ،بَطَراً فِی نِعمَتِکَ عِندَهُ، وَ اغتِرَاراً بِنَکِیرِکَ عَلَیهِ.(6) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ خُذ ظاَلمِیِ وَ عدَوُیّ عَن ظلُمیِ بِقُوّتِکَ، وَ افلُل حَدّهُ عنَیّ بِقُدرَتِکَ، وَ اجعَل لَهُ شُغلًا فِیمَا یَلِیهِ، وَ عَجزاً عَمّا یُنَاوِیهِ (7) أللّهُمّ وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُسَوّغ لَهُ ظلُمیِ، وَ أَحسِن عَلَیهِ عوَنیِ، وَ اعصمِنیِ مِن مِثلِ أَفعَالِهِ، وَ لَا تجَعلَنیِ فِی مِثلِ حَالِهِ(8) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ وَ أعَدنِیِ عَلَیهِ عَدوَی حَاضِرَهً،تَکُونُ مِن غیَظیِ بِهِ شِفَاءً، وَ مِن حنَقَیِ عَلَیهِ وَفَاءً.(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ عوَضّنیِ مِن ظُلمِهِ لِی عَفوَکَ، وَ أبَدلِنیِ بِسُوءِ صَنِیعِهِ بیِ رَحمَتَکَ،فَکُلّ مَکرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ، وَ کُلّ مَرزِئَهٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوجِدَتِکَ.

ص: 1334

(14) و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که به او ستم می شد یا از ستمگران آنچه دوست نمی داشت می دید

(1) ای کسی که خبرهای دادخواهان بر او پنهان نیست.

(2) و ای کسی که در سرگذشت های ایشان از گواهی شهادت دهندگان بی نیاز است.

(3) و ای کسی که یاری او به ستم دیدگان نزدیک است.

(4) و ای کسی که مددش از ستمگران دور است.

(5) ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای و از من حرمت هایی شکسته که تو ممنوع کرده ای و این از سرکشی او در نعمت توست و بی باکی او از کیفر تو می باشد.

(6) خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار. و با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار. و او را به آنچه در خورش است مشغول دار. و او را در برابر آنکه با او دشمنی می کند ناتوان ساز.

(7) خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست و ستم کردن او را بر من آسان نگردان و مرا در مخالفت با او به خوبی یاری فرما و مرا از انجام مانند کارهای او بازدار و در مانند حال او قرار نده.

(8) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد و کینه ام را بر او کامل نماید.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و در عوض ستمی که او به من نمود، مرا ببخش و به جای بد رفتاری اش، رحمتت را به من عطا کن. (زیرا) هر ناپسندی در مقابل خشم تو اندک و هر گرفتاری ای با غضب تو هموار شدنی است.

ص: 1335

(10) أللّهُمّ فَکَمَا کَرّهتَ إلِیَ ّ أَن أُظلَمَ فقَنِیِ مِن أَن أَظلِمَ.(11) أللّهُمّ لَا أَشکُو إِلَی أَحَدٍ سِوَاکَ، وَ لَا أَستَعِینُ بِحَاکِمٍ غَیرِکَ،حَاشَاکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ صِل دعُاَئیِ بِالإِجَابَهِ، وَ اقرِن شکِاَیتَیِ بِالتّغیِیرِ.(12) أللّهُمّ لَا تفَتنِیّ بِالقُنُوطِ مِن إِنصَافِکَ، وَ لَا تَفتِنهُ بِالأَمنِ مِن إِنکَارِکَ،فَیُصِرّ عَلَی ظلُمیِ، وَ یحُاَضرِنَیِ بحِقَیّ، وَ عَرّفهُ عَمّا قَلِیلٍ مَا أَوعَدتَ الظّالِمِینَ، وَ عرَفّنیِ مَا وَعَدتَ مِن إِجَابَهِ المُضطَرّینَ.(13) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ وفَقّنیِ لِقَبُولِ مَا قَضَیتَ لِی وَ عَلَیّ وَ رضَنّیِ بِمَا أَخَذتَ لِی وَ منِیّ، وَ اهدنِیِ للِتّیِ هیِ َ أَقوَمُ، وَ استعَملِنیِ بِمَا هُوَ أَسلَمُ.(14) أللّهُمّ وَ إِن کَانَتِ الخِیَرَهُ لِی عِندَکَ فِی تَأخِیرِ الأَخذِ لِی وَ تَرکِ الِانتِقَامِ مِمّن ظلَمَنَیِ إِلَی یَومِ الفَصلِ وَ مَجمَعِ الخَصمِ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أیَدّنیِ مِنکَ بِنِیّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبرٍ دَائِمٍ(15) وَ أعَذِنیِ مِن سُوءِ الرّغبَهِ وَ هَلَعِ أَهلِ الحِرصِ، وَ صَوّر فِی قلَبیِ مِثَالَ مَا ادّخَرتَ لِی مِن ثَوَابِکَ، وَ أَعدَدتَ لخِصَمیِ مِن جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ، وَ اجعَل ذَلِکَ سَبَباً لقِنَاَعتَیِ بِمَا قَضَیتَ، وَ ثقِتَیِ بِمَا تَخَیّرتَ(16)آمِینَ رَبّ العَالَمِینَ،إِنّکَ ذُو الفَضلِ العَظِیمِ، وَ أَنتَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.

ص: 1336

(10) خداوند همچنان که ستم کشیدن را در نظرم ناپسند نمودی، مرا از ستم نمودن حفظ کن.

(11) خداوندا به کسی جز تو شکوه نمی کنم و از حکم کننده ای جز تو یاری نمی جویم، پاک و منزّهی پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و درخواست مرا به روا شدن متّصل گردان و داد خواهیم را با دگرگونی پیوند ده.

(12) خداوندا مرا به ناامیدی از عدلت و او را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن، تا به ستم نمودن بر من پافشاری کرده بر حقّم دست یابد. و آنچه ستمگران را به آن تهدید نمودی، بر او بنما. و اجابتی که بیچارگان را وعده داده ای، به من بشناسان.

(13) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم و مرا به آنچه برای من و از من گرفتی، خوشنود گردان. و مرا به راست ترین راه، راهنمایی کن و به آنچه سالم تر است، بگمارم.

(14) خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم و به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.

(15) و از خواهش بد و آز حریصان پناهم ده، و نمونه پاداشی را که برایم ذخیره نمودی و مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی و اعتمادم به آنچه انتخاب کرده ای قرار ده.

(16) بپذیر، پروردگار جهانیان. همانا تویی صاحب فضل بزرگ و تو بر هر چیز توانایی.

ص: 1337

(15) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا مَرِضَ أَو نَزَلَ بِهِ کَربٌ أَو بَلِیّهٌ

(1) أللّهُمّ لَکَ الحَمدُ عَلَی مَا لَم أَزَل أَتَصَرّفُ فِیهِ مِن سَلَامَهِ بدَنَیِ، وَ لَکَ الحَمدُ عَلَی مَا أَحدَثتَ بیِ مِن عِلّهٍ فِی جسَدَیِ(2)فَمَا أدَریِ، یَا إلِهَیِ، أَیّ الحَالَینِ أَحَقّ بِالشّکرِ لَکَ، وَ أَیّ الوَقتَینِ أَولَی بِالحَمدِ لَکَ(3) أَ وَقتُ الصّحّهِ التّیِ هنَأّتنَیِ فِیهَا طَیّبَاتِ رِزقِکَ، وَ نشَطّتنَیِ بِهَا لِابتِغَاءِ مَرضَاتِکَ وَ فَضلِکَ، وَ قوَیّتنَیِ مَعَهَا عَلَی مَا وفَقّتنَیِ لَهُ مِن طَاعَتِکَ(4)أَم وَقتُ العِلّهِ التّیِ محَصّتنَیِ بِهَا، وَ النّعَمِ التّیِ أتَحفَتنَیِ بِهَا،تَخفِیفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیّ ظهَریِ مِنَ الخَطِیئَاتِ، وَ تَطهِیراً لِمَا انغَمَستُ فِیهِ مِنَ السّیّئَاتِ، وَ تَنبِیهاً لِتَنَاوُلِ التّوبَهِ، وَ تَذکِیراً لِمَحوِ الحَوبَهِ بِقَدِیمِ النّعمَهِ(5) وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الکَاتِبَانِ مِن زکَیِ ّ الأَعمَالِ، مَا لَا قَلبٌ فَکّرَ فِیهِ، وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَ لَا جَارِحَهٌ تَکَلّفَتهُ،بَل إِفضَالًا مِنکَ عَلَیّ، وَ إِحسَاناً مِن صَنِیعِکَ إلِیَ ّ.(6) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبّب إلِیَ ّ مَا رَضِیتَ لِی، وَ یَسّر لِی مَا أَحلَلتَ بیِ، وَ طهَرّنیِ مِن دَنَسِ مَا أَسلَفتُ، وَ امحُ عنَیّ شَرّ مَا قَدّمتُ، وَ أوَجدِنیِ حَلَاوَهَ العَافِیَهِ، وَ أذَقِنیِ بَردَ السّلَامَهِ، وَ اجعَل مخَرجَیِ عَن علِتّیِ إِلَی عَفوِکَ، وَ متُحَوَلّیِ عَن صرَعتَیِ إِلَی تَجَاوُزِکَ، وَ خلَاَصیِ مِن کرَبیِ إِلَی رَوحِکَ، وَ سلَاَمتَیِ مِن هَذِهِ الشّدّهِ إِلَی فَرَجِکَ (7)إِنّکَ المُتَفَضّلُ بِالإِحسَانِ،المُتَطَوّلُ بِالِامتِنَانِ،الوَهّابُ الکَرِیمُ،ذُو الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ.

ص: 1338

(15)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که بیمار شد یا دچار اندوه یا گرفتاری گردید

(1) خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم. و تو را سپاس بر بیماری ای که در جسمم پدید آوردی.

(2) ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ و کدامین یک از دو وقت، برای ستایش تو شایسته تر می باشد؟

(3) آیا وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی و مرا به وسیله آن برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی و با آن بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی؟

(4) یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی تا خطاهایی را که پشت مرا سنگین کرده سبک نماید، و از بدی هایی که در آن فرورفته ام پاکم سازد و برای فراگرفتن توبه آگاهی و برای از بین بردن گناه به وسیله نعمت پیشین یادآوری باشد؟

(5) و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که نه دلی در آن اندیشیده و نه زبانی به آن گویا گشته و نه اندامی آن را با مشقّت انجام داده. بلکه فضل و احسان توست که بر من است.

(6) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آنچه برایم پسندیده ای را محبوب من گردان و آنچه بر من وارد نموده ای، برایم آسان کن و مرا از پلیدی آنچه پیش فرستاده ام، پاک نما. و از من زشتی آنچه پیش فرستاده ام را بزدای و مرا از شیرینی تندرستی کامیاب فرما و گوارایی سلامتی را به من بچشان و بیرون شدنم از بیماری را به عفو و گذشتت، و بازگشت از به زمین افتادنم را به گذشت خود، و رهایی از گرفتاریم را به بخشایشت، و تندرستی ام از این سختی را به گشایشت قرار ده.

(7) همانا تویی که بدون سبب به نیکی رفتار می کنی و بدون استحقاق نعمت بزرگ می بخشی و تویی بسیار بخشنده که عطایت تمام نمی شود و تویی دارای بزرگواری و احترام.

ص: 1339

(16) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا استَقَالَ مِن ذُنُوبِهِ، أَو تَضَرّعَ فِی طَلَبِ العَفوِ عَن عُیُوبِهِ

(1) أللّهُمّ یَا مَن بِرَحمَتِهِ یَستَغیثُ المُذنِبُونَ(2) وَ یَا مَن إِلَی ذِکرِ إِحسَانِهِ یَفزَعُ المُضطَرّونَ(3) وَ یَا مَن لِخِیفَتِهِ یَنتَحِبُ الخَاطِئُونَ(4) یَا أُنسَ کُلّ مُستَوحِشٍ غَرِیبٍ، وَ یَا فَرَجَ کُلّ مَکرُوبٍ کَئِیبٍ، وَ یَا غَوثَ کُلّ مَخذُولٍ فَرِیدٍ، وَ یَا عَضُدَ کُلّ مُحتَاجٍ طَرِیدٍ(5) أَنتَ ألّذِی وَسِعتَ کُلّ شَیءٍ رَحمَهً وَ عِلماً(6) وَ أَنتَ ألّذِی جَعَلتَ لِکُلّ مَخلُوقٍ فِی نِعَمِکَ سَهماً(7) وَ أَنتَ ألّذِی عَفوُهُ أَعلَی مِن عِقَابِهِ(8) وَ أَنتَ ألّذِی تَسعَی رَحمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ.(9) وَ أَنتَ ألّذِی عَطَاؤُهُ أَکثَرُ مِن مَنعِهِ.(10) وَ أَنتَ ألّذِی اتّسَعَ الخَلَائِقُ کُلّهُم فِی وُسعِهِ.(11) وَ أَنتَ ألّذِی لَا یَرغَبُ فِی جَزَاءِ مَن أَعطَاهُ.(12) وَ أَنتَ ألّذِی لَا یُفرِطُ فِی عِقَابِ مَن عَصَاهُ.(13) وَ أَنَا، یَا إلِهَیِ،عَبدُکَ ألّذِی أَمَرتَهُ بِالدّعَاءِ فَقَالَ لَبّیکَ وَ سَعدَیکَ،هَا أَنَا ذَا، یَا رَبّ،مَطرُوحٌ بَینَ یَدَیکَ.(14) أَنَا ألّذِی أَوقَرَتِ الخَطَایَا ظَهرَهُ، وَ أَنَا ألّذِی أَفنَتِ الذّنُوبُ عُمُرَهُ، وَ أَنَا ألّذِی بِجَهلِهِ عَصَاکَ، وَ لَم تَکُن أَهلًا مِنهُ لِذَاکَ.

ص: 1340

(16)و از دعای امام علیه السلام بود هنگامی که از گناهان عفو و گذشت طلبید یا در درخواست بخشایش از ناپسندی ها زاری نمود.

(1) خداوندا ای کسی که گناهکاران به رحمت او فریادرسی می جویند.

(2) و ای کسی که بیچارگان به یاد نیکی اش پناه می برند.

(3) و ای کسی که خطاکاران از ترس او سخت می گریند.

(4) ای آرامِ دل هر وحشت زده دور از وطن، و ای گشایش دهنده هر دلتنگ اندوهگین، و ای فریادرس هر خوار شده تنها، و ای یاور هر نیازمند رانده شده.

(5) تویی آنکه با رحمت و دانش، همه چیز را دربر گرفته ای.

(6) و تو آنی که برای هر آفریده ای در نعمت هایت بهره ای مقرر داشته ای.

(7) و تویی آنکه بخشایش او از کیفرش برتر است.

(8) و تو آنی که رحمتش بر غضبش پیشی می گیرد.

(9) و تویی آنکه عطا و بخشش او بیش از محروم نمودنش است.

(10) و تویی آنکه همه آفریدگان در گستره قدرتش گنجیده اند.

(11) و تویی آنکه به هر که نعمت داد، پاداش نمی خواهد.

(12) و تویی آنکه در کیفر گناهکاران زیاده روی نمی کند.

(13) و من -ای خدای من- بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی. پس گفت: اطاعت می کنم و گوش به فرمانم. ای پروردگار من اینک منم که در پیش روی تو افتاده ام.

(14) من همانم که خطاها پشتش را سنگین کرده و منم آنکه گناهان عمرش را به فنا داده و منم آن کسی که از روی نادانی تو را نافرمانی کرده و تو شایسته نافرمانی او نبودی.

ص: 1341

(15)هَل أَنتَ، یَا إلِهَیِ،رَاحِمٌ مَن دَعَاکَ فَأُبلِغَ فِی الدّعَاءِ أَم أَنتَ غَافِرٌ لِمَن بَکَاکَ فَأُسرِعَ فِی البُکَاءِ أَم أَنتَ مُتَجَاوِزٌ عَمّن عَفّرَ لَکَ وَجهَهُ تَذَلّلًا أَم أَنتَ مُغنٍ مَن شَکَا إِلَیکَ،فَقرَهُ تَوَکّلًا(16)إلِهَیِ لَا تُخَیّب مَن لَا یَجِدُ مُعطِیاً غَیرَکَ، وَ لَا تَخذُل مَن لَا یسَتغَنیِ عَنکَ بِأَحَدٍ دُونَکَ.(17)إلِهَیِ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُعرِض عنَیّ وَ قَد أَقبَلتُ عَلَیکَ، وَ لَا تحَرمِنیِ وَ قَد رَغِبتُ إِلَیکَ، وَ لَا تجَبهَنیِ بِالرّدّ وَ قَدِ انتَصَبتُ بَینَ یَدَیکَ.(18) أَنتَ ألّذِی وَصَفتَ نَفسَکَ بِالرّحمَهِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارحمَنیِ، وَ أَنتَ ألّذِی سَمّیتَ نَفسَکَ بِالعَفوِ فَاعفُ عنَیّ(19) قَد تَرَی یَا إلِهَیِ،فَیضَ دمَعیِ مِن خِیفَتِکَ، وَ وَجِیبَ قلَبیِ مِن خَشیَتِکَ، وَ انتِقَاضَ جوَاَرحِیِ مِن هَیبَتِکَ(20) کُلّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنکَ لِسُوءِ عمَلَیِ، وَ لِذَاکَ خَمَدَ صوَتیِ عَنِ الجَأرِ إِلَیکَ، وَ کَلّ لسِاَنیِ عَن مُنَاجَاتِکَ.(21) یَا إلِهَیِ فَلَکَ الحَمدُ فَکَم مِن عَائِبَهٍ سَتَرتَهَا عَلَیّ فَلَم تفَضحَنیِ، وَ کَم مِن ذَنبٍ غَطّیتَهُ عَلَیّ فَلَم تشَهرَنیِ، وَ کَم مِن شَائِبَهٍ أَلمَمتُ بِهَا فَلَم تَهتِک عنَیّ سِترَهَا، وَ لَم تقُلَدّنیِ مَکرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَم تُبدِ سَوءَاتِهَا لِمَن یَلتَمِسُ معَاَیبِیِ مِن جیِرتَیِ، وَ حَسَدَهِ نِعمَتِکَ عنِدیِ(22) ثُمّ لَم ینَهنَیِ ذَلِکَ عَن أَن جَرَیتُ إِلَی سُوءِ مَا عَهِدتَ منِیّ(23)فَمَن أَجهَلُ منِیّ، یَا إلِهَیِ،بِرُشدِهِ وَ مَن أَغفَلُ منِیّ عَن حَظّهِ وَ مَن أَبعَدُ منِیّ مِنِ استِصلَاحِ نَفسِهِ حِینَ أُنفِقُ مَا أَجرَیتَ عَلَیّ مِن رِزقِکَ فِیمَا نهَیَتنَیِ عَنهُ مِن مَعصِیَتِکَ وَ مَن أَبعَدُ غَوراً فِی البَاطِلِ، وَ أَشَدّ إِقدَاماً عَلَی السّوءِ منِیّ حِینَ أَقِفُ بَینَ دَعوَتِکَ وَ دَعوَهِ الشّیطَانِ فَأَتّبِعُ دَعوَتَهُ عَلَی غَیرِ عَمًی منِیّ فِی مَعرِفَهٍ بِهِ وَ لَا نِسیَانٍ مِن حفِظیِ لَهُ؟

ص: 1342

(15) ای خدای من آیا تو بر کسی که تو را بخواند رحم کننده ای تا من هر چه بیشتر در دعا بکوشم؟ یا گریه کننده ات را می آمرزی تا من در گریستن شتاب نمایم؟ یا از آنکه به خواری برای تو روی خود را به خاک مالید، در می گذری؟ یا هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد، بی نیاز می سازی؟

(16) خدای من کسی را که جز تو بخشنده ای نمی یابد ناامید نکن، و کسی را که از غیر تو بی نیاز نمی گردد، خوار نگردان.

(17) خدای من بر محمّد و خاندانش درود فرست و از من که به تو رو آورده ام روی نگردان. و مرا که از تو درخواست کرده ام محروم نساز. و در حالی که در پیشگاه تو ایستاده ام دست رد بر پیشانی ام نزن.

(18) تویی آنکه خود را به رحمت وصف نموده ای، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من رحم کن. و تویی آنکه خود را بخشاینده نام نهادی، پس از من درگذر.

(19) ای خدای من، ریزش اشکم را از ترس خود و نگرانی دلم را از بیم خود و ناتوانی اندامم را از هیبت خود می بینی.

(20) همه اینها از روی شرمی است که از بد کرداری خود دارم. و از همین جهت است که صدای زاریم به درگاه تو گرفته و زبانم از مناجات با تو بند آمده.

(21) ای خدای من، تو را سپاس. چه بسیار عیب هایی که بر من پوشاندی و رسوایم نکردی. و چه بسیار گناهانی که برای من در پرده داشتی و (به آن) مشهورم ننمودی. و چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و پرده مرا ندریدی و طوق ناپسندی و زشتی آن را به گردنم نینداختی. و بدی های مرا پیش همسایگانم -که در جستجوی عیب های من می باشند و حسودانِ نعمتِ تو بر منند- آشکار نکردی.

(22) آن همه (عنایت) مرا از شتافتن به سوی بدی -که تو از من می دانی- بازنداشت!

(23) پس ای خدای من چه کسی به رستگاری خود نادان تر از من؟ و چه کسی از بهره خود فراموشکارتر از من؟ و کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد، آنگاه که روزی ات را که برایم رسانده ای، در نافرمانیت در آنچه بازداشته ای صرف می کنم؟ و چه کسی از من در نادرستی فرو رونده تر و بر اعمال زشت بی باک تر، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم با آنکه در شناخت او کور و در شناخت بدی های او فراموشکار نیستم؟

ص: 1343

(24) وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنّ مُنتَهَی دَعوَتِکَ إِلَی الجَنّهِ، وَ مُنتَهَی دَعوَتِهِ إلِیَ النّارِ.(25)سُبحَانَکَ مَا أَعجَبَ مَا أَشهَدُ بِهِ عَلَی نفَسیِ، وَ أُعَدّدُهُ مِن مَکتُومِ أمَریِ.(26) وَ أَعجَبُ مِن ذَلِکَ أَنَاتُکَ عنَیّ، وَ إِبطَاؤُکَ عَن معُاَجلَتَیِ، وَ لَیسَ ذَلِکَ مِن کرَمَیِ عَلَیکَ،بَل تَأَنّیاً مِنکَ لِی، وَ تَفَضّلًا مِنکَ عَلَیّ لِأَن أَرتَدِعَ عَن مَعصِیَتِکَ المُسخِطَهِ، وَ أُقلِعَ عَن سیَئّاَتیِ َ المُخلِقَهِ، وَ لِأَنّ عَفوَکَ عنَیّ أَحَبّ إِلَیکَ مِن عقُوُبتَیِ(27)بَل أَنَا، یَا إلِهَیِ،أَکثَرُ ذُنُوباً، وَ أَقبَحُ آثَاراً، وَ أَشنَعُ أَفعَالًا، وَ أَشَدّ فِی البَاطِلِ تَهَوّراً، وَ أَضعَفُ

عِندَ طَاعَتِکَ تَیَقّظاً، وَ أَقَلّ لِوَعِیدِکَ انتِبَاهاً وَ ارتِقَاباً مِن أَن أحُصیِ َ لَکَ عیُوُبیِ، أَو أَقدِرَ عَلَی ذِکرِ ذنُوُبیِ.(28) وَ إِنّمَا أُوَبّخُ بِهَذَا نفَسیِ طَمَعاً فِی رَأفَتِکَ التّیِ بِهَا صَلَاحُ أَمرِ المُذنِبِینَ، وَ رَجَاءً لِرَحمَتِکَ التّیِ بِهَا فَکَاکُ رِقَابِ الخَاطِئِینَ.(29) أللّهُمّ وَ هَذِهِ رقَبَتَیِ قَد أَرَقّتهَا الذّنُوبُ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعتِقهَا بِعَفوِکَ، وَ هَذَا ظهَریِ قَد أَثقَلَتهُ الخَطَایَا،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَفّف عَنهُ بِمَنّکَ(30) یَا إلِهَیِ لَو بَکَیتُ إِلَیکَ حَتّی تَسقُطَ أَشفَارُ عیَنیَ ّ، وَ انتَحَبتُ حَتّی یَنقَطِعَ صوَتیِ، وَ قُمتُ لَکَ حَتّی تَتَنَشّرَ قدَمَاَی َ، وَ رَکَعتُ لَکَ حَتّی یَنخَلِعَ صلُبیِ، وَ سَجَدتُ لَکَ حَتّی تَتَفَقّأَ حدَقَتَاَی َ، وَ أَکَلتُ تُرَابَ الأَرضِ طُولَ عمُرُیِ، وَ شَرِبتُ مَاءَ الرّمَادِ آخِرَ دهَریِ، وَ ذَکَرتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتّی یَکِلّ لسِاَنیِ، ثُمّ لَم أَرفَع طرَفیِ إِلَی آفَاقِ السّمَاءِ استِحیَاءً مِنکَ مَا استَوجَبتُ بِذَلِکَ مَحوَ سَیّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِن سیَئّاَتیِ.

ص: 1344

(24) و من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت تو به سوی بهشت و پایان دعوت او به سوی آتش است.

(25) پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم. و کار پنهانی خویش را می شمارم.

(26) و شگفت تر از آن بردباری تو با من و درنگ تو از زود به کیفر رساندن من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من و از تفضّل تو بر من است. برای اینکه از نافرمانی -برانگیزنده خشم تو- دست بردارم و از بدی های -خوار کننده ام- جدا شوم. و از آن روست که بخشایش من نزد تو محبوب تر از کیفر من است.

(27) بلکه من -ای خدای من- گناهانم بیشتر و نشانه هایم زشت تر و کردار هایم بدتر و در انجام باطل گستاخ تر و بیداری ام هنگام طاعتت سست تر و نسبت به تهدیدهایت کم هشیار تر و نامراقب تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

(28) و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم -که اصلاح کار گناهکاران به آنست- و امیدواری به رحمت تو -که رهایی گردن های خطاکاران است- می باشد.

(29) خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به گذشت خود آن را آزاد کن و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بخششت آن را سبک گردان.

(30) ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، و چنان شیون کنم تا صدایم قطع شود، و آنقدر در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند و برای تو رکوع کنم تا استخوان پشتم کَنده شود و برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، و همه عمرم خاک زمین خورم، و در مدّت زندگی ام آب خاکستر آلود بنوشم، و در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، سپس از شرمندگی تو، چشم از کرانه های آسمان بر ندارم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

ص: 1345

(31) وَ إِن کُنتَ تَغفِرُ لِی حِینَ أَستَوجِبُ مَغفِرَتَکَ، وَ تَعفُو عنَیّ حِینَ أَستَحِقّ عَفوَکَ فَإِنّ ذَلِکَ غَیرُ وَاجِبٍ لِی بِاستِحقَاقٍ، وَ لَا أَنَا أَهلٌ لَهُ بِاستِیجَابٍ،إِذ کَانَ جزَاَئیِ مِنکَ فِی أَوّلِ مَا عَصَیتُکَ النّارَ، فَإِن تعُذَبّنیِ فَأَنتَ غَیرُ ظَالِمٍ لِی.(32)إلِهَیِ فَإِذ قَد تغَمَدّتنَیِ بِسِترِکَ فَلَم تفَضحَنیِ، وَ تأَنَیّتنَیِ بِکَرَمِکَ فَلَم تعُاَجلِنیِ، وَ حَلُمتَ عنَیّ بِتَفَضّلِکَ فَلَم تُغَیّر نِعمَتَکَ عَلَیّ، وَ لَم تُکَدّر مَعرُوفَکَ عنِدیِ،فَارحَم طُولَ تضَرَعّیِ وَ شِدّهَ مسَکنَتَیِ، وَ سُوءَ موَقفِیِ.(33) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ قنِیِ مِنَ المعَاَصیِ، وَ استعَملِنیِ بِالطّاعَهِ، وَ ارزقُنیِ حُسنَ الإِنَابَهِ، وَ طهَرّنیِ بِالتّوبَهِ، وَ أیَدّنیِ بِالعِصمَهِ، وَ استصَلحِنیِ بِالعَافِیَهِ، وَ أذَقِنیِ حَلَاوَهَ المَغفِرَهِ، وَ اجعلَنیِ طَلِیقَ عَفوِکَ، وَ عَتِیقَ رَحمَتِکَ، وَ اکتُب لِی أَمَاناً مِن سُخطِکَ، وَ بشَرّنیِ بِذَلِکَ فِی العَاجِلِ دُونَ الآجِلِ،بُشرَی أَعرِفُهَا، وَ عرَفّنیِ فِیهِ عَلَامَهً أَتَبَیّنُهَا.(34) إِنّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیکَ فِی وُسعِکَ، وَ لَا یَتَکَأّدُکَ فِی قُدرَتِکَ، وَ لَا یَتَصَعّدُکَ فِی أَنَاتِکَ، وَ لَا یَئُودُکَ فِی جَزِیلِ هِبَاتِکَ التّیِ دَلّت عَلَیهَا آیَاتُکَ،إِنّکَ تَفعَلُ مَا تَشَاءُ، وَ تَحکُمُ مَا تُرِیدُ،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.

ص: 1346

(31) و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، و ببخشایی آنگاه که مستحقّ بخشایش تو گردم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست و از روی شایستگی من لازم نشده. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود. پس اگر مرا عذاب کنی ستمکار به من نیستی.

(32) خدای من، اکنون که مرا به پرده (عفو) خود پوشاندی و رسوایم نکردی، و با بخششت با من مدارا نمودی و در کیفرم شتاب نکردی و به فضل خود از من درگذشتی و نعمتت را بر من تغییر ندادی و نیکی ات را به من تیره نساختی، پس بر بسیاری زاریم و شدّت نیازم و بدی جایگاهم رحم کن.

(33) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از گناهان حفظ کن و به طاعت خود بگمار و نیکی بازگشت از گناه را روزی ام فرما و با توبه پاکم گردان و با نگهداری از گناه تأییدم کن و صلاحم را با تندرستی بخواه و شیرینی آمرزش را به من بچشان و مرا رهاشده گذشتت و آزاد گردیده رحمتت قرار ده و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم و در آن مرا از نشانه ای آگاه کن که آن را آشکارا بیابم.

(34) بدرستی که این در برابر گستره توانایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت سخت نمی باشد و در برابر بردباری ات دشوار نیست و در برابر بخشش های بسیارت که نشانه هایت بر آن دلالت دارد بر تو سنگین نمی باشد. که تو آنچه می خواهی انجام می دهی و آنچه اراده نمایی حکم می کنی. بدرستی که تو بر هر چیزی توانایی.

ص: 1347

(17) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا ذُکِرَ الشّیطَانُ فَاستَعَاذَ مِنهُ وَ مِن عَدَاوَتِهِ وَ کَیدِهِ

(1) أللّهُمّ إِنّا نَعُوذُ بِکَ مِن نَزَغَاتِ الشّیطَانِ الرّجِیمِ وَ کَیدِهِ وَ مَکَایِدِهِ، وَ مِنَ الثّقَهِ بِأَمَانِیّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَایِدِهِ.(2) وَ أَن یُطمِعَ نَفسَهُ فِی إِضلَالِنَا عَن طَاعَتِکَ، وَ امتِهَانِنَا بِمَعصِیَتِکَ، أَو أَن یَحسُنَ عِندَنَا مَا حَسّنَ لَنَا، أَو أَن یَثقُلَ عَلَینَا مَا کَرّهَ إِلَینَا.(3) أللّهُمّ اخسَأهُ عَنّا بِعِبَادَتِکَ، وَ اکبِتهُ بِدُءوبِنَا فِی مَحَبّتِکَ، وَ اجعَل بَینَنَا وَ بَینَهُ سِتراً لَا یَهتِکُهُ، وَ رَدماً مُصمِتاً لَا یَفتُقُهُ.(4) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشغَلهُ عَنّا بِبَعضِ أَعدَائِکَ، وَ اعصِمنَا مِنهُ بِحُسنِ رِعَایَتِکَ، وَ اکفِنَا خَترَهُ، وَ وَلّنَا ظَهرَهُ، وَ اقطَع عَنّا إِثرَهُ.(5) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَمتِعنَا مِنَ الهُدَی بِمِثلِ ضَلَالَتِهِ، وَ زَوّدنَا مِنَ التّقوَی ضِدّ غَوَایَتِهِ، وَ اسلُک بِنَا مِنَ التّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرّدَی.(6) أللّهُمّ لَا تَجعَل لَهُ فِی قُلُوبِنَا مَدخَلًا وَ لَا تُوطِنَنّ لَهُ فِیمَا لَدَینَا مَنزِلًا.(7) أللّهُمّ وَ مَا سَوّلَ لَنَا مِن بَاطِلٍ فَعَرّفنَاهُ، وَ إِذَا عَرّفتَنَاهُ فَقِنَاهُ، وَ بَصّرنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ، وَ أَلهِمنَا مَا نُعِدّهُ لَهُ، وَ أَیقِظنَا عَن سِنَهِ الغَفلَهِ بِالرّکُونِ إِلَیهِ، وَ أَحسِن بِتَوفِیقِکَ عَونَنَا عَلَیهِ.

ص: 1348

(17)و از دعای امام علیه السلام بود هنگامی که از شیطان یاد شد و از او و از دشمنی و مکرش به خدا پناه برد

(1) خداوندا ما از وسوسه های شیطان -رانده شده- و حیله و مکرهای او و اطمینان به آرزوهای او و وعده ها و فریب ها و دام هایش به تو پناه می بریم.

(2) و از اینکه در گمراه کردن ما از طاعتت و خوار نمودن ما به نافرمانی ات طمع کند. یا آنچه برای ما می آراید، برای ما زیبا جلوه دهد. یا چیزی را که در نظر ما زشت نموده، بر ما سنگین آید.

(3) خداوندا او را از ما -به سبب عبادت و بندگی ات- دور کن. و با کوشش مستمر ما -در دوستی ات- او را خوار نما. و میان ما و او پرده ای افکن که نتواند آن را چاک زند. و سد استواری که نتواند آن را بشکافد.

(4) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و او را به جای ما به برخی دشمنانت سرگرم نما و ما را با نیکیِ نگهداری ات از او نگهدار. و حیله او را از ما دور کن و او را از ما فراری ده. و اثرش را از ما قطع کن.

(5) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به اندازه گمراهی او، از رستگاری ات بهره مند گردان. و بر ضدّ گمراهی او، ما را از پرهیزکاری توشه ده. و برخلاف راه هلاکت بارش، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.

(6) خداوندا برای او در دل های ما راه ورودی قرار نده. و او را در آنچه نزد ماست، منزل نده.

(7) خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان. و چون شناساندی، ما را از آن نگهدار. و ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن. و آنچه برای (دور ساختن) او باید آماده سازیم، به ما الهام فرما. و ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان. و به توفیق خود ما را بر ضدّ او، نیکو یاری نما.

ص: 1349

(8) أللّهُمّ وَ أَشرِب قُلُوبَنَا إِنکَارَ عَمَلِهِ، وَ الطُف لَنَا فِی نَقضِ حِیَلِهِ.(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَوّل سُلطَانَهُ عَنّا، وَ اقطَع رَجَاءَهُ مِنّا، وَ ادرَأهُ عَنِ الوُلُوعِ بِنَا.(10) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل آبَاءَنَا وَ أُمّهَاتِنَا وَ أَولَادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذوَیِ أَرحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ المُؤمِنِینَ وَ المُؤمِنَاتِ مِنهُ فِی حِرزٍ حَارِزٍ، وَ حِصنٍ حَافِظٍ، وَ کَهفٍ مَانِعٍ، وَ أَلبِسهُم مِنهُ جُنَناً وَاقِیَهً، وَ أَعطِهِم عَلَیهِ أَسلِحَهً مَاضِیَهً.(11) أللّهُمّ وَ اعمُم بِذَلِکَ مَن شَهِدَ لَکَ بِالرّبُوبِیّهِ، وَ أَخلَصَ لَکَ بِالوَحدَانِیّهِ، وَ عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَهِ العُبُودِیّهِ، وَ استَظهَرَ بِکَ عَلَیهِ فِی مَعرِفَهِ العُلُومِ الرّبّانِیّهِ. (12) أللّهُمّ احلُل مَا عَقَدَ، وَ افتُق مَا رَتَقَ، وَ افسَخ مَا دَبّرَ، وَ ثَبّطهُ إِذَا عَزَمَ، وَ انقُض مَا أَبرَمَ.(13) أللّهُمّ وَ اهزِم جُندَهُ، وَ أَبطِل کَیدَهُ وَ اهدِم کَهفَهُ، وَ أَرغِم أَنفَهُ(14) أللّهُمّ اجعَلنَا فِی نَظمِ أَعدَائِهِ، وَ اعزِلنَا عَن عِدَادِ أَولِیَائِهِ، لَا نُطِیعُ لَهُ إِذَا استَهوَانَا، وَ لَا نَستَجِیبُ لَهُ إِذَا دَعَانَا،نَأمُرُ بِمُنَاوَأَتِهِ، مَن أَطَاعَ أَمرَنَا، وَ نَعِظُ عَن مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتّبَعَ زَجرَنَا.(15) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ خَاتَمِ النّبِیّینَ وَ سَیّدِ المُرسَلِینَ وَ عَلَی أَهلِ بَیتِهِ الطّیّبِینَ الطّاهِرِینَ، وَ أَعِذنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخوَانَنَا وَ جَمِیعَ المُؤمِنِینَ وَ المُؤمِنَاتِ مِمّا استَعَذنَا مِنهُ، وَ أَجِرنَا مِمّا استَجَرنَا بِکَ مِن خَوفِهِ(16) وَ اسمَع لَنَا مَا دَعَونَا بِهِ، وَ أَعطِنَا مَا أَغفَلنَاهُ، وَ احفَظ لَنَا مَا نَسِینَاهُ، وَ صَیّرنَا بِذَلِکَ فِی دَرَجَاتِ الصّالِحِینَ وَ مَرَاتِبِ المُؤمِنِینَ،آمِینَ رَبّ العَالَمِینَ.

ص: 1350

(8) خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز و راه باطل نمودن نیرنگ های او را به ما لطف فرما.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و تسلّط او را از ما بردار و امیدش را از ما قطع کن و او را از حریص بودن به ما باز دار.

(10) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و پدران، مادران، فرزندان، خانواده، خویشان، نزدیکان و همسایگان ما از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده و بر اندام آنان زره های بازدارنده از آزار و اذیّت او بپوشان و سلاح های برنده بر ضدّ او به آنان عطا فرما.

(11) خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به پروردگاری ات گواهی داد، و به یگانگی ات اخلاص ورزید، و به سبب حقیقتِ بندگی تو، با او دشمنی کرد، و در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند را، اجابت فرما.

(12) خداوندا آنچه (شیطان) گره زد، باز کن. و آنچه بست، بگشا. و آنچه اندیشید، باطل کن. و هر تصمیمی گرفت، از اقدامش بازدار. و آنچه استوار نمود، درهم شکن.

(13) خداوندا و لشکرش را شکست ده. و فریبش را باطل فرما. و پناهگاهش را ویران ساز. و بینی اش را به خاک بمال.

(14) خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده و از شمار دوستانش برکنار فرما تا هرگاه ما را به خود مایل ساخت، فرمانش نبریم و هرگاه که ما را فراخواند، پاسخش ندهیم. هر که فرمان ما را پیروی کند، به دشمنی او فرمان دهیم و هر کس نهی ما را پذیرفت، از پیروی او باز داریم.

(15) خداوندا بر محمّد -آخِر پیامبران و سرور فرستادگان- و بر خانواده پاک و پاکیزه او درود فرست و ما و خویشاوندان و برادرانمان و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده. و از آنچه از ترس آن از تو ایمنی طلبیدیم، امانمان ده.

(16) و آنچه خواسته ایم بشنو و آنچه از ذکرش غافل شدیم به ما عطا فرما و آنچه فراموشش کردیم برای ما نگهدار و به وسیله آن ما را در مرتبه های نیکوکاران و جایگاه های اهل ایمان قرار ده. پروردگار جهانیان اجابت فرما.

ص: 1351

(18) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا دُفِعَ عَنهُ مَا یَحذَرُ، أَو عُجّلَ لَهُ مَطلَبُهُ

(1) أللّهُمّ لَکَ الحَمدُ عَلَی حُسنِ قَضَائِکَ، وَ بِمَا صَرَفتَ عنَیّ مِن بَلَائِکَ، فَلَا تَجعَل حظَیّ مِن رَحمَتِکَ مَا عَجّلتَ لِی مِن عَافِیَتِکَ فَأَکُونَ قَد شَقِیتُ بِمَا أَحبَبتُ وَ سَعِدَ غیَریِ بِمَا کَرِهتُ.(2) وَ إِن یَکُن مَا ظَلِلتُ فِیهِ أَو بِتّ فِیهِ مِن هَذِهِ العَافِیَهِ بَینَ یدَیَ بَلَاءٍ لَا یَنقَطِعُ وَ وِزرٍ لَا یَرتَفِعُ فَقَدّم لِی مَا أَخّرتَ، وَ أَخّر عنَیّ مَا قَدّمتَ.(3)فَغَیرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الفَنَاءُ، وَ غَیرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ البَقَاءُ، وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ.

ص: 1352

(18)و از دعای امام علیه السلام بود هنگامی که آنچه از آن می هراسید، از او دور می شد یا خواسته اش زود روا می گشت

(1) خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی و بلایی که از من برگرداندی، تو را سپاس. پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم و دیگری به سبب آنچه دوست ندارم، خوشبخت شود.

(2) و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد و گناهی که برداشته نمی شود باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

(3) زیرا آنچه سرانجامش نابودیست، زیاد نیست و آنچه فرجامش بقاست، کم نیست. و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

ص: 1353

(19) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ، عَلَیهِ السّلَامُعِندَ الِاستِسقَاءِ بَعدَ الجَدبِ

(1) أللّهُمّ اسقِنَا الغَیثَ، وَ انشُر عَلَینَا رَحمَتَکَ بِغَیثِکَ المُغدِقِ مِنَ السّحَابِ المُنسَاقِ لِنَبَاتِ أَرضِکَ المُونِقِ فِی جَمِیعِ الآفَاقِ.(2) وَ امنُن عَلَی عِبَادِکَ بِإِینَاعِ الثّمَرَهِ، وَ أحَی ِ بِلَادَکَ بِبُلُوغِ الزّهَرَهِ، وَ أَشهِد مَلَائِکَتَکَ الکِرَامَ السّفَرَهَ بسِقَی ٍ مِنکَ نَافِعٍ،دَائِمٍ غُزرُهُ،وَاسِعٍ دِرَرُهُ،وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ.(3)تحُییِ بِهِ مَا قَد مَاتَ، وَ تَرُدّ بِهِ مَا قَد فَاتَ وَ تُخرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ، وَ تُوَسّعُ بِهِ فِی الأَقوَاتِ،سَحَاباً مُتَرَاکِماً هَنِیئاً مَرِیئاً طَبَقاً مُجَلجَلًا، غَیرَ مُلِثّ وَدقُهُ، وَ لَا خُلّبٍ بَرقُهُ.(4) أللّهُمّ اسقِنَا غَیثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً،تَرُدّ بِهِ النّهِیضَ، وَ تَجبُرُ بِهِ المَهِیضَ(5) أللّهُمّ اسقِنَا سَقیاً تُسِیلُ مِنهُ الظّرَابَ، وَ تَملَأُ مِنهُ الجِبَابَ، وَ تُفَجّرُ بِهِ الأَنهَارَ، وَ تُنبِتُ بِهِ الأَشجَارَ، وَ تُرخِصُ بِهِ الأَسعَارَ فِی جَمِیعِ الأَمصَارِ، وَ تَنعَشُ بِهِ البَهَائِمَ وَ الخَلقَ، وَ تُکمِلُ لَنَا بِهِ طَیّبَاتِ الرّزقِ، وتُنبِتُ لَنَا بِهِ الزّرعَ وَ تُدِرّ بِهِ الضّرعَ وَ تَزِیدُنَا بِهِ قُوّهً إِلَی قُوّتِنَا.

ص: 1354

(19)و از دعای امام علیه السلام بود هنگام درخواست باران پس از خشک سالی

(1) خداوندا ما را از باران سیراب نما و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.

(2) و با به بار آمدن میوه، بر بندگانت احسان نما و با شکفتن شکوفه، سرزمین هایت را زنده گردان و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود -که فراوانی اش همیشگی، جاری شدنش بسیار، سخت، تند و شتابان باشد- آماده ساز.

(3) که به سبب آن، آنچه را که مرده است، زنده نمایی. و با آن آنچه را که از دست رفته، برگردانی. و به وسیله آن آنچه که آمدنی است، بیرون آوری. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، گوارا، خوش، فراگیر، غرّنده. نه ابری پیوسته بارانی و نه ابری جهنده و بی باران.

(4) خداوندا ما را از بارانی ثمربخش، خرّمی بخش، سرسبز کننده، پهناور، دامنه دار و پُر آب، سیراب گردان تا با آن گیاه روینده را بازگردانی. و به وسیله آن گیاه پژمرده را اصلاح کنی.

(5) خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را جاری گردانی و چاه ها را از آن پر کنی و رودخانه ها را با آن روان سازی و درخت ها را به وسیله آن برویانی و با آن قیمت ها را -در همه شهرهای بزرگ- ارزان کنی و چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری و روزی های پاکیزه را با آن برایمان کامل گردانی و کشت ها را به وسیله اش برایمان برویانی و پستان حیوان را با آن پر (شیر) سازی و به وسیله آن نیرویی بر نیروی ما بیفزایی، سیراب نما.

ص: 1355

(6) أللّهُمّ لَا تَجعَل ظِلّهُ عَلَینَا سَمُوماً، وَ لَا تَجعَل بَردَهُ عَلَینَا حُسُوماً، وَ لَا تَجعَل صَوبَهُ عَلَینَا رُجُوماً، وَ لَا تَجعَل مَاءَهُ عَلَینَا أُجَاجاً.(7) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ ارزُقنَا مِن بَرَکَاتِ السّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.

ص: 1356

(6) خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان قرار نده و سردی اش را بر ما شوم و باریدنش را بر ما تیر بلا قرار نده و آبش را بر ما شور و تلخ نگردان.

(7) خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را از برکات آسمان ها و زمین روزی عطا فرما. بدرستی که تو بر هر چیز توانایی.

ص: 1357

(20) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی مَکَارِمِ الأَخلَاقِ وَ مرَضیِ ّ الأَفعَالِ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلّغ بإِیِماَنیِ أَکمَلَ الإِیمَانِ، وَ اجعَل یقَیِنیِ أَفضَلَ الیَقِینِ، وَ انتَهِ بنِیِتّیِ إِلَی أَحسَنِ النّیّاتِ، وَ بعِمَلَیِ إِلَی أَحسَنِ الأَعمَالِ.(2) أللّهُمّ وَفّر بِلُطفِکَ نیِتّیِ، وَ صَحّح بِمَا عِندَکَ یقَیِنیِ، وَ استَصلِح بِقُدرَتِکَ مَا فَسَدَ منِیّ.(3) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفنِیِ مَا یشَغلَنُیِ الِاهتِمَامُ بِهِ، وَ استعَملِنیِ بِمَا تسَألَنُیِ غَداً عَنهُ، وَ استَفرِغ أیَاّمیِ فِیمَا خلَقَتنَیِ لَهُ، وَ أغَننِیِ وَ أَوسِع عَلَیّ فِی رِزقِکَ، وَ لَا تفَتنِیّ بِالنّظَرِ، وَ أعَزِنّیِ وَ لَا تبَتلَیِنَیّ بِالکِبرِ، وَ عبَدّنیِ لَکَ وَ لَا تُفسِد عبِاَدتَیِ بِالعُجبِ، وَ أَجرِ لِلنّاسِ عَلَی یدَیِ َ الخَیرَ وَ لَا تَمحَقهُ بِالمَنّ، وَ هَب لِی معَاَلیِ َ الأَخلَاقِ، وَ اعصمِنیِ مِنَ الفَخرِ.(4) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا ترَفعَنیِ فِی النّاسِ دَرَجَهً إِلّا حطَطَتنَیِ

عِندَ نفَسیِ مِثلَهَا، وَ لَا تُحدِث لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلّا أَحدَثتَ لِی ذِلّهً بَاطِنَهً

عِندَ (5) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ متَعّنیِ بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَستَبدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَهِ حَقّ لَا أَزِیغُ عَنهَا، وَ نِیّهِ رُشدٍ لَا أَشُکّ فِیهَا، وَ عمَرّنیِ مَا کَانَ عمُرُیِ بِذلَهً فِی طَاعَتِکَ، فَإِذَا کَانَ عمُرُیِ مَرتَعاً لِلشّیطَانِ فاَقبضِنیِ إِلَیکَ قَبلَ أَن یَسبِقَ مَقتُکَ إلِیَ ّ، أَو یَستَحکِمَ غَضَبُکَ عَلَیّ.

ص: 1358

(20) و از دعای امام علیه السلام بود در اخلاق نیک و کردارهای پسندیده

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان و یقینم را برترین یقین قرار ده و نیّت مرا به نیک ترین نیّت ها و عملم را به بهترین اعمال منتهی ساز.

(2) خداوندا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان و یقینم را به آنچه نزد توست درست گردان و امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.

(3) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از آنچه اهتمام به آن مشغولم می سازد کفایت کن. و مرا به کاری که فردا از آن بازپرسی می نمایی وادار. و سراسر روزهایم را در آنچه مرا برای آن آفریدی صرف نما. و مرا بی نیاز گردان و روزی ات را بر من بگستر و مرا به چشم به راه بودن گرفتار نکن. و مرا گرامی دار و به خود بزرگ بینی گرفتارم نساز. و مرا به عبادت خود وادار ولی بندگی ام را با خودپسندی تباه نگردان. و نیکی کردن به مردم را به دست من جاری ساز ولی آن را با منّت گذاردن باطل نفرما. و به من بزرگواری های اخلاقی عطا کن و مرا از فخرفروشی حفظ فرما.

(4) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و در میان مردم درجه مرا بالا نبر، مگر آنکه به همان مقدار در نظر خودم فرود آوری و عزّتی آشکار برایم پدید نیاور، مگر آنکه به همان اندازه ذلّتی پنهانی در نزد خودم پدید آوری.

(5) خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به هدایتی شایسته که با هیچ چیز عوض نکنم و به راه حقّی که از آن به بیراهه نروم و به نیّت درستی که در آن تردید نکنم، بهرمند ساز و تا زمانی که زندگی ام در طاعت تو صرف شود مرا طول عمر ده. پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد -پیش از آنکه دشمنی ات به سوی من شتابد یا خشمت بر من استوار گردد- مرا به سوی خود بازگردان.

ص: 1359

(6) أللّهُمّ لَا تَدَع خَصلَهً تُعَابُ منِیّ إِلّا أَصلَحتَهَا، وَ لَا عَائِبَهً أُوَنّبُ بِهَا إِلّا حَسّنتَهَا، وَ لَا أُکرُومَهً فِیّ نَاقِصَهً إِلّا أَتمَمتَهَا.(7) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ أبَدلِنیِ مِن بِغضَهِ أَهلِ الشّنَآنِ المَحَبّهَ، وَ مِن حَسَدِ أَهلِ البغَی ِ المَوَدّهَ، وَ مِن ظِنّهِ أَهلِ الصّلَاحِ الثّقَهَ، وَ مِن عَدَاوَهِ الأَدنَینَ الوَلَایَهَ، وَ مِن عُقُوقِ ذوَیِ الأَرحَامِ المَبَرّهَ، وَ مِن خِذلَانِ الأَقرَبِینَ النّصرَهَ، وَ مِن حُبّ المُدَارِینَ تَصحِیحَ المِقَهِ، وَ مِن رَدّ المُلَابِسِینَ کَرَمَ العِشرَهِ، وَ مِن مَرَارَهِ خَوفِ الظّالِمِینَ حَلَاوَهَ الأَمَنَهِ.(8) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل لِی یَداً عَلَی مَن ظلَمَنَیِ، وَ لِسَاناً عَلَی مَن خاَصمَنَیِ، وَ ظَفَراً بِمَن عاَندَنَیِ، وَ هَب لِی مَکراً عَلَی مَن کاَیدَنَیِ، وَ قُدرَهً عَلَی مَنِ اضطهَدَنَیِ، وَ تَکذِیباً لِمَن قصَبَنَیِ، وَ سَلَامَهً مِمّن توَعَدّنَیِ، وَ وفَقّنیِ لِطَاعَهِ مَن سدَدّنَیِ، وَ مُتَابَعَهِ مَن أرَشدَنَیِ.(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ سدَدّنیِ لِأَن أُعَارِضَ مَن غشَنّیِ بِالنّصحِ، وَ أجَزیِ َ مَن هجَرَنَیِ بِالبِرّ، وَ أُثِیبَ مَن حرَمَنَیِ بِالبَذلِ، وَ أکُاَفیِ َ مَن قطَعَنَیِ بِالصّلَهِ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغتاَبنَیِ إِلَی حُسنِ الذّکرِ، وَ أَن أَشکُرَ الحَسَنَهَ، وَ أغُضیِ َ عَنِ السّیّئَهِ.(10) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ حلَنّیِ بِحِلیَهِ الصّالِحِینَ، وَ ألَبسِنیِ زِینَهَ المُتّقِینَ، فِی بَسطِ العَدلِ، وَ کَظمِ الغَیظِ، وَ إِطفَاءِ النّائِرَهِ، وَ ضَمّ أَهلِ الفُرقَهِ، وَ إِصلَاحِ ذَاتِ البَینِ، وَ إِفشَاءِ العَارِفَهِ، وَ سَترِ العَائِبَهِ، وَ لِینِ العَرِیکَهِ، وَ خَفضِ الجَنَاحِ، وَ حُسنِ السّیرَهِ، وَ سُکُونِ الرّیحِ، وَ طِیبِ المُخَالَقَهِ، وَ السّبقِ إِلَی الفَضِیلَهِ، وَ إِیثَارِ التّفَضّلِ، وَ تَرکِ التّعیِیرِ، وَ الإِفضَالِ عَلَی غَیرِ المُستَحِقّ، وَ القَولِ بِالحَقّ وَ إِن عَزّ، وَ استِقلَالِ الخَیرِ وَ إِن کَثُرَ مِن قوَلیِ وَ فعِلیِ، وَ استِکثَارِ الشّرّ وَ إِن قَلّ مِن قوَلیِ وَ فعِلیِ، وَ أَکمِل ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطّاعَهِ، وَ لُزُومِ الجَمَاعَهِ، وَ رَفضِ أَهلِ البِدَعِ، وَ مُستَعمِلِ الرأّی ِ المُختَرَعِ.

ص: 1360

(6) خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی و نه عیبی که بدان سرزنش شوم، مگر آنکه نیکویش گردانی و نه خوی پسندیده ای که در من ناقص باشد، مگر آنکه کاملش فرمایی.

(7) خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درباره من کینه توزی دشمنان را به محبّت، و حسد متجاوزان را به دوستی و بدگمانی نیکان را به اعتماد، و دشمنی نزدیکان را به دوستی، و بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری، و دست از یاری برداشتن کسان را به یاری نمودن، و دوستی (ظاهری) مدارا کنندگان را به دوستی واقعی، و اهانت معاشران را به خوش رفتاری، و تلخی بیم از ستمگران را به شیرینی امنیّت مبدّل فرما.

(8) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و برایم بر آنکه به من ستم کرد، دستی و بر کسی که با من جدال کرد، زبانی و بر آنکه با من ناسازگاری نمود، پیروزی ای قرار ده. و مرا بر آنکه به من نیرنگ زند چاره جویی ای، و توانایی ای بر آنکه به من ستم نمود، و تکذیبی بر آنکه مرا دشنام داد، و سلامتی از آنکه مرا تهدید نمود، ببخش. و مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گرداند و پیروی از کسی که ارشادم کرد، توفیق ده.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از روی خیرخواهی برخورد کنم. و آنکه از من دوری کرده را به نیکی جزا دهم. و به آنکه محرومم نموده، با بخشش پاداش دهم. و کسی را که از من جدا شده به پیوستن مکافات دهم. و با آنکه از من غیبت نموده به نیکی یاد کنم. و نیکی (دیگران) را سپاس گزارم و از بدی (آنها) چشم پوشی کنم.

(10) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به زینت شایستگان بیارا و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان. در گستردن عدل و فروبردن خشم و فرونشاندن (آتش) کینه و پیوند دادن پراکندگان و اصلاح بین مردم و آشکار کردن نیکی و پوشاندن عیب و نرم خویی و فروتنی و خوش رفتاری و وقار و خوش خویی و پیشی گرفتن به فضیلت و برگزیدن احسان و ترک سرزنش و احسان نکردن به کسی که شایسته احسان نیست و سخنِ حقّ گفتن، اگر چه سخت باشد و کم شمردن نیکی گفتار و کردارم، اگر چه بسیار باشد و بسیار شمردن بدی گفتار و کردارم، اگر چه کم باشد و این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی و همراهی با جماعت و فرو گذاردن اهل بدعت و هر که به رأی ساختگی خود عمل می کند، کامل گردان.

ص: 1361

(11) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل أَوسَعَ رِزقِکَ عَلَیّ إِذَا کَبِرتُ، وَ أَقوَی قُوّتِکَ فِیّ إِذَا نَصِبتُ، وَ لَا تبَتلَیِنَیّ بِالکَسَلِ عَن عِبَادَتِکَ، وَ لَا العَمَی عَن سَبِیلِکَ، وَ لَا بِالتّعَرّضِ لِخِلَافِ مَحَبّتِکَ، وَ لَا مُجَامَعَهِ مَن تَفَرّقَ عَنکَ، وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجتَمَعَ إِلَیکَ.(12) أللّهُمّ اجعلَنیِ أَصُولُ بِکَ عِندَ الضّرُورَهِ، وَ أَسأَلُکَ عِندَ الحَاجَهِ، وَ أَتَضَرّعُ إِلَیکَ عِندَ المَسکَنَهِ، وَ لَا تفَتنِیّ بِالِاستِعَانَهِ بِغَیرِکَ إِذَا اضطُرِرتُ، وَ لَا بِالخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیرِکَ إِذَا افتَقَرتُ، وَ لَا بِالتّضَرّعِ إِلَی مَن دُونَکَ إِذَا رَهِبتُ،فَأَستَحِقّ بِذَلِکَ خِذلَانَکَ وَ مَنعَکَ وَ إِعرَاضَکَ، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.(13) أللّهُمّ اجعَل مَا یلُقیِ الشّیطَانُ فِی روُعیِ مِنَ التمّنَیّ وَ التظّنَیّ وَ الحَسَدِ ذِکراً لِعَظَمَتِکَ، وَ تَفَکّراً فِی قُدرَتِکَ، وَ تَدبِیراً عَلَی عَدُوّکَ، وَ مَا أَجرَی عَلَی لسِاَنیِ مِن لَفظَهِ فُحشٍ أَو هُجرٍ أَو شَتمِ عِرضٍ أَو شَهَادَهِ بَاطِلٍ أَوِ اغتِیَابِ مُؤمِنٍ غَائِبٍ أَو سَبّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشبَهَ ذَلِکَ نُطقاً بِالحَمدِ لَکَ، وَ إِغرَاقاً فِی الثّنَاءِ عَلَیکَ، وَ ذَهَاباً فِی تَمجِیدِکَ، وَ شُکراً لِنِعمَتِکَ، وَ اعتِرَافاً بِإِحسَانِکَ، وَ إِحصَاءً لِمِنَنِکَ.(14) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظلَمَنّ وَ أَنتَ مُطِیقٌ لِلدّفعِ عنَیّ، وَ لَا أَظلِمَنّ وَ أَنتَ القَادِرُ عَلَی القَبضِ منِیّ، وَ لَا أَضِلّنّ وَ قَد أَمکَنَتکَ هدِاَیتَیِ، وَ لَا أَفتَقِرَنّ وَ مِن عِندِکَ وسُعیِ، وَ لَا أَطغَیَنّ وَ مِن عِندِکَ وجُدیِ.(15) أللّهُمّ إِلَی مَغفِرَتِکَ وَفَدتُ، وَ إِلَی عَفوِکَ قَصَدتُ، وَ إِلَی تَجَاوُزِکَ اشتَقتُ، وَ بِفَضلِکَ وَثِقتُ، وَ لَیسَ عنِدیِ مَا یُوجِبُ لِی مَغفِرَتَکَ، وَ لَا فِی عمَلَیِ مَا أَستَحِقّ بِهِ عَفوَکَ، وَ مَا لِی بَعدَ أَن حَکَمتُ عَلَی نفَسیِ إِلّا فَضلُکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَفَضّل عَلَیّ.

ص: 1362

(11) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و فراخ ترین روزی ات را بر من، زمانی که پیر شدم و قوی ترین توانایی ات را در من، هنگامی که درمانده شدم قرار ده. و مرا به سستی در عبادتت و به کوری از راهت و پرداختن به کاری خلاف دوستی ات و گرد آمدن با کسی که از تو دوری نموده و جدایی از آنکه به تو پیوسته، گرفتار نساز.

(12) خداوندا مرا چنانم کن که به وقت ضرورت، به (یاری) تو حمله آورم و هنگام نیازمندی از تو درخواست کنم و هنگام تهی دستی، به درگاه تو زاری کنم و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام و به فروتنی برای درخواست از دیگران به هنگام نیازم و به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم. ای بخشاینده ترین بخشایندگان.

(13) خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد بزرگی ات و اندیشه در قدرتت و تدبیر علیه دشمنت، و به جای آنچه او بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا دشنام یا آبروریزی یا گواهی نادرست یا غیبت مؤمن غائب یا ناسزا به شخص حاضر و مانند اینها، سپاس برای خودت و ثنای فراوانت و اقدام به بزرگ دانستنت و شکر نعمتت و اعتراف به نیکی ات و شمردن بخشش هایت را قرار ده.

(14) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و (چنان کن که) بر من ستم نشود، در حالی که تو بر دفاع از من توانایی. و بر کسی ستم نکنم، در حالی که تو قادری بازم داری. و گمراه نگردم، در حالی که می توانی هدایتم کنی. و فقیر نگردم، در حالی که دارایی ام از نزد تو می باشد و سرکشی نکنم، در حالی که توانایی ام از نزد توست.

(15) خداوندا به سوی آمرزشت روی آورده ام و به سوی بخشایش تو آهنگ نموده ام و به گذشت تو اشتیاق ورزیده ام و به احسان تو اعتماد کرده ام. در حالی که آنچه موجب آمرزیدن تو گردد، در من نیست و در عملم چیزی که سزاوار عفو تو شوم وجود ندارد و پس از آنکه خود را محکوم کردم، چیزی جز فضل تو ندارم. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من تفضّل نما.

ص: 1363

(16) أللّهُمّ وَ أنَطقِنیِ بِالهُدَی، وَ ألَهمِنیِ التّقوَی، وَ وفَقّنیِ للِتّیِ هیِ َ أَزکَی، وَ استعَملِنیِ بِمَا هُوَ أَرضَی.(17) أللّهُمّ اسلُک بیِ َ الطّرِیقَهَ المُثلَی، وَ اجعلَنیِ عَلَی مِلّتِکَ أَمُوتُ وَ أَحیَا.(18) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ متَعّنیِ بِالِاقتِصَادِ، وَ اجعلَنیِ مِن أَهلِ السّدَادِ، وَ مِن أَدِلّهِ الرّشَادِ، وَ مِن صَالِحِ العِبَادِ، وَ ارزقُنیِ فَوزَ المَعَادِ، وَ سلَامَهَ المِرصَادِ.(19) أللّهُمّ خُذ لِنَفسِکَ مِن نفَسیِ مَا یُخَلّصُهَا، وَ أَبقِ لنِفَسیِ مِن نفَسیِ مَا یُصلِحُهَا، فَإِنّ نفَسیِ هَالِکَهٌ أَو تَعصِمَهَا.(20) أللّهُمّ أَنتَ عدُتّیِ إِن حَزِنتُ، وَ أَنتَ منُتجَعَیِ إِن حُرِمتُ، وَ بِکَ استغِاَثتَیِ إِن کَرِثتُ، وَ عِندَکَ مِمّا فَاتَ خَلَفٌ، وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ، وَ فِیمَا أَنکَرتَ تَغیِیرٌ،فَامنُن عَلَیّ قَبلَ البَلَاءِ بِالعَافِیَهِ، وَ قَبلَ الطّلَبِ بِالجِدَهِ، وَ قَبلَ الضّلَالِ بِالرّشَادِ، وَ اکفنِیِ مَئُونَهَ مَعَرّهِ العِبَادِ، وَ هَب لِی أَمنَ یَومِ المَعَادِ، وَ امنحَنیِ (21) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ادرَأ عنَیّ بِلُطفِکَ، وَ اغذنُیِ بِنِعمَتِکَ، وَ أصَلحِنیِ بِکَرَمِکَ، وَ داَونِیِ بِصُنعِکَ، وَ أظَلِنّیِ فِی ذَرَاکَ، وَ جلَلّنیِ رِضَاکَ، وَ وفَقّنیِ إِذَا اشتَکَلَت عَلَیّ الأُمُورُ لِأَهدَاهَا، وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الأَعمَالُ لِأَزکَاهَا، وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ المِلَلُ لِأَرضَاهَا.(22) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ توَجّنیِ بِالکِفَایَهِ، وَ سمُنیِ حُسنَ الوِلَایَهِ، وَ هَب لِی صِدقَ الهِدَایَهِ، وَ لَا تفَتنِیّ بِالسّعَهِ، وَ امنحَنیِ حُسنَ الدّعَهِ، وَ لَا تَجعَل عیَشیِ کَدّاً کَدّاً، وَ لَا تَرُدّ دعُاَئیِ عَلَیّ رَدّاً،فإَنِیّ لَا أَجعَلُ لَکَ ضِدّاً، وَ لَا أَدعُو مَعَکَ نِدّاً.

ص: 1364

(16) خداوندا و مرا به هدایت گویا کن و پرهیزکاری در دلم افکن و به پاکیزه ترین روش توفیق ده و به پسندیده ترین رفتار وادار.

(17) خداوندا مرا به بهترین راه ببر و چنانم گردان که بر آئین تو بمیرم و زنده شوم.

(18) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به میانه روی، بهره مند گردان و مرا از درستکاران و راهنمایان به راه راست و از بندگان شایسته قرار ده و رستگاریِ قیامت و رهایی از کمین گاه (دوزخ) را روزی ام فرما.

(19) خداوندا برای خود از من، آنچه را که رهایی ام دهد، بگیر. و از من برایم، آنچه را که اصلاحم نماید، باقی گذار. زیرا نفسم هلاک شونده است، مگر آنکه تو حفظش نمایی.

(20) خداوندا اگر اندوهگین شوم، مایه دلخوشی ام تویی. و اگر ناامید گردم، امید من به توست. و اگر اندوه مرا فراگیرد، از تو فریادرسی خواهم. و عوض هر آنچه از دست رفته و اصلاح آنچه تباه شده، و تغییر آنچه زشت دانسته ای، نزد توست. پس پیش از گرفتاری، با تندرستی و پیش از درخواست، با توانگری و پیش از گمراهی، با ارشاد، بر من منّت گذار و سنگینی گناهِ عیب جوییِ بندگان را از من بردار. و مرا آسایشِ روز بازگشت ببخش. و خوب ارشاد کردن را به من عطا نما.

(21) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به لطفت، (هر شرّی را) از من دور کن. و به نعمتت، مرا پرورش ده و به کرم خویش، مرا اصلاح فرما و به احسان خود، مرا درمان کن و در سایه خود، قرارم ده و خوشنودی ات را بر من بپوشان و آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها و هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها و زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.

(22) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و تاج بی نیازی بر سرم گذار. و نیک سرپرستی نمودن را، بر عهده من قرار ده. و مرا هدایت راستین ببخش. و به توانگری آزمایشم مکن. و آسودگی خاطر به من عطا فرما. و زندگی ام را پر دردسر قرار نده. و دعایم را به خودم باز نگردان. زیرا من برای تو ضدّی قرار نمی دهم و با تو همانندی را نمی خوانم.

ص: 1365

(23) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ امنعَنیِ مِنَ السّرَفِ، وَ حَصّن رزِقیِ مِنَ التّلَفِ، وَ وَفّر ملَکَتَیِ بِالبَرَکَهِ فِیهِ، وَ أَصِب بیِ سَبِیلَ الهِدَایَهِ لِلبِرّ فِیمَا أُنفِقُ مِنهُ.(24) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفنِیِ مَئُونَهَ الِاکتِسَابِ، وَ ارزقُنیِ مِن غَیرِ احتِسَابٍ، فَلَا أَشتَغِلَ عَن عِبَادَتِکَ بِالطّلَبِ، وَ لَا أَحتَمِلَ إِصرَ تَبِعَاتِ المَکسَبِ.(25) أللّهُمّ فأَطَلبِنیِ بِقُدرَتِکَ مَا أَطلُبُ، وَ أجَرِنیِ بِعِزّتِکَ مِمّا أَرهَبُ.(26) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُن وجَهیِ بِالیَسَارِ، وَ لَا تَبتَذِل جاَهیِ بِالإِقتَارِ فَأَستَرزِقَ أَهلَ رِزقِکَ، وَ أسَتعَطیِ َ شِرَارَ خَلقِکَ،فَأَفتَتِنَ بِحَمدِ مَن أعَطاَنیِ، وأُبتَلَی بِذَمّ مَن منَعَنَیِ، وَ أَنتَ مِن دُونِهِم ولَیِ ّ الإِعطَاءِ وَ المَنعِ.(27) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ صِحّهً فِی عِبَادَهٍ، وَ فَرَاغاً فِی زَهَادَهٍ، وَ عِلماً فِی استِعمَالٍ، وَ وَرَعاً فِی إِجمَالٍ.(28) أللّهُمّ اختِم بِعَفوِکَ أجَلَیِ، وَ حَقّق فِی رَجَاءِ رَحمَتِکَ أمَلَیِ، وَ سَهّل إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سبُلُیِ، وَ حَسّن فِی جَمِیعِ أحَواَلیِ عمَلَیِ.(29) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ نبَهّنیِ لِذِکرِکَ فِی أَوقَاتِ الغَفلَهِ، وَ استعَملِنیِ بِطَاعَتِکَ فِی أَیّامِ المُهلَهِ، وَ انهَج لِی إِلَی مَحَبّتِکَ سَبِیلًا سَهلَهً،أَکمِل لِی بِهَا خَیرَ الدّنیَا وَ الآخِرَهِ.(30) أللّهُمّ وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،کَأَفضَلِ مَا صَلّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِن خَلقِکَ قَبلَهُ، وَ أَنتَ مُصَلّ عَلَی أَحَدٍ بَعدَهُ، وَ آتِنَا فِی الدّنیَا حَسَنَهً وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً، وَ قنِیِ بِرَحمَتِکَ عَذَابَ النّارِ.

ص: 1366

(23) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از اسراف کاری بازدار و روزی ام را از تلف شدن نگهدار. و دارایی ام را با برکت، افزون ساز. و مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.

(24) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار. و مرا بی حساب روزی ده، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم و زیر بار پیامدهای بدِ کسب نروم.

(25) خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور. و به عزّت خود، از آنچه می ترسم، ایمنی ام ده.

(26) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آبرویم را با توانگری حفظ کن و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. و از آفریدگان بدت، عطا طلبم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم و به نکوهش آنکه از من بازداشته، دچار گردم. در حالی که تو عهده دار بخشیدن و باز داشتنی، نه آنها.

(27) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا تندرستی در عبادت و فراغت در زهد و علم با عمل و پرهیز کاریِ از روی میانه روی، روزی فرما.

(28) خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده. و آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق بخش. و راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما. و عملم را در همه احوالم، نیکو گردان.

(29) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. و در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار. و راهی آسان به سوی محبّتت، برایم هموار گردان. و بدین وسیله، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل نما.

(30) خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست، همانند برترین درودی که پیش از او بر کسی از آفریدگانت فرستادی و پس از او بر کسی خواهی فرستاد، و در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی، عطایمان کن. و مرا به رحمت خود از عذاب آتش، حفظ فرما.

ص: 1367

(21) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا حَزَنَهُ أَمرٌ وَ أَهَمّتهُ الخَطَایَا

(1) أللّهُمّ یَا کاَفیِ َ الفَردِ الضّعِیفِ، وَ واَقیِ َ الأَمرِ المَخُوفِ،أفَردَتَنیِ الخَطَایَا فَلَا صَاحِبَ معَیِ، وَ ضَعُفتُ عَن غَضَبِکَ فَلَا مُؤَیّدَ لِی، وَ أَشرَفتُ عَلَی خَوفِ لِقَائِکَ فَلَا مُسَکّنَ لرِوَعتَیِ(2) وَ مَن یؤُمنِنُیِ مِنکَ وَ أَنتَ أخَفَتنَیِ، وَ مَن یسُاَعدِنُیِ وَ أَنتَ أفَردَتنَیِ، وَ مَن یقُوَیّنیِ وَ أَنتَ أضَعفَتنَیِ(3) لَا یُجِیرُ، یَا إلِهَیِ، إِلّا رَبّ عَلَی مَربُوبٍ، وَ لَا یُؤمِنُ إِلّا غَالِبٌ عَلَی مَغلُوبٍ، وَ لَا یُعِینُ إِلّا طَالِبٌ عَلَی مَطلُوبٍ.(4) وَ بِیَدِکَ، یَا إلِهَیِ،جَمِیعُ ذَلِکَ السّبَبِ، وَ إِلَیکَ المَفَرّ وَ المَهرَبُ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِر هرَبَیِ، وَ أَنجِح مطَلبَیِ.(5) أللّهُمّ إِنّکَ إِن صَرَفتَ عنَیّ وَجهَکَ الکَرِیمَ أَو منَعَتنَیِ فَضلَکَ الجَسِیمَ أَو حَظَرتَ عَلَیّ رِزقَکَ أَو قَطَعتَ عنَیّ سَبَبَکَ لَم أَجِدِ السّبِیلَ إِلَی شَیءٍ مِن أمَلَیِ غَیرَکَ، وَ لَم أَقدِر عَلَی مَا عِندَکَ بِمَعُونَهِ سِوَاکَ،فإَنِیّ عَبدُکَ وَ فِی قَبضَتِکَ،ناَصیِتَیِ بِیَدِکَ.(6) لَا أَمرَ لِی مَعَ أَمرِکَ،مَاضٍ فِیّ حُکمُکَ،عَدلٌ فِیّ قَضَاؤُکَ، وَ لَا قُوّهَ لِی عَلَی الخُرُوجِ مِن سُلطَانِکَ، وَ لَا أَستَطِیعُ مُجَاوَزَهَ قُدرَتِکَ، وَ لَا أَستَمِیلُ هَوَاکَ، وَ لَا أَبلُغُ رِضَاکَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِندَکَ إِلّا بِطَاعَتِکَ وَ بِفَضلِ رَحمَتِکَ.

ص: 1368

(21)و از دعای امام علیه السلام بود هنگامی که چیزی او را اندوهگین می نمود و گناهان او را پریشان می کرد

(1) خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان. و نگهدارنده از هر چیز ترسناک. خطاها مرا تنها گردانده و همراهی ندارم. و در برابر خشم تو ناتوان شده ام و یاری دهنده ای ندارم. و به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.

(2) و چه کسی مرا از تو امان بخشد، در حالی که تو مرا ترسانده ای؟ و چه کسی مرا یاری دهد، در حالی که تو مرا تنها گذاشته ای؟ و چه کسی مرا نیرومند سازد، در حالی که تو ناتوانم نموده ای؟

(3) ای خدای من، پرورده را جز پروردگار، پناه نمی دهد. و شکست خورده را جز پیروز، امان نمی بخشد. و طلب شده را جز طلب کننده، یاری نمی رساند.

(4) و ای خدای من، همه این سبب ها به دست توست و مفر و گریز به سوی توست. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و گریزم را پناه ده و مطلبم را برآور.

(5) خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی یا فضل بزرگت را از من بازداری یا روزی ات را بر من دریغ نمایی یا رشته (رحمت) خود را از من ببری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم و به آنچه نزد توست، با کمک غیر تو دسترسی ندارم. چون من بنده تو و در مشت توام و موی پیشانی (و اختیار) م به دست توست.

(6) با فرمان تو، مرا فرمانی نیست. حکم تو درباره من جاری است و آنچه برای من تقدیر نمودی، عادلانه است. و مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست. و نمی توانم از قدرت تو بگریزم. و نمی توانم محبّت تو را جلب نمایم. و توانایی (جلب) رضایتت را ندارم. و نائل به آنچه نزد توست نیستم، جز با اطاعت (از) تو و به فزونیِ رحمتت.

ص: 1369

(7)إلِهَیِ أَصبَحتُ وَ أَمسَیتُ عَبداً دَاخِراً لَکَ، لَا أَملِکُ لنِفَسیِ نَفعاً وَ لَا ضَرّاً إِلّا بِکَ،أَشهَدُ بِذَلِکَ عَلَی نفَسیِ، وَ أَعتَرِفُ بِضَعفِ قوُتّیِ وَ قِلّهِ حیِلتَیِ،فَأَنجِز لِی مَا وعَدَتنَیِ، وَ تَمّم لِی مَا آتیَتنَیِ،فإَنِیّ عَبدُکَ المِسکِینُ المُستَکِینُ الضّعِیفُ الضّرِیرُ الحَقِیرُ المَهِینُ الفَقِیرُ الخَائِفُ المُستَجِیرُ.(8) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تجَعلَنیِ نَاسِیاً لِذِکرِکَ فِیمَا أوَلیَتنَیِ، وَ لَا غَافِلًا لِإِحسَانِکَ فِیمَا أبَلیَتنَیِ، وَ لَا آیِساً مِن إِجَابَتِکَ لِی وَ إِن أَبطَأَت عنَیّ، فِی سَرّاءَ کُنتُ أَو ضَرّاءَ، أَو شِدّهٍ أَو رَخَاءٍ، أَو عَافِیَهٍ أَو بَلَاءٍ، أَو بُؤسٍ أَو نَعمَاءَ، أَو جِدَهٍ أَو لَأوَاءَ، أَو فَقرٍ أَو غِنًی.(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل ثنَاَئیِ عَلَیکَ، وَ مدَحیِ إِیّاکَ، وَ حمَدیِ لَکَ فِی کُلّ حاَلاَتیِ حَتّی لَا أَفرَحَ بِمَا آتیَتنَیِ مِنَ الدّنیَا، وَ لَا أَحزَنَ عَلَی مَا منَعَتنَیِ فِیهَا، وَ أَشعِر قلَبیِ تَقوَاکَ، وَ استَعمِل بدَنَیِ فِیمَا تَقبَلُهُ منِیّ، وَ اشغَل بِطَاعَتِکَ نفَسیِ عَن کُلّ مَا یَرِدُ عَلَیّ حَتّی لَا أُحِبّ شَیئاً مِن سُخطِکَ، وَ لَا أَسخَطَ شَیئاً مِن رِضَاکَ.(10) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ فَرّغ قلَبیِ لِمَحَبّتِکَ، وَ اشغَلهُ بِذِکرِکَ، وَ انعَشهُ بِخَوفِکَ وَ بِالوَجَلِ مِنکَ، وَ قَوّهِ بِالرّغبَهِ إِلَیکَ، وَ أَمِلهُ إِلَی طَاعَتِکَ، وَ أَجرِ بِهِ فِی أَحَبّ السّبُلِ إِلَیکَ، وَ ذَلّلهُ بِالرّغبَهِ فِیمَا عِندَکَ أَیّامَ حیَاَتیِ کُلّهَا.(11) وَ اجعَل تَقوَاکَ مِنَ الدّنیَا زاَدیِ، وَ إِلَی رَحمَتِکَ رحِلتَیِ، وَ فِی مَرضَاتِکَ مدَخلَیِ، وَ اجعَل فِی جَنّتِکَ مثَواَی َ، وَ هَب لِی قُوّهً أَحتَمِلُ بِهَا جَمِیعَ مَرضَاتِکَ، وَ اجعَل فرِاَریِ إِلَیکَ، وَ رغَبتَیِ فِیمَا عِندَکَ، وَ أَلبِس قلَبیِ َ الوَحشَهَ مِن شِرَارِ خَلقِکَ، وَ هَب لِیَ الأُنسَ بِکَ وَ بِأَولِیَائِکَ وَ أَهلِ طَاعَتِکَ.

ص: 1370

(7) خدای من، صبح و شام را به سر کردم، در حالی که بنده خوار توام. جز به یاری تو سود و زیانی را مالک نیستم. بر خود، به این مطلب گواهی می دهم. و به ضعف قوّتم و کمی چاره اندیشی ام اعتراف دارم. پس آنچه به من وعده دادی، انجام ده و آنچه به من عطا کردی، تمام گردان. که من بنده بینوا، زار، ضعیف، بد حال و خوار، ناچیز، پست، فقیر، ترسان و پناه گیرنده توام.

(8) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا فراموشکارِ یادت در آنچه به من عطا نمودی، و غافل از احسانت در آنچه به من بخشیدی، و ناامید از اجابتت -گرچه دیر شود- قرار نده، در خوشی باشم یا سختی، یا تنگی یا فراخی، یا تندرستی یا گرفتاری، یا فقر یا نعمت، یا توانگری یا تنگدستی، یا تهی دستی یا ثروت.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ستایش مرا ویژه خودت و مدح مرا بر خودت و سپاسم را در همه حالات، برای خودت قرار ده. تا به آنچه از دنیا به من داده ای، خوشحال نشوم و به آنچه مرا از آن باز داشته ای، غمگین نگردم و قلبم را به جامه پرهیز از خود بپوشان. و بدنم را در آنچه از من می پذیری به کار گیر. و مرا از هر چه به من برسد، به طاعت خویش مشغول دار. تا چیزی که تو را به خشم می آورد، دوست نداشته باشم و از چیزی که خوشنودی توست، خشمگین نشوم.

(10) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به یادت مشغول دار و به خوف و ترس از خود بلندمرتبه کن و به رغبت به سوی خود، توانایی ده و به طاعتت متوجّه ساز و در محبوب ترین راه ها به سویت روانه فرما و آن را با رغبت به آنچه نزد توست، در همه روزهای زندگی ام رام گردان.

(11) و پرهیزکاری را توشه من از دنیا، و کوچ مرا به سوی رحمتت، و ورود مرا در خوشنودی ات قرار ده. و سرای مرا در بهشتت مقرّر گردان. و به من نیرویی عنایت کن تا بتوانم همه خوشنودی ات را حمل کنم. و گریزم را به سوی خود، و رغبتم را در آنچه نزد توست قرار ده. و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان. و انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.

ص: 1371

(12) وَ لَا تَجعَل لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیّ مِنّهً، وَ لَا لَهُ عنِدیِ یَداً، وَ لَا بیِ إِلَیهِم حَاجَهً،بَلِ اجعَل سُکُونَ قلَبیِ وَ أُنسَ نفَسیِ وَ استغِناَئیِ وَ کفِاَیتَیِ بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلقِکَ.(13) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعلَنیِ لَهُم قَرِیناً، وَ اجعلَنیِ لَهُم نَصِیراً، وَ امنُن عَلَیّ بِشَوقٍ إِلَیکَ، وَ بِالعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبّ وَ تَرضَی،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیکَ یَسِیرٌ.

ص: 1372

(12) و برای بدکار و کافر، بر من منّت و برای او نزد من نعمت و مرا به سوی آنها حاجت، قرار نده. بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.

(13) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا همنشین آنان قرار ده و مرا یاور آنها قرار ده و شوق به خودت و عمل -برای خودت- به آنچه دوست داری و خوشنود می شوی را به من ارزانی دار. که تو بر هر چیزی توانایی و (برآوردن) آن (حوائج) بر تو آسان است.

ص: 1373

(22) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ عِندَ الشّدّهِ وَ الجَهدِ وَ تَعَسّرِ الأُمُورِ

(1) أللّهُمّ إِنّکَ کلَفّتنَیِ مِن نفَسیِ مَا أَنتَ أَملَکُ بِهِ منِیّ، وَ قُدرَتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَیّ أَغلَبُ مِن قدُرتَیِ،فأَعَطنِیِ مِن نفَسیِ مَا یُرضِیکَ عنَیّ، وَ خُذ لِنَفسِکَ رِضَاهَا مِن نفَسیِ فِی عَافِیَهٍ.(2) أللّهُمّ لَا طَاقَهَ لِی بِالجَهدِ، وَ لَا صَبرَ لِی عَلَی البَلَاءِ، وَ لَا قُوّهَ لِی عَلَی الفَقرِ، فَلَا تَحظُر عَلَیّ رزِقیِ، وَ لَا تکَلِنیِ إِلَی خَلقِکَ،بَل تَفَرّد بحِاَجتَیِ، وَ تَوَلّ کفِاَیتَیِ.(3) وَ انظُر إلِیَ ّ وَ انظُر لِی فِی جَمِیعِ أمُوُریِ،فَإِنّکَ إِن وکَلَتنَیِ إِلَی نفَسیِ عَجَزتُ عَنهَا وَ لَم أُقِم مَا فِیهِ مَصلَحَتُهَا، وَ إِن وکَلَتنَیِ إِلَی خَلقِکَ تجَهَمّوُنیِ، وَ إِن ألَجأَتنَیِ إِلَی قرَاَبتَیِ حرَمَوُنیِ، وَ إِن أَعطَوا أَعطَوا قَلِیلًا نَکِداً، وَ مَنّوا عَلَیّ طَوِیلًا، وَ ذَمّوا کَثِیراً.(4)فَبِفَضلِکَ، أللّهُمّ،فأَغَننِیِ، وَ بِعَظَمَتِکَ فاَنعشَنیِ، وَ بِسَعَتِکَ،فَابسُط یدَیِ، وَ بِمَا عِندَکَ فاَکفنِیِ.(5) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ خلَصّنیِ مِنَ الحَسَدِ، وَ احصرُنیِ عَنِ الذّنُوبِ، وَ ورَعّنیِ عَنِ المَحَارِمِ، وَ لَا تجُرَئّنیِ عَلَی المعَاَصیِ، وَ اجعَل هوَاَی َ عِندَکَ، وَ رضِاَی َ فِیمَا یَرِدُ عَلَیّ مِنکَ، وَ بَارِک لِی فِیمَا رزَقَتنَیِ وَ فِیمَا خوَلّتنَیِ وَ فِیمَا أَنعَمتَ بِهِ عَلَیّ، وَ اجعلَنیِ فِی کُلّ حاَلاَتیِ مَحفُوظاً مَکلُوءاً مَستُوراً مَمنُوعاً مُعَاذاً مُجَاراً.

ص: 1374

(22)و از دعای امام علیه السلام بود هنگام سختی و مشقّت و دشوار شدن کارها

(1) خداوندا مرا -درباره خودم- به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری و قدرت تو بر آن و بر من، از توانایی من چیره تر است. پس آنچه تو را از من راضی می گرداند، به من عطا فرما. و رضای خود را از من در حال عافیت دریافت نما.

(2) خداوندا طاقت رنج کشیدن، و شکیبایی بر بلا، و تحمّل فقر ندارم. پس روزی ام را از من بازمدار و مرا به خلقت وانگذار. بلکه در خواستم را به تنهایی روا کن و مرا کفایت کن.

(3) و (به دید رحمت) به من بنگر و در تمام کارهایم به (سود) من نظر فرما. که اگر مرا به خود واگذاری، از انجام آن عاجزم و آنچه را مصلحت من در آن است، انجام ندهم و اگر مرا به آفریدگانت واگذاری، با من ترش رویی کنند و اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند و بر من منّت بسیار نهند و نکوهش فراوان کنند.

(4) پس به فضل خود، خداوندا بی نیازم گردان و به عظمت خویش به پایم دار و به توانگری ات گشاده دستم گردان و به آنچه نزد توست، کفایتم فرما.

(5) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از حسد، رهایی ده. و از گناهان بازم دار. و مرا از حرام ها پرهیز ده. و بر نافرمانی ها جرأتم مده و خواهش مرا، نزد خود و خوشنودی ام را، در آنچه از تو به من می رسد قرار ده. و برایم در آنچه روزی ام نمودی، و به من ارزانی داشته ای، و به من نعمت داده ای، برکت ده. و مرا در همه حالت هایم، محفوظ، نگاه داشته، (گناهانم را) پنهان شده، (در برابر دشمنانم) حمایت شده، پناه داده شده، (از عذاب الهی) امان داده شده قرار ده.

ص: 1375

(6) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقضِ عنَیّ کُلّ مَا أَلزَمتَنِیهِ وَ فَرَضتَهُ عَلَیّ لَکَ فِی وَجهٍ مِن وُجُوهِ طَاعَتِکَ أَو لِخَلقٍ مِن خَلقِکَ وَ إِن ضَعُفَ عَن ذَلِکَ بدَنَیِ، وَ وَهَنَت عَنهُ قوُتّیِ، وَ لَم تَنَلهُ مقَدرُتَیِ، وَ لَم یَسَعهُ ماَلیِ وَ لَا ذَاتُ یدَیِ،ذَکَرتُهُ أَو نَسِیتُهُ.(7) هُوَ، یَا رَبّ،مِمّا قَد أَحصَیتَهُ عَلَیّ وَ أَغفَلتُهُ أَنَا مِن نفَسیِ،فَأَدّهِ عنَیّ مِن جَزِیلِ عَطِیّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِندَکَ،فَإِنّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ، حَتّی لَا یَبقَی عَلَیّ شَیءٌ مِنهُ تُرِیدُ أَن تقُاَصنّیِ بِهِ مِن حسَنَاَتیِ، أَو تُضَاعِفَ بِهِ مِن سیَئّاَتیِ یَومَ أَلقَاکَ یَا رَبّ.(8) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ الرّغبَهَ فِی العَمَلِ لَکَ لآِخرِتَیِ حَتّی أَعرِفَ صِدقَ ذَلِکَ مِن قلَبیِ، وَ حَتّی یَکُونَ الغَالِبُ عَلَیّ الزّهدَ فِی دنُیاَی َ، وَ حَتّی أَعمَلَ الحَسَنَاتِ شَوقاً، وَ آمَنَ مِنَ السّیّئَاتِ فَرَقاً وَ خَوفاً، وَ هَب لِی نُوراً أمَشیِ بِهِ فِی النّاسِ، وَ أهَتدَیِ بِهِ فِی الظّلُمَاتِ، وَ أسَتضَیِ ءُ بِهِ مِنَ الشّکّ وَ الشّبُهَاتِ(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ خَوفَ غَمّ الوَعِیدِ، وَ شَوقَ ثَوَابِ المَوعُودِ حَتّی أَجِدَ لَذّهَ مَا أَدعُوکَ لَهُ، وَ کَأبَهَ مَا أَستَجِیرُ بِکَ مِنهُ(10) أللّهُمّ قَد تَعلَمُ مَا یصُلحِنُیِ مِن أَمرِ دنُیاَی َ وَ آخرِتَیِ فَکُن بحِوَاَئجِیِ حَفِیّاً.(11) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ ارزقُنیِ الحَقّ

عِندَ تقَصیِریِ فِی الشّکرِ لَکَ بِمَا أَنعَمتَ عَلَیّ فِی الیُسرِ وَ العُسرِ وَ الصّحّهِ وَ السّقَمِ، حَتّی أَتَعَرّفَ مِن نفَسیِ رَوحَ الرّضَا وَ طُمَأنِینَهَ النّفسِ منِیّ بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیمَا یَحدُثُ فِی حَالِ الخَوفِ وَ الأَمنِ وَ الرّضَا وَ السّخطِ وَ الضّرّ وَ النّفعِ.

ص: 1376

(6) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت یا برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه بدنم از (انجام) آن ناتوان و نیرویم از آن سست و توانایی ام به آن نرسد و ثروت و دارایی ام گنجایش آن را نداشته باشد. خواه آن را به یاد داشته یا فراموشش کرده باشم.

(7) آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن. زیرا تو توانگرِ بخشنده ای. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی، یا بر بدی هایم بیفزایی، در روزی که تو را دیدار می کنم. ای پروردگار من.

(8) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا درستی آن را از (اعماق) دلم بشناسم. و تا آنکه بی رغبتی در دنیا بر من چیره شود. و تا آنکه با اشتیاق به کارهای نیک بپردازم و از نواهی از روی ترس و بیم ایمن بمانم. و مرا نوری بخش که با آن در بین مردم راه روم و در تاریکی ها با آن راه یابم و به وسیله آن از شک و شبهه ها روشنی یابم.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما. تا لذّت آنچه را که تو را برای آن می خوانم و اندوه آنچه را که از آن به تو پناه می آورم، دریابم.

(10) خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی. پس به درخواست هایم عنایت فرما.

(11) خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی و تندرستی و بیماری به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی و خوشنودی و خشم و زیان و سود رخ می دهد، و (شکر آن) برای تو واجب است، دریابم.

ص: 1377

(12) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ سَلَامَهَ الصّدرِ مِنَ الحَسَدِ حَتّی لَا أَحسُدَ أَحَداً مِن خَلقِکَ عَلَی شَیءٍ مِن فَضلِکَ، وَ حَتّی لَا أَرَی نِعمَهً مِن نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِن خَلقِکَ فِی دِینٍ أَو دُنیَا أَو عَافِیَهٍ أَو تَقوَی أَو سَعَهٍ أَو رَخَاءٍ إِلّا رَجَوتُ لنِفَسیِ أَفضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنکَ وَحدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ.(13) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ التّحَفّظَ مِنَ الخَطَایَا، وَ الِاحتِرَاسَ مِنَ الزّلَلِ فِی الدّنیَا وَ الآخِرَهِ فِی حَالِ الرّضَا وَ الغَضَبِ، حَتّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیّ مِنهُمَا بِمَنزِلَهٍ سَوَاءٍ،عَامِلًا بِطَاعَتِکَ،مُؤثِراً لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الأَولِیَاءِ وَ الأَعدَاءِ، حَتّی یَأمَنَ عدَوُیّ مِن ظلُمیِ وَ جوَریِ، وَ یَیأَسَ ولَیِیّ مِن میَلیِ وَ انحِطَاطِ هوَاَی َ(14) وَ اجعلَنیِ مِمّن یَدعُوکَ مُخلِصاً فِی الرّخَاءِ دُعَاءَ المُخلِصِینَ المُضطَرّینَ لَکَ فِی الدّعَاءِ،إِنّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

ص: 1378

(12) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا به هیچ یک از آفریدگانت، بر آنچه از فضلت به آنان داده ای، حسد نبرم و تا اینکه نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در دین یا دنیا یا عافیت یا پرهیزکاری یا گشایش یا رفاه داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو -که یگانه و بی شریکی- آرزو کنم.

(13) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته، عامل به طاعتت باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دشمنم از ظلم و ستم من ایمن باشد و دوستم از میل نفسم و هواداری نادرستم، ناامید شود.

(14) و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو. به درستی که تو ستوده بزرگواری.

ص: 1379

(23) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا سَأَلَ اللّهَ العَافِیَهَ وَ شُکرَهَا

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ألَبسِنیِ عَافِیَتَکَ، وَ جلَلّنیِ عَافِیَتَکَ، وَ حصَنّیّ بِعَافِیَتِکَ، وَ أکَرمِنیِ بِعَافِیَتِکَ، وَ أغَننِیِ بِعَافِیَتِکَ، وَ تَصَدّق عَلَیّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَب لِی عَافِیَتَکَ وَ أفَرشِنیِ عَافِیَتَکَ، وَ أَصلِح لِی عَافِیَتَکَ، وَ لَا تُفَرّق بیَنیِ وَ بَینَ عَافِیَتِکَ فِی الدّنیَا وَ الآخِرَهِ.(2) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ عاَفنِیِ عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً،عَافِیَهً تُوَلّدُ فِی بدَنَیِ العَافِیَهَ،عَافِیَهَ الدّنیَا وَ الآخِرَهِ.(3) وَ امنُن عَلَیّ بِالصّحّهِ وَ الأَمنِ وَ السّلَامَهِ فِی دیِنیِ وَ بدَنَیِ، وَ البَصِیرَهِ فِی قلَبیِ، وَ النّفَاذِ فِی أمُوُریِ، وَ الخَشیَهِ لَکَ، وَ الخَوفِ مِنکَ، وَ القُوّهِ عَلَی مَا أمَرَتنَیِ بِهِ مِن طَاعَتِکَ، وَ الِاجتِنَابِ لِمَا نهَیَتنَیِ عَنهُ مِن مَعصِیَتِکَ.(4) أللّهُمّ وَ امنُن عَلَیّ بِالحَجّ وَ العُمرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبرِ رَسُولِکَ،صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ رَحمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ، وَ آلِ رَسُولِکَ عَلَیهِمُ السّلَامُ أَبَداً مَا أبَقیَتنَیِ فِی عاَمیِ هَذَا وَ فِی کُلّ عَامٍ، وَ اجعَل ذَلِکَ مَقبُولًا مَشکُوراً،مَذکُوراً لَدَیکَ،مَذخُوراً عِندَکَ.(5) وَ أَنطِق بِحَمدِکَ وَ شُکرِکَ وَ ذِکرِکَ وَ حُسنِ الثّنَاءِ عَلَیکَ لسِاَنیِ، وَ اشرَح لِمَرَاشِدِ دِینِکَ قلَبیِ.

ص: 1380

(23) و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که تندرستی و سپاس گزاری بر آن را، از خداوند درخواست می فرمود

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و لباس عافیتت را بر من بپوشان و مرا با عافیتت فراگیر و به عافیتت حفظم کن و به عافیتت گرامی ام دار و مرا به عافیتت بی نیاز فرما و عافیتت را به من صدقه ده و عافیتت را به من ببخش و عافیتت را برایم بگستران و عافیتت را بر من سامان ده و در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.

(2) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من عافیت ده. عافیتی کافی، بهبودی بخش، عالی و روزافزون. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.

(3) و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم و بینایی در دلم و پیشرفت در کارهایم و بیم و هراس از خودت و توانایی بر انجام طاعتت -که مرا به آن فرمان داده ای- و دوری جستن از نافرمانی ات -که مرا از آن باز داشته ای- بر من منّت گذار.

(4) خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت -که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد- و خاندان پیامبرت -که درود بر ایشان باد- همیشه تا هنگامی که زنده ام، در این سال و در همه سال. و آن را پذیرفته شده، پاداش داده شده، در نظر داشته نزد خود و ذخیره شده نزد خویش، قرار ده.

(5) و زبانم را به حمد خود و شکرت و یادت و ستایش نیکوی خود، گویا فرما. و دلم را برای راه های مستقیم دینت بگشا.

ص: 1381

(6) وَ أعَذِنیِ وَ ذرُیّتّیِ مِنَ الشّیطَانِ الرّجِیمِ، وَ مِن شَرّ السّامّهِ وَ الهَامّهِ والعَامّهِ وَ اللّامّهِ، وَ مِن شَرّ کُلّ شَیطَانٍ مَرِیدٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ سُلطَانٍ عَنِیدٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ مُترَفٍ حَفِیدٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ ضَعِیفٍ وَ شَدِیدٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ قَرِیبٍ وَ بَعِیدٍ، وَ مِن شَرّ کُلّ مَن نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهلِ بَیتِهِ حَرباً مِنَ الجِنّ وَ الإِنسِ، وَ مِن شَرّ کُلّ دَابّهٍ أَنتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا،إِنّکَ عَلَی صِرَاطٍ مُستَقِیمٍ.(7) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَن أرَاَدنَیِ بِسُوءٍ فَاصرِفهُ عنَیّ، وَ ادحَر عنَیّ مَکرَهُ، وَ ادرَأ عنَیّ شَرّهُ، وَ رُدّ کَیدَهُ فِی نَحرِهِ.(8) وَ اجعَل بَینَ یَدَیهِ سُدّاً حَتّی تعُمیِ َ عنَیّ بَصَرَهُ، وَ تُصِمّ عَن ذکِریِ سَمعَهُ، وَ تُقفِلَ دُونَ إخِطاَریِ قَلبَهُ، وَ تُخرِسَ عنَیّ لِسَانَهُ، وَ تَقمَعَ رَأسَهُ، وَ تُذِلّ عِزّهُ، وَ تَکسُرَ جَبَرُوتَهُ، وَ تُذِلّ رَقَبَتَهُ، وَ تَفسَخَ کِبرَهُ، وَ تؤُمنِنَیِ مِن جَمِیعِ ضَرّهِ وَ شَرّهِ وَ غَمزِهِ وَ هَمزِهِ وَ لَمزِهِ وَ حَسَدِهِ وَ عَدَاوَتِهِ وَ حَبَائِلِهِ وَ مَصَایِدِهِ وَ رَجِلِهِ وَ خَیلِهِ،إِنّکَ عَزِیزٌ قَدِیرٌ.

ص: 1382

(6) و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده و از شرّ جانور زهردار نکشنده و جانور زهردار کشنده و سایر جانوران و چشم زخم و از شرّ هر شیطانِ سرکش و از شرّ هر پادشاهِ ستمگر و از شرّ هر مُرفّه نازپرورده و از شرّ هر ناتوان و توانا و از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه و از شرّ هر کوچک و بزرگ و از شرّ هر نزدیک و دور و از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند و از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده. به درستی که تو بر راه راستی.

(7) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و مکرش را از من بِران و شرش را از من بازدار و فریبش را گریبانگیر خودش ساز.

(8) و در مقابل او سدّی قرار ده، تا چشمش را از (دیدن) من کور و گوشش را از (شنیدن) یاد من، کر سازی و دلش را هنگام یاد من، قفل زنی و زبانش را درباره من لال کنی و سرش را بکوبی و عزّتش را به ذلّت تبدیل نمایی و بزرگی اش را بشکنی و گردنش را به خواری فرو آوری و سر افرازی اش را بر هم زنی و مرا از همه زیان و بدی و طعنه و بدگویی و عیب جویی و حسد و دشمنی و بندها و دام های او و نیروهای پیاده و سواره اش ایمن سازی. به درستی که تو پیروز توانایی.

ص: 1383

(24) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ لِأَبَوَیهِ عَلَیهِمَا السّلَامُ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ عَبدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهلِ بَیتِهِ الطّاهِرِینَ، وَ اخصُصهُم بِأَفضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ.(2) وَ اخصُصِ أللّهُمّ واَلدِیَ ّ بِالکَرَامَهِ لَدَیکَ، وَ الصّلَاهِ مِنکَ، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.(3) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ألَهمِنیِ عِلمَ مَا یَجِبُ لَهُمَا عَلَیّ إِلهَاماً، وَ اجمَع لِی عِلمَ ذَلِکَ کُلّهِ تَمَاماً، ثُمّ استعَملِنیِ بِمَا تلُهمِنُیِ مِنهُ، وَ وفَقّنیِ لِلنّفُوذِ فِیمَا تبُصَرّنُیِ مِن عِلمِهِ حَتّی لَا یفَوُتنَیِ استِعمَالُ شَیءٍ عَلّمتَنِیهِ، وَ لَا تَثقُلَ أرَکاَنیِ عَنِ الحَفُوفِ فِیمَا أَلهَمتَنِیهِ(4) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ کَمَا شَرّفتَنَا بِهِ، وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا أَوجَبتَ لَنَا الحَقّ عَلَی الخَلقِ بِسَبَبِهِ.(5) أللّهُمّ اجعلَنیِ أَهَابُهُمَا هَیبَهَ السّلطَانِ العَسُوفِ، وَ أَبَرّهُمَا بِرّ الأُمّ الرّءُوفِ، وَ اجعَل طاَعتَیِ لوِاَلدِیَ ّ وَ برِیّ بِهِمَا أَقَرّ لعِیَنیِ مِن رَقدَهِ الوَسنَانِ، وَ أَثلَجَ لصِدَریِ مِن شَربَهِ الظّمآنِ حَتّی أُوثِرَ عَلَی هوَاَی َ هَوَاهُمَا، وَ أُقَدّمَ عَلَی رضِاَی َ رِضَاهُمَا وَ أَستَکثِرَ بِرّهُمَا بیِ وَ إِن قَلّ، وَ أَستَقِلّ برِیّ بِهِمَا وَ إِن کَثُرَ.

ص: 1384

(24)و از دعای امام علیه السلام بود، برای پدر و مادرش که بر آنان درود باد

(1) خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

(2) و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود و درود از جانب خود، اختصاص ده. ای بخشاینده ترین بخشایندگان.

(3) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آموختن آنچه را که در حقّ آنان بر من واجب است، به من الهام کن و دانستن همه آن را به طور کامل برای من فراهم نما. آنگاه مرا به آنچه به من الهام می کنی، وادار. و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا انجام دادن آنچه به من آموختی، از دستم نرود و اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود.

(4) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه ما را به وسیله او شرافت دادی. و بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه به سبب او برای ما حقّی بر خلق واجب نمودی.

(5) خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. و با آن دو همانند نیکیِ مادری مهربان، نیکی کنم. و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر و برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده. تا میل ایشان را بر میل خود برتری دهم و خوشنودی آنان را بر خوشنودی خود مقدّم اندازم و نیکی ایشان را درباره خود -اگرچه اندک باشد- بسیار شمارم و نیکی خود را درباره ایشان -اگرچه بسیار باشد- اندک بدانم.

ص: 1385

(6) أللّهُمّ خَفّض لَهُمَا صوَتیِ، وَ أَطِب لَهُمَا کلَاَمیِ، وَ أَلِن لَهُمَا عرَیِکتَیِ، وَ اعطِف عَلَیهِمَا قلَبیِ، وَ صیَرّنیِ بِهِمَا رَفِیقاً، وَ عَلَیهِمَا شَفِیقاً.(7) أللّهُمّ اشکُر لَهُمَا ترَبیِتَیِ، وَ أَثِبهُمَا عَلَی تکَرمِتَیِ، وَ احفَظ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ منِیّ فِی صغِرَیِ.(8) أللّهُمّ وَ مَا مَسّهُمَا منِیّ مِن أَذًی، أَو خَلَصَ إِلَیهِمَا عنَیّ مِن مَکرُوهٍ، أَو ضَاعَ قبِلَیِ لَهُمَا مِن حَقّ فَاجعَلهُ حِطّهً لِذُنُوبِهِمَا، وَ عُلُوّاً فِی دَرَجَاتِهِمَا، وَ زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا، یَا مُبَدّلَ السّیّئَاتِ بِأَضعَافِهَا مِنَ الحَسَنَاتِ.(9) أللّهُمّ وَ مَا تَعَدّیَا عَلَیّ فِیهِ مِن قَولٍ، أَو أَسرَفَا عَلَیّ فِیهِ مِن فِعلٍ، أَو ضَیّعَاهُ لِی مِن حَقّ، أَو قَصّرَا بیِ عَنهُ مِن وَاجِبٍ فَقَد وَهَبتُهُ لَهُمَا، وَ جُدتُ بِهِ عَلَیهِمَا وَ رَغِبتُ إِلَیکَ فِی وَضعِ تَبِعَتِهِ عَنهُمَا،فإَنِیّ لَا أَتّهِمُهُمَا عَلَی نفَسیِ، وَ لَا أَستَبطِئُهُمَا فِی برِیّ، وَ لَا أَکرَهُ مَا تَوَلّیَاهُ مِن أمَریِ یَا رَبّ.(10)فَهُمَا أَوجَبُ حَقّاً عَلَیّ، وَ أَقدَمُ إِحسَاناً إلِیَ ّ، وَ أَعظَمُ مِنّهً لدَیَ ّ مِن أَن أُقَاصّهُمَا بِعَدلٍ، أَو أُجَازِیَهُمَا عَلَی مِثلٍ،أَینَ إِذاً یَا إلِهَیِ طُولُ شُغلِهِمَا بتِرَبیِتَیِ وَ أَینَ شِدّهُ تَعَبِهِمَا فِی حرِاَستَیِ وَ أَینَ إِقتَارُهُمَا عَلَی أَنفُسِهِمَا لِلتّوسِعَهِ عَلَیّ(11)هَیهَاتَ مَا یَستَوفِیَانِ منِیّ حَقّهُمَا، وَ لَا أُدرِکُ مَا یَجِبُ عَلَیّ لَهُمَا، وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدمَتِهِمَا،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أعَنِیّ یَا خَیرَ مَنِ استُعِینَ بِهِ، وَ وفَقّنیِ یَا أَهدَی مَن رُغِبَ إِلَیهِ، وَ لَا تجَعلَنیِ فِی أَهلِ العُقُوقِ لِلآبَاءِ وَ الأُمّهَاتِ یَومَ تُجزَی کُلّ نَفسٍ بِمَا کَسَبَت وَ هُم لَا یُظلَمُونَ.

ص: 1386

(6) خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز. و سخنم را با آنها خوشایند فرما و خویم را برایشان نرم نما و دلم را بر آن دو مهربان گردان و مرا با آنان دوست و برایشان دلسوز فرما.

(7) خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن و آنها را بر گرامی داشتنم، پاداش ده و آنچه در کودکی ام از من نگهداری کردند، برای ایشان نگهدار.

(8) خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده یا ناخوشایندی که از من به ایشان رخ داده یا حقّی از آنها نزد من ضایع شده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان و بلندی درجات ایشان و افزایش نیکی هایشان قرار ده. ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر از نیکی ها.

(9) خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند یا بر من در کردار، زیاده روی کرده اند یا حقّی را از من ضایع ساخته اند یا نسبت به من از واجبی کوتاهی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم و به آنان ارزانی داشتم و از تو می خواهم، گرفتاری را از آنها برداری. زیرا آنان را نسبت به خودم، متّهم نمی دانم. آنان را در نیکی به خودم، سهل انگار نمی شمارم و از آنچه درباره من به عهده گرفتند، ناراضی نیستم. ای پروردگار من.

(10) پس حقّ ایشان بر من واجب تر، و احسانشان به من دیرینه تر، و نعمتشان نزد من بزرگ تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم یا بر آنان مثل خودشان، کیفر دهم. ای خدای من، در این هنگام کجاست درازی کار آنها، در پرورش دادن من؟ و سختی هایی که در نگهداری من کشیده اند چه می شود؟ و تنگی هایی که برای گشایش من بر خود گرفته اند، چه می شود؟

(11) هیهات! آنها تمامی حقّشان را از من نمی گیرند و آنچه برای ایشان بر من واجب است را در نمی یابم و من وظیفه خدمت گزاری ایشان را انجام نداده ام. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا یاری ده، ای بهترین کسی که به او یاری خواسته شده. و مرا توفیق ده، ای راهنماترین کسی که به او رغبت شده. و مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار نده، در آن روز که هر نفسی به آنچه کرده، جزا داده شود و هرگز ایشان ستم نشوند.

ص: 1387

(12) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرّیّتِهِ، وَ اخصُص أبَوَیَ ّ بِأَفضَلِ مَا خَصَصتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ المُؤمِنِینَ وَ أُمّهَاتِهِم، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.(13) أللّهُمّ لَا تنُسنِیِ ذِکرَهُمَا فِی أَدبَارِ صلَوَاَتیِ، وَ فِی إِنًی مِن آنَاءِ لیَلیِ، وَ فِی کُلّ سَاعَهٍ مِن سَاعَاتِ نهَاَریِ.(14) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغفِر لِی بدِعُاَئیِ لَهُمَا، وَ اغفِر لَهُمَا بِبِرّهِمَا بیِ مَغفِرَهً حَتماً، وَ ارضَ عَنهُمَا بشِفَاَعتَیِ لَهُمَا رِضًی عَزماً، وَ بَلّغهُمَا بِالکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السّلَامَهِ.(15) أللّهُمّ وَ إِن سَبَقَت مَغفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفّعهُمَا فِیّ، وَ إِن سَبَقَت مَغفِرَتُکَ لِی فشَفَعّنیِ فِیهِمَا حَتّی نَجتَمِعَ بِرَأفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلّ مَغفِرَتِکَ وَ رَحمَتِکَ،إِنّکَ ذُو الفَضلِ العَظِیمِ، وَ المَنّ القَدِیمِ، وَ أَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمِینَ.

ص: 1388

(12) خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست، و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده. ای مهربان ترین مهربانان.

(13) خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم و در هیچ وقتی از اوقات شبم و در هیچ ساعتی از ساعات روزم، از یادم نبر.

(14) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به (برکت) دعایم برای آنان، بیامرز. و ایشان را به خاطر نیکیشان بر من، آمرزشی حتمی عنایت کن. و به میانجیگری من از آنها یکسره خوشنود شو. و ایشان را با کرامت به جایگاه های سلامتی رسان.

(15) خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم. به درستی که تو صاحب فضل بزرگ و نعمت دیرینه ای و تو بخشاینده ترین بخشایندگانی.

ص: 1389

(25) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ لِوُلدِهِ عَلَیهِمُ السّلَامُ

(1) أللّهُمّ وَ مُنّ عَلَیّ بِبَقَاءِ ولُدیِ وَ بِإِصلَاحِهِم لِی وبإِمِتاَعیِ بِهِم.(2)إلِهَیِ امدُد لِی فِی أَعمَارِهِم، وَ زِد لِی فِی آجَالِهِم، وَ رَبّ لِی صَغِیرَهُم، وَ قَوّ لِی ضَعِیفَهُم، وَ أَصِحّ لِی أَبدَانَهُم وَ أَدیَانَهُم وَ أَخلَاقَهُم، وَ عَافِهِم فِی أَنفُسِهِم وَ فِی جَوَارِحِهِم وَ فِی کُلّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِن أَمرِهِم، وَ أَدرِر لِی وَ عَلَی یدَیِ أَرزَاقَهُم.(3) وَ اجعَلهُم أَبرَاراً أَتقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ، وَ لِأَولِیَائِکَ مُحِبّینَ مُنَاصِحِینَ، وَ لِجَمِیعِ أَعدَائِکَ مُعَانِدِینَ وَ مُبغِضِینَ،آمِینَ.(4) أللّهُمّ اشدُد بِهِم عضَدُیِ، وَ أَقِم بِهِم أوَدَیِ، وَ کَثّر بِهِم عدَدَیِ، وَ زَیّن بِهِم محَضرَیِ، وَ أحَی ِ بِهِم ذکِریِ، وَ اکفنِیِ بِهِم فِی غیَبتَیِ، وَ أعَنِیّ بِهِم عَلَی حاَجتَیِ، وَ اجعَلهُم لِی مُحِبّینَ، وَ عَلَیّ حَدِبِینَ مُقبِلِینَ مُستَقِیمِینَ لِی،مُطِیعِینَ، غَیرَ عَاصِینَ وَ لَا عَاقّینَ وَ لَا مُخَالِفِینَ وَ لَا خَاطِئِینَ.(5) وَ أعَنِیّ عَلَی تَربِیَتِهِم وَ تَأدِیبِهِم، وَ بِرّهِم، وَ هَب لِی مِن لَدُنکَ مَعَهُم أَولَاداً ذُکُوراً، وَ اجعَل ذَلِکَ خَیراً لِی، وَ اجعَلهُم لِی عَوناً عَلَی مَا سَأَلتُکَ.

ص: 1390

(25)و از دعای امام علیه السلام بود، برای فرزندانش که بر آنان درود باد

(1) خداوندا و بر من به بقای فرزندانم و به اصلاح نمودن ایشان برای من و به بهره مندی من از آنان، منّت گذار.

(2) خداوندا عمرشان را برای من دراز گردان و در مدّت عمرشان برایم بیفزا و خردسالشان را برای من پرورش ده و ناتوانشان را برایم نیرومند نما و بدن و دین و اخلاقشان را برای من سالم بدار و آنان را در جان و اعضا و کارهایشان -که برای من مهم است- تندرستی ده و برای من و به دست من روزی هایشان را بسیار نما.

(3) و آنان را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود، و دوستدار و پند دهنده دوستانت، و ستیزه جو و کینه توزِ همه دشمنانت قرار ده. (این دعا را) اجابت فرما.

(4) خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان و کجی مرا به وسیله ایشان راست فرما و تعداد مرا به وسیله آنها بیفزا و مجلس مرا به وسیله ایشان آراسته نما و یاد مرا به وسیله آنها زنده گردان و در غایب بودنم، ایشان را جانشین من فرما و در برآمدن حاجتم به وسیله آنان یاری ام ده و آنان را دوستدار من و بر من مهربان، و به من متوجّه ساز و به راه من مستقیم و فرمانبر من قرار ده و نسبت به من سرکش و عاق و مخالف و خطاکار قرار نده.

(5) و مرا بر تربیت و ادب آموختن و نیکی به ایشان یاری نما. و از نزد خود افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش و آن را برای من خیر قرار ده و ایشان را برای من، بر آنچه از تو خواستم، مددکار قرار ده.

ص: 1391

(6) وَ أعَذِنیِ وَ ذرُیّتّیِ مِنَ الشّیطَانِ الرّجِیمِ،فَإِنّکَ خَلَقتَنَا وَ أَمَرتَنَا وَ نَهَیتَنَا وَ رَغّبتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرتَنَا وَ رَهّبتَنَا عِقَابَهُ، وَ جَعَلتَ لَنَا عَدُوّاً یَکِیدُنَا،سَلّطتَهُ مِنّا عَلَی مَا لَم تُسَلّطنَا عَلَیهِ مِنهُ،أَسکَنتَهُ صُدُورَنَا، وَ أَجرَیتَهُ مجَاَریِ َ دِمَائِنَا، لَا یَغفُلُ إِن غَفَلنَا، وَ لَا یَنسَی إِن نَسِینَا،یُؤمِنُنَا عِقَابَکَ، وَ یُخَوّفُنَا بِغَیرِکَ.(7) إِن هَمَمنَا بِفَاحِشَهٍ شَجّعَنَا عَلَیهَا، وَ إِن هَمَمنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبّطَنَا عَنهُ،یَتَعَرّضُ لَنَا بِالشّهَوَاتِ، وَ یَنصِبُ لَنَا بِالشّبُهَاتِ، إِن وَعَدَنَا کَذَبَنَا، وَ إِن مَنّانَا أَخلَفَنَا، وَ إِلّا تَصرِف عَنّا کَیدَهُ یُضِلّنَا، وَ إِلّا تَقِنَا خَبَالَهُ یَستَزِلّنَا.(8) أللّهُمّ فَاقهَر سُلطَانَهُ عَنّا بِسُلطَانِکَ حَتّی تَحبِسَهُ عَنّا بِکَثرَهِ الدّعَاءِ لَکَ فَنُصبِحَ مِن کَیدِهِ فِی المَعصُومِینَ بِکَ.(9) أللّهُمّ أعَطنِیِ کُلّ سؤُلیِ، وَ اقضِ لِی حوَاَئجِیِ، وَ لَا تمَنعَنیِ الإِجَابَهَ وَ قَد ضَمِنتَهَا لِی، وَ لَا تَحجُب دعُاَئیِ عَنکَ وَ قَد أمَرَتنَیِ بِهِ، وَ امنُن عَلَیّ بِکُلّ مَا یصُلحِنُیِ فِی دنُیاَی َ وَ آخرِتَیِ مَا ذَکَرتُ مِنهُ وَ مَا نَسِیتُ، أَو أَظهَرتُ أَو أَخفَیتُ أَو أَعلَنتُ أَو أَسرَرتُ.(10) وَ اجعلَنیِ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ المُصلِحِینَ بسِؤُاَلیِ إِیّاکَ،المُنجِحِینَ بِالطّلَبِ إِلَیکَ غَیرِ المَمنُوعِینَ بِالتّوَکّلِ عَلَیکَ.(11)المُعَوّدِینَ بِالتّعَوّذِ بِکَ،الرّابِحِینَ فِی التّجَارَهِ عَلَیکَ،المُجَارِینَ بِعِزّکَ،المُوَسّعِ عَلَیهِمُ الرّزقُ الحَلَالُ مِن فَضلِکَ،الوَاسِعِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ،المُعَزّینَ مِنَ الذّلّ بِکَ، وَ المُجَارِینَ مِنَ الظّلمِ بِعَدلِکَ، وَ المُعَافَینَ مِنَ البَلَاءِ بِرَحمَتِکَ، وَ المُغنَینَ مِنَ الفَقرِ بِغِنَاکَ، وَ المَعصُومِینَ مِنَ الذّنُوبِ وَ الزّلَلِ وَ الخَطَاءِ بِتَقوَاکَ، وَ المُوَفّقِینَ لِلخَیرِ وَ الرّشدِ وَ الصّوَابِ بِطَاعَتِکَ، وَ المُحَالِ بَینَهُم وَ بَینَ الذّنُوبِ بِقُدرَتِکَ،التّارِکِینَ لِکُلّ مَعصِیَتِکَ،السّاکِنِینَ فِی جِوَارِکَ.

ص: 1392

(6) و مرا و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده، پناه ده. همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی نموده ای و در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان و از کیفر نافرمانی خود، بیممان داده ای. و برای ما دشمنی قرار دادی که به ما نیرنگ می زند. او را بر ما تسلّط دادی، و ما را بر او تسلّطی نیست. او را در سینه های ما جا دادی و در رگ های خونمان روان نمودی. اگر از او غافل شویم، او غافل نمی شود. و اگر فراموشش کنیم، او فراموش نمی کند. ما را از کیفر تو ایمنی می دهد و از غیر تو می ترساند.

(7) اگر قصد کار زشتی کنیم، ما را بر آن دلیر گردانَد. و چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، ما را از آن بازدارد. خواهش های نفسانی را برای ما عرضه می دارد. و شبهه ها برای ما برپا کند. اگر ما را وعده دهد، به ما دروغ گوید. و اگر به ما نوید دهد، خلف وعده کند. و اگر فریب او را از ما باز نداری، گمراهمان کند و اگر ما را از تبهکاری اش نگه نداری، به لغزشمان اندازد.

(8) خداوندا با سلطه خود، تسلّط او را از ما دور کن، تا اینکه با دعای زیاد ما، او را از ما بازداری. پس به وسیله تو از نیرنگ او، در زمره بازداشته شدگان (از گناه) درآییم.

(9) خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن و حاجت هایم را برآور و اجابت (دعا) را از من دریغ نکن، که خود آن را ضمانت کرده ای و دعایم را از خود بازندار، که خود مرا به آن امر فرموده ای و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، چه آن را به یاد آوردم یا آنچه فراموش کردم، و اظهار کردم یا پنهان نمودم، و آشکار ساختم یا در پنهان خواسته ام، بر من ارزانی دار.

(10) و مرا در همه آن (امور) به خاطر در خواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند. که با توکّل بر تو، (از لطفت) بازداشته نشدند.

(11) (آنان که) به پناه بردن به تو خو گرفته اند، در تجارت با تو سود کرده اند، (همان ها که) به عزّت تو پناه آورده اند، و به جود و کرم تو از فضل گسترده ات روزی حلال برای آنان سرشار شده، به یاری تو از ذلّت به عزّت رسیده اند، از ستم (دیگران) به عدل تو پناه آورده اند و به رحمت تو از بلا رهیده اند و به توانگری تو از فقر به بی نیازی رسیده اند و با ترس از تو از گناهان و نادرستی و خطا، نگه داشته شده اند و با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند و به قدرت تو میان آنها و گناهان فاصله افتاده. (آنان که) همه نافرمانی هایت را ترک کرده در همسایگی تو جای گرفته اند.

ص: 1393

(12) أللّهُمّ أَعطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوفِیقِکَ وَ رَحمَتِکَ، وَ أَعِذنَا مِن عَذَابِ السّعِیرِ، وَ أَعطِ جَمِیعَ المُسلِمِینَ وَ المُسلِمَاتِ وَ المُؤمِنِینَ وَ المُؤمِنَاتِ مِثلَ ألّذِی سَأَلتُکَ لنِفَسیِ وَ لوِلُدیِ فِی عَاجِلِ الدّنیَا وَ آجِلِ الآخِرَهِ،إِنّکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ سَمِیعٌ عَلِیمٌ عَفُوّ غَفُورٌ رَءُوفٌ رَحِیمٌ.(13) وَ آتِنَا فِی الدّنیَا حَسَنَهً، وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النّارِ.

ص: 1394

(12) خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما و ما را از شکنجه آتش پناه ده و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش. همانا تو نزدیک، اجابت کننده، شنوا، دانا، بخشاینده، آمرزنده، دلسوز و مهربان هستی.

(13) و ما را در دنیا نیکی و در آخرت نیکی عطا کن و از شکنجه آتش نگاهمان دار.

ص: 1395

(26) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ لِجِیرَانِهِ وَ أَولِیَائِهِ إِذَا ذَکَرَهُم

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ توَلَنّیِ فِی جیِراَنیِ وَ موَاَلیِ ّ العَارِفِینَ بِحَقّنَا، وَ المُنَابِذِینَ لِأَعدَائِنَا بِأَفضَلِ وَلَایَتِکَ.(2) وَ وَفّقهُم لِإِقَامَهِ سُنّتِکَ، وَ الأَخذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرفَاقِ ضَعِیفِهِم، وَ سَدّ خَلّتِهِم، وَ عِیَادَهِ مَرِیضِهِم، وَ هِدَایَهِ مُستَرشِدِهِم، وَ مُنَاصَحَهِ مُستَشِیرِهِم، وَ تَعَهّدِ قَادِمِهِم، وَ کِتمَانِ أَسرَارِهِم، وَ سَترِ عَورَاتِهِم، وَ نُصرَهِ مَظلُومِهِم، وَ حُسنِ مُوَاسَاتِهِم بِالمَاعُونِ، وَ العَودِ عَلَیهِم بِالجِدَهِ وَ الإِفضَالِ، وَ إِعطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُم قَبلَ السّؤَالِ(3) وَ اجعلَنیِ أللّهُمّ أجَزیِ بِالإِحسَانِ مُسِیئَهُم، وَ أُعرِضُ بِالتّجَاوُزِ عَن ظَالِمِهِم، وَ أَستَعمِلُ حُسنَ الظّنّ فِی کَافّتِهِم، وَ أَتَوَلّی بِالبِرّ عَامّتَهُم، وَ أَغُضّ بصَرَیِ عَنهُم عِفّهً، وَ أُلِینُ جاَنبِیِ لَهُم تَوَاضُعاً، وَ أَرِقّ عَلَی أَهلِ البَلَاءِ مِنهُم رَحمَهً، وَ أُسِرّ لَهُم بِالغَیبِ مَوَدّهً، وَ أُحِبّ بَقَاءَ النّعمَهِ عِندَهُم نُصحاً، وَ أُوجِبُ لَهُم مَا أُوجِبُ لحِاَمتّیِ، وَ أَرعَی لَهُم مَا أَرعَی لخِاَصتّیِ.(4) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ مِثلَ ذَلِکَ مِنهُم، وَ اجعَل لِی أَوفَی الحُظُوظِ فِیمَا عِندَهُم، وَ زِدهُم بَصِیرَهً فِی حقَیّ، وَ مَعرِفَهً بفِضَلیِ حَتّی یَسعَدُوا بیِ وَ أَسعَدَ بِهِم،آمِینَ رَبّ العَالَمِینَ.

ص: 1396

(26)و از دعای امام علیه السلام بود، درباره همسایگانش و دوستان او، هنگامی که آنان را یاد می کرد

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.

(2) و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در ارفاق به ناتوانشان و پر کردن کم و کاست آنان و به عیادت بیمارشان و راهنماییِ راه جویشان و پند دادن مشورت کننده شان و دیدار با از سفر بازگشته شان و کتمان اسرارشان و پوشاندن عیب هایشان و یاریِ ستم دیده شان و همیاری نیکو در مایحتاج زندگی یشان و رسیدگی با ثروت و بخشش فراوان به آنان و عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.

(3) و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم و از ستمگرشان با چشم پوشی صرف نظر کنم و درباره همه آنان، به خوش گمانی رفتار کنم و با نیکی، همه آنان را یاری نمایم و با پاکدامنی، دیده از ایشان فرو بندم و فروتنانه، با آنها نرمی و مدارا کنم و با مهربانی بر بلا دیدگان آنها، دلسوزی نمایم و در نبودشان دوستی را، آشکار سازم و خیرخواهانه بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم و آنچه را برای خویشانم لازم می دانم، برای آنها لازم بدانم و آنچه را برای خاصان خود رعایت می کنم، برای آنان رعایت نمایم.

(4) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا مانند همین امور از جانب آنان روزی فرما و از آنچه ایشان دارند، کامل ترین بهره ها را برای من قرار ده و بر حق بینی و فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا. تا آنان به وسیله من، نیک بخت شوند و من به وسیله آنها، نیک بخت گردم. اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

ص: 1397

(27) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ لِأَهلِ الثّغُورِ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصّن ثُغُورَ المُسلِمِینَ بِعِزّتِکَ، وَ أَیّد حُمَاتَهَا بِقُوّتِکَ، وَ أَسبِغ عَطَایَاهُم مِن جِدَتِکَ.(2) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ کَثّر عِدّتَهُم، وَ اشحَذ أَسلِحَتَهُم، وَ احرُس حَوزَتَهُم، وَ امنَع حَومَتَهُم، وَ أَلّف جَمعَهُم، وَ دَبّر أَمرَهُم، وَ وَاتِر بَینَ مِیَرِهِم، وَ تَوَحّد بِکِفَایَهِ مُؤَنِهِم، وَ اعضُدهُم بِالنّصرِ، وَ أَعِنهُم بِالصّبرِ، وَ الطُف لَهُم فِی المَکرِ.(3) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرّفهُم مَا یَجهَلُونَ، وَ عَلّمهُم مَا لَا یَعلَمُونَ، وَ بَصّرهُم مَا لَا یُبصِرُونَ.(4) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنسِهِم

عِندَ لِقَائِهِمُ العَدُوّ ذِکرَ دُنیَاهُمُ الخَدّاعَهِ الغَرُورِ، وَ امحُ عَن قُلُوبِهِم خَطَرَاتِ المَالِ الفَتُونِ، وَ اجعَلِ الجَنّهَ نُصبَ أَعیُنِهِم، وَ لَوّح مِنهَا لِأَبصَارِهِم مَا أَعدَدتَ فِیهَا مِن مَسَاکِنِ الخُلدِ وَ مَنَازِلِ الکَرَامَهِ وَ الحُورِ الحِسَانِ وَ الأَنهَارِ المُطّرِدَهِ بِأَنوَاعِ الأَشرِبَهِ وَ الأَشجَارِ المُتَدَلّیَهِ بِصُنُوفِ الثّمَرِ حَتّی لَا یَهُمّ أَحَدٌ مِنهُم بِالإِدبَارِ، وَ لَا یُحَدّثَ نَفسَهُ عَن قِرنِهِ بِفِرَارٍ.

ص: 1398

(27)و از دعای امام علیه السلام بود، برای مرزداران

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عزّت خود، مرزهای مسلمانان را استوار فرما و به قدرت خویش، نگهبانان آن را یاری ده و از دارایی خویش، بخشش های آنان را فراوان ساز.

(2) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و بر تعدادشان بیفزا و سلاح (جنگی) شان را تیز کن و قلمروِ آنان را نگهدار و حومه آنان را نفوذناپذیر کن و جمعشان را الفت ده و امرشان را تدبیر فرما و آذوقه یشان را پیاپی برسان و سنگینی هایشان را به تنهایی کفایت فرما و با پیروزی نیرومندشان کن و با شکیبایی یاریشان ده و چاره اندیشی را به آنها بیاموز.

(3) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آنچه را نمی شناسند، به آنان بشناسان و آنچه نمی دانند، به ایشان بیاموز و به آنچه بینایی ندارند، بینا ساز.

(4) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن و بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده و آنچه را در آن آماده ساخته ای از خانه های همیشگی و سراهای کرامت و حوریان زیباروی و جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده و درختانی که شاخه هایشان به انواع میوه ها خم گشته، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز. تا هیچ یک از آنان آهنگ پشت کردن (به دشمن) نکند و با نفس خود، حدیث فرار از همانند خود را بازگو ننماید.

ص: 1399

(5) أللّهُمّ افلُل بِذَلِکَ عَدُوّهُم، وَ اقلِم عَنهُم أَظفَارَهُم، وَ فَرّق بَینَهُم وَ بَینَ أَسلِحَتِهِم، وَ اخلَع وَثَائِقَ أَفئِدَتِهِم، وَ بَاعِد بَینَهُم وَ بَینَ أَزوِدَتِهِم، وَ حَیّرهُم فِی سُبُلِهِم، وَ ضَلّلهُم عَن وَجهِهِم، وَ اقطَع عَنهُمُ المَدَدَ، وَ انقُص مِنهُمُ العَدَدَ، وَ املَأ أَفئِدَتَهُمُ الرّعبَ، وَ اقبِض أَیدِیَهُم عَنِ البَسطِ، وَ اخزِم أَلسِنَتَهُم عَنِ النّطقِ، وَ شَرّد بِهِم مَن خَلفَهُم وَ نَکّل بِهِم مَن وَرَاءَهُم، وَ اقطَع بِخِزیِهِم أَطمَاعَ مَن بَعدَهُم.(6) أللّهُمّ عَقّم أَرحَامَ نِسَائِهِم، وَ یَبّس أَصلَابَ رِجَالِهِم، وَ اقطَع نَسلَ دَوَابّهِم وَ أَنعَامِهِم، لَا تَأذَن لِسَمَائِهِم فِی قَطرٍ، وَ لَا لِأَرضِهِم فِی نَبَاتٍ.(7) أللّهُمّ وَ قَوّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهلِ الإِسلَامِ، وَ حَصّن بِهِ دِیَارَهُم، وَ ثَمّر بِهِ أَموَالَهُم، وَ فَرّغهُم عَن مُحَارَبَتِهِم لِعِبَادَتِکَ، وَ عَن مُنَابَذَتِهِم لِلخَلوَهِ بِکَ حَتّی لَا یُعبَدَ فِی بِقَاعِ الأَرضِ غَیرُکَ، وَ لَا تُعَفّرَ لِأَحَدٍ مِنهُم جَبهَهٌ دُونَکَ.(8) أللّهُمّ اغزُ بِکُلّ نَاحِیَهٍ مِنَ المُسلِمِینَ عَلَی مَن بِإِزَائِهِم مِنَ المُشرِکِینَ، وَ أَمدِدهُم بِمَلَائِکَهٍ مِن عِندِکَ مُردِفِینَ حَتّی یَکشِفُوهُم إِلَی مُنقَطَعِ التّرَابِ قَتلًا فِی أَرضِکَ وَ أَسراً، أَو یُقِرّوا بِأَنّکَ أَنتَ اللّهُ ألّذِی لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ وَحدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ.(9) أللّهُمّ وَ اعمُم بِذَلِکَ أَعدَاءَکَ فِی أَقطَارِ البِلَادِ مِنَ الهِندِ وَ الرّومِ وَ التّرکِ وَ الخَزَرِ وَ الحَبَشِ وَ النّوبَهِ وَ الزّنجِ وَ السّقَالِبَهِ وَ الدّیَالِمَهِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشّرکِ،الّذِینَ تَخفَی أَسمَاؤُهُم وَ صِفَاتُهُم، وَ قَد أَحصَیتَهُم بِمَعرِفَتِکَ، وَ أَشرَفتَ عَلَیهِم بِقُدرَتِکَ.

ص: 1400

(5) خداوندا بدین وسیله، دشمنانشان را درهم شکن و چنگالشان را از آنان جدا کن و میان آنان و سلاح هایشان جدایی انداز و رگ های دلشان را بکن و میان آنها و زاد و توشه اشان جدایی انداز و در راه هایشان سرگردانشان ساز و از هدفشان گمراهشان نما و کمک رسانی را از ایشان قطع کن و از تعدادشان بکاه و دل هایشان را از ترس پر ساز و دست هایشان را از گشودن بازدار و زبان هایشان را از گفتن ببند و با (شکست) ایشان، پشت سری هایشان را پراکنده ساز و آنان را برای کسانی که در پس ایشانند، عبرت گردان و با خواری آنان طمع آیندگانشان را قطع نما.

(6) خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان و صلب مردانشان را خشک نما و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن و آسمانشان را در باریدن و زمینشان را در روییدن، اذن نده.

(7) خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش و شهرهایشان را استوار ساز و ثروت هایشان را بیفزا و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن برای عبادت خویش و کارزار با آنان برای خلوت با خودت آسوده ساز تا در همه جای زمین، جز تو پرستش نشود و پیشانی هر یک از آنان جز در برابر تو به خاک گذاشته نشود.

(8) خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار و آنان را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

(9) خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و ترکستان و خزر و حبشه و نوبه و زنگبار و سقالبه و دیالمه و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است و به دانایی، خود آنها را می شناسی و به توانایی ات بر آنان اشراف داری.

ص: 1401

(10) أللّهُمّ اشغَلِ المُشرِکِینَ بِالمُشرِکِینَ عَن تَنَاوُلِ أَطرَافِ المُسلِمِینَ، وَ خُذهُم بِالنّقصِ عَن تَنَقّصِهِم، وَ ثَبّطهُم بِالفُرقَهِ عَنِ الِاحتِشَادِ عَلَیهِم.(11) أللّهُمّ أَخلِ قُلُوبَهُم مِنَ الأَمَنَهِ، وَ أَبدَانَهُم مِنَ القُوّهِ، وَ أَذهِل قُلُوبَهُم عَنِ الِاحتِیَالِ، وَ أَوهِن أَرکَانَهُم عَن مُنَازَلَهِ الرّجَالِ، وَ جَبّنهُم عَن مُقَارَعَهِ الأَبطَالِ، وَ ابعَث عَلَیهِم جُنداً مِن مَلَائِکَتِکَ بِبَأسٍ مِن بَأسِکَ کَفِعلِکَ یَومَ بَدرٍ،تَقطَعُ بِهِ دَابِرَهُم وَ تَحصُدُ بِهِ شَوکَتَهُم، وَ تُفَرّقُ بِهِ عَدَدَهُم.(12) أللّهُمّ وَ امزُج مِیَاهَهُم بِالوَبَاءِ، وَ أَطعِمَتَهُم بِالأَدوَاءِ، وَ ارمِ بِلَادَهُم بِالخُسُوفِ، وَ أَلِحّ عَلَیهَا بِالقُذُوفِ، وَ افرَعهَا بِالمُحُولِ، وَ اجعَل مِیَرَهُم فِی أَحَصّ أَرضِکَ وَ أَبعَدِهَا عَنهُم، وَ امنَع حُصُونَهَا مِنهُم،أَصِبهُم بِالجُوعِ المُقِیمِ وَ السّقمِ الأَلِیمِ.(13) أللّهُمّ وَ أَیّمَا غَازٍ غَزَاهُم مِن أَهلِ مِلّتِکَ، أَو مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُم مِن أَتبَاعِ سُنّتِکَ لِیَکُونَ دِینُکَ الأَعلَی وَ حِزبُکَ الأَقوَی وَ حَظّکَ الأَوفَی فَلَقّهِ الیُسرَ، وَ هَیّئ لَهُ الأَمرَ، وَ تَوَلّهُ بِالنّجحِ، وَ تَخَیّر لَهُ الأَصحَابَ، وَ استَقوِ لَهُ،الظّهرَ، وَ أَسبِغ عَلَیهِ فِی النّفَقَهِ، وَ مَتّعهُ بِالنّشَاطِ، وَ أَطفِ عَنهُ حَرَارَهَ الشّوقِ، وَ أَجِرهُ مِن غَمّ الوَحشَهِ، وَ أَنسِهِ ذِکرَ الأَهلِ وَ الوَلَدِ.(14) وَ أثُر لَهُ حُسنَ النّیّهِ، وَ تَوَلّهُ بِالعَافِیَهِ، وَ أَصحِبهُ السّلَامَهَ، وَ أَعفِهِ مِنَ الجُبنِ، وَ أَلهِمهُ الجُرأَهَ، وَ ارزُقهُ الشّدّهَ، وَ أَیّدهُ بِالنّصرَهِ، وَ عَلّمهُ السّیَرَ وَ السّنَنَ، وَ سَدّدهُ فِی الحُکمِ، وَ اعزِل عَنهُ الرّیَاءَ، وَ خَلّصهُ مِنَ السّمعَهِ، وَ اجعَل فِکرَهُ وَ ذِکرَهُ وَ ظَعنَهُ وَ إِقَامَتَهُ،فِیکَ وَ لَکَ.

ص: 1402

(10) خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و از چیرگی به نواحی مسلمانان، بازدار و با کاستن عددشان، از کاستن (مسلمانان) جلوگیر باش. و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.

(11) خداوندا، دل هایشان را از آرامش و تن هایشان را از قوّت تهی دار و قلب هایشان را از چاره جویی بی خبر ساز و اندامشان را از جنگیدن با مردان سست گردان و ایشان را از پیکار با دلاوران بترسان و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر. تا بدین سبب، ایشان را ریشه کن سازی و سختی و صلابتشان را براندازی و تعدادشان را از هم بپاشی.

(12) خداوندا و آب هایشان را به وبا و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز و شهرهایشان را در زمین فروبر و پیوسته آن را سنگباران فرما و آن را به قحطی و خشکسالی دچار ساز و آذوقه هایشان را در بی برکت ترین و دورترین (نقاط) زمین خود قرار ده و پناهگاه های آن را از آنها بازدار، آنان را دچار گرسنگی دائم و بیماری دردناک گردان.

(13) خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی از پیروان سنّت تو که با ایشان جهاد نماید تا دین تو برتر و حزب تو قوی تر و بهره تو کامل تر گردد، پس او را با آسانی روبرو کن و کارش را اصلاح نما و پیروزی را برای او به عهده گیر و برای او یارانی برگزین و پشت او را قوی ساز و درآمدش را وسعت ده و از نشاط بهره مند فرما و گرمی آرزو را از او فرونشان و او را از اندوه تنهایی حفظ کن و یاد خانواده و فرزند را فراموشش ساز.

(14) و او را به نیّت خوش، راهنمایی فرما و تندرستی اش را به عهده گیر و رهایی از آفت ها را، همراهش فرما و از ترس، سالمش دار و دلیری در دلش انداز و نیرومندی را، روزی اش کن و با یاری خود توانایش گردان و راه ها و روش ها(ی جهاد) و سنّت ها(ی اسلامی) را، به او بیاموز و در داوری نمودن، پایدارش فرما و خودنمایی را از او دور کن و او را از شهرت طلبی نجات ده و فکر و ذکر و مسافرت و اقامتش را، در راه خود و برای خود قرار ده.

ص: 1403

(15) فَإِذَا صَافّ عَدُوّکَ وَ عَدُوّهُ فَقَلّلهُم فِی عَینِهِ، وَ صَغّر شَأنَهُم فِی قَلبِهِ، وَ أَدِل لَهُ مِنهُم، وَ لَا تُدِلهُم مِنهُ، فَإِن خَتَمتَ لَهُ بِالسّعَادَهِ، وَ قَضَیتَ لَهُ بِالشّهَادَهِ فَبَعدَ أَن یَجتَاحَ عَدُوّکَ بِالقَتلِ، وَ بَعدَ أَن یَجهَدَ بِهِمُ الأَسرُ، وَ بَعدَ أَن تَأمَنَ أَطرَافُ المُسلِمِینَ، وَ بَعدَ أَن یوُلَیّ َ عَدُوّکَ مُدبِرِینَ.(16) أللّهُمّ وَ أَیّمَا مُسلِمٍ خَلَفَ غَازِیاً أَو مُرَابِطاً فِی دَارِهِ، أَو تَعَهّدَ خَالِفِیهِ فِی غَیبَتِهِ، أَو أَعَانَهُ بِطَائِفَهٍ مِن مَالِهِ، أَو أَمَدّهُ بِعِتَادٍ، أَو شَحَذَهُ عَلَی جِهَادٍ، أَو أَتبَعَهُ فِی وَجهِهِ دَعوَهً، أَو رَعَی لَهُ مِن وَرَائِهِ حُرمَهً،فَآجِر لَهُ مِثلَ أَجرِهِ وَزناً بِوَزنٍ وَ مِثلًا بِمِثلٍ، وَ عَوّضهُ مِن فِعلِهِ عِوَضاً حَاضِراً یَتَعَجّلُ بِهِ نَفعَ مَا قَدّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ، إِلَی أَن ینَتهَیِ َ بِهِ الوَقتُ إِلَی مَا أَجرَیتَ لَهُ مِن فَضلِکَ، وَ أَعدَدتَ لَهُ مِن کَرَامَتِکَ.(17) أللّهُمّ وَ أَیّمَا مُسلِمٍ أَهَمّهُ أَمرُ الإِسلَامِ، وَ أَحزَنَهُ تَحَزّبُ أَهلِ الشّرکِ عَلَیهِم فَنَوَی غَزواً، أَو هَمّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعفٌ، أَو أَبطَأَت بِهِ فَاقَهٌ، أَو أَخّرَهُ عَنهُ حَادِثٌ، أَو عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکتُبِ اسمَهُ فِی العَابِدِینَ، وَ أَوجِب لَهُ ثَوَابَ المُجَاهِدِینَ، وَ اجعَلهُ فِی نِظَامِ الشّهَدَاءِ وَ الصّالِحِینَ.(18) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ عَبدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمّدٍ،صَلَاهً عَالِیَهً عَلَی الصّلَوَاتِ،مُشرِفَهً فَوقَ التّحِیّاتِ،صَلَاهً لَا ینَتهَیِ أَمَدُهَا، وَ لَا یَنقَطِعُ عَدَدُهَا کَأَتَمّ مَا مَضَی مِن صَلَوَاتِکَ عَلَی أَحَدٍ مِن أَولِیَائِکَ،إِنّکَ المَنّانُ الحَمِیدُ المبُد ِئُ المُعِیدُ الفَعّالُ لِمَا تُرِیدُ.

ص: 1404

(15) پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما و مقامشان را در دلش کوچک گردان و او را بر آنان پیروز فرما و آنها را بر او چیره نساز. پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده و با اسیری، ایشان را به سختی افکنده و مرزهای مسلمانان ایمن شده و دشمنت روگردانده، فرار نموده است.

(16) خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا در نبود او خانواده اش را نگهداری کرد، یا او را به پاره ای از دارایی خود یاری داد، یا او را با ساز و برگ جنگ کمک نمود، یا او را بر جهاد تشویق کرد، یا او را با دعا در جهتی که به آن رو آورد همراهی نمود، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای و از بزرگی ات برایش آماده کرده ای، برسد.

(17) خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت و اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا فقر او را به درنگ واداشت، یا حادثه ای او را (از جهاد) عقب انداخت، یا مانعی در راه اراده اش ایجاد شد؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و پاداش مجاهدان را برای او واجب گردان و او را در صف شهیدان و صالحان قرار ده.

(18) خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست، درودی بالای همه درودها و مشرف بر همه تحیّت ها. درودی که مدّتش پایان نپذیرد و شماره اش قطع نگردد. مانند کامل ترین درودهایت که بر هر یک از اولیایت فرستاده شده. به درستی که تو بسیار نعمت دهنده، ستوده، آغازگر، باز گرداننده، انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی.

ص: 1405

(28) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ مُتَفَزّعاً إِلَی اللّهِ عَزّ وَ جَلّ

(1) أللّهُمّ إنِیّ أَخلَصتُ باِنقطِاَعیِ إِلَیکَ(2) وَ أَقبَلتُ بکِلُیّ عَلَیکَ(3) وَ صَرَفتُ وجَهیِ عَمّن یَحتَاجُ إِلَی رِفدِکَ(4) وَ قَلَبتُ مسَألَتَیِ عَمّن لَم یَستَغنِ عَن فَضلِکَ(5) وَ رَأَیتُ أَنّ طَلَبَ المُحتَاجِ إِلَی المُحتَاجِ سَفَهٌ مِن رَأیِهِ وَ ضَلّهٌ مِن عَقلِهِ.(6)فَکَم قَد رَأَیتُ یَا إلِهَیِ مِن أُنَاسٍ طَلَبُوا العِزّ بِغَیرِکَ فَذَلّوا، وَ رَامُوا الثّروَهَ مِن سِوَاکَ فَافتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارتِفَاعَ فَاتّضَعُوا،(7)فَصَحّ بِمُعَایَنَهِ أَمثَالِهِم حَازِمٌ وَفّقَهُ اعتِبَارُهُ، وَ أَرشَدَهُ إِلَی طَرِیقِ صَوَابِهِ اختِیَارُهُ.(8)فَأَنتَ یَا موَلاَی َ دُونَ کُلّ مَسئُولٍ مَوضِعُ مسَألَتَیِ، وَ دُونَ کُلّ مَطلُوبٍ إِلَیهِ ولَیِ ّ حاَجتَیِ(9) أَنتَ المَخصُوصُ قَبلَ کُلّ مَدعُوّ بدِعَوتَیِ، لَا یَشرَکُکَ أَحَدٌ فِی رجَاَئیِ، وَ لَا یَتّفِقُ أَحَدٌ مَعَکَ فِی دعُاَئیِ، وَ لَا یَنظِمُهُ وَ إِیّاکَ ندِاَئیِ(10) لَکَ یَا إلِهَیِ وَحدَانِیّهُ العَدَدِ، وَ مَلَکَهُ القُدرَهِ الصّمَدِ، وَ فَضِیلَهُ الحَولِ وَ القُوّهِ، وَ دَرَجَهُ العُلُوّ وَ الرّفعَهِ.(11) وَ مَن سِوَاکَ مَرحُومٌ فِی عُمُرِهِ،مَغلُوبٌ عَلَی أَمرِهِ،مَقهُورٌ عَلَی شَأنِهِ،مُختَلِفُ الحَالَاتِ،مُتَنَقّلٌ فِی الصّفَاتِ(12)فَتَعَالَیتَ عَنِ الأَشبَاهِ وَ الأَضدَادِ، وَ تَکَبّرتَ عَنِ الأَمثَالِ وَ الأَندَادِ،فَسُبحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ.

ص: 1406

(28)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگام پناه بردن به خداوند توانا و بزرگ

(1) خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل بریده و به تو پیوسته ام.

(2) و با همه وجودم به تو رو آوردم.

(3) و از آنکه نیازمند عطای توست، روگرداندم.

(4) و درخواستم را از آنکه از فضلت بی نیاز نبود، باز گرداندم.

(5) و دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از سبکی اندیشه و گمراهی خِرد است.

(6) ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند و از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.

(7) پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد و برگزیدن راه صواب، او را راهنمایی کرد.

(8) پس -ای سرور من- جایگاه درخواستم تویی، نه هر که از او درخواست شود. و صاحب حاجتم تویی، نه هر که از او طلب شود.

(9) تویی مخصوص به خواندن من، پیش از آنکه کسی را بخوانم! هیچ کس در امید من، با تو شریک نیست و در دعایم، کسی با تو برابر نیست و ندایم کسی را با تو جمع نمی کند.

(10) خداوندا یگانگیِ شمار و تسلّط قدرتِ همیشگی و فضیلت توان و نیرو و درجه والایی و بلندی، از آنِ توست.

(11) و غیر تو، در زندگی اش نیازمند رحمت، در کار خود مغلوب، در امورش زیردست، در حالاتش گوناگون، در صفاتش دگرگون می باشد.

(12) پس تو از داشتن مانندها و همتاها برتر و از داشتن همسان و همگون بزرگ تر بودی. پس تو منزّهی. معبودی جز تو نیست.

ص: 1407

(29) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا قُتّرَ عَلَیهِ الرّزقُ

(1) أللّهُمّ إِنّکَ ابتَلَیتَنَا فِی أَرزَاقِنَا بِسُوءِ الظّنّ، وَ فِی آجَالِنَا بِطُولِ الأَمَلِ حَتّی التَمَسنَا أَرزَاقَکَ مِن

عِندِ المَرزُوقِینَ، وَ طَمِعنَا بِآمَالِنَا فِی أَعمَارِ المُعَمّرِینَ.(2)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَب لَنَا یَقِیناً صَادِقاً تَکفِینَا بِهِ مِن مَئُونَهِ الطّلَبِ، وَ أَلهِمنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعفِینَا بِهَا مِن شِدّهِ النّصَبِ(3) وَ اجعَل مَا صَرّحتَ بِهِ مِن عِدَتِکَ فِی وَحیِکَ، وَ أَتبَعتَهُ مِن قَسَمِکَ فِی کِتَابِکَ،قَاطِعاً لِاهتِمَامِنَا بِالرّزقِ ألّذِی تَکَفّلتَ بِهِ، وَ حَسماً لِلِاشتِغَالِ بِمَا ضَمِنتَ الکِفَایَهَ لَهُ(4)فَقُلتَ وَ قَولُکَ الحَقّ الأَصدَقُ، وَ أَقسَمتَ وَ قَسَمُکَ الأَبَرّ الأَوفَی وَ فِی السّمَاءِ رِزقُکُم وَ مَا تُوعَدُونَ.(5) ثُمّ قُلتَ فَوَ رَبّ السّمَاءِ وَ الأَرضِ إِنّهُ لَحَقّ مِثلَ مَا أَنّکُم تَنطِقُونَ.

ص: 1408

(29)و از دعای امام علیه السلام بود، چنان که روزی بر او تنگ گرفته می شد

(1) خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، و در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی. تا جایی که روزی های تو را از روزی خواران درخواست نمودیم و با آرزوهایمان، در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.

(2) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را یقینی راستین ببخش، که بدان سبب ما را از زحمت طلب، بی نیاز نمایی و اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.

(3) و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای و در پی آن سوگند خود را در کتابت آورده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای و قطع اشتغال ما به آنچه خود کفایت آن را ضمانت فرموده ای قرار ده.

(4) پس فرمودی و فرموده تو راست و درست ترین است. و سوگند یاد کردی و سوگند تو محقّق ترین و وفاشده ترین است: «و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.»

(5) سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (سخن) حقّ و درست است، مانند آنچه شما سخن می گویید.»

ص: 1409

(30) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی المَعُونَهِ عَلَی قَضَاءِ الدّینِ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَب لِیَ العَافِیَهَ مِن دَینٍ تُخلِقُ بِهِ وجَهیِ، وَ یَحَارُ فِیهِ ذهِنیِ، وَ یَتَشَعّبُ لَهُ فکِریِ، وَ یَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ شغُلیِ (2) وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبّ، مِن هَمّ الدّینِ وَ فِکرِهِ، وَ شُغلِ الدّینِ وَ سَهَرِهِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أعَذِنیِ مِنهُ، وَ أَستَجِیرُ بِکَ، یَا رَبّ، مِن ذِلّتِهِ فِی الحَیَاهِ، وَ مِن تَبِعَتِهِ بَعدَ الوَفَاهِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أجَرِنی مِنهُ بِوُسعٍ فَاضِلٍ أَو کَفَافٍ وَاصِلٍ.(3) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ احجبُنیِ عَنِ السّرَفِ وَ الِازدِیَادِ، وَ قوَمّنیِ بِالبَذلِ وَ الِاقتِصَادِ، وَ علَمّنیِ حُسنَ التّقدِیرِ، وَ اقبضِنیِ بِلُطفِکَ عَنِ التّبذِیرِ، وَ أَجرِ مِن أَسبَابِ الحَلَالِ أرَزاَقیِ، وَ وَجّه فِی أَبوَابِ البِرّ إنِفاَقیِ، وَ ازوِ عنَیّ مِنَ المَالِ مَا یُحدِثُ لِی مَخِیلَهً أَو تَأَدّیاً إِلَی بغَی ٍ أَو مَا أَتَعَقّبُ مِنهُ طُغیَاناً.(4) أللّهُمّ حَبّب إلِیَ ّ صُحبَهَ الفُقَرَاءِ، وَ أعَنِیّ عَلَی صُحبَتِهِم بِحُسنِ الصّبرِ(5) وَ مَا زَوَیتَ عنَیّ مِن مَتَاعِ الدّنیَا الفَانِیَهِ فَاذخَرهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ البَاقِیَهِ(6) وَ اجعَل مَا خوَلّتنَیِ مِن حُطَامِهَا، وَ عَجّلتَ لِی مِن مَتَاعِهَا بُلغَهً إِلَی جِوَارِکَ وَ وُصلَهً إِلَی قُربِکَ وَ ذَرِیعَهً إِلَی جَنّتِکَ،إِنّکَ ذُو الفَضلِ العَظِیمِ، وَ أَنتَ الجَوَادُ الکَرِیمُ.

ص: 1410

(30) و از دعای امام علیه السلام بود، درباره درخواست کمک نمودن بر پرداخت وام

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا معاف دار، از وامی که با آن آبرویم را ببری و ذهنم در آن سرگردان شود و فکرم برای آن پریشان گردد و کارم در چاره آن طول کشد.

(2) و به تو پناه می برم -ای پروردگارم- از اندوه و اندیشه وام و از کار قرض و بی خوابی اش، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از آن پناه ده. و پناه از تو می جویم -ای پروردگار من- از خواری آن در زندگی و از پیامد آن پس از مرگ، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن نجات ده.

(3) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از اسراف و زیاده روی باز دار. و به بخشش و میانه روی، استوار گردان و روش نیکو را به من بیاموز و مرا -به لطف خود- از ولخرجی باز دار و روزی هایم را از اسباب حلال، پیوسته گردان و انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر قرار ده و مالی که برایم خودپسندی پیش آورد یا به ستمگری برساند یا در پی آن دچار سرکشی شوم را، از من دور ساز.

(4) خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان و مرا بر همنشینی ایشان، با شکیبایی نیکوْ یاری ده.

(5) و آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما.

(6) و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود و وسیله پیوستن به جایگاه بزرگت و وسیله دست یابی به بهشتت قرار ده. به درستی که تو صاحب بخشش بزرگ می باشی و تویی بسیار بخشنده بزرگوار.

ص: 1411

(31) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی ذِکرِ التّوبَهِ وَ طَلَبِهَا

(1) أللّهُمّ یَا مَن لَا یَصِفُهُ نَعتُ الوَاصِفِینَ(2) وَ یَا مَن لَا یُجَاوِزُهُ رَجَاءُ الرّاجِینَ(3) وَ یَا مَن لَا یَضِیعُ لَدَیهِ أَجرُ المُحسِنِینَ (4) وَ یَا مَن هُوَ مُنتَهَی خَوفِ العَابِدِینَ.(5) وَ یَا مَن هُوَ غَایَهُ خَشیَهِ المُتّقِینَ(6) هَذَا مَقَامُ مَن تَدَاوَلَتهُ أیَدیِ الذّنُوبِ، وَ قَادَتهُ أَزِمّهُ الخَطَایَا، وَ استَحوَذَ عَلَیهِ الشّیطَانُ،فَقَصّرَ عَمّا أَمَرتَ بِهِ تَفرِیطاً، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیتَ عَنهُ تَغرِیراً.(7)کَالجَاهِلِ بِقُدرَتِکَ عَلَیهِ، أَو کَالمُنکِرِ فَضلَ إِحسَانِکَ إِلَیهِ حَتّی إِذَا انفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الهُدَی، وَ تَقَشّعَت عَنهُ سَحَائِبُ العَمَی،أَحصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفسَهُ، وَ فَکّرَ فِیمَا خَالَفَ بِهِ رَبّهُ،فَرَأَی کَبِیرَ عِصیَانِهِ کَبِیراً وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا.(8)فَأَقبَلَ نَحوَکَ مُؤَمّلًا لَکَ مُستَحیِیاً مِنکَ، وَ وَجّهَ رَغبَتَهُ إِلَیکَ ثِقَهً بِکَ،فَأَمّکَ بِطَمَعِهِ یَقِیناً، وَ قَصَدَکَ بِخَوفِهِ إِخلَاصاً، قَد خَلَا طَمَعُهُ مِن کُلّ مَطمُوعٍ فِیهِ غَیرِکَ، وَ أَفرَخَ رَوعُهُ مِن کُلّ مَحذُورٍ مِنهُ سِوَاکَ.

ص: 1412

(31)و از دعای امام علیه السلام بود، در یاد کردن توبه و درخواست نمودن آن

(1) خداوندا ای کسی که توصیف وصف کنندگان، او را نمی ستاید.

(2) و ای کسی که امید امیدواران، از او نمی گذرد.

(3) و ای کسی که پاداش نیکوکاران، نزد او تباه نمی شود.

(4) و ای کسی که انتهای ترس عبادت کنندگان است.

(5) و ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

(6) این مقام کسی است که بازیچه دست های گناهان گردیده و مهارهای خطاها او را از پیِ خود کشیده و شیطان بر او چیره گشته. پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده.

(7) مانند نادان به قدرت تو بر خودش، یا انکار کننده بسیاری فضل تو به خودش. امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد و ابرهای کوری از مقابلش کنار رفت، آنچه با آن به خود ستم کرده، شمرد و در آنچه با آن پروردگارش را مخالفت کرده، اندیشید. پس گناه بزرگش را بزرگ و ناسازگاری سترگش را سترگ دانست.

(8) پس امیدوار به تو و شرمنده از تو، به سویت روی آورده و با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است. پس از روی یقین با حرص، تو را قصد کرد و از سَر اخلاصْ با ترس، آهنگ تو نمود. در حالی که طمعش از هر که -جز تو- در او طمع کنند، خالی است و ترسش از هر که -جز تو- از او بترسند، برطرف شد.

ص: 1413

(9)فَمَثَلَ بَینَ یَدَیکَ مُتَضَرّعاً، وَ غَمّضَ بَصَرَهُ إِلَی الأَرضِ مُتَخَشّعاً، وَ طَأطَأَ رَأسَهُ لِعِزّتِکَ مُتَذَلّلًا، وَ أَبَثّکَ مِن سِرّهِ مَا أَنتَ أَعلَمُ بِهِ مِنهُ خُضُوعاً، وَ عَدّدَ مِن ذُنُوبِهِ مَا أَنتَ أَحصَی لَهَا خُشُوعاً، وَ استَغَاثَ بِکَ مِن عَظِیمِ مَا وَقَعَ بِهِ فِی عِلمِکَ وَ قَبِیحِ مَا فَضَحَهُ فِی حُکمِکَ مِن ذُنُوبٍ أَدبَرَت لَذّاتُهَا فَذَهَبَت، وَ أَقَامَت تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَت.(10) لَا یُنکِرُ یَا إلِهَیِ عَدلَکَ إِن عَاقَبتَهُ، وَ لَا یَستَعظِمُ عَفوَکَ إِن عَفَوتَ عَنهُ وَ رَحِمتَهُ،لِأَنّکَ الرّبّ الکَرِیمُ ألّذِی لَا یَتَعَاظَمُهُ غُفرَانُ الذّنبِ العَظِیمِ(11) أللّهُمّ فَهَا أَنَا ذَا قَد جِئتُکَ مُطِیعاً لِأَمرِکَ فِیمَا أَمَرتَ بِهِ مِنَ الدّعَاءِ،مُتَنَجّزاً وَعدَکَ فِیمَا وَعَدتَ بِهِ مِنَ الإِجَابَهِ،إِذ تَقُولُ ادعوُنیِ أَستَجِب لَکُم.(12) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ القنَیِ بِمَغفِرَتِکَ کَمَا لَقِیتُکَ بإِقِراَریِ، وَ ارفعَنیِ عَن مَصَارِعِ الذّنُوبِ کَمَا وَضَعتُ لَکَ نفَسیِ، وَ استرُنیِ بِسِترِکَ کَمَا تأَنَیّتنَیِ عَنِ الِانتِقَامِ منِیّ.(13) أللّهُمّ وَ ثَبّت فِی طَاعَتِکَ نیِتّیِ، وَ أَحکِم فِی عِبَادَتِکَ بصَیِرتَیِ، وَ وفَقّنیِ مِنَ الأَعمَالِ لِمَا تَغسِلُ بِهِ دَنَسَ الخَطَایَا عنَیّ، وَ توَفَنّیِ عَلَی مِلّتِکَ وَ مِلّهِ نَبِیّکَ مُحَمّدٍ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا توَفَیّتنَیِ.(14) أللّهُمّ إنِیّ أَتُوبُ إِلَیکَ فِی مقَاَمیِ هَذَا مِن کَبَائِرِ ذنُوُبیِ وَ صَغَائِرِهَا، وَ بَوَاطِنِ سیَئّاَتیِ وَ ظَوَاهِرِهَا، وَ سَوَالِفِ زلَاّتیِ وَ حَوَادِثِهَا،تَوبَهَ مَن لَا یُحَدّثُ نَفسَهُ بِمَعصِیَهٍ، وَ لَا یُضمِرُ أَن یَعُودَ فِی خَطِیئَهٍ

ص: 1414

(9) پس زاری کنان در پیشگاهت ایستاده و دیده اش را با سرافکندگی به زمین دوخته و با خواریْ برای عزّتت سرش را به زیر افکنده و با خضوع، از رازهایش -آنچه را که خود به آن داناتری- برایت آشکار کرده و با خشوع، -از گناهانش- آنچه تو شماره آن را بهتر می دانی شمرده و در (گناهان) بزرگی که می دانی گرفتار شده و از (کار) زشتی که در حکم تو رسواگر است، از تو کمک خواسته. از گناهانی که لذّت هایش سپری شد و گذشت و پیامدهای آن به جای ماند و پایدار شد.

(10) ای خدای من، اگر او را عقوبت دهی، عدل تو را انکار نمی کند و اگر از او گذشتی و به او رحم آوردی، گذشتت را بزرگ نشمارد. زیرا تویی پروردگار کریمی، که آمرزش گناه بزرگ در نظر تو بزرگ نیست.

(11) خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام و وفا به وعده ای را که پیرامون اجابت داده ای، خواستارم. زیرا که می فرمایی: «مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم.»

(12) خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و با آمرزش خود به من روآور. همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم. و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه خود را برای تو فرو افکنده ام. و مرا با پوشش خود بپوشان، آنگونه که در انتقام از من درنگ فرمودی.

(13) خداوندا و نیّت مرا در فرمان برداریت، ثابت بدار و بینش مرا در بندگی ات، استوار گردان و مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من بشویی، توفیق ده و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد- بمیران.

(14) خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم و از بدی های پنهان و آشکارم و از لغزش های گذشته و تازه ام، به درگاهت توبه می کنم. توبه کسی که نافرمانی از ذهنش نمی گذرد و قصد بازگشت به خطا را ندارد.

ص: 1415

(15) وَ قَد قُلتَ یَا إلِهَیِ فِی مُحکَمِ کِتَابِکَ إِنّکَ تَقبَلُ التّوبَهَ عَن عِبَادِکَ، وَ تَعفُو عَنِ السّیّئَاتِ، وَ تُحِبّ التّوّابِینَ،فَاقبَل توَبتَیِ کَمَا وَعَدتَ، وَ اعفُ عَن سیَئّاَتیِ کَمَا ضَمِنتَ، وَ أَوجِب لِی مَحَبّتَکَ کَمَا شَرَطتَ(16) وَ لَکَ یَا رَبّ شرَطیِ أَلّا أَعُودَ فِی مَکرُوهِکَ، وَ ضمَاَنیِ أَن لَا أَرجِعَ فِی مَذمُومِکَ، وَ عهَدیِ أَن أَهجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیکَ.(17) أللّهُمّ إِنّکَ أَعلَمُ بِمَا عَمِلتُ فَاغفِر لِی مَا عَلِمتَ، وَ اصرفِنیِ بِقُدرَتِکَ إِلَی مَا أَحبَبتَ.(18) أللّهُمّ وَ عَلَیّ تَبِعَاتٌ قَد حَفِظتُهُنّ، وَ تَبِعَاتٌ قَد نَسِیتُهُنّ، وَ کُلّهُنّ بِعَینِکَ التّیِ لَا تَنَامُ، وَ عِلمِکَ ألّذِی لَا یَنسَی،فَعَوّض مِنهَا أَهلَهَا، وَ احطُط عنَیّ وِزرَهَا، وَ خَفّف عنَیّ ثِقلَهَا، وَ اعصمِنیِ مِن أَن أُقَارِفَ مِثلَهَا.(19) أللّهُمّ وَ إِنّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتّوبَهِ إِلّا بِعِصمَتِکَ، وَ لَا استِمسَاکَ بیِ عَنِ الخَطَایَا إِلّا عَن قُوّتِکَ،فقَوَنّیِ بِقُوّهٍ کَافِیَهٍ، وَ توَلَنّیِ بِعِصمَهٍ مَانِعَهٍ.(20) أللّهُمّ أَیّمَا عَبدٍ تَابَ إِلَیکَ وَ هُوَ فِی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ فَاسِخٌ لِتَوبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ،فإَنِیّ أَعُوذُ بِکَ أَن أَکُونَ کَذَلِکَ،فَاجعَل توَبتَیِ هَذِهِ تَوبَهً لَا أَحتَاجُ بَعدَهَا إِلَی تَوبَهٍ،تَوبَهً مُوجِبَهً لِمَحوِ مَا سَلَفَ، وَ السّلَامَهِ فِیمَا بقَیِ َ. (21) أللّهُمّ إنِیّ أَعتَذِرُ إِلَیکَ مِن جهَلیِ، وَ أَستَوهِبُکَ سُوءَ فعِلیِ،فاَضممُنیِ إِلَی کَنَفِ رَحمَتِکَ تَطَوّلًا، وَ استرُنیِ بِسِترِ عَافِیَتِکَ تَفَضّلًا.(22) أللّهُمّ وَ إنِیّ أَتُوبُ إِلَیکَ مِن کُلّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ، أَو زَالَ عَن مَحَبّتِکَ مِن خَطَرَاتِ قلَبیِ، وَ لَحَظَاتِ عیَنیِ، وَ حِکَایَاتِ لسِاَنیِ،تَوبَهً تَسلَمُ بِهَا کُلّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِن تَبِعَاتِکَ، وَ تَأمَنُ مِمَا یَخَافُ المُعتَدُونَ مِن أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ.

ص: 1416

(15) و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری، و از بدی ها درمی گذری، و توبه کنندگان را دوست می داری. پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر و آنچنان که ضمانت کرده ای، از بدی هایم درگذر و همان طور که شرط کرده ای، دوستی خود را برایم واجب گردان.

(16) و ای پروردگار من، با تو قرار می گذارم، در کاری که ناپسند توست، برنگردم و ضمانت می دهم، در کاری که نکوهیده توست، باز نگردم و عهد می بندم، از همه نافرمانی های تو، دوری گزینم.

(17) خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز و به قدرت خود، به آنچه دوست داری، بازگردان.

(18) خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام و همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد و در علم تو که فراموش نمی کند، قرار دارد. پس صاحبانش را عوض ده و سنگین باری اش را از من بیفکن و سنگینی اش را از من سبک فرما و مرا از نزدیک شدن به مانند آن، نگهدار.

(19) خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست. و جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست. پس با قوّتِ کافی، مرا قوی ساز و به نگهداری بازدارنده، سرپرستی ام کن.

(20) خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم. پس این توبه ام را توبه ای گردان که پس از آن، به توبه ای نیازمند نشوم. توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است.

(21) خداوندا، به درستی که من از نادانی ام، در پیشگاه تو عذر می خواهم و از زشتی کردارم، از تو بخشش می طلبم. پس به لطف خویش، مرا در پناه رحمت خود گیر و با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

(22) خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته تو یا دور از دوستی توست؛ از اندیشه های دلم و نگاه های چشمم و بیانات زبانم، به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.

ص: 1417

(23) أللّهُمّ فَارحَم وحَدتَیِ بَینَ یَدَیکَ، وَ وَجِیبَ قلَبیِ مِن خَشیَتِکَ، وَ اضطِرَابَ أرَکاَنیِ مِن هَیبَتِکَ،فَقَد أقَاَمتَنیِ یَا رَبّ ذنُوُبیِ مَقَامَ الخزِی ِ بِفِنَائِکَ، فَإِن سَکَتّ لَم یَنطِق عنَیّ أَحَدٌ، وَ إِن شَفَعتُ فَلَستُ بِأَهلِ الشّفَاعَهِ.(24) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ شَفّع فِی خطَاَیاَی َ کَرَمَکَ، وَ عُد عَلَی سیَئّاَتیِ بِعَفوِکَ، وَ لَا تجَزنِیِ جزَاَئیِ مِن عُقُوبَتِکَ، وَ ابسُط عَلَیّ طَولَکَ، وَ جلَلّنیِ بِسِترِکَ، وَ افعَل بیِ فِعلَ عَزِیزٍ تَضَرّعَ إِلَیهِ عَبدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ، أَو غنَیِ ّ تَعَرّضَ لَهُ عَبدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ.(25) أللّهُمّ لَا خَفِیرَ لِی مِنکَ فلَیخَفرُنیِ عِزّکَ، وَ لَا شَفِیعَ لِی إِلَیکَ فَلیَشفَع لِی فَضلُکَ، وَ قَد أوَجلَتَنیِ خطَاَیاَی َ فلَیؤُمنِیّ عَفوُکَ.(26)فَمَا کُلّ مَا نَطَقتُ بِهِ عَن جَهلٍ منِیّ بِسُوءِ أثَرَیِ، وَ لَا نِسیَانٍ لِمَا سَبَقَ مِن ذَمِیمِ فعِلیِ،لَکِن لِتَسمَعَ سَمَاؤُکَ وَ مَن فِیهَا وَ أَرضُکَ وَ مَن عَلَیهَا مَا أَظهَرتُ لَکَ مِنَ النّدَمِ، وَ لَجَأتُ إِلَیکَ فِیهِ مِنَ التّوبَهِ.(27)فَلَعَلّ بَعضَهُم بِرَحمَتِکَ یرَحمَنُیِ لِسُوءِ موَقفِیِ، أَو تُدرِکُهُ الرّقّهُ عَلَیّ لِسُوءِ حاَلیِ فیَنَاَلنَیِ مِنهُ بِدَعوَهٍ هیِ َ أَسمَعُ لَدَیکَ مِن دعُاَئیِ، أَو شَفَاعَهٍ أَوکَدُ عِندَکَ مِن شفَاَعتَیِ تَکُونُ بِهَا نجَاَتیِ مِن غَضَبِکَ وَ فوَزتَیِ بِرِضَاکَ. (28) أللّهُمّ إِن یَکُنِ النّدَمُ تَوبَهً إِلَیکَ فَأَنَا أَندَمُ النّادِمِینَ، وَ إِن یَکُنِ التّرکُ لِمَعصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوّلُ المُنِیبِینَ، وَ إِن یَکُنِ الِاستِغفَارُ حِطّهً لِلذّنُوبِ فإَنِیّ لَکَ مِنَ المُستَغفِرِینَ.

ص: 1418

(23) خداوندا، پس به تنهایی ام در برابر تو و تپیدن دلم از ترست و لرزش اندامم از شکوهت، رحم فرما. پس ای پروردگار من، گناهانم به درگاهت، مرا در جایگاه رسواییْ ماندگار نموده. پس اگر خاموش شوم، کسی از جانب من سخن نگوید. و اگر شفیع خواهم، سزاوار شفاعت نیستم.

(24) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و کرمت را شفیع خطاهایم گردان و به گذشت خود بدی هایم را ببخشای و مرا به جزایم که عقوبت توست، مجازات نکن و بخشش خود را بر من بگستر و مرا به پرده خویش بپوشان و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما. یا همانند توانگری که بنده بینوایی پیش او آمده، پس او را بی نیاز کرده.

(25) خداوندا برای من پناه دهنده ای از (عقوبت) تو نیست، پس باید عزّتت مرا پناه دهد. و شفیعی برای من به سوی تو نیست، پس باید فضلت مرا شفاعت کند. و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.

(26) پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم و از فراموشیِ کردار نکوهیده گذشته ام نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، پشیمانی ای که به پیشگاهت آشکار نمودم و توبه ای که به سبب آن به درگاهت پناه بردم را بشنود،

(27) شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند یا بخاطر بدی حالم، بر من دلسوزی نماید؛ پس دعایی از او به من رسد که از دعای من نزد تو شنیدنی تر است، یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رهایی من از خشمت و یافتن خوشنودی ات به وسیله آن حاصل شود.

(28) خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم و اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من نخستین بازگشت کننده ام. و اگر درخواست آمرزشْ سبب ریختن گناهان است، پس من به درگاه تو از آمرزش خواهانم.

ص: 1419

(29) أللّهُمّ فَکَمَا أَمَرتَ بِالتّوبَهِ، وَ ضَمِنتَ القَبُولَ، وَ حَثَثتَ عَلَی الدّعَاءِ، وَ وَعَدتَ الإِجَابَهَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقبَل توَبتَیِ، وَ لَا ترَجعِنیِ مَرجِعَ الخَیبَهِ مِن رَحمَتِکَ،إِنّکَ أَنتَ التّوّابُ عَلَی المُذنِبِینَ، وَ الرّحِیمُ لِلخَاطِئِینَ المُنِیبِینَ.(30) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا هَدَیتَنَا بِهِ، وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا استَنقَذتَنَا بِهِ، وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً تَشفَعُ لَنَا یَومَ القِیَامَهِ وَ یَومَ الفَاقَهِ إِلَیکَ،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ، وَ هُوَ عَلَیکَ یَسِیرٌ.

ص: 1420

(29) خداوندا، پس چنانکه به توبه فرمان دادی و پذیرفتن را ضمانت کردی و بر دعا ترغیب نمودی و اجابت را نوید دادی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و توبه ام را قبول کن و مرا به ناامیدی از رحمتت باز نگردان. که تو توبه گنهکاران را می پذیری و بر خطاکارانِ توبه پیشه، مهربانی.

(30) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، همچنانکه ما را به سبب او هدایت کردی و بر محمّد و خاندانش درود فرست، آنچنان که ما را به وسیله او نجات دادی و بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که روز رستاخیز و روز نیازمندی به تو، ما را شفاعت کند. زیرا تو بر هر چیز توانایی و آن بر تو آسان است.

ص: 1421

(32) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ بَعدَ الفَرَاغِ مِن صَلَاهِ اللّیلِ لِنَفسِهِ فِی الِاعتِرَافِ بِالذّنبِ

(1) أللّهُمّ یَا ذَا المُلکِ المُتَأَبّدِ بِالخُلُودِ(2) وَ السّلطَانِ المُمتَنِعِ بِغَیرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعوَانٍ.(3) وَ العِزّ الباَقیِ عَلَی مَرّ الدّهُورِ وَ خوَاَلیِ الأَعوَامِ وَ موَاَضیِ الأَزمَانِ وَ الأَیّامِ(4) عَزّ سُلطَانُکَ عِزّاً لَا حَدّ لَهُ بِأَوّلِیّهٍ، وَ لَا مُنتَهَی لَهُ بِآخِرِیّهٍ(5) وَ استَعلَی مُلکُکَ عَلُوّاً سَقَطَتِ الأَشیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ(6) وَ لَا یَبلُغُ أَدنَی مَا استَأثَرتَ بِهِ مِن ذَلِکَ أَقصَی نَعتِ النّاعِتِینَ. (7)ضَلّت فِیکَ الصّفَاتُ، وَ تَفَسّخَت دُونَکَ النّعُوتُ، وَ حَارَت فِی کِبرِیَائِکَ لَطَائِفُ الأَوهَامِ(8)کَذَلِکَ أَنتَ اللّهُ الأَوّلُ فِی أَوّلِیّتِکَ، وَ عَلَی ذَلِکَ أَنتَ دَائِمٌ لَا تَزُولُ(9) وَ أَنَا العَبدُ الضّعِیفُ عَمَلًا،الجَسِیمُ أَمَلًا،خَرَجَت مِن یدَیِ أَسبَابُ الوُصُلَاتِ إِلّا مَا وَصَلَهُ رَحمَتُکَ، وَ تَقَطّعَت عنَیّ عِصَمُ الآمَالِ إِلّا مَا أَنَا مُعتَصِمٌ بِهِ مِن عَفوِکَ(10)قَلّ عنِدیِ مَا أَعتَدّ بِهِ مِن طَاعَتِکَ، وکَثُرَ عَلَیّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِن مَعصِیَتِکَ وَ لَن یَضِیقَ عَلَیکَ عَفوٌ عَن عَبدِکَ وَ إِن أَسَاءَ،فَاعفُ عنَیّ.(11) أللّهُمّ وَ قَد أَشرَفَ عَلَی خَفَایَا الأَعمَالِ عِلمُکَ، وَ انکَشَفَ کُلّ مَستُورٍ دُونَ خُبرِکَ، وَ لَا تنَطوَیِ عَنکَ دَقَائِقُ الأُمُورِ، وَ لَا تَعزُبُ عَنکَ غَیّبَاتُ السّرَائِرِ

ص: 1422

(32)و از دعای امام علیه السلام بود، برای خود در اقرار به گناه، پس از تمام کردن نماز شب

(1) خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید.

(2) و ای فرمانروای استوارِ بدون لشکریان و یاران.

(3) و ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها و سال های گذشته و گذشتن زمان ها و روزها، ماندگار است.

(4) فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش و پایانی برای آخرش نیست.

(5) و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

(6) و آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای که به خود اختصاص داده ای، نمی رسد.

(7) اوصاف در تو گمراه شده و تعریف ها پیش از رسیدن به تو، از هم گسسته و تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته.

(8) چنین است که تو خدایی هستی که در اوّلیتِ خود اوّل و در این (صفت) دائم و جاویدی.

(9) و من بنده ای هستم که عملش ضعیف و آرزویش بزرگ است. اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.

(10) طاعتی که به شمار آورم، نزد من کم است و معصیتت که بر دوش کشم، بر من زیاد است. و گذشت از بنده ات گر چه بد کرده، بر تو دشوار نیست. پس از من درگذر.

(11) خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است. و هر پوشیده ای نزد آگاهی تو، آشکار است. و کارهای ریز و کوچک، از تو پنهان نمی ماند و رازهای نهان، از تو غایب نیست.

ص: 1423

(12) وَ قَدِ استَحوَذَ عَلَیّ عَدُوّکَ ألّذِی استَنظَرَکَ لغِوَاَیتَیِ فَأَنظَرتَهُ، وَ استَمهَلَکَ إِلَی یَومِ الدّینِ لإِضِلاَلیِ فَأَمهَلتَهُ.(13)فأَوَقعَنَیِ وَ قَد هَرَبتُ إِلَیکَ مِن صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَهٍ، وَ کَبَائِرِ أَعمَالٍ مُردِیَهٍ حَتّی إِذَا قَارَفتُ مَعصِیَتَکَ، وَ استَوجَبتُ بِسُوءِ سعَییِ سَخطَتَکَ،فَتَلَ عنَیّ عِذَارَ غَدرِهِ، وَ تلَقَاّنیِ بِکَلِمَهِ کُفرِهِ، وَ تَوَلّی البَرَاءَهَ منِیّ، وَ أَدبَرَ مُوَلّیاً عنَیّ،فأَصَحرَنَیِ لِغَضَبِکَ فَرِیداً، وَ أخَرجَنَیِ إِلَی فِنَاءِ نَقِمَتِکَ طَرِیداً.(14) لَا شَفِیعٌ یَشفَعُ لِی إِلَیکَ، وَ لَا خَفِیرٌ یؤُمنِنُیِ عَلَیکَ، وَ لَا حِصنٌ یحَجبُنُیِ عَنکَ، وَ لَا مَلَاذٌ أَلجَأُ إِلَیهِ مِنکَ.(15)فَهَذَا مَقَامُ العَائِذِ بِکَ، وَ مَحَلّ المُعتَرِفِ لَکَ، فَلَا یَضِیقَنّ عنَیّ فَضلُکَ، وَ لَا یَقصُرَنّ دوُنیِ عَفوُکَ، وَ لَا أَکُن أَخیَبَ عِبَادِکَ التّائِبِینَ، وَ لَا أَقنَطَ وُفُودِکَ الآمِلِینَ، وَ اغفِر لِی،إِنّکَ خَیرُ الغَافِرِینَ.(16) أللّهُمّ إِنّکَ أمَرَتنَیِ فَتَرَکتُ، وَ نهَیَتنَیِ فَرَکِبتُ، وَ سَوّلَ لِیَ الخَطَاءَ خَاطِرُ السّوءِ فَفَرّطتُ. (17) وَ لَا أَستَشهِدُ عَلَی صیِاَمیِ نَهَاراً، وَ لَا أَستَجِیرُ بتِهَجَدّیِ لَیلًا، وَ لَا تثُنیِ عَلَیّ بِإِحیَائِهَا سُنّهٌ حَاشَا فُرُوضِکَ التّیِ مَن ضَیّعَهَا هَلَکَ.(18) وَ لَستُ أَتَوَسّلُ إِلَیکَ بِفَضلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغفَلتُ مِن وَظَائِفِ فُرُوضِکَ، وَ تَعَدّیتُ عَن مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انتَهَکتُهَا، وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجتَرَحتُهَا،کَانَت عَافِیَتُکَ لِی مِن فَضَائِحِهَا سِتراً.(19) وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ استَحیَا لِنَفسِهِ مِنکَ، وَ سَخِطَ عَلَیهَا، وَ رضَیِ َ عَنکَ،فَتَلَقّاکَ بِنَفسٍ خَاشِعَهٍ، وَ رَقَبَهٍ خَاضِعَهٍ، وَ ظَهرٍ مُثقَلٍ مِنَ الخَطَایَا وَاقِفاً بَینَ الرّغبَهِ إِلَیکَ وَ الرّهبَهِ مِنکَ.

ص: 1424

(12) و دشمن تو که برای بیراهه بردن من از تو فرصت خواست، پس فرصتش دادی، و برای گمراه کردنم از تو -تا روز جزا- مهلت طلبید، پس مهلتش دادی، بر من چیره شده است.

(13) پس در حالی که از گناهان کوچکِ هلاکت بار و از کردارهای بزرگِ نابود کننده به سویت می گریختم، مرا بر زمین زد. و همین که به نافرمانی ات پرداختم و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم، پس عنان حیله اش را از من برگرداند و با گفتار کفرش با من روبرو شد و از من بیزاری جست و پشت کنان از من فرار کرد. پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود و مرا رانده شده، به سوی درگاه انتقامت درآورد.

(14) نه شفاعت کننده ای است که برایم نزد تو شفاعت کند و نه پناه دهنده ای که برایم از تو امان گیرد و نه جای استواری که مرا از تو بازدارد و نه پناهگاهی که از تو بدان پناه برم.

(15) پس این جایگاهِ پناهنده شده به تو، و محل اعتراف کننده برای توست. پس مبادا فضل تو از من تنگی نماید و بخشایشت از من کوتاهی کند و مبادا من بی بهره ترین بندگانِ توبه کننده ات و از ناامیدترین گروه های آرزومندت باشم. و مرا بیامرز. به درستی که تو بهترین آمرزندگانی.

(16) خداوندا همانا تو مرا امر کردی، پس ترک گفتم و مرا نهی نمودی، پس مرتکب شدم و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.

(17) نه می توانم روزه داریِ روزی را شاهد گیرم و نه شب زنده داری شبی را پناهِ خود خواهم و نه (عمل) مستحبّی به خاطر زنده ساختنش مرا می ستاید، مگر واجبات تو، که هر که آن را انجام نداد، به هلاکت رسد.

(18) و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام و گناهان بزرگی انجام داده ام که عافیت داشتن تو از رسوایی های آن، برای من پوششی گردید.

(19) و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت و بر خود خشمگین و از تو خوشنود است. پس با وجودی فروتن و گردنی فرو افتاده و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.

ص: 1425

(20) وَ أَنتَ أَولَی مَن رَجَاهُ، وَ أَحَقّ مَن خَشِیَهُ وَ اتّقَاهُ،فأَعَطنِیِ یَا رَبّ مَا رَجَوتُ، وَ آمنِیّ مَا حَذِرتُ، وَ عُد عَلَیّ بِعَائِدَهِ رَحمَتِکَ،إِنّکَ أَکرَمُ المَسئُولِینَ.(21) أللّهُمّ وَ إِذ ستَرَتنَیِ بِعَفوِکَ، وَ تغَمَدّتنَیِ بِفَضلِکَ فِی دَارِ الفَنَاءِ بِحَضرَهِ الأَکفَاءِ،فأَجَرِنیِ مِن فَضِیحَاتِ دَارِ البَقَاءِ

عِندَ مَوَاقِفِ الأَشهَادِ مِنَ المَلَائِکَهِ المُقَرّبِینَ، وَ الرّسُلِ المُکَرّمِینَ، وَ الشّهَدَاءِ وَ الصّالِحِینَ، مِن جَارٍ کُنتُ أُکَاتِمُهُ سیَئّاَتیِ، وَ مِن ذیِ رَحِمٍ کُنتُ أَحتَشِمُ مِنهُ فِی سرَیِراَتیِ.(22) لَم أَثِق بِهِم رَبّ فِی السّترِ عَلَیّ، وَ وَثِقتُ بِکَ رَبّ فِی المَغفِرَهِ لِی، وَ أَنتَ أَولَی مَن وُثِقَ بِهِ، وَ أَعطَی مَن رُغِبَ إِلَیهِ، وَ أَرأَفُ مَنِ استُرحِمَ،فاَرحمَنیِ.(23) أللّهُمّ وَ أَنتَ حدَرَتنَیِ مَاءً مَهِیناً مِن صُلبٍ مُتَضَایِقِ العِظَامِ،حَرِجِ المَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیّقَهٍ سَتَرتَهَا بِالحُجُبِ،تصُرَفّنُیِ حَالًا عَن حَالٍ حَتّی انتَهَیتَ بیِ إِلَی تَمَامِ الصّورَهِ، وَ أَثبَتّ فِیّ الجَوَارِحَ کَمَا نَعَتّ فِی کِتَابِکَ نُطفَهً ثُمّ عَلَقَهً ثُمّ مُضغَهً ثُمّ عَظماً ثُمّ کَسَوتَ العِظَامَ لَحماً، ثُمّ أنَشأَتنَیِ خَلقاً آخَرَ کَمَا شِئتَ. (24) حَتّی إِذَا احتَجتُ إِلَی رِزقِکَ، وَ لَم أَستَغنِ عَن غِیَاثِ فَضلِکَ،جَعَلتَ لِی قُوتاً مِن فَضلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجرَیتَهُ لِأَمَتِکَ التّیِ أسَکنَتنَیِ جَوفَهَا، وَ أوَدعَتنَیِ قَرَارَ رَحِمِهَا.(25) وَ لَو تکَلِنُیِ یَا رَبّ فِی تِلکَ الحَالَاتِ إِلَی حوَلیِ، أَو تضَطرَنّیِ إِلَی قوُتّیِ لَکَانَ الحَولُ عنَیّ مُعتَزِلًا، وَ لَکَانَتِ القُوّهُ منِیّ بَعِیدَهً.

ص: 1426

(20) و تو سزاوارترین کسی هستی که به او امید است و شایسته ترین کسی می باشی که باید از او ترسید و از او پرهیز نمود. پس ای پروردگار من، آنچه را امید دارم، به من عطا کن، و از آنچه ترسیده ام، مرا ایمنی ده و سود رحمت خود را به من ارزانی دار. که تو بخشنده ترین کسی هستی که از آنها درخواست می شود.

(21) خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی و (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار و شهیدان و صالحان، از همسایه ای که بدی هایم را از او نهان می داشتم و از خویشاوندی که در کارهای مخفی خود از او شرم می نمودم، مرا ایمن ساز.

(22) پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم و پروردگار من، در آمرزش -برای خود- به تو اعتماد نمودم و تو سزاوارترین کسی هستی که به او اعتماد شد و بخشنده ترین کسی می باشی که از او درخواست شد و مهربان ترین کسی هستی که از او رحمت خواسته شد. پس به من رحم کن.

(23) خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی. مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی و در من اندام ها را پابرجا کردی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی، آنگاه مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.

(24) تا هنگامی که به روزی تو محتاج شدم و از فریادرسی فضلت بی نیاز نبودم. از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی و مرا در قرارگاه رحم او سپردی.

(25) و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وا می گذاردی یا مرا ناگزیر می ساختی، به نیروی خود پناه برم؛ همانا توان از من کناره می گرفت و نیرو از من دور می شد.

ص: 1427

(26)فغَذَوَتنَیِ بِفَضلِکَ غِذَاءَ البَرّ اللّطِیفِ،تَفعَلُ ذَلِکَ بیِ تَطَوّلًا عَلَیّ إِلَی غاَیتَیِ هَذِهِ، لَا أَعدَمُ بِرّکَ، وَ لَا یُبطِئُ بیِ حُسنُ صَنِیعِکَ، وَ لَا تَتَأَکّدُ مَعَ ذَلِکَ ثقِتَیِ فَأَتَفَرّغَ لِمَا هُوَ أَحظَی لِی عِندَکَ.(27) قَد مَلَکَ الشّیطَانُ عنِاَنیِ فِی سُوءِ الظّنّ وَ ضَعفِ الیَقِینِ،فَأَنَا أَشکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی، وَ طَاعَهَ نفَسیِ لَهُ، وَ أَستَعصِمُکَ مِن مَلَکَتِهِ، وَ أَتَضَرّعُ إِلَیکَ فِی صَرفِ کَیدِهِ عنَیّ.(28) وَ أَسأَلُکَ فِی أَن تُسَهّلَ إِلَی رزِقیِ سَبِیلًا،فَلَکَ الحَمدُ عَلَی ابتِدَائِکَ بِالنّعَمِ الجِسَامِ، وَ إِلهَامِکَ الشّکرَ عَلَی الإِحسَانِ وَ الإِنعَامِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَهّل عَلَیّ رزِقیِ، وَ أَن تقُنَعّنَیِ بِتَقدِیرِکَ لِی، وَ أَن ترُضیِنَیِ بحِصِتّیِ فِیمَا قَسَمتَ لِی، وَ أَن تَجعَلَ مَا ذَهَبَ مِن جسِمیِ وَ عمُرُیِ فِی سَبِیلِ طَاعَتِکَ،إِنّکَ خَیرُ الرّازِقِینَ.(29) أللّهُمّ إنِیّ أَعُوذُ بِکَ مِن نَارٍ تَغَلّظتَ بِهَا عَلَی مَن عَصَاکَ، وَ تَوَعّدتَ بِهَا مَن صَدَفَ عَن رِضَاکَ، وَ مِن نَارٍ نُورُهَا ظُلمَهٌ، وَ هَیّنُهَا أَلِیمٌ، وَ بَعِیدُهَا قَرِیبٌ، وَ مِن نَارٍ یَأکُلُ بَعضَهَا بَعضٌ، وَ یَصُولُ بَعضُهَا عَلَی بَعضٍ.(30) وَ مِن نَارٍ تَذَرُ العِظَامَ رَمِیماً، وَ تسَقیِ أَهلَهَا حَمِیماً، وَ مِن نَارٍ لَا تبُقیِ عَلَی مَن تَضَرّعَ إِلَیهَا، وَ لَا تَرحَمُ مَنِ استَعطَفَهَا، وَ لَا تَقدِرُ عَلَی التّخفِیفِ عَمّن خَشَعَ لَهَا وَ استَسلَمَ إِلَیهَا تَلقَی سُکّانَهَا بِأَحَرّ مَا لَدَیهَا مِن أَلِیمِ النّکَالِ وَ شَدِیدِ الوَبَالِ (31) وَ أَعُوذُ بِکَ مِن عَقَارِبِهَا الفَاغِرَهِ أَفوَاهُهَا، وَ حَیّاتِهَا الصّالِقَهِ بِأَنیَابِهَا، وَ شَرَابِهَا ألّذِی یُقَطّعُ أَمعَاءَ وَ أَفئِدَهَ سُکّانِهَا، وَ یَنزِعُ قُلُوبَهُم، وَ أَستَهدِیکَ لِمَا بَاعَدَ مِنهَا، وَ أَخّرَ عَنهَا.

ص: 1428

(26) پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی و آن را از روی احسانت تا کنون درباره من به جا می آوری. نیکی ات از دستم نمی رود و خوبی احسانت درباره ام عقب نمی افتد و با این همه اعتمادم به تو محکم نمی شود، تا برای آنچه که برای من نزد تو خوشایندتر است آسوده خاطر شوم.

(27) شیطانْ افسار مرا در بدگمانی و سست باوری به دست گرفت، پس از بد همسایگی او با من و اطاعت نفسم از او به تو شکایت می کنم و از تو می خواهم مرا از چیرگی او نگاه داری و به درگاه تو زاری می کنم، تا فریبش را از من بازگردانی.

(28) و از تو درخواست می کنم که راهی آسان برای روزی ام، (فراهم) نمایی. پس سپاس تو را که نعمت های بزرگ را آغاز نمودی و شکرگزاری بر نیکی کردن و نعمت دادنت را به من الهام کردی. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و روزی ام را بر من آسان فرما و مرا به آنچه برایم مقدّر فرموده ای، قانع سازی و به بهره ام در آنچه برایم قسمت کرده ای، راضی نمایی و آنچه از جسم و عمرم سپری شده، در راه طاعتت قرار دهی. که تو بهترین روزی دهندگانی.

(29) خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی و با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، تهدید نمودی و از آتشی که نورش تاریکی، و آسایشش دردناک و دورش نزدیک است و از آتشی که پاره هایش یکدیگر را می خورد و برخی بر برخی دیگر حمله می برد.

(30) و از آتشی که استخوان ها را می پوساند و اهلش را آب جوشان می نوشاند، و از آتشی که بر زاری کنندگانش مهربان نیست و به مهرجویانش رحم نمی کند، و قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست و با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.

(31) و از عقرب های آن که دهانشان گشوده است و از مارهای آن که با نیش هایشان می زنند و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند و دل هایشان را برمی کَنَد، به تو پناه می برم و از تو راهنمایی می خواهم، برای آنچه از آن (آتش) دور سازد و عقب گردانَد.

ص: 1429

(32) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أجَرِنیِ مِنهَا بِفَضلِ رَحمَتِکَ، وَ أقَلِنیِ عثَرَاَتیِ بِحُسنِ إِقَالَتِکَ، وَ لَا تخَذلُنیِ یَا خَیرَ المُجِیرِینَ(33) أللّهُمّ إِنّکَ تقَیِ الکَرِیهَهَ، وَ تعُطیِ الحَسَنَهَ، وَ تَفعَلُ مَا تُرِیدُ، وَ أَنتَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ(34) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، إِذَا ذُکِرَ الأَبرَارُ، وَ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، مَا اختَلَفَ اللّیلُ وَ النّهَارُ،صَلَاهً لَا یَنقَطِعُ مَدَدُهَا، وَ لَا یُحصَی عَدَدُهَا،صَلَاهً تَشحَنُ الهَوَاءَ، وَ تَملَأُ الأَرضَ وَ السّمَاءَ.(35)صَلّی اللّهُ عَلَیهِ حَتّی یَرضَی، وَ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بَعدَ الرّضَا،صَلَاهً لَا حَدّ لَهَا وَ لَا مُنتَهَی، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.

ص: 1430

(32) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به بسیاری رحمتت از آن ایمن ساز و به نیکویی گذشتت، از لغزش هایم درگذر و مرا خوار نساز. ای بهترین پناه دهندگان.

(33) خداوندا همانا تو از نا خوشایندی ها نگهداری می کنی و نیکی عطا می کنی و آنچه بخواهی انجام دهی و تو بر هر چیز قادری.

(34) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست هنگامی که نیکوکاران یاد شوند و بر محمّد و خاندانش درود فرست، تا شب و روز در گردش هستند. درودی که پشتوانه اش قطع نشود و تعدادش به شمار درنیاید. درودی که هوا را آکنده سازد و آسمان و زمین را پر کند.

(35) درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست! ای مهربان ترین مهربانان.

ص: 1431

(33) وَ کَانَ، مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الِاستِخَارَهِ

(1) أللّهُمّ إنِیِ ّ أَستَخِیرُکَ بِعِلمِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقضِ لِی بِالخِیَرَهِ(2) وَ أَلهِمنَا مَعرِفَهَ الِاختِیَارِ، وَ اجعَل ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرّضَا بِمَا قَضَیتَ لَنَا وَ التّسلِیمِ لِمَا حَکَمتَ فَأَزِح عَنّا رَیبَ الِارتِیَابِ، وَ أَیّدنَا بِیَقِینِ المُخلِصِینَ.(3) وَ لَا تَسُمنَا عَجزَ المَعرِفَهِ عَمّا تَخَیّرتَ فَنَغمِطَ قَدرَکَ، وَ نَکرَهَ مَوضِعَ رِضَاکَ، وَ نَجنَحَ إِلَی التّیِ هیِ َ أَبعَدُ مِن حُسنِ العَاقِبَهِ، وَ أَقرَبُ إِلَی ضِدّ العَافِیَهِ (4)حَبّب إِلَینَا مَا نَکرَهُ مِن قَضَائِکَ، وَ سَهّل عَلَینَا مَا نَستَصعِبُ مِن حُکمِکَ(5) وَ أَلهِمنَا الِانقِیَادَ لِمَا أَورَدتَ عَلَینَا مِن مَشِیّتِکَ حَتّی لَا نُحِبّ تَأخِیرَ مَا عَجّلتَ، وَ لَا تَعجِیلَ مَا أَخّرتَ، وَ لَا نَکرَهَ مَا أَحبَبتَ، وَ لَا نَتَخَیّرَ مَا کَرِهتَ.(6) وَ اختِم لَنَا باِلتّیِ هیِ َ أَحمَدُ عَاقِبَهً، وَ أَکرَمُ مَصِیراً،إِنّکَ تُفِیدُ الکَرِیمَهَ، وَ تعُطیِ الجَسِیمَهَ، وَ تَفعَلُ مَا تُرِیدُ، وَ أَنتَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.

ص: 1432

(33)و از دعای امام علیه السلام بود، در استخاره (درخواست خیر و نیکی)

(1) خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ خیر دارم. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و برایم به خیر حکم فرما.

(2) و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی و تسلیم به آنچه حکم نمودی، قرار ده. پس آشفتگیِ تردید را از ما دور گردان و ما را به یقینِ اهل اخلاص، توانا فرما.

(3) و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و مورد رضایت تو را ناپسند داریم و به آنچه که از حسن عاقبت دورتر و به ضدّ عافیت نزدیک تر است، تکیه نماییم.

(4) آنچه از مقدّراتت که نمی پسندیم، نزد ما محبوب فرما و آنچه از حکمت که سخت می شماریم، بر ما آسان گردان.

(5) و گردن نِهی بر خواسته ات را -که بر ما وارد ساختی- به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی و تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم. و آنچه را دوست داشتی، ناپسند نشماریم و آنچه را ناپسند داشته ای، اختیار نکنیم.

(6) و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر و سرانجامش گرامی تر است، ختم کن. به درستی که تو عطای گرانمایه می دهی و (نعمت) بزرگ می بخشی و آنچه بخواهی انجام می دهی و تو بر هر چیز توانایی.

ص: 1433

(34) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا ابتلُیِ َ أَو رَأَی مُبتَلًی بِفَضِیحَهٍ بِذَنبٍ

(1) أللّهُمّ لَکَ الحَمدُ عَلَی سِترِکَ بَعدَ عِلمِکَ، وَ مُعَافَاتِکَ بَعدَ خُبرِکَ،فَکُلّنَا قَدِ اقتَرَفَ العَائِبَهَ فَلَم تَشهَرهُ، وَ ارتَکَبَ الفَاحِشَهَ فَلَم تَفضَحهُ، وَ تَسَتّرَ باِلمسَاَو ِئِ فَلَم تَدلُل عَلَیهِ.(2)کَم نهَی ٍ لَکَ قَد أَتَینَاهُ، وَ أَمرٍ قَد وَقَفتَنَا عَلَیهِ فَتَعَدّینَاهُ، وَ سَیّئَهٍ اکتَسَبنَاهَا، وَ خَطِیئَهٍ ارتَکَبنَاهَا،کُنتَ المُطّلِعَ عَلَیهَا دُونَ النّاظِرِینَ، وَ القَادِرَ عَلَی إِعلَانِهَا فَوقَ القَادِرِینَ،کَانَت عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَاباً دُونَ أَبصَارِهِم، وَ رَدماً دُونَ أَسمَاعِهِم(3)فَاجعَل مَا سَتَرتَ مِنَ العَورَهِ، وَ أَخفَیتَ مِنَ الدّخِیلَهِ،وَاعِظاً لَنَا، وَ زَاجِراً عَن سُوءِ الخُلُقِ، وَ اقتِرَافِ الخَطِیئَهِ، وَ سَعیاً إِلَی التّوبَهِ المَاحِیَهِ، وَ الطّرِیقِ المَحمُودَهِ(4) وَ قَرّبِ الوَقتَ فِیهِ، وَ لَا تَسُمنَا الغَفلَهَ عَنکَ،إِنّا إِلَیکَ رَاغِبُونَ، وَ مِنَ الذّنُوبِ تَائِبُونَ. (5) وَ صَلّ عَلَی خِیَرَتِکَ أللّهُمّ مِن خَلقِکَ مُحَمّدٍ وَ عِترَتِهِ الصّفوَهِ مِن بَرِیّتِکَ الطّاهِرِینَ، وَ اجعَلنَا لَهُم سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کَمَا أَمَرتَ.

ص: 1434

(34)و از دعای امام علیه السلام بود، موقعی که گرفتار آزمایش می شد یا گرفتارشده به رسوایی گناهی را می دید

(1) خداوندا سپاس تو را، بر (خطا) پوشاندنت پس از علمت و بر عافیت بخشی ات پس از آگاهی ات. چرا که هر کدام از ما کار ناپسند انجام داد، او را مشهور (در بدکاری) نکردی و کردار زشت به جا آورد، پس او را رسوا ننمودی و عیب های پنهان داشت، پس آن را نمایان نکردی.

(2) چه بسیار نهی نمودنی که آن را انجام دادیم و امری که ما را بر آن آگاه کردی، پس ما از آن تعدّی نمودیم و بدی ای که آن را کسب کردیم و خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی نه (دیگر) بینندگان. و بیشتر از همه قدرتمندان بر آشکار کردنش قادر بودی. امّا عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان و مانعی در برابر گوش هایشان قرار داد.

(3) پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پند دهنده و بازدارنده از بدخویی و خطاکاری و کوشش به توبه محو کننده و (حرکت در) راه ستوده، قرار ده.

(4) و زمان آن را نزدیک گردان و ما را گرفتار غفلت از خودت نکن. زیرا ما به سوی تو راغب هستیم و از گناهان، توبه کننده ایم.

(5) خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست و همان طور که فرمان داده ای ما را در برابر ایشان گوش به فرمان و مطیع قرار ده.

ص: 1435

(35) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الرّضَا إِذَا نَظَرَ إِلَی أَصحَابِ الدّنیَا

(1)الحَمدُ لِلّهِ رِضًی بِحُکمِ اللّهِ،شَهِدتُ أَنّ اللّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالعَدلِ، وَ أَخَذَ عَلَی جَمِیعِ خَلقِهِ بِالفَضلِ(2) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تفَتنِیّ بِمَا أَعطَیتَهُم، وَ لَا تَفتِنهُم بِمَا منَعَتنَیِ فَأَحسُدَ خَلقَکَ، وَ أَغمَطَ حُکمَکَ.(3) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ طَیّب بِقَضَائِکَ نفَسیِ، وَ وَسّع بِمَوَاقِعِ حُکمِکَ صدَریِ، وَ هَب لِیَ الثّقَهَ لِأُقِرّ مَعَهَا بِأَنّ قَضَاءَکَ لَم یَجرِ إِلّا بِالخِیَرَهِ، وَ اجعَل شکُریِ لَکَ عَلَی مَا زَوَیتَ عنَیّ أَوفَرَ مِن شکُریِ إِیّاکَ عَلَی مَا خوَلّتنَیِ(4) وَ اعصمِنیِ مِن أَن أَظُنّ بذِیِ عَدَمٍ خَسَاسَهً، أَو أَظُنّ بِصَاحِبِ ثَروَهٍ فَضلًا، فَإِنّ الشّرِیفَ مَن شَرّفَتهُ طَاعَتُکَ، وَ العَزِیزَ مَن أَعَزّتهُ عِبَادَتُکَ(5)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتّعنَا بِثَروَهٍ لَا تَنفَدُ، وَ أَیّدنَا بِعِزّ لَا یُفقَدُ، وَ اسرَحنَا فِی مُلکِ الأَبَدِ،إِنّکَ الوَاحِدُ الأَحَدُ الصّمَدُ، ألّذِی لَم تَلِد وَ لَم تُولَد وَ لَم یَکُن لَکَ کُفُواً أَحَدٌ.

ص: 1436

(35)و از دعای امام علیه السلام بود، در خوشنودی، هنگامی که به اهل دنیا نگاه می کرد

(1) سپاس خدای را که راضی به حکم اویم. گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود و با همه آفریدگانش با فضل رفتار کرد.

(2) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز که بر آفریدگانت حسد برم و حکم تو را سبک شمارم.

(3) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به قضای خود، خوشنود گردان و سینه ام را به احکام خود، فراخ ساز و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم. و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی بیش از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

(4) و مرا از اینکه به فقیری گمانِ پستی برم و به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما. زیرا شرافتمند کسی است که اطاعت تو شریفش گردانْد و عزیز کسی است که بندگی تو عزّتش بخشد.

(5) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را ثروتی که نابود نشود، ببخش. و ما را با عزّتی که از دست نرود، تأیید فرما. و ما را در سلطنت ابدی، رها کن. به درستی که تو تنها یکتای بی نیازی که فرزند نیاوردی و زاییده نشدی و هیچ کس مانند تو نبوده است.

ص: 1437

(36) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَی السّحَابِ وَ البَرقِ وَ سَمِعَ صَوتَ الرّعدِ

(1) أللّهُمّ إِنّ هَذَینِ آیَتَانِ مِن آیَاتِکَ، وَ هَذَینِ عَونَانِ مِن أَعوَانِکَ،یَبتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحمَهٍ نَافِعَهٍ أَو نَقِمَهٍ ضَارّهٍ، فَلَا تُمطِرنَا بِهِمَا مَطَرَ السّوءِ، وَ لَا تُلبِسنَا بِهِمَا لِبَاسَ البَلَاءِ.(2) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنزِل عَلَینَا نَفعَ هَذِهِ السّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا، وَ اصرِف عَنّا أَذَاهَا وَ مَضَرّتَهَا، وَ لَا تُصِبنَا فِیهَا بِآفَهٍ، وَ لَا تُرسِل عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَهً.(3) أللّهُمّ وَ إِن کُنتَ بَعَثتَهَا نَقِمَهً وَ أَرسَلتَهَا سَخطَهً فَإِنّا نَستَجِیرُکَ مِن غَضَبِکَ، وَ نَبتَهِلُ إِلَیکَ فِی سُؤَالِ عَفوِکَ،فَمِل بِالغَضَبِ إِلَی المُشرِکِینَ، وَ أَدِر رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی المُلحِدِینَ.(4) أللّهُمّ أَذهِب مَحلَ بِلَادِنَا بِسُقیَاکَ، وَ أَخرِج وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزقِکَ، وَ لَا تَشغَلنَا عَنکَ بِغَیرِکَ، وَ لَا تَقطَع عَن کَافّتِنَا مَادّهَ بِرّکَ، فَإِنّ الغنَیِ ّ مَن أَغنَیتَ، وَ إِنّ السّالِمَ مَن وَقَیتَ(5) مَا

عِندَ أَحَدٍ دُونَکَ دِفَاعٌ، وَ لَا بِأَحَدٍ عَن سَطوَتِکَ امتِنَاعٌ،تَحکُمُ بِمَا شِئتَ عَلَی مَن شِئتَ، وَ تقَضیِ بِمَا أَرَدتَ فِیمَن أَرَدتَ

ص: 1438

(36)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که به ابر و آذرخش نگاه کرد و بانگ غرش ابر را شنید

(1) خداوندا همانا این دو، دو نشانه از نشانه های تو و دو خدمت گزار از خدمت گزاران تو هستند، که به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار به طاعتت می شتابند. پس به سبب آن دو، باران زیانبار بر ما نباران. و به سبب آن دو جامه بلا بر ما نپوشان.

(2) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور و آزار و زیانشان را از ما برگردان و در آنها آفتی به ما نرسان و زیانی بر معیشت ما نفرست.

(3) خداوندا و اگر آن را برای کیفر بر انگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم. و برای درخواست بخششت، به سوی تو زاری می کنیم. پس خشم را به سوی مشرکان بگردان و آسیاب کیفرت را برای ملحدان به گردش درآور.

(4) خداوندا خشک سالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز و عقده دل هایمان را، با روزی ات بگشا و ما را از خودت به دیگری مشغول نکن و اصل احسانت را از جمع ما قطع نساز. زیرا توانگر کسی است که تو توانگر ساختی و سالم کسی است که تو نگهداری نمودی.

(5) هیچ کس در نزد تو (قدرت) دفاع ندارد و هیچ کس از غلبه ات امتناع نتواند کرد. به هر چه خواستی، بر هر کس خواستی، حکم می کنی و به آنچه خواستی، بر هر کس خواستی، فرمان می رانی.

ص: 1439

(6)فَلَکَ الحَمدُ عَلَی مَا وَقَیتَنَا مِنَ البَلَاءِ، وَ لَکَ الشّکرُ عَلَی مَا خَوّلتَنَا مِنَ النّعمَاءِ،حَمداً یُخَلّفُ حَمدَ الحَامِدِینَ وَرَاءَهُ،حَمداً یَملَأُ أَرضَهُ وَ سَمَاءَهُ (7)إِنّکَ المَنّانُ بِجَسِیمِ المِنَنِ،الوَهّابُ لِعَظِیمِ النّعَمِ،القَابِلُ یَسِیرَ الحَمدِ،الشّاکِرُ قَلِیلَ الشّکرِ،المُحسِنُ المُجمِلُ ذُو الطّولِ، لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،إِلَیکَ المَصِیرُ.

ص: 1440

(6) پس سپاس تو راست، بر بلاهایی که ما را از آن نگهداشتی و شکر تو راست، بر آنچه از نعمت هایت که به ما بخشیدی. سپاسی که سپاس سپاسگزاران را پشت سر گذارَد و سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.

(7) همانا تو بهره دهنده بهره های بزرگ، بخشنده نعمت های عظیم، قبول کننده سپاس اندک، پاداش دهنده شکر کم، نیکوکارِ عطا کننده هستی. دارای بخششی. خدایی جز تو نیست. بازگشت (همه) به سوی توست.

ص: 1441

(37) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا اعتَرَفَ بِالتّقصِیرِ عَن تَأدِیَهِ الشّکرِ

(1) أللّهُمّ إِنّ أَحَداً لَا یَبلُغُ مِن شُکرِکَ غَایَهً إِلّا حَصَلَ عَلَیهِ مِن إِحسَانِکَ مَا یُلزِمُهُ شُکراً.(2) وَ لَا یَبلُغُ مَبلَغاً مِن طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجتَهَدَ إِلّا کَانَ مُقَصّراً دُونَ استِحقَاقِکَ بِفَضلِکَ(3)فَأَشکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَن شُکرِکَ، وَ أَعبَدُهُم مُقَصّرٌ عَن طَاعَتِکَ(4) لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَن تَغفِرَ لَهُ بِاستِحقَاقِهِ، وَ لَا أَن تَرضَی عَنهُ بِاستِیجَابِهِ(5)فَمَن غَفَرتَ لَهُ فَبِطَولِکَ، وَ مَن رَضِیتَ عَنهُ فَبِفَضلِکَ(6)تَشکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرتَهُ، وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ حَتّی کَأَنّ شُکرَ عِبَادِکَ ألّذِی أَوجَبتَ عَلَیهِ ثَوَابَهُم وَ أَعظَمتَ عَنهُ جَزَاءَهُم أَمرٌ مَلَکُوا استِطَاعَهَ الِامتِنَاعِ مِنهُ دُونَکَ فَکَافَیتَهُم، أَو لَم یَکُن سَبَبُهُ بِیَدِکَ فَجَازَیتَهُم(7)بَل مَلَکتَ یَا إلِهَیِ أَمرَهُم قَبلَ أَن یَملِکُوا عِبَادَتَکَ، وَ أَعدَدتَ ثَوَابَهُم قَبلَ أَن یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ، وَ ذَلِکَ أَنّ سُنّتَکَ الإِفضَالُ، وَ عَادَتَکَ الإِحسَانُ، وَ سَبِیلَکَ العَفوُ (8)فَکُلّ البَرِیّهِ مُعتَرِفَهٌ بِأَنّکَ غَیرُ ظَالِمٍ لِمَن عَاقَبتَ، وَ شَاهِدَهٌ بِأَنّکَ مُتَفَضّلٌ عَلَی مَن عَافَیتَ، وَ کُلّ مُقِرّ عَلَی نَفسِهِ بِالتّقصِیرِ عَمّا استَوجَبتَ

ص: 1442

(37)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که به کوتاهی نمودن از انجام شکرگزاری اقرار می نمود

(1) خداوندا همانا کسی به نهایت شکر گزاری ات نمی رسد، مگر آنکه از احسان تو چیزی به دست آورد که او را شکر (دیگری) لازم آید.

(2) و در طاعت تو هر چند تلاش کند، به جایی نمی رسد، جز آنکه در برابر آنچه شایسته فضل توست، مقصر است.

(3) پس شکرگزارترین بندگانت از شکر تو، عاجز و عابدترین آنان از اطاعتت، مقصر است.

(4) هیچ کس در حدّی نیست که به سبب استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند و شایستگی اش رضایت تو را لازم سازد.

(5) پس هر کس را آمرزیدی، از احسان توست و از هر که راضی شوی، از فضل توست.

(6) اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی و بر اندک طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت -که پاداش آنها را لازم گرداندی و جزای آنان را بزرگ نمودی- کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای یا سبب آن در تصرّف تو نبوده، پس ایشان را پاداش داده ای.

(7) بلکه ای خدای من، تو زمام امرشان را به دست داشته ای، پیش از آنکه بر عبادت تو توانایی داشته باشند و پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند. زیرا سنّت تو بخشش و عادت تو احسان و راه تو بخشایش است.

(8) پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی. و گواهند که تو هر که را عافیت بخشی، به فضل رفتار نموده ای. و همگی به تقصیر خود در ادای آنچه تو شایسته آنی، اقرار دارند.

ص: 1443

(9)فَلَو لَا أَنّ الشّیطَانَ یَختَدِعُهُم عَن طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَو لَا أَنّهُ صَوّرَ لَهُمُ البَاطِلَ فِی مِثَالِ الحَقّ مَا ضَلّ عَن طَرِیقِکَ ضَالّ(10)فَسُبحَانَکَ مَا أَبیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَن أَطَاعَکَ أَو عَصَاکَ تَشکُرُ لِلمُطِیعِ مَا أَنتَ تَوَلّیتَهُ لَهُ، وَ تمُلیِ للِعاَصیِ فِیمَا تَملِکُ مُعَاجَلَتَهُ فِیهِ.(11)أَعطَیتَ کُلّا مِنهُمَا مَا لَم یَجِب لَهُ، وَ تَفَضّلتَ عَلَی کُلّ مِنهُمَا بِمَا یَقصُرُ عَمَلُهُ عَنهُ.(12) وَ لَو کَافَأتَ المُطِیعَ عَلَی مَا أَنتَ تَوَلّیتَهُ لَأَوشَکَ أَن یَفقِدَ ثَوَابَکَ، وَ أَن تَزُولَ عَنهُ نِعمَتُکَ، وَ لَکِنّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیتَهُ عَلَی المُدّهِ القَصِیرَهِ الفَانِیَهِ بِالمُدّهِ الطّوِیلَهِ الخَالِدَهِ، وَ عَلَی الغَایَهِ القَرِیبَهِ الزّائِلَهِ بِالغَایَهِ المَدِیدَهِ البَاقِیَهِ.(13) ثُمّ لَم تَسُمهُ القِصَاصَ فِیمَا أَکَلَ مِن رِزقِکَ ألّذِی یَقوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ، وَ لَم تَحمِلهُ عَلَی المُنَاقَشَاتِ فِی الآلَاتِ التّیِ تَسَبّبَ بِاستِعمَالِهَا إِلَی مَغفِرَتِکَ، وَ لَو فَعَلتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُملَهِ مَا سَعَی فِیهِ جَزَاءً لِلصّغرَی مِن أَیَادِیکَ وَ مِنَنِکَ، وَ لبَقَیِ َ رَهِیناً بَینَ یَدَیکَ بِسَائِرِ نِعَمِکَ،فَمَتَی کَانَ یَستَحِقّ شَیئاً مِن ثَوَابِکَ لَا مَتَی(14) هَذَا یَا إلِهَیِ حَالُ مَن أَطَاعَکَ، وَ سَبِیلُ مَن تَعَبّدَ لَکَ،فَأَمّا العاَصیِ أَمرَکَ وَ المُوَاقِعُ نَهیَکَ فَلَم تُعَاجِلهُ بِنَقِمَتِکَ لکِیَ یَستَبدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعصِیَتِکَ حَالَ الإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ، وَ لَقَد کَانَ یَستَحِقّ فِی أَوّلِ مَا هَمّ بِعِصیَانِکَ کُلّ مَا أَعدَدتَ لِجَمِیعِ خَلقِکَ مِن عُقُوبَتِکَ.(15)فَجَمِیعُ مَا أَخّرتَ عَنهُ مِنَ العَذَابِ وَ أَبطَأتَ بِهِ عَلَیهِ مِن سَطَوَاتِ النّقِمَهِ وَ العِقَابِ تَرکٌ مِن حَقّکَ، وَ رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

ص: 1444

(9) پس اگر شیطان آنها را از اطاعتت فریبشان نمی داد، هیچ گناهکاری نافرمانی تو را نمی کرد. و اگر او باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.

(10) پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است، از فرمانبر در آنچه تو برایش فراهم نموده ای، تشکّر می کنی و گنهکار را در آنچه توانایی شتاب در کیفرش را داری، مهلت می دهی.

(11) هر یک از آن دو را چیزی عطا کرده ای که برایش لازم نبود و به هر یک از آنان چیزی تفضّل نموده ای که عملش کمتر از آن است.

(12) و اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن گماشته ای، جزا دهی، چه بسا پاداش تو را از دست می داد و نعمت تو از دستش می رفت. ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش دراز مدّتِ همیشگی دادی و در برابر عمل نزدیک مدّتِ زوال پذیر، پاداش درازمدّت پایدار عطا نموده ای.

(13) سپس از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی. و نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حساب کشی سخت نکردی. و اگر با او چنین رفتار می نمودی، همه آنچه برای آن تلاش نموده و همه آنچه در آن کوشیده، در برابر کوچک ترین احسان های تو و نعمت هایت از دست رفته بود. و در حضور تو برای باقی نعمت هایت در گرو می ماند. پس کی (چنین بنده ای) مستحقّ ثوابی از سوی تو می شد؟ نه! هیچ گاه!

(14) ای خدای من، این وضعیت کسی است که از تو اطاعت نموده و راه کسی است که در بندگی تو کوشیده. و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.

(15) پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خود و راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.

ص: 1445

(16)فَمَن أَکرَمُ یَا إلِهَیِ مِنکَ، وَ مَن أَشقَی مِمّن هَلَکَ عَلَیکَ لَا مَن فَتَبَارَکتَ أَن تُوصَفَ إِلّا بِالإِحسَانِ، وَ کَرُمتَ أَن یُخَافَ مِنکَ إِلّا العَدلُ، لَا یُخشَی جَورُکَ عَلَی مَن عَصَاکَ، وَ لَا یُخَافُ إِغفَالُکَ ثَوَابَ مَن أَرضَاکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَب لِی أمَلَیِ، وَ زدِنیِ مِن هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التّوفِیقِ فِی عمَلَیِ،إِنّکَ مَنّانٌ کَرِیمٌ.

ص: 1446

(16) پس ای خدای من، کریم تر از تو کیست؟ و شقی تر از کسی که بر اثر نافرمانی ات به هلاکت افتاده، کیست؟ نه! هیچ کس؟ پس والاتر از آنی که جز به احسان وصف شوی و کریم تر از آنی که جز از عدالتت ترسند. بیمی از آن نیست که بر کسی که تو را معصیت کرد، ستم کنی و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و آرزویم را به من ببخش و هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم. که تو بسیار نعمت دهنده کریم هستی.

ص: 1447

(38) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الِاعتِذَارِ مِن تَبِعَاتِ العِبَادِ وَ مِنَ التّقصِیرِ فِی حُقُوقِهِم وَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِهِ مِنَ النّارِ

(1) أللّهُمّ إنِیّ أَعتَذِرُ إِلَیکَ مِن مَظلُومٍ ظُلِمَ بحِضَرتَیِ فَلَم أَنصُرهُ، وَ مِن مَعرُوفٍ أسُدیِ َ إلِیَ ّ فَلَم أَشکُرهُ، وَ مِن مسُیِ ءٍ اعتَذَرَ إلِیَ ّ فَلَم أَعذِرهُ، وَ مِن ذیِ فَاقَهٍ سأَلَنَیِ فَلَم أُوثِرهُ، وَ مِن حَقّ ذیِ حَقّ لزَمِنَیِ لِمُؤمِنٍ فَلَم أُوَفّرهُ، وَ مِن عَیبِ مُؤمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَم أَستُرهُ، وَ مِن کُلّ إِثمٍ عَرَضَ لِی فَلَم أَهجُرهُ.(2)أَعتَذِرُ إِلَیکَ یَا إلِهَیِ مِنهُنّ وَ مِن نَظَائِرِهِنّ اعتِذَارَ نَدَامَهٍ یَکُونُ وَاعِظاً لِمَا بَینَ یدَیَ ّ مِن أَشبَاهِهِنّ.(3)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَل ندَاَمتَیِ عَلَی مَا وَقَعتُ فِیهِ مِنَ الزّلّاتِ، وَ عزَمیِ عَلَی تَرکِ مَا یَعرِضُ لِی مِنَ السّیّئَاتِ،تَوبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبّتَکَ، یَا مُحِبّ التّوّابِینَ.

ص: 1448

(38)و از دعای امام علیه السلام بود، در توبه کردن از داد خواهی های بندگان و از کوتاهی کردن در حقوق ایشان و در رهایی اش از آتش

(1) خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از ستم دیده ای که در حضور من به او ستم شد، پس او را یاری نکردم. و از نیکی ای که به من شد، پس شکر آن را به جا نیاوردم. و از بد کرداری که از من عذرخواهی کرد، پس عذر او را نپذیرفتم. و از نیازمندی که از من درخواست کرد، پس او را بر خود برتری ندادم. و از حقِّ حقدار مؤمنی که بر من لازم گردانده بودی، پس آن را به تمامی ادا نکردم و از عیب مؤمنی که برای من آشکار شد، پس آن را نپوشاندم. و از هر گناهی که برایم پیش آمد، پس از آن دوری نکردم.

(2) ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذر خواهیِ از روی پشیمانی، که از مانند آنها مرا در آینده ام، پند دهنده باشد.

(3) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد. ای دوستدار توبه کنندگان.

ص: 1449

(39) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی طَلَبِ العَفوِ وَ الرّحمَهِ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکسِر شهَوتَیِ عَن کُلّ مَحرَمٍ، وَ ازوِ حرِصیِ عَن کُلّ مَأثَمٍ، وَ امنعَنیِ عَن أَذَی کُلّ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَهٍ، وَ مُسلِمٍ وَ مُسلِمَهٍ.(2) أللّهُمّ وَ أَیّمَا عَبدٍ نَالَ منِیّ مَا حَظَرتَ عَلَیهِ، وَ انتَهَکَ منِیّ مَا حَجَزتَ عَلَیهِ،فَمَضَی بظِلُاَمتَیِ مَیّتاً، أَو حَصَلَت لِی قِبَلَهُ حَیّاً فَاغفِر لَهُ مَا أَلَمّ بِهِ منِیّ، وَ اعفُ لَهُ عَمّا أَدبَرَ بِهِ عنَیّ، وَ لَا تَقِفهُ عَلَی مَا ارتَکَبَ فِیّ، وَ لَا تَکشِفهُ عَمّا اکتَسَبَ بیِ، وَ اجعَل مَا سَمَحتُ بِهِ مِنَ العَفوِ عَنهُم، وَ تَبَرّعتُ بِهِ مِنَ الصّدَقَهِ عَلَیهِم أَزکَی صَدَقَاتِ المُتَصَدّقِینَ، وَ أَعلَی صِلَاتِ المُتَقَرّبِینَ(3) وَ عوَضّنیِ مِن عفَویِ عَنهُم عَفوَکَ، وَ مِن دعُاَئیِ لَهُم رَحمَتَکَ حَتّی یَسعَدَ کُلّ وَاحِدٍ مِنّا بِفَضلِکَ، وَ یَنجُوَ کُلّ مِنّا بِمَنّکَ.(4) أللّهُمّ وَ أَیّمَا عَبدٍ مِن عَبِیدِکَ أَدرَکَهُ منِیّ دَرَکٌ، أَو مَسّهُ مِن ناَحیِتَیِ أَذًی، أَو لَحِقَهُ بیِ أَو بسِبَبَیِ ظُلمٌ فَفُتّهُ بِحَقّهِ، أَو سَبَقتُهُ بِمَظلِمَتِهِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَرضِهِ عنَیّ مِن وُجدِکَ، وَ أَوفِهِ حَقّهُ مِن عِندِکَ

ص: 1450

(39)و از دعای امام علیه السلام بود، در درخواست بخشایش و مهربانی

(1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و خواهش نفس مرا، از هر حرامی بشکن و حرص مرا از هر گناهی دور کن، و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان و به هر مرد و زن مسلمان بازدار.

(2) خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی و آبرویی از من برد که بر او ممنوع ساخته بودی و او با همان وزر و وبال از دنیا رفته یا وزر و وبال من او را در دنیا در حال حیات گرفته، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز. و آنچه را از من برد، بر او ببخشای. و او را به خاطر آنچه درباره من انجام داد، سرزنش نکن. و از آنچه بر من کرده، رسوایش نساز و گذشت از ایشان را که من کردم، و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، پاکیزه ترین صدقه های صدقه دهندگان و بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.

(3) و به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده. تا هر یک از ما به فضل تو، سعادتمند شود و هر کدام از ما به سبب نعمتت، نجات یابد.

(4) خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده یا از ناحیه من به او آزاری رسیده، یا به دست من یا به وسیله من، ستمی به او شده، پس حقّش را تباه کرده ام یا داد خواهی اش را از بین برده ام، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.

ص: 1451

(5) ثُمّ قنِیِ مَا یُوجِبُ لَهُ حُکمُکَ، وَ خلَصّنیِ مِمّا یَحکُمُ بِهِ عَدلُکَ، فَإِنّ قوُتّیِ لَا تَستَقِلّ بِنَقِمَتِکَ، وَ إِنّ طاَقتَیِ لَا تَنهَضُ بِسُخطِکَ،فَإِنّکَ إِن تکُاَفنِیِ بِالحَقّ تهُلکِنیِ، وَ إِلّا تغَمَدّنیِ بِرَحمَتِکَ توُبقِنیِ. (6) أللّهُمّ إنِیّ أَستَوهِبُکَ یَا إلِهَیِ مَا لَا یُنقِصُکَ بَذلُهُ، وَ أَستَحمِلُکَ، مَا لَا یَبهَظُکَ حَملُهُ.(7)أَستَوهِبُکَ یَا إلِهَیِ نفَسیِ َ التّیِ لَم تَخلُقهَا لِتَمتَنِعَ بِهَا مِن سُوءٍ، أَو لِتَطَرّقَ بِهَا إِلَی نَفعٍ، وَ لَکِن أَنشَأتَهَا إِثبَاتاً لِقُدرَتِکَ عَلَی مِثلِهَا، وَ احتِجَاجاً بِهَا عَلَی شَکلِهَا.(8) وَ أَستَحمِلُکَ مِن ذنُوُبیِ مَا قَد بهَظَنَیِ حَملُهُ، وَ أَستَعِینُ بِکَ عَلَی مَا قَد فدَحَنَیِ ثِقلُهُ.(9)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَب لنِفَسیِ عَلَی ظُلمِهَا نفَسیِ، وَ وَکّل رَحمَتَکَ بِاحتِمَالِ إصِریِ،فَکَم قَد لَحِقَت رَحمَتُکَ بِالمُسِیئِینَ، وَ کَم قَد شَمِلَ عَفوُکَ الظّالِمِینَ.(10)فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعلَنیِ أُسوَهَ مَن قَد أَنهَضتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَن مَصَارِعِ الخَاطِئِینَ، وَ خَلّصتَهُ بِتَوفِیقِکَ مِن وَرَطَاتِ المُجرِمِینَ،فَأَصبَحَ طَلِیقَ عَفوِکَ مِن إِسَارِ سُخطِکَ، وَ عَتِیقَ صُنعِکَ مِن وَثَاقِ عَدلِکَ.(11)إِنّکَ إِن تَفعَل ذَلِکَ یَا إلِهَیِ تَفعَلهُ بِمَن لَا یَجحَدُ استِحقَاقَ عُقُوبَتِکَ، وَ لَا یبُرَ ّئُ نَفسَهُ مِنِ استِیجَابِ نَقِمَتِکَ(12)تَفعَل ذَلِکَ یَا إلِهَیِ بِمَن خَوفُهُ مِنکَ أَکثَرُ مِن طَمَعِهِ فِیکَ، وَ بِمَن یَأسُهُ مِنَ النّجَاهِ أَوکَدُ مِن رَجَائِهِ لِلخَلَاصِ، لَا أَن یَکُونَ یَأسُهُ قُنُوطاً، أَو أَن یَکُونَ طَمَعُهُ اغتِرَاراً،بَل لِقِلّهِ حَسَنَاتِهِ بَینَ سَیّئَاتِهِ، وَ ضَعفِ حُجَجِهِ فِی جَمِیعِ تَبِعَاتِهِ

ص: 1452

(5) سپس مرا از آنچه حکم تو را واجب می گرداند، نگهدار و از آنچه عدل تو را حکم می کند، خلاص گردان. پس به درستی که نیروی من تاب انتقام تو را ندارد. و همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند. زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم. و اگر مرا به رحمتت نپوشانی، تباهم.

(6) خداوندا، ای خدای من، همانا من از تو بخششی می خواهم که بخشیدن آن از تو چیزی نمی کاهد و از تو حمل باری را خواهم که حملش برای تو سنگین نیست.

(7) ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی یا به وسیله آن به سودی راه جویی. بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود و بدین سبب بر (آفرینش) شبیه آن، دلیل آوردی.

(8) و از تو می خواهم گناهانم را از من برداری که حملش بر من فشار می آورد، و از تو یاری می جویم بر آنچه سنگینی اش پشت مرا شکسته.

(9) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به خاطر ظلمی که به خود کرده ام، ببخش. و رحمتت را به تحمّل بار سنگینم بگمار. پس چه بسیار رحمتت که به بدکاران رسید و چه بسیار عفوت که ستمگران را فرا گرفت.

(10) پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی، و به توفیق خود، از منجلاب های مجرمان، رهاندی. پس به واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده و به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.

(11) ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که شایستگی عقوبت تو را انکار نمی کند، و نفس خود را از سزاواری انتقامت، مبرّا نمی داند.

(12) ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست، و کسی که ناامیدی اش از نجات، محکم تر از امیدش به رهایی است. نه اینکه ناامیدی اش، قطع امید باشد. یا طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک و دلیل هایش درباره همه گناهانش ضعیف است.

ص: 1453

(13)فَأَمّا أَنتَ یَا إلِهَیِ فَأَهلٌ أَن لَا یَغتَرّ بِکَ الصّدّیقُونَ، وَ لَا یَیأَسَ مِنکَ المُجرِمُونَ،لِأَنّکَ الرّبّ العَظِیمُ ألّذِی لَا یَمنَعُ أَحَداً فَضلَهُ، وَ لَا یسَتقَصیِ مِن أَحَدٍ حَقّهُ.(14) تَعَالَی ذِکرُکَ عَنِ المَذکُورِینَ، وَ تَقَدّسَت أَسمَاؤُکَ عَنِ المَنسُوبِینَ، وَ فَشَت نِعمَتُکَ فِی جَمِیعِ المَخلُوقِینَ،فَلَکَ الحَمدُ عَلَی ذَلِکَ یَا رَبّ العَالَمِینَ.

ص: 1454

(13) و امّا تو ای خدای من، پس شایسته ای که راستگویان به تو مغرور نشوند و مجرمان از تو مأیوس نگردند. زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که فضل خود را از کسی باز نمی دارد و حقّ خود را از کسی طلب نمی کنی.

(14) یاد تو از یاد شدگان برتر است و نام هایت از نسب داران مقدّس تر است و نعمتت در همه آفریدگان پراکنده است. پس تو را بر همه اینها سپاس. ای پروردگار جهانیان.

ص: 1455

(40) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا نعُیِ َ إِلَیهِ مَیّتٌ، أَو ذَکَرَ المَوتَ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفِنَا طُولَ الأَمَلِ، وَ قَصّرهُ عَنّا بِصِدقِ العَمَلِ حَتّی لَا نُؤَمّلَ استِتمَامَ سَاعَهٍ بَعدَ سَاعَهٍ، وَ لَا استِیفَاءَ یَومٍ بَعدَ یَومٍ، وَ لَا اتّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ(2) وَ سَلّمنَا مِن غُرُورِهِ، وَ آمِنّا مِن شُرُورِهِ، وَ انصِبِ المَوتَ بَینَ أَیدِینَا نَصباً، وَ لَا تَجعَل ذِکرَنَا لَهُ غِبّاً(3) وَ اجعَل لَنَا مِن صَالِحِ الأَعمَالِ عَمَلًا نَستَبطِئُ مَعَهُ المَصِیرَ إِلَیکَ، وَ نَحرِصُ لَهُ عَلَی وَشکِ اللّحَاقِ بِکَ حَتّی یَکُونَ المَوتُ مَأنَسَنَا ألّذِی نَأنَسُ بِهِ، وَ مَألَفَنَا ألّذِی نَشتَاقُ إِلَیهِ، وَ حَامّتَنَا التّیِ نُحِبّ الدّنُوّ مِنهَا(4) فَإِذَا أَورَدتَهُ عَلَینَا وَ أَنزَلتَهُ بِنَا فَأَسعِدنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشقِنَا بِضِیَافَتِهِ، وَ لَا تُخزِنَا بِزِیَارَتِهِ، وَ اجعَلهُ بَاباً مِن أَبوَابِ مَغفِرَتِکَ، وَ مِفتَاحاً مِن مَفَاتِیحِ رَحمَتِکَ(5)أَمِتنَا مُهتَدِینَ غَیرَ ضَالّینَ،طَائِعِینَ غَیرَ مُستَکرِهِینَ،تَائِبِینَ غَیرَ عَاصِینَ وَ لَا مُصِرّینَ، یَا ضَامِنَ جَزَاءِ المُحسِنِینَ، وَ مُستَصلِحَ عَمَلِ المُفسِدِینَ.

ص: 1456

(40)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که خبر مرگ کسی به او می رسید یا مرگ را یاد می کرد

(1) خداوندا، بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن، تا بدانجا که تمام کردن ساعتی را پس از ساعتی و یافتن روزی را پس از روزی و پیوستگی نفسی را به نفسی و در پی هم آمدن گامی را به گامی، آرزو نکنیم.

(2) و ما را از فریبش سلامتی ده و از شرورش ایمن ساز و مرگ را پیش روی ما مجسم بدار و گهگاه یاد کردنش را برای ما قرار نده.

(3) و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم و به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی که مرگ برای ما محل انسی باشد که به آن انس گیریم و محل الفتی باشد که به سوی آن مشتاقیم و (همانند) خویشاوند نزدیک ما باشد که نزدیک شدن به او را دوست داریم.

(4) پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان. و ما را به آن تازه وارد انس ده. و در پذیرایی از او ما را به شقاوت میفکن. و از دیدارش ما را خوار نساز و آن را دری از درهای آمرزشت و کلیدی از کلیدهای رحمتت قرار ده.

(5) ما را ره یافتگانِ ناگمراه، و فرمان بردارانِ بی اجبار، توبه کنندگان غیر گنهکار و اصرار کننده، بمیران. ای ضامن پاداش نیکوکاران و خواهان اصلاح عمل تبهکاران.

ص: 1457

(41) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی طَلَبِ السّترِ وَ الوِقَایَهِ

(1) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أفَرشِنیِ مِهَادَ کَرَامَتِکَ، وَ أوَردِنیِ مَشَارِعَ رَحمَتِکَ، وَ أحَللِنیِ بُحبُوحَهَ جَنّتِکَ، وَ لَا تسَمُنیِ بِالرّدّ عَنکَ، وَ لَا تحَرمِنیِ بِالخَیبَهِ مِنکَ.(2) وَ لَا تقُاَصنّیِ بِمَا اجتَرَحتُ وَ لَا تنُاَقشِنیِ بِمَا اکتَسَبتُ، وَ لَا تُبرِز مکَتوُمیِ، وَ لَا تَکشِف مسَتوُریِ، وَ لَا تَحمِل عَلَی مِیزَانِ الإِنصَافِ عمَلَیِ، وَ لَا تُعلِن عَلَی عُیُونِ المَلَإِ خبَرَیِ(3)أَخفِ عَنهُم مَا یَکونُ نَشرُهُ عَلَیّ عَاراً، وَ اطوِ عَنهُم مَا یلُحقِنُیِ عِندَکَ شَنَاراً(4)شَرّف درَجَتَیِ بِرِضوَانِکَ، وَ أَکمِل کرَاَمتَیِ بِغُفرَانِکَ، وَ انظمِنیِ فِی أَصحَابِ الیَمِینِ، وَ وجَهّنیِ فِی مَسَالِکِ الآمِنِینَ، وَ اجعلَنیِ فِی فَوجِ الفَائِزِینَ، وَ اعمُر بیِ مَجَالِسَ الصّالِحِینَ،آمِینَ رَبّ العَالَمِینَ.

ص: 1458

(41)و از دعای امام علیه السلام بود، در درخواست پرده پوشی و نگهداری (از گناه و کیفر)

1) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و بسترهای کرامتت را برای من بگستر و مرا در آبشخورهای رحمتت درآور و مرا در میان بهشتت جای ده و با دست رد زدن بر سینه ام، مرا خوار نساز و به ناامیدی از خود، مرا محروم نکن.

(2) و مرا به خاطر آنچه انجام دادم، تقاص نکن و به آنچه کسب کردم، بر من سخت مگیر و رازم را آشکار مکن و (عیب) پوشیده ام را نمایان نساز و عملم را در ترازوی انصاف نگذار و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان علنی نکن.

(3) آنچه انتشارش (مایه) ننگ من می باشد را، از آنان پنهان کن و آنچه نزد تو مرا به زشتی می رساند، از آنان بپوشان.

(4) درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده و به آمرزشت، کرامت مرا کامل گردان و مرا در جماعت یاران دست راست درآور و مرا به سوی راه های ایمن شدگان بفرست و در گروه رستگاران قرار ده و مجالس شایستگان را به وسیله من آباد ساز. اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

ص: 1459

(42) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ عِندَ خَتمِ القُرآنِ

(1) أللّهُمّ إِنّکَ أعَنَتنَیِ عَلَی خَتمِ کِتَابِکَ ألّذِی أَنزَلتَهُ نُوراً، وَ جَعَلتَهُ مُهَیمِناً عَلَی کُلّ کِتَابٍ أَنزَلتَهُ، وَ فَضّلتَهُ عَلَی کُلّ حَدِیثٍ قَصَصتَهُ. (2) وَ فُرقَاناً فَرَقتَ بِهِ بَینَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ، وَ قُرآناً أَعرَبتَ بِهِ عَن شَرَائِعِ أَحکَامِکَ وَ کِتَاباً فَصّلتَهُ لِعِبَادِکَ تَفصِیلًا، وَ وَحیاً أَنزَلتَهُ عَلَی نَبِیّکَ مُحَمّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ تَنزِیلًا.(3) وَ جَعَلتَهُ نُوراً نهَتدَیِ مِن ظُلَمِ الضّلَالَهِ وَ الجَهَالَهِ بِاتّبَاعِهِ، وَ شِفَاءً لِمَن أَنصَتَ بِفَهَمِ التّصدِیقِ إِلَی استِمَاعِهِ، وَ مِیزَانَ قِسطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الحَقّ لِسَانُهُ، وَ نُورَ هُدًی لَا یَطفَأُ عَنِ الشّاهِدِینَ بُرهَانُهُ، وَ عَلَمَ نَجَاهٍ لَا یَضِلّ مَن أَمّ قَصدَ سُنّتِهِ، وَ لاتَنَالُ أیَدیِ الهَلَکَاتِ مَن تَعَلّقَ بِعُروَهِ عِصمَتِهِ.(4) أللّهُمّ فَإِذ أَفَدتَنَا المَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ، وَ سَهّلتَ جوَاَسیِ َ أَلسِنَتِنَا بِحُسنِ عِبَارَتِهِ،فَاجعَلنَا مِمّن یَرعَاهُ حَقّ رِعَایَتِهِ، وَ یَدِینُ لَکَ بِاعتِقَادِ التّسلِیمِ لِمُحکَمِ آیَاتِهِ، وَ یَفزَعُ إِلَی الإِقرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیّنَاتِهِ.

ص: 1460

(42)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگام به پایان رساندنِ (خواندن همه) قرآن

(1) خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی و آن را بر هر کتابی که نازل کرده ای، گواه قرار دادی و آن را بر هر سخنی که حکایت کرده ای، برتری دادی.

(2) و (آن را) جدا کننده ای (قرار دادی) که به وسیله آن بین حلال و حرامت جدا کردی. و قرآنی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی و کتابی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی و وحیی که بر پیامبرت محمّد -که درودهای تو بر او و خاندانش باد- به تدریج نازل فرمودی.

(3) و آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم و شفا برای کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، و ترازوی عدلی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود، و نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدان، خاموش نمی شود و نشانه نجاتی که هر کس قصد راه و روش آن کند، گمراه نمی شود و هر که به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.

(4) خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی و زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند و با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند و خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.

ص: 1461

(5) أللّهُمّ إِنّکَ أَنزَلتَهُ عَلَی نَبِیّکَ مُحَمّدٍ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ مُجمَلًا، وَ أَلهَمتَهُ عِلمَ عَجَائِبِهِ مُکَمّلًا، وَ وَرّثتَنَا عِلمَهُ مُفَسّراً، وَ فَضّلتَنَا عَلَی مَن جَهِلَ عِلمَهُ، وَ قَوّیتَنَا عَلَیهِ لِتَرفَعَنَا فَوقَ مَن لَم یُطِق حَملَهُ.(6) أللّهُمّ فَکَمَا جَعَلتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً، وَ عَرّفتَنَا بِرَحمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضلَهُ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ الخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الخُزّانِ لَهُ، وَ اجعَلنَا مِمّن یَعتَرِفُ بِأَنّهُ مِن عِندِکَ حَتّی لَا یُعَارِضَنَا الشّکّ فِی تَصدِیقِهِ، وَ لَا یَختَلِجَنَا الزّیغُ عَن قَصدِ طَرِیقِهِ.(7) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلنَا مِمّن یَعتَصِمُ بِحَبلِهِ، وَ یأَویِ مِنَ المُتَشَابِهَاتِ إِلَی حِرزِ مَعقِلِهِ، وَ یَسکُنُ فِی ظِلّ جَنَاحِهِ، وَ یهَتدَیِ بِضَوءِ صَبَاحِهِ، وَ یقَتدَیِ بِتَبَلّجِ أَسفَارِهِ، وَ یَستَصبِحُ بِمِصبَاحِهِ، وَ لَا یَلتَمِسُ الهُدَی فِی غَیرِهِ.(8) أللّهُمّ وَ کَمَا نَصَبتَ بِهِ مُحَمّداً عَلَماً لِلدّلَالَهِ عَلَیکَ، وَ أَنهَجتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرّضَا إِلَیکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلِ القُرآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشرَفِ مَنَازِلِ الکَرَامَهِ، وَ سُلّماً نَعرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلّ السّلَامَهِ، وَ سَبَباً نُجزَی بِهِ النّجَاهَ فِی عَرصَهِ القِیَامَهِ، وَ ذَرِیعَهً نَقدَمُ بِهَا عَلَی نَعِیمِ دَارِ المُقَامَهِ.(9) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ احطُط بِالقُرآنِ عَنّا ثِقلَ الأَوزَارِ، وَ هَب لَنَا حُسنَ شَمَائِلِ الأَبرَارِ، وَ اقفُ بِنَا آثَارَ الّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللّیلِ وَ أَطرَافَ النّهَارِ حَتّی تُطَهّرَنَا مِن کُلّ دَنَسٍ بِتَطهِیرِهِ، وَ تَقفُوَ بِنَا آثَارَ الّذِینَ استَضَاءُوا بِنُورِهِ، وَ لَم یُلهِهِمُ الأَمَلُ عَنِ العَمَلِ فَیَقطَعَهُم بِخُدَعِ غُرُورِهِ.

ص: 1462

(5) خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد -که درود خدا بر او و خاندانش باد-، بدون تفصیل و شرح نازل کردی و علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی و علم آن را تفسیر شده، به ما ارث دادی و ما را بر کسی که به علم آن نادان بود، برتری بخشیدی و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت بخشی.

(6) خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن قرار دادی، و به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا شکّی جلودار تصدیق ما نشود و انحرافی ما را از راه راستش جدا نسازد.

(7) خداوندا، بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان آن چنگ می زنند و از متشابهات به پناهگاه محکمش پناه می برند و در سایه بال آن ساکن می شوند و با نور صبحگاهش راه می یابند و به درخشش روشنایی آن اقتدا می کنند و از نور چراغ آن، روشنی می افروزند و در غیر آن هدایت را نمی جویند.

(8) خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی و به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت و نردبانی برای عروجمان به محل سلامت، و دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت و وسیله ای برای قدم نهادن ما بر نعمتِ سرای اقامت، قرار ده.

(9) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی و ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند و آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد تا آنها را با نیرنگ های فریبنده اش بازدارد.

ص: 1463

(10) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلِ القُرآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللیّاَلیِ مُونِساً، وَ مِن نَزَغَاتِ الشّیطَانِ وَ خَطَرَاتِ الوَسَاوِسِ حَارِساً، وَ لِأَقدَامِنَا عَن نَقلِهَا إِلَی المعَاَصیِ حَابِساً، وَ لِأَلسِنَتِنَا عَنِ الخَوضِ فِی البَاطِلِ مِن غَیرِ مَا آفَهٍ مُخرِساً، وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقتِرَافِ الآثَامِ زَاجِراً، وَ لِمَا طَوَتِ الغَفلَهُ عَنّا مِن تَصَفّحِ الِاعتِبَارِ نَاشِراً، حَتّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمثَالِهِ التّیِ ضَعُفَتِ الجِبَالُ الروّاَسیِ عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احتِمَالِهِ.(11) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدِم بِالقُرآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا، وَ احجُب بِهِ خَطَرَاتِ الوَسَاوِسِ عَن صِحّهِ ضَمَائِرِنَا، وَ اغسِل بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوزَارِنَا، وَ اجمَع بِهِ مُنتَشَرَ أُمُورِنَا، وَ أَروِ بِهِ فِی مَوقِفِ العَرضِ عَلَیکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا، وَ اکسُنَا بِهِ حُلَلَ الأَمَانِ یَومَ الفَزَعِ الأَکبَرِ فِی نُشُورِنَا.(12) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجبُر بِالقُرآنِ خَلّتَنَا مِن عَدَمِ الإِملَاقِ، وَ سُق إِلَینَا بِهِ رَغَدَ العَیشِ وَ خِصبَ سَعَهِ الأَرزَاقِ، وَ جَنّبنَا بِهِ الضّرَائِبَ المَذمُومَهَ وَ مدَاَنیِ َ الأَخلَاقِ، وَ اعصِمنَا بِهِ مِن هُوّهِ الکُفرِ وَ دوَاَعیِ النّفَاقِ حَتّی یَکُونَ لَنَا فِی القِیَامَهِ إِلَی رِضوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِداً، وَ لَنَا فِی الدّنیَا عَن سُخطِکَ وَ تعَدَیّ حُدُودِکَ ذَائِداً، وَ لِمَا عِندَکَ بِتَحلِیلِ حَلَالِهِ وَ تَحرِیمِ حَرَامِهِ شَاهِداً.(13) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَوّن بِالقُرآنِ

عِندَ المَوتِ عَلَی أَنفُسِنَا کَربَ السّیَاقِ، وَ جَهدَ الأَنِینِ، وَ تَرَادُفَ الحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النّفُوسُ الترّاَقیِ َ، وَ قِیلَ مَن رَاقٍ وَ تَجَلّی مَلَکُ المَوتِ لِقَبضِهَا مِن حُجُبِ الغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَن قَوسِ المَنَایَا بِأَسهُمِ وَحشَهِ الفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِن ذُعَافِ المَوتِ کَأساً مَسمُومَهَ المَذَاقِ، وَ دَنَا مِنّا إِلَی الآخِرَهِ رَحِیلٌ وَ انطِلَاقٌ، وَ صَارَتِ الأَعمَالُ قَلَائِدَ فِی الأَعنَاقِ، وَ کَانَتِ القُبُورُ هیِ َ المَأوَی إِلَی مِیقَاتِ یَومِ التّلَاقِ

ص: 1464

(10) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب و نگهبان ما از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد، و نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، و بند آورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، و مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، و ناشر پندهایی که غفلت از دید ما می پوشاند، قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های باز دارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.

(11) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و با قرآن ظاهرِ نیک ما را بادوام گردان و با آن خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار و به وسیله آن چرکی دل هایمان و وابستگی های گناهانمان را بشوی و با آن کارهای پراکنده ما را گرد آور و با آن تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما و با آن ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.

(12) خداوندا، بر محمّد و خاندانش درود فرست و به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن و به وسیله آن، آسایش زندگی و توسعه روزی های فراوان را به سوی ما سوق بده و با آن ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن. و با آن ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت، و در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت، و شاهد ما به آنچه نزد توست به حلال دانستن حلالش و حرام شمردن حرامش، باشد.

(13) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن و سختی ناله و خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد و می گویند: کجاست طبیب؟ و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ -که چشیدن آن زهرآلود است- آمیخته سازد و کوچ کردن و رفتن ما به جهان دیگر نزدیک شود و اعمال، گردن بندهای در گردن ها گردد. و گورها تا هنگام قیامت، جایگاه ماندن باشد.

ص: 1465

(14) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَارِک لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ البِلَی، وَ طُولِ المُقَامَهِ بَینَ أَطبَاقِ الثّرَی، وَ اجعَلِ القُبُورَ بَعدَ فِرَاقِ الدّنیَا خَیرَ مَنَازِلِنَا، وَ افسَح لَنَا بِرَحمَتِکَ فِی ضِیقِ مَلَاحِدِنَا، وَ لَا تَفضَحنَا فِی حاَضرِیِ القِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا.(15) وَ ارحَم بِالقُرآنِ فِی مَوقِفِ العَرضِ عَلَیکَ ذُلّ مَقَامِنَا، وَ ثَبّت بِهِ

عِندَ اضطِرَابِ جِسرِ جَهَنّمَ یَومَ المَجَازِ عَلَیهَا زَلَلَ أَقدَامِنَا، وَ نَوّر بِهِ قَبلَ البَعثِ سُدَفَ قُبُورِنَا، وَ نَجّنَا بِهِ مِن کُلّ کَربٍ یَومَ القِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهوَالِ یَومِ الطّامّهِ(16) وَ بَیّض وُجُوهَنَا یَومَ تَسوَدّ وُجُوهُ الظّلَمَهِ فِی یَومِ الحَسرَهِ وَ النّدَامَهِ، وَ اجعَل لَنَا فِی صُدُورِ المُؤمِنِینَ وُدّاً، وَ لَا تَجعَلِ الحَیَاهَ عَلَینَا نَکَداً.(17) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ عَبدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلّغَ رِسَالَتَکَ، وَ صَدَعَ بِأَمرِکَ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ. (18) أللّهُمّ اجعَل نَبِیّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ یَومَ القِیَامَهِ أَقرَبَ النّبِیّینَ مِنکَ مَجلِساً، وَ أَمکَنَهُم مِنکَ شَفَاعَهً، وَ أَجَلّهُم عِندَکَ قَدراً، وَ أَوجَهَهُم عِندَکَ جَاهاً.(19) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ شَرّف بُنیَانَهُ، وَ عَظّم بُرهَانَهُ، وَ ثَقّل مِیزَانَهُ، وَ تَقَبّل شَفَاعَتَهُ، وَ قَرّب وَسِیلَتَهُ، وَ بَیّض وَجهَهُ، وَ أَتِمّ نُورَهُ، وَ ارفَع دَرَجَتَهُ(20) وَ أَحیِنَا عَلَی سُنّتِهِ، وَ تَوَفّنَا عَلَی مِلّتِهِ وَ خُذ بِنَا مِنهَاجَهُ، وَ اسلُک بِنَا سَبِیلَهُ، وَ اجعَلنَا مِن أَهلِ طَاعَتِهِ، وَ احشُرنَا فِی زُمرَتِهِ، وَ أَورِدنَا حَوضَهُ، وَ اسقِنَا بِکَأسِهِ

ص: 1466

(14) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان و قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده. و به رحمتت، تنگی لحدهایمان را برای ما گشاد گردان و ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.

(15) و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن و هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن پابرجا گردان و پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن روشن ساز و ما را در روز رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن نجات ده.

(16) و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان و دوستی ما را در سینه های مؤمنان، قرار ده و زندگی را بر ما دشوار نگردان.

(17) خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد و فرمانت را با صدای رسا بیان کرد و بندگانت را نصیحت کرد.

(18) خداوندا پیامبر ما را -که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد- روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و بلند مرتبه ترین شفاعت کنندگان ایشان و بزرگوار ترین آنها نزد خود، و آبرومند ترین آنان نزد خود قرار ده.

(19) خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بنیاد او را شرافت ده و برهان او را عظمت بخش و میزانش را سنگین گردان و شفاعت او را بپذیر و دستاویزش را نزدیک نما و روسفیدش فرما و نورش را کامل ساز و درجه اش را رفیع گردان.

(20) و ما را بر سنّت او زنده بدار و بر آئین او بمیرانمان و ما را در راه روشن او سِیر ده و ما را به راه او ببر و از فرمانبران او قرارمان ده و ما را در گروه او محشور کن و به حوض او واردمان کن و از جام او سیرابمان ساز.

ص: 1467

(21) وَ صَلّ أللّهُمّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً تُبَلّغُهُ بِهَا أَفضَلَ مَا یَأمُلُ مِن خَیرِکَ وَ فَضلِکَ وَ کَرَامَتِکَ،إِنّکَ ذُو رَحمَهٍ وَاسِعَهٍ، وَ فَضلٍ کَرِیمٍ.(22) أللّهُمّ اجزِهِ بِمَا بَلّغَ مِن رِسَالَاتِکَ، وَ أَدّی مِن آیَاتِکَ، وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ، وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِکَ،أَفضَلَ مَا جَزَیتَ أَحَداً مِن مَلَائِکَتِکَ المُقَرّبِینَ، وَ أَنبِیَائِکَ المُرسَلِینَ المُصطَفَینَ، وَ السّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ الطّیّبِینَ الطّاهِرِینَ وَ رَحمَهُ اللّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.

ص: 1468

(21) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی. که تو دارای رحمت گسترده و بخشش کریمان هستی.

(22) خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود و آیه هایت را رساند و بندگانت را نصیحت کرد و در راه تو مجاهدت کرد، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود و پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی. و درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

ص: 1469

(43) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَی الهِلَالِ

(1)أَیّهَا الخَلقُ المُطِیعُ،الدّائِبُ السّرِیعُ،المُتَرَدّدُ فِی مَنَازِلِ التّقدِیرِ،المُتَصَرّفُ فِی فَلَکِ التّدبِیرِ.(2)آمَنتُ بِمَن نَوّرَ بِکَ الظّلَمَ، وَ أَوضَحَ بِکَ البُهَمَ، وَ جَعَلَکَ آیَهً مِن آیَاتِ مُلکِهِ، وَ عَلَامَهً مِن عَلَامَاتِ سُلطَانِهِ، وَ امتَهَنَکَ بِالزّیَادَهِ وَ النّقصَانِ، وَ الطّلُوعِ وَ الأُفُولِ، وَ الإِنَارَهِ وَ الکُسُوفِ، فِی کُلّ ذَلِکَ أَنتَ لَهُ مُطِیعٌ، وَ إِلَی إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ(3)سُبحَانَهُ مَا أَعجَبَ مَا دَبّرَ فِی أَمرِکَ وَ أَلطَفَ مَا صَنَعَ فِی شَأنِکَ جَعَلَکَ مِفتَاحَ شَهرٍ حَادِثٍ لِأَمرٍ حَادِثٍ(4)فَأَسأَلُ اللّهَ ربَیّ وَ رَبّکَ، وَ خاَلقِیِ وَ خَالِقَکَ، وَ مقُدَرّیِ وَ مُقَدّرَکَ، وَ مصُوَرّیِ وَ مُصَوّرَکَ أَن یصُلَیّ َ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَن یَجعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ لَا تَمحَقُهَا الأَیّامُ، وَ طَهَارَهٍ لَا تُدَنّسُهَا الآثَامُ(5)هِلَالَ أَمنٍ مِنَ الآفَاتِ، وَ سَلَامَهٍ مِنَ السّیّئَاتِ،هِلَالَ سَعدٍ لَا نَحسَ فِیهِ، وَ یُمنٍ لَا نَکَدَ مَعَهُ، وَ یُسرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسرٌ، وَ خَیرٍ لَا یَشُوبُهُ شَرّ،هِلَالَ أَمنٍ وَ إِیمَانٍ وَ نِعمَهٍ وَ إِحسَانٍ وَ سَلَامَهٍ وَ إِسلَامٍ.

ص: 1470

(43)و از دعای امام - که بر او درود باد- بود، هنگامی که به سوی ماه نو نگاه کرد

(1) ای آفریده فرمانبردار، و کوشای شتابنده، که در منزل های قرار داده شده، آمد و شد می کنی و در فلک تدبیر تصرّف می کنی.

(2) ایمان آوردم به کسی که به وسیله تو ظلمت ها را نورانی ساخت و با تو مبهمات را واضح نمود و تو را نشانه ای از نشانه های پادشاهی اش و علامتی از علامت های سلطنتش قرار داد و تو را با فزونی و کاستی، و طلوع و غروب، و نور فشانی و گرفتگی، به خدمت گرفت. و در همه آن حالات، تو مطیع او هستی و به سوی خواسته اش، شتابنده ای.

(3) پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود! و چقدر لطیف است، آن صنعتی که درباره کار تو انجام داد! تو را کلید ماهی نو برای کاری نو قرار داد.

(4) پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو، و آفریننده من و آفریننده تو، و تقدیر کننده من و تقدیر کننده تو، و صورتگر من و صورتگر تو است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد و تو را ماه با برکتی قرار دهد، که (گذشت) روزها از بینش نبرد و طهارتی که گناهان آن را آلوده نکند.

(5) ماه ایمنی از آفت ها و سلامتی از بدی ها، ماه سعادتمندی بی تیره بختی، و برکتی بی گرفتاری با آن، و آسانی نیامیخته با دشواری، و خیر ناآلوده با شرّ، ماه ایمنی و ایمان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام.

ص: 1471

(6) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجعَلنَا مِن أَرضَی مَن طَلَعَ عَلَیهِ، وَ أَزکَی مَن نَظَرَ إِلَیهِ، وَ أَسعَدَ مَن تَعَبّدَ لَکَ فِیهِ، وَ وَفّقنَا فِیهِ لِلتّوبَهِ، وَ اعصِمنَا فِیهِ مِنَ الحَوبَهِ، وَ احفَظنَا فِیهِ مِن مُبَاشَرَهِ مَعصِیَتِکَ(7) وَ أَوزِعنَا فِیهِ شُکرَ نِعمَتِکَ، وَ أَلبِسنَا فِیهِ جُنَنَ العَافِیَهِ، وَ أَتمِم عَلَینَا بِاستِکمَالِ طَاعَتِکَ فِیهِ المِنّهَ،إِنّکَ المَنّانُ الحَمِیدُ، وَ صَلّی اللّهُ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطّیّبِینَ الطّاهِرِینَ.

ص: 1472

(6) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از خوشنودترین کسانی که ماه بر او طلوع کرده و پاک ترین کسانی که به سوی آن نگریسته(اند) و نیکبخت ترین کسانی که تو را در آن (ماه) بندگی نموده(اند)، قرار ده و ما را در آن برای توبه توفیق ده و ما را در آن از گناه حفظ کن و ما را در آن از انجام دادن نافرمانی ات نگهدار.

(7) و در آن (ماه) شکر نعمتت را به ما الهام کن و در آن پوشش های عافیت را به ما بپوشان و با کامل کردن طاعتت در آن، نعمت را بر ما تمام گردان. به درستی که تو بسیار نعمت دهنده و ستوده ای. و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.

ص: 1473

(44) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ إِذَا دَخَلَ شَهرُ رَمَضَانَ

(1)الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی هَدَانَا لِحَمدِهِ، وَ جَعَلَنَا مِن أَهلِهِ لِنَکُونَ لِإِحسَانِهِ مِنَ الشّاکِرِینَ، وَ لِیَجزِیَنَا عَلَی ذَلِکَ جَزَاءَ المُحسِنِینَ(2) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ، وَ اختَصّنَا بِمِلّتِهِ، وَ سَبّلَنَا فِی سُبُلِ إِحسَانِهِ لِنَسلُکَهَا بِمَنّهِ إِلَی رِضوَانِهِ،حَمداً یَتَقَبّلُهُ مِنّا، وَ یَرضَی بِهِ عَنّا(3) وَ الحَمدُ لِلّهِ ألّذِی جَعَلَ مِن تِلکَ السّبُلِ شَهرَهُ شَهرَ رَمَضَانَ،شَهرَ الصّیَامِ، وَ شَهرَ الإِسلَامِ، وَ شَهرَ الطّهُورِ، وَ شَهرَ التّمحِیصِ، وَ شَهرَ القِیَامِ ألّذِی أُنزِلَ فِیهِ القُرآنُ،هُدًی لِلنّاسِ، وَ بَیّنَاتٍ مِنَ الهُدَی وَ الفُرقَانِ(4)فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الحُرُمَاتِ المَوفُورَهِ، وَ الفَضَائِلِ المَشهُورَهِ،فَحَرّمَ فِیهِ مَا أَحَلّ فِی غَیرِهِ إِعظَاماً، وَ حَجَرَ فِیهِ المَطَاعِمَ وَ المَشَارِبَ إِکرَاماً، وَ جَعَلَ لَهُ وَقتاً بَیّناً لَا یُجِیزُ جَلّ وَ عَزّ أَن یُقَدّمَ قَبلَهُ، وَ لَا یَقبَلُ أَن یُؤَخّرَ عَنهُ.(5) ثُمّ فَضّلَ لَیلَهً وَاحِدَهً مِن لَیَالِیهِ عَلَی لیَاَلیِ أَلفِ شَهرٍ، وَ سَمّاهَا لَیلَهَ القَدرِ،تَنَزّلُ المَلَائِکَهُ وَ الرّوحُ فِیهَا بِإِذنِ رَبّهِم مِن کُلّ أَمرٍ سَلَامٌ،دَائِمُ البَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الفَجرِ عَلَی مَن یَشَاءُ مِن عِبَادِهِ بِمَا أَحکَمَ مِن قَضَائِهِ.

ص: 1474

(44)و از دعای امام علیه السلام بود، هنگامی که ماه رمضان رسید

(1) سپاس خدای را که ما را برای سپاس گزاری اش راهنمایی فرمود، و از اهل سپاس قرار داد. تا برای احسانش از شکرگزاران باشیم و ما را بر آن، پاداش نیکوکاران دهد.

(2) و سپاس خدای را که دین خود را به ما هدیه کرد، و ما را به آئین خویش اختصاص داد، و در راه های احسانش، ما را راهی نمود، تا در آن (راه ها)، به وسیله نعمتش به سوی خوشنودی اش رویم. سپاسی که آن را از ما بپذیرد و به سبب آن از ما خوشنود شود.

(3) و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه روزه و ماه اسلام و ماه پاکی و ماه پاکسازی و ماه به پا خواستن را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فرو فرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.

(4) پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان و فضایل مشهور آشکار ساخت. پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود و نمی پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد.

(5) آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد، و آن را شب قدر نامید. که در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، بر هر یک از بندگانش که بخواهد، با آنچه از تقدیرش که محکم نموده، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.

ص: 1475

(6) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلهِمنَا مَعرِفَهَ فَضلِهِ وَ إِجلَالَ حُرمَتِهِ، وَ التّحَفّظَ مِمّا حَظَرتَ فِیهِ، وَ أَعِنّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفّ الجَوَارِحِ عَن مَعَاصِیکَ، وَ استِعمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرضِیکَ حَتّی لَا نصُغیِ َ بِأَسمَاعِنَا إِلَی لَغوٍ، وَ لَا نُسرِعَ بِأَبصَارِنَا إِلَی لَهوٍ(7) وَ حَتّی لَا نَبسُطَ أَیدِیَنَا إِلَی مَحظُورٍ، وَ لَا نَخطُوَ بِأَقدَامِنَا إِلَی مَحجُورٍ، وَ حَتّی لَا تعَیِ َ بُطُونُنَا إِلّا مَا أَحلَلتَ، وَ لَا تَنطِقَ أَلسِنَتُنَا إِلّا بِمَا مَثّلتَ، وَ لَا نَتَکَلّفَ إِلّا مَا یدُنیِ مِن ثَوَابِکَ، وَ لَا نَتَعَاطَی إِلّا ألّذِی یقَیِ مِن عِقَابِکَ، ثُمّ خَلّص ذَلِکَ کُلّهُ مِن رِئَاءِ المُرَاءِینَ، وَ سُمعَهِ المُسمِعِینَ، لَا نُشرِکُ فِیهِ أَحَداً دُونَکَ، وَ لَا نبَتغَیِ فِیهِ مُرَاداً سِوَاکَ.(8) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِفنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصّلَوَاتِ الخَمسِ بِحُدُودِهَا التّیِ حَدّدتَ، وَ فُرُوضِهَا التّیِ فَرَضتَ، وَ وَظَائِفِهَا التّیِ وَظّفتَ، وَ أَوقَاتِهَا التّیِ وَقّتّ(9) وَ أَنزِلنَا فِیهَا مَنزِلَهَ المُصِیبِینَ لِمَنَازِلِهَا،الحَافِظِینَ لِأَرکَانِهَا،المُؤَدّینَ لَهَا فِی أَوقَاتِهَا عَلَی مَا سَنّهُ عَبدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَی أَتَمّ الطّهُورِ وَ أَسبَغِهِ، وَ أَبیَنِ الخُشُوعِ وَ أَبلَغِهِ.(10) وَ وَفّقنَا فِیهِ لِأَن نَصِلَ أَرحَامَنَا بِالبِرّ وَ الصّلَهِ، وَ أَن نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالإِفضَالِ وَ العَطِیّهِ، وَ أَن نُخَلّصَ أَموَالَنَا مِنَ التّبِعَاتِ، وَ أَن نُطَهّرَهَا بِإِخرَاجِ الزّکَوَاتِ، وَ أَن نُرَاجِعَ مَن هَاجَرَنَا، وَ أَن نُنصِفَ مَن ظَلَمَنَا، وَ أَن نُسَالِمَ مَن عَادَانَا حَاشَی مَن عوُدیِ َ فِیکَ وَ لَکَ،فَإِنّهُ العَدُوّ ألّذِی لَا نُوَالِیهِ، وَ الحِزبُ ألّذِی لَا نُصَافِیهِ.

ص: 1476

(6) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و شناختِ فضیلتش، و بزرگداشتِ احترامش، و خویشتن داری از آنچه را که در آن حرام نموده ای، به ما الهام کن. و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما. تا با گوش هایمان هیچ لغوی گوش ندهیم، و با چشم ها یمان به سوی هیچ لهوی نشتابیم.

(7) و تا دست هایمان را به سوی هیچ ممنوعی دراز نکنیم، و با پاهایمان به سوی هیچ حرامی نرویم، و تا شکم هایمان جز آنچه تو حلال نموده ای در خود جای ندهد، و زبان هایمان جز به آنچه تو بیان کرده ای، سخن نگوید. و خود را جز در آنچه به پاداش تو نزدیک کند، به رنج نیندازیم، و جز آنچه از کیفر تو نگاه دارد، انجام ندهیم. سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران و شهرت جویی شهرت طلبان، خالص گردان. که احدی را در آن با تو شریک نسازیم و جز تو در آن مرادی را نطلبیم.

(8) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی و وظایف آن که معین نمودی و اوقاتش که تعیین گرداندی، آگاه فرما.

(9) و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتبش را درک کرده اند، ارکانش را محافظت نموده اند، و آن را در اوقات خود -به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو]که درودهایت بر او و خاندانش باد[در رکوع و سجود آن و همه فضیلت هایش قرار داد- با پاکی تمام و فراگیر، و روشن ترین و نهایی ترین خشوع به جا آورده اند.

(10) و ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم و با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم. و دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم و آن را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم و به کسی که از ما دوری نموده، بازگردیم و با کسی که به ما ظلم نموده، منصفانه رفتار کنیم و با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم. مگر آنان که در راه تو و برای تو با آنها دشمنی شده. که او دشمنی است که با او دوستی نمی کنیم و حزبی است که با او صمیمی نمی شویم.

ص: 1477

(11) وَ أَن نَتَقَرّبَ إِلَیکَ فِیهِ مِنَ الأَعمَالِ الزّاکِیَهِ بِمَا تُطَهّرُنَا بِهِ مِنَ الذّنُوبِ، وَ تَعصِمُنَا فِیهِ مِمّا نَستَأنِفُ مِنَ العُیُوبِ، حَتّی لَا یُورِدَ عَلَیکَ أَحَدٌ مِن مَلَائِکَتِکَ إِلّا دُونَ مَا نُورِدُ مِن أَبوَابِ الطّاعَهِ لَکَ، وَ أَنوَاعِ القُربَهِ إِلَیکَ.(12) أللّهُمّ إنِیّ أَسأَلُکَ بِحَقّ هَذَا الشّهرِ، وَ بِحَقّ مَن تَعَبّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابتِدَائِهِ إِلَی وَقتِ فَنَائِهِ مِن مَلَکٍ قَرّبتَهُ، أَو نبَیِ ّ أَرسَلتَهُ، أَو عَبدٍ صَالِحٍ اختَصَصتَهُ، أَن تصُلَیّ َ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَهّلنَا فِیهِ لِمَا وَعَدتَ أَولِیَاءَکَ مِن کَرَامَتِکَ، وَ أَوجِب لَنَا فِیهِ مَا أَوجَبتَ لِأَهلِ المُبَالَغَهِ فِی طَاعَتِکَ، وَ اجعَلنَا فِی نَظمِ مَنِ استَحَقّ الرّفِیعَ الأَعلَی بِرَحمَتِکَ.(13) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ جَنّبنَا الإِلحَادَ فِی تَوحِیدِکَ، وَ التّقصِیرَ فِی تَمجِیدِکَ، وَ الشّکّ فِی دِینِکَ، وَ العَمَی عَن سَبِیلِکَ، وَ الإِغفَالَ لِحُرمَتِکَ، وَ الِانخِدَاعَ لِعَدُوّکَ الشّیطَانِ الرّجِیمِ(14) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلّ لَیلَهٍ مِن لیَاَلیِ شَهرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعتِقُهَا عَفوُکَ، أَو یَهَبُهَا صَفحُکَ فَاجعَل رِقَابَنَا مِن تِلکَ الرّقَابِ، وَ اجعَلنَا لِشَهرِنَا مِن خَیرِ أَهلٍ وَ أَصحَابٍ.(15) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ امحَق ذُنُوبَنَا مَعَ امّحَاقِ هِلَالِهِ، وَ اسلَخ عَنّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انسِلَاخِ أَیّامِهِ حَتّی ینَقضَیِ َ عَنّا وَ قَد صَفّیتَنَا فِیهِ مِنَ الخَطِیئَاتِ، وَ أَخلَصتَنَا فِیهِ مِنَ السّیّئَاتِ.(16) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ إِن مِلنَا فِیهِ فَعَدّلنَا، وَ إِن زُغنَا فِیهِ فَقَوّمنَا، وَ إِنِ اشتَمَلَ عَلَینَا عَدُوّکَ الشّیطَانُ فَاستَنقِذنَا مِنهُ.

ص: 1478

(11) و در آن (ماه) با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی و از آلوده شدن به عیب های تازه در این (ماه) ما را نگهداری کنی. تا هیچ یک از فرشتگانت به درگاهت نیاورد، مگر کمتر از طاعت های گوناگون برای تو و انواع تقرّبی که به سوی تو انجام می دهیم.

(12) خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه و به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا پیامبری که او را فرستادی یا بنده صالحی که او را برگزیدی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی و ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما و برای ما در این (ماه)، آنچه برای کوشش گران در طاعتت لازم کرده ای، لازم گردان و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.

(13) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از کجروی در یگانگی ات و کوتاهی در بزرگ داشتنت و شکّ در دینت و کوری از راهت و سهل انگاری حرمتت و فریب خوردن از دشمنت؛ شیطان رانده شده، دور گردان.

(14) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که عفو تو، آنها را آزاد می کند، یا گذشتت ایشان را می بخشد، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده. و ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.

(15) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و با محو شدن هلال ماه، گناهان ما را محو کن و با گذشتن روزهایش سختی ها یمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای و در این (ماه) از بدی ها خالصمان نموده ای.

(16) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و اگر در آن کجروی کرده ایم، پس ما را بازگردان و اگر در آن منحرف شده ایم، ما را استوار بدار. و اگر دشمن تو شیطان، بر ما چیره شده، پس ما را از او رهایی ده.

ص: 1479

(17) أللّهُمّ اشحَنهُ بِعِبَادَتِنَا إِیّاکَ، وَ زَیّن أَوقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ، وَ أَعِنّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیَامِهِ، وَ فِی لَیلِهِ عَلَی الصّلَاهِ وَ التّضَرّعِ إِلَیکَ، وَ الخُشُوعِ لَکَ، وَ الذّلّهِ بَینَ یَدَیکَ حَتّی لَا یَشهَدَ نَهَارُهُ عَلَینَا بِغَفلَهٍ، وَ لَا لَیلُهُ بِتَفرِیطٍ. (18) أللّهُمّ وَ اجعَلنَا فِی سَائِرِ الشّهُورِ وَ الأَیّامِ کَذَلِکَ مَا عَمّرتَنَا، وَ اجعَلنَا مِن عِبَادِکَ الصّالِحِینَ الّذِینَ یَرِثُونَ الفِردَوسَ هُم فِیهَا خَالِدُونَ، وَ الّذِینَ یُؤتُونَ مَا آتَوا وَ قُلُوبُهُم وَجِلَهٌ،أَنّهُم إِلَی رَبّهِم رَاجِعُونَ، وَ مِنَ الّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الخَیرَاتِ وَ هُم لَهَا سَابِقُونَ.(19) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، فِی کُلّ وَقتٍ وَ کُلّ أَوَانٍ وَ عَلَی کُلّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلّیتَ عَلَی مَن صَلّیتَ عَلَیهِ، وَ أَضعَافَ ذَلِکَ کُلّهِ بِالأَضعَافِ التّیِ لَا یُحصِیهَا غَیرُکَ،إِنّکَ فَعّالٌ لِمَا تُرِیدُ.

ص: 1480

(17) خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان و اوقاتش را به طاعت ما برای خود، زینت ده و ما را در روزش به روزه داری آن و در شبش بر نماز و زاری به درگاهت و خشوع برای تو و خواری در پیشگاهت، یاری نما. تا روزش بر ما به غفلت و شبش به کوتاهی نمودن گواهی ندهد.

(18) خداوندا و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده و ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که بهشت را ارث می برند، و در آن جاودانند و آنان که آنچه را بخشیدند، در حالی می بخشند که دل هایشان از بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است و از آنان که در نیکی ها می شتابند و ایشان برای آن پیشی می گیرند.

(19) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، در هر وقت و هر آن و بر هر حال. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای، و چندین برابر همه آن به چندین برابر که جز تو شمار آنها را نداند. به درستی که تو هر آنچه را که بخواهی، به جا می آوری.

ص: 1481

(45) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی وَدَاعِ شَهرِ رَمَضَانَ

(1) أللّهُمّ یَا مَن لَا یَرغَبُ فِی الجَزَاءِ(2) وَ یَا مَن لَا یَندَمُ عَلَی العَطَاءِ(3) وَ یَا مَن لَا یُکَافِئُ عَبدَهُ عَلَی السّوَاءِ.(4)مِنّتُکَ ابتِدَاءٌ، وَ عَفوُکَ تَفَضّلٌ، وَ عُقُوبَتُکَ عَدلٌ، وَ قَضَاؤُکَ خِیَرَهٌ(5) إِن أَعطَیتَ لَم تَشُب عَطَاءَکَ بِمَنّ، وَ إِن مَنَعتَ لَم یَکُن مَنعُکَ تَعَدّیاً.(6)تَشکُرُ مَن شَکَرَکَ وَ أَنتَ أَلهَمتَهُ شُکرَکَ.(7) وَ تُکَافِئُ مَن حَمِدَکَ وَ أَنتَ عَلّمتَهُ حَمدَکَ.(8)تَستُرُ عَلَی مَن لَو شِئتَ فَضَحتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَی مَن لَو شِئتَ مَنَعتَهُ، وَ کِلَاهُمَا أَهلٌ مِنکَ لِلفَضِیحَهِ وَ المَنعِ غَیرَ أَنّکَ بَنَیتَ أَفعَالَکَ عَلَی التّفَضّلِ، وَ أَجرَیتَ قُدرَتَکَ عَلَی التّجَاوُزِ. (9) وَ تَلَقّیتَ مَن عَصَاکَ بِالحِلمِ، وَ أَمهَلتَ مَن قَصَدَ لِنَفسِهِ بِالظّلمِ،تَستَنظِرُهُم بِأَنَاتِکَ إِلَی الإِنَابَهِ، وَ تَترُکُ مُعَاجَلَتَهُم إِلَی التّوبَهِ لِکَیلَا یَهلِکَ عَلَیکَ هَالِکُهُم، وَ لَا یَشقَی بِنِعمَتِکَ شَقِیّهُم إِلّا عَن طُولِ الإِعذَارِ إِلَیهِ، وَ بَعدَ تَرَادُفِ الحُجّهِ عَلَیهِ،کَرَماً مِن عَفوِکَ یَا کَرِیمُ، وَ عَائِدَهً مِن عَطفِکَ یَا حَلِیمُ.

ص: 1482

(45)و از دعای امام علیه السلام بود، در خداحافظی و بدرود ماه رمضان

(1) خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

(2) و ای کسی که بر عطا (و بخشش) پشیمان نمی شود.

(3) و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.

(4) بخشش تو ابتدا(یی و بدون مقدّمه) و بخشایشت از روی تفضّل است، و کیفرت از روی عدل، و فرمانت خیر است.

(5) اگر عطا کنی، عطایت را با منّت نیامیخته ای و اگر منع کنی، منع داشتنت از روی ستم نیست.

(6) هر که تو را شکر کرد، قدردانی کنی و حال آنکه شکرگزاری را تو به او الهام کرده ای.

(7) و هر که تو را سپاس گزارد، جزا دهی و حال آنکه سپاس گزاری را تو به او آموخته ای.

(8) می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی، و می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی. و حال آنکه هر دو از جانب تو سزاوار رسوایی و محرومیّتند. مگر آنکه تو کارهایت را بر تفضّل قرار داده ای و قدرتت را بر گذشت، جاری ساخته ای.

(9) و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی و کسی را که به خود قصد ستم نموده، مهلت داده ای. با حوصله اتْ منتظر بازگشت ایشان می مانی و تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا هلاک شونده ایشان، به خاطر تو هلاک نشود و بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او و پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او. که (این همه) کرامت، از گذشت توست، ای کریم!. و سودی از مهربانی توست، ای بردبار!.

ص: 1483

(10) أَنتَ ألّذِی فَتَحتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَی عَفوِکَ، وَ سَمّیتَهُ التّوبَهَ، وَ جَعَلتَ عَلَی ذَلِکَ البَابِ دَلِیلًا مِن وَحیِکَ لِئَلّا یَضِلّوا عَنهُ،فَقُلتَ تَبَارَکَ اسمُکَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوبَهً نَصُوحاً عَسَی رَبّکُم أَن یُکَفّرَ عَنکُم سَیّئَاتِکُم وَ یُدخِلَکُم جَنَاتٍ تجَریِ مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ.(11) یَومَ لَا یخُزیِ اللّهُ النّبِیّ وَ الّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ،نُورُهُم یَسعَی بَینَ أَیدِیهِم وَ بِأَیمَانِهِم،یَقُولُونَ رَبّنَا أَتمِم لَنَا نُورَنَا، وَ اغفِر لَنَا،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.فَمَا عُذرُ مَن أَغفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ المَنزِلِ بَعدَ فَتحِ البَابِ وَ إِقَامَهِ الدّلِیلِ(12) وَ أَنتَ ألّذِی زِدتَ فِی السّومِ عَلَی نَفسِکَ لِعِبَادِکَ،تُرِیدُ رِبحَهُم فِی مُتَاجَرَتِهِم لَکَ، وَ فَوزَهُم بِالوِفَادَهِ عَلَیکَ، وَ الزّیَادَهِ مِنکَ،فَقُلتَ تَبَارَکَ اسمُکَ وَ تَعَالَیتَ مَن جَاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ أَمثَالِهَا، وَ مَن جَاءَ بِالسّیّئَهِ فَلَا یُجزَی إِلّا مِثلَهَا.(13) وَ قُلتَ مَثَلُ الّذِینَ یُنفِقُونَ أَموَالَهُم فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبّهٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنَابِلَ فِی کُلّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبّهٍ، وَ اللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ، وَ قُلتَ مَن ذَا ألّذِی یُقرِضُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضعَافاً کَثِیرَهً. وَ مَا أَنزَلتَ مِن نَظَائِرِهِنّ فِی القُرآنِ مِن تَضَاعِیفِ الحَسَنَاتِ.(14) وَ أَنتَ ألّذِی دَلَلتَهُم بِقَولِکَ مِن غَیبِکَ وَ تَرغِیبِکَ ألّذِی فِیهِ حَظّهُم عَلَی مَا لَو سَتَرتَهُ عَنهُم لَم تُدرِکهُ أَبصَارُهُم، وَ لَم تَعِهِ أَسمَاعُهُم، وَ لَم تَلحَقهُ أَوهَامُهُم،فَقُلتَ اذکرُوُنیِ أَذکُرکُم، وَ اشکُرُوا لِی وَ لَا تَکفُرُونِ، وَ قُلتَ لَئِن شَکَرتُم لَأَزِیدَنّکُم، وَ لَئِن کَفَرتُم إِنّ عذَاَبیِ لَشَدِیدٌ.

ص: 1484

(10) تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای و آن را توبه نامیده ای، و بر آن درْ از وحی خود، راهنمایی قرار داده ای تا از آن گمراه نشوند. پس تو که نامت مبارک است، فرمودی: «به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.

(11) روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند. نورشان پیش رو و از سمت راستشان حرکت می کند، گویند: «پروردگارا، نورمان را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.» پس -بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما- عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!

(12) و تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای. می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند و در آمدن به سوی تو و افزونی یافتن از جانب تو، رستگار شوند. پس تو که نامت مبارک و بلندمرتبه است، فرمودی: «هر کس کار نیکی به جا آورَد، پس برای او ده برابر آن است و هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده نمی شود.»

(13) و فرمودی: «داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.» و فرمودی: «کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟.» و مانند های آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فرو فرستادی.

(14) و تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود و با ترغیب نمودنت که بهره آنان را دربر دارد، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی دیدگانشان آن را در نمی یافت، و گوش هایشان آن را فرا نمی گرفت و اندیشه هایشان به آن نمی رسید. پس فرمودی: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا شکر گزارید و مرا کفران نکنید.» و فرمودی: «اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم و اگر کفران نمایید، همانا عذاب من شدید است.»

ص: 1485

(15) وَ قُلتَ ادعوُنیِ أَستَجِب لَکُم، إِنّ الّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عبِاَدتَیِ سَیَدخُلُونَ جَهَنّمَ دَاخِرِینَ،فَسَمّیتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرکَهُ استِکبَاراً، وَ تَوَعّدتَ عَلَی تَرکِهِ دُخُولَ جَهَنّمَ دَاخِرِینَ.(16)فَذَکَرُوکَ بِمَنّکَ، وَ شَکَرُوکَ بِفَضلِکَ، وَ دَعَوکَ بِأَمرِکَ، وَ تَصَدّقُوا لَکَ طَلَباً لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَت نَجَاتُهُم مِن غَضَبِکَ، وَ فَوزُهُم بِرِضَاکَ.(17) وَ لَو دَلّ مَخلُوقٌ مَخلُوقاً مِن نَفسِهِ عَلَی مِثلِ ألّذِی دَلَلتَ عَلَیهِ عِبَادَکَ مِنکَ کَانَ مَوصُوفاً بِالإِحسَانِ، وَ مَنعُوتاً بِالِامتِنَانِ، وَ مَحمُوداً بِکُلّ لِسَانٍ،فَلَکَ الحَمدُ مَا وُجِدَ فِی حَمدِکَ مَذهَبٌ، وَ مَا بقَیِ َ لِلحَمدِ لَفظٌ تُحمَدُ بِهِ، وَ مَعنًی یَنصَرِفُ إِلَیهِ.(18) یَا مَن تَحَمّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالإِحسَانِ وَ الفَضلِ، وَ غَمَرَهُم بِالمَنّ وَ الطّولِ، مَا أَفشَی فِینَا نِعمَتَکَ، وَ أَسبَغَ عَلَینَا مِنّتَکَ، وَ أَخَصّنَا بِبِرّکَ(19)هَدَیتَنَا لِدِینِکَ ألّذِی اصطَفَیتَ، وَ مِلّتِکَ التّیِ ارتَضَیتَ، وَ سَبِیلِکَ ألّذِی سَهّلتَ، وَ بَصّرتَنَا الزّلفَهَ لَدَیکَ، وَ الوُصُولَ إِلَی کَرَامَتِکَ(20) أللّهُمّ وَ أَنتَ جَعَلتَ مِن صَفَایَا تِلکَ الوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلکَ الفُرُوضِ شَهرَ رَمَضَانَ ألّذِی اختَصَصتَهُ مِن سَائِرِ الشّهُورِ، وَ تَخَیّرتَهُ مِن جَمِیعِ الأَزمِنَهِ وَ الدّهُورِ، وَ آثَرتَهُ عَلَی کُلّ أَوقَاتِ السّنَهِ بِمَا أَنزَلتَ فِیهِ مِنَ القُرآنِ وَ النّورِ، وَ ضَاعَفتَ فِیهِ مِنَ الإِیمَانِ، وَ فَرَضتَ فِیهِ مِنَ الصّیَامِ، وَ رَغّبتَ فِیهِ مِنَ القِیَامِ، وَ أَجلَلتَ فِیهِ مِن لَیلَهِ القَدرِ التّیِ هیِ َ خَیرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ.

ص: 1486

(15) و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.» پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی و بر ترک آن، داخل شدن در جهنّم با خواری را هشدار دادی.

(16) پس با نعمتِ خودت، تو را یاد کردند و با تفضّلت، تو را شکر گزاردند و به فرمانت، تو را خواندند و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها نجات ایشان از خشمت و دست یافتنشان به خوشنودی ات نهفته بود.

(17) و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد و به بخشندگی تعریف می گشت و به هر زبانی (مورد) ستایش قرار می گرفت. پس ستایش برای توست، تا آنجا که راهی در ستایش تو یافت شود و برای ستایش کلمه ای که با آن ستایش شوی باقی ماند و مقصودی که به آن بازگردد، وجود داشته باشد.

(18) ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای و با بخشش و نعمت، ایشان را پوشانده ای. چه آشکار است در (جمع) ما نعمت تو! و چه سرشار است بر ما بخشش تو! و چه مخصوص گشته است نیکی ات به ما!.

(19) ما را به دینت که آن را برگزیدی و به آئینت که آن را پسندیدی و به راهت که آن را آسان نمودی، هدایت کردی و ما را به (راه) نزدیکی نزد خودت و رسیدن به کرامتت، بینا نمودی.

(20) خداوندا و تو از کارهای برگزیده و واجبات مخصوصه، ماه رمضان را قرار دادی. همان که آن را از بقیه ماه ها مخصوص داشتی و از همه زمان ها و روزگارها برتری اش دادی. و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی و ایمان را در آن چندین برابر نمودی و روزه را در آن واجب کردی و در آن به برپا خاستن (شب) ترغیب نمودی و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.

ص: 1487

(21) ثُمّ آثَرتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الأُمَمِ، وَ اصطَفَیتَنَا بِفَضلِهِ دُونَ أَهلِ المِلَلِ،فَصُمنَا بِأَمرِکَ نَهَارَهُ، وَ قُمنَا بِعَونِکَ لَیلَهُ،مُتَعَرّضِینَ بِصِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ لِمَا عَرّضتَنَا لَهُ مِن رَحمَتِکَ، وَ تَسَبّبنَا إِلَیهِ مِن مَثُوبَتِکَ، وَ أَنتَ الملَیِ ءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیکَ،الجَوَادُ بِمَا سُئِلتَ مِن فَضلِکَ،القَرِیبُ إِلَی مَن حَاوَلَ قُربَکَ.(22) وَ قَد أَقَامَ فِینَا هَذَا الشّهرُ مُقَامَ حَمدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحبَهَ مَبرُورٍ، وَ أَربَحَنَا أَفضَلَ أَربَاحِ العَالَمِینَ، ثُمّ قَد فَارَقَنَا

عِندَ تَمَامِ وَقتِهِ، وَ انقِطَاعِ مُدّتِهِ، وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ.(23)فَنَحنُ مُوَدّعُوهُ وِدَاعَ مَن عَزّ فِرَاقُهُ عَلَینَا، وَ غَمّنَا وَ أَوحَشَنَا انصِرَافُهُ عَنّا، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذّمَامُ المَحفُوظُ، وَ الحُرمَهُ المَرعِیّهُ، وَ الحَقّ المقَضیِ ّ،فَنَحنُ قَائِلُونَ السّلَامُ عَلَیکَ یَا شَهرَ اللّهِ الأَکبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَولِیَائِهِ.(24) السّلَامُ عَلَیکَ یَا أَکرَمَ مَصحُوبٍ مِنَ الأَوقَاتِ، وَ یَا خَیرَ شَهرٍ فِی الأَیّامِ وَ السّاعَاتِ.(25) السّلَامُ عَلَیکَ مِن شَهرٍ قَرُبَت فِیهِ الآمَالُ، وَ نُشِرَت فِیهِ الأَعمَالُ.(26) السّلَامُ عَلَیکَ مِن قَرِینٍ جَلّ قَدرُهُ مَوجُوداً، وَ أَفجَعَ فَقدُهُ مَفقُوداً، وَ مَرجُوّ آلَمَ فِرَاقُهُ.(27) السّلَامُ عَلَیکَ مِن أَلِیفٍ آنَسَ مُقبِلًا فَسَرّ، وَ أَوحَشَ مُنقَضِیاً فَمَضّ(28) السّلَامُ عَلَیکَ مِن مُجَاوِرٍ رَقّت فِیهِ القُلُوبُ، وَ قَلّت فِیهِ الذّنُوبُ.(29) السّلَامُ عَلَیکَ مِن نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَی الشّیطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهّلَ سُبُلَ الإِحسَانِ(30) السّلَامُ عَلَیکَ مَا أَکثَرَ عُتَقَاءَ اللّهِ فِیکَ، وَ مَا أَسعَدَ مَن رَعَی حُرمَتَکَ بِکَ(31) السّلَامُ عَلَیکَ مَا کَانَ أَمحَاکَ لِلذّنُوبِ، وَ أَستَرَکَ لِأَنوَاعِ العُیُوبِ

ص: 1488

(21) سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را -نه اهل آئین های دیگر را- برگزیدی. پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم و به یاری تو شبش را به پا خاستیم. در حالی که در معرض روزه داشتن و به پا خاستن (شبانه) بودیم، از رحمتت -بدان خاطر- به ما عرضه داشتی. و آن را وسیله پاداش تو قرار دادیم و تو دارنده هر آن چیزی هستی که از درگاهت خواسته شود. بخشنده هر آن چیزی هستی که از فضلت درخواست گردد. و نزدیک به هر آن کسی هستی که برای قرب به تو کوشد.

(22) و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و با ما همچون یارِ نیکو همراه شد و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند نمود. سپس هنگام تمام شدن وقتش و به سر آمدن مدّتش و پایان یافتن عدد (روزهای) ش، از ما جدا شد.

(23) پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که فراقش بر ما دشوار است و رفتنش از (میان) ما، اندوهگین و بیمناکمان می سازد و بر ما لازم است برای او پیمان نگه داریم و حرمت رعایت کنیم و حقّ ادا نماییم. پس می گوییم: درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا، و ای عید دوستان او.

(24) درود بر تو، ای گرامی ترین وقت هایی که همراه بودی و ای بهترین ماه در روزها و ساعت ها.

(25) درود بر تو ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد و اعمال در آن گسترده گشت.

(26) درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود و چون از دست رفت، فقدانش غم انگیز بود و مایه امیدی که فراقش رنج آور بود.

(27) درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت. و چون سپری شد، بیمناک ساخت و بی تاب گردانْد.

(28) درود بر تو همسایه ای که دل ها در آن فروتن گردید و گناهان در آن کم شد.

(29) درود بر تو یاوری که در برابر شیطان یاری کرد و همراهی که راه های احسان را آسان نمود.

(30) درود بر تو. چه بسیار است آزاد شدگان (از عذاب) خدا در تو! و چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.

(31) درود بر تو. چه محو کننده بودی، گناهان را! و چه پوشنده بودی، انواع عیب ها را!.

ص: 1489

(32) السّلَامُ عَلَیکَ مَا کَانَ أَطوَلَکَ عَلَی المُجرِمِینَ، وَ أَهیَبَکَ فِی صُدُورِ المُؤمِنِینَ(33) السّلَامُ عَلَیکَ مِن شَهرٍ لَا تُنَافِسُهُ الأَیّامُ. (34) السّلَامُ عَلَیکَ مِن شَهرٍ هُوَ مِن کُلّ أَمرٍ سَلَامٌ(35) السّلَامُ عَلَیکَ غَیرَ کَرِیهِ المُصَاحَبَهِ، وَ لَا ذَمِیمِ المُلَابَسَهِ(36) السّلَامُ عَلَیکَ کَمَا وَفَدتَ عَلَینَا بِالبَرَکَاتِ، وَ غَسَلتَ عَنّا دَنَسَ الخَطِیئَاتِ(37) السّلَامُ عَلَیکَ غَیرَ مُوَدّعٍ بَرَماً وَ لَا مَترُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً.(38) السّلَامُ عَلَیکَ مِن مَطلُوبٍ قَبلَ وَقتِهِ، وَ مَحزُونٍ عَلَیهِ قَبلَ فَوتِهِ.(39) السّلَامُ عَلَیکَ کَم مِن سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنّا، وَ کَم مِن خَیرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَینَا(40) السّلَامُ عَلَیکَ وَ عَلَی لَیلَهِ القَدرِ التّیِ هیِ َ خَیرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ(41) السّلَامُ عَلَیکَ مَا کَانَ أَحرَصَنَا بِالأَمسِ عَلَیکَ، وَ أَشَدّ شَوقَنَا غَداً إِلَیکَ.(42) السّلَامُ عَلَیکَ وَ عَلَی فَضلِکَ ألّذِی حُرِمنَاهُ، وَ عَلَی مَاضٍ مِن بَرَکَاتِکَ سُلِبنَاهُ.(43) أللّهُمّ إِنّا أَهلُ هَذَا الشّهرِ ألّذِی شَرّفتَنَا بِهِ، وَ وَفّقتَنَا بِمَنّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الأَشقِیَاءُ وَقتَهُ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِم فَضلَهُ.(44) أَنتَ ولَیِ ّ مَا آثَرتَنَا بِهِ مِن مَعرِفَتِهِ، وَ هَدَیتَنَا لَهُ مِن سُنّتِهِ، وَ قَد تَوَلّینَا بِتَوفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقصِیرٍ، وَ أَدّینَا فِیهِ قَلِیلًا مِن کَثِیرٍ.(45) أللّهُمّ فَلَکَ الحَمدُ إِقرَاراً بِالإِسَاءَهِ، وَ اعتِرَافاً بِالإِضَاعَهِ، وَ لَکَ مِن قُلُوبِنَا عَقدُ النّدَمِ، وَ مِن أَلسِنَتِنَا صِدقُ الِاعتِذَارِ،فَأجُرنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التّفرِیطِ أَجراً نَستَدرِکُ بِهِ الفَضلَ المَرغُوبَ فِیهِ، وَ نَعتَاضُ بِهِ مِن أَنوَاعِ الذّخرِ المَحرُوصِ عَلَیهِ.

ص: 1490

(32) درود بر تو. چه طولانی بودی، بر گناهکاران! و چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!.

(33) درود بر تو ماهی که روزها(ی دیگر) با آن برابری نمی کند.

(34) درود بر تو ماهی که از هر چیز سلامت است.

(35) درود بر تو که همراهی اش ناپسند و معاشرتش نکوهیده نیست.

(36) درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی و چرکی خطاها را از ما شستی.

(37) درود بر تو نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

(38) درود بر تو که پیش از زمان آمدنش، طلب شده و پیش از از دست رفتنش، بر آن اندوه خورند.

(39) درود بر تو. چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد! و چه بسیار نیکی ای که به وسیله تو، بر ما فزونی یافت!.

(40) درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه.

(41) درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم! و فردا چه سخت به سوی تو مشتاقیم!.

(42) درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم و بر نیکی های گذشته ات که از دست دادیم.

(43) خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی و ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.

(44) تویی مولایی که ما را به وسیله شناخت آن، برتری دادی و ما را به روش آن، راهنمایی نمودی و ما را -با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان) - توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم. و در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.

(45) خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بد کرداری، اقرار کننده و به سهل انگاری، اعتراف کننده ایم و پشیمانی قطعی دل هایمان و عذر خواستن راستین زبان هایمان، برای توست. پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل پسندیده را دریابیم و با آن اندوخته های گوناگون که بر آن حریص و آزمند شده ایم را عوض بستانیم.

ص: 1491

(46) وَ أَوجِب لَنَا عُذرَکَ عَلَی مَا قَصّرنَا فِیهِ مِن حَقّکَ، وَ ابلُغ بِأَعمَارِنَا مَا بَینَ أَیدِینَا مِن شَهرِ رَمَضَانَ المُقبِلِ، فَإِذَا بَلّغتَنَاهُ فَأَعِنّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنتَ أَهلُهُ مِنَ العِبَادَهِ، وَ أَدّنَا إِلَی القِیَامِ بِمَا یَستَحِقّهُ مِنَ الطّاعَهِ، وَ أَجرِ لَنَا مِن صَالِحِ العَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکاً لِحَقّکَ فِی الشّهرَینِ مِن شُهُورِ الدّهرِ. (47) أللّهُمّ وَ مَا أَلمَمنَا بِهِ فِی شَهرِنَا هَذَا مِن لَمَمٍ أَو إِثمٍ، أَو وَاقَعنَا فِیهِ مِن ذَنبٍ، وَ اکتَسَبنَا فِیهِ مِن خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمّدٍ مِنّا، أَو عَلَی نِسیَانٍ ظَلَمنَا فِیهِ أَنفُسَنَا، أَوِ انتَهَکنَا بِهِ حُرمَهً مِن غَیرِنَا،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ استُرنَا بِسِترِکَ، وَ اعفُ عَنّا بِعَفوِکَ، وَ لَا تَنصِبنَا فِیهِ لِأَعیُنِ الشّامِتِینَ، وَ لَا تَبسُط عَلَینَا فِیهِ أَلسُنَ الطّاعِنِینَ، وَ استَعمِلنَا بِمَا یَکُونُ حِطّهً وَ کَفّارَهً لِمَا أَنکَرتَ مِنّا فِیهِ بِرَأفَتِکَ التّیِ لَا تَنفَدُ، وَ فَضلِکَ ألّذِی لَا یَنقُصُ.(48) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجبُر مُصِیبَتَنَا بِشَهرِنَا، وَ بَارِک لَنَا فِی یَومِ عِیدِنَا وَ فِطرِنَا، وَ اجعَلهُ مِن خَیرِ یَومٍ مَرّ عَلَینَا أَجلَبِهِ لِعَفوٍ، وَ أَمحَاهُ لِذَنبٍ، وَ اغفِر لَنَا مَا خفَیِ َ مِن ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ.(49) أللّهُمّ اسلَخنَا بِانسِلَاخِ هَذَا الشّهرِ مِن خَطَایَانَا، وَ أَخرِجنَا بِخُرُوجِهِ مِن سَیّئَاتِنَا، وَ اجعَلنَا مِن أَسعَدِ أَهلِهِ بِهِ، وَ أَجزَلِهِم قِسماً فِیهِ، وَ أَوفَرِهِم حَظّاً مِنهُ.(50) أللّهُمّ وَ مَن رَعَی هَذَا الشّهرَ حَقّ رِعَایَتِهِ، وَ حَفِظَ حُرمَتَهُ حَقّ حِفظِهَا، وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقّ قِیَامِهَا، وَ اتّقَی ذُنُوبَهُ حَقّ تُقَاتِهَا، أَو تَقَرّبَ إِلَیکَ بِقُربَهٍ أَوجَبَت رِضَاکَ لَهُ، وَ عَطَفَت رَحمَتَکَ عَلَیهِ،فَهَب لَنَا مِثلَهُ مِن وُجدِکَ، وَ أَعطِنَا أَضعَافَهُ مِن فَضلِکَ، فَإِنّ فَضلَکَ لَا یَغِیضُ، وَ إِنّ خَزَائِنَکَ لَا تَنقُصُ بَل تَفِیضُ، وَ إِنّ مَعَادِنَ إِحسَانِکَ لَا تَفنَی، وَ إِنّ عَطَاءَکَ لَلعَطَاءُ المُهَنّا.

ص: 1492

(46) و (قبول) عذر ما را که در آن (ماه) بر حقّت کوتاهی کرده ایم، بر ما لازم گردان و عمر ما -که در پیش روی ماست- را، به ماه رمضان آینده برسان. پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما. و ما را بر قیام به طاعتی که سزاوار آن ماه است، موفّق بدار. و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.

(47) خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا گناهی که در آن انجام دادیم و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم، یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم یا با آن حرمت دیگری را پرده دری نمودیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان و به عفو خود از ما درگذر و ما را در آن، پیش چشمان شماتت کنندگان قرار نده و زبان طعنه زنندگان را در آن (ماه) بر ما نگشا و به مهربانی ات که نابود نمی شود و به فضلت که کم نمی گردد، ما را در این (ماه) به کاری که سبب فروریختن و کفّاره کارهایی می شود که بر ما نمی پسندی، بگمار.

(48) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. مصیبت ما را در (رفتن) ماه مان جبران کن. و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان. و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که جلب کننده ترین روز، برای عفو و محو کننده ترین آن، برای گناه باشد. و گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.

(49) خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور. و با بیرون رفتنش، ما را از بدی هایمان بیرون بر. و به وسیله آن، ما را از سعادتمندترین اهل آن و از پر نصیب ترین آنان در آن ماه و از بهره مند ترین ایشان از آن قرار ده.

(50) خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است، و حرمتش را آن طوری که حقّ بوده نگه داشته، و حدودش را آن طوری که حقّش بوده به پا داشته و از گناهان خویش به طوری که حقِّ پرهیز کردن بوده پرهیز نموده، یا به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده و رحمتت را به او برگردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما. به درستی که فضل تو کاستی پذیر نیست و همانا گنجینه های تو کم نمی شود، بلکه فزونی می یابد و به درستی که معادن احسانت فنا نمی شود و به درستی که عطای تو، عطایی گواراست.

ص: 1493

(51) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکتُب لَنَا مِثلَ أُجُورِ مَن صَامَهُ، أَو تَعَبّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَومِ القِیَامَهِ.(52) أللّهُمّ إِنّا نَتُوبُ إِلَیکَ فِی یَومِ فِطرِنَا ألّذِی جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنِینَ عِیداً وَ سُرُوراً، وَ لِأَهلِ مِلّتِکَ مَجمَعاً وَ مُحتَشَداً مِن کُلّ ذَنبٍ أَذنَبنَاهُ، أَو سُوءٍ أَسلَفنَاهُ، أَو خَاطِرِ شَرّ أَضمَرنَاهُ،تَوبَهَ مَنلَا ینَطوَیِ عَلَی رُجُوعٍ إِلَی ذَنبٍ، وَ لَا یَعُودُ بَعدَهَا فِی خَطِیئَهٍ،تَوبَهً نَصُوحاً خَلَصَت مِنَ الشّکّ وَ الِارتِیَابِ،فَتَقَبّلهَا مِنّا، وَ ارضَ عَنّا، وَ ثَبّتنَا عَلَیهَا.(53) أللّهُمّ ارزُقنَا خَوفَ عِقَابِ الوَعِیدِ، وَ شَوقَ ثَوَابِ المَوعُودِ حَتّی نَجِدَ لَذّهَ مَا نَدعُوکَ بِهِ، وَ کَأبَهَ مَا نَستَجِیرُکَ مِنهُ.(54) وَ اجعَلنَا عِندَکَ مِنَ التّوّابِینَ الّذِینَ أَوجَبتَ لَهُم مَحَبّتَکَ، وَ قَبِلتَ مِنهُم مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ، یَا أَعدَلَ العَادِلِینَ.(55) أللّهُمّ تَجَاوَز عَن آبَائِنَا وَ أُمّهَاتِنَا وَ أَهلِ دِینِنَا جَمِیعاً مَن سَلَفَ مِنهُم وَ مَن غَبَرَ إِلَی یَومِ القِیَامَهِ.(56) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ نَبِیّنَا وَ آلِهِ کَمَا صَلّیتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ المُقَرّبِینَ، وَ صَلّ عَلَیهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلّیتَ عَلَی أَنبِیَائِکَ المُرسَلِینَ، وَ صَلّ عَلَیهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلّیتَ عَلَی عِبَادِکَ الصّالِحِینَ، وَ أَفضَلَ مِن ذَلِکَ یَا رَبّ العَالَمِینَ،صَلَاهً تَبلُغُنَا بَرَکَتُهَا، وَ یَنَالُنَا نَفعُهَا، وَ یُستَجَابُ لَهَا دُعَاؤُنَا،إِنّکَ أَکرَمُ مَن رُغِبَ إِلَیهِ، وَ أَکفَی مَن تُوُکّلَ عَلَیهِ، وَ أَعطَی مَن سُئِلَ مِن فَضلِهِ، وَ أَنتَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.

ص: 1494

(51) خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.

(52) خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی و برای اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایی قرار دادی، از هر گناهی که آن را مرتکب شده ایم یا بدی ای که در گذشته انجام داده ایم یا اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه می کنیم. توبه کسی که بازگشتن به گناه را در دل ندارد و پس از توبه به خطایی باز نمی گردد. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را از ما بپذیر و از ما خوشنود باش و ما را بر آن ثابت گردان.

(53) خداوندا ترسِ کیفرِ هشدار داده شده و شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان. تا خوشی آنچه از تو می خواهیم و اندوه آنچه از آن به تو پناه می بریم، دریابیم.

(54) و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که دوستی ات را برای آنها واجب نموده ای، و بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای. ای عادل ترین دادگران.

(55) خداوندا از پدران و مادران و همه هم کیشان ما، هر که از ایشان درگذشته و مرده و هر که زنده مانده، تا روز رستاخیز درگذر.

(56) خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادی. و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی. و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی. و برتر از آن ای پروردگار جهانیان، درودی که برکت آن به ما رسد و سودش ما را دریابد و دعای ما به سبب آن مستجاب گردد. به درستی که تو کریم تر کسی هستی که از او درخواست شده و بی نیاز کننده تر کسی هستی که بر او اعتماد شده و بخشنده تر کسی هستی که از فضل او درخواست شده و تو بر هر چیزی توانایی.

ص: 1495

(46) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی یَومِ الفِطرِ إِذَا انصَرَفَ مِن صَلَاتِهِ قَامَ قَائِماً ثُمّ استَقبَلَ القِبلَهَ، وَ فِی یَومِ الجُمُعَهِ، فَقَالَ

(1) یَا مَن یَرحَمُ مَن لَا یَرحَمُهُ العِبَادُ(2) وَ یَا مَن یَقبَلُ مَن لَا تَقبَلُهُ البِلَادُ(3) وَ یَا مَن لَا یَحتَقِرُ أَهلَ الحَاجَهِ إِلَیهِ(4) وَ یَا مَن لَا یُخَیّبُ المُلِحّینَ عَلَیهِ. (5) وَ یَا مَن لَا یَجبَهُ بِالرّدّ أَهلَ الدّالّهِ عَلَیهِ(6) وَ یَا مَن یجَتبَیِ صَغِیرَ مَا یُتحَفُ بِهِ، وَ یَشکُرُ یَسِیرَ مَا یُعمَلُ لَهُ.(7) وَ یَا مَن یَشکُرُ عَلَی القَلِیلِ وَ یجُاَزیِ بِالجَلِیلِ(8) وَ یَا مَن یَدنُو إِلَی مَن دَنَا مِنهُ.(9) وَ یَا مَن یَدعُو إِلَی نَفسِهِ مَن أَدبَرَ عَنهُ.(10) وَ یَا مَن لَا یُغَیّرُ النّعمَهَ، وَ لَا یُبَادِرُ بِالنّقِمَهِ.(11) وَ یَا مَن یُثمِرُ الحَسَنَهَ حَتّی یُنمِیَهَا، وَ یَتَجَاوَزُ عَنِ السّیّئَهِ حَتّی یُعَفّیَهَا.(12)انصَرَفَتِ الآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالحَاجَاتِ، وَ امتَلَأَت بِفَیضِ جُودِکَ أَوعِیَهُ الطّلِبَاتِ، وَ تَفَسّخَت دُونَ بُلُوغِ نَعتِکَ الصّفَاتُ،فَلَکَ العُلُوّ الأَعلَی فَوقَ کُلّ عَالٍ، وَ الجَلَالُ الأَمجَدُ فَوقَ کُلّ جَلَالٍ.(13) کُلّ جَلِیلٍ عِندَکَ صَغِیرٌ، وَ کُلّ شَرِیفٍ فِی جَنبِ شَرَفِکَ حَقِیرٌ،خَابَ الوَافِدُونَ عَلَی غَیرِکَ، وَ خَسِرَ المُتَعَرّضُونَ إِلّا لَکَ، وَ ضَاعَ المُلِمّونَ إِلّا بِکَ، وَ أَجدَبَ المُنتَجِعُونَ إِلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَکَ

ص: 1496

(46)و از دعای امام علیه السلام بود، در روز فطر و در روز جمعه، هنگامی که سلام گفت و از نمازش فارغ شده، ایستاد. سپس رو به قبله کرد و گفت:

(1) ای کسی که رحم می کند، به آنکه بندگان به او رحم نمی کنند.

(2) و ای کسی که می پذیرد، آن را که (اهل) شهرها او را نمی پذیرند.

(3) و ای کسی که حاجتمندانش را خوار و پست نمی شمارد.

(4) و ای کسی که اصرار کنندگان خود را ناامید نمی کند.

(5) و ای کسی که دست رد بر پیشانی آنان که به محبّت او اعتماد دارند، نمی زند.

(6) و ای کسی که تحفه خردی را که به او داده می شود، برمی گزیند و اندک عملی را که برای او انجام می شود، سپاس می دارد.

(7) و ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.

(8) و ای کسی که به هر که به او نزدیک شود، نزدیک می شود.

(9) و ای کسی که به سوی خود می خواند کسی را که، از او روی گردانَد.

(10) و ای کسی که نعمت را تغییر نمی دهد و به کیفر سخت، شتاب نمی کند.

(11) و ای کسی که نیکی را بارور می کند، تا آن را بیفزاید و از بدی در می گذرد، تا آن را محو کند.

(12) آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است و توصیف ها پیش از رسیدن به وصف تو، از هم گسیخته اند. پس بلندترین بلندی بر فوق هر بلندی، و بزرگ ترین بزرگی بر فوق هر بزرگی برای توست.

(13) هر بزرگی نزد تو کوچک، و هر بزرگواری در کنار بزرگواری ات حقیر است. آنان که بر جز تو وارد شدند، ناامید گشتند و آنان که به غیر تو پرداختند، زیان دیدند و آنان که بر درگاه جز تو رفتند، ضایع شدند و جویندگان که غیر از فضل تو جویا شدند، دچار خشکسالی گردیدند.

ص: 1497

(14)بَابُکَ مَفتُوحٌ لِلرّاغِبِینَ، وَ جُودُکَ مُبَاحٌ لِلسّائِلِینَ، وَ إِغَاثَتُکَ قَرِیبَهٌ مِنَ المُستَغِیثِینَ.(15) لَا یَخِیبُ مِنکَ الآمِلُونَ، وَ لَا یَیأَسُ مِن عَطَائِکَ المُتَعَرّضُونَ، وَ لایَشقَی بِنَقِمَتِکَ المُستَغفِرُونَ.(16)رِزقُکَ مَبسُوطٌ لِمَن عَصَاکَ، وَ حِلمُکَ مُعتَرِضٌ لِمَن نَاوَاکَ،عَادَتُکَ الإِحسَانُ إِلَی المُسِیئِینَ، وَ سُنّتُکَ الإِبقَاءُ عَلَی المُعتَدِینَ حَتّی لَقَد غَرّتهُم أَنَاتُکَ عَنِ الرّجُوعِ، وَ صَدّهُم إِمهَالُکَ عَنِ النّزُوعِ.(17) وَ إِنّمَا تَأَنّیتَ بِهِم لِیَفِیئُوا إِلَی أَمرِکَ، وَ أَمهَلتَهُم ثِقَهً بِدَوَامِ مُلکِکَ،فَمَن کَانَ مِن أَهلِ السّعَادَهِ خَتَمتَ لَهُ بِهَا، وَ مَن کَانَ مِن أَهلِ الشّقَاوَهِ خَذَلتَهُ لَهَا.(18)کُلّهُم صَائِرُونَ، إِلَی حُکمِکَ، وَ أَمُورُهُم آئِلَهٌ إِلَی أَمرِکَ، لَم یَهِن عَلَی طُولِ مُدّتِهِم سُلطَانُکَ، وَ لَم یَدحَض لِتَرکِ مُعَاجَلَتِهِم بُرهَانُکَ. (19)حُجّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدحَضُ، وَ سُلطَانُکَ ثَابِتٌ لَا یَزُولُ،فَالوَیلُ الدّائِمُ لِمَن جَنَحَ عَنکَ، وَ الخَیبَهُ الخَاذِلَهُ لِمَن خَابَ مِنکَ، وَ الشّقَاءُ الأَشقَی لِمَنِ اغتَرّ بِکَ.(20) مَا أَکثَرَ تَصَرّفَهُ فِی عَذَابِکَ، وَ مَا أَطوَلَ تَرَدّدَهُ فِی عِقَابِکَ، وَ مَا أَبعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الفَرَجِ، وَ مَا أَقنَطَهُ مِن سُهُولَهِ المَخرَجِ عَدلًا مِن قَضَائِکَ لَا تَجُورُ فِیهِ، وَ إِنصَافاً مِن حُکمِکَ لَا تَحِیفُ عَلَیهِ.(21)فَقَد ظَاهَرتَ الحُجَجَ، وَ أَبلَیتَ الأَعذَارَ، وَ قَد تَقَدّمتَ بِالوَعِیدِ، وَ تَلَطّفتَ فِی التّرغِیبِ، وَ ضَرَبتَ الأَمثَالَ، وَ أَطَلتَ الإِمهَالَ، وَ أَخّرتَ وَ أَنتَ مُستَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ، وَ تَأَنّیتَ وَ أَنتَ ملَیِ ءٌ بِالمُبَادَرَهِ

ص: 1498

(14) درِ تو برای آنان که خواهانند، باز است و بخشش تو برای درخواست کنندگان، روا است و فریادرسی ات به فریاد رس خواهان، نزدیک است.

(15) آرزومندان از (درگاه) تو بی بهره نمی شوند و آنان که به تو پرداختند، از عطایت مأیوس نمی گردند و آمرزش خواهان به کیفرت تیره بخت نمی شوند.

(16) روزیِ تو برای کسی که تو را نافرمانی کرده، گسترده است و حلمت به کسی که با تو دشمنی نموده، پرداخته است. عادت تو احسان به بدکاران، و روش تو مهربانی با تجاوز کنندگان است. تا اینکه مهلت دادن تو آنان را از بازگشتن فریب داد و فرصت دادن تو، آنها را از دست برداشتن بازداشت.

(17) همانا از این رو با آنان درنگ کرده ای، تا به فرمان تو بازگردند و از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری. پس هر که از سعادتمندان باشد، برایش به سعادت پایان دهی و هر که از شقاوتمندان باشد، او را از آن جهت خوار می کنی.

(18) همه ایشان به حکم تو می رسند و کردارشان به فرمان تو خواهد رسید. درازی زمانِ ایشان، سلطنت تو را سست نکرده و از جهت شتاب نکردن در عذاب آنان، برهان تو باطل نشده است.

(19) حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود و سلطنت تو ثابت و بی زوال است. پس افسوس همیشگی، برای کسیست که از تو برگشته و یأس ذلّت بار برای کسیست که از تو ناامید شده و بدبخت ترین بدبختی برای کسیست که به تو مغرور گشته.

(20) چه زیاد است از حالی به حالی گشتن او، در عذاب تو! و چه طولانی است پی درپی بازگشتنش، در کیفرت! و چه دور است که در پایان (کار) او گشایش حاصل شود! و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن! (همه گرفتاری هایش) از روی عدل در حکم توست، که در آن ستم نمی کنی. و از حکم منصفانه توست، که بر او جفا نمی نمایی.

(21) پس به تحقیق حجّت ها را، پی درپی آشکار کرده ای و عذرها را، بیان نموده ای و هشدارها را، پیشتر داده ای و با لطف خود، ترغیب نموده ای و مَثَل ها زده ای و مهلتِ طولانی داده ای و با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای و با آنکه به پیش دستی کردن قادری، درنگ نموده ای.

ص: 1499

(22) لَم تَکُن أَنَاتُکَ عَجزاً، وَ لَا إِمهَالُکَ وَهناً، وَ لَا إِمسَاکُکَ غَفلَهً، وَ لَا انتِظَارُکَ مُدَارَاهً،بَل لِتَکُونَ حُجّتُکَ أَبلَغَ، وَ کَرَمُکَ أَکمَلَ، وَ إِحسَانُکَ أَوفَی، وَ نِعمَتُکَ أَتَمّ، کُلّ ذَلِکَ کَانَ وَ لَم تَزَل، وَ هُوَ کَائِنٌ وَ لَا تَزَالُ.(23)حُجّتُکَ أَجَلّ مِن أَن تُوصَفَ بِکُلّهَا، وَ مَجدُکَ أَرفَعُ مِن أَن یُحَدّ بِکُنهِهِ، وَ نِعمَتُکَ أَکثَرُ مِن أَن تُحصَی بِأَسرِهَا، وَ إِحسَانُکَ أَکثَرُ مِن أَن تُشکَرَ عَلَی أَقَلّهِ(24) وَ قَد قَصّرَ بیِ َ السّکُوتُ عَن تَحمِیدِکَ، وَ فهَهّنَیِ َ الإِمسَاکُ عَن تَمجِیدِکَ، وَ قصُاَراَی َ الإِقرَارُ بِالحُسُورِ، لَا رَغبَهً یَا إلِهَیِ بَل عَجزاً.(25)فَهَا أَنَا ذَا أَؤُمّکَ بِالوِفَادَهِ، وَ أَسأَلُکَ حُسنَ الرّفَادَهِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسمَع نجَواَی َ، وَ استَجِب دعُاَئیِ، وَ لَا تَختِم یوَمیِ بخِیَبتَیِ، وَ لَا تجَبهَنیِ بِالرّدّ فِی مسَألَتَیِ، وَ أَکرِم مِن عِندِکَ منُصرَفَیِ، وَ إِلَیکَ منُقلَبَیِ،إِنّکَ غَیرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِیدُ، وَ لَا عَاجِزٍ عَمّا تُسأَلُ، وَ أَنتَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ، وَ لَا حَولَ وَ لَا قُوّهَ إِلّا بِاللّهِ العلَیِ ّ العَظِیمِ.

ص: 1500

(22) درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و مهلت دادنت نه از روی سستی، و خودداری ات نه از روی غفلت، و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر، و کرم تو کامل تر، و احسان تو فراوان تر، و نعمت تو تمام تر باشد و همه آن ها از ازل بوده است، و آنها تا ابد پایدار خواهد بود.

(23) حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود، و بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت آن به حدّی درآید، و نعمت تو بیشتر از آنست که تمامش به شماره آید، و احسان تو افزون تر از آنست که بر کمترین آن شکر توان کرد.

(24) و سکوت، مرا از سپاس تو به کوتاهی انداخته، و خودداریْ (از سخن)، مرا از بزرگ داشتن تو درمانده کرده، و نهایت تلاش من اقرار به درماندگی است. نه از روی بی رغبتی -ای خدای من- بلکه از روی ناتوانی است.

(25) پس اینک منم که آهنگ آمدن به درگاه تو را نمودم و پذیرایی نیکو از تو می خواهم. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و نجوایم را بشنو و دعایم را مستجاب کن و روزم را به ناامیدی به پایان نرسان و در خواهشم، دست رد بر پیشانی ام نزن و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به سویت، گرامی دار. به درستی که تو آنچه بخواهی، برایت سخت و دشوار نیست و از آنچه از تو درخواست شود، ناتوان نیستی و تو بر هر چیزی توانایی و هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.

ص: 1501

(47) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی یَومِ عَرَفَهَ

(1)الحَمدُ لِلّهِ رَبّ العَالَمِینَ(2) أللّهُمّ لَکَ الحَمدُ بَدِیعَ السّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ،ذَا الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ،رَبّ الأَربَابِ، وَ إِلَهَ کُلّ مَألُوهٍ، وَ خَالِقَ کُلّ مَخلُوقٍ، وَ وَارِثَ کُلّ شَیءٍ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، وَ لَا یَعزُبُ عَنهُ عِلمُ شَیءٍ، وَ هُوَ بِکُلّ شَیءٍ مُحِیطٌ، وَ هُوَ عَلَی کُلّ شَیءٍ رَقِیبٌ.(3) أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الأَحَدُ المُتَوَحّدُ الفَردُ المُتَفَرّدُ(4) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الکَرِیمُ المُتَکَرّمُ،العَظِیمُ المُتَعَظّمُ،الکَبِیرُ المُتَکَبّرُ(5) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،العلَیِ ّ المُتَعَالِ،الشّدِیدُ المِحَالِ(6) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الرّحمَنُ الرّحِیمُ،العَلِیمُ الحَکِیمُ.(7) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،السّمِیعُ البَصِیرُ،القَدِیمُ الخَبِیرُ(8) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الکَرِیمُ الأَکرَمُ،الدّائِمُ الأَدوَمُ،(9) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الأَوّلُ قَبلَ کُلّ أَحَدٍ، وَ الآخِرُ بَعدَ کُلّ عَدَدٍ(10) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الداّنیِ فِی عُلُوّهِ، وَ العاَلیِ فِی دُنُوّهِ(11) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،ذُو البَهَاءِ وَ المَجدِ، وَ الکِبرِیَاءِ وَ الحَمدِ(12) وَ أَنتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ، ألّذِی أَنشَأتَ الأَشیَاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ، وَ صَوّرتَ مَا صَوّرتَ مِن غَیرِ مِثَالٍ، وَ ابتَدَعتَ المُبتَدَعَاتِ بِلَا احتِذَاءٍ.

ص: 1502

(47)و از دعای امام علیه السلام بود، در روز عرفه

(1) سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

(2) خداوندا سپاس برای توست. پدیدآورنده آسمان ها و زمین. دارای بزرگواری و کرم. دارنده دارندگان و خدای خدایان و آفریدگار آفریدگان و وارث هر چیز. چیزی مانند او نیست و چیزی از علم او پنهان نیست و او به هر چیزی احاطه دارد و او بر هر چیز نگهبان است.

(3) تویی خدایی که معبودی جز تو نیست. یکتای یگانه تنهای بی نظیر.

(4) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بسیار با کرم در نهایت کرامت، عظیم در نهایت عظمت، بزرگ در نهایت بزرگی.

(5) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بلندمرتبه در نهایت بلندیِ مرتبه، سخت کیفر می کند.

(6) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بخشنده مهربان، دانای حکیم.

(7) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. شنوای بینا، قدیم آگاه.

(8) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. کریم بزرگوار، ابدی پایدار.

(9) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. نخستین پیش از هر کس و آخرین بعد از هر شمار.

(10) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. با وجود بلندی خودْ نزدیک، و با وجود نزدیکی خودْ بلندی.

(11) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایشی.

(12) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که اشیا را بدون هیچ اصلی آفریدی و صورت ها را بدون نمونه نگاشتی و نو پیداها را بدون پیروی (از الگویی) پدید آوردی.

ص: 1503

(13) أَنتَ ألّذِی قَدّرتَ کُلّ شَیءٍ تَقدِیراً، وَ یَسّرتَ کُلّ شَیءٍ تَیسِیراً، وَ دَبّرتَ مَا دُونَکَ تَدبِیراً(14) أَنتَ ألّذِی لَم یُعِنکَ عَلَی خَلقِکَ شَرِیکٌ، وَ لَم یُوَازِرکَ فِی أَمرِکَ وَزِیرٌ، وَ لَم یَکُن لَکَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ.(15) أَنتَ ألّذِی أَرَدتَ فَکَانَ حَتماً مَا أَرَدتَ، وَ قَضَیتَ فَکَانَ عَدلًا مَا قَضَیتَ، وَ حَکَمتَ فَکَانَ نِصفاً مَا حَکَمتَ.(16) أَنتَ ألّذِی لَا یَحوِیکَ مَکَانٌ، وَ لَم یَقُم لِسُلطَانِکَ سُلطَانٌ، وَ لَم یُعیِکَ بُرهَانٌ وَ لَا بَیَانٌ.(17) أَنتَ ألّذِی أَحصَیتَ کُلّ شَیءٍ عَدَداً، وَ جَعَلتَ لِکُلّ شَیءٍ أَمَداً، وَ قَدّرتَ کُلّ شَیءٍ تَقدِیراً.(18) أَنتَ ألّذِی قَصُرَتِ الأَوهَامُ عَن ذَاتِیّتِکَ، وَ عَجَزَتِ الأَفهَامُ عَن کَیفِیّتِکَ، وَ لَم تُدرِکِ الأَبصَارُ مَوضِعَ أَینِیّتِکَ.(19) أَنتَ ألّذِی لَا تُحَدّ فَتَکُونَ مَحدُوداً، وَ لَم تُمَثّل فَتَکُونَ مَوجُوداً، وَ لَم تَلِد فَتَکُونَ مَولُوداً.(20) أَنتَ ألّذِی لَا ضِدّ مَعَکَ فَیُعَانِدَکَ، وَ لَا عِدلَ لَکَ فَیُکَاثِرَکَ، وَ لَا نِدّ لَکَ فَیُعَارِضَکَ.(21) أَنتَ ألّذِی ابتَدَأَ، وَ اختَرَعَ، وَ استَحدَثَ، وَ ابتَدَعَ، وَ أَحسَنَ صُنعَ مَا صَنَعَ.(22)سُبحَانَکَ مَا أَجَلّ شَأنَکَ، وَ أَسنَی فِی الأَمَاکِنِ مَکَانَکَ، وَ أَصدَعَ بِالحَقّ فُرقَانَکَ(23)سُبحَانَکَ مِن لَطِیفٍ مَا أَلطَفَکَ، وَ رَءُوفٍ مَا أَرأَفَکَ، وَ حَکِیمٍ مَا أَعرَفَکَ(24)سُبحَانَکَ مِن مَلِیکٍ مَا أَمنَعَکَ، وَ جَوَادٍ مَا أَوسَعَکَ، وَ رَفِیعٍ مَا أَرفَعَکَ ذُو البَهَاءِ وَ المَجدِ وَ الکِبرِیَاءِ وَ الحَمدِ.(25)سُبحَانَکَ بَسَطتَ بِالخَیرَاتِ یَدَکَ، وَ عُرِفَتِ الهِدَایَهُ مِن عِندِکَ،فَمَنِ التَمَسَکَ لِدِینٍ أَو دُنیَا وَجَدَکَ(26)سُبحَانَکَ خَضَعَ لَکَ مَن جَرَی فِی عِلمِکَ، وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِکَ مَا دُونَ عَرشِکَ، وَ انقَادَ لِلتّسلِیمِ لَکَ کُلّ خَلقِکَ

ص: 1504

(13) تویی آنکه هر چیزی را اندازه معلوم زدی و هر چیز را برای هدفش، آماده ساختی و ما سِوای خود را اداره نمودی.

(14) تویی آنکه در آفریدنت، شریکی یاری ات نداد و در کارت، وزیری تو را کمک نکرده و برای تو بیننده و مانندی نبوده است.

(15) تویی آنکه اراده کردی و اراده ات حتمی شد و قضاوت کردی و قضاوتت از روی عدل بود و حکم دادی و حکمت از روی انصاف بود.

(16) تویی آنکه مکانی تو را فرا نمی گیرد و در برابر سلطنت تو، سلطنتی پابرجایی ندارد و دلیل روشن و سخن آشکاری، تو را عاجز نکرده است.

(17) تویی آنکه هر چیز را یک یک شمرده ای و برای هر چیز پایانی قرار داده ای و هر چیز را به اندازه معلوم ایجاد نموده ای.

(18) تویی آنکه اندیشه ها از حقیقت ذات تو قاصرند و فهم ها از کیفیّت تو عاجزند و دیده ها جا و مکان تو را در نیافتند.

(19) تویی آنکه حدّی نداری، تا محدود باشی و به چیزی مانند نشده ای، تا آفریده شده باشی و فرزندی نیاورده ای، تا زائیده شده باشی.

(20) تویی آنکه ضدّی نداری تا با تو دشمنی کند. و همانندی برایت نیست، تا در فزونی با تو رقابت کند و مانندی نداری تا با تو معارضه کند.

(21) تویی آنکه بدون نمونه آفرید و اختراع نمود و پدید آورد و تازه آفرید و آفرینش آنچه را که آفرید، نیک گردانْد.

(22) پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو! و چه بلند است در مکان ها، مکان تو! و چه آشکار کننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!

(23) پاک و منزّهی! ای لطیفی که چه بسیار لطیفی! و رئوفی که چه بسیار رئوفی! و حکیمی که چه بسیار آگاهی!

(24) پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری! و بخشنده که بسیار توانگری! و بلندمرتبه که بسیار بلند مرتبه ای! تویی دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایش.

(25) پاک و منزّهی! دستت را به نیکی ها گشوده ای و هدایت از جانب تو شناخته شد. پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می یابد.

(26) پاک و منزّهی! هر که در علم تو قرار گرفت، برای تو فروتن گشت و آنچه زیر عرش تو است، برای بزرگی تو خاشع شد. و همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده اند.

ص: 1505

(27)سُبحَانَکَ لَا تُحَسّ وَ لَا تُجَسّ وَ لَا تُمَسّ وَ لَا تُکَادُ وَ لَا تُمَاطُ وَ لَا تُنَازَعُ وَ لَا تُجَارَی وَ لَا تُمَارَی وَ لَا تُخَادَعُ وَ لَا تُمَاکَرُ(28)سُبحَانَکَ سَبِیلُکَ جَدَدٌ. وَ أَمرُکَ رَشَدٌ، وَ أَنتَ حیَ ّ صَمَدٌ.(29)سُبحَانَکَ قَولُکَ حُکمٌ، وَ قَضَاؤُکَ حَتمٌ، وَ إِرَادَتُکَ عَزمٌ.(30)سُبحَانَکَ لَا رَادّ لِمَشِیّتِکَ، وَ لَا مُبَدّلَ لِکَلِمَاتِکَ.(31)سُبحَانَکَ بَاهِرَ الآیَاتِ،فَاطِرَ السّمَاوَاتِ،باَر ِئَ النّسَمَاتِ(32) لَکَ الحَمدُ حَمداً یَدُومُ بِدَوَامِکَ(33) وَ لَکَ الحَمدُ حَمداً خَالِداً بِنِعمَتِکَ.(34) وَ لَکَ الحَمدُ حَمداً یوُاَزیِ صُنعَکَ(35) وَ لَکَ الحَمدُ حَمداً یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ.(36) وَ لَکَ الحَمدُ حَمداً مَعَ حَمدِ کُلّ حَامِدٍ، وَ شُکراً یَقصُرُ عَنهُ شُکرُ کُلّ شَاکِرٍ(37)حَمداً لَا ینَبغَیِ إِلّا لَکَ، وَ لَا یُتَقَرّبُ بِهِ إِلّا إِلَیکَ(38)حَمداً یُستَدَامُ بِهِ الأَوّلُ، وَ یُستَدعَی بِهِ دَوَامُ الآخِرِ.(39)حَمداً یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الأَزمِنَهِ، وَ یَتَزَایَدُ أَضعَافاً مُتَرَادِفَهً.(40)حَمداً یَعجِزُ عَن إِحصَائِهِ الحَفَظَهُ، وَ یَزِیدُ عَلَی مَا أَحصَتهُ فِی کِتَابِکَ الکَتَبَهُ(41)حَمداً یُوازِنُ عَرشَکَ المَجِیدَ وَ یُعَادِلُ کُرسِیّکَ الرّفِیعَ.(42)حَمداً یَکمُلُ لَدَیکَ ثَوَابُهُ، وَ یَستَغرِقُ کُلّ جَزَاءٍ جَزَاؤُهُ(43)حَمداً ظَاهِرُهُ وَفقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفقٌ لِصِدقِ النّیّهِ(44)حَمداً لَم یَحمَدکَ خَلقٌ مِثلَهُ، وَ لَا یَعرِفُ أَحَدٌ سِوَاکَ فَضلَهُ(45)حَمداً یُعَانُ مَنِ اجتَهَدَ فِی تَعدِیدِهِ، وَ یُؤَیّدُ مَن أَغرَقَ نَزعاً فِی تَوفِیَتِهِ.(46)حَمداً یَجمَعُ مَا خَلَقتَ مِنَ الحَمدِ، وَ یَنتَظِمُ مَا أَنتَ خَالِقُهُ مِن بَعدُ.

ص: 1506

(27) پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی و نه لمس می گردی و نه نیرنگ می خوری و نه با مقاومت برکنار می روی و نه قابل نزاع هستی و نه با کسی کشمکش داری و نه بگو مگو می کنی و نه فریب می خوری و نه با تو حیله گری شود.

(28) پاک و منزّهی! راه تو هموار، و فرمانت هدایتگر است و تویی زنده بی نیاز.

(29) پاک و منزّهی! گفتارت حکمت، و فرمانت واجب، و اراده ات حتمی است.

(30) پاک و منزّهی! برای مشیّت تو باز گرداننده ای، و برای کلماتت تغییر دهنده ای نیست.

(31) پاک و منزّهی! ای که نشانه هایت آشکار است. آفریننده آسمان، پدیدآورنده جان ها.

(32) سپاس برای توست. سپاسی که با همیشگی بودن تو، همیشگی است.

(33) و سپاس برای توست. سپاسی که همراه نعمت تو، جاوید مانَد.

(34) و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.

(35) و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.

(36) و سپاس برای توست. سپاسی که همراه با سپاس هر سپاس گزار باشد، و ستایشی که ستایش هر ستاینده ای از آن بازمانَد.

(37) سپاسی که جز برای تو، سزاوار نباشد و به وسیله آن جز به سوی تو، تقرّب نتوان جست.

(38) سپاسی که دوام اوّلین و بقای آخِرین، به وسیله آن درخواست گردد.

(39) سپاسی که با گردش زمان ها، چندین برابر شود و پیوسته، چندین برابر افزایش یابد.

(40) سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند، و بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده اند، افزونی یابد.

(41) سپاسی که با عرش بزرگ تو هم سنگ باشد، و با کرسی بلند پایه ات برابری نماید.

(42) سپاسی که پاداش آن نزد تو کامل باشد، و جزایش همه جزاها را فراگیرد.

(43) سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.

(44) سپاسی که هیچ آفریده ای مانند آن، تو را ستایش نکرده باشد و احدی جز تو، فضیلت آن را نداند.

(45) سپاسی که هر که در بسیاری آن کوشید، یاری گردد و هر که زیاده روی نمود در کامل به جا آوردن آن، تأیید شود.

(46) سپاسی که آنچه از سپاس ها آفریدی را گرد آورد، و هر سپاسی که پس از آن بیافرینی را دربر گیرد.

ص: 1507

(47)حَمداً لَا حَمدَ أَقرَبُ إِلَی قَولِکَ مِنهُ، وَ لَا أَحمَدَ مِمّن یَحمَدُکَ بِهِ.(48)حَمداً یُوجِبُ بِکَرَمِکَ المَزِیدَ بِوُفُورِهِ، وَ تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعدَ مَزِیدٍ طَولًا مِنکَ (49)حَمداً یَجِبُ لِکَرَمِ وَجهِکَ، وَ یُقَابِلُ عِزّ جَلَالِکَ.(50)رَبّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ،المُنتَجَبِ المُصطَفَی المُکَرّمِ المُقَرّبِ،أَفضَلَ صَلَوَاتِکَ، وَ بَارِک عَلَیهِ أَتَمّ بَرَکَاتِکَ، وَ تَرَحّم عَلَیهِ أَمتَعَ رَحَمَاتِکَ.(51)رَبّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً زَاکِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَزکَی مِنهَا، وَ صَلّ عَلَیهِ صَلَاهً نَامِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَنمَی مِنهَا، وَ صَلّ عَلَیهِ صَلَاهً رَاضِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ فَوقَهَا.(52)رَبّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً تُرضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ، وَ صَلّ عَلَیهِ صَلَاهً تُرضِیکَ وتَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ وَ صَلّ عَلَیهِ صَلَاهً لَا تَرضَی لَهُ إِلّا بِهَا، وَ لَا تَرَی غَیرَهُ لَهَا أَهلًا.(53)رَبّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً تُجَاوِزُ رِضوَانَکَ، وَ یَتّصِلُ اتّصَالُهَا بِبَقَائِکَ، وَ لَا یَنفَدُ کَمَا لَا تَنفَدُ کَلِمَاتُکَ.(54)رَبّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً تَنتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَهلِ طَاعَتِکَ، وَ تَشتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِن جِنّکَ وَ إِنسِکَ وَ أَهلِ إِجَابَتِکَ، وَ تَجتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ کُلّ مَن ذَرَأتَ وَ بَرَأتَ مِن أَصنَافِ خَلقِکَ.(55)رَبّ صَلّ عَلَیهِ وَ آلِهِ،صَلَاهً تُحِیطُ بِکُلّ صَلَاهٍ سَالِفَهٍ وَ مُستَأنَفَهٍ، وَ صَلّ عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ،صَلَاهً مَرضِیّهً لَکَ وَ لِمَن دُونَکَ، وَ تُنشِئُ مَعَ ذَلِکَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلکَ الصّلَوَاتِ عِندَهَا، وَ تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الأَیّامِ زِیَادَهً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدّهَا غَیرُکَ.

ص: 1508

(47) سپاسی که هیچ سپاسی نزدیک تر از آن به سپاسی که (در) گفتار توست، نباشد و هیچ سپاس گزاری، سپاس گزارتر از آنکه تو را سپاس گزارَد، نباشد.

(48) سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد و تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی درپی پیوند دهی.

(49) سپاسی که سزاوار ذاتِ کریم تو، و با عزّتِ جلال تو برابر باشد.

(50) پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که برگزیده، اختیار شده، گرامی و مقرّب داشته شده اند، برترین درودهایت را بفرست و کامل ترین برکت هایت را بر او روان ساز و با سودمندترین رحمت هایت، بر او رحمت فرست.

(51) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درود پیراسته ای که درودی پیراسته تر از آن نباشد. و بر او درود فرست، درود فراوانی که درودی فراوان تر از آن نباشد. و بر او درود فرست، درود خوشنود کننده ای که درودی بالاتر از آن نباشد.

(52) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی اش بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود کند و بر خوشنودی ات برای او بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که برای او جز به آن راضی نشوی و جز او را سزاوار آن نبینی.

(53) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد و اتّصالش به بقای تو پیوند خورد و تمام نشود، همچنانکه کلمات تو تمام نمی شود.

(54) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبران تو را فراگیرد و درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود و درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

(55) پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه ای را فراگیرد. و بر او و بر خاندانش درود فرست، درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد و با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی و آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.

ص: 1509

(56)رَبّ صَلّ عَلَی أَطَایِبِ أَهلِ بَیتِهِ الّذِینَ اختَرتَهُم لِأَمرِکَ، وَ جَعَلتَهُم خَزَنَهَ عِلمِکَ، وَ حَفَظَهَ دِینِکَ، وَ خُلَفَاءَکَ فِی أَرضِکَ، وَ حُجَجَکَ عَلَی عِبَادِکَ، وَ طَهّرتَهُم مِنَ الرّجسِ وَ الدّنَسِ تَطهِیراً بِإِرَادَتِکَ، وَ جَعَلتَهُمُ الوَسِیلَهَ إِلَیکَ، وَ المَسلَکَ إِلَی جَنّتِکَ (57)رَبّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ،صَلَاهً تُجزِلُ لَهُم بِهَا مِن نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ، وَ تُکمِلُ لَهُمُ الأَشیَاءَ مِن عَطَایَاکَ وَ نَوَافِلِکَ، وَ تُوَفّرُ عَلَیهِمُ الحَظّ مِن عَوَائِدِکَ وَ فَوَائِدِکَ.(58)رَبّ صَلّ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم صَلَاهً لَا أَمَدَ فِی أَوّلِهَا، وَ لَا غَایَهَ لِأَمَدِهَا، وَ لَا نِهَایَهَ لِآخِرِهَا.(59)رَبّ صَلّ عَلَیهِم زِنَهَ عَرشِکَ وَ مَا دُونَهُ، وَ ملِ ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مَا فَوقَهُنّ، وَ عَدَدَ أَرَضِیکَ وَ مَا تَحتَهُنّ وَ مَا بَینَهُنّ،صَلَاهً تُقَرّبُهُم مِنکَ زُلفَی، وَ تَکُونُ لَکَ وَ لَهُم رِضًی، وَ مُتّصِلَهً بِنَظَائِرِهِنّ أَبَداً.(60) أللّهُمّ إِنّکَ أَیّدتَ دِینَکَ فِی کُلّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِکَ بَعدَ أَن وَصَلتَ حَبلَهُ بِحَبلِکَ، وَ جَعَلتَهُ الذّرِیعَهَ إِلَی رِضوَانِکَ، وَ افتَرَضتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذّرتَ مَعصِیَتَهُ، وَ أَمَرتَ بِامتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانتِهَاءِ

عِندَ نَهیِهِ، وَ أَلّا یَتَقَدّمَهُ مُتَقَدّمٌ، وَ لَا یَتَأَخّرَ عَنهُ مُتَأَخّرٌ فَهُوَ عِصمَهُ اللّائِذِینَ، وَ کَهفُ المُؤمِنِینَ وَ عُروَهُ المُتَمَسّکِینَ، وَ بَهَاءُ العَالَمِینَ.(61) أللّهُمّ فَأَوزِع لِوَلِیّکَ شُکرَ مَا أَنعَمتَ بِهِ عَلَیهِ، وَ أَوزِعنَا مِثلَهُ فِیهِ، وَ آتِهِ مِن لَدُنکَ سُلطَاناً نَصِیراً، وَ افتَح لَهُ فَتحاً یَسِیراً، وَ أَعِنهُ بِرُکنِکَ الأَعَزّ، وَ اشدُد أَزرَهُ، وَ قَوّ عَضُدَهُ، وَ رَاعِهِ بِعَینِکَ، وَ احمِهِ بِحِفظِکَ وَ انصُرهُ بِمَلَائِکَتِکَ، وَ امدُدهُ بِجُندِکَ الأَغلَبِ.

ص: 1510

(56) پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را گنجینه داران علمت و نگهبانان دینت و جانشینان خود در زمینت و حجّت های خویش بر بندگانت قرار دادی. و به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی و آنها را وسیله ای به سوی خود و راهی به سوی بهشتت قرار دادی.

(57) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و چیزهایی از عطاها و بخشش هایت را برای آنها کامل گردانی و بهره یِ آنان را از نعمت ها و سودهایت فراوان گردانی.

(58) پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش و زمانی برای پایانش و نهایتی برای آخرش نباشد.

(59) پروردگار من، بر ایشان هم وزن عرش خود و آنچه زیر آن است و به گنجایش آسمان هایت و آنچه در بالای آنهاست و به تعداد زمین هایت و آنچه زیر آنها و میان آنهاست، درود فرست. درودی که ایشان را هر چه بیشتر به تو نزدیک گرداند و برای تو و برای ایشان پسندیده باشد و تا ابد به مانندهای آن (درودها) متّصل باشد.

(60) خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت و علامتی در شهرهایت به پا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود پیوستی و او را سبب رسیدن به خوشنودی ات قرار دادی و فرمانبری او را واجب گرداندی و از نافرمانی اش برحذر داشتی و فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و از نهی های او بازایستند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد و هیچ بازمانده ای از او بازنماند. پس او نگهدارنده پناهندگان و پناهگاه مؤمنان و دستاویز چنگ زنندگان و ارجمندیِ جهانیان است.

(61) خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و مانند آن (شکر) را در نعمت، به ما الهام نما و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما و برای او پیروزی به آسانی بگشای و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما و پشتش را محکم ساز و بازویش را قوّت ده و تحت نظر خود، از او نگهداری کن و با حفظ خویش، او را پشتیبانی کن و با فرشتگانت یاری اش نما و با چیره ترین لشکرت، به او کمک رسان.

ص: 1511

(62) وَ أَقِم بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ،صَلَوَاتُکَ أللّهُمّ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ أحَی ِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظّالِمُونَ مِن مَعَالِمِ دِینِکَ، وَ اجلُ بِهِ صَدَاءَ الجَورِ عَن طَرِیقَتِکَ، وَ أَبِن بِهِ الضّرّاءَ مِن سَبِیلِکَ، وَ أَزِل بِهِ النّاکِبِینَ عَن صِرَاطِکَ، وَ امحَق بِهِ بُغَاهَ قَصدِکَ عِوَجاً (63) وَ أَلِن جَانِبَهُ لِأَولِیَائِکَ، وَ ابسُط یَدَهُ عَلَی أَعدَائِکَ، وَ هَب لَنَا رَأفَتَهُ، وَ رَحمَتَهُ وَ تَعَطّفَهُ وَ تَحَنّنَهُ، وَ اجعَلنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ، وَ فِی رِضَاهُ سَاعِینَ، وَ إِلَی نُصرَتِهِ وَ المُدَافَعَهِ عَنهُ مُکنِفِینَ، وَ إِلَیکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ أللّهُمّ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرّبِینَ.(64) أللّهُمّ وَ صَلّ عَلَی أَولِیَائِهِمُ المُعتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ،المُتّبِعِینَ مَنهَجَهُمُ،المُقتَفِینَ آثَارَهُمُ،المُستَمسِکِینَ بِعُروَتِهِمُ،المُتَمَسّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ،المُؤتَمّینَ بِإِمَامَتِهِمُ،المُسَلّمِینَ لِأَمرِهِمُ،المُجتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ،المُنتَظِرِینَ أَیّامَهُمُ،المَادّینَ إِلَیهِم أَعیُنَهُمُ،الصّلَوَاتِ المُبَارَکَاتِ الزّاکِیَاتِ النّامِیَاتِ الغَادِیَاتِ الرّائِحَاتِ.(65) وَ سَلّم عَلَیهِم وَ عَلَی أَروَاحِهِم، وَ اجمَع عَلَی التّقوَی أَمرَهُم، وَ أَصلِح لَهُم شُئُونَهُم، وَ تُب عَلَیهِم،إِنّکَ أَنتَ التّوّابُ الرّحِیمُ، وَ خَیرُ الغَافِرِینَ، وَ اجعَلنَا مَعَهُم فِی دَارِ السّلَامِ بِرَحمَتِکَ، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.(66) أللّهُمّ هَذَا یَومُ عَرَفَهَ یَومٌ شَرّفتَهُ وَ کَرّمتَهُ وَ عَظّمتَهُ،نَشَرتَ فِیهِ رَحمَتَکَ، وَ مَنَنتَ فِیهِ بِعَفوِکَ، وَ أَجزَلتَ فِیهِ عَطِیّتَکَ، وَ تَفَضّلتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ.(67) أللّهُمّ وَ أَنَا عَبدُکَ ألّذِی أَنعَمتَ عَلَیهِ قَبلَ خَلقِکَ لَهُ وَ بَعدَ خَلقِکَ إِیّاهُ،فَجَعَلتَهُ مِمّن هَدَیتَهُ لِدِینِکَ، وَ وَفّقتَهُ لِحَقّکَ، وَ عَصَمتَهُ بِحَبلِکَ، وَ أَدخَلتَهُ فِی حِزبِکَ، وَ أَرشَدتَهُ لِمُوَالَاهِ أَولِیَائِکَ، وَ مُعَادَاهِ أَعدَائِکَ.

ص: 1512

(62) و کتاب خود و احکامت و قوانینت و روش های پیامبرت را - خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد- به وسیله او به پا دار و با او آنچه ستمگران از نشانه های دینت محو می کنند را زنده گردان و با او زنگار ستم را از راهت بزدای و به سبب او سختی را از راهت دور کن و به وسیله او منحرفان را از راهت بیرون کن و به وسیله او آنان که می خواهند راه راست تو را کج کنند، نابود گردان.

(63) و خوی او را برای دوستانت نرم فرما و دستش را بر دشمنانت بگستر و محبّت و رحمت و عطوفت و دلسوزی او را به ما روا دار و ما را برای او شنوندگان، فرمانبران، و کوشا در خوشنودی او، و در مدد نمودنش و دفاع از او یاری کنندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت -که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست- قرار ده.

(64) خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقامشان، پیروان راه روشنشان، رهروان نشانه هایشان، چنگ زنندگان به دستاویزشان، تمسّک جویان به ولایتشان و اقتدا کنندگان به امامتشان، تسلیم شدگان فرمانشان، کوشش کنندگان در طاعتشان، منتظران روزهای (دولت) آنان، و چشم دوختگان به ایشانند، درودهای مبارک، پاک، فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.

(65) و بر آنان و بر جان هایشان سلام فرست و کردارشان را بر پرهیزکاری سامان ده و احوالشان را برای آنها اصلاح نما و توبه آنان را بپذیر. همانا تو بسیار توبه پذیرِ مهربانی و بهترین آمرزندگانی. و ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.

(66) خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای و رحمتت را در آن گسترده ای و بخشایشت را در آن ارزانی داشته ای و عطایت را در آن فراوان نموده ای و به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده ای.

(67) خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده ای. پس او را از کسانی قرار دادی، که به دین خود راه نمودی و برای ادای حقّ خود، به او توفیق دادی و او را به ریسمان خویش، نگه داشتی و او را در حزب خود وارد کردی و او را به دوستی با دوستانت و دشمنی با دشمنانت راهنمایی نمودی.

ص: 1513

(68) ثُمّ أَمَرتَهُ فَلَم یَأتَمِر، وَ زَجَرتَهُ فَلَم یَنزَجِر، وَ نَهَیتَهُ عَن مَعصِیَتِکَ،فَخَالَفَ أَمرَکَ إِلَی نَهیِکَ، لَا مُعَانَدَهً لَکَ، وَ لَا استِکبَاراً عَلَیکَ،بَل دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیّلتَهُ وَ إِلَی مَا حَذّرتَهُ، وَ أَعَانَهُ عَلَی ذَلِکَ عَدُوّکَ وَ عَدُوّهُ،فَأَقدَمَ عَلَیهِ عَارِفاً بِوَعِیدِکَ،رَاجِیاً لِعَفوِکَ،وَاثِقاً بِتَجَاوُزِکَ، وَ کَانَ أَحَقّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنتَ عَلَیهِ أَلّا یَفعَلَ. (69) وَ هَا أَنَا ذَا بَینَ یَدَیکَ صَاغِراً ذَلِیلًا خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً،مُعتَرِفاً بِعَظِیمٍ مِنَ الذّنُوبِ تَحَمّلتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الخَطَایَا اجتَرَمتُهُ،مُستَجِیراً بِصَفحِکَ،لَائِذاً بِرَحمَتِکَ،مُوقِناً أَنّهُ لَا یجُیِرنُیِ مِنکَ مُجِیرٌ، وَ لَا یمَنعَنُیِ مِنکَ مَانِعٌ.(70)فَعُد عَلَیّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَی مَنِ اقتَرَفَ مِن تَغَمّدِکَ، وَ جُد عَلَیّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَی مَن أَلقَی بِیَدِهِ إِلَیکَ مِن عَفوِکَ، وَ امنُن عَلَیّ بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَن تَمُنّ بِهِ عَلَی مَن أَمّلَکَ مِن غُفرَانِکَ،(71) وَ اجعَل لِی فِی هَذَا الیَومِ نَصِیباً أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِن رِضوَانِکَ، وَ لَا ترَدُنّیِ صِفراً مِمّا یَنقَلِبُ بِهِ المُتَعَبّدُونَ لَکَ مِن عِبَادِکَ(72) وَ إنِیّ وَ إِن لَم أُقَدّم مَا قَدّمُوهُ مِنَ الصّالِحَاتِ فَقَد قَدّمتُ تَوحِیدَکَ وَ نفَی َ الأَضدَادِ وَ الأَندَادِ وَ الأَشبَاهِ عَنکَ، وَ أَتَیتُکَ مِنَ الأَبوَابِ التّیِ أَمَرتَ أَن تُؤتَی مِنهَا، وَ تَقَرّبتُ إِلَیکَ بِمَا لَا یَقرُبُ أَحَدٌ مِنکَ إِلّا بالتّقَرّبِ بِهِ.(73) ثُمّ أَتبَعتُ ذَلِکَ بِالإِنَابَهِ إِلَیکَ، وَ التّذَلّلِ وَ الِاستِکَانَهِ لَکَ، وَ حُسنِ الظّنّ بِکَ، وَ الثّقَهِ بِمَا عِندَکَ، وَ شَفَعتُهُ بِرَجَائِکَ ألّذِی قَلّ مَا یَخِیبُ عَلَیهِ رَاجِیکَ.

ص: 1514

(68) سپس او را فرمان دادی، پس فرمان نبرد و او را باز داشتی، پس باز نایستاد و او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی عناد با تو و نه از روی گردنکشی کردن بر تو. بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن باز داشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش و دشمن تو و دشمن او (شیطان)، او را بر آن یاری کرد. پس با علم به تهدیدت و امیدواری به بخشایشت و اعتماد به گذشتت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد. و حال آنکه با آن عنایت هایی که به او داشته ای، سزاوارترین بندگانت بود که نافرمانی ات را نکند.

(69) و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام، پناهنده به بخشایشت، پناه خواه به رحمتت و باور دارنده به اینکه هیچ امان دهنده ای مرا از تو امان نمی دهد و هیچ بازدارنده ای مرا از (بلای) تو باز نمی دارد.

(70) پسْ بر من از پوششت، همان چیزی را که به کسی که گناه کرده می دهی، عطا کن. و به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می بخشی. و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می کند ارزانی می داری.

(71) و در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم و مرا تهی دست از آنچه بندگانِ پرستشگرت با (دستی پر از) آن بازمی گردند، بازنگردان.

(72) و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو و نفی شریکان و همتایان و مانندهایی از تو را، پیش فرستاده ام. و از همان درهایی که فرمان داده ای از آنها وارد شوند، نزد تو آمده ام. و به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام.

(73) سپس بازگشت به سوی تو و فروتنی و زاری برای تو و خوش گمانی به تو و اعتماد به آنچه نزد توست را، در پی آن روانه ساخته ام. و آن را جفت امید به تو کردم. همان (امیدی) که با وجود آن، امیدوار به تو کمتر ناامید می شود.

ص: 1515

(74) وَ سَأَلتُکَ مَسأَلَهَ الحَقِیرِ الذّلِیلِ البَائِسِ الفَقِیرِ الخَائِفِ المُستَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِکَ خِیفَهً وَ تَضَرّعاً وَ تَعَوّذاً وَ تَلَوّذاً، لَا مُستَطِیلًا بِتَکَبّرِ المُتَکَبّرِینَ، وَ لَا مُتَعَالِیاً بِدَالّهِ المُطِیعِینَ، وَ لَا مُستَطِیلًا بِشَفَاعَهِ الشّافِعِینَ.(75) وَ أَنَا بَعدُ أَقَلّ الأَقَلّینَ، وَ أَذَلّ الأَذَلّینَ، وَ مِثلُ الذّرّهِ أَو دُونَهَا،فَیَا مَن لَم یُعَاجِلِ المُسِیئِینَ، وَ لَا یَندَهُ المُترَفِینَ، وَ یَا مَن یَمُنّ بِإِقَالَهِ العَاثِرِینَ، وَ یَتَفَضّلُ بِإِنظَارِ الخَاطِئِینَ.(76) أَنَا المسُیِ ءُ المُعتَرِفُ الخَاطِئُ العَاثِرُ.(77) أَنَا ألّذِی أَقدَمَ عَلَیکَ مُجتَرِئاً.(78) أَنَا ألّذِی عَصَاکَ مُتَعَمّداً.(79) أَنَا ألّذِی استَخفَی مِن عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ. (80) أَنَا ألّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ.(81) أَنَا ألّذِی لَم یَرهَب سَطوَتَکَ، وَ لَم یَخَف بَأسَکَ.(82) أَنَا الجاَنیِ عَلَی نَفسِهِ(83) أَنَا المُرتَهَنُ بِبَلِیّتِهِ.(84) أَنَا القَلِیلُ الحَیَاءِ.(85) أَنَا الطّوِیلُ العَنَاءِ.(86)بِحَقّ مَنِ انتَجَبتَ مِن خَلقِکَ، وَ بِمَنِ اصطَفَیتَهُ لِنَفسِکَ،بِحَقّ مَنِ اختَرتَ مِن بَرِیّتِکَ، وَ مَنِ اجتَبَیتَ لِشَأنِکَ،بِحَقّ مَن وَصَلتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ، وَ مَن جَعَلتَ مَعصِیَتَهُ کَمَعصِیَتِکَ،بِحَقّ مَن قَرَنتَ مُوَالَاتَهُ بِمُوَالَاتِکَ، وَ مَن نُطتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِکَ،تغَمَدّنیِ فِی یوَمیِ هَذَا بِمَا تَتَغَمّدُ بِهِ مَن جَارَ إِلَیکَ مُتَنَصّلًا، وَ عَاذَ بِاستِغفَارِکَ تَائِباً.(87) وَ توَلَنّیِ بِمَا تَتَوَلّی بِهِ أَهلَ طَاعَتِکَ وَ الزّلفَی لَدَیکَ وَ المَکَانَهِ مِنکَ.(88) وَ توَحَدّنیِ بِمَا تَتَوَحّدُ بِهِ مَن وَفَی بِعَهدِکَ، وَ أَتعَبَ نَفسَهُ فِی ذَاتِکَ، وَ أَجهَدَهَا فِی مَرضَاتِکَ.

ص: 1516

(74) و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند، ترسان، پناهنده. و با آن احوال، در خواستم به همراه ترس و زاری و پناه خواهی و پناه جویی است، نه از روی برتری جستنْ به تکبّر متکبّران و نه از روی بلندی خواهیْ به گستاخی و اعتمادِ فرمانبران و نه از روی گردنکشی نمودن به شفاعتِ شفاعت کنندگان.

(75) و من بعد از این، کمترین کمتران و خوارترین خواران و مانند ذرّه ای یا کمتر از آنم. پس ای آنکه بر (کیفر) گنهکاران شتاب نمی کنی و ناز پروردگان را نمی رانی و ای آنکه با احسان خود لغزش کاران را می بخشایی و با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می دهی.

(76) منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزش کار.

(77) منم آنکه گستاخانه بر تو جرأت نمودم.

(78) منم آنکه از روی عمد، تو را نافرمانی کردم.

(79) منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار نمودم.

(80) منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.

(81) منم آنکه از قهر (و غلبه) تو نترسیده و از عذابت نهراسیده ام.

(82) منم جنایتکار بر خود.

(83) منم در گروی گرفتاری خویش.

(84) منم کم شرم.

(85) منم که گرفتاری ام دراز است.

(86) به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای و آنکه برای خودت پسندیده ای، به حقّ کسی که او را از مردمت اختیار کرده ای و کسی که او را برای کار خود انتخاب نموده ای، به حقّ کسی که اطاعت از او را به اطاعت خود پیوند زده ای و کسی که نافرمانی از او را مانند نافرمانی از خود قرار داده ای، به حقّ کسی که دوستی اش را با دوستی خود قرین کرده ای و کسی که دشمنی اش را به دشمنی خویش مرتبط نموده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده، و با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.

(87) و مرا سرپرستی کن همانگونه که فرمانبرانت و نزدیکانت و منزلت دارندگانت را سرپرستی می کنی.

(88) و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده و برای تو خود را به سختی انداخته و در خوشنودی ات کوشیده.

ص: 1517

(89) وَ لَا تؤُاَخذِنیِ بتِفَریِطیِ فِی جَنبِکَ، وَ تعَدَیّ طوَریِ فِی حُدُودِکَ، وَ مُجَاوَزَهِ أَحکَامِکَ.(90) وَ لَا تسَتدَرجِنیِ بِإِملَائِکَ لِی استِدرَاجَ مَن منَعَنَیِ خَیرَ مَا عِندَهُ وَ لَم یَشرَککَ فِی حُلُولِ نِعمَتِهِ بیِ.(91) وَ نبَهّنیِ مِن رَقدَهِ الغَافِلِینَ، وَ سِنَهِ المُسرِفِینَ، وَ نَعسَهِ المَخذُولِینَ(92) وَ خُذ بقِلَبیِ إِلَی مَا استَعمَلتَ بِهِ القَانِتِینَ، وَ استَعبَدتَ بِهِ المُتَعَبّدِینَ، وَ استَنقَذتَ بِهِ المُتَهَاوِنِینَ.(93) وَ أعَذِنیِ مِمّا یبُاَعدِنُیِ عَنکَ، وَ یَحُولُ بیَنیِ وَ بَینَ حظَیّ مِنکَ، وَ یصَدُنّیِ عَمّا أُحَاوِلُ لَدَیکَ(94) وَ سَهّل لِی مَسلَکَ الخَیرَاتِ إِلَیکَ، وَ المُسَابَقَهَ إِلَیهَا مِن حَیثُ أَمَرتَ، وَ المُشَاحّهَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدتَ.(95) وَ لَا تمَحقَنیِ فِیمَن تَمحَقُ مِنَ المُستَخِفّینَ بِمَا أَوعَدتَ(96) وَ لَا تهُلکِنیِ مَعَ مَن تُهلِکُ مِنَ المُتَعَرّضِینَ لِمَقتِکَ(97) وَ لَا تتُبَرّنیِ فِیمَن تُتَبّرُ مِنَ المُنحَرِفِینَ عَن سُبُلِکَ (98) وَ نجَنّیِ مِن غَمَرَاتِ الفِتنَهِ، وَ خلَصّنیِ مِن لَهَوَاتِ البَلوَی، وَ أجَرِنیِ مِن أَخذِ الإِملَاءِ.(99) وَ حُل بیَنیِ وَ بَینَ عَدُوّ یضُلِنّیِ، وَ هَوًی یوُبقِنُیِ، وَ مَنقَصَهٍ ترَهقَنُیِ(100) وَ لَا تُعرِض عنَیّ إِعرَاضَ مَن لَا تَرضَی عَنهُ بَعدَ غَضَبِکَ(101) وَ لَا تؤُیسِنیِ مِنَ الأَمَلِ فِیکَ فَیَغلِبَ عَلَیّ القُنُوطُ مِن رَحمَتِکَ(102) وَ لَا تمَنحَنیِ بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فتَبَهظَنَیِ مِمّا تُحَمّلُنِیهِ مِن فَضلِ مَحَبّتِکَ.(103) وَ لَا ترُسلِنیِ مِن یَدِکَ إِرسَالَ مَن لَا خَیرَ فِیهِ، وَ لَا حَاجَهَ بِکَ إِلَیهِ، وَ لَا إِنَابَهَ لَهُ(104) وَ لَا تَرمِ بیِ رمَی َ مَن سَقَطَ مِن عَینِ رِعَایَتِکَ، وَ مَنِ اشتَمَلَ عَلَیهِ الخزِی ُ مِن عِندِکَ،بَل خُذ بیِدَیِ مِن سَقطَهِ المُتَرَدّینَ، وَ وَهلَهِ المُتَعَسّفِینَ، وَ زَلّهِ المَغرُورِینَ، وَ وَرطَهِ الهَالِکِینَ.

ص: 1518

(89) و مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت و تعدّی کردنم در حدودت و تجاوز از احکامت کیفر نکن.

(90) و مرا با مهلت دادنت، غافلگیر نکن. همانند غافلگیر نمودن کسی که مرا از نیکی آنچه نزدش است، بی بهره گردانده، در حالی که در رسیدن نعمتش به من شریک تو نبوده است.

(91) و مرا از خواب غافلان و از خواب آلودگی اسراف کاران و از چرت خوار شدگان، بیدار فرما.

(92) و دلم را به سوی آنچه نیایشگران را به آن گماشته ای و پرستش کنندگان را با آن به بندگی گرفته ای و سهل انگاران را با آن نجات داده ای، متوجّه ساز.

(93) و از چیزی که مرا از تو دور می کند و میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، و از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.

(94) و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای و رقابت در آنها را آنگونه که تو خواسته ای، برای من آسان گردان.

(95) و مرا در شمار نابود شوندگانی که تهدید تو را سبک می شمارند، نابود نکن.

(96) و مرا همراه هلاک شوندگانی که دشمنی تو را می طلبند، هلاک نگردان.

(97) و مرا در شمار شکستگانی که از راه های تو منحرف شده اند، در هم نشکن.

(98) و از گرداب های فتنه نجاتم ده و از کام های بلا رهایی ام بخش و از مؤاخذه مهلت دادن پناهم ده.

(99) و میان من و دشمنی که مرا گمراه می کند، و خواهش نفس که مرا هلاک می گرداند، و نقیصه ای که مرا فرامی گیرد، جدایی انداز.

(100)

و از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی شوی.

(101) و از امید به خود ناامیدم نکن، که ناامیدی از رحمتت بر من چیره شود.

(102) و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.

(103) و مرا از نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسی که در او خیری نیست و تو را با او کاری نیست و بازگشتی برای او وجود ندارد.

(104) و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده و کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده. بلکه از سقوط پرت شدگان و وحشت گمراهان و لغزش فریفتگان و گرداب هلاک شدگان دستم را بگیر (نجاتم ده).

ص: 1519

(105) وَ عاَفنِیِ مِمّا ابتَلَیتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ، وَ بلَغّنیِ مَبَالِغَ مَن عُنِیتَ بِهِ، وَ أَنعَمتَ عَلَیهِ، وَ رَضِیتَ عَنهُ،فَأَعَشتَهُ حَمِیداً، وَ تَوَفّیتَهُ سَعِیداً(106) وَ طوَقّنیِ طَوقَ الإِقلَاعِ عَمّا یُحبِطُ الحَسَنَاتِ، وَ یَذهَبُ بِالبَرَکَاتِ(107) وَ أَشعِر قلَبیِ َ الِازدِجَارَ عَن قَبَائِحِ السّیّئَاتِ، وَ فَوَاضِحِ الحَوبَاتِ.(108) وَ لَا تشَغلَنیِ بِمَا لَا أُدرِکُهُ إِلّا بِکَ عَمّا لَا یُرضِیکَ عنَیّ غَیرُهُ(109) وَ انزِع مِن قلَبیِ حُبّ دُنیَا دَنِیّهٍ تَنهَی عَمّا عِندَکَ، وَ تَصُدّ عَنِ ابتِغَاءِ الوَسِیلَهِ إِلَیکَ، وَ تُذهِلُ عَنِ التّقَرّبِ مِنکَ.(110) وَ زَیّن لِیَ التّفَرّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللّیلِ وَ النّهَارِ(111) وَ هَب لِی عِصمَهً تدُنیِنیِ مِن خَشیَتِکَ، وَ تقَطعَنُیِ عَن رُکُوبِ مَحَارِمِکَ، وَ تفَکُنّیِ مِن أَسرِ العَظَائِمِ.(112) وَ هَب لِیَ التّطهِیرَ مِن دَنَسِ العِصیَانِ، وَ أَذهِب عنَیّ دَرَنَ الخَطَایَا، وَ سرَبلِنیِ بِسِربَالِ عَافِیَتِکَ، وَ ردَنّیِ رِدَاءَ مُعَافَاتِکَ، وَ جلَلّنیِ سَوَابِغَ نَعمَائِکَ، وَ ظَاهِر لدَیَ ّ فَضلَکَ وَ طَولَکَ (113) وَ أیَدّنیِ بِتَوفِیقِکَ وَ تَسدِیدِکَ، وَ أعَنِیّ عَلَی صَالِحِ النّیّهِ، وَ مرَضیِ ّ القَولِ، وَ مُستَحسَنِ العَمَلِ، وَ لَا تکَلِنیِ إِلَی حوَلیِ وَ قوُتّیِ دُونَ حَولِکَ وَ قُوّتِکَ.(114) وَ لَا تخُزنِیِ یَومَ تبَعثَنُیِ لِلِقَائِکَ، وَ لَا تفَضحَنیِ بَینَ یدَیَ أَولِیَائِکَ، وَ لَا تنُسنِیِ ذِکرَکَ، وَ لَا تُذهِب عنَیّ شُکرَکَ،بَل أَلزِمنِیهِ فِی أَحوَالِ السّهوِ

عِندَ غَفَلَاتِ الجَاهِلِینَ لِآلائِکَ، وَ أوَزعِنیِ أَن أثُنیِ َ بِمَا أَولَیتَنِیهِ، وَ أَعتَرِفَ بِمَا أَسدَیتَهُ إلِیَ ّ.(115) وَ اجعَل رغَبتَیِ إِلَیکَ فَوقَ رَغبَهِ الرّاغِبِینَ، وَ حمَدیِ إِیّاکَ فَوقَ حَمدِ الحَامِدِینَ

ص: 1520

(105) و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده ای، عافیت بخش و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای و به او نعمت داده ای و از او خوشنود گشته ای پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته و نیک بخت میرانده ای.

(106) و طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده و برکت ها را از بین می برد، به گردنم انداز.

(107) و دلم را به خودداری از بدی های زشت و نافرمانی های رسوا کننده بپوشان.

(108) و مرا به چیزی که آن را در نمی یابم، مگر به (کمک) تو، مشغول منما، تا از چیزی که جز آن تو را از من خوشنود نمی کند، باز مانم.

(109) و دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد و از طلبیدن دستاویز به سوی تو، منع می کند و از نزدیکی جستن به تو، غافل می نماید را از دلم بَر کن.

(110) و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.

(111) و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند و از انجام دادن حرامت بازم دارد و از بند گناهان بزرگ رهایم سازد.

(112) و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش و آلودگیِ خطاها را از من ببَر و لباس عافیت خود را به من بپوشان و ردای تندرستی ات را بر تنم کن و مرا به نعمت های گسترده خود فراپوش و فضل و بخشش خود را بر من پوسته گردان.

(113) و مرا به توفیق و راهنمایی ات، نیرو ده و بر (داشتن) نیّت صالح و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاری ام فرما و مرا به توانایی و نیروی خودم بدون توانایی و نیروی خودت وامگذار.

(114) و روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز و در برابر دوستانت رسوایم نگردان و یاد خود را از خاطرم نبر و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده ای، ثنا (ی تو را) گویم و به آنچه به من عنایت نموده ای، اعتراف نمایم.

(115) و رغبت مرا به سوی خود، بالاتر از رغبتِ همه راغبان و سپاس گزاری ام را در حقّ خودت، بالاتر از سپاسِ همه سپاس گزاران قرار ده.

ص: 1521

(116) وَ لَا تخَذلُنیِ عِندَ فاَقتَیِ إِلَیکَ، وَ لَا تهُلکِنیِ بِمَا.أَسدَیتُهُ إِلَیکَ، وَ لَا تجَبهَنیِ بِمَا جَبَهتَ بِهِ المُعَانِدِینَ لَکَ،فإَنِیّ لَکَ مُسَلّمٌ،أَعلَمُ أَنّ الحُجّهَ لَکَ، وَ أَنّکَ أَولَی بِالفَضلِ، وَ أَعوَدُ بِالإِحسَانِ، وَ أَهلُ التّقوَی، وَ أَهلُ المَغفِرَهِ، وَ أَنّکَ بِأَن تَعفُوَ أَولَی مِنکَ بِأَن تُعَاقِبَ، وَ أَنّکَ بِأَن تَستُرَ أَقرَبُ مِنکَ إِلَی أَن تَشهَرَ.(117)فأَحَینِیِ حَیَاهً طَیّبَهً تَنتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ، وَ تَبلُغُ مَا أُحِبّ مِن حَیثُ لَا آتیِ مَا تَکرَهُ، وَ لَا أَرتَکِبُ مَا نَهَیتَ عَنهُ، وَ أمَتِنیِ مِیتَهَ مَن یَسعَی نُورُهُ بَینَ یَدَیهِ وَ عَن یَمِینِهِ.(118) وَ ذلَلّنیِ بَینَ یَدَیکَ، وَ أعَزِنّیِ

عِندَ خَلقِکَ، وَ ضعَنیِ إِذَا خَلَوتُ بِکَ، وَ ارفعَنیِ بَینَ عِبَادِکَ، وَ أغَننِیِ عَمّن هُوَ غنَیِ ّ عنَیّ، وَ زدِنیِ إِلَیکَ فَاقَهً وَ فَقراً.(119) وَ أعَذِنیِ مِن شَمَاتَهِ الأَعدَاءِ، وَ مِن حُلُولِ البَلَاءِ، وَ مِنَ الذّلّ وَ العَنَاءِ،تغَمَدّنیِ فِیمَا اطّلَعتَ عَلَیهِ منِیّ بِمَا یَتَغَمّدُ بِهِ القَادِرُ عَلَی البَطشِ لَو لَا حِلمُهُ، وَ الآخِذُ عَلَی الجَرِیرَهِ لَو لَا أَنَاتُهُ(120) وَ إِذَا أَرَدتَ بِقَومٍ فِتنَهً أَو سُوءاً فنَجَنّیِ مِنهَا لِوَاذاً بِکَ، وَ إِذ لَم تقُمِنیِ مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنیَاکَ فَلَا تقُمِنیِ مِثلَهُ فِی آخِرَتِکَ (121) وَ اشفَع لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِیمَ فَوَائِدِکَ بِحَوَادِثِهَا، وَ لَا تَمدُد لِی مَدّاً یَقسُو مَعَهُ قلَبیِ، وَ لَا تقَرعَنیِ قَارِعَهً یَذهَبُ لَهَا بهَاَئیِ، وَ لَا تسَمُنیِ خَسِیسَهً یَصغُرُ لَهَا قدَریِ وَ لَا نَقِیصَهً یُجهَلُ مِن أَجلِهَا مکَاَنیِ.(122) وَ لَا ترَعُنیِ رَوعَهً أُبلِسُ بِهَا، وَ لَا خِیفَهً أُوجِسُ دُونَهَا،اجعَل هیَبتَیِ فِی وَعِیدِکَ، وَ حذَرَیِ مِن إِعذَارِکَ وَ إِنذَارِکَ، وَ رهَبتَیِ

عِند تِلَاوَهِ آیَاتِکَ.

ص: 1522

(116) و هنگام نیازمندی ام به سویت خوارم نساز و به وسیله آنچه به سوی تو آورده ام، مرا هلاک نکن. و همانگونه که دست رد بر پیشانی ستیزه جویان با خود زده ای، دست رد بر پیشانی ام نزن. همانا من فرمانبردار تو هستم. می دانم دلیل روشن از آنِ توست و به بخششْ سزاوارتر و به احسانْ بخشنده تر هستی و شایسته ای که از تو بترسند و سزاواری که بیامرزی و به درستی که تو به بخشایش شایسته تری تا اینکه کیفر کنی. و به پرده پوشی نزدیک تری تا اینکه آشکار سازی.

(117) پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که آنچه می خواهم فراهم گردد و به آنچه دوست دارم پایان یابد. در صورتی که آنچه را نمی پسندی، انجام ندهم و آنچه را نهی نموده ای، مرتکب نشوم و مرا بمیران، همچون مردن کسی که روشنایی اش در پیش رویش و از سمت راستش در حرکت است.

(118) و مرا در پیشگاهت ذلیل کن و در نزد آفریدگانت عزیز دار و چون با تو خلوت کردم، مرا فروتن گردان و مرا در میان بندگانت سربلند فرما و از کسی که از من بی نیاز است، بی نیازم گردان و بر فقر و نیازم به درگاهت بیفزا.

(119) و مرا از سرزنش دشمنان و از فرود آمدن بلا و از خواری و سختی پناه ده. مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد) و (مانند) کیفر کننده بر گناه، (که) اگر شکیبایی اش نبود (کیفر می داد).

(120) و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فرو فرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده و حال آنکه مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت (در مقام رسوایی) مرا به پا ندار.

(121) و برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن و سودهای دیرینت را، با تازه های آن توأم ساز و مرا عمر طولانی که با آن سنگدل شوم، نده. و بر من مصیبت بزرگی که با آن، آبرویم از بین برود، وارد نکن و پستی ای را که با آن، مرتبه ام خُرد گردد، دچارم مساز و عیبی را که به خاطر آن، منزلتم دانسته نشود، بر من ثابت نگردان.

(122) و مرا چنان وحشت نده که ناامید گردم. و چنان بیم نده که همیشه هراسان باشم. (بلکه) هراس مرا در تهدیدهایت، و بیم مرا از مهلت دادن ها و ترساندنهایت، و هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

ص: 1523

(123) وَ اعمُر لیَلیِ بإِیِقاَظیِ فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تفَرَدّیِ بِالتّهَجّدِ لَکَ، وَ تجَرَدّیِ بسِکُوُنیِ إِلَیکَ، وَ إِنزَالِ حوَاَئجِیِ بِکَ، وَ منُاَزلَتَیِ إِیّاکَ فِی فَکَاکِ رقَبَتَیِ مِن نَارِکَ، وَ إجِاَرتَیِ مِمّا فِیهِ أَهلُهَا مِن عَذَابِکَ.(124) وَ لَا تذَرَنیِ فِی طغُیاَنیِ عَامِهاً، وَ لَا فِی غمَرتَیِ سَاهِیاً حَتّی حِینٍ، وَ لَا تجَعلَنیِ عِظَهً لِمَنِ اتّعَظَ، وَ لَا نَکَالًا لِمَنِ اعتَبَرَ، وَ لَا فِتنَهً لِمَن نَظَرَ، وَ لَا تَمکُر بیِ فِیمَن تَمکُرُ بِهِ، وَ لَا تَستَبدِل بیِ غیَریِ، وَ لَا تُغَیّر لِی اسماً، وَ لَا تُبَدّل لِی جِسماً، وَ لَا تتَخّذِنیِ هُزُواً لِخَلقِکَ، وَ لَا سُخرِیّاً لَکَ، وَ لَا تَبَعاً إِلّا لِمَرضَاتِکَ، وَ لَا مُمتَهَناً إِلّا بِالِانتِقَامِ لَکَ.(125) وَ أوَجدِنیِ بَردَ عَفوِکَ، وَ حَلَاوَهَ رَحمَتِکَ وَ رَوحِکَ وَ رَیحَانِکَ، وَ جَنّهِ نَعِیمِکَ، وَ أذَقِنیِ طَعمَ الفَرَاغِ لِمَا تُحِبّ بِسَعَهٍ مِن سَعَتِکَ، وَ الِاجتِهَادِ فِیمَا یُزلِفُ لَدَیکَ وَ عِندَکَ، وَ أتَحفِنیِ بِتُحفَهٍ مِن تُحَفَاتِکَ.(126) وَ اجعَل تجِاَرتَیِ رَابِحَهً، وَ کرَتّیِ غَیرَ خَاسِرَهٍ، وَ أخَفِنیِ مَقَامَکَ، وَ شوَقّنیِ لِقَاءَکَ، وَ تُب عَلَیّ تَوبَهً نَصُوحاً لَا تُبقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً، وَ لَا تَذَر مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا سَرِیرَهً.(127) وَ انزِعِ الغِلّ مِن صدَریِ لِلمُؤمِنِینَ، وَ اعطِف بقِلَبیِ عَلَی الخَاشِعِینَ، وَ کُن لِی کَمَا تَکُونُ لِلصّالِحِینَ، وَ حلَنّیِ حِلیَهَ المُتّقِینَ، وَ اجعَل لِی لِسَانَ صِدقٍ فِی الغَابِرِینَ، وَ ذِکراً نَامِیاً فِی الآخِرِینَ، وَ وَافِ بیِ عَرصَهَ الأَوّلِینَ.(128) وَ تَمّم سُبُوغَ نِعمَتِکَ، عَلَیّ، وَ ظَاهِر کَرَامَاتِهَا لدَیَ ّ،املَأ مِن فَوَائِدِکَ یدَیِ، وَ سُق کَرَائِمَ مَوَاهِبِکَ إلِیَ ّ، وَ جَاوِر بیِ َ الأَطیَبِینَ مِن أَولِیَائِکَ فِی الجِنَانِ التّیِ زَیّنتَهَا لِأَصفِیَائِکَ، وَ جلَلّنیِ شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی المَقَامَاتِ المُعَدّهِ لِأَحِبّائِکَ.

ص: 1524

(123) و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و تنها بودنم به شب زنده داری برای تو، و کوشش کردنم برای خو گرفتن با تو و درخواست نمودن حاجت هایم از تو و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد ساختنم از آتشت و حفظ نمودنم از عذابت که سزاوارش]دوزخیان[، در آن به سر می برد، آباد گردان.

(124) و مرا در سرکشی ام سرگردان و در گرداب غفلتم، تا مدّت زمانی بی خبر رها نکن. و مرا پندِ پندگیران و درس عبرت پذیران و موجب گمراهیِ بینندگان، قرار نده. و در میان کسانی که با آنها مکر می کنی، با من مکر نکن. و دیگری را جایگزین من نکن و نامم را تغییر نده و تنم را دگرگون نکن و مرا سبب خنده آفریدگانت و مسخره خود و جز پیرو خوشنودی ات قرار نده و جز برای انتقام گرفتن برای تو، خدمت گزارم نگردان.

(125) و مرا از لذّت بخشایشت و شیرینی رحمتت و آسودگی و آسایش و بهشت پر نعمتت، کامیاب گردان و به وسیله گشایشی از گشایشگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری و (طعم) کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان. و تحفه ای از تحفه هایت را به من ارمغان ده.

(126) و تجارت (اخروی) مرا سودمند و باز گشتنم (به قیامت) را بی زیان قرار ده. و مرا از مقامت بترسان و به دیدارت مشتاق گردان و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاشته و با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.

(127) و کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه ام بر کن، و دلم را بر فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش که با شایستگان هستی، و مرا به زیور پرهیزکاران بیارای، و برای من یاد نیکو در بازماندگان و آوازه بلند در آیندگان قرار ده، و مرا به جایگاه (رستاخیز) پیشینیان برسان.

(128) و فراخی نعمتت را بر من تمام کن، و کرامت های آن را نزد من پیوسته گردان، و دستم را از سودهای خود پر نما، و بخشش های گرامی ات را به سوی من روان فرما، و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان، و در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.

ص: 1525

(129) وَ اجعَل لِی عِندَکَ مَقِیلًا آویِ إِلَیهِ مُطمَئِنّاً، وَ مَثَابَهً أَتَبَوّؤُهَا، وَ أَقَرّ عَیناً، وَ لَا تقُاَیسِنیِ بِعَظِیمَاتِ الجَرَائِرِ، وَ لَا تهُلکِنیِ یَومَ تُبلَی السّرَائِرُ، وَ أَزِل عنَیّ کُلّ شَکّ وَ شُبهَهٍ، وَ اجعَل لِی فِی الحَقّ طَرِیقاً مِن کُلّ رَحمَهٍ، وَ أَجزِل لِی قِسَمَ المَوَاهِبِ مِن نَوَالِکَ، وَ وَفّر عَلَیّ حُظُوظَ الإِحسَانِ مِن إِفضَالِکَ.(130) وَ اجعَل قلَبیِ وَاثِقاً بِمَا عِندَکَ، وَ همَیّ مُستَفرَغاً لِمَا هُوَ لَکَ، وَ استعَملِنیِ بِمَا تَستَعمِلُ بِهِ خَالِصَتَکَ، وَ أَشرِب قلَبیِ

عِندَ ذُهُولِ العُقُولِ طَاعَتَکَ، وَ اجمَع لِیَ الغِنَی وَ العَفَافَ وَ الدّعَهَ وَ المُعَافَاهَ وَ الصّحّهَ وَ السّعَهَ وَ الطّمَأنِینَهَ وَ العَافِیَهَ.(131) وَ لَا تُحبِط حسَنَاَتیِ بِمَا یَشُوبُهَا مِن مَعصِیَتِکَ، وَ لَا خلَوَاَتیِ بِمَا یَعرِضُ لِی مِن نَزَغَاتِ فِتنَتِکَ، وَ صُن وجَهیِ عَنِ الطّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ العَالَمِینَ، وَ ذبُنّیِ عَنِ التِمَاسِ مَا

عِندَ الفَاسِقِینَ.(132) وَ لَا تجَعلَنیِ لِلظّالِمِینَ ظَهِیراً، وَ لَا لَهُم عَلَی مَحوِ کِتَابِکَ یَداً وَ نَصِیراً، وَ حطُنیِ مِن حَیثُ لَا أَعلَمُ حِیَاطَهً تقَیِنیِ بِهَا، وَ افتَح لِی أَبوَابَ تَوبَتِکَ وَ رَحمَتِکَ وَ رَأفَتِکَ وَ رِزقِکَ الوَاسِعِ،إنِیّ إِلَیکَ مِنَ الرّاغِبِینَ، وَ أَتمِم لِی إِنعَامَکَ،إِنّکَ خَیرُ المُنعِمِینَ(133) وَ اجعَل باَقیِ َ عمُرُیِ فِی الحَجّ وَ العُمرَهِ ابتِغَاءَ وَجهِکَ، یَا رَبّ العَالَمِینَ، وَ صَلّی اللّهُ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطّیّبِینَ الطّاهِرِینَ، وَ السّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم أَبَدَ الآبِدِینَ.

ص: 1526

(129) و برایم نزد خود استراحت گاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، و بازگشتگاهی که در آن اقامت گزینم و چشم را روشن سازمْ قرار ده، و مرا با گناهان بزرگ مَسَنج، و در روزی که پنهان ها آشکار می شود هلاکم نکن، و هر شکّ و شبهه ای را از من دور ساز، و برای من در راستای حقّ، از هر رحمتی راهی قرار ده، و سهم مرا از بخشش ها به لطف خود فراوان کن و نصیب مرا از احسان، به فضل خود فراوان گردان.

(130) و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن، و قصدم را برای آنچه برای توست، یکسره قرار ده. و مرا به آنچه دوستانت را به آن می گماری، وادار کن و دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود سیراب کن و بی نیازی و پاکدامنی و آسایش و سلامتی و تندرستی و فراخی و آرامش و عافیت را، برایم فراهم ساز.

(131) و کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، و تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن و مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.

(132) و مرا پشتیبان ستمگران و یاور آنان در محو کتاب خود، قرار نده و مرا از جایی که نمی دانم، احاطه کن. احاطه کردنی که با آن مرا نگهداری نمایی. و درهای توبه و رحمت و رأفت و روزی فراخت را بر من بگشای، همانا من از رو آورندگان به سوی توام. و نعمت دادنت را برایم کامل کن، به درستی که تو بهترین نعمت دهندگانی.

(133) و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده. ای پروردگار جهانیان. و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد و بر او و بر ایشان سلامی همیشگی باد.

ص: 1527

(48) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ یَومَ الأَضحَی وَ یَومَ الجُمُعَهِ

(1) أللّهُمّ هَذَا یَومٌ مُبَارَکٌ مَیمُونٌ، وَ المُسلِمُونَ فِیهِ مُجتَمِعُونَ فِی أَقطَارِ أَرضِکَ،یَشهَدُ السّائِلُ مِنهُم وَ الطّالِبُ وَ الرّاغِبُ وَ الرّاهِبُ وَ أَنتَ النّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِم،فَأَسأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلتُکَ عَلَیکَ أَن تصُلَیّ َ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ.(2) وَ أَسأَلُکَ أللّهُمّ رَبّنَا بِأَنّ لَکَ المُلکَ، وَ لَکَ الحَمدَ، لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ،الحَلِیمُ الکَرِیمُ الحَنّانُ المَنّانُ ذُو الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ،بَدِیعُ السّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ،مَهمَا قَسَمتَ بَینَ عِبَادِکَ المُؤمِنِینَ مِن خَیرٍ أَو عَافِیَهٍ أَو بَرَکَهٍ أَو هُدًی أَو عَمَلٍ بِطَاعَتِکَ، أَو خَیرٍ تَمُنّ بِهِ عَلَیهِم تَهدِیهِم بِهِ إِلَیکَ، أَو تَرفَعُ لَهُم عِندَکَ دَرَجَهً، أَو تُعطِیهِم بِهِ خَیراً مِن خَیرِ الدّنیَا وَ الآخِرَهِ أَن تُوَفّرَ حظَیّ وَ نصَیِبیِ مِنهُ.(3) وَ أَسأَلُکَ أللّهُمّ بِأَنّ لَکَ المُلکَ وَ الحَمدَ، لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ، أَن تصُلَیّ َ عَلَی مُحَمّدٍ عَبدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ صِفوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِن خَلقِکَ، وَ عَلَی آلِ مُحَمّدٍ الأَبرَارِ الطّاهِرِینَ الأَخیَارِ صَلَاهً لَا یَقوَی عَلَی إِحصَائِهَا إِلّا أَنتَ، وَ أَن تُشرِکَنَا فِی صَالِحِ مَن دَعَاکَ فِی هَذَا الیَومِ مِن عِبَادِکَ المُؤمِنِینَ، یَا رَبّ العَالَمِینَ، وَ أَن تَغفِرَ لَنَا وَ لَهُم،إِنّکَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ.

ص: 1528

(48)و از دعای امام علیه السلام بود، روز عید قربان و روز جمعه

(1) خداوندا این روزیست مبارک و خجسته و در آن مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیاز هایشان هستی. پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

(2) خداوندا، ای پروردگار ما، از آنجا که پادشاهی برای توست و سپاس ویژه توست، معبودی جز تو نیست، بردبارِ بزرگوار مهربانِ بسیار نعمت دهنده دارای بزرگواری و احترام، پدیدآورنده آسمان ها و زمین، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت یا برکت یا هدایت یا عمل به طاعتت یا خیری را به ایشان عنایت می کنی و بدین وسیله آنان را به سوی خود هدایت می کنی یا درجه ای را که از ایشان نزد خود بالا می بری، یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

(3) و خداوندا، از آنجایی که پادشاهی و سپاس مختص به توست، معبودی جز تو نیست، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده و انتخاب شده خود از آفریدگانت و بر خاندان محمّد که نیکو کارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی. درودی که جز تو کسی بر شمردن آن توانایی نداشته باشد و ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی، ای پروردگار جهانیان، و ما و ایشان را بیامرزی. به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.

ص: 1529

(4) أللّهُمّ إِلَیکَ تَعَمّدتُ بحِاَجتَیِ، وَ بِکَ أَنزَلتُ الیَومَ فقَریِ وَ فاَقتَیِ وَ مسَکنَتَیِ، وَ إنِیّ بِمَغفِرَتِکَ وَ رَحمَتِکَ أَوثَقُ منِیّ بعِمَلَیِ، وَ لَمَغفِرَتُکَ وَ رَحمَتُکَ أَوسَعُ مِن ذنُوُبیِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ تَوَلّ قَضَاءَ کُلّ حَاجَهٍ هیِ َ لِی بِقُدرَتِکَ عَلَیهَا، وَ تَیسِیرِ ذَلِکَ عَلَیکَ، وَ بفِقَریِ إِلَیکَ، وَ غِنَاکَ عنَیّ،فإَنِیّ لَم أُصِب خَیراً قَطّ إِلّا مِنکَ، وَ لَم یَصرِف عنَیّ سُوءاً قَطّ أَحَدٌ غَیرُکَ، وَ لَا أَرجُو لِأَمرِ آخرِتَیِ وَ دنُیاَی َ سِوَاکَ.(5) أللّهُمّ مَن تَهَیّأَ وَ تَعَبّأَ وَ أَعَدّ وَ استَعَدّ لِوِفَادَهٍ إِلَی مَخلُوقٍ رَجَاءَ رِفدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیلِهِ وَ جَائِزَتِهِ،فَإِلَیکَ یَا موَلاَی َ کَانَتِ الیَومَ تهَیئِتَیِ وَ تعَبئِتَیِ وَ إعِداَدیِ وَ استعِداَدیِ رَجَاءَ عَفوِکَ وَ رِفدِکَ وَ طَلَبَ نَیلِکَ وَ جَائِزَتِکَ.(6) أللّهُمّ فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ لَا تُخَیّبِ الیَومَ ذَلِکَ مِن رجَاَئیِ، یَا مَن لَا یُحفِیهِ سَائِلٌ وَ لَا یَنقُصُهُ نَائِلٌ،فإَنِیّ لَم آتِکَ ثِقَهً منِیّ بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدّمتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخلُوقٍ رَجَوتُهُ إِلّا شَفَاعَهَ مُحَمّدٍ وَ أَهلِ بَیتِهِ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم سَلَامُکَ.(7)أَتَیتُکَ مُقِرّاً بِالجُرمِ وَ الإِسَاءَهِ إِلَی نفَسیِ،أَتَیتُکَ أَرجُو عَظِیمَ عَفوِکَ ألّذِی عَفَوتَ بِهِ عَنِ الخَاطِئِینَ، ثُمّ لَم یَمنَعکَ طُولُ عُکُوفِهِم عَلَی عَظِیمِ الجُرمِ أَن عُدتَ عَلَیهِم بِالرّحمَهِ وَ المَغفِرَهِ.(8)فَیَا مَن رَحمَتُهُ وَاسِعَهٌ، وَ عَفوُهُ عَظِیمٌ، یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ، یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ عُد عَلَیّ بِرَحمَتِکَ وَ تَعَطّف عَلَیّ بِفَضلِکَ وَ تَوَسّع عَلَیّ بِمَغفِرَتِکَ.

ص: 1530

(4) خداوندا، برای نیازم به سوی تو قصد نمودم و در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم، و حال آنکه اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است و آمرزش و رحمت تو، از گناهانم وسیع تر است. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برآوردن هر درخواستی را برای من به عهده گیر، به قدرتی که بر آن داری و آسان بودن آن بر تو، و به نیازمندی من به تو و به بی نیازی تو از من. پس به درستی که هرگز به خیری جز از جانب تو نرسیده ام و هیچ کس جز تو بدی ای را از من بر نگردانده است. و برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.

(5) خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ بخشش و احسان او نائل شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته و ساز و برگ تهیه نموده تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.

(6) خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و امروز این امید مرا ناامید نکن. ای کسی که درخواست کننده ای او را به رنج نمی اندازد و هیچ بخششی، (گنج های) او را نمی کاهد. زیرا من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او -که درود تو بر او و بر ایشان باد-.

(7) به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم. به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر) خطاکاران گذشتی، سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، باز نداشت.

(8) پس ای کسی که رحمتش وسیع و گذشتش بزرگ است. ای بزرگ، ای بزرگ. ای بزرگوار، ای بزرگوار. بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و به رحمتتْ بر من نیکی کن و به فضلتْ بر من مهربان باش و به آمرزشتْ به من گشایش ده.

ص: 1531

(9) أللّهُمّ إِنّ هَذَا المَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدّرَجَهِ الرّفِیعَهِ التّیِ اختَصَصتَهُم بِهَا قَدِ ابتَزّوهَا، وَ أَنتَ المُقَدّرُ لِذَلِکَ، لَا یُغَالَبُ أَمرُکَ، وَ لَا یُجَاوَزُ المَحتُومُ مِن تَدبِیرِکَ کَیفَ شِئتَ وَ أَنّی شِئتَ، وَ لِمَا أَنتَ أَعلَمُ بِهِ غَیرُ مُتّهَمٍ عَلَی خَلقِکَ وَ لَا لِإِرَادَتِکَ حَتّی عَادَ صِفوَتُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ مَغلُوبِینَ مَقهُورِینَ مُبتَزّینَ،یَرَونَ حُکمَکَ مُبَدّلًا، وَ کِتَابَکَ مَنبُوذاً، وَ فَرَائِضَکَ مُحَرّفَهً عَن جِهَاتِ أَشرَاعِکَ، وَ سُنَنَ نَبِیّکَ مَترُوکَهً.(10) أللّهُمّ العَن أَعدَاءَهُم مِنَ الأَوّلِینَ وَ الآخِرِینَ، وَ مَن رضَیِ َ بِفِعَالِهِم وَ أَشیَاعَهُم وَ أَتبَاعَهُم.(11) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ،إِنّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ،کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیّاتِکَ عَلَی أَصفِیَائِکَ اِبرَاهِیمَ وَ آلِ اِبرَاهِیمَ، وَ عَجّلِ الفَرَجَ وَ الرّوحَ وَ النّصرَهَ وَ التّمکِینَ وَ التّأیِیدَ لَهُم.(12) أللّهُمّ وَ اجعلَنیِ مِن أَهلِ التّوحِیدِ وَ الإِیمَانِ بِکَ، وَ التّصدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الأَئِمّهِ الّذِینَ حَتَمتَ طَاعَتَهُم مِمّن یجَریِ ذَلِکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیهِ،آمِینَ رَبّ العَالَمِینَ.(13) أللّهُمّ لَیسَ یَرُدّ غَضَبَکَ إِلّا حِلمُکَ، وَ لَا یَرُدّ سَخَطَکَ إِلّا عَفوُکَ، وَ لایُجِیرُ مِن عِقَابِکَ إِلّا رَحمَتُکَ، وَ لَا ینُجیِنیِ مِنکَ إِلّا التّضَرّعُ إِلَیکَ وَ بَینَ یَدَیکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ هَب لَنَا یَا إلِهَیِ مِن لَدُنکَ فَرَجاً بِالقُدرَهِ التّیِ بِهَا تحُییِ أَموَاتَ العِبَادِ، وَ بِهَا تَنشُرُ مَیتَ البِلَادِ.(14) وَ لَا تهُلکِنیِ یَا إلِهَیِ غَمّاً حَتّی تَستَجِیبَ لِی، وَ تعُرَفّنَیِ الإِجَابَهَ فِی دعُاَئیِ، وَ أذَقِنیِ طَعمَ العَافِیَهِ إِلَی مُنتَهَی أجَلَیِ، وَ لَا تُشمِت بیِ عدَوُیّ، وَ لَا تُمَکّنهُ مِن عنُقُیِ، وَ لَا تُسَلّطهُ عَلَیّ

ص: 1532

(9) خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت و جایگاهِ امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی، (و دشمنان آن را) ربودند و تویی که چنین تقدیر کرده ای. زیرا فرمان تو مغلوب نمی شود و از تدبیر قطعی تو، به هر گونه و هر زمان که بخواهی نمی توان درگذشت. برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت و اراده ات متّهم نیستی. تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب و شکست خورده شده حقوقشان به غارت رفت. می بینند که احکامت تغییر یافته و کتاب تو دور افتاده و واجباتت از جهاتی که قانون نهاده ای، تحریف شده و روش های پیامبرت ترک شده است.

(10) خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان و هر که را به کردارشان خوشنود می شود و دوستان و پیروانشان را لعنت کن.

(11) خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. به درستی که تو ستوده بزرگواری. مانند درودها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی. و در فرج و آسایش و نصرت و تسلّط دادن و تأیید آنان، شتاب فرما.

(12) خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود و از باور داران به پیامبرت و امامانی که اطاعتشان را واجب نمودی، قرار ده. از کسانی که آن (توحید و ایمان) به وسیله و به دست آنان اجرا می گردد. اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

(13) خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد، و خشم تو را جز بخشایشت فرو نمی نشاند و از کیفرت جز رحمتت پناه نمی دهد و جز زاری به درگاهت و در پیش رویت، مرا از (عذاب) تو نجات نمی دهد. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را -ای خدای من- از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی و با آن سرزمین های مرده را زندگی می بخشی، گشایش ده.

(14) و ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی و از روا شدن دعایم آگاهم نمایی و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان و دشمنم را بر من شاد نگردان و او را بر من توانا نساز و او را بر من مسلّط نگردان.

ص: 1533

(15)إلِهَیِ إِن رفَعَتنَیِ فَمَن ذَا ألّذِی یضَعَنُیِ، وَ إِن وضَعَتنَیِ فَمَن ذَا ألّذِی یرَفعَنُیِ، وَ إِن أکَرمَتنَیِ فَمَن ذَا ألّذِی یهُیِننُیِ، وَ إِن أهَنَتنَیِ فَمَن ذَا ألّذِی یکُرمِنُیِ، وَ إِن عذَبّتنَیِ فَمَن ذَا ألّذِی یرَحمَنُیِ، وَ إِن أهَلکَتنَیِ فَمَن ذَا ألّذِی یَعرِضُ لَکَ فِی عَبدِکَ، أَو یَسأَلُکَ عَن أَمرِهِ، وَ قَد عَلِمتُ أَنّهُ لَیسَ فِی حُکمِکَ ظُلمٌ، وَ لَا فِی نَقِمَتِکَ عَجَلَهٌ، وَ إِنّمَا یَعجَلُ مَن یَخَافُ الفَوتَ، وَ إِنّمَا یَحتَاجُ إِلَی الظّلمِ الضّعِیفُ، وَ قَد تَعَالَیتَ یَا إلِهَیِ عَن ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً.(16) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ لَا تجَعلَنیِ لِلبَلَاءِ غَرَضاً، وَ لَا لِنَقِمَتِکَ نَصَباً، وَ مهَلّنیِ، وَ نفَسّنیِ، وَ أقَلِنیِ عثَرتَیِ، وَ لَا تبَتلَیِنَیّ بِبَلَاءٍ عَلَی أَثَرِ بَلَاءٍ،فَقَد تَرَی ضعَفیِ وَ قِلّهَ حیِلتَیِ وَ تضَرَعّیِ إِلَیکَ.(17)أَعُوذُ بِکَ أللّهُمّ الیَومَ مِن غَضَبِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أعَذِنیِ.(18) وَ أَستَجِیرُ بِکَ الیَومَ مِن سَخَطِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أجَرِنیِ(19) وَ أَسأَلُکَ أَمناً مِن عَذَابِکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ آمنِیّ.(20) وَ أَستَهدِیکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهدنِیِ(21) وَ أَستَنصِرُکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ انصرُنیِ.(22) وَ أَستَرحِمُکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارحمَنیِ(23) وَ أَستَکفِیکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکفنِیِ(24) وَ أَستَرزِقُکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارزقُنیِ(25) وَ أَستَعِینُکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أعَنِیّ.(26) وَ أَستَغفِرُکَ لِمَا سَلَفَ مِن ذنُوُبیِ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغفِر لِی.

ص: 1534

(15) خدای من، اگر تو مرا بلندمرتبه گردانی، پس کیست آنکه مرا پست نماید؟ و اگر مرا پست کنی، پس کیست آنکه بلند مرتبه ام گرداند؟ و اگر مرا گرامی داری، پس کیست آنکه خوارم کند؟ و اگر مرا خوار کنی، پس کیست آنکه گرامی ام دارد؟ و اگر مرا عذاب کنی، پس کیست آنکه به من رحم کند؟ و اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود یا درباره کار او، تو را بازخواست کند؟ و دانسته ام که در فرمان تو ستم، و در انتقام تو شتاب، نیست. و همانا کسی شتاب می کند که از گذشتن فرصت می ترسد و همانا ضعیف، نیازمند به ستم کردن است. و تو -ای خدای من- از این (امور) برتر و والاتری.

(16) خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا هدف بلا و نشانه انتقام خود نگردان و به من مهلت ده و اندوهم را برطرف کن و از لغزشم درگذر و مرا گرفتار بلاهای پی درپی نساز. زیرا ناتوانی و بیچارگی و زاری ام را به درگاه خود می بینی.

(17) خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پناهم ده.

(18) و امروز از خشمت به تو پناه آورده ام، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست، و مرا پناه ده.

(19) و ایمنی از عذابت را از تو می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا ایمن ساز.

(20) و از تو راهنمایی می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا راهنمایی کن.

(21) و از تو یاری می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا یاری ده.

(22) و از تو رحمت می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به من رحم کن.

(23) و از تو کفایت می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا کفایت کن.

(24) و از تو روزی می طلبم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا روزی ده.

(25) و از تو کمک می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا کمک کن.

(26) و برای گناهان گذشته ام از تو آمرزش می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا بیامرز.

ص: 1535

(27) وَ أَستَعصِمُکَ،فَصَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اعصمِنیِ،فإَنِیّ لَن أَعُودَ لشِیَ ءٍ کَرِهتَهُ منِیّ إِن شِئتَ ذَلِکَ.(28) یَا رَبّ یَا رَبّ، یَا حَنّانُ یَا مَنّانُ، یَا ذَا الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ استَجِب لِی جَمِیعَ مَا سَأَلتُکَ وَ طَلَبتُ إِلَیکَ وَ رَغِبتُ فِیهِ إِلَیکَ، وَ أَرِدهُ وَ قَدّرهُ وَ اقضِهِ وَ أَمضِهِ، وَ خِر لِی فِیمَا تقَضیِ مِنهُ، وَ بَارِک لِی فِی ذَلِکَ، وَ تَفَضّل عَلَیّ بِهِ، وَ أسَعدِنیِ بِمَا تعُطیِنیِ مِنهُ، وَ زدِنیِ مِن فَضلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِندَکَ،فَإِنّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ، وَ صِل ذَلِکَ بِخَیرِ الآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ. ثُمّ تَدعُو بِمَا بَدَا لَکَ، وَ تصُلَیّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِهِ أَلفَ مَرّهٍ هَکَذَا کَانَ یَفعَلُ عَلَیهِ السّلَامُ.

ص: 1536

(27) و از تو می خواهم که مرا (از گناه) بازداری، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا (از گناه) باز دار. پس به درستی که اگر تو بخواهی، من هرگز به چیزی که آن را از من نپسندیده ای، بر نمی گردم.

(28) ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای بسیار مهربان، ای بسیار نعمت دهنده، ای دارای بزرگواری و کرم، بر محمّد و خاندانش درود فرست و همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام و به آن میل نموده ام، برایم مستجاب فرما و آن را بخواه و مقدّر کن و فرمان ده و اجرا کن. و به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده و آن را برای من مبارک کن و با آن بر من تفضّل نما و مرا به آنچه از آن عطا می کنی، نیک بخت گردان و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا. پس همانا تو توانگر بخشنده ای. و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان. ای مهربان ترین مهربانان.]سپس دعا کن. آنچه را برایت آشکار شد و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست که امام -که درود بر او باد- اینچنین انجام می داد.[

ص: 1537

(49) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی دِفَاعِ کَیدِ الأَعدَاءِ، وَ رَدّ بَأسِهِم

(1)إلِهَیِ هدَیَتنَیِ فَلَهَوتُ، وَ وَعَظتَ فَقَسَوتُ، وَ أَبلَیتَ الجَمِیلَ فَعَصَیتُ، ثُمّ عَرَفتُ مَا أَصدَرتَ إِذ عَرّفتَنِیهِ،فَاستَغفَرتُ فَأَقَلتَ،فَعُدتُ فَسَتَرتَ،فَلَکَ إلِهَیِ الحَمدُ.(2)تَقَحّمتُ أَودِیَهَ الهَلَاکِ، وَ حَلَلتُ شِعَابَ تَلَفٍ،تَعَرّضتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ.(3) وَ وسَیِلتَیِ إِلَیکَ التّوحِیدُ، وَ ذرَیِعتَیِ أنَیّ لَم أُشرِک بِکَ شَیئاً، وَ لَم أَتّخِذ مَعَکَ إِلَهاً، وَ قَد فَرَرتُ إِلَیکَ بنِفَسیِ، وَ إِلَیکَ مَفَرّ المسُی ءِ، وَ مَفزَعُ المُضَیّعِ لِحَظّ نَفسِهِ المُلتَجِئِ.(4)فَکَم مِن عَدُوّ انتَضَی عَلَیّ سَیفَ عَدَاوَتِهِ، وَ شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدیَتِهِ، وَ أَرهَفَ لِی شَبَا حَدّهِ، وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَ سَدّدَ نحَویِ صَوَائِبَ سِهَامِهِ، وَ لَم تَنَم عنَیّ عَینُ حِرَاسَتِهِ، وَ أَضمَرَ أَن یسَوُمنَیِ المَکرُوهَ، وَ یجُرَعّنَیِ زُعَاقَ مَرَارَتِهِ.(5)فَنَظَرتَ یَا إلِهَیِ إِلَی ضعَفیِ عَنِ احتِمَالِ الفَوَادِحِ، وَ عجَزیِ عَنِ الِانتِصَارِ مِمّن قصَدَنَیِ بِمُحَارَبَتِهِ، وَ وحَدتَیِ فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَن ناَواَنیِ، وَ أَرصَدَ لِی بِالبَلَاءِ فِیمَا لَم أُعمِل فِیهِ فکِریِ.

ص: 1538

(49)و از دعای امام علیه السلام بود، در دور نمودن مکر دشمنان و بازگرداندن سختی آنان

(1) خدای من، مرا راه نمودی، پس به کار بیهوده مشغول شدم و پند دادی، پس سنگدل گشتم و عطای نیکو نمودی، پس نافرمانی کردم. سپس چون آگاهم کردی، آنچه را صادر نموده بودی شناختم. پس آمرزش خواستم و تو درگذشتی. پس (باز به نافرمانی) برگشتم و تو پوشاندی. پس خدای من، تو را سپاس.

(2) در وادی های هلاکت رفتم و به درّه های نابودی وارد شدم، در آنها خود را در معرض سخت گیری هایت قرار داده، با عقوبت هایت روبرو شدم.

(3) و وسیله من به سویت یگانه دانستن توست و دستاویزم آن است که چیزی را با تو شریک نکرده ام و با تو به خدایی اعتقاد نداشته ام و با جانم به سوی تو گریخته ام و گریزگاه بدکار و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.

(4) پس چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی اش را بر روی من کشید، و لبه تیغش را برای من تیز نمود و طرف تیز آن را برایم نازک کرد و آن را برای من با زهرهای کشنده اش درهم آمیخت و تیرهای هدف گیری خود را، به سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانی اش از من نخفت و در دل قصدِ آسیب رساندن به من داشت و آب بسیار تلخِ زهرآگین را جرعه جرعه به من نوشاند.

(5) ای خدای من، پس تو ناتوانی ام را از تحمّل مصیبت های سخت و عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده و تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده و برای گرفتار ساختنم در آنچه درباره آن نیندیشیده ام، در کمین نشسته، مشاهده کردی.

ص: 1539

(6)فاَبتدَأَتنَیِ بِنَصرِکَ، وَ شَدَدتَ أزَریِ بِقُوّتِکَ، ثُمّ فَلَلتَ لِی حَدّهُ، وَ صَیّرتَهُ مِن بَعدِ جَمعٍ عَدِیدٍ وَحدَهُ، وَ أَعلَیتَ کعَبیِ عَلَیهِ، وَ جَعَلتَ مَا سَدّدَهُ مَردُوداً عَلَیهِ،فَرَدَدتَهُ لَم یَشفِ غَیظَهُ، وَ لَم یَسکُن غَلِیلُهُ، قَد عَضّ عَلَی شَوَاهُ وَ أَدبَرَ مُوَلّیاً قَد أَخلَفَت سَرَایَاهُ.(7) وَ کَم مِن بَاغٍ بغَاَنیِ بِمَکَایِدِهِ، وَ نَصَبَ لِی شَرَکَ مَصَایِدِهِ، وَ وَکّلَ بیِ تَفَقّدَ رِعَایَتِهِ، وَ أَضبَأَ إلِیَ ّ إِضبَاءَ السّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انتِظَاراً لِانتِهَازِ الفُرصَهِ لِفَرِیسَتِهِ، وَ هُوَ یُظهِرُ لِی بَشَاشَهَ المَلَقِ، وَ ینَظرُنُیِ عَلَی شِدّهِ الحَنَقِ.(8) فَلَمّا رَأَیتَ یَا إلِهَیِ تَبَارکتَ وَ تَعَالَیتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ، وَ قُبحَ مَا انطَوَی عَلَیهِ،أَرکَستَهُ لِأُمّ رَأسِهِ فِی زُبیَتِهِ، وَ رَدَدتَهُ فِی مَهوَی حُفرَتِهِ،فَانقَمَعَ بَعدَ استِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ التّیِ کَانَ یُقَدّرُ أَن یرَاَنیِ فِیهَا، وَ قَد کَادَ أَن یَحُلّ بیِ لَو لَا رَحمَتُکَ مَا حَلّ بِسَاحَتِهِ.(9) وَ کَم مِن حَاسِدٍ قَد شَرِقَ بیِ بِغُصّتِهِ، وَ شجَیِ َ منِیّ بِغَیظِهِ، وَ سلَقَنَیِ بِحَدّ لِسَانِهِ، وَ وحَرَنَیِ بِقَرفِ عُیُوبِهِ، وَ جَعَلَ عرِضیِ غَرَضاً لِمَرَامِیهِ، وَ قلَدّنَیِ خِلَالًا لَم تَزَل فِیهِ، وَ وحَرَنَیِ بِکَیدِهِ، وَ قصَدَنَیِ بِمَکِیدَتِهِ.(10)فَنَادَیتُکَ یَا إلِهَیِ مُستَغِیثاً بِکَ،وَاثِقاً بِسُرعَهِ إِجَابَتِکَ،عَالِماً أَنّهُ لَا یُضطَهَدُ مَن أَوَی إِلَی ظِلّ کَنَفِکَ، وَ لَا یَفزَعُ مَن لَجَأَ إِلَی مَعقِلِ انتِصَارِکَ،فحَصَنّتنَیِ مِن بَأسِهِ بِقُدرَتِکَ.(11) وَ کَم مِن سَحَائِبِ مَکرُوهٍ جَلّیتَهَا عنَیّ، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمطَرتَهَا عَلَیّ، وَ جَدَاوِلِ رَحمَهٍ نَشَرتَهَا، وَ عَافِیَهٍ أَلبَستَهَا، وَ أَعیُنِ أَحدَاثٍ طَمَستَهَا، وَ غوَاَشیِ کُرُبَاتٍ کَشَفتَهَا.

ص: 1540

(6) پس به یاری کردنم آغاز نمودی و به توانایی ات پشتم را نیرومند ساختی. سپس تیزی (تیغ) او را برای من شکستی و پس از آنکه در گروهی بسیار بود، او را تنها گذاشتی و مرا بر او پیروز نمودی و آنچه آن را نشانه گرفته بود، بر خودش برگرداندی و در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی. سرانگشتان خود را گزید و پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.

(7) و چه بسیار ستمگری که با نیرنگ هایش به من ستم کرد و دام های خود را برایم گسترد و مراقبت و جستجویش را بر من گماشت و همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در کمین من نشست. در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد، و با خشم سخت به من می نگریست.

(8) پس همین که -ای خدای مبارک و والای من- تباهی باطن او و زشتی آنچه در دل داشت، ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی. و او را در پرتگاه گودالش باز گرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد. و اگر رحمت تو نبود، نزدیک بود بر من فرود آید، آنچه بر خودش فرود آمد.

(9) و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوهش گلوگیر او شد و سختی خشمش از من، گلویش را گرفت و با زبان تیزش مرا آزرد و با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت. و آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد و ویژگی هایی را که همیشه در خود او بود، به من نسبت داد. و با مکر خویش بر من خشم نمود و با نیرنگش آهنگ من کرد.

(10) ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که از تو یاری خواسته و به اجابت سریع تو اطمینان داشتم، و می دانستم هر که به سایه رحمت تو پناه بَرَد، شکست نمی خورد. و هر که به پناهگاه یاری تو پناهنده شود، هراسی ندارد. پس تو به قدرت خویش، مرا از سختی و نیروی او باز داشتی.

(11) و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی و ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی و جوی های رحمتی که روان نمودی و (جامه های) تندرستی ای که (بر من) پوشاندی و چشم های مصیبت آفرینی که کور گرداندی و پرده های اندوه که برداشتی.

ص: 1541

(12) وَ کَم مِن ظَنّ حَسَنٍ حَقّقتَ، وَ عَدَمٍ جَبَرتَ، وَ صَرعَهٍ أَنعَشتَ، وَ مَسکَنَهٍ حَوّلتَ. (13) کُلّ ذَلِکَ إِنعَاماً وَ تَطَوّلًا مِنکَ، وَ فِی جَمِیعِهِ انهِمَاکاً منِیّ عَلَی مَعَاصِیکَ، لَم تَمنَعکَ إسِاَءتَیِ عَن إِتمَامِ إِحسَانِکَ، وَ لَا حجَرَنَیِ ذَلِکَ عَنِ ارتِکَابِ مَسَاخِطِکَ، لَا تُسأَلُ عَمّا تَفعَلُ.(14) وَ لَقَد سُئِلتَ فَأَعطَیتَ، وَ لَم تُسأَل فَابتَدَأتَ، وَ استُمِیحَ فَضلُکَ فَمَا أَکدَیتَ،أَبَیتَ یَا موَلاَی َ إِلّا إِحسَاناً وَ امتِنَاناً وَ تَطَوّلًا وَ إِنعَاماً، وَ أَبَیتُ إِلّا تَقَحّماً لِحُرُمَاتِکَ، وَ تَعَدّیاً لِحُدُودِکَ، وَ غَفلَهً عَن وَعِیدِکَ،فَلَکَ الحَمدُ إلِهَیِ مِن مُقتَدِرٍ لَا یُغلَبُ، وَ ذیِ أَنَاهٍ لَا یَعجَلُ.(15) هَذَا مَقَامُ مَنِ اعتَرَفَ بِسُبُوغِ النّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتّقصِیرِ، وَ شَهِدَ عَلَی نَفسِهِ بِالتّضیِیعِ.(16) أللّهُمّ فإَنِیّ أَتَقَرّبُ إِلَیکَ بِالمُحَمّدِیّهِ الرّفِیعَهِ، وَ العَلَوِیّهِ البَیضَاءِ، وَ أَتَوَجّهُ إِلَیکَ بِهِمَا أَن تعُیِذنَیِ مِن شَرّ کَذَا وَ کَذَا، فَإِنّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیکَ فِی وُجدِکَ، وَ لَا یَتَکَأّدُکَ فِی قُدرَتِکَ وَ أَنتَ عَلَی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ(17)فَهَب لِی یَا إلِهَیِ مِن رَحمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوفِیقِکَ مَا أَتّخِذُهُ سُلّماً أَعرُجُ بِهِ إِلَی رِضوَانِکَ، وَ آمَنُ بِهِ مِن عِقَابِکَ، یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.

ص: 1542

(12) و چه بسیار گمان نیکو که به حقیقت پیوستی، و کمبودهایی که جبران نمودی، و به زمین خوردن هایی که بلند کردی، و نیازمندی هایی را که تغییر دادی.

(13) همه آنها نعمت و احسان از جانب توست، و در همه آنها، من سرگرم نافرمانی تو بودم و بد کرداری من تو را از تمام نمودن احسانت باز نداشت. و آن مرا از ارتکاب آنچه تو را به خشم می آورَد، جلوگیری ننمود. تو از آنچه انجام می دهی، بازخواست نخواهی شد.

(14) و چون از تو درخواست شد، پس عطا کردی و درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی و فضل تو خواسته شد، پس کم نگذاشتی. و تو ای مولای من، جز احسان و بخشش و لطف و انعام کاری نکرده ای و من هم جز وارد شدن در حرام های تو و تعدّی از حدود تو و غفلت از تهدیدهای تو کاری نداشته ام. پس خدای من، سپاس برای توست. توانایی که شکست نمی خورد و مهلت دهنده ای که شتاب نمی کند.

(15) این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و آنها را با کوتاهی مقابله نموده و به تباه ساختن (نعمت ها)، به ضرر خود گواهی داده است.

(16) خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم و به وسیله آنان به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی. پس به درستی که این (کار) در برابر دارایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت بر تو سخت نمی باشد و تو بر هر چیز توانایی.

(17) پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم و به وسیله آن از کیفرت ایمن گردم. ای مهربان ترین مهربانان.

ص: 1543

(50) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الرّهبَهِ

(1) أللّهُمّ إِنّکَ خلَقَتنَیِ سَوِیّاً، وَ ربَیّتنَیِ صَغِیراً، وَ رزَقَتنَیِ مَکفِیّاً (2) أللّهُمّ إنِیّ وَجَدتُ فِیمَا أَنزَلتَ مِن کِتَابِکَ، وَ بَشّرتَ بِهِ عِبَادَکَ أَن قُلتَ یَا عبِاَدیِ َ الّذِینَ أَسرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِم لَا تَقنَطُوا مِن رَحمَهِ اللّهِ، إِنّ اللّهَ یَغفِرُ الذّنُوبَ جَمِیعاً، وَ قَد تَقَدّمَ منِیّ مَا قَد عَلِمتَ وَ مَا أَنتَ أَعلَمُ بِهِ منِیّ،فَیَا سَوأَتَا مِمّا أَحصَاهُ عَلَیّ کِتَابُکَ(3)فَلَو لَا المَوَاقِفُ التّیِ أُؤَمّلُ مِن عَفوِکَ ألّذِی شَمِلَ کُلّ شَیءٍ لَأَلقَیتُ بیِدَیِ، وَ لَو أَنّ أَحَداً استَطَاعَ الهَرَبَ مِن رَبّهِ لَکُنتُ أَنَا أَحَقّ بِالهَرَبِ مِنکَ، وَ أَنتَ لَا تَخفَی عَلَیکَ خَافِیَهٌ فِی الأَرضِ وَ لَا فِی السّمَاءِ إِلّا أَتَیتَ بِهَا، وَ کَفَی بِکَ جَازِیاً، وَ کَفَی بِکَ حَسِیباً.(4) أللّهُمّ إِنّکَ طاَلبِیِ إِن أَنَا هَرَبتُ، وَ مدُرکِیِ إِن أَنَا فَرَرتُ،فَهَا أَنَا ذَا بَینَ یَدَیکَ خَاضِعٌ ذَلِیلٌ رَاغِمٌ، إِن تعُذَبّنیِ فإَنِیّ لِذَلِکَ أَهلٌ، وَ هُوَ یَا رَبّ مِنکَ عَدلٌ، وَ إِن تَعفُ عنَیّ فَقَدِیماً شمَلَنَیِ عَفوُکَ، وَ ألَبسَتنَیِ عَافِیَتَکَ.(5)فَأَسأَلُکَ أللّهُمّ بِالمَخزُونِ مِن أَسمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتهُ الحُجُبُ مِن بَهَائِکَ، إِلّا رَحِمتَ هَذِهِ النّفسَ الجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرّمّهَ الهَلُوعَهَ،التّیِ لَا تَستَطِیعُ حَرّ شَمسِکَ،فَکَیفَ تَستَطِیعُ حَرّ نَارِکَ، وَ التّیِ لَا تَستَطِیعُ صَوتَ رَعدِکَ،فَکَیفَ تَستَطِیعُ صَوتَ غَضَبِکَ

ص: 1544

(50)و از دعای امام علیه السلام بود، در ترس (از خداوند)

(1) خداوندا، تو مرا بی عیب و نقص آفریدی، و در کوچکی پرورش دادی، و به قدر کفایت، به من روزی دادی.

(2) خداوندا، همانا من در کتابت که فرو فرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.» و پیش از این از من (گناهانی) سر زده که تو می دانی و از من به آنها داناتری. پس وای بر رسوایی من، از آنچه نامه تو برایم برشمرده است.

(3) پس اگر جایگاهی که از بخشایشت آرزومندم و هر چیزی را فرا می گیرد نبود، خود را هلاک می ساختم و اگر کسی می توانست از پروردگار خود بگریزد، من به گریختن از تو سزاوارتر بودم. و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست، مگر آن را حاضر نموده ای و همین بس که تو جزا دهنده و همین بس که تو حسابگری.

(4) خداوندا، همانا تو جویای منی، اگر بگریزم. و دستگیر کننده منی، اگر فرار کنم. پس اینک منم در پیشگاهت فروتن، خوار، زبون. اگر مرا عذاب نمایی، پس به درستی که من سزاوار آنم و آن -ای پروردگار من- از جانب تو عدل است. و اگر از من درگذری، پس از دیر زمانیست که بخشایشت مرا فراگرفته و عافیت خویش را بر من پوشانده ای.

(5) پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟ و توانایی صدای غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را توانایی دارد؟

ص: 1545

(6)فاَرحمَنیِ َ أللّهُمّ فإَنِیّ امرُؤٌ حَقِیرٌ، وَ خطَرَیِ یَسِیرٌ، وَ لَیسَ عذَاَبیِ مِمّا یَزِیدُ فِی مُلکِکَ مِثقَالَ ذَرّهٍ، وَ لَو أَنّ عذَاَبیِ مِمّا یَزِیدُ فِی مُلکِکَ لَسَأَلتُکَ الصّبرَ عَلَیهِ، وَ أَحبَبتُ أَن یَکُونَ ذَلِکَ لَکَ، وَ لَکِن سُلطَانُکَ أللّهُمّ أَعظَمُ، وَ مُلکُکَ أَدوَمُ مِن أَن تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ المُطِیعِینَ، أَو تَنقُصَ مِنهُ مَعصِیَهُ المُذنِبِینَ.(7)فاَرحمَنیِ یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ، وَ تَجَاوَز عنَیّ یَا ذَا الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ، وَ تُب عَلَیّ،إِنّکَ أَنتَ التّوّابُ الرّحِیمُ.

ص: 1546

(6) پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم، و منزلتم اندک است و عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید. و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم و دوست داشتم که آن (فزونی) بر (ملک) تو باشد. ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر و پادشاهی ات پایدارتر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید، یا نافرمانی گنهکاران (چیزی) از آن بکاهد.

(7) پس بر من رحم کن، ای مهربان ترین مهربانان. و از من درگذر، ای دارای بزرگی و کرم. و توبه ام را بپذیر، به درستی که تویی توبه پذیرِ بسیار مهربان.

ص: 1547

(51) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی التّضَرّعِ وَ الِاستِکَانَهِ

(1)إلِهَیِ أَحمَدُکَ وَ أَنتَ لِلحَمدِ أَهلٌ عَلَی حُسنِ صَنِیعِکَ إلِیَ ّ، وَ سُبُوغِ نَعمَائِکَ عَلَیّ، وَ جَزِیلِ عَطَائِکَ عنِدیِ، وَ عَلَی مَا فضَلّتنَیِ بِهِ مِن رَحمَتِکَ، وَ أَسبَغتَ عَلَیّ مِن نِعمَتِکَ،فَقَدِ اصطَنَعتَ عنِدیِ مَا یَعجِزُ عَنهُ شکُریِ.(2) وَ لَو لَا إِحسَانُکَ إلِیَ ّ وَ سُبُوغُ نَعمَائِکَ عَلَیّ مَا بَلَغتُ إِحرَازَ حظَیّ، وَ لَا إِصلَاحَ نفَسیِ، وَ لَکِنّکَ ابتدَأَتنَیِ بِالإِحسَانِ، وَ رزَقَتنَیِ فِی أمُوُریِ کُلّهَا الکِفَایَهَ، وَ صَرَفتَ عنَیّ جَهدَ البَلَاءِ، وَ مَنَعتَ منِیّ مَحذُورَ القَضَاءِ.(3)إلِهَیِ فَکَم مِن بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَد صَرَفتَ عنَیّ، وَ کَم مِن نِعمَهٍ سَابِغَهٍ أَقرَرتَ بِهَا عیَنیِ، وَ کَم مِن صَنِیعَهٍ کَرِیمَهٍ لَکَ عنِدیِ(4) أَنتَ ألّذِی أَجَبتَ

عِندَ الِاضطِرَارِ دعَوتَیِ، وَ أَقَلتَ

عِندَ العِثَارِ زلَتّیِ، وَ أَخَذتَ لِی مِنَ الأَعدَاءِ بظِلُاَمتَیِ.(5)إلِهَیِ مَا وَجَدتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلتُکَ، وَ لَا مُنقَبِضاً حِینَ أَرَدتُکَ،بَل وَجَدتُکَ لدِعُاَئیِ سَامِعاً، وَ لمِطَاَلبِیِ مُعطِیاً، وَ وَجَدتُ نُعمَاکَ عَلَیّ سَابِغَهً فِی کُلّ شَأنٍ مِن شأَنیِ وَ کُلّ زَمَانٍ مِن زمَاَنیِ،فَأَنتَ عنِدیِ مَحمُودٌ، وَ صَنِیعُکَ لدَیَ ّ مَبرُورٌ.

ص: 1548

(51)و از دعای امام علیه السلام بود، در زاری نمودن و فروتنی کردن

(1) خدای من، تو را سپاس گزارم و تو شایسته سپاسی، بر نیکویی نیکی ات به من، و فراخی نعمت هایت بر من، و بسیاری عطاها و بخشش هایت درباره من، و بر رحمتت که مرا به وسیله آن برتری دادی، و بر نعمتت که بر من روا داشتی. پس تو آنچنان به من نیکی کردی که شکر من از ادای آن عاجز است.

(2) و اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم و اصلاح خویش را نمی یافتم. ولی تو احسانت را در حقّ من آغاز نمودی و بی نیازی را در همه کارهایم به من روزی دادی و سختی گرفتاری را از من دور کردی و مقدّراتی که موجب ترس است را از من باز داشتی.

(3) خدای من، پس چه بسیار بلاهای سختی که از من برگرداندی! و چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی! و چه بسیار نیکیِ بزرگ، که برای تو نزد من است!

(4) تویی که هنگام بیچارگی، دعایم را اجابت نمودی و هنگام (به گناه) افتادن، از لغزشم درگذشتی و داد مرا از دشمنانم گرفتی.

(5) خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم و هنگامی که قصد تو نمودم، تو را درهم کشیده ندیدم. بلکه تو را برای نیایشم، شنونده و برای خواسته هایم، بخشنده یافتم. و نعمت هایت را بر خود، در هر حالی از حالم و هر وقتی از اوقاتم، گسترده یافتم. پس تو نزد من ستوده ای و نیکی ات پیش من پسندیده است.

ص: 1549

(6)تَحمَدُکَ نفَسیِ وَ لسِاَنیِ وَ عقَلیِ،حَمداً یَبلُغُ الوَفَاءَ وَ حَقِیقَهَ الشّکرِ،حَمداً یَکُونُ مَبلَغَ رِضَاکَ عنَیّ،فنَجَنّیِ مِن سُخطِکَ. (7) یَا کهَفیِ حِینَ تعُییِنیِ المَذَاهِبُ وَ یَا مقُیِلیِ عثَرتَیِ،فَلَو لَا سَترُکَ عوَرتَیِ لَکُنتُ مِنَ المَفضُوحِینَ، وَ یَا مؤُیَدّیِ بِالنّصرِ،فَلَو لَا نَصرُکَ إیِاّی َ لَکُنتُ مِنَ المَغلُوبِینَ، وَ یَا مَن وَضَعَت لَهُ المُلُوکُ نِیرَ المَذَلّهِ عَلَی أَعنَاقِهَا،فَهُم مِن سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ، وَ یَا أَهلَ التّقوَی، وَ یَا مَن لَهُ الأَسمَاءُ الحُسنَی،أَسأَلُکَ أَن تَعفُوَ عنَیّ، وَ تَغفِرَ لِی فَلَستُ بَرِیئاً فَأَعتَذِرَ، وَ لَا بذِیِ قُوّهٍ فَأَنتَصِرَ، وَ لَا مَفَرّ لِی فَأَفِرّ.(8) وَ أَستَقِیلُکَ عثَرَاَتیِ، وَ أَتَنَصّلُ إِلَیکَ مِن ذنُوُبیِ َ التّیِ قَد أوَبقَتَنیِ، وَ أَحَاطَت بیِ فأَهَلکَتَنیِ،مِنهَا فَرَرتُ إِلَیکَ رَبّ تَائِباً فَتُب عَلَیّ،مُتَعَوّذاً فأَعَذِنیِ،مُستَجِیراً فَلَا تخَذلُنیِ،سَائِلًا فَلَا تحَرمِنیِ مُعتَصِماً فَلَا تسُلمِنیِ،دَاعِیاً فَلَا ترَدُنّیِ خَائِباً.(9)دَعَوتُکَ یَا رَبّ مِسکِیناً،مُستَکِیناً،مُشفِقاً،خَائِفاً،وَجِلًا،فَقِیراً،مُضطَرّاً إِلَیکَ.(10)أَشکُو إِلَیکَ یَا إلِهَیِ ضَعفَ نفَسیِ عَنِ المُسَارَعَهِ فِیمَا وَعَدتَهُ أَولِیَاءَکَ، وَ المُجَانَبَهِ عَمّا حَذّرتَهُ أَعدَاءَکَ، وَ کَثرَهَ همُوُمیِ، وَ وَسوَسَهَ نفَسیِ.(11)إلِهَیِ لَم تفَضحَنیِ بسِرَیِرتَیِ، وَ لَم تهُلکِنیِ بجِرَیِرتَیِ،أَدعُوکَ فتَجُیِبنُیِ وَ إِن کُنتُ بَطِیئاً حِینَ تدَعوُنیِ، وَ أَسأَلُکَ کُلّمَا شِئتُ مِن حوَاَئجِیِ، وَ حَیثُ مَا کُنتُ وَضَعتُ عِندَکَ سرِیّ، فَلَا أَدعُو سِوَاکَ، وَ لَا أَرجُو غَیرَکَ

ص: 1550

(6) تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به کمال و حقیقت ستایش رسد. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد. پس مرا از خشم سختت نجات ده.

(7) ای پناه من، وقتی که راه ها مرا ناتوان می کند و راه نمی نماید، و ای درگذرنده از لغزشم که اگر عیب پوشی تو (از موجبات) شرمندگی ام نبود، هر آینه از رسوا شدگان بودم، و ای نیرو دهنده با یاری نمودن، که اگر یاری کردن تو نبود، هر آینه از شکست خوردگان بودم، و ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند و از قهرها و غلبه های او ترسانند، و ای سزاوار پرهیزکاری، و ای کسی که نیکوترین نام ها برای اوست؛ از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم و مرا گریزگاهی نیست تا بگریزم.

(8) و از تو می خواهم که از لغزش هایم درگذری و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته و مرا فراگرفته تا هلاکم کند، پوزش می طلبم. پروردگار من، از آن (گناهان)، با حال توبه به سوی تو گریخته ام، پس توبه ام را بپذیر. پناهنده ام، پس پناهم ده. زنهار خواهنده ام، پس خوارم نکن. درخواست کننده ام، پس بی بهره ام نگردان. چنگ زننده ام، پس رهایم نکن. خواهانم، پس مرا ناامید برنگردان.

(9) تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا، فروتن، حذر کننده، ترسان، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاه تو هستم.

(10) ای خدای من، از ناتوانی جسممْ در شتافتن به آنچه به دوستانت نوید داده ای، و دوری نمودن از آنچه دشمنانت را به آن بیم داده ای، و از بسیاری اندوه هایم و از وسوسه های دلم، به تو شکایت می کنم.

(11) خدای من، به (ناپاکی) درونم مرا رسوا نکردی و به گناهمْ مرا هلاک ننمودی. تو را می خوانم، پس مرا اجابت می کنی و اگر چه هنگامی که مرا می خوانی، کُند هستم. و هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم و هر کجا که باشم راز خود را نزد تو می گذارم. پس جز تو را نمی خوانم و به جز تو امیدوار نیستم.

ص: 1551

(12)لَبّیکَ لَبّیکَ،تَسمَعُ مَن شَکَا إِلَیکَ، وَ تَلقَی مَن تَوَکّلَ عَلَیکَ، وَ تُخَلّصُ مَنِ اعتَصَمَ بِکَ، وَ تُفَرّجُ عَمّن لَاذَ بِکَ.(13)إلِهَیِ فَلَا تحَرمِنیِ خَیرَ الآخِرَهِ وَ الأُولَی لِقِلّهِ شکُریِ، وَ اغفِر لِی مَا تَعلَمُ مِن ذنُوُبیِ.(14) إِن تُعَذّب فَأَنَا الظّالِمُ المُفَرّطُ المُضَیّعُ الآثِمُ المُقَصّرُ المُضَجّعُ المُغفِلُ حَظّ نفَسیِ، وَ إِن تَغفِر فَأَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمِینَ.

ص: 1552

(12) در فرمانبری ات پابرجایم. کسی را که به درگاه تو شکایت کند، می شنوی و به کسی که بر تو اعتماد کرده، رو می آوری و هر کس را که به (رشته) تو دست آویزد، می رهانی و غم و اندوه را از کسی که به تو پناه آورده، برطرف می کنی.

(13) خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان و گناهانی را که از من می دانی، بیامرز.

(14) اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکار، سهل انگار، تباه کننده، گنهکار، مقصّر، اهمال کننده، واگذارنده بهره خویشم و اگر بیامرزی، پس تو بخشاینده ترین بخشایندگانی.

ص: 1553

(52) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی الإِلحَاحِ عَلَی اللّهِ تَعَالَی

(1) یَا اللّهُ ألّذِی لَا یَخفَی عَلَیهِ شَیءٌ فِی الأَرضِ وَ لَا فِی السّمَاءِ، وَ کَیفَ یَخفَی عَلَیکَ یَا إلِهَیِ مَا أَنتَ خَلَقتَهُ، وَ کَیفَ لَا تحُصیِ مَا أَنتَ صَنَعتَهُ، أَو کَیفَ یَغِیبُ عَنکَ مَا أَنتَ تُدَبّرُهُ، أَو کَیفَ یَستَطِیعُ أَن یَهرُبَ مِنکَ مَن لَا حَیَاهَ لَهُ إِلّا بِرِزقِکَ، أَو کَیفَ یَنجُو مِنکَ مَن لَا مَذهَبَ لَهُ فِی غیرِ مُلکِکَ.(2)سُبحَانَکَ أَخشَی خَلقِکَ لَکَ أَعلَمُهُم بِکَ، وَ أَخضَعُهُم لَکَ أَعمَلُهُم بِطَاعَتِکَ، وَ أَهوَنُهُم عَلَیکَ مَن أَنتَ تَرزُقُهُ وَ هُوَ یَعبُدُ غَیرَکَ(3)سُبحَانَکَ لَا یَنقُصُ سُلطَانَکَ مَن أَشرَکَ بِکَ، وَ کَذّبَ رُسُلَکَ، وَ لَیسَ یَستَطِیعُ مَن کَرِهَ قَضَاءَکَ أَن یَرُدّ أَمرَکَ، وَ لَا یَمتَنِعُ مِنکَ مَن کَذّبَ بِقُدرَتِکَ، وَ لَا یَفُوتُکَ مَن عَبَدَ غَیرَکَ، وَ لَا یُعَمّرُ فِی الدّنیَا مَن کَرِهَ لِقَاءَکَ.(4)سُبحَانَکَ مَا أَعظَمَ شَأنَکَ، وَ أَقهَرَ سُلطَانَکَ، وَ أَشَدّ قُوّتَکَ، وَ أَنفَذَ أَمرَکَ(5)سُبحَانَکَ قَضَیتَ عَلَی جَمِیعِ خَلقِکَ المَوتَ مَن وَحّدَکَ وَ مَن کَفَرَ بِکَ، وَ کُلّ ذَائِقُ المَوتِ، وَ کُلّ صَائِرٌ إِلَیکَ،فَتَبَارَکتَ وَ تَعَالَیتَ لَا إِلَهَ إِلّا أَنتَ وَحدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ.

ص: 1554

(52)و از دعای امام علیه السلام بود، در اصرار به خداوند بلند مرتبه

(1) ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست. و چگونه آنچه را که خود آن را آفریده ای - ای خدای من - بر تو پنهان باشد؟ و چگونه آنچه را که خود ساخته ای، شمار آن را ندانی؟ یا چگونه از تو پنهان شود، آنچه که خود آن را تدبیر می نمایی؟ یا چگونه می تواند از تو بگریزد، آنکه جز به وسیله روزی اتْ زندگی برایش نیست؟ یا چگونه از تو رهایی یابد، کسی که در غیر قلمرو تو، راهی برایش نمی باشد؟

(2) پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست. و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست. و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.

(3) پاک و منزّهی! کسی که به تو شرک آورَد و پیامبرانت را دروغگو شمارد، از فرمانروایی ات نمی کاهد. و کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند. و کسی که قدرت تو را تکذیب نمود، نمی تواند خود را از تو بازدارد. و کسی که جز تو را پرستید، از دست تو گریزی ندارد. و کسی که (مرگ و) دیدار تو را نپسندید، در دنیا عمر جاودان نیابد.

(4) پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو! و چه غالب است پادشاهی ات! و چه شدید است قدرت تو! و چه نافذ است فرمانت!

(5) پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت - آنکه تو را یگانه دانست و آنکه به تو کفر ورزید - رقم زده ای. و همه چشنده مرگ هستند. و همه به سوی تو برگشت کننده اند. پس تو مبارک و برتری. جز تو معبودی نیست. یگانه ای هستی که برای تو شریکی نمی باشد.

ص: 1555

(6)آمَنتُ بِکَ، وَ صَدّقتُ رُسُلَکَ، وَ قَبِلتُ کِتَابَکَ، وَ کَفَرتُ بِکُلّ مَعبُودٍ غَیرِکَ، وَ بَرِئتُ مِمّن عَبَدَ سِوَاکَ. (7) أللّهُمّ إنِیّ أُصبِحُ وَ أمُسیِ مُستَقِلّا لعِمَلَیِ،مُعتَرِفاً بذِنَبیِ،مُقِرّاً بخِطَاَیاَی َ، أَنَا بإِسِراَفیِ عَلَی نفَسیِ ذَلِیلٌ،عمَلَیِ أهَلکَنَیِ، وَ هوَاَی َ أرَداَنیِ، وَ شهَوَاَتیِ حرَمَتَنیِ.(8)فَأَسأَلُکَ یَا موَلاَی َ سُؤَالَ مَن نَفسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ، وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ، وَ قَلبُهُ مَفتُونٌ بِکَثرَهِ النّعَمِ عَلَیهِ، وَ فِکرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیهِ.(9)سُؤَالَ مَن قَد غَلَبَ عَلَیهِ الأَمَلُ، وَ فَتَنَهُ الهَوَی، وَ استَمکَنَت مِنهُ الدّنیَا، وَ أَظَلّهُ الأَجَلُ،سُؤَالَ مَنِ استَکثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ،سُؤَالَ مَن لَا رَبّ لَهُ غَیرُکَ، وَ لَا ولَیِ ّ لَهُ دُونَکَ، وَ لَا مُنقِذَ لَهُ مِنکَ، وَ لَا مَلجَأَ لَهُ مِنکَ، إِلّا إِلَیکَ.(10)إلِهَیِ أَسأَلُکَ بِحَقّکَ الوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلقِکَ، وَ بِاسمِکَ العَظِیمِ ألّذِی أَمَرتَ رَسُولَکَ أَن یُسَبّحَکَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجهِکَ الکَرِیمِ، ألّذِی لَا یَبلَی وَ لَا یَتَغَیّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفنَی، أَن تصُلَیّ َ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ أَن تغُنیِنَیِ عَن کُلّ شَیءٍ بِعِبَادَتِکَ، وَ أَن تسُلَیّ َ نفَسیِ عَنِ الدّنیَا بِمَخَافَتِکَ، وَ أَن تثُنیِنَیِ بِالکَثِیرِ مِن کَرَامَتِکَ بِرَحمَتِکَ.(11)فَإِلَیکَ أَفِرّ، ومِنکَ أَخَافُ، وَ بِکَ أَستَغِیثُ، وَ إِیّاکَ أَرجُو، وَ لَکَ أَدعُو، وَ إِلَیکَ أَلجَأُ، وَ بِکَ أَثِقُ، وَ إِیّاکَ أَستَعِینُ، وَ بِکَ أُومِنُ، وَ عَلَیکَ أَتَوَکّلُ، وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتّکِلُ.

ص: 1556

(6) به تو ایمان آوردم و پیامبرانت را تصدیق نمودم و کتابت را پذیرفتم و به هر معبودی جز تو کفر ورزیدم و از هر که جز تو را پرستید، بیزاری جستم.

(7) خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم و به گناهم اعتراف دارم و به خطاهایم اقرار می کنم. من به خاطر زیاده روی بر خود، خوار گشته ام. عملم مرا به هلاکت افکنده و هوای نفسم مرا تباه ساخته و خواهش های نفسانی ام مرا محروم گردانده.

(8) پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش سرگرم شده و تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده و دلش به سبب زیادی نعمت ها بر او، فریفته شده و اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.

(9) درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته، و خواهش نفس او را گمراه نموده و دنیا بر او تسلّط یافته و مرگ بر او سایه افکنده است. درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته، و به خطایش اعتراف نموده است. درخواست کسی که پروردگاری برای او جز تو و سرپرستی برایش غیر تو نیست، و نجات دهنده ای برای او از تو نمی باشد، و پناهگاهی برای او از تو، جز به سوی تو نیست.

(10) خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، و به آن نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی که تو را با آن تسبیح گوید، و به آن بزرگی ذات بزرگوارت که کهنه و دگرگون نمی شود، و تغییر حال نمی دهد، و نابود نمی گردد، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و مرا به وسیله بندگی ات از هر چیزی بی نیاز گردانی و مرا با ترس از خود، در دوری از دنیا، تسلّی بخشی. و با رحمت خویش مرا به بسیاریِ بخشش خود بازگردانی.

(11) پس فقط به سوی تو می گریزم و تنها از تو می ترسم و تنها از تو فریادرسی می خواهم و فقط به تو امیدوارم و تو را می خوانم و تنها به سوی تو پناه می برم و به تو اعتماد می کنم و فقط از تو یاری می جویم و تنها به تو ایمان دارم و فقط بر تو توکّل می کنم و تنها بر بخشش و بزرگواری تو دل می بندم.

ص: 1557

(53) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی التّذَلّلِ لِلّهِ عَزّ وَ جَلّ

(1)رَبّ أفَحمَتَنیِ ذنُوُبیِ، وَ انقَطَعَت مقَاَلتَیِ، فَلَا حُجّهَ لِی،فَأَنَا الأَسِیرُ ببِلَیِتّیِ،المُرتَهَنُ بعِمَلَیِ،المُتَرَدّدُ فِی خطَیِئتَیِ،المُتَحَیّرُ عَن قصَدیِ،المُنقَطَعُ بیِ.(2) قَد أَوقَفتُ نفَسیِ مَوقِفَ الأَذِلّاءِ المُذنِبِینَ،مَوقِفَ الأَشقِیَاءِ المُتَجَرّینَ عَلَیکَ،المُستَخِفّینَ بِوَعدِکَ(3)سُبحَانَکَ أَیّ جُرأَهٍ اجتَرَأتُ عَلَیکَ، وَ أَیّ تَغرِیرٍ غَرّرتُ بنِفَسیِ(4)موَلاَی َ ارحَم کبَوتَیِ لِحُرّ وجَهیِ وَ زَلّهَ قدَمَیِ، وَ عُد بِحِلمِکَ عَلَی جهَلیِ وَ بِإِحسَانِکَ عَلَی إسِاَءتَیِ،فَأَنَا المُقِرّ بذِنَبیِ،المُعتَرِفُ بخِطَیِئتَیِ، وَ هَذِهِ یدَیِ وَ ناَصیِتَیِ،أَستَکِینُ بِالقَوَدِ مِن نفَسیِ،ارحَم شیَبتَیِ، وَ نَفَادَ أیَاّمیِ، وَ اقتِرَابَ أجَلَیِ وَ ضعَفیِ وَ مسَکنَتَیِ وَ قِلّهَ حیِلتَیِ.(5)موَلاَی َ وَ ارحمَنیِ إِذَا انقَطَعَ مِنَ الدّنیَا أثَرَیِ، وَ امّحَی مِنَ المَخلُوقِینَ ذکِریِ، وَ کُنتُ مِنَ المَنسِیّینَ کَمَن قَد نسُیِ َ(6)موَلاَی َ وَ ارحمَنیِ

عِندَ تَغَیّرِ صوُرتَیِ وَ حاَلیِ إِذَا بلَیِ َ جسِمیِ، وَ تَفَرّقَت أعَضاَئیِ، وَ تَقَطّعَت أوَصاَلیِ، یَا غفَلتَیِ عَمّا یُرَادُ بیِ.(7)موَلاَی َ وَ ارحمَنیِ فِی حشَریِ وَ نشَریِ، وَ اجعَل فِی ذَلِکَ الیَومِ مَعَ أَولِیَائِکَ موَقفِیِ، وَ فِی أَحِبّائِکَ مصَدرَیِ، وَ فِی جِوَارِکَ مسَکنَیِ، یَا رَبّ العَالَمِینَ.

ص: 1558

(53)و از دعای امام علیه السلام بود، در فروتنی برای خداوند ارجمند و بزرگوار

(1) ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده و گفتارم قطع گردیده. پس برای من هیچ حجّتی نیست. از این رو من اسیر بلای خود، گروگان عمل خویش، مردد در خطای خود، متحیّر از مقصد خویش و در راه مانده ام.

(2) خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار، جایگاه بدبختانی که بر تو جرأت یافته اند و سبک شمارندگان وعده تو، واداشته ام.

(3) پاک و منزّهی! به کدامین جرأت بر تو تجرّی نمودم؟ و به کدام هلاک، خود را به هلاکت افکندم؟

(4) مولای من! بر به رو افتادنم با تمام رخسارم، و بر لغزش گام هایم رحم کن. و با بردباری ات بر نادانی ام، و با احسانت بر بدکرداری ام تلافی کن. زیرا من به گناه خود، اقرار داشته و به خطای خویش، اعتراف می کنم. و این دست من و موی جلوی سرم است. برای قصاص خویش، فروتن می شوم، بر پیری ام و به آخر رسیدن روزهایم و نزدیک شدن مرگم و ناتوانی ام و نیازمندی ام و بیچارگی ام رحم کن.

(5) مولای من! هنگامی که اثرم از دنیا قطع شود، و یادم از میان آفریدگان محو گردد، و مانند کسی که فراموش شده، از فراموش شدگان گردم، به من رحم کن.

(6) مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، و حالم هنگامی که جسدم پوسیده گردد، و اعضایم گسسته شود، و مفاصلم پاره پاره شود، بر من رحم کن. ای وای از بی خبری من از آنچه درباره ام خواسته می شود!.

(7) مولای من! و در برانگیخته شدن و زنده شدنم به من رحم کن، و جایگاهم را در آن روز با دوستانت، و بازگشتم را در میان یارانت، و خانه ام را در جوار خود قرار ده، ای پروردگار جهانیان.

ص: 1559

(54) وَ کَانَ مِن دُعَائِهِ عَلَیهِ السّلَامُ فِی استِکشَافِ الهُمُومِ

(1) یَا فَارِجَ الهَمّ، وَ کَاشِفَ الغَمّ، یَا رَحمَانَ الدّنیَا وَ الآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا،صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ افرُج همَیّ، وَ اکشِف غمَیّ.(2) یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَن لَم یَلِد وَ لَم یُولَد وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُواً أَحَدٌ،اعصمِنیِ وَ طهَرّنیِ، وَ اذهَب ببِلَیِتّیِ. وَ اقرَأ آیَهَ الکرُسیِ ّ وَ المُعَوّذَتَینِ وَ قُل هُوَ اللّهُ أَحَدٌ، وَ قُل(3) أللّهُمّ إنِیّ أَسأَلُکَ سُؤَالَ مَنِ اشتَدّت فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَت قُوّتُهُ، وَ کَثُرَت ذُنُوبُهُ،سُؤَالَ مَن لَا یَجِدُ لِفَاقَتِهِ مُغِیثاً، وَ لَا لِضَعفِهِ مُقَوّیاً، وَ لَا لِذَنبِهِ غَافِراً غَیرَکَ، یَا ذَا الجَلَالِ وَ الإِکرَامِ أَسأَلُکَ عَمَلًا تُحِبّ بِهِ مَن عَمِلَ بِهِ، وَ یَقِیناً تَنفَعُ بِهِ مَنِ استَیقَنَ بِهِ حَقّ الیَقِینَ فِی نَفَاذِ أَمرِکَ.(4) أللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ اقبِض عَلَی الصّدقِ نفَسیِ، وَ اقطَع مِنَ الدّنیَا حاَجتَیِ، وَ اجعَل فِیمَا عِندَکَ رغَبتَیِ شَوقاً إِلَی لِقَائِکَ، وَ هَب لِی صِدقَ التّوَکّلِ عَلَیکَ.(5)أَسأَلُکَ مِن خَیرِ کِتَابٍ قَد خَلَا، وَ أَعُوذُ بِکَ مِن شَرّ کِتَابٍ قَد خَلَا،أَسأَلُکَ خَوفَ العَابِدِینَ لَکَ، وَ عِبَادَهَ الخَاشِعِینَ لَکَ، وَ یَقِینَ المُتَوَکّلِینَ عَلَیکَ، وَ تَوَکّلَ المُؤمِنِینَ عَلَیکَ.

ص: 1560

(54)و از دعای امام علیه السلام بود، در درخواست برطرف نمودن اندوه ها

(1) ای برطرف کننده اندوه و ازبین برنده غم. ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو. بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و اندوه مرا برطرف کن و غمم را بزدا.

(2) ای یگانه، ای یکتا، ای بی نیاز، ای که نزائیده و زائیده نشده ای و برای او همتایی نبوده است، مرا حفظ کن و پاک گردان و گرفتاری مرا از میان ببر. «و آیهالکرسی و سوره های ناس و فلق و قل هو اللّه احد را بخوان و بگو: »

(3) خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند، و نیرویش ضعیف، و گناهانش بسیار است. درخواست کسی که فریادرسی برای نیازش، و نیرو دهنده ای برای ضعفش، و بخشاینده ای برای گناهانش جز تو نمی یابد. ای صاحب عظمت و کرامت! از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری. و یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو یقین پیدا کند، سود می دهی.

(4) خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بر راستی بمیران و نیازم را از دنیا قطع کن و در آنچه نزد توست، رغبتم را، آرزومندی دیدارت قرار ده. و توکّل راستین به خود را، به من ارزانی دار.

(5) از تو نیکی آنچه نوشته شده و گذشته را درخواست می نمایم و از بدی آنچه نوشته شده و گذشته، به تو پناه می برم. ترس عبادت کنندگان و پرستش فروتنان برای تو و یقین توکّل کنندگان بر تو و توکّل مؤمنان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.

ص: 1561

(6) أللّهُمّ اجعَل رغَبتَیِ فِی مسَألَتَیِ مِثلَ رَغبَهِ أَولِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِم، وَ رهَبتَیِ مِثلَ رَهبَهِ أَولِیَائِکَ، وَ استعَملِنیِ فِی مَرضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَترُکُ مَعَهُ شَیئاً مِن دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِن خَلقِکَ.(7) أللّهُمّ هَذِهِ حاَجتَیِ فَأَعظِم فِیهَا رغَبتَیِ، وَ أَظهِر فِیهَا عذُریِ، وَ لقَنّیّ فِیهَا حجُتّیِ، وَ عَافِ فِیهَا جسَدَیِ.(8) أللّهُمّ مَن أَصبَحَ لَهُ ثِقَهٌ أَو رَجَاءٌ غَیرُکَ،فَقَد أَصبَحتُ وَ أَنتَ ثقِتَیِ وَ رجَاَئیِ فِی الأُمُورِ کُلّهَا،فَاقضِ لِی بِخَیرِهَا عَاقِبَهً، وَ نجَنّیِ مِن مَضَلّاتِ الفِتَنِ بِرَحمَتِکَ یَا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.(9) وَ صَلّی اللّهُ عَلَی سَیّدِنَا مُحَمّدٍ رَسُولِ اللّهِ المُصطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطّاهِرِینَ.

ص: 1562

(6) خداوندا، رغبت مرا در درخواستم، همانند رغبت اولیای خود در خواسته هایشان، و ترسم را مانند ترس اولیائت قرار ده. و مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.

(7) خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان و عذرم را در آن آشکار فرما و حجّتم را در آن به من بفهمان و تنم را در آن عافیت بخش.

(8) خداوندا، هر کس صبح کرد، در حالی که اعتماد یا امیدش به جز تو بود. پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی. پس آنچه سرانجامش بهترین است را برایم مقدّر فرما و مرا از فتنه های گمراه کننده نجات ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.

(9) و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109