نقشه راه

مشخصات کتاب

سرشناسه:رضایی، مصطفی، 1371 -

عنوان و نام پدیدآور:نقشه راه/ مولف مصطفی رضایی.

مشخصات نشر:قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، 1393.

مشخصات ظاهری:48 ص.؛ 5/9 × 5/19 س م.

شابک:978-600-7120-41-5

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه.

موضوع:داستان های فارسی -- قرن 14

موضوع:داستان های مذهبی -- قرن 14

رده بندی کنگره:1393 7ن2217ض/8345 PIR

رده بندی دیویی:62/3فا8

شماره کتابشناسی ملی: 3604742

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

نقشه راه

 مؤلف: مصطفی رضایی

 ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)

 ویراستار: سیده زیتون هاشمی

 صفحه آرا: داوود هزاره

 طراح جلد: امیر تدین

 نوبت چاپ: اول- پاییز 1393

 شابک: 978-600-7120-41-5

 شمارگان: هزار نسخه

 قیمت: 1500 تومان

تمامی حقوق© محفوظ است.

 قم: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) / خیابان شهدا/ کوچه آمار(22)/ بن بست شهید علیان/ پ: 26/ همراه: 09109678911/ تلفن: 37749565 و 37737801(داخلی 117و116)/37841130 (فروش)/ 37841131 (مدیریت)/ فاکس:37737160 و 37744273

 تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)/ تلفن: 88959049/ فاکس: 88981389/ ص.پ:355_15655

 www.mahdi313.com

 www.mahdaviat.ir

 info@mahdaviat.ir

 Entesharatbonyad@chmail.ir

ص: 3

نقشه راه

ص: 4

فهرست مطالب:

«مسیر اوّل»5

«مسیر دوّم»19

«مسیر سوّم»27

منابع43

ص: 5

بسم اللّه الرحمن الرَّحیم

«مسیر اوّل»

_ مراقب باشید فقط کسانی را که نقشه دارند، راه دهید.

_ قربان! آن شخص که در آن گوشه ایستاده می گوید تازه به این جا رسیده و راه بَلَد نیست، نقشه ای هم به همراه ندارد. تکلیف چیست؟

ص: 6

_ امشب جایی به او بدهید تا فردا برای تهیه نقشه اقدام کند.

کوه ها سر به فلک کشیده، دره ها پرشیب، مسیر سخت و ناهموار.

راست می گفت؛ چگونه بدون نقشه این مسیر را طی کنم؟ استخوان های کنار مسیر ترسم را بیشتر کرده، نکند من هم به سرنوشت آنها دچار شوم؟

در همین ورودی راه، تابلوهای کوچک قرمزرنگی نصب شده است. باید نزدیک تر شوم تا بتوانم جمله ای که بر روی آن نوشته شده را بخوانم: «خطر قطع اعضا و انفجار! نزدیک نشوید!»

یعنی این مسیر این قدر خطرناک است که حرکت در ابتدای آن هم بدون نقشه

ص: 7

امکان ندارد؟ مگر این جا کجاست؟ جنگی شده یا منطقه ای جنگی است؟ در همین زمان، رشته افکارم با صدایی پاره شد:

_ شما می توانید فعلاً به محل استراحت بروید تا وضعیت مشخص شود.

از شدت خستگی خوابش برد.

صبح بعد از نماز، شخصی به طرفش آمد و گفت: «به شما تبریک می گویم. کارتان درست شد. می توانید بروید...

این هم نقشه ی راه.»

(1)

[نزدیک ترین نزدیک]

این تابلویِ ورودی مسیر ناشناخته ای بود که قرار است او در این سفر طی کند؛ سفری که شاید یک بار برای همیشه باشد،

ص: 8

با رسیدن می توان همیشه بود، می شود هر چه را که آرزوست دید و به آن دست یافت.

توضیح این نقشه، این گونه نگاشته شده است:

«نزدیک تر از هر چیزی است که به فکر بیاید. با همه همراه است و مخفی بودن چیزی در او راه ندارد. هر چه بوده و هست و در روزگار آینده خواهد آمد او را نشان می دهد. چشمی نمی تواند او را انکار کند. در برتری چیزی به والایی او یافت نمی شود؛ ولی مرتبه رفیع او، او را از ما دور نکرده است. ذهن هایمان به چیستی او انس نگرفته؛ امّا آن ها را از شناسایی خود باز نداشته است. حتی منکران او نیز، به وجود او اعتراف می کنند.

ص: 9

او از همان روز اول بود و همیشه فقط اوست که باقی است. هر واحد و تنهایی جز او، اندک است. هر عزیزی جز او خار و هر نیرومندی جز او ضعیف و ناتوان است.»

کلمات نوشته شده در نقشه چشمان او را به حیرت واداشته است. او «نزدیک ترین نزدیک است» یعنی چه؟ شاید باید چند گام جلوتر رود تا سرگردانی اش کمتر شود. ابرهایی جمع شده در دل آسمان، برای لحظه ای سر به سوی آسمان برمی دارد. بر روی ابرها حروف و کلماتی است که پس از چند ثانیه، واضح تر می شود: «هر مالکی جز او بنده و هر عالمی جز او دانش آموز است.»

آن زمان که نه از آسمان پر از برج های زیبا خبری بود و نه از پرده های

ص: 10

فرو افتاده اثری به چشم می خورد، نه شبی تاریک و نه دریایی آرام، نه کوهی با راه های گشوده، نه درّه ای پر پیچ و خم، نه زمینی گسترده و نه آفریده هایی پراکنده، او بود. آفتاب و ماه به رضایتِ او می گردند. همه، جیره خواران سفره اویند. به مشتاقان خویش و خواستاران آنچه در نزد اوست، راهِ روشن را نشان داد. سخاوت او در آن جا که از او بخواهند با آن جا که از او درخواست نکنند، بیشتر نیست!

اگر آنچه از درونِ معادنِ کوه ها بیرون می آید یا آنچه از لبان پرخنده صدف های دریا خارج می شود، از نقره های خالص، طلاهای ناب، دُرها و مرجان های دست چین، همه را ببخشد، در سخاوتِ او کمترین اثری نخواهد گذاشت!

ص: 11

او همان است که اگر وهم و خیال بخواهد برای درک اندازه قدرتش تلاش کند و افکار وسیع دانشمندان بخواهد به ژرفای او راه یابد، به عجز خود اعتراف می کنند.

از جایگاه پرورش میوه در درون پرده های شکوفه ها، از مخفی گاه های حیوانات وحشی در دل کوه ها و اعماق درّه ها، از نهانگاه پشه ها بین ساقه ها و پوست درختان، از محل پیوستگی برگ به شاخسارها و... آگاهی دارد.

[همچنان پلک های او از شگفتی دیر به دیر زده می شود و سر به آسمان و ابرهایش دارد.]

از آنچه پرده ابر را به وجود می آورد و به هم می پیوندد، از قطرات بارانی که از

ص: 12

ابرهای متراکم می بارند، آنچه که گردبادها از روی زمین برمی دارند و باران ها با سیلاب آن را فرو می نشانند، ریشه گیاهان زمین که میان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگانی که در قلّه بلند کوه ها جای گرفته و از نغمه مرغان در آشیانه های تاریک، آگاه است!

آسمان ها و زمین، کلیدهای خویش را به او سپرده اند، و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابرش سجده می کنند. از شاخه های درختان، نور سرخ رنگی شعله ور شده که به فرمان او، میوه های رسیده را به انسان ها تقدیم می دارند.

ستارگان را نشانه های هدایت گر بیابان ماندگانِ سرگردان قرار داد تا به

ص: 13

وسیله آن ها راهنمایی شوند؛ ستارگانی که پرده های تاریکِ شب، مانع نورافشانی آن ها نمی شود و نمی تواند از نورافشانی و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگیری کند!

] ابرها فشرده شدند و شروع به باریدن کردند.[

(2)

فضای باز، پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه داشته باشد، نظام داد و شکاف های آن را به هم آورد. هر یک را با آنچه که تناسب داشت و جفت بود، پیوند داد.

دشواری فرود آمدن و برخاستن فرشتگانی که فرمان او را به خلق می رسانند یا اعمال بندگان را بالا می برند را آسان نمود.

ص: 14

وقتی که آسمان به صورت دود و بخار بود، با فرمان خود، رابطه بین آن را برقرار، سپس آن ها را از هم جدا کرد و بینشان فاصله انداخت. بر هر راه و شکافی از آسمان، نگهبانی از شهاب های روشن گماشت و با دست قدرت، آن ها را از حرکاتِ ناموزون در فضا نگه داشت؛ آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کم رنگ برای تاریکی شب ها قرار داد، سپس آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند تا بین شب و روز متفاوت و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شمارش سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.

قسمت های سرکش آب از سنگینی زمین فرو نشست و هیجانِ آن بر اثر

ص: 15

تماس با زمین آرام گرفت. زمین با پشت بر آن می غلطید و آن همه سر و صدای امواج ساکن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گردید.

خشکی های زمین را در دل امواج، گسترد و آب را از کبر و غرور و سرکشی بازداشت. آن گاه از شدّت حرکتش کاسته شد و پس از آن همه خروش و سرکشیِ متکبرانه به جای خویش ایستاد. پس هنگامی که هیجان آب در اطراف زمین فرو رفت و کوه های سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه های آب از فراز کوه ها بیرون آمد و آب ها در شکاف بیابان ها و زمین های هموار روان شد.

]گاهی تصویری از آسمان، نوشته ای در دل کوه، جملاتی در دلِ آب زلال، سعی

ص: 16

می کند قدم ها را طبق نقشه بردارد. در طول این چند ساعت حرکت، ارزش نقشه و لذت راه را چشیده؛ لذتی که شاید در ابتدای مسیر تصوّرش را هم نمی کرد![

برای نزدیک شدن به خود، بندگانش را با نماز و زکات و روزه داری در روزهایی که واجب شده، حفظ کرد. تا اعضا و جوارحشان آرام، دیدگانشان خاشع، جان و روانشان فروتن، دل هایشان متواضع باشد، کبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد؛ چرا که در سجده، به خاک مالیدن بهترین جای صورت، فروتنی می آورد و گذاشتن اعضای پُرارزش بدن بر زمین اظهارِ تواضع و روزه گرفتن عامل خویشتن داری است. پرداخت زکات و مصرف شدن میوه جات زمین و غیر آن برای رفع نیازمندی های

ص: 17

فقرا و مستمندان است. به آثار عبادت بنگرید که چگونه شاخه های درخت تکبّر را در هم می شکند و از روییدن کبر و خودپرستی جلوگیری می کند!

آیا می شود از این همه نشانه راه چشم پوشید؟!

ساکنان دنیا در حال کوچ کردن هستند و چونان کشتی طوفان زده در دل دریاها می لرزند و با وزش بادها آن ها را به این سو و آن سو می برند.

آماده حرکت شوید. خدا شما را بیامرزد. بانگ کوچ سر داده شد. وابستگی به خود را کم کنید و با زاد و توشه نیکو به سوی منزل مقصود بازگردید که پیشاپیش شما، گردنه های سخت و دشوار و منزل گاه هایی ترسناک وجود دارد که باید در آن جا فرود آیید و توقف کنید.

ص: 18

آگاه باشید! فاصله مرگ با شما کوتاه و گویا چنگال هایش را در جان شما فرو برده است. کارهای دشوار راه، مرگ را از یادتان برده و بلاهای طاقت فرسا آن را از شما پنهان داشته است. پس دل بستگی های خود را به راه قطع کنید و از قناعت کمک بگیرید.

ص: 19

«مسیر دوّم»

دست های آسمانی

[رعدی بر زمین زد. چشم ها را که باز کرد خود را درمسیری دیگر دید. گویا مسیری جدید شروع شده بود]

او پیمان وحی را از آن ها گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آن گاه که در عصر جاهلیت، بیشتر مردم پیمان خدا را نادیده انگاشتند، حقّش را نشناختند

ص: 20

و در برابر او به خدایان دروغین روی آوردند. شیطان، مردم را از معرفت او بازداشت و از پرستش او جدا کرد. خداوند پیامبران خود را مبعوث و آن ها را اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنها بازجویند، نعمت های فراموش شده را به یاد آورند و توانمندی های پنهان شده عقل هایشان را آشکار کنند.

او هرگز انسان را بدون پیامبر، کتاب آسمانی، برهان قاطع یا راهی استوار رها نکرده است. پیامبرانی که با اندک بودن یاران و فراوانی انکارکنندگان، هرگز در انجام وظیفه خود کوتاهی نکردند. بدین گونه قرن ها پدید آمد و روزگاران سپری شد؛ پدران رفتند و فرزندان جای آن ها را گرفتند تا این که خداوند برای

ص: 21

وفای به وعده خود و کامل کردن نبوّت، نبیّ خود محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد؛ کسی که از همه پیامبران، پیمان پذیرش نبوت او گرفته شد؛ در روزگاری که مردم روی زمین در مذاهبی گوناگون با خواسته های گوناگون و روش های متفاوت، خدا را به پدیده ها تشبیه کرده، نام های ارزشمند او را انکار و به بت ها نسبت می دادند و برخی نیز به غیر خدا اشاره می کردند...

نشانه های او شهرت داشت و تولّدش بر همه مبارک بود. خداوند همه را به وسیله او از گمراهی نجات داد و از جهالت رهایی بخشید.

در گوشه هایی از راه با خطوطی زیبا، دعاهایی این گونه نوشته بود که:

ص: 22

«بار خدایا! ای گستراننده هر گسترده! ای نگارنده آسمان ها و ای آفریننده دل ها بر فطرت های خویش! بهترین درودها و افزون ترین برکات خود را بر محمد، بنده و فرستاده ات اختصاص بده که خاتم پیامبران گذشته، گشایش گر درهای بسته و آشکارکننده حق و برهان، دفع کننده لشکرهای باطل و در هم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید، به فرمانت قیام کرد، به سرعت در راه خوشنودی تو گام برداشت و حتی قدمی هم به عقب برنگشت و اراده اش سست نشد، در پذیرش و گرفتن وحی تو نیرومند و حافظ و نگهبان عهد و پیمانت بود، در اجرای فرمانت تلاش کرد تا آن جا که نور حق را

ص: 23

آشکار و راه را برای جاهلان هموار ساخت و دل هایی که در فتنه و گناه فرو رفته بود را با دست هایش به آسمان برد.

پروردگارا! برای او در سایه لطف خود جای وسیعی بگشای و از فضل و کرمت پاداشش را فراوان گردان.

خداوندا! آیین او را از هر آیینی برتر و مقام او را در پیشگاه خود گرامی تر گردان، نورش را کامل گردان و پاداش رسالت او را پذیرش شفاعتش قرار ده؛ اوست که دارای منطقی عادلانه و راه جدا کننده حق از باطل است.

از بعثت پیامبران پیشین، مدت ها گذشته و ملت ها در خواب عمیقی فرو رفته اند. فتنه و فساد همه جا را فرا گرفته، آتش جنگ همه جا زبانه می کشد و راه،

ص: 24

بی نور و پر از مکر و فریب شده است. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از میوه آن خبری نیست. آب حیات خشکیده و نشانه های راهیابی، کهنه و ویران شده است.

پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار و با چهره ای عبوس و غم آلود با مسافران راه روبه رو می شود. این جا میوه درختش فتنه و خوراکش مردار است. در درونش وحشت و اضطراب و در بیرون، شمشیرهای ستم حکومت می کنند تا آن که خداوند به برکت وجود محمّد صلی الله علیه و آله و سلم کینه ها را دفع و آتش دشمنی ها را خاموش کرد. با او میان دل ها الفت و مهربانی ایجاد کرد و انسان های خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزّت یافتند. گفتار او روشنگر

ص: 25

واقعیت ها و سکوت او زبانی گویا بود. او بود که از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور و حکمت، از جایگاه والا و بی مانند، از سرزمین «بطحاء» و از چراغ های برافروخته در تاریکی ها برگزیده شد.

پیامبر طبیبی بود سیّار، برای درمان بیماران. مرهم های شفابخش او آماده شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال بود. با داروی خود، در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان بود.

او با جان و دل به فریبنده های راه پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. دوست داشت زینت های آن از چشمانش دور نگه داشته شود.

ص: 26

[کم کم هوا رو به تیرگی است.]

سپس خداوند آن چه نزد خود داشت برای او پسندید و او را به دیدار خود فرا خواند؛ امّا او در میان شما، جانشینانی برگزید...

[رعد دیگری کل مسیر را در بر گرفت.]

ص: 27

«مسیر سوّم»

تابلوهایی در مسیر نصب شده: «از نورها فاصله نگیرید که راه را گم می کنید.»

او، پس از رسول خود، عترت او را راهنمای این مسیر دشوار قرار داد؛ کسانی که جایگاه اسرار خداوندی، پناه فرمانِ الهی، مخزنِ علم خدا، نگهبان کتاب های آسمانی و کوه های همیشه استوار دینند.

خداوند به وسیله اهل بیت علیهم السلام پشتِ خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت.

ص: 28

کسی را با خاندان رسالت، نمی شود مقایسه کرد. کسانی که با آن ها به راه می آیند با ایشان برابر نخواهند بود. عترت او، اساس دین و ستون های استوارِ یقین می باشند.

شتاب کننده باید به آن ها برگردد و عقب مانده باید به آن ها بپیوندد. هم اکنون حق به اهل آن بازگشت.

[پس از ساعت ها راه، برای ساعتی زیر سایه ای استراحت کرد. نقشه را باز کرد تا مسیر آینده را بهتر بشناسد.]

اما پس از کوچ کردن، بت دیگری به ناحق،جامه خلافت را بر تن کرد؛ در حالی که می دانست جایگاهِ امام در جامعه، چون محورِ آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او می دانست که سیل

ص: 29

علوم از دامن کوهسار او جاری می شود و مرغانِ دور پروازِ اندیشه ها، به بلندای ارزش او نتوانند پرواز کنند.

پس، امام ردایِ خلافت را رها کرده، دامن جمع نموده، از آن کناره گیری کرد و در این اندیشه بود که آیا می تواند به تنهایی برای گرفتن حق خود به پا خیزد یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه کند؟ محیطی که پیران را فرسوده،جوانان را پیر و مردان باایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار، اندوهگین نگه می دارد!

پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دید. پس صبر کرد در حالی که خار در چشم و استخوان در گلویش مانده بود.

ص: 30

امام رو به مردم کرد و فرمود: «شما مردم به وسیله ما، از تاریکی جهالت نجات یافته و هدایت شدید و به کمک ما به اوج ترقّی رسیدید. صبح سعادت شما با نور ما درخشید. کجاست گوشی که بانگ بلندِ پندها را نشود؟ آن کس را که فریاد بلند، او را کَر کند، آوای نرمِ حقیقت چگونه در او اثر خواهد کرد؟

من برای بردن شما به راه های حق به پا خاستم که در میان جاده های گمراه کننده بودید. به پا خاستم در حالی که سرگردان بودید و راهنمایی نداشتید؛ تشنه کام هر چه زمین را می کندید قطره آبی نمی یافتید!

امروز، زبان بسته را به سخن می آورم. دور باد رأی کسی که با راهنمای خود مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان

ص: 31

داده شد، هرگز در آن شک و تردید نکردم. کناره گیری من چونان حضرت موسی در برابر ساحران است که بر خویش بیم ناک نبود؛ ترس او برای این بود که مبادا جاهلان پیروز شده و دولت گمراهی حاکم شود.

امروز، ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داریم. آن کس که به وجود آب اطمینان دارد، تشنه نمی ماند...»

(2)

[صدای اسب و نیزه و شمشیر به گوش می رسد.]

امام همواره منتظر سرانجام حیله گری مردم بصره بود و نشانه های فریب خوردگی را در آن ها می نگریست.

ص: 32

به قول امام: «تظاهر به دین داری، پرده ای میان ما کشید.»

امام برای مردم خطبه می خواند:

«طلحه و زبیر و یارانشان بر من خروج کردند و همسر رسول خدا، عایشه را به همراه خود می کشیدند، چونان کنیزی که به بازار برده فروشان می برند. به بصره روی آوردند، در حالی که همسران خود را پشت پرده نگه داشتند.

[اما همسر پیامبر را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند.]

لشکری را گرد آوردند که همه آن ها به اطاعتِ من گردن نهاده و بدونِ اکراه و با رضایت کامل با من بیعت کرده بودند.

پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه دار بیت المال مسلمین، و به مردم

ص: 33

بصره حمله کردند. گروهی از آنان را شکنجه و گروهی دیگر را با حیله کشتند.

به خدا سوگند! اگر جز به یک نفر دست نمی یافتند و او را عمداً بدونِ گناه می کشتند، کشتار همه آن ها برای من حلال بود، زیرا همگان حضور داشتند و انکار نکردند و از مظلوم با دست و زبان دفاع ننمودند، چه رسد به این ناکثین، که به تعداد لشکریان خود از مردم بی دفاع بصره قتل عام کردند.»

امام قلمی برداشت و به معاویه چنین نوشت:

«چه خواهی کرد آن گاه که جامه های رنگینِ تو کنار رود، جامه هایی که به زیبایی های دنیا زینت داده شده؟ دنیا تو را با خوشی های خود فریب داده، تو را به

ص: 34

سوی خود فرا خواند و تو به دعوت آن پاسخ دادی؛ فرمانت داد و اطاعت کردی. همانا به زودی تو را وارد میدان خطرناکی می کند که هیچ سپر نگه دارنده ای نجاتت نمی دهد.

ای معاویه! از این کار دست بکش و آماده حساب باش؛ آماده حوادثی باش که به سراغِ تو می آید. به گمراهان فرومایه گوش مسپار. اگر چنین نکنی، به تو اعلام می دارم که در غفلت زندگی قرار گرفته ای. همانا تو نازپرورده ای هستی که شیطان بر تو حکومت می کند. با تو به آرزوهایش می رسد و چون روح و خون در سراسر وجودت جریان دارد.

معاویه! از چه زمانی شما زمامداران امّت و فرماندهان ملّت بوده اید؟ نه سابقه

ص: 35

درخشانی در دین و نه شرافت والایی در خانواده دارید. به خدا پناه می برم از گرفتار شدن به دشمنی های ریشه دار! تو را می ترسانم از این که به دنبال آرزوها باشی و آشکار و نهانت یکسان نباشد.

معاویه! مرا به جنگ خوانده ای؟ اگر راست می گویی مردم را بگذار و به جنگ من بیا و دو لشکر را از کشتار بازدار تا بدانی پرده تاریک بر دل کدام یک از ما کشیده شده و دیده چه کس پوشیده است؟

من، ابوالحسن، کشنده جد، دایی و برادر تو در روز نبرد بدر هستم که سرِ آنان را شکافتم. امروز نیز همان شمشیر با من است و با همان قلب با دشمنان ملاقات می کنم؛ نه بدعتی در دین گذاشته و نه

ص: 36

پیامبری جدید برگزیده ام. من بر همان راهِ راست الهی قرار دارم که شما با اختیار رهایش کرده و با اکراه پذیرفته بودید.»

[همینک مردهایی را می بینم که آثار وقار و آرامش از رخساره شان دلم را به آن ها سپرده است. بله آن ها اصحاب همان امام و امیر این راهند.]

«جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را بر روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خداوند لباس ذلّت و خواری بر او می پوشاند، دچار بلا و مصیبت می شود، کوچک و ذلیل می گردد، دل او، در پرده گمراهی مانده، حق از او روی

ص: 37

برمی گرداند و به خواری محکوم و از عدالت محروم است.»

امام سخنان خود را به یاران چنین ادامه می دهد:

«ای گروهِ مسلمانان! لباس زیرین را ترس از خدا و لباس رویین را آرامش و خونسردی قرار دهید. دندان ها را به هم بفشارید تا مقاومت شما در برابر ضربات شمشیر دشمن بیشتر گردد. زره نبرد را کامل کنید. پیش از آن که شمشیر را از غلاف بیرون کشید، چند بار تکان دهید. با گوشه چشم به دشمن بنگرید، ضربت را از چپ و راست فرود آورید، با تیزی شمشیر بزنید و با گام برداشتن به پیش، شمشیر را به دشمن برسانید. بدانید که در پیش روی خدا و پسر عموی پیغمبر قرار دارید. پی

ص: 38

در پی حمله کنید و از فرار شرم دارید، زیرا فرار در جنگ، لکه ننگی برای نسل های آینده و مایه آتش روز قیامت است. از شهادت خرسند باشید و به آسانی از آن استقبال کنید.

به آن گروه فراوان اطراف خیمه پر زرق و برق و طناب در هم انداخته معاویه به سختی حمله کنید و به قلب آن ها هجوم برید که شیطان در کنار آن پنهان شده، دستی برای حمله در پیش و پایی برای فرار آماده دارد. مقاومت کنید تا ستون حق بر شما آشکار شود. شما برترید، خدا با شماست و از پاداش اعمالتان نمی کاهد.»

[حالتی دارم که احساس می کنم روزگاری ست در این راه قدم برداشته ام. با برنامه و نقشه چه زیبا می شود هم از

ص: 39

آسایش ها و هم از سختی ها لذت برد و دانست که هر چه هست باید واقع شود تا بهتر به آخرین منزل رسید. منزل به منزل قلب او به آرامش و اطمینان بیشتری می رسد. احساس می کند باید قدر خود را بیشتر بشناسد. بداند برای چه آمده و از راهنمای این مسیر جدا نشود. در طول راه کتابی به دست او داده اند برای این که در تنهایی ها، ترس او را فرا نگیرد و در تاریکی ها به دلش وحشتی راه نیاید، کتابی که شرحش این گونه است:]

«باید به آن اعتماد کرد و از نورش بهره برد. قرآن پنددهنده ای است که نمی فریبد، هدایت کننده ای است که گمراه نمی کند، سخن گویی است که هرگز دروغ نمی گوید و کسی با او هم نشین نشد مگر

ص: 40

آن که در هدایت او افزود و از کوردلیِ او کاست. آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی ها از او یاری بطلبید.»

[هوا تاریک شده، گویا خبری در راه است.]

«آن گاه که امور زندگی پیاپی بگذرد، روزگاران سپری شود و رستاخیز برپا گردد، انسان ها از شکاف گورها، لانه پرندگان، خانه درندگان و میدان های جنگ بیرون می آیند، با شتاب به سوی فرمان پروردگار می روند و به صورت دسته هایی خاموش و صف های آرام و ایستاده حاضر می شوند. چشم بیننده خدا، آن ها را می نگرد و صدای فرشتگان به گوش آن ها

ص: 41

می رسد. لباس نیاز و فروتنی پوشیده، درهای حیله و فریب بسته و آرزوها قطع شده است. دل ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه ها چنان جاری ست که امکانِ حرف زدن نیست.

[منادی از آسمان کلامی را می گوید که گویا با تمام شدن دنیا، باید حادثه ای عظیم رخ دهد. درست است! همان حادثه که شب دنیا را روز و دل ها را به خواسته هایشان می رساند.]

امام مهدی(عج) خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خود قرار می دهند. زمین میوه های دلِ خود را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد. او روش عادلانه در حکومت حقّ را به شما

ص: 42

می نمایاند. او با چراغی روشنگر در فتنه ها، گام می نهد و گره ها را می گشاید، بردگان و ملّت های اسیر را آزاد می کند. در آن زمان، در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت نوشیده می شود.»

همه جا را نور فرا گرفته است. این همان واقعه ای است که بر روی نقشه با علامتی زیبا نشانه گذاری شده و در زیر آن نوشته شده: «روز رسیدن به مقصد و روز برآورده شدن وعده ها و آرزوها». در منزل آخر وقتی از راهبانان، راز نقشه را پرسید، دانست که این نقشه، سال های گذشته، از زبان مبارک امام او امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شده و هم اکنون در صحیفه پروسعت «نهج البلاغه» حاضر می باشد؛ نقشه ای که جابه جای سه مسیر آن به این شرح است:

ص: 43

منابع

مسیر 1: «نزدیک ترین نزدیک»

1. شناخت خداوند: خطبه های 1، 49، 95، 83، 85، 86، 95، 91، 91، 94، 96، 100، 108، 109، 133، 155، 160، 163، 178، 179، 182، 183، 185، 186، 191، 192، 195، 198، 199، 213.

2. سپاس از او: خطبه های 2، 35، 101، 114، 132، 172، 182، 190، 195، 215.

3. خلقت و نشانه های او: خطبه های 91، 109، 143، 155، 163، 165، 185، 211.

4. تقوا و ثواب ها:خطبه های 12، 16، 32، 76، 83، 87، 114، 157، 161، 165،

ص: 44

182، 183، 188، 190، 191، 193، 198، 230.

مسیر 2: «دست های آسمانی»

1. جاهلّیت: خطبه های 2، 26، 89، 95.

2. رسالت: خطبه های 1، 2، 32، 72، 89، 91، 94، 96، 97، 100، 104، 105، 106، 108، 109، 116، 122، 133، 144، 147، 150، 158، 160، 161، 173، 185، 192، 194، 197، 198، 201، 213، 214، 231، 235، 236.

3. شیطان و اتباع او: خطبه های 7، 17، 83، 87، 121، 153، 192.

4. فتنه ها: خطبه های 5، 50، 151، 168 و حکمت 93.

مسیر 3: «نورهای راه»

1. امامت: خطبه های 1، 2، 3، 4، 5، 6، 8، 9، 13، 15، 16، 26، 27، 34، 37، 54، 57، 67، 70، 74، 75، 87، 92، 93، 97، 100، 108، 109، 119، 120، 121،

ص: 45

125، 127، 131، 138، 139، 144، 147، 150، 152، 154، 156، 162، 169، 170، 172، 173، 175، 177، 182، 187، 189، 192، 197، 207، 210، 216، 224، 227، 229، 233، 238، 239 و نامه های؛ 6 و 18، 28، 45، 62، 64، 78، 147.

2. یاران و دشمنان امام: 19، 22، 26، 30، 31، 33، 36، 44، 58، 59، 60، 61، 68، 69، 73، 77، 84، 87، 93، 107، 108، 116، 118، 119، 121، 122، 125، 127، 131، 135، 136، 137، 144، 148، 151، 162، 164، 168، 169، 172، 174، 180، 181، 182، 184، 192، 200، 205، 208، 212، 217، 218، 219، 228، 238، 240 و نامه های 1، 2، 7، 8، 9، 10، 28، 29، 30، 32، 37، 38، 39، 44، 49، 54، 63، 65، 73، 77.

ص: 46

3. جنگ های امام: خطبه های 10، 11، 24، 25، 27، 29، 34، 35، 43، 51، 55، 123، 171، 206، 33، 48، 66، 124، 134، 146، 190 و نامه های 53، 57، 58، 60، 64، 70، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 28، 36.

4. قرآن: خطبه های 1، 91، 110، 133، 152، 167، 176، 183، 198 و حکمت 270.

5. سیاست و حکومت: خطبه های 16، 17، 18، 40، 56، 71، 122، 159، 192، 225 و نامه های 3، 4، 5، 20، 21، 26، 27، 33، 34، 35، 40، 41، 42، 43، 45، 46، 50، 51، 53، 56، 59، 61، 69، 71، 74، 76.

6. اجتماعیّات و پیشگویی ها: خطبه های 3، 32، 46، 47، 53، 79، 80، 93، 97، 98، 101، 102، 103، 105، 106، 108، 115، 116، 126، 128، 131، 133،

ص: 47

138، 143، 146، 147، 151، 156، 158، 166، 187، 192، 216، 233، 234، 18، 19، 24، 25، 27، 31، 47، 53، 78، 79 و حکمت های 38، 108.

7. اخلاقیّات: خطبه های 1، 14، 18، 21، 23، 28، 41، 42، 45، 64، 67، 78، 79، 81، 83، 85، 86، 88، 90، 94، 99، 103، 105، 106، 109، 110، 111، 113، 116، 117، 128، 129، 130، 133، 140، 141، 142، 144، 145، 147، 149، 151، 153، 154، 156، 157، 160، 165، 167، 175، 176، 188، 189، 192، 194، 196، 198، 199، 201، 214، 220، 221، 222، 223، 230، 232، 237، 241 و نامه های 3، 23، 26، 31، 47، 48، 50، 52، 53، 55، 66، 69، 72، 75 و حکمت های 31، 78، 113، 126، 147، 150، 211، 228، 252، 273، 289، 349، 371، 373،

ص: 48

374، 379، 417، 432.

8. دنیا:خطبه های 32، 45، 52، 63، 82، 83، 99، 103، 111، 113، 114، 129، 132، 145، 173، 178، 183، 191، 223، 226، 230 و نامه های 3، 31، 98، 77، 130، 131، 191، 269، 367، 372، 416.

9. مرگ، آخرت و قیامت: خطبه های؛ 20، 52، 62، 83، 85، 102، 109، 112، 114، 132، 149، 157، 183، 186، 188، 195، 203، 204، 209، 221، 223، 230 و نامه های 22، 27، 31.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109