عنوان و نام پدیدآور : جامعه منتظر، چالش ها و آسیب ها/محمد میرتبار.
مشخصات نشر : قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج، 1390.
مشخصات ظاهری : 162ص.؛ 20×9س م.
فروست : انتظار؛ 14
وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)
یادداشت : چاپ اول.
شماره کتابشناسی ملی : 2920428
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحیم
جامعة منتظر، چالش ها و آسیب ها
سیدمحمد میرتبار
ص: 2
جامعة منتظر، چالش ها و آسیب ها
مؤلف: سیدمحمد میرتبار
ناشر: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف
طراح و صفحه آرا: عباس فریدی
سال تولید : 1390
شمارگان : چهار هزار
شابک: 6-24-6262-600-978
این کتاب با حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رسیده است.
ص: 3
چکیده 6
پیشگفتار 8
کلیات..... 11
آسیب شناسی 12
آسیب شناسی دینی 13
آسیب شناسی مهدویت 15
فصل اول: آسیب شناسی جامعة منتظر.. 17
1. مفهوم شناسی جامعة منتظر.. 19
2. آسیب های فکری و اعتقادی.... 21
2 _1. عدم درک صحیح از اضطرار به حجت... 21
2 _2. برداشت انحرافی از مفهوم غیبت... 22
3 _2. برداشت انحرافی از مفهوم انتظار. 25
4 _2. آمیختگی نشانههای ظهور با شرایط ظهور. 29
5 _2. زمینه سازی از راه گسترش ظلم و فساد. 30
6 _2. توقیت... 33
7 _2. تطبیق.. 37
8 _2. طرح مباحث غیرضروری.. 41
9 _2. کوتاهی متولیان در ارائه معارف... 43
3. آسیب های رفتاری.... 44
1 _3. ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید. 44
2 _3. استعجال. 46
3_3. ظهور مدعیان دروغین.. 49
4_3. ملاقات گرایی.. 52
5_3. بروز کسالت، سستی و بی حالی.. 56
6 _3. نمادگرایی افراطی.. 57
7 _3. ارتباط گسسته و مقطعی.. 60
ص: 4
8 _3. روابط اجتماعی ناسالم (گسست اجتماعی) 61
9 _3. کم فروغ شدن عواطف انسانی.. 63
10 _3. شیوع ناهنجاریهای رفتاری.. 67
11 _3. انگیزه های غیر انسانی در روابط اجتماعی.. 68
12 _3. آسیب های سیاسی در عصرانتظار. 69
13 _3. عدم تناسب سطح معارف منتظران با شرایط عصر حاضر 71
14 _3. ابهام در آثار روانی مهدویت... 72
15 _3. انتظار منجی بدون تلاش برای تغییر. 74
16 _3. بی تفاوتی منتظران در قبال زمینه سازی.. 76
17 _3. عدم پیروی از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 78
18 _3. عدم تبیین مشکلات فقدان امام علیه السلام. 79
فصل دوم: عوامل پیدایش آسیب در جامعة منتظر.. 83
1. عوامل درون فردی 84
1 _1. فراموشی ولایت خدا و معصومان علیهم السلام.. 84
2 _1. فقر فرهنگی.... 86
3 _1. خودخواهی و دنیاگرایی.... 87
4 _1. اشتیاق غیر معقول... 90
2. عوامل برون فردی 92
1- 2. عدم معرفت عمومی.... 92
2 _2. ضعف جامعه پذیری.... 94
مفهوم جامعه پذیری.. 94
3-2. فقر و غنای مفرط اقتصادی.... 96
فصل سوم: آثار و پیامدهای آسیب در جامعة منتظر.. 99
1. آسیب های فردی 101
1 _1. ترس از امام و آرمان های او.. 101
2 _1. گریز از امام و آرمان های او.. 102
3 _1. ترک وظایف و تکالیف انتظار.. 104
2. آسیب های اجتماعی 106
ص: 5
1 _2. ناامیدی افراد جامعه.. 106
2 _2. عدم پیروی از فقها و دانشمندان... 108
3 _2. گسست میان نسلهای تشیع.. 112
فصل چهارم: نقد و بررسی مستند آسیبها در جامعة منتظر.. 115
1. بازخوانی پروندههای مدعیان دروغین 117
2. عوامل انحراف مدعیان 127
1 _2. اختلال روانی.... 127
2_2. خود کم بینی و حقارت..... 129
3_2. افراط و تفریط.... 129
4_2. سوءاستفاده از نادانی.... 130
5_2. زودباوری مردم.. 131
3. تحلیل نهایی 134
4. اهداف و انگیزهها 138
5. شگردهای جذب مریدان 140
6. اهم راهکارهای مقابله با مدعیان دروغین 142
1. اقدامات ایجابی.... 142
2. اقدامات سلبی.... 143
دو نکته. 144
نتیجه گیری 144
کتابنامه 155
ص: 6
جامعة منتظر، اجتماعی آرمانی است که مورد نظر اسلام می باشد؛ از این رو، آسیب شناسی آن نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. این آسیب ها را میتوان درگروههایی چند، از جمله فکری و رفتاری در دو قلمرو فردی و اجتماعی جای داد. نفهمیدن درست بایستگی نیاز به حجت الهی، برداشت ناروا از مفاهیم غیبت و انتظار، آمیختن نشانه های ظهور با شرایط آن، پندار نادرست زمینه سازی ظهور از راه گسترش بیدادگری و فساد، زمان بندی ظهور، برابرسازی نشانه ها برافراد، طرح مباحث غیرضروری، کم کاری انسانهای مسؤول در ارائة آموزههای وابسته به ظهور و…از دستة نخست، هرج و مرج زایی و اختلافات تند، شتاب ورزی در موضوع ظهور، آشکارشدن مدعیان دروغین مهدویت، ادعای دیدار با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، بروز سستی و بیمسؤولیتی در جامعة منتظر، نمادگرایی افراطی، پیدایش انگیزههای غیرانسانی در پیوندهای اجتماعی، ناهمسانی آگاهیهای منتظران با شرایط کنونی، ابهام در آثار روانی
ص: 7
مهدویت، انتظار رهایی بخش بدون اقدام به دگرگونی اوضاع جامعه، بی تفاوتی منتظران در بارة زمینه سازی، پیروی نکردن از نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، روشن نکردن دشواریهای نبود امام و… از دستة دوم به شمار میآیند.
گفتنی است آسیبهای یاد شده، پیامدهایی همچون فاصله گیری از آرمانهای امام، کنار نهادن بایستههای انتظار، ناامیدی اجتماع و… را در پی دارد. برونرفت از آنها نیز به عوامل درونی و بیرونی، مانند فراموش نکردن ولایت الهی ومعصومان علیهم السلام، غنای فرهنگی، فزونی آگاهیها و زدودن شبههها وابسته است. به یقین، کسب آگاهی و شناخت از پیش گویی های معصومان: در باب آسیب های زمان غیبت، باعث درک بهتر و عمیق تر جامعة منتظرمی شود تا مردم، از شرور، در امان بمانند.
ص: 8
باور به آشکار شدن شخصیت رهاکنندة انسانها از زنجیرة ستم وبیداد، پیشینهای شاید به درازای عمر بشریت دارد. این اندیشه، همواره آماج آسیبهایی نیز بوده است. نخست باید به نارساییهای فرهنگی و اعتقادی جامعة منتظر به عنوان ریشة همة آسیبهای مزبور اشاره کرد. از چنین ریشهای، شاخههایی چون رویش خزهوار گروههای مدعیان عرفانهای دروغین و دراویش سرزدهاست. امیدزدایی هم از دیگر موارد قابل اشاره در این راستا است؛ به همین دلیل دشمنان اسلام، نظریه هایی از جمله «پایان تاریخ» و«جنگ تمدنها» را به منظور انحراف افکار عمومی مطرح میکنند.
رواج اندیشة پلورالیسم(1) دینی یا حقانیت همة ادیان، از سوی نظریه پردازان غربی نیز به دلیل تردیدزایی در زیرساختهای اعتقادی اسلام، میتواند در ردیف آسیبهای یادشده جای گیرد.
ص: 9
رویکرد«مهدی نوعی»واینکهاینشخصیتحتماً فرد شناخته شدهای نمیباشد نیز،گام دیگری درایجادآسیب است.
پیوند نادرست میان سنت و مدرنیته نیز از دیگر آفتهای این پدیدة زیبای اسلامی است؛ چرا که گاه به دلیل در پی داشتن خود باختگیهای فرهنگی در برابر تمدن و اندیشههای بیگانه، مفهوم انتظار را که ساحتی سنتی دارد، به حاشیه میراند.
اعتقاد به حکومت عدل الهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و طرد و انکار هر نوع حکومتی پیش از ظهور، سبب نوعی انحصارگرایی در بعد سیاسی می شود و در نتیجه هیچ گونه تلاشی برای اصلاح امور و تشکیل حکومت عادلانه و اجرای احکام الهی صورت نمی گیرد. چنین ایده ای انسان را به گوشه نشینی و انزوا طلبی می کشاند یا به تمکین هرگونه حکومت طاغوتی و ستمکار منجر می شود.
در پدیدة انتظار، سه عنصر وظیفه، نقش و کار نهفته است.(1)بر اساس تیپ شناسی
ص: 10
گروه های اجتماعی نظریه کارکردگرایی، فقط مؤمنان و شیعیان واقعی که همسو با ثقلین حرکت کرده و هرگز از آن ها جدا نشده اند، دارای کارکردهای آشکار و مثبت انتظار هستند.
با توجه به منابع تاریخی و اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع اسلامی و با توجه به نوع نگرش و برخورد با مسألة انتظار، می توان آسیب های اجتماعی گوناگونی را شناسایی کرد.
بعضی از گروه های آسیب، در واقع اعتقاد به منجی و فرهنگ انتظار را که در فرهنگ دینی ما پذیرفته شده است، قبول ندارند؛ اما هدف و وسیلة دیگری جایگزین آن کرده اند. آنان برای رسیدن به مقاصد خود و کسب پایگاهی مردمی به عوامفریبی دست زده، ادعای مهدویت کرده اند. حمایت قدرت های استکباری نیز در اغلب اوقات، قابل مشاهده است که با این اوصاف باید با این منجیان دروغین مقابله کرد و آنان را به جامعة اسلامی شناساند.
ص: 11
ص: 12
بر اساس تعریف فرهنگ پیشرفته آکسفورد، آسیب شناسی(1)، مطالعه علمی آسیب ها، بیماری ها و اختلالات است. آسیب شناسی، موقعیتی و یا حالتی زیست شناختی است که در آن یک ارگانیزم از عملکرد صحیح و یا مناسب منع شده است.(2) امروزه، اصطلاح «آسیب شناسی» به عنوان معادل دقیق واژه انگلیسی خود یعنی Pathology به کار می رود. Patho به مفهوم بیماری و آسیب است که به هر وضعیت غیرعادی در بدن یا روان می گویند که باعث ناراحتی، سوءکارکرد
ص: 13
یا تنش در فرد مبتلا یا افراد در ارتباط با فرد مبتلا می گردد.(1)
آسیب شناسی در همة رشته های علوم، اعم از کاربردی و انتزاعی، پایه و غیرپایه، تجربی و طبیعی، انسانی و غیرانسانی، و به ویژه در روان شناسی و تعلیم و تربیت کاربرد خاص خود را دارد. هدف اصلی از چنین مطالعاتی، تکمیل و تأمین فرآیندهای مناسب برای دفع یا رفع آفات و آسیب ها است.
آسیب شناسی دینی(2) اصطلاح جدیدی در حوزة اندیشه دینی و به مفهوم شناخت آسیب ها و اشکالاتی است که به اعتقادات و باورهای دینی یا به آگاهی و معرفت دینی و علمی در یک جامعة دینی وارد می شود یا ممکن است وارد بشود. بر این اساس، شاید بتوان بررسی و شناخت اموریکه با اصل دین و معرفت دینی درتضاد است را به عنوان
ص: 14
عاملیکه اساس دین را نشانهرفته و به آن ضربه می زند آسیب شناسی دینی به معنای اخص کلمه نامید و در مقابل، بر فرآیند شناخت مفاهیم و نگرش هایی که به عمل غیردینی دینداران منجر می شود، آسیب شناسی نگرشی (معرفت دینی) نام نهاد. قابل تذکر است که آسیب های دینی می تواند عوامل و منشأهای گوناگون داشته باشد؛ ولی مجموع آن ها در دو بعد ظهور مییابد: بُعد اول مربوط به عقاید و معرفت دین شناسان یا مدعیان دین شناسی و بعد دیگر مربوط به عمل و رفتار دینداران و متظاهران به دینداری است.(1)
از این رو وجوه گوناگونی ازآسیب های دین و دین داری بروزمی یابد که به عنوان نمونه می توان ازاین موارد نام برد: عدم فهم عمیق دین و سلوک دینی، دریافت نادرست مفاهیم دینی، ضعیف شدن باورها و رفتارهای دینی، سستشدنبنیادهایاخلاقی، بیارزششدن ارزش های دینی، بی اعتقادی به دین و امور
ص: 15
مذهبی، بی ایمانی، اباحیگری مذهبی، گریز از امور دینی و مذهبی و ظهور و بروز بدعت ها.
گاه به مسامحه و یا اشتباه، وقتی سخن از آسیب شناسی مهدویت به میان می آید، ممکن است برداشت شود که اساساً آموزة مهدویت و اندیشة نجات بخشی موعود اسلام که ریشه در قرآن(1) و روایات قطعی اسلامی(2) دارد، دچار آسیب است.درحالیکه وقتی از آسیب های مهدویت و آسیب شناسی آن سخن می گوییم، به تفاسیر غلطی که از این آموزه به وجود آمده و یا خرافاتی که در اذهان مردم نسبت به این حقیقت ایجاد شده است نظر داریم وگرنه اصل و اساس این بحث جزو
ص: 16
حقیقی ترین و اساسی ترین بنیان های زندگی بشر به شمار می رود.
ص: 17
ص: 18
این بخش، عهده دار پاسخ به دو سؤال اساسی است. اینکه در متون و منابع اسلامی برای جامعة منتظر امام غایب، آسیبی ذکر شده است؟ با فرض ذکر این آسیب ها، مهم ترین آن ها در این عرصه چیست و به چه مواردی اشاره شده است؟ علاوه بر این، چه آسیب هایی در بارة روایات و آموزه های مربوط به انتظار ظهور امام به وجود آمده که به انحراف در برداشت ها و تفاسیر از آن ها انجامیده است؟
برای یافتن پاسخ این سؤالات و بررسی روایات مهدویت، کتاب های: کافی،غیبتنعمانی،کمال الدینشیخ صدوق وغیبت شیخ طوسی، بهعنوان منابع اصلی ومجلدات 51 تا 53 کتاب بحارلانوار،که به تبویب همان روایات
ص: 19
کتب اصلی پرداخته است، منبع درجه دوم به شمار می آید.
این آسیب ها، در دو بخش آسیب های فکری و اعتقادی، و آسیبهای هنجاری و رفتاری دسته بندی شده اند که در ادامه می آیند.
جامعة منتظر، جامعهای آرمانی است که می تواند زمینه ساز دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد؛ پس باید ویژگی هایی متناسب و منطبق بر فرآیندِ زمینه سازی، داشته باشد و براساس آن، برنامه ریزی و اقدام کند.
استاد شهید مطهری در توضیح معنای انتظار و بررسی ریشه قرآنی و روایی آن بیان مبسوطی دارد که خلاصه آن، چنین است:
اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی و... به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی از او به «مهدی» تعبیر شده است اندیشه ای است که کم و بیش، همة فرق و مذاهب اسلامی بدان مؤمن و معتقدند؛ زیرا این اندیشه، به حسب اصل و ریشه قرآنی است. این اندیشه،
ص: 20
بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است.
امید و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی «انتظار فرج» خوانده شده و عبادت _ بلکه افضل عبادات _ شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می شود و آن، اصل «حرمت یأس از رَوح الله» است. مردم مؤمن به عنایات الهی، هرگز در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرایی نمی گردند. (1)
بنابرآنچه گفته شد، در معنای لغوی انتظار، آینده نگری نهفته است و در فرهنگ دینی، انتظار به معنای توقع پیروزی صالحان و حاکمیت خوبان در آیندة جهان است؛ پس می توانیم نتیجه بگیریم مراد از جامعة منتظر، جامعه ای است که در سیر تاریخی و حرکت اجتماعی خود، چشم اندازی روشن را می بیند که در آن، به تمام خواسته های انسانی و ایده های دینی خود خواهد رسید و از متن قرآن و
ص: 21
روایات برخاسته و شکل می گیرد؛ ولی شکل تکامل یافته جامعه اسلامی و شیعی است.
با نگاهی گذرا به تاریخ پیامبران و اوصیای آنان، به خوبی روشن می شود که بسیاری از افراد به دلیل نا آگاهی و عدم درک صحیح از اضطرار به حجت، همانند مهربانی، منطق، حکمت و دیگر آثار حضور و قیام آن حضرت، نه از سر عناد و لجاجت، بلکه به دلیل عدم درک، با او به دشمنی پرداختند؛ یعنی به دلیل عدم شناخت جایگاه حضرت و حل نشدن مسأله اضطرار به حجت، به دشمنی بر می خیزند. در همین رابطه حضرت علی علیه السلام فرمود:
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف غیبتی خواهد داشت که جاهل گوید: « به آل محمد: نیازی نیست». (1)
جایگزین کردن تجربه دینی وعقل، ابزاری به جای وحی، همه و همه از این توهم سر
ص: 22
چشمه می گیرد. البته این عدم درک صحیح از اضطرار به حجت، بیشتر به سبب تعجب بی جا است که از شنیدن حق و پذیرفتن آن، امتناع می ورزند.
مسأله غیبت امام دوازدهم شیعیان از زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مطرح بوده و به وسیلة خود آن حضرت بارها و بارها به تعابیر مختلف بیان شده است؛
وضعیت و ماهیت این غیبت در روایات، به تصویر کشیده شده است؛ از جمله امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن خبردادن از فتنة غیبت و شرایط سخت آن، به وضعیت حضور امام غایب و رابطه او با مردمان اشاره می کند:
او کسی است که مردم را می شناسد؛ اما شناخته نمی شود و از آنجا که زمین از حجت خدا خالی نیست، خداوند به دلیل ظلم و گناه و اسراف مردم بر خودشان، آنها را در بارة او نابینا ساخته است. نیز وضعیت او به مانند وضعیت یوسف نسبت به برادران او است. (1)
همچنین از دو نوع این غیبت سخن به
ص: 23
میان آمده و بر همین اساس غیبت صغرا و غیبت کبرا برای امام غایب درنظر گرفته شده است. (1)
اما آسیبی که در این میان امکان بروز می یابد، فرض کناره گیری امام از جامعه انسانی و انفعال او در برابر مردم است. در چنین فضایی ممکن است تصور شود امام به جغرافیای دیگری از عوالم مهاجرت کرده است و هنگام ظهور، از آن عالم مراجعت می کند که خیال بافی هایی از این دست با آنچه در روایات و آموزه های اسلامی درباره غیبت و ماهیت آن ذکر شده است، در تغایر می باشد.
مکتب شیخیه که در اوایل قرن سیزدهم به وسیلة احمد بن زین الدین معروف به «شیخ احمد احسایی» (1166 _ 1241ق) پدید آمد، نمونه ای از این جریانات انحرافی بود که در نهایت به شکل گیری بابیت و بهائیت انجامید. معتقد بود امام زمان علیه السلام با بدنی غیر عنصری و تنها هور قلیایی و در شهر جابلقا و جابلسا زندگی می کند.
ص: 24
با بررسی اعتقادات این جریان فکری،گویای بطلان آن نزد علمای امامیه است و طبق نصوص قطعی، مهدی موعود علیه السلام در همین عالم خاکی و در بدن عنصری است و به زندگی طبیعی خود به حفظ الهی، ادامه حیات می دهد؛ تا آنکه مشیت خداوند بر قیام و ظهور او تعلّق گیرد.
در حقیقت، اعتقاد به حیات امام زمان علیه السلام با بدن هورقلیایی، به معنای انکار حیات مادی امام زمان علیه السلام بر روی این زمین است. و حیات او مثل حیات مردگان، در عالم برزخ استکه هیچ مبنای روایی و مستند دینی نداشته، با روایات معروف و اصیلی که استمرار زندگی زمین و هستی را منوط به حضور حجت خدا در آن می داند(1) به هیچ روی، سازگار نیست.
همچنین در روایت دیگری که کیفیت حضور ایشان در عصر غیبت را توضیح می دهد، چنین آمده است:
صاحب الامر، میان مردم رفت و آمد می کند، به
ص: 25
بازارهایشان می رود و بر فرش هایشان قدم می نهد؛ ولی او را نمی شناسند. (1)
از مفاهیمی که برداشت های مختلفی از آن در ادبیات و آموزه های مهدوی مطرح شده است، انتظار ظهور و فرج مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. به واسطه همین تعدد برداشت ها و اختلاف تفاسیر، امکان بروز آسیب دیگری برای افراد و جامعة منتظر به وجود می آید که در آن، مفهوم انتظار از معنای اصلی خود تهی شده و معنای دیگری درک و فهم میگردد.
انتظار، از یک سو به معنای چشم به راه بودن، امید به آینده داشتن و آماده شدن است و از سوی دیگر به درنگ در امور، نگهبانی و مراقب بودن و استقامت ورزیدن اشاره دارد؛ به عبارت دیگر، انتظار(2) در وجهی از معنای خود به توقف، تلوّم و تلبُّث می رسد و با مهمل گذاردن، مترادف می گردد و در وجه دیگری از معنا به تهیأ، توقع، تجهیز و
ص: 26
آماده باش دلالت می کند. این دو معنا، در روایات نیز به چشم می خورند.
دسته ای دیگر از روایات به جست و جوی امر ظهور و توقع آن در نزدیکی اشاره داشته و شیعیان را به توقع امر فرج ترغیب می کند. نیز آنان را از بی توجهی و بی مبالاتی در بارة امر ظهور و آمادگی نسبت به آن برحذر داشته و این امر را مورد غضب خداوند تلقی کرده اند.(1)
دو معنای سلبی و ایجابی درباره انتظار، به دو گونه تفسیر و برداشت از آن انجامیده است که بیش از بعد فردی، به ایجاد تفاوت هایی در ابعاد اجتماعی انتظار انجامیده است.
گروهی که انتظار را به معنای صبر و تحمل روزگار غیبت دانسته، روی خوشی به حرکت های اصلاحی و ایجابی نشان نمی دهند، با تمسک به روایاتی که بر افراشته شدن هرگونه قیام و پرچمی را قبل از ظهور امام محکوم و باطل می دانند و(2) تلاش برای برپایی حکومت اسلامی در عصر غیبت را
ص: 27
برنتافته، این مسأله را جزء شؤون امام می دانند و به زمان ظهور ایشان موکول می کنند.
آنچه در این رابطه از روایات اسلامی برداشت می شود، گویای آن است که انتظار، یک عمل و یک اقدام است:« أفضل أعمال شیعتنا انتظار الفرج »(1) و صرفاً به یک حالت روحی و روانی محدود نمی شود؛ از این رو فروکاستن انتظار به وضعیتی منفعلانه که با نفی هر گونه اصلاح و تغییر همراه باشد، با روح این آموزه که می باید در عمل محقق شود، منافات دارد.
سنت های الهی و تجربه های امت های پیشین در رابطه با انتظار موعود، گویای آن است که در صورت تسلیم ارادة مؤمنان و منتظران برابر خواست خدا و استقبال از آن، امر ظهور، نزدیک تر شده و شدت و محنت غیبت از بین می رود. (2)
از اینرو درمسألة انتظار، روایاتی که به تأمل، صبر و اعراض از امور ایجابی اشاره
ص: 28
دارند، در مقام انذار و هشدار دربارة ارادة الهی هستند. در طرف مقابل، دسته ای دیگر از روایات که به توقّع و تهیأ و زمینه سازی مربوط می شوند و بر ابعاد ایجابی انتظار تأکید می کنند، به حوزة اراده انسانی مربوط می شوند و گویای این مهم هستند که خواست خداوند بر غیبت امام تعلق گرفته است؛ اما انسان های مؤمن می باید با حفظ اعتقاد صحیح خود و رعایت ورع، به انجام واجبات و ترک محرمات فردی و اجتماعی بپردازند و از زیر بار این مسؤولیت بزرگ شانه خالی نکنند.
همچنین دربارة روایاتی که به نهی از قیام قبل از ظهور امام، اشاره می کنند، با مطالعه روایت: «کل رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت»(1) مشخص می شود که منظور، پرچم ها و قیام هایی است که ادعای امامت و مهدویت دارند، نه آن ها که به زمینه سازی برای ظهور و حکومت معصوم دعوت می کنند؛(2)
ص: 29
ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شرایط و نشانه هایی دارد که از آن ها به عنوان زمینه های ظهور و علایم آن یاد می شود. تفاوت این دو آن است که زمینه ها در تحقق ظهور، تأثیر واقعی دارند؛ به گونهای که با فراهم شدن آن ها، ظهور امام اتفاق میافتد ؛ ولی علایم در وقوع ظهور نقشی ندارند؛ بلکه تنها نشانه هایی هستند که به وسیلة آن ها می توان به اصل ظهور یا نزدیک شدن آن پی برد.
یکی از آسیب های فکری در جامعة منتظر، خلط میان این دو مقوله است؛ یعنی امت منتظر دچار برداشت غلط میشوند و به جای فراهم کردن شرایط و زمینه های ظهور، به دنبال پیگیری علایم ظهور می باشند، درحالیکه بر اساس تعالیم قرآن و پیشوایان معصوم:، سنت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مجرای طبیعی و علل و
ص: 30
اسباب عادی انجام گیرد. (1)
بنا براین جامعة منتظر باید زمینه های ظهور را بشناسد و در راه تحقق آن، گام بر دارد؛ نه اینکه وقت خود را صرف پیدا کردن تعدادی از حوادث کنند؛ مانند: خروج سفیانی، خسف بیداء، خروج یمانی، صیحة آسمانی، دجّال، قتل نفس زکیه که هیچ نقشی در وقوع ظهور ندارند؛ لذا میان شرایط و علایم، فرق های زیادی وجود دارد.
در ادامه برداشت غلط از مفهوم انتظار، شبهة دیگری امکان بروز می یابد که ناشی از همان بی دقتی و انحراف از اصل انتظار است؛
این گزاره که «ظهور امام موعود با اصلاح جهان از فسادها و ظلم ها همراه خواهد بود و پایان این تباهی ها و نابهنجاری ها به دست ایشان رقم خواهد خورد» سبب شده است برخی گمان برند، قبل از ظهور ایشان هر تلاش و کوششی برای اصلاح امور بی نتیجه
ص: 31
بوده و نسبت به این گونه مسایل حساسیتی ابراز ندارند. این بی توجهی سبب به وجود آمدن این ذهنیت شده که منتظران ظهور امام برابر تباهی ها و ناهنجاری های پیشآمده در عصر غیبت و فتنه های آخرالزمان، وظیفه ای ندارند و این رویه تا آنجا ادامه یافته که شایعه ای مبنی بر ترغیب به ترویج بدی ها و زشتی ها، برای ایجاد زمینة ظهور موعود، از سوی عده ای افراد جاهل و منحرف شنیده شده است.
در واقع، اینکه ظهور حضرت پس از پرشدن دنیا از ظلم و جور است، با عملکرد منتظران ارتباط منطقی ندارد و به نظر می رسد نوعی مغالطه در این میان به وجود آمده است؛ به عبارت دیگر ظهور حضرت پس از پرشدن عالم از ظلم و جور است؛ اما عکس این گزاره صحیح نیست و نمی توان معتقد شد راه تحقق ظهور امام، گسترش ظلم و جور می باشد و بر این اساس با ترویج ظلم و فساد، به استقبال ظهور شتافت.
بر این اساس، تفسیری که دربارة بی تفاوتی در میان شیوع ظلم و فساد و یا کمک به ترویج آن شکل گرفته است، از این
ص: 32
پندار ناشی شده که شیوع ظلم، علتِ ظهور و نه نشانه آن است؛ حال آنکه علّت ظهور به فراهم شدن مقدمات و از بین رفتن موانع این واقعة مبارک مربوط می شود و به طور کلی در اختیار و در گرو ارادة پروردگار است.
برای توضیح تفاوت نشانهها وشرایط (علل)ظهورامام مهدی علیه السلام،می توان از یک تمثیل بهره برد. فرض کنید در یک ایستگاه قطار، تابلویی درست کرده اند که چند دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام می کند و البته بعد از این اعلام، قطار به ایستگاه وارد می شود. این اعلام، علامت آمدن قطار است و نه علت آمدن آن و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار کمک کنیم، باید به موتور محرک آن و از بین بردن موانعی که در مسیر آن وجود دارد و نه به دست کاری کردن در تابلوی مذکور بیندیشیم.
دیگر اینکه بر فرض، ظهور امام از طریق گسترش ظلم و فساد،اولاً چه تفاوتی میان به اصطلاح منتظران و افراد آلوده به معاصی و مظالم وجود خواهد داشت؟وثانیاً امام با افرادی که در سیاهی ها و ظلمت های عصر غیبت مشارکت جسته اند، چگونه برخورد خواهد کرد؟
ص: 33
آموزه های قرآنی بر این مطلب اشاره دارند که جریان مقابله با ظلم و طاغوت می باید توسط خود انسان ها انجام پذیرد. «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، (1) و این آن ها هستند که باید برابر ظلم بایستند؛ ولی جریان اصلاح نهایی و ریشه ای و فراگیر ظلم و ستم در هستی، تنها به دست امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف محقق خواهد شد.
از آسیب هایی که به طور جدی افراد و جوامع منتظر را تهدید می کند و صریحاً در روایات اهل بیت: به آن اشاره شده، « توقیت» است. این مفهوم از نظر لغوی به معنای مشخص کردن زمان و محدود نمودن آن برای یک شیء می باشد(2) و در اصطلاح به تعیین زمان ظهور امام غایب گفته می شود.
ص: 34
پیش تر گفتیم که زمان ظهور امام مشخص نیست و علم آن تنها در اختیار خداوند متعال است. آسیبی که در مسألة توقیت نهفته است، همچون برداشت انحرافی از انتظار، به خلط و دخالت ارادة الهی و ارادة انسانی مربوط می شود. در واقع، همان گونه که رقم خوردن وضعیت غیبت به ارادة الهی مربوط می شود هنگامة قیام و ظهور حضرت صاحب علیه السلام نیز تنها بر اساس ارادة الهی مشخص شده و به صورت ناگهانی و دفعی به وقوع خواهد پیوست. (1)
بی زمانی و دفعی بودن زمان ظهور، به طور صریح در روایات ذکر شده است که در قالب انتظار صبح و شام از آن یاد شده(2) است. نیز در ادعیه ای که در باب فرج و انتظار موعود وارد شده، به مانند هنگامة قیامت و مشابه با
ص: 35
آن، اشاره شده است. (1) در این راستا، واکنش صحیح این است که برابر اراده الهی تسلیم بوده و به جای سعی در دخالت و تغییر مقدرات پروردگار به وظایف خود مشغول شد و در مسیر فهم و به کار بستن اوامر و دستورات خداوند قرار گرفت.
هنگامی که ابوبصیر از امام صادق علیه السلامدر بارة قائم سوال می کند، امام در پاسخ می فرماید:
تعیین کنندگان وقت دروغگو هستند و ما خاندانی هستیم که تعیین وقت نمی کنیم. (2)
علاوه بر این، معصومان: امر فرموده اند که هر کس چنین نسبتی به آنان روا داشت، تکذیب شود. (3) ایشان ضمن خودداری از تعیین وقت، امر ظهور را موکول به زمانی دانسته اند که نشانه هایی پدیدار شود و از این رو باب توقیت و تحدید زمان را بسته اند. (4)
ص: 36
در نگاهی دیگر اساساً توقیت، هیچ گاه به نتیجه نخواهد رسید؛ چرا که تعیین کنندگان وقت ظهور، سعی در مشارکت در علم الهی را دارند. از سوی دیگر، خداوند از طریق تغییر در زمان هایی که توسط مردم مشخص می شوند و توقع وقوع امر پروردگار در آن ها بیشتر است، به آزمایش ایشان می پردازد و زمان تعیین شده را تغییر می دهد. (1)
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام برای پیغام بردن نزد پروردگار خود رفت، قوم خود را به سی روز وعده داد و چون خداوند ده روز بر این ایام افزود، قوم او گفتند: «موسی با ما خلف وعده کرد» و از این رو به انحراف گراییدند. پس از ذکر این مطلب، امام باقرعلیه السلام فرمود:
اگر ما به شما خبری دادیم و طبق گفته ما شد، بگویید خدا راست فرموده است و اگر به شما
ص: 37
خبری گفتیم و برخلاف گفته ما واقع شد، بگویید خدا راست فرموده تا دو پاداش گیرید. (1)
مشاهده می شود که امام معصوم، ضمن این بیان به ارادة الهی و نحوة رویارویی با انکشاف این اراده، اشاره فرموده اند.
توقیت در زمان غیبت امام غایب هیچ ثمرة مفیدی نخواهد داشت و در نهایت به هلاکت شخص وقت گذار منتهی می شود و با گذشت زمان، تکذیب آنان را همراه خواهد داشت. در روایات نیز آمده است غیبت، به حیرت جاهلان، هلاکت مبطلان و تکذیب وقّاتون می انجامد(2).
کمترین اثر توقیت، بروز احساس ناامیدی برای کسانی است که این وعده های دروغین را باور کرده ولی خلاف آن را مشاهده کرده اند.
تطبیق یعنیمطابقت دادن نشانه های ظهور بر وضعیت هر زمان؛ به این معنا که
ص: 38
عده ای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آن ها را بر افراد یا حوادثی خاص تطبیق می دهند، بدون تشخیص صحیح بودن آن ها و بدون بررسی آیات و روایات دیگر. با اینکه در روایات، تشخیص نشانهها وعلایم سپاه حق و باطل، به عهده علمای راستین گذاشته شده است؛ همانها که درعصر غیبت کبرا به عنوان نواب عام، عهده دار امور گشتند.
متأسفانه در زمان ما، هر از چند گاه، به بهانة ایجاد شوق ظهور، موجی انحرافی فضای فکری و رفتاری مردم را دچار تشویش کرده، با ایجاد برخی انتظارات و توقعات کاذب، آسیب جدی به جامعة منتظر میزند.
مباحث مهدویت، مانند دیگر معارف دینی، از پشتوانة عقلی و نقلی برخوردار است وکسی در نقل روایات حق ندارد بدون توجه به ضعف سند و اشکال در محتوا ومتن حدیث، آن را دستمایة حرفهای خود قرار داده و نشانههای ظهور را ]بدون در نظر گرفتن نشانههای حتمیو غیر حتمی[برافراد مختلف وحوادث زمان تطبیق دهد.
به نقل روزنامة جمهوری اسلامی، کتاب
ص: 39
دهة ظهور در سه هزار نسخه در سال 84 ش نوشته شده و مجوز چاپ میگیرد. در آن کتاب، سید حسنی، سید خراسانی، یمانی وسفیانی بر افراد مختلف تطبیق داده میشود وگفته میشود که تا پایان دهة (80) امام ظهور خواهد کرد. دهة 80 به پایان رسید ودهة 90 شروع شده است. اکنون نویسندة آن کتاب چه پاسخی برای مردم دارد؟ تکلیف باورها واعتقادات مردم چه میشود؟ شخص دیگری در تریبون عمومی به صراحت به مردم خطاب میکند: «شما را به خدا قسم! وقتی خدمت آقا مشرّف میشوید سلام ما را هم به ایشان برسانید». این، مصداق بارز جنگ نرم است؛ جنگ نرم، جنگی است که ریشة اعتقادات را سست میکند و مقولة مهم و بزرگ وسرنوشت سازی مانند اعتقاد به وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را تا این اندازه کوچک و سست جلوه میدهد و راه را برای دشمنان دین باز میکند. (1)
بار دیگر فیلم یکساعت وپانزده دقیقهای
ص: 40
تهیه میشود وبه صورت لوح فشرده در سطح کشور پخش میگردد و برای اثبات اینکه در چند سال آینده ظهور اتفاق میافتد، نشانه های ظهور را بر افرادی تطبیق میکند؛ برای مثال، شعیب بن صالح را در این فیلم، به فردی منطبق میکند که قبل از این در طی سی سال بعد از انقلاب اسلامی ایران، بر سه نفر تطبیق داده شده است و معلوم نیست در آینده به چه اشخاصی نسبت داده خواهد شد، در صورتیکه دربارة شعیب بن صالح که به عنوان نشانة ظهور مطرح شده است، حتی یک روایت صحیح و قابل اعتماد به صورت تفصیلی نداریم. آیا طرح اینگونه سخنان ومباحث غیر ضروری، باعث ناامیدی و بی اعتمادی مردم نمیشود؟ تطبیق به عنوان قطع ویقین مشکل است. ما اصولاً منتظرامام هستیم، نه منتظر علامات؛ به خصوص اگر از علایم ونشانههای غیر حتمی باشد (یعنی امکان عدم وقوع آن باشد). به یقین این اتفاقات، مصداق بارز حوادث واقعه است که طبق دستور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید به علما ومراجع رجوع کرد. نظر مبارک آنان، ملاک عمل است و علما هم به اجماع، اینگونه
ص: 41
مسائل تطبیقی را برای امت اسلام خطری بزرگ دانستهاند.
روایاتی که فرمان می دهند مردم در امور گوناگون باید به فقها رجوع کنند، بیانگر این راهکارند که در بارة علایم و اشخاص بیان شده در روایات، باید به آنان مراجعه کرد و از تطبیق ناصواب دوری جست.
تطبیق، پیامدهایی چون توقیت و تعجیل دارد. همچنین به دلیل عدم تحقق تطبیقهای مطرح شده، باعث بیاعتقادی افراد به اصل ظهور می گردد و افراد، در اصل ظهور و روایات، به شک و تردید میافتند. ریشه ها و زمینه های این آسیب، توهم زدگی، هوا و هوس، دخالت افراد غیر متخصص در مسائل فنی،عدم روشنگری کافی توسط علما، عدم تبیین علایم حتمی و نداشتن واکنش مناسب در مقابل مدعیان می باشد.
از آسیب هایی که ممکن است جریان آموزش و ترویج معارف دینی و به طور خاص، آموزه های مهدوی را تحت تأثیر قرار دهد، طرح مباحث و جزئیات غیرضروری و اصرار بر پی جویی آنان است،که پیگیری آن ها نه تنها
ص: 42
سودی نداشته بلکه ممکناست به سبب اتلاف وقتآسیب زا باشد. (1)
برای نمونه، پرداختن به مباحثی چون مکان دقیق زندگی امام در عصر غیبت، جزئیات مربوط به ازدواج و خانواده ایشان، و پیگیری جزئیات مربوط به سلاح و ادوات جنگی و شکل و شمایل یاران و دشمنان ایشان و مسایلی از این قبیل، فرهنگ انتظار را از روح اصلی خود که بر اساس معرفت امام و اراده الهی در هدایت تاریخی بشر شکل گرفته است، جدا می سازد.
دامن زدن به چنین مباحثی، باعث می شود آموزه های اصلی فرهنگ مهدوی، رفته رفته در حاشیه قرار گرفته و به سبب جذابیت کاذبی که این مسایل به وجود میآورد، آسیب ها و انحرافاتی در سطح جامعة منتظر ایجاد شود. حال آنکه در هیچ روایتی از معصومان علیهم السلام به شناخت این مسایل و اصرار در پرداختن به آن ها اشاره نشده است و بر عکس به لزوم کسب معرفت به امام و ارتقای بصیرت در برابر فتنه ها و شرایطی که
ص: 43
در زمان غیبت به وجود آمده، تأکید شده است.
ناکامی بشر، از نابالغی او سرچشمه می گیرد و از آن جایی که «لم یُمتثل امرُ رسول الله6 من الهادین بعد الهادین»(1)دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را دربارۀجانشینانش، یکی پس از دیگری پیروی نکردند. بلکه «والاُمّۀ مُصرّۀٌ علی مَقته»(2) و امت به دشمنی با آنان پافشاری ورزیدند. با نگاهی گذرا به مجموع روایات، چالش های چهارگانه «فترت»، «حیرت»، «فتنه» و «یأس» را در عصر غیبت می توان به تأمل و دقت کشانید.
عالمان در عصر غیبت با «دعوت» خویش به مصاف «فترت» می روند و در حد و اندازۀ خود آن را پوشش می دهند و با «دلالت» خویش به مصاف «حیرت ها» می روند و حیرت زدایی می کنند و با «ذبّ و دفاع» به مصاف فتنه ها می روند و گره های کور آن را از
ص: 44
ذهن، دل و دست و پای مردم می گشایند، تا امواج طوفان فتنه ها ایشان را در شهوات و شبهات فرو نبرند، و با «انقاذ و نجات» خویش به مصاف «یأس» می روند تا آن ها را از قعر هلاکت برهانند.
لذا وظیفة عالمان در عصر غیبت، ترویج و توسعة معارف مهدویت و گل واژۀ انتظار است. ضعف و ناکارآمدی روش های انتقال پیام و عدم بهره گیری از ابزارهای نوین ارتباطی و اطلاع رسانی در جهت فرهنگ سازی مهدویت می تواند در جایگاه یک آسیب، حیات پویای جامعة منتظر را تحت تأثیر قرار دهد؛ از این رو شایسته است متولیان امر شناخت و ترویج فرهنگ مهدوی در این زمینه نیز کوشا بوده، به نوآوری و اصلاح روش های گذشته بپردازند.
عصر غیبت، آنچنان که در روایات اشاره شده است، سرشار از حیرت و سرگردانی است. دلیل عمدة این وضعیت به عدم ظهور امام و محرومیت شیعیان از این برکت باز می گردد؛
ص: 45
سختی آزمون غیبت و عمق فتنه هایی که در آن رقم می خورد، در روایات مورد اشاره قرار گرفته است. امیرالمؤمنین علیه السلامدر ذکری از امام موعود، از آزمونی دشوار و رخدادی غمبار خبر می دهد که در آن، اعتقاد مردمان به امام عصر علیه السلام به مخاطره می افتد؛ آن حضرت می فرماید:
آگاه باشید،... خداوند حتماً مردی از فرزندان مرا در آخرالزمان برمی انگیزد که انتقام خون ما را می ستاند. بی تردید او از میان مردم غایب می شود؛ برای آنکه گمراهان از صف راه یافتگان جدا شوند و این غیبت آن چنان به درازا می کشد که فرد نادان به این باور می رسد که می گوید خداوند]در برپایی دین و استواری آیین[ هیچ حاجتی به آل محمد ندارد. (1)
حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت، به اختلاف و چندپارگی اعتقادات و مذاهب فکری منتج می شود.
این وضعیت ریشه در امتحان و آزمونی دارد که در نتیجه، افراد نیک و بد از یک دیگر جدا شده تا منتظرانی که به راستی در
ص: 46
مسیر صحیح انتظار قرار گرفته اند از دیگران متمایز گردند.
در روایتی آمده است:«ممکن است انسان در فاصله صبح تا شام یا شب تا بامداد، دین خود را از دست بدهد و از مسیر امر معصوم خارج شود.»(1)با این توضیح به نظر می رسد شناخت چنین وضعیتی و تلاش برای دور ماندن از آسیب های آن، امر مهمی در حیات جامعة منتظر به شمار آید.
از آسیب های جدی دیگر که متوجه جامعة منتظر است، استعجال ظهور می باشد. استعجال از ریشه «ع ج ل» و به معنای عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت و تحقّق زمینه های لازم برای آن است. (2) انسان های عجول به دلیل ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود
ص: 47
را از دست می دهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیده ها هستند.
در فرهنگ ناب مهدویت، انسان و جامعة منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا می کند؛ ولی هرگز عجله نمی کند. هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمی دهد؛ بلکهدر برابر ارادة پروردگار و خواست او، کمال تسلیم را از خود نشان می دهد و برای تحقّق همة زمینه های لازم برای ظهور می کوشد و بردباری می کند.
در مقابل، ممکن است عده ای درصدد استعجال برآمده و بی توجه به ارادة الهی و مصالح بزرگ تاریخی و جهانی که ظهور موعود به آن ها نظر دارد، خواستار ظهور آن حضرت باشند. نتیجه قطعی چنین رویکردی، بدون شک هلاکت و اضمحلال است. آن چنانکه در روایات اسلامی آمده است، مُتَمنوّن و کسانی که در مورد امر خداوند استعجال می ورزند و برابر ارادة الهی تسلیم نیستند، پیش از آنکه به مطلوب خود راه یابند و ظهور را درک کنند، هلاک می شوند. در مقابل،
ص: 48
آن ها که اهل صبر و تسلیم بوده و به مرتبة ایمان راه یافته اند _ هرچند گروه کمی را شامل می شوند _ پایدار می مانند. (1) از این رو استعجال به عنوان یکی از آسیب های جامعة منتظر، در روایات معصومین:مورد نکوهش و تقبیح قرار گرفته است.
امام صادق علیه السلام در پاسخ مهزم اسدی که از زمان وقوع امر ظهور پرسیده بود فرمودند:
ای مهزم! آرزوگرایان، دروغ می گویند و آنان که استعجال می ورزند هلاک می شوند و تسلیم شوندگان نجات می یابند و به سوی ما باز می گردند.(2)
نهی از عجله و شتاب زدگی در امر ظهور به آن دلیل است که به دنبال عجله، روحیة یأس و نومیدی در انسانِ منتظر پیدا می شود، آرامش و صبوری را از دست می دهد و حالت تسلیم او به حالت گله مندی و شکایت تبدیل می شود و از تأخیر ظهور، بی قرار می گردد.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه: َاتی اَمْرُ اللَّهِ
ص: 49
فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ(1)؛ «هان امرخدا رسید، پس درآن شتاب مکنید» که حاکی از سنتی الهی است، فرمود: «این همان امر موعود ماست که به استعجال در نمی آید». (2)
روایات دیگری به راه نجات از استعجال نیز اشاره کرده است. مضمون کلی این روایات، به روح انتظار و ارزش و فضیلت آن باز می گردد. امام صادق : فرمود:
کسی که در این انتظار و بر مسیر آن بمیرد، مانند کسی است که در خیمة امام منتظر بوده باشد. (3)
در زمینه ای که حیرت و سرگشتگی ناشی از غیبت امام آشکار می شود و جغرافیای فکری و فرهنگی، جوامع مسلمانان را در برمی گیرد، زمینة سوءاستفاده برخی افراد سودجو و کم اطلاع فراهم آمده تا با دعوی امامت و مهدویت، افکار و گرایش های پاک مذهبی مردم را به سوی خود جلب کنند و
ص: 50
چند زمانی بر مسیر اهداف و مطامع خود پیش روند؛ از این رو شاید بتوان آسیب عمدة دیگر جامعة منتظر را گرفتاری در دام مدعیان دروغین مهدویت دانست.
تاریخ اسلام نشانگر آن است که افراد بسیاری به دلیل دستیابی به قدرت و یا به دلیل هدف شخصی خاصی از عنوان مقدس مهدی موعود:سوء استفاده کرده اند. این سوء استفاده از همان قرن اول هجرت آغاز شد و در دورة خلافت عباسیان _از سال 132 هجری قمری به بعد _ به اوج خود رسید. البته این موضوع نه تنها به اصل مطلب و قیام با شکوه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آسیبی نمی رساند؛ بلکه بیانگر اصالت و واقعیت و ریشه داری آن در سنت و آموزه های اسلامی است.
جدای از برخی نهضت های جهان اسلام که جنبة حق طلبی داشته و ربطی به مسأله آسیب های اجتماعی سیاسی ندارد _ مانند زید بن علی بن حسین علیه السلام که خود ادعایی نداشت اما پیروان او وی را منجی موعود خواندند وپیروان مختار بن ابن ابی عبیدة
ص: 51
ثقفی هم وی را منجی خواندند و همینطور، مهدویت را به محمد بن حنفیه نسبت دادند و مختار را نایب او معرفی کردند _ نوعی از نهضت ها با نام مهدویت پدید آمده اند. از مهم ترین آن ها می توان به نهضت های محمد نفس زکیه، مهدی عباسی (عباسیان)، عبدالله بن میمون، عبیدالله المهدی (فاطمیون)، حسن شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال عبرتائی، محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج، محمد بن علی شلمغانی، ابودلف کاتب، محمد بن احمد بغدادی، محمد بن عبدالله تومرت (موحدون)، شیخ شرف الدین (قیام مردم فارس)، سیدمحمد مشعشع (قیام خوزستان)، محمد مهدی سنوسی، محمد احمد سودانی، (مهدیون سودان، محمد بن احمد بن عبدالله سودانی). غلام احمد قادیانی (قادیانیه، احمدیه)،. سیدعلی شیرازی (بابیت)، میرزا حسینعلی بهاء (بهایی گری)، مهدی کُرد و محمد بن عبدالله قحطانی (عربستان) اشاره کرد.
روایات، هرگونه ادعای دروغین مربوط به امامت را محکوم کرده و بنا به مستندات
ص: 52
قرآنی، مجازات سختی برای این امر در نظر گرفته اند. در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیة شصت از سوره زمر آمده است که:
مقصود از این افراد دروغ گو، کسی است که گمان برده امام است و حال آنکه چنین نیست.(1)
بخش دیگری از روایات که به زمان غیبت مربوط می شوند، ظهور هرگونه ادعا مبنی بر امامت و مهدویت را غیرمشروع خوانده و صاحبان این حرکت ها را مشرک یا کافر نامیده است.
توقیع شریفی است که امام عصر علیه السلام در پایان عصر غیبت صغرا به آخرین نائب خود ارسال داشته اند. می فرماید:
کسانی از پیروان ما خواهند آمد که مدعی مشاهده می شوند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحة آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است. (2)
دربارة امکان و مطلوبیت دیدار با امام موعود در زمان غیبت کبرا، دو گرایش افراطی
ص: 53
و تفریطی وجود دارد که هردو نگاه _ چه از جهت اعتقادی و چه از جهت آثار عملی _ به بروز مجموعه ای از آسیب ها می انجامد. گرایش افراطی بر این باور است که دیدار امام، شرط لازم ارتباط با حضرت در زمان غیبت می باشد. بنابراین همه کمالات دیگر به نوعی فرع و شاخة این امر تلقی می شود و منتظران ظهور هم بیش از هر چیز به این امر تشویق و ترغیب گردند.
در این گرایش، ملاقات با امام غایب علیه السلام امر بسیار رایج و عادی و برای هرکس در هر شرایطی ممکن و آسان دانسته شده وباعث علاقه و محبت عموم مردم به وجود مقدس امام زمان علیه السلام می شود. از این رو با نیت خیر و به قصد محبوب کردن بیشتر آن حضرت، باید باب امکان ملاقات با ایشان را بسیار گسترده و سهل دانست تا شوق لقاء امام همگانی شود.و اگر کسی با این نیت مقدس، ماجرایی هرچند ساختگی و دروغ درباره ملاقات با امام عصر علیه السلام برای مردم نقل کند، کار اشتباهی نکرده؛ بلکه به دلیل ایجاد شوق و محبت حضرت در دل های ایشان، مستحق
ص: 54
حق شناسی و سپاس گزاری نیز می باشد!
در برابر این تفکر افراطی، بینش دیگری وجود دارد که در بارة گرایش به دیدار امام عصر علیه السلام دچار تفریط شده اند. اعتراض این گروه این است که با سهل انگاشتن دیدار امام در زمان غیبت، مهدویت و اعتقاد به امام به سطحی نازل سقوط می کند و زمینة بروز مدعیان دروغین در مسیر ملاقات گرایی به وجود می آید.
آنگونه که پیش تر گذشت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ضمن بیان فرا رسیدن غیبت تام، ادعای هرگونه مشاهده توسط افراد را کذب و افترا خوانده اند: «ألا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحة فهو کذّاب مفتر»(1).
دربارة معنای مشاهده در این توقیع، وجوه گوناگونی ذکر شده است؛(2) اما به نظر می رسد مقصود کلی از این عبارت، تکذیب کسی است که با ادعایی از جمله ادعای نیابت از جانب امام همراه باشد. بنا به عرف زمان غیبت
ص: 55
صغرا، مشاهده توسط کسی صورت می گرفت که نایب امام باشد.
تشرفاتی که در کتاب های عالمان شیعه از جمله جنةالمأوی و مکیالالمکارمذکرشده است، مربوط به کسانی است که در نهایت تقوا و علم قرار داشته و امکان دروغ گویی آنان بسیار بعید به نظر می رسد. دیگر آنکه هیچ یک از این بزرگواران ادعای نیابت خاص و ارتباط همیشگی با امام عصر نداشته و برابر انتشار این خبر نیز حساس بوده اند تا آنجا که از برخی نزدیکان خود قول گرفته اند که تا زمانی که زندهام موضوع ملاقات با امام را فاش نکنند.
حاصل آنکه درباره امکان دیدار امام در زمان غیبت می بایست طریق اعتدال را پیش گرفت؛ نه هر گونه ملاقات با امام را منکر شد و راه دیدار با ایشان را به کلی مسدود دانست و نه ادعای کسی که دعوی ارتباط و سفارت و نیابت امام را دارد پذیرفت.
بنابراین باید در برابر تدبیر خداوند تسلیم بود و در این تسلیم به انجام وظایف و تکالیف عصر غیبت که مهم ترین آن ها کسب معرفت به امام غایب است، پرداخت.
ص: 56
ادعیه و زیاراتی از ناحیة مقدس معصومان علیهم السلام رسیده و در کتب علمی و دینی علما و دانشمندان شیعه ضبط شده است. از جمله دعاهایی که از ناحیة مقدس امام عصر علیه السلام صادر شده و جامعة منتظر را در بر می گیرد، دعای معروفی است که با عبارت: «الّلهم ارزقنا توفیق الطاعة» آغاز می شود.
در این دعای شریف که در متون روایی و ادعیه روایت شده است، (1) به آسیب های محتملی که افراد جامعه بدان ها گرفتار می آیند و به راه های درمان آن ها اشاره شده که علاوه بر طلب اجابت درمان آن ها توسط خداوند، امکان بهره مندی علمی از آن نیز مهیا می باشد.
امام منتظَر در ضمن عبارات این دعا، آسیب های دوری از اطاعت، عدم خلوص نیت، عدم آگاهی به محارم الهی و بی توجهی به آموزه های دینی و... را طلب می کند. این موارد که در صدر این دعا قرار گرفته اند، بیانگر
ص: 57
آسیب های رفتاری کلی در رابطه با جامعة منتظر است که لزوم تلاش برای کناره گیری از آن ها و درمان آن ها بدیهی به نظر می رسد.
در ادامة دعا، امام منتظر از خداوند جبران و درمان این آسیب ها را طلب می کند.
همچنین در دعای دیگری که توسط امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به آن امر شده است، (1) به وظایف و تکالیف منتظران اشاره شده و نسبت به برخی آسیب های رفتاری جامعة منتظر نکاتی آمده است:
خدایا! به دست امام موعود، ما را به راه راست هدایت کن و به مسیر عظیم الشأن و طریقت عدل و صحیحی که هر غالی (بلندپرواز و متجاوز از حدود حقیقی امامت) و هر تالی (کوته نگر و تفریط گر در امر امامت) باید به آن بازگردند، راهبری فرماو....خداوندا! ما از خستگی و بی میلی و کسالت در کار دین و سستی در طاعت به تو پناه می بریم.
نماد، آن چیزی است که در پسِ خود چیز دیگری نشان دهد. «چیزی که جای چیز
ص: 58
دیگری را می گیرد و بر آن دلالت می کند».(1)
چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ما لِلّه آیة اکبر منّی؛(2) برای خدا آیه و نشانه ای بزرگ تر از من نیست». یعنی با نگاه به حضرت و رفتار او می توان به خدا رسید و خدا را در وجود حضرت یافت. بنابر برخی روایات فرموده اند: «با افرادی دوست شوید که دیدن آن ها شما را به یاد خدا اندازد».
بنابر این روایات، انسان های مؤمن، نماد و نشانۀ خدا هستند. (3) در عصر ما مسجد مقدس جمکران نمادی دینی و مذهبی و مربوط به مذهب است، اما آسیب، آن گاه خود را نشان می دهد که جنبۀ نمادین آن بر سیمای حقیقیاش چیرگی یابد و واقعیتی که در پسِ آن، وجود دارد از دید فرد پنهان بماند. آن مکان مقدس در ورای خود باید خدا و بندگی او، شناخت حجت وی و سرانجام نزدیکی به وجود مقدس آن حجت را نشان دهد؛ چنان که اصل هدف از دستور آن حضرت برای
ص: 59
تأسیس آن مکان نیز همین بوده است. در فرمان حضرت به حسن بن مثله جمکرانی برای تأسیس مکان مزبور نیز به همین موضوع اشاره شده است:
به مردم بگو تا به این مکان روی بیاورند و آن را عزیز و گرامی بدارند و در آن چهار رکعت نماز به جای آورند…هر کس این نماز را بخواند، مانند آن کسی است که در کعبه نماز خوانده باشد. (1)
نمونه های دیگر نمادگرایی افراطی عبارتند از:
1. اصل شدن مکان مقدس وغافل شدن از دلیل اصلی تقدس آن ها؛ بطوریکه مکانهای دیگر نیز به عنوان جمکران ثانی شمرده می شود؛ هم چنان که در برخی مکانهای ایران این اتفاق افتاده است.
2. اصل شدن زمانی خاص مثل حضور در شب چهارشنبه در مسجد جمکران،اگر چه در میان مؤمنان رایج شده،ولی هیچ وجه علمی ندارد،
3. یکی از آفات این است که شخص بعد از توجه به نماد، دیگر وظیفه ای در وجود خود
ص: 60
احساس نکند و همین را برای خود غنیمت شمارد، و به همان راضی باشد؛ به طوری که آن قدر جذب نماد شود که از محتوا غافل بشود.
از جمله آسیب های اجتماعی در گرایش به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف،رابطۀ موقت و گسسته با حضرت است؛ اعم از ارتباط مقطعیدرزمان خاص، مثل روز جمعه یا شب چهارشنبهیا روز و شب نیمه شعبان، یا ارتباط در مکان های خاص، مثل مسجد مقدس جمکران، مهدیه، مسجد سهله، محل برگزاری دعای ندبه و….
بنابر روایات، این گرایش باید پیوسته باشد و در همۀ عرصه های زندگی حضور داشته باشد، لذا بنابر روایت: «انتظروا الفرج صباحاً و مساءاً؛ (1) هر صبح و شام منتظر فرج باشید» و روایاتی که به انتظار سفارش کرده اند، قید زمانی و مکانی نداشته، شامل تمام زمان ها و مکان ها می شوند.
حضور در جمکران، مهدیه، دعای ندبه، خواندن دعای فرج وسلامتیحضرت و… از
ص: 61
مصادیق انتظار است، نه تمام آن. همچنین است سفارش به پیگیری و خواندن برخیدعاها درعصر غیبت، مثل «دعای اللهم عرفنی نفسک…».(1)
در رفتار برخی از منتظران و مهدی یاوران، گرایش به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در همین تظاهرات بیرونی خلاصه شده است نه اینکه مهدی گرایی پیاپی در سطح رفتارهای آنان، اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی، جاری باشد.
رفع نیازهای یک دیگر، از اهداف زندگی اجتماعی و برقراری روابط میان انسان ها است. جامعه شناسان، همبستگی و انسجام اجتماعی را برای پایایی و پوپایی سازمان اجتماعی، ضرورتی انکار ناپذیر دانسته اند.
مذهب و آموزه های دینی، از عواملی است که روابط اجتماعی را فزونی می بخشد؛ از این رو دین اسلام بحث حقوق متقابل برادران
ص: 62
دینی را مطرح کرده، بسیار بر آن تأکید می نماید. چنانکه امام صادق علیه السلامدر پاسخ به درخواست شخصی که اصرار بر بیان حقوق برادران دینی را داشت فرمود: «می ترسم بگویم و تو نتوانیانجام بدهی». آن گاه راحت ترین حق را این چنین بیان می کند:
هر آنچه بر خود می پسندی، بر او هم بپسند و هرچه بر خود نمی پسندی، بر او هم مپسند. (1)
امیرمؤمنان علی علیه السلام در توصیف جامعۀ گسل خورده و از هم گسیختة پیش از ظهور می فرماید:
ووا اسفی من فَعلات شیعتی … کل حزبٍ منهم آخذ منه بِغُصنٍ اینما مال الغُصن مال معه؛(2)
ای افسوس از رفتار شیعیان ما. پس از امروز که اینگونه به هم دوستی نزدیک دارند. چگونه پس از من برخی از آنان، برخی دیگر را خوار سازند و بعضی برخی دیگر را می کشند. هر دسته و گروه از آنان به شاخه ای درمی آویزند و
ص: 63
به هر سوی که شاخه بچرخد، آنان نیز می چرخند.
این روایات سازمان اجتماعی پیش از ظهور را گزارش می دهند. جامعه ای که به تشتت و پراکندگی فکری و کنشی دچار است و روابط اجتماعی در آن از هم گسیخته و اتحاد و یکپارچگی در آن جای خود را به تفرقه و جدایی داده است.
از معیارهای مهم برای تشخیص جامعة انسانی از گونه های دیگر اجتماعی، وجود پیوندهای عمیق و عواطف سرشار انسانی است.
در این برهه از زمان، پیوندهای اجتماعی بر محور حق و عدالت و ارزش های انسان نمی چرخد؛ بلکه ضابطه دراین پیوندها، خودخواهی، خودپسندی، ستم و بی توجهی به حقوق و ارزش های انسانی او است.
از روایات در توصیف روزگار پیش از ظهور و آسیب های عصر انتظار به دست می آید که پیوندها به گونه ای ظهور و بروز می یابد که نمایانگر گسستی عمیق در روابط اجتماعی انسان ها است.
ص: 64
قطع روابط خویشاوندی،کم ارج شدنجایگاه پدر و مادر و بزرگ ترها در نزد فرزندان و در مقابل بی توجهی بزرگ ترها به فرزندان و اعضای فروتر خانواده، عدم توجه به حقوق همسایه، دروغ گویی، کینه توزی و دشمنی، حسادت، رواج غیبت و بهتان و افترا، هر کدام گسلی بر روابط اجتماعی و عواطف انسانی است که احادیث، آنها را بیان کرده اند. اکنون به بیان برخی از این ناهنجاری ها می پردازیم:
قطع رحم:
صلۀ رحم به معنای محبت و ارتباط داشتن با خویشان است که در اسلام به آن توصیه ودر زمرۀ واجبات شمرده شده است. قطع آن به معنای بی توجهی و گسست پیوند خویشاوندی است. بنابر روایات، در روزگار پیش از ظهور، این پدیده در میان مردم به گونه ای شیوع می یابد که دست نیاز خویشاوندان محتاج را نیز بر نمی تابند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «رأیت الارحام
ص: 65
قد تقطّعت؛(1) وقتی دیدی پیوندهای خویشاوندی، گسسته شده است».
پیامبر اسلام9 فرمود:
قیامت برپا نمی شود تا آنکه زمانی فرا رسد که مردمی ]از شدت فقر[ به اقوام و بستگان خود مراجعه کنند و آنان را به پیوند خویشاوندی سوگند دهند تا بلکه به او کمک کنند؛ ولی چیزی به او نمی دهند. (2)
بی حرمتیانسان ها به یک دیگر:
در آموزه های دینی به اعضای جامعة اسلامی سفارش شده است که به یک دیگر احترام بگذارند و از بی حرمتی به یکدیگر اجتناب کنند.
اما در جامعة پیش از ظهور، این ارزش اسلامی زیر پا نهاده می شود و افراد، خود را به رعایت آن ملزم نمی دانند. پیامبر اسلام در توصیف این آسیب می فرماید:
در آن روزگار، بزرگ ترها به زیردستان و کوچک ترها، با مهربانی رفتار نمی کنند و قوی
ص: 66
بر ضعیف ترحم نمی نماید. (1)
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
رأیت العقوق قد ظهر واستُخِفّ بالوالدین؛(2)
وقتی که دیدی عاق والدین آشکار گشته و جایگاه پدر و مادر سبک شمرده شده است.
و این نشان از افول و غروب چراغ عاطفه نزد فرزندان آنان است.
بی توجهی به حقوق همسایگان:
با توجه به سفارش اکید اسلام در باره همسایگان، جامعة منتظر پیش از ظهور به سبب ضعیف شدن نیروی عواطف انسانی، نه تنها برای همسایة خویش احترام قائل نمی شوند، بلکه در آزار دادن وی تلاش می کنند.
در روایات آمده است:
در آن روزگار، همسایه از همسایۀ خود یاری می طلبد و او را به حق خویشاوندی سوگند می دهد؛ اما به او کمک نمی کنند. (3)
ص: 67
عمق گرایش به کجروی ها در روزگار پیش ازظهور به میزانی است که بسیاری از مردم در جامعۀ اسلامی، ارزش های اسلامی را ضد ارزش و ضد ارزش های اسلام را برای خود ارزش تلقی خواهند کرد. (1)
در روایات، از کج روی هایی چون هم جنس بازی، فحشاء، بی عفتی و بی حجابی، قماربازی، رشوه خواری، شرب مشروبات الکلی، سرقت و کم فروشی، نام برده است.
براساس برخی روایات، فرآیند گرایش به همجنس بازی به میزانی شدت و حدّت می یابد که مردان، مردان دیگری را که به زنان تمایل دارند، نکوهش می کنند. (2)
فحشاء؛ که شامل همۀ شیوه هایی می شود که از طریق آن ها خواهش های جنسی را به صورت نامشروع ارضا می کنند. در روایات بی شماری به این ناهنجاری ها اشاره شده است.
ص: 68
از حضرت علی علیه السلام نقل شده است:
در واپسین سال های دنیا و نزدیک برپایی قیامت که بدترین زمان ها است، زنانی ظاهر می شوند که برهنه اند و خودنمایی می کنند، از راه دین منحرفند و به فتنه و گناه و شهوترانی تمایل دارند، حرام را حلال می کنند. جای آنان در دوزخ است. (1)
در برخی روایات که به توصیف روزگار پیش از ظهور پرداخته اند، به سرقت در غالب کم فروشی و رانت خواری اشاره شده است. (2) امام حسن عسکری علیه السلام آن دوران را اینگونه ترسیم فرمود:
«اغنیاؤهم یسرقون زاد الفقراء؛ اغنیا و توانگران جامعه، ارزاق ]وسایل معیشتی و امکانات زندگی[ بی نوایان را می ربایند».(3)
براساس روایات، انگیزه ها در روزگار پیش از ظهور، الهی و انسانی نیست.غالب پیوندها، براساس دست یابی به عیش و نوش و لذت و
ص: 69
فساد و آلودگی است و ابراز صمیمیت ها از حد زبان فراتر نمی رود؛ اما هنگام نیاز واقعی، یاری دهندگان اندکند.
حضرت علی علیه السلام در توصیف این فضا می فرمایند:
… و تواخَی الناس علی الفجور و تهاجرُوا علی الدین و تحابُّوا علی الکَذِب… وَاستُعمِلَتِ المَوَدَّۀ باللّسان و تشاجرُوا الناس بالقلوب؛(1)
مردم با انگیزۀ گناهکاری با هم برادر می شوند و در راه دین از یک دیگر جدا می گردند. دوستی ها دروغین است… و دوستی به زبان و دشمنی مردم به دل ها است.
اگر انسان بخواهد در حوادث و پیچیدگی های زندگی اجتماعی و سیاسی فریب نخورد،لازم است ازعنصر بصیرت که حاصل شناخت و تفکر است، برخوردار گردد.
فعال سیاسی به سه نوع شناخت برای حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی نیازمند است که عبارتند از: حق شناسی،
ص: 70
باطل شناسی و راه شناسی. و قرآن، به هر سه نوع شناخت و بصیرت اشاره کرده است. (1)
اگر انسانی نفهمد تنها راه سعادت، راه ولیّ خدا است، در شبهات و فتنه ها غرق می شود؛ از جمله عوامل باز ماندن از جبهة حق و همراهی با ولی خدا، شبهه ها و فتنه ها هستند.
لذا اگر انتظار در جایگاه واقعی خود که همانا معرفت حجت حق است قرار نگیرد، در فتنه ها و گرداب ها می افتد که این آسیب جبران ناپذیر است؛ و لذا باید برای رفع این فتنه ها به باطل شناسی روی آورد، تا سره را از ناسره و حق را از باطل باز شناسد.
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
ای ابوخالد! همانا مردم زمان غیبت که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور او هستند، برتر از مردم همة زمان هایند؛ زیرا خدای متعال، به آنان آن اندازه از عقل و شناخت داده که غیبت برای آنان، به منزلۀ شهود شده است. (2)
ص: 71
بحران کیفیت، از مسائل و مشکلات نظام های آموزشی کشورها در دوران کنونی است. این آسیب در بخش آموزش و تعلیم، دامن گیر آموزش ها و معارف دینی از جمله مهدویت گرایی نیز شده است. چنانکه سطح معلومات و معرفت بیشتر مهدی باوران دربارۀ حضرت و وظایف خود در عصر غیبت، بسیار پایین تر از معمول در دوران آخرالزمان است؛ چرا که هرچه بحران ها شدیدتر باشد و عوامل ایمان زدا فراگیرتر شود، عمق بخشیدن به باورهای دینی از جمله مهدویت ضروری تر است؛ زیرا در زمانه ای هستیم که به قول روایات: «یُصبح الرجل مؤمناً و یُمسی کافراً». امروز همان روزگاری است که ایمان ها خیلی راحت از دست می رود. (1)
تکرار صدبار (ایّاک نعبد و ایّاک نستعین در نماز مخصوص امام زمان علیه السلامدر هر رکعت بیانگر این نکته است که در دوران غیبت، حفظ ایمان بسیار سخت است.
ص: 72
ضعف معرفت و شناخت متناسب با زمان در امر مهدویت و نمودهای این آسیب در رفتارهای زائران و مشتاقان حضرت که به مسجد مقدس جمکران می آیند، به چشم می آید. گرایش کم زائران به تهیة محصولات فرهنگی و کتاب، به ویژه در مقایسه با تهیة غذای نذری بسیار به چشم می آید.
در رویکرد روان شناسی دینی، مفاهیم مهدویت نیز مانند دیگر مسائل دین، از لحاظ علمی، تجزیه و تحلیل می شود. مفاهیمی مانند منجی گرایی، نجات طلبی، امید به آینده، آرمان گرایی و…، جزء ذات انسان مسلمان و از عناصر پایای روان وی هستند؛ لذا روان شناسی باید بحث دربارة آن ها را بپذیرد.
مهدویت چند بعدی است و ابعاد شناختی، شهودی و درونی، عاطفی و رفتاری را در بر می گیرد. این مجموعة چند بعدی، می تواند در مجموعة سرفصل های روان شناسی گنجانده شود. گرچه هنوز، بعضی از روان شناسان مطمئن نیستند که پرداختن به دین، جزو حوزة مطالعاتی و کاری آنها باشد و طبیعتاً نمی توانند میان روان شناسی حرفه ای خود و
ص: 73
مهدویت ارتباطی بیابند. برخیروان شناسان از این نکته غافلند که اسلام، دین زندگی است و برای سعادت انسان، طرح و برنامه دارد؛ چنانکه تعبیرقرآن از تبیاناً لکل شیءٍ؛ٍ(1) قرآن روشنگرهرچیزی است» بیانگر این معنا است.
در مرحله بعدی، این الگوی زندگی را با امامت تکمیل کرد. «الیوم اکملتُ لکم دینکم،(2)در این روز ]غدیر[ دین را بر شما کامل کردم» یعنی دین سعادت بخش، با امامت همراهی داشته و هدف، مسیر و روش زندگی با این الگو مشخص و کامل میگردد.
البته اینگونه نیست که تربیت دینی، پیش نیاز تربیت مهدوی باشد؛ بلکه هر دو یکی است و تربیت دینی با رویکرد مهدوی باید اجرا شود. و اگر علمی بخواهد به دین اسلام بپردازد، باید آن را با همین رویکرد مطالعه کند؛ یعنی روان شناسی اسلامی در واقع همان روان شناسی مهدوی است.
فعالیت روانشناسی با مبنای مهدوی، در واقع همان زمینه سازی برای ظهور است؛ زیرا
ص: 74
چنانکه گفته شد توسعه مهدویت با تحقق زمینه سازی مساوی است.
در زیارت جامعة کبیره می خوانیم: «بکُم ینفّس الهم و یکشف الضّر؛ ناراحتی ها و فشارها، فقط با شما اهل بیت رفع می شود»؛(1) جدایی جریان مهدویت از روانشناسی می تواند زمینه سازی به سمت ظهور را کُند کند و این خود در نوع خودش آسیب به حساب می آید.
برای برون رفت از این آسیب، پیشنهاد می شود مراحل و درجات مختلف انتقال فرهنگ مهدوی، از منظر روانشناسی تدوین شود.
براساس آیات قرآن کریم، هرگونه تغییر بنیادین و تبدیل سرنوشت جامعه، به دست خداوند و با ارادۀ او محقق می شود و اوست که اراده اش در ایجاد تغییر و تحول، یا ایجاد مانع بر سر راه آن، به عنوان علت تامه، نقش مستقیم ایفا می کند. البته علت تامة تغییر، خدا است؛ اما مقدمات و زمینه سازی ایجاد
ص: 75
آن، در اختیار انسان است.
در مشهورترین آیه در این زمینه که از غرر آیات الهی است، تغییر سرنوشت یک ملت را وابسته به عمل آن ها و منتسب به ذات مقدس خویش می داند و تصریح می کند.
«ان الله لا یُغیّر ما بقوم حتّی یُغیّرُوا ما بانفُسِهم. »(1)
در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند.
تا زمانی که ما تحولی نداشته باشیم و زمینه ها را فراهم نکنیم، در بیرون، چیزی رخ نمی دهد، این مسألة شرطی است «ان تنصرُوالله ینصرکُم». (2) یعنی کسانی که امداد الهی را می خواهند باید از توانمندی های خودشان استفاده کنند. به تعبیر زیبای قرآن، نگاهتان به دست خودتان باشد«ما قَدَّمَت یَداک»(3).
با این وصف کسی که منتظر منجی و حجت خداست، اگر تغییری در رفتار و حالات
ص: 76
خود ایجاد نکند، گرفتار آسیب بزرگی است؛ زیرا ظهور حضرت، امری تکوینی نیست؛ بلکه وعدۀ الهی است و تحقّقش به اذن و فرمان خاص خدا بستگی دارد. اگر مقدماتش فراهم شد، به اذن و فرمان او انجام خواهد شد.
در روایات متعدّدی به ضرورت زمینه سازی اشاره شده است. از آسیب های جدی در این حوزه، وقتی است که انتظار را به عنوان یک حالت تلقی کرده، به شعار انتظار بسنده کنیم؛ در حالی که انتظار اقدام و انجام وظیفة یک شیعه، در فراهم ساختن زمینه های ظهور است. چنانچه در روایت ابوبصیر از امام صادق علیه السلام آمده است:
لیعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً…؛
هر یک از شما باید برای قیام قائم آماده کند ولو یک تیر را. (1)
برای رسیدن به ظهور باید حرکت کرد؛ مثل قلّه ای که باید به سوی آن حرکت کرده، به آن برسیم. این قله و این هدف، رفتنی است نه آمدنی؛ لذا ظهور، تحصیلی است نه
ص: 77
حصولی. البته حقیقت آسیب در این نیست که اگر ما به وظیفة مان عمل نکنیم، امام ظهور نمی کند؛ بلکه جامعة آکنده از ظلم، خودش می تواند زمینه ساز ظهور نور باشد؛ چون: «اِنّ الباطل کان زَهُوقاً»؛(1) بی تردید باطل رفتنیاست ».
پس رسالت ما، آوردن حق است، ما هستیم که باید زمینه های ظهور را فراهم کنیم، در غیر این صورت محروم می شویم.
ظهور مشکل فاعلی ندارد، مشکل قابلی دارد؛ یعنی هنوز جامعه قابلیت پذیرش امام را ندارد.
به تعبیر خواجة طوس: «و عدمُهُ منّا»، مانع، ما هستیم و از ماست که بر ماست. (2)یعنی می توان گفت: بزرگ ترین آسیب و مانع در حوزة مهدویت، خود ما هستیم و بی قابلیتی ما است. این نفس آلودة ما است که مانع حضور او است. ما کوتاهی کرده ایم و نتوانسته ایم از او حمایت کنیم که غایب شد.
در روایت آمده است:
ص: 78
مَن سرّه ان یکون من اصحاب القائم فَلینتظرْ َولْیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر؛(1)
«کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، پس باید انتظار بکشد و از محرمات و گناه دوری کند و آراسته به زیباییهای اخلاقی باشد».
از آسیب های مهم در جامعة منتظر، فهم غلط نسبت به جایگاه ولی فقیه است و این باعث می شود در اطاعت پذیری مردم از ولی فقیه در عصر غیبت اثر منفی بگذارد.
براساس مبانی ولایت فقیه و نظر امام راحل1 و برخی از فقهای معاصر _ که حق هم همین است _ شأنی که امام معصوم علیه السلام در فضای مجتمع دارد؛ ولی فقیه هم دارد. البته نه اینکه هر شأنی که امام معصوم علیه السلام به لحاظ فردی دارد، ولی فقیه هم دارد. امام، دارای مقام عصمت است؛ اما ولی فقیه معصوم نیست. بر امام معصوم، ملائکه در شب های قدر نازل می شوند؛ اما بر ولی فقیه نازل
ص: 79
نمی شوند. محل گفت و گوی ما این گونه مقام ها و شؤون شخصی نیست؛ بلکه محل گفت و گو این است که در فضای جامعه و اداره مجتمع، هر شأنی که امام معصوم علیه السلام دارد، ولی فقیه هم دارد؛ بنابراین اگر ولی فقیه برای ادارۀ جامعه دستوری بدهد یا حکمی بکند، باید مردم نسبت به ولایت فقیه اطاعت پذیرتر از کنیز به صاحبش باشند. (1)
اگر به تعبیر قرآن، تجلّی محبت خدا در اطاعت از رسول است. تجلّی محبت امام زمان علیه السلام نیز در اطاعت از ولی فقیه است. این اساس اعتقاد ماست، ولایتمداری یک شعار صرف نیست بلکه باید با آن زندگی کرد و این اساس یک مکتب است.
و لذا اگر می گوئیم امام زمان علیه السلامرا دوست داریم، تجلی اش در اطاعت از ولی فقیه است، زیرا رابطة امام و مأموم، بیش از رابطة پدر و فرزند است.
در فرازهایی از دعای افتتاح که از جانب
ص: 80
امام زمان علیه السلام است، می خوانیم:
«اللهّم انّا نشکو الیک فقد نبیّنا و غیبۀ ولیّنا»؛ خدایا ما به تو شکایت میکنیم از نبودن پیامبرمان و از غیبت مولایمان»
معتقدیم باید شاخص های کلان فرهنگی یک دولت، این باشد که نبود امام و مشکلات آن، برای مردم چه در داخل و چه در گسترة جهانی توضیحداده شود. ما از نبود امام شکایت داریم و ناراحتیم. این وضعیت باید تبیین و تحلیل بشود. در حقیقت باید نشان بدهیم که زمین، نیازمند آسمان است.
اما متأسفانه امروز جامعة منتظر عملاً چنین نشان می دهد که ما شکایتی نداریم و راضی به وضع موجودیم؛ زیرا هنوز مصیبت های فقدان امام علیه السلامبرای خیلی ها تبیین نشده است. در حالی که در آن دعا آمده است:
«الهی عظم البلاءِ» آیا واقعاً نبود امام برای ما بلایی عظیم است؟ اینکه می گوییم: «الهی عظم البلاءِ و برح الخفاءِ وانکشف الغطاءِ وانقطع الرّجاءِ و ضاقت الارض و مُنعت السّماءِ و انتَ
ص: 81
المُستعان و الیک المُشتکی». (1) آیاهنوز ما در دنیا با غیبت امام در تنگنا قرار نگرفتهایم وبه مرز اضطرار و شکایت به درگاه الهی نرسیدهایم، تا ظهورش را بخواهیم؟ اگر چنین است، معلوم میشود هنوز از عصر ظهور که عصر همة زیبایی ها است و از امام زیبایی ها و اهدافش، هیچ شناختی نداریم.
باید نشان داد که مهدویت، نه یک راه؛ که تنها راه است «السلام علیک یا سبیل الله الذی مَن سلک غیره هلک». (2)
ص: 82
ص: 83
ص: 84
شناخت عواملی که به پیدایی آسیب ها در جامعة منتظر می انجامد ضروری است. با بررسی این عوامل، زمینه برای برون رفت از مشکلات پیش آمده فراهم خواهد شد.
از آنجا که یاد خداوند، هستة مرکزی دینداری است؛ چنانچه این مقوله را از دینداری جدا کنیم، انسان به نوعی به «فراموشی خداوند» مبتلا شده، از دین گریزان می شود. ممکن است انسان خود را به ظاهر متوسل به دین بداند؛ اما چون از هستة مرکزی دین، یعنی اعتقاد به خدا غافل مانده، به نوعی در سراشیبی دین گریزی قرار گرفته
ص: 85
است؛ به تعبیر دیگر خدا فراموشی، زمینة سریع تری را برای گریزان شدن از دین فراهم می کند.
خداوند در قرآن می فرماید:
و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را دچار خود فراموشی کرد؛ آنان همان نافرمانانند(1).
پس سرانجام خدا فراموشی، فسق است و فسق و دینداری با هم جمع نمی شوند.
نیز اتصال به حبل المتّقین الهی، یعنی امامان معصوم، انسان را در مقابل حوادث بی دینی ودین گریزی مصونیت می دهد. کسانی که از این مقامات عظیم الشأن الهی تخلف ورزند، در معرض هجوم امواج بی دینی تاب مقاومت ندارند و به مسیری برخلاف مسیر هدایت و دین کشانده می شوند. امام علی علیه السلام نقش امامان را زنده نگه داشتن سنت پیامبر وجاری ساختن حدود الهی می داند:
همانا بر امام واجب نیست جز آنچه را که خدا امر فرماید و آن، کوتاهی نکردن در پند و
ص: 86
نصیحت، تلاش در خیر خواهی، زنده نگه داشتن سنت پیامبر، جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان و رساندن سهم های بیت المال به طبقات مردم است. (1)
فقر و غنا در اندیشة معصومان: در معنای گسترده تری از تهی دستی و بی نیازی مالی به کار رفته است. مراد از فقر فرهنگی، تهیدستی مردم نسبت به مسائل فرهنگی، مانند عدم شناخت و عمل به مسائل دین به عنوان جزء مهم فرهنگ است. در مقابل، مراد از غنای فرهنگی، قوت واستحکام در عرصة علمی و عملی فرهنگ و التزام به مسائل فرهنگ دینی است. در اندیشة امام علی علیه السلام فقر فرهنگی، سخت ترین و بدترین نوع فقر است. از حضرت سؤال شد: «کدام نوع فقر شدیدتر و بدتر است؟» فرمود: «کفر ورزیدن پس از ایمان». (2)
ص: 87
غنای فرهنگی باعث مصونیت فکری و فرهنگی میشود و آسیب زدایی آفت های دینی را به دنبال خواهد داشت؛ ولی فقر فرهنگی و عدم آشنایی عمیق با مسائل دینی، آسیب پذیری فرهنگی و دینی را در پی خواهد داشت.
از موارد فقر فرهنگی، جدال بی حاصل در مسائل دینی، به جای مناظرة صحیح و منطقی است که خود شروع یک آسیب جدی است. چون در روند دینگریزی، تأثیر دارد: زیرا اولاً طرفین مناقشه را سست بنیان می کند؛ چون هیچ کدام نمی توانند همدیگر راضی کنند وثانیاً شاهدان این جریان هم به نتیجة روشنی نمی رسند. این جا است که امام علی علیه السلاممی فرماید: «ایِّاکُم وَالمِرَاء و الخُصُومَه؛ مراء وجدال را رها کنید».
دنیاطلبی، به معنای اسارت در دام دنیا،از عوامل جداکنندة حقیقت طلبان از باطل جویان است. عصر ظهور،با تغییر نگاه جامعه به مظاهر دنیایی، به صورت علمی و عملی، این موانع را برطرف خواهد کرد.
ص: 88
از آن جا که حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عالم گیر است و منفعت طلبان به عدالت سوق داده می شوند، بیشترین مخالفت ها، از دنیاطلبان و دنیاخواهانی است که در هراس از دست دادن آن، یا در شوق و عشق زیاده خواهی آنند.
اگر انسان خوب رهبری نشود و از خود مراقبت نکند، علاقه اش به وابستگی تبدیل می شود. «وسیله» به «هدف» استحاله می شود، «رابطه» به صورت «بند» و «زنجیر» در می آید. این آفتی است که قرآن و نهج البلاغه، انسان را دربارة آن هشدار داده است.(1)
اسارت دنیا و نگاه صرفاً دنیایی به زندگی، آدمی را از هر کس که سخنی غیر از دنیا بگوید، متنفر می سازد و این خود زمینه ای برای عدم اطاعت و همراهی و گاه نفرت از امام را فراهم میآورد. از این رو دنیاخواهی در کوتهنگری منتظران نیز بسیار دخیلاست.
نیز دلبستگان دنیا، چون نگاهشان فقط دنیایی است، دیگران را نیز از انجام تکالیف و
ص: 89
مسؤولیت ها باز می دارند، تا از دنیا بیشتر بهره گیرند. بر این اساس از تحقق راه خدا که با خود مجاهدت، سختی، جهاد، عدالت و یاری محرومان را دارد گریزانند و در مقابل دین صف آرایی می کنند که این خود بزرگ ترین گمراهی است. (1)
در زیارت حضرت امیر علیه السلام آمده است:
خدایا !... شکر تو را که مرا معرفتی دادی که اهل دنیا جاهل به آن هستند و به دیگران، روی آوردند. (2)
همچنین در جریان قیام حسینی، گروهی از کوفه، که از نویسندگان نامه به امام حسین علیه السلام بودند، تا آخرین نفس، از او دفاع کردند و گروهی دیگر، در تمام گفته ها و نوشتههای خود تعبیر «جُند مجنّد؛ لشکر آماده»، آوردند؛ ولی عهد و سوگندها را فراموش کرده و در مقابل سخن و احتجاج امام حسین علیه السلام، نامه را انکار کردند. اینان،
ص: 90
بندگان دنیا بودند. گروه دیگر، بی طرفانی هستند که شیطان، آنان را فریفته است. آن ها به زعم خود بی طرفند؛ حال آنکه با تماشا و سکوت خود، یاریگر دشمن هستند. گروهی بودند که می گریستند و دعا می کردند که خدایا! حسین را یاری کن و به همین بسنده کردند.
امام صادق علیه السلام، در پاسخ ابابصیر که پرسیده بود فرج چه زمانی می رسد؟ فرمود:
آیا تو از کسانی هستی که خواهان دنیا هستند؟ کسی که حقیقت این امر را درک کند، به واسطة انتظارش، برای او فرج حاصل می شود. (1)
برخی ذهنیت ها در میان منتظران، متوجه این معنی است که تنها اعتقاد به اهل بیت و محبت امام زمان علیه السلام برای عمل به انتظار کافی است. چنین کسانی می پندارند که به صرف حضور در جامعة منتظر، به رستگاری رسیده اند؛ از این رو در برابر اعمال و رفتار و وظایف خود مسؤول نبوده و در قبال گناهان
ص: 91
خود عذابی نخواهند داشت. این توهم که در قرآن و روایات نیز مردود شمرده شده است، تمنّی یا امید کاذب نام دارد. آنچنانکه اهل کتاب نیز گمان می بردند همین که نام دین و مذهب را بر خود نهاده اند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد. (1) در روایات دیگری نیز این گروه آرزوپرداز، تکذیب شده اند و تحت عنوان «المُتَمَنُّّون» از آن ها خبر داده شده است. (2)
آرزوگرایی بدون عمل در باب انتظار، سبب بروز آسیب هایی می شود که از مهم ترین آن ها می توان به: عمل نکردن به وظایف فردی و اجتماعی انتظار، دامن زدن به انتظار منفی و عدم اقدام عملی و انجام وظیفه در قبال امام و بروز توهم بی جای رضایت از خویش و بدگمانی به دیگران اشاره کرد. با این اوصاف، توجه دادن افراد منتظر به تأمل و تدبّر در آیات و روایاتی که سلامت اعمال و رفتار را
ص: 92
تنظیم کرده، معیارهای عمل صالح را بیان می کنند، (1) برای مبارزه با این عامل، ضروری است.
البتهریشة اصلی این عامل در عدم درک جایگاه امام و امامت و خودمحوری و خودخواهی نهفته است.
به فرمودةامام صادق(ع):«یکی از ویژگی های ممتاز سلمان این بود که خواستة امام را بر خواسته خویش مقدّم می ساخت». (2)
شاید بتوان اصلی ترین و جدی ترین عاملی که به بروز آسیب های اجتماعی در جامعة منتظر می انجامد را عدم معرفت عمومی دانست. این مسأله تنها به افراد منتظر محدود
ص: 93
نمی شود؛ بلکه به سطح وسیع تری از عدم معرفت که فضای عمومی و اجتماعی را شامل می شود مربوط شده، تأثیرات عمیق تری از خود برجای می گذارد.
به عبارت دیگر، اگر بروز آسیب های فردی را ناشی از عوامل پیش گفته بدانیم، آنچه سبب پذیرش این عوامل و آسیب های برآمدة از آنان می شود، سطح پایین معلومات عموم جامعه است که به چنین ادعاها و تحرکاتی، امکان ظهور و بروز می دهد.
در چنین زمینه ای «شبهه» و «بدعت» بروز یافته، فضای حیات دینی جامعة منتظر را آلوده می سازد. شبهه که به معنای ایراد، اشکال، ایجاد تردید، به اشتباه انداختن و مسلم نبودن است، تفاوت چشم گیری با طرح سؤال دارد. سؤال، با هدف یافتن مجهول و یافتن پاسخ مطرح می شود؛ اما شبهه با هدف ایجاد نقص و یا کاستی و از روی استهزاء و تمسخر صورت می گیرد. بنابراین، هر آنچه که ظاهری شبیه به حق دارد، اما حقیقتاً و واقعاً حق نیست، از مصادیق شبهه شناخته می شود و نام گذاری آن هم به نام شبهه، درست به همین دلیل است؛ شبهه بدین سبب شبهه
ص: 94
نامیده شده که شبیه حق است. (1)
«حق» که از ارزش های پایدار و اصولی در نظام فرهنگی است و خاستگاه خاص خود را دارد و هنجارها می بایست در ارتباط با آن ها باشد، با ورود شبهه ها، دچار اختلاط می گردد.
بدعت نیزکه در اصل«اصطلاحی فقهی» است و به هر چیزی که با سنت نبی اکرم6 مخالف باشد، اطلاق می شود و معمولا به نظریه ها و عادت های جدیدی که از دیدگاه های شخصی نشأت گرفته و در جامعه اسلامی رواج یافته باشد،گفته میشود،، معلول عدم معرفت است؛ از این رو جامعة منتظر یکی از مهم ترین عوامل آسیب زای خود را می بایست در ایجاد بدعت جست و جو کند.
مراحل یا فرایندی استکه شخص راهها، افکار، معتقدات وسایر خصوصیات مناسبِ مورد نیازش را برای عضویت در جامعه به دست میآورد که مهم ترین پیامد آن،
ص: 95
شناخت خود است وآنها را جزء شخصیّت خویش مینماید. (1)
جامعهپذیری سیاسی، روندآموزشی استکه به انتقال هنجارها و رفتارپذیرفتنی از نسلی به نسل دیگر کمک میکند؛ بنابراین هدف جامعه پذیری تربیت یا پرورش افراد به صورتی است که اعضای کارآمد جامعه باشند.
برای نمونه، در بحث های سیاسی، به عقیدة سیگل:(2)«جامعه پذیری سیاسی، یادگیری تدریجی هنجارها، ایستارها و رفتار قابل قبول برای یک نظام سیاسی درحال تغییر است». (3)
عاملهای عمدة جامعهپذیری عبارتنداز: خانواده، مدرسه، گروههای همتا، تجربههایطیدورةکار، رسانه های جمعی و تماس مستقیم با نظام سیاسی. البته گروههای همتا یادلبسته، تأثیر پایدارتری از مدارس یادانشگاه ها دارند. تجربیات افراد درمیان
ص: 96
دوستان، درایجاد تغییریکامل در ایستارهای ذهنی آنان اساسی است. درنتیجة چنین تأثیراتی، ایستاری خصومت آمیز و پرخاشگرانه به آسانی ممکن است به ایستارهمکاری تبدیل شود یا برعکس. (1)
جامعة منتظر و قوانین کلیدی آن، بهترین فرصت را برای اهالی آن ایجاد نموده تا بتوانند با پذیرش چنین جامعهای،خود را از آسیبها در امان بدارند.
علاوه بر فقر فرهنگی، فقر اقتصادی نیز می تواند باعث ضعف و نقصان دینداری شود. فردی که برای تأمین نیازهای اولیه و ضروری زندگی مادی خود، از صبح زود تا پاسی از شب به طور مستمر به کار سخت و طاقت فرسا تن میدهد، طبیعی است نتواند وظایف دینی و شرعی خود را به صورت شایسته انجام دهد. عدم انجام شایستة تکالیف دینی نیز باعث ضعف و نقصان دینداری خواهد شد. باتوجه به این واقعیت، در اندیشة
ص: 97
امیرالمؤمنین علیه السلام فقر از جمله علل نقصان وضعف دینداری ذکر شده است. (1)
امام علی علیه السلام همانند قرآن، غنا و بی نیازی مفرط اقتصادی را عامل طغیان وعصیان می داند؛(2)نتیجه اینکه فقر وغنای مفرط اقتصادی هردو، می توانند به دینداری آسیب وارد کنند.
ص: 98
ص: 99
ص: 100
به طور کلی بروز آسیب، با به وجود آمدن آثار و پیامدهای منفی و مخرّبی همراه است که باعث بروز مشکلاتی در روند کلی یک ارگانیزم ایجاد می شود. آسیب های فکری و فرهنگی نیز علاوه بر دامن زدن به مشکلاتی در فرد و رشد انفرادی انسان، پیامدهای مخربی در گسترة حیات اجتماعی درپی خواهند داشت که مطالعة آن ها در شناخت ابعاد گوناگون آسیب ها اهمیت بسیار دارد.
اینک درصدد شناخت آثار و پیامدهای آسیب های ذکر شده برای جامعة منتظر هستیم که دو گسترة فرد و جامعه منتظر را شامل می شود؛ ازاین رو نخست به عمده ترین آسیب های فردی پرداخته، سپس اهم آسیب های اجتماعی را بررسی می کنیم.
ص: 101
ترس از یک چیز به سبب کمی اطلاع از آن شکل می گیرد و ابهام ناشی از خلأ علمی در رابطه با یک موضوع، به ترس از آن می انجامد؛مروری بر آسیب های جامعة منتظر کافی است تا اذعان کنیم پایة اصلی و اساس همه این آسیب ها به عدم درک درست موضوعات و مفاهیم اساسی در بستر آموزة مهدویت مربوط می شود. هر یک از آسیب هایی همچون توقیت، استعجال و ادعاهای دروغین از درک نادرست مفاهیم غیبت و ظهور ناشی می شود و ابهام در نسبت ارادة الهی و ارادة انسانی در تمام این آسیب ها بدیهی به نظر می رسد.
چنین وضعیتی باعث می شودکهرفته رفته به ترسی پنهانی گرفتار آیند و همواره از ابهام ناشی از آسیب های پیش گفته رنج ببرند.
در یک آمارگیری که از حدود هزار دختر نوجوان صورت گرفته است، بیش تر آن ها شناختی بسیار مبهم و اندک از مهدویت
ص: 102
داشته اند. عمده مشکل آنان این بود که آیا صحیح است وقتی امام زمان علیه السلام ظهور می کندپای اسب ایشان درخون آدم هایی که سر آن ها توسط آقا زده شده است، فرومی رود؟(1)
در چنین زمینة ابهام آلود و ترسناکی، اصلی ترین اثر آسیب ها در بعد فردی که به قطع ارتباط علمی و عاطفی با امام منتظَر است، بروز می یابد. نکتة حائز اهمیت این است کهاین ترس باعث می شود زمینة هرگونه همراهی و استقبال از برنامه ها و آرمان های امام از بین برود و در نتیجه، آثار مخربی در عمل افراد منتظر ایجاد شود.
دنیاگرایی به معنای دلبستگی و سرسپردگی به دنیا از آنجا که باعث فراموشی آخرت می گردد، مذموم شناخته می شود. چنانکه در دوره های مختلف تاریخ به ویژه دوران زندگی معصومان:، دنیاگرایی برخی
ص: 103
عناصر، تأثیر زایدالوصفی در کنش های اجتماعی آنان داشته است که از پیمان شکنی تا کفر و خروج از دین را شامل می شد. (1)
ترس از امام هم در مراحل بعدی، به ایجاد دوگانگی در تمایلات و نهایتاً بروز نفرت از امام منتهی می شود. هنگامی که افراد به وضعیت کنونی زندگی خود بسنده کرده و به کسی که می خواهد این وضع زندگی را تغییر دهد، شناخت کافی ندارند، رفته رفته از این عامل تغییر، تنفّر یافته و درصدد مقابله با آن برمی خیزند.
تأکید بر یادآوری رسالت مهم تاریخی جامعة منتظر، خود بهترین مکانیزم اجتماعی برای پیش گیری از کجروی ها و دنیاگرایی های جامعة منتظر است و به عاملی تبدیل خواهد شد که تنظیم رفتارها بر اساس هنجارهای دینی و بازدارندة از کجروی های دینی را تضمین می کند.
بدیهی است در یک جامعة منتظر، روابط اجتماعی نیز می باید بر اساس هنجارهای انتظار صورت پذیرد تا در پرتو التزام بدان ها
ص: 104
ضمن تأمین خوشایندی و رضایت کنش گران، آن ها را به سمت سعادت و کمال رهنمون شود.
از دیگر پیامدهای آسیب های جامعة منتظر که بر تعاملات فردی اعضای جامعه تأثیر بسزایی دارد، تفسیرهای نادرست از کنش های دیگران و سوء ظن به آن هاست. در صورت بروز چنین حالتی، معتقدات دینی اعضای جامعه با آسیب روبه رو می شود؛ زیرا بر اساس آموزه های دینی نمی توان و نباید تفسیر نادرستی از اعمال و رفتار دیگر اعضای جامعه داشت؛ بلکه می بایست همواره رفتار آنان را در یک قالب و الگوی مقبول و متناسب با اخلاق و هنجارهای دینی تفسیر و تعبیر کرد.
انتظار، در کلیت خود به تمام ابعاد زندگی افراد منتظر مربوط می شود؛ اما برای تحقق آن در عینیت حیات فردی منتظران، می باید به موانع آن نیز توجه داشت. روح منفعت طلبی و زیاده خواهی هر انسانی به دنبال آن است که بایدها و نبایدها را بر اساس
ص: 105
تمایلات خود تفسیر کند. این ویژگی در بدو امر، خصوصیت طبیعی قلمداد می شود؛ اما وقتی با سایر موارد به صورت نظام وار در نظر گرفته می شود، به دلیل آسیب یا آسیب هایی که به سایر بخش ها وارد می کند، نیازمند کنترل و جهت دهی است.
از این رو باید متذکر شد که در انجام الزامات و هنجارهای دینی نباید خود را آزاد دانست و در انجام تکالیف و فرایض، با سستی و تساهل و یا نادیده گرفتن و تسامح برخورد کرد؛ بلکه می باید آنچه از ناحیة دین به عنوان باورها، ارزش ها و هنجارها و مناسک دینی آمده است، تمام و کمال صورت پذیرد؛ و گرنه تسامح وتساهل در این تکالیف، موجب آسیب به سایر بخش ها می شود؛ از این رو مهم ترین پیامد بروز آسیب در جامعة منتظر، بی توجهی به تکالیف انتظار و بایسته های حیات منتظرانه است.
هر چند مواردی که امکان چشم پوشی و آسان گیری در آن ها وجود داشته، توسط خود دین، پیش بینی شده است و به همین علت، دین «سمحة و سهلة» می شود؛ اما این ویژگی نباید بهانه ای شود برای آنکه منتظران به
ص: 106
حداقل ها در ظرف ذهن و عین رضایت دهند. چنانکه رضایت به حداقل ها، موجب چشم پوشی از تکالیف انتظار و در نتیجه، غفلت از فلسفة انتظار می شود.
عمده ترین پیامد اجتماعی که از آسیب های جامعة منتظر ناشی می شود، به ناامیدی افراد جامعه و سرخوردگی رفتاری و تردید فکری آنان مربوط می شود. بروز هر یک از آسیب های جامعة منتظر که ذکرشان گذشت و نیز تکرار بروز آن ها سبب می شود رفته رفته در موضوعات و گزاره هایی که به این آسیب ها مرتبط است، دچار ابهام و تردید شده، از لحاظ رفتاری نیز نسبت به این موارد بی تفاوت گردند.
این وضعیت، به نوعی به ناامیدی اجتماعی دامن می زند که امکان هرگونه اصلاح و رشد را از میان برده و از معاضدت و تعامل افراد جامعة منتظر در راستای انجام وظایف و تکالیف خود می کاهد. این وضعیت، باعث بروز بحران ها و انحرافات فکری و عملی
ص: 107
خاصی می شود که همچون گذشته تاریخ، (1) خطر وقوع آن ها محتمل است.
ناامیدی و بی تفاوتی جامعة منتظر، مهم ترین اثر خود را در ترک وظیفة امر به معروف و نهی از منکر نشان خواهد داد. و اگر این دو در ساختار اجتماعی، از جایگاه خود برخوردار نباشد، پیامدهای ناگواری به دنبال خواهد داشت؛ به همین دلیل حضرت علی علیه السلام اعلان خطر کرده، چنین تذکر می دهد:
… مفاسد آشکار شده، نه انکار کننده و تغییر دهنده ای پیدا می شود و نه بازدارنده ای به چشم می خورد... خداوند، امر کنندگان به معروف را که خود ترک کننده معروفند و نیز نهی کنندگان منکر را که خود مرتکب آن می شوند، لعنت می کند. (2)
ویژگی یک جامعة پویا آن است که در سلسله مراتب طولی باورها و عقاید تا هنجارها و عمل، روش یکسانی داشته باشند. عمل ها منطبق با اجزای نظام فرهنگی و نظام
ص: 108
فرهنگی پاسخ گوی نیازهای جامعه باشد. این هم گونی باعث می شود در ذهن اعضای جامعه ایستارهای ارزشی، تحقق عینی به خود ببیند و در مقام عمل، التزام بدان ها مشاهده گردد.
در این کلام به هر دو مکانیزم نظارت اجتماعی غیررسمی و کنترل اجتماعی رسمی اشاره شده است. پایان کلام ایشان، بیانگر این واقعیت است که این نظارت، ضامن سلامت، سعادت و تعادل جامعه و اعضای آن خواهد شد. چنین مکانیزمی دقیقاً درباره جامعة منتظر صدق می کند و لزوم عمل به تکالیف اجتماعی انتظار را بیش از پیش تأکید می کند. اجرای امربه معروف و نهی از منکر در جامعة منتظر، حاکمیت انتظار در آن جامعه را تقویت کرده، مانع آسیب آن می شود.
ناگفته پیدا است دغدغة هر مسلمان متعهدی، راهنمایی بشر و نوع انسان ها به سوی فلاح، رستگاری و سعادت است. این وظیفه، در خصوص حفظ ایمان مسلمانان، دو چندان می شود؛ چرا که عالمان و متفکران مسلمان، خود را مسؤول دینداری مسلمانان
ص: 109
می دانند و هر آنچه که به دینداری آن ها، خواه در ذهن و خواه در عین، آسیب برساند را آفت دانسته، با آن به مبارزه بر می خیزند. تلاش خستگی ناپذیر و مجاهدت تاریخی فقها و علمای شیعه در طول عصر غیبت، گویای این حقیقت است که همواره دفاع از کیان مذهب و راهبری جامعة منتظر شیعه در خط مستقیم امامت و حفظ حدود فکری و واقعی آن در رأس فعالیت های علمی و عملی ایشان بوده است.
با توجه به پیش بینی های پیامبر از آیندة جامعة اسلامی و ایمان آوردن آیندگان به آرمان های والای اسلام و توجه دادن به امامت دوازده امام پس از او و غیبت طولانی دوازدهمین امام ناچار برای تضمین تداوم رهبری اسلامی _ در عصر غیبت کبرا _ باید برای امام غایب جایگزین و قائم مقامی باشد تا کمال، جامعیت و جاودانگی اسلام به خطر نیفتند؛ بنابراین رهبری در عصر غیبت امام معصوم، اصلی منطقی و معقول و نهادی عقلانی و بسیار ضروری و هماهنگ با اصول اولیة اسلام است.
مرجعیّت فقیه با کفایت و جامع شرایط،
ص: 110
بهترین فرض ممکن در صورت غیبت امام معصوم است؛ به همین دلیل نهاد مرجعیّت در متن تعلیمات دین مطرح بوده تا مشکل و معضل جامعة منتظر را در عصر غیبت تا حدود زیادی برطرف کنند. شیعه، به برکت چنین نهادی در طول تاریخ پرپیچ و خم و با بدترین شرایط اجتماعی و حکومتی در بهترین وضعیت فکری، علمی و سیاسی قرار داشته است.
روایات معصومان لزوم تقلید از فقها و مرجعیّت علمی و دینی آنان را یاد کرده و آنان را حاکم و حجت مردم قرار داده است. (1)
با این وجود، آنچه سبب می شود میان این رکن و حصن عظیم و مردمان جامعة منتظر فاصله افتد، به آسیب های فکری و رفتاری و آثار برآمده از آن ها مربوط می شود که دامن گیر جامعة منتظر شده است. مهم ترین نقش عالمان و دانشمندان آن است که در علم آموزی، فعالانه برخورد کرده، حضور جدی داشته باشند. وقتی فضای روابط انسانی میان عالم و دانشمند و پرسش گر و دانشجو، جایگاه
ص: 111
خود را بیابد، علم آموزی فراگیر می شود و میل به پرسش گری از دانشمندان تقویت می شود و این امر، تضمین گر شیوع بصیرت دینی درباره انتظار و رسالت تاریخی جامعة منتظر خواهد بود؛ اما اگر اخلاق و هنجارهای حاکم رعایت نشود، دانشجویان و طالبان علم به سراغ اهل علم نمی آیند و در این صورت است که نیازمندان علمی با مجهولات خود باقی می مانند و جهل و نادانی بر آن ها چیره می شود. دوری از فقها و دانشمندان که از آثار اجتماعی آسیب های جامعة منتظر محسوب می شود، خود زمینه ساز بروز مسایل و مشکلات بی شمار دیگری خواهد شد.
حال اگر این مجهولات مربوط به حوزة دین باشد، تأثیر آن دو چندان می شود؛ زیرا مردمان جامعة منتظر نمی توانند رفتارهای خود را با هنجارهای دینی مطابق سازند و افراد جامعه، هم نوا با دین شوند. اصولا در این وضعیت، مردمان، از هنجارهای دینی، اطلاعات لازم و کافی ندارند تا رفتارهای خود را با آن همنوا سازند و از این خطرناک تر وقتی است که همین پرسشگران به جای مراجعه به دانشمندان و اهل علم متخصص و
ص: 112
با کفایت، به کسانی که صلاحیت لازم را ندارند، روی آورند و همین امر باعث پیدایش هرج و مرج ها شده، دین آن ها به مخاطره می افتد.
با آغاز غم انگیز عصر غیبت، جامعة شیعیان وارد دوره جدیدی از حیات تاریخی خود شد. این مرحله نه تنها شرایط خاص خود را دارا بوده که اساساً طریق هدایت الهی در آن نیز در مقایسه با ادوار پیشین متفاوت است. جریان هدایت الهی در قالب حجت های خداوند، این بار به صورت طولی گسترش یافته و همزمان با مدیریت امام عصر علیه السلام، فقها به عنوان مرجع و ملجأ جامعة شیعه وارد عمل شدند. این رویه تا بدان جا ادامه یافت که بررسی حیات تاریخی تشیع در عصر غیبت، به دلیل پیوند محکم جریان مرجعیّت با واقعیت های زندگی شیعیان، در گرو شناخت مراحل تکامل مرجعیّت شیعه است.
جریان مرجعیّت، علاوه بر حفظ علوم و معارف مبنایی جامعة منتظر به عنوان نخ تسبیحی عمل می کند که نسل های تشیع را
ص: 113
در مسیری واحد نگه داشته و به پیش می برد. در واقع آنچه باعث شده تا تشیع از اقلیت در آمده، برابر انبوه فشارهای سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی سربلند باشد، وجود عنصری همیشگی و مستمر به نام مرجعیّت است که البته در زمان های مختلف، بسته به نیازها و شرایط هر دوره، در چهره های متفاوت به ظهور رسیده است.
علاوه بر این، مطالعة جریان مرجعیت و رهبری در عصر غیبت، گویای شرایط هر دوره از تاریخ تشیع است؛ از این رو مرجعیّت شیعه، آینه دار حیات جامعة منتظر در طول تاریخ به حساب می آید.
این پیشینة پرافتخار و طولانی که به عنوان دسترنج تاریخی جامعة منتظر در عصر غیبت شکل گرفته است، نیازمند ارائه و انتقال به نسل های آینده تشیع بوده که در این میان بروز آسیب های ذکر شده برای جامعة منتظر، مانع این رخداد مهم می شود. دامن زدن و گرفتار آمدن جامعة منتظر در آسیب های فکری و رفتاری، سبب می گردد ارتباط آن با سنت، از بین رفته و امکان برقراری ارتباط با نسل های گذشته از میان برود. در چنین
ص: 114
زمینه ای است که رسالت تاریخی جامعة منتظر تحت تأثیر واقع شده، در آرمان نهایی آن، ابهامات و سستی هایی به ظهور می رسد.
از این رو یکی از مهم ترین آثار و پیامدهای بروز آسیب در جامعة منتظر را می بایست در ایجاد گسست میان نسل های تاریخی تشیع جست و جو کرده و برای بررسی و مطالعه گسترة این پیامدها و راه های مقابله با آن تلاش کرد.
ص: 115
ص: 116
با توجه به آنکه بحث مهدویت و عناصر وابسته به آن، جاذبههای فرهنگی و اجتماعی فراوان دارد، درکشورهای اسلامی وبرخی کشورهای دارای فرهنگ شرقی مانند هند، مورد توجه خاص قرارگرفته است. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت و ملاقات گرایی نیز از این ظرفیت وگرایش عمومی سوء استفاده کردهاند. لذا لازم است زمینة این گرایشها و شیوةبهرهبرداری مدعیان روشن شود. مدعیان جدید با طرفندهای ویژه و با استفاده از امکانات و فن آوری روز؛ مانند ماهواره و اینترنت و مطبوعات، به تحریک احساسات عمومی می پردازند.
اغلب عارف نمایان، خودرا، رابط میان مردم و امام زمان معرفی می کنند؛ حال آنکه
ص: 117
عرفای واقعی و بزرگ شیعه، چنین ادعایی نکرده اند. (1)
به راستی چرا این تغییرات در زمان ما رخ داده است؟ آیا امروز به روایات جدیدی برخوردهایم که امثال کلینی نیافته بودند؟ آیا امروز، برخی از چنان معرفت و ایمانی برخوردارند که امثال شیخ مفید و شیخ انصاری ازآن بی بهره بودهاند؟ آیا درعصر ما درهای ملاقات به روی آن ها باز شده است یا شرایط فرهنگی و مذهبی زمان ما برای رواج یافتن ادعاهای ملاقات، مساعد شده و مدعیان جرأت و جسارت بیشتری پیدا کرده اند؟
1 _1. یک زن در دشتستان، مدعی رابطه با امام زمان و شفای بیماران شد. وی درجلسة خاص خود با در دست گرفتن پرچم، به میان جمع آمد و با حالتی ویژه گفت: «الان امام زمان در جمع حضور دارد و باید به احترام ایشان قیام کنید». براساس گفتة خبرنگار پارسنیوز، وی با وجود حضور پلیس و
ص: 118
اطلاعات، حاضر به آمدن همراه پلیس نشد و فریب خوردگان ادعا کردند: «اگر او را ببَِرید، زلزله خواهد شد». (1)
1-2. پزشک مصری، ناگهان در مصلای نماز جمعة یکی از شهرهای عربستان اعلام کرد که حضرت مهدی است! وی قبلاً نیز ادعای نبوت کرده بود. (2)
3-1. یک فلسطینی مرتبط با رژیم صهیونیستی، ادعای مهدویت کرده است. این شهروند فلسطینی در جنوب غزه، ادعاکرد، مهدی موعود است و از هواداران حماس خواست از اوتبعیت کنند. البته او با رژیم صهیونیستی، روابط پنهان داشته است. (3)
4 _1. فرد دیگری که متولد1314 است، ادعای واسطة فیض از طرف حضرت حجت و نیز ادعای مکاشفه کرده است. وی با وادارکردن افراد به اعتراف به گناهانشان در
ص: 119
برابر وی و نوشتن آن گناهان و تهیة زمینی برای مسجدجمکران در مشهد، سعی درجذب افراد دارد. او همچنین ادعای ارتباط دائم با امامزمان را دارد و به نقل یکی ازیارانش:«ایشان یک تنه در زمان غیبت برای هدایت مردم حاضرشده است». (1)
5 _1. علی. ی. متولد 1344 تهران است. وی اخراجی دانشگاه بوده و ادعای رجعت دارد. مدعی است معلم غیبی به او گفته است: «تو باید اولین کسی باشی که در صبح ظهور به امام میرسی». وی حتّی حوادث زلزلة ترکیه ]پس ازحادثة کوی دانشگاه[ و مرگ اسحاق رابین را به خود نسبت می دهد و می گوید: «ما از خدا خواستیم و او انجام داد». حتّی در جایی به حضرت موسی هشدار میدهد که جلوی اسرائیلیها را بگیر و الاّ من خودم اقدام می کنم. (2)
6 _1. ک. ب متولد1337بروجرد، قرآن درمانی از شیوههایش بود. آیاتی از کلام الله را با گلاب و زعفران می شست و به مراجعان
ص: 120
می داد تا مشکلاتشان حل شود؛ مثلاً به نانواها، آیة «ن وَالقلم» و برای دندان درد، آیة «السِنّ بالسِنّ» را میداد. نامههایی به مجامع بین المللی و پاپ نوشت و خود را پیشوای مستقلّ و مذهبی و مظلوم خواند. وی خود را نوة بیست وهفتم امام موسی کاظم علیه السلام وهمچنین نوة آیت الله بروجردی معرفی میکرد. القابی از جمله کهف المضطرین، مصلح خانه نشین، ناطق الدعوات و…برای خود بر میگزید.(1) این مدعی، حتی بدون گذراندن دروس سطح حوزة علمیه، برخلاف نص صریح روایات، مدعی رسیدن به مقام«نمایندةخاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» شده است.
7 _1. مدعی دیگر که درسالهای 1379و1380 فعالیت میکرد در اطلاعیههای خود، اعلاممیکندکه: ]به اصطلاح[ نظام جمهوری اسلامی، شرک آلود است و او از طرف امام زمان، مأموریت دارد آن را از بین ببرد. همچنین اعلام کرد: قائم آل محمد، خمس به غیر معصوم را حرام میداند، ومی
ص: 121
گوید: امام زمان به قوای قهریه نیاز ندارد.(1)
8 _1. خانمی که مدعی ارتباط مستقیم با امام زمان بود، به خانمها عنوان میکرد: «اگرشش ماه نزد همسرخود نروند، حتماً امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را رؤیت خواهند کرد». در صورت جدایی شخص از گروه وی، دیگر افراد گروه، ضمن توهین علنی و حتی نسبت حیوانیت دادن به او، برایش مجلس ختم برگزار میکردند. (2)
9 _1. خانم گ _ الف متولد1330 تهران، ادعاهای خود را از سال 1363 آغاز کرد. ادعا می کند، امام زمان به او فرموده اند:
«اگرمن سه نفر مثل تو داشتم تا حالا آمده بودم. من ممنونم از شما که چهل سال ظهور مرا جلو انداختید». این خانم همچنین ادعا کرد: «چندین بار با حضرت ملاقات داشتهام وایشان یک اتومبیل و یک باب منزل در تهران به من داده اند و منتظرم حضرت
ص: 122
ظهور کنند تا با ایشان ازدواج کنم». (1)
10_1. خانمی معروف به م. ن با تبلیغات، به خصوص میان خانم ها و در مراسم مذهبی، رانندة خود را حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی میکرد. او زنان را ترغیب میکرد زیور آلات خود را به رانندة وی هدیه کنند. (2)
11_1. شخصی به نام احمد بن الحسن در سال1384درعراق، ادعای نیابت امام عصر را داشت. وی در شوال 1426 اطلاعیهای صادر کرد و دیگران را به مباهله و مناظره خواند. طرفداران او میگفتند: چون مراجع مباهله را نپذیرفتند؛ لذا ادعای او بر حق است. (3)
12_1. فردی که سال ها مدعی ارتباط با امام زمان بود وسپس مدعی شد خودش امام زمان است، به دست نیروهای امنیتی دستگیر شد. این فرد با حفر گودالی زیر اتاق خود، در منزلش و با مخفی شدن درگودال، ازطریق همسرش به مریدانش اعلام میکرد: «آقا»
ص: 123
برای زیارت طی الأرض کرده است. مریدان وی با مراجعه به داخل اتاق و ندیدن وی، این ادعا را باورمیکردند. این مدعی در حالی که با مریدان خود با پای پیاده به جمکران میرفت، کنار پل ورودی جاده جمکران مخفی شده وسپس همسر و برادر همسر وی، مدعی غیبت صغرای وی از چشم مریدان شدند و فرد یاد شده به مدت یک سال در منزلش مخفی شد.
این فرد که به ظاهر دچار روان پریشی است، توانسته بود تعداد قابل توجهی افراد را که مناصبی نیزداشتند، به حلقة مریدان خود بیفزاید؛ اما پس از دستگیری وی به همراه مریدان اصلی اش و حبس آنان درزیر زمین ساختمانی درقم، مریدانش از وی می خواهند با استفاده از قدرت امامت خود برای آزادی آنان کمک کند؛ اما با ناتوانی این امام زمان قلابی پس از آزادی و گذراندن مدت محکومیت، دوباره مانندگذشته فعالیت ادعاهای دروغینخود را از سرگرفته است. (1)
ص: 124
13_1. فردی که مدعی امامت بود، ادعاهای دروغین خود را پس گرفت. این مطلبی بود که روزنامة جمهوری اسلامی، از دادستان عمومی و انقلاب قم نقل کرده است. این مدعی منحرف که خود را امام چهاردهم میدانست و میگفت امام دوازدهم، حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف ازدنیا رفتهاند و بدن ایشان در جمکران دفن شده است و امام سیزدهم، در اصفهان زندگی میکند؛ اما بنابر مصالحی خود را آشکار نمیکند. از هنگامی که امام دوازدهم در جمکران مدفون شدند، باید نماز را به سوی جمکران بخوانیم! شرم آورتر اینکه عده ای مردوزن، ادعاهای او را باور کرده، نماز خود را نیز رو به جمکران میخواندند. البته این فرد وبسیاری از مریدانش اهل قم نیستند وتنها برای ایجاد پوشش مذهبی و نفوذ در عقاید افراد بی سواد واستفاده از احساسات پاک مردم، با حضور در این شهر زیارتی، به کار اخاذی و شیادی از زائران میپردازند. (1)
ص: 125
14_1. عبدالرضا، ق، د مدعی مهدویت و نبوت، ادعا میکند:«من امام زمان هستم وچون پیام در جهان میآورم، پیامبرهم هستم. درست در چهل سالگی متوجه شدم خداوند یک سری کارها رامیخواهد برعهدة من بگذارد». (1)
15_1. خانم اکرم، الف، مدعی اخذ مقام از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، در جلسة انحرافی خود، ادعاهای خود را به واسطة فرد ناشناسی که او را نمیشناسد طرح میکند. وی مدعی است حرف های حضرت حجت را از جانب وی میگیرد. او درجلسة مریدانش گفت: این دفعه به منگفت:«با مرتبطین با خود، خیلی رأفت نشان می دهی؛ لذا باید چلّة سخت به آن ها بدهی» و من میدانم این چهل روز برای شما سخت تر از ندیدن من نیست؛ لذا چهل روز مرا نمیبینید. در این چهل روز هیچ گونه ارتباطی با من برقرار نکنید. به این امامزادهها و زیارتگاهها بروید واز نوارها و سیدی های قدیم من استفاده کنید. خودتان را بسازید و
ص: 126
حجابها را بردارید.(1)
16_1. مدعیان در کلاس تشرّف دروغین، شخصی را گزینش کردند که ارتباط با امام زمان دارد و برای سؤال باید از قبل نام نویسی کرد و به آن شخص داد، تا جواب را از آقا بگیرد. فردی که هشتاد درصد بینایی خود را از دست داده بود، مراجعه کرد. به اوگفتند روز بیستم جواب را میگیری. روز بیستم به او گفتند: «حضرت آمدند شما خواب بودید و ایشان رفتند». (2)
17_1. شخصی به نام م، الف، دست مریض را کنار سجادة خیالی ازامام، به ظاهر در دست امام، می گذاشت و میگفت: آقا روزی یکی دو تا را شفا میدهد. بعد همگی شعار میدادند: «یاصاحب الزمان در پیش ما بمان، یا صاحب الزمان آخرت با ما بمان». (3)
18_1. در نمازی که به سجادة فرضی حضرت حجت اقتدا میکردند، در تشهد نماز
ص: 127
بدعت هایی همچون «وفاطمة بنت رسول الله اُم المؤمنین حجة الله سیما بقیة الله فی الارضین صاحب الزمان» را به صورت دسته جمعی میخواندند. (1)
کارشناسان پس از بررسی علمی بر روی مدعیان، عوامل ذیل را علل ادعاهای واهیو کذب بیان کرده اند:
فشار روانی، یکی از رایج ترین بیماریهای زمان معاصر است؛ بهگونهایکه طبق برآورد کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، حدود شش درصد جمعیت کل جهان، از بیماریهای روانی رنج می برند. شروع هشتاد درصد از بیماریهای جسمی، با فشار روانی همراه بوده است که اصطلاحاً به آن، سایکوزیس(2) (جنون) تحمیلی می گویند چنین فردی با قاطعیت
ص: 128
ادعای خود را بیان می کند تا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و دیگر هیچ منطقی را نمی پذیرد. (1)
مدعی، خانم ف، الف در بازداشتگاه، در پاسخ به سؤالیکه آیا ادعای همسری امام زمان را کردید، گفت:«من نگفتم؛ اهل یت گفتند و این قول را به من دادند. فقط در یک روز، سیزده بار خواستگار داشتم. امام را با چهره میشناسم. چهرة جوان و پیر دارند. چهرة اصلی ایشان را میشناسم وخانم حضرت زهرا پیغام دادند به خانم ف بگویید ظهور فرزندم مهدی نزدیک است. آنان باید توبه از گناهان گذشته کنند، به آنها بگو بلاهای آسمانی نزدیک است اگر احساس بلا کردند، تا میتوانند از شیشهها فاصله بگیرند. به آن ها بگو آن روز که حمیدم بیاید من نیز با حمیدم میآیم و شما میدانید ازنام های حضرت حجت، حمید است. همچنین سال 70 حضرت دو جملهفرمودند: نمیتوانم بیایم؛ چون مردم مرا طلب نمیکنند. دو شب بعد
ص: 129
گفت نمیتوانم بیایم اگر بیایم باید بکُشم؛ برای اینکه نکُشم نمیآیم. من تصمیم گرفتم ایشان هم بیاید وهم نکُُُشد؛ لذا یک سال گریه کردم. چشم هایم به سرعت بینایی اش را از دست داد. حضرت فرمودند: اگر بیایم، مرا میبینی و بینا میشوی. (1)
به تعبیر روان شناسان، عقدة حقارت(2) یعنی افرادی که در کودکی دچار کمبود یا محرومیتی بوده اند، در بزرگسالی به دنبال جبران آن هستند که منجر به نوعی خود شیفتگی میشوند که برای جامعه خطرناک هستند؛ یعنی جامعه را به دنبال اهداف تخیّلی خود می کشند.(3)
یکی از زمینه های شخصیتی مدعیان، رفتار خلوت جویانه و انزوا طلبانةآنها است.
ص: 130
این اعمال مدعیان، که تنها شباهت صوری با رفتار اولیای الهیدارد (که دورانی را به خلوت و راز و نیاز پرداختهاند)، میتواند عامل فریب مردم باشد. البته اینها در برههای دیگر توان شورش های فراوان دارند. (1)
بیخبر نگاهداشتن افراد از روند فعالیت های خاصّ، ازسوی مدعیان و سران فرقهها و معاشرت آنان با افراد آسیبپذیر و دارای مشکلات زندگی، عامل دیگری است که سردمداران فرقه ها با اعمال قدرت خاصّ، افراد را مسحور خود میکنند. و از طرفی، مردم هم، گرایش خاصی به عرفان های کاذب ونودارند ومدعیان معمولاً راه و روشی معرفی میکنندکه تکالیف کمتریا راحت تر را به دنبال دارد.
مهندس رضا ابوسعیدی پژوهشگرمقیم آمریکا میگوید:«یکی از مشاورین سازمان سیا خطاب به سران سازمان میگفت، برای
ص: 131
براندازی ایران، اینقدردنبال برنامةهستهای ایران نباشید بلکه بیایید فرقه سازی کنیم. فرقههاوقتی ساخته شود، آن ارادة ملیازبینمردم میرود؛ آنگاه بایک حملة ساده میشودآن منابع انسانی ومالی کشورها راتصاحب کرد. (1)
مدعیان عرفان، برای به دام انداختن انسان های ساده اندیش، از شیوههای گوناگون استفاده می کنند؛گاهی القا میکنند روشهای رایج درعرفان اسلامی نا کارآمد است؛ مثل پیمودن ره صد ساله در یک شب؛ لذا راههای انحرافی خود را طرح میکنند. گاهی عقاید سنتی را با فرهنگ التقاطی غربی و شرقی گره می زنند. گاهی محوشدن در ولایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را مطرح کرده؛ خود را نمایندة ایشان معرفی می کنند تا بتوانند به بهانة بیعت، زنان را وادار به ارتباط با خود نمایند و گاهی با طرح راه حلهای آسان ومعجزه آمیز دروغین، ایجاد جاذبه مینمایند؛ برای مثال،
ص: 132
مدعی ک ب، به مردم این گونه القا میکرد: «کار ما تماماً کار عرفانی است. معرفتتان را به من زیاد کنید. اگر میگویید «یالیتنا کناّ معک فنفوز فوزاً عظیماً» پس یا الله (کنایه از اینکه فرصت را از دست ندهید. همینها است. از ما حمایت کن، حیف است من مجهولاً بروم. بعد من دیگر کسی نیست این حرف ها را بزند.
باورداشتمان را محکم کنیم. من ثابت کردم مأموریت دارم. همه کار باید از ناحیة نایبش باشد. خیلی از عرفای اقلیت های مذهبی میدانند که الان نزدیک ظهوراست؛ لذا دوربین هایی نزدیک خانة ما گذاشتند تا ببینند چه موقع جنب وجوش است، خبر کنند. این ثانیههای آخر غیبت، مرا با حمایتتان، با باورداشتتان یاری کنید. به شدت به دالان ظهور دارید نزدیک میشوید.
گاهی چنان آقا را نزدیک میبینم، فکر میکنم فردا است. شهوت و انگیزه در من مرده است. هیچی ندارم. یک جسد خالی هستم. من تشکر می کنم از همة کسانی که این سید مظلوم را در این برهة حساّس غیبت
ص: 133
یاری میکنند». (1)
دام دیگر آنان برای جوانان، رفع حساسیتها وحرمتها و غیرت دینی پسران و دختران، از دوران کودکی است تا به تدریج در سنین بالاتر تثبیت شود. وآن را نوعی عشق معنوی مینامند.
از طرفی اعتماد و توجه فوق العاده مردم به اماکن و اشیای منتسب به ائمه و تردید آنان در پذیرش یا رد مدعیان و توجه به ظواهرآنان به جای تحقیق، فضا را برای عرض اندام آنان مهیا میکند. نمونة بارز آن، حجت دانستن خواب و رؤیا و توهمات مدعیان از سوی مردم، حتی کسانی که مدعی آشنایی با مباحث مهدویت هستند.
طبق آمار، بیشتر مدعیان، مرد هستند؛ اما آسیب دیدگی زنان و مردان یکسان است؛ اگرچهدر بعضی موارد خاص، بیشتر فریب خوردگان زنانهستند. همچنین آسیب دیدگی مجردین به طور آشکار از متأهلین بالاتر است. ضمن اینکه تحصیلات، جلوی آسیب را نمیگیرد. شاید علت، خلأ معنوی
ص: 134
واحساس نیاز بیشتر تحصیل کردگان است؛ زیرا علم بیشتر، باعث احساس نیاز و درک بیشتر می شود. مدعیان وقتی دیدند عدهای از مردم به راحتی ادعاهای خرافیشان را میپذیرند، جلوتر رفتند و بعضی از آن ها ادعای خدایی کردند.
با توجه به واقعیت های مشهود، عواملی همچون ترویج سطحینگری، میدان دادن به عناصر بی سواد و دروغ پرداز درعرصه های تبلیغات مذهبی، پیدایش خلأهای معنوی در اثر رشد وگسترش مظاهرمادی و بیتفاوتی در برابر بیبندوباریهای اجتماعی و اخلاقی، بهویژه بدحجابی وخودآرایی وخودنمایی دختران و زنان و مفاسدآشکار و پنهانی که ناشی ازآن است، از عوامل مهم پیدایش زمینه های رواج خرافات هستند. قطعاً سرمایهها و برنامه ریزیهای خارجی، این جریان آلوده راحمایت میکنند و از این زمینة مهیا، حداکثر بهره برداری را به عمل میآورند.
مهم این است که آنچه زمینه را برای این بهره برداری آماده میکند، عملکرد غلط
ص: 135
خودی هاست؛ به عبارت روشنتر، رشد خرافات، یک تهاجم از درون است. خطر این تهاجم را مدت هاست بزرگان هشدار میدهند. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای در سفر به استان سمنان، ضمن گوشزد کردن خطر گسترش خرافات و بیان این نکته که«شیعه باآزاد فکری و تکیه برعقل ومنطق واستدلال رشد کرده است و باید قدراین ویژگی را دانست و آن را دنبال کرد» برضرورت مبارزه با این پدیدة شوم تأکید نموده، افزود:
روحانیت آگاه و اصیل، باید برمبنای سیرة پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و روش علمای اسلام، با این گونه خرافات خطرناک، شجاعانه و بدون ملاحظه مقابله کند.(1)
رهبر فرزانه انقلاب، همچنین فرمود:
در کنار تبیین مسائل اساسی دین، باید با خرافات مبارزه کرد. جدی باید بگیریم. سیصد سال پیش مرحوم آقا جمال خوانساری، صاحب حاشیه بر لمعه برای برملا کردن خرافات، کتاب کلثوم ننه را با زبان طنز نوشت. این شأن روحانی است.
ص: 136
رهبر معظم، به طورخاص مدعیان دروغین مهدویت را مورد اشاره قرار میدهد و میفرماید:
این، نشانة آن است که گرایش به این عنصر اصلی در زندگی مردم است. مردم به مسائل دین علاقه دارند. آدم خرافه ساز، خرافه درست میکند. چون کالای اصلی در اختیارش نیست، میرود کالای تقلّبی به میدان میآورد که مردم را جذب کند. خطرات را باید بگویید. ملاحظة اینکه کی بدش میآید نکنید؛ آزاد فکری و عقلانیت شیعه، این دو عنصر در کنار هم مایة افتخار ما است. ما از اول در تفکر شیعه به منطق و استدلال سوق داده شدیم و همین جور هم باید عمل کنیم.(1)
بسیاری از مراجع عظام تقلید نیز پیوسته خطر رواج خرافات را گوشزد کرده و میکنند. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در دیدار مسؤولان رادیو معارف چنین بیان فرمودند:
شما باید بحث خرافات را جدی گرفته و بیش از پیش در این خصوص کار کنید. عده ای با ترویج خرافات میخواهند پایه های اعتقادی و مبانی استدلالی ما را تضعیف نمایند. متأسفانه عده ای امروز به سمت پیر و مرشد ساختن و
ص: 137
عارف درست کردن میروند که باید جلوی این کار نیز گرفته شود.(1)
خرافة دیگری که مراجع عظام دربارة آن واکنش نشان داده اند، انتشار نامه هایی منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. مثلاً مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی; در پاسخ نظرخواهی، مرقوم فرمود:
دست نویس مقابل، مجعول و برای رسیدن به اهداف مادی و اغراض دنیوی و یا از روی جهالت جعل شده و نظائر آن در این زمان، فراوان است.(2)
حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم در همین رابطه اظهار داشت:
نسبت دادن هرنوع نامه به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دروغ و خرافات است. این نوع مسائل در جامعه زیاد شده است و مردم نباید فریب این گونه خرافات را بخورند. اگر علمای دین، بدعتها را در نطفه خفه نکنند، دین اصالت خود را از دست خواهد داد. بدعت گذاران در دین
ص: 138
خدا، ظالم ترین افراد روی زمین می باشند و اگر علمای دین با این نوع افراد برخورد جدی نکنند، خداوند متولیان دین را نمیآمرزد.(1)
در یک تقسیم کلی میتوان اهداف مدعیان را در دو چیز تقسیم کرد:
الف. انگیزههای شخصی
ب. اهداف گروهی و تشکیلاتی
اسناد و تجربیات موجود ثابت میکنند معمولاً گروههای منحرف مدعی، مستقیم ویا غیرمستقیم دارای رگههای سیاسی بوده، تحت هدایت یا حمایت بیگانگان ادامة حیات میدهند. در یک جمع بندی میتوان موارد ذیل را از اهم اهداف و انگیزههای مدعیان فردی وگروهی مهدویت برشمرد:
1. کسب شهرت وآوازه؛
2. کسب ثروت و سودجویی (ازافرادساده لوح)؛
3. شهوترانی وسوء استفادة جنسی (به ویژه با اغفال زنان وجوانان)؛
4. احساس خود برتربینی، خود دیگر بینی _ الینه شدن _ قدرت طلبی ومریدپروری
ص: 139
(معمولاً ایننوع مدعیان، بیماران روانی هستندکه دچار توهم وتخیل شده اند).
5. جبران شکستهای زندگی و پایان دادن به سرخوردگیهایگذشته و پاسخ به عقدة حقارت؛
6. جبههگیری و ضدیت با دین و مذهب و نظام اسلامی؛
7. تشکیل شبکههای فساد اخلاقی، باندهای توزیع مواد مخدر، ایجاد گروههای ضد اجتماعی (مانندسرقت، قتل وتسویه حسابهای شخصی وگروهی)؛
8. تشکیل شبکههای سیاسی _ امنیتی برای ایجاد اغتشاش و انجام عملیاتهای خرابکارانه در کشور (با هدایت وحمایت دشمنان نظام)؛(1)
9. ایجاد گسست میان مردم با نظام اسلامی، مرجعیت و روحانیت؛
10. ایجاد جریان های انحرافی در راستای تضعیف اسلام ناب؛
11. مأیوس کردن مردم از اسلام، تشیع، روحانیت ونظام مقدس اسلامی؛
ص: 140
12. تضعیف حداکثری شریعت، مرجعیت و علما و روحانیون دلسوز و توانمند.
فریب جلوة سالوسیان مخور کاین قوم امیدشان بهخدا نه، به سیم و زر است
1. شناسایی و جذب افراد ساده لوح؛
2. تأمین نیازهای مریدان و تطمیع جوانان با پول؛
تشویق جوانان به ارتباطات آزاد جنسی وتن پروری، مانندبرگزاریاردوهای مختلطو توصیه به زنان برای کشف حجاب در مراسم ها؛
4. ارائه اذکار و اوراد غیر مأثور و ختومات عجیب و غریب و توزیع دستورالعمل های غیرشرعی و به ظاهر جذّاب؛
5. چشم بندی، کفبینی، رمالی و انجام امورخارق العاده یا غیرعادی، مانند احضار اجنه و تسخیر ارواح؛
6. ادعاهای گزاف و دروغ پردازی های بزرگ مانند، ادعای کرامت و معجزه، مکاشفه، ادعای دانستن اسرار و رموز هستی و کشف اسرار و رازهای مگو، تسلط بر علوم غریبه و
ص: 141
دانستن خواص حروف و اعداد و جداول؛
7. ادعای تشرُّفات دروغین به محضر ذوات مقدس معصومان:؛
8. ارائة اشیاء مختلف و انتساب آن به معصومان:؛
9. تلقین رؤیت نور، استشمام بوهای خوش با ترفندهای مختلف؛
10. خواب پردازی و یا تعبیر خواب های مریدان به شکل جذّاب ودلخواه؛
11. لفاظی و سخنوری و سوءاستفاده از قدرت بیان خود در جذب مخاطب؛
12. مبهم گویی؛
13. تفسیر به رأی قرآن و منابع مذهبی و بدعت در انجام مناسک دینی و صدور فتواهای من درآوردی؛ مانند خواندن نماز به زبان فارسی ویا ترک کامل آن در مواقع تشخیص مراد؛
14. ارائة استخاره و تفأّل به طور مشروح و مورد پسند مخاطب؛
15. ادعای تعبیر خواب؛
16. انتقال حس شخصیت کاذب به مریدان مانند دادن سفارت و مأموریت های خاص به هر مرید؛
ص: 142
17. ادعای شفاعت گناهان و شفای امراض صعب العلاج؛
18. ادعای ارتباط و وابستگی به نهادهای حوزوی، قضایی، امنیتی و انتظامی و دیگر مراکز موجه نظام برای جلب اعتماد مریدان؛
19. ادعای رساندن آسان و بدون زحمت مریدان به مقامات معنوی؛ مثلاً تنها با بیعت کردن و دست بوسی وتبعیت بی چون و چرا از مراد؛
20. نفوذ در ngoها _ تشکلات غیر دولتی _ با وعدة کمک های مادی ودستگیری های معنوی.(1)
_ تغییر در نحوة تبلیغات دینی؛
_ بازتولید تبلیغات دینی؛
_ ارائة مبانی و مسلمات اصول دین و مذهب به صورت فراگیر وجذاب؛
ص: 143
_ برگزاری جلسات اخلاقی و معنوی متناسب با ذائقة مخاطبان در سنین وگروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی؛
_ ارائة کتب مناسب و جذاب اخلاقی و عرفانی، متناسب با سنین و فرهنگ های مختلف؛
_ ارائة کتب داستانی (رمان) جذاب.
_ افشاگری مدبرانه و هوشمندانه گفتارها و رفتارهای غیر عقلایی سر کردههای فرقهها (بدون ذکر نام فرد وفرقه)؛
_ توجیه اقناعی و چهره به چهرة فریب خوردگان؛
_ مقابله با مدعیان دروغین با استفاده از بَدَل روشهای آنان (که منجر به زیر سؤال بردن صحت ادعایشان میشود)؛
_ روش ادعا در مقابل ادعا؛ مثلاً عالِمی در مقابل مدعی سید یمانی، به او گفت: «چرا تو سید یمانی باشی؟ من سید یمانی هستم. » آنگاه فرد مدعی چیزی برای گفتن نداشت؛
_ استفاده از تستهای دروغ سنج؛
_ بهکارگیری از دستگاه دروغ سنج؛
ص: 144
_ طرح پرسش از مدعیان و درخواست پاسخ از اولیاء الله.
1. چنانچه اقدامات سلبی بدون برنامه ریزی وتدبیر مناسب صورت گیرد، به ترویج فرقهها کمک خواهد کرد. در همین راستا مؤکداًً تقاضا میشود در این گونه موارد از ذکر اسامی فرقهها و رهبران آنها خودداری شود.
2. نگارنده در دیداری که با عالم بزرگوار، حضرت آیت الله رودباری _ دام ظله _ داشته و در باره آسیبها و مدعیان دروغین در عرصة مهدویت سخن به میان آوردم، آن بزرگوار فرمود:
البته نباید آسیب ها را خیلی بر جسته نشان داد؛ زیرا باعث باور عموم و بزرگ شدن مدعیان دروغین خواهد شد؛ در حالی که مدعیان دروغین در طول تاریخ غیبت، پیوسته وجود داشته و مردم رویکردی به آنان نشان نداده اند.
هر امر مهمی به نسبت اهمیت آن، در معرض خطرها و آسیب هایی است. آموزه های دینی نیز به سبب اهمیتی که در سرنوشت
ص: 145
افراد و جوامع گوناگون دارند، نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در این میان دربارة آموزة مهدویت نیز امکان بروز آفت ها و آسیب هایی وجود دارد که اگر به آن ها توجه نشود، آثار منفی و مخرّبی به دنبال خواهد داشت. آسیب های آموزة مهدویت، به مواردی اطلاق می شود که غفلت از آن ها موجب سستی اعتقاد آدمی به اصل وجود امام علیه السلام یا ابعاد مختلف شناخت آن بزرگوار می شود و گاهی نیز گرایش به افراد یا مجموعه های منحرف را در پی دارد؛ از این رو باید برای شناختن این کج روی ها و کج اندیشی ها اقدام جدی شود.
از آسیب های مهم در فرهنگ مهدویّت، تفسیرها و برداشت های نادرست از موضوعات این فرهنگ اسلامی است. درک و دریافت غلط از مفهوم انتظار سبب شده است بعضی گمان کنند چون اصلاح جهان از فساد، به دست امام عصر علیه السلام خواهد بود، برابر تباهی ها و ناهنجاری ها هیچ وظیفه ای نداشته و باید بی تفاوت بود؛ چرا که همه چیز بر عهدة آن حضرت است.
در ادامة همین برداشت، افرادی نیز معتقدند هر حکومتی که در زمان غیبت
ص: 146
محقق شود، حکومتی باطل و برخلاف اسلام است. در چنین فضایی باید به تبیین این نکته پرداخت که روح آموزه های دینی و اساس برخی از آن ها همچون امر به معروف و نهی از منکر، در تضاد با چنین برداشتی است. نیز روایت هایی که به بطلان قیام ها و نهضت های عصر غیبت اشاره می کنند، حرکت هایی را شامل می شوند که به سبب دعوت به خویشتن برافراشته شده و محکوم به بطلان می باشند. سستی، بی اعتنایی و بی توجهی به شرایط جامعه، سر تسلیم فرود آوردن در مقابل بدی ها و ستم ها، بازیچة سیاست بازان و منحرفان شدن و مقابله با هر حرکت اصلاحی، همه از نتایج این دیدگاه در مورد انتظار است. چه شناخت صحیح از دین نداشتن، امر به معروف و نهی از منکر نکردن و نسبت به مسائل پیرامون خود بی تفاوت بودن، افراد و جامعة منتظر را از انتظار واقعی دور خواهد کرد.
دیگر آنکه برخی افراد به علت نداشتن نگاه جامع به دین و بدون بررسی دقیق روایات و سند آن ها، به شنیده ها اکتفا کرده، چهره ای خشن از امام عصر علیه السلام ارائه می دهند؛ در
ص: 147
حالی که باید مهر و قهر در کنار هم مطرح شوند و در چهره ای که از ظهور و حکومت حضرت و شخصیت بی مانند آن امام ترسیم می شود، مهر و قهر در کنار هم بیایند. تنها از قهر سخن گفتن و مهر را از یاد بردن، امام را در ذهن برخی افراد، خشونت طلب معرفی می کند. دربارة مهر حضرت، سخن بسیار می توان گفت؛ چه روایاتی که مهر امامان را به طور عموم بازگو می کند و چه روایاتی که در ارتباط با مهر امام مهدی علیه السلام به طور خاص رسیده است.
مهربانی امام، همچون مهر خداوند کریم حکیمانه است؛ بدین معنا که قهر او نیز جلوة محبت اوست؛ چون قهر او بر دشمنانی خواهد بود که با توجه به هدایت و معجزات آن حضرت، باز هم به او کفر ورزیده و حکومت عدلش را گردن نمی گذارند. در زمین فساد می کنند و این یعنی خارها را از سر راه انسان و انسانیت برداشتن، یعنی مهر در چهرة قهر. در ضمن، گروهی دیگر امام را شخصیتی تصور کرده اند که گویای به هیچ مبارزه و جهادی اقدام نمی نماید و همة امور را با معجزه حل می کند که این تفکر نیز نادرست
ص: 148
است؛ چرا که با هر دوی این مهر و قهر است که مبنای حکومت امام پا می گیرد و زمینه های عدالت گستری فراهم می آید.
از دیگر آسیب های موجود که ممکن است جامعة منتظر در دام آن گرفتار آید، طرح مباحث غیرضروری است. گاهی افراد و مجموعه ها در قالب های گفتاری و نوشتاری، به بحث هایی روی می آورند که هیچ ثمری ندارد و ضرورتی برای طرح آن ها احساس نمی شود. پرداختن به مباحثی از قبیل ازدواج حضرت و وجود فرزند برای آن بزرگوار، محل زندگی حضرت و مانند آن، از نمونه بحث های غیرضروری است. در رابطه با ازدواج حضرت بسیار دیده شده است که گروهی با بیان مطالبی غیر مستند، ازدواج حضرت را اثبات کرده و بعضی دیگر آن را رد کرده اند؛ در حالی که هیچ دلیل قطعی بر اثبات یا رد آن وجود ندارد و مهم تر اینکه توجه به چنین مباحثی فایده ای نداشته، ما را از پرداختن به مباحث اصلی و ضروری باز می دارد. آنچه در روایات به آن تأکید شده است، معرفت امام، حرکت در جهت رضایت امام مهدی علیه السلام و پیروی از آن حضرت در گفتار و کردار و
ص: 149
زمینه سازی برای ظهور ایشان است.
از دیگر آسیب های محتمل، خطر تعجیل و شتابزدگی است. عجله داشتن در تحقّق امر ظهور که در روایات بسیاری مورد نکوهش واقع شده است، از جدی ترین آسیب های این عرصه به شمار می رود. مهیّای ظهور بودن و کوشش برای زمینه سازی ظهور، بسیار مفید و پر ثمر است؛ اما نباید در این راه، شتاب زده بود. شتاب زدگی حاکی از درک نکردن حکمت و مصلحت خدا در این زمینه است و پیامدهای گوناگونی دارد که از جملة آن ها می توان به نا شکری و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی، رویکرد به منحرفان و مدّعیان دروغین مهدویّت، یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقّق ظهور، استهزا و تمسخر آیات و روایات و معتقدان به غیبت و ظهور و نیز بروز شک و تردید اشاره کرد. تعجیل یکی از آفت ها و آسیب هایی است که فرا روی منتظر قرار دارد؛ اما برخی در نقطة مقابل نیز دچار آسیب شده اند که آن، دور شمردن وقت ظهور
ص: 150
است و نتیجة آن، بی اعتنایی و قساوت قلب است. (1)
از دیگر آسیب ها، تعیین وقت برای ظهور است. گسترش شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت حجت علیه السلام پدیدة مبارکی است؛ اما اگر این پدیده به تعیین زمان برای ظهور و امیدوار ساختن مردم به ظهور ایشان در زمانی معین منجر شود، جای تأمل بسیار دارد؛ زیرا بر اساس برخی روایات نقل شده از ائمّه: هیچ کس جز خدای تبارک و تعالی از زمان ظهور آگاهی ندارد و از این رو تعیین وقت برای ظهور (توقیت) جایز نیست.
حکمت الهی بر این است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفی بماند؛ لذا احدی نمی تواند زمانی برای ظهور تعیین کند. با این
ص: 151
حال بعضی آگاهانه یا ناآگاهانه برای ظهور وقت تعیین می کنند که کم ترین اثر آن، احساس یأس و ناامیدی برای کسانی است که این وعده های دروغین را باور کرده، ولی خلاف آن را دیده اند.
تطبیق نشانه های ظهور بر مصادیق خاص نیز از جمله آسیب هایی است که پیوسته بعد از غیبت امام عصر علیه السلام وجود داشته است. مطابقت دادن نشانه های ظهور بر وضعیت هر زمان، به این معنا که عده ای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آن ها را به افراد یا حوادثی خاص تطبیق می دهند، بدون تشخیص صحیح بودن آن ها و بدون بررسی آیات و روایات دیگر، آسیبی جدی است که همواره سلامت جامعة منتظر را تهدید می کند.
ملاقات گرایی، از دیگر آسیب هایی است که در عصر غیبت برای جامعة منتظر رخ می نماید. مدعیانی که بی دلیل یا به بهانة ساده ترین اتفاق، ادعای ملاقات می کنند یا کسانی که تمام وظیفة خویش را دیدار حضرت می پندارند و از وظایف اصلی خود غافل می شوند زمینه ساز بروز چنین آسیبی
ص: 152
هستند. البته مسلماً دیدار، امر مطلوبی است؛ اما ویژگی منتظران واقعی امام برای دستیابی به رضایت آن حضرت، ادای وظایفی است که برای آن ها در نظر گرفته اند.
آنچه در کتاب حاضر گذشت، شناخت آسیب های جامعة منتظر در چشم انداز آموزة مهدویت بود. این آسیب ها و انحرافات در ابعاد فکری و اعتقادی و رفتاری و نیز در حوزه های فردی و اجتماعی، امکان بروز و ظهور داشته و دارند. در پیگیری موضوع کتاب، نخست به این پرسش پاسخ داده شد که آیا در متون و منابع اسلامی، برای جامعة منتظر و کسانی که در زمان غیبت، در انتظار امام غایب به سر می برند، آسیبی ذکر شده است؟ با فرض ذکر این آسیب ها، مهم ترین آن ها در این عرصه چیست و به چه مواردی اشاره شده است؟
علاوه بر این، چه آسیب هایی دربارة روایات و آموزه های مربوط به انتظار ظهور امام به وجود آمده که به انحراف در برداشت ها و تفاسیر از آن ها انجامیده است؟ سپس اثرات و پیامدهایی که این آسیب ها در فرد و جامعة منتظر بر جای می گذارد و مشکلاتی که به آن ها دامن می زند، مورد بررسی قرار گرفت.
ص: 153
با مطالعة روایات و احادیث معصومان به مجموعه ای از خطرات و آسیب ها برمی خوریم که با غیبت امام مهدی علیه السلام برای جامعة منتظر به وجود می آید. عمده ترین این آسیب ها که به طور خاص با مسأله انتظار و ظهور ایشان درهم تنیده شده است، عبارتند از: استعجال ظهور، بروز تشتّت و تفرقه، ایجاد هرج و مرج، توقیت و تطبیق شرایط با زمان ظهور، ظهور مدعیان دروغین نیابت و مهدویت و ایجاد کسالت و سستی در انجام وظایف.
علاوه بر این، مسایلی از قبیل برداشت های انحرافی از آموزة انتظار، تفاسیر نامعقول از روایات مرتبط با زمان ظهور، ترسیم امام به عنوان یک عنصر قهرآلود، ویرانگر و پایان بخش، تحریف در مفهوم غیبت و ایجاد نظریات بی پشتوانه در این باب، طرح مباحث غیرضروری در زمینة مهدویت، کوتاهی متولیان فهم در ارائة آموزه های مهدوی و انجام وظایف خود، متناسب با تحولات زمان، ملاقات گرایی، عدم پیروی از فقها و نواب عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت، دامن زدن به بی توجهی و ناامیدی نسبت به حضور و ظهور
ص: 154
امام، سبب شده است تا آثاری همچون نفرت و ترس از امام و ترک وظایفی که نسبت به ایشان در بعد فردی وجود دارد و نیز ناامیدی افراد جامعه و عدم پیروی از عالمان و دانشمندان در مسایل زندگی و گسست میان نسل های تشیع در بعد اجتماعی و تاریخی به وجود آید. این مطالب سبب شد تا فرضیه های اصلی پژوهش ثابت شوند.
در پایان و در جهت مرور منشأ و علل آسیب های جامعة منتظر، آنچه به عنوان عوامل و زمینه های اصلی در بروز این آسیب ها و ایجاد پیامدهای ناشی از آن ها به نظر می رسید، از جملة عناصری همچون فراموشی ولایت خدا ومعصومان:، فقرفرهنگی، خودخواهی و اشتیاق غیرمعقول در حوزة فردی و نیز مواردی از قبیل عدم معرفت و آگاهی و طرح مباحث به شیوة غیرکارشناسی در حوزة اجتماعی، ضعف جامعه پذیری و فقر و غنای مفرط اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت وسپس راهکارهای مقابله با آسیب، تبیین گردید. آنگاه به جریانات انحرافی مدعیان دروغین و بررسی ابعاد مختلف دربارة آن به طور مستند پرداخته شد.
ص: 155
قرآن کریم.
1. آریان پور، عباس، فرهنگ کامل انگلیسی فارسی، سوم، امیرکبیر، تهران 1369 ش.
2. آریان پور، منوچهر، فرهنگ پیشرو آریان پور، جهان رایانه، تهران، 1377ش.
3. آشوری، داریوش، فرهنگ علوم انسانی، نشر مرکز، تهران، 1374ش.
4. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، دارالکتاب العربی، بغداد، 1384ق.
5. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1377ق.
6. ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، حسین اعلمی، آل علی، قم، 1382ش.
7. ابن شهرآشوب مازندرانی، المناقب آل ابی طالب، ذو القربی، قم، 1385 ش.
8. ابن طاووس، السید علی، اللهوف، نوید اسلام، قم، 1382ش.
9. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، اول، دارالاحیاءالتراث العربی، بیروت، 1408ق.
10. ابی فراس، ورّام، مجموعه ورّام، بی جا، بی نا، بی تا.
11. احسایی، شیخاحمد، جوامع الکلم (رساله دمشقیه)، اول، دارالمحجة، بیروت، 1425ق.
ص: 156
12. استر آبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة، جامعه مدرسین، قم، 1366ش.
13. اسحاقیان، جواد، پیچک انحراف، بنیادفرهنگی حضرت مهدیموعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، 1388ش.
14. اسلامیندوشن، محمد علی، فرهنگوشبه فرهنگ، سوم، یزدان، تهران، 1371ش.
15. الیور لیمن، تاریخ فلسفه اسلامی، حسین نصر، حکمت، تهران، 1383ش.
16. بریجانیان، ماری، فرهنگ اصطلاحات فلسفه وعلوم اجتماعی، بهاءالدین خرمشاهی، دوم، پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی، تهران، 1373ش.
17. پورسیدآقایی، مسعود، تاریخ عصر غیبت، دوم، حضور، بی جا، 1383ش.
18. تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، امیرکبیر، تهران، 1361ش.
19. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، دانشگاه تهران، 1366ش.
20. جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، تبلیغ (10)، ویژه نامة رمضان المبارک 1429ش.
21. جرجریتزر، نظریههایجامعهشناسیدردورانمعاصر، حیدرفتحزاده قریب، اول، حقوق اسلامی، قم، 1383ش.
22. جعفری، محمدصابر، مهدیستیزان، اول، الهادی، قم، 1384 ش.
ص: 157
23. حاکم نیشابوری، محمد بنمحمد، المستدرک علی الصحیحین، یوسف مرعشی، دارالمعرفۀ، بیروت، 1406 ق.
24. حجاریان، سعید، از شاهد قدسی تا شاهد بازاری، طرح نو، تهران، 1380ش.
25. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائلالشّیعه، موسسة آل البیت:، قم، 1378ش.
26. حسینی شیرازی، صادق، شمیم رحمت، امام عصر، قم، 1384ش.
27. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، المکتبة المرتضویه، تهران، 1392ق.
28. رجبزاده، زهرا، گذریبرآسیبشناسیجامعهاسلامی، اول، معارف، قم، 1381ش.
29. رفیع پور، فرامرز، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1378ش.
30. سید بن طاووس، الملاحم و الفتن، اسلامیه، تهران، 1360ش.
31. سید بن طاووس، جمال الأسبوع، آفاق، تهران، 1371ش.
32. سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، نشر امام علی علیه السلام، قم، 1370ش.
33. شهیدی، جعفر، ترجمه نهجالبلاغه، چاپسیزدهم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377ش.
ص: 158
34. شیخ الاسلامی، حسن، غرر الحکم و درر الکلم، انصاریان، قم، 1374ش.
35. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، مکتوب، قم، 1375ش.
36. صافی گلپایگانی، لطف الله، جمال منتظر، ترجمه منتخب الاثر، نثار احمد زین پوری، مؤسسة الامام المنتظر، قم، 1383ش.
37. صافی، لطف الله، منتخب الاثر، دوم، مکتبة الصدر، تهران، بی تا.
38. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الکبری، دارالکتب العربی، بیروت، 1380ق.
39. صدرحاج سیدجوادی، احمد، دائرة المعارف تشیع، شهید سعید محبی، تهران، 1381ش.
40. صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، دارالحدیث، قم، 1382ش.
41. صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، دارالتعاریف للمطبوعات، بیروت، 1369ق.
42. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، دارالحدیث، قم، 1380ش.
43. طبرسی نوری، میرزا حسین، نجم الثاقب، مسجد جمکران، قم، 1375ش.
44. طبسی، محمدرضا، الشیعة والرجعة، محمدمیرشاه ولد، حکمت، قم، 1380ش.
45. طبسی، نجم الدین، نشانه هایی ازدولت موعود، بوستان کتاب، قم، 1385ش.
ص: 159
46. طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، مرتضوی، تهران، 1375ش.
47. طوسی، محمد، الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیه، قم، 1411ق.
48. طوسی، محمد، مصباح المتهجد، موسسه فقه الشیعه، بیروت، 1411ق.
49. حلی، علامه، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، اسلامیه، تهران، بیتا.
50. عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، ششم، نی، تهران، 1379ش.
51. عاملی، جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، بوستان کتاب، قم، 1381ش.
52. حایری قزوینی، مهدی سیمای حضرت مهدی در قرآن، سوم، نشر آفاق، تهران، 1376ش.
53. علویان، مرتضی، روحانیت وجامعه پذیری سیاسی، اول، مؤسسةآموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1383ش.
54. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، دارالهجره، قم، 1376ش.
55. فرمهینی فراهانی، محسن و ابوالقاسمی، محمد جواد، آسیب شناسی توسعه فرهنگ دینی، منهاج، تهران، 1382ش.
56. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، الهی قمشه ای، اول، مرکز نشرفرهنگی رجاء، 1369ش.
57. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، مکتبة الهدی، نجف، 1387ق.
ص: 160
58. کراجکی، عبدالله نعمة، کنزالفوائد، دارالاضواء، بیروت، 1405ق.
59. کارل پوپر، جامعه باز و دشمنان آن، عزت الله فولادوند، خوارزمی، تهران، 1384ش.
60. کاظمی، سیدعلی اصغر، بحراننوگراییوفرهنگسیاسیدرایرانمعاصر، قومس، تهران، 1376 ش.
61. کاظمینی، میرزامحمد، فرهنگسازی در دنیایامروز، بنیاد فرهنگی ریحانهالرسول، قم، 1381 ش.
62. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین، دارالکتاب، بیروت، 1378ق.
63. کورانی، علی، معجماحادیثالامامالمهدی، مؤسسة المعارف الاسلامیه، بی جا، 1411ق.
64. کفعمی،ابراهیم بن علی،المصباح، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1382ق.
65. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، اسلامیه، تهران، 1381ش.
66. گلشنفومنی، محمدرسول، جامعهشناسیسازمان ها و توانزمانی، دوران، تهران، 1382ش.
67. گوستاو یونگ، کارل، روح وزندگی، اول، نیل، 1379ش.
68. گیروشه، کنشاجتماعی، زنجانیزاده، هما، دانشگاه فردوسی، مشهد، بی تا.
ص: 161
69. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،دارالمعارف للمطبوعات، بیروت، 1379ق.
70. مشکور، محمدجواد،فرهنگفرقاسلامی،دوم،آستان قدسرضوی، 1372ش.
71. مصباحیزدی، محمدتقی، آفتابولایت، مؤسسهآموزشیوپژوهشیامامخمینی ;، قم، 1382ش.
72. مصطفوی، حسن، التحقیقفیکلماتالقرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد، تهران، 1374ش.
73. مطهری، مرتضی، قیاموانقلابازدیدگاهفلسفهتاریخ، صدرا، تهران، 1383ش.
74. مطهری، مرتضی، انسان وسرنوشت، صدرا، تهران، 1382ش.
75. موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، اسلامیه، تهران، 1369ش.
76. ناظم زادة قمی، سید علی اصغر، جلوه های حکمت، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1375ش.
77. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1382ش.
78. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1362ش.
79. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، اول، آل البیت علیهم السلام، بیروت، 1407ق.
80. نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، مسجد مقدس جمکران، قم، 1386ش.
ص: 162
81. نیک گهر، عبدالحسین، مبانی جامعه شناسی، توتیا، تهران، 1383ش.
82. نیم کوف واگ برن، زمینة جامعهشناسی، ترجمة آریان پور، شرکتحبیبی، تهران، 1353ش.
مقالات و پایاننامهها
83. معین الاسلام، مریم، فصلنامه انتظار موعود، (مقاله«چشم اندازی بر برخی از آسیب های تربیتیمهدویت»، مرکزتخصصی مهدویت، سال چهارم، شمارةدوازدهم، 1383ش.
84. کورانی، علی، فصلنامه انتظارموعود، (مصاحبه)، مرکزتخصصی مهدویت، سال اول، شمارةدوم، 1380ش.
85. سند، محمد، فصلنامه انتظارموعود، (مصاحبه)، مرکزتخصصی مهدویت، سال دوم، شماره سوم، 1381ش.
مجلات، نرم افزارها و سایت ها
1. «دانش نامه ویکی پدیا فارسی»، سایت ویکی پدیا، جیمی ولز، 2001م.
2. صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران، ویژه نامه ی کژراهه (تأملی درعرفانهای دروغین)، جام جم،، اسفند1386.
3. نشریه کتاب نقد، دی ماه 1376ش.