اعلام اصفهان

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهدوی، مصلح الدین، 1294-1374.

عنوان و نام پدیدآور : اعلام اصفهان / مصلح الدین مهدوی ؛ تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی؛ [برای] سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل ، ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام.

مشخصات نشر : اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386 -

مشخصات ظاهری : 5 ج.

شابک : 65000 ریال : ج .1 : 978-964-2588-48-0 ؛ 100000 ریال : ج.2 : 978-964-2947-47-8 ؛ 100000 ریال : ج.3 : 978-600-1320-27-9 ؛ ج.4 978-600-132-130-6 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1387).

یادداشت : ج.3 (چاپ اول : 1389) (فیپا).

یادداشت : ج.4 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

یادداشت : کتابنامه.

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 1. آ - الف.- ج. 2. ب - ذ.- ج .3. ر - ظ.- ج.4. ع

موضوع : مشاهیر -- ایران -- اصفهان-- سرگذشتنامه

موضوع : اصفهان --سرگذشتنامه

شناسه افزوده : نصرالهی، غلامرضا

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

شناسه افزوده : ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام

رده بندی کنگره : DSR2001 /ص725 م9 1386

رده بندی دیویی : 955/93

شماره کتابشناسی ملی : م85-42964

ص: 1

جلد 1 - «آ - الف»

اشاره

ص: 2

ص: 3

بسم الله الرحمن الرحیم

اعلام اصفهان

جلد اوّل

دانشمند محقّق، زنده یاد

سیّدمصلح الدّین مهدوی

(1294 _ 1374ش)

تصحیح، تحقیق و اضافات

غلام رضا نصراللّهی

ص: 4

اعلام اصفهان «جلد اوّل» (آ _ الف)

مؤلف: سیّدمصلح الدّین مهدوی

تصحیح، تحقیق و اضافات: غلام رضا نصراللّهی

پیش گفتار: دکتر محمدعلی چلونگر

ویراستار: محمّدرضا زادهوش

ناشر: سازمان فرهنگی _ تفریحی شهرداری اصفهان

مدیر تولید: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

چاپ نخست: اصفهان، 1386

قطع: وزیری/ 655 صفحه / شمارگان: 1000 نسخه

لیتوگرافی: پویا/ چاپ: اصفهان / صحافی: بابک

قیمت: 6500 تومان

شابک: 0-48-2588-964-978

مرکز پخش: 9-6288387 _ 0311

همه حقوق این چاپ محفوظ و متلعق به مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل می باشد.

ص: 5

تصویر مؤلّف، علاّمه سیّدمصلح الدّین مهدوی

ص: 6

ص: 7

پیش گفتار

اصفهان از دیرباز مهد علم و ادب و فرهنگ و هنر بوده و به همت دانشمندان و عالمانش توانسته است نام خود را در میان شهرهای فرهنگی جهان مطرح کند. این شهر نقش محوری و جایگاه تعیین کننده ای در فرایند گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی داشته و خدمات ارزنده ای به جهان اسلام تقدیم کرده است؛ از این رو، در سال 2006 میلادی به افتخار عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام دست یافت.

اصفهان به گواهی آثار شگرف باستانی، کتاب های ارزشمند علمی و آثار هنری گوناگون، که زینت بخش موزه ها و کتابخانه های بزرگ و معروف دنیا است، و با عرضه نوابغ علمی، ادبا و شعرا و هنرمندان طراز اول جهانی جایگاه ویژه و ممتازی را به خود اختصاص داده است. در زمینه فقه، اصول، فلسفه، منطق، ریاضیات، نجوم و دیگر شاخه های علوم دانشمندانی از این شهر برخاستند که نام آنان قرین نام افراد صاحب نام این علوم گردیده است. در شاخه های گوناگون هنر هم چون معماری، نقاشی، خوشنویسی، موسیقی و پارچه دوزی نیز افرادی در این شهر ظهور کردند که نام آنان تداعی کننده این هنرها است.

شخصیت های برجسته و نامدار حوزه فرهنگی اصفهان بسیارند. از علمای بلند مرتبه قرآن و از قراء هفتگانه مشهور نافع بن عبدالرحمن اصفهانی (م169ه ق) بود که در این شهر زاده شد. از مفسران نامور اصفهان نیز می توان به ابومسلم اصفهانی (قرن سوم هجری) نام برد که آثاری هم چون جامع التأویل و الحکم التنزیل، جامع الرسائل و الناسخ و المنسوخ داشته است و در کتب ترجمه مفسران، او را ستوده اند. در زمینه ادبیات هم می توان به افرادی مانند صاحب بن عباد، ابوالفرج اصفهانی و ده ها تن دیگر اشاره کرد که در گسترش شعر و ادب، به خصوص شعر و ادب عرب، نقش والایی داشته اند. گفتنی است زبان و ادبیات

ص: 8

عرب با ظهور ادبا وشعرای عربی دان در سده چهارم هجری در اقلیم اصفهان گسترش یافت و در سده های پنجم و ششم هجری به اوج خود رسید تا آن جا که به این شهر لقب «بغداد ثانی» داده شد.

شخصیت های نامی اصفهان به مردان منحصر نمی شوند. در مراجعه به کتب، نام زنان دانشمند و صاحب کمال نیز به چشم می خورد که حق آنان در تاریخ کم تر ادا شده است. در برخی از منابع تاریخی آمده است نخستین زن ایرانی که به دین مبین اسلام گروید، بانویی اصفهانی به نام ام الفارسیه بوده و حتی گفته شده که او نخستین مسلمان ایرانی بوده است؛ چرا که پیش از سلمان فارسی اسلام آورده است: «چون بر عزیمت به یثرب مصمم شدم وقصد پای بوسی خواجه کائنات پیامبر گرامی اسلام (ص) نمودم، در آن جا زنی اصفهانی دیدم که در وصول به یثرب و دولت دریافت سعادت اسلام بر من سبقت گرفته بود و او مرا به سوی آن حضرت راهنمایی کرد». (ریاحی، مقالات اصفهان شناسی، 1385، ص4)

در دورانی که اصفهان پایتخت ایران بود، بسیاری از رجال علمی و سیاسی در این شهر حضور یافتند و بر شهرت آن بیش از پیش افزودند. مردان برجسته سیاسی، که اندوخته علم فرا راه آنان بود، ایران را با حکمت و سیاست اداره می کردند. از دو شخصیت برجسته آن دوران می توان از صاحب بن عباد در دوره آل بویه و شیخ بهائی در دوره صفویه نام برد. آنان در گسترش و غنی سازی اصفهان نقش بسزایی ایفا کردند. البته آوازه و خدمات ایشان به این شهر و حتی ایران منحصر نماند.

معرفی رجال نقش آفرین اصفهان در فرهنگ و تمدن ایران و اسلام مطلبی است که در این گفتار کوتاه نمی گنجد و شرح حال هر یک از آنان نیازمند کتاب و حتی کتاب های خاص و جداگانه ای است. اثر حاضر نمونه ای از این دست و تلاشی است در راستای معرفی چهره های بارز تاریخ اصفهان که محقق فرزانه مروم مصلح الدین مهدوی آن را نگاشته است و چاپ و نشر آن خدمتی ارزنده به بزرگان عرصه فرهنگ و اندیشه تواند بود. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل به پاس خدمات ارزنده این دانش پژوه گرامی، نخستین

ص: 9

جلد از مجلدات کتاب اعلام اصفهان را انتشار می دهد. این اثر به همت جناب آقای غلامرضا نصراللهی، که سالیانی از محضر مؤلف فقید کسب فیض نموده بود، تصحیح شده است.

مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل امید دارد با تصحیح مجلدات بعدی این مجموعه زمینه انتشار کامل آن، که برآیند یک عمر تلاش و تحقیق مؤلف است، فراهم شود. در پایان از همکاران عزیز که در انتشار این اثر یاری و همدلی داشتند به خصوص آقایان محمدحسین ریاحی، مسؤول پژوهشی، وعلیرضا مساح، مسؤول اجرایی مرکز، تشکر و تقدیر می گردد.

دکتر محمّدعلی چلونگر

مدیر مرکز اصفهان شناسی و خانة ملل

ص: 10

ص: 11

مقدّمه تحقیق

اشاره

شهری که اکنون در آن زندگی می کنیم، تاریخ، فرهنگ و تمدّنی با بیش از دو هزار سال پشت آن ایستاده است.

درخشش و شکوه اصفهان در تاریخ، بیشتر مدیون ورود اسلام به ایران، و درنتیجه این سرزمین است. مردمان این سرزمین، با پذیرفتن اسلام، دنیای پهناوری را رو در روی خویش دیدند که در آن میدان، می توانستند استعدادها و خلاّقیت خود را به عینیّت تبدیل کنند؛ پس آنان، با حفظ اصالت فرهنگ و هویّت خود، از آموزه های اسلامی نیز برای ساختن دنیایی بهتر یاری گرفتند.

اصفهان امروز، امّا اندکی از آن همه عظمت و شکوه از تاریخ و فرهنگ و تمدّن گذشته را تا امروز به یادگار نگاه داشته است.

اصفهان در این راهِ بس طولانی و دشوار و جان فرسا، بس سخت جانی ها کرده، و بس رنج ها بر تن خود خریده است. بس طوفان ها را ایستادگی کرده، و بس خیزاب ها را از سر گذرانده است. قحطی و سیل و گرسنگی، جنگ و قتل و غارت، ناامنی و هرج و مرج و نزول بلایای ارضی و سماوی، اصفهان را آبدیده کرده است؛ لذا هیچ قوم بیگانه و لشکر مهاجم، نتوانسته در این شهر دوام بیاورد، و فرهنگ و زبان و حاکمیّت خود را برای همیشه بر این شهر حاکم سازد.

پس شایسته است که اصفهان، پایتخت فرهنگی جهان اسلام باشد، و بایسته است که آثار تاریخی و هنری، هنرمندان، دانشمندان، بزرگان عرفان و مذهب و ادبیّات این شهر،

بیشتر به جهانیان شناسانده شوند، و انتشار کتاب اعلام اصفهان، گامی است برای معرّفی مشاهیر و بزرگان این شهر تاریخ ساز، فرهنگ آفرین و هنرپرور.

ص: 12

درست است که گاه گاه تعصّبات تندِ مذهبی و نابردباری ها، کار را بر اقلّیت های قومی و مذهبی سخت می ساخت؛ امّا همین حضور دیرپا و بسیار طولانی مسیحیّت، یهود و زرتشتی در اصفهان تا امروز، و به دنبال آن، حضور چهارصد ساله ارامنه در اصفهان، تا حدودی نشان می دهد که مردم اصفهان، با مدارا و تسامح با آیین ها و اقلیّت ها رفتار می کرده اند، و در اغلب برهه های تاریخی این شهر، هم زیستی مسالمت آمیز با آنان داشته اند.

در چنین فضایی، آثار شکوهمند و شگفتِ معماری آفریده می شود. چهره های بزرگ تفکّر و اندیشه ظهور می کنند، و نظریّه های تازه ارائه می دهند. زیباترین جلوه های هنر از پنجه های اعجازگر هنرمند اصفهانی خلق می شود، و عارفان و معرفت جویان، اصفهان را جایی مناسب برای سیر و سلوک و خلوت گزینی و عبادت می یابند.

ابعاد گوناگون علوم مذهبی نیز به رشد و تعالی می رسد، و راه های تازه ای در مسیر تفسیر، تشریح و تدوین آموزه های مذهبی گشوده می شود.

اسلام، حدود سال های 19 تا 23 هجری وارد اصفهان شد، و به فاصله یکی دو قرن، اصفهان به یکی از مهم ترین شهرهای جهان اسلام تبدیل شد. هزاران محدّث، عالم، ادیب و دانشمند از این شهر برخاستند، و تمدّن اسلامی را بارور ساختند.

اصفهان در مرکز فلات ایران، به منزله چهارراهی برای تجارت و عبور کاروانیان و مسافران، و نقطه ثقل ارتباطات فرهنگی و چهارراه داد و ستد تمدّن اسلامی بود. این موقعیّت ممتاز، باعث شد اصفهان خاستگاه مذاهب، سبک های هنری و ادبی و جریان های متنوّع فلسفه و عرفان باشد.

طبیعت زیبا و اعتدال هوا در اصفهان نیز جاذبه ای دیگر بود که می توانست جمعیت بسیار را جذب خود کند، و اندک اندک گسترش یابد، و در ردیف شهرهای بزرگ دنیای کهن قرار گیرد.

منابع اصفهان شناسی در قرن سوم تا نهم هجری

احتمالاً اوّلین تلاش ها برای نگارش تاریخ، و گردآوری اسامی بزرگان اصفهان، در قرن

ص: 13

سوم هجری صورت گرفته است. گویا کتاب از دست رفته و یافت نشده حمزه اصفهانی، مورّخ و ادیب نامی در قرن سوم هجری، اوّلین اثر در باب اصفهان شناسی باشد. پس از آن، تنی چند از خاندان ابن منده دست به کار تدوین تاریخ اصفهان شدند که متأسّفانه از آنان نیز اثری به جای نمانده است.

ناگفته نماند که گردآوری تاریخ اصفهان و سرگذشت رجال آن بیشتر بهانه ای بوده است برای گردآوری احادیثی که در این شهر نقل می شد تا به این ترتیب، هم احادیث با اسناد و سلسله راویانِ مشخّص گردآوری شوند، و هم افتخاری باشد بر پیش تازی شهرها در حفظ، گردآوری و نقل حدیث. اکنون تألیفاتی که از آغاز تا اوایل قرن چهاردهم هجری درباره اصفهان وجود دارد را معرّفی می کنیم:(1)

1. طبقات المحدّثین باصبهان و الواردین علیها، تألیف ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان اصفهانی معروف به حافظ ابوالشّیخ (م369ق)، کتابی است مفصّل در باب احوال محدّثین و اسناد حدیثی آنان از قرن دوم تا چهارم هجری. این کتاب در سال 1407ق در چهار جلد در بیروت چاپ شده است.

2. اصفهان و اخبارها، تألیف حمزه اصفهانی (م360ق)، در برخی کتاب ها از آن نام برده، و مطالبی را نقل کرده اند؛ ولی متأسّفانه نسخه ای از آن باقی نمانده است.

3. شعراء اصفهان، تألیف حمزه اصفهانی که از آن هم نسخه ای به جای نمانده است.

4. قلائد الشّرف فی مفاخر اصفهان و اهلها، تألیف ابوالحسن علیّ بن حمزة بن عماره اصفهانی (م322ق)، از این اثر نیز تا کنون نسخه ای شناخته نشده است. مافرّوخی در کتاب محاسن اصفهان از این کتاب، استفاده بسیار کرده است.

5. تاریخ اصفهان، تألیف ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی (م410ق)، این کتاب را نیز باید جزو کتاب های از دست رفته تلقّی کرد. سمعانی در کتاب الانساب خود مطالبی از آن نقل کرده است.


1- در تهیّه این فهرست: از کتاب تاریخ تشیّع اصفهان، صص409 _ 422 و مقدّمه کتاب رجال اصفهان یا تذکرة القبور استفاده شده است.

ص: 14

6. ذکر اخبار اصفهان، تألیف حافظ ابونعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی (م430ق)، معروف ترین کتابی است که در قرون اوّلیه اسلامی برای اصفهان نوشته شده است. در مقدّمه کتاب، تاریخ شهر اصفهان به اجمال آمده است، و به بسیاری از محلّه ها و ابنیه تاریخی آن اشاره شده است. در متن کتاب نیز شرح حال حدود دو هزار نفر از محدّثین و دانشمندان اصفهانی، یا کسانی که از شهرهای دیگر به اصفهان آمده اند، ذکر شده، و اسناد روایت حدیث آنان آمده است. در خلال مطالب این بخش از کتاب، اسامی بسیاری از محلّه ها، روستاها و آثار تاریخی و مشاغل مردم اصفهان در قرون دوم تا پنجم هجری به دست می آید. این کتاب، ابتدا در لیدن هلند در دو جلد به چاپ رسیده، و سپس در تهران چاپ افست شده است. شادروان دکتر نوراللّه کسایی نویسنده و استاد دانشگاه، این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و به چاپ رسانده است.

6. تاریخ اصفهان تألیف عمر بن سهلان ساوجی، از این کتاب، اطّلاعی در دست نیست.

7. تاریخ اصفهان تألیف ابوالقاسم عبدالرّحمان بن محمّد بن اسحاق معروف به ابن منده، حمداللّه مستوفی آن را دیده، و در نزهة القلوب، مطالبی از آن نقل کرده است.

8. محاسن اصفهان تألیف مفضّل بن سعد بن حسین مافروّخی اصفهانی (زنده تا سال 458ق)، یکی از مهم ترین منابع تاریخ و فرهنگ اصفهان به شمار می آید، و خوش بختانه اکنون موجود است. مافروّخی در این کتاب، علاوه بر پرداختن به تاریخ شهر اصفهان، به آثار و ابنیه تاریخی، آداب و رسوم و فرهنگ مردم، جغرافیای شهر و ادبیّات و هنر مردمان آن می پردازد. هم چنین فهرستی از اسامی محدّثین، فقها، ادباء، شعراء، فلاسفه و ریاضی دانان اصفهان از قرن دوم تا پنجم هجری را ارائه می کند. محاسن اصفهان در سال 1312ق به همّت مرحوم آقای سیّدجلال الدّین تهرانی در تهران به چاپ رسیده است.

9. ترجمه محاسن اصفهان، تألیف حسین بن محمّد بن ابی الرّضا علوی آوی (متوفّی حدود سال 730ق)، این ترجمه که تقریبا دو قرن پس از تألیف کتاب صورت گرفته، علاوه بر دارا بودن اطّلاعات متن اصلی کتاب، حاوی افزوده هایی از مترجم، درباره اصفهان در عصر مترجم نیز شده است. نثر روان و متعادل مترجم، بر جذّابیت کتاب

ص: 15

می افزاید، و از خلال مطالب کتاب، می توان اطّلاعات فراوانی درباره اصفهان در قرون پنجم تا هفتم هجری به دست آورد. استاد عبّاس اقبال آشتیانی این کتاب را در سال 1328ش با فهرست های مورد نیاز به چاپ رساند، و اکنون نیز به همّت مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل تجدید چاپ شده است.

10. نزهة الاذهان فی تاریخ اصبهان، تألیف مجدالدّین ابوطاهر محمّد بن یعقوب فیروزآبادی (م817ق) که متأسّفانه نسخه ای از این اثر به جای نمانده است.

این ها مهم ترین تألیفاتی است که تا قرن نهم هجری درباره اصفهان به نگارش درآمده است. مورّخان از کتاب های دیگری نیز درباره اصفهان نام برده اند که چون نسخه ای از آن ها در دسترس نیست، از ذکر آن ها صرف نظر شد.

در ضمنِ بسیاری از کتاب هایی که درباره سرگذشت محدّثین، شعراء، ادباء، قاریان، مفسّران و حکمای اسلام نگاشته اند، مطالب فراوانی درباره اصفهان به دست می آید، ازجمله الانساب سمعانی، معجم البلدان و معجم الادباء تألیف یاقوت حموی، نزهة القلوب و تاریخ گزیده تألیف حمداللّه مستوفی، خریدة القصر تألیف عمّادالدین محمّد اصفهانی، لباب الالباب تألیف سدیدالدّین محمّد عوفی، تذکرة الشعراء تألیف دولتشاه سمرقندی، و غیره.

منابع اصفهان شناسی از قرن 13 هجری تا امروز

در اواسط دوره قاجار، پس از اعزام عدّه ای از محصّلین به اروپا، تأسیس مدرسه دارالفنون توسّط امیرکبیر و تأسیس چند روزنامه فارسی زبان در ایران، هند، مصر و لندن، و ورود افکار روشن فکرانه به ایران، و به ویژه واقعه بسیار مهمّ و تأثیرگذار انقلاب

مشروطیّت ایران، تحوّلات مهمّی در عرصه فرهنگ و ادب ایران به وجود آمد. در این سال ها به تاریخ و جغرافیای محلّی نیز توجّه شد، و تعدادی از دانشمندان و مورّخان، درباره مناطق و شهرهای مختلف ایران، آثاری را پدید آوردند.

از اوایل دوره پهلوی، به تدریج، تألیف کتاب های مختلف جهت معرّفی اصفهان و آثار

ص: 16

تاریخی، ادبیّات، فرهنگ و رجال این شهر، رونق فراوان یافت، و صدها اثر قابل توجّه تدوین و منتشر شد. در این مجال به معرفی مهمترین این آثار می پردازیم:

1. نصف جهان فی تعریف الاصفهان، تألیف محمّدمهدی ارباب اصفهانی، در فصول مختلف کتاب، جغرافیا، محصولات کشاورزی، تاریخ، آثار تاریخی و مختصری از آداب و رسوم مردم اصفهان معرّفی می شود. این کتاب، تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است.

2. جغرافیای اصفهان، تألیف میرزا حسین تحویلدار اصفهانی، کتابی منحصر به فرد و مفید در مردم شناسی و تاریخ و فرهنگ اصفهان به شمار می آید، و اطّلاعات ارزنده ای درباره آثار تاریخی، و اصناف و مشاغل مردم و شرح حال اجمالی و یا فهرست اسامی شعراء، حکماء، فقهاء، هنرمندان، کارگزاران و ارباب قلم دستگاه حکومتی اصفهان به دست می دهد. از جمله بدایع و نوادر کتاب، اشاره به ده ها شغل و پیشه قدیمی در اصفهان است که بسیاری از آن ها در یک صد ساله اخیر از بین رفته اند، و یا در حال انقراض اند. این کتاب، در تهران به چاپ رسیده است.

3. تذکرة القبور، تألیف ملاّعبدالکریم گزی، اثری ارزنده است در باب معرّفی مقابر و گورستان های اصفهان و شرح حال دانشمندان، شعراء و حکمای مدفون در آن. این کتاب، یک بار در زمان حیات مؤلّف به چاپ رسیده، و پس از وفات ایشان، بارها تجدید چاپ شده است.

4. تاریخ اصفهان، تألیف سیّدمحمّدعلی مبارکه ای متخلّص به «صفایی» (م1365ق)، این کتاب به چاپ نرسیده؛ ولی مطالبی از آن در سال نامه فرهنگ لنجان نقل شده است.

5. تاریخ اصفهان، تألیف میرزا حسن خان جابری انصاری، در این کتاب، طیّ فصول

مختلف، به معرّفی جغرافیا، تاریخ و ابنیه تاریخی پرداخته شده است. کتاب، ابتدا در سه جلد انتشار یافت. سپس به اهتمام استاد جمشید مظاهری، دانشمند فرهیخته، تصحیح شد، و با اضافات و توضیحات سودمند فراوان، در یک جلد مفصّل به چاپ رسید.

مرحوم جابری انصاری تألیفات دیگری درباره اصفهان داشته، که به چاپ رسیده است؛ ازجمله آگهی شهان از کار جهان و تاریخ اصفهان و ری، این دو اثر اخیر، حاوی

ص: 17

سال شماری از وقایع تاریخی اصفهان هستند.

6. اصفهان، تألیف حسین نور صادقی. این کتاب در سال 1316ش به چاپ رسیده، و شاید اوّلین کتابی باشد که به شیوه امروزی به تدوین و چاپ تاریخ اصفهان پرداخته است. در این کتاب، آثار تاریخی اصفهان و جاذبه های طبیعی آن معرّفی می شوند. به شرح حال مهم ترین شخصیّت های علمی و ادبی اصفهان اشاره می شود، و گزارشی از صنایع و جلوه های تمدّن جدید در اصفهان ارائه می گردد.

7. آثار ملی اصفهان، تألیف ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی. کتابی است که می توان آن را به دو بخش تقسیم کرد: بخش اوّل شامل معرّفی محلّه ها، مساجد، مدارس، حمّام ها و سایر ابنیه تاریخی اصفهان که حاوی مطالب مفید و ارزنده ای است. در پاورقی این بخش، شرح حال بسیاری از بزرگان اصفهان آمده است. بخش دوم، معرّفی آثار تاریخی مهمّ اصفهان و ذکر الواح و کتیبه ها و مشخّصات معماری آن ها است. این بخش، اغلب از کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان استخراج شده است. این کتاب به چاپ رسیده است.

8. تاریخچه مختصر ابنیه تاریخی اصفهان، تألیف کریم نیک زاد امیر حسینی، کتابی کوچک و مختصر است درباره آثار تاریخی اصفهان.

9. الاصفهان، تألیف میرسیّدعلی جناب، کتابی است مفصّل در چندین جلد. جلد نخست آن به معرّفی تاریخ و جغرافیای اصفهان می پردازد.

ضمیمه این کتاب، ترجمه قسمتی از سفرنامه شاردن درباره اصفهان است. جلد دوم، آداب و رسوم و زبان مردم اصفهان مورد بررسی قرار می گیرد، و در جلد سوم،

دانشمندان، شعراء، عرفا و بزرگان اصفهان معرّفی می شوند. جلد اوّل تاکنون بارها در قطع های گوناگون به چاپ رسیده است. جلد دوم و سوم نیز در سال جاری (1385ش) به چاپ خواهد رسید.

10. تاریخ اصفهان، تألیف جلال الدّین همایی، کتابی است مفصّل در چندین جلد درباره اصفهان. استاد همایی با داشتن تبحّر در علوم مختلف، توانسته است اثری جامع و قابل توجّه درباره اصفهان پدید آورد. از این کتاب تاکنون سه جلد، شامل مجلّد هنر و هنرمندان، مجلّد تکایا و مقابر، و مجلّد ابنیه و عمارات به چاپ رسیده است، و مجلّدات

ص: 18

بعدی، شامل آداب و رسوم، شرح حال فقهاء، حکماء و شعراء و جغرافیای اصفهان هنوز به چاپ نرسیده است.

11. رجال اصفهان یا تذکرة القبور، استاد سیّدمصلح الدّین مهدوی، حواشی بسیاری را بر مطالب این کتاب افزوده، و از مطالب تکمیلی سایر دانشمندان، همچون آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، استاد جلال الدّین همایی، سیّدعبدالحجّت بلاغی و حاج ملاّحسینعلی صدّیقین بهره گرفته است. کتاب حاضر در سال 1328 شمسی به چاپ رسیده است.(1)

12. جغرافیای تاریخی اصفهان و جلفا، تألیف علی جواهر کلام که در سال 1348ش به چاپ رسیده است.

13. راهنمای اصفهان، تألیف حاج حسین عمادزاده که هنوز به چاپ نرسیده است.

14. گنجینه آثار تاریخی اصفهان، تألیف دکتر لطف اللّه هنرفر، کتابی مفصّل درباره اصفهان است. در این کتاب، در یک سیر تاریخی، از قبل از اسلام تا امروز، در ضمن مرور تاریخ اصفهان، به معرّفی ابنیه تاریخی هر دوره با شناسایی دقیق بنا و خصوصیّات معماری آن، نقل کامل کتیبه ها و مشخّصات تزیینات بنا همچون گچ بُری، کاشی کاری و آجرکاری می پردازد.

این کتاب در سال 1344 و بار دیگر در سال 1350 به چاپ رسیده، و به عنوان کتاب نمونه سال انتخاب شده است.

15. اصفهان شهر تاریخ، تألیف دکتر لطف اللّه هنرفر، کتابی مفصّل در حدود ده جلد درباره جغرافیای طبیعی، انسانی، تاریخ مفصّل اصفهان، معرّفی محلّه ها و ساختمان های تاریخی، آثار هنری و زندگی مشاهیر اصفهان است که در نوع خود، می تواند دائرة المعارفی کامل درباره اصفهان به شمار آید. این کتاب هنوز به چاپ نرسیده است.

16. کتاب شناسی اصفهان، تألیف استاد مرتضی تیموری، کتابی مفصّل در معرّفی منابع


1- درباره سایر تألیفات استاد مهدوی که منابع ارزنده ای برای اصفهان شناسی به شمار می آیند، در زندگی نامه ایشان سخن خواهیم گفت.

ص: 19

تحقیق درباره اصفهان است. نویسنده، کتاب های مربوط به اصفهان، مقالات، پایان نامه ها، رساله های تحقیقی فارسی و کتاب ها و مقالات انگلیسی را که مطالبی درباره اصفهان دارند را با ذکر مشخّصات معرفی می کند. این کتاب به چاپ نرسیده است.

17. خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، شرح حال و معرّفی آثار خوشنویسانی است که کتیبه های آثار تاریخی اصفهان را نوشته اند. این کتاب در سال 1378 به چاپ رسیده است.

18. تاریخ فرهنگ اصفهان، تألیف مجتبی ایمانیّه. جزو اوّلین آثاری است که آموزش و پرورش به شیوه جدید در اصفهان را بررسی می کند. معرّفی مدارس قدیم حوزه علمیّه اصفهان و آموزشگاه های جدید، شیوه تعلیماتی و زندگی نامه بنیان گذاران و چهره های تأثیرگذار آموزش و پرورش اصفهان از موضوعات کتاب است.

19. فرهنگ جامع دیه ها و آبادی های استان اصفهان، تألیف استاد محمّد مهریار، این کتاب در نوع خود منحصر به فرد است. نویسنده می کوشد ریشه های اسامی اماکن استان اصفهان (شهرها _ روستاها _ محلّه ها) را در زبان های باستانی پیش از اسلام جست وجو کند. بسیاری از اماکن ایران، و ازجمله اصفهان از زبان های پیش از اسلام به جای مانده اند، و نویسنده، به معنا و مفهوم این اسامی می پردازد. این کتاب در سال1382ش به چاپ رسیده است.

20. جغرافیای اصفهان، تألیف دکتر سیروس شفقی، کتابی است مفصّل و تحقیقی درباره

جغرافیای طبیعی، تاریخی و انسانی اصفهان. این کتاب تاکنون دو بار به چاپ رسیده است. چاپ اخیر کتاب با اضافات و تغییرات فراوان منتشر شده است.

21. تذکره شعرای استان اصفهان، تألیف مصطفی هادوی متخلّص به «شهیر»، کتابی مفصّل در شرح حال شعرای استان اصفهان و معرّفی انجمن های ادبی این شهر است. این کتاب را باید مفصّل ترین تذکره شعرای معاصر اصفهان شمرد. حجم زندگی نامه های معاصرین، بسیار بیشتر از شعرای متقدّم است. این کتاب، دوبار به چاپ رسیده است، در ویرایش جدید که در سال 1384ش منتشر شده، شرح

ص: 20

حال تعداد زیادی از معاصرین به کتاب افزوده شده است. صدها عکس از شخصیّت ها و انجمن های ادبی در انتهای کتاب آمده است.

22. تاریخ جلفای اصفهان، تألیف هارتون در هوهانیان، ترجمه و تحریر لئون میناسیان و محمّدعلی فریدنی، کتابی ارزنده و منحصر به فرد در سرگذشت ارامنه، به خصوص ارمنیان جلفای اصفهان از عصر صفویّه تا قاجاریّه است. در خلال این کتاب، مطالب جدید و بدیع فراوانی از تاریخ اصفهان به دست می آید. کتاب، منبع اصلی مطالعه زندگی، آداب و رسوم و تاریخ ارامنه جلفای اصفهان است. این کتاب، در سال 1379ش به چاپ رسیده است.

23. تاریخ تشیّع اصفهان، تألیف فاضل و محقّق ارجمند، عالم عالی قدر، شیخ مهدی فقیه ایمانی که درباره روند شیعه شدن مردم اصفهان، و معرّفی اصفهانیان دانشمند شیعه از قرن اوّل هجری تا آغاز دوره صفویّه است. این کتاب در سال 1374ش چاپ شده است. تحقیق عمیق تر و تکمیلی این بحث را آقای رسول جعفریان انجام داده است.

غیر از آنچه آورده شد، کتاب های بسیاری درباره ی اصفهان و شهرستان های استان در هشتاد ساله ی اخیر تألیف شده که پرداختن به آن ها نیاز به چاپ کتابی مستقل با عنوان کتاب شناسی اصفهان دارد.

جایگاه استاد مهدوی در اصفهان شناسی

شاید بتوان استاد مهدوی را نسل سوم اصفهان پژوهان دو قرن اخیر به شمار آورد:

نسل اوّل: محمّدمهدی ارباب، میرزا حسین تحویلدار اصفهانی.

نسل دوم: میرزا حسن جابری انصاری، میرسیّدعلی جناب و... .

نسل سوم: استاد همایی، استاد مهدوی، دکتر هنرفر و... .

اگرچه استاد مهدوی در موضوعات مختلفی تحقیق کرده؛ امّا عمده توجّه و همّت ایشان؛ زندگی نامه نویسی بوده است. او از کودکی؛ عشق و اشتیاق فوق العاده ای به کتاب های حاوی شرح حال بزرگان داشته است، و در مقدّمه کتاب دانشمندان و بزرگان

ص: 21

اصفهان می نویسد:

«کتاب های نام برده [قصص العلماء و...] را هرچه بیشتر می خواندم به قرائت آن حریص تر می شدم. خود را چون بیمار مستسقی می یافتم که به آب رسیده باشد، هرقدر بیشتر می نوشیدم، تشنه تر می شدم... سال ها از آن تاریخ می گذرد. هنوز هم مانند روزهای اوّلیه، آن قدر که از مطالعه کتب تراجم رجال و تاریخ بزرگان لذّت می برم، و به خواندن آن ها مایلم، به مطالعه دیگر کتب، شوقی ندارم».

خوش بختی و بخت یاری استاد مهدوی آن جا بود که او در عصری می زیست که

دانشمندان و محقّقان ژرف نگری بودند که می توانست از علم آنان برخوردار شود، و از همکاری آنان بهره گیرد. مرحوم معلّم حبیب آبادی، مرحوم جابری انصاری، استاد همایی و دیگران با استاد مهدوی، مراوده علمی داشتند، و او را به ادامه کار خود تشویق می کردند.

استاد مهدوی در طیّ حدود شصت سال تحقیق و پژوهش درباره چهره های علم و ادب و هنر اصفهان، چندین هزار مدخل جدید را گشود، و شرح حال بسیاری از معاصرین را فراهم کرد، و از این رهگذر، ذخایری ارزشمند و غنی برای پژوهندگان پس از خود گرد آورد، و چه بسا اگر همّت بلند او نبود، از سرگذشت و آثار بسیاری از مفاخر این شهر اطّلاعی نداشتیم.

استفاده از منابع نامکتوب و نامدوّن، مانند خاطرات، شرح احوال اشخاص از زبان خود آنان (اتوبیوگرافی)، و ثبت و ضبط اطّلاعات کتیبه های آثار تاریخی و الواح قبور، باعث شد آثار ایشان از حدّ نقل قولِ صرف از کتاب ها خارج شود، و جنبه عینی به خود بگیرد.

حجم عظیم کتاب ها، فیش ها و یادداشت های ایشان نشان می دهد که او کاری را انجام داد که امروزه ده ها تن محقّق با یک دستگاه عریض و طویل اداری، و صرف میلیون ها و شاید میلیاردها تومان هزینه به پایان می رسانند. حال این که ایشان برای تألیفات خود، از هیچ جائی مأمور نشد، و حقوق دریافت نکرد، و شاید مانند سایر نویسندگان، تنها مختصری حقّ التّألیف از بابت چاپ آثار خود دریافت داشت. به این معنی که تمامی هزینه های سنگین تحقیق و پژوهش را از جیب خویش می پرداخت، و منتظر نبود تا

ص: 22

بودجه ای تصویب شود، مؤسّسه ای پدید آید، و هزینه تحقیق او را بپردازد.

این قناعت و نداشتن چشم داشتِ مادّی، و سخاوت در صرف هزینه از بودجه شخصی در راه پژوهش و تحقیق باعث شد تا ایشان بتواند فارغ از موانع و مشکلات سیستم اداری و دل بستن به این مقام و آن مؤسّسه، با شور و اشتیاق، کار خود را دنبال کند، و تا آخرین روزهای زندگی، در بستر بیماری همچنان بنویسد و تحقیق کند، و مانند استاد مهدوی کم نبوده اند که با این همّت، قناعت و سخاوت، گذشتن از رفاه خود و خانواده و صرف کردن هزینه برای علم، آثاری ارزشمند پدید آوردند، حال آن که مؤسّسات فرهنگی و تحقیقاتی

که قاعدتا باید بودجه خود را صرف تحقیق و چاپ آثار ارجمند فرهنگی می کردند، به راهی دیگر رفتند، و بودجه آنان در بوروکراسی اداری به هرز رفت، و یا در بده بستان ها و زد و بندهای سیاسی، حمایت از محقّقان فراموش شد، و مؤسسّات و نهادهای پژوهشی فقط ویترینی برای به نمایش گذاشتن توجّه مقامات به مقوله پژوهش بود و بس.

باری، استاد مهدوی با فروتنی و گزیدن گوشه انزوا بدون این که در محافل و جلسات عمومی بخواهد خودنمایی کند، به خود ببالد، و یا کنار گود تحقیق بایستد، و به کار محقّقان دیگر ایراد بگیرد، آستین همّت بالا زد، و به کار خویش پرداخت.

ص: 23

زندگی نامه نویسنده کتاب

خاندان مهدوی

خاندان مهدوی، از خاندان های علمی قدیم اصفهان هستند، و از دوره صفویّه تا امروز، علماء، ادباء و دانشمندان بسیاری از میان این خانواده برخاسته اند، و در این کتاب شرح حال و آثار آنان را مطالعه خواهید فرمود.

پدر و مادر

حاج سیّدشهاب الدّین محمّدتقی نحوی پدر عالی قدر استاد مهدوی از علمای معروف اصفه_ان در اواخر دوره قاجاریّه، و دانشمندی محقّق و اهل مطالعه بود. مادر استاد مهدوی، زنی مؤمنه و صالحه، و دختر عالم ربّانی و فقیه صمدانی، آخوند ملاّحسین کرمانی بود.

نام و شهرت

نام اصلی استاد مهدوی، محمّدحسین و لقب وی مصلح الدّین است؛ امّا ایشان به «مصلح الدّین» معروف بود، و نام کوچکش متروک مانده بود. نام خانوادگی ایشان و برادرانشان مهدوی بود؛ ولی پدر و عموهای او به نحوی معروف بودند.

تولّد و کودکی

تولّد ایشان در 15 محرّم 1334ق در اصفهان روی داد. پدرش از کودکی نسبت به تربیت او اهتمام نمود؛ امّا هنوز مصلح الدّین 6 ساله نشده بود که پدر از دنیا رفت، و مادر و

ص: 24

برادران بزرگ ترِ او، سرپرستی اش را برعهده گرفتند.

تحصیل در مدارس جدید

در هفت سالگی برای تحصیل به مدرسه «اقدسیّه» به مدیریّت شیخ محمّدحسین مشکات زفره ای و نظامت نورعلی باستی رفت. سپس به مدرسه گلبهار وارد شد. این مدرسه زیر نظر سیّدهاشم عدنانی اداره می شد. مقطع متوسّطه را در دبیرستان سعدی به مدیریّت محمّدتقی خان صدری طی نمود. دبیران آن موقع دبیرستان، از چهره های فاضل و دانشمند اصفهان شمرده می شدند؛ ازجمله سیّدعلی خان نوربخش آزاد و ملاّمحمّد همامی که کلاس درس آنان بسیار پربار بود.

تحصیلات حوزوی

استاد مهدوی هنگام تحصیل در دبیرستان، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت، و تا سال های بعد، آن را ادامه داد. استادان ایشان در این زمان عبارت بودند از:

1. ملاّمحمّد همامی 2. حاج میرزا محمّدباقر امامی 3. آقا کمال الدّین خوانساری 4. شیخ عبدالوهاب زاهدی 5. سیّدحسن مدرّس هاشمی 6. میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی 7. آقا شیخ حسن داورپناه (قاضی عسکر) 8. آقا سیّدصدرالدّین کوپایی.

تحصیلات دانشگاهی

وی در سال 1315ش به تهران رفت، و در رشته فلسفه و علوم تربیتی در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت. استادان او در این دوره، محمّدحسین فاضل تونی، سیّد محمّدکاظم عصّار، دکتر رضا زاده شفق و دیگران بودند. او در سال 1317 به خدمت سربازی اعزام شد.

سفر به عتبات

او در سال 1323ش به عتبات عالیات سفر، و با عدّه ای از علمای آن دیار دیدار کرد. او

ص: 25

در مدرسة بزرگ آخوند خراسانی نزد همشهری خود شیخ ابوالفضل معزّی رفت، و آن دو، خدمت شیخ آقابزرگ تهرانی رسیدند، و از ایشان اجازه روایت دریافت کردند.

تدریس

وی چندین سال در تهران به تحقیق و مطالعه پرداخت. در سال 1331 به استخدام آموزش و پرورش درآمد، و مدّتی در دبیرستان پهلوی سابق به تدریس پرداخت. سپس به اصفهان منتقل شد، و در دبیرستان های ادب، گلبهار و سعدی به تدریسِ تاریخ، جغرافیا منطق و تعلیمات دینی پرداخت.

او برای تدریس در دبیرستان ها در زمان حکومت پهلوی، و دریافت حقوق از دولت از آیت اللّه العظمی بروجردی _ قدّس سرّه _ کسب اجازه کرد.

استاد مهدوی مقیّد بود همیشه با وضو به کلاس درس برود؛ چون علم و کلاس و تدریس را مقدّس می دانست؛ هم چنین در تدریس خود، همواره دانش آموزان را نصیحت و ارشاد می کرد، و معارف دینی را به آنان می آموخت. او الگویی شایسته در گفتار و رفتار برای دانش آموزان و همکاران بود.

در عرصه پژوهش

مرحوم مهدوی از همان کودکی به مطالعه و تحقیق، اشتیاق فراوان داشت. هنگامی که ده سال بیشتر نداشت، در کتابخانه پدر به مطالعه می پرداخت، و گاه به مناسبت، در کلاس درس، آن ها را برای معلّمان خود در مدرسه گلبهار بیان می کرد، و باعث شگفتی و خوشحالی آنان می شد. آنان نیز که معلّمانی فاضل و اهل مطالعه بودند، این دانش آموز علاقه مند و با استعداد را تشویق می کردند.

اوّلین فعّالیتِ تحقیقی ایشان، تکمیل کتاب تذکرة القبور بود. او پس از آن که یادداشت های فراوان برای کتاب آماده کرد، کتاب را به رجال اصفهان یا تذکرة القبور موسوم ساخت، و آن را در سال 1328 به چاپ رساند. پس از آن، درباره شعرای اصفهان به گردآوری مطلب و شرح حال پرداخت، و در سال 1335 کتاب تذکره شعرای معاصر

ص: 26

اصفهان را منتشر کرد.

پس از آن، چون خود و اجدادش از محلّه خواجو بودند، کتابی مختصر در تاریخ محلّه خواجو نوشت؛ هم چنین پس از وفات آیت اللّه العظمی بروجردی کتابی در شرح حال ایشان منتشر ساخت.

در کنار این فعّالیت ها به گردآوری احادیث و شرح حال چهارده معصوم علیهم السلام علاقه زیاد داشت؛ لذا کتابی با عنوان عطیّة الجواد و کتاب تاریخ سامرّا و زندگانی عسکریین علیهماالسلام را به چاپ رسانید.

هم چنین جهت تدوین کتاب درسی تعلیمات دینی برای دبیرستان ها با تعدادی از دبیران دبیرستان های اصفهان همکاری داشت.

زنده یاد مهدوی، اغلب اوقات فراغت خود را صرف یادداشت برداری از کتاب ها، جست وجو در آثار و ابنیه تاریخی و مقابر اصفهان، خصوصا تخت فولاد می نمود، و هر روز که می گذشت، بر دامنه تحقیقات و بررسی های خود می افزود.

او پژوهشگری امانت دار بود. همیشه در نوشتن منبع مطالب خود اصرار داشت، و سعی می کرد مطلبی را بدون مأخذ نقل نکند، او علاوه بر کتاب ها، از افراد مطّلع نیز در تهیّه مطالب مورد نظر خود استفاده می کرد، و از نسخه های خطّی، کتیبه های ابنیه تاریخی و اسناد بهره می برد. او مطالب نقل شده از کتاب ها را مورد بررسی و نقد قرار می داد، و تلاش می کرد اشتباهات آن ها را رفع کند، و مطالب را مستند و دقیق به چاپ برساند.

او همواره چهره ای متبسّم داشت، و با گشاده رویی با دیگران برخورد می کرد، و معلومات و اطّلاعات خود را که حاصل سال ها زحمت و مرارت بود، بدون هیچ گونه چشم داشتی در اختیار محقّقان قرار می داد، و از راهنمایی و کمک به علاقه مندان فرهنگ و تاریخ دریغ نمی کرد، و در این کار حوصله ای عجیب داشت.

مصاحبان و دوستان

زنده یاد مهدوی با اغلب محقّقان، ادباء و فرهیختگان اصفهان، دوستی، رفاقت و مصاحبت داشت؛ ازجمله مرحومین میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، استاد همایی،

ص: 27

استاد بدرالدّین کتابی، استاد جعفر نوا، عبّاس بهشتیان و... .

و هم چنین فضلاء و استادان بزرگواری که در قید حیات هستند؛ علاّمه محقّق آیت اللّه حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی، دکتر لطف اللّه هنرفر، دکتر سیّدمحمّدباقر کتابی، دکتر ابوالقاسم سرّی و... .

استاد مهدوی در آثار خود، حقّ رفاقت را درباره آنان به جا آورده، و به نیکی از آنان یاد کرده است.

مراسم تقدیر از استاد

خوش بختانه در زمانی که استاد مهدوی در قید حیات بودند؛ یعنی در آذرماه 1373ش مراسم تجلیل و تقدیر از مقام شامخ ایشان برگزار شد.

این مراسم در سالن اداره برق اصفهان برگزار شد، و میهمانان و سخنرانان مراسم، آقایان دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، دکتر مهدی محقّق، دکتر محمّدباقر کتابی، دکتر قادریان، استاد منوچهر قدسی و استاد تیموری درباره خدمات و فعّالیت های استاد در عرصه تعلیم و تربیت و پژوهش و نگارش سخن گفتند، و استاد اکبر جمشیدی و آقای خسرو احتشامی در وصف ایشان اشعاری را که سروده بودند، قرائت کردند. سپس هدایایی از طرف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شهرداری اصفهان و شرکت برق منطقه ای اصفهان به ایشان اهداء شد.

کتابخانه استاد مهدوی

استاد مهدوی کتابخانه ای شخصی با چندین هزار جلد کتاب چاپی و خطّی داشت که اغلب نسخه های خطّی آن از پدر بزرگوارش به او ارث رسیده بود. کتاب های چاپی کتابخانه نیز از کتب رجال، حدیث، ادبیّات و تاریخ بود، و اغلب کتاب های نایاب و کم یاب در آن یافت می شد.

بنا به وصیّت ایشان، پس از وفات، بخشی از نسخه های خطّی به کتابخانه ابن مسکویه اصفهان اهدا شد، و بخشی از کتاب ها به قم انتقال یافت که اینک زینت بخش کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی به مدیریّت نسخه شناس ارجمند جناب حجّت الاسلام و المسلمین

ص: 28

آقای سیّداحمد حسینی اشکوری _ مدّظلّه _ است.

برخی از نسخه های خطّی کتابخانه استاد مهدوی در فهرست نسخه های خطّی مرکز احیاء میراث اسلامی معرّفی شده است.

مشایخ اجازات

شادروان مهدوی از تعدادی از علمای عالی قدر و آیات عظام، موفّق به دریافت اجازه شد که اغلب آن ها اجازه روایتی است؛ از حضرات آیات عظام:

1. حاج شیخ آقابزرگ تهرانی 2. سیّدشهاب الدّین مرعشی نجفی 3. حاج میرسیّدعلی علاّمه فانی 4. حاج سیّدمصطفی صفایی خوانساری 5. حاج شیخ محمّدعلی اراکی 6. آقا سیّد ضیاءالدّین علاّمه 7. شیخ محمّدباقر کمره ای 8. سیّدمحمد شیرازی 9. حاج سیّداسماعیل هاشمی 10. حاج سیّدمحمّدعلی موحّد ابطحی 11. حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی.

وفات

استاد سیّدمصلح الدّین مهدوی پس از عمری پربرکت، تألیف ده ها کتاب ارزنده، پرورشِ صدها شاگرد در آموزش و پرورش و خدمت به اسلام و مسلمین، سرانجام در روز یک شنبه 4 تیر ماه 1374ش برابر با 6 محرّم 1416ق پس از تحمّل یک بیماری طولانی، چشم از جهان فروبست، و به دیار باقی شتافت. به دنبال انتشار خبر درگذشت استاد، بسیاری از شاگردان، دوستان و علاقه مندان ایشان و استادان علم و ادب، این ضایعه را به خانواده ایشان تسلیت گفتند، و در مراسم تشییع، تدفین، ترحیم، هفته و چهلم و سالگرد ایشان حضور یافته، و ارادت و علاقه خود را به استاد، ابراز نمودند. پیکر مطهّر استاد در آرامگاه خانوادگی مهدوی واقع در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما

ص: 29

در وصف استاد

چه در زمان حیات، و چه در هنگام درگذشت زنده یاد مهدوی، بسیاری از شعراء در مدح ایشان اشعاری سروده اند.

ازجمله دکتر ابوالقاسم سرّی پس از دیداری که با ایشان داشتند، مثنوی زیبایی در وصف ایشان سروده اند:

غمگین ز منافقیّ ایّام پیری است بزرگ مهدوی نام

آزاده نهاد مصلح الدّین فارغ ز سرشت زشت و از کین

سر خیل همه نسب شناسان از دیو نژادگان هراسان

پاکیزه نهاد نغز گفتار یک تن به شمار لیک بسیار

کاوشگرِ رفتگانِ این راه تن خسته ولیک جان آگاه

گوژ آمده از سپهر بد یوز در کار سخنوری شب و روز

این مرد چو چشم اصفهان است این شهر که نیمی از جهان است

از اهل خرد به او درود است تارش فضل است و علم پود است

محفوظ ز سرخط امانی بسیارش باد زندگانی

در گوشه خانه ای نشسته دل از همه جز خدا گسسته

لب بسته ز گفت وگوی اوهام دربسته به روی مردم خام

خم گشته قد نحیف و بازو بگشاده رخ و شکفته ابرو

پیچیده به خود عبای خود را بنموده عیان صفای خود را

بی هیچ ریا و هیچ گفتار پیوسته به راه علم در کار

کوشیده بسی شبان و روزان از آتش عشق و فضل سوزان

کاویده بسی کتاب ها را پیموده ره صواب ها را

در مجتمع ادب شناسان سرخیل همه نسب شناسان

خالیست سرایش از غریبان دل بسته به الفت حبیبان

پیریش به تن فکنده چنبر از تنش توان ربوده دیگر

یک چشم تمام گشته تاری پیوسته به یاد لطف باری

ص: 30

گر مهدویاش پدر لقب داد درس ادب و خط ادب داد

دور از سرطان خود نمایی در گوشه شهر آشنایی

شمشیر قلم به دست دارد جز دانه مردمی نکارد

30 آبان 1372 خورشیدی

تألیفات و آثار

الف) کتاب های چاپ شده

1. رجال اصفهان یا تذکرة القبور.

2. مختصری از تاریخچه محلّه خواجو و وقف نامه حمّام شریف.

3. تذکره شعرای معاصر اصفهان.

4. زندگی نامه آیت اللّه العظمی بروجردی.

5. تاریخ سامرّا و زندگی عسکریین علیهماالسلام .

6. تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان.

7. تعلیمات دینی، دوره پنج جلدی، با همکاری سایر دبیران اصفهان.

8. ارمغان اصفهان یا شرح حال و شاگردان

آیت اللّه میرسیّدعلی بهبهانی.

9. عطیّة الجواد علیه السلام .

10. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر یا بیان سبل الهدایة فی ذکر اعقاب صاحب الهدایه، سه جلد.

11. بیان المفاخر، در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سیّدمحمّد باقر حجّت الاسلام شفتی، دو جلد.

12. خاندان شیخ الاسلام اصفهان.

13. یادنامه فقیه اهل بیت سیّد بحرالعلوم میردامادی.

14. زندگی نامه علاّمه مجلسی، دو جلد.

15. سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان (لسان الارض).

16. ابطال الصّفا فی ذکر اسماء الشّهدا

(یاران باوفای امام حسین علیه السلام .

17. تاریخچه ارزنان و مقبره علیا جناب زینب خاتون.

18. مزارات اصفهان.

ص: 31

ب) آثار چاپ شده در ضمن کتاب های نویسندگان دیگر

1. «شرح حال ابراهیم سرّی پوده ای»، در مقدّمه دیوان سرّی.

2. «شرح حال حاج میرزا ابوالحسن آل رسول موسوی شمس آبادی (شهید اصفهانی) و خاندان او»، در مؤخّره کتاب تحفة الابرار.

3. «شرح حال سه نفر از خاندان عالم زاهد جلیل حاج محمّدابراهیم کلباسی» در مقدّمه کتاب حقوق زن در اسلام و ارث.

4. مقاله ای درباره «نقش اصفهان در جنبش تحریم تنباکو»، چاپ شده در کتاب سده تحریم تنباکو.

5. «غایة الآمال و الامانی (شرح حال سیّدهاشم بحرانی)» در مقدّمه کتاب اللّوامع النّورانیّه.

6. «اصفهان یا دارالعلم شرق (فهرست اجمالی مدارس دینی اصفهان)» در کتاب محیط ادب.

7. «شرح حال آقاباقر خوراسکانی»، در کتاب خورشید جی.

ج) مقالات چاپ شده در مطبوعات

1. «همدم مردم (یادی از علاّمه مجلسی)»، روزنامه رسالت.

2. «شرح حال حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی»، مجلّه نور علم.

3. «شرح حال آقا شیخ محمّدرضا نجفی

اصفهانی»، مجلّه نور علم.

4. «شرح حال حاج آقا حسین عمادزاده، هفته نامه نوید اصفهان.

5. «شرح حال حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی»، هفته نامه نوید اصفهان.

6. «شرح حال سیّدکریم نیکزاد امیر حسینی»، هفته نامه نوید اصفهان.

7. «شرح حال آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی، هفته نامه نوید اصفهان.

8. «به یاد تخت فولاد»، هفته نامه نوید اصفهان.

9. «مسجد سیّد اصفهان پایگاه مشروطیّت و انقلاب اسلامی»، هفته نامه نوید اصفهان.

ص: 32

د) مصاحبه ها

1. مصاحبه با مجلّه رشد معلم.

2. مصاحبه با فصل نامه تاریخ و فرهنگ معاصر.

3. مصاحبه با گاه نامه آیین فرزانگی.

4. مصاحبه با رادیو سراسری جمهوری اسلامی ایران، پخش شده در برنامه سیمای فرزانگان (هر جمعه ساعت 5/7 صبح).

ه_ .) آثار چاپ نشده

1. تذکره شعرای اصفهان (متقدّمین).

2. گوهر گران بها در مادّه تاریخ وفیات علما و شعرا.

3. تحفة السّفر.

4. شجره طیّبه یا سادات اصفهان.

5. انیس الفارغین، جنگ اشعار و متفرّقات.

6. کتاب شناسی قرآن مجید.

7. امام زادگان اصفهان و توابع.

8. اربعین در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام .

9. فدک و سیر تاریخی آن.

10. اربعین، در ذکر چهل حدیث درباره علماء.

11. کلمات المعصومین علیهم السلام ، به ترتیب موضوعی.

12. قرآن در احادیث، مجموعه احادیث با موضوع قرآن.

13. صحیفه جوادیّه.

14. الحائریّون، مدفونین در کربلا.

15. به یاد کربلا.

16. الحجّة البالغه، احادیث در فضائل علی و اهل بیت علیهم السلام از کتب اهل سنّت.

17. شرح حال و کلمات قصار چهارده معصوم علیهم السلام ، چهارده جلد.

18. تاریخ کاظمین.

19. اعراب کلمات مشکله قرآن مجید.

20. منطق و فلسفه.

21. خاندان شفروه اصفهان

22. خاندان خجندیان (آل خجند) و محدّثین شافعی اصفهان.

23. خاندان ترکه اصفهان (آل ترکه).

24. اشعری های قم و اصفهان.

25. مستبصرین، در شرح حال کسانی که شیعه شده اند.

26. گنجینه.

ص: 33

27. بهشت و جهنّم.

28. جغرافیای اصفهان، مأخوذ از کتاب ذکر اخبار اصفهان.

29. خاندان میرداماد.

30. شرح حال سادات بهشتی اصفهان.

31. خوانین بختیاری.

32. خاندان نصیری طوسی اصفهان.

33. روزنامه های اصفهان.

34. تاریخ تشیّع اصفهان و زندگانی حافظ ابونعیم محدّث اصفهانی.

35. معاریف اصفهان.

36. مردان نامی اصفهان که اکنون در اختیار شما است، و با نام اعلام اصفهان منتشر می شود، در چندین مجلّد.

37. دارالعلم شرق، تاریخ مدارس دینی اصفهان.

38. وفیات الاعوام، نام بزرگان علم و حکمت بر حسب سنواتِ وفات آن ها.

39. مجموعه موضوعی آیات قرآن، هفتاد موضوع.

40. شرح حال آقا سیّدابوالقاسم دهکردی.

41. شرح حال میرسیّدعلی نجف آبادی.

42. شرح حال حاجیه خانم امین (بانوی ایرانی).

43. شرح حال ملاّ محمّدحسین فشارکی.

44. شرح حال سیّدابوالحسن مرتضوی کرونی.

45. شرح حال سیّدمحمّد نجف آبادی.

46. شرح حال میرسیّدحسن روضاتی.

47. شرح حال جهانگیرخان قشقایی.

48. شرح حال حاج میرزا یحیی مستوفی بیدآبادی.

49. شرح حال میرزا علی آقا شیرازی.

50. شرح حال آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای.

51. شرح حال سیّداسماعیل صدر.

52. شرح حال ملاّمحسن فیض.

53. شرح حال شیخ مفید.

54. شرح حال ثقة الاسلام کلینی.

55. ارشاد النّاس یا شرح حال شیخ عبّاس مصباح دستگردی.

56. شرح حال خواجه نصیرالدّین طوسی.

57. شرح حال دانشمندان قمیشه اصفهان، ناتمام.

58. کتاب هایی که خوانده ام.

ص: 34

آشنایی نگارنده با مؤلّف این کتاب

سال های آخر دبیرستان بودم، و به خاطر علاقه ای که به تاریخ و ادبیّات داشتم، یادداشت هایی فراهم کرده بودم. وقتی که کتاب هایی از مرحوم استاد مهدوی مثل تذکرة القبور (رجال اصفهان) و دانشمندان و بزرگان اصفهان را از کتابخانه ها به امانت گرفتم و خواندم، بسیار مشتاق شدم که ایشان را ببینم. خوش بختانه ایشان مقاله ای در اعتراض به بی توجّهی به تخت فولاد و تخریب و انهدام آن، در هفته نامه نوید اصفهان نوشته بودند. از مدیر هفته نامه، آقای دکتر فضل اللّه صلواتی آدرس و تلفن ایشان را گرفتم، و موفّق به دیدار استاد مهدوی شدم. اگرچه من در آن زمان یک محصّل دبیرستانی کم تجربه بیش نبودم؛ امّا ایشان با مهربانی و ملاطفت و تواضع، مرا به حضور پذیرفت، یادداشت ها و نوشته هایم را با حوصله مطالعه کرد، و به خطّ خود، برخی اشتباهات آن ها را اصلاح، و یا توضیحاتی به آن ها اضافه کرد.

این، آغاز یک رابطه دوستانه و علمی بود که حدود هفت سال؛ یعنی تا آخر عمر استاد به طول انجامید. هر هفته، پنج شنبه و یا جمعه و یا هر دو هفته یک بار به زیارت استاد نائل می شدم، و از خرمن دانش و معلومات و تجربیّات ایشان بهره مند می شدم. علاوه بر آن، مهیمان نوازی ایشان و خانواده محترم، همیشه موجب شرمندگی این حقیر می شد.

ایشان مهم ترین مشوّق این جانب در ادامه کارهای تحقیقی و مطالعاتی بود. تحقیقات تازه بنده را می دید، و درباره آن ها نظر می داد. کتاب ها و منابع را معرّفی می کرد، و گاه کتاب هایی را به امانت می داد. افسوس که این روزها مثل برق و باد گذشت، گویی لحظه ای بیش نبود.

سرانجام، تقدیر آن بود که این عزیز، از میان ما کوچ کند، و به جوار رحمت بی منتهای الهی مقیم شود. این مفارقت و جدایی، برای این مرید و شاگرد شیفته، سخت دشوار بود؛ امّا یاد و خاطره ایّام مصاحبت و راهنمایی ها و رهنمودهای او تا حدودی تحمّل این جدایی را بر من آسان می کرد.

آن چه بیشتر مرا نگران و ناراحت می کرد، این بود که ایشان نتوانست همه آثار خود را تدوین و تنظیم کند، و چاپ و انتشار آن ها را به چشم خود ببیند.

ص: 35

اکنون اگرچه خود را لایق و شایسته گردآوری و تدوین آثار استاد، جهت چاپ نمی دانم؛ امّا خوشحالم که بالاخره زمینه ای فراهم شد تا بتوانم دِین خود را به ایشان ادا کنم. امیدوارم انتشار این اثر، باعث شادی روح ایشان و باقیات الصّالحات او در سرای باقی باشد.

درباره نام کتاب

مرحوم مهدوی نام مشخّصی بر روی این کتاب ننهاده بود، در برخی از اوقات، آن را مردان نامی اصفهان و گاهی رجال اصفهان می نامید.

بنا به پیشنهاد حقیر، و پذیرش وصیّ محترم مؤلّف، جناب آیت اللّه آقای حاج شیخ هادی نجفی، کتاب، اعلام اصفهان نامیده شد.

استفاده از کلمه «اعلام» به معنی شخصیّت های برجسته، بزرگان علم و ادب و مشاهیر فرهنگ و تاریخ، مسبوق به سابقه است، کتاب الاعلام تألیف زرکلی و طبقات اعلام الشّیعه تألیف شیخ آقابزرگ تهرانی نمونه هایی از کاربرد لغت «اعلام» است.

روش تدوین، تنظیم و تصحیح کتاب

با همکاری خانواده محترم مرحوم استاد مهدوی و وصیّ محترم ایشان _ عالم

جلیل القدر آیت اللّه حاج شیخ هادی نجفی یادداشت ها و آثار ایشان در اختیار نگارنده قرار گرفت.

اثری که اکنون پیش روی شما است، مجموعه ای است برگرفته از فیش های تحقیقی و شرح حال های مدوّن و نامدوّن که بالغ بر چندین هزار فیش می شود.

هم چنین مرحوم مهدوی در چندین دفتر به صورت الفبایی، شرح حال بزرگان اصفهان را گردآوری و تدوین کرده، و آن را رجال اصفهان نامیده بود؛ ولی تألیف آن به اتمام نرسیده، و برخی از صفحات، نانوشته و سفید باقی مانده است.

این دفترها به قطع وزیری و دوازده دفتر است:

1. جلد اوّل (آ_ الف) تا شرح حال ابراهیم آذینوه.

ص: 36

2. جلد دوم (باب ابو _ ابی) تا شرح حال اثرم.

3. جلد سوم (باب الاحامد = احمدین) تا شرح حال احمد بختیاری.

4. جلد چهارم (از اختر تا آخر حرف الف) تا شرح حال ایزدگشسب.

5 و 6. جلد پنجم (باب الباء، باب التّاء) تا شرح حال «تنها»، در دو دفتر، یک دفتر (باب الباء) و دفتر دوم (باب التّاء).

7. جلد ششم (باب الثّاء _ باب الجیم) تا شرح حال حاج شیخ جمال الدّین خوانساری.

8. جلد هفتم (باب الحاء) تا شرح حال حیرت.

9. جلد هشتم (باب الخاء) تا شرح حال خال بختیاری.

10. جلد هشتم (باب الرّاء) تا شرح حال رجالی.

11. جلد هشتم (باب الصّاد _ باب الضّاد تا باب الطّاء) تا شرح حال طوطی.

12. جلد هشتم (باب المیم) تا شرح حال حاج مطهّرعلی شاه.

و آخرین منبع تدوین کتاب، استفاده از تألیفات چاپ شده زنده یاد مهدوی بود.

امّا مراحل انجام کار:

ابتدا فیش های اسامی «آ» و «الف» به ترتیب نام کوچک و نام پدر مرتّب شد. پس از اتمام کار، نگارش و تدوین کتاب آغاز شد. شرح حال هایی که استاد مهدوی به طور مستقل نوشته بود، پاک نویس شد، و ضمن تطبیق با تألیفات چاپ شده ایشان، با منابع دیگر نیز تطبیق داده، و مطالب جدید در متن گنجانده شد.

بسیاری از شرح حال ها نیز مدوّن نبود؛ لذا فیش های متعدّد راجع به یک شخصیّت، مثلاً تألیفات، زندگی نامه، شاگردان و غیره، در نگارش شرح حال مدوّن هر شخص، مورد استفاده قرار گرفت، و با سایر منابع، تطبیق داده شد.

در این مرحله، از دفاتر رجال اصفهان و نیز کتاب های چاپ شده استاد نیز استفاده شد، و شرح حال ها تکمیل گردید.

بنا به پیشنهاد وصیّ محترم مؤلّف، جناب آیت اللّه حاج شیخ هادی نجفی شرح حال معاصرین و

ص: 37

نیز شخصیت هایی که در کتاب های رجالی دیگر آمده است، و مرحوم مهدوی موفّق به نوشتن شرح حال آنان نشده اند نیز به کتاب افزوده شد.

افزوده های مصحّح کتاب، به دو صورت از متن اصلی کتاب متمایز شده است:

1. در صورتی که کلّ شرح حال یا مدخل در آثار چاپ شده و یا چاپ نشده مرحوم مهدوی موجود نباشد، در کنار عنوان، با ستاره (*) مشخّص می شود.

2. در صورتی که مطالبی برای تکمیل شرح حال به متن کتاب افزوده شود، با علامت کروشه [ ] از متن اصلی متمایز می گردد.

در نگارش و رسم الخط، سعی شده است حتّی الامکان شیوه نگارش و انشای مؤلّف، حفظ شود تا در آینده، پژوهشگران بتوانند در باب انشاء و نثر این کتاب، اظهار نظر کنند. به این خاطر، تا حدّی که به شیوایی جملات، آسیبی نرسد، از تغییر نثر مؤلّف به شیوه نثرامروزی خودداری شد تا اصالت اثر حفظ شود؛ چراکه هر نثر، به یک مقطع زمانی خاص تعلّق دارد.

در همین جا لازم است یادآوری شود که محقّق، تمام تلاش خود را برای تهیّه کتابی پاکیزه، خواندنی، بدون غلط و جامع به کار بسته است؛ امّا فرصت اندک تدوین و تحقیق، عدم دسترسی به برخی منابع و شرح حال ها، حجم عظیم فیش ها و عجله ای که برای آماده کردن کتاب وجود داشت، خواهی نخواهی، باعث پیدایش اشتباهات، نقایص و مشکلاتی در این اثر گردیده است. این جانب مسؤولیّت این اشتباهات و نقایص را بر عهده می گیردم، و بنابراین، ساحت مؤلّف محترم از این اشتباهات مبرّا است.

امید است که خوانندگان ارجمند و محقّقان باریک اندیش و نویسندگان نکته سنج، این اشتباهات و قصورها را بر این حقیر ببخشایند، و امیدواریم از نظرات و انتقادهای محقّقان در مجلّدات بعدی استفاده کنیم. هم چنین با عرض پوزش از محضر علماء، نویسندگان، هنرمندان، نویسندگان و بزرگانی که نام و شرح حال آنان از قلم افتاده است، امیدواریم که در آخرین مجلّد کتاب، تحت عنوان «استدراک»، جبران مافات کنیم، و شرح حال آنان را زینت افزای کتاب قرار دهیم.

در تنظیم کتاب، با توجّه به آثار و تألیفات مرحوم مهدوی، و روش تراجم نویسان و

ص: 37

دانشمندان رجال، باب خاندان ها کنیه ها و نساء، به طور جداگانه، و با رعایت ترتیب حروف الفبا در کتاب گنجانده شد.

سپاس و قدردانی

خدای را سپاس می گویم که کار جمع آوری، تدوین، تصحیح و تکمیل این اثر ارزنده را نصیب این حقیر گردانید. امید که چاپ این کتاب، موجب شادی روح مؤلّف باشد، و این کتاب به عنوان مرجعی جامع، موثّق و قابل اعتماد برای محقّقین و علاقه مندان مورد استفاده قرار گیرد. برای مؤلّف محترم، آمرزش و غفران و علوّ درجات را از پیشگاه خداوند متعال خواهانم.

در پایان، بر خود واجب می دانم از همه عزیزانی که این جانب را در تصحیح و تکمیل این کتاب یاری رساندند، و یا مورد تشویق و عنایت خود قرار داده اند، قدردانی و تشکّر کنم:

_ از دانشمند محترم آیت اللّه آقای حاج شیخ هادی نجفی _ مدّ ظلّه _ وصیّ محترم مؤلّف که رهنمودها و حمایت های ایشان موجب به ثمر رسیدن فعّالیت ها و چاپ و نشر این اثر گردید.

_ از خانواده های محترم مرحوم مهدوی، خصوصا همسر مکرّمه ایشان که سال ها در کنار آن فقید سعید، زمینه آرامش ایشان را برای تحقیق و تألیف فراهم ساختند، و نیز جناب آقای حاج حمیدرضا فروغی داماد محترم مرحوم مهدوی که فیش ها و یادداشت های نویسنده فقید را در اختیار این جانب قرار دادند.

_ هم چنین از خانواده محترم آن مرحوم، به واسطه این که هزینه تحقیق را برعهده گرفته اند.

_ از عالم فاضل محقّق، جناب حجّت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّد سمامی حائری _ دامت برکاته _ و داماد ایشان، جناب حجّت الاسلام آقای سیّدمحمّدحسین روحانی _ حفظه اللّه تعالی _ که مدّتی وقت را صرف تحقیق حروف «آ» و «الف» این اثر کردند.

_ از دوست گرامی و محقّق پرتلاش آقای رحیم قاسمی _ حفظه اللّه تعالی _ که در فراهم آوردن این اثر، سهم عمده ای داشتند، و در تکمیل و تصحیح کتاب، و تهیّه شرح حال بسیاری از علمای معاصر اصفهان، و ارائه ده ها شرح حال جدید از علمای معاصر، و تأمین کتاب ها و منابع

ص: 39

مورد نیاز، به پیش برد کار، کمک کردند پس از تکمیل حروفچینی کتاب نیز مطالب تکمیلی ارزشمندی به آن اضافه کردند که درون پرانتز جای داده شده است. و نیز طلبة فاضل، آقای سیّدجواد مهاجر که در فیش برداری مطالب به ما یاری رساندند.

_ از جناب آقای محمّدرضا زادهوش که در مراحل فنّی، و ویرایش کتاب تلاش فراوان داشتند.

_ و سرانجام از شهردار محترم اصفهان آقای دکتر سقّاییان نژاد و رییس مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل آقای دکتر چلونگر که چاپ و نشر این کتاب، مرهون فرهنگ دوستی و بذل عنایت آنان است، و نشان از علاقه ایشان به تاریخ و فرهنگ اصفهان دارد.

_ و از کلّیه عوامل چاپ و نشر در چاپ خانه و لیتوگرافی که تمام سعی خود را در چاپ کتابی آبرومند به کار برده اند، صمیمانه تشکّر و قدردانی می کنم، و سلامتی و بهروزی آنان را از محضر حضرت باری تعالی خواهانم.

وآخر دعوانا أن الحمدللّه ربّ العالمین

غلام رضا نصراللّهی

اوّل شوّال المکرّم 1427ق

عید سعید فطر

2 / 8 / 1385

ص: 40

اجازات مؤلّف

اجازه شیخ آقابزرگ طهرانی

به مؤلّف در پایان کتاب الاسناد المصطفی الی آل المصطفی از مجیز

ص: 41

اجازه آیت اللّه سیّدمصطفی صفایی خوانساری قدس سره به مؤلّف

ص: 42

اجازه آیت اللّه سیّدمصطفی صفایی خوانساری قدس سره به مؤلّف

ص: 43

اجازة آیت الله العظمی آقای سیّدعلی علّامه فانی قدس سره

ص: 44

اجازة مرحوم سیّدضیاءالدین علّامه قدس سره

ص: 45

اجازه آیت اللّه العظمی شیخ محمّدعلی اراکی قدس سره

ص: 46

اجازه آیت اللّه شیخ محمّدباقر کمره ای قدس سره

ص: 47

اجازه آیت اللّه سیّدمحمّدعلی موحّد ابطحی قدس سره

ص: 48

اجازه آیت اللّه سیّدمحمّد شیرازی قدس سره

ص: 49

فهرست عناوین

اشاره

اعلام اصفهان

آ _ الف

ص: 50

ص: 51

آدم مدینی

ابوبشر آدم بن بشر بن آدم بن سعید مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی منسوب به مدینه است که امروزه به آن جا «شهرستان» می گویند، او از محمّد بن بُکیر بن محمّد حضرتی روایت می نماید، و احمد بن محمّد بن نُصیر از او نقل حدیث می کند. (1)

آدم بن سعید مدینی

از محدّثین قرن دوم هجری است. در اوائل زمان هارون الرّشید به مکّه مشرف گردیده است، و نقل می نماید که در حال طواف، بر وکیع بن جرّاح وارد شدم، و چهارصد مسأله از او پرسیدم، و جواب های آن ها را حفظ کردم. رسته و قاسم بن محمّد بن موسی فقیه معروف به «کاسولا» از او روایت می کنند.(2)

آذرپژوه

آذر پژوه، از اهالی اصفهان و معاصر خسرو پادشاه ساسانی بوده، و خود از شاگردان بزرگمهر، حکیم معروف و وزیر انوشیروان بوده، و به دستور شاه ساسانی، کتابی از زرتشت به نام زوره که به زبان پهلوی بوده است، و جهت پادشاه هند فرستاده، و شاه هند آن را به خسرو رسانیده است را تفسیر کرده، و به شاه تقدیم نموده، و مورد پسند و قبول او واقع گردیده است. پادشاه دستور داد که نامه دهقان خداپرست را نیز مختصر کند. وی نیز آن را انجام داد، و به شاه تقدیم نمود.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص169.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص169.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص397؛ فهرست کتابخانه ملّی، ج9، ص625.

ص: 52

آذر شاپور

آذر شاپور فرزند آذرمانان، از مردم قریه هرستان ماربین اصفهان در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء می نویسد که:

فیروز فرزند یزدجرد در یک صد و هفتاد سال قبل از اسلام به او دستور داد که باروی جی را که نیمه تمام و مخروبه بود، تجدید عمارت کند.(1)

این بارو نیز در طول تاریخ خراب گشته، و اثری از آن باقی نیست.

آذر نیوق

جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری در ضمن وقایع سال 91 هجری فتح اندلس (اسپانیا) را به دست طارق بن زیاد مولی موسی بن نصیر می نویسد: و آن زمان اندلس به دست آذرنیوق مردی از اهل اسپهان بود که نیاکانش شاهان عجم اندلس بودند، و آذرنیوق با تاج و جامه پادشاهی به میدان آمده، و طارق با همه لشکر، با او روبرو شده، و آذرنیوق کشته شده، آن ملک بزرگ در 92 کشته شد.(2)

آزاد اصفهانی

آزاد شاه اصفهانی، از شعرای عهد نادرشاه افشار بوده، و در همان سال ها وفات یافته است.

از او است:

ای خوش آن دیده که یابد نظر از منظر دوست وی خوش آن جبهه که شود دست به خاک در دوست(3)


1- سنی ملوک الارض و الانبیاء، ص38؛ آثار ملّی اصفهان، ص3.
2- تاریخ اصفهان و ری، ص42.
3- تذکره روز روشن، ص6.

ص: 53

آشوبی نطنزی

آشوبی نطنزی از شعرای قرن دهم هجری است. وی شعر می سروده، و خطّ نستعلیق را خوش می نوشته است.(1)

میر آصف قزوینی

میر آصف قزوینی، عالم فاضل زاهد، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری، در قزوین و اصفهان تحصیل نموده، و به مراتبِ عالی علم و کمال دست یافته است. پس از اتمام تحصیلات، چندی در قزوین و تفلیس و سایر شهرها سفر کرده، و به تربیت شاگردان دانشمند مشغول بود. بالاخره به اصفهان آمد، و مدّتی پس از محاصره اصفهان به دست افغان ها در سال 1136ق وفات یافت. وی را شرحی است بر خطبه همام از خطب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام .(2)

میرزا آقا بابا ثابت اصفهانی*

میرزا آقا بابا ثابت اصفهانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و در سرودن انواع شعر و فنّ مادّه تاریخ سرایی مهارت داشته است. این مادّه تاریخ در رثای شخصی به نام حاج علی اصفهانی از او است:

با دل زار از پی تاریخ او ثابت نوشت: «بزم جنّت مسکن حاجی علی شد زین جهان»(3)


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص1.
2- تتمیم امل الآمل، صص48 _ 49؛ نجوم السّماء، صص273 _ 274؛ فوائد الرّضویه، ج1، ص53؛ ریحانة الادب، ج2، صص447 _ 448؛ الذّریعه، ج7، ص113؛ الکواکب المنتشره، ص17؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص43 _ 44؛ اعیان الشّیعه، ج5، ص8.
3- تراجم الرّجال، ج1، صص111 _ 112؛ تذکره شعرای فارسی سرا، صص59 _ 60؛ فهرست مرعشی، ج18918.

ص: 54

آقا بابا خرّم اصفهانی

آقابابا متخلّص به «خرّم»، شاعر اصفهانی مقیم قزوین، در آن شهر به دستور علی قلی میرزا کتاب جلاء العیون را در جنگ ها و شهادت یاران حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به نظم آورده است. از اشعار او است:

گر بر سرم نهد شه دُلدُل سوار پای بر فرق فرقدان نهم از افتخار پای

بنهاد پا به دوش شهی کز شرف نهاد با موزه بس فراتر از این نه حصار پای

باعث اگر نبود وجودت نمی نهاد هرگز برون ز کتم عدم روزگار پای

* * *

به چه کار آیدم اگر نکنم نقد جان را فدای سیمبری

اثری نیست ناله را خرّم ور نه می کرد در دلش اثری(1)

آقا بابا عارض اصفهانی

آقابابا اصفهانی متخلّص به «عارض» شاعر ادیب، در اصفهان می زیسته، و از راه پاره دوزی امرار معاش می کرده، در سال1228 وفات یافته، و این بیت از او است:

دلبرم در بر و پرسم ز کسان یار کجاست تاکه اغیار ندانند که دلدار کجاست(2)

سیّدآقا خلیفه سلطانی

سیّدآقا خلیفه سلطانی فرزند میرزا اسماعیل، عالم فاضل از تألیفات او است: 1. شرح بر کتاب سرمایه ایمان تألیف ملاّعبدالرزّاق لاهیجی؛ 2. شرح خلاصة الحساب شیخ بهایی(3)


1- تذکره سفینة المحمود، ص495.
2- تذکره شبستان ص 213 مجمع الفصحاء ج 3ص 1144، تذکره دلگشا ص 489، سفینة المحمود ص 409، تذکره اختر ص 145، مجمع الفصحاء ج 5 ص 730و 731
3- اعیان الشّیعه، ج10، ص511.

ص: 55

آقاجونی معمار

آقاجونی، معمار اصفهانی، از معماران هنرمند قرن سیزدهم هجری است. وی بسیاری از مساجد، امام زاده ها و اماکن متبرّکه را ساخته، و یا مرمّت نموده است. ازجمله آثار او مسجد رحیم خان در اصفهان است که در سال 1304ق آن را ساخته است.(1)

ملاّآقاجان زفره ای

ملاّآقاجان بن حاج محمّد علیّ بن عبداللّه زفره ای، عالم فاضل، در سال 1257ق متولّد [شده]، و در 1334ق وفات یافته است، از بزرگان قریه «زفره» کوهپایه است(2).

آقاجان کاشی پز*

آقاجان کاشی پز، فرزند آقامؤمن، از هنرمندان دوره قاجاریّه است. در هنر کاشی سازی از اساتید بزرگ روزگار خود بود، و آثار ارزنده ای از خود به جای گذاشت. کاشی های مسجد سیّد اصفهان که سال نصب آن ها 1325ق است از آثار ارزشمند او است. آقاجان کاشی پز در سال 1336ق در اصفهان وفات یافت، و در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی واقع در تخت فولاد مدفون گردید(3).

میرزا آقاخان محاسب الدّوله

میرزا آقاخان محاسب الدّوله معروف به مصفّی فرزند حسینقلی خان [بن میرزا محمّد خان بن بیگلر خان اصفهانی] فاضل ادیب عارف، از دانشمندان مشهور و عرفا و ریاضی دانان معروف اصفهان بود. وی در سال 1274ق در تهران متولّد شد، [و در مدرسه دارالفنون به تحصیل پرداخت]، نزد میرزا عبدالغفّارخان نجم الدّوله اصفهانی ریاضیات را


1- دائرة المعارف تشیّع، ج2، ص124.
2- منتخب اشعار رجاء زفره ای، ج2، ص89؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص209.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص673 _ 674؛ تخت فولاد سرزمین جاویدان، نسخه تایپی؛ بیان المفاخر، ج2، ص105؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص124.

ص: 56

تکمیل نمود، و از سال 1312 به اصفهان آمد، و در بانک شاهی مشغول خدمت گردید. وی به دستیاری مردم حاج شیخ علی اکبر شیخ الاسلام و میرزا مسیح خان حافظ الصّحه و میرزا علی اکبرخان سرتیپ، مدرسه ایتام را تأسیس نمود که در آن، عدّه ای قریب پنجاه نفر از ایتام را سرپرستی نموده، و درس دادند، از سال 1323 نام آن به مدرسه علیّه و ایتام تبدیل گردید، و در این اواخر نام ایتام از آن حذف شد، و اکنون در محلّ اوّلیه، باقی و به مدرسه علیّه معروف است.

محاسب الدّوله از آزادی خواهان معروف و عضو انجمن ولایتی اصفهان بود، و از مشروطه خواهان به شمار می رفت.

وی از عرفای اصفهان است که از طرف ظهیرالدّوله جانشین صفی علی شاه اجازه دستگیری و ارشاد داشت، و جزو صوفیّه نعمت اللّهیّه صفی علی شاهی بود، و در اواخر، ارادت به آقامیرزاعبّاس پاقلعه ای صابرعلی شاه پیدا کرد، و به جرگه صوفیّه مریدان ذوالرّیاستین پیوست.

مشارٌالیه در غرّه جمادی الاوّل سال 1256ق در اصفهان وفات یافت، و در ایوان بقعه مرحوم آقاسیّدحسن مدرّس مدفون گردید. کتب زیر از آثار قلمی او است:

1. تاریخچه مدرسه دارالفنون 2. تاریخ عمومی سلاطین اروپا 3. تاریخ مصر 4. اصول جبر و مقابله، مطبوع 5. اصول جغرافیایی کره زمین(1).

آقا کوچک قمشه ای

آقا کوچک قمشه ای، عالم و عارف و از اهالی قمیشه است. در اصفهان ساکن [بود، و] در سال 1297 قمری وفات یافت، و در صحن تکیه مادر شاه زاده، جنب قبر حاج صادق تخت فولادی، در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش را [میرزا حسن قمشه ای متخلّص به] «مفتون» گوید:

بهر تاریخ وفاتش کلک «مفتون» زد رقم: «زبده آل سلوک اندر جنان شد رستگار»(2)


1- اعیان الشّیعه، ج6، ص11؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص156؛ مکارم الآثار، ج6، ص2063؛ دایرة المعارف دانش بشر، ص1191؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص46؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص47 _ 48؛ مزارات اصفهان، صص168 _ 169.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص225؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص49 _ 50؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص93؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص121.

ص: 57

آقا گلی اصفهانی*

آقا گلی اصفهانی، از صنعتگران هنرمند اصفهان در اواخر قاجاریّه است. وی در اصفهان به ساختن تار و سنتور می پرداخته است(1).

آقایی اصفهانی

آقایی فرزند رجب علی شریف اصفهانی، از فضلا و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب نخبه، رساله عملیّه حاجی کلباسی که آن را در سال 1240ق به خطّ نسخ، کتابت نموده است که به شماره 1054 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

آل ترکه

آل ترکه یکی از خاندان های معروف شیعه در اصفهان هستند که چندین قرن به علم و ریاست شهرت داشته اند.

جدّ اعلای آنان از خجند به اصفهان آمده، و در این شهر سکونت نموده است، و چون ایشان از نژاد ترکان ترکستان می باشند، به «ترکه» شهرت یافته اند. این خاندان علمی و ادبی تا قرن یازدهم هجری در اصفهان حضور داشته اند، و مقابر آنان جنب مسجد لنبان بوده، و از بین رفته است، و اثری از آن باقی نیست. اکنون به شرح حال عدّه ای از حکماء، عرفاء، علماء و شعرای این خاندان می پردازیم.

آل ترکه _ ابوالهادی*

ابوالهادی ترکه اصفهانی، از فضلای اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده، و مجاز از مولی محمّدتقی مجلسی _ علیه الرّحمه _ است. تاریخ اجازه، 14 صفر المظفّر سال 1058ق


1- سرگذشت موسیقی ایران، ج1، ص170؛ تاریخ موسیقی ایران، ج2، ص699.
2- فهرست گوهرشاد، ص191.

ص: 58

می باشد.(1)

آل ترکه _ خواجه حبیب اللّه

خواجه حبیب اللّه ترکه، از دانشمندان قرن دهم هجری بوده، و منصب قضاوت را در این شهر بر عهده داشته است. شعر نیز می سروده، و رباعیّاتی از او دردست می باشد.(2)

آل ترکه

ضیاءالدّین علی ترکه اصفهانی فرزند خواجه حبیب اللّه، عالم و شاعر ادیب، برادرِ خواجه افضل الدّین محمّد ترکه است(3). در کتاب کشکول شیخ بهایی این رباعی را از او نقل می کند:

بی خوابی شب جان مرا گرچه بکاست در خواب شدن از ره انصاف خطاست

ترسم که خیال او قدم رنجه کند عذر قدمش به سال ها نتوان خواست(4)

آل ترکه _ صائن الدّین علی

ابومحمّد صائن الدّین علی بن صدرالدّین محمّد بن ابوحامد افضل الدّین محمّد بن حبیب الله ترکه اصفهانی از معروف ترین افراد آل ترکه، و از دانشمندان قرن نهم هجری است. وی عالمی فاضل و حکیمی عارف و ادیبی ماهر بود، در اصفهان متولّد شد. ابتدا نزد برادرش به تحصیل پرداخت، سپس به مسافرت به شهرهای مختلف رفت، و از محضر علمای آن شهرها بهره برد، و در علوم زمان خود به استادی رسید.

[وی در دستگاه امیرزادگان تیموری، صاحب شهرت و احترام بود، در زمان حکومت شاهرخ به قضاوت شهر یزد منصوب شد؛ امّا پس از مدّتی به فساد عقیده متّهم شد، و به دستور شاهرخ به هرات رفت، و با نوشتن کتاب نفثة المصدور به دفاع از خود پرداخت. در


1- فهرست مرعشی، ج32، ص624.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص58؛ مزارات اصفهان، ص61؛ تاریخ نظم و نثر، ج1، صص451 و 498.
3- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص452.
4- کشکول، ج1، ص162.

ص: 59

سال 830ق پس از آن که احمد لر که از پیروان فضل اللّه استرآبادی پیشوای حروفیّه بود، در مسجد هرات، شاهرخ را کارد زد، صائن الدّین نیز به همکاری با توطئه گران متّهم، و مدّتی محبوس، و اموالش مصادره شد. عاقبت با خانواده اش آواره شهرها گردید. پس از مدّت ها دربه دری به بایسنغر فرزند شاهرخ توسّل جست، و از او امان یافت، و مدّتی به قضاوت نیشابور مشغول شد].

وی در 14 ذی حجّه 835ق در هرات وفات یافت. شیخ آقابزرگ او را از اعلام شیعه شمرده است.

وی تألیفات فراوانی دارد که برخی از آن ها به طبع رسیده است، این آثار عبارت اند از:

1. اسرارالصّلاة 2. التّمهید فی شرح قواعد التّوحید، مطبوع 3. شرح فصوص الحکم 4. شرح قصیده برده به فارسی که به مغیث الدّین ابوالفتح سلطان ابراهیم تقدیم شده (نسخه شماره 3464 کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم) 5. شرح گلشن راز 6. شرح قصیده تاییه ابن فارض 7. شرح نهج البلاغه 8. شقّ القمر در عرفان، به فارسی 9. رساله بائیّه در علم اعداد و حروف 10. رسالة المحمدیّه 11. مبدأ و معاد 12. مخزن الغرائب 13. مدارج الافهام الافواج 14. المعتقده 15. المفاحص در علم عدد 16. مناظرات خمس یا عقل و عشق 17. رساله در تحقیق أَنَا نُقْطَة الَّتی تَحْت الْباء 18. ضوء اللّمعات 19. رساله در معنی قابلیّت و تصوّر و تحقیق آن 20. تجلّی ذاتی، ترجمه رساله ابن هود مغربی 21. مناهج 22. نفثة المصدور 23. سلم دارالسّلام، در بیان حکم ارکان الاسلام در عرفان به فارسی 24. اطوار الصّوفیه یا اطوار ثلاثه 25. منظومات صائنیّه 26. جواب مکتوب امیررضا 27. شرح حدیث عما 28. اعتقادیّه 29. شرح ابیاتی از ابن عربی 30. مقبول الملوک یا خواصّ الحروف 31. نفثة المصدور ثانی 32. مناظره بزم و رزم و غیره.(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص59؛ تاریخ نظم و نثر، صص274 _ 275؛ ریحانة الادب، ج3، ص343؛ الذّریعه، ج11، صص136 و 68؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص332 و 335؛ رجال حبیب السّیر، ص123؛ تمهید القواعد، مقدّمه؛ عقل و عشق یا مناظرات خمس، مقدّمه؛ ریاض العلماء، ج4، ص240؛ طرائق الحقایق، ج3، صص68 _ 69؛ حروفیّه در تاریخ، صص 80 _ 81.

ص: 60

آل ترکه _ علی

علی یزدی، از دانشمندان قرن دهم هجری بوده، و در ریاض العلماء آمده که سبط صائن الدّین علی ترکه اصفهانی است.(1)

آل ترکه _ خواجه قاسم علی

خواجه قاسم علی ترکه، بنا به نوشته اسکندربیک منشی، از صاحب منصبان عهد صفویّه بوده، مدّتی وزیر حسن بیک استاجلو یوزباشی شد، و سپس وزارت آذربایجان یافت، و امّا آن جا نرفت.

اصلاً از تبریز بود؛ امّا پدرانش اصفهانی بودند. او برادر خواجه عنایت ترکه سابق الذّکر است.(2)

آل ترکه _ خواجه عنایت ترکه

اسکندر بیک منشی درباره او می نویسد: «وزیر حسن بیک فرزند حسین بیک از وزرای معتبر، مرد خلیق و آدمی پسندیده سلوک بود».(3)

آل ترکه _ خواجه افضل الدّین محمّد ترکه

عالم فاضل، فقیه محدّث، از دانشمندان قرن دهم هجری است. در اصفهان متولّد شد، و نزد علمای اصفهان به تحصیل پرداخت، و سپس به کاشان رفت، و نزد ابوالحسن ابیوردی معروف به «دانشمند» به تلمّذ پرداخت. آن گاه در اصفهان منصب قضاوت یافت. سرانجام شاه تهماسب او را به قزوین آورد، و منصب قضاوت لشکر را بالاشتراک به وی و میرعلاءالملک مرعشی داد.

صاحب عنوان، سال ها در قزوین به تدریس مشغول بود، و شاگردان بسیار داشت، و در


1- ریاض العلماء، ج2، ص240؛ مزارات اصفهان، ص61.
2- تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، ص165؛ مزارات اصفهان، ص62.
3- تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، ص165؛ مزارات اصفهان، ص62.

ص: 61

زمان شاه تهماسب و شاه اسماعیل دوم، همواره مورد احترام حکومت صفویّه بود. سفری به هند رفت، و مراجعت نمود.

آخرالامر مدّتی در مشهد مقدّس به تدریس پرداخت، و در سفری که به همراه حمزه میرزا داشت، در سال 991 در شهر ری وفات یافت. قاضی نورالدّین محمّد اصفهانی و علاّمه چلبی از شاگردان او به شمار می روند. طبع شعر نیز داشته، و «افضل» تخلّص می کرده [است].

این رباعی را شیخ بهایی در کشکول از او نقل می کند:

در دوزخ هجران، لب کس کی خندد یا خاطر او به خرّمی پیوندد

گر آن دوزخ چو دوزخ هجران است حاشا که خدا به کافری بپسندد

صاحب عنوان، دارای تألیفاتی است از آن جمله: 1. انموذج العلوم 2. دیوان اشعار 3. رساله در اعتراض به قول استاد خود جناب مقدّس اردبیلی در موضوع «امر بشی ء نهی عن ضدّه الخاص» 4. رساله در معقولات ثانیه(1).

آل ترکه _ جلال الدّین محمّد

جلال الدّین محمّد ترکه، از معاصران شاه عبّاس کبیر صفوی و بزرگان آل ترکه بوده است.(2)

آل ترکه، خواجه افضل الدّین محمّد

خواجه افضل الدّین محمّد صدر بن حبیب اللّه ترکه اصفهانی، از معاریف سلسله آل ترکه است که در 13 رمضان المبارک سال 850 به دستور شاهرخ در ساوه مقتول گردید(3).


1- تاریخ عالم آرای عبّاسی، ج1، ص246؛ تتمیم امل الآمل، ص71؛ ریاض العلماء، ج3، ص314؛ الذّریعه، ج2، ص404، ج9، ص85؛ فهرست مجلس، ج8، ص14؛ احیاء الدّاثر، صص210 _ 211؛ معجم مؤلّفی الشّیعه، ص101؛ کشکول، ج1، ص61؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص60؛ مزارات اصفهان، ص63.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص61.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص60 _ 61؛ مزارات اصفهان، ص61؛ اصفهان (کتاب جوانان)، ص216.

ص: 62

دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشّعراء گوید: «شاهرخ، شاه علاءالدّین را در شهر ساوه حکم کشتن کرد... . گویند دو نوبت، ریسمان خواجه افضل ترکه پاره شد، و او فریاد می زد که با شاهرخ بگویید که این عقوبت بر ما لحظه ای بیش نیست؛ امّا پنجاه ساله نام نیک خود را ضایع مساز»(1).

صاحب عنوان را تألیفات و مصنّفاتی است که از آن جمله است ترجمه کتاب ملل و نحل شهرستانی به فارسی که به طبع رسیده است، و مؤلّف آن را «تنقیح الادلّة و العلل» نام نهاده، و در یک شنبه 13 رجب 843 در اصفهان به پایان برده است(2). مدفن او در اصفهان به «درب آستان» معروف بوده است.(3)

آل ترکه _ صدرالدّین محمّد

خواجه رشیدالدّین فضل اللّه مکاتباتی با او داشته که در منشآت رشیدالدّین مضبوط است، و بر مقام علمی و نفوذ و اعتبار صاحب عنوان دلالت می کند.

خواجه رشیدالدّین فضل اللّه، وزیر سلطان غازان خان مؤلّف تاریخ غازانی یا تاریخ رشیدی هم چنین در آن کتاب می نویسد: «در کتابخانه اش دو هزار جلد قرآن دارد که چهارصد جلد آن مذهّب و به خطّ یاقوت مستعصمی است، و شش قرآن به خطّ احمد سهروردی، و بیست قرآن به خطّ ابن مقله، و شصت هزار جلد کتاب دیگر که از ایران و روم و توران و مصر و شام و عدن جمع آوری نموده است، و تمام این کتب، وقف بر رشیدیّه است».

کتب زیر از او است:

1. الاعتماد الکبیر 2. حکمت الرّشیدیّه، به نام خواجه رشیدالدّین فضل اللّه 2. حکمت


1- تذکرة الشّعراء، ص256.
2- فرهنگ فارسی، دکتر معین، ج5، ص989؛ فهرست رضوی، ج4، ص55.
3- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص448.

ص: 63

المنیعه 3. قواعد التّوحید 4. رساله در وجود مطلق.(1)

آل ترکه _ محمّد

محمّد بن علیّ بن محمّد ترکه، از علماء و فضلای قرن نهم هجری است.

سالک الدّین محمّد سعدی حموی متولّد به سال 847ق از او اجازه روایت و ریاست داشته است.(2)

آل ترکه _ مظفّر

میرزا مظفّر ترکه، شاعر و ادیب واعظ، او نبیره افضل الدّین محمّد ترکه است، و مانند اجدادش تولیّت مسجد جامع اصفهان و مقبره مشایخ دادایی یزد را بر عهده داشته، و علاوه بر آن، در دولت صفویّه به منشی گری مشغول بوده است. دیوان اشعاری داشته که اکنون در دست نیست، و طبعش به هزل و هجو مایل بوده است. وی تا سال 1076 که سال تألیف قصص الخاقانی است در قید حیات بوده است. این دو بیت در وصف شاه صفی از او است:

فانوس شمع قدسی و پاتاسر آینه رؤیت صباح عید و تو را پیکر آینه

نقّاش صنع لم یزل از سایه توست بر پرده های دیده هفت اختر آینه(3)

آل ترکه _ نظام الدّین

نظام الدّین بن تاج الدّین جلال الدّین بن عبداللّه بن حسین حسینی معروف به نظام الدّین ترکه، از علمای قرن نهم بوده، و زین الدّین علیّ بن حسن بن محمّد استرآبادی در سال 827ق از او اجازه دریافت نموده است.(4)


1- دانشمندان و سخن سرایان همدان، ج1، ص207؛ الذّریعه، ج25، صص38 و 108؛ مجلّه مهر، سال 8، شماره 2، اردیبهشت 1331؛ تاریخ نظم و نثر، ص447؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص61.
2- الضّیاء الّلامع، ص119؛ مزارات اصفهان، ص63.
3- قصص الخاقانی، ج2، صص80 _ 82؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص62؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص548. 2. الضّوء اللامع، ص146؛ مزارات اصفهان، ص63.
4- الضّوء اللامع، ص146؛ مزارات اصفهان، ص 63.

ص: 64

آل خجند

آل خجند، یکی از خاندان های علمی اصفهان است. افراد این خاندان، پیرو مذهب شافعی می باشند، و سال ها ریاست علمی اصفهان را بر عهده داشته، و ده ها عالم، محدّث، شاعر و واعظ از این خاندان برخاسته اند. خجندیان از اهالی خجند در ماوراءالنّهر بوده اند. خواجه نظام الملک جدّ اعلای آنان محمّد بن ثابت خجندی را به اصفهان آورده است، و فرزندان و احفادش در این شهر زندگی کرده اند. اینک به نام برخی از مشاهیر این خاندان اشاره می کنیم:

آل خجند _ ابراهیم

ابراهیم بن عبداللّه بن عبداللطیف خجندی، از دانشمندان اصفهان است. کتاب الاربعین موسوم به الماء المعین از تألیفات او است.(1)

آل خجند _ کمال الدّین احمد

کمال الدّین ابوسعد احمد بن محمّد بن ثابت بن حسن خجندی، از رؤسای شافعیان و از دانشمندان آل خجند بوده است(2). در سال 443ق اصفهان متولّد شد، و در مدرسه نظامیّه اصفهان تحصیل کرد، سپس به بغداد رفت، و در مدرسه نظامیه بغداد به تدریس پرداخت. او پس از وفات پدرش به اصفهان بازگشت(3)، و در غرّه شعبان 531ق وفات یافت.(4)

آل خجند _ ثابت*

عمادالاسلام عضدالدّین ابومحمّد ثابت بن عبدالصّمد بن محمّد بن عبداللّطیف خجندی از بزرگان خاندان خجندی است(5). گویا برادر صدرالدّین عمر بوده، و در زمان


1- کشف الظّنون، ج1، ص55.
2- مدارس نظامیّه، صص146 _ 147؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص63.
3- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص695؛ مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، ش16.
4- لباب الالباب، ص298، تعلیقات.
5- تلخیص مجمع الاداب، ج4، قسمت اوّل، ص439.

ص: 65

خود، بر شافعیان اصفهان ریاست داشت. کمال الدّین اسماعیل در قصاید خود به مدح او پرداخته است(1)، خود عضدالدّین خجندی شعر نیز می گفته است.

آل خجند _ علاءالدّین ثابت*

ابوسعد علاءالدّین ثابت بن محمّد بن احمد بن ثابت خجندی، از محدّثان و خطبای خاندان خجندی اصفهان است.(2) در سال 548ق در اصفهان متولّد شده حدیث را از محمّد بن محمّد بن ابی بکر شحام فراگرفت. او سال ها در اصفهان ساکن بود، تا این که در سال 633ق مغولان به اصفهان حمله کردند، و او به شیراز گریخت، [و در] آن جا ساکن شد، و همان جا در سال 637ق وفات یافت، و در مقبره مصلّی دفن شد(3).

آل خجند _ شهاب الدّین*

شهاب الدّین خجندی، از علماء و فقهای آل خجند بوده، و ریاست شافعیان اصفهان به او منتهی شده است. در زمان او درگیری شافعیان و حنفیان اصفهان بالا گرفت، و این زمان مقارن بوده است با حمله مغولان به ایران. شافعیان به ریاست شهاب الدّین خجندی مغولان را به اصفهان راه دادند تا حنفیان را قتل عام کنند؛ امّا مغولان پس از ورود به شهر، شافعیان و حنفیان، و سپس همه مردم را قتل عام کردند، و شهاب الدّین هم در این قتل عام در سال 633ق مقتول شد. کمال الدّین اسماعیل در قصاید خود او را مدح گفته است.(4)

آل خجند _ صدرالدّین عبداللطیف

[صدرالدّین عبداللطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از رؤسای شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری در اصفهان منصب قضاوت یافته، و از محدّثان و فقهای معروف بوده،


1- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص697؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص18.
2- تخلیص مجمع الآداب، ج4 قسمت دوم، ص1011.
3- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص697.
4- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص697؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص18.

ص: 66

بسیاری از او حدیث شنیده اند، از آن جمله است: یوسف بن عبدالرّحمان معروف به «ابن رکابی»(1)]. وی از دشمنان سرسخت اسماعیلیّه به شمار می رفته، و به تحریک او که سعدالملک آبی را به طرفداری از باطنینان متّهم کرده بود، سعدالملک را کشتند(2) عاقبت خود او در سال 532ق به دست یکی از فداییان اسماعیلی در اصفهان به قتل رسید.(3)

آل خجند _ علاءالدّین عبدالقادر

علاءالدّین عبدالقادر بن عبداللّه خجندی، از ادبا و شعرای اصفهان است، در سرودن شعر به عربی دستی توانا داشت. قصیده ای در مدح سعدالدّین محمّد بن علی ساوی سروده است(4).

آل خجند _ صدرالدّین عبداللطیف*

صدرالدّین ابوالقاسم عبداللّطیف بن محمّد بن عبداللّطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از مشهورترین بزرگان آل خجند است. در فقه و حدیث و شعر و ادب مهارت بسیار داشت. در رجب 535ق در اصفهان متولّد شد، و در این شهر تحصیل نمود، سرانجام به ریاست شافعیان اصفهان برگزیده شد، و به تدریس پرداخت، و وعظ و خطابه ایراد نمود. وی سفری به بغداد رفته، از خلیفه خلعت گرفت، سپس به ایران بازگشت. در جمادی الاوّل 580 در همدان به مرگ ناگهانی، عمرش به پایان رسید.

او مردی سخاوتمند و با همّت بود، و شعراء از عطایای او بهره مند، و مدّاح مناقب او بودند که از آن جمله اند: جمال الدّین عبدالرزّاق، کمال الدّین اسماعیل، خاقانی شروانی و مجیرالدّین بیلقانی. هم چنین اثیرالدّین اخسیکتی مرثیّه ای در وفات او سروده است.


1- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص102، آگهی شهان از کار جهان، ج1، ص243؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص695.
2- مجلّه یادگار، سال سوم، شماره 1، شهریور 1325، ص15.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
4- تلخیص مجمع الآداب، ج4، قسمت دوم، ص1029.

ص: 67

صدرالدّین خجندی به عربی و فارسی اشعاری سروده که در تذکره ها نقل شده است.(1)

آل خجند _ عبیداللّه*

ابوابراهیم عبیداللّه بن محمّد بن عبداللطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از دانشمندان و فقهای خاندان خجندی اصفهان است. از محدّثان مشهور عهد خود بود. سه بار به بغداد و مکّه معظّمه سفر کرد، و حج گذارد. وفاتش در سال 584ق در اصفهان اتّفاق افتاد.(2)

آل خجند _ صدرالدّین عمر*

صدرالدّین عمر خجندی، از فقهاء و علمای اصفهان در قرن هفتم و رییس شافعیان اصفهان بوده، و کمال الدّین اسماعیل و رفیع الدّین لنبانی(3)بارها او را مدح نموده اند. در زمان او شافعیان و حنفیان اصفهان به خصومت پرداختند که عاقبت با آشتی صدرالدّین عمر خجندی پیشوای شافعیان و رکن الدّین مسعود صاعد پیشوای حنفیان این اختلاف پایان گرفت. وفات صدرالدّین عمر قبل از سال 635ق (سال فوت کمال الدّین اسماعیل) رخ داد.(4)

ابوبکر محمّد بن ثابت بن حسن خجندی

از علماء و فقهای مشهور شافعیان اصفهان است. او نخستین شخص از خاندان خجندی است که به اصفهان آمد.


1- طبقات الشّافعیّة الکبری، سبکی، ج4، ص261؛ نزهة المجالس، ص81، مقدّمه؛ لباب الالباب، تعلیقات، صص799 و 614؛ فرهنگ معین، ج5، ص975؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص696؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، صص17 _ 18؛ مجلّه یادگار، سال سوم، شماره 1، شهریور 1325، صص21 _ 27.
2- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص696؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص18.
3- دیوان رفیع الدّین لنبانی، صص22 و 87.
4- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص697؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص8.

ص: 68

[وی ابتدا در مرو به سر می برد، و در آن جا تدریس و موعظه می کرد. خواجه نظام الملک طوسی او را به اصفهان دعوت کرد تا در مدرسه نظامیّه که آن را صدریّه نامیده بود، تدریس کند. پس از مدّتی خجندی، ریاست شافعیان اصفهان را هم بر عهده گرفت.(1) او شاگردان بسیاری داشت که از آن جمله است ابوعلی حسن بن سلیمان اصفهانی و ابوعبداللّه بن سعد(2)] و قاضی امام ابوالعبّاس احمد بن سلامه بن عبیداللّه، معروف به ابی الرّطبی(3) ابوبکر خجندی در سال 483ق وفات یافت. از تألیفات او می توان به روضة المناظر و زواهر الدّرر اشاره کرد(4).

آل خجند _ محمّد

ابوالمظفّر محمّد بن ثابت بن حسین بن علی خجندی، از فقهای شافعی اصفهان در قرن پنجم هجری است. ریاست شافعیان اصفهان به عهده او بود، و علاوه بر آن به تدریس و وعظ و صدور فتوا مشغول بود. عاقبت از اصفهان به ری رفت، در هنگام وعظ در آن جا به دست ابوالفتح سنجری که از علویان ری بود در سال 496ق کشته شد، و در مسجد جامع ری مدفون گردید.(5)

آل خجند _ صدرالدّین محمّد

صدرالدّین ابوشجاع ابوبکر محمّد بن عبداللطّیف بن محمّد بن ثابت خجندی، یکی از مهم ترین بزرگان آل خجند است، و در قرن ششم هجری می زیسته است. [او مردی فقیه خطیب، ادیب و شاعر بوده، نزد سلاطین و خلفاء منزلت بالا داشت].


1- مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، صص14 _ 15.
2- مدارس نظامیّه، ص226.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص64.
4- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص694؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص17.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص63؛ لباب الالباب، ص614 (تعلیقات)؛ زبدة التّواریخ، ص170؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص694؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص17؛ مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، ص16.

ص: 69

در اصفهان دانش آموخته، و سپس در نظامیّه بغداد تدریس نمود، آن گاه به اصفهان آمد، و ریاست شافعیان اصفهان را بر عهده گرفت. هنگامی که سلطان مسعود سلجوقی دریافت که صدرالدّین و برادرش جمال الدّین محمود با امیر بوزابه حاکم فارس رابطه دارند، قصد جان آن ها را کرد؛ امّا دو برادر به موصل گریخته، و به خدمت جمال الدّین جواد اصفهانی درآمدند. پس از مدّتی سلطان او را بخشید، و صدرالدّین خجندی با کمال احترام به اصفهان بازگشت، و به همراه برادرش ریاست شافعیان را بر عهده گرفت. او سرانجام در یکی از سفرهایش که از بغداد به اصفهان بازمی گشت، در یکی از روستاهای بین همدان و کرج شب را در سلامت خفت، و صبح روز بعد او را در بسترش مرده یافتند. این واقعه در 22 شوّال 552ق اتّفاق افتاد، و باعث آشوب در اصفهان شد که عدّه بسیاری در آن کشته شدند. وی در قبرستان سنبلان اصفهان مدفون شد.(1) صدرالدّین خجندی، شاعر و ادیب توانایی بود که به عربی و فارسی شعر می سرود سعدی در بوستان درباره او سروده است:

یکی خار پای یتیمی بکند به خواب اندرش دید صدر خجند(2)

از اشعار او است:

زلف سیهت که مشک با او کم زد مشّاطة فطرتش خم اندر خم زد

یک ره به منش سپار تا یک باری بر هم زنمش که عالمی بر هم زد(3)

درباره اصفهان نیز سروده است:

اصفهانا در آروزی توام گشته انده فزای و شادی کم

عکس شکلت به خواب می جویم زنده رودت در آب می جویم

ای چو سیم مذاب زرّین رود اصفهان پر شده ز تو رود(4)


1- لباب الالباب (تعلیقات)، صص798 و 614؛ مدارس نظامیّه، ص148؛ ثقات العیون، ص268؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص695؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص17؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص65؛ مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، صص17 _ 18.
2- بوستان سعدی.
3- تاریخ اصفهان، جابری، چاپ اوّل، ص135.
4- ترجمه محاسن اصفهان، ص104.

ص: 70

آل خجند _ جمال الدّین محمّد

جمال الدّین محمّد بن صدرالدّین ابوالقاسم عبداللّطیف بن محمّد خجندی(1) [از رؤسای شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و شعرای معاصر او همچون رفیع الدّین لبنانی، جمال الدّین عبدالرزّاق، خاقانی و اثیرالدّین اخسیکتی او را مدح گفته اند. جمال خجندی خود شاعری ادیب بوده، و به عربی و فارسی شعر می سروده که در برخی جنگ ها و تذکره ها، آن ها را آورده اند.](2)

از او است:

چو گل به تخت درآمد که خسرو چمنم خدایگان ریاحین و شاخ انجمنم

مرا خود از لب خود آرزوی بوسه کند کدام بلبل من مست عشق خویشتنم

منم منم که جهان رنگ و بوی من دارد منم که باغ و عروس هر چمنم

ولیکن این همه هست و چو باد برخیزد حدیث من ورقی بازکن که من نه منم(3)

آل خجند _ صدرالدّین محمّد

صدرالدّین محمّد بن عبداللّطیف بن محمّد بن عبداللّطیف بن محمّد بن ثابت خجندی، از بزرگان آل خجند و رییس شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری بود، [سفری به بغداد رفت، و خلیفه به او احترام فراوان نمود. او در بغداد، ناظر اوقاف مدرسه نظامیّه شد، و سرانجام به اصفهان بازگشت، و ریاست شافعیان و ریاست شهر را به دست آورد. پس از آن که لشکریان خلیفه (ناصر) برای شکست دادن خوارزمشاهیان به اصفهان حمله کردند]، وی شهر اصفهان را تسلیم نیروهای خلیفه نمود. سرانجام در سال 592ق فلک الدّین سنقر طویل که از طرف خلیفه، شحنه اصفهان شده بود، او را به قتل رساند. کمال الدّین اسماعیل


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص65.
2- لباب الالباب، ج1، صص366 _ 268؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص18؛ فرهنگ سخنوران، ص135.
3- آگهی شهان از کار جهان، ج1، ص245؛ مجلّه یادگار، شماره اوّل، سال سوم، شهریور 1325، ص27.

ص: 71

در چکامه ای او را ستوده است(1).

آل خجند _ جمال الدّین محمود

جمال الدّین محمود بن عبداللّطیف بن محمّد بن ثابت خجندی [از بزرگان و فضلای آل خجند است. پس از آن که سلطان مسعود سلجوقی در پی آزار او برآمد، او و برادرش صدرالدّین محمّد به موصل گریختند، و چندی در خدمت جمال الدّین جواد اصفهانی در موصل به سر بردند(2)].

او بعد از آن، راهی حجاز شد، و در سال 543ق بغداد رفت. آخرالامر به اصفهان بازگشت، و ریاست شافعیان اصفهان به وی واگذار شد، و او پس از آن در اصفهان وفات یافت(3). جمال الدّین عبدالرزّاق و اثیرالدّین اخسیکتی او را مدح گفته اند(4).

آل خجند _ مسعود*

ابوالقاسم مسعود بن محمّد بن ثابت خجندی، از رؤسای شافعیان اصفهان، و از فقها و بزرگان آل خجند، و تا سال 494ق در قید حیات بوده است(5). او از دشمنان سرسخت اسماعیلیّه بوده، و دستور داده بود گودال هایی حفر کرده، و در آن آتش بیفروزند، و اسماعیلیان را دسته دسته در آتش بیندازند(6).

آل خجند _ مسعود

مسعود بن محمود بن عبداللطیف خجندی، از دانشمندان شافعی آل خجند اصفهان


1- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص297، لباب الالباب، ص614 (تعلیقات) مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، صص20 _ 21؛ دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص18؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص65.
2- لباب الالباب، ص614، تعلیقات.
3- دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص695؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص65؛ مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، ص19.
4- دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، ص17.
5- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص695.
6- مجلّه یادگار، سال سوم، شهریور 1325ش، شماره اوّل، ص16.

ص: 72

است.(1)

آل صاعد

آل صاعد یا صاعدیان، یکی از خاندان های علمی و روحانی حنفی مذهب در اصفهان می باشند که از قرن پنجم تا دهم هجری، قدرت و ریاست فوق العاده ای در شهر داشته اند، و سال ها در رقابت با خاندان آل خجند در اصفهان بوده اند، و این مسأله، باعث کشمکش ها و جنگ ها و خونریزی های بسیار بین این دو خاندان شده است.

خجندیان در حدود محلّه جویباره و میدان میر سکونت داشته اند، و مقبره آنان ظاهراً در قبرستان شاه میرحمزه بوده، و صاعدیان در محلّه دردشت (محلّه دریه، یا محلّه در، که همین محلّه طوقچی فعلی می باشد) ساکن، و مقبره آنان در قبرستان طوقچی بوده است.

صاعدیان اصلاً از نیشابور بوده اند، و شرح احوال چند تن از مشاهیر این خاندان به شرح زیر است:

آل صاعد _ احمد

ابونصر احمد بن محمّد بن صاعد صاعدی از فقهاء و علمای خاندان صاعدی اصفهان است. از سال 430 واندی، رییس اصفهان بوده، و از سال 440ق قاضی القضات اصفهان شده، و سرانجام در سال 482ق وفات یافته است. تولّدش در سال 410ق بوده است.

ابوالغر خلیل بن تمیم بن علی خطیب واعظ معلّم، و هم چنین ابوالعلاء زید بن علیّ منصور راوندی از او استماع حدیث کرده اند.(2)

آل صاعد _ نظام الدّین احمد*

قاضی نظام الدّین احمد صاعدی، از بزرگان و دانشمندان خاندان صاعدی اصفهان است. وی در قرن هشتم و نهم هجری می زیسته، و منصب قضاوت اصفهان را برعهده داشته


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص65.
2- التّحبیر، ج1، صص132 و 260 و 290.

ص: 73

است.

وی ابتدا با میرزا رستم و میرزا اسکندر، از امیرزادگان تیموری متّحد شد؛ امّا آنان در جنگ با میرمحمّد جهانگیر تیموری شکست خوردند.

عاقبت قاضی احمد در 10 ذی حجّه (عید قربان) 815ق به دستور میرزا رستم تیموری در اصفهان به قتل رسید(1). گویا علّت این امر، هواداری قاضی احمد از معتصم بن زین العابدین آل مظفّر(2) و قرایوسف ترکمان بوده است.

جلال الاسلام صاعدی

جلال الاسلام صاعدی اصفهانی، از علماو فضلای قرن یازدهم هجری است، در هند ساکن بوده، و کتاب ریاض المحبّین درباره مناقب حضرت علی علیه السلام را در دوازده روضه به نام شاه، در سال 1048ق در جهان گیرنگر تألیف نموده است(3).

آل صاعد _ تاج الدّین حسین

تاج الدّین حسین بن شمس الدّین محمّد صاعدی طوسی، از دانشمندان و فضلای شیعه در قرن دهم هجری است.

وی نزد شیخ منصور راستگو به تحصیل پرداخته،(4) سپس سال ها در اصفهان به تدریس مشغول شده است.] میرداماد، فیلسوف و عالم مشهور از شاگردان او است که استاد را با القاب فراوان ستوده است.(5)] از تاریخ وفات او اطّلاعی در دست نیست؛ امّا تا سال 993ق در قید حیات بوده(6)، و تألیفاتی از خود به جای گذاشته که از آن جمله است: حاشیه بر حاشیه بر شرح مختصر المنتهی که در 977ق آن را تألیف کرده، و در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود(7).


1- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص45.
2- تاریخ جهان آرا، ص224.
3- عامری نامه، ص262.
4- احیاء الدّاثر، ص257؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص68.
5- حکیم استرآباد میردادماد، ص49؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص583.
6- فهرست مرعشی، ج26، ص278.
7- فهرست رضوی، ج16، صص125 و 136.

ص: 74

آل صاعد _ شرف الدّین

شرف الدّین شهید، از بزرگان خاندان صاعدی اصفهان.(1)

آل صاعد _ قاضی صاعد*

قاضی صاعد، از بزرگان آل صاعد در قرن هشتم هجری است، در اصفهان منصب قضاوت را بر عهده داشت. زین العابدین فرزند شاه شجاع که در اصفهان حکومت می کرد، قاضی صاعد را در سال 789 برای اظهار بندگی و فرمانبری، نزد امیرتیمور گورکانی فرستاد(2).

آل صاعد _ ابوالعلاء صاعد

قاضی ابوالعلاء صاعد بن محمّد بن عبدالرّحمان بخاری اصفهانی معروف به راسمندی از فقهاء و بزرگان آل صاعد است، در قرن پنجم، قاضی اصفهان بود. در سال 448ق متولّد شد، و نزد علیّ بن عبداللّه خطیبی تحصیل کرد. وی سرانجام در سال 502ق در مسجد جامع عتیق اصفهان به دست یکی از فداییان اسماعیلی کشته شد(3).

آل صاعد _ جمال الدّین صاعد

جمال الدّین[قوام الدّین] صاعد بن مسعود، از بزرگان و افراد با نفوذ خاندان صاعدی اصفهان است.(4)

آل صاعد _ رکن الدّین صاعد

رکن الدّین ابوالعلاء صاعد بن مسعود، از دانشمندان و فقهای قرن ششم هجری است.(5)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص68.
2- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص45.
3- تاریخ نظم و نثر، ج2، ص740؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛ مرآة الجنان، ج3، ص171؛ طبقات الحنفیّه، ص83.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص68.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص67.

ص: 75

[او پیشوای حنفیان و قاضی اصفهان بود. در زمان او حنفیان و شافعیان اصفهان بارها با یکدیگر به درگیری پرداختند.

در یکی از این زدوخوردها، شافعیان خانة رکن الدّین را به آتش کشیدند؛ ولی او از آن فتنه، جان سالم به در برد. وی سرانجام در سال 600 هجری با اصابت تیر یکی از مخالفینش کشته شد. جمال الدّین عبدالرزّاق و کمال الدّین اسماعیل در قصاید خود، بارها او را مدح کرده اند(1)].

آل صاعد _ صدرالدّین

صدرالدّین بن قوام الدّین صاعدی، از بزرگان و افراد متنفّذ خاندان صاعدی در اصفهان(2).

آل صاعد _ ظفرالاسلام*

ظفرالاسلام صاعدی، از سخنوران و شعرای اصفهان است، این قطعه، سروده او است:

منعم ز گریه مکن که کار ز غمخواری رفت به که خون گریه کنم کار من از زاری رفت

شب هجران است که تا روز قیامت باقی است روز وصل است که ناآمده پنداری رفت(3)

آل صاعد _ عضد الاسلام

قاضی عضدالاسلام بن رکن الدّین مسعود صاعدی، از بزرگان آل صاعد است.(4)] در قرن هفتم می زیسته، و در اصفهان به قضاوت مشغول بوده است].


1- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص44.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص68.
3- هفت اقلیم، ج2، ص413.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص68.

ص: 76

آل صاعد _ جلال الاسلام محمّد*

جلال الاسلام عضدالدّین ابوالفضل محمّد بن اسماعیل بن صاعد بن مسعود از بزرگان و فقهای آل صاعد، و قاضی اصفهان در قرن هشتم هجری است.(1) تاج الدّین عیسی طرقی و برخی از شعراء به مدح او پرداخته اند(2)، و خواجه رشیدالدّین فضل اللّه در کتاب خود التّوضیحات الرّشیدیّه از او یاد کرده است.(3)

آل صاعد _ خواجه جلال الدّین محمّد*

خواجه جلال الدّین محمّد صاعدی، از شعرا و سخنوران قرن دهم هجری، و از بزرگان آل صاعد بوده، و در سال 943ق وفات یافته است.

این بیت از او است:

صبری که بود اندر دلم، رفت از غمت یکبارگی اکنون من و کنج غمت، خو کرده با بی چارگی(4)

آل صاعد، رکن الدّین مسعود

قاضی رکن الدّین مسعود بن صاعد بن مسعود، از دانشمندان و مشاهیر خاندان صاعدی اصفهان است. [وی ریاست حنفیان اصفهان و منصب قضاوت اصفهان را بر عهده داشت. وی پس از آن که با محمّد بن آی آبه قزوینی علیه خوارزمشاهیان متّحد شد مورد غضب غور سانچی پسر سلطان محمّد خوارزمشاه قرار گرفت. غور سانچی به اصفهان آمد، و به یاری صدرالدّین خجندی به محلّه جوباره که محلّ سکونت حنفیان بود حمله برد، و به قتل و غارت مردم آن جا پرداخت. قاضی رکن الدّین هم به شیراز گریخت، و به اتابک سعد زنگی پناه برد. پس از شورش مردم اصفهان علیه سپاه غور سانچی، او با سپاهش به ری


1- تاریخ دیارالبکریّه، ص448.
2- تلخیص مجمع الآداب، ج4 قسمت دوم، ص452.
3- یادگارنامه حبیب یغمایی، ص357 _ 359.
4- تذکره روز روشن، ص461؛ تاریخ نظم و نثر، ج2، ص683.

ص: 77

بازگشت(1).

قاضی رکن الدّین پس از بازگشت به اصفهان از دشمنی با خوارزمشاهیان دست برداشت، و حتّی هنگامی که سپاهیان خوارزمشاهی از مغولان شکست خوردند، و به لرستان گریختند، از دست اندازی مردم اصفهان به خانواده سلطان خوارزمشاه جلوگیری کرد.(2) عاقبت، قاضی رکن الدّین پس آن که دانست مغولان قصد حمله به اصفهان را دارند از اصفهان گریخت، و به یکی از قلعه های فیروزکوه پناه برد؛ امّا مغولان بر او دست یافته، و او را کشتند، این واقعه در سال های پس از 625ق روی داد].(3)

شاعران معاصرش همچون جمال الدّین عبدالرزّاق اصفهانی(4) [و رفیع الدّین لنبانی] او را ستوده، و در قصایدی به مدح او پرداخته اند(5).

آوانس

آوانس فرزند استاد ابراهیم زرگرباشی، از ارامنه اصفهان است. از آثار او: ترجمه فارسی سفرنامه سیاحت به ترکستان نوشته وامبری است که آن را در سال 1302ق ترجمه نموده است.

آیت اصفهانی*

آیت اللّه دشتچی اصفهانی فرزند احمد، شاعر ادیب متخلّص به «آیت»، در حدود سال 1354ق در اصفهان متولّد شد، پس از تحصیلات ابتدایی در کارخانه ریسندگی به کار پرداخت، و با شرکت در کلاس های متوسّطه شبانه، دیپلم گرفت؛ سپس به استخدام اداره برق منطقه ای اصفهان درآمد. اکنون بازنشسته شده است، و در اغلب انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کند. این شعر از او است:


1- سیرت جلال الدّین منکبرنی (سیرت جلالی)، ص68.
2- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص44.
3- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص45.
4- ترجمه محاسن اصفهان، ص31؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص68.
5- دیوان رفیع الدّین لبنانی، صص120 _ 121؛ الذّریعه، ج9، ص379.

ص: 78

افکنده ای چو اشک اگر از نظر مرا افسرده تر مخواه از این بیشتر مرا

مرغ شکسته بال، جهان باشدش قفس دیگر امید نیست از این بال و پر مرا(1)

ابان

ابواحمد ابان بن ابی خصیب شهاب از پسران حنیفة بن نجیم بوده است. از حسین بن حفص، یحیی بن عبداللّه بن بکیر، عیسی بن جعفر، عبدالرّحمان مقری، احمد بن یزید حرّانی، احمد بن یونس و سلیم بن منصور بن عمّار روایت می کند. وی در سال 258ق وفات یافت.(2)

ابان بزّاز

ابوالحسن ابان بن مخلّد بن ابان بزّاز، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن ابان بلخی، ابوغسّان محمّد بن عمرو زینج، عبداللّه بن عمران و محمّد بن مهران روایت نموده، و ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم و ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عمر از او نقل حدیث کرده اند. وی در حدود سال 299ق وفات یافته است.(3)

ابدال اصفهانی

ابدال اصفهانی از شعرای قرن دهم هجری، ابتدا دکان عطّاری داشت، و به واسطه عشق، دیوانه شد. سه سال در اصفهان قلندر و سروپای برهنه می گشت، پس از آن به تبریز رفت، و پنج سال با ارامنه معاشرت داشت، و در میکده به سر می برد. عاقبت توبه کرد، به عبادت و طاعت روی آورد، و دوازده سال سجّاده نشین شد.

این بیت از او است:


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، صص130 _ 133؛ تذکره شعرای استان اصفهان ص51.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص229؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص272.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص230؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص237.

ص: 79

ای شمع بزم دوست چرا می گریستی پروانه عاشق است تو سرگرم کیستی؟(1)

ابدال قلندر

درویش ابدال قلندر، از دراویش عصر صفویّه است، در علوم غریبه مهارت داشته، و چندی نیز میرآخور جلودار سرکار خاصه (دربار شاه صفویّه) بوده است. از آثار او کتابی در کف بینی است که آن را در سال 1100ق به فارسی در اصفهان تألیف نموده است، نسخه به شماره 66800 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.(2)

ابدال بیگ نقّاشباشی*

ابدال بیگ نقّاش باشی فرزند علی قلی بیگ جبادار، هنرمند و نقّاش توانای قرن دوازدهم هجری است. پدرش مسیحی بود، و در نقّاشی مهارت داشت؛ امّا سرانجام مسلمان شد، و در دربار صفوی، ارج و اعتبار فراوانی یافت. ابدال بیگ از نقّاشان معروف عهد شاه سلطان حسین صفوی بود، و از کسانی است که شیوه اروپایی را در نقّاشی ایرانی رواج داده است.(3)

ابراهیم

الکیا ابواسحاق ابراهیم، از محدّثین اصفهان و معاصر با مافرّوخی، مؤلّف محاسن اصفهان است.(4)

آقا میرزا محمّدابراهیم

آقا میرزا محمّدابراهیم، از عرفاء اصفهان در قرن سیزدهم که شرح حالش دردست


1- تذکره تحفه سامی، صص216 _ 212؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابدال»، ص251؛ تذکرة الشّعرا، غنی، ص3؛ آتشکده آذر، بخش سوم، نیمه نخست، ص922.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص82.
3- هنر قلمدان، صص28 و 96؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص330.
4- محاسن اصفهان، ص30.

ص: 80

نیست. در سال 1312 قمری وفات یافته، و در تکیه مادر شاه زاده مدفون شده است.(1)

ابراهیم آقاباشی*

ابراهیم آقاباشی، از هنرمندان عصر قاجاریّه در اصفهان است. او ریاست خواجگان دستگاه ظلّ السّلطان را بر عهده داشته، و به «آقاباشی» معروف بوده است.

در نواختن نی و خوانندگی از اساتید مسلّم دوران خود بوده، و شاگردان هنرمندی چون نایب اسداللّه، عیسی آقاباشی و سیّدرحیم موسیقی دان را تربیت کرده است. او عمری دراز یافته، و در یک صد سالگی درگذشته است.(2)

سیّدابراهیم احمدی*

سیّدابراهیم احمدی، عالم فاضل معاصر، در سال 1308ش در سده ماربین (خمینی شهر) به دنیا آمد.

او پس از تحصیلات مقدّماتی به حوزه علمیّه اصفهان آمد، و نزد ملاّهاشم جنّتی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج شیخ عبّاس علی ادیب، سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج آقا سیّدحسین خادمی، حاج سیّدمحمّدعلی صادقی به تحصیل مشغول شد. ایشان مورد توجّه مراجع بود، و از اکثر آنان اجازه در امور حسبیّه داشت. ایشان سرانجام در شب عاشورای سال 1382ش دارفانی را وداع گفت.(3)

سیّدابراهیم اردوبادی

سیّدابراهیم اردوبادی، از سادات ادوباد آذربایجان است. داماد ملاّمحمّدباقر یزدی بوده است. به هندوستان رفته، معلّم اولاد جعفرخان شد، و ثروتی زیاد اندوخته، به شوق عرفان، همه اموال خود را صرف کرد، و در لباس فقر به اصفهان بازگشت، و در آن جا فوت شد. از اشعار او است:


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص197؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص95.
2- سرگذشت موسیقی ایران، ج1، صص292 و 369؛ تاریخ موسیقی ایران، صص617 و 675.
3- یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.

ص: 81

هر زنده دلی که او ز اهل درد است دانسته ز اسباب تعلّق فرد است

هر پیرزنی مرگ طبیعی دارد مردی که به اختیار می میرد مرد است(1)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم اصفهانی از محدّثین اصفهان است. در میزان الاعتدال در ضمن شرح حال ابوداوود عبداللّه بن سلیمان بن اشعث سجستانی، به نام او اشاره کرده است. ابوبکر اصفهانی از او روایت می کند.(2)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم اصفهانی، از محدّثین است. از ابوبکر باغندی حدیث روایت می کند، و قاسم بن موسی بن اشیب از او روایت نموده است.(3)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم اصفهانی، در تاریخ ماه صفر سال 1069 نسخه ای از قبسات را به خطّ نسخ نوشته است، و به شماره 7476 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است. ظاهرا کاتب، شاگرد میرداماد بوده است.(4)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او ابوبکر عبداللّه بن سلیمان بن اشعث سجستانی را کذّاب می داند.(5)

گویند سجستانی به شیوه ناصبیان، حدیثی در اصفهان نقل کرد که باعث شورش علما و


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص281؛ دانشمندان آذربایجان، ص91؛ سرایندگان شعر فارسی در قفقاز، صص36 _ 37؛ کاروان هند، ج1، صص8 _ 9؛ ریاض العارفین، ص53؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص96.
2- میزان الاعتدال، ج2، ص43.
3- میزان الاعتدال، ج3، ص130.
4- فهرست مرعشی، ج19، ص277.
5- میزان الاعتدال، ج2، ص43.

ص: 82

سادات اصفهان بر او شد، و حاکم اصفهان حکم به قتل او داد؛ ولی با وساطت محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حفص همدانی از مرگ نجات یافت.

ابراهیم اصفهانی

در اوایل قرن 14 هجری ابراهیم اصفهانی مجموعه ای شامل: چندین کتاب و رساله را به خطّ نسخ مرقوم داشته، و کتاب به شماره 6984 در کتابخانه آیت اللّهمرعشی نجفی در قم موجود است.(1)

میرزا ابراهیم اصفهانی

میرزا ابراهیم اصفهانی از نویسندگان کتب قرن یازدهم هجری بوده است. از آثار او:

1. کتابت نسخه ای از قانون ابن سینا می باشد که آن را در تاریخ 1061ق و جمادی الاوّل 1062 به خطّ نسخ مرقوم داشته، و کتاب به شماره 4494 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران [موجود است].(2)

2. کتابت نسخه ای از کتاب اساس الاقتباس تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی که در تاریخ ربیع الثّانی سال 1065 کتابت آن به خطّ نسخ پایان یافته است. کتاب به شماره 4934 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)

میرزا ابراهیم اصفهانی

میرزا ابراهیم اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت رساله عملیّه حاج سیّدکاظم رشتی است که آن را در سال 1242 به خطّ نستعلیق نوشته، و نسخه به شماره 1936 در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است.

رساله نام برده، ترجمه و منتخب رساله حیدریّه شیخ احمد احسایی، استادِ سیّدکاظم


1- فهرست مرعشی، ج18، ص158.
2- فهرست مجلس، ج12، ص171.
3- همان، ج14، ص168.

ص: 83

رشتی می باشد.(1)

ابراهیم مدینی

ابراهیم بن آبان مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و از ابراهیم بن محمّد بن حارث، ابی مسلم کشی، احمد بن یحیی بن خالد برقی، محمّد بن عثمان بن ابی شیبه، محمّد بن مغیرة الصّائغ و یوسف قاضی روایت می کند، و ابراهیم بن سهل و ابوبکر بن مردویه از وی نقل حدیث می نمایند. وی در سال 339ق وفات یافته است.(2)

ابراهیم منجانی

ابواسحاق ابراهیم بن ابجه بن اَعصُر منجانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از ابراهیم بن محمّد بن مصعب و محمّد بن عاصم روایت حدیث می کند، و ابواسحاق ابراهیم سریجانی از او نقل حدیث می نماید.(3)

[مَنجان از روستاهای جی و در حومه شهر اصفهان بوده است. در حال حاضر در داخل شهر قرار گرفته، و خیابان 22 بهمن از وسط اراضی منجان کشیده شده، و صحرا منجان تبدیل به مناطق مسکونی شده است].

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن ابی بکر بن علی اصفهانی، از دانشمندان قرن هفتم و از خواص شاگردان امام فخر رازی. فخر رازی در روز یک شنبه 20 محرّم سال 606 در مرض مرگ خود در خوارزم، وصیّت نامه خود را به این شاگرد املاء نموده، و در شوّال همان سال در هرات مرده است. نسخه وصیت نامه، ضمن مجموعه شماره 66831 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود


1- فهرست فیضیّه، استادی، ج2، ص62.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص201.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص203.

ص: 84

است.(1)

سیّدابراهیم کابلی

سیّدابراهیم کابلی فرزند سیّدابوالحسن موسوی، عالم فاضل از بنی اعمام حاج سیّدباقر حجّت الاسلام شفتی و مورد توجّه و عنایت مخصوص آن مرحوم، و از طرف ایشان سرپرست و ناظر قسمتی از بنّایی مسجد سیّد اصفهان بوده است.

علّت شهرت وی به کابلی چنان که آقامحمّد (محمّدباقر) عماد الاسلام بن سیّدجعفر بن سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام در کتاب خود هدایة السّالکین نوشته، این است که سیّدحجّت الاسلام در پی یافتن کتاب مدینة العلم شیخ صدوق، سیّدابراهیم را به کابل فرستادند؛ ولی او در این کار موفّق نگردید.

سیّدابراهیم از شاگردان سیّدحجّت الاسلام بوده، و دیباچه ای بر کتاب سؤال و جواب استاد خود نگاشته، و فهرست کتاب را در آن آورده است. این نسخه به شماره 740 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. صاحب عنوان پس از وفات در مقبره خاندان سیّدحجّت الاسلام در مسجد سیّد اصفهان مدفون گردید.(2)

محمّدابراهیم خوراسکانی

محمّدابراهیم بن حاج ابوالحسن زرکش خوراسکانی اصفهانی، خطّاط و نویسنده قرن سیزدهم هجری این دو اثر به خطّ او موجود است: 1. زبدة المعارف تألیف ملاّعلی اکبراژه ای، به خطّ نسخ در غرّه ذی حجّة الحرام سال 1226ق که به دستور مؤلّف، جهت حاج محمّدعلیّ بن حاج غفور به خطّ نسخ کتابت نموده. نسخه به شماره 2983 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(3) 2. روضة الصّفا، به خطّ نستعلیق در ربیع الاوّل سال 1228ق که به شماره 3007 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود


1- فهرست دانشگاه، ج16، ص105؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص254.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص102 _ 103؛ بیان المفاخر، ج1، صص168 _ 169؛ ج2، صص248 _ 249؛ مزارات اصفهان، ص164.
3- فهرست مرعشی، ج8، ص160.

ص: 85

است.(1)

فایده: حاج غفور سر دودمان خاندان معروف از تجّار اصفهان بوده، و اولاد و اعقابش تاکنون در مسلک تجّار و به نام «حاج غفوری ها» و «غفوری» شهرت دارند، و عموما مردمانی مسلمان و متدیّن می باشند.

ابراهیم سرّی

سیّدابراهیم پوده ای متخلّص به «سرّی» فرزند حاج سیّدابوالقاسم موسوی شاعر ادیب عارف در سال 1311 قمری (1310 بنا به نقل فرزندش) در قریه پوده از دهات سمیرم سفلی متولّد شد(2). در مولد خود و اصفهان نزد عدّه ای از فضلا و دانشمندان ازجمله حاج ابوالقاسم زفره ای (حاج آخوند) و میرزا یحیی مدرّس بیدآبادی تحصیل نمود، و مراتب شعر و شاعری را از میرزا یحیی فراگرفته، به افتخار دامادی او نائل شد. سپس به تصوّف و عرفان روی آورده، در شیراز از امام جمعه اصطهباناتی مراسم ذکر و ریاضت آموخته، عارفی وارسته و صاحب نفس گردید.(3)

سرّی شاعری قادر و نویسنده ای و توانا بود؛ ولی کم تر در انجمن های ادبی شرکت می کرد، و فقط گاه گاه در انجمن مرحوم شیدا شرکت می نمود. در مسابقه ادبی رادیو لندن در سال 1326 خورشیدی در بین 273 نفر از شرکت کنندگان، جزو دو نفر ممتاز شناخته شد. مشارٌالیه در اواخر عمر، دچار بیماری سرطان شد، و در یکی از بیمارستان های تهران بستری شد، و در همان جا در روز 14 رمضان سال 1369 قمری در ضمن عمل جرّاحی وفات یافت، و در قبرستان قم که به قبرستان قدیم شهرت دارد، مدفون گردید.(4) کتاب های زیر از آثار او است: 1. مکاشفات 2. دیوان اشعار [مطبوع] 3. مرغابیّه [مطبوع [4. آخرین قانون و غیره 5. مجموعه اشعار برخی از شعراء [مطبوع].

[این بیت از او است:


1- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی، ج10، بخش یکم، ص457.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص242.
3- دیوان اشعار سیّدابراهیم سری، مقدّمه
4- دیوان سرّی، مقدّمه و دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص554 _ 555.

ص: 86

درد غم عشق تو چه دردی است که او را هر چند دوا بیش کنی درد فزون شد]

ابراهیم اشعری

ابراهیم فرزند ابوموسی اشعری، به «ابن ابوموسی» نیز مشهور است. وی در جنگ مسلمانان با اصفهانیان در ناحیه «قهجاورستان» حاضر بوده، و تیری از سوی اصفهانیان به او پرتاب شده، ابراهیم در حال سجده شهید شد، و همان جا مدفون گردید.

برخی نام او را موسی بن ابن موسی ذکر کرده اند. محلّ دفن به قبرستان شهداء معروف است.(1) شعبی و عمارة بن عمیر از ابن أبی موسی روایت کرده اند(2). مادرش امّ کلثوم دختر فضل بن عبّاس بن عبدالمطلّب بوده است.

ابراهیم اصفهانی

ابواحمد ابراهیم بن احمد بن فضل اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. سلیمان بن احمد از او روایت کرده، و خودش از ابراهیم بن عون بن راشد نقل حدیث می نماید.(3)

ابراهیم

ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن معدان، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از هارون بن سلیمان روایت می کند، و احمد بن حمد بن سَنده خبّاز از او نقل حدیث می نماید(4).

ابراهیم نخعی

ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن منخّل نَخَعی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص61؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص673؛ مزارات اصفهان، ص278.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص61.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص198.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص197.

ص: 87

است. از رفقاء محمّد بن یوسف (بنا) بوده، و از بکر بن بکار، سعید بن یحیی طویل و محمّد بن بکیر حضرمی روایت می کند. ابوالحسن مظالمی، احمد بن محمّد بن نصیر و محمّد بن احمد بن یحیی از او نقل حدیث نموده اند.(1)

ابراهیم مؤدّب

ابراهیم بن احمد بن نوح مؤدّب، از راویان حدیث و دانشمندان قرائت و تجوید در قرن سوم هجری است.

وی کتاب جامع در قرائات را از ابی عبداللّه مقری روایت می کند. وی از سلمة بن شعیب و محمّد بن عیسی مقری روایت می کند، و محمّد بن عبدالرّحمان بن فضل و احمد بن عبیداللّه بن محمود از او نقل حدیث می نمایند(2).

ابراهیم باب کوشکی

ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن یوسف جلاّب باب کوشکی، از محدّثین اصفهان است. ظاهرا در قرن سوم هجری می زیسته، و از اهالی محلّه «باب کوشک» در یهودیّه بوده، از ابن صاعد و محدّثین هم طبقه او حدیث شنیده است.(3)

ابراهیم خَطّابی

ابراهیم بن احمد خَطّابی، فقیه و محدّث در قرن سوم هجری، از اولاد و احفاد زید بن خطّاب بوده، به خطّابی شهرت داشته، و در اصفهان متصدّی امر قضاوت بود[ه است]. از ابی ولید و عمرو بن مرزوق حدیث شنید(4). تاریخ فوتش به دست نیامد؛ امّا تا سال 258 که بر پیکر شیخ ابومسعود احمد بن فرات رازی نماز خوانده، در قید حیات بوده است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص182.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص195.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص203؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص9.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص183.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص7.

ص: 88

ابراهیم نقّاش

ابواسحاق ابراهیم بن احمد نقّاش مقری، از محدّثین قرن سوم هجری است. از ابی الولید و حوضی و محدّثین هم طبقة آنان روایت می کند، و نزد ابی عبداللّه محمّد بن عیسی تلمّذ کرده است. او در سال 281ق وفات یافته است.(1)

ابراهیم حنظلی جزی

ابراهیم بن ادریس بن منذر جزی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم و از اهالی قریه گز [گز و برخوار] و برادر ابوحاتم محمّد رازی است.

از محمّد بن کثیر و محدّثین هم طبقه او روایت می کند، و محمّد بن قارن رازی از او نقل حدیث می کند.(2)

ابراهیم عقیلی

ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن صالح بن زیاد بن اسحاق عقیلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ولید بن مسلم روایت می کند، و ابومسعود و اسید بن عاصم از او روایت می کنند. وفات صاحب عنوان در سال 248ق روی داده است(3).

[خاندان عقیلی در قرن سوم و چهارم هجری در قریه «فابزان» (محلّه خوابجوان فعلی) اصفهان سکونت داشته اند].

ابراهیم صفّار

ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق بن موسی صفّار تاجر از محدّثین اصفهان است. از محمّد بن اسحاق بن خزیمه و محمّد بن اسحاق سرّاج روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از وی روایت می کند.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص187.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص188.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص181،مزارات اصفهان، ص83.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص202.

ص: 89

سیّدمحمّدابراهیم بهشتی

سیّدمحمّدابراهیم بن سیّداسداللّه حسینی بهشتی، عالم فقیه کامل، (دارای اجازه اجتهاد از آخوند ملاحسینعلی تویسرکانی) متوفّی 28 صفر 1310، مدفون در تکیه سادات بهشتی واقع در تخت فولاد(1) (بر سنگ مزارش با این القاب از او یاد شده: سیّد المحققین و زبدة المدققین، ظهیر الاسلام و المسلمین، عمدة الفقهاء و المجتهدین، السخی الکریم و العلیم الحلیم). مادّه تاریخ وفاتش این بیت است:

تاریخ وی از خرد شدم جویا گفت: «فردوس بدان مقام ابراهیمست»]

شیخ میرزا ابراهیم اصفهانی

شیخ میرزا ابراهیم بن شیخ اسماعیل اصفهانی، عالم فاضل در سال 1290ق در اصفهان متولّد شده، و سپس به مشهد مقدّس مهاجرت کرده، و در آن جا نزد سیّدعلی حائری یزدی و شیخ اسماعیل ترشیزی تلمّذ نموده است. در سال 1318ق نیز به سامرّا رفته، و دو سال در درس میرزا محمّدتقی شیرازی حاضر شده، و در شوّال 1334 به کرمانشاه سفر کرده، و سرانجام در سال 1339ق در مشهد مقدّس وفات یافته است.

کتب زیر از تألیفات او است: 1. احکام النّجاسات 2. رساله در شکّ رکعات نماز 3. منجزات مریض 4. المواقیت و غیره. پدرش نیز از صلحاء و اخیار بوده، و در سال 1330ق در کاظمین وفات یافته است.(2)

محمّدابراهیم اصفهانی

محمّدابراهیم بن اسماعیل اصفهانی، فاضل خطّاط، از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب استقصاء النّظر تألیف سیّدصدرالدّین محمّد بن محمّد رضوی قمی که به خطّ نسخ نوشته، و در ذی قعده 1249 به پایان رسانیده است. در حاشیه تصحیح شده است. در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص719؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص135.
2- نقباءالبشر ج1، صص8 _ 9؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص286؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص103.

ص: 90

ضمن، مقدّمه جنگ، فهرست موضوعات کتاب است که یکی از شاگردان مؤلّف تنظیم کرده است. نسخه به شماره 2704 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

محمّدابراهیم اصفهانی

محمّدابراهیم بن آقا اسماعیل اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم بوده است، از آثار او: 1. کتابت نسخه ای است از کتاب: من لا یحضره الفقیه که آن را در قرن یازدهم به خطّ نسخ نوشته، با حواشی به نشانه «سلطان» و «م. ن» نسخه در کتابخانه مدرسه سلیمان خان مشهد مقدّس وجود دارد(2). 2. کتابت نسخه ای از من لایحضره الفقیه که آن را نیز به خطّ نسخ در 18 ذی القعده 1083 نوشته، و آن را نزد استادانش شیخ محمّدحسین بن محمّدخلیل شیرازی و آقا هادی بن مولی صالح مازندرانی خوانده است. تاریخ قرائت، اواخر شوّال 1101 و مرحوم آقا هادی مترجم، جهت او، انهایی مرقوم داشته است. نسخه به شماره 4166 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد(3). در این نسخه او را محمّدابراهیم بن امیر اسماعیل سورکی از قرای کدیان معرّفی می کند، و قرائت او در نزد دو نفر دانشمند بزرگوار، نشانه آن است که خود نیز از فضلاء و اجلاّء بوده، و احتمال تعدّد، درباره صاحب عنوان و ایشان می رود، و العلم عنداللّه تبارک و تعالی.

محمّدابراهیم خراسانی

محمّدابراهیم بن محمّداسماعیل بن محمّدجعفر خراسانی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری، در پنج شنبه 21 محرّم 1253 در اصفهان نسخه ای از کتاب: کواشف الحجب عن مشکلات الکتب تألیف: ملاّمحمّدصالح بن ملاّمحسن مازندرانی اصفهانی را به خطّ نسخ کتابت نموده است که به شماره 4510 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم


1- فهرست مرعشی، ج7، ص274.
2- فهرست چهار کتابخانه مشهد، ص22.
3- فهرست کتابخانه مرعشی، ج8، ص395؛ تراجم الرّجال، ج2، ص575.

ص: 91

موجود است(1).

استاد محمّدابراهیم بنّای اصفهانی*

استاد محمّدابراهیم بن استاد اسماعیل بنّای اصفهانی، از معماران زبردست عهد صفویّه است. وی در سال 1103ق مدرسه کاسه گران را ساخته است. آثار دیگر وی تعمیرات صفّه صاحب در مسجد جامع اصفهان، و تعمیر گنبد خانقاه شیخ عبدالصّمد در نطنز بوده است.(2)

میرزا محمّدابراهیم ساغر

میرزا محمّدابراهیم متخلّص به «ساغر» فرزند محمّد اسماعیل سدهی اصفهانی شاعر ادیب و خطّاط. در اصفهان به تحصیل علم وادب پرداخت، چندی نزد آقا غلام علی خطّاط مشق نمود تا در خطّ نسخ، استاد شد. وی سرانجام در سال 1302ق وفات یافت، و در تکیه خرابه، واقع در تخت فولاد مدفون شد. مانی اصفهانی در مادّه تاریخ او سروده است:

وقت رحلت گفت با ساقی عشق: از پی تاریخ «یک ساغر بده»

این کتب از او است: 1. پارسی نامه، رساله مختصری است در دستور زبان فارسی 2. تحفة الحسینیّه 3. توحیدنامه 4. دیوان قصائد و غزلیّات 5. المصائب 6. مثنوی سبعة ابحر [و یا سبع المثانی و یا مظفّرنامه] که نظم کتاب جلاء العیون علاّمه مجلسی است[7. ماتم سرا] 8. مزخرف نامه و آن رساله ای در حکایات و امثال این ها است. این شعر در مدح امام رضا علیه السلام از او است:

افلاک تو را چاکر و هرکس که در آن است آفاق تو را خادم و هرکس که در این است

یک حاجب درگاهت، گردون رفیع است یک واقف بنگاهت، جبریل امین است(3)


1- فهرست مرعشی، ج12، ص86.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص94 و 653 و 880؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص354.
3- دیوان غمگین؛ مقدّمه رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص60؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص291؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص588؛ الذّریعه، ج9، ص157 و ج18، ص166 و ج21، ص165، حدیقة الشّعرا، ج1، صص719 _ 720؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ساغر»، ص142؛ تذکرة مدایح معتمدیه، (خطّی)، ص33؛ فهرست مرعشی، ج32، صص535 _ 536؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص98 _ 99؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.

ص: 92

ابراهیم فَرسانی

ابواسحاق ابراهیم بن ایّوب عنبری فرسانی اصفهانی از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است. عارف و زاهد بوده، و چهل سال بدون همسر و مجرّد زیسته است. از ثوری، ابی هانی، اسود بن رزین، مبارک بن فضاله و اعمش روایت نموده است. زیاد بن برّاد، عبدالرزّاق بن بکر اصفهانی، عبداللّه بن داوود، نصر بن هشام و هذیل از او نقل حدیث کرده اند. فرسان (به ضم فاء) از قراء نزدیک اصفهان است(1).

میرزا ابراهیم نوّاب

حاج میرزا ابراهیم نوّاب بن میرزا محمّدباقر بن محمّد بن محمّدباقر نوّاب لاهیجی اصفهانی عالم فاضل، نزد آقا میرزا احمد مدرّس، آخوند گزی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، آقا شیخ محمّدرضا نجفی و دیگران تحصیل کرد، از ائمّه جماعات مسجد ذوالفقار بود. وی در اوّل صفر 1366ق وفات یافت، و در تکیه لسان الارض، جنب مرقد یوشع در تخت فولاد مدفون شد.(2)

میرزا محمّدابراهیم جوهری

میرزا محمّدابراهیم متخلّص به «جوهری» فرزند محمّدباقر از سلسله بیرام علی خان قاجار مروزی، از شعراء، ادباء و مرثیّه سرایان قرن سیزدهم هجری است. در اوایل قرن سیزدهم هجری متولّد شده، و در هرات به تحصیل پرداخته است. فنون علم و ادب را در


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص172؛ معجم البلدان، ج4، ص249 میزان الاعتدال، ج1، ص12؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص263؛ اللّباب، ج2، ص421.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص365 _ 366؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص185؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص284.

ص: 93

هرات از میرزا عبداللّه خان شهاب ترشیزی آموخت.(1)

سال ها در هرات و خراسان به مدح حکّام و شاه زادگان قاجار پرداخت سرانجام به قزوین آمد، و پس از چند سال در اصفهان اقامت گزید. وی از ارادتمندان حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بوده، و در مدح او قصایدی سروده است.(2)

وی در سال 1253ق وفات یافت، و در قبرستان آب بخشان اصفهان مدفون گردید. در سال 1290 بانویی نیکوکار به مرمّت آرامگاه او پرداخت.(3) [در اوایل حکومت سلسله پهلوی، با احداث خیابان چهارباغ پایین و فلکه شهدا] قبرستان آب بخشان تسطیح و به خانه و مغازه و بهداری و مدرسه تبدیل شد.

تاجر نیکوکار، میرزا ابوالقاسم تبریزی در آن قبرستان، دبستان تبریزی را احداث نمود، و قبر جواهری در داخل مدرسه قرار گرفت. تبریزی در گوشه دبستان، آرامگاهی برای جوهری ساخت که هنوز باقی است.(4)

روی مزار او سنگ قبری تمام قد است، و بر روی آن قصیده ای از میرزا محمّدباقر بهاء خواجویی [از احفاد ملاّاسماعیل خواجویی] منقور است، و مادّه تاریخ وفات جوهری در آن آمده است:

کلک سحرانگیز او بنوشت این مصرع تمام: «همره سلطان دین آید بمحشر جوهری»(5)

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. کتابی در امامت 2. طوفان البکاء، معروف به کتاب جوهری، در مصائب خاندان حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و خاندان عصمت و طهارت، که بارها به چاپ رسیده، و مقبول اهل منبر و ذاکران اهلبیت علیهم السلام واقع شده است [3. احسن صور 4. راز و نیاز 5. دیوان قصاید و غزلیّات 6. معراج نامه(6)]. اولاد و اعقاب او در اصفهان ساکن و تا این اواخر از اهل منبر و


1- تذکره مآثرالباقیه، نسخه خطّی، صص169 _ 172.
2- بیان المفاخر، ج2، ص114 و ج1، ص215.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص104 _ 105.
4- مزارات اصفهان، صص25 _ 26.
5- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص143.
6- تذکره مآثرالباقریه (نسخه خطّی)، ص172، [سایر منابع]: روضات الجنّات، ج2، ص49؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص631؛ ریحانة الادب، ج1، ص438؛ مکارم الآثار، ج4، ص1438؛ خلد برین، ج1، صص84 و 88؛ الکرام البرره، ج1، ص611.

ص: 94

ذاکرین مصائب بودند (از جمله شیخ احمد جوهری و فرزندش شیخ عبدالکریم جوهری).

ابراهیم کامی

میرزا ابراهیم موسوی اصفهانی متخلّص به «کامی» فرزند میرزا باقر شاعر ادیب و طبیب لبیب، از سادات حکیم سلمانی بوده، و در شیراز به طبابت مشغول بوده [است]، در سال 1239 متولّد [شد]، و در سال 1295ق در شیراز وفات یافت.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن بسطام اصفهانی، زعفرانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابی داوود و عبیداللّه حنفی روایت می کند، و عبّاس بن حمدان از او نقل حدیث نموده است.

وی با برادرش احمد در بصره ساکن شده، و همان جا وفات یافته است.(2)

ابراهیم قطّان

ابراهیم بن بُندار بن عبده قطّان اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

از محمّد بن یحیی بن ابی عمرو روایت می کند، و سلیمان بن احمد و قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم از او نقل حدیث می کند.(3) قطّان، بر وزن شدّاد، به معنی پنبه فروش است.

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن جریر بن یزید اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از داوود بن سلیمان


1- حدیقة الشعراء، ج2، صص1449 _ 1450.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص186.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص188.

ص: 95

روایت حدیث می کند.

برادرزاده اش احمد بن سعید بن جریر از او نقل حدیث می نماید.(1)

میرزا محمّدابراهیم همدانی

میرزا محمّدابراهیم همدانی فرزند میرزا محمّدجعفر فرزند میرزا علاّمه میرزا ابراهیم همدانی، شاعر ادیب. وی در اصفهان و همدان تحصیل نموده، و سرانجام در اصفهان ساکن شد. او متولّی امام زاده سهل بن علی در همدان بود. در شعر و خطّ و انشاء و معمّا مهارت بسزایی داشت.

[از سال وفات او اطّلاعی در دست نیست؛ ولی ظاهرا تا سال 1107ق زنده بوده است]. این شعر از او است:

روزگاری شد که با دردت هم آغوشیم ما همچو سیل از هستی خود خانه بر دوشیم ما

چون سپند دور از آتش در شب هجران یار ناله ها در دل گره داریم و خاموشیم ما(2)

ابراهیم اشعری

ابواسحاق ابراهیم بن جعفر بن محمّد بن سعید اشعری از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

از ابوعتبه حمّصی و حمید بن مسعده روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه و ابومحمّد بن حیّان و قاضی ابواحمد از وی روایت می کنند. در سال 394ق در راه مکّه وفات یافت(3).

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن آقا جعفر شیشه فروش اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص177.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص140 _ 141، قصص الخاقانی، ج2، صص99 _ 100؛ تذکره المعاصرین، حزین، ص150.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص192.

ص: 96

هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب دانشکده تألیف اسحاق بیک عذری اصفهانی است که در تاریخ یک شنبه 28 شعبان سال 1222 هجری از کتابت آن به خطّ نستعلیق فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 3668 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن حامد بن شبیب اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. احمد بن فضل بن خزیمه ساکن بغداد از او روایت می کند، و او از احمد بن محمّد، ماجرای تزویج حضرت رضا علیه السلام با دختر مأمون را نقل می کند.(2)

ابراهیم ابهری

ابواسحاق ابراهیم بن حجّاج ابهری اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از ابوداوود روایت می کند، و قبل از سال 250ق وفات یافته است، وی را تألیفاتی است.(3) ابهر از قرای بلوک جی اصفهان بوده، و اکنون جزو شهر قرار گرفته، و به آن «ابر» می گویند.

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن حُرّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از اسماعیل بن یزید قطّان روایت کرده است(4).

ابراهیم

ابراهیم بن حسن بن یزداد، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از اُسید بن


1- فهرست مرکزی دانشگاه، ج2، ص2677.
2- احقاق الحق، ج12، ص386؛ تاریخ بغداد، ج6، ص62؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص286 و 373.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص177؛ معجم البلدان، ج1، ص3؛ الانساب، ج1، ص105؛ طبقات المحدّثین، ج2، صص314 و 373.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص192.

ص: 97

عاصم روایت کرده است(1).

حاج محمّدابراهیم کلباسی

حاج محمّدابراهیم کلباسی فرزند حاج محمّدحسن کرباسی هروی خراسانی اصفهانی، از مشاهیر فقهاء و مجتهدین و اکابر علماء و محقّقین است. عالم زاهد عابد ورعِ تقی، بلکه ازهد و اعبد و اورع و اتقای علمای زمان بوده، در روز 19 ربیع الثّانی سال 1180ق در اصفهان متولّد شده، در 10 سالگی پدرش وفات یافته، و بنا به سفارش پدر، تحت تربیت و مراقبت عارف و حکیم فرزانه آقامحمّد بیدآبادی قرار گرفته، و نیز به درس میرزا محمّد علیّ بن میرزا مظفّر، شیخ محمّد خاتون آبادی، ملاّمحراب گیلانی و ملاّعلی نوری حاضر شد. سپس به سفر حج مشرّف شده، پس از بازگشت، چندی در عتبات عالیات متوطّن شده، و از علمای اعلام همچون شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء)، سیّدعلی طباطبایی حائری صاحب ریاض، سیّدمحمّدمهدی بحرالعلوم، آقاسیّدمحسن اعرجی کاظمینی و سیّدمحمّد باقر وحید بهبهانی کسب فیض نموده، به ایران بازگشت، و در قم و کاشان نزد میرزا ابوالقاسم قمی و ملاّاحمد نراقی تلمّذ نموده، به درجات عالی علم و اجتهاد نائل آمده، در اصفهان ساکن شد، و به تدریس و افتاء و اقامه جماعت و ارشاد خلق مشغول گردید. عدّه ای کثیر از علماء در خدمت او درس خوانده اند.

مرحوم حاجی کلباسی در امر فتوی بی نهایت احتیاط می فرموده، و بر دقایق آداب شریعت، مواظبت کامل داشته، به طوری که کم تر مستحبّی از مستحبّات او فوت شده، و با این حال، در نهایت تواضع و سلامت نفس بوده، و حکایات زیادی از دقّت و احتیاط او در فتوی و عدم توجّه ایشان به مردم دنیا و زهد و قناعت و اعراض ایشان از دنیا نقل شده که همگی، دلالت بر عظمت مقام و جلالت قدر ایشان است. ایشان در مسجد حکیم اقامه جماعت می نموده که پس از وفات، فرزندان و نوادگان او در آن مسجد به اقامه جماعت پرداخته اند.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص199.

ص: 98

صاحب عنوان در شب پنج شنبه 8 جمادی الاوّل سال 1261ق در اصفهان وفات یافت، و در مقبره ای مخصوص، مقابل در شرقی مسجد حکیم مدفون گردید که مقبره خانوادگی آن ها گردیده است. کتب زیر از تألیفات او است:

1. اجوبة المسائل 2. احکام نماز 3. اشارات الاصول، در دو مجلّد، جلد اوّل چاپ سنگی شده است 4. ارشاد المسترشدین، به فارسی، رساله عملیّه ایشان است 5. ایقاظات، در اصول 6. رساله در تنقیح مسأله صحیح و اعم 7. شوارع الهدایه، شرح بخش طهارت و صلاة کفایه محقّق سبزواری 8. عدم جواز تقلید میّت 9. مراد از کلمه «لا بأس» 10. رساله در مفطر بودن قلیان 11. مناسک حج 12. منهاج الهدایه، در فقه، سه مجلّد، چاپ سنگی شده است 13. نخبه، رساله عملیّه به فارسی، منتخب از ارشاد المسترشدین، چاپ سنگی شده است. (1)

شیخ ابراهیم امینی*

شیخ ابراهیم حاج امینی نجف آبادی معروف به امینی فرزند حسین، از علماء و فضلاء و مدرّسین معاصر، در سال 1304ق در نجف آباد متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان آغاز کرد، و نزد اساتیدی چون شیخ رمضان علی املایی، شیخ هاشم جنّتی، سیّدمحمّد هاشمی قهدریجانی، حاج میرزا محمودمعین نجف آبادی، میرزا یحیی فقیه ایمانی، شیخ هبة اللّه هرندی، سیّدمحمّدجواد غروی، آشیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ ابوالقاسم محمّدی، شیخ محمّدجواد اصولی، سیّدمحمّدباقر ابطحی


1- تاریخ اصفهان (جابری)، صص283 _ 284؛ مزارات اصفهان، صص67 _ 68؛ هدیة الاحباب، صص246 _ 247؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص155؛ فواید الرّضویه، ج1، ص10؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص109؛ روضات الجنّات، ج1، ص44؛ شرح روضات الجنّات، ج1، صص83 _ 89؛ تذکرة العلماء، صص216 _ 217؛ مکارم الآثار، ج5، صص1643 _ 1646؛ الکرام البرره، ج1، صص14 _ 15، لباب الالقاب، صص99 و 134؛ شرح حال رجال ایران، ج5، صص212 _ 213؛ تکمله نجوم السّماء، ج1، ص68؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص859؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص265 _ 268؛ وفیات العلماء، صص174 _ 175؛ الاعلام، ج6، ص195؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابراهیم»، ص264؛ معجم المؤلّفین، ج1، ص91؛ الذّریعه، ج1، ص521 و ج14، ص237 و ج25، ص191؛ ریحانة الادب، ج5، ص42؛ حاجی کرباسی و اولاد و احفادش (نسخه خّطی)، صص13 _ 26؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص107 _ 109؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، ج1، صص112 _ 118.

ص: 99

سدهی، شیخ قنبرعلی کوشکی و شیخ غلام حسین منصور نجف آبادی تحصیل نمود.

معالم الاصول و اکثر کتب شرح لمعه را از حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و قسمت منطق منظومه را نزد حاج آقا صدرالدّین هاطلی کوپایی، بعضی از کتاب های شرح لمعه را نزدآقا شیخ علی قدیری و آقا شیخ محمّدجواد اصولی آموخت. مکاسب محرّمه را نزد حاج شیخ محمّدرضا جرقویه ای، کتاب بیع مکاسب را نزد آقای شیخ مرتضی اردکانی و حاج آقا رحیم ارباب، رسائل رانزد آقا سیّدعبّاس دهکردی و حیدرعلی برومند و قوانین الاصول را نزد سیّدعلی اصغر مدرّس برزانی خواند.

پس از شش سال تحصیل به قم رفت، و بقیّه مکاسب و رسائل را نزد آقای سلطانی و حاج آقا رضا بهاءالدّینی و آقای مجاهدی به اتمام رساند. جلد اوّل کفایه را نزد آیت اللّه مرعشی نجفی و جلد دوم را نزد آیت اللّه گلپایگانی و منظومه حکمت سبزواری را نزد علاّمه طباطبایی فراگرفت.

در جلسات خصوصی، نزد علاّمه طباطبایی نیز معاد کتاب اسفار، تمهید القواعد، چند جلد کتاب از بحارالانوار، منطق شفا و مقداری از مطالب مهمّ اسفار را آموخت. پس از اتمام کفایه در درس خارج فقه و اصول آیت اللّه بروجردی، سپس امام خمینی شرکت کرد، و پس از مدّتی آن را نزد آیت اللّه گلپایگانی ادامه داد.

ایشان هم زمان با تحصیل، به تدریس نیز پرداخت، و منظومه حاجی سبزواری، اشارات و چند جلد از اسفار و کتب ادبیّات و شرح لمعه را تدریس نمود.

در مبارزات علیه رژیم پهلوی نیز فعّال بود، و مورد تعقیب قرار گرفت. پس از انقلاب از اعضای مؤثّر جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم بود، و سه دوره به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد. اکنون نیز به عنوان امام جمعه موقّت قم، به انجام وظیفه مشغول است. تألیفات ایشان عبارت اند از:

1. آموزش دین، برای کودکان، چهار جلد 2. آیین تربیت 3. آیین همسرداری 4. الگوهای فضیلت 5. انتخاب همسر 6. بانوی نمونه اسلام 7. بررسی مسائل کلّی امامت 8. اسلام و تعلیم و تربیت 9. ثقافة الاسلامیّه 10. خودسازی 11. دادگستر جهان 12. آشنایی

ص: 100

با مسائل کلّی اسلام 13. وحی در ادیان آسمانی 14. همه باید بدانند.(1)

آقا محمّدابراهیم نعمت اللّهی*

آقامحمّدابراهیم نعمت اللّهی (نقّاش باشی) فرزند آقامحمّدحسین بن محمّدابراهیم، نقّاش هنرمند اواخر دوره قاجاریّه. وی نزد آقا عبّاس به نقّاشی مشغول شد. سپس به روسیه رفت، و با نقّاشی اروپایی آشنا شد، و به اصفهان بازگشت. او سال ها در سرای محمّدصادق خان نزدیک دروازه اشرف در بازار اصفهان ساکن بود، و به نقّاشی می پرداخت.

او مردی عارف مسلک و از مریدان حاج سیّدمحمّدهادی و آقا میرزا عبّاس پاقلعه ای بود. سرانجام در حدود 55 سالگی در سال 1333ق وفات یافت، و در تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

شیخ ابراهیم تنکابنی

شیخ ابراهیم بن حسین بن ابراهیم تنکابنی گیلانی، عالم فاضل، معاصر میرزا عبداللّه افندی است، و هم درس او بوده(3)، و ظاهرا قبل از سال 1131ق در اصفهان وفات یافته است.(4) چون یکی از اساتید میرزا عبداللّه، علاّمه مجلسی است، به احتمال قوی، شیخ ابراهیم تنکابنی نیز از شاگردان علاّمه مجلسی بوده است.(5)

محمّدابراهیم فیض

(محمّدابراهیم بن آقا محمد خلیل مشهور به فیض، عالم عامل کامل محقق، از زندگی او اطلاعی نداریم جز اینکه خود و پدرش از علما بوده اند. وی در سال 1379 ق برابر با 3


1- سیمای دانشوران، صص48 _ 50، دیباچه دیار نون، صص138 _ 139؛ آیینه اهل قلم، صص28 _ 29، خبرگان ملّت، صص161 _174.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص333 _ 334.
3- ریاض العلماء، ج2، ص34.
4- الکواکب المنتشره، ص5.
5- زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص141؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص109 _ 110؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص29.

ص: 101

فروردین 1327 ش وفات نموده و در تکیه سیدالعراقین مدفون گردید. میرزا حسن خان جابری در وفاتش اشعاری سروده، ماده تاریخش این است: فیض از حق ببرد او بجنان)(1).

میرزا ابراهیم خلیفه سلطانی

نوّاب سیّدابراهیم بن سیّدعلاءالدّین حسین خلیفه سلطانی عالم فاضل، فقیه محدّث. مادرش دختر شاه عبّاس صفوی است. در سال 1038ق متولّد، و در سنّ سه سالگی به دستور شاه صفی کور شد. با وجود این، تحصیل علم و دانش نموده، و در جمیع علوم و فضایل بر امثال و اقران خویش فائق گردیده است. در مقتبس الاثر گوید: به «ابن الخلیفه» مشهور است. وی در سال 1098 وفات یافت، و در قبرستان امام زاده ستّی فاطمه اصفهان مدفون شد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. حاشیه بر کتاب روضه تا مبحث تیمّم 2. حاشیه بر شرح لمعه تا آخر طهارت 3. حاشیه بر مدارک الاحکام.(2)

استاد ابراهیم معصوم زاده*

استاد ابراهیم معصوم زاده فرزند استاد حسین کاشی ساز، از هنرمندان ماهر در هنر کاشی سازی بود، در سال 1346ق وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون شد(3).

ابراهیم فُرسانی

ابراهیم بن حیّان بن حکیم بن حنظلة بن سُوید بن علقمة بن سعد بن معاذ اشهلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او در محلّه فُرسان اصفهان ساکن بود. از پدرانش و از شریک بن عبداللّه روایت می کند. نضر بن هشام بن راشد از او نقل حدیث می کند.(4)


1- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.
2- تتمیم امل الآمل، صص50 _ 51؛ اعیان الشّیعه، ج5، ص159؛ مصفّی المقال، ص6؛ مقتبس الاثر، ج2، ص299؛ الذّریعه، ج6، صص90 و 196؛ مزارات اصفهان، ص110؛ فوایدالرّضویّه، ص6؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص110 _ 111.
3- تخت فولاد، شفیق، ص47.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص183.

ص: 102

ابراهیم مؤذّن

ابواسحاق ابراهیم بن خلید (مصغّرِ خالد) قوّاس، مؤذّن مسجد حفص بن سعدان بن ابوسلیمان، از محدّثین ثقه اصفهان در قرن سوم هجری است. از نعمان بن عبدالسّلام روایت می کند. ابوعمر حفص بن معدان بن حفص بن معدان بن ابی سلیمان، از او نقل حدیث می نماید. وی مدت شصت سال مؤذّن مسجد حفص بوده، و مردی مورد اعتماد، نیکوکار و مسلمان بوده است.(1)

محمّدابراهیم اصفهانی

آقا محمّدابراهیم بن آقا رضا رییس التجّار اصفهانی مشهدی، عالم فاضل، مؤلّف کتاب الاحتراز در رد بر رساله حسن الایجاز در ابطال اعجاز که یکی از مبلّغین آمریکایی نوشته، و خود را در آن جا به نام نصیرالدّین می نامد. مؤلّف، این کتاب را به مرحوم شیخ محمّد خالصی (م1383ق) هدیه نموده، و کتاب در سال 1342ق در تهران به طبع رسیده است.(2)

ابراهیم خان ضرغام السّلطنه

حاج ابراهیم خان ضرغام السّلطنه فرزند رضاقلی خان ایل بیگی بختیاری، از سیاستمداران و عرفای عهد قاجاریّه است. در سال 1272ق متولّد شده است. از سران نهضت مشروطه خواهی در ایل بختیاری به دعوت علماء و مردم اصفهان با عدّه ای از قوای بختیاری به اصفهان آمده، در نهم ذی حجّه 1326 اصفهان را فتح نموده، و سپس صمصام السّلطنه و دیگران وارد شده، و حکومت اقبال الدّوله حاکم اصفهان را شکست دادند.

وی سرانجام در سال 1337ق در تهران وفات یافت.

از دراویش سلسله خاکساریّه و در طریقت به لقب «حبّ علی شاه» معروف بود.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص182.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص111؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص34؛ الذّریعه، ج1، ص284.
3- شرح حال رجال ایران، ج6، صص6 _ 7؛ القاب رجال دوره قاجاریّه، ص102؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1021.

ص: 103

میرزا محمّدابراهیم نصیری طوسی

میرزا محمّدابراهیم نصیری طوسی اصفهانی (متخلّص به منیر) بن زین العابدین بن عبدالحسین، عالم محدّث، ادیب منشی، در اصفهان [در سال 1051ق] متولّد، و در این شهر نزد علمای عالی قدری چون علاّمه مجلسی تحصیل کرده، و سپس به مشاغل اداری روی آورده است. [ابتدا وزیر استرآباد بوده، سپس تولیت آستان شاه صفی، وزارت آذربایجان و استیفای ممالک را بر عهده داشته؛ ولی در اثر سعایت حاسدان از کار کنار گذاشته شده تا این که به منصب مجلس نویسی شاه سلطان حسین صفوی منصوب شده است.]

خطّ نستعلیق را خوش می نوشته، و در خطّ نسخ نیز مهارت داشته است، و کتاب های تلخیص الشّافی، تفسیر الائمّه، کشف الآیات را کتابت نموده است. وی تا حدود سال 1126ق در قید حیات بوده است. آثار و تألیفات وی عبارت اند از: 1. دستور شهریاران، در حوادث زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوی که به چاپ رسیده است 2. جنگ، با مطالب تاریخی، ادبی منشآت و غیره. از او است:

ساقی توفیق کردست چون بزم آرای من باده لعلی دهد از چشم خون پالای من

مطرب آه و فغان در نغمه ریزد زیر و بم تا نوای غم زدایی سازد از آوای من

زهره چنگی می فرستد در زمین گردون پیر تا کند کسب نشاطی از دل برنای من(1)

ابراهیم نعمت اللّهی

ابراهیم بن زین العابدین نعمت اللّهی از فضلاء و صوفیّه و از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری در اصفهان بوده است. از آثارش چهار رساله است که آن را در سال 1290ق به خطّ نستعلیق تحریری کتابت نموده، و این مجموعه به شماره 3043 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(2)


1- دستور شهریاران، مقدّمه؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص110؛ اجازات الحدیث، صص149 _ 150؛ الکواکب المنتشره، ص24؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص57؛ تراجم الرّجال، ج2، ص576، نسخه های خطّی، دفتر هفتم، ص207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص416.
2- فهرست مجلس، ج10، جزء 1، ص487.

ص: 104

ابراهیم کاتب مدینی

ابوسعید ابراهیم بن سعدان بن ابراهیم کاتب مدینی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از بکر بن بکار و هُریم بن عبدالاعلی روایت می کند، و محمّد بن اسحاق بن ایّوب، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و احمد بن اسحاق از وی نقل حدیث نموده اند. وی ثقه و صاحب تألیف است، در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 384ق فوت کرده است.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم فرزند سعید (معروف به سعدویه) بن سعید بن یحیی بن طویل اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از پدرش حجّاج بن منهال حَوضی، عمرو بن مرزوق و عبیداللّه بن موسی روایت می کند، و رُسته، محمّد بن یحیی بن منده و احمد بن حسین از او نقل حدیث می نمایند.(2)

سیّدابراهیم

سیّدابراهیم بن سیّدسلمان، عالم فاضل، در دوم شوّال 1156ق وفات یافت، و در بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد(3). [در سنگ قبر با اوصاف زیر از او یاد شده است: السیّد الجلیل النّبیل العالم الفاضل الکامل...].

ابراهیم طهرانی

ابوبکر ابراهیم بن سفیان (سلیمان) طهرانی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

از محدّثین عراق و اصفهان ازجمله ابراهیم بن نصر و اسماعیل بن اسحاق استماع


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص186.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص182.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص92؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص111؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص108.

ص: 105

حدیث نموده، و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث می کنند.(1) وی به قریه طهران در حومه اصفهان منسوب است، و در زمان ما به تیران آهنگران معروف شده، و جزو محلّه های شهر شده است.

ابراهیم اصفهانی

حافظ ابراهیم بن سلیمان اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از حافظ ابوبکر احمد بن مردویه روایت می کند. اخطب خوارزم از وی حدیث شنیده، و در سال 488ق اجازه دریافت نموده است.(2)

165

ابراهیم

ابواسحاق ابراهیم بن سندی بن علیّ بن بهرام، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. وی از محمّد بن ابی عبدالرّحمان مقری و محمّد بن زیاد زیادی روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه، سلیمان بن احمد، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و محمّد بن جعفر بن یوسف از او نقل حدیث می کنند.

او م_وهای خود را به رنگ سرخ خضاب می نموده، و در سال 313ق وفات یافته است.(3)

میرزا ابراهیم اصفهانی

میرزا ابراهیم بن میرزا شاه حسین اصفهانی، شاعر ادیب و خطّاط فاضل، وی در اصفهان به تحصیل پرداخت، و پس از قتل پدر به قزوین رفته، مورد توجّه بزرگان و دانشمندان و شاعران قرار گرفت، و از اعیان و اشراف، هدایا و صله های فراوان یافت. مردی سخن سنج و قلندر روش و درویش منش بود. در نوشتن خطوط، مهارتی بسزا


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص193؛ معجم البلدان، ج4، ص52 طبقات المحدّثین، ج4، ص382؛ الانساب، ج4، ص85.
2- احقاق الحق، ج7، ص328.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص193.

ص: 106

داشت، و سرانجام در سال 989ق وفات یافت.

علاوه بر دیوان اشعار، فرهنگ میرزاابراهیم نیز از آثار او است که در لغت فارسی به رشته تحریر درآورده است.(1)

ابراهیم لفتوانی

ابوعبداللّه ابراهیم بن ابی نصر شجاع بن ابوبکر محمّد بن ابراهیم لفتوانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. در حدود سال 480ق متولّد شده، و از برادرش حافظ ابوبکر محمّد بن ابی نصر شجاع لفتوانی و نیز از رییس ابی عبداللّه ثقفی و ابی محمّد عبدالرّحمان بن احمد بن محمّد سمسار روایت می کند. ابوسعد و ابوالقاسم از او استماع حدیث نموده اند.(2)

[لفتوان از قریه های حومه اصفهان بوده است، و اکنون از محلاّت شهر به شمار می آید، و در زبان عوام، «لفتون» خوانده می شود].

ابراهیم مدینی

ابواسحاق ابراهیم بن شذره مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی از پدرش شذره روایت می کند، و احمد بن محمّد بن ابراهیم از او روایت می نماید.(3)

ابراهیم عبّاسی*

ابراهیم فرزند شفیع عبّاسی، از نقّاشان هنرمند عهد صفویّه است. وی نوه رضا عبّاسی بزرگ ترین نقّاش عهد شاه عبّاس اوّل بوده، و گفته می شود برخی از نقّاشی های کاخ


1- خلد برین، صص462 _ 463؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص171 _ 172؛ الذّریعه، ج18، ص332 و ج9، ص15؛ احوال و آثارخوشنویسان، ج1، صص15 _ 16؛ فهرست مرعشی، ج11، ص398؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ج1، ص361؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص409.
2- معجم البلدان، ج5، ص20.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص186.

ص: 107

چهل ستون اصفهان از آثار او است(1).

ابراهیم بن شیبه

ابراهیم بن شیبه اصفهانی، گویند اصلش از کاشان بوده، و از محدّثان شیعه و از صحابه حضرت امام هادی علیه السلام است، و از حضرت ایشان حدیث نقل می نموده است.

علیّ بن مهزیار اهوازی گوید: «نامه حضرت ابی جعفر [امام هادی] علیه السلام رانزد ابی شیبه اصفهانی دیدم». احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی، از محدّثان مورد وثوق شیعه از او روایت می نماید.(2)

سیّدمحمّدابراهیم خواجویی

سیّدمحمّدابراهیم بن محمّدصادق بن ابوالقاسم بن محمّدباقر بن محمّدصادق بن ابوالقاسم بن محمّدباقر موسوی خواجویی (عموی جدّ پدر نگارنده) مؤلّف جنگی است که به نام آقا محمّدحسین در ربیع الاوّل سال 1199ق جمع آوری نموده است. نسخه به شماره 4424 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

میرزا محمّدابراهیم چهارسوقی

میرزا محمّدابراهیم بن میرزا محمّدصادق چهارسوقی بن میرزا زین العابدین موسوی خوانساری اصفهانی، عالم فاضل و واعظ کامل، در شب پنج شنبه 15 رمضان 1269ق در اصفهان متولّد شد(4)، و در جوانی نزد دو عموی بزرگوار خود میرزا محمّدباقر چهارسوقی


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص289.
2- مجمع الرّجال، ج1، ص49؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص60؛ رجال برقی، ص56؛ لسان المیزان، ج1، ص68؛ معجم رجال الحدیث، ج1، صص235 _ 236؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص191 _ 192؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص674؛ نقد الرّجال، ص9.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج13، ص3386؛ مکارم الآثار، ج5، ص1733.پ
4- مکارم الآثار، ج6، ص1925.

ص: 108

صاحب روضات و میرزا محمّدهاشم چهارسوقی به تحصیل پرداخت، سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد، و نزد شیخ زین العابدین مازندرانی و سیّدحسین کوه کمری تحصیلات خود را تکمیل نمود(1)، و به اجتهاد نائل آمد، آن گاه در اصفهان به اقامه جماعت در مسجدی در محلّه خلجا پرداخت، و مردم را از مواعظ شافیه خود مستفیض نمود، مردم اصفهان، شیفته منابر او بودند.

با علماء مسیحی در منزل خود مباحثات و مناظراتی در اثبات نبّوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشته، و چون آن ها زیر بار منطق و استدلال نمی رفتند، ایشان را به مباهله دعوت نموده، و دعوت نامه به چاپ رسانید، و در اصفهان و اطراف منتشر کرد، مع هذا کشیشان مسیحی به مباهله حاضر نشدند، و بدین طریق، بطلان گفتار آنان ثابت گردید.(2) این عالم جلیل القدر در شب یک شنبه 21 ربیع الثّانی 1331ق بر اثر سکته وفات یافته(3)، در جوار مرقد عموی بزرگوارش صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.(4) از آثار ایشان رساله عملیّه و تعلیقات علمی بر کتاب های فقهی و اصولی است.

شیخ ابوالحسن ابراهیم

حاج شیخ ابوالحسن ابراهیم بن حاج شیخ صالح، عالم فاضل، متوفّی در ماه ربیع الاوّل سال 1237ق مدفون در تکیه فیض. (5).

ابراهیم انجذانی

ابراهیم بن صالح انجذانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. محدّث ثقه در سال 286ق وفات یافته است. از محمّد بن منصور کرمانی روایت می کند، و عبداللّه بن


1- نقباءالبشر، ج1، صص15 _ 16.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص113.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص196.
4- خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام ج1، صص96 _ 97.
5- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص197؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص114؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص116.

ص: 109

ابی عبداللّه از او نقل حدیث نموده است(1).

[انجدان از روستاهای کاشان است، و جمعی از دانشمندان و سخنوران ازجمله میرزا ابوتراب بیک فرقتی انجدانی به آن جا منسوب هستند].

ابراهیم فُرسانی

ابواسحاق ابراهیم بن عاصم فُرسانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.

وی از خلاّد بن یحیی حدیث نقل کرده است.(2)] فُرسان از قریه های حومه اصفهان بوده است].

ابراهیم اشعری

ابواسحاق ابراهیم بن عامر بن ابراهیم بن واقد بن عبداللّه اشعری مؤذّن، از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری است. مردی فاضل و نیکوکار بوده، و در سال 260ق وفات یافته است. برادرش محمّد بر جنازه وی نماز گزارده، و در اصفهان دفن شده است. از پدرش و حسین بن حفص و جمعی دیگر روایت می کند، و محمّد بن یحیی بن منده از او نقل حدیث می نماید.(3)

ابراهیم راه نجات

ابراهیم راه نجات فرزند حاج عبّاس مورچه خورتی، روزنامه نگار آزاده اصفهان، در سال 1268ش در اصفهان متولّد شد. وی در سال 1294ش روزنامه راه نجات را تأسیس نمود. وی افکار آزادی خواهانه ای داشت، و تحت تأثیر دایی خود میرزا نصراللّه بهشتی (ملک المتکلّمین) بود.

وی به خاطر انتقادهایی که به حکومت رضاشاه پهلوی داشت، بارها به حبس افتاد، و


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص187؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص136.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص183.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص174؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص286؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص260.

ص: 110

روزنامه اش به محاق توقیف فرورفت. ابراهیم راه نجات پس از تحمّل سال ها رنج و زجر و حبس در 29 فروردین 1326 وفات یافت، و جنب تکیه بابا رکن الدّین، در تخت فولاد مدفون شد(1).

شیخ محمّدابراهیم کلباسی

حاج شیخ محمّدابراهیم کلباسی فرزند میرزا عبدالرّحیم بن حاج شیخ محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل محقّق، در 11 شوّال 1302ق در نجف اشرف متولّد شد، سپس به اصفهان آمده، از درس حاج میرزا ابوالحسن بروجردی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، شیخ محمّدتقی نجفی، شیخ محمّدحسین فشارکی و آخوند ملاّمحمّد کاشانی مستفیض شد، و در قم نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تحصیل نمود. وی در تهران ساکن بود، و در مسجد محمودیّه اقامه جماعت می نمود، و سرانجام در شب شنبه 20 ربیع الآخر 1362ق در تهران وفات یافت، و در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهر ری مدفون شد.

کتب زیر از او است:

1. افاضات عظیمیّه در آداب شرعیّه 2. التّذکرة العظیمیّه، مطبوع 3. تذکرة الواعظین 4. تقریرات اصولی درس آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای 5. خصائص العبّاسیّه در شرح احوال حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام ، مطبوع 6. رساله در اجاره 7. رساله در بیع 8. رساله در اصول دین 9. رساله در تعبیر خواب 10. رساله در وصیت 11. شرح انموذج زمخشری در نحو 12. الفوائد السنّیه، شامل شش رساله، مطبوع 13. نجات البشر فی ابواب اثنی عشر، مطبوع.(2)


1- تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج2، صص313 _ 317؛ تخت فولاد سرزمین جاویدان، نسخه تایپی؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص222.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص625 _ 626؛ الذّریعه، ج24، ص57؛ احوال حاجی کرباسی و اولادش، صص91 _ 92؛ خاندان کلباسی، صص224 _ 226.

ص: 111

ابراهیم حبّال

ابواسحاق ابراهیم بن عبدالعزیز بن ضحّاک بن عمر بن قیس بن زبیر معروف به «شاذة بن عبد کویه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بود، و از ابی علیه، ابی داوود و یزید بن هارون روایت می کند، و یونس بن حبیب از او استماع حدیث نموده است.

گویند در مجلس املای حدیث در فضائل ابوبکر و عمر سخن گفت، سپس به اصحاب خود گفت: «از عثمان و علی، فضائل کدام یک را ذکر کنم؟».

شاگردان گفتند: «آیا درباره او شک داری؟ به خدا قسم این مرد رافضی است».(1)

ابراهیم جرواءانی

ابواسحاق ابراهیم بن عبدالعزیز (معروف به بوبه) بن کوفی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است، و شاید اوایل قرن چهارم را نیز درک کرده باشد. وی ثقه و مأمون بوده، و در محلّه جرواءان اصفهان ساکن بوده است.

از عبدالوهاب بن عطاء، ابی نصر، ابی احمد زبیری و شجاع روایت می کند، و محمّدعلیّ بن جارود و محمّد بن عمربن حفص از او نقل حدیث می کنند.(2)

ابراهیم انواری

دکتر ابراهیم انواری فرزند مرحوم حاج ملاّعبدالکریم سودایی دستگردی، طبیب حاذق و ادیب شاعر در جمادی الاوّل 1309ق در قریه دستگرد برخوار متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان نزد اساتید آن زمان چون حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی، صدرالاطبّاء، میرزا محمّد حافظ الصّحه و آقا شیخ اسداللّه حکیم قمیشه ای و غیره انجام داد.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص176.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص179.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص70.

ص: 112

مشارٌالیه از اطبّاء مورد احترام قاطبه اهالی اصفهان و به حذاقت و استادی معروف بود. در اواخر عمر، همّت به طبع و نشر آثار پدر نمود، و گلزار را به چاپ رسانید. خود نیز کتب چندی به نظم و نثر تألیف کرده است؛ از آن جمله:

1. منظومه حفظ الصّحه 2. هفت دام مالک 3. دیوان اشعار، و سرانجام او در شب پنج شنبه 9 رجب سال 1377 وفات یافت، و در جنب پدر در قریه دستگرد مدفون گردید(1). حاج سیّدعلی نوربخش متخلّص به «آزاد» مادّه تاریخ او را چنین گفته است:

یکی شد از جنان بیرون و گفتا بهر تاریخش: «چنان آمد محل دکتر ابراهیم انواری»(2)

ابراهیم

ابراهیم بن عبداللّه (و یا ابراهیم بن محمّد) از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است، از ولید بن مسلم روایت می کند، شیخ ابومسعود رازی از او حدیث نوشته، و محمّد بن ابراهیم بن شبیب از وی روایت کرده است(3).

183

ابراهیم شاهین

قاضی ابواسحاق ابراهیم شاهین بن عبداللّه، از محدّثین اصفهان است. وی به اصفهان آمده است.

احمد بن محمّد بن ابراهیم از او روایت می کند، و خود از یحیی بن معین نقل حدیث می نماید.(4)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن ازهر سجزی روایت می کند، و اسماعیل بن محمّد بن عصام از او نقل حدیث می کند.(5)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص785.
2- مزارات اصفهان، ص214.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص180.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص195.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص138.

ص: 113

سجزی از قرای رویدشت است، و در زمان حاضر آن جا را سگزی می گویند.

[ابوالعبّاس احمد سجزی منسوب به سجستان یا سیستان است، و ربطی به قریه سجزی اصفهان ندارد. به شرح حال احمد بن محمّد بن از هرسجستانی رجوع شود].

ابراهیم قصّار

ابواسحاق ابراهیم قصار بن عبداللّه بن اسحاق بن جعفر بن زکریّا بن یحیی بن شهمردان معدّل اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. در سال 270ق متولّد شده، و برای اخذ حدیث به شهرهای مختلف ازجمله بغداد، شام و نیشابور سفر کرده است. وی از حسن بن محمّد دارکی، ولید بن ابان، ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی در اصفهان، و از ابی بکر بن خزیمه و ابی العبّاس سرّاج در نیشابور، و صالح بن ابی الاصبغ در جزیره سامره و محدّثین هم طبقه او اخذ حدیث نموده است. وی در سنّ 103 سالگی در سال 373ق در نیشابور وفات یافت.(1)

ابراهیم بادرانی

ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بادرانی اصفهانی از علماء و محدّثین اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است. وی در ذی الحجّه 516ق وفات یافت.

در معجم البلدان گوید: بادران از قرای اصفهان و به قولی از نایین است(2)، به نظر حقیر، بادران همین قریه باغ بهادران لنجان علیا می باشد.

ابراهیم تاجر

ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خُرشید قوله تاجر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. مشارٌالیه دایی عبداللّه و محمود پسران احمد بن


1- تاریخ بغداد، ج6، ص127؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص201؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص286 و 373.
2- معجم البلدان، ج1، ص316؛ اللباب، ج1، ص104.

ص: 114

محمود می باشد. از ابن عقده، ابن مَخلد، ابوعبداللّه حسین بن اسماعیل محاملی، ابوسعید احمد بن محمّد بن زیاد اعرابی روایت می کند، و ابواسحاق قفّال، ابوالحسن عبیداللّه بن محمّد بن اسحاق و ابومنصور بن شکرویه از او نقل حدیث نموده اند. وی در صفر 400ق وفات یافت.(1)

ابراهیم مدینی

ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن معدان مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن حمید و محدّثین ری و مصر نقل حدیث می کند. ابراهیم مدینی در سال 294ق وفات یافت(2).

سیّدابراهیم حسینی خوراسکانی*

سیّدابراهیم بن سیّد عبداللّه حسینی خوراسکانی اصفهانی از فضلای قرن یازدهم هجری است. وی در سال 1089ق نسخه ای از کتاب النّهایة فی غریب الحدیث تألیف ابن اثیر را به خطّ نسخ بسیار زیبا کتابت نموده، و در دارالکتب المصریّه موجود بوده است.(3)

سیّدمحمّدابراهیم شمس آبادی

آقا سیّدمحمّدابراهیم بن سیّدعبداللّه موسوی شمس آبادی، عالم فاضل و فقیه کامل، در سال 1294ق در اصفهان متولّد [شد]، و در اصفهان نزد ملاّمحمّدباقر فشارکی، شیخ محمّدتقی آقا نجفی، جهانگیرخان قشقایی، میرزا محمّدحسن نجفی، آخوند ملاّمحمّد کاشی، میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و پدر دانشمندش سیّدعبداللّه شمس آبادی تحصیل نمود.

سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود، و از محضر مرحوم آیت اللّه سیّدمحمّدکاظم یزدی بهره های علمی برد، و در فقه و اصول و فلسفه و حکمت، صاحب نظر گردید، و از استاد خود اجازه اجتهاد و روایت اخذ نمود، سپس به اصفهان


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص204؛ احقاق الحق، ج15، ص339؛ تبیین کذب المفتری، ص429؛ التّحبیر، ج2، ص289؛ تاریخ بغداد، ج10، ص143.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص190.
3- خورشید جی، ص292.

ص: 115

بازگشت، و به تدریس و ارشاد و اقامه جماعت مشغول شد. او سرانجام در سال 1357ق به عارضه سکته وفات یافت، و در تکیه ملک در تخت فولاد مدفون [شد]، و در سال 1363 به نجف اشرف نقل شد، و در وادی السّلام، جنب پدر و جدّ خود مدفون گردید. ایشان عالمی غیور و در امر به معروف و نهی از منکر، متعصّب و کوشا بود. میرزا حسن خان جابری جهت تاریخ وفات صاحب عنوان چنین سروده است:

لقد جاء خمس ثم قالوا: «من الاحد سلامٌ علی ابراهیم طاب ثراه»

(1357 = 5 + 1352)(1)

ابراهیم قاسانی

ابراهیم بن عبداللّه قاسانی، از محدّثین اصفهان است. از ابومصعب روایت می کند، و ابواحمد محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث می نماید.(2)

ابراهیم اشعری مدینی

ابراهیم بن عبدالواحد اشعری مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. یوسف بن محمّد مؤذّن از او روایت می کند، و خود اشعری از ابی داوود روایت حدیث می نماید.(3)

ابراهیم ابهری

ابراهیم بن عثمان بن عمیر ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابوسلمه موسی بن اسماعیل تبوذکی روایت می کند. محمّد بن محمّد بن یونس ابهری از او نقل حدیث می نماید.(4)


1- تحفة الابرار، ج2، صص520 _ 521؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص843؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص285؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص202؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص194 _ 195.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص194.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص180.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص187؛ الانساب، ج1، ص105؛ معجم البلدان، ج1، ص83.

ص: 116

سیّدمحمدابراهیم میرشفیعیان

(سیّدمحمدابراهیم شفیعیان موسوی سدهی، عالم زاهد پارسا، امام جماعت و مدرس مدرسه شفیعیه اصفهان. در اصفهان از درس آخوند ملا محمد حسین فشارکی، میرزا علی آقا شیرازی و دیگران استفاده کرد. عمر خود را به زهد و تقوا و بندگی حق گذراند و در سال 1370ق وفات نمود و در تکیه آقا باقر دردشتی مدفون گردید)(1)

شیخ محمّدابراهیم کلباسی

شیخ محمّدابراهیم کلباسی نجفی بن شیخ علیّ بن شیخ میرزا حسین بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، از علماء و فضلای عالی قدر معاصر است. در سال 1322ق در نجف اشرف متولّد شد، و از سنّ دوازده سالگی به تحصیل علوم دینی پرداخت. سطح را نزد علمای عالی قدر مشکینی و ایروانی، حکمت را نزد آقا شیخ احمد آشتیانی و خارج را در خدمت حاج میرزا حسین نایینی، آقا سیّدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدّین عراقی طی نمود.

وی سال ها امام جماعت مسجد حاج آقا رضا همدانی در نجف بود. ایشان صاحب چندین تألیف ارجمند است که از آن جمله است: 1. تقریرات درس میرزای نایینی در سه جلد 2. حاشیه بر کفایة الاصول 3. درّة المقال، تقریرات درس آقا سیّدابوتراب خوانساری 4. الصّلاة الیومیّه، مطبوع 5. مناسک حج، مطبوع 6. منهاج الاصول، مطبوع در پنج جلد 7. منهاج التّقوی، شرح بر عروة الوثقی 8. منهاج المتّقین، مطبوع که رساله عملیّه ایشان است 9. نخبه الاحادیث فی الوصایا و المواریث، مطبوع 10. هدایة المسترشدین، تقریرات درس فقه آقا ضیاءالدّین عراقی.

این عالم گران مایه در سال 1407ق در نجف اشرف وفات نمود(2).


1- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.
2- نقباءالبشر، ج1، ص18، ماضی النّجف، ج3، ص232؛ مصفّی المقال، ص10؛ معجم المؤلفین العراقیین، ج1، ص53؛ مستدرکات اعیان الشیعه، ج10، ص12؛ معجم رجال الفکر، ج3، ص1068؛ بیان المفاخر، ج2، ص169؛ الذّریعه، ج8، ص135 و ج4، ص368 و ج6، ص186 و ج23، ص156؛ خاندان کلباسی، صص164 _ 165.

ص: 117

ابراهیم مقری

ابراهیم بن علیّ بن عاصم بن راذان مقری، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از محمّد بن عمر بن رسته روایت می کند، و فرزندش ابوبکر محمّد بن ابراهیم مقری از او نقل حدیث می نماید(1).

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن علیّ بن عیسی اصفهانی، از محدّثین اصفهان و ثقه بوده، در اصفهان، عراق و مکّه استماع حدیث نموده است.(2)

شیخ ابراهیم خوانساری

شیخ برهان الدّین ابواسحاق ابراهیم بن زین الدّین ابوالحسن علیّ بن یوسف بن علی خوانساری اصفهانی از فضلای قرن دهم هجری، و از شاگردان و مجازین از شیخ علیّ بن عبدالعالی کرکی (محقّق کرکی) است.

ملاّ عبداللّه افندی نسخه ای از کتاب کشف الغمّه اربلی را دیده است که در پشت کتاب، اجازه کرکی به ابراهیم به سال 924ق نوشته شده بود، و محقّق کرکی، شاگرد خویش را بسیار مدح و تجلیل نموده بود.(1)

دکتر سیّدابراهیم نعمت اللّهی

دکتر سیّدابراهیم نعمت اللّهی فرزند حاج میرزا علی اکبر پاقلعه ای (موافق علی شاه) بن میر محمّداسماعیل (صابر علی دوم) بن حاج میرزا محمّد بن میرزا ابوالقاسم مدرّس


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص194.
2- تاریخ نیشابور، ص162.

ص: 118

خاتون آبادی، از دانشمندان معاصر، و استاد دانشکده پزشکی در سال 1283ش مطابق با 1321ق در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیل دوره ابتدایی و متوسّطه به تهران رفت، و در دانشکده پزشکی تحصیل نمود، سپس در سال 1307ش جزو اوّلین دانشجویان ایرانی در رشته پزشکی به فرانسه رفت، و به تحصیل پرداخت، و به اخذ درجه دکترا نائل آمد. دو سال در فرانسه و یک سال در ایتالیا به خدمت پرداخت، سپس به ایران بازگشت، و به تدریس پزشکی در رشته فیزیولوژی پرداخت. استادی رشته فیزیولوژی و ریاست آزمایشگاه آن، بازرس آموزشگاه های بهداری شهرستان ها و سرپرستی دانشکده های پزشکی، جزو سمت های دولتی او به شمار می رفت. وی سرانجام در 4 رجب 1401ق در تهران وفات یافت، و جنازه اش به اصفهان منتقل و در بقعه تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون گردید. کتب زیر از او است:

1. اصول تغذیه و ویتامین ها و آویتامینوزها و فواید ورزش 2. فیزیولوژی عمومی و اختصاصی اعصاب 3. فیزیولوژی، دو جلد 4. فیزیولوژی ترشّحات داخلی و خارجی 5. فیزیولوژی غدّه های مترشّحه داخلی.(1)

ملاّمحمّدابراهیم دهکردی

ملاّمحمّدابراهیم بن علی اکبر بن علی جان دهکردی اصفهانی وی سال ها در اصفهان به درس حاج سیّدمحمّدباقر شفتی (حجّت الاسلام) و دیگران حاضر شد. تا به درجه رفیع اجتهاد نائل گردید.

در مسجد محلّه نو اصفهان امامت می نمود. پس از مراجعه خوانین و مردم چالشتر به سیّدحجّت الاسلام، و درخواست جهت اعزام عالمی شایسته، مرحوم سیّد، طیّ نامه ای به تاریخ 21 ذی الحجّه 1246ق مشارٌالیه را به آن ناحیه می فرستد. صاحب عنوان، جدّ خاندان آل ابراهیم دهکردی می باشد.(2)


1- راهنمای دانشگاه، ج2، ص57؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص69؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص52 _ 53.
2- تاریخ و جغرافیای چهارمحال، ج1، ص593؛ بیان المفاخر، ج1، ص250.

ص: 119

ملاّمحمّدابراهیم زفره ای

ملاّمحمّدابراهیم [بن علی بهلول] زفره ای کوهپایه ای اصفهانی(1) عالم فاضل خوشنویس، [مرجع امور شرعی در قریه زفره بود، و خطّ نسخ را خوش می نوشت.

از آثار او کتابت قرآن مجید و زاد المعاد به خطّ نسخ زیبا است(2)]، وی در سال 1257ق وفات یافته است(3).

میرزا ابراهیم امین الواعظین

میرزا ابراهیم امین الواعظین فرزند حاج محمّدعلی تاجر اصفهانی، عالم فاضل و واعظ کامل، در سال 1257ق متولّد شده(4) و در این شهر تحصیل نموده است، ازجمله نزد حاج میرزا بدیع درب امامی، حاج سیّدمهدی نحوی و آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای تلمّذ کرد، و چندی نیز در اعتاب مقدّسه، نزد اعاظم فقهای آن دیار _ خصوصا میرزای شیرازی _ حاضر شد، و در حدود 1325 به ایران مراجعت نمود. مدّتی در اصفهان و گاهی در یزد ساکن بود. در اواخر عمر، در سده ماربین و روستاهای حوالی آن جا به وعظ و خطابه مشغول بود(5)، و سرانجام در 21 ربیع الثّانی 1359ق در محلّه فروشان سده وفات یافت، و در قبرستان خوزان سده مدفون گردید.(6) وی تألیفاتی داشته که از آن جمله است: 1. امان الخائفین، در امامت 2. براهین الباهر، در مذمّت دنیا و مدح آخرت 3. تحفة المعاد للعباد 4. روح العالمین، در توحید 5. شهاب الثّاقب در مدح امام غائب (عج) 6. طریقة الحق، در نبوّت 7. کهف العارفین، در اخلاق و غیره از نظم و نثر 8. قصیده ای در مرثیّه استادش میرزای شیرازی گفته، و نام عدّه ای از علماء را مذکور داشته است.(7)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص209.
2- مجلّه کتابداری، دفتر 32 و 33، ص7.
3- مزارات اصفهان، ص424.
4- خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام، ج1، ص102.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص114 _ 115.
6- مکارم الآثار، ج6، ص2092.
7- نقباءالبشر، ج1، صص19 _ 20؛ الذّریعه، ج2، ص344؛ اعیان الشّیعه، ج5، ص376.

ص: 120

میرابراهیم قزوینی*

میرابراهیم فرزند میرعماد حسنی قزوینی، خوشنویس خطّ نستعلیق، نزد پدر خود مشق خط کرده، پس از شهادت پدر به خراسان رفت، و عاقبت در قزوین ساکن شد، و همان جا وفات یافت.(1)

ابراهیم

ابراهیم بن عمّار بن زید، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.

او از سلمة بن شبیب حدیث نقل می کند، و ابوعلیّ بن عاصم از وی حدیث روایت می نماید.(2)

205

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن عمر بن ابراهیم اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. در بلخ ساکن بوده، و از ابوالقاسم محمود بن محمّد بن خلف سهاوری اسفرائنی از او اخذ حدیث کرده است.(3)

ابراهیم جرواءانی

حاج ابراهیم بن عمر بن حفض بن معدن جرواءانی اصفهانی از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از بکر بن بکار، سلیمان بن حرب، علیّ بن عبدالحمید، محمّد بن اَبان و حسین بن حفص روایت می کند، و هارون بن سلیمان و محمّد بن یحیی بن منده و محمّد بن احمد بن یزید از او نقل حدیث می کنند. وی در سال 251ق وفات یافت.(4)


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص20.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص197.
3- معجم البلدان، ج7، ص345.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص181؛ آثار ملّی اصفهان، ص202.

ص: 121

ابراهیم سعدی مدینی

ابواسحاق ابراهیم بن عون بن راشد سعدی مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. ابوعبداللّه محمّد بن احمد ابهری و محمّد بن احمد بن یزید از او روایت کرده اند. خودش از مسلم بن سلیم ضبی، حجّاج بن نصیر، وکیع، عبیداللّه بن موسی، قبیصه و ابن عُیَینَه نقل حدیث نموده است.

صاحب عنوان در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 244ق وفات یافته است.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن حاج میرزا عیسی اصفهانی ادیب، از دانایان به علوم تجوید بوده، و از آثار او: 1. شجرة التّجوید 2. وجیزة التّجوید، در سال 1330ق به چاپ رسیده است.(2)

ابراهیم زاهد

ابواسحاق ابراهیم بن عیسی زاهد اصفهانی، از عرفاء و متصوّفه قرن سوم هجری است. از مصاحبان معروف کرخی است، و کراماتی از او نقل شده است. وی در سال 247ق وفات یافت.

از ابی داوود و شبابة بن سوار و مروان بن محمّد مقری روایت حدیث نموده، و احمدمحمّد مدینی بزاز و نصر بن هشام از او روایت می کنند.(3)

ابراهیم معدّل

ابواسحاق ابراهیم بن فرقد اصفهانی معدّل، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص173.
2- مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص34.
3- لغت نامه دهخدا، ج1، ص263؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص180؛ هفت اقلیم، تصحیح جواد فاضل، ج2، ص343؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص286 و 373.

ص: 122

است. از روح بن مسافر روایت می کند، و عامر بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید.(1)

ابراهیم نایینی

ابواسحاق ابراهیم بن فسان شاه بن ززا نایینی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوحامد بن محمّد بن یحیی بن بلال نیشابوری روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(2)

ابراهیم ابار

حافظ ابونصر ابراهیم بن فضل بن ابراهیم ابار اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است.

او در بازار اصفهان می ایستاده، و از حفظ حدیث می گفته است؛ امّا او را کذّاب و وضّاع الحدیث نوشته اند. از عبدالرّحمان بن منده استماع حدیث کرده است. وفات او در سال 530ق اتّفاق افتاد.(3)

ابراهیم باطرقانی

ابراهیم بن قاسم بن یونس بن عبدالملک باطرقانی شیبانی ورّاق، از محدّثین قرن سوم هجری است.

وی از شیخ ابومسعود احمد بن فرات رازی حدیث روایت می کند.(4)

میرزا ابراهیم قاجار

میرزا ابراهیم فرزند قبا بیک قاجار، از فضلاء و خوشنویسان قرن یازدهم هجری است.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص175.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص204.
3- تاریخ نیشابور، ص166؛ میزان الاعتدال، ج1، ص25؛ مرآة الجنان، ج3، ص257؛ مقتبس الاثر، ج2، ص246؛ اللباب، ج1، ص106؛ الوافی بالوفیات، ج5، ص68؛ معجم المؤلّفین، ج1، ص74.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص196.

ص: 123

در مدرسه والده شاه صفی در اصفهان ساکن بوده، و از راه کتابت، امرار معاش می کرده است. مردی بوده در نهایت صلاح و در کمال فلاح. در حدود سال 1083ق تدریس در مشهد مقدّس به او تفویض شد، و او به آن جا رفت.

وی نخستین جزء کتاب مبسوط شیخ طوسی را در 25 رجب 1054ق کتابت نموده که به شماره 1887 در کتابخانه ملّی ملک در تهران وجود دارد. هم چنین در بین سال های 1054 تا 1066ق چند برگ از یک جنگ را با مطالب متنوّع ازجمله حدیث تزویج حضرت زهرا _ سلام اللّه علیها _ را کتابت نموده است. این مجموعه به شماره 1451 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن قتیبه اصفهانی، از راویان و محدّثان شیعه در قرن سوم هجری است. شیخ طوسی و نجاشی در کتاب خود از او نام برده اند، و ابن شهر آشوب در معالم العلماء نوشته است: وی کتابی دارد. احمد بن محمّد بن خالد برقی از او حدیث نقل می کند.(2)

ابراهیم اسدی کاشانی

ابراهیم بن قرّه اسدی قاسانی (کاشانی) معروف به «اصم» از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است. از مصاحبان ثوری بوده، و از گفتار او کتابی تصنیف نموده (جامع)، و نزد او قرائت نموده است.

ابراهیم بن ایّوب

محمّد بن حمید و ابوحجر عمرو بن رافع از او روایت می کنند. وی در سال 210ق


1- تذکره نصرآبادی، ج2، ص762؛ فهرست ملک، ص631؛ فهرست مرعشی، ج4، ص239.
2- اعیان الشّیعه، ج5، ص321؛ منهج المقال، ص25؛ الذّریعه، ج6، ص305، معالم العلماء، ص5؛ مجمع الرّجال، ج1، ص62؛ فهرست، شیخ طوسی، صص15 _ 16؛ نقد الرّجال، ص12؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص197 _ 198؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص277؛ تهذیب المقال، ج1، ص325.

ص: 124

وفات یافت. فرزندش اسحاق نیز محدّث بوده، و در مصر ساکن شده است.(1)

سیّدابراهیم میرباقری دهاقانی*

سیّدابراهیم میرباقری بن حاج میرزا کریم دهاقانی اصفهانی، عالم فاضل، در دهاقان متولّد شده، و در اصفهان نزد جمعی از علماء ازجمله جهانگیرخان قشقایی تحصیل نمود وی مدّت دوازده سال در آبادان معاون دادگستری بود، سپس در سال 1360ق به زادگاه خود بازگشت، حوزه درسی و علمی در آن جا تشکیل داد، و شاگردان فراوانی را تربیت نمود. مدّتی نیز امام جمعه دهاقان بود، در اواخر عمر به کامفیروز فارس رفت، و در آن جا وفات یافت، و همان جا دفن شد.(2)

ابراهیم حبال

ابراهیم بن کوفی حبال اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از حسن بن موسی و عبدالوهاب خفاف روایت می کند. ابوعبدالرّحمان مقری و ابوبکر محمّدجعفر بن محمّد بن سعید از او نقل حدیث می کنند.(3)

شیخ ابراهیم جیلانی

شیخ ابراهیم بن محراب بن ابراهیم بن خلیل لاهیجانی گیلانی عالم فاضل محقّق. در اصفهان ساکن بود.

این کتاب ها از او است:

1. حواشی بر کتب اربعه 2. شرح خطبه شقشقیّه امیرالمؤمنین علیه السلام 3. شرح بر صحیفه سجّادیّه 4. شرح بر نهج البلاغه در هشت مجلّد. وی از شاگردان علاّمه مجلسی و مجاز از او در سال 1090ق است. قبرش در تخت فولاد اصفهان است.(4)

[صاحب اعیان الشیعه قبر صاحب عنوان را در تخت فولاد دانسته، ولی مأخذ خود را بیان نکرده است].

میرزا محمّدابراهیم مشیرالاسلام

میرزا محمّدابراهیم مشیرالاسلام فرزند ملاّمحمّدمحسن بن ملاّمحمّد شفیع خویی، از فضلای اصفهان در قرن چهاردهم هجری.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص172؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص178؛ الانساب، ج4، ص427.
2- سیمای دهاقان، صص290 _ 291.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص177.
4- اعیان الشّیعه، ج10، ص511؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص8؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص97؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص337.

ص: 125

وی در مهرماه 1328ش وفات یافت، و در آرامگاه خانوادگی خود در تخت فولاد جنب تکیه خوانساری ها مدفون شد.(1)

محمّدابراهیم قزوینی

آقا محمّدابراهیم بن حاج آقا محمّدابراهیم قزوینی اصفهانی عالم فاضل، در اصفهان متولّد شد، و در این شهر تحصیل نموده، و به افتخار دامادی آقا سیّداسداللّه بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی نائل آمده است.

سال وفات او معلوم نیست، و احتمالاً مدفن او در قبرستان آب بخشان اصفهان بوده است.(2)

ابراهیم نائله

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حارث بن میمون مدینی اصفهانی معروف به «ابراهیم بن نائله» از محدّثین قرن سوم هجری است. نائله نام مادر او است. وی از بسیاری از محدّثان، حدیث نقل کرده است که از آن جمله است: احمد بن حاتم، جعفر بن محمّد بن یزید، سلیمان بن داوود، علیّ بن بشر، عمّار بن هارون و محمّد بن مغیره.

جمعی نیز از ابراهیم بن نائله روایت می کنند ازجمله: ابوبکر بردعی، احمد بن بندار، احمد بن اسحاق، احمد بن محمّد بن کوفی، اسماعیل بن عمرو بجلی، جعفر بن محمّد، محمّداسحاق بن عمران. صاحب عنوان در سال 291ق وفات یافت.(3)

ابراهیم قرابه

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد معروف به «قرابة بن شریک» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است، از سعید بن سلام روایت می کند. اسید بن عاصم و محمّد بن ابان مدینی


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص150.
2- بیان المفاخر، ج2، صص167 _ 168.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص85 و 158 و 242.

ص: 126

از او نقل حدیث می کنند.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن محمّد حافظ اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از احمد بن حسن بن آذینوه اصفهانی حدیث روایت می نموده است.(2)

سیدابراهیم بیرجندی*

سیّدابراهیم بن محمّد حسینی بیرجندی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است در اصفهان سکونت داشته، و در سال 1185ق نسخه ای از حاشیه شرح مختصر تألیف شریف جرجانی را کتابت نموده است.(3)

شیخ ابراهیم ریاضی نجف آبادی*

حاج شیخ ابراهیم ریاضی نجف آبادی فرزند آقامحمّد، عالم فاضل فقیه محقّق، زاهد متّقی، در سال 1323ق در نجف آباد متولّد شد، و تا هیجده سالگی به زراعت پرداخت. در این هنگام به اصفهان رفت، و نزد شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، میرزا محمّدصادق خاتون آبادی، میرسیّدعلی نجف آبادی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و شیخ محمود مفید تحصیل نمود. سپس به قم مهاجرت نموده، و نزد آیات عظام و علمای اعلام، حائری یزدی، شاه آبادی، شیخ محمّدعلی قمی، سیّدمحمّد حجّت و میرزای همدانی و دیگران تحصیل نموده، به اجتهاد نائل آمد. سرانجام پس از مدّتی تدریس سطوح عالیه، به دعوت شیخ احمد حججی، از قم به نجف آباد بازگشت، و به تدریس در حوزه علمیّه نجف آباد پرداخت.

وی علاوه بر تدریس، در ارشاد مردم و رفع خصومات و رفع گرفتاری نیازمندان اهتمام


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص177.
2- مقتبس الاثر، ج2، ص206.
3- فهرست مجلس، ج1، بخش سوم، ص1137.

ص: 127

فراوان داشت. او در فقه، اصول، حکمت، ریاضیات و کلام، صاحب مهارت فراوان بود.

از اقدامات ارزنده او تأسیس مدرسه علمیّه معروف به «مدرسة الحجّة»، احداث حسینیه اعظم و مسجد صفا در نجف آباد و تربیت ده ها شاگرد فاضل است. سرانجام این عالم ربّانی در 15 صفر 1374ق بر اثر سکته قلبی در سنّ 56 سالگی وفات یافت، و در حسینیّه اعظم نجف آباد مدفون شد. تألیفات ایشان: 1. رساله در اخلاق 2. مختصری در عقاید.(1)

میرزا محمّدابراهیم قاضی

میرزا محمّدابراهیم بن غیاث الدّین محمّد خوزانی اصفهانی عالم فاضل و فقیه جلیل القدر، از بزرگان و محدّثان برجسته قرن دوازهم هجری. میرزا عبدالنّبی قزوینی از معاصران او گوید: «متمهدا فی الفقه و اصوله و حاذق فی الحکمة و فصوله، دقیق الذّهن، جیّد الفهم، عمیق الفکر، کامل العلم، صاحب التّقریر الفائق و التّحریر الرّائق». در اصفهان به تحصیل پرداخته، و از جمعی از بزرگان فقهاء و محدّثین، مفتخر به اخذ اجازه گردیده است که از آن جمله اند: میرمحمّدحسین خاتون آبادی، میرمحمّدباقر خلیفه سلطانی، شیخ حسین ماحوزی، میرزا محمّدرحیم سبزواری، ملاّمحمّدقاسم هزارجریبی و ملاّمحمّدطاهر بن مقصودعلی اصفهانی.

[اساتید ایشان نیز عبارت اند از ملاّعلی نقی بن محمّدتقی کمره ای، ملاّمحمّد نصیر گلپایگانی و محمّدحسن خواهرزاده او، نظام الدّین حسین بن محمّد اسماعیل خادم، ابی البرکات بن محمّداسماعیل، جمال الدّین محمّد بن نظام الدّین حسن، ملاّکمال الدّین محمّد فسوی و ملاّابوالحسن فتونی عاملی].

در اصفهان به تدریس مشغول بود، سپس قاضی اصفهان شد، و سرانجام قاضی عسکر نادرشاه گردید، و در سال 1160ق به دستور نادرشاه او را شهید نمودند، گویند مدفن او در قبرستان آب بخشان اصفهان است. کتب ورساله های زیر از آثار او است:

1. تفسیر آیه «وَ إِذا قری ء الْقُرْآن» 2. تفسیر قرآن 3. حواشی بر کتب اربعه 4. رساله در تحریم غنا 5. رساله در این که درهم و دینار مانند هم است یا قیمت در آن ها معتبر می باشد. 6. رساله در مشروعیّت تلقین میّت جهت اطفال و غیره.(2)


1- گنجینه دانشمندان، ج7، صص300 _ 301؛ دیباچه دیار نون، صص176 _ 177؛ سیمای دانشوران در شرح حال علماء، صص95 _ 99 آیینه اهل قلم، صص53 _ 54.
2- تتمیم امل الآمل ص57؛ نجوم السّماء، صص264 و 231؛ فهرست رضوی، ج5، ص428؛ میراث اسلامی ایران، ج7، صص155 _ 158؛ فوایدالرّضویّه، ج1، ص8؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص144؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص259؛ اعیان الشّیعه، ج5، ص339؛ روضات الجنّات، ج7، ص124؛ الکواکب المنتشره، ص690؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص115 _ 116؛ مزارات اصفهان، ص26.

ص: 128

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از سلیمان شاذکونی روایت می نماید، و احمد بن اسحاق از خود او نقل حدیث می کند.(1)

ابراهیم دواتی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم بن احمد دواتی اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری. از ابومظفّر منصور سمعانی، قاضی ابومنصور بن شکرویه، ابوعبداللّه قاسم بن فضل ثقفی و ابومحمّد رزق اللّه تمیمی روایت می کند. ابوعلی حسن بن بشیر بن عبداللّه نقّاش مهاد ملنجی، از او حدیث شنیده است. وی ساکن محلّه خوز (خوزیان) اصفهان بوده، و در سال 548ق وفات یافته است(2).

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم اصفهانی بلخی از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است.

در بلخ ساکن بوده [است]، و ابوالمکارم محمّد بن عمر بن امیرجه بن ابوالقاسم بن ابوسهل بن ابوسعد عبداللّه بن عبیداللّه بن عبدالرّحمان اشبهی بلخی، ابوالمحاسن مسعود بن محمّد بن غانم هراتی و ابوالقاسم محمود بن خلف لاهوری ساکن اسفراین، از وی استماع حدیث کرده اند.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص192.
2- التّحبیر، ج1، ص74.
3- التّحبیر، ج2، صص170 و 301 و 281.

ص: 129

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم اصفهانی تاجر، از محدّثی_ن قرن ششم هجری است.

ابوالفتح محمّد بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بسطامی خورنقی از او روایت می کند، و خورنق از قرای بلخ است.(1)

ابراهیم رفاعی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم رفاعی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

وی از محمّد بن سلیمان بن حارث باغندی کبیر روایت می کند، حافظ ابونُعیم اصفهانی می گوید: وی را درک کردم ولی موفّق به شنیدن روایت از او نشدم.(2)

ابراهیم طیّان

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم قفّال طیّان اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است.

از ابراهیم بن خورشید روایت می کند، و ابوالوفا اسماعیل طرقی از او روایت می کند. در ماه صفر 480ق وفات یافته است.(3)

ابراهیم اسلمی

ابراهیم بن محمّد بن ابی یحیی اسلمی، از محدّثان اصفهان در قرن دوم هجری است. وی از عبداللّه بن دینار، علاء بن عبدالرّحمان و ابی عمرو ابن محمّد حدیث روایت می کند، و ابن جریح، محمّد بن ادریس شافعی و حسین بن حفص از او نقل حدیث


1- معجم البلدان، ج2، ص401.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص203.
3- التّحبیر، ج1، ص98.

ص: 130

می نماید. وی در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 184ق وفات یافته است.(1)

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن اصفهانی، از محدّثین اصفهان و امام مسجد جامع اصفهان است، از عابدان و زاهدان عصر خود بوده، و در حفظ و نقل حدیث، اهتمام بسیار داشته، و در سال 302ق وفات یافته است.(2)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن محمّد بن بزرج (بزرگ) اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. محدّث ثقه صاحب اصول بوده، و از عمرو بن علی، محمّد بن سلیمان لوین، موسی بن عبدالرّحمان و نصر بن علی روایت می کند. عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او استماع حدیث نموده است.(3)

ابراهیم اصفهانی

ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از احمد بن ولید بن برد انطاکی نقل حدیث نموده است. سلیمان بن احمد طبرانی نیز از ابراهیم اصفهانی روایت می کند.(4)

ابراهیم ثقفی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی ثقفی معروف به «طیّان» از علماء و محدّثین شیعه در قرن سوم هجری است. از حسین بن قاسم زاهد اصفهانی روایت حدیث


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص171.
2- مرآة الجنان، ج2، ص240.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص191؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص293.
4- احقاق الحق، ج10، ص670.

ص: 131

می کند. وی در سال 266ق وفات یافته است. کتاب اخبار حسن بن علیّ بن ابی طالب علیهم السلام از او است.(1)

ابراهیم اصفهانی

حافظ ابواسحاق ابراهیم اصفهانی فرزند محمّد بن حمزة بن عمارة بن حمزة بن سیّار بن عبدالرّحمان بن حفص (برادرزاده ابومسلم خراسانی) از محدّثین اصفهانی در قرن چهارم هجری. از حضرمی مطیّن، محمّد بن عثمان بن ابی شیبه، محمّد بن نصر صائغ، احمد بن یحیی حلوانی، ابوشعیب حرّانی و یوسف بن قاضی روایت کرده، و از محدّثین عراقین، جزیره و حجاز روایت نموده است.

وفات او در 7 رمضان 353ق اتّفاق افتاد. وی «شیوخ» را جمع آوری و مسند را تألیف نموده است(2).

[صاحب عنوان، برادرزاده علیّ بن حمزة بن عمّاره مؤلّف کتاب قلائد الشّرف است].

ابراهیم کرمانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن خلید کرمانی، از محدّثین است. در سال 290ق به اصفهان آمده، و در منزل خصیب بن سلم وارد شده است. راویان اصفهان از قول او احادیثی نقل کرده اند.(3)

ابراهیم ثقفی

ابواسحاق ابراهیم ثقفی کوفی بن محمّد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود ثقفی، از مشاهیر محدّثان و دانشمندان شیعه در قرن سوم هجری. در اوّل، زیدی مذهب بوده، و سپس امامی شده، و برای تبلیغ مذهب شیعه به اصفهان آمده است. در


1- هدیة العارفین، ج1، ص3؛ میزان الاعتدال، ج1، ص29.
2- مرآة الجنان، ج2، صص3، 50؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص199.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص194.

ص: 132

فضیلت او همین بس که ابونُعیم اصفهانی در حقّ او گفته است: «کان غالیا فی الرّفض». در اغلب کتب رجال و حدیث شیعه از گذشته تا امروز از او یاد شده، و او را ثقه دانسته اند. محمّد بن زید رطاب، عبّاس بن سرّی و عبدالرّحمان بن ابراهیم مستملی از او روایت می کنند. جماعتی از شیعیان قم از او درخواست کردند که از اصفهان که اغلب مردم آن اهل سنّت بوده اند به قم که جایگاه شیعیان بود بیاید؛ امّا او نپذیرفت، و تا آخر عمر در اصفهان بود تا آن که در سال 280 (و یا سال 283ق) وفات یافت.

از کتب او است:

1. اخبار زید بن علی 2. اخبار کشته شدگان از اولاد ابی طالب علیه السلام 2. قیام حسین بن علی علیه السلام 4. مقتل الحسین علیه السلام 5. مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام 6. الجمل 7. فدک 8. صفّین 9. حکمین 10. نهروان 11. ما نزل القرآن فی امیرالمؤمنین علیه السلام 12. المودّة فی ذوی القربی 13. کشته شدگان از آل محمّد علیهم السلام 14. الغارات، مطبوع و غیره(1).

ابراهیم مؤدّب

ابوالقاسم ابراهیم بن محمّد بن سلیمان مؤدّب اصفهانی از محدّثین عامه اصفهان است.(2)

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن عبیداللّه بن عمر اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از اسید بن عاصم و طبقه او روایت حدیث می کند، و سلیمان بن


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص187؛ مفاخر اسلام، ج1، ص241 _ 250؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص454؛ روضات الجنّات، ج1، ص51؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص131 و 132؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص121 _ 122؛ اعیان الشّیعه، ج5، ص362؛ الفهرست (شیخ طوسی)، صص16 _ 18؛ الفهرست (ابن ندیم)، ص279؛ الانساب، ج3، ص137؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص201 _ 203؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص286.
2- تاریخ اصفهان، جابری، ص286.

ص: 133

احمد از او روایت می کند.(1)

شیخ ابراهیم حرفوشی عاملی

شیخ ابراهیم بن محمّد بن علی حرفوشی عاملی کرکی، عالم فاضل و فقیه محدّث، در قرن یازدهم هجری در اصفهان می زیسته، و سرانجام در سال 1080ق در مشهد مقدّس وفات یافته، و همان جا مدفون گردیده است.

شیخ حرّ عاملی می نویسد: «من به تشییع جنازه او حاضر شدم»(2). ظاهرا از شاگردان پدرش و شیخ علیّ بن محمّد بن حسن عاملی نوه شهید ثانی بوده، و از ملاّتاج الدّین حسن اصفهانی [پدر بهاءالدّین محمّد اصفهانی = فاضل هندی [حدیث روایت نموده است.(3) از آثار او کتاب اجازات است که در مجلّدات اجازات بحارالانوار ضبط شده، و به طبع رسیده است(4).

صاحب عنوان، نسخه ای از حاشیه بر حاشیه خلیفه سلطان بر روضة البهیّه نوشته شیخ علیّ بن محمّد بن حسن عاملی را در 3 جمادی الآخر 1077کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است.(5)

هم چنین نسخه ای از المقنع فی الغیبه را در دوشنبه 8 شعبان 1070ق کتابت نموده است که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد.(6)

ابراهیم کسایی

ابونصر ابراهیم بن محمّد بن علی کسایی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. ابوبکر عبدالغفّار بن محمّد شیروی جنابدی و ابونجم بدر بن خلف بن یوسف فرکی حاجی اصفهانی از او حدیث نقل می کنند.(7)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص194.
2- امل الآمل، ج1، ص30؛ ریاض العلماء، ج1، ص28.
3- الرّوضة النّضره، صص4 _ 5؛ مصفّی المقال، ص8.
4- الذّریعه، ج1، ص123.
5- فهرست مرعشی، ج9، ص60.
6- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج17، ص95.
7- التّحبیر، ج1، ص466؛ اللباب، ج2، ص424؛ معجم البلدان، ج4، ص255.

ص: 134

ابراهیم سُریجانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن فاخر بن محمّد بن یحیی فقیه سریجانی مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

وی از منیعی، ابن ابی داوود، محمّد بن هارون بن حُمید مجدّر و محدّثین بغداد و کوفه و بصره روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او روایت می نماید. او در ربیع الآخر سال 358ق وفات یافت.(1)

ابراهیم شجری

ابراهیم شجری فرزند محمّد بطحایی بن قاسم بن ابومحمّدحسن امیر مدینة بن زید بن امام حسن علیه السلام ، از سادات و امام زادگان عالی قدر اصفهان است که مطابق نوشته منتقلة الطّالبیّه در اصفهان ساکن بوده، و قبر او در محلّه جیلان (چملان یا سنبلان) در باب مسجد سعید بن جبیر واقع بوده است.(2)] محلّ دفن امام زاده فوق، به درب امام معروف است].

ابراهیم اصفهانی

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن محمود اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابواحمد عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس روایت می کند، و ابوبکر بن منجویه اصفهانی و ابوبکر فارسی از او نقل حدیث می نمایند.(3)

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن موسی

وکیل معروف به باقلاّنی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. متصدّی جمع آوری درآمد موقوفات مسجد جامع اصفهان بود. پس از سال 360ق وفات یافته


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص203.
2- منتقلة الطالبیه، ص25؛ مزارات اصفهان، صص202 _ 203؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص386 _ 387.
3- احقاق الحق، ج14، ص536 و ج17، ص578 و ج5، ص578.

ص: 135

است. از حسن بن علی طوسی و علیّ بن سعید عسکری روایت می کند.(1)

میرزا ابراهیم آرتیمانی «ادهم»

میرزا ابراهیم متخلّص به «ادهم» فرزند میرزا رضی الدّین محمّد آرتیمانی شاعر ادیب، در سال 1020ق در اصفهان متولّد شد، و نزد علماء و فضلای این شهر به خصوص میرداماد تحصیل کرد، سپس به هند رفت.(2) در آن جا مدّتی مقرّب درگاه تقرّب خان از صاحب منصبان پادشاه هند بود؛ امّا به واسطه رفتار ناپسند به حبس افتاد(3) به سال 1060ق در سنّ چهل سالگی وفات یافت. از آثاراو ساقی نامه است.

این بیت از او است:

ای که آرام دل خود به جهان می خواهی بعد درویش اگر هیچ نباشی شاهی(4)

حاج محمّدابراهیم ملک التجّار

حاج محمّدابراهیم ملک التجّار فرزند حاج آقا محمّد، از تجّار نیکوکار و صاحب خیرات و مبرّات بسیار بوده، و در اصفهان شهرت بسیار داشته است.

از آثار خیریّه او: 1. تکیه ملک در تخت فولاد که آن را جهت مرحوم آخوند کاشی بنا کرد، و متأسّفانه در تغییر و تحوّل سال های اخیر به کلّی تخریب و نابود شد 2. مسجد ملک در محلّه پاقلعه 3. تیمچه ملک در بازار 4. انگورستان ملک که منزل مسکونی او بوده است. 4. اتمام ساختمان طارمی صحن مطهّر کاظمین علیهماالسلام 6. تعمیر اساسی بسیاری از مساجد اصفهان من جمله مسجد نور و رضوان 7. تعمیر کاروان سرای تخت فولاد. وی سرانجام در سال 1341ق وفات یافته، و در منزل مسکونی خود در محلّه پاقلعه اصفهان مدفون [شده[ است. مادّه تاریخ وفات او را میرزا حسن خان جابری انصاری چنین گفته است:

سر برون کرد ملک گفت که این ابراهیم ملکی بوده، و فردوس برین جایش بود(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص202.
2- کاروان هند، ج1، ص33.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص509.
4- تذکره حسینی، ص31.
5- رجال اصفهان، ص46؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص122 _ 123؛ مزارات اصفهان، صص72 _ 73؛ تاریخ اصفهان و ری، ص387.

ص: 136

شیخ ابراهیم اصفهانی صنعانی

شیخ ابراهیم بن محمّد اصفهانی صنعانی، عالم فاضل و واعظ کامل، در بسیاری از علوم چون فقه، اصول، کلام، حدیث و ادبیّات صاحب نظر و متبحّر بوده، و در اصفهان مردم را موعظه می فرموده است. ازاصفهان به عین مهاجرت کرده، و در سال 1150 در عین ساکن شده، و همان جا وفات یافته است. مردم صنعا علاقه بسیار به او داشته، و در تشییع جنازه او عزاداری بسیار نمودند. قبرش در جنوب شهر صنعا زیارتگاه است. احمد بن حسین رکیعی مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:

هذا ضریح المواعظ المتّقی علاّمة العصر فصیح اللّسان

ناداه رضوان بتاریخه: «یا خلد ابراهیم اسنی الجنان»(1)

ابراهیم نجف آبادی

ابراهیم بن محمّد نجف آبادی اصفهانی، فاضل خطّاط نسخ نویس قرن سیزدهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از الدّرر النّجفیّه که آن را در روز 20 ذی حجّه سال 1246ق به پایان رسانیده است. نسخه در کتابخانه دانشکده حقوق تهران موجود است.(2)

ابراهیم دبیر قهفرّخی

ابراهیم فرهنگ قهفرخی متخلّص به «دبیر» فرزند میرزا محمّد، شاعرادیب در قهفرّخ زندگی می کرد. ابتدا به «فرهنگ» تخلّص می کرد، و سپس آن را به «دبیر» تغییر داد. او به زادگاه خود به زراعت مشغول بود.(3)] در مطایبه و هزل، اشعاری سروده است، او در 19 آبان 1360ش در اصفهان وفات یافت، و در تکیه شهدا واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد].(4)


1- خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام، صص103 _ 105؛ اعیان الشّیعه، ج5، ص489؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص121.
2- فهرست حقوق، ص337.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص194.
4- تخت فولاد سرزمین جاویدان، نسخة تایپی.

ص: 137

ابراهیم جوزدانی

ابواسحاق ابراهیم بن مَعمَر بن شریس جوزدانی، از محدّثین اصفهان است. از عمرو بن حفص بن عمرو و ابوایّوب برادرزاده زریق حمصی و سلیمان بن عبدالرّحمان روایت می کند، و جعفر بن محمّد بن یعقوب و محمّد بن احمد بن یزید از او روایت حدیث می نمایند.(1) [جوزدان نام محلّه ای در اصفهان و روستایی در نجف آباد است، و ظاهرا صاحب عنوان منسوب به جوزدان اصفهان است].

ابراهیم متوکّلی

ابواسحاق ابراهیم بن ممشاد متوکّلی اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن سوم هجری است. از مردم جی اصفهان است. در کتابت و بلاغت، از نوادر عصر خویش بوده، و به عربی شعر می سروده است. دبیر و ندیم متوکّل خلیفه عبّاسی بود، و پس از مرگ او از فرزندان خلیفه کناره گرفت، و به یعقوب لیث صفّاری پیوست. او را در شمار شاعران شعوبی آورده اند که به تحقیر نژاد عرب و تفاخر به ایرانی بودن خود نموده اند.(2)

ابراهیم کرانی

ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن ابراهیم سلمی کرانی اصفهانی معروف به «سبط بحرویه» از محدّثین اصفهان در قرن پنچم هجری است. در سال 362ق متولّد شده، و در سال 455ق وفات یافته است. ابوسهل محمّدابراهیم بن محمّد بن احمد بن ابراهیم بن علیّ بن سعدویه امین ترکی اصفهانی از او روایت می کند.(3)

دکتر ابراهیم چهرازی

دکتر ابراهیم چهرازی فرزند سیّدمرتضی موسوی لنجانی پزشک دانشمند و استاد


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص185.
2- نهضت شعوبیّه، صص246 _ 247؛ معجم الادباء، ج2، ص19؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص122.
3- التّحبیر، ج2، ص55؛ سیر اعلام النّبلاء، ج18، ص73؛ الانساب، ج1، ص32.

ص: 138

دانشکده پزشکی در سال 1287ش در قریه «چهراز» لنجان متولّد شد. در اصفهان به تحصیل در مقطع ابتدایی و متوسّطه پرداخت، و در تهران به تحصیل در مدرسه دارالفنون مشغول شد، و پس از شرکت در کلاس های مدرسه طب در تهران به فرانسه رفت، و به تحصیل در رشته اعصاب و روان پرداخت، و به درجه دکترا نائل شد. وی پس ازبازگشت به ایران به تدریس در دانشکده پزشکی تهران و طبابت و خدمت در بیمارستان رازی، مرکز پزشکی قانونی، بیمارستان روزبه و سایر مراکز پزشکی پرداخت.

او از مؤسّسین و دبیر انجمن مبارزه با تریاک و الکل بوده است. پزشکی نیکوکار و خیرخواه بوده، و در رفع مشکلات هم نوعان خود از هیچ اقدامی فروگذار ننموده است. علاوه بر آن، دانشمندی محقّق و پرکار بود، و ده ها تألیف و مقاله را به رشته تحریر درآورد. برخی از تألیفات ایشان عبارت اند از:

1. اهلیّت تربیت فکری و روحی 2. سردرد و علل و طرق معالجه آن، چاپ شده 3. طبیب در جامعه، چاپ شده 4. امراض اعصاب محیطی و نخاع، چاپ شده 5. بیماری های مغز و پی جلد اوّل و دوم، چاپ شده 6. شاه نامه آخرش خوش است، و غیره.(1)

ملاّمحمّدابراهیم مقدّس

ملاّ محمّدابراهیم مقدّس بن محمّدمهدی، عالم عارف، در جمادی الآخر 1289ق وفات یافت، و در بقعه فیض مدفون شد.(2)

ابراهیم اسدی

ابواسحاق ابراهیم بن میمون اسدی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

از محمّد بن سلیمان معروف به «لوین» روایت می کند، و محمّد بن احمد بن ابراهیم از


1- زندگی نامه پزشکان نام آور معاصر ایران، ج2، صص73 _ 77،مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص47.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص196؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص123؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص168.

ص: 139

وی نقل حدیث می نماید.(1)

ابراهیم صائغ

ابراهیم بن میمون بن صائغ، از طبقه محدّثین اصفهان است که به خراسان انتقال یافته، و در آن جا در سال 131 به دستور ابومسلم خراسانی کشته شده است.

وی از عطا روایت می کن_د، و ابوحمزه داوود بن ابی الفرات از وی نقل حدیث می نماید.(2)

ابراهیم اصفهانی

ابو بشر ابراهیم بن ناصح ملقّب به فورویة بن معلی بن حماد اصفهانی صاحب مناکیر و متروک الحدیث. ازمحدّثین اصفهان است. از سفیان بن عُیَینه، نصر بن شمیل و پدرش ناصح روایت می کند، و احمد بن جعفر بن سعید، محمّد بن احمد بن یزید و یوسف بن یحیی از او نقل حدیث کرده اند.(3)

ابراهیم نوید*

ابراهیم شریفی متخلّص به «نوید» فرزند نظام علی، از شعرای معاصر است. در سال 1346 خورشیدی در کرمانشاه متولّد گردید، و همان جا تحصیل کرد. نسبش به یکی از عرفای کُرد به نام شیخ بابای سنقری می رسد. پس از آن که طبع او در سرودن شعر عیان گشت، در انجمن ادبی کرمانشاه حضور یافت، و مورد تشویق شعراء قرار گرفت. در سال 1363 به اصفهان آمد، و تا امروز در این شهر ساکن است، و در انجمن های این شهر حضور می یابد.

تألیفات و آثاری نیز دارد که به طبع نرسیده است. این دو بیت در وصف مولای متّقیان


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص191.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص171.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص178؛ میزان الاعتدال، ج1، ص33.

ص: 140

علی علیه السلام از او است:

ای علی! ای اسوه صبر خدا! چشم تو ریزان ترین ابر خدا

ای به تو شطّ تجلی متّصل یک نفس من را به حال خود مهل(1)

ابراهیم مدینی

ابراهیم بن یحیی بن آدم مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابی صالح جلاّب، محمّد بن عمر بن حفص و عبداللّه بن ابراهیم بن صباح نقل حدیث می نماید.(2)

ابراهیم حَزَّوَری

ابراهیم بن یحیی بن حکم بن حزّور اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابی داوود و بکر بن بکار روایت کرده است. فرزندش محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث نموده است.(3)

ابراهیم اَفرَجه

ابراهیم مُکتِب معروف به «افرجه» فرزند ابی یحیی یزید بن عبداللّه باهلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و از پدرش یزید بن عبداللّه، یحیی بن قطان، ابوعمر ضریر و یعقوب حضرمی استماع حدیث کرد، و اسید بن ابی عاصم، فرزند احمدابراهیم و عبداللّه بن اسحاق پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از او روایت می کنند.(4)


1- تذکره شعرای استان اصفهان، ص757.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص203.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص176؛ الانساب، ج1، صص105 _ 106؛ معجم البلدان، ج1، ص98.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص175.

ص:141

ابراهیم فقیه

ابراهیم بن یوسف فقیه اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی در سال 267ق وفات یافته است.(1)

محمّدابراهیم بصیر اصفهانی

محمّدابراهیم اصفهانی، شاعر ادیب، بهار وی را در کتاب مدایح المعتمدیّه نام برده، در قصیده ای که از او درج نموده، و گوید که جوان است.(2)] قصیده در مدح منوچهر خان معتمدالدّوله حاکم اصفهان سروده شده، و از آن جا این دو بیت در وصف اصفهان نقل می شود:

صد شکر کز عنایت خلاّق انس و جان یک باره رشک باغ ارم گشت اصفهان

گشت از خوشی چو کاخ خورنق ریاض او آمد ز خرّمی به جهان غیرت جنان(3)]

ملاّمحمّدابراهیم جدلی گلپایگانی

ملاّمحمّدابراهیم گلپایگانی معروف به «جدلی»، [«العالم الفاضل العادل الکامل الحبر المحقّق و النّحریر المدقّق، حاوی الاصول و الفروع، جامع المعقول و المنقول، زبدة المجتهدین و قدوة الفقهاء المتشرّعین(4)، جامع علوم خفیّ و جلی... مشهور به دانایی و طلاقت لسان(5)، العلاّمة الفهّامة(6)].

از اکابر فقهاء و افاضل علمای قرن دوازدهم هجری است. [با همه اهمّیت وی، متأسّفانه از تولّد و اساتید، کیفیت زندگی، شاگردان و خاندان او اطّلاعاتی در دست نیست. در برخی از کتاب ها او را شیخ ابراهیم گلپایگانی جدّی نوشته اند، و برخی گمان کرده اند که او ساکن مدرسه جدّه و به جدّه ای معروف بوده است؛ ولی ظاهرا «جدلی» به «جدّه ای» و «جدّی» تحریف شده است].(7)

در سال 1199ق وفات یافت، و در تخت فولاد جنب قبر ملاّاسماعیل خواجویی مدفون شد. قبر او بر روی سکّویی واقع شده است. رفیق اصفهانی شاعر معاصر او، مرثیّه ای درباره او گفته، و مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:

شد ز جهان و رفیق، از پی تاریخ گفت: «رفت ببزم جنان، زبده ارباب علم»

هم چنین مشهور، شاعر اصفهانی در مرثیّه و تاریخ او گوید:


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص184.
2- الذّریعه، ج9، ص138.
3- تذکره مدایح معتمدیّه، نسخه خطّی کتابخانه مجلس.
4- نقل از سنگ لوح قبر صاحب عنوان.
5- تجربة الاحرار، ص160.
6- وصف کتاب اصول دین از ایشان.
7- الکرام البرره، ج1، ص7؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص180.

ص: 142

شد دریغا ز لوح هستی محو نام ملاّمحمّدابراهیم

حیف از آن فاضل عظیم الشّأن آه از آن عالم خبیر علیم

گر شد اجزای او چو گل اوراق گر شد اعضای او چو عظم رمیم

گفت مشه_ور به_ر تاریخ_ش: ش_د بجنّ_ت مقام ابراهی_م(1)

وی رساله ای در اصول دین تألیف نموده که از کتاب حقّ الیقین علاّمه مجلسی استخراج شده است، و ضمن مجموعه ای در کتابخانه سیّدآقا تستری موجود بوده است.(2)

ابراهیم جی اصفهانی*

ابراهیم جی اصفهانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. وی در سال 1189ق در اردکان کتاب کشف الآیات را نوشته است. نسخه آن در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی به شماره 4983 محفوظ است.(3)

استاد محمّدابراهیم حجّار اصفهانی*

استاد محمّدابراهیم حجّار اصفهانی، از سنگ تراشان زبردست دوره قاجاریّه بوده، در حجّاری از عجایب روزگار بوده، و در ریزه کاری و ظرافت های فنّ حجّاری نظیر نداشته است. از آثار او حجّاری تخت مرمر در کاخ گلستان معروف به «تخت سلیمانی» است.(4)

ابراهیم خاتون آبادی

آقاابراهیم خاتون آبادی، از علماء مشهد مقدّس رضوی در قرن دوازدهم هجری، و از معاصرین با سیّد عبداللّه بن نورالدّین موسوی جزایری است. از تألیفات او رسائل حکمیّه


1- تذکرة القبور یا رجال اصفهان، ص55؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص95 _ 96.
2- الذّریعه، ج2، صص181 _ 182؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص97.
3- فهرست مرعشی، ج13، ص178.
4- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص361.

ص: 143

است.(1)

شیخ محمّدابراهیم درّی

شیخ محمّدابراهیم درّی، عالم فاضل در قریه دُر از قرای لنجان متولّد گردید، و در اصفهان نزد علما و دانشمندان تلمّذ نمود، و به مقامات عالیه علم و عمل رسید، و به موطن خود مراجعت کرد، مصدر امور شرعی آن جا گردید، و به امامت و وعظ و رسیدگی به دعاوی و غیره پرداخت. وی به فکر کیمیا افتاد، سرمایه مادّی و معنوی خود را در راه کیمیاگری خرج کرد، به طوری که مرحوم عبّاس درّی فرزند مرحوم حاج ملاّفرج اللّه دری نقل می نمود: فی الجمله موفّقیتی حاصل کرده بود. در قصبه دُر وفات یافت، و در قبرستان محل دفن گردید.(2)

محمّدابراهیم رهی اصفهانی

محمّدابراهیم اصفهانی متخلّص به «رهی»، شاعر ادیب. در عهد خود از شعرای معروف، و به شغل قصّابی مشغول بود. طبعش همگی به هجوگویی مایل بود، سرانجام در سال 1226ق وفات یافت. از او است:

بهر سفر گذاشتم زین چو به پشت بادپا آمد و دامنم گرفت آن صنم از ره وفا

مرغ دلش شکسته پر، برگ گلش ز گریه تر فندق آن به پسته در، لؤلؤ و عقیق سا

نرگس دلنواز او کرده به گریه آشتی غنچه عشوه ساز او گشته به لابه آشنا(3)

ابراهیم طوبی

میرزا ابراهیم طوبی، شاعر و ادیب بوده، در سال 1174 هجری در اصفهان وفات یافته،


1- تتمیم امل الآمل، ص55؛ اعیان الشّیعه، ج3، ص22؛ الکواکب المنتشره، ج12، ص8؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص97.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص738 و اطّلاعات خارجی.
3- ریحانة الادب، ج2، ص346؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص322؛ الذّریعه، ج9، ص324؛ مکارم الآثار، ج3، ص829؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «رهی»، ص240؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص453.

ص: 144

و در رواق امام زاده اسماعیل مدفون شده است.(1) در ریحانة الادب به نقل از اعیان الشّیعه گوید: حکیم مورّخ ادیب، علاوه بر فضایل دیگرش در علم هیأت نیز عارف بوده است.(2)

میرزا ابراهیم عارف تبریزی

میرزا ابراهیم تبریزی متخلّص به «عارف» شاعر ادیب، برادر میرزا محمّد امین خازن معروف به «آقاسی» است. در محلّه عبّاس آباد اصفهان ساکن بود، و سرانجام در هند ساکن شد، این شعراز او است.

از طپیدن های دل در کلبه ویرانه ام سقف همچون رنگ برخیزد ز روی خانه ام(3)

ابراهیم عاصی فریدنی

حاج ملاّابراهیم فریدنی معروف به «ملاّابراهیم غسّال» متخلّص به «عاصی» شاعر ادیب، در بین همکاران خویش به دانستن مسائل و آشنایی به احکام، معروف بود. گاهی شعر می گفت. در محرّم الحرام 1365 قمری در حدود فریدن به سنّ قریب به هشتاد سالگی وفات یافت، و هم در آن جا مدفون شد.(4)

محمد ابراهیم جواهری

محمد ابراهیم جواهری فرزند محمد اسماعیل کوهپایه ای در سال 1342 ق (1302ش) متولد شد، ابتدا در مدرسه قدسیه و دبیرستان سعدی تحصیل کرد و سپس وارد حوزة علمیة اصفهان شد و از درس اساتیدی چون شیخ محمد علی عالم حبیب آبادی، شیخ محمد حسن علام نجف آبادی، شیخ علی محمد فقیه حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب، سید عبدالحسین طیب، حاج آقا صدر کوپائی، شیخ محمود مفید، سید محمدحسین ادیب


1- رجال اصفهان، ص179؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص99؛ مزارات اصفهان، ص103.
2- ریحانة الادب، ج4، ص62؛ الذّریعه، ج9، ص651؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص10.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص620؛ دانشمندان آذربایجان، ص17.
4- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص327.

ص: 145

بجنوردی، شیخ محمد باقر زند کرمانی و دیگران بهره برد و سپس در مدارس دولتی به تدریس پرداخت. وی از فضلای بسیار پر تلاش و باذوق معاصر است و با همتی بلند شرح حال بسیاری از رجال عملی و دینی معاصر اصفهان و ایران را تدوین نموده. کتاب علوم و عقاید از او به چاپ رسیده، دو جلد اسفار را ترجمه کرده و در شعر گوهر تخلص می کند)

محمّدابراهیم شوکتی اصفهانی

محمّدابراهیم اصفهانی متخلّص به «شوکتی» از شعرای قرن یازدهم هجری است، در اصفهان ساکن بود. دو بار به هند رفت، و در دفعه دوم به دست پسر چوپان به قتل رسید. از او است:

از زلف علاج دل سودایی من کن این سلسله را گرم به رسوایی من کن

شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند بی رحم بیا رحم به تنهایی من کن(1)

محمّدابراهیم فارغ فروشانی

محمّدابراهیم فروشانی اصفهانی متخلّص به «فارغ»، شاعر ادیب از اهالی محلّه «فروشان» سده ماربین اصفهان بود، و مانند برادر خود عشرتی، شعر می سرود. سرانجام به هند رفت، و از ملازمان طوفان شد، سپس به لاهور رفت، و در آن جا وفات نمود، و مهستی خانم، همشیره طالب آملی او را با احترام دفن کرد؛ از او است:

فکرم به وصف آن قد رعنا نمی رسد کس را کمند فکر به آن جا نمی رسد

نتوان به وصف قامت او گفت مصرعی تا معنیی ز عالم بالا نمی رسد(2)

حاج محمّدابراهیم قزوینی

حاج محمّدابراهیم قزوینی، از علماء و فقهاء و مجتهدین بزرگوار قرن سیزدهم هجری است. در


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص478؛ کاروان هند، ج1، ص658؛ تذکره حسینی، ص169.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص481؛ کاروان هند، ج2، صص971 _ 972.

ص: 146

قزوین متولّد گردیده، و در آن جا و اصفهان تحصیل نموده، و از درس حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بهره گرفته، و سیّد، جهت او در سال 1246 اجازه مفصّلی مرقوم فرموده، و در آن از وی ستایش بسیار نموده، و تصریح کرده است که مدّت ها خدمت او رفت و آمد می نموده، و به درس او حاضر می شده تا به درجه اجتهاد نائل شده است(1). صاحب عنوان در شمار نزدیکان و مخصوصین سیّد حجّت الاسلام بوده، و حاج محمّدجعفر آباده ای با آن جلالت قدر، آرزوی مقام او را می نموده، و به حال او غبطه می خورده است.(2) میرزا محمّدابراهیم قزوینی در مسجد آقانور در محلّه دردشت اقامه جماعت می نموده، و از آثار باقیه اش شبستان و مهتابی و هشتی و سردر و حوض خانه مسجد مزبور است. وی کتابخانه ای مفصّل و آبرومند داشته که پس از وفات ایشان پراکنده شد، و قسمتی از آن را به کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف اهدا شد.(3)

قزوینی سرانجام در چهارشنبه 29 محرّم 1261ق وفات یافت، و جنازه به نجف اشرف نقل، و در آن جا مدفون شد.(4) شرح حدیث غمّامه را به این میرزا محمّدابراهیم قزوینی نسبت داده اند.(5) [امّا این شخص باید عالم دیگری باشد؛ زیرا کاتب نسخه، محمّدحسین بن محمّدابراهیم که این کتاب را در سال 1263 کتابت نموده، و تعلیقات آن را در حاشیه آورده، در پایان حواشی نوشته است: «من الوالد _ سلّمه اللّه _ »؛ یعنی پدرش تا سال 1263 زنده بوده، حال آن که میرزا محمّدابراهیم قزوینی در سال 1261ق وفات یافته است].(6)

محمّدابراهیم قمی

محمّدابراهیم قمی، خطّاط نسخ نویس معروف در قرن یازدهم هجری از اساتید بزرگ خط، و معاصر احمد نیریزی بوده، و در اصفهان مقیم بوده است. از آثارش کتابت نسخه ای است از قرآن مجید موّرخ به سال 1117ق که آن را در اصفهان جهت نوّاب حاجیه زینب بیگم (ظاهراً بانی حمّام زینب بیگم) نوشته است. قرآن نام برده به شماره 1512 در آستانه مقدّسه رضویّه موجود می باشد. هم چنین قرآن دیگری به شماره 110ق مورّخ 25 ربیع الاوّل سال 1078ق(7).

ابراهیم معتمدی*

ابراهیم معتمدی، از شعرای معاصر اصفهان است. از او است:


1- الذّریعه، ج1، ص156.
2- تاریخ اصفهان، جابری، ص284.
3- بیان المفاخر، ج1، صص245 _ 248.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص100 _ 101.
5- الکرم البرره، ج1، صص3 _ 4.
6- مکارم الآثار، ج5، صص1637 _ 1640.
7- راه نمای گنجینه قرآن، ص264.

ص: 147

خارم و با گلشنم همسایگی است آن چه رنجم می دهد بی مایگی است

دور از این دنیای پرنقش و نگار با نگار دیگری دارم قرار(1)

محمّدابراهیم مقتول اصفهانی

ابراهیم بیک اصفهانی متخلّص به «مقتول» شاعر ادیب، اصلاً از اصفهان بوده؛ ولی در جهان آباد هند متولّد شده است، و فنون شعر و ادب را از غلام همدانی مصحفی آموخته است.(2)

سیّدابراهیم مقدّس

سیّدابراهیم حسینی سبزواری ساوجی معروف به «مقدّس»، عالم زاهد متّقی، از اهالی ساوه بود، و پدرانش از سادات مختاری سبزوار به ساوه مهاجرت کرده بودند، و آقا سیّدابراهیم از ساوه با اصفهان آمد. مرحوم سیّد حجّت الاسلام او را با احترام پذیرفت، و در جنب منزل خود برای او خانه ای تهیّه نمود. مشارٌالیه خواهر آقا میرسیّد محمّد شهشهانی را به زوجیّت اختیار نمود، و بعد از سال 1250ق وفات یافت، و در قبرستان قبله دعا مدفون گردید.(3)

میرزا ابراهیم نواب احمدآبادی

میرزا ابراهیم نوّاب احمدآبادی اصفهانی، هنرمند نقّاش، از معاصرین عنقا است که در نقّاشی گل و بوته و تصویر حیوانات و درختان و تجسّم حالات آنان تخصّص داشته است. وی از سلسله نوّاب های صفوی است، [و در اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان وفات یافته است].(4)


1- هفته نامه نوید اصفهان، شماره 298، بیست و هشتم اردیبهشت 1373، ص8.
2- گلشن بی خار، ص186.
3- بیان المفاخر، ج2، ص298؛ مزارات اصفهان، ص337؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص909 _ 910.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص1017؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص318 _ 319.

ص: 148

ابراهیم بیک یوزباشی

ابراهیم بیک یوزباشی از بزرگان و امرای عهد شاه سلطان حسین صفوی است. از آثارش تعمیرات امام زاده اسماعیل علیه السلام است که آن را در سال 1111ق به پایان رسانیده است. کتیبه منظوم دور رواق بقعه در لوحه های کوچک به خطّ نستعلیق بر زمینه لاجوردی به خطّ محمّدصالح اصفهانی قصیده ای است به شرح زیر:

از حکم دارای زمان سلطان حسین کامران معمار ارکان جهان شاهنشه فرمانروا

این منزل چون کعبه نو، از سعی ابراهیم شد سلطان داور کرد نو، مأوای اسماعیل را

این کعبه آیین صفا، از سعی ابراهیم شد الطاف سلطان نو نمود این حجر اسماعیل را(1)

ابراهیم شاه طبیب اصفهانی

ابراهیم شاه طبیب، ساکن تبریز و از اهالی اصفهان. وی در قرن دهم هجری می زیسته، و اعتقاد تامّی به مجذوبان و درویشان داشته، و در عین طبابت، خوشنویس زبردستی بوده است.(2)

ابن ابی حاتم _ عبدالرّحمان

حافظ ابومحمّد عبدالرّحمان بن محمّد بن ادریس بن منذر بن داوود بن مهران اصفهانی معروف به ابن ا بی حاتم تمیمی نظامی از محدّثین، فقها و مفسّرین شافعی بوده، پدرش از اهالی قریه گز از بلوک برخوار بوده، و به ری رفته، و در آن جا ساکن شده است. تألیفات بسیاری داشته از آن جمله است: 1. تفسیر قرآن 2. الردّ علی الجهمیّة 3. الزّهد 4. العلل (برحسب کتب فقهی تقسیم شده است) 5. فوائد الزّائرین 6. الفوائد الکبری 7. الکنی 8. المسائل 9. مسند در حدیث، در دو هزار جزء 10. مقدّمه جرح و تعدیل، در چندین مجلّد 11. مناقب شافعی. صاحب عنوان در سال 240ق در ری متولّد [شده]، و در سال


1- آثار ملی اصفهان، ص755؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص521.
2- روضات الجنان، ص493.

ص: 149

327ق وفات یافته است.(1)

ابن ابی دُلَف _ دلف

دلف بن عبدالعزیز بن ابی دلف عجلی، معروف به «ابن ابی دُلَف» یکی از مشاهیر والیان عهد بنی عبّاس است.

وی والی اصفهان بوده، سرانجام با قاسم بن مهاة جنگیده، و در سال 265ق به قتل رسیده است.(2)

ابن ابی رزمه

ابن ابی رمزه، از محدّثین اصفهان است.(3)

ابن ابی عاصم _ احمد

ابوبکر احمد بن عمرو بن عاصم ضحاک بن مخلد شیبانی معروف به «ابن النّبیل» و «ابن ابی عاصم» از محدّثین و فقهاء بوده، حافظه ای قوی داشته، در فتنه زنج، کتاب هایش در بصره از بین رفت، و او از حفظ، پنجاه هزار حدیث نوشت. تولّدش در سال 206ق بود، و از سال 269 تا 282 در اصفهان منصب قضاوت داشت، در سال 287ق وفات یافت. قریب به سی صد جلد کتاب تألیف کرده که ازجمله آن ها است کتاب های: 1. الاوائل 2. الآحاد و المثانی 3. الدّیات، مطبوع 4. السنه 5. المسند الکبیر(4).

ابن ابی علی اصفهانی _ محمّد

محمّد بن حسن بن احمد بن محمّد بن موسی اهوازی معروف به «ابن ابی علی اصفهانی»، از محدّثین عامّه است، متّهم به کذب است، و او را «جرّاب الکذب» لقب


1- هدیة العارفین، ج2، ص513.
2- الاعلام، ج3، ص21؛ الکامل، ج7، ص108.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص115.
4- الاعلام، ج1، ص181؛ تذکرة الحفّاظ، ج2، ص193؛ لسان المیزان، ج4، ص164.

ص: 150

داده اند.(1)

ابن ابی فاطمه

ابن ابی فاطمه ورّاق، از نویسندگان قرآن بوده، و در نیمه اوّل قرن چهارم می زیسته است. (2)

ابن ابی نواس _ عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن خالد معروف به «ابن ابی نواس» از محدّثین اصفهان است، وی از محمّد بن سهل بن صباح و ابی اسید روایت می کند. (3)

ابن اخباری _ محمّد

حافظ ابوالعبّاس محمّد بن اسحاق بن ابراهیم طبری، از محدّثین است، به اصفهان آمده، و از همام و تمتام و محدّثین مصر حدیث روایت می نمود. (4)

ابن اخوه بغدادی _ عبدالرّحیم

جمال الدّین ابوالفضل عبدالرّحیم بن احمد بن محمّد بن ابراهیم بن خالد بغدادی معروف به «ابن اخوه» از محدّثین عالی قدر شیعه در قرن ششم هجری است، در بغداد متولّد شد، و جت اخذ حدیث، به کاشان، خراسان، ری و طبرستان سفر کرد. او چهل سال در اصفهان بود، و سرانجام به شیراز رفت، در 13 شعبان 548ق در آن جا وفات یافت.

وی از ابوالسّعادات هبة اللّه بن شجری، ابوشجاع صابر بن حسین بن فضل بن مالک، شیخ ابوغانم عصمی هروی، شیخ ابوالفضل محمّد بن یحیی ناتلی، ابوعبداللّه حسین بن طلحه نعالی و ابوالخطاّب نصر بن احمد بن بطر و ابوالفوارس طراد زینبی عبّاسی اجازه نقل حدیث داشته، و از دختر شریف مرتضی اجازه روایت کتاب نهج البلاغه را دریافت


1- میزان الاعتدال، ج3، ص516؛ الانساب، ج1، ص232.
2- لغت نامه دهخدا، ذیل «ابن ابی فاطمه»، ص289.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص98.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص257؛ طبقات المحدّثین باصفهان، ج4، ص304.

ص: 151

نمود. سدیدالدّین محمّد طوسی، عمادالدّین علیّ بن قطب راوندی، قطب الدّین سعید راوندی و ضیاءالدّین فضل اللّه علوی حسنی راوندی شاگردان او هستند.(1)

ابن اسود _ احمد

احمد بن علویه کرانی (یا کرمانی) اصفهانی معروف به «ابن اسود کاتب»، از بزرگان، نویسندگان و دانشمندان شیعه و از مجاهرین شعرای اهل بیت علیهم السلام است. ابوحاتم سجستانی که خود از بزرگان شعر و ادب است، خطاب به اهل بصره می گوید: قسم به خدا این شاعر اصفهانی در محکم بودن اشعار و کثرت فوائد آن بر همه شما تفوّق یافته است. اشاره او به قصیده نونیّه موسوم به قصیده الفیّه در مدح حضرت علی علیه السلام با این مطلع است:

ما بال عینک ثره الانسان عبری اللحاظ سقیمة الافجان

وی از ابراهیم بن محمّد ثقفی همه مؤلّفات او را روایت می کند، و محمّد بن حسن بن ولید (م423ق) و ابوعبداللّه حسین بن محمّد بن عامر بن عمران بن ابی بکر اشعری و محمّداحمد بن محمّد بن بشر، احمد بن محمّد بن بشیر، جلال بن بشیر رحال و ابوجعفر بن بابویه از او روایت می کنند. در عموم کتب رجال و حدیث و ادب، نام او به عظمت و بزرگی یاد شده است. وی از اصحاب ابوعلی لُغَذه بوده، و مدّت ها در خدمت احمد بن عبدالعزیز و دلف بن ابی دلف عجلی بوده، و از ندمای آنان محسوب می شده است. تولّدش در سال 212ق، و وفاتش در حدود سال 312ق یا یا 321ق اتّفاق افتاده است. کتب زیر او است:

1. الاعتقاد، یا دعاء الاعتقاد 2. الفیّه، قصیده ای در هزار بیت، در مدح حضرت علی علیه السلام 3. الرّسائل المختاره، در ادعیه 4. الشّیب و الخضاب.

از اشعار او است:

حکم الغناء تسمع و مدام ما للغناء مع الحدیث نظام


1- ثقات العیون، صص158 _ 159؛ الذّریعه، ج1، ص201؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص281 _ 282؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، صص300 _ 301؛ امل الآمل، ص480.

ص: 152

لو انّنی فاضٍ قضیتُ قضیة انّ الحدیث مع الغناء الحرام(1)

ابن اُسَید _ اسحاق

ابوالحسن اسحاق بن محمّد بن ابراهیم بن حکیم ابن اُسید اصفهانی از محدّثین اصفهان است. حافظ ابونُعیم درباره او می گوید: «شیخ ثبت صدوق، عارف بالحدیث ادیب و لا یحدث الاّ من کتابه». از حسن بن عثمان، محمّد بن عاصم و ابوامیّه روایت کرده است، و احمد بن عبیداللّه بن محمود، محمّد بن جعفر و محمّد بن عبیداللّه بن مرزبان از او حدیث نقل می کنند. کتاب الشّیوخ از تألیفات او است. وفاتش در رمضان 312ق بوده است.(2)

ابن اَشته*

«ابن اشته» شهرت چندین تن از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. نسب این خاندان به شخصی به نام «اَشته» (به فتح اوّل و سکون دوم) منتهی می شود.

ابن اشته _ احمد

ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفّار بن علیّ بن اشته حافظ اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است.

وی در 410ق متولّد و در سال 492ق وفات یافته است. از سعید بن محمّد نقّاش و ابوالحسن علیّ بن ابی حامد خرجانی روایت می کند، و ابونصر اسماعیل بن محمّد بن


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص123 _ 124؛ مزارات اصفهان، ص185؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص207 _ 210؛ ریحانة الادب، ج7، ص383؛ الکنی و الالقاب، ج1، صص212 _ 213؛ رجال نجاشی، ص64؛ رجال ابن داوود، ص34؛ مجمع الرّجال، ج1، صص125 _ 126؛ بغیة الوعاة، ص146؛ نوابغ الرّواة، ص36؛ فهرست، شیخ طوسی، ص32؛ یتیمة الدّهر، ج3، ص267؛ معجم الادباء، ج4، صص72 _ 77؛ معجم رجال الحدیث، ج2، صص151 _ 152؛ الذّریعه، ج2، صص223 _ 224؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «احمد»، ص1222؛ معجم المؤلّفین، ج1، ص314؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص46؛ هدیة العارفین، ج1، ص57، معالم العلماء، ص19؛ نقد الرّجال، ص25.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص219؛ الاعلام، ج1، ص287.

ص: 153

احمد رنانی، ابوالفضل ثابت بن محمّد بن فضل صفّار اصفهانی، ابومحمّد (ابوبکر) جابر بن منصور بن محمّد بن صالح ویذآبادی، ابومحمّدحسن بن احمد مدینی، ابواحمد عبدالجبّار بن عصمت و ابوغانم محمّد بن حسین بن حسن از او نقل حدیث می نماید. ابوبکر مدین بن علیّ بن احمد تمیمی، ابونصر نورج بن محمّد دیلمی و ابوطاهر واضح بن محمّد مدینی از مجازین و شاگردان او به شمار می روند.(1)

ابن اشته _ احمد

احمد بن محمّد بن اشته مدینی، از محدّثین اصفهان است. در مدینه (شهرستان) ساکن بوده، از عمرو بن محمّد ناقد و محمّد بن خالد واسطی روایت می کند، و ابوعلی صحّاف و احمد بن محمّد بن ابراهیم از وی روایت می کند.(2)

ابن اشته _ خرّزاد

ابومنصر خرّزاد بن اشته، از محدّثین اصفهان است. وی از محمّد بن عبّاس اخرم روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از وی نقل حدیث کرده است.(3)

ابن اشته _ عبدالرّحمان

ابومسلم عبدالرّحمان بن بشیر بن غیر بن اشته مؤدّب، از محدّثین اصفهان است. حافظ ابونُعیم درباره او گوید: «شیخ ثقة صاحب اصول» وی از اسحاق بن ابراهیم بن اسماعیل بُستی حدیث روایت می کند، و قتیبة بن سعید از او روایت می نماید. در خراسان و سجستان (سیستان) از محدّثین، حدیث فراگرفته است.(4)


1- مرآة الجنان، ج3، صص117 و 154؛ التّحبیر، ج1، ص422 و ج2، صص117، 330، 350، 352.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص95، 103 و 126.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص390 _ 391.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص119.

ص: 154

ابن اشته _ محمّد

ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن اشته بوذری مقری اصفهانی، از دانشمندان علوم ادب و عربیت بوده، در سال 360ق وفات یافته، تألیفاتی داشته از آن جمله است:

1. اختلاف المصاحف [2. المفید 3. المحبر 4. شواذّ القرائات(1)].

ابن اشته _ محمّد

محمّد بن اشته، از محدّثین اصفهان بوده، و از نعمان بن عبدالسّلام روایت نموده است، مسلم بن سعید از او نقل حدیث نموده است.(2)

ابن اصفهانی _ یحیی

ابوزکریّا یحیی بن عبدالرّحمان بن عبدالمنعم بن عبداللّه صقلی دمشقی شافعی معروف به «ابن اصفهانی» متوفّی به سال 608ق در غرناطه از شهرهای اندلس (اسپانیا) مؤلّف:

1. الخلافیّات بین شافعی و ابی حنیفه 2. الرّوضة الانتیقة، در حدیث(3).

ابن افرجه _ احمد

ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن یوسف بن یزید بن بُندار تیمی اصفهانی ضریر معروف به «ابن افرجه» و «ابوجعفر بن افرجه» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از عمران بن عبدالرّحیم، سهل بن عبداللّه، ابراهیم بن مهد، یحیی بن مطرّف، یعقوب بن ابی یعقوب، ابراهیم بن حربی و عبداللّه روایت نموده است. او در سال 353ق وفات یافت.(4)


1- هدیة العارفین، ج2، ص47؛ الاعلام، ج6، ص224؛ بغیة الوعاة، ص59.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص189.
3- هدیة العارفین، ج2، ص522.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1؛ مقتبس الاثر، ج5، ص230.

ص: 155

ابن افرجه _ محمّد

حافظ ابوعلی محمّد بن ابراهیم بن یوسف بن یزید بن بُندار تیمی اصفهانی معروف به «ابن افرجه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری بوده، و در سال 307ق وفات یافته است.(1)

ابن امّ هشام _ عقیل

عقیل بن ابراهیم معروف به «ابن امّ هشام» از محدّثین اصفهان است. برادر علیّ بن اصفهانی مدینی بوده، از محمّد بن بکیر و دیگران روایت می کند. علیّ بن صباح اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(2)

ابن اورمه _ ابراهیم

ابواسحاق ابراهیم بن اُورمة بن سیاوش بن فَروُّخ حافظ اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری بود، در حفظ و شناخت حدیث، سرآمد معاصران عصر خود بود، و اغلب محدّثان عراق و خارج از آن از او حدیث شنیده، و ضبط نموده اند. گویند در سال 241ق در بغداد وفات یافته است، و به قولی وفاتش بعد از سال 270ق روی داد. از عاصم بن نضر و محمّد بن بکار و عبّاس بن عبدالعظیم و نصر بن علی حدیث نقل کرده است؛ امّا از او زیاد حدیث روایت نشده است، چون کتاب هایش در فتنه بصره آسیب دید.(3)

ابن بابویه

ابا محمّد بن بابویه اصفهانی، از دانشمندان قرن چهارم هجری است. وی استاد ابومحمّد عبداللّه بن یوسف جوینی پدر ابوالمعالی جوینی بوده است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص265.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص144.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص184.
4- معجم الادباء، ج6، ص193.

ص: 156

ابن بادشاله

ابن بادشاله اصفهانی، شیخ صدوق در اِکمال الدّین به اسناد خود اسامی جماعتی را یاد می کند که در زمان غیبت صغری موفّق به زیارت و رؤیت حضرت مهدی _ عجّل اللّه فرجه _ و معجزات ایشان شده اند که از آن جمله است ابن بادشاله از اصفهان.(1)

ابن باغبان _ زکریّا

ابوالفتوح زکریّا بن علیّ بن محمّد بن عمر بقّال اصفهانی معروف به «ابن باغبان» از محدّثین قرن ششم هجری است. وی از ابوعبداللّه قاسم ثقفی استماع حدیث نموده، و در سال 532 جهت ابوسعد سمعانی اجازه برای جمیع مرویّات و مسموعات خود به وسیله ابوالقاسم علیّ بن حسن نوشته است. (2)

ابن باغبان _ محمّد

ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن عمر بن محمّد بن عمر بن قاسم بن عبداللّه بن اسحاق بن سندار بن اممی بن معدان بن خوشمردان صوفی اصفهانی معروف به «ابن باغبان» از محدّثین اصفهان است.(3)

ابن البغدادی _ حسن

ابوعلی حسن بن علیّ بن احمد بن سلیمان معروف به «ابن البغدادی» از محدّثین است، راویان اصفهان و همدان از وی روایت می کنند. (4)

ابن بامدویه _ علی

ابوالحسن علیّ بن احمد بن محمّد مقری خیّاط معروف به «ابن بامدویه» از محدّثین


1- اعیان الشّیعه، ج6، ص71؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص673؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص196.
2- التّحبیر، ج1، ص291.
3- التّحبیر، ج2، ص75.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص274.

ص: 157

اصفهان در قرن چهارم هجری بوده، و از ابن نصیر، اسحاق بن ابراهیم بن جمیل و سلم بن عصام بن اسلم نقل حدیث نموده، حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می نماید. مشارٌالیه در سال 357 در اصفهان وفات یافته است.(1)

ابن بُندار _ اسعد

ابوذر اسعد بن حسین بن سعد یزدی معروف به «ابن بندار» از اساتید قرائت و تجوید در قرن ششم هجری بوده، و در اصفهان به تدریس مشغول، و مؤذّن مسجد جامع عتیق نیز بوده، و تألیفاتی داشته که از آن جمله است: غایة المنتهی و نهایة المبتدی، المنتقی(2).

ابن تلمیذ _ یحیی

معتمدالملک ابی الفرج یحیی بن صاعد بن یحیی، معروف به «ابن التّلمیذ»، حکیم طبیب نصرانی نسطوری، در عصر عبّاسیان به خلافت و مهارت در طب شهرت داشته، و در اصفهان می زیسته، و در 556 وفات یافته است.(3) او غیر از ابوالحسن هبة اللّه بن صاعد بن ابراهیم بن علی اصفهانی معروف به ابن تلمیذ است.

ابن بوته _ حسن

ابوعلی حسن بن محمّد بن حسین بن یزید (زید) بن هزاری اشعری، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. وی از احمد بن بُدیل، موسی بن عبدالرّحمان و اسماعیل بن یزید روایت نموده است. او در سال 312ق وفات یافت.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج3، ص20.
2- الاعلام، ج1، ص293؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص246؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص64.
3- ادباء الاطبّاء، ج2، ص192؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1029.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص268؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص153.

ص: 158

ابن الجارود

ابوبکر بن جارود، از محدّثین اصفهان است. از عمرو بن سعید بن علی و عمرو بن سلیمان بن محمّد نقل احادیث نموده، و عبداللّه بن محمّد و ابومحمّد بن حیّان از وی روایت می کنند.

ابن جارود _ احمد

حافظ ابوجعفر احمد بن علیّ بن محمّد بن جارود، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. حافظ ابونُعیم اصفهانی درباره او گوید: «علاّمة بالحدیث، مُتّقی صحیح الکتابة». وی در سال 299ق فوت شده، و کتاب شیوخ و مسند از تألیفات او است.(1)

ابن حریش _ عبدالواحد

ابوالقاسم عبدالواحد بن محمّد بن علیّ بن حریش اصفهانی، از شعراء و نویسندگان قرن پنجم هجری است، در اصفهان متولّد گردیده، در ری سکونت کرده، و در غزنه مشهور گردیده، و در سال 424 در نیشابور وفات یافته است. ثعالبی وی را دیدار کرده، و او را به عنوان استاد یاد نموده، و نمونه ای از اشعارش را نقل کرده است.(2)

ابن حسنویه _ محمّد

ابوعبداللّه بن حسن بن زیاد مقری خیّاط معروف به «ابن حسنویه» از محدّثین اصفهان است. از عبداللّه بن عبدالواحد خوارزمی و محمّد بن عیسی زجاج روایت می نموده است، و ابواسحاق بن حمزه از او نقل حدیث می نماید.(3)

ابن حمزة اصفهانی

ابن حمزة اصفهانی، دیوان ابی تمام حبیب بن اوس طایی را در هفت نوع گردآوری


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص117؛ سیر اعلام النّبلاء، ج13، ص564؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص19؛ تذکرة الحفّاظ، ج2، ص751.
2- الاعلام، ج4، ص327.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص246.

ص: 159

کرده، و در سال 1292ق در قاهره و در سال 1889م در بیروت چاپ شده است.(1)

ابن خاتون امامی

ابن خاتون امامی اصفهانی، صاحب تفسیر قرآن، جلد اوّل آن در کتابخانه مجلس شورا موجود است. مؤلّفِ الذّریعه احتمال می دهد مؤلّف، همان محمّدرضا خاتون آبادی باشد.(2)

ابن خبّاز _ محمّد

ابومنصور محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم ورّاق معروف به «ابن خبّاز»، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از دارکی، ابن جارود، فضل بن خصیب و محدّثین هم طبقه او روایت کرده است. حافظ ابونُعیم از او روایت می کند. وی در سال 360ق وفات نمود.(3)

ابن خصیب _ عبداللّه

ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن حسین بن خصیب بن صفاّر اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است، در سال 272ق در اصفهان متولّد شد. از فقهای شافعی به شمار می رفت. عاقبت به مصر رفت، و در سال 339 قضاوت آن جا را بر عهده گرفت، و در همین منصب باقی ماند تا در سال 348 یا به قولی 347 وفات یافت. تألیفاتی داشته از آن جمله است کتاب المجالسة در فقه شافعی.(4)

ابن خوام بغدادی _ عبداللّه

عمادالدّین عبداللّه بن محمّد بن عبدالرزّاق بغدادی حاسب معروف به «ابن الخوام» از دانشمندان ریاضی و طب در قرن هفتم و هشتم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و


1- فهرست کتب اهدایی مشکاة به دانشگاه تهران، ج3، ص271.
2- الذّریعه، ج4، ص243.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص299.
4- الاعلام، ج4، ص264 هدیة العارفین، ج2، ص446.

ص: 160

کتاب الفوائد البهاییّه فی القواعد اکسابیه را در دهه دوم شعبان 675ق در اصفهان به نام خواجه بهاءالدّین محمّد بن شمس الدّین محمّد صاحب دیوان جوینی (حاکم اصفهان) تألیف نموده است. تألیف دیگر وی مقدّمة فی الطّب است.

کمال الدّین حسن فارسی از شاگردان او است، و کتاب الفوائد البهاییّه او را شرح کرده، و اساس القواعد نامیده است.(1)

ابن خیّاط بغدادی _ عبداللّه

ابوعلی (یا ابوصالح) حسین بن فَرَج بغدادی معروف به «ابن خیّاط» از محدّثین قرن سوم هجری است.

به اصفهان آمد، و از واقدی از کتاب مبتداء و المغازی حدیث گفت. از ابن عُیینه، اَنس بن عِیاض، مَعن، جماد بن خالد، معمّر بن سلیمان رقّی، ولید بن مسلم، ابن عدی و وکیع حدیث نقل نمود. حافظ ابونُعیم از او روایت می کند.(2)

ابن داوود _ محمّد

ابوبکر محمّد بن داوود بن علیّ بن خلف اصفهانی معروف به «ابن داوود»، فقیه، محدّث، ادیب، شاعر قرن سوم هجری و امام مذهب ظاهری. در بغداد مجلس درس داشته، و جمعی از ادبا و محدّثین از محضر او بهره برده اند. وی سرانجام در دوشنبه 9 رمضان 297 در سنّ 42 سالگی وفات یافته است. کتب زیر از او است: 1. الاغدار 2. الانتصار 3. الانذار 4. اختلاف مسائل الصّحابه 5. الزّهره، در ادبیّات، در بیروت به طبع رسیده است 6. الوصول إلی المعرفة الاصول.(3)


1- الاعلام، ج4، ص126؛ الذّریعه، ج16، صص326 _ 327؛ فهرست رضوی، ج8، ص251؛ کشف الظّنون، ج2، ص1296؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص307.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص276؛ طبقات المحدّثین، ج2 _ ص234.
3- الاعلام، ج6، ص120؛ کشف الظّنون، ج1، ص2014؛ ریحانة الادب، ج4، ص71؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابن داوود»، ص308؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج4، صص557 _ 559؛ وفیات الاعیان، ج1، ص478؛ الوافی بالوفیات، ج3، ص58؛ النّجوم الزّاهره، ج3، ص171؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص597 _ 598.

ص: 161

ابن دق _ احمد

احمد بن محمّد بن ابراهیم مؤدّب معروف به «ابن دق» مردی ادیب فاضل و محدّث در سال 354ق در راه مکّه وفات یافته است.(1)

ابن دکّه _ احمد

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن حسن بن محمّد بن دکه، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در سال 375ق وفات یافت.(2)

ابن دکّه _ حسن

ابوعلی حسن بن محمّد بن دکّه معدّل، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری است. وی از حُمید بن مسعده، محمّد بن سلیمان لوین، ابومسعود و عمرو بن علی روایت می کند. حافظ ابونُعیم او را «ثقه و صدوق» دانسته است. در ماه شعبان سال 314ق وفات یافت.(3)

ابن دکّه _ محمّد

ابوجعفر محمّد بن حسن بن محمّد بن دکّه معدّل، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن عبداللّه بن حسن و ابوالعبّاس هروی روایت نموده است.

ابن دَلّویه مدینی _ حسین

ابوسهل حسین بن ابراهیم بن دَلّویه مدینی، از محدّثین اصفهان است. ابوبکر جوهری از او حدیث نقل می کند.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص161.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص157.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص269؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص253 سیر اعلام النّبلاء، ج14، ص456.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص280.

ص: 162

ابن راهویه _ اسحاق

اسحاق بن راهویه، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. حسن بن مهران از وی نقل حدیث نموده است. کتاب مسند نیز از تألیفات ابن راهویه است که نزد جعفر بن محمّد بن موسی بن تمیم بن عبده بوده، و از آن جا نقل حدیث نموده است.(1)

ابن رُسته*

«ابن رُسته» نام خاندانی معروف و معتبر در اصفهان در قرون سوم تا ششم هجری است. اغلب افراد این خاندان در فقه و حدیث نام آور شده اند، معروف ترین شخص این خاندان احمد بن عمر بن رسته صاحب کتاب الاعلاق النّفیسه است.

ابن رسته _ ابراهیم

ابراهیم بن حسن بن یزید بن مهران، از محدّثین خاندان ابن رسته در اصفهان است. وی در محلّه جُرواآن اصفهان ساکن بوده است.(2)

ابن رسته _ ابراهیم

ابراهیم بن ابان بن رسته مدینی، از محدّثین اصفهان است. از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و در سال 339ق وفات یافته است. از ابومسلم کشی و محمّد بن عثمان بن ابی شیبه و محمّد بن مغیره صائغ و دیگران روایت می نموده است.(3)

ابن رسته _ احمد

احمد بن رسته بن عمر، از محدّثین اصفهان و دختر زاده محمّد مغیره است. از ابراهیم هروی و شاذکونی روایت می نموده، و در سال 293ق وفات یافته است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص247 و 269.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص123.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص201.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص105؛ طبقات المحدّثین، حافظ ابی الشّیخ، ج4، ص327؛ فرهنگ نامه پارسی، ص538؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص124.

ص: 163

ابن رسته _ احمد

ابوعلی احمد بن عمر بن رسته، از دانشمندان قرن سوم هجری است. تا سال 310ق زنده بوده، و در این سال پس از مسافرت به حجاز، کتاب الاعلاق النّفیسه را تألیف نموده است. این کتاب، دائرة المعارفی شامل علوم مختلف به خصوص در جغرافیا بوده، و از هفت جلد آن فقط جلد هفتم آن باقی مانده، و متن آن در اروپا و ترجمه فارسی آن در ایران، طبع گردیده است.((1)

ابن رسته _ احمد

احمد بن عبداللّه بن عمر بن یزید زُهری اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری بوده، و از عموی خود عبدالرّحمان بن عمر رسته روایت می کند، و کسی از او روایت نکرده است.(2)

ابن رسته _ احمد

ابوحامد بن محمّد بن علیّ بن رسته متوفّی قبل از سال 360ق از مشایخ صوفیّه، و از محدّثین به شمار می رود، و به جمال صوفی معروف است.(3)

ابن رسته _ ازهر

ابومحمّد ازهر بن رستة بن عبداللّه مُکتب، از محدّثین اصفهان و متوفّی به سال 286ق است. وی از ابوالحسین محمّد بن بکیر حضرمی و سهل بن عثمان و سعدویه روایت می کند، و عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او روایت می کنند.(4)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص125؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص312؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص925؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص19؛ معجم المطبوعات، ج1، ص107؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج4، صص574 _ 575؛ اثرآفرینان، ج1، ص113؛ تاریخ ادبیّات عرب، بهروز؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص386، آداب اللّغة العربیه، ج2، ص513؛ تاریخ علوم اسلامی، ص129؛ تاریخ ادبیّات عرب، عبد الجلیل، ص165؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص553.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص94.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص163؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص124؛ اللّباب، ج2، ص25.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص227؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص125؛ فرهنگ نامه پارسی، ص538؛ طبقات المحدّثین، ابوالشّیخ، ج3، ص131.

ص: 164

ابن رسته _ جبله

جبلة بن رسته، گوید مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردم اصفهان فرائض و سنن می آموخت.(1)

ابن رسته _ حسن

ابوسعید حسن بن عبدالرّحمان بن عمر بن یزید زهری، از محدّثین اصفهان است، پدرش به ابن رسته شهرت داشت، خود او در سال 263ق وفات یافت.

از ابوعلقمه فروی، حاتم بن عبیداللّه، عثمان بن هیثم، علاء بن عبدالجبّار و علیّ بن مدینی روایت نموده، و عبداللّه بن جعفر، محمّد بن احمد بن یزید و محمّد بن عمر بن حفص از او روایت می کنند.(2)

ابن رسته _ رسته

رستة بن ابی الابیض ضریر اصفهانی، از شعراء و بلغای اصفهان در قرن دوم هجری بوده، و به قول حمزه اصفهانی شعرهایش شبیه ترین به اشعار بشار بن برد بوده است. وفاتش در سال 175ق روی داد.

از اشعار او است:

قد مات کلّ نبیل و مات کلّ نبیه

و مات کلّ ادیب و فاضل و فقیه

لا یوحشنک طریق کلّ الخلایق فیه(3)

ابن رسته _ سعید

سعید بن اشکیب بن کوفی بن رسته [از محدّثین قرن سوم هجری بوده] و از ابوالولید،


1- ذکر اخبار اصفهان، ص75.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص257.
3- معجم الادباء، ج1، ص141.

ص: 165

سعید بن یحیی، سلیمان شاذکونی و مقری روایت می کند، و محمّد بن عمر بن حفص از او روایت می نماید.(1)

ابن رسته _ عبدالرّحمان

ابوالحسن عبدالرّحمان بن عمر بن رسته اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است، وفاتش در سال 246 و یا 250ق واقع شده است. از یحیی قطان، عبدالرّحمان بن مهدی و سفیان بن عیینه روایت می کند.

جمعی از محدّثان نیز از او روایت می کنند ازجمله: ابن واره، ابوحاتم رازی، ابوزرعه، اسماعیل بن عبداللّه، عبداللّه بن احمد بن اُسید، علیّ بن خلف کاشانی و برادرزاده اش احمد بن عبداللّه بن عمر.(2)

ابن رسته _ عبدالرّحمان

عبدالرّحمان بن محمّد بن خصیب بن رسته ضبّی جُرواآنی، متوفّی به سال 386 یا 387 از محدّثین اصفهان است. وی از زبیبی، دارکی و ابی عمرو بن عقبه روایت نموده است.(3)

ابن رسته _ عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن عمر بن یزید بن کثیر زهری، برادر رسته، و خود از محدّثین اصفهان است. مصنّفات بسیاری داشته است. در سال 187ق متولّد، و در سال 252ق در کرج وفات یافته، و در اواخر عمر قاضی کرج بوده است.

وی از حماد بن مسعده، معاذ بن معاذ، محمّد بن بکر، حسن بن حبیب بن ندبه، عبداللّه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص328.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص109؛ میزان الاعتدال، ج2، ص113؛ محاسن اصفهان، ص21؛ اللّباب، ج252.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص123؛ معجم البلدان، ج2، ص130؛ اللّباب، ج1، ص274؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص125.

ص: 166

بن عصام و عبید بن واقد روایت می کند، و ابوعبداللّه محمّد بن یعقوب غزال و احمد بن علیّ بن جارود از او روایت کرده اند.(1)

ابن رسته _ عبداللّه

عبداللّه بن محمّد بن عمر بن یزید زهری، برادرزاده رسته است، و از پدر و عمویش حدیث نقل نموده است.(2)

ابن رسته _ عبیداللّه

ابوعمرو عبیداللّه بن عمر بن یزید قطّان، برادر رسته است، و از محدّثین بود، و در سال 236ق وفات یافت. اینان چهار برادر بودند، و عبیداللّه از همه بزرگ تر بود. از جریر، وکیع، یحیی قطّان، ابن عدی و عبدالوهاب روایت می کرد.(3)

ابن رسته _ علی

ابوالحسن علیّ بن جبلة بن رستة بن جبله تمیمی، از محدّثان اصفهان است، وی در سال 291ق فوت شده است. او از اسماعیل بن ابی اویس و محمّد بن بکیر روایت می نماید، و سلیمان بن احمد و محمّد بن احمد بن عبدالوهاب از او روایت می کنند.(4)

ابن رسته _ عمر

عمر بن یزید زهری، از محدّثین اصفهان است. از ابوداوود و نعمان بن عبدالسّلام حدیث شنید، [فرزندانش محمّد، عبداللّه، عبیداللّه، و عبدالرّحمان از محدّثین به شمار می رفتند].


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص117.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص69.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص100.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص8.

ص: 167

ابن رسته _ محمّد

محمّد بن ابراهیم بن حسن بن رسته اصفهانی معروف به محمّد ممویه از محدّثین اصفهان بود، و از اصمعی روایت می کرد.(1)

ابن رسته _ محمّد

محمّد بن احمد بن حسین، از علماء اواخر قرن ششم از خاندان رسته است، و از مشایخ ابن صیقل به شمار می رود.(2)

ابن رسته _ محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن ماهان مسوحی، از محدّثین بوده، و داماد رُسته است. در دینَوَر ساکن بوده، و همان جا فوت شده است.(3)

ابن رسته _ محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه بن رستة بن حسن بن عمر بن زید جنبی مدینی از محدّثان قرن سوم هجری است. وی در طلب حدیث به عراق و ری سفر کرد.

وفاتش در سال 301ق واقع شده. ابواسحاق بن حمزه و ابومحمّد از او حدیث نقل می کنند.(4)

ابن رسته _ محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن عمر بن یزید زهری، برادر رسته، از محدّثین اصفهان است. وی در


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص207؛ طبقات المحدّثین، ابی الشّیخ، ج3، ص101؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص125.
2- منتخب المختار، ص110؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص125.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص205.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص225؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص125.

ص: 1668

واقعه وبای سال 263 در 92 سالگی وفات یافت. از حسین بن حفص، بکر بن بکار و دیگران حدیث شنیده است.(1)

ابن ریذوس، علی

ابوالحسن علیّ بن صباح بن علی اصفهانی معروف به «ابن ریذوس» از محدّثین و حافظان حدیث بوده، از جُبَّر روایت می نموده است. محمّد بن جعفر بن یوسف، و ابراهیم بن عامر بن ابراهیم از او نقل حدیث می کنند.(2)

ابن ریذه، محمّد

ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه اصفهانی معروف به «ابن ریذه» از محدّثین اصفهان بوده، و مافرّوخی در کتاب خود، او را در شمار دانشمندان حدیث و کلام که متقدّم بر مافرّوخی بوده اند آورده است.(3) ابوالفتح مسعود بن احمد اسفینقانی نیشابوری(4)، فاطمه جوزدانیّه و اسعد بن سعید از او حدیث روایت کرده اند: تولّدش در سال 440ق بوده، و سال وفاتش به دست نیامد.(5)

ابن زر، احمد

احمد بن محمّد بن زر اصفهانی واعظ، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم و پنجم هجری است.

ابن حجر عسقلانی او را معتزلی دانسته، و شیخ آقابزرگ گوید: اعتزال، سپر تشیّع او بوده، و به خاطر تقیّه، رویّه معتزله را پیشه ساخته است. وی در سال 422ق وفات یافت.(6)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص187.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، صص10 و 13.
3- محاسن اصفهان، ص29
4- معجم البلدان، ج2، ص180.
5- جعفر بن ابیطالب، ص25.
6- لسان المیزان، ج1، ص330؛ النّابس، ص23؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص261.

ص: 169

ابن زراة، اسماعیل

اسماعیل بن زیاد بن عبید خزاعی معروف به «ابن زیاة» ازجمله حفّاظ و نویسندگان حدیث بود که جهت اخذ آن، مسافرت ها نمود، و سرانجام در سال 273ق در جوانی وفات یافت.

ابوعبدالرّحمان مُقری و ابوعلیّ بن ابراهیم از او روایت می کنند. ابن زراة خود، از عبید بن محمّد بن هارون فریانی و حمید بن موسی رازی نقل حدیث می کند.(1)

ابن زرقویه _ ابواللطیف

شیخ الاسلام منیرالدّین ابواللّطیف بن احمد بن احمد بن ابواللّطیف زرقویه اصفهانی، از محدّثین و فقهای اصفهان در قرن پنجم هجری، در خوارزم ساکن بوده، جمعی از فضلاء و بزرگان شیعه همچون شیخ منتخب الدّین از شاگردان اویند، شیخ منتخب الدّین از او به عنوان «مناظرٌ فقیهٌ دینٌ» یاد کرده است. صاحب عنوان از قاضی ابوالمعالی احمد بن علیّ بن قدامه نحوی و ابن قدامه از سیّدمرتضی علم الهدی کلّیه تصنیفات علم الهدی را روایت می کند.(2)

ابن زکریّا _ عبدالوهاب

ابوسعید عبدالوهاب بن زکریّا بن ابوزکریّا معدّل از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از حسین بن حفص، ابوداوود، ازهر، عبداللّه بن بکر سهمی و قَعْنَیِ روایت می کرد. مطیّن از او نقل حدیث نموده است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص212؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص80.
2- الفهرست، منتخب الدّین، ص99؛ ریاض العلماء، ج5، ص508؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص109، ثقاة العیون8؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص282.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص289.

ص: 170

ابن زکریّا _ عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن زکریّا بن یحیی بن ابوزکریّا، از محدّثین ثقه و صاحب تصنیفات بوده، و در سال 286 وفات یافته است. از سهل بن بکار، ابوالولید طیالسی، محمّد بن بکیر، اسماعیل بن عمرو بجلی و ابوخالد رملی روایت می کرده، و محمّد بن یحیی بن منده، احمد بن اسحاق، احمد بن ابراهیم بن یوسف و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او روایت می کنند.(1)

ابن زنجویه _ احمد

ابوبکر احمد بن محمّد بن زنجویه اصفهانی معروف به ابن زنجویه، از محدّثین اصفهان است. ابومنصور شهردار بن شیرویه دیلمی از او حدیث شنیده است.(2)

ابن زنجویه _ عبدالرّحمان

ابومنصور عبدالرّحمان بن محمّد بن موسی بن زنجویه ابهری ادیب معروف به «ابن زنجویه» از محدّثین اصفهان است، اصلاً از قریه «ابهر» جی اصفهان است، از ابی الشیخ عبداللّه بن محمّد بن جعفر حدیث شنیده، و محمّد بن احمد بن خالد خبّاز و محمّد بن ابراهیم عطّار از او روایت می نمایند.(3)

ابن زیله _ حسین

ابومنصور حسین بن محمّد بن عمر بن زیله [یا حسین بن طاهر بن زیله] در فنون حکمت و موسیقی و ریاضی توانا بوده، و از شاگردان و مصاحبان شیخ الرّییس ابوعلی سینا در اصفهان به شمار می رفته، و در سال 440 (و یا 443ق) در سال های جوانی در اصفهان فوت شده است. گویند او مجوسی بوده، [حال آن که نام پدر و جدّش خلاف آن را ثابت می کند]، کتب زیر را از تألیفات وی ذکر می کنند: 1. [الاختصار من طبیعیّات الشّفا] 2.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص61؛ الاعلام، ج4، ص261؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص143.
2- التّحبیر، ج1، ص329؛ تذکرة الحفّاظ، ج4، ص1299؛ سیر اعلام النّبلاء، ج16، ص414.
3- معجم البلدان، ج1، ص84.

ص: 171

تفسیر حیّ بن یقظان تألیف ابن سینا، [که قدیمی ترین نسخه آن در کتابخانه احمد ثالث استانبول موجود است]، و نسخه ای از آن هم در کتاب های اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران، و نسخه ای دیگر در کتابخانه مجلس موجود است، و یک بار هم در سال 1955م در مجلّه المجمع اسلامی العربی بدمشق به چاپ رسیده است 3. الکافی فی الموسیقی [که قدیمی ترین نسخه آن در کتابخانه رضا رامپور هند موجود است، و نسخه ای کهن از آن در کتابخانه موزه بریتانیا نگهداری می شود. این کتاب در سال 1964 در قاهره به چاپ رسیده است] [4. المجموع فی الالهیّات که نسخه ای از آن در دارالکتب قاهره موجود است 5. کتاب فی النّفس].(1)

ابن سابق _ محمّد

محمّد بن سعید، معروف به «ابن سابق» از محدّثین اصفهان است.(2)

ابن سالم مؤذّن

ابن سالم مؤذّن مسجد جامع اصفهان، از محدّثین بوده، و نام او مشخّص نیست. برخی گفته اند نامش عبداللّه بوده است.(3)

ابن ساوجی _ محمّد

ابوالمحاسن محمّد بن سعد بن محمّد نخجوانی معروف به «ابن ساوجی» شاعر، ادیب، خطّاط و دانشمندان قرن هشتم هجری.] اصلاً از اهالی نخجوان است. ظاهرا مدّتی


1- نام آوران فرهنگ ایران، ص50؛ فهرست کتب اهدایی مشکاة به دانشگاه، ج3، صص105 و 209؛ فهرست کتابخانه مجلس، ج12، ص226؛ ج3، صص379 و 257؛ درّة الاخبار، ص59؛ تاریخ موسیقی نظامی ایران، ص80؛ اثر آفرینان، ج1، ص114؛ دانشنامه اسلام و ایران، ج4، صص618 _ 619؛ کشف الظّنون، ص862؛ سرآمدان فرهنگ و تاریخ ایران، ج1، ص164؛ فرهنگ معین، ج5، ص152؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، «ابن زیله»، ج3، صص649 _ 650؛ نزهة الارواح، ص386؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص1586؛ الاعلام، ج2، ص278.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص287.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص50.

ص: 172

در ساوه بوده، سپس در سلطانیه اقامت گزیده، و سرانجام به اصفهان آمده است. در نوشتن خطّ نسخ مهارت داشته، و آثاری را کتابت نموده است].

کتب زیر از آثار او است: 1. ترجمه المسالک و الممالک اصطخری، مطبوع 2. ترجمه حلّ المشکلات حکیم طمطام هندی، از هندی به فارسی، که در سال 1312ق در بمبئی چاپ سنگی شده است. 3. درّة المعانی فی ترجمة نثر اللّئالی، که ترجمه ای منظوم است، و در سال 732ق به نظم کشیده است، و در سال 1315ق در استامبول به چاپ رسیده است. فرزندش ابوطاهر محمّد نیز از ادباء و فضلاء بوده است.

سال وفات او به دست نیامد؛ ولی تا سال 732ق در قید حیات بوده است.(1)

ابن سلم رازی _ عبدالرّحمان

ابو یحیی عبدالرّحمان محمّد بن سلم رازی معروف به «ابن سلم» از محدّثین مقبول القول و مورد وثوق و چندی امام جامع اصفهان بوده، در سال 291ق وفات یافته است. از او کتاب تفسیر و کتاب مسند باقی مانده است. از محمّد بن عبید محاربی و سهل بن عثمان روایت کرده، و جمعی همچون سلیمان بن احمد و عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه از او روایت می کنند.(2)

ابن سمویه _ احمد

ابوبکر احمد بن اسحاق بن ابراهیم بن سمویّه، از طبقه محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وفاتش بعد از سال 371 روی داده است. وی از دارکی، فضل بن نصیب و برادرزاده ابی زرعه روایت می کند.(3)


1- الذّریعه، ج7، ص74؛ فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ج2، ص141؛ دانشمندان آذربایجان، ص21؛ مجموعه کمینه، صص305 _ 306؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص250؛ تاریخ نظم و نثر، ص771؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1170؛ ریحانة الادب، ج7، ص253.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص112؛ الاعلام، ج4، ص99؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، ص938؛ تهذیب التّهذیب، ج11، ص85؛ سیر اعلام النّبلاء، ج11، ص144.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص163.

ص: 173

ابن سینا _ حسین*

شرف الملک شیخ الرّییس ابوعلی حسین بن عبداللّه بن سینا معروف به «ابن سینا» و «ابوعلی سینا». شرح حال او مطابق آن چه خود املاء فرموده، و شاگرد مخصوص او شیخ عبدالواحد بن عبید جوزجانی تحریر و تکمیل نموده، به طور اجمال به قرار زیر است:

پدرش از اهالی بلخ بوده، و در زمان امیر نوح سامانی عامل دهکده خرمیثن از دهات بخارا شد، و با دختری به نام ستاره، اهل روستای «افشنه» در حوالی خرمیثن ازدواج کرد، و ابن سینا در سال 370ق در آن روستا متولّد گردید، و در پنج سالگی با خانواده به بخارا آمد.

او در همان کودکی، نبوغ، حافظه قوی و استعداد شگرف خود را به نمایش گذاشت، و تا سنّ ده سالگی در فنون ادب، لغت، قرآن، اصول دین و احکام فقه تحصیل نمود. حساب و هندسه را نزد مردی سبزی فروش، و فقه را نزد اسماعیل زاهد فراگرفت. در این هنگام بود که دانشمندی عالی قدر به نام ابوعبداللّه ناتلی طبرستانی به بخارا آمد، و پدر ابن سینا فرزند را نزد او فرستاد تا منطق و هندسه را نزد او تکمیل کند. پس از رفتن ناتلی از بخارا، او حکمت طبیعی و طب را نزد ابوسهل مسیحی جرجانی (و یا به قولی ابومنصور حسن بن نوح قمری) فرا گرفت.

او در هفده سالگی از فرا گرفتن علوم، مستغنی شد، و خود دانشمندی جامع و علاّمه به شمار می رفت، و به خصوص در طب، صاحب مهارت، و در علاج امراض صعب العلاج در اطراف و اکناف، شهرت بسیار به دست آورد. بوعلی پس از آن به مطالعه مابعدالطّبیعه ارسطو پرداخت؛ امّا آن را سخت غامض و دشوار یافت. امّا تصادفا در بازار صحّافان، کتاب اغراض مابعدالطّبیعه ابونصر فارابی را یافت، و جمله مشکلات علمی او حل شد.

در حدود سال 387ق امیر نوح سامانی سخت بیمار شد، و ابن سینا او را درمان کرد، و به این خاطر، اجازه یافت تا از کتابخانه دربار سامانی استفاده کند. او از سنّ 21 سالگی دست به تحقیق و تألیف زد.

پس از آن که کار امیران سامانی به ضعف گرایید و ترکان غزنوی به بخارا دست یافتند، روزگار را ناموافق طبع آزاده کیش خود دیده، روانه گرگانج (جرجانیه) شد، و به خدمت

ص: 174

علیّ بن مأمون خوارزمشاه درآمد، و مورد احترام فراوان شاه و وزیر او قرار گرفت. پس از آن در سال 403ق به جرجان (گرگان) رفت تا به حضور شمس المعالی قابوس وشمگیر، از امیران زیاری برسد؛ امّا او کشته شده بود. در جرجان، ابوعبید جوزجانی به او پیوست، و پس از آن، همواره در کنار استاد بود. در حدود 406ق از جرجان به ری رفت، و به خدمت سیّده همسره فخرالدّوله دیلمی و پسرش مجدالدّوله حاضر شد. چندی بعد به همدان رفت، و شمس الدّوله دیلمی را که بیمار بود، درمان کرد، و به وزارت دست یافت؛ امّا مخالفان شمس الدّوله و شیخ الرّییس، همواره آنان را تهدید می کردند، و شیخ در بیم و ترس به سر می برد.

پس از مرگ شمس الدّوله، پسرش سماءالدّوله به جای او نشست، در این هنگام، بوعلی با علاءالدّوله کاکویه حکمران اصفهان و رقیب سماءالدّوله مکاتبه می کرد؛ لذا او را گرفته، و در قلعه فرجان دربند کردند. پس از چهار سال، علاءالدّوله به همدان تاخت، و شیخ از حبس آزاد شد. عاقبت او در لباس درویشان از همدان گریخت، و به اصفهان آمد، و حدود پانزده سال در این شهر به تحقیق، تألیف و تدریس پرداخت. شاگردان زبده ای چون ابوعبداللّه معصومی و ابن زیله نزد او تربیت شدند.

ابن سینا از طرف علاءالدّوله مأمور شد که رصد و تهیّه تقویم را به عهده بگیرد. او این کار را به شاگردش ابوعبید سپرد، امّا سرانجامی نیافت. او تعدادی از آثارش را همچون تعلیقات، رساله آلات رصدی شفا (قسمت مجسطی، هندسه، هیأت، ارثماطیقی، موسیقی و سایر فنون، ریاضی) مبدأ و معاد و غیره را در اصفهان تألیف نمود.

در سال 421ق سلطان مسعود غزنوی به دستور پدرش سلطان محمود به اصفهان تاخت، و علاءالدّوله را از اصفهان راند، و آن جا را غارت نمود، و مردم آن را قتل عام کرد. در این فتنه شوم، منزل و کتابخانه شیخ غارت شد، و بار دیگر به دستور سلطان مسعود که پس از مرگ پدر به جای او نشسته بود، بوسهل حمدی و تاش فراش در سال 425ق به اصفهان تاخت، و قتل و غارت در این شهر را تجدید کرد، و کتاب های کتابخانه علاءالدّوله که مصنّفات شیخ الرّییس در آن موجود بود، به یغما برد، و به غزنه فرستاد که متأسّفانه چند سال بعد طعمه کینه توزی علاءالدّین غوری گردید، و به آتش کشیده شد.

ص: 175

سرانجام ابن سینا در سفری که به همدان می رفت، به بیماری قولنج مبتلا شد، و هرچه معالجه کرد، فایده ای نبخشید، و او در شنبه 6 شعبان یا جمعه اوائل رمضان 428ق در بین راه وفات یافت. پیکرش را به همدان بردند، و در آن جا دفن کردند، و چندی بعد جسد او را به اصفهان نقل کرده، و در دروازه کون گنبد (یا تخت گنبد) مدفون ساختند.

در قرن اخیر، پیرامون آرامگاه ابن سینا بحث ها و مناقشات فراوان درگرفته، و جمعی معتقد به وجود قبر او در همدان، و جمعی معتقد به وجود آرامگاه او در اصفهان بودند. در اصفهان، دو موضع از قدیم الایّام ما بین مردم اصفهان به نام قبر ابوعلی سینا شهرت داشته است: اوّل: مدرس ابن سینا، که گنبدی آجری بر روی اتاقی چهارگوش بوده، و گویند محل تدریس او بوده، و محلّ قبر او را در آن جا نشان می دهند، و مطابق نقل اهالی محل، سنگ نوشته ای بر روی قبر بوده که مالک آن بنا، سنگ نوشته را ناپدید ساخته است.

دوم: در پشت مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان، در جایی که تیمچه حیدر خوانده می شود، و در قدیم، جزو محلّه تخت گنبد و در حوالی حمّام و مسجد دوشنبه دین و باغ خلفا و کوچه باقالی فروشان قرار داشته، گفته می شود مدرسه خواجه ملک وجود داشت، و قبر ابن سینا با سنگ لوح دیده می شد که سنگ نوشته آن را به جایی نامعلوم بردند.

محقّقین و مورّخین اصفهان، همچون استاد همایی و محمّد صدر هاشمی برای اثبات وجود قبر ابن سینا در اصفهان و احداث آرامگاهی شکوهمند بر مزار او تلاش بسیار کردند؛ امّا عاقبت، حکومت آن زمان، ضمن برپایی مراسم هزارمین سال تولّد ابن سینا، در همدان آرامگاهی بر سر قبر منسوب به او برپا ساخت.

فایده: در مجموعه شماره 101 کتابخانه آیت اللّه مرعشی، رساله شماره 2: ترجمه حال ابن سینا، از نویسنده ای نامعلوم، که حیدر بن علیّ بن اسماعیل بن عبدالعالی هاشمی کرکی در سه شنبه 2 ذی قعده 1072ق کتابت نموده، بیوگرافی او را به طور مختصر می نویسد، و پس از ذکر مؤلّفات او در آخر می گوید: ابن سینا در همدان مرده، و در آن جا دفن شده، و پس از آن، جنازه اش را به اصفهان نقل کردند.

در باب مذهب ابن سینا می توان گفت به لحاظ رواج فراوان مذهب اسماعیلی در بخارا و به خصوص در دربار سامانی، رفت و آمد پدر ابن سینا در محافل اسماعیلیان، و شواهد و

ص: 176

قرائن دیگر، ابن سینا شیعه بوده است. این رباعی از او است:

از قعر گل سیاه تا اوج زحل کردم همه مشکلات گیتی را حل

بیرون جستم ز قید هر مکر و حیل هر بند گشاده شد مگر بند اجل(1)

ابن شاذویه _ احمد

ابوبکر احمد بن ابراهیم بن عبداللّه بن کیسان ثقفی اصفهانی معروف به «ابن شاذویه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او نابینا بوده، و از اسماعیل بن عمرو بجلی نقل حدیث نموده است. وفات او در سال 291ق واقع شد.(2)

ابن شاذویه _ حسن

ابوبشر حسن بن عطاء بن یزید بن شاذویه و او را شاذان و شاذه نیز گفته اند. از اهالی محلّه «جُرواآن» اصفهان و از طبقه محدّثین بوده، از ابی داوود، بکر بن بکار، حسین بن حفص، خلف بن ولید، عامر بن ابراهیم و محمّد بن صبیح روایت می کند، و احمد بن حسین انصاری و محمّد بن احمد بن یزید از وی روایت می کنند. صاحب عنوان، از شیعیان و موالیان خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده، ابونصیب درباره او گوید: «کان یتشیّع»(3).

ابن شاذویه _ فضل

فضل بن محمّد بن شاذویه از محدّثین اصفهان بوده [است]، ابوعبداللّه کرابیسی از او روایت می کند، و خود از ابوحفص عمر بن راشد بن عمر بن راشد ساکن در کوی


1- مقالات ادبی، استاد همایی، صص44 _ 109؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4 ذیل «ابن سینا»؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص329،فهرست مرعشی، ج1، ص119؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص125 _ 126؛ مزارات اصفهان، صص75 _ 77؛ تاریخ الحکماء، قفطی، ص570؛ پور سینا، کلیّه صفحات؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابن سینا»، ص641؛ ریحانة الادب، ج76، ص582؛ روضات الجنّات، ج3، ص170؛ تاریخ ادبیّات در ایران، ج1، ص303؛ دانشنامه ایران و اسلام، ص642؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص18 و 72 _ 73.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص107؛ مقتبس الاثر، ج3، ص125 طبقات المحدّثین باصفهان، ج3، ص130.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص256.

ص: 177

«جارود» روایت می نماید.(1)

ابن شاذه _ اسحاق

ابویعقوب اسحاق بن شاذه عطّار، از محدّثین اصفهان است. از احمد بن ابراهیم بن اسحاق مولی ضَبّه روایت می کند، و ابن شاذره از احمد بن رسته نقل حدیث می نماید.(2)

ابن شساه _ محمّد

محمّد بن عمر بن یحیی قرمطی معروف به «ابن شساه» از محدّثین اصفهان است. از اسماعیل بن عمرو بجلی روایت می کند، و فرزندش ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد، استاد حافظ ابونُعیم از او استماع حدیث کرده است. ذکر اخبار اصفهان شهرت او را «ششاه» و «شساه» می نویسد.(3)

ابن شفروه

«ابن شفروه» شهرت تعدادی از شعراء، ادباء، محدّثین و فضلای اصفهان است که به «آل شفروه» نیز معروف بوده اند. «شفروه» را به صورت های مختلف همچون «سفروه»، «سفرویه»، «سقرویه»، «شبروه»، «شقروه» و «شوروه» ضبط نموده اند. برخی از نویسندگان نیز «شفروه» را منسوب به دیهی به نام «شقروه» می دانند، و گویند که آن دیه همان است که در زمان حاضر «پزوه» [در خوراسکان] گفته می شود؛ امّا نمونه خطّ یکی از افراد این خاندان که در قرن هشتم می زیسته، موجود است که به صراحت، نسب خود را «شفروه» می نویسد؛ لذا «شفروه» نام شخص است، و نه نام مکان؛ لذا تمام توجیهات قبلی، بی مورد است. در مذهب افراد این خاندان نیز اختلاف است، و عموما آنان را حنفی می نویسند؛ لکن یک نفر از آنان مسلّما شیعه امامی و از بزرگان مفاخر تشیّع بوده، و دو نفر از آن ها نیز مظنون


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص354.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص109؛ تاریخ بغداد، ج6، ص378؛ مقتبس الاثر، ج4، ص224.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص204.

ص: 178

به تشیّع می باشند.

این خاندان در اصفهان و ساکن این شهر بوده اند؛ لکن یک نفر در شیراز، و چند نفر نیز در قزوین ساکن بوده اند. از این رو آن ها را گاه اصفهانی، و زمانی قزوینی گفته اند.

ابی شفروه _ اسعد

شیخ ابی السّعادات اسعد بن عبدالقاهر بن سعد شفروه اصفهانی، از اجلّه فقهاء و علماء شیعه در قرن هفتم هجری.

صاحب عنوان از مشایخ جناب سیّدرضی الدّین علیّ بن طاووس است، و جناب خواجه نصیرالدّین طوسی و میثم بن علی بحرانی از او روایت کرده اند. در اعیان الشّیعه وی را شاگرد طوسی و بحرانی معرّفی می کند، و در روضات الجنّات از مشایخ آن دو می نویسد، و ظاهرا قول صاحب روضات، معتبر می باشد. فوت وی را در ماه صفر 635ق نوشته اند؛ [امّا این تاریخ، زمان دریافت اجازه شیخ ابوالسّعادات از سیّد بن طاووس در جانب شرقی بغداد است]، در هدیة العارفین فوت او را حدود 640 می نویسد. کتب زیر از تألیفات او است:

1. اکسیر السّعادتین 2. توجیه السّؤالات در نقل اشکالات 3. جامع الدلائل و مجمع الفضائل در امامت، و آن را منبع الدّلائل نوشته اند 4. رشح الولاء (یا رشح الوفاء)، در شرح دعای صنمی قریش، منسوب به حضرت علی علیه السلام و آن را مترجمی ناشناس، به نام شاه سلطان حسین صفوی ترجمه کرده است 5. الفائق علی الاربعین در مناقب امیر المؤمنین علیه السلام 6. مجمع البحرین و آن مجموعه ای است از مواعظ و حکم منقول از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام .(1)


1- تاریخ تشیّع اصفهان، صص300 _ 301؛ فتح الابواب، سیّد بن طاووس، ص131؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسعد»، ص2306؛ امل الآمل، ج2، صص32 _ 33؛ ریاض العلماء، ج1، صص81 _ 82؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص247؛ الانوار السّاطعه، ص17؛ فوائد الرّضویه، ج1، صص43 _ 44؛ ریحانة الادب، ج7، ص124؛ الذّریعه، مواضع مختلفه؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص143؛ روضات الجنّات، ج1، ص110؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص262 _ 263؛ هدیة العارفین، ج1، ص205؛ احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، صص169 _ 170.

ص: 179

ابن شفروه _ اسماعیل

اسماعیل بن محمّد بن عبداللّه شفروه اصفهانی، از دانشمندان قرن هشتم هجری است. وی در دوشنبه 14 ربیع الثّانی سال 752ق از کتابت نسخه ای از شرح مختصر الاصول قاضی عضدالدّین ایجی، به خطّ نسخ فراغت یافت، کتاب به شماره 1069 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

ابو شفروه _ حسین

حسین بن عبیداللّه بن هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی قزوینی معروف به «ابن شفروه»(2)، از فضلاء و دانشمندان اواخر قرن ششم هجری بوده، و ابن النجّار از قول او اشعار پدرش عبیداللّه را در تاریخ بغداد نقل کرده است.(3)

ابن شفروه _ رزق اللّه

ابوالبرکات رزق اللّه بن هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی قزوینی معروف به «ابن شفروه» یا «ابن سفرویه»، از فقهاء و بزرگان حنفی اصفهان در قرن ششم هجری. تولّدش در سال 536 در اصفهان بود، و در اصفهان و بغداد به تدریس و نقل احادیث می پرداخت، و سرانجام در سال 615ق در اصفهان وفات یافت، و در مدرسة محلّه جوهان مدفون شد.(4)


1- فهرست مرعشی، ج3، ص253.
2- لباب الالباب، تعلیقات علاّمه قزوینی، ص642؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص127.
3- مجلّه یادگار، شماره ششم و هفتم، بهمن و اسفند 1327، به نقل از کتاب جواهر المضیئه، ج1، ص212.
4- لباب الالباب، تعلیقات علاّمه قزوینی، ص640؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص128؛ مجلّه یادگار، شماره ششم و هفتم، بهمن و اسفند 1327، ص115.

ص: 180

ابن شفروه _ سلیمان

فخرالدّین ابواحمد سلیمان بن شمس الدّین بن شفروه اصفهانی، از ادباء و شعراء بوده، و به عربی شعر می سروده است.(1)

ابن شفروه _ سلیمان

سلیمان بن احمد بن جلال الدّین محمّد بن قاسم بن هبة اللّه بن محمّد بن اسعد بن قاهر اصفهانی معروف به «ابن شفروه» از فضلای خاندن شفروه است، نشانه تملّک او بر کتاب البیان تألیف شهید اوّل دیده شده است.(2)

ابن شفروه _ عبداللّطیف

مجدالدّین ابوالمجد عبداللّطیف بن هبة اللّه بن شفروه اصفهانی، از شعرای اصفهان در قرن ششم هجری است.(3)

ابن شفروه _ ظهیرالدّین عبداللّه

ظهیرالدّین عبداللّه بن شرف الدّین عمر شفروه اصفهانی، از شعراء و ادبای اصفهان در قرن ششم هجری است. عوفی او را پسرعموی شرف الدّین شفروه نوشته(4) و آذر بیگدلی او را برادر شرف الدّین دانسته است.(5) وی علاوه بر شعر و ادب، در حدیث و تفسیر و فقه زبردست بوده، و در مدح سلاجقه عراق؛ یعنی ارسلان شاه و طغرل سوم، قصایدی ساخته است.

رضاقلی خان هدایت او را به عنوان یک عارف سالک ستوده است.(6) در نزهة المجالس


1- تلخیص مجعم الآداب، ج3، الجزء الرّابع، ص180.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص235.
3- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص102.
4- لباب الالباب، صص225 _ 226؛ مجلّه یادگار، شماره 6 و 7، بهمن و اسفند 1327، صص116 _ 117.
5- آتشکده آذر، بخش سوم از نیمه نخست، صص966 _ 967.
6- ریاض العارفین، ص161.

ص: 181

برخی از رباعیّات او آمده است.(1) دیوان اشعار ظهیر شفروه هنوز به طبع نرسیده، و تنها نسخه خطّی آن در کتابخانه دیوان هند در لندن موجود است.(2)

این رباعی از او است:

ای تازه نسیم زلف عنبر بارش چون بر گذری بر طرف گلزارش

آهسته گذر که نرگس بیمارش خفتست به سایه گل رخسارش

ابن شفروه _ شرف الدّین عبدالمؤمن

شرف الدّین عبدالمؤمن مغربی اصفهانی معروف به «شرف الدّین شفروه»، فرزند هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه(3) واعظ، شاعر و ادیب دانشمند قرن ششم هجری. برخی نوشته اند: نامش محمّد(4) یا فضل اللّه بوده(5)، ظاهرا در اواخر قرن پنجم متولّد [شد]، و در جوانی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. او به مدح اتابک شیرگیر اهتمام داشت، و از طرف او به لقب ملک الشّعرایی ملقّب شد.

وی در سال 569 در دمشق به وعظ و تذکار مشغول بوده، سپس به مصر رفته، به خدمت صلاح الدّین ایّوبی رسیده، آن گاه به دمشق بازگشته، و ظاهرا در سال 570ق در آن جا فوت شده است.(6)

وی ارسلان بن طغرل و طغرال بن ارسلان را نیز مدح گفته است.(7) از آثار او کتاب اطباق الذّهب در مواعظ و خطب که آن را در مقابل کتب اطواق الذّهب زمحشری، در صد مقاله به درخواست ظهیرالدّین احمد خویی تألیف کرده، و بارها در بولاق، لاهور و مصر به چاپ رسیده [است(8)]، و عدّه ای از فضلاء بر آن شرح نوشته اند. دیوان اشعار او به گفتة


1- نزهة المجالس، ص82.
2- الذّریعه، ج9، صص658 _ 659.
3- مجلّه یادگار، شماره 6 و 7، بهمن و اسفند 1327، ص110 به نقل از جواهر المضیئه، ج1، ص322.
4- لباب الالباب، ص221.
5- آتشکده آذر، قسمت سوم از نیمه نخست، ص948؛ ریاض العارفین، ص356.
6- مجلّه یادگار، شماره 6 و 7، ص110 به نقل از الوافی بالوفیات.
7- تذکره دولتشاه، ص117.
8- لباب الالباب، تعلیفات سعید نفیسی، ص646؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص292؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان ج1، ص127؛ الذّریعه، ج2، ص216؛ فهرست مشکاة، ج3، ص2679.

ص: 182

رضاقلی خان هدایت، صد و هشت هزار بیت بوده(1)، که نسخه ای از آن شامل 700 بیت، ضمن مجموعه شماره 2589 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود داشته است(2)؛ نسخه دیگری نیز در موزه بریتانیا موجود است.(3)

از اشعار او است:

گر توانی ای صبا بگذر شبی در کوی او ور دلت خواهد ببر پیغامی از من سوی او

گر همی خواهی که بر سرو بلند او رسی نردبان عنبرین ساز از شکنج موی او

این دل گمگشته من باز جواز زلف او ور نیابی رو بیفشان دامن گیسوی او

ابن شفروه _ عبیداللّه

ابوالوفا عبیداللّه بن هبة اللّه بن حمزه معروف به «ابن شفروه» واعظ، ادیب و شاعر دانشمند قرن ششم هجری بوده، و در وعظ و خطابه، ملاحت و فصاحت داشته، و در نظم و نثر، نیکوسخن و بلیغ بوده، چند بار در راه حج به بغداد وارد شده، و یک سال نیز در مدرسه ناجیه بغداد وعظ نموده، و ازجمله، ابیاتی فی البداهه در مدح علیّ بن ابی طالب علیه السلام در وعظ خود سروده است.

تولّدش در 534 واقع شده، و در سال 585 در شیراز وفات یافت.(4)


1- مجمع الفصحاء، ج2، ص800.
2- فهرست دانشگاه، ج9، ص1393.
3- تاریخ ادبیّات، هرمان اته، ص122.
4- لباب الالباب، تعلیقات علاّمه قزوینی، صص640 _ 641؛ مجلّه یادگار، شماره ششم و هفتم، بهمن و اسفند 1327، صص114 _ 115؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص127.

ص: 183

ابن شفروه _ عزّالدّین

عزالدّین یا عزیزالدّین شفروه اصفهانی معروف به «عز شفروه» از شعرای اصفهان است. برخی از رباعی های او در کتاب نزهة المجالس نقل شده است(1).

این رباعی از او است:

شمعی که چو پروانه برو شاید سوخت ما را نه چنان که در گمان آید سوخت

زین سوز اگر آب نبودی در چشم با شمع بگفتمی که چون باید سوخت

ابن شفروه _ فضل اللّه

فضل اللّه بن هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی معروف به «ابن شفروه» از فضلاء و بزرگان اصفهان در قرن ششم هجری وی تا سال 556ق در قید حیات بوده است.(2)

ابن شفروه _ هبة اللّه

هبة اللّه بن محمّد بن هبة اللّه بن حمزه اصفهانی، از فقهاء و بزرگان خاندان شفروه در اصفهان بوده، و در این شهر بر اساس مذهب ابی حنیفه برای حنفیان اصفهان قضاوت می کرده است.(3)

ابن شیرویه اصفهانی

ابن شیرویه اصفهانی، از محدّثین اصفهان قرن هفتم هجری، سیّدرضی الدّین علیّ بن موسی بن جعفر بن محمّد حلّی معروف به سیّد بن طاووس از او روایت می کند.(4)


1- لباب الالباب، تعلیقات سعید نفیسی، صص643 و 772؛ نزهة المجالس، ص85؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص127.
2- لباب الالباب، تعلیقات سعید نفیسی، صص640 و 642؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص127.
3- لباب الالباب، تعلیقات علاّمه قزوینی، صص639 و 641؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص127.
4- الانوار السّاطعه، ص117؛ مصفّی المقال، ص302.

ص: 184

ابن شیره _ علی*

ابوالحسن علیّ بن محمّد بن شیره کاشانی اصفهانی از محدّثین اصفهان در نیمه اول قرن سوم هجری است. از صحابه حضرت امام محمّد تقی علیه السلام است. کتاب های التّأدیب، شامل احادیث مربوط به نماز، و الجامع فی الفقه از تألیفات او است.(1)

ابن صاعد _ یحیی

یحیی بن محمّد بن صاعد معروف به «ابن صاعد» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابونصر احمد بن نصر بن دینار و جرّاح بن فحله روایت می کند، و حافظ ابونُعیم، ابوالفرج احمد بن محمّد بن علاء صوفی شیرازی و ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن یوسف جلاّب باب کوشکی از او حدیث شنیده اند.(2)

ابن طباطبا _ احمد

احمد بن حسن بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علیّ بن ابی طالب علیه السلام از محدّثین شیعه است. در اصفهان سکونت داشته، و از پدرش حسن نقل حدیث می نموده است. محمّد بن احمد بن هُشَیم از او روایت می کند.(3)

ابن طباطبا _ محمّد

ابوالحسن محمّد بن احمد بن محمّد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل، بن ابراهیم بن حسن مُثنّی معروف به «ابن طباطبا» از علماء و ادباء و شعرای معروف اصفهان است که در قرن سوم هجری، مقارن با غیبت صغری در اصفهان می زیسته، و ابن شهرآشوب او را از شعراء اهل بیت شمرده است. پدرش اوّلین شخص از خاندان طباطبا بوده که از کوفه به اصفهان آمده است. ابن طباطبا در سال 322ق وفات یافته، و ظاهرا در


1- الذّریعه، ج3، ص210؛ مجمع الرّجال، ج4، صص218 و 223؛ منهج المقال، ص237؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص188 و 119.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص161 و 167 و 203.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص86.

ص: 185

کوی غازیان جوباره اصفهان [که آن را سر بازار غاز می گویند] مدفون شد. کتب زیر از او است:

[1. اختیار دیوان اشعار] 2. تهذیب الطّبع 3. دیوان اشعار [4. سنام المعالی] 5. الشّعر و الشّعرا [6. العروض] 7. عیار الشعر (معاییر الشّعر) [8. فرائد الدّرر] 9. فی تقریض الدّفاتر 10. المدخل فی معرفة المعمّی من الشّعر 11. نقدالشّعر.(1)

ابن عبده _ احمد

احمد بن ابراهیم بن عبده، از محدّثین اصفهان است.(2)

ابن عجمی _ محمّد

محمّد بن احمد بن جامع اصفهانی معروف به «ابن العجمی» متولّی امر خطابت د «زبید» بوده، و در سال 727ق وفات یافته است. در قلائد النّحر گفته شده است که وی تألیفاتی در «رائق» داشته است.(3)

ابن عدی _ هارون

ابوالحسن هارون بن سلیمان بن داوود بن بهرام بن قطبة بن حریث بن جویره سلمی خرّاز، معروف به «ابن عبدی» از محدّثین قرن سوم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از علیّ بن حسن بن یعمر شامی، ابی عامر عقدی، ابی عاصم، حماد بن مسعده، عبدالرّحمان بن مهدی، معاذ بن هشام و یحیی قطان روایت می نموده است.

عبداللّه بن جعفر بن احمد و محمّد بن احمد بن یزید هم از وی روایت می کنند.


1- ریحانة الادب، ج8، صص81 _ 82؛ الذّریعه، ج9، ص981 و ج4، ص511 و ج15، ص363؛ الاعلام، ج6، ص199؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص325؛ نوابغ الرّواة، ص243؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص212 _ 214؛ معجم الادباء، ج17، ص143؛ اعیان الشّیعه، ج43، ص248؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص127 _ 128.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص101.
3- هدیة العارفین، ج2، ص146.

ص: 186

وفاتش در سال 263 یا 265ق واقع شده است.(1)

ابن عطّار

ابن العطّار الشّروطی الاصفهانی، یاقوت حموی در شرح حال ابواحمد حسن بن عبداللّه عسکری لغوی، صاحب عنوان را از متأخّرین اصحاب ابواحمد که از او روایت کرده اند، می شمارد.(2)

ابن عطاش

ابوبکر احمد بن عبداللّه بن ایّوب بن عطاش اصفهانی از محدّثان قرن چهارم هجری در اصفهان است. از ابی عاصم بزیل و ابی عمر ضریر روایت می نماید، و عبداللّه بن اسماعیل بن عبداللّه وکیل از وی نقل حدیث می کند.(3)

ابن عطاش _ احمد

احمد بن عبدالملک عطاش، از ادباء و بزرگان قرن پنجم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و به تشیّع شهرت داشته، و مردم سنّی اصفهان، قصد جان او را کردند. وی به ری رفته، و به حسن صبّاح پیوست، و در آیین باطنی، استوار گردید. سپس به اصفهان بازگشت، و مخفیانه به تبلیغ مرام اسماعیلی مشغول شد، و پس از مدّتی قلعه شاهدژ را تصرّف کرده، آن را مقرّ فعالیت های خویش نمود. تبلیغات ابن عطاش، سلاطین سلجوقی را به وحشت انداخت، سبب شد تا احمد عطاش را اسیر نمودند، و در سال 504 در اصفهان با خواری بسیار او را کشتند. علاوه بر اطّلاعات مذهبی و فنون ادب، در خوشنویسی و حسن خط نیز شهرت داشت، و کتاب هایی را کتابت نموده بود.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص336؛ میزان الاعتدال، ج2، ص121.
2- معجم الادباء، ج8، ص237.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص94.
4- راحة الصّدور، ص156؛ مجمل فصیحی، ج2، ص217؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج5، ص726؛ الکامل، ج8، ص242.

ص: 187

ابن عطاش _ احمد

ابوبکر احمد بن محمّد بن عطاش تاجر، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است. وی پس از سال 350ق وفات یافته است. حافظ ابونُعیم اصفهانی از او حدیث شنیده است.(1)

ابن علی _ محمّد

محمّد بن حسن بن احمد بن محمّد بن موسی اهوازی معروف به «ابن علی اصفهانی» از محدّثین اصفهان است امّا او متّهم به کذب بوده، و او را «جرّاب الکذب» لقب داده بودند.(2)

ابن فادشاه، ابوالحسن

ابوالحسین بن ابی عبدالللّه بن ابی منصور بن فادشاه.(3)

ابن فادشاه _ احمد

ابوالحسین احمد بن محمّد بن حسن [حسین] اصفهانی معروف به «ابن فادشاه رییس» از محدّثین و ادبای اصفهان است.

گوین_د به شیع_ه و معتزله تمایل داشت_ه است. ابوالقاسم طبرانی از او روایت می کند، و خود ابن فادش_اه از اسماعیل بن محمّد صوفی و محمود بن اسماعیل نقل حدیث نموده است.(4)

ابن فادشاه _ علی

عفیف الدّین ابوطاهر علیّ بن سعید بن علیّ بن فادشاه اصفهانی از محدّثین و ادبای قرن ششم هجری است. وی همه مسند شافعی را از شیخ کمال الدّین ابی عبداللّه بن محمّد


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص152.
2- میزان الاعتدال، ج3، ص43.
3- محاسن اصفهان، صص31 و 69.
4- النّابس، صص22 _ 23.

ص: 188

بن محمّد بن سرایا بلدی با اسنادش شنیده است. وی به عربی شعر نیز می سروده است.(1)

ابن فادشاه _ ابوعبداللّه

ابوعبداللّه فادشاه بن ابی منصور بن ابی طاهر بن اصفهانی، از ادبای قرن ششم هجری، وی از اصفهان به قصد تجارت به خراسان رفته، و ابوسعد سمعانی وی را در سمرقند دیده، و مقدار اندکی از شعر در سال 550 هجری از وی فراگرفته است.(2)

ابن فادشاه، محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن قاسم بن احمد بن فادشاه (پادشاه) اصفهانی معروف به «نتیف» از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری. در ذکر اخبار اصفهان درباره او گوید: «ستکلّم علی مذهب اهل السنّة ینحل مذهب ابی الحسن الاشعری» در بصره ساکن بوده، و در سال 353ق به اصفهان معاودت نموده، و در ربیع الاوّل سال 381 وفات یافته است. از 1. لؤلؤ 2. مادرانی 3. محمّد بن سلیمان مالکی روایت می کند.

کتاب های زیر از مؤلّفات او است: 1. الاحکام 2. الاصول 3. الفقه.(3)

ابن فتی نهروانی*

«ابن فتی نهروانی»، نام یکی از خاندان های علمی اصفهان است. آنان اصلاً از اهالی نهروان در نزدیکی بغداد هستند؛ ولی در اصفهان ساکن بوده اند. این خاندان در قرن پنجم و ششم هجری از بیوت معتبر علمی شمرده می شده، و از مذهب شافعی پیروی می کرده اند.

ابن فتی _ حسن

ابوعلی حسن بن سلمان [یا سلیمان] بن عبداللّه بن محمّد فتی نهروانی اصفهانی از


1- تلخیص مجمع الآداب، جزء 4، متمّم اوّل، ص499.
2- التّحبیر، ج2، ص37.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص300؛ الاعلام، ج7، ص227.

ص: 189

فقهاء و محدّثین شافعی قرن ششم هجری است. وی به «ابن فتی» شهرت داشته، و در نظامیّه اصفهان تحصیل کرده، فقه را از ابوبکر بن ثابت خجندی آموخت. مدّتی منصب قضاوت خوزستان را داشت، و سپس تدریس در مدرسه نظامیّه به او واگذار شد. وی در شنبه 5 شوّال 525ق در بغداد وفات یافت.(1)

ابن فتی _ سلمان

ابوعبداللّه سلمان [سلیمان] بن ابوطالب عبداللّه بن محمّد فتی نهروانی، از محدّثین و فقهای شافعی در قرن پنجم هجری است.

در نهروان متولّد شده، و در ری نشو و نما یافته، و در بغداد به تحصیل پرداخته، و سرانجام در اصفهان مقیم شده است. نحو را از ثمانینی و لغت را از حسن بن دهان فراگرفته، و از قاضی ابوالطیّب طبری حدیث را شنید.

وی در علوم ادبی، خصوصا لغت و نحو استاد بوده، و شعر نیز می سرود. سرانجام او در 12 صفر 493ق (یا 494) در اصفهان وفات یافت.

وی را تألیفاتی است از آن جمله:

1. التّفسیر، در قراآت 2. شرح الایضاح، تألیف ابوعلی فارسی، در نحو 3. شرح دیوان المتنبّی 4. شرح الامالی 5. علل القراآت 6. القانون، در لغت، در ده مجلّد.(2)

ابن فتی _ هبة اللّه*

هبة اللّه بن سلمان (سلیمان) بن عبداللّه بن محمّد فتی نهروانی، از فقهاء و محدّثین شافعی اصفهان در قرن ششم هجری. وی از ابن ماجه ابهری حدیث شنیده است.(3)


1- تبیین کذب المفتری، ص319؛ طبقات الشّافعیه، سبکی، ج1، ص104؛ مدارس نظامیّه، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص128؛ علماء النّظامیّات، ص67؛ غزالی نامه، ص134.
2- معجم الادباء، ج11، ص251 _ 253؛ الاعلام، ج3، ص169؛ ریحانة الادب، ج8، صص137 _ 138؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص379؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص128.
3- المشتبه، ج2، ص497.

ص: 190

ابن فقیه _ حسن

ابومحمّدحسن بن علیّ بن موسی بن یزید بن عبداللّه، داماد ابن رسته است. از محدّثین بوده، و از حسین بن حفص روایت نموده است، ابوعمر احمد بن حسن بن اسماعیل شروطی از او روایت می کند.(1)

ابن فنجویه

ابوبکر [یا ابوعبداللّه] بن فنجویه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.

از ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن محمود اصفهانی، ابن حبیش (حبش)، ابن حیّان، ابن شیبه و ابوبکر بن مالک قطیعی روایت می کند، و حاکم حسکانی و علاّمه نیشابوری از او روایت می کنند.(2)

ابن فزار _ عبدالعظیم

عمیدالدّین ابوالمکارم عبدالعظیم بن ابی البرکات عبداللّطیف بن ابی نصر محمّد بن سهل سرابی اصفهانی معروف به «ابن فزّار». از محدّثین و دانشمندان قرن ششم و هفتم هجری در اصفهان است. از پدرش و حسن بن عبّاس رستمی حدیث شنیده، سپس به بغداد رفت. ابن الدّبیثی از او روایت می کند. تولّدش در سال 550، و وفاتش در ذی حجّه 617ق در بغداد واقع شد.(3)

ابن فورک

«ابن فورک» شهرت چندین نفر از محدّثین و فقهای قرن سوم تا ششم هجری است که اغلب در اصفهان و برخی از آنان و نیشابور ساکن بوده اند. «فورک» (بر وزن دوزخ) نام جدّ آنان بوده، و از مذهب شافعی پیروی می کرده اند.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص265.
2- احقاق الحق، ج14، صص221 و 626 و 671 و ج9، ص27.
3- تلخیص مجمع الآداب، جزء 4، ج2، ص922.

ص: 191

ابن فورک _ احمد

ابوبکر احمد بن محمّد بن حسن بن محمّد بن ابراهیم بن فورک، برادرزاده ابن فورک اصفهانی است. از محدّثین و فقهای شافعی در قرن پنجم هجری است. در خراسان می زیسته و به خراسانی مشهور است. وی در مدرسه نظامیّه بغداد به وعظ مشغول بوده است. تولّدش در 408ق و وفاتش در 478ق روی داده است.(1)

ابن فورک _ احمد

ابوالحسین احمد بن ابی یعقوب یوسف بن فورک مستملی، از محدّثین اصفهان است در مسجد جامع شهرستان (مدینه) اصفهان به تدریس علم و ادب مشغول بوده است. از ابراهیم بن مَتویه و ابوبکر بن راشد و دیگران روایت نموده است.(2)

ابن فورک _ اسماعیل

ابوعثمان اسماعیل بن سهل (ابی سهل) بن محمّد بن عبدالعزیز فورکی، سبط ابوبکر محمّد بن حسین بن فورک اصفهانی نیشابوری از قاریان و اساتید قرائت و تجوید بوده، و حدیث نیز روایت می نموده است. از اباسعد کنجروی استماع حدیث کرده، و در سال 500 جهت اباسعد سمعانی اجازه نوشته است. وفاتش در عصر روز جمعه 5 ربیع الاوّل سال 519ق روی داد.(3)

ابن فورک _ بشران

بشران بن فورک (یحیی) از محدّثان اصفهان است. از سلیمان شاذکونی و محمّد بن بکیر استماع حدیث نموده است.(4)


1- فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص616.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص157.
3- التّحبیر، ج1، ص93.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص234.

ص: 192

ابن فورک _ عبداللّه

عبداللّه بن حسن بن فورک، از محدّثین اصفهان است، و از عبّاد بن ولید حدیث نقل کرده است.(1)

ابن فورک _ عبداللّه

ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن فورک بن عطاء بن عبداللّه بن مهیار معروف به «قباب مقری» از محدّثان فقهاء و قاریان قرآن در قرن چهارم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از عبداللّه بن محمّد بن سلام، عبداللّه بن محمّد بن نعمان، علیّ بن محمّد ثقفی و ابن ابی عاصم روایت نموده است. ابوبکر محمّد بن ادریس جرجرایی از او استماع حدیث کرده است. وی در نیمه ذی قعده 370ق وفات یافت.(2)

ابن فورک _ عبداللّه

عبداللّه بن محمّد بن مهران بن فورک بن عطاء بن عبداللّه بن مهیار از محدّثین اصفهان است.(3)

ابن فورک _ عبید اللّه

عبیداللّه بن فورک بن عطاء بن شهره قبّاب، از محدّثین اصفهان و عموی ابوعبداللّه محمّد بن محمّد فورک است. از عبدالرّحیم بن مُعافا بن عمران نقل حدیث نموده، و برادرزاده اش ابوعبداللّه بن فورک از او روایت می کند.(4)

ابن فورک _ علی

ابوالحسن علیّ بن فورک بن یزید، از محدّثین اصفهانی است. از حاتم بن عبیداللّه،


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص84.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، صص90 _ 91؛ اللّباب، ج3، ص10؛ المشتبه، ج2، ص519.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص90.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص100.

ص: 193

محمّد کثیر، قَعنَبی و محدّثین بصره حدیث شنیده است.(1)

ابن فورک _ قاسم

ابوبکر قاسم بن احمد بن منصور صفّار، از محدّثین اصفهان و از احفاد ابن فورک است.(2)

ابن فورک _ قاسم

ابومحمّد قاسم بن فورک بن سلیمان کَنبِرکی اصفهانی از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری بوده، و از محدّثان عراق و شام روایت می کرده است. وی در سال 301ق فوت شده است.(3) «کَنبِرک» یکی از روستاهای متّصل به شهر در شمال اصفهان بوده، و اکنون جزو محلّه های اصفهان محسوب می شود.

ابن فورک _ محمّد*

ابوعیسی محمّد بن اسماعیل بن محمّد بن فورک بن اشعث عنبری، از قاریان و اساتید قرائت و تجوید است. قرائت را از پدرش و علیّ بن عامر روایت کرده، و جمعی کثیر از قاریان ازجمله زید بن علیّ بن ابی هلال از او قرائت را روایت نموده اند.(4)

ابن فورک _ محمّد

ابوبکر محمّد بن حسن بن فورک اصفهانی، مشهورترین فرد خاندان ابن فورک و خود از فقها و محدّثان بزرگ شافعی در قرن چهارم هجری است. در حدود سال 330ق متولّد شده، و در بصره و بغداد تحصیل کرد. علم کلام را به آیین اشعریان از ابوالحسن باهلی(5) و حدیث را از عبداللّه بن جعفر اصفهانی، ابومحمّد بن فارس و ابن فرزاد اهوازی


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص9.
2- رساله قشیریّه، ترجمه فارسی، ص58.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص161.
4- غایة النّهایه، ج2، ص101.
5- دانشنامه ایران و اسلام، ج6، صص768 _ 769، تبیین کذب المفتری، ص232.

ص: 194

آموخت.(1) ابن فورک در ادب، کلام و نحو و خطابه، مهارت بسزایی داشت. چندی در بصره و بغداد و شیراز به تدریس مشغول بود. سپس به ری رفت، و چون در مذهب اشعری سخت متعصّب بود، مخالفین اشعری به مخالفت او برخاسته، و او را آزار کردند؛ لذا او به نیشابور رفته، ابوالحسن محمّد بن ابراهیم سیمجور (م 377ق) حاکم خراسان برای او مدرسه ای ساخت.(2)

وی چندی در نیشابور به تدریس پرداخت، و سپس به دعوت سلطان محمود غزنوی برای مناظره با بزرگان فرقه کرامیّه به غزنه رفت، و بر کرامیّه پیروز شد؛ امّا در بازگشت به نیشابور، وفات یافت، و گفته شد که کرامیّه، او را مسموم ساخته اند.(3)پس از وفات او در سال 406ق پیکرش را به نیشابور برده، در محلّه حیره دفن کردند.(4) ابوبکر بیهقی، ابوالقاسم قشیری و ابوبکر احمد بن علیّ بن خلف از شاگردان او هستند.(5) تعداد تألیفاتش را در اصول دین و فقه و معانی قرآن، حدود یک صد جلد نوشته اند که از آن جمله است: 1. اسماء الرّجال 2. الاملاء فی الایضاح، نسخه خطّی آن در واتیکان موجود است 4. حلّ الآیات المتشابهات، در کتابخانه عاطف در استانبول وجود دارد. 5. رسالة فی علم التّوحید 6. الحدود، در اصول 7. غریب القرآن، در کتابخانه سلیم آغا اسکیدار در استانبول موجود است(6) 8. مشکل الحدیث و غریبه، که در حیدرآباد هند به طبع رسیده است(7) 9. طبقات المتکلّمین(8).

ابن فورک، هیثم

هیثم بن فورک جرواآنی، از محدّثین اصفهان است. گروهی از محدّثین از وی روایت


1- فرهنگ نامه پارسی، ج1، صص615 _ 616.
2- رساله قشیریّه، ترجمه فارسی، ص26.
3- دانشنامه ایران و اسلام، همان جا.
4- ریحانة الادب، ج8، صص142 _ 143.
5- تاریخ نیسابور، ص7.
6- الاعلام، ج6، ص83.
7- دانشنامه ایران و اسلام، همان جا.
8- مرآة الجنان، ج2، ص304؛ و نیز: الکنی و الالقاب، ج1، ص380؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص128 _ 129.

ص: 195

می کنند که از آن جمله است: یوسف بن محمّد مؤذّن و خود ابن فورک از قعنبی روایت می نماید. ابوسعید عمران بن عبدالرّحیم بن عبدالملک باهلی (م281ق) برادر مادری او است.(1)

ابن فورک، یوسف

ابویعقوب یوسف بن فورک بن موسی مستملی، از محدّثین اصفهان است. از ابوطالب بن سواده، ابومسعود، اسید، حجّاج بن یوسف بن قتیبه، عبداللّه بن عمر بن رسته و محمّد بن حارث صیداوی اسدی روایت می کند، و از او: حسین بن محمّد، سلیمان بن احمد و ابوبکر محمّد بن جعفر ورّاق بغدادی روایت می کنند.(2)

ابن فولاد

ابن فولاد، یکی از ولاة آل بویه بوده که در سال 406 بر آل بویه طغیان کرد، و حکومت قزوین را تقاضا نمود، و در نواحی ری به غارت و راهزنی پرداخت، و از فلک المعالی منوچهر بن قابوس برای جنگ با مجدالدّوله دیلمی مدد حوالت داد. با مجدالدّوله و مادرش چند بار به محاربه پرداخت، و ری را محاصره کرد، سرانجام مجدالدّوله در 407ق حکمرانی اصفهان را بدو داد، و غائله او رفع شد.

جابری انصاری معتقد است تخت فولاد منسوب است به فولاد (پدر صاحب عنوان) که از فرماندهان قشون فخرالدّوله دیلمی و دلیری رشید بوده، و تخته سنگی ساخته، و روی آن می نشسته [است]، و تا زمان پدر مؤلّف (جابری) آن سنگ باقی بود، و کشتی گیران در آن نقطه کشتی می گرفتند، و بالاخره اتباع ظلّ السّلطان آن را از بین بردند.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص329.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، صص348 و 212 و 55.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص863؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص21؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص337؛ تاریخ اصفهان و ری، ص93.

ص: 196

ابی قوسین

ابی قوسین، از اطبّاء اصفهان است، یهودی بود، و بعدا مسلمان شد. کتابش مقالةٌ فی ردّ علی الیهود نام دارد.(1)

ابن قولویه

ابوالفتح بن قولویه، از ادباء و شعرای پارسی گوی اصفهان [در قرون نخستین هجری[ است، و مافرّوخی نام او را در عداد متقدّمین آورده است.(2)

ابن قولویه، اسحاق

ابویعقوب اسحاق بن احمد بن علیّ بن ابراهیم بن قولویه تاجر اصفهانی از محدّثین قرن چهارم هجری است. از ابراهیم بن یوسف بن خالد و عبدالرّحمان بن محمّد بن حمّاد و محدّثین ری روایت می کند. حافظ ابونُعیم از او حدیث شنیده است. وفاتش در پنجم ربیع الاوّل 368ق روی داد.(3)

ابن کرسیّه، محمّد

ابوبکر محمّد بن علیّ بن احمد بن محمّد بن عمران خلقانی معروف به «ابن کرسیّه» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. در مکّه و عراق، احادیث زیادی استماع نموده، و بعد از سال 380ق وفات یافته است. وی را اصلی است در حدیث که از آن روایت می نموده است. او از حسین بن اسماعیل محاملی روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از او نقل حدیث نموده است.(4)


1- لغت نامه دهخدا، ج1، ص341.
2- محاسن اصفهان، ص33.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص221؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص83.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص302.

ص: 197

ابن کیغلغ، احمد

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن کیغلغ، از ادباء و شعراء است. از ترکان دربار خلیفه عبّاسی در بغداد بوده است. تولّدش حدود سال 258ق روی داده، و در سال 319ق شحنه اصفهان بوده، و چندی در این شهر به سر برده است. ثعالبی در یتیمة الدّهر وی را جزو شعراء و ادباء آورده، و نمونه ای از اشعار او را نقل نموده است. فوتش بعد از سال 322ق اتّفاق افتاد.(1)

ابن اللّباد، علی

ابوالحسن علیّ بن احمد بن محمّد اللباد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. شیخ منتخب الدّین بن بابویه، در کتاب اربعین از او حدیثی روایت می کند.(2)

ابن اللّبان، احمد

ابوالمکارم احمد بن محمّد بن اللبان اصفهانی، از محدّثان شافعی اصفهان.(3)

ابن اللّبان، عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عبدالرّحمان بکری وائلی اصفهانی معروف به «ابن اللبان» از مشاهیر فقهای شافعیه در اصفهان بوده، در پنج سالگی قرآن را حفظ نموده، در اصفهان و بغداد و مکّه از اکابر دانشمندان استماع حدیث نموده، ازجمله: ابوبکر بن مقری، ابراهیم بن عبداللّه بن خوشید قوله، علیّ بن محمّد بن احمد بن میله، ابوطاهر مخلص در بغداد، احمد بن ابراهیم بن فارس در بغداد و ابوبکر اشعری، و نیز ابایعلی بن فراء و ابامحمّد تمیمی از او روایت می کنند. علاوه بر فقه و حدیث، در قرائت و فنون تجوید نیز از دانشمندان به شمار می رفته، مدّتی منصب قاضی ایذج بر عهده او بوده، و چندی هم در


1- یتیمة الدّهر، ج1، ص65؛ محاسن اصفهان، ص39؛ الاعلام، ج1، ص81 و ج6، ص99.
2- تعلیقات النّقض، ج2، ص1230، بحارالانوار، ج105، ص198 ریاض العلماء، ج3، ص354.
3- منتخب المختار، صص119 و 136؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص129.

ص: 198

بغداد ساکن بوده، عاقبت در سال 446ق در اصفهان وفات یافت.

تألیفاتی داشته از آن جمله است: 1. درر الغوّاص فی علوم الخواص 2. تهذیب ادب القضاء 3. الرّوضه(1).

ابن لره، بندار

ابوعمرو بندار بن عبدالحمید [کَرْخی] اصفهانی معروف به «ابن لرة» از بزرگان علم لغت و ادب است. وی از معاصرین متوکّل عبّاسی (232 _ 247ق) بوده، گویند هفت صد قصیده که اوّل آن «بأنت سعاد» بود، در حفظ داشته، و در نحو نیز جامع آرای مصریان و کوفیان بود.(2)

ابن لره شاگرد ابو عبید قاسم بن سلام بود. ابن کیسان شاگرد صاحب عنوان است، و بارها در آثارش از او یاد کرده است.(3) کتب زیر از تألیفات او است:

1. جامع اللّغة 2. شرح معانی الباهلی 3. معانی الشّعر [4. الوحوش(4)]. سال وفاتش معلوم نیست.

ابن لره، محمّد

محمّد بن لره اصفهانی، مردی فاضل و دانشمند بوده، و به دانستن علم حساب در زمان خود مشهور بوده، کتاب الجامع از تألیفات او است.(5)


1- تبیین کذب المفتری، ص261؛ هدیة العارفین، ج1، ص451؛ طبقات الشّافعیه، سبکی، ج3، ص207؛ الاعلام، ج4، ص266؛ مرآة الجنان، ج3، ص63؛ ریحانة الادب، ج8، ص178؛ اللّباب، ج3، صص126 _ 127؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص129.
2- الکنی و الالقاب، ج1، ص358.
3- دانشنامه ایران و اسلام، ج6، صص813 _ 814.
4- ریحانة الادب، ج8، ص181؛ دانشمندان و بزرگان اصفهانج1، ص129؛ الفهرست، ابن ندیم، ترجمه فارسی، ص139.
5- اخبار الحکماء قفطی، ص181؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص130.

ص: 199

ابن لیلاف، عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد مقری اصفهانی معروف به «ابن لیلاف» از دانشمندان قرائت در قرن چهارم هجری بوده، چهل سال در ماه رمضان بر مردم نماز می گزارده، و در نقطه گذاری مصاحف شریف، و روایت قراآت مختلفه کلام اللّه مجید از اساتید دوران بوده، سرانجام در غرّه جمادی الآخر 380ق در اصفهان وفات یافت.(1)

ابن ماما، احمد

حافظ ابوحامد احمد بن محمّد بن اُجیه (اُحید) بن عبداللّه بن ماما اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی در سال 436ق وفات یافته است. از تألیفات او ذیل تاریخ بخاری است. تاریخ بخاری از تألیفات حافظ ابوعبداللّه محمّد بن ابی بکر احمد بخاری غنجاری است.(2)

ابن ماشاذه*

«ابن ماشاذه» شهرت عدّه ای از بزرگان اصفهان در قرون سوم تا هفتم هجری است. این خاندان، نسب خویش را به شخصی به نام «ماشاذه» می رسانند. آنان پیرو مذهب شافعی بوده، و اغلب، منصب تدریس و وعظ و افتاء را در اصفهان برعهده داشته اند. در قریه رنان (محلّه رهنان کنونی) در غرب شهر اصفهان، مکانی به نام «صحرا ماشاذه» تاکنون شهرت داشته است.

ابن ماشاذه

ابوعبداللّه ماشاذه، از فضلای اصفهان قبل از قرن پنجم هجری است. مافرّوخی او را جزو متقدمین آورده است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص98.
2- الانساب، ج5، ص181؛ الاعلام، ج1، ص213؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، ص117 سیر اعلام البنلاء، ج38317.
3- محاسن اصفهان، ص29؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص130.

ص: 200

ابن ماشاذه، احمد

ابوالحسین احمد بن محمّد بن حسین بن ماشاذه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوالقاسم طبرانی روایت می نموده، و ابوالحسن علیّ بن حسین بن عبداللّه کردی و دیگران از او روایت نموده اند.(1)

ابن ماشاذه احمد*

فخرالدّین ابوبکر احمد بن محمّد بن محمود بن عبدالمنعم بن ماشاذه اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و از ابومسعود سلیمان بن ابراهیم بن محمّد اصفهانی، سالار ابی الحسن مکّی بن منصور علان گرجی و دیگران نقل ویژه نموده، و غیاث الدّین ابومفید احمد بن اسعد بن غیاث عقیلی، ابوغانم مهذّب بن حسین بن محمّدحسین بن زینه و دیگران از او روایت می نمایند. فخرالدّین سرانجام در 572ق وفات یافت.(2)

ابن ماشاذه، احمد

اسماعیل بن عبدالمؤمن ابی منصور ماشاذه، از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری است ترجمه کتاب عوارف المعارف تالیف ابوحفص عمر بن محمّد سهروردی از آثار او است که آن را در سال 665 به دستور عبدالسّلام سیخی کامویی به فارسی برگردانده است.(3)

ابن ماشاذه، داوود

داوود بن ماشاذه، از محدّثین اصفهان است. وی از مشایخ روایت ابن صیقل بغدادی بوده است.(4)


1- معجم البلدان.
2- تلخیص مجمع الآداب جزء 4، ج3، ص105.
3- النّصائح الایمانیه، ص20.
4- منتخب المختار، ص110؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص130.

ص: 201

ابن ماشاذه، عبداللّه

عبد اللّه بن علیّ بن ماشاذه، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی او را از متقدّمین فضلای اصفهان می نویسد.(1)

ابن ماشاذه، علی

ابوالحسن علیّ بن محمّد (معروف به ماشاذه) بن احمد بن میلة بن حرّه اصفهانی معروف به «ابن ماشاذه»، از فقهاء و متصوّفه اواخر قرن چهارم هجری است. از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری، ابی عمرو بن حکیم، مصاحبی و اُسواری روایت نموده است. وی در روز عید فطر چهارشنبه، سال 414ق در اصفهان وفات یافت. مافرّوخی در کتاب خود به نام او علیّ بن ماشاذه اشاره کرده است.(2)

ابن ماشاذه، عمر

ابومحمّد عمر ماشاذه عبّاسی هاشمی اصفهانی بن محمّد بن اسماعیل بن عبدالمؤمن ابی منصور ماشاذه از ادباء و عرفای قرن هشتم هجری است. او در خانقاه حسینیّه اشرف یزد ساکن بوده، و در 28 ذی حجّه 740ق از کتابت غرایب القرآن فراغت یافته است. این نسخه در کتابخانه مجلس سنای سابق موجود بوده است.(3)

ابن ماشاذه، کمال

تقی الدّین کمال بن قطب الدّین اصفهانی ماشاذه عبّاسی، از فضلاء و دانشمندان قرن نهم هجری بوده است.

وی در شنبه 4 رمضان 842 در شهر «شویم» کرمان، نسخه ای از کتاب شرح الموجز در طب را به خطّ نسخ کتابت نموده است. این نسخه به شماره 3334 در کتابخانه آیت اللّه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص130.
2- محاسن اصفهان، ص29؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص24؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص130.
3- فهرست مجلس سنا، ج21، ص256.

ص: 202

مرعشی در قم موجود است.(1)

ابن ماشاذه، محمّد

محمّد بن احمد بن میله معروف به ماشاذه اصفهانی از محدّثین اصفهان است.(2)

ابن ماشاذه، محمّد

ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن علیّ بن ماشاذه، از دانشمندان اصفهان قبل از قرن پنجم هجری بوده، و مافرّوخی نام او را در رده دانشمندان کلام و حدیث مقدّم بر عصر خود آورده است.(3)

ابن ماشاذه، محمود

ابومنصور محمود بن احمد بن عبدالمنعم بن احمد معروف به ابن ماشاذه اصفهانی، از محدّثین، وعاظ و فقهای اصفهان است. در عهد خویش، مرجع مسائل شرعی مردم آن عهد در اصفهان بوده است. فقه را از ابوبکر خجندی آموخته، و از ابی المظفّر سمعانی و عایشه ورکانیه نقل حدیث نموده است. عدّه ای همچون ابوموسی مدینی و ابن سمعانی از او حدیث نقل کرده اند. صاحب عنوان در سال 458ق متولّد [شده]، و در 11 ربیع الآخر سال 536ق در اصفهان وفات یافته است. وی با آن که از پیشوایان اهل سنّت در آن روزگار بوده؛ ولی در روز عاشورا در هر سال، به تعزیت شهدای کربلای پرداخته، و آشوب و نوحه و غریو داشته است.(4)


1- فهرست مرعشی، ج9، ص12.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص131.
3- محاسن اصفهان، ص29؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص130.
4- تبیین کذب المفتری، ص327؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص131 طبقات المفسّرین، ج2، صص308 _ 309؛ تاریخ تشیّع در ایران، ص317.

ص: 203

ابن ماشاذه، مسعود

ابوعبداللّه مسعود بن محمود بن احمد بن عبدالمنعم بن ماشاذه اصفهانی از محدّثین و فقهای اصفهان در قرن ششم هجری است. در فقه، تفسیر، حدیث و وعظ مهارت بسیار داشته، و از غانم بن محمّد برجی، ابی علی حدّاد و محمّد صیرفی نقل می کند. وی پس از برگشتن از حج در سال 576ق وفات یافت.(1)

ابن ماهویه، ابراهیم

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن مالک قطان معروف به «ابن ماهویه» از محدّثان قرن سوم هجری. وی کتاب فقیه را نوشته، و از حسین بن مهدی، اسماعیل بن یزید، محمّد بن عمرو بن عبّاس، ابوالرّبیع السّمتی، محمّد بن سلمان لوین و دیگران نقل حدیث می نماید. هم چنین عبداللّه بن محمّد بن جعفر، قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم و محمّد بن جعفر بن یوسف از او روایت می کنند. ابن ماهویه در سال 304ق وفات یافت.(2)

ابن متویه*

«ابن متویه» شهرت عدّه ای از محدّثین و فقهای عامّه اصفهان در قرون سوم و چهارم هجری است. امامت در مسجد جامع اصفهان و تدریس، متعلّق به این خاندان بوده است. نسب این خاندان به شخصی به نام «متویه» منتهی می شود.

ابن متویه، ابراهیم

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حسن بن ابی الحسن اصفهانی معروف به «ابن متویه» از محدّثین و دانشمندان قرن چهارم هجری. عابد زاهد و دائم الصّوم بوده، از جمعی از محدّثان روایت می کند، از آن جمله است: محمّد بن ابی عمر عدنی، عبدالجبّار بن علاء، سعید محزومی، ابن ابی شوارب، بشر بن معاذ بن عقدی، و محدّثان مصر و شام و عراق.


1- طبقات المفسّرین، ج2، ص321.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص191.

ص: 204

ابومحمّد قاسم بن محمّد دیمرتی، احمد بن اسحاق، طبرانی، قاضی محمّد بن احمد بن ابراهیم، ابومحمّد بن حیّان، ابواحمد عال، ابن مقری و دیگران از او روایت کرده اند. صاحب عنوان در عداد حفّاظ مشهور و ملقّب به امام بوده، در جمادی الآخر سال 302ق وفات یافت.(1)

ابن متویه، احمد

احمد بن حسین بن محمّد معروف به «ابن متویه»، صحف ادریسیّه را از زبان سوری به عربی نقل کرده، و علاّمه مجلسی (ره) تمام آن را در کتاب دعا، از مجلّدات بحارالانوار نقل فرموده است.(2)

ابن متویه، حسن

حسن بن متویة بن سندی قرشی، از محدّثین، و از مشایخ روایت محمّد بن حسن بن ولید (م343ق) است.

در ریاض العلماء گوید: در برخی از نسخه ها نامش حسین بن متویه نوشته شده، و این دو (حسن و حسین) یک نفر می باشند که نامشان تصحیف شده است.(3)

ابن متویه _ حسن

حسن بن ابی الحسن نصر بن عثمان بن زید بن مزید بصری اصفهانی از محدّثان اصفهان است. از موالی انصار بوده، و جدّ ابراهیم بن متویّه است. در اصفهان متولّد شده، از حفص بن غیاث روایت می کند، و ابوالفضل حسین بن عبداللّه واضحی از او نقل حدیث می نماید.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص189؛ تذکرة الحفّاظ، ج2، ص740؛ اللباب، ج3، ص163.
2- نوابع الرّواة، ص27، بحارالانوار، ج92، ص452.
3- نوابع الرّواة، ص97.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص250.

ص: 205

ابن متویه _ حسین

حسین بن محمّد بن متویه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی به قصد انجام حج به کوفه رفت، و در آن جا حدیث گفت. از مسلمة بن شبیب روایت نموده، و احمد بن محمّد بن سرّی کوفی از او نقل حدیث می نماید.(1)

ابن متویه _ محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن حسن اصفهانی معروف به «ابن متویّه» از محدّثان قرن چهارم هجری بوده، و به عدالت و گفتار نیکو، شهرت داشته، و امام مسجد جامع اصفهان بوده است. از ابن نعمان هروی و محدّثان هم طبقه او روایت نموده است. وی در سال 340ق وفات نمود.

ابن متویه _ محمّد

محمّد بن حسن بن ابی الحسن معروف به «متویّه» از محدّثین اصفهان است. مادرش دختر ضحّاک بن مزید بن عجلان است. صاحب عنوان از محمّد بن بکیر، عبداللّه بن عمران و سعدویه حدیث شنیده است.(2)

ابن مردانبه _ اسماعیل

ابواحمد اسماعیل بن حریث بن مردانبه قطّان اصفهانی، از محدّثان قرن سوم هجری. وی به زهد و عبادت و کثرت حدیث معروف بوده است. از تألیفات او: 1. تفسیر 2. مسند در حدیث را ذکر کرده اند.

وی از انس بن عیاض، بشر بن مسری، ابی داوود و ابی جابر و جمعی دیگر روایت می کند، و محمّد بن حمید رازی و احمد بن حسین انصاری از او روایت می کنند. صاحب


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص282.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص194.

ص: 206

عنوان در سال 260ق یا کمی بعد از آن وفات یافته است.(1)

ابن مردویه

«ابن مردویه» شهرت چندین نفر از فقها و محدّثین قرن سوم تا پنجم هجری در اصفهان است. نسب افراد این خاندان به مردویه بر وزن منگوله منتهی می شود، و ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه معروف ترین شخص این خانواده محسوب می شود.

ابن مردویه، احمد

حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی، از مشهورترین محدّثان و حافظان حدیث در میان راویان اهل سنّت بوده است. برخی نام او را بکر بن احمد نوشته اند که نادرست است. تولّدش در سال 323ق، و وفاتش شش روز مانده از ماه رمضان سال 410 (24 رمضان) روی داده است. برخی تاریخ وفاتش را 416ق و 352 نوشته اند که صحیح نیست. در سده ماربین اصفهان مقبره ای معروف به نام بابا دو مَرده وجود دارد که آن را متعلّق به ابن مردویه دانسته اند.

وی علاوه بر حدیث، در تفسیر، تاریخ و طب نیز مهارت داشته است. او از ابوسهل بن زیاد قطان... بن اسحاق خراسانی، محمّد بن عبداللّه بن علم صفّار، اسحاق بن محمّد بن علی کوفی، محمّد بن احمد بن علی اُسواری، احمد بن محمّد بن عاصم کرانی و دیگران حدیث شنیده، و ابوالقاسم عبدالرّحمان بن منده و برادرش عبدالرّحمان، و ابوالخیر محمّد بن احمد بن ررا، ابومنصور محمّد بن سکرویه، محمّد بن عبدالواحد مصری و دیگران از او روایت می کنند.

کتب زیر از تألیفات او است:

1. تاریخ اصفهان 2. تفسیر قرآن 3. کتابی در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام 4. مستخرج


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص209.

ص: 207

صحیح بخاری 5. جامع مختصر در طب(1).

ابن مردویه _ محمّد

ابوبکر محمّد بن احمد بن موسی بن مردویه، از محدّثین و دانشمندان اصفهان است که قبل از روزگار مافرّوخی در اصفهان زندگی می کرده است.(2)

ابن مردویه، محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن موسی بن مردویة بن فورک اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. در فقه و حدیث و کلام از دانشمندان روزگار خود بوده، و در اصفهان و عراق از راویان آن شهرها حدیث شنیده است که از آن جمله است: ابوالحسن احمد بن محمّد بن عمر لنبانی و ابی عمرو بن حکیم. جماعتی از علماء از او فقه آموختند. وی سال ها در اصفهان صاحب فتوا و حوزه تدریس بوده، و در سال 378ق وفات یافته است.(3)

ابن مردویه _ موسی

ابوعمران موسی بن مردویة بن فورک بن موسی بن جعفر اصفهانی فقیه و محدّث قرن چهارم هجری. از مصاحبان ابراهیم بن متویّه بوده، و از او حدیث شنیده است. فرزندش حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه از او روایت می کند. صاحب عنوان در سال 356ق وفات نمود.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، صص1050 _ 1051؛ کشف الظّنون، ج1، ص439؛ الاعلام، ج1، ص246؛ هدیة الاحباب، ص87 ریحانة الادب، ج8، ص200؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص196؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص131؛ هدیة العارفین، ج1، ص71؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص393؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص644.
2- محاسن اصفهان، ص29؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص132.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص307؛ اللّباب، ج2، ص445؛ محاسن اصفهان، ص29؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص131.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص314؛ اللّباب، ج2، ص445.

ص: 208

ابن مرده _ احمد

احمد بن محمّد بن یوسف بن مَرده اصفهانی، ادیب، کاتب، شاعر، لغوی، مؤلّف کتاب های 1. ادب الکتّاب 2. طبقات البلغاء 3. طبقات الخطباء. در کتاب تبیین کذب المفتری، خوابی از او نقل می کند، طالبین مراجعه نمایند. حافظ ابوالحسن محمّد بن احمد بن یحیی غسّانی صیدلانی از وی روایت می کند. وفاتش در حدود سال 420ق اتّفاق افتاده است.(1)

ابن مَرده _ محمّد

محمّد بن مردة بن رستم معروف به «ابن مرده» از محدّثین قرن سوم هجری در اصفهان است. وی از محمّد بن بکیر روایت می کند، و ابوعلیّ بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید.(2)

ابن مرزبان _ سهل

ابونصر سهل بن مرزبان اصفهانی، از ادباء و دانشمندان اصفهان به شمار می آید. در قاین متولّد شده، و در نیشابور ساکن گردید. او ازجمله معاصرین ثعالبی مؤلّف یتیمة الدّهر بوده، و بین آن دو، مکاتبات برقرار بوده است. شعر، نیکو می گفته است. از آثار او: 1. اخبار ابی العینا 2. اخبار ابن الرّومی 3. اخبار جحظه برمکی 4. الآداب در طعام و شراب. وی در حدود سال 420ق فوت شده است.(3)

ابن مسکویه _ احمد

ابوعلی احمد بن محمّد بن یعقوب بن مسکویه رازی، حکیم و فیلسوف و مورّخ و ادیب و طبیب. سال تولّد او معلوم نیست. در اوایل زندگانی، معاشر و مصاحب وزیر مهلبی


1- معجم الادباء، ج4، ص135، تبیین کذب المفتری، ص391 هدیة العارفین، ج1، ص72؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص252 _ 253.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص218.
3- الاعلام، ج3، ص210؛ وفیات الاعیان، ج1، ص219.

ص: 209

بوده، و مدّتی کتابداری ابن عمید به عهده وی بوده، و بدین سبب به خازن شهرت یافته، و محرم اسرار و ندیم عضدالدّوله بوده، و جدّش نیز در ری، متصدّی بیت المال بوده، و به خازن شهرت داشته است، و پدر یعقوب، زرتشتی بوده، و فرزند، مسلمان شده، و از خاندان های معروف شیعه می باشد. ابوحیّان توحیدی درباره او عقیده خوبی ندارد، و وی را به بخل زیاد و حرص شدید در جمع مال و طلب کیمیا سخت نکوهش می کند. برخی مورّخین نوشته اند که سلطان محمود غزنوی، خواجه ابوالفضل حسین بن علی میکال را نزد مأموران خوارزم شاه گسیل داشت، و این دانشمندان که در دربار او بودند را طلب کرد. شیخ الرّییس ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ابوسهل مسیحی، ابوعلی مسکویه، ابن خمار و ابونصر عراق. سه نفر از اینان نزد سلطان محمود رفتند، و سه نفر دیگر یعنی ابن سینا، ابن مسکویه و ابوسهل خدمت سلطان محمود را نپذیرفتند، و به سمت گرگان حرکت کردند، و ابوسهل در راه از تشنگی بمرد (سال 401ق)، و آن دو به سختی جان به در بردند، و ابن مسکویه در 9 صفر 421ق در اصفهان وفات یافت، و در این شهر مدفون شد. صاحب روضات در کتاب خود، مدفن ابن مسکویه را در محلّه خواجوی اصفهان می نویسد، و می گوید: قبر او در زمان ما معروف است. ظاهرا محل قبر او در باغ مقابل امام زاده باقر در محلّه خواجو بوده است، و اکنون آثار آن از بین رفته است.

محمّد صدرهاشمی در مقاله خود در مجلّه یادگار مدّعی است که امام زاده باقر همان قبر ابن مسکویه بوده که در زمان ناصرالدّین شاه آن را به عنوان امام زاده باقر شهرت دادند.امام زاده قبل از ناصرالدّین شاه وجود داشته، و سنگ لوح آن مورّخ به سال 1270ق می باشد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. آداب العرب و الفرس و الهند، در اخلاق 2. احوال الحکماء و المتقدّمین و صفات الانبیاء السّافلین و احوالهم 3. ادب الدنیا والدّین 4. الاشربة و ما یتعلّق بها 5. الادویة المفرده 6. اقسام الحکمة و الرّیاضی 7. انیس الخواطر، مانند کشکول، در متفرّقات 9. تجارب الامم و تعاقب الهمم، مطبوع، در تاریخ جهان از آغاز تا 369ق 10. ترتیب السّعادات، در اخلاق 11. تفصیل النّشأتین و تحصیل السّعادتین در اخلاق 12. التّعلیق فی المنطق 13. جاویدان خرد، به فارسی در حکمت و اندرز 14. حقایق النّفوس 15. السّیاسة للملک 16. طهارة الاعراق فی التّحصیل الاخلاق، در اخلاق که

ص: 210

خواجه نصیرالدّین طوسی آن را از عربی به فارسی ترجمه کرده، و مبحث سیاست مُدُن و تدبیر منزل را بدان افزوده، و به نام اخلاق ناصری نامیده که به طبع رسیده است. 17. الشّوامل فی ردّ «الهوامل»، تألیف ابوحیّان توحیدی 18. الفوز الاصغر در فلسفه، مطبوع 19. الفوز الاکبر 20. فوز السعادة 21. فوز النّجاة، در اخلاق 22. رسالة فی دفع الغمّ من الموت لماذا اخاف الموت 23. الکنز الکبیر [24. رسالةٌ فی اللذّة و الآلام] 25. لغز قابس 26. مختار الاشعار یا مستوفی 27. مقالة فی علاج الحزن [28. ندیم الفرید]. [کتاب نزهت نامه علایی از تألیفات شهمردان بن ابی الخیر رازی است، و به طبع رسیده؛ ولی به اشتباه آن را به ابن مسکویه نسبت داده اند].(1)

ابن مطلب _ هبة اللّه

ابوالمعالی هبة اللّه بن محمّد بن علی ملقّب به «ولی الدّوله» و معروف به «ابن مطلّب» وزیر خلیفه المستظهر باللّه بوده، و در بغداد اقامت داشته، سرانجام به جرم شیعه بودن، مورد سوء ظنّ سلطان محمّد بن ملکشاه سلجوقی واقع شد، و در اثر مکاتبات او با خلیفه، از ترس جان خود، از بغداد گریخت، و در اصفهان وفات یافت.(2)

ابن مظاهر

ابن مظاهر، از حافظه ای قوی برخوردار بوده، و احادیث بسیاری را از بر داشته است. حافظ ابونُعیم در کتاب خود، ذیل شرح حال ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزة بن عماره، درباره وی می نویسد: «لَم یَرَ بعد ابن مظاهر مثله فی الحفظ»(3).

ابن مظفّر

ابن مظفّر بن شبیب، از فقهاء و محدّثین اصفهان است. وی امام مسجد جامع اصفهان بوده است. یاقوت حموی در ذیل شرح حال احمد بن فضل باطرقانی گوید: «پس از


1- معجم الادباء، ج5، صص5 _ 18؛ الاعلام ج1، صص204 _ 205 رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص196 _ 197؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص73؛ النّابس، ص28؛ شمس التّواریخ، ص24؛ نزهة الارواح، ص406؛ الکنی و الالقاب، ج1، صص408 _ 409 روضات الجنّات، ج1، صص264 _ 266؛ تاریخ گزیده ص689؛ دانشنامه اسلام و ایران، ج6، صص852 _ 853؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص56؛ مزارات اصفهان، صص145 _ 146؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، صص265 _ 267؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص132 _ 133؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص300 _ 301 و 382 _ 384؛ تاریخ الحکماء، قفطی، ص217؛ هدیة العارفین، ج1، ص73؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص168؛ الذّریعه، ج1، ص25 و ج3، ص347، ج2، ص168؛ الذّریعه، ج1، ص25 و ج3، ص347، ج4، ص66 و ج5، ص78 و ج16، صص368 _ 369؛ تاریخ تشیّع اصفهان صص250 _ 255؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص207 _ 208؛ تاریخ نظم و نثر در ایران، ص123؛ ریحانة الادب، ج8، ص206؛ هدیة الاحباب، صص99 _ 100؛ مجلّه یادگار، شماره 4 و 5، آذرودی، 1327، صص130 _ 133.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1012؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص284؛ نسائم الاسحار، ص31؛ آثار الوزراء، ص143؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص368؛ آثار الشّیعه، ج4، ص36.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص199.

ص: 211

ابن مظفّر، امامت مسجد جامع اصفهان یافت»(1).

ابن معدان _ محمّد

محمّد بن احمد بن راشد بن معدان بن عبدالرّحیم معروف به «ابن معدان» از محدّثین اصفهان است. از عبداللّه بن ابی رومان اسکندر انی، عیسی بن شادان بصری، محمّد بن خالد بن خداش و ابوالسّائب مسلم بن جناده روایت می کند، و ابن باغندی، عبداللّه بن محمّد بن جعفر، محمّد بن احمد بن عبدالوهّاب، محمّد بن جعفر بن یوسف و محمّد بن عبداللّه بن مرزبان واعظ از او نقل حدیث نموده اند.(2)

ابن مقری _ احمد

احمد بن اسماعیل بن عبداللّه بن محمّد اصفهانی بغدادی مشهور به ابن مقری مالکی، از ادبای اصفهان است. او دیوانی در مدح رسول اکرم صلی الله علیه و آله دارد.(3)

ابن مقری _ محمّد

ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علیّ بن عاصم بن زاذان اصفهانی معروف به «ابن مقری»، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 285ق در اصفهان متولّد شده، و جهت اخذ حدیث به بسیاری از شهرها سفر کرده، [و از محدّثین همدان، خوزستان، عراق، جزیره، شام حجاز، یمن و مصر استماع حدیث نموده است. برخی از مشایخ او عبارت اند از: ابویعلی موصلی، ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بغوی، ابوبکر محمّد بن محمّد بن سلیمان بن باغندی، عبداللّه بن احمد جوالیقی، ابن عروه حرّانی، احمد بن حسن بن عبدالجبّار صوفی، علیّ بن عبّاس بن مقانعی، محمّد بن محمّد بن اشعث و ابوجعفر طحاوی. هم چنین حمزة بن یوسف سهی، ابونُعیم اصفهانی، ابوبکر بن مردویه، ابویعلی خلیلی قزوینی، ابوسعد


1- معجم الادباء، ج1، ص396؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص134؛ آثار ملّی اصفهان، ص187.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص243.
3- مقتبس الاثر، ج3، ص145.

ص: 212

مالینی، ابوالحسن هارونی (از امامان زیدیّه)، احمد بن محمّد عتیقی و ابوالشّیخ اصفهانی از او روایت کرده اند. وی در علم قرائت نیز تبحّر داشته، و ابوعمرو دانی او را در این زمینه متصدّر (پیشرو) خوانده است. ابن مقری از دوستان و معاشران صاحب بن عبّاد و چندی خازن کتب او بوده است.] وی در شوّال 381ق در سن 96 سالگی وفات یافته است. [کتب زیر از تألیفات او است: 1. الاربعون، موجود در کتابخانه ظاهریّه مصر 3. فوائد، در همان کتابخانه 4. مسند ابی حنیفه، موجود در کتابخانه فیض اللّه در ترکیه 5. مسند نافع بن ابی رویم قاری، موجود در کتابخانه ظاهریّه و دارالکتب مصر 6. معجم الشّیوخ، موجود در کتابخانه دارالکتب مصر 7. المنتخب من غرائب الحدیث مالک بن انس الاصبحی، موجود در کتابخانه ظاهریّه(1)].

ابن مکرم، محمّد

محمّد بن حسین بن مکرم، از محدّثین اصفهان است. از محمّد بن حسن بن سعید اصفهانی باب کوشکی حدیث شنیده، و ابوعمر عثمان بن محمّد عثمانی از او روایت می کند.(2)

ابن مکّه، اسماعیل

اسماعیل بن محمّد واعظ اصفهانی معروف به «ابن مکّه» از محدّثان اصفهان است. وی در سال 509ق وفات یافته است، و المجالس از تألیفات او است.(3)

ابن ممجه، عمر

ابوبکر عمر بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن سهل تمیمی معروف به «ابن ممجه» از


1- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، صص658 _ 660؛ الانساب، ج6، ص227؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص297؛ غایة النّهایه، ج2، ص49؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ص40؛ تاریخ مدینة دمشق، ج14، صص766 _ 767.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص230.
3- مرآة الجنان، ج3، ص198.

ص: 213

محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از جدّش احمد بن محمّد بن سهل روایت می نموده است. حافظ ابونُعیم اصفهانی از او حدیث نقل می کند. ابن ممجه در جمعه 21 ربیع الاوّل 377ق وفات یافته است.(1)

ابن ممشاد، عبداللّه

ابوسعید عبداللّه بن احمد بن ممشاد اصفهانی معروف به «ابن ممشاد» از محدّثین اصفهان است، وی دایی ابواحمد عسّال است، و خود از عبدان بن احمد و راویان اصفهان روایت می کند.(2)

ابن ممک، اسحاق

اسحاق بن ممک، از محدّثین اصفهان است، ابومحمّد بن حیّان از او روایت می کند، و خود از احمد بن محمّد بن ابی سلم حدیث شنیده است.(3)

ابن مملک، احمد

ابوعمرو احمد بن محمّد بن ابراهیم بن حکیم مدینی حکیمی معروف به «ابن مملک» از از محدّثین مدینه (محلّه شهرستان فعلی) اصفهان بوده، جهت اخذ حدیث، مسافرت بسیار کرده، و در شام و عراق و ری استماع حدیث نموده، و روایات شیوخ را کتابت کرده که از آن جمله است: ابوعلی طرابلسی، ابوامیّه طرطوسی، ابوحاتم رازی و غیره ابوبکر اسماعیلی، ابواحمد عسال و محمّد بن اسحاق بن منده از او استماع حدیث نموده اند. در جمادی الآخر سال 333ق وفات یافته است.(4)

مملک، در اصل محمّدک (محمّد کوچک): مَمَل: در اصفهان و شاید برخی دیگر از شهرها محمّد را «مَمَل» گویند، و کاف، علامت تصغیر است.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص357.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص96.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص40.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1؛ الانساب، ج4، ص29؛ اللّباب، ج1، ص379.

ص: 214

ابن مملک، محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه بن مملک جرجانی اصفهانی معروف به «ابن مملک» از متکلّمین و محدّثین شیعه در قرن سوم و چهارم هجری است. در ابتدا سنّی معتزلی بوده، و به وسیله عبدالرّحمان بن احمد بن جیرویه (خیرویه) شیعه شده، و با شیخ معتزلیان بغداد ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب جبایی مناظرات و مجادلاتی در مباحث کلامی داشته است. عموم محدّثین و رجال شناسان شیعه، همچون نجاشی، طوسی، علاّمه و منتجب الدّین وی را به جلالت قدر و عظمت شأن ستوده اند. کتب زیر از او است:

1. الجامع فی سایر ابواب الکلام 2. المسائل و الجوابات فی الامّة 3. کتاب موالید الائمّه 4. نقض الامامة علی الجبایی، شامل مناظره و گفت وگوی او با ابوعلی جبایی(1).

ابن مملک، محمّد

محمّد بن مملک معروف به «ابن مملک اصفهانی»، از محدّثین اصفهان است. او از احمد بن عصام روایت کرده است.(2)

ابن منجویه، احمد

ابوبکر احمد بن علیّ بن محمّد بن منجویه اصفهانی یزدی، از محدّثین مشهور قرن چهارم و پنجم هجری. در اصفهان در حدودسال 347ق متولّد شده، و سال ها به تحصیل پرداخته، سپس در نیشابور ساکن شد، و در 428ق در آن جا وفات یافت. از ابوبکر بن مقری، ابوبکر اسماعیلی و ابوعبداللّه بن منده نقل احادیث نموده [است]، و خطیب بغدادی، ابوصالح مؤذّن و عبدالرّحمان بن منده از او روایت می کنند. رجال صحیح مسلم،


1- فهرست طوسی، چاپ نجف، ص193؛ الذّریعه، ج20، ص373؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص134؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص103؛ جامع الرّواة، ص436؛ رجال ابن داوود، ص405؛ رجال نجاشی، صص269 _ 270؛ مجمع الرّجال، ج5، ص249؛ نوابغ الرّواة، ص282؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص222 _ 223.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص267.

ص: 215

مهم ترین تألیف او است که در بیروت به طبع رسیده است.(1)] در هدیة العارفین نام جدّ او به اشتباه «فنجویه» آمده است].

ابن منجویه _ حسین

ابوعلی حسین بن ابومحمّد ابوعبداللّه بن محمّد بن مرزبان بن منجویه اصفهانی از محدّثین قرن پنجم هجری است. ابوعلی حسن بن احمد حدّاد اصفهانی و ابومحمّد حمزة بن عبّاس بن علی معروف به «برطله» از او روایت می کنند.(2)

ابن منجویه _ عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن مرزبان بن منجویه اصفهانی، از محدّثین و دانشمندان قرن چهارم هجری بوده، و به زهد و پارسایی و عبادت بسیار، شهرت داشته، و با اغلب عرفای اصفهان و نیشابور مصاحبت می کرده است.

از ابی احمد عسّال و ابی اسحاق بن حمزه و سلیمان طبرانی حدیث شنیده است. صاحب عنوان در غرّه ربیع الاوّل 413ق وفات یافت.(3)

ابن مندویه

«ابن مندویه» شهرت جماعتی از محدّثین، علماء، شعراء و ادبای اصفهان در قرن سوم تا پنجم هجری است. نسب این خاندان به مندویه (بر وزن زنگوله) به مندویة بن حجّاج بن مهاجر شروطی منتهی می شود.


1- شذرات الذهب، ج2، ص233؛ کشف الظّنون، ج1، ص88؛ سیر اعلام النّبلاء، ج13، ص282؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، صص1085 _ 1087؛ الایرانیّون و الادب العربی (رجال علم حدیث)، ج2، ص501؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص66؛ اللّباب، ج3، ص261؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج4، ص696 فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص657؛ الاعلام، ج1، ص125؛ هدیة العارفین، ج1، ص74.
2- التّحبیر، ج1، ص254؛ محاسن اصفهان، ص30.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص98.

ص: 216

ابن مندویه، احمد

ابوعلی احمد بن عبدالرّحمان بن مندویه اصفهانی، طبیب، ادیب، شاعر، در سال 338ق متولّد شد، و به تحصیل پرداخت تا این که در ردیف اطبّاء درجه اوّل عهد خود محسوب شده، و از طرف عضدالدّوله دیلمی به بغداد دعوت شد. وی ازجمله 24 نفر طبیبی است که در بیمارستان عضدی بغداد مشغول به خدمت گردیده، و مستمری دریافت داشته است. وفاتش در سال 372ق واقع شده، و قریب به پنجاه جلد کتاب و رساله در علوم پزشکی تألیف نموده که از آن جمله است: 1. اطعمه و اشربه 2. تدارک انواع الخطاء فی تدبیر الطبّی 3. الجامع الصّغیر 4. الجامع الکبیر 5. رساله در تدبیر جسد 6. رساله در نفس و روح 7. الطّبیخ 8. کافی یا کافیه در طب 9. المدخل 10. المغیث 11. نقض الجاحظ 12. نهایة الاختصار. رساله شماره 2 و شماره 5 ضمن مجموعه شماره 2114 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

495

ابن مندویه، اعین

ابو سعید اعین بن محمّد جرواانی بن مندویة بن حماد بن زهیر بن سعید بن عطیّه، از محدّثین اصفهان است. جدّ او حمّاد از کوفه به اصفهان آمده است. صاحب عنوان از ابی حذیفه، ابوالولید طیاسی و موسی بن مسعود روایت می کند، و عبداللّه بن جعفر از او حدیث شنیده است. وفاتش در سال 270ق واقع شد.(2)

ابن مندویه، حمد

ابوالقاسم حمد بن محمّد بن احمد بن عبدالرّحمان (محمّد) بن مندویه اصفهانی، قاضی معدّل. سمعانی درباره او نوشته: «فقیه، نقل من اهل العلم والدّین». تولّدش حدود سال 430، و فوتش در روز دوشنبه 14 شعبان سال 514ق روی داده است. او جهت


1- اخبار الحکماء، ص268؛ ادباء الاطبّاء، ج1، ص39؛ ریحانة الادب، ج8، ص233؛ فهرست نسخه های خطّی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص750؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص134.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص228.

ص: 217

ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(1)

ابن مندویه _ عبدالرّحمان

عبدالرّحمان بن مندویه اصفهانی معروف به «ابن مندویه» از ادباء و شعرای قرن چهارم هجری، و مؤلّف کتاب الشّعر و الشّعراء است.(2)

ابن مندویه _ عبدالصّمد

ابوالقاسم عبدالصّمد بن ابومنصور محمّد بن عبداللّه بن عبدالواحد بن مندویه شروطی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری.

تولّدش قبل از سال 470ق واقع شده، و از ابومنصور محمّد (پدرش)، ابوطاهر احمد بن محمّد بن عمر نقّاش، ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن ماجه ابهری، ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوالحسن علیّ بن محمّد بن احمد حسن آبادی حدیث شنیده، و ابوسعد سمعانی در اصفهان از او استماع حدیث کرده است.

صاحب عنوان تا سال 545 زنده بوده است.(3)

ابن مندویه _ عبداللّه

ابومحمّد عبداللّه بن مندویة بن حجّاج بن مهاجر شروطی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری.

از محدّثین ری حدیث نقل می کرده است. از ابراهیم بن محمّد بن حسن، عبداللّه بن محمّد بن عمران، محمّد بن ابراهیم بن یحیی خراسانی، عبداللّه بن حسن بن حفص و محمّد بن احمد بن اسباط روایت نموده، و حافظ ابونُعیم اصفهانی هم از او حدیث شنیده است. وی در شوّال 374ق وفات یافت.(4)


1- التّحبیر، ج1، ص250.
2- اخبار الحکماء قفطی، ص285؛ فرهنگ نامه پارسی، ص657؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص354؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
3- التّحبیر، ج1، ص461.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص238 و 95.

ص: 218

ابن مندویه، فضل

فضل بن عبداللّه بن مندویه اصفهانی، از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری است، و از ابوسعید عبدالواحد بن ابی القاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، روایت می کند.(1)

ابن مندویه _ محمّد

محمّد بن عبدالرّحمان بن مندویه طبیب، در محاسن اصفهان وی را از متقدّمین فضلاء اصفهان می شمرد.(2)

ابن مندویه _ محمّد

محمّد بن مندویه غزال، از محدّثین اصفهان است، و از یحیی بن حاتم عسکری نقل احادیث می کند.(3)

ابن مندویه _ محمّد

ابومنصور محمّد بن عبداللّه بن مندویه اصفهانی، از محدّثین است. ابوسعید محمود بن ابوعلیّ بن ابوالفضل بن احمد بن حباب مدینی اصفهانی از مشایخ ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده است.(4)

ابن مندویه، محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن مندویه بن حجّاج بن مهاجر شروطی، از محدّثین اصفهان. وی از ابوطالب حدیث روایت می کند، و فرزندش ابومحمّد عبداللّه بن مندویه از او روایت


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص238 و 95.
2- محاسن اصفهان، ص34؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص238؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
4- التّحبیر، ج2، ص291.

ص: 219

می نماید.(1)

ابن مندویه _ محمّد

محمّد بن مندویه طویل، از محدّثین اصفهان بوده، و قبل از سال 300ق وفات یافته است.(2)

ابن منده

«ابن منده» شهرت جماعتی کثیر از محدّثین و مشایخ روایت و علمای اخبار در قرن سوم تا ششم هجری می باشد که به بنی منده معروف اند.

نسب این خاندان به ابراهیم (منده) بن ولید بن سند بن بُطّه بن اُستندار فیروزان بن چهاربخت منتهی می شود. [چهار بخت، یکی از صاحب منصبان دولت ساسانی بوده، و در جریان ورود مسلمانان به ایران مسلمان شده است. ابراهیم معروف به «مَنده» در زمان معتصم خلیفه عبّاسی می زیسته است.]

سلسله بنی منده به نام یحیی آغاز شده (یحیی بن ابراهیم بن ولید) و به یحیی نیز خاتمه یافته است (یحیی بن عبدالوهاب). [مذهب این خاندان، حنبلی بوده است].

ابن منده، ابراهیم

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن یحیی بن منده اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است.

از احمد بن خشنام و ابی بکر بن نعمان و ثقفی روایت می نماید، از آثار او کتاب شیوخ را می توان نام برد. در ماه رمضان المبارک سال 320ق وفات یافته است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص238؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص238؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص197 _ 198؛ سیر اعلام النّبلاء، ج13، ص15؛ معجم المؤلّفین، ج1، ص110.

ص: 220

ابن منده، ابوالطیّب

ابوالطیّب بن منده، از ادباء و فضلای اصفهان است. در علم نحو، مهارت بسزایی داشته، و مافرّوخی او را از متقدّمین نام می برد. ظاهرا نام برده در قرن سوم یا چهارم هجری می زیسته است.(1)

ابن منده، احمد

ابوسعد احمد بن ابراهیم بن منده، از محدّثین اصفهان است. از اهل فضل و جود و سخا بود، و به نیازمندان و غرباء، خصوصا محدّثین و راویانی که به اصفهان می آمدند، انفاق می کرد. از محمّد بن عمر بن حفص و عبداللّه بن جعفر نقل حدیث نموده است. وی در سال 351ق وفات یافت.(2)

ابن منده، احمد

ابوعمرو احمد بن حسن بن منده اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در نیشابور ساکن بوده است.(3)

ابن منده، اسحاق

ابویعقوب اسحاق بن محمّد بن یحیی بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از خاندان حدیث و روایت است، حافظ ابونُعیم اصفهانی او را دیده؛ ولی از او حدیث نشنیده است.

از عبداللّه بن محمّد بن نعمان و ابن ابی عاصم و بزّاز حدیث نقل کرده است، و محمّدعبدالرّحمان بن مخلد از او نقل حدیث می کند. وفات او در ماه رمضان سال 341ق


1- محاسن اصفهان، ص32؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص155 _ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص136.
3- تاریخ نیشابور، ص76؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص136.

ص: 221

واقع شد. (1)

ابن منده، اسحاق

اسحاق بن یحیی بن ابراهیم بن منده، از محدّثین اصفهان است، سال تولّد و وفات و مشایخ و روایت کنندگان از او به دست نیامد.(2)

ابن منده، بندار

ابواحمد بُندار بن علیّ بن احمد بن منده معروف به ابواحمد فقیه از محدّثین و فقهای قرن چهارم هجری است. از احمد بن موسی بن اسحاق خطمی انصاری قاضی اصفهان روایت می کند. وی رجب المرجّب 383ق وفات یافته است.(3)

ابن منده، سفیان

ابوسعید سفیان بن محمّد بن یحیی بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. او از احمد بن یونس روایت می کند، و ابومحمّد بن حیّان از او نقل حدیث می نماید. در سال 319ق وفات یافته است.(4)

ابن منده، عبدالرّحمان

ابوالقاسم عبدالرّحمان بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن یحیی بن ابراهیم بن مندة بن ولید بن مندة بن استندار فیروزان بن چهاربخت، از مشاهیر محدّثین و فقهاء حنبلی اصفهان در قرن پنجم هجری است. در سال 381 (یا به روایتی 383 یا 388ق) متولّد شد. وی برای اخذ حدیث به سفر رفت، و از محدّثان بغداد، واسط، مکّه، نیشابور، شیراز، همدان و دینور حدیث نقل نمود.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص221؛ سیر اعلام النّبلاء، ج15، ص441؛ دانشنامه اسلام و ایران، ج6، ص878؛ لغت نامه دهخدا _ ذیل «اسحاق»، ص2247.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص136.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص236.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص341.

ص: 222

برخی از کسانی که وی از آن ها حدیث شنیده است، عبارت اند: از زاهر بن احمد سرخسی، محمّد بن اسحاق (پدرش)، ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله تاجر، ابوجعفر بن مرزبان ابهری، ابن مردویه، ابن خزیمه واسطی، محمّد بن ابراهیم جرجانی. تعدادی کثیر نیز از او حدیث شنیده اند که از آن جمله است: سیّدابومحمّدحسن بن محمّد بن رضا علوی کرانی، ابوالحسن ظریف بن محمّد نیشابوری، ابوزکریّا یحیی بن عبدالوهاب (برادرزاده اش)، ابوعبداللّه فارسی، ابوسعید احمد بن محمّد بغدادی، ابوعبداللّه دقاق، محمّد بن غانم بن محمّد حدّاد، و نیز پیروان و طرفدارانی داشته که به «عبدالرّحمانیه» معروف بوده اند.

در حسن خط نیز شهرت داشته، و حدیث بسیار نیز نقل نموده است. ابن منده سرانجام در 16 شوّال 470ق وفات یافته است.

تألیفات بسیاری دارد که از آن جمله است:

1. الآیات و العلامات من الآفات و الشّبهات 2. تاریخ اصفهان 3. التّاریخ المستخرج من کتب النّاس للتّذکرة و المستطرف من اقوال الرّجال لمعرفة، که نسخه خطّی آن در کتابخانه «کوپرلوی» استانبول ترکیه وجود دارد 4. تاریخ مکّه 5. جزء من اکل الطّین 6. حرمة الدّین 7. الردّ علی الجهمیّه 8. صیام یوم الشّک 9. ما اعدّ اللّه لأمّة محمّد صلی الله علیه و آله 10. المسند 11. الوفیات 12. المیزان الممیّز بین الانسان و اعوان الشّیطان(1).

ابن منده، عبدالرّحمان

ابومحمّد عبدالرّحمان بن یحیی بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری


1- التّحبیر، ج1، ص208؛ مرآة الجنان، ج3، ص99؛ تاریخ نیشابور، ص480؛ الاعلام، ج4، ص103؛ هدیة العارفین، ج1، ص517؛ مجمل فصیحی، ج2، ص190؛ الکنی و الالقاب، ج1؛ ریحانة الادب، ج8، ص234؛ طبقات الحنابله، ج2، ص202؛ النّجوم الزّاهره، ج5، ص105؛ البدایة و النّهایه، ج12، ص118؛ کشف الظّنون، ج2، ص1671؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، ص1165؛ المنتظم ابن جوزی، ج8، ص315؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص661؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج6، ص879؛ الایرانیّون و الادب العربی، ج6، ص356؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص136.

ص: 223

است. وی از یحیی بن حاتم عسکری روایت می کند. عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان [حافظ ابوالشّیخ] نیز از او نقل حدیث می نماید. ابن منده در سال 320ق وفات یافته است.(1)

ابن منده، عبداللّه

ابوالحسن عبداللّه بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن یحیی اصفهانی از محدّثین خاندان ابن منده اصفهان است. از پدرش و از ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله تاجر و ابوجعفر بن مرزبان و حسن بن یوه حدیث نقل نموده است، و حسین بن عبدالملک خلال از او روایت می کند. وی در 10 ربیع الاوّل 462ق در جیرفت وفات یافت.(2)

ابن منده، عبیداللّه

عبیداللّه بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن عاصم مدینی روایت نموده، و ابواسحاق سریجانی از او حدیث نقل می نماید.(3)

ابن منده، عبدالوهاب

ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن منده تاجر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. وی در سال 386ق متولّد شد، و برای طلب حدیث به نیشابور، شیراز، همدان، مکّه و ری سفر کرد، و از ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خرشید قوله تاجر، ابوبکر بن مردویه، ابن عبدالوهاب سُلمی و سعید صیرفی حدیث شنید، فرزندش یحیی بن عبدالوهاب، حسن رستمی، ابوالخیر باغبان، مسعود ثقفی، مؤتمن ساجی و دیگران از او روایت می کنند. در اصفهان، محبوب القلوب بین خاص و عام


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص117؛ سیر اعلام النّبلاء، ج15، ص13؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج6، ص878.
2- سیر اعلام النّبلاء، ج18، ص355؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج6، ص879.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص106؛ فرهنگ نامه پارسی، ص659؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص137.

ص: 224

بود، و در گردآوری حدیث، فرزند را به همکاری خویش خوانده بود. وی سرانجام در شب 29 جمادی الثّانی 475ق وفات یافت. کتاب المعرفة الصّحابه از تألیفات او است که حافظ مؤتمن بن احمد ساجی آن را تمام کرده است.(1)

ابن منده، علی

ابوالحسن علیّ بن حسن بن منده، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از حسین بن یعقوب بزّاز در سال 370ق روایت نموده است. ابوالفتح محمّد بن علیّ بن عثمان کراجکی در سال 436ق از او نقل حدیث نموده است.(2)

ابن منده، قاسم

قاسم بن منده بن کوشید ضریر، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در محلّه «کلکه» اصفهان ساکن بوده است. از سعید بن یحیی بن سعید (سعدویه)، سلیمان بن داوود منقری شاذکونی و سهل بن عثمان روایت می کند. عبداللّه بن احمد بن اسحاق (پدر حافظ ابونُعیم) و محمّد بن جعفر بن یوسف مؤدّب از او نقل حدیث کرده اند.(3)

ابن منده، محمّد*

ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن منده اصفهانی، از دانشمندان قرائت و تجوید است. قرائات را از ابوعلی اهوازی روایت نموده است، و ابوبکر محمّد بن علیّ بن محمّد اصفهانی قرائات را از او روایت می کند.(4)


1- تاریخ نیشابور، ص539؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص660؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص136؛ دانشنامه اسلام و ایران، ج6، ص879؛ سیر اعلام النّبلاء، ج18، ص440؛ الکامل، ج8، ص132؛ معجم المؤلّفین، ج6، ص228.
2- النّابس، ص119.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص162؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص660؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص137.
4- غایة النّهایه، ج2، ص184.

ص: 225

ابن منده، محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن یحیی بن منده حافظ اصفهانی، از مشاهیر محدّثین و رؤسای حنبلیان اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در سال 395ق در اصفهان متولّد شده، و در طلب حدیث به بغداد، بخارا، بلخ، دمشق، مرو، مکّه و نیشابور سفر کرد، و در مدت 40 سال از قریب 1700 نفر از محدّثین، اخذ حدیث کرد که از آن جمله است: ابراهیم بن سنان قنطری، ابن ابی حاتم، ابن اخی ابی زرعه، ابن جارود، ابوجعفرالبحتری، ابوحامد بن بلال، ابوسعید بن الاعرابی، ابوطاهر مدینی، ابوالعبّاس اصم ابی اسید، احمد بن بهزاد فارسی، اسماعیل صفّار، ابوعلی حسین بن علیّ بن یزید حافظ نیشابوری، خثیمة بن سلیمان، عبداللّه بن محمّد بن حنبل، عبداللّه بن یعقوب بن اسحاق کرمانی، محمّد بن احمد بن محبوب، علیّ بن احمد بستی، محمّد بن حسین بن قطان، محمّد بن عبداللّه عمانی، محمّد بن یعقوب و عدّه ای نیز از ابن منده روایت کرده اند ازجمله: ابوسعید ادریسی، ابوعبداللّه قنجار، ابومنصور شجاع بن علی صقلی، ابوعبداللّه حاکم، ابونعیم اصفهانی، بندار رازی، تمام رازی. وی پس از برگشت از مسافرت به اصفهان، قریب چهل بار کتاب و جزوه همراه داشت.

ابن منده در سلخ ذی القعده 395ق وفات یافته است. این کتاب ها از او است: 1. تاریخ اصفهان 2. التّوحید و المعرفة اسماء اللّه و اثبات صفاته در هفت مجلّد 3. الردّ الجهمیّه 4. طبقات الصّحابة و التّابعین 5. فتح الباب فی الکنی و الالقاب 6. الکفایة 7. المسند ابی حنیفه 8. مسند احادیث ابراهیم بن ادهم 9. معرفة الصّحابه 10. النّاسخ و المنسوخ(1).


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص ص306؛ مجمل فصیحی، ج2، ص110؛ هدیة العارفین، ج، ص57؛ کشف الظنون، ج2، ص1104؛ میزان الاعتدال، ج3، ص26؛ الاعلام، ج6، ص253؛ معجم المؤلّفین، ج9، صص42 _ 43؛ الکامل، ج7، ص230؛ ریحانة الادب، ج8، ص234؛ سیر اعلام النبلاء، ج17، صص28 _ 43؛ الوافی بالوفیات، ج2، صص90 _ 91؛ النجوم الزّاهره، ج4، ص213؛ لسان المیزان، ج5، ص70؛ طبقات الحنابله، ج2، ص167؛ المنتظم ابن جوزی، ج7، ص232؛ وفیات الاعیان، ج1، ص487؛ البدایة و النهایه، ج11، ص336؛ دانشنامه اسلام و ایران، ج6، صص878 _ 880؛ الایرانیّون و الادب العربی، ج6، صص344 _ 347؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص137.

ص: 226

ابن منده، محمّد

ابوجعفر محمّد بن مندة بن ابی الهثیم منصور اصفهانی از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری است. از حسین بن حفص و بکر بن بکار روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن حسن بن حسین بن فرات از او نقل حدیث می نماید. وی چندی در ری و سپس در بغداد ساکن بوده است. جزء الحدیث از تألیفات او است.(1)

ابن منده، محمّد

محمّد بن مندة بن مهریزد، از محدّثین اصفهان است. او در بغداد بوده است. جعفر بن محمّد بن مزید نقل می کند که در بغداد بودم، و محمّد بن مندة بن مهریزد به من گفت: «مایل هستی به ملاقات علیّ بن الرّضا (امام جواد علیه السلام ) برویم؟». گفتم: «آری». پس نزد او رفتیم، و ایشان حدیثی را از پیامبر درباره حضرت فاطمه _ سلام اللّه علیها _ نقل کرد.(2)

ابن منده، محمّد

ابوعبداللّه محمّد بن یحیی بن ابراهیم (منده) بن ولید بن مندة بن بطّة بن استندر (فیروزان) بن چهار بخت عبدی اصفهانی، از محدّثان و بزرگان مشهور خاندان ابن منده در قرن سوم هجری. وی در حدود 220ق متولّد شد، و به اصفهان و عراق سفر کرد، و از محدّثان آن جا حدیث نقل نمود و عدّه ای از محدّثین نیز از او نقل حدیث نموده اند.

وی در سال 301ق وفات یافت. کتاب تاریخ اصفهان از تألیفات او است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص193؛ میزان الاعتدال، ج3، ص139؛ تاریخ بغداد، ج3، ص304؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص137.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص242؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص659.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص222؛ سیر اعلام النّبلاء، ج14، صص188 _ 193؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص111؛ الاعلام، ج8، ص3؛ طبقات المحدّثین؛ وفیات الاعیان، ج3، ص416؛ تذکرة الحفّاظ، ج2، ص741؛ الایرانیّون و الادب العربی، ج6، صص315 _ 316؛ الوافی بالوفیات، ج5، ص189؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج6، ص878؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص137؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص698.

ص: 227

ابن منده، محمود

ابوالوفا محمود بن ابراهیم بن سفیان بن منده (ابراهیم) بن عبدالوهاب بن منده اصفهانی، از محدّثین حنبلی اصفهان در قرن ششم هجری. در حدود سال 550 یا 552ق در اصفهان متولّد شد، و از مسعود ثقفی، ابوعبداللّه رستمی، ابوالخیر باغبان مسعود ثقفی و عبدالمنعم سعدویه روایت می کند.

ابن نجّار، شیخ عبدالصّمد بن احمد بن ابی الجیش و ضیاء از او حدیث شنیده اند. وی در سال 632 هنگامی که مغولان به اصفهان حمله کردند، به دست آنان کشته شد. کتاب الایمان از او است.(1)

ابن منده _ یحیی

ابوزکریّا یحیی بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین خاندان ابن منده اصفهان است. وفاتش در سال 445ق روی داده، و کتاب تاریخ اصفهان از تألیفات او است.(2)

ابن منده، یحیی

ابو زکریّا یحیی بن عبدالوهاب بن ابی عبداللّه محمّد بن اسحاق بن یحیی بن منده اصفهانی از محدّثان حنبلی اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری، آخرین فرد معروف خاندان ابن منده در اصفهان است. او را «محدّث بن محدّث بن محدّث بن محدّث بن محدّث بن محدّث) خوانده اند (شش طبقه). ابوسعد سمعانی از قول محمّد بن ابونصر لفتوانی نقل می کند که او گفت: «خاندان منده از یحیی شروع شده، و به یحیی ختم گردیده است». در 19 شوّال 434ق در اصفهان متولّد گردیده، در طلب حدیث به شهرهای مختلف همچون نیشابور، همدان، بصره و بغداد سفر کرده، و در بغداد، در جامع منصور، املاء حدیث کرده است.


1- النّجوم الزّاهره، ج6، ص292؛ شذرات الذّهب، ج5، ص155 سیر اعلام النّبلاء، ج22، صص382 _ 383؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج6، ص880؛ الایرانیون و الادب العربی، ج6، ص500.
2- هفت اقلیم، ج2، ص348؛ ریحانة الادب، ج8، ص234؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص137.

ص: 228

مشایخ روایت او بسیارند و بسیاری از محدّثان از او نقل حدیث می نمایند.

وی سرانجام در 10 ذی حجّه (عید قربان) سال 512ق وفات یافت، و در قبرستان باب دریه (محلّه طوقچی فعلی) اصفهان مدفون گردید.

کتب زیر از او است:

1. تاریخ اصفهان 2. التّنبیه علی احوال الجهّال و المنافقین 3. کتاب علی الصّحیحین 4. مناقب الامام (احمد بن حنبل) 5. مناقب العبّاس 6. من عاش مائة و العشرین سنة من الصّحابه 7. معرفة الاسماء ارداف النّبی 8. احوال طبرانی(1).

ابن نابتی، احمد

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن یعیش نابتی، از محدّثین اصفهان است.(2)

ابن نابتی _ اسحاق

ابوالعبّاس اسحاق بن ابراهیم بن قاضی همدان بن احمد بن عبداللّه بن یعیش ازدی همدانی معروف به «ابن النّابتی» از محدّثین اصفهان است. از حسین بن حُریث و محمّد بن غیلان روایت می کند، و احمد بن اسح_اق و عب_داللّه بن مح_مّد بن جعف_ر از او روایت می کنند.(3)

ابن نجوکه، احمد

ابوالعبّاس احمد بن حسن بن احمد خوزی اصفهانی معروف به «ابن نجوکه» از


1- وفیات الاعیان، ج2، ص225؛ معجم المؤلّفین، ج13، صص210 _ 211؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص427؛ مرآة الجنان، ج3، ص202؛ الاعلام، ج9، ص194؛ سیر اعلام النّبلاء، ج19، صص395 _ 396؛ هدیة العارفین، ج2، ص520؛ التّحبیر، ج2، ص382؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص661؛ ریحانة الادب، ج8، ص234؛ الکامل، ج8، ص285؛ تذکرة الحفّاظ، ج4، ص1250؛ کشف الظّنون، ج1، ص282 و ج2، ص1464؛ المنتظم، ج9، ص204؛ دانشنامه اسلام و ایران، ج6، صص779 _ 780؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، مقدّمه؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص137 _ 138.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص107.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص217؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص282.

ص: 229

محدّثین اصفهان است. [و او منسوب به کوی خوز در شهر اصفهان بوده است]. وی از حافظ ابونُعیم اصفهانی اخذ حدیث نموده، و آخرین کسی است که سمعانی از وی اخذ حدیث کرده است. در سال 517 یا 518ق وفات یافته است.(1)

ابن النّعمان _ عبداللّه

ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن نعمان، از محدّثان قرن سوم هجری است از محدّثان کوفه و از ابونُعیم، محمّد بن صلت، عمرو بن طلحه قنّاد، محمّد بن سعید بن سابق و ابوغسان مالک بن اسماعیل نَهدی روایت کرده است. ابومسلم محمّد بن قاسم صحّاف، ابوبکر محمّد بن قاسم بن محمّد بن سیاه و ابو عمر محمّد بن احمد بن حسن هیسانی از او نقل حدیث نموده اند. ابن نعمان در سال 281ق وفات یافته است.(2)

ابن نوله _ علی

ابوالحسن علیّ بن محمّد بن اسحاق مدینی معروف به «ابن نوله شعرانی» از محدّثین اصفهان است. از محدّثین بصره و محدّثین اصفهان ازجمله زکریّا ساوجی روایت نموده است.(3)

ابن واضح اصفهانی، احمد

احمد بن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح کاتب عبّاسی معروف به «یعقوبی» و «ابن یعقوبی» و «ابن واضح» از مشاهیر مورّخین و جغرافی دانان شیعه است. در بغداد متولّد شده، و به سفر در شهرهای مختلف دنیای اسلام پرداخته است. در سال 260ق به ارمنستان، هند، مصر، شمال آفریقا و دیگر شهرها سفر کرد، و در این سفرها به تألیف سفرنامه و کتب تاریخی و جغرافیایی پرداخت.


1- معجم البلدان، ج2، ص404.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص285 _ 287.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص17.

ص: 230

وفات او در سال 284ق (و به قولی 278ق یا 292ق) اتّفاق افتاد. کتب زیر از تألیفات او است:

1. اخبار الامم السّالفه 2. اسماء البلدان، مطبوع 3. التّاریخ، معروف به تاریخ یعقوبی که در دو مجلّد به طبع رسیده است 4. المسالک و الممالک 5. مشاکلة النّاس لزمانهم و غیره.(1)

ابن ورواجه

ابن ورواجه، از علماء نجوم در اصفهان است. او تا سال 349ق در اصفهان حیات داشته است، و عبدالرّحمان صوفی مؤلّف صور الکوکب او را دیده است، و می نویسد که از علم هیأت و نجوم، چیزی جز اسم نمی دانست؟!(2)

ابن هاجر، محمّد

ابوطاهر محمّد بن ابراهیم بن مکّی بن علی طرازی اصفهانی معروف به «ابن هاجر»، از محدّثین قرن ششم هجری. وی از اهالی محلّه «طراز» اصفهان بوده است. در سال 460ق متولّد شده، و از ابوزید احمد و ابومنصور شجاع فرزندان ابوالحسن علیّ بن شجاع مصقلی، ابوبکر محمّد بن احمد بن اسید مدینی، ابوالمظفّر محمود بن جعفر تمیمی و ابوبکر احمد بن علیّ بن ثابت خطیب اجازه داشته، و ابوسعد سمعانی کتاب های چندی از او شنیده است.

سمعانی از او به عنوان «کان شیخا صالحا سدیدا راغبا فی الرّوایة و الحدیث» یاد کرده، و می نویسد: بیشتر اوقات در مسجد جامع نشسته بود، و آماده که نزد او حدیث بخوانند. از این رو وی را محمّد فارغ می گفتند. وی در جمادی الاوّل سال 549ق وفات یافت.(3)


1- ریحانة الادب، ج6، ص398؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص296؛ الذّریعه، ج3، صص144 و 296؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «احمد»، ص1126؛ معجم المؤلّفین، ج1، ص161؛ الاعلام، ج1، ص90؛ مقتبس الاثر، ج3، ص135؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص138 _ 139.
2- گاه نامه سال 1311ش، ص142.
3- التّحبیر، ج2، ص52.

ص: 231

ابن هامیه، زیاد

ابوالقاسم زیاد بن محمّد بن ابراهیم معروف به «ابن هامیه مقری اصفهانی»، از قاریان و دانشمندان قرائت و تجوید است. سمعانی از او چنین یاد نموده است: «شیخ مقری صالح مستور من اهل القرآن و الخیر» صاحب عنوان از ابوبکر محمّداحمد بن ماجه ابهری حدیث شنیده، و ابوسعد سمعانی جزی احادیث لوین را از او استماع کرده است.(1)

ابن یمین

در گورستان معروف به آب بخشان که در این اواخر آن جا را تسطیح کرده، و خیابان و فلکه ساختند، و اطراف آن را خانه و مدرسه و مغازه کردند، در جنب کوچه ای که به مقبره شیخ ابومسعود رازی می رفت، بقعه ای خشتی قرار داشت. مدفون در آن جا را «ابن یمین» می گفتند. اکنون نیز خاندانی از اهل علم و منبر نیز به این نام و شهرت معروف اند، از آن جمله: حاج میرزا ابراهیم ابن یمین فرزند میرزا محمّدعلی واعظ بن ملاّابراهیم مدفون در این مقبره، یقینا ابن یمین شاعر معروف، فخرالدّین محمّد بن یمین الدّین محمّد طغرایی شاعر معروف، متولّد یکی از سال های 663 یا 665 یا 669 و متوفّی 769 صاحب دیوان اشعار مطبوع نمی باشد. مرحوم انصاری مدفون در این بقعه را ابن یمین معروف می نویسد.

دهخدا می نویسد: دیوانی از ابن یمین در کتابخانه مجلس موجود است که من آن را تصحیح کرده ام، و اشعار ابن یمین فریومدی با شاعری دیگر موسوم به ابن یمین که مردی عامی و بی سواد بوده، یک جا نوشته شده، و من در حاشیه، اصل و الحاقی را تذکّر داده ام.

ممکن است ابن یمین مدفون در این مزار، همین ابن یمین باشد که مرحوم دهخدا نام می برد. موضوع، قابل بررسی است.(2)


1- التّحبیر، ج1، ص288.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص144؛ تاریخ اصفهان و ری، ص155 لغت نامه دهخدا، ج1، ص366؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص139؛ مزارات اصفهان، ص26.

ص: 232

ابوالآداب یزدی

ابوالآداب فرزند محمّد امین دقّاق یزدی، از ادباء و شعرای قرن 11 هجری است. در فنّ شعر و انشاء و معمّا انگشت نما بود، و در روزگار جوانی به سال 1077ق در اصفهان بدورد زندگی گفت.(1)

ابواحمد عسال

ابواحمد محمّد بن ابراهیم بن سلیمان عسال اصفهانی، عالم محدّث قرن چهارم هجری. متصدّی قضاوت اصفهان بوده است. مقبول القول در بین مردم و از بزرگان در معرفت و اتقان و حفظ حدیث بوده، و در شیوخ، تاریخ، تفسیر و مسند تألیفاتی نموده است. وی در سال 269ق متولّد شده، و جهت اخذ حدیث به شهرهای زیادی مسافرت نموده، و سرانجام در رمضان 349ق وفات یافته است.(2)

ابواسحاق

در نزدیکی مسجد جامع اصفهان، محلّی است به نام «ابواسحاقیّه» که عوام در اصفهان به آن «بسّاقیه» می گویند. مدفون در این محل، ظاهرا ابواسحاق نامی از عرفاء و بزرگان اهل سنّت بوده، و قبر در زمان صفویّه از بین رفته است.

اخیرا یکی از نویسندگان او را منتسب به ابواسحاق اسفراینی می داند که نسبت، خالی از اعتبار است.(3) مرحوم جابری انصاری، ابواسحاقیّه را به ابواسحاق اینجو از پادشاهان آل اینجو نسبت می دهد و می نویسد: «پس از قتل مسعود شاه اینجو برادرش شیخ ابواسحاق به اصفهان و فارس شتافت، و مقرّ حکومتش در اصفهان اطراف مسجد جامع


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص284، آیینه دانشوران، ص57.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص283؛ الاعلام، ج6، ص201؛ طبقات المفسّرین، ج2، صص51 _ 53؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، ص886؛ النّجوم الزّاهره، ج3، ص325؛ محاسن اصفهان، ص29.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص262 _ 263.

ص: 233

دردشت و نزدیک منازل میرمیران بود، و عمارات دولتی او به ابواسحاقیه معروف شده»(1).

ابواسحاق اصفهانی

ابواسحاق بن بحیر اصفهانی (بحیر مصغّر بحر) در ریاض العلماء درباره او گوید: «کان من مشایخ اصحابنا رضوان اللّه علیهم». به طوری که از رساله یکی از شاگردان شیخ کرکی که در ذکر اسامی مشایخ نوشته ظاهر می شود، کتاب تأویل الآیات از تألیفات او است. در الذّریعه وی را به عنوان ابواسحاق بن مجیر (میم و جیم) ذکر نموده است.(2)

ابواسحاق قفّال

ابواسحاق قفّال (غفّال) اصفهانی، از راویان است. یکی از روایت کنندگان از او شیرویة بن شهریار دیلمی است، و یکی از مشایخش ابواسحاق بن خورشید می باشد.(3)

ابواسحاق مطرّز

ابواسحاق مطرّز از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی از او را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین متقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(4)

شیخ ابوالبرکات واعظ

شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی، عالم فاضل محدّث، واعظ صالح معمّر. در مسجد جامع اصفهان، منصب وعظ و خطابت داشته، و قریب یک صد سال عمر نمود. از شیخ علی محقّق کرکی (م940ق) روایت احادیث می کند. جمعی از دانشمندان از او اخذ حدیث نموده اند، و از ایشان روایت می کنند که از آن جمله است: ملاّمحمّدتقی مجلسی و شیخ


1- تاریخ اصفهان و ری، ص212؛ مزارات اصفهان، ص79.
2- ریاض العلماء، ج5، ص412؛ الذّریعه، ج3، ص302؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص128؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص140.
3- مناقب خوارزمی، ص82.
4- محاسن اصفهان، ص34.

ص: 234

عبداللّه واعظ فرزندش.(1)

ابوبشر عبدی

حافظ ابوبشر اسماعیل بن عبداللّه عبدی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی در سال 267ق وفات یافته است.(2)

میرزا ابوالبقاء ابرقویی

میرزا ابوالبقاء فرزند شاه ابوالولی بن شاه ابوالفتح موسوی ابرقویی، شاعر ادیب فاضل خطّاط، از اصفهان به هندوستان سفر کرده، و مورد احترام حکیم داوود (تقرّب خان) قرار گرفت سپس به اصفهان بازگشت، و در مسجد تقرّب خان (مسجد حکیم) به تحصیل مشغول شد.

علاوه بر شعر و ادب، خطّ نستعلیق را خوش می نوشته، قطعات خوشنویسی متعدّد به خطّ زیبای او در کتابخانه ها وجود دارد، این بیت از او است:

کجای تاب عشقت دل به مرغ نامه بربندد به جای نامه مدّ آه بر بال اثر بندد(3)

میرزا ابوالبقاء قهپایه ای

میرزا ابوالبقاء فرزند میرمحمود طباطبایی قهپایه ای، شاعر ادیب فاضل در اصفهان ساکن و از معاشران میرزا محمّدطاهر نصرآبادی بوده، عاقبت به هند رفته، و در کشمیر فوت شد. این بیت از او است:

به فریادم غم از دل برنخیزد که رنگ گل به باد از گل نریزد(4)


1- اعیان الشّیعه، ج8، ص291؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص424 _ 425.
2- مرآة الجنان، ج2، ص182.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص167؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، صص22 _ 23؛ الذّریعه، ج9، ص37.
4- 2. تذکره نصرآبادی، ج1، ص148؛ الذّریعه، ج9، ص37.

ص: 235

ابوبکر ضحّاک شیبانی

حافظ ابوبکر احمد بن محمّد بن عمرو بن عاصم ضحّاک شیبانی بصری، از محدّثین قرن سوم هجری و صاحب مصنّفات بوده است. در اصفهان ساکن، و متصدّی قضای اصفهان بوده، و در سال 287ق وفات یافته است. وی از پیروان ظاهریّه بوده، و کتاب الدّیات را تألیف نموده که در مصر به طبع رسیده است.(1)

ابوبکر اشنانی

ابوبکر اشنانی، از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی در محاسن اصفهان او را جزو دانشمندان حدیث و کلام متقدّم بر عصر خویش آورده است.(2)

ابوبکر اصفهانی

ابوبکر اصفهانی، از عرفای قرن چهارم هجری است، و خادم شیخ ابوبکر شبلی بوده است.(3)

ابوبکر خلاّد

ابوبکر بن خلاّد، از راویان ساکن اصفهان، و از مشایخ حافظ ابونُعیم اصفهانی است.(4)

ابوبکر مقری

ابوبکر بن عبدالوهاب مقری، از محدّثین اصفهان است. او از احمد بن محمّد بن مهران روایت می کند.(5)

ابوبکر سجستانی

ابوبکر عبداللّه بن سلیمان بن اشعث سجستانی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری.


1- مرآة الجنان، ج2، ص215؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص736.
2- محاسن اصفهان، ص29.
3- مرآة الجنان، ج2، ص432.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص308.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.

ص: 236

وی اغلب سال های عمر را در اصفهان بوده، و سرانجام در سال 316ق در بغداد وفات یافته است. وی از احمد بن عصام و دیگران روایت نموده است. ظاهرا او شیعه بوده است.(1)

ابوبکر اُسواری

ابوبکر علیّ بن محمّد بن علی واعظ اُسواری، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف محدّثین و متکلّمین مقدّم بر عهد خود ذکر کرده است.(2)

ابوبکر قصار

ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر اصفهانی، از دانشمندان قرن چهارم هجری است، در حدیث و فقه تبحّر داشته، و صاحب مَسندِ حُکم و فتوا در اصفهان بوده، و بر اساس فقه شافعی فتوا صادر می نموده، و در سال 399ق وفات یافته است. از ابی علیّ بن عاصم، عبداللّه بن خالد رارانی و عبداللّه بن فارس و دیگران روایت می نموده است.(3)

ابوبکر بن ابی الحرث

ابوبکر بن ابی الحرث، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم آورده است.(4)

ابوبکر بن ابوعلی

ابوبکر بن ابوعلی، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی او را به عنوان یکی از دانشمندان کلام و حدیث متقدّم بر عصر خویش برشمرده است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص66؛ میزان الاعتدال، ج2، ص43.
2- محاسن اصفهان، ص30.
3- المشتبه، ج2، ص463؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص169؛ محاسن اصفهان، ص29.
4- محاسن اصفهان، ص29.
5- محاسن اصفهان، ص29.

ص: 237

ابوبکر قاضی

ابوبکر بن ابوالقاسم بن جعفر معروف به قاضی، از محدّثین اصفهان و متقدّم بر عصر مافرّوخی مؤلّف محاسن اصفهان است.(1)

ابوبکر بن حدّاد

ابوبکر بن حدّاد، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری بود، و حافظ ابونُعیم اصفهانی و ابوبکر محمّد بن علیّ بن احمد اُشنانی از او روایت می کنند.(2)

ابوبکر ثقفی

ابوبکر بن عبداللّه ثقفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان بوده، و از محمّد بن مالک روایت نموده است. مطلّب بن زیاد از او نقل حدیث می کند.(3)

ابوبکر اصفهانی

ابوبکر بن عطّار محمّد بن ابراهیم اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است، و در سال 466ق وفات یافته است.(4)

ابوبکر طادی

ابوبکر بن عمر بن ابی بکر بن احمد معروف به «ززا»، از محدّثین اصفهان است. حافظ اسماعیل در سال 528ق از او استماع حدیث نموده است. طاد از بلوک لنجان اصفهان است، و صاحب عنوان، از اهالی طاذ (طاد) بوده است.(5)


1- محاسن اصفهان، ص29.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص308.
3- میزان الاعتدال، ج3، ص350.
4- مرآة الجنان، ج3، ص94
5- معجم البلدان، ج4، ص4.

ص: 238

ابوبکر جشمجی

ابوبکر معروف به جشمجی، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم دانسته است.(1)

ابوبکر طهرانی

ابوبکر طهرانی اصفهانی، از دانشمندان و مورّخین قرن نهم هجری است. او از اهالی قریه طهران [تیران و آهنگران] اصفهان است. از منشیان دربار شاهرخ گورکانی بوده، و پس از فوت او در سال 850ق به سلطان محمّد بن بایسنغر پیوسته، و پس از فتح اصفهان به دست جهانشاه قره قویونلو در سال 856ق نزد پسرش محمّدی میرزا رفته، و همراه او به دامغان رفت، و در آن جا عقدنامه صلح جهانشاه با ابوسعید پادشاه ترکستان را انشاء نمود. ابوبکر طهرانی در سال 873 به دعوت اوزون حسن پادشاه آق قویونلو به تبریز رفته، و به خدمت او درآمد، و به دستور او تدریس در مدرسه غیاثیّه را بر عهده گرفت. پس از مدّتی از تدریس در آن مدرسه معاف، و مأمور به تألیف کتابی در باب وقایع عصر گردید، و کتاب تاریخ دیار بکریّه را تألیف نمود. نسخه اصل این کتاب در بصره نزد وکیل محمّد امین موجود بوده، و به چاپ نیز رسیده است. ابوبکر طهرانی تا سال 882ق در قید حیات بوده، و نواده اش مولانا شاه محمود بن شمس الدّین بن ابوبکر طهرانی در سال 904ق وزیر محمّدی میرزا بوده است.(2)

ابوبکر عبّاب اصفهانی

ابوبکر عبّاب اصفهانی، از محدّثین بوده، و عدّه زیادی از او نقل حدیث کرده اند. او آخرین کسی است که از بکر بن بکار روایت نموده است.(3)


1- محاسن اصفهان، ص30.
2- احسن التّواریخ، تعلیقات، ج2، ص761.
3- معجم البلدان، ج2، ص198.

ص: 239

ابوبکر کوکبی

ابوبکر کوکبی، از دانشمندان اصفهان بوده، و مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء مقدّم بر عصر خویش آورده است.(1)

ابوبکر محاربی اصفهانی

حافظ ابوبکر محاربی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و ابوالحسین عبداللّه بن محمّد بن عبدالغفّار فارسی بدیل سمرقند، از او روایت می کند.(2)

ابوبکر مطرّز

از دانشمندان اصفهان است، و مافرّوخی وی را از دانشمندان متقدّم بر عهد خویش و در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین آورده است.(3)

ابوبکر وَعَلی

ابوبکر وعلی از فقهای اصفهان است، و اصلاً اهل قریه «وَعَل» از قرای اصفهان بوده است.(4)

حاج ابوتراب اصفهانی

حاج ملاّابوتراب اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محدّث، از صلحای دهر و از مصاحبان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی بوده، و به افاده فقه و حدیث مشغول بود، و اقوالش در شرعیّات، مورد اعتماد مردم بود.(5) نزد علاّمه مجلسی و میر سیّدعلی شولستانی نجفی به تحصیل پرداخته، و از علاّمه مجلسی اجازه دریافت نموده است. صورت اجازه در نسخه شماره 6836 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران که بر روی یکی از کتاب ها نوشته شده و


1- محاسن اصفهان، ص32.
2- احقاق الحق، ج14، ص152.
3- محاسن اصفهان، ص34.
4- لغت نامه دهخدا، ج1، ص382.
5- تاریخ حزین، ص17؛ نجوم السّماء، ص167.

ص: 240

موجود است(1)تألیفاتی نیز داشته است که میرزا کمال الدّین محمّد نسوی بدان اشاره نموده است.(2) شیخ محمّدعلی حزین در کودکی او را ملاقات کرده، و نوشته است در سال فوت علاّمه مجلسی (سال 1110ق) حاج ابوتراب نیز وفات یافته است(3). قبر او محتمل است در مزار مسجد جامع در بقعه علاّمه مجلسی و یا اطراف آن جا باشد.

میرزا ابوتراب اصفهانی

میرزا ابوتراب اصفهانی، معروف به «رییس الخطّاطین» و متخلّص به «ترابا»، شاعر و خطّاط ادیب. ابتدا نزد ملاّفایضی به مشق پرداخته، و بعدا در عداد شاگردان مبرّز میرعماد قرار گرفته است. او خود دارالمشق داشته، و شاه عبّاس گاهی به دارالمشق او می رفته، و او را مورد تفقّد قرار می داده است. ابوتراب اوّلین کسی است که پس از کشته شدن میرعماد، خود را بر سر نعش او رسانیده، و جهت او نوحه سرایی کرده، و جنازه استاد را با کمال احترام دفن نموده است، و جهت استاد، مرثیّه ای سروده که اوّل آن این است:

دهر پرفتنه و پرمشغله و پرغوغاست شرح این ماتم و این سوگ کِرا خود یار است

وی در سال 1072ق در سنّ 82 سالگی وفات یافت، و جنب مسجد لبنان اصفهان، در جوار مزار خواجه صائن الدّین ترکه مدفون گردید. [میرزا نورالدّین و محمّدصالح پسران او نیز از خوشنویسان معروف عصر صفویّه به شمار می روند].(4)


1- فهرست دانشگاه، ج5، ص1474؛ الکواکب المنتشره، صص112 _ 113.
2- تلامذة العلاّمة المجلسی، ص11.
3- زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، صص7 _ 8؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص140.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص197؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص140 _ 141؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص298؛ الذّریعه، ج9، ص169؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، صص24 _ 26 اصفهان، نور صادقی، ص253.

ص: 241

میرزا ابوتراب ثقة الاسلام نایینی

میرزا ابوتراب ثقة الاسلام نایینی بن میرزا ابوطالب بن میرزا محمّد معروف به باغچه ای ابن میرزا علی رضا نایینی، مردی فاضل و دانشمند بوده، در اوائل مشروطیت ایران، طبق نظریّه و دستور مرحوم ثقة الاسلام حاج آقا نوراللّه مسجدشاهی در عدلیه وارد شده، و کلیه اهالی اصفهان در حسن عمل او و سلیقه اش در فیصله دادن به مرافعات، راضی بودند، در سال 1306ش / ح 1346ق به سنّ شصت و اندی در اصفهان وفات یافت.(1)

شیخ ابوتراب کلباسی

حاج شیخ ابوتراب بن شیخ محمّدجعفر بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل در دوشنبه 17 جمادی الاوّل 1279ق در اصفهان متولّد شد. پس از اتمام مقدّمات و سطح برای ادامه تحصیل به همراه برادرش موسی به نجف اشرف رفت، و نزد حاج میرزا حسین خلیلی و آخوند خراسانی تلّمذ نمود، و از حاج میرزا حسین خلیلی اجازه اجتهاد دریافت نمود، و به زادگاه خویش بازگشت، و به تدریس و انجام وظایف شرعی پرداخت. در 7 ذی القعده 1337ق وفات یافت، و در قبرستان وادی السّلام نجف مدفون شد. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. حواشی بر کفایه 2. رسائلی در فقه 3. السّعة و الرّزق که مجموعه احادیثی در این باب است.(2)

سیّدابوتراب ملکی اصفهانی

سیّدابوتراب بن حسن بن مرتضی بن علیّ بن حسین حسینی ملکی اصفهانی، عالم فاضل در قرن سیزدهم.

در تاریخ سه شنبه ربیع الثّانی 1219 کتابت نسخه ای از کتاب تحفة السنیه از تألیفات مرحوم سیّدعبداللّه بن نورالدّین بن سیّدنعمت اللّه جزائری را به پایان رسانیده است.


1- تاریخ نایین، ج4، ص55.
2- نقباءالبشر، ج1، ص29؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص222؛ ماضی النّجف، ج3، ص233؛ خاندان کلباسی، صص198 _ 200.

ص: 242

نسخه به شماره 5184 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

میرزا ابوتراب بروجردی

میرزا ابوتراب بروجردی، عالم فاضل، فقیه زاهد، در محلّه شمس آباد اصفهان ساکن بوده، و در مسجد آن جا امامت می نموده، در شب یک شنبه 15 شوّال 1328ق وفات یافته، و در تخت فولاد بیرون بقعه مادر شاه زاده مدفون شده است.(2)

ملاّابوتراب زفره ای

ملاّابوتراب زفره ای فرزند ملاّ علی عرب، عالم فاضل در اصفهان نزد شیخ مرتضی ریزی آقاشیخ محمّدتقی آقانجفی، آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و دیگران تحصیل کرد، و در قریه بَرزان در حومه اصفهان ساکن شد، و سرانجام در سال 1334ق وفات یافت، و در تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

ابوتراب اصفهانی

میرزا ابوتراب اصفهانی فرزند میرزا محمّدعلی (یا میرزا محمّدطاهر) (میرزا محمّدعلی و میرزا محمّدطاهر برادر می باشند)، از شعرای قرن دوازدهم هجری. در اوائل «غبار» تخلّص می نمود، بعدا تخلّص خویش را تراب قرار داد. در زمان صفویّه به هند مسافرت نمود، و در سال 1134 در آن جا کشته شد. پدرانش در دفترخانه سلاطین صفویّه، منشی بوده اند.

از اشعار او است:

طفل بد خوی سرشک من نمی گیرد قرار خواب و آسایش مگر در دامن محشر کند(4)


1- فهرست کتابخانه مجلس، ج16، ص2.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص142؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص93 _ نقباءالبشر، ج14704.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص209؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص124.
4- خزانه عامره، ص172؛ الذّریعه، ج9، ص169.

ص: 243

شیخ ابوتراب زاهدی

شیخ ابوتراب بن شیخ علی محمّد زاهدی، عالم فاضل، از سلسله مشایخ بیدآباد بود، در 29 ذی القعده 1363ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

دکتر ابوتراب نفیسی

دکتر ابوتراب بن عبدالمهدی نفیسی طبیب حاذق و استاد ماهر متدیّن: در سال 1293 خورشیدی (1333 قمری) در پوده از دهات سمیرم اصفهان متولّد گردیده، و در مولد خود و اصفهان و تهران، تحصیلات دوره ابتدایی و متوسّطه و دانشکده پزشکی را به پایان رسانید، سپس به خدمت دولت وارد گردید، مراحل مختلف را پیمود، از دانشیاری و استادی و ریاست بیمارستان و ریاست پزشکی و غیره.

سفری به آمریکا نمود، و در آن جا یک دوره بیماری های قلب را مطالعه کرد، و در آن تخصّص یافت. فعلاً از پزشکان معروف اصفهان و به حسن معالجه و حذاقت مشهور و ضمنا طبّ قدیم را نیز خوانده، و در آن فن نیز استاد است.

کتاب های زیر از او است: 1. ترجمه من لایحضره الطّبیب تألیف محمّد بن زکریّای رازی 2. ترجمه برء السّاعه تألیف محمّد بن زکریّای رازی 3. درسی از قرآن 4. نشانه شناسی اعصاب 5. نشانه شناسی دستگاه تنفّس و گردش خون، دو جلد 6. نشانه شناسی سینه و تعبیر علائم آن، چهار جلد.(2)

سیّدابوتراب موسوی

سیّدابوتراب بن محمّد موسوی اصفهانی، از فضلای اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب الاصول الاربع مائه را در جواب پرسش شیخ محسن بن محمّد رفیع رشتی اصفهانی تألیف نموده که در مجموعه های 2065 و 2068 در کتابخانه آیت اللّه العظمی


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص152؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص85؛ بیان المفاخر، ج2332.
2- مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص126؛ نبض حیات؛ اطّلاعات نویسنده.

ص: 244

مرعشی نجفی موجود است.(1)

ابوتراب خلیفه سلطانی

سیّدابوتراب بن سیّدمرتضی بن سیّدعلیّ بن سیّدمرتضی بن سیّدعلیّ بن سیّدعلاءالدّین حسین خلیفه سلطان، از بزرگان سلسله خلیفه سلطانی در قرن دوازدهم هجری است. بعد از کشته شدن نادرشاه، کریم خان زند و ابوالفتح خان بختیاری و علی مرادخان که هریک داعیه سلطنت داشته، و بدان امید می گذرانیدند، قرار بر آن دادند که یکی از فرزندزادگان صفوی را به نام سلطان انتخاب کرده، و خود در امور دخالت کنند. قرعه این فال به نام میرزا ابوتراب زده شد، و او را به نام شاه اسماعیل سوم نامیدند. پس از آن که کریم خان زند فی الجمله قدرتی یافت، و بر حریفان خود غالب گردید، شاه اسماعیل سوم را چندین سال در قلعه آباده مقیّد و محبوس ساخته، مقارن فوت خود (یعنی سال 1193ق) او را به اصفهان فرستاده، و او را درخانه های پدری خود ساکن گردانید، و در همان چند روز به عالم جاودانی شناخت. ظاهرا صاحب عنوان، در مزار ستّی فاطمه اصفهان که مزار خانوادگی سادات خلیفه سلطانی است، مدفون شده است.(2)

سیّدابوتراب درچه ای

حاج سیّدابوتراب مرتضوی فرزند آقاسیّدمهدی درچه ای عالم فاضل در روز عاشورا (10 محرّم الحرام) سال 1332ق متولّد شد. تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوار خود آغاز نموده، و در اصفهان از درس حاج آخوند زفره ای، شیخ محمّد حکیم خراسانی، میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، شیخ محمّدرضا نجفی، حاج آقا رحیم ارباب، آقاسیّدمحمّدرضا خراسانی و حاج میرسیّدعلی بهبهانی بهره گرفت. وی در کنار تحصیل به تدریس مشغول بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او به همکاری با


1- فهرست مرعشی، ج6، ص76 و 81.
2- مجمع التّواریخ، صص144 و 149؛ مزارات اصفهان، ص245؛ مکارم الآثار، ج1، ص162.

ص: 245

دستگاه قضایی پرداخت، و چندی در اصفهان حاکم شرع بود. او سال ها نماز جماعت را در مسجد حاج محمّدجعفر آباده ای اقامه می نمود. ایشان سرانجام در ظهر روز جمعه 7 شعبان 1411ق وفات یافت، و در امام زاده درب امام اصفهان مدفون شد.(1)

میرزا ابوتراب حجاب اصفهانی

میرزا ابوتراب اصفهانی متخلّص به «حجاب»، شاعر ادیب فاضل، ساکن محلّه عبّاس آباد اصفهان بوده با لطف علی بیک آذر مؤلّف آتشکده، دیدار کرده، و در زمان نادرشاه افشار وفات یافته است. از او است:

زین پیش گردون در شیر من خون می کرد، و اکنون در باده ام آب(2)

ابوتراب خادم اصفهانی*

ابوتراب اصفهانی، شاعر ادیب متخلّص به «خادم»، این بیت از او است:

ز درد انتظار صبح رویش در شب هجران به جای شمع بر بالین چشمم خواب می سوزد(3)

ابوتراب فرقتی جوشقانی

ابوتراب بیگ جوشقانی کاشانی متخلّص به «فرقتی» فرزند خواجه علی بیگ انجدانی، شاعر ادیب، در کاشان نشو و نما یافت، و در دربار شاه عبّاس اوّل در اصفهان احترام و اعتبار فراوان پیدا کرد، سرانجام در سال 1026 در کاشان وفات یافت، و در قبرستان دشت افروز کاشان مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش این بیت است:


1- مزارات اصفهان، صص206 _ 207.
2- تذکره روز روشن، ص195؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حجاب اصفهانی»، ص291؛ سفینة المحمود، ص249؛ الذّریعه، ج9، ص232؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص288؛ دانشمندان آذربایجان، ص112.
3- تذکره روز روشن، ص233.

ص: 246

«گفت علمی به سال تاریخش: «قدوه شاعران ایران کو»

دیوان اشعار او بالغ بر دو هزار بیت بوده است.(1)

ابوتراب هدایی بختیاری

حاج میرزا ابوتراب همدانی شاعر ادیب، اصلاً از اهالی بختیاری و از ایل معروف به قائد است. در سال 1313 قمری در شهرستان اراک متولّد گردید، و تحصیلات قدیمه خویش را در نزد اساتید آن سامان به پایان رسانید. اغلب اشعار و مقالات دینی و اجتماعی او در روزنامه آیین اسلام و نشریّه های انجمن تبلیغات اسلامی چاپ می شد. جزوه ای از اشعارش به نام بهاریه به طبع رسیده است.(2)

میرزا ابوتراب هرندی

میرزا ابوتراب هرندی، از سلسله نحوی های هرند، عالم فاضل، در اصفهان ساکن و در شعبان 1321ق وفات یافت، و در ضمن تکیه سر قبر آقا در اصفهان مدفون شد.(3)

سیّدابوجعفر خادم الشّریعه

آقا سیّدابوجعفر خادم الشّریعه فرزند علاّمه رجالی سیّدصدرالدّین محمّد موسوی عاملی، عالم فاضل متّقی. مادرش دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء بوده است. در حدود سال 1245ق متولّد شد، و نزد علمای اصفهان و نجف ازجمله پدر بزرگوار خود و حاج سیّداسداللّه بیدآبادی تلمّذ نمود، و به دامادی مرحوم بیدآبادی مفتخر گردید، برخی از رسائل فقهی و اصولی خود را به نظر ایشان رسانید، و سیّد بیدآبادی پشت آن تقریظ نگاشت، و از فضل و علم و بزرگواری مؤلّف آن، مدح و ثنا گفته است. ایشان از علماء معروف اصفهان و ساکن محلّه چهارسوق درب شیخ از متفرّعات محلّه بیدآباد بوده است. سرانجام در 14


1- تذکره میخانه، ص413؛ تذکره نصرآبادی، ج2، ص715؛ الذّریعه، ج9، ص37، مشاهیر کاشان، ص115.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص532.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص142.

ص: 247

صفر 1334ق در این شهر وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون گردید، و بعدا فرزندش حاج آقا مجلس برای او تکیه و بقعه ای بنا نهاد، و در داخل بقعه و صحن و اتاق ها عدّه ای از علماء و حکماء و اطبّاء اصفهان مدفون شدند. مادّه تاریخ بنای بقعه این است: «قل ان الجنّة للمتّقین». تاریخ وفاتش این بیت است:

یکی آمد برون ز الهام غیب آورد تاریخش: «شده طیّار سوی کوی حق روح ابوجعفر»(1)

شیخ ابوجعفر مازندرانی

شیخ ابوجعفر مازندرانی اصفهانی، از علماء قرن دوازدهم و مجاز از شیخ محمّد مکّی از اعقاب شهید اوّل بود، تاریخ اجازه 1183، و هم چنین مجاز از سیّدعبداللّه تستری است، و در آن جا وی را به «الفاضل الجامع المحقّق القاضی باصفهان» وصف می کند، تاریخ اجازه 1168 می باشد.(2)

ابوحاتم رازی

ابوحاتم احمد بن حسن بن هارون بن احمد رازی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 345ق در اصفهان ساکن بوده، و حدیث می گفته است. ابن مقری از او حدیث نقل می کند.(3)

ابوحاتم رازی

ابوحاتم محمّد بن ادریس بن منذر بن داوود بن مهران رازی [حنظلی] جزی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. وی از اهالی قریه جز [گز بُرخوار] بوده است. در سال 240ق متولّد شده، و جهت اخذ حدیث به شام، مصر و عراق سفر کرده است. ابو عمرو بن


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص85؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص143؛ نقباءالبشر، ج1، ص31؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص267؛ بیان المفاخر، ج2، ص170؛ سیری در تاریخ تخت فولاد55.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص53؛ بیان المفاخر، ج2، ص233؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص266؛ الذّریعه، ج11، ص27.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص147.

ص: 248

حکیم و عبداللّه بن محمّد بن یعقوب از وی روایت می کنند. او در سال 327ق وفات یافته است.

کتب زیر از او است: 1. الخراج و التّعدیل، در چندین مجلّد، مطبوع 2. کتاب در ردّ قول به رجعت 3. زینة، در تفسیر الفاظ متداوله میان ارباب علوم.(1)

ابی حامد اصفهانی

امام ابی حامد اصفهانی، از دانشمندان اصفهان و مؤلّف کتاب البصائر فی الوجوه و النّظائر است.(2)

ابوحرب دیلمی

ابوحرب نوشروان بن شیرزاد بن ابوالفوارس متصوّف دیلمی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوبکر بن ریذه ضبّی و ابوالقاسم علیّ بن احمد بن مهران مدینی استماع حدیث کرده، و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(3)

ابوالحسن آتشکده گزی

ابوالحسن هادیان گزی متخلّص به «آتشکده» شاعر معاصر در قریه گز از بلوک برخوار اصفهان متولّد شد، و تحصیلات خویش را در اصفهان تا ششم ادبی به پایان رسانید. گاهی شعر می سرود، و دیوان اشعاری دارد. از او است:

بهار عمر من نرگس خمار تو جانا ز تندباد حوادث بدین قرار نماند

نسیم صبح خزان چون وزد معلوم که روزگار جوانی چو نوبهار نماند(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص201؛ مرآة الجنان، ج1، ص306؛ الانساب، ج3، ص257؛ اللّباب، ج1، ص278؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص5 _ 6.
2- کشف الظّنون، ج1، ص246.
3- التّحبیر، ج2، ص351.
4- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص8.

ص: 249

ابوالحسن اصفهانی

از اصحاب حضرت امام صادق علیه السلام است. در کتب رجال، ذکری از او نشده است. ثقة الاسلام کلینی در کافی (ج2، کتاب الایمان و الکفر، باب الکتمان، 98، حدیث 12) به روایت یونس از ابوالحسن اصفهانی از امام صادق علیه السلام و (ج2، باب النّمیمه، 159، حدیث 3) نیز به شرح فوق، و (ج6، کتاب الاطعمة، باب الألبان، 84، حدیث 7) به روایت قاسم بن محمّد جوهری از ابوالحسن اصفهانی از امام صادق علیه السلام این چنین وی را از راویان امام صادق علیه السلام معرّفی نموده است.(1)

ابوالحسن اصفهانی

ابوالحسن اصفهانی شاعر و ادیب در قرن هشتم و نهم هجری. از شاعران پیرو طریقه حروفیّه بوده، در سال 771ق در سنّ نوزده سالگی در اصفهان خدمت فضل اللّه نعیمی استرآبادی مؤسّس فرقه حروفیّه رسیده، و در سال 802 جاودان نامه را به نظم درآورده است؛ بنابراین، تولّد او حدود سال 752 بوده، و سال فوت او معلوم نیست.(2)

ابوالحسن اصفهانی*

ابوالحسن اصفهانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. خطّ ثلث را با مهارت و استادی می نوشت. از آثار او کتیبه سردر جنوب شرقی مسجد جامع اصفهان به خطّ ثلث خوش در سال 1218ق وجود دارد.(3)

میرزا ابوالحسن شمس آبادی

حاج میرزا سیّدابوالحسن آل رسول (شمس آبادی) فرزند آقا سیّدمحمّدابراهیم بن عبداللّه


1- تاریخ تشیّع اصفهان، صص181 _ 182؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص292؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص673.
2- تاریخ نظم و نثر فارسی، ج2، ص771.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص146؛ آثار ملّی اصفهان، ص566؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، ص81؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص397.

ص: 250

بن میرمحمّد علیّ بن میر سیّدمحمّد موسوی شاهاندشتی مازندرانی اصفهانی، عالم فاضل فقیه زاهد، از علمای مشهور اصفهان در عصر حاضر در سال 1319ق در اصفهان متولّد گردید، و نزد ملاّمحمّدابراهیم مقدّمات را فرا گرفت. سپس نزد حاج ابوالقاسم زفره ای، آقا شیخ احمد حسین آبادی، آقا میرزا احمد مدرّس، آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی، میرسیّدعلی نجف آبادی، سیّدعلی اصغر برزانی، شیخ محمّدعلی فتحی دزفولی، ملاّمحمّد همامی و آقا سیّدمحمّد نجف آبادی به تحصیل پرداخت.

ایشان در سال 1355ق به نجف اشرف عزیمت نمود، و از درس علمای اعلام و مراجع عظام آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج میرزا ابوالحسن مشکینی، آقا سیّدعبدالهادی شیرازی، میرزا محمّدحسین نایینی و شیخ محمّدکاظم شیرازی بهره گرفت، و در تحصیل معلومات خود کوشید تا به درجه اجتهاد نائل آمد، و از اساتید خویش اجازه دریافت نمود، و پس از 12 سال تحصیل به اصفهان بازگشت، و به حلّ مشکلات شرعی مردم، اقامه جماعت، و تدریس پرداخت.

در ابتدا وکیل تامّ الاختیار آیت اللّه العظمی بروجردی و سپس آیت اللّه العظمی خویی در اصفهان بود.ایشان در تأسیس و اداره بسیاری از مؤسّسات خیریّه و مذهبی اصفهان نقش مؤثّری داشت که از آن جمله است مؤسّسه خیریّه ابابصیر و مؤسّسه خیریّه مهدیّه. هم چنین در یاری نیازمندان و هدایت گمراهان تلاش بسیار نمود، و ازجمله جهت مقابله با فرقه ضالّه بهاییّت، فداکاری ها نمود. ایشان سرانجام در 7 ربیع الثّانی 1396ق توسّط افراد منحرف از ولایت، در هنگام طلوع فجر از نزدیکی مسجدی که در آن نماز می خواند ربوده شد، و در نزدیک درچه پیاز شهید گردید. مردم اصفهان، پیکر او را با شکوه فراوان تشییع، و به تخت پولاد برده، نزدیک لسان الارض مدفون نمودند، و ایشان به شهید اصفهانی معروف، و بقعه ای بر مزار ایشان بنا شد. ایشان اوّلین شهید تکیه شهدا [گلستان شهدا] در تخت فولاد اصفهان به شمار می روند، و پس از ایشان، هزاران نفر از شهیدان انقلاب و جنگ با عراق، در این تکیه مدفون گردیدند. ادیب فرزانه، استاد فضل اللّه اعتمادی (برنا) در تاریخ شهادت ایشان گوید:

نوشت بیت فصیحی بدون تعمیه برنا قلم چو خواست سال شهادتش بنگارد:

«ابوالحسن بِرَهِ بندگی واحد دانا بود شهید و بمینو نماز صبح گزارد»

ص: 251

از او است: 1. اشعاری در فضایل و مناقب و مراثی و مصائب حضرات معصومین علیهم السلام 2. تقریرات اصولی و فقهی اساتید خود (غیر مرتّب و نامنظّم) 3. رساله در اصول دین، مختصر 4. شرح صحیفه سجّادیّه 5. موعظه ابراهیم(1).

سیّدابوالحسن شهشهانی

سیّدابوالحسن بن سیّدمحمّدابراهیم شهشهانی عالم فاضل [ظاهرا از شاگردان آقامحمّد شهشهانی بوده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی نیز احتمال داده است که سیّدابوالحسن از شاگردان حاج محمّدابراهیم قزوینی باشد].(2) این تألیفات از او است: 1. سدرة المنتهی فی شرح جنّة المأوی، در فقه، به عربی، متن از آقا سیّدمحمّد شهشهانی است، و شرح مذکور در محرّم 1269 تا ربیع الاوّل 1271ق نوشته شده است، این نسخه به شماره 1473 و نسخه ناقص دیگری به شماره 1757 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(3)] 2. الغرّة الحنفیّة فی شرح درّة النّجفیّه، به عربی در فقه، موجود در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم(4)].

سیّدابوالحسن موسوی

سیّدابوالحسن بن سیّدمحمّدابراهیم موسوی، عالم فاضل، از بنی اعمام حاج سیّدمحمّد باقر حجّت الاسلام شفتی بوده، در اصفهان سکونت داشته، و عمده تحصیلاتش نزد سیّد حجّت الاسلام بوده است. پس از فوت، در مقبره کوچک واقع در دالان مسجد سیّد اصفهان مدفون شد. سال فوتش به دست نیامد. اولاد و اعقابش به موسوی و کابلی شهرت


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص1037 _ 1038؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص151؛ تحفة الابرار، ج2، صص521 _ 526؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص99؛ شهدای روحانیّت شیعه، ص254 _ 257؛ میراث اسلامی ایران، ج10، صص103 _ 104؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، صص356 _ 358؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص290.
2- الکرام البرره، ج1، صص31 _ 32.
3- فهرست مرعشی، ج4، ص265 و ج5، ص140.
4- فهرست گلپایگانی، ص539.

ص: 252

دارند.(1)

ابوالحسن میرزا حسینی اصفهانی

ابوالحسن میرزا فرزند ابوالحسین میرزا حسینی اصفهانی عالم فاضل، ادیب شاعر. در علم فقه و حدیث مهارت داشته، و درویش مشرب، پاک طینت و درست عقیده بوده، و گاهی به اقتضای حال، اشعاری می سروده است.(2)

میرزا ابوالحسن قهی اصفهانی*

حاج میرزا ابوالحسن قهی قهپایه ای اصفهانی بن محمّد اسماعیل بن حاج ابوالحسن آقا علی اکبر بن آقاعبّاس، عالم فاضل، در روستای قهی قهپایه اصفهان متولّد شده، در اصفهان نزد آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی و میرزا ابوالمعالی کلباسی کسب فیض نمود، و از شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی، شیخ محمّدتقی آقانجفی و آقا شی_خ محمّدرضا نجفی اجازه دریافت نمود. وی در 15 شعبان 1363ق در زادگاه خود وفات نمود، و همان جا دفن شد.(3)

میرزا ابوالحسن گلستانه

میرزا ابوالحسن بن محمّد امین بن میرکمال الدّین بن علاءالدّین محمّد گلستانه، مورّخ و ادیب قرن دوازدهم هجری.] وی سال ها در خدمت عمویش میرزا محمّدتقی حاکم کرمانشاه بوده، و چندی نیز وزارت او را داشته است. سرانجام به زیارت عتبات عالیات رفته، و پس از قتل عمویش به هندوستان مهاجرت نموده]، و در آن جا به نوشتن تاریخ ایران پس از عصر نادر تا سال 1203ق پرداخته است، و کتاب را مجمع التّواریخ نامیده است.(4)


1- بیان المفاخر، ج1، ص251.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص137.
3- مجلّه فرهنگ اصفهان، شماره 25 و 26، بهار و تابستان 1383، ص63.
4- زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص321؛ الذّریعه، ج20، ص49؛ مجمع التّواریخ، ص شانزده _ سی و یک (مقدّمه).

ص: 253

سیّدابوالحسن درچه ای زاده*

آقا سیّدابوالحسن درچه ای زاده فرزند آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، عالم فاضل معاصر. وی در اصفهان نزد حاج آقا رحیم ارباب، سیّد ابوالحسن شمس آبادی، سیّد عبدالحسین طیّب و دیگران بهره برد، سپس به تدریس ادبیّات پرداخت، و پنجاه سال به این امر مشغول بود. ایشان عالمی زاهد و عابد، و اهل تهجّد و ذکر بوده، و گاه گاهی نیز به منبر می رفت، و مردم را وعظ و ارشاد می نمود.

سرانجام در تاسوعای حسینی (9 محرّم) 1414ق وفات یافت، و در امام زاده درچه مدفون گردید.(1)

ابوالحسن کهپایه ای

ابوالحسن بن محمّدجعفر کهپایه ای، فاضل نویسنده، از فضلای قرن 12 در اصفهان. از آثار او نسخه ای از کتاب معارج الاصول تألیف محقّق حلّی است که آن را در ذی حجّه سال 1125 به خطّ نسخ نوشته است. نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است.(2)

سیّدابوالحسن کتابی*

سیّدابوالحسن کتابی بن حاج سیّدمحمّدجواد بن حاج سیّدمحمّدصادق کتابفروش، دانشمند فرزانه در حدود سال 1311 یا 1312ق در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیل در محضر علمای عالی قدر اصفهان به نجف اشرف عزیمت نمود، و نزد علمای آن دیار خصوصا آخوند خراسانی، آقا سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی و شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی به تحصیل پرداخت سپس به اصفهان بازگشت. پس از قضایای متّحدالشّکل شدن لباس، ایشان عمامه را به کلاه تبدیل کرد، و به حرفه وکالت


1- یادداشت آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.
2- فهرست کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد، ص399.

ص: 254

روی آورد. سرانجام همه آن اشتغالات را رها کرد، و در منزل انزوا اختیار نمود، ترک معاشرت با خلق را برگزید، و به مطالعه و عبادت مشغول شد، و جز مباحثه و گفت وگوی علمی با معدودی از اهل کمال، پیِ کار دیگری نرفت تا این که سرانجام در سال 1398ق وفات یافت، و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید. آن مرحوم، کتابخانه ای قابل توجّه و آبرومند داشت که دارای نسخه های نفیس خطّی و چاپ سنگی بود، و بسیاری از آن ها را به کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم اهداء نمود، و یا به آن کتابخانه فروخت، و مابقی آن ها پس از وفات، به تملّک دیگران درآمد. او اگرچه اهل تألیف و تصنیف نبود؛ امّا تعدادی از نسخه های کتابخانه خود را کتابت نموده بود، و خطّ نسخ را زیبا می نوشت. حاج سیّدابوالحسن کتابی مردی فاضل و دانشمند بود؛ امّا طبع او ریاست دنیوی و اشتغالات روزمرّه را نمی پسندید، و خصوصا در نیمه دوم عمر خویش به مطالعه و عبادت پروردگار، رغبت بسیار نشان می داد، و در میان مردم به تقوا و قداست مشهور بود.(1)

ابوالحسن فروغی

میرزا ابوالحسن فروغی فرزند میرزا محمّدحسین ذکاء الملک بن آقا محمّدمهدی ارباب اصفهانی بن محمّدرضا، شاعر و ادیب دانشمند. وی در سال 1301ق در تهران متولّد گردیده، و تحصیلات قدیم و جدید خود را در تهران به پایان رسانیده است. مدّتی در دارالمعلّمین عالی به تدریس تاریخ و جغرافیا مشغول بود. زمانی هم نمایندگی دولت ایران در سوییس و جامعه ملل را داشته، و در کنگره مستشرقین و خارکف نیز شرکت نموده است. وی عضو فرهنگستان ایران بوده، و مجلّه فروغ تربیت را انتشار داده، و یک سال نیز سرپرستی مجلّه تعلیم و تربیت را بر عهده داشته است. او سرانجام در شب 12 شعبان سال 1379ق در تهران وفات یافت. کتب زیر از او است: 1. اوراق مشوّش 2. تاریخ ادبیّات ایران، به اتّفاق برادرش محمّدعلی فروغی 3. سرمایه سعادت 4. شرح حال آقاشیخ هادی نجم آبادی که در مقدّمه تحریر العقلا به چاپ رسیده است 5. شیدوس و ناهید 6. کتابی به فرانسه در موضوع عقاید فلسفی [7. تاریخ عالم]. این شعر از او است:

من از این متاع دنیا به جوی نظر ندارم درِ سروری نکوبم، سر درد سر ندارم

تو و کوشش زیادت، من و عزلت و قناعت که تو دردسر پسندی و من این هنر ندارم(2)


1- به نقل از محقّق و دانشمند گران مایه، جناب آقای دکتر محمّدباقر کتابی.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص357؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص149 _ 150؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص582؛ سخنوران معاصر، ج2، ص217.

ص: 255

ملاّابوالحسن فتونی عاملی

ملاّابوالحسن فتونی عاملی فرزند محمّد طاهر بن عبدالحمید بن موسی بن علیّ بن محمّد بن معتوق بن عبدالحمید فتونی نباطی نجفی، عالم فاضل محقّق مفسّر، از اجداد مادری صاحب جواهر است. چون مادرش خواهر امیر محمّدصالح خاتون آبادی بوده، وی را «شریف» گویند، و به مناسبت سکونتش در محلّه درب امام اصفهان به امامی معروف شده است.(1) وی در حدود سال 1070ق در اصفهان متولّد شده، و در این شهر به تحصیل پرداخته، و ازجمله از درس علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی بهره برده، و سپس به نجف اشرف عزیمت کرده، و در سال 1138ق در آن جا وفات یافته است.(2) جمع کثیری از علماء، همچون فرزندش ابوطالب و شیخ احمد بن اسماعیل جزایری، سیّدنصراللّه مدرّس حائری و شیخ عبداللّه بن کرم اللّه حویزی از او اجازه دریافت نموده اند.(3) کتب زیر از تألیفات او است:

1. الانساب 2. تنزیه القمیّین 3. حدائق الالباب 4. حقیقة مذهب الامامیّه 5. شرح صحیفه سجّادیه 6. شرح عهدنامه مالک اشتر 7. الرّسالة الرّضاعیه 8. الشّریعة الشّیعه و دلائل الشّریعه، شرح بر مفاتیح فیض کاشانی 9. شرح کفایه محقّق سبزواری 10. ضیاء العالمین، در امامت 11. طریق الرّوایة عن ابن ابی الدّنیا 12. فوائد غرویّه 13. فوائد المکّیة 14. کشکول 15. مرآة الانوار یا مشکاة الانوار در تفسیر، که در تهران به عنوان مقدّمه تفسیر برهان تألیف شیخ عبداللّطیف کازرونی در سال 1295 طبع شده، حال آن که از میرزا ابوالحسن فتونی است 16. معراج الکمال 17. نصائح الملوک(4) و غیره.


1- الکواکب المنتشره، صص174 _ 175؛ هدیة الاحباب، ص16.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص151؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، صص9 _ 10.
3- تلامذة العلامة المجلسی، ص12 و 13.
4- الذّریعه (مجلّدات مختلف)؛ الکواکب المنتشره، صص174 _ 175؛ ریحانة الادب، ج3، ص355؛ مصفّی المقال، ستون 28؛ فهرست سپهسالار، ج2، صص33 _ 34.

ص: 256

میرزا ابوالحسن عمادالشّریعه

میرزا ابوالحسن عمادالشّریعه فرزند سیّدعبّاس بن حاج سیّدمحمّدعلیّ بن حاج میرزا رحیم دوم سدهی، عالم فاضل. در حدود سال 1290ق در محلّه خوزان سِدِه [خمینی شهر[ متولّد شد، و در اصفهان در خدمت آخوند ملاّعبدالکریم گزی، میرزا احمد اصفهانی، آخوند ملاّمحمّد کاشانی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای و آقا سیّدحسن مشکان طبسی درس خواند. وی سرانجام به سنّ متجاوز از هفتاد سال در سال 1361ق در زادگاه خود خوزان وفات یافت، و در جوار امام زاده سیّدمحمّد سده مدفون شد. مشارٌالیه پدر آقایان دکتر سیادت می باشد، و خود، مردی بسیار هوشیار و با استعداد [بود [که نسبت به تحصیل فرزندان خود کمال علاقه را به خرج داد، و حتّی از فروش املاک نیز خودداری ننمود.(1)

میرزا ابوالحسن تویسرکانی

میرزا ابوالحسن بن میرزا عبدالغفّار بن سیّدمحمّدحسین حسینی تویسرکانی، عالم فاضل فقیه جامع، در سال 1295ق در اصفهان متولّد [شد]، و در این شهر تحصیل نمود. سال ها در مسجد حاج محمّدجعفر آباده ای اقامه جماعت می نمود، و از علماء متنفّذ اصفهان به شمار می رفت. سرانجام در صبح سه شنبه 18 محرّم 1383ق وفات یافت، و در داخل بقعه تویسرکانی جنب مزار پدر و برادر بزرگوارش مدفون گردید.(2)

میرزا ابوالحسن بروجردی

حاج میرزا ابوالحسن بروجردی بن حاج میر سیّدعلی طباطبایی بن عبدالکریم بن علیّ بن میر سیّدمحمّد، عالم فاضل زاهد، از علماء و مجتهدین بزرگ و مدرّسین اصفهان است. در اصفهان نزد حاج سیّدمهدی نحوی و آقا میرزا محمّدباقر صاحب روضات و میرزا محمّدحسن نجفی و حاج میرزا بدیع درب امامی تلمّذ نموده، و سپس به نجف اشرف


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص236 _ 237؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص151 _ 152؛ لطائف غیبیّه، ص بیست و هشت؛ خمینی شهر، ص330.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص351؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص97.

ص: 257

مهاجرت نموده، و تحصیلات خود را تکمیل نموده، و پس از نائل شدن به اجتهاد، به اصفهان معاودت کرده، و به انجام وظایف شرعی مبادرت ورزیده است. سال ها امام جماعت مسجد درکوشک بوده، و در بین خاص و عام، محبوبیّت داشت. در اوائل مشروطه که در انجمن ولایتی، علمای بزرگ، امثال آقانجفی و دیگران گردآمده بودند، منطوقات ایشان، الحق مورد تحسین همگان می شد. مشارٌالیه در صبح جمعه 18 ذی قعده 1348ق یک هفته پس از فوت عالم بزرگوار میرزا احمد مدرّس وفات نمود، و در تکیه ای مخصوص در تخت فولاد مدفون گردید، و بقعه ای بر مزار او بنا شد.

میرزا حسن خان جابری در باب سال وفات او و میرزا احمد سروده است:

از مقام قاب قوسینی یکی آمد بگفت: «بود در معراج احمد بوالحسن یار و رفیق»(1)

ابوالحسن ریزی لنجانی

ابوالحسن بن علی ریزی لنجانی، از نویسندگان کتب و خطّاطان در قرن سیزدهم بود، از آثار او است: کتاب حدوث العالم تألیف محمّدنعیم طالقانی، که آن را به خطّ نسخ در آخر ماه رجب 1363ق نوشته، نسخه به شماره 2023 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) هم چنین صاحب عنوان در هفتم رجب 1262 مجموعه ای از چهار رساله در فلسفه و کلام را به خطّ نسخ نوشته که به شماره 1999 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

سیّدابوالحسن موسوی بیدآبادی

سیّدابوالحسن موسوی بن حاج سیّدمحمّدعلیّ بن حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بیدآبادی، عالم فاضل محقّق، در سال 1320ق وفات یافت، و در مقبره جدّ


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص81 _ 82؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص290؛ تاریخ اصفهان و ری، ص327؛ نقباءالبشر، ص40؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص85؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص386؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص81.
2- فهرست مرعشی، ج6، ص27.
3- فهرست مرعشی، ج5، ص371.

ص: 258

بزرگوارش در مسجد سیّد اصفهان مدفون گردید.

فرزندش آقا سیّدمحمّدحسین شفتی، در تهران ساکن، و از علمای آن جا بوده، و فرزند دیگر آقا فرج اللّه بوده که در اواخر عمر، در قم ساکن شده است.(1)

ملاّابوالحسن صفای جاجرمی

ملاّ ابوالحسن جاجرمی خراسانی متخلّص به «صفا» فرزند ملاّمحمّدکاظم متخلّص به «اداء»، عالم فاضل کامل، شاعر ادیب بارع، از دانشمندان و ادبای قرن سیزدهم هجری. وی پس از تحصیل معقول و منقول، در تهران، معلّم محمّدتقی میرزا قاجار بوده، و سپس به اصفهان آمده، و در آن جا ساکن شده است. در سرودن شعر فارسی، عربی و ترکی استاد، و در علوم مختلف، مهارت داشته، و عمر را به تحقیق و تألیف سپری نموده است.(2) سال وفاتش معلوم نیست.

این کتب و رساله ها از آثار او است: 1. اخلاق الاولیاء، منظومه فارسی خطاب به فرزندش نصراللّه که در سال 1239 سروده(3)، و نسخه آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 2606 موجود است.(4) 2. اخلاق، به فارسی. 3. برکات القائم لایقاظ النّائم، در اخلاق، که در سال 1230ق تألیف شده، و به شماره 2770 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(5) 4. تحفة الامیر، که در آن به قدر ثلث قرآن را تفسیر نموده است. 5. جهادیّه، رساله ای است در وجوب جهاد، به فارسی که در جریان جنگ های ایران و روسیه نوشته، و در جمعه 26 جمادی الاوّل 1238ق از تألیف آن فراغت یافته است. نسخه آن در کتابخانه حاج شیخ عبّاس قمی در مشهد مقدّس بوده است.(6) 6. رساله در جبر و اختیار، که آن را در سال 1229ق برای میرزا محمّدتقی میرزا قاجار تألیف نموده است. 7. دیوان صفای جاجرمی 8. رایات الاجتهاد، که در اصفهان تألیف شده. 9. سؤال و جواب، در عصمت و سؤالاتی است که جاجرمی از حکیم ملاّعلی نوری پرسیده است. 10. هدیة


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص376؛ بیان المفاخر، ج2، ص171؛ مزارات اصفهان، ص164.
2- مشاهیر جاجرم، ج1، ص109؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص158.
3- الکرام البرره، ج1، ص36.
4- فهرست مرکزی دانشگاه، ج9، ص1461.
5- فهرست مرکزی دانشگاه، ج10، ص1628.
6- الذّریعه، ج5، ص196.

ص: 259

المکیّه، که آن را در هنگام تشرّف به حجّ در سال 1245ق به نظم کشیده است.(1) 11. ینابیع الحکمة، در مواعظ و اخلاق به فارسی، که در شعبان 1240ق تألیف شده، و در سال 1304ق به طبع رسیده است.(2)

سیّدابوالحسن مرتضوی

حاج سیّدابوالحسن بن حاج سیّدمحمّدکاظم مرتضوی کرونی اصفهانی عالم فاضل متّقی، در حدود سال 1320ق در کرون متولّد شد، و تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوارش آغاز نمود، سپس به اصفهان آمد، و نزد شیخ احمد بیدآبادی، شیخ محمّدعلی فتحی دزفولی، حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی، شیخ علی مدرّس یزدی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، حاج میرزا ابوالهدی کلباسی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، آقا سیّدعلی نجف آبادی به تحصیل پرداخت، و از برخی از علماء اصفهان، همچون آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی و آقا سیّدمحمّد نجف آبادی اجازه دریافت نمود، و این اجازات را علماء قم و نجف، همچون آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مورد تأیید قرار دادند. از دیگر اساتید ایشان میرزا طاهر تنکابنی در تهران و سیّدمحسن حکیم را در نجف اشرف می توان نام برد. ایشان عالمی وارسته و زاهد و عابد بوده، و به ارشاد مردم، و حلّ مشکلات شرعیّه آنان می پرداخته است. در جفر و اعداد و علوم غریبه نیز استاد بود. وی در صبح جمعه 28 ذی قعده 1402ق در تهران وفات یافت، و در یکی از اتاق های مزار علیّ بن جعفر علیه السلام در قم مدفون گردید.

ابوالحسن فیضی

ابوالحسن بن محمّدمحسن فیضی، از فضلاء و نویسندگان قرن 13 در اصفهان است. ظاهرا از شاگردان مرحوم آقا سیّدمحمّد مجاهد کربلایی اصفهانی بود. از آثار او کتابت نسخه ای از کتاب وسائل النّجاة مرحوم آقا سیّد است که در سال 1219 به خطّ نستعلیق در اصفهان نوشته شده است. نسخه به


1- همان، ج25، ص288.
2- همان، ج25، ص288.

ص: 260

شماره 461 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است.(1)

ابوالحسن ابرقوهی

ابوالحسن بن محمّد ابرقوهی اصفهانی، فقیه و دانشمند نیکوسیرت بوده، به اصفهان مهاجرت نموده، و در این شهر سکونت اختیار کرده، و تا سال 586ق در این شهر زنده بوده است.(2)

میرزا ابوالحسن جلوه

میرزا ابوالحسن جلوه فرزند سیّدمحمّد متخلّص به «مظهر» بن میرمحمّدصادق بن میرمحمّدحسین اوّل بن رفیع الدّین محمّد بن مهدی بن ابوالحسن بهاءالدّین محمّد بن میرزا رفیعا نایینی(3). حکیم دانشمند و شاعر ادیب، در ذی قعده 1238ق در احمدآباد هند متولّد شد، و به همراه پدر به اصفهان آمد، در مدرسه کاسه گران ساکن شد(4)، و نزد علمای این شهر، به خصوص میرزا حسن نوری و میرزا حسن چینی، فنون حکمت و فلسفه را آموخت(5). در سال 1273ق به تهران رفت، و در مدرسه دارالشّفا _ که به خاطر احداث خیابان بوذرجمهری خراب شده است _ ساکن شد، و سال ها به تدریس کتب حکمت پرداخت. جلوه، عمر را مجرّد و بدون زن و فرزند به سر آورد، و مازاد معاش یومیّه را به فقراء، انفاق می کرد، اکثر اعیان و بزرگان زمان به صحبت او اشتیاق داشتند، و ناصرالدّین شاه مکرّر به حجره او می رفته است.(6) از نوجوانی شعر می گفته، و «جلوه» تخلّص می نموده، دیوان اشعارش را آقای علی رسولی جمع آوری نموده، و در سال 1348 با مقدّمه آقای سهیلی خوانساری به چاپ رسیده است. وی سرانجام در شب جمعه 6 ذی قعده 1314ق در تهران وفات یافت، و در ابن بابویه مدفون گردید(7)، و نیّرالدّوله قاجار و میرزا احمد خان


1- فهرست کتابخانه مسجد گوهرشاد، ص342.
2- فرهنگ نامه پارسی، ص417.
3- آتشکده اردستان، ج1، ص191.
4- همان، ج2، صص325 _ 326.
5- خدمات متقابل اسلام و ایران، ص608.
6- ادبیّات معاصر، صص38 _ 40.
7- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص160.

ص: 261

نصیرالدّوله شیرازی بقعه ای بر مزار او بنا کردند.(1) میرزا ابوالقاسم در مادّه تاریخ او گوید:

طرب از حزن پی سال وفاتش بنوشت: «بولحسن جلوه کنان شد سوی فردوس برین»(2)

کتابخانه ای مفصّل داشته که پس از فوت، به خواهرزاده اش حاج میرزا محمّد بن حاج میرزا تقی رسیده، و او، آن ها را به کتابخانه مجلس فروخته است.(3) وی را تألیفاتی است از آن جمله: 1. اثبات حرکت جوهریّه، مطبوع 2. رساله ای در ترکیب و احکام آن 3. تصحیح مثنوی مولوی، مطبوع 4. حاشیه بر اسفار 5. حواشی بر فصوص الحکم 6. حواشی بر مبدأ و معاد ملاّصدرا، مطبوع 7. ربط الحادث بالقدیم، مطبوع، در حاشیه شرح هدایة الاثیریّه ملاّصدرا 8. رساله در وجود و اقسام آن 9. دیوان اشعار، مطبوع 10. شرح حال مجمر، مطبوع در دیوان خودش 11. شرح حال خودش، مطبوع در نامه دانشوران.(4)

این شعر از او است:

چون شد که در این غمکده یک هم نفسی نیست از هم نفسان بگذر و از اصل کسی نیست

بازار جهان جمله جزابین و مکافات عاقل به چه سان گفت که آن جا عسسی نیست

جز رفتن از این مرحله با مژده رحمت داناست خدا، در دل «جلوه» هوسی نیست(5)


1- طرائق الحقائق، ج3، صص507 _ 508.
2- ادبیّات معاصر، ص39.
3- آتشکده اردستان، ج2، ص334.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص160؛ نقباءالبشر، ج1، ص42؛ الذّریعه، ج25، ص39.
5- ریحانة الادب، ج1، ص419 _ 420 و بنگرید به: جغرافیای اصفهان، ص69؛ شمس التّواریخ، ص33؛ فرهنگ معین، ج5، ص431؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص47؛ تاریخ نایین، ج1، ص167 _ 172؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفا، صص467 _ 491.

ص: 262

آقا سیّدابوالحسن اصفهانی

آقا سیّدابوالحسن اصفهانی بن سیّدمحمّد موسوی مدیسه ای لنجانی بن سیّدعبدالحمید بن سیّدمحمّد موسوی، از اکابر فقهای امامیّه و از مراجع تقلید جهان تشیّع، عالم فاضل کامل فقیه اصولی و متکلّم محدّث جامع در سال 1284ق در قریه «مدیسه» از توابع بلوک لنجان اصفهان متولّد، و برای تحصیلات خود راهی اصفهان شد، و در درس سیّدمهدی نحوی، آخوند کاشی، میرزا یحیی مدرّس و میرمحمّدصادق کتاب فروش و میرزاابوالمعالی کلباسی حاضر شد. سپس برای تکمیل آن به نجف اشرف عزیمت نمود. دو سال در درس میرزای شیرازی در سامرا شرکت نمود، و پس از وفات استاد، نزد آخوند خراسانی ادامه تحصیل داد، و پس از وفات وی، در درس میرزا محمّدتقی شیرازی حضور یافت، و سرانجام به اجتهاد نائل آمد، و از آخوند خراسانی، حاج میرزا محمّدتقی شیرازی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی و آقا سیّدحسن صدر اجازه روایت دریافت نمود. موقعیّت ایشان روز به روز تحکیم یافت، و شهرت ایشان از مرزهای عراق فراتر رفت، تا این که در سال 1344ق ریاست معنوی جهان تشیّع و مرجعیّت شیعیان در عراق، ایران، لبنان، افغانستان، پاکستان و هند به او اختصاص یافت.

پس از شکست عثمانی ها در جنگ جهانی اوّل و اشغال عراق به دست نیروهای انگلیسی و قیمومیّت انگلستان بر عراق، آقا سیّدابوالحسن اصفهانی برای مبارزه با اشغالگران، با همکاری میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی، میرزا حسین نایینی، سیّدمصطفی کاشانی و میرزا علی شهرستانی مردم را به قیام علیه کفّار تشویق نمودند؛ امّا با فوت سیّدمصطفی کاشانی و شریعت اصفهانی، این قیام سرکوب شد. بار دیگر علمای عراق همچون اصفهانی، شهرستانی و نایینی به حمایت از قیام عشایر جنوب عراق برخاستند، و فرمانروای انگلیسی عراق، آنان را به ایران تبعید کرد. ولی پس از هشت ماه، آنان به عراق بازگشتند.

او علاوه بر مرجعیّت و صدور فتوا، صدها شاگرد دانشمند تربیت نمود، و از لحاظ بزرگ منشی، درایت، زهد، و اهتمام به امور مسلمانان، الگویی کم نظیر به شمار می رفت. در شب 16 صفر 1349ق طلبه ای جاهل به نام شیخ علی اردهالی کاشانی با کارد به سیّد محمّدحسن فرزند جلیل القدر او حمله

ص: 263

کرد، و در صف نماز، او را شهید نمود. آیت اللّه اصفهانی از او گذشت نمود، و با صبوری و توکّل بر خدا، تحمّل این مصیبت را بر خود هموار نمود. او در هنگام غروب آفتاب دوشنبه 9 ذی الحجّه 1365ق در کاظمین وفات کرد، و پیکرش در یکی از حجرات صحن حضرت علی علیه السلام در نجف مدفون شد. کتب زیر از تألیفات او است:

1. انیس المقلّدین، که سیّدابوالقاسم صفوی اصفهانی آن را جمع آوری و تدوین نموده است 2. حاشیه بر تبصره علاّمه 3. حاشیه عروة الوثقی 4. حاشیه نجاة العباد (تألیف صاحب جواهر) 5. ذخیرة الصّالحین 6. ذخیرة العباد، مطبوع 7. شرح کفایة الاصول 8. منتخب الرّسائل 9. مناسک حج 10. وسیلة النّجاة، یک دوره فقه در دو مجلّد که شاگردش سیّدابوالقاسم صفوی آن را ترجمه نموده، و صراط النّجاة نامیده است 11. وسیلة النّجاة صغری (1).

سیّدابوالحسن عاملی

سیّدابوالحسن عاملی اصفهانی فرزند سیّدصدرالدّین محمّد موسوی عاملی بن صالح، عالم فاضل زاهد، در اصفهان ساکن بود، و عمر را به عبادت گذرانده، و متولّی امام زاده شاه زاده ابراهیم در محلّه مستهلک اصفهان بود. وی پس از سال 1300ق وفات یافت.(2)

ملاّ ابوالحسن قهجاورستانی

ملاّابوالحسن بن معزّالدّین محمّد قهجاورستانی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. قجاورستان (قه جاورستان) از دهات معتبر و بسیار قدیمی بلوک جی


1- احسن الودیعه، ج2، ص109؛ نقباءالبشر، ج1، ص143، ج1، ص42 _ 43؛ آثار الحجّه، ج1، ص134؛ ریحانة الادب، ج1، ص142؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص91 _ 94؛ الذّریعه، ج25، ص85؛ مکارم الآثار، ج7، صص2585 _ 2612؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص280 _ 281؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج7، صص943 _ 944؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص127 _ 132.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج1، ص268 _ 269.

ص: 264

اصفهان بوده، جمعی از شهدای صدر اسلام و فاتحان اصفهان در آن قریه مدفون اند.(1) صاحب عنوان، ساکن مسجد جامع قدیم اصفهان بوده، و شاگرد و مجاز از علاّمه مولی محمّدتقی مجلسی _ علیه الرّحمه _ می باشد. وی در شب چهارشنبه 6 رجب سال 1066 کتابت نسخه ای از من لا یحضره الفقیه را به پایان رسانیده، و آن را نزد علاّمه مجلسی اوّل قرائت کرده، و آن مرحوم، به خطّ مبارک خویش، گواهی تصحیح و قرائت آن را در آخر جزء چهارم کتاب، مرقوم فرموده است. کلیشه اجازه علاّمه مجلسی اوّل در فهرست کتابخانه آستان قدس موجود است.(2)

میرزا ابوالحسن سلطان الاطبّاء

میرزا ابوالحسن سلطان الاطبّاء فرزند میرزا محمّد ملک الاطبّاء، از اطبّاء معروف اصفهان است.

در اصفهان ساکن و به مداوای بیماران اشتغال داشته است. در پنج شنبه 5 رجب 1269ق وفات یافت، و در تکیه مادر شاه زاده در تخت فولاد مدفون شد.(3)

ابوالحسن نجفی اصفهانی

ابوالحسن بن حاج محمّد قاری نجفی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. احتمالاً شاگرد شرف الدّین علیّ بن حجّت اللّه شولستانی حسنی حسینی نجفی است. در تاریخ 1071 در نجف بوده، و مالک نسخه ای از کتاب من لا یحضره الفقیه بوده است که فعلاً به شماره 3167 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)


1- مزارات اصفهان، ص277.
2- فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، ج5، صص191 و 194.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص75؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص158 _ 159؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص93.
4- فهرست کتابخانه مرعشی، ج8، ص396.

ص: 265

سیّدابوالحسن صدر

سیّدابوالحسن بن سیّدمهدی بن حاج سیّداسماعیل بن سیّدصدرالدّین عاملی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، در سال 1320ق در کاظمین متولّد گردید، و در آن جا و کربلا تحصیل کرد، و در اواخر عمر به اصفهان مهاجرت نمود، و در مسجد علی قلی آقا اقامه جماعت می نمود. سرانجام در شب دوشنبه 22 شوّال 1398 در اصفهان وفات یافت، جنازه به عتبات عالیات، حمل و به خاک سپرده شد.(1)

میرزا ابوالحسن نوری

میرزا ابوالحسن نوری فرزند میزا محمّدمهدی نوری مازندرانی عالم فاضل محقّق در 1319 قمری در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، جنب فاضلان مدفون گردید.(2)

ابوالحسن همام

ابوالحسن بن مهدی، ادیب شاعر فارسی زبان معروف به «همام» است که ظاهرا در قرن پنجم هجری در اصفهان ساکن بوده است.(3)

میرزا ابوالحسن صدر نصیری

میرزا ابوالحسن نظام الشّریعه معروف به «صدر نصیری»، فرزند میزا نصیر ملاّباشی (صدرالاسلام)، عالم فاضل. وی کتابی در ادعیه به نام مفتاح السّعادات تألیف نمود، و به چاپ رسانید، و پس از فوت، در تکیه مادر شاه زاده در تخت فولاد مدفون، و سپس به اعتاب مقدّسه نقل گردید.(4)


1- معارف الرّجال، ج1، ص117؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج1، ص279.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص197؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص161؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161.
3- محاسن اصفهان، ص34.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص984.

ص: 266

میر ابوالحسن تاج حسینی

میر ابوالحسن تاج حسینی وزیر قبانات اصفهان در قرن دوازدهم هجری. ظاهرا مشارٌ الیه شاعر و ادیب بوده، و تخلّصِ «تاج» داشته است. وی صاحب جنگی است که به شماره 3015 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. وی در سال 1133ق وفات یافته است. تاریخ فوت او را شاعر اصفهانی خادم گوید:

چون میر ابوالحسن از این غم آباد جهان شد عازم باغ خلد با خاطر شاد

گفت از پی تاریخ وفاتش خادم: «از تارک ارباب سخن تاج افتاد»

ابوالحسن ثابت اصفهانی*

[ابوالحسن اصفهانی متخلّص به «ثابت»، شاعر ادیب، در قرن سیزدهم هجری می زیسته، و به شغل خیّاطی امرار معاش می کرده است، شعاع الملک شیرازی در تذکره خود به زندگی او پرداخته است].(1)

ابوالحسن جوزدانی

ابوالحسن جوزدانی، فاضل و خطّاط در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری در اصفهان. از آثار او کتابت نسخه ای از منظومه «جنگ نامه حضرت خامس آل عبا علیه السلام » که ناظم و سراینده او نامشخّص است.

کتاب نام برده، به خطّ نسخ خوش نوشته شده، و نسخه به شماره 2342 در کتابخانه مجلس شورای ملّی تهران موجود است.(2) جوزدان از محلاّت قدیمی اصفهان، فعلاً از محلاّت متّصل به چهارسوق شیرازی ها می باشد.

سیّدابوالحسن حسنی حسینی

سیّدابوالحسن حسنی حسینی از محدّثین و فضلای قرن یازدهم هجری بوده، و نزد


1- فرهنگ سخنوران، ص120.
2- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی، ج8، ص55.

ص: 267

علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی علم حدیث را فرا گرفته است.

علاّمه مجلسی در پایان کتاب الصّلاة از من لا یحضره الفقیه اجازه ای در سال 1067ق برای او نوشته است.(1)

میرزا ابوالحسن خاتون آبادی

(میرزا ابوالحسن خاتون آبادی، علام فاضل کامل، امام مسجد پاقلعه، در سال 1331ق در کربلا وفات یافت، و در آن جا مدفون گردید. شرح دعای صباح از آثار اوست. وی برادر میرزا اسدالله خاتون آبادای مدفون در تکیه خاتون آبادی است)(2)

ملاّابوالحسن خواجویی

ملاّابوالحسن خواجویی اصفهانی، از دانشمندان و مطّلعین از علوم قرآنی بوده، رساله ای در تجوید به فارسی در سال 1225ق نگاشته که ضمن مجموعه ای در کتابخانه سیّدمحمّد جزایری در نجف نگهداری می شده است.(3)

سیّدابوالحسن خوشمزّه اصفهانی

آقا سیّدابوالحسن اصفهانی معروف به «خوشمزّه»، عالم فاضل، در حکمت و ادب و فقه و کلام، صاحب نظر و عالمی نیک محضر و بذله گو، و به «خوشمزّه» معروف بود. در کاظمین سکونت داشته، از مصاحبین و معاشرین شیخ اسداللّه کاظمینی و سیّدعبداللّه شبّر بوده، و تا سال 1222ق زنده بوده است.

مرحوم آقا سیّدحسن صدر می نویسد که آقا صدرالدّین محمّد عاملی با دختر سیّدابوالحسن خوشمزّه ازدواج نموده است.

کتب زیر از تألیفات او است:

1. السّروریّه، و آن کتاب کوچکی است که در آن بعضی از مطالب که سبب شادی و


1- زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص10؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص12.
2- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.
3- الذّریعه، ج11، ص136؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص147؛ آثار ملّی اصفهان، ص22.

ص: 268

سرور مؤمن بشود را ذکر فرموده است. 2. واجبات الصّلاة، آن را در زمان حیات مرحوم آقا میرسیّدعلی صاحب ریاض المسائل و از فتاوای آن مرحوم جمع آوری فرموده است. به ظنّ قوی، وی شاگرد میرسیّدعلی طباطبایی و شیخ جعفر کاشف الغطاء بوده است.(1)

ملاّابوالحسن زنوزی

آخوند ملاّابوالحسن زنوزی سمیرمی اصفهانی، از فضلاء قرن 13 هجری در اصفهان است. ادیب و فاضل بوده، در سال 1272ق شرح سبعه معلّقه را تصحیح نموده، و به چاپ رسیده است.(2)

استاد ابوالحسن سنمار*

استاد ابوالحسن سنمار، هنرمند توانا از اساتید معماری اصفهان به شمار می رود. وی نزد پدر شاگردی پرداخت، و به استادی رسید، سپس سال ها به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان (و سازمان میراث فرهنگی اصفهان) پرداخت، و بسیاری از آثار تاریخی شهر اصفهان، و شهرهای دیگر ایران را مرمّت کرد. وی سرانجام در دی ماه 1376 شمسی در اصفهان وفات یافت، و قبرستان باغ رضوان مدفون شد. از آثار او تعمیر و بازسازی مسجد حاج محمّدجعفر اصفهان است که در بمباران هوایی، توسّط هواپیماهای رژیم عراق، آسیب های فراوانی دیده بود.(3)

سید ابوالحسن بدری

(سید ابوالحسن بدری در سال 1302ش در اصفهان در خانوده ای روجانی متولد شد. دروس مقدمات و سطح را اساتیدی چون سید محمد باقر ابطحی و حاج آقا صدر کوپایی فراگرفت و سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در سال 1354 به خاطر مخالفت با رژیم طاغوت از کار برکنار شد. وی در ضمن تدریس و وعظ، مؤسسه احمدیه را اداره می کرد و درسال 1363 مدرسه النفسیه را جهت خواهران طلبه تأسیس نمود)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج1، ص265 _ 266؛ الذّریعه، ج12، ص178 و ج25، ص1؛ الکرام البرره، ج1، ص30.
2- فهرست کتاب های چاپی عربی، ص550.
3- روزنامه خبر، مورّخ 22 دی 1376، ص3.

ص: 269

سیّدابوالحسن طبیب

سیّدابوالحسن حسینی طبیب اصفهانی، از پزشکان معروف اصفهان، و ساکن محلّه بیدآباد بوده، و در اواخر قرن سیزدهم هجری می زیست. فرزندانش به نام بصیر در تهران و خارج از ایران مشهورند.(1)

ابوالحسن کازرونی

ابوالیقظان ابوالحسن کازرونی، از دانشمندان اصفهان است. تألیفات زیر از او است:

1. اربعین 2. شرف النّبی صلی الله علیه و آله (2).

سیّدابوالحسن فاطمی

سیّدابوالحسن فاطمی حسن آبادی، از علمای روستای حسن آباد جرقویه بوده، و در حدود 1280ق وفات یافته است.(3)

ابوالحسن کفرانی

ابوالحسن کفرانی، فاضل و نویسنده در قرن دهم هجری. اصلاً از اهالی قریه «کفران» رویدشت اصفهان بود، از آثارش کتابت دعایی است منقول از حضرت علی علیه السلام با ترجمه فارسی، به خطّ نستعلیق که آن را در 15 رجب 987 هجری نوشته، و در مجموعه شماره 2144 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.(4)

ابوالحسن محزون اصفهانی*

ابوالحسن سپه کار متخلّص به «محزون»، شاعر معاصر در سال 1327 شمسی در اصفهان متولّد شد، و در این شهر در مقاطع ابتدایی و متوسّطه تحصیل کرد، سپس به


1- بیان المفاخر، ج2، ص226.
2- احقاق الحق، ج5، ص619 و ج9، ص181.
3- گرکویه، ص322.
4- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص809.

ص: 270

دانشگاه رفت، و موفّق به اخذ لیسانس گردید. از اعضای فعّال انجمن ادبی حافظ و انجمن ادبی خانه هنرمندان به شمار می رود. از او است:

یک شب به سرزمین دعاهای من بیا پنهان ز دیده ها به تماشای من بیا(1)

میرزا ابوالحسن موالی اصفهانی*

میرزا ابوالحسن اصفهانی، شاعر ادیب، به «موالی» تخلّص می کرده، و در هندوستان ساکن بوده است.

چندی منصب «بیگلربیگی» حیدرآباد را داشته، از آن منصب عزل شده، سرانجام در لکهنوی هند وفات یافت.

از او است:

نشئه ای از میخانه طبع متین تا برده ام چون نصیری عشق مولی شد «موالی» کار من(2)

استاد ابوالحسن نقّاش اصفهانی*

استاد ابوالحسن نقّاش اصفهانی، از هنرمندان اواسط قرن سیزدهم هجری است. در شبیه سازی آبرنگ قوی دست بوده، صورت برخی از دولتمردان و شاه زادگان و علمای عصر خود را با مهارت ساخته، و تا سال 1266ق در قید حیات بوده است.(3)

ابوالحسن ضرّاب اصفهانی

ابوالحسن یعقوب بن یوسف ضرّابی غسانی اصفهانی، از راویان شیعه است. محدّث قمی در مفاتیح الجنان، در ذکر اعمال عصر روز جمعه گوید که این صلاة، از طرف مولای ما حضرت صاحب الزّمان _ عجّل اللّه تعالی فرجه _ صادر شده است، و آن را ابوالحسن


1- تذکره شعرای استان اصفهان، ص638.
2- گلزار جاویدان، ج3، ص1454.
3- هنر قلمدان، ص115.

ص: 271

ضرّاب در مکّه از آن حضرت روایت می نماید. محدّث قمی، سند خود را ارائه ننموده است. در کتاب منتقم حقیقی یا مهدی القائم از تألیفات حاج آقا حسین عمادزاده، در زمره کسانی که خدمت امام علیه السلام در زمان غیبت مشرّف شده اند، از او یاد می کند، در منتهی المقال علاّمه مامقانی در ذکر اسامی یعقوبین نامی از او نبرده است.(1)

ابوالحسین

قاضی ابوالحسین، از علماء و فضلاء اصفهان است. وی در زمان صاحب بن عبّاد منصب قضاوت در اصفهان را داشته است.(2)

ابوالحسین اصفهانی

حافظ ابوالحسین اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوکریب حدیث نقل نموده، و ابوعبداللّه محمّد بن موسی بن نعمان از او روایت می کند.(3)

ابوالحسین اصفهانی

ابوالحسین معروف به «بلفرج» از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(4)

ابوالحسین خلیفه سلطانی

شریف ابوالحسین میرزا خلیفه سلطانی جرقویه ای بن میرزا فتح اللّه بن میرزا رفیع الدّین محمّد بن سیّدعلاءالدّین حسین مرعشی اصفهانی (خلیفه سلطان)، عالم فاضل، به قریه «محمّدآباد» جرقویه، از دهات اصفهان مهاجرت کرد، و در آن جا به تألیف و تصنیف اشتغال جست، و تا آخر عمر در آن جا بود، و همان جا وفات یافت، و مدفون گردید، و از


1- منتقم حقیقی، ص181؛ مفاتیح الجنان.
2- رسالة الارشاد، ص24.
3- احقاق الحق، ج10، ص639.
4- محاسن اصفهان، ص34.

ص: 272

قبرش کراماتی ظاهر شده است. خود، از شاگردان پدرش می باشد.(1)

ابوالحسین صوفی

ابوالحسین (یا ابوالحسن) صوفی، از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان فلسفه، نجوم، طب و ریاضی ذکر کرده، و او را متقدّم بر عهد خویش دانسته است.(2)

ابوحفص بن ابی علی

ابوحفص بن ابی علی، از ادباء و فضلای اصفهان است. مافرّوخی در کتاب خود، او را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، و مقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(3)

ابوحفص جاری

شیخ ابوحفص جاری، از ادباء و شعرای اصفهان در قرن پنجم هجری است. به عربی شعر می سروده، و معاصر مافرّوخی بوده است.(4)

[جار = گار، از روستاهای شرق اصفهان است].

ابودردا

در قریه زهران [محلّه زهران فعلی در غرب شهر اصفهان] قبری است به نام «ابودردا» که [هویّت و سرگذشت او بر ما مجهول است]. برخی او را از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله نوشته اند؛ امّا او هیچ گاه به اصفهان نیامده است. احتمال می رود مدفون در این قبر، یکی از محدّثین اصفهان مکنّی به «ابودردا» باشد. [مؤلّف فقید، بحثی تحقیقی و عالمانه در این موضوع انجام داده اند که در مزارات اصفهان به چاپ رسیده است(5)].


1- اعیان الشّیعه، ج7، ص344 و ج10، ص514.
2- محاسن اصفهان، ص34.
3- محاسن اصفهان، ص31.
4- محاسن اصفهان، ص33.
5- تاریخ نایین، ص294؛ مزارات اصفهان، صص227 _ 231.

ص: 273

ابودلف عجلی

امیر ابودلف بن ادریس بن عیسی بن معقل عجلی در زمره کُتّاب و نویسندگان بود، گویند در مکتب، هم درس ابومسلم عبداللّه بن مسلم خراسانی بوده، در زمان مأمون الرّشید در اصفهان، صاحب منصب و جاه بود، خلیفه بر وی غضب کرد، و او را به شام تبعید نمود. ازجمله اشعار او است:

اقول و اکناف الجزیرة بیننا و سهبٌ تردّی آلها بملائها

سقی اللّه غیثا اصفهان و اهلها عزالی آلت لا تضنّ بمائها

احبّ الصّباتینی هوای الی الصّبی الآن اسمها ضاحی اسمها فی بنائها

در کتاب محاسن اصفهان از دو قصیده دیگر او درباره اصفهان، جمعا سیزده بیت نقل کرده است.(1)

ابوالرّبیع زهرانی

ابوالرّبیع محمّد (معروف به محوله) بن معروف بن یزید بن عبدالرّحمان بن معروف قرشی عطّار اصفهانی معروف به ابوالرّبیع زهرانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. پدرش از مردم بصره بوده، و محمّد به اصفهان مهاجرت کرده، و در این شهر ساکن شده است. وی سال ها امام جماعت در جامع اصفهان بوده، و در زهد و ورع مقامی بلند داشته است. صاحب عنوان، ممکن است ابوالرّبیع محولة بن عبداللّه نحوی ساکن دمشق، متوفّی 230ق مؤلّف کتاب الجماهر در نحو باشد.

وی از ابواسحاق اسماعیل بن عمرو بجلی کوفی، حاتم بن میمون و سلام بن طویل حدیث شنید، و محمّد بن حسن بن حماد بن سلمان، حافظ ابوبکر محمّد بن هارون رویانی و ابومسلم سلم بن حمزه مقری نقّاش اصفهانی از ابوالربیع زهرانی حدیث نقل می کنند. زهران از قریه های غرب شهر اصفهان است.(2)


1- محاسن اصفهان، ص12، نسائم الاسحار، ص13.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص189؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابوالرّبیع»، ص458؛ هدیة العارفین، ج1، ص472؛ مزارات اصفهان، صص225 _ 227.

ص: 274

ابوریّان اصفهانی*

ابوریّان اصفهانی، احمد بن محمّد، از کارگزاران دولت آل بویه است. در بغداد نایب مطهّر بن عبداللّه و نصر بن هارون مسیحی وزیران آل بویه بود. پس از فوت عضدالدّوله در سال 375ق مدّتی به بند کشیده شد. سپس به وزارت صمصام الدّوله جانشین عضدالدّوله منصوب شد؛ امّا چند ماه بعد، در اواخر سال 375 با فتنه گری مادر پادشاه، بار دیگر به زندان افتاد، و در آن جا او را کشتند. کمی بعد، شرف الدّوله به جانشینی صممام الدّوله رسید، و دستور نبش قبر او را داد، و ابوریّان را با احترام و تجلیل به خاک سپردند.(1)

ابوزید

ابوزید بن ابی القاسم بن ابی طالب، از شعرای اصفهان است. وی به عربی شعر می سروده، و معاصر با مافرّوخی بوده است.(2)

ابوزید

ابوزید بن سعد از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری بوده، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان فلسفه، ریاضیّات، طبّ و نجوم آورده است.(3)

ابوزید

ابوزید بن علیّ بن قاسم، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم صرف و نحو و لغت و انشاء دانسته است.(4)

ابوزید تیجابادی

استاد ابوزید تیجابادی از ادبا و فضلای اصفهان است. مافرّوخی وی را در ردیف


1- دانشنامه ایران و اسلام، ج8، ص1041.
2- محاسن اصفهان، ص33.
3- محاسن اصفهان، ص35.
4- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 275

دانشمندان صرف و نحو لغت و انشاء که مقدّم بر عصر خود بوده، ذکر کرده است.(1)

[ظاهرا تیجاباد از روستاهای اصفهان است].

ابوسعد

ابوسعد بن عبدالوهاب، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم بر عصر خویش برشمرده است.(2)

ابوسعد جوهری

ابوسعد جوهری از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان کلام و حدیثِ متقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(3)

ابوسعد

ابوسعد فرزاد از ادبای اصفهان بوده، و مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء که مقدّم بر عصر وی بوده اند، ذکر کرده است.(4)

ابوسعد زین الملک

ابوسعد زین الملک، برادر سعدالملک آوی است. سعدالملک در اصفهان وزارت سلطان محمّد سلجوقی را برعهده داشته است، و سرانجام به هم دستی با ملاحده (فداییان اسماعیلی) و توطئه بر علیه شاه، متّهم شد، و او را به همراه برادرش زین الملک در شوّال 500ق در بازار اصفهان به دار کشیدند.(5)


1- محاسن اصفهان، ص32.
2- محاسن اصفهان، ص31.
3- محاسن اصفهان، ص29.
4- محاسن اصفهان، ص32.
5- تعلیقات النّقض، ج2، ص731.

ص: 276

ابوسعد قمی

ابوسعد قمی، از ادباء و دانشمندان است. در اصفهان ساکن بوده، و مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ مقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(1)

ابوسعد مطرّز

ابوسعد معروف به مطرّز، از دانشمندان کلام و حدیث در اصفهان بوده، و مافرّوخی او را مقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(2)] ممکن است وی همان ابوسعید مطرّز متوفّی 503ق باشد].

ابوسعد مطرّز

ابوسعد محمّد بن محمّد بن محمّد اصفهانی معروف به مطرّز، از محدّثان قرن پنجم و ششم هجری است. علاوه به فقه و حدیث در علم قرائت نیز صاحب نظر بوده، و آن را نزد ابوبکر محمّدابراهیم بن احمد نقار آموخته است. ابوطاهر سلفی و حافظ ابوموسی مدینی و دیگران از شاگردان او هستند. وی در سال 503ق به سنّ نود و دو سالگی وفات یافته است.(3)

ابوسعد نختکینی

ابوسعد نختکینی، از ادبای اصفهان بوده، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(4)

ابوسعید امامی*

ابوسعید امامی، خوشنویس هنرمند عهد صفویّه است. در عهد شاه تهماسب صفوی


1- محاسن اصفهان، ص32.
2- محاسن اصفهان، ص31.
3- غایة النّهایه، ج2، صص253 _ 254؛ مرآة الجنان، ج3، ص173.
4- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 277

می زیست، و خطّ ثلث را با استادی می نوشت، و اوّلین خوشنویس بزرگ خاندان امامی اصفهان است.

کتیبه های ثلث مسجد پیر پینه دوز در جوباره به سال 962 و سردر مسجد قطبیّه به سال 950ق به خطّ زیبای او است.(1)

ابوسعید رارانی

ابوسعید رارانی، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(2) راران از روستاهای جی اصفهان است.

میرزا ابوسعید مشکی

میرزا ابوسعید مشکی، عالم فاضل حکیم، از خاندان مشکی اصفهان است. میرزا معزّالدّین بن میرزا حسن تبریزی متوفّی 1183ق در علوم معقول و منقول نزد او در اصفهان به تلمّذ پرداخته است.(3) خاندان معروف به «مشکی» از خانواده های معروف اصفهان، و عموما از بازرگانان و فضلاء این شهر می باشند، و قریب سی صد سال در این شهر به نیکی و خوش نامی شهرت دارند.

ابوسعید نقّاش

ابوسعید محمّد بن علیّ بن عمرو بن مهدی نقّاش اصفهانی حنبلی از حفّاظ حدیث، در طلب حدیث به بغداد، کوفه، مرو، جرجان، هرات، دینور، حجاز، همدان و نهاوند سفر کرده، و مدّتی طولانی در نیشابور اقامت گزیده است. وی از هجیمی و شافعی و طبقه آنان حدیث نوشته، و عمر را به املاء و قرائت حدیث و تألیف گذرانده، و در 8 رمضان 414ق وفات


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص388؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1017؛ آثار ایران، ج4، ص257.
2- محاسن اصفهان، ص30.
3- الذّریعه، ج9، ص1068، خزانه عامره، ص429؛ الکواکب المنتشره، ص315؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص944.

ص: 278

یافته است. این کتاب ها از او است: 1. طبقات الصّوفیه 2. القضاء والشّهود.(1)

ابوسهل کحّال

ابوسهل کحّال، از اطبّاء اصفهان بوده، و در حکمت نیز دستی داشته، مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم بر عصر خویش ذکر نموده است.(2)

ابوشجاع اصفهانی

ابوشجاع اصفهانی، از مردمان نیکوکار قرن پنجم هجری بوده، و در سال 446ق برج چهل دختران در دامغان را بنا نموده که تاکنون به صورت اوّلیه خود باقی است.(3)

ابوشجاع اصفهانی

شهاب الدّین ابوشجاع احمد بن حسین بن احمد اصفهانی، از فقهاء و محدّثین شافعی در قرن پنجم هجری است، در سال 533ق متولّد شد، و در آن جا به تحصیل پرداخت. [وی بیش از چهل سال به تدریس فقه پرداخت]. وفات او در سال 593ق اتّفاق افتاده است. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. غایة الاختصار، در فقه شافعی [که در«لیدن» هلند به چاپ رسیده است، و بسیاری از دانشمندان شافعی بر آن کتاب، حواشی و شرح نوشته اند] 2. شرح اقناع ماوردی.(4)[حاجی خلیفه نامش را حسین بن احمد و وفاتش را سال 488ق در ذیل عنوان غایة الاختصار آورده که یقینا اشتباه است].(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2؛ سیر اعلام النّبلاء، ج17، ص307؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص246؛ الاعلام، ج7، صص160 _ 161؛ محاسن اصفهان، ص29؛ میزان الاعتدال، ج3، ص203.
2- محاسن اصفهان، ص34.
3- جغرافیای تاریخی دامغان، ص19.
4- معجم المطبوعات، ج1، ص398؛ دانشنامه ایران واسلام، ج8، ص1057؛ مشاهیر دانشمندان اسلام، ج1، ص196.
5- کشف الظّنون، ج2، ص1189.

ص: 279

ابوشجاع اصفهانی

ابوشجاع زاهر بن رستم بن ابی الرّجاء اصفهانی، از محدّثین سده ششم هجری بوده، مدّتی در مکّه معظّمه، مجاورت اختیار نموده، سپس به بغداد رفته، و در آن جا به سال 607ق وفات یافته است. کتاب نزهة النّاظر از تألیفات او است.(1)

ابوالشّرف اصفهانی

قاضی ابوالشّرف اصفهانی، عالم فاضل و محدّث فقیه، از دانشمندان قرن یازدهم هجری بوده، از ملاّدرویش محمّد بن حسن عاملی روایت می کند. ملاّمحمّدتقی مجلسی نیز از ابوالشّرف روایت نموده است. محدّث نوری به نقل از امل الآمل نام وی را «ابواشرف» ضبط نموده، و او را از شاگردان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی دانسته است. ظاهرا در نسخه ای از امل که به نظر مرحوم محدّث نوری رسیده، اغلاطی راه یافته است.(2)

ابوالشکر حرّانی

ابوالشّکر حمد بن ابوالفتح بن ابوبکر حرّانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن حسین خیّاط، ابوالقاسم عبدالرّحمان بن ابی عبداللّه بن منده و ابوالمظفّر محمود بن جعفر الکوسج حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی در اصفهان احادیث او را نوشته، و روایت نموده است. ابوالشّکر در رجب 543ق وفات یافت.(3)

ابوالشّیخ ابهری

ابوجعفر محمّد بن حسین بن ابراهیم بن زیاد بن عجلان ابهری اصفهانی معروف به «ابوالشّیخ» از محدّثین قرن سوم هجری.


1- هدیة العارفین، ج1، ص372.
2- ریاض العلماء، ج2، ص463؛ نجوم السّماء، ص216؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص141 _ 142؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص8.
3- معجم البلدان، ج2، ص236.

ص: 280

در بغداد ساکن بوده، و همان جا در سال 286ق وفات یافته است. از حسن بن محمّد بن اسید ابهری، محمّد بن موسی حروثی، ابوبکر اثرم و حسن بن محمّد زعفرانی روایت می نمود، و ابوبکرمحمّد بن عبداللّه شافعی از او استماع حدیث نموده است.(1)

حافظ ابوالشّیخ اصفهانی

حافظ ابوالشّیخ اصفهانی، ابومحمّد بن عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان، از بزرگان محدّثین اصفهان است. در حدود سال 273ق متولّد شد، و از ابراهیم بن سعدان، ابن ابی عاصم، ابوالعبّاس هروی، عبداللّه بن محمّد بن زکریّا، عمر بن احمد بن اسحاق اهوازی و محمّد بن اسید روایت نموده است.ابوبکر بن حارث، حافظ ابونُعیم اصفهانی، محمّد بن احمد بن شاکر مؤذّن و ابواحمد بن علی مؤدّب مکفوف از او استماع حدیث نموده اند. صاحب عنوان، حدود شصت سال در اصفهان حدیث گفته، و سرانجام در سال 369ق در سن 96 سالگی وفات یافته است. کتب زیر از او است: 1. الثّواب الاعمال الزّکیة 2. السّنن المعظّمه و الاخلاق النّبویّة 3. طبقات المحدّثین باصفهان 4. طبقات اهله 5. العظمة.(2)

ابوصالح اصفهانی

حافظ ابوصالح عبدالرّحمان بن سعید اصفهانی بغدادی، از بزرگان محدّثین به شمار می رود، و از عبدالرّحمان بن رسته اصفهانی و ابومسعود رازی اخذ حدیث نموده، در جمادی الآخر سال 334ق در بغداد از دنیا رفته است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص228؛ الانساب، ج1، ص106؛ معجم البلدان، ج1، ص84؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص111.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص90؛ کشف الظّنون، ج1، صص437 و 441؛ ریحانة الادب، ج7، صص155 _ 156؛ اللّباب، ج1، صص404 _ 405؛ طبقات المفسّرین، ج1، صص240 _ 241؛ الاعلام، ج4، ص264؛ معجم المؤلّفین، ج6، ص114؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «عبداللّه»، ص75 قابوس نامه، ص288.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص113؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص410 _ 411.

ص: 281

میر ابوصالح اعرجی اصفهانی

میر ابوصالح بن امیر عبدالرزّاق اعرجی حسینی سبزواری اصفهانی، از اجلّه سادات عظام و بزرگان علماء اعلام، و از علمای معتبر زمان خود بوده، و حاج محمّدابراهیم کلباسی در طفولیّت، در خدمت پدر خود، حضور او را درک نموده است؛ بنابراین، صاحب عنوان از اعلام قرن دوازدهم هجری می باشد.(1)

شیخ ابوصالح اصفهانی

شیخ ابوصالح بن ابوتراب اصفهانی، عالم فاضل، فقیه متبحّر از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. پدرش از شاگردان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی است، و شاید خود او هم از شاگردان علاّمه مجلسی باشد. وی در سال 1115ق وفات یافته است.(2)

حاج ابوطالب

حاج ابوطالب، از نیکوکاران اصفهان است. وی بانی مسجد معروف به «مسجد حاج طالب» واقع در محلّه دروازه نو سنبلستان است. این مسجد از مساجد درجه دوم اصفهان است، هیچ گونه اثر تاریخی ندارد، و احتمالاً از مساجد عهد قاجاریّه است، و یا در این عهد، تعمیر شده است.(3)

میرزا ابوطالب اصفهانی

میرزا ابوطالب اصفهانی، عالم فاضل ادیب، در اصفهان ساکن، و به تدریس ادبیّات عرب مشغول، و ظاهرا ساکن محلّه خواجوی اصفهان بوده است. او تحصیلات خود را در عتبات عالیات، نزد سیّدعلی طباطبایی صاحب ریاض انجام داده است. اثر مشهور او حاشیه بر بهجة المرضیّة در شرح الفیّه است که در سلخ جمادی الثّانی 1223ق ازتألیف آن


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص266.
2- اعیان الشّیعه، ج6، ص283؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص142؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، صص10 _ 11.
3- آثار ملّی اصفهان، صص73 و 733.

ص: 282

فراغت یافته است. نسخه ای ارزشمند از این کتاب به خطّ سیّدمحمّد حسن بن سیّدمحمّدتقی موسوی اصفهانی به سال 1239ق موجود است که کاتب نوشته است: مؤلّف کتاب در دو سال قبل (یعنی سال 1237ق) در راه مکّه وفات یافته است. از کتاب شرح بهجة المرضیّة نسخه های خطّی متعدّدی موجود است. هم چنین بارها چاپ شده است، و ازجمله یک بار نیز در سال 1297ق به طبع رسیده است.(1)

میرزا ابوطالب اصفهانی

میرزا ابوطالب اصفهانی، برادرزاده صاعدای اصفهانی، از فضلاء اصفهان در قرن دوازدهم هجری بوده است. از آثار او مجموعه ای است حاوی 9 کتاب به تاریخ 1171 با یادداشت میرزا ابوطالب که به شماره 2669 در کتابخانه مجلس شورای ملّی تهران موجود است.(2)

میرزا ابوطالب اصفهانی

میرزا ابوطالب اصفهانی، ادیب فاضل، مؤلّفِ رساله ای در صرف به فارسی، نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 1/600 موجود است.(3)] شاید او همان مؤلّف حاشیه بر بهجة المرضیّه باشد که شرح حال او در این کتاب آمده است].

میرسیّدابوطالب امامی

میرسیّدابوطالب امامی اصفهانی، از علمای معتبر اصفهان در عهد شاه تهماسب صفوی بود، و تولیّت امام زاده زین العابدین معروف به درب امام را بر عهده داشت(4)، و در معقولات و


1- محیط ادب، مقاله استاد حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی، صص239 _ 247؛ الذّریعه، ج6، ص29؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص183؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص448؛ الکرام البرره، ج1، ص39؛ مکارم الآثار، ج4، ص1061؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، صص304 _ 305؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص313؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص162.
2- فهرست مجلس، ج8، ص425.
3- فهرست گوهرشاد، ص147.
4- اعیان الشّیعه، ج6، ص292؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص818؛ وقایع السّنین و الاعوام، ص489، ریاض العلماء، ج5، ص467.

ص: 283

حکمیّات، خود را از معاصرین، برتر می شمرده است.(1) وی جدّ سادات امامی اصفهان است.

سیّدابوطالب دهکردی*

سیّدابوطالب دهکردی بن آقابزرگ اصفهانی دهکردی، عالم فاضل خوشنویس هنرمند، در اصفهان نزد جمعی از علماء ازجمله حاج سیّدمحمّد نجف آبادی، حاج محمّدصادق مدرّس خاتون آبادی و آخوند گزی کسب فیض نمود، سپس به قم مهاجرت، و از درس حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی بهره گرفت. در نوشتن خطّ نسخ و نستعلیق نیز مهارت داشت.(2)

حاج ابوطالب اصفهانی

حاج ابوطالب بن ابوتراب اصفهانی، عالم فاضل محدّث ماهر، از دانشمندان اواخر عهد صفویّه است. وی از شاگردان علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی است، و نسخه های متعدّدی را به خطّ خود کتابت کرده که از آن جمله است: 1. استبصار، جلد سوم، که حواشی ملاّمحمّدتقی مجلسی، علاّمه مجلسی، میرزا رفیعا نایینی و دیگران را در آن آورده است، و نسخه را خود مقابله و تصحیح نموده، و در 26 ذی قعده 1113ق از این کار فراغت یافته است. 2. القواعد علاّمه حلّی که در 16 شعبان 1118ق از کتابت آن فارغ شده است. 3. تفسیر کشّاف، جلد سوم، که در سال 1100 کتابت آن را به پایان برده است. 4. تمهید القواعد که در سال 1118ق آن را کتابت نموده است. حاج ابوطالب تا سال 1118ق در قید حیات بوده، و وفاتش بعد از این سال است.(3)

شیخ ابوطالب مصطفایی*

شیخ ابوطالب مصطفایی نجف آبادی فرزند حاج ابراهیم عالم فاضل معاصر، در سال 1303ش درنجف آباد متولّد شد. پس از تحصیل در نجف آباد به اصفهان آمده، و نزد علمای


1- تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، ص239.
2- آیینه دانشوران، ص339.
3- الکواکب المنتشره، ص389؛ نجوم السّماء، ص167؛ تاریخ حزین ص17؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص140؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص8.

ص: 284

این شهر همچون شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ محمود مفید، میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، میرزا علی آقا شیرازی، آقا صدرالدّین کوپایی، حاج آقا سیّدحسین خادمی، ملاّهاشم جنّتی، سیّدعبدالحسین طیّب، شیخ مرتضی اردکانی، شیخ عبّاس ایزدی، شیخ ابراهیم امینی و آقا باقر تدیّن به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. ایشان سپس به قم رفت، و در درس آیات عظام بروجردی، امام خمینی، علاّمه طباطبایی، منتظری و هم چنین نورالهی حضور یافت. وی عاقبت به نجف آباد آمد، و به تبلیغ و ترویج دین و اقامه نماز جماعت و حلّ مشکلات شرعی مردم پرداخت. فرزند برومند او شیخ محمّدجواد مصطفایی در فروردین 1360ش در جبهه های جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.(1)

میرابوطالب طباطبایی

میرابوطالب بن میرابوالمعالی کبیر حسنی حسینی طباطبایی اصفهانی، عالم فاضل، در اصفهان نزد بزرگان و علمای شهر مشغول تحصیل بوده، و ازجمله از علاّمه مجلسی استفاده علمی نموده، و علاّمه، دو اجازه برای او نوشته، و او را بسیار ستوده است. مشارٌالیه برادر ابوالمعالی صغیر، جدّ صاحب ریاض المسائل است، و مادرش دختر آمنه بیگم (دختر ملاّمحمّدتقی مجلسی) و ملاّمحمّدصالح مازندرانی است.(2)

میرزا ابوطالب معین الشّریعه*

میرزا ابوطالب معین الشّریعه بن شیخ محمّد شریف دزفولی عالم فاضل، ساکن اصفهان، متوفّی در حدود سال 1372ق برابر با 15 مهر 1332ش، مدفون در تکیه مادرشاه زاده.


1- سیمای دانشوران (نجف آباد)، صص197 _ 198.
2- الکواکب المنتشره، ص394؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص11؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص14؛ الذّریعه ج11، ص14؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص336 _ 337؛ مرآت الاحوال، صص140 _ 141.

ص: 285

ابوطالب دارجانی

ابوطالب بن عبدالعظیم دارجانی اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. «دارجان» که آن را «دارگون» گویند از دهات لنجان می باشد. صاحب عنوان در 1225 کتاب شرح تحشیه قطب رازی موسوم به تحریر القواعد المنطقیّه را کتابت نموده، و این نسخه به شماره 727 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

شیخ ابوطالب زاهدی لاهیجی

شیخ ابوطالب زاهدی فرزند ملاّعبداللّه بن علیّ بن عطاء اللّه لاهیجی گیلانی، عالم فاضل محقّق، نسب وی به شیخ زاهد گیلانی عارف مشهور می پیوندد. در سال 1058ق در لاهیجان متولّد شد، و نزد ملاّحسن شیخ الاسلام لاهیجی به تحصیل پرداخت. در بیست سالگی به اصفهان آمد، و از محضر آقاحسین خوانساری و ملاّمحمّدرفیع یزدی مستفیض شد. او از راه شام، سفری به مکّه معظّمه نمود، به حج مشرّف شد، و در بازگشت در عتبات عالیات، مدّتی ساکن شد، و سرانجام به اصفهان آمد، و با دختر حاجی عنایت اللّه اصفهانی ازدواج کرد. در زهد و پارسایی، اعراض از دنیا و ترک مکروهات و سیّئات، از نوادر عصر خویش به شمار می رفته، و با وجود مقام والای علم و فضل، از تفاخر و خودنمایی پرهیز می نموده است.

وی در سال 1127ق در اصفهان وفات یافت، و جنب مزار عارف ربّانی ملاّحسین گیلانی (لبنانی) [تکیه صاحب روضات کنونی در تخت فولاد] مدفون گردید.

مشارٌالیه خطّ خوشی داشت، و بیش از هفتاد نسخه از کتابخانه خویش را خود کتابت نموده بود. کتابخانه اش بیش از پنج هزار عنوان کتاب داشته که اکثر آن ها را حاشیه زده، و تعلیقه نوشته بود. این کتاب ها از او است: 1. تفسیر آیه «قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبّی» 2. رساله در علم و تحقیق درباره آن 3. رسالة فی عمل المسبع و المتسع و الدّائرة، که فرزندش شیخ محمّدعلی حزین شرح نموده است. 4. شرح قول ارسطو «لِمَ صارَ ماء الْمَطَر حَفیفا» به


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص24.

ص: 286

فارسی که آن را نیز فرزندش شرح نموده است 5. شرح حدیث «عرفت اللّه بفسخ العزائم» که آن را فرزندش به فارسی ترجمه کرده است 6. رساله در حرکت که آن را نیز فرزندش شرح نموده است.(1)

ابوطالب شیروانی

میرزا ابوطالب شیروانی بنان السّلطنه فرزند میرزا عبداللّه خان روزنامه نگار و نویسنده اصفهانی در شوّال 1309ق در اصفهان متولّد شد، و در این شهر به تحصیل پرداخت، و مقطع متوسّطه را در مدرسه انگلیسی ها به پایان رساند. وی مدرسه رشدیّه را در اصفهان تأسیس نمود، و به عضویّت انجمن ولایتی اصفهان برگزیده شد. در ماجراهای مشروطه طلبان و مستبدّین خانه اش غارت شد، و خود به عتبات عالیات مهاجرت کرد. پس از بازگشت به اصفهان به انجام خدمات دولتی مشغول شده، و سرانجام در سال 1337ق روزنامه میهن را منتشر کرد. در دوره پنجم و ششم به عنوان نماینده شهرضا به مجلس شورای ملّی راه یافت.

میرزا ابوطالب طبیب اصفهانی

میرزا ابوطالب بن میرزا علی رضا بن میرزا محمّد علیّ بن میرزا کوچک بن حکیم داوود اصفهانی هندی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل، پدرانش همه از اطبّاء معروف اصفهان بوده اند. در اصفهان ساکن بود؛ ولی به خاطر خوابی که دید در مدرسه جنب حرم


1- تذکرة المعاصرین، حزین، صص42 _ 44 (مقدّمه)؛ تاریخ و سفرنامه حزین، صص148_ 151؛ ریحانة الادب، ج7، ص166؛ تاریخ علماء گیلان، ص42؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص297؛ مشاهیرگیلان، ج1، صص81 _ 83؛ الکواکب المنتشره، صص393 _ 394؛ دانشمندان خوانسار، صص112 _ 114؛ الذّریعه، مجلّدات مختلف؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص79؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص98؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص79.

ص: 287

مطهّر حضرت رضا علیه السلام در مشهد مقدّس ساکن گردید، و به طبابت پرداخت، و در ضمن آن، جزو خدمه آستان قدس رضوی گردید، و بالاخره به تولیّت آستان قدس رضوی مفتخر شد، و حدود 37 سال در این منصب شریف، به خدمت به آن آستان مبارک مشغول بود. وی عارفی سالک، و حکیمی قابل بود. سرانجام در سال 1216ق وفات یافت، و در حرم مطهّر مدفون گردید. اولاد و احفادش نیز راه پدر را ادامه دادند.(1)

ابوطالب اصفهانی

ابوطالب بن محمّدعلی اصفهانی، از خطّاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. وی نسخه ای از قرآن مجید (سوره انعام) را به خطّ نسخ در 1249ق کتابت نموده که به شماره 996 در کتابخانه مدرسه مروی تهران موجود است.(2)

هم چنین نسخه ای از سفینة النّجاة تألیف ملاّعلی اصغر قزوینی را به خطّ نسخ زیبا در رجب 1248 و شعبان 1250 کتابت نموده، نسخه به شماره 4570 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)

ابوطالب غوّاص قهفرخی

ابوطالب برجیس فرزند میرزا محسن متخلّص به «غوّاص»، شاعر ادیب فاضل کامل در سال 1250 خورشیدی [ج 1288 قمری] در قهفرخ متولّد شده، و در مولد خود، و سپس در اصفهان تحصیلات خود را به پایان رسانید تا به درجه اجتهاد نائل گردیده، و در علوم تربیت و ادب به درجه کمال رسید، و پس از تکمیل تحصیلات، به محلّ خود معاودت نمود.

او در قهفرخ، انجمن ادبی تأسیس کرد، و مدرسه ای به نام سعادت به همّت او تأسیس شد. بسیاری از شعرا و فضلای قهفرخ و چهارمحال از شاگردان او می باشند، و او بالاخره در سال 1363 قمری در قهفرخ وفات یافت، و همان جا مدفون شد.

[از او است:


1- مطرح الانظار، ج1، صص125 _ 126؛ مطلع الشّمس، ج2، ص704؛ الکرام البرره، ج1، ص43؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص79 _ 80؛ مکارم الآثار، ج2، ص573.
2- فهرست مدرسه مروی، ص59.
3- فهرست مرعشی، ج12، ص145.

ص: 288

از سرگذرد هرکه به کوی تو نهد پا ما بی سر و پا روی به صحرای تو داریم(1)]

ابوطالب تبریزی اصفهانی

میرزا ابوطالب بن حاج محمّد تبریزی اصفهانی معروف به «ابوطالب لندنی» ازجمله ادباء و شعرا و نویسندگان ساکن هندوستان. در شهرهای مختلف و ممالک خارجی همچون فرانسه، انگلیس، هلند و ممالک عثمانی در سال های 1212 و 1218 گردش نموده، چندین کتاب تألیف نموده است؛ از آن جمله: 1. خلاصة الافکار، در تذکره شعرای فارسی، در یک مجلّد بزرگ که در بین سال های 1205 _ 1207ق تألیف گردیده است. 2. رساله در علم اخلاق به فارسی 3. فنون خمسه طب 4. کافی در علم عروض و قوافی 5. لبّ السّیر و جهان نما، در تاریخ، به فارسی 6. مصطلحات موسیقی 7. مسیر طالبی فی البلاد الافرنجی در سفرنامه مشارٌالیه به ممالک اروپا 8. منتخب مسیر طالبی. کتاب مسیر طالبی را فرزندش میرزا حسنعلی سرپرستی کرده، و به چاپ رسانیده، و در سال های اخیر نیز در تهران تجدید چاپ شده است. در زمان ناصرالدّین شاه، دانشمندی به دستور سیف الملوک میرزا کتاب مسیر طالبی را مختصر نموده، و این نسخه (مختصر) به شماره 4279 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

میرزا ابوطالب فندرسکی

میرزا ابوطالب بن میرزا بیک فندرسکی اصفهانی، شاعرادیب منجّم محقّق مدقق فقیه محدّث حکیم. در اعیان الشّیعه(3) گوید: شاگرد آقاحسین خوانساری و محقّق سبزواری بوده است، و در ریحانة الادب به نقل از صاحب ریاض العلماء گوید: از تلامذه علاّمه مجلسی است، و با میرزا عبداللّه افندی معاصر و شریک درس بوده است.(4) صاحب اعیان الشّیعه او را نواده پسری میرفندرسکی نوشته؛ لکن علاّمه تهرانی می نویسد: امیرابوطالب بن میرزا بیک سبط امیرابوالقاسم فندرسکی و به گمان من، مادرش دختر امیرابوالفتح مشهور به میرِ


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص80.
2- تاریخ ادبیّات، هرمان اته، ص11؛ هدیة العارفین، ج1، ص243؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، ص573؛ فهرست آستان قدس رضوی، ج7، ص173؛ الذّریعه، ج22، ص434.
3- اعیان الشّیعه، ج6، ص294.
4- ریاض العلماء، ج5، صص500 _ 501؛ ریحانة الادب؛ تلامذة العلامة المجلسی، صص14 _ 15.

ص: 289

میران فرزند میرابوالقاسم فندرسکی می باشد.(1)

سال وفات او معلوم نیست؛ امّا تا سال 1100ق در قید حیات بوده است(2)، تألیفات بسیار دارد، و از آن جمله است: 1. بیان بدیع در صناعات بدیعیّه، مطبوع 2. ترجمه شرح لمعه به فارسی 3. توضیح المطالب شرح بر خلاصة الحساب 4. تکمله حمله حیدری (سروده باذل مشهدی) 5. حاشیه بر اصول کافی 6. حاشیه بر تفسیر بیضاوی 7. حاشیه بر شرح لمعه 8. حاشیه بر حاشیه خفری بر الهیات شفا 9. حاشیه بر معالم 10. حاشیه یا شرح بر شافیه ابن حاجب 11. دیوان اشعار 12. ساقی نامه 13. غزوات حیدری [شاید همان تکمله حمله حیدری باشد [14. المنتهی، در نجوم 15. مجمع البحرین، به فارسی 16. نگارخانه چین (مثنوی)

میرزا ابوطالب «حیات» اصفهانی

میرزا ابوطالب اصفهانی متخلّص به «حیات» فرزند میرزا نصیر، شاعر ادیب خطّاط منشی، در اصفهان در منصب استیفا به خدمات دیوانی اشتغال داشت، و خطّ شکسته را خوش می نوشت، و در فنّ انشاء، مهارت کامل داشت(3). سرانجام در سال 1135ق در اصفهان وفات یافت، و مدفون شد.(4)

[برخی از نویسندگان، تخلّص وی را «جناب» ذکر کرده اند که احتمالاً تصحیف شده «حیات»است؛ واللّه اعلم]. دیوان اشعارش بالغ بر دو _ سه هزار بیت بوده، این بیت از او است:

لب خواهش نگشودیم و از آن خشنودیم که مرادِ دو جهان قابل اظهار نبود

حاج ابوطالب تصنیف اصفهانی

حاج ابوطالب اصفهانی متخلّص به «تصنیف» شاعر ادیب، تجارت می نمود، و در زمره


1- الذّریعه، ج4، ص105.
2- الذّریعه، ج4، ص105.
3- احوال و آثارخوشنویسان، ج4، ص1241.
4- تذکره المعاصرین، حزین، ص194 و نیز ر. ک: الذّریعه، ج9، ص205؛ تذکره غنی، ص38؛ ریحانة الادب، ج1، ص430؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص167 و 457؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «جناب»، ص108.

ص: 290

شعرای شعرای شاه سلیمان صفوی بود، به هندوستان مهاجرت کرد، مؤلّف الذّریعه فرماید: به گمان من، وی همان تصنیف خوانساری می باشد.(1)

ابوطالب «زهره» بروجنی

ابوطالب زهره، از اخلاف دفتری بروجنی است. در سال 1298 خورشیدی در بروجن متولّد، و سپس در شهررامهرمز به کسب و کار مشغول شد. گاهی برحسب اقتضای حال، اشعاری می سرود، از او است:

[قصد قتلم گر کنی خنجر مخواه کار صد خنجر کند ابروی تو(2)]

ملاّابوطالب فخرالواعظین چهارسوقی

حاج ملاّابوطالب چهارسوقی ملقّب به «فخرالواعظین»، واعظ کامل و فاضل جامع، از فضلای اهل منبر اصفهان بود.

در سال 1339 وفات یافت، و در یکی از حجرات تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد.(3)

ملاّابوطالب قزوینی

ملاّابوطالب قزوینی اصفهانی، عالم فاضل از دانشمندان ماهر در علوم غریبه در قرن سیزدهم هجری بوده است. از آثار او است:

1. رساله ای در نسبت بین حروف 2. فرائد الدّرر فی علم اللّوح و القدر، در جفر [که نسخه های متعدّدی از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی موجود است].(4)


1- الذّریعه، ج9، ص172؛ تذکره غنی، ص32.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص228.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص197؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص162؛ نقباءالبشر، ج1، ص47؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص82.
4- الکرام البرره، ج1، ص40؛ الذّریعه، ج16، ص134 و ج24، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص163؛ فهرست آستان قدس، ج10، صص263 _ 264 و ج15، صص430 _ 431؛ فهرست مرعشی، ج13، ص314.

ص: 291

ملاّابوطالب لواسانی

ملاّابوطالب لواسانی، عالم فاضل. در علوم مختلف، خصوصا ریاضیات و جفر و اعداد استاد بود. سال ها در مدرسه نیماورد ساکن بوده، و در حدود سال 1260ق وفات یافته است.(1)

ابوطالب مذهّب اصفهانی*

ابوطالب مذهّب اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. در تذهیب، و ازجمله تزیینات گل و بوته و زرافشان و تشعیر، استادی کامل بوده، و در عهد فتحعلی شاه قاجار می زیسته است. سال فوتش به دست نیامد.

وی پدر شاعر هنرمند و نقّاش تذهیب کار، میرزامحمّدعلی مذهّب، متخلّص به «بهار» و «فرهنگ» می باشد.(2)

حکیم ابوطاهر

حکیم ابوطاهر از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری، و معاصر با مافرّوخی است. مافرّوخی وی را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، اطبّاء و منجّمین عصر خویش می آورد.(3)

ابوطاهر اصفهانی

ابوطاهر سعید بن محمّد بن ابی طاهر بن عبدالواحد صفّار اصفهانی تیمی، از محدّثین اصفهان است.(4)

ابوطاهر اصفهانی

ابوطاهر سهل بن محمّد بن ازهر اصفهانی، از فقهاء و محدّثین قرن سوم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از یونس بن حبیب حدیث شنیده؛ امّا از او حدیثی نقل نشده است. وی در سال 286ق وفات یافت. فرزندش علیّ بن سهل از صوفیان معروف اصفهان در آن


1- جغرافیای اصفهان، ص83؛ الکرام البرره، ج1، ص40؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص163.
2- هنر قلمدان، ص111.
3- محاسن اصفهان، ص35.
4- ذیل کشف الظّنون، ص40.

ص: 292

روزگار بوده است.(1)

ابوطاهر بن ثابت

ابراهیم بن ثابت از دانشمندان قرن پنجم هجری است.

وی معاصر مافرّوخی است، و مافرّوخی او را جزو دانشمندان فلاسفه، ریاضی، طبّ و نجوم آورده است.(2)

ابوطاهر ثقفی

ابوطاهر بن محمود بن احمد بن محمود ثقفی از محدّثین اصفهان است. وی از ابوالعبّاس احمد بن عبدالرّحمان بن یوسف اسدی اعرج و ابوبکر بن مقری روایت می کند.

ابوالفضل جعفر بن عبدالواحد بن محمّد بن محمود نوه برادرش از او روایت نموده است.(3)

ابوطاهر خیّاط

ابوطاهر خیّاط، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ متقدّم بر عصر خود می آورد.(4)

ابوطاهر فرقدی

ابوطاهر فرقدی از محدّثین اصفهان است.

مافرّوخی ن_ام او را در ردیف دانشمن_دان حدیث و کلامِ متقدّم بر عصر خود آورده است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص339.
2- محاسن اصفهان، ص35.
3- التّحبیر، ج1، ص162.
4- محاسن اصفهان، ص31.
5- محاسن اصفهان، ص31.

ص: 293

ابوطاهر قمی

ابوطاهر کمج قمی، از شعرای قرن پنجم هجری است. وی معاصر مافرّوخی بوده، و به عربی شعر می سروده است.(1)

ابوعامر جرواءانی

ابوعامر جرواءانی اصفهانی، ادیب شاعر، از اهالی محلّه جرواءان اصفهان بوده، و به عربی شعر می سروده، و در قرن سوم هجری می زیسته است. حمزه اصفهانی این شعر را از او نقل نموده است:

سقی اللّه جیّا انّ جیّا لذیذه من الغیب ما یسری لها ثمّ یبکر

فلابقه فی اللّیل یؤذیک لسعها لنوم و لابرغوثة حین تسهر

و ماء کایاها زلال کأنّه إذا ما جری فی الخلق ثملجٌ و سکر(2)

ابوالعبّاس خوزانی

ابوالعبّاس خوزانی از ادبای اصفهان به شمار می رود. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ مقدّم بر عصر خود ذکر می کند.(3)

ابوالعبّاس ضبّی

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم ضبّی، ملقّب به «کافی الاوحد»، شاعر، ادیب و دانشمند قرن چهارم هجری. [وی از صاحبان و پرورش یافتگان صاحب بن عبّاد بود، و صاحب به او اعتقاد تامّ و تمام داشت، و پس از فوت صاحب، این ابوالعبّاس بود که بر جنازه استاد، نماز گزارد.

در سال 385ق پس از فوت صاحب بن عبّاد به شراکت ابوعلی خطیر اصفهانی وزارت


1- محاسن اصفهان، ص33.
2- محاسن اصفهان، ص5.
3- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 294

فخرالدّوله دیلمی را برعهده گرفت. پس از مرگ فخرالدّوله وزارت مجدالدّوله پسر او را نیز عهده دار بود تا این که سیّده، مادر مجدالدّوله او را به مسموم کردن برادر متّهم ساخت، و دویست هزار دینار برای مراسم تعزیت و سوگواری مطالبه نمود. ابوالعبّاس به ناچار به بدرالدّین حسنویه امیر جبال پناه برد، و در سال 392 در بروجرود وفات یافت. پسرش سعد بن احمد جنازه پدر را به کربلا داد، و با مساعی شریف ابواحمد (پدر شریف رضی) در آن آستان متبرّک در خاک آرمید.

ابوالعبّاس ضبّی مردی نیکوکار و فرهنگ دوست بود، و آثار خیریّه بسیار از خود به جای نهاد. مافرّوخی اشاره می کند که ابوالعبّاس ضبّی کتابخانه ای ارزشمند در مسجد عتیق اصفهان بنا کرد که حاوی هزاران نسخه نفیس ادبی، فقهی، حدیثی، فلسفی، ریاضی، هیأت، منطق، تاریخ و علوم طبیعی بود، و آن را وقف فضلاء و دانشمندان نموده بود. فهرستی که از کتاب های کتابخانه فراهم شده بود، بالغ بر سه جلد ضخیم می شد. متأسّفانه در سال 515ق فداییان اسماعیلی، مسجد جامع اصفهان را به آتش کشیدند، و آن کتابخانه بزرگ، با هزاران کتاب نفیس موجود در] مخزن آن را در آتش کینه خود سوختند.

وی در سرودن اشعار عربی از اساتید ارجمند عهد خود بوده، و در غزل و قصیده، اشعاری شیوا می سروده است. او اشعاری در مدح ائمّه شیعه دارد، و در کتاب الغدیر نمونه ای از غدیریّه او را آورده است].

ابوعبداللّه ابرقویی

ابوعبداللّه ابرقویی(1) از ادباء و دانشمندان ساکن اصفهان است.

مافرّوخی نام او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاءِ مقدّم بر عصر خود آورده است.(2)

ص: 295

ابوعبداللّه اصفهانی

ابوعبداللّه اصفهانی معروف به «شافعی» از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 381ق وفات یافت.(3)

ابوعبداللّه اصفهانی

ابوعبداللّه اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم هجری است، در شام ساکن بوده، و در علم و ادب، شاگرد ابوالعلاء معرّی است. معرّی بر حسب خواهش او بعضی از ابیات مشکل کتاب سقط الزّند را شرح کرده، و آن را ضوء السّقط نامیده است. معروف شده که ضوء السّقط را ابوزکریّا بن خطیب تبریزی (421 _ 502ق) تألیف نموده، حال آن که این کتاب، از تألیفات ابوالعلاء معرّی است، و خطیب تبریزی ضوء السّقط را شرح و تکمیل نموده است.(4)

ابوعبداللّه اصفهانی

ابوعبداللّه بن یوسف اصفهانی، از محدّثین به شمار می رود. از ابوبکر عمر بن محمّد صاحب کتّانی روایت می کند، و حافظ ابوبکر احمد بن حسین از او استماع حدیث نموده است.(5)

ابوعبداللّه انداآنی

ابوعبداللّه اندآآنی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، و مقدّم بر عصر خود دانسته است.(6)

[انداآن از قریه های ماربین بوده است، و اکنون یکی از محلّه های سده (خمینی شهر) به شمار می رود].


1- یتیمة الدّهر، ج3، صص118 _ 127؛ ترجمه محاسن اصفهان، ص63؛ الذّریعه، ج9، ص625؛ الغدیر، ج4، صص101 _ 110؛ معجم الادباء، ج1، ص65؛ دائرة المعارف تشیّع، ج1، ص419؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص245؛ تاریخچه اوقاف اصفهان، ص34.
2- محاسن اصفهان، ص32.
3- تبیین کذب المتفری، ص197.
4- نشریّه دانشکده ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، سال 11 و 12، ص180.
5- تبیین کذب المفتری، ص424.
6- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 296

ابوعبداللّه بادی

ابوعبداللّه بادی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی وی را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء دانسته، و او را از متقدّمین بر عصر خود بر شمرده است.(1) [باد از قرای نطنز، و اکنون به نام بادرود معروف است].

ابوعبداللّه برقی

ابوعبداللّه برقی، از بزرگان قرن سوم هجری، و خواهرزاده احمد بن محمّد بن خالد برقی محدّث معروف است. از قم به اصفهان آمده، و در این شهر ساکن گردیده است.(2)

ابوعبداللّه خطیب

ابوعبداللّه خطیب اصفهانی معروف به اسکافی، ادیب، لغوی، نحوی، از ادبای قرن چهارم و پنجم هجری است. وی شعر عربی را فصیح و بلیغ می سروده است. در ری از مصاحبان صاحب بن عبّاد بوده، و در آن شهر، منصب خطابت را بر عهده داشته است. تألیفاتی دارد که از آن جمله است: 1. درة التّنزیل، در آیات متشابهه، مطبوع در مصر 2. شواهد سیبویه 3. الغرّة 4. غلط کتاب العین جاحظ 5. لطف التّدبیر 6. مبادی اللّغة العربیّة، مطبوع در مصر، 7. نقد الشّعر. وی در سال 427ق وفات یافته است.(3)

ابوعبداللّه طبری

حافظ ابوعبداللّه طبری، از اکابر فقهاء و محدّثین عامّه است. در سال 495ق در اصفهان وفات یافته است.(4)


1- محاسن اصفهان، ص32.
2- معجم البلدان.
3- محاسن اصفهان، ص31؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص251.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص747.

ص: 297

ابوعبداللّه فقیه

ابوعبداللّه فقیه، از دانشمندان اصفهان در اوایل قرن پنجم هجری است. وی متصدّی امور رصدی که بر امر علاءالدّوله کاکویه فرمانروای اصفهان، و به وسیله شیخ الرّییس ابوعلی سینا در اصفهان قرار بود انجام گیرد، بوده است.(1)

ابوعبداللّه قاینی

ابوعبداللّه قاینی، ادیب اصفهانی، از ادبای ساکن اصفهان است. او را اصمعی کوچک می گفته اند، و در حسن قضا مشهور بوده است.(2)

ابوعبداللّه معصومی

ابوعبداللّه محمّد بن احمد معصومی، حکیم، فیلسوف و طبیب دانشمند قرن پنجم هجری. از اهالی اصفهان و از شاگردان ابن سینا بوده، و استاد، درباره او گفته است: «ابوعبداللّه منّی بمنزلة ارسطاطالیس من افلاطون». ابوعبداللّه از فاضل ترین شاگردان ابن سینا است، و از طرف او، پاسخ ایرادهای ابوریحان بیرونی را داده است. او سال ها پس از وفات ابن سینا در اصفهان به تدریس حکمت و طب مشغول بوده، و سرانجام در سال 450ق وفات یافته است. برخی نوشته اند که او به دستور سلطان محمود غزنوی کشته شده است که صحیح نیست؛ چراکه سلطان محمود در سال 421ق مُرده، و عبداللّه معصومی، حدود سی سال پس از مرگ محمود از دنیا رفته است.

کتب زیر از تألیفات او است: 1. جواب هیجده مسأله که ابوریحان از ابن سینا کرده، و استاد، جواب آن را بدو حواله نموده است. 2. رساله ای در حفظ الصحّه 3. شرح کلمات المتقدّمین از حکماء 4. مفارقات عقلیّه 5. رساله در منطق و غیره.(3)


1- درّة الاخبار، ص39.
2- بهارستان (آیتی)، ص183.
3- ترجمه نزهة الارواح، ص387، مطرح الانظار، ج1، صص128 _ 129؛ ریحانة الادب، ج5، صص344 _ 345؛ فرهنگ معین، ج6، ص1999؛ تاریخ ادبیّات، صفا، ج1، ص319؛ الاعلام، ج7، ص103؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابوعبداللّه»، ص614؛ ادباء الاطبّاء، ج1، ص26؛ درّة الاخبار، ص60؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص458، نامه دانشوران، ج2، ص569؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص167 _ 168.

ص: 298

ابوعبداللّه ملنجی

ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن سالم بن عبداللّه قرشی ملنجی، از محدّثین اصفهان معروف به «ابن شاوال» وی در قرن چهارم هجری می زیسته، و از اهالی روستای «ملنجه» اصفهان بوده است. از حسن بن عرفه و علیّ بن داوود قنطاری و دیگران روایت نموده است.(1)

ابوعبداللّه وَعِلی

ابوعبداللّه وَعِلی از دانشمندان اصفهان و از اهالی قریه وعل (به فتح واو، و کسر عین) است. از آثار او قصیده ای است در موضوع باطل بودن حیله در طلاق و ربا، و آن را طاهر بن یحیی یمنی رد کرده است به کتاب الاحتجاج الشّافی، بردّ علی المعاند فی طلاق التّنافی(2). [شرح حال ابوبکر وَعِلی را در صفحات قبل آورده ایم].

ابو عبید جوزجانی

شیخ ابوعبید عبدالواحد جوزجانی، از اهالی جوزجان خراسان، و از شاگردان مخصوص شیخ الرّییس ابوعلی سینا است.] وی در سال 403ق در گرگان به خدمت استاد رسیده، و از محضر او بهره علمی برده، و تا آخر عمر استاد (سال 428ق) در سفر و حضر، در خدمت او بوده، و پس از وفات او، شرح حال خودنوشتِ استاد را تکمیل نموده است]. در مدّت شانزده سال اقامت ابن سینا در اصفهان (412 _ 428) او نیز در اصفهان بود، و پس از آن که علاءالدّوله کاکویه، شیخ الرّییس را مأمور تأسیس رصدخانه نمود، شیخ نیز شاگردش ابوعبید را مأمور تهیّه آلات رصدی و استخدام اهل فن گردانید، و او هشت سال


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص262؛ محاسن اصفهان، ص29.
2- کشف الظنون، ج1، ص15.

ص: 299

صرف این امر نمود.(1)

ابوعبید ضراب

ابوعبید معروف به ضرّاب، از ادبای اصفهان است.

مافرّوخی وی را در عداد دانشمندان صرف و نحو انشاء ذکر کرده، و او را مقدّم بر عصر خویش دانسته است.(2)

ابوالعزّ اصفهانی

ابوالعزّ اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است، و شاید قرن پنجم را نیز درک نموده باشد. حسین بن محمّد بن بزری صیرفی (متوفّی 423ق در مصر) از او روایت می کند.(3)

ابوالعلاء اصفهانی

ابوالعلاء احمد بن محمّد بن فضل حافظ اصفهانی، از دانشمندان اصفهان است. یاقوت در ضمن شرح حال سیّدمرتضی علم الهدی (متوفّی 436ق) ذکری از او می نماید، و گوید: شیخ ابوالفضل محمّد بن طاهر مقدسی گفت: شنیدم از کیا ابی الحسین عیسی بن حسین علوی زیدی در موقعی که شاعری نزد او آمده، و اشعاری در مدحش گفته بود، و نزد مردم به من و سیّد مرتضی به یک گونه نظر می کنند، و توقّع دارند، و حال آن که عوائد املاک سیّد، بیست و چهار هزار دینار در سال است، و من از عوائد املاکی که متعلّق به خواهرم می باشد، زندگی می نمایم، و مرا غیر از این، راهِ معیشتی نیست.


1- مقالات ادبی، استاد همایی، صص46 و 79؛ درّة الاخبار، ص39؛ غزالی نامه، ص318؛ الکامل، ج8، ص245.
2- محاسن اصفهان، ص33.
3- میزان الاعتدال، ج1، ص256.

ص: 300

ابوالعلاء سروی

ابوالعلاء سروی، از بزرگان اصفهان در قرن چهارم هجری بوده، و صاحب بن عبّاد اشعاری جهت او سروده است که هفت بیت آن را مافرّوخی در کتاب خود نقل نموده است؛ ازجمله این بیت:

ابا العلاء الا بشر بمقدمنا فقد وردنا علی المهریّة القود(1)

ابوالعلاء فرسانی

ابوالعلاء فرسانی از محدّثین اصفهان است. سلفی از او روایت می کند.(2)

ابوالعلاء نیشابوری

قاضی ابوالعلاء نیشابوری، از فقهای عامّه بوده، و در اصفهان به قضاوت می پرداخته است. وی به دست اسماعیلیان در سال 499ق در اصفهان کشته شد.(3)

ابوعلی اردستانی

ابوعلی اردستانی، از ادبای اصفهان است.

مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو، و لغت و انشاء که مقدّم بر عصر خود می زیسته اند یاد کرده است.(4)

میرزا ابوعلی «هاتف» اصفهانی*

میرزا ابوعلی اصفهانی متخلّص به «هاتف» شاعر ادیب، در کودکی در معیّت پدر به هندوستان رفت، در فنون ادب نزد میرمحمّد افضل ثابت و میرشمس الدّین فقیر دهلوی تحصیل کرد، سپس مورد توجّه بزرگان و امیران هندوستان واقع [شد]، و مورد اقدام و اعزاز


1- محاسن اصفهان، ص14.
2- میزان الاعتدال، ج2، ص13.
3- تاریخ تشیّع در ایران، ص332.
4- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 301

آنان قرار گرفت، در اواخر قرن دوازدهم هجری در آن سرزمین وفات یافت. از او است:

فارغ ز بد و نیک جهانم که خیالش یک دم نگذارد که به فکر دگر افتم(1)

ابوعلی بادی

ابوعلی بادی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را از دانشمندان متقدّم که در علوم صرف و نحو و لغت و انشاء، مهارت داشته اند دانسته است.(2)

ابوعلی بغدادی

ابوعلی بغدادی، ساکن اصفهان بوده، و در کلام و حدیث مهارت داشته است. مافرّوخی او را از دانشمندان مقدّم بر عصر خویش دانسته است.(3)

ابو علیّ بن دیزویه

ابوعلیّ بن دیزویه، از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان فلسفه، ریاضی، طبّ و نجوم که معاصر بوده اند آورده است.(4)

ابوعلیّ بن سهلویه

ابوعلیّ بن سهلویه، از ادبای اصفهان بوده، و مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین آورده، و او را از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء دانسته است.(5)

ابوعلی حدّاد

شیخ ابوعلی حسن بن احمد بن حسن بن احمد بن محمّد بن مهره اصفهانی معروف به «ابوعلی حدّاد» از مشایخ علم قرائت و تجوید در اصفهان بوده، در سال 419 متولّد


1- گلزار جاویدان، ج3، ص172؛ الذّریعه، ج9، ص1283.
2- محاسن اصفهان، ص32.
3- محاسن اصفهان، ص30.
4- محاسن اصفهان، ص35.
5- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 302

[شده]، و 25 ذی الحجّه 515ق وفات یافته است.(1)

[تألیفاتی داشته است از آن جمله است: 1. تاریخ اصفهان 2. معرفة الصّحابه 3. علوم الحدیث 4. کتاب الخلفاء الرّاشدین 5. الجوامع الکلم 6. الفرائض 7. الثّقلاء 8. کتاب المحبّین مع المحبوبین(2)].

برخی از شاگردان و راویان از ابوعلی حدّاد عبارت اند از: ابوالمحاسن سعد بن محمّد بن حسین هراسی، ابومنصور شهردار بن شیرویه بن شهردار بن شیرویة بن فناخسرو دیلمی همدانی، ابوالخیر عبدالهادی بن علی، ابوروح عباد بن احمد، ابوالمجد فخرآور بن شهفور رازی، ابومحمّد کامل (محمود) بن ختلع لتوری اصفهانی، ابوغالب لیث بن هبة اللّه صالحانی، سیّدابوالقاسم منصور بن محمّد بن محمّد هراتی(3) و ابوجعفر محمّد بن احمد صیدلانی.

ابوعلی رستمی

ابوعلی احمد بن محمّد بن رستم بن طیّار قرشی طهرانی مدینی اصفهانی معروف به ابوعلی رستمی یا ابوعلی کاتب از ادباء و دانشمندان و دولتمندان قرن سوم و چهارم هجری.

وی حکمران اصفهان، و دارای ثروت و املاک فراوان در اصفهان و اطراف بوده است، ازجمله قصر معروفی که ابن حوقل به آن اشاره کرده، و حمّامی که در سال 323 مردوایج در آن به قتل رسید، و باغ معروف به «باغ رستم». وی با شاعر توانمند زبان عربی ابوالحسن محمّد بن احمد بن طباطبا مؤلّف عیار الشّعر، معاشر و مصاحب بوده، و مناظره ها داشته که در کتاب المحاضرات از آن ها یاد شده است.

وی دختری به نام فاطمه داشته که آن را به ازدواج ابی الحسین علی الشّهاب فرزند ابوالحسن محمّد، که از او یاد کردیم در آورده، وقف نامه ای تنظیم، و اموال و املاک خود را


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص483؛ التّحبیر، ج1، ص177.
2- الاعلام، ج2، ص159.
3- التّحبیر، ج1 و 2 صفحات مختلف.

ص: 303

طیّ این وقف نامه در سال 316ق به داماد و نوادگان خود سپرده است.

ابوعلی در زمان خود به تعمیر مسجد جامع عتیق اصفهان پرداخته، و آن را وسعت داده است. وی سرانجام در سال 321ق وفات یافت. حافظ ابونُعیم در کتاب خود می نویسد: از اسحاق بن جمیل و طبقه او استماع حدیث نمود؛ ولی تا زنده بود، حدیثی روایت نکرد.(1)

ابوعلی خطیر اصفهانی

ابوعلی خطیر اصفهانی، از دولتمردان قرن چهارم هجری است. پس از وفات صاحب بن عبّاد در سال 385ق فخرالدّوله وزارت را به ده هزار دینار به او فروخت، و دست او را در امر ملک بازگذاشت.

آورده اند که روزی عضدالدّوله از ابوعلی خطیر آزرده شد، و رسولی را به نزدیک او فرستاد، و شمشیر برهنه بدو داد، و گفت: «این را ببر، و در پیش او بند، و هیچ نگوی». آن رسول بیامد، و چنان کرد. چون تیغ نهاد، و چیزی نگفت، وزیر، قلمی سوی وی انداخت، و گفت: «جواب تو این است»، و بعد از آن، روی به کار عضدالدّوله آورد، و سپاه را بر وی بیرون آورد تا وی را دربند کردند، و پسر را به جای او نشاندند.(2)

ابوعلی سبط الوزراء

ابوعلی سبط الوزراء از ادبای اصفهان است.

مافرّوخی از او به عنوان یکی از دانشمندان متقدّم در صرف و نحو و لغت و انشاء یاد کرده است.(3)

ابوعلی صحّاف

ابوعلی صحّاف، از محدّثین اصفهان است، و احمد بن محمّد بن اشته مدینی از او


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص33؛ محاسن اصفهان، ص11 شرح روضات الجنّات، ج1، صص30 _ 31؛ تاریخ ا صفهان، جابری، صص110 و 193 _ 194؛ آتشکده اردستان، ج1، صص170 _ 173.
2- آثار الوزراء، ص202.
3- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 304

روایت نموده است.(1)

ابوعلی قزوینی

ابوعلی معروف به قزوینی از دانشمندان معاصر مافرّوخی مؤلّف محاسن اصفهان است. مافرّوخی او را در طبقه دانشمندان فلسفه، ریاضی، طبّ و نجوم آورده است.(2)

ابوعلی قمی

ابوعلی بن بنان قمی، از شعرای اصفهان در قرن پنجم و معاصر مافرّوخی بوده، و در سرودن اشعار عربی، دستی توانا داشته، و در اصفهان می زیسته است.(3)

ابو عمرو بن قدامه

ابوعمرو بن قدامه، از دانشمندان متقدّم بر عصر مافرّوخی بوده، و مافرّوخی او را در ردیف فلاسفه، ریاضی دانان، منجّمین و اطبّاء آورده است.(4)

ابوعیسی مافرّوخی

ابوعیسی محمّد بن عبداللّه بن عبّاس مافروّخی ثانی، از علماء و فقهاء اصفهان. مفضّل بن سعد مافرّوخی، از دانشمندان قرن پنجم هجری او را در ردیف علمای کلام و حدیث متقدّم بر روزگار خویش برشمرده است. ابوعیسی مافرّوخی از احمد بن یونس صبی و ابوالعیناء محمّد بن قاسم نقل حدیث نموده است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص103.
2- محاسن اصفهان، ص35.
3- محاسن اصفهان، ص33.
4- محاسن اصفهان، ص34.
5- محاسن اصفهان، ص29؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص272؛ اللّباب، ج3، ص150؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882.

ص: 305

ابوغالب

ابوغالب بن هارون، از ادباء و فضلای قرن پنجم هجری است. وی از شاگردان احمد بن محمّد بن احمد بن شهردار معلّم اصفهانی (متوفّی 446ق) بوده است.(1)

ابوغالب رویدشتی

ابو غالب سعد رویدشتی اصفهانی، از اهالی رستاق رویدشت بوده، و از محدّثین اصفهان است. حمزه اصفهانی از او یاد کرده است.(2)

ابوالفتح اردستانی

ابوالفتح عبدالجبّار بن عبداللّه بن برره اردستانی اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی در ربیع الاوّل 378ق متولّد شده، و برای اخذ حدیث به عراق و شام سفر کرده، و از ابوالحسن علیّ بن عمر قصار در ری، ابوعبدالرّحمان محمّد بن حسین سلمی در نیشابور، و ابوالقاسم علیّ بن محمّد علوی در عراق استماع حدیث نموده است.

جمعی از راویان، ازجمله ابومنصور محمّد بن احمد بن ماشاذه در اصفهان و ابوسعد احمد بن محمّد بن احمد بغدادی در اصفهان [از او] روایت نموده اند. اردستانی در محرّم 468ق در اصفهان وفات یافت.(3)

ابوالفتح اصفهانی

میرزا ابوالفتح فرزند میرزا ابوطالب نجم ثانی اصفهانی از مشاهیر فضلای عهد شاه سلطان حسین صفوی در اصفهان است.


1- معجم البلدان، ج2، ص107؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «احمد»، ص1279.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص332.
3- الانساب، ج1، ص160؛ اللّباب، ج1، ص138؛ آتشکده اردستان، ج2، صص262 _ 263؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص70.

ص: 306

ابوالفتح اردستانی

فخرالملک ابوالفتح عبدالحمید اردستانی، در بلاغت و فصاحت و کیاست و کفایت و بزرگی، صاحب کمال بوده، مدّتی وزارت سلطان سنجر بن ملکشاه را داشته، و به سعایت خواجه فخرالملک از کار بر کنار، و محبوس شد.

سپس به رسالت سلطان بهرام شاه [رفته]، و منصب ندیمی او را یافته، و تا هنگام مرگ در این شغل بوده است.(1)

ابوالفتح اصفهانی

ابوالفتح خالد بن عمربن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن علیّ بن اسحاق غازی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری، شیخ صالح ثقه بوده، و به اقامه نماز جمعه و جماعت مواظبت داشته است، تولّدش در سال 450 و اندی بوده است.(2)

ابوالفتح اصفهانی

ابوالفتح محمّد بن احمد بن سمکویه اصفهانی حافظ مفید، در سال 407ق در اصفهان متولّد گردیده، حهت اخذ حدیث به هرات و ماوراءالنّهر و عراق مهاجرت کرده، در سال 482 در نیشابور وفات یافته، و در مقبره شهنبر مدفون گردیده است. ابو سعد (ابوسعید) محمّد بن جامع بن ابونصر بن ابراهیم صیرفی ضرّاب نیشابوری از او اخذ حدیث کرده است.(3)

ابوالفتح اصفهانی

ابوالفتح محمّد بن قاسم بن فضل اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم و ششم هجری. در علم ریاضیّات، از بزرگان و اساتید عهد خویش بوده، و مورد توجّه و عنایت ابوکالیجار


1- آثار الوزراء، ص233.
2- التّحبیر، ج1، ص261.
3- التّحبیر، ج2، ص103.

ص: 307

گرشاسف بن علیّ بن فرامرز پنجمین پادشاه کاکویه اصفهان و همدان بوده است. از اساتید و شاگردان و تولّد و وفات او اطّلاعی در دست نیست؛ ولی تا سال 513ق در قید حیات بوده است. تألیفاتی از خود به جای گذاشته که از آن جمله است:

1. تلخیص مخروطات اپولونیوس، مقاله اوّل تا چهارم مخروطات توسّط هلال بن ابی هلال حمصی و مقاله پنجم تا هفتم توسّط ثابت بن قرّه حرّانی به عربی ترجمه شده، و ابوالفتح اصفهانی تحریر تازه ای از این هفت مقاله فراهم آورده است.(1)

ابوالفتح اصفهانی

ابوالفتح محمود بن حسین بن محمّد بن حسین اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوعبداللّه قاسم بن فضل ثقفی روایت می کند. ابوسعد سمعانی از وی نقل حدیث نموده است. تولّد او در حدود سال 480ق، و فوت او در شوّال 552 در اصفهان روی داده است.(2)

ابوالفتح اصفهانی

ابوالفتح منصور بن حسن بن علی اصفهانی، از دانشمندان قرن پنجم و از معتزله بوده، و در سال 442ق وفات یافته است.(3)

ابوالفتح انصاری

ابوالفتح انصاری از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان


1- دائرة المعارف فارسی، ج1، ص26؛ تاریخ ادبیّات در ایران، ج1، صص334 _ 335؛ زندگی نامه ریاضی دانان دوره اسلامی، ص92 _ 98؛ کارنامه ایرانیان در زمینه نوآوری های ریاضیّات، نجوم، گاه شماری، ص112؛ گاه نامه، سیّدجلال الدّین تهرانی، ص82؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص89.
2- التّحبیر، ج2، ص278.
3- هزاره شیخ طوسی، ج1، ص139؛ محاسن اصفهان، ص30.

ص: 308

حدیث و کلامِ متقدّم بر عصر خود آورده است.(1)

ابوالفتح اوژن بختیاری

سرهنگ ابوالفتح اوژن فرزند هادی خان فرزند رضاقلی خان ایل بیگی بختیاری، شاعر و نویسنده ادیب در سال 1324 قمری در چهارمحال بختیاری متولّد شد. تحصیلات خویش را در مولد خود و اصفهان و تهران به پایان رسانید. از سال 1312 شمسی وارد دانشکده افسری گردید. سال ها به انجام وظیفه در ارتش پرداخت. شعر نیز می سرود. ابتدا «محزون» تخلّص داشت، و بعدا آن را به «اوژن» تبدیل نمود. تألیفات ایشان عبارت اند از:

1. قصّه زمستانی 2. طوفان 3. دو جوان 4. همان که دلت می خواهد (از افسانه های شکسپیر)، مطبوع 5. خاطرات گذشته 6. داستان ماهرخ و ماهیار 7. شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری، مطبوع.

از اشعار او است:

هرکه آمد در جهان یک چند روزی بود و رفت آن هم آخر از تحسّر دست بر هم سود و رفت(2)

[سرهنگ اوژن در 18 بهمن 1360ش در تهران وفات یافت].(3)

ابوالفتح حدّاد

ابوالفتح احمد بن محمّد بن احمد حدّاد تاجر اصفهانی، از محدّثین مشهور اصفهان در قرن پنجم هجری است. در سال 408ق متولّد شد، در نظامیّه نیشابور تحصیل کرد، و در آن جا با امام محمّد غزالی در درس امام الحرمین جوینی حاضر شد. از ابوعبداللّه کازرونی نیز استفاده علمی برده است.

استاد همایی معتقد است وی در نظامیّه بغداد تدریس نموده است. ابوطاهر سلفی، علیّ


1- محاسن اصفهان، ص30.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص72 _ 73.
3- کتاب انزان، کتاب اوّل، ص182.

ص: 309

بن احمد یزدی، طامذی و ابومحمّدحسین بن حسن مرورودی از او استماع حدیث کرده اند. ابوالفتح حدّاد نوه دختری ابی عبداللّه بن منده است، و سال ها مجاور مکّه معظّمه بوده است. علاوه بر حدیث، در قرائت نیز از اساتید و دانشمندان آن علم بوده، و بسیاری از قاریان آن عهد از او روایت قرائت دارند.

وی در ذی قعده سال 500ق وفات یافته است.(1)

ابوالفتح دانشور بختیاری

میرزا ابوالفتح بختیاری متخلّص به «دانشور»، شاعر معاصر در حدود سال 1300 قمری متولّد شد، و در مکاتب قدیم، کمی درس خواند، سپس در زادگاه خویش قهفرخ به امور زراعتی مشغول گردید. گاهی شعر می سرود.

[از او است:

بر یار دلستانم باد صبا خدا را برگو شکستی آخر قلب درست ما را(2)]

ابوالفتح بن ابی العیاض

ابوالفتح بن ابی العیاض، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم در رشته صرف و نحو و لغت و انشاء، ذکر نموده است.(3)

ابوالفتح بنجری

ابوالفتح بنجری، از دانشمندان کلام و حدیث است، و مافرّوخی او را از دانشمندان مقدّم بر عصر خویش دانسته است.(4)


1- التّحبیر، ج1، ص229؛ مدارس نظامیه، صص102 و 145.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص193.
3- محاسن اصفهان، ص32.
4- محاسن اصفهان، ص29.

ص: 310

ابوالفتح دهقان سامانی

ابوالفتح سامانی متخلّص به «دهقان» فرزند باباخان، شاعر و ادیب مشهور چهارمحالی در سال 1261ق (و یا به قولی 1240ق) در قریه «سامان» متولّد شد. از نوجوانی طبع شعر داشت، به اصفهان آمد، و در انجمن ادبی ابوالفقراء شرکت کرد، و با شعرای اصفهان مأنوس و رفیق شد(1) و ضمن آن، در مدرسه جدّه ساکن شد، و به تحصیل مشغول گردید، و از اساتید عالی قدری همچون آخوند کاشی و شیخ حسن شیرازی بهره گرفت. در بهار و تابستان در زادگاه خود به زراعت و فعّالیت مشغول بوده، و در زمستان به اصفهان می آمده، و در محافل شعراء و فضلاء شرکت می نموده است. انواع شعر را با مهارت می گفته، خصوصا در غزل، طبعی توانا داشته، و با آتش اصفهانی رقابت داشت. اشعار و آثارش را مدوّن ساخت؛ از آن جمله است:

1. شکرستان، مطبوع 2. مثنوی سلیمان و بلقیس شامل هفت صد بیت 3. مثنوی داوود و طالوت و جالوت شامل شش صد و پنجاه بیت 4. هزار و یک شب (که نظم الف لیل و لیلة می باشد، در حدود هفتاد هزار بیت که شاهکار ادبی است، مطبوع 5. باستان نامه، شامل اشعار تاریخی و افسانه های تاریخی «دهقان». سرانجام در سال 1326ق در قریه سامان وفات یافت، و همان جا مدفون گردید. میرزا ابوالقاسم ذوقی در تاریخ وفات او گوید:

مرغ طبع ذوقی خواند مصرعی به تاریخش: «در حدیقه ها بارم لاله کار شد دهقان»

و آتش اصفهانی هم در قطعه ای مادّه تاریخ فوت دهقان را چنین یافته:

زد خامه آتش رقم سال وفاتش: «از داس اجل گشت درو حاصل دهقان»

و این اشعار از او است:

ماه من آفتاب تابد صبح تو به وقت غروب آمده ای

فرد مانند استخاره بیا تا بدانم که خوب آمده ای

* * *


1- اصفهان (کتاب جوانان)، ص248.

ص: 311

ای دل آشفته چو زلفش شده کار من و تو بی رخش فتنه ز کف صبر و قرار من و تو

کوه بگداخته از ناله آه تو و من ابر بگریسته بر حالت زار من و تو

میر ابوالفتح فندرسکی

میر ابوالفتح حسینی فندرسکی استرآبادی معروف به «میر میران» فرزند میرابوالقاسم فندرسکی، عالم فاضل، در اصفهان ساکن بوده، و در فقه و حدیث تحصیل کرده، پس از وفات، در جنب مقبره پدر در تکیه میر در تخت فولاد مدفون شد[ه است].(1) نام برده از نویسندگان کتب بوده؛ از آثار او: کتابت نسخه ای از تهذیب الاحکام شیخ طوسی، به خطّ نسخ در اصفهان، که به شماره 303 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار، در تهران موجود است.(2)

هم چنین نسخه ای از حاشیة علی القواعد تألیف شیخ علیّ بن عبدالعالی کرکی را به خطّ نسخ در سال 1065 کتابت نموده است(3)، و نیز نسخه ای از شرح تذکره خواجه نصیرالدّین طوسی (التّکملة فی شرح التّذکرة) از شمس الدّین محمّد خفری که آن را در شنبه 27 رجب 1043ق در اصفهان به خطّ نستعلیق کتابت نموده، به شماره 817 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4)

ابوالفتح کجوری

ابوالفتح بن پاشا فریدون کجوری، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری بوده، از آثار او: کتابت نسخه ای از حاشیه شرح تجرید جدید دوانی را به خطّ نستعلیق در رجب 1093 در دارالسّلطنه اصفهان است، نسخه به شماره 85 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(5)

سیّدابوالفتح خوراسکانی

سیّدابوالفتح بن محمّد حسینی خوراسکانی، عالم فاضل ادیب، اصلاً از اهالی خوراسکان جی اصفهان بوده، در اصفهان نزد عدّه ای علماء همچون ملاّمحمّدتقی مجلسی


1- سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص210.
2- فهرست سپهسالار، ج1، ص237.
3- الکواکب المنتشره، ص391.
4- فهرست کتب اهدایی مشکاة، ج4، ص910.
5- فهرست مرعشی، ج1، ص105.

ص: 312

تحصیل کرده، و اجازه از ایشان دریافت داشته است.(1) وی در حین تحصیل، چندین جلد کتاب حدیثی را همچون کافی، استبصار، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و خصال را کتابت کرد، نسخه های آن در کتابخانه ها موجود است.(2) صاحب عنوان تا سال 1091 در قید حیات بود(3)، و ملاّمحمّدصالح مازندرانی احتمالاً یکی از اساتید ایشان است.(4)

ابوالفتح وَرزَرده

ابوالفتح معروف به «ورزرده» از دانشمندان اصفهان است، مافرّوخی از او به عنوان یکی از دانشمندان متقدّم، و در ردیف فلاسفه، اطبّاء، منجّمین و ریاضی دانان یاد کرده است.(5)

ابوالفتوح اصفهانی

ابوالفتوح بن محمّدتقی اصفهانی، از نویسندگان و خطّاطان قرن دوازدهم هجری است. از آثار او نسخه ای از تفسیر صافی تألیف مولی محسن فیض کاشانی است از سوره مائده تا سوره اسری (بنی اسراییل) که آن را به خطّ نسخ در سال 1174 کتابت نموده است. نسخه کتاب در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم به شماره 1572 موجود است.(6)

ابوالفتوح اصفهانی

ابوالفتوح اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و کتاب نکت الفصول از تألیفات او است.(7)

ابوالفتوح اصفهانی

ابوالفتوح [بن] محمّدصالح اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری است. وی در سال 1119 جزء اوّل و دوم کتاب من لا یحضره الفقیه را نوشته، کتاب


1- الرّوضة النّضره، ص429.
2- فهرست مجلس، ج11، ص160؛ تراجم الرّجال، ج2، ص42؛ فهرست مرعشی، ج11، ص44.
3- فهرست الفبایی آستان قدس رضوی، ص506.
4- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج15، ص4152.
5- محاسن اصفهان، ص34.
6- فهرست مدرسه فیضیّه، ج1، ص1754.
7- احقاق الحق، ج15، ص9.

ص: 313

به شماره 418 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است.(1)

ابوالفتوح عجلی

ابوالفتوح منتجب الدّین اسعد بن ابی الفضایل محمود بن خلف بن احمد بن محمّد عجلی اصفهانی، فقیه، واعظ و محدّث شافعی در قرن ششم هجری است.

در سال 515ق در اصفهان متولّد شده، و جهت کسب علم به شهرهای مختلف سفر کرده، و نزد اساتید زیادی تحصیل نموده است. او از دسترنج خویش، و با شغل ورّاقی و صحّافی اعاشه می نموده، و در فقه شافعی از اجلّه فقهاء و علمای عهد خویش بوده، سرانجام در روز 20 صفر 600ق در اصفهان وفات یافت، و در قبرستان طوقچی در بقعه امام زاده ابراهیم مدفون گردید. مقدّس اردبیلی در حدیقة الشّیعه به تقبیح مردم اصفهان پرداخته که آن ها به گمان وجود قبر ابوالفتوح رازی مفسّر شیعی، به زیارت قبر ابوالفتح عجلی شافعی سنّی می روند.

[شاردن سیّاح فرانسوی که مدّتی در اصفهان بوده، نقل می کند که قبر ابوالفتوح عجلی در قبرستان چملان (سنبلستان) بود، و مردم به زیارت آن می رفتند تا این که یک عالم و واعظ معروف به نام میرلوحی عنوان نمود که این قبر، متعلّق به عالمی سنّی است، و به تحریک او مردم، قبر و مزار ابوالفتوح عجلی را خراب کردند].

کتب زیر از او است:

1. آفات الواعظ 2. تتمّة التّتمّة، در فقه شافعی (تتمّة الابانة تألیف عبدالرّحمان بن امول شافعی متوفّای 487ق، این کتاب، تتمیم کتاب ابانه تألیف شیخ ابوالقاسم فورانی متوفّای سال 461ق است) 3. شرح مشکلات الوجیز خزالی در فروع 4. شرح مشکلات الوجیز (غیر از کتاب قبل) 5. شرح مهذّب تألیف ابی اسحاق شیرازی، در فروع 6. الایضاح، که در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 5462 نگهداری می شود 7. الموجز فی فضل


1- فهرست سپهسالار، ج1، ص330.

ص: 314

الخلفاء الاربعه(1).

ابوالفتوح قمشه ای

ابوالفتوح قمیشه ای، عالم و فاضل و حکیم بوده، و در قرن دوازدهم می زیسته است، و حواشی به شرح اصول کافی نگاشته که آن را فرزندش محمّدمهدی قمیشه ای در نسخه ای از کتاب مرقوم که در تاریخ 26 شعبان 1133ق از کتابت آن فراغت یافته، نقل نموده است.(2)

ابوالفتوح گلستانه*

ابوالفتوح گلستانه، خوشنویس خطّ نستعلیق بوده، و در اواخر حکومت صفویّه می زیسته، از آثار او کتیبه ای گچ بری در مدرسه نیماورد اصفهان است.(3)

ابوالفرج اصفهانی

ابوالفرج اصفهانی، علیّ بن حسین بن محمّد بن احمد بن هیثم بن عبدالرّحمان بن مروان بن عبداللّه بن مروان حمار، ادیب نحوی، لغوی، مورّخ، کاتب و شاعر قرن چهارم هجری.

در سال 284ق در اصفهان متولّد [شد]، و در بغداد نشو و نما یافته، و تحصیل نموده، و باقی عمر را تحت حمایت آل بویه به خصوص مهلّبی وزیر گذرانیده، سرانجام در 14 ذی حجّه 356ق وفات یافته [است]. معروف است که وی شیعه زیدی بوده، و این که او از


1- الاعلام، ج1، ص294؛ ذیل کشف الظّنون، صص49 و 91؛ هدیة العارفین، ج1، ص204؛ ریحانة الادب، ج7، ص226؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص137؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص173 _ 174؛ طبقات الشّافعیه، اسنوی، ج2، صص196 _ 197؛ مرآة الجنان، ج3، ص498؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص293 و 376؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص248؛ روضات الجنّات، ج2، ص6؛ الکنی و الالقاب؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسد»، ص2307؛ فرهنگ بزرگان اسلام ایران، ص92؛ سفرنامه شاردن (قسمت اصفهان)، ص117؛ احقاق الحق، ج2، ص449؛ کشف الظّنون، ج1، ص1؛ مزارات اصفهان، صص73 _ 74.
2- الذّریعه، ج13، ص98؛ الکواکب المنتشره، ص580؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص84.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص682؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص181.

ص: 315

نسل امویان است، و شیعه نیز هست، از نوادر و عجایب شمرده می شود؛ امّا آن چه به نظر می رسد، او، شیعه بودن را بهانه ای برای بیان مطاعن بنی عبّاس قرار داده، و آن جا که به مطاعن بنی امیّه می رسد به دیده اغماض نگریسته، و به طور اجمال برگزار می کند.

و دیگر آن که در وصف خاندان خویش (امویان) کتاب ها نوشته، و به اندلس (اسپانیا) نزد خلفای اموی فرستاده، و هدایا دریافت نموده است.

این کتاب ها از او است:

1. آداب الغرباء 2. اعماد الشواعر 3. اغانی الکبیر، در باب انواع آوازها و الحان، مغنّیان و خوانندگان و شرح حال آنان که در قاهره و بولاق مصر و نیز لیدن به طبع رسیده است 4. ایّام العرب 5. التّعدیل و الانصاف 6. جمهرة النّسب 7. الدّیارات 8. کلام فاطمة _ علیها السّلام _ فی الفدک 9. ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین و اهل بیته علیهم السلام 10. مقاتل الطّالبین، در باب احوال شهدای خاندان ابوطالب که آن را در سال 313ق تألیف نموده، و از معروف ترین تألیفات او است. بارها به طبع رسیده، و به فارسی نیز ترجمه گردیده است.

درباره زندگی او محمّد احمد خلف اللّه کتابی به نام صاحب الاغانی تألیف نموده که به چاپ رسیده است.(1)

ابوالفرج بن واوا

از شعراء و ادبای اصفهان است. وی به عربی شعر می سروده، و این بیت در وصف اصفهان از او است:


1- نوابغ الرّواة، ص183؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص225 _ 226؛ احقاق الحق، ج12، ص243؛ الفهرست، شیخ طوسی، ص379؛ رجال ابن داوود، ج1، ص26؛ جامع الرّواة، ج2، ص409؛ الاعلام، ج5، ص88؛ دائرة المعارف العشرین، فرید وجدی، ج1، ص385؛ هدیة الاحباب، ص42؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص138؛ روضات الجنّات، ج5، ص211؛ مرآة الجنان، ج2، ص359؛ مجمل فصیحی، ج2، ص74؛ تاریخ ادبیّات، صفا، ج1، ص642؛ الذّریعه، ج2، صص249 _ 250 و ج21، ص376؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص26، اصفهان (کتاب جوانان)، ص206؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج1، صص977 _ 978؛ امل الآمل، ج2، ص108؛ ریحانة الادب، ج7، ص236؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابوالفرج»، ص716؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص174 _ 175.

ص: 316

الوانها شتّی الفنون و انّ غذیت بماءٍ واحدٍ فی منهل(1)

ابوالفرج بن یوحنّا

حکیم ابوالفرج بن یوحنّا، از حکماء و فلاسفه قرن پنجم هجری، و معاصر مافرّوخی است.(2)

ابوالفرج بن یونس

ابوالفرج بن یونس، از ادباء و دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم صرف و نحو و لغت و انشاء آورده است.(3)

ابوالفرج صیرفی اصفهانی

شیخ ابوالفرج سعید بن ابی الرّجاء صیرفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری. در سال 444ق متولّد شده، و قطب الدّین راوندی در کتاب الخرائج و الجرائح برخی اخبار را از او روایت کرده است.

صاحب عنوان، ظاهرا از علمای شیعه است.(4)

ابوالفضل

الاستاد الأعزّ ابوالفضل، از ادبای اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، ذکر کرده است.(5)


1- محاسن اصفهان، ص49.
2- محاسن اصفهان، ص35.
3- محاسن اصفهان، ص32.
4- ریاض العلماء، ج1، ص418؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص277؛ اعیان الشّیعه، ج34، ص230؛ الخرایج و الجرایح، ج2، ص577 _ 582؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص669.
5- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 317

ابوالفضل اصفهانی

ابوالفضل اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از احمد بن عبداللّه روایت می کند، و ابی الفتح بن البطی از وی نقل حدیث می نماید.(1)

میرزا ابوالفضل اعلامی

میرزا ابوالفضل اعلامی نایینی اصفهانی فرزند میرزا ابوتراب ثقة الاسلام نایینی اصفهانی و از فارغ التّحصیل های دانشسرای عالی می باشد که کتب چندی در ریاضیّات تألیف نمود، آن ها را به طبع رسانید، و در این اواخر وفات یافت.(2)

شیخ ابوالفضل خوانساری

شیخ ابوالفضل خوانساری بن ملاّاحمد بن شیخ محمّدحسین خوانساری، عالم فاضل، فقیه متبحّر در ذی حجّه 1334ق در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شد. وی در اصفهان نزد سیّد احمد مقدّس، شیخ هبة اللّه هرندی، میرزا علی آقا شیرازی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و شیخ احمد فیّاض به تحصیل پرداخت. سپس به نجف اشرف عزیمت، و سطوح عالی را نزد آیت اللّه العظمی خویی و میرزا محمّدباقر زنجانی طی نمود. آن گاه در درس خارج آیات عظام، سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، سیّدابوالقاسم خویی، شیخ محمّدحسین کمپانی، سیّدجمال الدّین گلپایگانی، سیّدعبدالهادی شیرازی، سیّدمحسن حکیم، سیّدمحمود شاهرودی، شیخ موسی خوانساری و شیخ محمّد کاظمینی حاضر شد. شرح منظومه و شوارق را نزد شیخ صدرا بادکوبه ای فراگرفت، و از محضر عارف کامل میرزا علی آقا قاضی تبریزی نیز بهره برد.

او در 25 سالگی از آیات عظام، اصفهانی و عراقی اجازه اجتهاد، و از شیخ آقا بزرگ تهرانی اجازه روایت دریافت نمود. وی در اثر ابتلا به عارضه ریوی، مجبور به مهاجرت به ایران و اقامت در قم گردید، و در آن جا ضمن استفاده از محضر درس آیت اللّه العظمی


1- احقاق الحق، ج8، ص252.
2- تاریخ نایین، ج4، ص55.

ص: 318

بروجردی، به تدریس سطوح عالی، خارج فقه و شرح منظومه پرداخت. وی از طرفداران رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی بود، و به فرمان ایشان به امامت جمعه شهر اراک منصوب شد.

ایشان در او اخر عمر، در قم ساکن شد، و به تدریس پرداخت تا آن که در یک شنبه 26 رجب 1422ق وفات یافت، و در مسجد بالاسر حضرت معصومه _ سلام اللّه علیها _ مدفون گردید.

آثار و تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. یک دوره کوتاه «اصول» 2. رساله توضیح المسائل، مطبوع 3. الجوهر النّضید فی شرح فروع التّقلید 4. حاشیه عروة الوثقی 5. حاشیه کفایة الاصول 6. حاشیه مکاسب 7. الحکم الظّاهری و الواقعی 8. رساله در «طهارت و صلاة» 9. قاعدة الفراغ و التّجاوز 10. کتابی در جمع احادیث مربوط به مواعظ و فضل و مصائب اهلبیت علیهم السلام .(1)

ابوالفضل همایی «شادمان»

میرزا ابوالفضل همایی متخلّص به «شادمان» شاعر و نویسنده ادیب، فرزند مرحوم میرزا ابوالقاسم طرب است. در سال 1324 قمری در اصفهان متولّد شد، و از همان اوان کودکی به کسب فضل کمال پرداخت، پس از تکمیل دوره دبیرستان، در خارج از مدرسه به کسب علوم قدیمه و زبان فرانسه و انگلیسی پرداخت، بعدا نیز وارد دانشسرای عالی، و از آن جا فارغ التّحصیل شد، و از سال 1305 خورشیدی، وارد خدمت فرهنگ گشت. علاوه بر تبحّر در شعر، در خط نیز از اساتید محسوب می شد.

تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. سیر و تحوّل نثر فارسی در ادوار مختلف 2. رهبر ایمان یا ترجمه قرآن 3. دیوان اشعار(2).

شیخ ابوالفضل معزّی*

حاج شیخ ابوالفضل معزّی فرزند ملاّمحمّداسماعیل معزّی عالم فاضل و خطیب توانا.


1- معجم رجال الفکر و الادب، ص35؛ گنجینه دانشمندان، ج2، صص74 _ 75؛ یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص260.

ص: 319

در سال 1304ش در اصفهان متولّد شدند. تحصیلات خود را در حوزه علمیّه اصفهان آغاز نمود. پس از وفات پدر، به نجف اشرف هجرت نمود، و نزد علمای اعلام و فضلای کرام آن دیار به تحصیل پرداخت، سپس به اصفهان بازگشت، و به تبلیغ و ترویج دین و وعظ و خطابه پرداخت.

وی خطیبی توانا، عالمی خوش خلق و خوش بیان و نیک محضر بود. در جریان مبارزات ملّی شدن صنعت نفت از طرفداران آیت اللّه کاشانی بود، و در اصفهان از ارادتمندان حاج شیخ محمّدباقر زند کرمانی به شمار می رفت. ایشان در سال 1379ش وفات نمود، و در صحن مقبره علاّمه مجلسی مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفات ایشان را شاعر دانشمند و فرزانه آقای فضل اللّه اعتمادی خویی (برنا) چنین سروده اند:

به سوی گلزار جاویدان نهاد از دار فانی رو خطیب خوش بیانِ خَیّرِ خوش محضرِ خوش خو

نوشت از بهر تاریخ وفاتش خامه «برنا»: «ابوالفضل معزّی ناطق علاّم زاهد کو»(1)

سیّدابوالفضل صفوی*

حاج سیّدابوالفضل موسوی صفوی فرزند حاج سیّدجلال، عالم فاضل و خطیب توانا، در حدود سال 1347ق در قصبه ریز [زرّین شهر کنونی] متولّد [شد]، و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود طی کرد. سپس به همراه والد خود به اصفهان آمده، نزد علمای گران قدری چون مصطفایی نجف آبادی، حاج شیخ عبّاسعلی ادیب، حاج شیخ محمّدعلی حبیب آبادی، ملاّهاشم جنّتی، حاج شیخ محمّدحسن نجف آبادی، حاج شیخ محمود مفید، سیّدمهدی حجازی سدهی، حاج شیخ مرتضی اردکانی، آیت اللّه بهبهانی، حاج آقا رحیم ارباب، علاّمه فانی، حاج سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج شیخ حسن صافی و زند کرمانی به تحصیل پرداخت. از فعّالیت های ارزنده ایشان، تبلیغ دین و مقابله با انحرافات ضدّ دینی بوده است، ازجمله ایشان مدّتی در چهارمحال و بختیاری به مبارزه با فرقه ضالّه بهاییّت پرداخت. هم چنین هفده سال در


1- وفیات علمای معاصر اصفهان، تألیف آقای رحیم قاسمی، نسخه خطّی.

ص: 320

شهرهای مختلف خوزستان به ارشاد و راهنمایی مردم، و ترویج شریعت مشغول بود. از دیگر فعّالیت های ایشان منبرها و خطابه های ارزشمند ایشان است. وی سال ها به تدریس ادبیّات عرب مشغول بود، و شاگردان بافضیلت از محضر او مستفیض می شدند.(1)] وی در سال 1382ش وفات یافت. مادّه تاریخ وفات ایشان را شاعر و ادیب معاصر آقای احمد خلیلیان متخلّص به «خلیل» چنین سروده است:

خواست تاریخ وفاتش را «خلیل» از طبع خویش تا به نظم آرد ز اَبجد سال تاریخ ورا

زاهدی سر کرد در جمع «خلیل» و خوش سرود: «سیّد ما رفت نزد جدّ پاکش مصطفی»(2)]

شیخ ابوالفضل کلباسی*

حاج شیخ ابوالفضل کلباسی فرزند شیخ محمّدحسن بن حاج شیخ محمّدجعفر بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل. در اصفهان ساکن بود، و به زهد و تقوا و صلاح شهرت داشت.

سرانجام در سال 1345ق وفات یافت، و در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

سیّدابوالفضل مشکاة الواعظین

حاج سیّدابوالفضل امامی عریضی (درب امامی) ملقّب به «مشکاة الواعظین» فرزند حاج میرزا محمّدحسین، از وعّاظ و منبریان مشهور اصفهان بوده، و در سال 1392ق به سنّ متجاوز از هشتاد سال وفات یافت، و [در تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد مدفون شد. مؤلّف فقید، به اشتباه، محلّ دفن صاحب عنوان را در تکیه شهشهانی نوشته اند].(4)

میرزا ابوالفضل خاتون آبادی

حاج میرزا ابوالفضل خاتون آبادی بن حاج میرزا حسین نایب الصّدر و برادر حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی، عالم زاهد و فقیه جامع. در اصفهان متولّد و نزد علمای


1- نقل از یادداشت های محقّق ارجمند جناب آقای حاج شیخ محمّد زاهد نجفی.
2- نقل از یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر)، نسخه خطّی.
3- خاندان کلباسی، صص193 _ 194.
4- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص155.

ص: 321

شهر تحصیل کرد، و سپس به انجام وظایف شرعی پرداخت. در مسجد ساروتقی و مدرسه ملاّعبداللّه اقامه نماز جماعت می نموده، و در مدرسه ملاّعبداللّه تدریس می کرده است. وی در شب دوشنبه 11 رمضان المبارک 1388 در تهران وفات یافت، جنازه به قم حمل شد، و در آن ارض مقدّس مدفون گردید.(1)

میرزا ابوالفضل بیدآبادی

آقا میرزا ابوالفضل بن آقامیرزا زین العابدین موسوی بن سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی اصفهانی، عالم فاضل، معروف به «آقاجان». وی در موقع شورش مردم اصفهان علیه حاکم ستمگر شهر در سال 1265ق و بست نشستن مردم در مسجد سیّد، از مأموران دولت، اهانت ها دید و متحمّل رنج های فراوان شد. وفاتش بعد از سال 1265ق روی داد، و در مقبره جدّ بزرگوارش در مسجد سیّد اصفهان مدفون شد.(2)

شیخ ابوالفضل ریزی

حاج شیخ ابوالفضل بن آقا شیخ عبدالوهاب ریزی لنجانی اصفهانی عالم فاضل، مجتهد، فقیه و اصولی، در قصبه ریز [زرّین شهر فعلی] در لنجان متولّد شد، و در اصفهان نزد جمعی از علماء ازجمله جهانگیرخان قشقایی(3) تحصیل نمود، سپس جهت تکمیل آن به نجف اشرف رفت، و نزد اساتید آن جا تلمّذ نمود، و از اساتید خود به دریافت اجازه روایت و اجتهاد مفتخر گردید که عبارت است از اجازه از حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و آقا سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی. آن گاه به اصفهان مراجعت کرد(4)، [و در زادگاه خود مرجع امور شرعی بود، لکن به علّت سکونت در آن جا شهرت و مرجعیّتی نیافته است. وی در سال 1330ق در زادگاه خود وفات یافت].

جنازه به اصفهان منتقل، و در تخت فولاد، در تکیه برادرش شیخ مرتضی ریزی مدفون گردید.(5)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص380.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص146؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص376؛ بیان المفاخر، ج2، صص148 و 158 و 171؛ مزارات اصفهان، ص164.
3- نقباءالبشر، ج1، ص54.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص175 _ 176.
5- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص85؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص124.

ص: 322

شیخ ابوالفضل نجفی

حاج شیخ ابوالفضل نجفی بن حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام بن حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجد شاهی اصفهانی، عالم فاضل، در سال 1309ق در اصفهان متولّد شد، و در این شهر و نجف اشرف به تحصیل پرداخت. ازجمله اساتید ایشان آقا ضیاءالدّین عراقی است، هم چنین حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی جهت ایشان اجازه نوشته است.

وی در علم تاریخ و اغلب علوم اسلامی مهارتی بسزا داشته است، و سرانجام در ظهر جمعه 25 ربیع الاوّل 1391ق در اصفهان وفات یافت، و پیکرش به قم حمل، و آن جا به خاک سپرده شد.(1)

شیخ ابوالفضل واعظ

شیخ ابوالفضل بن آخوند ملاّمحمّدعلی واعظ نیماوردی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، در سال 1300ق متولّد گردیده، و در نجف نزد آخوند خراسانی و میرزا محمّدحسین نایینی تحصیل نموده است. در معجم رجال الفکر و الادب درباره او می نویسد: «عالم فاضل ورع مجتهد تقی».

در سال 1332ق در جوانی وفات یافته است. وی تقریرات اساتید خود را در مباحث فقهی و اصولی نوشته، و در سال 1357 هجری رساله مباحث شروط از آثار او در 58 صفحه به چاپ رسیده است.(2)

شیخ ابوالفضل قدسی نجفی*

شیخ ابوالفضل قدسی نجفی فرزند عبدالحسین انتظام قدسی در سال 1322ق متولد شد. پس از تحصیل در دبیرستان گلبهار به حوزه علمیه رفت و از درس اساتیدی چون شیخ علی مدرس یزدی، میرزا ابوالهدی کلباسی و حاج آقا رحیم ارباب بهره برد. در سال 48ق به نجف اشرف مهاجرت نمود و از درس سید جمال الدین گلپایگانی، سید محسن حکیم و سید محمود شاهرودی استفاده کرد و پس از 25 سال به ایران بازگشت و در تهران


1- مکارم الآثار، ج6، ص1976؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، صص24 _ 26.
2- معجم رجال الفکر و الادب، ص34؛ نقباءالبشر، ج1، ص52.

ص: 323

ساکن شد. در تهران مسجد یاسین را تأسیس کرد و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. وی در سال 1402ق وفات یافت و در قم مدفون شد. کتاب قرآن و عترت از او به چاپ رسیده.

ابوالفضل حدّاد

ابوالفضل حدّاد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از محدّثین بغداد و اصفهان نقل حدیث نموده، کتاب حلیه او را در بغداد روایت کرده، و در سال 486ق وفات یافته است.(1)

سیّدابوالفضل کاظمی*

سیّدابوالفضل کاظمی، عالم فاضل جلیل. وی در روستای «شیخ شبان» از توابع اصفهان متولّد شد. سپس در اصفهان به تحصیل پرداخت، و دروس مقدّماتی را فرا گرفت، آن گاه به قم رفت، و سطح را نزد آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی فرا گرفت، و پس از آن، در درس خارج آیات عظام و علمای اعلام، بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی و سیّدمحمّد محقّق داماد شرکت نمود.

ایشان پس از فراغت از تحصیل، در شهر ری ساکن شد، و در مسجد امیرالمؤمنین در خیابان 24 متری شهر ری به اقامه جماعت پرداخت. از خدمات ایشان تأسیس قرض الحسنه و رفع نیازهای شرعی مردم بود. سرانجام در 29 دی ماه 1362ش بر اثر ابتلاء به سرطان حنجره وفات یافت، و در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام در شهر ری مدفون گردید.(2)

ابوالفضل کوکبی

ابوالفضل کوکبی از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین، و از دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده است.(3)


1- مرآة الجنان، ج3، ص142.
2- اختران فروزان ری و تهران، ص98؛ یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.
3- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 323

شیخ ابوالقاسم اشراقی

شیخ ابوالقاسم اشراقی قمشه ای، عالم فاضل، واعظ کامل در زادگاه خود قمشه، و سپس در اصفهان نزد علماء بزرگواری چون شیخ محمّد حکیم خراسانی و شیخ محمود مفید تلمّذ کرد، و به وعظ و ارشاد پرداخت. مدّتی به تدریس منظومه در حکمت مشغول بود، و بعدا به تدریس در دبیرستان های اصفهان پرداخت. سرانجام در جمعه 8 ذی القعدة الحرام 1389 [در سنگ مزار او 24 شوّال 1389 آمده است]، در سنّ هفتاد و اندی وفات یافت، و در تکیه امام جمعه در تخت فولاد مدفون شد.(1)

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم اصفهانی ادیب فاضل، خطّاط قرن دهم هجری. از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب قواعد تألیف شهید _ علیه الرّحمه _ که آن را در سال 969 نوشته است، نسخه در کتابخانه فاضلیّه مشهد مقدّس بوده است.(2)

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم اصفهانی از خطّاطان قرن سیزدهم هجری، و احتمالاً شاگرد ملاّ حسینعلی تویسرکانی بوده است.

در سال 1267 نسخه ای از کتاب کشف الاسرار مرحوم تویسرکانی را به خطّ نسخ کتابت نموده، نسخه به شماره 7390 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم اصفهانی، خوشنویس هنرمند قرن سیزدهم هجری. خطّ نسخ را با مهارت و استادی می نوشت، و به کتابت قرآن مجید و ادعیه روزگار می گذرانید، عاقبت در سال 1220ق در اصفهان وفات یافت. یک نسخه قرآن مجید مورّخ 1220ق به خطّ زیبای او در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.(4) در مرقّع شماره 353 کتابخانه دانشکده ادبیّات


1- علوم و عقاید، ص10؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص68.
2- فهرست کتابخانه فاضلیّه مشهد، ص120.
3- فهرست مرعشی، ج19، ص192.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص176؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص131.

ص: 325

دانشگاه فردوسی مشهد، نمونه ای از خطّ او وجود دارد.(1)

میرزا ابوالقاسم اصفهانی

حاج میرزا ابوالقاسم اصفهانی، عالم فاضل، اجازه او جهت مرحوم حاج شیخ محمّدنبی تویسرکانی در پشت نسخه فصل الخطاب تألیف حاج ملاّحسینعلی تویسرکانی اصفهانی نقل شده است. نسخه به شماره 1495 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)

ابوالقاسم اصفهانی*

[ابوالقاسم اصفهانی از فضلای اصفهان بوده، و در فنون ادب و انشاء و خط استاد بوده، چندی در تهران به سر برده، و سپس منشی عبّاس میرزا ولی عهد فتحعلیشاه قاجار شده، و در رکاب او در جنگ های ایران با روسیّه شرکت کرده، و مدّتی هم اداره حکومت آذربایجان با او بوده است.

شعر هم می سروده، از آن جمله است:

نوبهار است بیا تا طرف از سر گیریم سال نو باز غم کهنه ز دل برگیریم

سبحه گر باید از آن زلف مسلسل سازیم مصحف ار شاید از آن زلف معنبر گیریم(3)]

ابوالقاسم اعلامی

ابوالقاسم اعلامی، شاعر ادیب، در سال 1301 شمسی در اصفهان متولّد گردیده تحصیلات خود را در این شهر انجام داده، و در شعر و ادب از محضر میرزا عبّاس خان شیدا بهره مند گردیده، و به سرودن شعر پرداخته [است].

از آثار او: 1. محراب شعر که در سال 1339 شمسی در تهران در 186 صفحه به چاپ


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1018.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص301.
3- تذکره روز روشن، صص24 _ 25.

ص: 326

رسیده است.(1)

سیّدابوالقاسم امامی*

سیّدابوالقاسم امامی حسینی امامی اصفهانی، از نقّاشان هنرمند اواخر دوره قاجاریّه است. وی در نقّاشی گل و بوته و پرنده، مهارت خاصّی داشته، و در نقّاشی قلمدان، آثار ارزشمندی به وجود آورده است.(2)

ابوالقاسم باب الدشتی

ابوالقاسم شریف بالفروشی [باب الدّشتی] اصفهانی فاضل نویسنده در قرن سیزدهم هجری است از آثارش:

1. بحارالانوار علاّمه مجلسی جلد یازدهم، کتابت در سال 1262ق، موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی. 2. نقد النّصوص درشرح نقش الخصوص جامی، کتابت ربیع الاوّل 1273، موجود در کتابخانه گوهرشاد مشهد 3. فتوح الشّام، کتابت در رجب 1282ق، موجود در کتابخانه ملک تهران 4. مفتاح الکرامه، کتابت در سال 1283ق به امر حاج شیخ محمّد تهرانی، موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، جزو کتب مرحوم امام جمعه خوی. کتابت این کتاب ها همگی به خطّ نسخ می باشد.(3)

ابوالقاسم ورنوسفادرانی

ابوالقاسم بن ملاّآقا ورنوسفادرانی سدهی اصفهانی، عالم فاضل، در مولد خود و اصفهان تحصیل کرده، و تا سال 1265ق در قید حیات بوده، در سال 1233ق مالک نسخه ای از شرح لمعه بوده، نسخه، جزو کتب مرحوم صدر هاشمی در کتابخانه دانشکده


1- مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص228.
2- هنر قلمندان، ص163.
3- فهرست مجلس، ج10، جزء2، ص962؛ فهرست گوهرشاد، ص194؛ فهرست ملک، ص540؛ فهرست مجلس، ج7، ص365.

ص: 327

ادبیّات اصفهان موجود است.(1)

سیّدابوالقاسم چهارسوقی

سیّدابوالقاسم بن میرزا محمّدابراهیم بن سیّدمحمّدصادق چهارسوقی بن سیّد زین العابدین موسوی خوانساری، عالم فاضل، در اصفهان تحصیل کرده، و پس از فوت پدر در مسجد مریم بیگم، اقامه جماعت نموده است، تولّدش در سال 1311، و وفاتش در 14 رمضان 1381ق واقع شد.(2)

سیّدابوالقاسم صفوی

سیّدابوالقاسم صفوی فرزند ابراهیم بن عبدالحسین بن هادی بن ابراهیم صفوی موسوی اصفهانی، عالم فاضل محقّق، در عید غدیر (18 ذی حجّه) 1283ق در اصفهان متولّد شده، و در اصفهان و نجف اشرف تحصیل کرده، و از خواصّ اصحاب و شاگردان آقا سیّدمحمّد کاظم طباطبایی یزدی و محرّر ایشان بوده، و به این خاطر به «سیّدابوالقاسم محرّر» شهرت داشته است. وی از آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و دیگران اجازه داشت، و سیّدمهدی غریفی بحرینی از او روایت می کند. سیّدابوالقاسم صفوی در 6 ربیع الثّانی سال 1370ق در نجف اشرف وفات یافت، در حجره متّصل به باب طوسی، طرف راست داخل شونده به صحن، مدفون گردید. کتب زیر از او است:

1. ابواب الجنان، در اعمال شب و روز، مطبوع 2. انیس المقلّدین 3. ترجمه جلد پنجم مجالس السنّیه تألیف علاّمه سیّدمحسن امین 4. جامع الرّسائل العملیّه، مجموعه ای از فتاوای مرحوم آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی و جمعی از بزرگان 5. رساله ای در کُر 6. صراط النّجاة، ترجمه وسیلة النّجاة مرحوم آیت اللّه آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، که چندین مرتبه چاپ شده است 7. ترجمه عروة الوثقی به نام الغایة القصوی، مطبوع.


1- نشریّه دانشکده ادبیّات اصفهان، سال دوم، شماره 2 و 3، ص136.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص131.

ص: 328

میرزا ابوالقاسم رشتی

میرزا ابوالقاسم بن محمّدابراهیم رشتی اصفهانی، از افاضل ادبای عهد ناصرالدّین شاه قاجار بوده، و در مدرسه نیماورد، تدریس مطوّل و مغنی می فرموده، و طبع شعر داشته است. کتاب تحفة النّاصریه را در فنون ادب و منتخبات اشعار عرب تألیف فرموده که در سال 1278ق به طبع رسیده است. قبرش مطابق گفته احفاد برادرش، در مقبره هارون ولایت بوده است.

از او است:

لبن از بهر علاج آمده افعی زده را افعی زلف تو عالم زد و خود در لبن است(1)

سیّدابوالقاسم سیّدالاسلام

آقا سیّدابوالقاسم سیّدالاسلام بن سیّدابراهیم بن سیّدعبدالصّمد حسینی شهشهانی، عالم فاضل، پیش نماز مسجد صفا در محلّه شهشهان اصفهان بوده، سرانجام در 25 محرّم 1357ق وفات یافت، و در بقعه آقا سیّدمحمّد شهشهانی عمّ امجد خود مدفون گردید. در مادّه تاریخ فوت او گفته اند:

خواست چه تاریخ فوت بانوی محزونه گفت: «شد سوی جنّت روان سیّد اسلامیان»(2)

ابوالقاسم انصاری

حکیم ابوالقاسم بن ابی حامد بن نصرالبیان بن نورالبیان انصاری کازرونی، از دانشمندان قرن دهم هجری در اصفهان است. وی از شاگردان خواجه افضل الدّین محمّد بن حبیب اللّه ترکه و ملاّوحیدالدّین سلیمان قاری فارسی بوده است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. سلّم السّماوات فی تراجم جماعة من الحکماء و اشعار الاصحاب المقالات 2.


1- نقباءالبشر، ج1، ص59؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص165؛ الذّریعه، ج1، ص74 و ج17، ص287؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، صص288 _ 289؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص94 _ 95؛ مکارم الآثار، ج7، صص2518 _ 2520.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص31؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص184؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص155.

ص: 329

النّجوم الزّاهره، فی تراجم المنجّمین(1).

شیخ ابوالقاسم نجفی*

شیخ ابوالقاسم نجفی بن شیخ ابوالحسن بن شیخ محمّد شریف، عالم فاضل و فقیه ماهر، ساکن اصفهان، متوفّی 27 ربیع الثّانی 1364ق، مدفون در تکیه مادر شاه زاده.

ابوالقاسم بن ابوالعلاء

ابوالقاسم غانم بن محمّد بن ابوالعلاء اصفهانی، شاعر ادیب و دانشمند قرن چهارم هجری است. وی معاصر صاحب بن عبّاد بوده است، خود می گوید: پس از مرگ صاحب، در عالم رؤیا دیدم که گوینده ای مرا مخاطب و معاتب ساخته که: «چرا برای صاحب، مرثیه ای نگفتی؟». گفتم: «وی آن قدر محاسن دارد که ندانم کدام یک را بگویم، و می ترسم که درباره او کوتاهی کنم». گوینده گفت: «مصرع اوّل را من می گویم، مصرع دوم را تو بگو»:

گفت: ثوی الجود و الکافی معا فی حفیرةٍ گفتم: لیأنس کُلٌّ منهما باخیه

گفت: اصطحبا حبیین ثم تعانقا گفتم: ضجیعین فی لحداً بباب درّیه

گفت: اذ ارتحل الثّاوون عن مستقرّهم گفتم: اقاما إلی یوم القیامة فیه

در وصف زر نرود (زاینده رود) نیز سروده است:

تجّر علی الامصار ذیل یجبّر و اعجاب معتزّ علیهنّ معتد(2)

سیّدابوالقاسم کزازی

سیّدابوالقاسم بن احمد حسینی کزازی الاصل، اصفهانی المسکن از فضلاء قرن سیزدهم، از آثارش کتابت نسخه ای است از شوارق تألیف مولی عبدالرزّاق لاهیجی که آن را در روز چهارشنبه نهم ربیع الثّانی سال 1243 به خطّ نسخ به پایان رسانیده است، نسخه به شماره 5 در کتابخانه


1- احیاء الدّاثر، ص186؛ الذّریعه، ج12، ص221؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص352 _ 353.
2- تتمّة الیتیمه، ج1، صص2 و 19؛ محاسن اصفهان، صص5، 31، 54، 108، 110 _ 111؛ معجم الادباء، ج6، ص276؛ رسالة الارشاد، ص45؛ مرآة الجنان، ج2، ص424؛ تاریخ اصفهان، صص16 و 98.

ص: 330

رضوی قم موجود است.(1)

میرزا ابوالقاسم مدرّس

میرزا ابوالقاسم مدرّس فرزند میرمحمّد اسماعیل بن میرمحمّدباقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل کامل، حکیم و فیلسوف و متکلّم. در اصفهان متولّد [شد]، و نزد علمای این شهر همچون آقامحمّد بیدآبادی و ملاّاسماعیل خواجویی تحصیل نمود. حاج سیّدمهدی بحرالعلوم نیز از اساتید ایشان است. در معقول و منقول، استاد مسلّم زمان خود بوده، خصوصا در تدریس شرح دروس آقاحسین خوانساری مهارت به سزایی داشته، و بدین جهت به مدرّس معروف بوده است. سال ها در مدرسه چهارباغ اصفهان به تدریس علوم عقلی و نقلی مشغول بوده، و سرانجام در اواخر ذی حجّه 1202ق وفات یافته، و جسدش به نجف اشرف حمل، و در ایوان علماء دفن شده [است]. شاگردان بسیاری از محضر او مستفیض شدند که ازجمله آن ها است: سیّدابوالقاسم جعفر بن حسین موسوی خوانساری. کتب زیر از تألیفات او است:

1. تعلیقات بر کتاب کافی 2. تعلیقات بر کتاب من لا یحضره الفقیه 3. تعلیقات بر تهذیب 4. تعلیقات بر استبصار 5. تفسیر قرآن مجید 6. حاشیه بر تفسیر کاشی 7. شرح نهج البلاغه(2).

سیّدابوالقاسم آسیاب پری

سیّدابوالقاسم آسیاب پری فرزند سیّدمحمّدباقر موسوی، عالم فاضل متّقی، ساکن محلّه چارسو درب شیخ کوچه آسیاب (معروف به آسیاب پری) امام جماعت مسجد آب بخشان. وی در جمعه 25 محرّم سال 1369ق در اصفهان وفات یافت، و در یکی از اتاق های تکیه کازرونی مدفون گردید.(3)] مرحوم استاد مهدوی در کتاب تخت فولاد خود، وی را فرزند سیّدمهدی نوشته اند؛ امّا در یادداشت های خود، آن را اصلاح کرده اند].

سیّدابوالقاسم دهکردی

آقا سیّدابوالقاسم دهکردی بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدابراهیم بن میر محمّد هادی بن میر شمس الدّین، عالم فاضل فقیه مجتهد اصولی عابد زاهد کامل، از اعاظم فقهاء و مدرّسین اصفهان، در شنبه غرّه ماه رجب المرجّب 1272ق در دهکرد [شهرکرد فعلی [متولّد شد. نسب گرامی اش به ج


1- آشنایی با چند نسخه خطّی، ج1، ص28.
2- ریاض الجنّه، قسم اوّل از روضه اربعه، صص524 _ 525؛ آشنای حق، صص33 _ 34؛ تجربة الاحرار، صص160 _ 161؛ اعیان الشّیعه، ج8، ص111 و ج9، ص507؛ الکرام البرره، ج1، صص50 _ 51؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص184؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص327؛ مکارم الآثار، ج1، صص66 و 131 _ 132؛ ریحانة الادب، ج5، ص266.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص171.

ص: 331

ناب ابوالحسن محمّد پرهیزگار بن عبداللّه بن امام زین العابدین علیه السلام منتهی می گردد. پدرش از علمای عالی قدر دهکرد بوده، و مادرش دختر آخوند ملاّمحمّد ابراهیم دهکردی، از فضلای آن دیار است.

ایشان در یازده سالگی جهت تحصیل به اصفهان آمد، و در مدرسه صدر نزد برادر بزرگوار خود سیّدمحمّدجواد دهکردی تلمّذ نمود، و سپس در درس حاج سیّدمحمّدباقر نجفی، میرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج ملاّاسماعیل حکیم درکوشکی، میرزا محمّدحسن نجفی و ملاّمحمّدباقر فشارکی حاضر شد. در سال 1301ق ازدواج نمود، و جهت تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف، و در سامرّا و نجف، از محضر درس آیات عظام میرزا محمّدحسن شیرازی، ملاّفتحعلی سلطان آبادی، حاج میرزا حسین نوری، شیخ زین العابدین مازندرانی، میرزا حبیب اللّه رشتی و آخوند ملاّمحمّدکاظم خراسانی بهره کافی و وافی برد، و به مراتب عالی علم نائل آمد.

مشایخ اجازه روایت و اجتهاد ایشان نیز عبارت اند از: آمیرزا هاشم چهارسوقی، میرزا محمّدحسن نجفی، ملاّمحمّدباقر نجفی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری، و زین العابدین مازندرانی.

ایشان در سال 1309ق به اصفهان مراجعت نمود، و به تدریس درس خارج در مدرسه صدر و تربیت شاگردان پرداخت، و مرجعیّت امور شرعی مردم را بر عهده گرفت، و جمعی در اصفهان و چهارمحال از مقلّدین ایشان بودند. هم چنین وی سال ها نماز جماعت را در مسجد شیخ الاسلام و مسجد سرخی اقامه می کرد، و پس از نماز، به منبر می رفت، و مردم را ارشاد می نمود.

وفات این عالم عالی قدر در یک شنبه 6 شوّال 1353ق اتّفاق افتاد، و پیکر ایشان به امام زاده زینبیّه اصفهان منتقل، و در آن جا به خاک سپرده شده، و بعد از ساختن صحن امام زاده، قبر، در یکی از حجرات غربی قرار گرفت.

کتب زیر از تألیفات او است: 1. بشارات السّالکین یا واردات غیبیّه در شرح حال و مکاشفات خود 2. جنّة المأوی، در اخلاق 3. حاشیه بر جامع عبّاسی، چاپ شده 4. حاشیه بر نخبه حاجی کلباسی، مطبوع 5. حاشیه بر تفسیر صافی 6. حاشیه بر وافی 7. ذخیره در ادعیه 8. رساله در مبحث الفاظ 9. رساله در طهارت، مطبوع 10. رساله در قبض 11. شرح بر شرایع، دو جلد 12. شرح بر من لایحضره الفقیه و آن را در تکمیل شرح فارسی علاّمه مولی محمّدتقی مجلسی بر آن کتاب مرقوم فرموده 13. الفوائد در متفرّقات 14. لمعات در شرح دعای سمات 15. منبرالوسیله که آن را وسیله یا وسیلة المنابر گفته اند، دو جلد است، و جلد یکم چاپ شده است 16. هدایة الانام که رساله عملیّه ایشان است 17. ینابیع الحکمة، در

ص: 332

تفسیر 18. المتاجر، تقریر درس میرزا حبیب اللّه رشتی 19. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری 20. تنقیح الاصول، تقریرات درس میرزا حبیب اللّه رشتی، با نظریّات مؤلّف در بحث الفاظ 21. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری 22. شرح بر اصول کافی 23. شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد 24. السّوانح و اللّوائح(1)].

سیّدابوالقاسم بیدآبادی

سیّدابوالقاسم بیدآبادی بن حاج سیّد محمّدباقر حجّت الاسلام شفتی عالم فاضل، [نزد پدر بزرگوار و احتمالاً حاج محمّدابراهیم کلباسی تحصیل کرده]، و پس از وفات پدر، مرجع امور در اصفهان بوده، و سال ها قبل از فوت برادرش حاج سیّداسداللّه (متوفّی 1290ق) وفات یافته است. معلّم حبیب آبادی به نقل از حاشیه هدایة الانام و حاج شیخ علی نمازی در مستدرک سفینة البحار وفات او را در 28 صفر 1263ق ذکر کرده اند. وی در مقبره پدر بزرگوارش در مسجد سیّد اصفهان مدفون شد.(2)

سیّدابوالقاسم خواجویی

سیّدابوالقاسم خواجویی فرزند سیّدمحمّدباقر بن محمّدصادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل زاهد، در اصفهان ساکن بود، و در علوم مختلف همچون فقه، حدیث، ادبیّات، تاریخ و انساب مهارت داشت وی در شب سه شنبه 8 رجب 1191ق وفات یافت(3)، و در اوّل اراضی تخت فولاد، نرسیده به تکیه جویباره ای ها (تکیه فاضل سراب) مدفون شد. مع الاسف در سال های اخیر، تکیه و مقبره او را خراب کردند(4)، وی کتابی به نام حدائق العارف تألیف نموده است. صاحب عنوان، جدّ خاندان


1- مکارم الآثار، ج6، صص2007 _ 2010؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص292؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص141؛ نقباءالبشر، ج1، ص61؛ دیوان طرب، صص122 _ 123؛ تاریخچه ارزنان و مقبره علیاجناب زینب خاتون، صص41 _ 42؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص193 _ 194؛ ریحانة الادب، ج2، ص33؛ الذّریعه، ج18، ص46 و ج25، ص84؛ مزارات اصفهان، صص234 _ 235؛ آفتاب علم، صص17 به بعد؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص191 _ 198؛ اعیان الشّیعه، ج9، ص517.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص376؛ بیان المفاخر، ج2، ص154؛ مزارات اصفهان، ص164.
3- وقایع السّنین و الاعوام، ص573.
4- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص57.

ص: 333

نحوی و مهدوی در اصفهان(1) و موسوی زاده در یزد، و از اجداد حقیر (سیّدمصلح الدّین مهدوی) است.

میرزا ابوالقاسم زنجانی

حاج میرزا ابوالقاسم بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدعلی نقی موسوی زنجانی عالم فاضل، محقّق و مجتهد، فقیه اصولی، در اصفهان متولّد شده، و نزد آقا میرزا هاشم چهارسوقی و حاج میرزا بدیع درب امامی تلمّذ نمود، سپس در نجف اشرف از درس حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و ملاّلطف اللّه مازندرانی بهره گرفت، و از آن دو، و نیز شیخ الشّریعه اصفهانی و محمّد ایروانی اجازه دریافت نمود. پس از بازگشت به اصفهان، به تدریس و اقامه جماعت و ترویج دین قیام نموده، در قضایای بابی کشی در سال 1321ق در اصفهان به حکم فتوای ایشان بوده، و در امر به معروف و نهی از منکر، ساعی و کوشا و در عموم پیش آمدهای اصفهان در دوره ریاست آقایان مسجد شاه با آنان یار و مددکار بوده است، در نهضت مشروطه نیز از طرفداران حاج آقا نوراللّه نجفی اصفهانی بود، سرانجام در رجب 1336ق در اصفهان وفات یافت، و در تکیه ای مخصوص در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

ابوالقاسم «نیّر»

حاج میرزا ابوالقاسم علاقبند متخلّص به «نَیّر» [معروف به «یراقی» فرزند حاج میرزا تقی، شاعر ادیب [از شعرای قدیمی و محترم اصفهان بوده، و در اغلب انجمن های ادبی اصفهان شرکت داشت(3)، [و بالاخره در جمعه اوّل جمادی الاوّل سال 1394 قمر وفات یافته، در تکیه آقامحمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون گردید.

از اشعار او است:

ای گل جفا به بلبل شیدا روا مدار کاو هر صباح، نغمه به سوی تو می کشد]


1- مکارم الآثار، ج5، ص1731.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص58؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص196 _ 197؛ نقباءالبشر، ج1، صص61 _ 62؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص129.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص523.

ص: 334

میرزا ابوالقاسم انصاری*

میرزا ابوالقاسم انصاری فرزند شیخ محمّدجعفر بن مرتضی بن محمّدحسن بن منصور (برادر شیخ مرتضی انصاری مرجع عالی قدر شیعه) از علماء و فضلای محقّق و عالی قدر معاصر در سال 1350ق متولّد شد. پس از فراغت از تحصیلات ابتدایی، نزد پدر دانشمندش مشغول تحصیل شد. پس از وفات پدر، نزد عمویش شیخ علی انصاری و برادرانش شیخ مرتضی انصاری (مؤلّف کتاب زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری) و میرزا ابوالحسن، سطوح را به اتمام رساند. دروس عالی را نیز نزد پسرعموی پدرش شیخ منصور سبط الشّیخ و پسرعمّه اش سیّداسداللّه نبوی آغاز کرد.

در سال 1381ق به نجف اشرف عزیمت نمود، و از درس آیات عظام، شیخ حسین حلّی، سیّدعلی طباطبایی تبریزی و سیّدمحمود شاهرودی بهره گرفت. پس از فراغت از تحصیل در اصفهان سکونت نمود، و به اقامه جماعت، تدریس و تألیف پرداخت.

ایشان از این افراد، اجازه روایت یا اجتهاد و یا هر دو را دارد: سیّداسداللّه نبوی، سیّد احمد خوانساری، شیخ آقابزرگ تهرانی، سیّدعلی طباطبایی تبریزی، شیخ منصور سبط الشّیخ انصاری، سیّدمحمود شاهرودی.

وی تألیفات متعدّدی رابه رشته تحریر درآورده است که از آن جمله است: 1. تلخیص رساله تعارض صاحب عروه 2. شرح تبصره علاّمه 3. کواشف الجلیّة عن مطالب شرح اللمعة الدّمشقیّه 4. وسیلة الرّحال من احوال الرّجال(1).

میرزا ابوالقاسم سلطان الحکماء

میرزا ابوالقاسم ملقّب به «سلطان الحکماء» فرزند میرزا محمّدجعفر نایینی اصفهانی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل. از طرف پدر، نسبش به سلطان محمّد خدابنده ایلخانی و از طرف مادر، نسبش به علاّمه مجلسی منتهی می شود. در سال 1245ق در نایین متولّد شد، و در مدرسه نیماورد اصفهان به تحصیل پرداخت، از درس آخوند ملاّمحمّدحسن نایینی


1- کتاب الدّرایه فی شرح الکفایه، مقدّمه، صص64 _ 68؛ یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 335

بهره برد سپس به یزد رفت، و نزد میرزا زین العابدین، آقا محمّد حکیمی و حاجی میرزا عبدالوهاب یزدی در حکمت، منطق، هیأت، طب، ادبیّات، فقه و تفسیر تحصیل نمود. وی در 25 سالگی به تهران رفت، و به تدریس طب در مدرسه صدر پرداخت، و سرانجام به تدریس در مدرسه دارالفنون مشغول شد. هم چنین شهرت و حذاقت وی باعث شد ناصرالدّین شاه به او لقب «سلطان الحکماء» دهد، و او را رییس اطبّای دربار خویش نماید. عاقبت، سلطان الحکماء در سال 1322ق در قریه کلاک در نزدیکی کرج در اثر ابتلاء به وبا وفات یافته، در صحن امام زاده آن قریه مدفون شد. وی را در طب تألیفاتی است؛ از آن جمله: 1. ناصرالملوک به فارسی، مطبوع 2. تحفه ناصری، به عربی 3. اقسام حمیّات، در انواع تب.(1)

سیّدابوالقاسم بختیاری

سیّدابوالقاسم بن سیّدمحمّدحسن حسینی بختیاری اصفهانی عالم فاضل، در سال 1272ق وفات یافته است، شرح نهج البلاغه از تألیفات او است.(2)

سیّدابوالقاسم بهشتی

سیّدابوالقاسم بن سیّدحسن حسینی بهشتی، عالم جلیل القدر، امام مسجد سه پله اصفهان، متوفّی جمادی الثّانی 1337ق مدفون در تکیه سادات بهشتی، در شمال مصلاّی تخت فولاد.(3)

سیّدابوالقاسم بهشتی

سیّدابوالقاسم بن سیّدحسن حسینی بهشتی، از فضلاء و ائمّه جماعات اصفهان، متوفّی


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص177؛ مکارم الآثار، ج4، صص1242؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، ص180؛ فهرست مرعشی، ج5، ص60؛ تاریخ نایین، ج1، صص86 _ 87؛ الذّریعه، ج24، ص16؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران)، ج3، صص2129 _ 2130؛ شرح حال رجال ایران، ج1، ص58.
2- الکرام البرره، ج1، صص51 _ 52؛ الذّریعه، ج13، ص114؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص177؛ کتاب نامه نهج البلاغه، ص40.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص135.

ص: 336

16 رمضان 1384ق مدفون در تکیه سادات بهشتی، واقع در شمال مصلاّی تخت فولاد(1).

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم بن محمّدحسین اصفهانی فاضل خطّاط قرن سیزدهم. از آثارش مجموعه ای است از چندین سوره از قرآن مجید که آن را به خطّ نسخ، جهت صدر اعظم در سال 1272 نوشته است. ظاهرا جامع آن مجموعه نیز خود او می باشد. نسخه به شماره 57 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(2)

شیخ ابوالقاسم حججی نجف آبادی*

شیخ ابوالقاسم حججی نجف آبادی فرزند ملاّحسین بن ملاّاحمد در حدود سال 1331ق در نجف آباد متولّد [شد]، و مقدّمات را در زادگاه خود و اصفهان خواند، و سپس در قم نزد برادرش شیخ احمد حججی و آیات عظام بروجردی، صدر و حجّت تحصیل نمود، و در قم و اصفهان به تدریس سطوح عالیه پرداخت. سپس به دعوت برادرش شیخ احمد به نجف آباد آمد، و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد حکیم پرداخت، و سرانجام در سال 1413ق وفات یافت، و در جنّت الشّهدای نجف آباد مدفون شد. مشارٌ الیه از طرف امام خمینی و آیت اللّه حجّت و آیت اللّه صدر دارای اجازه است.(3)

ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی*

ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی فرزند ملاّمحمّدحسین ظهیری مهر آبادی اردستانی، نویسنده و مورّخ دانشمند در حدود سال 1323ق در مهرآباد اردستان متولّد [شد]، و دروس مقدّماتی را نزد پدر آموخت. سپس در کاشان و اصفهان به تحصیل علوم عربیّت، ریاضیّات قدیم، منطق، فلسفه، کلام، فقه و اصول پرداخت. سپس در مدرسه دارالفنون تهران به تحصیلات جدید مشغول شد. وی دوره عالی وزارت دادگستری را طی [کرد]، و به خدمات قضایی و اداری پرداخت، و پس از 32 سال خدمت، بازنشسته گردید، و فعّالیت در سازمان لغت نامه دهخدا مشغول شد. وی در مهر ماه


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص135.
2- فهرست کتابخانه ملّی ملک، ص299.
3- سیمای دانشوران (نجف آباد)، صص76 _ 77؛ گنجینه دانشمندان، ج7، ص297.

ص: 337

1366ش در تهران وفات یافت. شعر نیز می سرود، و «نزهت» تخلّص می کرد. این کتاب ها از او است: 1. آتشکده اردستان، سه جلد، مطبوع 2. آثار ملّی اصفهان، مطبوع 3. تاریخ خطّ و خطّاطان، مطبوع 4. تذکره هجوسرایان 5. تصحیح دیوان وفا 6. توضیح الکفایه، به عربی 7. دانشمندان اسلام 8. ره آورد طوس 9. زبان ها و لهجه های اصفهان 10. فرهنگ اصفهان 11. لهجه های اردستانی(1).

ملاّابوالقاسم گلپایگانی

ملاّابوالقاسم بن محمّدربیع گلپایگانی، عالم فاضل، در اصفهان نزد علمای این شهر به خصوص ملاّمحمّدتقی مجلسی به تحصیل پرداخته، و سپس به تدریس در مدرسه شیخ لطف اللّه مشغول شد.(2)

ابوالقاسم پاینده نجف آبادی*

ابوالقاسم پاینده نجف آبادی فرزند محمّدرضا، نویسنده، روزنامه نگار و مترجم توانا در سال 1287ش در نجف آباد متولّد شد. پس از طیّ تحصیلات مقدّماتی به تشویق شیخ احمد حججی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت، و نزد شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ نصراللّه قضایی، شیخ محمود مفید و شیخ محمّد حکیم خراسانی تحصیل کرد، چندی بعد تحصیل را رها کرد، و به تهران رفت، و به کارهای دولتی پرداخت، و مدیریت کلّ تبلیغات را بر عهده گرفت، در دوره دوم مجلس مؤسّسان و در دوره های 21 و 22 مجلس شورای ملّی به نمایندگی انتخاب شد.

وی با روزنامه عرفان اصفهان و روزنامه های شفق سرخ، ایران و اطّلاعات در تهران همکاری داشت. مدّتی نیز مدیر مجلّه تعلیم و تربیت بود، و خود، نشریّه هفتگی صبا را در تهران منتشر ساخت. او قلمی شیوا و نثری روان داشت که در داستان ها، ترجمه ها و تألیفات او مشهود است. وی سرانجام در 18 مرداد 1363ش در تهران درگذشت، و در گورستان ابن


1- مجلّه آینده، سال چهاردهم، شماره 1 _ 2، فروردین و اردیبهشت 1367، صص78 _ 79؛ پشت جلد کتاب خطّ و خطّاطان و آتشکده اردستان؛ نادره کاران، صص640 _ 641.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص655؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص388.

ص: 338

بابویه در شهر ری به خاک سپرده شد. برخی از ترجمه ها و نوشته های او عبارت اند از: 1. ترجمه در جست وجوی خوشبختی نوشته جان لاباک آویبوری 2. ترجمه زندگانی محمّد صلی الله علیه و آله ، در دو جلد، نوشته محمّدحسنین هیکل 3. ترجمه مروج الذّهب 4. ترجمه التّنبیه و الاشراف 5. نهج الفصاحه 6. تمدّن اسلام 7. ترجمه تاریخ طبری 8. ترجمه قرآن مجید 9. املاء یا دستور نوشتن 10. علی علیه السلام ابر مرد تاریخ 11. عشق مخفی 12. دخترک دهقان 13. سیر تکامل عقل نوین و غیره(1).

میرزا ابوالقاسم امام جمعه

حاج میرزا ابوالقاسم بن حاج میرزا زین العابدین بن حاج میرزا ابوالقاسم امام جمعه (خاتون آبادی اصفهانی تهرانی)، عالم فاضل پدر و جدّش امام جمعه تهران بوده اند. در دوشنبه 22 ذی قعده 1282ق در تهران متولّد شد، و پس از تحصیلات مقدّماتی راهی نجف اشرف گردید، و از محضر علمای اعلام آن دیار، خصوصا میرزا حبیب اللّه رشتی و میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی مستفیض شد، و به تهران مراجعت نمود. وی پس از وفات پدر، امام جمعه تهران گردید، و در قضایای مشروطه، از طرفداران پادشاه و مستبدّین به شمار می رفت. سرانجام در 26 جمادی الثّانی 1346ق در تهران وفات یافت. وی را تألیفاتی است ازجمله: 1. رساله در تسامح ادلّه سنن 2. رساله در قاعده ضرر 3. رساله در منجزات مریض(2)؛ هر سه اثر به چاپ رسیده است.

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم بن سلطان محمّد بن محمّد بن حاج محمّد اصفهانی، فاضل خطّاط در قرن دهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب بیان تألیف شهید اوّل _ علیه الرّحمه _ که آن را در چاشت روز جمعه دهم شوّال سال 956ق به پایان رسانیده، و نسخه، مقابله شده است. کتاب به شماره 79 در کتابخانه رضوی قم موجود است.(3)


1- دیباچه دیار نون، صص154 _ 155؛ سیمای دانشوران در شرح حال علماء و نویسندگان نجف آباد، صص64 _ 71؛ آیینه اهل قلم، صص108 _ 110؛ نادره کاران، صص548 _ 549.
2- اعیان الشّیعه، ج8، ص101؛ نقباءالبشر، ج1، صص68 _ 69؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص229؛ مکارم الآثار ج7، صص2448 _ 2450.
3- آشنایی با چند نسخه خطّی، ج1، ص13.

ص: 339

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم اصفهانی پسر شیخ شهاب الدّین، از غزل سرایان زمان شاه تهماسب صفوی.(1)

شیخ ابوالقاسم اصفهانی

شیخ ابوالقاسم بن عبدالرزاق اصفهانی. عالم فاضل کامل. در سال 1304 متولد شد. در اصفهان از درس میرزا ابوالقاسم زفره ای، شیخ علی یزدی آخوند ملا عبدالکریم گزی، میرمحمدصادق خاتون آبادی، آخوند کاشی و سید محمد باقر و سید مهدی درچه ای و در نجف اشرف نیز از درس آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید محمد فیروزآبادی، شیخ ابراهیم اردبیلی و شیخ احمد شانه ساز بهره برد. در سال 1336ق به اصفهان مراجعت کرد و در 1341ق به قم رفت و ضمن استفاده از درس حاج شیخ عبدالکریم حائری به تدریس پرداخت. وی در شوال 1384ق وفات یافت و در قبرستان شیخان قم مدفون شد.(2)

شیخ ابوالقاسم نورایی

در حدود سال 1230ق در قریه ورنوسفادران متولّد گردیده، و نزد علمای سده و اصفهان ازجمله حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی و آقا میرسیّدحسن مدرّس میرمحمّدصادقی تحصیل و تلمّذ نموده است. وی در مولد خود، مسجد و محراب، و ریاست علمی و روحانی داشت، و سرانجام در سال 1305ق در سِدِه وفات یافت، و همان جا مدفون گردید. صاحب عنوان، تقریرات اساتید خود را در فقه و اصول به رشته تحریر درآورده، و تألیفاتی داشته که از آن جمله است: 1. رساله در اجتهاد و تقلید 2. کشف الاصول در شش مجلّد بزرگ 3. کشف الفقه، در شش مجلّد بزرگ(3).


1- تاریخ نظم و نثر فارسی، ج2، ص666.
2- آثار الحجة ج 1 ص 38، آینه دانشوران ص 207، تربت پاکان قم ج 1 ص 256.
3- الذّریعه، ج18، صص20 و 51؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص986 _ 987؛ بیان المفاخر، ج1، صص254 _ 255.

ص: 340

شیخ ابوالقاسم دولت آبادی

حاج شیخ ابوالقاسم دولت آبادی فرزند عبّاس، عالم فاضل زاهد. در سال 1298ق در دولت آباد اصفهان متولّد [شد]، و در اصفهان نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردی، آقا میرزا احمد مدرّس، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، حاج میرمحمّدصادق خاتون آبادی و آخوند ملاّعبدالکریم گزی تلمّذ نمود، آن گاه به نجف اشرف مهاجرت کرد، و نزد آقا میرزا محمّدحسین نایینی، حاج میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی و آخوند ملاّمحمّدکاظم خراسانی به تکمیل تحصیلات خویش پرداخت، و از اساتید خویش و نیز آقا سیّدابوالحسن اصفهانی مدیسه ای اجازه روایت و اجتهاد دریافت نمود. آن گاه به اصفهان بازگشت، و در مدرسه نیماورد به تدریس پرداخت. گاهی در اصفهان و گاهی در دولت آباد بود، و سرانجام در 26 ذی حجّة الحرام 1366ق به سنّ متجاوز از هفتاد سال وفات یافت، و در امام زاده شاه زاده محمود دولت آباد مدفون گردید. رسائلی در فقه و اصول نوشته، و حاشیه ای بر ذخیرة المعاد آیت اللّه اصفهانی نوشته که به چاپ رسیده است.(1)

سیّدابوالفضل میرلوحی*

سیّدابوالفضل میرلوحی فرزند سیّدعبدالحسین، عالم فاضل معاصر، در سال 1301ش در یزدآباد فلاورجان متولّد شد.

وی در اصفهان به تحصیلات حوزوی پرداخت، و ادبیّات عرب و بخشی از سطوح را آموخت. مصاحبت با عالم زاهد، میرزامحمّد درچه ای که دارای مشی اخباری بود، او را از ادامه تحصیل مرسوم حوزوی بازداشت، و تنها به مطالعه در اخبار، اکتفا نمود. وی با عارف سالک، سیّدزین العابدین طباطبایی ابرقویی و عالم فرزانه، حاج آقا رحیم ارباب مأنوس بود.

وی سال ها در یزدآباد به اقامه نماز جمعه می پرداخت. بسیار اهل عبادت و تهجّد و ادای نوافل بود. او از راه کشاورزی امرار معاش می نمود، و از دریافت وجوهات شرعی خودداری می کرد. ایشان سرانجام در 20 خرداد 1380ش وفات یافت، و در یزدآباد، جنب قبر پدر و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص206 _ 207؛ مزارات اصفهان، صص268 _ 269.

ص: 341

برادرش مدفون شد. کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. خورشید درخشان 2. دو گواه بزرگ بر صدق نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 3. مقام زن در اسلام 4. اسراف های گوناگون(1).

میرزا ابوالقاسم کوپایی

حاج میرزا ابوالقاسم کوپایی فرزند حاج عبدالحسین بن محمّدحسن، از مردمان نیکوکار و تجّار محترم و مورد اعتماد مراجع بزرگوار تقلید. وی در حدود سال 1321ق متولّد شده، و در زمان خود، نماینده تامّ الاختیار آیت اللّه العظمی اصفهانی و آیت اللّه العظمی بروجردی و عموم مراجع بعد از ایشان بوده، و در مدّت عمر خود، مصدر خدماتی گردیده که از آن جمله است:

ساختمان حسینیّه و حمّام و زوّارخانه در سامرّاء، تعمیرات مدارس دینی اصفهان، تعمیرات و ساختمان امام زاده زینبیّه اصفهان، تعمیرات بقعه علاّمه مجلسی و بنای کتابخانه ای به نام آن علاّمه عالی قدر، بانی ساخت ضریح حضرت ابوالفضل علیه السلام به امر آیت اللّه العظمی حکیم، و ساختن در، جهت مرقد مطهّر کاظمین علیهماالسلام .

سرانجام این شخص خدوم و نیکوکار در شب سه شنبه 28 جمادی الثّانی 1411ق وفات یافت، و در ایوان غربی رواق پشت سر مقبره علاّمه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون گردید.(2)

میرزا ابوالقاسم قاضی

میرزا ابوالقاسم قاضی بن شیخ عبدالرّحیم، عالم فاضل، از احفاد ملاّمحمّدباقر محقّق سبزواری است. مشارٌ الیه قاضی اصفهان بوده، و ساختمان شبستان بزرگ مسجد علی قلی آقا به همّت او در سال 1297ق بنا شده است. وی سال ها در مسجد علی قلی آقا اقامه جماعت می نموده، و سرانجام در سال 1317ق وفات یافته است، حاج آقا مجلس


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.
2- مزارات اصفهان، صص32 _ 33.

ص: 342

فرزند آقاابوجعفر بن صدرالدّین عاملی داماد او است.(1)

ملاّابوالقاسم ریزی لنجانی

آخوند ملاّ ابوالقاسم بن ملاّ علی ریزی لنجانی، فاضل ادیب، از نویسندگان کتب در قرن 13 هجری.

از آثارش: 1. در تاریخ 1252 جلد یازدهم بحارالانوار علاّمه مجلسی را به خطّ نسخ کتابت نموده است. کتاب به شماره 2713 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است. 2. در تاریخ 1282 کتاب مجمل اللّغة تألیف ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریّا را به خطّ نسخ کتابت نموده است. کتاب به شماره 3981 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است. 3. در تاریخ 1291 جلد پانزدهم بحارالانوار تألیف علاّمه مجلسی را به خطّ نسخ، کتابت نموده است. کتاب به شماره 2710 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

میرزا ابوالقاسم زفره ای

حاج میرزا ابوالقاسم زفره ای معروف به «حاج آخوند» فرزند ملاّعلی [عرب] عالم فاضل، از محدّثین و مدرّسین اصفهان است، و اغلب علمای اصفهان از شاگردان او بودند. در تدریس ادبیّات عرب مهارت بسیاری داشته، در علوم غریبه، جفر، اعداد و طلسمات نیز زحمات فراوانی کشیده بود، و تسخیر اجنّه و غرائب دیگر را بدو نسبت می دادند. [سال ها در مدرسه میرزا مهدی بیدآباد تدریس می کرد]. سرانجام در دوشنبه 28 رمضان المبارک 1352ق به سنّ قریب نود سال وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد. کتب چندی تألیف نموده، از آن جمله است: 1. رساله در اصول دین 2. کتابی در علوم غریبه 3. کتاب در قاعده دایره هندی 4. رساله در مکروهات، [رساله اصول دین به ضمیمه رساله در مکروهات در سال 1316ق در اصفهان چاپ سنگی شده است](3).


1- نقباءالبشر، ج1، ص56؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص118.
2- فهرست مجلس، ج10، ص2141؛ فهرست مرعشی، ج7، صص280 و 282.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص82؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص208 _ 209؛ سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص85؛ دیوان اشعار سیّدابراهیم سرّی، مقدّمه، یاداشت های آقای محمّدحسن رجایی زفره ای.

ص: 343

ابوالقاسم نژند اصفهانی

ابوالقاسم عریضی متخلّص به «نژند» فرزند سیّدعلی اصغر، شاعر ادیب، در سال 1303 خورشیدی در اصفهان متولّد شد، تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در اصفهان انجام داد، و در تهران، دانشکده حقوق را در رشته قضایی به پایان رسانید. بعدا وارد فرهنگ شد، از شعرای باذوق و خوش قریحه اصفهان بود، و اشعار و مقالاتش در روزنامه های اصفهان به طبع می رسید. کتب چندی تألیف نمود؛ از آن جمله است: 1. اسرار الماس مفقود شده 2. در تیرگی های اجتماع 3. در گرداب زندگی 4. منتخبی از اشعار شعرای معاصر و غیره.

[از او است:

گذاری بعد مرگم گر قدم بر تربتم بینی که بوی عشق برخیزد ز مغز استخوان من(1)]

میرزا ابوالقاسم راجی بیدآبادی

میرزا ابوالقاسم بن علی اکبر بیدآبادی شاعر ادیب فاضل، متخلّص به «راجی» متوفّی 1301ق کتب زیر از تألیفات او است: 1. حقایق النّبویه، یا حقایق ناصری، منظوم، به فارسی، مطبوع 2. دیوان اشعار 3. علاج الامراض بالادویة و الادعیة 4. همیان، مثنوی مانند موش و گربه، در نقد اجتماعی به صورت فکاهی. علاّمه تهرانی در نقباء البشر می فرماید: کلّیه آثار او نزد مرحوم آقاابوالقاسم اصفهانی نجفی موجود است. برادرش نیز به نام میرزا نصراللّه در سال 1313 وفات [یافته]، و فاضل بوده، و عمر معقولی کرده است.(2)

سیّدابوالقاسم سدهی

آقا سیّدابوالقاسم بن سیّدمحمّدعلی حسینی سدهی، عالم فاضل واعظ کامل، در تهران ساکن بود، و به وعظ و خطابه، مردم را ارشاد می نمود، سرانجام در مکّه معظّمه پس از


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص507.
2- اعیان الشّیعه، ج7، ص75؛ الذّریعه، ج7، ص36 و ج15، ص310 و ج25، ص245؛ نقباء البشر، ج1، ص71؛ بیان المفاخر، ج2، ص226؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص212.

ص: 344

انجام فریضه حج در سال 1339ق وفات یافت. وی برادر عالم جلیل سیّدمحمّدباقر ابطحی مدرّس حوزه علمیّه اصفهان است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. بدایع الاخبار، در اخلاق 2. بشارة الابرار در احوال شیعة الکرار فی دار القرار، در چهل هزار بیت 3. برهان الرّساله در اثبات نبوت خاصّه 4. حسام الشّیعه، در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه السلام 5. خصایص الایّام در وقایع الایّام 6. دلائل الرّبوبیه، مطبوع 7. لمعات الانوار، مطبوع 8. نفایس الاخبار، مطبوع و غیره. صاحب عنوان در سال 1317 کتاب کشف الغطاء تألیف شیخ جعفر نجفی را به کمک دایی خود مرحوم میرزا عبدالرّحیم معروف به حاج آقا تصحیح [کرده]، و در مطبعه سیّدمرتضی به چاپ رسانیده است.(1)

شیخ ابوالقاسم صدرالعلماء دهاقانی*

حاج شیخ ابوالقاسم دهاقانی ملقّب به «صدرالعلماء» فرزند ملاّمحمّدعلی دهاقانی، عالم فاضل مجتهد، در سال 1263ق در دهاقان تولّد یافت، و در اصفهان نزد جمعی از علماء، ازجمله شیخ محمّدباقر مسجدشاهی، آقا سیّدمحمّدهاشم چهارسوقی و دیگران تحصیل نمود، سپس برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف شد، و از محضر علمای آن جا خصوصا میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) بهره مند شد، و به اجتهاد نائل آمد. وی در سال 1305ق به مولد خود بازگشت، و به تبلیغ و ترویج دین پرداخت، سپس به مشهد مقدّس مشرّف شد، و هشت سال در آن سرزمین مقدّس مجاور گردید. سرانجام به دهاقان بازگشت، و باقی عمر را به عبادت و تدریس و تبلیغ و اقامه جماعت گذرانید تا این که در سال 1354ق وفات یافت. پیکرش به نجف اشرف حمل، و در قبرستان وادی السّلام مدفون شد.(2)

میرزا ابوالقاسم قدسی

آقامیرزا ابوالقاسم خوشنویس فرزند میرزا محمّدعلی قاری، خوشنویس فاضل.


1- نقباء البشر، ج1، ص72؛ الذّریعه، ج7، ص12 و ج18، ص344 و ج24، ص249؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص292؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص212.
2- سیمای دهاقان، ص261؛ اسرة المجدّد الشّیرازی، ص107.

ص: 345

پدرش و برادرانش به ویژه میرزا عبدالحسین قدسی، از خوشنویسان معروف اصفهان بودند. خود او خطّ نسخ را با استادی می نوشت، و قرآن را با خطّ زیبای خود کتابت کرده که به طبع رسیده است. سال ها در مدرسه و دبیرستان قدسیّه به تدریس مشغول بود، تولّدش در 24 صفر سال 1296 و وفاتش در جمادی الثّانی 1375 روی داد. در تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را مرحوم نیّر گوید:

سال تاریخ وفات خال خود نیّر نگاشت: «شد بقدسی مسکن بوالقاسم قرآننویس»(1)

سیّدابوالقاسم بدری

آقا سیّدابوالقاسم بدری بن آقا سیّدمحمّدعلی حسینی سینی برخواری فاضل ارجمند، در مدرسه گلبهار از مدارس جدید اصفهان تدریس می کرد، و بنده [سیّدمصلح الدّین مهدوی، مؤلّف کتاب] از محضر او در ایّام تحصیل استفاده کرده ام. در سال 1398ق وفات یافت، و در قسمت شرقی تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

سیّدابوالقاسم بیدآبادی

آقا سیّدابوالقاسم بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدعلی بن حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، عالم فاضل. ظاهرا در خدمت پدر بزرگوار و عمّ عالی مقدار خود حاج سیّداسداللّه بیدآبادی و دیگر بزرگان اصفهان تلمّذ نموده، و احتمالاً پس از وفات، در بقعه سیّد حجّت الاسلام مدفون گردیده است. مشارٌالیه داماد مرحوم حاج میرزا ابوالفضل بن حاج میرزا زین العابدین بن سیّد حجّت الاسلام بوده است.(3)

ابوالقاسم خوزانی

ابوالقاسم بن محمّدعلی خوزانی سِدِهی اصفهانی، فاضل خطّاط در قرن سیزدهم


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، 768؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص123.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص180.
3- بیان المفاخر، ج2، ص184؛ مزارات اصفهان، ص164.

ص: 346

هجری، از آثار او کتابت نسخه ای از الفطرة السّلیمه تألیف حاج محمّدکریم خان کرمانی در هشتم ربیع الثّانی 1282ق به خطّ نسخ است که به شماره 1059 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت

میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت معروف به گوگردی فرزند میرزا محمّدعلیّ بن حاج محمّد یزدی، عالم فاضل، حکیم جامع، عابد زاهد و طبیب حاذق، از اطبّاء مشهور و مدرّسین طبّ قدیم در اصفهان. جدّش حاج محمّد از یزد به اصفهان آمده، و در محلّه احمدآباد ساکن گردید، و ظاهرا حمّام احمدآباد از آثار خیریّه او است. در حدود 1278ق در اصفهان متولّد شد، و نزد میرزا ابوالحسن پاقلعه ای، میرزا ابوالقاسم مدرّس رشتی، حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی، جهانگیرخان قشقایی، میرزا عبدالعلی مرندی و آخوند کاشی و جمعی دیگر به تحصیل پرداخت. ایشان از اطبّاء مشهور و صاحبان نفس قدسی بود. سال ها در مدرسه حاج حسن جنب مسجد علی مقابل هارون ولایت به تدریس و نیز مداوای بیماران اشتغال داشت، و کتاب قانون را تدریس می نمود. ایشان سرانجام در دوشنبه 2 ربیع الثّانی 1371ق به سنّ 90 سالگی وفات یافته، بیرون بقعه مادرشاه زاده در تخت فولاد مدفون شد. رساله افیونیّه به فارسی از تألیفات او است.(2)

میرزا ابوالقاسم امام جمعه

سیّدابوالقاسم امام جمعه ابن میر محمّد محسن بن سیّدمرتضی بن سیّدمحمّدمهدی بن میرمحمّدحسین بن میر محمّدصالح بن میر زین العابدین بن میر محمّدصالح حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل فقیه مجتهد، در 6 ذی قعده 1215ق در اصفهان متولّد شد. وی از اصفهان به تهران مهاجرت کرد، و از درس ملاّمحمّدتقی استرآبادی و ملاّعبداللّه زنوزی بهره گرفت. سپس به عتبات عالیات عزیمت نمود، در درس شیخ حسن آل کاشف الغطاء و


1- فهرست مرعشی، ج3، ص246.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص213؛ هشت بهشت، مقدّمه.

ص: 347

دیگران حاضر شد، و علوم خویش را تکمیل نمود، و آن گاه به تهران مراجعت کرد. وی از سال 1262 پس از وفات میرمحمّدمهدی امام جمعه عموی خود به منصب امام جمعگی تهران منصوب شد، و علاوه بر این سمت، به تدریس و حلّ مشکلات مردم، و تألیف و تصنیف پرداخت، و ریاست دینی پایتخت را برعهده گرفت. او سرانجام در دوشنبه 15 ربیع الاوّل 1272ق در تهران وفات یافت، و در بیرون دروازه قدیم تهران مدفون گردید، و بر سر قبر او گنبد و بارگاه عالی ساختند، و به سر قبرِ آقا معروف شد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. البلدان المفتوح العنوه 2. رساله عملیّه فارسی، مطبوع 3. کتابی در تحقیق بعضی مسائل اصولی 4. منتخب الفقه.(1)

ابوالقاسم ریاحی چهارمحالی

ابوالقاسم ریاحی بنی فرزند محمّد، شاعر ادیب، در سال 1312 خورشیدی در قریه بن (به کسر باء) از بلوک چهارمحال اصفهان متولّد گردید، دوره دبیرستان را در اصفهان در رشته ادبی به پایان رسانید، و در آن جا ساکن شد. در انجمن ادبی کمال شرکت می کرد. [از او است:

بهار آمد جهان اکنون به مانند جنان باشد درختان را به تن زان رو قبا از پرنیان باشد(2)]

ابوالقاسم اصفهانی

ابوالقاسم بن حاج محمّد اصفهانی، فاضل خطّاط در قرن سیزدهم هجری ظاهرا در یزد ساکن بوده [است]. از آثار او نسخه ای از قرآن مجید است که آن را در محرّم 1233 به خطّ نستعلیق نوشته، و نسخه نام برده به شماره 1651 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3)


1- چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، صص191 _ 192؛ مکارم الآثار، ج2، صص547 _ 549؛ الکرام البرره، ج1، صص62 _ 64؛ الذّریعه، ج3، صص145 _ 146 و ج11، ص212؛ شرح حال رجال ایران، ج1، ص55؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص213؛ اعیان الشّیعه، ج8، ص155.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص225.
3- فهرست کتابخانه وزیری یزد، ج3، ص1014.

ص: 348

سیّدابوالقاسم حسینی اصفهانی

سیّدابوالقاسم بن سیّدمحمّد حسینی اصفهانی، فاضل خطّاط قرن سیزدهم از آثارش کتابت نسخه ای است از وجیزه در درایه تألیف جناب شیخ بهایی که آن را در سال 1245 نوشته، و نسخه، پیوست کتاب من لا یحضره الفقیه به شماره 418 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(1) هم چنین در تاریخ ربیع الثّانی سال 1230 کتابت نسخه ای از کتاب سرور الشّیعه تألیف ملاّعبداللّه بن علیّ بن مهدی بروجردی را به خطّ نسخ به پایان رسانیده، کتاب به شماره 7043 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)اثر دیگر از او جلاء العیون تألیف علاّمه مجلسی که در رجب 1236 به خطّ ثلث و نسخ کتابت آن را به پایان رسانیده، نسخه به شماره 4977 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3) اثر دیگر، عین الحیاة تألیف علاّمه مجلسی است که به خطّ نسخ در سال 1230ق کتابت نموده، و به شماره 131 در کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد موجود است.(4)

ملاّابوالقاسم گلپایگانی

ملاّابوالقاسم بن محمّد گلپایگانی، عالم فاضل، از دانشمنندان نیمه اوّل قرن یازدهم هجری است. وی در اصفهان به تدریس و تحقیق مشغول بوده، و میرمحمّدقاسم طباطبایی قهپایی از او اجازه روایت دارد. هم چنین ملاّعلی گلپایگانی از او اجازه دریافت نموده که در بخش اجازات کتاب بحارالانوار ضبط شده است.(5) ملاّابوالقاسم گلپایگانی تألیفاتی دارد ازجمله: 1. رساله در فقه، موجود در کتابخانه حاج سیّدمهدی لاجوردی قمی.(6) 2. منهاج العلیّه.(7)

سیّدابوالقاسم نایب الصّدر اصفهانی

ابوالقاسم نایب الصّدر بن سیّدمهدی موسوی اصفهانی عالم فاضل ادیب در قرن


1- فهرست مدرسه عالی سپهسالار، ج1، ص330.
2- فهرست کتابخانه مرعشی، ج18، ص217.
3- فهرست کتابخانه مجلس، ج14، ص270.
4- فهرست گوهرشاد، ج1، ص153.
5- علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص88 و 177.
6- آشنایی با چند نسخه خطّی، ج1، ص107.
7- الذّریعه، ج22، ص328.

ص: 349

سیزدهم هجری. از آثارش کتابت: 1. کتاب تجوید، تألیف محمّدزمان تبریزی است که آن را در سال 1264 به خطّ نسخ نوشته، و به شماره 1/1710 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد مقدّس موجود است. 2. کتاب تصریف زنجانی را در سال 1264ق در شیراز به خطّ شکسته نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 2/1710 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد مقدّس وجود دارد.(1)

میرزا ابوالقاسم کلباسی «شیخ العراقین»

حاج میرزا ابوالقاسم معروف به «شیخ العراقین» فرزند آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل محقّق، مادرش دختر حاج سیّدمحمّدباقر بیدآبادی است. در اصفهان متولّد شد، و نزد پدر به تحصیل پرداخت. سپس در نجف اشرف در محضر درس شیخ مرتضی انصاری و شیخ محمّدحسین کاظمینی حاضر، و سپس به انجام وظایف دینی خود مشغول شد. وی سرانجام در سال 1308ق (سال وفات استادش کاظمینی) وفات نمود، و در صحن مطهّر حضرت علی علیه السلام در نجف مدفون گردید. کتب زیر از او است: 1. شرح کتاب اصول پدرش 2. کتابی در اصول در دو مجلّد 3. کتابی در صلاة. این کتاب ها نزد عالم جلیل سیّدمحمّد حجّت (کوه کمری) موجود بوده است.(2)

سیّدابوالقاسم فریدنی

آقا سیّدابوالقاسم موسوی شاهکرمی فریدنی بن حاج سیّدمحمّدهاشم، عالم فاضل، در اصفهان نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردی، حاج میرزا ابوالحسن بروجردی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، حاج شیخ مهدی نجفی و حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی تحصیل کرده، و سپس به تدریس پرداخته است. وی در مسجد درکوشک اقامه جماعت می نمود، و ربیع الاوّل 1384ق وفات یافت، و در تکیه مقدّس


1- فهرست گوهرشاد، صص79 و 248.
2- نقباء البشر، ج1، صص76 _ 77؛ الذّریعه، ج15، ص54؛ ماضی النّجف، ج3، ص233؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص955؛ بیان المفاخر، ج2، صص172 _ 173؛ معجم رجال الفکر و الادب، ج3، ص1066؛ خاندان کلباسی، صص153 _ 154.

ص: 350

مدفون شد.(1)

میر ابوالقاسم فندرسکی

میر سیّدابوالقاسم بن میرزا بیک بن میرصدرالدّین حسینی موسوی فندرسکی استرآبادی معروف به «میرفندرسکی» حکیم فیلسوف، عارف مرتاض و شاعر ادیب. از اکابر حکماء و اجلّه فلاسفه و عرفاء است، و همگان به عظمت، بزرگی، جامعیّت، زهد و تقوای او اذعان دارند. در سال 970ق در قریه «فندرسک» از توابع استرآباد [گرگان فعلی] متولّد شده، و نزد علمای بزرگ روزگار خود همچون کمال الدّین چلبی بیک تبریزی، خواجه افضل الدّین محمّد ترکه اصفهانی، میرمحمّدباقر استرآبادی (میرداماد) و میر برهان الدّین اشراق استرآبادی تحصیل نموده است. وی به هند سفر کرده، و خدمت عرفاء و بزرگان آن دیار رسیده، و تجربه ها اندوخته، و در ضمن، جهت ترویج دین اقدام نموده است. وی پس از چندین سفر در اصفهان اقامت گزیده، و به تدریس و تحقیق پرداخته است. شاه صفی او را احترام بسیار می نمود؛ امّا میر به او اعتنایی نداشت. از محضر درس او ده ها شاگرد دانشمند برخاسته اند. سرانجام در سال 1050ق وفات یافت، و در تکیه ای مخصوص که به نام او تکیه میر نامیده می شود، در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفات او این است:

تاریخ وفاتش ز خرد جستم گفت: «صد حیف ز آفتاب اوج دانش»

مشارٌالیه طبع شعر داشته، و گاهی اشعاری می سروده، معروف ترین سروده او قصیده حکمی و عرفانی او است با این مطلع:

چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی

که آن را به پیروی از ناصرخسرو قبادیانی سروده است. قصیده یایییّه میرفندرسکی مورد توجّه عرفاء و شعرا بوده، و بر آن شرح نوشته اند؛ ازجمله شرح محمّدصالح بن سعید خلخالی، شرح حکیم عبّاس شریف دارابی موسوم به تحفة المراد، و شرح محسن بن


1- تاریخ اصفهان، جابری، ص292؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص923؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص200 و اطّلاعات شخصی نویسنده.

ص: 351

محمّد گیلانی، و دو شرح اوّل به طبع رسیده است. هم چنین این قصیده را امیرمحمّدعلی هندی تخمیس نموده که ابتدای آن این است:

ای که ذاتت در دو گیتی مظهر اسماستی جوهری دهر را چون لؤلو لالاستی

بشنو از انجام خود حرفی که از مبداستی چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی

صورتی در زیر دارد آن چه در بالاستی

کتب زیر از تألیفات ایشان است: 1. اجازه به ملاّحسنعلی تستری، مطبوع ضمن اجازات بحارالانوار 2. برهان الابصار 3. تاریخ الصّفویه 4. تحقیق المزلّه 5. تخمیریّه 6. ترجمه شذور الذّهب 7. تفسیر قرآن 8. جواب سؤالات ملاّمظفّر حسین کاشانی، مطبوع در کتاب منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران 9. حاشیه جوک باشست 10. رساله حرکت، مطبوع در کتاب منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران 13. رساله صناعیّه، مطبوع 14. رسالةٌ فی ارتباط الحادث بالقدیم 15. رسالةٌ فی حقیقة الوجود 16. رسالةٌ فی معقولات العشر 17. زیبق، مطبوع در کتاب مجموعه رسائل خطّی فارسی 18. قصیده یائیّه، مطبوع 19. کشف اللّغات «جوک باشست» 20. منتخب «جوک باشست» 21. منظومة فی الکیمیا. میرفندرسکی کتابخانه ای ارزشمند با کتاب های نفیس داشته که پس از وفات، کتاب های آن را به کتابخانه شاه صفی انتقال داده اند. این شعر از او است:

شرب مدام شد چو میسّر مدام به چون می حرام گشت، به ماه حرام به

یک بوسه از رُخت ده و یک بوسه از لبت تا هر دو را چشیده بگویم کدام به(1)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص221 _ 223؛ وقایع السّنین و الاعوام، صص514 _ 515؛ طرائق الحقایق، ج3، صص158 _ 159؛ ریاض العلماء، ج5، صص499 _ 502؛ ریحانة الادب، ج3، ص418 و ج4، صص357 _ 360، شرح حال میرداماد و میرفندرسکی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، صص169 _ 173؛ الرّوضة النّضره، صص450 _ 451؛ منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج1، صص85 _ 88؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، ج1، صص289 _ 292؛ تاریخ فلسفه در اسلام، صص447 _ 460؛ روضات الجنّات، ج1، صص242 _ 246 و ج5، ص380؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص35؛ الذّریعه، ج3، ص485 و ج6، ص395 و ج18، صص57 و 489؛ قصص العلماء، صص236 _ 237؛ تذکره روز روشن، صص25 _ 26؛ مجمع الفصحاء، ج4، صص9 _ 10؛ فرهنگ معین، ج6، صص1379 _ 1380؛ از آستارا تا استرآباد، ج5، صص338 _ 340؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص543 _ 546؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص112 و 108؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، صص378 _ 379؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص197 _ 200؛ اعیان الشّیعه، ج7، ص68؛ راهنمای پژوهش درباره میرفندرسکی؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص64 _ 65؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص208 _ 210؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص217 _ 218.

ص: 352

سیّدابوالقاسم تابش محمودیان*

حاج سیّدابوالقاسم تابش محمودیان، عالم فاضل، در اصفهان متولّد شد، و سپس به نجف اشرف مهاجرت نمود، نزد علمای اعلام به تحصیل پرداخت، و فقیهی جامع، و دانشمندی فاضل گردید. بیش از هفتاد سال در نجف اشرف اقامت داشت، و در سال 1370ق در آن دیار مقدّس وفات یافت. خطّ شکسته را خوش می نوشت.(1)

ابوالقاسم تمیمی اصفهانی

ابوالقاسم تمیمی اصفهانی نسّابه، سیّدعزّالدّین اسماعیل بن حسین مروزی مؤلّف الفخری، از ورقانی در اثبات نسب جناب اسماعیل بن ابراهیم بن امام موسی الکاظم علیه السلام به قول او و جمعی دیگر از علماء نسب، استشهاد نموده است.(2)

ابوالقاسم جاوید اصفهانی

میرزا ابوالقاسم مستوفی متخلّص به «جاوید» شاعر ادیب، از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود، و اشعارش در روزنامه های قدیم اصفهان همچون سحاب و غیره به طبع می رسید.

[از او است:

نیست حاجت رنجه کردن پنجه های نازنین کز نگاهی صد چومن آماج پیکان کرده ای(3)]


1- تاریخ اصفهان، جابری، ص292.
2- الفخری، ص14.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص138.

ص: 353

ابوالقاسم جلا*

ابوالقاسم خان جلا، از پیش گامان عکّاسی در اصفهان در سال 1294ق در اصفهان به دنیا آمد. وی نزد برادرش محمّد خان دیاری (دکتر صحّت) عکّاسی را فراگرفت، و نزد او در عکّاسی مرکزی در چهارباغ اصفهان به کار پرداخت، و سرانجام در سال 1313ش در خیابان چهارباغ، عکّاسی شرق را تأسیس کرد. وی از اوّلین عکّاسان خبری اصفهان بود، و با مطبوعات و مراکز مختلف، همکاری می کرد. وی سرانجام در سال 1358ش در اصفهان درگذشت.(1)

شیخ ابوالقاسم حکّاک*

شیخ ابوالقاسم حکّاک اصفهانی، از هنرمندان اوایل قرن چهاردهم هجری بوده، و علاوه بر مهارت در هنر حکّاکی، در قلم زنی و تذهیب و خوشنویسی نیز توانا بوده، امّا به علّت کسادی بازار هنر، در فقر و فاقه به سر برده، تا آن که فوت شده است.(2)

میرابوالقاسم خلیفه

میرابوالقاسم خلیفه اصفهانی از متولّیان آستانه مقدّسه رضویّه در زمان شاه تهماسب صفوی بوده، و تولیّت موقوفات واجبی را داشته است. توضیح: تولیّت آستانه مقدّسه دو قسمت بوده؛ تولیّت سنّتی ها: موقوفات مجهول المصرف؛ تولیّت واجبی ها: موقوفات معلوم المصرف.(3)

استاد ابوالقاسم خواجویی

استاد ابوالقاسم خواجویی، از هنرمندان نقّاش قرن سیزدهم هجری بوده، در نقّاشی گل و بته و صورت سازی و منظره مهارت داشته، و آثاری در اصفهان پدید آورده است ازجمله


1- چهره نگاران اصفهان، صص138 _ 139.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص30 _ 31.
3- مکارم الآثار، ج3، ص710.

ص: 354

نقّاشی و تزیینات خانه استاد همایی در محلّه پاقلعه به تاریخ 1288ق از آثار هنرمندانه او است.(1)

ابوالقاسم خواجویی*

ابوالقاسم خواجویی، عالم فاضل ادیب شاعر، در اوایل قرن سیزدهم هجری می زیسته، و در سال 1222ق کتاب تحفة المرید را در موضوع علوم طبیعی تألیف نموده که به شماره 8812 در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی در قم موجود است.(2) شعر نیز می سروده است. این شعر از او است:

ستایش سزاوار ذاتی که هست بر قدرتش آسمان چیز پست

خداوند خلاّق انسان و جان که افلاک و انجم همه صنع آن

خداوند صنعتگر آب و خاک روان بخش اجسام اجرام پاک

خداوند انوار و عقل اثیر خداوند کیوان و بهرام و تیر

خداوند خورشید و ناهید و ماه خداوند گردون این ناوگاه(3)

میرزا ابوالقاسم زیانی

میرزا ابوالقاسم اصفهانی متخلّص به «زیانی» شاعر ادیب، برادرش میرزا عنایت اللّه اصفهانی در دفترخانه سلطنتی دولت نادری، لشکرنویس بوده، و خود او نیز از طرف نادرشاه به وزارت دارالامان کرمان منصوب شده است. این رباعی از او است:

مجنون دل آزرده بی صبر و قرار می گشت به کوه و دشت با ناله و زار

خار و خس دشت را به مژگان می رُفت تا ناقه لیلی کند آسوده گذار(4)


1- دیوان طرب، ص179؛ تاریخ اصفهان (مجلّد هنر و هنرمندان)، ص318؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1016.
2- فهرست مرعشی، ج23، صص9 _ 10.
3- تذکره شاعران فارسی سرا، ص87.
4- تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص519؛ الذّریعه، ج9، ص408؛ تذکره روز روشن، ص330؛ سفینة المحمود، ص232.

ص: 355

میرزا ابوالقاسم شمس آبادی*

میرزا ابوالقاسم شمس آبادی، خطّاط هنرمند، در قرن سیزدهم هجری می زیست، و در خطّ شکسته استاد، و در دستگاه حکومت اصفهان، منشی باشی بود.(1)

سیّدابوالقاسم سرّی

سیّد ابوالقاسم فرزند سید ابراهیم سری از شعرا و ادبای معاصر در سال 1313 ش متولد شد. از آثار او ترجمه کتاب اشرف افغان بر تختگاه اصفهان است.

سیّدابوالقاسم قاری

ابوالقاسم قاری، از فضلاء و دانایان قرائت و تجوید در اصفهان بود، طبع شعر نیز داشت، و در عهد شاه عبّاس دوم صفوی می زیست، در سال 1061ق منظومه ای در تجوید به نام لؤلوییّه سروده که بیت اوّلش این بیت است:

ای کلام از انتظام نام ذاتت در نظام وی ز شهد شکّرین شکرت زبان شیرین به کام(2)

شیخ ابوالقاسم قاری

شیخ ابوالقاسم قاری اصفهانی، از علمای بزرگ و از دانایان به علوم قرآن بود، و از معاصرین حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام و از شاگردان او است. در قرآن و تجوید شاگرد ملاّابوالحسن خواجویی اصفهانی است از دیگر اساتید او میرزای قمی است. آقا محمّدمهدی کلباسی نیز از ارادتمندان صاحب عنوان بوده، و ظاهرا قرائت را نزد او تحصیل نموده است.(3) وی در سلخ رمضان 1267ق کتابت حبل المتین فی معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام تألیف شمس الدّین محمّد بن محمّد بدیع مشهدی را در نجف اشرف به


1- جغرافیای اصفهان، ص79؛ آثار ملّی اصفهان، ص239.
2- الذّریعه، ج18، ص377.
3- الکرام البرره، ج1، صص43 _ 44؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص176؛ بیان المفاخر، ج1، صص253 _ 254.

ص: 356

پایان رسانیده است، کتاب به شماره 177 در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

میرزا ابوالقاسم لاهیجی

میرزا ابوالقاسم لاهیجی، معروف به «جغد العرفاء» از عرفای ساکن اصفهان در عهد قاجاریّه است. در طرایق الحقایق ذکری از او شده است.(2)

سیّدابوالقاسم مذهب باشی*

ابوالقاسم حسینی اصفهانی ملقّب به «مذهب باشی» از هنرمندان دوره فتحعلی شاه قاجار است. از تذهیب کاران درجه اوّل آن عهد بوده، و در نقّاشی قلمدان و فنون زرافشان و نقّاشی گل و بوته، هنرنمایی ها کرده است. وی تا سال 1222ق در قید حیات بوده است.(3)

از آثار او تذهیب قرآنی است که جهت تقدیم به فتحعلی شاه قاجار نویسنده معروف زین العابدین بن عبدالنّبی قزوینی در سال 1322 نگاشته است، و این قرآن در کتابخانه سلطنتی تهران موجود است.(4)

ابوالقاسم معبّر اصفهانی

ابوالقاسم اصفهانی فاضل محترم مدّت چهل سال در اصفهان تعبیر خواب می نموده است. وی مؤلّف کتابی است به نام نخبة الاشیاء فی تعبیر الرّؤیا در یک مقدّمه و چند باب بر حسب حروف تهجّی و یک خاتمه. کتاب به شماره 4613 بدون تاریخ تألیف و یا کتابت در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. نویسنده محترم فهرست، اظهار نظر می کند که نام کتاب باید نخبة الرّؤیا باشد.(5)


1- فهرست الهیّات مشهد، ج1، ص94.
2- تاریخ تهران، بلاغی، ج2، ص42.
3- هنر قلمدان، ص145؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص318.
4- گنجینه قرآن، ص82.
5- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه، ج14، ص3544.

ص: 357

سیّدابوالقاسم ملایری

سیّدابوالقاسم موسوی ملایری اصفهانی، عالم فاضل بارع. از آثارش، تقریظی است بر کتاب توحید تألیف ناصرالاسلام موحّد مکّی اصفهانی که آن را در صفحه 46 کتاب نام برده مرقوم داشته است. نسخه کتاب توحید به شماره 163 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

میرزا ابوالقاسم نشاط

میرزا ابوالقاسم نشاط، از فضلاء و شکسته نویسان قرن 13 هجری در اصفهان بوده، از آثارش کتابت کتاب گنجینه به خطّ شکسته نستعلیق مورّخ شعبان 1266ق است، نسخه به شماره 1442 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس وجود دارد.(2)

شیخ ابوالقاسم نصرآبادی

شیخ ابوالقاسم نصرآبادی، ظاهرا از عرفاء و متصوّفه قرن هفتم یا هشتم هجری بوده، و در نصرآباد ماربین اصفهان ساکن بوده، و خانقاه داشته، و همان جا مدفون شده است(3). سردر و بنای خانقاه توسّط خواجه صدرالدّین علی طبیب نصرآبادی در سال 854ق بنا شده که قسمتی از کتیبه سردر آن هنوز باقی است.(4)

فایده: این شیخ ابوالقاسم نصرآبادی، عارفی است غیر از شیخ ابوالقاسم بن محمّد بن محمویه نصرآبادی نیشابوری، مجاور مکّه معظّمه و متوفّی به سال 372ق.(5)

سیّدابوالقاسم هرندی*

ابوالقاسم هرندی عالم فاضل معاصر در سال 1338ق در هرند متولّد شد. در اصفهان نزد شیخ هبة اللّه هرندی، حاج شیخ محمّدباقر ابطحی سدهی و حاج شیخ احمد فیّاض به تحصیل


1- فهرست گلپایگانی، ج1، ص152.
2- فهرست کتابخانه جامع گوهرشاد، ص167.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص178.
4- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص329.
5- تذکرة الاولیاء، ج2، ص261؛ طرایق الحقایق، ج2، ص210.

ص: 358

پرداخت. پس از آن به قم رفت، و از درس مدرّسین عالی قدری چون آیات عظام امام خمینی، مرعشی نجفی و گلپایگانی بهره مند شد. آن گاه به عتبات عالیات عزیمت نمود، و از درس آقا سیّدمحمّد و آقا سیّدنصراللّه اصفهانی مستفیض گردید. او برای تکمیل تحصیلات خود در نجف اشرف اقامت کرد، و در جلسه درس آیات عظام سیّدعبدالهادی شیرازی، خویی، حکیم، اصطهباناتی و شیخ موسی خوانساری حاضر شد. وی سال ها در نجف اشرف به تدریس سطوح مشغول بود. عاقبت به ایران مراجعت نموده، و در اصفهان به اقامه جماعت و سایر وظایف دینی پرداخت، و سرانجام در 30 دی 1370ش (مصادف با سالروز شهادت امام محمّدباقر علیه السلام در قم وفات یافت، و در مزار علیّ بن جعفر در قم مدفون شد). فرزند برومند ایشان سیّدمحمّدعلی حسینی هرندی اوّلین روحانی شهید اصفهان در دوران دفاع مقدّس است. او در مهرماه 1359 در کوی ذوالفقاری آبادان در نبرد با متجاوزین عراقی به شهادت رسید.(1)

ابومحمّد

ابومحمّد، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده، و از او با عنوان «الاستاد الاوحد ابومحمّد» یاد کرده است.(2)

ابومحمّد اصفهانی

ابومحمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوعبداللّه جعفر بن محمّد بن حسین خزاز و عبدالرّحمان بن محمّد بن حماد روایت نموده، و حافظ حکایی و ابوبکر قرآنی از او حدیث روایت می نمایند.(3)

ابومحمّد اصفهانی

ابومحمّد بن بامویه اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. ابوسهل عبدالملک


1- یاداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.
2- محاسن اصفهان، ص32.
3- احقاق الحق، ج17، صص81 و 471.

ص: 359

بن عبداللّه بن محمّد دشتی (482 _ 582ق) از وی حدیث شنیده است.(1)

ابومحمّد بن یحیی

ابومحمّد بن یحیی بن زکریّا، از محدّثین اصفهان است، و مافرّوخی او را در ردیف معاصرین ذکر کرده است.(2)

ابومحمّد خونجانی اصفهانی

ابومحمّد بن ابی نصر بن حسن بن ابراهیم خونجانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان، و از اهالی قریه «خونجان» است، از ابوالقاسم بن محمّد بن فضل طلحی اصفهانی و دیگران حدیث شنیده است.(3)

ابومحمّد طیرانی

ابومحمّد طیرانی مقری، از دانشمندان اصفهان، و احتمالاً از قریه «طیران» اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و از دانشمندان کلام و حدیث ذکر نموده است.(4)

ابومحمّد ورّاق

ابومحمّد ورّاق، از محدّثین اصفهان است. احمد بن محمّد بن فراد تمیمی از او روایت می کند، و ابومحمّد از عبداللّه بن محمّد بن زکریّا حدیث نقل می کند.(5)

[ظاهرا در قرن سوم می زیسته، و او همان ابومحمّد داوود بن عبدالرّحمان بن عطاش ورّاق است که از احمد بن موسی بن اسحاق انصاری روایت نموده است.(6)]


1- التّحبیر، ج1، ص345.
2- محاسن اصفهان، ص31.
3- اللّباب، ج1، ص471؛ معجم البلدان، ج2، ص407.
4- محاسن اصفهان، ص30.
5- احقاق الحق، ج14، ص303.
6- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص313.

ص: 360

ابوالمرجا

ابوالمرجا سبط عبدوس، از شعرای پارسی گوی اصفهان است. مافرّوخی در کتاب خود از او یاد کرده است.(1)

ابومسعود رازی

شیخ ابومسعود بن فرّات رازی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او در ری متولّد گردید، و جهت اخذ حدیث به مصر، دمشق، کوفه، بغداد، جزیره، شام، یمن و اصفهان سفر کرد. او معاصر احمد بن حنبل بوده، و نزد او احترام بسیار داشته است. وی سرانجام در اصفهان ساکن شده، و به تربیت شاگردان و نقل حدیث پرداخت، و سرانجام در شعبان سال 258ق وفات یافت، و قاضی ابراهیم بن احمد خطّابی بر او نماز گزارد، و محمّد بن عاصم وی را غسل داد، و در مقبره مردبان مدفون گردید.

برخی او را شیعه می دانند، و از او تجلیل می کنند، و برخی او را سنّی و صوفی می دانند. [ظاهرا بقعه ای بر سر مزار او بوده، و تا قرن ها مردم اصفهان آن جا را زیارت می کرده اند]، در سال 895ق محمّد بن جلال الدّین عربشاه سردر بقعه شیخ ابومسعود را تجدید بنا کرد، و کاشی کاری نمود که هنوز باقی است، و در شمار آثار باستانی اصفهان به ثبت رسیده است. در اواسط دوره قاجاریّه، آقا سیّدصدرالدّین محمّد عاملی پس از تحقیق درباره احوال و مذهب شیخ ابومسعود، او را سنّی دانست، و مردم را تحریک نمود، و آنان قبر شیخ ابومسعود را تخریب کردند. در کتاب مزارات اصفهان اسامی تعداد کثیری از مشایخ و اساتید و راویان و شاگردان شیخ ابومسعود مذکور است، و کتاب مسند از او است.(2)


1- محاسن اصفهان، ص34.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص82، تهذیب التّهذیب، ج1، صص66 _ 67؛ الاعلام، ج1، ص186؛ میزان الاعتدال، ج1، صص49 و 60؛ خلد برین، صص187 _ 193؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص144؛ فوائد الرّضویه، ج2، ص460؛ مرآة الجنان، ج2، ص169؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص215 _ 216؛ مزارات اصفهان، صص79 _ 88؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص353؛ هدیة العارفین، ج1، ص49؛ الذّریعه، ج21، ص405.

ص: 361

ابومسلم اصفهانی

ابومسلم محمّد بن بحر اصفهانی، ادیب، لغوی، نحوی، شاعر، کاتب، مفسّر، از دانشمندان قرن سوم و چهارم هجری. وی منصب کتابت داعی صغیر محمّد بن زید حسینی (م287ق) را داشته است. در سال 254ق متولّد شده، و از دانشمندان زمان خود بهره گرفته، و در ادبیّات، حدیث، تفسیر و سایر علوم عصر خود، مهارت یافته است. وی پیرو مذهب معتزله بوده، و چندی از طرف مقتدر عبّاسی حاکم قم، و سپس اصفهان بوده، و سرانجام در سال 322ق وفات یافته است. کتب زیر از او است:

1. جامع التّأویل در تفسیر قرآن، در چهارده جلد بر حسب رأی معتزله 2. کتاب همزه 3. النّاسخ و المنسوخ 4. کتابی در نحو و غیره.(1)

ابومسلم اصفهانی

ابومسلم محمّد بن علیّ بن محمّد بن حسین بن مهریزد اصفهانی، ادیب، مفسّر و محدّث معتزلی، و دانشمندان قرن پنجم هجری. وی در سال 322ق متولّد شده، [ابوبکر بن مقری روایت نموده است که سعید بن ابی الرّجاء صیرفی، حسین خلاّل و محمّد بن احمد کبریتی از وی روایت کرده اند.

برخی از مورّخان و تراجم نگاران او را شیعه دانسته، و ابراز عقیده کرده اند که از اعتزال، به عنوان پوششی برای تشیّع خود استفاده کرده است]. ابومسلم اصفهانی در سال 457 یا 459ق در اصفهان وفات یافت. کتب زیر از او است: 1. جامع التّأویل لمحکم التّنزیل، در تفسیر قرآن، در بیست جلد 2. جامع الرّسائل 3. ناسخ الحدیث و منسوخه.(2)


1- تاریخ قم، صص217 _ 218؛ الاعلام، ج6، ص273؛ لسان المیزان، ج5، ص89؛ معجم المؤلّفین، ج9، ص97؛ معجم الادباء، ج18، صص35 _ 36؛ بغیة الوعاة، ج2، ص23؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص214 _ 216؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص898.
2- اعیان الشّیعه، ج46، ص148؛ الذّریعه، ج4، ص258؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص917؛ شذرات الذّهب، ج5، ص254؛ سیر اعلام النّبلاء، ج18، ص146؛ محاسن اصفهان، ص32؛ مرآة الجنان، ج3، ص83؛ هدیة العارفین، ج2، ص71؛ میزان الاعتدال، ج3، ص106؛ الاعلام، ج7، ص143؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص263.

ص: 362

ابومضر بن ابی طالب

ابومضر بن ابی طالب بن غیاث، از ادباء و شعرای قرن پنجم هجری است، و به عربی شعر می سروده است.(1)

903

ابومضر بن جریر

ابومضر بن جریر، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است، و مافرّوخی او را در ردیف معاصرین آورده است.(2)

ابومضر بن ابی عدنان

ابومضر بن ابی عدنان بن ابی الفوارس، از ادباء و دانشمندان اصفهان بوده، و مافرّوخی وی را را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده است.(3)

ابوالمطهّر مجلّدی

ابوالمطهّر مجلّدی، از ادباء و دانشمندان اصفهان است، در صرف و نحو و لغت و انشاء مهارت داشته، و مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین ذکر نموده است.(4)

ابوالمظفّر بن ناحیه

ابوالمظفّر بن ناحیه

از ادباء و فضلای اصفهان و معاصر با مافرّوخی است، مافرّوخی او را در شمار دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء آورده است.(5)

ابوالمظفّر حسن آبادی

ابوالمظفّر حسن آبادی اصفهانی، از ادباء و شعرای پارسی گوی اصفهان است. وی از


1- محاسن اصفهان، ص34.
2- محاسن اصفهان، ص31.
3- محاسن اصفهان، ص32.
4- محاسن اصفهان، ص32.
5- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 363

شعرای متقدّم بر عصر مافروّخی (قرن پنجم هجری) بوده است.(1)

میرزا ابوالمعالی کلباسی

میرزا محمّد مکنّی به ابوالمعالی کلباسی (نام ایشان مهجور افتاده، و در همه جا به کنیه شهرت یافته اند)، فرزند حاج محمّدابراهیم کلباسی خراسانی، عالم فاضل محقّق، مجتهد جامع، فقیه اصولی، جامع معقول و منقول، از اکابر علما و مجتهدین، محقّق مدقّق و دقیق الفکر، کثیر التتبّع، در غایت زهد و تقوی. درباره زهد و ورع و احتیاط های شرعی ایشان بین الخواص و العوام، حکایاتی منقول است که همگی، دلالت بر مقام او می کند. در شب چهارشنبه 7 شعبان 1247ق در اصفهان متولّد شد، [مقدّمات را نزد آقا سیّدمحمّد باقر دهکردی و] درس خارج را نزد آقا میرسیّد حسن مدرّس و آقا سیّدمحمّد شهشهانی طی نمود، و به اجتهاد نائل آمد.

در تذکرة القبور درباره او فرماید: «مجلس آن مرحوم، مصداق حدیث حوارییّن و عیسی علیه السلام بود که عرض کردند: مَن نُجالس؟ فرمود: مَن یُذَکَرکم اللّه رؤیته و یزیدکم فی العلم منطقه، و یرغّبکم فی الآخرة عمله».

جمعی کثیر از بزرگان علماء و مجتهدین از شاگردان ایشان هستند که معروف تر از همه، مرحوم آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین بروجردی _ رحمة اللّه علیه _ می باشد. ایشان در شب چهارشنبه 27 ماه صفر المظفّر سال 1315 وفات یافت، و در تخت فولاد در تکیه ای مخصوص مدفون گردید. بانی ساختمان تکیه، حاج میرزا احمد ملاّباشی داماد آن مرحوم می باشد. در داخل و خارج بقعه، و هم چنین در اتاق ها عدّه زیادی از علماء و فضلاء و ادبای اصفهان مدفون می باشند. میرزا ابوالمعالی دختر آقامیرزا زین العابدین فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی را به زوجیّت داشت، و از او، صاحب دو پسر (حاج میرزا جمال الدّین، و حاج میرزا کمال الدّین معروف به ابوالهدی) و یک دختر (که به زوجیّت حاج میرزا احمد ملاّباشی درآمد) می باشد. مجموع کتب و رسائل تألیفی ایشان، متجاوز از هشتاد مجلّد می شود که از آن جمله است: 1. رساله در استخارات، مطبوع در مقدّمه قرآن در سال


1- محاسن اصفهان، ص33.

ص: 364

1316ق 2. رساله در استشفاء به تربت حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام مطبوع در سال 1258ق 3. الاستجاریّه 4. رساله در کیفیّت زیارت عاشورا 5. رساله در ابن غضائری 6. رساله در احوال انسان، به فارسی 7. رساله در احوال آقا حسین خوانساری 8. رساله در احوال شیخ بهایی 9. بشارات در اصول، سه مجلّد 10. مجموعه ای از اشعار عربی 11. مجموعه ای در تفسیر 12. تعارض استصحاب و اصالة الصحّة 13. جبر و تفویض 14. حجّت مظنّه 15. رساله در تزکیه اهل رجال 16. رساله در نیّت 17. رساله در مفطر بودن قلیان 18. سند صحیفه کامله 19. شرح خطبه شقشقیّه [مطبوع] 20. شرح کفایه سبزواری، در فقه 21. شرح زیارت جامعه 22. رساله در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام (1).

میرابوالمعالی طباطبایی

میرابوالمعالی کبیر فرزند سیّدمراد بن شاه اسداللّه طباطبایی اصفهانی، از مشاهیر علماء و سادات ساکن اصفهان است. زوجه اش دختر مولی محمّدصالح مازندرانی از آمنه خاتون دختر ملاّمحمّدتقی مجلسی بوده، و از همسر خود صاحب چهار پسر و دو دختر شده که یکی از پسران میر ابوالمعالی صغیر جدّ مجتهد عالی قدر سیّدعلی طباطبایی صاحب ریاض المسائل است. ظاهرا میر ابوالمعالی کبیر در اصفهان وفات یافته است.(2)

ابوالمعالی نقیب حسینی*

ابوالمعالی نقیب حسینی، از خوشنویسان اصفهان در اواخر عهد صفویّه بوده، خطّ ثلث را با استادی و مهارت می نوشت، و تا سال 1124ق در قید حیات بود. از آثار او کتیبه ایوان


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص40؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص216 _ 217؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص302؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص59؛ بیان المفاخر، ج2، صص173 _ 174؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص58 _ 59؛ نقباء البشر، ج1، صص79 _ 80؛ مکارم الآثار، ج4، صص1301 _ 1302؛ تاریخ و جغرافیای گناباد، ص195؛ ریحانة الادب، ج7، ص269؛ البدر التّمام؛ هدیة الاحباب؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص231؛ مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، صص33 _ 97؛ خاندان کلباسی، صص232 _ 244؛ الذّریعه، مواضع مختلف؛ علمای بزرگ شیعه، ص315؛ میراث حقوق زن، مقدّمه، صص7 _ 12؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، ج1، صص152 _ 155.
2- مرآت الاحوال، صص140 _ 142؛ اعیان الشّیعه، ج10، ص530؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص328.

ص: 365

شاگرد در مسجد جامع اصفهان به سال 1112 و نسخه ای از کتاب نثر اللّئالی به خطّ نستعلیق در سال 1124 هنوز موجود است.(1)

ابوالمفاخر رضوی

ابوالمفاخر رضوی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در پنج شنبه 27 صفر سال 1078ق نسخه ای از وافی فیض کاشانی در اصفهان به خطّ نسخ کتابت نموده است، نسخه به شماره 1866 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) هم چنین در سال 1053ق نسخه ای از کافی شیخ کلینی را به خطّ نسخ کتابت نموده است.(3)

ابوالمکارم اصفهانی

قاضی ابوالمکارم اصفهانی، از فقهاء و محدّثین اصفهان است. از حسن بن احمد مقری (حدّاد) روایت کرده، و علیّ بن احمد از او نقل حدیث نموده است.(4)

شیخ ابومنصور اصفهانی

شیخ ابومنصور معمّر بن احمد بن محمّد بن زیاد اصفهانی، صوفی و محدّث حنبلی، از بزرگان تصوّف و حدیث قرن چهارم و پنجم هجری. [وی از ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزه، حافظ ابوالشّیخ اصفهانی، طبرانی، ابوالحسن بن مثنی، ابن مقری، علیّ بن عمر بن عبدالعزیز و ابوعبداللّه محمّد بن منده حدیث شنیده، و یا نزد آنان تلمّذ نموده است. از مشایخ او در تصوّف، اطّلاعات چندانی در دست نیست؛ ظاهرا یکی از آنان احمد بن جعفر بن هانی است. ابراهیم بن هبة اللّه جربادقانی، احمد بن محمّد قرشی، قاسم بن مفضل ثقفی و ابومطیع از او حدیث استماع کرده اند. از شیخ ابومنصور تألیفاتی مختلفی به جا مانده که از آن جمله است: 1. الاختیارات، چاپ شده در مجلّه معارف 2. ادب الملوک،


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص35؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص115 گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص115؛ آثار ملّی اصفهان، ص542.
2- فهرست مرعشی، ج5، ص249.
3- فهرست الفبایی آستان قدس، ص455.
4- احقاق الحق، ج17، ص425.

ص: 366

قسمت سماع آن در مجلّه معارف چاپ شده است 3. حقائق الآداب، در آداب صوفیّه، که در مجلّه معارف چاپ شده است 4. ذکر معانی التّصوف که در مجلّه معارف چاپ شده است 5. شرح ابیات ابی عبداللّه مرشدی، مخطوط 6. شرح الاذکار، مخطوط 7. شرح اربعین حدیثا فی التصوّف، چاپ شده در مجلّه مقالات و بررسی ها 8. المسائل المحدّثة الواقعة فی عصرنا، چاپ شده در مجلّه معارف 9 و 10. المناهج بشاهد السنّة و نهج المتصوّفه، دو تألیف جداگانه، چاپ شده در مجلّه معارف 11. نهج الخاص، چاپ شده در مجلّه تحقیقات اسلامی. شیخ احمد کوفانی او را دیده، و عبارت «الفقیر عزیز» را از او شنیده، و آن را نیکو یافته است]. شیخ ابومنصور اصفهانی در رمضان 419ق (و یا 418) وفات یافته است.(1)

ابومنصور بن اسماعیل

ابومنصور بن اسماعیل، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف محدّثین متقدّم بر عصر خود ذکر می کند.(2)

ابومنصور بن حسن

ابومنصور بن حسن بن زرینزاد، از ادباء و دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء یاد کرده است.(3)

ابومنصور خیّاط

ابومنصور خیّاط فقیه، از محدّثین و فقهای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف محدّثین مقدم بر عصر خود ذکر می کند.(4)


1- تاریخ تصوّف، ص534؛ مرآة الجنان، ج3، ص33؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص946؛ سیر اعلام النّبلاء، ج16، صص276 _ 278؛ العبر، ج2، ص236؛ مجلّه معارف، شماره 1 و 2، سال 1368ش، مقاله شیخ ابومنصور اصفهانی؛ نفحات الانس، ص283؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج6، صص280 _ 285.
2- محاسن اصفهان، ص30؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسماعیل»، ص2536.
3- محاسن اصفهان، ص32.
4- محاسن اصفهان، ص30.

ص:367

ابوالمظفّر بن سهل

ابوالمظفر بن سهل، از محدّثین اصفهان و معاصر با مافرّوخی بوده است.(1)

ابونعیم اصفهانی

حافظ ابونُعیم احمد بن عبداللّه بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، از محدّثین معروف اصفهان در قرن چهارم و پنجم هجری است. نسب او از طرف مادر به شیخ محمّد بن یوسف بن معدان اصفهانی از مشاهیر صوفیّه آن عهد می رسد. حافظ ابونُعیم در سال 334 یا 336ق متولّد شده، و در اصفهان و سایر شهرها به تحصیل پرداخته است. در کتب رجال از او به حافظ اصفهان و گاهی حافظ دنیا تعبیر می کنند. برخی او را سنّی و صوفی، و عدّه ای شیعه می دانند. وی در طلب حدیث، به ایذج، عسکر مکرم، شوشتر، اهواز، بصره، واسط، کوفه، بغداد، مکّه، ایله و نیشابور سفر کرد. از بسیاری از محدّثان روایت می کند، و تعداد کثیری از محدّثین نیز از او نقل حدیث می کنند. [اسامی مشایخ حافظ ابونُعیم در کتاب مزارات اصفهان آمده است].

از شیخ ابوعبداللّه محمّد بن محمّد اصفهانی نقل شده است که چون سلطان محمود غزنوی بر اصفهان استیلا یافت، از طرف خود کسی را بر این شهر والی گردانید. مردم بر او بشوریدند، و او را کشتند. سلطان محمود مجدّدا به شهر مراجعت نمود، و مردم را تأمین داد و از تقصیر آنان گذشت. چون روز جمعه شد، و مردم جهت نماز جمعه در مسجد حاضر شدند، جمعی کثیر از مردم رابکشت، و چون مردم شهر، قبلاً حافظ ابونُعیم را از ورود به مسجد منع کرده بودند، از این مهلکه جان به سلامت برد، و این موضوع را از کرامات حافظ دانستند.

وی سرانجام در یک شنبه 21 محرّم سال 430ق در اصفهان وفات یافت، و در قبرستان آب بخشان [که در آن روزگار به گورستان مردبان شهرت داشته است] مدفون شد. [برخی نوشته اند که حافظ ابونُعیم اصفهانی از اجداد علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی است.] نقل شده


1- محاسن اصفهان، ص30.

ص: 368

است که میرلوحی سبزواری، از علماء و فضلای ساکن اصفهان ازجمله کسانی بوده که با مجلسی عداوت داشته است، و از همین جهت، به بهانه سنّی بودن ابونُعیم، مردم را تحریک نمود که قبر او را خراب کنند.

[ظاهرا مقبره او بعدا مرمّت و احیاء شده است، و مقبره او تا قبل از تسطیح و تخریب قبرستان آب بخشان باقی بود]، و پس از احداث فلکه و خیابان، قبرستان آب بخشان تسطیح [شد]، و مقبره او از بین رفت. کتب زیر از تألیفات او است: 1. اربعون حدیثا فی المهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) 2. اطراف الصّحیحین 3. حرمة المساجد 4. حلیة الاولیاء و بهجة الاصفیاء، مطبوع در ده جلد، در مصر 5. دلائل النّبوّه، مطبوع در حیدرآباد هند 6. ذکر اخبار اصفهان، مطبوع در دو جلد در لیدن هلند 7. الرّیاضة و الابدان 8. طبّ النّبی صلی الله علیه و آله 9. الفتن 10. فضائل الخلفاء 11. فضل العالم العفیف 12. الفوائد 13. مانزل من القرآن فی امیرالمؤمنین علی علیه السلام 14. مختصر استیعاب 15. الجامع بین الصّحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم) 16. معجم الشّیوخ 17. معرفة الصّحابه، مطبوع در ریاض عربستان 18. منقبة المطهّرین 19. الرّد علی الرّافضه، مطبوع در بیروت(1).

ابوالولید کنانی

ابوالولید عبداللّه بن محمّد کنانی، از محدّثین شیعه است. حدیث بسیار روایت کرده، و به طلب دانش و نویسندگی شهرت داشته، و بر ترویج تشیّع اصرار می ورزیده [است]، بدین


1- طبقات الشّافعیه، حسینی، صص141 _ 142؛ سیر اعلام النّبلاء، ج17، ص453؛ طبقات الفقهاء، ص227؛ طبقات الشّافعیه، اسنوی، ج2، صص474 _ 475؛ تاریخ نیشابور، ص110؛ النّجوم الزّاهره، ج5، ص30؛ تبیین کذب المفتری، ص246؛ وفیات الاعیان، ج1، ص75؛ العبر، ج3، ص170؛ میزان الاعتدال، ج1، ص111 و 52؛ المنتظم، ج8، ص100؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص275؛ روضات الجنّات، ج1، ص265؛ النّابس، ص17؛ اعیان الشّیعه، ج9، ص4؛ ریحانة الادب، ج7، ص285؛ الکنی و الالقاب، ج1، ص265؛ هدیة الاحباب، ص49؛ معجم المطبوعات، ج1، ص350؛ الاعلام، ج1، ص150؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج8، صص1118 _ 1120؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص143؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص224 _ 226؛ مزارات اصفهان، صص88 _ 93؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص302 _ 303 و 386؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص208 _ 209.

ص: 369

علّت، والی اصفهان مناظره ای ترتیب داد، و ابوالولید با ابومسعود رازی، محمّد بن بکار، محمّد بن فرج و زین بن خرشه و دیگران مناظره کرد، و آن ها موفّق به مجاب کردن ابوالولید نشدند؛ لذا والی اصفهان او را شلاّق زد، و سنیّان اصفهان او را طرد کردند.(1)

حاج میرزا ابوالهدی کلباسی

حاج میرزا کمال الدّین ابوالهدی کلباسی فرزند میرزا ابوالمعالی بن حاج محمّدابراهیم، عالم فقیه زاهد، مجتهد اصولی، در زهد و تقوی مانند پدر بزرگوار و برادر عالی مقدار خود [میرزا جمال الدّین] بی مثل و مانند بود، و در مکارم اخلاق و صفات و حالات روحانی کم نظیر در 22 شعبان 1278 در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر دانشمند خود به تحصیل پرداخت، و پس از وفات ایشان در درس حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی حاضر شد، سپس به همراه برادرش به عتبات عالیات رفت، و از محضر درس آخوند خراسانی و آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی مستفیض گردید.

ایشان از علمای عالی قدری چون حاج میرزا هاشم چهارسوقی آقا سیّد حسن صدر کاظمینی و حاج ملاّعلی محمّد نجف آبادی اجازه دریافت نمود. وی پس از بازگشت به اصفهان به تدریس پرداخته، و نماز جماعت را در مسجد جوجه، جنب مسجد حکیم، اقامه می فرمود. وی در اغلب علوم همچون فقه، اصول، حدیث، منطق، هیأت و خصوصا رجال مهارت داشته است. سرانجام در شب سه شنبه 27 ربیع الثّانی 1356ق در اصفهان وفات یافت، و در کنار پدر، در بقعه تکیه میرزا ابوالمعالی واقع در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفات ایشان را میرزا حسن خان جابرانصاری ضمن قطعه ای چنین یافته است:

جاء البشیر مُهنَیا و مورّخا: «اتل السّلام علی مَن اتّبع الهُدی»

این کتب و رساله ها از تألیفات او است: 1. البدر التّمام، در احوال پدر و جدّ والامقام خود، مطبوع 2. التّحفة الی سلالة النّبوّة، و آن اجازه ای است که جهت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی مرقوم فرموده اند، مطبوع در کتاب المسلسلات 3. حاشیه بر کفایة الاصول 4. الدّر الثّمین فی جملة من المصنّفات


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص49.

ص: 370

و المصنّفین 5. درّة البیضاء، در اجازه حدیث 6. زلاّت الاقدام، در اشاره به اشتباهات رجالی برخی از اعلام 7. سماء المقال فی تحقیق علم الرّجال که در دو جلد به سعی فرزند فاضل ایشان آقامحمّد کلباسی در قم به طبع رسیده است 8. الصّراط المستقیم فی التّمییز بین الصّحیح و السّقیم 9. الفوائد الرّجالیّه، حاوی سی فایده و غیره.(1)

ابویعقوب حذّاء

ابویعقوب ابن ابواسحاق اسماعیل بن ابراهیم بن صُبیح ثقفی، از محدّثین اصفهان است. او در سنین جوانی در راه مکّه وفات یافته است.

بسیاری از احادیث را نوشته، و آخرین کسی که از او استماع حدیث کرد، ابوعثمان اسحاق بن ابراهیم بن یزید بود.(2)

ابی الخیر

ابی الخیر بن احمد بن محمّد بن بُرد واعظ اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.(3)

اثرم فابجانی

اثرم فابجانی اصفهانی، از شعراء و ادبای اصفهان است. وی به عربی شعر می سروده، و از علمای لغت به شمار می رفته است. او شهرهای عراق را سیاحت نموده، و لغت و شعر را از علمای آن شهرها فراگرفته است.(4)


1- احوال حاجی کرباسی و اولادش، صص101 _ 107؛ ریحانة الادب، ج8، صص298 _ 300؛ میراث و حقوق زن، مقدّمه؛ سماء المقال، مقدّمه؛ نقباء البشر، ج1، ص81؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص294؛ ماضی النّجف، ج3، ص235؛ بدر التّمام، ص45؛ الاجازة الکبیره، ص21؛ المسلسلات، ج2، صص53 _ 55؛ خاندان کلباسی، صص247 _ 252؛ مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، صص115 _ 161؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص217 _ 219؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص61.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص214.
3- میزان الاعتدال، ج1، ص73.
4- معجم الادباء، ج2، ص104.

ص: 371

احسان اللّه ساطعی نجف آبادی

احسان اللّه گلشنی نجف آبادی از شعرای معاصر در سال 1351ق در نجف آباد متولّد شد. دوره ابتدایی را در نجف آباد و متوسّطه را در ساوه طی نمود، و در همان دوران به سرودن شعر پرداخت. ابتدا «بیدل» تخلّص داشت، و سپس «ساطعی» تخلّص نمود.(1) از او است:

روزگار خرّمی باری گذشت وه چه بی حاصل گذشت، آری گذشت

تا ز مستی کوس شیدایی زنم صحبت از شور و شرّ و زاری گذشت

دل به عشق دلبری در خون نشست از سر مهر و وفاداری گذشت

سیّداحمد آزاد اصفهانی

احمد شهشهانی متخلّص به «آزاد»، شاعر ادیب، [در حدود سال 1284 شمسی در اصفهان متولّد شد]. وی در فنّ شعر و ادب از شاگردان مرحوم میرزا عبدالوهاب گلشن ایران پور و در موسیقی، شاگرد سیّدرحیم موسیقی دان بود(2).] به کفّاشی اشتغال داشت، و زمانی رییس اتّحادیّه صنف کفّاشان شد. در انجمن های ادبی ازجمله انجمن کمال و انجمن سعدی شرکت می کرد، در سال 1368 شمسی وفات یافت، و در گورستان باغ رضوان مدفون گردید.] از او است:

به یاد ناله مجنون، ز عشق طرّه لیلی در این صحرای بی پایان جرس دایم فغان دارد

دکتر احمد آژیر

دکتر احمد آژیر اصفهانی شمس آبادی، از پزشکان حاذق معاصر در تهران ساکن بوده، و در دانشکده پزشکی تهران تدریس می نموده، مدیریّت مجلّه بیوشیمی نیز با او بوده است.(3)

ص: 372

احمد ابهری

ابوجعفر احمد ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 393ق وفات یافت.(4)

شیخ احمد احرام باف

آقا شیخ احمد احرام باف بیدآبادی از فضلاء گمنام اصفهان در قرن سیزدهم، ساکن محلّه قبله دعا و از معاصرین مرحوم سیّد حجّت الاسلام شفتی و فرزندش سیّد حجّت الاسلام ثانی حاج سیّداسداللّه بوده، و در نزد آنان، محترم و مقبول القول و معتمد علیه. جلسه درس مختصری در منزل داشته، و عدّه ای در محضر او حاضر می شده اند که از آن جمله است مرحوم آقامیرزا یحیی مدرّس کاشی پز اصفهانی بیدآبادی. پس از وفات _ که ظاهراً در حدود سال 1295 بوده _ ، در قبرستان آب بخشان در مقبره مرحوم ملاّحسین تفلیسی مدفون گردیده است. پس از خرابی و تسطیح قبرستان آب بخشان، اعقابش استخوان های او را به تکیه آقامیرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) در تخت فولاد نقل کردند.

احمد اخوّت*

استاد احمد اخوّت، نویسنده و مترجم توانای معاصر، در اصفهان ساکن است، و در زمینه های ترجمه، نقد ادبی و شناخت ادبیّات غرب، مهارتی بسزا دارد. آثار ایشان:

1. ترجمه اطلس نوشته خورخه لوییس پورخس، چاپ 1379ش 2. ترجمه واژه نگارهای چینی، رساله شعر، نوشته ارنست فنولوزا چاپ 1378ش 3. ترجمه قصیده کافه غم، نوشته کارسون مک لولرز 4. کتاب مقدّمات و مقالاتی در چند نشریّه ازجمله فصل نامه زنده رود.

احمد اصفهانی

احمد اصفهانی، ازجمله دانشمندانی است که وقف نامه مدرسه نوریّه اصفهان را مهر و امضاء کرده است. سجع مهر او: «و مبشّرا برسول یأتی من بعدی اسمه احمد»(5).


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص104 و 405؛ دیباچه دیار نون، ص218.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص11 _ 12.
3- دائرة المعارف دانش بشر.
4- هزاره شیخ طوسی، ج1، ص148.
5- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص106.

ص: 373

احمد اصفهانی

احمد اصفهانی شاعر، از فضلاء و ادباء اوایل قرن چهاردهم هجری است. وی دیوان شعر کوچکی داشته که در سال 1312ق به چاپ رسیده است.(1)

میرزااحمد اصفهانی

میرزا احمد اصفهانی، در عصر حکومت ناصرالدّین شاه (1264 _ 1314ق) می زیست، و در تهران ساکن بود. اعتمادالسّلطنه درباره وی گوید: «در شغل مرثیّه خوانی و روضه خوانی به مقامی سامی رسیده، و صیّت شهرش از تهران به همه جای ایران کشیده».(2)

(به نوشته بیان الواعظین وی فرزند میرزا علی محمد شیرازی است و پس از سال ها اقامت در تهران، به اصفهان معاودت نموده و تا آخر عمر در کمال شهرت و عظمت به منبر می رفت و پس از وفات به عتبات حمل شد و در وادی السلام مدفون گردید)(3)

آقا احمد نقّاش اصفهانی*

آقا احمد فرزند آقانجف نقّاش، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. وی در نقّاشی، شاگرد پدر، و در نقّاشی صحنه های جنگ و مجالس بزم، استادی مسلّم بوده است.(4)

احمد اصفهانی

احمد بن ابان اصفهانی، از محدّثین اوایل قرن سوم هجری است. وی از محمّد بن ابان عنبری روایت می کند، و علیّ بن حسن بن سلم از وی نقل حدیث می نماید.(5)


1- نقباء البشر، ج1، ص82.
2- چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص289؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص230.
3- خلد برین ص 185، جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.
4- هنر قلمدان، ص79.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص98.

ص: 374

احمد اصفهانی

ابوالحسن احمد بن ابراهیم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از حافظ سلیمان بن احمد طبرانی روایت نموده [است]، و اسماعیل بن زاهر بونانی از او نقل حدیث می کند.(1)

احمد شیبانی

احمد بن ابراهیم بن ابی الخصیب شیبانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابی سفیان و محمّد بن مغیره روایت می کند، و احمد بن حسین از وی نقل حدیث می نماید.(2)

احمد کرانی

ابوبکر احمد بن ابراهیم بن احمد بن روزبه کرانی از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از دارکی و ابن اخی ابی زرعه روایت می کند.(3) کران از محلّه های شهر اصفهان است.

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن ابراهیم بن احمد بن محمود اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. او از حسن (یا محمّد) بن احمد بن محمّد بن حبش اصفهانی روایت می کند، و احمد بن حسین از او نقل حدیث می نماید.(4)

احمد

احمد بن ابراهیم بن اسحاق، مولای ضبه، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری


1- احقاق الحق، ج9، ص279.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص85.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص164.
4- احقاق الحق، ج8، ص287؛ مناقب خوارزمی، ص68.

ص: 375

است. از عمرو بن حمید قاضی دینَوَر روایت می کند، و اسحاق بن شاذه از وی نقل حدیث می نماید.(1)

احمد باب کوشکی

احمد بن ابراهیم باب کوشکی، عالم محدّث قرن سوم هجری از اهالی محلّه «باب کوشک» یهودیّه اصفهان بوده، از حسین بن حفص نقل حدیث نموده، در سال 278ق وفات یافته است.(2)

احمد دقّاق

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن ایّوب دقّاق، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از عبداللّه بن محمّد بن نعمان روایت می کند، و حسین بن علیّ بن احمد بن بکر از وی نقل حدیث می نماید.(3)

احمد زعفرانی

ابوبکر احمد بن ابراهیم بن حسن زعفرانی، از محدّثین اصفهان است. از محدّثین اصفهان و بصره استماع حدیث کرده است که از آن جمله است: محمّد بن احمد اثرم بصری.

فایده لغوی: زعفرانی منسوب است به «زعفرانیّه» از قرای بغداد. زعفرانی منسوب است به «زعفران» از قرای همدان. زعفرانی کسی را گویند که زعفران فروشد.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص109.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص98؛ الانساب، ج2، ص7؛ اللّباب، ج1، ص101؛ معجم البلدان، ج1، ص309؛ بیان المفاخر، ج2، ص376.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص149.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص165؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص436.

ص: 376

احمد غسال

ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن سلیمان بن غسال، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از سهل بن عثمان و اسماعیل بن عمرو بجلی روایت می کند، و فرزندش قاضی ابواحمد بن محمّد از او نقل حدیث می نماید.(1)

احمد

احمد بن ابراهیم بن شادان، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از جعفر بن احمد قارنی روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث کرده است.(2)

احمد

ابوالحسن احمد بن ابراهیم بن صالح بن منذر، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از عبیداللّه بن عبدالرّحمان بن واقد روایت می کند، و عبداللّه بن محمّد بن مندویّه از او نقل حدیث می کند.(3)

شیخ احمد کلباسی*

حاج شیخ احمد کلباسی فرزند حاج شیخ محمّدابراهیم بن حاج میرزا عبدالرّحیم بن حاج شیخ محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی عالم فاضل محقّق در حدود سال 1342ق متولّد شده، و در قم نزد آیات عظام حجّت کوه کمری و صدرالدّین صدر و در تهران نزد حضرات آیات سیّداحمد خوانساری و میرزا محمّدباقر آشتیانی تلمّذ نمود. تحصیلات جدید را در اصفهان انجام داد، و دیپلم گرفت. سپس در دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی تحصیل نموده، و لیسانس دریافت کرد، و سرانجام در رشته فلسفه در دانشگاه تهران تحصیل کرد، و دکترا دریافت نمود.

در مسجد امام حسن عسکری در تهران اقامه جماعت می نمود، و در دانشگاه تهران


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص100.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص26؛ سیر اعلام النّبلاء، ج6، ص93؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص118.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص137.

ص: 377

در رشته فلسفه به تدریس می پرداخت. ایشان در اواخر عمر به بیماری سختی دچار شد، و برای معالجه به آمریکا رفت، معالجات سودی نبخشید، و در 10 ذی قعده 1414ق (1373ش) دارفانی را وداع گفت، و در قبرستان باغ بهشت قم مدفون گردید. این کتاب ها از تألیفات او است: 1. اخلاق از نظر قرآن کریم 2. فلسفه نوین یا نجات بشر 3. مفتاح السّعاده یا کلید خوشبختی (ترجمه فصل پنجم از مقدّمه ابن خلدون)(1).

احمد انواری*

احمد انواری فرزند دکتر ابراهیم انواری بن شیخ عبدالکریم ادیب الشّریعه سودایی دستگردی اصفهانی، روزنامه نگار ادیب، در حدود سال 1343ق در اصفهان متولّد شده، و در اصفهان و تهران تحصیلات خود را به پایان رسانده، و در رشته های ادبیّات، حقوق و ارتباطات، لیسانس دریافت نموده است. از سال 1362ق فعّالیت مطبوعاتی خود را آغاز نموده، و خود، روزنامه های خرد و پرخاش را منتشر ساخته است. از خدمات فرهنگی ماندگار او تأسیس مدرسه عالی کورش در اصفهان است. وی سرانجام در اواخر اسفندماه 1375 شمسی در تهران وفات یافته است.(2)

احمد هفشوری

ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن عبداللّه مؤدّب، ساکن قریه هفشور، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از محمّد بن مثنی، سلمة بن شبیب و مقری روایت می کند، و عبداللّه پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می نماید.(3)

[ظاهرا «هفشور» همان هفشویه، از قراء بلوک قهاب جی اصفهان است].


1- خاندان کلباسی، ص227؛ تربت پاکان قم، ج1، ص383؛ یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی
2- چهره مطبوعات معاصر، ص184؛ روزنامه اطّلاعات، مورّخ 30 بهمن 1375ش.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص97.

ص: 378

احمد اصفهانی

ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن فیض، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. او از احمد بن عثمان اَودی، حسن بن صبّاح و هارون بن موسی روایت می کند، و ابومحمّد بن حیّان از او حدیث نقل کرده است.(1)

احمد فریز هندی

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن محمّد بن ابان فریز هندی میمه ای اصفهانی از محدّثین اصفهان است. اصلاً از قریه «فریز هند» میمه بوده است. از ابی بکر محمّد بن سلمان بن حسن معدانی استماع حدیث نموده، ابن منده در تاریخ اصفهان او را ذکر نموده است.(2)

احمد خبزی اصفهانی

ابومسعود احمد بن ابراهیم بن محمّد بن احمد بن ابراهیم بن موسی بن عبداللّه خبزی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، شیخ صالح و عابد بوده، و پدرانش عموما از محدّثین اصفهان بوده اند. پدرش وی را به محضر ابی عمرو بن مندویه اصفهانی جهت استماع حدیث برد.(3)

احمد سنّی

احمد بن ابراهیم بن یزید معروف به سنّی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از ابوسفیان صالح بن مهران روایت می کند.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص123.
2- معجم البلدان، ج15، ص259.
3- معجم البلدان.
4- میزان الاعتدال، ج1، ص27.

ص: 379

احمد مدینی

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم بن ابی یحیی یزید بن عبداللّه باهلی مُکتِب مدینی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از نصر بن علی جهضمی، عبداللّه بن محمّد زهری، و محمّد بن یحیی بن فیّاض روایت می کند. پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی، محمّد بن جعفر و محمّد بن احمد بن ابراهیم قاضی از او نقل حدیث می کند. مدینی از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و در ربیع الاوّل 304ق وفات یافته است.(1)

احمد حنفی

ابوجعفر احمد بن ابراهیم حنفی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم است. از حمید بن مسعده روایت می کند، و قاضی ابواحمد از او نقل حدیث می نماید.(2)

دکتر احمد رئیسی*

دکتر احمد رئیسی فرزند ابراهیم، استاد دانشگاه و از دانشمندان معاصر اصفهان است. در سال 1319ش در اصفهان متولّد شده، و پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسّطه وارد دانشگاه اصفهان شده، و سرانجام، دکترای داروسازی دریافت نموده است. وی در انگلستان به تحصیل ادامه داده، و فوق دکترای داروشناسی دریافت نموده است. ایشان سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس مشغول بوده، و مناصب مختلف اداری، ازجمله رییس دانشکده داروسازی را برعهده داشته است.

احمد سمیرمی

ابوبکر احمد بن ابراهیم سمیرمی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. در طرابلس از اباعبداللّه بن ابی حامد اخذ و استماع حدیث کرد، و ابوعلی حسن بن محمّد بن حسن


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص114.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص124.

ص: 380

ساوی از او روایت می کند.(1)

احمد قصّار

ابوالعبّاس احمد بن ابراهیم قصّار معروف به «فاتنی» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری، ابی عمرو بن حکیم و صحّاف روایت نموده است. او از مصاحبان حافظ ابونُعیم اصفهانی بوده، و با او رفت و آمد داشته، و در اواخر قرن چهارم هجری وفات یافته است.(2)

958

سیّداحمد مقدّس

آقا سیّداحمد مقدّس فرزند ابراهیم حسینی عالم فاضل ادیب ماهر، از دانشمندان معاصر اصفهان است. در حدود سال 1320ق در محلّه بیدآباد متولّد شد، و در خدمت اساتید این شهر همچون حاج میرزا ابوالحسن بروجردی، شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، حاج میرسیّدعلی نجف آبادی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، آقا سیّدمهدی درچه ای، آقا سیّدابوالقاسم دهکردی و حاج آخوند زفره ای به تحصیل پرداخت، به مراتب عالی علم و کمال نائل آمد. ایشان در علوم زمانه، خصوصا ادبیّات عرب از صرف و نحو، معانی و بیان و نیز منطق و کلام، زحمت ها کشیده، و رنج ها برده بود. او از مدرّسین معروف در مقدّمات و سطح بود، و سرانجام در 3 ربیع الاوّل 1397ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

شیخ احمد قاضی

شیخ احمد بن ابوتراب بن شیخ محمّدحسن بن شیخ عبداللّه گیلانی عالم فاضل، از سلسله مشایخ بیدآباد اصفهان است. در قرن سیزدهم هجری می زیست، و پس از وفات،


1- معجم البلدان، ج3، ص257.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص169.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86 و اطّلاعات متفرّقه.

ص: 381

در قبرستان آب بخشان مدفون شد.(1)

از آثار ایشان مجمع الانوار فی ترجمة عیون اخبار الرّضا علیه السلام است که آن را به خواهش میرزا صادق بن میرزا علی اکبر اشتهاردی ساکن محلّه چهارسوق علی قلی آقا ترجمه نموده است.(2)

سیّداحمد تنکابنی

احمد بن ابی الحسن تنکابنی، ساکن اصفهان ادیب فاضل ریاضی دان، نویسنده حواشی بر هیأت فارسی قوشچی. وی در دیباچه این رساله می نویسد: «روزهای پنج شنبه و جمعه نزد آخوند ملاّحسین بن ملاّ ولیّ اللّه مازندرانی ساکن محلّه شهشهان اصفهان هیأت می خواندم، و مجموعه بیانات ایشان را به صورت این حاشیه درآوردم». نسخه به خطّ نستعلیق در 377 برگ، ضمن مجموعه 1791 در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است(3). [ایشان در اواخر عمر، به زادگاهش تنکابن رفت، و در آن جا وفات یافت. از کتب او است:

1. رساله در معاد 2. رساله در شرح بعضی از ادعیه و احادیث و متفرّقات عرفانی 3. حاشیه بر شرح چغمینی 4. حاشیه بر هیأت فارسی قوشچی(4)].

احمد غزّاء اصفهانی

احمد بن ابی السرّی غزّاء اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، او از ابوهمّام و یوسف بن بحر روایت نموده است.(5)

احمد مدینی

ابوبکر احمد بن ابی سعید بن اسحاق بن ابراهیم مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص119؛ بیان المفاخر، ج2، ص234؛ مزارات اصفهان، ص27.
2- فهرست مسجد اعظم قم، ص347.
3- فهرست فیضیّه، استادی، ج3، ص134.
4- بزرگان تنکابن.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص11.

ص: 382

سوم هجری است. وی از اسحاق بن اسماعیل و محمّد بن عاصم روایت می کند، و قاضی ابواحمد از وی نقل حدیث می نماید.(1)

احمد حُرانی

ابوالشّکر احمد بن ابوالفتح بن ابوبکر حُرانی اصفهانی از محدّثین قرن ششم هجری است. وی از ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن حسین خیّاط، ابوالقاسم عبدالرّحمان بن عبداللّه بن منده و محمود بن جعفر کوهج و دیگران روایت نمود، و سمعانی از او نقل حدیث کرده است. ابوالشّکر در رجب 543ق وفات یافت.(2)

احمد شریف حائری

احمد بن ابی الفتح بن ابی جعفر شریف حائری اصفهانی از ادباء و خوشنویسان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. وی مدّتی در تهران و مدّتی در کرمانشاه بوده، و کتاب احسن القصص و دافع الغصص را تألیف نموده است. قسمت عمده کتاب از کتاب تاریخ الفی نوشته احمد تتوی سندی (مقتول در سال 1010ق) گرفته شده، و وقایع پس از آن به خامه خود احمد شریف حائری است. نسخه های مختلفی از این کتاب در کتابخانه های آستان قدس رضوی در مشهد، مرکزی دانشگاه تهران، مدرسه عالی سپهسالار، ملّی ایران، ملّی ملک موجود است. در کتابخانه های آستان قدس و عمومی اصفهان نسخه هایی از تاریخ الفی موجود است که همین احمد بن ابوالفتح اصفهانی آن را کتابت کرده است. وی تا سال 1259ق در قید حیات بوده است.(3)

احمد اصفهانی

شیخ ابوالفضل احمد بن احمد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از حافظ ابونُعیم


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص97؛ محاسن اصفهان، ص30.
2- لغت نامه دهخدا، ذیل «حرانی»، ص428.
3- تاریخ الفی، مقدّمه، صص33 _ 34 و 44 _ 47؛ فهرست ملک، ج2، ص10؛ نسخه های خطّی، ج5، ص721؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص563؛ اعیان الشّیعه، ج8، ص297.

ص: 383

اصفهانی روایت می کند، و ابوالفتح محمّد بن عبدالباقی بن احمد بن سلمان معروف به «ابن البسطی» از او روایت می کند.(1)

احمد ثقفی

ابوالعبّاس احمد بن اسحاق بن ابراهیم جوهری معروف به «حمویه ثقفی» از محدّثین قرن سوم هجری است.

وی در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده، و در سال 300ق وفات یافته است. از ابی مروان عثمانی، اسماعیل بن زراره، ابن ابی رزمه، محمّد بن سلیمان لوین، عبداللّه بن عمران عابدی و ابن المقری روایت می کند. قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث می نمایند.(2)

سیّداحمد حائری بروجنی

احمد حائری بروجنی فرزند سیّدابوالقاسم بن سیّدحسن حسینی بختیاری، عالم فاضل محقّق، وی در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته، و نزد فاضل اردکانی، شیخ زین العابدین مازندرانی و دیگران تلمّذ نموده است. او سال ها از علمای برجسته، و ائمّه جماعات کربلا محسوب می شده، و به انجام وظایف شرعیّه مشغول بوده است. عاقبت به اصفهان آمده، و به اقامه نماز جماعت در مدرسه چهارباغ و ارشاد مردم پرداخت، و سرانجام در سال 1339ق وفات یافت. ایشان تقریرات اساتید خود را در علوم فقهی و اصولی به رشته تحریر درآورده است.(3)

احمد ابهری

ابوطاهر احمد بن احمد بن ابی بکر ابهری مقری، از اهالی ابهر اصفهان، و از دانایان علم قرائت و از محدّثین اصفهان است.(4)


1- احقاق الحق، ج7، ص624.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص116.
3- نقباء البشر، ج1، ص82؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص231؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص305.
4- معجم البلدان، ج1، ص91.

ص: 384

احمد نیازی اصفهانی

احمد میرزا متخلّص به «نیازی» فرزند اسحاق بن ابوتراب خلیفه سلطانی مرعشی، عالم فاضل محدّث فقیه مرتاض. [برخی از تذکره ها نام پدر او را سیّدمرتضی آورده اند(1)]. مادرش دختر شاه سلطان حسین صفوی و خود، داماد شاه تهماسب ثانی بوده دیوان اشعاری دارد، در 1216 وفات یافته است. [با توجّه به فوت نیازی در زمان حیات آذر بیگدلی و مادّه تاریخی که او برای نیازی سروده، سال 1216 غلط، و سال 1188ق صحیح است]. پدرانش عموما اهل فضل و کمال بودند، و فرزندش میرزا سیّدعلی نوّاب نیز از علماء و دانشمندان است. [آذر در این بیت، مادّه تاریخ فوت او را آورده است:

چون شمار سال تاریخش ز آذر خواستم زد رقم: «مونس بود با احمد احمد در بهشت(2)]

[دیوان اشعار او در کتابخانه آستانه حضرت معصومه (س) در قم وجود دارد(3)].

از اشعار او است:

به یک کرشمه زلیخاوش دل ما را چنان ربود که یوسف دل ما را

احمد اصفهانی

احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، از محدّثین اصفهان در اوایل قرن چهارم هجری است. از محمّد بن یوسف بنّا روایت نموده، و نواده اش حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند.(4)


1- مجمع الفصحاء، ج6، صص1035 _ 1036.
2- تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص679 _ 681.
3- فهرست آستانه حضرت معصومه (س)، ج2، ص313؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص231 _ 232؛ تذکره انجمن خاقان، صص663 _ 664 و نیز رجوع کنید به: الذّریعه، ج9، ص1240؛ مکارم الآثار، ج1621 _ 1623؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص276؛ ریحانة الادب، ج6، صص274 _ 275.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص221.

ص: 385

دکتر احمد فشارکی

دکتر احمد فشارکی فرزند حاج میرزا اسداللّه، از طرف مادر، نواده ملاّعلی اکبر فشارکی فرزند ملاّمحمّدجعفر می باشد. در سال 1337 قمری متولّد شد. تحصیلات خویش را در رشته پزشکی در دانشکده پزشکی تهران به پایان رسانید، و از اوّل تأسیس آموزشگاه عالی پزشکی و دانشکده پزشکی به عنوان دانشیار، و اخیرا استاد مشغول انجام وظیفه است. طبیبی است حاذق، و در فنّ طبابت ماهر. مردی خلیق و مهربان و متدیّن و پاک روان است.

برخی از تألیفات و آثار او در رشته پزشکی به طبع رسیده است. [وی پس از تأسیس دانشکده پزشکی اصفهان، ریاست آزمایشگاه فیزیولوژی آن را برعهده داشته، و در این دانشکده به تدریس پرداخته، و به مقام استادی نائل آمده است. وی مدّتی معاونت دانشکده پزشکی و سپس ریاست اداره کلّ دبیرخانه دانشگاه اصفهان را برعهده داشته است.

این کتاب ها از تألیفات و ترجمه های ایشان است: 1. فیزیولوژی سلسله اعصاب 2. فیزیولوژی تیرویید 3. فیزیولوژی هیپوفیز 4. مطالعه درباره تغییرات همودینامیک و الکتریک در موارد کولالبوس بیماران قلبی (به زبان فرانسه) 5. فیزیولوژی سلسله اعصاب.(1)]

احمد انصاری

احمد بن اسماعیل بن مثلم انصاری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابی هانی اسماعیل بن خلیفه قاضی مصاحب ثوری روایت می کند، و محمّد بن یحیی بن منده از او نقل حدیث می نماید.(2)

احمد عابد

احمد بن اسماعیل بن یوسف عابد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از شیخ ابومسعود احمد بن فرات رازی روایت می کند، و سلیمان بن احمد و حسن بن محمّد بن دکه از او نقل حدیث می کنند.(3)

ص: 386

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن اشکیب بن محمّد اصفهانی، از محدّثین چهارم هجری است. او از عبید بن حسن و اباطالب بن سواده روایت نموده است. احمد در محرّم سال 332ق در بازگشت از نیشابور وفات یافته است.(4)

احمد خان بیگ کامل اصفهانی*

احمد خان بیگ اصفهانی متخلّص به «کامل» فرزند افضل، شاعر ادیب، به همراه پدر به هندوستان رفته، به ملازمت اورنگ زیب عالمگیر پادشاه هند درآمده، منصب امیری یافته، سرانجام در سال 1082 در شهر «تهانیسر» هند وفات یافته است.

از او است:

غم زِ هَر دل سفری شد سوی من می آید چون غریبی که ز غربت به وطن می آید(5)

دکتر سیّداحمد ابطحی

دکتر حاج سیّداحمد ابطحی سدهی فرزند حاج میرمحمّدباقر از پزشکان حاذق و متدیّن معاصر، در سال 1340ق متولّد شد، و در اصفهان و تهران تحصیلات خود را انجام داد، و به اخذ درجه دکترا نائل شد، سپس به اصفهان بازگشت، و به معالجه بیماران و رسیدگی به حال ضعفاء و مستمندان پرداخت.

وی در عصر روز چهارشنبه 19 رمضان المبارک 1409ق در اثر ابتلاء به سکته، وفات یافت، و در قبرستان باغ رضوان مدفون گردید.(6)

میرزا احمد خان مشیر فاطمی

حاج میرزا احمد خان مشیر فاطمی فرزند میرزا محمّدباقر خان مشیرالملک بن میرزا


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، ص58؛ اطّلاعات شخصی مؤلّف.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص80.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص126 و 87؛ احقاق الحق، ج16، ص567.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص149.
5- کاروان هند، ج2، ص1129.
6- مزارات اصفهان، ص117.

ص: 387

علی محمّدخان طباطبایی نایینی، عالم فاضل از مشایخ و بزرگان شیخیّه اصفهان بود، تولّدش در سال 1315ق، و وفاتش در 13 رمضان 1383ق اتّفاق افتاد.(1)

سیّداحمد روضاتی

حاج سیّداحمد بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدجلال الدّین بن میرزا مسیح بن میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی «صاحب روضات». عالم فاضل فقیه محقّق، در 7 رجب 1347ق در اصفهان متولّد [شد]، و تحصیلات مقدّماتی خود را در اصفهان نزد شیخ محمّدحسین مشکینی، سیّدمحمّدباقر ابطحی، میرزا علی آقا شیرازی، میرزا علی هسته ای، حاج آقا رحیم ارباب و سیّدمصطفی بهشتی نژاد انجام داد.

[سپس] به قم عزیمت نمود، و نزد آیات عظام: سیّدمحمّدتقی خوانساری، سیّدمحمّد حجّت، صدرالدّین صدر، سیّداحمد خوانساری، شیخ مرتضی حائری، سید حسین طباطبائی بروجردی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی به کسب علم پرداخت، و به درجه اجتهاد نائل گردید، و از اساتید خود و بسیاری از علمای عالی قدر شیعه، موفّق به اخذ اجازه روایت و اجتهاد گردید. سپس به اصفهان آمد، و به تدریس و تألیف و ارشاد مردم، و اقامه نماز در مسجد شیخ بهایی و مسجد الیادران پرداخت. پس از مدّتی در تهران ساکن شد، و به وظایف شرعی اقدام نمود.

ایشان سرانجام در سال 1422ق (1380ش) وفات یافت، و در قبرستان باغ رضوان مدفون گردید.

ایشان تألیفات بسیاری از خود به جا نهاد، ازجمله کتاب های چاپ شده:

1. المستدرکات علی روضات الجنّات 2. ماجرای ریش و سبیل، ردّ بر دکتر صفوی 3. گروه گمراهان بابی و بهایی 4. میزان الانساب 5. النّهریه شامل چهار رساله فقهی 6. حواشی زواهر الجواهر در اخلاق 7. گفت وگوی یک دانشمند شیعی با یک عالم سنّی 8. فوائد منطقی یا شرح کبری 9. شرح مبسوط بر رسائل مرحوم شیخ انصاری که به ضمیمه رسائل، چاپ سنگی شده 10. مقدّمه بر حاشیه شیخ جواد طارمی بر قوانین الاصول، چاپ


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص363.

ص: 388

سنگی شده 11. مقدّمه مبسوط بر کتاب سفینة البحار، چاپ افست در تهران 12. فلسفه روزه یا بهترین روش تهذیب اخلاق در اسلام 13. مقدّمه کتاب مناهج المعارف 14. نداء الشّیعه فی حیاة الزّهراء 15. تحقیق نفحات الرّوضات 16. طبقات الاجازات 17. علماء الاسرة.

تألیفات چاپ نشده:

18. تقریرات درس فقه آیت اللّه بروجردی 19. السّبیل المسلوک فی اللّباس المشکوک 20. مغانم الاصول فی شرح معالم الاصول 21. سیر علم الاصول فی مختلف العصور 22. موقط الاعلام فی تراجم الاسرة و الاقوام، در سه جلد 23. محاسن الاجازات فی سلسلة الرّوایات 24. سیرة صاحب الرّوضات و حیاته العلمی 25. حواشی بر کتب درسی متفرّق 26. حواشی بر کتب رجالیّه 27. مناظرات مذهبی، رد بر سنّیان، ج2 و 3 مخطوط 28. صوفی بازی، در دو جلد 29. پاسخ پرسش ها، سه جلد 30. فرهنگ منظوم یا شرح نصاب 31. الفوائد الثّمینه.(1)

میرزا احمد چهارسوقی

آقامیرزا احمد چهارسوقی فرزند آقامیرزا محمّدباقر صاحب روضات، عالم فاضل زاهد، در 21 ربیع الثّانی 1263ق در اصفهان متولّد شد، و نزد علمای اصفهان، ازجمله پدر بزرگوار خود و عموی دانشمندش آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی تحصیل نمود، و دخترعموی خود را به زوجیّت خویش برگزید، و به نجف اشرف مهاجرت نمود.

وی در آن جا به تکمیل تحصیلات خود کوشید تا فقیهی جامع گردید، و باقی عمر را به عبادت و ریاضت گذراند تا این که در چهارشنبه 15 رمضان المبارک 1341ق وفات یافت، و در وادی السّلام نجف در جوار مرقد عمّ بزرگوار خود مدفون گردید. صاحب عنوان، آثار و تألیفاتی داشته که از آن جمله است:

1. حاشیه بر شرایع 2. حاشیه بر شرح لمعه 3. کتابی در ادعیه.

ایشان خطّ خوشی داشته، و کتب خود را به خطّ زیبای خویش کتابت نموده، و یک جلد


1- الذّریعه، ج16، ص329 و ج20، ص123؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، صص397 _ 398؛ مستدرک فهرس التّراث، صص236 _ 237؛ گنجینه دانشمندان، ج4، ص471؛ مصفّی المقال، ص64؛ فلسفه روزه، صفحه پشت جلد؛ یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.

ص: 389

قرآن مجید نیز با خطّی نیکو نوشته است.(1)

دکتر سیّداحمد تویسرکانی*

دکتر حاج سیّداحمد تویسرکانی فرزند عالم فاضل جلیل، حاج سیّدمحمّدباقر تویسرکانی در سال 1314ش در اصفهان متولّد شد، و تحصیلات حوزوی را نزد پدر خود آغاز نمود. سپس نزد مدرّسین عالی قدر حوزه علمیّه اصفهان، همچون سید احمد مقدّس، شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ حیدر علی صلواتی، شیخ عبّاسعلی ادیب حبیب آبادی، ملاّهاشم جنّتی، شیخ علی قدیری، حاج میرزا رضا کلباسی، شیخ محمود مفید، شیخ مرتضی اردکانی، حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج شیخ احمد فیّاض و حاج میرسیّدعلی علاّمه فانی به تحصیل پرداخت، و در تهران نیز نزد استاد جواد مصلح که استاد دانشگاه نیز بود، به فراگیری علوم اسلامی مشغول شد.

ایشان از سال 1333 تا 1341 در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد. ابتدا در رشته معقول و منقول، لیسانس و سپس دکترا دریافت نمود.

ایشان سال ها در دانشگاه های اصفهان، آزاد خوراسگان، آزاد نجف آباد و دانشگاه صنعتی اصفهان به تدریس فلسفه، کلام، فقه، اصول و ادبیّات جهت دانشجویان مشغول بوده است.

دکتر تویسرکانی از دانشمندان عالی قدر معاصر است، و تلاش ارزنده ای جهت تصحیح و احیای متون و انتشار آن ها انجام داده است. برخی از آثار ایشان عبارت است از:

1. الرّسائل المختاره، شامل چند رساله از ملاّجلال الدّین دوانی که به همراه رساله امانت الهیّه میرداماد توسّط ایشان تصحیح شده، و به چاپ رسیده است 2. سبع رسائل، شامل معرّفی حواشی و شروح بر تجریدالاعتقاد خواجه نصیرالدّین طوسی و شرح ابطال الزّمان الموهوم تألیف ملاّاسماعیل خواجویی، به همراه پنج رساله از تألیفات ملاّجلال الدّین دوانی: اثبات الواجب القدیم، اثبات واجب الجدید، الزّوراء و دو شرح مختصر و مفصّل از خود دوانی که تصحیح شده، و به چاپ رسیده است. 3. تصحیح رساله غنا تألیف میرزا عبدالغفّار تویسرکانی که ضمن کتاب الرّسائل فی الغناء در قم به چاپ رسیده است. 4. ثلاث رسائل که شامل سه رساله از ملاّ جلال دوانی: تفسیر سوره کافرون، شرح هیاکل النّور سهروردی و شرح بر انموذج العلوم که تصحیح و به چاپ رسیده است 5. رساله وقف تألیف حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی


1- احسن الودیعه، ج1، ص40؛ نقباء البشر، ج1، صص91 _ 92؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص234 _ 235؛ مکارم الآثار، ج5، صص1705 _ 1706؛ اعیان الشّیعه، ج9، ص211.

ص: 390

از او مقالات متعدّدی نیز در نشریات علمی به چاپ رسیده است.(1)

سیّداحمد نوربخش دهکردی

حاج سیّداحمد نوربخش دهکردی ملقّب به «رحمت علی شاه حقّانی» فرزند سیّد محمّدباقر، عارف سالک و ادیب شاعر، در حدود سال 1285ق در دهکرد [شهرکرد فعلی[ متولّد [شد]، و جهت تحصیل به اصفهان آمد، و خدمت آخوند ملاّمحمّدحسین دهکردی دایی خود و آقاسیّدابوالقاسم دهکردی برادر خود، و آقامیرزا محمّدحسن نجفی و آخوند ملاّمحمّد کاشانی تحصیل نمود، سپس به نجف اشرف رفت، و از درس علمای اعلام آن جا به خصوص آخوند خراسانی بهره گرفت.

وی پس از بازگشت به ایران به تصوّف میل پیدا کرد، و در سلک فقرای خاکساریّه درآمد، و خرقه پوشید، و اذنِ هدایت یافت، و در محلّه درکوشک اصفهان خانقاهی ساخت، و در آن ساکن شد، و به ارشاد و دستگیری مریدان خود پرداخت. بسیاری از اهالی اصفهان و چهارمحال از مریدان او بودند.

وی در س_ال 1325ق روزنام_ه نامه حقیقت را در اصفه_ان منتشر ساخت، و بالاخره در 12 جم_ادی الاوّل 1339ق وف_ات یافت، و در خانق_اه خود مدفون شد، و قبل از وفات، خواهرزاده خود حاج آقا رحیم دهکردی منوّرعلی شاه را به جانشینی خود انتخاب کرد.

این کتاب ها از او است:

1. آغاز حقیقت [2. برهان نامه حقیقت، که در سال 1336ق در اصفهان چاپ سنگی شده [3. رشحات رحمت 4. منطق الطّیر در شرح هفت وادی 5. مثنوی در شرح سؤال کمیل از حضرت امیر علیه السلام در معنی حقیقت 6. مثنوی در شرح آیه نور.

در شعر، «حقیقت» تخلّص داشت، و این شعر از او است:


1- فصل نامه وقف میراث جاویدان، پاییز و زمستان 1376، ص48، مصاحبه با دکتر تویسرکانی توسّط غلام رضا نصراللّهی در مهرماه 1385.

ص: 391

به ملک فقر چرا کوس سلطنت نزنم؟ که آفتاب فلک گوشه کلاه من است

خطت دمیده و «حقیقت» به سوز دل می گفت: سیاهی رخ دلبر، ز سوز آه من است(1)

احمد اصفهانی

احمد بن بسطام، از محدّثین اصفهان است. وی به همراه برادرش ابراهیم در بصره ساکن شده است.(2)

احمد اصفهانی

احمد بن بِشر بن فاخر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از مسعود روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن علی از او نقل حدیث نموده است.(3)

احمد

احمد بن بشرویه، از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی در کتاب محاسن اصفهان از او نام برده است.(4)

احمد شعّار

ابوعبداللّه احمد بن بُندار بن اسحاق اصفهانی معروف به شعّار، از محدّثین قرن چهارم هجری. حافظ ابونُعیم درباره او گوید: «ثقةٌ ظاهریّ المذهب» و در مرآة الجنان گوید: مسند اصفهان معروف به سفار [ظاهرا سفار، تحریف شده شعار است]. وی از ابن


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص176 _ 177؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص232 _ 233؛ تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج4، صص268 _ 271؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص489؛ دیوان طرب، ص245؛ مقالات الحنفاء، ص118.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص186.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص167.
4- محاسن اصفهان، ص31.

ص: 392

ابی عاصم ظاهری مذهب، حسن بن ادریس عسکری، خزاعی، عبید عزّال، عمر بن مرداس، محمّد بن ایّوب رازی، محمّد بن زکریّا و محمّد بن یوسف جدّ مادری حافظ ابونُعیم اصفهانی روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از او نقل حدیث می نماید.(1)

احمد حبّال

ابوالعبّاس احمد بن بندار حبّال، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از مسعود، سلمه، عبداللّه بن محمّد بن یحیی بن ابی بکیر و محمّد بن عاصم روایت حدیث می کند، و احمد بن اسحاق و ابوبکر محمّد بن احمد بن یعقوب شیبانی از او روایت می کنند.(2)

فایده لغوی: «حبّال» بر وزن حمّال، به ریسمان باف و ریسمان فروش می گویند. «بندار» صفت فاعلی مرکّب و مرخّم (بن + دارنده) به معنی ریشه دار است. بندار به معنی مال دار و سرمایه دار و صاحب باغ می باشد.(3)

سیّداحمد تربتی

سیّداحمد بن سیّدمحمّدتقی بن حسن تربتی اصفهانی، عالم فاضل محقّق. در سال 1357ق متولّد شده، و در نجف اشرف، خدمت اساتید، تلمّذ نموده است.

این کتب از او است: 1. تقریرات اصول و فقه از اساتید خود 2. ردّ بر بابیان 3. علی علیه السلام در علوم(4).

احمد اصفهانی

ابوصالح احمد بن توبه، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 321ق وفات یافته است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص151؛ مرآة الجنان، ج2، ص371.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص123.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص123.
4- معجم رجال الفکر و الادب، ص438.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص140.

ص: 393

احمد طرقی اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن ثابت بن محمّد طرقی اصفهانی، از محدّثین است، و در نقل احادیث مورد وثوق همگان بوده، در اصفهان از اباالفضل مطهّر بن عبدالواحد و ابوالقاسم بن الیسری و ابا علی تستری و غیره، نقل اخبار نموده است.(1)

احمد مؤدّب ابهری

ابوالعبّاس احمد بن جعفر بن احمد مؤدّب ابهری، از محدّثین اصفهان بوده [است]، و از محمّد بن حسن بن مهلب و فضل بن خصیب نقل احادیث می کند.

احمد بن جعفر فقیه یزدی از او روایت می نماید. ابهر یکی از روستاهای بلوک جی اصفهان است.(2)

احمد فُرسانی

احمد بن جعفر بن سلم فُرسانی، از محدّثین قرن سوم هجری است از اهالی قریه «فُرسان» در حومه اصفهان است. از محمّد بن یحیی بن منده و جعفر بن احمد بن فارس روایت می کند. محمّد بن عبدالرّحمان بن مخلد و محمّد بن عبدالرّحمان بن سهل از او نقل حدیث نموده اند.(3)

احمد اشعری مُلحَمی

ابوحامد احمد بن جعفر بن محمّد بن سعید اشعری ملحمی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. بیش از ده سفر به عراق کرده، و آخرین سفر او در سال 297ق بوده است. از برخی از محدّثان اصفهان حدیث نقل می کند. حافظ ابوالشّیخ اصفهانی او را از ضعفاء


1- معجم البلدان، ج4، ص31.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص164؛ معجم البلدان، ج1، ص84؛ خورشید جی، ص426.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص142 و 153.

ص: 394

دانسته است. وی در ماه رجب 313ق وفات یافت.(1)

احمد مدینی دشتکی

ابی جعفر احمد بن جعفر بن محمّد مدنی [مدینی] اصفهانی معروف به دشتکی، از محدّثین اصفهان بوده، از محمّد بن عبداللّه عسکری روایت می نموده، و ابوبکر بن مردویه از او روایت کرده است. دشتک از قرای اصفهان است، و برخی انکار کرده اند، در هر صورت، صاحب عنوان، اصفهانی است.(2)

احمد صیرفی بغدادی

ابوالحسن احمد بن جعفر بن محمّد صیرفی بغدادی، از محدّثین قرن چهارم هجری است.

او بعد از سال 360ق به اصفهان آمده است. محاملی و ابن عقده از او روایت می کنند.(3)

احمد سمسار

ابوجعفر احمد بن جعفر بن معبد سمسار، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از احمد بن عصام، احمد بن مهدی، ابی بکر بن نعمان، عبید غزال و یعقوب بن یعقوب روایت می کند، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.

احمد سمسار در 346ق وفات یافته است.(4)

احمد اصفهانی

ابوحامد احمد بن جعفر بن سعدان، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از ابی بکر بن نعمان روایت می کند، و قبل از سال 250ق وفات یافته است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص128؛ تاریخ بغداد، ج4، ص64.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص163؛ معجم البلدان.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص164.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص149.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص152.

ص: 395

احمد مؤدّب

احمد بن جعفر بن ممیّه مؤدّب، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابراهیم بن نائله روایت می کند، و سریجانی از او نقل حدیث می کند.(1)

احمد صوفی

احمد بن جعفر بن هانی صوفی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن یوسف روایت می کند، و عبداللّه بن احمد (پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی) از او نقل حدیث می کند.(2)

احمد جنّت اصفهانی

احمد غفراللّهی متخلّص به «جنّت» فرزند حاج محمّدجعفر روغنی شاعر و عارف ادیب در حدود سال 1270 خورشیدی در اصفهان متولّد شد، و در این شهر علم و ادب آموخت. در شعر، از شاگردان سینا کرونی، ثمر اصفهانی و غمگین اصفهانی بود، و در انجمن های ادبی شیدا، دبیرستان تبریزی، خاکیا، کمال الدّین اسماعیل و پروانه شرکت داشت. در جوانی مرید میرزا عبّاس پاقلعه ای و میرزا زین العابدین پاقلعه ای از عرفای نعمت اللّهی اصفهان شد. سپس به مسافرت پرداخت، و بالاخره به استخدام وزارت فرهنگ درآمد، و آموزگار شد. وی صاحب قدرت طبع و لطف بیان در شعر بود. این شاعر توانا در 27 جمادی الثّانی 1378ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد جنب مزار ملاّاسماعیل خواجویی مدفون شد.

دیوان اشعار او به همّت برادرزاده اش عبدالحسین روغنی (ضیمران) در سال 1372ش به طبع رسیده است. مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانا استاد فضل اللّه اعتمادی (برنا) سروده است:

گفت «برنا» به شمسی اش تاریخ: «جنّت ما شدی سوی جنّت»

1337ش


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص142.

ص: 396

از او است:

ز برقی خرمن افلاک گردد تلّ خاکستر ز سوز سینه عاشق اگر فریاد برخیزد

فلک را عاقبت ترسم به دل این آرزوماند که از کوی نکورویان یکی دلشاد برخیزد

به هر شاخی که بنشیند گل معنی به بار آرد غبار تربت «جنّت» اگر از باد برخیزد(1)

احمد قطّان

احمد بن جعفر حافی صوفی قطّان، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از احمد بن عصام روایت می نماید، و ابوبکر محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث نموده است.(2) فایده لغوی: قطّان بر وزن عطّار، به معنی پنبه فروش است.

احمد خشّاب

ابوالعبّاس احمد بن جعفر خشّاب، از محدّثین اصفهان است. او از محمّد بن عاصم روایت می کند، و سُریجانی از او نقل حدیث می نماید.(3)

احمد فقیه

احمد بن جعفر فقیه، از محدّثین اصفهان است. مافروّخی او را در شمار دانشمندان متقدّم بر عصر خویش آورده است.(4)


1- دیوان جنّت اصفهانی، صص1 _ 5؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص235 _ 236؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص64.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص141.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.
4- محاسن اصفهان، ص29.

ص: 397

احمد یزدی

ابوبکر احمد بن جعفر یزدی از محدّثین قرن پنجم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و از احمد بن محمّد بن موسی ملحمی روایت کرده است، خطیب بغدادی مؤلّف تاریخ بغداد از او روایت می کند.(1)

1004

حافظ احمد اصفهانی

احمد بن جمال الدّین حافظ اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن دهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از لباب الاخبار فی احادیث النّبویه تألیف محمّد بن محمود که آن را در یکم جمادی الاوّل سال 910ق به خطّ نسخ نوشته است.

نسخه، ضمن مجموعه شماره 2398 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

شیخ احمد بیدآبادی

آقا شیخ احمد بیدآبادی فرزند حاج محمّدجواد حسین آبادی، عالم عامل فقیه زاهد. در حدود سال 1278ق (و یا 1279) در اصفهان متولّد شد، و در کودکی به تحصیل مشغول گشت، و از محضر درس علمای اصفهان بهره گرفت، و قبل از رسیدن به بلوغ، به اجتهاد نائل آمد، و از شش تن از اساتید خود، از جمله آقامیرزا محمّدباقر صاحب روضات و برادرش میرزا محمّدهاشم چهارسوقی کسب اجازه نمود. او قریب به پنجاه سال در محلّه بیدآباد اصفهان به اقامه جماعت، و هدایت و ارشاد مردم پرداخت، و در مدرسه میرزا مهدی تدریس نمود و با مواعظ شافیه خود مردم را مستفیض می نمود. حاج شیخ احمد در چند خصلت در بین معاصرین خود ممتاز بود:

اوّل: در حافظه و ذکاء، اعجوبه دهر بود، و ادعیه مطولّه را در قنوت نوافل، قرائت می نمود. دوم: در فروغ فقیهیّه، به طور کامل مسلّط بود. سوم: در اخلاص و اردات به خانوده عصمت و طهارت،اهتمام بسیار داشت. چهارم: در فتوّت و جوان مدری و فرزانگی، آیت


1- احقاق الحق، ج5، ص185.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص999.

ص: 398

روزگار خود بود. این عالم جلیل القدر در چهارشنبه قبل از ظهر 21 جمادی الاوّل 1357ق وفات یافته، در بقعه تکیه بروجردی مدفون شد. میرزا عبدالجواد خطیب در رثای او شعری سروده که مادّه تاریخ آن چنین است:

«خطیب» آه از دل بر آورد و گفت: «بمعراج قرب احد رفت احمد»(1)

احمد مستوفی اصفهانی*

عزیزالدّین احمد بن حامد بن محمّد اصفهانی معروف به عزیزالدّین مستوفی، ادیب دانشمند، از کارگزاران دولت سلجوقی. وی از دولتمردان متنفّذ دولت سلجوقی بود، و به همراه ابوالقاسم درگزینی، علیه شمس الملک فرزند خواجه نظام الملک نزد پادشاه سعایت کرد، و موجبات قتل او را در سال 517ق فراهم ساخت. وی ابتدا مستوفی سلطان محمود سلجوقی بوده، و سپس خزانه دار و وزیر فرزندان سلطان شد. سلطان، درگزینی را عزل [کرد]، و انوشیروان کاشانی به وزارت برداشت. درگزینی پس از مدّتی با پرداخت وجهی کلان، وزارت را از سلطان محمود خرید، و پس از رسیدن به وزارت، شاه را به برکناری و حبس عزیزالدّین وادار ساخت. عزیزالدّین ابتدا در بغداد، و سپس در قلعه تکریت محبوس شد، درگزینی سرانجام فرمان قتل او را گرفت، و مجاهدالدّین بهروز شحنه بغداد، فرمان قتل او را اجراء کرد، در سال 527ق عزیزالدّین در قلعه تکریت کشته شد. وی طبع شعر نیز داشته، این رباعی از او است:

امروز دگرباره چنان آمده ای گویی ز بهشت جاودان آمده ای

رخشنده چو ماه آسمان آمده ای از خلد مگر در این زمان آمده ای(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص82-83؛ خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام، ج1 ، صص 135- 138؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 237- 238؛ نقباء البشر، ج1، صص 92-93؛ استاد زاده، صص 25-30؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86.
2- وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ص269؛ لغت نامه دهخدا ذیل «احمد»، ص1148؛ مجمع الفصحاء، ج2، ص868؛ نزهة المجالس، صص84 و 258.

ص: 399

احمد اصفهانی

شیخ احمد بن حسن اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن دهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب سی فصل تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی که آن را در سال 918 در شماخی به خطّ نستعلیق نوشته است.

وی در همان سال و همان محل (یعنی سال 918 در شماخی) شرح سی فصل را نیز نوشته است. این دو اثر به شماره های 1/1082 و 1/1083 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس وجود دارد.(1)

احمد انصاری

میرزا احمد خان نصرالسّلطان فرزند حاج میرزا حسن خان جابری انصاری فرزند حاج میرزا علی، متوفّی 15 شهر رجب 1386ق مدفون در تکیه بابارکن الدّین در تخت فولاد اصفهان.(2)

احمد آذینی

احمد بن حسن بن آذینویه (آذینوه) اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. وی در نصیبین ساکن بوده، و از احمد بن عیسی بن زید لخمی خشاب تنیسی و اسحاق بن سیّار روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(3)

احمد سُسّویه

ابوالعبّاس احمد بن حسن بن ابی عبداللّه بن سُسّویه، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.


1- فهرست گوهرشاد صص138 _ 139.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، صص73 _ 74.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص130؛ الانساب، ج1، صص73 _ 74؛ اللّباب، ج1، ص19، مقتبس الاثر، ج2، ص206؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج1، ص70؛ فرهنگ نامه پارسی، ج1، ص98.

ص: 400

وی از محمّد بن اسماعیل صائغ روایت می کند، و احمد بن عبدالرّحمان بن محمّد حفصی ذکوانی از او نقل حدیث می نماید.(1)

احمد ماندکانی اصفهانی

ابو نصر احمد بن حسن بن احمد بن عبدالرّحمان ماندکانی اصفهانی معروف به «قاضی اللّیل» از محدّثین اصفهان بوده، و در شعبان 475ق وفات یافته است.

ماندکان یکی از روستاهای اصفهان است.(2)

احمد نقّاش

ابوالحسن احمد نقّاش بن حسن بن ایّوب بن هارون، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. حافظ ابونُعیم اصفهانی گوید: ثقه، صاحب اصول و کثیرالحدیث است. در روز جمعه در مسجد جامع به مدرس او حاضر شدم که در حظیره ابی بکر بن عبدالوهاب بوده؛ ولی چیزی از او استماع ننمودم. احمد نقّاش از عمران بن عبدالرّحیم، عبداللّه بن محمّد بن سلام و محمّد بن احمد بن بردء روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن علی از وی نقل حدیث نموده است. فوتش در ذی حجّه سال 345ق اتّفاق افتاده است.(3)

احمد تیمی واذاری

ابومسعود احمد بن حسن تیمی واذاری بن جهم بن حبلة بن مصقله از محدّثین اصفهان در اوایل قرن چهارم هجری است. در کوفه حدیث می گفته است. از پدرش و اُسید بن عاصم روایت می کند.(4)] پدرش از اهالی قریه واذار در حومه شهر اصفهان بوده است].


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص146.
2- معجم البلدان.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص1535.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص145؛ الانساب، ج5، ص559.

ص: 401

احمد ابهری

ابوشکر احمد بن حسن بن فادار ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. اصلاً از «ابهر» جی اصفهان بوده، و از احمد بن محمّد بن مرزبان ابهری حدیث نقل کرده، و در شعبان 455ق وفات یافته است.(1)

احمد قاری

ابوالعبّاس احمد بن حسن بن محمّد بن حسن قاری، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. ابوالمعالی هبة اللّه بن علیّ بن ابراهیم شیرازی در اصفهان از وی حدیث شنیده است.(2)

احمد دارکی

ابوبکر احمد بن حسن بن محمّد بن حسن بن زیاد دارکی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابوحاتم و محدّثان عراق و ری روایت می کند، و محمّد بن احمد بن محمّد بن جشنس از او نقل حدیث می نماید.(3)

احمد هیسانی

ابوبکر احمد بن ابوعلی حسن بن محمّد بن همزه هیسانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از اُسید بن عاصم، احمد بن مهدی و عبداللّه بن محمّد بن سنان روایت می کند، و ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزه، حسن بن اسحاق بن ابراهیم و علیّ بن محمود از وی نقل حدیث می کنند.(4)


1- معجم البلدان، ج1، ص84.
2- التّحبیر، ج2، ص361.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص136.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص144.

ص: 402

سیّداحمدبهشتی

حاج سیّداحمد بهشتی فرزند سیّدحسن، علام فاضل پارسا، مرد وارسته و زاهدی بود. گاهی منبر می رفت، و مردم را موعظه می فرمود. نماز جماعت را در مسجد سر جوی شاه اقامه می نمود. در 29 جمادی الاوّل 1362ق وفات یافت، و در تخت فولاد، نزدیک مصلّی مدفون شد پس از آن، تکیه ای ساخته شد که به تکیه زرگرها معروف شد.

ملاّاحمد بیان الواعظین

حاج ملاّاحمد بیان الواعظین فرزند حاج ملاّحسن ادهم واعظ اصفهانی بن آقا محمّدجواد بن آقا محمّدهادی بن احمد بن ملاّادهم بن آقا محمّدرضی قزوینی، عالم فاضل، واعظ کامل، در سوم صفر 1314ق در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد گردیده(1)، و نزد علمای این شهر، همچون حاج ابوالقاسم زفره ای معروف به «حاج آخوند»، شیخ محمّدتقی آقانجفی و آقا شیخ احمد حسین آبادی به تحصیل پرداخته است. سپس او به مطالعه و تحقیق و تألیف کتاب روی آورد، و جهت ارشاد و هدایت مردم منبر رفته، و با مواعظ خود شنوندگان را مستفیض می نمود. الحق، واعظی شیرین بیان و طلیق اللّسان بود. وی سرانجام در شب یک شنبه 21 ربیع الاوّل 1371ق وفات یافت، و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(2) کتب زیر از تألیفات او است: 1. اصل الکلام، در کلام 2. جوهر مقصود در اثبات رجعت موعود 3. خلد برین، در احوال خطباء و واعظین، در ده مجلّد که جلد اوّل آن به طبع رسیده است 4. دیوان اشعار 5. ران ملخ، دو جلد، در تاریخ احوال خمسه طیبّه علیهم السلام 6. ضیاء النّحو، در امّهات مسائل نحویّه (تقریرات درس مرحوم زفره ای) 7. النّوادر و المتفرقات و غیره.(3)


1- خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام، ج1، ص230.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص241 _ 242؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86.
3- مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص369؛ نقباء البشر، ج1، صص460 _ 461؛ الذّریعه، ج10، ص194.

ص: 403

میرزا احمد ملاّباشی

حاج میرزا احمد ملاّباشی بن میرزا محمّدحسن منجّم باشی بن میرزا محمّدعلیّ بن حاج میرزا عبداللّه حسینی تفرشی اصفهانی، عالم فاضل ادیب فقیه و منجّم، در اصفهان، مصدر امور شرعیّه و عرفیّه بوده، و در نزد جمعی از بزرگان از فحول علماء، همچون آقامیرزا ابوالمعالی کلباسی و پدرش میرزا محمّدحسن تلمّذ نموده، و به افتخار مصاهرت میرزا ابوالمعالی نائل آمده [است]. وی سرانجام در روز پنج شنبه 11 ربیع الثّانی 1331ق در اصفهان وفات یافت، و در داخل بقعه مرحوم آقامیرزا ابوالمعالی در تخت فولاد مدفون گردید، سپس به اعتاب مقدّسه حمل گردید. از آثار او دفتر تقویم است. هم چنین ساختمان بقعه تکیه آقامیرزا ابوالمعالی در تخت فولاد نیز به همّت ایشان صورت گرفته است.(1)

میرزا احمد محیی

میرزا احمد خان محیی فرزند میرزا حسن جرّاح، طبیب ماهر. وی در دارالفنون تحصیل کرد، و سال ها در بیمارستان انگلیسی ها مشغول خدمت بود، سپس خود در محلّه نو چهارسوق شیرازی ها بیمارستان تأسیس نمود که به بیمارستان احمدیّه شهرت یافت. وی طبیبی حاذق و خلیق بود. طبّ قدیم را نیز نزد پدر آموخته بود، و به گرمی و ملاطفت و مهربانی از بیماران دلجویی می کرد. او بیش از چهل سال در اصفهان به طبابت مشغول بود، و سرانجام در ماه صفر سال 1371ق وفات یافت، و در اتاق تکیه سادات میرمحمّدصادقیها در تخت فولاد مدفون گردید. اتاق مزبور و تکیه و حیاط تکیه اختصاصی مرحوم دکتر محیی را در سال های اخیر خراب کردند، و جزو تکیه شهداء نمودند.(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص43؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص218 _ 219؛ بیان المفاخر، ج2، صص174 _ 175؛ چهل سال تاریخ ایران یا الماثر و الآثار، ج1، ص284؛ خاندان کلباسی، ص163؛ الذّریعه، ج8، ص216.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص214 و اطّلاعات شخصی نویسنده.

ص: 404

احمد ضیاءالملک

خواجه ضیاءالملک ابونصر احمد بن خواجه نظام الملک حسن طوسی اصفهانی، از سیاستمداران و کارگزاران عصر سلجوقی است. در بلخ متولّد شد، در اصفهان تربیت یافت، و در همدان سکنی گزید.

پس از سعدالملک آبی به وزارت سلطان محمّد سلجوقی رسید. مردی سلیم القلب، نیک نفس، صادق اللّهجه و پسندیده سیرت بود؛ امّا در حلّ و عقد امور و سیاست جمهور، اس_تقلال و قدرت و قوّت نفس نداشت. ازجمله القاب او قوام الدّین صدرالاسلام نظام الملک بود. مدّت چهار سال وزارت کرد، و پس از او خطیرالملک میبدی وزارت یافت.(1)

احمد اسدی

ابوالعلاء احمد بن حسین اسدی بغدادی، ادیب شاعر. وی به اصفهان آمده، و در این شهر ساکن شده، و در این شهر وفات یافته است.(2)

احمد اصفهانی

احمد بن حسین اصفهانی، از محدّثین شیعه در قرن یازدهم هجری است. وی در 18 ربیع الاوّل 1040ق از حسین بن حیدر بن قمر کرکی عاملی اجازه روایت دریافت داشته است. این اجازه، بر روی برگی از کتاب من لا یحضره الفقیه که در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام نجف محفوظ است، نوشته شده است.(3)

1025

احمد

ابوعمر احمد بن حسین بن احمد بن ابراهیم از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری


1- راحة الصّدور، ص18؛ نسائم الاسحار، ص53؛ دایرة المعارف دانش بشر، ص581.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص167.
3- الرّوضة النّضره، صص15 _ 16؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص60.

ص: 405

است. وی برادر قاضی ابی احمد محمّد عسال است، و از عبدان روایت می نماید.(1)

احمد کرّانی

ابوحامد احمد بن حسین بن علی سمسار، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی ساکن محلّه ماجشون در کرّان اصفهان، و در صنف فرش فروشان (انماط) بوده است. وی از احمد بن محمّد بن سکن بغدادی روایت می کند، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(2)

فایده لغوی: «انماط» جمع نمط به معنی فرش و بساط، و انماطی به معنی فرش فروش است.

شیخ احمد حججی نجف آبادی*

حاج شیخ احمد حججی فرزند ملاّ حسین بن ملاّمحمّد نجف آبادی عالم فاضل فقیه مجتهد، از علمای عالی قدر قرن چهاردهم هجری. در سال 1303ق در نجف آباد متولّد شد، و پس از طی نمودن تحصیلات مقدّماتی به نجف اشرف عزیمت نموده، و از درس علمای اعلام و آیات عظام، آخوند خراسانی و آقاسیّدمحمّدکاظم یزدی و دیگران بهره گرفت. در سال 1330ق به دنبال واقعه فوت پدر، به نجف آباد بازگشت، و سرپرستی خانواده را برعهده گرفت، و به ارشاد مردم و ترویج دین پرداخت. هم چنین در اصفهان از درس آخوند فشارکی و میرزا محمّدصادق مدرّس خاتون آبادی استفاده نمود. ایشان به پرورش طلاّب و تشویق جوانان به پوشیدن لباس روحانیّت، اهتمام فراوان داشت. بسیاری از فضلای نجف آباد، شاگرد و دست پرورده او هستند. وی با قناعت و ساده زیستی روزگار را سپری می ساخت. ایشان سرانجام در 15 صفر 1365ق در سنّ 63 سالگی در نجف آباد بر اثر بیماری دیابت وفات یافت، و در قبرستان شش جوبه نجف آباد مدفون گردید. از آثار ماندگار ایشان، تصحیح قبله نجف آباد


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص153.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص160؛ دانشمندان و بزگان اصفهان، ج1، ص23.

ص: 406

و ساختن مسجد معروف به مسجد شیخ احمد در چهارراه بازار نجف آباد را می توان نام برد.(1)

احمد خُرجانی

ابوبکر احمد بن ابوعلی حسین بن محمود بزّاز خُرجانی واعظ، از محدّثین اصفهان است. وی از برادرزاده ابی زرعه و ابی الاسود و دیگران روایت می کند.(2)

[خُرجان یکی از روستاهای قدیمی حومه اصفهان بوده است].

احمد دلیجانی

ابوالعبّاس احمد بن حسین بن مطهّر دلیجانی مشهور به خطیب از محدّثین اصفهان است. دخترانش امّ ولید و لامعه و ضرء الصّباح از او حدیث شنیده، و روایت کرده اند.

دلیجان (که اکنون آن را دلیگان و دیلیگون می خوانند)، از دهات بلوک برخوار اصفهان است.(3)

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن حسین بن مهران اصفهانی، از محدّثین و دانشمندان قرائت و تجوید در قرن چهارم هجری است.

وی در سال 295ق متولّد شده، و سال ها در نیشابور ساکن بوده است. وفات او در سال 381ق اتّفاق افتاده است. کتب زیر از او است: 1. آیات القرآن 2. الغایة 3. غرائب القرآن 4. وقوف القرآن 5. الشّامل فی القرائات(4).


1- گنجینه دانشمندان، ج7، صص297 _ 299؛ دیباچه دیار نون، صص166 _ 167؛ سیمای دانشوران، صص73 _ 76، آیینه اهل قلم، صص40 _ 41؛ حکایت پارسایی، اغلب صفحات.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.
3- معجم البلدان، ج2، ص461.
4- مرآة الجنان، ج2، صص410 و 308؛ النّشر فی قرائات العشر، ص89؛ الاعلام، ج1، ص112؛ هدیة العارفین، ج1، ص67.

ص: 407

احمد حلّی

جمال الدّین احمد بن حسین حلّی، از علماء و فضلاء قرن دوازدهم هجری، و از شاگردان فاضل هندی در اصفهان بوده است. مشارٌالیه در ماه رمضان 1124ق نسخه ای از کتاب کافی را کتابت کرده، و حواشی فاضل هندی را در قسمت اوّل کتاب، نقل نموده، و مرحوم فاضل هندی در روی برگ اوّل کتاب، اجازه ای جهت کاتب نسخه نوشته است. این نسخه به شماره 983 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

شیخ احمد خوانساری

شیخ احمد بن شیخ محمّدحسین خوانساری، عالم فاضل، واعظ کامل از علمای عالی قدر اهل منبر اصفهان. در تاریخ اسلام و اخبار روایات، مهارت بسزایی داشته، و با ارشادات و مواعظ شافیه خود، مردم را راهنمایی می فرموده است. در خوانسار متولّد شده، و در اصفهان تحصیل نموده بود.

در روز 19 جمادی الاوّل سال 1345ق در خوانسار وفات یافت. کتاب لسان الصّدق از تألیفات او به چاپ رسیده است.(2)

1033

میرزا احمد عمادالواعظین

حاج میرزا احمد عمادالواعظین کربکندی فرزند مرحوم ملاّحسین عمادالواعظین. فاضل ادیب محترم از افاضل اهل منبر اصفهان در حدود سال 1300 در اصفهان متولّد گردیده، و در خدمت جمعی از بزرگان همچون آخوند ملاّمحمّدحسین کرمانی، مولی عبدالکریم گزی، سیّدمحمّد مغنی، حاج آقا منیرالدّین بروجردی و جمعی دیگر تلمّذ نموده، در خدمت پدر دانشمند خود حدیث و تفسیر آموخته، و رموز وعظ و خطابه و منبر فراگرفته، و


1- فهرست مرعشی، ج3، ص175؛ روضات الجنّات، ج7، ص113؛ احوال و آثار بهاءالدّین محمّد اصفهانی، صص22 _ 23.
2- خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام، صص146 _ 147؛ الذّریعه، ج18، ص306؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص386؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص243.

ص: 408

عمر عزیز خود را به ارشاد و هدایت و ذکر مناقب و مصائب خاندان عصمت و طهارت گذرانیده [است]. سرانجام در صبح روز جمعه، سوم جمادی الثّانیه سال 1384 پس از فرود آمدن از منبر موعظه، در مجلس عزاداری جهت حضرت صدّیقه طاهره _ سلام اللّه علیها _ به مرض سکته وفات یافت، و در تخت فولاد، در تکیه مرحوم آباده ای در جنب پدر مدفون گردید. نویسنده، سال ها از نزدیک ایشان را می شناختم، واعظی نیک نهاد و فاضلی خوش اعتقاد بود.(1)

سیّداحمد مرندی

حاج سیّداحمد بن میر سیّدحسین مرندی اصفهانی، از علماء و فضلای قرن سیزدهم هجری. در حدود سال 1225ق در شهر مرند متولّد گردیده، و مقدّمات علوم را در آن جا فراگرفت. سپس جهت تکمیل تحصیلات خویش به اصفهان مهاجرت نمود، و در خدمت حاجی کلباسی و سیّد حجت الاسلام و جمعی دیگر از علماء، سال ها تلمّذ نمود تا عالمی جامع و فقیهی بارع گردید.

سرانجام در شوّال سال 1298 در اصفهان وفات یافت، و در تکیه حاجی آباده ای مدفون گردید. این سه سطر شعر، بر روی سنگ قبر او منقور است:

حاج سیّداحمد از شهر مرند آمد و در اصفهان مأوا گرفت

دانش این آیت اللّهِ بزرگ در میان عالمان والا گرفت

در هزار و دو صد و نود و هشت در جوار رحمت حق جا گرفت(2)

سیّداحمد میردامادی

حاج سیّداحمد میردامادی (فرزند سیّدمحمّدحسین مقدّس)، از اکابر علمای عصر، و از شاگردان مرحوم آقامیرزامحمّدهاشم چهارسوقی و حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی مسجدشاهی اصفهانی و داری اجازه از هر دو نفر بوده، و در سال 1305ق وفات نموده است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص566؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص49.
2- بیان المفاخر، ج1، صص258 _ 259.
3- لطائف غیبیّه، مقدّمه، صص سی و یک _ سی و دو.

: 409

احمد گرجی

احمد بن حسین علی گرجی فریدنی آخره علیا، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. وی نسخه ای از کتاب عین الحیاة علاّمه مجلسی را کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

آخره از دهات فریدن اصفهان است.

احمد ابهری

ابوطاهر احمد بن حمد بن ابی بکر ابهری مقری، از محدّثین و قاریان قرآن مجید است. اصلاً از اهالی قصبه «ابهر» جی اصفهان بوده است، و از ابوبکر لفتوانی حدیث نقل می کند.(2)

احمد حبّال

ابوالعبّاس احمد بن حمدان بن محمّد بن عبدک حبّال اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از محمّد بن احمد بن تمیم [شمیکانی [روایت حدیث می کند.(3)

احمد مدینی

ابوالعبّاس احمد بن خشنام بن عبدالواحد مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از بکر بن بکار و حسین بن حفص روایت نموده است. علیّ بن صبّاح از او نقل حدیث می کند.(4)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص132.
2- معجم البلدان، ج1، ص84.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص162.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص98.

ص: 410

دکتر میرزا احمد احتشام زوّاره ای

دکتر میرزا احمد احتشام الحکماء فرزند میرزا محمّدخلیل بن میرزا احمد طباطبایی زوّاره ای. از اطبّاء حاذق بوده، و در اصفهان سکنی داشته است. او در دوره های پنجم، هشتم، نهم و دهم به نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای ملّی برگزیده شد.(1)

احمد ثقفی مدینی

احمد بن راشد بن معدان بن عبدالرّحیم بن راشد ثقفی مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از حیّان بن بشر و پدرش راشد بن معدان روایت می کند، و فرزندش محمّد بن احمد از او نقل حدیث می کند.(2)

احمد فریدنی

احمد بن رجبعلی فریدنی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از اختیارات و تعبیر خواب تألیف ابراهیم بن عبداللّه کرمانی که آن را در جمعه 17 شعبان 1258ق و نسخه اسماء الحسنی را به سال 1208 (ظاهراً 1258ق) به خطّ نسخ زیبا نوشته است. این دو نسخه، ضمن مجموعه شماره 4041 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)

احمد اصفهانی

احمد بن رحیم اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن 13 هجری است. از آثارش مجموعه ای است شامل سه کتاب به شرح زیر: 1. الوازین الدّویه، از عبدالوهاب شعرانی 2. رساله در وحدت وجود، از محی الدّین عربی 3. التّدبیرات الالهیّه، از محی الدّین عربی. مجموعه به شماره 3769 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است، و کاتب، آن


1- آتشکده اردستان، ج2، ص202 و ج3، ص610.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص92.
3- فهرست مجلس، ج11، ص45.

ص: 411

را در سال 1214ق به خطّ نسخ کتابت نموده است.(1)

میرزا احمد خوانساری

حاج میرزا احمد خوانساری معروف به «میرزا منظور» فرزند ملاّمحمّدرضا، عالم فاضل و واعظ کثیرالتّألیف. وی در حدود سال 1323ق وفات یافت، و در تکیه مادر شاه زاده مدفون گردید، کتب زیادی در احادیث و اخبار و مصائب تألیف نموده، و برخی از آن ها را به طبع رسانده است که از آن جمله است: 1. بشری للزّائرین 2. تبصرة النّاظرین 3. تذکرة المتّقین 4. تبصرة الرّایین، مجموعه قصاید و غزلیّات 5. خلاصة المقاصد فی تاریخ الاماجد 6. ذکری للذّاکرین 7. زبدة النّوائب المصائب 8. زبدة المصائب، مطبوع 9. عمدة المصائب، مطبوع 10. عنوان الرّزیه فی بیان القضیّة من ذریّة النّبویّه 11. فلاح الامامة فی تاریخ ثامن الائمّه 12. فصلین یا بهار و خزان 13. کتابی در اسامی اولاد حضرت زهرا _ سلام اللّه علیها _ 14. کتابی در مواعظ 15. مصباح الامّة فی تاریخ امّ الائمّه 16. مخزن الاسرار و مجمع الاشعار 17. منظور الائمّه در ترجمه مجلّد دهم بحارالانوار در چهار جلد (که عبارت از شماره های 11، 13، 15 و 18 می باشد) 18. مفتاح الغمّه در تاریخ الائمّه 19. یومیّه که وقایع الایّام است، و غیره. این شعر از او است:

منکر حسن خدا تو گویی کور است زان که از پرتو روی تو جهان پرنور است

چشم خفّاش گرت فاش نبیند چه کند؟ که وی از ظلمت چشم و دل خود مستور است

هستی دوست، خودش شاهد بر هستی اوست مهر و امهر دلیل و مثلی مشهور است(2)


1- فهرست مجلس، ج10، جزء چهارم، ص1751.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص77 _ 78؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص242 _ 243؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص93؛ تذکره شعرای خوانسار، صص177 _ 175؛ دانشمندان خوانسار، صص233 _ 231.

ص: 412

احمد صدیق السّلطان

احمد (زمان خان) فرزند حاج میرزا رضا صدیق السّلطان تهرانی، خزانه دار ناصرالدّین شاه و مظفّرالدّین شاه.

وی در 15 رجب 1328ق در اصفهان متولّد شده، و در این شهر تحصیل کرده است. از فقرای سلسله نعمت اللّهی گنابادی است، گاهی شعر می سراید.(1)

احمد صدیق السّلطان

احمد (زمان خان) فرزند حاج میرزا رضا صدیق السّلطان تهرانی، خزانه دار ناصر الدّین شاه و مظفّر الدّین شاه.

وی در 15 رجب 1328ق در اصقهان متولّد شده، و در این شهر تحصیل کرده است. از فقرای سلسله نعمت اللهی گنابادی است، گاهی شعر می سراید.(2)

احمد هنرمند*

استاد احمد هنرمند فرزند محمّدرضا، از موسیقی دانان اصفهان در عصر حاضر است.

در سال 1313ش در اصفهان متولّد شد. او زیر نظر استاد جلال تاج، استاد حسین یاوری و دیگران پرورش یافت. ایشان با اکثر گوشه ها و ردیف های آوازی به خوبی آشنا است، و علاوه بر نوازندگی نی، به آواز نیز علاقه مند است. در حال حاضر، با گروه ارکستر هنرستان موسیقی اصفهان همکاری دارد. علاوه بر موسیقی، در رشته های ورزشی مانند فوتبال، هندبال و بسکتبال فعّالیت داشته، و مدّتی نیز مربّی بوده است.(3)

احمد اصفهانی

ابوعبداللّه احمد بن رطبه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و از محمّد بن عمرو بن واقدی روایت می کند.(4)

احمد مدینی

احمد بن زبیر بن هارون مدینی، از محدّثین اصفهان، و از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان در قرن سوم هجری است، از همام بن محمّد بن نعمان روایت می کند، و محمّد بن عبدالرّحمان بن مَخلد از وی نقل حدیث می نماید.(5)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص25.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ج25.
3- چهره افروختگان خطّه زنده رود، ص148.
4- احقاق الحق، ج8، بخش 1، ص451؛ مناقب خوارزمی، ص123.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص148.

ص: 413

احمد زیرک زاده

مهندس احمد زیرک زاده فرزند حاج میرزا زیرک دهکردی اصفهانی، از سیاستمداران معاصر در سال 1286ش متولّد شد، و در اصفهان و تهران به تحصیل پرداخت. او جزء اوّلین دوره دانشجویان ایرانی اعزام شده به اروپا بود. او پس از فارغ التّحصیلی از یکی از دانشگاه های فرانسه به ایران آمد، و پس از تأسیس دانشگاه تهران، به تدریس در آن جا پرداخت. در جریان مبارزات ملّی شدن صنعت نفت، شرکت فعّال داشت، و از طرفداران دکتر مصدّق به شمار می رفت. او ازجمله مؤسّسین حزب ایران بود.

سیّداحمد علوی عاملی

نظام الدّین احمد بن سیّدزین العابدین میرعبداللّه بن میرمحمّد بن میرصالح علوی عاملی. عالم فاضل، فقیه متکلّم، حکیم و فیلسوف محقّق. در اواخر قرن دهم هجری متولّد شده، و در اصفهان نزد میرداماد و شیخ بهایی به تحصیل پرداخته، و مفتخر به دریافت اجازه از آنان گردیده است. وی دختر میرداماد را به همسری اختیار کرده، و در شرح و تبیین افکار فلسفی استاد کوشیده تا جایی که در بین مردم و فضلای آن عصر که میانه ای با فلسفه نداشته اند، منزوی بوده است. سال دقیق وفات او معلوم نیست؛ ولی در بین سال های 1054 تا 1060ق وفات او اتّفاق افتاده است. جای دفن او را در تخت فولاد، تکیه آقا سیّدرضی الدّین شیرازی دانسته اند.

وی بیش از پنجاه جلد کتاب و رساله تألیف نموده که از آن جمله است: 1. اظهارالحق و معیارالصّدق، به فارسی، در بیان احوال ابومسلم خراسانی 2. رسالة الاغالیظ 3. رساله در بیان اقوال درباره دابّة الارض که از آیات است 4. بیان الحق و تبیان الصّدق 5. تعلیقات جواهر و اعراض تجرید 6. ثقوب الشّهاب 7. حاشیة من لایحضره الفقیه 8. جواب سؤالات خواجه نصیرالدّین طوسی 9. حظیرة القدس، مختصر کتاب ریاض القدس 10. حواشی بر کافی 11. روضة المتّقین، حاشیه بر مقصد 5 و 6 تجریدالعقاید خواجه طوسی در بحث امامت و معاد 12. ریاض القدس (= تعلیقة القدسیّه = مصابیح القدس و قنادیل الانس)،

ص: 414

شرح حاشیه بر تجرید قوشچی و حاشیه محقّق خفری 13. رساله در ردّ ملاّمحمّدامین استرآبادی در باب طهارت خمر، به فارسی 14. سیادة الاشراف 15. شرح اثنی عشریّه شیخ بهایی 16. شرح اشعار اوّل کتاب جذوات میرداماد 17. شرح قبسات، چاپ شده است 18. صواعق الرّحمان در ردّ مذهب یهودان، به فارسی 19. کحل الابصار، در شرح اشارات ابن سینا 20. کشف الحقایق، در شرح تقویم الایمان میرداماد، چاپ شده 21. کلام و فلسفه 22. لطائف غیبیّه، به فارسی، چاپ شده 23. لوامع ربّانی (= اللّوامع الالهیّه) در ردّ شبهات نصرانی، چاپ شده 24. مصقل صفا در ردّ شبهات نصرانی، چاپ شده 25. مصائب النّواصب 26. معارف الالهیّه، در شرح حدیث مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه 27. معراج العارفین، در شرح منهاج السّالکین 28. مفتاح الشّفا و العروة الوثقی، حاشیه بر الهیّات شفا 29. مناهج الاخبار، در شرح استبصار، چاپ شده 30. المنهاج الصّفوی در باب فضائل سادات 31. رساله در بیان نسب معاویه 32. النّفحات اللاهوتیّه فی العثرات البهاییّه 33. رساله در نماز زیارت(1). [صاحب عنوان، جدّ خاندان میردامادی اصفهان، سِدِه، تهران، نجف آباد و مشهد مقدّس است].

احمد کاتب

ابوالحسن (ابوالحسین) احمد بن سعد کاتب اصفهانی، از ادبای قرن چهارم هجری است. از طرف خلیفه قاهر، مأمور ضبط خراج اصفهان بود. در سال 324 معزول گردید، و در سال 350ق وفات یافت. کتب زیر از تألیفات او است: 1. الاختیار من الرّسائل 2. العلی و


1- فهرست کتابخانه های اصفهان، ج1، صص177 _ 169؛ لطائف غیبیّه، مقدّمه، صص شش _ هفده؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص94؛ حکیم استرآباد میرداماد، صص54 و 115؛ تتمیم امل الآمل، صص62 _ 63؛ یادنامه بحرالعلوم میردامادی، صص28 _ 29؛ ریاض العلماء، ج1، ص32؛ جلوه قرآن در خاک تابان، صص8 _ 6؛ امل الآمل، ج1، ص33؛ الذّریعه، ج3، ص179 و ج7، صص26 و 96 و ج1، صص159 _ 160 و ج11، صص91 و 21، صص130 و 333 و ج22، ص243، ج18، صص29 و 366؛ ادبیّات فارسی بر مبنای استوری، ج1، صص180 _ 181؛ مکارم الآثار، ج4، صص1194 _ 1195؛ فواید الرّضویه، ص17؛ خمینی شهر، صص241 _ 244؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص243 _ 244؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص118.

ص: 415

الثیاب 3. فقر البلغاء 4. کتاب المنطق 5. کتاب الهجاء(1).

احمد اصفهانی

احمد بن سعید اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و از ابراهیم بن زید روایت می کند.(2)

احمد سنبلانی

احمد بن سعید (بن جریر) بن یزید اصفهانی سنبلانی از محدّثین اصفهان در اواخر قرن دوم هجری است. وی از جریر بن عبدالحمید، عبدالرّحمان بن معراء دوسی، ابن حمزه، انس بن عبّاس، ابی البحتری، وهب بن وهب، عبداللّه بن مبارک و عیسی بن خالد و عموی خود ابراهیم بن جریر روایت می کند. محمّد بن احمد بن یزید و عبداللّه بن محمّد بن زکریّا از او نقل حدیث می کنند.(3)

احمد صفّار

ابوسعید احمد بن سعید بن عروه صفّار، از ثقات محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از اسحاق بن موسی خطمی انصاری، احمد بن عبده و عبدالواحد بن غیاث روایت نموده [است]. سلیمان بن احمد، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد از او نقل حدیث می کنند. وی در سال 395ق وفات یافته است.(4)

احمد عبدی

احمد بن سفیان بن معاویه عبدی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از


1- معجم الادباء، ج1، ص129؛ هدیة العارفین، ج1، ص63؛ لغت نامه دهخدا، شماره 58، ص2723 و ج1، ص421.
2- میزان الاعتدال، ج1، ص47.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص78 و 177.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص211.

ص: 416

ابوالحسن هارون بن سلیمان خرّاز و احمد بن یونس روایت نموده است.(1)

میرزا احمد کفرانی

میرزا احمد بن سلطان محمّد کفرانی رویدشتی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان. از آثار او کتابت نسخه ای از تفسیری است که جهت میرزا رفیع الدّین نامی کتابت نموده است؛ امّا نام مفسّر و نام کتاب، معلوم نیست. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

احمد حکیم باشی

میرزا احمد حکیم باشی فرزند حکیم سلمان موسوی جهرمی اصفهانی از اطبّاء و حکماء ماهر قرن یازدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته، و پس از فوت پدر، لقب «حکیم باشی» را از طرف پادشاه صفویّه دریافت نموده است.(3)

احمد

احمد بن سلمه، از محدّثین اصفهان است، و حافظ ابونُعیم اصفهانی او را «شیخ صالح» دانسته است. از صالح بن مهران روایت می کند. جعفر بن احمد بن فارس از وی نقل حدیث می نماید.(4)

احمد عقیلی فابزانی

ابوجعفر احمد بن سلیمان بن یوسف بن صالح بن زیاد بن عبداللّه عقیلی فابزانی، از محدّثین اصفهان است. از اهالی قریه «فابزان» اصفهان بوده که امروزه به آن «خوابجون» می گویند، و محلّه ای در اصفهان است. در سال 301ق وفات یافته است.

از پدرش سلیمان بن یوسف روایت می کند، و احمد بن یعقوب اصفهانی از او حدیث


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص205.
3- دیوان طبیب اصفهانی، ص223.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص96.

ص: 417

نقل نموده است.(1)

احمد نهرآبادی

شیخ ابوسعد احمد بن سهل بن ابراهیم نهرآبادی اصفهانی، از دانشمندان قرن هفتم هجری است.

در شدّالآزار گوید: وی عالمی متّقی و فقیهی جامع بود، در اواخر عمر به شیراز مسافرت نمود، و در آن جا در شعبان سال 641ق وفات یافت، و در حظیره شیخ علی کوبانی مدفون گردید.(2)

احمد بُرجی اصفهانی

احمد بن سهل بن محمّد بن عبدالعزیزبن سهل برجی اصفهانی از محدّثان اصفهان و از اهالی قریه «برج» است. از ابی منصور عبدالرّحمان بن عبدالعزیز بن عبداللّه صحّاف اخذ حدیث کرد، و از او روایت می کند.(3)

احمد بن سیاه

احمد بن سیاه دشتی اصفهانی، از مردان نیکوکار اصفهان در قرن سوم هجری است. در محلّه دردشت زندگی می کرد، و از نوادگان او ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن دشتی، از محدّثین است. در اصفهان باغی را آباد کرده که تا سال ها به نام باغ احمدسیاه معروف بوده بوده است. در مجمل فصیحی از احمد بن سیاه عامل خراج اصفهان یاد شده که در سال 304ق به دست غلامی کشته شده، و ظاهراً همین صاحب عنوان است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص113؛ معجم البلدان، ج4، ص224.
2- تذکره هزار مزار، ص520.
3- معجم البلدان، ج1، ص373.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص119؛ معجم البلدان، ج1، ص502.

ص: 418

احمد اصفهانی

ابوجعفر احمد بن شاهین بن سَبُخت، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری و کثیرالحدیث بوده، و در سال 286ق فوت شده است.

وی از سلمه، لوین، ابومسعود و ابان بن خصیب روایت می کند، و احمد بن اسحاق از او نقل حدیث می نماید.(1)

ملاّاحمد اصفهانی

ملاّاحمد بن محمّدشفیع اصفهانی، عالم فاضل، مؤلّف رساله در انکار و عنف پس از اعتراف به فارسی. نسخه ضمن مجموعه شماره 245 در کتابخانه آیت للّه گلپایگانی در قم موجود است. رساله نام برده به خطّ علاّمه ادیب فقیه، حاج شیخ عبدالحسین محلاّتی اصفهانی (1270 _ 1323) می باشد. در کتابخانه ملّی تبریز، جُنگی خطّی به شماره 3559 موجود است که آن را مرحوم حاج آقا نخجوانی به کتابخانه اهداء نموده [است]، جنگ مزبور به عربی و فارسی، مشتمل بر رسالاتی در علم کلام و احادیث می باشد، بدون تاریخ و مؤلّف آن، مولی احمد بن محمّدشفیع اصفهانی کرمانی معرّفی شده است. ممکن است که صاحب عنوان، مؤلّف جنگ نام برده باشد. والعلم عند اللّه.(2)

میرزا احمد اصفهانی

میرزا احمد بن محمّدشفیع اصفهانی، ساکن محلاّت، عالم فاضل، مؤلّف احسن الودیعه در ضمن تألیفات سیّدحیدر کاظمی گوید: التّحفة القدسیّه در جواب سؤالات میرزا احمد بن محمّد شفیع اصفهانی ساکن محلاّت، کتاب در سال 1262ق تألیف شده است.(3)

[ظاهراً صاحب عنوان، مؤلّف رساله در انکار و عنف پس از اعتراف است که شرح حال او ذکر شد].


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص99.
2- فهرست گلپایگانی، ج1، ص211؛ فهرست ملّی تبریز، ج1، ص384.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص247.

ص: 419

ملاّاحمد بروجنی

آخوند ملاّاحمد بن محمّد شفیع بروجنی اصفهانی، عالم فاضل از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی و از معتمدین ایشان بوده، و برحسب خواهش مردم حبیب آباد بُرخوار اصفهان، و دستور استاد، بدان جا مهاجرت نموده، و به امر ارشاد و هدایت و اقامه جماعت و منبر روزگار می گذرانیده. سرانجام، روز سه شنبه 9 شوّال سال 1321ق در بروجن مولد خود وفات یافت، و همان جا مدفون شد.(1)

احمد مدینی

احمد بن شَهدَل مدینی، از محدّثین مدینه (شهرستان) اصفهان است. وی از ابی داوود روایت نموده است.(2)

احمد حنظلی خوراسکانی

ابوجعفر احمد بن شهدل بن مفضّل حنظلی خوراسکانی، از محدّثین اصفهان، و از اهالی قریه «خوراسکان» بوده، کتاب الصّلاةِ هُشیم را از حَیّان بن بشر روایت کرده است؛ هم چنین او از ابوایّوب شاذکونی حدیث نقل می کند. ابومحمّد بن حیّان از او روایت می کند.(3)

فایده: در خوراسکان [واقع در ناحیه جی، در حومه شرق اصفهان] در زمان حاضر کوچه ای به نام «شادلی» معروف است، احتمالاً کلمه شادلی تصحیف شهدلی باشد، و موضوع، قابل تحقیق و بررسی است.

احمد

احمد بن شیبان بن زید بن ابی زیاد، از محدّثین اصفهان است. وی از ابی سفیان مهران


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص247.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص99.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص118 _ 119؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص16.

ص: 420

بن ابی عمر روایت می کند، و احمد بن حسین از وی نقل حدیث می نماید.(1)

احمد مازندرانی

احمد بن محمّدصالح مازندرانی، در قرن یازدهم هجری می زیسته است.

در پشت برگ اوّلِ نسخه شماره 3353 کتابخانه مجلس شورا (ترجمه شرح اربعین ابن خاتون عاملی) یادداشت تملّک ملاّمحمّدصالح مازندرانی و احمد بن ملاّصالح مشهود است. وی ف_رزند ملاّمحمّدصالح، و احتمالاً از مادری غیر از آمنه خاتون مجلسی می باشد.(2)

سیّداحمد قمشه ای

احمد بن محمّدطاهر قمشه ای اصفهانی عالم فاضل ادیب، خطّاط قرن یازدهم هجری. وی از شاگردان سیّدمحمّدسعید بن سیّدمحمّدقاسم طباطبایی قهبایی و مجاز از علاّمه مجلسی می باشد.

از آثارش جلد دوم کتاب من لایحضره الفقیه است که آن را در شب جمعه بیستم ربیع الاوّل سال 1070 شروع کرده، و در جمعه 1077ق به پایان رسانیده [است]، تاریخ کتابت حواشی، 1079 و کتابت اسانید، 1081 می باشد. در انتهای جلد دوم، صورت قرائت سیّداحمد قومشه ای اصفهانی (کاتب) در ذی القعده 1079 بر سیّدمحمّدسعید طباطبایی دیده می شود. در پشت صفحه اوّل، اجازه ای به خطّ علاّمه مجلسی است. نسخه به شماره 923 در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(3)

احمد ورنوسفادرانی

احمد بن طیّب بن حسین کلوا ورنوسفادرانی، از نویسندگان و فضلاء قرن دهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب کفایة التّعلیم تألیف محمّد بن مسعود غزنوی است که آن را در 26 ربیع الثّانی سال 959 به خطّ نسخ نوشته است. کتاب به شماره 3172 در کتابخانه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص79.
2- زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص356؛ فهرست مجلس، ج10، بخش سوم، ص117.
3- فهرست الهیّات مشهد، ج2، ص79.

ص: 421

مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

شیخ احمد ترشیزی

شیخ احمد ترشیزی معروف به «حاج مجتهد» فرزند عبّاس اصفهانی، عالم بزرگ و زاهد متّقی، درس شیخ مرتضی انصاری را درک کرده، و عمده تحصیل او نزد میرزا محمّدحسن شیرازی و آقا سیّدحسین کوه کمری بوده، و در 1323 در ترشیز (کاشمر) وفات یافته است.(2)

احمد همدانی*

احمد بن عبّاس بن محمّدزمان همدانی اردستانی، عالم فاضل زاهد، از شاگردان آقا محمّدباقر وحید بهبهانی و آقامحمّد بیدآبادی بوده است، چندی در اصفهان بوده، سپس مردم اردستان به واسطه میرزا عبدالباقی امام جمعه، او را برای حلّ و فصل امور شرعیّه به اردستان دعوت کردند، و او به اردستان رفته، سال ها به ارشاد مردم و ترویج دین، و اقامه جماعت مشغول بوده، و در همان جا وفات یافته است.(3)

احمد زعفرانی

ابوالعبّاس احمد بن عبدان بن سِنان زعفرانی، از محدّثین اصفهان است. شیخ ثقه بوده، و از عبداللّه بن عامر بن یزید روایت نموده است. عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث کرده است. احمد زعفرانی در سال 296ق وفات یافت.(4)

احمدخان صدر اصفهانی

احمدخان صدر اصفهانی فرزند عبدالحسین خان بن حاج محمّدحسین خان


1- فهرست دانشگاه، ج11، ص2136.
2- نقباء البشر، ج1، ص105، میرزای شیرازی، ص107؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص247 _ 248.
3- میراث اسلامی ایران، ج6، صص273 _ 227؛ آشنای حق، ص35؛ تذکرة السّالکین، ص14.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص111.

ص: 422

صدراعظم اصفهانی، خطّاط و شاعر ادیب، در خانواده ای اهل ادب و هنر تربیت شد، و در فنون ادب و خوشنویسی استاد شد. شعر می سرود، و خطّ نستعلیق را خوش می نوشت. یک نسخه دیوان حافظ به خطّ زیبای او به تاریخ 1277ق در کتابخانه سلطنتی سابق وجود دارد.(1)

احمد سعدی کوفی

احمد بن عبدالرّحمان بن بحر بن یزید بن زیاد بن جاریة بن قدّامه سعدی کوفی جزار، از محدّثین شیعه است. وی جهت طلب حدیث به اصفهان وارد شد. او از مسلم بن ابراهیم و عبیداللّه بن موسی روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن سعید وشاء اصفهانی از او روایت نموده است.(2)

احمد سرّاج

ابوبکر احمد بن عبدالرّحمان بن عبداللّه بن صباح سرّاج اصفهانی از محدّثین اصفهان است. در شام و جزیره از محدّثین آن جا استماع حدیث کرده، و آن ها را نوشته است. وی از محمّد بن حسن بن خالد آلوسی روایت می کند.(3)

احمد ذکوانی

ابوالحسین احمد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد ذکوانی همدانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. ابوبکر محمّد بن شجاع بن ابوبکر لفتوانی اصفهانی از او حدیث شنیده است.(4)


1- تذکره خوشنویسان، ص109؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص37.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص95 و 88.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص155.
4- التّحبیر، ج1، ص107.

ص: 423

احمد یزدی

احمد بن عبدالرّحمان یزدی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی در اصفهان ساکن بوده، و از پدرش و عبداللّه بن جعفر بن فارس، علیّ بن فضل بن شهریار، محمّد بن اسحاق بن ایّوب، ابوبکر جعابی، طبرانی، اسماعیل بن نجید و فاروق خطابی روایت نمود.

عبدالرّحمان بن منده، علیّ بن شجاع، خصیب بن قتاده، محمّد بن محمّد بن عبدالوهاب مدینی از او نقل حدیث می کنند. وی محدّثی ثقه، مقبول القول و خردمند بود. ذهبی او را قاضی و صاحب اصول خوانده است.(1)

احمد اصفهانی

ابوغسان احمد بن عبدالرّحیم بن رجاء بن صهیب اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. وی در قزوین ساکن بوده است. از ابوزرعه روایت نموده، و احمد بن عبیداللّه بن محمّد از وی نقل حدیث می کند.(2)

احمد عرفان

احمد بن عبدالصّمد بن عبداللّه مراغی اصفهانی معروف به احمد عرفان نویسنده، ادیب و روزنامه نگار فاضل. پدرش از مراغه به اصفهان آمد، و خود او در پنج شنبه 15 شعبان 1311ق متولّد گردید. در مدارس اصفهان تحصیل نمود، و پس از اتمام تحصیلات خود،مجلّه عرفان را از سال 1301ش در اصفهان منتشر ساخت، و از سال 1306ش آن را به روزنامه تبدیل کرد، و تا آخرین روز حیات، به انتشار آن ادامه داد. وی سرانجام در شب 5 شنبه 22 صفر 1371ق بر اثر سکته وفات یافت، و در تکیه جهانگیرخان در تخت فولاد مدفون گردید. او علاوه بر انتشار روزنامه، به تدریس ادبیّات در دبیرستان های اصفهان می پرداخت. شاعر دانشمند، سیّدعلی بدیع زاده «هور» مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:

نوشت «هور» از برای تاریخش: «بسوی قرب کند رو، روان احمد عرفان»(3)


1- سیر اعلام النّبلاء، ج13، ص193؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص85.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص136.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص803 _ 804؛ تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج1، صص12 _ 17؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص63.

ص: 424

احمد مازندرانی

احمد بن عبدالصّمد مازندرانی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن چهاردهم هجری است. در تاریخ جمعه 23 ربیع الاوّل سال 1305 نسخه ای از کتاب تریاق فاروق تألیف میرزا محمّدحسین شهرستانی را به خطّ نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7318 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

شیخ احمد میسی عاملی

شیخ احمد بن عبدالعالی عاملی میسی، عالم فاضل صالح، از فضلای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و همان جا وفات یافته است.(2) وی از شاگردان شیخ علیّ بن محمّد بن حسن عاملی نوه شهید ثانی بوده، و کتاب الدّر المنثور استاد را نزد او خوانده است. تاریخ قرائت کتاب، صفر 1073ق است، و این کتاب در کتابخانه صدر در نجف نگهداری می شود.(3)

شیخ احمد، جزو شهود وقف نامه مدرسه نوریّه اصفهان بوده، و این وقف نامه را گواهی نموده است.(4)

احمد اصفهانی

احمد بن عبداللّه فقیه اصفهانی، از فقهاء و محدّثین قرن چهارم هجری است. پدرش اهل اصفهان بوده، و خود در نیشابور متولّد شده، و در آن جا ساکن بوده است.(5)

احمد اصفهانی

احمد بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از عبدالرّحمان بن ابی حاتم روایت می کند، و سیّدابوطالب از او نقل حدیث نموده است.(6)


1- فهرست مرعشی، ج19، ص112.
2- امل الامل، ج1، ص33؛ ریاض العلماء، ج1، ص42.
3- الرّوضة النّضره، ص38.
4- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص101.
5- تاریخ نیشابور، ص76.
6- احقاق الحق، ج12، ص236.

ص: 425

احمد اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه اصفهانی، یکی از وزرای خلیفه عبّاسی المتّقی باللّه است که در 329ق به خلافت رسید.

احمد اصفهانی

احمد بن عبداللّه اصفهانی، از مردان سیاستمدار قرن چهارم هجری است. او در سال 331ق به وزارت ناصرالدّوله حمدانی رسیده است.(1)

احمد اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین قرن هفتم هجری است. در دمشق ساکن بوده، و از ابوسعید عبداللّه بن محمّد بن عبدالوهاب روایت نموده است. وی در 29 ذی القعده سال 206ق در مسجد الحرام، مقابل کعبه معظّمه، نزد درب «خروره» جهت شیخ ابوالهدی صواب بن عبداللّه حبشی خادم ضریح مطهّر نبوی، حدیثی در فضیلت حضرت علی علیه السلام به روایت جابر بن عبداللّه انصاری نقل می کند.(2)

احمد تاجر

ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بن احمد بن آدم تاجر، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از محمّد بن یحیی بن منده و اخرم روایت می کند، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(3)

احمد حداد

ابوعلی احمد بن عبداللّه بن احمد بن احمد بن بشر حدّاد اصفهانی، از محدّثین


1- تاریخ اصفهان و ری، ص79.
2- احقاق الحق، ج4، ص114.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص153.

ص: 426

اصفهان در قرن چهارم هجری. وی از محمّد بن زکریّا و عبدالرّحمان بن محمّد بن سلم رازی روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن عبدالرّحمان جوهری و محمّد بن ابراهیم بن علی از وی نقل حدیث می نمایند.(1)

احمد تیمی

ابوالحسین احمد بن عبداللّه بن احمد بن دُلیل معدل تیمی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری. او به «تیم الرّباب» منسوب است. مادرش لُبابه، دختر محمّد بن عبداللّه بن حسن بوده است.

در سنّ نوزده سالگی شهادتش را پذیرفتند. وی شصت سال از شهود پرسش می نموده، و سال ها متصدّی قضای اصفهان بوده است. از احمد بن یونس و ابراهیم بن فهد روایت نموده، و قاضی احمد محمّد بن احمد بن یونس و حسین بن علیّ بن احمد بن بکر از او نقل حدیث کرده اند. او در سال 337 یا 338ق وفات یافته است.(2)

احمد سودرجانی

ابوالفتح احمد بن عبداللّه بن احمد بن علی سودرجانی اصفهانی از محدّثین قرن پنجم هجری و اهل قریه «سودرجان» بلوک لنجان اصفهان است. از علیّ بن ماشاذه فضل بن عبداللّه بن شهریار، ابی بکر بن ابی علی، ابی سهل صفّار و ابی نعیم حدیث شنیده، و ابوبکر محمّد بن طاهر بن ابوالفتح کوّار و ابوالوفا محمود بن ابوالقاسم بن محمّد مقری تاجر اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.

سال ها به تدریس ادب، و تعلیم اطفال مشغول بوده، و در سال 496ق وفات یافته است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص149.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص143؛ التّحبیر، ج1، ص102.
3- معجم البلدان، ج3، ص278؛ التّحبیر، ج2، صص137 و 191.

ص: 427

احمد قناطری

ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بن اسحاق قناطری خُلقانی، از محدّثان اصفهان است. از قاضی احمد بن موسی انصاری و ابی علی اسماعیل بن محمّد بن اسماعیل صفّار روایت می کند. «قناطر» محلّه یا قریه ای از اصفهان بوده است.(1)

سیّداحمد میردامادی

احمد بن سیّدعبداللّه بن میرزا محمّدرحیم بن میرمرتضی بن میرمحمّداشرف بن میر عبدالحسیب محمّد بن میرسیّداحمد عاملی اصفهانی معروف به میردامادی از اکابر علماء و دانشمندان دوره فتحعلی شاه قاجار بوده است.

در سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد شد، و در اصفهان نزد حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی تحصیل نمود. سپس از طرف پدر، امامت جمعه و جماعت را برعهده گرفت، و سرانجام در 22 محرّم الحرام 1243ق در سِدِه وفات یافت، در مقبره معروف به مقبره عبداللّه در خوزان مدفون گردید. کتاب زبدة الاسرار در اوراد و اذکار از او است.(2)

سیّداحمد بحرانی

احمد بن سیّدعبداللّه بکاء بن سیّدحسین بحرانی نجفی، عالم فاضل، پدرانش اصلاً از بحرین و ساکن اصفهان بوده اند.

خود او در کوف_ه سکونت داشت، و از ائمّ_ه جماعات آن جا بود. سرانجام در روز سه شنبه 30 ربیع الاوّل 1383ق وفات یافته، جنازه به نجف منتقل شد، و در آن جا مدفون گردید.(3)

احمد نفّاط

ابوجعفر احمد بن عبداللّه بن عبّاس بن ولید بن شجاع نفّاط، از زهّاد و عُبّاد و محدّثین


1- معجم البلدان، ج4، ص400.
2- لطایف غیبیّه، مقدّمه، ص سی و دو؛ بیان المفاخر، ج1، صص260 _ 261؛ رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص237؛ الذّریعه، ج12، ص18.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص794.

ص: 428

اصفهان در قرن چهارم هجری است.

از ابی اسید و جدّش عبّاس بن ولید و دیگران روایت می کند. احمد نفّاط پس از سال 360ق وفات یافته است.(1)

احمد یوانی

ابوجعفر احمد بن عبداللّه بن محمّد بن حکم یوانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از یحیی بن ابی طالب حدیث شنیده [است]، و احمد بن عبداللّه از او نقل حدیث می نماید.

احمد یوانی در سال 322ق وفات یافته است.(2)] یوان از روستاهای حومه اصفهان در قرون اوّلیه اسلامی بوده است.]

احمد اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بن محمّد بن نعمان، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

وی از محمّد بن عامر اشعری روایت می کند، و ابراهیم بن محمّد بن حمزه، عبداللّه بن محمّد و محمّد بن محمّد بن سیبویه از او نقل حدیث می کنند.(3)

احمد برقی

احمد بن عبداللّه برقی، از راویان و فضلای شعر و ادب می باشد. در قم سکونت داشته، سپس با ابا عبداللّه برقی خواهرزاده اش به اصفهان آمده، و در این شهر سکونت نموده است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص162.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص121.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص135.
4- معجم البلدان، ج1، ص390 و ج2، ص135.

ص: 429

احمد بنداری

ابوالعبّاس احمد بن عبداللّه بنداری، شاعر فارسی گوی، معاصر با مافرّوخی مؤلّف کتاب محاسن اصفهان است.(1)

احمد رویدشتی

ابوالعبّاس (یا ابوبکر) احمد بن عبداللّه رویدشتی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در سال 459ق از سعد بن علی زنجانی (ساکن مکّه) و ابی سعد علیّ بن عثمان بن جنّی (ساکن صور) استماع حدیث نموده، وفاتش پس از این تاریخ روی داده است. ابوالحسن بن قیس و ابوالبرکات عبدالمنعم بن محمّد حافظ از او روایت می کنند.(2)

احمد طبیب

احمد طبیب فرزند عبدالقادر، از فضلاء و دانایان به علم ریاضی و پزشکی در قرن 12ق است.

از آثارش مقاله ای است در یک صفحه راجع به تعیین افق اصفهان به فارسی که به خطّ صاحب عنوان، در ضمن مجموعه 664 در کتابخانه دانشکده الهیّات مشهد موجود است. تاریخ های جمعه 23 ذی قعده 1150ق و پنج شنبه 14 ربیع الثّانی 1018 (که باید 1118 باشد) در این نسخه دیده می شود.(3)

احمد مهابادی

احمد بن عبداللّه مهابادی نحوی، از ادباء و فضلای اصفهان است. در نحو، شاگرد عبدالقاهر جرجانی (متوفّی حدود 500ق) بوده، و تألیفاتی دارد؛ ازجمله:

1. شرح اللّمع (تألیف استادش جرجانی) 2. التّبیان.


1- محاسن اصفهان، ص33.
2- معجم البلدان، ج3، ص105.
3- فهرست الهیّات مشهد، ج1، ص459.

ص: 430

مهاباد از توابع اردستان اصفهان است.(1)

احمد اصفهانی

احمد بن عبدالوهاب اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن سیزده هجری، از آثارش کتابت نسخه ای از شرح هدایه میبدی که آن را در سال 1283 به خطّ نسخ کت_ابت نموده است. نسخ_ه به شماره 2287 در کتابخ_انه ملّی ملک در تهران موجود است.(2)

احمد اردستانی

احمد بن عبدالهادی بن احمد بن حسن اردستانی، از محدّثین است، و در نایین ساکن بوده، و از عبد بن حمید استماع حدیث نموده است.(3)

احمد بن عبید

احمد بن عبید، از محدّثان ساکن اصفهان بوده، و از اسماعیل بن عمرو بجلی و غیر او روایت می کند.(4)

احمد خزاعی

احمد بن عبیداللّه (عبداللّه) بن احجم خزاعی، وی به «مروی» معروف بود، و چندی در مرو ساکن بود. از طرف منصور دوانیقی به مدّت هفت سال حکومت اصفهان را برعهده داشت.(5)


1- معجم البلدان، ج5، ص295؛ هدیة العارفین، ج1، ص81.
2- فهرست کتابخانه ملّی ملک، ص460.
3- معجم البلدان، ج1، ص255؛ آتشکده اردستان، ج2، ص270.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص111.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص77 _ 78.

ص: 431

احمد قصّار

ابوالحسن احمد بن عبیداللّه بن احمد بن سعید قصّار، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

وی از احمد بن محمّد بن مصقله، دارکی، محمّد بن حمزه و محمّد بن عبدالرّحمان ارزنانی روایت نموده است. حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(1)

فایده: قصّار به معنی گازُر و رخت شوی است.

احمد خَرطبه

ابوالعبّاس احمد بن عبیداللّه بن محمود بن شاپور فقیه مقری معروف به «خَرطبه» از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

وی از عبداللّه بن وهب دینوری و محمّد بن ابراهیم بن زیاد روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است. وی بعد از سال 360ق وفات یافته است.(2)

احمد حلاوی

ابوالمحاسن احمد بن عبیداللّه حلاوی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. از ابوعمرو بن منده حدیث شنید، و ابوسعد سمعانی از او روایت می کند.(3)

احمد ابهری

ابوعلی احمد بن عثمان بن احمد ابهری خصیب، از اولاد ابی الشّعثاء جابر بن یزید و معروف به جابری، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. صاحب بیان و تصانیف بوده [است]، ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه حافظ اصفهانی از او روایت می کند، و خود او از ابراهیم بن اسباط بن سکن نقل حدیث نموده است. احمد ابهری در ذی قعده


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص163.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص158.
3- التّحبیر، ج1، ص283؛ الانساب، ج4، ص320.

ص: 432

338ق وفات یافت.(1)

احمد بُرّی

احمد بن عثمان بُرّی قاضی، از محدّثین اصفهان است.(2)

احمد انصاری

ابویحیی احمد بن عصام بن عبدالحمید بن کثیر بن ابی عمره انصاری، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. مادرش هند، دختر یوسف بن ابی سلیمان سغدی و خواهر محمّد بن یوسف بن معدان عروس الزّهاد است.

وی از معاذ بن هشام، مؤمل بن اسماعیل، ابی احمد زبیری، ابی عامر، ابی داوود، ابی عاصم، ابی بکر حنفی، روح بن عباده و معلی بن فضل روایت می کند. احمد بن جعفر بن معبد، عبداللّه بن جعفر بن احمد و ابن ابی داوود از او نقل حدیث کرده اند. احمد انصاری در رمضان 272ق فوت شده است.(3)

سیّداحمد فقیه امامی

حاج سیّداحمد فقیه امامی فرزند سیّدعطاءاللّه درب امامی اصفهانی، عالم فاضل فقیه محقّق، در 17 ربیع الاوّل 1352ق متولّد شد.

وی نزد پدر، و نیز حاج شیخ احمد فیّاض، حاج شیخ نورالدّین اشنی، حاج شیخ علی مشکاة سدهی، میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی و حاج شیخ محمود مفید به تحصیل پرداخت. سپس به قم عزیمت کرد، و نزد آیات عظام و علمای اعلام، همچون حاج آقا حسین بروجردی، امام خمینی، علاّمه طباطبایی، سیّدمحمّد محقّق داماد، حاج سیّدمحمّدباقر سلطانی و حاج میرزا محمّد مجاهدی تبریزی تلمّذ نمود. سپس به اصفهان بازگشت، و به تدریس فقه، اصول، حدیث و حکمت پرداخت.

از اقدامات ایشان، تجدید بنای مسجد بابامحمّدعلی سقّا است که به نام «مسجد الزّهرا» نام گذاری شده، و کتابخانه ای در آن تأسیس گردیده است. وی در اقدامات خیریّه، همواره پیش گام، و معین ضعفا و نیازمندان بوده است. ایشان در صبح پنج شنبه 10 جمادی الثّانی 1414ق


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص141؛ الانساب، ج1، ص106؛ خورشید جی، ص426؛ الاعلام، ج1، ص167.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص134.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص87.

ص: 433

وفات یافت، و پس از تشییع در اصفهان، در حرم امام امزاده ابوالعبّاس خوراسکان دفن گردید.

از او قریب به هشتاد جلد کتاب و رساله باقی مانده که از آن جمله است: 1. اخلاق در قرآن 2. اجتهاد و تقلید 3. انقلاب در پرتو وحی 4. چرا جمهوری اسلامی؟، مطبوع 5. روش رهبران انقلابی ما، مطبوع 6. شرح خطبه فدکیّه 7. شرح دعای عرفه 8. قیامت 9. ولایت و امامت از دیدگاه قرآن و غیره. هم چنین تفسیر چند سوره از قرآن کریم و تقریرات فقه و اصول درس های آیات عظام بروجردی و امام خمینی.(1)

احمد

ابوبکر احمد بن عقبة بن مضرس، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از شیبان، هدبه و عبداللّه بن معاذ روایت کرده است، و محمّد بن عبداللّه دبیلی در رمله از او نقل حدیث می نماید.

او در سال 282ق وفات یافته است.(2)

احمد ورّاق

احمد بن ابوالعبّاس علاء بن شاه صعدی ورّاق از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی به اصفهان آمده، و در این شهر ساکن گردیده، و هم در این شهر وفات یافته است.

وی از محمّ_د بن بکر عبدالرّزاق تمّار و ابوالحسن احمد بن محمّد بن عیسی انصاری رازی و محدّثان بصره و ری روایت نموده، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.(3)

احمد اردستانی

سیّداحمد بن سیّدعلی حسینی اردستانی، عالم فاضل، از دانشمندان دولت


1- یادنامه آیت اللّه فقیه امامی، صص9 و 26 _ 27 و 44 _ 50، 98 _ 106 و 129؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص164؛ گنجینه دانشمندان، ج9، ص265.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص99.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص165.

ص: 434

قطب شاهیان هندوستان است. از تألیفات او کتاب معالجة الامراض است که به نام سلطان محمّدعلی قطبشاه تألیف نموده، و نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

احمد اُزواری اصفهانی

ابونصر احمد بن علی اُزواری اصفهانی، شیخ جلیل القدر از محدّثین اصفهان است. ریاست و افتاء و تدریس در شهر برعهده او بود. در سال 531ق در خدمت علیّ بن سعید صیرفی استماع حدیث نموده، و بیشتر در اصفهان سکونت داشته است.(2)

وی به اُزوار منسوب است که همان «زوّاره» باشد.

احمد اُسواری

احمد بن علی اُسواری اصفهانی، از محدّثین اصفهان و ساکن قریه «اُسواریه» بوده، حافظ ابوموسی اصفهانی از او روایت می کند.(3)

احمد اصفهانی

حافظ ابوبکر احمد بن علی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوعمرو بن حمدان روایت کرده است.(4)

احمد اصفهانی

احمد بن علی اصفهانی، از محدّثین شیعه در قرن سوم هجری است، و شاید قرن چهارم هجری را نیز درک نموده باشد. در برخی از کتب روایی شیعه، احادیثی از او نقل شده است. وی از محمّد بن اسلم طوسی، ابومحمّدحسن بن علیّ بن عبدالکریم زعفرانی، ابراهیم


1- اعیان الشّیعه، ج10، ص156.
2- معجم البلدان، ج1، ص169.
3- معجم البلدان، ج1، ص191.
4- احقاق الحق، ج8، ص634.

ص: 435

بن محمّد ثقفی روایت می کند. عبداللّه بن حسن بن مؤدّب و احمد بن یعقوب اصفهانی از او روایت نموده اند.(1)

شیخ احمد روحانی*

شیخ احمد روحانی معروف به «شیخ الاسلام» فرزند شیخ علی شیخ الاسلام کهیازی اردستانی، عالم فاضل معاصر. وی در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد. در هشت سالگی پدرش از دنیا رفت. ایشان در حوزه علمیّه اصفهان به تحصیل پرداخت، و نزد اساتید و مدرّسین بسیاری تلمّذ نمود؛ ازجمله: ملاّمحمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ یحیی فاضل هرندی، ملاّ فرج اللّه درّی، شیخ محمّدجواد فریدنی، شیخ هبة اللّه هرندی، سیّدمحمّدباقر ابطحی سدهی، شیخ علی قدیری، حاج آقا سیّدعبدالحسین طیّب، میرزا محمّدحسین مدرّس کهنگی، شیخ محمّد رضا جرقویه ای، شیخ محمود مفید، شیخ عبّاسعلی ادیب، مجدالعلماء نجفی، شیخ محمّدحسین مقدّس مشکینی، شیخ احمد مدرّس صدری زنجانی، سیّدعبّاس صفی دهکردی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج آقا رحیم ارباب و سیّد علی اصغر برزانی.

هم چنین ایشان در ایّام اقامت در تهران نزد علاّمه میرزا ابوالحسن شعرانی و ادیب بجنوردی به تحصیل پرداخت، و بهره علمی گرفت. وی در تهران در دانشکده معقول و منقول در رشته های معقول و منقول و علوم تربیتی به تحصیل پرداخته، و در هر دو رشته، لیسانس دریافت نموده است. مدّتی نیز در نراق کاشان به تبلیغ دین و ترویج احکام شریعت مشغول بوده، و عاقبت به زادگاه خود بازگشته، به تدریس و تبلیغ پرداخته است. ایشان اکنون به تدریس برخی از کتب فلسفه و عرفان به علاقه مندان و فضلای این شهر، در منزل خویش مشغول است. ایشان عالمی است وارسته و متواضع که در جامعیّت و استواری در دانش، در میان اقران و معاصرین کم نظیر است.(2)


1- طبقات المفسّرین، ج1، ص19؛ ثقات العیون، ص153؛ نوابغ الرّواة، ص153؛ فضائل الشّیعه، ص22؛ الغارات، ج2، ص669؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص740.
2- نقل از یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 436

احمد اصفهانی

احمد بن علی اصفهانی، از فقهاء و علمای اصفهان است از آثار او: ترجمه و شرح الفیّه شهید اوّل، در فقه است که به فارسی تألیف نموده، و به شماره 2341 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(1)

احمد انصاری

ابوعلی احمد بن علی انصاری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. در اصفهان متولّد شده، و در نیشابور ساکن شده است. وی از ابوصلت عبدالسّلام بن صالح هروی از حضرت امام رضا علیه السلام روایت می کند، و ابواسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن اسحاق معدل اصفهانی و ابوالعبّاس محمّد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی از مشایخ صدوق از او روایت می کند.(2)

احمد بغدادی

ابوالحسین احمد بن علیّ بن بسّام بغدادی معروف به سُبْک دیناری، از محدّثین قرن چهارم هجری بوده، در سال 340ق به اصفهان وارد شده است. در عراق و خراسان حدیث آموخته، و نوشته است، و از عبداللّه بن اسحاق مدائنی و محدّثین هم طبقه او روایت می کند.(3)

احمد اموی

احمد بن علیّ بن بُشر بن عبدالملک بن عبیداللّه بن عبداللّه بن ابی مریم اموی، از محدّثین است. از پدرش بعل بن بُشر و محمّد بن بکیر روایت نموده، و عبداللّه، پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می کند. صاحب عنوان در سال 274ق وفات یافت.(4)


1- فهرست مسجد اعظم قم، ص83
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص138؛ نوابع الرّواة، ص32.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص165.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص93 و 97.

ص: 437

احمد مصقلی

احمد بن علیّ بن شجاع مصقلی صوفی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. «کثیر السّماع و واسع الرّوایة» بوده، و عدّه زیادی از او روایت کرده اند. وی در محرّم سال 466ق وفات یافته است. «مصقلی» منسوب به «مصقلة بن هبیره» یکی از اجداد صاحب عنوان است.(1)

احمد اصفهانی

احمد بن علیّ بن عبدالرّشید اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن نهم هجری است. از آثارش کتابت 1. شمایل النّبی یا الشّمائل النبویّه و الخصائل المصطفویّه تألیف ابوعیسی محمّد بن عیسی ترمذی، که در 838ق به خطّ نستعلیق کتابت نموده است 2. تاریخ الجرزی در سرگذشت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، که در سال 843ق کتابت شده است. این دو نسخه، ضمن مجموعه شماره 4585 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران در تهران موجود است.(2)

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن علیّ بن محمّد بن ابراهیم اصفهانی، از محدّثین است در کتاب معجم البلدان از قول او گوید که عبدالعزیز بن عبید بن محمّد بن عبید بن ابی عبید الدّراوردی معروف به «ابن منجویه» می باشد.(3)

احمد

احمد بن علیّ بن محمّدباقر علیه السلام ، از امام زادگان عالی قدر بوده، و قبر او در بازار حسن آباد اصفهان قرار دارد. بقعه تاریخی و مجلّل این امام زاده، از آثار دوره صفویّه است. سنگ نوشته ای به تاریخ 15 ربیع الاوّل 536ق در امام زاده وجود دارد که قدمت امام زاده را


1- التّحبیر، ج1، ص356؛ الانساب، ج4، ص56.
2- فهرست مجلس، ج12، ص281.
3- معجم البلدان.

ص: 438

نشان می دهد. نسب سادات طالقان و نسب امام زاده سیّدنصیرالدّین واقع در خیابان جلیل آباد تهران در محلّه پاچنار به جناب امام زاده احمد منتهی می شود.(1)

احمد خلیل اصفهانی*

حاج احمد خلیلیان متخلّص به «خلیل» فرزند حاج میرزا علی خلیلیان متخلّص به «رجاء» از شعرای معاصر اصفهان است. او در سال 1309ش در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیل به خدمت نظام وظیفه رفت، و پس از آن به حج مشرّف شد. او در سنّ 26 سالگی داروخانه مولوی را در اصفهان تأسیس نمود، و به فعّالیت پرداخت. وی به تشویق پدر گرامی خود و استاد گلزار به پشتوانه ذوق و استعداد خدادادی، به سرودن شعر پرداخت، و در انجمن های ادبی حضور یافت. فرزند برومند ایشان محمّدرضا خلیلیان در جبهه های نبرد ایران و عراق به شهادت رسید. وی درباره شهادت فرزندش شعری سروده که دو بیت از آن نقل می شود:

در آسمان خاطرم مهر صبح خیز سالی است ماه روی تو پیدا نمی شود

[...]

چشمی بسان دیده شب زنده دار من از موج اشک، غیرت دریا نمی شود(2)

احمد رشتی اصفهانی

احمد بن علی رشتی اصفهانی فاضل نویسنده کتب در قرن سیزدهم هجری است، از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب گوهر یگانه تألیف صدرالدّین محمّد شیرازی است که آن را در سال 1218ق در مدرسه نیماورد اصفهان نوشته است. نسخه در کتابخانه مجلس شورای ملّی تهران و به شماره 5041 میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)


1- تاریخ اصفهان و ری، ص332؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص124 _ 125 و 213 _ 214؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص668؛ آثار ایران، ج4، ص216؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص171؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص510 _ 520.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، صص241 _ 242.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص173.

ص: 439

احمد سامانی اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن علی سامانی صحّاف، از محدّثین اصفهان است، اصلاً از اهالی قریه «سامان» چهارمحال است که قرن ها جزء اصفهان بوده، از حافظ ابوالشّیخ اصفهانی و دیگران روایت حدیث کرده است.(1)

احمد غزال

ابوجعفر احمد بن علی غزال، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.

وی از سلمه روایت می کند، و علیّ بن محمّد بن ابراهیم بن شاذویه بَیِّع از او نقل حدیث کرده است.(2)

احمد کاتب

ابی العبّاس احمد بن علی کاتبی اصفهانی، از دانشمندان اصفهان و مقدّم بر خواجه نصیرالدّین طوسی بوده است. خواجه طوسی در شرح ثمره بطلمیوس فرماید: دو شرح بر ثمره دیدم: اوّل شرح احمد بن یوسف مقری؛ دوم شرح ابی العبّاس احمد بن علی اصفهانی.(3)

1139

احمد مافرّوخی

ابوالفتح احمد بن علی مافروّخی اصفهانی، از ادباء و فضلای اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف متقدّمین و از طبقه دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء برشمرده است.

کلمه «مافرّوخ» ظاهرا مرکّب است از دو کلمه ماه و فرّخ به معنی «ماه مبارک» و این، نسبتِ جمعی از فضلاء اصفهان در قرن پنجم هجری است، و آنان منسوب اند به مافرّوخ بن بختیار اصفهانی، که نسبش به آذرشاپوران بن آذرمانان اصفهانی می پیوندد.(4)


1- معجم البلدان، ج3، ص172.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص136.
3- الذّریعه، ج13، ص172؛ فهرست مجلس، ج12، ص281؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص248.
4- محاسن اصفهان، ص32؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882.

ص: 440

احمد مهابادی

احمد بن علی ماه آبادی (مهابادی) اصفهانی از محدّثین و دانشمندان عالی قدر شیعه در قرن پنجم هجری است. فرزندش علی، از او روایت نموده است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. البیان در نحو 2. التّبیان در تصریف 3. شرح اللّمع 4. المسائل النّادرة فی الاعراب. وی جدّ فاضل علاّمه افضل الدّین حسن بن علیّ بن احمد مهابادی می باشد. مهاباد از قرای اردستان است.(1)

دکتر احمد مجتهدی تبریزی*

دکتر احمد مجتهدی تبریزی فرزند علی، در سال 1314ش در تبریز متولّد شده، و پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و متوسّطه وارد دانشگاه تبریز شد، و در سال 1338 در رشته تاریخ و جغرافیا لیسانس دریافت نمود. سپس در دانشگاه تهران در رشته جغرافیای انسانی و اقتصادی، فوق لیسانس دریافت نمود، و برای تکمیل تحصیلات خود به ترکیه رفته، و موفّق به اخذ درجه دکترا در رشته جغرافیای انسانی از یکی از دانشگاه های ترکیّه گردید. ایشان سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس جغرافیا پرداخت، و مدّتی رییس گروه جغرافیا و سپس رییس دانشکده ادبیّات و علوم انسانی بود، و سرانجام در تاریخ پنج شنبه 10 شهریور 1379ش در اصفهان بدرود حیات گفت، و در قبرستان عمومی باغ رضوان در شرق اصفهان به خاک سپرده شد. آثار ایشان علاوه بر مقالاتی که در مجلاّت داخلی و خارجی به چاپ رسیده اند، عبارت است از: 1. بررسی ارزش و اهمیّت محصولات کشاورزی سواحل دریای خزر و تأثیر آن در اقتصاد ایران (رساله دکترا) 2. شهرها و مسائل آن 3. کلّیات جغرافیای انسانی 4. توسعه کشت برنج در شمال ایران 5. مقدّمه ای بر جغرافیای پرندگان ایران و محیط زیست.

سیّداحمد میرعلایی*

سیّداحمد میرعلایی فرزند دکتر سیّدعلی میرعلایی مترجم، نویسنده و ادیب دانشمند. در سال 1321ش در اصفهان متولّد شد، و پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسّطه، وارد دانشگاه اصفهان شد، و لیسانس زبان و ادبیّات انگلیسی دریافت نمود. وی در انگلستان و فرانسه ادامه تحصیل داد، و از دانشگاه سوربن فرانسه فوق لیسانس ادبیّات انگلیسی دریافت نمود.


1- النّابس، ص21؛ الفهرست، منتخب الدّین، ص35؛ اعیان الشّیعه، ج10، ص176.

ص: 441

او سال ها به تدریس در دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه های آزاد نجف آباد، شهرکرد، و خوراسکان مشغول بوده است. ایشان از مترجمان زبردست و توانای معاصر است، و بسیاری از نویسندگان و دانشمندان معاصر جهان را از طریق ترجمه به ایرانیان معرّفی نموده اند. وی سرانجام در اوّل آبان 1374ش درگذشت، و در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. این کتاب ها از ترجمه های ایشان است که همگی به طبع رسیده اند: 1. از چشم غربی 2. باغ گذرگاه های هزار پیچ 3. خدای غرب 4. درباره ادبیّات 5. ژان پل سارتر 6. سنگ آفتاب 7. شیاطین 8. طوق طلا 9. عامل انسانی 10.عرفان مولوی 11. کنسول افتخاری 12. کودکان، آب و گل 13. ویرانه های مدوّر 14. هزارتوهای بورخس 15. هند، تمدّن مجروح.

سیّداحمد علم الهدی شیرازی

حاج سیّداحمد علم الهدی شیرازی معروف به «ابطحی»، فرزند حاج سیّدعلی اکبر طباطبایی یزدی، عالم جلیل فقیه، محدّث و فاضل کامل ادیب شاعر، در 13 رجب 1297ق در شیراز متولّد شده، و از درس علمای آن دیار همچون حاج سیّدمحمّدعلی کازرونی و شیخ عبدالجبّار و میرزا ابراهیم محلاّتی بهره گرفت. از سال 1346ق در اصفهان ساکن شد، و متصدّی محضر شرعی گردید. خانه اش مجمع افاضل و محفل فضلاء و شعراء بود، خود او نیز در حفظ اشعار عربی و فارسی حافظه ای قوی داشت، و شعر فارسی و عربی را نیکو می سرود، و در اخلاق و ملکات نفسانی کم نظیر بود. وی سرانجام در پنج شنبه 17 جمادی الثّانی 1382ق وفات یافت. جنازه به شیراز منتقل، و در شاهچراغ مدفون گردید.(1)

دکتر احمد کیاست پور*

دکتر احمد کیاست پور فرزند علی رضا، از اساتید دانشگاه و محققان دانشمند معاصر اصفهان. در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در


1- دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج3، ص657؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص21؛ نقباء البشر، ج1، ص114؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص683 _ 684؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج2، ص191؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص64، ج2، صص683 _ 684.

ص: 442

اصفهان به انجام رساند، در تهران ادامه تحصیل داد، و از دانشگاه تهران لیسانس فیزیک دریافت نمود. وی در کشور آمریکا موفّق به اخذ دکترای ستاره شناسی و اخذ فوق دکترا در آن رشته گردیده، پس از بازگشت به ایران، در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخته است. از آثار ایشان ترجمه مقدّمه ای بر نورشناسی نوین تألیف گرانت فالز است که با همکاری دکتر جمشید احبسیان انجام پذیرفته، و به طبع رسیده است.

احمد اصفهانی

احمد بن محمّدعلی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب لبّ التّواریخ است که آن را در شب دهم جمادی الثّانیه سال 1284 به خطّ نسخ زیبا به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 723 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا احمد طبیب

حاج میرزا احمد طبیب (لقمانی) فرزند حاج میرزا محمّدعلی حکیم، از اطبّاء حاذق، باتقوی و با دریافت بوده، و در اوایل قرن چهاردهم هجری می زیسته، و در سِدِه ماربین ساکن بوده است. نسب ایشان به میرسیّداحمد علوی عاملی منتهی می شود.(2)

شیخ احمد واعظ

شیخ احمد بن محمّدعلی واعظ اصفهانی، فاضل جلیل خطّاط، از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. سراج الانام، در کلام 2. فرائض الاعمال که مجموعه فتاوای استادش حاج شیخ محمّدباقر نجفی است که آن را به صورت رساله، جهت عمل مقلّدین جمع آوری نموده، و به نظر استاد رسانیده است 3. مشکاة الانام،


1- فهرست مرعشی، ج2، ص318.
2- لطایف غیبیّه، ص بیست و هفت؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص240.

ص: 443

در مسائل حلال و حرام که از روی فتاوای مرجع عالی قدر شیعه، میرزای شیرازی تنظیم نموده، و در حاشیه آن، فتاوای حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی، شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام نجفی را آورده است، این کتاب در سال 1307ق ضمن مجموعه ای به چاپ رسیده است. احمد واعظ، هم چنین چندین کتاب از تألیفات آقانجفی را به خطّ نسخ کتابت نموده است، و تاریخ کتابت برخی از آن ها سال 1297ق است.(1)

احمد طهرانی

ابوالعبّاس احمد بن عمر بن قاسم طهرانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. ابوابراهیم عبداللّه بن ابراهیم بن محمّد بن عبداللّه بن حماد طهرانی [رازی] از مشایخ ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث نموده است.(2)

احمد غازی

حافظ ابونصر احمد بن عمر بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن علیّ بن اسحاق غازی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری. وی از مشایخ سمعانی است، در سال 448ق متولّد شده، و در 3 رمضان 532ق وفات یافته است. سمعانی از او به عنوان «ثقة، دَیّن، حافظ، واسع الرّوایه» یاد کرده است. او از ابوالحسین بن نقور، عبدالرّحمان بن منده، ابوعمرو بن منده، ابوالقاسم بن بسری، فضل بن محبّ نیشابوری، شیخ الاسلام هروی، ابوعامر ازدی، ابوعلی تستری و دیگران حدیث استماع نموده است.(3)

احمد ضحّاک شیبانی

ابوبکر احمد بن عمرو بن ابی عاصم ضحّاک بن مخلد بن سلم بن رافع بن رفیع بن


1- مکارم الآثار، ج6، ص1974؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج1، صص365، 375 و 383.
2- التّحبیر، ج1، ص361.
3- التّحبیر، ج1، ص261.

ص: 444

ذُهل بن شیبان شیبانی، محدّث و فقیه ظاهری مذهب اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از جدّ مادری خود ابوسلمه موسی بن اسماعیل تبوذکی و ابوالولید طیالسی، عمرو بن مرزون، حوضی و محمّد بن کثیر روایت می کند. احمد بن جعفر بن معبد، محمّد بن اسحاق بن یعقوب، قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم، عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه، عقبة بن مکرم، نصر بن علی، ابوالجهم ارزق بن علی، زکریّا بن یحیی و هدبه از او نقل حدیث کرده اند. وی در 206ق در بصره متولّد شده، و در سال های 269 تا 282ق در اصفهان قضاوت می کرده، و سرانجام در سال 287ق وفات یافته، و در مقبره روشاباد اصفهان مدفون شده است. وی حدود 300 تصنیف داشته که در فتنه صاحب الزّنج که در بصره رخ داد به یغما رفته، و نابود شده است. این کتاب ها از او است: 1. الآحاد المثانی، شامل بیست هزار حدیث 2. الدّیان، در فقه ظاهریّه که در قاهره به طبع رسیده است 3. المسند الکبیر، شامل حدود 50 هزار حدیث(1).

احمد

ابوطاهر احمد بن عیسی بن زید بن علیّ بن حسین علیه السلام از سادات عالی قدر و امام زادگان جلیل است. در زمان هارون الرّشید به اصفهان آمد، و در این شهر وفات یافت، و در محلّه «واذار» اصفهان مدفون شد. وی از علیّ بن عبیداللّه بن محمّد بن عمر بن علی روایت نموده، جعفر بن مروان از او نقل حدیث نموده است.(2)] برخی احتمال داده اند امام زاده احمد مدفون در محلّه باغات اصفهان، که اکنون در بازارچه حسن آباد اصفهان واقع شده است، همین احمد بن عیسی باشد].


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص100 _ 101؛ ریحانة الادب، ج4، ص7؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «احمد»، ص1249؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص736؛ مزارات اصفهان، ص349؛ الاعلام، ج1، ص181؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، صص54 _ 55.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص80 _ 81؛ مزارات اصفهان، ص94.

ص: 445

احمد قرشی

ابومحمّد احمد بن عیسی بن عبدالعزیز قرشی، از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است. وی از نعمان بن عبدالسّلام روایت نموده، و ابوحامد اشعری از او نقل حدیث کرده است.(1)

احمد خفاف

ابوحامد احمد بن [عیسی بن] عمر عمرکی حقّاف، از محدّثین اصفهان است. وی از احمد بن یونس و سمویه روایت می کند، و محمّد بن علیّ بن ابراهیم از او حدیث نقل می نماید.(2)

احمد بیگ اختر گرجی*

احمد بیگ گرجی متخلّص به «اختر» شاعر ادیب، فرزند فرامرز بیک در اصفهان متولّد شد. چندی نزد شاه زادگان زندیّه، ازجمله لطفعلی خان زند به سر برد. پس از به حکومت رسیدن آقامحمّدخان به خراسان رفت. در زمان پادشاهی فتحعلی شاه به سلیمان خان قاجار متخلّص به «عزّت» پیوست، و از مجازات، رهایی یافت. مدّتی بعد، او را به سوء اخلاق متّهم کردند، و زبانش را بریدند. او هم به اصفهان بازگشت، و به تدوین تذکره ای موسوم به انجمن آرا پرداخت؛ امّا موفّق به اتمام آن نشد، و وفات یافت. پس از فوت او در سال 1232ق، برادرش محمّدباقر متخلّص به «نشاطی» دست به تکمیل این تذکره زد؛ امّا موفّق به این کار نشد، و در این اثنا وفات کرد. بالاخره فاضل خان گروسی تذکره احمد بیگ را تکمیل کرد، آن را انجمن خاقان نامید، و از دو برادر به بدی یاد کرد، و حقّ آنان را ضایع نمود. تذکره اختر توسّط مرحوم عبدالرّسول خیّام پور تصحیح شده، و به طبع رسیده است. اختر، خطّ شکسته را خوش می نوشت.

از او است:


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص95.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص145.

ص: 446

من در سماع از این که حدیث تو می رود ناصح در این که گوشم به پند اوست(1)

احمد قصری

ابوالعبّاس احمد بن فضل بن احمد بن عبداللّه بن محمّد قصری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی حدیث شنیده است. [وی منسوب به «قصر» از محلّه های اصفهان است، و شاید محلّه «باب القصر» یا «درکوشک» همین محلّه «قصر» باشد.]

احمد باطرقانی

ابوبکر احمد بن فضل بن محمّد باطرقانی اصفهانی، از محدّثین و قاریان اصفهان و از اهالی قریه «باطرقان» اصفهان است. در عصر خویش «شیخ القرّاء» بوده است. در سال 372ق متولّد [شده]، و در سال 460ق وفات یافته است. او پس از ابوالمظفّر عبداللّه بن شبیب ضبّی اصفهانی امام جامع اصفهان گردید.

[ابوبکر باطرقانی از ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن منده، ابراهیم بن عبداللّه بن محمّد بن خورشید قوله، ابوعبداللّه محمّد بن ابراهیم بن جعفر یزدی، ابوبکر محمّد بن اسماعیل طاهری، ابومسلم بن شهدل مدینی، ابومحمّد عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس اصفهانی، ابوالفضل محمّد بن جعفر بن عبدالکریم جرجانی خزایی] روایت نموده، و علم قرائات را نزد عبدالعزیز محمّد بن عبدالعزیز تمیمی کسایی آموخته است. هم چنین ابوعلی حسن بن احمد بن حسن حدّاد، ابوالفرج سعید بن الرّجاء صیرفی سمسار، امام ابوعبداللّه حسین بن عبدالملک اصفهانی خلاّل، شبیب بن عبدالرّحمان ماربانانی، عبدالسّلام بن محمّد حسن آبادی، ابوالوفاء علیّ بن زید بن شهریار اصفهانی و دیگران از او نقل حدیث کرده اند].

این کتاب ها از او است: 1. الشّواذ 2. طبقات القرّاء 3. المدخل إلی معرفة اساتید القرائات و مجموع الرّوایات.(2)


1- تذکره دلگشا، صص430 _ 433؛ تذکره میکده، صص297 _ 305؛ مکارم الآثار، ج3، صص950 _ 951؛ سفینة المحمود، ج1، صص159 _ 161؛ حدیقة الشّعراء، ج1، صص90 _ 91؛ سرایندگان شعر فارسی در قفقاز، صص344 _ 351؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص163؛ تذکره انجمن خاقان، صص464 _ 468؛ تذکره شبستان، ص43.
2- التّحبیر، ج1، ص160؛ الاعلام، ج1، ص186؛ غایة النّهایه، ج1، صص96 _ 97؛ دانشنامه جهان اسلام، حرف «ب»، ج4، صص546 _ 547؛ سیر اعلام النّبلاء، ج18، ص182؛ الانساب، ج2، صص42 _ 39؛ ایضاح المکنون، ج2، ص79؛ هدیة العارفین، ج1، ص73؛ محاسن اصفهان، ص30؛ آثار ملّی اصفهان، ص187.

ص: 447

احمد عنبری اصفهانی

ابوالفوارس احمد بن فضل عنبری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از خواص اصحاب شیخ ابوالقاسم عبدالرّحمان بن منده و ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی بوده، و ابومحمّد نخشبی از او استماع حدیث کرده است.(1)

احمد نجم ثانی

نجم الدّین احمد (احمد بیک خان) خوزانی معروف به امیر نجم ثانی، فرزند فضل اللّه، مؤلّف طراز الاخبار در تاریخ، به فارسی.(2)

احمد اصفهانی

احمد بن فضلی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان در قرن یازدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از دیوان خواجه ثنایی است که آن را در 25 رجب سال 1042ق در شهر آگره هندوستان به خطّ شکسته نستعلیق کتابت نموده است. نسخه میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

احمد دیمرتی

احمد بن قاسم بن علیّ بن رستم دیمرتی اصفهانی، ادیب و شاعر، از شعراء و فضلای اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در وصف بهار گوید:

ضحک الرّبیع بمبسم الأنوار و بکی بعینٍ سحّةٍ مدرار

فبد معه اکتسب البسطة بنتها و بضحک ذری الأشجار

و إذا الرّیاح امالها لکانّه ثملٌ یمین لنعمة الاقمار (الاوثار)

والنّرجس الغضّ الجنّی کأنّما تدویرة بشظینی مدوار


1- التّحبیر، ج2، ص381.
2- فهرست دانشگاه پنجاب، ص409.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص89.

ص: 448

حدقت به فوق الزّبرجد فضه تبکی شعاع کواکب الأسحار(1)

احمد اصفهانی

احمد بن کوفی بن ایّوب اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی در نیشابور ساکن بوده است. از محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حفص روایت می کند، و ابوالقاسم عبداللّه بن حسین بوبالویه از او نقل حدیث می نماید.(2)

احمد مدینی

ابوجعفر احمد بن مجاهد بن محمّد بن عبداللّه مدینی از محدّثین قرن سوم هجری است. وی اصلاً از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بود، سپس در محلّه کوشک ساکن شد، و سرانجام به قریه «خرجان» رفت، و در سال 290ق در آن جا وفات نمود. وی از ابوبکر بن ابوشیبه، عثمان بن ابوشیبه، عبداللّه بن عمر بن ابان روایت نموده است. طبرانی در معجم الصّغیر از او نقل حدیث کرده است.(3)

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن محمّد اصفهانی، عالم فاضل ادیب، مؤلّف کتابی در ملل و نحل است، و در حدود سال 451 هجری وفات یافته است.(4)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد اصفهانی، از فضلاء و حکماء اصفهان است. از آثار او: بندی در پنج سطر با عنوان «قال من زعم أنّ الحرکة لا وزن له...» از وی نقل شده است، این مطلب در


1- محاسن اصفهان، ص65.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص139.
3- احقاق الحق، ج9، ص38 و ج18، ص366؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص120.
4- الذّریعه، ج1، ص34.

ص: 449

مجموعه شماره 3480 میکروفیلم های دنشگاه تهران وجود دارد.(1)

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و از عبداللّه بن محمّد بن حافظ روایت می کند.(2)

احمد اصفهانی

ابوالحسین احمد بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. طبرانی در کتاب معجم الکبیر از او روایت می کند. قاضی احمد بن حسین دینوری و ابن سنّی هم از او نقل حدیث می نمایند. فوت او در سال 433ق روی داده است.(3)

احمد اصفهانی

ملاّاحمد بن آقامحمّد اصفهانی، در سال 1247ق مالک نسخه ای از شافیه ابن حاجب بوده است.

نسخه، جزو کتب صدر هاشمی در کتابخانه دانشکده ادبیّات اصفهان محفوظ است.(4) [ظاهراً صاحب عنوان از فضلاء و ادبای اصفهان است].

احمد افریقی

ابوالحسن احمد بن محمّد افریقی، ساکن اصفهان معروف به «متیم»، از ادباء و شعرای قرن چهارم و پنجم هجری. وی در سال 415ق وفات نموده است، و کتب زیر از او است:

1. الانتصار المبنی عن فضل المتنبّی 2. دیوان شعر بزرگ 3. الشّعراء و النّدماء(5).


1- فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ج2، ص151.
2- احقاق الحق، ج14، ص301.
3- مرآة الجنان، ج3، ص54.
4- نشریّه دانشکده ادبیّات اصفهان، سال دوم شماره 2 و 3، ص137.
5- هدیة العارفین، ج1، ص72.

ص: 450

احمد صحّاف

ابوعلیّ بن محمّد بن ابراهیم صحّاف، از محدّثین اصفهان است. محمّد بن اسحاق از وی روایت می کند، و او از ابوجعفر زید بن ابوموسی اصفهانی حدیث نقل می کند.(1)

احمد طیفورآبادی اصفهانی

ابوالفتح احمد بن محمّد بن ابراهیم طیفورآبادی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از قریه «طیفورآباد» اصفهانی بوده، و از محمّد بن ابراهیم مقری استماع حدیث نموده، و از او حدیث نوشته [است].(2)

احمد اصفهانی

ابوجعفر احمد بن محمّد بن ابی خالد اصفهانی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری است. وی در نیشابور ساکن بوده، و در جمادی الآخر سال 303ق وفات یافته، و در مقبره باب معمر نیشابور دفن شده است.(3)

احمد اصفهانی

ابوسعید احمد بن محمّد بن ابی سعد بغدادی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی از عبداللّه بن یوسف اصفهانی روایت کرده است. ابوسعید الاعرابی و ابوالمظفّر محمّد بن احمد بن جعفر کوسج از او نقل حدیث نموده اند.(4)

احمد ویری اصفهانی

احمد بن محمّد بن ابی عمرو بن ابی بکر ویری اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. [ساکن قریه «ویر» بود که اکنون به شهر کوهپایه معروف است]. حافظ بن بخار گوید که در


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص331.
2- معجم البلدان.
3- تاریخ نیشابور، ص43.
4- احقاق الحق، ج4، صص328 و 204.

ص: 451

منزل او در قریه «ویر» از او استماع حدیث کردم که از حافظ ابوموسی محمّد بن عمرو روایت می نمود.(1)

احمد خوزی اصفهانی

ابونصر احمد بن محمّد بن ابوالقاسم بن فلیزه امین خوزی اصفهانی از محدّثین اصفهان است.

ساکن کوی خوزیان اصفهان بوده، و از ابوالعلاء سلیمان بن عبدالرّحیم حسن آبادی و ابوعمرو بن منده استم_اع حدیث کرده، و در چهارشنبه 13 شوّال 531ق وفات یافته است.(2)

احمد جلکی اصفهانی

ابوسعد احمد بن محمّد بن ابی نصر ضریر ارجانی جلکی اصفهانی از محدّثین قرن ششم هجری، در اصفهان ساکن بوده، از فاطمه جوزدانی حدیث شنیده، و در ربیع الاوّل 606ق وفات یافته است.(3)

احمد بغدادی

ابوسعد احمد بن محمّد بن احمد بغدادی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. یافعی درباره او گوید: «کان ثقة خیراً یحفظ صحیح مسلم». در سال 540ق وفات یافته است. وی از ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق عبدی، ابومنصور محمّد بن احمد بن علی سینی و ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم طیان روایت می کند.(4)


1- معجم البلدان، ج5، ص386.
2- معجم البلدان، ج2، ص404.
3- معجم البلدان، ج1، ص144.
4- مرآة الجنان، ج3، ص273؛ تبیین کذب المفتری، ص429.

ص: 452

احمد قصّار

ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر قصّار شافعی تمیمی از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابی علیّ بن عاصم، عبداللّه بن خال دارانی، عبداللّه بن جعفر محمّد بن اسحاق بن عباد بصری از او روایت می کنند. وی در سال 399 وفات یافته است.(1)

احمد یزدی

ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر اصفهانی معروف به یزدی، فاضل محقّق، ادیب لغوی نحوی. در اصفهان ساکن بوده، و در قرن چهارم هجری می زیسته است. از احمد بن محمّد بن موسی ملحمی و حسن بن محمّد زعفرانی روایت می کند. احمد بن علی شافعی از او نقل حدیث کرده است.(2)

احمد تمیمی

ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن حارث تمیمی اصفهانی مقری ادیب، از محدّثین قرن چهارم و پنجم هجری است. در سال 349ق در اصفهان متولّد شد، و در ربیع الاوّل سال 430 به نیشابور رفت، و در آن شهر وفات یافت، و در مقبره «شاهنبر» پهلوی ابواسحاق اُرموی مدفون گردید. ابوعلی جامع بن حسن بن علی بیهقی از او حدیث شنیده است.(3)

احمد فیج

ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن حسین بن محمّد اصفهانی معروف به «فیج» از محدّثین اصفهان است، در همدان ساکن بوده، و از ابوبکر احمد بن عبدان بن محمّد


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص169؛ احقاق الحق، ج15، ص330.
2- معجم الادباء، ج8، ص273؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص250؛ احقاق الحق، ج4، ص273 و ج16، ص567.
3- التّحبیر، ج1، ص156.

ص: 453

شیرازی ساکن اهواز روایت می کرده است. خطیب بغدادی از او نقل حدیث می نماید.(1)

احمد طرقی اصفهانی

حافظ ابونصر احمد بن محمّد بن احمد بن حسین بن احمد بن قاسم بن طیب تمیمی طرقی اصفهانی از محدّثین اصفهان است. از قریه «طَرق» بوده که اکنون از قراء نطنز است، در علم حدیث و طرق روایت استادی مسلّم بوده، و خطّ خوشی داشته، از بسیاری حدیث شنیده از آن جمله است: ابوسعد محمّد بن ابی عبداللّه مطرّز، ابوالعلا محمّد بن عبدالجبّار فرسانی، ابوالقاسم غانم بن محمّد برجی و ابوعلی حدّاد. ظاهراً در قرن ششم هجری می زیسته [است]، سال وفاتش به دست نیامد.(2)

احمد گیلانی (کلاتی)

لطیف الدّین احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد گیلانی اصفهانی دردشتی کلامی (یا کلاتی) شاعر ادیب. از تألیفات او: مونس الاحرار و دقایق الاشعار، در 30 باب است. که آن را در پنج شنبه ربیع الثّانی 702ق تألیف نموده است، و در آن به حدائق السّحر رشید وطواط نظر داشته است. نسخه ای از آن در کتابخانه حبیب گنج در حیدرآباد دکن و میکروفیلم نسخه، در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. ظاهراً محمّد بن بدر جاجرمی که کتاب دقایق الاشعار خود را در سال 741ق تألیف نموده، مطالب خودرا از این کتاب اقتباس نموده است.(3)

احمد سلفی اصفهانی

حافظ ابوطاهر صدرالدّین احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم سلفه (به کسر سین و فتح لام) از مشاهیر حفّاظ و محدّثین و فقهاء شافعی، معروف به سلفی، منسوب


1- احقاق الحق، ج6، ص517.
2- معجم البلدان، ج4، ص31؛ راهنمای دانشوران، ج2، ص111.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ج1، ص801 و ج2، ص242.

ص: 454

به جدّش ابراهیم است که به اصطلاح مردم اصفهان، لب شکری بوده، و از این رو وی را سه لبی می گفتند. بعداً این کلمه تعریب شده، و سلفی خوانده اند). وی در سال 478 در اصفهان متولّد گردیده، در بغداد از خطیب تبریزی، ابوحامد اسفراینی و کیاهراسی علم آموخته، مسافرت های بسیار رفته، و با بسیاری از مشایخ و فضلاء دیدار کرده، سرانجام در مصر ساکن شده، و به تدریس مشغول شده، و در صبح جمعه 5 ربیع الثّانی وفات یافته است. کتب زیر از تألیفات او است: 1. اربعین البلدانیّه در حدیث 2. سداسیات در حدیث 3. سلفیّات در حدیث 4. سلماسیّات، معروف به مجالس خمسه 5. شرط القراء علی الشّیوخ 6. شرح بر مختصر مزنی 7. الفضائل الباهره 8. معجم السّفر 9. المعجم لمشیخة اصبهان 10. المعجم لمشیخة بغداد 11. رساله درباره ابی العلاء معرّی و غیره.(1)

احمد خاتونی عاملی

احمد بن محمّد خاتون بن احمد بن نعمت اللّه عاملی، از فضلاء و محدّثین اصفهان در قرن یازدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب مشرق الشّمسین و اکسیر السّعادتین تألیف مرحوم شیخ بهایی است که آن را در 14 ربیع الاوّل سال 1029ق به پایان رسانیده، و در حاشیه تصحیح شده [است]، و علامت بلاغ دارد. اجازه شیخ بهایی برای کاتب در سه صفحه در پشت کتاب به تاریخ ربیع الاوّل سال 1029 به خطّ مرحوم شیخ می باشد.(2) صاحب عنوان، سال ها در اصفهان ساکن بوده، و در محضر شیخ بهایی تلمّذ نموده است.


1- روضات الجنّات، ج1، ص266؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «احمد»، ص1279؛ احقاق الحق، ج5، ص146 و ج7، ص126؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص75؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص459 و 250؛ ریحانة الادب، ج3، ص64؛ هدیة العارفین، ج1، ص87؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص288؛ الاعلام، ج1، ص209؛ اللّباب، ج2، ص126؛ ثقات العیون، ص3؛ میزان الاعتدال، ج1، ص73؛ کشف الظّنون، ج1، ص54؛ وفیات الاعیان، ج1، ص87؛ مدارس نظامیّه، ص191؛ مرآة الجنان، ج3، ص403.
2- فهرست مرعشی، ج1، ص249.

ص: 455

احمد رنانی

احمد بن محمّد بن احمد رنانی اصفهانی از محدّثین اصفهان است، و ابوسعد سمعانی از او اجازه دریافت نموده است.(1)

احمد خشینانی

احمد بن محمّد بن اسحاق بن مزید بن عجلان اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی در محلّه خشینان ساکن بوده، و از ابراهیم بن فراء، اصمعی، روح بن عصام جبّر، مکّی بن ابراهیم و هشام بن عبیداللّه سبتی استماع حدیث نموده، و احمد بن حسین انصاری، عبدالرّحمان بن فیض و محمّد بن احمد بن یزید از او روایت می کنند.(2)

احمد واعظ اصفهانی

احمد بن محمّد بن برد اصفهانی واعظ، از محدّثین اصفهان است. از طبرانی روایت می کند. ذهبی در میزان الاعتدال گوید: «معتزلیّ غال، و او پدر ابی الخیر است».(3)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن بطة بن اسحاق بن ابراهیم مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. ابوالحسن محمّد بن احمد بن عبیداللّه بن عیسی بن احمد منصوری و ابومحمّد فخام از وی روایت می کنند. او در روز جمعه از ماه شوّال 313ق وفات یافت.(4) به ظنّ نویسنده، احمد نام برده در دو کتاب، یک نفر است.


1- معجم البلدان، ج3، ص73.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص92؛ میزان الاعتدال، ج1، ص62؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص19.
3- میزان الاعتدال.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص133؛ نوابع الرّواة، ص42.

ص: 456

احمد کلامی

لطیف الدّین احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد کلامی اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن هفتم هجری است. وی از مدّاحان پادشاهان و بزرگان دربار مغول بوده، و کتاب مونس الاحرار فی دقایق الاشعار را در پنج شنبه اوّل ربیع الآخر سال 702ق نوشته است، و آن، مشتمل بر منتخب اشعار شاعران فارسی گو است، و به فارسی نوشته شده است. این کتاب را محمّد بن بدر جاجرمی به نام خود کرده، و اشعار کلامی را از آن حذف، و برخی از اشعار خود را در آن درج کرده است.(1)

احمد ازدی

ابوبکر احمد بن محمّد بن جعفر ازدی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوبکر خطیب روایت می کند، و احمد بن محمّد بن موسی لخمی از او نقل حدیث می نماید.(2)

احمد راشتینانی

ابوبکر احمد بن محمّد بن جعفر بن احمد بن اسحاق بن حماد راشتینانی اصفهانی، از محدّثین است، و از قریه «راشتینان» اصفهان بوده، و در شوشتر از ابوالقاسم حسن بن موسی طبری استماع حدیث نموده، و کتابی نیز به نام امالی نوشته است.(3)

راشتینان از روستاهای اصفهان است.

احمد وذنکابادی

ابوالعبّ_اس احمد بن محمّ_د بن جعفر بن عیسی ضریر وذنکاب_ادی، از محدّثی_ن اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از احمد بن محمّد بن مصقله و دیگران روایت


1- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص176؛ فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ص801.
2- احقاق الحق، ج15، ص60.
3- معجم البلدان، ج3، ص15.

ص: 457

کرده است.(1)

احمد مدینی

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن جعفر خشّاب مدینی، جدّ مادری زید بن ابی مسلم بن شهدل و از محدّثین قرن چهارم هجری است.

از علیّ بن سعید عسکری و ابن سَکَن روایت نموده، و قبل از سال 350ق فوت شده است.(2)

احمد خفّاف

ابوبکر احمد بن محمّد بن جعفر خفّاف، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از محمّد بن عیسی مقری روایت نموده، و ابواسحاق سریجانی مدینی از او نقل حدیث کرده است.(3)

احمد اصفهانی تیمی

ابوبکر احمد بن محمّد بن حارث اصفهانی تیمی، از محدّثان اصفهان در قرن پنجم هجری است. ابوالمعالی امام الحرمین جوینی (متوفّی 478ق) از وی استماع حدیث نموده است.(4)

احمد مذکّر

ابوالحسین احمد بن محمّد بن حارث مذکّر، از محدّثین اصفهان است. وی از ابن داوود سجستانی و عبداللّه بن محمّد بغوی روایت می کند، و حافظ ابونعیم از او نقل حدیث می نماید.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص163.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص159.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص167.
4- معجم البلدان، ج1، ص193.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص160.

ص: 458

احمد معدّل

ابوجعفر احمد بن محمّد بن حجّاج بن یوسف معدّل از محدّثین قرن سوم هجری است. فقیه ثقه بوده، و از احمد بن مهدی، عبداللّه بن محمّد بن نعمان، ابومسلم کشی و محدّثین بغداد روایت نموده است.(1)

احمد ملنجی اصفهان

ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن حسن بن برد ملنجی اصفهانی مقری، از محدّثین و قاریان قرن چهارم و پنجم هجری و اهل محلّه «ملنجه» اصفهان بوده، از حافظ ابوالشّیخ و ابوبکر عبداللّه بن محمّد قیار روایت نموده [است]. جماعتی کثیر از او روایت نموده اند که از آن جمله است ابوبکر خطیب. وی در سال 437ق وفات یافته است.(2)

احمد اصفهانی

ابوسعید احمد بن ابوالفضل محمّد بن حسن بن علیّ بن احمد بن سلیمان اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری. در مجمل فصیحی گوید: «روی الحدیث الکثیر و کان علی سیرة السّلف کثیر الاتباع للسنّه». مشارٌالیه در سال 463 متولّد [شده]، و در سال 540ق وفات یافته است.(3)

احمد مرزوقی اصفهانی

ابوعلی احمد بن محمّد بن حسن اصفهانی معروف به امام مرزوقی شاعر و ادیب دانشمند. یاقوت حموی در حقّ او گوید: در نهایت ذکاء و فطنت و حسن التّألیف است. صاحب بن عبّاد نیز گفته: در علم و ادب، سه اصفهانی به مقامی عالی رسیدند 1. اسکاف (ابوعبداللّه خطیب) 2. حائک (مرزوقی صاحب عنوان) 3. حلاّج (ابومنصور بن ماشاذه).


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص143.
2- معجم البلدان، ج5، ص195؛ اللّباب، ج3، صص254 _ 255.
3- مجمل فصیحی، ج2، صص186 و 240.

ص: 459

از شاگردان ابوعلی فارسی و دیگران بوده، علاوه بر ادبیّات، در فقه و حدیث نیز مهارت داشته، گویند آل بویه وی را به عنوان معلّم فرزندان خود انتخاب نموده اند؛ لذا صاحب عنوان، شیعه بوده است. در ذی حجّه 421ق وفات یافت. وی را کتب و تألیفاتی است که از آن جمله است: 1. الازمنة و الامکنه (نسخه شماره 4170 کتابخانه آستان قدس رضوی) 2. شرح اشعار هذیل 3. شرح حماسه ابی تمام (نسخه شماره 25107 کتابخانه مجلس) 4. شرح مفضلیّات 5. شرح الفصیح (تألیف ثعلب) 6. شرح الموجز در نحو 7. شرح النّحو.(1)

احمد جورجیری

احمد بن محمّد بن حسن جورجیری مجمل، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. وی از عبداللّه بن احمد بن یزید شیبایی روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم بن علی از وی نقل حدیث می نماید.(2)] جورجیر از محلّه های قدیمی اصفهان است، و حکیم داوود هندی بر بقایای ویرانه های مسجد جورجیر، متعلّق به عصر دیالمه، مسجد حکیم را بنا کرده است].

احمد صحّاف

ابوبکر احمد بن محمّد بن حسنویه صحّاف، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از علیّ بن عبداللّه بن مبشر واسطی و دیگران روایت می کند. وفات او قبل از سال 270ق روی داده است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص249 _ 250؛ ریحانة الادب، ج5، ص284؛ روضات الجنّات، ج1، ص254؛ اعیان الشّیعه، ج9، ص231؛ هدیة العارفین، ج1، ص73؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص48؛ مجمل فصیحی، ج2، ص144؛ بغیة الوعاة، ص159؛ فهرست رضوی، ج1، ص719؛ فهرست مجلس، ج15، ص2؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص91؛ لغت نامه دهخدا «احمد»، ص1290.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص147؛ الانساب، ج2، ص114.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص163.

ص: 460

احمد ارجانی تستری

ناصح الدّین ابوبکر احمد بن محمّد بن حسین ارجانی شیرازی، فقیه، محدّث، ادیب و شاعر قرن ششم هجری. در سال 460ق متولّد شد، و در اوائل عمر، در مدرسه نظامیّه اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس متصدّی قضای تستر [شوشتر] و عسکر مکرم شد، و سرانجام در سال 544ق در تستر وفات یافت. وی در اصفهان از ابوبکر محمّد بن احمد بن حسین بن ماجد ابهری حدیث شنیده، و از او اجازه دریافت داشته است. به عربی شعر می سروده، و اشعارش در غایت حسن و طراوت و ملاحت بوده است. گویند سال های متمادی هر روز هشت بیت می سرود. او دیوان اشعار بزرگی داشته، و آن چه از آن باقی مانده است، حتّی یک دهم آن دیوان نیست. دیوان اشعارش در سال 1307ق در بیروت طبع گردیده است، و تصحیح و تحشیه و توضیح آن از احمد بن باس ازهری بوده است. در باب مذهب او نیز نوشته اند که پیرو فقه شافعی بوده است. این شعر از او است:

أنا أشعر الفقهاء غیر مدافع فی العصر او أنّه افقه الشّعراء

شعری إذا ما قلت دونه الوری بالطبع لابتکلّف الالقاء(1)

احمد خرجانی

ابوحامد احمد بن محمّد بن حسین بن ابراهیم خُرجانی اصفهانی از محدّثان اصفهان و اهل محلّه «خُرجان» بود، و از عبدان و ابن زهیر و دیگران روایت نمود، بعد از سال 370ق وفات یافت.(2)


1- مرآة الجنان، ج3، ص281؛ وفیات الاعیان، ج1، ص134؛ النّجوم الزّاهره، ج5، ص285؛ سیر اعلام النّبلاء، ج20، ص210؛ لسان المیزان، ج5، صص5، 367؛ تاریخ اصفهان و ری، ص216؛ معجم المطبوعات، ج1، ص424؛ معجم البلدان، ج1، ص86 و ج4، ص490؛ طبقات الشّافعیه، اسنوی، ج1، صص110 _ 111؛ کشف الظّنون، ج1، ص77؛ هدیة العارفین و النّهایه، ج11، صص226 _ 227؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص19؛ الاعلام، ج6، ص209؛ ریحانة الادب، ج1، ص72؛ روضات الجنّات، ج8، ص21؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج1، ص119، مقتبس الاثر، ج3، ص231.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص159.

ص: 461

احمد احموله

ابوجعفر احمد بن محمّد بن حسین بن حفص معروف به «اُحمولَه»، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی مردی نیکوکار، خیّر و بخشنده بوده، و برای اطعام گرسنگان و دادن صدقه به نیازمندان، اهتمام داشته، و در ربیع الاوّل سال 264ق فوت شده است. وی از ابونُعیم، خلاد بن یحیی، قعنبی و جدّ خود (حسین بن حفص) روایت می کند، و ابن عاصم، اخرم، ابوبکر عبداللّه بن ابی داوود سجستانی، احمد بن حسین انصاری و محمّد بن احمد بن یزید زُهَری نقل حدیث می نماید.(1)

احمد معدّل

ابوجعفر احمد بن محمّد بن حسین معدّل، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. رییسی محتشم و بزرگوار بوده، و سفره او گسترده بوده است. از محمّد بن عبداللّه حضرمی، ابی شعیب، اَبان بن مَخلَد و عمر بن ابی حسان روایت نموده [است]، و محمّد بن ابراهیم بن علی و ابوالحسن علیّ بن محمّد بن حسین مؤدّب ورّاق از او نقل حدیث می کنند.(2)

میرناصرالدّین احمد مختاری

امیر ناصرالدّین احمد بن محمّد بن امیر روح الامین بن شمس الدّین محمّد بن امیر سیّدرضا حسینی مختاری سبزواری، عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. وی از شاگردان بهاءالدّین محمّد اصفهانی (فاضل هندی) بوده، و در سال 1130ق از استاد خود اجازه دریافت نموده است. در اصفهان اقامت داشته [است]، و از مشایخ میرزا محمّدابراهیم خوزانی اصفهانی به شمار می رود.(3) ظاهراً در مقبره امام زاده شاه زید اصفهان مدفون است.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص83؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص15.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص51.
3- الکواکب المنتشره، صص45 _ 46؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص897؛ الذّریعه، ج3، ص303.

ص: 462

احمد زحاف

احمد بن محمّد بن زحّاف بن زحاف، از محدّثین اصفهان است.(1)

احمد بغدادی قرشی

ابوالحسن احمد بن محمّد بن سَکَن بن عُمیر بن سیّار بغدادی قرشی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری. وی در سال 304ق به اصفهان آمد، و در این شهر به نقل حدیث پرداخت. از اسحاق خَطمی، ابن سهم انطاکی و محدّثین بصره روایت می کرد.(2)

احمد فافا

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن سریج معروف به «فافا» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی به نیشابور رفته، و از محدّثین آن جا روایت نموده، و در سال 301ق وفات یافته است. از محمّد بن رافع، احمد بن منصور، اسحاق کوسج، محمّد بن یحیی نیشابوری و حسن بن عیسی بن ماسَرجِس روایت می کند، و عبداللّه بن محمّد بن جعفر از او نقل حدیث می کند.(3)

احمد مُعَیَّنی

ابوسعید احمد بن محمّد بن سعید بن مهران معیّنی محدّث ثقه، از راویان اصفهان در قرن سوم هجری. در اصفهان و مکّه و مدینه از مشایخ و محدثّین استماع حدیث کرده، و به کرمان مهاجرت نموده، و در آن جا به سال 295ق فوت شده است. از احمد بن عبده، زید بن حرثین و سهل بن عثمان روایت می کرد، و سلیمان بن احمد، عبداللّه بن محمّد بن جعفر و قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم از وی روایت می کنند.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص91.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص129؛ طبقات المحدّثین، ج4، صص303 _ 304؛ تاریخ بغداد، ج5، ص25.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص127؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص257.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص108.

ص: 463

احمد اصفهانی

ابوالطیّب احمد بن محمّد بن سلیمان بن هارون اصفهانی نیشابوری، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 337ق در نیشابور وفات یافته است.(1)

احمد خبّاز

ابوبکر احمد بن محمّد بن سندة بن ابراهیم خبّاز، از محدّثین اصفهان است.(2)

احمد جیرانی

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن سهل بن مبارک بزّاز جیرانی فُرسانی معدّل معروف به «ممجه»، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. از محدّثین ثقه است. ساکن «فرسان»، و اصلاً از اهالی «جیران» است، و در سال 306ق وفات یافته است. از محمّد بن سلیمان لوین، حُمید بن مَسعده، عمرو بن علی، محمّد بن عیسی مقری و ابومسعود روایت می کند، و عبداللّه بن محمّد بن حجّاج شروطی و محمّد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند(3).] جِیران و فُرسان دو روستای حومه اصفهان در قرون اولیّه و میانه هجری بوده اند، و اکنون به شهر پیوسته اند، و از محلّه های اصفهان به شمار می آیند].

احمد سیّاری

ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن سیّار اصفهانی، از نویسندگان آل طاهر در زمان حضرت عسکری علیه السلام بوده است. عموم نویسندگان کتب رجال شیعه، وی را به صفات ضعیف الحدیث، فاسدالمذهب، معفوّالرّوایة، کثیر المراسیل، غال و محرّف، وصف کرده اند. وی را تألیفاتی است از آن جمله: 1. ثواب القرآن 2. کتاب الطّب 3. کتاب الغارات 4. کتاب


1- طبقات الشّافعیه، ص29.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص164.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص127؛ معجم البلدان، ج2، ص198؛ الانساب، ج3، ص455؛ اللّباب، ج1، ص331؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص263.

ص: 464

القرائات 5. کتاب النّوادر(1). برخی او را بصری نوشته اند.

احمد صفار

ابومسلم احمد بن محمّد بن شامّه صفّار ورّاق، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از فضل بن خضیب روایت می کند، و حافظ ابونُعیم از او نقل حدیث می نماید. در سال 367 یا 368ق فوت شده است.(2)

احمد معلّم

احمد بن محمّد بن احمد بن شهردار معلّم اصفهانی، از ادباء و کاتبان قرن پنجم هجری است. بسیاری از فضلاء و ادبای اصفهان، ازجمله ابوغالب بن هارون از شاگردان او بوده اند. وی در شوّال 446ق وفات یافت.(3)

احمد

ابوالفضل احمد بن محمّد شهمردان، ادیب نحوی لغوی، از دانشمندان اصفهان است. مافرّوخی او را در ردیف ادبای متقدّم بر عصر خویش یاد کرده است.(4)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن عاصم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابی عمر دوری روایت می کند، و محمّد بن احمد بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید. [ممکن است صاحب عنوان و احمد بن محمّد بن عاصم کرانی یک نفر باشند، و حافظ ابونُعیم آن ها را در دو عنوان آورده باشد.]


1- معجم رجال الحدیث، ج2، ص282.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص162.
3- معجم الادباء، ج2، ص107؛ تاریخ اصفهان (هنرمندان)، ص178؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص1558؛ لغت نامه دهخدا ذیل «احمد»، ص1279.
4- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 465

احمد کرانی

ابوعلی احمد بن محمّد بن عاصم کرانی، از محدّثین اصفهان در قرون چهارم هجری است.

وی از محمّد بن ابراهیم بن ابان جیرانی روایت می کند، و ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزه از وی نقل حدیث می نماید. در روز جمعه از سال 339ق وفات یافته است.(1)

احمد تاجر

ابوسهل احمد بن محمّد بن عبّاس بن حسنویه بن علیّ بن بطة بن خواشید بن یزدان آفرید تاجر دلاّل از محدّثین قرن چهارم هجری است. فاضل ثقه بوده، در سال 328ق متولّد شده، و کتاب فضل البنات علی النّبین از او است.(2)

میرزا احمد خیال اصفهانی

میرزا غیاث الدّین احمد متخلّص به «خیال» فرزند صدرالدّین محمّد بن میرزا عبدالحسیب علوی عاملی، عالم فاضل ادیب شاعر، در اصفهان نزد عدّه ای از علمای اعلام ازجمله آقا جمال الدّین محمّد خوانساری تحصیل نمود، و به افتخار دامادی ایشان نائل آمد. در حسن اخلاق، یگانه آفاق بود. وی هفت بندی سروده که ظهیرالدّین علی تفرشی بر آن تقریظ نگاشته بود. وی سرانجام در سال 1134ق (یک سال پس از وفات عموی دانشمندش میرمحمّداشرف) در اصفهان وفات یافت. رضاقلی خان هدایت در تألیفات خود، به اشتباه، نام او را غیاث الدّین محمّد نوشته، حال آن که احمد صحیح است. این شعر از او است:

شمع می داند به شب ها لخت پروانه را قدر عاشق را کسی داند که داغش بر دل است(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص147.
2- تاریخ نیشابور، ص96.
3- تذکرة المعاصرین، صص152 و 282؛ الذّریعه، ج9، صص308 _ 309؛ ریاض العارفین، ص319؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج2، ص712؛ یادنامه بحرالعلوم میردامادی، ص23؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص164؛ تذکره غنی، ص51؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص246؛ دانشمندان خوانسار، صص233 _ 234.

ص: 466

احمد کاتب

ابوعلی احمد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن سهلان معروف به ابوعلی کاتب، از محدّثین اصفهان است. وی کاتب و نویسنده علیّ بن تمّه بوده، و در همسایگی حافظ ابونُعیم ساکن بوده است. او از ابی مسعود عسکری روایت نموده، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.(1)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن عبدالرّحیم اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. در عراق، حدیث می گفته است. از محمّد بن یحیی بن منده روایت می کند، و محمّد بن مظفّر از او نقل حدیث می نماید.(2)

احمد عبّاسی

ابوجعفر احمد بن محمّد بن عبدالعزیز عبّاسی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. او نقیب هاشمییّن بوده، و یافعی او را با این عبارت ستوده است: «کان صالحاً متواضعاً فاضلاً مسنداً». در بغداد و اصفهان حدیث روایت نموده، و در سال 554ق وفات یافته است.(3)

سیّداحمد موسوی اصفهانی

احمد بن محمّد بن عبدالکریم موسوی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن 13 هجری است، از آثارش کتابت نسخه ای از ترجمه قصیده میمیّه فرزدق است که آن را


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص144؛ تاریخ بغداد، ج5، ص58.
3- مرآة الجنان، ج3، ص307.

ص: 467

حاجی به شعر ترجمه کرده است. این کتاب، در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.

احمد رارانی

ابوالحسین احمد بن محمّد بن عبداللّه رارانی اصفهانی از محدّثین اصفهان است، اصلاً از قریه «راران» جی اصفهان بوده، از عبداللّه بن جعفر و ابی القاسم طبرانی نقل حدیث می نماید. سعید بن محمّد بن عبدان از او روایت می کند. [وی در ربیع الاوّل 422 وفات یافته است(1)].

احمد ویذآبادی

ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن عبداللّه بن اسحاق بن ماجه ویذآبادی مؤدّب، عالم محدّث قرن پنجم هجری، از اهالی محلّه «ویذآباد» [بیدآباد] اصفهان بوده، از قاضی ابواحمد محمّد بن احمد عسّال و ابوالقاسم طبرانی نقل حدیث کرده، در جمادی الآخر سال 422ق وفات یافت.(2)

احمد ثقفی ابهری

ابوعلی احمد بن محمّد بن عبداللّه بن اسید ثقفی ابهری اصفهانی کتبی، از محدّثین اصفهان است.

از ابن متویه، دارکی و ابن مخلد روایت می کند. ابوالحسین عبدالوهاب بن یوسف قزّار از او نقل حدیث می نماید. موطن او قریه «ابهر» جی اصفهان است.(3)

احمد اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن عبداللّه بن بشرویه اصفهانی از محدّثین قرن ششم


1- معجم البلدان، ج3، ص12؛ خورشید جی، ص413.
2- اللّباب، ج3، صص378 _ 379؛ آثار ملّی اصفهان، ص192؛ بیان المفاخر، ج2، ص223.
3- معجم البلدان، ج1، ص84.

ص: 468

هجری است. ابوبکر محمّد بن طاهر بن ابی الفتح کوّاز اصفهانی از وی حدیث شنیده است.(1)

احمد معدّل

قاضی ابوالمکارم احد بن محمّد بن عبداللّه معدّل اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوعلی حسن بن احمد بن حسن حدّاد روایت می کند، و حافظ ابوطاهر اسماعیل بن ظفر بن احمد نابلسی دمشقی از او حدیث نقل می نماید.(2)

احمد مدینی

احمد بن محمّد بن عصام مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی در ربیع الآخر سال 339ق فوت شده است. او از عبداللّه بن معمر، تعدیة بن خالد، عبدالرّحمان مبارک و هلال بن فیّاض روایت می کند. عبداللّه بن سلمان بن اشعث، ابوبکر بن حُمید، محمّد بن احمد بن یحیی، محمّد بن احمد زهری و محمّد بن احمد یزید از او نقل حدیث نموده اند.(3)

احمد ابهری مدینی

ابوزید احمد بن محمّد بن علیّ بن عبداللّه بن محمّد بن احمد بن عمرو ابهری مدینی اصفهانی، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابوبکر محمّد بن ابراهیم مقری و ابی سهل مرزبان بن محمّد بن مرزبان ابهری نقل احادیث نموده [است]. محمّد بن اسحاق بن منده و ابوبکر محمّد بن احمد بن حسن بن فادار ابهری از او روایت می کنند.(4)


1- التّحبیر، ج2، ص137.
2- احقاق الحق، ج13، ص248.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص96 و 143.
4- معجم البلدان، ج1، ص84.

ص: 469

احمد اصفهانی

شیخ ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن علی اصفهانی عارف صوفی، از مشایخ صوفیّه اصفهان در قرن نهم هجری. وی مرید شیخ عبداللّه، و او مجاز از شیخ رضی الدّین ابراهیم بن ابی محمّد طبری و او مجاز از شیخ عبداللّه یافعی بوده است.(1)

احمد طیرایی اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن علیّ بن مته طیرایی اصفهانی از محدّثان اصفهان و از قریه «طیراء» اصفهان است. جهت اخذ حدیث، مسافرت نموده، کثیرالحدیث است؛ لکن کم روایت نموده است. از اباعبیده عبداللّه بن محمّد بن حسن بن زیاد جهرمی استماع حدیث نموده [است]، ابوبکر بن مردویه از او روایت می کند.(2)

احمد جاری مدینی

احمد بن محمّد بن علیّ بن مهران معروف به جاری مدینی از محدّثین اصفهانی است. [ظاهراً از اهالی روستای گار در شرق اصفهان بوده]، سپس در مدینه اصفهان (شهرستان) ساکن شده، از محمّد بن عبداللّه بن ابی بکر بن زید و محدّثان هم طبقه او استماع حدیث کرده [است]، و جمعی از اهل اصفهان از او روایت کرده اند.

برادرش علی نیز از محدّثان بوده است.(3)

احمد ربضی اصفهانی

ابوبکر احمد بن محمّد بن علی ربضی اصفهانی، از محدّثین، و به «ربضِ» اصفهان منسوب است.

از محدّثین این شهر استماع حدیث نموده [است]، ابومسعود سلیمان بن ابراهیم حافظ


1- زندگانی شاه نعمت اللّه ولی.
2- معجم البلدان؛ اللّباب، ج2، ص294؛ الانساب، ج9، ص122.
3- معجم البلدان، ج2، ص93.

ص: 470

اصفهانی از او روایت می کند.(1)

احمد مافرّوخی

ابوالعبّاس احمد بن ابی جعفر محمّد بن علی مافرّوخی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است. از عمرو بن علی و حسن بن عرفه روایت نموده [است]. حافظ ابوالشّیخ اصفهانی و ابوبکر قباب از او نقل حدیث نموده اند.(2)

احمد عبدی لنبانی

ابوالحسن احمد بن محمّد بن عمربن ابان عبدی لنبانی، از محدّثان اصفهان است. اهل محلّه لُنبان (لُ ن ب ا ن) اصفهان بوده، از محدّثان عراق روایت می کرده، از ابی بکر بن الدّنیا تصانیف او، و از عبداللّه فرزند احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل را استماع نموده [است].

حافظ ابراهیم بن محمّد بن حمزه و عبداللّه بن احمد بن اسحاق پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی استماع حدیث نموده اند. ابوالحسن لنبانی در یک شنبه 10 ربیع الآخر 332 فوت کرده است.(3)

احمد مروزی

ابوبشر احمد بن محمّد بن عمرو بن مصعب فقیه مروزی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 313ق در راه سفر حج به اصفهان آمد. وی از محمود بن آدم، محمّد بن عبداللّه قُهزادی و خلف بن عبدالعزیز شاذان روایت می کند، و سلیمان بن احمد


1- معجم البلدان، ج3، ص25؛ اللّباب، ج2، ص15.
2- اللّباب، ج3، ص150؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص137؛ معجم البلدان، ج5، ص33؛ مزارات اصفهان، صص57 _ 58؛ اللّباب، ج3، صص133 _ 134؛ التّحبیر، ج1، ص254؛ ج2، ص18؛ محاسن اصفهان، ص30.

ص: 471

از او نقل حدیث می کند.(1)

احمد

ابوالعلاء احمد بن محمّد بن فضل محدّث از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. در جامع اصفهان حدیث می گفته، و از ابوحاتم رازی نقل حدیث نموده است. ابوالفضل محمّد بن طاهر مقدسی از او روایت می کند.(2)

احمد

احمد بن محمّد بن فضل بن خصیب، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.(3)

احمد جبان

ابوعلی احمد بن محمّد بن فیروزان جَبّان، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از عبداللّه بن محمّد بن یحیی بن ابی بُکیر روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علی ازدی نقل حدیث می نماید.(4)

احمد کوفی

ابوبکر احمد بن محمّد بن کوفی بن نَمراذ، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از ابراهیم بن نائله، محمّد بن ابراهیم بن شبیب و دیگران روایت نموده است. وفات او قبل از سال 350ق اتّفاق افتاده است.(5)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن محمّد اصفهانی، واعظ معتزلی متوفّی به سال 422ق.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص130.
2- لغت نامه دهخدا.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص153.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص139.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص158؛ الانساب، ج5، ص109.

ص: 472

احمد اصفهانی

شیخ شهاب الدّین احمد بن شمس الدّین محمّد بن محمود بن علی، عالم و مفتی، برادر شیخِ خانقاهِ علیّ بن سهل، شیخ قطب الدّین حسین بوده، و در قرن هفتم هجری زندگی می کرده است.(1)

احمد ابهری

احمد بن محمّد بن مرزبان ابهری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و از اهالی «ابهرِ» جیِ اصفهان است، ابوسکر احمد بن حسن بن فادار ابهری از او روایت می کند، و خود او از ابوجعفر محمّد بن ابراهیم خروری نقل حدیث می نماید. [علاوه بر حدیث، در ادب نیز مهارتی بسزا داشته، و در سال 393ق وفات یافته است(2)].

احمد واذاری

ابوعلی احمد بن محّمد بن مَسقَلة بن سلم بن عبداللّه بن مستورد تیمی، از تیم رباب.

از محدّثین قرن چهارم هجری است.

از احمد بن یحیی بن مالک سوسی و محدّثین عراق و حجاز روایت می کند، و عبداللّه پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند. ابوعلی واذاری در سال 306ق وفات یافته است.(3) [مرحوم استاد مهدوی «واذار» را همان «باغات» می داند که حوالی محلّه خواجوی امروزی است؛ ولی از معمّرین و کشاورزان قدیمی حوالی خیابان بزرگمهر اصفهان شنیدم که اراضی ابتدای خیابان 22 بهمن، واقع در ضلع شرقی خیابان بزرگمهر، در قدیم به صحرا «واذار» معروف بوده است].


1- مقالات الحنفاء، ص15.
2- معجم البلدان، ج1، ص84؛ سیر اعلام النّبلاء، ج16، ص555؛ خورشید جی، ص425.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص128.

ص: 473

احمد کرانی

ابوالحسن احمد بن محمّد بن موسی بن بحر کرانی معروف به «ادیب» از محدّثین اصفهان است. در محلّه «کران» اصفهان ساکن بوده [است]، و از عبداللّه بن محمّد بن عبّاس سهمی روایت می کند.(1)

احمد خزاعی اسپید دشتی

ابوحامد احمد بن محمّد بن موسی بن صبّاح خزاعی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. اهل «اسبید بشت» [اسفید دشت] اصفهان بوده، از عبداللّه بن هاشم طوسی ابن ابی بَزَّه، احمد بن مدبل و ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم حدیث شنیده [است]. در سال 297ق وفات یافت.(2)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن موسی بن یحیی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.(3)

احمد زُزی اصفهانی

ابوالفتح احمد بن محمّد بن موسی زُزی اصفهانی واعظ، واعظی خوش بیان و از اهالی اصفهان است، و از معاصرین ابوسعد سمعانی مؤلّف التّحبیر می باشد.(4)

احمد سمسار

ابوبکر احمد بن محمّد بن موسی سمسار، از محدّثین اصفهان در اواخر قرن سوم هجری است. وی از عمر بن ابراهیم و محمّد بن عبّاس بن ایّوب روایت می کند، و حسین


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص23.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص109؛ معجم البلدان، ج1، ص180؛ اللّباب، ج1، ص56.
3- میزان الاعتدال، ج1، ص74.
4- معجم البلدان، ج1، ص140.

ص: 474

بن علیّ بن احمد اُسواری از او نقل حدیث می نماید.(1)

احمد

احمد بن محمّد بن مهران، از محدّثین اصفهان است. ابوبکر بن عبدالوهاب مقری از او روایت می کند.(2)

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن نصر اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از زید بن بندار بن زید نُخانی اصفهانی روایت می کند.(3)

احمد مدینی

ابوالحسن احمد بن محمّد بن نصیر بن عبداللّه بن ابان مدینی جُشنَسی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 256ق متولّد شده، و از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان است. از احمد بن عصام، اسید بن عاصم و احمد بن مهدی روایت می کند. محمّد بن ابراهیم از او نقل حدیث کرده است. وی سرانجام در سال 344ق در سنّ 88 سالگی وفات یافت.(4)

احمد رنانی

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن هاله رُنانی اصفهانی، از محدّثین و مقریان قرن پنجم هجری، اصلاً از قریه «رُنان = رِهنان» ماربین اصفهان است. قرآن را نزد ابی علی حدّاد و العزّ واسطی آموخته، و جمعی کثیر در خدمتش قرآن آموخته اند. او حدیث را از حافظ اسماعیل بن محمّد بن فضل اصفهانی فراگرفته، و در بازگشت از مکّه در حلّه مزیدیّه به


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص141.
2- ذکر اخبار اصفهان ، ج1 ، ص141.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص168.
4- معجم البلدان، ج1، ص275.

ص: 475

سال 535 وفات یافته است.(1)

احمد تمیمی

ابوبکر احمد بن محمّد بن یحیی بن خالد تمیمی، از محدّثین اصفهان است. وی از احمد بن عمرو زنبقی روایت می نماید. حافظ ابونُعیم اصفهانی از او روایت می کند.(2)

احمد قصار

ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن یحیی قصار، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی از صالح بن احمد بن حنبل، اُسید بن عاصم، احمد بن مهدی، ابن ابی عاصم و اخرم روایت می کند، و حافظ ابونُعیم اصفهانی از وی روایت می نماید. او در سال 252ق متولّد [شده]، و در سال 349 وفات یافته است.(3)

احمد خزاز

ابوبکر احمد بن محمّد بن یعقوب بن مهران بن انس، از محدّثین قرن سوم هجری است. از محمّد بن ولید بشری و جز او روایت می کند. سلیمان بن احمد و محمّد بن جعفر بن یوسف از او روایت می نمایند.

وی در سال 304ق وفات یافته است.(4)] پدرش محمّد بن یعقوب ساکن محلّه باب دشت بوده، و ظاهراً احمد هم در این محل زندگی می کرده است].

احمد اصفهانی

احمد بن محمّد بن یوسف اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و ابوجعفر محمّد بن


1- معجم البلدان، ج3، ص73؛ اللّباب، ج2، ص38؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص43.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص73.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص151.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص121؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص219.

ص: 476

محمّد بن احمد مقری خواهرزاده او است.(1)

احمد اصفهانی

ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن یوسف بن فروه اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابوالفرج عمران بن حسن بن یوسف ختلی (متوفّی 400ق) روایت نموده است.(2)

احمد فزاری

احمد بن محمّد بن یوسف [یا یونس] بن مَسعَده اصفهانی فزاری، از محدّثین اصفهان است. وی از محمّد بن ایّوب رازی روایت می کند، و محمّد بن عبداللّه بن حسین دقاق از او نقل حدیث می نماید. فزاری در بغداد ساکن بوده است.(3)

احمد مذکّر

ابوبکر احمد بن محمّد بن یوسف بن معدان بناء مذکّر از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی در سال 271ق وارد عراق گردید، و از محدّثین حجاز و عراق حدیث روایت نموده است. او از یوسف بن یعقوب نجاحی، ابن ابی مَسَّره، صائغ، علیّ بن داوود قنطری، ابی قلایه عبدالملک بن محمّد، حسن بن مکرم، احمد بن یونس، احمد بن عصام، احمد بن یحیی مُکتِب، منذر بن محمّد و ابن اشکیب روایت می کند، و خواهرزاده اش عبداللّه بن احمد (پدر حافظ ابونُعیم اصفهانی) از او نقل حدیث می نماید.(4)

احمد ثوری

ابومسلم احمد بن محمّد معروف به «ثوری»، ادیب فقیه، از محدّثین قرن چهارم هجری. وی از ابوبکر بن ابی عاصم روایت می کند، و پدر حافظ ابونُعیم (عبداللّه) از او نقل


1- تبیین کذب المفتری، ص391.
2- معجم البلدان، ج1، ص401.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص126؛ احقاق الحق، ج15، ص514.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص133.

ص: 477

حدیث می نماید.(1)

سیّداحمد قهپایی

ابوالقاسم احمد بن محمّد حسنی حسینی قهپایی اصفهانی عالم فاضل محقّق، در اصفهان نزد حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی تحصیل نموده، و تا سال 1259ق در قید حیات بوده است. این کتاب ها از او است: 1. الارشاد فی احوال الصّاحب الکافی اسماعیل بن عبّاد، به عربی، که در سال 1312 خورشیدی به همّت سیّدجلال الدّین تهرانی همراه با محاسن اصفهان به طبع رسیده است(2)، و نسخه های خطّی آن نیز موجود است، ازجمله نسخه ای در کتابخانه آقامیرزا محمّدرضا الهی شهرکی 2. تحف العقول فی توضیح قوانین الاصول که نسخه آن در کتابخانه علاّمه مفضال، حاج سیّدمحمّدعلی روضاتی در اصفهان می باشد. (3) 3. فهرس ابواب الکتب الاربعه که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم [و نسخه دیگر در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم] موجود است.(4)

میرزا احمد مدرّس

آقامیرزا احمد مدّرس فرزند سیّدمحمّدحسینی خراسانی عالم فاضل، محقّق مدقّق، جامع معقول و منقول، از اجلّه فقهاء و مدرّسین اصفهان است. وی در 29 ذی قعده سال 1281ق متولّد شد. تحصیلات خویش را در اصفهان در خدمت مرحوم آقامیرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج سیّدمهدی نحوی، آقامیرزا محمّدحسن نجفی، حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی و دیگران به پایان رسانید، و پس از نیل به اجتهاد، به نجف اشرف مهاجرت فرمود، و دوسالی آن جا بود. مجدّداً به اصفهان آمد، و در مدرسه نیماورد ساکن شد، و به تدریس فقه و اصول اشتغال جست، و در مسجد مجاور آن، امامت نمود. جمعی کثیر از فضلاء، در محضر او حاضر می شدند، و استفاده علمی می کردند.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص148.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص206؛ بیان المفاخر، ج2، صص263 _ 264.
3- الکرام البرره، ج1، ص109.
4- فهرست مرعشی، ج8، ص280؛ فهرست احیاء، ج6، صص35 _ 36.

ص: 478

سرانجام در شنبه 12 ذی القعدة الحرام 1348ق وفات یافت، و در منزل خود مدفون شد. سپس به نجف اشرف نقل گردید، و

در آن ارض اقدس مدفون شد. میرزا حسن خان جابری انصاری در تاریخ وفات او گفته است:

بنوشت جابری پی فوتش که «جدّ او معراج احمدیش برد از براق علم»

1348ق(1)

احمد خوانساری اصفهانی

احمد بن حاج ملاّمحمّد خوانساری اصفهانی از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از تذکره محمّدشاهی تألیف بهمن میرزا فرزند عبّاس میرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار است که آن را در سال 1258 به خطّ نستعلیق خوش نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

احمد خوزانی

احمد بن محمّد خوزانی، شاعر ادیب دانشمند، از قریه «خوزان» ماربین اصفهان بوده. در حدیث و ادبیّات مهارت داشته، و به عربی شعر می سروده، ابورجاء هبة اللّه بن محمّد بن علی شیرازی از او حدیث نقل می کند. این شعر از او است:

خُذ فِی الشّبابِ مِنش الهوی بنصیب إِنَّ المشیب إِلَیْهِ غیْر حَبیب

وَدَع اَغترارَکَ بِالْخضاب وَ عاره فالشّیب احْسَن مِنْ سَواد خضیب(3)

احمد کلاّیی

احمد بن محمّد کلاّیی، از محدّثین اصفهان است.(4)

شیخ احمد لاهیجانی

شیخ جمال الدّین احمد بن محمّد لاهیجانی اصفهانی، عالم فاضل، در قرن یازدهم هجری می زیسته، و از شاگردان شیخ بهایی است. وی کتاب الفرائد الشّمسیة فی شرح فوائد الصّمدیه را تألیف نموده که شرح کتاب استادش شیخ بهایی است، و این کتاب را به نام پسرش شمس الدّین محمّد در 16 ربیع الاوّل 1045ق نامیده است. نسخه آن در کتابخانه علاّمه دهخدا در تهران موجود بوده است.(5)

میرزا احمد نیریزی*

میرزا احمد بن شمس الدّین محمّد نیریزی، از اعاظم خوشنویسان ایران است. وی در نسخ و ثلث، استاد مسلّم بود. از زادگاه خود به اصفهان آمد، و به کتابت مشغول شد. نزد شاه سلطان حسین صفوی احترام و اعتبار داشت، و بسیاری از نُسخ قرآن و ادعیه را برای وی نوشت.

استادش در خطّ نسخ، آقا ابراهیم قمی بود؛ ولی خود، سبک تازه ای در خطّ نسخ به وجود آورد. میرزا احمد، عمر خود را به تحریر قرآن و ادعیه و صحایف، صرف نموده، به زیارت مکّه و مشهد و عتبات عالیات نیز رفته است. مردی قانع و سنجیده طبع و پسندیده خصال بوده، و تا سال 1177 در قید حیات بوده، و محلّ دفن او معلوم نیست.(6)

سیّداحمد هاشمی خوانساری

سیّداحمد هاشمی خوانساری فرزند سیّدمحمّد خیّاط، فاضل ارجمند متوفّی به سال 1348ق، مدفون در تکیه آقا سیّدمحمّد ترک در تخت فولاد اصفهان. افسر خونساری در رثاء و مادّه تاریخ او اشعاری گفته که بر سنگ قبرش نوشته اند:

هرکه اندر سایه شرح محمّد جاگرفت جایگاهی بر فراز عالم بالا گرفت

سال فوتش افسر خوانسار پرسید از خرد از سماء معرفت این پاسخ زیبا گرفت:


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص82؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص305؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص248 _ 249.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص54.
3- معجم البلدان، ج2، ص404؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص295؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص116 _ 117.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص93.
5- نسخه های خطّی، ج3، ص401؛ الذّریعه، ج16، ص138.
6- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص1029 و 1041؛ کارنامه بزرگان ایران، صص268 _ 269؛ پیدایش خطّ و خطّاطان، صص90 _ 92؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص173 _ 176.

ص: 480

هاتفی از غیب گفتا همزه ها کم کن بگو: «احمد اندر مأمن الطاف ما مأوا گرفت»

احمد

ابوالفضل احمد بن محمّد بن شهمردان، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی در محاسن اصفهان او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء، و متقدّم بر عصر خویش ذکر کرده است.(1)

احمد وذنکابادی

ابوالعبّاس احمد بن محمود بن صُبیح بن سهل بن ابراهیم مدینی ثقفی وذنکابادی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری است. وی از عبداللّه بن عمر، ابی مسعود، احمد بن سعید بن جریر و حجّاج بن یوسف بن قتیبه همدانی روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن جعفر بن یوسف و سلیمان بن احمد از او نقل حدیث کرده اند. وی محدّثی صاحب اصول و ثقه بوده، و در «وذنکاباد» در حومه مدینه (شهرستان) اصفهان سکونت داشت. وفات او در سال 310ق اتّفاق افتاد.(2)

احمد

ابوالفضل احمد بن محمود بن ونکروذه، از ادبای و شعرای اصفهان است. وی به فارسی شعر می سروده، و مافرّوخی او را در ردیف شعرای پارسی گوی متقدّم، ذکر نموده است.(3)

احمد ثقفی

ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی اصفهانی مؤدّب، از محدّثین قرن پنجم هجری است.


1- محاسن اصفهان، ص32.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص129؛ احقاق الحق، ج15، ص26.
3- محاسن اصفهان، ص33.

ص: 481

ابوبکر عبدالغفّار بن محمّد شیروی جنابذی (414 _ 510ق) در اصفهان از وی حدیث شنیده است. هم چنین نوه دختری او ابوالمطهّر عبدالمنعم بن ابی احمد نصر حرّانی اصفهانی از او نقل حدیث کرده است. وی در سال 455ق وفات یافت.(1)

احمد قصّار

احمد بن مخلد بن یحیی قصّار، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی ساکن محلّه یهودیّه اصفهان بوده، و از محمّد بن بکیر حضرمی روایت نموده است. قاسم بن عبداللّه بن محمّد ورّاق مدینی از او نقل حدیث می کند.(2)

سیّداحمد حسینی شیرازی

احمد بن سیّدمرتضی حسینی شیرازی، عالم فاضل، متوفّی به سال 1126 و مدفون در تکیه آقا رضی در تخت فولاد.(3)

احمد بلخی

احمد بن مسرور بلخی، در سال 304ق پس از علیّ بن وهسودان دیلمی متقلّد ولایت اصفهان گردید.(4)

نظام الدّین احمد «شرمی» قزوینی*

نظام الدّین احمد قزوینی متخلّص به «شرمی» فرزند مولانا مشقی شاعر ادیب، در قزوین به خیّاطی مشغول بوده، سپس به سیاحت پرداخته، آخرالامر در اصفهان ساکن شده تا سال 1038 که برای جلوس شاه صفی، مادّه تاریخ گفته، در قید حیات بوده است. سال ها


1- التّحبیر، ج1، ص466؛ مرآة الجنان، ج3، ص77؛ معجم البلدان، ج2، ص236؛ اللّباب، ج1، ص354.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص103 و 115.
3- رجال اصفهان، ص198؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص252؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص118.
4- مجمل فصیحی، ج2، ص22.

ص: 482

نزد شاه عبّاس، اعتبار و احترام داشته، و این شاه را مدح کرده است. علاوه بر دیوان اشعار، ساقی نامه ای نیز از او باقی است. این بیت از او است:

تازه می سازم به ناخن باز داغ خویش را آب و رنگی می دهم گل های باغ خویش را(1)

شیخ احمد فیّاض

حاج شیخ احمد فیّاض فروشانی سدهی فرزند ملاّمصطفی بن ملاّمحسن، از علماء و مدرّسین عالی قدر اصفهان در 17 ذی قعده 1324ق در سِدِه [همایون شهر = خمینی شهر فعلی [متولّد شد. مقدّمات علوم را نزد پدر و آقا سیّدمصطفی سدهی آموخت؛ سپس در اصفهان نزد حاج میرزا ابوالهدی کلباسی، آقامیرزا احمد مدرّس، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای، حاج میرزا جمال الدّین کلباسی، حاج ملاّحسن دولت آبادی، آقا شیخ محمّدرضا مسجدشاهی، حاج میرمحمّدصادق مدرّس خاتون آبادی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، آقا شیخ علی مدرّس یزدی، حاج میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی، ملاّمحمّدعلی عالم حبیب آبادی، آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی و آقا سیّدمهدی درچه ای تحصیل نمود، و از برخی از آنان موفّق به اخذ اجازه روایت و یا اجتهاد گردید. سپس به نجف اشرف عزیمت نمود، و در محضر شریف آیات عظام و علمای اعلام، آقا سیّد جمال الدّین گلپایگانی، آقا سیّدعبدالهادی شیرازی، حاج سیّدعلی بهبهانی، آقا شیخ محمّدکاظم شیرازی و حاج سیّدمحسن حکیم به تکمیل تحصیلات خود پرداخت، و از آقا سیّدجمال الدّین گلپایگانی، آقا سیّدعبدالهادی شیرازی، حاج شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج میرزا احمد آشتیانی، آقا سیّداحمد جزائری معروف به سیّدآقا و آقا سیّدابوالحسن اصفهانی اجازه روایت و یا اجتهاد دریافت نمود. ایشان پس از بازگشت به اصفهان، به تدریس در مدرسه صدر بازار و اقامه نماز جماعت در مدرسه صدر خواجو پرداخت. ایشان عالمی متین و منظّم و موقّر و مؤدّب به آداب و اخلاق اسلامی بود. عموم طبقات بالاخص علماء و


1- تذکره میخانه، صص892 _ 894؛ آتشکده آذر، بخش سوم از نیمه نخست، صص1187 _ 1189؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص371.

ص: 483

طلاّب و مقدّسین به او ارادت داشته، و خدمتش را مغتنم می شمردند. ایشان اوّل ذی قعده سال 1407ق در منزل مسکونی خود در محلّه خواجوی اصفهان وفات یافت، و جنازه در مراسمی آبرومند، تشییع [شد]، و در جوار مسجد ملاّحیدرعلی در سده [خمینی شهر] مدفون گردید. مرحوم فیّاض، تقریرات فقهی و اصولی اساتید خود را مرقوم فرموده؛ امّا مرتّب نشده، و غیر مدوّن است. رساله شروط ضمن العقد از تقریرات آقاسیّدمحمّد نجف آبادی مدوّن و تنظیم گردیده است. گاهی شعری می سروده، و این شعر از او است:

خوبان سزد که دور تو گردند جملگی پروانه وار زان که تو شمع میانه ای(1)

احمد عنبری

ابوجعفر احمد بن معاویة بن هذیل عنبری از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از ابراهیم بن ایّوب فرسانی، محمّد بن زیاد و حسین بن حفص روایت می کند، و علیّ بن رستم اصفهانی، محمّد بن یحیی بن معاویه و حسین بن عُضیر از او نقل حدیث می کنند. وی برادر ابومعاویه هذیل بن معاویة بن هذیل است. برادرش در سال 260ق وفات یافته، و احمد پس از او مرده است.(2)

احمد مؤدّب خوراسکانی

ابوجعفر احمد بن مفضّل مؤدّب خوراسکانی اصفهانی، از محدّثین اوایل قرن سوم هجری است. اهل «خوراسکان» جی اصفهان بوده [است]. از حبّان بن بشر روایت می کند. ابوبکر محمّد بن ابراهیم مقری اصفهانی از او حدیث، روایت کرده است.(3)


1- گنجینه دانشمندان، ج8، ص228؛ علوم و عقاید، ص65؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص285 _ 287؛ مجلّه حوزه، شماره 18، دی ماه 1365؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص176 _ 179 و 354.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص84؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص16.
3- معجم البلدان، ج2، ص354؛ اللّباب، ج1، ص439؛ خورشید جی، ص293.

ص: 484

احمد ویذآبادی

ابوالعبّاس احمد بن منصور بن محمّد بن صالح ویذآبادی اصفهانی از محدّثین محلّه ویذآباد (محلّه بیدآباد امروز) اصفهان بوده، و همچون برادرش جابر از دانشمندان علم حدیث است.(1)

احمد خطمی انصاری

احمد بن موسی بن اسحاق خطمی انصاری، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی در سال 318ق به اصفهان آمده، و چندی متصدّی امر قضاء در این شهر بوده است. وی از موسی بن اسحاق قوّاس، عبّاس دوری و احمد بن محمّد بن الاصفر روایت می کند.(2)

دکتر سیّداحمد احمدی*

دکتر سیّداحمد احمدی فرزند سیّدموسی احمدی علون آبادی، استاد دانشگاه و محقّق ارجمند، در سال 1322ش در اصفهان متولّد شد، و به تحصیل در حوزه علمیّه اصفهان نزد حاج آقا حسن امامی، شیخ احمد فیّاض، حاج سیّدمصطفی بهشتی و حاج سیّدمحمّدجواد غروی به تحصیل پرداخت. سپس به تحصیل در مدارس جدید روی آورد، و به دانشگاه تهران رفت، و فوق لیسانس روانشناسی دریافت کرد. ایشان در کشور آمریکا دکترای روان شناسی دریافت نمود، و سال ها است که در دانشگاه اصفهان به تدریس مشغول است. از تألیفات و آثار ایشان: 1. دستور زبان عربی 2. مقدّمه ای بر مشاوره و روان درمانی 3. اصول و روش های تربیت در اسلام 4. روان شناسی نوجوانان و جوانان به چاپ رسیده است.

احمد رقام

احمد بن موسی تمیمی معروف به رقام، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از محدّثان مورد وثوق بوده است. از بکر بن بکار و محمّد بن عاصم روایت می کند. ابوبکر


1- معجم البلدان، ج1، ص386.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص130.

ص: 485

بن الجارود و عبداللّه بن محمّد بن اسحاق از او نقل حدیث نموده اند.(1)

احمد اصفهانی

احمد بن مهدی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. وی از ثابت بن محمّد شیبانی کوفی (متوفّی به سال 115ق) روایت می کند.(2)

احمد مدینی

حافظ ابوجعفر احمد بن مهدی بن رستم مدینی اصفهانی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او دانشمندی ثروتمند و صاحب ضیاع و عِقار فراوان بوده، و در عهد خویش کسی چون او موثّق در نقل حدیث نبود. گویند چهل سال رخت خواب نگسترد. وی در شوّال (یا دهم رمضان) سال 272ق وفات یافت. کتاب المسند فی الحدیث از تألیفات او است. وی از ابی نعیم، ابی الیمان حکم بن نافع، حجّاج بن ابی منیع، سعد بن ابی مریم، عبداللّه بن صالح، قبیصه و نعیم بن حماد روایت می کند. ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن یوسف، ابوجعفر احمد بن جعفر بن معد و عبداللّه بن محمّد بن عیسی از او نقل حدیث می کنند.(3)

احمد اصفهانی

میرزا احمد بن محمّدمهدی اصفهانی از فضلاء قرن 13 هجری است. در سال 1257 کتابت نسخه ای از زادالمعاد علاّمه مجلسی را به خطّ نسخ به پایان رسانیده، نسخه به شماره 3472 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص88.
2- میزان الاعتدال، ج1، ص170.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص86؛ هدیة العارفین، ج1، ص50؛ اللباب، ج3، ص185.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2479.

ص: 486

ملاّاحمد شریف خاتون آبادی*

آخوند ملاّاحمد بن محمّدمهدی شریف خاتون آبادی اصفهانی عالم فاضل منجّم ادیب، در اصفهان به تحصیل پرداخت، و در انواع علوم _ به ویژه نجوم _ مهارت یافت، سپس به شوشتر رفت، و به تدریس پرداخت(1)، آن گاه عازم عتبات عالیات شد، و چندی در کربلا به سر بُرد. وی تا سال 1155ق در قید حیات بود(2). او کتابی موسوم به معرفة التّقویم را به عربی و مفصّل تألیف نموده، و یک بار آن را به عربی در ده فصل، و بار دیگر به فارسی در هشت فصل مختصر نموده، و تدوین کرده است.(3)

شیخ احمد زاهد نجفی*

حاج شیخ احمد زاهد نجفی فرزند مهدی بن عبدالحمید بن ملاّمحسن بن ملاّاسماعیل، عالم فاضل. از روحانیون عالی قدر معاصر اصفهان است. در سال 1304ش (سلخ شعبان 1342ق) در اصفهان متولّد شد. تحصیلات حوزوی را در اصفهان نزد سیّدنوراللّه قاضی عسکر و شیخ محمّدتقی قمشه ای آغاز کرد. سپس به نجف اشرف عزیمت نمود، و در درس علمای اعلام و فضلای کرام، شیخ محمّدعلی مدرّس افغانی، میرزا علی آقا فلسفی، سیّداسداللّه مدنی و شیخ محمّدتقی آل راضی حضور یافت، و کسب فیض کرد. آن گاه در درس خارج آیات عظام، خویی، حکیم، شاهرودی، امام خمینی، و درس خارج فقه حسین حمامی حاضر شد. در این سال ها ایشان در کنار تحصیل، به تدریس شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایتین برای طلاّب و فضلای نجف مشغول بود. در سال 1395ق پس از تیره شدن روابط دولت های عراق و ایران، از سوی دولت عراق، به همراه سایر ایرانیان مقیم عراق، از آن کشور مهاجرت کرد، و به زادگاه خود اصفهان بازگشت. او در این شهر به تدریس، اقامه نماز جماعت در مساجد، پاسخ گویی به سؤالات شرعی مردم، و ارشاد آنان اهتمام ورزید. در مبارزات مردم اصفهان در جریان انقلاب اسلامی، نظیر تظاهرات و تحصّن و امضای اعلامیّه های اعتراض آمیز شرکت داشت، و پس از پیروزی انقلاب، و در جریان جنگ ایران و عراق، در جبهه حضور یافت، و فرزند 19 ساله اش هادی در جبهه های نبرد، به شهادت رسید.(4)


1- تذکره شوشتر، ص139.
2- الذّریعه، ج25، ص145.
3- الذّریعه، ج21، ص250.
4- نقل از یادداشت های فرزند صاحب عنوان، فاضل ارجمند جناب آقای حاج شیخ محمّد زاهد نجفی.

ص: 487

احمد اصفهانی

ابوجعفر احمد بن مهران بن خالد اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از اسماعیل بن عمرو بجلی و خالد بن مخلد و حسن بن قتیبه حدیث نقل کرد، و سعید بن یعقوب از او روایت می کند. وی فقط جهت نماز از منزل بیرون می آمده، و در سال 284ق در یزد وفات یافته است.(1)

سیّداحمد دیباجی*

حاج سیّداحمد بن سیّدنصراللّه بن سیّداحمد دیباجی سدهی، عالم فاضل، در سال 1353ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد [شد]، و در قم و نجف اشرف تحصیلات خویش را به پایان رسانید، و در تهران به اقامه جماعت پرداخت. سرانجام در سال 1399ق (فروردین 1358ش) در تهران به دست مخالفین، ترور و شهید گردید.

ایشان از شاگردان آیات عظام، حکیم، شاهرودی و خویی بوده، و از جمعی از اساتید خود، اجازه روایت اخذ نموده است. کتب زیر از او است: 1. تقریرات در اصول 2. تقریرات در فقه 3. مختصر المنطق 4. تفسیر القرآن 5. کشکول 6. تبویب الذّریعه.(2)

احمد مدینی

ابوالنّعمان احمد بن نضر بن هشام مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از پدرش نضر روایت می کند، و ابوبکر محمّد بن عبدالرّحمان بن فضل مدینی از او نقل حدیث می نماید.(3)

احمد نور شرق

احمد نور شرق فرزند شیخ نور اللّه، از آثار او است: ترجمه جنگ و صلح نوشته لئو


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص95؛ معجم البلدان، ج1.
2- خمینی شهر، صص162 _ 163؛ گنجینه دانشمندان، ج4، ص454.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص141.

ص: 488

تولستوی.

احمد قاضی

ابوعلی احمد بن وزیر بن بسّام قاضی، از محدّثین قرن سوم هجری است. او اوّلین شخصی است که در زمان متوکّل به منصب قضاوت اصفهان رسید، به این خاطر که ابن دؤاد، تمام قاضیان شهرها را مدّت ده و اند سال از قضاوت عزل کرد، و اصحاب مظالم را بر مردم مسلّط گردانید. ابوعلی قاضی از جعفر بن عون، ابی عامر، ابی دؤاد و ابی عاصم روایت می کند. یعقوب بن اسماعیل بن شبید از او حدیث نقل نموده است. وی در سال 278ق وفات یافت.(1)

میرزا احمد دولت آبادی

آقامیرزا احمد بن حاج میرزا هادی حسینی دولت آبادی از رؤسای علماء اصفهان. در قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه 11 ذی قعده 1277 متولّد [شد]، و در سال 1347ق وفات یافت، و در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.

مشارٌالیه در حسن معاشرت و اخلاق، ممتاز بود. در اواخر عمر، به مرض جنون مبتلا شد، و در حال مرض فوت کرد.(2)

سیّداحمد خاتون آبادی

سیّداحمد بن میرمحمّدهادی خاتون آبادی اصفهانی، از علماء و فضلاء قرن دوازدهم هجری. از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب کافی که آن را در شب سه شنبه 6 ذی القعده سال 1120ق به خطّ نسخ به پایان رسانیده است. نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

شیخ احمد جوهری

(حاج شیخ احمد جوهری، واعظ شهیر و خطیب فصیح، از اعقاب میرزا محمد ابراهیم جوهری صاحب طوفان البکاء. بیش از صد سال زندگانی نمود و افتخار روضه خوانی داشت. وی در غره شعبان 1363ق وفات نمود و در تکیه سیدالعراقین مدفون گردید. سغیر اصفهانی برایش مرثیه ای سروده که بر سنگ مزارش حک شده است)(4)

شیخ احمد جنّتی

حاج شیخ احمد جنّتی، فرزند حاج ملاّهاشم، در 3 اسفند 1305ش در محلّه لادان اصفهان متولّد شد. وی در اصفهان نزد پدر بزرگوارش و سیّدابوالقاسم هرندی، سیّدمحمّد هاشمی، حاج میرزا محمود معین، حاج شیخ علی مشکاتی، شیخ حیدرعلی صلواتی، حاج آقا روح اللّه امامی، حاج سیّدمحمّدباقر ابطحی و حاج شیخ احمد فیّاض به تحصیل پرداخت. سپس برای تکمیل آن، راهی قم شد، و در آن جا نزد شهید شیخ محمّد صدوقی، حاج میرزا عبدالکریم تهرانی، حاج سیّدرضا بهاء الدّینی، حاج سیّدمحمّدباقر سلطانی، حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی، حاج شیخ حسینعلی منتظری، حاج سیّدزین العابدین کاشانی و حاج آقا روح اللّه کمالوند تحصیل را در مرحله سطح ادامه داد؛ سپس در درس خارج آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، حجّت و گلپایگانی حضور یافت، و به اجتهاد نائل آمد.

او حدود چهارده سال در مدرسه حقّانی به تدریس مشغول بود. وی از طرفداران نهضت امام خمینی بود، و به این خاطر، از سوی رژیم پهلوی بارها دستگیر، زندانی و تبعید گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدّتی به تصدّی امر قضا در خوزستان، اراک، اصفهان و تهران پرداخت. سپس از سوی امام خمینی به عنوان عضو شورای نگهبان منصوب شد. از دیگر پست های ایشان، امامت جمعه در کرمانشاه و اهواز، و امام جمعه موقّت تهران و قم، ریاست سازمان تبلیغات اسلامی، دبیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، نمایندگی در سه دوره مجلس خبرگان، عضویّت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره را می توان نام


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص82؛ الکامل، ج7، ص135.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص999؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص79؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص100، مقدّمه دیوان طرب، ص207.
3- فهرست رضوی، ج5، ص147.
4- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.

ص: 490

برد. از آثار ایشان: 1. ترجمه اثبات الهُداة 2. ترجمه ایقاظ الهجعه 3. ترجمه تحف العقول(1).

میرزا احمد شوری اصفهانی

میرزا احمد متخلّص به شوری، فرزند آقامحمّدهاشم زرگر اصفهانی، شاعر و ادیب خوشنویس، در اوایل قرن سیزدهم هجری، وی به همراه پدر به یزد مهاجرت کرد، و نزد پدر مشق خط نمود، و در خطّ نسخ مهارت یافت. چندی به وزارت امام قلی میرزا فرزند محمّد ولی میرزا قاجار مشغول بوده است. از آثار او کتابت قرآن مجید در سال 1230ق است که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. او تا سال 1255ق در قید حیات بوده است. این شعر از او است:

به من از این که سر خشم و کین دارد یقین که مهر و وفای مرا یقین دارد

همه به مرگ رقیب ار بود نمی خواهم زمانه خاطر شاد تو را غمین دارد(2)

ملاّاحمد مشکاة زفره ای

حاج ملاّاحمد مشکاة زفره ای فرزند ملاّهاشم، واعظ معمّر صالح، در اصفهان ساکن بود، و سرانجام در یک شنبه 6 ذی القعده 1402ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

احمد ضرّاب

ابونصر احمد بن هیذام ضرّاب، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از مسلم بن سعید اشعری و دیگران روایت نموده، و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث نموده است.(4)چ


1- خبرگان ملّت، ج1، صص149 _ 159.
2- مجمع الفصحاء، ج5، ص537؛ حدیقة الشّعرا، ج2، صص873 _ 874؛ راهنمای گنجینه قرآن، ص299؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1022.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، صص84 و 86.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص153.

ص: 491

احمد جرواءانی

احمد بن یحیی بن حجّاج جرواءانی، از محدّثین اصفهان، قبل از قرن پنجم هجری است. وی از شاذکونی، سهل بن عثمان و عمرو بن علی نقل حدیث می کند، و حافظ ابونعیم با یک واسطه از او روایت می نماید.(1)

احمد ثقفی

احمد بن یحیی بن حمزة بن زکریّا بن موسی بن مغیره ثقفی معروف به «بوشجه» یا «خشجه» از محدّثین اصفهان است. از حسین بن حفص و محمّد بن ابان عنبری روایت می کند. ابوعبداللّه احمد بن احمد بن حسن ثقفی مقری کسایی از او روایت می نماید. در سال 381 یا 382 وفات یافته است.(2)

احمد شَلمابَق

احمد بن یحیی بن منذر بن ابراهیم بن عثمان بن مرّه سعدی ملقّب به «شَلمابق مکتب»، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. از ابوداوود، مسلم بن ابراهیم، عبداللّه بن رجاء، حسین بن حفص و راویان بصره روایت نموده است. او در سال 273ق فوت شده است.(3)

احمد عسّال

ابوجعفر احمد بن یحیی بن نصر عسّال، از محدّثین قرن سوم هجری است. شیخ ثقه و جامع احادیث فراوان بوده، و از محدّثان عراق و ری نقل حدیث نموده است. او در ذی حجّه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص117؛ آثار ملّی اصفهان، ص202؛ لسان المیزان، ج1، ص354؛ میزان الاعتدال، ج1، ص77.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص97؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص269.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص87.

ص: 492

286ق وفات نموده است.(1)

احمد سنبلانی

ابوبکر احمد بن یحیی سُنبُلانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی به دمشق رفته، و از ابی عبدالرّحمان هارون بن سعید راعی و ابراهیم بن عیسی اصفهانی روایت نموده است. ابراهیم بن عبدالرّحمان بن عبدالملک بن مروان از او روایت می کند.(2) سنبلان از محلّه های اصفهان است که اکنون آن را «سنبلستان» می خوانند.

احمد قطان

ابوجعفر احمد بن یزید قطّان، از محدّثین قرن سوم هجری است. کثیر الرّوایه بوده، و از ابی داوود، قتیبة بن مهران و حسن بن واصل (ابن مهیار) روایت نموده، و اسماعیل بن عبداللّه سمویه و جعفر بن احمد بن فارس از او نقل حدیث کرده اند.(3)

احمد اصفهانی

ابوبکر احمد بن یعقوب بن ناصح اصفهانی، ادیب نحوی، در اصفهان خدمت ابن منده محمّد بن یحیی بن منده و دیگران تلمّذ نموده، پس از آن به نیشابور رفته، در آن جا ساکن گردیده، در بین سال های 340 _ 350ق وفات یافته است. حاکم نیشابوری در نیشابور از محضر او بهره گرفته است.(4)

احمد برزویه

ابوجعفر احمد بن یعقوب بن یوسف نحوی اصفهانی معروف به «بَرزَویه» و «غلام نقطویه» از ادباء و محدّثین قرن چهارم هجری است. نحو را از فضل بن جناب و محمّد بن


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص102؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص163.
2- معجم البلدان، ج3، ص261.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص94.
4- معجم الادباء، ج5، ص153؛ تاریخ نیشابور، ص82.

ص: 493

عبّاس یزیدی فراگرفت، وی از عمر بن ایّوب سقطی روایت نموده، و ابوالحسن بن شاذان از او نقل حدیث می نماید. برزویه در سال 354ق وفات یافت. غلام در اصطلاح علمای رجال و درایه به معنی شاگرد تربیت شده است(1).

[به احتمال زیاد، او همان احمد بن یعقوب اصفهانی از مشایخ روایت حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان است].

احمد اصفهانی

ابوجعفر احمد بن یعقوب اصفهانی، از محدّثین شیعه اصفهان است. وی در نیمه اوّل قرن چهارم هجری می زیست. از احمد بن علی اصفهانی و ابوجعفر احمد بن علویّه اصفهانی روایت می کند. حسن بن احمد بن ابراهیم بن شاذان و احمد بن ابراهیم بن ابی رافع از او روایت می کنند.(2)

شیخ احمد کرمانی

شیخ احمد بن محمّد یوسف کرمانی اصفهانی، از فضلاء و علماء و خدمت گزاران به علم و روحانیّت در قرن چهاردهم هجری. وی متصدّی و بانی چاپ و انتشار چندین کتاب دینی ازجمله حاشیه آخوند ملاّمحمّدکاظم و شرح نهج البلاغه میرزا محمّدباقر نوّاب لاهیجی، در سال 1317ق بوده است.

احمد اصفهانی

احمد بن یونس بن خُشنام اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.


1- راهنمای دانشوران، ج1، ص54؛ معجم الادباء، ج5، ص152؛ الوافی بالوفیات، ج8، ص275؛ ریحانة الادب، ج1، ص246؛ روضات الجنّات، ج1، ص212؛ نوابع الرّواة، ص60؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص77؛ اعیان الشّیعه، ج6، ص715؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «احمد»، ص1386؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران،، ص86؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص707.
2- نوابغ الرّواة، ص60؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص230 و ج2، ص151؛ احقاق الحق، ج18، ص112.

ص: 494

در بغداد ساکن بوده، و از احمد بن یونس ضبّی روایت نموده است. عمر بن محمّد بن سری بن سهل از او نقل حدیث کرده است.(1)

احمد ضبّی

ابوالعبّاس احمد بن یونس ضبّی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. از اهالی کوفه بود، به اصفهان آمد، و در سال 268ق در این شهر وفات یافت.

از یعلی بن عبید، محمّد بن عبید، یعقوب زهری، ابوالجوّاب و محمّد بن عبدالصّمد بن جابر روایت نموده است.(2)

شیخ احمد اهتمام

شیخ احمد اهتمام رهنانی، عالم فاضل، ادیب محقّق در قریه رهنانِ ماربین اصفهان [که اکنون محلّه ای از محلاّت اصفهان است] متولّد شد، [و در اصفهان نزد جمعی از علماء بزرگوار، همچون آقاسیّدمحمّد نجف آبادی، سیّدعلی مجتهد نجف آبادی، حاج میرزا رضا کلباسی تحصیل نمود. در کنار آن، در مدارس جدید نیز تحصیل نمود. وی گاهی شعر نیز می سرود. تألیفاتی نیز داشت که از آن جمله است: 1. حاشیه بر اصول آیت اللّه نجفی 2. رساله در قاعده لاضرر 3. دوره فقه استدلالی در بیست و شش جلد 4. رساله در منجزات مریض 5. فلسفه احکام]. صاحب عنوان در ذی حجّة الحرام 1387ق وفات یافت، و در تکیه زرگرها واقع در تخت فولاد مدفون شد. این بیت از او است:

مژده ای دل که شب هجر سر آمد به وصال یار بی پرده به کف ساغر می مالامال(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص123؛ تاریخ بغداد، ج5، صص224 و 44.
2- میزان الاعتدال، ج3، ص94؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص228؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص128؛ خمینی شهر، صص155 _ 157.

ص: 495

سیّداحمد بحرانی

احمد بحرانی، از فضلاء و دانشمندان اصفهان در قرن یازدهم هجری و معاصر صاحب ریاض العلماء است.

صاحب ریاض می نویسد: مجموعه ای از کتاب های کهن در اصفهان دیده ام؛ ازجمله کتاب های سیّداحمد بحرانی، معاصر، که همگی به خطّ شیخ علیّ بن یونس بیاضی بود.(1)

دکتر احمد برجیان

دکتر احمد برجیان، از اساتید دانشکده پزشکی در حدود سال 1343ق متولّد شد، و پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و متوسّطه، به تحصیل در دانشکده پزشکی تهران پرداخت، و موفّق به اخذ دکترا گردید. وی پس از فعّالیت در بیمارستان های سینا در تهران و ثریّا در اصفهان، سرانجام به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان پرداخت.

دکتر احمد تفضّلی*

دکتر احمد تفضّلی، استاد دانشگاه و محقّق دانشمند در 16 آذر 1316ش در اصفهان متولّد شد، تحصیلات ابتدایی و متوسّطه خود را در تهران به پایان رسانید، و در رشته ادبیّات فارسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. ابتدا لیسانس و سپس دکترای خود را دریافت نمود. علاوه بر آن، در دانشگاه لندن و دانشگاه پاریس نیز تحصیل نمود، و به اخذ دکتری در رشته فرهنگ و زبان های باستانی نائل آمد. وی سپس در بنیاد فرهنگ ایران به کار تحقیقاتی پرداخت، و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. از سال 1370ش عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده، و سرانجام در 24 دی 1375ش وفات یافت. این کتاب ها از تألیفات ایشان است(2): 1. اسطوره زندگی زرتشت 2. یکی قطره باران 3. تاریخ ادبیّات ایران پیش از اسلام 4. زبان پهلوی: ادبیّات و دستور آن 5. واژه نامه مینوی خرد، 6. شهرهای ایران و هم چنین ترجمه آثاری همچون: 1. شناخت اساطیر ایران 2. مینوی خرد


1- ریاض العلماء، ج4، ص256؛ الکواکب المنتشره، ص26.
2- به نقل از یادداشت های محمّدرضا زادهوش.

ص: 496

3. نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان.

احمد جلّودی

احمد معروف به «جلّودی» از محدّثین اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف متقدّمین و از دانشمندان حدیث و کلام ذکر کرده است.(1)

احمد حامدی اصفهانی

احمد اصفهانی متخلّص به «حامدی» از فضلاء و ادبای اصفهان. وی رساله در معرفت تقویم را در چهار فصل و یک مقدّمه تألیف نموده، و ضمن مجموعه شماره 737 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

احمد حسینی

احمد حسینی، از خوشنویسان زمان حکومت شاه سلطان حسین صفوی بوده، خطّ ثلث را در کمال استادی می نوشته، از آثار او کتیبه ایوان امام زاده احمد اصفهان به تاریخ 1115ق است.(3)

میرزا احمد حکیم باشی

میرزا احمد حکیم باشی، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. ظاهرا در تهران ساکن بوده، و علاوه بر طب، از ریاضیّات و هیأت و نجوم مطلع بوده است. وی به همراه فرهاد میرزا معتمدالدّوله و میرزا علی محمّد محلّه نویی اصفهانی در سال 1276ق به مراغه رفته، و به بررسی بقایای رصدخانه مراغه پرداخته است.(4)


1- محاسن اصفهان، ص31.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص333.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص671؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص169؛ آثار ملّی اصفهان، ص 747؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص517.
4- احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، ص32.

ص: 497

سیّداحمد خاتون آبادی

سیّداحمد اصفهانی خاتون آبادی، فاضل جلیل و عالم نبیل در اصفهان نزد میرمحمّدباقر خاتون آبادی و میرمحمّدصالح خاتون آبادی تحصیل نمود، و در مشهد مقدّس ساکن گردید، و به تدریس مشغول شد. با وجود تبحّر در فقه، و رسوخ ملکه اجتهاد، در افتاء، احتیاط می کرد. وی در سال 1141ق در مشهد مقدّس وفات یافت. از آثار او جواب اعتراضات بر حقّ الیقین علاّمه مجلسی است که در پاسخ به اعتراضات عدّه ای در هند، آن را نوشته است.(1)

استاد احمد رائض*

استاد احمد رائض، استاد مینیاتور و تذهیب و از هنرمندان معاصر اصفهان، در سال 1347 قمری در اصفهان متولّد شد، و در این شهر نزد اساتید نقّاشی تحصیل کرد. وی سال ها در اداره باستان شناسی اصفهان و سپس سازمان میراث فرهنگی اصفهان به فعّالیت پرداخت. وی موضوع مینیاتورهای خود را از خمسه نظامی انتخاب می کرد. وی سرانجام در 20 مرداد 1372 هجری شمسی وفات کرد.(2)

احمد ریاحی چالشتری

احمد خان سالار مفخم ریاحی، در 1313ق متولّد شد، و مقدّمات را در چالشتر طی نمود، سپس به تهران رفت، و در کالج آمریکایی تحصیل کرد. وی عاقبت به چالشتر باز گشت، و به زراعت پرداخت. این بیت از او است:

نظر به جمع گرفتارهای بندت کن ببین پریش تر از گیسوی تو، حالت ماست(3)

ملاّاحمد سبزواری

ملاّاحمد سبزواری اصفهانی، از علماء و فضلای قرن سیزدهم هجری است، در اصفهان ساکن بوده، و نزد میرسیّدحسن


1- تتمیم امل الآمل، صص60 _ 61؛ نجوم السّماء، ص266؛ مرآت الکتب، ج1، ص34؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص229.
2- روزنامه سلام، مورّخ 21 مرداد 1372، ص15.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص24.

ص: 498

مدرّس اصفهانی تحصیل نموده است. شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی (شیخ الشّریعه) نزد سبزواری تلمّذ نموده، و از استاد خود مدح و ثنای بلیغ فرموده است.(1)

میرزا احمد خان سرتیپ

میرزا احمد خان سرتیپ، نویسنده و مترجم دوره قاجاریّه. وی به زبان انگلیسی آشنا بوده، و به امر ظلّ السّلطان چندین کتاب ترجمه کرده که نسخه های آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است: 1. ترجمه تاریخ آسیای وسطی تألیف، فرنسیس هنری اسکرین، سه فصل از جلد اوّل، و تمام جلد دوم 2. ترجمه مقدّمه لواحق تاریخ رشیدی تألیف میرزا محمّد حیدر بن رو غلات گورگان فرزند محمّدحسین میرزا، از زبان انگلیسی. مشارٌالیه در تکیه حاج فاتح الملک در تخت فولاد مدفون است.(2)

احمد شریف اصفهانی

احمد شریف اصفهانی از فضلاء قرن 13 هجری است. از آثارش کتابت جلد چهارم کتاب انوار البصائر تألیف حسن بن محمّد است که آن را در 12 ذی حجّه سال 1227 به خطّ نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 2420 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

سیّداحمد طباطبایی اصفهانی

سیّداحمد طباطبایی، عالم فاضل، فقیه کامل، در اصفهان ساکن بوده، و شیخ عبدالنّبی قزوینی او را چنین ستوده: «کان فاضلاً مکرما و عالما مبجلاً و فقیها معظّما» و نوشته که نزد اهل علم، مقبول بود، و آنان به فضل او اذعان داشتند. در اواخر عهد صفویّه می زیست، و


1- الکرام البرره، ج1، ص72؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص228.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص161؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص29.
3- فهرست دانشگاه، ج16، ص411.

ص: 499

سال فوت او معلوم نیست(1).

سیّداحمد طباطبایی

سیّداحمد طباطبایی، از اطبّاء اصفهان، مؤلّف کتاب نقرس و معالجات آن می باشد. مؤلّف آن را جهت ظلّ السّلطان تألیف نموده است. وی از پزشکان معروف اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان بوده است.(2)

احمد عاصی اصفهانی*

احمد شیران متخلّص به «عاصی» از شعرای معاصر است. در سال 1310 شمسی در اصفهان متولّد شد. وی کمی تحصیل کرد؛ امّا به علّت ناملایمات روزگار، از ادامه تحصیل بازماند، این بیت از او است:

گردد غزل سرا به سر کوی عشق دوست رندانه عاشقی که سحر قامتش خم است(3)

میرزا احمد عاصی اصفهانی

میرزا احمد نقّاش اصفهانی متخلّص به «عاصی»، شاعر و ادیب بوده، و در قرن سیزدهم هجری می زیسته [است]. کتابی منظوم در مصائب معصومین علیهم السلام دارد، و آن را مصائب الائمّه نامیده است.(4)

میرزا احمد خان فاتح الملک

حاج میرزا احمد خان فاتح الملک، از رجال دستگاه ظلّ السّلطان بوده است. در عهد مشروطیّت، به آزادی خواهان پیوست، و از اعضای انجمن ولایتی اصفهان شد. وی نماینده


1- تتمیم امل الآمل، ص60؛ نجوم السّماء، ص218؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص228؛ اعیان الشّیعه، ج8، ص334.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ص151.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، ص535.
4- فهرست نسخه های خطّی مدرسه آخوند همدان، ص45.

ص: 500

اصفهان در دور دوم مجلس شورای ملّی بود. او پس از فوت، در جنوب تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

احمد فنایی هفشجانی

میرزا احمد مهدوی متخلّص به «فنایی» از علماء طراز اوّل چهارمحال بود. در سال 1316 قمری در قریه هفشجان از قراء ناحیه لار متولّد شد. در مدارس قدیمه اصفهان تحصیلات خویش را انجام داد. پس از اتمام تحصیلات، و نیل به مقامات عالیه علم و فضل و کمال، به مولد خویش مراجعت کرد، و مشغول انجام امور شرعیّه آن حدود گشت. مردی خلیق و مهربان بود، و گاهی اشعاری می سرود؛ از آن جمله است:

نهال آدمی آن گه سعادت در ثمر آرد که در وی آشیان گیرد همای شاهباز دل(2)

احمد قاسمی

میرزا احمد خان قاسمی از فضلاء معاصر اصفهان است. در حدود سال 1320ق در اصفهان متولّد گردید، و مدّتی تحصیلات قدیمه، مخصوصا مقدّمات نمود، بعدا به مدارس جدید وارد شد، در دبیرستان دارالفنون تهران تحصیل نمود. آن گاه به خدمت اداره فرهنگ وارد [شد]، و در ضمن آن، دانشسرای عالی را به پایان رسانید. مدّت ها در شهرهای ایران به ریاست اداره فرهنگ و سایر مناصب مهم اشتغال داشت. وی از مریدان آقامیرزا عبّاس پاقلعه ای و پس از فوت ایشان، مرید میرزا زین العابدین نعمت اللّهی پاقلعه ای بوده است.

میرزا احمد قمشه ای

میرزا احمد خان قمشه ای، از شعرای قرن یازدهم هجری است. جوان قابلی بود؛ امّا به علّت تندخویی، پیوسته در آزار بود. گویا مدّتی متصدّی وزارت هرات بوده، سپس وزیر


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص160؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص251.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص369 _ 370.

ص: 501

مشهد مقدّس، و سرانجام، وزیر تنکابن شد. او مدّتی در عالی قاپی متحصّن شد، و در آن اوقات وفات یافت. از او است:

در حقیقت تندیِ خو پاسبان راحت است خار باشد بهتر از گل بر سر دیوار ما

نرمی ظاهر، نشان از خبث طینت می دهد گل به دامان می برد گلچین ز زخم خار ما(1)

شیخ احمد قمی نژاد*

شیخ احمد قمی نژاد، عالم فاضل و معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. وی با وجود فقر و مشکلات اقتصادی، به تحصیل علوم دینی پرداخت، و پس از طیّ دروس مقدّمات در درس علمای اعلام اصفهان سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج سیّدعبدالحسین طیّب، سیّدمرتضی اردکانی، شیخ محمود مفید و حاج آقا رحیم ارباب حاضر شد. مدّتی نیز در تهران نزد شیخ حسینعلی راشد و رفیعی قزوینی کسب فیض نمود. وی _ چنان چه خود می گفت _ ، بیست سال ملازم حاج آقا رحیم ارباب بوده است. او واعظی باسواد، با مطالعه و حق گو بود، و به جرم حق گویی و پرخاش به ظلم و ستم و فساد دستگاه پهلوی، تحت تعقیب و شکنجه قرار گرفت، و تا نزدیکی اعدام پیش رفت.

قمی نژاد، شاعری پرشور بود، و اشعاری با تخلّص «قاموس» سرود. گزیده مختصری از غزلیّات و قصاید او، پس از وفات، به خطّ استاد غلام رضا توکّلی به چاپ رسید. ایشان در 15 رمضان 1420ق (3 آذر 1378ش) وفات یافت، و در صحن امام زاده ابوالعبّاس خوراسکان مدفون گردید. این شعرها از او است:

از عشق روی جانان، هم مست و هم خمارم بر آن نگار زیبا، معشوق و هم نگارم

عالم چو بزم و محفل، من در میان شمعم گرچه ز رَخش دولت، افتاده ام سوارم

* * *


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص107 _ 108.

ص: 502

ای اولوا الالباب بر «قاموس» مهر آرید و لطف خوب گوییدش اگرچه او بدی ها کرده بود(1)

ملاّاحمد کرمانی

ملاّاحمد واعظ کرمانی قمیشه ای (شهرضایی) از فضلاء و اهل منبر و واعظ دانشمند و متّقی بوده، و سال ها در شهرضا به ارشاد و هدایت خلق می کوشیده، و پس از سال 1354 قمری، در آن جا وفات یافته است.

میرزا احمد قمشه ای

(میرزا احمد فرزند عالم ربانی ملا عبدالله قمشه ای، عالم فاضل، در ذی قعده 1259ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری در حوار پدر خود دفن گردید.)(2)

احمد «مجدی» اصفهانی

احمد شکری متخلّص به «مجدی» شاعر ادیب، در سال 1295 خورشیدی در اصفهان متولّد شد، تحصیلات ابتدایی خویش را در این شهر به پایان رسانید، از اعضاء انجمن ادبی کمال بود، و غزل را نیکو می سرود. از اشعار او است:

[گردید عمر من همه صرف غمِ نگار آیا نگار هیچ ز من یاد می کند

وصل نگار خواهم و آن سنگ دل نگر با من به روزگار چه بیداد می کند(3)]

شیخ احمد مدرّس زنجانی

آقا شیخ احمد مدرّس زنجانی، عالم فاضل متکلم ادیب. در ابهر زنجان متولّد شد، و در زنجان، قزوین و نجف اشرف به تحصیل پرداخت، سپس به کرمان رفت، و بیش از چهل سال به ارشاد مردم و تدریس و تحقیق مشغول شد. او در اواخر عمر به اصفهان منتقل شد،


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.
2- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص411 _ 412.

ص: 503

و در محلّه دروازه حسن آباد ساکن گردید. او صبح ها در مسجد شاه امامت می فرمود، و در مدرسه ناصریّه تدریس می کرد. وی در 9 ربیع الثّانی 1369ق در سنّ حدود نود سالگی وفات یافت، و در تخت فولاد مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی مدفون گردید. وی به عربی و فارسی شعر می سروده، و «خادم» یا «خادم صدری» تخلّص می نموده است. ایشان کتاب ها و رساله های مختلفی تألیف نموده است که از آن جمله است: 1. وجیزه در فرق بین سحر و معجزه 2. هدایة الانام در منظومه کلام که هر دو به طبع رسیده است. این شعر از او است:

شمس و قمر را رسید گاه تقابل پر شده صحن چمن ز نغمه بلبل

ای که دو چشمان توست فتنه بابل خیز نگارا بیار یک قدح از مل

بس کن از این ناز و غمز و غنج و تدلل(1)

احمد مردیها

احمد مردیها، از شعرای اصفهان است. پس از تحصیلات ابتدایی به دانشسرای پسران رفت، به تحصیل پرداخت. گاهی شعر می سرود.(2)

شیخ احمد سالک*

(شیخ احمد سالک فرزند عالم ربانی شیخ محمود سالک کاشانی، در سال 1325ش در اصفهان متولد شد. پس از اخذ دیپلم ریاضی به تحصیل دروس حوزوی نزد پدر خود و شیخ محمد رضا مقدس خواجویی و اساتید دیگر پرداخت. وی از دوران نوجوانی وارد مبارزه با رژیم طاغوت شد و سختی های فراوانی را به جان خرید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ادوار اول و سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم اصفهان شد و تا کنون نیز در حدمت نظام اسلامی ایران قرار دارد)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص434 _ 436؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص228 _ 229؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص116؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص304؛ الفهرست لمشاهیر و علماء زنجان، ص19.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص24.

ص: 504

دکتر احمد میرحسینی

دکتر احمد میرحسینی، طبیب حاذق، استاد دانشکده پزشکی در حدود سال 1332ق در کرمان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در کرمان و متوسّطه را در اصفهان طی نمود، و پس از آن در دانشکده پزشکی تهران تحصیل نمود، و پس از اتمام تحصیلات، در اصفهان با سمت جرّاح به فعّالیت پزشکی مشغول شد. پس از افتتاح آموزشگاه عالی بهداری در اصفهان به سمت دانشیار بافت شناسی و آمیب شناسی آلی آموزشگاه منصوب شد. پس از مدّتی به آمریکا رفت، و در دوره تخصّصی بیماری های «میزراه» شرکت نمود. سپس به اصفهان بازگشت، و در دانشکده پزشکی به تدریس پرداخت. وی مدّتی معادل دانشکده پزشکی، ریاست دبیرخانه دانشگاه و معاونت دانشگاه اصفهان بوده است. از تألیفات ایشان، کتاب بیماری های میزراه است. وی سرانجام در سال 1395ق وفات یافت، و در تکیه آقا سیّدمحمّدلطیف خواجویی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

احمد بیک نورکمال*

احمد بیک نورکمال اصفهانی، از کارگزاران و رجال اداری و سیاسی اوایل عهد صفویّه است. در هرات ساکن بوده، و از ملازمان درویش خان شاملو، لَله سام میرزا بوده است. او در سال 939ق وزارت دیوان اعلی در حکومت شاه تهماسب را برعهده گرفت. در سال 941 به جرم همدستی با حسین خان شاملو که قصد مسموم کردن شاه تهماسب را داشت، به همراه برادرانش در قلعه النجق محبوس شد، و ظاهرا در آن جا وفات نمود. وی عمارات مجلّل و زیبایی در اصفهان بنا کرده بود، و جمعی از معماران، نقّاشان و خطّاطان، ساختن و آراستن آن را انجام دادند که ازجمله آن ها ادهم یزدی است که کتیبه های این عمارت را نوشته است.(2)

1351

سیّداحمد هاتف اصفهانی

احمد حسینی اردوبادی اصفهانی متخلّص به «هاتف» حکیم شاعر و ادیب ماهر از شعرای نامدار و اطبّاء معروف اصفهان است.(3) پدرانش که از اطبّاء معروف زمان خود بوده اند از اردوباد آذربایجان به اصفهان


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص214 و اطّلاعات شخصی نویسنده.
2- تاریخ شاه اسماعیل و شاه تهماسب، ص119؛ احسن التّواریح، ص320؛ تکلمة الاخبار، ص80؛ احوال و آثار خوشنویسان، صص57 _ 58.
3- تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص684.

ص: 505

منتقل شدند، و او در این شهر متولّد گردید، و هم در این شهر و ظاهرا نجف اشرف تحصیل نمود، و در فنون ادب و حکمت و ریاضی و منطق، استاد مسلّم زمان خود بود، و از زمره شعرایی است که در انجمن ادبی مشتاق شرکت داشت، و در برگشت سبک ادبی، حقّی مسلم دارد.(1) وی در زبان عربی و فارسی، در نهایت استادی شعر می گفت، و ترجیح بند عرفانی او] با مطلع:

ای فدای تو هم دل و هم جان وی نثار رهت هم این و هم آن

از شاهکارهای شعر فارسی است، دیوانش مکرّر به طبع رسیده.(2) در اواخر عمر، در کاشان ساکن شد، و در بین شعرا با آذر بیگدلی و صباحی کاشانی مأنوس و محشور بود، و این سه شاعر، عمری را به خوشی در کنار هم گذرانیدند. یک سال هر سه در اصفهان خدمت آذر، و سالی در کاشان، منزل صباحی و سومین سال در قم در منزل هاتف بوده اند. سرانجام، آذر در سال 1195 در اصفهان، و صاحب عنوان در 1198 در قم، و صباحی در 1207 در کاشان وفات یافت.(3) هاتف را دختری است بیگم نام که رشحه تخلّص دارد، و پسری به نام سیّدمحمّد ملقّب به مجتهدالشّعراء و متخلّص به سحاب، شاعر ادیب. [مادّه تاریخ وفات هاتف را صباحی چنین سروده است:

به آیین وفا گفتا صباحی بهر تاریخش: «که یارب منزل هاتف بگلزار جنان بادا»

1198(4)]

سیّداحمد یزدی

آقاسید احمد یزدی، عالم عامل و عارف کامل، در سال 1228ق متولّد و در اصفهان ساکن بود، و در 2 جمادی الاوّل 1323ق وفات یافت، و در تکیه آقامحمّد بیدآبادی مدفون شد(5).

احمدرضا طلایی

احمدرضا غفورزاده ورنوسفادرانی متخلّص به «طلایی» فرزند عبّاس، شاعر و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص993 _ 994.
2- الذّریعه، ج9، ص1283.
3- ریحانة الادب، ج6، صص344 _ 345؛ اصفهان (کتاب جوانان)، ص244.
4- طرائق الحقائق، ج3، ص220 و نیز رجوع کنید به: تاریخ ادبیّات ایران، شفق، صص579 _ 580؛ مجمع الفصحاء، صص1175 _ 1184؛ نگارستان دارا، ج1، صص277 _ 278؛ تذکره انجمن خاقان، صص644 _ 661.
5- آیینه دانشوران، ج1، ص35؛ نقباء البشر، ج1، ص87؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص198؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص229؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص44؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص76.

ص: 506

نویسنده معاصر، در سال 1307 خورشیدی در محلّه زاغ آباد ورنوسفادران سده متولّد شد. تحصیلات ابتدایی خویش را در سِدِه [خمینی شهر کنونی] به پایان رساند، و سپس در کارخانه های اصفهان به کار مشغول شد(1)، و سرانجام به استخدام شهرداری اصفهان درآمد. وی از همان نوجوانی به سرودن شعر پرداخت، و در انجمن های ادبی، همچون کمال، صائب و حافظ شرکت کرد، و در منزل خود نیز انجمن ادبی و هنری سعدی را برپا داشت(2). اشعارش در بسیاری از مطبوعات اصفهان به چاپ می رسید.] طلایی سرانجام در جمعه 23 فروردین 1381 شمسی وفات نمود، و در قبرستان امام زاده سیّدمحمّد مدفون شد. از او تألیفاتی به جای ماند، از آن جمله است]: 1. زندگی و جشن های ایرانیان 2. گل های زاینده رود 3. تجارب طلایی 4. دیوان اشعار. این بیت از او است:

خواستم نقّاش را نقشی کشد از زندگی با قلم نقش حبابی بر سر دریا کشید]

ملاّاحمدعلی اصفهانی

ملاّاحمدعلی اصفهانی، عالم فاضل در اصفهان ساکن بود، و از شاگردان حاج سیّدمحمّد باقر حجّت الاسلام شفتی به شمار می رفت. مرحوم سیّد، او را در سال 1252ق جهت ارشاد مردم به رشت فرستاده، و سفارش نامه ای خطاب به مردم آن جا نسبت به رجوع مردم در مسائل شرعی به ملاّاحمد علی نوشته، و او را به عنوان «العلاّمة الفهّام و المجتهد العادل» ستوده است.(3)

دکتر احمدعلی فروغی*

دکتر احمدعلی فروغی ابری، از چهره های علمی و اجتماعی معاصر، پس از اخذ دیپلم و گذراندن دوره تربیت معلّم، به خدمت آموزش و پرورش اراک درآمد. سپس ادامه تحصیل داد، و به تدریس در دانشسرای عالی پرداخت. سرانجام پس از تحصیل در


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص324.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، ص491.
3- الکرام البرره، ج1، ص120؛ بیان المفاخر، ج2، صص264 _ 265.

ص: 507

دانشگاه کانزاس در ایالات متّحده آمریکا موفّق به اخذ دکترای برنامه ریزی آموزشی گردید. وی ابتدا در دانشگاه کرمان، و سپس در دانشگاه اصفهان تدریس نمود، و در سال 1366ش دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان را تأسیس نمود، و ریاست آن را برعهده گرفت. ایشان علاوه بر ریاست دانشگاه آزاد، عضو هیأت مدیره شبکه فنّاوری استان اصفهان، و چند سازمان دولتی و غیر دولتی دیگر است.(1)

احنف عِبادانی

ابوبحر (یا ابومحمّد) احنف بن ابوالاحنف حکیم بن عمران، از محدّثین قرن سوم هجری است. در عبادان ساکن بوده، و سرانجام به اصفهان رفته، و در آن جا وفات یافته است. وی از حماد بن سلمه، عبداللّه بن مبارک، جریر بن حازم و ابی ثعلبه عابد روایت می نماید. یونس بن حبیب از او نقل حدیث می کند.(2)] نام «عبادان» را در اوایل قرن چهاردهم هجری خورشیدی به «آبادان» تغییر دادند].

احنف سعدی

ابوبحر احنف بن قیس بن معاویه سعدی تمیمی وی فاتح تیمره و جَرم کاشان بوده است.(3)

اختیار افتخاری

خواجه اختیار افتخاری، از اعیان اصفهان در قرن نهم هجری.(4)

ادایی اصفهانی

ادایی، از شعرای اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده، نامش معلوم نیست. شعر بسیار


1- خورشید جی، ص435.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص225.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص224.
4- تاریخ دیار بکریه، ص332.

ص: 508

گفته، امّا قافیه غلط در اشعارش بسیار است. از او است:

کشیده ای ز میان تیغ آبدار به کینم مرا ز تیغ مترسان که من هلاک همینم(1)

ادریس کرجی

ابوشجاع ادریس بن عبّاس کرجی، از محدّثین قرن سوم هجری بوده [است]. به اصفهان آمد، و از محدّثین اصفهان حدیث شنید.

حافظ ابونُعیم اصفهانی و جعفر بن احمد بن فارس از او روایت می کنند. حافظ ابونعیم در باب او گوید: از حفظ، حدیث نقل می کرد. ادریس کرجی در محلّه خشینان اصفهان ساکن بوده است.(2)

ادریس اصفهانی

ادریس بن عبداللّه اصفهانی، در قرن دوم هجری می زیسته، و شیخ طوسی او را در عداد اصحاب حضرت صادق علیه السلام شمرده است.(3)

1362

اردشیر میرزا مسعود

اردشیر میرزا مسعود فرزند مسعود میرزا ظلّ السّلطان حاکم اصفهان، فرزند ناصرالدّین شاه قاجار، از فضلاء خاندان قاجار، مؤلّفِ 1. جغرافیای تاریخی _ سیاسی جهان، تاریخ تألیف، 15 صفر 1331ق، کتاب حاضر در 151 صفحه در اصفهان به چاپ رسیده است. 2. مخزن المراثی که در سال 1300ق در 46 صفحه در تهران به چاپ رسیده است.


1- تذکره تحفه سامی، صص239 _ 240؛ الذّریعه، ج9، ص63.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص224.
3- رجال، شیخ طوسی، ص154؛ جامع الرّواة، ص78؛ نقد الرجال، ج1، ص182؛ معجم رجال الحدیث، ج3، صص11 و 173؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص436؛ منهج المقال، ص50؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص181؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص252.

ص: 509

دکتر سیّدارسطو علاج

دکتر سیّدارسطو علاج فرزند میرزا رشید ناظم الاطبّاء بن سیّدمحمّدحسین بن حاجی سیّدمحمّد بن میرزا محمّداسماعیل بن میرمحمّدسعید بن میرمحمّدحسین بن میریحیی بن میرآقابیک طباطبایی اردستانی از اطبّاء حاذق اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در اصفهان می زیسته، و تولیّت موقوفات مدرسه کاسه گران اصفهان را برعهده داشته است. یکی از اجداد او میرمحمّدسعید، داماد حکیم الملک اردستانی، بانی مدرسه کاسه گران بوده است. دکتر علاج در سال 1271ق متولّد [شد]، و در سال 1309ق وفات یافت.(1)

دکتر ارسطو میرعلایی

دکتر ارسطو میرعلایی خورزوقی اصفهانی، از اطبّاء حاذق اصفهان و مؤلّف عظم طحال در کلینیک.

ازدیار فارسی

ابومحمّد ازدیار بن سلیمان بن داوود فارسی صوفی، از محدّثین قرن سوم هجری است، وی فقه را به مذهب اهل حجاز آموخته است. از خالد بن عبداللّه هروی روایت نموده است. در سال 367ق به اصفهان آمده، و حافظ ابونعیم اصفهانی از وی نقل حدیث نموده است.(2)

اژر زوره

اژر زوره اصفهانی، شاگرد بزرگمهر، حکیم معروف، مؤلّف: 1. شرح نامه دهگان خداپرست، که به انوشیروان نوشته، و او آن را به صاحب عنوان داد که مرتّب کند. 2. نامه زردشت که به زبان پهلوی بوده، و به نام «زوه» شهرت داشته، انوشیروان آن رابه صاحب


1- آتشکده اردستان، ج1، صص66 _ 67؛ آثار ملّی اصفهان، ص493.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص231.

ص: 510

عنوان داده که به فارسی برگرداند، و شرح نماید. در آن جا اژر زروه گوید: «از اصفهانم و از نژاد کیومرث و از ساسانیان و از اردشیر نیکوکار و شاگرد بزرگمهر». نسخه خطّی این آثار به شماره 253 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

اسباط مدینی

اسباط بن ابراهیم معدل مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. اصلاً از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و از احمد بن خشنام و ابراهیم بن معدان و ابن عاصم روایت نموده است. وی در سال 340ق وفات یافت.(2)

اسباط اصفهانی

اسباط بن عبداللّه، از محدّثین اصفهان است. از ابی داوود روایت نموده، و اسماعیل بن عبداللّه سمویّه از او نقل حدیث نموده است.(3)

اسحاق بیگ عذری بیگدلی

اسحاق بیگ بیگدلی شاملو متخلّص به «عذری» فرزند آقاخان، شاعر ادیب، برادر کوچک تر لطفعلی بیگ آذر است. در غزل سرایی، طبعی روان داشت، و اغلب در اصفهان ساکن بود تا این که در سال 1185ق وفات یافته، و در ایوان شمالی امام زاده درب امام اصفهان مدفون گردید. صباحی کاشانی مادّه تاریخ وفاتش را در این بیت آورده است:

از صباحی خواستم تاریخ سال رحلتش گفت: «بادا در بهشت جاودان اسحق بیگ»

از آثار و تألیفات او است: 1. دیوان اشعار 2. تذکره اسحاق بیگ که منتخبی از اشعار تذکره آتشکده است، و نسخه های آن در کتابخانه ملّی تبریز و کتابخانه دانشکده ادبیّات


1- فهرست دانشگاه، ج3، صص550 و 481.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص223.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص224.

ص: 511

اصفهان وجود دارد. این دو بیت از او است:

افسوس که شد باد خزان باز وزان شد فصل بهار و آمد ایّام خزان

آنان که بُدند روز و شب گِرد رَزان انگشت زنان شدند انگشت گزان(1)

اسحاق مکتب

ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن داوود مکتب، از محدّثین اصفهان است. از حمید بن مسعده روایت حدیث می کند، و ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم از وی نقل حدیث می نماید.(2)

اسحاق معدّل

ابوعثمان اسحاق بن ابراهیم بن زید بن سلمة بن الرّبیع بن جابر تمیمی، از محدّثین اصفهان است. در باب او گفته اند: «ثقةٌ مأمون». از جمعی از محدّثین عراق اخذ حدیث کرد، و ابوالحسن علیّ بن احمد فقیه از او نقل حدیث می کند. صاحب عنوان در سال340ق وفات یافته است.(3)

اسحاق عُقیلی

ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن صالح بن زیاد عُقیلی (به صیغه مجهول)، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. با احمد بن حنبل دوستی و برادری داشت. از عبدالرّحمان بن محمّد دمشقی و جمعی دیگر روایت حدیث می کند، و ابومسعود و احمد بن ابراهیم دورقی از وی روایت کرده اند. وی در طرطوس ساکن بوده، و در سال 240ق


1- تذکره اختر، ص145؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص623؛ الذّریعه، ج3، ص709؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، صص182 _ 183؛ مجمع الفصحاء، ج5، ص731؛ نشریّه دانشکده ادبیّات اصفهان، شماره دوم و سوم، سال دوم، ص128؛ رجال اصفهان، ص187؛ مزارات اصفهان، ص207.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص220.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص220.

ص: 512

وفات یافته است(1). [خاندان عُقیلی در قرن سوم و چهارم هجری در قریه «فابزان» اصفهان ساکن بوده اند. مورّخان معاصر اصفهان، این روستا را با «خوابجون» در حومه اصفهان تطبیق داده اند].

اسحاق مؤدّب

اسحاق بن ابراهیم بن قُرّان مؤدّب، از محدّثین اصفهان است. احمد بن اسحاق از او روایت می کند، و او از ابراهیم بن فَهد بصری و اسماعیل بن عمر بَجَلی نقل حدیث می نماید.(2)

اسحاق قاسانی

اسحاق بن ابراهیم بن قره قاسانی، از محدّثین اصفهان است که به مصر رفت، و در آن جا حدیث گفت. از عمرو بن علی و دیگران روایت حدیث می کند.(3)

اسحاق جمیلی

ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم بن محمّد بن جمیل، معروف به جمیلی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. از سالخوردگان بود، و بیش از یک قرن عمر کرد. از ابوکرنیب و احمد بن منیع ابوهاشم رفاعی و محدّثان کوفه روایت نمود. محمّد بن جعفر بن یوسف از او نقل حدیث نموده است. صاحب عنوان در سنّ 117 سالگی در سال 310ق وفات یافت.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص215.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص220.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص215؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص40.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص218 و 206؛ الانساب، ج4، ص225؛ سیر اعلام النّبلاء، ج16، ص535؛ تذکرة الحفّاظ، ج2، ص759.

ص: 513

اسحاق راشتینانی

ابوطاهر اسحاق بن ابی بکر احمد بن محمّد بن جعفر راشتینانی از محدّثین اصفهان است. در جرقویه «راشتینان» اصفهان سکونت داشته است. حافظ ابوموسی اصفهانی از او روایت می کند.(1)

اسحاق فلفلانی

ابویعقوب اسحاق بن اسماعیل بن سُکین فلفلانی، از محدّثین اصفهان است. از اسحاق بن سلیمان رازی روایت حدیث می کند، وی پس از سال 260 هجری وفات یافته است. [فلفلان قریه ای در حومه اصفهان به شمار می رفت، و اکنون محلّه ای در اصفهان، جنب محلّه طوقچی است که به فلفلچی شهرت دارد].(2)

اسحاق رملی

ابویعقوب اسحاق بن اسماعیل بن عبداللّه بن زکریّا مذحجی رملی، از محدّثین عامّه است. در سال 288 به اصفهان آمده، و خضاب سرخ به کار می برده، و در کوی قصارین نزول کرده، و خود، پیشه مسگری داشته، و از آدم بن ابی ایاس و محمّد بن رمح روایت حدیث می نموده است، و چون احادیث را از حفظ بیان می کرده، از این رو به خطا افتاده است.(3)

اسحاق جلکی

ابویعقوب اسحاق بن اسماعیل بن موسی بن مهران جلکی تاجر، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.


1- معجم البلدان، ج3، ص15؛ ج9، ص15؛ سیر اعلام النّبلاء، ج21، ص153؛ طبقات المحدّثین، ج1، صص127 _ 128.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص216؛ معجم البلدان، ج4، ص475؛ اللّباب، ج2، صص438 _ 439.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص217؛ الانساب، ج5، ص241، مقتبس الاثر، ج4، ص229.

ص: 514

از مشایخ موثّق حدیث به شمار می رفته، و از جمعی از راویان بصره و ابی الولید، سهل بن بکار، معاذ بن اسد، ابی الرّبیع، اسماعیل بن اویس و سعید بن منصور نقل حدیث نموده است. صاحب عنوان در سال 279ق وفات یافت.(1)

شیخ محمّداسحاق اصفهانی

شیخ محمّداسحاق بن محمّدجعفر اصفهانی، ادیب لغوی خطّاط در سال 1112 نسخه از نهج البلاغه را به خطّ نوشته است. در دو برگ نخست نسخه، این یادداشت مشهود است:

«چون جناب حمیده اخلاق عمدة فضلاء الآفاق شیخ ابواسحاق در علم لغات، مشهور و معروف دهر و در حسن خط، افضل از خوشنویسان این عصر بودند؛ لهذا... به مبلغ هشت تومان ابتیاع نمودم؛ سنه 1112». نسخه به شماره 610 در کتابخانه فیضیّه قم موجود است.(2)

اسحاق قطر بلی

اسحاق بن سعد قطر بلی، عامل اصفهان و معاصر با ابراهیم بن ممشاد است.(3)

اسحاق زعفرانی

اسحاق بن عبداللّه شیبانی زعفرانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. محمّد بن ابراهیم کتانی از او روایت نموده است(4).

اسحاق اصفهانی

اسحاق بن فیض بن محمّد بن سلیمان، از محدّثین اصفهان و مولی عقاب بن اسید بن العیص بوده است. از عدّه ای از محدّثین ازجمله عبدالمجید بن عبدالعزیز روایت کرده


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص217.
2- فهرست فیضیّه، استادی، ج1.
3- اعیان الشّیعه، ج11، ص61.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج11، صص217 _ 219.

ص: 515

است، و محمّد بن یحیی بن منده، اسحاق بن جمیل و محمّد بن جعفر اشعری از او روایت می کنند. وی پس از سال 250ق وفات یافت(1).

اسحاق اصفهانی

اسحاق بن محمّد اصفهانی از محدّثین اصفهان و مولی عبداللّه بن جعفر هاشمی یعنی عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر بوده، و از محمّد بن اسحاق صاغانی روایت می کرده است. سلیمان بن احمد از او روایت می کند.(2)

اسحاق اصفهانی

ابوالحسن اسحاق بن محمّد بن ابراهیم بن حکیم بن اسید، از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری است. حافظ ابونعیم اصفهانی درباره او گوید: «شیخ ثبت، صدوق عارف بالحدیث، ادیب، لایحدث الاّ من کتابه». احمد بن عبیداللّه بن محمود و محمّد بن جعفر و محمّد بن عبداللّه بن مرزبان از او روایت می کنند، و او از محمّد بن عاصم، حسن بن عثمان، ابوامیّه و جمعی دیگر از محدّثین شام و حجاز و عراق نقل حدیث می کند. وی در رمضان سال 312ق فوت شده است(3).

اسحاق زجّاج

اسحاق بن محمّد بن اسحاق زجّاج، از عابدان روزگار خود بود، و در قرن سوم هجری در اصفهان می زیست. از محمّد بن فرج و محدّثین هم طبقه او روایت حدیث نموده، و پدر حافظ ابونُعیم از او روایت می نماید.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص214.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص219.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص219.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص222.

ص: 516

اسحاق مدینی

ابویعقوب اسحاق بن محمّد بن علیّ بن سعید مدینی از محدّثین اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری. از موالی انصار بوده، و از حمید بن مسعده و عمرو بن علی روایت نموده، و کتاب العلل تألیف یحیی بن معین را از عبّاس دوری شنیده است. وی در روز آخر ماه رمضان 311ق درگذشته است.(1)

اسحاق

ابویعقوب اسحاق بن مهران (یا ابراهیم) بن عبدالرّحمان مولای قریش، از محدّثین اصفهان است. از ابن مهدی، یحیی قطان غندر و عبدالوهاب ثقفی روایت نموده، و ابومسعود، سمویه و پسرش یعقوب بن اسحاق از او نقل حدیث کرده اند.(2)

اسحاق خرجانی

اسحاق بن یوسف خرجانی دیلمانی، از محدّثین در قرن سوم هجری است. وی از حفص بن عمر عدنی روایت می کند، و فرزندش ابومحمّد عبداللّه از او نقل حدیث می نماید.(3)

[خرجان از دهات معروف قرون اوّلیه پس از اسلام بوده، و در حومه شهر اصفهان قرار داشته است، و دیلمان از محلّه های آن بوده است، و مردم آن روزگار، آن را خورجان می گفته اند].

نظام الدّین اسحاق مزهد اصفهانی

نظام الدّین اسحاق مزهد، واعظ اصفهانی در قرن هفتم و هشتم هجری است، تاج الدّین


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص218؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص371.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص215؛ میزان الاعتدال، ج1، ص32.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص216؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص299؛ الانساب، ج2، ص527؛ معجم البلدان، ج2، ص356.

ص: 517

عبداللّه مسمار بغدادی هنگامی که به اصفهان آمد، در باب امامت با صاحب عنوان وارد بحث شد. نظام الدّین چندین سؤال از او نمود. وی به عربی جواب آن ها را نوشت، و به نزدش فرستاد، و به مسافرت خود ادامه داد. هبة اللّه بن اصیل این سؤالات را به فارسی ترجمه کرده، و به نام مسمار العقیده نامیده است، و آن را به نام غیاث الدّین چنگیزی در اصفهان، در میانه سال 707ق نام گذاری نموده است. تاج الدّین عبداللّه را کتابی دیگر است به نام الکشکول فی ما جری علی آل الرّسول که در 735 تألیف شده، و به نام سیّدحیدر عاملی شهرت یافته است. نسخه مسمار در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی نگهداری می شود.(1)

1391

محمّداسحاق «شوکت» بخارایی

شاعر ادیب، پدرش صرّاف بوده، و خود او یک چند به این شغل مشغول بوده، رنجیده از بخارا به خراسان و سپس اصفهان آمده، در زاویه علیّ بن سهل مقیم شده، به عبادت و ریاضت و انزوا و قناعت گذرانیده، مدّت 34 سال به یک لباس قناعت کرده، در 1107ق فوت شده، و همان جا مدفون گردیده [است]. از او است:

دل عاشق وجود از هرچه یابد زان فنا گردد از آن آبی که گندم سبز گردد آسیا گردد(2)

اسد

سلطان اسد بن جنید، ظاهرا از عرفاء بوده، و قبرش در جنب مزار صاحب بن عبّاد است. حاجی یار بیک صبّاغ در سال 1044ق یک باب دکان بر آن وقف نموده، و وقف نامه در تالار اشرف موجود است.(3)


1- عامری نامه، ص261.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص643؛ تذکرة المعاصرین، صص162 _ 165؛ الذّریعه، ج9، ص550؛ رجال اصفهان، ص216؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص704.
3- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص351.

ص: 518

اسد اصفهانی

اسد بن حکیم اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری بوده، و از ابی عاصم، مقری و حسین بن حفص روایت می کند، و محمّد بن ابراهیم کنانی از او نقل حدیث می نماید.(1)

سیّداسداللّه اصفهانی

حاج سیّداسداللّه اصفهانی، از آزادی خواهان مشروطه خواه اصفهان بوده، و در دوره اوّل مجلس شورای ملّی به عنوان وکیل فارس، شرکت داشته است. در عهد استبداد صغیر و سرکوب مشروطه خواهان به دست محمّدعلی شاه مورد تعقیب قشون استبداد واقع شد، به عتبات عالیت گریخت، و از آن جا با کسب دستور از آخوند خراسانی به خلیج فارس بازگشت، و به مبارزه با استبداد پرداخت.(2)

اسداللّه اصفهانی

اسداللّه اصفهانی، از خطّاطان قرن سیزدهم هجری و کاتبان کلام اللّه مجید بوده، از آثار او قرآن مجید به خطّ نسخ زیبا است که کتابت آن در پنج شنبه 4 شوّال 1286 به پایان رسیده، و به شماره 5103 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)

اسداللّه مصفّی

اسداللّه مصفّی فرزند میرزا آقا خان محاسب الدّوله از فضلاء و دانشمندان اصفهان است. وی از بنیان گذاران فرهنگ جدید در اصفهان است. مدّتی رییس اداره فرهنگ اصفهان بود، و در سال 1380ق در تهران وفات یافت، و در مقبره ظهیرالدّوله مدفون گردید.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص231.
2- تاریخ جراید و مجلاّت، ج4، صص248 _ 249.
3- فهرست کتابخانه مجلس شورای ملّی، ج15، ص65.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص48.

ص: 519

سیّداسداللّه بهشتی

آقاسیّداسداللّه بن حاج سیّدمحمّدابراهیم حسینی بهشتی عالم فاضل صالح زاهد، امام جماعت مسجد کوچه سرتیپ، متوفّی در شب 18 ربیع الاوّل 1310ق مدفون در تکیه سادات بهشتی در شمال مصلاّی تخت فولاد(1). [مادّه تاریخ وفات او این بیت است:

بهر تاریخ او سرود خرد: «اسداللّه فاز بالرّضوان»

1310ق]

سیّداسداللّه بیدآبادی

حاج سیّداسداللّه بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، عالم فاضل، زاهد متّقی، ادیب محقّق و مجتهد مدقّق، در سال 1227ق در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر بزرگوار خود، و سپس در نجف اشرف، نزد آقاسیّدابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، آقا شیخ محمّدحسین نجفی صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ نوح جعفری نجفی به تحصیل پرداخته، و از آنان اجازه روایت و اجتهاد دریافت نموده است. ازمشایخ روایت ایشان ملاّاحمد تربتی خراسانی است.

ایشان از نوجوانی تا سال 1260ق در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته، و در این سال به ایران بازگشته، و به جای پدر به تدریس و مرجعیّت امور شرعی پرداخته [است]. وی اوقات خود را صرف تحقیق و تألیف و مطالعه کتب می نمود. ایشان خدمات اجتماعی ارزنده ای داشته، و آثار باقیه بسیار به جای نهاده که از آن جمله است: تأمین آب آشامیدنی نجف اشرف، بنای غسّال خانه در نجف اشرف، تعمیر مسجد سهله در کوفه، تعمیر مدرسه درکوشک و تکمیل بنای مسجد سیّد در اصفهان. از وقایع زمان ایشان، شورش اصفهان در سال های 1265 و 1266 در ابتدای سلطنت ناصرالدّین شاه است. پس از زدوخورد بسیار بین طرفین، و کشتار و خرابی بسیار در اصفهان، جمعی از علمای اصفهان، ازجمله حاج سیّداسداللّه بیدآبادی، ملاّحسن نوری و میرزا محمّد نوّاب لاهیجی برای وساطت نزد شاه، و پایان


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص719؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص135.

ص: 520

دادن به غائله، راهی تهران شدند که در منطقه مورچه خورت، قوای دولتی تحت اختیار حاکم اصفهان غلام حسین خان سپهدار و به فرماندهی کیکاووس میرزا قاجار بر سر مهاجرین تاخته، به ضرب و شتم آنان پرداخته، و آنان را به زنجیر کشیده، به اصفهان آوردند. پس از این قضایا حاج سیّداسداللّه به عتبات عالیت مهاجرت کرد، و حدود سه سال در نجف اشرف مقیم شد، و سپس به اصفهان آمد. عموم مؤلّفین که شرح حال وی را متذکّر شده اند، مقام زهد و عبادت و تقوای او را ستوده اند. میرزا محمّد تنکابنی در قصص العلماء می نویسد: «در ابکاء و خوف حضرت قهّار، مانندی برای او نیست». حاج سیّداسداللّه علاوه بر محاسن و مناقب علمی و اخلاقی، از حُسن خط نیز برخوردار بوده، و آثاری به یادگار گذاشته که از آن جمله است: خطوط کتیبه داخلی بقعه پدر بزرگوار خود در مسجد سیّدکه گچ بری شده است. قطعه ای از خطّ نستعلیق ایشان نیز در اختیار مرحوم مهدی بیانی بوده است. ایشان در سال 1290ق به قصد زیارت اعتاب مقدّسه، از اصفهان حرکت نموده، در مسیر راه، در شب یک شنبه سلخ جمادی الثّانیه این سال در منزل کرند از توابع کرمانشاه وفات یافت. جنازه به نجف اشرف منتقل، و در اتاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهّر حضرت علی علیه السلام از درب قبله، مقابل قبر حاج شیخ مرتضی انصاری مدفون گردید. مادّه تاریخ ایشان را سیّدجعفر حلّی در ضمن قصیده ای گوید:

«اسداللّه بمثوی اسداللّه توسّد»: 1290

کتب زیر از تألیفات او است، و نویسنده در کتاب بیان المفاخر، مفصّل به شرح موضوع و نسخه های آن پرداخته ام: 1. الاجازة الامامة لصلاة الجمعه 2. رساله در امامت 3. رساله در احکام وضعیّه 4. رساله در ارث زوجه 5. رساله در تجوید 6. رساله در تقدیر 7. رساله در تقلید 8. حاشیه بر سیوطی 9. رساله در حبوه 10. حواشی بر تحفة الابرار 11. حواشی بر نخبه حاجی کلباسی 12. کتابی در رجال 13. رساله ای در رخصت و عزیمت 14. رساله در سبب و مانع 15. رساله در شبهه محصوره و غیر محصوره 16. شرح زیارت عاشورا 17. شرح شرایع الاسلام 18. رساله عصیریّه 19. رساله عملیّه 20. کتاب الغیبة فی حکم الاغتیاب 21. کتاب الفقه الاستدلالی 22. مستخرجات الطّرائف 23. رساله در معرفة

ص: 521

التّکالیف 24. مناسک حج 25. مناقب الائمّه علیهم السلام 26. رساله در میراث.(1)

سیّداسداللّه قزوینی

حاج سیّداسداللّه قزوینی اصفهانی فرزند سیّدمحمّدباقر موسوی از احفاد سیّدعبداللّه مدفون در حوالی قزوین، عالم فاضل زاهد در حدود سال 1245ق در اصفهان متولّد، و برای تحصیل، عازم عتبات عالیات شد، و در خدمت میرزا محمّدحسن شیرازی،محمّد فشارکی و سیّداسماعیل صدر به تحصیل پرداخت. بارها به سفر حج رفت، و سرانجام به دستور استادش سیّداسماعیل صدر برای تبلیغ دین و نشر احکام به هند رفت، و در حیدرآباد، مشغول به انجام وظایف شرعی خود شد تا آن که در سال 1327ق وفات یافت، و در همان جا مدفون گردید. وی کتب خود را به دستور استاد اخلاقی خود ملاّفتحعلی عراقی به آب انداخته، و از بین برده است. آن چه باقی مانده، تقریرات فقهیّه او است.

فرزندش سیّدحسن نیز از علماء ازکیاء بوده، و در ذی قعده 1365ق در حیدرآباد وفات یافت، و جنب پدر مدفون گردید.(2)

شیخ اسداللّه فاضل بیدآبادی

حاج شیخ اسداللّه بیدآبادی معروف به «حاج فاضل» بن حاج ملاّمحمّدباقر بن ملاّمحمّدرضا، عالم فاضل زاهد، از


1- احوال و آثار خوشنویسان، صص9 _ 10؛ بیان المفاخر، ج2، صص244 _ 351؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص253 _ 254؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص148؛ زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص190؛ شرح حال رجال ایران، ج1، ص115؛ الکرام البرره، ج1، ص124؛ فواید الرّضویه، ج1، ص42؛ لباب الالقاب، ص71؛ ماضی النّجف، ج3، ص13؛ معارف الرّجال، ج1، ص94؛ مکارم الآثار، ج3، ص836؛ هدیة الاحباب، ص140؛ تاریخ اصفهان و ری، صص262 _ 279؛ آثار ملّی اصفهان، ص192؛ احسن الودیعه، ج1، ص78؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص305 _ 306؛ ریحانة الادب، ج2، ص26؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسداللّه»، ص2264؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص242؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص109؛ الکنی والالقاب، ج2، ص174؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص35؛ الذّریعه، ج13، ص307 و ج11، ص212 و ج16، ص75 و ج10، ص95 و ج22، ص320.
2- نقباء البشر، ج1، صص135 _ 136؛ میرزای شیرازی، صص108 _ 109؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص306؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص254 _ 255؛ اسرة المجدّد الشّیرازی، ص111.

ص: 522

شاگردان حاج میرزا بدیع درب امامی، آقا سیّدمحمّد باقر درچه ای، آقانجفی و دیگران بوده.(1) از مخصوصین حاج میرزا عبدالحسین مسجدشاهی بود، و پس از فوت ایشان به آخوند فشارکی پیوست، و در خدمت آن دو، به امور شرعی و رسیدگی به اختلافات مردم می پرداخت، و نیز در مدرسه میرزا مهدی در محلّه بیدآباد امامت می فرمود.(2) در چهارشنبه 21 ذی القعده سال 1363 وفات یافت، و در خارج از بقعه تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون گردید.(3)

سیّداسداللّه دادخواه

سیّداسداللّه دادخواه فرزند سیّدمحمّدجعفر حسینی بهشتی، عالم فاضل فقیه مجتهد، در اصفهان متولّد شد، و نزد جمعی از علماء ازجمله آقامیرزامحمّدهاشم چهارسوقی تحصیل کرد، و از آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی اجازه دریافت نمود. سال ها نماز جماعت را در مسجد سرجوی شاه اصفهان اقامه می نمود. در دوره سوم مجلس شورای ملّی به عنوان نماینده اصفهان در آن دوره شرکت نمود. وی محضر شرعی، جهت رفع خصومات و مرافعات و ثبت عقود داشت که پس از تأسیس دفاتر رسمیِ ثبت اسناد و طلاق و ازدواج، از آن کار کناره گرفت. مشارٌالیه در 20 شوّال 1363ق در سنّ قریب به هشتاد سالگی وفات یافت، و در تخت فولاد در بقعه تکیه زرگرها مدفون شد. سیّدعلی بدیع زاده متخلّص به هور، در رثای او شعری سروده که دو بیت آخر آن که شامل مادّه تاریخ وفات او است:

می جست خرد سال وفات اسداللّه آن حجّت والاگهر نیک دل آگاه

هورش یکی از جمع برون کرد و چنین گفت: «پیش اسداللّهِ علی رفت اسداللّه»(4)

شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای

شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای فرزند مشهدی جعفر، از اجله حکماء و مرتاضین در حدود سال


1- بیان المفاخر، ج2، ص232.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص153؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص109.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص198؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص255؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص128؛ نقباء البشر، ج1، ص133؛ تحفة الاحباب، صص20 _ 21.

ص: 523

1297ق در شهرضا متولّد [شد]، و در مولد خود نزد حاج میرزا نصراللّه حکیم قمشه ای به تحصیل پرداخت، و ادبیّات، فقه، کلام، منطق و حکمت را فراگرفت؛ سپس به اصفهان آمد، و در مدرسه صدر، به تدریس حکمت و ریاضیّات قدیم و جدید پرداخت.

انواع خطوط، خصوصا شکسته را خوب می نوشت، و زبان فرانسه را بدون استاد آموخته بود. استاد شیخ محمّدباقر الفت درباره وی گوید: «وی در علوّ طبع، حدّت ذهن، قوّه حافظه و جمیع فضایل، اخلاقش به درجه ای بود که چنین گوهری گران مایه، کم تر زیب عالم انسانیّت گشته است». سرانجام در 18 ذی قعده 1334ق در عنفوان جوانی در 36 سالگی وفات یافت، و در تکیه ملک در تخت فولاد، نزدیک قبر آخوند کاشی مدفون گردید. از تألیفات او کتاب علم الاشیاء است که جهت محصلّین مدارس جدید تألیف نموده، و به چاپ رسیده است. شعر نیز می سروده و «دیوانه» تخلّص می نموده، قسمتی از اشعارش در کتاب دانشنامه به طبع رسیده است. از اشعار او است:

خوش تر ز روزگار جنون روزگار نیست نیکوتر از دیار محبّت دیار نیست

عاقل اگر چه عاقبت از جوی بگذرد امّا مسلّم است که دیوانه وار نیست(1)

اسداللّه اصفهانی

اسداللّه بن حبیب اللّه اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری بوده، از آثارش، کتابت نسخه ای از شرح تجرید قوشچی که آن را در ربیع الثّانی سال 1072 به پایان رسانیده است. نسخه آن در کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است(2).


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص202؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص230 _ 231؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، ج1، صص406 _ 411؛ دانشنامه، صص1 _ 2 و 6؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص50؛ الذّریعه، ج9، ص335؛ نقباء البشر، ج1، ص132؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص256 _ 257؛ کارنامه همایی، صص56 _ 57؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص306 _ 307؛ جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، ص81؛ تاریخ شهرضا.
2- فهرست کتابخانه گوهرشاد، ص317.

ص: 524

سیّداسداللّه اصفهانی

سیّداسداللّه بن حسن اصفهانی حیدرآبادی معروف به «میرنوّاب»، از فضلاء و ادباء هندوستان در قرن 13 هجری، مؤلّفِ مختار الاخبار فی احوال الاخیار، در تاریخ سلاطین بهمنیّه هندوستان در سال 1296ق در دکن هندوستان چاپ سنگی شده است.(1)

سیّداسداللّه ثقة الواعظین

سیّداسداللّه ثقة الواعظین بن سیّدمحمّدحسن سلطان الواعظین کاشانی، معروف به سیّدحسن کاشی، واعظ کامل و ادیب شاعر، از محدّثین اهل منبر در اصفهان بود. در شب شنبه 26 ذی حجّة الحرام 1380ق وفات یافت، و در یکی از اتاق های تکیه میرزا ابوالمعالی در تخت فولاد مدفون شد. کتب و رسائلی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. آثار باقریّه 2. بغیة الامجاد فی لغات الاضداد 3. ترجمه و شرح حدیث کساء، مطبوع 4. درر ثمین 5. دیوان السّادات 6. سرورالعباد فی صدق المعاد 7. سلطان المقاتل 8. کرامة الائمّة فی معرفة الائمّه 9. لئالی الصّدف و خیرالتّحف 10. مجمع الاخوان 11. معاجز القرآن 12. المعراجیّه 13. منتخب اللّغه و غیره.(2)

اسداللّه اصفهانی*

اسداللّه اصفهانی معروف به «نایب اسداللّه» فرزند نایب حسین خان از هنرمندان اصفهان در اواخر دوره فاجاریّه است. در نواختن نی، استادی چیره دست و بی مانند بوده، و به الحان و گوشه های موسیقی ایرانی مسلّط بوده است. وی پس از وفات، در تخت فولاد، روبه روی بقعه فیض (واقع در خیابان فیض کنونی) به خاک سپرده شد. عبدالخالق اصفهانی و مهدی نوایی، از شاگردان برجسته نایب اسداللّه به شمار می روند.(3)


1- فهرست کتب چاپی فارسی، ج4، ص4634.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص476؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص61.
3- سرگذشت موسیقی ایران، ج1، صص290 _ 293؛ تاریخ تحوّل ضبط موسیقی در ایران، ص140؛ تاریخ موسیقی ایران، صص617 _ 619؛ چهره افروختگان خطّه زنده رود، صص118 _ 120.

ص: 525

سیّداسداللّه صدر هاشمی*

حاج سیّداسداللّه صدر هاشمی فرزند سیّدحسین حسینی حائری اصفهانی از علماء و مدرّسین بزرگ کربلا در عصر حاضر. در سال 1315ق در اصفهان متولّد شد. ابتدا نزد آقا سیّدابوالقاسم دهکردی و آقامحمّدباقر درچه ای تحصیل نمود؛ سپس به عتبات عالیات عزیمت کرد، و نزد آیات عظام و علمای اعلام، شیخ علی شاهرودی، سیّدمیرزا هادی خراسانی، سیّدحسین قمی، سیّدمحمّدحسن قزوینی، سیّد حسن اشکذری، شیخ عبدالهادی مازندرانی و سیّدمحمّدابراهیم قزوینی به تحصیل پرداخت، و به اجتهاد نائل آمد. وی در مدرسه هندی کربلا ساکن بوده، و سال ها به تدریس اشتغال داشت، و از مراجع تقلید به شمار می رفت. در سال 1339ش به دعوت مردم آبادان به آن جا رفت، و به ارشاد و راهنمایی مردم و حلّ مشکلات آنان پرداخت. در اواخر عمر به زادگاه خود بازگشت، و در 11 ذی قعده 1399ق وفات یافت، و در تکیه شهداء، واقع در تخت فولاد اصفهان جنب مزار شهید اصفهانی سیّدابوالحسن شمس آبادی مدفون گردید. کتب زیر از تألیفات ایشان است: 1. الاصول (یک دوره در علم اصول) 2. حاشیةٌ علی العروة 3. رساله عملیّه، مطبوع 4. الفقه 5. مناسک حج، مطبوع. ایشان اجازه اجتهاد از آقا سیّدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی و سیّدمیرزا اصطهباناتی داشته اند. مادّه تاریخ وفات ایشان این شعر است:

حجّت الاسلام ما چون ارجعی از حق شنید مرغ روحش با ملک از جان دل لبّیک گفت

سال فوتش را چنین گفتم که چون آمد ندا: «سیّداسداللّه صدر هاشمی لبّیک گفت»(1)

میرزا اسداللّه پاقلعه ای

میرزا اسداللّه پاقلعه ای فرزند میرزا زین العابدین خاتون آبادی از دانشمندان قرن چهاردهم هجری است. از علمای گوشه نشین و منزوی بوده، و در ریاضیّات، نجوم و هیأت، مهارت بسزایی داشته است. مادرش از نوادگان خطّاط مشهور، میرزا احمد نیریزی است.


1- مستدرک فهرس التّراث، ص147؛ میراث اسلامی ایران، ج10، صص135 _ 136؛ یادداشت های محقّق ارجمند آقای رحیم قاسمی دستگردی؛ مقتبس الاثر، ج4، ص245.

ص: 526

وی در سال 1360ق وفات یافت، و در اتاق غربی تکیه خاتون آبادی مدفون گردید.

شیخ محمّدرضا حسام الواعظین در مرثیّه و مادّه تاریخ وفاتش گوید:

آن که بد زنده روانش ز تولاّی علی وان که شد سرخوش و سرمست ز صهبای علی

حاج سیّداسداللّه که در مدّت عمر همچو عمّار بُد او واله و شیدای علی

بود هم عالم و هم زاهد و هم روشن دل دل او طور و منوّر ز تجلاّی علی

بهر تاریخ وفاتش ز وفا گفت حسام: «شد بهشتی اسداللّه ز اِعطای علی»(1)

سیّداسداللّه صدرالاسلام

آقاسیّداسداللّه صدرالاسلام میردامادی فرزند سیّدمحمّدصالح بن سیّداحمد بن محمّدحسین بن میرسیّداشرف بن میرمحمّدحفیظ بن میرمحمّداشرف علوی عاملی عالم فاضل متّقی، در سِدِه متولّد [شده]، و در اصفهان نزد حاج شیخ ابوالقاسم زفره ای، آخوند گزی و آقاسیّدمهدی درچه ای تحصیل نموده، و در مولد خود به نشر احکام و تبلیغ اوامر و نواحی و اقامه جماعت پرداخته است. مادر وی، دختر عالم جلیل، آقا سیّدمحمّد خلیل امام جمعه سده بوده است.(2)

محمّداسد قهپایی

محمّداسد بن حاجی صالح قهپایی، مالک نسخه ای از شرح مختصر الاصول تألیف قاضی عضد ایجی بوده است. نسخه به شماره 1069 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص198؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص257؛ سیری در تاریخ تخت فولاد ص112؛ نقباء البشر، ج1، ص132.
2- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، ص34.

ص: 527

موجود است.(1)

[ظاهرا صاحب عنوان، از فضلاء و ادبای قرن یازدهم هجری است.]

سیّداسداللّه بهشتی

سیّداسداللّه بن سیّدعبدالباقی حسینی بهشتی، عالم جلیل، متوفّی در سال 1288ق و مدفون در مقبره سادات بهشتی واقع در شمال مصلاّی تخت فولاد.(2)

میرزا اسداللّه رجالی

میرزا اسداللّه رجالی فرزند عبدالجواد بن ملاّمحمّد رجالی اصفهانی، خطّاط هنرمند، [در حدود سال 1282ق یا کمی قبل از آن در اصفهان متولّد شده، در جوانی نزد افسر و جلالی مشق خط کرد، و در خطّ نستعلیق و نسخ، مهارت بسیار کسب کرد(3)]. وی سال ها در مدارس جدید و خارج از آن به تعلیم خط می پرداخت. از آثارش خطوط کتیبه ایوان مقبره مسجد سیّد به سال 1318ق می باشد.(4) مشارٌالیه در 5 ذی حجّة الحرام 1372 به سنّ قریب نود سالگی وفات یافت(5)، [و در تکیه آقا سیّدمحمّدلطیف خواجویی در تخت فولاد مدفون شد].

سیّداسداللّه سبزواری

سیّداسداللّه بن سیّدعبدالکریم بن سیّدعبداللّه بن سیّدعلی حسینی سبزواری، عالم فاضل، در دولت آباد برخوار ساکن، و به تبلیغ و ارشاد مشغول بود. سرانجام در سال 1303ق در کاظمین وفات یافت، و مدفون شد. فرزندش سیّداسماعیل نیز از فضلا است که در سال 1332ق در کربلا وفات یافته، و مدفون شده است.(6)


1- فهرست مرعشی، ج3، ص253.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص135.
3- دیوان طرب، ص80.
4- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص770 _ 776.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص258 و بنگرید به: آثار ملّی اصفهان، ص653؛ بیان المفاخر، ج2، ص100؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص109.
6- نقباء البشر، ج1، ص139؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص259.

ص: 528

ملاّاسداللّه فرادنبه ای

ملاّاسداللّه فرادنبه ای بن ملاّعبداللّه، از علماء قرن 13 هجری و از اهالی قریه «فرادنبه» چهارمحال و بختیاری است. در اصفهان ساکن بوده، و امامت مسجد قطبیّه برعهده او بوده، پس از فوت، در بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد.(1)

سیّداسداللّه خلیفه سلطانی

سیّداسداللّه خلیفه سلطانی معروف به صدر، فرزند میرزا علی نوّاب بن میر سیّدعلاءالدّین حسین مرعشی (خلیفه سلطان) عالم فاضل فقیه محقّق، در اصفهان نزد پدر و دیگران تحصیل نمود، و به مقام صدارت در دستگاه صفویّه رسید. وی در سال 1114ق وفات یافت، و در قبرستان ستّی فاطمه اصفهان مدفون شد.(2)

سیّداسداللّه حسینی

سیّداسداللّه بن سیّدعلی رضا حسینی اصفهانی، عالم فاضل، حکیم متکلّم، در اصفهان ساکن بوده، و نزد جمعی از علماء و فضلاء، ازجمله محمّدخلیل بن محمّداشرف قائنی اصفهانی به تحصیل پرداخته است.

وی را تألیفاتی است از آن جمله: رساله در وجود (تقریرات استادش قائنی، درباره اشتراک وجود)، که نسخه خطّی آن در مجموعه شماره 3974 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.

هم چنین سیّداسداللّه، نسخه ای از کتاب نور البصر محلّ مسألة الجبر و القدر تألیف محمّدخلیل قائنی را در چاشت روز چهارشنبه 12 رجب 1134ق به خطّ شکسته نستعلیق، به پایان رسانیده است، و در مجموعه شماره 3974 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص108.
2- اعیان الشّیعه، ج11، ص109؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص259؛ مزارات اصفهان، ص247.
3- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2970.

ص: 529

ملاّاسداللّه گورتانی

ملاّاسداللّه بن ملاّعلی محمّد واعظ گورتانی، عالم فاضل، واعظ کامل از اهالی قریه «گورتان» از بلوک ماربین اصفهان بوده، و در سال 1323ق وفات یافته، و در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد. وی مؤلّف کتابی است به نام جواهر الایمان در اصول دین و اخلاق در پنج مجلّد(1).

اسداللّه خان نظام العلماء

حاج سیّداسداللّه خان نظام العلماء فرزند میرزا علی محمّد نظام الدّولة بن میرزا عبداللّه خان امین الدّولة بن میرزا محمّدحسین خان صدر اصفهانی از فضلاء خاندان صدر اصفهانی است در نجف اشرف ساکن بود، و در 1324ق در آن ارض اقدس وفات یافت، و در مدرسه صدر مدفون شد. تاریخ وفاتش را سیّدمحمّد نجف آبادی شاعر ادیب چنین گفته است:

اسد ثاو باعتاب حمی اسداللّه و خیر الاوصیاء

فباعتاب علی ارخوا: «فازو اللّه نظام العلماء»(2)

اسداللّه اشتری

اسداللّه اشتری فرزند آقا شیخ محمّدعلی اشتری، شاعر ادیب و نویسنده توانا، در سال 1326 قمری در اصفهان متولّد گردید. پس از تحصیل علم و ادب، در انجمن ادبی ادیب فرهمند شرکت کرد، و برای روزنامه های اصفهان، مقالاتی نوشت. در سال 1312 خورشیدی به تهران رفت، و در خدمت وزارت دارایی وارد شد، و در ادارات مختلف آن وزارت خانه به خدمت پرداخت.

در این مدّت، مقالاتی ادبی و اجتماعی و اخلاقی از ایشان در جراید مهمّ پایتخت انتشار


1- الذّریعه، ج5، ص264؛ دانشمندان وبزرگان اصفهان، ج2، ص756 و ج1، ص259.
2- ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص482؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص391.

ص: 530

می یافت. سبک نگارش ایشان، بسیار متین و دلچسب بود. بالاخره به اصفهان منتقل، و در اداره دارایی اصفهان مشغول شد. وی کتب چندی ترجمه و تألیف نموده که از آن جمله است: 1. تاریخ عشق 2. طوفان روح 3. نامه های اسیران جنگ.

وی در یک شنبه 19 رمضان سال 1397ق وفات یافت، و در تکیه آباده ای در تخت فولاد مدفون شد. از اشعار او است:

یک بار نام عشق، مرا بر زبان گذشت دیگر زبان نماند که گویم زبان بسوخت...

از بعد مرگ، لاله صفت سوزدم کفن جایی که عشق زنده مرا استخوان بسوخت(1)

شیخ اسداللّه جوادی*

حاج شیخ اسداللّه جوادی فرزند میرزا غلام حسین بن حاج محمّدجواد بن آخوند علی محمّد بن ملاّ علی محمّد گورتانی اصفهانی دانشمند فاضل و عالم کامل معاصر. وی در سال 1305ق در محلّه گورتان اصفهان متولّد شد. در دوازده سالگی پدر خود را از دست داد. از هفده سالگی به تحصیل در حوزه علمیّه اصفهان پرداخت تا این که پس از طی نمودن دروس خارج، به درجه اجتهاد نائل آمد. اساتید او عبارت اند از: ملاّهاشم جنّتی، شیخ حیدرعلی صلواتی، شیخ محمّدجواد اصولی، شیخ علی مشکاة، حاج شیخ عبّاسعلی ادیب، شیخ محمّدحسین شریعت هرندی، شیخ احمد فیّاض، سیّدعلی اصغر برزانی، حیدرعلی خان برومند، حاج آقا صدر کوپایی، حاج آقا سیّدابوالحسن شمس آبادی، حاج آقا رحیم ارباب، میرزا علی آقا شیرازی، حاج شیخ حسن صافی اصفهانی، حاج میرسیّدعلی بهبهانی، سیّدمحمّدرضا خراسانی. ایشان هم چنین یک سال در درس خارج علمای قم، خصوصا آیت اللّه العظمی گلپایگانی حضور یافت، و سپس به اصفهان مراجعت نمود، و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع گورتان و تبلیغ و ارشاد مردم و حلّ مشکلات شرعی آنان پرداخت. ازجمله فعّالیت های او تدریس در دانشگاه صنعتی اصفهان بوده است. از اقدامات خیریّه او، احداث مدرسه ای در فسا، احداث چندین مسجد، و سرپرستی امور دینی مرکز خیریّه ابابصیر است. او سفرهای تبلیغی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص37؛ سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص49.

ص: 531

بسیاری به مناطق مختلف کشور داشته اند. یکی از فرزندان او در جبهه های نبرد به شهادت رسیده است.(1)

میرزا اسداللّه خان وزیر

میرزا اسداللّه خان وزیر فرزند میرزا فتح اللّه خان بن محمّدعلیّ بن رضا قلی بن محب علیّ بن فتحعلی خان اعتمادالدّوله، از مستوفیان و کارگزاران عهد ناصری است. نسب او به فتحعلی خان اعتمادالدّوله، وزیر شاه سلطان حسین صفوی می رسد. میرزا اسداللّه خان در حدود سال 1263ق در اصفهان متولّد [شد]، و در این شهر به تحصیل پرداخت، و به مستوفی گری و وزارت ظلّ السّلطان حاکم اصفهان نائل شد. وی از مردان باکفایت و امین در شغل خود، و حاذق و ماهر بوده، و به حسن خلق و سیرت پسندیده شهرت داشت. در سال 1336ق وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

اسداللّه ایروانی جرقویه ای

اسداللّه ایروانی فرزند غلام حسین محمّدآبادی جرقویه ای، شاعر و نویسنده معاصر. وی دارای دیوان اشعار است که به چاپ نرسیده است. نمونه اشعارش:

دوش که خورشید از این زبرجد الوان رخ پس کهسار بر نهفت ز کیهان

ظلمت شب روشنی نهفت به پهلو همچو بتی در کنار زنگی قطران

هر دو بصر تار شد از آن شب تاریک دل به بدن شد به آه و غصّه و افغان(3)

اسداللّه باطنی

اسداللّه باطنی، فرزند قاسم متخلّص به «باطنی» شاعر ادیب در سال 1284 خورشیدی در اصفهان متولّد گردید. به شغل لباس فروشی، روزگار می گذراند، و کم شعر می گوید؛ از آن


1- نقل از یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- تاریخ نایین، ج4، ص35؛ شرح حال رجال ایران، ج6، ص36؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص212؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1017.
3- گرکویه، ص388.

ص: 532

جمله است:

بشنو این نکته اگر گوش دلت سوی من است که جهان جمله غم و محنت و رنج و محن است

از جهان هیچ مسرّت مطلب زآن که جهان بهر مردان خدا یکسره بیت الحزَن است

اسداللّه معظّمی

اسداللّه معظّمی فرزند محمّدخان معظم السّلطان گلپایگانی (مدفون در تکیه مادر شاه زاده، در تخت فولاد اصفهان) تولّدش در سال 1274ش، و در دوره بیستم مجلس شورای ملّی نماینده اصفهان بوده است.

شیخ اسداللّه فهامی

شیخ اسداللّه فهامی [بن آقامحمّد دردشتی]، از وعّاظ اصفهان و از مخصوصین آخوند ملاّمحمّدحسین فشارکی بود. سال ها مراسم احیای شب های رمضان و جمعه را در تکیه آقا حسین خوانساری برگزار می نمود، و بسیاری از مؤمنین، در این مراسم حضور می یافتند. [وفاتش در جمادی الاوّل 1372ق روی داد]. پس از فوت، مابین قبر آقاجمال خوانساری و آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد.(1)

اسداللّه ایزدگشسب

اسداللّه ایزدگشسب، معروف به درویش ناصرعلی و متخلّص به «شمس»، فرزند محمود بن اسداللّه بن عبداللّه گلپایگانی اصفهانی، عالم فاضل و حکیم جامع، ادیب مدقّق و عارف فرزانه، از مشایخ سلسله گنابادی.

در حدود سال 1303ق در گلپایگان متولّد شده، و در اصفهان و تهران و خراسان و


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص111؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص219.

ص: 533

نجف تحصیل علوم فقه و اصول و حکمت نموده، در بیدخت گناباد، خدمت حاج ملاّمحمّد سلطان علی شاه رسیده، و دست ارادت به او داده، و در فقر و تصوّف، ریاضت ها کشیده [است]. از سال 1350، اجازه دستگیری فقرا را یافت. وی عاقبت به استخدام اداره فرهنگ درآمد، و هفت سال مدیر مدرسه حکمت بود. مدّتی نیز در دبیرستان گلبهار تدریس می نمود، و نگارنده، افتخار شاگردی او را داشت.

ایشان از سال 1305ش مجلّه عنقا را منتشر ساخت، و سرانجام در 5 جمادی الاوّل 1366ق وفات یافت، و در تخت فولاد مدفون گردید، و جهت او تکیه ای مخصوص بنا شد. وی را تألیفات بسیاری است که از آن جمله است:

1. اسرار العشق در تفسیر سوره یوسف، مطبوع 2. بدایع الآثار 3. بساط العشق و المحبّة 4. تحفة السّفر 5. ترجمه کتاب خطّ و خطّاطان به عربی 6. جنّة النّفوس در احکام روزه 7. حیاة الانسان و تسبیح اعیان 8. جذبات الهیّه (منتخب دیوان شمس تبریزی، مطبوع) 9. دیوان اشعار 10. دیوان النّبویه در اسرار سلوکیّه 11. ردّ بر دکتر فندر آلمانی 12. رشحات الاسرار 13. سعادات النّجفیه در شرح دعاء عدلیّه 14. شرح صلاة محی الدّین عربی 15. شمس التّواریخ، مطبوع 16. طرائف الحکم در حکمت الهی 17. قبسات الانوار 18. گلزار اسرار 19. لوامع الانوار 20. مختصر معراج السّعاده نراقی 21. مصابیح الاصول 22. مظاهر الانوار 23. معرفة الرّوح، مطبوع 24. نامه سخنوران در تذکره شعراء، مطبوع 25. نور الابصار در احوالات نورعلی شاه اصفهانی 26. هدایة الامم در نبوّت خاصّه و غیره.

از اشعار او است:

ز میخانه یکی دیوانه برخاست از آن دیوانه صد فرزانه برخاست

دل از لعل لبش یک نکته بشنید از آن نکته هزار افسانه برخاست

پریشان روزگاری های عاشق همه زان نظره جانانه برخاست

چو شمس آن دلبر جانانه را دید هزارش نعره مستانه برخاست(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص71 _ 72؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص279 _ 282، شمس التّواریخ، صص84 _ 86 و 91 _ 92؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص259 _ 261؛ نابغه علم و عرفان، صص413 _ 414؛ تذکرة العارفین فسایی، ص84؛ مقالات الحنفا، ص141؛ نقباء البشر، ج1، ص147؛ سخنوران نامی معاصر، ج2، صص2005 _ 2009؛ تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج4، صص52 _ 54؛ زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص320 _ 321؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، صص539 _ 540.

ص: 534

شیخ اسدالله الهی

(شیه اسدالله الهی حسین آبادی عالم وارسته. در سال 1308ش متولد شد. در اصفهان از درس اساتیدی چون شیخ عباسعلی ادیب، شریعت هرندی و سید ابوالحسن شمس آبادی و در قم به مدت پانزده سال از محصر آیه الله العظمی مرعشی نجفی استفاده نمود و سپس در طالخونچه ساکن گردید و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت. وی عالمی فروتن و پارسا و اهل تهجد بود و از خصایص اخلاقی ممتازی برخوردار بود. او در شهریور 1379 ش وفات یافت و در طالخونچه مدفون شد. کتاب متاع السفینه از او چاپ شده است)

شیخ اسداللّه اسماعیلیان*

حاج شیخ اسداللّه اسماعیلیان دهاقانی، فرزند نعمت اللّه، عالم فاضل ادیب شاعر، در حدود سال 1354ق در دهاقان متولّد شد. مدّتی در قم به تحصیل مشغول بود، و سرانجام به نجف اشرف عزیمت نمود، و نزد علمای آن دیار به تحصیل پرداخت. سپس به قم بازگشت، و به خدمت به اسلام و مسلمین مشغول شد. ایشان با تأسیس انتشارات اسماعیلیان و نشر کتب مفید مذهبی، به نشر فرهنگ اسلامی اهتمام ورزید. ایشان در 8 آبان 1375 بر اثر ابتلاء به سرطان وفات نمود، و در گورستان بهشت معصومه _ سلام اللّه علیها _ در قم مدفون شد. این آثار از او است: 1. ابوذر غفاری 2. تحقیق درباره کتاب فروق اللّغة تألیف سیّدنورالدّین جزائری(1).


1- سیمای دهاقان، صص294 _ 295؛ الذّریعه، ج15، ص285؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص479؛ تربت پاکان قم، ج1، ص400.

ص: 535

اسداللّه ملاّباشی

میرزا اسداللّه فرزند میرزا نصیر ملاّباشی، فاضل محترم، داماد مرحوم آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی و زوجه اش فاطمه بیگم نام داشته است.(1)

اسداللّه رشتیان*

حاج سیّداسداللّه رشتیان فرزند سیّدهاشم، هنرمند و نقّاش معاصر است. وی در 30 شوّال 1392ق وفات یافت، و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد. بر روی سنگ مزارش از او به عنوان «نقّاش مخصوص صحن مطهّر حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام و آثار باستانی ایران» یاد شده است.

سیّداسداللّه روضاتی

سیّداسداللّه روضاتی فرزند میرزا هدایت اللّه چهارسوقی در سال 1318ق در اصفهان متولّد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدّماتی از محضر بزرگانی چون سیّدابوالقاسم دهکردی، سیّدمحمّد نجف آبادی و میرمحمّدصادق خاتون آبادی بهره برد، و چندسالی نیز در قم نزد آیت اللّه حائری یزدی تحصیل کرد و سپس در اصفهان به اقامه جماعت و خدمات اجتماعی پرداخت، او در سال 1410 ق وفات یافت و در باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(2)

اسداللّه باغبادرانی

اسداللّه باغبادرانی، از روزنامه نگاران و نویسندگان معاصر است. وی در سال 1341ق روزنامه نهضت اسلام را منتشر نمود. او در اواخر عمر، در اداره آمار اصفهان خدمت می کرد، و سرانجام در حدود سال 1368ق در اصفهان وفات نمود، و در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- احسن الودیعه، ج1، ص158؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص280.
2- یادداشت آقای رحیم قاسمی.
3- تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج4، صص321 _ 322؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص225.

ص: 536

دکتر اسداللّه بیژن

دکتر اسداللّه بیژن، استاد دانشگاه تهران و از اساتید علوم تربیتی و روان شناسی می باشد. تحصیلات مقدّماتی خویش را در اصفهان، مولد خویش به پایان رسانیده، و تحصیلات عالیه خویش را در ممالک اروپا و آمریکا خوانده، کتب چندی تألیف نموده است؛ از آن جمله است: 1. تاریخ جندی شاپور: چشم انداز تربیت در ایران پیش از اسلام که در سال 1315ش به چاپ رسیده است 2. سیر تمدّن و تربیت در ایران باستان 3. طبّ و حفظ الصّحه.

میراسداللّه تبریزی*

میراسداللّه تبریزی عبّاس آبادی، شاعر ادیب، از تبریزی های ساکن محلّه عبّاس آباد اصفهان و جوان قابل و بااستعدادی بوده، چنان که مصاحبِ نصیرای همدانی شده [است]. سرانجام به هند رفت، و در آن جا فوت شد. از او است:

طُرفه حالیست که آن آتش سوزنده من دورتر می رود و بیشترم می سوزد(1)

[این بیت رابه خلیفه اسداللّه مرعشی متخلّص به ملولی نیز نسبت داده اند].

1435

میراسدالله تبریزی*

میر اسدالله تبریزی عبّاس آبادی، شاعر ادیب، از تبریزی های ساکن محلّه عبّاس آباد اصفهان و جوان قابل و با استعدادی بوده ، چنان که مصاحبِ نصیرای همدانی شده [است]. سرانجام به هند رفت، و در آن جا فوت شد. از او است:

طُرفه حالیست که آن آتش سوزنده من دورتر می رود و بیشترم می سوزد(2)

شیخ اسداللّه دستجردی

شیخ اسداللّه دستجردی، عالم فاضل، از بزرگان قریه دستگرد خیار در حومه اصفهان است. در اصفهان به تحصیل پرداخت، و در 12 ربیع الاوّل سال 1367 وفات یافت، و در صحن تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

[این بیت را به خلیفه اسدالله مرعشی متخلّص به ملولی نیز نسبت داده اند].

میرزا اسداللّه زاهدی

میرزا اسداللّه زاهدی، طبیب حاذق مجرّب، از پزشکان اوایل قرن چهاردهم هجری


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص440؛ کاروان هند، ج1، ص44؛ دانشمندان آذربایجان، ص40.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص440؛ کاروان هند، ج1، ص44؛ دانشمندان آذربایجان، ص40.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص936؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص134؛ مزارات اصفهان، ص214.

ص: 537

او از سلسله مشایخ بیدآباد است که نسب آنان به شیخ زاهد گیلانی منتهی می شود. در فنون طبّ قدیم استاد بوده، و پس از وفات، در تکیه آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

میرزا اسداللّه شریعتی*

میرزا اسداللّه شریعتی کمال آبادی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. وی در ناحیه جرقویه به تبلیغ امور دینی مشغول بوده، و پس از وفات، در مسجد جامع روستای کمال آباد جرقویه اصفهان مدفون شده است.(2)

شیخ اسدالله اصفهانی

شیخ اسداللّه صفر نوراللّهی نجف آبادی، معروف به شیخ اسداللّه اصفهانی عالم فاضل محقّق، در سال 1340ق (یا 1337ق) در نجف آباد متولّد شد، و در مولد خود نزد شیخ احمد حججی، شیخ ابراهیم ریاضی و سیّدجعفر طباطبایی به تحصیل پرداخت. سپس در اصفهان از درس شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج آقا رحیم ارباب و میرزا علی آقا شیرازی بهره گرفت. پس از آن راهی قم شد، و در درس آیات عظام، بروجردی، امام خمینی، محقّق داماد، حجّت و خوانساری و دیگران شرکت کرد؛ سپس به نجف اشرف عزیمت نمود، و از درس آیت اللّه العظمی خویی بهره گرفت؛ امّا پس از مدّتی به علّت پاره ای از مشکلات به قم بازگشت، و به تدریس پرداخت. وی یکی از مدرسین مشهور حوزه علیمه قم بود و مدّتی نیز در تهران ساکن بود. او در اواخر عمر، به زادگاه خود بازگشت، و به تدریس و ارشاد و اقامه جماعت پرداخت. سرانجام در سال 1423ق وفات یافت، و در جنّت الشّهدای نجف آباد مدفون شد.(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص195؛ بیان المفاخر، ج2، ص234.
2- گرکویه، ص323.
3- آیینه اهل قلم، صص64 _ 65؛ سیمای دانشوران، صص113 _ 115؛ حکایت پارسایی، صص44 _ 46؛ گنجینه دانشمندان، ج8، ص88.

ص: 538

میرزا اسد «عریان»*

میرزا اسد متخلّص به «عریان» شاعر ادیب، مقبول دل ها و دلنشین خاطره ها بوده، در شعر تتبّع بسیار نموده است. مدّتی در هند بوده، و از صحبت فضلاء و شعراء برخوردار شده، سپس مجاور نجف اشرف شده، عاقبت به اصفهان بازگشته، و وفاتش پس از سال 1083ق واقع شده است.

نه هر حرفی که بر گوش آیا از لب دلنشین افتد که از صد قطره نیسان یکی دُرّ ثمین افتد(1)

قاضی اسداللّه قهپایی کاشانی

قاضی اسداللّه قهپایه ای، عارف سالک و ادیب شاعر، در قهپایه متولّد شد، و در اصفهان تحصیل کرد؛ سپس به تصوّف روی آورد، و به شیخ مؤمن مشهدی و شیخ کمال سبزواری دست ارادت داد، و عاقبت الامر در کاشان ساکن شد، و سالیان دراز به عبادت و ریاضت پرداخت، و مریدان بسیار گرد او جمع شدند.(2) وی در سال 1048ق وفات یافت(3)، و در مقبره شاه شمس در بیدگل کاشان مدفون شد(4). دیوان اشعار او حدود 3500 بیت دارد که در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی نگهداری می شود.(5) از اشعار او است:

ای آن که تویی محرم راز همه کس شرمنده راز تو نیاز همه کس

چون دشمن و دوست مظهر ذات تواَند از بهر تو می کشم ناز همه کس

اسداللّه مطربی جرقویی*

اسداللّه مطربی پیکانی، از موسیقی دانان اواخر دوره قاجاریّه است. وی در قریه پیکانِ جرقویه اصفهان ساکن، و در نواختن تار و سنتور، استاد بوده است. او به دستگاه های


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص190.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص300؛ الذّریعه، ج9، ص71.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص252.
4- فهرست میکروفیلم های کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج2، ص157.
5- فهرست مرعشی، ج15، ص220.

ص: 539

موسیقی ایرانی آشنا بوده، و سفری به ترکمنستان رفته، و در عشق آباد به اجرای برنامه پرداخته است.(1)

سیداسداللّه مرعشی

خلیفه سیّداسداللّه مرعشی اصفهانی متخلّص به «ملولی» عالم فاضل ادیب شاعر. از افاضل سادات عالی قدر مرعشی در اصفهان بوده، و تولیّت آستان قدس رضوی را برعهده داشته، و سرانجام در سال 969ق وفات یافته است. صاحب اعیان الشّیعه مقبره او را در قبرستان ستّی فاطمه می نویسد. کتب زیر از تألیفات او است: 1. حواشی بر شرح تجرید 2. حواشی بر شرح چغمینی 3. حواشی بر شرایع 4. حواشی بر قواعد علاّمه 5. حواشی بر کافی 6. دیوان اشعار. این بیت از او است:

طُرفه حالیست که آن آتش سوزان ز برم دورتر آن چه رود، بیشترم می سوزد(2)

اسداللّه منجّم اصفهانی

اسداللّه منجّم اصفهانی، از فضلاء و ریاضی دانان قرن سیزدهم هجری می باشد. در هندوستان ساکن بوده، و تاریخ فرس قدیم و تاریخ یزدگردی با ذکر چند فتوی در این باره را در سال 1244ق تألیف نموده است. میکروفیلم این نسخه، ضمن مجموعه شماره 999 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود، و اصل آن در کتابخانه بادلیان محفوظ است.(3)

اسداللّه خان وثیق

اسداللّه خان وثیق الدّوله انصاری اصفهانی، از نویسندگان و ادبای معاصر. از آثار او


1- گرکویه، صص329 _ 330.
2- اعیان الشّیعه، ج11، ص104؛ الذّریعه، ج9، ص101؛ آتشکده آذر، بخش سوم از نیمه نخست، صص1008 _ 1009؛ تذکره هفت اقلیم، ج2، ص405؛ مزارات اصفهان، صص246 _ 247؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص252 _ 253؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص258.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص552.

ص: 540

عجز بشر، در سال 1325 قمری در تهران به چاپ رسیده است.] صاحب عنوان فرزند میرزا حبیب اللّه مشیرالملک بوده است.

او اوّلین رییس بلدیّه اصفهان بوده، و سپس به عضویّت انجمن ایالتی اصفهان درآمده است].

سیّداسداللّه هدایی*

حاج سیّداسداللّه هدایی، عالم فاضل، متوفّی در ماه ذی حجّة الحرام 1369ق مدفون در تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان.

اسعد اصفهانی

ابوالفخر اسعد بن سعید بن محمود اصفهانی از محدّثین قرن هفتم هجری است. وی در سال 607ق متولّد شده، و مقدسی در اصفهان از او حدیث شنیده است.(1)

اسفندیار معتمدی*

اسفدیار معتمدی، نویسنده و پژوهشگر معاصر، در 28 بهمن 1317ش در روستای سِدِه لنجان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در اصفهان طی نمود، و از سال 1336 به تحصیل در دانشسرای عالی در تهران پرداخت، و به استخدام وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) درآمد، و در دبیرستان های شهرضا و اصفهان به تدریس پرداخت. از سال 1353ش جهت ادامه تحصیل در رشته مدیریّت دولتی به تهران نقل مکان نمود، و سال ها در سازمان کتاب های درسی به تدوین و تألیف کتاب های مورد نیاز مدارس آموزش و پرورش پرداخت تا این که در سال 1360ش به درخواست خود بازنشسته شد. برخی از تألیفات و آثار علمی چاپ شده ایشان عبارت اند از:

1. ابوریحان و ریحانه 2. بنوموسی 3. پرسش های ابوریحان و پاسخ های ابن سینا.


1- جعفر بن ابی طالب (ع)، ص25.

ص: 541

اسفندیار بیگ «انیس»

اسفندیار بیگ متخلّص «انیس» از امرای شاه عبّاس اوّل صفوی است. شعر نیز می سروده، از آثار او مدرسه اسفندیار بیک است که آن را در محلّه چرخاب اصفهان ساخته است. وی در سال 1023 وفات یافته است.(1)

اسفندیار مشرف شهرکردی

اسفندیار مشرف الملک شهرکردی متخلّص به «مشرف» فرزند مشرف الملک دهکردی شاعر ادیب، در سال 1312ش در شهرکرد متولّد شد، و تحصیلات ابتدایی و متوسّطه خود را در اصفهان انجام داد. سپس در تهران به تحصیلات عالیه مشغول شد. در شعر و ادب، دارای ذوقی سرشار بوده، و در سال 1330ش در اصفهان کتاب گل های نوشکفته از آثار او به چاپ رسیده که شامل مقداری از اشعار او است، این ابیات از او است:

هم زبانی به از کتاب مجو راز دل را به جز کتاب مگو

بی تکبّر رفاقتش با تو به تو آموزد آن چه پرسی از او

هست یک رنگ و یک زبان دائم نیست یاری چو وی عزیز و نکو

به حقایق تو را بود رهبر عقل و هوشت همی دهد نیرو(2)

اسکندر زاهد

ابوالمحاسن اسکندر بن حاجی بن احمد بن علیّ بن احمد خیارجی زاهد، از محدّثین و دانشمندان قرن پنجم هجری. او به ورع، زهد و صلابت در دین و نیک خُلقی معروف بود. یحیی بن عبدالوهاب بن منده در کتاب طبقات اهل اصفهان گوید: به اصفهان آمد، و از هبة اللّه بن زاذان روایت می کرد، و بزرگان شهر، از او استماع حدیث کردند.

سرانجام، فداییان اسماعیلی در 24 شعبان 495ق او را کشتند. قبر او در «سهره هیزه»


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص306.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص449 _ 450.

ص: 542

می باشد.(1)

اسکندر میرزا اصفهانی

اسکندر میرزا فرزند محمّدولی میرزا، از تحصیل کرده های دارالفنون بوده، و پس از فراغت از تحصیل، به اصفهان آمده، و به طبابت اشتغال جسته است. طبیبی ماهر و حاذق، و چندی نزد ظلّ السّلطان به طبابت مشغول بود.

وفاتش پس از سال 1330ق روی داده است، و قبر او در مقبره آخوند ملاّمحمّدحسین کرمانی است. ظاهراً وی مؤلّف طبّ جدید است که اکنون در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد نگهداری می شود.(2)

اسکندر بیک منشی*

اسکندر بیک منشی ترکمان فراهی، موّرخ، منشی، ادیب و شاعر نامدار عصر صفویّه. وی در سال 948ق متولّد شده، و در جوانی به تحصیل پرداخته، و در انواع علوم ادبی و ریاضی، خصوصاً انشاء و سیاق، مهارت یافته است تا حدّی که شاه عبّاس صفوی او را به خدمت خویش خواند، و منشی مخصوص خویش گردانید. وی در سال 1043ق وفات یافت. تاریخ عالم آرای عبّاسی اثر مشهور او است که در سال 1025ق آن را در تاریخ وقایع عصر صفویّه تألیف نموده، و بارها به چاپ رسیده است. وی طبع شعر داشته، و در مادّه تاریخ گویی مهارت داشته است.(3)

امام زاده اسماعیل

جناب امام زاده اسماعیل علیه السلام ، [از امام زادگان واجب التّعظیم اصفهان، مدفون در محلّه


1- تعلیقات نقض، ج2، ص1061.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص263؛ مزارات اصفهان، ص220؛ فهرست گوهرشاد، ص150.
3- فهرست کتابخانه استانبول، صص287 _ 288؛ تذکره نصرآبادی، ج2، ص702؛ تاریخ عالم آرای عبّاسی، مقدّمه.

ص: 543

گلبهار است، و بر سر مزار او بقعه ای شکوهمند در عصر صفویّه بنا نهاده اند که از آثار تاریخی اصفهان به شمار می رود]. در کتیبه سردر امام زاده، از ایشان به عنوان «اسماعیل جالب الحجارة بن حسن بن زید بن الامام حسن السّبط الشّهید» یاد شده است. در برخی کتب، مدفون در این امام زاده را اسماعیل دیباج اکبر فرزند ابراهیم فرزند حسن مُثنّی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام دانسته اند، و برحسب آن چه معروف است، آن جناب، جدّ سادات طباطبایی است.

برخی هم او را اسماعیل بن زید بن حسن مُثنی ذکر کرده اند.(1)

اسماعیل اصفهانی

قاضی اسماعیل اصفهانی گجراتی، از علمای هند و معاصر سلطان محمود(2).

ملاّاسماعیل اصفهانی

ملاّاسماعیل اصفهانی، فاضل خطّاط قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجری در اصفهان، از آثارش کتابت نسخه ای از مفتاح الفلاح تألیف آخوند ملاّاسماعیل خواجویی است که آن را به خطّ نسخ کتابت نموده، نسخه در کتابخانه مسجد گوهرشاد در مشهد مقدّس [موجود است].(3)

محمّداسماعیل اصفهانی

از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. یک نسخه ادعیه به خطّ نسخ زیبای او در مجموعه مرتضی عبدالرّسولی وجود داشته است. تاریخ کتابت این نسخه 1246ق است]. وی در سال 1249 قرآنی به خطّ نسخ، جهت فتحعلی شاه قاجار نوشته که به شماره 1486


1- مزارات اصفهان، صص102 _ 103؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص187؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص384 _ 38.
2- تذکره علمای هند، ص261.
3- فهرست کتابخانه جامع گوهرشاد، ص397.

ص: 544

در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

قرآن یاد شده شامل سوره های «یآس»، «الرّحمان»، «جمعه» و «نبأ» می باشد.

شیخ اسماعیل اصفهانی کاظمینی

شیخ اسماعیل اصفهانی کاظمینی، از فضلاء و صلحاء بوده، و در 1330ق در کاظمین وفات یافت.(2)

اسماعیل

اسماعیل بن حاج ابراهیم، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. ظاهراً از شاگردان ملاّمحمّدباقر سبزواری بوده، و در اصفهان اقامت داشته است. وی نسخه ای از ذخیرة المعاد را در سال 1128ق کتابت نموده است.(3)

میرزا اسماعیل خان مصلح السّلطنه

میرزا اسماعیل خان مصلح السّلطنه صدری متخلّص به «مصلح» فرزند محمّدابراهیم خان بن حاج محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی شاعر ادیب، مادرش خدیجه خانم ملقّب به عصمت الدّوله دختر فتحعلی شاه بوده، و خود او در سال 1260ق در اصفهان متولّد شده، و علم و ادب آموخته است. وی تفنگ چی باشی ظلّ السّلطان حاکم اصفهان بوده، و در سال 1346ق در سنّ 86 سالگی وفات یافته، و در تخت فولاد، تکیه ملک مدفون شده [است]. از آثار او: 1. نخجیرنامه، در آداب شکار زدن، مطبوع 2. دیوان اشعار. این شعر از او است:

زلفت چو سنبل است، و خم اندر خم اوفتد رویت چو ماه روشن و این مه کم اوفتد

رویت عرق کند به خجالت به نزد دوست آن سان که صبح بر گل تر، شبنم اوفتد


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1140؛ فهرست دانشگاه، ج8، ص137.
2- نقباء البشر، ج1، ص9.
3- فهرست رضوی، ج5، ص424؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص73.

ص: 545

دل از کفم ربودی و سخنش را نگاه دار زیرا در این زمانه، چنین دل کم اوفتد(1)

اسماعیل ثقفی

ابواسحاق اسماعیل بن ابراهیم بن صُبیح ثقفی، از محدّثین اصفهان است از سعدویه، سهل بن عثمان و شاذکونی حدیث روایت می کند.(2)

میرزا اسماعیل اصفهانی «دُردی»

میرزا اسماعیل متخلّص به «دُردی» فرزند میرزا محمّدابراهیم ساغر اصفهانی شاعر ادیب، نویسنده و خطّاط، در قرن 14 هجری می زیسته، از اصفهان به هندوستان مهاجرت نموده، و در اسکندرآباد ساکن شده، از کتب او است:

1. امراض مسلمانان و ادویه آن ها 2. تجارب من و آراء خود من 3. تعویض جان و روح ایمان 4. محبوب الاخلاق، منظوم 5. هم دردی 6. رساله در تغییر رسم الخط 7. تاریخ جهان(3).

اسماعیل ابوی

اسماعیل بن ابی زید الابوی، از ادبای اصفهان است. مافرّوخی نام او را در ردیف متقدّمین، و در شمار دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء آورده است.(4)

میرمحمّداسماعیل اعرجی

میرمحمّداسماعیل بن میرابوصالح بن امیر عبدالرزّاق حسینی اعرجی سبزواری


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص199؛ مکارم الآثار، ج5، ص1632؛ نقباء البشر، ج1، صص150 _ 151؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص265؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص202.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص214.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص99؛ مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج1، ص588؛ فهرست مرعشی، ج7، ص36.
4- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 546

اصفهانی، عالم فاضل، واعظ کامل در این شهر سکونت داشته، و تحصیل نموده است. امام جماعت مسجد جامع جدید عبّاسی [مسجد امام فعلی] بوده، و در آن جا وعظ و ارشاد می نموده است. وفات او ظاهراً در اواخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم بوده، و ایشان را سه پسر است به نام های میرمحمّدرفیع، میرمحمّدتقی، شیخ الاسلام ماربین و میرمحمّدباقر.

صاحب عنوان، تألیفاتی داشته که از آن جمله است: 1. رساله ای در اصول دین 2. رساله ای در تجوید 3. کتابی در ادعیه.(1)

سیّداسماعیل طباطبایی

اسماعیل طباطبایی اصفهانی بن میرابوطالب، از فضلاء قرن سیزدهم هجری قمری و ظاهراً از شاگردان مرحوم سیّد حجّت الاسلام بیدآبادی است. از آثارش کتابت نسخه ای است از رجال مرحوم حجّت الاسلام شفتی بیدآبادی در ترجمه اسحاق بن عمّار که آن را در چهارشنبه اوّل محرّم سال 1246ق به خطّ نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 1249 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. میرزا زین العابدین شهشهانی فرزند محمّدعلی سبزواری از شاگردان او است که در مجموعه 1540 کتابخانه آیت اللّه مرعشی ذکری از او شده است.(2)

اسماعیل عطّار

ابوشکر اسماعیل بن ابی الفضل بن علی عطّار اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. او سبط ظفر بن عبدالرّحیم اصفهانی است. قبل از سال 460ق متولّد شده است. سمعانی از او چنین یاد می کند؛ «شیخ صالح سدید، من اهل الخیر. له ثروة و نعمه». او از ابوعبداللّه قاسم ثقفی استماع حدیث نموده [است]. ابوسعد سمعانی از او روایت حدیث می کند.(3)


1- ارشاد المسلمین، ص33؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص265.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص52؛ بیان المفاخر، ج1، ص267.
3- التّحبیر، ج1، ص116.

ص: 547

میرزا اسماعیل کلباسی

میرزا اسماعیل بن میرزا ابوالقاسم شیخ العراقین بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، از علماء و فضلای نجف اشرف بوده است.] در سال 1342ق وفات یافت، و جنب قبر پدرش واقع در مقابل مقبره شیخ مرتضی انصاری، در صحن مطهّر مرقد حضرت علی علیه السلام مدفون شد(1)].

میرمحمّداسماعیل خاتون آبادی

میرمحمّداسماعیل بن میر ابوالمحسن بن میرمحمّد اسماعیل حسینی خاتون آبادی از فضلای قرن سیزدهم هجری است. وی در سال 1263ق وفات یافت، و در تکیه خاتون آبادی در تخت فولاد مدفون شد. مسجد میرابوالمحسن در محلّه پاقلعه اصفهان منسوب به پدر او است.(2)

اسماعیل ثقفی

ابواسحاق اسماعیل بن احمد بن اُسید ثقفی از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او از محدّثین مکّه، کوفه و بصره روایت نموده است. وفات او در ربیع الآخر 282ق روی داد. از اسماعیل بن موسی روایت می کند، و عبداللّه بن حسن بن بندار در کتابش از او نقل حدیث نموده است. از تألیفات او: المسند و التّفسیر می باشد.(3)

محمّداسماعیل خوانساری

محمّداسماعیل بن احمد خوانساری، از خوشنویسان اصفهان در قرن سیزدهم هجری


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص956؛ خاندان کلباسی، ص155.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص199؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص266؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص112.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص212؛ الاعلام، ج1، ص303؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسماعیل»، ص2502؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص316.

ص: 548

است. از آثار او کتابت کتابی در امامت، تألیف حاج سیّداسداللّه بیدآبادی است که در کتابخانه فاضل ارجمند، آقای شفتی نگهداری می شود. کتاب در سال 1293ق کتابت شده، و عبدالعظیم اصفهانی در شهر رجب 1293 آن را تصحیح و مقابله نموده است.(1)

آقامحمّداسماعیل خوراسکانی

آقا محمّد اسماعیل فرزند آخوند ملاّاحمد خوراسکانی، عالم فاضل، از زندگانی او اطّلاعی در دست نیست. در 24 ذی حجّه 1284ق وفات یافت، و در تخت فولاد نزدیک بقعه فیض مدفون گردید.(2)

سیّداسماعیل سبزواری

سیّداسماعیل حسینی اصفهانی سبزواری فرزند سیّداسداللّه عالم فقیه، در نجف اشرف خدمت حاج میرزا حبیب اللّه رشتی تلمّذ نموده، و در سال 1322 در کربلا وفات یافته است.(3)

میرمحمّداسماعیل خاتون آبادی

میرمحمّداسماعیل حسینی خاتون آبادی فرزند سیّدمحمّدباقر بن میرمحمّدباقر شاهمراد عالم فاضل، عابد زاهد، فقیه و حکیم مفسّر، در دوشنبه 16 ربیع الثّانی سال 1031ق متولّد شد. از شاگردان ملاّمحمّدتقی مجلسی، میرزا رفیعا نایینی، ملاّرجبعلی تبریزی بوده، و از ملاّمحمّدتقی مجلسی و سیّدشرف الدّین علی موسوی جزایری اجازه دریافت نموده است. سال ها امام جماعت و مدرّس جامع جدید عبّاسی [مسجد امام فعلی] بود، و شاگردان بسیاری تربیت نمود. در اواخر عمر، در تخت فولاد مدرسه ای بنا نمود، و به تدریس و تألیف و عبادت در آن مدرسه مشغول شد. وی سرانجام در سال 1116ق وفات یافت، و در مدرسه خود در


1- بیان المفاخر، ج2، ص270.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص266؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص169؛ خورشید جی، صص293 _ 294.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص267.

ص: 549

تخت فولاد، نزدیک تکیه آخوند ملاّمحمّد زکی مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات او است:

1. اعتقادیّه، به فارسی، موجود در کتابخانه مجلس 2. انموذج العلوم، به عربی، موجود در کتابخانه مجلس 3. التّحفة الرّضویه در شرح حدیث عمران صابی، جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران 4. تفسیر قرآن، چهارده جلد که سوره جمعه تا تحریم، در کتابخانه مجلس موجود است 5. تقویم الایمان و تحقیق المقال به فارسی، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی 6. تنقیح العقائد یا تنقیح المقاصد، به عربی، موجود در کتابخانه مجلس 7. جامع الاخبار و الفتاوی 8. الجبر و الاختیار، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی 9. حاشیه بر الهیّات شفا، موجود در کتابخانه دانشکده الهیّات دانشگاه تهران 10. حاشیه بر شرح اشارات 11. زادالمسافرین و تحفة السّالکین، به فارسی، موجود در کتابخانه مجلس 12. شرح اصول کافی 13. شرح عقاید ملاّجلال دوانی بر عقاید عضدالدّین ایجی، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران 14. شرح عقاید شیخ صدوق، موجود در کتابخانه دانشکده الهیّات دانشگاه تهران 15. صلاة الجمعه، موجود در کتابخانه مجلس 16. معالم الدّین، در اصول دین، به عربی موجود در کتابخانه مجلس 17. منهاج الیقین در اصول دین، موجود در کتابخانه مجلس 18. نوروزیّه.(1)

شیخ محمّداسماعیل نجفی

حاج شیخ محمّداسماعیل نجفی فرزند حاج شیخ محمّدباقر مسجدشاهی نجفی عالم فاضل فقیه مجتهد، در نیمه شب 27 رمضان المبارک سال 1288ق در اصفهان متولّد شد، و


1- رجال اصفهان، دکتر کتابی، ج1، صص49 _ 50؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص176 و 307؛ وقایع السّنین و الاعوام، ص505؛ تتمیم امل الآمل، ص69؛ مصفّی المقال، صص78 _ 79؛ تاریخ اصفهان و ری، ص320؛ اعیان الشّیعه، ج43، ص293؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص99؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص186 _ 187 و 264؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص112 و 114؛ الذّریعه، ج24، ص381؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، صص323 _ 324؛ فهرست مجلس، ج7، ص16، ج10، صص1228 و 1332 و 1329 _ 1330 و ج12، ص17؛ فهرست مرکزی دانشگاه، ج9، ص975؛ فهرست اهدایی مشکاة، ج5، ص1199؛ فهرست الهیّات تهران، صص531 و 569.

ص: 550

پس از تحصیلات مقدّمات علوم به عتبات عالیات مهاجرت نمود، و نزد مراجع عالی قدر و مجتهدین و مدرّسین آن دیار، همچون حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، شیخ عبدالهدی شلیله، تحصیل کرد، و از آقاابوالحسن اصفهانی و حاج میرزا حسین نوری اجازه دریافت نمود. سپس به تدریس پرداخت، و پس از چندی به اصفهان بازگشت، و عزلت و انزوا برگزید، و تنها به اقامه نماز جماعت در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] در ظهرها قناعت نمود. سرانجام، صاحب عنوان در شب 8 ذی الحجّة الحرام سال 1370ق در اصفهان وفات یافت، و جنازه به عتبات عالیات منتقل، و در یکی از حجرات صحن حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام مدفون گردید.

یداللّه برخوردار، متخلّص به تائب، تاریخ وفاتش را چنین سروده است:

به تاریخ وفاتش تائب بی دل چنین گفتا: «شد اسماعیل وارد در جنان از مهر یزدانی»

کتب و رسائل زیر از تألیفات حاج شیخ اسماعیل نجفی است، و هیچ کدام به طبع نرسیده است: 1. رساله در استصحاب 2. رساله در اصول، تا پایان بحث عموم و خصوص 3. رساله در تعادل و تراجیح 4. رساله در اصل برائت 5. رساله در عدالت، مختصر 6. حواشی بر رجال علاّمه (خلاصه علاّمه)، غیر مدوّن 7. حواشی بر کفایة الاصول، مختصر 8. مجموعه ای کشکول مانند، حاوی مطالب متفرّقه.(1)

میرمحمّداسماعیل ثالث خاتون آبادی

میرمحمّداسماعیل خاتون آبادی معروف به میرمحمّداسماعیل ثالث فرزند میرمحمّدباقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل، فقیه محقّق، در اصفهان تحصیل کرد، و سپس در مسجد جامع جدید عبّاسی (مسجد امام) اقامه جماعت می نمود، و در مدرسه چهارباغ تدریس می کرد. سرانجام در سال 1160ق وفات یافت، و در تکیه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص268؛ نقباء البشر، ج1، ص152؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص27 _ 38؛ مکارم الآثار، ج8، صص2888 _ 2889.

ص: 551

خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون شد.(1)

میرمحمّداسماعیل بن میرمحمّدباقر بن علاءالدّین محمّد گلستانه، عالم فاضل، در اصفهان نزد جمعی از فضلاء، ازجمله ملاّمحمّداسماعیل مازندرانی خواجویی به تحصیل پرداخته است. وی نسخه ای از کتاب بشارت الشّیعه تألیف استادش خواجویی را در 9 ذی قعده سال 1156ق کتابت نموده است. وی هم چنین دعای علقمه را به خطّ زیبای خود نوشته است.(2)

اسماعیل ذهبی

ابوالفتوح اسماعیل بن بختمیر بن فتکین ذهبی اصفهانی از محدّثین قرن پنجم هجری است. سمعانی درباره او گوید: «کان شیخاً صالحاً مستوراً». تولّدش بعد از سال 460ق بوده است. سمعانی از او یک حدیث نقل کرده است.(3)

میرزا محمّداسماعیل منجّم

میرزا محمّداسماعیل بن میرزا بدیع الزّمان منجّم حسینی گنابادی از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. او همچون پدر به تحصیل نجوم و ریاضی پرداخت، و در آن علوم، مهارت کامل یافت. تصنیفات و تألیفات متعدّد از او باقی ماند. وی در سال 1230ق در اصفهان وفات نمود، و جنازه در عتبات عالیات مدفون شد.(4)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص104؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص267؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص327؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114.
2- الکواکب المنتشره، صص65 _ 66؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص806؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص321؛ الذّریعه، ج3، ص112.
3- التّحبیر، ج1، ص86؛ تاریخ مدینة دمشق، ج34، ص243.
4- مکارم الآثار، ج8، ص2996؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص334؛ چهل سال تاریخ ایران (الماثر و الآثار)، ج1، ص255.

ص: 552

ملاّمحمّداسماعیل واحدالعین

آخوند ملاّمحمّداسماعیل واحدالعین، فرزند محمّدسمیع، عالم فاضل، حکیم فیلسوف و عارف کامل، از فلاسفه و مدرّسین حکمت در اصفهان است. از افاضل شاگردان حکیم ملاّعلی نوری، و خود، در تدریس، خوش بیان و خوش تقریر بوده [است]. بسیاری از فضلاء و حکماء، از دست پروردگان او به شمار می روند؛ ازجمله حاج ملاهادی سبزواری که استاد را ذوالعیون می خوانده، و سال ها از محضر او مستفیض شده است. [در تبیین و تدریسِ حکمت متعالیه ملاّصدرا استادی کم نظیر بوده، و به ایرادات مخالفان ملاّصدرا همچون شیخ احمد احسایی پاسخ هایی درخور داده است.

صاحب عنوان، در روزهای آخر عمر به تهران عزیمت کرد، و در رکاب فتحعلی شاه به سلطانیّه رفت. در آن جا بیمار، و راهی گیلان شد، و در محرّم 1242ق در آن جا وفات یافت]. آثار و تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. حاشیه بر اسفار 2. حاشیه بر شوارق الالهام 3. شرح الحکمه العرشیّه، که در آن، به ایرادهای شیخ احمد احسایی به ملاّصدرا پاسخ داده، و در حواشی کتاب عرشیّه، در سال 1310ق چاپ سنگی شده است 4. حاشیه بر مشاعر که در حواشی کتاب مشاعر در سال 1315ق در تهران چاپ سنگی شده است.(1)

محمّداسماعیل خواجویی ثانی

آقا محمّداسماعیل خواجویی ثانی، فرزند آقا محمّدجعفر بن ملاّمحمّداسماعیل خواجویی، از علماء و فضلاء اصفهان، و (احتمالاً) از شاگردان پدر خود و آخوند ملاّعلی نوری و دیگران بوده است.

در 25 ربیع الاوّل سال 1282 وفات یافت، و در تخت فولاد، در جنب قبر جدّ خویش


1- الذّریعه، ج13، ص368 و ج6، صص144 و 200؛ الکرام البرره، ج1، ص140؛ ریحانة الادب، ج6، ص285؛ تحریر ثانیِ تاریخ حکما و عرفاء؛ شرح احوال و آراء فلسفی ملاصدرا، ص214؛ مکارم الآثار، ج6، صص2152 _ 2153؛ آشنای حق، ص28؛ مقالات ادبی، صص429 _ 432؛ قصص العلماء، ص151؛ الشّواهد الرّبوبیّه، مقدّمه، ص صد و شانزده؛ فهرست مجلس، ج35، ص406؛ فهرست کتاب های چاپی عربی، ص295؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص273 _ 274.

ص: 553

مدفون گردید.

کفّاش شاعر اصفهانی در مرثیّه و مادّه تاریخ وفات او گوید:

زین جهان چون که به فرمان خداوند جلیل کرد منزل به گلستان بقا اسمعیل

حال کفّاش به تاریخ وفاتش تو بگو: «شد ز دنیا سوی بستانِ جنان اسمعیل»(1)

[وی یکی از کسانی است که در ماه رجب سنه 1256 تصدیق بر صحّت نسَب میرجهانی جوشقانی نوشته، و صورت آن در کتاب سبیکة البیضاء تألیف حاج میرمحمّدحسن میرجهانی محمّدآبادی جرقویی ص79 درج شده است. سیّداحمد دیوان بیگی در شرح حال محمّدحسین متخلّص به ضیاء، فرزند صاحب عنوان گوید: «پدر در پدر از فضلاء و علمای اخیار».

ملاّمحمّداسماعیل درکوشکی

حاج ملاّمحمّداسماعیل درکوشکی فرزند محمّدجعفر، حکیم فیلسوف، از اجلّه حکماء و مدرّسین اصفهان از شاگردان ملاّاسماعیل واحدالعین، میرزا حسن نوری، میرزا رضی لاریجانی، ملاّعبدالجواد خراسانی و دیگران بود، و شاگردان بسیاری از محضر او مستفیض شدند؛ ازجمله آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقایی، آقا سیّدابوالقاسم دهکردی که در شرح حال خود نوشته است: «علم حکمت را غالباً نزد حکیم متألّه، حاجی ملاّاسماعیل حکیم، ساکن در محلّه درب کوشک، خصوص اسفارِ آخوند ملاّصدرا در مدّت چهار سال نزد آن حکیم ماهر، قرائت کردی».

وفاتش در روز جمعه 15 شوّال 1304ق روی داده است. مدفن ایشان در تخت فولاد، در جوار مرقد ملاّاسماعیل خواجویی است. در سنگ مزار او با این القاب از او یاد شده: «مرحوم مغفور مبرور، العالم الفاضل الکامل، زبدة الحکماء المتألّهین، طایف بیت اللّه الحاج محمّداسماعیل غفرله»(2).

[چندین جلد کتاب در کتابخانه های مختلف، تألیف محمّداسماعیل بن محمّدجعفر


1- مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، صص74 _ 75؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص198؛ دانشمندان بزرگان اصفهان، ج1، صص269 _ 270؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص269؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص191 _ 193؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص116.

ص: 554

اصفهانی است که به احتمال قوی، همین ملاّمحمّداسماعیل درکوشکی است]. این کتاب ها عبارت اند از: 1. جلوات ناصریّه، در توحید، به فارسی(1)، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه(2) و نسخه دیگر، موجود در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی مشهد(3)، و نسخه دیگر موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(4) 2. شرح حدیث رأس الجالوت(5) 4. رساله در اثبات سکون زمین، موجود در کتابخانه آیت اللّه العظمی گلپایگانی(6) 5. ترجمه رسالة الادوار، تألیف صفی الدّین عبدالمؤمن ارموی، میکروفیلم آن موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران(7) 6. ترجمه رسالة الشّرفیه، در موسیقی، تألیف صفی الدّین عبدالمؤمن ارموی، موجود کتابخانه در مدرسه عالی سپهسالار تهران(8).

میرزا اسماعیل قائنی

میرزا اسماعیل قائنی بیرجندی اصفهانی فرزند محمّدجعفر، عالم فاضل ادیب عارفِ نیمه اوّل قرن سیزدهم هجری. از خراسان به اصفهان آمده، و در آن جا به تحصیل پرداخته، و در ادبیّات عرب، علوم غریبه، حکمت و عرفان مهارت داشته، و تألیفاتی از خود به جای نهاده است(9) که از آن جمله است: 1. ارجوزة فی الاصول(10) 2. ثمرة الارواح، در رمل موجود در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی(11) 3. نظم اللّئالی در اصول فقه، ظاهراً همان ارجوزه است، موجود در کتابخانه بروجردی در نجف(12).

سیّداسماعیل هاشمی

حاج سیّداسماعیل هاشمی بن آقاسیّدمحمّدحسن بن سیّدابراهیم موسوی طالخونچه ای اصفهانی، عالم فاضل فقیه ماهر. در حدود سال 1330ق در قریه «طالخونچه» از بلوک سمیرم متولّد شد. مقدّمات علوم را نزد پدر و برادر بزرگ خود سیّدعلی اکبر فراگرفت، و سپس در اصفهان نزد آقا شیخ محمّدرضا نجفی، حاج شیخ مهدی نجفی، سیّدزین العابدین طباطبایی ابرقویی، حاج محمّدجواد بیدآبادی و استاد همایی تحصیل نمود. آن گاه برای


1- الذّریعه، ج5، ص127.
2- فهرست اهدایی مشکاة، ج3، ص223؛ الذّریعه.
3- فهرست الهیّات مشهد، ج1، ص397.
4- فهرست مجلس، ج6، صص80 _ 82.
5- مکارم الآثار، ج7، ص2739.
6- فهرست گلپایگانی، ج2، صص81 و 84.
7- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص9.
8- احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، ص154.
9- مقالات ادبی، همایی، ص440.
10- تراجم الرّجال، ج1، ص108.
11- فهرست مرعشی، ج14، صص217 _ 218.
12- الذّریعه، ج1، ص457 و ج24، ص24.

ص: 555

تکمیل تحصیلات خود به قم رفت، و نزد علمای اعلام و آیات عظام، سیّدمحمّدرضا گلپایگانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ محمّدرضا جرقویه ای، سیّدمحمّد حجّت، سیّدمحمّدتقی خوانساری، سیّدصدرالدّین صدر و فاضل لنکرانی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. سپس به اصفهان بازگشت، و در قریه «قمبوان» ساکن شد. پس از سال ها به اصفهان آمد، و به تدریس، ارشاد و هدایت مردم و اقامه جماعت پرداخت. ایشان در 28 جمادی الاوّل 1420ق وفات یافت، و در بقعه علاّمه مجلسی مدفون گردید. کتب زیر از او است:

1. اربعین به نام ملتقات 2. دیوان اشعار به عربی و فارسی 3. ذریعة الزّائر یا رهبر زوّار، مطبوع 4. درّة البیضاء فی فضایل سیّدالنّساء 5. شهادة الشّهداء، در شرح و ترجمه لوح حضرت زهرا _ سلام اللّه علیها _ ، مطبوع 6. ضیاء البشر در رد شیخیّه کریم خانیّه 7. لؤلؤ درخشان در صفات بهترین زنان 8. مجموعه ای در ردّ صوفیّه 9. هدایة الاخوان، درباره حقوق برادران.

ایشان در اواخر عمر خود، نماینده استان اصفهان در مجلس خبرگان رهبری بود، و در چنیدن مؤسّسه خیریّه عضویت داشت.(1)

سیّداسماعیل سدهی

سیّداسماعیل سدهی اصفهانی بن سیّدحسن بن سیّداسماعیل بن سیّدرضا بن هاشم موسوی، عالم فاضل، در سال 1306ق در محلّه درب سیّدِ محلّه فروشان بیده متولّد شد. مقدّمات را نزد دایی خود میرزا عبدالرّحیم و برخی از علمای اصفهان خواند، و سپس راهی نجف اشرف گردید، و از درس آخوند خراسانی، شیخ علی گنابادی، شیخ اسماعیل محلاّتی، میرزا حسین نایینی، آقا ضیاءالدّین عراقی و سیّدابوتراب بهره گرفت، و در علوم عقلی نیز در درس شیخ عبدالحسین رشتی و سیّدمحمّدحسین بادکوبی حاضر شد. وی از علمای معتبر نجف به شمار می رفت، و در شب دوشنبه 5 شوّال 1373ق وفات یافت، در صحن شریف مجاور مقبره معین التجّار اصفهانی مدفون گردید. از وی تقریرات فقه و اصول و رساله های مستقل به صورت ناقص، نزد فرزند مؤلّف، سیّدمحمّد


1- یادنامه آیت اللّه حاج سیّداسماعیل هاشمی؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص287 _ 289؛ مزارات اصفهان، ص44؛ مدرّس مجاهدی شکست ناپذیر، صص220 _ 221؛ سیمای دهاقان، صص296 _ 298.

ص: 556

باقی مانده است.(1)

شیخ اسماعیل تاج الواعظین

(شیخ اسماعیل تاج الواعظین واعظ با اخلاص و وارسته. دارای صدایی دلنشین و آوازی گیرا بود و از این رو شهرت و محبوبیت زیادی در بین مردم داشت. وی در 31 مرداد 1326ش وفات یافت و در تکیه سید العراقین مدفون شد.

(صغیر اصفهانی ماده تاریخ وفاتش را چنین گفته: قربانی دوست کرد جان اسماعیل)(2)

ملاّ محمّداسماعیل خواجویی

ملاّمحمّداسماعیل بن محمّدحسین بن محمّدرضا بن علاء الدّین محمّدمازندرانی معروف به ملاّاسماعیل خواجویی. عالم فاضل و حکیم کامل محقّق مدقّق، از اکابر فقهاء مجتهدین، و از اعاظم حکماء و مدرّسین. اصلاً از اهالی مازندران است؛ امّا به مناسبت سکونت در محلّه خواجوی اصفهان، به خواجویی شهرت یافته است. از اساتید او اطّلاعی نداریم، خود او نیز در تألیفاتش به نام اساتید خود اشاره نکرده است؛ امّا از برخی منابع برمی آید که از شیخ حسین ماحوزی روایت دارد، و احتمال دارد از شاگردان محضر آخوند ملاّمحمّدجعفر کرباسی صاحب کتاب طباشیر، و هم چنین فاضل هندی، فاضل سراب و ملاّمحمّدصادق اردستانی باشد.

[زندگانی او با فتنه افغان مصادف بوده، و در جریان محاصره اصفهان و تسلّط افغان ها، گرانی و قطحی و بیماری ها و قتل عام مردم اصفهان، رنج ها دیده، و آزارها کشیده است. پس از ظهور نادر، و رفع فتنه افاغنه، کمر به احیای حوزه علمیّه اصفهان بسته، و فضلاء و اهل علم را گردآورده، و مجالس و محافل تدریس و بحث را رونق داده، و به اشاعه فقه و کلام و حکمت، اهتمام ورزیده است.


1- نقباء البشر، ج1، ص155؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص271.
2- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.

ص: 557

او در انواع علوم زمان خود ماهر بوده، و خصوصاً در تدریس شفا مهارتی بسزا داشته است. از حافظه ای قوی برخوردار بوده، و خطّ نستعلیق را خوش می نوشته است. این عالم عالی قدر، در دنیا به قلیلی از خوراک و پوشاک اکتفا کرده، و نظر خود را از ماسوی اللّه قطع نموده بود؛ لاجرم، مستجاب الدّعوه بود، و کراماتی از ایشان به ظهور رسید. در مقابل سخن حق، تسلیم و صاحب هیبتی عظیم بود. بزرگ و کوچک و شاه و گدا او را احترام می کردند و صاحبان جلالت و سلطنت، در تفخیم او دقیقه ای فروگذار نمی کردند. تا جایی که نادرشاه افشار با آن همه سطوت و صولتی که داشت، و به فضلاء و اعاظم علمای عصر خود اعتنایی نمی کرد، وی را مورد عنایت خاصّه قرار داده بود، و فرمان او را امتثال می کرد، در حالی که آن بزرگمرد، به مقام و عظمت نادر، بی اعتنا بود].

بسیاری از علماء و فضلاء، از محضر درس او مستفیض شده اند که از آن جمله اند: آقامحمّد بیدآبادی، میرزا ابوالقاسم مدرّس، ملاّمهدی نراقی و ملاّمحراب گیلانی.

صاحب عنوان در 11 شعبان 1173ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، نزدیک مزار فاضل هندی مدفون گردید. [میرزا عبدالنّبی قزوینی در تتمیم امل الآمل سال وفات او را 1177ق ذکر نموده است، و احتمال این که اشتباه، از کاتب نسخه باشد زیاد است. شیخ عبّاس قمی در فوائد الرّضویه و جمعی پنداشته اند که ما دو نفر ملاّاسماعیل خواجویی در یک زمان داشته ایم، یک نفر فقیه، متوفّی به سال 1173، و یک نفر حکیم و فیلسوف، متوفّی به سال 1177 که این ادّعا ناشی از اشتباه راه یافته به کتاب تتمیم امل الآمل، و به کلّی مردود است]. در تاریخ وفات او [به حساب ابجد] گفته اند:

«نورّ اللّه الجلیل مقبرته» «رفع اللّه فی الجنان منزلته»

دبیر، شاعر اصفهانی در مرثیّه ای [که در حاشیه سنگ لوح مزار خواجویی نقر گردیده]، مادّه تاریخ وفات ایشان را چنین می گوید:

بهر تاریخ او دبیر نوشت: «خانه علم منهدم گردید»

[تا این اواخر، قبر او به صورت سکویی در وسط قبرستان باقی بود، تا این که شهرداری اصفهان، بقعه ای بر سر قبر او احداث کرد].

تألیفات ایشان را اعمّ از کتاب و رساله، بیش از یک صد و پنجاه کتاب نوشته اند که اغلب به

ص: 558

چاپ رسیده است، و از آن جمله است:

1. ابطال زمان الموهوم، [چاپ شده در کتاب سبع رسائل] 2. الاربعون حدیثا، [چاپ شده] 2. بشارات الشّیعه، [چاپ شده] 3. تجسّم اعمال، [چاپ شده در جلد اوّل کتاب میراث حوزه اصفهان] 4. ترجمه مناظره مأمونیّه، [به چاپ رسیده است [5. تعلیقه بر اربعین حدیث شیخ بهایی [چاپ شده] 6. تعلیقه بر اثنی عشریّه صومیّه شیخ بهایی، [چاپ شده [8. تعلیقه بر مفتاح الفلاح شیخ بهایی [چاپ شده] 9. ردّ بر وحدت وجود، به فارسی، [چاپ شده در جلد اوّل میراث حوزه اصفهان] 10. جامع الشّتات [چاپ شده [11. رسائل در اجل محتوم، [چاپ شده در جلد اوّل میراث حوزه اصفهان [12. سهو النّبی، [چاپ شده [13. الفوائد الرّجالیّه، [چاپ شده [14. مفتاح الفلاح فی شرح دعاء الصّباح، [چاپ شده [15. هدایة الفؤاد، [چاپ شده [16. حاشیه بر مدارک، [مخطوط] 17. حاشیه بر تفسیر صافی، [مخطوط] 18. حاشیه بر زبدة البیان، [مخطوط(1)].

اسماعیل مبارکه ای لنجانی

اسماعیل بن حسین مبارکه ای لنجانی اصفهانی، از خطّاطان قرن سیزدهم هجری. از آثار او نسخه ای از حیاة القلوب تألیف علاّمه مجلسی است که در 26 محرّم 1245 به خطّ نستعلیق، از کتابت آن فراغت یافته است. نسخه آن به شماره 3107 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، صص115 _ 116؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص307 و 175 و 260؛ آشنای حق، صص28 _ 31؛ مقالات ادبی، ج1، ص328، شرح روضات الجنّات، ج1، صص296 _ 307؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، ج1، صص316 _ 318؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص53 _ 55؛ تتمیم امل الآمل، صص67 _ 69؛ تجربة الاحرار، ص150؛ الذّریعه، ج1، ص410 و 70، ج2، ص321، ج6، صص13 و 196، ج5، ص541، ج13، صص116 و 311، ج14، صص62 و 252، ج16، صص60 و 337، ج21، ص330 و ج25، صص186 و 54؛ روضات الجنّات، ج1، ص114؛ ریحانة الادب، ج2، ص105؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص200؛ فواید الرّضویه، ج1، صص52 _ 53؛ خدمت متقابل اسلام و ایران، ص952؛ نجوم السّماء، ص268؛ اعیان الشّیعه، ج43، ص293؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، صص74 _ 75؛ گلشن مراد، ص391؛ مکارم الآثار، ج7، صص2421 _ 2422؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص272 _ 273.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص92.

ص: 559

اسماعیل نایینی*

اسماعیل بن حسین نایینی، از فضلای قرن دهم هجری است. وی ظاهراً به تحصیل طب در اصفهان مشغول، و در مدرسه دیلمیّه اصفهان ساکن بوده است. وی در این مدرسه، کتاب های مختصر در طب، اثر چغمینی و فصول الایلاقیّه یا معالجات که از چغمینی است را در سال 980ق کتابت نموده، و نسخه، در کتابخانه مجلس سنای سابق موجود بوده است.(1)

اسماعیل اشعری

اسماعیل بن حماد بن ابی سلیمان مسلم، فقیه اشعری، از محدّثین اصفهان است. جدّش مسلم از اهالی رستاق بُرخوار اصفهان بوده، و محمّد بن یحیی بن منده از او نام برده است. اسماعیل اشعری از ابی اسحاق سبیعی و سلیمان اعمش روایت می کند. مُعتَمِر بن سلیمان و خالد بن عبداللّه از او نقل حدیث می کنند.(2)

اسماعیل کاشف اصفهانی

آقااسماعیل اصفهانی متخلّص به «کاشف» فرزند استاد حیدرعلی معمار اصفهانی و نواده استاد محمّدعلی معمار اصفهانی، شاعر ادیب هنرمند، در اصفهان ساکن، و در فنّ آجرتراشی، استاد بود، عاقبت آن شغل را ترک کرد.(3)

در سرودن شعر، طبع روانی داشت. از تألیفات او [است]: 1. مثنوی تحفة العالم(4) 2. مثنوی ساقی نامه(5) 3. دیوان اشعار و بنابر آن چه از دیوان او مستفاد می شود، در سال 999 متولّد [شده]، و تا سال 1080ق در قید حیات بوده، و پس از این تاریخ، وفات یافته است.(6)


1- فهرست مجلس، ج2، ص57.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص206؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص154.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، صص510 _ 511.
4- الذّریعه، ج19، ص136.
5- الذّریعه، ج19، ص199.
6- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1796.

ص: 560

از او است:

هر جلوه که آن قدّ دلآرا دارد در صفحه سینه چون الف جا دارد

آویخته زلف مشکبو از چپ و راست این مصرع رنگین چه طرف ها دارد

اسماعیل خان اصفهانی

اسماعیل خان اصفهانی، از اهل ذوق ادب بوده، و به خواهش او شاه محمّد بن محمّد شیرازی دارابی کتاب ریاض العارفین را در سال 1099ق تألیف نموده است.(1)

اسماعیل کوفی

ابوهانی اسماعیل بن خلیفه انصاری کوفی، از محدّثین قرن دوم هجری است. از موالی سعد بن عُباده بود، و منصور، خلیفه عبّاسی، او را به منصب قضای اصفهان برگزید. وی در زمان خلافت مهدی عبّاسی وفات نمود.

از اسماعیل بن ابی خالد، مُجالد، ثوری و مبارک بن فضاله روایت نموده، و حسین بن حفص، عامر بن ابراهیم، ابراهیم بن ایّوب، ابوسفیان و پسرش سعید بن اسماعیل از او نقل حدیث کرده اند.(2)

اسماعیل بزّاز

اسماعیل بن داوود بزّاز، از محدّثین اصفهان است. وی از ابوطالب عبداللّه بن صلت روایت نموده، و احمد بن حسن تمیمی از او نقل حدیث نموده است.(3)

اسماعیل خوانساری

اسماعیل بن محمّدخلیل خوانساری، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم


1- فهرست مرعشی، ج5، ص241.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص206.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص212؛ مقتبس الاثر، ج4، ص310.

ص: 561

هجری است. وی در سال 1226ق تفسیر صافی را کتابت نموده، و در سال 1228ق، این نسخه توسّط صادق بن حاج مسیح خوانساری مقابله و تصحیح شده است. این نسخه در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود بوده است.(1)

شیخ اسماعیل کلباسی

حاج شیخ اسماعیل کلباسی فرزند حاج میرزا محمّدرضا بن حاج عبدالرّحیم بن حاج محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل و واعظ کامل، در 10 ذی حجّه 1322ق متولّد شد(2)، و نزد پدر بزرگوار خود، و بسیاری از علمای اصفهان و تهران و نجف اشرف بهره برد که از آن جمله است: آقاشیخ محمّدرضا نجفی، ملاّمحمّدحسین فشارکی، آقا سیّدمحمّد مدرّس نجف آبادی، میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی، میرزا محمّدحسن داورپناه (قاضی عسکر)، میرزا یحیی بیدآبادی، شیخ علی یزدی، آقا سیّدمهدی درچه ای، حاج آقا صدرالدّین هاطلی کوپایی، شیخ محمود مفید، فاضل بسطامی، میرزا محمّدمهدی آشتیانی، میرزا آقا شیرازی، سیّدمحمود شاهرودی، شیخ محمّدحسن آل کاشف الغطاء و محمّدطاهر تنکابنی(3)، و از برخی از آنان اجازه دریافت نمود.

ایشان سال ها در اصفهان به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول بوده، و باقی اوقات خود را صرف عبادت و مطالعه و تحقیق و تألیف می نموده است. مشارٌالیه در 26 رمضان 1397ق در اصفهان وفات یافت، و در تخت فولاد، در مقبره مسجد رکن الملک مدفون شد.(4) کتب زیر از تألیفات ایشان است: 1. ترجمه و شرح نفس المهموم شیخ عبّاس قمی 2. حواشی بر انیس الّلیل فی شرح دعاء کمیل پدر بزرگوارشان 3. زیارتگاه اهواز (در شرح حال جناب علیّ بن مهزیار اهوازی، مطبوع(5) 4. شرح کتاب مدارس حاجی سبزواری، در اسرار احکام.


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص207.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص289؛ خلد برین یا تاریخ گویندگان اسلام، ج2، صص253 _ 254.
3- احوال حاجی کرباسی و اولادش، صص71 _ 73؛ خاندان کلباسی، ص220.
4- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص123.
5- مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص609.

ص: 562

شیخ اسماعیل دیهوکی طبسی

شیخ اسماعیل بن محمّد رفیع دیهوکی طبسی، عالم فاضل، از اهالی قریه «دیهوک» طبس و برادر ملاّعبدالحی دیهوکی طبسی است. همچون برادر در اصفهان به تحصیل علم مشغول بوده، و از علمای اصفهان به ویژه ملاّمحمّدباقر مجلسی بهره علمی برده است. وی نسخه ای از رساله الاوزان و المقادیر، تألیف علاّمه مجلسی را در 20 رجب 1106ق کتابت نموده است. وفات او حدود سال 1140ق اتّفاق افتاده است.(1)

محمّداسماعیل کفرانی

ملاّمحمّداسماعیل بن زین العابدین کفرانی رویدشتی اصفهانی فاضل جلیل خطّاط، از نویسنگان قرن سیزدهم هجری در اصفهان است. از آثارش کتابت دو نسخه از شرح زیارت جامعه از تألیفات شیخ احمد احسایی، هر دو مورّخ به سال 1266 یکی در کتابخانه دانشگاه تهران، و دیگری در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم به شماره 245 موجود است. اثر دیگر وی، کتابت وجیزة البحار فی مناقب الائمّة الاطهار تألیف محمّد بن علی اصغر قائنی می باشد که در سال 1258ق آن را به خطّ نسخ نوشته است، و به شماره 2028 در کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی در قم موجود است.(2)

ملاّاسماعیل اصفهانی

ملاّاسماعیل بن محمّدصادق نجّار اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن سیزدهم هجری در اصفهان است. از آثار او کتابت نسخه ای از شمسیّه است که آن را در سال 1235 به خطّ نسخ نوشته است.(3)


1- زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص13؛ تلامذة العلامة المجلسی، ص133؛ الذّریعه، ج23، ص31.
2- فهرست کتب اهدایی مشکاة به دانشگاه، ص141؛ فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه قم، استادی، ج1، ص148؛ فهرست مرعشی، ج6، ص35.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص123.

ص: 563

اسماعیل طالقانی (صاحب بن عبّاد)

ابوالقاسم اسماعیل بن ابوالحسن عبّاد بن عبّاس بن عبّاد بن احمد بن ادریس طالقانی اصفهانی ملقّب به «صاحب» و «کافی الکفاة»، عالم محدّث و ادیب شاعر و وزیر با کفایت، در 4 ذی قعده سال 324 (و یا بنا بر مشهور 326ق) متولّد شده است. برخی مولد او را در اصطخر فارس، و برخی طالقان قزوین نوشته اند؛ امّا ثعالبی در یتیمة الدّهر او را اهل طالقان اصفهان دانسته است که ظاهرا قریه «طالخونچه» (طالقان چه) در اطراف اصفهان است. وی ابتدا نزد پدر به تحصیل پرداخت، سپس تحت تربیت ابوالفضل بن عمید قرار گرفت، و دبیرِ او شد. فنون ادبی، از قبیل صرف و نحو و لغت را از ابن فارس در ری کسب نمود، و از محدّثان عراق، ری و اصفهان حدیث شنید؛ ازجمله ابوعمرو صبّاغ، قاضی ابوبکر احمد بن کامل بن شجره، احمد بن محمّد بن حسین رازی، ابوعلی حسن بن احمد فسایی، ابوسعد حسن بن عبداللّه سیرافی، ابوالفضل عبّاس بن محمّد نحوی (عرام)، ابوبکر محمّد بن حسن بن مقسم عطّار.

دانشمندان بسیاری نیز از شاگردان او به شمار می روند که از آن جمله اند: حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی، ابومحمّدجعفر بن احمد بن علی ایلاقی قمی، شیخ عبدالقاهر بن عبدالرّحمان جرجانی، ابوالحسن محمّد بن جعفر بن محمّد کوفی (ابن نجار) و ابوالعلاء محمّد بن علیّ بن حسن همدانی رازی. در باب مذهب او گرچه عدّه ای او را زیدی یا معتزلی دانسته اند؛ امّا اکثر نویسندگان، به تشیّع او اقرار دارند، و قرائن و شواهد بسیاری همچون اشعاری که در مدح ائمّه شیعه اثنیعشر، به ویژه علیّ بن ابی طالب علیه السلام سروده، و قول بسیاری از علمای اهل سنّت در مورد شیعه بودن او، ازجمله ابن حجر عسقلانی، مؤیّد شیعه بودن او است.

علّت شهرت او به صاحب، به خاطر مصاحبت وی با مؤیّدالدّوله بوده، و عدّه ای گفته اند وی مصاحب ابوالفضل بن عمید بوده، و لقب صاحب را یافته است. وی نوزده سال در اصفهان و هفت سال در ری و گرگان وزیر مؤیّدالدّوله امیر آل بویه بود، و پس از وفات او، به پیشنهاد خود، فخرالدّوله را به امیری آل بویه برگزیدند، و دوازده سال نیز وزارت او را نمود. وی در ایّام وزارت خود، با وجود کثرت اشتغال و گرفتاری ها، و رفع حوائج

ص: 564

مراجعین، و رسیدگی به دعاوی مظلومین و رتق و فتق امور دیوانی، دائما با ادباء و علماء، مجالست و مؤانست داشته، و آثار خیریّه ای همچون بنای مسجد جامع جورجیر، و صفّه صاحب در مسجد جامع اصفهان را از خود به جای نهاده است. بسیاری از شعرای معاصر صاحب در مدح او شعر سروده اند. مقام علمی و شخصیّت صاحب به گونه ای بوده که در آن عهد، بسیاری از فضلاء، آثار خود را به نام صاحب نامیده بودند؛ ازجمله احمد بن فارس در کتاب المجمل الصّاحبی، ابومنصور ثعالبی در کتاب لطائف المعارف، حسن بن محمّد قمی در کتاب تاریخ قم و شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرّضا علیه السلام . او کتابخانه ای با چندین هزار جلد کتاب داشته که برای حمل آن به چهارصد شتر نیاز بوده است، و کتابدار آن ابومحمّد عبداللّه بن احمد خازن از شعرا و فضلای اصفهان است. کتابخانه در ری بوده، و پس از آن که سلطان محمود غزنوی ری را تصرّف کرد، بسیاری از کتاب های آن را سوزانید. صاحب در ماه صفر 385ق در ری بیمار شد، و در جمعه 24 صفر وفات یافت. با مرگ او، هنگامه ای در ری برپا شد، و عموم مردم و بزرگان و امرا و اشراف حکومت به همراه فخرالدّوله در تشییع او حاضر شدند. ابوالعباس ضبّی بر او نماز گزارد، و سپس جنازه به اصفهان نقل شد، و در منزل او در محلّه باب دریّه (که امروزه به محلّه طوقچی معروف است) مدفون گردید.

در دوره قاجاریّه، حاج محمّدابراهیم کلباسی در تعمیر و احیاء مقبره او اقدام نمود، و در عصر حاضر، به همّت حاج شیخ عبّاسعلی ادیب حبیب آبادی بقعه ای آبرومند و شایسته بر سر مزار او بنا گردید. صاحب بن عبّاد تألیفات بسیاری داشته که بسیاری از آن ها از بین رفته [است]، و برخی موجود می باشد. نگارنده [سیّدمصلح الدّین مهدوی [در کتاب مزارات اصفهان در ضمن شرح حال مفصّل وی، اسامی 38 کتاب و رساله از تألیفات وی را ذکر نموده ام که برخی از آن ها به قرار زیر است: 1. الابانة عن مذهب اهل العدل 2. التّعلیل 3. تفضیل علیّ بن ابی طالب علیه السلام 4. التّذکره 5. جوهرة الجمهره 6. الرّسائل الصّاحبیّه که در مصر به طبع رسیده 7. ترجمه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 8. الزّیدیّه 9. شرح اسماء الحسنی 10. شواهد 11. العروض، در نحو 12. مختصر نهج السّبیل 13. المحیط، در لغت، در هفت مجلّد 14. نهج السّبیل و غیره.

ص: 565

از صاحب بن عبّاد تنها دختری باقی ماند. صاحب او را به عقد یکی از سادات، به نام ابوالحسن علی اطروش همدانی بن ابوعبداللّه حسین بن ابوالحسین علی الرّییس بن ابا عبداللّه حسین (معروف به مسمعی) بن حسن بصری بن قاسم فقیه بن محمّد بطحایی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام درآورد.

نوادگان دختری صاحب، دو نفرند: اوّل عبّاد، و دوم ابوالفضل حسین ملقّب به «الرّضی»، و یکی از نوادگانش شرفشاه بن عبّاد بن ابوالفتح محمّد بن حسین الرّاضی، جدّ سادات گلستانه اصفهان است.(1)

اسماعیل کاتب

ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد محمّد بن وزیران کاتب اصفهانی نحوی، از ادباء و دانشمندان اصفهان است.(2)

اسماعیل شهرستانی

اسماعیل بن عبّاس بن احمد [معلّم شهرستانی] اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن دهم هجری، از آثار او: 1. کتابت مسالک الافهام تألیف شهید ثانی که در صفر سال 977، به خطّ نسخ آن را به پایان رسانده، نسخه به شماره 499 در کتابخانه مدرسه فیضیّه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص274 _ 277؛ مزارات اصفهان، صص284 _ 312؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص134 _ 137؛ نوابغ الرّواة، ص62؛ معجم الادباء، ج6، صص168 _ 317؛ بغیة الوعاة، ص136؛ دستور الوزراء، صص118 _ 121؛ الاعلام، ج1، صص312 _ 313؛ آثار الشّیعه، ج4، صص84 _ 88؛ دانشنامه ایران و اسلام، ج5، صص682 _ 686؛ میزان الاعتدال، ج1، ص99؛ اعیان الشّیعه، ج11، صص399 و 358 _ 359؛ امل الآمل، ج2، صص34 _ 35؛ ریاض العلماء، ج1، صص84 _ 91؛ الکنی و الالقاب، ج2، صص403 _ 409؛ الذّریعه، ج1، ص56 و ج9، ص577؛ ریحانة الادب، ج8، ص89 معجم المؤلّفین، ج2، ص274؛ هدیة العباد در شرح حال صاحب بن عباد؛ الارشاد فی احوال الصّاحب بن عبّاد (ضمیمه کتاب محاسن اصفهان)؛ صاحب بن عبّاد شرح احوال و آثار؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص230 _ 244؛ فواید الرّضویه، صص45 _ 51؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص209 _ 210؛ از دیروز تا امروز، صص315 _ 318؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص214؛ الصّاحب بن عبّاد حیاته و ادبه؛ رجال اصفهان، دکتر کتابی، ص264؛ وفیات العلماء، صص13 _ 17.
2- مقتبس الاثر، ج4، ص315.

ص: 566

قم موجود است.(1) 2. کتابت مختلف الشّیعه تألیف علاّمه حلّی، که در غرّه محرّم سال 987ق به خطّ نسخ، آن را به پایان رسانیده، نسخه به شماره 2996 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

اسماعیل سُدّی

ابومحمّد الاعور اسماعیل بن عبدالرّحمان مکنّی به ابا خزیمه فرزند ابودویب (یا ابن کریمه کوفی) معروف به سدّی، از راویان مشهور قرن دوم هجری. پدرش ابوخزیمه از بزرگان اصفهان بوده، و در سال 127ق در زمان ولایت مروان، وفات یافته است. او اصلاً از حجاز و ساکن کوفه بوده است. اسماعیل، دارای ریشی پهن و بلند بوده، به طوری که در موقع نشستن، سینه او را می پوشانید، و چون در سُدّه ساکن شده، به سُدّی شهرت یافته است. سُدّه به معنی رواق و درگاه است؛ چون صاحب عنوان، در رواق مسجد کوفه، و یا درگاه مسجد می نشسته، و تفسیر قرآن می گفته، و یا در درگاه مسجد، مقنعه می فروخته است.

او با عدّه ای از صحابه دیدار کرده، و از برخی از آنان روایت نموده است، از آن جمله: ابن عبّاس، ابوسعید خدری، ابوهریره، انس بن مالک، حسن بن علی علیهماالسلام ، سعد بن وقّاص، عبداللّه بن عمر، عمرو بن حریث و محمّد بن عبّاس. ابوعوانه، ثَوری، حسن بن صالح، زائده، شریک، شعبه، عیسی بن عمر، محمّد بن ابان و معلّی از او حدیث نقل کرده اند. در میزان الاعتدال گوید: «رمی السُدّی بالتشیّع». حسین بن واقد مروزی گوید: نزد او بودم، و از او قرآن و حدیث می شنیدم، تا هنگامی که شنیدم (شب جمعه) دو نفر اوّل را بد می گوید، و لعن می کرد، دیگر نزد او نرفتم. وی تفسیری تألیف نموده که سیوطی آن را ستوده، و نوشته است که تفسیر او، از بهترین تفاسیر است. سُدّی کبیر، لقب او است و سدّی صغیر، لقب نواده او محمّد بن مروان بن عبداللّه بن اسماعیل بن عبدالرّحمان کوفی.(3)


1- فهرست کتابخانه مرعشی، ج8، ص169.
2- فهرست کتابخانه فیضیّه، ج1، ص244.
3- احقاق الحق، ج2، ص220؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص96؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص275؛ کشف الظّنون، ص448؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص204؛ میزان الاعتدال، ج1، ص109؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص474؛ تاریخ نجف، ص147؛ طبقات المحدّثین باصفهان، ج1، ص335؛ هدیة العارفین، ج1، ص206؛ الاعلام، ج1، ص314؛ ریحانة الادب، ج7، ص198؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسماعیل»، ص2516.

ص: 567

اسماعیل طرقی

ابوالوفاء اسماعیل بن عبدالرّزّاق بن عبدالعزیز بن محمّد بن عمر تاجر طرقی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری. سمعانی درباره او نوشته است: «کان شیخا فقیها عالما متمیّزا فاضلاً و کان احد الشّهود العدین صالحا حسن المنظر (المعروف بالقاضی الارشد). وی از اهالی طرق، از قرای نطنز است. در سال 470ق متولّد شد. طرقی از ابوالفتح عبدالرّزاق بن عبدالکریم حسن آبادی، ابوسعد عبدالجلیل بن حسن ساوی ساکن بغداد، محمّد رزق اللّه تمیمی بغدادی، ابواسحاق ابراهیم بن محمّد طیّان و دیگران استماع حدیث کرده، و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث نموده است. او در نیمه دوم شوّال سال 532ق در اصفهان وفات یافت.(1)

کمال الدّین اسماعیل

کمال الدّین اسماعیل بن جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی ملقّب و مشهور به خلاّق المعانی، از شعراء و قصیده سرایان معروف ایران در قرن هفتم هجری است. او نزد پدر شاعر و دانشمند خود و سایر بزرگان آن عصر تربیت شده، و از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته، و کم کم آوازه او همه جا را فراگرفته است.

او از مریدان شیخ شهاب الدّین عمر سهروردی عارف مشهور آن عصر به شمار می رفته، و اشعاری در مدح او سروده است.

از دیگر ممدوحان او حسام الدّین اردشیر، از پادشاهان آل باوند مازندران، اتابک سعد بن زنگی از حکّام فارس، رکن الدّین صاعد بن مسعود، از رؤسای مذهبی اصفهان و جلال الدّین منکبرنی، پادشاه خوارزمشاهی بوده اند. او در اصفهان، شاهد درگیری های طولانی و کشتارهای فراوان بین شافعیان و حنفیان بوده، و از این درگیری ها که در دو محلّه


1- التّحبیر، ج1، ص97.

ص: 568

اصفهان، جویباره و دردشت صورت می گرفته، آزرده خاطر شده، و آنان را نفرین کرده، و سروده است:

تا که دردشت هست و جوباره نیست از کوشش و کشش چاره

ای خداوند هفت سیّاره پادشاهی فرست خون خواره

تا که دردشت را چو دشت کند جوی خون آورد ز جوباره

عدد کشتگان بیفزاید هر یکی را کند دو صد پاره

عاقبت، مغولان به اصفهان حمله، و در سال 633ق آن جا را تصرّف، و مردم شهر را قتل عام کردند. کمال الدّین هم در دوم جمادی الاوّل 635ق به دست مغولان کشته شد. قبر او در محلّه جوباره اصفهان واقع شده است، و متّصل به کنیسه یهودیان است. سال های طولانی قرار بود که آرامگاهی برای او بنا شود. هم چنین مدّتی در جوار سی و سه پل، آرامگاهی برای او ساختند، و قرار بود استخوان های کمال در آن جا دفن شود، و خیابان مجاور آن را کمال اسماعیل نامیدند؛ امّا این کار انجام نشد. [سرانجام در سال های اخیر، بنای یادبودی بر روی قبر او بنا کردند].

[شعرای معاصر اصفهان به کمال الدّین اسماعیل و شعر او علاقه فراوان داشتند، و مدّتی انجمن ادبی خود را که در کتابخانه عمومی فرهنگ در مدرسه چهارباغ برگزار می شد، به نام انجمن کمال نامیده بودند].

او آثاری به نظم و نثر دارد که از آن جمله است 1. دیوان اشعار که به چاپ رسیده است 2. رسالة فی وصف القرین، به عربی که میکروفیلم آن در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است 3. رسالة فی العشق المجازی و الحقیقی، به فارسی و بیشتر به نظم که میکروفیلم آن در دانشگاه تهران موجود است 4. رسالة القوس یا رساله قوسیّه به عربی 5. سوگندنامه 6. فراق نامه 7. نامه ای به شهاب الدّین عمر سهروردی به عربی که میکروفیلم آن در دانشگاه تهران موجود است 8. نامه در پاسخ امیری که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.

این شعر از او است:

جان را چو نیست وصل تو حاصل کجا برم؟ دل را که شد ز درد تو غافل کجا برم؟

ص: 569

گفتند برگرفته فلان دل ز مهر تو من داوری مردم نادان کجا برم؟

گر برکند دل از تو و بردارم از تو مهر آن مهر بر که افکنم این دل کجا برم(1)

شیخ اسماعیل اژیه ای

شیخ اسماعیل بن عبدالرّسول اژیه ای (اجیه یی) از فضلای قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب فهرس الکتب و الرّسائل و لمن هی من العلماء و الحدود و الافاضل را تألیف نموده، و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

میرزا اسماعیل

میرزا اسماعیل فرزند سیّدعبدالکریم، عالم فاضل عارف شاعر، در اصفهان خدمت جمعی از فضلاء و علمای عظام، همچون آقاحسین خوانساری تحصیل کرد. در اواخر عمر، میل به تصوّف پیدا کرد، دست ارادت به میرزا ملک صوفی تویسرکانی داد، و سرانجام در سال 1075ق وفات یافت. در فنون ادب و شعر، به ویژه معمّا مهارت بسزایی داشت.(3)

اسماعیل سَمّویه

ابوبشر اسماعیل بن عبداللّه بن مسعود بن جبیر بن عبداللّه بن کیسان عبدی اصفهانی معروف به «سَمّویه» از حافظان حدیث و فقیهان اهل سنت است. از اسماعیل بن ابان، حسین بن حفص، بکر بن بکار، فضل بن دکین، علیّ بن عیاض حمصی، قتیبة بن مهران


1- ریحانة الادب، ج5، ص83؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص279 _ 280؛ تذکرة الشّعراء دولتشاه، صص113 _ 116؛ مجمع الفصحاء، ج3، صص1144 و 1152؛ تاریخ ادبیّات در ایران، ج2، صص871 _ 874؛ تذکره مجاس النّفایس، ص348؛ تذکره غنی، ص114؛ تذکره حسینی، ص281، شمس التّواریخ، ص72؛ آتشکده آذر، بخش سوم، نیمه نخست، صص980 _ 984؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص199 _ 200؛ تذکره ریاض العارفین، ص386؛ فرهنگ معین، ج5، صص1598 _ 1599؛ هدیة العارفین، ج1، ص212؛ الذّریعه، ج9، ص916؛ مقدّمه دیوان کمال الدّین اسماعیل؛ تاریخ نظم و نثر در ایران، ج1، ص157 و ج2، ص739؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص96.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص362.
3- تذکره نصرآبادی، ج2، ص760.

ص: 570

آزادانی و موسی بن اسماعیل روایت نموده است. عبداللّه بن جعفر بن احمد بن فارس، عبدالرّحمان بن ابی حاتم، ابونعیم، ابومسهِر، ابوالیمان و سعید بن ابی مریم از او حدیث نقل کرده اند. ازجمله احادیثی که اسماعیل سمّویه نقل نموده است، حدیث أَلَسْتُ اولی بِالْمُؤْمِنین مِنْ أَنْفُسِهِمْ و مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ می باشد. سمّویه در سال 277ق وفات یافت.(1)

اسماعیل نیشابوری اصفهانی

ابوالقاسم اسماعیل بن علیّ بن حسین نیشابوری اصفهانی صوفی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. وی حدود یک صد سال عمر کرده، و در سال 551ق وفات یافته است. مسند اصفهان از آثار او است.(2)

قاضی اسماعیل خطیبی

قاضی اسماعیل بن علیّ بن عبداللّه خطیبی اصفهانی، قاضی اصفهان در قرن پنجم هجری، پس از وفاتش، منصب قضاوت را ابوالعلاء صاعد بن محمّد اصفهانی برعهده گرفت.(3)

احمد زینبی

ابوالفتح اسماعیل بن علیّ بن محمّد بن حمزة بن محمّد بن عبداللّه طوسی جعفری زینبی، از صوفیان قرن پنجم و ششم هجری است.

در اصفهان ساکن بوده، و به زهد و تقوی مشهور بوده، و از مشاهیر صوفیّه شهر به شمار می رفته است. وی در سال 511ق در اصفهان برای ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص210؛ اللّباب، ج2، ص142؛ الاعلام، ج1، ص314؛ احقاق الحق، ج6، ص263؛ الانساب، ج3، ص308؛ طبقات المحدّثین باصبهان، ج3، ص13؛ مرآة الجنان، ج2، ص181.
2- مرآة الجنان، ج3، ص298.
3- فوائد البهیّه، ص83؛ تذکرة الحفّاظ، ج3، ص1157.
4- التّحبیر، ج1، ص100.

ص: 571

شیخ اسماعیل معزّی

شیخ اسماعیل معزّی عالم زاهد و فقیه وارسته، در سال 1288ق متولد شد. (در اصفهان از درس آخوند کاشی، میرزا محمد علی کاشانی، میرزا بدیع درب امامی، شیخ مرتضی ریزی،سید مهدی و سید محمد باقر درچه ای و در نجف اشرف به مدت 12 سال از محضر آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، شریعت اصفهانی و شیخ محمد حسین فشارکی به فصل خصومات اشتغال داشت و به امامت مسجد سلام و تدریس در مدرسه نوریه پرداخت. از او دوره اصول فقه، شرح کفایه و تقریرات درس آخوند خراسانی و سید یزدی بر جای مانده است. او در شب جمعه 23 ذی قعده 1363ق وفات یافت و در تکیه کازرونی مدفون شد.(1)

دکتر اسماعیل آزرم

دکتر اسماعیل آزرم، فرزند حاج محمّدعلی، استاد بیولوژی حیاتی دانشکده دام پزشکی و معاون دانشکده. در سال 1286 شمسی در اصفهان متولّد [شد]، و در اصفهان و تهران و فرانسه تحصیل کرد، و در دانشگاه تهران تدریس می نمود. کتب زیر از تألیفات ایشان به چاپ رسیده است: 1. بیولوژی 2. بحث در پیدایش و تکامل موجود زنده 3. بیوفیزیک 4. پروتوپلاسم 5. P.H و اهمّیت آن از نظر بیولوژی 6. تئوری های اساسی ژنتیک 7. تولید مثل و تزوجین در مهره داران 8. جانورشناسی سیستماتیک 9. حالت کلوییدی مادّه 10. خلاصه چند کنفرانس درباره ژنتیک و توارث بعضی بیماری ها در انسان 11. ژنتیک و توارث بعضی از بیماری ها در انسان 12. ساختمان فیزیکی و ترکیب شیمیایی پروتوپلاسم 13. کلّیاتی راجع به موجود زنده.(2)

اسماعیل ایجی اصفهانی

اسماعیل بن محمّدعلی ایجی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. ظاهرا از اهالی قریه «اژیه» اصفهان است، و «ایجی»، تصحیف «اژیه ای» است. نام برده در سال 1240 کتاب ریاض الشّهاده تألیف ملاّمحمّدحسن قزوینی را به خطّ نسخ، کتابت نموده است. نسخه به شماره 4562 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ج 1 ص 270، المسلسلات ج 1 ص 302.
2- مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص569.
3- فهرست مرعشی، ج12، ص128.

ص: 572

حاج اسماعیل فروشانی

حاج اسماعیل عارف فرزند عین علی فروشانی از معاصرین نصرآبادی، مؤلّف تذکرة الشّعرا در ضمن شرح حال برادرش عشرتی، ذکری از او نموده است. در آن جا وی را به «قطب العارفین» ستوده است. فروشان از قراء ثلاثه ماربین اصفهان است، و در تذکره نصرآبادی گوید: از محلاّت ورنوسفادران می باشد.(1)

اسماعیل بَجَلی

ابواسحاق اسماعیل بن عمرو بن مجیح بجلی کوفی، از محدّثان قرن سوم هجری است. به اصفهان آمده، و در مدینه (شهرستان) ساکن گردیده، و در آن جا به نشر احادیث اشتغال داشته است. عموم نویسندگان کتب تراجم و رجال، وی را ستوده اند؛ لکن برخی از آنان، وی را ضعیف، و عموما ثقه خوانده اند، و درباره او گفته اند که: «اسحاق بن عمرو در اصفهان ضایع و گم نام شد، و حقّ او در علم حدیث، شناخته نشد». ذهبی به سیره غیر مرضیّه خود، جایی که او را ذکر می کند، گوید: «حدیث باطلی نقل نمود»، و سپس سند آن را ذکر می کند که به حضرت باقر علیه السلام می رسد، از پدران بزرگوارش. وی در سال 227 مرده است.(2)

اسماعیل سراج

ابوالفتح اسماعیل بن فضل بن احمد بن اخشید سراج از قاریان و محدّثان اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. وی در سال 436 یا 437ق در اصفهان متولّد شد، و از ابوالطیّب عبدالجبّار بن فضل، ابوطاهر محمّد بن احمد بن محمّد بن ابراهیم، ابوالفتح علیّ بن محمّد بن عبدالصّمد دُلَیلی، ابومحمّد عبداللّه بن ابوجعفر، ابوالفضل عبد الرّحمان بن احمد رازی و طاهر احمد بن محمود روایت نمود. قاضی ابوبکر بن حسن، ابومحمّد بن ابی نصر خونجانی، ابی جعفر بن حسن، سمعانی و ابوعامر عبدوی از وی حدیث نقل می کنند. او در قرائت نیز از اساتید بزرگ بوده، و قرآن رابه روایت شیوخ متقدّم، قرائت می نموده است. وفات او در شعبان 524ق در اصفهان اتّفاق افتاد.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص480.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص208؛ میزان الاعتدال، ج1، ص111؛ سیر اعلام النّبلاء، ج10، ص435؛ تاریخ بغداد، ج1، ص62.
3- التّحبیر، ج1، ص101؛ مرآة الجنان، ج3، ص232.

ص: 573

اسماعیل اصفهانی

اسماعیل بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. او در بغداد ساکن بوده است. از یونس بن حبیب حدیث روایت کرد. محمّد بن مظفّر از او روایت می نماید.(1)

اسماعیل اصفهانی

ابوعثمان اسماعیل بن محمّد اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. شیخ عبدالقادر بن موسی گیلانی عارف مشهور، از وی اخذ حدیث نموده است.(2)

میر محمّداسماعیل صابرعلی شاه

میرمحمّداسماعیل حسینی خاتون آبادی پاقلعه ای ملقّب به «صابرعلی شاه» فرزند حاج محمّد بن میرزا ابوالقاسم مدرّس خاتون آبادی، عالم عارف، از مشایخ سلسله نعمت اللّهیّه. در اصفهان متولّد شد، و به تحصیل علم پرداخت. سپس به شیراز رفت، و دست ارادت به حاج میرزا علی آقا ذوالرّیاستین داد، و از او مجاز و مأذون در ارشاد و دستگیری از فقرای نعمت اللّهی اصفهان گردید، و پس از فوت برادرش میرمحمّدهادی، شیخ فقرای نعمت اللّهی بود. سرانجام در شب جمعه 3 محرّم الحرام سال 1323ق وفات یافت، و در تکیه ای که میرزا سلیمان آغاباشی در تخت فولاد، جنب تکیه خاتون آبادی بنا کرده بود، مدفون گردید. طرب اصفهانی در تاریخ وفات او گوید:

شیخ طریق اهل حق، میر جلیل در کعبه وصل زد قدم همچو خلیل

تاریخ وفات او طرب گفت به شور: «قربانی دوست کرد جان اسماعیل»(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص213؛ تاریخ بغداد، ج6، ص302.
2- مرآة الجنان، ج3، ص353.
3- مقالات الحنفاء، ص144؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص281؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص53؛ گلستان جاوید، ص109.

ص: 574

اسماعیل رنانی

ابونصر اسماعیل بن محمّد بن احمد بن ابی الحسن رنانی صوفی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. از ابوالعلاء احمد بن عبدالجبّار فُرسانی، ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفّار بن اشته، ابومطیع محمّد بن عبدالواحد و ابوالعلاء محمّد بن نصر حافظ همدانی حدیث شنید. وی به شهرهای مختلف سفر کرد، و مجموعه هایی در حدیث فراهم نمود. این کتب از آثار او بیان من کذب من مال المزامیر و الملاهی الجاهل بحقایق الاوامر و المناهی است که ابوسعد سمعانی نزد او در حالت مرض موت، خوانده است. وی در سال 531ق وفات یافته است.

در معجم البلدان، رنان را به ضمّ راء می نویسد. در زمان ما به کسر راء خوانده، و رهنان تلفّظ می شود.(1)

اسماعیل سلمانی

ابوعثمان اسماعیل بن ابوسعید محمّد بن احمد بن جعفر سلمانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان. وی حدیث صحیفة الرّضا علیه السلام را از خطیب ابومنصور عبدالرّزّاق بن احمد غزال روایت می کند. ابومحمّدطاهر بن احمد بن محمّد بن اسماعیل بن حسن قصری از صاحب عنوان روایت می نماید.(2)

اسماعیل طرطوسی

ابوالفتح اسماعیل بن محمّد بن احمد بن علیّ بن حسن بن حسین بن جعفر طرطوسی سلمی، از محدّثین قرن ششم هجری است. در اصفهان ساکن بوده، و در ربیع الثّانی سال 540ق وفات یافته است. سمعانی درباره او گوید: «کان شیخا متمیّزا من اهل العلم حسن الخط». وی از ابوعبده سلم بن فضل ثقفی و ابومطیع محمّد بن عبدالواحد و دیگران


1- معجم البلدان، ج2، ص824؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص403؛ التّحبیر، ج1، ص109.
2- صحیفة الامام الرّضا، چاپ مدرسة المهدی، ص25؛ احقاق الحق، ج5، ص75.

ص: 575

روایت می کند.(1)

اسماعیل امین

اسماعیل بن محمّد بن احمد بن نصرویه اصفهانی معروف به امین، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است.

وی چندین سفر به نیشابور رفته است. او در سال چهارصد و هفتاد و اندی برای آخرین بار به نیشابور سفر کرده است.(2)

اسماعیل ضبّی

ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن احمد بن محمّد بن سعید بن ضرار بن مساور بن موسی بن مساور ضبّی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است.

سمعانی از او حدیث شنیده، و او را چنین توصیف کرده است: «کان شیخا جلیل القدر متمیّزا ملیح الخطّ حسن الاخلاق». تولّدش در حدود سال 460ق روی داده است. او از ابوبکر محمّد بن احمد بن اسید مدینی، سیّدابوطالب علیّ بن حسین علوی حسنی و اباعمرو عبدالوهاب بن منده حدیث شنیده است.(3)

اسماعیل وثابی

ابوطاهر اسماعیل بن محمّد بن احمد وثابی اصفهانی، از ادباء و دانشمندان اصفهان است.

سمعانی می نویسد: در اصفهان در صنعت شعر و ترسّل، فاضل تر از وی ندیدم. من در اصفهان به خانه وی رفتم، و در بداهتِ نظم و نثر، سریع تر از او ندیدم. رساله ای بر وی اقتراح کردم. مرا گفت: قلم بگیر و بنویس، و فی الحال، بی آن که بیندیشد، به نیکوترین وجه


1- التّحبیر، ج1، ص108.
2- تاریخ نیشابور، ص207.
3- التّحبیر، ج1، ص88.

ص: 576

بر من املاء کرد. وثابی در اواخر عمر، به فقر و تنگدستی افتاد، و نابینا شد تا این که در سال 533ق وفات یافت.(1) در محاسن اصفهان از ابوعلی اسماعیل وثابی در ردیف دانشمندان صرف و نحو ولغت و انشاء که متقدّم بر عصر مافرّوخی بوده اند، یاد شده است.(2)

این شعر از وثابی است:

اشاعوا و قالوا وقفه الوداع و زمّت مطایا للرّحیل شراع

فقلت فراق لا اطیق احتماله کغانی من البنین المشت سماع

و لا علیک الکتمان قلب ملکته و عند النّوی سرّ المکتوم یذاح

سیّداسماعیل صدر

حاج سیّداسماعیل صدر فرزند آقا سیّدصدرالدّین محمّد عاملی اصفهانی، عالم فاضل فقیه مجتهد در سال 1255 (و یا به قولی 1258ق) در اصفهان متولّد شد. در کودکی پدرش در نجف اشرف فوت شد، و خود، زیر نظر برادر دانشمند خود آقا سیّدمحمّدعلی عاملی (آقا مجتهد) تربیت شد، و از درس علمای اصفهان، به خصوص حاج محمّدباقر نجفی مسجدشاهی و ملاّعبدالجواد حکیم خراسانی و عدّه ای دیگر از علماء بهره گرفت؛ سپس به عتبات عالیات هجرت نمود، و در نجف، به درس اساتید معروف، شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی کاشف الغطاء، میرزای شیرازی، حاج شیخ زین العابدین مازندرانی و حاج میرزا حبیب اللّه رشتی حاضر شد، و به درجه اجتهاد نائل، و موفّق به اخذ اجازه از اساتید خود گردید.

پس از وفات میرزای شیرازی، به همراه میرزا محمّدتقی شیرازی زعامت و مرجعیّت را برعهده گرفت.

در سال 1314ق به کربلا مهاجرت کرد، و به تدریس و اقامه جماعت و وعظ و رسیدگی به امور طلاّب و فقرا و تقسیم وجوهات بین مستحقّین پرداخت، و در اواخر عمر، از کربلا به کاظمین مهاجرت نمود، و در آن شهر مقدّس مجاور گردید، و سرانجام در دوشنبه 18 (یا 12) جمادی الاوّل سال 1338ق


1- معجم الادباء، ج2، ص355؛ لغت نامه دهخدا، ج7، ذیل «اسماعیل»، ص2527؛ راهنمای دانشوران، ج3، 320.
2- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 577

در کاظمین وفات یافت، و در رواق مطهّر (قسمت شرقی) برابر حجره ای که ابن قولویه قمی مدفون است، دفن شد. میرزا حسن خان جابری انصاری این مصرع را مادّه تاریخ او یافته است:

«صدر جنّت مقام علوی صدر»

ف_رزند صاحب عنوان، سیّدصدرالدّین صدر، این عبارت را مادّه تاریخِ وفات یافته است:

«مِنَ الْخُلدِ اسْماعیل طال لَهُ صَدر».

آثار و تألیفات ایشان عبارت اند از: 1. انیس المقلّدین، رساله عملیّه، مطبوع در سال 1329ق 2. حاشیه بر کتاب احکام الایمان، رساله عملیّه مرحوم آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی 3. حاشیه بر جامع عبّاسی تألیف شیخ بهایی 4. حاشیه بر متأجر، تألیف وحید بهبهانی 5. حاشیه بر نجات العباد، تألیف شیخ محمّدحسن اصفهانی، چاپ 1297ق 6. حاشیه بر نخبه حاجی کلباسی 7. دیوان اشعار (بنابر نقل مرحوم انصاری) 8. راه راست، ترجمه صراط المستقیم، رساله عملیّه 9. صراط المستقیم 10. مفتاح الهدایه، رساله عملیّه، در بمبئی به چاپ رسیده است.(1)

اسماعیل کاغذی مدینی

ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن عبدالرّحمان بن عبدالوهاب کاغذی مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. سمعانی درباره او گوید: «کان من الشّیوخ المسندین المعمّرین الصّالحین من بیت الصّلاح و الحدیث». از ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضبّی و ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن یحیی کرونی روایت نموده، و ابوسعد سمعانی از او اجازه داشته است. وی از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان بوده، و در تشهّد نماز ظهر روز پنج شنبه 29 ذی القعده سال 514ق وفات یافته


1- نقباء البشر، ج1، ص160؛ تکمله امل الآمل، ص104؛ مکارم الآثار، ج5، صص1565 _ 1566؛ ریحانة الادب، ج3، ص431؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «صدر»، ص163؛ تاریخ اصفهان، جابری، ص308؛ الذّریعه، ج10، صص63؛ ج2، ص466؛ ج21، ص357 و ج5، ص138؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص270 _ 274؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص283 _ 285؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص100.

ص: 578

است.(1)

اسماعیل اصفهانی

ابومحمّداسماعیل بن محمّد بن عبدالواحد بن محمّد هراس اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. وی قبل از سال 470ق متولّد شده، و از ابوعمرو بن منده روایت نموده است. ابوسعد سمعانی از او نقل حدیث می کند.(2)

اسماعیل همدانی جَبّری

ابومالک اسماعیل بن محمّد بن عصام جَبَّر بن یزید بن عجلان هَمْدانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. جدّش عصام، سیزده سال مصاحب سفیان ثوری بوده است. اسماعیل، احادیث غریب ثوری را از پدرش محمّد و عمویش روح بن عصام و جدّش عصام روایت می کند. محمّد بن علیّ بن جارود از او نقل حدیث می نماید.(3)

اسماعیل شلمکی

ابوالفتوح اسماعیل بن محمّد بن فضل بن احمد بن قاسم شلمکی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. وی از ابوعیسی عبدالرّحمان بن محمّد بن زیاد ثانی و ابوبکر محمّد بن احمد بن ماجه ابهری و دیگران حدیث شنیده است. تولّد او در حدود سال 490ق در اصفهان بوده است.(4)

اسماعیل طلحی

حافظ ناصرالدّین ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن فضل بن علیّ بن احمد بن طاهر قرشی طلحی تیمی اصفهانی، از مفسّرین و محدّثین بزرگ عامّه است. علاّمه


1- التّحبیر، ج1، ص111.
2- التّحبیر، ج1، ص111.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص210.
4- التّحبیر، ج1، ص108.

ص: 579

ملاّمحمّدصالح حائری سمنانی او را شیعه دانسته است. صاحب عنوان به قوام السّنه ملقّب بوده، و به «جوزی» (چوری) شهرت داشته است که در زبان اصفهانی به معنای جوجه است. در سال 457ق در اصفهان متولّد شد، و نزد بسیاری از محدّثین و دانشمندان تحصیل، و یا از آنان روایت کرد که از آن جمله اند: ابی عمرو بن منده، ابوالطیّب عبدالجبّار بن فضل کرانی، ابونصر زینبی، ابوبکر بن خلف شیرازی، عایشه ورکانیّه، مالک بانیامی. جمعی کثیر نیز از او روایت می کنند که از آن جمله اند: سمعانی مؤلّف الانساب،محمّد بن ابی جعفر بن حسن خونجانی اصفهانی، قاضی ابوبکر محمّد بن حسن بن محمّد بوانی اصفهانی، ابوالقاسم بن عساکر، ابوموسی مدینی و دیگران.

وی سرانجام در عید اضحی (10 ذی حجّه) سال 535ق در اصفهان وفات یافت. کتب زیر از تألیفات او است: 1. احادیث المسلسلات 2. اعراب القرآن 3. الایضاح، در تفسیر، چهار جلد 4. امالی، در حدیث 5. التّذکره در نحو، در سی جزء 6. التّرغیب و التّرهیب 7. التّفسیر، به زبان اصفهانی 8. الجامع الکبیر فی معالم التّفسیر 9. الحجّة فی المحجّة 10. دلائل النّبوّة، در شرح جامع صحیح بخاری 11. السنّه 12. سیر السّلف، در احوال صحابه و تابعین 13. شرح جامع صحیح مسلم 14. المعتمد، در تفسیر، ده جلد 15. الموضح، در تفسیر، سه جلد 16. المغازی.(1)

اسماعیل کاغذی مدینی

ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن عبدالوهاب کاغذی مدینی، از محدّثین و اهل صلاح و از خاندان محدّثین بوده، و در قرن پنجم و ششم هجری زندگی می کرده است. عدّه ای از او استماع حدیث کرده اند، و ابوسعد سمعانی از او اجازه


1- الاعلام، ج1، صص322 _ 323؛ تاریخ معارف امامیّه، ص255؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص287؛ طبقات الشّافعیّه، اسنوی، ج1، صص259 _ 261؛ طبقات المفسّرین، ج2، صص112 _ 114؛ فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، صص288 و 205؛ فهرست مرعشی، ج7، ص254؛ کشف الظّنون، ج2، صص1732 و 1904؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسماعیل»، ص2529؛ مجمل فصیحی، ج2، ص232؛ مرآة الجنان، ج3، ص263.

ص: 580

داشته است. او در تشهّد نماز ظهر روز پنج شنبه 19 ذی القعده 514ق وفات یافته است.

اسماعیل محتسب

حافظ ابوعثمان اسماعیل بن محمّد بن مله محتسب اصفهانی واعظ، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. ذهبی در میزان الاعتدال درباره او گوید: «وضع حدیثا و املاه و کان یخلط».

او از ابن ربذه روایت می کند، و ابومحمّد مکّی بن هبة اللّه بن عبدالصّمد آشنایی خراسانی از او نقل حدیث می نماید. از آثار او کتاب المجالس در مواعظ است. وی سرانجام در سال 509ق وفات یافت.(1)

اسماعیل جرباذقانی

استاد ابوالفضل اسماعیل بن محمّد جرباذقانی اصفهانی از شعراء و ادبای معاصر مافرّوخی است. از او اشعاری نغز و دلپذیر به عربی باقی مانده است.(2)

[اصل او از گلپایگان، و در دربار امیران دیلمی در اصفهان، صاحب نفوذ و دارای احترام بوده است].

ملاّاسماعیل نقنه ای

ملاّاسماعیل بن ملاّمحمّد نقنه ای، عالم فاضل مجتهد از اهالی قریه «نقنه» (بین راه دهاقان و بروجن) بود، و با پدر خود در اصفهان، نزد علمای این شهر، به ویژه حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی تحصیل نمود _ سپس در محضر علمای مسجد شاه، به رتق و فتق امور پرداخت، و سرانجام در سال 1350ق در سنّ حدود هشتاد سالگی وفات یافت، و در داخل بقعه تکیه حاج محمّدجعفر آباده ای در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- میزان الاعتدال، ج1، ص118؛ هدیة العارفین، ج1، ص210؛ مرآة الجنان، ج3، ص198؛ معجم البلدان، ج1، ص223.
2- محاسن اصفهان، ص61.
3- رجال اصفهان، ص200؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص280؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص51.

ص: 581

سیّداسماعیل حسینی نجفی

اسماعیل بن سیّدمحمّد حسینی نجفی، سبط ملاّمحمّدطاهر شیرازی قمی، ساکن اصفهان(1).

میرزا اسماعیل نصرآبادی

میرزا اسماعیل نصرآبادی فرزند میرزا محمّد، شاعر ادیب خطّاط، عمّه زاده میرزا محمّدطاهر نصرآبادی صاحب تذکرة الشّعرا بود. خطّ شکسته را خوش می نوشت، و شعر می گفت.

در جوانی به هند رفت، و ملازم مهابت خان شد، و شاه جهان، پادشاه هند را مدح گفت، و همان جا وفات یافت. از او است:

صبح دلم چون ز قید خواب بر آمد طلعت یارم چو آفتاب بر آمد(2)

اسماعیل ورنوسفادرانی

اسماعیل بن محمّد ورنوسفادرانی سِدِهی اصفهانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری است، و به احتمال قوی، از شاگردان محضر درس مرحوم سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی _ علیه الرّحمه _ بوده است.

از آثار او کتابت جلد دوم مطالع الانوار، تألیف سیّد حجّت الاسلام به خطّ نسخ است که در سه شنبه 15 رمضان 1243ق آن را به پایان رسانده است. نسخه به شماره 1145 در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم موجود است.(3)


1- الذّریعه، ج5، ص274.
2- تذکره نصرآبادی، ج2، ص662؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1253؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص179.
3- فهرست کتابخانه مدرسه فیضیّه، ج1، ص255؛ بیان المفاخر، ج1، ص270.

ص: 582

اسماعیل ادیب خوانساری*

اسماعیل ادیب خوانساری فرزند میرزا محمود، هنرمند و موسیقی دان معاصر در سال 1280ش در خوانسار متولّد شد، و در آن جا نزد عندلیب گلپایگانی (تولاّیی) به فراگیری موسیقی پرداخت، سپس در اصفهان نزد سیّدرحیم اصفهانی و نایب اسداللّه و در تهران نزد حسین اسماعیل زاده و سیّدحسین طاهرزاده به تکمیل معلومات خود پرداخت. وی از خواننده های ماهر موسیقی سنّتی ایران بود، و در نواختن سه تار، و تا حدودی پیانو مهارت داشت. او از سال 1319 به همکاری با رادیو پرداخت، و برنامه های بسیاری را اجراء کرد. هم چنین در کنسرت های انجمن موسیقی، به رهبری روح اللّه خالقی شرکت می نمود، و با اغلب هنرمندان موسیقی، خصوصا مرتضی محجوبی معاشرت و دوستی داشت. ادیب خوانساری در 6 فروردین 1361ش در تهران درگذشت، و در قطعه 91 قبرستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.(1)

اسماعیل حیرانی اصفهانی

شیخ اسماعیل حیرانی اصفهانی فرزند آقا شیخ محمود بن حاج ملاّاسماعیل شهرضایی، عالم فاضل، شاعر ادیب در سال 1321ق متولّد شده، و تحصیلات خود را در اصفهان انجام داد، و برای تبلیغ به غرب کشور رفت، و مدّتی در ایلام، و سپس به مدّت چهل سال به تبلیغ دین و ترویج شریعت در اسلام آباد غرب پرداخت، در اواخر عمر به مناسبت وقوع جنگ ایران و عراق و بمباران شدن اسلام آباد، به اصفهان بازگشت، [و در اوّل ربیع الاوّل 1403ق در این شهر وفات یافت، و جنب تکیه کرمانی در تخت فولاد، مدفون گردید. آثار او: 1. اشعار انقلابی حیرانی، مطبوع 2. هشت بهشت(2)].


1- تاریخ تحوّل ضبط موسیقی، صص305 _ 306؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، صص55 _ 56.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص421 و اطّلاعات متفرّقه.

ص: 583

شیخ اسماعیل بروجردی

حاج شیخ اسماعیل فرزند حاج آقا منیرالدّین بروجردی، عالم فاضل، در اصفهان نزد پدر خود و جمعی از فضلای اصفهان تحصیل کرد، و سرانجام در روز چهارشنبه 3 شعبان سال 1352 در سال های جوانی، وفات یافت، و در تکیه ملک در تخت فولاد، جنب مزار پدر دانشمند خود مدفون گردید.(1)

اسماعیل فزاری

ابومحمّداسماعیل بن موسی بن فزاری معروف به «ابن بنت سُدی»، از محدّثین اصفهان است. وی از مالک بن انس و شریک روایت می کند، و عیسی بن عمر قاری و جعفر بن محمّد بن عبّاس از او نقل حدیث می نمایند. در حدود سال 225ق وفات یافته است. عقیلی در کتاب اصفهان از او یاد کرده است(2)

سیّداسماعیل بهشتی

اسماعیل معروف به آقا حاجی بن حاجی سیّدمهدی بهشتی، عالم فاضل، از ائمّه جماعات قریه سیچان اصفهان، که در 14 جمادی الاوّل 1338ق وفات یافت، و در تخت فولاد تکیه سادات بهشتی جنب مصلاّ مدفون شد.(3)

محمّداسماعیل جوشقانی

محمّداسماعیل بن محمّدمهدی جوشقانی، در ربیع الثّانی 1270ق کتاب شرح صمدیّه، تألیف سیّدمحمّدحسین بن علی حسینی کاشانی را رونویس نموده. نسخه آن در کتابخانه حقیر [سیّدمصلح الدّین مهدوی] موجود است، و بر روی یکی از برگه ها مهر چهارگوش با


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص288؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص202.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص209؛ الانساب، ج3، ص239؛ تذکرة الحفاظ، ج2، ص541؛ سیر اعلام النّبلاء، ج11، ص177.
3- تحفة الاحباب، صص23 _ 24؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص719.

ص: 584

سجع «عبده الرّاجی محمّداسماعیل بن محمّدمهدی» دیده می شود.

میرزا اسماعیل خان، ثاقب اصفهانی

میرزا اسماعیل خان متخلّص به «ثاقب» و ملقّب به «تاج الشّعراء» فرزند میرزا نصراللّه لاوی سمیرمی متخلّص به «شهاب» و ملقّب به «تاج الشّعراء» بن ملاّمحمّد بن ملک احمد، شاعر و ادیب دانشمند، در سال 1285ق متولّد [شد]، در اصفهان علم و ادب آموخت. در عموم انجمن های ادبی، حاضر می شد، و در اواخر عمر، از اساتید پیش کسوت انجمن ادبی شیدا در اصفهان به شمار می رفت. وی قسمتی از مراثی و مجالس تعزیه دیوان پدرش را در سال 1319ق طبع نموده؛ امّا دیوان اشعار خودش هنوز طبع نگردیده است. ثاقب در 29 محرّم وفات یافت، و در یکی از اتاق های تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد. [اخیرا اتاق های این تکیه را خراب کرده اند]. از شعر از او است:

با جلوه بالای تو سرو چمنی را سر از پی دعوی دگر افراختنی نیست(1)

اسماعیل سَمّویه

اسماعیل بن یوسف بن محمّد زاهد، معروف به «سَمّویه» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. با عبدالرّحمان بن یوسف معدانی، دوست و معاشر بوده، و ابومحمّد بن حیّان، او را درک نموده است. از عبدالرّحمان بن مهدی، نائل بن جیح و یحیی بن قطّان روایت نمود. محمّد بن ابراهیم بن شبیب از او نقل حدیث می کند.(2)

اسماعیل افلاکی سامانی

اسماعیل سامانی متخلّص به «افلاکی» شاعر ادیب، در سال 1306 قمری در قریه «سامان» از توابع چهارمحال متولّد شد. تحصیلات خود را در همان جا انجام داد. از اوان جوانی، به گفتن اشعار اشتغال ورزید. اشعارش عموما دارای مضامین عالی است. وی به شغل زراعت روزگار می گذرانید. در سال 1325 خورشیدی وفات یافت. از او است:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص288.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص210.

ص: 585

ترک چشمت چو به شمشیر برد دست نخست دل اگر شیر بود دست ز جان باید شست

کی گمان بود در آغوش وصالت گیرم تو بدین سخت دلی ما به چنین طالع سست(1)

میرزا اسماعیل ایمای اصفهانی

میرزا اسماعیل علاقه بند اصفهانی متخلّص به «ایما»، شاعر ادیب در قرن دوازدهم هجری، متوفّی به سال 1132ق. وی با شفیعا و نجات، دو شاعر اصفهانی، محاجاتی داشته است. صاحب عنوان، دارای دیوان اشعار است. از او است:

بی وعده آمد امشب آن مرهم دل ریش همچون گلی که آید در غیر موسم خویش(2)

میرزا اسماعیل بدیع اصفهانی*

میرزا اسماعیل اصفهانی متخلّص به «بدیع»، شاعر ادیب، این بیت از او است:

ز جسم ناتوانم آتش سودا چه می خواهد اگر ما را نمی خواهی، غمت از ما چه می خواهد؟(3)

حاج اسماعیل خان تبریزی

حاج اسماعیل خان تبریزی عبّاس آبادی، شاعر ادیب، در محلّه عبّاس آباد اصفهان ساکن و به تجارت مشغول بود. چند بار به هند رفته بود. در گفتن رباعیات عارفانه، شور و حرارتی خاص داشت. این رباعی از او است:

بیرون ز جهان زین خم نه طاق پسند در صیدگه قدس بینداز کمند


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص50.
2- الذّریعه، ج9، ص73 و 114؛ تذکره غنی، ص23؛ تذکره حزین، ص101.
3- تذکره روز روشن، ص103.

ص: 586

فیض هرکس فراخور همّت اوست فوّاره شود به قدر فوّاره بلند(1)

حاج اسماعیل حجّاریان*

استاد حاج اسماعیل حجّاریان، از هنرمندان قرن چهاردهم هجری و از حجّاران زبردست اصفهان است. ظاهرا از اهالی محلّه چهارسوق اصفهان، و تا سال 1376ق زنده بوده است. از آثار او حجّاری سنگ قبر استاد محمّدباقر حجّاریان متوفّی به سال 1376ق و استاد عبّاسعلی حجّاریان متوفّیِ 1365ق است. هر دو سنگ قبر، در تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان موجود است.

حاج اسماعیل خاتون آبادی

حاج اسماعیل اصفهانی خاتون آبادی فرزند حاج محمّدامین، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء، محقّق مدقق، در علوم عقلی و نقلی مهارت داشت. قسمت موسیقی شفا را در مسجد جامع جدید عبّاسی [مسجد امام] اصفهان تدریس می کرد. مردی قانع، زاهد و اهل ورع و تقوی بود، و با وجود مکنت، ترک لذّات نموده، لباس خشن می پوشید، و اموال خود را به نیازمندان می بخشید، و نسبت به سلاطین و بزرگان دولت، بی اعتنا بود. گویند اشرف افغان به دیدارش رفت؛ ولی وی بدو اعتنایی ننمود، و برایش برنخاست. شیخ محمّد بن محمّدزمان کاشانی از شاگردان او است، و از استاد خویش چنین یاد کرده است: «مولانا المحقّق الموفّق، العلاّمة الزّاهد العابد الاعورعی الحاج محمّداسماعیل بن الحاج محمّدامین الخاتون آبادی»(2).

میرزا محمّداسماعیل خلیفه سلطانی

میرزا محمّداسماعیل خلیفه سلطانی، عالم فاضل عارف کامل در سال 1334ق وفات یافت، و در تکیه میرزا


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص197؛ کاروان هند، ج1، ص53.
2- تتمیم امل الآمل، ص66؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص185؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص263، میراث اسلامی ایران، ج7، ص184.

ص: 587

ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

محمّداسماعیل خوراسکانی*

محمّداسماعیل خوراسکانی از شعرای اصفهان است. ظاهرا در قرن سیزدهم هجری می زیسته است.

در جُنگ جامع المناقب که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 5679 نگهداری می شود، اشعاری در مناقب اهل بیت علیهم السلام از او موجود است. این دو بیت، منتخب از یکی از قصاید او است:

ای شرح دلآرام من ای یار دل آزار تا چند بَرَد جان ز تو تیمار دل آزار

گیرم من شایسته آزار توام لیک کی از تو بود این همه آزار سزاوار(2)

سیّداسماعیل ریزی

اسماعیل ریزی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل، از اهالی قصبه ریز لنجان [زرّین شهر کنونی] بوده، پس از تحصیل مقدّمات، به نجف اشرف مهاجرت نمود. در درس میرزا حسن شیرازی و آقا سیّدمحمّدکاظم طباطبایی یزدی حاضر شد، و سال ها در نجف اشرف اقامت داشت.

جهت زیارت حضرت ثامن الحجج علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام به ایران بازگشت، و در این سفر، در ماه صفر 1338ق وفات یافت، و در تخت فولاد در تکیه حاج آقا مجلس مدفون شد.(3)

ملاّاسماعیل صوفی

ملاّاسماعیل صوفی، از عرفاء و متصوّفه در قرن یازدهم هجری، و ساکن هند بوده است.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص199؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص263؛ نقباء البشر، ج1، صص143 _ 144.
2- خورشید جی، صص294 _ 296؛ فهرست مجلس، ج17، ص135.
3- نقباء البشر، ج1، ص147؛ میرزای شیرازی، ص112؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص144؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص56.

ص: 588

مؤلّف دبستان المذاهب وی را در سال 1041ق در هند دیدار کرده است.(1)

محمّداسماعیل ضعیف اصفهانی

محمّداسماعیل متخلّص به «ضعیف»، شاعر ادیب در سال 1325ق در اصفهان متولّد شد.

از اعضاء قدیمی انجمن ادبی شیدا است. روزگار به کفّاشی می گذرانید، از اشعار او است:

[کار ما مشکل از آن زلف گره در گره است زلف بگشا و گره باز کن از مشکل ما(2)]

سیّداسماعیل طباطبایی

اسماعیل طباطبایی اصفهانی، عالم فاضل، از دانشمندان علوم عقلی در اوایل قرن سیزدهم هجری است.(3)

سیّداسماعیل طباطبایی زوّاره ای

آقاسیّداسماعیل طباطبایی زوّاره ای اصفهانی، از اساتید فنّ قرائت و تجوید در اصفهان بوده، و میرزا زین العابدین بن محمّدعلی سبزواری معروف به شهشهانی، امام مسجد صفا، نزد او این علم را آموخته است. در مجموعه شماره 1540 کتابخانه آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی ذکری از او شده است.(4)

ملاّاسماعیل طبسی

ملاّاسماعیل طبسی خراسانی اصفهانی، فاضل جلیل واعظ متّقی، از فضلاء اهل منبر در قرن سیزدهم هجری در اصفهان بوده است. در طبس خراسان متولّد گردید، و در اصفهان فی


1- الذّریعه، ج8، ص49.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص321.
3- الکرام البرره، ج1، ص132.
4- فهرست مرعشی، ج4، ص340.

ص: 589

الجمله تحصیل نمود، و روزگار، به ذکر مصائب و فضائل معصومین علیهم السلام می گذرانید، و در نزد علماء وقت، همچون سیّد حجّت الاسلام و دیگران تحصیل کرد، و معزّز می زیست، سرانجام قبل از سال 1260 وفات یافت، در صحن امام زاده هارون ولایت علیه السلام مدفون گردید. مشارٌالیه پدر مولی محمّدحسین عارفچه و جدّ میرزا محمّدعلی عارفچه شاعر ادیب و واعظ می باشد.(1)

محمّداسماعیل طبیب

محمّداسماعیل طبیب اصفهانی، از اطبّاء معروف در قرن سیزدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای است از قرابادین تألیف حکیم مظفّر بن محمّد شفایی کاشانی که آن را در سال 1230ق به خطّ نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1069 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد موجود است.(2)

حکیم اسماعیل طبیب*

حکیم اسماعیل طبیب، از اطبّاء حاذق عهد صفویّه است. وی ساکن اصفهان، و ظاهرا تا سال 1083ق در قید حیات بوده است. نصرآبادی در ضمن شرح حال زمانای نقّاش گوید: «زمانای نقّاش اصفهانی، گویا والد حکمت پناه، حکیم اسماعیل طبیب است»(3).

اسماعیل فرهنگ چالشتری

اسماعیل فرهنگ، از بزرگ زادگان قریه چالشتر است. سال 1320 قمری متولّد شد. زمانی در ارتش بود، بعدا استفعا نمود، و در دوائر کشوری مشغول شد، از آن هم مستعفی، و در مولد خویش به کار زراعتی مشغول شد. از او است:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص535 _ 536؛ بیان المفاخر، ج1، صص265 _ 266.
2- فهرست گوهرشاد، ص160.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص420.

ص: 590

[گل حسرت که بروید به مزار تو و من ز آرزوهاست که خاک است به خاک من و تو(1)]

شیخ اسماعیل قصری

شیخ اسماعیل قصری اصفهانی، از عرفاء و متصوّفه قرن هفتم هجری است. در سلسلة الاولیاء در باب او نوشته شده است: «کان عالما بعلوم الظّاهر، متبحرا فیها عارفا بحقایق الباطن محقّقا فی دقایقها و فی المجاهدة و المشاهدة و المکاشفة له شأن عظم و مرتبة کبر». وی از مشایخ شیخ نجم الدّین کبری بوده، و شیخ نجم الدّین از او خرقه پوشیده است. صاحب عنوان سرانجام در دزفول اقامت گزیده، و همان جا وفات یافته است.(2)

سیّداسماعیل قوام الواعظین

سیّداسماعیل قوام الواعظین فریزهندی اصفهانی، عالم فاضل واعظ کامل، از اهالی قریه «فریز هند» از قرای اصفهان، و از معاصرین است. در تهران ساکن است. کتاب ذخیرة المعاد در مواعظ و نصایح و ذکر مصائب، از تألیفات او است که در دو مجلّد به طبع رسیده است.(3)

استاد اسماعیل کاشی پز*

استاد اسماعیل کاشی پز، هنرمند کاشی ساز، پدر میرزا یحیی مدرّس بیدآبادی عالم و شاعر معروف است. در هنر کاشی سازی، از اساتید زمان خود بوده، قسمتی از تزیینات کاشی کاری مسجد سیّد اصفهان در سال 1294ق از آثار هنرمندانه او است.(4)

محمّداسماعیل کامی دولت آبادی

محمّداسماعیل دولت آبادی متخلّص به «کامی»، شاعر ادیب قرن سیزدهم هجری


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص353.
2- روضات الجنان، صص380 و 575.
3- الذّریعه، ج10، ص19.
4- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص356.

ص: 591

است، در «دولت آباد» برخوار متولّد، و پس از تحصیل به تجارت مشغول شد. سفری هم به همدان داشت، و بالاخره در سال 1219ق در عنفوان جوانی در اصفهان وفات یافت. این رباعی از او است:

گریان نبود سحاب هنگام بهار نالان نبود به گلستان بلبل زار

چون دیده اشک ریز من از غم دوست چون سینه ناله خیز من از غم یار(1)

ملاّاسماعیل کرمانی

مولی اسماعیل کرمانی اصفهانی فاضل خطّاط، ساکن مدرسه نیماورد اصفهان، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. از آثار او مجموعه ای به شماره 1016 در کتابخانه دانشکده الهیّات و معارف اسلامی در مشهد مقدّس، حاوی رساله های الفوائد الحائریّه و الفوائد الاصولیّه، هر دو از تألیفات وحید بهبهانی و ایضاح الاشتباه تألیف علاّمه حلّی است که به خطّ نسخ در مدرسه نیماورد کتابت شده است.(2)

پیراسماعیل مالواجردی*

پیراسماعیل مالواجردی جرقویه ای اصفهانی، از عرفای سرزمین جرقویه است. ظاهرا در قرن هشتم هجری می زیسته، و مقبره اش در قریه مالواجرد بوده، و به «پیر مالواجرد» معروف بوده است.(3)

میرزا اسماعیل موسوی

میرزا اسماعیل موسوی، عالم فاضل، از دانشمندان علم ریاضی در اصفهان است. از بنی اعمام مرحوم حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی بوده است. نسخه ای از کتاب تحریر اقلیدس از کتاب های سیّد حجّت الاسلام نزد او امانت بوده، و مشارٌالیه در پشت


1- سفینة المحمود، ص274؛ تذکره اختر، ص165؛ حدیقة الشّعراء، ج2، ص1450.
2- فهرست کتابخانه الهیّات مشهد، ج2، ص174.
3- گرکویه، ص177.

ص: 592

صفحه اوّل کتاب یادداشت نموده که: «امانت از عموزاده سیّدمحمّدباقر رشتی». این کتاب در کتابخانه نویسنده سطور [سیّدمصلح الدّین مهدوی] می باشد.(1)

محمّداسماعیل نجف آبادی*

محمّداسماعیل نجف آبادی در سال 1228ق نسخه ای از کتاب حلیة المتّقین علاّمه مجلسی را کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه مسجد الزّهراء اصفهان موجود است.

اسود

اسود بن رزین، از محدّثین اصفهان در اوایل قرن سوم هجری است. از حسن بن سالم و وقاء اسدی روایت می کند، و ابراهیم بن ایّوب از او نقل حدیث می نماید.(2)

اسید ثقفی

ابوالحسین اسید بن عاصم بن عبداللّه، از موالی ثقیف و از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از سعید بن عامر، بُشر بن عمر، عبدالصّمد بن وارث، حسین بن حفص و بکر بن بکار روایت نموده است. وی در سال 270ق وفات یافت، و اسماعیل بن احمد بر او نماز خواند، و در اصفهان مدفون شد. کتاب مسند از تألیفات او است.(3)

اسید مدینی

اُسید بن عبداللّه بن احمد بن اُسید معدَّل مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی قبل از سال 350ق وفات یافت. از محمّد بن نصیر و هم طبقه های او نقل حدیث می کند.(4)


1- بیان المفاخر، ج2، ص175.
2- ذکر اخبار اصفهان، ص231.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص226؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص306؛ سیر اعلام النّبلاء، ج12، ص378؛ الوافی بالوفیات، ج9، ص261.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص227.

ص: 593

اسید

اُسید بن مُتشمِّس بن معاویه از محدّثین قرن اوّل هجری است. با ابوموسی اشعری برای فتح اصفهان به این شهر آمد. او پسرعموی اخنف بن قیس بود. او از ابوموسی اشعری روایت نموده است.(1)

محمّد اشرف ورنوسفادرانی

محمّداشرف بن حیدرعلی ورنوسفادرانی سدهی بن ملاّکلب علی بن محمّد بن نورا بن محمّد بن نورالدّین علیّ بن عبدالعالی میسی عاملی عالم فاضل جلیل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است که به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام به ایران آمد، و در اصفهان بر حسب خواهش علماء و بزرگان ساکن شد، و در فتنه افغان به سِدِه مهاجرت نمود، و در سال 1135 وفات یافت، و در قریه ورنوسفادران مدفون گردید. [اولاد و احفادش در سِدِه ساکن و به نورایی، معرفت، جبل عاملی و اشرفی شهرت دارند]. کتب زیر از تألیفات او است:

1. سفینة العارفین فی معرفة اصول الدّین، در کلام، به فارسی در 129 صفحه به روش استدلالی، تاریخ ختم تألیف، سه شنبه شوّال 1134 در اصفهان، نسخه، ضمن مجموعه 227 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. 2. عروة المتّقین، در تفسیر آیة الکرسی به فارسی که در اصفهان در سال 1368ق به چاپ رسیده است.(2)

محمّداشرف اصفهانی

محمّداشرف بن زین الدّین اصفهانی، از کاتبان قرن 11 هجری و از نویسندگان خطّ نسخ. از آثار او است: 1. نسخه ای از کتاب جامع المقاصد فی تکلمة شرح القواعد تألیف عبداللّه شوشتری اصفهانی، که به خطّ نسخ کتابت نموده، و به شماره 8393 در کتابخانه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص226؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص85.
2- الذّریعه، ج15، ص249؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص200 و 259؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص289؛ فهرست کتابخانه گلپایگانی، ج1، ص196؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص351؛ خمینی شهر، ص141.

ص: 594

آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) 2. نسخه ای از کتاب مناقب ابن شهر آشوب که در سال 1095ق به خطّ نسخ کتابت کرد، و در مدرسه سلیمان خان در مشهد مقدّس موجود است. در پشت نسخه، وقف نامه ای است به خطّ علاّمه مجلسی که از بابت نما و سود گرمابه نقش جهان اصفهان، وقفی شاه سلطان حسین صفوی خریداری و وقف شده است.

میرمحمّداشرف علوی عاملی

میرمحمّداشرف بن سیّدعبدالحسیب محمّد بن سیّداحمد علوی حسینی عاملی اصفهانی، عالم فاضل ادیب شاعر محقّق مدقق، در اواخر قرن یازدهم هجری در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر دانشمند خود، و ملاّمحمّدصالح مازندرانی و علاّمه ملاّمحمّدباقر مجلسی تلمّذ نموده، و علاّمه او را با القاب و صفات عالی، در اجازه ای که به او داده، ستوده است. هم چنین میرمحمّداشرف از ملاّمحمّد تنکابنی (فاضل سراب) اجازه روایت دارد.(2) در هنگام حمله افغان ها و محاصره اصفهان به سده مهاجرت نمود، و در سال 1145ق وفات یافت(3). (شیخ محمّدعلی حزین سال وفاتش را 1133ق می نویسد)(4)، و در محلّه ورنوسفادران سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] مدفون شد، و بقعه ای بر سر مزار او بنا شد، و بعدا جمعی از اولاد و اعقابش در آن جا دفن شدند.(5) وی را تألیفاتی است؛ از آن جمله: 1. اشرف المناقب، شروع تألیف، 1102ق به نام شاه سلیمان صفوی 2. ترجمه الفیّه ابن مالک به نظم فارسی 3. حاشیه بر قبسات جدّش میرداماد 4. حاشیه بر شرح مختصر عضدی 5. شرح مشیخه تهذیب الحدیث معروف به رجال محمّداشرف 6. فضائل السّادات، که همان کتاب اشرف المناقب او است که مطالبی به آن افزود،ه و آن را به نام شاه سلطان حسین صفوی نامیده است. این کتاب در مقدّمه لؤلؤ الصّدف تألیف آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی چاپ شده است. 8. ترجمه فارسی مصائب النّواصب، به خواهش احمدبیک یوزباشی در سال


1- فهرست مرعشی، ج21، ص361.
2- تلامذة العلاّمة المجلسی، صص77 _ 78.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص95 و 273؛ مکارم الآثار، ج4، ص1196.
4- تذکرة المعاصرین.
5- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، صص30 _ 32؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص290.

ص: 595

1070ق 9. علاقه التّجرید، شرح فارسی بر تجرید العقائد خواجه نصیرالدّین طوسی، مطبوع.(1) میرمحمّداشرف، گاهی شعر می گفته، و این ابیات از او است:

آن ماه دو هفته دلبر جانی من آن یار عزیز، یوسف ثانی من

یک روز نکرد فکر شب های غمم یک بار نگفت پیر کنعانی من(2)

آقا اشرف طبیب

محمّداشرف فرزند حکیم شمس الدّین محمّد (حکیم شمسا) اصفهانی. مرحوم خاتون آبادی درباره او گوید: «مرد فاضلی بود، و به همه مراتب علوم، ربط معقولی داشت، و اکثر اوقات، مسائل و عبادات مشکله طرح می نمود و می نوشت، و بسیار با ادب و خوش اخلاق بود. در کمال شکستگی و تواضع، و لاسیّما با طالب علمان، صحبت دوست بود با علماء، و طالب علمان او را طبیب حرم نمودند، و منع کردند او را از تردّدها، رحمه اللّه». فوت او بعد از فوت آقاحسین، پیش از ماه مبارک رمضان [در سال 1098ق] به چند روز بوده است.(3) [از تألیفات او تقویم الابدان در طب است که در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود(4)].

محمّداشرف خنجی اصفهانی

محمّداشرف بن معزّالدّین خنجی اصفهانی، از فضلاء و علماء اصفهان در قرن یازدهم هجری است. در زمره علماء و مشارٌ بالبنان، و تا سال 1089ق زنده بوده است. از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب غرر الفرائد و درر الفرائد تألیف سیّدمرتضی علم الهدی معروف به امالی که آن را در 21 صفر سال 1089ق به دستور حسینعلی خان یکی از بزرگان اصفهان تصحیح نموده است. نسخه به شماره 569 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم


1- الذّریعه (مجلّدات مختلف)؛ مصفّی المقال، ستون 82؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، صص14 _ 16؛ اعیان الشّیعه، ج43، ص296.
2- تذکرة المعاصرین.
3- وقایع السّنین و الاعوام، ص542.
4- فهرست الفبایی آستان قدس رضوی، ص143.

ص: 596

موجود است.(1)

هم چنین وی در زمره علمایی است که وقف نامه مسجد شاه [مسجد امام کنونی] اصفهان را امضاء کرده است. سجع مهر او: «یثق باللّه الصّمد محمّداشرف بن معزّاللّه بن محمّد»(2).

محمّداشرف ساوجی

محمّداشرف بن محمّد مقیم بن عبدالغفور ساوجی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده است. از آثارش کتابت مقاله شانزدهم از کتاب النّبض الکبیره تألیف محمّد بن زکریّای رازی است که آن را در شب چهارشنبه 19 رجب سال 1073 در اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب، به شماره 2808 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)

اشرف جعفری

اشرف جعفری از محدّثین و دانشمندان اصفهان است. [مافرّوخی در کتاب خود از او نام برده است. وی ظاهرا در قرن سوم و یا چهارم هجری می زیسته است(4)].

اشعث اصفهانی

اشعث بن اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، و ابن منده در کتاب خود از او نام برده است. از خارجة بن مصعب روایت می کند، و حسین بن عاصم رازی از او نقل حدیث می نماید.(5)

ملاّاصغر قمی

مولی اصغر بن محمّدقاسم بن جمال قمی اصفهانی، از خطّاطین و نویسندگان فاضل در


1- فهرست مرعشی، ج2، ص168.
2- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص95.
3- فهرست مجلس، ج10، جزء یکم، ص91.
4- محاسن اصفهان، ص30.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص231.

ص: 597

قرن 12 هجری است که در سال 1115 در اصفهان، کتاب ریاض السّالکین در شرح صحیفه سیّدالسّاجدین تألیف سیّدعلی خان مدنی شیرازی را کتابت نموده است. نسخه آن در کتابخانه شیخ مشکور در نجف اشرف موجود بوده است.(1)

استاد اصغر طاهرزاده

(استاد اصغر طاهرزاده از فضلاء و محققین پر تلاش معاصر است. در سال 1330ش متولّد شد. تحصیلات دانشگاهی را تا لیسانس زمین شناسی ادامه داد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در کنار تدریس به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و در رشته فلسفه و کلام و تفسیر تبحر پیدا کرد. وی سال ها به تدریس معارف اسلامی برای اقشار مختلف مردم اشتغال دارد و به موفقیت چشم گیری در ترویج معارف الهی پیدا کرده است. آثار ارزشمند زیر از او به چاپ رسیده است:

معرفت النفس و الحشر(ترجمه و تنقیح جلد 8 و 9 اسفار)، از برهان تا عرفان، مبانی معرفتی مهدویت، کربلا مبارزه با پوچی ها، علل تزلزل تمدن غرب، آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین، شرح نامه 21 نهج البلاغه، گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، ده نکته از معرفت نفس و مقام لیلة القدری حضرت فاطمه (س)

استاد اصغر صانعی*

استاد اصغر صانعی فرزند آقامحمّد، از نقّاشان معاصر اصفهان بوده، و در حدود سال 1340ق در اصفهان متولّد شده است. وی در هنرستان هنرهای زیبا در تهران تحصیل کرد، و در خارج از هنرستان نیز نزد استادانی چون استاد حاج حسین مصوّرالملکی در اصفهان و استاد حسین بهزاد در تهران شاگردی نمود، و استادی ماهر گردید. وی در نقّاشی مینیاتور تبحّر خاصّی داشت.(2)


1- الذّریعه، ج11، ص326.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص316.

ص: 598

اصغر «درویش متین اصفهانی»*

اصغر معروف به «درویش متین» فرزند ملک محمّد، عارف صافی ضمیر، و از دراویش باایمان است. در اصفهان به کسوت درویشی در شهر می گشت، و شعر مولوی می گفت. مردی بی آلایش و بریده از علایق دنیوی بود. استاد جلال الدّین همایی به وی محبّت بسیار داشت. در 9 ذی حجّه 1384 قمری وفات یافت، و پای دیوار جنوبی خارج از تکیه سیّدالعراقین در تخت فولاد مدفون شد.(1)

دکتر اصغر فروغی*

دکتر اصغر فروغی اَبَری، در سال 1340ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی و متوسّطه به جبهه های نبرد بین ایران و عراق شتافت، و در سال 1362ش بر اثر انفجار مین نابینا گردید. وی پس از آن به تحصیل در رشته تاریخ پرداخت، و سرانجام موفّق به اخذ دکترای تاریخ از دانشگاه تهران گردید، و از آن به بعد به تدریس در دانشگاه اصفهان پرداخت. این کتاب ها از او است: 1. تاریخ غوریان، که در سال 1381 به چاپ رسیده است. 2. یک مشت خاک، یک دشت خون، که در سال 1383 چاپ شده است.(2)

اصمعی

اصمعی، از ادبای اصفهان و معاصر مافرّوخی مؤلّف محاسن اصفهان بوده، و در لغت و صرف و نحو، تبحرّ داشته است.(3)

اصیل الدّین

نظام الدّین اصیل، شیخ و مقتدای اصفهان در قرن هشتم بوده است. در موقع تسخیر اصفهان، شاه ابواسحاق اینجو مدّتی در منزل او مخفی بود، تا سپس گرفتار و در شیراز مقتول شد. صاحب عنوان، شیخ الاسلام اصفهان، و تا سال 759ق در قید حیات بوده است.(4)


1- دولت دیدار، ص281.
2- خورشید جی، ص434.
3- محاسن اصفهان، ص35.
4- مجمل فصیحی، ج1، ص88؛ روضة الصّفا، ج4، ص498.

ص: 599

اظهری اصفهانی

اظهری، از شعرای اصفهان در عصر صفویّه است. وی تا سال 1061ق در قید حیات بوده است.

در همین زمان، شاعری به نام «اظهری شیرازی» که نامش بوداق بوده، از این که با اظهری اصفهانی هم تخلّص شده، شکایت نموده است.(1)

اظهری قهپایه ای

اظهری قهپایه ای، شاعر ادیب خوشنویس. در اوایل، گیوه کش بوده، سپس نویسنده عسس اصفهان شده، در اواخر عمر، به جنون مبتلا گردیده، در آخر با گلاب، غسل کرده و خوابیده، و وفات یافته است. از او است:

سرخی آن کف پا را به حنا نسبت کرد خون صد دل فسرده می خواست که از پا ببرد(2)

اغملش

اغملش، نایب خلیفه عبّاسی در اصفهان بوده است. او در سال 613ق به دست فداییان اسماعیلیّه کشته شده است.

افراسیاب خان

افراسیاب خان، از ادباء و شعرای عصر صفویّه است. وی برادر رستم خان ایلچی حاکم جام بود. به سخن شناسی و لطافت طبع، شهرت داشت، و به حسن سلیقه و کمالات صوریّه، موصوف بود. در اصفهان ساکن بود، و همان جا درگذشت. این بیت از او است:

خورم صد زخم اگر بر دل تمنّای دگر دارم ز تیغ غمزه اش امید جوهر بیشتر دارم(3)


1- فهرست مدرسه سپهسالار، ج2، ص561؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج1، ص287.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص591؛ الذّریعه، ج9، ص81؛ تذکره روز روشن، ص59. 2. تذکرة المعاصرین، حزین، ص183.
3- تذکرة المعاصرین، حزین، ص183.

ص: 600

افریدون اصفهانی

افریدون بن محمّد بن محمّد بن علی اصفهانی تاجر، از مردان نیکوکار در قرن هشتم هجری است. از آثارش بنای مدرسه ای است در دمشق که آن را به سال 744ق بنا نموده، و خود در رجب سال 749 وفات یافته است.(1)

میرافضل طباطبایی اردستانی*

میرافضل فرزند عبدالکریم طباطبایی اردستانی، شاعر ادیب فاضل از نوادگان میربلند، از سادات عالی قدر اردستان بوده که در قریه «اویخ» اردستان مدفون است، و خود او در اصفهان به تحصیل مشغول بوده، و گاهی شعر می سروده، از آن جمله است. این بیت:

فضای سینه ام از بس که بر نفس تنگ است میانه دل و جان از برای جا جنگ است(2)

میرافضل تونی*

میرافضل حسینی تونی معروف به «افضل الحسینی» از نقّاشان معروف عهد صفویّه است. نقّاشی های او به سبک رضا عبّاسی [است]. شاید او از شاگردان رضا عبّاسی باشد.(3)

اکبرخان تارزن*

اکبرخان تارزن، هنرمند موسیقی دان اصفهانی، در حدود سال 1322ق در اصفهان متولّد شد. وی در نواختن تار، مهارت بسزایی داشت، و در فنّ خود خوش سلیقه بود.

نواهای چنان چالاک می زد که مرغ از شور، پر بر خاک می زد

وی قبل از سال 1374ق بدرود حیات گفت.(4)


1- الدّرر الکامنه، ج1، ص418.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص279؛ تذکره روز روشن، ص64.
3- دائرة المعارف هنر، ص33.
4- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص255.

ص: 601

اکبر ترابیان

اکبر ترابیان از شعرای اصفهان است. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در اصفهان طی کرد. از همان نوجوانی شعر می گفت.(1)

شیخ اکبر جوادی*

شیخ اکبر جوادی، عالم فاضل معاصر در سال 1336ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات مقدّماتی به قم رفت، و نزد اساتید حوزه، همچون مشکینی، سبحانی، جوادی آملی، نوری همدانی، شیخ یوسف صانعی، حسن زاده آملی، منتظری و فاضل لنکرانی به تلمّذ مشغول شد. در سال 1370ق به امامت جمعه فولادشهر منصوب شد، و در حوزه و دانشگاه به تدریس پرداخت. وی در ترویج دین و جذب مردم به شعائر مذهبی، نقش مؤثّری ایفا نمود، و سرانجام در 21 بهمن 1374ش (20 رمضان) در اثر سانحه تصادف، دار فانی را وداع گفت، و پیکرش در تکیه شهدای اصفهان مدفون گردید.(2)

دکتر اکبر بردبار

دکتر اکبر بردبار، از دانشمندان طب و متخصّص بی هوشی در سال 1310ش در اصفهان متولّد شد. پس از طیّ تحصیلات ابتدایی و متوسّطه در اصفهان، به تحصیل در رشته پزشکی در دانشکده پزشکی پرداخت، و پس از اتمام آن، به مدّت سه سال دوره تخصّصی بی هوشی را در بیمارستان سینا گذراند، و از سال 1338ش به سمت ریاست درمانگاه بی هوشی دانشکده پزشکی اصفهان منصوب شد. سپس به مدّت سیزده سال در انگلستان به مطالعه و تکمیل تحصیلات خود در رشته بی هوشی پرداخت، و موفّق به اخذ دیپلم بی هوشی با درجه «د . آ . سی . پی . آر . سی . اس DACPRCS» از کالج جرّاحان و پزشکان انگلستان گردید. از تألیفات و آثار ایشان، چندین مقاله و کتاب، جهت تدریس


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص132.
2- یادداشت آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطّی.

ص: 602

در دانشگاه، با عناوین روش بی هوشی ساده، درمان مصونیّت با تریاک، توقّف قلب با ایجاد عوارض مغزی، هیپوترمی و غیره است.

میرزا محمّداکبر دولت آبادی «اکبر»

میرزا محمّداکبر فرزند آقامیرزا دولت آبادی، شاعر ادیب، پدرش در زمان شاه عبّاس کبیر، مستوفی الممالک بوده [است(1)]، مشارٌالیه، جامع کمالات بوده، از آثار او است: 1. مثنوی زاهدنامه 2. مثنوی در بحر خسرو و شیرین(2) 3. مثنوی در وصف اصفهان(3). این رباعی از او است:

تا مرد ز نقش خویشتن ساده نشد از بهر جلای عشق آماده نشد

تا آب روان نهفته در تاک نرفت گلرنگ نشد صاف نشد باده نشد

محمّداکبر اصفهانی

محمّداکبر اصفهانی متخلّص به «اکبر» شاعر ادیب، به هندوستان مسافرت نمود؛ و سپس به توران رفت، و محمّدخان (متوفّی 1056ق) را مدح گفت. دیوانش شامل 7200 بیت در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است. این بیت از او است:

شرابِ خانه پرورد عراق است این زلال فیض مجو از شیشه شیراز یا جام خراسانش(4)

اکبر بروجنی

اکبر بروجنی، از شعرای معاصر است. در اصفهان سکونت داشت. قسمتی از اشعارش به نام رفیق خیانت کار به طبع رسیده است.(5)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص158 _ 159.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص893.
3- فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص170؛ فهرست دانشگاه تهران، ج9، ص119.
4- کاروان هند، ج1، صص81 _ 82؛ فهرست مجلس، ج3، ص221؛ الذّریعه، ج9، ص87.
5- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص50.

ص: 603

محمّداکمل اصفهانی

ملاّمحمّداکمل بن محمّدصالح اصفهانی، عالم فاضل محدّث، پدر جناب آقا محمّدباقر وحید بهبهانی. در اوایل قرن دوازدهم هجری می زیست. نزد جمعی از علماء، ازجمله علاّمه مجلسی، ملاّمیرزا شیروانی، شیخ جعفر قاضی، مولی محمّدشفیع استرآبادی تحصیل نمود، و از آنان روایت کرد. فرزندش وحید بهبهانی در اجازت خود او را چنین ستوده است: «العالم الکامل الفاضل الامین المحقّق المدقّق الباذل الاعلم الافضل الاکمل، استاد الاساتید و الفضلاء، و شیخ المشایخ العظماء العلماء الفقهاء، مولانا محمّداکمل».

ملاّمحمّد اکمل با دختر ملاّنورالدّین محمّد بن ملاّمحمّدصالح مازندرانی ساروی ازدواج کرده، و صاحب فرزندانی شده است که از آن جمله است جناب وحید بهبهانی.(1)

الفتی ساوجی

الفتی ساوجی فرزند حسین ساوجی است. مدّت ها در هند بوده، رساله ای در عروض و قافیه به نام عبداللّه قطبشاه تألیف کرده، در اواخر عمر به اصفهان آمده، در قهوه خانه جنب دارالشّفاء ساکن شده، در کمال شوخی و نمک بوده، و اشعار همواری می گفته؛ لکن خود، خویشتن را از انوری بالاتر می دانسته [است]، و در زمان تألیف تذکره نصرآبادی فوت شده بوده است. از او است:

بود هر خُم می که خشتیش هست حکیمی ز حکمت کتابی به دست

می کهنه و نو سخنگو به هم یکی از حدوث و یکی از قدم(2)

اللّه کرم رئوفی بروجنی «سالک»

اللّه کرم رئوفی متخلّص به «سالک»، شاعر ادیب در سال 1322 قمری در قصبه بروجن متولّد شد. در مکاتب قدیم، مشغول به تحصیل شد، و به مناسبت فوت پدر، ترک تحصیل


1- تذکرة العلماء، ص261؛ الفیض القدسی، ص89 (ترجمه فارسی فیض قدسی، ص214)؛ مرآة الاحوال، صص131 و 270؛ هدیة الاحباب، ص114؛ نجوم السّماء، ص230؛ وحید بهبهانی، ص107؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج2، ص16.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص464.

ص: 604

کرد، و برای امرار معاش خانواده به شغل بزّازی پرداخت، و چون به علم و ادب، علاقه داشت، در ضمن کار روزانه، تحصیلات خود را ادامه داد. گاهی برحسب اقتضای حال، اشعاری می سرود. دیوان اشعاری دارد که هنوز طبع نشده است. از او است:

در ره عشق به پای سر و جان باید رفت سوی معشوق به ترک دو جهان باید رفت(1)

اللّه وردی خان*

اللّه وردی خان، از سرداران و امرای بزرگ عهد شاه عبّاس صفوی است. اصلاً از خاندان اصیل «اوندیلادزه» گرجستان بود، و در زمان لشکرکشی شاه تهماسب به گرجستان به ایران آورده شد. وی کم کم از خود لیاقت و کاردانی بروز داد، و پلّه های ترقّی را در دستگاه صفویّه طی کرد. ابتدا حاکم گلپایگان شد، و سپس در سال 1005ق حکومت فارس را برعهده گرفت، و پس از سرکوب شورشیان کوه گیلویه، حکومت آن جا را نیز ضمیمه حکومت خود ساخت.

در سال 1006ق به سپهسالاری ایران رسید. او در جنگ های شاه عبّاس با ازبک ها در شرق ایران، و عثمانی ها در غرب کشور، فرماندهی نیروها را برعهده داشت، و باعث پیروزی دولت صفویّه بر رقیبان خود شد. او هم چنین بحرین و لار را از دست پرتغالی ها که جنوب ایران را اشغال کرده بودند، خارج ساخت. اللّه وردی خان از مردان نیکوکار زمان بود، و آثار متعدّدی از خود به جای نهاد؛ ازجمله: بنای پل اللّه وردی خان (سی و سه پل) در اصفهان، بنای قیصریّه لار، بنای گنبد و رواق اللّه وردی خان در مشهد مقدّس، و احداث م_درسه خان در شیراز و چندین مسجد، کاروان سرا و آب انبار و غیره در شهرهای مختلف.

وی سرانجام در سال 1022ق درگذشت. شاه عبّاس از مرگ او متأسّف شده، دستور تشییع جنازه او را در مراسمی باشکوه صادر کرد، و به فرمان شاه، جنازه اللّه وردی خان به مشهد مقدّس حمل، و در جوار حرم امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد. شاه عبّاس هم چنین


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص232.

ص: 605

به خاطر قدردانی از خدمات اللّه وردی خان، تمام مناصب او را به فرزندش امام قلی خان تفویض نمود.(1)

خواجه امام الدّین واعظ

خواجه امام الدّین واعظ، از دانشمندان قرن هفتم هجری در اصفهان است.(2)

امام الدّین اصفهانی

امام الدّین اصفهانی از دانشمندان اصفهان است. برادرش شمس الدّین، استاد او بوده، و شمس الدّین، رساله شمسیّه در منطق را نزد برادر خوانده است.(3)

امام قلی خان*

امام قلی خان فرزند اللّه وردی خان، از خاندان «اوندیلادزه» گرجی، در سال 1022ق پس از وفات پدرش به فرمانروایی فارس و کوه گیلویه منصوب شد، و پس از آن، حکومت لار، هرمز، بحرین، گلپایگان، تویسرکان، محلاّت، هویزه، و دورق به قلمرو او اضافه شد. شاه عبّاس به او احترام فراوان می گذاشت.

امام قلی خان در جنگ با اشغالگران پرتغالی در خلیج فارس پیروز شد، و بندر گمبرون (بندرعبّاس) و جزیره های هرمز و قشم را از دست آنان خارج ساخت، و به سیطره آنان به جنوب ایران و خلیج فارس پایان داد. وی در استان فارس، آثار خیریّه فراوانی از خود به جای نهاد؛ ازجمله پلی عظیم در جهرم، چندین کاروان سرا، احداث پل خان بر روی رود کر، ساخت دو شبستان بزرگ در جنوب مسجد عتیق شیراز. او هم چنین قصرهایی مجلّل و شکوهمند در شیراز و اصفهان بنا کرد.


1- تاریخ عالم آرای عبّاسی، صفحات مختلف؛ مجلّه وقف میراث جاویدان، تابستان 1375، صص27 _ 28؛ محافل المؤمنین، ص146؛ جایگاه گرجی ها در تاریخ، صص244 _ 261.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص589؛ مزارات اصفهان، ص179.
3- مرآة الجنان، ج4، ص332.

ص: 606

امام قلی خان به شعرا و دانشمندان احترام می گذاشت، و بسیاری از آنان از سخاوت و اکرام او بهره مند شدند. پس از مرگ شاه عبّاس در 1038ق، امام قلی خان همچنان حکومت فارس و متعلّقات آن را به عهده داشت؛ امّا شاه صفی پادشاه قصیّ القلب و کینه توز صفویّه، در سال 1042ق دستور قتل امام قلی خان و اولاد ذکور او را صادر کرد، و به این ترتیب، امام قلی خان و فرزندانش کشته شدند.(1)

استاد امان اللّه طریقی*

استاد امان اللّه طریقی، عکّاس و نقّاش معاصر، در سال 1302ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدایی، به هنرستان هنرهای زیبا رفت، و در رشته نقّاشی به تحصیل پرداخت. پس از آن به عکّاسی پرداخت، و در کنار آن به نقّاشی مشغول شد. وی در نقّاشیِ پُرتره و آثار تاریخی، تبحّر خاصی داشت، و نمایشگاه هایی از آثار او برپا گردید. این هنرمند توانا در 24 شهریور 1380 درگذشت، و در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون گردید.(2)

امام قلی بیک چنگی «وارسته»

امام قلی بیک چگنی معروف به «ملاّوارسته» ادیب فاضل شاعر از معاصرین نصرآبادی است، و با مل مظفّر ترکه مناظرات و منازعاتی داشت. در سال 1075 وفات یافت(3)،] و در امام زاده اسماعیل اصفهان مدفون شد(4)].

از او است:

چشمی که افتد از گل رویت به روی گل پای برهنه ای است که بر خار می رود


1- فصل نامه وقف میراث جاویدان، شماره 14، تابستان 1375، صص28 _ 29؛ جایگاه گرجی ها در تاریخ، صص261 _ 277.
2- فصل نامه فرهنگ اصفهان، بهار 1379، ص162 و اطّلاعات شخصی.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص476؛ ریحانة الادب، ج6، ص287؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص991 _ 992.
4- قصص الخاقانی، ج2، ص114.

ص: 607

امام قلی کمره ای

امام قلی بن ابوالقاسم بن شاه قلی کمره ای، از فضلاء و علمای قرن یازدهم هجری است. اصلاً از اهالی کمره که امروزه به «خمین» معروف است بوده، جهت تحصیل به اصفهان آمد، و در مدرسه شیخ لطف اللّه ساکن شد، از آثار او: کتابت الفوائد الضیاییّه تألیف عبدالرّحمان جامی است که آن را به خطّ نسخ، در سال 1047ق در مدرسه شیخ لطف اللّه به پایان برده است. نسخه به شماره 707 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

امام قلی حشمت

امام قلی متخلّص به «حشمت» برادر میرزا جعفر راهب از سادات طباطبایی و از نوادگان میرزا رفیعا نایینی اصفهانی است. به هند رفت، و به خدمت محمّد شاه رسید. لقب عمادالدّین خان یافت، و داماد حکیم الملک معصوم علی خان شد. از اشعار او است:

ما جورکشان نام نگیریم وفا را پرورده دردیم نخواهیم دوا را(2)

امام قلی وحشت بختیاری

میرزا امام قلی بختیاری متخلّص به «وحشت»، از شعرای عصر صفویّه است. او برادر خلیل خان بختیاری، از خوانین ایل بختیاری است. وی تا حدود سال 1090ق در قید حیات بوده است. این رباعی از او است:

این چرخ نگون که واژگون می گردد ای بی خبر آگهی که چون می گردد؟

صد خوشه ز هر دانه امید تو سبز تو خفته و آسیابه خون می گردد(3)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص139.
2- خزانه عامره، ص247؛ تذکره غنی، ص46.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص54.

ص: 608

شیخ امان اللّه گینکانی

شیخ امان اللّه گینکانی فرزند ملاّابدال کوجانی اصفهانی عالم فاضل. در اصفهان نزد آخوند ملاّحسین فشارکی، آقا سیّدمحمّدباقر درچه ای و آقا شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی تحصیل نموده، و از خواصّ اصحاب آقا شیخ محمّدرضا و مورد وثوق ایشان بوده است.

سال ها در مدرسه عربان به تدریس مقدّمات علوم و سطوح فقه و اصول مشغول بود، در علوم عربیّت، مهارتی بسزا داشت، و عدّه ای از محضرش بهره مند می شدند. در بلوک بُرخوار نیز مصدر امور شرعی و مقبول القول بود. سرانجام در شب 23 رمضان 1383ق وفات یافت، و در صحن تکیه آقا سیّدمحمّدلطیف خواجویی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)

امان اللّه بیگ «نظیر» زنگنه*

امان اللّه بیگ زنگنه متخلّص به «نظیر» شاعر ادیب، اصلاً از ایل زنگنه ساکن کرمانشاهان بوده، امّا در اصفهان زندگی می کرد، و شعر می سرود. علاوه بر آن از خطّاطان زبردست نیز بوده، و به واسطه کتابت امرار معاش می کرده، در سال 1206ق در اصفهان وفات یافت. این بیت از او است:

برون نمی رود ار حرفی از میانه ما چنان که غیر نداند، بیا به خانه ما(2)

امیر اصفهانی

امیر اصفهانی از اعلام قرن هفتم هجری است. در تراجم رجال القرنین ضمن وقایع سال 660 می نویسد: «و فی الخامس من ذی القعدة مات الأمیر المعروف بالأصفهانی مخموراً».(3)


1- مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، صص82 _ 83؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص289؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص191.
2- سفینة المحمود، ج1، ص325؛ تذکره منظوم رشحه، ص71؛ حدیقة الشّعراء، ج3، ص1091؛ تذکره نگارستان دارا، ص269؛ ریحانة الادب، ج6، ص216؛ تذکره دلگشا، صص476 _ 477؛ مجمع الفصحاء، ج6، ص1089؛ مکارم الآثار، ج3، ص216؛ الذّریعه، ج9، ص1212؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص105.
3- تراجم رجال القرنین، ص220.

ص: 609

امیربیگ اصفهانی

امیربیگ اصفهانی، شاعرادیب، نزد حکیم شفایی، فنون شعر و ادب را آموخته، و به کسب قصّابی اشتغال داشته، حدود هفتاد سال عمر کرده، در زمان شاه عبّاس ثانی وفات یافته است. از اشعار او است:

روزی به شب کنم به صد اندوه سینه سوز شب را سحر کنم به امید کدام روز(1)

امیر اصفهانی

امیر بن حسین اصفهانی، فاضل ادیب ریاضی دان، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. وی مؤلّف نوزده باب در نجوم است که آن را جهت استفاده اطفال تألیف نموده است. نسخه به شماره 2/3451 ضمن مجموعه شماره 1156 در کتابخانه ملّی ملک در تهران نگهداری می شود.(2)

حاج امیرآقا فلاورجانی

[شیخ محمّدحسن کیانی] معروف به «حاج امیرآقا فلاورجانی» فاضل معاصر، [در 7 دی 1267ش در فلاورجان اصفهان متولّد شد.]

در اصفهان نزد بسیاری از علمای این شهر ازجمله سیّدعلی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّدمحمّد نجف آبادی، شیخ محمّدرضا نجفی و [امیرمحمّدصادق خاتون آبادی تحصیل نمود. سپس در نجف اشرف از درس سیّدابوالحسن اصفهانی و دیگران بهره برد.

پس از انجام تحصیلات به اصفهان بازگشت، و در مدرسه جدّه بزرگ ساکن شد. او روزهای پنج شنبه و جمعه را در فلاورجان به اقامه جماعت و ترویج و تبلیغ احکام و وعظ و خطابه می پرداخت.

وی عالمی فاضل، خوش محضر، نکته دان و مورد علاقه مردم و شخص اوّل روحانی در آن ناحیه بود. او در حجره مدرسه جدّه ساکن بود. اهل علم و فضلاء دیدار با او را مغتنم می


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص600؛ الذّریعه، ج9، ص99؛ تذکره روز روشن، ص659؛ تذکره آتشکده، بخش سوم، ص926.
2- الذّریعه، ج24، ص390.

ص: 610

شمردند و از خرمن علم او بهره مند می شدند. او تا آخر عمر مجرّد زیست، و در اواخر زندگی، تمام دارایی خود را به دولت واگذار نمود تا صرف مدرسه سازی و بهداشت و درمان مردم شود.] وفات او در سال 1403ق در سنّ قریب به 75 سالگی اتّفاق افتاد، و پیکرش در قبرستان عمومی فلاورجان به خاک سپرده شد.(1)

امیر بیک قهبایجی

امیر بیک بن ملک محمّد قهبایجی [کوهپایه ای] خطّاط نستعلیق نویس. از آثارش مجموعه ای است شامل دو کتاب: 1. مصابیح القلوب، تألیف ابوسعید حسن شیعی بیهقی سبزواری 2. داستان دقیانوس و قسمتی از تاریخ قوم حضرت موسی علیه السلام که در 1054ق کتابت شده است. نسخه به شماره 1758 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2)

امیر کوکبی گرجی*

امیرخان کوکبی گرجی، از هنرمندان قرن دوازدهم هجری است. او از موسیقی دانان دربار شاه سلطان حسین صفوی بوده، و به نام او رساله ای در موسیقی به نظم و نثر تألیف نموده، و در سال 1108ق آن را به پایان رسانده است.

شعر نیز می سروده، و کوکبی تخلّص می کرده است. او در فنّ موسیقی، خصوصاً گوشه ها و الحان و تصانیف، اساتید بوده است. وی کتاب خود را در سنّ 78 سالگی تألیف نموده است؛ بنابراین، سال تولّد او 1030ق خواهد بود.(3)

امیراحمد کامخواه

امیراحمد کامخواه، شاعر ادیب در سال 1304 خورشیدی در اصفهان متولّد گردید،


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی (وفیات علمای معاصر اصفهان)، نسخه خطی؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص290.
2- فهرست وزیری، ج2، ص614.
3- مداومت در اصول موسیقی ایران، صص170 _ 175؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، صص459 _ 462؛ جایگاه گرجی ها در تاریخ و فرهنگ و تمدّن ایران، ص308.

ص: 611

پس از اتمام دوره دبیرستان در این شهر، به دانشکده شهربانی وارد، و سرانجام در اداره شهربانی اصفهان به انجام وظیفه مشغول شد. از دوران تحصیل، به شعر و ادب، علاقه فراوان داشته، و از بیست سالگی، لب به گفتن اشعار گشوده است.

از او است:

[مرا دیوانه کرد آخر جفای ماجراجویی که اندر دل نبودش گویی از مهر و وفا بویی(1)]

امیرحسین ظفر

امیرحسین خان ایلخان ظفر بختیاری فرزند حسین خان فرزند خسروخان سردار ظفر، از نویسندگان و مترجمان معاصر، در حدود سال 1271ق متولّد شده، و چندین دوره از طرف ایل بختیاری، و یک دوره از طرف مردم نجف آباد در مجلس شورای ملّی نماینده بوده، و چندین کتاب ترجمه نموده است؛ ازجمله: 1. سفری به سرزمین دلاوران، نوشته کوپرسی که در تهران چاپ شده است 2. سقراط، زندگانی و افکار، نوشته کوراماسیون 3. شاه زاده خانم بعلبک نوشته رابدار هاکارد.(2)

امیرقلی اشراقی بروجنی

امیرقلی اشراقی بروجنی، شاعر ادیب و از خدمتگزاران صدّیق فرهنگ در سال 1297 خورشیدی در قصبه بروجن چهارمحال متولّد شده، ادبیّات فارسی و عربی را در مدرسه بختیاری نزد میرسیّد حسن مجدالادباء اصفهانی و شیخ محمّدرفیع نطنزی خواند، و در همان مدرسه، ناظم و معلّم شد. پس از تعطیلی مدرسه، خود مستقلاًّ مدرسه ای تأسیس کرد، و پس از تأسیس دبستان دولتی، مدرسه خود را به اداره فرهنگ واگذار کرد، و خود، کارمند رسمی دولتی شد. او سال ها نماینده فرهنگ بروجن بوده، و به همّت او چندین باب دبیرستان و دبستان در آن محل ساخته شده است. از سال 1331 به مناسبت اختلافات


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص386.
2- دائرة المعارف دانش بشر و اطّلاعات شخصی نویسنده.

ص: 612

محلّی به اصفهان آمد، و در دانشسرای پسران مشغول به کار شد. او شاعری است توانا و علاوه بر فضل و سخنوری، خطّ نستعلیق را نیز خوب می نویسد. از اشعار او است:

پرتو دوست چو در آینه دل افتاد روزگار من و دل، آه چه مشکل افتاد

هرکجا کرد گذر موکبت ای مایه ناز به قفای تو صد قافله دل افتاد(1)

امیرقلی امینی

امیرقلی امینی فرزند ابراهیم خان امین الدّوله صدری، نویسنده، روزنامه نگار و محقّق توانا، در ماه ذی القعده 1314ق در اصفهان متولّد شد. مادرش از خاندان نمازی شیراز و مادر پدرش از ایل بختیاری بود. در سنّ دوازده سالگی به درد مفاصل مبتلا شد، و در سال 1334 که خبر قتل برادرش را شنید، از هر دو پا فلج شد؛ امّا این مشکل، مانع از تحصیلات و فعّالیت او نشده، و در اثر جدّیت و پشتکار، موفّق به خدمات زیاد، و تألیف آثار ارجمند شده است. وی سال ها روزنامه اخگر به صاحب امتیازی میرزا فتح اللّه خان وزیرزاده را اداره می کرد. سپس در سال 1369ق روزنامه اصفهان را منتشر ساخت. مدّتی هم مدیریّت روزنامه باختر به صاحب امتیازی سیف پور فاطمی را به عهده داشت.

ایشان در عمر خود، کارهای عامّ المنفعه زیادی انجام داد که از آن جمله است:

1. تأسیس پرورشگاه ایتام 2. ساختمان دو عمارت مجزّا در پرورشگاه، جهت پسران و دختران 3. تربیت صدها کودک بی سرپرست، و تکفّل امور تربیتی و تحصیلی آنان 4. احداث قنوات و غرس درختان بی شمار و آب رسانی به اراضی بایر، جهت تأمین درآمد برای روستاییان. امیرقلی امینی مدّتی رییس انجمن شهر، و مدّتی هم رییس جمعیّت شیر و خورشید سرخ در اصفهان [جمعیّت هلال احمر کنونی] بود. ایشان سرانجام در 21 رجب 1398ق وفات یافت، و بنابر وصیّت خودش، در منزل مسکونی خود، واقع در خیابان کاشانی فعلی، جنب بیمارستان کاشانی مدفون گردید. در سال های اخیر، منزل او به مرکز فرهنگی و کتابخانه عمومی تبدیل شده است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص37.

ص: 613

تألیفات و آثار علمی مشارٌالیه عبارت است از: 1. ابطال الباطل در ردّ قرارداد 1331 قمری 2. تداوی روحی، مطبوع در روزنامه اخگر 3. داستان های امثال، در دو جلد 4. سی افسانه از افسانه های محلّی اصفهان 5. چگونه بچّه خود را پرورش می دهم؟ 6. خوار و یک سخن در امثال و حکم فارسی 7. گزیده آثار، مجموعه مقالات 8. فرهنگ عوام یا شرح امثال و اصطلاحات زبان فارسی، چاپ دانشگاه اصفهان 9. ترجمه کتاب عبدالرّحمان ناصر، نوشته جرجی زیدان 10. ترجمه عروس فرغانه اثر جرجی زیدان 11. ترجمه غلبه بر ترس و خستگی اثر اسپنسر، از ترجمه عربی امیر بقطر 12. ترجمه کودک، نوشته ویکتور پوشه 13. ترجمه داستان های کوچک از اسپرانتو 14. ترجمه داستان های تاریخی اثر ابراهیم مصری.(1)

امیر شاهکی

امیر شاهکی اصفهانی، از اعیان اصفهان بوده، و غزل را نیکو می سروده است.(2)

امیر قالبی

امیرقالبی، اصلش از اصفهان است. در قرن دهم هجری می زیست، و شعر می سرود. در اصفهان قالب زنی می نمود. مدّتی در شیراز بود. عاقبت به خراسان رفت، و به مناسبت هرزه گویی، به دست امیر عبدالغنی از اقوام امیر نجم ثانی کشته شد. در قحطی شیراز گفته است:

شهر شیراز پر از مردم آدم خوار است می روم آخر از این شهر که آدم خوار است(3)


1- تاریخ جراید و مجلاّت، ج1، صص71 _ 74 و 177 _ 182؛ زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص194 _ 195؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج1، ص679 _ 681؛ چهره مطبوعات معاصر، ص183؛ سپیدار پایدار، یادنامه بزرگداشت زنده نام امیرقلی امینی؛ مزارات اصفهان، صص106 _ 108؛ نادره کاران، ص395.
2- تاریخ نظم و نثر، ج2، ص721.
3- تذکره تحفه سامی، ص43.

ص: 614

امین اصفهانی

امین اصفهانی معروف به «امنیای زعفران فروش»، شاعر ادیب بوده، این شعر از او است:

رنجیده ای از من بت نامهربان من حرفی شنیده ای تو مگر از زبان من؟

خونم حلال باد به دشمن اگر کند یک حرف در حضور تو خاطرنشان من(1)

محمّدامین مازندرانی

آقامحمّدامین بن محمّدسعید متخلّص به اشرف بن ملاّمحمّدصالح مازندرانی ساروی، عالم فاضل محقّق، تا سال 1152ق زنده بوده، و تألیفاتی داشته است که از آن جمله است: 1. الامامه، به فارسی، که نزد میرزا حیدرعلی مجلسی بوده است 2. شرح بر تهذیب الکلام تفتازانی، شرحی مبسوط است که به شماره 3956 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است، و مؤلّف در آن، از شرح کافی ملاّصالح مازندرانی، و از شرح عمّ خود و از شرح ملاّمحمّدعلی استرآبادی بر کافی یاد می کند.(2)

محمّدامین فایق اصفهانی*

آقامحمّدامین اصفهانی متخلّص به «فایق»، فرزند آقاشاه ولی، شاعر ادیب، در حدود سال 1036ق در اصفهان متولّد شد(3). از کسب پوستین دوزی امرار معاش می کرد. مردی خلیق و مردم دار بود، و با قناعت زندگی می کرد(4)، اشعارش متجاوز از هشت هزار بیت است. از او است:

شکست قیمت شکّر که طوطیان را دل چو مغز پسته خندان در آن دهن پیداست


1- تذکره روز روشن، ص82؛ تذکرة المعاصرین، حزین، ص220.
2- فهرست مجلس، ج10، بخش چهارم، ص2096؛ نجوم السّماء، ج1، ص264؛ الذّریعه، ج13، ص159 و ج2، ص321؛ الکواکب المنتشره، صص76 و 81؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص670؛ زندگی نامه علاّمه مجلسی، ج1، ص353.
3- قصص الخاقانی، ج2، ص155.
4- تذکره نصرآبادی، ص349.

ص: 615

محمّدامین ازل اصفهانی

میرزا محمّدامین متخلّص به «ازل» فرزند میرزا شفیع حسینی، مستوفی موقوفات، شاعر ادیب فاضل، جودت طبع و استقامت سلیقه اش به کمال و در شاعری، قدوه امثال بود. از فرط علوّ همّت و تقوی هرگز به مشاغل دنیا آلوده نشد، و به وضع گوشه نشینان، معاش می نمود. وی در سال 1135ق وفات یافت. از او است:

غمش با هرکه می گویم ز دل بیگانه می گردد سر مهر از پُر زور این پیمانه می گردد

ازل الفت به دنیا از برای آخرت دارم که مفلس ز آرزوی گنج در ویرانه می گردد(1)

میرزا محمّدامین خازن تبریزی

میرزا محمّدامین تبریزی معروف به «آقاسی» و متخلّص به «خازن»، شاعر ادیب، فرزند ضیاءالدّین. در محلّه عبّاس آباد اصفهان ساکن بوده، مدّتی تحصیل کرد، و سرانجام به شیراز رفت، و در آن جا وفات یافت. از اشعار او است:

گلشن فردوس اگر خواهی مرنجان خلق را سدّ راهی چون غبار خاطر احباب نیست(2)

محمّدامین کفرانی

محمّدامین بن محمّدطاهر بن هدایت اللّه کفرانی، فاضل نویسنده. از آثارش کتابت: 1. تحفه عبّاسی، تألیف محمّدطاهر کاشی (م1098ق). 2. ترجمة الصّلاة، تألیف محسن فیض کاشانی که در سال 1076ق به خطّ نسخ کتابت نموده، و به شماره 3036 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)

فایده: کفران بر وزن خندان، از دهات رویدشت اصفهان است.


1- تذکرة المعاصرین، حزین، ص148.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص294 _ 295؛ الذّریعه، ج9، ص279؛ دانشمندان آذربایجان، ص9.
3- فهرست مجلس، ج10، جزو دوم، ص579.

ص: 616

میرزا امین اصفهانی

میرزا امین فرزند میرزا عبداللّه بن خواجه علی شاه بن میرزا شاه حسین اصفهانی، شاعر ادیب، پس از فوت برادرش شرف جهان، وزیر شیروان شد. پس از شش سال اوراجه نویس آذربایجان شد، و در آن منصب وفات یافت.(1)

محمّدامین

شیخ محمّدامین از عرفا و زهاد و صالحین، مدفون در بیرون تکیه میر ابوالقاسم فندرسکی. شرح حال او در دست نیست. سنگ نوشته مزارش یکی از مفصل ترین سنگ نوشته های تخت فولاد است.

متاسفانه قسمت هایی از آن از بین رفته و تاریخ وفاتش خوانده نمی شود. بخش از عبارات آن چنین است:

«هذا مرقد افتخار العلماء و خیار الفضلاء محبّ الفقراء محبوب الاغنیاء المباشر بانواع الریاضات و المرتکب باصناف المجاهدات المتجرد عن العلائق الجسمانیه و المتفرد عن العوائق النفسانیه، المشفق بالصالحین و المنفق بالمساکین،المعتکف فی المواقف الکریمه ... کاسب الحلال و صادق المقال و الراقب فی کل حال، تارک الشهوات و قامع اللذات و سارع فی الخیرات، متفرد بالخضوع و الانکسار متمسک بالفقر و الافتقار متصف بالبذل و الایثار، متفکر فی الآلاء حامد بالنعماء شاکر فی الشدة و الرخاء، قلیل الضحک کثیر البکاء...»(2)

محمّدامین واصل لاهیجی

ملاّمحمّدامین لاهیجی گیلانی فرزند درویش محمّد، عالم فاضل شاعر ادیب، فرزند درویش محمّد، از گیلان به تبریز و مشهد مقدّس رفت، عاقبت الامر در اصفهان ساکن، و در مدرسه حاج محمّدباقر مهابادی به تحصیل مشغول شد، و در همین شهر وفات یافت. در


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص109؛ الذّریعه، ج9، ص103.
2- جلوه افلاکیان نوشته رحیم قاسمی، مخطوط.

ص: 617

شعر نیز طبعی روان داشته، «واصل» تخلّص می کرده، علاوه بر دیوان اشعار، مثنوی ای به نام خلوت زار سروده است. از اشعار او است:

زِ یاد غیر می گردد به دل یاد خدا کم تر چو پر شد خانه می گردد به صاحب خانه جا کم تر(1)

حاج امین آقا صدری

حاج امین آقا بن علی محمّد نظام الدّولة بن عبداللّه امین الدّولة بن حاج محمّدحسین خان صدر اعظم اصفهانی، عالم فاضل، در نجف اشرف ساکن بوده است. تولّدش در 1269 و وفاتش در سال 1330ق روی داده، و در صحن مطهّر مرقد حضرت علی علیه السلام مدفون شده است.(2)

امین الدّین اصفهانی

امین الدّین بن جمال الدّین محمّد بن مولانا علی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان قرن 11 هجری است، از آثارش کتابت نسخه ای از وقوف القرآن است که آن را به خطّ نسخ در ذی قعده سال 1016 به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 350 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(3)

حاج امین اصفهانی*

حاج امین فرزند حاج معز شیشه گر اصفهانی، شاعر ادیب، در زمان گردآوری تذکرة الشّعرا توسّط میرزا محمّدطاهر نصرآبادی جوانی بوده صالح و آرام خوی. این بیت از او است:

تا شده شمع قدت نامزد آغوشم از حریر پر پروانه مرصّع پوشم(4)


1- تذکره نصرآبادی، ص352؛ تذکرة المعاصرین، ص208.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص392.
3- فهرست کتابخانه ملّی ملک، ص799.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص189.

ص: 618

استاد محمّدامین بنّای اصفهانی*

استاد محمّدامین بن محمّدمؤمن اصفهانی، از هنرمندان دوره صفویّه است. وی در سال 1112ق تعمیرات صفّه غربی مسجد جامع اصفهان را به پایان رسانده است.(1)

ملاّمحمّدامین تویسرکانی*

ملاّمحمّدامین بن نوروزعلی تویسرکانی، عالم فاضل، برادر کهتر ملاّحسینعلی تویسرکانی است. در اصفهان ساکن بود، و در شعبان 1317ق وفات یافت، خارج از تکیه مادر شاه زاده در تخت فولاد مدفون شد.(2)

1654

میرزا امین تبریزی

میرزا امین تبریزی عبّاس آبادی فرزند میرزا نوری بیک خازن، شاعر ادیب خطّاط، از تبریزیان محلّه عبّاس آباد اصفهان است. علاوه بر فضیلت شعر، در حسن خط نیز مشهور بود، و خطّ نسخ را خوش می نوشت، در اواخر عمر، مستوفی شیراز شد، و سپس وفات یافت. از او است:

با تهی دستی هنر بی قدر باشد زان چنار جوهر خود را چو رگ پنهان کند در زیر پوست(3)

محمّدامین فطرت لرستانی*

محمّدامین بیک لرستانی متخلّص به «فطرت» از شعراء و سخنوران اوایل قرن سیزدهم هجری است. سال ها در اصفهان ساکن بوده است. سفری به هند رفته، و دوباره به اصفهان بازگشته است. این بیت از او است:

خیال دانه و خال تو طوطی هند شکنج سنبل زلف تو دام و آهوی چین(4)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص360.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ، نسخه خطّی.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص129؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص79؛ گلزار جاویدان، ج3، ص1394.
4- تذکره انجمن خاقان، صص599 _ 600.

ص: 619

محمّدامین نصرآبادی

محمّدامین بن محمّدهاشم نصرآبادی، از خطّاطان قرن 11 هجری است. در سال 1072ق نسخه ای از شرح سی فصل خواجه نصیرالدّین طوسی را به خطّ نستعلیق کتابت نموده که ضمن مجموعه شماره 3186 در کتابخانه مجلس شورا موجود است. در پشت نسخه، یادداشت تملّک روح الامین حسین بن سیّدمحمّد بن روح الامین بن شمس الدّین محمّد حسینی مختاری مشهود است.(1)] به احتمال قوی، صاحب عنوان، همان محمّدامین نصرآبادی، دایی میرزاطاهر نصرآبادی است که شرح حالش را در این کتاب می خوانید].

میرزا محمّدامین «روح الامین» شهرستانی

میرزا محمّدامین شهرستانی معروف به «روح الامین» مشهور به «میرجمله»، فاضل ادیب شاعر، در سال 971ق متولّد شده، در اوایل جوانی به هندوستان مسافرت نموده، و آن جا به خدمت جهانگیر پادشاه رسیده، عزّت و اعتبار یافته، و به منصب «میرجملگی» مفتخر شده است. در زمان شاه عبّاس اوّل به ایران مراجعت نموده، و مجددا به هند رفته، و در 1047ق وفات یافته [است]. وی عموزاده میرزا رضی شهرستانی صدر شاه عبّاس صفوی است، و در زمان حیات، اموال و اسباب زیاد به اصفهان فرستاده، و موقوفاتی در این شهر ترتیب داده که هنوز قسمتی از آن باقی است. دیوانش حدود بیست هزار بیت است، و شامل این منظومه ها است: 1. آسمان هشتم یا بهرام نامه 2. خسرو و شیرین 3. جواهرنامه 4. گلستان ناز 5. لیلی و مجنون 6. مطمع الانظار و غیره(2)، از او است:

هرچه گویم عشق از آن برتر بود عشق امیرالمؤمنین حیدر بود

میرزا محمّدامین طائر*

حاج میرزا محمّدامین صفوی خلیفه سلطانی متخلّص به «طائر» شاعر ادیب و فاضل.


1- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص769.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1005؛ الذّریعه، ج7، ص260؛ تذکره روز روشن، ص315؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص79 _ 80؛ کاروان هند، ج1، صص471 _ 481.

ص: 620

در اواخر قرن سیزدهم هجری در روستای محمّدآباد جرقویه متولّد شد، و در اصفهان، فقه و اصول، صرف و نحو و علوم غریبه را آموخت. در نوشتن خطّ نسخ نیز مهارت داشت. از سال وفات او اطّلاعی در دست نیست. از او است:

به جان خود چه بلایی که دیدم و نخریدم کدام بار جفا از تو آمد و نکشیدم

به یاد عارض گلگون و یاد آن قد موزون به بوستان نرسیدم که پیرهن ندریدم(1)

محمّدامین حسینی مرعشی

محمّدامین حسینی، از اعقاب میربزرگ مرعشی، و از طرف مادر، از سادات دستغیب شیراز. نیاکانش در مازندران بوده اند، و خود او در شیراز متولّد گردیده، و در اصفهان ساکن شده است. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب مصائب النّواصب تألیف قاضی نوراللّه شوشتری که آن را به خطّ نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 651 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

میرزا امین نصرآبادی

میرزا امین نصرآبادی، شاعر ادیب خطّاط، نواده داییِ میرزا محمّدطاهر نصرآبادی بوده، در حساب و نجوم مهارت داشته، و خطّ نسخ و نستعلیق را خوش می نوشته، و مادّه تاریخ را نیکو می گفته [است]. از اشعار او است:

کی نصیحت در دل سنگین دلان دارد اثر در زمین نرم تخم افزون دواند ریشه را

تا حیاتی هست، ما را روزی ما می رسد آب تا جاری بود این آسیا در گردش است(3)

1661

دکتر امین اللّه جلوه

دکتر امین اللّه جلوه اردستانی، از اطبّاء حاذق و متدیّن معاصر است. در اصفهان ساکن


1- گرکویه، صص376 _ 377.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج3، ص620.
3- تذکره نصرآبادی، ج2، ص661؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص179؛ تذکره آتشکده، بخش سوم، ص926؛ الذّریعه، ج9، ص105.

ص: 621

بود، و پس از وفات، در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)

انور اصفهانی*

انور اصفهانی، شاعر ادیب، در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری می زیسته، و در اصفهان ساکن بوده، و با محمّدعلی مسکین اصفهانی معاصر بوده [است]، این بیت از او است:

گفته بودی که از این بعد به خوابم بینی بی تو در دیده محال است که خوابی برود(2)

انوشیروان مجوسی

انوشیروان مبروص مجوسی اصفهانی، از خواص خوارزمشاه بوده، و پادشاه، وی را به عنوان سفارت و نمایندگی، نزد سلطان سنجر فرستاد. چون مبتلا به مرض برَص بود، از حضور نزد سنجر وحشت داشت، متوسّل به حضرت رضا علیه السلام شد، و از این بیماری نجات یافت، و بدین سبب، مسلمان و شیعه شد، و صندوقی از نقره، جهت مرقد مطهّر تهیّه کرد، و بر قبر مبارک نهاد. عمادالدّین ابی جعفر محمّد بن علیّ بن حمزه مشهدی طوسی وی را دیده، و در کتاب ثاقب المناقب که در 560ق آن را تألیف نموده، این واقعه را نقل نموده است.(3)

اُنیس مدنی اسلمی

ابویونس اُنیس بن ابی یحیی سمعان مدنی اسلمی، از محدّثان اصفهان در قرن دوم هجری است. وی از پدرش سمعان روایت نموده، و یحیی بن قطان و سعد بن صلت از او نقل حدیث کرده اند.(4)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص225.
2- تذکره حدیقة الشّعراء، ج1، ص193.
3- الذّریعه، ج5، ص5؛ الثّقات العیون، ص28.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص229.

ص: 622

ایّوب

ایّوب بن حماد، از فقهاء اصفهان است. ابومحمّد بن حیّان گوید: حدیث زیاد نقل نموده، ولکن چیزی از آن به ما نرسیده است.(1)

ایّوب بن زیاد

ایّوب بن زیاد، عامل اصفهان در عهد ابوجعفر منصور دوانیقی دومین خلیفه اصفهانی است. وی ساکن محلّه خُشینان بود، و در آن محلّه، کوشک و مسجدی بنا کرد، و هم چنین میدانی جهت خرید و فروش، و در زمان او محلّه خُشینان به یهودیّه متصّل شده، و به صورت شهر درآمده است.(2)

ایّوب اصفهانی

ایّوب بن عمران بن ایّوب بن عمران بن ابی سلیمان، از محدّثان اصفهان است. عبداللّه بن محمّد بن عمران معدل، برادرزاده اش از او نقل حدیث می نماید.(3)

ایّوب اصفهانی

حافظ ایّوب بن مَعمَر بن شریس اصفهانی، از محدّثین و حفّاظ قبیله تیم اصفهان بوده، و در کودکی از اصفهان خارج شده است. حافظ ابونُعیم اصفهانی درباره او گوید: «کان حافظا جلیل القدر صاحب غرائب». وی از مخلد شعیری روایت می کند، و محمّد بن قاسم بن عبداللّه حلبی رقّی و محمّد بن منصور از وی روایت می کنند.(4)

ایّوب قرشی مُکتِب

ایّوب بن موسی بن زکریّا قرشی مُکتِب، از محدّثین اصفهان است. وی از ابومحمّد بن بکیر روایت کرده است.(5)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص223؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص152.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص16.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص223.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص222.
5- ذکر اخبار اصفهان، ص223.

جلد دوّم - «ب - ذ»

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهدوی، مصلح الدین، 1294-1374.

عنوان و نام پدیدآور : اعلام اصفهان / مصلح الدین مهدوی ؛ تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی؛ [برای] سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل ، ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام.

مشخصات نشر : اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386 -

مشخصات ظاهری : 5 ج.

شابک : 65000 ریال : ج .1 : 978-964-2588-48-0 ؛ 100000 ریال : ج.2 : 978-964-2947-47-8 ؛ 100000 ریال : ج.3 : 978-600-1320-27-9 ؛ ج.4 978-600-132-130-6 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1387).

یادداشت : ج.3 (چاپ اول : 1389) (فیپا).

یادداشت : ج.4 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

یادداشت : کتابنامه.

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 1. آ - الف.- ج. 2. ب - ذ.- ج .3. ر - ظ.- ج.4. ع

موضوع : مشاهیر -- ایران -- اصفهان-- سرگذشتنامه

موضوع : اصفهان --سرگذشتنامه

شناسه افزوده : نصرالهی، غلامرضا

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

شناسه افزوده : ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام

رده بندی کنگره : DSR2001 /ص725 م9 1386

رده بندی دیویی : 955/93

شماره کتابشناسی ملی : م85-42964

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

اعلام اصفهان

جلد دوّم

«ب _ ذ»

دانشمند محقّق، زنده یاد

سیّدمصلح الدّین مهدوی

(1294 _ 1374ش)

تصحیح، تحقیق و اضافات

غلامرضا نصراللّهی

1387

ص: 4

اعلام اصفهان جلد دوّم»ب - ذ«

تألیف: سیّدمصلح الدّین مهدوی

تصحیح، تحقیق و اضافات: غلامرضا نصراللَّهی

پیش گفتار: دکتر محمّد علی چلونگر

ناشر: سازمان فرهنگی - تفریحی شهرداری اصفهان

مدیر تولید: مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

چاپ نخست: 1387

قطع: وزیری / 928 صفحه / شمارگان: 1000 نسخه

چاپ متن: اصفهان / چاپ جلد: معنوی / صحافی: بابک

قیمت: 10000 تومان

شابک: 978 - 964 - 2947 - 47 - 8

مرکز پخش: 0311 - 2337861- 2208180

همه حقوق محفوظ و متعلق به مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل می باشد.

ص: 5

پیش گفتار

با ورود اسلام به ایران و روآوردن ایرانیان به دین مبین اسلام و به دنبال آن برخورد اندیشه ها و تلفیق فرهنگ های ملل گوناگون و رخدادهای اجتماعی و فرهنگی که در عرصه تاریخ ایران و سایر سرزمین های تحت سلطه اسلام روی داد، حرکت های علمی آغاز گردید و در پی آن نیاز به آگاهی در زمینه های خاص دانش آن روز و تهیه کتاب های چند موضوعی یا تک موضوعی به صورت فرهنگ نامه و دانشنامه ضروری شد؛ از این رو، دانشمندان و متخصصان دست به تألیفاتی زدند که امروزه این آثار از ذخایر علمی و فرهنگی به شمار می روند. برخی از این کتاب ها به معرفی علوم و آثار و نوشته های مربوط به آن پرداخته اند و برخی دیگر به معرفی رجال و دانشمندان آن علوم پرداخته اند.

از نوع اول می توان به کتاب هایی همچون رسائل اخوان الصفا، کامل الصناعة الطبیعة، الفهرست ابن ندیم و مفاتیح العلوم خوارزمی اشاره کرد. رسائل اخوان الصفا (قرن چهارم) شامل 54 رساله است که مجموعه این رسائل دانشنامه ای در باب معارف و علوم مختلفی چون ریاضی، طبیعی، الهی و اقسام منطق و حکمت عملی است. کامل الصناعة الطبیعة از علی بن عباس مجوسی (متوفی 384 ه ق) دانشنامه ای طبی همراه با معرفی دانشمندان این علم است. الفهرست ابن ندیم (متوفی 385 ه ق) در زمینه کتابشناسی و انواع خطوطی است که پیش از اسلام در ایران رواج داشت و نیز درباره برخی ادیان مثل زردشت، مزدک و مانی است. مفاتیح العلوم نیز از محمد بن احمد خوارزمی (متوفی 387 ه ق) در فقه، کلام، نحو، کتابت، شعر، اخبار، فلسفه، منطق،

ص: 6

عروض، ریاضیات، کیمیا، موسیقی، نجوم و غیره است.

از کتاب های نوع دوم (کتاب های رجال) الفهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی را می توان نام برد. این دو اثر در شرح حال رجال شیعه و آثار آنهاست که در نوع خود از نخستین کتاب های این فن محسوب می شود. در حوزه تاریخ محلی هم آثار دانشنامه گونه و شرح رجال از قرن چهارم به بعد مورد توجه واقع شد و آثار برجسته ای در این زمینه تألیف شد که از جمله به تاریخ بغداد خطیب بغدادی و تاریخ دمشق ابن عساکر می توان اشاره کرد. تاریخ بغداد به شرح حال رجالی پرداخته است که به نحوی با بغداد در ارتباط بوده اند و عمدتاً نیز به رجال فرهنگی توجه داشته است.

جوامع بشری همواره زیر نفوذ دانشمندان و مفاخر خویش قرار داشته اند. آنان در هر حوزه ای اعم از علمی، سیاسی و فرهنگی که فعالیت می کردند در تحولات اجتماعی عصر خویش نقش داشته و از این رو، در اعتلا یا انحطاط تمدن های تاریخی کاملاً سهیم بوده اند. رجال و نخبگان علمی و ارباب دانش و معرفت همواره به مثابه عامل محرک تاریخ عمل کرده و زمینه تکامل اجتماعی انسان در حیات تاریخی اش را فراهم آورده اند. براساس متون دینی ما، صلاح و فساد عموم در گرو صلاح و فساد علما، فقها و بزرگان است. از دید این متون مردم همواره تابع سه گروه بوده و از آنها الگو و سرمشق گرفته اند و در نتیجه با صلاح آنان درستکار و با فساد و عناد آنان زشتکار شده اند:

1. امرا، حکّام، تاجران و ثروتمندان و به طور کلی، صاحبان زر و زور

2. علما، فقها و صاحبان منزلت و حیثیت (عالمان شیعه، ج 1، ص 13)

در زمینه رجال اصفهان از قرن چهارم آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآمد. در سده های چهارم و پنجم دو اثر رجالی گرانقدر نوشته شد که به حق آنها را می توان دانشنامه های رجال دینی اصفهان به شمار آورد.

اولین اثر از ابومحمد عبداللّه بن محمد بن جعفر بن حبان مشهور به ابوالشیخ اصفهانی است که طبقات المحدثین باصبهان و الواردین علیها نام دارد. وی در این اثر شرح حال محدثین اصفهان را از ابتدا تا قرن چهارم آورده؛ چنانکه در طبقات دهم و

ص: 7

یازدهم کتاب، شرح حال بسیاری از مشایخ خود را که مقیم این شهر بوده اند برشمرده است. از مشایخ وی ابن ابی داوود سجستانی، ابن ابی حاتم رازی، ابوبکر جعفر بن محمد فریابی، ابوبکر بزاز و محمد بن یحیی ابن منده را می توان نام برد. در میان شاگردان و راویان ابوالشیخ نیز افراد مشهوری به چشم می خورند؛ از جمله: ابونعیم اصفهانی، محمد بن اسحاق ابن منده، ابن مردویه و نیز نواده اش محمد بن عبدالرزاق بن ابی الشیخ که عمده رجال شناسان بزرگ چون ابونعیم اصفهانی و سمعانی وی را ثقه دانسته اند.

ابوالشیخ در این کتاب نخست به فضائل و خصایص اصفهان پرداخته و روایاتی در این باره آورده است. وی سپس در بنای اصفهان و مساجد و مساحت آن مطالبی نقل کرده و بانی این شهر را اسکندر مقدونی دانسته است. پس از آن از چگونگی فتح اصفهان به دست مسلمانان سخن گفته است. بخش مهم کتاب، تراجم افراد و احادیث آنها اختصاص دارد. وی ابتدا از صحابه پیامبر(ص) آغاز کرده و هجده نفر از آنان را که وارد اصفهان شده اند نام برده و شرح کوتاهی از آنها را بیان کرده است که نخستین آنها امام حسن مجتبی(ع) بوده است. وی در مجموع 609 نفر را در کتابش نام برده است.

دومین اثر مهم در مورد رجال اصفهان که در واقع فرهنگ نامه دینی محلی محسوب می شود ذکر اخبار اصفهان از احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران معروف به ابونعیم اصفهانی (336-430 ه ق) است. این کتاب شامل اسامی محدثان و عالمانی است که اهل اصفهان بوده یا سفری به آن داشته اند. اطلاعاتی که ابونعیم درباره چگونگی بنای اصفهان، فتح این شهر و نیز نخستین فرمانروایان و حکام مسلمان آن به دست می دهد بسیار شایان توجه است. وی سپس ویژگی های جغرافیایی و محلی اصفهان را ذکر می کند و اطلاعات بسیار دقیق و قابل توجهی از محله ها و روستاهای اطراف آن ارائه می دهد. ابونعیم در بخش اصلی کتاب پس از ذکر نام هر یک از مترجمان به صورت خلاصه به ذکر احوال آنان می پردازد. طبقات المحدثین باصبهان ابوالشیخ و ذکر اخبار اصبهان ابونعیم اصفهانی مراجع و منابع آثار رجالی اصفهان در قرون بعد از خود تا به امروز شدند.

ص: 8

پس از این دو اثر، آثاری که صرفاً به معرفی رجال اصفهان پرداخته باشند کمتر دیده می شود. در تاریخ معاصر، برخی از رجال نویسان و محققان به تحقیق درباره رجال اصفهان اهتمامی جدی داشته اند که از جمله به مرحوم آخوند ملا عبدالکریم جزی در تذکرة القبور و تاریخ مقابر اصفهان، مرحوم جلال الدین همایی در تاریخ اصفهان و مرحوم سید مصلح الدین مهدوی در آثار گوناگونش می توان اشاره کرد.

از بین معاصران به حق می توان گفت مرحوم مهدوی بیشترین تلاش را در معرفی رجال و مشاهیر و مفاخر اصفهان داشته است. آثار او از نظر کیفیت و کمیت در این موضوع مثال زدنی است. عظیم ترین تلاش او در این زمینه کتاب اعلام اصفهان است که در واقع، محصول یک عمر تلاش وی در باب رجال و مشاهیر اصفهان است. مجلد حاضر، که اعلام اصفهان را از حرف «ب» تا حرف «ذ» دربر می گیرد، دومین مجلد از این مجموعه است. این اثر به همّت محقق کوشا جناب آقای غلامرضا نصراللّهی انجام گرفته است. این مرکز امید دارد در آینده مجلدات باقی مانده را پس از تصحیح در اختیار علاقه مندان و محققان قرار دهد.

دکتر محمدعلی چلونگر

رئیس مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

ص: 9

مقدّمه تحقیق

خداوند توانا را سپاس می گوییم که به ما توفیق داد دو جلد از کتاب «اعلام اصفهان» را تنظیم و تحقیق نموده و چاپ کنیم. این جلد شامل مدخل های حروف (ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، د، ذ) است.

پس از چاپ جلد اوّل کتاب، بسیاری از محقّقان و اساتید فرهنگ و ادب و علاقمندان مرحوم استاد مهدوی این ضعیف را مورد لطف قرار داده و تشویق نمودند که از همه آنها تشکر می کنم. در کنار این تشویق ها، انتقادهایی هم از سوی برخی از اساتید و محقّقان به این کتاب و روش تنظیم آن وارد شد. از جمله استاد ایرج افشار، محقق سخت کوش و خستگی ناپذیر عرصه فرهنگ و تاریخ ایران، نسبت به تنظیم مدخل های کتاب به شکل کنونی انتقاد داشتند و طی نامه ای مشفقانه به این مسأله اشاره کردند که در تماس تلفنی به ایشان توضیح داده شد: ترتیب مطالب کتاب براساس نام کوچک و نام ژدر شخصیت ها (مدخل ها) بوده و توسّط مؤلّف فقید صورت گرفته است و ما نمی توانستیم سلیقه و خواسته مؤلّف را نادیده گرفته و به صورت دیگری آن را تنظیم کنیم. ولی تلاش کردیم با تهیّه فهرستی در آخر کتاب، دسترسی به مطالب کتاب را آسان تر کنیم و همانطور که در مقدمه جلد اوّل نوشتیم، پس از چاپ کامل متن کتاب، در آخرین جلد «اعلام اصفهان» فهرست های فنی متنوع و جامعی چاپ خواهد شد که مراجعان کتاب به سهولت و سرعت بتوانند از کتاب استفاده کنند.

* * *

هم زمان با انتشار جلد اوّل «اعلام اصفهان» و کمی بعد از آن آثار دیگری از مرحوم

ص: 10

استاد مهدوی به چاپ رسید:

1. «اصفهان، دارالعلم شرق» مصحح: آقای محمّدرضا نیلفروشان

در مقایسه ای که بین نسخه چاپی و نسخه دست نویس مؤلف صورت گرفت مشاهده شد که مصحح کتاب برخی از مطالب کتاب از جمله اسامی مدرسین و طلاب مدارس را حذف و مطالبی را از برخی کتابها به اصل کتابت افزوده است! و البته این تصحیح و نشر خدمت وصی محترم آن مرحوم عرضه نشده و مورد تأیید ایشان نیز واقع نگردیده است. امیدواریم متن کتاب در عرضه جدید به طور مصحح و با رعایت امانت به چاپ برسد.

2. «فهرست نسخه های خطی سیّد مصلح الدّین مهدوی، اهدائی به گنجینه نسخ خطی اصفهان»، نگارش: آقای محمّدعلی هدایت، قم: مجمع ذخائر اسلامی، 1387ش این کتابها توسط خانواده مرحوم مهدوی به کتابخانه عمومی ابن مسکویه اصفهان اهداء شده است.

همچنین در کتاب «ناگفته های عارفان» تألیف: حجةالاسلام آقای محمّدجواد نورمحمّدی که در سال 1386ش به چاپ رسید. حکایاتی از علمای اصفهان به نقل از یادداشت های مرحوم مهدوی به چاپ رسیده است.

امسال (1387) نیز کتابی به نام «مجتهد نجف آبادی» به چاپ رسیده که شامل رساله هایی مستقل در شرح حال مرحوم آیت اللَّه حاج میر سیّد علی نجف آبادی، از مرحوم زنده یاد استاد مهدوی، مرحوم آیت اللَّه میر سیّد علی فانی، حجةالاسلام آقای حاج شیخ احمد عابدینی است و حجةالاسلام آقای نورمحمّدی جمع آوری و تصحیح این کتاب را بر عهده داشته اند.

در تیرماه 1386 همزمان با چاپ جلد اوّل کتاب «اعلام اصفهان» و مصادف با دوازدهمین سالگرد وفات استاد مهدوی، همایش یک روزه ای با عنوان «آیینه فرهنگ اصفهان» (بزرگداشت مرحوم استاد سیّدمصلح الدّین مهدوی) به همت مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل و مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد و با حضور جمع

ص: 11

زیادی از محققان، اساتید حوزه و دانشگاه و شاگردان علاقمندان مرحوم مهدوی برگزار شد.

در نیمه نخست این مراسم که صبح در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد، جناب آقای دکتر چلونگر رئیس مرکز اصفهان شناسی، به حاضرین جلسه خیر مقدم گفته و اهداف همایش را بیان کرد، سپس پیام آیت اللَّه مظاهری(دام ظله) رئیس حوزه علمیه اصفهان توسط فرزند ایشان آقای حاج حسن آقا مظاهری قرائت شد.

پس از آن آیت اللَّه آقای حاج شیخ رضا استادی از مدرسین حوزه علمیه قم، و آقای دکتر مهدی محقّق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، و آقای جویا جهانبخش از محقّقان برجسته علوم اسلامی و غلامرضا نصرالهی مصحح و محقق کتاب حاضر (اعلام اصفهان) درباره وضعیت علم و تحقیق در کشور، بررسی و نقد آراء استاد مهدوی و نگاهی به شیوه تحقیق و ابعاد فعالیت های علمی و اجتماعی وی به ایراد سخن پرداختند. همچنین استاد بصیری نیز ابیاتی را در مورد ایشان قرائت کرد.

مراسم در بعدازظهر به میزبانی مجموعه فرهنگی مذهبی و تاریخی تخت فولاد ادامه یافت. ابتدا آقای مهندس حسین حمیدی اصفهانی مدیر مجموعه به حضار خوش آمد گفت. سپس محقق پرکار حوزه و دانشگاه حجت الاسلام و المسلمین آقای رسول جعفریان سخنرانی نمود. آنگاه استاد فضل اللَّه خان اعتمادی خوئی (برنا) اشعاری قرائت کرد. در ادامه مراسم آقایان استاد مرتضی تیموری و دکتر اصغر منتظرالقائم مدیر دانشنامه تخت فولاد در باب دو کتاب تاریخ علمی و اجتماعی در دو قرن اخیر و مزارات اصفهان هر دو از تألیفات مرحوم مهدوی سخن گفتند.

در پایان آیت اللَّه آقای حاج شیخ هادی نجفی ضمن ایراد سخنانی در مورد خصوصیات فردی و اعتقادی مرحوم مهدوی به ویژگی های تألیفات وی پرداخت و ختم جلسه را اعلام کرد و حاضرین در مراسم به زیارت مزار مرحوم استاد مهدوی رفتند.

ص: 12

مدیر علمی و مجری این دو مراسم (همایش) در صبح و بعدازظهر استاد و محقق ارجمند آقای محمّدحسین ریاحی معاون پژوهشی مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل بود. در حاشیه این همایش نمایشگاهی از کتابهای چاپ شده زنده یاد استاد مهدوی برگزار شد.

* * *

در پایان این گفتار بار دیگر از خانواده مرحوم مهدوی خصوصاً داماد محترم ایشان آقای حاج حمیدرضا فروغی و همچنین از آیت اللَّه نجفی(مدظله) وصی محترم مؤلف فقید، و نیز از محقق پرتلاش و کوشا آقای رحیم قاسمی که در این کتاب نیز از راهنمایی ها و حمایت های خالصانه آنان بهره مند بودیم کمال امتنان را داریم.

همچنین از آقایان استاد فضل اللَّه خان اعتمادی خوئی (برنا)، مجتبی ایمانیه، حمید خلیلیان، سیّداحمد عقیلی و سایر عزیزانی که نگارنده را در ادامه راه تشویق نموده اند و یا نکاتی را یادآور شده اند قدردانی می شود.

شایسته است از شهردار محترم اصفهان آقای دکتر سقائیان نژاد، رئیس مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل آقای دکتر چلونگر، معاون محترم و مسؤول پژوهشی مرکز اصفهان شناسی آقای محمّدحسین ریاحی، مسؤول امور مالی آن مرکز آقای مسّاح و سایر کارکنان مرکز اصفهان شناسی و آقای مرتضی جنتیان مدیریت محترم انتشارات کانون پژوهش که در چاپ و نشر این اثر نقش به سزایی داشتند صمیمانه تقدیر و تشکر می نمایم.

امیدوارم مطابق نظر مؤلف کار تدوین و نشر کتاب به انجام برسد و روح مؤلف فقید از نشر این اثر خشنود و راضی باشد.

و ما توفیقی الاّ باللَّه

غلام رضا نصراللَّهی

17 ربیع الاوّل 1429 ه . ق

1378 / 1 / 6

ص: 13

(تصویر)

ص: 14

(تصویر)

ص: 15

(تصویر)

ص: 16

(تصویر)

ص: 17

(تصویر)

ص: 18

(تصویر)

ص: 19

(تصویر)

ص: 20

(تصویر)

ص: 21

(تصویر)

ص: 22

(تصویر)

ص: 23

(تصویر)

ص: 24

(تصویر)

ص: 25

(تصویر)

ص: 26

(تصویر)

ص: 27

اعلام اصفهان

«ب»

اشاره

ص: 28

ص: 29

بابا

کلمه بابا در زبان فارسی اسم است و در معانی: پدر، پیران کامل، رئیس بزرگ، سرکرده، ریش سفید طایفه، قلندر، هم شهری و آن کس که در کاری بزرگ باشد و پدربزرگ و جدّ هم استعمال شده است.

این کلمه لقب و شهرت عدّه زیادی از عرفاء و صوفیه به خصوص در قرن هفتم و هشتم هجری بوده است. ذیلاً به نام عده ای از آنان که در اصفهان بوده اند اشاره می کنیم و شرح حال بیشتر اینان غیرمعلوم [است] و عموماً از عرفاء بوده اند.

بابا الهی

بابا الهی، مزارش در نزدیک مقبره صاحب بن عَبّاد در محلّه طوقچی [بوده و اکنون آثار قبر از بین رفته است.]

بابا باب اللَّه

بابا باب اللَّه، قبرش در محلّه جهانباره (جوباره) نزدیک مقبره سارو تقی بوده است.

بابا امیر

بابا امیر، که یکی از باغات چهارباغ اصفهان بدو منسوب بوده است.

بابا بُدِلا

بابا بُدلاء، در محلّه دروازه حسن آباد مدفون است و بقعه ای بر سر قبر اوست.

ص: 30

بابا بیات

بابا بیات، ظاهراً از عرفای قرن هشتم هجری است. گویند او مراد و استاد طریقت بابا رکن الدّین بوده و پس از وفات در تخت فولاد مدفون شده است.(1) [مزار بابا بیات در عصر صفویه دارای موقوفات بوده و از جمله میر معزّ صوفی در زمان شاه سلیمان صفوی متولّی موقوفات مزار بابا بیات بوده است.(2)]

قبر بابا بیات در اواخر تخت فولاد(3) [حدود تکیه بابا رکن الدّین و تکیه آقا محمّد بیدآبادی بوده و اینک از بین رفته است.]

بابا توتا

بابا توتا، قبر او در جوباره واقع شده [و اطاقی بر سر قبر او بوده که در محوطه شهرداری در خیابان کمال قرار گرفت و خراب شد. مزار او را مرمت کرده و سنگ لوحی نصب نمودند. ]و به بابا تون تاب نیز معروف است.

بابا جوزا

بابا جوزا، مقبره اش در انتهای جوباره و مقابل باغ گارلند و نزدیک شاه میر حمزه قرار داشته است [در جریان احداث خیابان سروش خراب شد و از بین رفت.]

بابا حاجی

بابا حاجی، مزارش در قریه «بزم» از توابع رویدشت اصفهان است.


1- ریحانة الادب، ج2، ص213؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص299؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص39 و 460.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 301 و 302.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص109.

ص: 31

بابا حسن

بابا حسن، قبرش کوچه شُلِه رنگ کُن ها در محلّه بیدآباد وجود داشته و یک جوی نیز در آنجا به نام جوی بابا حسن معروف بوده و اهالی آنجا به سَرِجوئی شهرت داشته اند.

بابا حمزه

بابا حمزه، از عرفاء و ادبای اصفهان است. وی برای تبلیغ اسلام و اشاعه آن به سرزمین چین سفر کرده و در قصبه ای دور افتاده در «شیائونان» واقع در شمال چین بدرود حیات گفته و در آنجا به خاک رفته است. در آرامگاه او تعدادی کتابهای فارسی وجود داشته است.(1)

بابا حیدر

بابا حیدر، از دهات استان چهارمحال و بختیاری است [و احتمالاً در آن روستا مزار یکی از اولیاء اللَّه به نام «بابا حیدر» وجود داشته است.]

بابا حیدر

بابا حیدر، در زمان صفویّه می زیسته و پس از فوت بابا سلطان قلندر قمی منصب بابایی تکیه حیدر در چهارباغ اصفهان را به او دادند.

بابا خدادوست

بابا خدادوست، مزار او در قریه «مارچی» از دهات رویدشت اصفهان است.


1- مجله کتابداری، شماره 46، سال 1374، ص91.

ص: 32

بابا دنبه

بابا دنبه، در حوالی باغ نو در آخر خیابان صارمیّه [خیابان جهاد کنونی] قبرش باقی بود.

بابا رضی

بابا رضی، از دراویش معاصر شاه سلیمان صفوی بوده و پس از فوت برادرش بابا صفی، منصب بابایی تکیه حیدر در چهارباغ اصفهان را به او دادند.

بابا رکن الدّین بیضاوی شیرازی

بابا رکن الدّین مسعود بن عبداللَّه بیضاوی شیرازی، عارف سالک و عابد زاهد، از عرفای بزرگ قرن هشتم هجری.

[اصلاً از اهالی «بیضای» فارس بوده و نزد شیخ کمال الدّین عبدالرزّاق کاشانی، شیخ داود قیصری و نعمان خوارزمی به کسب علم و معرفت و طیّ طریق سلوک و عرفان پرداخته است. گویند درا صفهان نیز از مریدان بابا بیات بوده است.(1)

اغلب سالهای زندگی را در اصفهان سپری ساخته و در بین حکّام و اعیان و بزرگان اصفهان صاحب احترام و نفوذ کلمه بسیار بوده است. میر عبدالحسین خاتون آبادی می نویسد: هنگامی که هلاکو پادشاه مغول قصد تصرف اصفهان و قتل عام مردم آنجا را داشته، خواجه نصیرالدّین طوسی او را نزد بابا رکن الدّین برد و به خواهش بابا رکن الدّین قتل عام اصفهان برطرف شد یا در آن تخفیف ایجاد شد.(2)

بابا رکن الدّین در عرفان نظری دستی توانا داشته و در شرح و ترویج اندیشه های محی الدّین عربی قادر بوده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- نصوص الخصوص: مقدمه، ص دَه.
2- وقایع السنین و الاعوام، ص364.

ص: 33

1. «قلندریه» که شیخ آذری در «جواهر الاسرار» یاد کرده است. 2. «کشف الضرّ فی شرح نظم الدُّر» در شرح تائیّه ابن فارض 3. «نصوص الخصوص» در شرح فصوص الحکم، که با مقدمه استاد همایی و با همت دکتر رجبعلی مظلومی در سال 1359ش به چاپ رسیده است.(1)]

بابا رکن الدّین در یکشنبه 26 ربیع الاوّل 769ق وفات یافته و (2) [در جنوب اصفهان و در مسیر جاده قدیم شیراز که بعدها به مزار بابا رکن الدّین و تخت فولاد مشهور شد به خاک سپرده شد. پس از آن بقعه ای هرمی شکل بر روی قاعده ای پنج ضلعی با دوازده ترک بر سر مزار او بنا شد. در سال 1039ق این بنا به دستور شاه عباس صفوی مرمّت شده و موقوفاتی برای آن قرار داده شد.(3) در زمان شاه سلیمان، میر معزّ صوفی متولّی موقوفات تکیه بابا رکن الدّین بود(4) و پل ساخته شده بر روی زاینده رود که تخت فولاد را به اصفهان مربوط می کند به پل بابا رکن الدّین معروف بوده و بعدها به پُل خواجو شهرت یافت. در سال 1200ق یکی از عرفاء به نام میرزا محمّد نصیر بایزیدی تکیه را مرمّت کرد و در زمان ریاست مرحوم جواد مجدزاده صهبا بر اداره باستان شناسی اصفهان تکیه بار دیگر مرمّت شد. در سالهای اخیر شهرداری اصفهان آن تکیه را مرمّت و زیباسازی و نورپردازی کرده است.

برخی از علمای بزرگ شیعه همچون شیخ بهائی و حاج محمّد ابراهیم کلباسی و ملّا محمّد تقی مجلسی به زیارت او می رفته و به او اعتقاد داشته اند. تکیه بابا رکن الدّین از هنگام تأسیس تا امروز محل عبادت و ریاضت و چلّه نشینی عرفاء و اهل دل بوده و بسیاری از علماء و فضلاء در جوار مزار بابا رکن الدّین به خاک سپرده شده اند. از جمله ملّا حسن آرندی نائینی، ملّا محمّد علی نوری مازندرانی و جمعی از وابستگان او و میرزا


1- نصوص الخصوص، مقدمه، ص نوزده.
2- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص37.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 500-493.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص302.

ص: 34

حسن خان جابری انصاری و دیگران.

در هنگام تعمیرات اخیر تکیه تعدادی آجر نوشته به خط کوفی متعلّق به قرن چهارم هجری و سنگ نوشته قبور از قرن دهم تا دوازدهم هجری کشف گردیده و بر سنگ های بدنه سرداب پای دیوار شرقی بقعه نیز یادگاری هایی از قرن نهم و دهم هجری وجود دارد.(1)]

بابا سرخ

بابا سرخ، مقبره او در دنبال نهر جوی شاه اصفهان (نزدیک محلّه لُنبان) وجود داشته است.

بابا سعید

بابا سعید، مزارش در اطراف اصفهان بوده است.

بابا سلطان قلندر قمی

بابا سلطان قلندر قمی متخلّص به «لوائی» از عرفای قرن یازدهم هجری در درویشی مقامی سامی داشته و در قواعد فقر و اصطلاحات آن فرقه بابای عالم بوده است. شاه عباس اوّل بابائی تکیه حیدر واقع در چهارباغ را به او مفوّض داشته و او قبل از تألیف تذکره نصرآبادی فوت شده جایش را به بابا حیدر دادند. او نیز فوت شده پسرش بابا صفی به جای پدر نشسته، او نیز فوت شده، برادرش بابا رضی بابای تکیه مزبور شده


1- تخت فولاد، یادگار تاریخ: خطی؛ و نیز بنگرید به: بزرگان نامی پارس، ج1، صص 411-407؛ فرهنگ معین، ج5، ص1195؛ مولوی نامه، ص220؛ نامه مینوی، صص 580-410؛ مجله یادگار: سال 1324ش، شماره 4، صص 46-42؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص71؛ ریحانة الادب، ج1، ص213؛ دانشنامه جهان اسلام، ذیل «بابا رکن الدّین»، صص 43 و 44؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 179 و 180.

ص: 35

است.

در هر حال «بابا سلطان» به تَتَبُّع شعراء قدیم شعر می گفته است.

از اوست:

«لوائی» نیست شاد از وصل امروز

چو هجران خواهدش آزرد فردا

چه باشد حال بیماری که امروز

یقین داند که خواهد مرد فردا(1)

بابا سنگکی

بابا سنگکی، قبرش در پشت مسجد جامع اصفهان بوده است. [در کوچه ای که به گنبد سلطان بخت آغاز و مسجد دوقاضی منتهی می شود، جنب امامزاده شورا به نام طاق بابا سنگکی معروف بوده ولی آثار قبر از بین رفته است.

بابا شاه اصفهانی

باباشاه اصفهانی، متخلّص به «حالی» شاعر و خوشنویس مشهور عصر صفویه بوده، اصلاً از کوهپایه است اما به اصفهانی شهرت یافته،(2) خط را نزد سیّد احمد مشهدی مشق کرده و این که نوشته اند شاگرد میرعلی هروی بوده بنا به دلایلی صحیح نیست.(3)

عموم خطشناسان و خوشنویسان متفق القولند که تا زمان بابا شاه خط نستعلیق را کسی به شیرینی و شیوایی او ننوشته است.(4)

باباشاه مردی عارف و درویش مسلک بوده و عموماً گوشه نشینی اختیار می نموده و به کتابت گذران معیشت می کرده است.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص402؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص881؛ ریحانة الادب، ج5، ص137.
2- تذکره روز روشن، ص 95 و 96.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص86.
4- کارنامه بزرگان ایران، ص168؛ مناقب هنروران، ص79؛ تذکره خلاصة الاشعار (بخش اصفهان)، ص321 و 322.

ص: 36

تاریخ وفاتش را برخی سال 996 در بغداد(1) و برخی دیگر سال 1012ه در مشهد مقدس نوشته اند(2) و تاریخ دوم صحیح تر به نظر می رسد.(3)

رساله آداب المشق هم از تألیفات اوست که به اشتباه آن را به میرعماد نسبت داده اند.

از او قطعات خوشنویسی و چند کتاب به خط نستعلیق خوش در کتابخانه ها و مجموعه های شخصی موجود است.(4)

این رباعی از بابا شاه اصفهانی است.

دوشینه به بزم آن بت باده پرست

بودم که شد از باده عشرت سرمست

او رفت به خواب مستی و من از شوق

بر پاش نهادم سر و رفتم از دست

بابا شهاب

شیخ شهاب الدّین آزادانی معروف به «بابا شهاب» از عرفاء و دانشمندان عهد خود بوده و در قریه آزادان در نزدیکی اصفهان [و اکنون محلّه ای در غرب اصفهان] به خاک رفته است.

بابا شیخ احمد

بابا شیخ احمد مزارش در «سُهر فیروزان» از بلوک لنجان قرار دارد.

بابا شیخ حسین

بابا شیخ حسین که در قریه «پُوده» سمیرم مدفون شده است.


1- گلستان هنر، ص119.
2- پیدایش خط و خطاطان، ص 140 و 141.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص154.
4- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص90 و 91.

ص: 37

بابا شیخ علی

بابا شیخ علی، قبر او در قریه «اشکهران» از دهات رویدشت اصفهان است.

بابا شیخ علی

بابا شیخ علی، قبر او در قریه «گیشی» (جیشی) از توابع رویدشت اصفهان است.

بابا شیخ علی رودباری

بابا شیخ علی رودباری از عرفای اصفهان است. سال فوت او معلوم نیست. مزار او در روستایی به نام خود او بابا شیخ علی در لنجان اصفهان موجود است. و در زمان صفویه بقعه او تعمیر شده است و در بیرون بقعه، بر روی دیوار لوحه ای سنگی نصب شده بود که عبارات آن چنین است:

«توفیق یافت در عمارت این بقعه متبرّکه عارف معارف ربّانی بابا شیخ علی رودباری رحمةاللَّه علیه عزت و رفعت پناه شهسوار بیگ ابن مرحوم مهترعلی کوچک فی 1044» (1)

بابا شیر

بابا شیر، قبر او در بازارچه حسن آباد بوده است.

بابا صفی

بابا صفی فرزند بابا حیدر، از دراویش و متصوفه عهد صفوی بوده و پس از فوت پدر بابائی تکیه حیدر در چهارباغ را به او دادند.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص169.

ص: 38

بابا صلت

بابا صلت، قبرش نزدیک مزار صاحب بن عباد در محلّه طوقچی بوده و در سالهای اخیر از بین رفته است.

بابا عبداللَّه

بابا عبداللَّه، قبر او در کوچه جماله، نزدیک مسجد جامع اصفهان موجود است.

بابا عبداللَّه

بابا عبداللَّه، قبرش در محلّه خوزان سِدِه بوده است.

بابا عبداللَّه

بابا عبداللَّه، قبر او در لنجان اصفهان است.

بابا عریان

بابا عریان، قبر او در حوالی مقبره صاحب بن عباد بوده و در سالهای اخیر آن را از بین بردند.

بابا علمدار

بابا علمدار، در محلّه الیادران در غرب اصفهان مدفون است و قبر درازی دارد. گویند قد بلندی داشته است. در اطراف قبر او قبرستان اختصاصی محلّه الیادران بوده که در اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی قسمتی در خیابان صارمیّه قرار گرفته و خراب شد و باقی را تصرّف نموده به خانه و مغازه و مدرسه تبدیل کردند.

ص: 39

بابا علی

«بابا علی» معروف است که طیّ الارض داشته و قبرش در قریه «شاه طور» رویدشت اصفهان واقع شده است.

بابا علی خان گورتانی

درویش بابا علی خان قورتانی رویدشتی، عارف سالک در قرن یازدهم هجری. در قریه «قورتان» (گورتان) رویدشت اصفهان ساکن بوده و به عبادت و ریاضت روزگار می گذرانیده و سرانجام در سال 1068ق وفات یافته و در قبرستان بلال واقع در آن قریه جنب مزار بابا ابوالمعالی مدفون شد.(1)

بابا فولاد

بابا فولاد، از عرفای اصفهان در قرن دهم هجری است. به گورستان متبرکّه و قدیمی اصفهان در جنوب رودخانه زاینده رود و در مسیر جاده شیراز، تا قرن یازدهم هجری «مزار بابا رکن الدّین» می گفته اند. اما کم کم این گورستان به «تخت گاه بابا فولاد» و سپس «تخت فولاد» معروف شده است. [سایر وجه تسمیه هایی که برای تخت فولاد ذکر می کنند چندان سندیتی ندارد و تخت فولاد منسوب به همین «بابا فولاد» است.]

نامش «استاد فولاد حلوائی بن استاد شجاع الدّین» بوده و پس از سال 959ق وفات یافته و نزدیک غسالخانه تخت فولاد مقابل تکیه خاتون آبادی مدفون شد [قبر او پس از آنکه در معرض تخریب قرار گرفت و قبور اطراف آن از بین رفت، به مساعی عدّه ای از علاقمندان مواریث تاریخی و فرهنگی، به شرحی که آقای جمشید مظاهری در تعلیقات تاریخ اصفهان مرحوم جابری انصاری نوشته، از نابودی نجات یافته و مرمّت شد و اکنون در صحن شرکت مخابرات موجود است.(2)]


1- قصص الخاقانی، ج2، ص200.
2- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 410 و 411؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 211 و 212؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص224؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص28؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: مخطوط.

ص: 40

بابا قادر

بابا قادر، از عرفاء بوده و نزدیک بقعه صاحب بن عبّاد در محلّه طوقچی مدفون است. [بر سر قبر او اطاقی با طاقی گنبدی شکل در کوچه صاحب بن عبّاد و کمی بالاتر از مزار صاحب (روبروی حسینیه امام خمینی فعلی) وجود داشت و سنگ قبری مرمرین با طرح های گل و بته زیبا و ادعیه به خط ثلث خوش و حجاری روی قبر او مشاهده می شد. در چند سال اخیر آن اطاق و مقبره را خراب کرده و به یکی از تأسیسات انتقال و تقویت برق تبدیل کردند. ظاهراً نامش «عبدالقادر» بوده و در بین اهالی محلّه طوقچی دارای احترام فراوان بوده و به «بابا قادر» شهرت داشته و مع الاسف در عصر حاضر و نسل امروز نه آن حرمت باقی ماند و نه آن معنویّت.]

باباقاسم

ابوالقاسم محمّد، از عرفاء قرن هفتم و اوائل قرن هشتم اصفهان است که شرح حال او مانند سایر باباها مجهول می باشد. در سال 740ق وفات یافته و یکی از مریدانش به نام سلیمان بن ابی الحسین بن طالوت دامغانی در سال 741ق بقعه ای بر سر مزار او بنا نموده که هرمی شکل و دارای 8ضلع می باشد و در سال 1044ق به وسیله شخصی به نام آقا زمان فرزند آقا جمال میوه فروش تعمیر شده است.

در نزدیکی مقبره بابا قاسم مدرسه ای موسوم به «مدرسه بابا قاسم» وجود دارد که در منابع عصر صفویه آن را «مدرسه صفویه» نیز آمده است و نگارنده در کتاب دیگر خود اصفهان دارالعلم شرق یا تاریخ مدارس دینی اصفهان به شرح ساختمان این مدرسه و علماء و فضلاء ساکن در آن در قرون گذشته تا حال پرداخته ام.

بابا قاسم از صوفیان اهل سنّت بوده و اسامی خلفای سه گانه در مقبره و مدرسه بر روی کاشیکاری ها مشهود است.

ص: 41

بابا قارداش

بابا قارداش، در «آبچویه» از مزارع قریه «جِشوِقان» کوهپایه مقبره او وجود دارد و عوام آنجا او را دلاّک حضرت رضاعلیه السلام می دانند.

بابا قزوینی

بابا قزوینی، از عرفای اصفهان.

بابا لکات

بابا لکات، از عرفاء و متصوّفه بوده و در تخت فولاد مدفون است. به نوشته شاردن، سیّاح فرانسوی که در عصر صفویه به ایران آمده بود بقعه بابا لکات دارای موقوفات فراوان بوده و بسیاری از درویشان در آنجا اطعام می شده اند.(1) در مرآة البلدان ناصری محل قبر او را محلّه خواجو نوشته [که صحیح نیست. ظاهراً قبر بابا لکات در حوالی بقعه بابا رکن الدّین بوده است.(2)]

بابا لخته*

بابا لخته، از عرفاء بوده و در محلّه «اَرداجی» در خوراسکان در شرق اصفهان مدفون است.

بابا لنگر

بابا لنگر، قبر او در نزدیکی «الور» از بلوک کَروَن وجود داشته است.


1- سفرنامه شاردن (قسمت اصفهان)، ص156.
2- مزارات اصفهان، ص110؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص300.

ص: 42

بابا متکا

بابا متکا، از عرفاء اصفهان بوده و در این شهر به خاک رفته است.

بابا محمّد علی اصفهانی

بابا محمّد علی اصفهانی، از شعراء و عرفای قرن یازدهم هجری است. نصرآبادی در تذکره خود می نویسد: در کمال دردمندی بود. صحبت حکیم شفائی را دریافته و در فن مثنوی طبعش خالی از لطف نبود. چند سال قبل از این (یعنی قبل از سال 1083ق سال تألیف تذکره) فوت شد.

این شعر در تعریف پل حسن آباد (پل خواجو) از اوست:

ندانم چون کنم تعریف آن پل

کزو ایجاد شد راه توکّل

شکوه بحر اگر آن جا کشد سر

جهد مانند میمونی ز چنبر(1)

بابا محمود

بابا محمود، ظاهراً از عرفاء ناحیه لنجان بوده و پل بابا محمود در نزدیکی باغ محمود از دهات گرکن لنجان به او منسوب است.

بابا ملّا

بابا ملّا، از عرفای ناحیه «ازیران» رویدشت بوده و دارای بقعه و بارگاه است.

بابا نوش

بابا نوش، از عرفاء بوده و قبرش در محلّه تل عاشقان و نزدیک سنبلستان در کوچه ای معروف به «بابا نوش» بوده است [متأسفانه در سالهای اخیر آن را نیز خراب کرده و آثار قبر را از بین بردند. اهالی محل به زیارت او عقیده داشته و کراماتی را به او


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص611؛ مزارات اصفهان، ص111.

ص: 43

نسبت می دادند.]

بابا وحدی

بابا وحدی، یا بابا اوحدی، مدفون در لنجان.

بابا یحیی

بابا یحیی، از عرفای قرن دوازدهم هجری است و در سال 1153ق وفات یافته و در تکیه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون است.(1)

باباخان شکوهی بختیاری

باباخان شکوهی فرزند محمّد کریم بن پرویزخان بابادی بختیاری، شاعر ادیب از محترمین و خان زادگان ایل بابادی بوده، در حدود سال 1310ق متولّد گردیده و در سال 1366 قمری در اصفهان وفات یافت. گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می سرود از آن جمله است:

[دل شد اسیر دام و ندانست عاقبت

از حلقه های زلف تو راه فرار نیست(2)]

میرزا باقر

میرزا باقر، از فضلاء و معاریف اصفهان بوده، از آثارش حمام و مسجد و بازارچه ای است در محلّه بیدآباد. وی ظاهراً در اواخر زمان صفویه زندگی می کرده است.

حمام میرزا باقر در سالهای اخیر گرفتار بیماری تغییر نام گردید و اخیراً به نام حمام گلستان خوانده می شود.(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص71؛ مزارات اصفهان، ص112.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص274.
3- بیان المفاخر، ج2، ص221.

ص: 44

محمّد باقر آتشی شیرازی

محمّد باقر شریف آتشی شیرازی، از خطاطین مشهور اصفهان در قرن سیزدهم هجری است که در برخی از مساجد این شهر من جمله مسجد قریه گز، مسجد شاه و مسجد سیّد، از سال 1251 تا 1261 کتیبه هایی به خط ثلث زیبا از او باقی است و سنگ برخی از قبور تخت فولاد نیز به خط مشارالیه می باشد. کتیبه مسجد رکن الملک در تخت فولاد و کتیبه مسجد رحیم خان از کتیبه مسجد سیّد گرده برداری شده است که سال آن 1304 و 1311 می باشد که سال بنا و نصب کاشی می باشد. چنان که در برخی از کتیبه های مسجد سیّد نیز دو تاریخ دارد. یکی تاریخ نوشتن کتیبه و دیگری تاریخ نصب کاشی. سال فوت و مدفن و دیگر گزارش زندگی او فعلاً بر نگارنده مجهول است.(1)

شیخ محمّد باقر ارونقی*

شیخ محمّد باقر ارونقی تبریزی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. در مدرسه سلطانی (چهارباغ) اصفهان مقیم بوده و به تحصیل علم مشغول بوده است. وی کتاب «بیست باب در معرفت اسطرلاب» تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی را از سال 1192 تا 1194ه.ق تصحیح و مقابله کرده است.(2)

شیخ محمّد باقر استرآبادی

شیخ محمّد باقر استرآبادی، از علمای اواسط قرن سیزدهم هجری است. اصلش از «ناه کوه» است. وی نزد علمای اصفهان تحصیل نموده و در این شهر برخی از کتب را کتابت نموده است از جمله: حاشیه معالم تألیف ملّا میرزا محمّد شیروانی و غیره.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص33؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص 618 و 640؛ آثار ملّی اصفهان، ص631؛ بیان المفاخر، ج2، ص101 و 372.
2- نسخه های خطی، دفتر هفتم، ص532.
3- الکرام البرره، ج1، ص160.

ص: 45

در کتابخانه مجلس شورای ملّی مجموعه ای است به شماره 3099 حاوی چندنامه و رقعه، که در شماره 12 آن را بدین گونه معرفی می کند: «نامه محمّد باقر استرآبادی مدرس اصفهان»(1)

همچنین در بیاض امام قلی میرزا فرزند نادرشاه نامه ای از صاحب عنوان به علماء بغداد موجود است.(2)

استاد باقر اصفهانی*

استاد باقر اصفهانی، از معماران چیره دست عصر زندیه است. وی در سال 1194ق مسجد جامع کاشان را که در اثر زلزله آسیب دیده بود را تعمیر کرده است.(3)

ملّا محمّد باقر اصفهانی

ملّا محمّد باقر اصفهانی، عالم فاضل، متأخّر از علّامه مجلسی است. مشارالیه مؤلّف کتابی است به نام «درج الدّررفی مناقب الائمة الاثنی عشر» به فارسی، که کتاب بزرگی است در حدود سی هزار بیت و به دو قسمت تقسیم می شود:

قسمت اوّل شرح قصیده طویله فارسی مشتمل بر دویست آیه از آیات قرآن مجید و پانصد حدیث همگی در شأن حضرت امیرعلیه السلام و قسمت دوّم کتاب در مناقب سایر ائمه هدیعلیهم السلام می باشد.(4)

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی، در سال 1264ق حاشیه بر معالم، تألیف: شیخ محمّد تقی را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 684 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران


1- فهرست مجلس، ج481 10.
2- الذریعه، ج3، ص169.
3- دانش نامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص107.
4- الذریعه، ج8، ص58؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص305.

ص: 46

موجود است.(1)

و در سال 1270ق «رساله عملیه» (از طهارت تا صیام) را برای حاج محمّد ابراهیم کتابت نموده است. نسخه به شماره 1424 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی خطاط نسخ نویس. در سال 1201ق نسخه ای از «زاد المعاد» را به خط نسخ نوشته است که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

همچنین «مفتاح الفلاح» شیخ بهائی را کتابت نموده و ترجمه دعاها را با شنجرف نوشته است. ظاهراً ترجمه از خود او باشد. نسخه به شماره 3338 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(4)

[محمّد باقر اصفهانی نسخه ای از قرآن مجید را به خط نسخ خوش در ماه محرّم 1185ق کتابت نموده که درکتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.(5)]

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی [از ادباء و فضلای قرن یازدهم هجری در هندوستان است]. جُنگ بیاضی در سال 1056ق در هند نوشته است. در برگ های 48 تا 50 این جُنگ رساله «تحدّی وصاف با کلیله دمنه یا مقایسه قرینه سازی های وصّاف با ابوالمعالی» قرار گرفته است و شاید مؤلف آن محمّد باقر اصفهانی باشد. این جنگ به شماره 1038 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(6)


1- فهرست سپهسالار، ج1، ص572.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص86.
3- فهرست رضوی، ج6، ص243.
4- فهرست رضوی، ج6، ص222.
5- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1149.
6- فهرست اهدایی مشکاة، ج2، ص694.

ص: 47

او در سال 1056 مجموعه ای ترتیب داده و از جمله «اثبات واجب» تألیف خفری را در اکبرآباد و رساله دیگری را در سال 1056ق در حیدرآباد هند نوشته است. این مجموعه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی، نسخه ای از «احکام اتّصالات [...]» [لا یقراء] تألیف: محمّد اختیار را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 1661 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است. تاریخ دیگر کتابهای این مجموعه 1223ق می باشد. بنابراین احتمالاً وی نیز در این عصر می زیسته است.(2)

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی، از خطاطین خط نسخ و کتاب نویسان قرن سیزدهم است. از آثارش کتاب «اسفار» است که در سال 1277ق میرزا شمس الدّین نوشته و نسخه به شماره 2270 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

همچنین کتاب «کبری» را در روز دوشنبه 29 شوّال 1268ق در سیچان اصفهان نوشته است. نسخه در کتابخانه دانشکده حقوق تهران موجود است.(4)

شیخ محمّد باقر اصفهانی

شیخ محمّد باقر اصفهانی، از علماء و مدرسین طهران در قرن چهاردهم هجری بوده و از جمله شاگردانش حاج اسماعیل بن شیخ محمّد رضا بهاری همدانی می باشد.(5)


1- فهرست اهدایی مشکاة، ج3، ص128.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص239.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص920.
4- فهرست حقوق، ص170.
5- گنجینه دانشمندان، ج4، ص399.

ص: 48

سیّد محمّد باقر امامی*

سیّد محمّد باقر حسینی امامی اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است، او از اساتید هنر قلمدان سازی و نقاشی به شمار می رفته و در گل و بته سازی مهارت بسیاری داشته است و تا سال 1272ق در قید حیات بوده است.(1)

دکتر باقر آل ابراهیم

دکتر باقر آل ابراهیم بن ملّا محمّد ابراهیم دهکردی، شاعر و ادیب دانشمند. در سال 1323ق در دهکرد (شهرکرد فعلی) متولّد گردیده و در مولد خود تحصیلات مقدماتی را شروع نموده، سپس به اصفهان آمده و نزد علمای عالیقدری چون حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد حکیم خراسانی به تحصیل پرداخت و در ضمن آن در مدارس جدید نیز تحصیل نمود و سپس در طهران به دانشسرای عالی وارد شد و لیسانس ادبیات را اخذ نمود. سپس به دانشگاه طهران رفت و دکترای ادبیات گرفت. سالها در دبیرستانهای طهران به تدریس مشغول بوده و چندین کتاب تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «تاریخ و تطّور ادبیات ایران» 2. «شرح حال خواجه عبداللَّه انصاری»، وی طبع شعر داشته و در شعر «مهجور» تخلّص می کرده است. این شعر از اوست:

دادم به ره عشق تو از جان و دل خویش

سرمایه یک عمر که اندوخته بودم

سودای مرا بین که خریدم ز تو آن را

کز روز ازل من به تو بفروخته بودم

در وادی سینای دل از نور تَجَلّی

من دوش شهاب قبس افروخته بودم(2)


1- هنر قلمدان، ص137.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص78؛ شناخت سرزمین چهارمحال، صص 628 و 629.

ص: 49

محمّد باقر نجف آبادی

محمّد باقر بن ملّا ابراهیم نجف آبادی، از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری بوده و این کتابها به خط او موجود است:

1. «شرح کبیر یا ریاض المسائل»، از میراث تا آخر کتاب دیات، که به خط نسخ خوب در سال 1263ق نوشته و به شماره 2505 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(1)

[«الوافی فی شرح الواقیة»، که به خط نسخ آن را نوشته و در دوشنبه 5 شعبان 1263ق از کتابت آن فراغت یافته است. این نسخه به شماره 7718 در کتابخانه مجلس شورا موجود است.(2)]

3. «شرح زبدة الاصول»، که به خط نسخ در سال 1266ق کتابت نموده و در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.(3)

شیخ محمّد باقر کلباسی*

حاج شیخ محمّد باقر کلباسی بن شیخ ابوتراب بن شیخ محمّد جعفر بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی، عالم فاضل در یکشنبه 27صفر 1308ق در نجف اشرف متولّد شد. مقدمات را در نجف اشرف خواند و در سال 1330ق به اصفهان بازگشت.

در اصفهان نزد آخوند فشارکی، آخوند گزی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای به تحصیل پرداخت. پس از آن به اقامه نماز جماعت در مسجد حکیم و حل و فصل مشکلات مردم پرداخت. وی سرانجام در 2 شعبان 1395ق وفات یافته و در تکیه میرزا ابوالمعالی در تخت فولاد مدفون شد.(4)


1- فهرست سپهسالار، ج1، ص473.
2- فهرست مجلس، ج26، ص207.
3- فهرست گلپایگانی، ج1، ص107.
4- مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی، صص 182-180.

ص: 50

شیخ محمّد باقر اصفهانی

حاج شیخ محمّد باقر بن ابی جعفر اصفهانی، واعظ و عالم محقّق، مؤلّف کتاب «خیرالکلام» در عقائد شیعه. ظاهراً وی ساکن هند بوده و کتابش در هندوستان به طبع رسیده است.(1)

میرزا محمّد باقر مجدالاطباء

میرزا محمّد باقر مجدالاطبّاء بن شیخ ابوطالب بن شیخ محمّد جعفر بن محمّد باقر بن میرزا عبداللَّه شیخ الاسلام بن میرزا محمّد رحیم بن میرزا مرتضی بن میرزا عبدالمطلب شیخ الاسلام، از اطباء قرن چهاردهم هجری. در مدرسه دارالفنون طهران به تحصیل طب پرداخته و در اصفهان طبابت نمود. در اصفهان نیز طب قدیم را نزد حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی آموخته بود.(2) [مرحوم مهدوی قبر او را در تکیه ریزی نوشته است ولی قبر او نزدیک تکیه میر محمّد صادقی و ملک در تخت فولاد مشاهده شد. تاریخ فوت او 14 ذیقعده 1353ق بوده است.(3)]

میر محمّد باقر حسینی اصفهانی*

میر محمّد باقر بن ابوطالب حسینی اصفهانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. وی کتیبه حاشیه جعبه ترازوی چوبی موجود در موزه بِرن سوئیس را به خط ثلث خوش نوشته است.(4)

میرزا محمّد باقر حسینی نطنزی

میرزا محمّد باقر حسینی نطنزی بن ابوعلی، شاعر ادیب و دانشمند از فضلاء و سخنوران قرن یازدهم هجری است. در اوایل قرن یازدهم هجری متولّد شده و در


1- الذریعه، ج7، ص284.
2- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 164 و 165.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: مخطوط.
4- جلدها و قلمدان های ایرانی، ج1، ص149.

ص: 51

اصفهان به تحصیل پرداخت. در شعر و ادب استاد بود و خطوط مختلف را خوش می نوشت و از حکمت، نجوم، هیئت، ادبیات عرب، منطق و فقه و حدیث با بهره بود. شاه عباس ثانی او را اکرام و احترام می کرد و میرزا محمّد باقر سالها در امور دیوانی به خدمت مشغول بود و پس از فوت برادرش میرزا محمّد شفیع، وزیر سرکار قورچیان شد. [او صاحب مال و مکنت فراوان بود و آثار خیریه همچون تکایا، حمام، مساجد و مساکن بسیاری را احیا کرد و مزرعه ای به نام خویش به نام «باقرآباد» احداث نمود. خوشبختانه وقف نامه آثار موقوفه میرزا باقر به تاریخ 17 جمادی الثّانی 1085ق موجود است. هرچند آثار موقوفه اغلب از بین رفته و یا به مرور زمان به تصرف غاصبین موقوفات درآمده است.

او در سوارکاری و تیراندازی و جنگاوری بسیار چابک و ماهر بود. سرانجام در قزوین وفات یافته و پیکرش به مزرعه «باقرآباد» از توابع «بُرز رود» نطنز منتقل و به خاک سپرده شد و مدتی بعد استخوان های او را به نجف اشرف برده و به خاک سپردند.

باقر نطنزی، مانند اغلب شعرای آن زمان پیرو سبک هندی بوده و با شاعران عهد خویش صائب تبریزی، میرزا طاهر وحید قزوینی، میرزا محمّد سعید حکیم و دیگران مراوده و مشاعره داشته است. دیوان اشعار او با عنوان «دیوان میرزا محمّد باقر حسینی» در سال 1369ش با ویرایش دکتر میرجلال الدّین کزّازی به چاپ رسیده است.]

این شعر از اوست:

پیش من خیره نظر بر رخ جانان کردن

تیشه بر صورت شیرین زدن فرهادست(1)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص98؛ نتایج الافکار، ص118؛ تذکره حسینی، ص72؛ تذکره شمع انجمن، ص125؛ تذکره آتشکده (بخش سوم از نیمه نخست)، ص926؛ تذکره غنی، ص24؛ دیوان میرزا محمّد باقر حسینی، صص18-8؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، ص 125-122.

ص: 52

میر محمّد باقر شهرستانی

میر محمّد باقر بن ابوالفتوح موسوی شهرستانی، عالم فاضل و خوشنویس ماهر، اصلاً از اهالی محلّه «شهرستان» اصفهان است. [در اصفهان نزد دانشمندان این شهر به تحصیل پرداخت. خطوط نسخ و رقاع را خوش می نوشت. وی کتاب «درّ ثمین» که ترجمه کتاب «کشف الیقین» علّامه حلّی است را نوشته که به شماره 12066 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)]

وی نسخه ای از نهج البلاغه را به خط نسخ و رقاع خوش در جمعه 28 رمضان 1090ق کتابت نموده که در کتابخانه معتمد موجود بوده است.(2) همچنین نسخه دیگری از «نهج البلاغه» را در پنج شنبه 11 شعبان 1086ق به خط نسخ و رقاع خوش کتابت نموده که در کتابخانه مجلس سنای سابق (کتابخانه شماره2 مجلس شورا) موجود است.(3)

وی نسخه ای از «صحیفه سجادیه» را به خط نسخ و رقاع خوش در 11 شعبان المعظّم 1086ق کتابت نموده که در مجموعه آقای سهیلی وجود داشته است.(4)

سیّد محمّد باقر آسیاب پری

سیّد محمّد باقر موسوی آسیاب پری ابن آقا سید ابوالقاسم (بن سیّد محمّد باقر) بن آقا سیّد مهدی، عالم فاضل. در حدود سال 1296ه در اصفهان متولّد و نزد علماء و بزرگان شهر همچون حاج شیخ ابوالقاسم زفره ای و آقا شیخ احمد بیدآبادی و دیگران تحصیل نموده، در مسجد آب بخشان پس از فوت پدر اقامه جماعت می نمود و سرانجام در 18 صفر سال 1407ه.ق وفات یافت و درایوان شرقی صحن امامزاده زینبیه مدفون


1- فهرست مرعشی، ج30، صص 464 و 465.
2- نسخه های خطی: دفتر سوم، ص251.
3- فهرست سنا، ج1، ص95.
4- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1150؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 149 و 150.

ص: 53

گردید.(1)

میرزا محمّد باقر امامی

حاج میرزا محمّد باقر امامی بن سیّد احمد، از سادات امامی اصفهان، عالم حکیم ادیب فاضل زاهد از شاگردان جهانگیرخان قشقائی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند کاشی و دیگران بوده و کتابی در حکمت و کلام تألیف فرموده، در سن قریب 90 سالگی در ماه صفر 1364ه.ق وفات یافته. در یکی از اطاق های تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد. نگارنده مدتی افتخار شاگردی ایشان را داشت.(2)

میرزا محمّد باقر شهیدی علوی

حاج میرزا محمّد باقر شهیدی علوی ابن آقا میرزا احمد مدرس خراسانی بن سیّد محمّد حسینی خراسانی، عالم فاضل زاهد، از ائمه جماعت اصفهان. [حدود سال 1310ق در اصفهان متولّد شده] و نزد پدر خود و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آقا سیّد مهدی درچه ای، میرزا حسین همدانی و آخوند کاشی تحصیل نمود. وی پس از وفات پدر، در مسجد مقابل مدرسه نیم آورد اقامه جماعت می نمود و در شب 25 محرّم سال 1385ق به سن متجاوز از 75 سالگی وفات یافته و در تخت فولاد جنب مزار فاضل هندی مدفون شد.(3)

محمّد باقر حسینی مازندرانی

محمّد باقر بن احمد حسینی مازندرانی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] در ربیع الاوّل سال 1129ق کتابت نسخه ای از «شرح مختصر السؤل و الامل فی علمی


1- تاریخچه ارزنان، ص42؛ مزارات اصفهان، ص235.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص82؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص73؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص249.

ص: 54

الاصول و الجدل» را به خط نسخ در مدرسه جدید سلطانی (مدرسه چهارباغ) در دارالسّلطنه اصفهان به پایان رسانیده است.

متن کتاب در بالای صفحه و شرح آن در پایین صفحه نوشته شده است. نسخه به شماره ترتیب (21712) 1434 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(1)

سیّد محمّد باقر ثانی بیدآبادی

حاج سیّد محمّد باقر معروف به «حاج آقا» بن حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی بن حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی، عالم فاضل فقیه کامل و ادیب شاعر. مادرش دختر ملّا علی بن حاج میرزا خلیل طهرانی است. صاحب عنوان پس از وفات پدر (در سال 1290ق) به نجف اشرف مهاجرت نموده و نزد آقا شیخ محمّد حرزالدّین و سایر فضلاء تلمّذ نموده، در فقه، اصول و کلام صاحب نظر گردید. منزل او محفل علماء وادباء و شعراء بوده است.

او پس از فوت عموی خود حاج سیّد جعفر بیدآبادی در سال 1320ق به اصفهان مهاجرت نموده، مرجع مسائل شرعی مردم گردید و به تعمیر و تکمیل مسجد جدّ خود (مسجد سیّد) پرداخته و به نصب ضریح و نصب ساعت اقدام نمود. پس از وقوع استبداد صغیر و آشفتگی اوضاع مملکت، بار دیگر به نجف اشرف مهاجرت کرد، امّا به علّت درخواست های مکرّر مردم اصفهان، به موطن خود مراجعت نموده و به فاصله شش ماه پس از آن در روز سوم رمضان سال 1333ق بر اثر ابتلا به سکته وفات یافته و در مقبره مسجد سیّد مدفون گردید.

وی در نجف اشرف کتابخانه ای با چندین هزار کتاب نفیس داشت که پس از فوت ایشان فروخته شد و در بین فضلای نجف پراکنده گردید. وی در مراتب فضل و ادب


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص582.

ص: 55

خصوصاً شعر نیز مهارت داشته و صاحب قریحه ای وقّاد و طبعی روان بوده است. این شعر از اوست:

یابن عمّ النّبیّ ایّ معالٍ

لک فی ارفع المدائح تذکر(1)

میر محمّد باقر خاتون آبادی

میر محمّد باقر بن میر محمّد اسماعیل بن میر محمد باقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل فقیه محقق و ادیب مدقّق، از علمای قرن دوازدهم هجری.

در سال 1070ق در اصفهان متولّد شده [و نزد جمعی از علمای اصفهان از جمله ملّا محمّد باقر محقق سبزواری و پدر دانشمند خود و آقا حسین خوانساری به تحصیل پرداخت و خود عالمی جامع و فقیهی کامل گردید تا جائی که مورد توجّه و عنایت شاه سلطان حسین صفوی قرار گرفته و به دستور او برخی از کتابها را از عربی به فارسی ترجمه کرد و پس از احداث مدرسه چهارباغ او را مأمور تدریس در آن مدرسه نمود. در سال 1124ق نیز او را به سمت «رئیس العلماء» و منصب «ملّاباشی» منصوب نمود.

در سال 1127ق ناگهان بهای گندم و آرد در اصفهان بالا رفت و عدّه ای از فتنه جویان آن را به میر محمّد باقر خاتون آبادی نسبت دادند و عوام النّاس را تحریک کردند و خانه او را به آتش کشیدند. جمعی از جزائریه نیز که مأمور حفاظت خانه او بودند به خانه او ریخته و به ضرب و شتم ساکنان منزل و غارت اثاثیه آن پرداختند، در حالی که شاه سلطان حسین به این بی احترامی اعتنائی نکرد و مورد پیگیری قرار نداد. در این هنگام خاتون آبادی که به بیماری ذات الرّیه مبتلا بود، بر اثر این حوادث بیماریش شدت گرفت] و در سه شنبه 6 ربیع الاوّل 1127ق وفات یافته و در تخت فولاد در مدرسه ای که پدرش میر محمّد اسماعیل ساخته بود [و اکنون به تکیه خاتون آبادی ها


1- نقباء البشر، ج1، ص195؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص35؛ معارف الرّجال، ج1، ص138؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص147؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 307 و 308؛ اعیان الشیعه، ج13، ص333.

ص: 56

معروف است ]مدفون گردید.(1)

[برخی می نویسند که او را زهر داده و شهید کردند و این مادّه تاریخ برای این واقعه سروده شده است:

«آمد «جگر» از «شهید ثالث» بیرون 1350-223=1127] (2)

وی شاگردان بسیاری تربیت نموده است از جمله: سیّد نورالدّین بن سیّد نعمت اللَّه جزائری و فرزندش سیّد محمّد.(3)

کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «آثار علوی» یا «کائنات جوّ»، که نسخه ای از آن در کتابخانه دانشگاه لُس آنجِلِس آمریکا وجود دارد.] (4)

2 . «آداب دعا» به فارسی، که نسخه های آن در کتابخانه های دانشگاه تهران، ملک و دانشکده الهیات دانشگاه تهران موجود است. (5)

3. «رساله در آب نیسان و قمر در عقرب» [که نسخه ای از آن به شماره 1266 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نسخه ای دیگر در مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار سابق) موجود است.] (6)

4 . «ترجمه بلدالامین» موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.(7)

5 . «ترجمه اناجیل اربعه»

6. «ترجمه عهدنامه مالک اشتر» که نسخه هایی از آن در کتابخانه های مرکزی دانشگاه تهران، ملّی ملک و ملّی ایران موجود است.(8)


1- وقایع السّنین و الاعوام، صص 569-552.
2- منتهی الآمال، ص677؛ شهیدان راه فضیلت، صص 362 و 363.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 308 و 309.
4- نسخه های خطی، ج 11 و 12، ص1؛ فهرست دانشگاه تهران، ج6، ص2716.
5- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص326؛ فهرست الهیات دانشگاه تهران، ص1.
6- الذریعه، ج19، ص13؛ فهرست سپهسالار، ج1، ص1844.
7- الذریعه، ج26، صص 192 و 193؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1663.
8- فهرست ملک، ج2، ص13؛ فهرست ملّی ایران، ج6، ص139؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج7 ص2716.

ص: 57

7. «ترجمه عیون الحساب» تألیف ملّا محمّد باقر یزدی، [موجود به شماره 2130 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی] (1)

8 .«ترجمه فقه الرضاعلیه السلام» موجود در کتابخانه مدرسه فیضیّه قم. (2)

9 .«ترجمه مشکول» تألیف حاج بابا بن محمّد صالح قزوینی، موجود در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی (3)

10.«ترجمه و شرح مجمع البیان»

11. «سوره هایی که در فرایض خوانده می شود» موجود در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی (4)

11.«تعقیبات نماز» که در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(5)

12.«صیغ عقود نکاح»، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه ملّی ملک.(6)

13. «لیلیّه» ترجمه از کتاب شیخ صفی الدّین اردبیلی که در کتابخانه نگارنده موجود است.(7)

14.«ترجمه مکارم الاخلاق» موجود در کتابخانه دکتر اصغر مهدوی در تهران(8)

15.«نوروزیّه» به فارسی، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و کتابخانه شخصی سیّد ناصر میبدی کرمانشاهی در مشهد مقدّس و کتابخانه خاندان میبدی در کرمانشاه(9) [به منابع مندرج پاورقی نیز رجوع شود.(10)]


1- فهرست مجلس، ج6، ص107.
2- فهرست فیضیّه (استادی)، ج2، ص25.
3- ترجمه اناجیل اربعه: مقدمه، ص 43 و 44.
4- ترجمه اناجیل اربعه: مقدمه، ص52.
5- فهرست مرعشی، ج2، ص254.
6- فهرست مشکات، ج3، ص2617؛ فهرست ملک، ج6، ص81.
7- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص327.
8- ادبیات فارسی استوری، ج2، ص773؛ الذریعه، ج22، ص147.
9- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج6، ص2716؛ فهرست شخصی میبدی، ج1، ص 38 و 39؛ فهرست خاندان میبدی، ص149.
10- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص104؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114، تتمیم امل الآمل، صص 77 و 78؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 41 و 42؛ الکواکب المنتشره، ص87؛ نجوم السماء، ص275؛ مفاخر اسلام، ج8، ص533؛ تاریخ و تذکره حزین، صص 209 و 360؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص237؛ تراجم الرّجال، ج2، صص 592 و 599؛ علّامه مجلسی (طارمی)، صص 257-253؛ مکارم الآثار، ج1، ص112؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص 435 و 436.

ص: 58

میرزا محمّد باقر طبیب

میرزا محمّد باقر طبیب بن حاج محمّد اسماعیل بن ابراهیم بن حسینعلی بن شمس علی پوده ای سمیرمی اصفهانی، طبیب حاذق و ماهر، در حدود سال 1300ه.ق متولّد شد. تحصیلات خود را در طب نزد حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی انجام داده و به طبابت پرداخت. وی در اصفهان و حبیب آباد برخوار، جندق و انارک به طبابت مشغول بود. سرانجام در شب 11 ربیع الاوّل 1370ه.ق در اصفهان وفات یافته و در صحن تکیه آغاباشی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

میر محمّد باقر واعظ

میر محمّد باقر واعظ بن میر محمّد اسماعیل بن میر ابوصالح [بن میر عبدالرزّاق بن میر محمّد اسماعیل اعرجی حسینی اصفهانی]

عالم فاضل، از بزرگان فضلای اصفهان است. وی پیشنماز مسجد جامع جدید سلطانی و مدرس مدرسه میرزا مهدی در بیدآباد اصفهان بوده و در این شهر وفات یافته است.

هفت فرزند او: میر محمّد صادق واعظ، حاج میر محمّد اسماعیل، میر علینقی، میر سیّدعلی، میر محمّد مهدی، میر محمّد کاظم و میر محمّد رضا از علمای اصفهان به شمار می رفته اند.(2)

در ارشاد المسلمین می نویسد که در سال 1198ق در عداد علماء معروف بوده است. سال وفاتش معلوم نیست.


1- تاریخچه محلّه خواجو، ص76؛ منتخبی از آثار رجاء زفره ای، ص90؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص54.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص309 و 310.

ص: 59

میر محمّد باقر خاتون آبادی

میر محمّد باقر بن میر محمّد اسماعیل (شاه مراد) بن میر عمّادالدّین محمّد حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل محدّث، از دانشمندان و قرن یازدهم هجری در اصفهان به تحصیل فقه و حدیث پرداخت و بارها به سفر حج رفت. وی در سال 1060ه.ق وفات یافت و در قریه «گورت» از توابع جِی اصفهان مدفون شد. از او جُنگی در ادعیه و احادیث به جای ماند. میر عبدالحسین و میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی از فرزندان دانشمند صاحب عنوان هستند.(1)

آقا باقر سعدالسّلطنه*

آقا باقر اصفهانی ملقّب به سعدالسّلطنه بن آقا اسماعیل، از رجال سیاسی و اداری عهد قاجاریه و از نیکوکاران و خیّرین.

او دائی میرزا علی اصغر امین السلطان (اتابک اعظم) است. ابتدا نزد آقا ابراهیم امین السلطان آشپزی می کرد و به این خاطر در اولین سفر ناصرالدّین شاه در اروپا (سال 1290ق) همراه شاه بود. در سال 1296ق امتیاز ساخت راه شوسه قزوین - تهران به او واگذار شد و سرانجام در سال 1310ق به حکومت قزوین منصوب شد.

وی با دستور میرزا علی اصغر امین السلطان ساختمان قدیمی بقعه شاهزاده حسین را تخریب کرده و بنای جدیدی بر سر آن مزار بنا کرد. همچنین کاروانسرایی در محلّه خیابان قزوین بنا نمود.

در سال 1325ق به جای جلال الدّوله (پسر ظل السلطان) به حکومت زنجان منصوب شد. پس از مدتی بین او و مجتهد با نفوذ زنجان آخوند ملّا قربانعلی زنجانی اختلافات بالا گرفت تا جایی که سرانجام در جمادی الاوّل 1325ق به دستور ملّا قربانعلی، مردم به دارالحکومه ریخته و سعدالسلطنه را مجروح کردند و او پس از دو روز


1- وقایع السنین و الاعوام، ص517؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 187 و 188؛ مکارم الآثار، ج1، ص130.

ص: 60

درگذشت.(1)

محمّد باقر حسینی

محمّد باقر بن محمّد اشرف حسینی [خطاط و نستعلیق نویس] چندین رساله در موضوعات مختلف را در سالهای 1043 و 1044 و 1046ق در قهوه خانه میرزا ولی محمّد نوشته است که به شماره 7410 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(2)

آقا محمّد باقر وحید بهبهانی*

آقا محمّد باقر وحید بهبهانی بن ملّا محمّد اکمل اصفهانی، از اکابر علمای امامیه و از مجتهدین طراز اوّل جهان تشیع، محیی اجتهاد در فقه شیعی، عالم زاهد متقّی، در سال 1117ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر به تحصیل پرداخت. همچنین از درس آقا سیّد محمّد طباطبائی بروجردی و سیّد صدرالدّین محمّد قمی بهره گرفت. پس از وفات پدر و سقوط اصفهان به دست افاغنه، از اصفهان به بهبهان کوچ کرده و حدود 30سال در آن دیار به تدریس و تبلیغ و تحقیق مشغول شد. پس از آن به عتبات عالیات مهاجرت فرموده و در کربلا ساکن شد و به معارضه با شیخ یوسف بحرینی (صاحب حدائق) پیشوای اخباریان پرداخته و با برپائی جلسات علمی و تألیف و تحقیق بر او غلبه کرده و او را منزوی ساخت و طریقه اجتهاد را در آن دیار رواج داد. مجلس درس او پربار و عمیق بود و دهها مجتهد عالیقدر از این محفل علمی برخاستند و شهرت و اعتبار «وحید بهبهانی» چنان شد که عنوان (آقا) به طور مطلق به او اختصاص یافته و اعقاب و احفادش به نام (آل آقا) معروف شدند. همچنین در بین اهل فضل و اصحاب رجال و تراجم به «استاد الکل» شهرت یافت. لقب «وحید» را نیز استاد و پدر همسرش سیّد


1- شرح حال رجال ایران، ج1، ص181؛ چهل سال تاریخ ایران یا الماثر و الآثار، ج1، ص314؛ طرائق الحقائق، ج3، ص300؛ مینو در یا باب الجنه قزوین، ص692.
2- فهرست مرعشی ج19، ص226.

ص: 61

محمّد طباطبائی بروجردی به او عطا کرد.

وحید بهبهانی در سال 1205ق وفات یافته و در رواق حرم مطهر امام حسین علیه السلام نزدیک قبور شهدای کربلا مدفون شد. مادرش فرزند نورالدّین محمّد بن محمّد صالح مازندرانی بوده و محمّد صالح داماد ملّا محمّد تقی مجلسی است.

او تألیفات فراوانی از خود به جای نهاده است که از آن جمله است:

1. «حاشیة علی مدارک الاحکام» 2. «حاشیة علی المعالم» 3. «الفوائد الحائریة» 4. «مصابیح الظلام» در شرح مفاتیح الشرایع(1)

محمّد باقر بن امین

محمّد باقر بن آقا امین، از علمای اواخر عهد صفویّه است. وی در سال 1104ق وفات یافت و در تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد.(2)

شیخ محمّد باقر الفت

شیخ محمّد باقر بن حاج شیخ محمّد تقی آقا نجفی، عالم فاضل عارف ادیب جامع معروف به «الفت»، در جمعه دوم جمادی الاوّلی 1301ه.ق متولّد شده، در اصفهان نزد


1- علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 578-574؛ معجم مؤلفی الشیعه، صص 79 و 80؛ شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی، مرآة الاحوال، ج1، صص 149-146؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 45 و 46؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص334؛ بیان المفاخر، ج1، صص 75 و 76؛ قصص العلماء، صص 209-203؛ تذکرة العلماء، صص 140-137؛ روضات الجنات، ج2، ص91؛ الکنی و الالقاب، ج2، صص 109 و 110؛ فوائد الرضویه، ص404؛ هدیة الاحباب، صص 114 و 115؛ ریحانة الادب، ج1، ص51؛ معجم المؤلفین، ج9، ص90؛ الاعلام، ج6، ص273؛ مکارم الآثار، ج1، ص220؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 310 و 311؛ الذریعه: اغلب جلدها؛ دانشمندان سخن سرایان فارس، ج4، صص 796-789؛ معجم المطبوعات، ج1، ص597؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص474؛ بغیة الطالب، ص171؛ تتمیم امل الآمل، صص 74 و 75.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص108.

ص: 62

پدر بزرگوارش و در نجف اشرف نزد علماء اعلام از آن جمله آخوند خراسانی و آقا ضیاءالدّین عراقی تحصیلات خویش را به پایان رسانید. در اوائل مشروطیت در عداد آزادیخواهان وارد شده، در سال 1307 خورشیدی از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب گردید. او در طی مسافرت های خود به ایران و خارج در خدمت آقا سیّد محمّد غمام عارف مشهور رسیده و دست ارادت بدو داده و در اصفهان در گوشه انزوا به سر برده، روزگار به تألیف و تصنیف می گذرانید.

[صاحب عنوان صاحب معلومات فراوان در علوم مختلف و در سجایای اخلاقی و ملکات فاضله کم نظیر و منزل او محفل دانشمندان و اهل ادب بود.]

وی سرانجام در 26 ربیع الاوّل سال 1384ق (1343ش) وفات یافته و در بقعه پدر خود جنب امامزاده احمد مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش را میر سیّد علی خان نوربخش (آزاد) گوید:

گفت آزاد بهر تاریخش:

حیف الفت ز ما برید الفت

استاد فضل اللّه اعتمادی متخلص به برنا نیز در وفات او چنین سروده است:

خامه «برنا» دو تاریخ از پی فوتش نوشت

هر یکی در مصرعی با سال هجری عرب

«بود از الفت مصفّا گلشن اصحاب علم»

«بود با الفت موقّر ساحت اهل ادب»

ماده تاریخ وفاتش به شمسی نیز چنین است:

بهر سال وفاتش دو تاریخ

زد به شمسی رقم کلک «برنا»

«الفتی بین ارباب دل نیست»

«رفت از بین ما الفت ما»

کتب زیر از تألیفات اوست:

1 «ابواب الروضات» (فهرست بر روضات الجنات است که مستقلاً به طبع رسیده است.) 2 و 3. پرورش استقلال و وسائل رستگاری که از کتب خارجی ترجمه نموده و در مجله آفتاب به طبع رسانیده است. 4. «تاریخ مداخله شیعه در امور سیاسی» 5.

ص: 63

«داستان هفت برادر» 6. «دانشنامه» که به طبع رسیده 7. «دیوان اشعار»، مطبوع 8. «رساله میهمانی به قلم افلاطون»، ترجمه از عربی، به طبع رسیده 9. «کشف الحجب در اسامی کتب» 10. «سفرنامه» در دو مجلد 11. «نسب نامه الفت» 12. «مجمع الاجازات» 13. «تلخیص الروضات». [مجموعه ای از آثارش در یک مجلد توسط دختر نواده اش لاله الفت در سال 1385ش در اصفهان منتشر گردید.]

همچنین ایشان از سال 1329ه.ق مجله آفتاب را در اصفهان منتشر ساخته است.

از اوست:

بر تارک قدرش نرسد افسر خورشید

آن سر که به خاک قدم چون تو کس افتاد

***

وجود خاکی من گرچه از تو رفت به باد

خوشم از این که به یکباره رفته ام از دست(1)

میرزا محمّد باقر مدرّس

میرزا محمّد باقر بن میر محمّد تقی بن میر سیّد حسن مدرّس،عالم فاضل، در حدود سال 1314ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد علماء این شهر تحصیل نموده، ازائمه جماعت مسجد حاج ابوالمحسن در محلّه پاقلعه بود. در ظهر چهارشنبه 30 رجب 1388ق به سن متجاوز از 70 سالگی وفات یافته، در بقعه جدّش میر سیّد حسن مدرس در مسجد رحیم خان مدفون گردید.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص 55 و 56؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 313 و 314؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، صص 61-38؛ مزارات اصفهان، صص 54 و 55؛ گلهای ادب، ص47؛ دیوان الفت، مقدمه؛ نقباء البشر، ج1، ص198؛ گنج زری بود درین خاکدان، ج1، مقدمه؛ آئین فرزانگی، ج2، صص 118-115؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، ص326.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 405 و 406؛ مزارات اصفهان، ص169.

ص: 64

شیخ محمّد باقر نجفی (کبیر)

شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی ابن شیخ محمّد تقی ایوان کیفی رازی نجفی اصفهانی، از بزرگان علماء و مجتهدین و رؤسای ملّت و دین، مادرش نسمه خاتون معروف به «حبابه» دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء نجفی و پدرش شیخ محمّد تقی رازی صاحب حاشیه از مجتهدین بزرگ قرن سیزدهم هجری است. در سال 1235ق (و یا به قول مرحوم الفت در نسب نامه 1234ق) در اصفهان متولّد شده و مقدّمات علوم را فرا گرفت. سپس با مادر خود به نجف اشرف مهاجرت نموده و نزد صاحب جواهر، شیخ انصاری و شیخ حسن کاشف الغطاء (دایی خود) به تحصیل پرداخت. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به تدریس و ترویج دین اشتغال جست. پدر دانشمندش شیخ محمّد تقی و همچنین حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی و سیّد صدرالدین عاملی را از دیگر اساتید ایشان بر شمرده اند.

وی در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] به تدریس پرداخت و صدها تن از علماء و فضلاء از او کسب فیض نمودند. [اسامی 71تن از شاگردان آن بزرگمرد در تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان آمده است.] کم کم مقام علمی بر همگان آشکار شد و نفوذ و شهرت ایشان در اصفهان زیاد شد تا جایی که در ردیف علمای طراز اوّل اصفهان قرار گرفت و به اجرای حدود الهی و احکام شرعی اقدام نمود.

از اقدامات مهم اجتماعی ایشان کمک به فقراء و مؤمنین در قحطی سخت و جانکاه سال 1288ق (معروف به سال آدم خوری) است. همچنین در سال 1292ق که دولت قاجاریه قصد داشت مالیات ناعادلانه برای مردم اصفهان وضع کند، او به طهران رفته و موفق به لغو این تصمیم و معافیت مردم از پرداخت مالیات گردید.

شیخ محمّد باقر نجفی در اصفهان پشت و پناه ضعفا و حامی ستم دیدگان بود و در برابر طمعکاری و ظلم و تعدّی ظلّ السّلطان و اتباع او ایستادگی می کرد. او در برابر بدعت ها و انحرافات فرقه های ضالّه به مبارزه برخاسته و احکام شرع را در مورد آنان به اجرا گذاشت.

ص: 65

سرانجام در سال 1300ق به ناگاه به عتبات عالیات هجرت نموده و پس از زیارت آستان مقدس حسینی علیه السلام در کربلا، به نجف اشرف رفته و به زیارت مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام شتافت و در شب پنج شنبه 8 صفر المظفّر 1301ق وفات یافته در بقعه جدّ مادری خود شیخ جعفر کاشف العظاء در نجف مدفون گردید.

حاج میرزا علی مستوفی انصاری (پدر حاج میرزا حسن خان جابری انصاری موّرخ و ادیب مشهور) جهت او مرثیه و مادّه تاریخ سروده و گوید:

سال تاریخش از انصاری جستم گفتا

«موطن شیخ نجف بود بانجام و ازل»

1301ق

صاحب عنوان به تقوا و عبادت و اخلاق حسنه و ملکات فاضله معروف بود. از آثار خیریه او بنای مسجد نو در بازار بزرگ اصفهان در سال 1299ق است.

وی کتب و رسایل چندی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «رساله در استصحاب» 2. «شرح هدایة المسترشدین» بحث حجیة الظن که در سال 1283ق به ضمیمه کتاب «هدایة المسترشدین» به طبع رسیده است. [اخیراً با تصحیح محقق ارجمند آقای شیخ مهدی باقری به چاپ رسیده است. ]3. «لبّ الاصول» 4. «لُبّ الفقه» که جلد طهارت آن در کتابخانه آقا سیّد حسن صدر کاظمی موجود بوده است. [5. «حاشیه» فتوائی بر «نخبه» حاج محمّد ابراهیم کلباسی در عبادات. 6. تعلیقه فتوایی بر رساله صلاتیه پدرش شیخ محمّدتقی (مطبوع).(1)]


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 340-313؛ قبیله عالمان دین، صص 62-43؛ شرح هدایة المسترشدین، صص42-15؛ رساله صلاتیه، صص 53-44؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص74؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 312 و 313؛ بیان المفاخر، ج1، صص 272 و 273؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص165؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، صص 192 و 193؛ اعیان الشیعه، ج44، ص104؛ بغیة الطالب، 174؛ نقباء البشر، ج1، ص199؛ نجوم السماء (تکمله)، ج2، ص3؛ ریحانة الادب، ج3، ص404؛ فوائد الرضویه، ص410؛ هدیة الاحباب، ص205؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 313 و 314؛ مکارم الآثار، ج3، ص1007؛ احسن الودیعه، ج2، ص16؛ تاریخ اصفهان و ری، ص290؛ الذریعه، ج2، ص24، ج2، صص 282 و 287؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 667-665؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 140-137؛ شرح حال عباس میرزا ملک آرا،صص 114 و 115.

ص: 66

سیّد محمّد باقر رویدشتی

سیّد محمّد باقر رویدشتی اصفهانی نائینی ابن سیّد محمّد تقی بن میر صدرالدّین محمّد بن امیر غیاث الدّین. عالم فاضل و طبیب متّقی، در سال 1232ق متولّد شد. وی از غایت زهد کمتر طبابت می نموده، لکن کمال حذاقت را داشته است. در سال 1335ق به سنّ یکصد و سه سالگی وفات یافته و در صحن امامزاده سلطان سیّدعلی در نائین مدفون شد.(1)

علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی

علّامه ملّا محمّد باقر بن ملّا محمّد تقی بن مقصود علی مجلسی، عالم فاضل و محقّق کامل و متکلّم جامع، مجدّد مذهب شیعه در قرن یازدهم هجری. از اعاظم علماء و اکابر فقهاء و محدّثین شیعه.

در سال 1037ق در اصفهان متولّد شده و نزد علماء و فقهای عالیقدر به تحصیل پرداخته و از برخی از آنان اجازه دریافت نموده است که عبارتند از: قاضی ابواشرف اصفهانی، ملّا محمّد تقی مجلسی، شیخ حسن بن شیخ زین الدّین عاملی معروف به «شیخ حسن صغیر»، ملّا حسنعلی شوشتری، قاضی امیرحسین، سیّد حسین بن سیّد حیدر بن قمر حسینی کَرَکی، ملّا خلیل قزوینی، میرزا رفیعا نائینی، ملّا محمّد شریف رویدشتی، ملّا محمّد صالح مازندرانی، ملّا محمّد طاهر قمی، سیّد علی خان مدنی شیرازی، سیّد شرف الدّین علی طباطبائی شولستانی نجفی، سیّد نورالدّین علی موسوی عاملی، شیخ علی بن محمّد بن حسن بن شهید ثانی معروف به «سبط شهید»، شیخ فخرالدّین طُریحی نجفی، میر فیض اللَّه طباطبائی قهپائی، میر محمّد قاسم طباطبائی قهپائی، ملّا محمّد محسن فیض کاشانی، ملّا


1- تاریخ نائین، ص179؛ مکارم الآثار، ج8، ص2928.

ص: 67

محمّد محسن استرآبادی، ملّا صدرای شیرازی، ملّا محمّد عاملی حرفوشی، ملّا میرزا محمّد شیروانی، شیخ محمّد حُرّ عاملی، سیّد محمّد (معروف به سیّد میرزا جزائری)، میر سیّد محمّد مؤمن حسینی استرآبادی

در اصفهان محضر تدریس و بحث و تحقیق داشته و صدها شاگرد از شهرها و روستای مختلف ایران در اصفهان شاگرد مجلس درس او بوده اند. نگارنده در کتاب زندگینامه علّامه مجلسی شرح حال 184نفر از آنان را ذکر نموده ام.

علّامه مجلسی در اصفهان امام جمعه و شیخ الاسلام بوده و تمام عمر شریفش به درس و بحث و ترویج دین و تألیف کتب احادیث و اخبار آل محمّدعلیهم السلام و اجرای حدود و احکام و امر به معروف و نهی از منکر، احقاق حقوق مردم، دفع شرّ ظلمه، قلع و قمع بدعت های صوفیّه و غیره گذشته است.

[تألیفات علّامه مجلسی از لحاظ کثرت و جامعیت و تنوع کم نظیر است. او با ترجمه کتابهای فقهی و حدیثی به فارسی روان برای مردم فارسی زبان، سهم عمده ای در ترویج معارف شیعه داشته و تعداد بسیار زیاد نسخه های خطی از تألیفات او و چاپ های زیاد از کتابهای او تأثیر فوق العاده او را بر پیروان مذهب شیعه امامیه نشان می دهد. او اهتمام زیادی برای گردآوری احادیث منقول از معصومین علیهم السلام داشته و در این راه از تمام توان خود و شاگردان و دوستانش استفاده کرده و مجموعه ای عظیم که در نوع خود دائرة المعارف بزرگ حدیث بوده را تألیف نموده و خدمت بزرگی به تمدن اسلام نموده است.

او اهل عبادت و تهجّد و مراقبه بوده و موفقیّت ها و دستاوردهای او حاصل این راز و نیازها و تهذیب نفس و تعبُّد اوست.]

در برخی از کتب اشعاری را به علّامه مجلسی نسبت داده اند که صحیح نیست. بلکه اشعاری است از شاعری اصفهانی ساکن هندوستان به نام مجلسی اصفهانی.

علّامه مجلسی سرانجام در روز 27 رمضان المبارک سال 1110ق وفات یافته و در مسجد جامع اصفهان جنب مزار پدر بزرگوار خود مدفون گردید.

قبرش از همان زمان وفات تا امروز مورد توجّه عموم مردم خصوصاً مؤمنین و

ص: 68

مقدّسین بوده و مردم به وسیله آن از خداوند حاجت می طلبند و اکثراً به مراد می رسند.

درباره وفات او اشعار و ماده تاریخ های فراوانی سروده شده که بهترین آنها این بیت است:

ماه رمضان چو بیست و هفتش کم شد

تاریخ وفات باقر اعلم شد

1137-27=1110

[مرحوم مهدوی 169 کتاب و رساله از علّامه مجلسی را در کتاب زندگینامه علّامه مجلسی معرفی کرده و محل نگهداری، سال تألیف، سال کتابت و سال چاپ و موضوع آنها را ذکر کرده است.(1)]

کتابهای زیر از تألیفات علّامه مجلسی است:

1. «بحارالانوار» 2. «حلیة المتقّین» 3. «مرآة العقول» 4. «عین الحیاة» 5. «حقّ الیقین» 6. «مشکوة الانوار» 7. «جلاء العیون» 8. «تحقة الزّائر» 9. «ربیع الاسابیع» 10. «زاد المعاد» 11. «مقباس المصابیح» 12. «حیاة القلوب»

محمّد باقر خضری استرآبادی*

محمّد باقر بن محمّد تقی خضری استرآبادی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. ظاهراً از نوادگان مولانا خضری استرآبادی، از شعرای معاصر شاه طهماسب صفوی


1- زندگینامه علّامه مجلسی (2جلد)؛ الفیض القدسی؛ فیض قدسی؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین؛ علّامه مجلسی (تألیف حسن طارمی)؛ علّامه مجلسی مردی از فردا؛ کارنامه علّامه مجلسی؛ کتابشناسی علّامه مجلسی؛ ملّا محمّد باقر مجلسی: زندگی - زمانه - نگاه ها؛ نقدها؛ اندیشه سیاسی علّامه مجلسی؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 318-315؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 126-121؛ مزارات اصفهان، صص 33 و 34؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 309 و 310؛ مرآت الاحوال جهان نما، ج1، صص 115-112؛ تاریخ و سفرنامه حزین، صص 159 و 299؛ قصص العلماء، صص 219-210؛ تذکرة العلماء، صص 164-159؛ امل الآمل، ج2، ص248؛ روضات الجنات، ج2، ص114؛ شمس التّواریخ، ص13؛ الاعلام، ج6، ص48؛ الذریعه: مجلدات مختلف.

ص: 69

است.(1)

در مدرسه جدّه اصفهان ساکن بوده و در آنجا کتاب «هیئت» و «قانونچه» را به خط نستعلیق، در سال 1099ق کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه علّامه طباطبائی شیراز موجود است.(2)

ملّا محمّد باقر ابوالفقراء گزی

ملّا محمّد باقر گزی معروف به «ابوالفقراء» شاعر ادیب فاضل فرزند ملّا محمّد تقی، در قریه گز بُرخوار اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل علم و ادب در اصفهان ساکن شده و انجمن ادبی ابوالفقراء را تأسیس کرده است. عمّان سامانی قصیده انجمنیه ای برای این انجمن ادبی سروده است(3) و مرحوم ابوالفقراء نیز شعر می گفته و کتابی به نام کنزالفقراء تألیف نموده است که به شماره 2170 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. سرانجام در سال 1286ه.ق وفات یافته، جنازه به زادگاهش منتقل و در آنجا مدفون شد.(4)

مشارالیه دائی آخوند ملّا عبدالکریم گزی می باشد. ماده تاریخ وفاتش را پرتو شاعر و خطاط معروف سروده است:

آه و افسوس از ابوالفقراء

که به دانش نبود قرین

هم بُدش جا به صفّه عرفان

هم در ایوان شرع صدرنشین [...]

بیتی آراست بر بدو تاریخ

چون دو ابروی شاهد شیرین

باقر بن تقی ابوالفقراء

رفت اندر مقام علییّن

1286 1286


1- تذکره تحفه سامی، ص277.
2- نسخه پژوهی، ج3، ص107.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص311 و 312؛ مقدمه دیوان غمگین اصفهان.
4- رجال اصفهان، ص6؛ فرهنگ و تاریخ گز بُرخوار، ص120؛ مکارم الآثار، ج8، ص2794.

ص: 70

سیّد محمّد باقر حسینی قزوینی

سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد تقی حسینی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه جدّه اصفهان ساکن بوده و در سال های 1233 و 1234ق مجموعه ای از 10 رساله را گرد آورده که به شماره 2812 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

شیخ باقر کیانی فلاورجانی*

حاج شیخ باقر کیانی بن حاج محمّد تقی فلاورجانی، فاضل ارجمند و ادیب فرزانه. در اصفهان نزد میرزا علی آقا شیرازی و حاج آقا رحیم ارباب و دیگران به کسب فیض پرداخت وی در 27 آبان 1370ش وفات یافته و در قبرستان فلاورجان مدفون شد.(2)

ملّا محمّد باقر لاهیجی

ملّا محمّد باقر بن محمّد تقی لاهیجی جیلانی اصفهانی، از فضلاء و علماء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخته است. به علت اشتراک نام او و پدرش با علّامه مجلسی، کتابهای «تذکرة الائمه» و «تعبیر الرّویا» که از تألیفات صاحب عنوان است را به مجلسی نسبت داده اند.

این کتب از تألیفات اوست:

1. «تذکرة الائمه» که در سال 1085ق تألیف شده و چندین بار به طبع رسیده است. 2. «تعبیر الرّؤیا» یا «تعبیر خواب» که در سالهای 1294 و 1297ق به طبع رسیده است. 3. «صراط النّجاة»(3)


1- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1654.
2- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
3- الذریعه، ج4، ص26 و ص207؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص23؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 17 و 18 و 226 و 227.

ص: 71

محمّد باقر باغاتی

محمّد باقر بن محمّد جعفر اصفهانی باغاتی، خطاط [اواخر دوره صفویه] در 8 ذیحجه 1123ق نسخه ای از «اللئالی المستخرجه من کلمات المکنونه» تألیف فیض کاشانی را به خط تعلیق شکسته در 144 برگ نوشته و کتاب به شماره 1038 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

[باغات، یکی از محله های اصفهانی و حوالی محلّه حسن آباد و خواجو بوده است. ]

سید محمّد باقر عمادالاسلام

سیّد محمّد باقر عمادالاسلام معروف به آقا محمّد فرزند حاج سیّد جعفر بیدآبادی بن حاج سیّد محمّد باقر حجةالاسلام شفتی، عالم فاضل ادیب شاعر.

در حدود سال 1295 در اصفهان متولّد گردیده و نزد فضلای این شهر تلمّذ نموده و از ابتدای جوانی به تألیف کتب پرداخته از آن جمله: 1. «الفصول العلیة» در آداب نماز شب، که در سال 1323قمری به چاپ رسیده است. 2. «هدایة السالکین» و آن شرح چهل حدیث است که صاحب عنوان آنها را ترجمه و شرح نموده و تألیف آن در جمعه 13 محرم الحرام 1316 به پایان رسیده و نسخه ای از آن به خط آقا میرزا محمّد علی کابلی نزد نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی ]موجود است.

وی گاهی شعر می گفته و «فخر» تخلّص می نموده و خویشتن را به «فخرالشعراء» وصف و ملقب نموده است. وفات ایشان در سال 1340قمری در شیراز روی داده و در جوار حرم حضرت شاهچراغ (جناب احمد بن موسی علیه السلام) مدفون شد.

این شعر از اوست:

عاشقان دیوانه معشوق خود

طالبان دیوان مطلوب خود

زلف لیلی خار نزد ما بود

نزد مجنون بهتر از گلها بود(2)


1- فهرست کتب اهدایی مشکاة، ج3، ص335.
2- بیان المفاخر، ج2، صص 179 و 180؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 376 و 377.

ص: 72

شیخ محمّد باقر قهی

حاج شیخ محمّد باقر قهی فرزند محمّد جعفر بن محمّد صادق بن عبدالقیوم بن اشرف بن محمّد ابراهیم بن ملّا محمّد باقر سبزواری (صاحب ذخیره) از علماء و رؤسای فرقه شیخیه معروف به «شیخ باقری» است.

وی در روز 10 ربیع الاوّل 1239ق در قریه «قهی» قهپایه اصفهان متولّد گردیده(1) و در اصفهان به تحصیل پرداخت. [پس از مدتی به حاج محمّد کریم خان کرمانی پیشوای شیخیه پیوسته و سالها در کرمان نزد او به سر برد و از طرف پیشوای خود مأمور ارشاد مردم در نائین و سپس در همدان گردید. در همدان مخالفان شیخیه دست به آشوب زدند و او به ناچار راهی تهران شد و عاقبت الامر در جندق ساکن شد. او پس از فوت حاج کریم خان به مخالفت با فرزندش حاج محمّدخان کرمانی برخاسته مدعی ریاست بر شیخیان شد و فرقه او به «شیخی حاج باقری» مشهور شد.(2)

صاحب عنوان در 23 شعبان 1319ه.ق در جندق وفات یافته، جنازه به مشهد مقدس حمل و در آنجا مدفون شد(3)]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تحفة النجفیه» 2. «جواب شبهات وارده بر شیخ احمد» 3. «رساله در شرح نفس رحمانی» 4. «رساله در معاد» 5. «کلیات و اصطلاحات حکمت» 6. «مشاعر» 7. «بشارات»، مطبوع 8. «درة النجفیه»، دو جلد 9. «میزان در اصول عقاید»، مطبوع 10. «الاجتناب» 11. «اسرار الشهادة» 12. «جبر و تفویض» 13. «کفایة المسائل» 14. «رساله موضع»، مطبوع 15. «اصول فقه»(4)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص89.
2- فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 25 و 26، بهار و تابستان 1382، صص 63-61.
3- جندق و قومس در اواخر دوره قاجار، ص150.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 322 و 323؛ الکرام البرره، ج1، ص176؛ نقباء البشر، ج1، ص200؛ الذریعه (مجلدات مختلف)؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص166.

ص: 73

باقر حمیدی

باقر حمیدی فرزند جعفر، شاعر ادیب عارف در سال 1280ه.ش در اصفهان متولّد شده، در اوایل عمر اندک زمانی به تحصیل علوم قدیمه اشتغال جسته از سال 1318ه.ش در کارخانه نختاب به شغل نظافت مشغول شده است. علاوه بر شاعری در سلسله فقر و ایمان وارد شده از دراویش باایمان است بیشتر اشعارش قصیده است. غزل را نیکو می سروده [در 29 رمضان 1394ه.ق وفات یافته به خاطر ارادت به عرفای نعمت اللهی پاقلعه، در صحن تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون شد.(1)]

از اوست:

آیم چو سایه از پی خورشید روی تو

باد اَر بَرَد چو ذرّه به هر سو غبار من

محمّد باقر نصیری طوسی

محمّد باقر بن محمّد جعفر شریف نصیری طوسی، از فضلاء و نویسندگان کُتُب در عصر صفویه و از خاندان علم و فضیلت بوده است.

وی «الجنة الواقیه» تألیف کفعمی را در 11 محرم 1079ق کتابت نموده و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

کتاب «مختصر النافع» را نیز کتابت نموده و به شماره 1973 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص165؛ تخت فولاد، یادگار تاریخ: مخطوط.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ص16، ص99.
3- فهرست وزیری، ج3، ص819.

ص: 74

ملّا محمّد باقر فشارکی

آخوند ملّا محمّد باقر بن ملّا محمّد جعفر فشارکی، از علماء بزرگ و فقهاء و مجتهدین معروف و مدرسین عالی مقام در عهد قاجاریه است. [در حدود سال 1251ق ]در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر نزد حاج شیخ محمّد باقر نجفی و میر سیّد حسن مدرس به تحصیل پرداخته و سپس در نجف اشرف از درس علمای عالیقدر آنجا بهره مند گردید. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و در مسجد محلّه نو و مسجد قطبیه به اقامه جماعت و تدریس پرداخت و جمعی کثیر از فضلاء به درس او حاضر می شدند.

او اوّلین کسی است که رسم احیای شب های جمعه در تخت فولاد را گذاشت و در شب های جمعه در مصلای تخت فولاد به قرائت قرآن و نمازو دعای کمیل و توبه و انابه می گذرانید. پس از او مرحوم شیخ مرتضی ریزی و پس از ایشان دیگران (و از جمله حاج میرزا رضا کلباسی) این سنّت سَنیّه را اجرا نمودند. مرحوم فشارکی پس از نماز در مسجد خود منبر تشریف برده و مردم را با بیانات کافیه و مواعظ شافیه ارشاد می فرمود و الحق منابر ایشان جهت عموم طبقات مفید بود.

ایشان در شب یکشنبه 26 رجب 1314ق وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون گردید.

[در ماجرای تحریم تنباکو که اکثر علمای اصفهان به زعامت شیخ محمّد تقی آقا نجفی به مخالفت با قرارداد رژی پرداختند، مرحوم فشارکی با تحریم تنباکو مخالفت کرد و تا حدودی از نفوذ و وجهه او در بین عوام کاسته شد.]

وی کتب و رسائل عدیده ای تألیف فرموده که از آن جمله است:

1. «آداب الشریعة» بارها به چاپ رسیده است. 2. «آداب صلاة اللّیل» [در سال 1347ق چاپ سنگی شده است. ]3. «اسباب الفقر والغناء والمغفرة» [در سال 1332ق به همراه «» چاپ سنگی شده است.] 4. «اربعین» یا «چهل حدیث» 5. «تحفة المسعودیه» در امامت 6. «تنزیه المؤمنین» 7. «حواشی بر شرح لمعه» 8. «حواشی بر فرائد» 9. «حواشی بر قوانین» 10. «حواشی بر متاجر» 11. «ذخیرة المعاد» [که در

ص: 75

سال 1332ق به همراه «اسباب الفقر و الغنا» به چاپ رسیده است.] 12. «رساله در تداخل اسباب» 13. «رساله در خیار غبن» 14. «رساله در حیض» 15. «رساله در رضاع» 16. «رساله شرط» 17. «رساله در شهرت» 18. «رساله در صحّت عبادت جاهل» 19. «رساله در طهارت» 20. «رساله در عدم جواز حقّ الرّجوع» 21. «رساله در عدم لزوم تقلید اعلم» 22. «رساله در غنا» 23. «رساله در قرعه» 24. «رساله در منجزات مریض» 25. «رساله در معرفت اسامی چهارده معصوم» 26. «رساله در اموری که سبب طول عمر و حفظ از امراض می شود» 27. «رساله عملیه» 28. «عشریه» 29. «عنوان الکلام» در اعمال ماه رجب، شعبان و رمضان بارها به چاپ رسیده است. [30. «سرمایه ایمان» در اصول دین، موجود در کتابخانه عمومی اصفهان(1)]

میرزا محمّد باقر روضاتی

میرزا محمّد باقر روضاتی بن سیّد جلال الدّین بن سیّد محمّد مسیح بن آقا سیّد محمّد باقر موسوی چهارسوقی صاحب روضات الجنات، عالم فاضل. در سال 1316ه در اصفهان متولّد شده و نزد سیّد محمود کلیشادی (مغنی گو) و دیگران تحصیل نموده و در مسجد خیابان اقامه نماز جماعت می نمود. سرانجام در 28 رجب 1383ه.ق وفات یافته. در صحن تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 92-90؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 318 و 319؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 314 و 315؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 415 و 416؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص108؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 169-167؛ فوائد الرضویه، ج1، ص404؛ نقباء البشر، ج1، ص200؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص249؛ الذریعه، ج1، ص21 و ج2، صص 12 و 184 و 245 و ج3، ص477 و ج4، ص458 و ج5، ص84 و ج11، ص154 و ج15، ص ص 268 و 353 و ج17، ص76؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج6، ص ص 269 و 424 و 455 و 590؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، صص 363 و 364؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، ص59؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص384.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص178؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص79.

ص: 76

[سنگ مزار او به خط ثلث زیبای استاد حبیب اللَّه فضائلی است.]

شیخ محمّد باقر نجفی

حاج شیخ محمّد باقر نجفی بن حاج شیخ جمال الدّین بن حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی کبیر، عالم فاضل و فقیه مجتهد، در اصفهان متولّد گردید. مادرش دختر عالم جلیل حاج آقا محسن عراقی بود.

او پس از طیّ مقدّمات و سطح، درس علمای اصفهان میر محمّد صادق مدرس خاتون آبادی و آقا شیخ محمّد رضا نجفی حاضر شده و تقریرات درس مرحوم نجفی را نوشته و از ایشان اجازه رویتی و اجتهاد اخذ نمود که آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی نیز آن را تأیید نمود.

[حکمت را نیز از محضر شیخ محمود مفید در اصفهان و میرزا مهدی آشتیانی در تهران فرا گرفت. مدّتی نیز در درس شهید سیّد حسن مدرس در تهران حاضر شد. او در تصدی امور حسبیه از آیات عظام اصفهانی، بروجردی، حکیم، خوئی و سیّد احمد خوانساری اجازه داشت.]

در جریان قیام علمای اصفهان در سال 1306ش در اعتراض به قانون نظام وظیفه به زعامت حاج آقا نوراللَّه نجفی و مهاجرت آنان به قم نیز حضور داشته و تا آخرین دقایق حیات حاج آقا نورللَّه نجفی همراه ایشان بود. پس از مدّتی به اصفهان آمده و به تدریس در مدرسه ملّا عبداللَّه و اقامه جماعت در مسجد شیخ لطف اللَّه و مسجد امام اصفهان مشغول شد. بالاخره در سال 1339ش به طهران مهاجرت نموده و در آنجا ساکن شده و در ردیف خواص اصحاب مجتهد و مرجع عالیقدر سیّد احمد خوانساری قرار گرفته و در جلسات درس، فتوا و جماعت ایشان شرکت می نمود.

[او سالها در مسجد رضائی تهران به اقامه جماعت مشغول بود ولی در اواخر عمر به علّت کهولت و بیماری در منزل بود و در آنجا به حلّ مشکلات مردم پرداخت تا اینکه در سه شنبه یازدهم مهر 1368ش (مطابق با صفر 1410ق) وفات یافته و در جوار

ص: 77

مسجد رضائی در طهران مدفون گردید.(1)]

سیّد محمّد باقر امامی دهکردی

سیّد محمّد باقر امامی دهکردی بن آقا سیّد محمّد جواد امام جمعه، عالم فاضل و ادیب شاعر، در حدود سال 1300ق متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی، در اصفهان نزد آخوند ملّا محمّد همامی، آخوند کاشی، جهانگیر قشقائی به تحصیل پرداخت. همچنین در درس آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آخوند ملّا حسین کرمانی حاضر شد و از آن دو عالم گرانقدر اجازه دریافت نمود.

پس از آن به موطن خود بازگشته و در آنجا مرجع احکام شرعی و حلّ و فصل دعاوی بود. سرانجام در سال 1367ق در اصفهان وفات یافت، جنازه به شهرکرد منتقل و در دامنه تلّ امامیه مدفون گردید.

صاحب عنوان شعر می سروده و «معصوم» تخلّص داشت و در اواخر زندگی آن را به «امامی» تبدیل کرد. «دیوان اشعار» و مثنوی در شرح حدیث حقیقت از آثار اوست.

این چند بیت از یکی از اشعار او در وصف حضرت امام مهدی (عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف) است.

ای مجلسیان مژده که این ماه برات است

یک بوسه مرا از لب آن ماه برات است

در عالم اگر آب حیات از ظلمات است

زلفت ظلمات است و لبت آب حیات است

تو پیل سواری و من ز اسب پیاده

فرزین چه کنم شاه ز رخسار تو مات است


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 291 و 292؛ رساله یادبود معظم له که در چهلمین روز درگذشتش منتشر گردید؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.

ص: 78

ای صاحب خرمن نظری سوی گدا کن

کاین سائل محروم سزاوار زکات است

گر خسرو شیرین لب شکّر دهن من

گوید سخن تلخ نکوتر ز نبات است(1)

محمّد باقر قزوینی

حاج محمّد باقر قزوینی معروف به «حاج آقا باقر دردشتی» فرزند حاج محمّد جواد بن حاج آقا محمّد بن حاج محمّد ابراهیم قزوینی، عالم فاضل، در اصفهان متولّد و نزد جمعی از بزرگان و مدرسین تلمّذ نمود. در مسجد آقا نور به اقامه نماز جماعت پرداخته و در محلّه دردشت مرجع امور شرعی مردم بود. وی داماد آقا جلال الدّین نجفی مسجد شاهی بود. و سرانجام در شب سه شنبه 8 ربیع الثانی 1363ق وفات یافته در تخت فولاد، در تکیه ای مخصوص به نام خودش حاج آقا باقر، که در این اواخر به تکیه خلیلیان معروف است در تخت فولاد مدفون شد.(2)

سیّد محمّد باقر عمادالواعظین*

سیّد محمّد باقر عمادالواعظین بن سیّد حبیب اللَّه بن سیّد محمّد باقر، از خطبای قرن چهاردهم هجری است. در وعظ و خطابه مهارتی به سزا داشت و محبوب مردم اصفهان بود، ولی در سنین جوانی در روز 13 ذی القعده 1383ق وفات یافته و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون گردید.

«صغیر اصفهانی» مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 59 و 60؛ شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، صص 41-36؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص323.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص101؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص200؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص75.

ص: 79

یکی آمد به جمع و گفت شمسی بهر تاریخش

«عماد اندر جنان مهمان شاه نینوا باشد»(1)

محمّد باقر بروجنی

محمّد باقر بن محمّد حسن بروجنی، از کاتبان و خوشنویسان پرکار دوره قاجاریه است. در اصفهان ساکن بوده و بیش از چهل سال به کتابت اشتغال داشته است.

[وی در سال 1291ق نسخه ای از «التّحفة السّلطانیه» تألیف سیّد علاءالدّین محمّد گلستانه را به خط نسخ کتابت نموده است.(2)]

[2. کتاب «کشف الرّیبه» تألیف شهید ثانی را نیز در سال 1321ق کتابت کرده که چاپ سنگی شده است.(3)]

3. «شرح فرائد الاصول» که به خط نسخ در سال 1295ق کتابت نموده و به شماره 2315 در کتابخانه ملی ملک در تهران موجود است.(4)

4. «بحر المعارف» در ترجمه مجلد پانزدهم «بحارالانوار» تألیف: شیخ محمّد تقی آقانجفی، که به خط نسخ در سال 1297ق آن را نوشته و چاپ سنگی شده است.(5)

سیّد محمّد باقر گلستانه

سیّد محمّد باقر بن سیّد حسن گلستانه، از خطاطان اصفهان. خط نستعلیق را زیبا می نوشته و تا سال 1266ه.ق زنده بوده است. او در این تاریخ نسخه ای از «ترجمه توحید مفضل» از تألیفات علّامه مجلسی را به خط نستعلیق خوش کتابت نموده که در کتابخانه علّامه طباطبائی شیراز موجود است.(6)


1- بوستان فضیلت، صص 257-255.
2- نسخه های خطی، ج7، ص556.
3- فهرست کتابخانه رضوی، ج6، ص557.
4- فهرست ملک، ص418.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص928.
6- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: (نسخه خطی).

ص: 80

میرزا محمّد باقر خلیفه سلطانی

میرزا محمّد باقر خلیفه سلطانی ملقّب به «صدر خاصّه» فرزند علّامه فقیه میرزا سیّد حسن بن علاءالدّین حسین مرعشی (خلیفه سلطان)، عالم فاضل معمّر، در اصفهان ساکن بوده و پس از وفات در قبرستان ستی فاطمه مدفون گردید.(1) وی را تألیفاتی است از آن جمله:

1. «حواشی بر روضة البهیه» 2. «شکیات» (2) 3. «مفتاح سلیمانی»، در نحو به فارسی(3)

میرزا ابراهیم بن غیاث الدّین محمّد خوزانی اصفهانی معروف به میرزا ابراهیم قاضی از صاحب عنوان اجازه دریافت نموده است.

سیّد محمّد باقر دُرمیانی

حاج سیّد محمّد باقر دُرمیانی بن حاج میرزا حسن بن سیّد محمّد علی بن سیّد مرتضی بن سیّد ابوالحسن بهاءالدّین محمّد بن میرزا رفیع الدّین محمّد (میرزا رفیعا) طباطبائی نائینی اصفهانی.

صاحب عنوان متصدّی قسمتی از موقوفات میر جمله اردستانی بود موسوم به قریه «دُرمیان» از قراء بُرخوار اصفهان و بدین مناسبت به «دُرمیانی» معروف گردید. مشارالیه فضایل و معلومات زیادی نداشت لکن به واسطه چاپ قرآن معروف به نام او که از بهترین چاپ های قرآن می باشد، معروف و مشهور گردید.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص185؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص324.
2- مزارات اصفهان، ص246؛ الذریعه، ج6، ص92، ج14، ص218.
3- مجله نسخه پژوهی، دفتر دوم، ص226.

ص: 81

سیّد محمّد باقر بهشتی

سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد حسن بهشتی، عالم فاضل، [در سال 1273ه.ق در اصفهان متولّد گردیده و از محضر درس ملّا محمّد باقر فشارکی، آقا میرزا محمد هاشم چهارسوقی و میرزا محمّد باقر صاحب روضات مستفیض شده و به دریافت اجازه از ملّا محمّد باقر فشارکی، آقا نجفی و صاحب روضات نائل آمد. سپس به ترویج دین و اداره محضر شرعی جهت رفع خصومات و ثبت اسناد و عقود و ایقاعات پرداخت. وی از ائمه جماعت مسجد سرجوی شاه و مسجد صحراکارها (گازرها) در محلّه لنبان بود.]

وی در 7 رمضان 1347ق [و یا سال 1337] وفات یافته در تکیه سادات بهشتی جنب مصلای تخت فولاد مدفون گردید.(1)

محمّد باقر مبارکه ای*

محمّد باقر بن محمّد حسن مبارکه ای لنجانی اصفهانی، از نویسندگان کتب در سده سیزدهم هجری بوده و نسخه ای از «مفاتیح الشرایع» فیض کاشانی را به خط نسخ در سالهای 1219 و 1220ق کتابت نموده که به شماره 941 در کتابخانه مدرسه صدربازار اصفهان موجود است.(2)

سیّد محمّد باقر صدر الافاضل سدهی

سیّد محمّد باقر صدرالافاضل بن سیّد حسنعلی بن محمّد بن محمّد رضا بن محمّد علی بن مهدی بن سیّد ابوتراب بن کاظم موسوی سدهی فروشانی، عالم فاضل محقّق.

حدود سال 1244ق در فروشان سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی به عتبات عالیات رفته و از درس علمای اعلام آقا شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ ابوالقاسم کلانتر (از شاگردان شیخ انصاری) و دیگران


1- تحفة الاحباب، صص 26-24؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان،ج2، ص719؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص135.
2- فهرست کتابخانه صدربازار، ج3، ص699.

ص: 82

بهره مند شده و سپس به زادگاه خود بازگشته و به ترویج دین و تألیف و تحقیق مشغول شده است.

وی در عید فطر (اوّل شوّال) سال 1324ق در مولد خود وفات یافته و در مقبره درب سیّد در قریه فروشان سِدِه مدفون گردید.

صاحب عنوان دارای اجازه از آقا شیخ زین العابدین مازندرانی و میرزا محمّد هاشم چهارسوقی بوده و تألیفاتی نیز دارد که از آن جمله است:

1. «کتاب فقه» (طهارت و صلاة) مفصّل 2. «رساله در شرط ضمن عقد» 3. «منجزات مریض» 4. «احکام عبادت جاهل» 5. «صلح فرار از دِین» و غیره.

همچنین او کتاب «زبدة الاصول» شیخ بهائی را تصحیح نموده و میرزا عبدالحسین قدسی در سال 1316ق آن را کتابت نموده و در اصفهان چاپ سنگی شده است.(1)

شیخ محمّد باقر واثق همدانی

حاج شیخ محمّد باقر همدانی متخلّص به «واثق» فرزند آقا ملّا حسنعلی بن محمّد بن میرزای همدانی، عالم فاضل و ادیب شاعر. در سال 1274ه.ق در همدان متولّد شده و در 1295 برای تکمیل تحصیلات خود به اصفهان آمده نزد ملّا محمّد باقر فشارکی و دیگران تلمّذ نمود و در علوم مختلف چون ریاضیات، کلام، فقه، حکمت منطق، تجوید و خصوصاً ادبیات فارسی و عرب تبحّر یافت. وی سالها در مدرسه صدر به تدریس صرف و نحو، معانی و بیان، فقه و اصول و منطق مشغول بود. وی دختر میرزا محمّد علی خوشنویس را به همسری خود انتخاب کرد و سرانجام در شنبه 12 ربیع الثانی 1336ه.ق وفات یافته در صحن تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.

وی را آثار و تألیفاتی است از آن جمله:

1. «دیوان اشعار» قریب به دو هزار بیت 2. «لیلی و مجنون» 3. «نصح الحبیب»، بر


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص521؛ مکارم الآثار، ج6، ص2133؛ فهرست رضوی، ج6، ص126؛ نمونه مختصر المکارم، خطی؛ فهرست کتب چاپی عربی، ص505.

ص: 83

وزن مثنوی مولوی که در سال 1315ه.ق آن را به نظم آورده است. 4. تصحیح برخی از مجلدات بحارالانوار

از اشعار اوست:

به قصد آنکه زمانی ز تو کناره کنم

گرفته مصحف حق گفتم استخاره کنم

گشودم آیه قرآن و بود نهی صریح

به حیرتم که به نهی خدا چه چاره کنم

ز استخاره فرقان چو گشته ام مأیوس

دگر به هر که رسم حال استشاره کنم

ز فرقت تو عزیزم تمام شب ها را

دو دست خود به دعا چشم بر ستاره کنم(1)

محمّد باقر طبیب اصفهانی

محمّد باقر بن حسنعلی حسینی طبیب اصفهانی [خطاط نسخ نویس] در تاریخ 15 رجب 1224ق کتابت نسخه ای از «منتخب اللّغات شاه جهانی» را به خط نسخ در مشهد مقدّس به پایان رسانیده، کتاب به شماره 749 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)

[همچنین نسخه ای از «بحارالانوار» (کتاب روضه) تألیف علّامه مجلسی را در سه شنبه 15 رمضان 1226ق به خط نسخ کتابت نموده، که در کتابخانه مدرسه علمیه امام عصر(عج) شیراز موجود است.(3)]


1- معادن الافادات، ج2، ص26؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 37 و 38؛ مکارم الآثار، ج6، ص2075؛ نقباء البشر، ج1، ص206؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 328 و 329؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص580.
3- فهرست امام عصر شیراز، ص12.

ص: 84

وی در سال 1230ق نسخه ای از «شرح نهج البلاغه» تألیف محمّد باقر نواب لاهیجی را کتابت کرده، که در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار [مدرسه عالی شهید مطهری] موجود است.(1)

سیّد محمّد باقر مجتهد گنجه ای

سیّد محمّد باقر بن سیّد حسین بن سیّد ابوتراب موسوی گنجه ای اصفهانی غروی معروف به «مجتهد» عالم فاضل و خطیب بارع، از بنی اعمام مرحوم آیت اللَّه سیّد ابوالحسن اصفهانی، در حدود 1255ق در گنجه متولّد شده و در آنجا و نجف اشرف تحصیل کرده و سپس به موطن و مولد خویش مراجعت نموده، به ارشاد و تبلیغ احکام و نشر فضایل و بیان مسائل حلال و حرام در مسجد و منبر پرداخت وی شعر نیز می سروده و «غیبی» تخلّص می نموده است. سرانجام در سال 1335ق به سن قریب به هشتاد سالگی وفات یافت، پدرش نیز از علماء و معمرّین بوده و در حدود سال 1330ق به سن متجاوز از 120 سال در گنجه [از روستاهای لنجان] وفات یافته است.(2)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الایقان» 2. «تبیان الاحوال» (یا تبیان المقال) در علم رجال 3. «دیوان غیبی گنجه ای» 4. «روض الجنان در مواعظ شهر رمضان»، مطبوع 5. «مرقاة الایقان فی التّقرّب إلی السُّبحان» 6. «مرقاة الصُّبیان»، منظومه ای به فارسی، که در سال 1317ق در مشهد مقدّس به طبع رسیده است. 7. «مزامیر الاولیاء»، مطبوع 8 «منظومه ای بزرگ در غیبت» و غیره.(3)


1- فهرست سپهسالار، ج5، ص246.
2- نقباء البشر، ج1، صص 206 و 207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 332.
3- فرهنگنامه های عربی به فارسی، ص290؛ الذریعه، ج20، صص 312 و 313؛ فهرست رضوی، ج5، صص273 و 321.

ص: 85

میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئی

میرزا محمّد باقر بهاء ابن حسین ضیاء بن ملّا اسماعیل بن محمد جعفر بن ملّا اسماعیل خواجوئی مازندرانی، عالم و شاعر ادیب در سال 1256ق در محلّه خواجوی اصفهان متولّد شده و از نوجوانی به کسب علم پرداخته و در ادبیات فارسی و عرب خصوصاً صرف و نحو و فنون نظم و نثر، نجوم، ریاضی و هندسه مهارت یافت. او خطوط نسخ و نستعلیق را خوش می نوشت و از طریق مکاتبات شرعی و موعظه مردم امرار معاش می کرد. شعر نیز می سرود و «بهاء» تخلّص می کرد و در سرودن مادّه تاریخ نیز مهارت داشت.(1)

وی در سال 1316ق در سن 60سالگی وفات یافته و جنب قبر پدر فاضل و هنرمند خود در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد مدفون شد.(2)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «بهاءالجنان» به نظم و نثر در مصائب اهل بیت علیهم السلام 2. «دیوان اشعار»

محمّد باقر یزدی ثانی*

محمّد باقر یزدی ثانی بن محمّد حسین بن محمّد باقر یزدی، از ریاضیدانان دانشمند عهد صفویه و نوه محمّد باقر یزدی مؤلف کتاب «عیون الحساب» است. وی در زمان شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی می زیسته و تا حدود سال 1107ق در قید حیات بوده است.

این کتابها از اوست:

1. «شرح خلاصة الحساب» که آن را در سال 1099ق تألیف نموده و به شماره 12894 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است. 2. «کفایة اللّباب فی شرح مشکلات عیون الحساب» که آن را به شاه سلطان حسین تقدیم نموده و به شماره 9410


1- حدیقة الشعراء، ج1، صص 280-278.
2- مختصری از آثار تاریخچه محلّه خواجو، ص76؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص741.

ص: 86

در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی وجود دارد.(1)

میرزا محمّد باقر منجم

میرزا محمّد باقر بن میرزا محمّد حسین بن بدیع الزمان حسینی گنابادی معروف به منجّم، ادیب، خوشنویس، منجم و ریاضیدان ماهر قرن سیزدهم هجری.

در اصفهان می زیسته و در نوشتن اقلام ستّه استاد بوده و در استخراج احکام نجوم مهارت فراوان داشت و در علم طب کتب متعددی نوشت. وی در اصفهان ساکن بود. در اواخر عمر به تهران رفته. [در حوالی سال 1266ه.ق یا کمی بعد از آن] بر اثر ابتلاء به وبا وفات یافته و در قبرستان سر قبر آقا در همان شهر مدفون شد.(2)

[مرحوم مهدی بیانی سال وفات او را 1288ه.ق نوشته و مأخذ خود را ذکر ننموده

است.(3)]

میرزا محمّد حسین منجم تألیفاتی داشته از از آن جمله است:

[1. «ذخیره»، در ریاضیات، که به شماره 15619/3 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(4)]

2. «زیج اصفهان»، که از 14 جمادی الاول 1233ه.ق تألیف آن آغاز شده و نسخه به خط مؤلف در کتابخانه سیّد هبةالدّین شهرستانی موجود بوده است.(5)

[3. «شجره نامه» [خاندان بدیع الزمان منجم] که نزد افراد این خاندان موجود بوده است.(6)]


1- فهرست مرعشی، ج32، ص702.
2- چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، ص255؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص333.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص654.
4- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.
5- الذریعه، ج2، ص 82 و 83؛ الکرام البرره، ج1، ص178.
6- مکارم الآثار، ج8، ص2992.

ص: 87

وی نسخه ای از «الفوائد الحائریه» تألیف وحید بهبهانی را در سال 1243ق به خط شکسته نستعلیق خوش در اصفهان نوشته است. نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است.(1)

[همچنین] در آخر شعبان المعظم سال 1257ق نسخه ای از «جبر و مقابله» ملک محمّد بن سلطان حسین اصفهانی را به خط نستعلیق نوشته و نسخه به شماره 957 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

محمّد تقی اصفهانی در سال های 1240 و 1241ق کتاب «المسائل» یا «احکام المسائل» تألیف ابی یوسف یعقوب بن علی قصرانی را جهت میرزا محمّد باقر منجّم نوشته است.(3)

میرزا محمّد باقر موسوی خوانساری

میرزا محمّد باقر بن آقا سیّد حسین بن ابوالقاسم جعفر موسوی خوانساری اصفهانی، عالم فاضل جلیل، در اصفهان نزد جمعی از علماء تحصیل نموده و از ملّا محمّد بن عبدالفتاح تنکابنی (فاضل سراب) اجازه دریافت نموده است و محمّد بن محمّد زمان کاشانی از او اجازه روایتی دارد.(4)

شیخ محمّد باقر فشارکی

شیخ محمّد باقر بن آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی اصفهانی، عالم فاضل، در حدود سال 1322ق در اصفهان متولّد شده و پس از سکونت در مدرسه صدر نزد پدر دانشمند خود و نیز استاد جلال الدّین همائی، حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد حکیم خراسانی به تحصیل پرداخته و دو سال نیز در مشهد مقدّس از درس میرزا عبدالجواد ادیب


1- فهرست گوهرشاد، ج1، ص636.
2- فهرست دانشگاه، ج4، ص875.
3- فهرست کتب خطی معارف، ص160.
4- زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، ص104.

ص: 88

نیشابوری بهره گرفت. پس از وفات پدر و قانون متحدالشکل شدن لباس در زمان رضا شاه و سخت گیری حکومت نسبت به روحانیّت، به اجبار از لباس روحانیّت خارج شد و به کارهای اجتماعی مشغول شد. سرانجام در سال 1374ق وفات یافته و جنازه به مشهد مقدّس حمل گردیده و در باغ رضوان آن شهر به خاک رفت.

وی از فضلای مُبَرَّز، متین و ساعی و فهیم و اهل تهجُّد و شب بیداری بوده است.(1)

سیّد محمّدباقر میردامادی*

حاج سیّد محمّدباقر میردامادی فرزند سیّدحسین بن میرسیّد جعفر،از علماء و فضلاء معاصر در سال 1315ش در خمینی شهر اصفهان متولّد شد. پس از تحصیل علوم ابتدائی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و از محضر علمایی همچون شیخ حیدرعلی صلواتی، سیّدمیرزا هاشمی، شیخ عباسعلی ادیب، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد حسین خادمی، سیّدمصطفی مهدوی و شیخ احمد فیاض بهره گرفت.

سپس در قم ادامه تحصیل داده و از درس آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، شاهرودی، شیخ عبدالجواد اصفهانی و سیّد محمّدباقر سلطانی شرکت نمود. او در سال 1347ش پس از وفات پدر به اصفهان آمده و در مدرسه صدر به تدریس پرداخت و در درس خارج حضرات آیات میر سیّدعلی بهبهانی، حاج آقا رحیم ارباب و سیّد محمّدرضا خراسانی حضور یافت. همچنین در خمینی شهر به اقامه جماعت و تبلیغ دین و ارشاد مردم مشغول شد.

او در خمینی شهر خدمات اجتماعی فراوانی را انجام داد از جمله تأسیس مؤسسات خیریه و صندوق قرض الحسنه، بازسازی و احداث مساجد و حسینیه ها.

او از سال 1357ش به تهران مراجعت کرده به اقامه نماز جماعت ترویج دین و حلّ مشکلات مردم پرداخت. بعد از پیروزی انقلاب در نهاد نمایندگی ولی فقیه و سازمان


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص201.

ص: 89

عقیدتی سیاسی وزارت دفاع به تدریس، سخنرانی و اقامه جماعت اهتمام ورزید.

این کتابها از تألیفات اوست:

1. «پیام عاشورا» مطبوع در 2 جلد. 2. «تقریرات فقهی درس آیت اللَّه مرعشی» (کتاب الطهّاره) 3. «خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت» مطبوع. 4. «علی علیه السلام در بستر شهادت» مطبوع در 2جلد. 5. «قبل از حج بخوانید» مطبوع 6. «مواعظ المعصومین علیهم السلام» در 4جلد. 7. «ویژگیهای فرماندهان و مدیران از دیدگاه اسلام».(1)

میرزا محمّد باقر هرندی

میرزا محمّد باقر هرندی بن حاج محمّد حسین نایب الصدر، عالم فاضل، در قرن سیزدهم هجری شیخ الاسلام اردستان بوده است. وی بر کتاب «شرح لمعه» حواشی نوشته است دیگر اثر او «زاد الواعظین» در 3 مجلد که در سال 1322ق در طهران به طبع رسیده است.(2)

شیخ محمّد باقر شریعتی دهاقانی

حاج شیخ محمّد باقر بن حاج شیخ محمّد حسین شریعتی، عالم فاضل محقّق. در حدود سال 1322ق در دهاقان متولّد شد و جهت تحصیل علوم دینی به اصفهان رفته نزد حاج میرزا احمد مدرس، حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد حسن قاضی عسکر، میرزا علی آقا شیرازی و حاج میرزا محمّد علی نجفی تلمّذ نمود. سپس در قم نزد آیات عظام و علمای اعلام حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، حاج سیّد محمّد تقی خوانساری، حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی، شیخ محمّد علی حائری قمی، حاج شیخ عباسعلی شاهرودی و فیض قمی ادامه تحصیل داده و برای تکمیل آن راهی نجف اشرف شد و در آن سرزمین


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص456-431.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص444؛ مکارم الآثار، ج1، ص153؛ الذریعه، ج7، ص98؛ فهرست رضوی، ج5، ص275.

ص: 90

مقدّس نزد آیات عظام آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، حاج شیخ محمّد کاظم شیرازی، حاج شیخ محمّد حسین کمپانی، حاج آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج سیّد جواد تبریزی و حاج شیخ موسی خوانساری درس خواند و به اجتهاد نائل شد. در سال 1391ق پس از تصمیم دولت عراق برای اخراج ایرانیان مقیم عراق، به قم بازگشت و به تبلیغ دین و تحقیق پرداخت و سرانجام در روز یکشنبه 5 رجب 1406ق در حدود سن 84 سالگی در قم وفات یافته و در قبرستان باغ بهشت قم مدفون گردید.

این کتب از اوست:

1. «دعا و آداب دعا» 2. «تلخیص ج14 بحارالانوار» 3. «ایقاظ البشر»، مطبوع 4. «البیان فی معرفة اهل الایمان»، مطبوع 5. «فهرست جواهر الکلام» 6. «عقیدة الشیعه»، مطبوع 7. «منتخب المواعظ»، مطبوع 8. «منتخب الدّعاء»(1)

محمّد باقر شهرستانی

محمّد باقر بن محمّد حسین شهرستانی اصفهانی، از علماء و محدّثین اصفهان در قرن یازدهم هجری است. وی از محضر درس علّامه مجلسی بهره گرفته و کتاب «کتاب مزار» از مجموعه «بحارالانوار» را در شنبه 13 محرم الحرام سال 1087ق کتابت نموده و در آن تصریح کرده است که از شاگردان مجلسی است.(2)

[وی همچنین کتاب «قاموس المحیط» را در پنج شنبه 18 شعبان 1094ق کتابت نموده که به شماره 421 در کتابخانه آستانه مبارکه حضرت احمد بن موسی علیه السلام (شاهچراغ) در شیراز موجود است.(3)]


1- گنجینه دانشمندان، ج2، ص147؛ سیمای دهاقان، صص 293 و 294؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1398 و 1399؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص286.
2- تلامذة العلامة المجلسی، ص82؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، ص150.
3- فهرست کتابخانه آستانه شاهچراغ، ج3، ص67.

ص: 91

محمّد باقر طبیب*

محمّد باقر بن محمّد حسین طبیب، از اطباء حاذق قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و «رساله ای در تب» تألیف نموده و آن را به شاه سلیمان صفوی تقدیم کرده است. نسخه ای از این کتاب به شماره 134/5 در کتابخانه دانشگاه بوعلی همدان موجود است.(1)

شیخ محمّد باقر کربلائی

شیخ محمّد باقر کربلائی فرزند آقا شیخ محمّد حسین صاحب فصول، عالم فاضل، ظاهراً در طهران ساکن بوده است. از آثار او کتابت «سلوان المطاع فی عدوان الاتباع» تألیف ابو عبداللَّه محمّد بن ابوالقاسم بن علی قرشی معروف به «ابن مظفر» (م554ه) است که در سال 1301ه.ق از کتابت آن فراغت یافته است.

وی در اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان وفات یافت.(2)

شیخ محمّد باقر صدیقین*

حاج شیخ محمّد باقر بن ملّا حسینعلی صدیقین، عالم فاضل متقّی. در سال 1307ش در اصفهان متولّد شد و نزد پدر بزرگوار خود و همچنین حضرات آیات شیخ هبةاللَّه هرندی، شیخ محمّد حسین مشکینی، حاج آقا جمال الدّین خوانساری، آقا میرزا هاشم خوانساری، سیّد محمّد باقر ابطحی سدهی، شیخ محمّد رضا جرقویه ای، سیّد علی اصغر برزانی، سیّد صدرالدّین کوپائی، شیخ محمود مفید، حاج آقا حسین خادمی، میرزا علی آقا شیرازی، سیّد عبدالحسین طیّب، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و حاج آقا رحیم ارباب به تحصیل پرداخت و به مدارج عالی علم و فضل نائل شد. همچنین از درس میر


1- فهرست نسخه های کتابخانه بوعلی، ص69.
2- الذریعه، ج12، ص222؛ اعیان الشیعه، ج44، ص216؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص202.

ص: 92

سیّد علی بهبهانی و حاج آقا حسین بروجردی بهره برد.

ایشان علاوه بر مهارت در فقه و اصول و حکمت، در علوم غریبه نیز ماهر بوده و به وعظ و خطابه نیز می پرداخته و در تعبیر رؤیا و استخاره نیز زبانزد خاص و عام بود.

وی اغلب در مسجد درکوشک به اقامه جماعت می پرداخت و در منزل به تدریس فقه، کلام و اخلاق مشغول بود.

او عالمی وارسته و همچون پدر بزرگوار خود مرجع حل مشکلات مردم بود و سرانجام در شنبه 5 جمادی الثّانی 1414ق وفات یافته و پس از تشییع باشکوه توسط مردم اصفهان به تخت فولاد حمل و جنب مرقد پدر بزرگوارش در تکیه کازرونی مدفون گردید.(1)

میرزا محمّد باقر فقیه ایمانی

آقا میرزا محمّد باقر فقیه ایمانی بن حسینعلی طهرانی، عالم زاهد و محقّق جلیل. از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری.

در اصفهان متولّد شده و نزد سیّد محمود کلیشادی (مُغنی گو) و آخوند کاشی، مرجع عالیقدر حاج آقا حسین بروجردی (در هنگام اقامت ایشان در اصفهان)، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، حاج آقا منیرالدّین بروجردی و شیخ عبدالحسین محلاّتی به تحصیل پرداخته و به مراتب عالی علم و اجتهاد و نائل آمد و با صبیّه حاج آقا منیرالدّین بروجردی (استاد خود) ازدواج کرد.

او در اصفهان به تبلیغ و ترویج دین، تألیف و تحقیق و اقامه نماز جماعت در مسجد امامزاده اسماعیل مشغول بود. وی از جمله کسانی است که در زمان غیبت کبری به ملاقات با حضرت ولی اللَّه الأعظم -عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف- نایل و بدین افتخار مباهی گردیده است.


1- روضه رضوان، صص 222-215.

ص: 93

مرحوم فقیه ایمانی عمر خود را به عبادت و تهجّد و زهد و تقوی گذرانیده، تا اینکه در شب جمعه 20 ذیقعده 1371ق به سن قریب به 80 سالگی وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه کازرونی در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش را مرحوم میرزا حبیب اللَّه نیّر گوید:

«لهفی لفقدان ذی علم ناشره

فقیه مذهب اسلام و ناصره

محمّد باقر راوی الاحادیث

تألیف سبعین جلداً من مفاخره

زد واحداً ایها النیّر تؤرخه

توقّف العالم من فقد لباقره»

ایشان کتب عدیده ای تألیف نموده که اغلب درباره امام زمان (عجل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) است از جمله:

1. «فوز اکبر در توسلات به امام منتظر»، مطبوع 2. «لواء الانتصار یا شیوه های یاری قائم آل محمدصلی الله علیه وآله» 3. «سوز هجران»، دیوان اشعار (1) 4. «مطلع الانوار» مطبوع.

صاحب عنوان طبع شعر داشته و گاهی به عربی و فارسی شعر می گفته و «فقیه» تخلّص می نموده است.

محمّد باقر قهپائی*

محمّد باقر بن حسین علی قهپایه ای اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری است. او کتاب «روضة المتّقین» تألیف ملّا محمّد تقی مجلسی را به خط نسخ در پنج شنبه 16 جمادی الثّانی 1132ق کتابت نموده که به شماره 10044 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص367؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 336 و 337؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص171؛ مطالع الانوار، صص 14-5؛ روضه رضوان، صص 256-243.
2- فهرست کتابخانه مرعشی، ج26، ص34.

ص: 94

سیّد محمّد باقر احمدآبادی

حاج سیّد محمّد باقر احمدآبادی ابن سیّد حیدرعلی بن میر سیّد علی بن میر علینقلی بن میر محمّد باقر بن میر محمّد اسماعیل واعظ بن میر ابوصالح حسینی، عالم فاضل، از ائمه جماعت اصفهان بوده در سال 1296ه در اصفهان متولّد شد و نزد آقا میر محمّد تقی مدرس، شیخ عبدالحسین محلاتی، شیخ محمد تقی آقا نجفی و حاج آقا منیرالدّین بروجردی به تحصیل پرداخت و به افتخار مصاهرت مرحوم بروجردی نائل شد. وی سالها در مسجد ایلچی احمدآباد اقامه نماز جماعت می نمود و سرانجام در شب 4 صفر 1363ه.ق وفات یافته در تکیه میر محمّد صادقی ها جنب تکیه ملک در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

شیخ محمّد باقر معلم*

شیخ محمّد باقر بن خالد معلم، از خطاطان ثلث نویس قرن دهم هجری است. وی در اصفهان ساکن بوده و تا سال 955ق زنده بوده است.

مرحوم مهدی بیانی نام او را «محمّد باقر» و مرحوم دکتر هنرفر او را «محمّد بابر» قرائت نموده اند.

از آثار او کتابت کتیبه مسجد پیرپینه دوز در محلّه جوباره اصفهان به سال 955ق است.(2)

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر بن محمّد رضا اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری بوده و در ربیع الاوّل 1055ق در شهر طوس از کتابت نسخه ای از «منهج المقال» از تألیفات


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص51؛ نقباء البشر، ج1، ص209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص310.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 386 و 387؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1150.

ص: 95

میرزا محمّد استرآبادی فراغت حاصل نموده و نسخه به شماره 2358 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

شیخ محمّد باقر زند کرمانی*

شیخ محمّد باقر زند کرمانی بن رضا بن حسن بن مسعود خان بن عبدالغنی خان بن صادق خان زند [برادر کریم خان زند]، عالم فاضل و فقیه کامل و واعظ خبیر از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری. در سال 1312ق در کرمان متولّد شد. در آنجا ابتدا در مکتب خانه و سپس در مدرسه سعادت به تحصیل پرداخت و از اساتیدی چون احمد بهمنیار و برادرش آقا شیخ محمّد جواد بهره برد. در کنار آن نزد عدّه ای از علمای کرمان به تکمیل تحصیلات خود پرداخته و سپس برای آموختن زبان و علوم جدید در مدرسه مرسلین که توسط انگلیسی ها ساخته شده بود به تحصیل مشغول شد.

او پس از اتمام دروس مقدماتی و سطح راهی اصفهان شد و نزد آخوند ملّا حسین فشارکی، حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی، میر سیّد علی نجف آبادی و میرزا ابوالهدی کلباسی به کسب فیض پرداخت. سپس به قم رفته و در ردیف شاگردان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی درآمد. در سفر تهران و قم نیز از تحصیل غافل نبود و از بزرگان آن شهرها استفاده می کرد تا این که عاقبت به اصفهان آمد و مسجد جامع اصفهان را که رژیم پهلوی به بهانه بازدید سیّاحان داخلی و خارجی بر روی نمازگزاران بسته بود را دوباره باز نموده و نماز جماعت را در آنجا اقامه نمود. همچنین مدرسه ذوالفقار در بازار اصفهان را مرمّت نمود و در آنجا به تدریس پرداخت.

مرحوم زند کرمانی از عدّه ای از علماء و مجتهدین اجازه اجتهاد اخذ نمود که عبارتند از: ملّا محمّد حسین فشارکی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، آقا میرزا آقا اصطهباناتی و شیخ آقا بزرگ


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص963.

ص: 96

طهرانی.

او عالمی آگاه به زمان و متعهد و مسؤول بود و برای ترویج شریعت و امر به معروف و نهی از منکر تلاش فراوان به عمل آورد. وی در برخی از مجالس به وعظ و خطابه می پرداخت و با بیانات مستدل و عالمانه خود به مردم درس اخلاق می آموخت و اصول عقاید و احکام دین را برای آنان روشن می ساخت.

از اقدامات عام المنفعه و خیریه ایشان تأسیس انجمن خیریه احمدیه و انجمن خیریه امام حسن عسکری علیه السلام و بنای بیمارستان عسکریه در اصفهان بود.

وی در عمر خود به بیماری دیابت مبتلاشده و در آخرین روزهای عمر به کشور آلمان سفر کرد ولی معالجه ثمری نبخشید و ایشان در جمادی الثانی 1389ق وفات یافت. پیکر ایشان به اصفهان انتقال یافته و پس از تشییع باشکوه در تکیه ای مخصوص در تخت فولاد مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «فیوضات اللاّمعه فی حال الکتب الأربعه» 2. «نبذة فی تحقیق کتاب قرب الإسناد و مؤلّفه و أخباره» 3. «رفع النّزاع من البَین فی الصُّلح المقصود مِنهُ الفرار عن الدَّین» 4. «أمارة الولایة» 5. «تاریخ مختصر نفت در دنیا» 6. «رساله فقه فارسی» در احکام آب ها 7. «سوانح ایام عمری» 8. «ترجمه خطبة الغدیر» به فارسی(1)

محمّد باقر معلّم خوراسکانی*

محمّد باقر بن محمّد رضا بن محمّد بن میر حسین معلّم خوراسکانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری است.

وی نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» تألیف جناب شیخ صدوق را به خط نسخ در روز سه شنبه 12 ربیع الثّانی سال 1053ق کتابت نموده و به شماره 64 در کتابخانه


1- فطرت بیدار زمان، ج1؛ تاریخ نائین، صص 5 و 6؛ نام آوران علم و اجتهاد کرمان، صص 396-391؛ گنجینه دانشمندان، ج6، ص342؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 117-116.

ص: 97

مدرسه صدر خواجو در اصفهان نگهداری می شود.(1)

ملّا محمّد باقر قمشه ای

ملّا محمّد باقر بن حاج محمّد رضا قمشه ای، عالم فاضل و حکیم بارع، جامع معقول و منقول، از علمای بزرگ [اوایل قرن سیزدهم هجری. در محلّه «فضل آباد» قمشه متولّد شده ]و در اصفهان نزد جمعی از علماء فقه و اصول آموخته و سپس به درس «ملّا علی نوری» [و «ملّا اسماعیل واحد العین» ]حاضر شده است. پس از آن راهی نجف اشرف شده و در محضر «شیخ محمّد حسن نجفی» (صاحب جواهر) کسب فیض نموده و به اجتهاد نائل آمده است. پس از آن به زادگاه خود مراجعت نموده و مرجع امور شرعی آن حدود بوده و جمعی از افاضل آنجا نزد وی به تحصیل پرداخته اند. [حاج فرهاد میرزا معتمدالدّوله از شاهزادگان قاجار اوصاف روحی و مقام علمی او را شنیده و مشتاقانه به قمشه شتافته و در حضور او مشکلات علمی خود را حل نموده است.]

ملّا محمّد باقر در ادبیات و انشاء نیز مهارتی به سزا داشته و در قدس و تقوا و زهد آیتی کم نظیر به شمار می رفته است.

او سرانجام در سن بین 80 و 90 سالگی در سال 1296ق وفات یافته و در ایوان صحن امامزاده شهرضا مدفون گردید.(2)

سیّد محمّد باقر حسنی نجف آبادی*

سیّد محمّد باقر حسنی نجف آبادی بن سیّد محمّد رضا، عالم فاضل جلیل، در سال 1297ش در نجف آباد متولّد شد و پس از تحصیل در مکتب خانه، به اصفهان رفت و وارد حوزه علمیه آنجا شد. سپس به قم رفته نزد آیات عظام بروجردی، امام خمینی و


1- فهرست صدر خواجو، ص53.
2- سالنامه فرهنگ شهرضا، ص24؛ جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، صص 68-65؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص166؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص338.

ص: 98

علّامه طباطبائی کسب فیض نمود. مدتی نیز به نجف رفت تا در آنجا تحصیلات خود را تکمیل نماید. عاقبت در سال 1346ش به زادگاه خود نجف آباد بازگشت و به تدریس فقه، اصول، و تفسیر و... و ارشاد مردم و حل مشکلات شرعی آنان پرداخت. در جریان مبارزات مردم نجف آباد علیه رژیم پهلوی نیز فعّال بود و پس از پیروزی انقلاب سالها امام جمعه موقّت نجف آباد بود.

او سرانجام در سال 1362ش وفات یافته و پس از تشییع باشکوه، پیکر او در جنّت الشهدای نجف آباد مدفون شد.(1)

سیّد محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات)

سیّد محمّد باقر چهارسوقی بن سیّد زین العابدین بن میرابوالقاسم جعفر بن آقا سیّد حسین بن حاج میرزا ابوالقاسم جعفر موسوی خوانساری اصفهانی، علّامه فقیه زاهد محقّق متتبّع اصولی رجالی، از بزرگان و مفاخر علمی در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان.

در دوشنبه 22 صفر سال 1226ق در خوانسار متولّد شد. سپس با پدر و خانواده به اصفهان مهاجرت کرده و در محلّه چهارسوق شیرازی ها ساکن شده و نزد علمای اصفهان: میر سیّد حسن مدرس، سیّد محمّد شهشهانی، حاج محمّد ابراهیم کلباسی، سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی و شیخ محمّد تقی رازی و پدر بزرگوارش میرزا زین العابدین به کسب فیض مشغول شد. سپس برای تکمیل معلومات خود به عتبات عالیات سفر نمود. و از درس آقا سیّد ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط)، شیخ محمّد کاشف الغطاء، شیخ قاسم نجفی و دیگران استفاده علمی برده و به مقام عالی علم و اجتهاد نائل گردیده و به اصفهان مراجعت نمود.

در اصفهان به تدریس فقه و اصول، حل و فصل مشکلات مردم، افتاء، اقامه جماعت


1- سیمای دانشوران، صص 84-82؛ آئینه اهل قلم، صص 42 و 43.

ص: 99

در مسجدی در محلّه چهارسو که به نام او «مسجد میرزا باقر» معروف بود و بالاخره تحقیق و تألیف مشغول شد. مشهورترین تألیف آن جناب «روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات» است که به عربی در 8 جلد بارها به طبع رسیده و به فارسی نیز ترجمه شده و جزء مراجع و مصادر بسیار مهم احوال دانشمندان و فقهاء و بزرگان اسلام به شمار می رود.

[ایشان در ادبیات فارسی و عربی استاد بوده، به عربی و فارسی شعر می گفته و از خطی خوش بهره مند بود. در انشاء و تقریر سلیقه ای جالب داشته و برخی از منشآت او هنوز باقی است.

بسیار زاهد و متّقی و اهل عبادت و تهجّد بوده و از ریاست های دنیوی کناره می گرفته است.]

از مدرسین طراز اول فقه و اصول و حدیث به شمار می رفته و ده ها شاگرد دانشمند تربیت نموده است که از آن جمله است آخوند ملّا حسین کرمانی.

مرحوم صاحب روضات در دوشنبه 8 جمادی الاولی 1313ق در اصفهان وفات یافته و پیکر مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه مردم اصفهان در تخت فولاد، جنوب مصلی و در جوار مزار ملّا حسن جیلانی (لُنبانی) [نیای مادری یکی از اجداد خود ]مدفون گردیده، سپس میرزا سلیمان خان رکن الملک، نایب الحکومه دیندار و دانشمند اصفهان بر سر مزار او بقعه ای باعظمت بنا نمود.

میرزا فتح اللَّه بن میرزا کوچک از شعرای معاصر صاحب روضات در مرثیه و مادّه تاریخ وفات او سروده است:

قَد طارَ مِن غرف الروضاتِ طائِرُها

نَحو الجِنان و أبقی مِن مَآثِره

قالَ المُوَرِّخُ فی تاریخِ رِحلَتِه

«تَعَطَّل العلمُ من فقدان باقِرِه»

کتب زیر از تألیفات صاحب عنوان است:

1. «احسن العطیة» در شرح الفیه 2. «أرجوزه» در اصول فقه 3. «أسباب بلایاء نازله بر سعید و شقی» 4. «امر به معروف و نهی از منکر» 5. «تسلیة الأحزان» به فارسی 6.

ص: 100

«تعلیقه بر شرح لمعه» 7. «تعلیقه بر قوانین» 8. «دستورالعمل برای عمل مکلّفین» 9. «رساله عملیّه» 10. «روضات الجنات» 11. «شرح حدیث حماد» 12. «رساله در ضروریّات دین» 13. «رساله در فضیلت جماعت» 14. «قرة العین»، منظومه فارسی در اصول دین 15. «قصاید عربی و فارسی در مصائب و مراثی» 16. «مجالس» در مصیبت و مواعظ 17. «منشآت» و نوشتجات ادیبانه و منشیانه و مسجّع و مقفّی 18. «منظومه» عربی در اصول و غیره.

کتابخانه صاحب روضات از کتابخانه های مهم جهان شیعه بوده و بسیاری از نسخ نفیس خطی و آثار علمای بزرگ شیعه در آن نگهداری می شده است.

این شعر از ایشان است:

علی سر دفتر ارباب بینش

علی مهر سپهر آفرینش

فلک بگرفته آواز کمالش

جهان برگشته از صیت جلالش

هلال آسمان نعل سمندش

شکار لا مکان صید کمندش(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 98-96؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 357-352؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 341 و 342؛ بیان المفاخر، ج1، صص 275-273؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 79-77؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص217؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 95-82؛ مکارم الآثار، ج3، ص798؛ فرزانگان خوانسار، صص 130-123؛ دانشمندان خوانسار، صص 421-414؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص222؛ ریحانة الادب، ج3، ص366؛ الاعلام، ج6، ص49؛ معجم المؤلفین، ج9، ص87؛ الذریعه، ج9، ص575 و ج11، ص280 و ج15، ص161 و ج17، ص73و ج23، ص78؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 151-144؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص475؛ تاریخ اصفهان (جابری)،صص 313 و 264؛ النّهریه: مقدمه؛ احسن الودیعه، ج1، صص 139-119؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، صص 306-304؛ نجوم السماء، صص 362 و 363؛ علمای معاصر، صص 106-99؛ هدیة الاحباب، ص193؛ نقباء البشر، ج1، ص211.

ص: 101

ملّا محمّد باقر یزدی*

ملّا محمّد باقر بن زین العابدین بن محمّد طاهر یزدی، دانشمند و ریاضیدان معروف قرن یازدهم هجری است. در جوانی به اصفهان آمد و نزد دانشمندان این شهر خصوصاً شیخ بهائی به تحصیل پرداخت و در اغلب علوم مهارت یافت و به تدریس هیئت و ریاضی مشغول شد. فرزندش محمّد حسین و نیز شیخ محمّد حسین اردبیلی و دامادش سیّد محمّد باقر اردوبادی از شاگردان او به شمار می روند.(1)

این کتابها و رساله ها از تألیفات اوست:

1. «عیون الحساب»، مهمترین تألیف او است که نواده اش محمّد باقر بن محمّد حسین یزدی آن را شرح نموده است. 2. «شرح المقالة العاشره من تحریر أصول أقلیدس» 3. «حاشیه بر تحریر الکرة و الاسطوانة» 4. «شرح الأشکال الکریه» منالاوس 5. «فتوحات غیبیه فی براهین أعمال الهندسیه» که به فارسی در شرح «براهین الأعمال الهندسیّه» تألیف ابوالوفاء بوزجانی نوشته شده است. 6. «حاشیه بر اکر ثاوذوسیوس» 7. «مطالع الأنوار فی معرفة الأسطرلاب» که به فارسی به نام شاه صفی و در باب شناختن جهت قبله تألیف گردیده است. 8. «حاشیة علی التکملة» 9. «تحصیل العددین المتحابین» به عربی.(2)

وی تا سال 1047ه.ق در قید حیات بوده و تاریخ دقیق درگذشت او معلوم نیست.(3)


1- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان، خطی.
2- زندگینامه ریاضیدانان دوره اسلامی، صص 441-436 و منبع پیشین.
3- سایر منابع: تاریخ فلاسفه اسلام، صص 161 و 162؛ تاریخ علوم اسلامی، صص 143 و 156؛ فلاسفه شیعه، ص99؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص28؛ تاریخ علم در ایران، ج2، ص907؛ احوال و آثار خواجه نصیرالدّین طوسی، صص 350 و 351؛ الرّوضه النّضره، صص 75 و 76؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، بخش اول، صص 350-348؛ کارنامه ایرانیان در زمینه نوآوری های ریاضیات نجوم و گاهشماری، صص 140 و 141.

ص: 102

محمّد باقر قمشه ای*

محمّد باقر بن زین العابدین قمشه ای، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است، وی نسخه ای از «شرح التّصریف» تفتازانی را در سال 1254ق به خط نستعلیق کتابت کرده که در کتابخانه دانشگاه لُس آنجلس آمریکا موجود است.(1)

سیّد محمّد باقر واعظ اصفهانی

سیّد محمّد باقر بن سیف اللَّه اصفهانی حسینی شهیر به »سیّد واعظ«، از فضلاء، خطباء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. وی در سال 1220 دو کتاب »اصوال الدین« و »مرشد العوام«، هر دو از تألیفات میرزای قمی را کتابت نموده، این دو نسخه ضمن مجموعه شماره 726 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

دکتر سیّد محمّد باقر کتابی*

دکتر سیّد محمّد باقر کتابی بن سیّد محمّد صادق بن حاج میرزا محمّد تقی بن حاج میرزا محمّد صادق کتابفروش حسینی اصفهانی، دانشمند و ادیب معاصر. پدرش از علمای عالیقدر اصفهان و مادرش دختر حاج شیخ محمّد علی ثقةالاسلام نجفی است.

وی در سال 1341ق در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه قدسیه انجام داد و در دبیرستان های سعدی، صارمیّه و ادب، مقطع متوسطه را به پایان برد و سپس در دانشکده حقوق دانشگاه طهران پذیرفته شده و نزد اساتید آنجا همچون استاد محمود شهابی، استاد سیّد محمّد مشکاة، دکتر حسن امامی، دکتر شایگان و آقای سنگلچی به تحصیل مشغول شد و موفق به اخذ لیسانس در رشته حقوق قضائی گردید. در کنار آن در حوزه علمیه اصفهان نزد آقا میرزاهاشم خوانساری و برادر او آقا جمال الدّین خوانساری و همچنین شیخ هبةاللَّه هرندی به تحصیل مقدمات و سطوح مشغول شد.


1- نسخه های خطی، ج11 و 12، ص247.
2- فهرست کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی، ج2، ص206.

ص: 103

همچنین به صورت غیررسمی و نامنظم از محضر ملّا حسینعلی صدیقین، حاج آقا حسین خادمی، حاج سیّد عبدالحسین طیّب، شیخ محمّد باقر الفت، شیخ مهدی نجفی، میرزا علی آقا شیرازی و خصوصاً حاج آقا رحیم ارباب کسب فیض نمود.

او پس از اخذ لیسانس به عنوان دبیر به تدریس در دبیرستان های اصفهان از جمله دبیرستان هاتف پرداخت و از سال 1339ش در دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت. در سال های 1338 تا 1341 در دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخته و موفق به اخذ دکترای الهیات و معارف اسلامی گردید و از آن پس تاکنون به تدریس در دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه آزاد نجف آباد پرداخت.

آثار و تألیفات ایشان:

1. «تاریخ مختصر فلسفه و معارف اسلامی» (برای دانشجویان) 2. «کتاب فقه و اصول و اخلاق اسلامی»، برای دبیرستان ها با همکاری جمعی از دبیران در 5جلد 3. «عربی»، برای دبیرستان ها با همکاری جمعی از دبیران در 3جلد 4. «رساله استدلالی در عقد فضولی» (تز لیسانس) 5. «رجال اصفهان در علم و ادب و هنر» (تز دکترا) که جلد اوّل آن به چاپ رسیده است. 6. «سخنی از شعر و نظم و نثر در ادب پارسی» 7. تصحیح کتاب «وافی» مرحوم فیض با همکاری جمعی از فضلاء و محققین جناب آقای دکتر سیّد احمد تویسرکانی، مرحوم جواد کیهانی و مرحوم حاج آقا ضیاءالدّین علّامه 8. مقدمه بر برخی کُتُب از جمله: مقدمه بر وحدت وجود مرحوم ضیاء نور، مقدمه بر کتاب اخلاق ترجمه بدرالدّین کتابی، مقدمه بر مجموعه آثار علامه الفت، مقدمه بر دیوان شعر دکتر موزون، مقدمه بر مجموعه مقالات بدرالدّین کتابی 9. شرح و تفسیر کتاب نهج البلاغه است که در حوزه ها و جلسات مختلف بیان می شود و از آن CDهای متعدد تهیّه گردیده است.

استاد دکتر کتابی، نمونه ای مثال زدنی از اخلاق حسنه و تواضع و دوری از جاذبه های دنیوی است و سخنرانی های گرم و پرشور ایشان در باب موضوعات اخلاقی و معرفتی

ص: 104

حلاوت خاصّی دارد.(1)

ملّا محمّد باقر تنکابنی

ملّا محمّد باقر بن محمّد صادق بن محمّد بن عبدالفتّاح سراب تنکابنی، از علمای قرن دوازدهم هجری بوده و اغلب تحصیلات خود را نزد پدر دانشمند خود و علمای اصفهان گذرانیده است.

در آغاز نسخه ای از کتاب «من لایحضره الفقیه» که به شماره 2726 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی موجود است، وقفنامه چند کتاب را در تاریخ یکشنبه 18 ذیحجة الحرام سال 1172ق نوشته است.(2)

سیّد محمّد باقر موسوی

سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد صادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل که در زمره شاگردان علّامه مجلسی (علیه الرحمه) بوده و در 25 جمادی الثانی 1111ه.ق وفات یافته در اراضی جنوبی تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد دفن گردید. آثار قبر تا چند سال قبل موجود بود و اکنون سنگ آن مفقود گردیده است.(3)

[وی جدّ خاندان مهدوی و نحوی اصفهان است.]

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی*

سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد صادق اصفهانی، هنرمند توانای عصر قاجاریه. وی در


1- آیین فرزانگی، ج1، صص 83-80 و مصاحبه غلامرضا نصرالهی با دکتر کتابی در تابستان 1386ش.
2- فهرست کتابخانه آیت اللَّه مرعشی، ج7، ص289؛ بزرگان رامسر، ص162؛ مجموعه مقالات همایش فاضل سراب، صص 277 و 366 و 368.
3- مکارم الآثار، ج57 ص1731؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص415؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص58.

ص: 105

محلّه دردشت اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته است. او برادر خوشنویس و شاعر مشهور «آقا سیّد محمّد بقاء» معروف به «اشرف الکتّاب» است.

سیّد محمّد باقر در نقاشی، تذهیب، تشعیر و قلمدان سازی استاد بوده و هر سال یک جلد کلام اللَّه مجید را تذهیب می کرده است. وی سرانجام پس از وفات در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.(1)

میرزا محمّد باقر خاتون آبادی

میرزا محمّد باقر معروف به «آقا دکمه چین» فرزند میر محمّد صالح بن سیّد جعفر بن میر محمّد صالح خاتون آبادی اصفهانی، از فضلاء و محقّقین بوده و در قرن سیزدهم هجری می زیسته است.(2)

محمّد باقر زاآنی اصفهانی

محمّد باقر بن محمّد صالح زاآنی اصفهانی، عالم فاضل، از اهالی قریه «زاآن» اصفهان بوده و در اصفهان نزد علمای این شهر به کسب علم پرداخته است. ظاهراً علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی از اساتید اوست. در سه شنبه 27 ذیقعده 1094ه.ق از کتابت کتاب «من لا یحضره الفقیه» فراغت حاصل نموده و حواشی عدّه ای از علماء را در کنار صفحات نقل نموده و از جمله حواشی علّامه مجلسی را نیز نقل کرده است.(3)

محمّد باقر قمی

محمّد باقر بن مولانا محمّد صالح قمی [از فضلاء قرن یازدهم هجری بوده و در اصفهان سکونت داشته است.] در 14 جمادی الاولی 1089ق کتابت نسخه ای از


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای سیّد محمّد لقمانی در 9 مردادماه 1374.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص49.
3- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص 18 و 19؛ تلامذة العلامة المجلسی، ص158.

ص: 106

«برهان قاطع» را در اصفهان به پایان رسانیده و کتاب به شماره 39 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

شیخ محمّد باقر ناصری دولت آبادی

شیخ محمّد باقر ناصری دولت آبادی فرزند حاج عابد، از علمای معاصر اصفهان. در سال 1270ش در دولت آباد اصفهان متولّد شده و در 30 سالگی تحصیلات علوم دینی را در اصفهان آغاز کرد.

او پس از تحصیل مقدمات، به امر مرحوم شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی به نجف اشرف مهاجرت کرده و نزد اساتید عالیقدر آنجا خصوصاً حضرات آیات: شیخ مرتضی طالقانی، سیّد محمود شاهرودی و سیّد جمال الدّین گلپایگانی کسب فیض نمود. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و از محضر عالم ربّانی حاج آقا رحیم ارباب بهره گرفت. او سالها به تبلیغ دین و ارشاد مردم مشغول بود تا اینکه سرانجام در سال 1361ش وفات یافته و در مزار امامزاده محمود دولت آباد مدفون گردید.(2)

میرزا محمّد باقر حکیم باشی

حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی بن میرزا عبدالجواد مدرس خراسانی، طبیب فقیه و حکیم ادیب، از دانشمندان و اطباء معروف اواخر دوره قاجاریّه. در اصفهان متولّد شد. مدّتی نزد پدر به تحصیل پرداخت. سپس نزد آقا سیّد محمّد شهشهانی، حاج شیخ محمّد باقر نجفی، حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی، ملّا حسینعلی تویسرکانی و میر محمّد صادق کتابفروش تلمّذ نمود و در علوم فقهی به اجتهاد نائل آمد و در طب طبیبی حاذق و در حکمت، حکیم ماهر شد.(3) [امّا پس از فوت پدر به ناچار از تدریس علوم دینی چشم


1- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص21.
2- با تشکر از محقّق فاضل جناب آقای حاج شیخ محمّد زاهد نجفی که این زندگینامه را در اختیار ما گذاشتند.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص145.

ص: 107

پوشیده به طبابت پرداخت. در جوانی طبیب خوانین بختیاری بود و سرانجام به طبابت خانواده ظلّ السّلطان حاکم اصفهان پرداخت.(1)]

در مداوای بیماران و علاج امراض، نفسی عیسوی داشته و تدریس طب قدیم در زمان او بدو منحصر بوده است. [میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت، دکتر ابراهیم انواری، میرزا محمّد باقر طبیب پوده ای، میرزا علی آقا شیرازی، میرزا علی محمّد طبیب کرونی، آقا شیخ محمّد هادی فرزانه قمشه ای و حاج سیّد مصطفی مؤیّد الاطباء از شاگردان زبده او بوده اند.(2)]

صاحب عنوان در روز چهارشنبه 6 جمادی الاوّل 1327ق وفات یافته و در یکی از اطاق های جنوبی تکیه مرحوم آقا سیّد ابوجعفر خادم الشّریعه در تخت فولاد مدفون گردید و بعداً اولاد و اعقاب و نزدیکانش در آنجا به خاک رفتند.(3)

وی کتابی در وبا نوشته که به طبع رسیده است. همچنین نسخه ای از چهل حدیث، از فرمایشات بزرگان دین موّرخ به غروب پنج شنبه 7 جمادی الثّانیه 1285 به خط و امضاء محمّد باقر بن عبدالجواد، نزد نویسنده موجود است که احتمالاً از صاحب ترجمه می باشد.(4)

حاج محمّد باقر خان صدر اصفهانی

حاج محمّد باقر خان بن میرزا عبدالحسین خان بن حاج محمّد حسین خان صدراعظم اصفهانی، در علوم ادبیّه و نسخ و تحریر استادی بوده است نحریر.(5) مردی خلیق و فاضل و خوش خط و تیزهوش بوده و در علم طب نیز شهرت و مهارت داشته است.(6)


1- الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 202 و 203.
2- تخت فولاد، یادگار تاریخ، (نسخه خطی).
3- رحال اصفهان یا تذکرة القبور، ص86؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص56.
4- بیان المفاخر، ج2، ص228.
5- چهل سال تاریخ ایران یا المآثر الآثار، .
6- ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص482.

ص: 108

قبرش در سرداب مدرسه صدر نجف.(1)

وی نسخه ای از «تجارب السلف» تألیف هندو شاه نخجوانی را در شوال 1314 و نسخه ای از «حدائق السحر» را به امر ظلّ السّلطان نوشته است که به شماره 11404 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

همچنین در جمعه 21 صفر 1317ق نسخه ای از کتاب «طیف الخیال فی مناظرة العلم و المال» تألیف محمّد مؤمن جزائری را به خط نستعلیق و نسخ خوب و معرّب نوشته و به شماره 4147 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)

ملّا محمّد باقر نجف آبادی

ملّا محمّد باقر بن ملّا عبدالرّحیم بن ملّا علی نجف آبادی، عالم فاضل، در اواخر قرن سیزدهم هجری. در نجف اشرف ساکن بوده و نزد پدر دانشمند خود و سایر اعلام آنجا کسب فیض نموده است.(4)

سیّد محمّد باقر تویسرکانی

حاج سیّد محمّد باقر بن حاج میرزا عبدالغّفار حسینی تویسرکانی، عالم فاضل مجتهد زاهد، از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری.

در غرّه جمادی الاولی سال 1293ق [در اصفهان] متولّد شد و نزد علمای این شهر از جمله آقا سیّد محمّد شوشتری، ملّا عبدالرزّاق رشتی، آقا میرزا حسین همدانی، حاج میرزا بدیع درب امامی، آقا میرزا محمّد حسن نجفی، آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی، جهانگیر خان قشقائی، آخوند ملّا محمّد کاشانی و پدر دانشمند خود میرزا عبدالغفّار تویسرکانی کسب فیض نمود.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص353.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص49 و 88.
3- فهرست مجلس، ج11، ص146.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص772.

ص: 109

پس از آن به نجف اشرف رفته و دو سال در آنجا نزد آیات عظام آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی به تحصیل پرداخت. امّا به علّت کسالت مجبور به بازگشت به اصفهان شد و نزد آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی تحصیلات خود را تکمیل نموده و به اخذ اجازه اجتهاد و روایت در سال 1346ق نائل شد.

وی از ائمه جماعت محلّه جماله و پیشنماز مسجد حاج محمّد جعفر آباده ای بود. او بیشتر اوقات در کتابخانه خود به مطالعه مشغول بود و جمعی از فضلاء و دوستانش به منزل او می رفتند و به مباحثه می پرداختند.

این عالم جلیل در شب دوّم ربیع الاوّل 1374ق وفات یافته و جنب قبر پدر خود واقع در تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ فوت او این بیت است:

اِذ جمع الواحد فی الجمعِ قُل

اِقَتَرب الباقرُ بِالباقر

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «تعلیقات بر حواشی مغنی» 2. «حواشی بر شرایع» 3. «حواشی بر شرح لمعه» 4. «حواشی بر تفسیر روح البیان»، شیخ اسماعیل حقّی 5. «ماثر الباقریّه» در فوائد رجالی و متفرقات 6. «رساله در احوال صاحب الزمان (عجل اللَّه تعالی فرجه الشّریف)» 7. «مشکوة الضیاء فی أحوال فاطمة الزّهرا» 8. «تحفة الأخوان فی إعجاز القرآن»(1)

محمّد باقر لمعه اصفهانی

محمّد باقر انواری متخلّص به «لمعه» شاعر ادیب فاضل فرزند ملّا عبدالکریم سودائی دستگردی، در سال 1321قمری در دستگرد برخوار متولّد شده و تحصیلات خویش را در مدارس قدیمی و جدید این شهر به پایان رسانیده مدتی به محراب و منبر سرگرم بود.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص350؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ جلوه قرآن در خاک تابان، صص 103-100.

ص: 110

سپس ترک نموده به خدمت فرهنگ اشتغال جسته، سالها مدیریت دبستان حسین آباد را داشت و از کارمندان صدیق و فعّال فرهنگ اصفهان بود. او از شعرای باذوق و خوش قریحه اصفهان بوده و در انجمن شعرا شرکت می کرد. از آثارش «نامه دهقان» به چاپ رسیده، صاحب دیوان اشعار نیز هست.(1) او در یکشنبه 14 محرم 1385ه.ق وفات یافته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

[از اوست:

ای عکس ز من تو در جهان می مانی

من خاک شوم تو جاودان می مانی

تو آینه دعا و نفرین هستی

از نیک و بد کسان نشان می مانی]

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی

سیّد محمّد باقر بن عبدالکریم موسوی اصفهانی [از خطاطان و فضلائ قرن سیزدهم هجری ]در تاریخ سه شنبه 21 شوّال 1269ق نسخه ای از کتاب «الفوائد الرّضویّه فی شرح الرّسالة الذّهبیّه» تألیف شیخ محمّد بن حسن طوسی مشهدی از علماء قرن 13 را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 2755 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(3)

میرزا محمّد باقر مجلسی

میرزا محمّد باقر مجلسی معروف به «مجلسی ثالث» فرزند میرزا عبداللَّه بن آخوند ملّا محمّد باقر مجلسی، عالم فاضل، از پدر خود روایت می کند. پس از فوت در بقعه علّامه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شد. در تذکرة الأنساب از او ذکری نشده


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص 409 و 410.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص786؛ سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص124؛ مزارات اصفهان، ص214.
3- فهرست مرعشی، ج7، ص316.

ص: 111

است و ظاهراً وی بدون اولاد بوده است.(1)

سیّد محمّد باقر میر محمّد صادقی

سیّد محمّد باقر بن سیّد علی میر محمّد صادقی بن سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد اسماعیل واعظ بن میر ابوصالح بن سیّد عبدالرزّاق اعرجی حسینی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، برادر عالی قدر علّامه میر سیّد حسن مدرس. در سال 1216ق متولّد شد و در حدود سال 1280ق وفات یافت و جنازه اش به نجف اشرف حمل و مدفون گردید.

تألیفات وی عبارتند از: 1. «حواشی بر قرآن مجید» 2. «کتابی در ادعیه مأثوره»(2)

محمّد باقر ندوشنی

محمّد باقر بن علی بن جعفر ندوشنی یزدی [از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در رمضان سال 1236ق از کتابت نسخه ای از کتاب «لؤلؤ البحرین» تألیف شیخ یوسف بحرانی، به خط نسخ، در اصفهان فراغت یافته [است.] نسخه به شماره1513 (22451) در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد مقدّس موجود است.(3)

[ندوشن از دهات یزد است.]

میرزا محمّد باقر بروجردی

میرزا محمّد باقر بن حاج میر سیّد علی طباطبائی بروجردی، عالم فاضل از علماء اواخر دوره قاجاریه است. در اصفهان متولّد شد و نزد پدر خود و آقا سیّد مهدی نحوی و


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص128؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص353؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 320 و 321؛ مزارات اصفهان، ص34.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص354.
3- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص660.

ص: 112

دیگران به تحصیل پرداخت. وی نزد عوام و خواص مورد احترام بوده و ظلّ السّلطان حاکم اصفهان اوامر او را می پذیرفته است. [همچنین در نهضت علمای اصفهان علیه سلطه اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان همراه و هم قدم بوده و اعلامیه ای را در این حرکت امضاء و تأیید نموده است.]

سرانجام در 22 رجب 1340ق وفات یافته و در تکیه بروجردی واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

ملّا محمّد باقر تبریزی

ملّا محمّد باقر بن علی تبریزی، از علماء قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در تاریخ سه شنبه 20 ربیع الاول سال 1159ق جهت ملّا محمّد سعید بن ملّا ابراهیم گیلانی اجازه مرقوم داشته است.

اجازه قبل از مشیخه نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» است که ملّا محمّد سعید آن را در سال 1101 کتابت نموده است.

نسخه در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم به شماره 2726 موجود است.(2)

سیّد باقر حسینی

سیّد باقر بن سیّد علی حسینی، [از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در رجب 1073ق در اصفهان کتابت نسخه ای از «التّلخیص» ابن رشد اَندُلُسی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 523 در کتابخانه ملّی ملک تهران موجود است.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص233؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص 145 و 146؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص315؛ اندیشه سیاسی حاج آقا نوراللَّه اصفهانی، ص211.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص289؛ تراجم الرجال، ج2، ص596.
3- فهرست ملک، ص167.

ص: 113

سیّد محمّد باقر خاتون آبادی

سیّد محمّد باقر بن سیّد علی حسینی خاتون آبادی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. وی در سال 1168ق تملک خود را بر کتاب «شرح تلخیص المفتاح» مرقوم داشته است. این نسخه به شماره 6609 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(1)

سیّد محمّد باقر فقیهی*

حاج سیّد محمّد باقر فقیهی بن حاج سیّد علی حسینی، عالم فاضل کامل، در سال 1327ق در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیلات مقدماتی، به نجف اشرف رفت و ده سال نزد علمای اعلام آن دیار تحصیل کرد. او پس از بازگشت به اصفهان در محلّه پاقلعه ساکن شد و به ارشاد مردم و تحقیق و تألیف پرداخت تا اینکه در شب پنجم رجب المرجّب سال 1391ق وفات یافت و پیکرش در تکیه ملک واقع در تخت فولاد مدفون شد. محمّد حسین مدرسی اسفه ای متخلّص به «قانع» مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:

گفت «قانع» از پی تاریخ سال:

«شد کنار پنج تن مرغ جنان»

کتاب «رسالة الحقوق» از تألیفات اوست.(2)

محمّد باقر قاینی اصفهانی

محمّد باقر بن حاج علی قاینی اصفهان، خطاط نسخ نویس [ساکن اصفهان بوده و ]از آثارش کتاب «وسایل الحائریه» تألیف سیّد محمّد بن علی طباطبائی (سیّد مجاهد) به شماره 1442 در کتابخانه وزیری یزد موجود است و نسخه در دوشنبه 24 صفر 1219ق کتابت شده است.(3)


1- فهرست مرعشی، ج17، ص183.
2- تاریخ اصفهان (جابری)، ص315؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
3- فهرست کتابخانه وزیری یزد، ج2، ص712.

ص: 114

شیخ محمّد باقر گلپایگانی

شیخ محمّد باقر بن علی آقا جرفادقانی اصفهانی، عالم فاضل از اهالی گلپایگان بوده ود ر اصفهان نزد میر سیّد حسن مدرس به تحصیل مشغول گردیده است.

وی مجموعه ای از چند رساله از جمله «ادلّة الشّرعیه» تألیف میر سیّد حسن مدرس را در سال های 1286 تا 1288ق به خط نستعلیق خوش کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(1)

محمّد باقر رشحه اصفهانی

آقا محمّد باقر بن علی اصغر اصفهانی، شاعر ادیب متخلّص به «رشحه» درسال 1203ق در اصفهان متولّد و در این شهر علم و ادب آموخته است. او فنون ادبی و از جمله عروض و قافیه را از آقا محمّد کاظم واله اصفهانی فرا گرفت. سپس به تجارت روی آورده و به یزد رفت. وی در سال 1266ق در نائین وفات یافت.

این کتابها از اوست:

1. «آتش زنه» که به عنوان «تذکره منظوم رشحه» به طبع رسیده است. 2. «منظومه نوروز و جمشید»

این دو بیت از اوست:

شب وصل اگر به رویم، در صبح باز باشد

سر زلف یار گیرم که شبم دراز باشد

ز شهان طمع ندارم، که همای همّت من

نخورد از آن کبوتر، که شکار باز باشد(2)


1- فهرست مرعشی، ج11، ص178؛ تراجم الرجال، ج2، ص596.
2- تذکره میکده، چ2، ص376؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، صص 330 و 331؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، صص 374-372؛ مکارم الآثار، ج5، ص1847؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص668؛ تذکره شبستان، صص 700 و 701.

ص: 115

محمّد باقر نقاشباشی سمیرمی

محمّد باقر نقاشباشی سمیرمی متخلّص به «صدقی» فرزند علی اصغر شاعر ادیب و نقاش هنرمند، از اهالی دهنو مبارکه، [در نقاشی طبیعت و کشیدن چهره رجال و بزرگان و قلمدان سازی استادی مسلّم بود] در سال 1283ه.ق متولّد شده، علاوه بر نقاشی در سرودن شعر نیز دستی داشته و در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد.(1) [وی سرانجام در 10 ربیع الثانی سال 1351 در اصفهان وفات یافته و در قبرستان بزرگ مصلّی در تخت فولاد مدفون شد(2)] این بیت از اوست:

بندی ز دوست، عاشق صادق نمی برد

گر از همش بُرند همه بندبند را

سیّد محمّد باقر نیّری زواره ای

سیّد محمّد باقر نیّری بن حاج میرزا علیرضا بن حاج سیّد محمّد باقر بن سیّد رضا بن میر محمّد علی طباطبائی زواره ای، عالم فاضل محقّق،(3) در اصفهان در مدرسه جده و مدرسه صدر ساکن شد و تحصیل نمود. اکنون از فضلای تهران است. [وی تا حدود سال 1337ه.ش در قید حیات بوده است.]

میرزا محمّد باقر پیشنماز

سیّد محمّد باقر پیشنماز ابن سیّد علیرضا بن حسن حسینی عاملی، عالم فاضل متّقی، از شاگردان و مجازین از علّامه مجلسی در 6 ذیحجه 1087ق و آقا حسین خوانساری در جمادی الآخر 1088ق و شیخ محمّد حُرّ عاملی در سال 1087ق است.(4)

وی سالها پیشنماز مسجد جامع جدید عباسی [مسجد امام کنونی] بوده و در سال


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص304؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص53.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ هنر قلمدان، صص 165-163.
3- آتشکده اردستان، ج1، ص195.
4- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص425؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، صص 80 و 81.

ص: 116

1123ق وفات یافته و در بقعه آقا سیّد رضی الدّین محمّد شیرازی واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

[صاحب عنوان دارای کتابخانه ای مفصّل با کتاب های نفیس بود، که آن را وقف طلاّب و علماء نموده بود. در فتنه افغان و وقایع پس از آن کتاب ها از وقفیّت خارج و پراکنده گردید تا این که یکی از نوادگان وی میرزا محمّد مهدی نایب الصّدر در سال 1230ق بسیاری از کتب وقفی را خریداری و جمع آوری نموده و آن را دوباره وقف نمود.(2)]

سادات عاملی رهنان و خوراسکان از اعقاب صاحب عنوان به شمار می روند.

میرزا محمّد باقر مشیرالملک نائینی

حاج میرزا محمّد باقر خان مشیرالملک فاطمی نائینی بن میرزا علی محمّد خان بن عبدالوهاب طباطبائیی نائینی، دانشمند ادیب و سیاستمدار عصر قاجاریه. در سال 1279ق در نائین متولّد شد. [در کودکی نزد میرزا عباس کاشفی تحصیل را آغاز کرد و پس از 4سال به یزد رفته نزد میرزا محمّد حسن نواب به تحصیل پرداخت. در حدود 18 سالگی به اصفهان آمده و نزد میرزا عبدالعلی هرندی، حاج میرزا بدیع درب امامی، جهانگیر قشقائی و آخوند کاشی علوم ادبیّه، حکمت و ریاضیات را فرا گرفت و در این سالها ساکن مدرسه نیم آورد بود. ]پس از آن به دستگاه میرزا حبیب اللَّه خان مشیرالملک انصاری راه یافته و مورد توجّه ظلّ السّلطان حاکم اصفهان قرار گرفت و به لقب «منشی حضور» ملقّب شد. در سال 1308ق پس از عزل و مرگ میرزا حبیب اللَّه خان انصاری جای او را گرفته و به لقب «مشیرالملک» مُلَقّب گردید.

او کم کم با کیاست و فراست در دستگاه ظلّ السّلطان مقام و نفوذ بالایی یافته و در ایام خالصه فروشی، صاحب ثروت و مکنت زیاد شد و به واسطه برخی اقدامات


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 93 و 94.
2- فهرست صدر بازار، ج3، صص 618 و 644 و 848.

ص: 117

عام المنفعه همچون تأسیس مدرسه باقریه در محلّه شهشهان در سال 1308 بر محبوبیّت خود در میان مردم افزود و در ضمن کارهای روزانه به تدریس علوم دینی به اهل علم نیز پرداخت.

[در سال 1325ق پس از وقوع مشرطیّت، ظلّ السّلطان از حکومت اصفهان بر کنار شده و مشیرالملک به عضویت انجمن های ایالتی و ولایتی گردید. امّا پس از سقوط حکومت محمّد علی شاه و پیروزی مشروطه خواهان به کلّی از کارهای دیوانی و دولتی کناره گرفته و به تدریس و ترویج و تبلیغ برای فرقه شیخیه پرداخت. از آن به بعد او میان مردم و دولتیان با احترام و اکرام می زیست و همواره پشت و پناه ضعفاء بود.

منزل او در نزدیکی محلّه طوقچی باقی و برقرار است و از حیث گچبری، کاشیکاری، آئینه کاری و سایر تزئینات هنری قابل توجّه است.]

سرانجام در یکشنبه 6 رجب 1348ق در اصفهان وفات نمود. جسد او را مدّتی در مقبره صاحب بن عَبّاد در محلّه طوقچی به امانت گذاشته و چندی بعد به کربلا نقل نموده و در رواق پایین پای حضرت ابا عبداللَّه الحسین علیه السلام مدفون ساختند.

در علوم ادبی، انشاء، فقه و حدیث مهارتی به سزا داشته و خط شکسته را خوش می نوشته و شعر نیز می سروده و «رضوان» تخلّص می نموده است.

این بیت از اوست:

جز دو ابروی تو مغبچه که محراب دل است

عابدی را نشنیدیم دو باشد محراب(1)


1- تاریخ نائین، ج1، صص 203 و 204 و ج4، صص 89-84؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2278-2274؛ حدیقة الشعراء، ج17 ص678؛ انساب خاندان های مردم نائین، ص84؛ تاریخ فرهنگ اصفهان، صص 163 و 164؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 362 و 363؛ تاریخ اصفهان و ری، ص406؛ شرح حال رجال ایران، ج6، ص207؛ مزارات اصفهان، صص 307 و 308.

ص: 118

میرزا محمّد باقر زنجانی

میرزا محمّد باقر بن میرزا علینقی بن میرزا محمّد علی بن امیر محسن موسوی زنجانی اصفهانی، عالم فقیه جامع. در سال 1235ه.ق متولّد شده و نزد حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی و حاج محمّد جعفر آباده ای تحصیل نموده و از آنها اجازه روایت گرفت. سپس در اعتاب مقدسه به درس شیخ مرتضی انصاری و صاحب جواهر و شیخ مهدی نجفی حاضر شده و از آنان نیز مفتخر به دریافت اجازه شد. پس از مراجعت به اصفهان سالها در مسجد خیاطها تدریس و اقامه جماعت فرموده و بالاخره در ربیع الاوّل 1303ه.ق وفات یافته و در وادی السلام نجف مدفون شد. کتب و رسائلی تألیف نموده که از آن جمله است: رساله ای در مصرف سهم امام علیه السلام(1)

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر بن محمّد علی اصفهانی، از فضلاء اصفهان است و ملحقاتی بر کتاب «نورالأنوار فی شرح کلام خیرالأخیار» تألیف: محدّث جزائری نوشته است. نسخه به شماره 3616 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

سید محمّد باقر ابطحی

حاج سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد علی ابطحی سدهی [بن سیّد محمّد رضا بن سیّد محمّد حسن بن سیّد ابوطالب حسینی] عالم فاضل و فقیه جامع. در جمعه سلخ جمادی الاولی 1290ق متولّد شده و نزد علمای اصفهان از جمله آقا شیخ محمّد تقی آقا نجفی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آخوند کاشی [حاج آقا منیرالدّین بروجردی، آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و جهانگیر قشقائی] به تحصیل پرداخت. [سپس به تهران رفته و نزد


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص58؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص 94 و 95؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص315؛ نقباء البشر، ج1، صص 217 و 218.
2- فهرست مرعشی، ج10، ص15.

ص: 119

میرزا حسن آشتیانی و شیخ فضل اللَّه نوری کسب فیض نمود و سپس راهی عتبات عالیات شد و از درس مراجع عالیقدر آن دیار از جمله آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی بهره گرفت و به درجه اجتهاد نائل شد. او از آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی، آقا نجفی و آقا منیرالدّین بروجردی اجازه دارد.]

او عالمی خوش بیان و مجتهدی طلیق اللسان بود. در مدرسه صدر و مدرسه کاسه گران سطوح فقه را تدریس می نمود و عدّه ای کثیر از طلاّب از محضر او مستفیض می شدند.

سرانجام پس از مسافرت به مشهد مقدّس [دچار خونریزی مغزی شده و معالجات در بیمارستان بی ثمر ماند واو در یک ساعت گذشته از شب سه شنبه 14 شعبان المعظّم 1367ق] وفات یافته و در صحن نو آستان قدس رضوی مدفون گردید.

[مرحوم میرزا حبیب اللَّه نیّر در مرثیه ای به عربی مادّه تاریخ وفات او را گفته که دو بیت آخر آن به قرار زیر است:

راحت إلی الرّوح روحٌ منه قادمة

و استعلم النیّر التّاریخ مرتجلا

فعیّن العام «و احُزناه وا أسفاه

السیّد الابطحی الباقرُ ارتحلا» ]کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «رساله در تعارض ید و استصحاب» که در سال 1407ق به ضمیمه رساله ای در احوال و آثار مؤلف و اجداد و فرزندان او به طبع رسیده است. 2. «رساله در حرمت کشیدن تریاک و جواز استماع صوت رادیو»]

تقریرات اساتید خویش را نیز به رشته تحریر در آورده است.(1)


1- مکارم الآثار، ج8، صص 3059-3056؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص354؛ نقباء البشر، ج4، ص7 (استدراک)؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص317؛ فهرست کتابهای چاپی عربی، ص353؛ خمینی شهر شهری که باید از نو شناخت، ص138.

ص: 120

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر بن محمّد علی اصفهانی، از خطاطان قرن سیزدهم هجری بوده، در سال 1277 نسخه ای از کتاب «اسرار الشهاده» تألیف ملّا آقا دربندی را برای سیّد محمّد حسن کاشانی الأصل و إصفهانی المسکن تحریر نموده است. نسخه به شماره 447 در کتابخانه آقای گلپایگانی در قم موجود است.(1)

تذکر: ظاهراً سیّد محمّد حسن فوق واعظ معروف حاج سیّد حسن کاشی مدفون در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد می باشد.

میرزا باقر جابری

میرزا باقر بن میرزا محمّد علی جابری، از اعیان و اشراف اصفهان بوده و مدّتی کلانتری اصفهان را بر عهده داشته و خانه ها و املاکی را در اصفهان وقف امور خیریه نموده است.(2)

محمّد باقر فروشانی*

محمّد باقر بن محمّد علی فروشانی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. از اهالی محلّه«فروشان» سِدِه(خمینی شهر فعلی) بوده و کتاب «نخبه» تألیف حاج محمّد ابراهیم کلباسی را به خط نسخ در چهارشنبه 3 ذیحجه 1277ق کتابت نموده است.(3)

ملّا محمّد باقر برلشتی

ملّا محمّد باقر فرزند ملّا عنایت برلشتی اصفهانی، شاعر ادیب خطاط فاضل، اصلاً از قریه «برلشت» اصفهان بوده، مدّتی به تحصیل علوم دینی پرداخته و سرانجام به هندوستان رفت. خط نسخ را نیکو می نوشته و در فن معما مهارت داشته است.


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص11.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513.
3- فهرست کتابخانه مرعشی، ج17، ص224.

ص: 121

از اوست:

دل ما را ز خود برد این دلارام

گرفت اندر دل دلدار آرام(1)

محمّد باقر نشاطی گرجی

محمّد باقر بیک گرجی متخلّص به «نشاطی» فرزند فرامرز بیگ شاعر ادیب، در اصفهان و شیراز می زیسته و همچون برادرش میرزا احمد متخلّص به «اختر» شعر می سروده و دیوانی در دو هزار بیت داشته است. پس از این که برادرش اختر کار نوشتن تذکره ای را آغاز کرد و در حین آن وفات یافت و فاضل خان گروهی آن را به اتمام رسانده به نام «انجمن خاقان» تقدیم فتحعلی شاه قاجار نمود.

نشاطی در سال 1234ه.ق در تهران وفات یافته این بیت از اوست:

بهار این چنین کم از خزان نیست

که گل را خنده، بلبل را فغان نیست(2)

محمّد باقر خوانساری

محمّد باقر بن محمّد قاسم خوانساری اصفهانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل اشتغال داشته است. وی کتاب های «الإسلام و الإیمان» تألیف ملّا حیدرعلی شیروانی و «العجالة فی ردّ مؤلف الرساله» تألیف زین الدّین علی بن عین علی شریف گلپایگانی را در سه شنبه 29 شوال 1132ه.ق در مسجد جورجیر [مسجد حکیم] اصفهان کتابت نموده است. احتمالاً صاحب عنوان شاگرد این دو عالم بزرگوار بوده است.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج2، ص766؛ الذریعه، ج9، ص119.
2- مجمع الفصحاء، ج6، ص1041 و 1042؛ سرایندگان شعر پارسی در قفقاز، ص 370-366؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص976.
3- فهرست مرعشی، ج13، ص150.

ص: 122

شیخ محمّد باقر اصفهانی

شیخ محمّد باقر بن ملّا محمّد کاظم اصفهانی، عالم فاضل و ادیب ماهر، در سال 1251ق در کربلا متولّد شد. تحصیل را ابتدا نزد پدر آغاز کرد. سپس نزد شیخ محمّد حسین پاشنه طلایی اردستانی و شیخ حسین بافقی یزدی معروف به «کسائی» تحصیل کرد.سپس از درس میرزا علینقلی طباطبائی، شیخ محمّد تقی هروی، ملّا آقا دربندی، فاضل اردکانی و شیخ زین العابدین مازندرانی بهره گرفت.

او از فقهاء و دانشمندان عالیقدر کربلا بود و مرجع امور شرعی مردم به شمار می رفت تا اینکه در سال 1332ق وفات یافته و در آن ارض اقدس مدفون شد.(1)

باقر اصفهانی

باقر بن محمّد کاظم اصفهانی، از خطاطان و نویسندگان کتب است. وی در تاریخ یکشنبه 2 رمضان 1120ق کتابت نسخه ای از «تحفة الزّائر» علّامه مجلسی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 4834 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

باقر الماسی

باقر بن محمّد کاظم الماسی اصفهانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری بوده است. از آثارش مجموعه دعائی است که آن را در سال 1249ق کتابت نموده و به شماره 497 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد مقدّس موجود است.(3)

[ظاهراً باقر الماسی، از فضلای خاندان مجلسی در قرن سیزدهم هجری است.]


1- میراث اسلامی ایران، ج10، ص407؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص 363 و 364؛ نقباء البشر، ص220.
2- فهرست مجلس شورا، ج13، ص253.
3- فهرست کتابخانه الهیات مشهد، ج1، ص253.

ص: 123

آقا باقر خوراسکانی

آقا باقر خوراسکانی معروف به «باقر خان» در خوراسکان متولّد شد. پدرش کاظم صفّار، از ملّاکان و متمولین خوراسکان بود. علی مراد خان زند هنگامی که از شیراز برای سرکوب ذوالفقارخان افشار خمسه ای به طهران می رفت، باقرخان را نایب الحکومه اصفهان قرار داد. او پس از مرگ علی مراد خان زند، اموال و اثاثیه او را تصرف کرده و در طالار طویله [محل فعلی دبیرستان سعدی] به تخت سلطنت جلوس کرد، و خود را «شاه باقر» نامید و سکّه به نام خود زد.

جعفرخان زند، پادشاه جدید زندیه در 8فرسخی اصفهان از طغیان باقرخان مطلع شده و به اصفهان حمله برد. سپاهیان باقرخان نیز به مخالفت او برخاسته و قصد کشتن او را داشتند. وی از طالار طویله فرار کرد و موفق به خروج از اصفهان شد. امّا در رویدشت گرفتار شده و به اصفهان آورده شد و به دستور جعفرخان او را در قلعه طبرک زندانی کردند.

در این هنگام آقا محمّد خان قاجار مدّعی سلطنت و رقیب سرسخت زندیه به سوی اصفهان حرکت کرد. جعفرخان که یارای مقاومت نداشت. تمام اثاثیه سلطنتی و خانواده خود را رها کرده و از اصفهان به شیراز گریخت. آقا محمّد خان به اصفهان وارد شد، و باقرخان را آزاد کرد و حکومت اصفهان را به او داد و خود به طرف طهران حرکت کرد و در تهران به سال 1200ق به تخت سلطنت نشست. در این زمان جعفرخان بار دیگر به اصفهان حمله کرده و اصفهان را تصرّف کرد. باقرخان به قلعه طبرک پناه برد و تا سه ماه مقاومت کرد، اما بالاخره دستگیر شده و به شیراز برده شد و در 21 محرم 1201ق در شیراز به قتل رسید.

قبر او در قبرستانی قدیمی در خیابان رباط اصفهان وجود داشته است. [ولی امروزه قبر او از بین رفته و در جای قبرستان قدیمی، مدرسه هدایت را ساخته اند. مرحوم مهدوی معتقدند او در جنگ و ستیز با زندیه در حوالی محلّه تیران و آهنگران در شمال اصفهان کشته شده و در این قبرستان مدفون شده است.]

ص: 124

از آثار باقرخان تغییر مسیر چشمه قطعه طبرک از روستای «راران» به «خوراسکان» و همچنین بنای حمام در خوراسکان بوده است.(1)

محمّد باقر قزوینی اصفهانی

محمّد باقر بن گل محمّد قزوینی اصفهانی، [از خطاطان قرن سیزدهم هجری بوده و مدّتی در اصفهان سکونت داشته است.]

در سال 1231ق کتاب «جلاء العیون» علّامه مجلسی را به خط نسخ، جهت آقا صفر تاجر قزوینی اصفهانی در شهر زنجان نوشته است. کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد به شماره 92 موجود است.(2)

سیّد محمّد باقر امامی کَروَنی*

حاج سیّد محمّد باقر امامی ابن سیّد کمال الدّین، عالم فاضل پارسا و شاعر ادیب. در سال 1323ش در «تیران» (مرکز بلوک کَروَن) اصفهان متولّد شد. مادرش فرزند عالم ربّانی حاج سیّد محمّد بهشتی نژاد و پدرش از وعاظ ناحیه کَروَن بود.

تحصیلات مقدماتی را در نجف آباد انجام داد و برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و نزد علمای عالیقدر اصفهان همچون میرزا آقا هاشمی قهدریجانی، حاج شیخ مجتبی لنکرانی، سیّد مصطفی مهدوی هُرِستانی، شیخ عباسعلی ادیب، شیخ احمد فیاض، سیّد عبدالحسین طیّب، سیّد محمّد علی صادقی، میرعلاءالدّین مدّرس مطلق،شیخ عباس ایزدی، حاج میر سیّد علی بهبهانی و حاج شیخ حسین مظاهری تحصیل خود را دنبال نمود و به درجات عالی علم و فضل دست یافت. وی سال ها به تدریس کتب حوزوی از جمله رسائل، مکاسب و کفایه مشغول بود. در سال های جنگ تحمیلی و دفاع مقدس جهت تبلیغ در جبهه های نبرد حضور می یافت. او از سال 1360ش از طرف حضرت


1- خورشید جی، صص 408-365؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص15؛ مزارات اصفهان، صص 142 و 143.
2- فهرست گوهرشاد، ج1، ص98.

ص: 125

امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه شهر «تیران» برگزیده شد و علاوه امامت جمعه، در ارشاد مردم و رفع مشکلات شرعی و اجتماعی آنان تلاش فراوان می نمود.

وی سرانجام پس از 4سال تحمّل بیماری سخت، در روز 21 خرداد 1386ش/ برابر با 25 جمادی الاوّل 1428ق وفات یافته و پس از تشییع شایسته در اصفهان، در گلزار شهدای تیران مدفون گردید.

مجموعه اشعار او با عنوان «دیوان محبّت» به چاپ رسیده است.

محمّد باقر اصفهانی

محمّد باقر بن محمّد محسن اصفهانی، خطاط نسخ نویس، در ربیع الثّانی 1267ق کتابت نسخه ای از «حقایق اسرار طب» تألیف: حاج محمّد کریم خان کرمانی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 4435 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(1)

ملّا محمّد باقر خوزانی

ملّا محمّد باقر خوزانی ابن ملّا محمّد محسن شیرازی، از علمای قرن سیزدهم هجری. پدرش از شیراز به اصفهان آمد و پس از تحصیل، در محلّه «خوزان» از توابع «سِدِه ماربین» [خمینی شهر فعلی] ساکن شد. ملّا محمّد باقر در نوجوانی به تحصیل علوم دینی پرداخت، ولی به مسلک شیخیّه روی آورده و برای ترویج این فرقه تلاش زیادی به عمل آورد و تعدادی از اهالی سِدِه و دهات اطراف مسلک او را پذیرفتند از جمله برادرزاده اش محمّد رضا بن محمّد مهدی بن ملّا محمّد محسن. این فعالیّت ها از سوی شیخیّه باعث اختلافات و درگیری های فراوانی در سِدِه شد تا اینکه عالمی جوان به نام میر محمّد حسین میردامادی معروف به «مقدّس» که از زُهّاد و مقدّسین آن دیار بود به مخالفت با شیخیّه پرداخت.


1- فهرست ملک، ص263.

ص: 126

ملّا باقر نیز عدّه ای را مأمور مسموم کردن آن عالم ربّانی کرد و مقدّس مسموم شده و وفات یافت. این اقدامات موجب بیزاری پدرش ملّا محسن شد تا حدّی که فرزند را نفرین کرد و از اعمال او ابراز تنفّر نمود.

سال فوت ملّا باقر معلوم نیست. محل قبر او در مسجد ملّا محسن واقع در محلّه «خوزان» از توابع سِدِه ماربین قرار دارد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الاستصحاب» 2. «ذرائع الأصول» 3. «الرّضاع» 4. «القرآن الکریم فی تفسیر قرآن العظیم» 5. «اللوامع الفقهیّه»(1)

سیّد محمّد باقر حسینی اصفهانی

سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد حسینی اصفهانی، از ائمه جماعت در محلّه بیدآباد است. ظاهراً از شاگردان مرحوم میر سیّد حسن مدرس بوده و پس از وفات در بقعه ایشان واقع در مسجد رحیم خان مدفون گردید.

وی پدر آقا حسین منجم بیدآبادی اصفهانی می باشد.(2)

میر محمّد باقر داماد

میر محمّد باقر مشهور «میرداماد» بن شمس الدّین محمّد داماد حسینی استرآبادی، عالم فاضل، حکیم فیلسوف، ادیب عارف متخلّص به «اشراق».

پدرش داماد شیخ علی محقّق کرکی بوده و فرزند به میرداماد معروف شده است.

در اغلب منابع سال تولد میرداماد ذکر نشده است. تنها در کتاب «نخبة المقال فی أسماء الرجال» آمده که او در سال 969ق متولّد شده است.(3)

تحصیلات او اغلب نزد دائی اش شیخ عبدالعالی بن شیخ علی کرکی، میر فخرالدّین


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص24؛ تراجم الرّجال، ج2، صص 609 و 610.
2- مزارات اصفهان، ص169.
3- حکیم استرآباد میرداماد، ص47.

ص: 127

محمّد سمّاکی استرآبادی، سیّد نورالدّین علی عاملی (شاگرد شهید ثانی) و شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی (پدر شیخ بهائی) صورت گرفته است.(1)

تاج الدّین حسین صاعدی،(2) سیّد ابوالحسن موسوی عاملی، سیّد حسین بن حیدر عاملی کرکی، شیخ عبدعلی بن محمود خادم جاپلقی نیز از اساتید و مشایخ میرداماد بوده اند.(3)

عموم نویسندگان کتب تراجم و رجال که ذکری از او کرده اند وی را به عظمت و بزرگی و جامعیت در علوم فقه، حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت، ادب و شعر سروده اند و از او به عنوان «معلّم ثالث» یاد کرده اند. [میر داماد مقارن انتخاب اصفهان به پایتختی دولت صفویه در اوایل قرن یازدهم هجری به اصفهان کوچیده و مجلس درس و بحث در این شهر برقرار کرده است. خصوصاً در رواج فلسفه از راه تألیف و تحقیق و تدریس سهم بسیاری داشته است. ]علمای بزرگ قرن یازدهم هجری اغلب از شاگردان او بوده اند، از جمله میر سیّد احمد علوی عاملی، ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، ملّا محمّد تقی مجلسی، آقا حسین خوانساری، سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، ملّا خلیل قزوینی، ملّا عبدالرزّاق فیاض لاهیجی، ملّا محسن فیض کاشانی، ملّا صدرا، و غیره.

[شاه عباس صفوی به او ارادات و علاقه بسیار داشته و در سفرها و لشکرکشی های خود نیز او را به همراه می برده است.]

شیخ بهائی و میرفندرسکی از معاصرین و معاشران او بوده اند و روابط آنها با یکدیگر بسیار دوستانه و صمیمانه بوده است.

او مردی زاهد و پرهیزکار بود و همیشه قرآن می خواند و در ادای نوافل می کوشید و در تزکیه و تصفیه نفس اهتمام داشت و چنانچه مشهور است چهل سال شبها پهلو بر بستر نگذاشت.(4)

میرداماد در شعر «اشراق» تخلّص می کرده و دیوان اشعار او موجود است.


1- تاریخ ادبیات در ایران، ج5، ص306.
2- حکیم استرآباد، ص .
3- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، ص16.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص217.

ص: 128

این رباعی از اوست:

نتوان ز غم تو دل به تدبیر برید

کودک نتوان به مهر از شیر برید

بر من نتوان بست به زنجیر دلت

وز تو نتوان دلم به شمشیر برید

[او کتاب های بسیاری تألیف کرده که دانشمند محقّق دکتر سیّد علی موسوی بهبهانی آنها را فهرست و معرفی نموده که از آن جمله است:

1. «القَبَسات» 2. «تقویم الإیمان» 3. «شرح صحیفه سجادیه» 4. «تعلیقه بر اصول کافی» 5. «شرعة التسمیة» 6. «الرواشح السماویة» 7. «شارع النجاة» 8. «جذوات» 9. «السّبع الشّداد» 10. «دیوان اشعار»(1)]

میرداماد درآخرین سال زندگی خود درسال 1041ق به همراه شاه صفی عازم زیارت عتبات عالیات شده و در مسیر مابین کربلا و نجف وفات یافته و در نجف اشرف مدفون گردید.

ملّا عبداللَّه امانی کرمانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:

خرد از ما تمش گریان شد و گفت:

«عروس علم و دین را مُرد داماد»(2)

1041


1- حکیم استرآباد، صص 113-107.
2- تذکره نصرآبادی، ج2، ص697.

ص: 129

سیّد محمّد باقر موسوی

سیّد محمّد باقر موسوی ابن آقا سیّد محمّد بن سیّد عبدالرحیم بن سیّد مؤمن بن سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی.

در سال 1281ش در اراک متولّد شد. وی از متخصصین فن چاپ بود و در زادگاه خود «چاپخانه موسوی» را تأسیس کرد و در سال 1312ش روزنامه «عراق» را منتشر ساخت. مدّتی بعد چاپخانه را به طهران منتقل نموده و روزنامه را در آنجا منشر ساخت.(1)

میر محمّد باقر گلستانه

میر محمّد باقر فرزند میر علاء الدّین محمّد بن محمّد علی گلستانه در اصفهان نزد پدر دانشمند خود و نیز علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخته و از ملّا محمّد بن عبدالفتاح تنکابنی (فاضل سراب) اجازه روایت دریافت نموده است. شیخ محمّد بن محمّد زمان کاشانی از او روایت می کند.

صاحب عنوان در سال 1120ه. نسخه ای از کتاب «قواعد الاحکام» علّامه حلّی را کتابت نموده که در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(2)

میرزا محمّد باقر نوّاب لاهیجی

میرزا محمّد باقر بن محمّد بن محمّد نواب لاهیجی، فقیه، حکیم، محدّث و فقیه عالیقدر، از اکابر علمای عهد فتحعلی شاه قاجار.

اصلاً از اهالی لاهیجان است ولی سال ها در اصفهان به سر برده از درس میرزا


1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج4، ص10؛ بیان المفاخر، ج2، صص 180 و 181.
2- الکواکب المنتشره، صص 94 و 95؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص157؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص321 و ج2، ص19؛ فوائد الرضویّه، ج2، ص362؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص 429 و 430؛ مجموعه مقالات همایش فاضل سراب، ص163.

ص: 130

ابوالقاسم مدرس [و آقا محمّد بیدآبادی] بهره گرفته است. در این زمان همدرس، معاشر و مصاحب ملّا علی نوری فیلسوف مشهور بوده و بعداً که در دستگاه زندیه به مقاماتی رسیده، رفاقت با او را از یاد نبرده و جهت او از دولت مستمری گرفته و مزرعه ای جهت اعاشه او از طرف دولت به او بخشیده است.

ظاهراً سیّد مهدی بحرالعلوم نیز از اساتید مرحوم نواب است.

وی در علوم زمانه خویش همچون، فقه، اصول، کلام، حدیث، ادبیات فلسفه، نجوم و ریاضیات استاد بوده و از تألیفاتش بر می آید که در همه این علوم غور و تحقیق و تدقیق داشته است.

سبب ارتقاء او به مقامات عالیه حکومتی نیز چنین بوده که در زایجه طالع جعفرخان زند دیده بود که در فلان وقت کریم خان وفات می کند و جعفرخان سلطان می شود. پس به او خبر داد، پس مطابق آن خبر، جعفرخان به تخت سلطنت نشسته، مرحوم نواب را وزیر خود نمود. پس از آن به تدریس معقول پرداخته و به خواهش فتحعلی شاه به نگارش تفسیر مشغول شد.

وی سرانجام در اواخر عمر به طهران رفته و در 3 شعبان 1248ق در سن حدود 73 سالگی وفات نموده و ظاهراً در صحن آستان حضرت عبدالعظیم علیه السلام در شهر ری مدفون گردیده است.

از میرزا محمّد باقر نواب تنها یک پسر به نام میرزا محمّد و یک دختر که همسر آقا محمّد علی هزار جریبی گردید به جای ماند.

این تألیفات از اوست:

1. «ترجمه کشف الغطاء» 2. «تحفة الخاقان»، در تفسیر فارسی قرآن مجید که به خواهش فتحعلی شاه قاجار تألیف نموده و شامل چهار مجلد است که به چهار بخش قصص، احکام، مواعظ و معارف تقسیم شده است. 3 «شرح نهج البلاغه» به فارسی در دو مجلد، که جلد اول در غرّه رمضان المبارک 1225ق و جلد دوم در عصر روز جمعه غرّه جمادی الاولی 1226ق تألیف شده و به همت جهانگیر خان قشقائی و تحقیق و

ص: 131

تصحیح جمعی از فضلاء همچون شیخ احمد کرمانی، جمال الدّین واعظ موسوی و سیّد محمّد طبسی، در سال 1317ق در طهران چاپ سنگی شده است. 4. «کتابی در فقه» [5. «تعلیقه بر روضة البهیّه» ] 6. «حاشیه شوارق الالهام»(1)

باقرخان عراقی*

باقرخان عراقی فرزند محمّد انصار ترک همدانی، از چهره های آزادیخواه و مبارز عصر مشروطیت و پس از آن است.

او در حدود 1289ق در اصفهان متولّد شد. در 5 سالگی پدر را از دست داد. او تحصیلاتش را در اصفهان به پایان رساند و به تدریس مشغول شد. او پس از رفتن به تهران و آشنایی با حیدر عمو اوغلی، تمایلات سوسیالیستی یافته و پس از مدّتی به نهضت جنگل پیوست. او در نبرهایی که در گیلان رخ داد مجروح شد و پس از مدّتی درگذشت و چون مادرش از بستگان ملّا احمد ملّاباشی (از بانیان تکیه میرزا ابوالمعالی) بود. در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد به خاک سپرده شد. او برادر بزرگتر تقی فداکار بنیان گذار اتّحادیه های کارگری اصفهان است.(2)

سیّد محمّد باقر رجائی

سیّد محمّد باقر رجائی بن سیّد محمود بن آقا سیّد محمّد جواد موسوی، عالم عامل و فقیه کامل، در سال 1319ه.ق در اصفهان متولّد شد و خدمت جمعی از بزرگان از جمله برادر دانشمندش سیّد حسین رجائی، میر محمّد صادق خاتون آبادی، آقا شیخ


1- قصص العلماء، (چ1380ه.ق)، ص147؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 357 و 358؛ ریحانة الادب، ج5، ص123؛ فوائد الرّضویّه، ج1، ص55؛ مکارم الآثار، ج4، صص 1234-1229؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص45؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص365؛ الکرام البرره، ج1، صص 188 و 189؛ آشنای حق، صص 51 و 52؛ بیان المفاخر، ج2، ص317؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص284؛ فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص70؛ فهرست مدرسه مروی، ص176.
2- اتحادیه های کارگری و خودکامگی در ایران، ص42؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 132

محمّد رضا نجفی و سیّد ابوالقاسم دهکردی به تحصیل پرداخت. سپس در سال 1359ه.ق به نجف اشرف مهاجرت کرده نزد آیات عظام آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، حاج سیّد ابوالقاسم خوئی، آقا سیّد عبدالهادی شیرازی، آقا ضیاءالدّین عراقی و آقا شیخ محمّد کاظم شیرازی به تکمیل تحصیلات خویش پرداخته، اجازه اجتهاد از آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و سیّد عبدالهادی شیرازی و اجازه روایت از شیخ آقابزرگ طهرانی دریافت نمود و به اصفهان بازگشت و به ترویج و تبلیغ احکام و تدریس و اقامه جماعت پرداخت. سالها در مسجد بازار جنب سه راه نیم آورد به اقامه نماز و تدریس مشغول بود و در این اواخر در مسجد الاقصی واقع در فلکه فلسطین به اقامه نماز جماعت می پرداخت. او سالهای آخر عمر را به خاطر عارضه سکته خانه نشین و بستری بود تا اینکه در چهارشنبه 26 ربیع الثّانی 1411ه در منزل خود وفات یافته، جنازه با تشییع شایسته و با حضور مردم اصفهان به قم حمل و در آنجا به خاک سپرده شد.(1)

باقر خاص اصفهانی

میرزا باقر آشوری متخلّص به «خاص» فرزند مرتضی، شاعر ادیب، در طهران متولّد شد. در اصفهان ساکن بوده، در آبان ماه 1333 به مرض سکته وفات یافت. به ندرت شعر می گفت. از اوست:

جز تو ای دوست مرا نیست دگر دادرسی

خوش بود گر که مرا خویش به فریاد رسی(2)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج2، ص298؛ یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، صص 55 و 56.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص168.

ص: 133

سیّد محمّد باقر موّحد ابطحی*

سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی فرزند سیّد مرتضی، عالم فاضل و فقیه محقق معاصر، در شب اول ماه رمضان سال 1347ق در اصفهان از دختر مرحوم سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی متولّد شد. مقدمات و سطوح فقه و اصول را در اصفهان نزد والد ماجدش و اساتیدی چون حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمود مفید و هیئت را در نزد مجدالعلماء نجفی فراگرفت. در سال 1366ق به قم مهاجرت نموده و با این که کمتر از 20 سال داشت، در درس خارج آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّد حجّت و سیّد احمد خوانساری شرکت نمود. سپس در درس آیات عظام امام خمینی، شیخ محمّد علی اراکی، سیّد محمّدرضا گلپایگانی، سیّد کاظم شریعتمداری و سیّد محمّد محقق داماد حاضر شده و فلسفه را از علّامه سیّد محمّدحسین طباطبایی آموخت. طب را نیز نزد پدر خود و میرزا محمّد طبیب زاده فرا گرفت.

او سالهاست که به تحقیق اخبار و احادیث اهل بیت علیهم السلام مشغول است و تعدادی از کتاب های حدیثی قدماء را تصحیح و تحقیق نموده و به چاپ رسانیده است که از آن جمله است: «عوالم العلوم» تألیف شیخ عبداللَّه بحرانی.

تأسیس مدرسة الامام مهدی (عجل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) در قم، مدرسه علمیه در شهرستان اقلید و مساجد بسیار و دو باب درمانگاه در اقلید از اقدامات ایشان می باشد.(1)

سیّد محمّد باقر درچه ای

آقا سیّد محمّد باقر درچه ای بن سیّد مرتضی بن سیّد احمد میرلوحی درچه ای اصفهانی، از اکابر علماء و مجتهدین و اعاظم فقهاء و مدرسین.

در سال 1264ق در روستای «درُچه» در نزدیکی اصفهان متولّد شده و پس از


1- گنجینه دانشمندان، ج2، صص249-247؛ الغدیر فی التراث الإسلامی (تألیف: علّامه سیّد عبدالعزیز طباطبایی)، ص220.

ص: 134

تحصیلات مقدّماتی در اصفهان نزد آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) [و شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی] و میرزا ابوالمعالی کلباسی و میرزا محمّد حسن نجفی به تحصیل پرداخته و پس از چندی به نجف اشرف مهاجرت فرموده و از درس آیات عظام میرزا محمد حسن شیرازی، میرزا حبیب اللَّه رشتی و سیّد حسین کوه کمری پرداخت.

آن گاه به اصفهان مراجعت نموده و در مدرسه نیم آورد ساکن گردیده و به تدریس فقه و اصول مشغول شد و در مسجد بازارچه وزیر اقامه جماعت نمود. چندی نگذشت که در تدریس و زهد و مقام علم و فضل زبانزد خاص و عام گردید و پس از وفات سید اسماعیل صدر (در کاظمین) بسیاری از مردم اصفهان و بسیاری از شهرهای ایران از او تقلید می کردند. [زندگی زاهدانه و بی آلایش داشت و با قناعت زندگی می کرد. در تدریس فقه و اصول خبره و دقیق و عمیق بود. صدها عالم عالیقدر از محضر او بهره برده و بسیاری از آنان به اجتهاد دست یافتند که از آن جمله است حاج آقا حسین بروجردی (علیه الرّحمه) در ایمان و عقیده ثابت قدم بود و در عین حال با خرافات و پیرایه های بسته شده به دین صریحاً مخالفت می نمود.

در ماجرای مشروطیت نیز برخلاف بسیاری از علماء طرفدار مشروطیّت اصفهان، کاملاً مخالف بود.]

سرانجام در شب 28 ربیع الثّانی سال 1342ق بر اثر سکته در حمام درچه وفات یافته و پس از تشییع و عزاداری باشکوه و کم نظیر مردم اصفهان و شهرها و قصبات اطراف، به تخت فولاد برده شد و در تکیه کازرونی در جوار مزار آخوند گزی مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش را میرزا حبیب اللَّه نیز چنین گفته است:

یا نَیِّرُ انقص بسبع قل لرحلة

«العلم قد مات من فقدان باقره»

1349-7=1342

میرزا حسن خان جابری انصاری نیز گوید:

ص: 135

از صف علم الیقین آمد یکی بیرون و گفت

«باقر از علم الیقین شد جانب حق الیقین»

وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «یک دوره فقه و اصول» در شانزده جلد 2. «رساله در جبر و تفویض»(1)

میرزا محمّد باقر خلیفه سلطانی

میرزا محمّد باقر خلیفه سلطانی معروف به «صدر خاصه ثانی» فرزند نواب میرزا محمّد مقیم بن میرزا محمّد نصیر بن سیّد حسن بن سیّد حسین خلیفه سلطان (سلطان العلماء)، از اجلّه علماء و فضلاء اصفهان، در خدمت پدر خود تحصیل نموده و از او روایت می کند. وی پس از وفات در قبرستان ستی فاطمه، مقبره خانوادگی خود مدفون گردید.(2)

محمّد باقر کِردآبادی

محمّد باقر بن ملک محمّد کِردآبادی، در 22 ربیع الثّانی 1121ق در نجف مجموعه ای از هفت رساله از تألیفات حیدرعلی شیروانی اصفهانی را فراهم کرده که به شماره 4292 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3) به ظنّ نویسنده،


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص68؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 370 و 371؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 171 و 172؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 130 و 131؛ نقباء البشر، ج1، صص 224 و 225؛ تاریخ اصفهان و ری، ص390؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 317-315 و 394؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص35؛ آگهی شهان از کار جهان، ج3، صص 147 و 148؛ مدرس، ج2، صص 308 و 314؛ سیاحت شرق، ص164؛ دولت دیدار، صص 270 و 271؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، ص243؛ روضه رضوان، صص 116-113؛ ستاره ای از شرق، اغلب صفحات؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 187-185؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 160-154.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص185؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص324؛ مزارات اصفهان، ص247.
3- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.

ص: 136

صاحب عنوان شاگرد حیدرعلی شیروانی بوده است.

[کِردآباد، به کسر کاف و سکون راء، از دهات جِی اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و از محلاّت شرق اصفهان است.]

محمّد باقر بن منبوداق

محمّد باقر بن منبوداق، از افاضل قرن یازدهم هجری بوده و در سال 1067ق در مدرسه جدّه اصفهان مجموعه ای از رسائل مختلف را ترتیب داده که از جمله رساله «اسرار الصّلوة» شیخ الرّئیس بوده است.(1)

محمّد باقر باغاتی

محمّد باقر بن محمّد مؤمن اصفهانی باغاتی [نسخ نویس و کاتب قرن سیزدهم هجری] در سه شنبه 5 ربیع الاوّل 1224ق کتابت نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را به پایان رسانیده، نسخه به شماره 1225 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(2)

[باغات در عصر صفویّه از محله های معروف اصفهان بوده است.]

ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری

ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری فرزند محمّد مؤمن، عالم فاضل فقیه، متکلم و محدّث از بزرگان مجتهدین و رؤساء علماء و مدرسین اصفهان معروف به «محقّق سبزواری» و «صاحب ذخیره»، در سال 1017ه.ق در سبزوار متولّد گردیده و در نوجوانی به اصفهان آمده و به تحصیل پرداخته است. اساتید و مشایخ اجازه ایشان عبارتند از:

میرزا ابوالقاسم فندرسکی، شیخ احمد بحرانی، ملّا محمّد تقی مجلسی، ملّا حسنعلی شوشتری، شیخ حسن مقری عاملی، سیّد حسین بن حیدر بن قمر کرکی، ملّا حیدر خوانساری، شیخ بهاءالدّین محمّد عاملی و قاضی معز.


1- الذریعه، ج2، ص48.
2- فهرست ملک، ص729.

ص: 137

وی پس از وصول به مقام اجتهاد به تدریس پرداخته و دهها شاگرد دانشمند از محضر درس او بهره مند شده اند.

وی نزد شاهان و بزرگان صفویه صاحب اعتبار و احترام بوده و مدّتی منصب امام جمعه و شیخ الاسلام را به عهده داشته است. در زمان شاه عباس دوم تولیت مدرسه ملّا عبداللَّه به وی واگذار گردید.

از آثار خیریه ایشان در اصفهان احداث بازارچه، حمام، مسجد و دیوانخانه شیخ الاسلام در محلّه سینه پایینی و در مشهد، مدرسه سمیعیه است که به همت میرزا سمیع و با اجازه و دستور ایشان صورت گرفته است.

محقّق سبزواری در عصر خود مرجع حل مشکلات شرعی و اجتماعی مردم بوده و در راه ارشاد مردم و کمک به ضعفاء و رفع نیاز نیازمندان اهتمام فراوان داشته است. و عمر را صرف تحقیق و تألیف و تدریس و عبادت نموده تا اینکه در 8 ربیع الاوّل 1090ه.ق وفات یافته، جنازه به مشهد مقدّس نقل و در سرداب مدرسه میرزا جعفر مدفون گردید.

در تاریخ فوت آن مرحوم گفته اند: «شد شریعت بی سر و افتاد از پا اجتهاد» شریعت (940)+ اجتهاد(411) =1394

1090= (شد) 304-1394

مادّه تاریخ زیر نیز از نویسنده این کتاب است:

چون مسافر شد محقّق در زمان

جانب خلد برین از این جهان

گشت تاریخ رحیل آن جناب

«پا نهاد اندر بهشت جاودان»

1090

ایشان طبع شعر داشته و گاهی شعر می سروده، این رباعی از اوست:

در عالم تن چه مانده ای بی مایه

پایی بردار و بگذار از نُه پایه

از مشرق جان بر تو نتابد نوری

تا از پی تن همی روی چون سایه

کتب زیر از تألیفات اوست:

ص: 138

1 «حاشیه بر شرح اشارات» 2. «حاشیه بر شبهه استلزام محقّق خوانساری» 3. «حاشیه بر شفا» 4. «حاشیه بر قانون» (غیرمدون) 5. «خلافیه» 6. «ذخیرة المعاد در شرح ارشاد الاذهان»، مطبوع 7. «روضة الأنوار عباسی» 8. «رسالة فی الغناء» 9. «کفایة المقتصد» 10. «مفاتیح النجاة عباسی»، در دعا به فارسی.(1)

سیّد محمّد باقر نحوی

سیّد محمّد باقر نحوی بن سیّد مهدی بن آقا محمّد حسن مجتهد بن سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه، عالم فاضل و مجتهد زاهد. در سال 1303ق در اصفهان متولّد شد و نزد علمای این شهر همچون میرزا ابوالحسن بروجردی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، میرزا احمد مدرس، شیخ احمد بیدآبادی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، شیخ محمّد رضا نجفی، ملّا محمّد حسین فشارکی، شیخ علی مدرس یزدی، آخوند ملّا محمّد کاشانی و سیّد محمّد مدرس نجف آبادی تحصیل نموده و به اجتهاد نائل آمد و سپس به ترویج دین و اقامه جماعت (در مسجد بازار کفاش ها و مسجد میرزا باقر) مشغول شد.

وی از آقا شیخ محمّد رضا نجفی، آخوند فشارکی و حاج میرزا ابوالحسن بروجردی اجازه داشته و تاریخ اجازه مرحوم بروجردی ماه رجب سال 1347ق بوده است.

او عمری را به زهد و قناعت گذرانیده و سرانجام در پنج شنبه 5 جمادی الاوّل 1350ق بر اثر سکته وفات یافته و در تکیه خاندان مهدوی در تخت فولاد مدفون


1- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صفحات متعدد؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص220؛ سلافة العصر، ص491؛ وقایع السنین و الاعوام، صص 502 و 503 و 534؛ مصقی المقال، ص91 و 92؛ بغیة الطالب، ص171؛ لباب الالقاب، صص 27 و 28؛ شمس التواریخ، ص13؛ فوائد الرضویه، ج2، صص 425 و 426؛ امل الآمل، ج2، ص250؛ تعلیقة امل الآمل، ص252؛ ریاض العلماء، ج5، ص44؛ روضات الجنات، ج2، ص67؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص159؛ هدیة الاحباب، صص 253 و 254؛ ریحانة الادب، ج5، ص242؛ الذریعه، ج5، ص57 و ج6، ص110 و ج21، ص308؛ الروضة النضره، ص71؛ الاعلام، ج6؛ ص272؛ معجم المؤلفین، ج9، ص95؛ لغت نامه دهخدا، ذیل سبزواری، ص237؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 243-239؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص372.

ص: 139

گردید.

وی مفتخر به دامادی عالم فاضل ادیب آقا کمال الدّین خوانساری بوده و مرحوم خوانساری مادّه تاریخ او را چنین سروده اند:

آن سمیّ حضرت باقر که بود

نحوی عصرش فصیح و هم بلیغ

سال فوتش را اگر پرسی ز من

گویمت: «ای حیف از او با ای دریغ»(1)

سیّد محمّد باقر خاتون آبادی

سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد مهدی بن میر محمّد حسین بن میر محمّد صالح حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل جلیل، در اصفهان ساکن بوده و در قرن سیزدهم هجری می زیسته است. تولد و وفات او معلوم نیست. در کتاب «مرآة الأحوال» از او به عنوان «فاضل صالح» یاد شده است.(2)

ملّا محمّد باقر قمشه ای

آخوند ملّا محمّد باقر بن حاجی ملّا مهدی قمشه ای، عالم فاضل ساکن اصفهان، که از شاگردان ملّا حسینعلی تویسرکانی و آقا سیّد محمّد شهشهانی بوده در جمادی الثّانی 1316ه. وفات یافته در تکیه فیض در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص103؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 490 و 491؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص298؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص206؛ بوستان فضیلت، صص 51-49.
2- الکرام البرره، ج1، ص192؛ سالنامه دبیرستان فرهنگ، ص99؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 272 و 273؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص72؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص112؛ مرآة الأحوال جهان نما، ج1، ص124.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص203؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص193؛ نقباء البشر، ج1، ص227؛ تاریخ شهرضا، ص71؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص168.

ص: 140

محمّد باقر نیلفروشان*

محمّد باقر نیلفروشان فرزند مهدی متخلّص به «راجی» شاعر ادیب. در 12 شوال 1342ق در اصفهان به دنیا آمد. ابتدا در مکتب خانه تحصیل کرد. سپس به دبستان قدسیه رفت و دوره دوره متوسطه را در مدرسه معقول و منقول آغاز نمود. امّا پس از دو سال ترک تحصیل کرد و به تدریس در دبستانی از مدارس جامعه تعلیمات اسلامی در اصفهان مشغول شد. وی پس از مدتی به تحصیل ادامه داد و پس از اخذ دیپلم به دانشگاه رفت و در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. همچنین در حوزه علمیه اصفهان نزد میر سیّد علی ابطحی، حاج آقا ضیاءالدّین علّامه، حاج سیّد عبدالحسین طیّب، حاج آقا حسین خادمی، شیخ حیدرعلی صلواتی، شیخ عباسعلی ادیب و شیخ عباس ایزدی به تحصیل علوم دینی مشغول شد.

او از فرهنگیان متدّین و پرشور اصفهان بود و در تأسیس مدارس دینی همچون نور دانش و ترقّی نقش مهمّی داشت.

همچنین او در مقاطع مختلف تحصیلی، تربیت معلم، دانشگاه آزاد و دانشگاه صنعتی شهرکرد به تدریس پرداخت.

استاد نیلفروشان در 12 تیر 1378ش از دنیا رفت و در قطعه 9 باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. گاهی شعر می سرود.

از اوست:

دوران گل شد ای دل و گردید خار خوار

شد بار عاشقان به لب جویبار بار

هر دم هزار ناله مکن چون هزار زار

زیرا که گشت با تو گلی زین دیار یار

ص: 141

بنمود رخ مه من و کرد آشکار کار

تا جلوه ای نمود، بُرد زِ آفتاب تاب(1)

ملّا محمّد باقر هرندی*

ملّا محمّد باقر بن محمّد مهدی هرندی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری. وی در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله آقا جمال الدّین خوانساری به تحصیل پرداخت. وی کتاب «حاشیة الرّوضة البهیّة» تألیف آقا جمال الدّین محمّد خوانساری را در سال 1118ق کتابت کرده و خود بر این نسخه حواشی متعدّدی نوشته است.(2) همچنین وی کتاب «الآراء الفقهیة» را تألیف نموده که به شماره 1143/3 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(3) «ترجمه إرشاد القلوب» دیلمی نیز از آثار اوست.(4)

سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی

حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی بیدآبادی اصفهانی ابن سیّد محمّد نقی بن سیّد محمّد زکی بن سیّد محمّد نقی بن شاه قاسم موسوی، از اعاظم علماء و اکابر فقهای قرن سیزدهم هجری. نسب شریفش به حضرت حمزه فرزند امام موسی کاظم علیه السلام منتهی می شود.

وی در سال 1175ق در قریه «چَرزِه» از قراء طارم عُلیا (در حدود 50 کیلومتری زنجان و 60 کیلومتری شفت) متولّد شده و در 7سالگی به اتّفاق خانواده به شفت مهاجرت نموده و در آنجا مقدمات علوم دینی را آموخته و برای تکمیل آن راهی عتبات عالیات شده و نزد آقا محمّد باقر وحید بهبهانی، شیخ جعفر کاشف الغطاء، شیخ سلیمان


1- آئین فرزانگی، ج7، صص 169-164؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص203؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (چ2)، ص820.
2- فهرست مرکز احیاء میراث، ج6، ص281.
3- فهرست مرعشی، ج29، ص40.
4- فهرستواره کتابهای فارسی، ج6، ص382.

ص: 142

عاملی کاظمی، آقا سیّد علی طباطبائی (صاحب ریاض)، سیّد محسن اعرجی کاظمی، سیّد محمّد مجاهد، میرزا محمّد مهدی شهرستانی و سیّد مهدی بحرالعلوم که همگی از مجتهدین عالی مقام و فقهای بزرگ شیعه بودند کسب فیض نموده و به مقام مشامخ اجتهاد نائل آمد. پس از آن به ایران مراجعت نموده و شش ماه نزد حاج میرزا ابوالقاسم قمی در قم به تحصیل پرداخته و عاقبت در سال 1216ق وارد اصفهان شد و مدت کوتاهی در مدرسه چهارباغ تدریس نمود. سپس در مدرسه شفیعیه دردشت و مدرسه میرزا حسین در محلّه بیدآباد به تدریس پرداخته و در محلّه قبله دعا سکونت گزید.

او ابتدا در مسجد میرزا باقر اقامه جماعت نمود و سپس به همت ایشان مسجد بزرگ و معتبری در بیدآباد بنا شد که به «مسجد سیّد» شهرت یافت.

کم کم آوازه تدریس و مقام علمی و ملکات فاضله و اخلاق حسنه ایشان همه جا را فرا گرفت و بسیاری از مردم اصفهان و نواحی اطراف مقلّد و مرید او شدند و بالاخره شهرت و نفوذ کلمه او از ایران نیز در گذشته و بسیاری از مردم ایران و شیعیان سایر سرزمین ها مرجعیت ایشان را پذیرفتند. ثروت ایشان نیز روز به روز افزوده شد و سیّد حجّةالاسلام آن را صرف تربیت فضلاء و مرمّت مساجد و مدارس و کمک به نیازمندان و تکمیل کتابخانه خود نمود. برخی از حکام اصفهان و همچنین شاهان قاجار از نفوذ و قدرت او در هراس بودند ولی قادر به جلوگیری از آن نبودند و به ناچار به مقام علمی و ریاست او اذعان داشتند.

سیّد حجّةالاسلام در اصفهان خود رأساً به اجرای حدود شرعی و اقدام علیه مفسدین دست زد. او در عین حال بسیار به عبادت خدا و گریه و مناجات می پرداخت و در زمینه تَهَجُّد و بُکاء از خوف خدا ضرب المثل شده بود.

وی در تدریس نیز مهارت و توانایی بسیاری داشت در اغلب علوم خصوصاً فقه و اصول، حدیث و رجال استاد اساتید عصر خویش بود و از محضر درس او صدها تن از فضلاء و مجتهدین از بسیاری از نقاط ایران تربیت شدند. [مؤلف فقید در کتاب بیان المفاخر به شرح حال 149 تن از شاگردان دانشمند او پرداخته اند.]

ص: 143

در زمان حیات مرحوم سیّد بسیاری از ادباء و شعراء در مدح و بیان اوصاف او قصاید و اشعار زیبائی سروده اند که اغلب آنها را میرزا محمّد علی وفای زوّاره ای در کتاب «تذکره مآثر الباقریّه» گردآوری نموده است.

عاقبت وی در روز یکشنبه 3 ربیع الثّانی 1260ق بر اثر بیماری استسقاء وفات یافت. شاگردش ملّا علی اکبر خوانساری او را غسل و کفن نموده و فرزندش حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی بر پیکر او نماز خوانده و او را در بقعه ای مخصوص در مسجد سیّد مدفون ساختند و سال ها بعد جمعی از فرزندان، احفاد و نزدیکان او در آن بقعه مدفون شدند.

حاج عبدالرحیم فسائی متخلّص به «عشرت» مادّه تاریخ وفات سیّد حجّةالاسلام شفتی را چنین سروده است:

سال تاریخ وفاتش خواستم

گفت عشرت «حجّت دین شد تمام»

ایشان کتب بسیاری تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «تحفة الأبرار» 2. «مطالع الأنوار فی شرح شرایع الإسلام» 3. «سؤال و جواب» 4. «الزّهرة البارقة» 5. «الحلیة اللّامعة» 6. «الرسائل الرّجالیة»(1)


1- بیان المفاخر، (2جلد)؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 375-373؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 153-149؛ مزارات اصفهان، ص163؛ روضات الجنّات، ج2، ص96؛ قصص العلماء، صص 134 و 166-149؛ تذکرة العلماء، صص 215-213؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 262-255؛ لباب الألقاب، صص 70 و 71؛ بغیة الطالب، ص171؛ هدیة الأحباب، ص140؛ فوائد الرضویه، صص ؛ الکنی و الألقاب، ج2، ص173؛ الکرام البرره، ج1، صص 196-192؛ الذّریعه: مجلدات مختلف؛ ریحانة الأدب، ج2، ص26؛ معجم المؤلفین، ج9، ص96؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 311 و 312؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 111-100؛ مکارم الآثار،ج5، ص 1620-1614؛ وفیات العلماء، صص 164-162.

ص: 144

محمّد باقر حسینی

محمّد باقر شرف الدّین ابن الهادی الحسینی، در رجب 1004ق نسخه ای از «الصّحیفه فی علم الأسطرلاب» و در اواخر شوّال 1020ق نسخه ای از «رساله کریه» هر دو از تألیفات شیخ بهائی را در اصفهان کتابت کرده و در کتابخانه فرهنگ مشهد مقدّس موجود است(1)

[ظاهراً صاحب عنوان از فضلاء و اهل قلم معاصر جناب شیخ بهائی است.]

میرزا محمّد باقر پاقلعه ای

میرزا محمّد باقر بن میر محمّد هادی بن میرزا محمّد خاتون آبادی، عارف سالک، از عرفای سلسله نعمت اللهی. در 17 ذیحجّه 1346ق وفات یافته و در تکیه آغاباشی، جنب تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

[جواد شوقی اصفهانی مادّه تاریخ فوت او را در این بیت آورده است:

پا در آن جمع هشت «شوقی» و گفت:

«میر باقر مکان بجنّت کرد»(3)]

محمّد باقر خوراسکانی

محمّد باقر بن محمّد هادی خوراسکانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری و از اهالی «خوراسکان» جِی اصفهان است. وی مالک نسخه ای از «حاشیه شرایع الإسلام» محقّق کرکی بوده و در رمضان 1164ق بر یکی از برگهای این کتاب یادداشت تملک نوشته است سجع مُهر او «غلام محمّد باقر» بوده است. این نسخه به شماره 6584 در کتابخانه


1- فهرست کتابخانه فرهنگ مشهد، صص 51-49.
2- نمونه مختصر المکارم، ص202، خطی؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص53؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص283؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص105.
3- دیوان شوقی اصفهانی، ص338.

ص: 145

آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی موجود است.(1)

محمّد باقر اصفهانی*

محمّد باقر بن محمّد هاشم اصفهانی، خطّاط نسخ نویس قرن دوازدهم هجری بوده و در سال 1144ق نسخه ای از «صحیفه سجادیه» را به خط نسخ زیبا کتابت نموده است.(2)

سیّد باقر رشتیان*

سیّد باقر رشتیان ابن سیّد هاشم نقّاش، هنرمند نقّاش. دراصفهان متولّد شده و نقّاشی را از پدر آموخت و سرانجام در 10 شعبان 1380ق (مطابق سال 1339ش) درگذشت و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ فوت او را احمدرضا غفورزاده (طلائی) چنین سروده است:

سال تاریخ او «طلائی» گفت

«آه از مرگ رشتیان عزیز»(3)

1339

ملّا محمّد باقر صفای نائینی

ملّا محمّد باقر جابری نائینی متخلّص به «صفا» فرزند ملّا هدایت حسین عالم فاضل و ادیب شاعر، در اصفهان به تحصیل پرداخته و به مدارج عالی علم و ادب دست یافت. در نظم و نثر خصوصاً انشاء و فقه و حدیث مهارت داشته، در سال 1082ه. وفات یافت.(4) از او تألیفاتی به جای مانده است از آن جمله است:


1- فهرست مرعشی، ج17، ص160؛ خورشید جی، ص306.
2- فهرست مرکز احیاء میراث اسلامی، ص6، ص381.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص282؛ تاریخ اصفهان (جابری)، چاپ 1378، ص311.

ص: 146

1. «مفتاح الأفق» یا «مفتاح الحقایق» در اصول دین (1) 2. «دیوان اشعار» 3. «مفتاح الحقایق»(2)

از اوست:

شب دوری به سان شمع تا وقت سحر سوزم

ز خوناب دل مجروح و از سوز جگر سوزم

ز بس سوراخ سوراخ است تن از ناوک نارش

گهی از سر گهی از سینه گاه از چشم تر سوزم

باقر برهمن

باقر برهمن، شاعر ادیب، در اصفهان ساکن است. گاهی شعر می سراید این دو بیت را به مناسبت کشته شدن حسین صرافیان از فعّالان اتّحادیه کارگری در 4 خرداد 1324 سروده:

هر کجا رو آورم سوگ غمی برپاستی

قلب ها و دیده ها مجروح و خون پالاستی

آنکه اندر راه آزادی بدی ثابت قدم

آوخ آوخ تنگنای گور را مأواستی(3)]

باقر بنّا*

باقر بنّا، از خوشنویسان گمنام عهد صفویه است. خط ثلث را با نهایت استادی می نوشته و مورد توجّه شاه عباس کبیر بوده تا جائی که خط او در مسجد شیخ لطف اللَّه در کنار خط علیرضا عباسی خوشنویس دربار صفویه قرار گرفته است.

دو کتیبه بسیار زیبای ثلث بر کتیبه کاشیکاری با رقم «و بالباقر البنّا کاتب هذه


1- الذریعه، ج21، ص326.
2- تاریخ اصفهان (جابری)، چاپ 1378، ص391، (تعلیقات).
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص85.

ص: 147

الحروف» درداخل مسجد شیخ لطف اللَّه موجود است.(1)

این هنرمند، از چشم همه کسانی که درباره آثار تاریخی اصفهان از جمله مسجد شیخ لطف اللَّه کتاب نوشته اند و نیز نویسندگان کتب شرح حال خوشنویسان پنهان مانده است. دکتر هنرفر اولین شخصی است که به نام و اثر او اشاره کرده و در حقیقت او را احیاء کرده است.

آقا محمّد باقر بهجت اصفهانی*

آقا محمّد باقر اصفهانی متخلّص به «بهجت» شاعر ادیب و خوشنویس فاضل در عهد سلطنت فتحعلی شاه، مستوفی عباس میرزا ولیعهد او بوده و خط نستعلیق را نیکو می نوشته و در فنون ادب استاد بود. مدتها در آذربایجان بوده و در زمان سلطنت محمّد شاه وفات یافته است. نویسنده «مدایح معتمدیه» شرح حال او و اشعارش در مدح منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان را آورده است. این دو بیت از آنجاست:

دلم به زلف تو شاد از لب شکرخند است

ز آب خضر به ظلمات تشنه خرسند است

چه شام ها که سحر کردم و ندانستم

درازی شب زلف تو را که تا چند است(2)

میرزا باقر تبریزی

میرزا باقر تبریزی معروف به «ایبک» شاعر ادیب فاضل، از تبارزه عباس آباد اصفهان بوده به خدمت بسیاری از فضلاء رسیده، مرد صالح پرهیزکاری بود. از اشعار اوست:


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص 407 و 414.
2- تذکره مدایح معتمدیه، (نسخه خطی)؛ ر. ک. به: حدیقة الشعراء، ج1، صص 282 و 283؛ الذریعه، ج9، صص146 و 147.

ص: 148

تارهای سر زلف تو چو پیوست به هم

داد اسباب پریشانیِ ما دست به هم(1)

محمّد باقر توحید اصفهانی

محمّد باقر توحید اصفهانی، مؤلّف «شرح دعای صباح».

نسخه آن در حاشیه «شرح دعای صباح» میرزا ابراهیم امینی ضمن مجموعه شماره 3567 مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

سیّد محمّد باقر حسام السّادات

سیّد محمّد باقر حسام السّادات اصفهانی، مؤسس مدرسه سادات اصفهان است که در سال 1331ق در محلّه چهارسوق شیرازی ها تأسیس شده است. صاحب عنوان از فضلاء و ادباء اواخر دوره قاجاریه است.(3)

باقر سخائی

باقر سخائی، از راه کارگری امرار معاش می کرده و گاهی اشعاری می سروده و دارای طبعی روان بود.

از اوست:

[حب وطن شیوه نیکان بود

حب وطن پاکی ایمان بود

محترم این ملک چو مادر بدار

هموطن خویش برادر شمار(4)]


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص285؛ الذریعه، ج9، ص120؛ صحف ابراهیم، ص272، (تعلیقات).
2- فهرست مجلس، ج10، بخش سوّم، ص1536.
3- سالنامه دبیرستان فرهنگ، ص4.
4- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص239.

ص: 149

سیّد محمّد باقر تیرانی

سیّد محمّد باقر تیرانی کرونی اصفهانی، عالم فاضل امام جمعه تیران مرکز بلوک کروَن اصفهان. از علمای قرن چهاردهم هجری می باشد. در اصفهان تحصیل نموده، در بلوک مزبور صاحب ریاست و شهرت و قدرت بوده است.

محمّد باقر حسینی

محمّد باقر حسینی، از خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. وی کتیبه سنگاب مسجد خان در اصفهان را به خط نستعلیق کتابت کرده است.(1)

محمّد باقر کارلادانی اصفهانی

محمّد باقر خراسانی کارلادانی از فضلاء و نویسندگان در قرن سیزدهم هجری و ساکن قریه «کارلادان» است.

احتمالاً وی از شاگردان مرحوم آقا محمّد مهدی کلباسی و خود از فضلاء گمنام اصفهان در قرن سیزدهم هجری می باشد.

از آثارش کتابت نسخه ای از «نورالعیون للمتّقین» (رساله عملیه مرحوم آقا محمّد مهدی کلباسی) است که آن را در سال 1277ق کتابت نموده و از خود نیز بر آن حواشی مرقوم داشته است که به شماره 1756 در مدرسه فیضیه قم موجود است.(2)

کارلادان که در این زمان بین النّاس به کلادان به ضم کاف فارسی معروف است [از دهات بلوک ماربین بوده و حالا به شهر پیوسته و از محلاّت غرب اصفهان است و مقبره عمو عبداللَّه سقلا معروف به «منارجُنبان» در آنجاست.]


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص955؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص608.
2- فهرست مدرسه فیضیه، ج1، ص290.

ص: 150

سیّد محمّد باقر دیباج

سیّد محمّد باقر دلاّل اصفهانی متخلّص به «دیباج» از سادات حسینی اصفهان و از محترمین تُجّار و مورد اعتماد کلیه طبقات بود، متجاوز از 80 سال عمر نموده، در اصفهان پس از سال 1360ق وفات یافت.

میرزا محمّد باقر ذکاءالملک اصفهانی

میرزا محمّد باقر ذکاءالملک اصفهانی، از ادبای اواخر دوره قاجاریه است. در اصفهان ساکن بوده و بخش آخر کتاب «الکامل فی التّاریخ» تألیف: ابن اثیر را به فارسی ترجمه کرده است. نسخه در یک شنبه 9 ربیع الاوّل 1304ق به نام ظلّ السّلطان ترجمه شده و به شماره 4218 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

سیّد محمّد باقر زوّاره ای

سیّد محمّد باقر زوّاره ای اصفهانی، از علمای زمان شاه سلطان حسین صفوی است. تألیفاتی دارد از آن جمله است «ترجمه بلدالأمین» کفعمی.(2)

محمّد باقر سروش اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی متخلّص به «سروش» شاعر و ادیب خوشنویس، در اصفهان به کسب علم و ادب پرداخته و نزد درویش عبدالمجید طالقانی به مشق خط پرداخت. خط شکسته را خوش می نوشته و سرانجام در سال 1205ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شده است.

از اوست:

با تو گویم شِمّه ای از سرگذشت

بی تو آب دیده ام از سر گذشت(3)


1- فهرست مرعشی، ج11، ص221.
2- الذریعه، ج4، ص84.
3- تذکره سفینة المحمود، صص 370 و 371؛ تذکره نگارستان دارا، صص 199 و 200؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج1، ص767؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص194.

ص: 151

آقا محمّد باقر سمسوری

آقا محمّد باقر سمسوری اصفهانی، خطاط نستعلیق نویس قرن سیزدهم هجری از اهالی قریه «سمسور» خوراسکان بوده، در خط نستعلیق و نسخ استاد بوده و به شیوه محمّد صادق و میرعماد خط می نوشته، از آثار او سنگ نوشته قبر مادر شاهزاده در تخت فولاد به تاریخ 1246 و کتیبه عمارت سرپوشیده سیف الدّوله (که خراب شده) می باشد.(1)

مرحوم مهدی بیانی در دوجا از صاحب عنوان نام می برد یک جا به عنوان محمّد باقر سمسوری که آثاری از او را به خط نستعلیق با رقم «محمّد باقر الإصفهانی» به ذکر می کند و دیگری در بخش نسخ نویسان کتاب خود که اثری از او را به خط نسخ با رقم «محمّد باقر الخوراسکانی» معرفی می نماید.

و امّا آثاری که مرحوم بیانی معرفی نموده است به شرح زیر می باشد:

1. یک نسخه «کلمات قصار حضرت امیر» به خط نستعلیق خوش به تاریخ ربیع الاوّل 1247ق، موجود در کتابخانه سلطنتی سابق.

2. یک مرقع شامل 12 رقعه، به خط نستعلیق خوش در سال 1237ق، موجود در همان کتابخانه.

3. یک قطعه، به خط نستعلیق خوش از روی خط میرعماد، در سال 1237ق، موجود در مجموعه مهدی بیانی.(2)

4. «قرآن مجید» به خط نسخ متوسط، در سال 1335ق، موجود در کتابخانه سلطنتی سابق.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1018؛ بیان المفاخر، ج2، ص 101 و 372؛ دیوان طرب، مقدمه، ص88؛ تاریخ اصفهان (مجلّد هنر و هنرمندان)، ص213 و 136.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص655.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1150؛ گنجینه قرآن، ص83.

ص: 152

سیّد محمّد باقر صدرالکُتّاب

آقا سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی ملقب به «صدرالکتاب» از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری بوده و در طهران به کتابت مشغول بوده و در نسخ نویسی به مقامی منیع رسیده قرآنی را به خط زیبای خود کتابت کرده است که بسیار مطلوب و مطبوع واقع شده [است. ]در خط نستعلیق نیز مهارت داشته و «مثنوی معنوی» را کتابت کرده که در سال 1298ه چاپ سنگی شده است.(1)

میر محمّد باقر طباطبایی اصفهانی

میر محمّد باقر طباطبایی اصفهانی، عالم فاضل، از شاگردان علّامه مجلسی است. علّامه مجلسی در انهائی که در سال 1092ه. برای او نوشته از او با عنوان «السیّد الایّد ذوالمفاخر و المآثر الأمیر محمّد باقر وفقه اللَّه تعالی» تجلیل می کند.(2)

آقا سیّد محمّد باقر طبیب

آقا سیّد محمّد باقر طبیب، از اطباء معروف اصفهان و ساکن محلّه بیدآباد بوده و در اواخر قرن سیزدهم هجری می زیسته است.(3)

محمّد باقر عامی اصفهانی

محمّد باقر اصفهانی متخلّص به «عامی» از شاعران قرن سیزدهم هجری بوده و از کسب کرباس فروشی امرار معاش می کرده و اصلش از کاشان بوده است.

از اوست:


1- المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص273؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص303.
2- اجازات الحدیث، صص 169 و 170؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص80؛ الروضة النضره، ص72.
3- تاریخ و جغرافیای چهارمحال، ج1، ص465؛ بیان المفاخر، ج2، ص238.

ص: 153

آنچه در جان و دلم صبر و قرارش خوانند

بُرد از یک نظرآن شوخ که یارش خوانند(1)

شیخ محمّد باقر قزوینی

حاج شیخ محمّد باقر قزوینی، از علماء معمّر و مدرّسین فاضل معاصر، در حدود سال 1273ق [یا کمی قبل از آن] متولّد شد و در اصفهان نزد آخوند کاشی و ملّا محمّد حسین فشارکی تلمُّذ نمود. عالمی زاهد و متقّی بود و سالها در مدرسه نیم آورد به تدریس هیئت و حساب مشغول بود. جمعی از فضلاء از جمله [آیت اللَّه العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی، سیّد محمّدحسین آیت میردامادی، سید جعفر میردامادی، سیّد مرتضی موحد ابطحی] آقا سیّد حسن احمدی علون آبادی و حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی نزد او کسب فیض نموده اند.

سرانجام در 28 ربیع الثّانی 1365ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه میرزا عبدالغفار تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

میرزا باقر قاضی زاده

میرزا باقر تبریزی معروف به «قاضی زاده عباس آباد» عالم فاضل و ادیب شاعر، از دانشوران اواخر عهد صفویّه. او نوه قاضی زین العابدین تبریزی است. در محلّه عباس آباد اصفهان ساکن بود. وی نزد ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، آقا حسین خوانساری و قوام الدّین طهرانی رازی به تحصیل پرداخت و در معقول و منقول صاحب مهارت گردید و به تدریس در مدرسه قطبیه مشغول شد. او در بین تبریزیان عباس آباد اعتبار و احترام بسیار داشت و تقسیم گندم و گوسفند تبارزه با او بود.

در بیان مقام علمی او نصرآبادی می نویسد: «در تحصیل علوم سعی بسیار نموده،


1- سفینة المحمود، ص408؛ تذکره اختر، ص144؛ بهترین اشعار، ص386.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص306 و اطلاعات متفرقه نویسنده.

ص: 154

حَقّاً که باقر علوم و جامع کمالات است». و شیخ محمّد علی حزین می آورد: به فضایل ظاهری و باطنی موصوف است.

او از دوستان و معاشران میرزا ابوطالب زاهدی لاهیجی بود. فرزند میرزا ابوطالب، شیخ محمّد علی حزین لاهیجی در کودکی او را درک کرده است. میرزا باقر قاضی زاده در هفتمین دهه از زندگی خود در حدود سال 1110ق یا کمی قبل از آن در اصفهان وفات یافت. شعر نیکو می سرود و نسبت به فضلای معاصر خود با دقایق صناعت شعر آشنایی بیشتری داشت و در نظم اشعار و معما سلیقه اش معیار ادباء شمرده می شد.

این شعر از اوست:

فصل گل و موسم بهار است

گلزار به رنگ و بوی بهار است

بی تو شب ما تیره روزان

چون چشم سفید گشته تار است(1)

ملّا محمّد باقر گزی

ملّا محمّد باقر گزی، عالم فاضل محدّث از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است. علّامه مجلسی در آخر کتاب الزّیارات از کتاب «تهذیب الأحکام» شیخ طوسی که به شماره 1958 در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می شود. در جمادی الاولی 1084ه.ق برای او اجازه روایت نوشته و از او به عنوان «الفاضل الکامل العامل التّقی الذّکی» یاد کرده است.(2)


1- تذکره شعرای آذربایجان، ج2، صص 76-74؛ دانشمندان خوانسار، ص117؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص250؛ تذکرة المعاصرین (حزین)، ص132؛ تذکره شمع انجمن، ص125؛ کلمات الشعراء، ص10؛ تذکره حسینی، ص72؛ تذکره نتایج الأفکار، ص118؛ آتشکده آذر، ج1، ص173؛ الذریعه، ج9، ص120؛ دانشمندان آذربایجان، صص 62 و 63؛ صحف ابراهیم، صص 80 و 81؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص73.
2- اجازات الحدیث، ص172؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص80؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص17؛ فهرست رضوی، ج5، ص56.

ص: 155

سیّد محمّد باقر محزون سدهی

سیّد محمّد باقر سِدِهی متخلّص به «محزون»، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشوران چهاردهم هجری] در محلّه درب سیّد محلّه فروشان سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی ]متولّد شده و در اصفهان نزد حضرات آیات شیخ محمد تقی آقانجفی و شیخ محمّد علی ثقةالاسلام نجفی به تحصیل پرداخت. سپس به وطن اصلی خود مراجعت کرده و مرجع شرعیات آن حدود گردید و در یکی از مساجد آنجا اقامه جماعت نمود که مسجد مذکور به نام او شهرت دارد. وی در حدود سال 1367ق وفات یافت. دیوان اشعار او با عنوان «کتاب محزون در مدائح و مصائب» [در ذیحجة الحرام 1365ق در تهران] به طبع رسیده است. این شعر از اوست:

مپرس حالت من در فراق یار امشب

به لب رسیده مرا جان هزار بار امشب

خیال روی توام شعله می کشد بر سر

اگر چو شمع بسوزم عجب مدار امشب(1)

محمّد باقر منیر اصفهانی

میرزا محمّد باقر اصفهانی متخلّص به «منیر» شاعر ادیب، در هندوستان ساکن بوده و در محضر میر شمس الدّین فقیر کسب علم می نموده است. قبل از «منیر» به «فدائی» تخلّص داشته و در قرن دوازدهم هجری زندگی می کرده است.(2)

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی، طبیب مخصوص شاه سلیمان صفوی مؤلّف کتاب «الادویة القلبیة» است که آن را به امر شاه در یک مقدّمه و چهارده باب و خاتمه نوشته


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 415 و 416.
2- الذریعه، ج9، ص1114.

ص: 156

است.(1) وی از سادات حکیم سلمانی اصفهان به شمار می رود.

محمّد باقر نجم ثانی*

محمّد باقر نجم ثانی، از نوادگان امیر یاراحمد خوزانی اصفهانی ملقّب به نجم ثانی است. مردی دلیر و شجاع بود و در کمانداری نظیر نداشت. او از صاحب منصبان دربار پادشاه هند بود. نورالدّین محمّد جهانگیر پادشاه در کتاب خود جهانگیرنامه از دقّت و نشانه روی دقیق او ابراز شگفتی می کند.

محمّد باقر نجم ثانی با منصب چهارهزاری در نظامت اله آباد به سال 1047ق درگذشت. همسر او ملکه بانو دختر بیگم است و بیگم خواهر ملکه نورجهان بود. نورجهان بیگم نیز در تیراندازی مهارتی عجیب داشت.(2)

آقا باقر نقاش*

محمّد باقر اصفهانی معروف به «آقا باقر نقاش»، از نقاشان و قلمدان سازان هنرمند عصر زندیه و قاجاریه است. وی از شاگردان «علی اشرف» است. همچنین از روی آثار نقاشان ایتالیا مشق و تمرین فراوان انجام داده و در نقاشی مجالس بزم و صحنه های رزم سبکی آمیخته از فرنگی و ایرانی را برگزیده است. او در ساختن گل و بته و مرغ و نقش حیوانات تبحّر خاصّی داشته و با آب رنگ ساده، سیاه قلم و رنگینه پرداز آثار کم نظیری به وجود آورده است.

سجع آثار او «باقر از بعد علی اشرف شد» و «یا امام محمّد باقر» و «کمترین محمّد باقر» و «یا باقر العلوم» بوده است. تولد او در اصفهان بوده و اغلب در اصفهان به سر برده است.

از آثار او تابلوی آبرنگ پرندگان روی شاخه پرشکوفه سیب در سال 1195ق و


1- الذریعه، ج1، ص403.
2- جُنگ معانی، ص123.

ص: 157

تصویر میرابوالقاسم فندرسکی در سال 1192ق را می توان نام برد.(1)

ملّا محمّد باقر ورنوسفادرانی

ملّا محمّد باقر ورنوسفادرانی، شاعر ادیب، از قریه «ورنو سفادران» سِدِه ماربین بوده و در آن قریه مکتبداری می کرده، مردی در کمال صلاح و پرهیزکاری بوده و در فنون شعر و ادب و لغز و معما مهارت داشته و [در حدود سال 1081ه. وفات یافته است.]

از اوست:

چون بر آرم ناله از دل آیدم صد فوج درد

آری آری خضر راه کاروان بانگ درآست(2)

بایزید بسطامی

بایزید بن نظام الدّین عبدّالرزّاق بسطامی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در روز پنج شنبه 2 ربیع الثّانی 1099ق کتاب «خلاصة الأذکار» تألیف: فیض کاشانی را در مدرسه مقصودیه ناظریه کتابت نموده است. این نسخه به شماره 3810 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

ظاهراً مراد از مقصودیّه ناظریه، مقصود بیک ناظر شاه عباس، بانی چهارسو مقصود باشد و احتمالاً مدرسه در چهارسوی نامبرده جنب مسجد شاه [مسجد امام فعلی] قرار داشته است.(4)


1- هنر قلمدان، صص 105 و 106؛ دائرة المعارف هنر، ص72؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص319.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص597.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2792.
4- اصفهان: دارالعلم شرق، نسخه خطی، ص225.

ص: 158

بایُندُر صفوی*

بایُندُر خان صفوی، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. او با خاندان صفویّه خویشاوندی داشت و در اصفهان ساکن بود. امّا مردی قانع و وارسته بود و دنبال مشاغل دولتی نرفت و عمر را به مصاحبت و معاشرت با شعراء و فضلاء و مردان اهل حال گذراند.

این بیت از اوست:

کاش زلف تو دگر بو به صبا نفروشد

تا صبا منّت کونَین به ما نفروشد(1)

سیّد بحرالعطاء مهدوی هرستانی

سیّد بحرالعطاء مهدوی بن سیّد محمّد بن سیّد احمد بن سیّد محمود زمان هُرستانی سِدِهی عالم فاضل زاهد متقی، از علمای معاصر در روستای «هرستان» از توابع سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شده و در اصفهان نزد علمای عالیقدر چون شهید سیّد حسن مدرس، سیّد ابوالقاسم دهکردی، سیّد محمّد باقر درچه ای، سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّد رضا نجفی، میر محمّد صادق خاتون آبادی، شیخ محمّد تقی آقا نجفی، آخوند ملّا محمّد کاشانی و جهانگیرخان قشقائی بهره برد و پس از آن به «هرستان» بازگشت و به اقامه جماعت و ارشاد و هدایت مردم پرداخت. او نسبت به مسائل دینی متعصّب و مدافع و به زخارف دنیوی بی اعتنا بود. وی سرانجام در یکشنبه 29 ربیع الثّانی 1371ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد مدفون شد.(2)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 54 و 55؛ تذکره روز روشن، ص99.
2- شرح مجموعه گل، صص 356 و 357؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص682؛ خمینی شهر شهری که باید از نو شناخت، ص207.

ص: 159

سیّد بحرالعلوم میردامادی

سیّد بحرالعلوم میردامادی ابن سیّد اسداللَّه صدرالاسلام از اعقاب میر محمّد حفیظ بن محمّد اشرف بن میر عبدالحسیب محمّد بن میر سیّد احمد علوی عاملی.

عالم فاضل عارف، در سال 1345ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شده و مقدمات علوم از صرف و نحو و غیره را در مولد خویش فرا گرفت. سپس جهت تکمیل آن به اصفهان آمده و نزد آقا سیّد احمد مقدس، شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، شیخ محمّد حسین رشتی، شیخ محمّد حسین مشکینی، حاج آقا رحیم ارباب، سیّد محمّد رضا خراسانی، سیّد صدرالدّین کوپائی، میرزا علی آقا شیرازی و میر سیّد علی موسوی بهبهانی تحصیلات خود در فقه و اصول و ادبیات و کلام و اخلاق را انجام داده و سپس به قم هجرت نموده و نزد آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی، علّامه طباطبائی، امام خمینی و سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی به کسب فیض پرداخت.

وی سالها به ترویج دین و ارشاد مردم مشغول بود و در عمر پربرکت خود چندین مسجد و حسینیّه را تأسیس و یا مرمّت نموده و شاگردانی را پرورش داد. تأسیس مهدیه میرداماد و مؤسسّه خیریه امام رضاعلیه السلام از دیگر خدمات اوست.

سرانجام در بامداد یکشنبه 15 ربیع الثّانی 1411ق وفات نموده و پس از تشییع، در قبرستان پلارت [معروف به بهشت فاطمه (سلام اللَّه علیها) در خمینی شهر] مدفون شد و بقعه ای باشکوه بر مزار او ساخته شد.

کتابهای: 1. «اصول دین استدلالی» 2. «تقریرات درس مرحوم بروجردی» 3. «رساله در سیر و سلوک»، مطبوع 4. «سیری در اخلاق اسلامی» از تألیفات ایشان است.

مادّه تاریخ فوت او را عالم ادیب فاضل حاج سیّد مصطفی نحوی چنین سروده است:

غریق از پی تاریخ رحلتش بودم

میان حلقه ماتم به بحر حیرانی

ص: 160

که ناگه آمد «نحوی» به جمع سر زد و گفت:

«ز فوت وی شده بحرالعلوم طوفانی»(1)

1361+50=1411

بداق بیگ نسیم شاملو

بُداق بیگ شاملو متخلّص به «نسیم» [فرزند سیّد علی بیگ] شاعر ادیب [در هرات متولّد شده و در اصفهان اقامت گزیده(2)] جوانی خوش طبع و صاحب کمال بوده و پس از وفات در مزار بابارکن الدّین مدفون گردید.(3) [دیوان او بالغ بر سه هزار بیت است] از اوست:

خموشی فیض را دارد سخن پرداز می داند

نخستین آنکه ساکت هیچگه ملزم نمی گردد(4)

بدران علوی نسّابه اصفهانی

سیّد نجم الدّین بدران بن شریف بن ابی الفتح علوی حسینی موسوی نسّابه اصفهانی، از فضلاء و محدّثین جلیل القدر شیعه در قرن پنجم هجری است.

منتجب الدّین در «الفهرست» می نویسد: «به وسیله ثقةالدّین ابوالمکارم هبةاللَّه بن داود بن محمّد اصفهانی از او خبر یافتم». کتاب «المطالب فی مناقب آل ابی طالب» از تألیفات اوست.(5)


1- یادنامه فقیه اهل بیت عارف الهی آیت اللَّه سیّد بحرالعلوم میردامادی، صص 42-36؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.
2- قصص الخاقانی، ج2 ص168.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص61.
4- رجال اصفهان، ص203؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص382.
5- النّابس، ص35؛ ریاض العلماء، ج1، ص96؛ امل الآمل، ج2، ص43؛ جامع الرّواة، ج1، ص115؛ الفهرست، ص43؛ فوائد الرضویّه، ج1، ص55؛ الذریعه، ج21، ص139؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 255 و 256؛ دایرةالمعارف تشیع، ج3، ص141.

ص: 161

بدر رارانی اصفهانی

ابوالرّجاء بدر بن ثابت بن روح بن محمّد بن عبدالواحد بن ابی القاسم بن عباس بن جعفر صوفی رارانی، از محدّثین و عرفای اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است.

وی از مشایخ روایتی ابوسعد سمعانی است. سمعانی از او در کتاب خود به عنوان «مقدم صوفیة فی اصبهان» و «شیخٌ صالحٌ سدید السیرة، نظیف الظاهر، جمیل الأمر، من بیت الحدیث و التّصوف» یاد کرده است.

وی بعد از سال 460ق در خانواده ای اهل علم و دانش پرور متولّد شده و از ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم طیّان، ابوالحسن احمد بن عبدالرّحمان ذکوانی، ابوالخیر محمّد بن عبداللَّه بن ررا و ابونصر احمد بن محمّد بن صاعد صاعدی حدیث شنیده است. [همچنین وی از جدّش ابوطاهر روح بن محمّد رارانی و نیز از ابن ماجه روایت می کند.]

وی سرانجام در ماه رمضان سال 532ق در اصفهان وفات یافته است.(1)

[«راران» از محلّه های شرق اصفهان، در منطقه باستانی جِی واقع شده است و مناره ای تاریخی هنوز پس از صدها سال در آنجا برپا است.]

بدر فرکی اصفهانی

ابوالنّجم بدر بن دُلَف بن یوسف فَرکی اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم است. از اهالی روستای «فَرک» اصفهان بوده و از ابونصر ابراهیم بن محمّد بن علی کسائی حدیث شنیده است. حافظ ابوطاهر سلفی از او روایت می کند.

وی در سال 419ق متولّد و در سال 502ق وفات یافته است.(2)


1- التّحبیر، ج1، ص132؛ معجم البلدان، ج3، ص12؛ المشتبه، ج1، ص296.
2- معجم البلدان، ج4، ص255؛ اللباب، ج2، ص424.

ص: 162

سیّد بدرالدّین جاجرمی

بدرالدّین [بن عمر] جاجَرمی خراسانی، از شعرای معروف قرن هفتم است. [در «جاجَرم» خراسان متولّد شد. در جوانی در خراسان به تحصیل پرداخت و سپس به اصفهان آمد ]و به مدح بهاءالدّین محمّد جوینی، حاکم اصفهان و پدرش شمس الدّین محمّد صاحب دیوان پرداخت. [و از بهاءالدّین لقب «ملک الشّعراء» گرفت. گویند در اصفهان نزد مجدالدّین همگر شاگردی کرده است.] وی سرانجام در سال 686ق وفات یافت. مثنوی در اختلاج اعضاء و ترجمه منظوم قصیده عربی «ابوالفتح بُستی» موسوم به «عنوان الحکم» از اوست که به طبع رسیده و این بیت از آنجاست:

زیادَةُ المَرءُ فی الدُّنیا نقصان

وَرِبْحُهُ غیر مَحضِ الخَیرُ خُسران

هر کمالی که ز دنیاست همه نقصان است

سود کان محض نکوئی نبود خسران است

[از شاعران سبک خراسانی است و شعرش به خاطر تکلف و تصنّع بیش از حد چندان مقبول اهل ادب نیفتاده است. از دیوان اشعار او حدود چهار هزار بیت باقی مانده است.(1)]

سیّد بدرالدّین کتابی

سیّد بدرالدّین کتابی متخلّص به «امید» فرزند حاج آقا هلال الدّین بن آقا میرزا علیرضا بن میر محمّد صادق حسینی کتابفروش. شاعر ادیب و فاضل دانشمند.

در 9 شوال 1330ق متولّد گردید. در اصفهان و مشهد و تهران تحصیل نمود و از


1- چهار مقاله، ص83 (پاورقی)؛ تذکرة الشعراء دولتشاه، صص 164 و 165؛ مطلع الشمس، صص 118 و 119؛ تذکره آتشکده، (بخشت نخست از نیمه نخست)، صص 280 و 281؛ مجمع الفصحاء، ج1، صص 433 و 434؛ تاریخ مغول، صص 337 و 338؛ تاریخ نظم و نثر، ص162؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج3، ص562؛ الذریعه، ج9، ص128؛ ریحانة الأدب، ج1، ص376؛ لغت نامه دهخدا، ذیل«بدر جاجرمی»، ص747؛ تذکره شمع انجمن، صص 128 و 129؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 382 و 383؛ مشاهیر جاجرم، ج1، صص 45-39؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص312؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص110؛ دانشنامه جهان اسلام، ذیل «بدر جاجرمی»، ص1175.

ص: 163

جمله از محضر آقا شیخ محمّد خراسانی و حاج آقا رحیم ارباب بهره گرفت. در کنار آن دوره ابتدائی و متوسطه را در اصفهان طی کرد و در دانشسرای عالی تهران در رشته فلسفه فارغ التحصیل شد و سپس در اصفهان به تدریس پرداخت.

از ایشان تألیفات عدیده ای به جای مانده است از آن جمله است:

1. «اخلاق»، از دکتر پیرژانه، ترجمه از فرانسه، مطبوع 2. «به سوی اصفهان»، اثر پیر لوتی، ترجمه از فرانسه، مطبوع 3. «فروغ خاور» اثر هرمان الدنبرگ، ترجمه از فرانسه، مطبوع 4. «پیرامون سیره نبوی»، اثر دکتر طه حسین، ترجمه از عربی 5. «درباره تصوف اسلامی و تاریخ آن»، اثر رینولد نیکلسون، ترجمه از عربی، غیرمطبوع 6. «دیوان اشعار» با تخلّص امید، غیرمطبوع.

سرانجام ایشان در شب یکشنبه 6 ذیحجة الحرام سال 1407ه.ق در اصفهان وفات یافت و در قبرستان جدید (باغ رضوان) به خاک سپرده شد

مادّه تاریخ فوتش را شاعر فرزانه منوچهر قدسی چنین نوشته است:

سال فوتت بحساب قمری است

«بی کتابی قلم و نامه گریست»

1407

این رباعی از اوست:

سیم و زر اگر بیش و اگر کم هیچ است

جز مهر و وفا حاصل عالم هیچ است

با غیر بشر به کام دل چون نرسی

آدم بطلب که غیر آدم هیچ است(1)

محمّد بدیع اصفهانی

محمّد بدیع بن ابوالخیر اصفهانی از کاتبان قرن یازدهم هجری. در سال 1093ق نسخه ای از اربعین شیخ بهائی را کتابت نموده است. کتاب به شماره 2010 در کتابخانه


1- تاریخ علمی واجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، صص 210-202؛ مزارات اصفهان، صص 121-118؛ مجموعه مقالات مرحوم کتابی، ص422؛ نادره کاران، ص640؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص493-483.

ص: 164

مسجد اعظم قم موجود است.(1)

محمّد بدیع بن حیدرعلی

محمّد بدیع بن حیدرعلی، خوشنویس فاضل قرن یازدهم هجری در اصفهان. در تاریخ 23 شوال 1095ق نسخه ای از کتاب «استبصار» را به خط نسخ زیبا کتابت نموده و در خاتمه کتاب در 9 صفحه اجازه ملّا محمّد تقی مجلسی را به فرزندش علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی را استنساخ کرده است. نسخه به شماره 588 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

میرزا بدیع نطنزی*

میرزا بدیع بن میرزا محمّد بن میر ابوالمعالی برزرودی نطنزی، شاعر و ادیب عارف از سخنوران قرن یازدهم هجری. وی در جوانی به لباس فقر و درویشی درآمد. مدّتی در اصفهان ساکن بود و عاقبت به سبزوار رفت. سال فوت او معلوم نیست.

این شعر از اوست:

دارد زلال چشمه حُسنت نظاره ها

مانند سبزه سرزده از کناره ها

چرخ از دل شکسته محابا نمی کند

آسوده است پای خم از شیشه پاره ها(3)

میرزا بدیع درب امامی

حاج میرزا محمّد بدیع بن سیّد مصطفی بن سیّد عبدالحمید بن محمّد موسوی رضا توفیقی کوه گیلویه ای درب امامی اصفهانی، عالم زاهد جلیل و مجتهد فقیه ادیب، از مشاهیر علماء و مدّرسین اصفهان در عصر قاجاریه.


1- فهرست کتابخانه مسجد اعظم، ص15.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص281؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص19.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص146؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 111 و 112.

ص: 165

در حدود سال 1251ق در اصفهان متولّد شد. پدرانش عموماً از فضلاء و دانشمندان بوده اند. او پس از تحصیل مقدمات نزد علمای اعلام اصفهان ملّا حسینعلی تویسرکانی، میر سیّد محمّد شهشهانی، میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) و شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی به تحصیل پرداخته و از سه نفر اخیر مفتخر به اخذ اجازه گردیده است.

او عالمی وارسته و قانع و زاهد بوده و با وجود عسرت در زندگی و معیشت، تحف و هدایای اعیان و متموّلین و حکام اصفهان را نمی پذیرفته و با استغنا زندگی می کرده است.

در تدریس فقه و اصول و ادبیات عرب تبحّر خاصّی داشته و واقعاً بدیع الزمان بوده و دروس قوانین، شرح لمعه، شرح کبیر و فرائد را با استادی تمام تدریس می نموده است. سالها در مدرسه نیم آورد تدریس کرده و شاگردان ماهر و خبره از مجالس درس او برخاسته اند.

نماز جماعت را در مسجد جنب بازارچه وزیر اقامه می نموده است. همچنین در شب های ایام تعطیل به منبر می رفته و با مواعظ شافیه خود مردم را ارشاد می فرموده است. او عالمی جامع و مطلع بر رجال و اخبار و محاضرات و اشعار و امثال و در معاشرت خوش رو و شوخ و حاضر جواب بوده است.

خط را نیز خوش می نوشته و علاوه بر تألیفات خود برخی از کتب را کتابت نموده است، از جمله «معراج الشّریعه» آقا محمّد مهدی کلباسی در سال 1273ق، «حاشیه شوارق الالهام» ملّا اسماعیل واحدالعین در سال 1272ق، «ترجمه تاریخ یمینی» ابوالشّرف ناصح منشی جرفادقانی در سال 1272ق، «تنقیح المقاله فی توضیح الرّساله» هبةاللَّه حسنی حسینی در سال 1276ق، «اوایل التّحریر» قاضی سیّد اختیارالدّین حسن حسینی تربتی خراسانی در سال 1276ق، «انوار الرّبیع» تألیف سیّد علی خان مدنی، در سال 1276ق.

وی در عصر جمعه 21 شعبان 1318ق وفات یافته و در کنار قبر استادش آقا سیّد

ص: 166

محمّد شهشهانی در تخت فولاد مدفون شد. عبدالوهاب مستشار این مصرع را مادّه تاریخ او یافته است:

«بدیع هم بمکان رفیع جای گرفت»

و میرزا حبیب اللَّه نیر نیز طی مرثیه ای گوید:

فَیا نَیِّرٌ أکتب بتاریخ فوته:

«بفردوس خلد رواح البدیع»

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر ریاض المسائل» که ناتمام مانده 2. «حاشیه بر قوانین المحکمه» 3. «دیوان اشعار » 4. «رساله در حجیّت استصحاب به اخبار» 5. «رساله در خراج و مقاسمه»

طبع شعر نیز داشته و «احمد دیوان بیگی» مؤلف «حدیقة الشعراء» که معاصر اوست، او را به نیکی ستوده و اشعاری از او نقل کرده است.

این شعر از اوست:

مار را بر دوش افکندن ز ضحّاک است و تو

دست بردن سوی مار از پور عمران است و من

هرکس از زلف پریشان به سامانی رسد

در پریشانی همان زلف پریشان است و من

جام و جانان، شمع و من جمعیم در یک انجمن

جام خندان است و جانان، شمع گریان است و من(1)


1- فهرست تربیت، ص195؛ فهرست ملّی، ج5، ص477؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص10 و ج8، ص702؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص30؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 175-171؛ حدیقة الشعراء، ج1، صص 225 و 226؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 385 و 386؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص155؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 317 و 318؛ الإصفهان: رجال و مشاهیر، صص 242 و 243؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 249-243؛ تهذیب الأخلاق یا نوشدارو، ص100؛ نقباء البشر، ج1، ص231؛ تاریخ اصفهان و ری، ص314؛ دایرةالمعارف تشیع، ج3، ص150.

ص: 167

بدیع الزّمان اصفهانی*

بدیع الزّمان اصفهانی متخلّص به «بدیعی» از فضلاء و شعرای عهد صفویه است. در هندوستان ساکن بوده و در آنجا منظومه نونیّه ای در بحر رمل سروده و آن را «مثلثات» یا «نصاب مثلث»(1) نامیده و در باب نام و نسب خود سروده است:

گر تو نامم را بخواهی یاد کردن

یاد کن نامم نام بدیع الدّین ملک اصفهان

نسخه های متعددی از این نسخه در کتابخانه ها وجود دارد. از جمله نسخه ای در کتابخانه دانشگاه پنجاب لاهور و گنجینه آذر پاکستان وجود دارد.(2)

برخی نوشته اند او همان بدیعی حکیم، از شعراء و اطباء تبریز در قرن یازدهم هجری است(3) که ظاهراً صحیح نیست و آنها دو نفر هستند. یکی اهل اصفهان و دیگری از تبریز.

میرزا بدیع الزّمان منجم

میرزا بدیع الزّمان حسینی گنابادی معروف به «میرزا بدیع الزّمان منجم» فرزند میرزا جلال الدّین بن میرزا جعفرخان بن سیّد عماد(4) از دانشمندان هیأت و نجوم و ریاضی و طب در دوره قاجاریه است. در خراسان به تحصیل پرداخت و سرانجام به منصب منجم باشی گری آقا محمّد خان قاجار برگزیده شد و اغلب در رکاب او به سر می برد و حتی در یورش به شهر شوشی همراه او بود.(5) در اواخر عمر در اصفهان ساکن شد [و در سال 1204ه.ق وفات یافته در تکیه سیّد ابوالقاسم (خواجوئی) در تخت فولاد مدفون


1- الذریعه، ج19، ص80.
2- فهرست دانشگاه پنجاب، ص120.
3- دانشمندان آذربایجان، صص 65 و 66.
4- مکارم الآثار، ج8، ص2990.
5- چهل سال تاریخ ایران (المآثر الآثار)، ج1، ص255؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص203؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص332 و 333.

ص: 168

شد.(1)]

بدیع الزّمان عباسی

بدیع الزّمان بن علیرضا عباسی، خطاطِ شاعرِ ادیب، خط را نزد پدر مشق کرد و در شعر «بدیعا» تخلّص می نموده، تا سال 1035 حیات داشته و به جوانی وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد. دیوانش در کتابخانه سلطنتی سابق در تهران موجود است.(2)

بدیع الزّمان کاتب خاتون آبادی

بدیع الزّمان کاتب بن محمّد کاظم خاتون آبادی، از کاتبان و خوشنویسان عصر صفویه است. وی اصلاً از روستای «خاتون آبادِ» جیِ اصفهان است. خط نستعلیق را خوش می نوشته و از فضل و ادب بابهره بوده است.

از آثار او کتابت کتاب «نقاوة الآثار» تألیف محمود افوشته ای نطنزی است که در کتابخانه موزه ایران باستان موجود است و کتاب «أحسن التواریخ» تألیف حسن بیک روملو است که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)

میرزا بدیع الزّمان اردستانی

میرزا بدیع الزّمان بن قاضی شمس الدّین محمّد اردستانی، شاعر ادیب و عالم فاضل، معاصر شاه عباس صفوی بوده و در اصفهان ساکن بوده است.(4) در نهایت زهد و تقوا بود.


1- مکارم الآثار، ج8، صص 2995 و 2996.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص383 و 384؛ الذریعه، ج9، ص129؛ پیدایش خط و خطاطان، صص 141 و 142؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، صص 99-97؛ تاریخ خط و خطاطان، ص66؛ دایرةالمعارف تشیع، ج3، ص150.
3- نسخه های خطی، ج2، ص217؛ فهرست مجلس، ج26، ص422.
4- تذکره غنی، ص26؛ تذکره شمع انجمن، ص130.

ص: 169

و دیوانی در حدود ده هزار بیت داشته است.(1)

[این بیت از اوست:

خلد را از کف به مینای شرابی می دهم

گر به نانی داد آدم، من به آبی می دهم(2)]

میرزا بدیع الزّمان نصرآبادی

میرزا بدیع الزّمان بن میرزا محمّد طاهر نصرآبادی، مؤلّف تذکرة الشعراء است. از سخنوران قرن دوازدهم هجری بوده و همچون پدر در انشاء و لغز و مُعمّا و مادّه تاریخ مهارت به سزائی داشته است. او مورد نظر شاه سلطان حسین صفوی قرار گرفته و به لقب «ملک الشُّعرائی» مفتخر شده و اقطاع اراضی نصرآباد به وی واگذار گردید.

میرزا بدیع برای اتمام کاخ چهلستون قصیده ای سراپا تاریخ گفته است. وی سرانجام در سال 1121ق وفات یافته و ظاهراً در تکیه نصرآباد جنب مقبره پدر مدفون شده است.

از اوست:

روشن ضمیر را به بصر احتیاج نیست

سرچشمه را بهر آب، گهر احتیاج نیست

موی سفید را مکن آلوده حنا

شیر صباح را به شکر احتیاج نیست

همدست کی رواست یَدِ قدرت تو را

این دست را به دست دگر احتیاج نیست(3)


1- کاروان هند، ج1، ص233.
2- جُنگ معانی، ص262.
3- تذکره نصرآبادی، ج2، ص664؛ تذکرة المعاصرین، صص 179 و 180؛ تذکره شمع انجمن، ص129؛ صحف ابراهیم، ص73؛ الذریعه، ج9، ص130؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص203؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص179.

ص: 170

استاد بدیع الزّمان تونی

استاد بدیع الزّمان تونی، از اساتید بزرگ معماری در عهد صفویه بوده است. در یزد متولّد شده و در اصفهان اقامت گزیده است. وی در کنار استاد علی اکبر معمارباشی اصفهانی در ساخت بنای شکوهمند مسجد امام اصفهان شرکت داشته است.(1)

ملّا بدیع الزّمان هرندی

ملّا بدیع الزّمان بن اسحاق هرندی قهپائی، عالم فاضل محقّق. در اصفهان نزد علمای این شهر از جمله شیخ بهائی به تحصیل پرداخت. سپس به منصب شیخ الاسلامی یزد منصوب شد و سرانجام در سال 1049ق وفات یافت.

از جمله آثار او تألیف «ریاض العابدین فی شرح الصحیفة» به فارسی است که آن را پس از تألیف به نام شاه صفی صفوی نامیده است.

[او علاوه بر تبحّر در علوم نقلی، در علوم عقلی نیز به تحصیل پرداخت و کتابهای «التّعلیقات» و «المبداء و المعاد» هر دو از تألیفات «ابن سینا» را در سال 1016ق کتابت کرد. این نسخه ها به شماره 12748 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(2)

دکتر بدیع اللَّه دبیری نژاد*

دکتر بدیع اللَّه دبیری نژاد فرزند بشیر، در سال 1314ش در بندر ترکمن متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در بندر ترکمن و در گز انجام داد و دوره متوسطه را در گرگان طی نمود. آنگاه به استخدام آموزش و پرورش در آمد و به تدریس پرداخت. سپس در دانشسرای عالی تهران لیسانس ادبیات فارسی دریافت نمود. آنگاه برای ادامه تحصیل


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص360.
2- الذریعه، ج11، ص329؛ فهرست کتابخانه وزیری، ج2، ص490؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص384؛ فهرست مرعشی، ج5، صص 238 و 241 و ج32، ص402 و ج8، ص401؛ فوائد الرضویّه، ج1، ص56؛ دایرةالمعارف تشیع، ج3، ص150.

ص: 171

به فرانسه رفته و در دانشگاه «سوربن» در رشته زبان شناسی فوق لیسانس و سپس دکترا دریافت کرد.

وی از سال 1348ش در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت تا این که در سال 1378ش به افتخار بازنشستگی نائل شد. او در هنگام تدریس در دانشگاه اصفهان سمت هایی همچون سرپرست امور دانشجویان دانشکده ادبیات، سرپرست نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مسؤول برنامه ریزی دروس عمومی دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی را برعهده داشته و عضو انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی کشور بوده است. دکتر دبیری نژاد علاوه بر مقالاتی که در مجلات کشور همچون «نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان»، «مجلد وحید»، «مجله یغما»، «مجله فروهر»، «مجله ادبستان» و غیره به چاپ رسانیده است، کتابهایی راتألیف نموده است که از آن جمله است:

1. «فرخی و قصیده داغگاه» 2. «کارنامه ساسانیان» 3. «سبک نثر آثار تاریخی دوره مغول در ایران» 4. «ترجمه و شرح کامل مقدمه کتاب: ترجمان البلاغه» 5. «تاریخچه خطوط اسلامی»(1)

بذّال فُرسانی

ابو محمّد بذّال بن سعد بن خالد بن محمّد بن ایوب فُرسانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان [و از اهالی «قریه» فرسان در شمال شرقی شهر اصفهان] است.

وی برای کسب حدیث به بغداد رفته و از محمّد بن بُکیر حضرمی استماع حدیث نموده است. ابو احمد بن عدی حافظ جرجانی نیز در بغداد از او روایت می کند.(2)


1- گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 313-309.
2- اللباب، ج2، ص421؛ معجم البلدان، ج3، ص873.

ص: 172

براتعلی نجف آبادی

براتعلی بن استاد حسن نجف آبادی [خطاط نسخ نویس قرن سیزدهم هجری است]. کتب زیر به خط اوست:

1. «مفاتیح الأصول» تألیف: سیّد محمّد مجاهد، به خط نسخ در سال 1233ق، موجود به شماره 115 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم.(1)

2. «مدارک» دردو مجلد، به خط نسخ، در سال 1242ق موجود در کتابخانه مجلس شورای ملّی.(2)

3. «بحارالأنوار» جلد هیجدهم، به خط نسخ، در رجب 1246ق موجود در کتابخانه عمومی اصفهان.(3)

4. «ریاض السّالکین» تألیف: سیّد علی طباطبائی، از قضا تا حیات، به خط نسخ، در سال 1254ق، موجود به شماره 872 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم.(4)

5. «کشف اللّثام» تألیف: فاضل هندی، به خط نسخ در سال 1255ق، موجود به شماره 700 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم.(5)

برخوردار اصفهانی*

برخوردار بن اسحاق اصفهانی، خوشنویس هنرمند قرن یازدهم هجری است. او خط نسخ را بسیار زیبا و ممتاز می نوشته است. از آثار او نسخه ای از «تذکرة الفقهاء» تألیف علّامه حلّی است که جزء 10 و 11 (کتاب ضمان تا پایان جعاله) را به خط نسخ ممتاز خویش در ربیع الثّانی 1029ق نوشته است.

این نسخه به شماره 11437 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(6)


1- فهرست فیضیه، ج1، ص264.
2- فهرست مجلس، ج 10 ص 1281.
3- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص187.
4- فهرست فیضیه، ج1، ص264.
5- فهرست گلپایگانی، ج2، ص151.
6- فهرست مرعشی، ج29، ص61.

ص: 173

برخوردار بیگ فاتح گلپایگانی*

برخوردار بیگ فاتح بن آقا ولایت گلپایگانی، شاعر ادیب. پدرش وزیر گلپایگان بود و خط نستعلیق را خوش می نوشت.

برخوردار بیگ نیز ادیب و هنرمند بوده و طبع شعر داشت و «فاتح» تخلّص می نمود. دیوان او حدود سه هزار بیت داشته است. وفات او قبل از سال 1083ق واقع شد.

از اوست:

خدایا رام ما کن شوق این طاقت شکاران را

که بُرد از گریه چشمم آبرو ابر بهاران را

برخوردار بیگ نسخه ای از «معالم الدّین» تألیف شیخ ابومنصور حسن عاملی را به خط نستعلیق در سال 1057ق کتابت کرده که به شماره 10309 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(1)

برخوردار بیگ نائینی

برخوردار بیگ نائینی متخلّص به «منصور» شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. او و برادرش محمّد بیگ در خدمت مرتضی قلی خان متولّی اردبیل بودند. پس از آن او به خدمت نجفقلی خان حاکم شیروان درآمد و پس از آنکه صاحب مُکنت و مال شد به زادگاه خود نائین بازگشت. شعر نیکو می سرود و آواز خوشی داشت. او تا زمان تألیف تذکره نصرآبادی (سال 1083ق) در قید حیات بود. از اوست:

غیر چشم تو که خون دل احباب خورد

کس ندیدست که بیمار مِی ناب خورد(2)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 498 و 499؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص955؛ فهرست مرعشی، ج26، ص247.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص580.

ص: 174

بَرکیارُق سلجوقی

بَرکیارُق فرزند ملکشاه سلجوقی، از پادشاهان سلسله سلجوقی در سال 474ق متولّد شده است. مادرش دختر امیر یاقوتی بوده که دختر عموی ملکشاه است و زبیده خاتون نام داشته است. 11 ساله بود که ملکشاه درگذشت. با آن که ملکشاه تمایل داشت بَرکیارُق جانشین او شود ترکان خاتون زن دیگر ملکشاه، پس از فوت شاه پسر خردسال خود محمود را به تخت نشانده و حمایت «مقتدی» خلیفه عباسی را نیز به خود جلب کرد. پس از آن درگیری های زیادی بین برکیارق و برادرش محمود صورت گرفت تا اینکه محمود در سال 487ق درگذشت و بُرکیارق به تخت نشست و ابتدا عمویش «تُتُش» را شکست داد و سپس با ارسلان ارغون عموی دیگرش وارد جنگ شد. ولی شکست خورد. پس از آن برادر دیگر بُرکیارق، محمّد وارد جنگ و درگیری با بُرکیارق شد که عاقبت با مصالحه دو برادر حاکمیت بُرکیارق بر ایران تحکیم شد و محمّد سلجوقی حکومت موصل، جزیره، دیار بکر و سوریه را به دست آورد.

بُرکیارق در 2 ربیع الثّانی 498ق در بروجرد درگذشت و جنازه او را به اصفهان برده و جنب تربت نظام الملک به خاک سپردند.(1)

رئیس بَرَکه

رئیس بَرَکه جابری رِنانی، از زّمره اخیار و صاحبان خیرات بوده(2) [ظاهراً در عصر صفویه می زیسته و به قول مُعَمَّرین قریه «رهنان» اصفهان (در نزدیکی اصفهان) ساکن رهنان بوده و به «اِسبَرَکِه» شهرت داشته و صاحب املاک و گوسفندان بسیار بوده و بسیار بخشنده و خیرخواه بوده است. خاندان رئیس در رهنان تا اوایل قاجار شهرت و اعتبار و نفوذ داشته اند.]


1- دانشنامه جهان اسلام، ج 3 ص 174.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513.

ص: 175

برهان الدّین خوراسکانی*

برهان الدّین خوراسکانی، عارف سالک و زاهد، در اواخر دوره قاجاریه در خوراسکانِ جیِ اصفهان ساکن بوده و جمعی از اهل معرفت، از معنویت و نفس قدسی او فیض می گرفتند. متأسفانه از سال تولد و وفات و مشایخ و سایر ابعاد زندگی او اطلاعاتی در دست نیست. مقبره اش در قبرستان عمومی در خوراسکان قرار داشت که در هنگام احداث خیابان، آن را از بین بردند.

میر سیّد حسن مدرس اسفه ای و شیخ رجبعلی خیاط از محضر او بهره مند شده اند.(1)

بُشر مدینی

ابوازهر بُشر بن ازهر مدینی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری و از اهالی مدینه (شهرستان) اصفهان است. از ابوعلی حُمید بن مَسعَده سامی بصری و ابوحفص عمروبن علی صیرفی روایت می کند و عبدالرحیم بن محمّد بن مسلم مدینی از او نقل حدیث می نماید.(2)

بکار عنبری فقیه

بکار بن حسن بن عثمان بن یزید بن زیاد بن عبداللَّه عنبری فقیه، از محدّثین قرن سوم هجری است. اصلاً از اصفهان بود. در سال 232ق در ری متولّد شد. سپس به اصفهان بازگشت و مطابق مذهب کوفیان فقه آموخت. او در ایام محنت و سختی، در زمان واثق خلیفه عباسی گرفتار شد و به عبداللَّه بن حسن پناهنده شد و از او رفع گرفتاری گردید.

ابو محمّد بن حیّان گوید که بکار بن حسن از اهل سُنّت بود و در ایّام واثق مورد آزمایش قرار گرفت و مطابق خواسته آنان جواب نداد...(3)


1- کیهان فرهنگی، شماره 206، آذر 1382، صص 7 و 71.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص234.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص237.

ص: 176

بکتاش

بکتاش از عرفای ساکن اصفهان بوده و مقبره اش در کوچه غربی بازارچه حسن آباد که به خیابان صوراسرافیل [خیابان استانداری] فعلی منتهی می شود، در ضلع جنوبی کوچه قرار داشته است.

در مقامات العرفاء به نقل از یادداشت های آقای حسین امید مربوط به سه ماه جوزا، سرطان و اسد به سال 1303 خورشیدی می نویسد:

«بقعه ای است در اصفهان واقع در چهارباغ کهنه معروف به تکیه بکتاش که قریب هشتاد جریب باغ و اراضی اطراف آن وقف بر تعمیرات بقعه مذکوره و اعانت به فقرای دراویش بوده و با وجود احکام و اسناد شرعی و فرامین متعدّد شاه سلطان حسین و شاه طهماسب صفوی و فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار بر وقفیّت آن از چند سال به این طرف ده نفر، املاک مزبوره را به ملکیت تصرف نموده بودند، متولّی آن عرض حال تقدیم نمود و چون مرعی علیهم حاضر نشدند، بر طبق قوانین موضوعه تصدیق غیابی بر تولیّت آقا میرزا محمد اسماعیل نقیب الاشراف صادر گردید.»

در چهلستون [موزه] اداره باستانشناسی سنگی مربوط به تکیه بکتاش بود و نگارنده مکرّر آن را دیده بود و با آقای عباس بهشتیان که از شیفتگان آثار باستانی و علاقمندان می باشند و کتابی نیز در این موضوع تألیف نموده اند، سنگ را قرائت کرده و نسخه برداشتیم لکن متأسفانه فعلاً از این سنگ اثری موجود نمی باشد.

[خانوده ای در اصفهان، به نام «بکتاشیان» زندگی می کنند که می گویند اجداد آنان از متولّیان و ساکنان تکیه بکتاش بوده اند.]

سلسله در اویش بکتاشیه منسوبند به حاج بکتاش، وی از عرفاء و صوفیه قرن نهم و متوفی به سال 860ق و قبرش در تکیه ای به نام بکتاشیه مابین قیصریه و قونیه [در مرکز کشور ترکیه] واقع است.

فایده لغوی: کلمه بکتاش اسم مرکّب است از «بک» و «تاش». «بک» در فارسی در معنای: وزغ، غوک، گرزگاه، جنگل و بیشه آمده است. (فرهنگ آیت، برهان قاطع،

ص: 177

عمید، نوبهار) فرمانده، رئیس مانند: ایلبک، در این حالت کلمه ترکی است. «تاش» در معانی: صاحب خانه، شریک، یار، خداوند، ماه گرفته و آقا استعمال شده است (کتب لغت سابق الذکر) از ترکیبات این لفظ است: بکتاش، خواجه تاش، خیلتاش، نهرتاش، فیل تاش، تذکره تاش. در آخر کلمات از ادات شرکت است. سعدی می گوید: «چنین گفت بکتاش یا خیلتاش»(1)

بکر آدمی شیرازی

بکر بن محمد بن اسحاق آدمی شیرازی، از محدثین قرن سوم هجری است. وی به اصفهان آمده و در سال 292ق وفات نمود.(2)

بندار اصفهانی

بندار بن عاصم اصفهانی، از شعراء و حفاظ اصفهان. گویند نهصد قصیده در حفظ داشت که اوّل آنها «با نت سعاد» بود. در راهنمای دانشوران گوید: قصائدی که مطلع آنها «با نت سعاد» است را تتبّع کرده اند، بیشتر از پانزده قصیده نمی باشد و سعاد بر وزن گشاد از اعلام زنان است.(3)

بُندار انماطی

ابوالفتوح بُندار بن غانم بن محمد انماطی معروف به «همزجی»، از محدثین قرن ششم هجری در اصفهان است. از ابا عبداللَّه ثقفی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او روایت می کند.(4)


1- مقامات العرفاء، ص103؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص28؛ مزارات اصفهان، صص 48 و 49.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص236.
3- فوائد الرضویّه، ج2، ص460؛ راهنمای دانشوران، ج1، ص481.
4- التّحبیر، ج1، ص140.

ص: 178

بهاءالدّین الفت

بهاءالدّین الفت متخلص به «مفتون» فرزند محمّد باقر الفت شاعر و ادیب فاضل، در روز 18 ذیقعده سال 1321 قمری در اصفهان متولد گردیده تحصیلات قدیمه و جدیده خویش را در اصفهان در خدمت اساتید این شهر به پایان رساند. چون در خانواده علم و ادب به دنیا آمده بنا به سنت فامیلی در علم و ادب زحمت ها کشید و خصوصاً از محضر پدر دانشمند خویش استفاده ها نمود. در انجمن ادبی مرحوم شیدا شرکت می نموده مقداری از اشعار شعرای انجمن را در مجموعه بزرگی جمع آوری نموده که خود در موضوع شعراء اصفهان تألیفی مفید و جامع می باشد.(1)

ایشان در 9 ذی القعده سال 1402ه.ق در اصفهان وفات یافته در مقبره جدش مرحوم آقا نجفی در امامزاده احمد اصفهان مدفون گردید.(2)

از اوست:

[مگر ز نور رخت ماه خیره ماند امشب

که بهر دیدن رویت شده است بر لب بام]

میرزا بهاءالدّین فاضل نوری

میرزا بهاءالدّین فاضل نوری بن حاج میرزا محمّد جواد بن محمّد علی نوری اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر، از علمای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه.

[در اصفهان متولد شده و نزد علمای این شهر از جمله آخوند کاشی تحصیل نمود و مدتی نیز در عتبات عالیات تحصیل کرد. سپس به اقامه جماعت در مسجد دروازه نو پرداخت. وی اوقات خود را به حل و فصل مشکلات مردم، تدریس و عبادت می گذراند. عارفی سالک و فاضلی کامل بود و به تصفیه باطن و تهذیب نفس اهتمام داشت.]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص461.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص62؛ مزارات اصفهان، ص55.

ص: 179

وی در شب پنج شنبه 20 جمادی الاولی سال 1343ق وفات یافته و جنب مزار پدر دانشمند خود واقع در تکیه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون گردید.

در فنون ادبی و خصوصاً شعر نیز استاد بوده و شعر نیز می سروده و «فاضل» تخلص می نموده است. [قسمتی از اشعارش را فرزندش آقا نصیرالدّین نوری معروف به «خواجوی» مدوّن و آماده چاپ ساخته بود که ظاهراً هنوز به طبع نرسیده است.

این بیت را در زیارت بیت اللَّه الحرام و طواف کعبه سروده است:

به طواف کعبه کجایند عاشقان که مگر

چشند لذّت دورِ نگار گردیدن]

و این شعر نیز از اوست:

دلبر فرّخ رُخ شیرین لقا

تا به من غم زده شد آشنا

بُرد زِ من دین و دل و عقل و هوش

صبر و سکون نیز نماندی به جا

یار جفا پیشه، وفا پیشه کن

گرچه محال است ز خوبان وفا(1)

سیّد بهاءالدّین مهدوی*

سیّد بهاءالدّین مهدوی بن سیّد حسن نحوی بن سیّد مهدی نحوی بن سیّد محمّد حسن مجتهد موسوی اصفهانی، عالم فاضل زاهد.

در سال 1302ه.ش در اصفهان متولد گردیده و نزد علمای اصفهان از جمله شیخ هبت اللَّه هرندی، شیخ احمد فیاض، حاج آقا سیّد حسین خادمی، سیّد صدرالدّین کوپائی و حاج آقا رحیم ارباب تحصیل نمود و سالها در معیّت و ملازمت حاج آقا رحیم ارباب از فیض معنویت و ملکات فاضله ایشان بهره مند گردید. آن گاه به نجف اشرف عزیمت نمود و از درس آیات عظام سیّد ابوالقاسم خوئی، سیّد عبدالهادی شیرازی، میر سیّد علّی علّامه فانی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی و امام خمینی استفاده نمود. سپس به اصفهان


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص65؛ ریحانة الادب، ج6، صص 259 و 260؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 395 و 396؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص67؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73.

ص: 180

بازگشته و به انجام وظایف شرعی از جمله اقامه نماز جماعت در مدرسه ملّا عبداللَّه و مسجد کفّاش ها (واقع در بازار کفّاش ها جنب میدان امام اصفهان) مشغول شد.

وی عالمی مقدّس و مواظّب بر انجام واجبات و مستحبّات و متخلّق به اخلاق حسنه بود و از جمله به اقامه نماز در اول وقت و نماز شب، خواندن زیارت عاشورا و برگزاری مجالس عزاداری سعی و اهتمام فراوان داشت و در مراوده با مردم بسیار مهربان و متبسّم و گشاده روی بود.

این عالم ربّانی در یکشنبه 25 خرداد 1382ه.ش (مطابق با 14 ربیع الثّانی 1424ه.ق) وفات یافته و در جوار مرقد امامزاده جعفر و مرتضی علیهما السلام معروف به امامزاده جعفریّه در خیابان هاتف اصفهان مدفون شد.(1)

سیّد بهاءالدّین رضوی خوانساری

سیّد بهاءالدّین رضوی خوانساری متخلّص به «جهدی» فرزند سیّد محمّد، عالم فاضل و شاعر ادیب، در سال 1328ق متولّد شد. [در اصفهان نزد عدّه ای از فضلاء از جمله حاج سیّد صدرالدّین کوپائی به تحصیل پرداخته سپس در قم نزد علمای اعلام از جمله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی آن را ادامه داد. سپس به نجف اشرف عزیمت نموده و با شرکت در درس آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی به اجتهاد نائل آمده و از طرف ایشان به عنوان تبلیغ به حجاز و آفریقا سفر کرد.] مدّتی نیز در شهرهای ایران از جمله تهران و قم و تبریز به ارشاد مردم مشغول بوده و در این زمان جزو آزادیخواهان وارد شده و موجبات نارضایتی پدر را فراهم نمود. وی سرانجام در سال 1363ق وفات یافته در تکیه خانوادگی در نزدیکی قبرستان لسان الارض در تخت فولاد مدفون گردید. [به زبان های عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی آشنایی داشته] و شعر نیز می سروده و دیوان اشعاری دارد.


1- مصاحبه با مرحوم سیّد بهاءالدّین مهدوی توسط غلامرضا نصرالهی در روز 11 بهمن 1369ه.ش؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی.

ص: 181

این رباعی از اوست:

آنان که از این شراب مست افتادند

دادند دل و ز پا و دست افتادند

این باده چه باده است یاران، که از او

این قوم چو ماهیان به شست افتادند(1)

شیخ بهاءالدّین برهانی

شیخ بهاءالدّین برهانی ابن ملّا علی معلّم، عالم فاضل، ادیب شاعر، واعظ کامل، از فضلاء و وعّاظ اصفهان.

سال ها به تحصیل علوم پرداخته و سپس به وعظ و خطابه مشغول شد. پس از مدّتی به بیماری مبتلا شده و سالها بیمار و خانه نشین بود. امّا از جادّه صبر و شکیبائی خارج نشده و با وجود همه مصائب و سختی ها صابر و شاکر بود. وی در 4 صفر 1393ق وفات یافته در تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد. طبع شعر نیز داشت و گاه اشعاری می سرود.

[وی از آیات عظام میرزا محمّد حسین غروی نائینی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی اجازه رویت داشت.]

از اوست:

ضریح پاک رضا را ببوس و شیرین کن

لب از حلاوت خلاق آب حیوانش

ببین به چشم حقیقت که هست در باطن

تمام عالم هستی به زیر فرمانش

مقیم بارگهش همچو حلقه بر در باش

که بهره یاب شوی از عمیم احسانش(2)


1- تذکره شعرای خوانسار، ص42؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص151؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص662؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص138؛ فرزانگان خوانسار، صص 42 و 43.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص94؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص191.

ص: 182

میرزا بهاءالدّین صدر عاملی

حاج میرزا بهاءالدّین بن آقا سیّد محمّد علی آقا مجتهد بن سیّد صدرالدّین محمّد موسوی عاملی، عالم فاضل ادیب شاعر، در اصفهان متولّد شد. مادرش زینب بیگم دختر حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی است. در کودکی پدرش فوت شد و دایی او حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی سرپرستی او را به عهده گرفت. حاج میرزا بهاءالدّین نزد دایی خود و نیز علمای این شهر تحصیل کرد و سرانجام در شعبان 1321ه. وفات یافته در مقبره کوچک مسجد سیّد جنب مزار جدّ مادری خود مدفون گردید.(1)

شیخ بهاءالدّین کاشانی

شیخ بهاءالدّین کاشی عالم فاضل محدّث، در اواخر عهد صفویه می زیسته و در اصفهان ساکن بوده است. سرانجام در سال 1137ه.ق در اصفهان به دست افاغنه شهید شد. (گویند:) از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی بوده و تألیفاتی داشته که از آن جمله است:

1. «شرح صحیفه سجادیه» 2. «شرح نهج البلاغه». اعقاب او در کاشان ساکن هستند. مقبره اش در قبرستان سنبلستان (چملان) اصفهان بوده که در اوایل قرن چهاردهم شمسی از بین رفته است.(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص153؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص51؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج1، صص 280 و 281؛ نقباء البشر، ج1، ص235؛ بیان المفاخر، ج2، صص 164 و 165؛ مزارات اصفهان، ص164.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص186؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان،ج1، ص388؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص18؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص19.

ص: 183

شیخ بهاءالدّین گیلانی

شیخ بهاءالدّین گیلانی، عالم فاضل، عارف کامل، از دانشمندان اواخر دوره صفویه است. در اصفهان علوم عقلی و نقلی را نزد اساتید گرانقدری همچون میر قوام الدّین محمّد رازی طهرانی آموخته و سپس انزوا اختیار نموده به عبادت و مطالعه روزگار سپری نموده است. شیخ محمّد علی حزین لاهیجی در کودکی به سفارش پدر نزد او کتاب احیاء العلوم و رسائل اسطرلاب و شرح چغمینی را آموخته است.(1)

بهاری اصفهانی

مولانا بهاری اصفهانی، از شعرای قرن دهم هجری است. برادرش ملّا علی ادایی نیز از سخنوران آن عهد بود. غزل را نیکو می سروده و در سال 950ق فوت شده است.

از اوست:

خیال بست که خون ریزد آن نگار مرا

فغان که می کشد آخر خیال یار مرا(2)

بهرام اصفهانی

بهرام، از غلامان عصام بن یزید جبّر بوده و در قرن دوم هجری می زیسته است. از سفیان ثوری حدیث نقل کرده است.(3)


1- تاریخ و سفرنامه حزین، ص154؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص227.
2- تذکره تحفه سامی، ص313؛ الذریعه، ج9، ص146؛ تذکره روز روشن، ص119؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص343؛ تاریخ نظم و نثر، ص672.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص237.

ص: 184

بهرام اصفهانی

بهرام بن فیروز اصفهانی، مؤلف شارستان فارسی، در بیان مراتب دانش و عقاید و آداب ایرانیان باستان. مؤلّف از شیراز به تته [در هندوستان] رفته و از شاگردان جمال الدّین محمود تبریزی و آذر کیوان است.

وی در سال 1304 در لاهور فوت شده است.(1)

بهرام بیگ بیانی تبریزی

بهرام بیگ تبریزی عباس آبادی متخلّص به «بیانی» فرزند نقدی بیگ شاعر ادیب خطاط، در عباس آباد اصفهان ساکن بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته است. در بهار کتابت می کرده و در زمستان به پوستین دوزی مشغول بوده. این شعر از اوست:

با آنکه چاک چاک شد از تیر غمزه اش

همچون جرس همیشه دلم از فغان پر است(2)

بهرام سفره کش*

بهرام سفره کش معروف به «بهرام عباسی» و «بهرام فرنگی ساز» از نقاشان عهد صفویه است. در اصفهان می زیسته و عصر شاه عباس، شاه صفی و شاه عباس دوّم صفوی را درک کرده است.

او در سبک نقاشی مانند نقاشان روزگار خود از نقاشان اروپائی تأثیر پذیرفته و به اصطلاح به «فرنگی سازی» پرداخته است. شیخ عباسی، محمّد امین و فرزندش جانی بیگ نزد او تعلیم دیده اند. ظاهراً سفری به هند داشته و گویا لقب «عباسی» را از شاه عباس دوّم گرفته است. سال فوتش معلوم نیست امّا قطعاً قبل از سال 1096ق اتّفاق


1- فهرست رضویّه، ج4، ص321؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص397.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص555؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص 102 و 103؛ الذریعه، ج9، ص150؛ دانشمندان آذربایجان، ص72.

ص: 185

افتاده است. از نقاشی های او نگاره تک برگی «نجیب زاده ای در گلگشت» به سال 1031 و نگاره «دو دلداده» در سال 1050ق در موزه هنر و تاریخ موقوفه آمریکا موجود است.(1)

بهرام پریش شهرضائی*

بهرام سیّاره متخلّص به «پریش» فرزند قاسم متخلّص به «آشفته» بن هاشم متخلّص به «سیّاره» شهرضائی، از شعرای معاصر. در سال 1323ش در شهرضا متولّد شده و تحصیلات خود را در آنجا انجام داد. سپس مانند پدر به حرفه عکّاسی روی آورد.

او به لهجه شهرضائی اشعار دلپذیری سروده که در شهرضا و اصفهان شهرت به سزایی کسب کرده اند و به صورت نوارهای صوتی (کاست) عرضه شده است دو مجموعه شعر از آثار او به نام های «دیوان پریش» و «پردیس پریش» به چاپ رسیده است.

پریش، در بسیاری از مراسم فرهنگی، جشنواره ها و مجامع ادبی حضور یافته و به شعرخوانی پرداخته است. او از اعضای انجمن ادبی آشفته شهرضاست و اشعارش مشحون از معنویّت و متعهّد به مردم و مذهب و اخلاق است و مضامین نو و ابتکاری در آن فراوان به چشم می خورد.

از اوست:

بر لب ما جهان ترانه نخواست

هرچه من خواستم زمانه نخواست

دست ما را کسی به ره نگرفت

سر ما را کسی به شانه نخواست


1- مکتب نگارگری اصفهان صص 310 و 332.

ص: 186

خواستم لب به خنده بگشایم

چه کنم اشک بی بهانه نخواست

بی نشان کس به خانه ای نرود

غم ز من هیچگه نشانه نخواست

عاشق خاک پای مجنونم

که به صحرا نشست و خانه نخواست

ای خوش آن قو که در محیط «پریش»

داد جان وز کس آشیانه نخواست

* * *

من ز ترکیب رنگهای بهار

هنر آن یگانه را دیدم

دست نقاش دسترس چو نبود

لب گل را به عشق بوسیدم(1)

بهروز بیضاوی*

بهروز بیضاوی متخلّص به «بیضا» از شعرای معاصر اصفهان، در سال 1321ش متولّد شد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، به دانشسرای مقدماتی همدان رفت و پس از فراغت از تحصیل در نهاوند به معلمی پرداخت و چندی بعد به اصفهان مهاجرت کرد. او از آغاز جوانی به سرودن شعر پرداخته است.(2) این دو بیت در وصف معلّم از اوست:

بهار جان را طراوت از تو، کلام دل را حلاوت از تو

بهای تن را کرامت از تو، رها ز نفس و هوا تو هستی

به شام ظلمت تو آن مُنیری، که نور علمت جهان بگیرد

به مُلک دانش ز فضل باری، فروغ ارض و سما تو هستی


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای بهرام پریش در تابستان 1387.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوّم)، ص128.

ص: 187

بهروز ریحان اسفرجانی

بهروز سلطانیان متخلّص به «ریحان» شاعر معاصر در روستای «اِسفِرجان» از توابع شهرضا متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در اسفرجان و شهرضا به اتمام رسانید و در سال 1335 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس پرداخت. از کودکی طبع شعر داشت. در جوانی در اغلب انجمن ها شرکت می کرد که می توان از انجمن ادبی حافظ و انجمن ادبی آشفته نام برد. همچنین وی انجمن مداحان شهرضا را برپا می نمود. «ریحان» در شب یکشنبه 21 تیرماه 1381ش به دیار باقی شتافت. کتاب چهل و پنج معما از آثار او در سال 1337ش به چاپ رسیده است.

از اوست:

ساقی بریز باده که با او وضو کنم

جامی زنم سپس سوی محراب رو کنم

سجاده از شراب بشویم، دل از ریا

بر جای مُهر سجده به پای سبو کنم(1)

بهزاد بیگ دوستاق

بهزاد بیگ متخلّص به «دوستاق» فرزند سهراب بیگ قورچی باشی شاعر ادیب خطاط، در اصفهان ساکن بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته و از راه کتابت امرار معاش می کرده، این بیت از اوست:

بی جمالت گر برافروزم چراغ زندگی

هر سر مویم شود روشن ز داغ زندگی(2)

بهزاد نقاش اصفهانی

بهزاد نقاش زبردست و معروف اصفهانی، مدّتی در دربار پادشاهان هند می زیسته، از آثارش مجلّدی است که در کتابخانه سلطنتی که آن را مرقع گلشن گویند شامل


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش 2)، ص321.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص211؛ تذکره حسینی، ص125؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص104؛ تذکره شمع انجمن، ص258.

ص: 188

176صفحه به صورت های گوناگون از حیوانات هند و در صفحه هفتم آن به قلم و مُهر و امضاء جهانگیر شاه پسر اکبر شاه هندی در سال 1017 نوشته شده است.(1)

بهمن رافعی*

استاد بهمن رافعی فرزند عبداللَّه، شاعر، نویسنده و ادیب معاصر در سال 1315ش در بروجن متولّد شد. نیای مادری او ذوالفقار رفیعیان مردی ادیب، شاعر، خوشنویس دارای صدایی خوش بود. پدرش نیز باسواد و خوش خط بود و به کشاورزی و پیله وری و بُنَکداری امرار معاش می کرد.

وی پس از اخذ دیپلم ادبی به دانشگاه اصفهان رفته و از آنجا لیسانس ادبیات گرفت. از سال 1335 تا 1334 در دبیرستان های بروجن تدریس نمود و پس از آن در اصفهان در دبیرستان های آنجا به تدریس ادامه داد. پس از بازنشستگی، به تدریس فیلمنامه نویسی در انجمن سینمای جوان و داستان نویسی در حوزه های هنری و شعر در انجمن ادبی جوان آموزش پرورش پرداخت و در انتشار مجلّه ادبی «جوانه» (از انتشارات انجمن ادبی جوان) نقش بسیار مهمّی داشت. ایشان در سالهای اخیر در شهر دولت آباد بُرخوار اصفهان سکونت گزیده است.

از نوجوانی قریحه و طبع شعر داشت و به پیشنهاد یکی از شاعران بروجن مرحوم اشراقی «جاوید» تخلّص می کرد. امّا کمی بعد از استفاده از آن در اشعار خود صرف نظر کرد. همچنین در این ایام به نوشتن داستان نیز می پرداخت و آثار او در مجلات: چاپ می شد. در سال 1343ش اولین مجموعه داستان او با نام «انتظار» به چاپ رسید.

استاد رافعی در تشویق شاعران و قصه نویسان و راهنمایی و اصلاح آثار آنان تلاش داشته و در مسابقات و جشنواره های مختلف آثار ادبی را داوری نموده و خود نیز به طور مستمر و پیگیر به خلق آثار ادبی ارزشمند ادامه داده است. شعر او از همان آغاز


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص397.

ص: 189

برخلاف اشعار اغلب سروده های شاعران اصفهان، دارای مضامین نو و فضاهای تازه بوده و به عقیده خودش مرهون کناره گیری از انجمن های ادبی و تلاش و مطالعه مستمر و خودجوش او بوده است.

این کتابها از او به چاپ رسیده است:

1. انتظار (داستان) 2. اگر این ماهیان رنگی نبودند (شعر) 3. بی عشق، ما سنگ ما هیچ (شعر) 4. سالهای ابری (شعر به لهجه بروجنی) 5. گلجون و لیشمانیا (شعر کودک) 6. روشنی در قفس ماندنی نیست (شعر)

این شعر از اوست:

آواز آب و عالم خاموش سنگ ها

یعنی چکامه های من و گوش سنگ ها

تکرار تلخ خاطره جنگ سنگ و آب

چون داغ مانده بر لب خاموش سنگ ها

آئینه ها شکست خود از یاد برده اند

آسوده خفته اند در آغوش سنگ ها

نفریبدت که جامه سبز بهار نیست

گلسنگ شانه های شِنِل پوش سنگ ها

هرگز چو جویبار به صحرا نمی رسند

پا بستگان کوچه مفروش سنگ ها

گر کوه رود بود، طبیعت نمی گذاشت

با گران حادثه بر دوش سنگ ها

ای روح آبهای مهاجر مرا ببر

از این دیار دیر فراموش سنگ ها

بهمن جمال شعر بین و زلال آب

آئینه نیست چهره مخدوش سنگ ها(1)

بهمن «شارق» بروجنی

بهمن شارق فرزند مهدی شارق بروجنی است. در سال 1310 خورشیدی در قصبه بروجن متولّد شده در مدارس جدید درس خوانده، گاهی اشعاری می سراید. از اشعار اوست:


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با استاد رافعی در خرداد ماه 1386ش، و بنگرید به: تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 138 و 139؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ص287؛ نگین سخن، ج11، ص603؛ پارسی سرایان بام ایران، ج1، ص75.

ص: 190

[کشته تیر تو افتاده است و تو جوئی، نجوئی

کشتی و یک لحظه هم دیدی فغان باشد نباشد(1)]

بیرام بیگ سامع همدانی

بیرام بیگ متخلّص به «سامع» فرزند باقر بیگ همدانی، شاعر ادیب. علاوه بر شعر و ادب در علم موسیقی و نظم تصانیف مهارت داشته و در اصفهان ساکن بوده سرانجام به بیماری شخصی دچار شده او را به بیمارستان ورنوسفادران بردند. معالجه مفید واقع نشد و «سامعا» فوت شده همانجا مدفون شد.

از اشعار اوست:

کشیدم آنقدر از فرقت وصال الم

که حاصل دو جهان مزد انتظارم نیست

* * *

عادت از بس که دل مرا به مروت باشد

نگرم گر همه انگشت زراعت باشد(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص261.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص460؛ دانشمندان آذربایجان، ص176؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص313؛ الذریعه، ج9، ص424.

ص: 191

اعلام اصفهان

«پ»

اشاره

ص: 192

ص: 193

پرویز بختیاری

پرویز خان بختیاری، از شعرای قرن سیزدهم هجری است. او از اعیان طایفه هفت لنگ بختیاری بوده و در مدح منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان قصیده ای گفته است.

از اوست:

بر روی خویش طُرّه عنبر فشان فشان

وانگه به دام کردن گردن کشان کشان

برکش نقاب و دیده هر بی بصر بدوز

بنمای روی و دل ز همه دلستان ستان(1)

دکتر پرویز دبیری*

دکتر پرویز دبیری فرزند مهدی فرزند علی محمّد دبیرالملک فراهانی، پزشک و نویسنده معاصر.

در دوّم اسفند 1300ش در تهران متولّد شد. جدّش «دبیرالملک» از نوادگان «میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی» است. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در مدارس تهران طی نمود و وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شده و موفق به اخذ درجه دکترای MDگردید. سپس به عنوان دانشیار در دانشکده پزشکی اصفهان به تدریس پاتولوژی پرداخت و این رشته را در آنجا تأسیس نمود.

او حدود 40 سال به تدریس در دانشکده پزشکی مشغول بود و در سال 1359ش


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص319.

ص: 194

بازنشسته شد. پس از آن به تدریس در دانشگاه آزاد نجف آباد پرداخته و رشته بافت شناسی و پاتولوژی در آن دانشگاه را تأسیس نمود.

وی در دانشگاه اصفهان سمت های علمی و اداری همچون مدیریت گروه پاتولوژی، معاون دانشکده پزشکی و بازرس فنی بیمارستانها را بر عهده داشته است.

همچنین در فرصت های مطالعاتی جهت پژوهشهای علمی به «هاروارد آمریکا» و دانشگاه پزشکی «ریچموند» در ایالت «ویرجینیای آمریکا» سفر کرده است.

وی در سال 1996م به عنوان یکی از500تن از دانشمندان جهان برگزیده شده و در آبان 1380ش به عضویت افتخاری فرهنگستان علوم پزشکی ایران درآمده است. دکتر دبیری به همراه دکتر حکمی از بنیان گذاران بیمارستان امید اصفهان بوده است.

وی در بسیاری از کنفرانس های علمی داخلی و خارجی شرکت کرده و مقاله ارائه داده است.

از فعالیت های اجتماعی او شرکت در مبارزات نهضت ملی شدن نفت است و بزرگترین پاداش دریافتی در عمر خویش را یک قطعه عکس از دکتر مصدق از طرف ایشان می داند.

تألیفات و آثار چاپ شده او عبارتند از:

1. ترجمه «انسان موجود ناشناخته» 2. ترجمه «راه و رسم زندگی» 3. «آموزش عملی پاتولوژی» (برای دانشجویان پزشکی) 4. «جهان دنیای زنده است» 5. «زندگی و آثار بتهوون» 6. «زندگی و آثار موتسارت» 7. «نگاهی به اصفهان شهر هنر» 8. «پاتولوژی تومورها» در 40جلد که 6جلد از آنها به چاپ رسیده است.

دکتر دبیری سالهاست با تأسیس آزمایشگاه طبی در خدمت به مردم اصفهان کوشیده است.(1)


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، صص 51 و 52؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با دکتر دبیری در اسفندماه 1386.

ص: 195

خواجه پطرس ارمنی

خواجه پطرس فرزند ولی جان ارمنی، بانی ساختمان کلیسای بیدخم در میدان جلفای اصفهان. کلیسا مطابق تاریخ کتیبه کلیسا، در سال 1036ق، یعنی زمان سلطنت شاه عباس کبیر صفوی ساخته شده است.(1)

پهلوان صالح*

پهلوان صالح، از ورزشکاران و پهلوانان اصفهان در عصر زندیه است. از پهلوانان طراز اوّل عصر خود بوده و در کتاب «رستم التّواریخ» از او نام برده شده است. نسب خاندان «پهلوان صادق» در اصفهان به او می رسد. پهلوان صالح سرانجام در سال 1230ق از دنیا رفت و در گورستان کوچکی واقع در ضلع غربی مصلای تخت فولاد مدفون شد.

بر سنگ قبرش مرثیه فوت او سروده رفیق اصفهانی و در پایین سنگ نوشته میل و کباده و عکس پهلوان حجّاری شده است. شعر این است.

حیف از پهلوان صالح که داشت

در جوانی از جوانان بیش بهر

روز میدان پیش دستش بود کاه

وقت احسان پیش چشمش بحر نهر

گر فلک یک چند پروردش به لطف

شد مبدّل عاقبت لطفش به قهر

در جهان معقوده او شد به مهر

نقد جان از او گرفت آخر به مهر

دایه دهرش به محنت جای شیر

ساقی دورش به ساغر ریخت زهر

رفت چون وز نوحه خُرد و بزرگ

شد بلند آوازه اش شهر به شهر

زد رقم از بهر تاریخش «رفیق»

«پهلوان صالح» بجنّت شد ز دهر»

مرثیه فوق در دیوان رفیق اصفهانی ضبط نشده است.(2)


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص511.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 196

پیر

پیر در لغت به معانی: کسی که دارای سنّ زیاد باشد، از کار افتاده، رهبر، راهنما و مرشد آمده است.

در قرن هشتم لفظ پیر برای جمعی از عرفای اصفهان به کار می رفته و به مرشد طریقت و مشایخ صوفیه «پیر» اطلاق می شده است. صوفیان در کتب خود پیران خانقاه را شامل: پیر خدمت، پیر صحبت، پیر دلیل، پیر ارشاد، پیر خرابات، پیر مغان و پیر طریقت تقسیم کرده اند.

در مقامات العرفاء گوید: مراد از پیر در عبارات صوفیّه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و کلمه علی و پیر در حروف ابجد مساوی هستند.(1)

پیر بکران

محمّد بن بکران معروف به «پیر بکران» از اقطاب و مشایخ صوفیه در قرن هفتم هجری. وی عالم و فاضل بوده، و در شهر «پیربکران» از توابع لنجان خانقاه داشته و تدریس علوم ظاهر و باطن می نموده و در سال 703ق وفات یافته و در محلّی که اکنون به پیربکران معروف است مدفون شد و یکی از مریدانش بقعه ای بر سر مزار او ساخته و برای آن صحن و ایوان و گنبد قرار داده که از حیث کاشی کاری و گچ بری ممتاز است.

در پای یکی از ستونها تخته سنگی است که بر روی آن جای سُم اسبی دیده می شود که عوام آن را جای پای دُلدُل گویند و عدّه ای آن را جای پای اسب الیاس گویند و معتقدند که حضرت الیاس پیغمبر از این محل به آسمان عروج نموده است.

از امتیازات این بقعه و بارگاه آن است که چون در ادوار مختلف در آن تعمیر و بنّایی شده است، در آن هم نام خلفای اربعه دیده می شود و هم نام و اسامی معصومین چهارده گانه علیهم السلام.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص399؛ مقامات العرفاء، ص231؛ مزارات اصفهان، صص 154 و .155

ص: 197

این مقبره در مجاورت قبرستان قدیمی یهودیان اصفهان و یکی از مقابر مقدّسه آنان به نام استرخاتون قرار دارد.(1)

پیر پرنده

پیر پرنده، مزار او در نزدیک کوچه نمکی و در یکی از خانه های محلّه میدان کهنه قرار داشته است.

پیر پینه دوز

پیر پینه دوز یا پیر پاره دوز، از عرفای اصفهان بوده و در محلّه جوباره مدفون است. [در جنب مسجد جوباره قبر او هنوز باقی است. در سال 955ق «مهتر محمّد علی» رکابدارِ بهرام میرزا برادر شاه طهماسب صفوی این مسجد را بنا نموده است.(2)] ذوقی اردستانی شاعر عصر صفویه نیز در این مکان مدفون است.(3)

پیر جلال

پیر جلال، مزار او در قریه «سجزی» در شرق اصفهان است.

پیر جمالی*

پیر جمال الدّین محمّد اردستانی معروف به «پیر جمالی» و متخلّص به «جمالی» عارف سالک و ادیب شاعر، در سال 816ق در اردستان متولّد شد و در زادگاه خود به تحصیل پرداخت و چون علم رسمی او را قانع نکرد به سفر پرداخت و به مکه معظّمه


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 264-253؛ مزارات اصفهان، صص 155 و 156؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 399 و 400.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص200؛ مزارات اصفهان، صص 156 و 157؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 386 و 387.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص607.

ص: 198

مشرّف شد. پس از بازگشت به اردستان نزد عارف سالک آن جا پیر مرتضی علی اردستانی رفته و مراتب طریقت و سیر و سلوک را نزد او طی کرده و پس از فوت او به ارشاد مردم پرداخته و سلسله «پیر جمالیه» را تأسیس کرده است. وی سرانجام در 879ق وفات یافته و در بقعه پیر مرتضی در محلّه فهره اردستان مدفون شد.

وی در نظم و نثر و فقه و حدیث و منطق و کلام نیز مهارت داشته و تألیفاتی از خود به یادگار گذاشته است که از آن جمله است:

1. «بیان الحق فی احوال سیّد المرسلین»، شامل 7 مثنوی به نام های: «مصباح الأرواح»، «احکام المُحِبیّن»، «نهایة الحکمة»، «بدایة المُحَبّة»، «هدایة المعرفة»، «فتح الأبواب» و «شرح الواصلین». 2. منظومه «شرح الکنوز و کشف الرّموز» 3. «مرآت الأفراد» (مجموعه 49 رساله کوچک) 4. منظومه «روح القدس» 5. «تنبیه الغافلین» (نظم و نثر) 6. منظومه «مهر قلوب» 7. «قدرت نامه» 8. «نصرت نامه» 9. «فرصت نامه» 10. «مرآت الحبیب» 11. «رباعیات» در شرح منظومه «صفوت اهل التحقیق» افضل الدّین کاشانی 12. منظومه «مهرافروز و آفتاب ظلمت سوز» 13. «کنز الدّقایق و میزان الحقایق» 14. «کشف الأرواح» 15. «مدح الفقر» 16. «معلومات اسرار القلب و مفهومات انوار القلوب» 17. «فتح الأبواب و حقیقة الآداب» 18. «مکاتب» 19. «نورٌ علی نور» 20. مثنوی «ناظر و منظور» 21. «المسطور فی رقّ المنشور» 22. «استقامت نامه» 23. «مشکات المحبین» 24. «کلیات اشعار»(1)

پیر حاجات

در قریه «دیزیچه» از بلوک لنجان در سمت جنوب غربی اصفهان مزاری به نام پیر حاجات وجود داشت و ظاهراً از عرفاء و صوفیّه در قرن هشتم و نهم بود و ساختمان


1- آتشکده اردستان، ج2، صص 350-406؛ تاریخ نظم و نثر، ص244؛ الذریعه: مجلدات مختلف؛ ریحانة الادب، ج1، ص428؛ تاریخ ادبیات (صفا)، ج4، ص455؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «جمال الدّین»، ص98.

ص: 199

مختصری داشت. در سالهای اخیر مالکین قریه مزبور به طمع اراضی و احیاناً موقوفات آن، این مزار را خراب کرده و جزو زمین های زراعتی خود نمودند و نام آنجا را نیز «اله آباد» نهادند.

پیر عنایت

پیر عنایت، قبر او در قریه «دستگرد خیار» نزدیک اصفهان قرار داشته است.

پیر محمّد

پیر محمّد، که قبر او در [غرب] محلّه جوزدان اصفهان وجود داشته است.

پیر مرتضی علی اردستانی

پیر مرتضی علی اردستانی، فرزند شمس الدّین محمّد، از عرفای قرن نهم هجری. حدود سال 782ق متولّد گردید. پدرش ندیم شاه منصور آل مظفر بوده و در یکی از جنگهای شاه منصور با تراکمه مقتول شد. در آن موقع پیر مرتضی 4 ساله بوده و با خانواده به شیراز می رود. در 8 سالگی به اردستان بازگشته و در محضر عرفای آنجا امام الدّین نائینی و شیخ محمّد زوارّه ای به سیر و سلوک و تهذیب نفس مشغول شد. او که ثروت و مال زیادی از پدر به ارث برده بود. آن را صرف فقراء و نیازمندان نمود و در زادگاه خود دستگاه ارشاد گسترد و پیر اسحاق اردستانی و پیر جمال الدّین محمّد اردستانی (پیر جمالی) نزد او به سیر و سلوک پرداختند. پیر جمالی در اشعار خود استاد و مراد طریقت خود را ستایش بسیار نموده است.

پیر مرتضی علی سرانجام در حدود سال 857ق وفات یافته و در محلّه فهره اردستان (جنب مسجد سفید سردشت) مدفون شد و بر سر مزار او بقعه ای ساختند و جمعی از عرفاء و فضلاء در جوار مرقد او مدفون شدند.(1)


1- آتشکده اردستان، ج2، صص 350-344.

ص: 200

پیر محمود

پیر محمود معروف به «سلطان محمود» از عرفاء بوده و قبرش در قریه «راوشن» بین نائین و اصفهان است.

ص: 201

اعلام اصفهان

«ت»

اشاره

ص: 202

ص: 203

خواجه تاج الدّین سلمانی*

خواجه تاج الدّین سلمانی اصفهانی، از خطاطان عصر سلطان ابوسعید گورکانی است. او را واضع قلم شکسته تعلیق نوشته اند و اگر واقعاً وی واضع این خط نباشد، حداقل اول کسی است که به آن سر و صورت کامل داده و تحت قاعده در آورده است. چنانکه گویند هیچ یک از مخترعین خطوط، خط اختراعی خود را به زیبائی وی ننوشته اند.

او را به خاطر مهارت در اقلام شش گانه و رعنایی و لطافت خط تعلیق ستوده اند. خواجه شهاب الدّین عبداللَّه مروارید کرمانی (معروف به بیانی) از شاگردان اوست.(1)

تذهیبی اصفهانی

مولانا تذهیبی اصفهانی، شاعر و ادیب هنرمند، مردی نیک خو و شیرین سخن و بذله گو بوده و در تذهیب و جدول کشی و افشان و کاغذ الوان و ابری سازی بسیار هنرمند بوده است و دراقسام شعر دست داشته است.(2)

تسلّی اصفهانی

تسلّی اصفهانی، شاعر ادیب، از احفاد اوحدالدّین حسینی بلیانی بوده و مدتها در اطراف شهرها به سیاحت پرداخته است. به هند رفته و پس از بازگشت در کاشان ساکن گردیده است.

از اوست:


1- اطلس خط، صص 406 و 407؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 197-195.
2- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص521؛ الذریعه، ج9، ص169؛ لغت نامه دهخدا، ذیل تذهیبی، ص516.

ص: 204

تا ز بختم تیرگی میرفت چشمم شد سفید

این سیاهی از سر داغ من آسانتر نخاست(1)

تقی*

تقی، از خوشنویسان خط نستعلیق در زمان شاه سلیمان صفوی بوده بر روی سنگ نوشته ای در یک سقاخانه واقع در مسجد لنبان به خط نستعلیق اشعاری را در سال 1100ق نوشته و در پایان کتیبه «مشقه تقی» رقم زده است.(2)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی اصفهانی، از نویسندگان کتب در سده سیزدهم هجری است. او در 13 محرّم 1233ق کتابت نسخه ای از کتاب «النّاقور» تألیف ملّا محمّد علی جدلی را به خط نسخ زیبا به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 1787 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(3)

محمّدتقی اصفهانی*

محمّدتقی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب «اسرار العلوم» در علم اعداد را در 50 باب و 100 فصل تألیف کرده است. این کتاب را محمّدعلی بن محمّد خراسانی قائنی در سال 1250ق به خط شکسته نستعلیق کتابت کرده و به شماره 3232 در کتابخانه ملک در تهران موجود است.(4)


1- تذکره روز روشن، ص151؛ الذریعه، ج9، ص170.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص630.
3- فهرست مرعشی، ج5، ص169.
4- فهرست ملک، ج2، ص24.

ص: 205

ملّا محمّد تقی اصفهانی

ملّا محمّد تقی اصفهانی معروف به ملّا تقیّا، از علمای قرن دوازدهم هجری در اصفهان و از مجازین از فاضل هندی و ملّا حسین بن ملّا حسن جیلانی است، تاریخ اجازه فاضل 1118ق می باشد.(1)

[شاید صاحب عنوان فاضل کامل عالم ربّانی مولانا محمّد تقی بن مولانا محمّد حسین جیلانی متوفی 1125ق و مدفون در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد باشد.(2)]

میرزا شاه تقی واحد اصفهانی

میرزا شاه تقی اصفهانی، شاعر ادیب و عالم فاضل جلیل، از اجلّه سادات و نقبای اصفهان و در فضل و دانش خصوصاً در علم نظری و فقه سرآمد فضلای عصر خویش بوده است.

مدّتی شیخ الاسلام رشت و سپس شیخ الاسلام مشهد بود. پس از عزل از آن منصب به اصفهان آمد و در آنجا فوت شد.

[او بر نسخه ای از «استبصار» حواشی مفید و علمی نوشته که نشان دهنده تبحّر او در علوم نقلی است.

این رباعی از اوست:

ای از گل رخسار تو مه در تب و تاب

وز یاد لبت دهان یاقوت پر آب

گویا که تو را ز گُل سر شتست خدای

کامد به مشام از عرقت بوی گلاب(3)]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 403 و 404؛ الذریعه، ج1، ص 232 و 182؛ الکواکب المنتشره، ص116؛ احوال و آثار بهاءالدّین محمّد اصفهانی، ص29.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص404؛ (پاورقی به قلم آقای رحیم قاسمی).
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص253؛ آتشکده آذر، بخش سوم، ص1043؛ تذکره حسینی، ص360؛ تراجم الرجال، ج2، صص 637-635.

ص: 206

محمّد تقی بیگ اصفهانی

محمّد تقی بیگ، شاعر ادیب، از خدّام میرزا داود نواده میرزا شفیع مستوفی بوده و گاهی شعر می سروده است.(1)

محمّد تقی اصفهانی طهرانی

محمّد تقی اصفهانی از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. در سال 1254ق در ماه صفر در شهر طهران از کتابت نسخه «الصّناعة الصغری» معروف به «اربع مقالات» بطلمیوس به خط نسخ فراغت حاصل کرده است. کتاب به شماره 4191 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی اصفهانی از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری، در سال 1241ق از کتابت نسخه ای از کتاب «المسائل» تألیف: ابی یوسف یعقوب بن علی قصرانی فراغت حاصل نموده و کتاب را جهت میرزا محمّد باقر منجم در مشهد نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی معارف است.(3)

شیخ محمّدتقی اعتزازیان*

شیخ محمّدتقی اعتزازیان، عالم فاضل زاهد، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1225ش متولّد شده و در اصفهان به تحصیل پرداخت. از طلاب مدرسه نوریه و از همدرسان شیخ محمّدرضا جرقویه ای حائری بود. او به تهجّد و شب زنده داری و بکاء معروف بود.

او پس از عمری طولانی در سال 1330ش وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص 210 ؛ الذریعه، ج9، ص173.
2- فهرست مجلس، ج14، ص283.
3- فهرست کتابخانه عمومی معارف، ص160.

ص: 207

در تخت فولاد مدفون شد. فرزندش شیخ محمّدعلی نیز از علمای اصفهان بود.(1)

سیّد محمّد تقی امامی*

سیّد محمّد تقی حسینی امامی اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری. در قلمدان سازی، نقاشی و جلدسازی استاد بوده و در هریک از این رشته ها آثار ارزنده ای پدید آورده است که زینت بخش مجموعه های خصوصی و موزه ها است. این هنرمند توانا تا سال 1284ق در قید حیات بوده است.(2)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد ابراهیم اصفهانی از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری. کتابت نسخه ای از «تاریخ سلطانی» تألیف: سیّد حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی را به خط نستعلیق در اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 2413 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(3)

ملّا محمّد تقی سمیرمی*

آخوند ملّا محمّد تقی بن کربلائی ابراهیم سمیرمی، از علماء و فضلاء دوره قاجاریه و مرجع مسائل شرعی مردم سمیرم در آن روزگار بوده و به همت او مسجد جامع قلعه در سمیرم بنا شده است. او و برادرش آخوند ملّا محمّد خان سمیرمی از دست پروردگان حوزه علمیه اصفهان بوده اند.(4)


1- یادداشت های استاد ابراهیم جواهری: مخطوط؛ شرح مجموعه گل، ص394.
2- هنر قلمدان، ص15.
3- فهرست مرعشی، ج7، ص13.
4- تجلّی فضائل، ص37.

ص: 208

محمّد تقی صحّاف

آقا محمّد تقی صحّاف بن ملّا محمّد ابراهیم مقدّس، [از هنرمندان ذوالفنون و مجهول القدر اصفهان است. او از نوادر روزگار و از نوابع این دیار بود که نظیر این هنرمند را، زمانه کمتر به خود دیده است.] به قول مرحوم استاد همائی:

«حقّاً صد مرد در یک تن و مجمع الصّنایع هنر صحّافی و نقاشی و طراحی و تذهیب و خوشنویسی و سوخت سازی و معرق سازی چرمینه و ساختن فانوس های فنری قدیم و تهیه انواع رنگ و روغن های نقاشی و امثال آن بود.»

آثاری چند از او بر جای مانده که به برخی اشاره می شود.

1. کتیبه سردر مسجد صفا در محلّه شهشهان، به خط ثلث و به تاریخ سال 1290ق. 2. کتیبه سردر و داخل مسجد رکن الملک که نام خود را «محمّد تقی بن ابراهیم اصفهانی» در کتیبه آورده است. [3. سنگ نوشته قبر میر محمّد هادی و میر محمّد اسماعیل پاقلعه ای واقع در تکیه آغاباشی در تخت فولاد، همچنین در هنگام تسلّط روسها بر شهر اصفهان که تعمیراتی در مدرسه چهارباغ سلطانی (مدرسه امام جعفر صادق علیه السلام) انجام شد، برای اصلاح کتیبه های ثلث از او استفاده های بسیار کردند. در اواخر عمر نیز برای تعمیر کتیبه های آستانه قدس حضرت رضاعلیه السلام به مشهد مقدّس سفر کرد.

از ابتکارات او فانوس های پارچه ای است که نقش های گوناگون آن را با کاغذهای الوان در نهایت ظرافت چیده و تصاویر زیبا در آورده است و چون شمع در فانوس می افروختند واقعاً چشم انسان به تماشای این صنایع خیره می شد. همچنین از او دو عدد فانوس چوبی هشت ترک با پیراهنی از پارچه گارس بازمانده و شعرهایی در هشت بیت بریده و بر روی هشت ترک فانوس چسبانده شده است و اکنون در تملّک سرهنگ محمّد قباد معتمدی در تهران است.]

آقا محمّد تقی صحّاف در سال 1337ق وفات یافته [و پای دیوار جنوبی بقعه فیض

ص: 209

در تخت فولاد مدفون شد.(1)]

محمّد تقی کفرانی

محمّد تقی بن ابوالقاسم کفرانی رویدشتی اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری. نسخه ای از کتاب «المسائل» تألیف سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان را به خط نستعلیق در شب یکشنبه 3 محرم 1065ق کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.

[کفران به فتح کاف از روستاهای رویدشت اصفهان و فعلاً جزو بخش جلگه می باشد.(2)]

شیخ محمّد تقی بروجردی

شیخ محمّد تقی بن ملّا احمد بروجردی، از دانشمندان و ادباء و سخنوران قرن یازده هجری است. پس از فراگرفتن علوم معموله و متداوله خود را به اصفهان رسانید و برای تکمیل معلومات خود در حوزه های درسی آن شهر و از اساتید بزرگ آن عصر استفاده کرد. مخصوصاً از محضر پرفایده علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی که از شاگردان خاص وی به شمار می رفت بهره برد و از طرف او مجاز شد و در آخر به کاشان رفت.

تألیفات زیر از اوست:

1. «عین البکاء» در 1099ق تألیف شده و به چاپ رسیده است. 2. «لُبّ عین البکاء» ملحض همان عین البکاء است.(3)


1- دیوان طرب: مقدمه، ص83؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 370-367؛ هنر کاغذبری در ایران، صص 70 و 71؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 369 و 793 و 806؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1018؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1154؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 8 169 آبان 1370، ص3؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: مخطوط.
2- فهرست کتابخانه مرعشی، ج13، ص296.
3- الذریعه، ج15، ص367 و ج18، ص287؛ تاریخ بروجرد، ج2، ص110؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 19 و 20.

ص: 210

سیّد محمّد تقی مهدوی سِدِهی

سیّد محمّد تقی مهدوی بن سیّد احمد موسوی سدهی، عالم فاضل، در اصفهان به تحصیل پرداخته و به وظایف شرعی مشغول شد و سرانجام در شوال 1390ق وفات یافته در تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

شیخ محمّد تقی فهامی*

شیخ محمّد تقی بن شیخ اسداللَّه فهامی، عالم فاضل و واعظ جلیل. در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیلات مقدّماتی به قم عزیمت نموده و از درس آیات عظام بروجردی، سیّد محمّد تقی خوانساری و حجّت کوه کمری بهره مند گردیده و خود به تدریس مشغول شد امّا در پی بیماری پدر مجبور به بازگشت به اصفهان شد و در اصفهان از درس حضرات آیات سیّد حسین خادمی، شیخ احمد فیّاض، حاج آقا رحیم ارباب، سیّد محمّد رضا خراسانی و میر سیّد علی بهبهانی بهره مند گردید.

وی در ادبیات مهارت به سزایی داشت و سالها به تدریس آن مشغول بود. او در جوانی به وعظ و خطابه روی آورد. همچنین جلسات احیاء و دعای کمیل را پس از وفات پدر در تخت فولاد ادامه داد و مؤسس جلسه دعای ندبه در صبح های جمعه در اصفهان بود.

سرانجام روز 7 ذی الحجة الحرام سال 1419ق برابر با پنجم فروردین ماه 1378ش در اصفهان وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شد.(2)

تقی اصفهانی

تقی بن اسماعیل اصفهانی از خطاطان قرن سیزدهم هجری. در روز پنج شنبه از ماه جمادی سال 1232ق، کتابت نسخه ای از کتاب «اخلاق سلطانی» تألیف: سیّد نورالدّین


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص191.
2- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.

ص: 211

بن سیّد نعمت اللَّه جزائری را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 5218 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

محمّد تقی قهپائی

محمّد تقی بن شیخ اسماعیل قهپائی از خطاطان قرن دوازدهم هجری. در 8 جمادی الثّانی 1126ق از نوشتن نسخه ای از «ربیع الأسابیع» تألیف علّامه مجلسی فراغت یافته است. نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

ملّا محمّد تقی پروانه عباسی*

ملّا محمّد تقی معروف به «پروانه عباسی» و «ملّا پروانه» فرزند اللَّه قلی، عارف سالک و ادیب فاضل، در قرن یازدهم هجری در اصفهان ساکن بوده و مراتب سیر و سلوک را نزد جمعی از عرفاء و صوفیه اصفهان خصوصاً شیخ محمّد علی مؤذن مشهدی خراسانی قطب سلسله ذهبیه طی نموده و در اصفهان به عبادت و تزکیه نفس و مطالعه کتب حکمی و عرفانی مشغول بوده و سرانجام در سال 1089ق وفات یافته و در قبرستان ستّی فاطمه اصفهان مدفون شده است.(3)

وی کتابخانه ای آبرومند داشته و بر بسیاری از کتب آن تملک خود را یاداشت نموده است. از جمله نسخه ای نفیس از «طهارة الاعراق» ابن مسکویه، که طاهر بن وجیه الدّین علی قاضی در ربیع الثّانی 422ق آن را کتابت کرده و در سال 1053ق ملّا پروانه بر روی یکی از برگهای آن یادداشت تملک خود را نوشته است.(4)

وی در سال 1086 پانصد جلد از کتب خود را وقف نموده که از آن جمله کتاب


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج15، ص4161.
2- فهرست کتب اهدایی مشکاة به دانشگاه، ص118.
3- به نقل از محقّق گرامی دوست ارجمند آقای احسان عظیمی از کتاب «نور الهدایه و مصدرالولایه»، ص160.
4- الروضة النضرة، ص102.

ص: 212

النهایه ابن اثیر کتابت سال 1075 به شماره 417 در کتابخانه مدرسه مروی تهران موجود است.(1)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد باقر اصفهانی از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری .در سال 1233 نسخه ای از «الفوائد الجدیده» تألیف: وحید بهبهانی را برای میرزا محمّد حسین نوشته است. نسخه در کتابخانه گوهرشاد به شماره 636/2 موجود است.(2)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد باقر اصفهانی از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. در ربیع الاوّل سال 1248ق از کتابت «احکام تحاویل سنی الموالید» تألیف: ابوسعید بن منصور بن بندار دامغانی، که در سال 507ق تألیف شده، فراغت حاصل نموده و آن را به خط نسخ نوشته و به شماره 3630 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد باقر اصفهانی، از فضلاء سده یازدهم هجری، از آثار او کتابت نسخه ای از «شرح فصوص الحکم» قیصری است که به خطّ نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 7806 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(4)


1- فهرست مروی ص 261.
2- فهرست گوهرشاد، ص364.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ص12، ص2634.
4- فهرست مرعشی، ج6، ص165.

ص: 213

ملّا محمّد تقی مجلسی

ملّا محمّد تقی بن علّامه ملّا محمّد باقر بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل. نسب دو تن از علماء به نام های آقا شیخ محمّد حسن خواجوئی و شیخ عبدالرحیم شوشتری به او منتهی می شود.

در بیاض خطی میرزا محمّد تقی الماسی، مادّه تاریخ زیر را برای مولی محمّد تقی مجلسی (بدون ذکر خصوصیات دیگر) می نویسد و به ظنّ نویسنده مربوط به صاحب عنوان است.

عالم عارف تقی که ز قدر

بود در روزگار مثلش کم

آنکه از عزّت و جلالت و شأن

بود همنام با امام نهم

رفت از دهر و عقل در تاریخ

«خلد جای وِیَست» کرد رقم(1)

1124 قمری

شیخ محمّد تقی آقانجفی

شیخ محمّد تقی آقانجفی بن شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی بن شیخ محمّد تقی رازی، عالم فاضل و مجتهد بارع، از رؤساء علماء اصفهان. در اواخر دوره قاجار، در نیمه شب سه شنبه 17 ربیع الثّانی 1262ق در اصفهان متولّد شد. پدرش از اعاظم فقهاء اصفهان و مادرش علویه زمزم بیگم دختر سیّد صدرالدّین عاملی اصفهانی بوده اند.

او مقدمات علوم را در اصفهان آموخت و سپس در نجف اشرف نزد حاج سیّد علی شوشتری (از افاضل شاگردان شیخ انصاری) به تحصیل مشغول شد. پس از آن در درس شیخ راضی نجفی و شیخ مهدی آل کاشف الغطاء حاضر شد.

در این سالها او به همراه برادرش شیخ محمّد حسین به تهذیب نفس و عبادت در مساجد سهله و کوفه مشغول بود. آقا نجفی پس از وفات اساتید خود در نجف راهی


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 338 و 339؛ مزارات اصفهان، ص34.

ص: 214

سامرا شد و در درس میرزا محمّد حسن شیرازی حضور یافت. از دیگر اساتید او پدر دانشمندش شیخ محمّد باقر نجفی بوده است.

او پس از اتمام تحصیلات خود به اصفهان بازگشت و پس از وفات پدر به جای وی به اقامه نماز جماعت در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] و تدریس، قضاوت و اجرای حدود شرعی پرداخت. از مجلس درس ایشان صدها عالم و فقیه گرانقدر بهره گرفته اند [مرحوم مهدوی مؤلف کتاب حاضر در کتاب دیگر خود تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان اسامی بیش از 88تن از شاگردان آقانجفی را ذکر نموده اند.]

از اقدامات مهّم او مقابله با فرقه های ضالّه بود که باعث احضار ایشان به تهران در سال 1307ق گردید. پس از به دست گرفتن انحصار توتون و تنباکو توسط کمپانی رژی، در ایران، آقا نجفی و برادرش شیخ محمّد علی ثقةالاسلام حکم تحریم استعمال تنباکو را صادر کردند و بقیه علماء نیز از آن حمایت کردند تا آن که میرزای شیرازی حکم تحریم تنباکو را صادر کرد.

همچنین در جهت تحریم کالاهای بیگانگان و رونق دادن به محصولات وطنی، عدّه ای از بازرگان خوشنام و متدیّن اصفهان شرکت اسلامیّه را تأسیس کردند که آقانجفی و برادرش حاج آقا نوراللَّه نجفی از اقدام آنها حمایت کردند.

در جریان مبارزات مشروطه خواهی نیز او در کنار برادرش حاج آقا نوراللَّه در تشویق مردم به مبارزه با استبداد نقش اساسی داشت. امّا با انحراف یافتن جریان مشروطه و دستگیر شدن شیخ فضل اللَّه نوری، می خواست به تهران برود تا از اعدام شیخ جلوگیری کند امّا موفق نشد.

او در اصفهان و اطراف آن دارای ثروت فراوان بود و این ثروت را صرف تربیت شاگردان و رفع نیاز نیازمندان و فقراء و ترویج دین نمود. او بذله گو و حاضر جواب، زیرک و تیزهوش و با سیاست بود و حکایاتی در این باب از او نقل شده است.

آقانجفی پشت و پناه مردم در برابر زورگوئی ها و تعرّضات ظلّ السّلطان به مردم بی گناه بود و نفوذ کلمه و قدرت معنوی او باعث می شد ظلّ السّلطان حاکم ستمگر و

ص: 215

خودخواه اصفهان نتواند به منویّات خود دست یابد. برخی از نویسندگان داخلی به پیروی از مستشرقین و نویسندگان خارجی او را به خاطر ثروت و اجرای حدود و دخالت در سیاست مورد سرزنش قرار داده و از او انتقاد کرده اند، امّا او از ثروت و نفوذ و قدرت خود برای ترویج دین و رفع ظلم و اعانت به مظلومان استفاده می کرد، نه برای هوا و هوس های شخصی.

این فقیه و مجتهد عالیقدر از اواخر سال 1330ق به بیماری استسقاء مبتلا گردید و سرانجام پس از دو سال بیماری در عصر یکشنبه 11 شعبان المعظم 1332ق در منزل مسکونی خود در محلّه پشت مسجد شاه وفات یافته و در جوار امامزاده احمد اصفهان مدفون شد و بر سر مزار او بقعه ای بنا کردند و طی سالهای بعد تعدادی از بستگان و نوادگان او در آنجا مدفون شدند.

ملّا عبدالجواد خطیب، برای مادّه تاریخ وفات او ضمن مرثیه ای چنین سروده است:

شد سؤال از خطیب تاریخش

جا چو آن گنج در تراب گرفت

«یا» برای ندا برون شد و گفت

«ایها النّاس آفتاب گرفت»

1342-10=1332

او متجاوز از صد جلد کتاب تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «جامع الأسرار» 2. «عنایات الرضویّه» 3. «دلائل الأحکام» 4. اشارات ایمانیه 5. ترجمه برخی از مجلدات بحار و کتب احادیث.

او اگر چه شاعر حرفه ای نبود اما گاهی اشعاری را می سرود.

این بیت از سروده های آقانجفی است:

طالب هستی جاوید، ز جان می گذرد

پس در افلاک چو عیسی ز جهان می گذرد(1)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 509-343؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 175-173؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 56-53؛ مزارات اصفهان، ص55؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 179-171؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 673-667؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 323-319 و 395؛ ریحانة الادب، ج1، ص 57؛ مکارم الآثار، ج5، ص1662؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، صص 198 و 203؛ الذریعه: مجلدات مختلف؛ مقتبس الاثر، ج2، ص222؛ تکمله نجوم السماء، ج2، ص278؛ دائرة المعارف فارسی مصاحب، ج1، ص182؛ شمس التواریخ، صص 97 و 98؛ نقباء البشر، ج1، صص 247 و 248؛ شرح حال رجال ایران، ج3، صص 326 و 327؛ الاعلام، ج6، ص63؛ فوائد الرضویّه، ص438؛ علمای معاصر، صص 175 و 176؛ فرهنگ معین، ج6، ص2109؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص218؛ حکم نافذ آقانجفی؛ در حریم وصال.

ص: 216

سیّد محمّد تقی خلیفه سلطانی*

سیّد محمّد تقی بن سیّد محمّد باقر بن سیّد حسن خلیفه سلطانی بن سیّد علاءالدّین حسین حسینی مرعشی (خلیفه سلطانی)، عالم فاضل جلیل، در اواخر دوره صفویه می زیسته و تا سال 1134ق در قید حیات بوده و نشانه تملک او بر نسخه ای از کتاب «الضیاء اللامع» با مهر «محمّد تقی الحسینی الخلیفه» و مهر مربع «محمّد تقی بن باقر الحسینی» مشهود است.(1)

همچنین وی نسخه ای از «قراءات» تألیف «محی الدّین اناری» را به خط نسخ در ماه رمضان 1104ف کتابت نموده که به شماره 7077 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

ملّا محمّد تقی کاتب اصفهانی*

ملّا محمّد تقی کاتب اصفهانی فرزند محمّد باقر بروجنی، از اساتید خط در اواخر دوره قاجاریه. خط ثلث و نسخ را با مهارت و زیبائی می نوشت. نزد میرزا آقا جان پرتو اصفهانی به مشق خط پرداخته بود و از راه کتابت و تربیت شاگردان علاقمند به خوشنویسی امرار معاش می کرد. دارالمشق او در کوچه زنجانی واقع در محلّه نیم آورد اصفهان بود. استاد جلال الدّین همایی در کودکی نزد او مشق خط نموده است.(3)


1- فهرست مرعشی، ج5، ص16.
2- فهرست مرکزی دانشگاه ج16، ص445.
3- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 224 و 124.

ص: 217

محمّد تقی قاضی زاده*

محمّد تقی بن محمّد باقر قاضی زاده عباس آبادی اصفهانی، از علماء و دانشوران قرن دوازدهم هجری. وی در عباس آباد اصفهان ساکن بود و ظاهراً از شاگردان ملّا محمّد تنکابنی (فاضل سراب) و پدر دانشمند خود میرزا محمّد باقر است.

او رساله «صلاة الجمعه» تألیف: فاضل سراب را به خط نسخ و نستعلیق در سال 1133ق کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

سیّد محمّد تقی بهشتی

سیّد محمّد تقی بن آقا سیّد محمّد جعفر حسینی بهشتی، عالم فاضل زاهد، در اصفهان سالها نزد علمای این شهر به تحصیل پرداخته و از آخوند ملّا حسین فشارکی اجازه اجتهاد داشته و پس از وفات ایشان مراسم احیاء را در شبستان مصلای تخت فولاد برپا می نموده است. نماز جماعت را نیز در مسجد سرجوی شاه [مسجد آیت اللَّه بهشتی فعلی] اقامه می نمود. و سرانجام به سن قریب هشتاد سالگی در 18 رجب 1384ق وفات یافته و در تکیه زرگرها در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

«رفت بنزد اسداللَّه تقی»(2)

سیّد محمّد تقی نجف آبادی*

سیّد محمّد تقی نجف آبادی بن میر جعفر، عالم فاضل، متوفی در 11 رجب 1349ق مدفون در تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان.(3)


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص392؛ فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.
2- تحفة الأحباب، صص 26 و 27؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص923؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص91.
3- یادداشت آقای رحیم قاسمی.

ص: 218

شیخ محمّد تقی مجلسی*

حاج شیخ محمّد تقی مجلسی ابن میرزا محمّد حسن بن میرزا آقا بن میرزا محمّد علی بن میرزا مهدی بن میرزا محمّدتقی تاجر عباس آبادی.

عالم جلیل وفقیه محقق، از مراجع تقلید و مجتهدین عالیقدر اصفهان، از نوادگان دختری علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی.

در سال 1308ش در اصفهان متولّد شد. پس از طی دروس مقدماتی و سطح در نزد اساتیدی چون شیخ محمد رضا جرقویه ای و شیخ محمد حسین مشکینی به قم رفته و نزد حضرات آیات سیّد حسین طباطبائی بروجردی، سیّد محمّدتقی خوانساری و سیّد محمّد حجت کوه کمری به کسب فیض پرداخت.

سپس به نجف اشرف عزیمت نموده و از درس حضرات آیات سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد علی علّامه فانی، آقا میرزا هاشم آملی، سیّد محسن حکیم، سیّد حسین حمامی، حاج شیخ حسین حلی و حاج سیّد ابوالقاسم خوئی بهره برد و پس از اخذ اجازات اجتهاد و روایت از اساتید خود به ایران مراجعت نمود.

وی به درخواست حاج آقا روح اللَّه کمالوند به خرم آباد رفته و 5 سال به تدریس پرداخت. سپس 12 سال در قم به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود. پس از آن در اصفهان سکونت گزیده و تاکنون به تدریس خارج فقه و اصول و راهنمائی مردم در مسائل شرعی و امور افتاء و مرجعیت مشغول می باشند و در تقوا و اخلاق حسنه و تواضع زبانزد هستند.

این تألیفات از اوست:

1. «الدّرة البهیّه فی مسائل التّحیّه» مطبوع 2. «محاضرات الاصول» 3. «رساله فی مسائل الرضاع» 4. «رسالة فی تجنیس المتنجّس» 5. «رسالة فی فروع العلم الاجمالی» 6. «رسالة فی انفعال ماء القلیل» 7. «المختار من مبانی الاصول» 8. «آداب الجمعه» 9. «النّوادر و الشّوادر» 10. «شرح الکلمات القصار» 11. «ابحاث مختلفة فی الفقه الاسلامی» 12. «توضیح المسائل» مطبوع 13. «رسالة فی صلاة الجمعه» مطبوع 14.

ص: 219

«السنة الوسطی فی التمسک بالعروة الوثقی» 15. «ولایة الاولیاء فی بیان الولایات» مطبوع 16. «رسالة فی مسائل الاجاره» 17. «رسالة فی التّقلید و احکامه» 18. «رسالة فی بیان الکر و احکامه» 19. «رسالة فی بیان الرّبا و احکامه» 20. «رسالة فی مسائل الصّوم» 21. «المنتقی فی شرح العروه الوثقی» مطبوع 22. «کتاب الأربعین» 23. «مجمع الشّتات» 24. «منتهی الأفکار فی الاصول» مطبوع، «تقریرات بحث آیةاللَّه میرزا هاشم آملی» 25. «الملتقطات من المستطرقات» 26. «مناسک حج» مطبوع 27. «تفسیر المعضلات من الآیات» 28. «الآیات المستشهدة للولایة».(1)

محمّد تقی خوانساری

محمّد تقی بن محمّد حسن خوانساری از خوشنویسان اصفهان در اواخر دوره قاجاریه. چندین مجلَّد از کتاب «بحارالأنوار» را از تاریخ صفر 1292 تا 1308ق به خط نسخ کتابت نموده و در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

میر محمّد تقی مدرّس

میر محمّد تقی مدرّس فرزند علّامه میر سیّد حسن مدرّس میر محمّد صادقی، عالم فاضل جلیل القدر عظیم المنزلة، در 13 صفر 1273ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل در اصفهان نزد میرزا هاشم چهارسوقی راهی عتبات عالیات شد. و از درس شیخ هادی طهرانی، حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی و آخوند خراسانی در نجف اشرف مستفیض شد. سپس به سامرا عزیمت نموده و از درس محمّد حسن شیرازی بهره گرفت. همچنین از میر سیّد محمّد فشارکی و میرزا محمّد تقی شیرازی کسب فیض نمود. در سال 1309ق به امر استادش میرزای بزرگ شیرازی به اصفهان بازگشته و به تدریس و تبلیغ و تحقیق مشغول شده و به جای پدر عالیقدر خود در مسجد رحیم خان به اقامه جماعت


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 394 و 395 و مصاحبه با صاحب عنوان توسط غلامرضا نصرالهی.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، صص 189 و 190.

ص: 220

پرداخت.

سالها در مدرسه صدر بازار به تدریس فقه و اصول مشغول بوده و جمعی از فضلاء از جمله: میرزا فتح اللَّه درب امامی، سیّد علینقی ثقةالشریعه، شیخ محمود مفید، میرزا مهدی دولت آبادی و فرزندش میر سیّد حسن مدرّس ثانی در خدمت او حاضر می شدند.

او سرانجام در شب دوشنبه 7 ربیع الثانی سال 1333ق وفات یافته جنب مقبره پدرش در مسجد رحیم خان در محلّه نو اصفهان مدفون گردید.

کتاب «الرسائل التّقویه فی المسائل الفقهیه» از تألیفات ایشان است که در سال 1363ق به اهتمام سیّد محمّد حسین مدرّس فرزند مؤلف در طهران چاپ سنگی شده و شامل این رساله ها است.

1. «رساله در بیان وجه تمیز بین حق و حکم» 2. «رساله در صلاة مسافر» 3. «رساله در منجزات مریض» 4. «رساله در قاعده من ملک شیئاً» 5. «رساله در ماهیت اجاره»

همچنین حواشی فتوائی بر رساله هدایة الطّالبین، از ایشان به چاپ رسیده است.(1)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد حسین اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب. در ماه رمضان سال 1086ق نسخه ای از «شرح لمعه» شهید دوّم را به خط نسخ زیبا نوشته و کتاب به شماره 793 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

سیّد محمّد تقی موسوی شفتی

حاج سیّد محمّد تقی موسوی ابن آقا سیّد حسین بن آقا سیّد ابوالقاسم بن حاج سیّد محمّد علی بن حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی، در 8 رجب 1348ق-


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص155؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 404 و 405؛ نقباء البشر، ج1، ص251؛ علوم و عقاید، صص 58 و 59؛ میرزای شیرازی، ص119؛ مزارات اصفهان، ص169.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص399.

ص: 221

(1308ش) دراصفهان متولّد شده و تحصیلات خود در مدارس جدید را در اصفهان طی نمود. سپس در حوزه علمیه اصفهان نزد حضرات آیات سید صدرالدین کوپائی، حاج شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، حاج شیخ مجدالدّین (مجدالعلماء) نجفی به کسب علم و فضل پرداخته و در مشهد مقدّس نیز از شیخ حبیب اللَّه گلپایگانی و آیت اللَّه اللَّه العظمی میلانی بهره مند گشته و سپس به اصفهان بازگشته و تاکنون به اقامه نماز جماعت در مسجد سیّد اصفهان اشتغال دارد. (1)

ملّا محمّد تقی جیلانی*

مولانا محمّد تقی بن مولانا محمّد حسین جیلانی، فاضل کامل، عالم ربّانی. در روز سه شنبه 17 جمادی الاولی 1125ق وفات نموده و در تخت فولاد تکیه صاحب روضات مدفون گردیده است.(2)

شیخ محمّد تقی فشارکی

شیخ محمّد تقی بن آخوند ملّا محمّد حسین بن ملّا محمّد جعفر فشارکی، عالم فاضل جلیل در اصفهان متولّد شد و در خدمت پدر علّامه خویش و شیخ محمّد رضا نجفی، میر محمّد صادق خاتون آبادی و میر سیّد علی بهبهانی و میرزا احمد مدرّس تلمّذ نمود.

وی در مسجد حاج صادق واقع در محلّه خواجو اقامه جماعت می نمود. سرانجام در سال 1405ق وفات یافته در صحن امامزاده باقر در محلّه خواجو مدفون شد.(3)


1- بیان المفاخر، ج2، ص185؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص164؛ گنجینه دانشمندان، ج5.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص404؛ پاورقی به قلم آقای رحیم قاسمی؛ تاریخ اصفهانی (تکایا و مقابر)، ص375.
3- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص299؛ مزارات اصفهان، ص144.

ص: 222

محمّد تقی کاتب خاتون آبادی

محمّد تقی کاتب بن محمّد حسین خاتون آبادی، از خوشنویسان و کاتبان دوره صفویّه است. خط نستعلیق را خوش می نوشت.

وی نسخه ای از «نزهت القلوب» تألیف حمداللَّه مستوفی را در 12 شعبان 1034ق کتابت نموده و در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است. نسخه دیگری از «نزهت القلوب» را در پنج شنبه 26 ربیع الاوّل 1041ق کتابت کرده و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.

همچنین یک نسخه از «حبیب السیر» را در 12 شعبان 1044ق کتابت نموده و در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.(1)

ملّا تقی خوراسکانی*

آقا ملّا تقی بن ملّا محمّد حسین خوراسکانی، عالم فاضل صالح، از فضلای اوایل قرن چهاردهم هجری است. در نهایت زهد و تقوا و قداست بوده و مورد توجه و اعتماد مردم محل بوده است. وی در سال 1350ق وفات یافته و در تکیه خوانساری ها واقع در تخت فولاد در کنار پدر مدفون شد. در سالهای اخیر به بهانه مرمّت تکیه مزار پدر و پسر را از بین بردند.(2)

استاد محمّد تقی ذوفن*

استاد محمّد تقی ذوفن بن حاج حسین، هنرمند معاصر. در سال 1272ش در اصفهان متولّد شد. او پس از کمی تحصیل، به قلمزنی پرداخت و نزد حاج حسنعلی جندقیان شاگردی کرد تا به استادی رسید و با خلاقیت و استعداد شگرف خود آثار ارزنده ای را بر روی فلز پدید آورد و خود در ردیف اساتید طراز اوّل قلمزنی اصفهان قرار گرفت.


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، صص 667 و 668.
2- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 223

استاد ذوفن در 5 بهمن 1357ش از دنیا رفت و در جنوب تکیه فیض در تخت فولادبه خاک سپرده شد.(1)

مرحوم ابوالقاسم جندقیان متخلّص به «شفیق» درباره او این ابیات را سروده است:

گرچه ذوفن زد رقم بر لوح زر

کلک فولادینش آیات هنر

پای بوس هر ضریحی نام اوست

نزد آل عصمت او را آبروست

لیک دارد تربت آن زنده یاد

سقفی از ابر و ستون از گردباد(2)

محمّد تقی شهرستانی

محمّد تقی بن محمّد حسین شهرستانی [از فضلاء و نویسندگان کُتُب] در روز سه شنبه 12 ربیع الاوّل 1087ق کتاب «الرّعایة فی درایة الحدیث» شهید ثانی را به خطّ نسخ نوشته و شیخ علی بن محمّد بن حسن بن شهید ثانی اجازه ای در پشت کتاب به او داده است.

نسخه ضمن مجموعه شماره 3072 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

سیّد تقی هاشمی دهسرخی*

سیّد تقی هاشمی دهسرخی فرزند حسین، در سال 1302ش در روستای دهسرخ متولّد شد. تحصیلات خود را تا دیپلم انجام داد و در حوزه علمیه اصفهان نزد شیخ عباسعلی ادیب، سیّد ابوالحسن شمس آبادی، حج آقا حسین خادمی، سیّد محمّدعلی صادقی و شیخ حسن صافی انجام داد.

از خدمات ایشان بازسازی مسجد لسان الارض در تخت فولاد و اقامه نماز در آنجا و احداث مسجد حضرت قائم(عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف) در آن حوالی بوده است.


1- مصاحبه با استاد مهدی ذوفن فرزند استاد محمّد تقی ذوفن.
2- تخت فولاد، ص22.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج11، ص2016.

ص: 224

او در مدرسه صدر بازار به تدریس برخی دروس ادبیات و فقه مشغول بود. او عمر خود را در راه تبلیغ دین و بیان احکام و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداءعلیه السلام گذراند و عالمی خلیق و متواضع بود.

یکی از فرزندانش به نام سیّد حسین هاشمی در جبهه های نبرد ایران و عراق به شهادت رسید. خود او نیز در 18 رجب سال 1411ق وفات یافته و کنار فرزند خود در لسان الارض (تکیه شهدا) مدفون شد.(1)

میرزا محمّد تقی هرندی

میرزا محمّد تقی هرندی بن حاج محمّد حسین نایب الصّدر، عالم فاضل متقی. داماد ملّا عبداللَّه هرندی مؤلف «دلائل الدّین» بوده و در سال 1307ق وفات یافته است.(2)

پروفسور سیّد تقی فاطمی*

پرفسور سیّد تقی فاطمی نائینی فرزند سیّد حسین، از دانشمندان و ریاضیدانان معاصر. درسال 1283ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان سپری نمود و در سال 1316ش دیپلم گرفت. سپس در آزمون اعزام دانشجو به خارج از کشور شرکت کرده و حائز رتبه اوّل شد و راهی فرانسه گردید. در آنجا در رشته ریاضی به تحصیل پرداخته و به درجه «اکرژه» در علوم ریاضی دست یافت. آنگاه به ایران بازگشته صاحب مکانیک استدلالی در دانشسرای عالی تهران را صاحب شد و به تدریس دروس ریاضی پرداخت. او حدود 40 سال به تدریس مشغول بود تا این که در سال 1357ش به علّت کسالت از تدریس کناره گیری کرد و در مشهد مقدّس ساکن شد. او را از بنیان گذاران ریاضیات در مراکز آموزش عالی ایران می دانند.

وی سرانجام در روز جمعه 17 آذرماه 1374ش در مشهد مقدّس وفات یافت و در


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص444.

ص: 225

قم به خاک سپرده شد.

او کتابهای درسی بسیاری برای مقاطع ابتدائی و متوسطه تألیف نموده و یا در تألیف آنها مشارکت نموده است.(1)

شیخ محمّد تقی قمشه ای

حاج شیخ محمّد تقی بن میرزا محمّد حسین قمشه ای، عالم فاضل جلیل، در قمشه [شهرضای کنونی] متولّد شده و سپس در اصفهان پس از تحصیلات مقدّماتی و سطح در درس میرزا محمّد هاشم چهارسوقی حاضر شده و پس از تکمیل تحصیلات خود به وطن خود مراجعت نمود و به درس و مباحثه و اقامه جماعت و ارشاد مردم پرداخت.

وی پس از وفات برادرش آقا میرزا محمّد مهدی قمشه ای، ریاست دینی قمشه و نواحی اطراف آن را بر عهده داشته و در سال 1337ق به سفر حج تشرف یافته و پس از بازگشت از آن سفر، مدّتی بعد در قمشه وفات یافت.

وی را تألیفاتی است از جمله «الاصول العملیّه» در برائت و احتیاط و استصحاب.(2)

محمّد تقی یزدی

محمّد تقی بن محمّد حسین یزدی از نویسندگان کتب و خطاطان. در سال 1087ق در اصفهان در قهوه خانه تالار محلّه هارون ولایت مجموعه ای را به خط نسخ نوشته است و به شماره 66687 در کتابخانه مجلس شورای ملّی [سابق] موجود است.(3)


1- آئین فرزانگی، ج3، ص 195-191؛ نادره کاران، ص884.
2- نقباء البشر، ج1، ص252؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص406؛ الذریعه، ج2، ص200؛ تاریخ شهرضا، صص 75 و 76.
3- فهرست کتابخانه مجلس، ج16، ص34.

ص: 226

ملّا محمّد تقی هروی

ملّا محمّد تقی هروی حائری اصفهانی ابن حسینعلی بن اسماعیل، از معاریف علماء و مجتهدین و فقهاء و مصنّفین، صاحب تألیفات کثیره.

در رمضان المبارک 1217ق در هرات متولّد گردید. پس از فرا گرفتن مقدمات علوم در موطن و مولد خود در سال 1235ق به اصفهان مهاجرت نموده و به محضر آقا شیخ محمّد تقی رازی و حاجی کلباسی و سیّد حجّةالاسلام شفتی حاضر شد. سپس به مشهد رضوی و از آنجا به اعتاب مقدّسه ائمه عراق مهاجرت نموده و به درس صاحب جواهر و سیّد کاظم رشتی و میرزا علینقی طباطبائی و احتمالاً شیخ مرتضی انصاری حاضر شده تا به درجات عالیه علم و اجتهاد رسید و به اصفهان مهاجرت نموده و شهرت و ریاستی یافته، و در سال 1272ق به مناسباتی مجبور به مهاجرت به عتبات شد و در 17 ربیع الاوّل سال 1299ق در کربلا وفات یافته و در مقبره صاحب ضوابط دفن گردید.

وی را تألیفات و تصنیفات زیاد است که تعداد آن متجاوز از 60 کتاب و رساله می شود. از جمله:

1. «الأربعون حدیثاً» 2. «السبع المثانی» 3. «المیراث لجمیع الورّاث» 4. «نتائج الأفکار» 5. «نهایة الآمال فی کیفیة الرّجوع إلی علم الرّجال» 6. «الحدیقة النّجفیّه فی شرح الرّوضة البهیّه»(1)

میرزا محمّد تقی مجلسی

میرزا محمّد تقی بن میرزا حیدرعلی بن عزیزاللَّه بن محمّد تقی به محمّد کاظم بن عزیراللَّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل، در اصفهان ساکن بوده و پدرش در سال


1- بیان المفاخر، ج1، صص 281-279؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 408-406؛ مکارم الآثار، ج3، صص 631-625؛ الکرام البرره، ج1، صص 215-212؛ الذریعه: مجلّدات مختلف؛ ریحانة الادب، ج6، صص 365 و 366؛ نجوم السماء، ج1، ص397؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص247.

ص: 227

1205ق برای او اجازه نوشته است.(1)

سیّد محمّد تقی خراسانی نجفی

سیّد محمّد تقی بن سیّد محمّد رضا بن حاج سیّد یوسف خراسانی، عالم فاضل متقّی، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1275ق در کاظمین متولّد شد. در کودکی همراه پدر به اصفهان آمده و مقدمات را در آنجا آموخت. سپس به زیارت امام رضاعلیه السلام در مشهد مقدّس شتافته و سپس به نجف اشرف هجرت نمود و در درس میرزا حبیب اللَّه رشتی حضور یافت. سپس در مجلس درس آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی شرکت کرد و به مدارج اعلای علم و اجتهاد دست یافت. در اخلاق و سیر و سلوک نیز از عارف الهی ملّا حسینقلی همدانی کسب فیض نموده و به تزکیه و تهذیب نفس پرداخت و در اخلاق و فضایل نفسانی به مقامی سامی رسیده و عاقبت در سامرا در جوار مرقد مطهر عسکرین علیهما السلام ساکن شد. وی با دختر سیّد صالح بن سیّد مهدی قزوینی بغدادی ازدواج کرده و پس از عمری عبادت و ترویج دین در یکشنبه 17 ربیع الاوّل 1350ق (روز میلاد حضرت محمّدصلی الله علیه وآله و امام صادق علیه السلام) در سامرا وفات نموده، جسدش را پسرش به نجف حمل نموده و جنب مزار پدر صاحب عنوان (سیّد محمّد رضا) در وادی السّلام مدفون ساخت.(2)

محمّد تقی داورپناه*

محمّد تقی داورپناه فرزند رحمان، از خَیرّین و نیکوکاران معاصر. در سال 1315ش در خمینی شهر متولّد شده و در کودکی و نوجوانی زندگی سختی را پشت سر گذاشت. وی از زمان نوجوانی در تهران ساکن شده و به شغل سنگ بری و سنگ تراشی مشغول


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص349؛ الکرام البرره، ج1، ص215.
2- نقباء البشر، ج1، ص255؛ مکار الآثار، ج6، صص 2098 و 2099؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص414 و ج2، ص636.

ص: 228

شد و کم کم با پشتکار و تلاش صاحب ثروت و مکنت فراوان شد. او ثروت خود را صرف اشاعه علم و فرهنگ کرد و دهها مدرسه ساخت و آن را به آموزش و پرروش هدیه کرد. او نیّت کرده است که بیش از یکصد مدرسه بسازد و با همت عالی خود این هدف راه دنبال می کند.(1)

شیخ محمّد تقی رازی نجفی

شیخ محمّد تقی رازی ابن محمّد رحیم بیک استاجلو ایوان کیفی طهرانی، عالم کامل، فقیه و اصولی محقق مدقق. از رؤسای علماء و مجتهدین و اکابر فقهاء و مدرسین.

در حدود 1185ق در «ایوان کیف» از دهستان های ورامین (نزدیک تهران) متولّد شد. در عتبات عالیات نزد آقا محمّد باقر وحید بهبهانی، شیخ جعفر کاشف الغطاء، میر سیّد علی طباطبائی (صاحب ریاض)، سیّد محسن اعرجی کاظمینی و سیّد مهدی بحرالعلوم به تحصیل پرداخت. پس از حمله وهابی ها به کربلا در سال 1216ق به ایران بازگشت و مدّتی در مشهد مقدّس به سر برد. سپس به یزد رفت و سرانجام در اصفهان اقامت گزید. در ابتدا در محلّه احمدآباد ساکن شده و در مسجد ایلچی به اقامه نماز جماعت پرداخت و پس از مدّتی به تدریس در مسجد شاه [مسجد امام فعلی ]پرداخت و تعداد کثیری از اهل علم و فضلاء در درس او حاضر می شدند.

وی در نجف اشرف به افتخار دامادی استاد خود شیخ جعفر کاشف الغطاء نائل شد. در انواع علوم خاصّه فقه و اصول مهارت به سزائی داشته و در بین اقران سر آمد و زبانزد بوده است. او عالمی عابد و زاهد بوده و مجاهدات و ریاضات و کمالات نفس او نزد اهل معرفت معروف بود. برخی نوشته اند وی مراحل سیر و سلوک و تصفیه باطن را نزد درویش کافی نجف آبادی طی نموده است.

شیخ محمّد تقی رازی به خاطر تألیف کتاب «هدایة المسترشدین» به «صاحب


1- کتابی به نام چهره های ماندگار در شرح حال و خدماتش منتشر شده است.

ص: 229

حاشیه» و «صاحب هدایه» نیز معروف است. او چند سال قبل از فوت خودش وصیّ مریم بیگم دایه سلطان محمّد میرزا سیف الدوله قاجار حاکم اصفهان بود و تحت نظر او مریم بیگم در تکیه ای مخصوص که سلطان محمّد میرزا ساخته بود به خاک سپرده شد. شیخ نیز سرانجام در جمعه نیمه شوال 1248ق وفات یافته و حاجی محمّد ابراهیم کلباسی (و یا به قولی سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی) بر پیکر او نماز خوانده و جنازه به تخت فولاد حمل و در تکیه که بعد بنام وی تکیه شیخ محمّدتقی و در زبان عوام مادرشاهزاده مدفون شد.

محمّد حسین ضیاء اصفهانی مرثیه ای برای او سروده و این مادّه تاریخ از آنجاست:

از پی تاریخ آن کلک «ضیا» زد رقم

«راهنمای امم کرد بجنّت مقام»

1248

شیخ محمّد تقی رازی سرسلسله خاندانی در اصفهان معروف به «مسجد شاهیان» است. که در پشت مسجد شاه [مسجد امام فعلی] و حوالی بازارچه حسن آباد اصفهان سکونت داشته اند.

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «اجوبة المسائل» 2. «تقریرات» از بحث طهارت حاج سیّد مهدی بحرالعلوم 3. «رساله در عدم مفطر بودن توتون» [در جلد چهارم میراث حوزه اصفهان به تصحیح آقای مجید هادی زاده منتشر گردید.] 4. «رساله در فساد شرط ضمن العقد» 5. «رساله صلاتیه» [با تحقیق شیخ مهدی باقری سیّانی در سال 1383ش در قم منتشر گردید. ] 6. «هدایة المسترشدین فی شرح اصول معالم الدین»، مطبوع مکرراً [آخرین چاپ آن در سال 1420 در سه جلد توسط انتشارات جامعه مدرسین قم منتشر گردید.] 7. «تبصرة الفقهاء» [به تحقیق آقای سیّد صادق حسینی اشکوری در سه مجلد در سال 1385ش به طبع رسید.] 8. «ردود علی استاده العلّامة السیّد محسن الکاظمی فی مسألة الأقل و

ص: 230

الأکثر» [به تحقیق آقای باقری در مجموعه میراث حوزه اصفهان منتشر شد].(1)

سیّد محمّد تقی میردامادی

سیّد محمّد تقی بن سیّد محمّد رضا حسینی میردامادی، طبیب ماهر، پدر مرحوم میرزا مصطفی مؤید الاطباء.

وی پس از وفات در اوان دالان صحن شرقی به صحن شمالی بقعه درب امام مدفون شد.(2)

محمّد تقی کیهان سامانی

محمّد تقی جعفرزاده متخلّص به «کیهان» فرزند شیخ رضا، شاعر ادیب در سال 1339ق در قریه سامان از توابع چهارمحال متولّد شده و نزد پدر که از شاگردان دهقان سامانی بود و دیگران تحصیل کرده و پس از چندی در اصفهان ساکن شد و به استخدام اداره فرهنگ درآمد.

او روزنامه تگرگ را در اصفهان منتشر می نمود.

این بیت از اوست:

ربوده خاطرم یاری نگاری ماه رخساری

که عاقل را به یک فیض نظر دیوانه می سازد(3)


1- قصص العلماء، (چ1380)، ص 124 و 199؛ قبیله عالمان دین، صص 39-12؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 183-125؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 409 و 410؛ رساله صلاتیه، صص 43-24؛ هدایة المسترشدین، ج1، صص 46-32؛ تبصرة الفقهاء، ج1، صص 29-15؛مکارم الآثار، ج4، ص1327؛ نجوم السماء، ص477؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص91؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 318 و 319؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 665-661؛ الذریعه، ج4، ص82 و ج6، ص277 و ج16، ص283؛ ریحانة الادب، ج3، ص403؛ الکرام البرره، ص215؛ معجم المؤلفین، ج9، ص120؛ روضات الجنات، ج2، ص119؛ الاعلام، ج6، ص62 گلشن اهل سلوک، صص 62-33.
2- مزارات اصفهان، ص208.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص397.

ص: 231

ملّا محمّد تقی رازی

ملّا محمّد تقی بن محمّد رضا رازی، عالم فاضل، از دانشوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و نزد علمای اصفهان از جمله ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخت.

علّامه طهرانی در معرفی کتاب «ایضاح المصباح» تألیف سیّد بهاءالدّین علی بن غیاث الدّین عبدالکریم گوید: که مولی محمّد تقی حکایت از استادش مولی محمّد باقر مجلسی می کند که... بنابراین وی از تلامذه علّامه مجلسی محسوب است.(1)

ملّا محمّد تقی رازی «رساله نوروزیه» را به نام شاه صفی در یک مقدّمه و سی فصل و خاتمه تألیف نموده است.(2) وی همچنین کتاب «کبیر» را تألیف نموده و نسخه خطی آن در شعبان 1044ق در اصفهان کتابت شده است.(3)

وی همچنین در سال 1058ق مالک مجموعه ای از چند رساله بوده است که اکنون به شماره 6866 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(4)

ملّا محمّد تقی گوگدی گلپایگانی

ملّا محمّد تقی معروف به آخوند گوگدی بن محمّد رضا مشهور به حاج آقا خوند بن ملّا علی شریف عالم فاضل. در اصفهان ساکن بوده و تحصیل می نموده است. از آثار او:

«سراج النّجاة فی کشف المقالات لتحصیل السّعادات» به فارسی در مواعظ و صفات حسنه و اخلاق است. در دوشنبه 25 ربیع الاوّل 1271ق در شهر اصفهان از جلد اوّل کتاب فراغت یافته است.

وی مجموعه ای مرکب از 6 رساله به خط نستعلیق فراهم کرده که به شماره 1518 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(5)


1- الذریعه، ج2، ص500؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص20.
2- الذریعه، ج24، ص382.
3- الذریعه، ج17، ص260.
4- فهرست مرعشی، ج18، ص60.
5- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص152.

ص: 232

در مجموعه 1953 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نیز رساله ای به خط او و به تاریخ پنج شنبه از ماه رجب 1268ق موجود است (شماره نسخه 1953 است.)(1)

فایده: گِوگِد از قرای گلپایگان است.

محمّد تقی اصفهانی*

محمّد تقی بن محمّد رفیع اصفهانی از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری .در سال 1238 نسخه ای از «ملاذ الأخیار» علّامه مجلسی را کتابت کرده است. نسخه در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.

سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه

سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه بن سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّد صادق بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد صادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل زاهد.

پدرانش گاهی در یزد و زمانی در اصفهان ساکن بوده و برخی از بنی اعمام او در یزد متوطّن بوده و هنوز هم در اعقابشان در آنجا ساکن هستند.

صاحب عنوان از اهل زهد و تقوا و عزلت و انزوا بوده و در نزد حاجی کلباسی و سیّد حجّةالاسلام مقبول القول و محترم بوده، خدمت آقا محمّد بیدآبادی و جمعی دیگر تحصیل نموده و در محلّه خواجو سکونت داشته است.

در سال 1336ق به سن متجاوز از 90 سال وفات یافته و در تخت فولادجنب تکیه خاتون آبادی در تکیه ای مخصوص مدفون شد.

شعر زیر منسوب به اوست:

زارت بلا موعدٍ فی غیهب الغسق

کانّها الکواکب الدّریّ فی الاُفَق

فقلت أهلاً بک یا خیر زائرة

أما خشیت من الحرّاس فی الطُرقَ

فأنشأت بلسان الحال قائله

من یرکب البحر لایخشی من الغُرَق


1- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص567.

ص: 233

فقلت لمّا رأت عینی محاسنها

سبحان من خلق الانسان من عَلَق

اعیذها من عیون النّاس کلّهم

بقل اعوذ بربّ النّاس و الفَلَق(1)

میر محمّد تقی خاتون آبادی (کوفتگر)

میر محمّد تقی بن میر محمّد صادق بن میر ابوصالح بن میر عبداللَّه بن میر محمّد باقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل و عارف متقی، نسب آنان به میر عبداللَّه برادر میر محمّد اسماعیل (مدفون در بقعه ای معروف در تخت فولاد) منتهی می شود.

وی از رشته ای از سادات خاتون آبادی است که به لقب کوفتگر مشهور بوده و اعقابشان از اصفهان به حوالی دهق مهاجرت کرده اند.]

وی سرانجام در 22 جمادی الاولی 1238ق وفات یافته و در قبرستان مقابل تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

میر محمّد تقی خاتون آبادی

میر محمّد تقی بن میر محمّد صادق بن میر محمّد رضا حسینی خاتون آبادی بن میر ابوالقاسم مدرّس، عالم فاضل جلیل. در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمندش و میر سیّد حسن مدرّس به تحصیل پرداخت. چندی امام جماعت مسجدی در محلّه باغات بوده و سپس از طرف پدر مأمور تبلیغ و اقامه جماعت در محلّه حسین آباد اصفهان شد.

وی سرانجام در دوشنبه 9 شوال 1308ق وفات یافته و در فضای بیرون تکیه مادر شاهزاده در ضلع شمال تکیه واقع در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص101؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 414 و 415؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص206.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص417؛ گلشن اهل سلوک، ص48؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص125؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص122؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص72.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص189؛ مکارم الآثار، ج2، ص326؛ گلشن اهل سلوک، صص 249 و 250؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص112.

ص: 234

سیّد محمّد تقی کتابی

حاج سیّد محمّد تقی کتابی بن آقا سیّد محمّد صادق کتابفروش، عالم فاضل. در اصفهان متولّد شد و در این شهر به تحصیل پرداخت. مادرش گوهر بیگم (یا گوهر سلطان) دختر حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی است. خود او نیز دختر دایی خود (حاج سیّد جعفر بیدآبادی فرزند سیّد حجّةالاسلام) را به ازدواج خویش درآورد.(1)

[او از اوتاد و ابدال بوده و روزگاری مدید در نجف اشرف مجاور و به عبادت و تقوی روزگار می گذرانید. محبوبیّت خاصی بین طبقات مردم و علماء مخصوصاً در اصفهان و نجف داشت. وفات او در شب سوم رمضان سال 1336ق در نجف اشرف اتفاق افتاد و در وادی السّلام مدفون گردید.(2)]

سیّد محمّد تقی کتابی*

سیّد محمّد تقی کتابی فرزند سیّد محمّد صادق بن حاج میرزا محمّد تقی بن حاج میرزا صادق کتابفروش حسینی اصفهانی، از فرهنگیان فاضل و متدّین معاصر اصفهان. در سال 1304ش متولّد شد. وی در حوزه علمیه اصفهان ادبیات را فرا گرفت و حدود 20 سال نزد شیخ محمد کلباسی به تحصیل پرداخته و تا کفایه الاصول آن را دنبال نمود.

همچنین پس از انجام تحصیلات ابتدائی و متوسطه در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخته و در رشته معقول و منقول در سال 1332ش فارغ التّحصیل شد. در این سالها او در دانشگاه از اساتید گرانقدری چون شهابی، فروزانفر، الهی قمشه ای، مشکاة و سیّد کمال نوربخش بهره برد.

سپس سالها در دانشگاه و دبیرستانهای اصفهان به تدریس پرداخت.

وی در تألیف 5 جلد کتاب دین برای دبیرستانها با دبیران دیگر اصفهان همکاری داشته و چندین مقاله نیز در مطبوعات به چاپ رسانیده است.(3)


1- بیان المفاخر، ج2، ص163.
2- رجال اصفهان (دکتر کتابی)،ج1، ص514.
3- مصاحبه آقای رحیم قاسمی با استاد سیّد محمّد تقی کتابی در آبان 1386شمسی.

ص: 235

محمّد تقی اردبیلی

محمّد تقی بن محمّد صالح بن حاجی گنجی اردبیلی، عالم فاضل. از دانشمندان قرن یازدهم هجری است.

وی در غره محرّم 1058ق از کتابت «تهذیب الأحکام» در مدرسه صفویه اصفهان فراغت یافته و کتاب را نزد، علّامه ملّا محمّد تقی مجلسی قرائت نموده است. مجلسی در پایان کتاب طهارت و صلاة دو أنهاء به تاریخ های اواخر محرم 1060 و اواسط ربیع الاوّل 1062ق برای کاتب نوشته است واو را با القاب «المولی الفاضل العالم العامل» و «المولی الفاضل اللوذعی الالمعی» ستوده است.

این نسخه به شماره 4271 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)

شیخ محمّد تقی پیکانی جرقویه ای

شیخ محمّد تقی فیکانی (پیکانی) اصفهانی ابن ملّا محمّد صالح واعظ بیدگلی کاشانی، خطاطِّ خط نسخ. کتب زیر را به خط خود استنساخ نموده است.

1. نسخه ای از «قوانین» میرزای قمی را در ربیع الاوّل 1243ق در اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 1853 در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

2. جلد هفتم «روضة الصّفا» را در ربیع الثّانی 1259ق به خط نسخ نوشته است و کتاب به شماره 1407 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3)

3. نسخه ای از «شرح دعای صباح» تألیف ملّا اسماعیل خواجوئی، که در سال 1258ق از نوشتن آن فراغت حاصل نموده است. نسخه آن در کتابخانه دانشگاه تهران


1- تراجم الرجال، ج2، ص638؛ فهرست مرعشی، ج11، ص274.
2- فهرست کتابخانه جامع گوهرشاد، ص372.
3- فهرست کتابخانه وزیری، ج3، ص1067.

ص: 236

است.(1)

4. نسخه ای از «عوالم العلوم» که تاریخ اتمام جلد ششم آن در ظهر چهارشنبه 20 ربیع الثّانی 1262ق بوده و نسخه به شماره 8082 در کتابخانه وزیری یزد موجود می باشد.(2)

5. نسخه ای از «هدایة الأسماء فی بیان کتب العلماء» تألیف حسن بن علی یزدی کثنوی، را در مدرسه خانیه یزد به خط نسخ در روز چهارشنبه 24 جمادی الاوّل 1262ق نوشته [است] که ضمن مجموعه ای فیلم آن به شماره 2535 در دانشگاه تهران موجود است.(3)

سیّد محمّد تقی حسینی تبریزی

سیّد محمّد تقی بن میر محمّد صالح حسینی تبریزی، پدرش از اطبّای معروف عهد صفوی در اصفهان و خود از علماء و زهّاد بوده (گویند:) مؤلف رساله ای است در «محاسبة النّفس». وفاتش در سال 1120ق روی داده و قبرش در قبرستان سنبلستان بوده است. قبر تا این اواخر معروف و مورد احترام بود که مردم آن را زیارت می کردند.(4)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد طاهر اصفهانی از خطاطان و نویسندگان کُتُب در قرن یازدهم هجری .در جمعه دهه اوّل رمضان سال 1085ق «حاشیه أنوار التّنزیل» تألیف شیخ بهائی را به خط نستعلیق در اصفهان به پایان رسانیده است.

کتاب به شماره 3021 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(5)


1- فهرست مشکاة، ص139.
2- فهرست وزیری، ج1، ص273.
3- فهرست میکروفیلم های کتابخانه دانشگاه تهران، ص711.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص186؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 416 و 417؛ مزارات اصفهان، صص 261 و 262.
5- فهرست مرعشی، ج8، ص208.

ص: 237

محمّد تقی اصفهانی*

محمّد تقی بن عبدالجبّار اصفهانی، از خطاطان زبردست دوره صفویه است. پدرش از خطاطان نامدار و شاگرد میرعماد بوده است. ظاهراً فرزند نزد پدر به مشق خط پرداخته و به استادی رسیده است. در قزوین به کتابت مشغول بوده و همانجا وفات یافته است.(1)

شیخ محمّد تقی نجفی

شیخ محمّد تقی نجفی ابن شیخ عبدالحسین بن آقا جلال الدّین بن حاج شیخ محمّد تقی آقا نجفی، عالم فاضل جلیل، [در سال 1335ق در اصفهان متولّد شده و تحصیلات مقدماتی را نزد حاج آخوند هرتمنی، شیخ محمّد جواد فریدنی و دیگران انجام داده و پس از گذراندن سطوح فقه و اصول نزد حضرات آیات سیّد محمّد نجف آبادی، شیخ محمّد رضا نجفی و حاج آقا رحیم ارباب، دروس خارج را فرا گرفت و در نجف اشرف نزد آیات عظام سیّد ابوالقاسم خوئی، سیّد عبدالهادی شیرازی، میرزا باقر زنجانی و حاج آقا حسین بروجردی آن را تکمیل کرد. دروس فلسفی را در اصفهان از شیخ محمود مفید و در نجف اشرف از شیخ صدرا بادکوبه ای آموخت و طب را در اصفهان نزد میرزا علی آقا شیرازی فرا گرفت. وی همچنین در هنگام اقامت آیت اللَّه میر سیّد علی بهبهانی در اصفهان، در جلسه درس ایشان شرکت می نمود.]

وی از آقا سیّد محمّد نجف آبادی و شیخ محمّد رضا نجفی اجازه اجتهاد داشت و آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدّین عراقی آن را تأیید نموده بودند. [او عالمی عابد و متّق و اهل تهذیب نفس بود.

سرانجام در جمادی الثّانی 1417ق مطابق با 27 مهر 1375ه.ش وفات نموده و پیکرش به مشهد مقدس حمل و در صحن قدس مرقد مطهر امام رضاعلیه السلام مدفون شد.(2)]


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص668.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 299 و 300؛ رساله منتشره بعد از وفات وی در شرح احوالش؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.

ص: 238

محمّد تقی نصیری طوسی

محمّد تقی بن عبدالحسین نصیری طوسی اصفهانی، عالم فاضل محقّق در اصفهان ساکن بوده و کتب چندی تألیف نموده است که از آن جمله است:

1. تحریر و تلخیص «اخلاق ناصری» 2. «العقال فی مکارم الخصال» در علم اخلاق که در سال 1080ق تألیف شده است. 3. «لب الألباب» 4. «المبداء و المعاد»، که در سال 1080ق تألیف شده و نسخه اصل به خط مؤلف در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. 5. «مقیاس صاحبقرانی»، در علم ریاضیات، که نسخه ای از آن به شماره 1015/13 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(1)

سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی

سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی بن سیّد عبدالرزاق بن سیّد عبدالجواد موسوی احمدآبادی بن میر قاضی بن سیّد محمّد نائب الصدر بن میر محمّد تقی موسوی (وزیر شاه صفی = شاه سلیمان صفوی و همسفر او در سفر خراسان و مشهد مقدّس)، عالم فاضل، خطیب بارع، و مجتهد جلیل القدر، در شب جمعه 5 جمادی الاولی 1301ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علمای اصفهان به کسب فیض پرداخته و یا اجازه دریافت نمود که از آن جمله است: سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا سیّد اسداللَّه (عمه زاده اش)، حاج میرزا بدیع درب امامی، آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی، حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی، آقا میرزا عبدالرزّاق (پدر دانشمندش)، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آخوند ملّا محمّد کاشانی، سیّد محمود کلیشادی و حاج آقا منیرالدّین بروجردی. تا این که به مقامات عالیه علم و اجتهاد رسید.


1- الروضة النضره، ص102؛ الذریعه، ج22، ص126 و ج15، ص250 و ج19، ص50؛ فهرست کتابخانه مرعشی، ج3، ص211؛ فهرست الفبایی کتابخانه رضوی، ص491؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص417.

ص: 239

وی در مسجد امامزاده اسماعیل اقامه جماعت می نمود و تدریس می کرد. او از شیفتگان و دلباختگان حضرت ولیعصر (عجل اللَّه تعالی و فرجه) بود. طبع شعر نیز داشت و اشعاری از او موجود می باشد.

سرانجام در شب سه شنبه 25 رمضان المبارک سال 1348ق پس از انتقال به بیمارستان مرسلین انگلیسی در اصفهان وفات یافت [و یا به قول برخی از بستگان آن مرحوم به دست یکی از افراد فرقه ضالّه بهائیت که متصدی بیمارستان بود مسموم شد و به شهادت رسید ]و در تخت فولاد در تکیه ای مخصوص مدفون گردید.

[در سالهای اخیر بقعه ای شکوهمند بر سر مزار او و پدر عالیقدرش بنا شده و زیارتگاه اهل معرفت است.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «آیین جمعه» یا «آداب الجمعات و ابواب الجنان» مطبوع 2. «انیس المتفرّدین» 3. «ایضاح الشّبهات» 4. «بساتین الجنان» در معانی و بیان 5. «تحفة المتأدّبین» در نحو 6. «تذکرة الطّالبین» در شرح «آداب المتعلّمین» 7. «ترتیب الطّلاب در نحو» 8. «تعادل و تراجیح» 9. «تفسیر قرآن» 10. «توضیح الشّواهد» 11. «حواشی بر شرح الخبیص» 12. «دیوان اشعار» با تخلّص «شرعی» و «تقی» 13. «سراج القبور» در آداب نماز و نافله شب 14. «شرح مختصر بر کتاب تصریف» 15. «شرح نصاب» که در 16 رجب 1310ق در 10 سالگی تألیف نموده است. 16. «ضیاء المنیر» در صرف 17. «کنز الغنائم» در فضیلت دعا و نماز جهت حضرت قائم علیه السلام 18. «محاسن الآداب» در نحو 19. «مکیال المکارم» (عجل اللَّه تعالی فرجه)، به عربی، در 2 جلد که بارها به طبع رسیده و به فارسی هم ترجمه شده است. 20. «نور الأبصار» در فضیلت انتظار 21. «وظیفة الانام فی زمن غیبة الإمام» (عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف).

این شعر از اوست:

گرم نصیب شود یک نظر به روی حبیب

نثار او بنمایم روان به رغم رقیب

ص: 240

به پای خود، اگرم بوسه ای روا دارد

نهم به تارک شاهان، ز حشمت و زیب

غم فراق و دل پر ز خون و اشک بصر

مرا ز روز ازل این سه چیز گشته نصیب(1)

محمّد تقی عاشق آبادی*

محمّد تقی بن حاج عبدالقادر عاشق آبادی، از خطاطان زبردست خط نسخ است. از اهالی قریه «عاشق آباد» اصفهان بوده و به کتابت قرآن مجید مشغول بوده است. نسخه ای از قرآن مجید در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است. پدرش از عرفای مشهور اواخر حکومت صفویه است.(2)

ملّا محمّد تقی مجلسی

ملّا محمّد تقی بن ملّا عبداللَّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، از علماء و صاحب تألیف بوده و در خارج از بقعه علّامه مجلسی مدفون است.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص46؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص419؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 133 و 134؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 323 و 324؛ نقباء البشر، ج1، ص258؛ الذریعه، ج4، ص39، ج18، ص160، ج24، ص375، ج25، ص115؛ شهدای روحانیّت شیعه، ج2، صص 64-60؛ آشنایی با زندگی و شخصیت و شهادت آیت اللَّه فقیه احمدآبادی: ؛مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص228؛ معجم المؤلفّین، ج9، ص131.
2- فهرست کتابخانه مرعشی، ج30، ص184.
3- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص321؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص128؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 419 و 420؛ مزارات اصفهان، ص34.

ص: 241

ملّا محمّد تقی الماسی

ملّا محمّد تقی الماسی بن میرزا عزیزاللَّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل و زاهد متّقی. در سال 1089ق در اصفهان متولّد شد(1) و نزد علمای عالیقدر آنجا تحصیل کرد تا اینکه در علوم زمان خود خصوصاً فقه، حدیث، کلام، ادبیات و حکمت مهارتی به سزا یافت. وی از علّامه مجلسی [و میر عبدالوهاب طباطبائی(2)] اجازه دریافت نمود.

وی نماز جمعه را در اصفهان اقامه می نمود و به تدریس علوم عقلی و نقلی مشغول بود [و جمعی از افاضل از جمله آقا محمّد بیدآبادی(3) و میرزا محمّد باقر رضوی قمی(4) از محضر او مستفیض می شدند.]

«کمالات نفسانی علمی و عملی و پرهیزگاری ایشان به اقصی الغایه رسیده، بود و در خطب جمعه و جماعت به محض شروع اشک جاری بود، از چشم های ایشان تا فراغ»(5)

وی سرانجام در شعبان 1159ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه، جلو قبر مجلسی اوّل [در شمال مسجد جامع اصفهان] مدفون شد.(6)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «بهجة الاولیاء»، به فارسی در ذکر اسامی کسانی که در غیبت کبری موفّق به ملاقات حضرت ولی عصر(عجل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) شده اند [نسخه ای از آن به شماره 637 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.](7) 2. «دیوان اشعار» 3. «رسائل فقهی» 4. «غدیریه» که در رمضان 1125ق از نظم آن فراغت حاصل نموده است. نسخه ای از آن در کتابخانه مجدالدّین [نصیری] در تهران موجود است.(8)


1- نجوم السماء، ص275.
2- فهرست مرکز احیاء میراث، ج4، ص240.
3- منتخب معجم الحکماء، ص166.
4- تلامذة العلّامة المجلسی، ص85.
5- تذکرة الأنساب، (به نقل از مرآت الأحوال جهان نما، ج1، ص261).
6- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 130-127.
7- فهرست اعظم قم، ص46.
8- الذریعه، ج14، ص27.

ص: 242

او صاحب فرزندانی بوده که 4 تن از آنها به نامهای ابوالحسن، ابراهیم، محمّد کاظم و محمّد باقر در قحطی در حین محاصره اصفهان به دست افاغنه تحت فرمان محمود افغان، فوت شده اند.(1)

علت شهرت او به الماسی آن است که پدرش قطعه الماسی در جای دو انگشت مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام در ضریح مطهّر نصب نمود که قیمتش در آن زمان هفت هزار تومان بود.(2)

میرزا محمّد تقی ادیب طوسی

میرزا محمّد تقی ادیب طوسی بن میرزا علینقی ملّاباشی، نویسنده و روزنامه نگار. در اصفهان متولّد شد و تحت تربیت پدر قرا گرفت و به تحصیل علم و ادب پرداخت و از دانشمندان آن عهد از جمله میرزا یحیی مستوفی بیدآبادی بهره گرفت. وی پس از وقوع انقلاب مشروطیت، در روزنامه «زاینده رود» به مدیریت «معین الاسلام خوانساری» به نوشتن مقاله پرداخت و چندی بعد مدیر آن روزنامه شد. و خود او بالاخره در اسفند 1299ش روزنامه «صبح امید» را منتشر کرد که تا سال 1305ش به چاپ می رسید. او همچنین مدیر مدرسه معرفت و یکی از اعضای هیأت مدیره مدرسه ایمانیه بود.

او مردی آزادیخواه و طرفدار مشروطه بود و در مقالات خود به استبداد و نقض قانون اساسی اعتراض می کرد. ادیب طوسی در سه شنبه 29 ربیع الثّانی 1362ق وفات یافته و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 322 و 323.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص421.
3- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، صص 101 و 102؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص88؛ بوستان فضیلت، صص 358-355.

ص: 243

ملّا محمّد تقی طبسی

ملّا محمّد تقی بن علینقی طبسی، عالم فاضل، از دانشوران قرن دوازدهم هجری. وی در اصفهان ساکن بود و نزد جمعی از علمای اصفهان از جمله آقا جمال الدّین محمّد خوانساری به تحصیل پرداخت. پس از آن خود در اصفهان به تدریس مشغول شد. حزین لاهیجی درباره او نوشته است:

«از مشاهیر فضلاء و در فنون علوم، صاحب دستگاهی عظیم بود. در اصفهان توطن اختیار و به افاده اشتغال داشت و در آن حادثه به رحمت ایزدی پیوست.»

[ظاهراً وفات این عالم عالیقدر سال 1134 یا 1135ق بوده است.] کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «ترجمه مهج الدّعوات»، به فارسی، که در رجب 1117ق آن را برای شاه سلطان حسین صفوی ترجمه نموده و به شماره 3117 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس نگهداری می شود. (این ترجمه عالمانه اخیراً چاپ شده است) 2. «ترجمه ادعیة الاسابیع»(1)

محمّد تقی اصفهانی

محمّد تقی بن محمّد علی اصفهانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است که در ربیع الثّانی 1252ق کتابت قرآنی را به خط نسخ در اصفهان برای حاج میرزا فضل اللَّه، للِه عباس میرزا نوشته است و به شماره 1 در کتابخانه ملّی ملک تهران موجود است.(2)


1- تاریخ و سفرنامه حزین، ص210؛ تتمیم امل الآمل، صص 86 و 87؛ الذریعه، ج4، ص140 و ج1، ص395 و ج6، ص197؛ الکواکب المنتشره، ص122؛ فهرست الفبائی رضوی، ص571؛ فوائد الرضویّه، ص433؛ دانشمندان خوانسار، صص 247 و 248.
2- فهرست کتابخانه ملک،ج 1 ص 3.

ص: 244

ملّا محمّد تقی اردستانی

ملّا محمّد تقی اردستانی بن حاج ملّا محمّد علی بن ملّا عبدالعظیم بن محمّد تقی بیدگلی کاشانی، عالم فاضل، از دانشوران قرن سیزدهم هجری. در اصفهان نزد علمای اعلام حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی و آقا میر سیّد حسن مدرس و دیگران کسب فیض نموده و به درجات عالیه فضل و کمال رسید، سپس به موطن خود بازگشته و به نشر احکام و اقامه جماعت و امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و قبل از سال 1300ق وفات نموده است. فرزندش میرزا حسین داماد ملّا علی اکبر فشارکی بوده است.(1)

محمّد تقی خان صدری

محمّد تقی خان صدری [فرزند محمّد علی خان] از فرهنگیان قدیمی اصفهان بود. سالها به عنوان مدیر دبیرستان سعدی اصفهان و مدیریت دبیرستان صارمیّه و محقّق اوقاف و غیره خدمت می کرد. فردی مسلمان و معتقد و خوش رفتار و باکفایت بود.

[در اوّل مرداد 1326ه.ش وفات یافته در تکیه خانوادگی صدری ها در تخت فولاد جنب تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی مدفون شد.] در سالهای اخیر دیوارها و اطاق های تکیه را خراب کردند.

مرحوم استاد همایی مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:

به سال شمسی «سنا» از پی تاریخ گفت:

«شود بصدر جنان جای محمّد تقی»(2)

سیّد تقی حسینی

سیّد تقی بن محمّد علی حسینی اصفهانی [از خطاطان و نویسندگان کتب] در رمضان 1260ق مجموعه ای از چند رساله از جمله: «لؤلؤ درج المضامین» و «مختار القّراء» هر


1- آتشکده اردستان، ج1، ص164؛ بیان المفاخر، ج1، صص 281 و 282.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص159؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: مخطوط.

ص: 245

دو از تألیفات ملّا مختار قاری و سه کتاب دیگر را به خط نسخ نوشته است که به شماره 15175 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)

شیخ محمّد تقی صدیقین*

حاج شیخ محمّد تقی بن آقا محمّد علی صدیقین اصفهانی، عالم فاضل معاصر، در سال 1342ق در اصفهان متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را در اصفهان انجام داده و سطوح فقه و اصول را نزد اساتیدی چون حضرات آیات: شیخ هبةاللَّه هرندی، شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، سیّد علی اصغر برزانی و سیّد حسین خادمی فرا گرفت. در سال 1365ق به قم عزیمت نمود و از درس آیات عظام بروجردی، سیّد محمّد تقی خوانساری، سیّد محمّد محقّق داماد، سیّد محمّد رضا گلپایگانی، شریعتمداری و امام خمینی بهره برد و درس فلسفه علّامه طباطبائی نیز شرکت کرد. در ایّام تعطیلات حوزه علمیه قم نیز به اصفهان می رفت و از درس حضرات آیات شیخ مهدی نجفی، حاج آقا رحیم ارباب و سیّد عبداللَّه ثقةالاسلام بهره می گرفت.

ایشان به خواهش امام خمینی به مدّت 4 سال به خرم آباد رفت و به اداره حوزه علمیه آنجا پرداخت. و آنگاه به قم بازگشته و به تدریس پرداخت

این فقیه محقّق و مجتهد مبرّز در چهارشنبه 20 محرّم الحرّام 1426ق در قم وفات نمود و پس از اقامه نماز بر پیکر ایشان توسط آیت اللَّه صافی گلپایگانی در قبرستان شیخان قم مدفون شد.

این تألیفات از ایشان است:

1. «معیار الفقاهه در شرح شرایع الاسلام»، در 9 جلد که قسمت «صلاة» و «حج» و «طهارة» آن به چاپ رسیده است. 2. «رساله توضیح المسائل» 3. «تفسیر آیه جلباب» 4. «الغناء» موضوعاً و کلماً» 5. «شطرنج و منع بازی با آن» 6. «دین و زن» 7. «حسین


1- فهرست وزیری، ج3، ص856.

ص: 246

و پذیرش دعوت» در نقد کتاب «شهید جاوید»(1)

شیخ محمّد تقی هرندی*

شیخ محمّد تقی بن شیخ محمّد علی هرندی اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقی، درسال 1333ق در شهر «هرند» متولّد شد. پس از طی مقدّمات به سن 14 سالگی به اصفهان آمد و پس از تحصیلات مقدماتی نزد اساتیدی چون حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی تحصیل نمود.

در سال 1358ق به نجف اشرف رهسپار شد و نزد آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّد کاظم شیرازی، شیخ موسی خوانساری و سیّد جمال الدّین گلپایگانی دروس خارج را تکمیل نمود و در آن شهر به تدریس پرداخت و با دختر استادش سیّد جمال الدّین گلپایگانی ازدواج کرد.

وی در سال 1395ق به ایران بازگشته و در تهران به ارشاد مردم و اقامه جماعت در مسجد یزدی ها در خیابان خانی آباد پرداخت تا اینکه در روز جمعه 25 صفر 1417ق وفات یافته جنازه اش به قم حمل و در صحن حضرت معصومه(س) مدفون شد. از آثار او تقریرات آیات عظام شیرازی و گلپایگانی است.(2)

ملّا محمّد تقی استرآبادی*

ملّا محمّد تقی بن ملّا محمّد قاسم بن ملّا محمّد شفیع بن ملّا محمّد علی استرآبادی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری در اصفهان. جدّش ملّا محمّد علی استرآبادی داماد مجلسی اوّل است. خود ملّا محمّد تقی دختر آقا محمّد مهدی بن آقا هادی بن ملّا محمّد صالح مازندرانی را به ازدواج خود درآورده است. و ملّا محمّد صالح مازندرانی نیز داماد ملّا محمّد تقی مجلسی بوده است.


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.
2- تربت پاکان قم، ج3، صص 1496 و 1497.

ص: 247

سال فوت و دیگر مشخصّات زندگی او به دست نیامد.(1)

میرزا محمّد تقی نوری

میرزا محمّد تقی بن محمّد علی نوری، عالم فاضل، از علمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه. در فنّ تعبیر خواب، ابن سیرین زمان خود بوده و گاه او را میرزا محمّد تقی مُعَبِّر می گفته و از تعبیرهای او حکایت ها نقل می کرده اند.

وی در سال 1329ق وفات نموده و در پشت بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.

فرزندش محمّد علی این شعر را برای او گفته که بر روی سنگ قبر او نوشته شده است:

آن که در تعبیر همچون یوسف صدیق بود

از ممات خود حیات جاودانی را ربود

چون که رسمش بود تقوی اسم او هم شد تقی

تسمیه اش خود با مُسَمّی از ازل تطبیق بود

چون که از ظلمات دنیا شد به عقبی نور او

همنشین با حور و غلمان شد به جنّات الخلود(2)

تقی بهروز

تقی بهروز بن محمّد کاظم، شاعر ادیب، در سال 1312ق متولّد شده و در اصفهان علم و ادب آموخته است. در شعر طبع روانی داشته و «بهروز» تخلّص می کرده و در


1- فیض قدسی، ص226؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص375.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص206؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 396 و 397؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص168؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 65-61.

ص: 248

حدود سال 1362ق وفات یافته است. این شعر از اوست:

گوئید حریفان ره میخانه کدامست

آن پیر خراباتی مستانه کدامست

زاهد منما منع ز می خوردن رندان

آن کس که نبوسد لب پیمانه کدامست

تو خون یتیمان خوری و ما می احمر

انصاف بده عاقل و فرزانه کدامست(1)

محمّد تقی یزدی

محمّد تقی بن محمّد مجید یزدی اصفهانی، از خوشنویسان قرن دوازدهم هجری که مجموعه ای به خط نستعلیق ترتیب داده و نوشته [است] و به شماره 2084 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است.(2)

ملّا محمّد تقی اصفهانی

مولی محمّد تقی فرزند بهاءالدّین محمّد اصفهانی معروف به فاضل هندی، عالم فاضل.(3)

[از بهاءالدّین محمّد اصفهانی معروف به فاضل هندی فرزندی با نام محمّد تقی شناخته شده است. از قول جامع دیوان سیّد نصراللَّه حائری نقل شده است که: شمس سماء الفضل و الافضال و قطب دائرة الکمال و النوال مولانا محمّد تقی ولد الاجل الفاضل الهندی... نامه ای

به سیّد نصراللَّه نوشته، او را دعوت نموده و سیّد مشارالیه به اشعاری چند وی را جواب فرموده:

یا ایها المولی التّفی الّذی

لسانه مازال یروی الصواب

یابن البهائی الّذی فضله

کالشمس اذ لا یعبریها سحاب


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 96 و 97.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص707.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص856.

ص: 249

أهدیت لی رقعة عز عذت

فی حسنها تشبه عصر الشباب

فیها شراب رائق قد صفا

و فی رقاع الغیر أضحی سراب(1)]

محمّد تقی مسیر اصفهانی*

محمّد تقی مسیر بن محمّد صحّاف اصفهانی، شاعر ادیب معاصر میرزا محمّد طاهر نصرآبادی بوده و «مسیر» تخلّص می نموده است. از اوست:

از دیدن من شاد شود خاطر مجنون

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید(2)

تقی فداکار*

تقی فداکار فرزند شیخ محمّد انصار ترک همدانی، از فعالّان سیاسی و اجتماعی معاصر، در سال 1282ش درا صفهان متولّد شد. در نوجوانی تحت تأثیر افکار انقلابی برادرش باقرخان عراقی، به نهضت جنگل پیوست. پس از آن در یک شرکت تجاری روسی در ایران به کار پرداخت و در آنجا با زبان روسی آشنا شد. چندی بعد به استخدام اداره ثبت اصفهان درآمد و عاقبت حرفه وکالت را برگزید. او پس از شهریور 1320 با ایجاد ارتباط با کارگران کارخانجات نساجی اصفهان و به منظور انسجام بخشیدن جنبش کارگری و پیگیری مطالبات صنفی آنان، اتحادیه کارگران اصفهان را تأسیس کرد.

وی در سال 1322ش در انتخابات مجلس شورای ملّی شرکت کرد و به عنوان نماینده اصفهان به مجلس رفت. در سال 1327ش و به دنبال ترور شاه دستگیر و زندانی شد. امّا با پادرمیانی دکتر مصدّق آزاد شد. در سال 1331ش به اصفهان بازگشت و به فعّالیّت های سیاسی خود ادامه داد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت دکتر مصدّق، او نیز تحت تعقیب قرار گرفت. او پس از آن از فعّالیّت های سیاسی


1- احوال و آثار بهاءالدّین محمّد اصفهانی، ص43؛ اعیان الشیعه، ج9، ص197.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص188.

ص: 250

گناره گرفت و به کار وکالت و سرکشی به مزرعه خود مشغول شد. گفته می شود مأموران امنیتی رژیم پهلوی بر علیه او مشغول برنامه ریزی بودند و در بامداد 6 خرداد 1350ش تقی فداکار توسّط اتومبیل نزدیک مزرعه خود زیر گرفته شد و کشته شد. جسدش را در کنار برادرش، در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد، به خاک سپردند.(1)

ملّا محمّد تقی مجلسی (اوّل)

ملّا محمّد تقی مجلسی معروف به «مجلسی اوّل» بن مقصود علی مجلسی نطنزی اصفهانی، از اکابر علماء و فقهای شیعه و از ثقات و معتمدین محدّثین، فقیه محدّث اصولی رجالی زاهد عارف، در سال 1003ق در اصفهان متولّد شده و اساتید و یا مشایخ روایت ایشان عبارتند از: میرزا ابراهیم رضوی همدانی، شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی، میر ابوالقاسم فندرسکی، امیر اسحاق استرآبادی، شیخ جابر نجفی، سیّد حسین کرکی، شیخ عبداللَّه بن ابوالبرکات، شیخ عبداللَّه جابر عاملی، ملّا عبداللَّه شوشتری، سیّد شرف الدّین علی شولستانی، شیخ علی بن عبدالعالی (محقّق کرکی)، ملّا محمّد قاسم (خالوی ملّا محمّد تقی مجلسی)، مُعزّالدّین محمّد بن قاضی جعفر اصفهانی، قاضی معزّالدّین محمّد، شیخ بهائی، شیخ محمّد تبنینی، میرزا محمّد استرآبادی، ملّا مقصود علی نطنزی عاملی و شیخ یونس جزائری.

وی در مسجد جامع اصفهان به اقامه جماعت و تدریس فقه و حدیث و کلام پرداخته و نماز جمعه را در مسجد جامع جدید عباسی [مسجد امام فعلی] اقامه نمود و باقی عمر را صرف عبادت و تحقیق و تصنیف کرد. او اهل ریاضت و ذکر بوده و اربعین ها ریاضت کشیده و مکاشفاتی داشته که برخی از آنها معروف است.

وی در فهم حدیث و تحقیق اسناد آن سرآمد علمای عهد خویش بوده و در ترویج روایت ائمه و نشر کتابهای حدیثی شیعه اهتمام بسیار داشته است. او شاگردان بسیاری


1- اتحادیه های کارگری و خودکامگی در ایران، صص 442 و 443.

ص: 251

تربیت نموده و نگارنده در کتاب زندگینامه علّامه مجلسی به نام 45 نفر از آنان اشاره نموده ام.

مجلسی اوّل در سال 1070ق در اصفهان وفات یافته و در زاویه شمال غربی مسجد جامع عتیق اصفهان مدفون گردید.

شعیب جوشقانی این بیت را به عنوان مادّه تاریخ وفات او سروده است:

«مسجد و منبر از صفا افتاد»

صاحب علم رفت از عالم

1070 1070

برخی از آثار او عبارتند از:

1. «لوامع صاحبقرانی» 2. «روضة المتقین در شرح من لا یحضره الفقیه» 3. «شرح صحیفه سجادیه» 4. «حاشیه بر تهذیب الأحکام» 5. «شرح خطبه همام»(1)

سیّد محمّد تقی حجازی فروشانی*

سیّد محمّد تقی حجازی فروشانی ابن سید محمّد مهدی، عالم فاضل. در سال 1317ش در محلّه فروشان سِدِه ماربین [خمینی شهر ماربین] متولّد شد. برای تحصیل علوم دینی در مدرسه جده بزرگ ساکن شد. منطق را نزد شیخ حیدرعلی صلواتی، معالم


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 413-367؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، 121-118؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان،ج1، صص 424-422؛ مزارات اصفهان، ص35؛ الذریعه: مجلدات مختلف؛ ریحانة الادب، ج5، ص198؛ معجم المؤلفین، ج9، ص137؛ مصفی المقال، صص 98 و 99؛ لباب الألقاب، ص 90 و 132؛ شمس التواریخ، ص12؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص66؛ دانشمندان خوانسار، صص 103-100؛ مرآت الأحوال جهان نما، ج1، صص 62-57؛ ریاض العلماء، ج5، ص47؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 40-24؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص318؛ روضات الجنات، ج2، ص114؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 478 و 479؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، صص 19-14؛ وقایع السنین و الاعوام، ص521؛ تذکرة العلماء، صص 167-164؛ فیض قدسی، صص 196-183؛ الاعلام، ج6، ص62؛ الکنی و الالقاب، ج3، صص 150 و 151؛ فرهنگ معین، ج6، ص1905.

ص: 252

را نزد سیّد محمّد قهدریجانی، مغنی و حاشیه ملّا عبداللَّه را نزد شیخ محمّد علی حبیب آبادی در مدرسه نیم آورد، شرح لمعه را نزد شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، رسائل و مکاسب را نزد سیّد مصطفی مهدوی و میر سیّد علی مشکاة، شهید سیّد ابوالحسن شمس آبادی، قوانین را نزد ملّا هاشم جنتی، حکمت را نزد شیخ محمود مفید و حاج میرزا رضا کلباسی، هیئت را نزد مجد العلماء نجفی، کفایه رانزد پدر خود و شیخ احمد فیاض و درس خارج را نزد حاج آقا حسین خادمی وسالها نزد حاج شیخ حسن صافی و سرانجام نزد حاج آقا حسین مظاهری فرا گرفت.

وی پس از آن در روستای اصغرآباد و همچنین خمینی شهر به تبلیغ دین و انجام فعالیت های عمرانی و خدمات فرهنگی مشغول شد. اکنون در خمینی شهر به وظایف دینی مشغول است و سطوح فقه و اصول را در مدرسه صدر تدریس می نماید.(1)

سیّد محمّد تقی موسوی خوانساری

سیّد محمّد تقی بن سیّد محمّد مهدی موسوی خوانساری، از خوشنویسان اواخر دوره قاجاریه است. وی کتاب «کشف الأنوار» در ترجمه جلد نهم بحارالأنوار، تألیف شیخ محمّد تقی آقا نجفی اصفهانی را در سال 1295ق کتابت نموده است. این کتاب یک سال بعد چاپ سنگی شده است.(2)

سیّد محمّد تقی گلستانه

سیّد محمّد تقی بن میرزا محمّد مهدی گلستانه، عالم فاضل. وی در طهران ساکن بوده و پس از فوت پدر در سال 1322ق در مسجد قنات آباد طهران به اقامه جماعت پرداخته است.

همچنین کتابخانه ای نفیس و آبرومند از پدر به او منتقل شد.(3)


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص279 و 280.
3- نقباء البشر، ج1، ص271؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص425.

ص: 253

میرزا محمّد تقی خان حکیم باشی*

میرزا محمّد تقی خان حکیم باشی بن ملّا محمّد هاشم خوشنویس انصاری کاشانی، از چهره های درخشان علم و ادب اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در سال 1266ق متولّد شد و در اصفهان مقدّمات علوم را آموخت. سپس به تهران رفت و در مدرسه نظامی دولتی به تکمیل دانش پرداخت. گرچه رشته تخصصی او پزشکی بود ولی در اصفهان در انواع علوم اهل تتبّع و تحقیق بود و به هیأت، جغرافیا، گیاه شناسی، معرفة الأرض و زهرشناسی می پرداخت و در این فنون صاحب تألیف بود. از ادب بهره مند بود و شعر می سرود و نثر را درست و با آئین می نوشت. در پاره ای از آثار خود به سره نویسی مایل بوده و می کوشد برای مصطلحات فرنگی معادل های پارسی بسازد. قسمت عمده عمر کوتاه او در خدمت ظلّ السّلطان حاکم اصفهان گذشت. هنگامی که در فارس در خدمت ظلّ السّلطان بود. روزنامه «الفارس» را منتشر ساخت و در اصفهان در 2 جمادی الاولی 1296ق نخستین شماره روزنامه فرهنگ که نخستین روزنامه تاریخ مطبوعات دراصفهان نیز هست را انتشار داد و تا پایان عمر در آن مقالات مفید علمی نوشت.

او از افاضل کارگزاران حکومت ناصری و دارای چند نشان از دولت ایران و دیگر دول بوده و در چندین انجمن مشهور علمی عضویت داشت. او مردی روشن اندیش، آگاه و دلسوز بوده و از عقب ماندگی جامعه ایرانی آن روز ابراز تأسف و ناراحتی می نمود. خدمات ارزنده او در انتشار کتابهای مفید از علوم جدید و توسعه بهداشت در اصفهان و اشاعه علوم در آن عهد نادر و کم نظیر بوده است.

وی سرانجام در شب سیزدهم ماه رجب المُرَجَّب سال 1303ق بر اثر بیماری استسقاء درگذشت و در حجره شرقی تکیه میر فندرسکی در تخت فولادبه خاک سپرده شد.

عباسعلی خرّم لنبانی در مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:

ص: 254

بهر تاریخ وفاتش گفت خرّم این چنین

«آه» افلاطون دوم رفت زین دنیا برون»

وی صاحب تألیفات فراوانی در موضوعات علمی است از جمله:

1. «گنج شایگان» درباره خوزستان در مجله دانشکده ادبیات اصفهان چاپ شده است. 2. «حدائق الطّبیعه» که چاپ شده است. 3. «ترجمه اندرزنامه تربیت اطفال» نوشته: لرد برلی، که چاپ سنگی شده است. 4. «اختلال نظام عالم به واسطه مسکرات» یا «خمریه» که چاپ سنگی شده است. 5. «جانورنامه» موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران 6. «تذکرة الأرض ناصری» 7. «کتاب کحّالی» موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران 8. «زینة الابدان» که چاپ سنگی شده است. 9. «مسافرت تفلیس» 10. «خمریه» چاپ سنگی شده است و غیره.(1)

محمّد تقی (سارو تقی)

میرزا محمّد تقی معروف به «سارو تقی» بن میرزا هدایت اللَّه تبریزی اصفهانی، از مردان باکفایت و کاردان عصر صفویه است که در اثر استعداد و فعالیت، از نانوایی به مقام صدارت رسیده و به لقب «اعتمادالدّوله» ملّقب شده و در دستگاه صفویّه اقتداری یافته است. لذا مورد بغض و کینه مخالفین واقع شده و ظاهراً به اشاره شاه عباس ثانی در شعبان 1055ق به سن 70 سالگی به دست جانی خان کشته شده و معروف است که در محلّه جوباره اصفهان مدفون گردیده است، لکن پس از تحقیق و تَتَبُّع مسلّم گردید که قبر او در امامزاده شاه سیّد علی در محلّه خواجو قرار دارد.


1- مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره سوم، مهر تا اسفند 1370ش، صص 131-129؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، صص 75-73؛ مجموعه کمینه، ص132؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص150؛ فهرست مرعشی، ج32، ص124؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص 142 و 181؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج17، ص449 تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلّ السّلطان، صص140-138؛ اصفهان: مدارس نوین و مفاخر آن، صص 142-138.

ص: 255

سارو تقی در ایّام وزارت خود مصدر خدمات مهمّی شده و بانی آثار خیریه زیاد می باشد که از آن جمله است:

1. بازار ساروتقی معروف به قهوه کاشیها 2. چهارسوی ساروتقی در بازار بزرگ 3. حمام ساروتقی 4. قصر ساروتقی در محلّه امامزاده احمد 5. کاروانسرای ساروتقی در قهوه کاشیها 6. سه مسجد در حسن آباد و بازار و جوباره 7. مدرسه ساروتقی مقابل امامزاده احمد، خانه و مدرسه و مسجد در محلّه عباس آباد 8. سنگ ریزی راه باتلاقی مازندران 9. ایجاد راه فیروزآباد به آمل 10. بنای شهر اشرف در مازندران (بهشهر کنونی)(1)

محمّد تقی تاجر عباس آبادی

میرزا محمّد تقی تاجر عباس آبادی، از تجار معروف است که در قرن یازدهم هجری در محلّه عباس آباد اصفهان می زیسته و در ثروت و مکنت و عقل و فطانت معروف بوده است. مردی عالی همّت و صاحب مروّت و فاعل به خیرات و مبرّات بوده و در حمایت و کمک به نیازمندان اهتمام تمام داشته است.(2)

محمّد تقی جامی

محمّد تقی جامی، از علماء و شعراء معاصر اصفهان و از اهالی قریه «ورنوسفادران» سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] و در اشعار خود، خویش را «ادیب اصفهانی» می خواند.

وی در دبیرستان های خمینی شهر و مدرسه ناصریه اصفهان تدریس نموده است.

از اوست:


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص214؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص663؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص66؛ وقایع السنین و الاعوام، ص 513 و 515؛ از شیخ صفی تا شاه صفی، ص227؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چ1377)، ج3، ص1819؛ مزارات اصفهان، صص 239 و 240؛ سفرنامه شاردن (قسمت اصفهان)، صص 24-16.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 394-392.

ص: 256

ای یار مهیّا کن، خلوتگه تنها را

تا آنکه ببینی تو، اعجاز مسیحا را

جان بی رخ ماه تو، آرام نمی گیرد

از چهره خود بردار، این پرده دیبا را(1)

محمّدتقی خلجی*

محمّدتقی خلجی، از فضلاء و نویسندگان معاصر 1327ش در فریدن متولّد شد. از سالهای جوانی شروع به تحصیل علوم دینی کرد و در قم نزد بزرگانی چون وحید خراسانی و جوادی آملی حاضر شد. او سالها به تبلیغ و تحقیق مشغول بوده و نویسنده ای توانا و خطیبی ماهر است.

این کتابها از آثار اوست که به چاپ رسیده است:

1. «اسرار خاموشان» در شرح صحیفه سجادیه 2. «ترجمه صحیفه سجّادیّه» 3. «رخساره خورشید» در شرح خطبه حضرت زهرا(سلام اللَّه علیها) 4. «سحر سخن و اعجاز اندیشه» در شرح دو خطبه از حضرت زهرا(سلام اللَّه علیها) 5. «تشیّع و انتظار» 6. «آسیب شناسی زبان» 7. «غیبت».(2)

محمّد تقی خوزانی

محمّد تقی خوزانی از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری بوده است.

از آثارش کتابت نسخه ای از دیوان میرداماد است که آن را در چهارشنبه 23 رمضان المبارک سال 1320 به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 3224 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(3)

خوزان یکی از دهات سه گانه (سِدِه ماربین) اصفهان است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص137.
2- یادداشت آقای رحیم قاسمی.
3- فهرست کتابخانه مرعشی، ج9، ص322.

ص: 257

استاد محمّد تقی دهقّی*

استاد کربلائی محمّد تقی دهقّی، از حجّاران هنرمند اواخر دوره قاجاریه است. از آثار او لوح سنگی منصوب بر دیوار شرقی ایوان مسجد جامع گزِ بُرخوار است که آن را در سال 1305ق حجّاری کرده است.(1)

همچنین از آثار حجّاری او چندین سنگ مزار است. از جمله:

سنگ مزار سیّده صفیّه بیگم بنت آقا سیّد محمّد علی، در سال 1310ق در روستای کلهرود از توابع شهرستان بُرخوار و میمه. و سنگ مزار مستورة النّساء خانم بنت سیّد محمّد قاسم، در سال 1323ق در همان روستا.(2)

شیخ محمّدتقی رهبر*

شیخ محمّدتقی رهبر، از چهره های سیاسی روحانیت در عصر حاضر. در سال 1314ش متولّد شد، تحصیلات خود را در حوزه علمیه زرین شهر آغاز کرد و سپس به قم عزیمت نمود و از محضر حضرات آیات سیّد محمّدباقر سلطانی طباطبایی، میرزا علی مشکینی، علّامه طباطبائی، حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّدرضا گلپایگانی و امام خمینی بهره برد و پس از 10 سال به اصفهان بازگشت و ضمن تحصیل نزد حضرات آیات خادمی و خراسانی، به تدریس و وعظ و خطابه مشغول شد. او در جریان انقلاب اسلامی، از روحانیون فعال طرفدار امام خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب به تدریس و تحقیق و تألیف مشغول بود. او در دوره هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی از اصفهان به مجلس راه یافت.

این کتابها از اوست:

1. «ارمغان خانقاه» 2. «پژوهشی در تبلیغ» 3. «ابعاد سیاسی، اجتماعی نهج البلاغه» 4. «سیاست و مدیریت از دیدگاه علی بن ابیطالب علیه السلام».


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص189.
2- یادداشت های غلامرضا نصرالهی.

ص: 258

علاوه بر آن وی مقالات بسیاری در مطبوعات از جمله ماهنامه «پاسدار اسلام» به چاپ رسانیده است.(1)

تقی ضمیر اصفهانی

تقی حلوائی متخلّص به «ضمیر» شاعر ادیب، در اصفهان ساکن بوده و جهت تجارت به هند رفته و پس از بازگشت به اصفهان وفات یافت.

از اوست:

بیستون را چون در خیبر به زور تیشه کند

عشق زنگ حیدری بر بازوی فرهاد بست(2)

محمّد تقی عارف اصفهانی

آقا محمّد تقی اصفهانی متخلّص به عارف، شاعر ادیب و عارف قرن سیزدهم هجری. در اصفهان متولّد شد و علم و ادب را نزد آقا محمّد کاظم واله اصفهانی آموخت. در جوانی به جوانی عطار دل سپرد و برای او شعر سرود. سپس برای تجارت به شیراز رفت و چند صباحی آنجا بود و به زین العابدین شیروانی (مست علی شاه) دست ارادت داد. او تا سال 1260ق در قید حیات بوده و ظاهراً پس از سفر به هندوستان وفات یافته است.

از اوست:

بر روی مهت زلف سیه ریخته دیدم

روز و شب خود را به هم آمیخته دیدم(3)


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص600؛ کاروان هند، ج1، ص752.
3- تذکره دلگشا، صص 521 و 522؛ مجمع الفصحاء، ج5، ص 731 و 732؛ تذکره ریاض العارفین، ص454؛ طرائق الحقائق، ج3، ص294؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1145.

ص: 259

ملّا محمّد تقی گزی

آخوند ملّا محمّد تقی جزی بُرخواری، عالم فاضل زاهد، از علمای روستای جز (گز) بُرخوار اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. ظاهراً خدمت حاج محمّد ابراهیم کلباسی و سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی تلمّذ نموده و نزد آنان مقبول القول و معتمدٌالیه بوده است. آثار خیریه بسیاری در زادگاهش به جای گذاشته و در آنجا به زهد و تقوا شهرت داشته و مورد اعتماد مردم بوده است.

سال وفات او به دست نیامد. قبرش در بقعه ای در قبرستان گز بوده است. مشارٌالیه پدر مرحوم ابوالفقراء گزی شاعر عالیقدر و جدّ مادری آخوند ملّا عبدالکریم گزی است.(1)

محمّد تقی متّقی اصفهانی*

محمّد تقی اصفهانی متخلّص به «متّقی» از شعراء و سخنوران اصفهان در عصر صفویه بوده و غزل را نیکو می سروده و معاصر شاه عباس دوّم بوده است.

از اوست:

هیچ طاقی به جهان چون خم ابروی تو نیست

رو به محراب که دارد که دعاگوی تو نیست(2)

تقی مثال قهپایه ای

تقی مثال قهپایه ای، شاعر ادیب، به «تقیا» شهرت داشته و «مثال» تخلّص می نموده است.

مدّتی در خدمت میرزا مؤمن شهرستانی متولّی مشهد مقدّس بوده و پس از فوت او


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص167؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص404 و 788؛ بیان المفاخر، ج1، ص277؛ فرهنگ و تاریخ گز و بُرخوار، ص 157 و 120.
2- گلزار جاویدان، ج3، ص1226.

ص: 260

جزو کارگزاران دفتر قورچیان، در خدمت مرتضی قلی خان قورچی باشی بود. پس از آن به خدمت میرزا علیرضا، شیخ الاسلام درآمده و سرانجام در سال 1076ق وفات یافت.

از اوست:

به هر که نشئه شوریدگی حواله کنند

مِی شکستگی رنگ در پیاله کنند(1)

سیّد محمّد تقی مدنی چهارسوقی*

سیّد محمّد تقی مدنی چهارسوقی از علماء معاصر اصفهان. در سال 1308ش متولّد شد. پس از تحصیل مقدمات نزد اساتیدی چون شیخ عبدالرسول الیادرانی، شیخ محمّد علی حبیب آبادی، شرح لمعه را نزد شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی و معالم را نزد شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی خواند و از محضر آیات سیّد ابوالحسن شمس آباد و شیخ عباسعلی ادیب و سیّدحسین خادمی و سیّد محمّدرضا خراسانی بهره برد.

وی مسجد چهارده معصوم را در سال 1380ق در خیابان ارتش (بهداری لشکر) بنا نمود و سال هاست که در آن به اقامه جماعت و تبلیغ دین اشتغال دارد.

او یک روحانی متواضع، ساده زیست، مردمی و خوش اخلاق است و از ارادتمندان واقعی حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی است و فرزندش سیّد سعید مدنیان در جبهه های نبرد حق علیه باطل به شهادت رسیده است.

او دارای ذوق شعری است و اهتمامی بلیغ در نصب اسامی مبارک چهارده معصوم و تاریخ ولادت و شهادت آن بزرگواران در مساجد و اماکن مذهبی دارد.

تألیفات وی عبارتند از:

1. «سراج اللغة» در ترجمه لغات قرآن 2. «زبدة المغنی» که نظم هشت باب مغنی اللبیب است. 3. «زبدة المطول، نظم أبواب مطول» 4. «زبدة النهج»، نظم مختصر «نهج البلاغه» 5. «الفیة المدنیة فی تنظیم کتاب الصمدیة للشیخ البهائی» 6. «وقایع


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص566.

ص: 261

الایام یا تقویم شرعی» 7. «ستاره درخشان» در آیه تطهیر به نظم 8. «خاطرات تلخ و شیرین». همه این 8 اثر مطبوع است.(1)

میرزا محمّد تقی مذهّب*

میرزا محمّد تقی مُذهِّب اصفهانی، در فنون تذهیب به خصوص جدول کشی، تشعیر، زرافشانی و تزئینات گل و بتّه استاد بود. وی از اصفهان به تهران رفت و در آنجا به فعّالیّت پرداخت. تا سال 1294ق در قید حیات بود.(2)

ملّا محمّد تقی مشهدی*

ملّا محمّد تقی مشهدی، عالم فاضل و حکیم عارف، از دانشوران قرن یازدهم هجری. در جوانی به اصفهان آمده و نزد فضلاء و علمای بزرگ اصفهان خصوصاً میرزا ابوالقاسم فندرسکی به تحصیل پرداخته و در اندک زمانی گوی سبقت از همگنان ربوده و در علم الهی و نظری سرآمد شد.

دانشمندی وارسته و بی آلایش بود و اغلب در قهوه خانه ها، دوستان را از فیض صحبت خود سیراب می ساخت. سرانجام برای دیدار پدر از اصفهان به مشهد مقدس سفر کرد ولی در مسیر راه وفات یافت. در سرودن شعر طبع روانی داشت. از جمله قصیده ای در جواب حکیم سنائی سرود.(3)

سیّد محمّد تقی مصطفوی فروشانی

سیّد محمّد تقی مصطفوی فروشانی، عالم زاهد و عابد، از اهالی محلّه «فروشان» سِدِه [خمینی شهر] اصفهان. در اصفهان نزد بسیاری از علمای اصفهان از جمله [سید مهدی درچه ای، آخوند گزی، سیّد عبداللَّه ثقةالاسلام] و شیخ محمّد رضا نجفی تحصیل نموده و


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص318.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 321 و 322؛ صحف ابراهیم، (تعلیقات)، ص276.

ص: 262

در مسجد نو درب سیّد واقع در محلّه فروشان اقامه جماعت می نمود.

[وی نزد عموم طبقات محبوب القلوب و مقبول و مورد وثوق و اطمینان قاطبه اهالی محل و علمای اصفهان بود. وی به اقامه نماز شب و نیایش اهتمام تمام داشت. همچنین اصرار فراوان در گفتن اذان تا پایان عمر داشت.]

وی در ماه صفر 1393ق در زادگاه خود وفات یافته و [در حرم مطهر امامزاده سیّد ابراهیم در خمینی شهر مدفون شد.(1)]

تقی منشی نوری*

تقی منشی نوری، خطاط هنرمند قرن چهاردهم هجری در اصفهان ساکن بود. شکسته و نستعلیق را خوش می نوشته و تا سال 1321ق در قید حیات بوده است.(2)

میرزا محمّد تقی نشئه

میرزا محمّد تقی، متخلّص به «نشئه» شاعر ادیب، خواهرزاده مهدی بیک شقاقی است. در مراغه به سال 1210ق متولّد گردیده و به شغل کلاهدوزی روزگار می گذرانید. او برخی از بزرگان طهران را هجو گفت و از ترس به کرمان گریخت. سپس به کربلا رفت. در یکی از قضایای آن حدود مجروح گردید (شاید در فتنه وهابی ها) سپس برگشت و معتمدالدّوله منوچهرخان گرجی حاکم اصفهان را مدح گفت. دیوان اشعارش در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است در جنگ شماره 2967 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ص62 اشعاری در هجو، از او نوشته شده است.(3)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج2، صص 298 و 299؛ خمینی شهر: شهری که از نو باید شناخت، صص 187 و 188.
2- فهرست کاتبان و خوشنویسان اصفهان، خطی.
3- الذریعه، ج9، ص171؛ فهرست مرکزی دانشگاه، ج10، ص1786.

ص: 263

تمیم لیکجی اصفهانی

ابوبکر تمیم بن احمد بن محمّد بن عبداللَّه بقّال لیکجی اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. او از ابوالقاسم عبدالرّحمان بن ابی عبداللَّه بن منده حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از او حدیث نوشته است. سمعانی از او با عنوان «شیخاً صالحاً مستوراً» یاد کرده است.(1)

تمیم تمیمی

ابوثمامه تمیم بن سعد تمیمی، از محدّثین اصفهان است. ابواحمد مسعود بن یزید قطان از او روایت می کند و خود ابوثمامه از غیاث بن ابراهیم روایت می نماید.(2)


1- التّحبیر، ج1، ص143.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص239.

ص: 264

ص: 265

اعلام اصفهان

«ث»

اشاره

ص: 266

ص: 267

ثابت تفلیسی

ابوالقاسم ثابت بن بُندار بن اسد تفلیسی، از محدّثین عامّه است. به اصفهان آمد و از محدّثین این شهر همچون ابی احمد عبداللَّه بن عدی بن عبداللَّه، ابوعلی حامد رفّاء بن محمّد بن عبداللَّه بن معاذ هروی و محمّد بن احمد بن عیسی ورّاق حدیث نقل کرد.(1)

ثابت ثقفی اصفهانی

ابوالعز ثابت بن ابوالقاسم محمّد بن ابی بکر احمد ثقفی اصفهانی، از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری است. ابوسعد سمعانی از او اجازه گرفته است.(2)

ثابت صفّار اصفهانی

ابوالفضل ثابت بن محمّد بن فضل صفّار اصفهانی، از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری است. از ابوالعباس احمد بن عبدالغفار بن اشته استماع حدیث کرده و در سال 532ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(3)

ثابت مدینی اصفهانی

ابوالفرج ثابت بن محمّد بن یحیی بن حسن مؤذّن مدینی اصفهانی. از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری.

وی در استماع حدیث از مشایخ، با ابوسعد سمعانی شریک بوده و هر دو از ابومحمّد


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص240.
2- التّحبیر، ج1، ص149.
3- التّحبیر، ج1، ص149.

ص: 268

زبیر بن محمّد بن احمد جرقوئی استماع حدیث کرده اند. سمعانی از او چنین یاد کرده است. «کان کیساً متحرکاً حریصاً علی السّماع»(1)

ثابت مستوفی اصفهانی

کمال الدّین ابوالعزّ ثابت بن محمّد مستوفی اصفهانی، درباره او نوشته اند که: از فن استیفا آگهی چندانی نداشت و از علوم ادب نیز بی بهره بود، لکن با وجود این به مقام استیفا رسیده است.

مقام استیفا در زمان سلطان مسعود سلجوقی، اوّل دفعه مربوط به کمال الدّین ثابت قمی و پس از کشته شدن او ابوطالب بن ابی بدر بود و چون ابوطالب پس از یک ماه وفات یافت، صاحب عنوان که او را کمال الدّین ابوالرّیان اصفهانی نوشته اند، پس از مسعود در زمان سلطان محمّد نیز نیابت استیفا را داشته است.

ثابت اصفهانی

ابوطالب ثابت بن نصر بن بکروس اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. از ابوالحسین لاحق بن محمّد بن احمد تمیمی اسکاف استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی حدیث شنیده است.(2)

ثعلبه اصفهانی

ابوبحر ثعلبة بن ربیع اصفهانی معروف به قمی (نام پدرش را سُهیل نیز گفته اند) از محدّثین عامّه بوده و از اعمش، جعفر بن ابی مغیره و لیث بن ابی سُلیم روایت می کند. جریر بن سغیان، مهران رازی، یعقوب قمی و جمعی دیگر از وی نقل حدیث کرده اند.(3)


1- التّحبیر، ج1، ص150.
2- التّحبیر، ج1، ص149.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص239.

ص: 269

ثعلبه حنظلی

ابوطاهر ثعلبة بن مطهر بن احمد حنظلی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. وی از ابوعلی مَصاحفی روایت نموده و در سال 398ق وفات یافته است.(1)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص240.

ص: 270

ص: 271

اعلام اصفهان

«ج»

اشاره

ص: 272

ص: 273

جابر اَندانی اصفهانی

ابوالقاسم جابر بن محمّد بن ابوبکر اندانی اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. در محلّه لنبان اصفهان ساکن بود. از ابوعلی حسن بن احمد حدّاد و ابوشکر حمد بن علی حبال و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او حدیث اخذ نموده است.(1)

[اندان یا انداآن از روستاهای ماربین بوده و سپس به سِدِه پیوسته و امروزه جزء محلاّت خمینی شهر محسوب می شود.]

جابر لاذانی اصفهانی

ابوالحسن جابر بن محمّد بن ابی الحسین لاذانی معلّم قصار،از محدثین اصفهان در قرن ششم هجری است. در باغ عیسی واقع در محلّه یهودیه اصفهان ساکن بوده و از قاضی ابومنصور بن شکرویه و ابومحمّد رزق اللَّه عبدالوهاب تمیمی استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از او حدیث نوشته است.

صاحب عنوان در شوال سال 551ق در اصفهان وفات یافته است.(2)

[لاذان که امروزه لادان گفته می شود از روستاهای غرب شهر اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته است.]


1- معجم البلدان، ج1، ص260؛ التحبیر، ج1، ص152.
2- التّحبیر، ج1، ص152.

ص: 274

جابر رنانی اصفهانی

ابوبکر جابر بن محمّد بن احمد بن ابی الحسین رنانی اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. از ابومحمد رزق اللَّه (بن عبدالوهاب) تمیمی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در قریه رنان از او استماع حدیث کرده است.(1)

[رُنان که امروزه «رِهنان» گفته می شود از روستاهای معروف ماربین بوده و اکنون به شهر اصفهان ملحق شده است.]

جابر ویذ آبادی

ابومحمّد جابر بن منصور بن محمّد بن صالح ویذ آبادی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری [و از اهالی محله «ویذ آباد» یا «بید آباد» اصفهان] است.

ابوسعد سمعانی، از او نقل حدیث نموده و او را با القاب «شیخٌ صالحٌ سدیدٌ » ستوده است. جابر ویذ آبادی از احمدبن عبدالغفار بن اشته اصفهانی روایت می کند.(2)

جامع اصفهانی

ابوبکر جامع بن ابی الحسن علی بن ابوبکر نیشابوری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. او از ابوالحسین عبدالرّحمان ذکوانی و جز او شنیده و ابوسعد سمعانی از وی در اصفهان حدیث شنیده و از او به عنوان «شیخاً سدیداً مستوراً» یاد کرده است.(3)

جان بیگی اصفهانی*

درویش جان بیگی، از عرفای اصفهان در عصر صفویه است. در تکیه ای در کنار نهر هزارجریب به عبادت مشغول بوده و در سال 1090ق به سفر حج رفته است. گرچه


1- التّحبیر، ج1، ص152.
2- التحبیر، ج1، ص153؛ معجم البلدان، ج4، ص939.
3- التّحبیر، ج1، ص158.

ص: 275

شاعر نبوده، امااین بیت را از قول او نقل کرده اند:

بیا به خانه فقر و درآ ز شور الم

که عنکبوت در آنجا مگس نمی گیرد(1)

جبر بن نوف

ابوودّاک جبر بن نَوف، از محدّثین اصفهان است.

وی از ابوسعید خدری روایت می کند. در رساله شرح حال آل اعین کنیه او «ابوردال» ذکر شده است.(2)

جبیر خَرجانی اصفهانی

ابوسعید جبیر بن هارون بن عبداللَّه معدّل خُرجانی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. مدّتها در ری ساکن بوده و احادیث محدّثین آنجا همچون علی بن محمّد طنافُسی و محمّدبن حُمید را می نوشته است. همچنین با ابی حاتم و دیگر بزرگان ری به استماع حدیث مشغول بوده و در آن شهر صاحب اعتبار و قدر بوده است.

وی در سال 305ق وفات یافت.(3)

[یاقوت حموی «خَرجان» را از محله های اصفهان دانسته و سپس از قول ابوالقاسم اسماعیل بن محمّدبن فضل اصفهانی، نوشته است که «خَرجان» از روستاهای اصفهان است و آنجا به قصبه (یا شهرک) بیشتر شناخته شده است و این گفته محکم تر و قابل اعتمادتر است.(4)]


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 304 و 305.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص251؛ رساله در شرح حال آل اعین، ص105.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص253.
4- معجم البلدان، ج2، ص353.

ص: 276

جدیدی اصفهانی

جدیدی اصفهانی، از امیرزادگان ترکمان و از شعرای زمان شاه طهماسب صفوی است. وی مردی بذله گو و شیرین سخن بود.

از اوست:

به خدا که اشکت آید، اگر اینقدر برانی

که گرفته در دلم جا، چه قدر محبّت تو(1)

جذبیِ اصفهانی

جذبیِ اصفهانی فرزند عالی خان، از امرای شاه طهماسب صفوی بوده و در غزل سرایی مهارت داشته است.

از اوست:

گر نه اش روز جزا وعده دیدار دهی

در ته خاک، شهید تو تحمّل نکند(2)

جذوی اصفهانی

جذوی، از ایل و قبیله جغتایی است. در اصفهان نشر و نما یافته و در سال 910ق در این شهر فوت شده است.

از اوست:

آب چشمم خویش را رسوای مردم کرده است

می دود هر سو نمی دانم که را گم کرده است.(3)


1- تذکره تحفه سامی، ص356؛ تاریخ نظم و نثر، ج2، ص673؛ تذکره روز روشن، ص166.
2- تذکره روز روشن، ص166؛ تاریخ نظم و نثر، ج2، ص673.
3- تذکره روز روشن، ص167؛ تذکره آتشکده،بخش اوّل از نیمه اوّل، ص51؛ الذریعه، ج9، ص192؛ تذکره شمع انجمن، ص175؛ ریحانة الادب، ج1، ص399؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص433.

ص: 277

جریر ضُبّی اصفهانی

جریر بن عبدالحمید بن جریر بن قُرط بن هلال بن انس ضبّی، از محدّثین قرن دوم هجری، اصلش از کوفه است. در قریه «آبه» از توابع اصفهان در سال 110ق متولد شده و در کوفه نشو و نما یافته و سرانجام در سال 188ق در ری وفات یافته است.

از ابوبکر طلحی، روایت می کند و محمّدبن حُمِید از او نقل حدیث می نماید.(1)

درباره او نوشته اند: «کان ثِقةٌ کثیرُالعِلم. یُرحل إلیه، و کان حُجةٌ و کانت کتبه صحاحاً. ثقةٌ یحبَّحٌ به».(2)

ملّا محمّد جعفر اصفهانی

ملّامحمّد جعفر اصفهانی، عالم فاضل،از دانشوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان نزد علاّمه مجلسی، به تحصیل پرداخته و علاّمه در آخر «کتاب الفِتَن» از «بحارالانوار» در تاریخ 14 شعبان 1099ق برای او اجازه نوشته است. این نسخه به شماره 1867 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی در قم موجود است.

همچنین وی کتاب «مقباس المصابیح»تألیف استادش مجلسی را خلاصه نموده و در آن اسانید دعاها و فضایل و ثواب های آن ادعیه را حذف نموده و آن را «تعقبات الصلاة» نام نهاده است. نسخه ای از این کتاب را محمّد ابراهیم قمی خطّاط عالیقدر عهد شاه سلطان حسین صفوی در سال 1114ق به خط نسخ خوش کتابت کرده و در کتابخانه حاج سید نصراللَّه تقوی موجود بوده است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص251؛ الاعلام، ج2، ص111؛ میزان الاعتدال، ج1، ص182؛ تاریخ بغداد، ج7، ص253؛ تذکرة الحفاظ، ج1، ص250.
2- تاریخ بغداد، ج7، ص253.
3- الذریعه، ج4، ص218؛ اجازات الحدیث، صص 183 و 184؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص86؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص21.

ص: 278

محمّد جعفر اصفهانی

محمّد جعفر اصفهانی، عالم جلیل، فقیه اصولی، مدرس فقه و اصول، در سال 1317ق زنده بوده است. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. حجیّت قطع و ظن 2. حجیّت استصحاب 3. اجتماع امر و نهی 4. اصالة البرائة 5. تعادل و تراجیح(1)

سیّد محمّد جعفر اصفهانی

سیّد محمّد جعفر اصفهانی، عالم فاضل فقیه، از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری است، در شهر بمبئی هند ساکن بوده و در سال 1300ق کتاب «دلائل الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام»، به عربی تألیف شیخ محمّدتقی آقانجفی را تصحیح نموده و کتاب به دستور حاج محمّدکریم تاجر اصفهانی و فرزندش آقا محمّدجعفر به سعی و اهتمام حاج شیخ عبدالوهاب شیرازی در بمبئی به طبع رسیده است.(2)

در این کتاب از صاحب عنوان چنین یاد شده است: «مرکز دایره قطب فلک سعادت، العالم الفاضل علاّمه العلماء و سیّدالفقهاء محمّد العصر و فریدالدّهر مصطفوی حسب مرتضوی نسب مولانا الاحد آقائی آقا سیّد محمّد جعفر مد ظلّه العالی اصفهانی الاصل 7 ربیع الثانی 1300».

میرزا جعفر اصفهانی

حاج میرزا جعفرآقا اصفهانی، شاعر ادیب، در اواخر دوره قاجاریه می زیسته است. قصیده ای در مرثیه استاد غلامرضا شیشه گر (مشتاق علی شاه) نعمت اللهی گفته است که در پشت دیوان خطی حاج ملّاهادی سبزواری نوشته شده است. نسخه در کتابخانه


1- معجم رجال الفکر و الادب، ص127.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص382.

ص: 279

دانشکده حقوق دانشگاه تهران موجود است.(1)

جعفر آل ابراهیم

جعفر آل ابراهیم بن ملّامحمّد ابراهیم دهکردی، شاعر، نویسنده و خوشنویس معاصر در سال 1325ق در شهرکرد متولّد شد. مقدمات علوم را در آنجا انجام داد. سپس با برادر خود باقر آل ابراهیم به اصفهان آمده، در مدرسه صدر ساکن و به تکمیل معلومات و فضائل خویش همت گماشت و در جمیع فنون خصوصاً ادبیات زحمت فراوان کشید و از سال 1312ش در اصفهان به شغل دبیری مشغول گردید. سپس به تهران رفته و در دبیرستانها و دانشگاه ملی ایران [دانشگاه شهید بهشتی فعلی] به تدریس پرداخت.

وی در خط نیز مهارتی به سزا داشته و نستعلیق را خوش می نوشت. طبع شعر نیز داشته و ابتدا «نائل» و سپس «صبا» تخلّص می نمود و اشعارش در مطبوعات اصفهان به چاپ می رسید. او در شعر و خوشنویسی از شاگردان میرزا عباس خان شیدای دهکردی است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «بدایة الادب» 2. «تاریخ ادب عرب» 3. «دیوان شعر» 4.دستور زبان فارسی» 5. منتخب ادبیات نظم و نثر فارسی»

این شعر از اوست:

همت از ناصح صاحب نفسی باید خواست

روی بر درگه صاحب نگهی باید کرد

تا به سر منزل مقصود بسی مرحله هاست

طیّ هر مرحله با خضر رهی باید کرد


1- فهرست حقوق، ص116.

ص: 280

خواهی ار بوسه زند چرخ رکابت هر صبح

پای در حلقه خورشید و مَهی باید کرد(1)

شیخ محمّد جعفر شیخ الاسلام

شیخ محمّد جعفر شیخ الاسلام بن محمّدابراهیم بن میرزا مرتضی شیخ الاسلام، از فضلاء علمای قرن سیزدهم هجری.

وی تملّک خود را در ظَهر نسخه ای از جلد دوم «قوانین الاصول» میرزای قمی را که به خط علّامه فقیه آقا سیّدمحمدحسن مجتهد موسوی اصفهانی بوده و در ذیحجة الحرام سال 1279ق به این عبارت مرقوم داشته است:

«قد انتقل إلیّ فی شهر ذی القعدة الحرام سنة 1279 و سیصیر إلی غیری و انا الاحقر» با مهر بیضوی بزرگ باسجع مهر «عبده الرّاجی محمّد جعفر بن محمّد ابراهیم 1232 (2)] این نسخه در کتابخانه مؤلف فقید مهدوی موجود بوده است]

میرزا جعفر ظفر اصفهانی

میرزا جعفر متخلّص به «ظفر» فرزند میرزا ابراهیم ساغر اصفهانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن چهاردهم هجری.(3)

شیخ محمّدجعفر کلباسی

شیخ محمّدجعفر بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل جلیل ادیب محقق در 14 رمضان 1219ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از علماء و مجتهدین این شهر همچون پدر بزرگوار خود و سیّد حجةالاسلام و حاج محمّدجعفر لنگرودی تلمّذ


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 490 و 492؛ شناخت سرزمین چهارمحال، صص 634 و 635.
2- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص167.
3- دیوان غمگین، مقدمه...

ص: 281

نموده تا به مقامات عالیه علم و فقاهت رسیده و بعضی اوقات امامت مسجد حکیم را داشته است.

وی در تقوا و دیانت و تواضع کم نظیر بوده و سرانجام در جمعه 26 محرم الحرام سال 1292ق در اصفهان وفات یافته و در مقبره پدر واقع مقابل در شرقی مسجد حکیم مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. تحفة الجعفریّه در دیات، کتاب مفصل و بزرگی است. تاریخ انجام تألیف آن شب 18 رمضان المبارک 1284ق می باشد. [و به فارسی نوشته شده است. نسخه ای از آن به شماره 1675 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است] 2. رساله ای در احوال مرحوم سیّد حجة الاسلام و پدر بزرگوار خود که مرحوم شیخ کمال الدّین ابوالهدی کلباسی برادرزاده اش در کتاب «البدر التمّام» از آن مطالبی نقل می نماید. 3. منهج الرشاد إلی احکام الدّین و الایمان. تاریخ قرائت مجلّد اوّل آن 23 شوال 1273ق است.[نسخه ای از کتاب به خط محمدرضا نجف آبادی به تاریخ 1274ق که به وسیله مؤلف تصحیح شده است در کتابخانه آیت اللَّه حاج سیدمحمدعلی روضاتی موجود است.] 4. نورالعیون فی احکام الحدود و القصاص، که مأخوذ از کتاب دیگر مؤلف تحفة الجعفریه می باشد و نسخه آن نزد فرزند مؤلف شیخ موسی موجود بوده است.

تذکر: مؤلف رساله مختصر دیگری در احوال پدر بزرگوارش دارد که در آخر نسخه منهج الهدایه تألیف پدرش به طبع رسیده است.(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص162؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص221؛ بیان المفاخر، ج1، صص 285 و 286؛ مزارات اصفهان، ص68؛ الکرام البرره، ج1، صص240 و 241؛ فهرست کتب خطی کتابخانه های اصفهان، ج1، ص227؛ خاندان کلباسی، صص 184 و 187؛ الذریعه، 23، ص180؛ فهرست مرکز احیاء، ج5، ص91.

ص: 282

جعفر اصفهانی

جعفر بن أبی السری اصفهانی، از محدثین اصفهان [در قرن چهارم هجری، اگرچه رسماً به تشیع مشهور نبوده امّا از دوستداران حضرت علی علیه السلام بوده، کما اینکه ابن عقده، پس از آنکه مطمئن می شود او از ناصبیان اصفهان نیست و از علی علیه السلام کینه ای ندارد، به او حدیث آموخته است.(1)]

جعفر زعفرانی

جعفر بن احمد بن حمّاد زعفرانی شیبانی، از محدّثین اصفهان است و از أبی عُبیده نمرّی روایت می کند.(2)

جعفر رویدشتی

جعفر بن احمد بن داود رویدشتی، از محدثین اصفهان است. اصلاً از اهالی رویدشت بود و در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بود. وی از احمد بن مهدی روایت می کرد و ابواسحاق سریجانی مدینی از او نقل حدیث نموده است.(3)

جعفر اصفهانی

ابوالفضل جعفر بن احمد بن فارس، از محدّثان اصفهان در قرن سوم هجری است. از ابی معصب، اسحاق بن اسرائیل، اسماعیل بن اُمیه، سهل بن عثمان و عبدان عسکری روایت می کند و ابومحمّد بن حیّان و احمد بن اسحاق از وی نقل حدیث می کنند.

صاحب عنوان صاحب تصنیفاتی بوده و در سال 289ق وفات یافته است.(4)


1- تذکرة الحفاظ، ج3، ص916؛ ذیل «طبرانی» تاریخ تشیع اصفهان، صص377 و 378؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص403.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص242 و 248.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص247.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص 242 و 245.

ص: 283

سیّدجعفر طباطبائی نجف آبادی

سیّدجعفر طباطبائی نجف آبادی ابن اسداللَّه، عالم فاضل و شاعر ادیب محقّق، در سال 1329ق روستای «چشمه احمدرضا» از توابع منطقه «کَرْوَن» متولّد شد. در کودکی به تحصیل پرداخت و در نوجوانی به اصفهان رفت و نزد علمای عالیقدر حوزه علمیه اصفهان شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، میرزا علی آقا شیرازی، میرسیّدعلی مجتهد نجف آبادی و شیخ احمد حججی نجف آبادی، کسب فیض نمود. این ایام مصادف اقدامات رضا شاه علیه روحانیت به ویژه جلوگیری از استفاده اهل علم از لباس روحانیت بود. سپس او به نجف آباد آمد و در درس علمای آنجا آقایان منتظری و شیخ عبّاس ایزدی حضور یافت. او سالها به تحقیق و تدریس و تبلیغ در نجف آباد مشغول بود. تا اینکه در سال 1424ق وفات یافته و در «جنّت الشهداء» نجف آباد مدفون شد. شعر نیز می سروده و در آن اشعار «هاشمی» تخلص می نموده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «کلیّات اشعار هاشمی» (که قسمتی از آن با عنوان «دیوان هاشمی» در سال 1339ش به چاپ رسیده است. 2. «دیوان انقلاب»، مجموعه ای از اشعار او که در سال 1362ش چاپ شده است. 3. «پرتو جلوه حق» مجموعه ای از اشعار 4. «گلزار معرفت» 5. «ارکان دین» 6. «برتر از خون شهید»

فرزند برومند او سیّدمحمّد طباطبایی در سال 1403ق در منطقه موسیان (در جبهه های جنگ ایران و عراق) به شهادت رسید.(1)

سیّد جعفر خاکشیر

سیدجعفر خاکشیر بن سیّد اسماعیل موسوی، شاعر هزل سرای معاصر. در سال 1300ق در اصفهان متولّد شد. در جوانی در محلّه جلفا به کلاهدوزی مشغول بود و در


1- تذکره شعرای معاصر نجف آباد، ص319؛ دیباچه دیار نون، ص203؛ سیمای دانشوران، صص 124-121؛ آئینه اهل قلم، صص 66 و 67؛ گنجینه دانشمندان، ج9، ص235.

ص: 284

اواخر عمر به بافندگی پرداخت اگر چه اغلب اشعارش هزل و مشتمل بر الفاظ رکیک بود، امّا او مردی خجول و محجوب و معتقد به آداب شریعت بوده و در عین حال محبوب خواص و عوام و مورد قبول اهل شعر و ادب بوده است. در اوایل شاعری «صراحی» تخلّص می نمود و سپس آن را به «خاکشیر» تغییر داد. دیوان اشعار او بارها به چاپ رسیده است.

او تا آخر عمر بدون همسر و فرزند زیست و ازدواج نکرد تا اینکه در 26 ذیقعده 1375ق وفات یافته و در تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون شد.

جعفر نوای اصفهانی ماده تاریخ فوت او را به سال شمسی چنین سروده است:

به نظم آمد این مصرع دلپذیر

«بسازد به طبع همه خاکشیر»(1)

این بیت از اوست:

سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی

«اَرِنی» نگفته گفتی دو هزار «لَن تَرانی»(2)

سیّد جعفر خلیفه سلطانی

سیّد جعفر بن سیّد اسماعیل خلیفه سلطانی، از علماء اخیار، فاضل متقی در اصفهان متولّد شده و نزد مرحوم سیّد حجّةالاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی، حاج ملّا حسینعلی تویسرکانی و آقا میرسیّد محمّدشهشهانی به تلمّذ پرداخت. امّا عمده تحصیلات او نزد آقا میرسیّد حسن مدرّس میر محمّدصادقی بوده است.

وی قبل از سال 1290ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان ستی فاطمه مقابر خانوادگی خود مدفون گردید. او پدر زن فقیه ادیب حاج سید مهدی نحوی بوده است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص538 و ج2، ص734؛ لطائف غیبیّه: ص سی و دو؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 270-261.
2- نامه سخنوران سپاهان، صص96 و 97؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 169 و 170؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص875؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص180؛ دولت دیدار، صص 191-185.
3- بیان المفاخر، ج1، ص284؛ مزارات اصفهان، ص247.

ص: 285

جعفر اصفهانی

جعفر بن اسماعیل اصفهانی، در سال 1236ق جزوه ای در طب در 185 برگ خشتی شامل نسخه هایی متفرّقه و تجربیّاتی که روی بیمارها انجام شده کتابت نموده است. نام گروهی از طبیبان مانند: محمدیار خان، میرزا کاظم، میرفضعلی شاه، محمّدعلی خان و میرزا احمدخان در آن آمده است.

نسخه به شماره 1071 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

محمّدجعفر انصاری مبارکه ای

محمّدجعفر بن محمّدامین انصاری مبارکه ای، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری.

از آثارش مجموعه ای است به شماره 2779 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران شامل دو رساله در طباخی یکی به نام «فتوت نامه» و دیگری «رساله در طبّاخی» که آن را در ربیع الثّانی سال 1093ق به خط نسخ متوسّط کتابت نموده است.(2)

همچنین در سال 1090ق نسخه ای از «خلاصة الحساب» شیخ بهائی را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 6842 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(3)

میرزا جعفر صافی

میرزا سیّد جعفر متخلّص به «صافی» فرزند محمّدامین مرعشی، شاعر و ادیب فاضل. در غزل و قصیده از اساتید ادب شمرده می شد. وی در سال 1219ق وفات نمود و در تکیه میر فندرسکی واقع در تخت فولاد مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «زبدة الانساب» در منسب سادات مرعشی 2. «شهنشاه نامه» مثنوی در معجزات


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص 128.
2- فهرست مجلس ج9، بخش یکم، ص 222.
3- فهرست مرعشی، ج18، ص37.

ص: 286

پیامبرصلی الله علیه وآله و جنگهای علی علیه السلام که در مدت 10 سال سروده و به نام فتحعلی شاه آن را «شهنشاه نامه» نامیده است. گزیده ای از این مثنوی در کتاب «حیدری نامه» به چاپ رسیده است. 3. «مثنوی گلشن خیال» [4. «دیوان اشعار»، بالغ بر دوازده هزار بیت.(1)]

این رباعی از اوست:

گر جان طلبند در وفای تو دهم

ور سر خواهند در وفای تو نهم

چیزی که نمی دهم به غیر تو دل است

وان نیز اگر بود رضای تو، دهم

[مرحوم استاد مهدوی در کتاب های خود سال تولّد «صافی» را 1130 نوشته است امّا در تذکره های عهد قاجاریه عمر او را حدود 70 سال نوشته اند و تولّد او حدود سال 1149ق خواهد بود.]

محمّدجعفر اصفهانی

محمّدجعفر بن محمّدباقر اصفهانی [از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری] «رساله سلیمانیه» تألیف: ابوالقاسم بن محمّد گلپایگانی که به نام شاه عباس دوم و به خواهش شاگرد خود آقا سلیمان قمی در احکام زنان نوشته است را به خط نستعلیق کتاب نموده و کتاب به شماره 3334 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

سیّد محمّدجعفر علم الهدی

آقا سیّد محمّدجعفر علم الهدی شفتی بن حاج سیّد محمّدباقر ثانی بن حاج سیّد اسداللَّه بید آبادی بن حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی، عالم فاضل. او پس از پدر مدّتی


1- مجمع الفصحاء، ج5، صص 673 و 674؛ تذکره اختر، ص122؛ سفینة المحمود، ج2، ص434؛ ریحانة الادب، ج3، ص409؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص113؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص202؛ گلشن مراد، صص414-412؛ حدیقة الشعراء، ج2، صص965-963؛ فهرست کتابخانه الهیات مشهد، ج1، ص188؛ تذکره شمع انجمن، ص397؛ حیدری نامه، صص 250-235.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2318.

ص: 287

در مسجد [سیّد] جماعت می نمود. بعداً ترک آن گفته و در سال 1404ق در تهران وفات یافت.(1)

میرزا جعفر مذهب

میرزا جعفر مذهب بن میرزا محمّد باقر منجم بن سیّد محمّدحسین بن سیّد بدیع الزّمان حسینی گنابادی، در صنعت تذهیب رنج ها برده تا استادی مسلم گردید لکن در اوان جوانی به سن 28 سالگی وفات یافته، در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

ملّا محمّدجعفر سبزواری

ملّا محمّدجعفر بن ملّا محمّدباقر محقق سبزواری بن محمّد مؤمن، عالم فاضل، محقق جلیل، عابد زاهد، از علمای قرن دوازدهم هجری.

شیخ محمّدعلی حزین که معاصر اوست وی را از «اتقیای معروف و مرتاضان» عصر شمرده و خاتون آبادی در کتاب «وقایع السنین و الاعوام» وی را جزو علمائی که در سال 1122ق در منزل میرزا محمّدباقر صدر خاصّه برای تعیین روز ولادت حضرت علی علیه السلام گرد آمده بودند نام می برد همچنین نام وی جزء علمایی است که در سال 1122ق در افتتاح مدرسه چهارباغ حضور داشته اند.(3)

صاحب عنوان ظاهراً از شاگردان محقق سبزواری و محقق خوانساری و علّامه مجلسی بوده و سالها در اصفهان تدریس و امامت داشته است.(4) او بعد از فوت ملّا محمّدصالح بن ملّا رضا قلی به امامت مسجد جامع جدید عباسی [مسجد امام فعلی ]منصوب گردیده است.(5)


1- بیان المفاخر، ج2، ص176.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص334.
3- وقایع السنین و الاعوام.
4- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 170-167.
5- وقایع السنین و الاعوام، ص 537.

ص: 288

[این عالم ربانی سرانجام در روز 9 محرم سال 1135ق وفات یافته و در قبرستان پشت گنبد (برف انداز) مسجد حکیم مدفون گردیده و قبر تاکنون باقی و برقرار و دارای سنگ لوح است.(1)]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تکبیرات سبع» که ضمن مجموعه شماره 478 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی در قم موجود است. 2. «رساله در تعیین روز عید نوروز» 3. «رساله در معاد» شرح تفسیر آیات آخر سوره «الزُّمَر» برای شاه سلطان حسین صفوی در سه فصل. نسخه ضمن مجموعه شماره 1249 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2)

4. «رؤیة الهلال قبل الزَّوال» در ردّ فاضل سراب نسخه به شماره 1866 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. (3) 5. «شرح الفیه» شهید اول، به فارسی که نسخه ای از آن به تاریخ 1127ق در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 9936 موجود است. (4) 7. «الوتیره» در این رساله ثابت می کند که در نماز و تیره نشستن افضل از ایستادن می باشد. نسخه ضمن مجموعه شماره 474 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(5)

همچنین شیخ محمّدجعفر سبزواری نسخه ای از «حق الیقین» علّامه مجلسی را به خط نسخ زیبا کتابت کرده و به شماره 1942 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(6)

سیّد جعفر بیدآبادی

حاج سیّد جعفر بیدآبادی بن حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بن سید نقی، از رؤسای علماء اصفهان در اواخر دوره قاجاریه پس از فوت برادرش آقا سیّد مؤمن


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص 434.
2- فهرست اعظم، قم ص 514.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص472.
4- فهرست الفبایی رضوی، ص 325.
5- فهرست مرعشی، ج2، ص82.
6- فهرست مرعشی، ج5، ص307.

ص: 289

ریاست و عنوان کلّی یافته در مسجد سیّد تعمیراتی انجام داده و قسمت عمده کاشیکاری مسجد در زمان تولیت ایشان بوده است.

او در مسجد سیّد اقامه جماعت می نموده و پشت و پناه مظلومین بوده و سرانجام در عاشوراء سال 1320ق در مسافرت عتبات در کربلا وفات یافته و در نجف اشرف جنب برادرش حاج سیّد اسداللَّه در یکی از اطاق های صحن مطهر حضرت علی علیه السلام مدفون گردید.(1)

میرزا جعفر مجلسی

میرزا جعفر بن علّامه ملّا محمّدتقی مجلسی، عالم فاضل از فضلای قرن دوازدهم هجری در اصفهان است. [تملک او با مهر بیضوی بر روی برگی از کتاب «جوامع الکلام» تألیف سیّد میرزا جزایری مشهود است.]

از تألیفات او: «مفتاح النجاح» موسوم به «مفتاح الجنان» است که به فارسی و به نام شاه سلیمان تألیف نموده و شامل یک مقدمه در مقدمات نماز و سه باب در نماز یومیّه و تعقیبات آن و سایر نمازها و ادعیه و احراز و خاتمه کتاب مشتمل بر فوائد متفرقه است. کتاب به سعی و اهتمام ملک الکتاب شیرازی در سال 1318ق به چاپ رسید. و در هامش آن «لئالی المخزونه» تألیف: فیض کاشانی به طبع رسیده است. در فواید الرضویّه نیز آمده است که دو نسخه از «مختصر المصباح» تألیفات ملّامحمّد جعفر مجلسی در کتابخانه میرزا محمّد قمی موجود است.(2)


1- بیان المفاخر، ج2، صص155 و 347؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص377؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص324؛ نقباء البشر، ج1، ص279.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص342 و 343؛ فهرست مرکز احیاء میراث، ج7، ص102؛ الذریعه، ج21، ص355؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، ص4847؛ فوائد الرضویه، ج2، ص472.

ص: 290

میرزا محمّدجعفر گلستانه

میرزا محمّدجعفر [بن میرزا جمال] گلستانه، از وزراء عهد زندیه. [ابتدا در دفترخانه نادرشاه افشار خدمت می کرده است. در زمان آزاد خان افغان که حکومت اصفهان را داشته است، به وزارت او انتخاب شد و پس از به حکومت رسیدن کریم خان زند بر این منصب باقی ماند.(1)]

عبدالرزاق بیگ دنبلی که معاصر اوست می نویسد:

«پیوسته گرهی در ابرو و چین بر جبین ظاهر و لائح داشت. و رایت تبخّر بر آسمان می افراشت. بزرگ لحیه و قوی سبلت، صاحب نخوت و وقار و شهامت. در مجلس انس و خلوت مخلی به ندیم و مدام محلی بود. شیوه صحبتش شیرین و طرز محاورتش نمکین».(2)

میرزامحمّد جعفر گلستانه در سال 1194ق (یک سال پس از درگذشت کریم خان زند) وفات نمود و ظاهراً جنازه اش از شیراز به اصفهان حمل و در قبرستان شیرسبز واقع در کوی باغ سهیل اصفهان مدفون شد.

قبر دارای سنگ لوح بود که پس از تسطیح قبرستان و احداث مسجد، داخل مسجد واقع شده و از بین رفت.(3)

سیّد جعفر علوی عاملی

سیّد جعفر بن حسن علوی عاملی جبعی [از فضلای قرن یازدهم هجری] بخش دوم کتابت «اللّهوف» تألیف سیّد بن طاوس را در شوّال 1042ق در اصفهان و بخش اوّل آن را در روز آدینه ذیقعده 1052ق در شام به پایان رسانیده [است].(4)


1- کریم خان زند و زمان او، صص 230 و 231.
2- مزارات اصفهان، صص141 و 142.
3- همان منبع، و دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص806 و 807.
4- فهرست ملک، ص626.

ص: 291

جعفر قهپائی

جعفر بن حسن قهپائی [از فضلاء کوهپایه اصفهان در قرن یازدهم هجری است.] در سه شنبه 14 ربیع الاوّل 1082ق نسخه ای از «شرح لمعه» شهید را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه تصحیح شده و حاشیه نویسی دارد و به شماره 3600 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

شیخ محمّدجعفر الهی نجف آبادی

شیخ محمّدجعفر بن محمّدحسن نجف آبادی، عالم فاضل، ادیب شاعر در سال 1309 هجری شمسی در اصفهان متولّد شد. [در آغازین ماههای تولّد مادر خود را از دست داد. وی تحصیل را در حوزه علمیه اصفهان نزد علمای اعلام شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ عباسعلی ادیب، سیدعلی اصغر برزانی، شیخ علی مشکات، شیخ احمد صدری زنجانی، سیدعبدالحسین طیّب، سید صدرالدین کوپائی، شیخ احمد فیّاض، شیخ محمود مفید، حاج آقا محمّدمقدس و آقا جمال الدّین خوانساری، به کسب فیض پرداخت. سپس از درس خارج حاج آقا حسین خادمی و میرسیّد علی بهبهانی بهره گرفت.

وی در کنار این تحصیلات در مدارس جدید نیز به تحصیل پرداخت و پس از اخذ مدرک دیپلم، به دانشگاه تهران راه یافته و از دانشکده معقول و منقول مدرک لیسانس را اخذ نمود.

وی سالها به تدریس علوم دینی در مدارس دینی، دانشگاهها و مراکز فرهنگی مشغول بوده و به تحقیق و تألیف نیز می پرداخت.

او رساله ها و کتاب هایی در باب اصول عقاید، اخلاق و کلام به رشته تحریر درآورده است. شعر نیز می سراید و «الهی» تخلّص می کند دیوان اشعار او بیش از سه


1- فهرست مرعشی، ج9، ص379.

ص: 292

هزار بیت بوده که قسمتی از آنها به سرقت رفته است.]

از اوست:

بهتر ز روز وصل روزگار نیست

جانسوزتر زمان، ز شب انتظار نیست

ای شاه محتشم نظری سوی خلق کن

از پادشه نظر به گدایان که عار نیست(1)

محمّدجعفر الماسی

محمّدجعفر بن محمّدحسین بن ابوطالب بن میرزا محمّدتقی الماسی، از فضلاء خاندان مجلسی در قرن سیزدهم هجری است.(2)

از آثارش در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد نسخه ای از کتاب «صلاة الجمعة» تألیف: محقّق کرکی است که به خط شکسته نستعلیق در رجب 1241ق نوشته است.(3) همچنین نسخه ای از «حاشیه انوار التّنزیل» تألیف شیخ بهائی، به خط نستعلیق را در سال 1240ق نوشته است.(4)

سیّد ابوالقاسم جعفر خوانساری

سیّد ابوالقاسم جعفر معروف به «میر کبیر» ابن سیّد حسین بن سیّد قاسم بن سیّد محبّ اللَّه موسوی اصفهانی خوانساری، عالم فاضل فقیه محقق، زاهد صالح، از علمای عالیقدر قرن دوازدهم هجری.

وی خواهرزاده ملّا حسین دیلمانی گیلانی (لُنبانی) است. در 20صفر 1090ق در اصفهان متولّد شد. در نوجوانی به درس علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی حاضر شد. سپس


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 52 و 53؛ حکایت پارسایی، صص 55 و 56؛ دیباچه دیار نون، ص138؛ سیمای دانشوران، صص 54 و 55؛ آئینه اهل قلم، صص26 و 27.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص340.
3- فهرست گوهرشاد، ص346.
4- فهرست کتب اهدایی مشکاة به دانشگاه تهران، ج1، ص94.

ص: 293

از درس آقاجمال الدّین محمّد خوانساری و ملّاحسین لُنبانی استفاده کرد و به اجتهاد نائل شد. همچنین از ملّامحمّد صادق تنکابنی (فرزند فاضل سراب) و ملّا حسین لنبانی، سیّد محمّد جابر بن طعمه حسینی نجفی و ملّا محمّد طاهر اصفهانی اجازه روایت دریافت نمود.

او پس از حمله افعانها به اصفهان و سقوط حکومت صفویه از اصفهان مهاجرت کرد و در قصبه «قودجان» بین خوانسار و گلپایگان ساکن شد و به خواهش مردم آنجا به اقامه نماز جماعت و جمعه و حلّ مشکلات شرعی مردم پرداخت و در ترویج علوم دینی کوشید تا اینکه در 23 ذیقعده 1158ق در «قودجان» وفات یافته و همانجا مدفون گردید. ماده تاریخ وفات او چنین است.

سال تاریخ وفاتش ز خرد پرسیدم

گفت: «دانای ادب عالم ربّانی رفت»(1)

این کتابها از تألیفات اوست:

1. «تتمیم الافصاح فی ترتیب ایضاح الاشتباه» در ترتیب «ایضاح» علّامه حلّی 2. «تعلیقات ذخیرة المعاد»سبزواری 3. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت» و در این رساله قول استاد خود آقا جمال خوانساری را رد نموده است. 4. «شرح دعای سحر» مروی از ابوحمزه ثمالی 5. «شرح خطبة الزهراء(سلام اللَّه علیها)» 6. «کتاب الزّکاة» صغیر که مختصر «کتاب الزّکاة» کبیر است. 7. «کتاب الزّکاة» کبیر 8. «کتاب الحج» به فارسی، در یک مقدمه و خاتمه و دو مقصد در 13 شعبان 1149ق در«قودجان» گلپایگان تألیف کرده است و در کتابخانه علّامه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی موجود است. 8. «مصباح» مختصری در ادعیه نادره که نزدش مجرب و معتبر بوده به التماس جمعی از فضلاء خوانسار تألیف کرده و اسامی آنان را در دیباچه ذکر فرموده است. 9. «مناهج المعارف» در اصول دین، که به همت یکی از احفاد او فاضل محقّق حاج سیّد احمد بن حاج میرزا محمّدباقر روضاتی در سال 1392ق به طبع رسیده و مقدمه ای مفصّل در شرح حال مؤلف و خاندان او در آن آمده است. 10.


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1613؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوّم)، ص317.

ص: 294

«منظومه میمیه خالیة الالف» قریب سه هزار بیت در تفصیل حکم مرعیه و آداب شرعیه، که جزو کتاب «مجمع الفوائد» به طبع رسیده است.

صاحب عنوان کتب و رسائل زیادی به خط بسیار زیبای خود استنساخ نموده است از جمله:

«رساله تحریم غناء» تألیف محقّق سبزواری را به خط خوش در 6 رجب 1150ق در رباط میرک از اعمال گلپایگان به خط خوش کتابت کرده است. همچنین مجموعه ای از چهار رساله درباره نماز جمعه از تألیفات فاضل سراب، شهید ثانی، محقق سبزواری، و آقا جمال الدین محمّد خوانساری را در صبح شنبه 14 رجب 1131ق کتابت نموده است. و نیز نسخه ای از «الحواشی الفسویه علی حواشی السفریه» را در نجف اشرف در جمعه 3 ذیحجه 1154ق کتابت نموده است.(1)

میرزا محمّدجعفر شهرستانی

میرزا محمّدجعفر بن میرزا محمّدحسین بن میرزا محمّدمهدی موسوی شهرستانی اصفهانی، از علمای قرن سیزدهم هجری و نواده دختری آقا محمّدعلی کرمانشاهی است.

در کربلا ساکن بوده و چون از طرف حاج سیّد محمّدباقر حجّةالاسلام شفتی، شبهاتی درباره موقوفات شهرستانیها شد، به اصفهان مهاجرت کرده و خدمت مرحوم حجةالاسلام شرفیاب گردیده و مباحثاتی انجام داد. وی را تألیفاتی است از جمله:

1. «رساله در انساب وحید بهبهانی» 2. «رساله در دفع شبهات وارده بر موقوفات میرزا فضل اللَّه»به عربی 3. رساله دیگری به همین موضوع به فارسی 4. «رساله در جواز


1- زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 78-75؛ تتمیم امل الآمل، صص132 و 133؛ مناهج المعارف: مقدمه؛ الکواکب المنتشره، ص591؛ اعیان الشیعه، ج15، ص397؛ روضات الجنات، ج2، ص197؛ تلامذة العلامة المجلسی، صص 18 و 113؛ اعیان الشیعه، ج15، ص397؛ فرزانگان خوانسار، صص و ؛ دانشمندان خوانسار، صص 315-312؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص339؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 23-21؛ فوائد الرضویه، ج1، ص69.

ص: 295

تقلید میّت» 5. «رساله در غیبت» 6. «رساله در غنا» 7. «رساله در حکم عصیر» 8. «رساله در حکم آب گوشتی که در حال جوشیدن قطره خون در آن بیفتد»(ظاهراً این دو رساله اخیر از افادات مرحوم سیّد حجّةالاسلام و مورد بحث آن بزرگوار بوده است.)

[اغلب کتابهای فوق در کتابخانه عالم محقّق حاج سیدعلی شهرستانی حائری در کربلا وجود داشته و او پس از اقامت در مشهد مقدس آنها را به آنجا انتقال داده است.]

میرزا سیّد جعفر شهرستانی در سال 1260ق در کرمانشاه وفات یافته و جنازه را به کربلا منتقل ساخته و در آنجا مدفون نموده اند.(1)

ملّا محمّدجعفر مازندرانی

ملّامحمّدجعفر بن محمّدحسین مازندرانی، عالم فاضل، از دانشوران قرن دوازدهم هجری. در اصفهان نزد علمای این شهر چون علّامه مجلسی و آقا جمال الدّین محمّد خوانساری به تحصیل پرداخت و در فقه و حدیث و انشاء و ادبیات مهارتی به سزا یافت. او خط خوشی داشت و آثاری را نیز کتابت کرده ]از جمله نسخه ای از «حاشیه بر روضة البهیه» تألیف آقا جمال الدّین محمّد خوانساری به خط نسخ در دوشنبه 4 ربیع الثّانی 1114ق کتابت نموده که به شماره 227 در کتابخانه آیت اللَّه جلیلی در کرمانشاه موجود است.(2)]

همچنین نسخه ای از «تهذیب الاحکام» را در 27 شعبان 1115ق کتابت نموده و آن را مقابله نموده است. این کتاب به شماره 638 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

و نیز در تاریخ 13 جمادی الاوّل 1124ق کتاب «وجیزه» علّامه مجلسی را به خط


1- بیان المفاخر، ج1، ص221؛ مکارم الآثار، ج5، ص1633؛ الکرام البرره، ج1، ص248؛ الذریعه، ج2، ص288 و ج4، ص390، ج11، ص8؛ مصفی المقال، ص105؛ وحید بهبهانی، ص333؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص549 و 570؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 184-180.
2- فهرست جلیلی، ص87.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1265.

ص: 296

شکسته نستعلیق کتابت نمود که به شماره 16408 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدس موجود بوده است.(1)

محمّدجعفر مازندرانی کتاب «تلخیص المحصّل» تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی را در سال 1125ق کتابت کرد که این نسخه در کتابخانه سیّد خلیفه موجود بوده است.(2)

وی تا سال 1129ق در قید حیات بوده و در 9 ربیع الاوّل 1129ق نسخه ای از کتاب «فتوحات»جرائری را به ملّامحمّدسعید بن محمّد مقیم لاری هدیه کرده است.(3)

سیّد جعفر آیت میردامادی*

سیّد جعفر آیت بن آقا سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّد جعفر بن سیّد محمّد حسین مقدس میردامادی سِدِهی، عالم فاضل معاصر. در محله خوزان سِدِه [خمینی شهر] متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات در اصفهان نزد ملّاهاشم جنّتی، حاج شیخ یحیی فقیه ایمانی، حاج سیّد محمّدباقر ابطحی، شیخ هبةاللَّه هرندی، حاج آقا رحیم ارباب، حاج آقا حسین خادمی و آقا سیّد عباس صفی ادامه تحصیل داده و دروس هیئت و ریاضی را از حاج شیخ محمّدباقر قزوینی و اخلاق را نزد میرزا علی آقا شیرازی فرا گرفت. سپس به قم عزیمت نموده و از محضر علمای اعلام و آیات عظام: حاج آقا حسین بروجردی، حاج سیّد محمّد تقی خوانساری، حاج سیّد محمّد حجّت، امام خمینی، سید شهاب الدّین مرعشی نجفی، سیّد احمد خوانساری، حاج شیخ مهدی مازندرانی، علّامه سیّد محمّد حسین طباطبائی و حاج شیخ رضی تبریزی بهره برد. سپس با پدر بزرگوار به زیارت عتبات عالیات مشرّف شد و در سال 1335ش به تهران عزیمت نموده و در آنجا اقامت گزید. مدتی در مدرسه محمّدیّه مقابل مسجد جامع تهران تدریس نمود. سپس در مدرسه برهان آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری به تدریس و اقامه جماعت مشغول شد و آن گاه با دستور آیت اللَّه بروجردی و به خواست مردم در مسجد نوروز


1- فهرست گوهرشاد، ص432؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص23؛ تلامذةالعلامة المجلسی، ص160.
2- الکواکب المنتشره، ص142.
3- تراجم الرّجال، ج2، ص645.

ص: 297

زاده به اقامه جماعت پرداخت. وی در انجام امور خیریه و مجالس علمی و انجمن های خیریه سعی و کوشش وافر مبذول می دارد و در کمک به نیازمندان و حل مشکلات شرعی و اجتماعی مردم پیش قدم بوده است. از اقدامات او تأسیس مؤسسه علمی و فرهنگی میرداماد در تهران است. وی در کمک به مبارزان انقلاب در سال 1357ش فعالانه عمل نموده و در جریان جنگ ایران و عراق به پشتیبانی از رزمندگان پرداخته و برای جمع آوری کمک اقدام نموده و در جبهه نیز حضور داشته است.

وی رساله ای مختصر در احوال سادات میردامادی و سلسله نسب و علماء آنها تألیف نموده که در حاشیه تذکرة القبور به طبع رسیده است.

او از آیات عظام شیخ مهدی مازندرانی، مرعشی نجفی و سیّد جمال الدّین گلپایگانی اجازه دارد.(1)

میرزا محمّد جعفر میردامادی

میرزا محمّدجعفر بن میرزا محمّدحسین میردامادی سدهی عالم فاضل، در سال 1260ق متولّد شده و از اصفهان در خدمت آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی صاحب روضات و برادرش آقامیرزا محمّدهاشم چهارسوقی و حاج شیخ محمّدباقر نجفی تلمّذ نمود. در قناعت و زهد و تقوا مشهور بود و سرانجام در سال 1335ق در هنگام گرفتن وضو به سکته قلبی مبتلا شده و وفات یافت و در روستای «اندوان» سِدِه [خمینی شهر کنونی] مدفون شد.(2)


1- خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، صص 288-276؛ لطائف غیبیه: مقدمه، ص سی و چهار؛ رجال اصفهان یا تذکرةالقبور، ص236.
2- رجال اصفهان یاتذکرة القبور، ص238؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 438 و 439؛ لطائف غیبیّه، ص32.

ص: 298

میرزا محمّدجعفر طرب نائینی

میرزا محمّدجعفر متخلّص به «طرب» فرزند میرزا محمّد حسین نائینی شاعر، ادیب و منشی دانشمند، در اصفهان متولّد شده و در این شهر نزد ملّا محمّدعلی عقدائی، صرف و نحو، منطق، تفسیر و معانی و بیان را فراگرفت و علوم عقلی را از ملّامحمّد اسماعیل واحدالعین آموخت. در عرفان نیز محضر ملّا ولی اللَّه هزارجریبی مازندرانی را درک کرد و عروض وقافیه را از آقا محمّدکاظم واله اصفهانی کسب نمود. سپس به تهران رفته و مورد عنایت میرزا عبدالوهاب معتمد الدّوله (نشاط) قرار گرفت. پس از چندی به خدمت محمّدولی میرزا قاجار حاکم یزد در آمده و ریاست دیوان انشاء را به دست آورد.(1)

[سال دقیق وفات او به دست نیامد.

شعر را به عربی، فارسی و ترکی نیکو می سرود و در انشاء و ترسّل در روزگار خویش کم نظیر بود.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. خزینه طرب، که دیوان اشعار اوست 2. جامع جعفری، در تاریخ یزد که به دستور عبدالرّضاخان حاکم یزد و به نام فتحعلی شاه تألیف شده است. این کتاب به همّت استاد ایرج افشار به چاپ رسیده است. 3. قواعد السّیاقیّه که نسخه خطی آن در کتابخانه ملی تبریز موجود است. 4. قواعد زبان ترکی 5. لُبِّ لباب 6. منشات (این سه کتاب نیز در کتابخانه ملی تبریز موجود است)(2)]

از اوست:


1- مجمع الفصحاء، ج5، ص714؛ الذریعه، ج7، ص151؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص750؛ تذکره سخنوران نائین، صص 83-81؛ دیوان طرب اصفهانی، صص 235 و 236؛ تذکره شبستسان، ص735؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص114.
2- فهرست کتابخانه وزیری، ج2، ص483؛ نسخه های خطی، ج4، ص308؛ فهرست نسخه های خطی فارسی، ج1، ص187.

ص: 299

آنکه از تیغ جفا کشت «طرب» را و برفت

کاش می گفت دگر وعده دیدار کجاست

ملّا محمّد جعفر جاپلقی اصفهانی

ملّامحمّد جعفر بن حسینعلی جاپلقی اصفهانی، از فضلاء و دانشمندان قرن سیزدهم هجری بوده و کتاب «تذکرة الاصول» را به عربی درباره علم اصول به رشته تحریر در آورده و در یازدهم جمادی الاولی سال 1226ق از تألیف آن فراغت یافته است.

نسخه به خط محمّد قاسم بن عبداللَّه دهقی در سلخ ماه صفر سال 1230ق کتابت شده و به شماره 1954 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

محمّد جعفر اصفهانی*

محمّد جعفر بن رجبعلی اصفهانی، خوشنویس توانای قرن سزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بود و برای میرمحمّدمهدی امام جمعه کتابت می کرد.

وی مجلداتی از کتاب «اسفار» تألیف ملّا صدرای شیرازی را در سالهای 1280 و 1281ق کتابت نموده است و در کتابخانه سلطنتی سابق نگهداری می شود.(2)

شیخ محمّدجعفر اصفهانی

شیخ محمّدجعفر بن محمّدرضا اصفهانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری است.

ظاهراً در اصفهان شاگرد ملّاعلی میرزا بوده است.

این کتابها از تألیفات اوست:

1. الادعیة المجرّبه 2. زینة العابدین، نسخه خطی آن در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی


1- فهرست مرعشی، ج5، ص327؛ الذریعه، ج4، ص23.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1154.

ص: 300

موجود است. 3. جواب نامه(1)

[ظاهراً از طرفداران فرقه شیخیه بوده و نوه ملّامحمّدباقر بن ملّا محسن شیرازی، ساکن محلّه خوزان سِدِه ماربین (خمینی شهر) است.]

محمّدجعفر رجائی

محمّدجعفر صحّاف متخلّص به «رجائی» بن محمّدرضا، شاعر و ادیب هنرمند، در سال 1292ق در اصفهان متولّد شد و در این شهر به تحصیل پرداخت.(2) [در صحافی ابتدا نزد آقا محمّد تقی صحاف به شاگردی پرداخت امّا چون استاد در یاد دادن فنون کار بخل می ورزید، نزد آقا محمّدحسین صحّاف رفت و در هنر صحّافی و تجلید، از اساتید زبردست اصفهان شد.(3)]

طبع شعر نیز داشت و طبعش به شوخی و هزل مایل بود و از اعضای اوّلیه انجمن ادبی شیدا در اصفهان به شمار می رفت.

وی سرانجام در 8 صفر 1365ق وفات یافت.

از اوست:

مدح و تحسین نیست در خور مردمان پست را

خیره تر سازد مدارا زنگی بد مست را

میرزا محمّدجعفر غیرت اصفهانی

میرزا محمّدجعفر غیرت [بن میرزا محمّد سعید] موسوی اصفهانی، شاعر ادیب. در اصفهان به تحصیل ادبیات و علوم دینی مشغول بوده و در سال 1215ق وفات یافته


1- تراجم الرّجال، ج2، ص646؛ فهرست گلپایگانی، ج1، ص291.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 209 و 210.
3- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 374-372.

ص: 301

است.(1)

[در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم مجموعه ای شامل «رساله معمّا» تألیف جامی و «عروض سیفی» تألیف سیفی بخاری موجود است که غیرت یادداشتی مبنی بر این که این کتابها را در سال 1210ق مطالعه و تصحیح نموده بر روی یکی از برگهای مجموعه نوشته است.(2)]

از اوست:

افسوس که تابوی گلی بود به گلشن

صیاد نیاویخت ز گلبن قفس ها

محمّدجعفر اَهَری

محمّدجعفر بن سلطانی علی اهری، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان به کسب علم مشغول بوده و کتاب «استبصار» شیخ طوسی را در شب جمعه غرّه ربیع الآخر 1074ق در اصفهان به خط نسخ کتابت نموده است. این نسخه به شماره 8 در کتابخانه علّامه طباطبائی دانشگاه علوم پزشکی شیراز موجود است.(3)

جعفر اصفهانی

جعفر بن سلمه اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است. علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی، در ضمن اسامی کسانی که از محمّد بن علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، روایت می کنند، غیر از شیخ صدوق علیه الرّحمه، عدّه ای را ذکر می کند که از آن جمله است: جعفر بن سلمه اصفهانی(4)


1- لغت نامه دهخدا، ذیل «غیرت»، ص413؛ الذریعه، ج9، ص797؛ تذکره روز روشن، ص591؛ ریحانة الادب، ج4، ص260؛ حدیثة الشعراء، ج2، ص1272؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص766؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، صص 632-631؛ تذکره اختر، ص151؛ مکارم الآثار، ج2، ص372.
2- فهرست احیاء، ج1، ص67.
3- نسخه پژوهی، ج2، ص112.
4- نوابع الرّواة، ص168.

ص: 302

[آیت اللَّه خوئی نام او را «جعفر بن سلیمان» بدون قید «اصفهانی» می نویسد و معتقد است نام پدرش تحریف شده است.(1)]

محمّدجعفر دشت بیاضی

محمّدجعفر بن سلیمان بن محمّد تقی دشت بیاضی قائنی، از علماء و فضلای قرن یازدهم هجری است. وی نزد موسی حسینی خادم تونی و علّامه ملّامحمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخت. در پشت نسخه ای از کتاب کافی اجازه علّامه مجلسی برای او به تاریخ محرم 1086ق و اجازه خادم تونی، در اوائل جمادی الثّانی 1077ق مشهود است. این نسخه به شماره 860 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(2)

صاحب عنوان برای تحصیل به اصفهان آمده و سالها در این شهر ساکن بوده است.

سیّد جعفر حسینی

سیّد جعفر بن سیّد محمّدشفیع حسینی، از فضلاء اوایل قرن دوازدهم هجری است. وی کتاب «الاربعون حدیثاً» تألیف علّامه مجلسی را به خط نسخ در دوشنبه 20 ذی الحجه 1112ق کتابت کرده است. در حاشیه نسخه مطالب فراوانی از «اربعون حدیث» شیخ بهائی و «مرآة القعول» علّامه مجلسی نقل شده است.

نسخه به شماره 1447 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(3)

[وی ممکن است فرزند میرمحمّدشفیع مستوفی مؤلف کتاب «بحر الفوائد» باشد. همچنین احتمال می دهیم او همان ابوالمظفر محمّد جعفر حسینی مؤلّف «التّحفة النّوابه» باشد. واللَّه اعلم.]

وی همچنین نسخه ای از کتاب «الاستبصار» تألیف: سیّد مرتضی را به خط نسخ در


1- معجم رجال الحدیث، ج4، ص68؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص197.
2- فهرست مرعشی، ج3، ص50؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص21؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 347 و 348.
3- فهرست مرعشی، ج4، ص349.

ص: 303

سه شنبه 14 صفر 1115ق کتابت نموده که به شماره 296 در کتابخانه علّامه طباطبائی دانشگاه علوم پزشکی شیراز موجود است.(1)

محمّدجعفر رویدشتی

محمّدجعفر بن محمّد شفیع رویدشتی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. او در سال 1131ق مالک «حاشیه ملّا میرزاجان باغنوی» بوده است.(2)

محمّدجعفر نائینی

محمّدجعفر بن محمّدشفیع نائینی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. وی ظاهراً از شاگردان ملّامحمّدجعفر سبزواری بوده است. وی کتابهای «الوتیره»، «رؤیةالهلال» و «التّکبیرات السّبع، تألیف ملّامحمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری را در رجب 1122ق کتابت نموده که به شماره 478 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(3)

ملّا محمّدجعفر اصفهانی

ملّامحمّد جعفر بن محمّد صادق، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری. وی کتاب «دستور دعای سیفی» را به فارسی در ربیع الاوّل 1134ق برای میرزا ابوالحسن تألیف نموده است. متن دعا به خط میرزا احمد نیریزی و تاریخ کتابت سال 1123ق می باشد. این نسخه به شماره 3146 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.

صاحب عنوان در اصفهان ساکن بوده و بعد از سال 1134ق وفات یافته است.(4)


1- نسخه پژوهی، ج2، ص115.
2- الکواکب المنشره، ص135.
3- فهرست مرعشی، ج2، ص84.
4- الذریعه، ج8، ص153؛ الکواکب المنتشره، ص137؛ فهرست الفبائی رضوی، ص249.

ص: 304

ملّا محمّد جعفر وصاف اصفهانی

ملّا محمّد جعفر بن آقا محمّد صادق اصفهانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. در سال 1268ق کتاب «شرح تصریف» ملّاسعد تفتازانی را در حال دماغ سوختگی و بی دماغی کتابت نموده است. نسخه به شماره 689 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.(1)

میرزا محمّد جعفر اسیر اصفهانی*

میرزا محمّد جعفر متخلّص به «اسیر» بن محمّد صادق شریف اصفهانی، شاعر ادیب و طبیب لبیب، از شعرا و دانشمندان قرن دوازدهم هجری. در اصفهان متولّد شده و از دانشمندان این دیار از جمله آقا محمّد بیدآبادی(2) و محمّد نصیر طبیب اصفهانی، بهره کامل برده و در انواع فنون علم و ادب خصوصاً شعر و ادبیات، انشاء، تاریخ، طب، ریاضیات، نجوم، هیأت، حکمت و... استاد بوده است. سپس به یزد آمده و در آنجا به طبابت مشغول شده است.

شیخ عبدالنّبی قزوینی از علمای متبحّر قرن دوازدهم هجری در آن زمان ساکن یزد بوده و از رفقای صمیمی و معاشران او بوده، در کتاب خود با اوصاف و القاب عالی او را ستوده و مراتب عالی علم و فضیلت او را بیان نموده است.(3)

اما تذکره نویسان و شعرای معاصر او ضمن اینکه به مقام علمی و ادبی او و حذاقت وی در طب اذعان و اعتراف نموده اند، او را به خاطر غرور و نخوت و بُخل زیاد نکوهش کرده اند.(4)

هنگامی که آذر بیگدلی مشغول تألیف «تذکره آتشکده» بود و احوال معاصرین را می نگاشت، شخصی را به یزد فرستاد تا تعدادی از اشعار او را اخذ کرده و نزد آذر


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص111.
2- تجربة الاحرار، ص175.
3- تتمیم امل الآمل، صص97 و 98.
4- تذکره اختر، ص30؛ تذکره سفینة المحمود، ص147.

ص: 305

بیاورد تا آذر ابیاتی را در تذکره خود درج نماید. میرزا محمّد جعفر پیغام داده بود که آذر باید «تذکره» خود را بفرستد تا او ببیند این کتاب قابل آ ن هست که اشعارش در آن بیاید یا نه؟!(1)

از قرائن بر می آید که محمّد تقی خان حاکم یزد به او اعتماد فراوانی داشته و هنگامی که یکی از اهالی هند می خواستند با پرداخت مبلغ کلانی او را با خود به هند ببرند و میرزا جعفر در هند طبابت کند، خان مانع شده و پرداخت آن مبلغ به میرزا جعفر را تَقَبُّل کرده است.(2)

ظاهراً او اوایل قرن سیزدهم هجری را نیز درک کرده و اشعاری را در مدح حاکم وقت یزد، علینقی خان سروده است.(3)

اختر بیگ گرجی در باب شعرهای او می نویسد: «در عالم شعری میلش به قصیده بوده دیوانش به نظر رسیده تخمیناً هزار بیت می شود.

...شعری که قابل تذکره باشد، ندارد. ملّایانه شعر می گفته...»(4)

این شعر از اوست:

به جز من که با لشکر غم ستیزم

که دیده تنی، با سپاهی آید

پس از مرگ، کی برق آهم گذارد

که از تربت من گیاهی بر آید(5)

محمّد جعفر خطیب کاشانی*

محمّدجعفر بن محمّدصادق خطیب کاشانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. او در اصفهان نزد عدّه ای از علما و فقهاء به تحصیل پرداخت که از جمله: علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی را می توان نام برد. او نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» تألیف شیخ صدوق


1- جامع جعفری، ص490.
2- تذکره شبستان، ص59.
3- جامع جعفری، ص490.
4- تذکره اختر، ص30.
5- سایر منابع: دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص138؛ فرهنگ سخنوران، ص61؛ تذکره منظوم رشحه، ص16.

ص: 306

را در سال 1088ق به خط نسخ کتابت کرد. این نسخه که حاشیه نویسی و بلاغ به خط مجلسی دارد، علّامه برای محمّدجعفر در ربیع الاوّل 1088ق در پایان آن نسخه اجازه ای نوشته است.(1)

حاج محمّدجعفر لنگرودی

حاج محمّدجعفر بن محمّدصادق لاهیجی معروف به «لنگرودی» از اجلّه حکماء و افاضل مدرّسین فلسفه در قرن سیزدهم هجری است.

در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از علمای اصفهان به تحصیل پرداخته است و فلسفه را نزد ملّا علی نوری تحصیل نموده است.(2)

[استاد همایی میرزا ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی و ملّا محراب گیلانی را از اساتید او دانسته است.(3) ولی شاگردی حاجی لنگرودی نزد میرزا ابوالقاسم مدرس مورد تردید است.

لنگرودی در اصفهان مجلس درس برپای داشته و شاگردان زبده ای همچون آقا علی مدرس حکیم، آقا محمّدمهدی کلباسی، ملّا محمّد تنکابنی و آقا محمدرضا قمشه ای از او کسب فیض کرده اند.

وی در 9 ربیع الثانی 1260ق وفات یافته است.

شیخ محمّدحسین رشتی از نوادگان حکیم لنگرودی نقل می کردند:

«دست نوشته ای به خط حاج میرزا محمود کلباسی دیدم که نوشته بود: امروز که روز هفتم وفات مرحوم سیّد حجّةالاسلام شفتی است، حاج محمّدجعفر لنگرودی هم وفات یافتند. نماز مرحوم سیّد را فرزندشان حاج سیّد اسداللَّه خواندند و نماز حاج محمّد جعفر را حاجی محمّدابراهیم کلباسی خواندند».

مرحوم رشتی می افزاید: «جنازه مرحوم لنگرودی به نجف اشرف انتقال یافته و در


1- فهرست مرعشی، ج25، ص175.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص433.
3- شرح رساله مشاعر، ص15.

ص: 307

قبرستان وادی السّلام، نزدیک مقبره هود و صالح علیهما السلام دفن شد».(1)

فرزندش میرزا محمّدکاظم از فقهاء قرن سیزدهم هجری است. میرزا حسین تحویلدار که معاصر اوست درباره او می نویسد: «مرحوم حاجی محمّد جعفر لاهیجی، کهنه استاد بوده و پسرش مرحوم حاجی میرزا محمّدکاظم با فقهاء پیوند نمود، [صبیه مرحوم حاج محمّد مهدی) کلباسی را گرفت] طریق فقاهت را پیمود، باب علم پدر از اولادش مفتوح نشد.»(2)

کتب زیر از تألیفات و آثار اوست:

1. «رساله در اصالت وجود» (3) 2. «حاشیه بر شرح جدید تجرید» که آن را بر بخش «الهیات» شرح تجرید و قوشچی و حاشیه خفری نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 219 در کتابخانه اهدایی آقای مشکاة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است و نام کاتب و تاریخ کتابت آن معلوم نیست. (4) 3. «شرح حکمت العرشیه» که نسخه ای از آن نزد شیخ احمد شیرازی بوده و او قصد چاپ آن را داشته است. (5) 4. «شرح مشاعر» که آن را در سال 1251ق به خواهش حاج میرزا آقاسی صدر اعظم محمّد شاه قاجار نوشته است. نسخه ای از آن در جمعه 9 جمادی الثّانی 1255ق کتابت شده و به شماره 302 جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(6)

نسخه دیگری از این کتاب که محمّدرضا تبریزی آن را در رمضان 1255ق در اصفهان کتابت کرده است، به شماره 740 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(7)

نسخه ای از «شرح مشاعر» لنگرودی به شماره 398/2 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است که میرزاحسین گرجی در سال 1278ق به امر آقامیرزا


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با مرحوم شیخ محمّدحسین رشتی در 5 خرداد 1370ش.
2- جغرافیای اصفهان، ص68.
3- به نقل از مرحوم شیخ محمّدحسین رشتی.
4- فهرست مشکاة، ج3، ص236.
5- الذریعه، ج13، ص368.
6- فهرست مشکاة، ج3، ص282.
7- فهرست رضوی، ج4، ص192.

ص: 308

عبدالکریم کتابت کرده است.(1) نسخه دیگری نیز به شماره 3320 در کتابخانه مسجداعظم قم موجود است که در سال 1259ق کتابت شده است. (2) 5. «شرح ابیات محمود دهدار» که میرزا حسین گرجی آن را کتابت کرده و به شماره 398/3 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(3)]

شیخ محمّدجعفر شیخ الواعظین هرندی

شیخ محمّدجعفر شیخ الواعظین بن ملّا محمّدصادق لسان الواعظین بن محمّدجعفر بن ملّا عبداللَّه هرندی، عالم فاضل و واعظ محدث. در 21 رمضان 1319ق وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک مزار فاضلان مدفون گردید.(4)

محمّدجعفر هرندی

محمّدجعفر بن محمّدصادق هرندی از فضلاء قرن سیزدهم هجری. در سال 1236ق رساله «اللباب» یا «رساله علم اللَّه تعالی» و نیز رساله «قرةالعیون» هر دو از تألیفات فیض کاشانی را به خط نسخ نوشته و ضمن مجموعه شماره 921 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(5)

محمّدجعفر رشتی

محمّدجعفر بن محمّدصالح رشتی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است وی نسخه ای از «شرح مختصر النافع» (صغیر) تألیف سیّد علی طباطبائی حائری (از کتاب النکاح تا


1- فهرست صدر بازار، ج2، صص283 و 284.
2- فهرست اعظم قم، ص264.
3- فهرست صدر بازار، ج2، صص 283 و 284؛ سایر منابع: الکرام البرره، ج1، صص 239 و 257؛ ریحانة الادب، ج5، ص124؛ الذریعه، ج6، ص114 و ج21، ص206؛ معجم المؤلفین، ج9، ص148.
4- جلوه افلاکیان، مخطوط.
5- فهرست فیضیه، ج3، ص39.

ص: 309

پایان کتاب الدیات) را به خط نسخ کتابت نموده و تصحیح نموده است. این نسخه به شماره 847 در کتابخانه مدرسه صدر اصفهان موجود است.(1)

همچنین وی نسخه ای از کتاب «مطالع الانوار» جلد چهارم تألیف حاج سیّد محمّدباقر حجّةالاسلام شفتی را مقابله نموده است.

شیخ جعفر در اصفهان ساکن و احتمالاً از شاگردان مجلس درس سیّد حجّةالاسلام بوده است.(2)

حاج محمّد جعفر آباده ای

حاج محمّد جعفر بن محمّد صفی صُغادی آباده ای فارسی، عالم کامل، فقیه محقّق مدقّقٍ. از علماء بزرگ اصفهان در قرن سیزدهم هجری. سال تولد او در جایی ثبت نشده است. تنها در کتاب فارسنامه ناصری فوت او را در سن 90 سالگی می نویسد.(3) [لذا احتمالاً او در حدود سال 1190ق در روستای «صُغاد» از توابع شهرستان آباده متولّد شده است.]

وی در اصفهان نزد دانشمندان عالیقدری چون حاج محمّد ابراهیم کلباسی، حاج سیّد محمّدباقر حجةالاسلام شفتی، آقا سیّد محمّد مجاهد به تحصیل پرداخت. دروس فلسفی و عرفان را نیز نزد ملّا اسماعیل واحدالعین، سیّد رضی لاریجانی و احتمالاً ملّا علی نوری فراگرفت.(4)

او از مجتهدین صاحب فتوا و مرجع امور شرعی مردم و صاحب رساله عملیه بود و تا آخر عمر در اصفهان اقامت نموده و به تدریس و تألیف و تحقیق و افتاء و راهنمایی مردم و قضاوت مشغول بود. «عظماء علماء در حضرت او خویشتن را خُرد می شمردند و بزرگان دین و دنیا نام مبارکش را به حرمت تمام می بردند. در عُلُوّ درجه فقاهت و


1- فهرست صدر بازار، ج ، ص 635.
2- تراجم الرجال، ج2، ص6473؛ بیان المفاخر، ج1، ص287.
3- بیان المفاخر، ج1، ص 289.
4- تاریخ اصفهان(تکایا و مقابر)، ص297.

ص: 310

سَمُوّ مقام زهد و عبادت، همه معاصرین بر وی غبطه می آوردند و در ادبیات و فقه اللّغه و علم رجال و درایه نیز کم نظیر بود»(1) و «از هر علم کتابی در حفظ داشت. مانند «الفیه» در نحو، «زبده» در اصول و «قانونچه» در طب و «مختصر تلخیص» در فصاحت و «تهذیب» در منطق و «تجرید» در کلام و «مختصر نافع» در فقه «او بسیار زیرک و دانا و با تدبیر به خصوص در مرافعات و تمام کردن آنها بود. رساله عملیه نوشته و مقلدینی هم داشت و معروف است که قرار او ثبت اموراتیکه در نزد او می شده بوده که من بعد اشتباه کاری نشود و مزاح های شیرین و شوخی ها و خوش صحبتی های بسیار نظیر آقا جمال خوانساری داشت.»(2)

برای او در محلّه جماله اصفهان مسجدی ساخته شد که به نام «مسجد حاج محمّد جعفر» معروف است و مقابل بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. حاجی آباده ای در آن اقامه نماز می فرمود. شرح معماری و تزئینات مسجد در کتاب گنجینه آثار تاریخی اصفهان آمده است.(3)

او سرانجام در شب شنبه 19 رمضان المبارک سال 1280ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد مدفون گردید. سپس میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی نایب الحکومه اصفهان جهت او تکیه ای بنا نمود که به نام او مشهور است.(4)

ماده تاریخ فوتش را میرزا علیرضا لنجانی معروف به «آقاجان پرتو» در آخر مرثیه ای چنین گفته است.

سال تاریخش ز پرتو شد سؤال

گفت «اللهم نَوِّر مضجعه»(5)

کتب زیر از تألیفات ایشان است:


1- چهل سال تاریخ ایران یا المآثر و الآثار، ج1، ص197.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 31 و 32.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 792-789.
4- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص48.
5- مکارم الآثار، ج7، ص2319.

ص: 311

1. [«بحر الاصول» ] (1) 2. «تعلیقه بر رجال وسیط استرآبادی» (2) 3. «تعلیقه بر تلخیص الاقوال» اصل نسخه مورخ 1047ق است و مرحوم آباده ای بر آن تعلیقه نوشته و نسخه نزد ملّا محمّدصالح مازندرانی سمنانی موجود بوده است. (3) 4. «رساله حمامیّه» در محل نزاع حمام منسوب به شیخ بهائی در محلّه مسجد جامع 5. «رساله عملیه» 6. «سؤال و جواب»(4) مطبوع 7. «شرح اَسماءُ الحُسنی» که نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه مروی در تهران(5) و نسخه ای دیگر به شماره 1784 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است. (6) 8. «شرح کافی» که میرسیّد علی بن محمّدمهدی درب امامی موسوی اصفهانی، در سال 1263ق به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 9600 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. (7) 9. «شرح تجرید الکلام» 10. «شرح دروس» (8) 11. «صیغ العقود و الایقاعات» که به فارسی در سال 1262ق تألیف شده و نسخه ای از آن به خط نسخ «عبدالمجید» در روز شنبه 29 شعبان 1263ق کتابت شده و به شماره 2110 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی وجود دارد.(9) نسخه دیگری به خط رمضانعلی سِدِهی لنجانی، به شماره 99/6 در مدرسه صدر خواجو در اصفهان موجود است.(10) نسخه ای نیز به ضمیمه «الرّوضه البهیّه» شهید ثانی توسط محمدعلی بن محمّد حسین تبریزی کتابت شده و در کتابخانه آیت اللَّه علّامه سیّد محمّدعلی روضاتی وجود دارد. (11) 12. «عبادات» نسخه ای از آن که ناتمام مانده است به شماره 12746/1 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی(12) و نسخه ای دیگر که در سال 1263ق کتابت شده، به شماره


1- نزهة الاخیار، ص579.
2- الذریعه، ج10، ص103.
3- الذریعه، ج7، ص96.
4- رجال اصفهان یا تذکرةالقبور، ص32.
5- فهرست مروی، ص332.
6- فهرست احیاء، ج5، ص202.
7- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج17، ص433.
8- رجال اصفهان یا تذکرةالقبور، ص32.
9- فهرست مرعشی، ج6، ص123.
10- فهرست صدر خواجو، ص76.
11- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص417.
12- فهرست مرعشی، ج32، ص396.

ص: 312

796 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(1) 13. «فقه جعفری» در دو مُجَلَّد که جلد اول آن به فارسی و جلد دوم به عربی است. نسخه ای از آن به شماره 12746/2 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2) نسخه ای به خط محمّد صابر بن ابوالقاسم ورنوسفادرانی به شماره 1964/4 در کتابخانه احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) 14. «فهرست کافی که نسخه ای از آن به خط سیّد علی بن محمّد مهدی درب امامی موسوی اصفهانی که در سال 1264ق کتابت شده به شماره 3208 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(4) نسخه ای دیگر به شماره 7083 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران نگهداری می شود.(5) همچنین نسخه ای که در سال 1266ق کتابت شده، به شماره 2182 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(6) 15. «مرایا» در اصول 16. «معاملات» به فارسی که به شماره 771 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(7) 17. «نقود المسائل الجعفریّه» به فارسی و عربی (ملّمع) موجود نزد آیت اللَّه حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان(8)، در سه مجلد که جلد سوم آن در 1279 تا 1281ق در دارالطّباعه حاج عبدالمحمد چاپ سنگی شده است.(9) 18. «الوجیزه» که نسخه های فراوانی از آن در کتابخانه ها موجود است و در سال 1246ق در اصفهان در مطبعه معتمدی چاپ حروفی شده است.(10) مرحوم حاجی آباده ای کتاب «تحفة الابرار» استادش حاج سیّد محمّدباقر


1- فهرست صدر بازار، ج3، ص595.
2- فهرست مرعشی، ج32، ص396.
3- فهرست احیاء، ج5، ص400.
4- فهرست مرعشی، ج9، ص11.
5- فهرست مجلس، ج25، ص95.
6- فهرست احیاء، ج6، صص 184 و 185.
7- فهرست صدر بازار، ج3، ص 575.
8- مکارم الآثار، ج7، ص2315.
9- فهرست کتب چاپ سنگی عمومی اصفهان، ص259.
10- فهرست مرعشی، ج6، ص123 و ج2، ص134؛ نسخه پژوهی، ج3، ص82؛ میراث اسلامی ایران، ج10، ص703؛ آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص368؛ فهرست خاندان میبدی، ص34؛ فهرست احیاء، ج4، ص362؛ فهرست رضوی، ج12، ص350؛ فهرست مدرسه حجتیّه، ص301.

ص: 313

حجة الاسلام شفتی را تلخیص کرده و آن را «وجیزه» نامیده است. 19. «هدایة الاخیار» که آن را از کتاب «تحفة الابرار» استادش سیّد حجةالاسلام انتخاب نموده که نسخه ای از آن در کتابخانه شخصی ناصر میبدی کرمانشاهی در مشهد مقدس و نسخه ای دیگر در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم و نسخه ای دیگر در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار [شهید مطهری فعلی] موجود است.(1) 20. «تحفة المیتین» در احکام مردگان که در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی به شماره 6296 موجود است.(2)

ملّا محمّدجعفر کرباسی*

آخوند ملّا محمّدجعفر کرباسی بن محمّد طاهر خراسانی، عالم فاضل و عارف زاهد. در سال 1080ق متولّد شد. ظاهراً زادگاه او محلّه «حوض کرباس» هرات است. وی در اصفهان به تحصیل پرداخته و به مقامات عالی علم و عمل دست یافت. از اساتید او اطلاعی در دست نیست. خود او در کتاب «نوادر الاخبار» از علّامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی به عنوان اساتید خود نام می برد. «صاحب روضات» نیز احتمال داده است که صاحب عنوان شاگرد ملّا محمّد تنکابنی (فاضل سراب) و استاد ملّا محمّد اسماعیل خواجوئی باشد.

او مانند استادش مجلسی پیرو مشرب اخباری بوده است. پس از حمله افغان ها به اصفهان و سقوط حکومت صفویه، به یزد مهاجرت کرده است.

به نوشته «ریاض الجنّه» آن جناب اعجوبه عهد خود بوده است. و معاصرین او


1- فهرست مرعشی، ج2، ص135؛ فهرست شخصی میبدی، ص100؛ الذریعة، ج25، ص169.
2- فهرست مرعشی، ج16، ص166؛ سایر منابع: ریحانة الادب، ج1، ص12؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 30-27؛ احسن الودیعه، صص 40-38؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص326؛ دائرة المعارف تشیع، ج1، ص4؛ الکرام البرره، ص259؛ فوائد الرضویه، ج1، ص59؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج2، صص 86 و 87؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، صص 325 و 326؛ معجم المؤلفین، ج9، صص 148 و 155؛ مصفی المقال، ص110؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص59؛ تاریخ اصفهان(جابری)، صص 135 و 175؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص31 و 32.

ص: 314

کرامات بسیار و خوارق عادات بی شمار از او نقل می کنند. او از شدّت ریاضت نفس و از فرط جوع و عطش، در اواخر عمر نابینائی عارض شده بود و با وجود نابینائی مانند چشم داران می دید و ایما و اشاره مردم را درک می کرد. و از مغیبات خبر می داد و چند روز علانیّه می مرد و باز زنده می شد. و ده روز مطلقاً اکلّ و شرب نمی کرد،... به مرتبه ای انقطاع از دنیا داشت که مفاد: «موتوا قبل ان تموتوا» را بر عالمیان روشن کرده بود.»

آخوند کرباسی در نهایت زهد و پارسایی زندگی می کرده و از راه شعربافی اعاشه می نموده است. وی در مسجدی واقع در محله شاه ابوالقاسم یزد اقامه جماعت می نموده و اکنون به مسجد آخوند کرباسی معروف است.

سال دقیق وفات او معلوم نیست. او کتاب «طباشیر» را در سال 1151ق نوشته و تا این سال زنده بوده است. او در یکی از آثار خود، سال وفاتش را پیش بینی کرده است. بر روی سنگ مزار او بدون ذکر روز وماه، سال 1150ق ذکره شده است. ظاهرااً این سنگ نوشته سالهای پس از فوت او بر روی قبر قرار داده شده و سال وفات به صورت تقریبی و با حدس و گمان سنگ قبر حک گردیده است. مزار آخوند کرباسی در قبرستان جوی هرهر یزد زیارتگاه اهل معرفت است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الاصحاب» استخراج شده از کتاب «سیر السلف» اسماعیل بن محمّد طلحی اصفهانی 2. «اصحاب النّبی الممدوحین» 3. «اکلیل المنهج» در علم رجال که در تتمیم «منهج المقال» میرزا محمّد استرآبادی نوشته شده است. 4. «اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام» 5. «حاشیه بر کفایة الاحکام» محقق سبزواری 6. «طباشیر» 8. «گوهر مراد» در نصیحت به فرزندش که در سال 1123ق تألیف نموده است. 9. «مسائل ایادی سبا» شامل پاسخ علّامه مجلسی به پرسشهای فقهی شاگردانش بوده و در سال 1127ق تألیف شده و شامل 12 باب بوده و از احکام طهارت شروع می شود و به احکام میراث و احکام متفرّقه ختم می شود. 10. «معرفة السّلوک» به فارسی. 11. «نودر الاخبار» که در شب سه شنبه 29 ذیعقده 1122ق آن را به پایان رسانیده است. 12. «الصُّحُف

ص: 315

الادریسیّه»(1)

میر سیّد محمّد جعفر خاتون آبادی

میرسیّد محمّد جعفر بن میرسیّد عبدالحسین بن میرسیّد محمّد باقر حسین خاتون آبادی، عالم فاضل کامل. در سال 1064ق در اصفهان به دنیا آمد و نزد علماء اصفهان از جمله پدر بزگوار خود تحصیل نمود و سرانجام در سال 1127ق وفات یافت جنب پدر بزگوار خود در تکیه آقا حسین خوانساری واقع در تخت فولاد مدفون شد.(2)

پدر بزرگوارش میرسیّد عبدالحسین در کتاب خود «وقایع السنین و الاعوام» درباره تولد او می نویسد:

«ولادت سیّد النّجیب الحسیب قرة العینی و ثمرة الفؤادی میر محمّد جعفر بن أمیر عبدالحسین الحسینی الخاتون آبادی محرم هزار و شصت و چهار»(3)

میرزا محمّد جعفر محلّه نوئی

میرزا محمّد جعفر محلّه نوئی بن آقا عبدالحسین امین العلماء بن حاج ملّا محمّد شفیع بن ملّا محمّد خوئی، عالم فاضل و فقیه محقّق، در خانواده ای روحانی در اصفهان متولّد شده و نزد علمای اصفهانی همچون حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی و میرزا ابوالمعالی کلباسی به تحصیل پرداخت. وی در ایّام تحصیل هم مباحثه با آخوند ملّا محمّدحسین فشارکی بود و بعداً از او اجازه دریافت نمود.


1- تتمیم امل الآمل، صص 97-95؛ جامع جعفری، صص 293 و 294؛ ریاض الجنّه، ج2، صص 286-282؛ اعیان الشیعه، ج44، صص149؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 439 و 440؛ یادگارهای یزد، ج2، صص 362 و 907؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص449؛ مصفی المقال، ص106؛ الذریعه، ج20، ص337 و ج21، ص257، و ج23، ص229 و ج24، ص343 و ج15، ص145؛ تلامذةالعلاّمة المجلسی، ص88؛ معجم المؤلّفین، ج9، ص155؛ هفته نامه ندای یزد، شماره 271 و 272 و 273، مورّخ خردادماه 1370ش؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج2، ص441.
2- الکواکب المنتشره، ص134.
3- وقایع السنین و الاعوام، ص519.

ص: 316

[میرزا محمّد جعفر عالمی اهل جود و سخا بود و بسیاری از مستمندان و نیازمندان از احسان و بخشش او برخوردار شدند. او پشت و پناه مظلومین و مردم بی پناه در برابر حکّام زورگو و ظالم بود.

ظلل السّلطان حاکم جائر اصفهان، پس از آن که دستور محو و نابودی بسیاری از کاخ ها و عمارت های با شکوه صفویه را صادر کرد و عوامل و مزدوران او به این کار زشت اقدام کردند، عمارت باغ قورچی باشی در اراضی جنوبی اصفهان را تخریب کردند. این عمل مورد اعتراض و مخالفت میرزا جعفر قرار گرفت. لذا ظل السّلطان از کینه ای که داشت دستور داد، زمین ها و املاک او را تصرّف کنند. میرزا جعفر نیز بارها به تهران رفته و علیه ظل السّلطان شکایت کرده و فرمانی از مظفرالدّین شاه (برادر ظل السّلطان) گرفت و موفق به پس گرفتن زمین ها و املاک خود شد.(1)]

وی سرانجام در 22 ماه رجب المرجّب 1328ق وفات یافته و در آرامگاه خانوادگی جنب تکیه آقا حسین خوانساری، در تخت فولاد مدفون شد.(2)

شیخ محمّد جعفر گزی

شیخ محمّد جعفر بن آخوند ملّا عبدالکریم جزی، از فضلاء و ائمه جماعت اصفهان.

وی در سفر زیارت مرقد مطهر امام رضاعلیه السلام در روز 14 ذیقعده 1383ق در مشهد مقدس وفات یافته و [همانجا مدفون شد(3)]

[مجموعه ای شامل «تفسیر سوره نور» و «تفسیر سوره زلزال» و «تفسیر سوره واقعه» هر سه از تألیفات صدرالمتألهین شیرازی، به شماره 302 در کتابخانه مدرسه چهلستون تهران، به خط محمّدجعفر جزی، بدون ذکر تاریخ کتابت موجود است که به


1- به نقل از یادداشت های شاعر و ادیب توانا استاد فضل اللَّه اعتمادی متخلّص به «برنا»؛ مکارم الآثار، ج5، ص1806.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص150.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص355؛ فرهنگ و تاریخ گز و برخوار، ص120.

ص: 317

احتمال زیاد به خط همین شیخ محمّدجعفر فرزند آخوند گزی می باشد.(1)]

جعفر بن عبداللَّه

جعفر بن عبداللَّه، از خوشنویسان زبردست دوره حکومت شاه سلطان حسین صفوی است. خط ثلث را در نهایت استادی می نوشته و مورد توجّه دربار صفویه بوده است.

وی در سال 1103ق کتیبه ای به خط ثلث در مدرسه کاسه گران و در سال 1116 کتیبه ای به خط ثلث در مسجد مصری اصفهان نوشته است.(2)

شیخ جعفر قاضی

شیخ قوام الدین جعفر بن عبداللَّه بن ابراهیم حویزی کمره ای اصفهانی معروف به «شیخ جعفر قاضی»، عالم فاضل محقق، جامع علوم و فنون، استاد علماء زمان و مرجع فتوا و احکام.

در خدمت علمای اعلام اصفهان آقا حسین خوانساری، ملّامحمّد باقر سبزواری و ملّا محمّد تقی مجلسی تلمذ نموده(3)]و از سیّد صدر الدّین محمّد قمی، میرزا قوام الدّین محمّد سیفی قزوینی، ملّا محمّد تقی مجلسی، ملّا محمّد اکمل اصفهانی و حاج محمّد اردبیلی روایت می نماید.(4)]

در سال 1098ه.ق از طرف شاه سلیمان صفوی به منصب قاضی اصفهان منصوب شده(5) و سپس شیخ الاسلام اصفهان شد.(6)

او داماد آقا حسین خوانساری بوده و در اصفهان به تدریس می پرداخته و جمع کثیری از فضلاء از درس او استفاده می کرده اند.


1- آشنایی با چند نسخه خطی: 378.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 586 و 654.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص118 و ج2، ص831.
4- تلامذة العلامة المجلسی، صص 19 و 20.
5- وقایع السنین و الاعوام، ص 540.
6- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص288.

ص: 318

در سال 1115هق راهی سفر حج شده، در مسیر راه بیمار شده و در دو فرسخی نرسیده به نجف اشرف وفات یافت و ملّا محمدّ فاضل سراب او را تغسیل و تکفین نموده در صحن مطهر علوی جنب مزار علّامه حلّی در نجف اشرف مدفون نمود.(1)

این تألیفات از اوست:

1. «رساله در اصول دین» به فارسی [2. «تحفه سلطانی و هدیه مجلس خاقانی» درباره فلسفه، به فارسی، نسخه آن به شماره 12616 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی موجود است و در سال 1339ش در تهران به ضمیمه «الرسالة الطریفة فی ترجمة العلامة محمّد جعفر القاضی الکمره ای» به چاپ رسیده است. (2) 3. «ذخائر الدّعوات فی تعقیب الصلوات» به فارسی، که نسخه آن به شماره 2417 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است. ](3) 4. حاشیه بر «الروضة البهیة فی شرح اللّمعة الدّمشقیّه» 5. حاشیه بر «کفایة المقتصد» محقق سبزواری ] 6. «شرح دعای مکسور و شکستگی»، که نسخه آن به شماره 12652 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی موجود است. ](4) 7. «وجیزه در حکم ولایت وصی بر نکاح صغیر».

[شیخ محمّد علی حزین لاهیجی در طفولیت به همراه پدر به فیض دیدار او نایل شده و شرح حال او را ذکر نموده است اما به اشتباه مدفن او را حائر حسین علیه السلام می نویسد].(5)

جعفر ثقفی

ابوالفضل جعفر بن عبدالواحد ثقفی اصفهانی رئیس، از محمدّثان قرن ششم هجری است. وی در سال 523ق وفات یافته است.(6)


1- وقایع السنین و الاعوام، ص553.
2- فهرست کتابخانه مرعشی، ج32، صص 35 و 36.
3- فهرست کتابخانه احیاء میراث، ج6، صص 400 و 401.
4- فهرست کتابخانه مرعشی،ج32، صص 141 و 142.
5- تاریخ و سفرنامه حزین، ص159.
6- مرآة الجنان، ج3، ص230.

ص: 319

محمّد جعفر لاهیجی*

محمّد جعفر بن عبدالواسع لاهیجی، از فضلای قرن یازدهم هجری. وی در اصفهان ساکن بود و ظاهراً از شاگردان شیخ علی بن محمّد بن حسین عاملی از نوادگان شهید ثانی است. او کتاب «الزاهرات الزّویه» تألیف شیخ علی عاملی را کتابت نموده و شیخ علی آن را در شعبان 1086ق تصحیح و مقابله نموده است. نسخه حاضر در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(1)

جعفر اصفهانی

جعفر بن ملّا علی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری بوده و] کتاب «منهاج الهدایه» تألیف: حاج محمّد ابراهیم کلباسی را به خط نسخ نوشته است، نسخه به شماره 30 در کتابخانه مرحوم زنجانی در قم موجود است.(2)

دکتر سیّد جعفر سجادی*

دکتر سیّد جعفر سجادی فرزند سیّد علی، محقّق و دانشمند معاصر. در سال 1303ش در روستای گارماسه لنجان متولّد شد. در کودکی به مکتب خانه رفت و سپس نزد شیخ حسین شریعت در همان روستا مقدمات را آموخت. سپس به اصفهان رفت و نزد شیخ جواد فریدنی، میرزا عبداللَّه ادیب، میرزا محمّد علی حبیب آبادی، سید صدرالدین کوپائی و حاج آقا حسین خادمی به تحصیل پرداخت.

پس از آنکه به دستور آیت اللَّه آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی عالم ربانی حاج سیّد عبداللَّه شیرازی در کرمانشاه حوزه علمیه ای را برپا ساخت، او نیز به کرمانشاه رفته و به تدریس پرداخته و در آنجا نزد حاج شیخ حسن علّامه، حاج شیخ هادی جلیلی و آقای میبدی به کسب فیض پرداخت.

چندی بعد به تهران رفته و خدمت حضرات آیات ادیب تهرانی، حاج میرزا محمّد


1- فهرست مرعشی، ج23، ص85.
2- آشنایی با چند نسخه خطی، ص201.

ص: 320

باقر آشتیانی حاج شیخ محمّد تقی آمُلی، حاج سیّد ابوالقاسم کاشانی و مرحوم تنکابنی ادامه تحصیل داد و در این سالها موفق به اخذ اجازه از آیت اللَّه شیخ محمّد تقی خوانساری شد.

همچنین به تحصیل در دانشکده معقول و منقول در تهران مشغول شد و موفق به اخذ لیسانس گردیده و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.

وی چندین سال در ارومیه و کرمانشاه به تدریس دینی و ادبیات عرب پرداخت و بار دیگر به تهران آمده در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و دکترا گرفت. از سال 1338ش به دانشگاه تهران منتقل شد و به تدریس پرداخت. وی مدتی مدیر گروه زبان و ادبیات عرب بود و دو سال نیز به عضویت فرهنگستان زبان درآمد.

وی علاوه بر دهها مقاله علمی ارزشمند که در مجلات: وحید، مهر، معارف اسلامی، هنر و مردم، مجلّه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و... به چاپ رسانده کتابهای متعددی تألیف کرده که به چاپ رسیده اند که عبارتند از

1. «مقدمه بر منطق» 2. «فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی» 3. «فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی» 4. «فرهنگ لغات و اصطلاحات ملّاصدرا» 5. «فرهنگ علوم عقلی» 6. «فرهنگ علوم نقلی و ادبی» 7. تصحیح و تعلیق «تفسیر حدائق الحقائق» تألیف: معین الدّین هروی 8. تصحیح و تحشیه «مرقاة الُّلغه» بدیع الزّمان ادیب نطنزی 9. ترجمه «آراء اهل مدینه فاضله» فارابی 10. ترجمه «حکمت الاشراق» سهروردی 11. ترجمه «زبدة البیان فی احکام القرآن» اردبیلی 12. ترجمه «فصل المقال فیما بین الحکمة و الشّریعة من الاتّصال» تألیف: ابن رشد 13. «نقد بنیاد ادب» 14. «فرهنگ معارف اسلام» در 4 جلد 15. تنظیم حرف «ع» لغت نامه دهخدا (ع . عرابه) 16. ترجمه و شرح بیست باب «دلالة الحائرین» ابن میمون.(1)


1- مجلّه کیهان فرهنگی، شماره 5، سال 1365ش.

ص: 321

محمّد جعفر نیستانه ای

محمّد جعفر بن معین الدّین علی نیستانه ای در سالهای 1112 و 1113 مجموعه ای از سه کتاب به خط نسخ نوشته است که عبارتند از:

1. «احادیث قدسیه» 2. «عقود الجواهر، تألیف احمد بن عبداللَّه کرمانی 3. «ریاض الفتیان در شرح نصاب الصّبیان»، این مجموعه به شماره 3172 در کتابخانه شورای ملی ایران موجود است.(1)

شیخ محمّد جعفر اشراقی*

شیخ محمّد جعفر اشراقی بن ملّاعلی اکبر فشارکی، عالم فاضل متوفی 22 ذیقعده 1389ق مدفون در تکیه ریزی در تخت فولاد اصفهان.(2)

سیّد جعفر طباطبائی عقدائی*

حاج سیّد جعفر طباطبائی بن سیّد علیرضا عقدائی، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در حدود سال 1261ق در «عقداء» یزد متولّد شد. پس از تحصیل مقدّمات به اصفهان آمد و به تحصیل مشغول شد او با جهانگیر قشقائی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی (مدیسه ای) در اصفهان هم درس بود. آنگاه برای تکمیل درسهای خود به نجف اشرف عزیمت کرد و نیزد علمای آن سرزمین مقدّس به کسب فیض پرداخت. عاقبت به اصفهان بازگشت و جهت تبلیغ دین و حل مشکلات شرعی مردم راهی دهاقان شد و سالها در آنجا به وعظ و تبلیغ و تدریس مشغول شد و بزرگانی چون حاج ملّا حسین امین جعفری و حاج میرزا مصطفی جعفر طیّاری از علم و فضل او برخوردار شدند.

وی سرانجام در سال 1351ق در سن 90 سالگی وفات یافته و در مسجدی که به نام


1- فهرست مجلس ج10، ص 757.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی

ص: 322

خود او «مسجد حاج سیّد جعفر» معروف بود، در دهاقان مدفون شد.(1)

محمّد جعفر حائری

محمّد جعفر بن محمّد علی حائری [از فضلاء و طلبه اهل علم در قرن سیزدهم هجری در اصفهان بوده و] در جمعه از سال 1229ق «فهرست» شیخ طوسی و «ایضاح الاشتباه» علّامه حلّی را به خط نسخ در مدرسه مبارکیه اصفهان به پایان رسانیده است. نسخه ضمن مجموعه شماره 2548 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(2)

میرزا محمّد جعفر شهشهانی

میرزا محمّد جعفر بن میرزا محمّد علی (میرزاجان) بن قوام الدّین محمّد بن حسین بن ابراهیم حسینی شهشهانی، عالم فاضل متقی، از بزرگان خاندان شهشهانی اصفهان بوده و ظاهراً از شاگردان حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام شفتی، حاج محمّد ابراهیم کلباسی، ملّا علی نوری و آقا سیّد محمّد مجاهد است.

وی تولیّت موقوفات شاه علاءالدّین و قریه اصفهانک را داشته و در کمال زهد و قناعت می زیسته و دختر آقا سیّد محمّدکاظم طباطبایی زوّاره ای را به زوجیّت داشته است. سال وفات او معلوم نیست.(3)

[او در ربیع الثّانی 1257 نسخه ای از کتاب «عین الوصول» تألیف: آقا محمّد مهدی کلباسی را به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 1257 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(4)]


1- سیمای دهاقان، ص275.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص131.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 440 و 441؛ بیان المفاخر، ج1، صص 293 و 294.
4- فهرست مرعشی، ج22، ص173.

ص: 323

میرزا محمّد جعفر میردامادی

حاج میرزا محمّد جعفر میردامادی بن حاج میرزا محمّد علی بن سیّد محمّد مؤمن بن سیّد محمّد باقر بن میر محمّد اشرف سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل متّقی، از علمای اواخر دوره قاجاریه.

وی در اصفهان نزد حاج شیخ محمّدعلی مسجد شاهی (ثقة الاسلام)، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آقا میرزا بدیع درب امامی به تحصیل پرداخت. سپس به سِدِه [خمینی شهر فعلی ]بازگشت و به ترویج دین و اقامه جماعت و حل مشکلات مردم مشغول شد. وی سرانجام در ذیحجة الحرام 1332ق. وفات یافته و در مقبره جدّ اعلای خود میرمحمّداشرف در سِدِه مدفون شد.

وی تقریرات درس مرحوم درچه ای در باب مباحث «الفاظ» «استصحاب» و «حجیّت ظن» را به خط خود نوشته که فرزند او سیّد جمال الدّین صهری، بامقدار زیادی کتاب به کتابخانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف اهداء نمود.(1)

محمّد جعفر جیرانی اصفهانی

محمّد جعفر بن عیسی بن محمّد صالح جیرانی تبریزی اصفهانی، عالم فاضل، از دانشوران قرن یازدهم هجری، در اصفهان ساکن بوده و به روایتی پدرش از اهالی محلّه جیران تبریز و بنا به قولی دیگر از اهالی قریه «جیران» در حومه اصفهان بوده است. نزد جمعی از علماء از جمله ملّا حسن شیخ الاسلام جیلانی تحصیل نموده و پس از وفات پدر، سرپرست باقی فرزندان از جمله برادر کوچک ترش میرزا عبداللَّه افندی صاحب «ریاض العلماء» شده است. صاحب ریاض مدتی نزد این برادر دانشمند به تحصیل پرداخته و او را ثنای بلیغ نموده است.(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص237؛ لطائف غیبیّه، مقدمه ص سی و یک؛ خمینی شهری که از نو باید شناخت، صص 306 و 307.
2- الکواکب المنتشره، ص133.

ص: 324

محمّد جعفر نجف آبادی*

محمّد جعفر بن غلامعلی نجف آبادی، از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب «زاد المعاد» علّامه مجلسی را سال 1236ه.ق کتابت نموده و نسخه آن در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.

همچنین او در روز دوشنبه 24 صفر 1232ق ضمن مجموعه ای به خط شیخ مطالبی نوشته است. نسخه به شماره 1687 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

جعفر الراشد باللَّه عباسی

ابومنصور جعفر ملقب به «الرّاشد باللَّه» بن فضل، از خلفای عباسی است. پس از آنکه «مسترشد» در 18 ذیقعده 529ق به دست فدائیان اسماعیلی در مراغه به قتل رسید، فرزندش «الراشد» به جای او نشست. در سال 530ق با «سلطان مسعود بن محمّد سلجوقی» در نزاع افتاد و نام او را از خطبه انداخت و داود برادر مدعی او را سلطان خواندو امرای اطراف را به جنگ با مسعود و عصیان علیه او واداشت. مسعود به بغداد آمد و «راشد» از ترس به اتابک موصل پناه جست و «مقتفی» به جای او به خلافت انتخاب شد. در سال 532ق «راشد» از موصل به آذربایجان پیش داود رفت و اتابک فارس و بعضی دیگر از امراء هم که از مسعود ترس داشتند دور «داود» و «راشد» را گرفتند و به جنگ «مسعود» آمدند. «مسعود» در شعبان این سال آنها را در نزدیک دینَوَر شکست داد.

«راشد» با «داود» به خوزستان آمد و از آنجا به اصفهان رفت و در آن شهر در 25 رمضان 532ق به دست یکی از فدائیان اسماعیلی به ضرب کارد جان سپرد.

در قریه شهرستان اصفهان بقعه ای است که برخی از نویسندگان آن را مقبره «الراشد» خلیفه عباسی می نویسند. لکن نزد اهالی آنجا معروف است که آنجا قبر دو نفر از سادات


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص245.

ص: 325

بزرگوار به نام های «شاهزاده ابراهیم» و جناب «حسین بن زید بن حسن بن علی»علیهما السلام می باشد.

در این که راشد در اصفهان کشته شده و در جی به خاک رفته سخنی نیست. سبک ساختمان گنبد مانند ساختمان های عهد سلجوقی و بدون تاریخ است و در قرون بعد از آن تعمیراتی انجام شده است.

به ظنّ نوسنده، سلجوقی بودن بقعه، دلیل بر آن نیست که آنجا قبر «راشد عباسی» باشد بلکه مظنون آن که قبر راشد در محلّی بوده است که اکنون به نام باغ مشهد خوانده می شود و این گنبد مربوط به جامع (مسجد جامع) شهرستان بوده است. «عماد کاتب» اصفهانی درباره کشته شدن راشد و دفن او می نویسد:

«و دفن الراشد باللَّه فی مدینة جیّ و افردت له تربة فی جامعها»

«یاقوت حموی» در کتاب «معجم البلدان» می نویسد:

«و فی جیّ مشهد الراشد ابن المسترشد معروف ویزار و هی علی شاطی ء نهر زنده رود»

بعید به نظر می رسد که سلاطین صفوی قبر خلیفه عباسی را در اصفهان پایتخت خود باقی گذاشته باشند و احتمال خراب کردن آن بسیار قوی و معقول به نظر می رسد.(1)

جعفر نوای اصفهانی

استاد جعفر نوابخش متخلّص به «نوا» فرزند فیض اللَّه، شاعر و ادیب توانای معاصر، در سال 1293ش در اصفهان متولّد شد. در 2 سالگی پدر را از دست داد و به همراه مادر به کرمانشاه رفت و تا سال 1319ش در آنجا به سر برد. تحصیلات ابتدایی را در کرمانشاه طی کرد و سپس به خیاطی پرداخت. و در کنار آن به تحصیل در دوره متوسّطه مشغول شد. در 17 سالگی ازدواج کرد و صاحب 5 فرزند شد. در سال 1329ش وارد


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 208 و 209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 608 و 609؛ مزارات اصفهان، صص 216 و 217؛ تاریخ ایران (کمبریج)، ج5، ص130.

ص: 326

اداره فرهنگ شده و در مدارس اصفهان به تدریس پرداخت، او شاعری متدیّن و معتقد به دین بود و در مدح و مراثی معصومین علیهم السلام شعر سرود. بسیاری از اشعار او گویای رنجها و مرارت های طبقات محروم جامعه همچون کارگران، ایتام و... است. او از اعضای مشهور انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن ادبی کمال بود. مردی خوش محضر، نیک سیرت و مربّی شعراء و خدمتگزار واقعی شعر و ادب بود. مغازه خیاطی او نیز سالها محفل اهل ادب و مجمع شعراء و فضلاء بود.(1)

استاد نوا در روز 20 بهمن ماه 1380ش بدرود حیات گفته و به دیار باقی شتافت و پیکرش در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

در رثای او برادرزاده اش فضل اللَّه شیرانی متخلص به «سخا» این دو بیت را گفته است:

در غم مرگ نوا ماتم سرا شد اصفهان

در گذشت استاد و لبریز عزا شد اصفهان

بی صفا شد بی گل رویش صفاهان ای دریغ

بینوا شد اصفهان تا بی «نوا» شد اصفهان

«دیوان کامل اشعار نوای اصفهانی» در سال 1377ش به چاپ رسیده است. قبل از آن قسمتی از اشعار استاد در سال 1329ش در کتاب «نواهای جانگداز» و قسمت های دیگری از آن به نام «نوای آشنا» در سال 1338ش به چاپ رسیده بود.

این ابیات از اوست:

دل چون سنگ تو را آه من از جا نکند

هیچ سدّی به ره سیل چنین محکم نیست

* * *


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 516 و 517؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ویرایش دوم، ص812؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، ص3686؛ یادنامه ادب.

ص: 327

در دامن این صحرا، هر خاک نشینی را

چون دانه به سر باشد، شوق چمن آرائی

* * *

دل من است پر از خون که همچو جام شراب

دو چشم مست تو از دست یکدگر گیرند

* * *

به حکم تجربه نقشی به بارگاهی نیست

که رنگ ریزیش از خون بی گناهی نیست

ملّا محمّد جعفر طالقانی

ملّا محمّد جعفر بن محمّد کاظم طالقانی، عالم فاضل، وی در اواخر قرن یازدهم هجری در اصفهان ساکن بوده و از محضر علمای این شهر خصوصاً علّامه مجلسی حاضر شده و در جمادی الاوّل 1095ه.ق موفق به اخذ اجازه متوسّطی از علّامه مجلسی شده است. وی دراواخر عمر به زادگاه خود طالقان بازگشته و همانجا در سال 1133ق وفات یافته است.(1)

شیخ جعفر میسی عامِلی

شیخ جعفر بن شیخ لطف اللَّه بن عبدالکریم میسی عاملی، عالم فاضل متّقی و متورّع. در اصفهان ساکن بوده و نزد پدر دانشمند خود و نیز شیخ بهائی به تحصیل پرداخته و شیخ بهائی در سال 1020ق جهت او اجازه صادر فرموده است. برخی نوشته اند در مراتب علمی از پدرش مقام بالاتری را داشته است.(2)


1- الذریعه، ج1، ص150؛ الکواکب المنتشره، صص 137 و 138؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص24؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص89.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص880؛ وقایع السنین و الاعوام، ص502.

ص: 328

جعفر اصفهانی

جعفر بن محمّد محسن اصفهانی خطاط نسخ نویس قرن دوازدهم هجری، در تاریخ 1126ق نسخه ای از «صحیفه کامله سجّادیّه» را به خط نسخ کتابت نموده، نسخه به شماره 8478 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

جعفر بن محمّد

جعفر بن محمّد، خطاط نسخ نویس، در محرّم 1201ق کتاب «ترجمان اللّغه» میرزا محمّد یحیی بن محمّد شفیع قزوینی را جهت آقا محمّد کاظم واله اصفهانی نوشته است. نسخه به شماره 2490 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

جعفر اصفهانی

جعفر بن محمّد اصفهانی از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری. جلد اجازات «بحارالأنوار الانوار» علّامه مجلسی را به خط خود در سال 1186ق نوشته است.

نسخه آن به شماره 569 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

[شاید او همان خطاط خط نسخ معاصر آقا محمّد کاظم واله اصفهانی که از او یاد کردیم باشد.]

جعفر جاری اصفهانی

ابوالفضل جعفر بن محمّد بن جعفر جاری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. وی از ابومطیع [محمّد بن عبدالواحد] صحّاف بصری استماع حدیث


1- فهرست رضوی، ج6، ص 264.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص1257.
3- فهرست کتب اهدایی مشکاة به دانشگاه، ج5، ص1176.

ص: 329

نموده است.(1)

[جار=گار، از روستاهای شرق اصفهان به شمار می رود.]

جعفر تاجر یزدی

ابومحمّد جعفر بن محمّد بن جعفر تاجر یزدی، از محدّثین قرن چهارم هجری است. وی جهت اخذ حدیث به اصفهان آمده و از محمّد بن نُصیر و حاجب بن ابی بکر استماع حدیث نموده و سرانجام در ماه جمادی الآخر سال 366ق وفات یافت.(2)

میرزا سیّد جعفر خاتون آبادی

میرزا سیّد جعفر خاتون آبادی بن میرسیّد محمّد بن حاج میرزا حسن بن میر محمّد حسین، عالم فاضل. در قرن سیزدهم هجری می زیسته و پس از فوت به اذن حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی، او را در قبر ملّا محمّد علی استرآبادی واقع در بقعه خاندان مجلسی، جنب مسجد جامع اصفهان دفن کردند.(3) [وفاتش قبل از سال 1260ق روی داده است.]

جعفر رِفاعی کرانی

ابو محمّد جعفر بن محمّد بن جعفر رفاعی کرانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری [و از اهالی محلّه کران اصفهان] است. از محاملی، ابن عقده و دیگران حدیث روایت می کند. وی در ماه صفر سال 379ق وفات نموده است.(4)


1- معجم البلدان، ج2، ص94.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص248.
3- رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص130؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص443؛ مزارات اصفهان، ص35.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص248.

ص: 330

جعفر عریضی

ابوهاشم جعفر بن محمّد بن حسین بن عیسی بن محمّد بن علی عریضی، از سادات و امامزادگان عالیقدر ساکن اصفهان و نقیب اصفهان بوده و به احتمال زیاد در مقبره درب امام اصفهان مدفون شده است.(1)

جعفر ثقفی کوفی

جعفر بن محمّد بن سعید ثقفی کوفی از محدّثین عامّه است. در اصفهان ساکن بوده و از ابونُعیم روایت نموده است. ابوحامد احمد بن جعفر بن سعید از او نقل حدیث کرده است.(2)

جعفر قومسی [قمشه ای]

ابو محمّد جعفر بن محمّد بن علی اصفهانی معروف به «قومسی» از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است.

او از ابونعیم، عبیداللَّه بن موسی و عیسی بن جعفر رازی و دیگران حدیث شنیده و علیّ بن صباح از او روایت می کند.(3)

[به احتمال زیاد او از اهالی قومش = قومشه = قمشه که امروز شهرضا خوانده می شود بوده است.]

جعفر فِریانی

جعفر بن محمّد بن مرزبان فریانی اصفهانی، از محدّثین قرن سوم هجری است و از شیخ ابومسعود رازی نقل حدیث نموده است.(4)


1- مزارات اصفهان، ص203.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص244.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص243.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص243؛ مزارات اصفهان، ص85.

ص: 331

جعفر صغیر

ابو محمّد جعفر بن محمّد معروف به «صغیر»، از محدّثان اصفهان در قرن چهارم هجری است. فقه را مطابق مذهب کوفیان آموخته و از محمّد بن عمر بن حفص، عبداللَّه بن ابراهیم بن صبّاح و صحّاف روایت حدیث کرده است. وی در سال 397ق وفات یافت.(1)

محمّد جعفر طبسی

محمّد جعفر بن محمّد طبسی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علم مشغول بوده است. وی نسخه ای از «برهان الکفایه» تألیف: علی بن محمّد شریف بکری را در دوشنبه 28 شعبان 1099ق در اصفهان کتابت نموده که به شماره 1354 در کتابخانه علّامه طباطبائی دانشگاه علوم پزشکی شیراز موجود است.(2)

جعفر کاشانی رازی

ابو محمّد جعفر بن محمّد قاسانی رازی، از محدّثین اصفهان است. احادیث بسیاری فرا گرفته بود. هارون بن احمد استرآبادی احادیثی را از او روایت می کند. جمعی از محدّثین اصفهان نیز احادیث او را کتابت کرده اند.(3)

محمّد جعفر مبارکه ای

محمّد جعفر بن میرزا محمّد مبارکه ای لنجانی اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر، در قرن سیزدهم هجری می زیسته و در ادبیات فارسی و عرب زبردست بوده و شعرنیز می سروده است. این کتب از اوست:

1. کتاب «مفتاح اللّغه» که در 27 ربیع الثانی 1247ق از جلد اول و در 19 شوال


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص248؛ مزارات اصفهان، ص314.
2- نسخه پژوهی، ج2، ص119.
3- معجم البلدان، ج4، ص297؛ اللباب، ج3، ص7.

ص: 332

1272ق از جلّد دوم آن فراغت یافته است.(1)

2. «فرهنگ فارسی به فارسی» 3. «فرهنگ ترکی به فارسی»(2)

محمّد جعفر موسوی

محمّد جعفر بن محمّد موسوی، متولّی موقوفات «بهرام بیگ» در اصفهان بوده که عبارت از است «مورنان» و «طهرانچی» وقف جهت خرید کتاب برای طلاّب اصفهان. نُسَخ کتابهای این موقوفه در اصفهان و غیره فراوان است. از آن جمله است کتاب «صافی» شرح فارسی ملّا خلیل بن غازی قزوینی بر کتاب «کافی» که به شماره 681 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

ملّا محمّد جعفر مذهب قهپایه ای

ملّا محمّد جعفر مذهب بن میرزا محمود قهپایه ای، شاعر ادیب و در جوانی مالیه متقال فروشی را اجاره کرده و از آن طریق امرار معاش می نمود. گاهی شعر می سرود و «مذهب» تخلّص می کرد و تا سال 1083ق در قید حیات بود.

از اوست:

شود هر گه فروزان شمع رخسارش ز بی تابی

چو پروانه به گِردش گردد و سوزد نگاه من(4)

محمّد جعفر مازندرانی

محمّد جعفر بن مختار مازندرانی[از فضلاء و طلاب علوم در قرن یازدهم هجری است که در اصفهان ساکن بود و] کتاب «اثولوجیا» را به خط نسخ در مدرسه باقریه


1- الذریعه، ج21، ص347
2- فرهنگنامه های عربی به فارسی، ص251.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، 5، ص1388.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص598.

ص: 333

اصفهان نوشته است. کتاب به شماره 1921 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

محمّد جعفر اصفهانی

محمّد جعفر بن مصطفی اصفهانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. وی به «لکزی داغستانی» شهرت داشته است. او در پنج شنبه 19 ربیع الثانی 1265 کتابت نسخه ای از کتاب «تنبیهات المنجمین» ملّا مظفر گنابادی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 1364 (20933) در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(2)

محمّد جعفر خاتون آبادی*

محمّد جعفر بن محمّد مؤمن اصفهانی خاتون آبادی، عالم فاضل از دانشمندان عهد صفویه و برادر عالیقدر عالم محقق محمّدرضا امامی خاتون آبادی مؤلف کتاب «جنّات الخلود» است.

یادداشت تملک محمّدجعفر خاتون آبادی، بر روی نسخه ای از کتاب «نزهة النّاظر و تنبیه الخواطر» مشهود است. این نسخه به شماره 189 در مدرسه چهلستون مسجد جامع تهران نگهداری می شود.(3)

محمّد جعفر اصفهانی

محمّد جعفر بن محمّد مهدی اصفهانی، از خطاطان و فضلای اصفهان است. ظاهراً از شاگردان حاج سیّد محمّد باقر حجةالاسلام شفتی بوده و به دستور او نسخه ای


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص533؛ بیان المفاخر، ج2، ص296.
2- فهرست کتابخانه الهیات مشهد، ج2، ص512.
3- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص 341.

ص: 334

ازملحقات شیخ فخرالدّین طریحی را در جمعه 20 شوال 1239ق به خط نسخ کتابت نموده است که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. [همچنین صاحب عنوان قرآن مجید را در سال 1224ه.ق کتابت نموده و در کتابخانه خصوصی آقای دکتر اصغر مهدوی وجود داشته است.(1)]

محمّد جعفر هرندی

آقا محمّد جعفر بن حاج ملّا مهدی بن حاج محمّد ظهیر بن حاج محمّد سمیع بن حاج خدابخش هرندی اصفهانی، عالم فاضل. وی در خاندانش به «آقا محمّد بزرگ» معروف بوده و امور شرعیّه اردستان و هرند به او محوّل شده بود و از طرف آقا محمّد خان قاجار تولیّت مدرسه جدّه را بر عهده داشت. وی در سال 1203ق وفات یافته و در بقعه ای مخصوص در محلّه جولاباد هرند مدفون گردید.(2)

برخی کتب نیز به خط او کتابت شده که عبارتند از:

1. «خزائن الجواهر السلطانی» تألیف: میرمحمّد حسین خاتون آبادی که در رجب 1154ق به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 731 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است. (3) 2. «کفایة المقتصد» تألیف: محقق سبزواری، که در 5 ربیع الاوّل 1174ق به خط نسخ آن را نوشته است، نسخه به شماره 7244 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(4)


1- فهرست مجلس، ج14، ص262؛ نسخه های خطی، ج2، ص164؛ بیان المفاخر، ج2، صص293 و 294.
2- الاصفهان (رجال و مشاهیر)، ص685؛ مکارم الآثار، ج1، ص153؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص443.
3- فهرست مرعشی، ج2، ص328.
4- فهرست مرعشی، ج19، ص43.

ص: 335

محمّد جعفر تبریزی

محمّد جعفر بن محمّد مهدی تبریزی اصفهانی [از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در تاریخ چهارشنبه 15 رجب 1244ق کتاب «منهج المقال» رجال کبیر استرآبادی را به خط نسخ به پایان رسانیده [است] کتاب به شماره 4465 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

سیّد جعفر کرمانی

آقا سیّد جعفر کرمانی بن حاج سیّد مهدی موسوی کرمانی، عالم فاضل. متوفی 1356ق مدفون در تکیه زنجانی در تخت فولاد اصفهان.(2)

آقا جعفر نقاش*

آقا جعفر نقاش فرزند نجفعلی (آقانجف) نقاش اصفهانی، در اواسط قرن سیزدهم هجری می زیسته و از نقاشان و قلمدان سازان هنرمند و چیره دست آن روزگار بوده است او برخلاف برادرانش آقا احمد و آقا محمّد کاظم، به شیوه فرنگی سازی مایل بوده و چون عمویش محمّد اسماعیل پیرو سبک فرنگی سازی بوده است. او در گل و مرغ سازی نیز دستی قوی داشته و در این فن صاحب ابتکار بوده است. آثار او دارای لطافت و ظرافت خاصّی است.(3)

جعفر اصفهانی

ابوعیسی جعفر بن یعقوب اصفهانی حکیم فاضل مترجم کتاب «اسفار آدم علیه السلام».(4)


1- فهرست مجلس، ج12، ص140.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص960؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص129.
3- هنر قلمدان، ص124.
4- کشف الظنون، ج1 ص85؛ هدیة العارفین، ج1، ص252.

ص: 336

سیّد جعفر خراسانی

سیّد محمّد جعفر بن سیّد یوسف حسینی قائنی خراسانی، عالم فاضل (و فقیه حکیم. مجاز از شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر و شیخ محسن خنفر و غیره) در سال 1332ق وفات یافته و جنب فاضلان در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

محمّد جعفر جرقویه ای

محمّد جعفر جرقویه ای اصفهانی [از خطاطان و نویسندگان کتب] در سال 1253ق نسخه ای از «زبده التّصانیف» تألیف: ملّا حیدر بن محمّد خوانساری را در اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 1243 در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

محمّد جعفر حسنی حسینی اصفهانی*

آقا محمّد جعفر حسنی حسینی اصفهانی، خوشنویس هنرمند قرن سیزدهم هجری است خطوط شکسته و تعلیق را بسیار زیبا می نوشت. استاد همایی قطعاتی به خط تعلیق و شکسته او را که در سال 1290ق نوشته شده بود، رؤیت کرده است.(3)

محمّد جعفر حسینی

ابوالمظفر محمّد جعفر حسینی، از فضلاء و علمای قرن یازدهم هجری است. وی در اصفهان ساکن بوده و به خواهش یکی از بانوان درباره صفوی «شاهزاده بیگم» بانی مدرسه شاهزاده ها در اصفهان، «مفتاح الفلاح» شیخ بهائی را به فارسی ترجمه نموده و آن را بر 9 باب مرتّب ساخته است. البتّه شش باب آن از کتاب «مفتاح الفلاح» و باب هفتم در اعمال رجب و شعبان و رمضان، باب هشتم در عمل سایر ایام و باب نهم در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص433 و ج2، ص635؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص207؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص162.
2- فهرست گوهرشاد، ص128.
3- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص189.

ص: 337

آداب دعا و سفر می باشد.

نسخه ای از این کتاب به خط محمّد حسین اصفهانی که در سال 1086ق کتابت شده است در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در تهران موجود است.(1)

سیدّ محمّد جعفر حسینی

سیدّ محمّد جعفر حسینی از فضلاء قرن سیزدهم هجری. بر کتاب «منهج الاجتهاد» تألیف: ملّا محمّد تقی برغانی قزوینی، حواشی نوشته است.

نسخه در سال 1260ق کتابت شده و به شماره 7684 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است. صاحب عنوان در اصفهان ساکن بوده است.(2)

محمّد جعفر حکاک*

حاج محمّد جعفر حکاک، در اواخر دوره قاجاریه می زیسته و در هنر حکّاکی استاد بوده است.(3)

جعفر خان احمد خانی

جعفر حسینی خان احمدخانی، از ادباء و فضلای قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بودو در علم و ادب بهره فراوان داشت.

وی در سال 1160ق نسخه ای از «سواطع الالهام» فیض کاشانی را در تملک خود داشته و در سال 1163ق تقریظ فارسی بر آن نوشته و نیز بر آن کتاب حواشی ارزشمندی نوشته است که حاکی از احاطه او به فنون ادب و مراتب فضل و علم او است. خط او نیز زیبا بوده و نسخ و نستعلیق را خوش می نوشته است.


1- الذریعه، ج3، صص 478 و 479؛ الروضة النضره، ص112.
2- فهرست مرعشی، ج20، ص70.
3- جغرافیای اصفهان، ص 97 ؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص382.

ص: 338

گمان می رود او از خاندان کارکیاخان احمد از حکام گیلان در عصر صفویه باشد.(1)

محمّد جعفر خوزانی

محمّد جعفر خوزانی اصفهانی، خطّاط فاضل در قرن سیزدهم هجری. کتاب «غایة القصوی»، تألیف: آقا سیّد محمّد شهشهانی را به خط نسخ در دوشنبه 7 محرّم الحرّام سال 1273ق کتابت نموده است. نسخه آن در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

خوزان از محلات ثلاثه سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی]است.

میرزا محمّد جعفر راهب اصفهانی

میرزا محمّد جعفر طباطبائی نائینی اصفهانی، شاعر و ادیب فاضل، از نوادگان میرزا محمّد رفیع طباطبائی (میرزا رفیعا) نائینی و از نوادگان دختری میرسیّد علاء الدّین حسین خلیفه سلطان بوده است. وی صاحب صفات نیک و اخلاق پسندیده بوده و محبوب القلوب خاص و عام بود. شعر را نیکو می سروده و شعرای اصفهان همچون آذر بیگدلی و میرسیّد علی مشتاق به مصاحبت و معاشرت با او رغبت تمام داشتند. وی سرانجام درسال 1166ق در اصفهان وفات یافت. مشتاق اصفهانی مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است.

مشتاق برای سال فوتش

تاریخ طلب به هر کران رفت

گفتش ناگاه ره نوردی:

«راهب صد حیف کز جهان رفت»(3) او پس از وفات در قبرستان آب بخشان اصفهان مدفون شد. راهب، در انواع شعر


1- تراجم الرّجال، ج1، ص119؛ الکواکب المنتشره، ص133.
2- فهرست مرعشی، ج15،ص 44.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص365.

ص: 339

مهارت داشته ولی در زمان حیات به گردآوری و تدوین اشعار خود نپرداخته است. کتابی به نام نادرشاه نامه را نیز به او نسبت می دهند. برادرش میرزا امام علی متخلّص به «حشمت» نیز شاعر و ادیب بوده است.

این رباعی از اوست:

راهب خُم باده پیر دیری بوده است

پیمانه حریف گرم سیری بوده است

این مُشت گلی که گشت خشت سَرِ خُم

میخواره عاقبت به خیری بوده است(1)

شیخ محمّد جعفر ریزی

شیخ محمّد جعفر ریزی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل، از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. اصلاً از اهالی قصبه ریز [زرین شهر فعلی] بود. وی ظاهراً تا سال 1287ق. در قید حیات بوده است. دخترش مریم نیز از زنان عالمه و فاضله است.(2)

استاد جعفر زرگر اصفهانی*

استاد جعفر زرگر اصفهانی، از هنرمندان معاصر، در فن زرگری استاد مسلّم عهد خود بود. تولدش حدود سال 1300ق یا کمی قبل از آن است. در چهارباغ به زرگری می پرداخته و تا سال 1374 ق در قید حیات بوده است.(3)


1- تذکره آتشکده، نیمه دوم، صص 498-496؛ دیوان مشتاق، ص171؛ گلشن مراد، صص 421-419؛ تذکرالمعاصرین حزین، ص219؛ تذکره حسینی، ص136؛ صحف ابراهیم، ص148؛ تذکره شمع انجمن، ص276؛ تذکره نتایج الافکار، صص 283-280؛ الذریعه، ج9، صص 46 و 47؛ خزانه عامره، ص246؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص609؛ تذکره سخنوران نائین، صص 46 و 47.
2- الکرام البرره، ج1، ص235؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص433.
3- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص366.

ص: 340

محمّد جعفر شیروانی

محمّد جعفر شیروانی، عالم فاضل، از دانشوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به شمار می رفت. وی حواشی محققانه ارزشمندی بر «مسالک الافهام» نوشته که مدوّن نشده است و در آن حواشی از علّامه مجلسی مطالبی نقل کرده و او را با دعای «مُدّ ظِلُّه» یاد کرده است. فرزندش محمّد تقی نیز از علمای اهل فضل بوده و بر روی همان نسخه حواشی خود را نوشته است.(1)

محمّد جعفر قهپائی

محمّد جعفر قهپائی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در سال 1087ق نسخه ای از «مفتاح دالفلاح» شیخ بهائی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 214 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)

میرزا جعفر گلستانه*

میرزا جعفر گلستانه، شاعر و ادیب قرن سیزدهم هجری متخلّص به «مرتاض». در تذکره نصرت که در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است از او نامی برده شده و اشعاری از او آمده است.(3)

محمّد جعفر محمّدآبادی جرقویه ای*

محمّد جعفر محمّدآبادی جرقویه ای از نویسندگان کتب و فضلای اصفهان بوده و کتاب «مفتاح الشرایع» تألیف: مرحوم فیض کاشانی را در سال 1214ه.ق کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.


1- الکواکب المنتشره، صص 137 و 122؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص159.
2- فهرست مجلس، ج7، ص364.
3- مجمل التواریخ، ص دوازدهم.

ص: 341

جعفر مدرس صادقی*

جعفر مدرس صادقی، نویسنده - مترجم و داستان نویس معاصر در 29 اردیبهشت 1333ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان طی کرد. سپس در دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به تحصیل پرداخت و لیسانس دریافت کرد. اولین کتاب او با نام «بچه ها بازی نمی کنند» شامل 8 داستان در سال 1356ش چاپ شد.

مدرس صادقی از نویسندگان پرکار معاصر است که در زمینه داستان، نقد ادبی، ترجمه و بازخوانی متون کهن فارسی کتابها و مقالات متعددی نوشته و به چاپ رسانده است.

این کتابها از او چاپ شده است:

1. «بچه ها بازی نمی کنند» مجموعه داستان 2. «نمایش» رمان 3. «گاوخونی» رُمان 4. «سفر کسری» 5. «بالون مهتا» 6. «ناکجا آباد» 7. «شاه کلید» 8. «دوازده داستان» 9. «کنار دریا، مرخصی و آزادی» 10. «شریک جرم» 11. «عرض حال» 12. «من تا صبح بیدارم» 13. «لاتاری چخوف و داستانهای دیگر» ترجمه 14. «آن طرف خیابان» مجموعه داستان 15. «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» ترجمه.(1)

شیخ جعفر مؤیّد موغاری*

شیخ جعفر مؤیّد موغاری اردستانی، عالم فاضل. در قریه «موغار» اردستان متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی در اصفهان نزد شیخ علی مدرس یزدی، شیخ محمّدحکیم خراسانی و سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، به تحصیل پرداخت. سپس به زادگاه خود بازگشته و به حلّ و فصل امور شرعی مردم مشغول شد. در اواخر عمر به کسالتی دچار شده و جهت معالجه به طهران رفته و در آنجا وفات یافت.(2)


1- نشریه کتاب هفته، شماره 176، نوزدهم اردیبهشت 1383، ص23.
2- آتشکده اردستان، ج2، ص303.

ص: 342

جعفر خان میناکار*

جعفر خان میناکار، از اساتید فن مینا کاری در اواخر عهد صفویّه است. وی در سال 1124ق در اصفهان درگذشت. میرزا محسن تأثیر تبریزی در مادّه تاریخ وفات او گفته است:

سالی که رفت جعفر آرام از جهان

طبع مصاحبان همگی زین اَلَم فسرد

می گشت فکر از پی تاریخ فوت او

افسوس خورد و گفت: «رفیق شفیق مُرد»(1)

(2)

شیخ محمّد جعفر همدانی*

شیخ محمّد جعفر همدانی، عالم مجاهد در قرن دوازدهم هجری، در اصفهان ساکن بود و به تدریس و تألیف و ارشاد مردم مشغول بود. پس از حمله افغانهای قندهار به سرکردگی محمود غلجائی به اصفهان، او و دو فرزندش محمّد زمان و ابوطالب به همراه سپاه صفوی از اصفهان خارج شده و به جنگ افغانها رفتند. آنها در روستای «گلون آباد»، در ماه جمادی الاوّل 1134ق در میدان نبرد به شهادت رسیدند. رحمةاللَّه علیهم.(3)

جعفر قلی خان اسعد بختیاری

جعفر قلی خان بن علیقلی خان سردار اسعد بن حسینقلی خان ایلخانی بختیاری، از سیاستمداران عصر مشروطیت و پهلوی در سال 1258ش متولّد شد. [تحصیلات متوسّطی داشت با زبان فرانسه آشنا بود و در سوارکاری و تیراندازی مهارت بسیار


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص366.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص524.
3- رساله «ملّامحمّد علی تونی و یادداشت های تاریخی او، صص 16 و 17.

ص: 343

داشت. پس از فتح تهران، به همراه یفرم خان ارمنّی در سرکوب محمّد علی شاه (پادشاه مخلوع قاجاریه) و عوامل او در زنجان و آذربایجان نقش مهمی ایفا کرد. او یکی از 10 تن قضات دادگاه انقلابی بود که حکم اعدام عدّه ای از مخالفان را، از جمله شیخ فضل اللَّه نوری صادر کردند. همچنین او به همراهی یفرم خان، در پارک اتابک به سرکوب مجاهدین آذربایجانی به رهبری ستارخان پرداخت. در این زمان جعفر قلی خان به لقب «سردار بهادر» ملقّب شده بود. از سال 1336ق پس از مرگ پدرش لقب «سردار اسعد» را به او دادند. او در کابینه مستوفی الممالک، وزیر پست و تلگراف بود. سپس حاکم کرمان و بعداً خراسان گردید. جعفرقلی خان در راه به سلطنت رسیدن رضا شاه تلاش بسیاری کرد او در کابینه سردار سپه دوباره وزیر پست و تلگراف شد و در کابینه مخبر السلطنه وزارت جنگ را بر عهده گرفت و تا هنگام دستگیری در آن پست باقی ماند. عاقبت رضا شاه به او سوء ظن پیدا کرده دستور بازداشت او را صادر کرد. جعفرقلی خان در آبان 1312ش به همراه جمعی از سران بختیاری دستگیر و روانه زندان شد و پس از 5ماه از زندان قصر به زندان شهربانی منتقل و با وضع فجیعی به قتل رسید(1)]

جسد او را به اصفهان آورده و در آررامگاه خانوادگی خاندان بختیاری در تکیه میر واقع در تخت فولادبه خاک سپردند.(2)

جعفر قلی فریدنی

جعفر قلی فریدنی اینانلو [از خوشنویسان اواخر دوره صفویّه] در تاریخ ربیع الثّانی 1316ق به خط نستعلیق خوش نسخه ای از «شرح قصیده خمریه» ابن فارض را نوشته [است.] کتاب به شماره 65145 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(3)


1- زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 158-152؛ شرح حال رجال ایران، ج1، صص 247-245.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص83.
3- فهرست مجلس، ج15، ص 34.

ص: 344

جعفری خروس باز*

ملّا جعفر خروس باز، از بذله گویان و اصفهانیان حاضر جواب در عصر صفویه است. او جانماز دار علّامه مجلسی بوده و به علت علاقه به خروس بازی و جنگ خروس ها به «جعفر خروس باز» معروف بوده است. فردی شوخ و بذله گو بوده و از شوخ طبعی ها و حاضرجوابی های او حکایاتی نقل شده است. حکایات و ماجراهای او در رساله «ملّا جعفری خروس باز» که شخصی ناشناخته (شاید محمّدحسن خان اعتماد السلطنه؟) به نام محمّد حسن آنها را گردآوری کرده، به شماره 428 در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران نگهداری می شود. تاریخ کتابت این رساله 7 ربیع الثّانی 1305ق است.(1)

شاطر جلال

شاطر جلال، از طبقه رامشگر و مطربان بوده و در سال 970ق به کاشان رفته و طرف تعلّق خاطر محتشم کاشانی شاعر معروف قرار گرفته، و این شاعر منظومه «جلالیه» را به نام او سروده است.(2)

جلال فروغ بروجنی

جلال برجیس بن ابوطالب بن محسن بروجنی اصفهانی، شاعر ادب معاصر، در سال 1300ش در قهفرخ [فرخ شهر فعلی در استان چهارمحال و بختیاری] متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در قهفرخ و متوسطه را در اصفهان به پایان رسانیده و بعداً از دانشگاه اصفهان به اخذ لیسانس نائل شد و در فرهنگ وارد شده و به تدریس مشغول شد و 40 سال در کسوت دبیری به انجام وظیفه مشغول بود. او ضمن تدریس در دبیرستان، در سال 1320ش به تأسیس آموزشگاه فروغ همّت گماشت و به تعلیم


1- فهرست کتابخانه ملی (کتابهای فارسی)، ج1، ص408؛ اصفهانی های شوخ طبع و حاضرجواب، صص 109-102.
2- فهرست کتب چاپی فارسی، ص947؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص449.

ص: 345

بزرگسالان و کسانی که قادر به تحصیل در مدارس روزانه نبودند پرداخت و برای کسانی که قدرت پرداخت شهریه را نداشتند، به رایگان در آموزشگاه خود ثبت نام می کرد. او دلباخته خدمت به هم نوع بود و در دبستان و دببیرستان او صدها تن از علاقمندان علم و دانش تربیت شده و بسیاری از آنان به مقامات بالایی رسیدند. وی سرانجام در ماه رمضان 1408ق وفات یافته و در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

وی از شعراء و سخنوران معروف اصفهان بوده و در انجمن ادبی کمال شرکت می کرده و «فروغ» تخلّص داشته است

[این ابیات از اوست:

صبح عمر ما غروبی دارد اندر پی «فروغ»

زود بینی بر لب بام آفتابی بیش نیست(1)]

استاد جلال تاج اصفهانی*

استاد جلال تاج اصفهانی ابن شیخ اسماعیل تاج الواعظین، استاد بلند آوازه آواز ایران، در سال 1282ش در اصفهان متولّد شد. در 12 سالگی پدرش که از منبریان و وعاظ معروف اصفهان بود، از استعداد او در آواز مطلّع شد، و او را به سیّد عبدالرّحیم اصفهانی از اساتید موسیقی سپرد. پس از آن استاد تاج نزد نایب اسداللَّه، میرزا حبیب شاطرحاجی، حسین عندلیب و میرزا حسین ساعت ساز (خضوعی) به فراگیری گوشه های آوازی، طرز ادای درست کلمات و سایر معلومات موسیقائی مشغول شد و به تمرین آواز پرداخت.

در 20 سالگی (سال 1302ش) به تهران آمد و در کنسرت روزنامه ناهید در باغ «سهام الدوله» (لاله زار) که در حضور حاج مخبر الدّوله هدایت برگزار می شد شرکت


1- تذکزه شعرای معاصر اصفهان، صص 357-355؛ مزارات اصفهان، ص122؛ آئین فرزانگی، ج1، صص 107 و 108 و 193.

ص: 346

کرد و با ارکستر مرتضی محجوبی و تار مرتضی نی داود همراه شد.

در سالهای 1305 تا 1307ش در تهران در بعضی مجالس ادبی و هنری به اجرای برنامه می پرداخت. در سال 1317ش استاد تاج به همراهی جمعی از هنرمندان موسیقی به شهر «حلب» سوریه رفته و در برنامه های آنجا شرکت کرد. در سال 1319ش با تأسیس رادیو به همکاری با رادیو پرداخته و با هنرمندانی چون ابوالحسن صبا، مرتضی خان محجوبی، حسین تهرانی، عبدالحسین شهنازی، مهدی نوائی، حاج علی اکبر خان شهنازی، حبیب سماعی، مهدی غیاثی و دیگران آثار ارزنده ای را پدید آورد.

از سال 1320 به بعد تاج در اصفهان به فعالیت هنری پرداخت. از جمله از سال 1329ش همزمان با تأسیس رادیو اصفهان به همکاری با آن پرداخت و تا سال 1357ش به اجرای برنامه در رادیو اصفهان مشغول شد. در سال 1335ش به برنامه گلها در رادیو سراسری دعوت شد و آثار ارزنده ای از او به یادگار ماند.

او علاوه بر آواز به تعلیم علاقمندان موسیقی مشغول شد و از جمله هنرمندان برجسته ای چون علی اصغر شاهزیدی و علیرضا افتخاری نزد او به فراگیری موسیقی پرداختند. استاد تاج در برنامه خود با برخی از هنرمندان موسیقی اصفهان چون استاد جلیل شهناز و استاد حسن کسائی همکاری داشت.

او در استخدام استانداری اصفهان بود و سپس به شهرداری منتقل شد و مقرری نیز از رادیو اصفهان دریافت می کرد. در اواخر عمر به بیماری مبتلا شد و در آخرین سال زندگی از صدا و سیمای اصفهان نیز برکنار و حقوقش قطع شد. او سرانجام در 13 آذر 1360ش در اصفهان درگذشت و در تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد به خاک سپرده شد.

استاد تاج انسانی متواضع، صبور و موقّر بود و از خودخواهی و غرور که دامنگیر برخی هنرمندان است به دور بود. بسیار خوش مشرب و نیک محضر بود.

در خوانندگی دارای سبکی خاص بود و در صدا و صوت دارای قدرت و مهارت و هوشی قابل توجّه بود. او در عین تسلّط، تحریرها را پشت سر هم و کنترل شده و حتّی

ص: 347

در اوج به سهولت دودانگ می خواند. ادای شعرها توسط او سنجیده بود و کلماتش واضح به گوش می رسیدند. تحریرهای تاج بیشتر تلفیقی بود از تحریرهای ویژه حبیب شاطر حاجی و به خصوص سیّد عبدالرّحیم اصفهانی. خود نیز در ایجاد ابداع و تنوع در تحریرها زبردستی فوق العاده ای داشته است. در مناسب خوانی که از اختصاصات مکتب آواز اصفهان به شمار می رود، او گوی سبقت را از سایر اساتید آواز ربوده بود. در خواندن تصنیف نیز تبحّر کامل داشت و تصنیف «به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی» از معروف ترین آنها به شمار می رود.

استاد منوچهر قدسی در مرثیه او شعری سروده است ک ماده تاریخ آن این بیت است:

ماتم گرفت «قدسی» و تاریخ او نوشت

«همراه بلبلان ز چمن تاج پر گشود»(1)

سیّد جلال مجتهد هومانی*

سیّد جلال مجتهد بن سیّد مرتضی حسینی هومانی (امام جمعه) عالم فاضل، از اهالی روستای «هومان» کَروَن» متوفی به سال 1333ش و مدفون در تکیه حاج آقا مجلس در تخت فولاد اصفهان.(2)

میرزا جلال اسیر اصفهانی

میرزا جلال اصفهانی متخلّص به «اسیر» فرزند میرزا مؤمن شهرستانی، شاعر ادیب، از مشاهیر سخنوران عصر صفویه است. وی داماد شاه عباس اوّل بوده و در شعر و ادب در عصر خویش شهرت فراوان داشت. گویند وی شاگرد فصیحی است.


1- یادنامه استاد جلال تاج اصفهانی؛ چهره افروختگان خطّه زنده رود، صص 27-25؛ دولت دیدار، صص 126-116؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، صص 125 و 126؛ سیمای هنرمندان ایران، ج3، صص 146-143؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص143.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ، نسخه خطی.

ص: 348

مؤلف ریاض الشعراء معتقد بوده است که شعر او از لحاظ لحن نامطبوع و از لحاظ مضمون عامیانه است گرچه از نبوغ محروم نیست.

در منزل او اغلب شعرا حضور می یافته و شعر خوانی می کرده اند و مبتدیان نزد او فنون شعر و ادب را می آموختند.

[اسیر سرانجام در سال 1049ق بر اثر افراط در میخوارگی در گذشته است]

دیوان اشعار او بالغ بر بیست هزار بیت بوده است. کلیات اشعار او در سال 1297ق در هند و در سالهای اخیر در تهران چاپ شده است.

از اوست:

چند گویم با کسی راز دل دیوانه خود را

که خوابم می برد گر سر کنم افسانه خود را

غبار خاطرم خوش گریه آلود است می خواهم

به سیل اضطراب دل دهم ویرانه خود را

نمی دانم کجا پیدا کنم چندان دل و دعوی

بیارایم اگر از بهر او کاشانه خود را

اسیر امشب نمی دانم چه گفتم یا چه ها کردم

دل دیوانه خود را، دل دیوانه خود را(1)

جلال یقین کاشانی

جلال کاشانی معروف به جلالای کاشی و متخلّص به «یقین»، شاعر ادیب عصر صفویه. در اصفهان ساکن بوده و در فنّ شعربافی مهارت داشته و شعر نیز نیکو می گفته است. از دوستان میرزا محمّد طاهر نصرآبادی بوده و با او حشر و نشر داشته است.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص138؛ تذکره نتایج الافکار، صص 49-47؛ لغت نامه دهخدا، ذیل اسیر، ص2605؛ تذکره حسینی، ص41؛ سرو آزاد، ص53؛ آتشکده آذر، بخش سوم، ص923؛ الذریعه، ج9، ص74؛ تذکره شمع انجمن، ص81؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 149-146.

ص: 349

از اوست:

به ترک خویش کمر هر که بست برخیزد

به خاک کوی تو هر کس نشست برخیزد

سوار مرکب همّت شو و چنان بجهان

که گرد نیستی از هر چه هست برخیزد(1)

جلال الدّین (آقا میرک) اصفهانی*

سیّد جلال الدّین حسینی اصفهانی معروف به «آقا میرک» شاعر نقاش و مذهب هنرمند قرن دهم هجری.

در اصفهان متولّد شد و به تبریز رفته و نزد استاد کمال الدّین بهزاد به فراگیری نقاشی پرداخت و در ضمن آن فنون تذهیب، صحافی، جلد سازی و خوشنویسی را فراگرفت و در کتابخانه سلطنتی تبریز به فعالیت پرداخت و گمان می رود پس از انتقال پایتختی از تبریز به قزوین او نیز به قزوین آمده باشد.

سام میرزا که معاصر اوست درباره او می نویسد:

«آقا میرک نقاش. از سادات اصفهان است و در طراحی و تصویر نادره زمان. حالیا در خدمت حضرت صاحبقرانی [شاه طهماسب] پیشوا و مقتدای این طایفه اوست.»

او از نقاشان مینیاتور ایرانی بوده و برخی از تابلوهای نفیس شاهنامه طهماسبی و خمسه طهماسبی توسط او کشیده شده است. او در هنر جلدسازی نیز صاحب ابداع و ابتکار بوده و از جمله روی جلدها را به جای ضربی یا ضربی طلاپوش که دارای انواع نقوش اسلیمی، خطائی و یا تشعیر برجسته بوده، بوم مشکی کرده، تشعیر می ساخت. تشعیر روغنی روی جلدهای کار آقا میرک شامل گل و بوته و درخت و باغ و صحرا و جانور سازی چون سیمرغ و اژدها در حال گرفت و گیر و آهو در حال گریز و پرندگان


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص477؛ الذریعه، ج9، ص172.

ص: 350

زیبا در هوا بود و این طرز کار را شیوه آقا میرکی می گفتند و بسیار مستحسن و زیبا بود.

دقت و ظرافت در نمایش جزئیات یک تصویر و به کارگیری رنگهای روشن و شفاف و ایجاد هماهنگی در تلفیق رنگها، از ویژگیهای برجسته آثار اوست. از جمله تابلوهای زیبای او «مجنون در میان حیوانات وحشی» است که در جزو تصاویر خمسه شاه طهماسبی در موزه بریتانیا موجود است.

در نقاشی سلطان محمّد و شاه قلی و در خوشنویسی خواجه عبدالصّمد شیرین قلم شیرازی را از شاگردان او شمرده اند.

سال درگذشت او معلوم نیست و از قرائن برمی آید که تا حدود 950ق زنده بوده و پس از این سال در قزوین از دنیا رفته است.

آقا میرک طبع شعر نیز داشته و در جواب جامی که سروده بود:

دو هفته شد که ندیدم مَه دو هفته خود را

کجا روم که بگویم غم نهفته خود را

گفته است:

شدم به باغ که بینم گل شکفته خود را

شنیدم از گل و بلبل غم نهفته خود را(1)

جلال الدّین اژه ای

حاج آقا جلال الدّین اژه ای عالم فاضل متّقی، از ائمه جماعات و فضلای معاصر اصفهان. وی کتابهای «زبدة المعارف» و «رساله معاد» و «رساله نماز شب» جدّ اعلای خود ملّا علی اکبر اژه ای را به چاپ رسانده است.[سرانجام در شب جمعه بعد از نماز


1- گلستان هنر: مقدمه: سی و هشت و ص139؛ تذکره تحفه سامی، ص74؛ دائرة المعارف هنر، ص563؛ تاریخ صنایع ایران، ص195؛ کمال الدّین بهزاد (قمر آریان)، صص 35 و 37 و 39؛ فرهنگ معین، ج6، ص2071؛ سیر نقاشی ایرانی، صص 297 و 298؛ دائرةالمعارف تشیع، ج1، صص 130 و 131؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص288؛ تاریخ هنرهای ملّی، ج2، صص 835 و 836؛ تاریخ نظم و نثر، ص661؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص201.

ص: 351

مغرب 7 ربیع الاولی] 1392ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب مزار ملّا اسماعیل خواجوئی و جدّش ملّاعلی اکبر مدفون شد.(1)

جلال الدّین باری اصفهانی*

جلال الدّین کور اصفهانی متخلّص به «باری» از شاعران و خوشنویسان قرن دهم هجری است. خط نستعلیق را به روش ملّاسلطان علی مشهدی خوش می نوشت. به غایت خیره و طیره و هرزه گرد بود. از اصفهان به هند رفته و در سال 100ه.ق در آنجا درگذشت. او از نزدیکان (و احتمالاً از فرزندان) میر روزجهان صبری بود.

از اوست:

چراغ افروز بزم عشرتم شد آتشین رویی

که هر پنهان نگاهش آتش صد خرمن است امشب(2)

سیّد جلال الدّین تقوی

سیّد جلال الدّین تقوی ابن آقا سیّد محمّد تقی قمشه ای، از شعرای معاصر. وی کارمند اداره فرهنگ [آموزش و پرورش] شهرضا بوده و این شعر از اوست:

گلاب و مشک تر از بس ز روی و موت می ریزد

به بستان آبروی گل ز رنگ و بوت می ریزد

دلم دریای خون گردیده و دیده است چون جیحون

ز بس روز و شب اشک از هجر روی و موت می ریزد(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص64.
2- کاروان هند، ج1، ص141.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص132.

ص: 352

حاج شیخ جلال الدّین نجفی

حاج شیخ جلال الدّین (جعفر) بن حاج شیخ محمّدتقی آقا نجفی، عالم فاضل و مجتهد کامل از علمای اواخر دوه قاجاریه. مادرش دختر ملّامحمّد صالح جویباره ای است.

در سال 1300ق به همراه جدش شیخ محمّدباقر نجفی به نجف اشرف مشرف شد و در نزد عمویش عارف ربانی شیخ محمّدحسین نجفی بهره گرفت.

پس از آن در سال 1307ق به اصفهان آمده و صاحب مال و مکنت فراوان شد و به اقامت جماعت و تدریس در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] پرداخت.

وی در شب سه شنبه 6 ذیحجة الحرام 1337ق در اصفهان وفات یافته و در مقبره پدرش در امامزاده احمد مدفون شد. مدّتی بعد بقایای جسد او را به کربلا انتقال داده و در یکی از حجرات مرقد مطهر حسینی علیه السلام مدفون ساختند.

مرحوم میرزا عبدالحسین خوشنویس متخلّص به «قدسی» در مرثیه و تاریخ آن قطعه ای سروده و تاریخ آن را چنین گفته است:

«قدسی» آن دم که برون رفت «جلال الدّین» گفت:

آیت اللَّه بفردوس برین کرد مقام(1)

شیخ جلال الدّین جعفری کوهپائی*

شیخ جلال الدّین جعفری فرزند ملّا جعفر بن ملّا طاهر قهپایه ای اصفهانی، عالم فاضل، در سال 1299ش در کوهپایه اصفهان متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله حاج آقا رحیم ارباب انجام داد و در مشهد مقدس به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و سالها در آنجا ساکن بود. آنگاه به زادگاه خود بازگشته و نماز جماعت را در مسجد جامع کوهپایه و سپس مسجد طالار اقامه نمود. او عمر خود


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص56؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص68-65؛ مکارم الآثار، ج7، صص2380 و 2381؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص325.

ص: 353

را به مطالعه و تألیف و ارشاد خلق و تبلیغ دین گذراند و سرانجام در 11 شوال 1417ق (مطابق 2 اسفند 1375) وفات یافته و در گلزار شهدای کوهپایه مدفون شد. طبع شعر داشته و اشعاری از او موجود است.

این کتابها از اوست که به چاپ رسیده است:

1. «راز بقای انقلاب اسلامی» 2. «قیام امام حسین علیه السلام» 3. «حجّة البالغه فی اثبات الحجّة»(1)

آقا جلال الدّین بت شکن دهکردی*

آقا جلال الدّین بت شکن فرزند آخوند ملّا محمّد حسین بن آخوند ملّا محمّد ابراهیم دهکردی، از علمای اواخر دوره قاجاریه.

وی سالها در نجف اشرف به تحصیل مشغول بوده و از محضر علمای بزرگ آن دیار خصوصاً آخوند ملّا محمّة کاظم خراسانی بهره گرفت. او از طرفداران مشروطیت ایران بود و به منظور مبارزه با استبداد به زادگاه خود دهکرد (شهرکرد فعلی) مراجعت نمود.

او حامی مظلومان و مخالف خوانین و زورگویان بود. مخالفینش که منافع خود را در خطر دیدند عدّه ای از عوام الناس و مردم جاهل را تحریک کردند و به دروغ مدعی شدند آقا جلال الدّین قصد اعزام جوانان آنها را به خدمت اجباری (نظام وظیفه) دارد لذا آن جماعت فریب خورده در سال 1306ش به منزل او هجوم برده و او را شهید کردند. پیکر او در جوار امامزاده حلیمه و حکیمه خاتون در دهکرد و در جوار جدش ملّا محمّد ابراهیم دفن شد.(2)


1- یادداشت های آقای حاج علی اسحاقی، با تشکر از آقای حسن مظاهری.
2- شناخت سرزمین چهارمحال، ج، ص617.

ص: 354

سیّد جلال الدّین طاهری*

سیّد جلال الدّین طاهری فرزند سیّد عبدالخالق، در سال 1304ش در محلّه حسین آباد اصفهان متولّد شد. او از اعقاب عالم جلیل القدر سیّد محمد میرلوحی سبزواری اصفهانی است. در اصفهان تحصیلات ابتدائی را طی نموده و وارد دبیرستان صارمیه شد و از آنجا دیپلم گرفت. سپس دروس مقدماتی و سطح را در آقایان شیخ احمد فیاض سدهی و سیّد جواد غروی در حوزه علمیه اصفهان فراگرفت. در سال 1325ش به قم رفت و از درس حضرات آیات سیّد محمد تقی خوانساری، حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّد محقّق داماد، امام خمینی و شیخ محمّدعلی اراکی بهره گرفت.

فعالیت های سیاسی خود را در حمایت از نهضت امام خمینی از سال 1342ش آغاز کرد و پس از بازگشت به اصفهان در راه تبلیغ اهداف انقلاب به فعالیت پرداخت و از سال 1351ش نماز جمعه را در اصفهان اقامه نمود که با کارشکنی ها و ممانعت های مأموران رژیم پهلوی روبرو گردید.

او بارها توسط ساواک دستگیر و زندانی شده و مورد شکنجه های سخت و طاقت فرسا قرار گرفت و سپس به مهاباد تبعید شد. ولی پس از بازگشت به اصفهان بار دیگر نماز جمعه را برپا نمود و به سخنرانی های انقلابی و افشاگرانه علیه رژیم شاه ادامه داد. مأموران رژیم در 10 مرداد 1357ش او را دستگیر و زندانی کردند که باعث قیام تاریخی مردم اصفهان و تحصن آنان در مقابل منزل مرحوم آیة اللّه خادمی و شهادت جمعی از آنان و اعلام حکومت نظامی در اصفهان گردید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی به عنوان نماینده امام خمینی در استان اصفهان و امام جمعه اصفهان منصوب شد. و چندین دوره نیز از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس خبرگان برگزیده شد. در جریان جنگ ایران و عراق (1359-67ش) برای پشتیبانی و حمایت از رزمندگان و کمک به جبهه های نبرد فعالیت های فراوانی انجام داد و فرزند جوانش علی طاهری در سال 1359ش در منطقه چزابه به شهادت رسید و

ص: 355

مفقودالاثر گردید.

او سالهای متمادی در حوزه علمیه اصفهان خصوصاً مدرسه چهارباغ و مدرسه صدربازار به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود و اکنون چند سالی است که از امامت جمعه اصفهان کناره گیری نموده است.(1)

از آثار ایشان «المحاضرات مباحث فی اصول الفقه» که تقریرات درس استادش مرحوم محقق داماد است در 3جلد به چاپ رسیده است.

سید جلال الدّین فارقلیطی

سید جلال الدّین فارقلیطی بن سیّد فخرالدّین موسوی خوانساری بن سیّد رضا بن حسن بن ابوالقاسم جعفر بن حسین بن قاسم بن محب اللَّه موسوی.

عالم فاضل. در اصفهان نزد علماین این شهر خصوصاً آقا شیخ محمّد رضا نجفی به تحصیل پرداخت. در دوره اختناق رضا خان به اجبار ترک لباس گفت امّا دست از تحصیل و طلب علم برنداشت و پس از طی شدن دوره اختناق مجدّداً لباس روحانیّت را در بر کرد. او ضمن اشتغال به کسب و کار (ساعت سازی) همچنان در خدمت بزرگان تَلَمُّذ می کرد و از راه منبر و موعظه نیز مردم را ارشاد می نمود. [سرانجام در 12 بهمن 1347ش وفات یافت. ]و در تکیه جهانگیر خان قشقائی در تخت فولاد، جنب مزار پدر خود مدفون گردید.(2)

سیّد جلال الدّین شریعتی زفره ای*

سیّد جلال الدّین شریعتی ابن سیّد مرتضی طباطبائی زفره ای، عالم فاضل، در سال 1299ش در روستای «زفره» از توابع کوهپایه اصفهان متولّد شد. مقدمات علوم را از


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج1، صص 553 و 554؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (اسناد اصفهان)، ج1، ص202؛ مقدمه محاضرات.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص 300.

ص: 356

پدر و نیز شیخ حسن جناب فرا گرفت. سپس در درس علمای عالیقدر اصفهان همچون شیخ محمّد جواد فریدنی، شیخ هبة اللَّه هرندی، شیخ محمّد علی عالم حبیب آبادی، سیّد محمّد باقر سدهی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ احمد فیاض، حاج آقا حسین خادمی و حاج آقا رحیم ارباب حاضر شد و کسب فیض نمود.

ایشان در مسجد صاحب الزمان در محلّه دردشت و مسجد شجره در خیابان شاه عباس خاکی [شریف واقفی فعلی] اقامه جماعت می نمود و گاهی نیز به زادگاه خود رفته و در حلّ مشکلات مردم آنجا ساعی و کوشا بود. سرانجام در 16 محرم الحرّام 1421ق برابر با دوّم اردیبهشت 1379ش وفات یافت.(1)

میرزا جلال الدّین روضاتی

آقا میرزا جلال الدّین روضاتی ابن آقا میرزا مسیح بن میرزا محمّد باقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات الجنات)، عالم فاضل. در سال 1283ق در اصفهان متولّد شد و در خدمت پدر و عمّ بزگوارش [و برخی از علمای اصفهان] به تحصیل پرداخته و به مراتب عالی علم و فضیلت نائل شد و [از جدّ عالی مقام خود صاحب روضات و برادر ایشان میرزا هاشم چهارسوقی اجازه روایت و از سیّد ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی مرجع عالیقدر تقلید اجازه در امور حسبیه دریافت نمود.

او عالمی وارسته و بی ریا و زاهد و تارک دنیا بود. در سال 1356ق فرزند برومندش آقا میرزا محمّد هاشم در شط کوفه غرق شد و پدر را غریق محنت و درد جانکاه فراق نمود و در ضمن آن به امراض گوناگون مبتلا شده و عاقبت در بیمارستان بستری شده و تن به عمل جرّاحی داده و دو روز بعد از عمل] در 16 رمضان 1360ق وفات یافته و پیکرش به تخت فولاد حمل و در بقعه نیای بزرگوارش صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.


1- یادداشت های محقق و نویسنده ارجمند آقای محمّد حسن رجائی زفره ای.

ص: 357

مرحوم میرزا حسن چهارسوقی مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

یکی آمد برون و گفت چنین

«شد بخلد برین جلال الدّین»

1361-1=1360

صاحب عنوان انواع خطوط خصوصاً نسخ را خوش می نوشته و برخی از کتابها را کتابت نموده است. وی یک سلسله مطالب منبری هم در سه چهار جلد و مجموعه بزرگ و کوچک به رشته تحریر کشیده و کتابی در «شرح حال شیطان» در 4 ذیحجه 1306ق استنساخ نموده که ظاهراً از تألیفات اوست.(1)

سیّد جلال الدّین فقیه ایمانی*

سیّد جلال الدّین فقیه ایمانی فرزند حاج سیّد مصطفی، عالم جلیل. در سال 1311ش متولّد شد. تحصیلات حوزوی را نزد حضرات آیات شیخ حیدر علی صلواتی، شیخ یحیی فقیه ایمانی، شیخ فضل اللَّه ذو علم و شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، انجام داد و برای تکمیل آن به قم رفته و از علمای اعلام و آیات عظام شیخ مرتضی حائری، سلطانی، علّامه طباطبائی، بروجردی و گلپایگانی کسب فیض نمود سپس به نجف اشرف عزیمت نموده و از درس آیات عظام حکیم، شیخ حسین حلّی و حاج سیّد ابوالقاسم خوئی بهره گرفت. او در 28 سالگی به افتخار مصاهرت مرحوم خوئی نائل آمده و پس از مراجعت به اصفهان، نمایندگی ایشان را در اصفهان برعهده گرفت.

وی در بسیاری از فعالیت های خیریه شرکت داشته و خدمات ارزنده ای به اسلام و مسلمین نموده است که از آن جمله است: احداث دو باب مدرسه علمیه در مشهد مقدّس، تأسیس شهرک مدینة العلم به نام مرحوم آیت اللَّه خوئی در شهر مقدس قم. او سرانجام در اواخر ماه ذی الحجة الحرام سال 1428ق در تهران وفات کرد و در مسجد


1- زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 16 و 17؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2503-2493؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص345؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص79.

ص: 358

طباطبائی قم در جوار همسرش حاجیه خانم مریم خوئی دفن شد. رحمةاللَّه علیهما.

جلال الدّین همائی

استاد جلال الدّین همائی بن میرزا ابوالقاسم محمّد نصیر طرب بن رضا قلی(محمّد رضا) همای شیرازی، از دانشمندان عالیقدر معاصر. شاعر، خوشنویس، مورّخ، ادیب و دانشمند جامع، در اوّل رمضان 1317ق در خانواده ای اهل هنر و ادب در محلّه پاقلعه اصفهان متولّد شد. از کودکی نزد مادر قرآن و ادعیه و گلستان و اشعار حافظ را فرا گرفت. سپس در مکتب خانه تحصیل کرد و مدّتی شاگرد میرزا عبدالغفار پاقلعه ای بود. در سال 1326ق به مدرسه حقایق و سال بعد به مدرسه قدسیه رفت و در همان زمان نزد ملّا محمّد تقی کاتب به مشق خط پرداخت.

در اواخر سال 1328ق به مدرسه نیم آورد رفت و نزد علمای عالیقدر همچون حاج سیّد محمّد کاظم کَروَنی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آقا میرزا احمد اصفهانی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی، شیخ اسداللَّه قمشه ای، ملّا عبدالجواد آدینه ای، میرسیّد علی جناب، میرزا علی آقا شیرازی، میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و حاج آقا رحیم ارباب در فقه، اصول ادبیات عرب، منطق، فلسفه، هیأت، ریاضی، طب، اخلاق، کلام و حدیث به تحصیل پرداخته و در هر کدام از این رشته ها مهارتی به سزا یافت.

در این سالها او با تنگدستی و قناعت روزگار را سپری ساخت و در مدارس حوزه علمیه اصفهان تدریس نمود. مدّتی نیز در مدارس جدید مانند مدرسه قدسیه و دبیرستان صارمیه تدریس کرد. در سال 1307ش به تهران آمد و به استخدام وزارت معارف درآمد. و از سال 1310 به تدریس در دبیرستان دارالفنون و دبیرستان شرف و دبیرستان نظام و دانشکده افسری پرداخت و کم کم در دانشگاه تدریس کرد. ابتدا در دانشکده حقوق و سپس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تدریس نمود تا اینکه در سال 1345ش بازنشسته شد ولی به تدریس ادامه داد.

ص: 359

در طول این سالها استاد همایی از آموختن و تحقیق و تألیف باز نایستاد و دهها مقاله و کتاب و رساله تحقیقی و ارزنده پدید آورد.

همایی چون بزرگان خاندان خود خط خوشی داشت و در شعر صاحب قریحه ای پویا و استعدادی قابل تحسین بود و در شعر «سنا» تخلّص می کرد. نمونه هایی از اشعار دوران جوانی او در سال 1342ق در کتاب «دانشنامه» که مرحوم الفت آن را گردآوری نموده، به طبع رسیده است. همچنین او به زادگاه خود علاقه فراوان داشت و از هر فرصتی برای گردآوری اطلاعات و تألیف مقاله و کتاب درباره تاریخ، فرهنگ و هنر اصفهان استفاده می کرد.

سرانجام در 6 رمضان 1400ق در تهران وفات یافته و حسب وصیّت ایشان جنازه به اصفهان حمل و در قبرستان لسان الارض واقع در تخت فولاد به خاک سپرده شد. خود او در آخرین روزهای زندگی مادّه تاریخ فوت خود را چنین سرود:

سنا جلال همایی بگوش غیب نیوش

ندای ارجعی از بام عرش چون بشنفت

شکفته گشت به لبّیک و بهر تاریخش

«ز آشیانه تن شد رها همایی» گفت

او علاوه بر مقالات فراوان و همکاری در تدوین کتابهای درسی تألیفات فراوانی را از خود به جای نهاد از جمله:

1. «تاریخ ادبیات ایران» 2. «غزالی نامه» 3. «خیّامی نامه» 4. «تفسیر مثنوی مولوی، داستان قلعه ذات الصّور یا دژ هوش رُبا» 5. «فنون بلاغت و صناعات ادبی» 6. «مولوی نامه یا مولوی چه می گوید؟» 7. «مختاری نامه» که در مقدمه دیوان عثمان مختاری به طبع رسیده است. 8. «رساله در احوال سروش اصفهانی» که در مقدّمه دیوان او به طبع رسیده است. 9. «اسرار و آثار واقعه کربلا» 10. «تصوف در اسلام» 11. «تاریخ علوم اسلامی» 12. «دیوان سنا» 13. «شعوبیه» 14. «تاریخ اصفهان» که تاکنون سه جلد از آن به چاپ رسیده است. 15. «تعلیقات بر مجمع الفصحاء» 16. تصحیح و مقدمه «مثنوی ولدنامه» 17. «تصحیح و مقدمه کتاب التّفهیم» 18. «تصحیح و مقدمه نصیحة الملوک» 19. «تصحیح و مقدمه منتخب اخلاق ناصری»

ص: 360

20. تصحیح و مقدّمه «مصباح الکفایه و مفتاح الکفایه» 21. «تصحیح و مقدّمه کنوز المغرمین» در علوم غریبه 22. «تصحیح و مقدّمه نصوص الخصوص فی شرح الفصوص» 23. «مقدّمه دیوان طرب» 24. «مقدّمه برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان» 25. «تصحیح و مقدّمه طرب خانه» خیام 26. «تصحیح و مقدّمه معیار العقول در فن جراثقال» که همگی به چاپ رسیده اند.

27. «ابوریحان نامه» 28. «تاریخ ادوار فقه اسلامی» 29. «قواعد فارسی» 30. «آسمان و زمین در فن هیأت» 31. «دستور و قواعد فارسی» 32. «ترجمه اشارات» ابن سینا 33. «شرح احوال و بررسی افکار و عقائد خواجه نصیرالدّین طوسی» 34. «تصحیح دیوان ازرقی» 35. «شرح مشکلات اشعار مثنوی مولوی» 36. «فلسفه شرق» 37. «دوره مفصّل معانی و بیان و بدیع و عروض و قافیه» 38. «رساله در طریق محاسبات نجومی» 39. «دنباله تاریخ ادبیات ایران»

که هنوز به چاپ نرسیده است.(1)

جلال الدّین جابری

جلال الدّین جابری، از رجال و بزرگان دستگاه ترکمانان بوده و چندی وزارت آنان را بر عهده داشته و معاصر سلطان الوند بهادر بوده و از اسخیاء و اخیار زمان خود به شمار می رفته است.(2)


1- همائی نامه: اغلب صفحات؛ کارنامه همائی: اغلب صفحات؛ پایان شب سخن سرائی: اغلب صفحات؛ دانشنامه (الفت)، ص1؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 250-247؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص185؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1807؛ دولت دیدار، صص 297-200؛ ادبیات معاصر، ص58؛ نقباءالبشر، ج1، ص305؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج3، صص 198-195؛ اشعار ملی و میهنی از سخنوران معاصر ایران، صص 92-88.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513.

ص: 361

شیخ جلال الدّین ریزی*

شیخ جلال الدّین ریزی، عالم فاضل، در قصبه «ریز» [زرین شهر] در لنجان اصفهان متولّد شده و تحصیلات خود را در اصفهان نزد آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی و میرزا احمد مدرس و دیگران انجام داد و به زادگاه خود بازگشت و به تبلیغ و ترویج دین مشغول شد و در آن سامان مرجع حلّ و فصل مشکلات مردم بود. سرانجام در اواسط قرن چهاردهم هجری شمسی وفات یافت.

جلال الدّین صفائی اصفهانی

جلال الدّین اصفهانی متخلّص به «صفائی» شاعر ادیب، از سخنوران قرن دهم هجری، ساکن اصفهان(1)

سیّد جلال الدّین فرزانه شهرکردی

سیّد جلال الدّین فرزانه شهرکردی، شاعر معاصر، در شهرکرد به تدریس در دبیرستانها مشغول بود. در انواع فنون سخن قادر و در سرودن شعر مهارت به سزایی داشت و در حدود 1327ش وفات یافت. این بیت از اوست:

چشم حریص سیر نگردد به روزگار

آری پر آب چاه ز شبنم نمی شود(2)

جلال الدّین میرمیران

جلال الدّین میرمیران، در سال 754ق کلانتر اصفهان بوده.(3) [و در سال 757ق به شیخ ابواسحاق اینجو پناه داد، اما امیر مبارز الدّین اصفهان را محاصره کرد و موفق به تسخیر آن شد و شیخ ابواسحاق را دستگیر و به شیراز فرستاد تا اینکه در سال 758ق


1- تذکره غنی، ص81.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص351 و352.
3- تاریخ اصفهان و ری، ص 154.

ص: 362

در میدان سعادت شیراز او را به قتل رساندند.(1)]

دکتر جلیل دوستخواه*

دکتر جلیل دوستخواه فرزند محمّد حسین، در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد و پس از طی تحصیلات ابتدائی و متوسطه، در دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت و موفق به اخذ درجه دکترا گردید. او تا سال 1360ش به تدریس در دانشگاه اصفهان و دانشگاه جندی شاپور اهواز مشغول بود پس از آن از ایران مهاجرت کرد و از سال 1370ش در استرالیا مقیم شده و به تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای آن کشور مشغول شد. وی از دانشمندان، محققان و ادبای پرکار اصفهانی است که عمده وقت خود را صرف تحقیق درباره شاهنامه و فرهنگ و ادبیات ایران پیش از اسلام نموده است. کتابهای زیر از تألیفات و ترجمه های اوست:

1. «هیمالیا» برگزیده شعرهای 15تن از شاعران اردو زبان هند و پاکستان. 2. «اوستا، نامه مینوی آیین زرتشت» 3. ترجمه «آفرینش رستاخیز»: پژوهشی معنی شناسی در ساخت جهان بینی قرآنی، نوشته: «شینیاماکینو» 4. اوستا کهن ترین سرودها و متن های ایران» 5. «داستان رستم و سهراب» به روایات نقالان 6. ترجمه «پژوهشی در شاهنامه» تألیف: «کویاجی» 7. «حماسه ایران» 8. «اندر بلای سخت» (گزارش سفر به تاجیکستان، که در مجله بخارا چاپ شده است). 9. «ایران شناخت» 10. «گزارش هفت خوان رستم» 11. «رهیافتی به متن های اوستائی» 12. «فرهنگ فارسی اصفهانی»(2)


1- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج5، صص 162 و 163 و منابع دیگر.
2- نشریه «کتاب هفته»، شماره 36، شنبه اول دی 1380، ص23.

ص: 363

جلیل گلریز خاتمی*

استاد جلیل گلریز خاتمی، هنرمند معاصر، در هنر خاتم سازی زبردست بوده و از اساتید زبده این هنر در اصفهان به شمار می رفت. وی در دوّم تیرماه 1376ش بدرود حیات گفته و در باغ رضوان (گورستان جدید اصفهان)، در قطعه نام آوران به خاک سپرده شد.

جمال اصفهانی

جمال بن ملّا اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب «صحیفه سجادیه» که از کتابت آن به خط نسخ در سال 1041ق فراغت حاصل نموده است کتاب به شماره 1195 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)

جمال جناب پور

جمال جناب پور ابن آقا شیخ حسن معلّم، از شعرای معاصر اصفهان. وی مدتی روزنامه سعادت اصفهان را منتشر کرد و در شعر «جناب» تخلّص می نمود.

از اوست:

عالمی محو جمال تو و این بس عجب است

روی نادیده دل اندرغم عشقت ز چه روست

نچمد پیش قدت سرو خرامان در باغ

راست چون قامت دلجوی تو اندر لب جوست(2)


1- فهرست وزیری، ج3، ص 891.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 144 و 145.

ص: 364

جمال خادم

جمال خادم، وی در قرن نهم هجری می زیسته و خادم مقبره شیخ محمّد بن یوسف بوده و در سال 880 ه.ق به امر اوزون حسن آق قویونلو متصدی تجدید و تعمیر صفّه صاحب در مسجد جامع اصفهان شده است.(1)

جمال ساعد نقنه ای

جمال خلیل زاده نقنه ای متخلّص به «ساعد» شاعر ادیب معاصر، از اهالی قریه «نقنه» در حوالی بروجن است، دارای طبعی متوسّط می باشد. گاهی شعر می گوید.

از اوست:

مران اسب ای برادر گر به دست آری تو میدانی

مشو غَرّه اگر گوئی خورد ناگه به چوگانی

چو اسکندر شود گر عالمی در زیر فرمانت

بجو آب حیات از قوّت بازو به آسانی

بشر را دانش و فکر پاک و عقل دوراندیش

به جاها می رساند رو برون از فکر انسانی

قناعت شرط انسان است زیرا گر طمع افتاد

بسی تیغ از کف سردار و افسرهای سلطانی

گرت رای نکوئی ست رو اندر پی نیکان

بنه دائم بدی را بر بدان باشد به ارزانی

دلا دائم چو دُرّ در گوش خود کن پند ساعد را

که هر کس رفت از این ره نیست در کارش پشیمانی


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص95؛ مزارات اصفهان، ص349.

ص: 365

جمال الدّین ایبه سمیرمی

جمال الدّین ایبه سمیرمی چاشنی گیر، از امراء عهد اتابکان در اصفهان بوده، در سال 584 به جهت استبدادی که از او سر می زد به دستور طغرل به قتل رسید.(1)

سیّد جمال الدّین اصفهانی

سیّد جمال الدّین اصفهانی، عارف سالک، از خواصّ مریدان شیخ صدرالدّین موسی اردبیلی (متوفی دوشنبه 12 محرم 735ق) بوده و بر حسب وصیت شیخ، متصدّی تغسیل، تکفین و تدفین او بوده است.(2)

جمال الدّین اعتماد الکتاب اصفهانی

جمال الدّین اعتماد الکتُتّاب بن ابی طالب اصفهانی، عالم فاضل [خوشنویس هنرمند ]قرن چهاردهم هجری. [ظاهراً در تهران ساکن بوده و خط نسخ را خوش می نوشت.]

از آثار او کتابت نسخه ای است از کتاب «سماء المقال» در علم رجال، تألیف میرزا ابوالهدی فرزند میرزا ابوالمعالی کلباسی که در شعبان سال 1319ق کتابت آن پایان یافته است. نسخه به شماره 3485 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(3)

همچنین نسخه ای از کتاب «الارشاد فی احوال الصاحب بن عباد» تألیف: ابوالقاسم احمد قهپائی را به خط نسخ در 10 صفر 1352ق کتابت نموده و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4)


1- مجله یادگار، سال اول، شماره4، ص66.
2- روضات الجنان، صص 267 و 269؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص326.
3- فهرست ملک، ص 373.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص 78.

ص: 366

میرزا جمال الدّین کلباسی

حاج میرزا جمال الدّین کلباسی بن میرزا ابوالمعالی (محمّد) بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی، عالم فاضل و زاهد متّقی [در حدود 1273ق در اصفهان متولّد شد ]اغلب تحصیلات او در فقه و اصول، ادبیّات و رجال نزد پدر دانشمندش صورت گرفته است و اجازه حدیث از پدر اخذ نموده است. [همچنین از میرزا محمّد هاشم چهارسوقی نیز اجازه دریافت نموده است.

پس از وفات پدر به همراه برادرش میرزا ابوالهدی به عتبات عالیات رفته و نزد آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی استفاده نمود و از آن دو بزرگوار نیز اجازه گرفت. در این ایام مدتی در نجف اشرف به تدریس پرداخته و در سال 1340ق به اصفهان مراجعت نموده و حوزه تدریس و تعلیم را برپاداشت.

وی علاوه بر تبحّر در علوم مختلف در نجوم نیز مهارت داشته و آن را تدریس می نموده است.] در مدّت عمر دقیقه ای از تألیف و تدریس و عبادت غافل نبود. در مسجد جوجو (جوجی) اقامه جماعت می فرمود و نماز ایشان از زبده ترین جماعات اصفهان محسوب می شد.

سرانجام در شب 17 رمضان المبارک سال 1350ق وفات یافته و جنب پدر در بقعه میرزا ابوالمعالی واقع در تخت فولاد مدفون شد. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تلخیص الهیئة» [2. «شرح کفایة الاصول» 3. «کتابی در اصول فقه» از باب انسداد تا اواسط استصحاب 4. «رساله در صلوة مسافر»(1)]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص43؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 220 و 221؛ نقباد البشر، ج1، ص308؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص198؛ مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی، صص 109-103؛ الاجازة الکبیره، ص35.

ص: 367

شیخ جمال الدّین نجفی

حاج شیخ جمال الدّین بن شیخ محمّد باقر نجفی بن شیخ محمّد تقی رازی. عالم جلیل و فقیه مجاهد، از علمای بزرگ قرن چهاردهم هجری. مادرش از سادات اخوی تهران بوده و خود او در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل نزد پدر دانشمند خود و دو برادرش آقانجفی و حاج شیخ محمّدعلی در سال 1308 به عتبات عالیات مهاجرت نموده و نزد آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی، میرزا حبیب اللَّه رشتی و سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی به کسب فیض پرداخته و به اجتهاد نائل آمد و در سال 1313ق به اصفهان بازگشته و در مسجد شیخ لطف اللَّه به اقامه جماعت پرداخته و محضر قضاوت و رفع مرافعات را برپاداشت و به تدریس مشغول شد.

او در قضایای مشروطیّت به همراه برادرش حاج آقا نوراللَّه همراه و به وظایف شرعی خود مشغول بود، و پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملّی به دستور محمّد علی شاه و برچیدن بساط مشروطه و مخالفت علمای نجف اشرف با اقدامات مستبدانه محمّد علی شاه، آقا جمال الدّین و دو برادرش آقانجفی و حاج آقا نوراللَّه علیه حکومت استبداد اعلامیه صادر نموده و مردم را به مخالفت با استبداد فراخواندند.

هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد و روسها و انگلیسی ها کشور را به اشغال خود درآوردند، و اصفهان نیز صحنه تاخت و تاز روسها شد، منزل او محل مراجعه مردم و تظلّم خواهی بود. به این خاطر سربازان روسی به منزل او ریخته او را به اجبار به تهران تبعید ساختند. مردم تهران از او استقبال گرمی کردند و روز به روز به شهرت و عظمت او افزوده شد. وی در مسجد سیّد عزیزاللَّه تهران اقامه جماعت می نمود و به تدریس می پرداخت و برخی اوقات به منبر می رفت و مردم را موعظه و ارشاد می نمود.

حاج آقا جمال الدّین نجفی در اوایل ظهور رضاخان منویّات و اهداف ضدّ اسلامی او را دریافته و با آن به مخالفت پرداخت. در قضایای جمهوری، در کنار شهید سیّد حسن مدرّس به مخالفت با جمهوری خواهی رضاخان برخاست و مردم را علیه آن بسیج نمود.

پس از آنکه در سال 1352ق مجلس شورای ملّی قانونی را تصویب نمود که مطابق

ص: 368

با آن سن قانونی ازدواج برای دختران 18 و پسران 20 سال تعیین شده بود، حاج آقا جمال آن را خلاف شرع دانسته و علناً به مخالفت با آن پرداخت. لذا به اصفهان تبعید شده و در منزل خود در اصفهان تحت نظر مأمورین حکومت قرار گرفت.

در دو سال آخر زندگی به اقامه جماعت در مسجد شیخ لطف اللَّه و برگزاری مراسم دعای کمیل در تخت فولاد می پرداخت. او سرانجام در شب یکشنبه 25 جمادی الاولی سال 1354ق در اصفهان وفات یافت و در بین مردم شایع شد که او را مسموم ساخته اند. پیکر او به تخت فولاد تشییع شده و در تکیه مادر شاهزاده، جنب مزار جد اعلای خود شیخ محمّد تقی رازی مدفون شد. میرزا حسن خان جابری انصاری ماده تاریخ وفات او را چنین یافته است:

سر از جنّت برون آورد گفتا خود به تاریخش

«جمال دین ز حق دیده جمال و رفته در مینو»

و مرحوم معلم حبیب آبادی نیز مرثیه ای در وفات او سروده و مصرع «جمال الدّین بجنّت رفت ناگه» را ماده تاریخ فوت او یافته است.

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «حاشیه بر انیس المقلّدین» رساله علمیه مرحوم سیّد اسماعیل صدر که در سال 1329ق چاپ سنگی شده است. 2. «رساله در دماء ثلاثه، صیغ عقود، نکاح، متعه و تحلیل» که ضمیمه «انیس المقلّدین» که توسط یکی از شاگردانش حاج شیخ احمد کتابفروش تهرانی از کتاب «نجات الشیعه» صاحب عنوان استخراج و به طبع رسیده است. 3. «نجات الشیعه فی احکام الشریعه»(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 451 و 452؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 85-68؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص93؛ گلشن اهل سلوک، صص 111-92؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 154 و 155؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص326؛ نسب نامه الفت، خطی؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2619-2613؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 202-200؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 191-190؛ گنجینه دانشمندان، ج3، صص 235 و 236.

ص: 369

سیّد جمال الدّین صهری

حاج سیّد جمال الدّین صهری بن حاج سیّدجعفر میردامادی سدهی، عالم فاضل و واعظ کامل در سال 1321ق در قریه «ورنوسفادران» سده ماربین [خمینی شهر فعلی ]متولّد گردیده و پس از تحصیل علوم مقدماتی در اصفهان نزد حاج آقا رحیم ارباب، میر سیّد علی نجف آبادی، آقا سیّد محمّد نجف آبادی، میرزا احمد مدرس و شیخ محمّدحکیم خراسانی به کسب فیض پرداخت سپس جهت ارشاد و هدایت مردم به منبر رفته و الحق واعظی بلیغ و شیرین بیان بود و چون به آن چه می گفت، خود معتقد بود، بیانش بیشتر مؤثر واقع می شد. سالها در خوزستان ساکن و در اواخر به اصفهان مراجعت نموده، محبوبیتی غریب داشت و مورد احترام و اکرام عموم طبقات بالاخص علماء و خطباء بود. وی دهها مسجد و مدرسه بنا کرد و در رفع مشکلات مردم اهتمام بسیار داشت.

او در دوره های 16 و 17 مجلس شورای ملّی از اصفهان کاندیدا شد ولی موفق به راه یابی به مجلس نگردید.

سرانجام در پنج شنه 7 ربیع الثانی 1388ق وفات یافته، جنازه روز جمعه با تجلیل کامل و مشایعت عموم طبقات بر سر دست به سده [خمینی شهر] منتقل شده، در مقبره خانوادگی جنب پدر در قبرستان ورنوسفادران مدفون گردید.

رساله ای بنام «منتخب النخبة فی شرح دعاء الندبة» از او به طبع رسیده است و در شعر طبع روانی داشته و دیوان و قصاید و غزلیاتش به نام «الفین صهری» است و به طبع نرسیده است.

این شعر از اوست:

صبا گر بگذری بر ساقی گلرنگ فام ما

ببر از راه احسان نزد آن مهوش پیام ما

به آن خورشید طلعت گو به پایان رفت شام ما

بیا در بزم و پر کن از می مقصود ما

ص: 370

جهان بر کام باشد کن می عشرت به کام ما

***

زنی تا کی مخالف با مطربا شهناز را دم زن

همایون طالع ما را گهی زیر و گهی بم زن

حجازی می رسد اکنون عراق و ترک بر هم زن

به دشت حاجیانی بانگ جاءالحق به عالم زن

که گردون بر زد اکنون سکه شاهی به نام ما(1)

شیخ جمال الدّین خوانساری

حاج آقا جمال الدّین بن حاج آقا جلال الدّین بن ملّا محمّدحسین بن ملّا علی اکبر بن ملا محمّدابراهیم خوانساری اصفهانی.

عالم فاضل جلیل در حدود سال 1300ق متولّد شده و در اصفهان تحصیل نموده و سپس در مدرسه میرزا حسین تدریس نموده و نماز جماعت را در مسجد میرزا باقر اقامه نمود.

و سرانجام در 8ذیحجة الحرام سال 1391ق وفات یافته و در اطاق جنوبی تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون شد.

وی عالمی خلیق و خدمتگزار علم و دانش و آخرین فرد روحانی از این خاندان بود.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 320-318؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 452 و 453؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 309-307.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص180.

ص: 371

میرزا جمال الدّین معارف پرور

میرزا جمال الدّین معارف پرور ابن حاج شیخ محمّدحسین کتابفروش، فاضل ادیب، ساکن تهران و متوفی در آن شهر و مدفون در جنب بقعه ملّا محمّد کتابفروش در تخت فولاد اصفهان.(1)

سیّد جمال الدّین میردامادی

حاج سیّد جمال الدّین میردامادی بن سیّد حیدرعلی خوزانی، عالم فاضل محقق. در سال 1323ق درا صفهان متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات، نزد علمای اصفهان به تحصیل پرداخت سپس حسب توصیه آخوند ملّا محمّدحسین فشارکی متصدی دفتر ازدواج و طلاق در اصفهان شد و پس از انتقال به تهران به اداره این دفتر ادامه داد.

به اهتمام ایشان کتاب لطائف غیبیه تألیف سیّد احمد علوی عاملی (جد اعلای ایشان) به طبع رسیده و در مقدمه مفصل آن رساله ای مفرده در شرح احوال رجال خاندان میردامادی به قلم صاحب عنوان درج گردیده است.

سیّد جمال الدّین اشرف الواعظین

سیّد جمال الدّین بهشتی ملقّب به «اشرف الواعظین» فرزند سیّد حسن، عالم فاضل، واعظ کامل.[از مشاهیر خطبای اهل منبر و پیش نماز مسجد جوی شاه در محلّه لنبان اصفهان بوده است.]

در 29 رجب 1383ق وفات یافته و در تکیه زرگرها واقع در تخت فولاد مدفون شد.

ماده تاریخ وفات او را شاعر توانا آقای فضل اللَّه اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» چنین سروده است:


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 197 و 198.

ص: 372

زد رقم سال فوت او «برنا»

«اشرف کائنات از وی شاد»(1)

جمال الدّین قدسی

جمال الدّین بن عبدالحسین قدسی بن محمّدعلی خوشنویس اصفهانی شاعر و ادیب دانشمند معاصر، در شب هشتم رمضان سال 1315ق در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خویش را ابتدا در مدرسه باقریه و قدسیه انجام داده و سپس در مدارس قدیمه نزد شیخ علی مدرس یزدی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و شیخ محمّدباقر الفت به تحصیل علوم دینی پرداخت و از سال 1303ش به خدمت فرهنگ درآمده و به تدریس در دبیرستان های اصفهان مشغول شد.

پس از فوت پدر ریاست مدرسه قدسیه را بر عهده گرفت و هم چنین چندین سال در دبیرستان ادب به تدریس پرداخت. سرانجام [در 15 آبان 1353ش] وفات یافته و در صحن تکیه تویسرکانی (غرب بقعه) در تخت فولاد مدفون شد. وی کمتر شعر می گفت و اشعارش اغلب ماده تاریخ است. [ماده تاریخ فوت او را شاعر معاصر مجتبی کیوان چنین سروده است:

نوشت خامه «کیوان» به سال تاریخش

جمال قدسی گشوده پر بگلشن قدس»]

1353

به همت او «دیوان غمام همدانی» برای اوّلین بار به طبع رسیده است.(2)


1- تحفة الحباب، صص 29 و 30؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص754؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص128.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص374؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ فهرست کاظمینی، ج1، ص182؛ یادنامه ادب، صص 191 و 192.

ص: 373

سیّد جمال الدّین مدرّس صادقی

سیّد جمال الدّین مدرّس صادقی فرزند آقا سیّد عبداللَّه ثقةالاسلام بن آقا سیّد محسن میرمحمّد صادقی، شاعر معاصر در سال 1290ش در اصفهان متولّد گردیده و تحصیلات خود را تا دیپلم در این شهر انجام داده و پس از انجام نظام وظیفه وارد خدمات دولتی گردید و در بانک رهنی کرمانشاه مشغول به خدمت شد. در شعر «مدرس» تخلّص می کرد.

از اوست:

ابری است تیره زلف تو بر گرد عارضت

ماهی است عارضت که به سروی نشسته است(1)

سیّد جمال الدّین واعظ اصفهانی

سیّد جمال الدّین واعظ اصفهانی ابن سیّد عیسی بن سیّد محمّدعلی موسوی عاملی. از چهره های مشهور عصر مشروطیّت.

در حدود سال 1279ق در همدان متولّد گردیده [در کودکی یتیم شده و همراه مادر و خواهر خردسالش به تهران رفت. از 14 سالگی در تهران به تحصیل علوم دینی پرداخته و در 21 سالگی برای تکمیل آن به اصفهان رفت و به تحصیل پرداخت و در ضمن آن به وعظ و خطابه مشغول شده و شهرت به سزایی کسب کرد و مستمری مخصوصی از طرف ناصرالدّین شاه برای او معیّن شد. دوستی او با عدّه ای از چهره های آزادیخواه او را به مخالفت با استبداد کشانید و نطق های تند او طرفدارانی را به گرد او جمع کرد. پس از آن که او به همراهی در نوشتن کتاب «رؤیای صادقیه» و هم چنین رفاقت و همراهی با ازلیان در امر دین متهم شد، در تهران سکونت گزید در وقایع مشروطه سخنرانی ها و خطابه های او درمیان مردم مؤثّر واقع شد.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص436.

ص: 374

پس از آن که محمّدعلی شاه به تخت سلطنت نشست و مجلس شورای ملّی را به توپ بسته و بساط مشروطیت را برانداخت و دستور دستگیری و قتل مشروطه خواهان را صادر کرد، سیّد جمال الدّین واعظ پنهان شد و قصد رفتن به عتبات عالیات را نمود. در همدان نزد مظفرالملک حاکم همدان که از مریدان او بود رفت امّا محمّدعلی شاه دستور قتل سیّد جمال را صادر کرده بود. مظفرالملک او را تحویل امیر افخم حاکم بروجرد داد و به دستور حاکم بروجرد او را در بروجرد به سال 1326ق خفه کرده و کشتند و در آن شهر دفن شد.]

[1. «رساله جمالیه» شامل نطق ها و خطابه های او 2. «لباس التّقوی» در تشویق مردم به مصرف پارچه های وطنی و تحریم پارچه های خارجی]

صاحب عنوان پدر نویسنده و داستان نویس معروف محمّدعلی جمال زاده است.(1)

جمال الدّین جیرانی

جمال الدّین بن محمّدقاسم جیرانی، عالم فاضل. ظاهراً از شاگردان مرحوم فیض کاشانی بوده و مطابق نوشته علّامه طهرانی در «الذّریعه» وی نویسنده و کاتب اجازه نامه مرحوم مولی محسن فیض کاشانی جهت برادرزاده اش مولی محمّدهادی بن مرتضی کاشانی به سال 1124ق می باشد.(2)

از شاگردانش مرحوم میرزا هادی بن عبدالکریم دولت آبادی بوده که در نوشته های خود او را فقاهت و زهد ستوده است.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص457؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 281 و 282؛ فهرست رضوی، ج4، ص140؛ رجال عصر مشروطیت، صص 41 و 42؛ شرح حال رجال ایران، ج1، صص257-255؛ شهید راه آزادی سیّد جمال واعظ اصفهانی، صص 75-1؛ دانشوران روشندل، صص 64 و 65.
2- آثار ملّی اصفهان، ص211.

ص: 375

سیّد جمال الدّین منجّمی

آقا جمال الدّین منجّمی بن حاج سیّد محمّد منجم بن سیّد زین العابدین بن میر سیّد محمّد بن سیّد اسماعیل بن سیّد بدیع الزّمان حسینی گنابادی اصفهانی، عالم فاضل واعظ.

در اصفهان و قم به تحصیل پرداخته و سپس در اصفهان به وعظ و خطابه پرداخت. سرانجام در جوانی در شب 25 شوال 1382ق وفات یافته، در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

جمال الدّین ترجمان*

جمال الدّین ترجمان فرزند محمّدهادی امین، از فضلاء معاصر. در سال 1280ش در «باغ بهادران» لنجان اصفهان متولّد شد. در مکتب خانه پدر تعلیمات ابتدایی و ادبیات را فرا گرفت سپس به همراه پدر به اصفهان رفت و در مدرسه علیّه تحصیل کرد و تدریس نمود. پس از آن به تهران رفته و تحصیلات جدید را در دبیرستان دارالفنون به پایان رساند. همچنین در مدرسه سپهسالار از محضر شهید سیّد حسن مدرس بهره برد. آنگاه به استخدام وزارت فرهنگ وقت درآمد و چندی در خوزستان ریاست و تدریس نمود. او در اصفهان سالها ریاست دانشسرا و برخی مراکز آموزشی را بر عهده داشت و حدود 50 سال در خدمت علم و فرهنگ ایران بود و شاگردان فراوانی پرورد. او به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه مسلط بود. سرانجام در 5 آبان 1363ش در سن 83 سالگی وفات کرد و در قبرستان باغ رضوان اصفهان دفن شد.(2)

سیّد جمال الدّین چهارسوقی

آقا جمال الدّین محمّد بن میرزا محمّد هاشم بن میر زین العابدین موسوی چهارسوقی، عالم فاضل متقی. نامش محمّد و ملقّب و مشهور به «جمال الدّین» بوده است. در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص336؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص143.
2- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص456-431.

ص: 376

اصفهان متولّد شده و نزد پدر علّامه خود و علمای اصفهان به تحصیل پرداخته و موفق به اخذ اجازه اجتهاد به تاریخ های غره رمضان 1317ق و 12 جمادی الثّانیه 1318ق گردیده و پس از وفات پدر در مسجد او به اقامه جماعت پرداخته است. سرانجام در صبح دوشنبه 4 رجب 1339ق پس از پایین آمدن از منبر دچار سکته شده و وفات یافت. جنازه به تکیه صاحب روضات در تخت فولاد حمل و در آنجا دفن شد و در سال 1348ق عظام او را به نجف نقل نموده و در بقعه پدرش مدفون ساختند.

مادّه تاریخ وفات او را عبدالوهاب گلشن ایران پور چنین سروده است:

عابدی سر کرد بیرون و بگفت

شد جمال دین بگلزار بهشت(1)

1409-70=1339

سیّد جمال الدّین گلپایگانی

سیّد جمال الدّین گلپایگانی متخلّص به «آرام» از شعرای قرن چهاردهم هجری است. از افاضل طلاب مدرسه صدر بود و از اعضای قدیم انجمن ادبی شیدا به شمار می رفت و اشعارش در مجله دانشکده در دوره اول به طبع می رسید. ظاهراً بعد از سال 1360ق در گلپایگان وفات یافت.

از اوست:

بتان اگر ز رخ خود پرده برگیرند

سیاهی از دل شب، رونق از قمر گیرند(2)

جمال الدّین معرّف

قاضی جمال الدّین معرّف، از بزرگان قرن یازدهم هجری است. نامش در وقف نامه مسجد جامعه جدید عباسی (مسجد شاه اصفهان) [مسجد امام فعلی] ذکر شده و به جهت وی حقوقی سالیانه معادل سه تومان نقد و پانصد مَن غلّه به عنوان حق التّعریف معین


1- زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، ص119؛ مناهج المعارف: مقدمه، ص سیصد و نوزده.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص9.

ص: 377

گردیده است.(1)

خواجه جمال الدّین منشی

خواجه جمال الدّین منشی، شاعر و ادیب قرن هفتم هجری. از منشیان خواجه شمس الدّین محمّد جوینی صاحب دیوان بوده و اصلاً از اهالی اصفهان است.

این شعر از اوست:

نهیب غمزه جادو فریبِ تو گه سحر

هزار شعبده دارد به زیر هر ناخن

دراز کرده به آهنگ جان ببین انگشت

خضاب کرده به خون جگر نگر ناخن(2)

ملّا جمشید کسکری گیلانی

ملّا جمشید بن محمّد زمان کسکری جیلی [گیلانی] عالم فاضل، از زادگاه خود «کسکر» گیلان به اصفهان آمده و چندی در مدرسه سلیمانیه جنب مسجد جامعه جدید سلطانی ساکن شد و نزد علمای این شهر به تلمّذ پرداخت.

وی چندین کتاب حدیث را بر علّامه مجلسی خوانده است از جمله «تهذیب الاحکام» است که علّامه مجلسی در آخر کتاب مزار آن در 14 جمادی الاولی سال 1096ق و 1097ق و در آخر کتاب «الاطعمه» در محرم 1098ق به وی اجازه داده است. نیز کتاب «من لایحضره الفقیه» را نزد وی خوانده و در سال 1099ق از علّامه مجلسی اجازه دریافت نموده است.(3)


1- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص60؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص346.
2- تذکره آتشکده: بخش سوم از نیمه نخست، ص929؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص291؛ الذریعه، ج9، ص204.
3- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص24؛ الذریعه، ج1، ص150؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 20 و 21؛ اجازات الحدیث، ص27؛ فیض قدسی، ص168؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص338.

ص: 378

جمشیدخان امیربختیار

جمشیدخان امیربختیار بن یوسف خان امیر مجاهد بختیاری از شعرای معاصر اصفهان در سال 1334ق متولّد شده و در مدارس اصفهان تحصیل نمود. او علاقه فراوانی به استاد ملک الشعراء بهار داشت و از خرمن فضل و ادب او خوشه ها چیده بود. اشعارش در روزنامه ها و سالنامه های اصفهان به چاپ می رسید و در شعر «جمشید» تخلّص می کرد. او رساله کوچکی در قضایای عاشورا نوشته که به چاپ رسیده است.

از اوست:

دلدار اگر سنگدل و بی وفا نبود

اینقدر جور بر من مسکین روا نبود

بر گرد شمع عارضت ای یار سست عهد

پروانه وار سوختن ما سزا نبود(1)

جمشید عابدی درچه ای

جمشید عابدی درچه ای بن قدمعلی، از شعرای معاصر، در سال 1326ش در محلّه جزین درچه متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه و عالی را تا اخذ لیسانس طی کرد. وی در انجمن های ادبی حافظ، صائب و خانه هنرمندان اصفهان شرکت کرده است.

از اوست:

خراباتی شدم میخانه ای معمور می بینم

عجب امشب بساط عیش را جور می بینم

در اینجا ساغر و پیمانه و ساقی همه مستند

ز تأثیر شرابش جمع را مخمور می بینم(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 141 و 142.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (چ2)، ص564.

ص: 379

شیخ محمّدجواد اصفهانی

شیخ محمّدجواد اصفهانی، از مدرّسین و علمای اصفهان بوده و عدّه ای در خدمتش تلمّذ می کرده اند. وی در حدود سال 1345ق وفات یافته است. شیخ محمّدحسین بن محمّدعلی مقدّس اصفهانی از شاگردان اوست و از استاد خود ثنای بلیع می نموده است.(1)

محمّدجواد الماسی

محمّدجواد الماسی [از خوشنویسان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است] در ماه رجب سال 1241ق نسخه ای از کتاب «مقدمة الواجب» را به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده و در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

سیّد جواد بهشتی

سیّد جواد بن آقا میرزا ابوالقاسم حسینی بهشتی، عالم فاضل و واعظ کامل. در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات در درس حاج میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی و آخوند ملّا محمّدحسین فشارکی حاضر شد. وی از اهل منبر و وعاظ اصفهان بوده و در مسجد سه پله اصفهان اقامه جماعت می نموده است. کتاب «هدیة النملة» در مواعظ از تألیفات او به چاپ رسیده است.(3)

شیخ محمّدجواد واعظ اصفهانی

شیخ محمّدجواد بن ابوالقاسم اصفهانی، عالم فاضل، واعظ کامل، از فضلای قرن چهاردهم هجری. وی فهرستی برای بحارالانوار، براساس چاپ «بحار» معروف به کمپانی تنظیم نموده و در یکشنبه 26 ذیحجه 1340ه.ق آن را به پایان برده و «مفاتیح


1- نقباء البشر، ج1، ص317؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص462.
2- فهرست گوهرشاد، ص410؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 340 و 341.
3- تحفة الاحباب، ص31.

ص: 380

ابواب البحار» نامیده است. این کتاب در سال 1352ه.ق در تهران به طبع رسیده است.(1)

محمّدجواد رفیعی قهفرخی

محمّدجواد رفیعی بن ابوالقاسم قهفرخی چهارمحالی، از شعرای قهفرخ [فرخ شهر کنونی در استان چهارمحال و بختیاری] است. در سال 1320ق متولّد شده و به زراعت در آنجا مشغول بوده است. وی مخمّسی سروده که در آن نام 32 شاعر قدیم و جدید قهفرخ آمده است.(2)

میرزا جواد شوقی اصفهانی

میرزا جواد شوقی بن میرزا ابوالقاسم، شاعر ادیب در سال 1299ق در اصفهان متولّد شد و در این شهر علم و ادب آموخت. پدر و اجدادش از فضلای اهل علم بودند. شوقی در سرودن شعر طبعی روان داشت و علامه بر سرودن غزل و رباعی، اشعار بسیاری ر مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام سروده است. او در سال 1364ق به عتبات عالیات محرم 1371ق وفات یافت و در آن ارض اقدس مدفون شد. [دیوان اشعار او در سال 1333ش و 1369ش به طبع رسیده است.

صغیر اصفهانی ماده تاریخ وفات او را چنین سروده است:

کسی اگر صغیر احوال پرسد

که فوتش در چه تاریخ و زمان بود

نهد در جمع پا جبرئیل و گوید

«که پیش از مرگ شوقی در جنان بود]

از اوست:

کنون که فصل دی و موسم زمستان است

بنوش مِی که زمستان، بهار مستان است


1- الذّریعه، ج21، ص299؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص 315 و 316.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 218-216.

ص: 381

اثر اگر ز گلستان نمانده است چه غم

صفای عارض یاران به از گلستان است(1)

جواد مجدزاده صهبا

جواد مجدزاده صهبا بن شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی، از نویسندگان، روزنامه نگاران و شعرای قرن چهاردهم هجری. در سال 1325ق در کرمان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در کرمان و متوسطه و عالی را در رشته ادبی در تهران انجام داد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و سرپرست کاوش های باستان شناسی شهر شاپور کازرون شد. سپس به ریاست ابنیه تاریخی اصفهان و یزد و کرمان منصوب گردید. وی دلباخته اصفهان و آثار تاریخی این شهر بود و برای آن زحمات فراوانی کشید به طوری که مردم اصفهان او را یک اصفهانیِ متولّد کرمان می دانستند. در این سالها آثاری چون گنبد مدرسه چهارباغ، مسجد شاه [مسجد امام فعلی] و قسمت های مختلف مسجد جامع اصفهان تعمیر شد. سرانجام در صبح دوشنبه 9 جمادی الثّانی 1364ق (مطابق 31 اردیبهشت 1324ش) در اصفهان درگذشت و در اطاق دست چپ ورودی بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.

ماده تاریخ فوت او را ادیب فرزانه مرحوم جمال الدّین قدسی چنین گفته است:

«قدسی» به سال فوت جواد عزیز گفت:

«صهباببزم ساقی کوثر پیاله گیر»

او در اصفهان روزنامه ادبی و تاریخی «سرنوشت» را در سال 1322ش به مدیریت مرحوم محمود خلیل پور منتشر ساخت که تا زمان درگذشت صهبا انتشار آن ادامه داشت و بیش از 80 شماره از آن به چاپ رسید. از مرحوم مجدزاده صهبا چندین تألیف به جای مانده است که از آن جمله است:


1- دیوان شوقی اصفهانی، (مقدمه)؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص2050؛ الذریعه، ج9، ص548؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 284 و 285.

ص: 382

1. «تاریخ» و «جغرافیا» یک دوره جهت تدریس در دبیرستان ها 2. «آثار تاریخی ایران» 3. «تاریخ عمومی و ایران»، چاپ 1316ش در تهران 4. «تاریخ ملّل شرق و یونان و ایران» چاپ 1314ش 5. «سخن سنجی در باب احوال و اشعار حافظ» یا «حافظ شیرین سخن» چاپ 1321ش 6. «دیوان اشعار»

او در شعر قریحه ای توانا و ذوقی سرشار داشته و «صهبا» تخلّص می نموده است. این شعر از اوست:

رنگ خون را گر طبیعت عاشق و مفتون نبودی

بامدادان و شام، دامان افق گلگون نبودی

لکه ننگ و سیاهی جز به خون گر شسته می شد

صفحه تاریخ ما آغشته اندر خون نبودی

کاوه ای می خواست تا خونین درفشی برفرازد

ور نه هرگز در جهان نامی ز افریدون نبودی(1)]

جوادخان سردار اقبال بختیاری

جوادخان سردار اقبال بن اسفندیارخان سردار اسعد بختیاری در حدود سال 1309ق متولّد شد. او از معروف ترین رجال خاندان اسفندیاری و مردی کاردان و زیرک بود و سیاست را باادب توأم داشت. سرانجام وی به دستور رضاخان به همراه جمعی از سران و خوانین بختیاری دستگیر و در آذرماه 1313ش در زندان قصر کشته شد. گاهی شعر می سرود از اوست:


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص66؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 463 و 464؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 317 و 318؛ مجله یادگار: سال پنجم، آذر و دی 1327ش، صص 85 و 86؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص406؛ فهرست روزنامه ها و مجلات اصفهان، صص 116 و 117؛ تذکره شعرای کرمان، صص 506 و 507؛ ستارگان کرمان، صص 436 و 437.

ص: 383

گندم خال تو گر نبود به گیتی حاصل من

خرمن عمرم دگر یک جو به کار آید، نیاید

گفته بودی در بهار دیگری آیم به کویت

می شود ای گل که روزی آن بهار آید، نیاید(1)

سیّد محمّدجواد امام جمعه دهکردی

آقا سیّد محمّدجواد امام جمعه دهکردی بن سیّد محمّدباقر حسینی عالم فاضل و فقیه عارف. در حدود سال 1265ش در قصبه دهکرد چهارمحال [شهرکرد فعلی ]متولّد شد. در جوانی برای تحصیل به اصفهان آمده و نزد میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات)، میرزا محمّدحسن نجفی، ملّا محمّدباقر فشارکی و شیخ محمّدباقر نجفی به کسب فیض پرداخته و از برخی از آنان اجازه دریافت نمود. آخوند کاشی از رفقای صمیمی او بوده و وی را به نیکی ستوده است.

وی عالمی عابد و اهل تهجّد و نماز شب بوده است. او پس از تکمیل تحصیلات خود به دهکرد بازگشته و به تبلیغ و ترویج شریعت مشغول بوده و در حل مشکلات مردم اهتمام تمام داشته است و مردم آنجا به وی اعتقاد بسیار داشتند.

سرانجام در سال 1310ق وفات یافته و در همان جا مدفون شد. سه سال بعد پیکر مطهر او را که هنوز تر و تازه بود به عتبات عالیات حمل نموده و در صحن مطهر مرقد حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف مدفون گردید.

برادرش سیّد احمد نوربخش در مادّه تاریخ وفاتش گوید:

به تاریخ گویند با پنج تن

«بخلد است آقا محمّد جواد(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 147 و 148؛ شناخت سرزمین بختیاری، ص514.
2- شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، ص118-115؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 464 و 465؛ آفتاب علم، صص 118-116.

ص: 384

سیّد جواد امامی نجفی

سیّد جواد امامی نجفی ابن حاج سیّد محمّدجواد امام جمعه دهکردی شاعر و ادیب فاضل، در سال 1309ق در شهرکرد متولّد شده و در مولد خود و اصفهان تحصیلات خویش را به پایان رسانیده و آنگاه به موطن خویش مراجعت نموده و در آنجا ساکن گردید. چند سال بعد به علت بیماری، بینایی خود را از دست داد و در منزل منزوی شد. در شعر و ادب دارای قدرت طبع بود. این شعر از اوست.

شکر لِلَّه که بهار آمد و شد موسم عید

چشم من بار دگر صحنه گلزار بدید

شد پدید ابر گهربار و ببارید شدید

بر سر لاله و گل ریخت بسی مروارید

تا دل بلبل بیچاره گرفتار کند

خیز و از خانه برون آی و در و دشت ببین

که شده چون پر طاووس همه روی زمین

تا سلیمان گل آورد جهان زیر نگین

کرد اهریمن دی کوچ ازین چرخ برین

فرودین آمده تا دیو و دد آزار کند

ساقی سیم تن ماه وش گل اندام

از ره لطف همی ریخت مرا باده به جام

تا دهد از لب جام و لب خود دل را کام

سینه را شرح دهد ننگ بَرَد، آزَد نام

ص: 385

طوطی طبع مرا سرخوش و سرشار کند(1)

شیخ محمّدجواد حسین آبادی

حاج شیخ محمّدجواد حسین آبادی ابن محمّدحسن، از علمای اعلام و فقهای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه.

در حدود سال 1240ق در اصفهان متولّد شده و مقدمات علوم را در اصفهان گذرانیده و سپس به عتبات عالیات مشرف شد. در آنجا باوجود تنگدستی و سختی در امر معاش به تحصیل ادامه داده و نزد سیّد ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) و شیخ محمّدحسن صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری کسب فیض نمود. مرحوم صاحب جواهر دو اجازه برای او صادر نموده که تاریخ یکی از آن دو سال 1265ق می باشد.

او پس از اتمام تحصیل و نیل به درجه اجتهاد به زادگاه خود بازگشته و به ترویج دین و ارشاد مردم مشغول شد. او عالمی غیور و متعصّب در امر دین بود و به خاطر اجرای حدود شرعی در سال 1304ق از طرف ناصرالدّین شاه به تهران فرا خوانده شد و در یکی از مساجد تهران به اقامت جماعت پرداخت.

گویند در بین راه مسجد و منزل مرحوم حسین آباد مشروب فروشی بود که او و نمازگزاران به آنجا رفته و خمره بزرگ مشروب را شکسته و آنجا را تعطیل کردند. هنگامی که او مطلّع شد که ناصرالدّین شاه از کار او خشمگین شده، برای او پیغام داد که «من گمان می کردم تو ناصر دینی ولی حالا فهمیدم که کاسر (شکننده) دین هستی».

همچنین یکی از مریدان او به نام سراج الملک مشروب فروشی دیگری را خریداری کرد تا به مسجد تبدیل شود و نماز جماعت بر روی خرابه های آن به امامت میرزا محمّدجواد خوانده شد. پس از احداث مسجد سراج الملک یکی از شعراء چنین سرود:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 148 و 149.

ص: 386

حسن توفیق بین که مسجد کرد

سطح میخانه را سراج الملک

او در سال 1310ق تصمیم به زیارت مرقد حضرت امام حسین علیه السلام در کربلا گرفت و برای صله ارحام و وداع با بستگان به اصفهان آمد ولی در اصفهان بیمار شده و پس از دو سال در ذی القعده 1312ق وفات یافته و در جنوب تکیه مادر شاهزاده در سردابی که حاج شیخ محمّدباقر نجفی قبری جهت خود در آن تدارک دیده بود، مدفون گردید.

او در علم و فضل و زهد و تقوا از نوادر دوران بوده و مجلس درس او محل اجتماع فضلاء و دانشمندان بود. دو فرزند دانشمند ایشان شیخ احمد مجتهد بیدآبادی، شیخ محمّدعلی شاه آبادی و همچنین سیّد هدایت اللَّه چهارسوقی و سیّد حسن فانی یزدی از شاگردان برجسته او به شمار می روند.

وی را تألیفات چندی است که از آن جمله است:

1. «بحرالبکاء فی مصائب المعصومین النُّجَباء» به فارسی در چهار مجلد [جلد اول: شامل سی مجلس در تفسیر سوره فاتحه الکتاب. جلد دوم: در تفسیر سوره یوسف. جلد سوم: در تفسیر سوره واقعه. جلد چهارم: در احوال حضرت فاطمه زهرا(سلام اللَّه علیها) موسوم به «بحرالبکاء الفاطمیّه»] 2. «السّراج الوّهاج» در شرح «نتائج الافکار» استادش سیّد ابراهیم قزوینی، در اصول فقه 3. «کنوز اللئالی» در اصول فقه [که نسخه خطی آن به شماره 8248 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است] 4. «ترتیب خلاصة الاقوال» علّامه حلّی که در سال 1312ق در اصفهان چاپ سنگی شده است. 5. «بساطین الریاحین»، در اصول فقه 6. «ترجمه نجاة العباد» رساله عملیّه استادش صاحب جواهر، به فارسی [که در مجموعه شماره 8248 کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.] 7. «الرسالة الاحمدیه» به نام فرزندش شیخ احمد 8. «الخزائن» در اصول فقه 9. «الریاحین» در فقه استدلالی 10. «النّتائج» [تقریرات درس سیّد ابراهیم قزوینی(1)]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص79؛ سیری در تاریخ تخت فولاد ص93؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص237؛ نقباء البشر، ج1، صص 322-321؛ استادزاده، صص 21-13؛ فهرست مرعشی، ج21، ص206، الذریعه، ج12، ص164 و ج18، ص174 و ج26، ص84؛ گلشن اهل سلوک، صص 191-182.

ص: 387

محمّد جواد دهنوی سمیرمی

محمّد جواد بن محمّد حسن دهنوی سمیرمی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. از آثارش:

1. کتاب نسخه ای از «ریاض المسائل» که در پنج شنبه 2 محرم 1266ق، از نوشتن آن فراغت یافته است.

2. کتابت رساله «شرط ضمن العقد» از مؤلفات میرزای قمی که آن را به خط نسخ و نستعلیق در سال 1267 نوشته است. نسخه آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

3. کتابت چهار رساله شامل «تعلیقه منهج المقال» تألیف آقا باقر بهبهانی، «هدایة المحدّثین» تألیف ملّا محمّدامین کاظمی، «غایة المرام» تألیف سیّد جزائری و «الاوزان و المقادیر» تألیف علّامه مجلسی که آنها را به خط نستعلیق در ماه رجب سال 1267ق کتابت نموده است و به شماره 3138 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

شیخ محمّدجواد بیدآبادی سرجوئی

حاج شیخ محمّدجواد بیدآبادی سرجوئی ابن محمّد حسین بن زین الدّین، عالم ربانی و عارف صمدانی. از مشایخ سلسله ذهبیه در اصفهان و از کسانی است که جامع بین شریعت و طریقت بوده. املاک خود را فروخته و صرف مستمندان نموده و باقی عمر را به زهد و قناعت و تزکیه نفس و تحمّل ریاضات مختلفه و تربیت معدودی از اهل عرفان گذرانده است.

سرانجام در 10 صفر 1344ق در سن حدود نود سالگی وفات یافته و در کربلای


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص332.
2- فهرست مرعشی، ج8، ص368.

ص: 388

مُعَلّا مدفون گردید. حاج ملّا حسینعلی صدیقین، حاج ملّا محمّد هُرتَمَنی، سیّد محمّد صادق کتابی، میرزا ابوالهدی کلباسی و آقا شیخ ابوطالب شیخ الاسلام از دست پروردگان این عارف ربّانی بوده اند.(1)

سیّد محمّد جواد میر محمّد صادقی

سیّد محمّد جواد بن میر محمّد حسین بن میر سیّد علی میر محمّد صادقی، عالم فاضل در اصفهان نزد پدر و دیگر علماء به تحصیل پرداخت. سپس در کربلا به درس میرزا علینقی طباطبائی و در نجف به محضر درس شیخ مرتضی انصاری حاضر شده و کسب علم نمود.

وی سرانجام در سال 1280ق در مراجعت از مکّه معظّمه بین راه وفات یافته و در نجف اشرف مدفون گردید.

از تألیفات او یک دوره فقه و یک دوره اصول از تقریرات اساتید خود است.(2)

سیّد محمّد جواد خراسانی

سیّد محمّد جواد بن سیّد محمّد رضا بن حاج سیّد یوسف قائنی خراسانی، عالم فاضل صالح زاهد [از شاگردان آقا سید محمد باقر درچه ای و دیگران].

مرحوم حاج شیخ مهدی نجفی درباره او فرموده است: «لم ار مثله فی الوثاقة و الجلالة و العبادة»

مشارٌالیه از جمله کسانی است که به شرف زیارت حضرت بقیةاللَّه الاعظم امام عصر(عجل اللَّه تعالی فرجه) مشرّف گردیده است. [شرح آن در کتاب «العبقری الحسان» علّامه نهاوندی آمده است.]


1- تاریخ اصفهان (جابری)، صص 326 و 327؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص70؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص462؛ بیان المفاخر، ج2، ص229.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص510.

ص: 389

وی در روز جمعه5 رجب المرجّب سال 1271ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل علوم دینی سالها در مسجد حاجی رضا به جای پدران خود اقامه جماعت می نمود.

سرانجام در سال 1352ق وفات یافته و در تکیه فاضلان در تخت فولاد جنب مزار جدّ بزرگوار خود مدفون گردید.

حاجی میرزا حسن خان جابری انصاری مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

«اذاً باثنی عشر جاءوا و قالوا:

ثوی حرز الجواد طاب مثواه»

1340+12=1352

کتب زیر از اوست:

[1. مجالس الابرار در مواعظ] 2. رساله ای در شرح حال پدر و جدّ خود 3. رساله در «تعبیر خواب» 4. «رؤیاهای صادقه»(1)

دکتر محمّدجواد شریعت

دکتر محمّدجواد شریعت فرزند شیخ محمّدرضا شریعت بن ملّا زین العابدین طالخونچه ای اصفهانی، از پرکارترین استادان زبان و ادبیات فارسی در عصر حاضر.

او در سال 1315ش در اصفهان متولّد شده و تحصیلات ابتدائی را طی نمود [و نزد پدر مقدمات و سطوح را فرا گرفت سپس در اصفهان به ادامه تحصیل در دبیرستان پرداخته و پس از دریافت دیپلم در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی به تحصیل پرداخته و لیسانس گرفت. سپس در سال 1335ش به استخدام آموزش و پرورش درآمده و 10 سال به تدریس در دبیرستانهای اصفهان پرداخت. در کنار آن تحصیلات عالیه خود را دنبال کرده و در سال 1347ش رساله دکتری خود درباره «ترجمه تفسیر طبری» را زیر نظر استاد مدرس رضوی در دانشگاه تهران گذراند و به درجه دکترای


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص59؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 636 و 637؛ مکارم الآثار، ج6، صص 1984-1982؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص162.

ص: 390

ادبیات فارسی نائل شد. و به تدریس در دانشگاه تهران مشغول شد. در سال 1352ش به انگلستان رفت و در دانشگاه «دورهام» به تدریس ادبیات فارسی پرداخت. وی پس از پیروزی انقلاب بازنشسته شده و به تحقیق و تألیف و تدریس در دانشگاههای آزاد پرداخت.

او دهها کتاب و اثر تحقیقی اعم از تألیف و تصحیح و تحقیق را به تحریر درآورده که به چاپ رسیده است از جمله:

1. «املای صحیح» 2. «کتاب املاء» 2جلد 3. «دستور زبان فارسی و انگلیسی» تطبیقی 4. «لغت فارسی» 5. «راهنمای زبان و ادبیات فارسی» 6. «ترجمه مبادی العربیّه» (4جلد) 7. «تجزیه و ترکیب اشعار گلستان» 8. «زمینه بحث درباره آیین نگارش» 9. «آیینه عبرت» (شرح قصیده خاقانی) 10. «پروین ستاره آسمان ادب ایران» 11. «چهارده روایت در قرائت قرآن مجید» 12. «فهرست تفسیر کشف الاسرار» 13. «کشف الابیات مثنوی» 14. «فرهنگ فارسی - چینی» با همکاری دکتر غلامرضا ستوده و هیأت چینی 15. «ترجمه نهج البلاغه» 16. «گزیده کشف الاسرار» 17. تصحیح و تحقیق «جواهر الاسرار» در شرح مثنوی (4جلد) 18. تصحیح و تحقیق کتاب «التّعرف» 19. تصحیح و تحقیق «دیوان دقیقی» 20. تصحیح و تحقیق «منهاج الطّلب» (کهن ترین دستور زبان فارسی) 21. تصحیح و تحقیق «اسرار الغیوب» (شرح مثنوی در 2جلد) 22. تحقیق و معانی اشعار «دیوان حافظ»(1)]

سیّد محمّد جواد کتابی

سیّد محمّد جواد کتابی ابن سیّد محمّد صادق حسینی کتابفروش، عالم فاضل، در اصفهان متولّد شده و نزد عدّه ای از علمای اصفهان از جمله حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی به تحصیل پرداخته و به افتخار دامادی حاج سیّد محمّدباقر حجّةالاسلام


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص267؛ شمع جمع، صص23-16.

ص: 391

شفتی درآمده و دختر ایشان گوهربیگم را به همسری خود برگزید. عالمی زاهد و منزوی بوده و از ریاست و شهرت دوری می کرده است. در سال 1338ق وفات یافت.(1)

شیخ محمّد جواد پوده ای

شیخ محمّد جواد بن شیخ عبدالحمید بن شیخ محمّد جواد بن شیخ محمّد صالح نجفی پوده ای سمیرمی اصفهانی، واعظ، عالم صالح معروف به «سیف الواعظین»، شاعر ادیب [از دانشمندان اواخر دوره قاجاریه]

کتابهای: 1. انوار السواطع و البروق اللوامع 2. دیوان اشعار 3. مثنوی قیمه پلو، مثنوی عرفانی شبیه نان و حلوای شیخ بهائی [سروده] در آنجا خود را شیخ محمّد جعفر قمی می خواند. کتاب مشتمل بر 2200 بیت بوده و به شماره 4624 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.

این مثنوی با ین بیت آغاز می شود:

ساقی ای آرام جان ناتوان

مِی بِدِه وان می به رنگ ارغوان(2)

میر جواد طیّب اصفهانی*

میر جواد بن سیّد علی خان اصفهانی، شاعر ادیب قرن دوازدهم هجری متخلّص به «طیّب». در سال 1110ق در اصفهان به دنیا آمد و فنون ادب و شعر را از پدر دانشمند خود و همچنین مخلص کاشی آموخت. سپس به هندوستان رفته به خدمت حکام بنگاله درآمد. او سرانجام در سال 1180ق در سن 70سالگی در مُرشدآباد وفات یافت.

از اوست:

تو را با خویش یک رو دیده ام من

تغافل پیشه بدخو دیده ام من


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص322؛ بیان المفاخر، ج2، صص 163 و 164.
2- الذریعه، ج17، ص226؛ فهرست مرکزی دانشگاه ج14، ص3558.

ص: 392

تماشای بهار فتنه کردم

نهال قامت او دیده ام من(1)

شیخ محمّد جواد فریدنی

شیخ محمّد جوادبن شیخ علی اصغر فریدنی، عالم فاضل زاهد، از فضلاء و مدرّسین اصفهان. در مدرسه عربان ساکن بود و سطوح فقه و ادبیات تدریس می نمود.

در چهارشنبه 12 جمادی الاولی سال 1375ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

وی از شاگردان آقا شیخ محمّدرضا نجفی و حاج میر سیّد علی نجف آبادی بوده است.(3)

دکتر جواد اژه ای*

دکتر جواد اژه ای فرزند علی محمّد، از چهره های علمی و سیاسی معاصر اصفهان در سال 1327ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسّطه را در اصفهان طی کرد و در سال 1346ش دیپلم ادبی گرفت. وی همزمان به تحصیل در مقطع متوسّطه، در حوزه علمیه اصفهان نیز به تحصیل پرداخت. پس از اخذ دیپلم در دانشگاه اصفهان در رشته روانشناسی به تحصیل پرداخته و لیسانس دریافت نمود. آنگاه به استخدام آموزش و پرورش درآمد و دو سال در دبیرستان های شهرضا تدریس کرد. در این سالها در «کانون علمی تربیتی جهان اسلام» به فعالیت پرداخت و زیر نظر او کتاب «فرصت در غروب» به چاپ رسید. پس از تعطیلی این کانون به فعالیت در مسجد علی علیه السلام اصفهان ادامه داد. او که به عنوان یکی از فعالان سیاسی مخالف رژیم پهلوی شناخته شده بود به توصیه شهید دکتر بهشتی در سال 1353ش به هامبورگ رفت و با


1- تذکره روز روشن، صص 504 و 505؛ صحف ابراهیم، ص180.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص465.
3- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص301.

ص: 393

انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا مرتبط شد. سپس برای ارتباط با انجمن اسلامی دانشجویان وین به اطریش رفت. در آنجا به ادامه تحصیل پرداخته و در رشته روانشناسی تجربی از دانشگاه دولتی وین دکترا گرفت و در این سالها به ارتباط با دانشجویان ایرانی ساکن اطریش و تبلیغ برای انقلاب اسلامی ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در وزارت خارجه و سپس در دفتر نخست وزیری عهده دار پست های مختلف و از جمله معاون فرهنگی و اجتماعی نخست وزیر شد. همچنین از سال 1368 به بعد به عنوان مشاور فرهنگی رئیس جمهور به فعالیّت خود ادامه داد.

او از سال 1364ش به بعد در دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس به تدریس پرداخته و برخی سمت های اداری همچون ریاست دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران را بر عهده داشته است. از دیگر سِمَت های او عضویت در هیأت امنای بنیاد فارابی، هیأت امنای کتابخانه های عمومی کشور، هیئت امنای سازمان ملّی استعدادهای درخشان، نماینده رهبری در امور دانشجویان ایرانی مقیم اروپا و عضو شورای مرکزی نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاه های کشور بوده است.(1)

سیّد محمّد جواد صدر عاملی

سیّد محمّد جواد صدر عاملی بن سیّد محمّد علی آقا مجتهد بن سیّد صدرالدّین محمّد عاملی اصفهانی، عالم فاضل و فقیه محقّق در سال 1273ق در اصفهان متولّد شد. در یک سالگی پدرش را از دست داد. مقدمات و سطوح را نزد علمای اصفهان آموخته و سپس به نجف اشرف عزیمت نمود [و از درس آیات عظام آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی، حاج آقا رضا همدانی، شیخ محمّد حسین کاظمی، میرزا حبیب اللَّه رشتی، سیّد اسماعیل صدر، میرزا فتح اللَّه شریعت اصفهانی کسب فیض نمود.] سپس به اصفهان بازگشته و نزد و برادر دانشمند و مجتهد عالیقدر شیخ محمّد باقر نجفی و شیخ محمّد


1- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج2، صص 443 و 444.

ص: 394

حسین نجفی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و در مدرسه ملّا عبداللَّه به تدریس مشغول شد و در آن مدرسه به اقامه نماز جماعت مبادرت ورزید. وی از جمله مؤسسین انجمن صفاخانه اصفهان است و در مجلّه «الاسلام» نشریه انجمن مزبور مقالاتی از او به چاپ رسیده است.

از جمله مؤلفات مرحوم علّامه شیخ الشریعه اصفهانی کتابی به نام «رسالة فی بُطلان العَمَل بِالاحتیاط فی بعض الفروع» است که مؤلّف می نویسد که آن را در جواب اشکال مرحوم سیّد محمّد جواد بن آقا مجتهد نوشته است.

وی در سال 1347ق در اصفهان وفات یافته و در صحن تکیه مادرشاهزاده (تکیه محمّد تقی رازی) در تخت فولاد مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش را مرحوم میرزا حسن خان جابری انصاری ضمن قطعه ای گفته است:

یکی بیامد و تاریخ این معمّا گفت

«جواد حجةالاسلام رفته از دنیا»(1)

[کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «رساله در نماز شب و آداب اسرار آن» 2. «رساله در جبر و تفویض» 3. «رساله در شبهه محصوره» 4. «رساله در اجتهاد و تقلید» 5. «رساله در ولایت عامّه»(2)]

شیخ محمّد جواد اصولی*

شیخ محمّد جواد اصولی ابن حاجی قهرمان، عالم فاضل کامل. در حدود سال 1316ق در روستای «هرچکان» از توابع شهرکرد متولّد شد و پس از کمی تحصیل راهی اصفهان شد و نزد علمای عالیقدر حوزه علمیه اصفهان همچون میر سیّد علی نجف آبادی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی و دیگران به


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص78؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 51 و 52؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 284-282.
2- بغیة الرّاغبین، ج1، ص174؛ گلشن اهل سلوک، صص 175 و 176.

ص: 395

کسب فیض پرداخت. آن گاه به نجف اشرف عزیمت کرد و در درس اساتید بزرگ آن شهر شرکت کرد. پس از چندی به بیماری سختی مبتلا شد و به اصفهان بازگشت. وی سالها در مدرسه صدر اصفهان به تدریس مشغول بود. در طول سالهای 1339 تا 1345ش در مدارس جدید شهرکرد و همچنین برای طُلّاب علوم دینی به تدریس پرداخت. او بقیه عمر خود را در اصفهان سپری ساخت تا این که در 8 شعبان 1400ق وفات یافته و در تکیه کرمانی در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

سیّد محمّد جواد مسائلی

سیّد محمّد جواد مسائلی ابن آقا سیّد محمّد خوئی آذربایجانی عالم فاضل و فقیه محقّق.

سالها در نجف اشرف به تحصیل مشغول بوده سپس به اصفهان مراجعت نموده، به انجام وظائف شرعیه پرداخت. ابتدا پیشنماز مسجد شاه (مسجد امام فعلی) بود. سپس از مساجد تلواژگان (تلواسکان) اقامه جماعت نمود و سرانجام در 26 جمادی الاول 1340ه.ق وفات یافته در تخت فولاد، جنب مزار پدرش آقا سیّد محمّد ترک [در تکیه معروف به جهانگیرخان ]مدفون گردید.

از جمله تألیفات او «توضیح الفرائد» است که حواشی خود را بر کتاب «فرائد الاصول» شیخ انصاری در این کتاب در سال 1288ق تدوین نموده است. نسخه اصل به خط مؤلف در کتابخانه سیّد محمّد طباطبایی یزدی در نجف اشرف موجود بوده است.(2)


1- وفیات علمای معاصر اصفهان، (مخطوط)
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص902 و ج2، ص465؛ الذریعه، ج4، ص494؛ نقباء البشر، ج1، صص 141 و .14.

ص: 396

سیّد محمّد جواد طباطبائی

سیّد محمّد جواد بن مرتضی طباطبائی اصفهانی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری است ]نواده سیّد محمّد طباطبائی اصفهانی، در سوم جمادی الاوّل سال 1198ق دو رساله «تفسیر جزء عم» و «رساله در روزه روز عاشورا» را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 7498 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

سیّد جواد مقدس

حاج سیّد جواد بن آقا نورالدّین بن سیّد ابراهیم بن میر سیّد علی مقدس اصفهانی، عالم فاضل ادیب شاعر.(2)

[در سال 1315ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل در مقطع ابتدائی در مدرسه اقدسیه، در حجره ای در مسجد سیّد ساکن و به تحصیل علوم دینی پرداخت. در دانشگاه نیز به تحصیل پرداخته و به اخذ درجه لیسانس در رشته ادبیات فارسی نائل آمد. وی سالها در مدارس اصفهان و تربیت معلم و دانشگاه به تدریس مشغول بوده است. کتابهایی را تألیف نموده که تاکنون نشر نشده مانند: «علی در حریم وصال یا مناجات شعبانیه»؛ ترجمه «سیرتنا و سنتنا» تألیف مرحوم علّامه شیخ عبدالحسین امینی بفارسی بنام «راه و روش ما، راه و روش پیامبر ما»؛ «دیوان اشعار» طبع شعر نیز داشته و از عنفوان جوانی شعر می سروده است. همچنین در خوش نویسی و نقاشی نیز استاد بود و از وی آثاری در خط و نقاشی بر جای مانده است. در شام 15 اردیبهشت 1376ش بعد از بازگشت از تدریس روزانه وفات کرد و در قطعه 16 باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

از اوست:


1- فهرست مرعشی، ج19، ص297.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص462.

ص: 397

آرزو دارم خدایا صبح فردا را ببینم

شب به پایان آید و آن مهر زیبا را ببینم

گرچه طوفان بلا کوبد سرم بر سنگ ساحل

باز گردم همچو موج و روی دریا را ببینم(1)]

سیّد جواد ابطحی*

سیّد جواد ابطحی فرزند سیّد نوراللَّه بن سیّد سلیمان، از فضلای اهل منبر اصفهان در عصر حاضر.

در سال 1302ش متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس جدید، در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل پرداخت و از میر سیّد علی ابطحی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ عباسعلی ادیب، سیّد ابوالحسن شمس آبادی و به ویژه حاج آقا سیّد حسین خادمی -که 30سال از محضر ایشان کسب فیض نمود- بهره علمی بُرد.

وی از منبریان معروف اصفهان بوده و سالهاست که به وعظ و ارشاد مشغول است. همچنین سالیان طولانی به اقامه جماعت در مسجد تاج الدّین پرداخته است.(2)

میرزا محمّد جواد جهانبخش نهاوندی

میرزا محمّد جواد معروف به «میرزا جهانبخش» منجم باشی نهاوندی عالم و ادیب و منجم بوده و در اصفهان سکونت داشته و «رساله در استخراج خط نصف النهار» جهت شاگردش سیّد عباس بن سیّد علی موسوی شاهرودی (م1345ق) تألیف نموده است.(3)

وی در سال 1276ق متولّد شده و در سال 1334ق و یا به قولی 1333ق وفات


1- تذکره شعرای استان اصفهان، ص728.
2- شرح مجموعه گل، ص311.
3- الذریعه، ج11، ص65؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص466.

ص: 398

یافته است. در تاریخ بروجرد او را بروجردی نوشته و از شیخ عبدالحسین بن شیخ عیسی رشتی گیلانی به عنوان یکی از شاگردان او نام برده است.(1)

میرزا جهانبخش علاوه بر تألیف سابق الذکر «قبلة البلدان لاهداء الاخوان» را نیز تألیف نموده است.(2)

میرزا جواد چهارمحالی اصفهانی

میرزا جواد چهارمحالی اصفهانی، شاعر و ادیب بوده و به نام خود تخلّص می کرده است. در جوانی به کرمان رفته و تمامت عمر را به گوشه نشینی گذرانیده است. عمری دراز یافت و در اواخر عمر زمین گیر شده و در سال 1223ق وفات یافته و در همانجا مدفون گردیده است. دیوانش حدود هفت هزار بیت بوده است.

از اشعار اوست:

از شوق گلزار رحمت، گل بر دمد از خارها

گر بگذری ای شاخ گل، روزی سوی گلزارها(3)

آقا جواد حاجب اصفهانی

آقا جواد اصفهانی متخلّص به «حاجب»، شاعر ادیب، از ایران به هندوستان رفته و نزد سعادت علی خان یکی از حکّام آنجا تَقَرُّب یافته است.

دیوان اشعار او به شماره 4705 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است و با این ابیات آغاز می شود:

ای کرده محو ماه رخت آفتاب را

در خون نشانده رنگ لبت لعل ناب را


1- مکارم الآثار، ج6، ص2113.
2- الذریعه، ج17، ص44.
3- تذکره اختر، ص47؛ سفینة المحمود، ص187؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص205؛ مکارم الآثار، ج3، ص966؛ حدیقة الشعراء، ج1، ص382؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 462 و 463.

ص: 399

در پرده سوخت شعله حسن تو عالمی

در حیرتم که از چه نسوزد نقاب را

...

«حاجب» به اهل مصطبه ظن خطا خطاست

کاین قوم عارفند طریق ثواب را(1)

جواد رستم شیرازی*

جواد رستم شیرازی، نقاش هنرمند و مینیاتوریست معاصر اصفهان، جدّش از شیرزا به اصفهان آمده است. خود او در سال 1298 هجری شمسی در اصفهان متولّد شد.

از شاگردان عیسی بهاری در اصفهان بوده و در نقاشی نوین دارای درجه لیسانس است. در تذهیب و طراحی نقشه فرش و تزئینات مهارت دارد. سالها به تدریس و تعلیم هنر در هنرستان هنرهای زیبا بوده است.

وی در خرداد 1384ش (مطابق ربیع الثانی 1426ق) وفات یافته و در گورستان جدید (باغ رضوان) مدفون شد.(2)

محمّد جواد شمس*

محمّد جواد شمس، از پیشگامان عکاسی در اصفهان، در سال 1279ش در لنجان متولّد شد. در 14 سالگی پدرش را از دست داد. سپس به اصفهان رتفه و نزد دائی خود که عکاسی ماهر و هنرمند بود به فراگیری عکاسی پرداخت. ابتدا در جلفا با نعمت اللَّه خان خورشید عالمگیر در جلفا عکاسخانه ای تأسیس کرد و پس از مهاجرت نعمت اللَّه


1- الذریعه، ج9، ص216؛ فهرست مرکزی دانشگاه، ج14، ص6350.
2- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با استاد رستم شیرازی در تابستان 1370ش؛ یادداشت های آقای محمّدحسن رجائی زفره ای.

ص: 400

خان به خوزستان، عکاسخانه مهدی خان چهره نگار در خیابان سپه را خریداری کرد و تا پایان عمر به عکاسی پرداخت.

وی در سال 1365ه.ش در اصفهان درگذشت.(1)

سیّد جواد عریضی*

سیّد جواد عریضی، محقّق و دانش پژوه معاصر در سال 1306ش در اصفهان متولّد شد. در کودکی پدر و مادر را از دست داد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، در تهران به تحصیل پرداخته و از دانشگاه تهران لیسانس فیزیک دریافت کرده و همزمان در دانشسرای عالی تحصیل نمود. سپس به اصفهان بازگشت و در دبیرستانها و مراکز تربیت معلم به تدریس پرداخت. وی پس از تحمل چند ماه بیماری سخت در 4 آبان 1376ش درگذشت و در باغ رضوان، قطعه نام آوران به خاک سپرده شد. وی چندین مقاله علمی در مجلات معتبر به چاپ رسانده است. از آثار او:

1. ترجمه «ابعاد کیهان شناختی» نوشته: ارستارخوس تاهالی 2. ترجمه «نور هویگنس و اُپتیک نیوتون» ترجمه از دائرة المعارف بریتانیکا 3. ترجمه «نسبیت در تصاویر» نوشته: یاکوب شوارتز 4. ترجمه «نظریه فیزیکی از افلاطون تا گالیله» نوشته: پی رید دوهم 5. آزمایش بدون آزمایشگاه

شیخ محمّد جواد فریدنی اصفهانی*

شیخ محمّد جواد فریدنی اصفهانی، عالم فاضل، در سال 1310ق در فریدن در استان اصفهان متولّد شد. مقدمات را در زادگاه خود فرا گرفته و سپس نزد علمای عالیقدر در قم به ادامه تحصیل پرداخت.

او پس از مهاجرت به نجف اشرف نزد آیات عظام آقا ضیاءالدّین عراقی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا آقا اصطهباناتی و سیّد محمود شاهرودی دروس خارج را


1- چهره نگاران اصفهان، ص130.

ص: 401

تکمیل نمود. وی گاه گاه به ایران می آمد و در زادگاه خود فریدن به تبلیغ می پرداخت. سرانجام بیمار شده و جهت معالجه به تهران رفت و در یکی از بیمارستان های تهران بستری شد ولی معالجات سودی نبخشید و در سال 1385ق وفات یافته، پیکرش به قم حمل و در قبرستان ابوحسین (مقبرة العلماء) مدفون شد.

وی علاوه بر تألیف رساله عملیه، تقریرات درس اساتید خود اصطهباناتی و عراقی را به رشته تحریر در آورده است.(1)

شیخ محمّد جواد قزوینی

شیخ محمّد جواد قزوینی اصفهانی، از علماء قرن چهاردهم هجری. در اصفهان به کسب علم مشغول شد و برای تکمیل آن به عتبات عالیات رفته و پس از آن به اصفهان بازگشت. ملّا اسداللَّه زنجانی دوست و هم مباحثه او بوده و او را ثنای بلیغ نموده است.(2)

شیخ محمّد جواد محقّق اصفهانی حائری

شیخ محمّد جواد محقّق اصفهانی حائری، عالم فقیه ادیب و شاعر زاهد، از مدرّسین ادبیات در کربلا و ساکن مدرسه حسن خان بوده است. وی در علوم عربیّت ماهر و در ادبیات شاخص و در نحو، منطق و کلام استاد و در معقول و منقول مبرّز بوده است. جمعی از فضلاء و ادباء از خدمت او بهره علمی برده اند. عمری را به فقر و استغنا زندگی نموده و سرانجام در سال 1328ق وفات یافته، در صحن مطهر حسینی علیه السلام مدفون گردید.

گاهی به مقتضای حال، اشعاری می سروده و در آنها «قدسی» و «محقّق» تخلّص می نموده است. قسمتی از اشعارش به طبع رسیده است. این چند بیت از اوست:

در بزم دهر عیش میّسر نمی شود

زین جام مِی گلوی کسی تر نمی شود

هرگز کسی ز آینه جام در جهان

دارای عصر خویش و سکندر نمی شود


1- تربت پاکان قم، ج3، ص1505.
2- نقباء البشر، ج1، ص317.

ص: 402

نفس اژدری است تا نشود کشته ای حکیم

در دست، گنج عقل میّسر نمی شود(1)

آقا محمّد جواد مُذَهِّب باشی*

استاد محمّد جواد مُدَهِّب باشی اصفهانی، از اساتید نقاشی و تذهیب در قرن سیزدهم هجری است. وی در عصر ناصرالدّین شاه به تهران رفت(2) و برای دربار او کتابهایی را تذهیب نمود و به لقب «مُذَهِّب باشی» ملقّب گردید. وی در اواخر عمر به اصفهان بازگشت و در 28 ذی القعده 1314ق بدرود حیات گفته و در تخت فولاد، جنب مزار میر ابوالقاسم فندرسکی در تکیه میر به خاک سپرده شد. خطاط سنگ قبر او عبدالوهاب خوشنویس اصفهانی است.(3)

سیّد محمّد جواد درب امامی

سیّد محمّد جواد موسوی درب امامی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. ظاهراً از شاگردان حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی بوده و از آثارش:

مرقومه ای است در پشت نسخه ای از «منتخب تحفة الابرار» تألیف: سیّد حجّةالاسلام در معرفی کتاب که آن را در 7 شوال المکرّم 1258ق مرقوم داشته است. کتاب نزد فاضل ارجمند جناب حاج سیّد مرتضی شهشهانی (فرزند واعظ متقی آقا محمّد صدرالذاکرین حسینی شهشهانی بیدآبادی) موجود است.(4)

جهانگیرخان قشقائی

جهانگیرخان قشقائی بن محمّدخان، عالم فاضل، فقیه متبحّر، حکیم متألّه، عارف زاهد و ادیب شاعر [از ایل قشقائی طایفه درّه شوری و تیره جانبازلو. در حدود سال


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص461.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص319.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
4- بیان المفاخر، ج1، صص 296 و 297.

ص: 403

1243ق در دهاقان متولّد شد. مادرش دختر یکی از خوانین سمیرم بود. ظاهراً پدرش اهل ادب و باسواد بوده و جهانگیرخان نیز در جوانی مقداری تحصیل کرده بود. در چهل سالگی شوق تحصیل باعث شد ایل و تبار خود را رها کرده و در مدارس اصفهان ساکن شود و به تحصیل بپردازد.

در اصفهان نزد ملّا حیدرعلی صبّاغ لنجانی، میرزا محمّد حسن نجفی و ملّا اسماعیل حکیم درکوشکی به تحصیل فقه و اصول، ادبیات، منطق، حدیث و فلسفه پرداخت. سپس به تهران رفت و نزد آقا محمّد رضا قمشه ای متخلّص به «صهبا» کسب فیض نمود.

او در مدرسه صدر حجره داشت و در آن جا و در شبستان مسجد جارچی تدریس می نمود. او در تدریس ریاضیات، شرح منظومه دروس خارج فقه و نهج البلاغه تبحّر بسیار داشت و صدها شاگرد فاضل و دانشمند از جلسات درس او بهره مند شدند. در آن زمان آخوند ملّا محمّد کاشانی معروف به آخوند کاشی نیز در مدرسه صدر ساکن بوده و به تدریس علوم عقلی و نقلی مشغول بود. جهانگیرخان و آخوند کاشی تا آخر عمر با یکدیگر رفاقت و مصداقت داشتند و نام «خان» و «آخوند» تا سالها وِرد زبان طلّاب و فضلاء بود.

جهانگیرخان، در دورانی که مخالفین فلسفه در حوزه علمیه اصفهان نفوذ زیادی داشتند و مطالعه، تحصیل و تدریس فلسفه کفر تلقّی می شد، کم کم شروع به تدریس فلسفه نمود و آن وحشت از فلسفه را به اُنس تبدیل کرد. در فلسفه از پیروان حکمت متعالیه (حکمت صدرایی) بود.

او تا آخر عمر در لباس ایلیاتی خود باقی ماند و حاضر به پوشیدن لباس روحانیت نشد. او زندگی زاهدانه ای را پیشه کرده بود و سالها در تجرد و استغنا در حجره مدرسه صدر زندگی کرد و هرگز از وجوهات شرعی استفاده نکرد. بلکه از عواید اجاره زمینی که داشت، گذران زندگی می نمود. جهانگیرخان الگوی معنویت و خلوص و مجاهده با نفس بود و در خُلق حُسنه و دلسوزی نسبت به شاگردان و رعایت احتیاط در امر به معروف و نهی از منکر اسوه ای کم نظیر به شمار می رفت. او علاوه بر دروس معمول

ص: 404

مدارس دینی، «نهج البلاغه» را نیز تدریس می کرد و به خواهش او «شرح نهج البلاغه» تألیف: میرزا محمّد باقر نواب لاهیجی را به چاپ رساندند. برخی گفته و نوشته اند که جهانگیرخان شرحی بر نهج البلاغه نوشته است. امّا هنوز چنین کتابی یافت نشده و شاید انتساب این اثر به جهانگیرخان ناشی از برداشت اشتباه از دیباچه «شرح نهج البلاغه» مرحوم نواب باشد.

جهانگیرخان عارفی آگاه بود. مثنوی معنوی را برای معدودی از خواصّ اهل حال تدریس می کرد و دقایق و ظرایف آن را یادآور می شد.]

این عالم ربانی در شب 13 ماه رمضان المبارک 1328ق در اصفهان وفات یافته و پس از اقامه نماز بر پیکر او توسط شیخ محمّدتقی آقانجفی، به تخت فولاد حمل و در تکیه آقا سیّد محمّد ترک (که بعدها به تکیه جهانگیرخان نیز شهرت یافت) مدفون شد. [در سالهای اخیر مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد وابسته به شهرداری اصفهان بقعه ای شکوهمند بر سر مزار او بنا کرده است.

میرزا حسن خان جابری انصاری این مصرع را ماده تاریخ فوت او یافته است:

«جهانگیر نزد خدای جهان شد»

[و «مهجور دهاقانی» در ضمن مرثیه ای که برای او سروده، ماده تاریخ وفات او را چنین یافته است:

«مهجور» خواست سال وفاتش ز پیر خرد

گفتا: «شد آفتاب جهانگیر مُنکَسِف»]

جهانگیرخان قشقائی در جوانی شعر می سروده ولی از میان آنها تعداد کمی باقی است. این شعر از اوست:

هوای ساحت چین باد صبحدم دارد

مگر گذار بر آن زلف خم به خم دارد

بکش بساط به صحرا که باد نوروزی

حدیث های خوش از روضه ارم دارد

به روزگار شادیم بس است که دل

ز عشق روی تو چون لاله داغ غم دارد

ص: 405

به بزم ساقی گل چهره از پی قدحی

مراست جان به کف ار دیگری درم دارد(1)

جهانگیر کوهی اصفهانی

جهانگیر کوهپائی متخلّص به «کوهی» در سال 1320ش در روستای «هونه گان» سمیرم سفلی متولّد شد و در زادگاه خود به تحصیل پرداخت. در جوانی به استخدام کارخانه ذوب آهن اصفهان درآمد در همان زمان شعر می سرود. وی در انجمن های ادبی فاضل هندی در فلاورجان و حافظ و خانه هنرمندان در اصفهان شرکت نموده است.

از اوست:

خداوندا مقدّر کن وصالت

بده ساغر وز آن جام کمالت

بگردان قلب من بر قبله گاهت

که باشد دیدگان من به راهت

خطا کردم اگر از راه عصیان

پشیمانم پشیمانم پشیمان(2)

جهم اصفهانی

جهم بن صفوان اصفهانی، او در اصفهان به دهری گری متّهم و مرتد شناخته شده و به دستور خلیفه عباسی توسّط مسلم بن احوز عامل اصفهان کشته شده است.(3)


1- زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقائی: اغلب صفحات؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 39 و 40؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 467 و 468؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 104 و 105؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 191-189؛ تاریخ اصفهان ( جابری)، ص326؛ نقباء البشر، ج1، ص344؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 399-393؛ الذریعه، ج14، ص122؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 189 و 190؛ اصفهان: کتاب جوانان، صص 229 و 230؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 279-256؛ آثار عجم: مقدمه، صص 60 و 61؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج2، صص 160 و 161؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، صص 161 و 161؛ شمس التواریخ، صص 33 و 34؛ نصف جهان و همه جهان، ص130؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص610.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص973.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص43.

ص: 406

ص: 407

اعلام اصفهان

«چ»

اشاره

ص: 408

ص: 409

چنگیز میرزا قاجار

چنگیز میرزا فرزند حاج محمّد ولی میرزا قاجار ادیب فاضل، مؤلف کتاب «لمعات ناصری» در 140 صفحه، در تاریخ 18 ربیع الاوّل 1267ق از تألیف آن فراغت یافته است.(1)


1- الذریعه، ج18، ص347؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص468.

ص: 410

ص: 411

اعلام اصفهان

«ح»

اشاره

ص: 412

ص: 413

میرزا حاتم بیگ اردوبادی

میرزا حاتم بیگ اردوبادی بن ملک بهرام نصیری، سیاستمدار ادیب و شاعر عهد صفویه. [او را از احفاد خواجه نصیرالدّین طوسی شمرده اند. در حالی که مطابق اسناد معتبر نسب او به شیخ طوسی منتهی می شود.] در اواخر قرن دهم هجری به علّت تبحّر در انشاء و ادبیات و امور دیوانی منظور نظر شاه عباس قرار گرفته و در سال 999ق به منصب وزارت اعظم منصوب و به لقب «اعتماد الدّوله» مُلَّقب گردید. وی سرانجام در شب جمعه 6 ربیع الاوّل 1019ق در پای قلعه دمدم ارومیه به مرض فجأ وفات یافت و جنازه اش به مشهد مقدس نقل گردیده و در آن آستان مقدس مدفون گردید.

حاتم بیگ، مردی ادیب و دانشمند بود، و شعر نیز می سروده و «صافی» تخلّص می نموده است. بسیاری از ادباء و شعراء از جمله شیخ علینقی کمره ای و ملک مشرقی در وصف او شعر سروده اند و شیخ بهائی کتاب «هفتاد باب اسطرلاب» خود را به نام او «التحفة الحاتمیه» نامیده است. حاتم بیگ نیز مردی کریم الطّبع و بخشنده بوده و شعراء و دانشمندان را با صله های فاخر می نواخته است. شاه عباس صفوی، پس از فوت حاتم بیگ منصب او را به فرزندش میرزا طالب خان تفویض کرد.(1)

حارث اصفهانی

حارث بن ترماح اصفهانی، ساکن هَجَرْ از ولایت بحرین و از بزرگان قرامطه بوده


1- تذکره میخانه، ص588؛ تذکره غنی، ص39؛ تذکره روز روشن، ص189؛ تذکره هفت اقلیم، ج3، صص 263-261؛ دانشمندان آذربایجان، صص 213 و 214؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص79.

ص: 414

است.(1)

حامد بن صبّاح

ابوغسّان حامد بن صبّاح، از محدثین اصفهان در قرن سوم هجری است وی از ابراهیم بن عامر بن ابراهیم روایت می کند.(2)

حامد خابوطی

ابوالمکارم حامد بن عبدالرّزاق بن محمّد بن عمر خابوطی، از محدّثان اصفهان در قرن ششم هجری است. از ابو محمّد رزق اللَّه تمیمی استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی از وی احادیث کمی شنوده است.(3)

حامد اصفهانی

ابوسعد حامد بن علی بن احمد بن عبدالواحد بن احمد بن ایّوب اصفهانی، از محدثین قرن ششم هجری و سبط ابوالقاسم سلیمان طبرانی است. از ابوبکر محمّد بن احمد بن حسن بن ماجد ابهری استفاده کرده و ابوسعد سمعانی از او حدیث شنوده است.(4)

حامد آدمی اصفهانی

ابوالفتوح حامد بن محمّد بن ابی سعد بن عمر آدمی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. از ابوعبداللَّه قاسم ثقفی استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی از وی حدیث شنیده است.(5)


1- بنیادهای کیش اسماعیلیان، صص 123 و 124.
2- ذکر اخبار اصفهان،ج 1، ص294.
3- التّحبیر، ج1، ص243.
4- التّحبیر، ج1، ص242.
5- التّحبیر، ج1، ص243.

ص: 415

آدمی منسوب به آدم، یکی از اجداد صاحب عنوان است.

حامدی اصفهانی*

مولانا حامدی اصفهانی، شاعر ادیب صوفی عارف و خطاط فاضل قرن نهم هجری سالها به سیاحت مشغول بوده، عاقبت به عثمانی [ترکیه کنونی] رفته و به دربار سلطان محمّد فاتح امپراطور عثمانی راه یافت. از صوفیه طریقت مولویّه بوده و سالها شیخ مزار مولانا جلال الدّین محمّد بلخی در قونیه بوده و تا سال 884ق حیات او مسلّم است ولی تاریخ فوت او به دست نیامد. علاوه بر فضل و ادب و سلوک و عرفان، خط را نیز خوش می نوشته و کتاب های «مفردات» ابن بیطار، و «دلائل الاعجاز» را برای سلطان محمّد فاتح نوشته است.

«جام سخن گوی» و «دیوان اشعار» از آثار اوست.(1)

میرزا حبیب اصفهانی

میرزا حبیب اصفهانی چهارمحالی، ادیب فاضل و شاعر و نویسنده و زبان شناس [اوایل قرن چهاردهم هجری].

وی در روستای «بن» چهارمحال متولّد شد. [مقدمات را در اصفهان آموخته و سپس به تهران رفت و به تحصیل ادامه داد. سپس راهی بغداد شده و در 4 سال ادبیات و فقه و اصول را فراگرفت و پس از مراجعت به ایران در تهران ساکن شد. او شاعری زبردست و ادیبی توانا بود و «دستان» تخلّص می کرد و چون طبع او به هزل و هجو مایل بود در ذمّ شکمبارگی و بددهنی سپهسالار محمّد خان صدر اعظم هجویه ای سروده و پس از مدت کوتاهی از اقامت خود، در سال 1283ق به سرزمین عثمانی [ترکیه فعلی ]


1- اثرآفرینان، ج2، صص 255 و 256؛ تاریخ ادبیات (صفا)، ج4، ص342؛ تاریخ نظم و نثر، صص 792 و 793؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص467؛ مجله هنر و مردم، بهمن 1355ش، شماره 172، ص4؛ نشریه دانشکده ادبیات تبریز، سال 1341ش، شماره اول، صص 54-42.

ص: 416

پناه برد و در آنجا به دلیل تسلط به زبان عربی، ترکی و فرانسوی در مدرسه ایرانیان استانبول به تدریس پرداخت. میرزا حبیب با شیخ احمد روحی و یاران او معاشرت داشت و طرفدار آزادیخواهان ایران بود.

دولت عثمانی او را به عضویت انجمن معارف منصوب کرد، اما به خاطر بدگوئی بدخواهان از خدمت برکنار شد ولی بعد از یک سال و نیم به التفات سلطان، به خدمت بازگشت.

عمده شهرت حبیب اصفهانی به خاطر ترجمه فارسی داستان «حاجی بابا اصفهانی» نوشته «جیمز موریه» منشی سفارت انگلیس در ایران است. نثر او در این ترجمه استادانه و مسلط به زبان و ادب فارسی است که آن را شیرین و دلپذیر ساخته است.

میرزا حبیب در سال 1311ق بیمار شده و جهت معالجه با آبهای معدنی به «بورسا» رفت و سرانجام در سال 1315ق درگذشت و در گورستان «چکرگه» در پای کوه «اولوداغ» به خاک سپرده شد.]

این کتاب ها از اوست:

1. «برگ سبز» 2. «دستان فارسی» راجع به دستور زبان فارسی 3. «دستور سخن» 4. «راهنمای فارسی» 5. «غرایب عقاید ملل» [6. تصحیح «دیوان اطعمه سحاق اطعمه شیرازی» مطبوع 7. «منتخب کلیات عبید زاکانی» 8. «تصحیح دیوان البسه قاری یزدی» مطبوع 9. «خط و خطاطان» 10. «رهبر فارسی» 11. ترجمه «مردم گریز» نوشته: مولیر 12. «دیوان اشعار» 13. ترجمه «حاجی بابای اصفهانی» نوشته: جیمز موریه، مطبوع 14. ترجمه «سرگذشت ژیل بلاس» نوشته: آلن رُنه ساژ 15. «ایرنامه» نسخه خطی کتابخانه دانشگاه استانبول ترکیه 16. «منتخب اللّطائف» 17. «منتخب النّفائس»

این شعر از اوست:

دیشب به رقص برخاست، آن فتنه نشسته

یک دل درست نگذاشت، با طُرّه شکسته

ص: 417

دامن کشان فرد کوفت، پائی و دستی افشاند

ز آنسان که عقل و دین را، شد دست و پای بسته(1)]

حبیب هلالی اصفهانی

حبیب بن زبیر بن مشکلان هلالی اصفهانی، از محدّثین قرن دوم هجری است [نوادگان او به زبیریه شهرت داشته و اغلب ساکن اصفهان بوده اند. بسیاری از نوادگان پسری و دختری او از محدّثان اصفهان به شمار می روند.

صاحب عنوان از عکرمه، عبداللَّه اَبی الهُذِیل و عبدالرّحمان بن الشرّود روایت می نماید و عمروبن فرّوخ و شعبه از او روایت می کنند.

گفته می شود او از محدّثان حنفی بوده است.(2)

میرزا حبیب ملّاباشی

میرزا حبیب ملّا باشی ابن حاج میرزا محمود بن حاج میرزا محمّد رضا بن حاج میرزا احمد ملّا باشی، عالم فاضل معاصر در سال 1303ش در اصفهان متولّد شد. مادرش دختر آقا سیّد هاشم امام جمعه بوده است. در اصفهان نزد عده ای از علماء از جمله حاج آقا رحیم ارباب و سیّد حسن مدرس هاشمی به تحصیل پرداخت سپس به قم رفته و از


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص46؛ نقباءالبشر، ج1، ص353؛ الذریعه، ج7، ص179 و ج16، ص31؛ چهره هایی از پیشروان، ص50؛ از صبا تا نیما، صص 301-395؛ سرگذشت ژیل بلاس: مقدمه؛ مؤلیفن کتب چاپی، ج2، صص 469 و 470؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص144؛ فهرست دانشگاه استانبول، صص 320 و 689؛ فهرستواره کتابخانه مینوی، ص128؛ شرح حال رجال ایران، ج1، صص 312 و 313؛ مجله ارمغان: سال دهم، صص 120-110 و 272-268؛ گلزار جاویدان، ج3، صص 1398 و 1399؛ فرهنگ معین، ج5، ص454؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص1203؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، ص519؛ تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران، ص437.
2- ذکراخبار اصفهان، ج1، صص 294 و 295؛ میزان الاعتدال، ج1، ص211؛ لغت نامه دهخدا، ذل «زبیر»، ص233.

ص: 418

درس علمای اعلام حاج آقا حسین بروجردی و سیّد محمّد باقر سلطانی طباطبائی و شیخ حسینعلی راشد بهره مند شد سپس به نجف اشرف عزیمت نمود و به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.

او مدتی در دبیرستان های اصفهان تدریس می کرد و از دریافت وجوهات شرعی و مصرف آن خودداری می نمود. او حافظه ای قوی داشت.

سرانجام در مردادماه 1381ش وفات یافته و در قبرستان نو قم مدفون شد. از ایشان «حاشیه بر کفایة الاصول» مفصّل باقی مانده است.(1)

حبیب حسن آبادی

ابومسلم حبیب بن وکیع بن عبدالرّزاق بن عبدالکریم بن عبدالواحد بن محمّد بن سلیمان حسن آبادی اصفهانی از محدّثین قرن ششم هجری و از خانواده علم و حدیث است.

او از ابوبکر محمّد بن احمد بن حسن بن ماجه ابهری اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(2)

[در حال حاضر حسن آباد یکی از محلّه های اصفهان است. در منطقه جرقویه نیز روستایی به نام حسن آباد وجود دارد.]

میرزا حبیب شاطر حاجی*

میرزا حبیب اصفهانی معروف به «حبیب شاطرحاجی» موسیقیدان و خواننده مشهور در اوایل قرن چهاردهم هجری قمری. حدود 1300ق متولّد شد. استاد همایی او را برادر میرزا عبدالوهاب گلشن ایرانپور دانسته ولی نویسندگان دیگر به این مطلب اشاره نکرده اند. اغلب در اصفهان می زیسته، مدّتی در تهران به سر برده و در اواخر عمر در


1- مشاهیر مزار علّامه ابوالمعالی کلباسی، صص 167 و 168.
2- التّحبیر، ج1، ص259؛ معجم البلدان، ج2، ص259.

ص: 419

شیراز ساکن شده است. او از اساتید قدیمی آواز به شمار می رفت و در بم خوانی، گرمی و ملّاحت صدا مانند نداشت و از جوانی صدای او دلچسب، جذّاب و خوش آهنگ بود و بزرگان موسیقی آن دوران او را بسیار ستایش می کردند. او از دوستان معاشران شکراللَّه قهرمانی نوازنده تار و عارف قزوینی، شاعر و تصنیف سرای معروف بود. در اصفهان نیز مدتی در دستگاه حاج امین التجّار بود. استاد علینقی وزیری نیز او را در اصفهان دیده بود و از حسن سلیقه او تعریف می کرد. از لحاظ وسعت اطلاعات در موسیقی نیز کم نظیر بود. مرتضی نی داود از کسانی است که به این مسأله اذعان داشته است.حبیب شاطر حاجی در سال های جوانی و دراوج افتخار و شهرت، ظاهراً به خاطر افراط در خوشگذرانی به بیماری سختی مبتلا شد و صدای خود را از دست داد. یکی از متموّلین شیراز که عاشق صدای دل انگیز او بود، حبیب را به شیراز می برد و یک مغازه و چند شاگرد پیراهن دوز را در اختیارش می گذارد و او را سرپرست این کارگاه قرار می دهد. میرزا حبیب سرانجام در سال 1358ق وفات یافته و در یکی از امامزاده های شیراز مدفون شد و چند سال بعد میرزا عبدالحسین صدر اصفهانی که در شیراز بود وفات نمود و جسدش پهلوی میرزا حبیب دفن شد.

عارف قزوینی از دوستان و شیفتگان حبیب شاطر حاجی است و میرزا حبیب برخی از تصنیف های عارف را می خوانده و از حفظ داشته است. استاد جلال تاج اصفهانی، اسماعیل ادیب خوانساری، حسین ادیب تخت فولادی و سیّد احمد شهشهانی در آواز از او تعلیم گرفته اند و مرحوم محمودی خوانساری غیرمستقیم از او تأثیر پذیرفته است.(1)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص253؛ چشم انداز موسیقی ایران، صص 93 و 248؛ تاریخ موسیقی ایران، ص677؛ دولت دیدار، ص167؛ دائرة المعارف تشیع، ج9، ص496؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ص179؛ مجله هنر موسیقی، شماره 53، ص10.

ص: 420

حبیب اللَّه اصفهانی

حبیب اللَّه اصفهانی، عالم فاضل محقق، از دانشمندان قرن یازدهم هجری است وی کتاب «شرح اسماء الحسنی» را به نام شاه عباس ثانی در سال 1061ق تألیف نموده است.(1)

[نسخه اصل کتاب به خط مؤلف به شماره 11 در کتابخانه دانشمند محقق آیت اللَّه حاج سیدمحمدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)]

حبیب اللَّه اصفهانی*

آقا حبیب اللَّه اصفهانی عالم فاضل، از دانشمندان قرن یازدهم هجری، وی در اصفهان نزد جمعی از افاضل علماء همچون آقا حسین خوانساری به تحصیل پرداخت. سپس به هند مسافرت کرده و در شهر «سورت» ساکن شد و به تدریس پرداخت، میرزا لطف اللَّه تبریزی مخاطب به «مرشد قلی خان» و معروف به «مخمور سورتی» از شاگردان او بوده اند.(3)

حبیب اللَّه اصفهانی*

میرزا حبیب اللَّه اصفهانی، از فضلای اوایل قرن دوازدهم هجری است. مرحوم میرزا محمّد علی معلم حبیب آبادی در کتاب «عُراضة الاخوان» می نویسد:آخوند ملّا محمّد حسن شفتی گیلانی در اصفهان نزد میرزا حبیب اللَّه اصفهانی به تحصیل پرداخته است. احتمالاً او همان میرزا حبیب اللَّه نصرآبادی شاگرد علّامه مجلسی است (که در این کتاب به شرح حال او پرداخته شده است.)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 470 و 471.
2- فهرست کتابخانه های اصفهان، ج1، صص 33-31.
3- تذکره شمع انجمن، ص654؛ دانشمندان آذربایجان، ص339.

ص: 421

حبیب اللَّه فضائلی

استاد حبیب اللَّه فضائلی بن محمّد ابراهیم سمیرمی اصفهانی، خوشنویس، شاعر و محقق معاصر، در 12 اردیبهشت 1301ش در سمیرم متولّد شد. در کودکی تحت تربیت پدر و آشنایی با خطوط جدّش ملّا محمّد، با خوشنویسی آشنا شد و به مشق خط پرداخت. در 13 سالگی پدرش را از دست داد و در مکتب خانه و به تعلیم و تدریس مشغول شد. در نوجوانی به اصفهان رفته و در مدرسه درکوشک و مدّتی در مدرسه میرزا مهدی ساکن شده و نزد علماء عالیقدر اصفهان همچون آقا جمال الدّین خوانساری و شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی و حاج آقا فخر کلباسی، سیّد احمد مقدس، سیّد حسن مدرس هاشمی، ملّاحسینعلی صدیقین، سیّد عبدالحسین طیّب و شیخ محمّد باقر زند کرمانی کسب فیض نمود. همچنین در خط نیز نزد میر محمّد مهدی خلیقی پور مشق خط نمود و در کنار آن به تحصیلات جدیده نیز اهتمام ورزیده دیپلم ادبی را دریافت نمود و به استخدام اداره فرهنگ درآمده و به تدریس در مدارس مشغول شد. پس از تأسیس دانشکده ادبیات اصفهان به تحصیل در رشته ادبیات فارسی پرداخته و به اخذ لیسانس نائل شد. و در دبیرستان های اصفهان به تدریس ادبیات فارسی، تعلیمات دینی، عربی و خوشنویسی پرداخت. او سالها به مشق از روی نمونه خطوط خوش کتابها و کتیبه های ابنیه تاریخی اصفهان پرداخت و پیرامون آنها تحقیق نمود و نمونه خطوط خوش اساتید خوشنویسی را گردآوری نمود. همچنین در تهران نزد استاد زرین خط و استاد کاوه خوشنویسی را تکمیل نمود.

وی از سال 1343ش کلاس های آزاد خوشنویسی را در اصفهان دایر کرد که منجر به تأسیس انجمن خوشنویسان اصفهان شد و سرپرستی آن از سال 1348ش به بعد به عهده او بود. وی در طول عمر با برکت خود صدها کتیبه برای مساجد، اماکن و بقاع متبرّکه در داخل و خارج از کشور از جمله حرم مطهر حسینی علیه السلام، کاظمین و حضرت زینب و حضرت رقیّه (سلام اللَّه علیهما) را به زیبایی تمام نوشت. استاد فضائلی در انواع خطوط به ویژه نسخ و ثلث و نستعلیق مهارت بسیار داشت.

ص: 422

در شعر نیز تبحّر داشت و «فضائل» تخلّص می کرد و گاه در برخی از انجمن های ادبی اصفهان همچون انجمن ادبی و هنری سعدی حضور می یافت.

وی سرانجام در دوشنبه 2 رجب 1418ق (مطابق 12آبان 1376ش) در اصفهان وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد:

تألیفات و آثار زیر از اوست:

1. «اطلس خط» 2. «تعلیم خط» 3. «بوستان خط» 4. «مردآفرین روزگار» 5. «اصحاب رس» 6. «آیه نور» 7. «شناخت قرآن»

همچنین (قرآن مجید) و کتاب های «گنجینة الاسرار» عمان سامانی و چند اثر دیگر را کتابت نموده اند.

این شعر در مرثیه حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام از اوست:

ای دیده خون ببار که وقت عزا رسید

هنگامه مصیبت آل عبا رسید

گر چشم دهر خوشه پروین بِیَفشُرَد

باشد روا که زلزله در ماسوا رسید

در سیل خون تپید جگر گوشه رسول

آه و فغان به چرخ از این ماجرا رسید(1)

شیخ حبیب اللَّه نائینی

شیخ حبیب اللَّه بن ملّا ابراهیم نیستانکی نائینی، عالم فاضل از علمای قرن چهاردهم هجری. در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله آخوند کاشی به تحصیل پرداخت. سپس در دستگاه خاندان نجفی مسجد شاهی از جمله حاج آقا نوراللَّه نجفی به فعالیّت مشغول شد.

وی در سال 1348ق وفات یافته و در تکیه ملک نزد قبر آخوند کاشی در تخت


1- تجلی فضائل، اغلب صفحات؛ مجله وقف میراث جاویدان (ویژه نامه اصفهان)، شماره 19 و 20؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم)، ص599؛ کیهان فرهنگی، سال چهارم، شماره 5، شماره پیاپی 41، مرداد ماه 1366، ص48؛ وفیات علمای معاصر اصفهان، خطی.

ص: 423

فولاد مدفون شد.(1)

ملّا حبیب اللَّه نصرآبادی

ملّا حبیب اللَّه بن محمّد ابراهیم نصرآبادی، عالم فاضل محدّث، [ظاهراً از اهالی قریه «نصرآباد» ماربین اصفهان است و اینکه شاید از اهالی «نصرآباد» جرقویه یا «نصرآباد» کاشان باشد بسیار ضعیف است و خود نیز به آن تصریح نکرده است.]

وی از شاگردان ملّا محمّد باقر مجلسی بوده و از او چندین اجازه روایتی دریافت نموده است. وی «صحیفه سجّادیه» را نزد مجلسی خوانده و بر روی نسخه ای از «صحیفه» در 14 رجب 1108 یادداشتی نوشته و بدین مطلب تصریح نموده است.

همچنین در یادداشت دیگری که بر روی نسخه ای از «قواعد الاحکام» نوشته، آمده است که این نسخه را نزد علّامه مجلسی خوانده است. همچنین سلسله روایتی علّامه مجلسی را تا علّامه حلّی آورده است. تاریخ این یادداشت 29شعبان 1104ه می باشد.(2)

میرزا حبیب اللَّه نیّر

میرزا حبیب اللَّه نیّر ابن حاج شیخ محمّد باقر واثق همدانی، فاضل ادیب و شاعر متتبع. در 21 شوال 1308ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود مقدمات علوم را آموخته، سپس به درس جمعی از بزرگان مانند شیخ مرتضی ریزی و آخوند کاشی حاضر شده و از محضر آنان استفاده و استفاضه نموده و در خدمت میرزا عبدالحسین قدسی (دایی خود) خط و ادب آموخت.


1- کتاب انساب خاندان های مردم نائین، ص142؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص471؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص202.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 24 و 25؛ آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، صص 193-191؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، صص 21 و 22.

ص: 424

وی طبع روانی در شعر داشته و در انجمن شعرا حضور می یافته و لقب «نیّر الادباء» را دریافت نموده است. او در فنون ادب و ریاضی و شعر و نقدالشّعر و تجوید و خط و دیگر فنون از صاحب نظران بود. او برای رفع نیازمندی های مادّی شغل حسابداری را انتخاب نموده و تا آخر عمر بدان اشتغال داشت.

به عربی و فارسی شعر می گفت و در فن مادّه گوئی مهارت داشت. جهت بیشتر علمای زمان مرثیه و مادّه تاریخ گفته است. سرانجام در 4 جمادی الثانیه 1379ق وفات یافته و در یکی از اطاق های جنوبی تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.

استاد فضل اللّه اعتمادی متخلص به «برنا» در وفاتش گوید:

رقم زد به تاریخ «برنا» و گفت:

«ز برج وفا نیّر علم رفت»

از آثارش: 1. «رسوا در خدع میرزا خدا» ردّ بر بهائیان 2. «رساله کوچکی در اغلاط قرآن های باغچه سرا» به طبع رسیده است.

از اوست:

خواهی به مردم ار بنمائی تو ماه را

یک سو فکن ز چهره دو زلف سیاه را

یک ماه در میان دو شب را به ما نمای

تا جمله بنگریم به یک شب دو ماه را

آب حیات چشمه لعل لبش بود

ای تشنه وصال بکن طی راه را(1)

سیّد حبیب اللَّه شریف واقفی*

سیّد حبیب اللَّه بن میرزا جعفر بن میرزا یوسف شریف واقفی نطنزی هنرمند معاصر. در سال 1281ش در روستای افوشته نطنز متولّد شد. پس از خواندن تحصیلات مقدماتی به تهران رفت و در کارگاه زری بافی اداره هنرهای زیبا به فراگیری هنر زری بافی پرداخت. سپس به اصفهان آمد و به عنوان استاد و مدرس هنر زری بافی به تدریس و آموزش در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان مشغول شد. وی سرانجام بر اثر ابتلا به


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 525-523؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 331-329؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99.

ص: 425

سرطان مِری در سال 1345ش درگذشت و در تکیه امام جمعه واقع در تخت فولادبه خاک سپرده شد. وی پارچه های زربفت زیبایی را تهیّه کرد و در ترویج هنر زری بافی و تربیت شاگردان هنرمند نقش ممتازی داشت.(1)

حبیب اللَّه اصفهانی

حبیب اللَّه بن جمال الدّین اصفهانی، [از خوشنویسان قرن دهم هجری است] او در سال 947ق کتابت «تاج التّراجم فی تفسیر القرآن للأعاجم» نوشته عمادالدّین ابوالمظفّر شهفور طاهر بن محمّد اسفراینی را به خط نسخ و نستعلیق نوشته که میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

همچنین در سال 948ق کتابت نسخه «اغراض السیّاسة فی اعراض الریّاسة» تألیف محمّد بن علی بن محمّد بن حسن ظهیر کاتب سمرقندی را به خط نستعلیق نوشته [است]. نسخه اصل در کتابخانه لیدن هلند و میکروفیلم آن به شماره 3429 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

ملّا حبیب اللَّه اصفهانی

ملّا حبیب اللَّه بن ملّا حسنعلی اصفهانی، عالم فاضل، از دانشوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله علّامه مجلسی به تحصیل پرداخت. علّامه مجلسی در 10 ذیقعده 1095ق در آخر نسخه ای از جلد پنجم «بحارالأنوار» (موجود در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی) و در ماه ربیع الاوّل 1096ق در آخر نسخه ای از جلد ششم «بحارالأنوار» (موجود در کتابخانه میرزا نصراللَّه شبستری در تهران) جهت او


1- میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 296 و 297.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ص27.
3- میراث فرهنگی نطنز، ج2، ص140.

ص: 426

اجازه نوشته است.(1)

میرزا حبیب اللَّه صدر

میرزا حبیب اللَّه صدر ابن میرزا حسین مفتی بن حسن موسوی عاملی عالم فاضل، از دولتمردان عصر صفوی.

در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصاً شیخ بهائی تلمّذ نموده(2) و دختر شیخ لطف اللَّه میسی را به زوجیّت خود در آورد(3) او از علمای معروف زمان شاه عباس صفوی و مورد احترام او بود. شاه صفی در سال 1040ق منصب صدارت را به او تفویض نمود.(4) وی سرانجام در سال 1059ق وفات یافت.

مادّه تاریخ فوت او را «میرزا جعفر قزوینی» چنین سروده است.

طبع بلندم پی تاریخ گفت:

«رفته به معراج حبیب اله(5)

1059

حبیب اللَّه اصفهانی

حبیب اللَّه بن حسینعلی اصفهانی، ادیب فاضل از فضلاء و ریاضی دانان قرن 14 هجری، مؤلف کتاب «اسهل الحساب تکمیلة السّیاق» است که در سال 1328ق در طهران به چاپ رسیده است.(6)


1- اجازات الحدیث، صص 33-31؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص21؛ فهرست مرعشی، ج2، ص173؛ تراجم الرّجال، ج1، ص137؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص25.
2- فوائد الرضویّه، ج1، ص93؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص945.
3- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، ص13.
4- خلاصة السیّر، صص 37 و 38.
5- تذکره نصرآبادی، ج1، ص705.
6- مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج2، ص484؛ فروغستان، ص281.

ص: 427

حبیب اللَّه روحی فریدنی*

حبیب اللَّه رمضانی دامنه ای متخلّص به «روحی» فرزند حسینقلی شاعر معاصر در سال 1320ش در روستای «دامنه» از توابع فریدن متولّد شد. در سن یک سالگی بین پدر و مادرش جدائی افتاد و سرپرستی او را مادر دلسوزش بر عهده گرفت. همچنین پدربزرگش ملّا علی سلیمانی دارانی که از علمای موثق و معتمد آن منطقه و از اعقاب شیخ سلیمان دارانی بود او را تحت تربیت خویش قرار داد. او تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در داران به اتمام رساند. سپس در دانشسرای مقدّماتی اصفهان به تحصیل پرداخت و در سال 1339ش از آنجا فارغ التّحصیل گردیده و در آموزش و پرورش به خدمت پرداخت.

از اوست:

جان فدای کلک نقاش ازل باید نمود

زان همه نقشی که اندر گردش پرگار دارد

جلوه روی تو از آثار صنع کبریاست

کور آن چشمی که شک در صنعت دادار دارد(1)

میرزا حبیب اللَّه فریبی طهرانی

میرزا حبیب اللَّه بن میرزا رجبعلی طهرانی، شاعر ادیب، متخلّص به «فریبی». از سخنوران قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان متولّد شده و در این شهر به کسب علم و ادب پرداخته است. از معاشران آذر بیگدلی بوده و در سال 1186ق وفات یافته است. مادّه تاریخ فوت او را آذر بدیهةً چنین یافته است:

«شد بجنّت المأوا میرزا حبیب اللَّه» 1186

این شعر از اوست:


1- تذکره شعرای استان اصفهان، ویرایش دوّم، ص315.

ص: 428

یاران با هم چو عیش بنیاد کنید

در صحبت هم خاطر خود شاد کنید

شکرانه عیش و کامرانی گاهی

از حسرت و ناکامی ما یاد کنید(1)

حبیب اللَّه حسینی اصفهانی

حبیب اللَّه بن محمّد رضا حسینی طبیب اصفهانی [از فضلاء و دانشوران قرن سیزدهم هجری ]در سال 1272ق «شرح شمسیه» قطب الدّین رازی موسوم به «تحریر القواعد المنطقیّه» را کتابت نموده است. کتاب به شماره 1338 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

میرزا حبیب اللَّه موسوی اصفهانی

میرزا حبیب اللَّه بن سیّد محمّد سعید موسوی اصفهانی، عالم فاضل. از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان به تدریس مشغول بوده و محمّد نبی تویسرکانی مؤلّف کتاب «لئالی الأخبار» در سال 1277ه.ق از او اجازه دریافت نموده است.

(از شاگردانش میرزا هادی بن عبدالکریم دولت آبادی بوده که در نوشته های خود او را به فقاهت و زهد ستوده است).

صاحب عنوان در 12 ذیقعده 1293ق وفات یافته و در تکیه آقا حسین خوانساری مدفون شد.(3)


1- تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص634؛ تذکره نگارستان دارا، صص 242 و 243؛ تذکره روز روشن، صص 620 و 621؛ الذریعه، ج9، ص830.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص25.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص471؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110؛ الکرام البرره، ج1، ص293؛ تراجم الرجال، ج2، ص787.

ص: 429

سیّد حبیب اللَّه میرلوحی*

سیّد حبیب اللَّه میرلوحی فرزند سیّد عبدالحسین، عالم فاضل معاصر، در سال 1307ق در روستای «یزدآباد» لنجان متولّد شد. در اصفهان نزد شیخ عباسعلی ادیب به تحصیل پرداخته و در قم سطوح عالیه را نزد شیخ مرتضی حائری، میرزا علی مشکینی و سیّد محمّد حسین درچه ای فرا گرفت. آنگاه در درس خارج مرحوم حاج آقا حسین بروجردی به مدت 8سال حاضر شد و کسب فیض نمود. همچنین از درس آیات عظام گلپایگانی و امام خمینی نیز بهره برد و از درس «شرح منظومه» آیت اللَّه شیخ حسینعلی منتظری استفاده نمود.

وی عاقبت به زادگاه خود بازگشته و به تبلیغ دین و انجام وظایف شرعی مشغول گردید.(1)

میرزا حبیب اللَّه اصفهانی*

میرزا حبیب اللَّه بن عبداللَّه اصفهانی، عالم فاضل و مورّخ ادیب، در قرن یازدهم هجری می زیسته و کتابی به نام «توصیف الوزراء» در احوال وزرای شاهان صفوی تألیف نموده است. میرزا عبداللَّه افندی در ضمن شرح حال سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان از این کتاب یاد می کند و مطالبی درباره خلیفه سلطان ازکتاب نامبرده نقل می نماید. ظاهراً صاحب عنوان در سال 1106ق وفات یافته است.(2)

تذکر: به کتاب «توصیف الوزراء» کتاب «تذکره میرزا حبیب اللَّه» نیز گفته می شود.


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- ریاض العلماء، ج2، ص52؛ الرّوضة النّضره، ص131؛ الذریعه، ج4، ص489؛ فهرست کتب خطی کتابخانه های اصفهان، ج1، ص31؛ اعیان الشّیعه، ج20، صص 91-89؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 471 و 472؛ مصفی المقال، ص 119 و 120.

ص: 430

میرزا حبیب اللَّه امین التّجار*

میرزا حبیب اللَّه امین التّجار ابن سیّد محمّد علی، از مشاهیر تجار و سیاستمداران عصر مشروطه و پهلوی در اصفهان است. در سال 1263ش متولّد شده و پس از پدر به تجارت پرداخت و از تجار معروف اصفهان شد. او در جریان مبارزات مردم اصفهان به رهبری حاج آقا نوراللَّه نجفی علیه استبداد محمّد علی شاه، جزو انجمن سری آزادیخواهان بود. پس از امضاء فرمان مشروطیت، به حمایت مالی از انجمن ولایتی اصفهان پرداخت.

همچنین او از اعضای حزب دموکرات در اصفهان بود. در سال 1324ق هنگامی که علمای اصفهان کالاهای خارجی را تحریم کرده و مردم را به خرید کالاهای وطنی تشویق کردند، او نیز از این اقدام حمایت کرد. در جریان جنگ جهانی اوّل از اعضای مؤثّر کمیته دفاع ملّی بود و در جریان تشکیل دولت موقت ملّی در کرمانشاه و مهاجرت اعضای کمیته دفاع ملّی، قصد پیوستن به آنان را داشت که به دست نیروهای انگلیسی اسیر شده و مدّتی را در زندان سپری کرد.(1)

وی پس از آن چندین بار از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس شورای ملّی انتخاب شد. در زمان سلطنت رضا شاه، او از دوستان تیمور تاش وزیر دربار بود و چون امتیاز انحصار تریاک برای 3سال به امین التّجار داده شد و شایع شد که تیمور تاش از او رشوه گرفته است، تیمور تاش دستگیر و به زندان افتاد و امین التجار با اینکه نماینده مجلس بود، دستگیر و زندانی شد و پس از تحمّل 6ماه حبس با عفو رضا شاه آزاد شد.

وی در دوره پانزدهم مجلس نیز نماینده اصفهان بود.(2)

امین التّجار در 24 ربیع الاوّل 1369ق (مطابق 24 دی 1328ش) وفات یافته و در تکیه خانوادگی امین التّجار در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 104 و 105؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص68.
2- زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 287-285.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 431

حبیب اللَّه آذری پور

حبیب اللَّه آذری پور اصفهانی بن فضل اللَّه شاعر ادیب معاصر متخلّص به «آذر» در سال 1298ش در اصفهان متولّد شده و پس از کمی تحصیل به کسب و کار پرداخت و در کفاشی مشغول به کار شد. مجموعه ای از اشعار او با نام «شراره های آذر» در سال 1335ش به چاپ رسیده است.

این شعر از اوست:

مژده ام باد صبا از گل و نسرین می داد

خبر از لعل لب و بوسه شیرین می داد

آسمان فخر نمود و به زمین مژده بداد

که نگارم به سر گیسوی خود چین می داد(1)

سیّد حبیب اللَّه امامی*

سیّد حبیب اللَّه بن آقا سیّد محمّد درب امامی اصفهانی، از فضلاء و خوشنویسان اوایل قرن چهاردهم هجری است. وی خط نستعلیق را زیبا می نوشت.(2)

میرزا حبیب اللَّه روضاتی

میرزا حبیب اللَّه بن میرزا هدایت اللَّه بن آقا میرزا محمّد باقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات الجنّات).

عالم فاضل و واعظ کامل، در اصفهان متولّد شده و نزد شیخ علی مدرّس یزدی، سیّد محمود کلیشادی، سیّد مهدی درچه ای، سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و حاج آقا منیرالدّین بروجردی به تحصیل پرداخت.

وی امام جماعت مسجد خیابان خوش [خیابان طالقانی فعلی] و مسجد ستّاری


1- تذکره شعرای معاصرا صفهان، ص8.
2- یادواره آیت اللَّه فقیه امامی، ص33.

ص: 432

اصفهان بود و مراسم دعای کمیل را در تکیه کازرونی برگزار می نمود. جلسات دعا و موعظه ایشان مورد توجّه و اعتقاد مؤمنین بود. مواعظ منبری او نیز که عموماً پس از اداء نماز انجام می گرفت نیز از هر حیث قابل اهمیّت بود.

وی سرانجام در [روز 16 ربیع الاوّل] سال 1379ق وفات یافته و در بقعه تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

استاد فضل اللّه اعتمادی متخلص به «برنا» در وفاتش گوید:

سال فوتش رقم بزد «برنا»:

شد حبیب خدا ز دنیا رفت

شیخ حبیب اللَّه دولت آبادی

شیخ حبیب اللَّه دولت آبادی، عالم فاضل معاصر از اهالی «دولت آباد» برخوار اصفهان است. در اصفهان نزد آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آخوند ملّا حسین فشارکی و دیگران تحصیل کرده و سپس به تدریس «شرایع» و «معالم» و سایر کتب فقهی مشغول شده است.

عالمی متّقی، با ورع، متین و مؤدب بوده است.(2)

ملّا حبیب اللَّه رئیس الواعظین

حاج ملّا حبیب اللَّه رئیس الواعظین، عالم فاضل و واعظ کامل، سالها در اصفهان مردم را موعظه و ارشاد نموده است.

او در اصفهان نزد جمعی از علمای اعلام همچون میرزا محمّد حسن نجفی، حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی نجفی، آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی صاحب روضات الجنات و دیگران تحصیل نموده است. سرانجام در سال 1331ق وفات یافته و در تکیه


1- مناهج المعارف: مقدمه؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص349؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص183.
2- یاداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 433

خوانساریها در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

حبیب اللَّه ساوجی*

حبیب اللَّه ساوجی، نقاش هنرمند اوایل قرن یازدهم هجری وی مدّتی در قم ساکن بود. هنگامی که حسین خان شاملو حاکم قم مأمور هرات شد، او را همراه خود به هرات برد. او در هرات به تکمیل نقاشی پرداخت و از آثار هنرمندان مکتب هرات برخوردار شد و بهره گرفت. هنگامی که شاه عباس اوّل آوازه او را شنید او را از حسین خان شاملو طلبید و به اصفهان آورده و جزو هنرمندان دربار خود قرار داد. سالها در اصفهان ساکن بود و تاریخ فوت او به دست نیامد.(2)

شیخ حبیب اللَّه شاهنده*

شیخ حبیب اللَّه شاهنده نکوآبادی لنجانی، عالم فاضل، در اصفهان نزد اساتیدی چون شیخ محمود مفید، سید محمّد رضا خراسانی، سید حسین خادمی و میر سیّد علی موسوی بهبهانی تحصیل نموده و با شیخ عبداللَّه ادیب لنجانی هم بحث بود.

وی در غره شوال سال 1395ق وفات یافته و در تکیه ملک در تخت فولاد مدفون شد.(3)

ملّا حبیب اللَّه عباس آبادی

مولی حبیب اللَّه ساکن عباس آباد اصفهان. عالم فاضل حکیم عارف. در عقلیّات مشهور زمان بود. نتایج افکار حکماء را با معارف اصحاب شهود تطبیق نموده و به مشرب و مسلک صوفیّه انس داشت. در اصفهان به جوار رحمت الهی رسید. [با شیخ


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص470.
2- گلستان هنر، ص151؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص303.
3- جلوه افلاکیان، مخطوط.

ص: 434

محمّد علی حزین لاهیجی مؤانست و معاشرت داشته و در اواسط قرن دوازدهم هجری وفات یافته است.]

این بیت از اوست:

ما را از خداوندی لطف تو همین بس

کز بندگی همچو منی عار نداری(1)

میرزا حبیب اللَّه مشیرالملک

میرزا حبیب اللَّه انصاری ملقّب به «مشیرالملک» وزیر با کفایت و لایق ظل السّلطان که با مهارت و کفایت امور ایالت تحت حکومت ظل السّلطان را رتق و فتق می کرد.

[ظل السّلطان چندی بعد از نفوذ و قدرت گرفتن او بیمناک شده و در اموال و املاک او طمع کرد. مشیرالملک هم راه استقلال پیموده و در ماجرای تحریم تنباکو جانب علمای مخالف قرارداد رژی را گرفت. عاقبت ظل السّلطان او را در سال 1309ق برکنار کرده و با قهوه قجری مسموم به زندگی او پایان داد.(2)]

حبیب اللَّه مشیرالملک کتاب «بحر الجواهر فی علم الدّفاتر» تألیف: میرزا عبدالوهاب شهشهانی را به خط نستعلیق کتابت کرده و فرزندش وثیق الملک بر آن حاشیه نوشته است. این کتاب به شماره 4065 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)

میرزا حبیب اللَّه نیشابوری*

میرزا حبیب اللَّه نیشابوری، شاعر و ادیب قرن دهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و به او «حَبّی» می گفته اند.

این بیت از اوست:


1- تذکرة المعاصرین،صص 133 و 134؛ تذکره شمع انجمن، ص198؛ الکواکب المنتشره، ص156؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص470؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص336.
2- تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظل السّلطان، صص 142 و 143.
3- فهرست مجلس، ج11، ص63.

ص: 435

زان کمان ابرو مرا تیری که آید بر جگر

زخم او چشمی بود پر خون پی تیری دگر(1)

فایده: در لهجه اصفهانی برای نامهای کوچک و گاه به منظور تصغیر به آخر نامهای کوچک یاء (ی) اضافه می کنند. مثلاً به حسن می گویند «حسنی» و در این لهجه «حبیب اللَّه»، «حب اُلّاه» و «حبیب» «حبّی» تلفظ می شود و البتّه بیشتر در میان عوام الناس رواج دارد. برخی «جنّی» تحریف کرده و شاعری جدید و جعلی ساخته اند که همان حبیب اللَّه نیشابوری است.

حبیب اللَّه یزدخواستی*

مرشد حبیب اللَّه یزدخواستی، از آخرین قصه گویان و شاهنامه خوانان اصفهان است. او بیانی رسا و حافظه ای قوی و ذوقی سرشار در بیان داستانهای اسطوره ای ایران همچون داستانهای شاهنامه و گرشاسب نامه داشته و مجالس نقالی و شاهنامه خوانی او در قهوه خانه های اصفهان به ویژه قهوه خانه های تقی قوری، سیّد زین العابدین و عباس آقا مورد استقبال مردم قرار گرفته است.

او در سال 1300ش در محله یزدآباد اصفهان متولّد شده و در 24 دی ماه 1372ش بدرود حیات گفت و در قطعه نام آورانِ قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

حَجّاج هَمْدانی

ابو محمّد حجّاج بن یوسف بن قتیبه بن مسلم هَمْدانی معروف به «ابومحمّد ازرق» از محدّثین قرن سوم هجری است. وی به معلمی اطفال مشغول بوده و در مکتب او بیش از یکصد کودک حاضر بوده اند. آثار کسائی و احادیث نعمان و بشر بن حسین، ابوهانی و زُفر بن اَبی زُفَر را روایت کرده است.(2)


1- تذکره روز روشن، ص194؛ تذکره تخفه سامی، ص281.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص301.

ص: 436

حسین بن محمّد بن عضیره انصاری و ابو یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم بن بهرام زنجانی در سال 296ق از او حدیث شنیده اند.(1)

[حافظ ابونعیم اصفهانی می نویسد که در سال 260ق در سن 120سالگی فوت شده است ولی در احقاق الحق می نویسد: ابویعقوب زنجانی در سال 296ق از او حدیثی شنیده است. لذا در باب تاریخ وفات او باید بیشتر تحقیق شود.]

حجت اصفهانی

حجت اصفهانی، از سخنوران و ادبای اصفهان است.

این بیت از اوست:

روی دنیا را ز نیاز ماست سرخ

ورنه زشت و خشک و زرد و لاغر است(2)

حدیثی اصفهانی*

از شعرای اصفهان است و بیش از این چیزی از زندگی او معلوم نیست. این رباعی از اوست:

شوخی که ز جور چشم مستش

هر گوشه چو من هزار کشته هستش

ترسم که به حشر نیز دادم ندهند

هرچند که فریاد کنم از دستش(3)

حرب خزاعی

ابونصر حرب بن محمّد بن طاهر بن عبداللَّه بن محمّد بن طاهر بن حرب بن محمّد بن طاهر خزاعی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری و از خاندان علم


1- احقاق الحق، ج14، صص 224 و 240 و 241 و 540.
2- تذکره روز روشن، ص196؛ الذریعه، ج9، ص233.
3- تذکره شمع انجمن، ص198.

ص: 437

و حدیث است.

از ابوالفضل مطهر بن عبدالواحد خزاعی، ابوالفوارس طراد بن محمّد زینبی، ابونصر محمّد بن علی بن احمد سکری، ابوالمظفر سمعانی و دیگران حدیث شنیده و از ابوالبرکات احمد بن عبداللَّه بن طاووس بغدادی و ابو روح یاسین بن سهل بن محمّد بن حسن قاینی صوفی اجازه داشته است.

در سال 470 و اندی متولّد و بعد از سال 531ق وفات یافته است. ابوسعد سمعانی از او حدیث نوشته است.(1)

حَزَوَّر اصفهانی

ابوغالب حَزَوَّر اصفهانی معروف به «صاحب المِحْجَن»، از محدّثین اصفهان در قرن دوم هجری است. از انس بن مالک و اَبی اُمامِه باهلی روایت می کند. و قریش بن حَیّان، مُبارک بن فَضاله، داود بن حَسّانی و حسین بن واقد از او نقل حدیث کرده اند.(2)

حسام مصطفوی اردستانی

حسام مصطفوی اردستانی فرزند دکتر قوام مصطفوی در حدود سال 1298ش در اصفهان متولّد شد و در این شهر تحصیل کرد.(3) [مردی ادیب و فاضل و شاعر بود و به تاریخ سیاسی و ادبی ایران احاطه کامل داشت. در نقاشی، کاریکاتور، نقاشی و خوشنویسی تا حدّ استادی ماهر بود. در برخی از مطبوعات طهران مقالاتی را به چاپ رساند.

وی در 13 خرداد 1376ش در محلّه «کبودان» اردستان بر اثر لغزش پا در جوی آب افتاد و درگذشت و در بقعه میرزا مصطفی کمپانی در محلّه محال به خاک سپرده شد.(4)]


1- التّحبیر، ج1، ص260.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص286.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص158.
4- اردستان نامه، ج1، ص510.

ص: 438

از آثار او این کتابها به طبع رسیده است.

1. «منتخب اشعار» که در 1319ش چاپ شده است. 2. «رومئو و ژولیت» به نظم.

از اوست:

بس قهقهه کبک در این دشت و دمن

آید که در اینجا نه تو باشی و نه من

امروز که سر سبز بود باغ و چمن

دریاب که تا ابد نماند گلشن

حسام الدّین دولت آبادی

حسام الدّین بن عبدالحسین بن حاج میرزا مهدی بن حاج میرزا هادی دولت آبادی، شاعر و ادیب فاضل، در ربیع الاوّل 1321ق در اصفهان و مدّتی رئیس دبیرستان صارمیّه را بر عهده داشت و در هر مورد شایستگی و کفایت خود را نشان داد. او در دوره چهاردهم و هیجدهم مجلس شورای ملّی به عنوان نماینده اصفهان در مجلس حضور داشت. چندی نیز شهردار تهران بود. او مردی خلیق و مهربان و ادیب و خوش بیان بود و سرانجام در سال 1364ش در تهران وفات یافت. در شعر مهارتی به سزا داشت و «حسام» تخلّص می کرد.

از اوست:

از من صبا به آن مه نامهربان بگو

کاشفته تر ز زلف تو شد روزگار من(1)

حسام الدّین سراج*

حسام الدّین سراج، موسیقی دان و خواننده هنرمند معاصر در سال 1337ش در اصفهان متولّد شد. پدرش با اساتید موسیقی اصفهان: استاد کسائی، استاد تاج و استاد شهناز حشر و نشر داشت و او به موسیقی علاقمند شد و از 18 سالگی به فعالیت پرداخت. سنتور را از سال 1354 نزد سیروس ساغری در اصفهان فرا گرفت. سپس در تهران ردیف های موسیقی را از محمود کریمی آموخت و از استاد پایور، استاد شفیعیان و


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج2، ص1127؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 158 و 159.

ص: 439

آقای کامکار نیز بهره برد و همچنین از استاد محمّد رضا شجریان تعلیم دید و از سال 1360ش به صورت رسمی به خوانندگی پرداخت. او در کنار آموختن موسیقی در رشته معماری و شهرسازی در دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملّی سابق) به تحصیل پرداخت و فوق لیسانس دریافت کرد. پایان نامه او «تناسب ملکوتی» در هندسه آفرینش نام دارد. آواز خوش، معلومات فراوان در ادبیات و موسیقی و تواضع و اخلاق نیکو از ویژگی های آقای سراج به شمار می رود.(1)

حسام الدّین اصفهانی

حسام الدّین بن عزّالدّین بن عبداللَّه از فضلای قرن دهم هجری، ساکن نجف اشرف، در شب شنبه عید قربان 994ق در دارالملک اصفهان کتاب «ایضاح الإشتباه» علّامه حلّی را به خط نسخ نوشته و با نسخه شیخ حسین عاملی پدر شیخ بهائی مقابله نموده، کتاب ضمن مجموعه 580 در کتابخانه فیضیه قم موجود است.(2)

حسبی اصفهانی

مولانا حسبی اصفهانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن دهم هجری است. از جمله نوادر دوران و اعجوبه زمان بود و در انشاء از زبان وحوش و طیور چیزهای عجیب و غریب نوشته و در شعر نیز طبعش به هزل مایل بوده و شعر جدّی را نیز خوب می گفته است.

از اوست:

هوس مِی است و نَقلَم زِ دو لعل فتنه جوئی

چه بلا خیال خامی، چه کشنده آرزوئی(3)


1- برگی از باغ، ص175؛ هفته نامه روزان، شماره 32، بهمن1377، ص4.
2- فهرست فیضیه، ج3، ص14.
3- تذکره تحفه سامی، ص275.

ص: 440

حسن خان*

حسن خان، از خطاطان اواخر دوره قاجاریه بوده و به خط نستعلیق کتابت می کرده است، وی در سال 1304ق اشعاری را به خط خود نوشته که بر کاشی های مسجد رحیم خان اصفهان نقش شده است.(1)

شیخ حسن اصفهانی*

حاج شیخ حسن اصفهانی، عالم کامل، از علمای اصفهان در قرن سوم هجری. در فقه و اصول مهارتی به سزا داشته و از مجتهدین عصر خود بود. چندگاهی در مسجد حکیم اصفهان اقامه جماعت می نمود. سپس به طهران رفته و منصب امام جمعه آنجا را برعهده گرفت. وی در زمان فتحعلی شاه (قبل از سال 1250ق) وفات یافت. در «جنة الاخبار» تألیف محمّدحسن لنجانی از او یاد شده است.(2)

ملّا محمّد حسن اصفهانی

ملّا محمّد حسن اصفهانی، ادیب عارف، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب «انشاء الصلوات» را تألیف نموده است و در سال 1275ق به طبع رسیده است. در ظهر کتاب در باب مؤلف آمده است.

«العارف الممتحن امین الحق معین الاسلام ملّا محمّد حسن مقیم اصفهان»(3)

محمّد حسن اصفهانی

محمّد حسن اصفهانی [خوشنویس هنرمند و کاتب ماهر قرن سیزدهم هجری] در سال 1243ق «قرآن مجید» را به خط نسخ نوشته و به شماره 5 در کتابخانه چهلستون


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص798.
2- میراث اسلامی ایران، ج3، ص723.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 477 و 478؛ الذریعه، ج2، ص392.

ص: 441

مسجد جامع [در تهران] موجود است. همین نویسنده «سوره حشر» و «سوره فتح» [را نوشته]و به شماره 11 در همین کتابخانه موجود است.(1)

محمّد حسن اصفهانی*

محمّد حسن اصفهانی، از خوشنویسان ثلث و نسخ در اوایل قرن دوازدهم هجری است. قرآنی به خط او در کتابخانه سلطنتی ایران موجود است که تاریخ کتابتش 1111ق است و خواص سور آن را به خط شکسته بسیار خوب، میرزا عبدالوهاب موسوی اصفهانی نوشته است.(2)

محمّد حسن اصفهانی

محمّد حسن اصفهانی از خوشنویسان اوایل قرن چهاردهم هجری، در سال های 1332 و 1333ق کتاب «منهاج المستخیر» تألیف: سلطان القُرّاء محمّد حسین بن کاظم علوی حسنی حسینی حافظ تبریزی را به خطّ نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 5199 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

محمّد حسن اصفهانی*

محمّد حسن اصفهانی، از خوشنویسان خط نسخ در دوره قاجاریه است. وی نسخه ای از قرآن مجید را به خط نسخ خوش در سال 1260ق کتابت نموده که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.(4)


1- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، صص 307 و 308.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص212.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران ج15، ص4147.
4- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1158.

ص: 442

پیر حسن اصفهانی

پیر حسن اصفهانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. شاعری خوش طبع و بذله گو بوده و لطیفه های بسیاری از او در آن روزگار میان مردم مشهور بوده است. برادرش حاج عبداللَّه عطار، در امامزاده اسماعیل عطاری می کرده و در داروشناسی کم نظیر بوده است.

مثنوی خروسیه از منظومه های مشهور پیر حسن است. وی قبل از سال 1083ق وفات یافت.(1)

سیّد حسن اصفهانی

سیّد حسن اصفهانی از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. در سال 1287ق نسخه ای از «حیات القلوب» علّامه مجلسی را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 251 موجود است.(2)

میرزا حسن اصفهانی*

میرزا حسن اصفهانی از خطاطان دوره قاجاریه است. نستعلیق و شکسته را خوش می نوشته است و قطعاتی به خط خوش او در کتابخانه ها و مجموعه های شخصی موجود است.(3)

او شاید همان میرزا حسن شکسته نویس فرزند میرزا حسین مشرف اصفهانی باشد که در صفحات بعد به او اشاره کرده ایم.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 204 و 205؛ الذریعه، ج9، ص240؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص478.
2- فهرست گوهرشاد، ص110.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1261.

ص: 443

شیخ حسن بروجنی

شیخ حسن بروجنی، عالم جلیل و رجالی خبیر، از علمای قرن سیزدهم هجری است. وی کتابی در علم رجال تألیف نموده که نشانه عمق دقّت و فهم و تحقیق او در این علم است. این اثر «تعلیقه بر مشیخه من لایحضره الفقیه» است و در سال 1257ق از نوشتن آن فراغت یافته است. این کتاب به شماره 1874 در مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است.(1)

سیّد محمّدحسن هاشمی طالخونچه ای*

سیّد محمّدحسن طالخونچه ای فرزند آقا سیّد ابراهیم موسوی از فرزندان میر ابوالفتح شهرکی است. از علمای قرن چهاردهم هجری بوده و در اصفهان نزد میرزا ابوالمعالی کلباسی، سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملّا محمّد کاشانی و جهانگیرخان قشقائی تحصیل نمود. سپس برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفته و از محضر آیات عظام آخوند خراسانی و سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی بهره گرفت. او در آنجا از معاشران و دوستان شیخ مرتضی طالقانی بود و همراه او به تهذیب نفس اشتغال داشت.

دو فرزندش، سیّد علی اکبر هاشمی و سیّد اسماعیل هاشمی از علمای وارسته معاصر اصفهان به شمار رفته اند.(2)

دکتر حسن انواری

دکتر حسن انواری بن ابراهیم بن شیخ عبدالکریم سودائی دستگردی، از اساتید دانشکده پزشکی اصفهان، در سال 1295ش متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، در دانشکده پزشکی تهران ادامه تحصیل داد و در رشته پزشکی به درجه دکترا نائل شد. سپس در مراکز درمانی اصفهان از جمله بیمارستان کارگران اصفهان (بیمه های


1- الذریعه، ج10، ص109؛ الکرام البرره، ج1، ص296؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص472.
2- شرح مجموعه گل، ص 400.

ص: 444

اجتماعی) و بیمارستان امین به خدمت پرداخت.

وی در کنار فعالیت های پزشکی، در آموزشگاه عالی بهداری اصفهان و سپس در دانشکده پزشکی اصفهان رشته درمان شناسی را تدریس نمود و موفّق به نائل شدن به درجه استادی دانشگاه شد. چندین سال نیز سمت های مختلف اداری را در دانشکده پزشکی و دانشکده داروسازی بر عهده داشت.

تألیفات وی عبارتند از:

1. «دستور درمان یا اصول تداوی» 2. «درمان شناسی» 3. «داروشناسی» 4. «مقالاتی در مجله دانشکده پزشکی اصفهان» 5. «راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان»

محمّد حسن شیروانی گزی

حاج محمّد حسن بن محمّد ابراهیم بن محمّد علی بیک شیروانی گزی اصفهانی، عالم فاضل محقّق.

در قریه جز [گز] بُرخوار متولّد شده و پس از تحصیل نزد علماء اصفهان به نجف اشرف مشرّف گردیده و نزد علمای اعلام آنجا از جمله شیخ مرتضی انصاری تلمّذ نموده، سپس به اصفهان آمد و در مدرسه صدر بازار به تدریس فقه و اصول پرداخت.

وی در اصفهان معزّر و محترم و نزد علماء مقبول القول و مورد احترام خاص و عام بوده است.

سرانجام در شب دوشنبه 26 رمضان المبارک 1326ق در اصفهان وفات یافته، در تکیه گزی ها در تخت فولاد مدفون گردید و جنازه پس از چند سال به نجف اشرف نقل گردیده و مدفون شد.

اعقاب ایشان با نام خانوادگی شیروانی در اصفهان ساکن و عموماً اهل فضل و دانش بوده اند. در محلّه پاقلعه کوچه ای به نام کوچه شیروانی ها احتمالاً به همین خاندان و اجداد صاحب عنوان است.

ص: 445

از آثار او مجمع الرسائل است که عدّه ای از مجتهدین از جمله سیّد اسماعیل صدر، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، شیخ محمّد تقی آقانجفی، حاج آقا حسین بروجردی، آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی بر آن حاشیه فتوائیه مرقوم نموده اند و در سال 1327ق چاپ سنگی شده است.(1)

[درویش عباس گزی از شعرای معروف گز و بُرخوار به لهجه گزی شعری درباره بازگشت او از مکه معظمه و عتبات عالیات به اصفهان سروده است.]

حسن بطحائی

حسن بن ابراهیم بن محمّد بطحائی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن علیه السلام، از امامزادگان عالیقدر به همراه پدر به اصفهان آمده و پس از وفات جنب مسجد سعید بن جبیر [که اکنون به امامزاده درب امام معروف است] مدفون گردید.(2)

سیّد حسن موسوی اصفهانی

سیّد حسن بن ابراهیم بن محمّد مؤمن بن علیرضا موسوی اصفهانی، از علماء شیخیه در اواخر دوره قاجاریه در اصفهان. وی در حدود سال 1263ق متولّد شده و در صبح دوشنبه 28 صفر سال 1341ق وفات یافته و در امامزاده اسماعیل مدفون و سپس به کربلا نقل و در آن ارض اقدس مدفون شد.

او تألیفات زیادی دارد، در حدود هفتاد مجلد که از آن جمله است:

1. «تحفة اللّبیب» که به طبع رسیده و اسامی تألیفاتش در آن مذکوراست. 2. «مجالس العزا» مطبوع [3. «فضل سادات و آقازادگان بر همه عالمیان» 4. «فوائد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص482؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 179 و 180؛ فهرست نسخه های خطی کتابخانه شخصی سیّد ناصر میبدی، ج1، ص84؛ فرهنگ و تاریخ گز بُرخوار، صص 116-112؛ الذریعه، ج20، صص 29 و 30.
2- مزارات اصفهان، ص203؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص387.

ص: 446

شهادت و غیبت و بداء» 5. «کیفیّت خلقت» مطبوع 6. «معاد و رکن رابع» 7. «توضیح الصّواب» در دفاع از عقائد شیخیه و ردّ اعتراض مخالفین که به فارسی در 15 جمادی الاولی 1297ق در اصفهان نوشته شده و به شماره 37/7 در کتابخانه مرحوم سیّد ضیاءالدّین علّامه در اصفهان موجود است.(1)]

محمّدحسن سکوت علی شاه دهکردی

محمّدحسن دهکردی معروف به «آقازاده» فرزند آخوند ملّا محمّدابراهیم دهکردی، از عرفای اواخر دوره قاجاریه است به لقب «سکوت علی شاه» ملقّب بوده و چندی نزد حاج ملّا هادی سبزواری تلمُّذ نموده است. وی در سال 1322ق وفات یافته و در دهکرد [شهرکرد کنونی] مدفون شد. او پدر عالم فاضل یوسف آل ابراهیم است.(2)

سیّدحسن موسوی اصفهانی*

حاج سیّد حسن بن سیّد اسماعیل موسوی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، از علمای معاصر. در سال 1352ق در قریه «آدریان» از توابع سِدِه (خمینی شهر کنونی) متولّد شد. مقدمات را نزد پدر آموخت و سطح را نزد سیّد مصطفی مهدوی و جمال الدین خوانساری فرا گرفت. سپس به قم رفته پس از مدتی به کربلا رفت و نزد حضرات آیات سیّد محمّد شیرازی، شیخ محمّد حسین مازندرانی، شیخ محمّد شاهرودی و سیّد اسداللَّه صدر هاشمی سطوح عالیه را خواند. سپس در درس حضرات آیات شیخ کاظم تبریزی، سیّد مرتضی خلخالی، سیّد علی اشکوری، میرزا علی فلسفی، شیخ صدرا بادکوبه، سیّد علی سیستانی، مسلم ملکوتی و سیّد هاشم حسنی طهرانی شرکت کرد. آنگاه از در درس آیات عظام حاضر در نجف امام خمینی و سیّد ابوالقاسم خوئی بهره برد. در سال 1391ق به


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص482؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص651؛ الذریعه، ج16، صص 267 و 344 و ج18، ص192 و ج21، ص175؛ فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص120.
2- تاریخ چهارمحال (اوژن)، صص77-76.

ص: 447

دستور رژیم بعثی حاکم بر عراق، از عراق اخراج شده و به ایران بازگشت و در زادگاه خود به تدریس مشغول شد و مدرسه باقرالعلوم را تأسیس کرد. وی سرانجام در 7 محرم 1428ق مصادف با 7 بهمن 1385ش وفات یافته و در مدرسه باقرالعلوم مدفون شد.

کتابهای زیر از اوست:

1. «ثقات الرّواة» در سه جلد به چاپ رسیده است. 2. «الامامة و الرّوایة» 3. «تقریرات فقهی و اصولی در آیت اللَّه خوئی»(1)

نواب محمّد حسن میرزا

نواب محمّد حسن میرزا بن میرزا ابراهیم صدر و متولی خراسان. از اعیان فضلا و اشراف بوده و از نوادگان دختری شاه سلطان حسین صفوی است. در 15 رمضان المبارک 1233ق وفات یافته، نزدیک قبر ملّا اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

[در اطراف قبر او جمعی از سادات خلیفه سلطانی جرقویه که از خویشاوندان او بوده اند مدفون هستند.]

حسن کرانی مجتهد

حسن بن ابراهیم کرانی مجتهد از محدّثین و فقهای قرن پنجم هجری است. اصلاً از اهالی محلّه «کران» اصفهان بوده و در سال 480ق فوت نموده است.(3)


1- گنجینه دانشمندان، ج9، صص 255 و 256؛ مجلّه آیینه پژوهش، سال هیجدهم، شماره 103، فروردین و اردیبهشت 1386.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص208؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص325.
3- تاریخ نیشابور، ص278.

ص: 448

میرزا محمّد حسن مفتون قمشه ای*

میرزا محمّد حسن مفتون بن سیّد ابراهیم حسینی خلیفه سلطانی قمشه ای، عارف سالک و شاعر ادیب اواخر دوره قاجاریه.

وی در حدود سال 1262ق در قمشه [شهرضای کنونی] متولّد شد. پس از تحصیل علم و ادب به تهران رفته و به حلقه مریدان صفی علی شاه پیوسته دست ارادت بدو داده و به لقب «هدایت علی» ملقب شده و جهت ارشاد درویشان ناحیه قمشه به زادگاه خود بازگشت. سفری نیز به هندوستان رفته و درویشان به او ابراز ارادت نمودند. عاقبت در قمشه ساکن شد و در خانقاه به دستگیری فقرای نعمت الهی صفی علی شاه مشغول شده و به «سید المشایخ» مشهور گشت.(1)

مفتون قمشه ای در 16 شوال سال 1324ق وفات یافته و در صحن امامزاده شاهرضای قمشه به خاک سپرده شد. تاراج قمشه ای یکی از مریدانش مرثیه ای گفته که مادّه تاریخ آن این بیت است:

دم ممات هدایت، صفی به او فرمود

«بیا بیا بجنان پیش شاه درویشان»(2)

او «مثنوی معنوی» را شرح کرده و به ظهیرالدّوله اهدا کرده است. دیوان اشعار او شامل 155 غزل و چندین قطعه و قصیده و رباعی در سال 1383ش به چاپ رسیده است.

علاوه بر عرفان، در شعر و ادب نیز دستی داشته و در جوانی به مطالعه و کتابت دواوین شعراء می پرداخته است. او در سال 1290ق دیوان فروغی بسطامی را در قمشه کتابت نموده است که به شماره 2544/ در کتابخانه میرزا محمّد کاظمینی در یزد موجود است.(3)


1- دیوان مفتون: مقدمه.
2- یاداشت های آقای رحیم قاسمی.
3- فهرست کاظمینی، ج2، صص227.

ص: 449

میرزا حسن عراقی

میرزا حسن بن میرزا ابراهیم عراقی سلطان آبادی عالم فاضل و فقیه مجتهد.

[پدرش در مسجد نو بازار به محرّری مشغول بود] خودش در اصفهان نزد جمعی از فضلاء از جمله میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) [میرزا محمّد حسن نجفی ]و دیگران به کسب فیض پرداخته و سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و نزد میرزا حبیب اللَّه رشتی و سایر مجتهدین و علمای اعلام آنجا به تکمیل تحصیلات خود پرداخته [و از میرزا حبیب اللَّه رشتی، سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی، آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی و آخوند ملّا لطف اللَّه مازندرانی اجازه دریافت نمود.]

وی در مسجد ذوالفقار اقامه جماعت می نموده و در مدرسه صدر بازار به تدریس خارج فقه و اصول می پرداخته و جمعی از فضلاء از محضر او مستفیض می شدند. [پس از آنکه میرزا هاشم امام جمعه مسجدی را در اختیار کسبه قرار داده بود و آنان آنجا را به انبار تبدیل کرده و از مسجد بودن ساقط نموده بودند، وی با همت جمعی از مؤمنین محلّه جماله در حوالی مسجد جامع عتیق اصفهان، به آنجا رفته و مسجد را از غصب خارج ساخته و شروع به تجدید بنای آن نمودند و آن مسجد را مسجد سلام نامیدند.]

آن عالم ربّانی، در نهی از منکر کوشا و غیور و در رفع ظلم و مظلومین همتی والا داشته و در زهد و تقوا و تزکیه نفس در بین اقران ممتاز بوده است.

وی سرانجام در سال 1323ق وفات یافته و در تکیه شهشهانی واقع در تخت فولاد مدفون شد.[سیّد احمد صفائی خوانساری از شاگردان اوست.(1)]

سیّد حسن مقدّس

سیّد حسن مقدّس ابن سیّد ابراهیم حسینی عالم فاضل جلیل، از علمای قرن سیزدهم هجری. پدرش از ساوه به اصفهان آمده و به همّت حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی منزلی در محلّه قبله دعا تهیه نموده و سکونت نمود. سیّد حسن نزد سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام و فرزند او سیّد اسداللَّه بیدآبادی و سیّد محمّد شهشهانی به تحصیل پرداخت. تولدّش در حدود 1230ق و وفاتش در سال 1259ق روی داد و پس از فوت جنب قبر پدرش در قبرستان قبله دعا مدفون شد. گویند زهد او از علمش افزون بوده است.(2)

شیخ محمّد حسن یزدی

شیخ محمّد حسن بن محمّد ابراهیم یزدی اصفهانی، فاضل جلیل و ادیب خطیب، از فضلاء قرن سیزدهم هجری. وی در حدود سا 1275ق تقریظی بر کتاب «دمعة السّاکبه» تألیف: ملّا محمّد باقر دهدشتی نوشته است. همچنین او مؤلف کتابی است در تاریخ غزوات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام [که «سیف الواعظین و الذّاکرین» نام داشته و در 10 جمادی الثّانی سال 1288ق کتابت شده و در کتابخانه مدرسه امام بروجردی در نجف اشرف موجود بوده است. این کتاب در سال های اخیر به چاپ رسیده است. همچنین وی کتاب «الأربعین لزاد یوم الدّین» را به فارسی به خواهش آقا محمّد باقر بن محمّد علی هزار جریبی مازندرانی تألیف نموده که به شماره 2938 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.]

صاحب عنوان در 17 محرّم الحرام 1286ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه حاج محمّد جعفر آباده ای در تخت فولاد مدفون شد.(3)

میرزا محمّد حسن [تفضّلی] بروجردی

میرزا محمّد حسن [تفضّلی] ابن میرزا ابوتراب بروجردی، عالم فاضل. در اصفهان نزد میرزا ابوالحسن بروجردی و شیخ احمد مجتهد بیدآبادی تحصیل نموده است.(4) وی امام جماعت مسجد کوچه سرتیپ در اصفهان بوده و سرانجام در سال 1368ق وفات یافته و در بقعه تکیه میرزا ابوالحسن بروجردی در تخت فولاد مدفون گردید.

وی مؤلف رساله مختصری در اصول دین به فارسی است.(5)

سیّد حسن خادمی

سیّد حسن خادمی ابن سیّد ابوجعفر خادم الشریعه از علماء اتقیاء به شمار می رفت. در عصر روز سه شنبه 14 محرم سال 1379ق به سن متجاوز از 80 سال وفات یافته و جنب مزار پدر در بقعه تکیه حاج آقا مجلس در تخت فولاد مدفون شد.(6)

حسن باذی

حسن بن ابی سعد بن حسن فقیه باذی، از محدّثین و فقهای قرن ششم هجری و از اهالی روستای «باذ» از توابع جرباذقان (گلپایگان) است. وی پس از سال 603ق وفات یافته است.(7)

حسن بن ابی عدنان

امام الدّین حسن بن عزّالدّین ابی عدنان، معروف به خواجه میر حسن، از عرفای اصفهان در قرن هشتم هجری است.

در شب پنج شنبه 10 رمضان 788ق وفات یافته و در محلّه طوقچی اصفهان مدفون شد.(8)

[مقبره اش مقابل مسجد مصری قرار داشته و بقعه ای بر سر قبر او وجود داشت و بر سنگ قبر او از امام الدّین حسن با القاب «سلطان الاولیاء و برهان الاصفیاء امام الحق و الدّنیا و الدّین حسن بن الامام السعید عزّالملّة و الدّین ابی عدنان» یاد شده بود.(9) که متأسفانه در سال 1378ش مقبره را از بین بردند.]

سیّد جلال الدّین حسن صلائی شهرستانی*

سیّد جلال الدّین حسن صلائی بن میر ابوالفتوح حسینی موسوی شهرستانی، از اعیان و اشراف اصفهان در عصر صفویه است. سیدی فاضل و ادیب بوده و شاه عباس در سال 1015ق صدارات محال عراق عجم (اصفهان، یزد، قم، کاشان، ساوه و نطنز) و مازندران را به او تفویض نموده و مقرّر کرد رسیدگی به موقوفات مناطق فوق به عهده صلائی باشد. در این سال شاه عباس به شیروان و داغستان حمله برد و در هنگام تسخیر قلعه شماخی، صلائی وفات یافت. او طبع شعر نیز داشت. ابتدا «حزینی» و سپس «صلائی» تخلّص می نمود و سرانجام در سال 1018ق وفات یافت.

این بیت از اوست:

گمگشته عشقیم که در روز جزا هم

در دفتر اعمال ز ما نام نجویند(10)

سیّد حسن کلهرودی*

سیّد حسن کلهرودی بن سیّد ابوالقاسم حسینی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محقّق و خطاط ماهر. در اصفهان متولّد شده و نزد عدّه ای از فضلای این شهر از جمله سیّد ابوالقاسم دهکردی به تحصیل پرداخت. او و برادرش سیّد حسین کلهرودی در اصفهان به تدریس مشغول بودند. سپس به اتّفاق هم به قریه کلهرود (به فتح کاف و لام) از توابع نطنز مهاجرت کرده و به ارشاد مردم مشغول شدند.

سیّد حسن سرانجام در حدود سال 1318 یا 1319ش وفات یافته و در قبرستان محلّه قلعه روستای کلهرود مدفون شد. وی خط نسخ را خوش می نوشت و به کتابت ادعیه و کلام اللَّه مجید می پرداخت نگارنده (غلامرضا نصرالهی کلهرودی) سوره حج به خط نسخ خوش، بدون رقم و تاریخ از خطوط ایشان را دیده ام.

از تألیفات ایشان «اکمال السّعادات» است که در سالهای 1325 تا 1328ق در احکام عبادات تألیف شده و در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(11)

ملّا محمّد حسن اردستانی*

ملّا محمّد حسن بن ملّا احمد شریف اردستانی، از فضلای اوایل حکومت قاجاریه است. در مدرسه کاسه گران اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علوم دینی می پرداخت.

وی کتاب «حاشیة الفوائد الضیائیه» تألیف سیّد نعمت اللَّه جزایری را در سال 1215ق کتابت نموده و نسخه آن در کتابخانه مدرسه آیت اللَّه خوئی در مشهد موجود است.(12)

حسن اصفهانی

حسن بن احمد اصفهانی معروف به «جمال نقّاش» مؤلف کتاب «حیاض الواردین و ریاض الرّائدین».(13)

حسن بغدادی

حسن بن احمد بغدادی اصفهانی [از محدّثین عامّه است و ظاهراً در اصفهان سکونت داشته است.(14)]

میرزا محمّد حسن روضاتی

میرزا محمّد حسن روضاتی بن سیّد احمد بن سیّد محمّد باقر موسوی چهارسوقی صاحب روضات، از علماء و ائمه جماعت در اصفهان.

در 13 صفر 1298ق متولّد شد [و در اصفهان نزد میرزا یحیی مدرس بیدآبادی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقائی به تحصیل پرداخت.]

وی سالها در مساجد محلّه های غرب اصفهان همچون جوزدان [ولدان و کارلادان ]اقامه جماعت می نمود.

او عالمی وارسته، خلیق و خوش برخورد بود و علاوه بر اقامه جماعت به حل مشکلات مردم و وعظ و خطابه می پرداخت.

سرانجام در 17 رمضان 1380ق وفات یافته در قبرستان مجاور تکیه کازرونی مدفون گردید.

صغیر اصفهانی مادّه تاریخ او را چنین سروده است:

سالکی سر کرد در جمع و پی تاریخ گفت:

«در جزا سیّد حسن محشور گردد با حسین»(15)

حسن مدینی

ابو محمّد حسن بن احمد بن علی بن زهرویه نجّار مؤذّن مدینی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. از اهالی مدینه جی بوده و آن شارستان (شهرستان) اصفهان است. او مردی عابد و صالح و پرهیزکار بوده و از خشیت پروردگار گریه بسیار می کرده و عبادات فراوان داشته است.

از ابن رسته احمد استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی در رجب سال 531ق از وی حدیث شنیده است.(16)

حسن اَرزُنانی اصفهانی

ابوالقاسم حسن بن احمد بن محمّد اَرزُنانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری و از اهالی قریه اَرزُنان اصفهان است. [امروزه آن روستا به شهر پیوسته و به محلّه زینبیّه معروف است.] [ابوسعد سمعانی او را به عنوان «معلم الاعمی» یاد کرده که نشان می دهد کار او تعلیم دانش بوده و نابینا بوده است.(17)]

حسن مانکدیم

حسن مانکدیم بن ابی جعفر احمد امیرک بن ابی الحسن محمّد (که از شیراز به اصفهان منتقل شد) بن احمد بن ابراهیم الوردی بن ابی عبداللَّه الامیر بن ابوالحسن علی باغر، از اعلام شیعه در اصفهان بوده و در فتنه مسعود بن محمود بن [سبتکتگین ]غزنوی در اصفهان شهید شد.(18)

حسن اصفهانی

حسن بن احمد بن محمّد بن حبش اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.(19) وی از حسین بن احمد دیارکی روایت کرده است و ابوبکر احمد بن ابراهیم بن احمد بن محمود اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(20)

حسن باطرقانی

ابوعلی حسن بن احمد بن محمّد بن داود تاجر باطرقانی، از محدّثان اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. او از ابوعبداللَّه محمّد بن احمد بن ابی یحیی زهری روایت می کند و احمد بن فضل باطرقانی از وی حدیث شنیده است.(21)

حسن بُرجی اصفهانی

ابوالفتح حسن بن اسحاق بن ابراهیم برجی مستملی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است.

وی بر طبرانی و ابن جعابی املاء حدیث می کرده و از محدّثین عراق و حجاز و اصفهان از ابی عبداللَّه بن متویه و دیگران حدیث شنیده است. صاحب عنوان پس از سال 370ق وفات نمود.(22)

میرزا حسن رأفت اصفهانی

میرزا حسن فرمان آرا، متخلّص به «رأفت» [فرزند میرزا اسداللَّه خان، از شعراء و خوشنویسان اصفهان در قرن چهاردهم هجری که یکی از اجدادش ابراهیم خان بلوچ از سرداران قشون نادرشاه افشار و مأمور تعقیب اشرف افغان هنگام فرار به طرف زرقان فارس بوده است. او با کشتن اشرف و فرستادن سر او به درگاه نادر مورد ملاطفت او قرار گرفت و به سرداری بلوچستان منصوب شد.]

میرزا حسن در اصفهان علم و ادب آموخت و به خاطر مهارت در انشاء و ادب در سمت منشی گری کنسولگری انگلیس به کار پرداخت. [در زمان احمدشاه قاجار او به لقب «رأفت الملک» ملقّب شد. امّا در زمان رضاشاه و پس از تصویب قانون لغو القاب دولتی، شهرت خود را به «فرمان آرا» تغییر داد.]

او مردی فاضل و خوش مشرب بود و علماء و ادباء به گرد او جمع می شدند و محفل علم و ادب تشکیل می دادند. خود او طبع روانی در شعر داشت و عضو انجمن ادبی شیدا بود و اشعارش در دوره اول مجله دانشکده به چاپ می رسید. [همچنین او انجمن ادبی محبّت را تأسیس کرد. وی خطوط مختلف خصوصاً خط نسخ را خوش می نوشت. نمونه ای از خط او (آیةالکرسی) با رقم «کتبه العبد الاقل حسن بن میرزا اسداللَّه خان اصفهانی 1321» همچنین نسخه ای از قرآن کریم نزد فرزندش ابراهیم فرمان آرا موجود است.

رأفت اصفهانی در 2 ذیقعدة الحرام 1358ق وفات نمود و در یکی از اطاق های شمالی تکیه مادر شاهزاده دفن شد. مادّه تاریخ فوتش این بیت است:

کرد بیرون سر از جنت و گفت

پی تاریخ وفات «الغفران»

از اوست:

گر سوخت به دور رخ معشوق عجب نیست

از دوری او عادت پروانه گرفتم(23)]

شیخ محمّد حسن نجفی

شیخ محمّد حسن (ابوعبداللَّه عزالدّین) بن حاج شیخ اسماعیل بن حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی، فاضل جلیل. در پنج شنبه 24 صفر المظفر سال 1324ق در نجف اشرف متولّد گردیده و در خدمت جمعی از افاضل تلمّذ نموده و در سالهایی که مرحوم حاج میر سیّد علی بهبهانی به اصفهان تشریف می آوردند، به حوزه درس ایشان حاضر می گردید و از خواص اصحاب آن مرحوم شمرده می شد. وی در شب سوم ذیقعدة الحرام سال 1399ق در اصفهان وفات یافته، در قم مدفون گردید.(24)

میر سیّد حسن مدرّس اِسْفه ای

میر سیّد حسن مدرّس اسفه ای شهرضایی بن سیّد اسماعیل بن میر عبدالباقی بن میر عابدین طباطبائی زوّاره ای اردستانی، [عالم ربانی و فقیه مجاهد، از چهره های درخشان علم و سیاست در قرن چهاردهم هجری] اصلاً از سادات طباطبایی زوّاره اردستان بود و اجدادش از زوّاره به روستای «سرابه کچو» اردستان مهاجرت کرده بودند. او در سال 1287ق در روستای «سرابه کچو» متولّد شد. در کودکی به همراه خانواده به روستای «اسفه» در نزدیکی شهرضا رفت و آنجا ساکن شد. در سال 1298ه.ق به اصفهان آمده و تحصیلات خود را نزد علمای اصفهان از جمله سیّد محمود مغنی، میرزا عبدالعلی هرندی، آخوند کاشی، میر محمّد صادق مدرس خاتون آبادی، جهانگیرخان قشقائی، شیخ مرتضی ریزی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای انجام داد و به مقام شامخ اجتهاد نائل شد. سپس به نجف اشرف عزیمت نموده و هفت سال به قصد تیمّن و تبرّک از درس آیات عظام آخوند خراسانی و سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و ملّا علی نهاوندی حاضر شد آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و در مدرسه جدّه ساکن شده و به تدریس فقه و اصول پرداخت و بدین مناسبت به «مدرّس» معروف شد.

[در هنگام تشکیل انجمن ولایتی اصفهان و مبارزات مردم و علماء علیه محمّدعلی شاه مستبد و حاکم منصوب شده او اقبال الدّوله کاشی فعالیّت بسیاری نمود. پس از پیروزی مشروطه خواهان، صمصام السلطنّه بختیاری با مدرّس اختلافاتی پیدا کرد و پس از آنکه به علّت اعتراض مردم نتوانست او را از اصفهان تبعید کند، نقشه ترور او را کشید. امّا عوامل ترور نتوانستند در مدرسه جده نقشه او را عملی کنند.

در دوره دوم مجلس شورای ملّی و براساس یکی از اصول متمم قانون اساسی مشروطه مبنی بر نظارت 5تن از مجتهدین بر مصوّبات مجلس، از سوی آخوند خراسانی و ملّا عبداللَّه مازندرانی او و چند نفر دیگر به منظور نظارت بر مصوبات مجلس انتخاب شدند. لذا مدرس از اصفهان به تهران مهاجرت کرده و آنجا ساکن شد. پس از شروع جنگ جهانی اوّل و تشکیل دولّت موقت به منظور مقابله با تجاوز متفقین به ایران، به آنان پیوست. او پس از پایان جنگ جهانی اوّل به تهران بازگشته و در مدرسه سپهسالار به تدریس مشغول شد. پس از آنکه وثوق الدّوله نخست وزیر شد و قرارداد 1919م را با انگلستان منعقد ساخت، مدرس سرسختانه با آن مخالفت کرد. مدرس در دوره های پنجم و ششم مجلس که مقارن با نخست وزیری و به سلطنت رسیدن رضاخان بود با شجاعت به مخالفت با او پرداخت و از قانون شکنی ها و استبداد رأی او به شدت انتقاد کرد. لذا به دستور رضاخان او را نزدیک مدرسه سپهسالار هدف گلوله قرار داده و او را زخمی کردند، امّا موفق به کشتن او نشدند.

در سال 1307ش انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملّی برگزار شد ولی کلیه آراء مدرس باطل شد و از ورود او به مجلس جلوگیری شد. و در همان سال او را به شهر دور افتاده خواف در خراسان تبعید کردند.]

در سال 1316ه.ش به دستور رضاشاه، مأموران او مدرس را از خواف به کاشمر برده و درشب 28 رمضان المبارک 1357ق (مطابق 10 آذرماه سال 1316ه.ش) او را به شهادت رسانده و شبانه دفن کردند. پس از پیروزی انقلاب آرامگاهی باشکوه بر مزار او بنا شد.

[این کتابها از تألیفات اوست:

1. «کتاب زرد» 2. «حاشیه بر کتاب النکاح» تألیف شیخ محمّدرضا نجفی اصفهانی 3. «تعلیقه بر کفایةالاصول» 4. «رساله ای در ترتّب» در علم اصول فقه 5. «رساله ای در شرط متأخّر» در علم اصول فقه 6. «رساله ای در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه و غیر آن» 7. «حاشیه فرائد الاصولِ» شیخ انصاری 8. «تقریرات میرزا حسین خلیلی رازی»(25)]

شیخ حسن شاکری درگَزینی

شیخ حسن شاکری درگزینی همدانی بن اللَّه وردی، از فضلاء قرن چهاردهم هجری. وی در مدرسه جدّه و مسجد سیّد نزد علمای اصفهان تحصیل کرد. سپس در زفره ساکن شد و در حدود سال 1370ق در آن روستا وفات یافته و مدفون شد.(26)

حسن بن ایوب

حسن بن ایوب بن هارون، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از روح بن عصام جَبَّر و سلمه روایت می کند و محمّد بن احمد بن یعقوب از او نقل حدیث می نماید.(27)

حسن اصفهانی

حسن بن محمّد باقر اصفهانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. وی «غریب القرآن» سجستانی را کتابت نموده است.(28)

محمّد حسن اصفهانی خراسانی

محمّد حسن بن محمّد باقر بن محمّد رضا اصفهانی خراسانی نجفی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. وی نسخه ای از «مسائل ایادی سبا» را در جمادی الثّانیه 1127ق کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه حاج سیّد محمّد جزائری در اهواز وجود داشته است.(29)

حسن حَکَمی

حسن حکمی ابن حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی بن میرزا عبدالجواد حکیم، از اطباء معروف اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. وی در سال 1389ق در سن متجاوز از 80 سالگی وفات یافته و در تکیه سیّد ابوجعفر خادم الشّریعه در تخت فولاد مدفون گردید.(30)

میر سیّد حسن خلیفه سلطانی

نواب میر سیّد حسن بن میرزا محمّد باقر حسنی خلیفه سلطانی، از اجّله علماء و فقهاء و محدّثین [در قرن دوازدهم هجری] و نزد شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی مورد احترام بوده و در بسیاری از امور با ایشان مشورت می کرده اند. وی از عدّه ای از فقهاء و مجتهدین روایت می کند که از آن جمله است علّامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی علیهما الرحمه.

مرحوم آیت اللَّه نجفی مرعشی از شجره نامه قدیمه سادات خلیفه سلطانی نقل می کنند که اعقاب میرزا محمّد باقر به سادات سیّانی (منسوب به «سیّان» از دهات جرقویه اصفهان) معروفند و املاک آنجا از موقوفات زبیده بیگم (دختر شاه سلیمان صفوی) همسر میرزا حسن نواب بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان بوده است.

صاحب عنوان پس از وفات در قبرستان ستی فاطمه اصفهان مدفون شد.(31)

سیّد حسن اسماعیلیان نجف آبادی*

سیّد حسن اسماعیلیان بن سیّد باقر نجف آبادی، عالم فاضل خوشنویس، در سال 1316ه.ش در نجف آباد متولّد شد و در زادگاه خود و قم به تحصیل پرداخت و از جمله در درس آیت اللَّه بروجردی حاضر شد. پس از پیروزی انقلاب مدّتی به امامت جمعه ماهشهر منصوب شد. وی سرانجام در سال 1368ه.ش وفات یافته و در گورستان جنّت الشهدای نجف آباد مدفون گردید.

صاحب عنوان النواع خطوط خصوصاً ثلث و نسخ را خوش می نوشته و کتیبه های مسجد الرسول نجف آباد، مسجد اعظم و مسجد امام حسن عسکری علیه السلام در قم به خط زیبای اوست. همچنین کتابی به نام «فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام» را تألیف نموده و به خط خوش خود تحریر نموده است.(32)

میرزا حسن طبیب دهاقانی*

میرزا حسن طبیب بن میرزا باقر حکیم دهاقانی، از اطبّاء حاذق دوره قاجاریه است. در دهاقان متولّد شده و نزد شیخ ابوالقاسم صدرالعلماء دهاقانی به تحصیل پرداخت. سپس به اصفهان آمده و نزد حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی طب را آموخت. مدّتی در بیمارستان انگلیسی ها در اصفهان به فعالیت پرداخت و در آنجا از تجارب پزشکان انگلیسی بهره گرفت. سپس به دهاقان بازگشته و به معالجه بیماران آنجا پرداخت، تا اینکه در حدود سال 1360ق در دهاقان وفات یافت.(33)

میرزا حسن صفی علی شاه

حاج میرزا حسن اصفهانی ملقّب به «صفی علیشاه» و متخلّص به «صفی» فرزند محمّد باقر، عارف سالک و شاعر ادیب.

در سوم شعبان 1251ق در اصفهان متولّد شد. در این شهر به تحصیل پرداخته و در جوانی شیفته دراویش و عرفاء شده به شیراز سفر کرده و دست ارادت به میرزا کوچک رحمت علی شاه شیرازی داد و پس از وفات مراد خود به هندوستان رفته و از آن جا به سفر حج رفت. [پس از آن به هندوستان رفته و در محضر مرتاضان و اهل سلوک حاضر شد. عاقبت در سال 1288ق از طرف حاج محمّد منوّر علی شاه مجاز به دستگیری و ارشاد دراویش گردیده، رحل اقامت در طهران انداخته و به همّت مریدان خانقاهی بنا کرده، دستگاه ارشاد گسترد. بعد از آن در سال 1294ق منورعلی شاه به طهران آمد و بین او و صفی علی شاه اختلاف و نزاع لفظی واقع شد. منورعلی شاه به شیراز برگشته و صفی علی شاه ادعای قطبیّت نمود و فرقه صفی علی شاهی نعمت الهی را تأسیس نموده، بسیاری از بزرگان و شاهزادگان مرید او شدند.]

صفی علی شاه در طهران وفات یافته و در خانقاه خود واقع در خیابان صفی علی شاه مدفون گردید.

او کتب چندی در ادب و عرفان و تفسیر به نظم و نثر نوشته که از آن جمله است:

1. «آیة العشاق» 2. «اثبات نبوت خاصّه» 3. «اسرار المعارف» 4. «اطوار سبعه» یا «هفت منزلی که سالک راه حق باید آن را طی کند» نسخه خطّی آن ضمن مجموعه 2291 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است. 5. «بحرالجواهر» 6. «بحرالحقایق» 7. تفسیر «قرآن مجید» معروف به «تفسیر صفی»، منظوم بر وزن مثنوی معنوی [که در تهران چاپ سنگی شده است و در سالهای اخیر محقّق دانشمند آقای حامد ناجی اصفهانی آن را تصحیح نموده و به چاپ رسانده اند.] 8. «دیوان اشعار» 9. «زبدة الأسرار»، در اخلاق و مراثی [در سال 1289ق در تهران چاپ سنگی شده است و بار دیگر در سالهای اخیر به تصحیح دکتر خلیل خطیب رهبر به چاپ رسیده است. 10. «شرح حدیث الشریعة»، موجود در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم 11. «رساله در تصوّف» موجود در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم [12. «عرفان الحق» که آن را «دیوان الحقایق» و «بحر الحقایق» نیز گویند. [نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.[13. «میزان المعرفة» [نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.(34)]

ملّا محمّد حسن مازندرانی

ملّا محمّد حسن مازندرانی بن ملّا محمّد باقر. عالم فاضل، واعظ کامل [از علمای اواخر دوره قاجاریه] در اصفهان ساکن بوده و در پنج شنبه 6 محرّم الحرام سال 1322


1- رجال اصفهان یا تذکره القبور، صص 167 و 168؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص 481 و 482؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص155؛ نقباءالبشر، ج1، ص378؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص328؛ الإصفهان: رجال و مشاهیر، ص70؛ تراجم الرجال، ج1، صص 143 و 144.
2- مزارات اصفهان، ص327.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص33؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص480؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 279 و 280؛ مکارم الآثار، ج8، ص2750؛ فهرست مرعشی، ج8، ص134؛ الکرام البرره، ج1، ص303؛ دلیل المخطوطات، ج1، ص20؛ تراجم الرّجال، ج2، ص651؛ الذریعه، ج12، ص290.
4- بوستان فضیلت، ص210.
5- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86؛ تخفة الأبرار، ص527.
6- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص143؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص56.
7- معجم البلدان، ج1، ص318.
8- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص589.
9- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 588 و 589.
10- تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 115-112؛ تاریخ عباسی یا روزنامه ملّا جلال، ص304؛ تذکره شمع انجمن، ص411؛ تذکره خلاصة الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 231-229.
11- فهرست کتابخانه مرکز احیاء، ج5، ص86.
12- فهرست کتابخانه مدرسه خوئی مشهد، ص92.
13- الذرّیعه، ج7، ص124.
14- التّحبیر، ج1، ص31 پاورقی.
15- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص235؛ ضیاء الأبصار، ج1، ص625؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص175؛ روضه رضوان، صص 323-319.
16- التّحبیر، ج1، ص176.
17- معجم البلدان، ج1، ص150؛ اللّباب، ج1، ص42.
18- الفخری، ص120.
19- مناقب خوارزمی، ص68.
20- احقاق الحق، ج8، ص287.
21- التّحبیر، ج2، ص72.
22- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص274.
23- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص204؛ کارنامه خاندان بشارت، صص 228-226؛ گلشن اهل سلوک، صص239-236.
24- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص35؛ ارمغان اصفهان؛ تربت پاکان قم، ج3، ص1551.
25- مدرس (2جلد)؛ مدرس نابغه ملی ایران؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر؛ مدرس قهرمان آزادی (2جلد)؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 483 و 484؛ آتشکده اردستان، ج2، صص 303-300؛ جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، صص 102-92؛ تاریخ شهرضا، صص 78-76؛ لغت نامه دهخدا ذیل «مدرس» 303-300؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 207-203؛ رجال عصر مشروطیت، صص 94 و 95؛ نقباء البشر، ج1، صص383-381.
26- مزارات اصفهان، ص224.
27- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص269.
28- الکرام البرره، ص309؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص486.
29- زندگینامه علّامه مجلسی، 2، ص413.
30- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص56.
31- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص325؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص185؛ مزارات اصفهان، ص248.
32- سیمای دانشوران، صص 53 و 54؛ آئینه اهل قلم، صص 25 و 26.
33- سیمای دهاقان، ص301.
34- المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران)، ج1، ص293؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 446-441؛ مجله یادگار، سال پنجم، شماره 4، آذر و دی 1327، ص83؛ مکارم الآثار، ج4، صص 1389-1387؛ الذریعه، ج1، ص101و ج4، ص279 و ج15، ص246؛ ادبیات معاصر، صص 66 و 67؛ شرح حال رجال ایران، ج1، صص 341-33؛ ریحانة الأدب، ج4، صص 467-465؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 484 و 485؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 386-380.

ص: 465

وفات یافته، در صحن تکیه آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

بجوئید تاریخ این خوش سرشت

«محمّد حسن شد میان بهشت»(1)

میر سیّد حسن مدرّس

میر سیّد حسن مدرّس [ثانی] بن میر محمّد تقی بن میر سیّد حسن میر محمّد صادقی، عالم فاضل جلیل، در 18 ذیحجة الحرام سال 1305ق متولّد گردیده و نزد پدر دانشمند خود و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آقا سیّد مهدی درچه ای و آخوند کاشی و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل کرده و پس از فوت پدر در مسجد رحیم خان اقامه جماعت می نمود و به زهد و تقوا و ترک دنیا و اعراض از مردم معروف بود.

پس از وفات در شب جمعه 5 جمادی الثّانی 1372ق وفات یافته در بقعه جدّ بزرگوار خود در مسجد رحیم خان مدفون گردید.

از آثار او شرح حال پدرش که در مقدمه «الرسائل التّقویه» به چاپ رسیده و «شرح منظومه الدّرة النجفیه» بحرالعلوم می باشد.(2)

سیّد محمّد حسن مجتهد

سیّد محمّد حسن مجتهد بن سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه بن سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّد صادق موسوی خواجوئی، عالم فاضل زاهد متقی، جامع معقول و منقول [از علمای قرن سیزدهم هجری].

در سال 1207ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمند و ادیب خود و جمعی از بزرگان علماء همچون آخوند ملّا علی نوری، میرزا ابوطالب اصفهانی (صاحب حاشیه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص486؛ سیری در تخت فولاد، ص79.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص405؛ مزارات اصفهان، ص170.

ص: 466

سبوطی)، حاج محمّد ابراهیم کلباسی و سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی تحصیل نموده و احتمالاً از محضر آقا سیّد صدرالدّین محمّد عاملی نیز کامیاب شده و در سنه 1245ق به تهران رفت و مدّتی در آنجا ساکن و با علماء آن سرزمین محاورت و مصاحبت داشت. سپس قصد هجرت به عتبات عالیات نمود. در راه مدّتی در کرمانشاه توقف نموده، مدّتی نزد یکی از فرزندان آقا محمّد علی بهبهانی درس خواند. سپس به نجف اشرف رفته و 2 سال نزد علمای آنجا به تکمیل تحصیلات خود پرداخته و به اصفهان مراجعت نمود.

او از جمعی از فحول مجتهدین به اجازات روایتی و اجتهاد مفتخر گردیده که از آن جمله است: آقا سیّد رضا فرزند علّامه بحرالعلوم، آقا محمّد رضی، سیّد صدرالدّین محمّد عاملی، ملّا محمّد مهدی قمبوانی و میرزا محمّد مهدی نایب الصدّر.

سیّد محمّد حسن مجتهد سالها در اصفهان به تدریس و ترویج دین و ارشاد مردم مشغول بوده و سرانجام در ماه جمادی الاولی سال 1263ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی در تخت فولاد و جنب مزار پدر بزرگوار خود مدفون شد.

وی را تألیفات فراوانی است که از آن جمله است:

1. «حاشیه بر حاشیه سیوطی» میرزا ابوطالب اصفهانی 2. «حاشیه بر شرح لمعه» 3. «حاشیه بر شوارع الهدایه» تألیف حاج محمّد ابراهیم کلباسی 4. «حاشیه بر شوارق الإلهام» 5. «حاشیه بر قوانین المحکمه» 6. «حاشیه بر رساله عدم جواز تقلید میّت» تألیف حاج محمّد ابراهیم کلباسی 7. «حاشیه بر رساله حجیّت مظنّه» تألیف سیّد محمّد مجاهد 8. «حاشیه بر صمدّیه» 9. «رساله جبتیّه» 10. «رساله در اختلاف معانی الفاظ شرعیّه» 11. «رساله در جنایت ام ولد» [که نسخه خطی اصل آن به ضمیمه مجموعه شماره 1480 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.] 12. «رساله در شیربها» 13. «رساله در حکم زنی که خود را بلامانع معرفی کند» 14. «رساله در احیای موات» 15. «رساله در شرط ضمن العقد» 16. «رساله در تسامح ادله سنن» 17. «رساله در معرفت خدا و پیامبر و امام علیهم السلام» 18. «رساله در ردّ مظالم» که به شماره

ص: 467

1480/5 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است. 19. «رساله در انفراد طلاق به عوض خلع» 20. «رساله در اعجاز قرآن» [به عربی که به شماره 673 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است و مرحوم استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی نوه مؤلّف این کتاب، آن را در سال 1365ق به چاپ رسانده اند. تاریخ تألیف کتاب شب جمعه 19 شوال 1254ق است. ]21. «سؤال و جواب در ارث» 22. «شرح مبحث شکوک» کتاب «منهاج الهدایه» استادش حاج محمّد ابراهیم کلباسی، [که تألیف آن در شب یکشنبه 5 شعبان 1253ق به پایان رسیده و اکنون به شماره 1480/6 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است. ]23. «شرح کتاب مراح الأرواح» در صرف 24. «شرح تهذیب المنطق» تفتازانی 25. [«جامع الفقهی» ]یک دوره فقه استدلالی در 6مجلد [که آغاز تألیف آن سال 1248ق و پایان تألیف در ربیع الثّانی 1254ق بوده و اکنون به شماره های 1514 1513 1512 1511 و 1515 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است.] 26. «مهجة الفؤاد» در «شرح ارشاد الأذهان» علّامه حلّی، که در 14 مجلد کوچک در سال 1242ق و پس از آن تألیف شده است.] 27. «نصایح العلماء» در نصیحت خطاب به فرزندش حاج سیّد مهدی نحوی 28. «مناسک حج» ناتمام 29. «رساله در اصالت برائة» ناتمام 30. «شرح بر شرح رضی بر شافیه» ]31. «اصول الایمان» به عربی که در سال 1241ق تألیف شده و به شماره 1480/3 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1)]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 101 و 102؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 488-486؛ بیان المفاخر، ج1، صص 301-299؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 206؛ مکارم الآثار، ج6، صص 1731-1727؛ الکرام البرره، ج1، صص 315 و 316؛ فهرست خطی احیاء، ج4، صص 321-319 و 365-363؛ فهرست عکسی احیاء، ج5، ص386.

ص: 468

محمّد حسن حدّاد*

حاج محمّد حسن بن محمّد تقی حدّاد اصفهانی، از خطاطان توانای عصر قاجاریه است. خط نسخ را با نهایت استادی می نوشته و در اصفهان ساکن بوده است.

وی در سال 1242ق کتاب «ادعیه» را به خط نسخ و رقاع خوش برای خسروخان گرجی حاکم اصفهان نوشته است. همچنین کتاب ادعیه دیگری را در سال 1237ق کتابت نموده که در مجموعه مرحوم مهدی بیانی موجود بوده است.(1)

محمّد حسن خوانساری

محمّد حسن بن محمّد تقی خوانساری، از کاتبان و نسخه نویسان قرن سیزدهم هجری بوده و در اصفهان اقامت داشته است.

صاحب عنوان «شرح شرایع الاسلام» تألیف مرحوم حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی را به خط نسخ در سال 1293ق کتابت نموده و در کتابخانه حاج آقا مهدی شفتی در اصفهان موجود است.(2)

حسن مشفقی خوراسکانی*

حسن مشفقی بن تقی خوراسکانی، شاعر ادیب، در خانواده ای کشاورز در خوراسکان اصفهان به دنیا آمد. از همان طفولیت به همراه خانواده به کشاورزی پرداخت و در نوجوانی در کنار کار روزانه به تحصیل پرداخت. وی در 20 سال آخر عمر ساکن اصفهان بود و در انجمن های ادبی شرکت می کرد. وی در خردادماه 1360ش درگذشت.

از اوست:


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1157 و 1158.
2- بیان المفاخر، ج2، صص 274 و 275.

ص: 469

جان سپردن در ره محبوب بی همتای خویش

صد برابر از حیات جاودانی بهتر است

زنده آن باشد که در راه حقیقت جان دهد

ور نه حال مردگان زین زندگانی بهتر است(1)

سیّد حسن مَلاذالاسلام

سیّد حسن ملاذالاسلام ابن حاج سیّد جعفر بیدآبادی بن حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی، عالم فاضل، از علماء صاحب نفوذ و معتبر اصفهان [در اواخر دوره قاجاریه بوده] و در محلّه بیدآباد مرجعیّت و ریاست کلّی داشته است.

وی قبل از سال 1290ق متولّد گردیده و در خدمت علمای اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس به نجف اشرف مهاجرت فرموده و نزد علماء و مراجع آنجا به تلمّذ پرداخته و به اصفهان مراجعت نمود. وی پس از فوت پدر، به اقامه جماعت در مسجد سیّد مشغول شده و مورد احترام و اعتماد اهالی محلّه بیدآباد بود.

در موضوع تأسیس شرکت اسلامیّه و مبارزه علیه نفوذ اقتصادی دول استعمارگر با آقایان مسجد شاه و دیگر علمای اصفهان همراه و یار و مددکار بوده و از سال 1320 به بعد در بیشتر قضایای اصفهان مستقیماً شرکت داشته است.

وی در شب 17 شعبان سال 1336ق در سفر زیارت در مشهد مقدّس وفات یافته و در دارالحفاظ مبارکه دم درب مدفون گردید.(2)


1- تذکره شعرای استان اصفهان، ص720.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص355؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 213-211؛ بیان المفاخر، ج2، صص 181 و 182؛ تاریخ علمای خراسان، ص254.

ص: 470

استاد حسن کسائی*

استاد حسن کسائی فرزند سیّد جواد، از اساتید بی نظیر موسیقی معاصر اصفهان. در سال 1307ش متولّد شد. برادر بزرگ او آواز می خواند و پدرش نیز از شیفتگان موسیقی بود. استاد حسن کسائی ابتدا نزد استاد جلال تاج و ادیب خوانساری به فراگیری آواز پرداخت و سپس نزد استاد مهدی نوائی به فراگیری نواختن نی پرداخت. در تهران نیز از حسین یاحقی و استاد ابوالحسن صبا استفاده ها برد. او سالها با استاد جلال تاج و استاد جلیل شهناز همکاری داشته و مدّت زیادی سرپرست اُرکستر رادیو اصفهان بود. در تهران نیز سالهای متمادی در برنامه گلها تک نوازی داشت.

استاد کسائی علاوه بر استادی و مهارت خارق العاده در نواختن نی، در خواندن و آموزش خوانندگی در ردیف موسیقی ایران و نواختن سه تار، فلوت و سنتور نیز مهارت به سزائی دارد و بسیاری از هنرمندان موسیقی از آموزش ها و یا آثار او بهره برده و مسیر ترقی را در موسیقی طی کرده اند.

استاد کسائی در راه احیای سبک نی نوازی نایب اسداللَّه تلاش بسیاری نموده و خود نیز صاحب سبک در این فن است و مورد تحسین بزرگترین اساتید موسیقی کشور همچون مرحوم استاد روح اللَّه خالقی قرار گرفته است.(1)

ملّا محمّد حسن ادهم

حاج ملّا محمّد حسن واعظ بیدآبادی معروف به «ادهم» بن محمّد جواد بن محمّد هادی بن احمد بن ادهم بن آقا محمّد رضی قزوینی اصفهانی، عالم فاضل و واعظ کامل، از فضلای اهل منبر، ادیب و شاعر.

در اصفهان خدمت علمای اعلام تحصیل نموده و در شب 22 رمضان المبارک 1351ق وفات یافته در صحن تکیه بروجردی مدفون شد. صاحب عنوان پدر واعظ و


1- تاریخ موسیقی ایران، ص622؛ چهره افروختگان خطه زنده رود، ص126؛تاریخ تحول و ضبط موسیقی ایران، ص360؛ برگی از باغ، صص 200 و 201.

ص: 471

شاعر دانشمند شیخ احمد بیان الواعظین است.(1)

[مادّه تاریخ وفاتش را فرزندش چنین سروده است:

گفت بیان از پی تاریخ او

روان جنت شده روح حسن]

حسن واذاری

ابوعلی حسن بن جهم بن جبلة بن مصقله واذاری تیمی، از محدّثین قرن سوم هجری و از اهالی قریه «واذار» اصفهان است. از حسین بن فرج، اسماعیل بن عمرو و حیّان بن بُشر روایت می کند و احمد بن اسحاق از او نقل حدیث می نماید.

وی در رجب سال 290ق وفات یافته است.(2)

حسن رئیس زاده

حسن رئیس زاده بن میرزا حبیب اللَّه رئیس الواعظین از فضلاء، ادباء و شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. وی همچون پدرش به وعظ و خطابه مشغول بوده و در شعر و ادب نیز دستی داشته و «صفا» و «رئیسی» تخلّص می نموده است.

عاقبت در 26 شوال 1386ق (1345ش) وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(3)

استاد فضل اللّه اعتمادی متخلص به برنا در وفات او چنین سروده است:

به شمسی و قمری سال فوت او برنا

که هرکدام بود جمع مصرعی بنوشت

حسن بعشق حسین کرده رو سوی مینو

رئیس زاده بنزد حبیب شد ببهشت


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص241؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86؛ نقباء البشر، ج1، ص364.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص261.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص470.

ص: 472

محمّد حسن ادیب الدّوله اصفهانی

محمّد حسن بن محمّد حسین ادیب الدّوله اصفهانی، از ادباء و نویسندگان و مترجمین نیمه نخست قرن چهاردهم هجری. در سال 1288ق متولّد شد. [تحصیلات خود را در دارالفنون به پایان رسانید و از سال 1313 تا 1319ق آجودان مدرسه دارالفنون بود. در زمان ریاست «جعفرقلی خان نیّرالملک نظامت دارالفنون را عهده دار بود و بعدها به ریاست مدرسه دارالفنون رسید و تا آخر عمر این سمت را داشت. در مدرسه دارالفنون تدریس می کرد و به لقب ادیب الدّوله ملقّب شد.] سرانجام در سال 1353ق وفات یافت.

از آثار او «ترجمه مسافرت موسیو اِستانلِه به آفریقا» [نوشته «مورتون استانله» است که محمّد حسین عمادالکُتّاب آن را کتابت کرده و در دارالطّاعه مبارکه دولتی در سال 1315ق در طهران] به طبع رسیده است.(1)

محمّد حسن منّانی

حاج محمّد حسن منّانی، شاعر ادیب فاضل. در سال 1298 در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیلات ابتدائی، در دانشسرای مقدماتی به تحصیل مشغول شد و پس از فارغ التّحصیلی در مدارس اصفهان به تدریس مشغول شد. او از فرهنگیان متدیّن و معلمان دلسوز بود و در منزل خود جلسات قرائت دعای سمات و تفسیر قرآن مجید را برپا می کرد. در شعر نیز طبعی روان داشت و «منّانی» تخلّص می کرد.

سرانجام در جمعه 27 جمادی الاولی 1398ق (مطابق 15 اُردیبهشت 1357ش) وفات یافته و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(2)


1- شرح حال رجال ایران، ج5، ص231؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ص149؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، ص105؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص541؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص491.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86؛ بوستان فضیلت، صص 305-302.

ص: 473

سیّد حسن فانی یزدی

سیّد حسن فانی ابن سیّد حسین بن سیّد اسماعیل بن سیّد مرتضی حسینی یزدی، عالم فاضل جلیل و واعظ کامل بلیغ، زاهد متّقی. در جمعه 2 رجب 1271ق در روستای عِزّآباد رستاق یزد متولّد شده [و در آنجا نزد آخوند ملّا زین العابدین عقدائی تحصیل نموده و در اصفهان از شیخ محمّد علی نجفی (ثقةالاسلام)، شیخ محمّد تقی آقانجفی، میرزا هاشم چهارسوقی و شیخ محمّد جواد حسین آبادی مجاز گردید ]و از جمله فضلاء و خطباء و بزرگان اهل منبر گردید.

وی در شعر و ادب نیز توانا بوده و «فانی» تخلّص می نمود.

سرانجام در شب پنج شنبه 17 ربیع الاوّل 1338ق وفات یافته و در تکیه ملک واقع در تخت فولاد مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اکسیر الأخبار» (4جلد) [که جلد سوم در سال 1310ق در بمبئی هندوستان چاپ سنگی شده است. ] 2. «برهان المتّقین» در ردّ بر بابیه 3. «بهجة الأبرار» 4. «التوفیقات الإلهیه»، در مواعظ 5. «حبیب العاشقین» 6. «حرز المؤمنین»، در احراز و ادعیه 7. «درر الّلئالی فی أسرار الموالی» در طلسمات و خواص آیات 8. «ردّ السّخیفه» 9. «عقیدة الحق» در شرح باب حادی عشر 10. «غوث الائمه» 11. «فلاح الایمان» در مواعظ، مطبوع 12. «هدایة السالکین»(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص47؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 492 و 493؛ ریحانة الأدب، ج4، ص290؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «یزدی»، ج5، ص182؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص203؛ نقباء البشر، ج1، صص 393 و 394؛ معجم المطبوعات، ج2، ص1946؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2370-2368؛ معجم المؤلفین، ج3، ص217؛ الذریعه، ج9، ص804 و ج2، ص277 و ج4، ص500؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص495؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص145؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج2، ص1101.

ص: 474

میرزا محمّد حسن منجم اصفهانی

میرزا محمّد حسن بن میرزا محمّد حسین بن بدیع الزمان منجم باشی حسینی گنابادی اصفهانی، از دانشمندان و ریاضیدانان و منجّمین اصفهان در قرن سیزدهم هجری بوده و پس از فوت پدر منجم باشی دربار فتحعلی شاه شده و به لقب «رئیس المنجمین» مفتخر شد. او در 16 ربیع الثّانی 1212ق متولّد و در شب 19 ذیقعده 1289ق در طهران وفات یافته و در مقبره علی بن بابویه در قم مدفون گردید.

احکام او بسیار مشهور است. از جمله خبر فتح هرات را قبلاً به اطلاع دستگاه دولتی رسانده است.(1) آثاری از او در کتابخانه ها موجود است از جمله:

1. «مشارق الانوار» مشتمل بر مقدمه و چهار مقاله و خاتمه در استخراج زایجه مولود، مصدّر به نام فتحعلی شاه، نسخه به شماره 9260 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

2. استخراج زایجه منوچهرخان معتمدالدّوله، موجود به شماره 4031 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(3)

[3. استخراج طالع مظفرالدّین شاه، موجود به شماره 7064 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی.(4)

4. زایجه یا طالع نامه محمّد رضا میرزا موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی.(5)]

فرزندش سیّد مهدی ملقّب به «منجم باشی» و ساکن طهران بوده و تا سال 1306ق زنده بوده است.


1- چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، صص 255 و 256؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 334 و 335؛ الکرام البرره، ج1، ص322.
2- فهرست رضوی، ج8، ص429.
3- فهرست مجلس، ج11، ص35.
4- فهرست مرعشی، ج18، صص 230 .229.
5- فهرست مجلس، ج2، ص237.

ص: 475

محمّد حسن امین الضرب

حاج محمّد حسن امین الضّرب معروف به «کمپانی» بن آقا محمّد حسین صراف اصفهانی، از تجار مشهور اواخر دوره قاجاریه. [در سال 1253ق متولّد شد.] در اوایل کسب و کار فقیر و بی چیز بوده و با دوره گردی یا کرباس فروشی امرار معاش می کرده است. بالاخره در طهران نمایندگی فروش پارچه های انگلیسی قوزی (کوزی) را بر عهده گرفته و به «کمپانی» مشهور شد. او بعد از آشنایی با آقا ابراهیم امین السّلطان خزانه دار و رئیس ضرابخانه دولتی، ضرابخانه را با سالی سی هزار تومان اجاره کرد و درآمد سرشاری نصیب او شد. پس از آن سفرهای متعدد به کشورهای اروپایی کرد و طرز فکر او تغییر کرد. به فکر احداث راه آهن افتاد و امتیاز آن را گرفت و به کار پرداخت. عاقبت به خاطر کارشکنی دیگران کارش رونق نگرفت و متحمّل ضرر هنگفتی شد. وی سرانجام در حدود سال 1316ق وفات نمود.(1)

محمّد حسن بافرانی نائینی

محمّد حسن بن ملّا محمّد حسین بافرانی [از فضلاء و کاتبان قرن سیزدهم هجری و از اهالی قریه «بافران» نائین] در سال 1238ق نسخه ای از معالم الاصول را کتابت نموده است. نسخه به شماره 739 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

سیّد محمّد حسن امام جمعه

سیّد محمّد حسن امام جمعه بن میر محمّد حسین بن میر عبدالباقی بن میر محمّد حسین بن میر محمّد صالح بن میر عبدالواسع حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل مجتهد، از رؤساء علمای اصفهان، ملجاء و پناه مردم و امام جمعه اصفهان بوده و در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] اقامه جمعه می نمود. در شرح حال او می نویسند: تا سیزده صف این


1- شرح حال رجال ایران، ج3، ص ص 362-348؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج2، صص 691-688.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص172.

ص: 476

طرف میل های میدان شاه صف نماز او می رسیده.

در 2 محرّم الحرام سال 1248ق وفات یافته و در بقعه سر قبر آقا [آرامگاه خانوادگی خاندان امام جمعه] در محلّه خوابجون مدفون شد.

وی را تألیفاتی است از آن جمله: (تفسیر درّة الخاقان به فارسی، و) «هدایة الطّالبین» یا «رساله عملیه»، از اوّل طهارت تا آخر اعتکاف که به نام فتحعلی شاه تألیف شده است. (1)

حسن اَعوَری

حسن اعوری اصفهانی بن حسین. شاعر و ادیب فاضل در حدود سال 1290ق در اصفهان متولّد گردیده و هم در این شهر نزد جمعی از بزرگان علم و ادب تحصیل نموده و در انجمن های ادبی من جمله انجمن ادبی مرحوم شیدا شرکت می نموده است. وی از مدّاحان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام به شمار می رفت. در مجالس تعزیه داری حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام شرکت می نمود و اشعار و مراثی خود را با صدای بلند و آهنگ مخصوص می خواند و همه حاضرین را تحت تأثیر قرار می داد. در انواع فنون شعر خصوصاً مادّه تاریخ ید طولائی داشت. در زمان جوانی و اوائل مشروطیت از آزادیخواهان و مشروطه طلبان و از اعضاء فعّال حزب دموکرات اصفهان بود. در سال 1333ق که روسها وارد اصفهان شدند درصدد دستگیری او بر آمدند، وی شبانه با لباس مبدّل فرار کرد.

در اواخر عمر جهت دیدار فرزند خود که در رشت به خدمات فرهنگی و دبیری اشتغال داشت، به آن شهرستان مسافرت نمود و در آنجا در شب عید فطر 1353ق وفات یافته و در آنجا مدفون شد. دیوان اشعارش قریب پنج هزار بیت از غزل و قصیده


1- رجال اصفهان، ص114؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 294-292؛ مکارم الآثار، ج4، صص 1324 و 1325؛ الکرام البرره، ص321؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 628 و 629؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص330.

ص: 477

و مدایح و مراثی، نزد فرزند او موجود بوده است.

این چند بیت از اوست:

با سرو روان قامت یار

ما را نبود هوای گلزار

شیرین اگرش بدید روزی

جان داد بر آن لب شکر بار

یک باره نهاد سبحه از کف

از زلف تو آنکه بست زُنّار(1)

سیّد حسن حسینی برزانی*

سیّد حسن بن سیّد حسین حسینی برزانی، عالم فاضل و واعظ ماهر. از اهالی قریه «بَرزان» در غرب اصفهان بوده و در اصفهان به کسب علم پرداخته است. وی کتاب «سیف الذّاکرین» در مواعظ مشتمل بر یکصد مجلس و خاتمه که مؤلف با تأسّی به آباء و اجداد خویش که همگی ذاکر حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام بوده اند نگاشته و در 19 صفر المظفر 1308ق از تصنیف آن فراغت یافته است. نسخه به شماره 15 در کتابخانه حجّةالاسلام سیّد احمد روضاتی در اصفهان موجود است. مؤلف کتاب طبع شعر نیز داشته و اشعاری در مرثیه سروده و در ابتدای نسخه خود آورده است.(2)

سیّد حسن خلیفه سلطانی

میرزا سیّد حسن بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، عالم فاضل محقّق از اجلّه و علماء و زهاد و متکلّمین، در قرن یازدهم هجری. مادرش زبیده بیگم دختر شاه سلیمان صفوی و خواهر شاه سلطان حسین صفوی بوده است و آن مخدره موقوفات بسیاری از خود به جای نهاده است، از جمله در روستای سیّان که تولیت آن بر عهده میرزا محمّد باقر صدر خاصّه، فرزندش بوده است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 46-43؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 123-121.
2- فهرست سیّد احمد روضاتی، ص25.

ص: 478

صاحب عنوان جدّ سادات خلیفه سلطانی جرقویه، شهرضا و اصفهان می باشد.(1)

حسن سالک اصفهانی

شاطر حسن سالک [فرزند خلیفه حسین] شاعر ادیب معاصر، در سال 1288ق در اصفهان متولّد شده و پس از کمی تحصیل به نانوایی مشغول شد. از اعضای انجمن ادبی شیدا بود و در اشعارش «سالک» و «سالک پیر» تخلّص می کرد.

[وی سرانجام در ماه رجب 1356ق وفات یافته و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.]

از اوست:

جهان را جُوی قدر و مقدار نیست

بر آن بستن دل سزاوار نیست

ز دنیا حذر کن کزین پیرِ زال

به مردان حق غیر آزار نیست(2)

[تذکر: خلیفه در اصطلاح مردم قدیم اصفهان برای نانوایان و در یزد برای قنّادها به کار برده می شد.]

حسن کاشانی*

حسن فروتن کاشانی بن حسین، شاعر معاصر، در سال 1311ش در کاشان به دنیا آمد. در زادگاه خود تحصیل نمود. در نوجوانی در انجمن مداحان کاشان شرکت کرد و به مدّاحی پرداخت. در سال 1336ش به اصفهان آمده و در کارخانه ریسندگی و بافندگی شهناز به عنوان مکانیک بافندگی به کار پرداخت. او در کنار کار روزانه در انجمن های ادبی شرکت می کرد. مجموعه اشعار او با عنوان «نغمه کاشانی» در سال 1382 به چاپ رسیده است. درشعر «کاشانی» تخلّص می کند.

از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص135؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 184 و 185.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص233؛ تذکره شاعران نانوا، ص151؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 479

ربود دل ز کف از این اشارت ابرو

نمود غارت دین زان دو نرگس جادو

حَذَر که فتنه ضحاک شد ز نو برپا

فکند تا به سر دوش یار من گیسو(1)

میرزا حسن شکسته نویس*

میرزا حسن شکسته نویس فرزند میرزا حسین مُشرِف اصفهانی، از خوشنویسان معروف خط شکسته در اواخر قرن سیزدهم هجری است.(2)

حسنِ خداداد*

حسن بن کربلایی خداداد، نقاش و خطاط معروف به «حسنِ خداداد» از هنرمندان نقاش و قلمدان ساز عصر زندیه (اواخر قرن دوازدهم هجری است) در اصفهان ساکن بوده و سجع مهر او «حُسنِ کِلک حَسَن خداداد» است، بوده است.(3)

وی در سه شنبه 24 رمضان 1223ش کتاب «شرح الخلاصة الأدعیة» را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 6087 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(4)

میرزا محمّد حسن منجم اصفهانی

میرزا محمّد حسن بن میرزا دوست محمّد بن خان محمّد منجّم اصفهانی، از اساتید فن نجوم و دانشمندان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. در شب چهارشنبه 22 جمادی الثّانی 1211ه.ق متولّد شد. [در نوجوانی نزد پدر نجوم را آموخت و فن استخراج تقویم را فراگرفت. در طول حیات از اساتید نجوم در اصفهان بوده و برای 87 سال تقویم استخراج نمود. او اصلاً از سادات مدرّسی پاقلعه اصفهان بود و میرزا عبدالغفار پاقلعه ای، از شاگردان دانشمند اوست.]


1- نغمه کاشانی، صص 5 و 6 و 228؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوّم)، ص664.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص183و جغرافیای اصفهان ص 84.
3- هنر قلمدان، ص39.
4- فهرست ملک، ج1، ص399.

ص: 480

سرانجام در شب دوشنبه 28 ذیقعده 1292ه.ق وفات یافته، جنازه اش به نجف اشرف منتقل شد و درآن ارض اقدس مدفون گردید.(1)

ملّا حسن درّی

ملّا حسن بن رجبعلی درّی، عالم فاضل و فقیه جامع و حکیم زاهد. پدرش از اهالی جوشقان کاشان بوده و به قصبه درّ منتقل گردیده و صاحب عنوان در آنجا متولّد گردیده و در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصاً حاج شیخ محمّد باقر نجفی به تحصیل پرداخته تا به مقام اجتهاد نائل آمد. سپس جزو اصحاب محضر شرعی و فتوای حاج آقا نوراللَّه نجفی در آمده و خود نیز به رفع خصومات و حل مشکلات مردم می پرداخت. در مسجد نو بازار حجره داشته و در مدرسه نیم آورد تدریس می فرمود.

عمری را به عزّت و قناعت و زهد گذرانیده و غیر از خانه ای مُحَقّر در محلّه نیم آورد نزدیک بازارچه و مسجد حاج محمّد جعفر آباده ای، از مال دنیا چیزی نداشت. او تا اواخر عمر لباس دهاتی خود را عوض نکرده و با کلاه بود لکن در سال های آخر عمر به اصرار برخی از علماء معمّم شد.

[مدّتی در مسجد خان واقع در محلّه «تلواسکان» اصفهان اقامه جماعت می فرمود ولی پول و هدیه ای از کسی قبول نمی کرد. کم کم متوجه شد که هر وقت جمعیت مسجد بیشتر می شود، او هم خوشحال تر می شود. پس ترک امامت مسجد نموده و توبه نموده و به مردم گفت تا نمازهای خود را اعاده کنند و خود نیز همه را اعاده کرد و از کارهای دنیوی کناره گرفت.]

این عالم ربّانی در ربیع الاوّل 1336ق وفات یافته و جنب مزار آخوند کاشی واقع در تکیه ملک در تخت فولاد مدفون شد. [متأسفانه مزار او در سالهای اخیر از بین رفت.]

میرزا حسن خان جابری مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص497؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص286؛ دیوان طرب، ص63؛ جغرافیای اصفهان (تحویلدار)، ص82؛ آثار ملّی اصفهان، ص195.

ص: 481

فقیه درّ حسن آن دُرّ یکتا

که زندی گفت بر ابر و به مریخ

صدف بشکست و جست و «جابری» گفت

«غیاب الکوکب الدّری» بتاریخ

از آثار او یک دوره «فقه استدلالی» به فارسی است که آقا میرزا احمد دولت آبادی خواست آن را چاپ کند و موفق نشد. 2. «مناسک حج»(1)

میرزا حسن عمرانی*

مرشد میرزا حسن عمرانی فرزند رجبعلی، از شاهنامه خوانان اصفهان در قرن چهاردهم هجری. وی در قهوه خانه های اصفهان از جمله قهوه خانه «تقی قوری» و قهوه خانه «حسن دندان طلا» در میدان کهنه اصفهان به قصه گوئی و شاهنامه خوانی می پرداخت. در فن شاهنامه خوانی و قصّه گویی شاگرد مرشد عباس کسرا (معروف به مرشد عباس بزرگ) بود. او همچنین گاهی اسکندرنامه را نیز برای مستمعین و حاضرین در قهوه خانه ها می خواند. منزل او در کوچه فشارکی واقع در پشت مسجد حاج محمّد جعفر (در خیابان عبدالرزّق) بود. سرانجام در 25 شوال 1394ق (مطابق 18 آبان 1352ش) وفات یافته و در صحن تکیه میر مدفون شد.(2)

شیخ محمّد حسن لنجانی*

شیخ محمّد حسن بن شیخ محمّد رحیم بن محمّد شفیع لنجانی اصفهانی،عالم فاضل و ادیب شاعر، از فضلای قرن سیزدهم هجری است.

ظاهراً در اصفهان به تحصیل پرداخته و سپس در لنجان اصفهان به زراعت مشغول


1- تاریخ اصفهان و ری، ص383؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص50؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 497 و 498؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص328.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 482

شده است. سال وفاتش به دست نیامد اما تا سال 1268ق در قید حیات بوده است.

این کتابها از اوست:

1. «جنّة الأخبار»، در 27 باب و مقدمه و خاتمه در سالهای 1260 تا 1268ق تألیف و به منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان تقدیم شده است و تاریخ عمومی است از ظهور اسلام و ایران پس از اسلام تا دوره قاجاریه. نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است. 2. «صیغ العقود و الایقاعات»، که نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه صدر خواجوی اصفهان موجود است.(1)

محمّد حسن بن محمّد رحیم

محمّد حسن بن محمّد رحیم [از علاقمندان و دانشجویان طب در قرن سیزدهم هجری ]در روز 20 ربیع الثّانی در مطب اسماعیل بن میرزا محمّد اصفهانی از کتابت نسخه «جواهر اللّغه» تألیف محمّد بن یوسف طبیب هروی فراغت حاصل نموده است. کتاب به شماره 4484 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

محمّد حسن خوئی

محمّد حسن بن محمّد رحیم خوئی اصفهانی، از فضلاء قرن 13 هجری در اصفهان. در سال 1240ق مجموعه ای از چندین رساله [را] به خط نستعلیق جمع کرده و کتابت نموده است. نسخه به شماره 4547 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(3)


1- میراث اسلامی ایران، ج3، صص 721-719؛ فهرست مرعشی، ج17، صص 81-79؛ تراجم الرجال، ج2، ص657؛ فهرست صدر خواجو، ص70؛ تذکره شاعران فارسی سرا، صص 198 و 199.
2- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص3432.
3- فهرست مرعشی، ج12، ص124.

ص: 483

محمّد حسن خوشنویس

آقا محمّد حسن خوشنویس بن محمّد رحیم بن آقا غلامعلی بن محمّد رحیم اصفهانی، از خطاطین و خوشنویسان مشهور [دوره قاجاریه] در اصفهان متولّد شد و در این شهر علم و هنر آموخت و نزد پدر مشق خط کرد. خط نسخ را خوش می نوشت.(1)

میرزا محمّد حسن شیخ الاسلام

حاج میرزا محمّد حسن بن آقا میرزا محمّد رحیم بن میرزا عبداللَّه شیخ الاسلام عالم فاضل.

وی در اصفهان متولّد شد. مادرش دختر حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی نجفی است. در اصفهان نزد جمعی از بزرگان علماء این شهر همچون آقانجفی و دیگران تلمّذ نموده و پس از فوت پدر در سال 1306ق به مقام شیخ الاسلامی منصوب گردید و به وظائف آن در کمال صحّت و قدرت اقدام می نمود.

سرانجام در شب 17 جمادی الثّانیه سال 1309ق در اثر نوشیدن قهوه مسموم (قهوه قجری) رحلت نمود. جنازه به مشهد مقدّس نقل و در سرداب مدرسه میرزا جعفر مدفون گردید.(2)

دکتر سیّد حسن آیت*

شهید دکتر سیّد حسن آیت نجف آبادی فرزند محمّد رضا، از چهره های سیاسی و اجتماعی معاصر. در سال 1317ش متولّد شده و تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز کرد و در اصفهان ادامه داد. سپس به دانشگاه تهران رفته و به ترتیب لیسانس ادبیات فارسی، فوق لیسانس علوم اجتماعی، لیسانس حقوق و لیسانس روزنامه نگاری را اخذ


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص89؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص850.
2- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 140-138؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 213 و 214؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص435.

ص: 484

نمود. سپس در مدارس عالی قم، لاهیجان و اراک و همچنین در دانشگاه ملّی [شهید بهشتی فعلی ]و دانشگاه علم و صنعت به تدریس پرداخت.

او قبل از سال 1342ش عضو حزب زحمتکشان به رهبری مظفر بقائی بود امّا به علّت اختلافاتی که با بقائی داشت در سال 1352ش از حزب اخراج شد. در مبارزات دوران انقلاب از چهره های مشهور به شمار می رفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عضو حزب جمهوری اسلامی و دبیر آن گردید. در سال 1358ش به عنوان نماینده مردم اصفهان به مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی انتخاب شد. او در این مجلس برای تصویب اصل ولایت فقیه در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تلاش بسیاری کرد. در سال1359 به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سرانجام در صبح چهارشنبه 14 مرداد 1360ش در تهران ترور و شهید شد و مسؤولیّت آن را گروه تروریستی مشهور به «منافقین» بر عهده گرفت.

دکتر آیت از مخالفان سرسخت ملی گرایی و رهبر آن دکتر محمّد مصدق بود و نطق ها و مقالات آتشین او در سال های پس از انقلاب در میان همفکرانش بازتاب گسترده ای داشت.

این کتاب ها از او به چاپ رسیده است:

1. «چهره حقیقی مصدّق السّلطنه» 2. «درسهایی از تاریخ سیاسی ایران» 3. «نگرشی کوتاه بر نهضت ملّی ایران»(1)

سیّد حسن حسینی

سیّد حسن بن سیّد رضا حسینی [از نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری] در اصفهان نسخه ای از «روضة البهیه» را به خط نسخ نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان است.(2)


1- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج1، ص 373-370؛ دیباجه دیار نون، ص132؛ روزنامه جمهوری اسلام، مرداد 1360.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص246.

ص: 485

شیخ محمّد حسن شیخ العراقین

شیخ محمّد حسن بن شیخ محمّد رضا بن شیخ موسی بن شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء)، از علمای قرن چهاردهم هجری. در کربلا متولّد شده و در نجف اشرف بزرگ شده، در سن 17 سالگی در 1295ق به اتّفاق برادرش شیخ علی (صاحب حصون) به اصفهان آمده و چهار سال در آنجا به درس حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی و دیگران حاضر شده است. از آن به بعد در اصفهان ساکن بوده و کم کم صاحب ریاست و مکنت بسیار شده و لقب «شیخ العراقین» یافته و به «کاشفی» معروف شد. مدّتی امور کنسولگری عراق در اصفهان را عهده دار بوده و با سفارت روس ارتباط داشته است. از اقدامات او خراب کردن قلعه طبرک اصفهان است.

سرانجام در 7 ربیع الثّانی 1336ق وفات یافته، جنازه اش به نجف نقل گردیده و در مقبره خانوادگی مدفون شد.(1)

سیّد حسن ملّاباشی

سیّد حسن بن حاج میرزا رضا ملّاباشی، عالم فاضل. مادرش دختر شیخ محمّد تقی آقانجفی اصفهانی بود. در حدود سال 1328ق در اصفهان متولّد گردیده و در خدمت فضلاء این شهر همچون شیخ علی مدرّس یزدی و شیخ محمّد حکیم و شیخ محمّد علی فتحی دزفولی و دیگران تحصیل نموده و در اثر هوش و استعداد فی الجمله پیشرفتی نموده، امّا در اثر ابتلا به مرض فالج سال های متمادی بستری و خانه نشین بوده و سرانجام در شب 9 جمادی الاولی 1398ق وفات یافته و در بقعه آقانجفی جنب امامزاده احمد اصفهان مدفون شد. او شاعری ادیب بوده و «صافی» تخلّص می نموده و دیوان اشعارش شامل چهار قطعه ترجیع و رباعیات و مثنویات به شماره 1049 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.


1- ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص182؛ تاریخ نائین، ج47 ص89؛ تاریخ اصفهان (جابری): تعلیقات، ص102؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 69 و 70.

ص: 486

این شعر از اوست:

این حسن و لطافت ز دیاری دگر است

وین قامت موزون ز دیاری دگر است

چون خوبی این جهان همه عاریتی است

در دیده تحقیق از دیاری دگر است(1)

ملّا محمّد حسن نائینی

ملّا محمّد حسن نائینی بن زکریا آرندی نائینی، عارف کامل و زاهد متقی. از دانشوران و عرفای قرن سیزدهم هجری.

در اوایل عمر شبانی می کرده. خدمت حاج محمّد حسن عارف نائینی رسیده و به وادی عرفان وارد شده، ریاضات و مجاهدات او در طریقه اویسیه بوده است. سال ها در مدرسه نیم آورد ساکن و در علوم حکمت و ریاضی تدریس می نموده و بزرگان به او ارادت می ورزیده اند. مشهور آن است که اگر هزار مسأله در علوم مختلف از او می پرسیدند، بدون مراجعه به مدرک همگی را جواب می گفت. قبل از تأسیس تلگراف و پیدایش باب، از آنها خبر داده است.

سرانجام درسال 1270ق وفات یافته، در ایوان بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ و مرثیه او را میرزا عبدالکریم سمیرمی نطنزی متخلّص به «سیما» سروده است که بیت آخر آن چنین است:

گفت سیما بهر تاریخ وی از الهام غیب

«جای بگزیده بجنّت مرشد کامل حسن»

(2) 1270


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 159 و 160؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 214 و 215؛ مزارات اصفهان، ص56.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص498؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 65 و 66؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73؛ جغرافیای اصفهان (تحویلدار)، ص68؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 239 و 240؛ تاریخ نائین، ج1، صص 96 و 97؛ تکمله نجوم السّماء، ج1، ص473؛ المآثر الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص227؛ الکرام البرره، ج1، ص301؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 327 و 400؛ تاریخ اصفهان و ری، ص326؛ مکارم الآثار، ج6، ص1955؛ انساب خاندان های مردم نائین، ص15؛ دائرةالمعارف تشیع، ج1، ص51؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص361.

ص: 487

سیّد حسن زینتی نطنزی*

سیّد حسن زینتی بن زین الدّین بن محمّد زمان بن لطف اللَّه بن شمس الدّین محمّد بن شرف الدّین حسین بن تاج الدّین حسن واقف نطنزی، از شعراء و ادبای اصفهان در قرن یازدهم هجری است. نسب شریف او به عارف عالی مقدار سده نهم هجری سیّد واقف نطنزی منتهی می شود. از سادات افوشته نطنز بود ولی اغلب در اصفهان ساکن بود. نصرآبادی که معاصر اوست در تذکره خود می نویسد: «در کمال قید و صلاح دین داری است.»

میر زینت متولی موقوفات سیّد واقف نطنزی بود. از او عریضه ای خطاب به یکی از دولتمردان صفوی به نام صفی قلی به تاریخ 1068ق موجود است که زینتی از او درخواست نموده که فردی را مأمور کند که رقبات وقف را از دست غاصبین خارج کرده و به تصرف او درآورد.

سال درگذشت زینتی معلوم نیست. مزار او در بقعه ای مخصوص در روستای «افوشته» نطنز هنوز باقی است و به «گنبد میر سیّد» شهرت دارد. او در سرودن انواع شعر مهارت داشت.

این شعر از اوست:

ای بی خبر ز خاک نشین دیار دوست

دارد دم مسیح هوای غبار دوست

ص: 488

گر وعده دوز خست و گر خلد شاد باش

بیرون نمی برند تو را از دیار دوست(1)

شیخ حسن عاملی

شیخ حسن بن زین الدّین بن محمّد بن حسن بن زین الدّین عاملی (شهید ثانی)، عالم فاضل صالح، از دانشمندان قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد عمویش علی بن محمّد بن حسن عاملی مؤلف «الدّر المنثور» تحصیل نموده است. شیخ محمّد حُرّ عاملی و میرزا عبداللَّه افندی در کتابهای خود از او یاد کرده اند.(2)

میر سیّد حسن موسوی خوانساری

میر سیّد حسن بن میرزا زین العابدین موسوی خوانساری، عالم فاضل مجتهد، در سال 1254ق درا صفهان متولّد گردید و در اوایل بلوغ به درجه اجتهاد رسید و در سال 1273ق در زمان حیات پدر وفات یافت و در قبرستان ستّی فاطمه مدفون گردید. هنگام احداث خیابان و خراب کردن آن قبرستان جسد شریفش را که هیچ گونه تغییری در آن پیدا نشده بود به تخت فولاد منتقل کرده و در تکیه صاحب روضات، بین بقعه و شبستان آقاباشی مدفون ساختند.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص466؛ تذکره شمع انجمن، ص308؛ تذکره روز روشن، صص 333 و 334؛ تذکره آتشکده، بخش سوم، نیمه نخست، ص945؛ تذکره حسینی، ص139؛ تذکره غنی، ص62؛ تذکره محمّد شاهی: نسخه خطی؛ میراث فرهنگی نطنز: ج2، صص144-138.
2- امل الآمل، ج1، ص63؛ کواکب المنتشره، ص165.
3- مناهج المعارف، مقدمه، ص322؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص340؛ مزارات اصفهان، ص248.

ص: 489

حسن قائنی اصفهانی

حسن بن سعد قائنی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری و ساکن اصفهان] در جمادی الثّانی 1024ق نسخه ای از «تحریر اقلیدس» تألیف خواجه نصیرالدّین طوسی را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

حسن اصفهانی*

حسن بن سلیمان اصفهانی، از هنرمندان قرن هشتم هجری است. در منبت کاری و چوب تراشی چیره دست و استاد بوده است. از آثار او یک رحل قرآن است که از آثار ارزنده منبّت بر روی چوب به شمار می رود. بر روی این رحل نقوش هندسی زیبا و تزئینات جالب چون شکوفه و اشکال برگ نخلی و گل و گیاه دیده می شود. در کتیبه این رحل علاوه بر اسامی دوازده امام شیعه اسم سازنده و تاریخ ساخت آن (ذی الحجه 761ق) مشهود است. این اثر ارزنده در موزه «مترو پولیتن» موجود است.(2)

حسن اصفهانی

حسن بن شاذه بن وَنّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان بوده و از هُدبة بن خالد حدیث شنیده است. احمد بن جعفر اصفهانی از او استماع حدیث کرده است.(3)

سیّد حسن اصفهانی

سیّد حسن بن صادق اصفهانی، عالم فاضل جلیل. در کربلا نزد پدر خود و جمعی دیگر تحصیل نموده و سپس در نجف در درس فاضل مامقانی، حاج میرزا حسن خلیلی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی تحصیل نموده و به ایران آمد. مدّتی در خراسان بوده و


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص198.
2- تاریخ عمومی هنرهای مصور، ج2، ص261؛ راهنمای صنایع اسلامی، ص123.
3- اللباب، ج3، ص375؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص265.

ص: 490

عاقبت در رشت ساکن شده و به ارشاد مردم مشغول شده و از مرجع حل مشکلات شرعی آن حدود بوده و همانجا وفات یافته است.(1)

میرزا حسن تبریزی

میرزا حسن بن میرزا محمّد صادق خان تبریزی اصفهانی، عالم فاضل و ادیب. پدرش به امر شاه عباس اوّل از تبریز به اصفهان آمده و در محلّه عباس آباد سکونت نمود.

میرزا حسن در اصفهان تحصیل کمالات نموده و در علم و فضل بر اقران فائق آمد. وی شرحی بر اشعار مشکله مثنوی معنوی نوشته و رسائلی در معقولات دارد.(2)

محمّد حسن نصیری طوسی

محمّد حسن بن محمّد صالح نصیری طوسی، عالم فاضل و ادیب شاعر، از دانشوران قرن دوازدهم هجری و از ادباء و فضلای خاندان نصیری طوسی در اصفهان است. وی کتاب «هدایة المسترشدین» در باب استخارات را در 13 ربیع الثّانی 1132ق تألیف نموده است. گاهی شعر می سروده و «طالع» تخلّص می کرد.

وی قطعه ای درباره سیلاب سال 1110ق در اصفهان سروده که مادّه تاریخ آن چنین است:

بود «طالع» به فکر تاریخش

تا نماید بیان به عین وضوح

شد روان بر زبان ز منبع دل

«نام طوفان نشسته از دل نوح»

صاحب عنوان تا سال 1132 در قید حیات بوده و تاریخ فوت او معلوم نیست.(3)


1- نقباء البشر، ج1، ص400؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص499.
2- خزانه عامره، ص429؛ الذریعه، ج9، ص1068؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 498 و 499.
3- الذریعه، ج25، ص192؛ الکواکب المنتشره، ص183؛ دستور شهر یاران، ص275؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص417.

ص: 491

شیخ محمّد حسن همدانی

شیخ محمّد حسن بن آقا شیخ صفر علی همدانی، عالم فاضل زاهد ورع، در اصفهان متولّد شده و نزد پدر و سیّد محمّد باقر درچه ای، سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّد نجف آبادی و شیخ محمّد رضا نجفی تحصیل نمود. او سالها در مسجد پدر خویش (مسجد کوچه باغ دردشت) اقامه جماعت می نمود.

سرانجام در شب جمعه 21 شوال سال 1380ق به سن متجاوز از هشتاد وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه ای متصل به تکیه ملک مدفون گردید. در سالهای اخیر جهت توسعه تکیه شهداء تکیه ملک و اطاق های مجاور آنان را خراب کردند.(1)

حسن رستمی

ابو عبداللَّه حسن بن ابوالطّیّب عباس بن علی بن حسن رستمی اصفهانی، از محدّثین شافعی اصفهان در قرن ششم هجری است. از عبّاد و زهاد و فقهاء و محققین و محدّثین عصر خویش بوده و از ابی الحسین احمد بن عبدالرّحمان بن محمّد ذکوانی و اباعمرو بن منده و دیگران استماع حدیث کرده است. شیخ متنجب الدّین، عالم و محدّث شیعی و نیز رزق اللَّه بن هبةاللَّه بن محمّد قزوینی اصفهانی معروف به «ابن شفروه» از او حدیث نقل می کنند.(2)

محمّد حسن خانی

محمّد حسن خانی بن عباس، از شعرای معاصر اصفهان درسال 1280ش در اصفهان متولّد شد. وی از راه شغل نانوائی امرار معاش می نموده و در سرودن شعر طبع متوسّطی داشته است.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص733؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 301 و 302.
2- مرآة الجنان، ج3، ص347؛ لباب الألباب، تعلیقات، ص640؛ ثقات العیون، ص60؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص283.

ص: 492

از اوست:

حکایتی من محزون کنم دقیقه دقیقه

شکایت از لب میگون کنم دقیقه دقیقه

نکرد درد دلم را علاج آن پری آخر

رواست دیده چو جیحون کنم دقیقه دقیقه(1)

ملّا محمّد حسن ذاکر اصفهانی

ملّا محمّد حسن ذاکر اصفهانی فرزند عباس، ساکن محلّه مستهلک، اهل منبر بوده و قدری سواد خواندن و نوشتن داشته و مکتب داری می کرده است. طبع شعر متوسطی داشته و کتابی در مراثی و مدایح تنظیم کرده و آن را به نام «تحفة الأئمه» موسوم گردانیده است و متجاوز از هفتصد بیت است. قسمت دوّم کتاب خود را به نام «کتاب نوحه» نامیده و در آن نوحه سینه زنی و غیره است و شامل 500 بیت می شود. قسمت سوّم «مناجات نامه» مشتمل بر حدود دویست بیت و مجمع ابیات کتاب حدود 1500 بیت است.

در مدح رسول اکرم صلی الله علیه وآله سروده است:

به مدح خاتم پیغمبران چو بلبل شیدا

شوم مترنّم ز فضل خالق یکتا

محمّد حسن مدّاح زاده

محمّد حسن خزدوز متخلّص به «مداح زاده» فرزند عبّاس از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1300ش در اصفهان متولّد شد. وی سالها در اداره فرهنگ اصفهان [آموزش و پرورش ]به انجام وظیفه مشغول بوده است. [از مداحان اهل بیت علیهم السلام است و در فن مادّه تاریخ سُرایی مهارتی به سزا دارد.]

از اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص176.

ص: 493

به سوی مردم دانا نظر ای دوست

که خوپذیر بود نفس تو به آسانی

چنانکه خوی بد و نیک همچو آینه است

به روح نقش ببندد ز علم و نادانی(1)

شیخ حسن دُریاب*

شیخ حسن دُریاب فرزند عباسعلی واعظ صالح، در سال 1280ش در دولت آباد بُرخوار اصفهان متولّد شد. از نوجوانی به تحصیل علوم دینی مشغول شد و مدّتی بعد با پدرش به نجف اشرف مهاجرت کرد و از درس اساتید عالیقدر آنجا خصوصاً آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی و سیّد محسن حکیم بهره برد.

او در کنار تحصیل به وعظ و ارشاد و تهذیب نفوس مردم و ترویج دین مشغول بود. او عالمی زاهد، متواضع، اهل مطالعه بود. و اوقات را به عبادت و تهجّد سپری می ساخت. از مصائب زندگی او شهادت فرزند برومندش در زندان رژیم بعثی حاکم بر عراق بود که آنرا با توکّل و صبر بر خویش هموار ساخت.

در سال 1421ق به ایران آمد و در شهر مقدّس قم ساکن شد و سرانجام در 5 شوال 1426ق به رحمت الهی واصل شد و پیکرش در قبرستان علی بن جعفر قم مدفون شد. وی 9پسر داشت که 7نفر از آنان در کسوت روحانیّت به تحقیق و ترویج دین مشغولند.(2)

سیّد حسن طالقانی نجفی

سیّد حسن طالقانی عالم کامل و حکیم عارف، از علمای قرن دوازدهم هجری.

حزین لاهیجی شاگردش او را «از اعاظم علماء و اکابر عرفا» دانسته و می نویسد:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص434.
2- یاداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 494

«در هیچ فنّی از علوم نبود که استحضارش به کمال نباشد. مسائل حکمت را با مشاهدات صوفیّه انطباق داده علوی عظیم در اظهار مراتب ثلاثه توحید است. قُوَّت تقریر و مباحثه اش به مثابه ای بود که احدی از اصحاب جدل را نزد او یاری سخن گفتن نبود... بعض طلبه ظاهر وی را نیز غایبانه به عقاید غیر از شرع اقدس نسبت می دادند.»

میر سیّد حسن طالقانی سالها در اصفهان به تدریس متون حکمی و عرفانی همچون «فصوص الحکم» و «هیاکل النّور» مشغول بود تا اینکه در اوایل قرن دوازدهم هجری در اصفهان وفات یافت. (گویند) وی در تکیه خرابه نزدیک تکیه میرزا رفیعا در تخت فولاد مدفون است.(1)

میرزا محمّد حسن قاضی

میرزا محمّد حسن بن میرزا عبدالرّحیم قاضی، عالم فاضل، از علمای قرن قرن چهاردهم هجری است. پس از فوت برادرش شیخ ابوالقاسم قاضی، به منصب قضاوت رسیده و با مرگ او دستگاه قضاوت [که در اختیار روحانیت، در اصفهان بود] برچیده شد. گرچه فرزندش مرحوم آقا میرزا عبدالرحیم نیز همین شهرت را داشت لکن مشروطیّت ایران همگی این عناوین را از بین برد.(2)

سیّد حسن مهاجر*

سیّد حسن مهاجر ابن سیّد عبدالرّسول، از علماء و فضلای معاصر اصفهان. در سال 1308ش متولّد شد. ادبیات را نزد شیخ حیدرعلی محقّق و شیخ محمّد علی حبیب آبادی خواند و شرح لمعه را از شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی و شیخ محمّد جواد اصولی


1- تاریخ و سفرنامه حزین، ص169؛ تاریخ حکماء و عرفاء، ص48؛ فرهنگ معین، ج5، ص1067؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص474؛ سیری در تاریخ تحت فولاد، ص115؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص231.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص120؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص277.

ص: 495

فرا گرفت. قوانین از نزد سیّد علی اصغر برزانی، رسائل و مکاسب را نزد مدرّس کَهَنگی و رسائل را نزد شیخ محمّد رضا جرقویه ای و میرزا ابوالحسن تویسرکانی خواند. در حکمت و کلام از درس آقا صدر کوپائی و هیئت و نجوم را از درس مجدالعلماء نجفی بهره گرفت. همچنین در درس نهج البلاغه میرزا علی آقا شیرازی حاضر می شد. او در درس حضرات آیات شیخ عباسعلی ادیب، حاج آقا حسین خادمی و سیّد عبدالحسین طیّب نیز حضور یافت و کسب فیض نمود. سپس به قم رفته و از درس آیات عظام بروجردی و سیّد محمد حجّت بهره بُرد و در جلسه تفسیر شیخ محمّد تقی اشراقی شرکت کرد. مدتی نیز در مشهد مقدّس از درس حضرات آیات میلانی و میرزا احمد کفائی بهره گرفت.

آنگاه به اصفهان آمد و برای تبلیغ و ترویج دین به کازرون رفته و 28 سال در آنجا ساکن بود. یک تابستان نیز به بروجرد رفت و از درس شیخ علی محمّد بروجردی استفاده کرد.

ایشان سالهاست که در اصفهان ساکن است و نماز جماعت را در مسجد قبا برپا می کند و به بیان احکام الهی بر منبر و تدریس تفسیر در حوزه علمیه اصفهان می پردازد و از علماء وارسته، صالح و زاهد اصفهان به شمار می رود.(1)

میرزا محمّد حسن چینی

میرزا محمّد حسن حکیم معروف به «چینی» و مشهور به «مولانا» [بن میرزا عبدالغفار بن میرزا محمّد علی دانش اصفهانی، از فلاسفه و دانشمندان عالیقدر قرن سیزدهم هجری. در حدود 1226ق در اصفهان متولّد شد. جدّش میرزا محمّد علی متخلّص به «دانش» و معروف به «آقابزرگ» به شغل چینی فروشی مشغول بود و در کنار آن به کتابت می پرداخت. لذا نوه اش به نام «میرزا حسن چینی» معروف شد. دانش به نواده اش علاقه فراوان داشت و در تشویق او برای کسب علو م ادب سهم مهمی ایفا کرد. پس از


1- یادداشت های محقّق ارجمند آقای رحیم قاسمی.

ص: 496

فوت او، میرزا حسن به تحصیل ادامه داد تا اینکه موفق به راه یافتن به مجلس درس حکمت آخوند ملّا علی نوری در سالهای آخر عمر او شد و از فیض درس و بحث او برخوردار شد. پس از وفات استادش در 1246ق به تدریس کتب فلسفه مشغول شد ]و به قول اعتمادالسّلطنه «در اصفهان حکمت متعالیه را تدریس بلکه تأسیس می فرمود».

[میرزا حسین تحویلدار اصفهانی نیز می نویسد:

«میرزا محمّد حسن چینی استادی بود در علم قریب الدّرجه مرحوم میرزا محمّد حسن نوری و در تقریر اکمل. و بحر وجودش بسیار با وسعت، مضمون (اِذا سکت عمیقٌ و اذا تکلّم مواجٌ) مصداق شأن ایشان بوده. پسر بزرگی دارد، ابوالقاسم نام. نسبت به پدر گمنام است.»

مجدالاسلام کرمانی از یکی از حکماء قرن سیزدهم هجری به نام میرزا حسین ورزنه یاد می کند که در مدرسه چهارباغ اصفهان ساکن بود و جماعتی از اهل ذوق و صفا از طبقه حکماء و شعراء با او مراوده داشتند.

استاد منوچهر صدوقی سها او را «علی الظاهر» همان میرزا محمّد حسن چینی، دانسته است.

میرزا حسن چینی در حدود سال 1264ق وفات یافت. [طبع شعر نیز داشته و «حکیم» تخلّص می کرده است. او قصیده ای در مدح حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی سروده است.]

میرزا ابوالحسن جلوه و میرزا محمّد حسن شیرازی مرجع و زعیم عالیقدر از شاگردان او هستند.(1)


1- تذکره مآثر الباقریه، صص 191 و 192؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص237؛ جغرافیای اصفهان (تحویلدار)، ص67؛ الکرام البرره، ج1، ص295؛ منتخب معجم الحکماء، ص77؛ تاریخ انحلال مجلس، صص 207-201؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 472 و 473.

ص: 497

حسن نجف آبادی

حسن بن عبدالقادر نجف آبادی [خطاط نسخ نویس قرن سیزدهم هجری] در سال 1260ق کتابت نسخه ای از «جواهر الکلام» مُجَلَّد فرایض و قضاء و شهادات را نوشته است. نسخه به شماره 239 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

شیخ محمّد حسن نظام العلماء

شیخ محمّد حسن نظام العلماء فرزند شیخ عبدالکریم شیرازی، عالم فاضل از نوادگان شیخ محمّد تقی رازی صاحب حاشیه است. از آزادیخواهان صدر مشروطیت بوده و از بذل مال و کمک به آزادیخواهان مضایقه نداشته است. وی در سال 1351ق وفات یافته و [بنا به نوشته نسب نامه الفت در یکی از اطاق های ضلع شرقی تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد مدفون شده است.

حاج آقا نوراللَّه نجفی، از علماء بزرگ اصفهان و از رهبران مشروطیت در اصفهان شوهر خواهر او بوده است.(2)]

محمّد حسن اصفهانی

محمّد حسن بن عبداللَّه اصفهانی [خطاط نسخ نویس] در پنج شنبه دهم شعبان 1240ق کتابت نسخه ای از کتاب «تنقیح المقاله در توضیح رساله» تألیف: هبةاللَّه شاهمیر حسنی حسینی متوفای 898ق را به خط نسخ به پایان رسانیده [است]. نسخه به شماره 6972 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(3)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص52.
2- تاریخ مشروطیت (ملک زاده)، ج1، ص204؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص107؛ گلشن اهل سلوک، ص223.
3- فهرست مرعشی، ج18، ص150.

ص: 498

میرزا حسن قاضی

آقا میرزا حسن بن آقا شیخ عبداللَّه قاضی، «عالم عامل، فاضل ادیب، جامع معقول و منقول» از علمای اواخر دوره قاجاریه وی از سلسله مشایخ بیدآباد است که نسب آنان به شیخ زاهد گیلانی می پیوندد.

وی در 10 رجب 1342ق وفات یافته و در صحن تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

شیخ محمّد حسن گیلانی

شیخ محمّد حسن بن عبداللَّه گیلانی، عالم فاضل. از علمای قرن دوازدهم هجری و از مشایخ بیدآباد اصفهان است. در گیلان متولّد شده و در اصفهان سکونت گزیده و پس از وفات در قبرستان آب بخشان اصفهان مدفون گردیده است.(2)

وی اوّلین فرد این خاندان است که به منصب قضاوت این شهر نائل گردیده است.(3)

حسن لُغذَه اصفهانی

ابوعلی حسن بن عبداللَّه لُغذَه (یا لکذه یا لذکه) اصفهانی، ادیب و نحوی لغوی، از دانشمندان و ادبای اصفهان است.

از شاگردان زجاج و باهلی و از مصاحبان و معاصران اصمعی، کرمانی و ابوحنیفه دینوری بوده و در عصر خویش در عراق از حیث مقام علمی و ادبی کم نظیر بوده است.

صاحب عنوان در سال 210ق وفات یافت. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «التّسمیه» 2. «خلق الإنسان» 3. «خلق الفرس» 4. «دیوان اشعار» 5. الردّ علی «ابن قتیبه» فی غریب الحدیث 6. «الصّفات» 7. «مختصر النحو» 8. «النّوادر» 9.


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص119.
3- بیان المفاخر، ج2، ص234.

ص: 499

«نقض علل النّحو» 10. «الهشاشة و البشاشة» و غیره.(1)

سیّد حسن قاضی عسکر

سیّد حسن بن عبدالمجید حسینی اصفهانی (قاضی عسکر)، از وعاظ اصفهان در قرن سیزدهم هجری بوده [است.] از آثار او:

1. کتابت نسخه ای از «اطباق الذّهب» به خط نسخ خیلی خوب که در سال 1276ق آن را نوشته و به شماره 751 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است.(2)

2. کتابت نسخه ای از «اطواق الذّهب» زمخشری، به خط نسخ خیلی خوب که در سال 1276ق آن را نوشته و به شماره 753 در همان کتابخانه موجود است.(3)

این دو کتاب بر حسب خواهش یا امر سیف الملک نوشته شده است و سیف الملک لقب عباسقلی خان نوری است.

3. کتابت نسخه ای از «محضر الشهود فی ردّ الیهود» تألیف: حاج بابا قزوینی که در سال 1268ق کتابت شده و در کتابخانه آیت اللَّه نجفی در اصفهان موجود است.(4)

حسن جنگعلی*

حسن جنگعلی فرزند عبدالمحمود بن ملّا حسن مؤذن، متولّد 1316ش در اصفهان. در مدرسه عَلیّه تحصیل کرده و در خط شاگرد استاد حبیب اللَّه فضائلی است. خطوط نستعلیق، نسخ، شکسته و ثلث را مشق کرده و به خط ثلث علاقه فراوانی دارد. کتیبه های برخی از مساجد اصفهان به خط اوست.(5)


1- معجم الادباء، ج8، ص144؛ ریحانة الادب، ج5، ص127؛ معجم المؤلّفین، ج3، ص238؛ روضات الجنّات، ج3، ص59؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 499 و 500؛ هدیة العارفین، ج5، ص268.
2- فهرست کتابخانه سپهسالار، ص11.
3- فهرست کتابخانه سپهسالار، ص13.
4- قبیله عالمان دین، ص243.
5- مصاحبه با آقای حسن جنگعلی در بهار 1387.

ص: 500

سیّد حسن فقیه امامی*

حاج سیّد حسن فقیه امامی ابن حاج سیّد عطاءاللَّه درب امامی عالم جلیل، از علمای معاصر اصفهان.

در سال 1353ق برابر با 1313ش در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود و جمعی از علمای اصفهان همچون حاج شیخ احمد فیاض، حاج شیخ محمّد حسن نجف آبادی، حاج آقا حسین خادمی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی، شیخ علی مشکوة سِدِهی، حاج میر سیّد علی بهبهانی، شیخ علی قدیری کَفرانی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ محمّد علی معلّم حبیب آبادی، سیّد مرتضی موحّد ابطحی و مجدالعلماء نجفی به تحصیل پرداخته و سپس در اصفهان به انجام وظایف شرعیه اهتمام ورزید.

وی دهها سال است که به تدریس فقه و اصول و حدیث و تفسیر در حوزه علمیه اصفهان مشغول است. ظهرها در مسجد الکریم و شب ها در مسجد بابا محمّد علی سقا (مسجد امامی) اقامه جماعت می نماید و به پاسخگویی و رفع مشکلات شرعی مردم می پردازد.

در بسیاری از امور خیریه پیشقدم بوده و به همت ایشان بسیاری از مساجد و مدارس حوزه علمیه اصفهان مانند مدرسه ذوالفقار، مدرسه خالصیه، مدرسه بابا قاسم، مدرسه نیم آورد، مدرسه عربان تعمیر شده و مدارس تازه همچون مدرسه محمودیه و مدرسه الغدیر و مدرسه جوادیّه تأسیس شده است. همچنین با بسیاری از مؤسسات خیریه و مذهبی اصفهان همکاری داشته و یا عضو هیأت امنای آنها بوده است.

سخنرانی ها و فعالیت های ایشان علیه فرقه بهائیت و عقاید مارکسیستی و التقاطی در اصفهان بسیار مشهود است.

کتابهای زیر از تألیفات ایشان است و به طبع رسیده است:

1. «خمس» 2. «نقش عقل در احکام الهی» 3. «آیا فهم قرآن آسان است 4. «صراط

ص: 501

مسستقیم»(1)

حسن اصفهانی

حسن بن علویه اصفهانی [کرانی]، از محدّثین ثقه [و مورد اعتماد بوده] و ظاهراً برادر احمد بن علویه اصفهانی [کرانی] باشد.(2)

حسن اصفهانی

حسن بن علی اصفهانی، خطاط نسخ نویس، در قرن یازدهم هجری است. در هندوستان ساکن بوده و در سال 1094ق در گلشن آباد هند، «تاریخ نگارستان» تألیف: قاضی احمد غفاری را به خط نسخ کتابت کرده است. این کتاب به شماره 5747 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)

افضل الدّین حسن مهابادی

افضل الدّین حسن بن علی بن احمد بن علی مهابادی، فقیه صالح متبحّر، از ثقات علمای امامیه در قرن ششم هجری است.

اصلاً از اهالی قریه «ماه آباد» یا «مهاباد» از توابع اردستان و نواده افضل الدّین احمد بن علی مهابادی است. در فقه، حدیث، ادبیات و سایر علوم زمان خود مهارت داشته و از پدرش «علی مهابادی» روایت می نموده است. شیخ منتجب الدّین بن بابویه از او روایت می کند.

کتب زیر از اوست:

1. «الأعراب» 2. «دیوان شعر» 3. «ردّ التّنجیم» 4. «شرح شهاب الأخبار» قاضی


1- یادواره آیت اللَّه فقیه امامی، صص 29-26.
2- اعیان الشیعه، ج9، ص44.
3- فهرست مجلس: ج17، ص188.

ص: 502

قضاعی 5. «شرح لمع» ابن جنّی در نحو 6. «شرح نهج البلاغه» و غیره(1)

خواجه حسن نظام الملک طوسی

خواجه حسن نظام الملک طوسی بن علی بن اسحاق بن عبّاس طوسی، از معروفترین وزرای ایرانی در عهد سلاجقه.

در سال 408ق یا 410ق در «نوغان» طوس متولّد گردید. وی نزد بزرگان دین و علم در عهد خود از جمله ابوالقاسم قشیری، امام موفق نیشابوری، ابوسعید ابوالخیر، حسن بن علی بلخی و دیگران در بلخ، اصفهان، نیشابور و بغداد تحصیل کرد و نظر به عقل و کیاست و حسن تدبیر به مقامات بالایی دست یافت. ابتدا به خدمت حاکم بلخ علی بن شاذان درآمده و سپس به خدمت جغری بیک و پس از مرگ او به خدمت طغرل بیک مشغول شد. آلب ارسلان در سال 455ق او را به وزارت خود برگزید. پس از مرگ آلب ارسلان، فرزندش ملکشاه او را در مقام وزارت ابقا کرد. دوره وزارت خواجه نظام الملک 30 سال طول کشید.

او نسبت به علماء و محدّثین احترام می گذاشت و برای هر یک از آنان بنا به فراخور حال و موقعیّت علمی و اجتماعی آنان جوائز، انعامات و حقوق معین کرد. در شهرهایی چون اصفهان، بغداد، ری، مرو، نیشابور و هرات مدارسی جهت تحصیل فقهاء و محدّثین فرقه شافعی تأسیس نمود که مهمترین آنها مدرسه نظامیه بغداد می باشد. خواجه نظام الملک سرانجام در شب جمعه یازدهم ماه رمضان سال 485ق در مسافرت به بغداد، در قریه ای نزدیک نهاوند به نام «صحنه» به دست یکی از فدائیان اسماعیلی به


1- امل الآمل، ج2، ص69؛ الفهرست (منتجب الدّین)، ص51؛ ثقات العیون، صص 61 و 62؛ ریاض العلماء، ج1، صص 221 و 222؛ روضات الجنّات، ج2، ص260؛ فوائد الرضویه، صص 104 و 105؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص500؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 288 و 289؛ ریحانة الادب، ج5، ص61؛ الذریعه، ج2، ص233 و ج9، ص239 و ج14، ص123؛ آتشکده اردستان، ج2، صص 269 و 270؛ لغت نامه دهخدا، ذیل حسن، ص606.

ص: 503

ضربه چاقو از پای درآمد. در ماه شوال ملکشاه نیز فوت شد. جنازه خواجه نظام الملک را به اصفهان آورده و در منزل خودش دفن کردند. بعداً ملکشاه را نیز به اصفهان و در جوار او مدفون ساختند.

از خواجه نظام الملک علاوه بر مدارس نظامیه مؤسسات و اماکن عام المنفعه زیادی بنا کرد که از جمله بیمارستانی در نیشابور، رباطی در بغداد، مسجد جامع طوس، مسجد جامع نوغان و غیره.

کتب زیر را از مؤلّفات خواجه نظام الملک ذکر کرده اند:

1. «امالی نظام الملک فی الحدیث» مطبوع 2. «سیاست نامه» یا «سیرالملوک»، به فارسی که چندین بار چاپ شده است. 3. «قانون الملک» که شاید همان «سیاست نامه» باشد. 4. «وصایای نظام الملک» یا «دستور الوزراء» [که به او نسبت داده اند که احتمالاً ]در قرن نهم آن را به نام فخرالدوله وزیر یکی از از اعقاب خواجه نظام الملک تألیف کرده اند.

مزار نظام الملک در محله «دالبتی» (دارالبطیخ) در محله کران اصفهان بوده و موقوفاتی برای آن معیّن کرده بودند و آنجا به «تربت نظام» معروف بود.

نگارنده در کتاب مزارات اصفهان شرح حال مفصلی از او نوشته ام.(1)


1- مزارات اصفهان، صص 201-183؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 195 و 196؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 592-590؛ مدارس نظامیه: اغلب صفحات؛ جامع التّواریخ (قسمت اسماعیلیان، فاطمیان و نزاریان)، ص134؛ اللّباب، ج3، ص365؛ هدیة العارفین، ج1، ص214؛ کشف الظّنون، ج1، ص417؛ شرح احوال شاعران بی دیوان، صص 583-581؛ مطلع الشّمس، صص 266-257؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج2، ص904؛ تاریخ نظم و نثر، ج1، ص66؛ الکامل فی التاریخ، ج10، ص204؛ تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و اسلام، صص 239-235؛ الاعلام، ج2، ص219؛ الذریعه، ج12، ص273؛ روضات الجنّات، ج3، ص87؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نظام»، ص597؛ ریحانة الادب، ج6، ص209؛ فرهنگ معین، ج6، صص 2130 و 2131.

ص: 504

میر سیّد حسن مدرس

میر سیّد حسن مدرس بن میر سیّد علی بن میر محمّد باقر حسینی میر محمّد صادقی بن میر اسماعیل بن میر سیّد ابوصالح بن میر عبدالرزّاق بن میر محمّد اسماعیل به میر سیّد ابوصالح حسینی اعرجی سمنانی، عالم کامل و فقیه محقق مدقق، جامع معقول و منقول و حاوی فروع و اصول.

در سال 1210ق در اصفهان متولّد شده و در اصفهان نزد پدر خود و دیگران کمی تحصیل نمود. بعداً در کربلا خدمت ملّا محمّد شریف العلماء و در نجف نزد صاحب جواهر و حاجی کلباسی (قبل از معاودت به ایران) و عدّه ای دیگر تلمّذ فرموده و پس از مراجعت به اصفهان نزد شیخ محمّد تقی رازی و برادرش شیخ محمّد حسین صاحب فصول و آخوند ملّا علی نوری تحصیل نمود وبا سیّد محمّد حسن مجتهد [از اجداد مؤلف کتاب] هم درس و هم مباحثه بوده و این رفاقت و دوستی تا هنگام وفات برقرار بود. مرحوم مدرس از میر زین العابدین خوانساری و صاحب جواهر اجازه داشته است. او در زمان حیات استاد خود حاجی کلباسی در اصفهان حوزه بحث و درس و افاده تشکیل داده و عدّه ای کثیر از فضلاء و مجتهدین به درس او حاضر شده و او به «مدرّس» معروف گردید.

از آثار خیریه او بنای مسجدی زیبا و آبرومند در محلّه نو اصفهان است که به خاطر وفات مرحوم مدرس نیمه کاره ماند و رحیم خان بیگلر بیگی، مسجد را به پایان رسانده و مسجد به نام او به «مسجد رحیم خان» معروف شد.

صاحب عنوان در 3 جمادی الثّانیه سال 1273ق وفات یافته و در مسجد خویش در مقبره ای مخصوص مدفون گردید.

تألیفات ایشان عبارتند از:

1. «اجوبة المسائل» 2. «ترجمه نجاة العباد» صاحب جواهر 3. «جوامع الکلم» یا «جوامع الاصول» [4. «حاشیه بر شفا»] 5. «رسالة فی اصول الجاریة فی الشّک فی المکلّف به» 6. «رساله فی اصالة البرائة» 7. «رسالة فی العدالة» 8. «رسالة فی قاعدة

ص: 505

لاضرر» 9. «رسالة فی اصالة الصّحة» 10. «رساله در عبادت» به فارسی 11. «رسالة فی القضاء و الشّهادات» 12. «شرح مختصر النّافع» 13. «مناسک حج» 14. «هدایة الطّالبین» که رساله عملیّه اوست.(1)

میرزا محمّد حسن نوری

میرزا محمّد حسن بن آخوند ملّا علی نوری، از علماء و حکمای قرن سیزدهم هجری، جامع معقول و منقول، خبره در رتبه علم و عمل و از افاضل مدرسین حکمت. در اصفهان متولّد شده و نزد پدر عالیقدر خود و همچنین ملّا محمّد علی نوری و سایر فضلاء اصفهان به تحصیل پرداخته و سپس به تدریس مشغول شده و شاگردان دانشمندی چون آقا علی مدرس زنوری، ملّا حیدر صبّاغ لنجانی، میرزا ابوالحسن جلوه، ملّا عبدالجواد خراسانی، حاج ملّا اسماعیل حکیم درکوشکی و آقا محمّد رضا قمشه ای (حکیم صهبا) را تربیت نموده است.

وی سفری به عتبات عالیات رفته و در کربلا صاحب فرزندی شده که به امر سیّد ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) او را عبدالحسین نامیده است و ظاهراً خود از محضر صاحب ضوابط بهره علمی برده است.

همچنین در زمان صدارت میرزا آقاخان نوری [بین سالهای 1268 تا 1275ق] به طهران رفته و مورد تکریم میرزا آقاخان قرار گرفته است.

میرزا محمّد حسن نوری حواشی علمی ارزنده ای بر برخی از کتب معقول نگاشته


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 509-507؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 155-153؛ بیان المفاخر، ج1، صص 303-301؛ مکارم الآثار، ج2، صص376؛ مزارات اصفهان، صص 170 و 171؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 206 و 207؛ الکرام البرره، ج1، صص 336-334؛ ریحانة الادب، ج5، ص267؛ احسن الودیعه، ج1، صص 146 و 147؛ معجم المؤلفین، ج3، ص260؛ روضات الجنّات، ج2، ص299؛ الذریعه، ج4، ص142 و ج5، ص247؛ شرح حال رجال ایران، ج2، ص326؛ فرهنگ معین، ج6، ص1937؛ لغت نامه دهخدا، ذیل حسن، ص609؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص154؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص330.

ص: 506

است. سال وفات او معلوم نیست.(1)

ملّا حسن دیلمانی گیلانی

آخوند ملّا حسن بن ملّا علی بن ملّا حسن فقیه دیلمانی تنکابنی، عالم فاضل حکیم عارف و ادیب شاعر، از بزرگان اهل فضل و دانش بوده و در محلّه لنبان اصفهان ساکن بوده و بدین مناسبت به ملّا حسن لُنبانی نیز شهرت داشته است. وی تصوف را با حکمت جمع ساخته و در مسجد جامع عباسی تدریس حکمت خصوصاً شفا و اشارات می نموده است.

[ملّا عبداللَّه افندی صاحب ریاض با او نظر خوشی نداشته و می نویسد] از علوم دینی و نقلی نصیبی نداشته است.[امّا ملّا عبدالنبی قزوینی در تتمیم امل الآمل از او به عنوان «انه کان من الفضلاء و المشهورین و العلماء المعروفین علی مشرب الصّوفیه» یاد می کند.]

در اواخر عمر قوای عقلانیش اختلالی یافته و در همان اوان به تاریخ 16 صفر 1094ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد. قبر او اکنون در بقعه صاحب روضات واقع شده است. گاهی رباعی می سروده است.

این رباعی از اوست:

از کثرت داغ توام افلاکم

وز زور لگدکوب حوادث خاکم

باران نشاط گر ببارد سنگم

ور آتش غم شعله کشد خاشاکم(2)


1- المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص270؛ جغرافیای اصفهان (تحویلدار)، ص67؛ الکرام البرره، ج1، صص 342 و 343؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 328 و 402؛ شواهد الرّبوبیّه: مقدمه، ص صد و بیست و شش؛ منتخبی از تاریخ فلاسفه اسلام، ص354؛ منتخب معجم الحکماء، ص76؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص500 و ج2، ص829؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص360.
2- تذکره نصرآبادی،ج1، ص228؛ ریاض العلماء، ج1، ص184؛ تتمیم امل الامل، ص105؛ الروضة النضره، ص155؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص99؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 477 و 479 و 543؛ اعیان الشیعه، ج21، ص254، الذریعه، ج9، ص242؛ تاریخ علماء و شعرای گیلان، ص112؛ نامها و نامدارهای گیلان، ص138؛ مشاهیر گیلان، ج2، ص132.

ص: 507

شیخ حسن کربلائی

شیخ حسن اصفهانی حائری، معروف به «شیخ حسن کربلائی) فرزند علی بن محمّد رضا بن محسن تستری، عالم فاضل و فقیه ماهر، در کربلا متولّد شد. در نوجوانی در مدرسه حسن خان کربلا ساکن شد و مقدّمات را در آنجا فرا گرفت. سپس به سامرا رفته و از درس میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) بهره گرفت و در شمار شاگردان مُبَرَّز او درآمد. همچنین از درس سیّد اسماعیل صدر، شیخ فضل اللَّه نوری، سیّد محمّد فشارکی و ملّا فتح اللَّه سلطان آبادی (جلسات درس صبح های جمعه) استفاده نمود. او حدود 12 سال با میرزا محمّد حسین نائینی معاشر و هم مباحثه بود. وی از علمای آگاه و متعهّد عهد خویش بود و در شرح ماجرای مبارزه با قرارداد رژی و جنبش تحریم تنباکو کتابی محققانه نوشت و آن را به رؤیت استادش میرزای شیرازی رساند. پس از وفات میرزای شیرازی او در سال 1314ق به کربلا بازگشت و مصاحبت سیّد اسماعیل صدر را اختیار کرد. مدّتی بعد به نجف اشرف رفت و در آنجا بیمار شد و به کاظمین رفت و در پنج شنبه 17 ربیع الاولی 1322ق وفات یافته و همانجا مدفون شد.

سیّد عبدالحسین شرف الدّین و آقا محمّد کاظم شیرازی از شاگردان درس او بوده اند. شیخ حسن کربلائی «تقریرات فقه و اصول» استادش میرزای شیرازی را به رشته تحریر درآورده و کتاب «تاریخ دخانیه» را در سال 1314ق تألیف نموده که در سال 1382ش به همت محقّق ارجمند شیخ رسول جعفریان به چاپ رسیده است.(1)


1- تاریخ دُخانیه: مقدمه، صص 15-9؛ الذریعه، ج8، ص50 و ج3، ص252؛ نقباء البشر، ج1، صص 420 و 421؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 251 و 252؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 506 و 507.

ص: 508

حسن سنبلانی

ابوعلی حسن بن علی بن سعید سُنبلانی جُعفی، از محدّثین قرن سوم و چهارم هجری بوده و از ابی مسعود نقل حدیث کرده است. سهل بن عبداللَّه بن طاهر و ابو احمد عسال (محمّد بن احمد بن ابراهیم) از او روایت کرده اند.

حافظ ابونعیم وی را در عداد ابدال آن روزگار برشمرده است.(1)

سیّد محمّد حسن میر جهانی

میر سیّد محمّد حسن میرجهانی جرقویه ای ابن علی بن قاسم طباطبائی، از افاضل علمای معاصر اصفهان. در سال 1319ق (مطابق 1280ش) در روستای محمدآباد جرقویه، از توابع اصفهان متولّد شد. از 7سالگی تحصیل مقدّمات را در محمّدآباد آغاز کرد و پس از مدّتی به اصفهان آمده و در مدرسه صدر ساکن شد.

در اصفهان در درس اساتیدی چون شیخ علی مدرّس یزدی، شیخ محمّد علی معلّم حبیب آبادی، سیّد احمد مدرس، شیخ محمّد علی فتحی دزفولی و سیّد محمّد رضا خوانساری شرکت کرده و سپس از محضر آیات عظام: سیّد ابوالقاسم دهکردی، آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی و آقا شیخ محمّد رضا نجفی بهره برد.

او در سال 1346ق به نجف اشرف مهاجرت کرد و مدّتی از محضر آیات عظام: سیّد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی و شیخ عبداللَّه مامقانی بهره برد و از خواص اصحاب آیت اللَّه اصفهانی گردید.

وی پس از اتمام تحصیلات خود به اصفهان بازگشته و به نشر معارف اسلامی و فضایل اهل بیت پرداخت. مدت 3 سال نیز در قصبه دهاقان اقامت نمود و مرجع شرعی آن حدود بود. در سال 1371ق به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در دو حجره حرم مطهر که در اختیارش بود، به تألیف، تحقیق و تدریس مشغول شد. پس از 7سال به علّت


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص269.

ص: 509

نامساعد بودن آب و هوای آنجا با مزاج ایشان، به تهران عزیمت نمود و به وعظ و خطابه و اقامه جماعت و تحقیق و تألیف مشغول شد.

میرجهانی در فقه و اصول، کلام، تفسیر، حدیث، علوم غریبه (خصوصاً جفر و اعداد و اسطرلاب) و ریاضیات تبحّر فراوان داشت. خط خوشی داشت و برخی از کتاب هایش را به خط زیبای خود کتابت نمود. علاوه بر آن دراخلاق حسنه و مکالات فاضله زبده اهل فضل و کمال بود. شعر را نیکو می سرود و «حیران» تخلّص می نمود.

او در اواخر عمر به اصفهان بازگشته و در 21 جمادی الثانی 1413ق (مطابق چهارشنبه 21 آذر 1371ش در منزل مسکونی خود در اصفهان وفات یافته و حسب الوصیّه خود او در بقعه علّامه مجلسی جنب مسجد جامع عتیق اصفهان مدفون گردید.

ایشان را تألیفات عدیده ای است که از آن جمله است:

1. «مصباح البلاغة» (مستدرک نهج البلاغة) در 2 جلد 2. «کنوز الحکم و فنون الکلم» (خطبه ها و سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام 3. «روایح النسمات» (شرح دعای سمات) 4. «نوائب الدّهور» در علائم الظّهور، در 2 جلد 5. «اللّوامع النّور فی علایم الظّهور»، به عربی 6. «دیوان اشعار» 7. «گنجینه سرور» 8. «گنج رایگان» (در علوم غریبه) 9. «سعادت ابدی» 10. «الدُّرر المکنونة» (در تاریخ ائمه اطهار) به عربی 11. «احکام رضاع» 12. «رساله در نجوم و فلکیّات» 13. «شهاب ثاقب» 14. «الجنّة العاصمة» (زندگانی حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها) 15. «مقامات الاکبریّة» (زندگانی حضرت علی اکبر) 16. «مقلاد الجنان» (در ادعیه و زیارات) 17. «ذخیرة المعاد» (در ادعیه و ساعات عبادات 18. «انساب سادات» 19. «تفسیرام الکتاب» 20. «البکاء علی الحسین علیه السلام» 21. «السَّبیکة البیضاء فی نسب بعض آل الطبّاء» 23. «ولایت کُلیّه

این ابیات از اوست:

خسروا گوشه چشمی به من بی سر و پا کن

سوی دلسوختگان یک نظر از بهر خداکن

ص: 510

نفس نگذاردم ای شه که به اخلاص بکوشم

منّتی جان مرا از ستم نفس رها کن(1)

حسن طبری

عمادالدّین حسن بن علی بن محمّد طبری آملی استرآبادی از محدّثین و دانشمندان شیعه در قرن هفتم هجری است.

[وی با محقّق حلّی و خواجه نصیر الدّین طوسی معاصر بوده و تا سال 698 در قید حیات بوده است.] وی را تألیفاتی است که از آنجمله است:

[1. اربعین بهائی، به فارسی که به نام بهاءالدّین صاحب دیوان جوینی، حاکم اصفهان نوشته شده و نسخه ای از آن به شماره 1902 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. 2. اسرار الامامة 3. معجزات النّبی و الائمة 4. الکامل فی السقیفة (که اول جزء کتاب مناقب بوده و سپس مؤلف آن را جدا کرده و کتابی مستقل از آن ساخته است. 5. مناقب الطاهرین، به فارسی که در سال 671ق به نام خواجه بهاءالدّین جوینی در اصفهان تألیف شده است و نسخه ای از آن به شماره 3994 در کتابخانه مجلس شورای ملی در تهران موجود است.[6. نهج الفرقان الی هدایة الایمان، در فقه 7. العمدة فی اصول الدّین و فروعه 8. تحفة الابرار 9.العقود السّبعه(2)]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص160؛ الذریعه، ج11، ص255 و ج10، ص22؛ لاله های رنگارنگ، ص36؛ مکارم الآثار، ج7، ص2423؛ مجله «آئینه پژوهش» سال دوم شماره 16: آذر و دی 1371، ص117؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ گلزار مشاهیر، ص89.
2- فهرست مجلس: بخش چهارم از ج10، ص2094؛ فهرست الفبایی آستان قدس رضوی، ص36؛ روضات الجنات، ج2، ص261؛ ریحانة الادب، ج4، ص199؛ ریاض العلماء، ج1، صص 268-274؛ فوائد الرضویه، ص111؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص443؛ معجم المؤلفین، ج3، ص261؛ الذریعه، ج3، ص405، و ج15، ص333 و ج17، ص253؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص315.

ص: 511

عزالدّین حسن اصفهانی

ابوعلی (یا ابو محمّد) عز الدّین حسن بن اشرف الدّین علی بن عز الدّین محمّد بن عماد کاتب بن محمّد بن محمّد بن محمّد بن حامد بن محمّد بن عبداللَّه بن علی بن محمود بن هبةاللَّه بن اُلُه اصفهانی، از محدّثان و دانشمندان قرن ششم و هفتم هجری است. جد اعلای خاندان عماد کاتب «اُلُه» نام داشته که به معنای عُقاب است.

صاحب عنوان در ذیحجه 653 یا 655ق متولّد شده است. مشایخ او قریب پنجاه نفر هستند. از جمعی از علماء نیز اجازه داشته و عدّه ای نیز موفق به دریافت اجازه از او شده اند. وی یک سال در مکه معظّمه مجاور بود. و سرانجام در 9شوال 727ق وفات یافته است.(1)

حسن اصفهانی

حسن بن علی بن محمود بن احمد اصفهانی [از فضلاء اصفهان در قرن هشتم هجری ]در رمضان 701ق کتاب «ترجمه اصول اقلیدس» قطب الدّین محمود شیرازی را به خط نسخ نوشته و مقابله کرده است. نسخه میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

حاج میرزا حسن خان جابری انصاری

حاج میرزا حسن خان جابری انصاری ابن میرزا علی خان مستوفی ، فاضل ارجمند، ادیب اریب، مورّخ توانا و شاعر ماهر در 18 رجب 1287ق در شیراز متولّد شد.

در 4 سالگی با پدر به اصفهان آمد. در کودکی نزد پدر شروع به تحصیل کرد. در 17 سالگی پدر را از دست داد. پس از مرگ پدرش وارد دستگاه ظلّ السلطان شده و زیر نظر میرزا حبیب اللَّه خان مشیرالملک انصاری به منشی گری پرداخت. در کنار آن نزد ملّا حسن دُرّی، ملّا عبدالجواد آدینه ای، میرزا حسین همدانی، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی،


1- الدّرُرَ الکامنه، ج2، ص110.
2- فهرست میکرو فیلم های دانشگاه، ص48.

ص: 512

میرزا محمّد حسن نجفی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای به تحصیل پرداخته و به تألیف کتاب و تحقیق مشغول شد. [در سال 1321ق به سفر حج رفت. در ماجراهای مشروطیّت، به آزادی خواهان پیوست و در اواخر سال 1324ق و اوایل 1325ق منشی انجمن ولایتی اصفهان بوده و در 16 شوال 1325ق روزنامه «گنجینة الانصار» را منتشر کرد. پس از به سلطنت رسیدن محمّدعلی شاه و اقدامات او علیه مشروطه خواهان، دستور دستگیری او نیز صادر شد امّا او به عتبات عالیات رفت و از درس حاج سیّد اسماعیل صدر بهره برد و به اشاره او عمامه بر سر نهاد. پس از بازگشت به اصفهان ریاست عدلیه اصفهان را پذیرفت امّا به علّت دخالت کنسولگری روسیه در کارهای او از آن منصب استعفا داد. در سال 1299ش اولین شماره روزنامه «اسرار الانصار» را منتشر کرد.] پس از آن به مطالعه و تحقیق و رسیدگی به املاک و مستغلات خود مشغول شد تا این که در شب پنج شنبه 15 جمادی الآخر 1376ق (مطابق 27 دی 1335ش) وفات یافته و بنا بر وصیّت خود او، جسدش را در بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون ساختند.

او طبع شعر داشته و ابتدا «محنت» تخلّص می کرد سپس آن را به «جابری» تغییر داد.

این کتابها از آثار اوست که به چاپ رسیده است:

1. «آفتاب درخشنده» 2. «آگهی شهان از کار جهان» 3. «بدایع و نوادر» 4. «تاریخ اصفهان و روی و همه جهان» 5. «تاریخ نصف جهان و همه جهان» 6. «تفسیر حسن» 7. «جوهر الجواهر» 8. «شرح حال شیخ بزرگوار سعدی» 9. «گزارش زندگانی پیر علیل شیخ جابری» 10. «گوهر شب چراغ» 11. «للآلی السّمط فی معالی النّبی و السّبط» 12. «معجزات کلام اللَّه» 13. «نورالثّقلین» 14. «نوشدارو یا تهذیب الاخلاق»

و این تألیفات از اوست که هنوز به طبع نرسیده است:

1. «بعضی اشعار عرب و عجم» 2. «بیست هزار نظم پارسی و عربی» 3. «بعضی نوادر و بدایع گفتار مردم» 4. «ترجمه شرح فقه ابو حنفیه» 5. ترجمه دو جلد از «وفیات الاعیان» 6. «تسهیل وصّاف» 7. «رساله در حقیقت معاد» 8. «منشات و منشدات نظم و

ص: 513

نثر» و غیره.(1)

حسن اصفهانی

حسن بن علی بن مهران اصفهانی، از محدّثین اصفهان است وی از عامر بن فُرات حدیث شنیده و ابوبکر بن ابوداود سجستانی از او استماع حدیث نموده است.(2)

محمّد حسن گیلانی اصفهانی

محمّد حسن بن علی بن نعمت اللَّه بن حسین بن نعمت اللَّه گیلانی [از فضلاء و ادبای قرن سیزدهم هجری] در سال 1244ق. در دهه سوم رمضان کتاب «بیان المحمود» تألیف محمود میرزا قاجار را نوشته است. میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

سیّد حسن امامی سدهی

سیّد حسن امامی سدهی بن حاج میر سیّد علی بن سیّد مهدی بن سیّد اسماعیل دیباجی فروشانی، عالم فاضل و ادیب کامل.

در سال 1320ق در فروشان سده متولّد گردیده و در مولد خود و اصفهان و مشهد و نجف اشرف در نزد بزرگان و مجتهدین تلمّذ نموده و به مقام شامخ اجتهاد رسید. [سطوح اولیه را در قم آموخت سپس به مشهد مقدّس رفته و نزد سیّد عباس شاهرودی و آقا سیّد حسن سطوح عالی را فراگرفت. سپس به اصفهان بازگشت و در درس


1- تاریخ اصفهان (جابری)، تصحیح دکتر جمشید مظاهری: مقدمه؛ نصف جهان و همه جهان، صص 163-161؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور: مقدمه؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص137-135؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج1، صص 344 و 345؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص610؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 511 و 512.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص261.
3- فهرست میکرو فیلم های دانشگاه، ص798.

ص: 514

میرمحمدصادق مدرس خاتون آبادی، آخوند گزی و آقا شیخ محمدرضا نجفی شرکت کرده و کسب فیض نمود. پس از آن به نجف اشرف عزیمت نموده و چندین سال از دروس آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، آقا ضیائ الدّین عراقی و میرزا محمّد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) بهره برد. پس از مدّتی به علّت بیماری به اصفهان آمده و بیست سال در آنجا بود. سپس به نجف اشرف بازگشته و از دروس آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا عبدالهادی شیرازی و حاج شیخ محمّد کاظم شیرازی مستفیض شد] در سال 1367ق به قم رفت و سال بعد به امر مرحوم بروجردی به همراه حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی و حاج آقا عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی (شهید محراب) برای اداره حوزه علمیه کرمانشاه به کرمانشاه رفت و پس از مدّتی به قم بازگشت.

وی سالهای آخر عمر خود را در سِدِه ماربین (خمینی شهر فعلی) سپری نمود. نماز جماعت را در مسجد جامع اقامه می نمود و در مدرسه علمیه (که سابقاً حسینیه حاج حسن نام داشت) در محلّه فروشان به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود. وی در میان مردم به «حاج آقا امام» معروف بود. شعر نیز می سرود. وی یک دوره کامل فقه تألیف نمود که به چاپ نرسیده است.

سرانجام در سال 1398ق وفات یافته و در مسجد جامع جنب مزار برادرش حاج آقا نوراللَّه امامی مدفون شد.(1)

حسن اصفهانی

ابوعلی حسن بن علی بن یعقوب اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از ابو زکریا یحیی بن زکریا بن حیویه نیشابوری روایت نموده و زبیر بن عبدالواحد اسدآبادی از او نقل حدیث می نماید.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص58 و 59؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص368؛ گنجینه دانشمندان، ج7، صص 347 و 348؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، صص 112 و 113.
2- تبیین کذب المفتری، ص424.

ص: 515

سیّد محمّدحسن بهشتی

سیّد محمّد حسن بن میر سیّد علی بهشتی، عالم فاضل جلیل. [از علمای قرن سیزدهم هجری]

در اصفهان متولّد شده و نزد حاج شیخ محمّدباقر نجفی و دیگران به تحصیل پرداخت. سپس به ارشاد مردم و اقامه جماعت در مسجد سرجوی شاه و مسجد صحرا در محلّه لنبان مشغول شد. او عالمی زاهد و اهل عبادت و تقوا بوده و در سن 63 سالگی در اوایل ربیع الثّانی 1312ق وفات یافته و در تکیه سادات بهشتی واقع در شمال مصلای تخت فولاد مدفون شد.(1)

سیّد حسن حسنی نائینی

سیّد حسن بن سیّد علی حسنی نائینی، از علمای جلیل القدر عهد صفویه است. پدر و مادرش از سادات حسنی بوده اند. او در مدرسه کافوریه اصفهان به تحصیل مشغول بوده است.

او نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در 15 ربیع الاوّل 1073ق کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه شخصی میرزا علی اکبر عراقی در نجف موجود است.(2)

سیّد حسن ضوئی

سیّد حسن ضوئی ابن آقا سیّد علی حسینی، ادیب شاعر، در رجب سال 1342ق در اصفهان متولّد گردیده و در جوانی به شغل بازرگانی مشغول شد. طبع شعر داشت ولی کم شعری می سرود.

از اوست:


1- تحفة الاحباب، صص 32 و 33؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.
2- الروضة النضره، ص156.

ص: 516

گر خوری جامی ز می از خویشتن غافل شوی

تا ابد از شور او مدهوش افتی و خمار

نیست مقصودم زِ مِی جز ساغر حُبّ علی

زانِ میَم ده تا که خرم گردد این قلب فکار

چون صفی اللَّه جامی از دلای او چشید

توبه اش آمد قبول حضرت پروردگار(1)

سیّد حسن طباطبائی

سیّد حسن بن علی طباطبائی اصفهانی، فاضل خطاط در قرن سیزدهم هجری. از آثار او کتابت نسخه ای است. از: «جامع عباسی» که آن را در روز سه شنبه سوم ماه صفر سال 1237ق به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 125 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد مقدّس موجود است.(2)

میرزا حسن قدسی کاشانی

آقا میرزا حسن قدسی کاشانی بن ملّا علی، عالم فاضل و عابد زاهد معروف به «میرزا حسن کاشی» از علمای قرن چهاردهم هجری. در کاشان متولّد شده و نزد حاج ملّا حبیب اللَّه شریف کاشانی به تحصیل پرداخته و سپس به اصفهان مهاجرت کرده و نزد جمعی از بزرگان [خصوصاً آخوند ملّا محمّد کاشانی، سیّد محمّد باقر درچه ای و سیّد ابوالقاسم دهکردی ]کسب فیض نموده است.(3) [سالها امام مسجد سر نیم آورد بوده است. عالمی مقدّس و محتاط در امور بوده و در اخلاق فاضله و ملکات پسندیده از


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 322 و 323.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص64.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 351 و 352.

ص: 517

نوادر عصر شمرده می شد.(1)]

سرانجام در یکشنبه 2 رمضان المبارک 1377ق به سن متجاوز از 90 سال وفات یافته و در ایوان بقعه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

[مرحوم سیّد کمال کاشانی متخلّص به «حقیر» درباره وفات او مرثیه ای سروده که مادّه تاریخ آن این بیت است:

بهر تاریخ وفاتش این چنین گفتا «حقیر»

«روح قدسی شد ندیم قدسیان اندر جنان»(3)]

شیخ محمّدحسن قدیری*

شیخ محمّدحسن قدیری فرزند شیخ علی قدیری کفرانی اصفهانی، از علما و فقهای عالیقدر معاصر، در سال 1317ش متولّد شد. تحصیلات جدید را تا دیپلم انجام داد و علیرغم کسب رتبه ممتاز در آزمون اعزام دانشجو به خارج از کشور، به تحصیل در حوزه علمیه پرداخت. او سالها در نجف اشرف به تحصیل سطوح عالیه و خارج فقه و اصول مشغول بود و از درس اساتیدی چون شهید سیّد اسداللَّه مدنی و آیات عظام امام خمینی، سیّد ابوالقاسم خوئی و سیّد محمود شاهرودی بهره برد و به مقامات بلند علمی دست یافت. او 20 سال در نجف اشرف به تحصیل و تدریس مشغول بود. سپس به ایران آمد و در قم به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و در روز جمعه 17 شوال 1429 برابر با 26 مهر 1387 وفات یافت و در مسجد طباطبایی حرم حضرت معصومه(س) بخاک سپرده شد.

کتب زیر از تألیفات اوست که به چاپ رسیده است:

1. «کتاب الاجاره» 2. «کتاب التّیمّم» 3. «مباحث فی علم الاصول» (2جلد) 4. «کتاب البیع» (تقریرات درس امام خمینی» 5. «رسالة فی الوضع و الاستعمال»(4)


1- تاریخ اصفهان (جابری)، ص329.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99.
3- لاله های جاوید، ص201.
4- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 518

حسن لنجانی

حسن بن علی لنجانی، از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. وی در یازدهم محرّم 1252ق رسائل رجالی سیّد حجّةالاسلام (19 رساله) را به خط نسخ نوشته [است.] نسخه به شماره 1616 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا حسن نائینی*

میرزا حسن بن علی اکبر نائینی، عالم فاضل و واعظ کامل. از علمای قرن چهاردهم هجری. در نائین متولّد شده و در مولد خود و اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس در نائین به اقامه جماعت پرداخت. مدّتی بعد به اصفهان آمده در کوی کاشیان محلّه طوقچی ساکن شد و به وعظ و خطابه پرداخت. وی در حدود 60 سالگی، در حدود سال 1350ق وفات یافته در قبرستان سر قبر آقا مدفون شد. برادرش «جوهر الشعراء» از شعرای مقیم یزد بوده است.(2)

حسن بن محمّد علی بیگ*

حسن بن محمّد علی بیگ از فضلاء قرن یازدهم هجری است در مدرسه باقریه اصفهان به تحصیل مشغول بوده و در 28 ربیع الاوّل 1087ق یادداشت تملک خود را بر روی نسخه ای ازکتاب «تحریرالقواعدالمنطقیه» تألیف قطب الدّین رازی نوشته است.(3)

ملّا محمّد حسن استرآبادی

ملّا محمّد حسن بن ملّا محمّد علی بن احمد بن کمال الدّین حسین استرآبادی، عالم فاضل، [از دانشوران اواخر دوره صفویه] در اصفهان ساکن بوده و ظاهراً از شاگردان


1- فهرست مرعشی، ج5، ص22.
2- به نقل از آقای محمّد علی بُرِشان فرزند میرزا حسن نائینی در تاریخ 29 تیر، 1377ش.
3- فهرست خاندان میبدی، ص44.

ص: 519

پدر دانشمند خود بوده است. وی کتاب «الاجازات» را تدوین نموده و علّامه مجلسی برخی از اجازات «بحار الانوار» را از این کتاب نقل کرده است. کتاب «الاجازات» در سال 1096ق نوشته شده است.(1)

میرزا محمّد حسن نجفی

آقا میرزا محمّد حسن نجفی بن میرزا محمّد علی بن میرزا محمّد باقر هزار جریبی مازندرانی نجفی، از علمای بزرگ اصفهان در عصر قاجاریّه، عالم فاضل متقّی و مجتهد محقّق مدقّق.

در حدود سال 1237ق متولّد شده و پدرش از فحول علمای عصر و مادرش دختر مفسّر عالیقدر میرزا محمّدباقر نواب لاهیجی است. در اصفهان نزد میر سیّد حسن مدرس و در عتبات عالیات نزد آقا سیّد ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط)، شیخ مرتضی انصاری، میرزا حسن شیرازی [و صاحب جواهر کسب فیض نموده و به اجتهاد نائل آمده و از اساتید خود به خصوص صاحب جواهر اجازه دریافت نموده] و به اصفهان آمد و به تدریس و رفع مرافعات و خصومات و تحقیق و تألیف مشغول شد.

مرحوم میرزای شیرازی اعتماد تامّی به او داشته و اهل اصفهان هر وقت از ایشان سؤال می کردند که به چه کسی رجوع کنند؟ می فرمودند به میرزا محمّد حسن نجفی و جمعی از خواص از ایشان تقلید می کردند. و ایشان امام جماعت مسجد ذوالفقار بودند و عمر گرامی را صرف تحصیل و تدریس و تألیف و تصنیف و جواب استفتائات می فرمودند.

[اگرچه تعداد شاگردان او زیاد نیست اما اغلب آنان مجتهد و صاحب فتوا شدند. از جمله شاگردان او آخوند ملّا عبدالکریم گزی، جهانگیرخان قشقائی، میرزا حسن خان جابری انصاری، سیّدمحمّد باقردرچه ای و سیّد ابوالقاسم دهکردی قابل ذکر می باشند.


1- الذریعه، ج1، ص125؛ الکواکب المنتشره، ص159؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص373.

ص: 520

در قضاوت اهل مداهنه نبود و بر حق استوار بود. ظلّ السّلطان حاکم اصفهان 30سال خواست او را رام نماید و نتوانست. در زهد و عبادت و قناعت حاجی کلباسی و در فطانت و هوش حاجی آباده ای عصر خویش بود.]

بالاخره در پنج شنبه 11ربیع الاوّل سال 1317ق بر اثر سکته در اصفهان وفات یافته و در تکیه لسان الارض در تخت فولاد مدفون گردیده [و پس از 27سال در حضور آخوند گزی وقتی قبرش را شکافتند تا جسدش را به عتبات عالیات نقل نمایند، دیدند از بدن شریف او ذرّه ای از بین نرفته و حتی محاسن او سالم و تازه بود] و آن پیکر مطهر را به نجف اشرف حمل نموده و در آن ارض اقدس مدفون ساختند.

کتب زیر از ایشان است:

1. «اجزائی در اصول» 2. «اجزائی در فقه» 3. «حاشیه بر فصول» 4. «حاشیه بر قوانین» 5. «رساله در زیارت عاشورا» 6. «کتابی در طهارت» 7. «کتابی در تقوا» ناتمام و غیره(1)

سیّد محمّد حسن سدهی

سیّد محمّد حسن سدهی اصفهانی بن سیّد محمّد علی بن سیّد حسنعلی بن سیّد محمّد بن سیّد محمّد رضا موسوی، عالم فاضل و فقیه محقّق، از علمای اواخر دوره قاجاریه، در 26 جمادی الاولی 1277ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شده و در اصفهان نزد حاج میرزا بدیع درب امامی، جهانگیرخان قشقائی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آقا میرزا حسن عراقی به تحصیل پرداخت.

وی در ماه صفر 1329ق وفات یافته و عظامش را به نجف اشرف نقل کرده و مدفون


1- رجال اصفهان یا تکذرة القبور، صص 46-44؛ دانشمندان وبزرگان اصفهان، ج1، صص 504 و 505؛ تاریخ اصفهان(جابری)، ص329؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص572 و 573؛ نقباء البشر، ج1، صص 420 و 421؛ تاریخ نصف جهان، صص 105 و 106؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص186؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 155 و 156؛ مکارم الآثار، ج3، ص1011.

ص: 521

ساختند. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «اجتماع امر و نهی» 2. «استصحاب» 3. «اشتراط استصحاب ببقاء موضوع» 4. «تمییز مشترکات و حال ابوبصیر» 5. «حجیّت بیّنه و فروع آن» 6. «رساله رهن» 7. «رساله صلح» 8. «رساله صلح حقّ الرّجوع» 9. «رساله ظن» 10. «رساله در فرق بین حیثیت تعلیلیه و تقییدیه» 11. «رساله در قضا» 12. «مجموعه ای در وعظ و حدیث»(1)

میرزا حسن عمادالشّریعه نائینی

میرزا حسن عمادالشّریعه نائینی بن حاج میرزا محمّد علی بن میرزا حسین نائینی، عالم فاضل. از علمای قرن چهاردهم هجری.

در اصفهان و نائین تحصیل کرد. در اواخر عمر از نائین به پُرزان از توابع شهرضای اصفهان منتقل شده و در آنجا به نشر احکام و اقامه جماعت اشتغال جسته، در سال 1348ق در آنجا وفات یافت.(2)

محمّدحسن مدرس فتحی*

محمّد حسن مدرس فتحی فرزند شیخ محمّدعلی مدرس فتحی دزفولی بن خواجه نصراللَّه، فاضل ارجمند و شاعر ادیب معاصر.

در سال 1298ش متولّد شد. ادبیات عرب و کتاب «شرایع» را نزد پدر خواند. سپس به تجارت روی آورد. وی پس از وفات پدر به گردآوری و چاپ تألیفات پدر دانشمند خود پرداخت. وی اکنون در طهران ساکن است.

این کتابها و آثار از اوست:

1. «النور الجلی فی خلافة بلافصل علی علیه السلام» به شعر فارسی که در سال 1346ش در تهران طبع شده است. 2. «ترجمه و شرح دعای صباح» مطبوع 3. «غدیرخم یا


1- مکارم الآثار، ج6، صص 2133 و 2134.
2- تاریخ نائین، ج4، ص5.

ص: 522

سرنوشت بشر» منظوم و مطبوع 4. تصحیح و تعلیق کتاب «خصایص امیرالمؤمنین علیه السلام» تألیف: احمد بن شعیب نسائی، مطبوع 5. ترجمه «خصائص» نسائی، به فارسی 6. «اعلام خصائص نسائی» 7. «تابنده تا همیشه» (شرح «النّور الجلی فی خلافة بلافصل علی علیه السلام») 8. «خدا کیست؟ خدا چیست؟» مطبوع (1)

میرزا حسن خاکیای اصفهانی

میرزا حسن خاکیا بن محمّد علی. شاعر و ادیب معاصر. [در سال 1277ش در محلّه میدان کهنه اصفهان متولّد شده و در کودکی به مکتب خانه رفت در آغاز نوجوانی پدرش را از دست داد و در بازار اصفهان به کار مشغول شد. ابتدا در کاروانسرای دالان دوز در بازار و سپس در بازار بزرگ چنار سوخته به کار پرداخت. او از نوجوانی طبع شعر داشت و شعر می سرود] ابتدا در انجمن ادبی میرزاعباس خان شیدا شرکت کرد. پس از تعطیلی انجمن شیدا، در منزل خود انجمن ادبی تشکیل داد[که کم کم در بین ادباء و شعراء شهرت یافت و علاوه بر سخنوران اصفهان، از تهران نیز گاهی شاعران به این انجمن می آمدند. انجمن در سال های 1324 تا 1340ش به فعالیت ادامه داد و پس از تأسیس انجمن ادبی کمال در مدرسه چهارباغ، تعطیل شد. خاکیا در این انجمن و سپس در انجمن ادبی صائب شرکت می کرد. اشعار او در بسیاری روزنامه ها و نشریات چون توفیق، صدای اصفهان و اصفهان به چاپ می رسید. خاکیا مردی عارف مسلک و درویش منش بود سفری به تهران رفته و به خدمت ذوالرّیاستین رسیده و مرید او شد. سپس به اصفهان آمد و مرید میرزا عبّاس پاقلعه ای شد.

سرانجام در 20خرداد 1355ش چشم از جهان فروبسته و به دیار باقی شتافت و پیکر او را در تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد به خاک سپردند.

شکیب اصفهانی از اساتید شعر و ادب اصفهان و از دوستان قدیمی او مادّه تاریخ


1- شرح مجموعه گل، صص 191 و 192.

ص: 523

فوتش را چنین سروده است:

خواست مؤمنی «شکیب» از من

سال تاریخ فوت او غافل

عارفی دوش سر زد و گفت

«خاکیا» بود شاعری قابل

1355

دیوان او نزد فرزند ایشان عباس خاکیا موجود است.

از اوست:

آن دل که تجلّی گه دلدار نباشد

در آن خبر از عالم اسرار نباشد

اعمی بود آن کس که رخ خوب تو ببیند

از جان و دل و دیده خریدار نباشد

ناصح چه دهی تو به که ما باده کشان را

راهی به جز از خانه خمّار نباشد(1)]

شیخ محمّد حسن زاهدی*

حاج شیخ محمّد حسن زاهدی گیلانی اصفهانی فرزند شیخ محمّد علی عالم فاضل، از علمای اواخر دوره قاجاریه است.

در سال 1229ه.ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته است. وی در 5 شعبان 1299ه.ق «صحیفه سجادیه» را برای میرزا زین العابدین امام جمعه تهران کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.

ظاهراً صاحب عنوان در اوایل قرن چهاردهم هجری وفات یافته است.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص173-171؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای عباس خاکیا در سه شنبه 3مرداد 1374ش.
2- فهرست مرعشی، ج32، ص495.

ص: 524

حسن سالک اصفهانی

حسن سالک بن محمّد علی، در سال 1323ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخت. سپس به طهران رفته و به مشاغل دولتی وارد شد. در شعر طبعی روان داشته است.

از اوست:

هرکس که شب به یاد رخش دید ماه را

بر آسمان رساند ز دل دود آه را

عکس هلال ابروی ساقی ببین به جام

تا در صیام عذر بگوئی گناه را(1)

سیّد حسن شاهاندشتی مازندرانی

سیّد حسن بن میر محمّد علی شاهاندشتی مازندرانی، عالم فاضل. وی در اصفهان ساکن بوده و در مسجد شمس آباد اقامه جماعت می نموده است. سرانجام در سال 1297ق وفات یافته و در تکیه میر در تخت فولاد مدفون شده است.

وی مؤلف شرح نهج البلاغه است و در آنجا لغات و تراکیب کتاب را توضیح داده است.(2)

شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی

حاج شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی بن محمّد علی، عالم فاضل زاهد متّقی، در حدود سال 1287ق در نجف آباد متولّد شد. در سنین نوجوانی در مدرسه ذوالفقار اصفهان سکونت گزیده و به تحصیل مشغول شد.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 232 و 233.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص514؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص210؛ تحفة الابرار، ص527.

ص: 525

وی در اصفهان نزد میرزا بدیع درب امامی، آخوند ملّا محمّد حسین کرمانی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، (میر محمّد صادق خاتون آبادی) آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی و دیگران به کسب فیض پرداخت. سپس به نجف اشرف عزیمت نموده و نزد علمای عالیقدر آنجا خصوصاً آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی کسب فیض نمود. وی در آنجا از راه استنساخ کتب امرار معاش می نمود.

مرحوم عالم نجف آبادی پس از بازگشت به اصفهان با دختر حاج میرزا عبدالرّزاق موسوی احمدآبادی ازدواج نمود و همچنین به درس میر محمّد صادق مدرّس خاتون آبادی نیز حاضر شد. پس از آن تا آخر عمر در مدرسه جدّه بزرگ اصفهان به تدریس مشغول شد. وی سالها به تدریس شرح لمعه، معالم، قوانین، رسائل و مکاسب مشغول بود.

او در مصرف وجوهات شرعی احتیاط فراوان می نمود و از مصرف شخصی آن خودداری می نمود و درنهایت قناعت و زهد از راه درآمد زمینی که در نجف آباد داشت گذران زندگی می نمود.

او و حاج آقا رحیم ارباب و میرزا علی آقا شیرازی سه عالم اخلاقی بودند که رفاقت و همدلی و روحیه معنوی آنان زبانزد اهل معرفت بود.

وی سرانجام در تاریخ شب سه شنبه 18 ربیع الاوّل سال 1384ق وفات یافته و در جوار اساتید خود در تکیه کازرونی واقع در تخت فولاد مدفون شد.

کتب و رسائلی در فقه و اصول از تقریرات اساتید خود نوشته و ضمناً کتابی به نام «فضیلة السیّادة» درباره سادات و اهمیت مقام آنان و احادیث وارده در این موضوع تألیف نموده که به چاپ رسیده است.(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص520؛ دیباچه دیار نون، ص205؛ سیمای دانشوران، صص 133-127؛ آئینه اهل قلم، صص 68 و 69؛ حکایت پارسائی، صص 120-112؛ روضه رضوان، صص 239-223؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص172؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص229.

ص: 526

محمّد حسن فروغی مبارکه ای

محمّد حسن فروغی مبارکه ای بن محمّد علی، شاعر ادیب معاصر، در حدود سال 1300ش در مبارکه لنجان اصفهان متولّد گردیده و تحصیلات قدیم و جدید خویش را در اصفهان انجام داده، مدّتی به مشاغل آزاد اشتغال داشت. سپس به استخدام اداره دخانیات اراک درآمد. در هنگام اقامت در اصفهان در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد.

از اوست:

روی منمای به پیش همه ای سرو بلند

که مبادا رسد از چشم بدی بر تو گزند

به سر زلف پریشان تو نتوانم دید

جز دل غمزده خویش دلی را دربند

غیرتم می کشد آخر که چرا جام شراب

بوسه ها گیرد از آن لعل لب شکّرخند(1)

میرزا حسن قدسی

میرزا حسن قدسی فرزند محمّد علی قاری اصفهانی، خطاط ادیب، در اصفهان متولّد شده و نزد پدرش و همچنین برادرش میرزا عبدالحسین قدسی مشق خط کرده است. تحصیلات خود را در مدرسه نیم آورد انجام داده و در فنون ادب عربی خاصّه صرف و نحو استاد بوده است. سالها در مدرسه قدسیه که به دست برادرش میرزا عبدالحسین قدسی اداره می شد. به تدریس ادبیات مشغول بوده است. خط نسخ را نیز خوش می نوشته است.

تولّدش در 28 رجب 1293ق و وفاتش در جمعه 27 ذی القعده 1367ق روی داده است. او پس از وفات در صحن تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص422.

ص: 527

تاریخ وفاتش را مرحوم هور گوید:

شاهد قدس، روان حسن قدسی شد

شد روانه حسن قدسی در عالم قدس

«شرح صمدیه» از تألیفات اوست.(1)

میرزا حسن متین اصفهانی

استاد میرزا حسن بهنیا متخلّص به «متین» بن آقا محمّد علی، از شعراء و سخنوران معاصر اصفهان. در سال 1290ش در اصفهان متولّد گردیده و در مدارس قدیم و جدید تحصیل کرده و از سن چهارده سالگی لب به گفتن شعر سروده و از سال 1310ش در انجمن ادبی شیدا شرکت نموده و از اعضای رسمی آن انجمن گردید و عمده ترقیّات شعری و ادبی مشارالیه در همان انجمن بوده و ایشان را باید از تربیت شدگان انجمن شیدا دانست.

در انجمن های ادبی اصفهان که در زمان مرحوم شیدا و بعد از آن تشکیل شده عموماً شرکت می نموده و خود از پایه گذاران انجمن ادبی کمال و اساتید صاحب نظر این انجمن بوده است.(2)

[همچنین در انجمن ادبی سعدی، انجمن ادبی صائب و انجمن ادبی سرای سخنوران شرکت می کرد و در ردیف اساتید قدیمی انجمن ها قرار داشت.(3)

وی سرانجام در سال 1375ش وفات یافته و در قطعه نام آوران گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

مادّه تاریخ فوت او چنین است:


1- دیوان طرب، ص8؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 122-120؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص769؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ طریق الارشاد: مقدمه.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص482.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوّم)، ص694.

ص: 528

تاریخ سرایان همه خواندند به افسوس

«ای وای از این سوگ که استاد متین مرد»

دیوان اشعارش هنوز به طبع نرسیده است. او در اوایل شاعری «مهین» تخلّص می کرد. سپس آن را به «متین» تغییر داد.(1)]

این چند بیت از اوست:

بگریخت ز میدان فلک مهر جهان تاب

چون تاخت به میدان شه حسن تو، فَرَس را

از دیده روان است مرا اشک به دامان

آن سان که از آن رشک بود رودِ ارس را

گویم که رسد یار سفر کرده ام از راه

چون می شنوم ناله جانسوز جرس را

حسن اصفهانی

حافظ ابوعلی حسن بن عمر بن حسن بن یونس اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری است. در اصفهان، خراسان، عراق و نیشابور استماع حدیث کرده و در اصفهان مجلس املای حدیث داشته است.

وی کتابی به نام «مئة حدیث عن مئة شیخ» تألیف نموده و ابو النّجم طالب بن زید این کتاب را از او روایت می کند.(2)

[او از ابومحمّد عبداللَّه بن عبیداللَّه بن بیع، ابوعمر بن مهدی و ابن صلت در بغداد حدیث نقل کرده است.(3)]


1- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.
2- التحبیر، ج1، صص 310 و 356؛ سیر اعلام النّبلاء، ج18، ص327؛ الوافی بالوفیات، ج12، ص194؛ تاریخ نیشابور، ص278.
3- المختصر من کتاب السیاق، صص 16 و 17.

ص: 529

حسن عریضی

حسن معروف به حسن الاکبر ابن عیسی نقیب بن محمّد الاکبر بن علی العریضی بن امام جعفر صادق علیه السلام، در اصفهان ساکن بوده و اولادش در اصفهان و قم بوده اند.(1)

در کتاب المجدی درباره او می نویسد:

«ابومحمّد الحسن مقیماً باصبهان و کان یقول شیخنا ابوالحسن هو: ابن عیسی بن عیسی بن محمّد بن علی العریض».

ظاهراً وی در مقبره امامزاده درب امام مدفون شده است.(2)

حسن اهتمام رهنانی

حسن اهتمام ابن غلامحسین رهنانی، شاعر و ادیب معاصر، در سال 1298ق در قریه رهنان [که فعلاً به شهر پیوسته و از محلّه های غرب اصفهان است] اصفهان متولّد گردیده و تحصیلات مقدّماتی خود را در مکاتب قدیم به انجام رسانید. مدّتی بعد در مدرسه چهارباغ ساکن شده و به تحصیل صرف و نحو و غیره اشتغال جست. در اوائل مشروطیت به عراق عرب رفته، زمانی نزد آخوند خراسانی به سر برده و پس از فوت او به اصفهان مراجعه نموده و ترک تحصیل نمود و به صنعت گرایید. مسافرتی به جنوب ایران و از آنجا به هندوستان کرده و در اوایل جنگ بین المللی اوّل به ایران مراجعت نموده و در اصفهان ساکن شد و سرانجام در سال 1379ق (1338ش) وفات یافته و در تکیه زرگرها در تخت فولاد مدفون شد.

استاد فضل اللّه اعتمادی متخلص به برنا در وفاتش چنین سروده است:

نوشت از پی فوت او کلک برنا:

ز نیکی حسن یاور اهتمامست

ماده تاریخ وفات او به شمسی نیز چنین است:

در وفاتش گفت برنا مصرعی:

با حسن شد سوی فردوس اهتمام


1- الفخری، ص30.
2- مزارات اصفهان ص 203.

ص: 530

وی در سرودن شعر طبع روانی داشت. [دیوان اشعار او به ضمیمه «لیلی و مجنون» منظوم در سال 1376ق به همّت کتابفروشی حاج غلامعلی بکائی به چاپ رسید.

این دو بیت از اوست:

به زه کشیده ز مژگان چون ناوک دلدوز

بگفتم احسن از این شصت و قوّت بازو

به غیر آهوی چشمش که هست شیر شکار

که دیده صید کند شیر شرزه را آهو(1)]

حاج محمّدحسن کلباسی

حاج محمّدحسن کرباسی (کلباسی) بن حاج محمّدقاسم، از اجلّه زهاد و عُبّاد [در قرن دوازدهم هجری] ساکن اصفهان. [از اهالی خراسان بوده و به خاطر اینکه مدتی در محلّه حوض کرباس هرات بود به کرباسی شهرت یافت. مدّتی در آنجا بود، سپس به کاخک و مشهد مقدّس سفر کرد. مدتی نیز در یزد بود و عاقبت به اصفهان آمد. او در مشهد مقدس و یزد و اصفهان مساجد و اماکن عام المنفعه بسیاری از ساخته و یا تعمیر نموده است.]

او جدّ اعلای خاندان کلباسی در اصفهان، خراسان و نجف اشرف است. درباره او گفته شده است که:

«حاجی کلباسی (حاج محمّدابراهیم) حسنه ای است از حسنات حاج محمّدحسن. و در اجازه ای که میرزای قمی جهت حاجی کلباسی نوشته، درباره، او گوید:

العالم العامل العابد الباذل المبرور المغفور الحاج محمّدحسن الشهیر بالکرباسی» و این القاب بهترین معرّف آن جناب است.

او با آقا محمّد بیدآبادی مصادقت و رفاقت صمیمانه داشته و در هنگام نزع قیومت


1- دیوان اهتمام، صص 1 و 2؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 73 و 74؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص331؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص128.

ص: 531

فرزندش محمّدابراهیم را به او سپرده است. او علاوه بر این پسر دو فرزند دیگر به نام ملّا محمّدقاسم و ملّا محمّدجعفر داشته که ظاهراً دراصفهان ساکن بوده و در این شهر وفات یافته اند.

پدرش حاج محمّدقاسم نیز از اخیار بوده و ظاهراً در خراسان وفات یافته است.

حاج محمّدحسن در سال 1190ق وفات یافته و در شمال مقبره ملّا اسماعیل خواجوئی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

هاتف اصفهانی که معاصر اوست مرثیه ای سروده که در دیوان او به طبع رسیده است که برخی از ابیات آن چنین است:

هزار افسوس کز بیداد گردون

ز دنیا قدوه اهل یقین رفت

امام و مقتدای اهل دین شد

سر و سرحلقه اهل یقین رفت

با تاریخش رقم زد کلک «هاتف»

ز دنیا پیشوای اهل دین رفت(1)

حسن وحید دستگردی

حسن وحید دستگردی ابن محمّد قاسم، فاضل محقّق، ادیب اریب و شاعر گرانمایه، در سال 1298ق در قریه دستگرد اصفهان متولّد گردید. و دروس مقدماتی را نزد ملّا عبدالکریم سودائی دستگردی آموخت. او از همان نوجوانی طبع شعر داشت و به پیشنهاد مرحوم سودائی «لمعه» تخلّص نمود. در سن 14 سالگی با تشویق استادش به اصفهان آمد و در مدرسه میرزا حسین بیدآباد ساکن شده و به تحصیل پرداخت. مقدّمات عربی و فنون ادب را نزد میرزا یحیی مدرّس اصفهانی، فقه را نزد آخوند ملّا عبدالکریم گزی، اصول را نزد سیّد محمّد باقر درچه ای و حکمت را نزد جهانگیرخان قشقائی و آخوند ملّا محمّد کاشانی فرا گرفت و به پیشنهاد استادش میرزا یحیی تخلّص خود را به «وحید» تغییر داد.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 106 و 107؛ خاندان کلباسی، صص 93-82؛ مکارم الآثار، ج5، ص1643؛ سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، صص 64 و 65؛ الکواکب المنتشره، ص176.

ص: 532

از آغاز جنبش مشروطیت (سال 1324ق) به آزادیخواهان و مشروطه طلبان پیوسته و با نوشتن مقالات اجتماعی و سیاسی در روزنامه اصفهان: پروانه، زاینده رود، درفش کاویان و مفتش ایران و چاپ اشعار انتقادی خود به مبارزه به استبداد پرداخت.

در جریان حمله مشروطه خواهان بختیاری به اصفهان و سقوط اقبال الدّوله کاشی حاکم منصوب محمّد علی شاه چکامه ای در سال 1327 سروده است. با آغاز جنگ جهانی اوّل، او به دفاع از آلمان ها و بر علیه روسیه و انگلیس اشعاری سروده و پس از ورود روس ها به اصفهان در پی دستگیری او برآمدند و او به چهارمحال و بختیاری پناه برده و به تألیف کتاب «ره آورد وحید» پرداخت. [درسال 1336ق پس از دو سال به اصفهان بازگشت و چون اموال او و بستگانش به غارت رفته بود، به تهران رفته و تَظلُّم خواهی نموده و موفق به احقاق حق خود گردید. از این زمان او در تهران ساکن شده و به جرگه فقرای خانقاه پیوسته و مرید ظهیرالدّوله شد و به انجمن اخوّت پیوست. آنگاه در اداره انطباعات وزارت معارف مشغول به کار شد. سپس از طرف وزارت عدلیه به عضویت محکمه ابتدائی رشت منصوب شد ولی آن را نپذیرفت. مرحوم داور وزیر عدلیه در تشکیلات جدید او را با رتبه قضایی برای ریاست محکمه جنحه دعوت کرد ولی باز هم وحید آن را نپذیرفت. لقب «سلطان الشعرائی» را هم که به او داده بودند بکار نبرد.

وحید از سال 1337ق در تهران انجمن ادبی ایران را تشکیل داد که بزرگانی چون ملک الشعرای بهار، ادیب السلطنه صنیعی، قریب گرگانی، محمّد علی بامداد، محمّد هاشم میرزا افسر و حاجی میرزا یحیی دولت آبادی در آن عضویت داشتند. با از رونق افتادن انجمن و خروج اعضای برجسته، وحید نیز از آن انجمن خارج شد و در سال 1311ش انجمن ادبی حکیم نظامی را تأسیس کرد که ادباء و شعراء بزرگی چون، عبرت نائینی، امیری فیروزکوهی، بینش، علی قوم (قویم الدّوله)، صابر همدانی،احمد گلچین معانی، سهیلی خوانساری، محمّد علی ناصح و سروان نجاتی از اعضای ثابت آن انجمن بودند.]

وحید در سال 1338ق (مطابق بهمن 1298ش) مجله «ارمغان» را منتشر ساخت و

ص: 533

تا آخرین روزهای عمر آن را اداره کرد و علاوه بر چاپ مقالات ادبی و تاریخی ارزنده به تصحیح و تحقیق و انتشار آثار شعرا و ادبای گذشته زبان فارسی اهتمام ورزید. [از اقدامات فرهنگی و خیرخواهانه او تأسیس دبستان کمال الدّین در قریه دستگرد، دبستان ارمغان در قریه سوهانک شمیران تهران و تلاش برای انتقال کالبد کمال الدّین اسماعیل اصفهانی از محلّه جوباره اصفهان به حاشیه زاینده رود جنب سی و سه پل (که البته انجام نشد) و نام گذاری خیابان مجاور آن به نام کمال اسماعیل بوده است.

وحید دستگردی در اواخر عمر به تنگی نفس دچار شده و به ضعف بینائی شدید گرفتار شد و هنگامی که آماده رفتن به اطاق عمل جهت معالجه چشم خود می شد در اثر بیماری ذات الجنب] در سه شنبه 20 ذیحجه 1361ق (مطابق با 8 دیماه 1321ش) وفات یافته و در امامزاده عبداللَّه مدفون شد. وی دهها دیوان و کتاب ادبی را در چاپخانه خود به طبع رسانده و خود نیز عهده دار تصحیح و تحقیق برخی از این گونه آثار شده که از آن جمله است:

دیوان کمال الدّین اسماعیل، دیوان جمال الدّین عبدالرزاق، دیوان قائم مقام فراهانی، سبعه نظامی (خمسه نظامی و دو اثر دیگر نظامی)، دیوان ادیب الممالک فراهانی، یخچالیه (جلد دوم)، تذکره تحفه سامی، تذکره نصرآبادی. کتب زیر از تألیفات اوست.

1. «دیوان قصاید و غزلیات»، حدود چهل هزار بیت که بسیاری از آنها در مجله ارمغان چاپ شده و باقی آن نزد دامادش «مجد العلی» موجود بوده است. 2. «ره آورد وحید» 3. «انقلاب ادبی» 4. «سفینه بهترین اشعار» 5. «صد اندرز وحید» 6. «مثنوی سرگذشت اردشیر» 7. «هزار اندرز نظامی»

[وحید در سرودن مُسَمَّط، ترکیب بند، قطعه و قصیده و مثنوی بسیار توانا بود و به اشعار نظامی گنجوی بسیار عشق می ورزیده و از سبک حکیم گنجه پیروی می نموده است. او را می توان از پیشگامان شعر سیاسی و اشعار وطنیّه دانست. او در غزلسرایی طبع آزمایی کرده ولی غزلیاتش به پای قصاید و مثنویّاتش نمی رسد.

ص: 534

این شعر از اوست:

ز گلستان جهان صرفه بود خارم و بس

نهال عشق ثمر داد انتظارم و بس

به گرد من قفس آهن است باغ وجود

به جرم اینکه در این باغ من هزارم و بس

ز چار موج حوادث نمی رسم به کنار

جز این که یار کند جای در کنارم و بس

خدای را مفشان دامن ار چه می دانم

به دامن تو در این رهگذر غبارم و بس(1)]

شیخ محمّد حسن ورنوسفادرانی

شیخ محمّد حسن بن محمّد کاظم ورنوسفادرانی، عالم فاضل و فقیه محدّث و مفسّر، از دانشوران قرن سیزدهم هجری. [اصلاً از اهالی محلّه «ورنوسفادران» از محلاّت ثلاثه سِدِه ماربین (خمینی شهر فعلی) بوده و در اصفهان نزد جمعی از فضلاء از جمله حاج محمّد ابراهیم کلباسی به تحصیل پرداخته است.]

او مؤلف تفسیر مختصری است بر قرآن کریم و در اوّل آن گوید: «تفسیر بعضی از کلمات قرآن است و قرائت وصیغه و عدد و آیات و حروف آن». مؤلّف در سلخ ذیقعده 1241ق از نوشتن کتاب فراغت حاصل نموده و فرزندش محمّد مهدی آن را وقف


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 529-526؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 514 و 515؛ نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، سال 1354ش، شماره دهم، صص 82-63؛ مجله ارمغان، فروردین 1327ش، شماره اوّل، صص 14-7؛ ادبیات معاصر، صص 94 و 95؛ مشاهیر و بزرگان شرق و غرب جهان، ج2، صص 67 و 68؛ اشعار ملّی و میهنی از سخنوران معاصر ایران، صص 49-46؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، ص3842؛ مجله یادگار، دی ماه 1324، شماره پنجم، صص 69-65؛ تاریخ جراید مجلات ایران، ج1، صص 136-134؛ از صبا تا نیما، صص 325-322؛ فهرست مشاهیر ایران، ج2، صص 611 و 612.

ص: 535

نموده است.(1)

[تألیف دیگر او «تذکرة الاخوان» کتابی مفصّل شامل احادیث منقول از کتب حدیثی در یک مقدمه و 65 باب و یک خاتمه است که در سال 1245ق تألیف شده و به شماره 12784 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(2)]

محمّد حسن جزایری*

محمّد حسن بن شیخ محمّد محسن جزایری، از خوشنویسان عصر شاه سلطان حسین صفوی بوده و خط ثلث را خوش می نوشته است.

در شاه نشین ایوان استاد مسجد جامع اصفهان کتیبه ای را به خط ثلث در سال 1112ق نوشته که بر روی کاشی نقش شده است.(3)

سیّد حسن دیباجی*

حاج سیّد حسن دیباجی فرزند حاج سیّد محسن، از علماء و فضلای معاصر. در سال 1305ش در محلّه فروشان خمینی شهر متولّد شده و تحصیلات خود را در اصفهان نزد علمای عالیقدری چون حاج شیخ عباسعلی ادیب، ابطحی، حاج سیّد علی اصغر برزانی، حاج شیخ محمّدحسن نجف آبادی، حاج آقا حسین خادمی و شیخ محمّدرضا جرقویه ای دنبال نمود. سپس برای ادامه تحصیل به قم رفته و در درس حضرات آیات بروجردی گلپایگانی، محقّق داماد، حاج میرزا هاشم آملی، حاج آقا مرتضی حائری و سلطانی شرکت کرد و از محضر آنان کسب فیض نمود.

او در قم اقامت داشته و به اقامه جماعت و ارشاد مردم می پرداخت در بسیاری از انجمن های خیریه عضویت داشت و خدمات ارزنده ای به نیازمندان، ایتام و معلولین


1- الکرام البرره، ج2، ص349؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص516.
2- فهرست مرعشی، ج32، ص472.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص113.

ص: 536

می نمود.(1)

شیخ محمّدحسن اصطهباناتی

آقا شیخ محمّدحسن مدرس شیرازی اصطهباناتی ابن ملّا محمّد، عالم فاضل متقی، در اصفهان نزد [آخوند کاشی] و حاج شیخ محمّد باقر نجفی کسب فیض نمود(2) و به مقامات عالی علم و فضل نائل شد. [وی مدّتی به ریاضات شاقّه می پرداخته که آخوند کاشی او را از این عمل نهی می نمود(3)]

[در اصفهان مجلس درس و بحث داشته و جمعی از فضلاء و دانشوران خدمت او حاضر می شده اند که از آن جمله: حاج شیخ محمّد علی کرمانی، شیخ محمّد حسن داورپناه، شیخ محمّد حسن اسفرورینی قزوینی، ابوالفتح دهقان سامانی و حسن وحید دستگردی(4)]

سرانجام در شوّال 1336ق وفات یافته و در تکیه ملک واقع در تخت فولاد مدفون شد.(5)

شیخ محمّدحسن اصفهانی

شیخ محمّدحسن بن محمّد اصفهانی، عالم فاضل، [از دانشوران قرن سیزدهم هجری ]وی در عتبات عالیات نزد آقا محمّدباقر وحید بهبهانی تحصیل نموده و در سال 1216ق به ایران مراجعت نموده و چندین سال در کرمانشاه ساکن بود. در اواخر عمر به اصفهان بازگشته و در این شهر وفات یافت.

کتب زیر از اوست:

1. «انوار البصائر» در انواع علوم، در 12 مجلد [برخی از مجلدات آن در کتابخانه


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص166 و 167.
2- اصفهان یا دارالعلم شرق: خطی.
3- احوال و آثار حکیم مدرس اصفهانی، ص115.
4- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص516.

ص: 537

مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است.] 2. «الرّسالة المعادیّه»، به فارسی 3. «زبدة الرّجال» 4. «ختم دوازده امام»(1)]

حسن یونارتی اصفهانی

حافظ ابونصر حسن بن محمّد بن ابراهیم بن احمد بن علی بن حسنویه مقری یونارتی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنج هجری است.

از وی با القاب «حافظاً مکثراً کثیراً کثیرالکتابة» یاد شده است. او برای اخذ حدیث به عراق و خراسان مسافرت نموده و در نیشابور از حسن بن احمد سمرقندی و در بلخ از احمد بن محمّد خلیلی استماع حدیث نموده و در حدود سال 430ق در اصفهان فوت شده است.(2)

محمّد حسن هرندی

محمّد حسن بن محمّد بن ملّا ابوالحسن هرندی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن 13 هجری در اصفهان است.

از آثارش: 1. «کتابت «دیوان سیّد حسین مجمر» ملقب به «مجتهدالشّعراء» است که آن را در سال 1255 به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 981 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد موجود است.(3)

2. کتابت نسخه ای از «شرح جامی» یا «الفوائد الضیائیة» است که آن را در ماه رجب سال 1258 به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 422 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(4)


1- الذریعه، ج7، ص140 و ج12، ص27 و ج21، صص 172 و 177؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص517.
2- معجم البلدان، ج5، ص453؛ المشتبه، ص139.
3- فهرست کتابخانه الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج2، ص134.
4- فهرست کتابخانه الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج1، ص214.

ص: 538

حسن ابهری اصفهانی

ابوبکر حسن بن محمّد بن احمد بن محمّد بن یونس ابهری اصفهانی، از محدّثین و ادبای اصفهان در قرن چهارم است. وی از ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (م 360ق) استماع حدیث نموده و یحیی بن منده از او روایت می نماید.(1)

حسن ابهری اصفهانی

ابوعلی حسن بن محمّد بن اُسیّد ثقفی ابهری اصفهانی، از محدثین اصفهان در قرن سوم هجری و از اهالی قریه «ابهر» جِی اصفهان است.

از محمّد بن خالد بن خدّاش، ابراهیم بن بسطام، محمّد بن مُعَمَّر، محمّد بن سلیمان لُوّین، محمّد بن حُمید، سعید بن عَنبَسِه، احمدبن ثابت بن فَرُّخویه، عمروبن علی و محدّثین ری حدیث شنید. حافظ ابوالشّیخ اصفهانی از او روایت می کند.

وفات صاحب عنوان در سال 293ق در اصفهان واقع شد.(2)

میرزا حسن سادات

آقا میرزا حسن سادات فرزند میرزا محمّد بن میرزا محمّد باقر آقا دگمه چین بن میرمحمّد صالح دگمه دوز بن سیّدجعفر بن میرمحمّد صالح خاتون آبادی، عالم فاضل زاهد، از علماء معروف اصفهان در دوره قاجاریه.

در مسجد علیقلی آقا اقامه جماعت می نموده و ناظر بر موقوفات علیقلی آقا بوده است. در اصفهان نزد جمعی از علماء به خصوص حاج سیّداسداللَّه بیدآبادی تلمذ نمود.

صاحب عنوان در 28 جمادی الثانی 1340ه.ق به سن متجاوز از 90سالگی در اصفهان وفات یافت و در مقبره سر قبر آقا مدفون شده سپس به عتبات عالیات نقل


1- معجم البلدان، ج1، ص84.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص266؛ الانساب، ج1، ص105؛ معجم البلدان، ج1، ص83؛ المشترک، ص12.

ص: 539

گردید.(1)

حسن تمیمی

ابوالقاسم حسن بن محمّدبن جعفربن محمّد بن احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن عبداللَّه بن مهران تمیمی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم است. در محلّه خشینان اصفهان ساکن بوده و ابوسعد سمعانی از او به عنوان «کان شیخاً صالحاً و رعاً حسن السّیره من اهل العلم و التّفسیر و الحدیث» یاد کرده است.

وی از ابوالحسین احمد بن عبدالرّحمان ذکوانی، ابونصر احمد بن عبداللَّه بن احمد مقری، ابومسعود سلمان بن ابراهیم، ابوالحسین سعید بن محمّد بن یحیی جوهری، ابوالفوارس طرادبن محمّد زینبی و محدّثین هم طبقه اینان حدیث شنیده است.

پدرش مجموعه ای از احادیث فراهم کرده و صاحب عنوان از آن انتخاب کرده و ابوسعید سمعانی از او آن را استماع کرده است.(2)

حسن وَرکانی

فخرالدّین ابوالمعالی حسن بن محمّد بن حسن بن حسین بن احمد بن یحیی بن وثاب معروف به ورکانی، از دانشمندان و ادبای قرن ششم هجری است.

ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده او را با القاب عالی ستوده و نوشته است: «کان اماماً فاضلاً مناظراً اموالیّاً عارفاً بالادب... من مشاهیر الائمة»

فخرالدین ابوالمعالی ورکانی از ابوبکر محمّد بن ثابت خجندی، ابومنصور محمّد بن احمد بن شکرویه، ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن ماجه ابهری و ابوعبداللَّه قاسم بن فضل ثقفی و غیره استماع حدیث نموده و سالها به نیابت از آل خجند در مدرسه نظامیه اصفهان تدریس نموده است.


1- بیان المفاخر، ج2، ص260؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص49.
2- التّحبیر، ج1، ص212.

ص: 540

وی علاوه بر مهارت در کلام، حدیث و فقه، در شعر و ادب نیز توانا بوده و به عربی اشعاری سروده که کاتب اصفهانی ابیاتی از آنها را در کتاب «خریدة القصر» آورده است.

ورکانی سرانجام در سال 559ق در سن 80 سال و اندی وفات یافت.(1)

او به قریه «ورکان» منسوب است. ورکان از قرای کاشان و ورکان از دهات لنجان و به خاطر مجاورت با پل معروفی که بر روی زاینده رود بنا شده نام آنجا را فلاورجان = پل ورکان می گویند.

حسن دارکی اصفهانی

ابوعلی حسن بن محمّد بن حسن بن زیاد دارکی تاجر اصفهانی از محدّثین اصفهان است. وی محدّثی ثقه، صدوق و صاحب کتاب بوده و در 23 جمادی الاوّل 317ق وفات یافته است.

دارکی از ابن ابی رزمه، بخاری، حسین بن حدیث، سعید بن عنبسه، صالح بن مسمار، شاذان فارسی و محدّثین ری حدیث شنیده و قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم، ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد، محمّد بن احمد بن محمود طبرانی، ابوالحسن علی بن احمد بن یزداد و ابوالقاسم عبدالعزیز بن عبداللَّه دارکی از او روایت نموده اند.(2)

حسن علوی کرانی

سیّد ابو محمّد حسن بن محمّد بن رضا علوی حسنی کرانی، از محدّثین و سادات جلیل القدر اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. ابوسعد سمعانی او را دیده و از او حدیث شنیده و نوشته است و او را به عنوان «علویٌ صالحٌ من اهل الخیر والعلم و التّمیز»


1- التحبیر، ج1، ص206؛ مدارس نظامیه، ص226؛ تلخیص معجم الآداب، الجزء الرابع، القسم الثالث، ص148.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص268؛ الانساب، ج5، ص378؛ میزان الاعتدال، ج2، ص405؛ مرآت الجنان، ج2، ص405.

ص: 541

یاد نموده است.

سیّد حسن علوی کرانی، از اهالی محلّه کران اصفهان بوده و از ابوالقاسم عبدالرّحمان بن ابوعبداللَّه بن منده، ابوالقاسم علی بن عبدالرّحمان بن علیک و ابوبکر بن ماجه ابهری حدیث شنیده است.(1)

حسن کاتب اصفهانی

ابوسعید حسن بن محمّد بن عبداللَّه بن حسنویه کاتب اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری است. از ابوجعفر احمد بن احمد بن سعید سمسار روایت می کند و خطیب بغدادی (م463) مؤلف «تاریخ بغداد» از او نقل حدیث می نماید.(2)

حسن ابهری اصفهانی

ابوعلی حسن بن محمّد بن عبداللَّه بن عبدالسّلام ابهری اصفهانی از محدّثین اصفهانی در اوایل قرن پنجم هجری و از اهالی روستای ابهر جِی اصفهان است. از ابوبکر بن جشنس و یحیی بن صاعد روایت می کند. احمد بن شُمُردان از او حدیث نقل کرده است. ابهری سرانجام در ماه رجب 423ق وفات نمود. برخی نام او را حسین نوشته اند ولی حسن صحیح تر است.(3)

سیّد حسن مدرس هاشمی

میر سیّد حسن مدرس هاشمی ابن سیّد محمّد بن سیّد علی بن میر سیّد حسن مدرس، فقیه و مجتهد جلیل القدر معاصر.

مادرش دختر میرزا محمّد مهدی چهارسوقی فرزند صاحب روضات است و پدر و اجدادش از علماء برجسته اصفهان بوده اند.


1- التحبیر، ج1، ص208.
2- احقاق الحق، ج8، ص488.
3- معجم البلدان، ج1، ص84.

ص: 542

در 25 رمضان المبارک 1329ق متولّد شده و نزد پدر خود و حاج میرزا ابوالقاسم زفره ای، شیخ علی مدرس یزدی، سیّد محمّد کاظم مرتضوی کَروَنی، میرزا احمد اصفهانی، شیخ محمود مفید، سیّد مرتضی خراسانی، شیخ محمّد حسن داورپناه، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، شیخ محمّدرضا نجفی، آقا سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّدعلی مدرس فتحی، سیّد محمّدباقر امامی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و حاج آقا رحیم ارباب در اصفهان دروس فقه، اصول، ادبیات فارسی و عربی، منطق، فلسفه هیئت و ریاضی را فرا گرفت.

او آنگاه به قم مهاجرت نموده و از درس آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری یزدی و سیّد محمّد حجت بهره برد.

وی علیرغم بیماری صعب العلاجی که از 24 سالگی به آن مبتلا شد، به تدریس و تربیت طلاب اهتمام داشت. «رسائل» و «قوانین» را در مدرسه جده، «مکاسب» و «شرح لمعه» را در مسجد سیّد، «اسفار» و «منظومه» و «شرح اشارات» و کتب فلسفی را در مدرسه صدر و برخی متون کلامی و عرفانی مانند «تجرید» و «فصوص» را در منزل تدریس می نمود و «تفسیر قرآن کریم» را نیز در سالهای دراز برای علاقمندان تدریس نمود.

مرحوم مدرس هاشمی از نوجوانی به وعظ و خطابه پرداخت و در زمانی اندک واعظی نام آور گردید. او به «مثنوی معنوی» علاقه فراوان داشت، اغلب آن را از حفظ بود. در تفسیر قرآن مجید نیز تبحّر داشت و با بیان نکات مهم و بدیع تفسسیری، آیات قرآن را تبیین می نمود.

این عالم ربّانی در روز شنبه 2 ربیع الاوّل 1419ق (مطابق 6تیرماه 1377ش) در اصفهان وفات یافته و در بقعه علّامه مجلسی مدفون شد.

شاعر توانا استاد فضل اللَّه اعتمادی (برنا) در تاریخ وفات او چنین سروده است:

چون مدرس هاشمی شد جانب دارالسّرور

تا شود آسوده از آلام این بیت الحزن

ص: 543

آن که مانندش نیارد باب دوران مرد علم

آن که مثل او نزاید مام گیتی اهل فن

خامه «برنا» پی سال وفات او نوشت

«عالمی کامل مدرّس بود با خلقی حسن»

از آثار او «شرح رساله سیر و سلوک» منسوب به آقا محمّد بیدآبادی به چاپ رسیده است.(1)

حسن اصفهانی

ابوالرّجا حسن بن محمّد بن عود، از شعرای اصفهان است. وی به عربی شعر می سروده [است].(2)

حسن اصفهانی

ابوسعید حسن بن محمّد بن مَزیَد، از محدّثین قرن اول هجری است. او اولین کسی است که از شافعی در اصفهان سخن گفته است. از محدّثین شام و مصر روایت کرده است.

از حامد بن یحیی، عثمان بن عیسی، موسی بن مروان و هشام بن عمّار روایت می کند و محمّد بن احمد بن یزید و علی بن نمراد از او روایت می کنند.(3)

محمّد حسن ساکت اصفهانی

آقا محمّد حسن ساکت ابن میرزا محمّد طلافروش، شاعر ادیب از سخنوران قرن چهاردهم هجری. سال تولد او را 1277ق، 1287ق و 1285ق آورده اند. در اصفهان متولّد شده و علم و ادب آموخت و سپس به قهوه کوبی و فروش تریاک روی آورد. او از


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ نگاهی به احوال و آراء حکیم مدرس اصفهانی: اغلب صفحات.
2- محاسن اصفهان، ص61.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص260.

ص: 544

اعضای فعّال انجمن ادبی شیدا بود. در تصوف نیز دستی داشت و مرید مشایخ سلسله صفی علی شاهی بود [او در آخرین ماه زندگی خود به مصیبت فوت فرزند جوانش عباس مبتلا شد] و در ماه رجب 1356ق وفات یافت و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد. دیوان اشعار او [با مقدمه شاعر توانا خسرو احتشامی] در اصفهان به چاپ رسیده است.

از اوست:

چو ماه من به رخ از زلف خود نقاب گرفت

فغان ز خلق برآمد که آفتاب گرفت

ز گریه مردم چشمم به یکدیگر گویند

ببین که خانه ما را چگونه آب گرفت

عرق ز چهره فشاند و جهان معطّر کرد

مگر نگار من از برگ گل گلاب گرفت(1)

سیّد حسن سلطان الواعظین کاشانی

حاج سیّد حسن واعظ کاشانی بن سیّد محمّد موسوی از علماء و خطبای معروف اصفهان در اواخر دوره قاجاریه، معروف به «سیّد حسن کاشی» و ملقب به «سیّد حسن کاشی» در کاشان متولّد شده و در آنجا و اصفهان نزد اساتید تلمّذ نموده و در اغلب علوم از جمله فقه، حدیث، تاریخ و کلام صاحب نظر گردید و سپس سالها مردم را به مواعظ شافیه ارشاد و هدایت نمود.

او در سال 1295ق به دستور ظلّ السّلطان حاکم جابر اصفهان کتابی در تفسیر آیه «اولی الامر» موسوم به کتاب «مواعظ حسنه» را نوشته و به سرمایه ظلّ السّلطان به چاپ رسانید و در آن کتاب شاه و حاکم را «اولی الامر» و «واجب الاطاعه» دانست.


1- دیوان ساکت، مقدمه و ص166؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص231؛ هفته نامه نوید اصفهان، ش326، نهم آذر 1373، ص4؛ دیوان طرب، ص246؛ مکارم الآثار، ج6، ص2211.

ص: 545

انتشار کتاب در بین علماء و مجتهدین سر و صدایی راه انداخته و موجب شد که چند نفر از مجتهدین بزرگ مانند میرزا محمّدحسن نجفی، حاج سیّد علی اکبر فال اسیری شیرازی و آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) حکم کفر او را صادر کردند و او از ترس عواقب آن در سال 1305ق به عتبات مهاجرت کرده و آنجا و طهران از جمعی از علماء نامه ای در برائت خود گرفته و پس از دو سال به اصفهان برگشته لکن دیگر آن عنوان و شخصیّت اولیّه را نداشت.

سرانجام در غرهّ ربیع الثّانی سال 1320ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه میرزا ابوالمعالی (یکی از اساتید خود) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. سپس فرزندان او نیز در همان اطاق به خاک رفتند رحمةاللَّه علیهم.

کتب زیر از مؤلفات اوست:

1. «رساله در امر به معروف و نهی از منکر» 2. «منهج الواعظین و مسلک الرّاشدین» 3. «مواعظ حسنه» 4. «ینابیع الحیاة فی موارد الآیات» کتاب را در 55 سالگی و بعد از «منهج الواعظین» تألیف نموده است.(1)

ملّا محمّد حسن طلائی

ملّا محمّد حسن طلائی ابن ملّا محمّد خراسانی، عالم فاضل . از دانشوران قرن دوازدهم هجری. در کیمیا رنجها کشیده و کتابهایی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «شرح رساله جابربن حیّان» 2. «شرح شذورالذّهب» 3. «شرح مفتاح جلدکی» و غیره.

در سال 1129ق وفات یافته و در قبرستان آب بخشان اصفهان مدفون شد.(2)


1- الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 596-594؛ رجال اصفهان، ص44؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 475 و 476؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 173 و 258 و 259؛ فهرست مرعشی، ج12، ص113؛ فهرست گلپایگانی، ج2، ص124 و ج1، ص35؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص62.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص146؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص516؛ مزارات اصفهان، ص27.

ص: 546

تاج الدّین حسن اصفهانی

تاج الدّین حسن بن محمّد فلاورجانی رویدشتی اصفهانی، از علمای عالیقدر قرن یازدهم هجری معروف به «تاج ارباب العمامه» در اصفهان نزد علمای این شهر تحصیل کرده و از برخی از آنان از جمله ملّا حسنعلی شوشتری روایت می کند.(1) فوت او را سال 1085ق نوشته اند که اشتباه است. میر عبدالحسین خاتون آبادی در کتاب خود، در ضمن وقایع سال 1098ق می نویسد:

«فوت ملّا تاجا پدر ملّا بهاءالدّین مشهور به فاضل هندی در هفتم رجب هذه السنّه» و در جای دیگر می نویسد: «ملّا تاجا والد ماجد فضیلت و کمالات پناه مولانا بهاءالدّین مشهور به فاضل هندی در هشتم رجب بعد از فوت آقاحسین خوانساری فوت شد. مرد طالب علمی بود. مشغول به مباحثه و مطالعه و تصحیح کتب حدیث و به حال خود قدس اللَّه روحه»(2)

مقبره اش در سمت شرقی بازار غاز اصفهان نزدیک میدان کهنه موجود است.(3)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تزویج النّبی صلی الله علیه وآله زینب و رقیه من عثمان» و این که این دو دختر از خدیجه و شوهری بودند قبل از پیغمبر اکرم) در سال 1311ق به ضمیمه «فرحة الغری و مکارم الاخلاق» چاپ سنگی شده است. (4) [2. «جامع الفصول و قامع الفضول» به فارسی، به نام شاه سلیمان صفوی، در ادعیه و زیارات و آداب اعمال مستحب، در 14 فصل که به شماره 2046 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(5)]

در برخی از کتابها، کتاب «بحر موّاج» در تفسیر قرآن را از تألیفات تاج الدّین حسن اصفهانی نوشته اند که صحیح نیست و این کتاب از تألیفات شهاب الدّین احمد


1- الاجازة الکبیره، ص326.
2- وقایع السنین و الاعوام، ص542.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص56.
4- مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص637.
5- فهرست مرعشی، ج6، صص 56 و 57.

ص: 547

دولت آبادی معروف به «فاضل هندی» از علمای اهل سنّت است.(1)

سیّد حسن علوی خوراسگانی*

سیّد حسن بن سیّد محمّد علوی خوراسکانی، از علمای معاصر اصفهان. در سال 1333ق در خوراسکان متولّد شد و در اصفهان نزد آقا سیّد محمّدرضا خراسانی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، شیخ احمد اهتمام، شیخ محمّدرضا نجفی و دیگران تحصیل کرده و مدّتی نیز در درس اخلاق امام خمینی در قم شرکت کرده است. او از حضرات آیات سیّد عبداللَّه ثقةالاسلام و شیخ محمّدرضا نجفی اجازه روایتی دریافت کرده است.(2) وی سرانجام در روز ششم بهمن 1387 ش. برابر با 28 محرم الحرام 1430 ق. وفات یافت و در مزار امامزاده ابوالعباس خوراسگان مدفون شد.

شیخ محمّد حسن قُلزُم چهارمحالی

آقا شیخ محمّد حسن قلزم بن حاجی ملّا محمّد وردنجانی چهارمحالی عالم کامل و شاعر ادیب، از سخنوران و دانشمندان قرن چهاردهم هجری. در 10 مرداد 1260ش در قریه «وردنجان» چهارمحال متولّد شد و پس از طی تحصیلات مقدّماتی در مولد خود، به اصفهان آمده، مدت 20 سال در مدرسه چهارباغ ساکن بود و به تحصیل فقه، اصول، منطق، کلام، حکمت و ریاضی را در نزد علمای اصفهان [از جمله میرزا محمد هاشم چهارسوقی ]پرداخت و پس از وصول به مدارج عالیه علم و کمال به چهارمحال مراجعت نمود و تا آخر عمر در آن حدود ساکن و مرجع امور شرعیه اهالی بود.

سرانجام در سال 1326ش در قریه «نافج» از قراء ناحیه «لار» چهارمحال وفات


1- الذریعه، ص13، ص149 و بنگرید به: دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 403 و 404؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص83؛ مزارات اصفهان، صص 182 و 183؛ ریحانة الادب، ج4، ص472؛ الروضة النضره، ص90؛ سیمای فلاورجان، صص 45-42؛ احوال و آثار بهاءالدّین محمّد اصفهانی (فاضل هندی)، صص 19-14.
2- خورشید جی، صص334.

ص: 548

یافت. او دیوان اشعاری مشتمل بر سه هزار بیت از غزل و قصیده و رباعی داشته که نزد فرزندش شفاءاللَّه قلزم موجود بوده است.

از اوست:

شنیدم آنکه مرا نام برده ای به زبان

سرم به عرش رساندی گر این ادا کردی

اگر به خون کشی از تیغ قهر «قُلزُم» را

خلاف محض بود گویم ار جفا کردی(1)

میرزا حسن مظاهری

میرزا حسن مظاهری بن محمّد کرونی اصفهانی، از علماء و مجتهدین ناحیه تیران و کرون در قرن چهاردهم هجری است.

در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله میرزا محمّد هاشم چهارسوقی کسب فیض نموده و از مرحوم چهارسوقی اجازه کسب نموده است.

حاج میرزا حسن مظاهری در حدود سال 1368ق در تیران و کرون اصفهان به سن متجاوز از 90سال وفات یافت.(2)

سیّد حسن نیاز جِشوِقانی

سیّد حسن متخلّص به نیاز فرزند سیّد محمّد طباطبائی جشوقانی قهپائی اصفهانی، شاعر ادیب فاضل و خوشنویس - اصلاً از سادات طباطبائی مدینة السادات زوّاره اردستان است و یکی از اجدادش میرشاه تقی جشوقانی در خدمت شاه سلیمان صفوی صاحب اعتبار بسیار بوده است.

[اغلب مؤلّفین در باب نام و زادگاه او مرتکب اشتباه شده اند و نام او را سیّد حسین و زادگاه او را جوشقان کاشان نوشته اند که بنا بر دلایل متعدّد (از جمله آثار خوشنویسی که از او در دست است، نام و شهرت و انتساب خود را به روشنی سیّد حسن نیاز جِشوقانی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 380 و 381.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص154.

ص: 549

آورده است) صحیح نیست. و این جِشوِقان از روستاهای تابعه منطقه کوهپایه در شرق اصفهان است]

در علوم بلاغی و معانی و بیان استاد بوده و خط نسخ را خوش می نوشته است. در مدح بسیاری از بزرگان عصر خویش قصایدی سروده و غزل را نیز نیکو می گفته است.

[نسخه خطی دیوان نیاز در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 14036 موجود است نسخه خطی دیگری از دیوان نیاز به شماره 4497 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. آقای احمد کرمی نیز آن را به چاپ رسانده است لیکن از نسخه ای ناقص برای طبع استفاده کرده است.]

از اوست:

شانه کمتر زن که ترسم تار زلفت بُگسَلَد

تار زلف توست امّا رشته جان من است(1)

علاءالدّین حسن زَمَجی اصفهانی

علاءالدّین حسن بن محمّد قاضی زمجی اصفهانی [از فضلای اصفهان] دو برگ از کتاب «منهاج العابدین» غزالی را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 1910 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)


1- تذکره دلگشا، صص479 و 480؛ مآثر الباقریه، صص 72 و 324؛ طرائق الحقایق، ج3، ص323؛ تراجم الرجال، ج2، صص 157 و 158؛ الذریعه، ج9، ص 1239؛ ریحانة الادب، ج6، ص 273؛ فهرست کتابخانه مجلس، ج38، ص57؛ فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، ج7، ص729؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1062؛ تاریخ فرهنگ و هنر جوشقان قالی، ص187؛ اکسیر التّواریخ، صص 572-570.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص524.

ص: 550

محمّد حسن مستوفی اصفهانی

محمّد حسن بن میرزا محمّد مستوفی اصفهانی [از ادباء خوشنویسان و مستوفیان قرن سیزدهم هجری] در سوم ربیع الاوّل 1293ق. کتابت نسخه ای از کتاب «ذخرالعالمین» در «شرح دعای صنمی قریش» تألیف محمّد مهدی بن علی اصغر قزوینی را به خط نستعلیق نوشته است. این نسخه به شماره 336 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

حسن صدر

حسن صدر فرزند میرزا محمود صدرالمحدّثین بن ملّا عبداللَّه خوانساری، نویسنده و سیاستمدار معاصر.

در سال 1286ش در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان طی کرد. سپس در حوزه علمیه اصفهان نزد شیخ محمّدرضا نجفی، شیخ محمود مفید، سیّد صدرالدّین کوپائی و دیگران به تحصیل پرداخت و در سلک وعاظ و خطباء درآمده و به روضه خوانی و وعظ در مجالس دینی مشغول شد. پس از آن به راهنمائی برادرش میرزا عبدالحسین صدرالواعظین به تهران رفته و در رشته حقوق تحصیل کرد و لیسانس گرفت. در دوره هفدهم مجلس شورای ملّی به خواهش مرحوم سیّد ابوالقاسم کاشانی نامزد مجلس شد. بعد از شهریور 1320ش موفق به اخذ پروانه وکالت و همچنین امتیاز روزنامه «قیام ایران» گردید.

او به علت فعالیّت های سیاسی در سال 1327ش به بعد به مدت 5 ماه زندانی شد و پس از آزادی انتشار «قیام ایران» را از سر گرفت.

حسن صدر در مرداد ماه 1364ش وفات یافت.

این کتابها از اوست:


1- فهرست مرعشی، ج1، ص363.

ص: 551

1. «حقوق زن در اسلام و اروپا» که چندین بار به چاپ رسیده است. 2. «مرد نامتناهی علی بن ابیطالب علیه السلام» که به چاپ رسیده است. 3. «الجزایر و مردان مجاهد» 4. «دفاع دکتر مصدق از نفت در زندان زرهی» 5. «ویتنام جدید».(1)

میرزا محمّدحسن معلم

میرزا محمّدحسن معلم ملقب به «معین الاسلام» فرزند میرزا محمود بن محمّدحسن. از نوادگان آقا محمّدهادی مترجم ابن ملّا محمّد صالح مازندرانی.

در سال 1272ش در اصفهان متولّد شد و در این شهر تحصیل کرد. او از اطرافیان آقا کمال الدّین شریعتمدار بود و امور ملکی او را اداره می کرد. پس از فوت شریعتمدار جزو ملازمین حاج شیخ مهدی نجفی قرار گرفته و به نظارت و اداره موقوفاتی که در تولیت مرحوم نجفی بود پرداخت.

او عمر خود را صرف حل مشکلات مردم و توجّه به محرومان نمود. به مستحبات پایبند بود و اغلب به عبادت و تهجّد و شب زنده داری می پرداخت. وی سرانجام در سن 90 سالگی در جمعه 21 آذر 1359ش وفات یافته و در صحن تکیه سیدالعراقین در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ فوتش را مرحوم عبدالکریم بصیری از شعرای معاصر گوید:

یکی برفت و «بصیر» نوشت تاریخ او

«رفته بدارالسلام معین الاسلام ما»(2)

دکتر سیّد حسن میردامادی

دکتر سیّد حسن میردامادی فرزند حاج میرزا محمود از پزشکان دانشمند معاصر.

[وی تحصیلات خود را در تهران، آلمان و آمریکا به پایان رسانیده و سپس به تدریس در دانشکده پزشکی تهران مشغول شده است. در رشته میکروب شناسی از


1- علوم و عقاید، صص 82 و 83؛ نادره کاران، ص580.
2- شرح مجموعه گل، صص393-391.

ص: 552

اساتید کم نظیر به شمار می رفته و مطالعات و تحقیقات فراوانی در این رشته داشته است. او به زبان های آلمانی، فرانسه، انگلیسی و ترکی تسلط کامل داشت و ادبیات فارسی را نیز خوب می دانست. وی مقالات فراوانی نوشته و در مجلات داخلی، خارجی به چاپ رسانده است. همچنین کتابی به چهار زبان فرانسه، انگلیسی، فارسی و ترکی جمع آوری کرده که در آن تمام واژه های طبّی را آورده است.

او دانشمندی پرکار، متدیّن و دارای ملکات فاضله بوده و سرانجام در سال 1368ش در تهران وفات یافته و در قبرستان بهشت زهرا مدفون شد.(1)]

کتب زیر از اوست:

1. «میکروب شناسی» (2جلد) 2. «سرم سازی و میکروب شناسی» 3. «ایمنی شناسی» 4. «تشخیص سیفلیس» 5. «رهبر پزشکان» 6. «تفسیر امتحانات آزمایشگاه» 7. «سخنرانی های پرفسور ابرلین»

حسن چالشتری چهارمحالی

حسن بن مرادعلی چالشتری چهارمحالی [خوشنویس ادیب، ساکن اصفهان] در ذیقعده 1316ق نسخه ای از «تاریخ ناپلئون» ترجمه میرزا محمّد رضای تبریزی را در چهار مجلّد با «وصیّت نامه ناپلئون» به خط نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 5157 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

همچنین او در سال 1308ق نسخه ای از «ظفرنامه تیموری» را به خط شکسته نستعلیق به دستور خدارحم خان ریاحی چالشتری نوشته است. نسخه به شماره 3303 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(3)


1- لطائف غیبیّه: مقدمه7 ص بیست و شش؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 328 و 329.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج15، ص4129.
3- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص786.

ص: 553

سیّد حسن استرآبادی

سیّد حسن بن سیّد مرتضی حسینی استرآبادی، عالم فاضل و مورّخ ادیب، از دانشمندان اوایل قرن دوازدهم هجری.

وی در اصفهان ساکن بوده و در زمان شاه سلطان حسین صفوی کتاب «تاریخ سلطانی» را در سه قسمت تألیف نموده است:

اوّل- از تاریخ سلاطین قبل از اسلام دوّم- احوالات حضرت رسول و ائمه اطهارعلیهم السلام (و در آنجا مطالب فراوانی درباره امامزادگان اصفهان از تذکره شیخ نورالدّین حبیب اللَّه نسابه عاملی نقل می کند) سوّم- در تاریخ سلاطین صفویّه. از این کتاب نسخه های متعدد در کتابخانه های داخل و خارج از کشور از جمله کتابخانه مرحوم آقا سیّد ابوالحسن واعظ کرونی، کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی، و کتابخانه کمبریج در انگلستان موجود است. [بخش سوم تاریخ سلطانی، به اهتمام دکتر احسان اشراقی در سال 1366ش با نام «از شیخ صفی تا شاه صفی» به چاپ رسیده است.(1)]

میر سیّد حسن چهارسوقی

حاج میر سیّد حسن بن میرزا مسیح بن میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) عالم کامل و فقیه جلیل، از رؤسای علمای اصفهان، ملجاء و پناه مردم، عالم فاضل محقّق. مقبول القول و نزد عموم طبقات از عوام و خواص مورد توجّه و احترام بوده است.

در 3 رجب سال 1294ق متولّد شده و در خدمت ملّا حسین نائینی، ملّا حسینعلی صرفی، آقا سیّد ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی، میرزا یحیی بیدآبادی، میرزا عطاءاللَّه چهارسوقی، حاج میرزا بدیع درب امامی، سیّد مهدی درچه ای، میرزا هدایت اللَّه چهارسوقی، سیّد حسن مشکان طبسی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا سیّد محمّدباقر


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 192 و 193؛ فهرست مرعشی، ج9، ص37؛ از شیخ صفی تا شاه صفی، (مقدمه)، صص 11-7.

ص: 554

درچه ای، ملّا عبدالکریم گزی، آقا سیّد محمود کلیشادی، آخوند کاشی، شیخ محمّدعلی ثقةالاسلام، شیخ محمّدتقی آقانجفی ،میر محمّدتقی مدرس (محله نوئی) و میرزا محمّدهاشم چهارسوقی تحصیل نمود و به درجه اجتهاد نائل گردید.

او سرانجام در صبح پنج شنبه 13 جمادی الاولی سال 1377ق در اصفهان وفات یافته، جنازه به نجف حمل گردیده، در جوار عمّ بزرگوار خود در وادی السلام مدفون گردید.

عده ای کثیر از دانشمندان در مرثیه و مادّه تاریخ وفاتش اشعاری سرودند که از آن جمله است مادّه تاریخی که مرحوم آقا حسن رئیس زاده واعظ گفته است:

منوّر مشعلی خاموش شد از علم و دانش

که مانندش نیاید در جهان از هیچ مشکاتی

ز سال فوت پرسید از «رئیسی» باصفا گفتا

ز جنّت مجتبی سر کرد بیرون گفت روضاتی

1417-40=1377

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تقریرات اصولی استاد علّامه خود مرحوم درچه ای، در اصل برائت و احتیاط» 2. «تقریرات اصولی استاد نامبرده در مبحث ظن» 3. «جامع الدرر»، دو مجلّد در متفرّقات عربی و فارسی منظوم و منثور 4. جزوات متعدده در مواعظ منبری و غیره.(1)

حسن صائب اصفهانی

حسن صائب بن حاج سیّد مصطفی، از شعرای معاصر در سال 1311ه.ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر در مدارس جدیده به تحصیل پرداخته و در جوانی روزنامه بامداد را انتشار داده است. طبع شعر نیز داشته و «صائب» تخلّص می نماید.


1- زندگانی حضرت آیت اللَّه چهارسوقی، صص 73-5؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 346 و 347.

ص: 555

از اوست:

ز دوستان وفادار مگسلان پیوند

که زیر سایه الطافشان بقا بینی

صفای خاطر از آن بی وفا چه می جوئی

که قلب تیره او را پر از ریا بینی(1)

حکیم حسن شفایی اصفهانی

حکیم شرف الدّین حسن بن حکیم ملّای اصفهانی، شاعر ادیب و طبیب حکیم، تولّدش بنابر قول تقی الدّین اوحدی در سال 966بوده و در خدمت پدر که از شاگردان میر غیاث الدّین منصور شیرازی بوده و برادرش حکیم نصیرا و جمعی دیگر از علماء و ادباء و اطبّاء تحصیل نمود. در مسجد جامع اصفهان طبابت می نموده و نزد عموم طبقات معزّز و محترم می زیسته است. به طوری که نقل می کنند وقتی در محله نیم آورد به شاه عباس کبیر صفوی برخورد می کند پادشاه قصد فرود آمدن از مرکب خود را جهت او می کند حکیم با خواهش و تمنّا مانع می شود. ولی تمام بزرگان که در رکاب شاه بوده اند، به احترام او پیاده می شوند، شفایی در اوایل عمر هجو بسیار می گفته [از جمله خواجه محمدرضا فکری اصفهانی، فغفور لاهیجی و علیشاه ذوقی اردستانی را هجو نموده ]لکن در اواخر عمر توبه نموده است.

کتب زیر از اوست:

1. خمسه شامل: دیده بیدار - به نام شاه عباس کبیر، نمکدان حقیقت بر وزن حدیقه سنائی، مجمع البحرین در برابر تحفة العراقین، شکرالمزاحتین، مهر و محبت 2. دیوان اشعار، مطبوع 3. کتابی در ادویه مرکّبه 4. ساقی نامه

در الذریعه به نقل از ریاض العلماء درباره او فرماید: شفایی درباره خودش گفته


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص297.

ص: 556

است: طبابت من تبحّر و استادی مرا در سایر علوم پوشانید و شعرم طبابتم را پوشانید و کثرت هجایم شاعریم را مخفی داشت.

وفاتش در سال 1037ق روی داده است. ملّا عرشی درباره تاریخ وفاتش گوید:

«بشاه دین شفایی داد جان را».

قبرش در قبرستان شاه میرزا حمزه قرار داشته که اکنون دانشسرای کشاورزی [هنرستان سروش فعلی] است.

نگارنده [مرحوم استاد مهدوی] سنگ لوحش را هنگامی دید که [آن را] یک طرف انداخته بودند و به تدریج اراضی مجاور آن را برای زراعت مهیّا می ساختند.

[فخرالزّمانی مؤلّف تذکره میخانه که معاصر حکیم شفایی است می نویسد بقایای جسد حکیم شفایی را به عتبات عالیات انتقال داده و در نجف اشرف به خاک سپرده اند.]

برخی او را با حکیم شفایی مظفربن محمّد حسین کاشانی مؤلف کتاب قرابا دین اشتباه گرفته و آن دو نفر را یکی دانسته اند.

از اشعار اوست:

هر شب به کوی یار صبا می برد مرا

ماهر دو عاشقیم چرا می برد مرا

بر دوش خود گرفته و چون برق می دود

در حیرتم که آه کجا می برد مرا(1)


1- ریحانة الادب، ج3، صص 228-226؛ خلاصة الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 327-324؛ تذکره هفت اقلیم، ج2، صص 429 و 430؛ ریاض العلماء، ج1، صص 163-161؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، صص 1082-1075؛ فرهنگ معین، ج6، ص905؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 518 و 519؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 312-310؛ تذکره میخانه، صص 534-523؛ مجمع الفصحاء، ج4، صص 40 و 41؛ سرو آزاد، صص 47 و 48؛ لغت نامه دهخدا، ذیل شفایی اصفهانی، ص426؛ تذکره ریاض العارفین، ص357؛ دیوان حکیم شفایی: مقدمه؛آتشکده آذر، بخش سوم از نیمه نخست، صص 950 و 951؛ تذکره غنی، ص74؛ تذکره حسینی، ص 178؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چاپ 1377ش)، صص 1806-1804؛ الذریعه، ج9، ص530، و ج19، صص 314 و 327؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 215 و 216.

ص: 557

حسن بن موسی

حسن بن موسی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. وی از قَعنَبی و محمّد بن بکیر حضرمی روایت می کند و فرزندش عبدالرّحمن ضرّاب از صاحب عنوان حدیث شنیده است.(1)

حسن اصفهانی

حسن بن مهدی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. محمّد بن حسین بن حُمید بن ربیع از او روایت می کند و خود او از عمر بن عبدالرّحمان نقل حدیث می نماید.(2)

حسن اصفهانی

حسن بن مهدی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. وی از محمّد بن حسین بن حُمید بن ربیع روایت نموده و عمر بن عبدالرّحمان از او نقل حدیث می نماید.(3)

سیّد حسن موسوی دهسرخی*

سیّد حسن بن سیّد مهدی بن سیّد اسداللَّه دهسرخی، عالم فاضل. در سال 1341ق در اصفهان متولّد شده و در مدرسه کاسه گران و مدرسه صدر نزد شیخ محمدعلی معلم حبیب آبادی و شیخ عباسعلی ادیب تحصیل نمود. سپس به قم رفته، مکاسب را نزد آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی و رسائل را نزد شیخ اسداللَّه صفر نوراللهی نجف آبادی و کفایه را نزد سیّد محمّد باقر سلطانی بروجردی و میرزامحمّد مجاهدی تبریزی آموخت و مدت کوتاهی نیز در درس خارج آیت اللَّه بروجردی شرکت کرد.

در سال 1376ق به خواهش مردم محله سلطنت آباد تهران، به آنجا رفته و به اقامه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص256.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص258.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص258.

ص: 558

جماعت و نشر معارف اسلامی پرداخت تا اینکه در پنج شنبه 28 شعبان 1414ق در تهران وفات یافته، جنازه به قم حمل و در قبرستان وادی السلام مدفون شد.

از تألیفات اوست:

1. کودکان سخنور 2. تاریخ مختصر انبیاء و ائمه علیهم السلام 3. چهل حدیث(1)

میرزا محمّدحسن نحوی

حاج میرزا محمّدحسن بن حاج سیدمهدی نحوی بن سیّد محمّد حسن مجتهد بن سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه موسوی خواجوئی اصفهانی، عالم فاضل فقیه، از دانشمندان قرن چهاردهم هجری در سال 1287ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود و شیخ محمّد تقی آقا نجفی، حاج میرزا بدیع درب امامی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آخوند ملّا محمّد کاشانی، میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) به تحصیل پرداخته و به اجتهاد نائل شد. او داماد استادش صاحب روضات بوده و به تدریس فقه و اصول مشغول بوده و عمری را به زهد و قناعت گذرانده است.

سرانجام در جمعه 14ربیع الثّانی 1361ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی سادات مهدوی در تخت فولاد مدفون شد.

میرزا محمّد علی معلم حبیب آبادی مادّه فوت وی را چنین نوشته است:

کم کرد معلم دو و گفت از پی سالش

«سیّد حسن نحوی عارف ز جهان رفت»(2)


1- گنجینه دانشمندان، ج4، ص572؛ تربت پاکان قم، ج1، صص 568 و 569.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص103؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص489؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص206.

ص: 559

شیخ محمّد حسن نجفی زاده

حاج شیخ محمّد حسن نجفی زاده فرزند شیخ مهدی نجفی، از علماء و فضلائ معاصر اصفهان. مادرش دختر شیخ محمّدتقی آقانجفی است.

[در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علمای این شهر از جمله پدر دانشمند خود و شیخ محمّدرضا نجفی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، شیخ فضل اللَّه اعضادی خوانساری، ملا فرج اللَّه دری و دیگران به تحصیل پرداخت و فاضلی ارجمند و عالمی جامع گردید.]

او سالها در جلفای اصفهان محضر استاد رسمی داشت و به امور اجتماعی مردم آن ناحیه از مسلمان و ارمنی با کمال دقت و دینداری رسیدگی می نمود. همچنین در آموزش و پرورش به عنوان معلم به تدریس در مدارش مشغول بود. او امتیاز روزنامه «اسلام در شرق» را داشت که مدیریت آن را به ناصر دهاقانی سپرده بود.

او در اواخر عمر به بیماری مبتلا شده و در منزل منزوی و خانه نشین بود تا اینکه در ذیقعده سال 1407ق وفات یافته و در قبرستان جدید اصفهان موسوم به «باغ رضوان» مدفون گردید.(1)

محمّدحسن خدائی

محمّد حسن خدائی ابن آقا سیّد محمّد مهدی درب امامی، شاعر ادیب در روز 7 رمضان المبارک 1309ق در اصفهان متولّد شد. از سلسله سادات درب امامی بود. مقدمات علوم ادبیات را در مدارس قدیم آموخته و سپس به کسب و کار مشغول شد. در سال 1310ش در کارخانه وطن استخدام شده و به کار پرداخت. طبع شعر داشته و در انجمن ادبی شیدا شرکت می نموده «خدائی» تخلّص داشت. دیوان اشعارش حدود سه


1- علوم و عقاید، ص110؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 87 و 88؛ مزارات اصفهان، ص122؛ اَساوِر مِن ذَهَب: مقدمه، صص28-26.

ص: 560

هزار بیت شعر داشت.(1)

وی سرانجام در سال 1336ش وفات یافته و در تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد مدفون شد.(2)

از اوست:

ترسم که آه و ناله من پرده در شود

هر خاص و عام از غم من باخبر شود

گویند سیل اشک بشوید ز دل ملال

امّا نه آن که دل همه خون جگر شود

محمّد حسن اصفهانی

محمّد حسن بن حاج میرزا محمّد مهدی قاری اصفهانی، از فضلاء و خطاطان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را زیبا می نوشته و در محلّه مسجد حکیم اصفهان ساکن بوده است. وی نسخه ای از کتاب «تحفه حکیم مؤمن» را به خط خوش خود کتابت کرده که در مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(3)

حسن بن مهران

حسن بن مهران، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از اسحاق بن راهویه و ابن ماسَرجِس روایت می کند. در سال 392ق وفات یافته است.(4)

حسن اصفهانی

حسن بن مهران اصفهانی، از محدّثین شیعه است. [وی در سلسله راویان احادیث نقل شده از طرف شیخ صدوق واقع شده ولی مشایخ و راویان از او بر ما مجهول است.(5)]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص421.
2- یادداشت های آقای حمید خلیلیان.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 519 و 520.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص269.
5- مستدرک سفینةالبحار، ج2، ص381.

ص: 561

حسن برزانی*

حسن بن ناصر برزانی از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری، در سال 1253ق جلد یکم کتاب «الکواکب الضّیائیه» در شرح زبدة الاصول شیخ بهائی، تألیف سیّد یوسف خراسانی اصفهانی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1286 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(1) نسخه دیگری از «الکواکب الضیائیه» (جلد دوّم) که توسط حسن برزانی در جمعه 22 ذیقعده 1254ق کتابت شده، به شماره 54 در کتابخانه مدرسه معمارباشی تهران موجود است.(2)

میرزا حسن آتش

میرزا حسن آتش بن حاج میرزا آقا بن میرزا محمّد طاهر بروجنی، از شعرای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری، در سال 1286ق متولّد شد و پس از تحصیلات مقدّماتی، در جوانی به شغل «زنجیره باقی»، «گلدوزی دستی» و «یراق دوزی» پرداخت امّا در اواخر عمر به داد و ستد و معاملات نقدی روی آورد.

در شعر پیرو سبک کلیم و صائب بود و در انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کرد و در آنجا بود که از محضر شاعرانی چون محمدحسین عنقا، عمان سامانی، میرزا حسینعلی آشفته، و میرزا محمّدعلی مسکین کسب فیض کرد. ابتدا «بینوا» تخلّص می کرد و بعداً آن را به «آتش» تغییر داد. آتش در جمعه 21 رجب 1349ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه جوباره ای ها (فاضل سراب) در تخت فولاد مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش را حسام الدّین دولت آبادی چنین سروده است:

طبع «حسام» از پی تاریخ گفت:

«آتش ما سرد شدی زود بود»

دیوان اشعار او با مقدمه استاد همائی در سال 1321ش و بار دیگر در سال 1336ش به چاپ رسید.


1- فهرست فیضیه، ج1، ص224.
2- فهرست معمارباشی، ص58.

ص: 562

این بیت از اوست:

به جرم آن شدم «آتش» ز گریه خانه خراب

که دیده ام خبر از آب زیر کاه نداشت(1)

شیخ حسن صافی*

حاج شیخ حسن صافی اصفهانی فرزند نصراللَّه، عالم ربانی و فقیه صمدانی، در سال 1298ش در اصفهان متولّد شده و تحصیلات ابتدائی را در مدرسه قدسیّه آغاز کرد و آن را تا حدود سوم دبیرستان ادامه داد. آنگاه به تشویق شیخ احمد حججی نجف آبادی به تحصیل در حوزه علمیه اصفهان پرداخت. وی پس از تحصیل علوم مقدماتی به قم رفته و در درس آیت اللَّه شهاب الدّین مرعشی نجفی و شیخ عبدالرزاق قائنی و دیگر اساتید از جمله امام خمینی حاضر شد.

وی در 24 سالگی به نجف اشرف عزیمت نموده و در مدت 28 سال مجاورت آستان مطهر حضرت علی علیه السلام نزد آیات عظام سیّد ابوالقاسم خوئی، سیّد محسن حکیم، سیّد عبدالهادی شیرازی و هم چنین نزد شیخ عبدالحسین رشتی و شیخ محمّدعلی کاظمینی به کسب فیض پرداخته و به اجتهاد نائل آمد. علوم عقلی را نزد آقا صدرا بادکوبه ای فرا گرفت و نزد عالم ربانی و عارف کامل سیّد جمال الدّین گلپایگانی به تهذیب نفس پرداخت.

او بیشترین بهره را از درس مرحوم خوئی برده و تقریرات دوره دوم اصول و دوره سوم مباحث الفاظ به نگارش درآورد. مرحوم صافی در نجف اشرف به تدریس «شرح


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص20؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص28؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 32-30؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص102؛ گلزار جاویدان، ج1، صص 5 و 6؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، صص 23 و 24؛ دیوان طرب، ص244؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، صص 578 و 579؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 21 و 22؛ نقباء البشر، ج1، ص365؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2787 و 2788.

ص: 563

لمعه»، «رسائل»، «مکاسب»، «کفایه» و خارج اصول پرداخت. در سال 1350ش به درخواست اهالی اصفهان و دستور امام خمینی و مرحوم خوئی به اصفهان مراجعت نموده و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع و تدریس در مدرسه صدر بازار مشغول شد. در جریان مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی، همراه و همگام انقلابیون بود در صدور اعلامیه و انجام راهپیمائی شرکت داشت. وی علاوه بر تدریس دروس حوزوی مدتی نیز به تدریس اقتصاد اسلامی مشغول بود. پس از وفات مرحوم خادمی و بیماری مرحوم صادقی، ریاست حوزه علمیه اصفهان را بر عهده گرفت و در این کار به حل مشکلات طلاب و بهبود وضع مدارس حوزه اهتمام داشت.

او علاوه بر تدریس دروس رایج، به تربیت و پرورش طلاب و آموزش اخلاق اسلامی نیز توجّه خاص داشت. خود نیز عابد و زاهد و اهل تَهَجُّد و مراقبت بر مستحبات و نوافل بود.

او پس از مدتی بیماری در سن 76 سالگی در صبح جمعه سوم جمادی الاولی 1416ق، وفات یافته و پس از تشییع باشکوه مردم و علماء اصفهان، در بقعه علّامه مجلسی مدفون شد.

از آثار خیریه او تأسیس مدرسه علمیه و مرکز تحقیقات اسلامی صاحب الامر(عجل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) در قم و دارالشّفاء فاطمیّه در اصفهان را می توان نام برد.

از آثار علمی او کتاب «الهدایة فی الاصول» در 4جلد که تقریرات درس مرحوم خوئی است و کتاب «شوق وصال» در 2جلد در مباحث اخلاقی به چاپ رسیده است.(1)


1- یادنامه آیت اللَّه حاج شیخ حسن صافی اصفهانی؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 371، دوازدهم مهر 1374، ص5؛ روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 22 فروردین 1373.

ص: 564

میرزا محمّد حسن منشی اصفهانی*

میرزا محمّد حسن منشی ابن میرزا محمّد نصیر حسینی مرعشی ابن سیّد محمّد جعفر صافی، شاعر و ادیب، منشی و خوشنویس قرن سیزدهم هجری.

وی از منشیان عهد فتحعلی شاه قاجار بود و در زمان سلطان محمّد میرزا (سیف الدوله قاجار) در دارالانشاء به فعالیت مشغول بود. در زمان محمّد شاه به منصب وقایع نگاری برگزیده شد. علاوه بر احاطه بر فنون ادب و انشاء، خط شکسته را نیز خوش می نوشت و غزل و قصیده را با مهارت می سرود.

این دو بیت از قصیده ای که در مدح منوچهر گرجی (معتمدالدوله) حاکم اصفهان سروده نقل می شود:

یا رب آن گیسوی مشکین نرسد هیچ گزندش

که هزاران دل عشاق اسیر است به بندش

هیچ دل نیست که آشفته نگردیده از آن مو

هیچ صیدی نبود خسته ز آسیب کمندش(1)

وی در سال 1232ق نسخه ای از کتاب «کلیات سعدی» را به خط نستعلیق در اصفهان نوشته است. کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

شیخ حسن بنّای اصفهانی

شیخ حسن بن نظام الدّین بنّای اصفهانی، بنای چیره دست و هنرمند قرن نهم هجری است.

وی در سال 849ق خانقاه یا «بیت السّعادة و السیّادة» (منزل سیّد حسن حسینی معروف به سیّد واقف) را در روستای افوشته نطنز بنا کرده است.(3)


1- تذکره مدایح معتمدیه، نسخه خطی.
2- فهرست گوهرشاد، ص166.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص887؛ میراث فرهنگی نطنز، ص57.

ص: 565

سیّد حسن علوی

سیّد ابوالعزّ حسن بن هادی بن حسن علوی اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.

وی در سال 450ق متولّد شده و از ابومسلم محمّد بن علی بن مهریزد اصفهانی و ام الحسن عایشه بنت حسن بن ابراهیم ورکانی و دیگران حدیث شنیده است. سرانجام در حدود سال 450ق در ماه رمضان وفات یافت.

ابوسعد سمعانی درباره تندخوئی او داستان نقل کرده است و از او حدیث شنیده است.(1)

محمّد حسن بروجنی

محمّد حسن [بن کربلائی هاشم] بروجنی [از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. از آثار او:

1. در سال 1255ق نسخه ای از «منهج الاصول» تألیف حاج محمّد ابراهیم کلباسی، را به خط نسخ کتابت نموده است. این نسخه به شماره 540ع در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(2)]

2. در سال 1257ق «اسانید مَن لا یحضره الفقیه» را نوشته و در حاشیه آن حالات رجال آن را مختصراً به خط شکسته نستعلیق نوشته است، [که] ضمن کتاب شماره 418 «من لا یحضره» در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در تهران موجود است.(3)

دکتر محمّد حسن سه چهاری

دکتر محمّد حسن سه چهاری بن آقا ملّا هاشم بن محمّد ابراهیم بن محمّد حسن بن محمّد ابراهیم اصفهانی، عالم فاضل ادیب نویسنده، از فضلاء و نویسندگان معاصر اصفهان.


1- التحبیر، ج1، ص219.
2- فهرست کتابخانه ملّی، ج8، ص36.
3- فهرست سپهسالار، ج1، ص330.

ص: 566

در سال 1295ش در اصفهان متولّد گردید و در این شهر نزد آقا شیخ محمّد رضا نجفی و آقا سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد مهدی درچه ای به کسب فیض پرداخت. سپس به قم مهاجرت نموده و نزد آیات عظام سیّد محمّد تقی خوانساری، سیّد محمّد حجت کوه کمری و امام خمینی تلمّذ نموده و در نجف به درس آقا ضیاءالدّین عراقی حاضر شده و از اغلب اساتید خود اجازه روایت و اجتهاد دریافت نمود.

او در اصفهان به تدریس در دبیرستانها مشغول شد. سپس به دانشگاه اصفهان منتقل شده و به تدریس پرداخت. او پس از بازنشستگی به تألیف و تصنیف و اداره دفتر ازدواج و طلاق مشغول شد. وی تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران در رشته الهیات انجام داده و به درجه دکترا نائل آمد.

[دکتر سه چهاری در روز 15 خرداد 1381ش وفات یافته و در گورستان جدید باغ رضوان اصفهان مدفون شد.]

کتابهای زیر از تألیفات اوست:

1. «اسلام سازنده نه اسلام ساخته شده» مطبوع 2. «اصول دین محمدی صلی الله علیه وآله» 3. «استصحاب» 4. «اسلام و ادیان باطله» مطبوع 5. «اصول و فروع دین» مطبوع 6. «پرسش یک ماتریالیست سوسیالیست و پاسخ آن» مطبوع 7. «تاریخ انبیاء» 8. «تاریخ خاتم الانبیاءصلی الله علیه وآله» 9. «تاریخ ادیان هند» 10. «پرسش یک طبیعی و پاسخ آن» مطبوع 11. «تاریخ و فرهنگ ادبیات عرب» 12. «توحید و نبوت» مطبوع 13.«تعلیمات دینی» مطبوع 14. «حاشیه بر متاجر شیخ مرتضی انصاری» 15. «خدای آفریننده نه خدای آفریده شده» مطبوع 16. «فروع دین محمدی و اسرار آن» مطبوع 17. «صرف و نحو» 18. «کشکول حسنی» 19. «کیف کان الامام الثانی الحسن علیه السلام مطلاقاً» 20. «مقایسه و ارتباط ادبیات ایران و عرب»(1)


1- اسلام سازنده و نه اسلام ساخته شده: مقدمه؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 205 و 206.

ص: 567

سیّد حسن موسوی اصفهانی

سیّد حسن بن سیّد هاشم بن سیّد میرزا بن سیّد محمّد موسوی اصفهانی، عالم فاضل متقی، در حدود سال 1200 ه.ق متولّد شد و در اصفهان در خدمت جمعی از بزرگان از آن جمله سیّد حجةالاسلام شفتی و حاج محمّد ابراهیم کلباسی و شاید حاج ملّا علی نوری تلمذ نمود.

وی در ضمن تحصیل به شغل زنجیره بافی نیز اشتغال داشت. از امتیازات او عمامه سبز بود که تا این اواخر در بین اعقابش متداول بود. سرانجام در حدود سال 1270 یا اندکی بیشتر در اصفهان وفات یافت و در قبرستان آب بخشان مدفون گردید.(1)

حسن رهرو اصفهانی*

حسن شیرانی متخلّص به «رهرو» بن هاشم، شاعر ادیب در سال 1321ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رساند و به استخدام اداره ثبت اسناد و املاک اصفهان درآمد. وی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و در بعضی از انجمن های ادبی اصفهان شرکت کرد. علاوه بر سرودن انواع شعر (غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی) به زبان لُری نیز شعر سروده است.

از اوست:

چشم مااز انتظارش گرچه شد بر در سپید

خانه دل را کند آن مهر روشنگر سپید

از صفا گردد دل تاریک روشن چون سحر

می کنند آینه را از گرد خاکستر سپید(2)


1- بیان المفاخر، ج1، ص304.
2- سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1613؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوّم)، ص317.

ص: 568

میرزا محمّد حسن شهیدی مشهدی*

میرزا محمّد حسن شهیدی مشهدی ابن سیّد هدایت اللَّه بن سیّد محمّد مهدی شهید اصفهانی خراسانی، عالم فاضل. سالها در اصفهان سکونت داشته و نزد حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی و دیگران به تحصیل علوم دینی مشغول بوده است. وی کتاب «قرائة المأموم خلف الامام» را تألیف نموده که در کتابخانه ملک تهران وجود دارد.(1) همچنین کتاب «نجاة المتّقین» را در محرم 1254ق در اصول و فروع دین تألیف نموده است.(2)

شیخ محمّد حسن رحیمیان*

شیخ محمّد حسن رحیمیان فرزند شیخ یداللَّه، عالم فاضل معاصر. در 6 رمضان 1367ق (مطابق 22تیر 1327ش) در روستای «دستگرد» اصفهان متولّد شد. در حوزه علمیه و قم تحصیل نمود وسپس به نجف اشرف مشرّف شده و از درس آیات عظام امام خمینی، سید ابوالقاسم خوئی و سیّد محمّد باقر صدر بهره مند شد.

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت دفتر رهبر انقلاب امام خمینی درآمده و مسئول امور مالی و وجوه شرعی شد. مدتی بعد به عنوان قائم مقام بنیاد شهید منصوب شد و از سال 1371ش رئیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی شد. او سالهاست که مدیریت مجلّه «پاسدار اسلام» را برعهده دارد و از سال 1360 تا 1372ش در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تدریس نموده است.

آقای رحیمیان در خوشنویسی نیز مهارت به سزایی دارد و خصوصاً خط ثلث را خوش می نویسد. کتیبه های ایوان اصلی مرقد مطهر حضرت سیّدالشهداءعلیه السلام و کتیبه های صحن حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام و کتیبه کمربند داخل حرم مطهر حضرت زینب(سلام اللَّه علیها) از آثار ارزنده و نمونه خط زیبای اوست.


1- فهرست ملک، ج1، ص414.
2- نسخه های خطی، ج2، ص132.

ص: 569

کتاب های زیر از تألیفات او به چاپ رسیده است:

1. «تعالیم قرآن» 2. «در سایه آفتاب» 3. «اخلاق و تربیت اسلامی» 4. «آیین تزکیه» 5. «در حریم لاله ها» 6. «حدیث رویش»

این کتاب ها نیز هنوز به چاپ نرسیده است:

7. «اسلام مکتب انسان سازی» 8. «آسیب شناسی اخلاق در مدیریت» 9. «آثار تربیتی نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر»(1)

حسن اصفهانی

حافظ ابوعلی حسن بن یونس اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. در اصفهان، خراسان، عراق و نیشابور استماع حدیث کرده و در اصفهان مجلس املای حدیث داشته است.

ابوسعد سمعانی در شرح حال ابوالنّجم طالب بن زید گوید: ابوعلی بن یونس مؤلّف «مئة حدیث عن مئة شیخ» است.

ابوالنّجم طالب کتاب فوق را از نوه صاحب عنوان یعنی ابوعلی حسن بن عمر بن حسن بن یونس حافظ اصفهانی روایت می کند.(2)

سیّد محمّد حسن بدری

سیّد محمّد حسن بدری، از خطاطان فاضل اصفهان است. خط نستعلیق را با مهارت می نوشت. وی در غرّه ربیع الاوّل 1383ق به سن متجاوز از 65سالگی وفات یافت.

[وی یک نسخه از مثنوی «طاقدیس» تألیف: ملّا احمد نراقی را به نستعلیق در سال 1353ق کتابت کرده است که در مطبعه گلبهار اصفهان چاپ سنگی شده است.]


1- حدیث رویش، ص16-13.
2- التّحبیر، ج1، ص356.

ص: 570

میرزا محمّد حسن تخت فولادی*

میرزا محمّد حسن تخت فولادی، از عرفاء و زُهّاد عصر قاجاریه، از مریدان هادی علی شاه نعمت اللهی و در تخت فولاد ساکن و به عبادت و ریاضت مشغول بود.

او در سال 1329ق وفات یافته، در تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ وفات او را «منعم» شاعر اصفهانی سروده است:

رفت و «منعم» بسال فوتش گفت

شد شفیع حسن حسین شهید(1)

سیّد حسن ترسای جرقوئی*

سیّد حسن طباطبائی رامشنی جرقوئی متخلّص به «ترسا» شاعر ادیب. از اهالی قریه «رامشن» (رامشه) جرقویه اصفهان بوده و در قرن سیزدهم هجری می زیسته است. وی سفری به هندوستان رفت و پس از بازگشت، به زادگاه خود بازگشت. از آثار او: «دیوان اشعار» و «تاریخ اوچ کلیسا» است که هنوز به طبع نرسیده است.

از اوست:

در وصف عارضت نتوانم که دم زنم

ورد زبان مرا به دهان همچو سوسن است

از عشق رویت ای بت شیرین زبان من

در بیستون سینه مرا تیشه ناخن است(2)

میرزا محمّد حسن تسلیم اصفهانی

میرزا محمّد حسن اصفهانی متخلّص به «تسلیم» و ملقّب به «صدر الأفاضل» شاعر ادیب. [در برخی کتب نام او را میرزا صادق نوشته اند که اشتباه است. مردی عارف و سالک بوده است. سفری به هند رفته و دست ارادت به غلام علی شاه جلالی همدانی


1- گلشن اهل سلوک، صص 168 و 169؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص119.
2- گرکویه سرزمینی ناشناخته برکران کویر، (چ2)، صص 316 و 317.

ص: 571

داده است. رساله «صبح صادق» از تألیفات اوست. دیوان اشعاری هم دارد که بالغ بر پنج هزار بیت است.

از اوست:

صوفی که گوید بر ملا، روی تو دیدم بارها

گر راست می گوید چرا، بانگ انا الحق می زند(1)]

محمّد حسن توپچی

محمّد حسن توپچی [از صاحب منصبان دستگاه ظلّ السّلطان] به دستور ظلّ السّلطان اشعار کتاب اسکندرنامه را در سال 1322ق بیرون نویس نموده و نسخه آن، که شکسته نستعلیق و به خط خود اوست. به شماره 11515 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

ملّا حسن جوزدانی

ملّا حسن جوزدانی، از منبریان و واعظین اصفهان است. وی داماد مرحوم آقا میرزا مهدی چهارسوقی فرزند آقا میرزا محمّد باقر صاحب روضات الجنات بوده است.(3)

ملّا حسن حکیم*

ملّا حسن حکیم، از حکمای الهی و فلاسفه عالیقدر قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان به تحصیل پرداخته و در علوم آن زمان به مهارت دست یافت و به تدریس کتب فلسفی مشغول شد. وی در شعبان 1300ق براثر سقوط از بالاخانه منزل خود وفات یافت.


1- ریاض العارفین، ص414؛ الذریعه، ج9 ص170 و ج15، ص6؛ مکارم الآثار، ج5 ص1508؛ تراجم الرجال، ج1، ص139.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص365.
3- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص172.

ص: 572

او از علمای منزوی و گوشه نشین بوده و شهرتی در بین عوام و خواص نیافته است.(1)

سیّد حسن خراسانی

سیّد حسن حسینی خراسانی، عالم فاضل، در اصفهان ساکن بوده و نزد حاج محمّد ابراهیم کلباسی به تحصیل مشغول بوده است.

او در ماه رمضان المبارک سال 1253ه.ق به همراه فرزند مؤلف شیخ محمّد جعفر کلباسی، نسخه ای از کتاب «منهاج الهدایه» استادش حاج محمّد ابراهیم کلباسی را مقابله نموده و بر آن تعلیقاتی نوشته که حاکی از فضل و تبحّر او در فقه است(2)

حسن خواجه شیرانی*

استاد حسن خواجه شیرانی، هنرمند قلمزن معاصر، در سال 1306ش در اصفهان متولّد شد. در کودکی پدر و مادر را از دست داد و به ناچار ابتدا به بافندگی (کیش بافی) پرداخت و سپس به قلمزنی مشغول شد. در 25 سالگی برای خود کارگاه مستقل ایجاد کرد و به همراه استادش «صنایع پسند» برای قلمزنی درها و ضریح مرقد مطهر ائمه سامرا، کاظمین، کربلا و نجف به عتبات عالیات رفت و پس از چندین بار سفر به عتبات و اقامت چندین ماه در هر سفر، عاقبت به دعوت استاد دهنویی سرپرست کارگاه قلمزنی اداره فرهنگ و هنر به تهران آمد و در اداره فرهنگ و هنر استخدام شد. از سال 1357 پس از بازنشسته شدن استاد دهنویی، به جای او رئیس کارگاه قلمزنی شد و تا سال 1381ش در این سِمَت باقی بود. در خردادماه 1385 فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران از او و عدّه ای از هنرمندان هنرهای سنتی در مراسمی تجلیل کرد. استاد خواجه شیرانی، در دوشنبه 11 دی 1385ش بر اثر سکته مغزی درگذشت و در قطعه هنرمندان


1- تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلّ السّلطان، ص280.
2- تراجم الرجال، ج1، ص141.

ص: 573

بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.(1)

شیخ محمّد حسن داورپناه

شیخ محمّد حسن داورپناه، عالم کامل و فقیه جلیل. در حدود سال 1300ق در خوانسار متولّد گردیده و در محل تولّد خود و اصفهان نزد آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آخوند ملّا محمّد کاشانی و دیگران به تحصیل پرداخته و سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و خدمت آیات عظام سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی کسب فیض نموده و مجتهدی مسلّم و عالمی کامل گردیده و به اصفهان مراجعت نمود.

وی سالها در مدرسه درکوشک «فرائد»، «متاجر» و «کفایه» تدریس می نمود و دهها تن از افاضل این شهر از محضر درس او کسب فیض نموده اند. وی در فقه و اصول و ادبیات در حدود سطوح و خارج تدریس می فرمود و در کشف معضلات علوم ید و بیضا می نمود. آیة الله میرزا ابوالحسن شمس آبادی از جامعیّت و فضائل و علوم آن مرحوم ستایش زیاد می نمود.

او از بدو تشکیل مدارس جدید به خدمت فرهنگ وارد شده و بدین جهت مقدمات علمی مشارٌالیه مجهول ماند و آن طور که باید و شاید از ایشان استفاده نگردید. [وی علاوه بر داشتن محضر شرعی] سالها در ارتش به عنوان قاضی عسکر خدمت می نمود.

سرانجام در ماه رجب 1382ق به سن متجاوز از 80 سال وفات یافته و در تکیه سیّدالعراقین در تخت فولاد مدفون گردید و بر سر مزار او بقعه ای کوچک و زیبا بنا شد.

نگارنده مدّتی از محضر ایشان در علوم ادبیّت استفاده نموده است.(2)


1- مجله پیک سنجش، شماره 292، شهریور 1381ش؛ روزنامه جوان، 12دی، 1385 و 10 خرداد، 1384ش.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 683 و 682؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 107 و 108؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص328.

ص: 574

محمّد حسن درویش چهارمحالی

محمّد حسن درویش چهارمحالی، از شعراء قدیمی و محترم چهارمحال بوده و با عمان و دهقان سامانی معاشر و مأنوس بوده است. در حدود سال 1260ق متولّد و در سال 1326ق وفات یافت. از اوست:

ندانم که بت عابد فریب زاهد کیش

ز خون کیست که رنگین نموده پنجه خویش(1)

شیخ حسن دشتکی

شیخ حسن دشتکی، عالم فاضل ادیب، از شاگردان حاج میرزا بدیع درب امامی، آخوند ملّا محمّد حسین کرمانی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای بوده، در مدرسه جده ساکن و سطوح فقه و ادبیات تدریس می نمود. وی در سال 1344ق وفات یافته و در کنار جاده قدیم شیراز در تخت فولاد (خارج از تکیه آباده ای) مدفون شد.(2)

ملّا حسن دولت آبادی

حاج ملّا حسن دولت آبادی، عالم کامل، از فقهاء قرن چهاردهم هجری. در دولت آباد برخوار متولّد شده و در اصفهان نزد آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آخوند ملّا حسین فشارکی، میرمحمّد صادق خاتون آبادی و میرزا احمد اصفهانی به تحصیل پرداخته و جهت تکمیل به نجف اشرف عزیمت نموده و از محضر درس شیخ فتح اللَّه شریعت اصفهانی، آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی مستفیض گردید. سپس به اصفهان بازگشته و سالها به تدریس فقه و اصول در مدرسه نیم آورد مشغول شد.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 194 و 195.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 207 و 208؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص473؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص225.

ص: 575

وی در سال 1350ق وفات یافته و در امامزاده ابراهیم معروف به «امامزاده نرمی» در قریه «زمان آباد» بُرخوار مدفون شد.(1)

محمّد حسن زرگر اصفهانی

محمّد حسن زرگر اصفهانی، شاعر ادیب و سخنور توانا در قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و اغلب به عزلسرائی می پرداخت [در مدح منوچهرخان معتمد الدّوله حاکم اصفهان قصیده ای سروده است. او در غزلیات خود از غزل های سعدی استقبال کرده است.] او در سال 1270ق وفات یافت. [نسخه ای از دیوان او به شماره 820 در کتابخانه وزیری یزد موجود است که در سال های 1254 تا 1256ق کتابت شده است. ]دیوان زرگر بارها به طبع رسیده است.

از اوست:

سوختم ز آتش می دفتر دانائی را

ساختم پیشه خود مستی و رسوائی را(2)

محمّدحسن زلالی خوانساری*

محمّد حسن زلالی خوانساری، معروف به «حکیم زلالی»، از مشاهیر شعرای قرن یازدهم هجری است. او سالها در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخته است. علوم عقلی و نقلی را از «میرداماد» و فنون شعر و ادب را از «جلال الدّین اسیر اصفهانی» آموخته است. در سرودن شعر دستی توانا داشته و انواع شعر چون غزل، رباعی، قصیده و خصوصاً مثنوی را با قدرت می سروده است او به تتبع «نظامی گنجوی» و «امیرخسرو


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص207؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2 ص311؛ مزارات اصفهان، ص269؛ جلوه افلاکیان: مخطوط.
2- تذکره مدایح معتمدیه، نسخه خطی؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، صص 342-340؛ تذکره حدیقه الشعراء، ج1، صص 706 و 707؛ طرائق الحقائق، ج3، ص401؛ فهرست وزیری، ج2، ص697؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص563؛ مکارم الآثار، ج6، ص1970؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص617؛ تذکره مآثر الباقریه، ص129.

ص: 576

دهلوی» هفت مثنوی سروده و آنها را «سبعه زلالی»، «هفت آشوب»، «هفت سیاره» و «سبعه سیاره» نامیده است که عبارتند از: 1. «حُسن گلوسوز» 2. «شعله دیدار» 3. «میخانه» 4. «ذره و خورشید» 5. «آذر و سمندر» 6. «سلیمان نامه» 7. «محمود و ایاز» که به طبع رسیده است.

حکیم زلالی در سال 1031ق وفات یافت. برخی سال فوت او را 1016 و یا 1024ق ذکر کرده اند.

از اوست:

الهی بر دلم از عشق زن نیش

که دانم دوست می داری دل ریش

چنان عصیانم از اندازه شد بیش

که نازد رحمتت بر وسعت خویش

سر بی عشق را باید بریدن

به دوش این بار نتوان کشیدن(1)

ملّا حسن ریزی

آخوند ملّا حسن ریزی لنجانی، عالم فاضل متقی، سالها در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و از مبرّزین شاگردان حاج محمّد جعفر آباده ای و ملّا حسینعلی تویسرکانی است.

وی در شب عاشورای سال 1299ق وفات یافته و در بقعه تکیه آباده ای در تخت


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 136-131؛ تذکره نتایج الافکار، صص 301 و 302؛ تذکره شمع انجمن، صص 302 و 303؛ تذکره غنی، ص61؛ تذکره هفت آسمان، صص 143-140؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، (قسمت دوم)، ص966؛ سیری در شعر فارسی، صص 133 و 134؛ فرهنگ معین، ج5، ص652؛ فهرست نسخه های خطی فارسی، ج4، ص2618؛ ریحانة الادب، ج2، ص378؛ الذریعه، ج9، ص404 و ج7، ص15 و ج19، ص106 و 159.

ص: 577

فولاد مدفون شد.(1)

استاد حسن زری باف*

استاد حسن زری باف اصفهانی، از اهالی محلّه خواجو بوده و در اوایل قرن چهاردهم هجری می زیسته است. گویند یکی از شیادان عتیقه فروش تهران به اصفهان آمده و او را در سن 90سالگی به کار گرفت و یک اثر به سبک صفوی ساخته شد و آن شیاد برای آنکه شخص دیگری از این هنر استاد استفاده نکند او را مسموم کرد. در هر حال در هنر زری بافی به سبک قدیم اصفهان استادی کم نظیر بوده است.(2)

حسن سامانی

حسن سامانی، از شعرای قرن چهاردهم هجری و از بزرگ زادگان قریه «سامان» [در چهارمحال بختیاری] است. در سال 1326ق در «سامان» متولّد گردیده و مانند برادرش حسین حشمت از سخنوران آن دیار بوده است.

از اوست:

چشم مستش هوشیاران را به مژگان می کشد

مست را خنجر چو در دست است آسان می کشد(3)

ملّا حسن شایق*

ملّا حسن اصفهانی متخلّص به «شایق» از فضلاء و ادبای اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. اغلب به سرودن مدیحه و مراثی جهت حضرات معصومین علیهم السلام می پرداخته است. در موسیقی نیز معلومات فراوان داشته است. در فنون ادبیات فارسی


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص208؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص473؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص51.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص37.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص235.

ص: 578

و عرب نیز استاد بود. وی قصیده جهت حاکم اصفهان منوچهرخان معتمد الدّوله سروده است.(1)

میرزا حسن خان شمس*

میرزا حسن خان شمس، از پیشگامان عکاسی در اصفهان است. از تولّد و درگذشت او اطلاعی در دست نیست همسرش منورخانم، دایه دربار ظلّ السّلطان بوده و خود برای ظلّ السّلطان و اتباع او عکاسی می کرده است.

او از عکاسان زبردست و با تجربه اصفهان بود. عکاسخانه او ابتدا در خیابان خوش [طالقانی فعلی] بود سپس آن را به خیابان نو [سپه فعلی] انتقال داد. مهدی چهره نگار و محمّدجواد شمس (خواهرزاده اش) از او عکاسی فراگرفتند.(2)

میرزا حسن شوکت اصفهانی

میرزا حسن شوکت اصفهانی، شاعر و ادیب منشی، در جوانی به تحصیل علم و ادب پرداخته و سپس به عنوان منشی در سفارت دولت عثمانی در طهران مشغول به کار شد. برخی از تذکره نویسان او را شیرازی نوشته اند امّا «اعتماد السلطنه» می نویسد: اصفهانی الاصل است. او «تاریخ پِطر کبیر» را که میرزارضا مهندس باشی به فارسی ترجمه کرده بود را انشاء نموده است.

از اوست:

تا گشودی گره از زلف دراز

گره از کار عاشقان شد باز

گه به دل گه به دیده ای ساکن

تا چه خواهی از این نشیب و فراز(3)


1- تذکره مدایح معتمدیه، نسخه خطی.
2- چهره نگاران اصفهان، ص130.
3- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 883 و 884؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص292؛ الذریعه، ج9، ص 551؛ مجمع الفصحاء، ج5، ص535؛ مکارم الآثار، ج2، ص302؛ شرح حال رجال ایران، ج1، ص334؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 473 و 474.

ص: 579

محمّد حسن صامت علی اصفهانی*

آقا محمّد حسن نقاش زرگر اصفهانی ملقب به «صامت علی» از عرفاء و متصوّفه قرن سیزدهم هجری. سالها در عتبات عالیات ساکن بود. پس از آن که به خدمت رحمت علی شاه رسید به لقب «صامت علی» ملقب شد. چندی بعد به خدمت «منورعلی شاه» رسیده و از سوی او مأذون به دستگیری فقرای خراسان شد و چندین سال در مشهد مقدس به هدایت سالکین مشغول بود. عاقبت پس از مسافرت به عتبات عالیات و کرمانشاه به امر «منورعلی شاه» در تهران ساکن شد و به دستگیری از فقرای آنجا مشغول شد. آخرالامر در سال 1298ق وفات یافته و در مقبره ابن بابویه شهر ری مدفون شد. ماده تاریخش را یکی از شعراء چنین گفته است:

«غافل» به صد افسوس به تاریخش گفت:

«ایوای برون شد ز جهان صامت علی»(1)

سیّد محمّد حسن طباطبائی نائینی

سیّد محمّد حسن طباطبائی مُحررّ نائینی از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن چهاردهم هجری. کتاب «تاریخ هندوستان» تألیف: علی محمّد طُغرُل اصفهانی را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

سیّد حسن طباطبائی نسب*

سیّد حسن طباطبائی نسب، عالم فاضل جلیل، از علمای معاصر در سال 1309ش در روستای «نیسیان» اردستان متولّد شد. در 15 سالگی به تحصیلات علوم حوزوی روی


1- طرائق الحقائق، ج3، صص 448-440؛ گلستان جاوید، ص40.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص368.

ص: 580

آورد. او در قم نزد حضرات آیات بروجردی و امام خمینی درس خارج را خواند. سپس به همراه شهید عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی به کرمانشاه رفت و به تدریس در حوزه علمیه باختران (کرمانشاه) مشغول شد. مدتی برای تبلیغ در ساری ساکن بود. سپس به زادگاه خود «نیسیان» مراجعت کرده و به تبلیغ دین و یاری محرومان و حلّ مشکلات مردم مشغول شد. او 17 سال آخر عمر خود را در طهران سکونت گزیده و نزد مرحوم سیّد احمد خوانساری به ادامه تحصیل پرداخت و در کنار آن به ارشاد مردم و حلّ مشکلات آنان و اقامه نماز جماعت مشغول شد.

او از جوانی مخالف رژیم پهلوی بود و علیه ظلم و فساد به مبارزه پرداخته و با گروه فدائیان اسلام همکاری کرد. پس از آن در نهضت امام خمینی نیز نقش فعّالی داشت.

او پس از پیروزی انقلاب به اداره سه کمیته، از کمیته های انقلاب پرداخت. پس از آغاز جنگ ایران و عراق بارها در جبهه حضور یافت تا اینکه در پنج شنبه اول اسفندماه 1364ش به همراه شهید فضل اللَّه محلّاتی و 40 تن از یاران امام خمینی، هواپیمای آنان مورد حمله جنگنده هواپیماهای عراقی قرار گرفته و سقوط کرد و همگی آنان به شهادت رسیدند.(1)

میرزا محمّد حسن اصفهانی

میرزا محمّد حسن اصفهانی متخلص به «ظریف» مشاعر و ادیب منشی قرن سیزدهم هجری.

در اصفهان علم و ادب آموخته و سپس منشی و کاتب مخصوص میرزا محمّد حسین خان صدراعظم اصفهانی شد و پس از وفات صدراعظم، به خدمت خود نزد فرزند او میرزا عبداللَّه خان امین الدّوله ادامه داد. خط شکسته را خوش می نوشت. سال وفات او معلوم نیست.


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.

ص: 581

از اوست:

دل غمین رفت ز کوی تو و دیدم شادش

جان زن تن می رود اکنون به مبارک بادش(1)

میرزا حسن غیور کرمانی

میرزا حسن کرمانی متخلّص به «غیور» شاعر ادیب، از اعیان کرمان بوده و در شعر طبعی شکفته داشته و در فنون سخنوری و بیان مضامین تازه ماهر بوده است. در علم سیاق نیز شهره آفاق بود. چندی به وزارت گرجستان منصوب و در آنجا بود عاقبت به اصفهان آمده و ظاهراً در سومین دهه از قرن دوازدهم هجری به رحمت ایزدی پیوست.

مشارٌالیه از معاشرین و رفقای حزین لاهیجی بوده و علاوه بر دیوان اشعار یک مثنوی نیز سروده است.(2)

خط شکسته را نیز استادانه می نوشته و نسخه ای از گلشن راز را در سال 1068ق و یک قطعه خوشنویسی را در سال 1086ق نوشته است.(3)

این شعر از اوست:

قدم حسنت اگر رنجه نگردد دیگر

خاک را آینه بهر که صفا خواهد داد

سیّد حسن قمشه ای

سیّد حسن قمشه ای اصفهانی، عالم فاضل، در قمشه و اصفهان تحصیل نموده و سپس برای تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف رفته و نزد آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّد


1- تذکره نگارستان دارا، ج1، ص228؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص498؛ تذکره منظوم رشحه، ص52؛ تذکره دلگشا، ص518؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص730؛ تذکره شبستان، ص212؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1261.
2- تذکره المعاصرین حزین، صص 180 و 181؛ تذکره غنی، ص97؛ الذریعه، ج9، ص797؛ ستارگان کرمان، ص383؛ تذکره شعرای کرمان، صص 180 و 181؛ تذکره شمع انجمن، ص542.
3- احوال و آثار خوشنویسان،ج4، ص1262.

ص: 582

کاظم طباطبائی یزدی تلمّذ نمود.

وی در سال 1327ق در نجف اشرف وفات یافته و همانجا مدفون شد. او تقریرات اساتید خود را نوشته که نزد سیّد حسین بختیاری داماد آیة الله سیّد ابوالحسن اصفهانی بوده است.(1)

حسن قوامی زاده

حسن قوامی زاده، ادیب فاضل، در «باغ بادران» لنجان متولّد شد و در اصفهان به تحصیل پرداخت. وی در دبیرستان های اصفهان به تدریس مشغول بود و در سال 1330ش روزنامه «پادزهر» را منتشر کرد. سرانجام در 25 صفر 1384ق وفات یافت و در یکی از اطاق های تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ وفات او چنین است:

«قوامی زاده زد ناگه بگیتی یک خط باطل»

او کتاب «دستور الاملاء» را تألیف نموده که به طبع رسیده است.(2)

میرزا حسن کفاش اصفهانی

میرزا حسن کفاش اصفهانی، از شعرای اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. در تذکره های عهد قاجاریه هیچ ذکری از او نشده و جزئیات زندگی او معلوم نیست. اغلب اشعارش در مدح و مرثیه معصومین علیهم السلام بوده و برخی از اشعار او در ابنیه تاریخی و بقاع متبرّکه اصفهان وجود دارد. از جمله دو قطعه شعر در رثای حاج سیدمحمّد باقر حجّةالاسلام شفتی و بنای بقعه او در سال 1260ق، تاریخ تعمیرات عمارت عالی قاپو در سال 1274ق و ماده تاریخ وفات ملّا اسماعیل ثانی خواجویی به سال 1282ق بر روی سنگ قبر او واقع در تخت فولاد اصفهان.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص475؛ نقباء البشر، ج1، ص371.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص924.

ص: 583

از دیوان کفاش سه نسخه خطی موجود است، نسخه شماره 86 کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم و نسخه شماره 152 کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد و نسخه ای دیگر در کتابخانه آقا سیّد محمّد جزائری.

سال وفات او معلوم نیست و صاحب عنوان را نباید با استاد رمضان کفاش خراسانی سراینده «دعانامه» و «نفرین نامه» اشتباه گرفت.(1)

حسن گیلانی

حسن گیلانی [از فضلاء و دانشوران قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و ]در روز یکشنبه 11 شوّال سال 1006ق کتابت «النّافع یوم الحشر» و «حاشیة شرح تجرید جدید» خفری را به خط نستعلیق در جامع اصفهان به پایان رسانیده [است ]نسخه ضمن مجموعه شماره 6908 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

ملّا حسن مبارکه ای

ملّا حسن مبارکه ای لنجانی اصفهانی، عالم فاضل. در قم و اصفهان نزد میرزا ابوالقاسم قمی و حاج میرزا محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی تحصیل نموده سپس به زادگاه خود مراجعت نموده و به ارشاد تبلیغ و اقامه جماعت و فضل خصومات و رفع حوائج شرعی مردم آن سامان مشغول شده است.(3)

سیّد حسن مصطفوی*

سیّد حسن مصطفوی سدهی، عالم فاضل، در اصفهان نزد حاج آقا رحیم ارباب، حاج آقا حسین خادمی و دیگران تحصیل نموده و سالها در حوزه علمیه اصفهان به تدریس


1- بیان المفاخر، ج2، صص 118 و 137؛ دیوان طرب، صص 250 و 251؛ مکارم الآثار، ج7، ص2424.
2- فهرست مرعشی، ج18، ص102.
3- سالنامه فرهنگ مبارکه، سال 1339ه.ش، ص48؛ مبارکه در گذرگاه تاریخ، ص113.

ص: 584

سطوح فقه و اصول مشغول بوده و در مسجد نور در محلّه قلعه آقای فروشان خمینی شهر اقامه جماعت می نمود و در برخی از مجالس مذهبی به منبر می رفت و به وعظ و خطابه می پرداخت. وی سرانجام در 18 صفر 1398ق وفات یافته و در قبرستان شیری (گلزار مصطفویه) خمینی شهر مدفون شد.(1)

سیّد محمّد حسن موسوی اصفهانی

سیّد محمّد حسن موسوی اصفهانی، خطاط نسخ نویس اوایل قرن چهاردهم هجری. در حیدرآباد هند ساکن بوده است.

او مؤلف کتاب «الالهامات الحیدریّه فی شرح البصائر النّصیریّه» است که این کتاب را به همراه «اجازة الامامه لصلاة الجمعه» تألیف حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی، «شرح منظومه» حاجی سبزواری، «شفاء» ابن سینا و «رساله در المغنی الحرفی» تألیف: فاضل نائینی در سال های 1335 تا 1337ق در حیدرآباد هند کتابت نموده است. این رساله ها در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

میرزا محمّد حسن میردامادی سدهی

میرزا محمّد حسن میردامادی سدهی، از اعقاب میر سیّد محمّد اشرف علوی عاملّی، عالم فاضل فقیه متّقی.

از شاگردان شیخ هادی تهرانی، آقا میرزا هاشم چهارسوقی، حاج شیخ محمّد علی نجفی و آقا سیّد محمدباقر درچه ای بوده است. وی پس از تکمیل تحصیلات خود در مدرسه نیم آورد اصفهان ساکن شده و به تدریس اشتغال جست. در ایّام تعطیل به زادگاه خود سده می رفت و مسجد و محرابش رونقی داشت.

بالاخره در ماه صفر 1332ق وفات یافته و در مزار شاهزاده ابراهیم در محلّه


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 192 و 193.
2- فهرست کتابخانه گوهرشاد، صص 403 341 336 219 205؛ بیان المفاخر، ج2، ص269.

ص: 585

ورنوسفادران سِدِه مدفون گردید.

صاحب عنوان تقریرات استادش درچه ای را در شش مجلّد گردآوری و تدوین نموده است.(1)

حسن میمه ای

ابوعلی حسن مِیمی [مِیمِه ای] اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. از اهالی «میمه» [در حدود 80 کیلومتری غرب اصفهان، در مسیر جادّه اصلی اصفهان به تهران ]بوده و برای طلب حدیث به بغداد رفته و در سال 574ق از ابوعلی حدّاد استماع حدیث کرده است.

ابوبکر حازمی و دیگران از او روایت می کنند.(2)

سیّد حسن نظام الدّینی*

سیّد حسن نظام الدّینی، عالم فاضل معاصر. در سال 1305ش در فلاورجان متولّد شد.

در سن 14 سالگی در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل پرداخت و دروس مقدّماتی را نزد شیخ محمّدعلی معلّم حبیب آبادی، شیخ محمّدحسین فقیه نطنزی، شیخ غلامعلی سالک و شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی آموخت سپس به قم رفت و مدت چهار سال نزد شیخ غلامحسین شرعی دارابی و آیت اللَّه مرعشی نجفی تحصیل نمود. آنگاه به نجف اشرف مشرّف شده و در درس شیخ مجتبی لنکرانی و شیخ صدرا بادکوبه ای حاضر شد سپس درس خارج را نزد آیات عظام سیّد محمود شاهرودی، سیّد محسن حکیم، سیّد ابوالقاسم خوئی، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد عبدالاعلی سبزواری و سیّد جمال الدّین گلپایگانی طی نمود.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص478؛ خمینی شهر، ص305.
2- معجم البلدان، ج5، ص245؛ المشترک، ص413.

ص: 586

او در سال 1357ش به اصفهان مراجعت نموده و در درس حضرات آیات خادمی و صافی حضور یافت.

وی از علمای عالیقدر اصفهان و مورد وثوق و احترام مردم است. او نماز جماعت را در مسجد رضوان اقامه می نماید و به تدریس سطوح فقه و اصول مشغول است.(1)

محمّد حسن واعظ

حاج محمّد حسن واعظ کامل، از خطبای اهل منبر اصفهان بوده و در 27 ربیع الاوّل 1307ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری مدفون شده است.

صاحب عنوان از شاگردان میر سیّد محمّد شهشهانی است(2)

[در سنگ لوح مزارش که به خط «سلطان الکُتاب» است از او چنین یاد شده است:

«عمدة الواعظین و زبدة المحدّثین قدوة الذّاکرین الحاج محمّد حسن»]

میرزا حسن واهب*

میرزا حسن مالمیری کوه گیلویه ای اصفهانی متخلّص به «واهب» [از شعرای قرن یازدهم هجری]

ظاهراً از اهالی «مالمیر» [ایذه] از توابع کوه گیلویه بود ولی در اصفهان اقامت داشت. در فنون شعر و ادب مهارتی به سزا داشته و غزل و رباعی را نیکو می گفته و از جمله رباعیات سِتّه محتشم کاشانی را (درباره جلوس شاه صفی) جواب گفته است. سالها در اصفهان می زیسته و عاقبت مستوفی یزد شد و قبل از سال 1083ق در یزد وفات یافت.

این ماده تاریخ که برای ساخته شدن مسجد جامع جدید سلطانی (مسجد جامع کبیر عباسی = مسجد شاه) گفته سخت مقبول و مشهور واقع شده است:

«شد در کعبه در صفاهان باز»


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص478؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110.

ص: 587

این شعر از اوست:

آرزو کی به دل اهل هوس جا دارد

به تمنّا نرسد هر که تمنّا دارد

می رود قافله عمر عزیزان به سفر

هیچ کس نیست که این قافله را وا دارد(1)

حسنعلی اصفهانی

حسنعلی اصفهانی از ادبای اصفهان در قرن دهم هجری. در مجموعه شماره 2144 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران شعر فارسی و حدیثی به خط او دیده می شود (و چون این مجموعه در قرن دهم جمع آوری شده، لهذا مشارٌالیه نیز از مردان این عصر می باشد.)(2)

میرزا حسنعلی اصفهانی

میرزا حسنعلی اصفهانی، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. از بزرگان اهل فضل اصفهان است. مدتی به کسب علم و کمال مشغول بود. در زمان وزارت دوّم علاءالدّین حسین خلیفه سلطانی متولّی موقوفات بقعه شهیدیه رشت گردید و پس از عزل از آن منصب به زادگاه خود بازگشت. مردی خلیق، مهربان، قانع و وارسته بود.

از اوست:

زنده می گردد دل ما از نسیم زلف یار

ما چراغ مرده را از باد روشن کرده ایم(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 157-155؛ تذکره نتایج الافکار، ص744؛ تذکره روز روشن، صص 893-891؛ تذکره آتشکده: قسمت سوم از نیمه نخست، صص 1043 و 1044؛ تذکره غنی، ص142؛ تذکره حسینی، ص361.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص810.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص285؛ الذریعه، ج9،ص241؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حسن اصفهانی»، ص583؛ تذکره غنی، ص43.

ص: 588

حسنعلی اصفهانی

حسنعلی اصفهانی از فضلا و نسخ نویسان قرن دهم هجری. در چهارشنبه ربیع الثّانی 985ق نسخه ای از کتاب «المهذب البارع فی شرح المختصر النّافع» [تألیف: ابن فهدحلّی ]را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7252 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا حسنعلی مجلسی

میرزا حسنعلی بن میرزا ابوطالب بن میرزا محمدتقی بن میرزا محمدکاظم الماسی بن ملّا عزیزاللَّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل کامل.

در اصفهان به تحصیل پرداخته و از پسر عمویش میرزا حیدرعلی مجلسی اجازه دریافت داشته است.

وی در 20 رجب 1227ق در اصفهان وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون شده است.(2)

حسنعلی نجف آبادی

حسنعلی بن اسماعیل نجف آبادی [از خطاطان خط نسخ در قرن سیزدهم هجری ]در تاریخ پنج شنبه از ماه رجب 1236 کتابت نسخه ای از «حاشیه شرح ارشاد» [تألیف ]وحید بهبهانی را به خط نسخ به پایان رسانیده [است.] کتاب به شماره 4451 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)


1- فهرست مرعشی، ج19، ص48.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص520؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص 110؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص 341؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص176؛ الکرام البرره، ج1، صص 363 و 364.
3- فهرست مجلس، ج12، ص133.

ص: 589

میرزا حسنعلی مجلسی

میرزا حسنعلی بن میرزا محمّدباقر مجلسی ثالث بن میرزا عبداللَّه بن علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی، از علماء سلسله مجلسی در اصفهان بوده و از والد ماجد خود روایت می کند و پس از وفات در خارج از مقبره مجلسی مدفون گردید.(1)

حسنعلی قهپائی اصفهانی

حسنعلی بن جمال الدّین بن حسن بن درویش ابراهیم قهپائی اصفهانی، از فضلای قرن یازدهم هجری و از اهالی کوهپایه اصفهان است. در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله آقا حسین خوانساری به تحصیل پرداخته است.

او مجموعه ای از رسائل آقا حسین خوانساری را در سال 1102ق کتابت کرده است که نسخه آن در کتابخانه عبداللَّه ممقانی موجود بوده است. همچنین وی کتاب «التّبیان فی اعراب القرآن» تألیف ابی البقاء عبداللَّه عکبری را در 4 رجب 1099ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه سیّد محمّد جزائری موجود بوده است.(2)

حسنعلی شیرازی

حسنعلی بن حیدر شیرازی از نویسندگان کتب و نستعلیق نویسان در قرن یازدهم هجری و ساکن اصفهان. به سال 1082ق در اصفهان از نوشتن «مفتاح الفلاح» [تألیف ]شیخ بهائی و «آداب عباسی، [در ترجمه مفتاح الفلاح، از صدر الدّین محمّد تبریزی شاگرد شیخ بهائی ]فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 3510 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.»(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص326؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص521؛ مزارات اصفهان، ص36.
2- الکواکب المنتشره، ص173.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2515.

ص: 590

حسنعلی الماسی

حسنعلی الماسی بن محمّد صادق بن ابوطالب بن محمّد تقی الماسی، عالم فاضل و واعظ کامل، از دانشمندان خاندان مجلسی در قرن سیزدهم هجری است.

وی کتاب «منتخب المناقب» را به فارسی تألیف نموده و در کتابخانه علّامه مفضال جناب سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است. همچنین در پشت نسخه ای از «کمال الدّین و تمام النّعمه» تألیف: شیخ صدوق علیه الرّحمه یادداشتی مورخ به سال 1290ق درباره حسن مطالعه کتاب نوشته است. این نسخه در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

حسنعلی مازندرانی

آقا حسنعلی بن ملّا محمّد صالح مازندرانی اصفهانی، عالم ادیب و فاضل لبیب، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان متولّد شد. در عنفوان شباب به هندوستان رفت. امراء و حکام در اعزاز و احترامش بسیار کوشیدند و در آن ملک به «حسنعلی خان» مشهور شد. یکی از فرزندانش علی اشرف در هند باقی ماند و تعدادی از فرزندان دیگر او در اصفهان بودند. سال تولد و وفات او به دست نیامد.(2)

دکتر حسنعلی فاتح نژاد*

دکتر حسنعلی فاتح نژاد نصرآبادی جرقویه ای فرزند عبدالرضا از پزشکان ماهر عصر حاضر در سال 1282ش در روستای «نصرآباد» جرقویه اصفهان متولّد شد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه در دانشکده پزشکی تهران به تحصیل پرداخت و برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در رشته کالبد شکافی تحصیل کرد. او پس از بازگشت به ایران در بهداری ارتش شیراز به کار پرداخت. سپس به ایالات متحده آمریکا رفت


1- فهرست مجلس، ج14، ص265؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص341.
2- مرآة الاحوال جهان نما، ج1، ص133؛ الکواکب المنتشره، صص173 و 174.

ص: 591

در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. او پس از بازگشت، به استادی دانشگاه پزشکی شیراز رسید و در کنار آن به معالجه بیماران مشغول شد تا اینکه در سال 1370ش از دنیا رفت. او به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و عربی مسلط بود و در برخی از انجمن ها همچون انجمن کالبد شکافان ایران عضو بود. از اقدامات خیریه او تأسیس بیمارستان فاتح نژاد شیراز بوده است.(1)

ملّا حسنعلی شوشتری*

آخوند ملّا حسنعلی مُکَنّی به «ابوالحسن» بن ملّا عبداللَّه بن حسین شوشتری عالم فاضل و فقیه محقق. ظاهراً در اواخر قرن دهم هجری متولّد شده و نزد پدر به تحصیل پرداخته و از او در سال 1020ق اجازه دریافت نموده است. همچنین در محضر شیخ بهائی کسب فیض نموده و در سال 1030ق از او اجازه دریافت کرده است. قاضی معز الدّین محمّد اصفهانی یکی دیگر از مشایخ اوست که در سال 1035ق به ملّا حسنعلی اجازه داده است.(2) میرابوالقاسم فندرسکی از اساتید دیگر اوست.(3)

وی پس از وفات پدرش در سال 1021ق تولیت مدرسه ملّا عبداللَّه و تدریس در آنجا را به عهده گرفته و تا زمان شاه عباس ثانی به تدریس در آنجا مشغول بوده است. در زمان شاه عباس دوم وزارت سیّد علاء الدّین حسین خلیفه سلطانی بنا به دلایلی (که شاید عقیده شوشتری درباره حرمت اقامه نماز جمعه در عصر غیبت باشد) از تولیت مدرسه ملّا عبداللَّه برکنار شده و این امر به ملّا محمّد باقر محقق سبزواری سپرده شد.(4)

ملّا حسنعلی شوشتری در مراتب علمی واجد مقام والایی بوده و در علوم مختلف خاصّه در فقه، اصول، کلام، ادبیات فارسی و عربی و حدیث مهارت بسزایی داشته است. میرزا محمدطاهر نصرآبادی که معاصر اوست نزدیک به چنین عباراتی را درباره


1- گرکویه سرزمینی ناشناخته بر کران کویر، صص386 و 387.
2- الروضة النضره، صص150 و 151.
3- الذریعه، ج1، ص138.
4- علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 82 و 83.

ص: 592

او به کار می برد و او را می ستاید «جامع علوم عقلی و نقلی، حاوی فروع و اصول که به جودت طبع و حِدّت ذهن و طلاقت لِسان و حاضر جوابی در بین اقران و امثال ممتاز بود.»(1)

در محضر او شاگردان بسیاری تربیت شده اند از جمله: علّامه ملّا محمدباقر مجلسی، ملّا محمّدباقر محقق سبزواری، تاج الدّین حسن اصفهانی، داود الفت شوشتری، شرف الدّین علی بن جمال الدّین مازندرانی، علی بن عین علی فروشانی اصفهانی، ملّا محمّد قاسم بن خواجه محمّد فومنی گیلانی و بهاءالدّین محمّد شوشتری (فرزندش) و میرزا عیسی بن محمّد صالح جیرانی.(2)

در سال فوت او اختلاف است. میر عبدالحسین خاتون آبادی یک بار در ذیل وقایع سال 1069ق سال فوت او را در این سال می نویسد(3) و بار دیگر فوت او را در 1075ق ذکر می کند و دو ماده تاریخ را می آورد: «علم علم بر زمین افتاد»= 1075ق و «وفات مجتهد الزمان»= 1068ق(4) ولی قلی لیک شاملو سال وفات را 1067ق ضبط کرده است.(5)

نویسندگان قرون بعد نیز سالهای 1075 1069 1068 1067 را به عنوان سال فوت او تعیین کرده اند. ماده تاریخی هم که مؤمن نصرآبادی برای او سروده نشان می دهد که در سال 1075ق وفات یافته است:

چون از تقدیر کردگار دو جهان

شد مولانا حسنعلی سوی جنان

«مؤمن» تاریخ فوت او کرد رقم:

«افسوس از مقتدای اهل ایران»(6) کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تبیان» در فقه (7) 2. «حاشیه بر قواعد شهید» ناتمام. 3. «رساله در حرمت نماز


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص224.
2- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.
3- وقایع السنین و الاعوام، ص520.
4- وقایع السنین و الاعوام، ص523.
5- قصص الخاقانی،ج2، ص60.
6- تذکره نصرآبادی، ج2، ص703.
7- الذریعه، ج3، ص332.

ص: 593

جمعه در عصر غیبت،بر خلاف نظر پدرش که اقامه نماز جمعه را واجب می دانست. ملّا محمّد طاهر قمی رساله ای در رد این رساله نوشته است.» (1) 4. «کنزالاسرار» (2) 5. «مناسک حج»

ملّا حسنعلی شوشتری شعر نیز می سروده و «دانش» تخلّص می کرده است.(3)

این شعراز اوست:

تا باغ نظر را گل رخسار تو آراست

صد نخل امید از جگر سوخته برخاست

مانند گل تازه که از هم بربایند

اعضای مرا بر سر پیکان تو غوغاست

حسنعلی سوزی ساوجی*

ملّا حسنعلی بن علی ساوجی، از شعرای قرن دهم هجری از اهالی ساوه است. در اصفهان ساکن بود. در جوانی طبع روانی داشت و با تخلّص «جفاکِش» به سرودن شعر پرداخت و پس از مدتی آنرا به «سوزی» تبدیل کرد. اغلب در مدرسه هارون ولایت ساکن و به کتابت مشغول بود. خط نستعلیق را خوش می نوشت. اگر چه او دیوان های بسیاری از شعراء را کتابت کرده است اما تاکنون فقط از نمونه خط او «دیوان انوری» شناسایی شده که به خط نستعلیق در سال 988ق کتابت شده و در کتابخانه آقای سلطان القرائی در تبریز موجود بوده است. دیوان اشعار او بیش از بیست هزار بیت شعر داشته است که اکنون از آن اثری باقی نیست. سوزی در حدود سال 1014ق وفات نمود.

از اوست:


1- الذریعه، ج15، ص69؛ فهرست مجلس، ج14، ص198.
2- قصص الخاقانی، ج2، ص60.
3- فرهنگ سخنوران، ص204؛ الذریعه، ج9، ص243؛ و سایر منابع: دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص920؛ تذکرة الشعراء امامت، ص 29؛ ریحانة الادب، ج1، ص333؛ ریاض العلماء، ج2، صص 263-261؛ فوائد الرضویه، ج1، ص110؛ امل الآمل، ج2، ص74.

ص: 594

به او خورشید هم دلبستگی داشت

که رویش وقت رفتن در قفا بود(1)

شیخ حسنعلی اصفهانی

حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (مقدادی) معروف به «نخودکی» فرزند ملّا علی اکبر بن رجبعلی، عالم فاضل، عارف کامل و زاهد صالح از علماء و عرفای قرن چهاردهم هجری.

[در نیمه ماه ذیعقدةالحرام 1279ق در محلّه جوباره اصفهان متولّد شد. والد عالیقدرش،او را در سن 7 سالگی به عارف وارسته حاج محمّدصادق تخت فولادی سپرد و او را تحت تربیت او قرار داد. علوم رایج در حوزه های علمیه را در اصفهان نزد آخوند ملّا محمّد کاشانی، جهانگیر قشقایی و سیّد سینا کشفی آموخت و در نجف اشرف از درس آقا سیّد محمّد فشارکی اصفهانی، حاج سیّد مرتضی کشمیری و ملّا اسماعیل قره باغی بهره برد. همچنین در مشهد مقدس نزد حاج محمّدعلی فاضل و آقا میر سیّد علی حائری یزدی، حاج آقا حسین قمی و سیّد عبدالرّحمان مدرس تحصیلات خود را ادامه داد. در فراگیری عرفان و تعلیمات معنوی پس از رحلت حاج محمّدصادق تخت فولادی، از محضر عارف وارسته سیّد جعفر حسینی قزوینی ساکن شهرضا (قمشه) کسب فیض نمود.

حاج شیخ حسنعلی سفرهای متعددی به نجف اشرف، مشهد مقدس و شیراز نمود. در شیراز چندی توقّف کرد و کتاب «قانون» ابوعلی سینا را نزد طبیب معروف شیراز حاج میرزا جعفر طبیب خواند. او پس از چندین بار مهاجرت به مشهد و اقامت در آنجا و بازگشت به اصفهان عاقبت در سال 1329ق در مشهد مقدس برای همیشه ساکن شد.

در هنگام حکومت رضاشاه پهلوی و اجرای قانون متحدالشکل شدن لباس، از مشهد مقدس به قریه «نخودک» در نزدیکی مشهد ساکن شد و تا اواخر عمر در آنجا ساکن


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، صص 144 و 145؛ تذکره شمع انجمن، ص341؛ تذکره روز روشن، ص374؛ تذکره آتشکده، بخش سوم از نیمه نخست، ص1137؛ تذکره حسینی، ص153؛ تذکره غنی، ص67؛ ریحانة الادب، ج3، ص95؛ الذریعه، ج9، ص476.

ص: 595

بود.

در روزهای آخر عمر به بیماری مبتلا شده و تحت معالجه اطبّاء آن زمان قرار گرفت ]و سرانجام در 17 شعبان 1361ق در منزل یکی از مریدانش در شهر مشهد مقدس وفات یافته و پس از تشییع باشکوه در صحن عتیق مرقد مطهر امام رضاعلیه السلام مدفون شد.

[او در انجام فرائض یومیّه در اول وقت، تهجد و شب زنده داری، خدمت به خلق به ویژه سادات، و زیارت قبور انبیاء، اوصیاء، اولیاء و علماء و انزوا و عبادت طولانی اهتمام فراوان داشت و با اذکار و ادعیه بیماران جسمی و روحی را مداوا می ساخت.]

او رساله «ترجمة الصلاة» فیض را به طبع رساند. و به ضمیمه آن تأویلاتی درباره نماز و معانی آن ایراد نموده است. همچنین بر رساله «تذکرة المتقین» تعلیقاتی نوشته است.

[فرزندش علی مقدادی اصفهانی کتابی مفصل به نام «نشان از بی نشان ها» در احوال و مقام عرفانی، حکایات، مکاتبات و رساله های او تألیف کرده که به چاپ رسیده و بارها تجدید چاپ شده است.(1)]

ملّا حسنعلی مجلسی

ملّا حسنعلی بن محمّد کریم مجلسی، از فضلاء خاندان مجلسی. یادداشت تملک او بر یکی از برگهای نسخه ای از «رساله نیّت» آقا جمال الدّین خوانساری دیده می شود. این نسخه در کتابخانه دانشمند معاصر آقا سیّد مصطفی حسینی فرادنبه ای اصفهان


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص356؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)،ج1، صص 456-453؛ نشان از بی نشان ها، صص 35-14؛ تاریخ علمای خراسان، 254-252؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 233 و 404؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، صص 149 و 150؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 191 و 192؛ گنجینه دانشمندان، ج7، صص113-111.

ص: 596

موجود است.(1)

آقا حسنعلی خوانساری

آقا حسنعلی بن آقا جمال الدّین محمّد خوانساری، عالم فاضل، از علمای اصفهان در اواخر دوره صفویه است.

وی در بین فرزندان آقا جمال به فضل و تحقیق و تدقیق شهرت داشته و علماء و اعیان آن زمان او را تکریم می نموده و علم و فضل او را می ستوده اند.

در هنگام محاصره اصفهان توسط افاغنه، به همراه طهماسب میرزای صفوی به قزوین رفت و سپس راهی تبریز شد.

طهماسب میرزا در قزوین مقدم او را گرامی داشته و به عنوان رئیس العلما تکریم نمود و به نام او سکه زد.

سال وفات او به دست نیامد.(2)

حسنعلی موحّد

حسنعلی اصفهانی، صوفی موحّد، از آثارش خطوطی است مورخ به سال 985ق در پشت صفحه ای از الدّروس الشّرعیه شهید اول شامل:

1. در باب وجوب قضاءالدّین از «سرائر» ابن ادریس

2. صورت سلسله مشایخنا، بندی است به عربی در یک صفحه، از روی خط یکی از شاگردان شهید اول.

کتاب به شماره 1959 در کتابخانه ملّی ملک موجود است(3)


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص353.
2- تتمیم امل الآمل، ص107؛ الکواکب المنتشره، ص173؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 173 و 174.
3- فهرست کتابخانه ملک، ص292.

ص: 597

میرزا حسنعلی نصرآبادی

میرزا حسنعلی نصرآبادی، از شعرای عهد شاه عباس اول صفوی است. در جوانی وزیر علیقلی خان شاملو بود و سپس به منصب ایشیک آقاسی و دیوان بیگی دست یافت. پس از مدتی وزیر یزد شده و در آن منصب درستکاری و انصاف را پیشه نمود اما آخرالامر از آن شغل استعفا داده، به اصفهان آمده و تا آخر عمر به عبادت مشغول شد. از مریدان و معاشران شیخ بهائی بوده و شیخ برای دیدن او به روستای نصرآباد در ناحیه ماربین در غرب اصفهان می آمد. وی سرانجام در اوایل سلطنت شاه صفی (حدود سال 1039ق) وفات یافت.

پدر میرزا محمدطاهر نصرآبادی (نویسنده تذکره نصرآبادی) خواهرزاده صاحب عنوان است.

این شعر در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام از اوست:

ای از تو گرم رونق بازار دلبری

وی آفتاب روی تو را ماه مشتری

لب لعل و خط زمرد و دندان درّ خوشاب

بازار حسن را نبود چون تو جوهری

شاهی که چرخ از پی رایت کشی او

بسته است از قمر به میان زنگ حیدری(1)

سیّد حسین

سیّد حسین، عالم فاضل کامل، جامع معقول و منقول، از علمای قرن سیزدهم هجری. ساکن اصفهان. متوفی 20 ذیحجه 1235ق مدفون در تکیه فیض در تخت فولاد


1- تذکره نصرآبادی، ج2، صص 659 و 660؛ الذریعه، ج9، ص243؛ لغت نامه دهخدا، ذیل حسنعلی نصرآبادی، ص599.

ص: 598

اصفهان.(1)

سیّد حسین ابرقویی*

سیّد حسین ابرقویی، عالم فاضل جلیل. از اهالی ابرقو از توابع یزد است پس تحصیل مقدمات به عتبات عالیات مهاجرت نموده و نزد اکابر علماء و افاضل فقهاء آن دیار از جمله میرزای شیرازی بزرگ حاضر شده و به اجتهاد نائل آمد. آنگاه به اصفهان آمد و در این سفر که در سال 295ق واقع شد، شیخ محمّدعلی نجفی (ثقةالاسلام) و سیّد محمّد مهدی گلستانه همراه او بودند. او سالها در اصفهان به تدریس و اقامه جماعت در مسجد نیم آورد مشغول بود. سرانجام در سال 1342ق وفات یافته و در تکیه کازرونی در تخت فولاد اصفهان مدفون شده و 40 سال بعد بقایای جنازه به نجف اشرف نقل و آنجا مدفون گردید.(2)

حسین ادیب تخت فولادی

حسین ادیب تخت فولادی، از هنرمندان موسیقی اصفهان است. وی از خوانندگان به شمار می رفته و نزد سیّد عبدالرحیم موسیقی را آموخته و از معلومات میرزا حسین خضوعی و حبیب شاطرحاجی نیز بهره برده است.(3)

ملّا حسین اردستانی

ملّا حسین اردستانی، عالم فاضل و فقیه ماهر، از علمای قرن سیزدهم هجری. در اصفهان نزد جمعی از علما به خصوص حاج سیّد محمدباقر حجة الاسلام شفتی کسب


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص208؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص523؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص168.
2- نقباء البشر، ج2، ص494؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج2، ص257؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص56.
3- تاریخ موسیقی ایران، ص683.

ص: 599

فیض نمود. سپس به همدان رفته و به وعظ و خطابه و بیان احکام شرعی و ارشاد مردم مشغول شد. او در فقه و کلام سرآمد اعلام بود. صحبت منبرش بی نظیر بود. در مسائل فقه استحضاری تام می داشت که حاجت به تأمّل در جواب استفتاء نداشت. بسیار شجاع و متهوّر بود با آنکه خانه اش را آتش زدند، هیچ مغموم نشد و همان روز به دهی نزدیک همدان رفته و به وعظ مشغول شد.

او کتاب مبسوط در «اصول دین» نوشته بود.(1)

حسین خان اسیری اصفهانی

حسین خان متخلّص به «اسیری» شاعر ادیب، پدرش در دولت نادری صاحب جمع زرگرخانه بوده است. وی پس از مرگ پدر ترک مشاغل دولتی کرده، به لباس فقر و درویشی درآمد و تحصیل کمالات شعر و شاعری نمود. غزل را خوب می گفت و علاوه بر دیوان اشعار کتابی به سبک بوستان سروده و «هفت انجمن» نام نهاده است و بالغ بر ده هزار بیت است.

از اوست:

گرفتم آنکه گشایند پای بسته ما

چه می کنند به بال و پر شکسته ما

گواه اینکه نه رند و نه عاشقم اینست

پیاله تهی و سُبحه گسسته ما(2)

سیّد حسین اصفهانی

سیّد حسین اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقی، از اجلّه شاگردان فاضل اردکانی بوده [و در کربلا اقامت داشته] و در اواخر عمر در اثر مرض کور شده، قبل از سال 1330ق


1- تکلمه نجوم السماء، ج1، ص464؛ بیان المفاخر، ج1، ص304.
2- تذکره اختر، ص18؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص164؛ سفینة المحمود، ص140؛ لغت نامه دهخدا، ذیل حسین اسیری، ص634؛ حدیقة الشعرا، ج1، ص133.

ص: 600

در نجف اشرف وفات یافته است.(1)

شاه قوام الدّین حسین اصفهانی

شاه قوام الدّین حسین، از سادات اصفهان و از مردان صاحب نام و معتبر روزگار خود بوده است. او به دست شاهرخ تیموری گرفتار شده و در ری محبوس بود. پس از مرگ شاهرخ از زندان آزاد شده و نزد میرزا سلطان محمّد رفت(2) وی تا سال 850ق زنده بود.

شیخ حسین اصفهانی

شیخ حسین اصفهانی، عالم فاضل ربّانی، از شاگردان و مجازین شیخ محمّد حسین کاظمینی و شیخ محمّد حسن مامقانی و فاضل شرابیانی، شیخ محمّد طه نجف، ملّا حسینقلی همدانی و دیگران بوده و در نجف وفات یافته است.

[شیخ جعفربن محمّد عوامی از او اجازه دریافت نموده و در کتاب خود«ملتقی البحرین» به این موضوع اشاره کرده است(3)]

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین اصفهانی از خوشنویسان قرن یازدهم هجری. در سال 1086ق کتابت نسخه ای از کتاب «تحفه نوابیّه» تألیف: سیّد ابوالمظفّر محمّد جعفر حسینی را به خط نسخ خوب به پایان رسانیده [است] کتاب به شماره 32 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در همدان موجود است.(4)


1- نقباء البشر، ج2، ص494؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص521.
2- احسن التواریخ، ج2، ص267.
3- نقباء البشر، ج2، ص495؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص522.
4- فهرست سپهسالار، ج1، ص17.

ص: 601

میر محمّد حسین اصفهانی

حاج میر محمّد حسین اصفهانی از خوشنویسان اواخر دوره قاجاریه. کتاب «لسان الذّاکرین» تألیف: حاج میرزا محمّد هادی بن ابوالحسن شریف نائینی که در مقتل و به فارسی در دو مُجَلّد تألیف شده است، را به خط نستعلیق شیرین کتابت نموده است.

نسخه به شماره 1303 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین اصفهانی از کاتبان اواخر قرن سیزدهم هجری. در سال 1306ق کتاب «بشری الوصول الی اسرار علم الاصول» تألیف: شیخ محمّد حسین بن شیخ عبداللَّه ممقانی را برای منیر الدّین به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1388 در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است.(2)

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین اصفهانی از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری. در سال 1257ق نسخه ای از «تحفة الزّائر» تألیف: علّامه مجلسی را کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه الزّهراء اصفهان موجود است.

میرزا حسین اصفهانی

میرزا حسین اصفهانی خطاط قرن یازدهم هجری. در سال 1062ق مجموعه ای از هفت رساله در ریاضی و نجوم و هیئت به عربی و فارسی در شهر شماخی به خط نستعلیق کتابت نموده است. کتاب به شماره 1119 در کتابخانه دانشکده الهیات و


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص441.
2- فهرست گوهرشاد، ص239.

ص: 602

معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

محمّد حسین اصفهانی*

محمّد حسین اصفهانی، خوشنویس هنرمند دوره قاجاریه است. خط نستعلیق را خوش می نوشت. خطوط زیبای نستعلیق در نقره ای تقدیمی امیرنظام گروسی مشتمل بر اشعار شاعری به نام «سرخوش» در مرقد مطهر امام رضاعلیه السلام از نمونه آثار اوست.(2)

محمّد حسین اصفهانی*

محمّد حسین اصفهانی، خطاط هنرمند عهد فتحعلی شاه قاجار بوده و در نوشتن خط نسخ دستی توانا داشته است. از آثار او کتاب ادعیه به خط نسخ خوش است که در سال 1246ق آنرا نوشته و به فتحعلی شاه هدیه کرده است. این نسخه در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(3)

محمّد حسین اصفهانی*

محمّد حسین اصفهانی، هنرمند قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و در نقاشی و قلمدان سازی استاد بوده است. وی در طبیعت سازی خصوصاً گل و بتّه و صورت سازی چیره دست بوده است. سال وفات او معلوم نیست. امّا مسلّم است که تا سال 1261ق در قید حیات بود.(4)


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص253.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص679.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1160.
4- جلدها و قلمدان های ایرانی، ج1، ص53.

ص: 603

ملّا حسین اصفهانی

ملّا حسین اصفهانی، عالم فاضل، از اساتید حاج ملّا علی خلیلی بوده و در نجف اشرف سطوح فقه را تدریس می نمود. و در آن ارض اقدس وفات یافته و مدفون گردیده است.(1)

امیر قوام الدّین حسین اصفهانی

امیر قوام الدّین حسین اصفهانی، از فقهاء و علمای قرن دهم هجری است. در زمانی که شاه اسماعیل صفوی برای فتح خراسان به آنجا رفته بود، در رکاب او بود و سپس به دستور شاه اسماعیل جهت اداره امور شرعی مردم بلخ به آنجا رفت و شیعه امامیه را در آنجارواج داد. چندی بعد به منصب قاضی القضاتی اصفهان منصوب شده و به زادگاه خود بازگشت.(2)

شاه طهماسب صفوی وی را با شراکت امیر جمال الدّین محمّد استرآبادی در سال 930ق به صدارت برگزید.(3) پس از فوت استرآبادی، میرنعمت اللَّه حلّی در صدارت با او شریک شد.(4)

امیر قوام الدّین در اواخر عمر به علت کهولت سن قادر به انجام وظایف خود نبود و سرانجام در سال 936ق به دیار باقی شتافت.(5)

وی در فقه، حدیث، ادبیات و خصوصاً شعر و انشاء استاد بود. همواره در رعایت و حمایت از اهل فضل و علم می کوشید و دقیقه ای از رعایت تقوی و صلاح غافل نبود شعر نیز می سرود.(6)


1- الکرام البرره، ص364؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص530.
2- رجال کتاب حبیب السیّر، صص 275 و 276.
3- تاریخ الفی، ص402؛ احسن التواریخ، ص242؛ احیاء الداثر، ص59.
4- وقایع السنین و الاعوام، ص490.
5- احسن التواریخ، ص307.
6- تذکره تحفه سامی، صص32 و 33.

ص: 604

این بیت از اوست:

چون خیالت نرود، هرگزم از پیش نظر

صد رهت بینم و گویم که خیالست مگر

در «تحفه سامی» و به پیروی از او در «ریاض العلماء» نام او «حسن» نوشته شده که احتمالاً از اشتباهات کاتبان است. در سایر منابع معاصر قوام الدّین، نام او «حسین» ذکر شده است.(1)

شیخ حسین اصفهانی

شیخ حسین بن آخوند ملّا محمّد ابراهیم اصفهانی عالم فاضل، از علمای گمنام قرن سیزدهم هجری. در جمادی الثّانیه سال 1268ق نسخه ای از رساله اصول دین میرزا قمی را نوشته و نزد نگارنده [سیدمصلح الدّین مهدوی] موجود است. همچنین «رساله عملیه» تألیف آقا میر سیّد حسن را که آقا میرزا محمدهاشم چهار سوقی تنظیم نموده است را کتابت نموده است. نسخه شامل طهارت و صلاة بوده و در رجب 1268ق نوشته است.

ظاهراً صاحب عنوان از شاگردان آقا میر سیّد حسن مدرس است.(2)

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن حاج محمّد ابراهیم اصفهانی از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. در سال 1263ق نسخه ای از «شرح حدیث الغمامه» تألیف: قاضی محمّد سعید قمی را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 403ق در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)


1- ریاض العلماء، ج1، ص143.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص281.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج3، ص455.

ص: 605

حسین سلماسی

ابوعلی حسین بن ابراهیم بن ابوبکر سلماسی، از دانشمندان و خوشنویسان ساکن اصفهان بوده و در قرن ششم هجری برای شرف الدّین ابوالحسن علی بن اسماعیل اصفهانی مجموعه ای ترتیب داده است که شامل رساله های زیر است:

1. «الشّرقیّه فی تقاسیم العلوم الیقینیّه» 2. ترجمه «رسالة الذّهبیّه» منسوب به حضرت رضاعلیه السلام 3. ترجمه «الرسالة السیاسیّة» در وصایای بقراط حکیم و حکمای دیگر از عربی به فارسی 4. «منتخبات امثال و اشعار» مجموعه در سالهای 624 و 625ق کتابت شده است.(1)

حسین ادیب نطنزی

بدیع الزمان ابوعبداللَّه حسین بن ابراهیم بن احمد نطنزی اصفهانی معروف به «ادیب نطنزی» شاعر، ادیب و دانشمند لغوی قرن پنجم هجری. [در نطنز متولّد شد و جهت تحصیل تحصیل به اصفهان و شهرهای دیگر سفر کرد وسرانجام در کوی ارزویه واقع در محلّه جومان (یا جوهان) اصفهان ساکن شد و در سال 497ق و یا به قولی 499ق وفات یافت.

او حدیث را از ابوبکر محمدبن عبداللَّه بن ریذه اصفهانی، ابوذر محمّد بن ابراهیم صالحانی و ابوالفضل عبدالرحمان بن احمد رازی روایت می کند و برادر زاده اش ابوالفتح محمدبن علی نطنزی در مرو و ابوالعباس احمد بن محمّد مؤذن ادیب در اصفهان از او استماع حدیث کرده اند.

بدیع الزمان نطنزی به دو زبان فارسی و عربی شعر می سرود. و بدین خاطر به «ذواللّسانین» و «ذوالبیانین» مشهور بوده است. اگرچه برخی او را شیعه دانسته اند اما ابوسعد سمعانی در کتاب «الانساب» تصریح می کند که نطنزی اهل سنت و جماعت بوده


1- تاریخ نظم و نثر، ج2، ص738.

ص: 606

است.] این کتابها از تألیفات اوست.

1. «الخلاص» یا «دستور اللّغه»: که نسخه های فراوانی از آن در کتابخانه های داخل و خارج ایران موجود است. 2. دیوان اشعار که ظاهراً از بین رفته است 3. المرقاة، در علم لغت که در سال 1346ش به تصحیح دکتر سیّد جعفر سجّادی به چاپ رسیده است.(1)

سیّد محمّد حسین امام جمعه دلیگانی*

سیّد محمّد حسین امام جمعه دلیگانی ابن سیّد ابراهیم، عالم فاضل، از اهالی قریه «دلیگان» برخوار اصفهان، متوفی در12 ذیقعده 1367ق مدفون در تکیه ریزی در تخت فولاد(2)

سیّد محمّد حسین بهشتی

سیّد محمدحسین حسینی بهشتی بن حاج سیّد ابراهیم چهارسوقی، عالم فاضل و ادیب شاعر، عمری را به زهد و تقوا گذرانیده و بیش از 50 سال در مسجدی در کوچه سرتیپ اقامه جماعت می نموده است. شعر نیز می گفته و «عاصی» تخلّص دانسته است.

[وی در شب 17 رمضان 1366ق وفات یافته] و در تکیه سادات بهشتی در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- اللباب، ج1، ص533 و ج3، ص316؛ بغیه الوعاة، ص231؛ کشف الظّنون، ج1، ص754؛ الذریعه، ج9، ص131 و ج20، ص311؛ معجم المؤلفین، ج3، ص305؛ تاریخ نظم و نثر، ص56؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2 صص 27-13؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 263 و 264؛ شرح احوال و آثار شاعران بی دیوان، صص 626-624؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج4، ص318؛ ریحانة الادب، ج2، ص271؛ المرقاة: مقدمه.
2- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص719؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136؛ تحفة الاحباب، صص 35 و 36.

ص: 607

سیّد محمّد حسین حسینی ساوجی

سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّد ابراهیم حسینی ساوجی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری ]در سال 1265ق. کتابت «تهذیب الاصول» علّامه حلّی را در اصفهان به پایان رسانیده و نسخه در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

شیخ حسین تنکابنی

شیخ حسین بن ابراهیم تنکابنی، از فلاسفه عالیقدر قرن یازدهم هجری. در قم نزد ملاصدرا و ملّا عبدالرزاق فیاض لاهیجی به تحصیل حکمت پرداخته و سپس در اصفهان به تحقیق و تألیف و تدریس کتب فلسفی مشغول بوده است. وی ذوق اشراقی و عرفانی داشته و میرزا عبداللَّه افندی (صاحب ریاض العلماء) که معاصر اوست بر او خرده گرفته که غیر از فلسفه، از سایر علوم بهره چندانی نداشته است. دامادش آخوند ملّا محمّد نصیر تنکابنی و فرزندش ملّا ابراهیم تنکابنی نیز از فضلاء آن عهد و احتمالاً شاگرد شیخ حسین بوده اند.

وی در سفری که به حج بیت اللَّه الحرام رفته بود، در هنگام استلام حجرالاسود در مسجد الحرام توسط جمعی که به توّهم اهانت او به حجرالاسود بر سر او ریخته بودند، به شدت مضروب شده و در راه مدینه شهید شد و در «ربذه» در جوار مرقد جناب «ابوذر غفاری» مدفون گردید. سال شهادت او را 1101 یا 1105ق ذکر کرده اند و ظاهراً در سن حدود 80 سالگی یابیشتر به سرای باقی ارتحال نموده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اثبات حدوث العالم» 2. «احوال صنوف النّاس فی المعاد» 3. تعلیقات بر شفا 4. «حاشیه بر حاشیه خفری بر الهیات شرح تجرید» 5. «شرح گلشن راز» 6. «وحدة الوجود و تجلّیاته و تنزّلاته»(2)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص37.
2- قصص الخاقانی، ج2، صص 49 و 50؛ ریاض العلماء، ج2، صص 34 و 35؛ شهیدان راه فصیلت، صص 322 و 323؛ الکواکب المنتشره، صص 191 و 192؛ الذریعه، ج1، ص89 و ج25، ص55؛ تاریخ عرفاء و حکماء، صص 31 و 32؛ شواهد الرّبوبیّه، مقدمه: ص صد و دو؛ فهرست مروی، ص332، فهرست عکسی دائرة المعارف اسلامی، ج1، ص139؛ فهرست خطی احیاء، ج6، صص 244 و 247؛ فهرست عکسی احیاء، ج4، ص403؛ فهرست مرعشی، ج31، صص 719 و 720؛ فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص332.

ص: 608

میرزا محمّد حسین مدرّس کَهَنْگی

حاج میرزا محمّد حسین مدرّس کهنگی بن سیّد محمّد ابراهیم بن سیّد علی طباطبائی، عالم فاضل جلیل. در سال 1288ق در «کَهَنگ بَرزاوَند» از توابع اردستان متولّد شده و در اصفهان نزد حاج میرزا بدیع درب امامی، میرزا ابوالمعالی کلباسی، میرزا محمدهاشم چهارسوقی، شیخ محمّد علی ثقةالاسلام، شیخ محمّد تقی آقانجفی، حاج آقا نوراللَّه نجفی، میرزا ابوالقاسم رشتی، آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی به تحصیل پرداخت و سپس به عتبات عالیات رفته و نزد آیات عظام و علمای اعلام حاج آقا رضا همدانی، آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی و آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی کسب فیض نموده است.

وی در سال 1321ق به اصفهان مراجعت نموده و در مسجد علی علیه السلام اقامه جماعت نموده و در مدارس دینی اصفهان تدریس نموده و بدین جهت به «مدرس کَهَنگی» معروف شده است. او از طریق املاک موروثی در زادگاه خود امرار معاش می کرده و از دریافت و مصرف وجوه شرعی و یا امرار معاش از راه رفع خصومات و امثال آن خودداری می نموده است. بالاخره در 17 جمادی الثّانیه سال 1376ق در اصفهان وفات یافته و در ضلع شمالی قبرستان عمومی جنب مصلای تخت فولاد مدفون گردید.

مرحوم مدرّس کَهَنگی تقریرات دروس اساتید خود در نجف اشرف مانند آخوند خراسانی و آقا سیّد کاظم یزدی را نوشته و رساله ای در معنی «بداء» به نام «هدیة الوری در شرح بداء» تألیف کرده که در سال 1377ق به طبع رسیده است.(1)


1- آتشکده اردستان، ج2، صص306 و 307؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص531.

ص: 609

میرزا حسین تحویلدار

میرزا حسین تحویلدار بن میرزا محمّد ابراهیم، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری. جدّ اعلای او پیر اویس خان به دستور شاه عباس از «نخجوان» به اصفهان آمده و در این شهر ساکن شد. پدرش در اوایل کار صاحب جمع و عامل اغلب بلوکات و توابع اصفهان بود و سپس تحویلدار اصفهان شد.

میرزا حسین در اصفهان متولّد شد و کار پدر را دنبال کرد و در اداره تلگراف خانه به کار پرداخت. وی در سال 1294ق به دستور کارگزاران دیوان سلطنتی ناصرالدین شاه کتاب «جغرافیای اصفهان» را که کتابی مفید و ذی قیمت حاوی اطلاعات فراوان از جغرافیا، آثار تاریخی، اصناف و اقشار و مشاغل مردم اصفهان در قرن سیزدهم هجری است را تألیف نمود، که به کوشش دکتر منوچهر ستوده در سال 1342ش به چاپ رسیده است.

تاریخ وفات و دیگر اطلاعات درباره زندگی او در دست نیست.

سیّد حسین فشارکی*

سیّد حسین بن سیّد ابراهیم طباطبائی فشارکی، عالم فاضل، از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری اصلاً از اهالی قریه «فشارک» از توابع کوهپایه اصفهان بود. او پسر عموی مجتهد و فقیه عالی مقام آقا سیّد محمّد فشارکی است. پس از مدتی تحصیل در اصفهان به عتبات عالیات رفته و نزد میرزا حسن شیرازی و آقا سیّد محمّد فشارکی به تحصیل پرداخت. پس از مدتی به کربلا رفت و در اواخر عمر در کرمانشاه ساکن شد.(1)

شیخ محمّد حسین مشکوة زفره ای

شیخ محمّد حسین مشکوة بن ملّا محمّد ابراهیم زفره ای، از پیشگامان تعلیم و تربیت در اصفهان در روستای «زفره» از توابع کوهپایه اصفهان متولّد شده و در اصفهان به


1- میرزای شیرازی، ص136.

ص: 610

تحصیل پرداخت. وی در اصفهان مدرسه مشکوة و سپس مدرسه نیِّر اَعظم را در سال 1328ق تأسیس کرد ولی مدتی بعد این مدرسه تعطیل شد. در سال 1327ق در نزدیکی باغ همایون [ورزشگاه تختی کنونی] مدرسه اقدسیّه را تأسیس نمود. سیّد علی جناب که در حدود سال 1334ق وضعیت مدارس و مکاتب اصفهان را گزارش نموده می نویسد مدرسه اقدسیّه دارای 7 کلاس و 141 شاگرد بوده است. از این مدرسه بسیاری از فضلاء برخاسته اند. عاقبت این مدرسه به هنگام احداث خیابان مسجد سیّد، در مسیر خیابان قرار گرفته و تخریب شد.

شیخ محمّد حسین مشکوة داماد میرزا ابوالقاسم زفره ای بود و در 15 محرّم 1390ق وفات یافته و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

حسین نجف آبادی

حسین بن ملّا ابراهیم نجف آبادی از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری. در سال 1290ق کتاب «لهوف» تألیف: سیّد بن طاووس را کتابت نموده است. نسخه به شماره 1110 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

سیّد حسین مجتهد اصفهانی

سیّد حسین بن ابوتراب موسوی اصفهانی، عالم فاضل جلیل معروف به «مجتهد» از علمای اواخر دوره قاجاریه. در گنجه ساکن بوده و مرجع مسائل شرعی مردم آنجا به شمار می رفته و در آن حدود ریاست دینی داشته است. عمری طولانی یافته و اغلب به عبادت و طاعت خدا مشغول بوده و سرانجام درسال 1330ق در حدود 120 سالگی وفات یافته است. او عموی مجتهد و مرجع تقلید بزرگ تشیع آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و پدر سیّد محمّد باقر مجتهدزاده ساکن گنجه است.(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86؛ بوستان فضیلت، صص 222-218.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص157.
3- نقباء البشر، ج2، ص517.

ص: 611

سیّد حسین خادمی

سید حسین خادمی ابن آقا سیّد ابوجعفر خادم الشریعه ابن سیّد صدرالدین محمّد عاملی، عالم مجاهد و فقیه زاهد. از علمای بزرگ معاصر اصفهان، در جمعه 3 شعبان 1319ق در اصفهان متولّد گردید.

مقدمات و سطوح را در اصفهان نزد میرزا احمد مدرس، میر محمّد صادق مدرس خاتون آبادی، ملّا عبدالکریم گزی، شیخ علی مدرس یزدی، میر سیّد علی نجف آبادی، سیّد محمّد نجف آبادی، سیّد میرزا اردستانی و جمعی دیگر از بزرگان فراگرفت و جهت تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف مهاجرت نموده و در آنجا در خدمت آیات عظام آقا سیّد ابوتراب خوانساری، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّد جواد بلاغی، میرزا محمّد حسین نائینی و آقا ضیاءالدّین عراقی بهره کافی برده تا به مقام اجتهاد نائل گردید و با کسب اجازات روایتی و اجتهاد به اصفهان مراجعت نمود و از حین ورود تا هنگام وفات به افاده و افاضه و تدریس خارج فقه و اصول در مدرسه صدر بازار و اقامه جماعت در مسجد دارالشّفا و مسجد نو حاج رسولیها و منبر و موعظه و ارشاد و هدایت مردم و امر به معروف و نهی از منکر مشغول گردید.

[آن فقید سعید از ارکان مبارزه مردم اصفهان علیه رژیم پهلوی بوده و به ویژه در جریان قیام 15 خرداد از مرجعیت و مبارزه امام حمایت های شجاعانه و بی دریغ داشته و ساواک نسبت به فعالیت های ایشان علیه رژیم حساسیت بالایی داشت. در واقعه 5 رمضان 1397ه.ق منزل ایشان در چهارباغ پایین کانون نهضت مردم اصفهان علیه رژیم بود و با حمله مأموران رژیم، تعدادی از انقلابیون در حوالی منزل ایشان به شهادت رسیدند پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم اصفهان ایشان رابه عنوان نماینده خود در مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی و سپس نماینده مجلس خبرگان رهبری برگزیدند. در جریان جنگ ایران و عراق نیز ایشان در پشتیبانی از رزمندگان و تشویق مردم در کمک به جبهه های نبرد تلاش فراوان داشت.

او اقدامات خیریه فراوانی را با همت عالی خود انجام داده است که اهم آنها عبارتند

ص: 612

از: تأسیس انجمن خیریه مددکاری امام زمان، تأسیس مؤسسه خیریه احمدیه (شامل دبیرستان و کتابخانه و...) تأسیس انجمن خیریه صادقیه جهت خدمت رسانی به سالخوردگان و معلولان، تجدید بنای مسجد جامع حاج رسولیها در اصفهان و ساخت مسجدی در جزایر قشم و هرمز و تأسیس چند کتابخانه در مدرسه ملّا عبداللَّه و مؤسسه احمدیه]

همچنین ایشان در ارشاد و راهنمایی مردم و تبلیغ دین اهتمامی فراوان داشته و خدمات آن مرحوم در جلوگیری از برخی منکرات اداره آموزش و پرورش و همچنین تبلیغات سوء و ضد ولایتی برخی از منبریان اصفهان فراموش نشدنی است.]

و سرانجام در صبح روز دوشنبه 18 جمادی الثّانیه سال 1405ق در اصفهان وفات یافته و جنازه پس از تشییع عظیم در سه شنبه به مشهد مقدس حمل و در جوار مرقد مطهر حضرت رضاعلیه السلام مدفون گردید. [و جلسات متعدد ختم و یادبود برای ایشان در بسیاری از شهرها برگزار شد.]

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «تقریرات درس مرحوم نائینی درباره صوم و صلاة» 2. «تقریرات درس اصول: از اوائل مباحث الفاظ تا آخر معنی حرفی» 3. «تقریرات درس اصول: از بحث خاتمه برائت تا آخر تراجیح» 4. «حواشی بر طهارت و صلاة» کتاب «مصباح الفقیه» تألیف: حاج آقا رضا همدانی 5. «رساله در عدم ارث زوجه از غیر منقول»

6. «رساله در لباس مشکوک» 7. «رهبر سعادت یا دین محمّدصلی الله علیه وآله» در دو مجلد به فارسی، مطبوع.

آن مرحوم دارای کتابخانه نفیسی بود که تعدادی از کتب خطی آن به خط مؤلفین بوده و اکنون در اختبار فرزندان ایشان می باشد.(1)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص290-288؛ مجله نور علم، شماره مسلسل 35 خرداد 1369ش، صص107-90؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص90؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص390؛ نقباء البشر، ج2، صص 518 و 519؛ الذریعه، ج11، ص310؛ گلزار مشاهیر، صص 29 و 30؛ مستدرک فهرس التّراث، صص 173 و 174؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، صص 163 و 164؛ روزنامه اطلاعات، مورخ 20 اسفند 1363ش.

ص: 613

سیّد حسین بصیر*

دکتر سیّد حسین بصیر بن حاج میرزا ابوالحسن حکیم بن میرزا هادی حکیم بن سیّد ابراهیم حکیم خطاط بن سیّد محمّد رضا حکیم بن میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی، از پزشکان حاذق معاصر در اصفهان متولّد شد. تحصیلات مقدماتی را در اصفهان انجام داد و از مدرسه عالی طب و داروسازی فارغ التحصیل شد. مدتی در ارتش به طبابت مشغول بود سپس در بیمارستان امین به طبابت پرداخت و سرانجام در 17 ذیحجه 1358ق وفات یافته و در ضلع شرقی تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

سیّد محمّد حسین ادیب بجنوردی*

سیّد محمّد ادیب بجنوردی ابن سیّد ابوالحسن موسوی نسل بجنوردی، عالم فاضل و حکیم فرزانه، از علمای معاصر در سال 1300ق متولّد شده و در مشهد مقدس نزد جمعی از فضلاء از جمله حاجی فاضل خراسانی، ادیب نیشابوری(2) و شیخ ابوالقاسم نیشابوری به تحصیل پرداخت و فلسفه و منطق را نزد آقا بزرگ حکیم فرا گرفت.(3) وی سالها در مشهد مقدس به تدریس مشغول بود. اما به خاطرسختی امر معیشت به ناچار به کارهای دولتی روی آورد و به اصفهان انتقال یافته و 12 سال رئیس اوقاف و معاون اداره فرهنگ اصفهان بود و در سالهای 1323 و 1324 ش در مدرسه صدر اصفهان «شرح باب حادی عشر» «شرح شمسیّه» و «شوارق» را تدریس می نمود و جمعی از فضلاء از جمله: «شیخ محمّد محزونیه»، «سیّد علی هدایتی خواجویی»، «احمد غفاریان»، «سید مهدی حجازی قمشه ای»، «شیخ علی کاشانی» و «آقا ضیاء کجانی» در درس او شرکت می کردند. وی بسیار خوش بیان و دارای حافظه ای قوی و کم نظیر بود.


1- بوستان فضیلت، صص 371-370.
2- علوم عقاید، ص13.
3- منتخب معجم الحکماء، ص24.

ص: 614

در ادبیات و معقول تخصص داشت و به تمام اقوال حکماء و متکلمین احاطه داشت. از علوم جدید مطلع بود. بسیار خوش خلق، متواضع و وارسته بود و از عرفان بهره کامل داشت.(1)

وی چندی بعد به تهران رفته و در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و سرانجام در صبح یکشنبه 25 ربیع الاول 1382ق وفات یافت.(2)

آقای علیقلی بیانی که از شاگردان اوست می نویسد: «مرحوم ادیب بجنوردی به راستی استاد مسلم ادب عرب و معقول بود. با وجود کهنسالی مقامات حریری را که متن دشواریست از بَر بود به گونه ای که برای تصحیح قرائت من نیاز به کتاب نداشت... من نزد او اشارت ابن سینا را می خواندم ولی عبارت متن کتاب برای او فقط مناسبتی برای فیضان فضائلش بود. در نماز شور و هیجانی به او دست می داد که دیدنی بود به کرّات او را در حال گریه شدید در مسجد دیدم. در اموری که ارتباط با آداب تقوا و زهد داشت سختگیر بود»(3)

حسین غرّاء نجف آبادی

حسین توانگر نجف آبادی متخلّص به «غرّاء» ابن ابوالحسن از شعرای قرن چهاردهم هجری [در حدود سال 1246ش در نجف آباد متولّد شد. تحصیلات مقدماتی را نزد آقا سیّد هاشم آیت نجف آبادی آموخت. سپس به اصفهان شتافت و مغنی و مطوّل را نزد علمای آنجا فراگرفت. و منظومه سبزواری و شفای بوعلی سینا را نزد حکیم جهانگیرخان قشقائی خواند و در سایر علوم مانند صرف و نحو، منطق، لغت، هیئت، طب و تاریخ مهارتی بسزا یافت. پس از چندی از لباس روحانیت خارج شده و در «کمپانی مسعودیه» اصفهان به کار پرداخت. سپس در گلپایگان و نجف آباد به تجارت پرداخت.

وی سرانجام در 18 مرداد 1354ش پس از عمری طولانی وفات یافته و در نجف


1- علوم و عقاید، ص13.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص152.
3- آیین فرزانگی، ج2، ص228.

ص: 615

آباد مدفون شد. در سرودن انواع شعر مهارت داشت و در انجمن های ادبی اصفهان و نجف آباد شرکت می کرد و اشعارش درمجله ارمغان به طبع می رسید.

از آثار و تألیفات اوست:

1. «اندرز نامه پدر و پسر» منظوم، که در سال 1333ش به ضمیمه روزنامه حیات اصفهان به طبع رسید. 2. دیوان قصائد 3. مجموعه غزلیات، قطعات و مثنویات 4. مقالاتی به شیوه «چهار مقاله» نظامی عروضی که در موضوعات گوناگون نوشته است.(1)]

از اوست:

کسی زخار ندیده چون من جفای گلی

چرا که خوار شدم عاقبت برای گلی

هزار جور کشیدم زخمار و گشتم خوار

چه خوار و زار شدم آخر از برای گلی

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی

سید محمّد حسین بن ابی طالب حسینی اصفهانی، روضه خوان، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است مدتی در رشت ساکن بود از آثارش کتابت:

1. «منهج الشیعه» تألیف: جلال الدّین شرفشاه علوی

2. «منهاج الکرامه» تألیف: علّامه حلی که هر دو در دهه نخستین ربیع الاول 1261ق کتابت شده و در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران موجود است.

3. «ارشاد القلوب» دیلمی مورخ ربیع الثانی سال 1266ق در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران موجود است.(2)

4. «هدایة الاسماء فی بیان کتب العلماء» تألیف ملّا حسن کثنوی یزدی، که در شوال 1275ق در رشت آنرا نوشته و به شماره 1070 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 337 و 338؛ دیباچه دیار نون، صص 160 و 161.
2- فهرست حقوق، صص 242 و 481.

ص: 616

است.(1)

شیخ محمّد حسین قمشه ای صغیر

شیخ محمّد حسین بن ابوطالب قمشه ای نجفی، عالم جلیل و فاضل ثقه صالح، معروف به صغیر (جهت امتیاز او نسبت به استادش شیخ محمّد حسین قمشه ای). در نجف اشرف در خدمت ملّا محمّد حسین بن محمّد قاسم قمشه ای معروف به کبیر به تحصیل پرداخت. سپس در محضر استاد اخلاق و عرفان آخوند ملّا حسینقلی همدانی حاضرشده و از خرمن معلومات او توشه ها اندوخت و همچنین از درس حاج میرزا حسین خلیلی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی کسب فیض نمود. ایشان از علمای مجاهد بوده و در نهضت علماء علیه نفوذ دولت انگلستان در عراق [انقلاب 1920م عراق] شرکت داشته و سرانجام در 2 محرم 1337ق وفات یافته، در صحن شریف مرقد مطهر حضرت علی علیه السلام نزدیک مقبره شیخ الریعه اصفهانی مدفون گردید.

کتب زیر از اوست:

1. کتابی در «معجزات صادره از ائمه معصومین علیهم السلام» 2. کتابی در «مواعظ و اخبار»

این عالم ربانی از محبان حضرت سیّد الشهداء بوده و در منزل خود مجالس سخنرانی و روضه خوانی برای آن حضرت را به پا می داشته و بزرگانی چون حاج میرزا حسین محدّث نوری در آنجا منبر می رفته اند.(2)

میر محمّد حسین حسینی اصفهانی

میر محمّد حسین بن میرزا ابوالفتح حسینی اصفهانی، از کاتبان اصفهان در عصرشاه عباس صفوی و خادم مسجد جامع اصفهان بوده است.


1- فهرست مرکزی دانشگاه، ج2، ص683.
2- نقباء البشر، ج2، صص 520 و 521؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص520؛ تاریخ شهرضا، ص75.

ص: 617

وی «خلاصة الاقوال» تألیف علّامه حلّی را به خط نسخ در پنج شنبه 4 ذی القعده 1037ق در مشهد مقدس کتابت نموده است و در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(1)

ملّا حسین امین جعفری دهاقانی*

ملّا حسین امین جعفری بن حاج ابوالقاسم دهاقانی عالم فاضل زاهد. در سال 1295ق در دهاقان متولّد شد مقدمات را نزد ملّا رحیم دهاقانی آموخت سپس نزد حاج شیخ ابوالقاسم صدر العلماء دهاقانی حاضر شد. پس از مدتی به اصفهان رفته و از درس جمعی از علماء خصوصاً جهانگیرخان قشقایی بهره مند گردید. آنگاه به نجف اشرف عزیمت نموده و از محضر آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی کسب فیض نمود. او پس از پایان تحصیل به زادگاه خود بازگشته و در آنجا به ترویج شریعت، راهنمایی ارشاد مردم و تدریس مشغول شد و در ضمن جلسه ای ادبی را نیز برپا نمود که عده ای از فضلاء و اهل ذوق از معلومات ارزنده او برخوردار می شدند که از آن جمله اند: شیخ مهدی الهی قمشه ای و میرزا حسین خان ادیب. در سرودن غزل طبعی روان داشته و 50 غزل او نزد مرحوم شیخ اسداللَّه اسماعیلیان دهاقانی موجود بوده است.

صاحب عنوان در سال 1369ق در دهاقان وفات یافته و در قبرستان عمومی آنجا مدفون گردید.

این چند بیت از اوست:

مطرب به نوا آمد و زد ساز طرب را

باشم مُترنّم همه با چنگ و چغانه

در محفل عشّاق بدان قامت رعنا

چون شمع برافروخته آمد به میانه [...]


1- فهرست کتابخانه مرعشی، ج11، ص155.

ص: 618

دیدم چو دو چشمان تو اندر صف مژگان

شد سینه و دل در خور پیکان و نشانه(1)

سیّد حسین موسوی بیدآبادی

سیّد حسین بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّد علی بن حاج سیّد محمّد باقر حجةالاسلام، عالم فاضل صالح متّقی، قبل از سال 1300ق در اصفهان متولّد شده و نزد حضرات آیات سیّد ابوالقاسم دهکردی، سیدمحمّد باقر درچه ای، شیخ محمّد رضا نجفی و سیّد مهدی درچه ای به کسب فیض پرداخته و سپس به ترویج دین و ارشاد مردم پرداخته است.

وی ظهرها در مسجد سیّد و صبح و مغرب در مسجد حاج جمال در محله لرها اقامه جماعت می نمود و مورد وثوق اهالی محل بود و با همه سختی ها که در دوره رضاخانی به اهل علم و روحانیون می شد تحمل نموده و ترک مسجد و محراب نفرمود. او در شب های 19 ماه مبارک رمضان، مراسم شب احیاء را در مسجد سیّد برپا می داشت.

سرانجام در دوشنبه 13 ربیع الاول 1356 ق وفات یافته و در تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

سیّد حسین دهکردی

سیّد حسین بن آقا سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمدباقر دهکردی عالم فاضل. در اصفهان متولّد شده و در خدمت جمعی از بزرگان همچون آقا شیخ علی مدرس یزدی و پدر بزرگوار خود تحصیل نموده است. عالمی منزوی و گوشه نشین بود.

پس از فوت پدر به جای ایشان در مسجد شیخ الاسلام و مسجد سرخی اقامه


1- زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقائی، صص102 و 103؛ سیمای دهاقان، صص 277 و 278.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص309؛ بیان المفاخر، ج2، صص 184 و 185؛ سیری در تاریخ تخت فولاد،ص 86؛ بوستان فضیلت، صص 229-226.

ص: 619

جماعت می نمود. سالها به درس مرحوم آقا شیخ محمّد حکیم خراسانی حاضر شده و بهره کافی یافته بود و گاه گاه در بین صحبت از این استاد خویش یاد می نمود.

سرانجام در سال 1377ق وفات یافته و جنب پدر در یکی از حجرات امامزاده زینبیه اصفهان مدفون گردید.(1)

میرزا محمّد حسین خاتون آبادی*

میرزا محمّد حسین بن آقا میرزا ابوالقاسم حسینی خاتون آبادی عالم فاضل، از علمای اواخر دوره قاجاریه. متوفی 29 ربیع الثانی 1341ق در یکی از حجرات شرقی تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد اصفهان.(2)

شیخ محمّد حسین شریعت فلاورجانی*

شیخ محمّد حسین شریعت ابن ابوالقاسم فلاورجانی، عالم زاهد و فاضل کامل. سالها در فلاورجان به اقامه جماعت و وعظ اشتغال داشت.

سرانجام در عید غدیر 1377ق (تیرماه 1337 ش) وفات یافته و در قبرستان عمومی فلاورجان مدفون شد. وی پدر عالم فاضل معاصر شیخ صفرعلی شریعت است.(3)

حسین انصاری

حسین بن احمد انصاری از فضلای قرن یازدهم هجری. در سال 1017ق کتاب «ترجمة الفصول» تألیف: رکن الدّین محمّد بن علی گرکانی را در اصفهان نوشته است. کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است. همچنین در همان سال نسخه ای از کتاب «باب حادی عشر» تألیف: علّامه حلی را به خط نسخ نوشته که به شماره 1918/1


1- تاریخچه ارزنان و مقبره علیا جناب زینب خاتون، ص43؛ مزارات اصفهان، ص236.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 620

در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است.(1)

میرزا محمّد حسین ملاذ روضاتی

حاج میرزا محمّد حسین ملاذروضاتی بن سیّد احمد بن میرزا محمّد باقر موسوی چهار سوقی (صاحب روضات) عالم فاضل جلیل در شب پنج شنبه 10 محرم (عاشورا) سال 1302ق در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خود را نزد حاج آخوند زفره ای، میرزا یحیی مدرس، سیّد محمود کلیشادی، میرزا احمد اصفهانی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، سیّد مهدی درچه ای و شیخ محمّد تقی آقانجفی انجام داد و جهت تکمیل آن به عتبات عالیات مشرف شده و نزد آیات عظام سیّد اسماعیل صدر و شیخ فتح اللَّه شریعت اصفهانی به کسب فیض پرداخت و شفاها از این دو مرجع عالیقدر و کتباً از آیات عظام آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی مجاز گردید.

وی پس ازبازگشت به اصفهان به اقامه جماعت و ارشاد مردم پرداخت اما در اواخر عمر از این امور کناره گرفته، انزوا اختیار کرده و به عبادت مشغول بود. سرانجام در شب سه شنبه 6 رجب 1382ق وفات یافته و در بقعه جدّ بزرگوار خویش «صاحب روضات» در تخت فولاد مدفون گردید. شاعر توانا استاد فضل اللَّه اعتمادی متخلّص به «برنا» ماده تاریخ وفات ایشان را چنین سروده اند:

نوشت خامه «برنا» برای سال وفاتش

«ملاذ برد پناه از جهان بجانب حیدر»

وی نسخه ای از «نظام الاقوال» تألیف: نظام الدّین محمّد قریشی ساوجی را به خط زیبای خود کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللَّه حاج سیّد محمدعلی روضاتی موجود است.(2)


1- فهرست گوهرشاد، ص236.
2- مناهج المعارف: مقدمه، صص 280 و 281؛ فهرست کتابخانه های اصفهان، ج1، ص144؛ مکارم الآثار، ج5، ص1706؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1 ص 343؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص80.

ص: 621

حسین مهری اصفهانی

ابوعلی حسین بن احمد بن حسین بن احمد بن محمّد مهری اصفهانی، از محدّثین عامه است. محمدبن احمد نطنزی عامی از وی نقل حدیث می کند.

حسین عمادزاده

استاد حسین عمادزاده فرزند ملّا احمد عماد الواعظین ابن آخوند ملّا حسین عماد الواعظین کُربِکندی بُرخواری اصفهانی، نویسنده و محقّق دانشمند. در 8 ذی الحجه 1325ق در اصفهان متولد شده و در اصفهان نزد حضرات آیات میر سید علی نجف آبادی، میرزا علی آقا شیرازی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، شیخ محمود مفید، سیّد صدرالدّین کوپائی و شیخ محمّدرضا کلباسی پرداخت. همچنین از حضرات آیات آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ آقابزرگ طهرانی، سیّد محمّد حجت کوهکمری، شیخ محمّدرضا مظفر و سیّد یونس اردبیلی اجازه روایت دریافت کرد.

او از جوانی تا آخر عمر در طهران ساکن بوده و به تحقیق و تألیف کتاب و تدریس در دانشگاه می پرداخت و برای مجلّات نیز مقاله می نوشت.

از او بیش از 100 عنوان تألیف باقی مانده که اکثر آنها به چاپ رسیده و برخی از آنها چندین بار تجدید طبع شده است. او همچنین مجلّه «خرد» را انتشار داده است.

استاد عمادزاده در 5 رمضان 1411ق (مطابق 12 فروردین 1369ش) وفات یافت.

نام برخی از کتابهای او چنین است:

1. «تاریخ و جغرافیای مکه» 2. «ترجمه و تفسیر قرآن کریم» 3. «زینب کبری» (سلام اللَّه علیها) 4. «معراج» 5. «تاریخ مفصل اسلام» 6. «تاریخ انبیاء و قصص قرآن» 7. «شرح و ترجمه صحیفه سجادیّه» 8. «تاریخ جغرافیای کربلای معلّی»

همچنین 14 جلد کتاب در شرح حال چهارده معصوم که با عناوین مختلف به چاپ رسیده است. از تألیفات چاپ نشده ایشان می توان به «رجال اسلام» در 10 جلد و

ص: 622

«راهنمای اصفهان» اشاره کرد.(1)

حسین نجفی*

حسین بن احمد بن ماجد نجفی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. او در اصفهان ساکن بوده و نسخه ای از «مشرق الشّمسین» تألیف: شیخ بهائی را در پنج شنبه 13 ربیع الاول 1028ق کتابت نموده است. این نسخه به شماره 120 در کتابخانه خاندان میبدی در کرمانشاه موجود است.(2)

در همان زمان یکی از بستگان صاحب عنوان، به نام شیخ احمد بن شیخ محمّد بن شیخ ماجد نجفی در اصفهان نزد شیخ بهائی مشغول تلمّذ بوده و از مرحوم شیخ اجازه دریافت نموده است.(3)

حسین جوهری فرد*

حسین جوهری فرد بن احمد، شاعر ادیب، در سال 1302ش متولّد شد، او از اعقاب شاعر و مورّخ مشهور میرزا ابراهیم جوهری مؤلف کتاب «طوفان البکاء» است.

جوهری پس از آنکه تحصیلات مقدّماتی را فراگرفت، چندی در مدرسه مروی به تحصیل علوم قدیمی پرداخت و مدتی نیز در وادی حکمت و عرفان به سیرو سلوک قدم نهاد و از اساتید فن کسب فیض کرد، همچنین فنون شعر و شاعری را از شکیب اصفهانی آموخت. آنگاه برای کسب معیشت به آهن فروشی در بازار مشغول شد.

اغلب اشعار او جنبه مذهبی و عرفانی دارد و مضمون آن مدایح و مراثی ائمه


1- مجله کیهان فرهنگی، سال هفتم: خرداد 1369، ص50؛ الذریعه، ص12، صص 55-51؛ رجال اصفهان: مقدمه؛ فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج1، ص1065؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج2، صص 830 و 831؛ گلزار مشاهیر، صص 311 و 312.
2- فهرست خاندان میبدی، ص87.
3- فهرست کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ص41.

ص: 623

اطهارعلیهم السلام است. در شعر «جوهری» تخلص می کند.

از اوست:

دلبرا خرمن هستی مرا سوخت دو چیز

اخگر عشق تو ای ماه دگر طعن رقیب(1)

میرزا حسین گرجی فریدنی

میرزا حسین بن احمد گرجی فریدنی [از خطاطان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم ]در ماه جمادی الآخر سال 1274ق کتاب «کشف الاسرار» تألیف ملّا حسینعلی تویسرکانی را در اصفهان به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7389 و 7390 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(2)

همچنین در تاریخ 29 شوّال 1279ق کتاب «بحر الجواهر» تألیف: محمّد بن یوسف هروی را به خط نسخ نوشته است و کتاب به شماره 6224 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

دکتر حسین محیی

دکتر حسین محیی بن میرزا احمد خان محیی، از پزشکان ماهر اصفهان وی در 7 مهر 1322ش شانزده روز قبل از وفات پدر فوت نموده و در تکیه خانوادگی دکتر محیی جنب تکیه ملک در تخت فولاد مدفون شد.(4)


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج2، ص1023.
2- فهرست مرعشی، ج 19، ص191.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج16، ص267.
4- سیری درتاریخ تخت فولاد، ص214.

ص: 624

محمّد حسین مُصاحَبی نائینی*

محمّد حسین بن حاج میرزا احمد مصاحبی نائینی، خوشنویس فاضل قرن سیزدهم هجری. او مانند پدر از خطاطان عصر خود بوده و بیشتر در اصفهان به سر برده و در آنجا وفات یافته است.(1)

او اصلاً از اهالی قریه «محمّدیه» نائین و از احفاد ملّا مصاحب نائینی است. وی کتابی شامل «ادعیه و سُوَر» را به خط نسخ و رقاع در سال 1272ق را کتابت نموده است.(2)

سیّد محمّد حسین میردامادی سدهی

سیّد محمّد حسین بن میر سیّد احمد میردامادی سدهی، عالم فاضل، به مقدّس معروف بوده و در اصفهان نزد آقا میر سیّد حسن مدرس تحصیل نموده است.(3)

[پس از آنکه ملّا محمّد باقر بن ملّا محسن سدهی از سران شیخیه به ترویج این فرقه مشغول شد، سیّد محمّد حسین مقدس به مخالفت با او برخاسته و مردم را علیه بدعت های شیخیه تهییج نمود، ملّا محمّد باقر تصمیم به نابودی او گرفت و به وسیله عوامل خود او را در 5 جمادی الثانی 1259ق مسموم ساخت و شهید نمود.

میرزا محمّد حسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ پیشوای نهضت تنباکو، در ابتدای جوانی در اصفهان به تحصیل مشغول بود و از رفقای صمیمی صاحب عنوان بود که پس از شهادت دوستش دیگر نتوانست در اصفهان بماند و به نجف اشرف عزیمت کرد.(4)]


1- مکارم الآثار، ج6، صص 2230 و 2231.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1162.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص236؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص532.
4- خمینی شهر، صص 258 و 259.

ص: 625

حسین اصفهانی

حسین بن اسحاق اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. در مصر ساکن بود و از عمّار بن خالد واسطی تمّار روایت می کرد.

جمعی از محدثان از جمله محمّد بن سلیمان بن فارس از او حدیث شنیده اند.(1)

حسین اصفهانی

ابوعبداللَّه حسین بن اسحاق بن ابراهیم بن صبّاح خلّال اصفهانی از محدّثین بوده و در قرن سوم هجری می زیسته است. از اصفهان به کرج [کرج ابودُلَف، در استان مرکزی کنونی ]رفت و پس از سال 300ق وفات نمود. احادیث فراوان را در حفظ داشت و حافظه اش بسیار قوی بود.(2)

وی از اسماعیل بن محمّد بن یوسف، احمدبن عیسی بن تیسی خشّاب و ابوهارون حدیث نقل می کند.(3)

محمّد حسین صغیر اصفهانی

محمّد حسین صغیر اصفهانی ابن اسداللَّه شاعر ادیب و عارف وارسته، از مشاهیر شعرای معاصر اصفهان. در 13 رجب سال 1312ق متولّد شد. پدرش اگرچه بیسواد بود امّا در عزاداری ها و آئین های مذهبی عزاداری می کرد و مادرش جهان سلطان زنی مؤمنه بود.

در 8 سالگی زبان به سرودن شعر گشود و شگفتی همگان را برانگیخت و از همان زمان «صغیر» تخلص نمود. و از بدو تأسیس انجمن دانشکده اصفهان به سرپرستی عباس خان شیدا در سال 1334ق در آن انجمن شرکت کرد که این دوره 18 سال طول کشید.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص280.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص280.
3- احقاق الحق، ج5، ص482؛ میزان الاعتدال، ج1، صص 59 و 114.

ص: 626

از همان جوانی به کار بافندگی پرداخته و از راه کار و زحمت به امرار معاش و اداره خانواده پرداخت و استغناء و بی نیازی از خلق را پیشه خود ساخت. او در اغلب انجمن های ادبی اصفهان همچون انجمن های مدرسه تبریزی، خاکیا، کمال، سعدی و مکتب صائب شرکت می کرد و جزو اساتید پیشکسوت و محترم این انجمن ها به شمار می رفت.

به میرزا عباس پاقلعه ای شیخ سلسله نعمت اللهیه اصفهان ارادت داشت و در مدح او شعر می گفت.

او اگرچه قصیده و غزل بسیار گفته اما اغلب اشعارش مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام است. او از مداحان طراز اول اصفهان بوده و در تشکیل انجمن مداحان و تربیت و پیشرفت آنان نقش زیادی داشته [و اشعارش نیز در بسیاری از نقاط کشور مشهور و مورد استفاده مداحان قرار داشت. و برخی از اشعارش در کتیبه های بقاع متبرکه خصوصاً در عتبات عالیات مورد استفاده قرار می گرفت.

صغیر مردی خوش خلق، بخشنده، سلیم النّفس و خوش محضر بوده و صفا و خلوص و سادگی او سبب راه یافتن نام و محبت او به دلها و شهرت روز افزون او بود.

استاد صغیر اصفهانی سرانجام در سه شنبه اول جمادی الثّانی 1390ق (مطابق با مرداد ماه 1350ش) وفات یافته و پس از تغسیل و تکفین و اقامه نماز بر پیکر او، در میان اجتماع شکوهمند عموم طبقات مردم اصفهان تشییع شده و در جوار حرم رأس الرضا (مدفن سر مطهر امامزاده مظلوم و شهید، شاهرضا مدفون در شهرضا) در طوقچی اصفهان مدفون گردید.

استاد همایی متخلّص به «سنا» ضمن مرثیه ای ماده تاریخ وفات او را چنین سروده اند:

به تاریخ وفات تو، به سیر آفتاب و مهر

خرد گوید: «صغیر از ما» سنا گوید «صغیر من»

استاد فضل الله اعتمادی متخلّص به «برنا» نیز ضمن مرثیه ای ماده تاریخ وفات او را

ص: 627

چنین سروده:

پی تاریخ سال رحلت او

گفت برنا: «صغیر ادیب جلیل»

کتب زیر از سروده های اوست که به طبع رسیده است:

1. «خطبة الغدیر» منظوم 2. «دیوان قصاید و غزلیات صغیر اصفهانی» 3. «ریاض الحسینی» 4. «فضائل الائمه» 5. «مصیبت نامه صغیر» 6. «وداد بشر»

[از اوست:

اسیر دانه خال لب یارم من ای زاهد

مکن دام دل من سبحه صد دانه خود را

کجا منّت کشم از ساقی نا مشفق گردون

که من پر کرده ام از خون دل پیمانه خود را

کسان بندند سد در راه سیل از بیم ویرانی

خلاف من که وقف سیل کرده ام خانه خود را(1)]

آخوند ملّا محمّد حسین کرمانی

آخوند ملّا محمدحسین کرمانی ابن ملّا اسداللَّه، عالم فاضل، فقیه کامل، از اکابر علماء و مدرسین و مراجع در اصفهان. در حدود سال 1245ق در کرمان متولّد شده، مقدمات علوم را در آنجا آموخته و جهت تکمیل آن به اصفهان آمد و در خدمت خدمت حاج شیخ محمّد باقر نجفی، میرزا محمّد باقر چهار سوقی (صاحب روضات)، ملّا حسینعلی تویسرکانی، میرزا محمّد حسن نجفی، سیّد محمّد شهشهانی، ملّا عبدالجواد حکیم خراسانی و ملّا حیدر صباغ و دیگران تحصیل نموده و به اجتهاد رسید و از برخی از اساتید خود به


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 308 - 306؛ مزارات اصفهان، صص313 و 314؛ دیوان قصاید و غزلیات صغیر اصفهانی: مقدمه؛ زنده جاوید: اغلب صفحات؛ مقالات ادبی (همایی)، صص 488-486؛ مصاحبه با فرزند استاد صغیر آقای رضا صغیر (سعید) توسط غلامرضا نصرالهی در تیرماه 1386ش.

ص: 628

اخذ اجازه روایت و اجتهاد مفتخر شد. وی از مدرسین مشهور فقه و اصول در اصفهان بوده و جمعی از فضلاء در درس او حاضر می شدند. علاوه بر آن به قضاوت و رفع خصومات و مرافعات می پرداخت. [و در بین عموم مردم به عدالت و رعایت حق در قضاوت شهرت داشت.]

او در کمال زهد و استغناء می زیست. از آثار او تأسیس و تعمیر دو باب مسجد به نام «نور» و «رضوان» می باشد. اوّلی در چهار راه کرمانی، در خیابان حافظ جنب منزل خود و دوّمی نزدیک دروازه اشرف جنب شترگلو می باشد که هر دو مخروبه بوده و ایشان بانی تعمیرات آن شده است [هزینه مرمّت مسجد رضوان را میرزا ابراهیم ملک التّجار متقبّل شده است.]

سرانجام در شب 21 جمادی الاولی سال 1330ق وفات یافته، در مقبره ای مخصوص در مسجد خود (مسجد رضوان) مدفون گردید.

میرزا حسن خان جابری انصاری ضمن مرثیه ای ماده تاریخ وفات او را چنین نوشته است:

«انصاری» گفتا بدیهه تاریخش را

«فردوس مقام زاهد کرمانی است»

کتب زیر از اوست:

1. «اجزایی در اصول و فقه» 2. «تقریرات فقهی و اصولی اساتید خود» 3. «رساله عملیّه»

علاوه بر مقام فقاهت شعر نیز می سروده و «مفتی» تخلص می نموده است. اشعار کتیبه مسجد رضوان از خود اوست.(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 182 و 183؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 533 و 534؛ مزارات اصفهان، ص220؛ نقباء البشر، ج2، صص 530 و 509؛ الاصفهان، رجال و مشاهیر، ص456؛ چهل سال تاریخ ایران (المأثر و الآثار)، ج1، ص248.

ص: 629

محمّدحسین ضیاء اصفهانی

محمّد حسین ضیاء ابن ملّا محمّد اسماعیل بن محمّد جعفر بن ملّا محمّد اسماعیل خواجویی شاعر و خوشنویس دانشمند [از طرف پدر از نوادگان حکیم و فیلسوف مشهور عهد افشاریه ملّا اسماعیل خواجویی و از طرف مادر از نوادگان میرزا مهدی خان منشی متخلّص به «کوکب» مؤلف «درّه نادره» و «جهانگشای نادری» است. در سال 1217ق در اصفهان متولّد شده و نزد علماء و فضلای عهد خویش به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف به خصوص فقه، ادبیات، حکمت، نجوم، حساب و هندسه مهارتی بسزا یافت. ]خطوط مختلف بویژه نسخ و ثلث را خوش می نوشت شعر را نیکو می سرود و «ضیاء» تخلص می کرد.

[او در محلّه خواجو ساکن بود و دختری از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی را به زوجیت اختیار کرد و عمر را به خوشنویسی و سرودن شعر گذرانید.] در سال 1265ق در سن 48 سالگی (در زمان حیات پدر خود) وفات یافته و عزیزان خود را به داغ خویش نشاند. مرحوم مهدی بیانی در کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» آثاری از او را معرفی کرده است. در قبرستانهای قدیم اصفهان و به ویژه تخت فولاد الواح قبور فراوانی به خط او وجود داشته که اکنون اندکی از آنها هنوز باقی است از جمله سنگ مزار ملّا محمّد مهدی قمبوانی، شیخ محمّد تقی رازی و شیخ محمّد رحیم شیخ الاسلام. همچنین برای بسیاری از علما و ادبای معاصر خویش مرثیه و ماده تاریخ سروده که بر سنگ مزار آنان نقر گردیده است.

ماده تاریخ وفات «ضیاء» را شاعر معاصر او «تاراج» چنین یافته است.

ناگه زبان خامه تاراج زان میان

کرد این بیان «بدیده مردم ضیا نماند»

مزار ضیاء در تخت فولاد نزدیک مزار فاضل هندی» وجود دارد. دیوان اشعار ضیاء هنوز به طبع نرسیده است.(1)


1- تذکره مدایح معتمدیه: نسخه خطی؛ تذکره حدیقة الشعرا، ج2، صص 1076-1074؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص739؛ سیری درتاریخ تخت فولاد، صص 162 و 163؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2433-2426؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 193 و 194.

ص: 630

ملّا محمّد حسین بسطامی

ملّا محمّد حسین بن اسماعیل بسطامی، از فضلای اوایل دوره قاجاریه بوده و در اصفهان به تحصیل مشغول بوده است.

مشارالیه در سال 1217ق کتاب «مبداء و معاد» تألیف آخوند ملاصدرا را در مدرسه «باب القصر» اصفهان کتابت نموده است.(1)

ملّا محمّد حسین عارفچه

ملّا محمّد حسین عارفچه ابن ملّا اسماعیل طبسی خراسانی، عالم فاضل و واعظ کامل. در اصفهان نیز متولّد شده و تحصیلات خود را نزد علماء این سامان همچون ملّا حسینعلی تویسرکانی و آقا میر سیّد محمّد شهشهانی به پایان رسانید. از خطبای مشهور اصفهان بوده در سال 1322ق وفات یافته در تکیه آقا سیّد رضی شیرازی در تخت فولاد مدفون شد.

کتب زیر از اوست:

1. «انیس الواعظین» 2. «زاد العارفین» 3. «زاد المواقف» 4. «زاد الواعظین» 5. «مونس الواعظین»(2)

سیّد محمّد حسین قائنی

سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّد اسماعیل حسینی قائنی، از خوشنویسان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. خط ثلث را خوش می نوشت و در اصفهان ساکن بود.


1- نقباء البشر، ج1، ص379؛ بیان المفاخر، ج2، ص297.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص536.

ص: 631

کتاب «ادعیه» را به خواهش میر سیّد محمّد امام جمعه اصفهان را به خط نسخ و رقاع خوش در سال 1271ق کتابت نموده که در کتابخانه دکتر اصغر مهدی در تهران موجود بوده است.

همچنین وی کتیبه سنگ قبر میر سیّد زین العابدین موسوی چهارسوقی (پدر میرمحمّد باقر چهارسوقی صاحب روضات الجنات) را به خط ثلث خوش برجسته زمینه سنگ مرمر زرد، در سال 1275ق نوشته است که در تخت فولادموجود است.(1)

محمّد حسین گلستانه

محمّد حسین بن اسماعیل گلستانه اصفهانی از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری. در سال 1281ق کتاب «مهیج الاخوان» تألیف ملّا حسن یزدی را کتابت نموده است. نسخه2 شماره 595 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.(2)

میرزا حسین منتصر

میرزا حسین منتصر ابن آقا میرزا اسماعیل، شاعر ادیب در شب 9 محرم سال 1321ق در اصفهان متولّد شد، و مانند پدر به تجارت روی آورد [و در سرای حاج کریم در بازار بزرگ اصفهان به معامله چای و پنبه مشغول شد]

وی از علاقه مندان شعر و ادب بوده و شعر می سروده و «منتصر» تخلّص می کرد. دیوان اشعار او که مدون نشده بود بالغ بر یکهزار و پانصد بیست شعر بود.

وی سرانجام در جمعه 12 شوال 1377ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه کازرونی مدفون شد.

ماده تاریخ وفاتش را شکیب اصفهانی چنین سروده است:

سرود کلک شکیب از برای تاریخش:

«رسید منتصر از عون حق بجاه و جلال»


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص186.

ص: 632

از اوست:

از غم عشق تو ای لاله چنان سوخته ام

کز همه بی خبر و چشم به تو دوخته ام

آنچه سوز است مرا در سخن از جور رقیب

همه از مکتب عشق تو من آموخته ام(1)

محمّد حسین خراسانی*

محمّد حسین بن محمّد اشرف خراسانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری است، در مدرسه جده کوچک اصفهان ساکن بوده و در آنجا نسخه ای از «حاشیه معالم الاصول» تألیف: محمّد ابراهیم مجتهد شیرازی را در سال 1259ق در تملک خود داشته است.(2)

حسین سلطان الکُتّابی

حسین سلطان الکُتّابی فرزند اصغر، از خوشنویسان و کتیبه نویسان معاصر اصفهان است.

در سال 1330ش در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خود را تا دیپلم راه و ساختمان ادامه داد. از نوجوانی به خوشنویسی پرداخته و چندی نزد استاد فضائلی به مشق خط مشغول شده است. او در نوشتن خط ثلث مهارت دارد و کتیبه های بسیاری از مساجد، بقاع متبرّکه و مساجد اصفهان و سایر شهرهای ایران به خط اوست. او علاوه بر ثلث خطوط شکسته، نستعلیق، نسخ و خطوط قدیمی چون دیوانی، رقعه، کوفی، محقق و ریحان را خوب می نویسد.

از نمونه خطوط کتیبه های او:

1. کتیبه گچبری مزار شیخ حر عاملی در مشهد مقدس 2. کتیبه دور تا دور صحن


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 467 و 468؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص575؛ روضه رضوان، صص 339 - 335.
2- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص339.

ص: 633

بزرگ حرم حضرت زینب(سلام اللَّه علیها) در دمشق مشتمل بر سوره «یس» 3. خطوط برجسته گچبری مدرسه علمیه گنبد سبز مشهد مقدّس 4. مرمت کتیبه به خط «حسین المشهدی» متعلق به دوره محمّدشاه قاجار در صحن پایین پای امام رضاعلیه السلام در مشهد مقدّس و غیره.

عموی صاحب عنوان داماد کاظم سلطان الکتاب اصفهانی بوده است.(1)

حسین الهام اصفهانی

حسین فرزند اکبر شاعر اصفهانی متخلّص به «الهام»، از سخنوران قرن دوازدهم هجری و معاصر با کریم خان زند است.

دیوان اشعارش به شماره 3197 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است و با این بیت آغاز می شود:

به جستجویت، منم که باشم، همیشه یارا

چو ابر گریان چو باد پویان، زغم فروشان به کوه و صحرا

نویسنده گوید: به ظنّ قوی وی از دست پروردگان انجمن ادبی مشتاق بوده است.(2)

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن محمّد باقر اصفهانی از نویسندگان کتب و خطاطان قرن سیزدهم هجری. در جمعه دهه دوم محرّم 1247ق نسخه ای از «منهاج الهدایه» حاجی کلباسی را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 769 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)


1- مصاحبه با آقای سلطان الکتابی در تابستان 1375ش.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2155.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج5، ص2072.

ص: 634

سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطانی

سیّد علاءالدّین حسین بن میرزا محمّد باقر صدر بن سیّد حسن بن سیّد علاء الدّین حسین خلیفه سلطانی مرعشی، عالم فاضل از علماء اصفهان در قرن دوازدهم هجری. شاگرد و مجاز از پدر خود بوده و پس از وفات در قبرستان ستّی فاطمه اصفهان مدفون شد.(1)

محمّد حسین کنگازی اصفهانی

محمّد حسین بن محمّد باقر کنگازی از کاتبان قرن یازدهم هجری. در جمعه 23 صفر 1097ق کتاب «شرح شافیه» تألیف: آقا هادی مترجم را به خط نسخ نوشته است کتاب به شماره 1565 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[کنگاز: از دهات بلوک جی در شرق اصفهان بود. و اکنون به شهر اصفهان پیوسته است]

محمّد حسین اصفهانی طالقانی

محمّد حسین بن محمّد باقر اصفهانی طالقانی از فضلاء و نویسندگان کُتُب در قرن یازدهم هجری. در جمادی الثّانیه سال 1062ق کتابت نسخه ای از «کمال الدّین و تمام النّعمه» تألیف: شیخ صدوق را به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 25 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)

شیخ محمّد حسین نجفی (صاحب مجدالبیان)

حاج شیخ محمّد حسین نجفی بن حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی بن حاج شیخ محمّد تقی رازی ایوان کیفی، عالم فاضل و فقیه مفسر و عارف زاهد. در دوّم محرم


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص326؛ مزارات اصفهان، ص248.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص376.
3- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص14.

ص: 635

1266ق در اصفهان متولّد شده و تحصیلات علوم دینی را نزد پدر عالی مقام خود آغاز کرد. در نوجوانی به عتبات عالیات هجرت نموده و در نجف اشرف نزد شیخ راضی نجفی، حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی، و میرزا باقر شکی و دیگران به کسب فیض پرداخته و در سامرا نزد میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) تحصیلات خود را تکمیل نمود و به مقام شامخ اجتهاد نائل آمد. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به تدریس و ترویج دین و حل مشکلات مردم مشغول شد اما چندی نگذشت که ترک محراب و منبر و تدریس نموده و انقلابی در دورن او، باعث شد از ریاست و عناوین دنیوی به یکباره کناره گیری کند و به تکمیل نفس و ریاضت بپردازد.

در اواخر سال 1300ق به همراه پدر به نجف بازگشته و پس از وفات او هشت سال بقیه عمر خویش را در مشهد امیرالمؤمنین علیه السلام به عبادت و ریاضت های سخت گذراند. وی سرانجام در اول محرم 1308ق پس از مدتی بیماری، وفات یافته و در یکی ازاطاق های صحن مقدس حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف مدفون شد.

کتبی را تألیف نموده از جمله:

1. «کتابی در اصل برائت» 2. «مجدالبیان فی تفسیر القرآن» که سه مرتبه به چاپ رسیده است. 3. «رساله ای در اصول عقاید» 4. «شرح شرایع الاسلام» 5. «رساله ای در اثبات اعجاز قرآن» 6. «رسائلی در فقه و اصول»

برادرش حاج آقا نوراللَّه نجفی رساله ای در شرح حال او نوشته [که در مقدمه «مجدالبیان» و ترجمه فارسی آن در جلد دوم کتاب تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان به قلم حاج شیخ هادی نجفی به چاپ رسیده است و همچنین نواده صاحب عنوان آیت اللَّه حاج شیخ مجدالدّین نجفی معروف به مجدالعلماء نیز رساله ای در شرح حال او پرداخته است که در جلد پنجم میراث حوزه اصفهان با تصحیح آقای مجید هادی زاده به چاپ رسده است.(1)]


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 217-199 و ج3، صص 103-88؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص623؛ قبیله عالمان دین، صص 84-63؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 144-142؛ نقباء البشر، ص569؛ نسب نامه الفت: خطی؛ میرزای شیرازی، ص132؛ الذریعه، ج2، ص114 و ج4، ص271؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص76؛ فوائد الرضویه، صص 529 و 530؛ گلشن اهل سلوک، صص 113 و 114؛ وارسته پیوسته.

ص: 636

میرزا محمّد حسین حکیم قمی

میرزا محمّد حسین حکیم ابن میرزا محمّد باقر حکیم قمی، طبیب و ادیب دانشمند، او و برادرش میرزا محمّد سعید، از اطباء دربار شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی بودند. پس از بدگوئی بدخواهان، شاه سلیمان به آن دو برادر بدبین شده و آنها را از منصب خود برکنار ساخته و دستور داد آنان را در قلعه الموت زندانی کنند. پس از مدتی آنها را عفو نموده و به قم تبعید نمود.(1)] میرزا محمّد حسین حکیم، مدتی از عمر را در اصفهان به سر برد و تا سال 1083ق در قید حیات بود و سرانجام در قم وفات یافت.]

شیخ محمّد حسین ذو علم

شیخ محمّد حسین ذو علم ابن محمّد باقر فشارکی. عالم فاضل محقق، از شاگردان آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی و داماد ایشان است. از موثقین علماء اصفهان و محبوب القلوب نزد خواص و عوام بود و در مسجد یزدآباد اصفهان اقامه جماعت می نمود و سرانجام در مسافرت رامسر در 7 صفر 1373ق وفات یافته، جنازه به قم حمل و در مقبره شیخان مدفون گردید.

مرحوم میرزا حبیب اللَّه نیر در ماده تاریخ وفات ایشان چنین سروده است:

راح فی الجنّة من کان شهیرا بالقدس

عالم نال من الرّب مقاماً فی الانس

روّح الشّرع و قد الّف نور الآفاق

قلّ فی الزّهد له المثل باوطان الفرس

نَیِّرُ نقص الاثنین فصار التّاریخ

«جاء ذو العلم حسین بمحل فی القدس»

(1375-2=1373)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص241؛ خلد برین (ایران در زمان شاه صفی شاه عباس دوم)، ص338.

ص: 637

صاحب عنوان تألیفاتی دارد که از آن جمله است: «نور الآفاق» در شرح دعای مکارم الاخلاق، که بسیار خوب و محققانه نوشته شده و تاکنون چندین مرتبه به طبع رسیده است.(1)

میرزا محمّد حسین روضاتی

میرزا محمّد حسین روضاتی ابن آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی صاحب روضات الجنّات. عالم فاضل. در شب جمعه 25رمضان المبارک سال 1275ق متولّد شده و در صبح روز چهارشنبه 8 جمادی الاولی سال 1352ق وفات یافته در بقعه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون گردید.(2)

دکتر محمّد حسین مشایخ فریدنی

دکتر محمّد حسین مشایخ فریدنی فرزند شیخ باقر، از اعقاب علی بن عبدالعالی کرکی، ادیب محقق، نویسنده و مترجم معاصر. پدرش از علماء و مدرسین تهران بوده و خود او در سوم شعبان 1333ق در تهران متولّد شده و به تحصیل پرداخته و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. وی دانشمندی ادیب و فاضل بود و سال ها به تدریس و مشاغل اداری در سمت بازرس و کارمند و سپس در وزارت خارجه به عنوان مشاور فرهنگی، رایزن و نماینده فرهنگی ایران در پاکستان به خدمت مشغول بود و سرانجام در 13 آذر 1369ش وفات یافت.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «آفتاب در آئینه» در سیره امیرالمؤمنین علیه السلام و مناقب آن بزرگوار به روایت اهلبیت شامل قریب یکهزار حدیث در چندین مجلّد. 2. «نوای شاعر فردا» در شرح و مقدمه دو


1- تاریخ اصفهان (جابری)، ص338؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 553 و 554.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص343؛ سیری درتاریخ تخت فولاد، ص80؛ مکارم الآثار، ج6، صص 2090 و 2091.

ص: 638

مثنوی «اسرار خودی» و «رموز بی خودی» از دکتر محمّد اقبال لاهوری، مطبوع 4. «شرح نظرات سیمای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام»، مطبوع 4. «ترجمه اغانی» در دو مجلّد، مطبوع 5. «اقبال فیلسوف و شاعر شهیر اسلام» و مقالات عدیده در جراید و مجلات داخلی و پاکستان(1)

ملّا حسین نائینی

آخوند ملّا حسین بن میرزا باقر نائینی، از علماء و فضلای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه، از شاگردان آخوند ملّا محمّد کاشانی بوده و در دستگاه آقایان مسجد شاهی اصفهان موقعیتی داشته است. او در یکی از حجرات مسجد سیّد سکونت داشته و سطوح فقه و اصول و ادبیات تدریس می نموده است. در زمستان سال 1325ق شبانه از ضعف و پیری پاهایش در خواب زیر کرسی سوخته و بدین علّت وفات یافته، در تخت فولاد، در بقعه آقا محمّد بیدآبادی مدفون گردید. حاج میرزا رضا کلباسی و حاج میرزا سیّد حسن چهارسوقی از شاگردان او هستند.(2)

میرزا محمّد حسین منجم باشی

میرزا محمّد حسین بن میرزا بدیع الزمان منجم حسینی گنابادی، از منجّمان طراز اول ایران در عهد زندیه و قاجاریه است.(3)

[در سال 1186ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل علوم مختلف خصوصاً نجوم و ریاضی و ادبیات پرداخت. در جوانی مصاحب علی مرادخان زند شد. پس از آن مصاحب آقا محمّد خان قاجار بود و پس از مرگ او منجم باشی فتحعلی شاه


1- کیهان فرهنگی شماره، 12، سال ششم، اسفند 1368؛ نادره کاران، ص705.
2- تاریخ نائین، ج4، ص46؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص530؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص195؛ دارالعلم شرق، نسخه خطی، ص135؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، ص164.
3- چهل سال تاریخ ایران المآثر و الآثار، ج1، ص255؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص333.

ص: 639

قاجار گردید. و سرانجام در سال 1236ق در تهران وفات یافت. جنازه به کربلای مُعلّی حمل گردیده و در یکی از حجرات صحن حرم مطهّر مدفون گردید.(1)]

از آثار او زایجه عباس میرزا قاجار است که در مجموعه شماره 4006 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

محمّد حسین تبریزی عباس آبادی*

محمّد حسین بن برخوردار بیگ تبریزی عباس آبادی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. وی ظاهراً در اصفهان شاگرد علینقی کمره ای بن حاج محمّد تقی خباز بوده است. وی مجموعه ای از چهار رساله از جمله «رسالة فی الارث» تألیف شیخ علینقی کمره ای را به خط نسخ در سال 1121ق در مسجد جامع عباس آباد اصفهان کتابت نموده و سپس نزد مؤلف آن، مقابله نموده است. این نسخه در کتابخانه سیّد رضا ابوالبرکات در خمینی شهر اصفهان موجود است.(3)

محمّد حسین اصفهانی*

محمّد حسین بن محمّد تقی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری وی نسخه ای از «حاشیه معالم الاصول» تألیف: سیّد علاء الدّین حسین خلیفه سلطان را به خط نستعلیق در سال 1243ق کتابت کرده که به شماره 48 در کتابخانه علّامه طباطبائی شیراز موجود است.(4)


1- مکارم الآثار، ج8، صص 2994 و 2995.
2- فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2994.
3- فهرست سه کتابخانه اصفهان، صص 51 و 53.
4- نسخه پژوهی، ج2، ص152.

ص: 640

محمّد حسین خاتون آبادی

محمّد حسین بن محمّد تقی کاتب خاتون آبادی، از کاتبان عصر صفویه است.

خط نستعلیق را با مهارت می نوشت.

وی نسخه ای از «مجالس المؤمنین» را به خط نستعلیق کتابت نموده است. این نسخه به شماره 8205 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است(1) همچنین وی در 25 شوّال سال 1051ق نسخه ای از «اسرار التّنزیل» یا «لطائف غیاثی» تألیف: امام فخر رازی را به خط نستعلیق نوشته و نسخه به شماره 3775 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

ملّا حسین سمیرمی*

ملّا حسین بن آخوند ملّا محمّد تقی بن کربلائی ابرهیم سمیرمی، عالم فاضل. از علمای اواخر دوره قاجاریه. در سمیرم متولّد شده و به همراه برادرش ملّا محمّد صادق به اصفهان رفت و نزد جمعی از علماء به خصوص جهانگیرخان قشقائی به تحصیل پرداخت.

سپس به مولد خود مراجعت نموده و به انجام وظایف شرعی مشغول شد.(3)

شیخ محمّد حسین فاضل کوهانی*

شیخ محمّد حسین فاضل کوهانی اصفهانی فرزند ملّا تقی، عالم فاضل زاهد، در حدود سال 1277ش در قریه «کوهانستان» در حومه اصفهان که اکنون جزء محلّه های شهر محسوب است متولّد شد «رسائل» و «مکاسب» را نزد آقا سیّد مهدی درچه ای، «کفایه» را نزد سیّد محمّد نجف آبادی و خارج فقه و اصول را نزد شیخ محمّدرضا نجفی و میر


1- فهرست کتابخانه مرعشی، ج21، ص177.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج12، ص2766.
3- تجلّی فضائل، صص 37 و 38.

ص: 641

سیّد علی نجف آبادی فرا گرفت. سپس به تدریس در مدرسه صدر بازار اصفهان مشغول شد و جمعی از فضلاء از محضر او مستفیض شدند.

به همت وی مسجد شجره در خیابان شاه عباس دوم (خیابان شریف واقفی فعلی) تجدید بنا شد و او در آن مسجد به اقامه نماز جماعت پرداخت.

سرانجام در سحرگاه سه شنبه 27 صفر 1403ق وفات یافته و در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

محمّد حسین گیلانی*

محمّد حسین بن محمّد تقی گیلانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری بوده و احتمالاً از شاگردان مجلس درس ملّا محمّد بن عبدالفتّاح تنکابنی معروف به «فاضل سراب» است. او نسخه ای از کتاب «سفینة النجاة» تألیف «فاضل سراب» را کتابت نموده که در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.

سیّد محمّد حسین موسوی خواجوئی

سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه، عالم فاضل متقّی. در حدود سال 1210ق در اصفهان متولّد شد.

او مقدمات علوم را نزد پدر دانشمند خود و جمعی از فضلاء فراگرفته و سپس در محضر حاج محمّد ابراهیم کلباسی و سیّد محمّد باقر حجةالاسلام و شیخ محمّد تقی رازی حاضر شده و از خرمن فضائل آنان خوشه ها چید. هر چند درباره او امید ترقیات زیاد می رفته، لکن در جوانی به سال 1260ق در اصفهان وفات یافته در تخت فولاد در تکیه خانوادگی مدفون شد.(2)


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص306.
2- بیان المفاخر، ج1، صص 307 و 308.

ص: 642

میرزا محمّد حسین مدرس زاده

میرزا محمّد حسین مدرس زاده فرزند آقا میر محمّد تقی بن میر سیّد مدرس (میر محمّد صادقی)، عالم فاضل ادیب شاعر.

[در سال 1268ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر نزد پدر دانشمند خود و علمای اصفهان به تحصیل مشغول شد. او از سال 1345ق پس از مراجعت از سفر مشهد مقدس به خواهش حاج آقا جمال الدّین نجفی، در طهران ساکن شد و در مسجد اقصی به اقامه جماعت و ارشاد مردم پرداخت.]

وی سرانجام در سال 1347ش (مطابق با ماه شوال 1388ق) در طهران وفات یافت.(1)

علّامه مفضال آقای حاج سیّد محمّد علی روضاتی مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده اند:

مدرس عالم پر حشمت و جاه

چو رفت از دار دنیا او به ناگاه

«شریف» از بهر تاریخش بگفتا:

«دریغ از زبده ابدال صد آه»

1388ق

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «در راه بهشت» 2. «ترجمه خصال صدوق» 3. «تفسیر قرآن مجید» (تفسیر برخی از سوره ها) 4. «مجموعه اشعار» به عربی(2)

سیّد حسین خوانساری

حاج سیّد حسین بن آقا سیّد ابوالقاسم جعفر میرکبیر خوانساری اصفهانی، عالم فاضل و فقیه محقق. وی در اوایل قرن دوازدهم هجری در اصفهان متولّد شده و در اصفهان به تحصیل پرداخته و به هنگام حمله افغانها به اصفهان و سقوط صفویه، به همراه پدر و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص567.
2- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 643

خانواده به خوانسار مهاجرت کرده است. او از پدر دانشمند خود و نیز ملّا محمّد صادق تنکابنی فرزند فاضل سراب روایت می کند.

میرزا ابوالقاسم قمی صاحب قوانین نزد او تلمّذ کرده و خواهر او را به همسری اختیار کرده است.

جمعی از علمای اعلام از او اجازه روایت دارند از جمله میرزا ابوالقاسم قمی، سیّد محمّد مهدی بحرالعلوم، آقا محمّد علی کرمانشاهی و سیّد ابوالقاسم خوانساری (فرزند صاحب عنوان) مرحوم بحرالعلوم ایشان را «السیّد السّند العالم العامل الحبر الکامل وحید العصر و نادرة الدّهر السّید حسین الخوانساری» خوانده است.

این عالم جلیل سرانجام در ظهر سه شنبه 8رجب 1191ق در خوانسار وفات یافته و همانجا مدفون گردیده است.

وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «حواشی شرح لمعه» که قسمتی از آن در هامش «شرح لمعه» در سال 1271ق چاپ سنگی شده است. 2. «شرح عبادة مشکلة من شرح اللّعمه» در اواخر «القول فی صلوة المیّت» که آن را به درخواست کتبی میرزا سیّد خلیل اللَّه اصفهانی نگاشته است. 3. «حواشی ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد» محقق سبزواری 4. «شرح دعاء ابوحمزه ثمالی» 5. «شرح زیارت عاشورا» 6. «رسالة فی الاجماع» 7. «اجوبة المسائل النّهاوندیه» جواب سؤالاتی است که میرسید علی نهاوندی از آن جناب پرسیده است. 8. «رسالة فی حکم ملاقی المُتَنَجِّس» که به خواهش میرزا ابوالقاسم مدرس مدرسه سلطانی اصفهان تألیف کرده است.

آقا سیّد حسین علاوه بر کمالات صوری و معنوی، دارای خط بس زیبا بوده است و کتب و رسائل چندی استنساخ نموده است، از جمله «بهجة الحدائق» در شرح نهج البلاغه تألیف سیّد علائ الدّین محمّد گلستانه، که نزد علّامه مفضال حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است، همچنین کتاب «حدود و دیات» تألیف علّامه

ص: 644

مجلسی(1)

آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی

آخوند ملّا محمّد حسین بن ملّا محمّد جعفر فشارکی قهپائی اصفهانی عالم فاضل، فقیه محقق، مجتهد اصولی، از اعاظم علماء و مجتهدین اصفهان در قرن سیزدهم هجری.

در روز 30 ذیقعده الحرام سال 1266ق متولّد شده و در اصفهان نزد برادرش ملّا محمدباقر فشارکی و حاج شیخ محمدباقر نجفی مسجد شاهی و آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی تلمذ نموده، سپس برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات عزیمت نموده و نزد میرزا محمد حسن شیرازی به کسب فیض پرداخته و سپس به نجف اشرف رفته و از خدمت حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی بهره برد. آنگاه به کربلای معلی مُشَرَّف شده و نزد شیخ زین العابدین مازندرانی تحصیلات خود را تکمیل نموده و موفق به اجازه از او گردید.

وی پس از بازگشت به اصفهان در محله خواجو ساکن شده و به اقامه جماعت در مسجد میرزا صادق در آن محله مشغول شده و در مدرسه صدر بازار به تدریس پرداخت. پس از فوت پدر زنش میرزا حسن عراقی، در محله نیماورد ساکن شده و به جای مرحوم عراقی در مسجد سلام در محله جماله کله به اقامه جماعت پرداخته و در مدرسه نیمآورد تدریس نمود.

کم کم در اصفهان شهرت و ریاستی یافته و جلسات قضاوت و حل و فصل مرافعات و رفع خصومات را برپا داشته و مجلس صدور فتوا را برقرار نموده و در اصفهان و مناطق اطراف مرجعیت یافت و عده ای از مقلّدین از فتاوای او تقلید نمودند وی


1- زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، صص 101 و 102؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 1، صص 531 و 532 و 339؛ مناهج المعارف، صص 182-178؛ روضات الجنات، ج2، صص 370-367؛ تتمیم امل الآمل، صص 132 و 133؛ الکواکب المنتشره، ص203؛ فوائد الرضویه، ج1، ص131؛ ریحانة الادب، ج2، ص189؛ فهرست کتب خطی اصفهان (آ-ز)، ج1، ص92؛ دو گفتار، ص100.

ص: 645

همچنین در مصلای تخت فولاد مراسم احیاء و برگزاری دعا و منبر وعظ و خطابه را وجهه همت خود قرار داد.

[آخوند فشارکی در ماه مبارک رمضان به منبر می رفت و با مواعظ شافیه خود مردم را موعظه می فرمود. او در فعالیت های خیریه پیشقدم بوده و خصوصاً برای طلاب و علمای فقیر همه گونه کمک از جمله تهیه منزل را متقبّل می شد.] و در شب سه شنبه 8 ذیقعده الحرام 1353ق وفات یافته و در تشییع او حدود بیست هزار نفر شرکت نموده ند و او را در بقعه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون ساختند.

میرزا حسن خان جابری انصاری ماده تاریخ وفاتش را چنین گفته است:

بموته یا جابری ارّخ

ما شارک الفشارکی علیم

وی جهت عمل مقلدین «رساله عملیه» تألیف فرموده و تعلیقاتی بر تألیفات شیخ انصاری همچون «رسایل» و «طهارت» «مکاسب» و کتاب صلاة نوشته است.(1)

محمّد حسین کازرونی

محمّد حسین بن محمّد جعفر کازرونی، از تجّار خوشنام و متدیّن اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است. [وی از حامیان جنبش مشروطیت در اصفهان بوده و به حمایت مالی از مشروطه خواهان اصفهان می پرداخته است وی با سرمایه خود شرکت مسعودیه را تأسیس کرد و پس از لغو امتیاز رژی، تجارت تریاک در اصفهان را بر عهده گرفت. ]همچنین او یکی از موسسان شرکت اسلامیه بود که برای حمایت از کالاهای داخلی و


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 84 و 85؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 537 و 538؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص80؛ طبقات اعلام الشیعه، ج2، صص 557 و 558؛ مکارم الآثار، ج5، ص1835؛ مستدرک فهرس التراث، ص40؛ تاریخ اصفهان و ری، صص 410 و 411؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص338؛ ریحانة الادب، ج2، ص342؛ الاجازة الکبیره، صص 171 و 172؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص199؛ معجم المؤلفین، ج9، ص249؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص501؛ یادداشت های استاد ابراهیم جواهری؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص124.

ص: 646

تحریم کالاهای خارجی در اصفهان تأسیس گردید. وی [در سال 1300ش ]کارخانه های وطن [و زاینده رود] را تأسیس کرد که نخستین کارخانه های صنعتی اصفهان به شمار می رفتند. از دیگر اقدامات خیرخواهانه و عام المنفعه او بنای مسجد کازرونی در خیابان سپه، مسجد کازرونی در خیابان عباس آباد، بنا کردن و تعمیر مسجدی در دروازه دولت (که بعدها به «باب الرحمه» معروف شد) و کمک به تعمیر مساجد دیگر در اصفهان بود. وی همچنین با ساختن دبستان و دبیرستان کازرونی و چاپ قرآن و کتب ادعیه و اهداء آنها به اهل علم و دیگران به علم و فرهنگ خدمت کرد و با احداث تکیه جهت مرحوم آخوند عبدالکریم گزی و آقا سیّد محمدباقر درچه ای و آب انباری در مقابل آن در تخت فولاد ارادت خود را به علماء ثابت نمود.

وی پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین در شب 3 محرم الحرام سال 1351ق وفات یافته و در داخل بقعه (تکیه کازرونی در تخت فولاد) مدفون شده و سپس در سال 1363ق استخوان ها به نجف اشرف منتقل و در یکی از حجرات صحن شریف حرم حضرت علی علیه السلام مدفون گردید.(1)

سیّد محمّد حسین آیت میردامادی

سیّد محمّد حسین آیت ابن آقا سیّد محمّد جعفر میردامادی سدهی، عالم فاضل و ادیب شاعر، در شب جمعه 23 ربیع الثّانی 1303ق متولّد شد. در اصفهان خدمت آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند گزی، میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، سیّد مهدی درچه ای و آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی تَلّمذ نموده و مدّتی در قم در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضرشده و در نجف به درس آیات عظام آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و میرزا محمّد حسین نائینی حاضر شده و پس از تکمیل تحصیلات خود به مولد خویش سِدِه [خمینی


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص70؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص789؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 170 و 171؛ نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 103-92.

ص: 647

شهر کنونی] مراجعت نموده و به ارشاد و هدایت مردم و اقامه جماعت پرداخته است.

[او عالمی زاهد و در کمال استغنا بود. و در عصر خفقان رضاشاهی و ایجاد فشارها و محدودیت های فراوان برای روحانیّت، با هزینه کردن وجوه شرعی برای طلّاب و اهل علم و تشویق آنان برای تحصیل در حوزه، نقش مهمی در ادامه حیات سلسله روحانیت و علماء دیار خویش داشته است] سرانجام وی در شب جمعه اول ربیع الثانی 1380ق وفات یافته و جنب امامزاده سیّد محمّد [در خمینی شهر] مدفون گردید.

کتب زیر از اوست:

1. «دیوان آیت» 2. «رساله در قاعده علی الید» (تقریرات درس مرحوم نائینی) 3. «صومیّه» در مواعظ ماه رمضان 4. «عشریه» و غیره(1)

حاج محمّد حسین نایب الصدر هرندی

حاج محمّد حسین نایب الصدر ابن آقا محمّد جعفر هرندی عالم و فاضل، از بزرگان معروف اصفهان و اردستان در قرن سیزدهم هجری بوده و قضاوت و امور شرعی را در آن حدود عهده دار بوده است.(2)

شیخ محمّد حسین امام نجفی

حاج شیخ محمّد حسین امام نجفی ابن حاج شیخ جمال الدّین بن حاج شیخ محمدباقر نجفی بن شیخ محمّد تقی رازی، عالم فاضل کامل. در سال 1313ق در کربلای معلی متولّد شد. در اصفهان نشو و نما یافت و نزد بسیاری از علماء و مجتهدین این شهر و نجف اشرف (همچون آیات عظام: شیخ محمّد رضا نجفی، میر محّمد صادق خاتون آبادی، میر سیّد علی نجف آبادی، سیّد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی،


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص538 و ج2، ص734؛ لطائف غیبیّه: ص سی و دو؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 270-261.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص444.

ص: 648

میرزا حسین نائینی و شیخ محمّد حسین کمپانی) تحصیل نموده، در فقه و حکمت و فلسفه صاحب نظر گردید و کتاب کفایة الاصول آخوند خراسانی را تدریس می کرد.

وی در روز سه شنبه 19 صفر 1392ق وفات یافته و در بقعه تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد مدفون شد. از او دو جلد کتاب به نام «خدا هست» به چاپ رسیده است.(1)

شیخ محمّد حسین دهاقانی*

حاج شیخ محمّد حسین بن آقا محمّد جواد دهاقانی، عالم فاضل و فقیه کامل، در سال 1327ق در دهاقان متولّد شد.

وی پس از آموختن مقدمات به اصفهان رفت و نزد اساتید آنجا تحصیل نمود. سپس راهی قم شد و نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیّد محمّد تقی خوانساری، سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی و سیّد محمّد رضا گلپایگانی به تحصیل پرداخت.

آنگاه به نجف اشرف عزیمت کرده و دروس خارج را نزد آیات عظام آقا ضیاء الدّین عراقی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّد حسین کمپانی و میرزا عبدالهادی شیرازی فرا گرفت و به اجتهاد نائل آمد و به تدریس دروس فقهی و اصولی مشغول شد.

پس از فشارهای رژیم حاکم بر عراق بر ایرانیان مقیم عتبات، به ایران بازگشته و در قم ساکن شد و به تدریس و تحقیق مشغول شد تا اینکه در 6 محرم 1404ق پس از مدتی بیماری وفات یافته و در صحن آستانه حضرت معصومه(س) در جوار مقبره شیخ فضل اللَّه نوری به خاک سپرده شد.(2)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص103 و 104؛ گلشن اهل سلوک صص 146 و 147. .
2- گنجینه دانشمندان، ج2، ص148؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1580-1578؛ سیمای دهاقان، صص 286-284.

ص: 649

حسین مسرور اصفهانی

حسین سخن یار متخلّص به «مسرور» ابن حاج محمّد جواد تاجر کوپایی، شاعر و نویسنده توانای معاصر، در 20 صفر 1308ق در کوهپایه اصفهان متولّد شد [تحصیلات علوم دینی را در اصفهان آغاز کرد و در مدرسه نیم آورد ساکن شد. پس از چند سال به شیراز رفته و نزد فرصت شیرازی به فراگیری علم و ادب پرداخت. کمی بعد به خراسان رفت و نزد دانشمندان و ادبای آنجا به تکمیل معلومات خود پرداخت. آنگاه به اصفهان بازگشته و در انجمن های ادبی شرکت کرد.] مدّتی بعد به طهران رفته و به استخدام فرهنگ درآمد و در دبیرستان ها، مدرسه دارالفنون و دانشکده افسری به تدریس پرداخت. در سال 1312ش در مسابقه الواح تخت جمشید که به وسیله شاهزاده افسر گذارده شد، مشاره الیه نیز شرکت نموده و بین پنجاه نفر شرکت کنندگان، رتبه اوّل را حائز گردید.

او در هنگام اقامت در طهران همچنان به اصفهان رفت و آمد داشت و با ادباء و شعرای اصفهان در ارتباط بود. او نویسنده ای قادر و شاعری توانا و مترجمی زبردست بوده و زبان های فرانسه، انگلیسی و عربی را خوب می دانست و از زبان پهلوی نیز اطلاعاتی داشت. [در نوشتن داستان های تاریخی نیز از پیشگامان این نوع نثر به شمار می رود.

وی تا آخر عمر را در تجرّد و بدون همسر به سر برد. در اواخر عمر به نویسندگی برای رادیو مشغول شد. تا اینکه به بیماری مثانه مبتلا شده و در بیمارستان ارتش] در چهارشنبه 9 رجب 1388ق فوت نمود. [و در گورستان ظهیرالدّوله در طهران به خاک سپرده شد.]

کتب زیر از اوست:

1. «امثال سائره» 2. «داستان های تاریخی محمود افغان» 3. «ده نفر قزلباش» مطبوع 4. «دیوان اشعار» مطبوع 5. «راز الهام» که قسمتی از دیوان اشعار اوست 6. «فرهنگ زبان» 7. «گوشه ای از زندگی لطفعلی خان زند موسوم به قران» 8. «نی زن

ص: 650

بیابان» 9. «هنرنامه» و غیره.

ماده تاریخ وفاتش را بسیاری از شعرا سروده اند از جمله سیّد مرتضی محمدی نژاد متخلّص به کهتر سروده است:

سر زدم از کلک کهتر تا به تاریخش سرود

«با عجب طبعی توانا در جهان مسرور بودی»

1388ق

او در شعر استادی توانا بود، امّا اشعار او کم است و دیوان اشعارش حجم چندانی ندارد. این شعر او در وصف اصفهان شهرت بسیار زیادی دارد:

مسجد شیخ تو کهن موزه ایست

یا که در انگشت تو فیروزه ایست

جامع عباسی جادو فریب

کرده در آن قصر طلسمی عجیب

هر که در آنجا به تماشا رود

پای ندارد که دگر جا رود

خرّمی مدرسه چهارباغ

بر دل فردوس برین هشته داغ

صورت دیوار و درِ چهلستون

خنده کند بر صُوَر بیستون

نیست اگر بر سرِ پا هفت دست

کارگهی بهتر از آن هفت دست

کارگه پارچه اصفهان

بر سر آن پایه شده ساختمان

مسجد شَه بین و شبستان او

نقش جهان سر در ایوان او

آیینه خانه که بهین قصر بود

آیت معماری آن عصر بود

جهل به ویرانیش افراخت دست

سنگ ستم آینه اش را شکست

آنکه نمکدان را ایوان شکست

خورد نمک را و نمکدان شکست

رفت به پاداشگه ایزدی

چیست سزای بدی الاّ بدی

عالی قاپو که مبادش زوال

تازه عروسی است پُر از خطّ و خال

از پل خواجو چه سرایم سخن

آب تحیّر چکدم از دهن

ص: 651

بوده در این شهر از آن شهریار

مسجد و بازار فزون از شمار(1)

حسین شباب بروجنی

حسین شباب بروجنی بن حاجی بیگ، از شعرای معاصر در سال 1281ش (حدود سال 1321ق) در بروجن متولّد شده و در مکاتب محلی کمی تحصیل نموده و سپس به کار پرداخته است. او با حرفه بزازی امرار معاش می کرده و این شعر از اوست:

شد جهان رشک جنان چون فَروَدین آمد فراز

تکیه زد بر تخت گل به صد تمکین و راز

گشته از عشق گل اندر باغ بلبل نغمه ساز

در ترنم کبک و تیهو روز و شب چون اهل راز

گه کند این ناز بر او گه تبسّم او بر این(2)

میرزا حسین خان اخگر

میرزا حسین خان اخگر بن محمّد حسن آتش اصفهانی، شاعر ادیب و معاصر در شب پنج شنبه اول ذیقعدة الحرام سال 1319ق در اصفهان متولّد گردید و در خدمت اساتید وقت تحصیلات خویش را به انجام رسانیده [در داروخانه به فعالیت پرداخت. ]از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود و گاهی شعر می سرود. [سرانجام در 18 جمادی الثانی 1392ق وفات یافته، جنب قبر پدرش در یکی از اطاق های تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد مدفون شد].


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص445-443؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص 539؛ سخنوران نامی معاصر ایران ادبیات معاصر؛ ج5، ص3277؛ ادبیات معاصر، ص86؛ اشعار ملی و میهنی از سخنوران معاصر ایران، ص76؛ دولت دیدار، صص 171-162؛ دیوان کهتر اصفهانی، ص449.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص366.

ص: 652

این بیت از اوست:

آن سرو خوش خرام اگر از چشم ما رود

گریم چنان که از عقبش چشمه ها رود(1)

سیّد حسین هاشمی طالخونچه*

سیّد حسین هاشمی طالخونچه فرزند سیّد محمّدحسن بن آقا سیّد ابراهیم موسوی شهرکی. عالم فاضل ادیب. از علمای قرن چهاردهم هجری.

در حدود سال 1334ق در خاندان علم و سیادت متولّد شد. پس از کمی تحصیل در 10 سالگی به اصفهان آمد و نزد علمای اصفهان به تحصیل مشغول شد و در درس اخلاق حاج شیخ الرئیس شرکت کرد. او تا سال 1349ق در مدرسه ثقةالاسلام اصفهان به تحصیل اشتغال داشت. اما به علّت سخت گیری مأموران حکومت رضاشاه پهلوی به روحانیت مجبور به مهاجرت به قم شده و نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تلمّذ کرد.

وی سرانجام پس از وفات در تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

محمّدحسین اصفهانی

محمّد حسین بن محمّد حسن اصفهانی [خطاط قرن سیزدهم هجری] در سه شنبه 13 ذیقعده 1270ق به خط شکسته نستعلیق کتاب «ریاض المسائل» را نوشته است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص28؛ دانشنامه (الفت)، ص16؛ مکارم الآثار، ج8، ص2787؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- شرح مجموعه گل، صص400 و 401.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص250.

ص: 653

حسین اصفهانی

حسین بن حسن بن حسین اصفهانی [از خطاطان و نویسندگان کُتُب در قرن نهم هجری ]در تاریخ 18 ربیع الاوّل 833ق. کتابت نسخه ای از شرح شاطبیّه را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 3202 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

محمّد حسین امین الضرب اصفهانی

حاج محمّد حسین بن حاج محمّد حسن امین الضرب اصفهانی معروف به کمپانی، از ملاّکین و تجّار معتبر.

در محرم 1289ق در تهران متولّد شد. او در نهضت مشروطه به مشروطه خواهان پیوست و حمایت مالی از آنان را برعهده گرفت و پس از صدور حکم مشروطیت، به نمایندگی در اول مجلس شورای ملّی انتخاب شد و در آن دوره نایب رئیس مجلس نیز شد. همچنین در دوره هفتم مجلس (1347ق/1307ش) و دوره هشتم (سال 1349ق/1309ش) نیز نماینده مجلس بود و در اواخر عمر به ریاست اطاق تجارت تهران منصوب شد.

او مردی صبور، خلیق، با گذشت و دارای مبادی آداب بود. او سرانجام در 25 بهمن 1311ش در سن 62سالگی بر اثر سکته قلبی در تهران وفات یافته و جنازه به قم حمل و در صحن بزرگ حضرت معصومه(س) مدفون گردید.(2)


1- فهرست مرکزی دانشگاه، ج11، ص2157.
2- زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 291 و 292؛ رجال عصر ناصری، صص 143 و 144؛ شرح زندگانی من، ج1، ص11؛ روزشمار تاریخ ایران، ج1، ص192؛ فرهنگ رجال قاجار، ص43؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1558 و 1559؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص44؛ فرهنگ معین، ج5، ص181.

ص: 654

میر محمّد حسین امام جمعه

میر محمّد حسین امام جمعه ابن میر محمّد حسن بن میر محمّد حسین بن میر عبدالباقی خاتون آبادی، عالم فاضل، از علماء و رؤساء اصفهان در قرن سیزدهم هجری. [علاوه بر ادبیات و فقه و اصول قدری معقول و تفسیر نیز تحصیل کرده بود. غالباً هم با فضلاء و دانشمندان معاشرت داشت. و با همه کس نشست و برخاست می نمود. در زمان حیات برادرش میر سیّد محمّد امام جمعه دارای املاک بسیاری گردید و در سال 1291ق پس از رحلت برادر امام جمعه اصفهان شد.

در سال 1296ق ظلّ السّلطان او را از سمت امام جمعه اصفهان عزل کرد و شخصی دیگر از خاندان امام جمعه اصفهان به نام میرزا محمّد علی را به سمت امام جمعه اصفهان منصوب کرد.

مرحوم آخوند گزی در «تذکرة القبور» می نویسد: «اگر چه خیلی مردم به جهت خدمتی که مرحوم آقا میر محمّد حسین امام جمعه سابق به خلق کرده بود در باب جنس و معارضه خلق با حکومت اصفهان، از شدّت محبت و اخلاص به او با آقا میرزا محمّد علی بد بودند که امام جمعه شده بود.

صاحب عنوان سرانجام در 23 رجب 1298ق وفات یافته و در مقبره سر قبر آقا مدفون شد.

در حواشی ملحقات «رساله نماز شب» تألیف آخوند ملّا علی اکبر اژه ای اصفهانی، مرحوم آقا میرزا علی محمّد شریف اژه ای این شعر را به او نسبت داده است:

سرو را بنگر که در بستان به رفتار آمده است

پیش سرو قامت یارم مگر بار آمده است(1)


1- تاریخ اصفهان (جابری)، ص336؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 619 و 620؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 117 و 118؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص541؛ الکرام البرره، ص383؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص315.

ص: 655

استاد حسین مصوّرالملکی

استاد حاج محمّد حسین مصوّرالملکی فرزند محمّد حسن بن آقا زین العابدین نقاش ابن محمّد کریم نقاش، نقاش و شاعر هنرمند معاصر. پدرانش همه از نقاشان زبردست اصفهان بودند. در روز 17شعبان سال 1309ق در اصفهان متولّد شده [و در کودکی به مکتب خانه رفت و علم و ادب آموخت. از 11سالگی در کارگاه نقاشی پدرش شروع به فراگیری نقاشی و قلمدان سازی نمود. او غیر از پدر استادی نداشت اما قریحه و توانائی خدادادی او باعث شد سرآمد نقاشان عهد خود شود و در رشته های، تذهیب، تشعیر، طراحی کاشی و فرش و نقاشی رنگ و روغن مهارت فراوان کسب نماید. او سالها روی آثار کمال الدّین بهزاد و رضا عباسی مطالعه داشته و به پیروی از سبک آنان پرداخته است در نقاشی مبتکر و نوجو بوده و از نقاشی غربی تأثیر پذیرفته است.

او مدّتی معلم نقاشی در کالج انگلیسی اصفهان بود. سپس به استخدام اداره هنرهای زیبای کشور درآمده و در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان به تدریس پرداخت. همچنین کارگاهی داشت که با چندین شاگرد به خلق آثار ارزنده می پرداخت و آنها را به خارج می فرستاد. چند ماهی نیز در پاریس به فعالیت پرداخت.

او در سال 1312ش تابلوئی به سبک مینیاتور، به دستور دربار انگلستان ساخته و موفّق به دریافت یک قطعه مدال تاج گذاری جرج پنجم شد. در ابتدای جنگ جهانی دوم به دستور مقامات انگلیسی وی تابلوی شکست متّحدین و فتح متّفقین را ساخته و موفّق به دریافت تقدیرنامه هائی از طرف «چرچیل» و «روزولت» و ژنرال «چیان کای چک» گردیده و از طرف یونسکو نیز، شرح حال حاج مصوّرالملکی و عکس تابلوی تخت جمشید و تابلوی شکست دول محور در روزنامه های خارج چاپ شد. همچنین این دو اثر در نمایشگاه جهانی بروکسل شرکت داده شد و برنده جایزه شد.

از دیگر تابلوهای نقاشی او: «سلام عید نوروز داریوش کبیر»، «جنگ نادرشاه افشار با محمّد شاه هندی»، «کاخ عالی قاپو» و «شیخ صنعان و دختر ترسا» شهرت به سزائی دارند.]

ص: 656

حاج مصوّر الملکی در شعر نیز قریحه ای داشت و در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و «مصوّر» تخلّص می نمود. او در یکشنبه 5 صفر 1398ق در اصفهان درگذشت و در تکیه شهداء واقع در تخت فولاد به خاک سپرده شد.

این شعر از اوست:

ترسا پسر که زلف چلیپاش داده اند

از بهر بردن دل شیداش داده اند

چندان نبود لعل لب آن شکردهان

این جلوه ها ز خون دل ماش داده اند [...]

مست است تا به شام ابد آن که در ازل

از جام عشق لعل تو صهباش داده اند(1)

آقا حسین جیلانی لُنبانی

آقا حسین جیلانی لنبانی ابن ملّا حسن بن علی بن مولی حسن فقیه دیلمانی جیلانی تنکابنی، عالم فاضل، حکیم محقق، فقیه مدقّق، عابد زاهد. در سال 1082ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصاً علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی تلمّذ نموده و در فقه، اصول، ادبیات، حدیث، منطق و حکمت مهارتی به سزا یافت. ملّا محمّد صادق تنکابنی در 4 جمادی الثانیّه 1123ق به او اجازه داده است.

وی در محله لُنبان اصفهان ساکن بوده و به «لُنبانی» شهرت داشته و در مسجد لُنبان تدریس و اقامه جماعت می نموده است.

وی سرانجام در 26 رمضان 1129ق وفات یافته و در قبرستان تخت فولاد، در


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص453؛ سیری درتاریخ تخت فولاد، ص190؛ تاریخ برگزیدگان و عده ای از مشاهیر شرق و غرب جهان، صص 515 و 516؛ دائرة المعارف هنر، ص532؛ طراحان بزرگ فرش ایران، ص242؛ مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، بهار و تابستان 1379، صص 201-197.

ص: 657

جنوب مصلی مدفون شد. آقا سیّد ابوالقاسم جعفر خوانساری خواهرزاده او بوده و لذا یکی از نوادگان خوانساری یعنی میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) وصیت کرد تا پس از وفات جنب مزار دایی جدّ خود به خاک سپرده شود و بعد از آن قبرستان به تکیه صاحب روضات معروف شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه ذخیرة المعاد» محقق سبزواری 2. «رساله در زیارات» 3. «رساله در زکات» 4. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه» 5. «شرح صحیفه سجادیه» 6. «شرح مفاتیح الشّرایع»(1)

شیخ محمّد حسین کمپانی اصفهانی

حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی مشهور به «کمپانی» ابن حاج محمّد حسن معین التجار اصفهانی فقیه محقق، حکیم مدقّق و ادیب شاعر، از اعاظم علماء و اجله فلاسفه و اکابر ادباء و شعراء قرن چهاردهم هجری.

جدّش حاج محمّد اسماعیل، از نخجوان به اصفهان هجرت نمود و پدرش معین التّجار برای تجارت به عتبات عالیات آمد. صاحب عنوان در دوم محرّم الحرام سال 1296ق در نجف اشرف متولّد شده و همراه پدر به کاظمین رفت. در 20سالگی به نجف اشرف بازگشته ونزد شیخ حسن تویسرکانی و سپس نزد آخوند خراسانی به تلمذ پرداخته و تا آخر عمر در خدمت او حاضر بود. همچنین از آقا سیّد محمّد فشارکی و آقارضا


1- ریاض العلماء، ج1، ص185؛ تتمیم امل الآمل، صص 122-120؛ روضات الجنات، ج2، ص358؛ فوائد الرّضویه، ج1، ص132؛ الکواکب المنتشره، صص 208 و 209؛ الذریعه، ج2، ص267 و ج6، صص94 و 86 و ج12، ص42 و ج15، ص70 و ج20، ص317 و ج14، ص76؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 56 و 96؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص20؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 542 و 543؛ تلامذة المؤلفین، ج3، ص318؛ ریحانة الادب، ج57، ص137؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص348؛ بزرگان تنکابن، ص222.

ص: 658

همدانی کسب فیض کرد. در علوم عقلی شاگرد میرزا محمّد باقر اصطهبانانی بود.

وی پس از وفات آخوند خراسانی حوزه درس و بحث تشکیل داده و از نظر جامعیت و احاطه بر معقول و منقول و تسلط بر ادبیات و عرفان شهرتی یافته و در فقه و اصول و تفسیر و ادب و حکمت تدریس می نموده و [علّامه سیّد محمّد حسین طباطبائی صاحب «المیزان» از شاگردان او در معقول بود]. در ملکات نفسانی و اخلاق روحانی ممتاز بوده است.[او به عرفان گرایش داشته و اهل تهجّد و عبادت و تزکیه نفس بوده و در مسائل عرفانی با عالم ربانی میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مکاتبه داشته است]

در شعر و فنون بلاغت و فصاحت دستی توانا داشته و به عربی و فارسی شعر می سروده و «مفتقر» تخلّص می نموده و دیوان اشعار فارسی او به طبع رسیده است.

سرانجام در شب 5 ذیحجةالحرام 1361ق در نجف اشرف وفات یافته و در اطاق جنب مناره ایوان طلای حرم حضرت علی علیه السلام مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الاجاره» 2. «الاجتهاد والتّقلید» 3. «اصول الفقه» 4. «الانوار القدسیّة» 5. «ارجوزه در صوم» 6. «ارجوزه در اعتکاف» 7. «اربع قواعد فقهیّه» 8. «تحفة الحکم» منظومه ای در فلسفه عالیه، یکی از مهم ترین تألیفات او 9. «تعلیقه بر رسالة القطع» شیخ انصاری 10. «حاشیه بر مکاسب» شیخ انصاری 11. «الحقیقة الشّرعیّة» 12. «دیوان شعر فارسی» 13. «دیوان اشعار عربی» 14. «رساله در عدالت» 15. «رساله در مشتق» (دو رساله) 17. «رساله در طلب و اراده» 18. «رساله در صحیح و اعم» 19. «رساله در شرط متأخر» 20. «رساله در اشتراک الفاظ» 21. «رساله در تقسیم وضع به شخصی و نوعی» 22. «رساله در علائم حقیقت و مجاز» 23. «رساله در موضوع علم» 24. «رساله در معاد» 25. «رساله در نماز جماعت» 26. «رساله در نماز مسافر» 27. «رساله در طهارت» 28. «نهایة الدّرایة» در شرح بر کفایه 29. «وسیله» که رساله عملیّه ایشان

ص: 659

است.(1)

این شعر از اوست:

شعله روی تو در خرمن گل آتش زد

حاصل عمر اگر شد همه بر باد خوش است

خوی دیو از دل دیوانه خود بیرون کن

گر تو را آمدن روی پریزاد خوش است

بیمی از سیل فنا نیست ز بد عاقبتی

ور نه این طرح دلاویز ز بنیاد خوش است

میرزا حسین خضوعی*

میرزا حسین خضوعی معروف به «میرزا حسین ساعت ساز» فرزند محمّد حسن خان قاری، موسیقیدان، خواننده و شاعر متخلّص به «سرور الشعراء» در سوم رمضان 1295ق در اصفهان به دنیا آمد. او ابتدا به تعزیه خوانی پرداخت و در سِمَت «معین البُکائی» به فعالیت پرداخت. موسیقی را از میرزا عبدالوهاب اصفهانی آموخت و در نوجوانی به تهران رفت و در دربار ناصرالدّین شاه به رفت و آمد پرداخت. او پس از 25 سال اقامت در تهران به اصفهان بازگشت و در اداره دخانیات استخدام شد و در خانه به ساعت سازی پرداخت امّا به علت ضعیف شدن چشم، از آن کار دست کشید.

میرزا حسین خضوعی در موسیقی معلومات وسیع و در خوانندگی حنجره ای توانا


1- دیوان حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپائی: مقدمه؛ یادنامه مفسر کبیر استاد علّامه سیّد محمّد حسین طباطبائی، صص 103-100؛ ریحانة الادب، ج5، صص 93-90؛ نقباء البشر، ج2، صص 562-560؛ تحریر ثانی تاریخ عرفاء و حکماء متأخر، صص 302 .301؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 163-160؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 540 و 541؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 213-211؛ تاریخ اصفهان(جابری)، صص 334 و 337 و 405؛ مکارم الآثار، ج3، ص1010؛ معارف الرّجال، ج2، ص263؛ الذریعه: مجلدات مختلف؛ جلّدات مختلف؛ الاجازة الکبیرة للسید المرعشی النجفی، صص 176 و 177.

ص: 660

داشت و در مُرَکَّب خوانی استاد بود و با بزرگان موسیقی اصفهان همچون، نایب اسداللَّه، میرزا حبیب شاطر حاجی و سیّد عبّدالکرحیم معاشرت داشت و استاد جلال تاج و اسماعیل ادیب خوانساری از شاگردان او به شمار می روند.

او به علم عروض کاملاً مسلط بود و در شعر طبعی روان داشت و در موسیقی رساله ای به سبک کتاب «بحور الالحان» در دو دفتر تنظیم کرده و اشعاری را گنجانده و تناسب معنی و بحر آنها را در موسیقی معیّن کرده بود. این رساله نزد دخترش «ارفع اطرائی» موجود است. او همچنین تقسیمات قدیمی را برپایه آوازها و شعبات و نغمات و فواصل موسیقی، به عدد و حروف ابجدی در جداولی منظّم ذکر کرده است.

وی سرانجام در سال 1373ق در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد (حوالی تکیه شهداء فعلی) به خاک سپرده شد.(1)

سیّد حسین سائل اصفهانی

سیّد حسین حسینی متخلّص به «سائل» ابن آقا سیّد حسن روضه خوان، شاعر ادیب، در اوّل فروردین 1289ش در اصفهان متولّد شد. از شعرای متوسط این شهر بود. کتابی مشتمل بر 210 رباعی از سرودهای خود ترتیب داده و تاریخ اتمام آن را «دویست و ده رباعی گفته سائل» = 1333 خورشیدی یافته است.

از اوست:

دل پی دلدار گردد، لیکن اهل دل کُجاست

آنکه بتواند کند حل، عقده مشکل کجاست(2)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص251؛ سرگذشت موسیقی ایران، ج1، ص369؛ مردان موسیقی، ج2، صص 156-153؛ تاریخ تحوّل ضبط موسیقی، ص243؛ تاریخ موسیقی ایران، ص676؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، صص 209 و 210.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص229.

ص: 661

شیخ حسین مظاهری*

حاج شیخ حسین مظاهری فرزند حسن از مراجع تقلید و فقهای عالیقدر معاصر. در سال 1312ش در تیران کرون متولّد شد. در سال 1326ش به اصفهان آمده و در مسجد سیّد اصفهان ساکن شد. ادبیات را نزد آقا جمال خوانساری و سیّد احمد مقدّس، دروس سطح را نزد حضرات آیات شیخ احمد فیّاض، سید عبدالحسین طیّب و حاج شیخ عباسعلی ادیب و شرح منظومه را نزد شیخ محمود مفید فرا گرفت. در سال 1331ش به قم رفته و نزد حضرات آیات شیخ عبدالجواد جبل عاملّی، مرعشی نجفی و حاج شیخ مرتضی حائری مقداری از مکاسب و کفایه را تحصیل کرد. سپس 8سال در درس خارج فقه آیت اللَّه بروجردی حضور یافت. 12سال نیز از محضر محقق داماد بهره گرفت. اسفار، شفا و دروس تفسیری و اعتقادی را از محضر علّامه طباطبائی (صاحب المیزان) فرا گرفت.

وی سالهای طولانی به تدریس خارج فقه و اصول، شرح منظومه، نهایةالحکمة، قسمت هایی از اسفار و درس اخلاق مشغول بود.

او از عناصر فعال و مؤثر تبلیغات دینی و مبارزه فرهنگی علیه رژیم شاه به شمار می رفت و به همراه حضرات آیات مصباح، خرّازی و دکتر احمدی مؤسسه در راه حق را تأسیس کرد.

در سال 1374ش به درخواست مردم اصفهان و رهبر معظم انقلاب، به عنوان رئیس حوزه علمیه اصفهان و از قم به اصفهان آمد و به تدریس فقه و اصول و خدمات فرهنگی و اجتماعی پرداخت. سخنرانی ها و درس های اخلاق ایشان سال ها مورد توجّه و استفاده مردم بوده است. تألیفات ایشان اغلب به چاپ رسیده که عبارتند از:

1. «دراسات فی الاخلاق و شؤون الحکمة العملیّة» 2. «عوامل کنترل غرائز در زندگی انسان» 3. «جهاد با نفس» 4. «اخلاق فرماندهی» 5. «اخلاق در خانه» 6. «اخلاق در اداره» 7. «تربیت فرزند» 8. «جبهه و جهاد اکبر» 9. «خانواده در اسلام» 10. «به سوی حق» 11. «ویژگی های معلم خوب» 12. «شرح و تفسیر دعای کمیل»

ص: 662

13. «شرح و تفسیر دعای سحر» 14. «شرح و تفسیر مناجات شعبانیه» 15. «رساله توضیح المسائل» 16. «نکته هائی پیرامون ولایت فقیه و حکومت دینی» 17. «حاشیة العروة الوثقی» 18. «ثقات الأخیار من رواة الأخبار» 19. «فقه الدولة الإسلامیة أو ولایة الفقیه» در سه مجلد از تقریرات وی به قلم آقای شیخ مجید هادی زاده منتشر شده است.(1)

سیّد حسین درب امامی

سیّد حسین بن حسن موسوی درب امامی اصفهانی، عالم فاضل، وی سالها در نجف اشرف در خدمت علمای آنجا به تحصیل پرداخته است. ظاهراً از شاگردان شیخ مرتضی انصاری است.

وی نسخه ای از «القضاء و الشهادات» تألیف شیخ انصاری رابه خط نسخ خوش در سال 1281ق کتابت نموده است. نسخه آن به شماره 2526 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

میرزا حسین خان نظمی

میرزا حسین خان نظمی مشهور به نظام همایون بن میرزا حسن خان شاعر ادیب. از افسران شهربانی بود. او در اصفهان متولّد و در این شهر تحصیل کرد.

او طبع شعر داشت و «نظمی» تخلّص می کرد و از اعضای انجمن ادبی شیدا بود. وی در ارتش استخدام شده و تا درجه سرهنگی ارتقاء یافته سرانجام در شب دوشنبه 15 ذیحجه 1362ق در قم وفات یافته و همانجا مدفون شد. اشعارش در مجله دانشکده (اصفهان) به طبع می رسید.


1- خبرگان ملّت، ج1، صص 422-415.
2- الکلام البرره، ج2، ص384؛ فهرست الفبایی آستان قدس رضوی، ص448؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص542.

ص: 663

از اوست:

این لاله که رست است بر دامن کوه

و آراسته است پای تا گردن کوه

داغی است ز مرگ کوهکن مانده به جا

هر سال چو لاله سرزند بر تن کوه(1)

شیخ محمّد حسین همدانی

شیخ محمّد حسین همدانی ابن محمّد حسن کرمانشاهی، عالم فاضل، ادیب محقق، شاعر مفسر، در کرمانشاه متولّد و در همدان و اصفهان تحصیل نموده و از جمعی از علماء و فضلاء کسب فیض نموده از جمله: حاج میرزا علینقی همدانی، حاج ملّا حسینعلی تویسرکانی، آقا میرزا عبدالغفار تویسرکانی و آقا میرزا محمدهاشم چهارسوقی.

سپس به تدریس کتب فقه و اصول و ادبیات در مدرسه جده بزرگ و سپس مدرسه نیم آورد پرداخته [و جمعی از فضلاء از جمله آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی، میرزا حیدرعلی ندیم الملک، ابوالفتح دهقان سامانی، شیخ محمدعلی کرمانی، میرزا عباس خان شیدا، حاج میرزا محمّدباقر تویسرکانی، حاج میرزا محمّدباقر علوی شهیدی و میرزا حسن خان جابری انصاری نزد ایشان تلمّذ نموده اند.]

میرزا محمّد حسین همدانی در خاتمه جزء سوم کتاب «جراب الحکمة» می گوید بیش از یکصد تألیف در علوم فقه، اصول، رجال، حدیث، درایه، حکمت، کلام، عرفان، طب، لغت، تفسیر، حل و مشکلات اشعار، و حواشی بر قانون و فوائد و غیره را به رشته تحریر در آورده است.

وی تا آخر عمر ازدواج نکرده و در مدرسه به سر برد. تا اینکه در سال آخر عمر به منزل حاج میرزا محمدباقر تویسرکانی منتقل گردیده و در سال 1324ق در آنجا وفات


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 510 و 511؛ تربت پاکان قم، ج1، ص647.

ص: 664

یافته و در صحن شرقی امامزاده درب اصفهان مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. جراب الحکمة 2. حاشیه بر فوائد 3. حاشیه بر قوانین 4. دروس 5. دیوان اشعار 6. ردّ بر اخباریین 7. رساله در ارث 8. شرح تبصره 9. وجیزه در درایه

صاحب عنوان طبع شعر داشته و گاهی بنا به اقتضای حال ابیاتی می سروده است و «معانی» تخلّص داشته است. [این شعر را درباره زندگی خود سروده است:

مرگ مرا روبروی نشسته

می نتوانم سخن کنم کم و افزون

مدّت سی سال کنجکاوی کردم

قول ارسطو و فکرهای فلاطون

مشکل من حل نکرد با همه کوشش

بر سخن من گواست ایزد بی چون

من که چنینم قیاس کن دگران را

وانکه ندارد به جز شواهد مطعون

عیسویان آگهند اگر که از این رمز

از پی گفت و شنود حاضرم اکنون

جز سخنان خدا و گفت پیغمبر

باقی دیگر فسانه دیدم و افسون

این نه قیاسی است ناپسند و مطعون

این نه دلیلی است نارسیده و مظنون

کیست بداند سپهر پر شده خود چیست

یا ز چه او گشته است علت گردون

باغ چرا در بهار خرم و سبز است

یار فسرده ز چیست در همه کانون(1)

محمّد حسین بیشه لنجانی

محمّد حسین بن حسنعلی بیشه لنجانی اصفهانی، خطاط نسخ نویس. از آثارش کتاب «من لا یحضره الفقیه» که در جمعه 20 ربیع الثّانی 1068 از کتابت آن فراغت حاصل نموده و به شماره 13502 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2)


1- تراجم الرجال، ج1، صص 187-185؛ تذکره شاعران فارسی سرا، ص238؛ مکارم الآثار، ج7، ص2579؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص534؛ مزارات اصفهان، ص208؛ بدایع و نوادر، ص17.
2- فهرست وزیری، ج1، ص291.

ص: 665

میر محمّد حسین حسنی حسینی اصفهانی*

میرمحمّد حسین حسنی حسینی اصفهانی بن سیّد حسین بن سیّد ابراهیم بن سیّد حسین بن سیّد محمّد امین بن غیاث الدّین محمّد مشهور به میر میران حسنی حسینی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه ماهر و مفسر محقق، از علمای قرن سیزدهم هجری.

وی را تفسیری است موسوم به «مظهرالانوار اللاهوتیه» به عربی که از آنرا از «تفسیر صافی» فیض کاشانی و «انوار التّنزیل» قاضی بیضاوی انتخاب شده است. این کتاب به شماره 12108 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1)

ظاهراً او: میر محمّدحسین بن میر محمّد حسین متوفی در ماه صفر 1273ق و مدفون در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان است.(2)

حسین اصفهانی

حسین بن حسین بن حسن اصفهانی ملقّب به جلال قاری، از فضلا و دانشمندان قرائت و تجوید در اصفهان است. زمان دقیق زندگی او معلوم نیست. کتاب «ایضاح المعانی من حرز الامانی» از تألیفات اوست که به شماره 1972/18 در کتابخانه وزیری یزد و میکروفیلم آن به شماره 2419 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

[در فهرست کتابخانه وزیری نامی از مؤلف برده نشده است.]

محمّدحسین رویدشتی*

محمّد حسین بن حاجی حسین رویدشتی اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. وی نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را به امر قوام الدّین محمّد بن رفیع خلیفه


1- فهرست مجلس، ج35، صص113 و 114؛ بزرگان اصفهان در فرهنگ و تاریخ: خطی.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص543.
3- فهرست وزیری، ج3، ص1113؛ فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص681؛ فهرست مشکاة، ج1، صص 18 و 19.

ص: 666

در مشهد مقدس کتابت نموده است. نسخه بر خط نسخ و در ذیحجه 1059ق کتابت شده و در کتابخانه مرحوم حاج سیّد ضیاءالدّین علّامه در اصفهان موجود است.(1)

به اهتمال زیاد او همان حسین بن حسین قهپائی کاتب «اصول کافی» در سال 1072ق است.

حسین قهپائی

حسین بن حسین قهپائی از فضلاء و دانشوران قرن یازدهم هجری. در تاریخ 10 شوال 1072ق نسخه ای از «اصول کافی» را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 6546 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.

در آخر نسخه انهاء ملّا محمّد باقر مجلسی جهت امیر دوست محمّد باقر مازندرانی به تاریخ 5 ذی الحجه 1077ق دیده می شود.(2)

حسین ذُکوانی همدانی

ابومحمّد حسین بن حفص بن فضل بن یحیی بن ذکوان هَمدانی، از محدّثین قرن دوم و سوم هجری است.

مادرش خالده دختر عطاء خشک بوده است. ابومحمّد از کوفه به اصفهان منتقل شده است. ابتدا نزد فقهاء کوفه تحصیل کرده و علم و فقه کوفیان را در اصفهان رواج داده [است ]در اصفهان منصب قضاوت و فتوا و ریاست یافته و به مذهب کوفیان عمل می نموده [است ]درآمد او در هر سال صد هزار درهم بوده است. جوائز و انعامات او به محدّثین و اهل علم و دانش همچون ابی مسعود و عمرو بن علی می رسیده است. وی از مخصوصین سفیان ثوری بوده و او را به مکه برده است.

ابوعبداللَّه ذکوانی، از ثوری، اسرائیل، فضیل بن عیاض، مروان فزاری، سفیان بن عینیه،


1- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص83.
2- فهرست مرعشی، ج17، ص133.

ص: 667

ایراهیم بن طهمان، مسلم بن خالد زنجی، عمربن قیس، ابراهیم بن نافع، یحیی بن سُلیم طائفی، عبدالعزیز بن ابی روّاد، ابراهیم بن محمّد اسلمی و... روایت می کند و سعید بن سلیمان، عمرو بن علی، عمر بن شَبَّه و... از او نقل حدیث کرده اند.

صاحب عنوان در سال 212ق وفات یافته است.(1)

کمال الدّین حسین خلقی اصفهانی*

امیر کمال الدّین حسین بن میر حکیمی طبیب اصفهانی، شاعر ادیب، متخلّص به «خلقی» ظاهراً درقرن دهم هجری می زیسته و مردی رند و لا ابالی بوده است.

از اوست:

ای گرد کوی یار دمی از هوا نشین

مهمان مردمان شو و در دیده ها نشین

ای تیر یار، از نظرش چو فتاده ای

ما هم فتاده ایم، به پهلوی ما نشین(2)

حسام الدّین حسین اصفهانی

ابوعبداللَّه حسام الدّین حسین بن حیدر اصفهانی، از مشایخ صوفیه و مرید رکن الدّین حبشی بوده و امیر سیّد عبداللَّه برزش آبادی فرزند سیّد محمّد عبدالحی بن سیّد علی طوسی مرید او بوده است.(3)

شیخ حسین چنگانی

شیخ حسین بن حیدربن حسن بن غلام چنگانی اصفهانی، عالم فاضل، در سال 1278ق کتاب «منیة اللبیب» در شرح تهذیب را جهت خود استنساخ نموده و بر آن تعالیقی دارد که دلالت بر وفور علم و دانش او می کند. نسخه در کتابخانه دانشکده


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص 274 و 275؛ طبقات المحدثین، ج2، ص186؛ سیر اعلام النبلاء، ج10، ص174؛ الوافی بالوفیات، ج12، ص360.
2- تذکره روز روشن، صص242 و 243.
3- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص841.

ص: 668

حقوق دانشگاه تهران موجود است.(1)

[چنگان: از توابع خوراسگان جی اصفهان است.]

محمّد حسین خان سرتیپ اصفهانی

محمّد حسین خان سرتیپ بن حیدر علی خان بن حاج محمّد حسین خان صدر اعظم اصفهانی، از ادباء و فضلای عهد قاجاریه است.

در تهران ساکن و پیشکار و کفیل محمدتقی میرزا رکن الدوله قاجار (برادر ناصرالدّین شاه) بود و در حسن خط و انشاء تبحر فراوان داشته است.(2)

ملّا محمّد حسین تستری

ملّا محمّد حسین بن حیدر علی تستری، از فضلاء و محدّثین قرن یازدهم هجری در اصفهان سکونت داشته و نزد علمای این شهر خصوصاً علّامه ملّا محمدباقر مجلسی به تحصیل پرداخته است. وی کتاب «اصول کافی» را ابتدا نزد ملّا محمّد صادق شریف اصفهانی همدانی و سپس نزد علّامه مجلسی خوانده و آن دو نفر در صفر 1076ق در آخر کتاب «حجت» از «اصول کافی» جهت او اجازه نوشته اند.(3)

[وی همچنین کتاب «استبصار» شیخ طوسی را نزد ملّا محمّد صالح مازندرانی در سه شنبه 9 ذیقعده 1073ق قرائت نموده است. ملّامحمّد حسین کتاب «اعمال السنّه» رانیز تألیف نموده است.(4)]


1- فهرست دانشکده حقوق، ص488؛ الکرام البرره، ص386؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص543.
2- صدرالتواریخ، ص113.
3- الذریعه، ج1، ص150؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 26 و 27.
4- الروضة النضّره، ص 162 و 163؛ تلامذة العلّامه المجلسی، ص91.

ص: 669

سیّد حسین کَرَکی

عزّالدین ابوعبداللَّه سیّد حسین بن حیدر [بن علی بن حیدر] بن قمر حسینی کرکی، عالم فاضل فقیه محقق و محدث مدقق معروف به «سید حسین مفتی»، از علمای قرن دهم و یازدهم هجری.

وی نزد علماء و فضلای زمان خود به تحصیل پرداخته که عبارتند از «شیخ ابی محمّد بایزید بسطامی ثانی» که در اواسط محرم 1004ق به او اجازه داده است. «شیخ محمّد سبط شهید ثانی» که برای او در سال 1029ق اجازه نوشته است. «شیخ بهاء الدّین محمّد عاملّی»، [«شیخ نورالدین محمّد نسّابه اصفهانی ابن حبیب اللَّه عاملی»]

و جمعی از فضلاء و دانشمندان از او روایت می کنند از جمله «ملّا محمّد باقر سبزواری»، «ملّا محمّد تقی مجلسی» «میرحسن رضوی قائنی» «میر فیض اللَّه بن غیاث الدّین محمّد طباطبائی قهپائی» وی سالها در اصفهان ساکن و در زمان شاه عباس اول مفتی اصفهان بوده است. سال وفات او به دست نیامد [اما از اجازه و انهاء که برای احمدبن حسین اصفهانی در سال 1039ق نوشته است معلوم می شود که او تا این سال زنده بوده است.(1)]

حسین خطائی

استاد حاج حسین خطائی فرزند حیدرعلی، از هنرمندان معاصر اصفهان، [در سال 1286ش در اصفهان متولّد شد و پس از کمی تحصیل نزد استاد بزرگ مینیاتور میرزا آقا امامی به تعلیم پرداخت و پس از فوت استاد، در منزل خود به فعالیت هنری مشغول شد.


1- ریاض العلماء، ج2، صص 90-88؛ روضات الجنات، ج2، ص318؛ الذریعه، ج1، ص 139 و 160 و ج11، ص80؛ ریحانة الادب، ج5، ص182؛ الاجازة الکبیره، صص 439 336 328 316؛ تراجم الرجال، ج1، ص66؛ فیض قدسی، ص146؛ مصفی المقال، ص146؛ اعیان الشیعه، ج25، ص378؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 409 و 410؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 67 و 68؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص168.

ص: 670

او در رشته های مختلف نقاشی مانند مینیاتور، طلاکوبی، نقره کوبی، تذهیب، زرنگاری، برجسته کاری، نقشه کشی فرش و سوخت مهارت داشت و آثار فراوانی در این زمینه ها از او باقی مانده است.

در سال 1338ش به دستور مرحوم امینی صاحب الغدیر، قرآنی به خط کوفی منسوب به دست خط حضرت علی علیه السلام بر روی پوست آهو جهت تعمیر به استاد خطایی سپرده شد که تعمیر و تذهیب و تجلید آن را به بهترین شکل به انجام رساند که در کتابخانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف نگهداری می شود.

از دیگر آثار ارزنده او تذهیب ضریح مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام می باشد.]

وی سرانجام در 3 رمضان المبارک 1395ق (مطابق 19 شهریور 1354ش) وفات یافته و در تکیه جویباره ای ها واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

میرزا محمّدحسین قانع اسفه ای

میرزا محمّدحسین مدرسی بن ملّا حیدرعلی اسفه ای، شاعر طبیب دانشمند.

[در سال 1280ش متولّد شد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود روستای «اسفه» شهرضا نزد پدر آموخت. سپس به اصفهان آمد و در مدرسه جّده نزد دایی خود عالم مجاهد آقامیر سیّد حسن مدرس به تحصیل پرداخت و پس از مهاجرت دایی خود به تهران، او نیز به تهران رفت و در مدرسه عالی سپهسالار نزد او به تلمّذ مشغول شد. امّا پس از تبعید مدرس به کاشمر، به اصفهان بازگشت.(2)]

مدرسی در اصفهان و در اوایل تحصیل، طب را نیز از میرزا ابوالقاسم گوگردی (ناصر حکمت) فرا گرفت.(3) او سالها در شهرضا و اسفه به طبابت مشغول بود و گاهی در منزل به تدریس اصول، شرایع و اسفار می پرداخت.


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص102؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ تجارب طلائی، صص 43 و 44.
2- مدرس، ص257.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص372.

ص: 671

او در ادبیات فارسی و عربی استادی مسلم بود و به عربی و فارسی شعر می سرود و «قانع» تخلّص می کرد. او در سالهای آخر عمر در اصفهان ساکن شد و سرانجام در جمعه 5رجب سال 1402ق به سن قریب هفتاد و پنج سالگی وفات یافته و در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

تألیفات و آثار او عبارت است از:

1. «آداب الزیّارة» 2. «اختران تابان در اخلاق بزرگان» 3. «اربعین و ضمائمی دلنشین» 4. «اربعین قانع یا چهل طوطی» 5. «افسانه اسفه ای در قصه زن و شوهر» 6. «پند پدر به پسر در پیدایش و بازگشت» 7. «توسلّیات» 8. «ره آورد قانع در زیارت جامعه»، مطبوع 9. «شجره طوبی در کمالات نفسانیه» 10. «سوانح قانع در عروض و اشعار» 11. «قسمتی از دیوان قانع»، در غزل و قصیده 12. «فواتح قانع در نفوس کامله» 13. «محرم نامه» 14. «مستطرفات و متفرقات» 15. «منارالانوار یا چهل چراغ قانع اصفهانی» 16. «نقل مجلس» 17. «نوشدارو در تعلیم و تربیت»، مطبوع.(2)

او طبیبی دیندار و مردمی، دانشمندی وارسته و به فضائل و کمالات آراسته بود.

[این شعر از اوست:

زین نیستی که جلوه کند جای هست ما

ای کاش کز ازل نشدی پای بست ما

گر جان رسد به ساحل از این بحر بی کران

بر ناخدا رواست بسی ناز شصت ما

ما را به هیچ نشئه سر خودسری نبود

حکم قضا گرفت عنان را ز دست ما


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص163.
2- مدرس، ص258؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص372.

ص: 672

هرکس به سوی کعبه دل ره نمی برد

آن کس که شد چو زاهد مسجدپرست ما

«قانع» شگفت نیست ز گفتا دلربا

باشد عجب بلندی از این طبع پَست ما(1)]

محمّدحسین غاضری

محمّدحسین غاضری بن حیدرعلی غاضری (محفوظ)، شاعر معاصر، در [اول دی [1309ش در اصفهان متولّد شد. [ابتدا در مکتب خانه شیخ حسن جناب تحصیل را آغاز کرد و سپس] در مدرسه قدسیه تا ششم ابتدائی تحصیل کرد. [سپس به طور شبانه دوره متوسطه را در آموزشگاه شمس سپری نمود. وی حدود 25سال در کارخانه آجر مشغول به کار بوده و سپس به آجرفروشی پرداخته است. وی در 16سالگی به همراه پدرش که شاعر بود در یکی از انجمن های ادبی اصفهان حضور یافته و با خواندن شعری نزد «صغیر اصفهانی» مورد تشویق قرار گرفته است. ابتدا «زیبا» تخلّص می کرد ولی مدتی بعد آن را ترک کرده و به نام خانوادگی «غاضری» تخلّص نمود. اشعارش اغلب پند و اندرز و حکایات اخلاقی است و گاهی نیز در هزل و مطایبه شعر می سراید. در مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام نیز اشعاری دارد. اشعارش را درقالب غزل، قصیده، رباعی و مثنوی سروده است. دیوان شعر او هنوز چاپ نشده است.]

از اوست:

زان پیش که در دهر نیابی اثر من

ای دوست نظر کن به من و چشم تر من

دل از غم عشق رُخَت ای دوست ز کف رفت

باز آی که از هجر تو خون شد جگر من(2)


1- بهار ادب، ص123.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص228؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای غاضری در مردادماه 1386ش.

ص: 673

حسین سلیمی اصفهانی

ابونصر حسین بن رجاء بن محمّد بن حسن بن محمّد بن احمد بن سلیم سلیمی، از محدّثین و دانشمندان قرائت و تجوید در قرن ششم هجری، وی از احفاد ابی بکر بن سلیم اصفهانی است. در محرم 469ق متولّد شده و در اصفهان و بغداد حدیث گفته است. وی از خاندان اهل علم و محدّث بوده و خود بسیار به تلاوت قرآن مجید می پرداخته و با قرآن انس داشته است. او از قاضی ابوبکر محمّد بن ماجه ابهری و دیگران حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی، در اصفهان از او حدیث شنیده است.(1)

شیخ محمّدحسین اصفهانی حائری (صاحب فصول)

شیخ محمّدحسین اصفهانی حائری صاحب فصول ابن حاج محمّد رحیم بن محمّدقاسم بیگ رازی ایوان کیفی. فقیه محقق و اصولی مدقق، از اکابر علمای قرن سیزدهم هجری. در ایوان کیف در حوالی طهران متولّد گردیده و در کودکی به همراه پدر و مادر به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا نزد علماء و فقهاء از جمله شیخ علی نجفی به تحصیل پرداخت. در سال 1214ق به همراه خانواده از خوف حمله وهابی ها به نجف، به کربلا مهاجرت نموده و مدتی بعد همراه برادرش شیخ محمّدتقی رازی (صاحب حاشیه) به اصفهان آمد و مدّتی نیز در نجف آباد ساکن بود. سپس به کربلا بازگشت و در آنجا به تدریس مشغول شده و در حرم مطهر امام حسین علیه السلام به اقامه جماعت پرداخت و کم کم به شهرت دست یافته و مرجعیّت یافت.

وی در کربلا با سیّد کاظم رشتی و شیخ احمد احسائی از پیشوایان شیخیّه مخالفت های شدیدی را انجام داده و به مبارزه با مرام آنان برخاست.

وی در سال 1255ق وفات یافت و در صحن صغیر حضرت سیدالشهداءعلیه السلام دفن شد.


1- التّحبیر، ج1، ص232.

ص: 674

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر زبدة الاصول» که در سال 1302ق در هامش زبدة الاصول در تهران به طبع رسیده است.2. «رسالة الصّومیّه» که در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا وجود داشته و به فارسی نوشته شده است. 3. «رساله عملیه» که در سال 1253ق تألیف شده است. 4. «الفصول الغرویّه فی الاصول الفقیهیّه» معروف ترین تألیفات آن مرحوم است و به همین مناسبت او را «صاحب فصول» می گویند. کتاب را در جمعه 19ذی الحجه 1232ق در نجف اشرف به پایان رسانیده است، در این کتاب اعتراضاتی را به کتاب «قوانین الاصول» تألیف میرزا ابوالقاسم قمی وارد ساخته است. این کتاب به چاپ رسیده و بسیاری از علماء و فضلاء بر آن شرح و حاشیه نوشته اند. 5. «مشارع الاحکام فی تحقیق مسائل الحلال و الحرام» که نسخه ای از آن در کتابخانه عالم جلیل حاج سیّد احمد زنجانی موجود است و در جلد پنجم مجموعه میراث حوزه اصفهان با تحقیق آقای شیخ مهدی باقری به طبع رسیده است.

همچنین کتاب «نماز برهنه» به فارسی مطابق با فتاوای حاج سیّد محمّد باقر حجةالاسلام شفتی ظاهراً از تألیفات اوست که در کتابخانه آقا میرزا محمّد طهرانی در سامرا وجود داشته است.(1)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص213-187؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص411 و 412؛ ریحانةالادب، ج3، ص380؛ الذریعه، ج11، صص205 و 206 و ج16، صص242 241 و 286؛ الکرام البرره، ج1، صص 390 و 391؛ هدیةالاحباب، ص198؛ فوائد الرضویه، ج1، ص501؛ معارف الرّجال، ج2، ص104؛ الاعلام، ج6، ص104؛ قصص العلماء (چ 1380ش)، ص121؛ روضات الجنات، ج2، ص126؛ مکارم الآثار، ج5، صص1484 و 1485؛ آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، صص208 و 209؛ لباب الالقاب، صص50 و 51؛ معجم المؤلفین، ج9، ص256؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص119؛ میراث حوزه اصفهان، جلد پنجم.

ص: 675

شیخ محمّد حسین رشتی

شیخ محمّد حسین بن میرزا محمّد رضا بن حاج میرزا ابوتراب رشتی اصفهانی، از علمای قرن چهاردهم هجری.

در اصفهان متولّد شده و نزد آقا شیخ محمّد رضا نجفی و آقا سیّد مهدی درچه ای به کسب فیض پرداخته و سپس به ترویج دین و اقامه نماز جماعت در مسجد ذکراللَّه در محلّه بیدآباد مشغول شده و در صفر 1378ق وفات یافته، در بقعه جدّ مادری خود آقا شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون شد.

ماده تاریخ وفاتش را شاعر توانا فضل اللَّه اعتمادی متخلّص به «برنا» گوید:

گفت به شمسی برای سال وفاتش

«شیخ محمّد حسین عالم عابد»(1)

سیّد حسین نوربخش*

سرهنگ سیّد حسین نوربخش فرزند سیّد قوام الدّین از چهره های متدیّن و نیکوکار معاصر. در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل در مقطع ابتدائی در مدرسه علیّه ادامه تحصیل داد و پس ا اخذ دیپلم وارد دانشکده افسری شد.

او از اعضای فعال انجمن تعلیمات اسلامی اصفهان و سرپرست دبستان دخترانه نوربخش بود. او مردی باایمان، پاک نهاد، خیرخواه، نوع دوست و متدیّن بود. وی در 16 ذیحجه 1374ق وفات یافت و در صحن تکیه سیّدالعراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

ماده تاریخ او از این بیت «نوای اصفهانی» معلوم می شود:

کردم از طبع «نوا» تاریخ فوتش را سؤال

گفت سال فوت را بنویس «روی نوربخش»(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص937؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126.
2- شرح مجموعه گل، صص 511-509.

ص: 676

میرزا محمّد حسین میردامادی سدهی

میرزا محمّد حسین بن حاج میرزا محمّد رحیم ثانی میردامادی سدهی، عالم فاضل.

از علمای بزرگ و با نفوذ و باتقوا و مقتدر و شجاع و از شاگردان حاج محمّد ابراهیم کلباسی و سیّد محمّدباقر حجةالاسلام شقتی بوده است. صداقت و صَمیمیَّتی بین او و مرحوم حاج سیداسدللَّه بیدآبادی وجود داشته و یک عمر باتقوا و ورع زندگی کرده است.

سال وفات او به دست نیامد.(1)

شیخ محمّد حسین کلباسی

شیخ محمّد حسین بن شیخ محمّدرضا بن شیخ محمّدعلی بن شیخ محمّد جعفر بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی، عالم فاضل فقیه کامل.

در 3شعبان سال 1323ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر عالیقدر خود و میرزا محمّدحسن قاضی عسکر و دیگران تلمّذ نموده و سپس در سال 1340ق برای تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف عزیمت نمود و در آن ارض اقدس نزد آقا سیّد ابوتراب خوانساری، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّد جواد بلاغی، سیّد حسین بادکوبه ای، شیخ حسین حلّی، آقا ضیاءالدّین عراقی، شیخ عبدالحسین رشتی، میرزا عبدالهادی شیرازی، شیخ محمّد کاظم شیرازی، شیخ مرتضی طالقانی و میرزا آقا اصطبهاناتی تحصیلات خویش را تکمیل نمود. آنگاه سفری به اصفهان نموده و از درس میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی استفاده نمود. سپس به عتبات عالیات رفته ضمن تحصیل، به تدریس و تألیف و تحقیق پرداخت.

ایشان پس از سالها اقامت در نجف اشرف در سال 1378ق به ایران بازگشته، در قم ساکن شد و به تدریس فقه و اصول پرداخت.


1- لطائف غیبیه، ص24 (مقدمه)،؛ بیان المفاخر، ج1، ص309.

ص: 677

وی عالمی خلیق و متواضع بود و در رفع حوائج مردم و حل مشکلات شرعی آنان از هیچ اقدامی دریغ نمی کرد.

مرحوم کلباسی در اوج اخلاص و زهد و تقوا و عبادت زندگی را سپری نمود تا اینکه پس از 95سال عمر در دوشنبه 9رجب المرجب سال 1418ق وفات یافته. پیکرش پس از تشییع باشکوه در یکی از حجرات صحن مطهر آستانه حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) مجاور شیخ فضل اللَّه نوری در قم مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. بشری الطالبین فی الادعیة و الختومات و بعض العلوم الغریبه 2. تقریرات فقه میرزا عبدالهادی شیرازی 3. تقریرات اصول آقا ضیاءالدین عراقی 4. شرح کفایة الاصول 5. شرح عروة الوثقی 6. شرح مزجی بر باب حادی عشر 7. غرائب و قصارالحکم من الکتاب و السُنّة 8. غریب الحدیث 9. غریب القرآن مطبوع 10. فضائل اهل البیت 11. وسیلة الوصول الی حقائق الاصول، که تقریرات درس آقا سید ابوالحسن اصفهانی بوده و در سال 1422ق توسط انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به چاپ رسیده است.(1)

استاد محمّد حسین حجار اصفهانی*

استاد محمّد حسین بن استاد محمّدرضا حجار اصفهانی، از هنرمندان توانای قرن سیزدهم هجری است. هنر حجاری را نزد پدر خود آموخت و در فنون و ریزه کاری های حجاری زبردست شد و به مقام استادی نائل آمد و در ردیف اساتید طراز اوّل


1- نقباء البشر، ج2، ص583؛ مستدرک فهرس التراث، ص215؛ معجم رجال الفکر و الادب، ج3، ص1609؛ ماضی النجف و حاضرها، ج3، ص236؛ خاندان کلباسی، صص191-188؛ الذریعه، ج12، ص193 و ج22، ص105؛ گنجینه دانشمندان، ج2، صص243 و 244؛ مجله آئینه پژوهش، ش46، صص99 و 100؛ مقتبس الاثر، ج16، ص350؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1611-1600.

ص: 678

حجاری اصفهان قرار گرفت. او تا سال 1290ق در قید حیات بود و در مدّت بیش از 40سال حجاری آثار ارزنده فراوانی پدید آورد که از لحاظ برجسته کاری، ریزه کاری و ظرافت هریک از نمونه های ارزنده هنر حجاری به شمار می روند.

سنگاب های مدرسه میرزا حسین اصفهان به سال 1275ق و مسجد محلّه نو در سال 1276ق به دست این هنرمند توانا حجّاری شده است.(1)

همچنین در تخت فولاد چندین سنگ مرمر حجاری شده بسیار زیبا موجود است که این استاد زبردست آنها را پدید آورده است. از جمله سنگ مزار مریم معروف به «مادر شاهزاده» در سال 1262ق(2) و سنگ مزار خدیجه سلطان بیگم بنت جناب آقا میرزا عبداللَّه شیخ الاسلام، در سال 1289ق.(3)

سیّد حسین حسینی شیرازی

سیّد حسین بن سیّد رضا حسینی شیرازی، از فضلای اصفهان است. وی مترجم دستگاه ظل السّلطان حاکم اصفهان بوده و کتاب «جغرافیای هندوستان» را از زبان هندی به فارسی در ماه جمادی الثانی سال 1301ق برگردانده است. سجع مُهر او «عبده حسین الحسینی» بوده است. این کتاب به شماره 11364 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(4)

حاج محمّد حسین حمصی

حاج محمّد حسین حمصی بن محمّدرضا حمصی، عالم فاضل متوفی سلخ رمضان 1210ق مدفون جنب مزار اژه ای در تخت فولاد اصفهان.

مادّه تاریخ وفاتش این است:


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 650 و 679.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص359.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ، نسخه خطی.
4- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص81.

ص: 679

«مایل» زار حزین گفت بتاریخ این:

«باد بهشت برین جای محمّد حسین»(1)

حسین ساوجی

حسین بن آقا رضا ساوجی از فضلای قرن سیزدهم هجری. در شنبه عید نوروز مطابق 15رمضان 1244ق در اصفهان از نوشتن کتاب «قوانین الاصول» میرزای قمی فراغت حاصل نموده است. نسخه ای از آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

شیخ حسین مذنب اصفهانی

شیخ محمّد حسین امین سیچانی متخلّص به «مذنب»، [فرزند حاج ملّا رضا]، عالم فاضل و شاعر ادیب معاصر، در قصبه سیچان [که اکنون از محلّه های اصفهان است ]ساکن بوده و گاهی شعر می سروده است.

از اوست:

ای خال گوشه لبش، این تشنه وصال

جان داد و جا تو بر لب کوثر گرفته ای(3)

[وی سرانجام در سال 1400ق وفات یافته و در تکیه سیّد محمود کلیشادی (معروف به مغنی گو) در تخت فولاد مدفون شد.(4)]

میرزا محمّد حسین عنقا

میرزا محمّدحسین عنقا بن رضا قلی خان همای شیرازی شاعر و ادیب خوشنویس، از هنرمندان و سخنوران قرن سیزدهم هجری [در سال 1260ق در اصفهان متولّد شده ]و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص822؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65.
2- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص283.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص441.
4- یادداشتهای محقق گرامی آقای حمید خلیلیان.

ص: 680

در این شهر علم و ادب آموخته و در منزل خود انجمن ادبی برپا نمود.

[در خط نستعلیق از پدر امّا به خط شکسته نستعلیق روی آورده و از خط گلستانه پیروی نمود و این خط را خوش می نوشت.] او همچون پدر به لباس اهل تصوف در آمده و مرید مشایخ این طریقت شده بود.

سرانجام در سه شنبه جمادی الثّانیه 1305ق وفات یافته و در یکی از حجره های جنوبی تکیه میر در تخت فولاد مدفون شد. [ماده تاریخ فوتش را یکی از شعراء در این مصرع یافته است:

«عنقا بقاف قرب احد کرد آشیان»]

از اوست:

بر چلیپای سر زلف تو تا دست زدم

پای بر همه عالم و بر هرچه دگر هست زدم

مطلع شعر بلند است به حکمت«عنقا»

دم به مدحش به چنین شاعری پست زدم(1)

سیّد حسین دهاقانی*

سیّد حسین بن حاج سیّد رفیع بن سیّد محمّد دهاقانی، عالم فاضل. از علمای اواخر دوره قاجاریه. در دهاقان متولّد شده و در اصفهان نزد جهانگیرخان قشقائی و دیگران تحصیل نمود سپس به زادگاه خود بازگشته و امام جمعه آنجا شد و به ترویج دین و حل مشکلات شرعی مردم پرداخت تا اینکه در سال 1329ق وفات یافته و در قبرستان عمومی دهاقان مدفون شد.(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرةالقبور ص210؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان ج1، ص204؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص211؛تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص102.
2- سیمای دهاقان،274.

ص: 681

میرزا حسین طالع اصفهانی

میرزا حسین رامپناه متخلّص به «طالع» بن رمضان، از شعرای معاصر اصفهان، در سه شنبه 17ذی القعده سال 1334ق در اصفهان متولّد شده و به تحصیل پرداخت. سپس به شغل خوار و بار فروشی روی آورد. طبعی روان در شعر داشت و گاهی در انجمن های ادبی شرکت می کرد(1) [مردی صالح متقّی و مقدس بود و در امور شرعی کمال احتیاط را مرعی می داشت. غالب ایام سال را روزه بود و در یکی از مساجد اصفهان امامت جماعت می نمود. سرانجام در ماه ذی العقده 1428ق وفات یافت.]

کمال الدّین حسین اصفهانی

کمال الدّین حسین بن محمّد زمان اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری است. در 4صفر 1071ه رساله «شرح حدیث حقیقت» را به خط نستعلیق کتابت نموده است. این کتاب به شماره 7498 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(2)

محمّد حسین قاری اصفهانی

حاج محمّد حسین بن شیخ زین الدّین، فاضل مقدّس و از قاریان قرآن مجید. وی در ذیقعده 1293ق وفات یافته و در ضلع جنوبی شرقی صحن مقبره سر قبر آقا مدفون شد. بر روی سنگ لوح قبر او این عبارت و اشعار دیده می شد:

«حاج محمّد حسین بن علامی فهامی قدوة الفضلا. العظام شیخ زین الدّین ذیقعده 1293

آه و افسوس کز جفای سپهر

رفت حاجی حسین از دوران


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 323 و 324.
2- فهرست مرعشی، ج19، ص296.

ص: 682

آن که در قدس بی نظیر آمد

بود در شهر قاری قرآن»(1)

حسین آمدی

ابوعلی حسین بن سعد بن حسین بن محمّد آمدی، ادیب شاعر و لغوی مشهور اصفهان در قرن پنجم هجری.

در بغداد تحصیل نموده و در اصفهان ساکن شده و در شب پنج شنبه 5ربیع الآخر سال 444ق وفات یافته است. به عربی اشعاری سروده و تألیفاتی نیز دارد.(2)

ملّا محمّدحسین گیلانی

ملّا محمّد حسین بن محمّد سعید بن ملّا ابراهیم گیلانی، عالم فاضل در اصفهان نزد جمعی از فضلاء از جمله ملّامحمّدصادق تنکابنی و ملّا محمّد فاضل سراب و دیگران تلمّذ نموده است.

ملّا محمّد صادق در دوشنبه غره جمادی الثانی 1122ه.ق در پایان جزء اول کتاب «من لا یحضره الفقیه» برای او اجازه روایتی نوشته است که این نسخه به شماره 2726 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی در قم موجود است.(3)

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن سیف اللَّه اصفهانی خطاط نسخ نویس. در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازهم هجری کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را به خط نسخ خود نوشته


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان ج1، ص494؛ بیان المفاخر ج2، ص239؛ مزارات اصفهان، ص51.
2- معجم الادباء ج9، ص266؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص544.
3- بزرگان رامسر، ص185؛ تراجم الرّجال ج2، ص675، فهرست کتابخانه مرعشی ج7، ص289؛ مجموعه مقالات همایش فاضل سراب، ص168.

ص: 683

است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است. (1)

[وی کتاب «طب الرضا»علیه السلام را برای «مولانا محمّد حسینا بن العلامة مولانا شاه محمدا» در سال 1098ق کتابت کرده است که به شماره 800/11 در کتابخانه مدرسه مروی تهران موجود است.(2)]

استاد حسین نجّار

استاد حسین بن استاد شاه نجّار، واقف درِ چوبی مسجد الجاتیو در مسجد جامع اصفهان.(3)

ملّا محمّد حسین ملّاباشی تبریزی

ملّا محمّد حسین ملّاباشی بن ملّا شاه محمّد تبریزی، از علماء و صاحب منصبان اواخر دوره صفویه است.(4)

صاحب تتمیم امل الآمل درباره او می نویسد:

«من اعاظم العلماء و افاخم الفضلاء کان متقناً فی العلوم مع اتّقان و تحقیق و امعان و تدقیق»(5)

[همچنین صاحب تتمیم می نویسد: ملّا محمّد حسین 3بار کتاب «الشافی» تألیف سیّد مرتضی را تدریس کرده و بر آن حواشی نافعه نگاشته است که شاهدی بر مقام علمی او در تحقیق و تدقیق است.]

از قرائن بر می آید پدرش و خودش اهل علم بوده و در اصفهان اقامت داشته اند.


1- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص211.
2- فهرست مدرسه مروی، ص308.
3- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص367.
4- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص289؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص42.
5- تتمیم امل الآمل، صص 119 و 120؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص289؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص42.

ص: 684

در سال 1127ه.ق شاه سلطان حسین صفوی منصب «ملّاباشی» را پس از وفات ملّاباشی آن عصر مرحوم میرمحمّد باقر خاتون آبادی به وی تفویض کرد.(1)

در مجمع التواریخ در ذکر اوضاع پریشان مملکت در زمان شاه سلطان حسین می نویسد:

«ندمای شاه سلطان حسین دو کس بودند یکی میرزا رحیم حکیم باشی و دوم ملّا محمّد حسین ملّاباشی» و پس از ذکر مطالبی می نویسد:

«پس از گرفتاری فتحعلی خان، ملّاباشی به دست خود یا به دست پسر خود چشم او را از حدقه در آورد...»(2)

[کتاب «اثبات واجب» از تألیفات ملّامحمّد حسین تبریزی است که آن را به سال 1101ق تألیف نموده و به شماره 800/16 در کتابخانه مدرسه مروی تهران موجود است.(3)]

سال فوت او به دست نیامد.

محمّد حسین زمانی اصفهانی

محمّدحسین بن حاجی شاه محمّد زمانی صفاهانی [از خطاطان و نویسندگان کُتُب در قرن یازدهم هجری] در هشتم ربیع الاوّل سال 1097ق از نوشتن «مجمع البیان» فراغت حاصل نموده است.

[ظاهراً زمان باید همان رنان یا رهنان کنونی باشد که اکنون از محلّه های غرب اصفهان می باشد. لذا صاحب عنوان از اهالی قریه رنان بوده است.]

این نسخه از «مجمع البیان» حاوی تفسیر سوره توبه تا سوره مریم است و به شماره 2671 در کتابخانه عمومی اصفهان نگهداری می شود.(4)


1- وقایع السنین و الاعوام، ص567.
2- مجمع التّواریخ، ص49.
3- فهرست مروی، صص 308 و 309.
4- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص293.

ص: 685

آقا حسین خوانساری

آقا حسین بن آقا شریف بن آقا رضی الدّین محمّد بن آقا حسین خوانساری، عالم فاضل حکیم.

شیخ عبدالنّبی قزوینی که با او معاصر بوده درباره او می نویسد: «من فضلاء زماننا من سلالة الافاضل و من خلاصة الاماثل و هو مربوط بالحکمة...»

وی قسمت هایی از کتاب «التحصیل» تألیف «بهمنیار» شاگرد را شرح نموده است و تا سال 1191ق در قید حیات بوده است.(1)

حسین صانع تبریزی

حسین بن شریف تبریزی متخلّص به «صانع» از شعراء و فضلای عصر صفویّه است. او در شنبه 21جمادی الثانیه 1051ق در محلّه عباس آباد اصفهان کتاب «منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان» تألیف شیخ حسن بن شهید ثانی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه که از روی نسخه اصل تصحیح شده است به شماره 2156 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

حسین شهنازی*

حسین شهنازی فرزند شعبان خان تارزن، هنرمند موسیقی در حوالی سال 1320ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر هنرمند خود نواختن تار را فراگرفت و نزد سیّد رحیم خان موسیقی دان نیز تعلیم گرفت. برادر کوچکترش استاد جلیل شهناز نزد او نواختن تار را فرا گرفته است. مع الاسف در سالهای جوانی و به بیماری ذات الجنب در سال 1318ش مطابق 1358ق در گذشت و پدر را به سوگ خود نشاند. پیکرش را به تخت فولادبرده و


1- تتمیم امل الآمل، ص134؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص176؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص560؛ الکواکب المنتشره، صص 203 و 204؛ زندگینامه علّامه مجلسی ج1، ص342؛ الذریعه، ج13، ص143.
2- فهرست کتابخانه آیت اللَّه مرعشی، ج6، ص162.

ص: 686

جنب مزار میرابوالقاسم فندرسکی در تکیه میر دفن کردند.

مهدی نوایی موسیقیدان و شاعر هنرمند در مرثیه او شعری ساخته که متضمن دستگاهها و اصطلاحات موسیقی است و ماده تاریخ فوت او را چنین گفته است:

یکی آمد پی تاریخ و «نوائی» از شور

گفت: «بانی بنوا مُرد حسین شهناز»

حجار هنرمند سنگ نوشته او استاد عباس بن عبدالرحیم است.(1)

میرزا محمّدحسین شهرستانی*

میرزا محمّدحسین بن میرزا شکراللَّه شهرستانی اصفهانی، خوشنویس و ادیب دانشمند قرن دهم هجری. ظاهراً در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخته و سپس به قزوین رفته و نزد بزرگان صفویه شهرت و اعتبار یافته است. در زمان سلطان محمد خدابنده (پدر شاه عباس صفوی) به سمت استیفای ممالک محروسه منصوب شد. او با به سلطنت رسیدن شاه عباس، ظاهراً از کار کناره گرفته و به هند مهاجرت کرد تا اینکه به سمت منشی گری پادشاه هند منصوب شد و سرانجام در سال 1004ق وفات یافت. او خوشنویسی ماهر بود و خط تعلیق را در نهایت زیبایی می نوشت تا جایی که او را تالی مولانا درویش بلخی می شمردند. گویند خطوط ثلث و نسخ تعلیق (نستعلیق) را نیز خوش می نوشت.(2)

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی

سیّد محمّد حسین بن محمّدصادق حسینی اصفهانی [از خطاطان قرن سیزدهم هجری ]در یک شنبه 17محرم 1242ق از نوشتن کتاب «قوانین» فراغت حاصل نموده


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 254 و 255؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- گلستان هنر، ص54؛ تذکره خوشنویسان، ص55؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص200؛ تاریخ پانصد سال خاندان شهرستانی، صص112-110.

ص: 687

است.(1)

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی

سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّدصادق حسینی اصفهانی، عالم فاضل و شاعر ادیب، وی کتاب «مشرق التوحید» در اصول دین را در سال 1237ق به نام فتحعلی شاه قاجار تألیف نموده است. وی طبع شعر داشته و اشعاری از خود را در این کتاب آورده است.

نسخه ای از کتاب در کتابخانه شیخ محمّد سلطان المتکلمین در تهران موجود بوده است.(2)

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی

سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّدصادق حسینی اصفهانی از فضلاء اوایل قرن چهاردهم هجری. احتمالاً از شاگردان مرحوم حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی است. وی در 4رمضان 1310ق نسخه ای از رساله «غصب» میرزا حبیب اللَّه رشتی را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 7599 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(3)

[شاید وی حاج میرزا حسین نایب الصدر اصفهانی آتی الذّکر باشد.]

سیّد حسین امامی عریضی

سیّد حسین بن سیّد محمّدصادق حسینی امامی عریضی اصفهانی، عالم فاضل، از بزرگان قرن سیزدهم هجری است. از شاگردان سیّد حجةالاسلام، حاج محمّد ابراهیم


1- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص280.
2- الذریعه، ج21، ص49؛ الکرام البرره، ص395؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص544 و 545؛ تذکره شاعران فارسی سرا، ص33.
3- فهرست مرعشی، ج19، ص412.

ص: 688

کلباسی و آقا سیّد محمّد مجاهد است. در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته است.

از آثار او کتاب نسخه ای از کتاب «ذخیرةالمعاد» تألیف ملّا محمّدباقر سبزواری است که آن را در سال 1230ه.ق به پایان رسانیده و در آخر کتاب از استاد خود سیّد حجةالاسلام یاد کرده است. نسخه مذکور به شماره 92 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(1)

وی همچنین جلد اول «وسائل النّجاة» سیّد مجاهد را در 16رمضان 1228ق به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه به شماره 401 در کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد موجود است.(2)

میرزا حسین نایب الصدر

حاج میرزا حسین نایب الصدر ابن سیّد محمّد صادق خاتون آبادی ابن میرزا ابوالقاسم مدرس، عالم فاضل ادیب.

وی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری و حاج ملّا علی کنی بوده است. در ربیع الآخر سال 1326ق وفات یافته و در زیر زمین تکیه خاتون آبادی در تخت فولاد مدفون گردید.

از آثارش کتابی است در دو مجلّد «شجره نامه سادات خاتون آبادی».(3)


1- بیان المفاخر، ج1، صص 309 و 310؛ فهرست فیضیه، ج1، ص111.
2- فهرست ادبیات مشهد، ص246.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص104؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص544؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114؛ نقباء البشر، ج2، ص587.

ص: 689

سیّد حسین واعظ برزانی*

سیّد حسین واعظ برزانی فرزند سیّد محمّدصادق. عالم فاضل معاصر. در سال 1319ش در اصفهان متولّد شد. پدر و جدش از علمای اصفهان بودند. او پس از طی دوره ابتدائی در مدارس جدید به حوزه علمیه رفته و مقدمات علوم را آموخت. در سال 1336ش به قم رفت و سطح را نزد حضرات آیات: شیخ رحمت اللَّه فشارکی، فاضل لنکرانی، اعتمادی، سلطانی طباطبائی و صالحی نجف آبادی فرا گرفت. سپس در درس خارج آیات عظام، سیّد محمّد محقق داماد، گلپایگانی، اراکی و امام خمینی شرکت کرد. فلسفه را نیز از علّامه طباطبائی و استاد مطهری آموخت.

او به علت فعالیّت های سیاسی علیه رژیم پهلوی دوبار دستگیر شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در سال 1360ش امام جمعه شهر «بوئین میاندشت» شد. در سال 1372ش از آن منصب استعفا کرده و به اصفهان مراجعت کرد. او در کارهای خیریّه و عام المنفعه کوشا بوده و چندین مسجد، مدرسه، صندوق قرض الحسنه و مدرسه علمیه در برخی روستاها و شهرها را تأسیس نموده است.(1)

ملّا محمّد حسین مازندرانی

ملّا محمّد حسین بن ملّا محمّد صالح بن احمد مازندرانی، عالم فاضل و ادیب شاعر، از دانشوران قرن دوازدهم هجری. پدرش از علمای معروف اصفهان و داماد ملّا محمّدتقی مجلسی و مادرش آمنه بیگم دختر ملّا محمّدتقی مجلسی است.(2) در اصفهان متولّد شد و نزد علمای این شهر به تحصیل پرداخت. آقا حسین خوانساری در سال 1089ق برای محمد حسین مازندرانی اجازه روایت نوشته که به احتمال بسیار زیاد همین فرزند ملّا محمّد صالح مازندرانی است.(3) میرزا محمّدطاهر نصرآبادی از دوستان و


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، صص960 و 961.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 344 و 345.
3- دو گفتار، ص21.

ص: 690

معاشران وی بوده و نوشته است که ملّا محمّد حسین «کمال مردمی و آزرم دارد. شرمش به حدّی است که گاهی به دیدن فقیر به مسجد لنبان می آید. شعر که می خواند، در آب و عرق غرق می شود.»(1)

وی سرانجام به هندوستان رفته و احتمالاً در آنجا وفات یافته است. «مثنوی قضا و قدر» از سروده های اوست.(2) خطوط نسخ و نستعلیق را نیز خوش می نوشت. وی نسخه ای از «عیون الحساب» را در اول شعبان 1093ق کتابت نموده که در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در تهران موجود است.(3) همچنین نسخه ای از «شرح کافی» تألیف پدر دانشمند خود را به خط نسخ ریز در جمادی الثّانی 1104ق کتابت نموده که به شماره 4774 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4)

محدّث نوری نیز نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را رؤیت نموده که ملّا محمّد حسین مازندرانی با خط زیبای خویش حواشی مفید و عالمانه بر آن کتاب نوشته که دلیل بر فضل و کمال اوست. این نسخه در کتابخانه حکیم در مسجد هندی نجف اشرف موجود بوده است.(5)

میر محمّدحسین خاتون آبادی

میر محمّدحسین بن میر محمّد صالح بن میر عبدالواسع حسینی افطسی معروف به خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل محقق و فقیه محدّث متکلّم، از علمای عالیقدر قرن دوازدهم هجری. در اصفهان به دنیا آمده و نزد علمای این شهر به تحصیل پرداخت.

برخی از اساتید و مشایخ اجازه ایشان عبارت است از: ملّا ابوالحسن فتونی عاملی، علّامه محمّدباقر مجلسی (جدّ مادری خود)، شیخ سلیمان ماحوزی بحرانی، میر محمّدصالح خاتون آبادی (پدرش)، سیّد علیخان مدنی شیرازی، آقا جمال الدّین محمّد


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص260.
2- الذریعه، ج17، ص145.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص705.
4- فهرست مجلس، ج13، ص171.
5- الکواکب المنتشره، ص221.

ص: 691

خوانساری و ملّا محمّد تنکابنی معروف به «فاضل سراب».

او در اصفهان مرجع امور شرعی و مدرس علوم دینی بوده و جمعی از علماء و فضلاء از شاگردان محضر درس او و یا اجازه گیرنده از او بوده اند، از جمله: میرمحمّد حسین حسینی اصفهانی، میرعبدالباقی خاتون آبادی (فرزندش)، سیّد عبداللَّه جزائری، سیّد صدرالدّین محمّد قمی و ملّا محمّد بن محمّد زمان کاشانی اصفهانی.

او ذوق شعری نیز داشته و شعر می سروده است. خط را خوش می نوشته و به اصول و قوانین خط مسلّط بوده است.

میر محمّد حسین خاتون آبادی، در اواخر دوره صفویّه وزیر مریم بیگم عمّه شاه سلطان حسین بوده و در دوره افاغنه او را برای مصادره اموال شکنجه و آزار بسیار دادند و بنا به گفته خودش این مصائب و آلام در تصفیه روح او بسیار مؤثر واقع گردیده است. همچنین سالها امام جمعه اصفهان بود و در اواخر عمر، شیخ الاسلامی اصفهان را نیز بر او تکلیف کردند و او مجبوراً پذیرفت.

ملّامحمدعلی بن محمّدرضا تونی اصفهانی در پشت برگ یکی از اوراق کتاب «النهایة فی شرح الهدایه» که تألیف خود اوست، در یادداشتی واقعه فوت میرمحمّد حسین خاتون آبادی را چنین می نویسد:

«در شب دوشنبه 23شوال هذه السنه [1151ق] میرمحمّد حسین شیخ الاسلام همشیره زاده [صحیح «دخترزاده» است ]مولانا محمّدباقر مجلسی و خلف مرحوم میر محمّد صالح خاتون آبادی شیخ الاسلام برحمت حق واصل و روز جمعه نعش او را روانه مشهد مقدس نمودند رحمةاللَّه علیهم اجمعین».

[میر سیّد علی مشتاق اصفهانی برای وفات او مرثیه ای سروده که مادّه تاریخ آن این بیت است:

خامه «مشتاق» گفت، از پی تاریخ سال:

«شد بسرای جنان، میر محمّد حسین»]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الواح سماویه»، در اختیارات روزها و هفته و سال 2. «حواشی بر شرح تجرید

ص: 692

جدید» 3. «البداء» 4. «خزائن الجواهر»، در اعمال سال و برخی مسائل متعلق به برخی از ماهها و روزها و تحقیق در شب قدر و غیره 5. «رساله در حکم نکاح بین عبدین» 6. «رساله در زکوة و خمس و لقطه» 7. «سبع المثانی» در زیارات ائمه عراق علیهم السلام 8. «فهرست تصانیف علّامه مجلسی» 9. «فهرست مؤلفات علّامه مجلسی» [که نسخه ای از آن به شماره 226/7 در کتابخانه سیّد ناصر میبدی در مشهد مقدس و نسخه ای دیگر به شماره 390/2 درکتابخانه حوزه علمیه امام صادق علیه السلام در اردکان یزد موجود است. [10. «کلمة التقوی» در تحریم غیبت. 11. «محاسن الحصان» به فارسی که به نام شاه سلطان حسین صفوی تألیف شده، در یک مقدمه و هفت باب و خاتمه. تاریخ فراغت از تألیف جمعه 2شعبان 1117ق در قریه «کرسکان» می باشد. و نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. 12. «مفتاح الفرج» در استخاره 13. مقاله در نام علمایی که از اهل سنت بوده و سپس شیعه شده اند. 14. «مناقب الفضلاء» که آن را در 1138ق در قریه «خاتون آباد جهت شیخ زین الدّین بن عین علی خوانساری اصفهانی نوشته است. 15. «منیةالمرید» 16. [«المواهب السّنیّه فی کشف المعضلات الرّوضة البهیّه» که جلد نخست آن به خط مؤلف به شماره 12765 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی موجود است. [17. «النجّم الثّاقب» 18. «نوروزیّه» 19. «وسیلة النّجاة» در زیارات بعیده.

نوادگان و اعقاب او [تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی] امام جمعه اصفهان و طهران بوده و نزد دولت های زمان خود اعتبار و احترام فراوان داشته اند. سادات معروف به تکمه چین نیز از این خاندان به شمار می روند.(1)


1- تتمیم امل الآمل، صص 127-125؛ روضات الجنات،ج2، ص360؛ فوائد الرضویه، ج2، صص 494 و 495؛ مصفی المقال، صص 154 و 155؛ تلامذة العلّامه المجلسی، ص93؛ ایضاح المکنون، ج122 1 و ج2، ص 708 و 526؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص978؛ ریحانةالادب، ج2، ص100؛ لغت نامه دهخدا ذیل «خاتون آبادی»، ص10؛ معجم المؤلفین، ج9، ص256؛ الذرّیعه، ج3، ص54 و ج7، ص254 و ج12، ص129 و ج16، ص380 و ج18، ص293 و ج20، ص126 و ج22، ص333 و ج23، ص209 و ج24، ص383؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص759؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 27 و 28؛خاندان شیخ الاسلام اصفهان، 45 و 46؛ دومین دو گفتار، 62-59؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، 532-530.

ص: 693

شیخ محمّد حسین جویباره ای

شیخ محمّد حسین جویباره ای بن ملّا محمّد صالح بن ملّا محسن مازندرانی، عالم فاضل محقق، مادرش زهرا بیگم دختر سیّد صدرالدّین محمّد عاملی است. در اصفهان متوّلد شده و در این شهر و نجف اشرف به تحصیل پرداخته و پس از مراجعت از نجف اشرف در مسجد معروف به «شیره پزها» و «مسجد شیشه گری» اقامه جماعت می نموده و مورد وثوق مؤمنین و مقدّسین بوده و دختر حاج سیّد جعفر بیدآبادی را به زوجیّت اختیار نموده است.

عاقبت در اصفهان وفات یافته و در «تکیه فاضل سراب» معروف به «تکیه جویباره ای ها» در تخت فولاد مدفون شد.(1)

محمّدحسین ابهری اصفهانی

محمّدحسین بن طالب ابهری اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری و از اهالی قریه «ابهر» از بلوک جی اصفهان] در شنبه سوم جمادی الاولی سال 1082ق کتابت نسخه ای از «اخبار العلماء به اخبار الحکماء» ابن قفطی را به پایان رسانیده و کتاب به شماره 3480 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(2)

[همچنین او نسخه ای از «النّهایة فی غریب الحدیث» تألیف را به خط نسخ معرّب زیبا در 9شعبان 1095ق کتابت کرده است که به شماره 224 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.(3)]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص728؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 217 و 218؛ بیان المفاخر، ج2، ص186؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص103.
2- فهرست ملک، ص22.
3- فهرست گلپایگانی، ج1، ص195.

ص: 694

استاد حسین طاهرزاده*

استاد سیّد حسین طاهرزاده فرزند سیّد محمّد طاهر تویسرکانی خواننده و موسیقی دان هنرمند معاصر. پدرش از علمای ساکن اصفهان بوده و خود او در سال 1261ش در اصفهان متولّد شد. در 17 سالگی به تهران رفت و تصادفاً با حسام السلطنّه که ویولُن را خوب می نواخت و ردیف های موسیقی را می دانست آشنا شد و از طریق او با سایر هنرمندان موسیقی همچون میرزا عبداللَّه و سماع حضور آشنا شد. همچنین از «سیّد رحیم» یکی از موسیقی دانان آن عهده بهره بُرد. پس از آن به خانقاه ظهیرالدّوله راه یافت و به دیدار «درویش خان» نائل شد و با او طرح دوستی ریخت و به همراه او برای ضبط موسیقی به لندن رفت. او در کنسرت های انجمن اخوّت و کنسرت هایی که به نفع امور خیریه داده می شد شرکت داشت و سفری هم با درویش خان به تفلیس رفت. او در اواخر عمر چند سالی در اداره کل انتشارات رادیو و در شورای هفت نفره از موسیقی دان ها، فعالیت داشت.

طاهرزاده هیچ گاه موسیقی را پیشه خود قرار نداد. او چاپخانه ای در تهران داشت و با اداره آن امرار معاش می کرد، و سرانجام در 15 شهریور سال 1334ش در تهران درگذشت.

آثار زیادی از استاد طاهرزاده از سال 1324ش به بعد که بر روی صحنه های گرامافون ضبط شده در دست است. او تنها کسی است که در بین خوانندگان قدیم سبکی ممتاز داشته است. تحریرهای او متنوع بود و توجّه کامل به درست ادا کردن اشعار داشت، و تلاش می کرد در خواندن جنبه خبری یا استفهامی اشعار را رعایت کند.(1)


1- چهره هایی از پیشروان هنر و ادبیات معاصر ایران، ص110؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، صص 362-360.

ص: 695

حسین صالحانی

ابو منصور (ابوعبداللَّه) حسین بن طلحه بن حسین بن ابی ذر محمّد بن ابراهیم بن علی صالحانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری و از اهالی محله صالحان اصفهان است. او شیخی عالم و صالح و صاحب سیره نیکو و از خاندان علم و حدیث بوده است. در سال 449ق متولّد شده و از ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن ابراهیم سلمی، ابوسعد احمد بن محمّد معروف به «عیّار» و ام الحسن عایشه ورکانیه و دیگران استماع حدیث کرده است. ابوسعدسمعانی در اصفهان از وی اخذ حدیث می نماید. صالحانی در رجب سال 532ق در اصفهان وفات یافته است.(1)

ملّا محمّد حسین دهنوی اصفهانی

ملّا محمّد حسین بن ملّا عادل دهنوی اصفهانی، از فضلاء و ادباء قرن سیزدهم هجری است. وی کتاب «جامع المعجزات» را در سال 1234ق تألیف نموده و شامل یک مقدمه و یک خاتمه و دوازده باب است. مقدمه، در تعداد اوصیاء پس از حضرت رسول صلی الله علیه وآله و این که عدد 12 است و دلیل امامت آنها به دلیل عقلی و نقلی. در 12باب به شرح حال 12 امام شیعه پرداخته شده و خاتمه در فوائد متفرقه است. مؤلف شعری از خود در کتاب آورده است:

گر بند مؤلف گسلد از بندش

ور خاک شود وجود حاجتمندش

حقا که ز مشرق دلش سر نزند

جز مهر علی و یازده فرزندش

محمّدحسین پرورش*

استاد حاج محمّدحسین پرورش فرزند استاد عباس زرگر از هنرمندان معاصر اصفهان. او در قلمزنی بر روی طلاه و نقره و طلاکوبی استاد بود. در سال 1289ش متولّد شد. در 8 سالگی پدر را از دست داد. و به هنر روی آورد و در 16 سالگی به استادی رسید. او


1- التّحبیر، ج1، ص232؛ معجم البلدان، ج3، ص389.

ص: 696

هنرمندی عاشق و مؤمن بود و با عمق وجود و با جان و دل آثار هنر ارجمندی خلق می کرد. از ساخته های هنرمندانه زرگری و طلاکاری او در حرم و رواق های حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت مسلم بن عقیل، حضرت قاسم برادر امام رضاعلیه السلام، حضرت سیدالشهداءعلیه السلام، حضرت ابوالفضل، ضریح حضرت عسکریین علیهم السلام همگی در عراق و حرم حضرت زینب(سلام اللَّه علیها) و ام کلثوم در سوریه، همچنین ساخت درب های رواق های حرم مطهر، بازسازی ضریح قبلی، بازسازی درب های قدیمی قبلی، طلاکاری گنبد مطهر و یکی از گلدسته های بارگاه مطهر حضرت رضاعلیه السلام در مشهد مقدس، بازسازی حرم حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) و ساخت درب های حرم و زیارت نامه های آن حرم در شهر قم، بازسازی ضریح و گلدسته گنبد شاهچراغ در شیراز بوده است.

وی سرانجام در اوایل مهر ماه 1382ش درگذشت و در قطعه هنرمندان واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(1)

استاد حسین یاوری*

حسین احمدیان معروف به «استاد حسین یاوری» فرزند عباس، موسیقی دان هنرمند معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. در کودکی به نواختن نی علاقمند شد و در نوجوانی ه فراگرفتن موسیقی و نواختن نی پرداخت و از محضر اساتید موسیقی نایب اسداللَّه، مهدی نوائی، سیّد عبدالرحیم، میرزا حسین خضوعی، حبیب شاطرحاجی، غلامرضا سارنج، اکبرخان نوروزی و دیگران کسب فیض کرد تا به درجه استادی رسید.

او در نواختن نی در روزگار خویش هنرمندی بدیل بود و در آواز نیز تسلط داشت. با گوشه ها و الحان موسیقی آشنا بود و دهها تن از علاقمندان موسیقی از معلومات موسیقائی او بهره بردند. استاد یاوری با استاد جلال تاج، استاد علی آقا شهنازی و استاد


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 352 و 353؛ هفته نامه صدا، سال چهارم، شماره 1678، مورخ 12 مهر 1382، ص6.

ص: 697

علی ساغری همکاری نزدیک داشت.

او در اثر حادثه ای بینائی خود را از دست داد. امّا حافظه قوی و معلومات فراوان او باعث شد توجّه و مراجعه علاقمندان موسیقی به او روز به روز بیشتر شود. او تا پایان عمر همسری اختیار نکرد و سرانجام در 22آذر 1375ش چشم از جهان فرو بست و در شمال تکیه فاضلان واقع در تخت فولادبه خاک سپرده شد.

مرحوم استاد منوچهر قدسی برای او مرثیه ای سروده و ماده تاریخ فوت او را در این بیت آورده است:

بنوشت «قدسی» از پی تاریخ فوتش

«اندر بهشت جاودان خرم قدم زد»(1)

خسرو سینائی از فیلم سازان برجسته سینمای ایران در سال 1352ش فیلمی 14دقیقه ای از او، برای رادیو تلویزیون ملّی ایران ساخته است.

میر محمّد حسین سلطان العلماء

میر محمّد حسین سلطان العلماء بن میر عبدالباقی بن میر محمّد حسین بن میر محمّد صالح خاتون آبادی، عالم فاضل و فقیه مجتهد، از علمای بزرگ اصفهان در قرن سیزدهم هجری.[شب یکشنبه سلخ ذی القعده 1160ق در اصفهان] متولّد شده(2) و نزد جمعی از علماء به ویژه آقا محمّدباقر وحید بهبهانی به تحصیل پرداخته و از پدر خود اجازه دریافت داشته است. سیّد زین العابدین موسوی خوانساری (پدر میرزا محمّدباقر صاحب روضات و میرزا هاشم چهارسوقی) از او اجازه دریافت نموده است.

او در سال 1208ق پس از وفات پدر به امامت جمعه اصفهان منصوب شده و دارای نفوذ و شهرت و اعتبار فراوان گشته و ریاست دینی شهر را کسب نموده و به لقب «سلطان


1- تاریخ موسیقی ایران، صص 620 و 621؛ چهره افروختگان خطه زنده رود، صص 140 و 141؛ دولت دیدار، صص 298 و 299؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص241؛ سیمای هنرمندان ایران، ج3، صص 109-107؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، صص 620 و 621.
2- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص339.

ص: 698

العلماء» ملقّب شده است و علاوه بر آن به تدریس فقه و اصول و حدیث و کلام مشغول بوده و در مجلس درس او حدود هشتصد نفر از طلاّب حاضر می شده اند.

[وی حامی دین و ملّت و پشت و پناه مظلومان بوده و در جریان تبلیغات «هنری مارتین» مسیحی معروف به «پادری» علیه اسلام، به مقابله پرداخته و در ردّ عقاید او کتاب نوشته است و در قضایای جنگهای ایران و روس و اشغال سرزمین مسلمانان به دست کفار روس در کنار بسیاری از مجتهدان و مراجع فتوای جهاد علیه روس های متجاوز را صادر نموده است.]

مشارالیه قبل از طلیعه صبح روز 16ماه صفر سال 1233ق در اصفهان وفات یافته است.(1)

وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «حاشیه معالم الاصول» که آن را به عربی نوشته است. نسخه ای از آن که تا مبحث «حجیّت خبر واحد» را دارد و به دست محمّد موسوی مشهدی، در ذیقعده 1223ق در اصفهان کتابت شده و به شماره 9084 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. (2) 2. «رساله در توحید»، به عربی که به شماره 1825 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)

[3. «رساله جهادیه» به فارسی که رساله ای است مفصّل به صورت پرسش و پاسخ درباره مسائل فقهی جنگ ایران و روسیه که شامل 24پرسش و پاسخ و یک خاتمه در اخلاق و نصیحت پادشاهان است و به شماره 12620 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص545؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص313؛ بیان المفاخر، ج1، ص222؛ ریحانةالادب، ج2، ص100؛ الکرام البرره، ج1، صص 396 و 397؛ الذریعه، ج4، ص171 و ج5، ص296 و ج10، ص215 و ج11، ص215 و ج23، ص17؛ تاریخ اصفهان(جابری)، مکارم الآثار، ج3، صص 960 و 961؛ معجم المؤلفین، ج9، ص241؛ روضات الجنات، ج7، صص 107 و 183؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «خاتون آبادی»، ص9؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص500؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص93.
2- فهرست رضوی، ج16، صص 199 و 200.
3- فهرست مجلس، ج9، ص455.

ص: 699

قم موجود است.(1)] نسخه دیگری از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است که به خطّ زیبای «محمّد هادی» نوشته شده و در سال 1262ق وقف شده است.] (2) 4. «رساله در ردّ پادری نصرانی» [که آن را در جمعه 10 ربیع الاوّل سال 1231ق به فارسی تألیف نموده است. نسخه ای از آن به خط محمّدحسین بن محمّد جعفر قهبائی به شماره 5524/2 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)] نسخه دیگری از این کتاب به شماره 3953 در کتابخانه مجلس شورای ملّی سابق موجود است.(4) 5. «رساله در قضا و قدر» 6. «رساله در منجزات مریض» [7. «رساله در جواز نقل نعش به مشاهد» که به خط محمّد حسین بن محمّد جعفر قهپائی کتابت شده و به شماره 5524/1 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.](5) 8. «مصابیح القلوب» [در احکام به فارسی، در یک مقدّمه و 5باب که باب پنجم آن نوشته نشده است. نسخه ای از آن که به خط «زین العابدین بن عبدالمطلّب موسوی» در چهارشنبه 8صفر 1225ق کتابت شده و دارای حواشی مؤلف با نشانه «منه مدّ ظلّه العالی» که به شماره 9826 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(6)] نسخه ای دیگر از این کتاب در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(7)

[وی نسخه ای از کتاب «البهجة المرضیة» تألیف: سیوطی را در پنج شنبه 5محرم الحرام 1231ق را به خط نسخ کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم وجود دارد.(8)]


1- فهرست مرعشی، ج32، صص39 و 40.
2- الذریعه، ج5، ص296.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص28.
4- فهرست مجلس، ج10، ص2088.
5- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص28.
6- فهرست رضوی، ج20، صص457 و 458.
7- فهرست مرعشی، ج2، ص24.
8- فهرست مرعشی، ج14، ص183.

ص: 700

سیّد محمّدحسین بهشتی

سیّد محمّد حسین بن میر عبدالباقی بن میر محمّدرضا حسینی بهشتی، از علمای قرن سیزدهم هجری. مؤلف کتابی در ادعیه سه ماه (رجب، شعبان و رمضان) مدفون در تکیه بهشتی در شمال مصلای تخت فولاد.(1)

میر محمّد حسین قوام المحدثین*

حاج میر محمّدحسین امامی عریضی ملقب به «قوام المحدثین» بن سیّد عبدالباقی بن سیّد میرزا امامی عریضی اصفهانی، خطیب دانشمند و واعظ توانای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری قمری. در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل علم و فضل پرداخته است. در تاریخ معصومین علیهم السلام و اخبار و اشعار و اخلاق معلومات فراوان و صدایی گیرا و بسیار ملیح داشته و اغلب الحان و آوازها را در کمال استادی می خوانده است و بزرگان و اعیان شهر و علمای مشهور همچون آقانجفی برای مجالس وعظ و خطابه او را بر سایر اقران عصر خویش مقدّم می شمرده اند.

سرانجام در 9شعبان 1346ق (مطابق لوح مزار وی) وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه جویباره ای ها (مشهور به تکیه فاضل سراب) در تخت فولاد مدفون شد.(2)

در برخی از کتابها او را برادر سیّد محمود بن سیّد عبدالعلی موسوی درب امامی دانسته اند که صحیح نیست.(3)

میر محمّد حسین خاتون آبادی

میر محمّدحسین بن میر عبدالحسین بن میر محمّدباقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل، از فضلای قرن دوازدهم هجری.


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: نسخه خطی؛ یادنامه آیت اللَّه فقیه امامی، صص 30 و 31.
3- بنگرید به: رجال اصفهان یا تدکرة القبور، ص209؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص155.

ص: 701

وی در سال 1073ق در اصفهان متولّد شد(1) و در این شهر به تحصیل پرداخت. سال وفات او معلوم نیست. مقبره او در تکیه خاتون آبادی ها واقع در تخت فولاد قرار داشته است.(2)

[پسر عمویش میر محمّدباقر نسخه ای از «ترجمه اناجیل اربعه» از تألیفات خود را به میر محمّدحسین اهداء کرده است.(3)

همچنین میر محمّدحسین خاتون آبادی مالک نسخه ای از کتاب «عدّة الدّاعی» بوده است.(4)]

میرزا محمّدحسین ادیب*

میراز محمّد حسین ادیب فرزند حاج میرزا عبدالرحیم سمیرمی از فضلاء و هنرمندان اوایل قرن چهاردهم هجری. پدرش از خوشنویسان معروف عهد قاجاریه است. خود او در علوم دینی مهارت داشت و خطشناس زبردست و خوش ذوقی بود. او کتابخانه ای بزرگ با چندین هزار جلد کتاب داشت که پس از فوتش به کتابخانه آیت اللَّه بروجردی اهداء شد. وی عمر خود را در تجرّد و بدون زن و فرزند سپری ساخت و در حدود 80 سالگی در قم وفات یافته و در یکی از حجره های صحن مرقد مطهر حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) مدفون شد.(5)

میرزا محمّدحسین نائینی*

میرزا محمّدحسین نائینی بن عبدالرحیم شیخ الاسلام بن حاج میرزا محمّدسعید بن حاج میرزا عبدالرحیم نظرعلی شاه منوچهری نائینی از اکابر علماء و فقهاء قرن چهاردهم


1- وقایع السّنین و الاعوام، ص523.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114.
3- تراجم الرّجال، ج2، ص666 و 667.
4- فهرست مجلس، ج1، بخش چهارم، ص1919.
5- سیمای دهاقان، ص277 و اطلاعات متفرقه.

ص: 702

هجری.

در 27 ذیقعده 1276ق در نائین متولّد شده و در اصفهان نزد علمای بزرگ آنجا همچون حاج شیخ محمّدباقر نجفی و فرزندش حاج شیخ محمّدحسین صاحب تفسیر، میرزا ابوالمعالی کلباسی، آقا سیّد محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات)، آخوند کاشی، جهانگیر قشقائی، ملّا محمّدباقر فشارکی و حاج میرزا بدیع درب امامی به تحصیل پرداخت. در سال 1303ق به عتبات عالیات رفت و نزد آیات عظام میرزا محمّدحسن شیرازی و سیّد محمّد فشارکی و در کربلا نزد سیّد حسن صدر و در نجف نزد آخوند خراسانی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.

پس از وفات میرزا محمّدتقی شیرازی و شیخ الشریعة اصفهانی، مرجعیت شیعه به او منتهی شد.

در نهضت مشروطیت ایران او از مشروطه خواهان حمایت کرد و مبانی دینی و شرعی مشروطیت را در کتاب «تنزیه الاُمة و تنبیه الملّة» بیان کرد. و در ماجرای استبداد صغیر فتاوایی در حمایت از مشروطه خواهان مخالف محمّدعلی شاه صادر نمود. اما چندی نگذشت که میرزای نائینی به خاطر حضور چهره های مخالف دین و وابسته به انگلیس در مصدر امور و اعدام و کنار زدن علماء مشروطه خواه و بنیان گذاران مشروطیت، از اقدامات خود ابراز پشیمانی کرده و به جمع آوری و محو کتاب «تنزیه الامه» پرداخت.

پس از آنکه دولت عراق خواست انتخابات مؤسسان را فراهم کند و این اقدام به زعم شیخ مهدی خالصی مخالف شرع بود، مرحوم خالصی به این اقدام اعتراض کرد و درنتیجه به ایران تبعید شد. آیات عظام نائینی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی نیز به حمایت برخاسته و معترضانه به ایران مهاجرت کردند. پس از آنکه دولت عراق با تبعات اقدام ناپسند خود مواجه شد، در اقدام خود تجدیدنظر کرد و آیات عظام نائینی و اصفهانی پیروزمندانه به نجف اشرف بازگشتند.

میرزای نائینی در علم اصول تحقیقات عمیقی انجام داد و نظرات جدیدی را ارائه

ص: 703

کرد. همچنین در مجلس درس او صدها مجتهد و عالم عالیقدر تربیت شدند که بسیاری از آنان بعدها در عداد مراجع عراق و ایران قرار گرفتند. از تقریرات وی در اصول دو دوره کامل بنام «فوائد الاصول» به قلم شیخ محمّدعلی کاظمینی در چهار جلد «و أجود التقریرات» به قلم مرحوم آیت اللَّه خوئی در چهار جلد منتشر شده است.

وی در جمعه 26 جمادی الاولی 1355ق وفات یافته و پس از اقامه نماز توسط آیت اللَّه اصفهانی بر پیکرش در یکی از حجره های صحن مطهر حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر عروةالوثقی» 2. «وسیلة النجاة» به فارسی که رساله عملیه مختصری برای مکلّفان و مقلّدان است. 3. «رساله در لباس مشکوک»، مطبوع 4. «تنبیه الاُمّة و تَنزیه الملّة» که در سال 1327ق تألیف شده و به طبع رسید. این کتاب بارها در ایران چاپ شده است، «الفتاوی» از فتاوی وی در دو مجلد جمع و طبع شده و چند رساله دیگر.(1)

سیّد حسین شجره

سیّد حسین شجره بن عبدالرسول بزمی، شاعر و ادیب دانشمند، در سال 1278ش (و یابه نوشته سخنوران نامی معاصر در سال 1271ش) متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در قهفرخ از توابع چهارمحال بختیاری انجام داد و چندین سال به تدریس در مدارس


1- نقباء البشر، ج2، صص 596-593؛ ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص364؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص773؛ زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، ص60؛ مکارم الآثار، ج6، صص 2182-2169؛ مجله حوزه، شماره 76 و 77؛ نائین بلده طیّبه، صص 101-92؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص203؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص334؛ ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، ص229؛ ریحانة الادب، ج4، ص126؛ معجم المؤلفین، ج4، ص16؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «حسین»، ص167؛ الذریعه، ج4، ص440 و ج6، ص149 و ج11، ص150 و ج14، ص183؛ معارف الرّجال، ج1، ص ص 288-284؛ معجم رجال الفکر و الادب فی النّجف الاشرف، ص435.

ص: 704

آموزش و پرورش پرداخت سپس به تهران آمد و در کالج آمریکائی (البرز) به تحصیل پرداخت و دوره متوسّطه را به پایان رسانید. آن گاه وارد دانشکده حقوق گردید و از آن دانشکده فارغ التّحصیل گردید و در دادگستری و سپس وزارت دارایی به کار پرداخت. او همچنین با روزنامه های کیهان و ایران همکاری داشت.

سرانجام در جمعه 21 جمادی الثّانی 1402ق در طهران وفات یافت. این کتب از تألیفات اوست:

1. «تحقیق در احوال و رباعیات خیّام» [2. «راز کامروایی»] 3. رساله در تعبیر رؤیا و روانشناسی امروز 4. ترجمه «شخصیّت مولوی» تألیف: نیکلسون 5. علم معاش [6. «قوای روحی و قوانین فرمانروایی» 7. «کتب و تجارت عمومی» 8. «مقدمه ای بر جغرافیای اقتصادی».

همچنین «گلزار ایران» مجموعه مقالاتی درباره ادبیات پیش از اسلام تا قرن هفتم هجری که در روزنامه ایران و «در محفل انس» چه شنیدم» در روزنامه کیهان به طبع رسیده است.]

در سرودن شعر طبعی روان داشت. ابتدا «ناهید» و سپس «شیوا» تخلّص می کرد. این شعر از اوست:

زلف مشکین بر رخ سیمین پریشان کرده ای

آفتابی را به زیر ابر پنهان کرده ای

در هوای آتشین رُخسار خویش از هر طرف

ای بسا مرغ دل اندر سینه بریان کرده ای(1)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص295؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1917؛ دائرةالمعارف دانش بشر، ص1205؛ مکارم الآثار، ج7، ص2709؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج2، صص 760 و 761.

ص: 705

سیّد حسین محمودی خوراسکانی*

سیّد حسین محمودی خوراسکانی، عالم فاضل فرزند حاج میرزا عبدالعلی بن میر محمّدصادق، از فضلاء و علمای حاضر.

در سال 1329ق در خوراسکان متولّد شده و در اصفهان نزد شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، حاج آقا رحیم ارباب، آقا سیّد محمّدرضا خراسانی و حاج آقا حسین خادمی به تحصیل پرداخت. سپس در خوراسکان به اقامه جماعت و موعظه و خطابه مشغول شد.

وی در سال 1423ق وفات یافته و در حرم امامزاده ابوالعباس خوراسکان مدفون شد.(1)

محمّدحسین خوراسکانی

محمّدحسین بن عبدالفیاض خوراسکانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. از اهالی قصبه «خوراسکان» جی اصفهان بود و در ماه ربیع الاوّل 1258ه.ق نسخه ای از کتاب «مغنی اللبیب» را به خط نسخ کتابت کرد. این نسخه به شماره 9747 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

میرزا محمّد حسین شمیم اصفهانی

میرزا محمّد حسین اصفهانی معروف به پیر فرزند عبدالکریم شیرازی اصفهانی، شاعر، خوشنویس و ادیب فاضل، از دانشوران قرن دوازدهم هجری. اجدادش از شیراز به اصفهان آمدند و او در اصفهان به دنیا آمده و علم و ادب آموخت. در زمان نادر شاه به قضای لشکر منصوب شد و چندی بعد به کلانتری اصفهان برگزیده شد و کمی بعد در سال 1159ق به دستور نادر شاه کشته شد. خط شکسته را خوش می نوشت. شعر را نیز


1- رساله خوراسکان (تألیف: محمّدعلی ربّانی خوراسکانی): خطی.
2- فهرست رضوی، ج12، ص446؛ خورشید جی، ص312.

ص: 706

نیکو می سرود و «شمیم» تخلّص می کرد.

از اوست:

ز سوز عشق تو آن را که نیم جانی هست

چو شمع تا نفس واپسین زبانی هست(1)

شیخ محمّد حسین واعظ شیرازی

شیخ محمّد حسین واعظ بن حاج عبدالکریم شیرازی، عالم فاضل واعظ. وی نواده دختری شیخ محمّد تقی رازی، در اصفهان ساکن بود و به وعظ و خطابه مشغول بود. در سالهای جوانی در جمعه غرّه شوال 1288ق وفات یافته، در ضلع شرقی تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد مدفون شد.

ماده تاریخ وفاتش را «بهاء» گفته است:

از پی تاریخ او «بهای» حزین گفت:

«شیخ حسین از زمانه کام ندیدی»(2)

حسین ایلیا*

استاد حسین ایلیا فرزند عبداللَّه بن استاد آقاجان کاشی پز اصفهانی. هنرمند برجسته کاشی سازی اصفهان در سال 1301ش در اصفهان متولّد شد. در نوجوانی نزد پدر و سپس عمویش به هنر کاشی سازی پرداخت و آنرا فرا گرفت.

کاشی کاری مسجد سلطانی سمنان، سردرب ارگ سمنان، زیر گنبد باغ رضوان ارومیه، مسجد امام و گنبد آن در اصفهان، حرم مطهر حضرت زینب و حضرت


1- تذکره آتشکده، نیمه دوم، 524؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص491؛ لغت نامه دهخدا، ذیل شمیم، ص614: نتایج الافکار، ص395؛ تذکره شمع انجمن، ص372؛ تتمیم امل الآمل، صص 129 و 130؛ شهداء الفضیله، ص254؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص132؛ الذریعه، ج9، ص546؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج2، ص319.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص545؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص95؛ گلشن اهل سلوک، صص 206 و 207.

ص: 707

رقیه(علیهماالسلام) در سوریه، حمام گنجعلی خان کرمان، کاخ نیاوران در تهران، کاخ گلستان در تهران، مسجد اعظم قم، حسینیه بنی فاطمه اصفهان و دهها نمونه کاشیکاری دیگر از آثار هنری به جای مانده از استاد حسین ایلیا است.(1)

حسین اصفهانی

حسین بن عبداللَّه بن محمّد بن محمّد حسین اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری ]در سال 1293ق کتاب «سیف الذّاکرین» به فارسی را که عبارت از مجالس و مطالبی راجع به منبر می باشد را کتابت نموده است. نسخه به شماره 982 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود می باشد.(2)

حسین اُسواری اصفهانی

حسین بن عبداللَّه بن نمراذ اُسواری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در اوایل قرن چهارم هجری است.

وی از محمّد بن یحیی بن منده و عبداللَّه بن محمّد بن عمران حدیث شنیده است.(3)

ملّا حسین گریان اردستانی

ملّا حسین متخلّص به «گریان» ابن ملّا عبداللَّه شهرابی اردستانی، واعظ صالح و ادیب شاعر، از نویسندگان زبردست و شعرای عالیقدر و وعاظ محترم بوده و سرانجام در سال 1310ق به مرض وبا در تهران وفات یافته است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «انوار المجالس» در دو جلد مطبوع، که در سالهای 1280 تا 1299ق تألیف شده است. 2. «تخمیس دوازده بند محتشم کاشانی» 3. «حمله مختاریه»، [که در سال


1- مصاحبه با استاد حسین ایلیا در5 مرداد1373ش.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص104.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص282.

ص: 708

1323ق به طبع رسیده است.] 4. «تذکرة الحال» 5. «صومّیه» 6. «طریق البکاء»، به فارسی، که در سال 1273ق به طبع رسیده و در سالهای 1303 و 1311 مجدّداً به چاپ رسیده است. 7. «عشرةالنساء»(1)

میرزا محمّد حسین اژه ای

میرزا محمّد حسین اژه ای ابن ملّا عبداللَّه بن ملّا علی اکبر اژه ای اصفهانی، عالم فاضل متّقی، متوفی شب چهارشنبه ذیقعده 1302ق مدفون در تکیه اژه ای ها نزدیک مزار ملّا اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان.(2)

محمّد حسین فریدنی

محمّد حسین بن عبداللَّه فریدنی خطاط نسخ نویس. در روز پنج شنبه ربیع الاوّل 1236ق کتابت نسخه ای از «حقایق» فیض کاشانی را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 2494 در کتابخانه ملّی ملک در طهران موجود است.(3)

حسین خَلاّل اصفهانی

ابو عبداللَّه حسین بن عبدالملک بن حسین خَلاّل (حکاک) اصفهانی ادیب، از محدّثین و ادبای قرن ششم هجری است.

پسر عمویش ابومحمّد بختیاربن محمّد خلاّل، از مشایخ ابن عساکر مؤلّف تاریخ دمشق است. ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن ابراهیم سلمی (خبّاز) و ابوطاهر احمد بن


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص545 و 546؛ الذریعه، ج2، صص 439 و 440 و ج4، ص30 و 10 و ج15، صص 164 و 165؛ نقباء البشر، ج2 صص 559 و 560؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج3، ص1630.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص822.
3- فهرست ملک، ص263.

ص: 709

محمود بن احمد ثقفی از او نقل حدیث می کنند.(1) ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن فضل تیمی اصفهانی نیز در سال 532ق نزد او به قرائت حدیث پرداخته است.(2)

میرزا محمّد حسین ولی اللهی

میرزا محمّد حسین ولی اللهی فرزند آملّا عبداللَّه، از نقاشان معاصر اصفهان است. در فن نقاشی استاد بوده و در دبیرستانهای اصفهان به تدریس درس هنر مشغول بوده است.(3)] وی سرانجام در دوشنبه 10 اسفند 1342ش وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد به خاک سپرده شده است.(4)]

دکتر حسین مولوی*

دکتر حسین مولوی ابن عبدالمولی بن شیخ محمد حسین مولوی خوانساری، از اساتید دانشگاه در سال 1321ش در اصفهان متولد شده و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در آمریکا ادامه تحصیل داده و سرانجام موفق به اخذ دکترای روانشناسی تربیتی از دانشگاه ایالتی تگزاس آمریکا شده است. پس از بازگشت به ایران به تدریس در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان پرداخت.

از آثار ایشان ترجمه «اصلاح رفتار ناسازگار» نوشته «اُوْ اِنْریک» به چاپ رسیده است.


1- تبیین کذب المفتری، صص 418 و 333 و 379 و 402؛ التّحبیر، ج1، ص131.
2- فهرست خطی احیاء، ج2، صص 226-223.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص754.
4- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 710

ملّا محمّد حسین رضوانی جرقوئی

ملّا محمّد حسین رضوانی نیک آبادی جرقویه ای فرزند رضا عبدالهادی شاعر ادیب و خوشنویس. از سخنوران معاصر، در محل تولّد خود کسب معلومات کرده و به تعزیه خوانی سرگرم بوده است. وی مجموعه ای از اشعار مناسب تعزیه خوانی را به نام «جُنگ» گردآوری کرده است.(1)

حسین اصفهانی

حسین بن عزیزاللَّه اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است.

وی کتاب «نماز برهنه» که فتاوای مرحوم سیّد حجّةالاسلام شقتی (به فارسی) در آن توسط شیخ محمّد حسین طهرانی کربلائی جمع آوری شده را در سال 1246ه.ق کتابت نموده است.

ظاهراً صاحب عنوان از شاگردان درس سیّد حجةالاسلام است.(2)

میرزا حسین آفارانی

میرزا حسین بن شیخ علی آفارانی، از وعاظ معاصر اصفهان و از اهالی قریه «آفاران» در غرب شهر اصفهان [که اکنون به شهر پیوسته و از محله های اصفهان به شمار می رود ]متوفّی 14رمضان المبارک سال 1401ق مدفون در تکیه آقا محمّد بیدآبادی.(3)

کمال الدّین حسین اصفهانی

کمال الدّین حسین بن میرزا علی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. ظاهراً از شاگردان میر سیّد احمد علوی عاملی بوده است.


1- گرگویه، ص187.
2- بیان المفاخر، ج1، صص 305 و 310.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص195.

ص: 711

وی کتاب «جامع الفوائد»، در شرح «لغز لوامع ربّانی» را تألیف نموده است. این نسخه در شماره 7432 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

کتاب «لوامع ربّانی» از تألیفات سیّد احمد بن زین العابدین علوی عاملی می باشد.

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن مجدالدّین علی اصفهانی [از کاتبان قرن دهم هجری] از آثارش کتابت برگی از کتاب «اختیار الرّجال» شیخ طوسی است که ضمن مجموعه شماره 6877 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(2)

سیّد محمّد حسین بختیاری

سیّد محمّد حسین بن سیّد علی بن ابوالقاسم بن محمّد حسن بختیاری، عالم فاضل و فقیه متبحّر، در سال 1304ق متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات به نجف اشرف مهاجرت نموده و به درس آخوند خراسانی و میرزا محمّد تقی شیرازی حاضر شد. سپس خود حوزه درس و بحث تشکیل داد و جمعی کثیر از فضلاء در درس او حاضر شدند. او دختر مرحوم آیت اللَّه سیّد ابوالحسن اصفهانی را به زوجیت گرفت. در اواخر عمر به بیماری مبتلا شده و به ناچار به ایران بازگشته و در تهران به معالجه پرداخت. ولی فایده ای نبخشیده و در 26 محرم 1368ق وفات یافته است.

وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «حاشیة علی وسیلة النجاة» تألیف آیت اللَّه اصفهانی 2. «رساله در قاعده لاضرر و لاضرار» 3. «حاشیه بر کفایة الاصول» (3) [4. «القواعد الفقهیه» 5. «الاصول» 6. «حاشیة علی المکاسب»(4)]


1- فهرست مرعشی، ج19، ص241.
2- فهرست مرعشی، ج18، ص73.
3- نقباء البشر، ج1، صص 604 و 605؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص231؛ دائرةالمعارف تشیع، ج3، ص127.
4- مستدرک فهرس التراث، ص68.

ص: 712

شیخ محمّد حسین مشکینی

شیخ محمّد حسین مشکینی ابن آقا شیخ علی بن شیخ ابوالقاسم عاملی، عالم فاضل جامع معقول و منقول، زاهد متقی، از علمای قرن چهاردهم هجری و از اعقاب شهید ثانی

در اصفهان متولّد شده و نزد میر سیّد علی نجف آبادی، سیّد محمّد نجف آبادی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و میر محمّد صادق خاتون آبادی به کسب فیض پرداخته و سپس به تدریس فقه و اصول و حکمت در مدرسه جده کوچک مشغول شد. وی نماز جماعت را در مسجد تل عاشقان اقامه می نمود.

از علمای منزوی و گمنام بود و عمری را به زهد و قناعت و دوری از ریاست و اعراض از مردم سپری نمود و سرانجام در شب شنبه 23 شوال 1368ق در سن قریب به 75سالگی وفات یافته و در تکیه آقا باقر دردشتی (معروف به تکیه خلیلیان) در تخت فولاد مدفون شد.(1)

حسین تستری اصفهانی

ابو عبداللَّه حسین بن علی بن احمد بن حسن تستری اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است و سمعانی از او به عنوان شیخ صالح یاد کرده است. از ابوسعد محمّد بن عمر بن علی بن احمد صوفی بغال حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی کمی حدیث فرا گرفته است.(2)

شیخ حسین خوئی

شیخ حسین بن علی بن حسن خوئی، از طلبه علوم در اصفهان بود. در سال 1242ق وی نسخه ای از کتاب «مدارک الاحکام» تألیف: سیّد محمّد موسوی عاملی را به نسخ


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 752 و 753؛ علوم و عقاید، صص 8 و 9؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص75.
2- التّحبیر، ج1، ص233.

ص: 713

نوشته و سپس آن را مقابله کرده و طرف مقابله برادرش شیخ عبداللَّه بوده است. نسخه به شماره 191 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران جزو کتب اهدائی امام جمعه خوئی موجود است.(1)

حسین عاملی*

حسین بن علی بن محمّد بن حسن بن زین الدّین عاملی از علماء و فقهاء اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او از نوادگان شیخ زین الدّین معروف به «شهید ثانی» بوده و پدرش شیخ علی معروف به «صاحب الدّر المنثور» می باشد. نزد پدر به تحصیل پرداخته و در محضر سایر علمای اصفهان به تکمیل آن اهتمام ورزیده است.

وی کتابهای «شرح بدایة الدّرایه » تألیف شهید ثانی و «خلاصة الاقوال» تألیف علّامه حلّی را در 10 ربیع الاوّل 1074ق کتابت نموده و پدرش اَنهائی در 8 ذی الحجه همان سال برای او نوشته است. نسخه به شماره 1452 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(2)

حسین طغرائی

مؤیّد الدّین ابواسماعیل حسین بن علی بن محمّد بن عبدالصّمد اصفهانی معروف به «طغرائی» و ملّقب به «فخرالکتاب»، ادیب فاضل و شاعر ماهر، نسب او به «ابوالاسود دُئِلی» منتهی می شود.

[وی در سال 448ق متولّد شده و به تحصیل پرداخت و در شعر و ادب استادی توانا و در علوم مختلف خصوصاً کیمیا دانشمندی ماهر گردید و پس از مدتی به دربار سلطان محمّد سلجوقی قرار گرفته و عهده دار «دیوان طغرا» گردیده و به «طغرایی» شهرت یافت او پس از مرگ این پادشاه در سال 511ق در موصل به سلطان مسعود فرزندش پیوست و به وزارت او رسید.


1- فهرست مجلس، ج7، ص337.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص 241 و 242.

ص: 714

در جنگی که بین سلطان مسعود بن محمّد سلجوقی و برادرش سلطان محمود اتفاق افتاد. سپاهیان سلطان مسعود در نزدیکی اسدآباد همدان عزیمت یافته و شکست خوردند و طغرایی به اسارت درآمد. در این هنگام شهاب اسعد که رئیس تحریرات بود و کمال الملک علی سمیرمی وزیر سلطان محمود که از پیشرفت کار مؤیدالدّین طغرایی به هراس افتاده بودند، او را به داشتن عقاید فاسد و الحاد متهم ساخته و نزد شاه به بدگوئی پرداختند. بار اول طغرایی اشعاری خواند و از خود رفع اتهام کرد و شاه از قتل او چشم پوشید، امّا آن دو به توطئه و سعایت خود ادامه دادند و عاقبت شاه دستور کشتن استاد طغرایی را صادر کرد و این چنین او به شهادت رسید.

در سال قتل طغرایی بین موّرخان و تراجم نویسان اختلاف است و آن را یکی از سالهای 513 یا 514 یا 515ق ذکر کرده اند که با مقایسه و مطابقت منابع شاید سال 514ق را بتوان پذیرفت.

در سال 516 کمال الملک سمیرمی توسط غلام طغرایی در چهار بازار بغداد از پای درآمد.]

طغرایی از شیعیان راسخ العقیده بوده و علوم علماء و مؤلّفین شیعه او ستوده اند.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الاحسان فی علم المیزان» 2. «الارشاد الی الاولاد»، که نسخه ای از آن در کتابخانه مجلس در تهران و نسخه دیگر در مجموعه کتابهای اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران موجود است. 3. «اسرار الحکمه» 4. «تراکیب الانوار» 5. «جامع الاسرار» درباره کیمیا 6. «الجوهر النضیر فی صناعة الاکسیر» 7. «حقایق الاستشهادات» در رد نظر ابن سینا درباره ابطال کیمیا که به شماره 11064 در کتابخانه وزیری یزد موجود است. 8. «دیوان اشعار» که نسخه های آن در دارالکتب المصریه در قاهره و در کتابخانه هایی در برلین، موزه لندن و «سن پطرزبورگ» روسیه موجود است. همچنین در سال 1300 در استامبول به چاپ رسیده است. 9. «ذات القواعد» 10. «رساله خاتمه» 11. «شرح دیوان مُتنبّی» 12. «طغراء الشریفه» 13. «لامیة العجم»

ص: 715

مشهورترین اثر طغرائی، که قصیده ای است به عربی در 59 بیت که مورد توجّه ادبای عرب و ایرانی واقع شده و دهها شرح بر این قصیده نوشته اند از جمله شرح صفدی، [و بسیاری از مستشرقین اروپایی به تحقیق، ترجمه و چاپ ان اقدام کرده اند از جمله پروفسور بوکوک آن را به لاتین ترجمه کرده و در سال 1661م. با حواشی بسیار آن را به چاپ رسانیده است. [14. «مصابیح الحکمه و مفاتیح الرّحمه» در علم اکسیر و کیمیا

استاد طغرائی به فارسی و عربی شعر می سروده است و قصیده «لامیة العجم» با این بیت آغاز می شود:

«اصالة الرّأی صانتنی عن الخطل

و حلیة الفضل زانتنی لدی العطل»(1)

حسین اُسواری اصفهانی

ابو علی حسین بن علی بن یزید اُسواری اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن سلیمان لِوّین روایت می کند و ابو احمد عسال اصفهانی از او


1- آثار الوزراء عقیلی، ص262؛ معجم الادباء، ج10، صص 79-56؛ مرآة الجنان، ج3، ص210؛ تاریخ اصفهان و ری، ص115؛ الکنی و الالقاب، ج2، صص 449 و 450؛ راهنمای دانشوران، ج2، ص113؛ ثقاة العیون، صص 80 و 81؛ راحة الصّدور، ص239؛ امل الآمل، ج2، صص 95 و 96؛ ریاض العلماء، ج2، صص 169-166؛ وفیات و الاعیان، ج2، ص185؛ فواید الرضویه، ج1، ص141؛ آثار الشیعه، ج4، صص 52-50؛ الاعلام، ج2، صص 267 و 268؛ شیمیدانان نامی اسلامی، صص 180-177؛ هدیة الاحباب، ص214؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص175؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 276-271؛ لباب الالقاب، ص144؛ اعیان الشیعه، ج27، ص76؛ تاریخ و ادبیات در ایران، ج2، ص1038؛ الذریعه، ج9، ص648 و ج13، ص274 و ج17، ص118 و ج18، ص271 و ج21، ص302؛ روضات الجنات، ج3، ص181؛ ریحانةالادب، ج4، ص57؛ معجم المؤلفین، ج4، ص36؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 376 و 377، لغت نامه دهخدا، ذیل «حسین»، ص659: تاریخ آداب اللغة العربیه، ج3، ص177؛ کشف الظنون، ج2، صص 1537 و 1539؛ هدیة العارفین، ص409؛ شهداء الفضیلة، ص40؛ مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال دوازدهم: سال 1344، شماره 47 و 48، صص 452-373، مجله کیهان اندیشه: شماره 54، خرداد و تیر 1373، صص 191-189؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 549 و 550.

ص: 716

استماع حدیث کرده است.(1)

[اَسواریه، از روستاهای اصفهان است. در شمال شهر اصفهان که اکنون به شهر پیوسته است، اَراضی سواری باغ و استوارچی وجود داشته که شاید یکی از آنها همان «اَسواریه» باشد.]

سیّد محمّد حسین بهشتی

سیّد محمّد حسین بن آقا میر سیّد علی بهشتی، عالم فاضل زاهد از ائمه جماعت مسجد سرجوی شاه اصفهان، متوفی سال 1337ق مدفون در تکیه تویسرکانی.(2)

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی تبریزی

سیّد محمّد حسین اصفهانی تبریزی فرزند میر سیّد علی، از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری است. وی خط نسخ را بسیار زیبا می نوشته و هم خط خوش خود کتاب «زبدة الاصول» شیخ بهائی را در سال 1254ق کتابت نموده که در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.(3)

شیخ محمّد حسین موحّد حُججی نجف آبادی*

شیخ محمّد حسین موحد حججی بن علی موحد حججی نجف آبادی، عالم فاضل محقق، در سال 1348ق در نجف آباد متولّد شد. تحصیلات مقدماتی را نزد دائی دانشمند خود شیخ احمد حججی فرا گرفت. سپس به اصفهان رفته سطوح را به پایان رسانید. آنگاه عازم قم شده و در درس آیت اللَّه العظمی بروجردی حاضر شد. در حدود سال 1372ق به نجف اشرف رفت و از درس آیات عظام میرزا عبدالهادی شیرازی، سیّد


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص281.
2- تحفة الاحباب، ص35؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99.
3- فهرست الزهراء، ص35.

ص: 717

محمود شاهرودی، شیخ حسین حلّی، سیّد ابوالقاسم خوئی و سیّد محسن حکیم مستفیض شد. در سال 1391ق به دنبال فشارهای رژیم بعثی حاکم بر عراق به ایران بازگشت و در قم ساکن شد و به تدریس و تألیف مشغول گردید تا اینکه در پنج شنبه 27 رجب 1413ق وفات یافته و در قبرستان باغ بهشت قم مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «اولیّات مما اودعه فی الکافی»، مطبوع 2. «تقریرات درس میرزا عبدالهادی شیرازی در صلاة» 3. «تقریرات درس شاهرودی» 4. «تقریرات درس حلّی» 5. «تقریرات درس خوئی» 6. «تفسیر قرآن کریم»(1)

ملّا محمّد حسین خوراسکانی*

ملّا محمّد حسین معروف به «حاج آخوند» بن آخوند ملّا علی خوراسکانی عالم زاهد متّقی، از علمای اواخر دوره قاجاریه. در خوراسکان اصفهان مرجع حلّ و فصل امور مردم بود و مورد وثوق مردم قرار داشت و در مسجد نو خوراسکان اقامه جماعت می نمود. سرانجام در سال 1320ق وفات یافته و در تکیه خوانساری ها در تخت فولاد مدفون شد. متأسفانه در سال 1373ش پس از مرمت تکیه و احداث مسجد، مقبره او و فرزندش ملّا تقی را خراب کردند.

بنا به نقل احفاد صاحب عنوان، نسب این خانواده به شیخ حرّ عاملی منتهی می شود.(2)

حسین ریزی لنجانی

حسین بن علی ریزی لنجانی، از کاتبان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. در نوشتن خط نسخ مهارت داشته و از اهالی ریز [زرین شهر فعلی] از بلوک لنجان اصفهان بوده


1- تربت پاکان قم، ج3، صص 1599 و 1600؛ سیمای دانشوران [نجف آباد]، ص82؛ آئینه اهل قلم [نجف آباد]، صص 41 و 42؛ دیباچه دیار نون، ص167.
2- جلوه افلاکیان: خطی؛ رساله خوراسکان (تألیف: محمّدعلی ربانی): خطی.

ص: 718

است.

وی در سال 1259ق مجموعه ای از 19 رساله رجالی سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی را کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(1) همچنین او جلد دوّم «نهایة اللّغه» تألیف: ابن جزری را به خط نسخ در سال 1279ق کتابت کرده است که در کتابخانه عبدالحمید مولوی در مشهد مقدّس موجود بوده است.(2)

ملّا محمّد حسین زفره ای

ملّا محمّد حسین زفره ای فرزند ملّا علی عرب، عالم فاضل ادیب عارف خوشنویس.

خط نستعلیق را در کمال استادی می نوشته و عدّه ای در فن خط شاگرد او بوده اند. وی در 18 ذی الحجه سال 1343ق وفات یافته، نزدیک بقعه فیض در تخت فولاد مدفون شد.(3)

محمّد حسین ریزی لنجانی

محمّد حسین بن ملّا علی ریزی لنجانی از نویسندگان کتب و خطاطان قرن سیزدهم هجری. در بیستم جمادی الاولی 1266ق کتابت قسمتی از مجلد 14 «بحارالانوار» را به خط نسخ زیبا به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 2218 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(4)

همچنین در تاریخ پنج شنبه 8 رمضان المبارک 1279ق کتابت نسخه ای از جلد دوّم «النّهایة فی غریب الحدیث و الاثر» تألیف: ابن اثیر را به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 780 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(5)


1- بیان المفاخر، ج1، ص311.
2- نسخه های خطی، ج5، ص104.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص209؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص168.
4- فهرست مرعشی، ج6، ص207.
5- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص595.

ص: 719

سیّد حسین قائنی*

سیّد حسین بن علی قائنی خراسانی اصفهانی، عالم فاضل و فقیه محقّق، از علمای قرن سیزدهم هجری.

وی در اصفهان ساکن بوده و از تألیفاتش برمی آید که در فقه و اصول مهارتی به سزا داشته و احتمالاً نزد علمای اصفهان تحصیل کرده است.

کتب زیر از اوست:

1. «سفینة النّجاة» در فقه، در 9 جلد.

2. «الفوائد الکبری» در اصول فقه، در 3 جلد به خط مؤلف که در کتابخانه آیت اللَّه ریاضی در نجف آباد موجود است.(1)

میر محمّد حسین میر محمّد صادقی

میر محمّد حسین بن میر سیّد علی میر محمّد صادقی، از علماء اخیار و فقهاء و مدرسین. در اصفهان متولّد شد و مقدمات و سطوح را نزد پدر آموخت. در نجف و کربلا نزد صاحب جواهر و شریف العلماء مازندرانی تلمّذ نموده و از آن دو به دریافت اجازه مفتخر شد. در اصفهان نیز مدّتی به درس حاجی کلباسی و سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی حاضر شده، سپس حوزه درس و بحث تشکیل داده و جمعی از افاضل به درس او حاضر شده اند.

وی در روز شنبه 21 ذیحجةالحرام 1288ه.ق وفات یافته، جنب مزار فاضل هندی در تخت فولاد مدفون گردید. از او تقریراتی در فقه و اصول به جای مانده است.(2)


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 509 و 547؛ بیان المفاخر، صص 310 و 311؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2891 و 2892.

ص: 720

حسین اصفهانی

حسین بن علی اکبر اصفهانی، ساکن نجف اشرف بوده و در آنجا برحسب خواهش استادش ملّا علی؟ چندین رساله به خط نسخ و نستعلیق، ضمن مجموعه ای کتابت نموده است. مجموعه نامبرده به شماره 331 در کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی در مشهد مقدّس موجود است.(1)

ملّا حسین کربلائی

مولی حسین کربلائی بن علی اکبر اصفهانی، عالم فاضل از دانشوران قرن دوازدهم هجری. وی کتاب «سرور المؤمنین» را به نام شاه سلطان حسین صفوی تألیف نموده است.(2)

ملّا محمّد حسین خوانساری

ملّا محمّد حسین بن علی اکبر خوانساری اصفهانی، عالم کامل و فقیه محقق، از اجلّه علماء و اتقیاء. در اصفهان خدمت پدر خود و مرحوم سیّد حجّةالاسلام شفتی [و سیّد حسن مدرس] تلمّذ نموده و در کربلا سالها به درس شریف العلماء مازندرانی حاضر گردیده تا به مقامات عالیه علم و اجتهاد نائل شد و به اصفهان مراجعت نموده و مورد توجّه مخصوص حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی واقع شده و مورد وثوق و اطمینان ایشان و مورد توجّه عموم طبقات خواص و عوام واقع گردید. وی پس از وفات پدرش در مسجد میرزا باقر در محله بیدآباد امامت می نموده است.

سرانجام در 14 جمادی الثّانی سال 1302ه.ق در اصفهان وفات یافته در مقبره کوچک مسجد سیّد مدفون گردید.

مشارالیه کتب عدیده ای تألیف فرموده که از آن جمله است:


1- فهرست ادبیات مشهد، ص198.
2- الذریعه، ج12، ص177؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص549.

ص: 721

1. حکم الغسالة بعد الانفصال 2. دروس الاصول تاریخ تألیف جلد اول در 16 ذی حجه 1248ه.ق 3. المرشد فی شرح التّبصرة، که در سال 1259 و 1260 تألیف شده و اجازات مشایخ ایشان سیّد حسین بن سیّد صادق موسوی جرفادقانی و میر سیّد حسن بن علی بن محمّد باقر (مدرس) قبل از متن کتاب آمده است.(1)

سیّد حسین مقصودی

سیّد حسین مقصودی فرزند سیّد علی اکبر یزدی، از شعرای معاصر است. در 15 اردیبهشت 1299ش در اصفهان متولّد شده و پس از انجام تحصیلات ابتدائی و متوسطه به استخدام کارخانه صنایع پشم اصفهان در آمده است.(2)

شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی*

شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی ابن علیرضا، عالم فاضل کامل زاهد. در سال 1285ش در نطنز متولّد شد. مقدّمات را در زادگاه خود فرا گرفت. سپس به اصفهان آمده و در مدرسه چهارباغ در حجره برادرش شیخ محمود ساکن شد.

وی در اصفهان از حضرات آیات شیخ محمّد علی حبیب آبادی، شیخ محمّد جواد فریدنی، شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی ، حاج آقا رحیم ارباب، سیّد مهدی درچه ای، شیخ مهدی نجفی و آقا سیّد محمّد رضا خراسانی بهره برد و خود به تدریس سطوح در مدارس الماسیه، ملّا عبداللَّه عربان مشغول شد و شاگردان بسیاری تربیت کرد.

او نماز جماعت را در مسجد امام اقامه می نمود و در زهد و تقوا زبانزد خاص و عام بود. در 29 محرم 1395ق (مطابق 22 بهمن 1355ش) وفات یافته و در تکیه ملک


1- بیان المفاخر، ج1، صص 310 و 311؛ الذریعه، ج8، ص144؛ فهرست کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی، ج1، ص116؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 547 و 548؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص153؛ الکرام البرره، ج1، صص 409 و 410.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص463.

ص: 722

واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

[مرحوم حاج شیخ عباسعلی ادیب جهت وفات او اشعاری سروده که به خط استاد حبیب اللَّه فضائلی بر سنگ مزار او نوشته شده و چنین است:

شاق الفقیه بلقاء الحسین

و قد أوی تحت لواء الحسین

عاش سعیداً فی الحیاة کما

فات سیعداً بولاء الحسین

فی التّاسع العشرین من محرّم

صاد بشوقٍ بفداء الحسین

اخرج الواحد من جمع و قُل

«ظل الفقیه بعزاء الحسین»]

سیّد حسین بشارت

سیّد حسین بشارت بن میرزا علیرضا حسینی قائنی، شاعر ادیب، [در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل علم و ادب، در جوانی به خدمت در تلگرافخانه اصفهان پرداخت و درجه سرهنگی را به دست آورد. او در سال 1341ق به موجب فرمانی از سوی احمد شاه قاجار به لقب «بشارت حضور» ملقّب گردید.(2)] و شهرت و تخلّص خود را بشارت قرار داد. وی درسال 1356ق وفات یافته و در تکیه بروجردی واقع در تخت فولاد مدفون گردید.(3)

از اوست:

شبهای فراق چون سحرگاه شود

هنگام دعا و ناله و آه شود

با دل به شکایت تو می پردازم

امّا نه آن چنان که ناله آگاه شود


1- جلوه افلاکیان: مخطوط.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص153؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86.
3- کارنامه خاندان قائنی (بشارت)، ص210.

ص: 723

شیخ محمّد حسین اژه ای

شیخ محمّد حسین بن میرزا علی محمّد بن ملّا محمّد علی بن ملّا عبداللَّه بن ملّا علی اکبر اژه ای اصفهانی، عالم فاضل زاهد در اصفهان نزد آخوند کاشانی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، سیّد ابوالقاسم دهکردی، شیخ محمّد رضا نجفی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و سیّد علی نجف آبادی به تحصیل پرداخت.(1)

وی پس از وفات پدر، به مدت 50 سال به اقامه جماعت در مسجد علی علیه السلام پرداخته و امورات شرعی مردم را مورد رسیدگی قرار داد به طوری که در ادارات دولتی حکم و امر ایشان مطاع بوده و مهر ایشان را اعضای دولت قبول داشتند. در اواخر عمر نیز 15سال در خانه خود به امورات شرعی مردم رسیدگی می کردند.(2)

وی در صبح یکشنبه 5 شعبان المعظم 1383ق وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک مزار ملّا اسماعیل خواجوئی مدفون شد.(3)

سیّد حسین ظهیر میردامادی

سیّد حسین ظهیر میردامادی ابن میرزا علی محمّد میردامادی خوزانی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل معاصر در قریه «خوزان» از قرائ ثلثه سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد گردیده و در اصفهان تزد [آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی] و شیخ محمّد رضا نجفی فقه و اصول را آموخت و پس از وصول به مقامات عالیه به مولد خود مراجعت کرده و به ترویج دین و نشر معارف اسلام و ارشاد و هدایت اللَّه مردم اشتغال جسته [و در مسجد ملّا محسن خوزان و مسجد جامع اسفریز اقامه جماعت می نمود] و مورد توجّه و عنایت عموم مردم بالاخص علماء و مقدّسین بود [سرانجام در سال 1388ق وفات یافته و در


1- جلوه افلاکیان: مخطوط.
2- هفته نامه نوید اصفهان، شماره 360، اوّل مرداد 1374ش، ص4.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص822.

ص: 724

جوار امامزاده سیّد محمّدِ [خمینی شهر] مدفون شد.(1)]

حسین پژمان بختیاری

حسین بختیاری متخلّص به «پژمان» فرزند علی مرادخان میرپنج بن نجف خان بن الیاس خان بختیاری، از شعرای معاصر. مادرش عالم تاج متخلّص به «ژاله» فرزند میرزا فتح اللَّه بن میرزا علی بن میرزا ابوالقاسم قائم مقانی فراهانی است.

در 3 شعبان 1318ق (مطابق 1279ش) در محلّه حسن آباد تهران متولّد شد. [در کودکی پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و او در 4 سالگی به همراه پدر به منطقه بختیاری رفت و در آنجا به تحصیلات مقدماتی مشغول شد. پس از فوت پدرش سرپرستی او را جعفرقلی خان بختیاری برعهده گرفت. در نوجوانی به تهران آمد و در مدرسه سن لوئی به تحصیل پرداخت. و در این مدرسه با نیما یوشیج بنیان گذار شعر نو هم کلاسی بود. او از 18 سالگی به سرودن شعر پرداخت. پس از فراغت از تحصیل به استخدام وزارت پست و تلگراف و تلفن درآمد.

پژمان در انجمن های ادبی تهران از جمله انجمن حکیم نظامی شرکت می کرد و اشعار و مقالات او در مطبوعات مرکز به چاپ می رسید. مدتی نیز برای رادیو ایران برنامه های ادبی تهیه می کرد.]

وی سرانجام یک شنبه 10 ذیقعده 1394ق مطابق با سال 1353ش در تهران وفات یافت. کتب زیر از آثار اوست به چاپ رسیده است:

5-1. «تصحیح خمسه نظامی» در 5جلد 6. ترجمه «آتالا» از شاتو بریان 7. ترجمه «رنه» از شاتو بریان 8. «زن بیچاره» (منظوم» 9. «زن سیه روز» (منظوم) 10. ترجمه «وفای زن» از کتاب «آدولف» نوشته بنیامین کنستان [11. «دزد اطفال» 12. «قمار» 13. «گربه سیاه» 14. «کرسیل» 15. «خاشاک» (مجموعه شعر) 16. «دیوان پژمان


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص210؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص303.

ص: 725

بختیاری»(1)]

از اوست:

دیوانه زنجیر تو عاقل شدنی نیست

از دل هوس وصل تو زایل شدنی نیست

بر گردن خود رشته زلف تو فکندن

امید دراز است که حاصل شدنی نیست

سیّد حسین عریضی

سیّد حسین بن آقا سیّد محمّد علی بن سیّد محمّد باقر حسینی عریضی اصفهانی. دانشمند بزرگوار، فاضل ادیب زبان شناس معاصر. در سال 1285ش در اصفهان متولّد شد پدرش از اساتید علم قرائت و تجوید بود. در اصفهان تحصیلات ابتدائی و متوسطه را تا دیپلم ادامه داد و به استخدام وزارت راه درآمد امّا پس از مدّتی به وزارت معارف منتقل شده و به تدریس در دبیرستانهای اصفهان پرداخت و پس ازچند سال به معاونت و ریاست دبیرستان ادب منصوب شد و 25سال رئیس این دبیرستان بود. در کنار آن همواره به طور خودجوش به مطالعه و آموختن ادامه داد و در زبانهای فارسی، عربی و فرانسه مهارت یافت. همچنین در رشته حقوق در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. پس از تأسیس دانشکده ادبیات در اصفهان به تدریس جامعه شناسی در آنجا مشغول شد.(2) او پس از یک عمر خدمت صادقانه به علم و اجتماع در بعدازظهر 23 رمضان المبارک سال 1411ق وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون گردید.

آثار و تألیفات زیر از اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص115؛ ادبیات معاصر، صص 35 و 36؛ چهارصد شاعر برگزیده پارسی گوی، صص 167-164؛ چون سبوی تشنه، 180-178؛ گلزار معانی، ص178؛ سخنوران نامی معاصر، ج2، صص 803-798؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، صص 829-827؛ دویست سخنور، صص 64-62؛ اثرآفرینان، ج2، ص128؛ دانشنامه جهان اسلام، ج5، صص 624 و 625.
2- نشریه «افتخارات ملّی»، شماره 288، نوزدهم اردیبهشت 1370ش؛ یادنامه ادب، صص 37-35.

ص: 726

1.«تاریخ اصفهان» 2.«ترجمه سفرنامه شاردن» قسمت اصفهان که دوبار به چاپ رسیده است. 3. ترجمه مقاله ای درباره کتابهای «لطائف غیبیه» و «مصقل صفا» تألیف سیّد احمد علوی به فرانسه به خواهش سیّد جمال الدّین میردامادی جهت هانری کربن خاورشناس فرانسوی. 4. «گوشه هایی ناشناخته تاریخی حمله مغول به ایران» 5. مقاله «زبان فارسی را پاسداری کنیم» 6. «ترجمه تاریخ هندی» تألیف: «پیِر میل» که در سال 1336ش به چاپ رسیده است.(1)

محمّد حسین خان صدراعظم اصفهانی

محمّد حسین خان صدراعظم اصفهانی بن محمّد علی بن محمّد رحیم علاّف، از رجال مشهور اصفهان در عصر قاجاریه. جدّش مرد فقیری بوده و در اصفهان علاّفی می نموده است. خودش نیز در آغاز شاگرد علاّف بود، امّا به واسطه عقل معاش و استعداد ذاتی بر ثروت خود افزود و در قضایای جنگ بین زندیه و قاجاریه کمک های فراوان به آقا محمّد خان قاجار نمود و مورد توجّه او قرار گرفت، لذا بیگلربیگی اصفهان شد و لقب «امین الدّوله» یافت. در زمان فتحعلی شاه نیز همچنان حاکم اصفهان بود. تا اینکه در سال 1234ق فتحعلی شاه به او لقب «اعتمادالدّوله» داده و او را به عنوان صدراعظم خود برگزید. حاج محمّد حسین خان تا آخر عمر این منصب را بر عهده داشت تا اینکه در ماه صفر 1239ق وفات یافته و جنازه اش در سرداب مدرسه صدر در نجف اشرف مدفون شد. او مردی نیکوکار و خیرخواه بود و آثار فراوانی از خود به یادگار نهاد که از آن جمله است:

بنای مدرسه صدربازار و مدرسه صدرخواجو و مدرسه صدر پاقلعه با عمارت صدری و مرمت مسجد جامع و مدرسه ملّا عبداللَّه و احداث چهارباغ امین الدوله (یا چهارباغ صدری) در محلّه خواجو همگی در اصفهان و احداث قلعه نجف اشرف، بنای


1- مزارات اصفهان، صص 125-123؛ آئین فرزانگی، ج1، صص 84 و 85.

ص: 727

مدرسه صدر نجف، ترمیم صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس و اهداء چندین درب طلا و نقره برای حرم های ائمه در عتبات و حضرت معصومه(سلام اللَّه علیها) در قم، همچنین او تخت طاووس را به عنوان هدیه ازدواج فتحعلی شاه با طاووس خانم اصفهانی از ارامنه جلفای اصفهان به شاه پیش کش کرد.

مرحوم صدر با دختر حاج ابراهیم خان کلانتر (اعتمادالدوله) ازدواج کرد و حاصل آن 8پسر و 4دختر بود.

شعرای آن روزگار در مدح حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی قصاید بسیار گفته اند که برخی از آنها در تذکره حسینیه تألیف میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی گرد آمده است ولی هنوز به چاپ نرسیده است.(1)

میرزا حسین خان ثمر

میرزا حسین خان ثمر بن میرزا محمّد علی خان مستوفی انصاری اصفهانی، شاعر ادیب و دانشمند اواخر قاجاریه ملّقب به «معزّالدّین».

در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده [و در این شهر به تحصیل علم پرداخته و خصوصاً از میرزا علیرضا پرتو در ادبیات کسب فیض نمود. او ابتدا در نظام توپخانه اصفهان بوده و بعد به ژنرال آجودانی حضور ظل السّلطان منصوب شد. و در اواخر عمر انزوا اختیار نمود.(2) در شب 24 جمادی الاولی سال 1344ق وفات یافته و در تخت فولادنزدیک تکیه ملک و مجاور تکیه سادات میر محمّد صادقی مدفون شد.


1- شرح حال رجال ایران، ج3، صص 381-379؛ مجله یادگار: سال دوم، شماره 8، فروردین 1325، صص 57-41؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص18؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 567 و 568؛ صدرالتواریخ، ص55؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص42؛ صدراعظم های سلسله قاجاریه، صص 55-45؛ اکسیر التواریخ، صص 242 و 243؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 753-743.
2- مکارالآثار، ج7، صص 2660-2656.

ص: 728

ثمر در فنون ادب استاد بود. خط را خوش می نوشت و به زبان فرانسه آشنا بود.(1)]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «ترجمه تاریخ شرق اقصی» 2. «جنگ روس و ژاپن» 3. «ترجمه تاریخ فرانسه» 4. «عبرة النّاظرین» در تاریخ زمان 5. «رعنا و زیبا» منظوم، مطبوع 6. «دیوان اشعار»(2) [به ضمیمه «قصائد مدایح و مراثی پرتو اصفهانی» که در سال 1304ق چاپ سنگی شده و بار دیگر «دیوان ثمر» به همت فرزندش رضا ثمر در سال 1347ش چاپ حروفی شده است.

وی همچنین منتخبات اشعار اسدی طوسی و فردوسی را در سال 1319ق فراهم آورده و به خط شکسته نستعلیق نوشته است که به شماره 11521 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(3)

از اوست:

وصل شیرین مَطَلَب زانکه غم عشق رُخَش

تیشه اندر سَرِ فرهاد جگر خون زده است

خنک آن کو ز کف سرو قدِ لاله رخی

پای سرو و لب جو باده گلگون زده است]

محمّد حسین خوراسکانی

محمّد حسین بن محمّد علی خوراسکانی، [از فضلاء قرن دوازدهم هجری و از اهالی خوراسکان جی اصفهان] در سلخ صفر 1172ق کتاب «صیغ النّکاح» حاج شیخ محمّد بن محمّد زمان کاشانی اصفهانی را نوشته [است.] نسخه ضمن مجموعه شماره 1966 در


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص38؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص431؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ دیوان طرب، ص245.
3- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص158.

ص: 729

کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

محمّد حسین هلال اصفهانی

محمّد حسین مُذَهّب فرزند محمّد علی بهار بن ابوطالب اصفهانی شاعر ادیب و هنرمند دوره قاجاریه.

[در اصفهان متولّد شده و نزد پدر و آقا محمّد جواد مُذَهّب فن تذهیب و تشعیر و زرافشانی و نقاشی را آموخت و خط نسخ را نیز خوب می نوشت. بسیاری از قلمدان نگاران و نقاشان از هنر او در نگاره های خود استفاده کرده اند(2)] شعر نیز می سروده و «همت» و «هلال» تخلّص می کرده است. از اشعار او در ایوان جنوبی مسجد سیّد اصفهان بر روی کاشی نقش شده و به این ماده تاریخ ختم می شود:

چو شد معمور این معبدهلال از بهر تاریخش

بگفتا «شد بنای کعبه ثانی با صفاهان»(3)

1255

[هلال اصفهانی سرانجام در شب 6 ذیحجه 1333ه.ق وفات یافته و در فضای بیرون تکیه مادر شاهزاده (ضلع شمالی تکیه) در تخت فولاد مدفون شد. نوه دختری او علی ابریشمکار عبارات سنگ قبر او را تحریر کرده است.(4)]

شیخ محمّد حسین نجفی هزار جریبی

شیخ محمّد حسین نجفی بن میرزا محمّد علی بن آقا محمّد باقر هزار جریبی مازندرانی، عالم فاضل محقّق. در سال 1235ق متولّد شده و مقدمات را نزد پدر دانشمند خود آموخته و مراحل بعدی تحصیل را نزد علمای روزگار خود طی نمود.


1- فهرست مجلس، ج 9-2، ص676؛ خورشید جی، صص 311 و 312.
2- هنر قلمدان، ص137.
3- بیان المفاخر، ج2، ص105.
4- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 730

چون پدرش مدت 15سال به مرض سل مبتلا بوده و نتوانسته بود کتابهای خود را پاکنویس کند، فرزندش پس از سالها از مرگ پدر این مهم را انجام داد و گرنه تمام تألیفات پدرش از بین می رفت. سال وفات صاحب عنوان معلوم نیست.

کتب زیر از مؤلفات اوست.

1. «رساله در احوال پدر و جد خود» 2. «البوارق لکشف معضلات الحقایق»(1)

حسین جلائی

حسین جلائی[ابن میرزا محمّد علی لشکرنویس شیرازی ملقّب به جلاء السلطنه، در 12 صفر 1292ق متولّد شد. ابتدا در بلدیه اصفهان به خدمت مشغول بود و در سال 1309ش مجله «بلدیه اصفهان» را منتشر می ساخت] او در دوره های ششم، دهم، یازدهم، دوازدهم وسیزدهم به عنوان نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای ملّی حضور داشت و چندی نیز کارمند مجلس بود. [او در شهرداری اصفهان نیز مصدر خدماتی بود. سرانجام در 18محرم 1368ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(2)]

میرزا محمّدحسین حکیم باشی*

میرزا محمّدحسین بن میرزا محمّدعلی حکیم باشی از اطبّاء مشهور اواخر عهد صفویه در قرن دوازدهم هجری. از سادات موسوی اصفهان و معروف به «حکیم سلمانی» است مانند پدر در دربار شاه سلطان حسین صفوی به طبابت می پرداخت. پس از سقوط اصفهان به دست افاغنه از اصفهان به شیراز پناه برده و در آنجا ساکن شد. نواب محمّدتقی خان شیرازی، بیگلر بیگی فارس او را گرامی داشته و در عزّت و احترام او


1- الکرام البرره، صص 414 و 415؛ الذریعه، ج15، ص354؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص506.
2- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، ص23؛ دائرةالمعارف دانش بشر؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 731

کوشید.(1)

سال فوتش به دست نیامد.

محمّد حسین مقدّس مبارکه ای

محمّد حسین مقدّس فانی بن علی محمّد مبارکه ای، عارف سالک و ادیب شاعر در قرن جهاردهم هجری. در سال 1294ق متولّد شده [و در کودکی پدرش را از دست داد و در نوجوانی به کسب و کار پرداخت. در چهل سالگی با پای پیاده به عتبات عالیات رفته و پس از بازگشت به زادگاه خود به تحصیل پرداخت و علم و ادب آموخت و به سرودن شعر لب گشود. سپس به خدمت مشایخ صوفیه درآمده و به مقام ارشاد در سلسله صوفیه نائل شد وبه لقب «مقدّس فانی» شهرت یافت. او زندگی را در زهد و استغنا و اکتفا به اندکی از خوراک و پوشاک و نعمت های دنیوی سپری نموده] و سرانجام در شب یکشنبه 14 محرم 1353 وفات یافته و در «مبارکه» از توابع لنجان اصفهان مدفون شد.

کتب زیر از اوست:

1. «آفتاب عرفان» 2. «خورشید حقیقت» [که یک بار در سال 1336ش و بار دیگر در سال 1376ش به چاپ رسید] 3. «شمس حقیقت» 4. «نور معرفت» و غیره [این چند بیت از یکی از قصاید او در مدح علی علیه السلام است]:

بوی فروردین رسد اندر مشام از هر کنار

یا مگر باد صبا آرد نسیم از زلف یار

گشت صحرا چون بهشت از نکهت اردیبهشت

خیمه زد در طرف بستان پادشاه نوبهار


1- دیوان طبیب اصفهانی، ص223.

ص: 732

باغ از گل گشته مانند گلستان ارم

راغ عطرآگین شده از سبزه های بی شمار(1)]

محمّد حسین رشتی

محمّد حسین معروف به میرزا جان بن محمّد علی رشتی، عالم فاضل وی ظاهراً از شاگردان سیّد حجّةالاسلام است. او بر روی برگ آخر کتاب «شرح لمعه»، مطالبی از کتاب «تحفةالابرار» مرحوم سیّد حجّةالاسلام راجع به دندان ها نقل می کند. تاریخ نوشتن مطالب شب یکشنبه 16 جمادی الثانی 1245ه.ق است. نسخه در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(2)

[ظاهراً او همان شخصی است که در تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد مدفون است و نام و تاریخ وفاتش بر روی سنگ لوح قبر چنین آمده است: «الفاضل الکامل الباذل العالم العامل الجلیل، ابن محمّد علی خان، محمّد حسین الرشتی فی دوشنبه هشتم شهر شوال سنه 1273 (3)]

محمّد حسین ریزی لنجانی

محمّد حسین بن محمّد علی ریزی لنجانی اصفهانی، خطاط نسخ نویس. در سال 1258ق نسخه ای از «مسالک» شهید ثانی از «طلاق» تا «فرائض» را به خط نسخ کتابت نموده است. کتاب به شماره 98 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(4)


1- دیوان قصاید خورشید حقیقت: مقدمه و ص 34؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص550؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص827.
2- بیان المفاخر، ج1، ص313.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
4- فهرست فیضیّه، ج1، ص243.

ص: 733

میرزا محمّد حسین صدرائی

میرزا محمّد حسین صدرائی بن میرزا محمّد علی بن حاج صدرائی تاجر اصفهانی [از فعّالان و مبارزان صدر مشروطیت در تهران] در نوجوانی و جوانی به تحصیل معقول و منقول مشغول شد و پس از فوت پدرش در سال 1323ق دست از تحصیل کشید و به تحصیل تنباکو مشغول شد. او از عوامل اصلی مخالفت با استبداد محمّد علی شاه و تحصّن در سفارت عثمانی به شمار می رفت. پس از آن در تأسیس فرقه دموکرات نقش مهمّی ایفا کرد.(1)

سیّد حسین طباطبائی*

سیّد حسین بن محمّد علی طباطبایی، ادیب فاضل خوشنویس در قرن سیزدهم هجری می زیسته و خط نسخ را بسیار زیبا می نوشته و طبع روانی داشته و شعر نیز می گفته است.

وی نسخه ای از «وقف نامه مسجد سیّد» اصفهان را در صفر 1290ق به خط نسخ زیبای خود نوشته است که در کتابخانه آقای سیّد مهدی شفتی در اصفهان موجود است.(2) همچنین جزء دوّم از مُجَلَّد چهاردهم کتاب «بحارالانوار» علّامه مجلسی را به خط نسخ در شوال 1292ق کتابت کرده که در کتابخانه مدرسه صدر بازار موجود است.(3)

از دیگر آثار او کتاب «منتخب الصّحاح» تألیف حاج سیّد اسداللَّه بیدآبادی است که به شماره 185 در کتابخانه آیت اللَّه بروجردی موجود است.(4)


1- مجلّه یغما.
2- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص175.
3- فهرست مدرسه صدر بازار، ج2، ص439.
4- یادداشت های محقق گرامی آقای رحیم قاسمی.

ص: 734

میرزا حسین منشی اصفهانی

میرزا حسین بن خواجه عنایت اللَّه اصفهانی، خوشنویس و ادیب ماهر در قرن دهم هجری. پدر و عمویش در سلسله حسن بیک و حسین بیک یوزباشی استاجلو منصب وزارت و استیفا داشتند. مدّتی تحریر دارالانشاء را بر عهده داشت و چون طمع ریاست به دارالانشاء را داشت و در این امر موفّق نگردید، راهی هند شد. خط تعلیق را خوش می نوشت. سپهر در تذکره خوشنویسان می نویسد: وی در سال 936ق فوت شده است.(1)

محمّد حسین گرجی اصفهانی

محمّد حسین بن عیسی بیگ گرجی جدیدالاسلام اصفهانی خطاط فاضل. صاحب حواشی بر قرآن مجید به خط شکسته نستعلیق به شماره 217 در کتابخانه قدس رضوی. تاریخ کتابت متن سال 1203ق می باشد.(2)

حسین عبداللهی خوروَش

حاج حسین عبداللهی خوروَش ابن غلامعلی بن حاج محمّد رضا مباشر اصفهانی، از شعراء و نویسندگان معاصر. در رجب سال 1339ق در اصفهان متولّد گردیده. تحصیلات قدیم و جدید خویش را در مدارس جدید و قدیم نزد اساتید به پایان رسانیده، عمری را به مطالعه و تألیف و تحقیق در موضوعات دینی گذرانید. دانشمندی محقّق، نویسنده ای توانا و پژوهشگری سخت کوش بود. مدّتی روزنامه ای به نام «پیک عدالت» منتشر می کرد و در برخی از روزنامه های اصفهان و طهران مقالاتی می نوشت. همچنین او سالها به کتابفروشی در کتابفروشی که به نام «مطهر» نامیده بود، مشغول بود. شعر نیز می سرود. ابتدا «هابط» تخلّص داشت. سپس آن را به «همّت» تغییر داد.

سرانجام در جمادی الاولی 1409ق وفات یافته و در گورستان جدید باغ رضوان


1- گلستان هنر، ص54؛ تذکره خوشنویسان، ص 57 و 58.
2- راهنمای گنجینه قرآن، ص299.

ص: 735

اصفهان مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «افکار و عقاید بزرگان» 2. «انقلاب یا نهضت سیّد جمال الدّین»، مطبوع 3. «برهان در نسخ ادیان» 4. «بهداشت صورت» 5. «پیشوای آینده جهان» 6. «تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب»، مطبوع 7. «تراش ریش از نظر بهداشت و اسلام»، مطبوع 8. «خطرات آینده» 9. «دخانیات از نظر بهداشت و اسلام» 10. «دیوان اشعار» از غزل و قصیده و رباعی 11. «شطرنج» 12. «سیّد جمال الدّین و سازمان فراماسونری» 13. «سیاست خارجی ها در ایران» 14. «شعله احساسات» 15. «شهر تبلیغات» 16. «عدالت اجتماعی» 17. «علل بیماریهای روحی» 18. «فدائیان شهوت» 19. «فرهنگ اسلام شناسان خارجی»، مطبوع 20. «فرهنگ زندگی» 21. «قرآن و فلاسفه غرب» یا «قرآن از نظر دانشمندان خارجی» 22. «کمونیزم در مکتب اجتماع» 23. «مردان نامی و دانشمندان باختر» 24. «موسیقی در اسلام»، مطبوع(1)

از اوست:

به کشوری که در آن نیست فکر فهمیدن

رواست گریه بر آن کرد جای خندیدن

در آن سرای که دزدان ز مکر بیدارند

نه جای اَمن و امانست بهر خوابیدن

حسین نور صادقی

حسین نور صادقی بن سیّد فتح اللَّه، مترجم و روزنامه نگار معاصر، در 24 شوال 1328ق در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان فرهنگ و متوسطه را در دبیرستان صارمیه اصفهان و تحصیلات عالیه را در دانشسرای عالی انجام داد. سپس


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 536 و 537؛ مزارات اصفهان، صص 125 و 126.

ص: 736

به استخدام بانک کشاورزی درآمد ولی پس از یک سال استعفا داده و به تجارت، نویسندگی و روزنامه نگاری پرداخت. وی روزنامه «نقش جهان» را از سال 1322 تا 1336ش منتشر کرد. او به زبان های انگلیسی و عربی آشنا بود و به چند کشور اروپائی سفر کرد و سرانجام در سال 1372ش در تهران وفات یافت.

تألیفات و ترجمه های او عبارتند از:

1. «اصفهان» 2. «ترجمه سه منجم روسی و سه منجم انگلیسی» (نوشته ژول ورن) 3. «ترجمه سفرنامه او ژن فلاندن به ایران» 4. «ترجمه هشت سال در ایران» (نوشته سر پرسی سایکس) 5. «ترجمه قتل دوشس» 6 «گلهای سعادت» 7. «شهرهای تاریخی ایران» 8. «ظل السلطان»

شعر نیز می سروده و «سعادت» تخلّص می کرده است. این بیت از اوست:

مطرب امشب سرخوش است و طرز دیگر می زند

نیک بخت آن کس که با محبوبه ساغر می زند(1)

حسین زاهد اصفهانی

حسین بن قاسم اصفهانی زاهد، از محدثین عامّه در قرن سوم هجری. ذهبی درباره او گوید: «فیه لین». زاهد قبل از سال 240ق فوت شده است.(2)

وی از اسماعیل بن ابی زیاد شامی روایت می کند و ابی اسحاق ابراهیم بن محمّد بن حسن ثقفی طیّان ازا و نقل حدیث کرده است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 246-244؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ستون 910 و 911؛ چهره مطبوعات معاصر، ص45؛ رجال اصفهان، مقدمه.
2- میزان الاعتدال،ج1، صص 29 و 255.
3- التّحبیر، ج1، ص191.

ص: 737

ملّا محمّد حسین قمشه ای کبیر

آخوند ملّا محمّد حسین کبیر بن محمّد قاسم قمشه ای نجفی، عالم کامل و فقیه محقّق، از علمای عالیقدر قرن سیزدهم و چهاردهم هجری. در سال 1250ق متولّد شده است. وی از اعقاب ملّا شمس الدّین بحرینی است. پس از تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف رفته و در اواخر عمر شیخ مرتضی انصاری در درس ایشان حاضر شد و پس از وفات او نزد سیّد حسین کوه کمری، میرزا محمّد حسن شیرازی، میرزا حبیب اللَّه رشتی به تحصیل پرداخته و به اجتهاد نائل شد و به تدریس فقه و اصول پرداخت.

او دوره های «جواهر الکلام»، «وافی»، «مستند»، «بحارالانوار» و «وسائل الشیعه» را از روی خطوط مؤلفین آنها تصحیح نمود.

در جریان حمله انگلیسی ها به عراق و نهضت مقاومت عشایر و مردم بین النّهرین و علماء آنجا به رهبری میرزا محمّد تقی شیرازی (انقلاب 1920م عراق) شرکت فعال داشت.

وی سرانجام در حدود 12 محرّم 1336ق در سن 86 سالگی در نجف اشرف وفات یافته و در ایوان مقبره شیخ الشریعه اصفهانی در صحن مطهر حرم حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف مدفون گردید.

ایشان را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «ادلّة الرشاد فی شرح نجاة العباد» در 18 مجلّد 2. «خضابیه» که در 13 رمضان 1310ق از تألیف آن فراغت یافته است. 3. «حاشیة الرّوضة البهیّه» 4. «زیارت عاشورا و کیفیت آن» 5. «عُدَّةِ طریقِ التّحقیق» 6. «آداب حمام»

ارشد اولاد او میرزا محمّد حسن از فضلای آن عهد بوده که به فاصله چند ماه در رمضان 1336ق وفات یافته است.(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص551؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص252؛ نقباء البشر، ج2، صص 635 و 636؛ الذّریعه، ج1، ص402 و ج6، ص94 و ج7، ص176؛ میرزای شیرازی (ترجمه هدیة الرّازی)، ص137؛ جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، ص79-77؛ فوائد الرضویه، ج2، ص528؛ رجال اصفهان، ص166؛ تاریخ شهرضا، ص75.

ص: 738

حسین شفیعی

حاج حسین شفیعی ابن قدمعلی بن حسین بن محمّد علی بن محمّد شفیع اصفهانی، شاعر عارف دانشمند معاصر. در سوم محرّم 1341ق در محلّه لُنبان اصفهان متولّد شد. در این شهر نزد فضلای این شهر همچون سیّد صدرالدّین کوهپایه ای، شیخ اسداللَّه ایزدگشسب، شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، و حاج آقا رحیم ارباب به کسب علم پرداخته و مدّت 15 سال از محضر میرزا علی آقا شیرازی بهره علمی و معنوی برد. [در قم نیز از درس آیات عظام بروجردی و مرعشی نجفی بهره گرفته و در شیراز نیز به خدمت ذو الرّیاستین رسیده و کسب فیض نمود و از سیّد نورالدّین شیرازی بهره علمی گرفت. وی مدّتی در اصفهان به کتابفروشی و زمانی به تدریس در دبیرستانها و دانشگاه اصفهان و یا در منزل خود می پرداخته و با درس اخلاق خود خصوصاً نهج البلاغه مردم و خصوصاً دانشجویان و جوانان را با حکمت و عرفان آشنا می نموده و جان های مشتاق عرفان الهی را سیراب می کرده است.

وی سرانجام در سوم بهمن 1378ش وفات یافته و در قطعه نام آوران گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «نورالیقین» در شرح صفات المتقین معروف به خطبه همام، مطبوع 2. «شرح وصیت نامه حضرت علی علیه السلام به فرزندش حضرت مجتبی علیه السلام» 3. «لوامع العرفان» منظومه عربی در توحید و عرفان 4. «مجموعه ای از غزلیات شعرای قدیم و جدید» 5. «ترجمه تجلی فضیلت» به فارسی، متن اصلی به عربی از ابوالفضل میرلوحی منتخب از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید درباره فضائل حضرت علی علیه السلام 6. «مقدمه کنوز الرّموز» تألیف میرحسین هروی 7. «دارالجنون عشق» مطبوع 8. «بهجةالطالبین» در منطق و

ص: 739

غیره

این شعر از اوست:

شوق دیدار تو ای خسرو خوبان تا چند

بر سر خار بیابان بدواند ما را[...]

جان به شکرانه دهم گر نفسی آن دلبر

به کنارش ز محبّت بنشاند ما را(1)

شیخ محمّد حسین صبوری*

شیخ محمّد حسین صبوری سیچانی فرزند حاج ملّا قدیر سیچانی، عالم فاضل متقّی، از علمای معاصر اصفهان متوفی سال 1371ق مدفون در تکیه سیّد محمود کلیشادی (مغنی گو) در تخت فولاد اصفهان.(2)

شیخ محمّد حسین رشتی

شیخ محمّد حسین رشتی ابن حاج میرزا قوام الدّین بن حاج میرزا عبدالرزاق رشتی بن حاج میرزا محمّد کاظم بن حاج محمّد جعفر لنگرودی، عالم فاضل معاصر. در سال 1337ق متولّد شده و [تحصیلات خود را نزد علمای اصفهان، شیخ هبةاللَّه هرندی، شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، شیخ محمود مفید، میرزا عبدالوهاب زاهدی، میرزا هاشم خوانساری، آقا سیّد ابوالحسن شمس آبادی، سیّد عباس صفی دهکردی و میر سیّد علی بهبهانی (در هنگام اقامت و تدریس ایشان در اصفهان) انجام داد و خود نیز در مدرسه درکوشک به تدریس پرداخت. ایشان تولیت مدرسه درکوشک را نیز برعهده داشت. عالمی بود خلیق و خوش محضر و وارسته] سرانجام در 3 ربیع الاوّل 1414ق وفات


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص270 و 271؛ مزارات اصفهان، صص 140 و 141؛ دارالجنون عشق، مقدمه؛ آثار و افکار حکماء و عرفای مشهور اصفهان، صص 351-339.
2- یادداشت های محقّق گرامی آقای حمید خلیلیان.

ص: 740

یافته و در مقبره مسجد سیّد اصفهان مدفون گردید.(1)

ملّا محمّد حسین اصفهانی کاظمینی

ملّا محمّد حسین بن کرمعلی اصفهانی کاظمینی، پدر و جدّش تجارت می کرده اند، در حدود 1170ق متولّد شده و در اوایل جوانی اندکی تحصیل علوم نمود. سپس سالها به سیر و سیاحت در اطراف شهرها پرداخته و خدمت جمعی کثیر از علماء و بزرگان رسیده و چون از سفر خسته شد، در کاظمین ساکن گردیده و مدّت 30سال در آن ارض اقدس مجاور بوده است. او از سال 1227ق شروع به تألیف کتابی کشکول مانند نموده و آنچه در مسافرت ها و شهرها دیده و شنیده است در آن جمع آوری کرده است.

[علاوه بر آن و «تاریخ جهان آرا»یِ غفاری را خلاصه کرده و آن را «جامع التّواریخ» نام نهاده است.(2)]

میرزا حسین خان صحّت

میرزا حسین خان صحّت ابن محمد کریم اصفهانی، از روزنامه نگاران و نیکوکاران معاصر در حدود 1269ش در اصفهان متولّد شد و در اثر لیاقت و پشتکار توانست در میان همشهریان خود مقام ارجمندی را به دست آورد. مدّتی در پلیس جنوب به فعالیت مشغول بود. سپس در اصفهان به دواسازی و بعداً به تجارت روی آورد. از او آثار خیریه فراوانی به جای مانده است که از آن جمله است:

1. وقف باغ رکن الملکی واقع در محمودیه جهت دبیرستان صارمیّه 2. تأسیس درمانگاه صحّت در محلّه درکوشک، که در تعریض خیابان از بین رفت. 3. تأسیس


1- مزارات اصفهان، ص65؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با شیخ محمّد حسین رشتی در یکشنبه 5 خرداد 1370ش.
2- الذریعه، ج5، ص 47 و ج 18، ص73 و ج18، ص73؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 551 و 552.

ص: 741

مدرسه صحّت در محلّه مستهلک (جنب شاهزاده ابراهیم)

[وی مجله صحّت را از سال 1304 تا 1307ش منتشر کرد. وی سرانجام در 14 دی 1357ش وفات یافته و در تکیه خانوادگی جنب تکیه ملک مدفون شد. این تکیه چند سال بعد خراب شده و ضمیمه تکیه شهداء شد.(1)]

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن محمّد محسن اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری و ساکن کربلا بوده است. وی ظاهراً از شاگردان سیّد ابراهیم صاحب ضوابط و شیخ حسن کاشف الغطاء می باشد.

از آثار او:

1. در سه شنبه 8 جمادی الاولی سال 1263ق نسخه ای از کتاب «الرّد علی الصّوفیه» تألیف آخوند ملّا حسن بن محمّد علی یزدی را در مدرسه حسن خان در کربلا به خط نسخ به پایان رسانیده است.

2. در هفدهم صفر 1275ق کتابت نسخه ای از «دمیة القصر و عصرة اهل العصر» را به خط نسخ به پایان رسانیده، کتاب به شماره 6162 در کتابخانه ملی ملک در طهران موجود است.(2)

ملّا محمّد حسین تاج اصفهانی

ملّا محمّد حسین معروف به «تاج» ابن محمّد محسن اصفهانی، عالم فاضل، از فقهاء و دانشمندان قرن یازدهم هجری. در سال 1010ق در اصفهان متولّد شد(3) و در این شهر تحصیل کرد. و در فقه، حدیث، کلام و ادبیات متبحّر شد. او عالمی زاهد و عابد و تارک


1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، صص 112-107؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص225؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- فهرست ملک، ص312.
3- وقایع السنین و الاعوام، ص499.

ص: 742

دنیا بود. بارها به او پیشنهاد مناصب دولتی را نمودند امّا او نپذیرفت و به زندگی ساده و زاهدانه خود ادامه داد.(1) شاه سلیمان به ملاقات او علاقه بسیار داشت امّا «تاج» از او اعراض می کرد. عاقبت به اهتمام شیخ علی خان زنگنه وزیر شاه سلیمان، ملاقاتی در باغ هزار جریب بین شاه سلیمان و ملّا محمّد حسین تاج رخ داد، ولی تاج به شاه روی خوش نشان نداد.(2)

وی سرانجام در شب یکشنبه 3 صفر المظفّر 1100ق وفات یافت و جنازه جهت دفن به مشهد مقدس نقل گردید.(3)

[در کتابهای «الروضة النضره» و «الکواکب المنتشره» او را با «محمّد حسین بن شمس الدّین محمّد» (شاگرد ملّا محمّد تقی مجلسی) یکی دانسته اند(4)]

سیّد محمّد حسین مدرس

سیّد محمّد حسین مدرس صادقی ابن سیّد محسن بن سیّد محمّد باقر بن میر سیّد علی حسینی، شاعر و ادیب فاضل. در سال 1304ق در اصفهان متولّد شده و تحصیلات مقدّماتی خویش را در اصفهان انجام داد و سپس به کار در یکی از تجارت خانه های اصفهان مشغول شد. [او نزد برادرش میرزا عبداللَّه ثقةالاسلام نیز تحصیل نموده و خط نسخ را نیکو می نوشته و قرآن مجید را کتابت نموده است.] شعر را نیکو می سروده و از آثار او «دیوان اشعار» و «گلشن نجات» به طبع رسیده است.

وی در 6 محرم الحرام 1389ق وفات یافته و در تکیه سادات میر محمّد صادقی واقع در تخت فولاد مدفون شد.

از اوست:


1- جامع الرواة، ج2، ص100؛ الکواکب المنتشره، صص 189 و 190.
2- تتمیم امل الآمل، صص 127 و 128.
3- وقایع السنن و الاعوام، ص499.
4- الروضة النّضرة، ص158.

ص: 743

ای یار پری چهره که خود روح روانی

دل می بری از خلق ولی خویش ندانی

هر جا نگرم روی خوش و طلعت زیبا

از هرچه مرا در نظر آید به از آنی

چشم تو بود فتنه و زلفین تو جادو

هر عضو تو را می نگرم آفت جانی(1)

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن شمس الدّین محمّد اصفهانی، عالم فاضل. در اصفهان خدمت جمعی از علمای اعلام از جمله ملّا محمّد تقی مجلسی تلمذّ نموده است. وی در پنج شنبه نیمه ذی الحجه 1047ق نسخه ای از «تهذیب الاحکام» را تا پایان «کتاب الزّیارات» به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 3779 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.

صاحب عنوان نسخه را نزد ملّا محمّد تقی مجلسی قرائت نموده و از ایشان دو اجازه دریافت داشته است. اجازه اول در پایان کتاب الصّوم و اجازه دوم در آخر نسخه و مورخ دوّم اُخَر ذی القعده 1050ق می باشد.(2)

وی در شوال 1076ق نسخه ای «مصباح المتهجد» شیخ طوسی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه در جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 438-436؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص884؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص213؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای نصراللَّه مدرس (فرزند صاحب عنوان) در تاریخ 19 شهریور 1376.
2- فهرست مرعشی، ج10، صص 164 و 165؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص389.
3- فهرست گوهرشاد، ص397.

ص: 744

حسین علوی آوی

سیّد حسین بن محمّد بن ابی الرضا علوی آوی، عالم ادیب و منشی [از اعلام ادبای رشته های عربی و فارسی نیمه اول قرن هشتم هجری و اصلش از سادات آوه (آبه کنونی بین قزوین و همدان) بوده است. در جوانی از آوه به کاشان و از کاشان به اصفهان آمده و در این شهر اقامت جسته و با بزرگان شهر و متنفذین آن مثل افراد خاندان صاعدی، خواجه شمس الدّین محمّد بن نظام الدّین یزدی و امیر مظفرالدّین شیخ علی حاکم اصفهان معاشرت داشته است.(1)]

وی کتاب «محاسن اصفهان» تألیف مفضل بن سعد مافروخی را از عربی به فارسی بسیار روان و فصیح ترجمه کرده و به نام امیر محمّد فرزند خواجه رشیدالدّین فضل اللَّه همدانی نامیده است.(2)

از دیگر آثار او «شرح عهدنامه علی علیه السلام برای مالک اشتر» است که در یک مقدمه و دو مقاله به نام «شرف الدّوله تاج الاسلام علی نامینینی» در 5 ربیع الثّانی 730ق تألیف نموده و میکروفیلم آن به شماره 3432 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

حسین اسلامیان*

استاد حسین اسلامیان فرزند محمّد قلمدان ساز، هنرمند معاصر اصفهان. در سال 1290ش دراصفهان متولّد شد. نقاشی را در کارگاه پدر آغاز کرد و سپس به خدمت هنرمند وارسته میرزا آقا امامی درآمد و کم کم در فنون مختلف نقاشی و تذهیب به مهارت دست یافت. در سال 1326ش به تهران رفت و در سال 1334ش به اداره هنرهای زیبا راه یافت و درضمن فعالیّت های هنری به تدریس مشغول شد.


1- تاریخ تشیع اصفهان، ص 318 و 319.
2- تاریخ نظم و نثر، ج1، ص194؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص23.
3- فهرست میکروفیلم دانشگاه، ج2، ص141.

ص: 745

او در زمینه نقاشی، تذهیب، تشعیر،میناکاری، جلدسازی،ساخت انواع بوم، سوخت، قلمدان سازی و نقاشی زیر لاکی و روغنی مهارت داشت. او در 21 فروردین 1360ش در تهران درگذشت. از تابلوهای مشهور او «صحنه چوگان بازی» (با تاریخ 1336ش) است. آثار او در موزه هنرهای تزئینی و موزه هنرهای ملّی ایران نگهداری می شود.(1)

حسین بیرجندی

ابوالقاسم (ابوعبداللَّه) حسین بن محمّد بن احمد بن محمّد بن محمّد بن اسحاق بن منازل بیرجندی قاینی معروف به «ادیب اصفهان» از محدّثین عامه است. به صلاح و عفّت معروف بوده و او را «اصمعی صغیر» نیز می گفته اند. وی کثیرالکتابة و دقیق النّظر بوده است.(2)

سیّد محمّد حسین سجادی نجف آبادی*

سیّد محمّد حسین بن سیّد محمّد بن سیّد احمد نجف آبادی، عالم کامل، در نجف آباد متولّد شده و در اصفهان به تحصیل مشغول شد. سپس به عتبات عالیات رفته و از محضر درس میرزای شیرازی کسب فیض نمود و پس از وفات ایشان نزد آخوند خراسانی و سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی ادامه تحصیل داد و پس از نیل به اجتهاد به زادگاه خود مراجعت نموده و به تدریس و اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد. ایشان سرانجام در 7رجب 1331ق وفات یافته و در قبرستان قدیم نجف آباد مدفون شد. او دارای اجازه از میرزای شیرازی و شیخ محمّد تقی آقا نجفی می باشد.

از تألیفات ایشان می توان به 1. رساله ای در صلاة 2. رساله ای در منطق و 3. رساله در ادبیات و معانی و بیان اشاره کرد.(3)


1- گلزارمشاهیر، صص 371 و 372؛ دائرةالمعارف هنر، ص27.
2- معجم البلدان، ج2، ص524.
3- سیمای دانشوران، صص 108-106؛ آئینه اهل قلم، صص 56 و 57.

ص: 746

حسین عریضی کوفی

ابوطالب حسین بن محمّد بن جعفر بن حسین کوفی بن عیسی الرّومی بن محمّد الازرق بن عیسی الاکبر بن محمّد الاکبر بن علی العریضی بن جعفر الصادق علیه السلام از سادات عالیقدر قرن پنجم هجری است. زوجه اش داور بانو دختر مرداویج دیلمی و دخترش ملک بانو همسر اسماعیل طاهر بن ابی هاشم محمّد بن محسن بن ابی یعلی بن طاهر بن علی بن ابی الحسین محمّد الشّاعر بن احمد بن محمّد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بوده است.

صاحب عنوان در صفر 458ق در اصفهان وفات یافت(1) وی از نیشابور به اصفهان منتقل شده و در این شهر وفات یافته است. مزار او در امامزاده درب امام اصفهان می باشد. اعقاب او در اصفهان و نیشابور ساکن بوده اند.(2)

جمال الدّین حسین اصفهانی

جمال الدّین حسین بن محمّد بن جمال الدّین اصفهانی، متوفی در غرّه ربیع الاوّل سال 735ق.

در قبرستان قدیم آب بخشان قبری بود بدین نام و نشان و محلّ آن در کنار دیوار کوچه بن بست دست راست اول میدان آب بخشان [میدان شهدای کنونی] انتهای چهارباغ پایین قرار داشت که فعلاً اثری از آن باقی نیست.

صاحب قبر ظاهراً از دانشمندان قرن هشتم ولکن مجهول الحال است. برخی وی را نواده جمال الدّین محمّد بن عبدالرزّاق شاعر اصفهانی دانسته اند.(3)

[مرحوم استاد مهدوی در کتاب دیگر خود «مزارات اصفهان» ذیل مدفونین گورستان آب بخشان می نویسد:

«18- خواجه کمال الدّین محمّد بن جمال الدّین اصفهانی» فاضل ادیب متوفی در


1- منتقلة الطالبیه، ص23.
2- مزارات اصفهان، ص 204.
3- مجله یادگار، سال سوم، شماره 10، ص 83.

ص: 747

ربیع الاوّل سال 953ق قبر او در کنار دیوار کوچه شرقی نرسیده به فلکه شهدا تا چند سال قبل سنگ او موجود بود ولی بعداً به سرنوشت دیگر سنگ های مزارات این گورستان و سایر مقابرا صفهان دچار گردید.»(1)

باتوجّه به اینکه خود مرحوم مهدوی آن سنگ نوشته را ندیده و مطلب خود را از مقاله مرحوم صدر هاشمی در مجله یادگار گرفته است، باید گفت نام متوفی و تاریخ فوت او در کتاب مزارات نادرست است.]

آقا حسین خوانساری

آقا حسین خوانساری بن جمال الدّین محمّد بن حسین خوانساری، عالم کامل محقّق مدقّن، فقیه متکلّم، حکیم و فیلسوف، شاعر ادیب، از اکابر علمای قرن یازدهم هجری.

به خاطر اینکه لقب پدر و فرزندش «جمال الدّین» بوده به «ذوالجمالین» شهرت داشته است.

او در ذیقعده 1016ق در خوانسار متولّد شد. در نوجوانی به اصفهان آمد و در مدرسه خواجه ملک جنب مسجد شیخ لطف اللَّه به تحصیل مشغول شد و نزد علمای اعلام میر ابوالقاسم فندرسکی، ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، ملّا محمّد تقی مجلسی، علاءالدّین حسین خلیفه سلطان و ملّا حیدر خوانساری تلمذّ نموده و به مقام بلند علم و فضیلت نائل شد، تا جائی که او را «استاد الکلّ فی الکلّ» و «استاد البشر والعقل الحادی عشر» گفتند.

او متوّلی و مدّرس مدرسه جدّه بوده و صدها تن از فضلاء محضر درس او را درک نموده و از خرمن پربار علوم او خوشه برچیدند. بسیار مورد لطف و اکرام شاه سلیمان صفوی بوده و به درخواست او در نبود شاه، به نیابت او می نشسته است.

[همسرش خواهر ملّا محمّد باقر سبزواری است که زنی صالحه و فاضله بوده و آقا


1- مزارات اصفهان، ص28.

ص: 748

جمال الدّین و آقا رضی الدّین، از این مخدّره متولّد شده اند.]

آقا حسین مانند فرزندش آقا جمال بذله گو و حاضرجواب بوده و لطیفه های زیادی از او نقل می کنند.

او سرانجام در غرّه رجب المرجّب سال 1098ه.ق وفات یافته و بنا به وصیت خودش در مزار بابا رکن الدّین (تخت فولاد) مدفون شده و به دستور شاه سلیمان صفوی بقعه ای عالی بر سر مزار او بنا شد. پس از وفات او تا امروز دهها تن از علماء و فضلاء در داخل بقعه و خارج از آن مدفون شدند و لذا به بقعه آقا حسین خوانساری، «قبّةالعلماء» گفته می شد.

شعرا و گویندگان در رثای او مرثیه ها گفته و ماده تاریخ وفات او را به نظم کشیده اند. از جمله:

[مسیحا کاشانی این عبارت را ماده تاریخ او یافته است:

«دفن العلم کالهدی فی التّراب»]

و شخص دیگری گفته:

قال رضوان له: «ادخل جنّتی»

و به فارسی نیز گفته اند:

از آسمان یکی به درون سر نمود و گفت:

«امروز هم ملایکه گفتند یاحسین»

سنگ قبر آقا حسین خوانساری از جنس یشم گرانبها بوده که در فتنه افاغنه شکسته شده و معدوم شد و چند سال بعد سنگ از دو قطعه مرمر بر روی قبر او و فرزندش آقا جمال نصب شد.

هنگامی که برای دفن شیخ اسداللَّه فهامی در بین دو قبر آقا حسین و آقا جمال قبر حفر می کرده اند جسد مبارک آقا حسین آشکار شد و آن را صحیح و سالم یافتند.

این کتب و رساله ها از تألیفات اوست:

1. ترجمه «صحیفه سجادیه» 2. حاشیه بر «الهیات

ص: 749

شفا» 3. حاشیه بر «طبیعیات شفا» 4. حاشیه بر «شرح اشارات» 5. حاشیه بر «مختصر الاصول» 6. حاشیه بر «محاکمات 7. حاشیه بر حاشیه قدیم «شرح تجرید» 8. مشارق الشّموس در شرح کتاب دروس، معروفترین اثر او که در سالهای 1305 و 1311ق چاپ سنگی شده است. 9. منشآت

آقا حسین خوانساری گاهی نیز شعر می سروده و این رباعی از اوست:

ای باد صبا طرب فزا می آیی

از طوف کدامین کف پا می آیی

از کوی که برخاسته ای راست بگو

ای گرد به چشمم آشنا می آیی(1)

حسین رویدشتی

ابونصر حسین بن محمّد بن حسین رویدشتی اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. از اهالی روستای «رویدشت» اصفهان بود و از ابوطاهر بن محمود ثقفی، عبدالرّحمان بن ابی عبداللَّه و دیگران حدیث شنید.

وی در ماه جمادی الآخر سال 488ق وفات نمود.(2)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 220 و 221؛ ریاض العلماء، ج2، صص 57-60؛ جامع الرّواة، ج1، ص235؛ امل الآمل، ج2، ص101؛ سلافة العصر، ص491؛ تتمیم امل الآمل، صص 182 و 183؛ قصص الخاقانی، ج2، ص36؛ روضات الجنّات، ج2، صص 339-358؛ فیض قدسی، ص205؛ تذکرة العلماء، صص 87 و 88؛هدیة الاحباب، ص253؛ لباب الالقاب، ص22؛ شمس التّواریخ، ص14؛ تذکره حسینی، ص109؛ مطلع الشمس، صص 415 و 416؛ وقایع السنین و الاعوام، ص501؛ قصص العلماء، ص265؛ دائرة المعارف المسمی بمقتبس الاثر، ج2، ص218؛ تذکرة القبور یا رجال اصفهان، صص 82-88؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 558-560؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 108-111؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 174 و 175؛ شواهد االربوبیه (مقدمه)، ص94، جغرافیای خوانسار، صص 137-141، فرزانگان خوانسار، صص 56-58؛ فوائد الرضویه، ج1، ص153؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، صص 137 و 287؛ معجم مؤلفی الشیعه، ص163؛ دانشمندان خوانسار، صص 7-184؛ تذکره محمّد شاهی: خطی.
2- اللباب، ج2، ص44.

ص: 750

حسین امید اصفهانی*

حسین مفیدی فر متخلّص به «امید» بن حاج محمّد بن حسین زفره ای کوهپایه ای اصفهانی، شاعر و سخنور معاصر.

در سال 1347ش متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی نساجی در دانشگاه صنعتی اصفهان به تحصیل پرداخت و پس از اتمام تحصیلات خود، به فعالیّت در کارخانجات صنعتی اصفهان مشغول شد.

وی به تشویق پدر شاعر خود، به سرودن شعر پرداخت. مجموعه اشعار او در قالب های غزل، رباعی، مثنوی و ترجیع بند با عنوان «پرتوی از عشق» در سال 1377ه.ش به وسیله انتشارات گلبهار اصفهان به چاپ رسیده است.(1)

از اوست:

شاد و خرم شده ام چون ز قفس پر زده ام

کنده از باغ و چمن دیده به خوشتر زده ام

از گل و گلشن زیبا بکشیدم دل خویش

این دل آینه بر چهره دیگر زده ام

در بلندای افق می نگرم مسند نور

پر به سوی هدفی پاک و منوّر زده ام

گر ملائک همه بر بام فلک پر زده اند

بیش از آنان به فراسوی فلک پر زده ام

خرم آن دم که شدم از تن فرسوده جدا

جوهر پیکره بر خانه بی در زده ام


1- به نقل از آقای حاج محمّد مفیدی فر.

ص: 751

حسین متطبّب

ابوعلی حسین بن محمّد بن شریک متطبّب، از محدثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از محمّد بن عمر بن حفص حدیث شنیده و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید. ابوعلی متطبب در سال 385 یا 386ق فوت شده است.(1)

ملّا حسین مهرآبادی اردستانی*

ملّا حسین بن ملّا محمّد بن ملّا علی بن ملّا رفیع بن ملّا ظهیر مهرآبادی، عالم فاضل. از فضلای قرن سیزدهم هجری.

در روستای «مهرآباد» اردستان متولّد شده و در اردستان نزد حاج ملّا عبدالعظیم بیدگلی به تحصیل مشغول شد. سپس به کاشان رفته و در مدرسه سلطانی نزد حاج ملّا محمّد حسین طاهرآبادی به ادامه تحصیل پرداخت. کمی بعد به اصفهان رفته و به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.

عاقبت به اردستان بازگشته و به ترویج دین و ارشاد مردم مشغول شد. او به تقوا و زهد معروف بود. در سال 1273ق وفات نمود و در قبرستان «مهرآباد» دفن شد.(2)

شیخ محمّد حسین اَشَنی قودِجانی*

شیخ محمّد حسین اشنی قودجانی ابن حاج ملّا محمّد بن حاج ملّا علی، عالم کامل، فقیه متبحّر و صالح متّقی، در حدود سال 1285 در قریه «قودجان» گلپایگان متولّد شده و جهت تحصیل به اصفهان آمد و نزد میرزا ابوالمعانی کلباسی، میر محمّد تقی مدرس، شیخ محمّد تقی آقانجفی و سیّد محمّد باقر درچه ای به تحصیل پرداخت. همچنین از محضر درس آخوند کاشی و احتمالاً جهانگیرخان قشقائی کسب فیض نمود. سپس به عتبات عالیات عزیمت نمود و احتمالاً خدمت آیات عظام آخوند خراسانی، سیّد محمّد کاظم یزدی، شیخ فتح اللَّه شریعت اصفهانی و دیگران به تکمیل تحصیلات خود پرداخت.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص285.
2- آتشکده اردستان، ج2، ص288.

ص: 752

او پس از پایان تحصیل به ایران مراجعت نموده و در قریه «اَشَن» از بلوک عربستان (مهردشت فعلی) اصفهان ساکن شده و به ترویج دین و اشاعه احکام اسلام و حل مشکلات مردم آن حدود مشغول شد. در زمان حکومت رضاخان چندی در گلپایگان و «قودجان» ساکن بوده و عاقبت به دعوت جمعی از علمای اصفهان، به اصفهان آمده و در مدرسه درکوشک به تدریس خارج فقه و اصول مشغول شد.(1)]

او در بعدازظهر یک شنبه 24 رمضان المبارک سال 1375ق وفات یافته و در بقعه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

شیخ محمّد حسین کتابفروش

شیخ محمّد حسین کتابفروش ابن ملّا محمّد بن ملّا علی خوانساری، از فضلای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در اصفهان متولّد شده و نزد حاج میرزا یحیی مستوفی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، شیخ مرتضی ریزی و شیخ محمّد تقی آقا نجفی به تحصیل پرداخته و سپس مانند پدر به شغل کتابفروشی پرداخته و از راه طبع کتب دینی خدمت شایسته ای به علم و دین فرموده است.

وی داماد استادش میرزا یحیی مستوفی بوده و در سلخ شعبان سال 1366ق وفات یافته و حوالی قبر ملّا محمّد اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد، در بقعه ی خانوادگی مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

از پی تاریخ او گفت خرد با یکی

«جا بجنان می کناد شیخ محمّد حسین»

وی تألیفاتی دارد که از آن جمله است:

1. «تفسیر مولوی»، در حاشیه قرآن به طبع رسیده و خلاصه چندین کتاب تفسیر


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص567؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص61.
2- مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، صص 201-207.

ص: 753

است. 2. «کشف الآیات» که در آخر کتاب «جنّات الخلود» به طبع رسیده است.(1)

حسین زعفرانی اصفهانی

ابوسعید حسین بن محمّد بن علی زعفرانی اصفهانی، از محدّثین قرن چهارم هجری در اصفهان است. حافظ ابونعیم در کتاب خود او را بندار شهر در کثرت حدیث و صاحب معرفت و اتّقان دانسته است.

از بغوی، ابن صاعد، حسین بن علی بن زید و دیگران حدیث شنیده و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند. وی سرانجام در 28 شوال 369ق وفات یافته است. او صاحب تألیفات فراوانی بوده که از آن جمله است:

1. «تفسیر» 2. «مسند» 3. «شیوخ»(2)

سیّد حسین مدرس*

سیّد حسین مدرس ابن سیّد محمّد بن سیّد علی بن میر حسن مدرس میر محمّد صادقی، عالم فاضل. در 23 جمادی الاولی 1337ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر نزد حاج میر سیّد علی بهبهانی، میر سیّد علی فانی، میرزا علی اصغر شریف، شیخ حسین ذوعلم، آقا میرزا هاشمی و شیخ محمّد جواد اصولی به تحصیل پرداخت.

وی از علماء اهل منبر و عالمی خلیق و وارسته بوده و سرانجام در شب چهارم رجب المرجب 1420ق (مطابق با 22 مهر 1378ش) در بیمارستان الزهراء اصفهان وفات یافته و در جوار مرقد جدّ اعلای خود در مسجد رحیم خان اصفهان مدفون شد.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 561 و 562؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص198.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص284؛ الاعلام، ج2، ص277؛ طبقات المفسرین، ج1، ص157؛ هدیة العارفین، ج1، ص305.
3- نگاهی به احوال و آواء حکیم مدرس اصفهانی، ص23.

ص: 754

حسین خوشنویس زاده*

حسین خوشنویس زاده از هنرمندان معاصر فرزند میرزا محمّد بن ملّا علی اصغر بن حاج ملّا حسن نجف آبادی.

در سال 1288 شمسی متولّد و نزد پدر علوم عربی را آموخت و نقاشی و مینیاتور را از میرزا هادی خان مختار تجویدی و هنر سوخت را از میرزا عباس ذوالفنون و خط را از ابراهیم بوذری فرا گرفت. مادر وی دختر علّامه آقا میرزا عطاءاللَّه چهارسوقی بوده است.

وی از هنرمندان مینیاتور اصفهان و از اساتید قدیمی هنر سوخت و نقاشی به شمار می رفت.

فرزند ایشان به نام ناصر خوشنویس زاده در هنر سوخت و معرق استاد است.

حسین خوشنویس زاده در روز دهم آبان 1373 ه.ش. وفات یافته و در گورستان جدید (باغ رضوان) اصفهان مدفون شد.

شیخ حسین یزدی

شیخ حسین یزدی فرزند شیخ محمّد بن شیخ محمّدعلی یزدی اصفهانی، عالم فاضل معاصر.

در سال 1310ش در اصفهان متولّد شد. از نوجوانی به تحصیل علوم دینی پرداخت. ادبیات عرب و منطق را نزد اساتیدی چون سیّد مرتضی موحّد ابطحی، میرزا یحیی فقیه ایمانی، ملّا هاشم جنّتی، شیخ عباسعلی ادیب، شریعت هرندی و شیخ حیدرعلی صلواتی فرا گرفت. شرح لمعه را نزد شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی و قوانین را نزد شیخ نورالدّین اَشَنی آموخت آنگاه به شهر مقدس قم شتافت و سطوح عالی فقه و اصول را نزد حضرات آیات میرزا علی مشکینی، شیخ اسداللَّه اصفهانی (صفر نوراللهی)، مرعشی نجفی، شهید مطهری، شهید صدوقی و سیّد محمّد باقر سلطانی فرا گرفت. همچنین از درس شرح منظومه شیخ مسلم ملکوتی و فلسفه علّامه طباطبایی استفاده نمود.

آنگاه به درس خارج آیت اللَّه العظمی بروجردی حاضر شد و سپس مدت 30 سال از

ص: 755

محضر آیت اللَّه العظمی گلپایگانی بهره برد. وی همچنین از دروس حضرات آیات: امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، شیخ محمّد تقی بروجردی و سیّد حسین فرید اراکی استفاده کرد. سپس به تدریس در حوزه علمیه قم و ترویج دین مشغول شدم و سالهاست که سرپرستی مدرسه علمیه رسالت را به عهده دارد.

از آثار ایشان تصحیح و تحقیق کتاب «مجمع الفائدة و البرهان» تألیف: مقدس اردبیلی قابل ذکر است که با همکاری مرحوم شیخ علی پناه اشتهاردی و آقای سیّد حسین موسوی کرمانی در 14جلد به انجام رسیده است. وی تقریرات فقهی اساتید خود (حضرات آیات: بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی و فرید اراکی) را به رشته تحریر درآورده است و چندین مقاله تحقیقی از او به چاپ رسیده است.(1)

حسین راغب اصفهانی

ابی القاسم حسین بن محمّد بن فضل بن محمّد اصفهانی معروف به «راغب اصفهانی» از بزرگان علماء و فقهاء قرن پنجم هجری است. در علوم ادب و لغت و شعر و حدیث و کلام و حکمت بی نظیر بوده است و او را در علم و حکمت او را تالی و قرین امام محمّد غزالی می شمارند. در کتاب «درّة الاخبار» گوید:

«جمع کرد میان شریعت و حکمت در تصانیف خود و حَظّ او از معقولات بیشتر بود.»

برخی او را شافعی شمرده اند و بسیاری نیز او را معتزلی می دانند. امّا شیخ عمادالدّین حسن بن علی طبری صاحب «کامل بهائی» در آخر کتاب خود «اسرارالامامه» به صراحت می نویسد که راغب از حکمای شیعه امامیه است.

این کتابها از تألیفات اوست:

1. «تفصیل النّشأتین و تحصیل السّعادتین» مطبوع 2. «الذّریعه الی مکارم الشّریعه»


1- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 756

که امام محمّد غزالی پیوسته به مطالعه آن کتاب می پرداخته است و آن را به واسطه عظمت و نفاستش می ستوده و آن کتابی است بزرگ دارای نوادر حکم و حکایات ظریفه که به فارسی ترجمه شده و نام ترجمه آن «روش بزرگواری در اسلام» است. مطبوع 3. «غرة التنزیل و درّة التّاویل» 4. «محاضرات الادباء» مطبوع 5. «مفردات الفاظ القرآن» مشهورترین تألیف او که بارها در ایران و مصر چاپ شده است. 6. «جامع التّفاسیر» که قاضی بیضاوی در تفسیر خود از آن استفاده کرده است.

راغب اصفهانی در اصفهان متولّد شده و به سال 502ق در بغداد وفات یافته است. در کتاب «الکنی و الالقاب» به اشتباه سال فوت او 565ق نوشته شده است.(1)

حسین عمروی اصفهانی

قاضی ابوعبداللَّه حسین بن محمّد بن محمّد بن عمرویه عمروی اصفهانی، فقیه، محدّث، شاعر و ادیب قرن ششم هجری، از اکابر فقهای شافعی اصفهان در عصر خویش بوده و سمعانی از او به عنوان «کان اماماً فاضلاً مناظراً حَسَن السّیره سؤدداً» یاد کرده است.

از ابو عیسی عبدالرّحمان بن عیسی بن زیاد، ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن حسن بن ماجه ابهری و دیگران حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی در اصفهان خدمت او استماع حدیث کرده و نوشته است.

وی در حدود سال 460ق متولّد و در دوشنبه 2ذیقعده سال 538ق در اصفهان


1- کشف الظنون، ج2، ص1609؛ بغیة الوعاة، ص396؛ الاعلام، ج2، ص279؛ ثقاة العیون، صص 81 و 82؛ ریاض العلماء، ج2، ص172؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص240؛ نزهة القلوب، ص693؛ طبقات المفسرین، ج2، ص329؛ الذریعه، ج5، ص45 و ج10، ص28 و ج20، ص128 و ج21، ص364؛ روضات الجنات، ج3، ص197؛ ریحانة الادب، ج2، ص292؛ معجم المؤلفین، ج4، ص59؛ درّة الاخبار، ص67؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 267 و 268؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص552 و 553؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص 211 و 212؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، صص 272 و 273.

ص: 757

وفات یافته است.(1)

حسین رجاء اصفهانی

شیخ قطب الدّین حسین بن شیخ ولی اللَّه شمس الدّین محمّد بن محمود بن علی اصفهانی معروف به رجاء، عارف و عابد صالح از عرفای قرن هشتم هجری. وی شیخ خانقاه علی بن سهل بوده و از پدرش خرقه دریافت نموده است و پدرش از تاج الدّین محمود و او از شیخ شهاب الدّین عمر سهروردی. ابن بطوطه در حدود سال 727ق در خانقاه علی بن سهل در اصفهان خدمت او بوده و مورد اکرام و مهمان نوازی او واقع شده، و این شیخ را بسیار ستوده است.(2)

سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان*

سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان (سلطان العلماء) بن رفیع الدّین محمّد بن شجاع الدّین محمود مرعشی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محقق و ادیب شاعر [از علماء و وزراء عالی مقام قرن یازدهم هجری].

در اصفهان متولّد شده و نزد پدر خود و شیخ بهائی و دیگران به تحصیل پرداخته و به مقام شامخ علم و فضیلت نائل شد. پدرش منصب صدارت شاه عباس اوّل را برعهده داشت. شاه عباس علاءالدّین حسین را به دامادی خود پذیرفته و چندی بعد منصب وزارت اعظم را به او سپرد. در زمان شاه عباس او 5 سال وزارت کرد.

بعد از مرگ شاه عباس و به سلطنت رسیدن شاه صفی 2 سال وزیر او بود. امّا شاه صفی نسبت به او بدگمان شده و او را از وزارت عزل کرده و به قم تبعید کرد و دستور داد پسران خلیفه سلطان را میل در چشم کشیده و کور نمایند.


1- التّحبیر، ج1، ص231.
2- سفرنامه ابن بطوطه (ترجمه فارسی)، ج1، ص213؛ مقالات الحنفاء، ص15؛ مزارات اصفهان، ص324.

ص: 758

خلیفه سلطان در قم به ادامه تحصیل پرداخته و عمر را به عبادت و تدریس گذرانید تا آن که شاه عباس دوّم به سلطنت رسید. پس از اینکه وزیر او ساروتقی به قتل رسید، بار دیگر خلیفه سلطان از طرف شاه عباس دوّم به وزارت منصوب شد و 8 سال در این منصب باقی بود. عاقبت پس از فتح قندهار و حرکت اردوی شاه به مازندران، او که در رکاب شاه بود، در شهر اشرف در روز سه شنبه 10 جمادی الاولی 1064ق وفات یافت. پیکرش به نجف حمل شده و در کفشداری ایوان حرم مطهر حضرت علی علیه السلام مدفون شد.

او طبع شعر داشته و اشعاری از او به جای مانده است. این شعر از اوست:

افسوس که عمر بیهوده گشت تلف

دنیا به تعب گذشت و دین رفت ز کف

رنجید خدا و خلق راضی نشدند

ضایع کرده ایم پاره ای آب و علف(1)

این کتابها از تألیفات اوست:

1. «آداب الحج»، به فارسی 2. «انموذج العلوم» که نسخه ای از آن به شماره 800/5 در کتابخانه مدرسه مروی تهران موجود است. (2) 3. «ترجمه تقویم البلدان» تألیف: اسماعیل ایوبی، به فارسی و به نام شاه صفی، موجود در کتابخانه ملک در تهران (3) 4. «تعلیقه بر من لایحضره الفقیه» 5. «توضیح الاخلاق» که آنرا به دستور شاه صفی از روی کتاب «اخلاق ناصری» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی، به زبان ساده و روان بازنویسی شده و به شماره 2984 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود


1- ریاض العلماء، ج2، صص 55-51؛ روضات الجنّات، ج2، ص337؛ الکنی و الالقاب، ج2، صص 319 و 320؛ فوائد الرضویه، ج1، ص159؛ معجم المؤلفین، ج6، ص292؛ ریحانة الادب، ج3، ص56؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 23 و 24؛ آثار الشیعه، ج4، صص 99-97؛ وقایع السنین و الاعوام، ص519؛ لباب الالقاب، ص23؛ شمس التواریخ، صص 13 و 14؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 164 و 165؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 219 و 220؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 14-12؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص335.
2- فهرست مروی، ص308.
3- فهرست ملک، ج2، ص129؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص185.

ص: 759

است. (1) 6. «حاشیه بر حاشیه خفری بر الهیات تجرید» 7. «حاشیه بر شرح لمعه» 8. «حاشیه بر شرح مختصر المنتهی» که نسخه ای از آن به شماره 20885 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است. (2) 9. «حاشیه بر مختلف الشیعه» 10. «حاشیه بر معالم الاصول» که معروفترین اثر اوست و دهها نسخه از آن در کتابخانه های مختلف موجود است و به همراه متن کتاب به طبع رسیده است. 11. «حاشیه بر مدارک الاحکام» که نسخه ای از آن به شماره 882 در مدرسه مروی تهران موجود است. (3) 12. «شبهات در علوم متفرقه و جواب آن» 13. «شرح بر زبده شیخ بهائی» 14. «دفع شبهه استلزام»

میر محمّد حسین شیخ الاسلام نائینی

میر محمّد حسین بن رفیع الدّین محمّد بن مهدی بن ابوالحسن بهاءالدّین محمّد بن میرزا رفیع الدّین محمّد (میرزا رفیعا) نائینی طباطبائی زواره ای، از علمای قرن دوازدهم هجری است.(4)

او از علمائی بوده که در زمان هجوم افاغنه به اصفهان، خانه اش محلّ تحصّن بوده است و هرکس به خانه اش داخل می شده، از شرّ افاغنه در امان بوده است.(5)

او در 3 جمادی الاولی سال 1175ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان آب بخشان مدفون شد.

رفیق اصفهانی ماده تاریخ وفات او را سروده است:


1- فهرست احیاء، ج7، ص388.
2- فهرست رضوی، ج16، صص 146 و 147.
3- فهرست مروی، ص121.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص144؛ دانشنمدان و بزرگان اصفهان، ج1، ص159.
5- آتشکده اردستان، ج2، صص 284 و 285.

ص: 760

گفتا رفیق از پی تاریخ آن: مدام

یا رب بِخُلد جای محمّد حسین باد(1)

سیّد حسین شهشهانی

سیّد حسین شهشهانی ابن آقا سیّد محمّد صدرالواعظین بن میرزا یحیی. از دانشمندان و مردان نیکنام. در سال 1317ق در اصفهان متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان و نجف به پایان رسانید و به دعوت داور وزیر دادگستری به آن وزارت وارد شده و تا مستشاری دیوان عالی کشور ترقّی نموده است. مدّتی کفالت وزارت دادگستری و وزارت کشور را داشته و زمانی نیز استاندار مازندران، و مدّتی ریاست اداره ثبت اسناد کل را داشته است.

مرحوم شهشهانی مردی دانشمند و خلیق و خوش محضر بود. سرانجام در 13 شوال 1381ق در ژِنِو وفات یافته، جنازه به اصفهان منتقل شده، در بقعه شهشهان مدفون گردید.

مقالات زیر از ایشان در روزنامه های مرکز انتشار یافته است:

1. «فرمانی از نادرشاه درّانی» 2. «وقف نامه مسجد میرعماد کاشان» 3. «تاریخچه بقعه شهشهان و اسناد آن» 4. «فهرست قسمتی از اسناد و مکاتبات» مجموعه شخصی او مربوط به دوران قاجاریه که آنها را آقای غلامرضا فرزانه زیر نظر ایشان تهیه نموده است.

از آثار آن مرحوم احیای قریه اصفهانک، موقوفه بقعه شهشهان است که یکی از بنی اعمام ایشان آن را به عنوان ملکیّت به ثبت رسانیده بود، که به وسیله ایشان از تصرّف غصب خارج شد و به تولیت ایشان و نظارت مرحوم سیّد مرتضی شهشهانی برادر ایشان درآمد. از دیگر آثار او مرمّت و تعمیر بقعه سیّد علاءالدّین شهشهان بوده است.(2)


1- مکارم الآثار، ج6، صص 2461 و 2462.
2- سواد و بیاض، 273-271؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص442؛ مزارات اصفهان، ص281.

ص: 761

دکتر سیّد حسین میرشمسی

دکتر سیّد حسین میرشمسی ابن آقا میر سیّد محمّد شهشهانی، دانشمند محقّق معاصر. در سال 1295ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطّه را در اصفهان به پایان رسانید. درس سال 1318ش از دانشکده دامپزشکی دانشگاه اصفهان و در سال 1331ش از مدرسه عالی دامپزشکی «آلفر» وابسته به دانشگاه پاریس، دکترای دامپزشکی دریافت داشته است و دوره های تحصیلی باکتری شناسی و ایمنی شناسی را در سالهای 1330 و 1331ش در «انستیتوپاستور» پاریس و دوره تخصصّی ویروس شناسی را در سالهای 1341 و 1342 و همچنین سالهای 1346 و 1347 در انگلستان و آمریکا گذرانید. در مهرماه 1320ش پس از دو سال خدمت وظیفه، به خدمت مؤسسه سرم و واکسن سازی رازی درآمده و در این موقع که جنگ جهانی دوّم به شدّت ادامه داشت و در کشور در تصرف سه نیروی بیگانه بود مسئول تولید سِرُم های درمانی مصرفی پزشکی به خصوص سِرُم ضد دیفتری بود. از سال 1332ش به بعد مسئولیّت تولید واکسن های ضد دیفتری و کزاز و سیاه سرفه برای مصرف کشور را به عهده داشته و با توسعه واحد تولید واکسن ها و سِرُم های مصرف پزشکی به تدریج موضوع تهیّه واکسن های ضد سرخک و ضد عفونت کودکان به مسؤلیّت وی درآمد.

دکتر میرشمسی 3 کتاب در زمینه ویروس شناسی و ایمنی شناسی و بیش از 112 مقاله فارسی، فرانسوی و انگلیسی نوشته که به چاپ رسیده اند. در سال 1374ش نیز نشان درجه اول پژوهش را از دست رئیس جمهور وقت دریافت نمود. وی طبع شعر داشته و در جوانی شعر می سروده است.

از اوست:

خسرو عشق بنازم که چو زد خیمه به دل

شهره دهر کند بی سر و پا کوهکنی(1)


1- ماهنامه اطلاعات علمی، شماره 241، ص53؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 488 و 489.

ص: 762

حسین ضمیری اصفهانی

کمال الدّین حسین بن محمّد اصفهانی متخلص به «ضمیری» شاعر و ادیب دانشمند قرن دهم هجری. وی در حکمت و ریاضی از شاگردان غیاث الدّین منصور دستکی شیرازی بوده است. ابتدا به مناسبت اینکه پدرش باغبان باغ نقش جهان در اصفهان بود «باغبان» تخلّص داشت، در علم رمل نیز استاد بود.

هنگامی که به خدمت شاه طهماسب رسید و چون به خاطر احاطه به رمل از ضمایر خبر می داد، به اشاره شاه تخلّص خود را به «ضمیری» تغییر داد. همچنین شاه طهماسب او را قابل مقایسه با امیرخسرو دهلوی دانسته و او را «خسرو ثانی» لقب داد.

وی اشعار زیادی سروده و آنها را در کتابهای چندی جمع آوری نموده که از آن جمله است:

1. «آئینه خیال» 2. «اسکندرنامه» 3. «احیای کمال» 4. «بدایع الشّعر» 5. «بهار و خزان» 6. «بدایت حال یا ترانه وصال» 7. «حسن فال» 8. «حسنة الاخبار» 9. «خجسته فال» 10. «درّ مثال» 11. «سفینه اقبال» 12. «سحاب حلال» یا «سحر حلال» 13. «صورت حال» 14. «صنایع» 15. «صیقل ملال» 16. «عذر مقال» 17. «طاهرات» 18. «عیون الزلال» 19. «فراغ بال» 20. «قدس خیال» 21. «کنزالاقوال» 22. «لیلی و مجنون» 23. «لوامع خیال» 24. «معشوق لایزال» 25. «معراج آمال» 26. «مکثر الاحوال» 27. «منتهای کمال» 28. «نهایة السّحر» 29. «ناز و نیاز» 30. «وامق و عذرا»

از اوست:

درمانده به درد دل بی حاصل خویشم

رو همدم و بگذار به درد دل خویشم

گیرد همه کس روز جزا دامن قائل

جز من که به جان منفعل از قاتل خویشم(1)


1- خلاصة الاشعار (بخش اصفهان)، صص 7-3؛ تاریخ نظم و نثر، ج1، ص446؛ تحفه سامی، ص223؛ لغت نامه دهخدا، ذیل حسین ضمیری، ص658؛ آتشکده آذر، بخش سوم از نیمه نخست، ص958؛ تذکره حسینی، ص195؛ تذکره غنی، ص82؛ تذکره میخانه، صص 158-156؛ تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، ص278؛ الذریعه، ج7، ص260؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، صص 700-694؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 562 و 563؛ فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، ج7، ص871؛ فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نسخه شماره 2144؛ تذکره شمع انجمن، ص420.

ص: 763

میر محمّد حسین عاشوری قمی

میر محمّد حسین بن صدرالدّین محمّد حسینی عاشوری قمی، عالم فاضل، از دانشوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد علمای این شهر به تحصیل پرداخته است. وی در محرم 1096ق «بحارالانوار» مجلد هیجدهم را کتابت کرده و آن را نزد علّامه مجلسی خوانده و تحقیق و تصحیح نموده است. علّامه مجلسی نیز در 27 ربیع الاوّل 1096ق جهت او اجازه مرقوم داشته است.(1)

ملّا محمّد حسین مظاهری کرونی

ملّا محمّد حسین مظاهری ابن محمّد بن ملّا میرزا کرونی اصفهانی، عالم زاهد، قبل از سال 1295ق در «تیران» از بلوک کَروَن اصفهان متولّد شد و در نوجوانی به همراه پدرش و برادرش (حاج میرزا حسن) به اصفهان آمده و در کنار بازارچه بیدآباد جنب مسجد میرزا باقر ساکن شد و نزد حضرات آیات سیّد مهدی نحوی، ملّا محمّد همامی، میرزا محمّدحسن نجفی، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی، میرزا احمد مدرس، سیّد مهدی درچه ای و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی به کسب فیض پرداخت. مدتی نیز به عتبات عالیات مُشرّف شده و از محضر درس آخوند خراسانی بهره مند شد و به اصفهان بازگشت و به ارشاد مردم و اقامه جماعت در مسجد محلّه لُرها در محلّه بیدآباد و مدتی نیز در مسجد مورنان پرداخت.

در نهایت تقوا و صلاح بود و بسیار عبادت می نمود و در کارهای خیر پیشقدم بود.


1- الذریعه، ج1، ص150؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص28؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص92؛ اجازات الحدیث، ص191؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص348.

ص: 764

و سرانجام در شب 29 جمادی الثّانی 1368ق وفات یافته و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.

تاریخ وفات او را میرزا حبیب اللَّه نَیّر چنین سروده است:

کِلک «نَیّر» از برای سال تاریخش نگاشت

«سوی جنّت شد چو آقای حسین کرونی»(1)

میر محمّد حسین گلستانه

میر محمّد حسین بن علاءالدّین محمّد گلستانه، از علماء و فضلای قرن دوازدهم هجری است.(2) [در اصفهان ساکن بوده و ظاهراً نزد پدر خود به تحصیل پرداخته است. سال فوت او معلوم نیست.]

حسین جُرواآنی اصفهانی

ابوعبداللَّه حسین بن محمّد مؤدّب جرواآنی اصفهانی، از محدّثین اصفهان و از اهالی محلّه «جُرواآن» اصفهان بوده و از ابراهیم بن محمّد بن حسن معروف به مُتویّه حدیث نقل نموده است.(3)

شیخ حسین واعظ اصفهانی

شیخ حسین بن محمّد واعظ اصفهانی حائری، عالم فاضل، متوفّی حدود سال 1320ق، مؤلف کتاب «طریق الجنّه» در مقتل به فارسی.(4)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص154؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص187؛ بوستان فضیلت، صص 210-204.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص321.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص284.
4- الذریعه، ج15، ص165؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص553.

ص: 765

سیّد محمّدحسین رجائی

سیّد محمّدحسین رجائی ابن آقا سیّد محمود بن جواد حسینی اصفهانی، عالم فاضل محقق.

در سال 1297ق در اصفهان متولّد شد و نزد علمای اصفهان همچون شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی و سیّد محمّدباقر درچه ای، آقانجفی و دیگران کسب فیض نمود و از اساتید خود موفق به اخذ اجازه اجتهاد گردید و به انجام مسؤولیت های اجتماعی و تبلیغ دین و حل مشکلات شرعی مردم مشغول شد. او مردی منضبط و منظم بود و اوقات خود را صرف عبادت و مطالعه و تدریس و تألیف و پاسخگویی به مراجعات مردم می کرد.

او در سال 1342ق سفری به عتبات عالیات نمود که در نجف اشرف به بیماری گرفتار شده و در راه بازگشت به ایران در کرمانشاه وفات یافت و جسدش را در مقبره ای پشت مقبره آقا محمّدعلی کرمانشاهی در کرمانشاه مدفون ساختند.

کتب زیرا از تألیفات اوست:

1. «اجتماع الامر و النّهی» 2. «الاجزاء» 3. «الادلّة العقلیّه» 4. «الاوامر» 5. «تداخل الاسباب» 6. «التّرتُّب» 7. «التّعادل و التّراجیح» 8. «تقریر ابحاث المسجد شاهی» 9. «حاشیه فرائد الاصول» 10. «الخلل» 11. «دلالة النّهی علی فساد المنهی عنه» 12. «الصّحیح و الاعم» 13. «قاعدة الفراغ و التّجاوز» 14. «مسألة الضّد» 15. «مقدمة الواجب» 16. «نیّه الصّوم» 17. «الوضع»(1)

سیّد محمّد حسین آزاد خاتون آبادی

سیّد محمّد حسین خاتون آبادی متخلّص به «آزاد» ابن حاج میرزا محمود بن میر سیّد علی بن میر محمّد صادق بن میر محمّدرضا بن میرزا ابوالقاسم مدرس، شاعر ادیب و


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص208؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص563؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 115 و 116؛ تراجم الرّجال، ج1، صص 188 و 189.

ص: 766

خوشنویس دانشمند، در غرّه رمضان 1316ق در اصفهان متولّد شد. تحصیلات خود را از مدرسه حقایق (دومین مدرسه از مدارس جدید اصفهان) آغاز کرد. سپس در مدارس قدیم اصفهان به فراگیری علوم دینی مشغول شد. [تحصیلات خود را در نجف اشرف دنبال کرد و به اصفهان بازگشت. پس از قوانین سخت گیرانه حکومت رضا شاه و ممنوعیت استفاده از لباس روحانیّت و قانون متحدالشکّل شدن لباس، از لباس روحانیّت خارج شده و به تدریس در مدارس اداره فرهنگ مشغول شد. مدّتی مدیر مدرسه فردوسی بود. سپس تدریس در مدرسه جلالیه و کازرونی و مدیریت مدرسه خیّام را به عهده گرفت.

وی در علوم انساب، نجوم، علوم غریبه و تاریخ و ادبیات مهارت به سزایی داشت و خطوط ثلث، نسخ و کوفی را خوش می نوشت.] شعر نیز می سروده و در انجمن های ادبی از جمله انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و در شعر «آزاد» تخلّص داشت. [وی سرانجام در 19 ذیقعده 1400ق (مطابق 7 مهرماه 1359ش) در اصفهان وفات یافته و در یکی از حجره های شرقی تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون شد.

از آثار او یک جلد قرآن مجید به خط کوفی است که آن را تا جزء شانزدهم کتابت نموده بود. همچنین قرآن دیگری به خط ثلث که ترجمه آن و تذهیب و ترتیب صفحات آن را خود انجام داده بود. مرحوم احمد غفورزاده متخلص به طلایی نیز تابلویی از ترجمه فارسی خطبه بدون نقطه حضرت علی علیه السلام به خط مرحوم آزاد در اختیار داشت که ترجمه آن نیز از مرحوم آزاد و بدون نقطه بود.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «جنگل مولی» در تاریخ 2. «العالم و التّمدّن» در شرح خطبه «نهج البلاغه» از پیدایش آدم 3. «اغصان طیّبه» در شجره نامه سادات و احوال اعیان و مشاهیر و علماء آنان [کپی آن کتاب در کتابخانه تخصصی تخت فولاد موجود است.] 4. «مسائل حساب و هندسه» جهت محصّلین مدارس 5. «جزوات متفرقه در جفر و هیأت و اعداد» 6. «دیوان اشعار» مطبوع 7. «جفر جامع» شش جزء [8. «طاوس الحرمین» تحقیق

ص: 767

پیرامون گنبد عالی در ابرقو 9. کتابی ناتمام در «نجوم»]

این شعر از اوست:

گر شبی گیرم به کف زلف نگار خویش را

گویمش شرح پریشان روزگار خویش را

می شود تاراج دین و دل، رَوَد صبر و قرار

بر زبان چون آورم نام نگار خویش را(1)

حسین امامی نائینی

حسین امامی نائینی فرزند میرزا محمود امام جمعه، [نویسنده و مورّخ معاصر. در سال 1295ش در نائین متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه گلزار نائین طی کرد و در کنار آن مقدمات فقه و اصول را از پدر دانشمند خود آموخت. سپس برای ادامه تحصیل به اصفهان آمد و دیپلم علمی دریافت نمود. امّا به خاطر علاقه فراوان به تاریخ، به تدریس تاریخ و دینی مشغول شد] وی سالها در دبیرستانهای اصفهان به تدریس مشغول بود تا اینکه در دوشنبه 25 صفر 1392ق برابر با فروردین 1352ش در اصفهان وفات یافته [و در یکی از اطاق های تکیه آباده ای در تخت فولاد به خاک سپرده شد. وی مسلمانی معتقد و آراسته به سجایای اخلاقی و کمالات انسانی بود و در اواخر عمر مسجدی را در خیابان بزرگمهر تأسیس کرد که به مسجد امامی مشهور شد.]

مرحوم امامی [از سال 1316 تا 1324ش] کتاب ارزشمندی به نام «تاریخ نائین» را تألیف نمود که متأسفانه هنوز به چاپ نرسیده است. وی از دوستان قدیمی نویسنده [سید مصلح الدّین مهدوی] بود.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 15-13؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با دکتر محمود خاتون آبادی (فرزند محمّدحسین خاتون آبادی) در 28 اردیبهشت 1370ش؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص226؛ فصلنامه فرهنگ اصفهان، شماره 25 و 26، صص69-67.

ص: 768

حسین مبصرالسّلطنه

حسین بن محمود اصفهانی ملقّب به مبصرالسّلطنه، [از چهره های اهل ادب در اواخر دوره قاجاریه بوده] و در کاشان سکونت داشته و کتابهای «ساز و پیرایه شاهان پرمایه» و «سیب نامه» را به چاپ رسانید

دکتر سیّد حسین بحرالعلومی*

دکتر سیّد حسین بحرالعلومی فرزند سیّد مرتضی بن میرزا سیّد رضی شاپورآبادی، از محققان دانشمند ادبیات فارسی نسبش به حکیم سلمان طبیب شاه عباس صفوی منتهی می شود.

در سال 1292ش در روستای «شاپورآباد» بُرخوار متولّد شد در اصفهان تحصیلات ابتدائی و متوسطه را به پایان رسانیده و در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و به درجه دکترای زبان و ادبیات فارسی نائل شد. وی سالها در دبیرستان ها و دانشگاه تهران مشغول تدریس بود تا اینکه در 26 آبان 1368ش در تهران از دنیا رفت.

برخی از تألیفات و آثار او عبارتند از:

1. «شرح و تصحیح دیوان خلاق المعانی کمال الدّین اسماعیل اصفهانی» که تز دکترای او بود و به چاپ رسید. 2. «کارنامه انجمن آثار ملی» 3. «شرح چند غزل از حافظ» 4. «نمونه های نظم و نثر فارسی» برای دانشجویان و مشارکت در تدوین برخی از کتابهای درسی برای دبیرستان از جمله درس عربی و درس ادبیات فارسی.

وی طبع شعر داشته و گاهی بنا به اقتضای حال اشعاری می سرود.(1)

سیّد محمّد حسین موسوی درچه ای

سیّد محمّد حسین بن سیّد مرتضی موسوی درچه ای معروف به اخباری. عالم کامل و فقیه محدّث زاهد، برادر آقا سیّد محمّد باقر درچه ای در اصفهان ونجف اشرف به


1- نادره کاران، ص675؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش اوّل)، ص120.

ص: 769

تحصیل پرداخته و به اجتهاد نائل آمد.

وی در سال 1334ق وفات یافته و نزدیک مزار ملّا اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

میرزا محمّد حسین سر رشته دار

میرزا محمّد حسین سر رشته دار فرزند میرزا مرتضی، از مستوفیان و کارگزاران دستگاه ظلّ السّلطان بوده است. در شیراز خدمت رحمت علی شاه نعمت الهی رسیده و در زمره عرفاء و صوفیه وارد شده است. در علم سیاق استاد و خط نستعلیق را خوب می نوشته و در غرّه رجب سال 1320ق وفات یافته، بیرون بقعه فیض مدفون گردید.(2)

حسین سررشته دار زاده

حسین سر رشته دار زاده ابن میرزا مرتضی خان سر رشته دار معروف به آقاخان، شاعر ادیب، در سال 1330ق در اصفهان متولّد شد. پس از اندکی تحصیل به استخدام ارتش درآمده و در قسمت پیاده نظام به خدمت پرداخت. سپس به طهران منتقل شده و در قسمت اداری ارتش به کار پرداخت.

از اوست:

درمان ناامیدی و افکار منقلب

گفتار نغز و شعر چو آب روان بود

ای آن که رنج می بری اندر ره سخن

شعر آنچنان بگو که پسند جهان بود(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص368؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65.
2- طرائق الحقائق، ج3، ص435؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 563 و 564؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص210؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص168.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص241.

ص: 770

سیّد حسین میرعلائی*

سیّد حسین میرعلائی بن حاج سیّد مرتضی، عالم فاضل جلیل، امام جماعت قریه «خورزوق» بُرخوار اصفهان، متوفی در 15 رجب 1373ق مدفون در تکیه ریزی در تخت فولاد.(1)

سیّد حسین موحّد محمّدی

سیّد حسین موحّد محمّدی اصفهانی متخلّص به فخر ابن آقا سیّد مصطفی، از شعرای معاصر اصفهان. پدرش از علماء و وعاظ اصفهان بود. خود او در سال 1314ش متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسّطه را در اصفهان انجام داد. از فرهنگیان اصفهان بوده و در انجمن ادبی کمال نیز شرکت می نمود.

از اوست:

آن مه خورشید طلعت هر کجا شد جلوه گر

عالمی را روشن از رخسار پر انوار کرد

پیش سرو قامتش سرو سهی شد پا به گل

جلوه هر گه سرو من در گلشن و گلزار کرد(2)

سیّد حسین موسوی قهدریجانی*

حاج سیّد حسین موسوی قهدریجانی فرزند سیّد مصطفی، از علمای معاصر در سال 1300ش در قهدریجان لنجان متولّد شده و پس از تحصیل در مکتب خانه به اصفهان رفته و از درس حضران آیات سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی بهره گرفت سپس به قم رفت و در مجلس درس آیات عظام بروجردی، حجت کوهکمری، خوانساری، صدر و امام خمینی حاضر شد. آنگاه به اصفهان آمده و در شمار اصحاب مرجع عالیقدر حاج آقا رحیم ارباب قرار گرفت. او همچنین به همراه


1- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص349.

ص: 771

شهید دکتر سیّد محمّد بهشتی در درس فلسفه حاج آقا صدرالدّین کوپائی حاضر می شد.

او عالمی فاضل و متّقی و صالح بود. زندگی زاهدانه و بی تکلّف داشت و سالها در منطقه لنجانات به راهنمایی مردم و تبلیغ دین مشغول بود. سرانجام در 25 آذر 1369ش وفات یافته و در امامزاده روستای «شرودان» لنجان مدفون شد.(1)

حسین خاتون آبادی

حسین بن مظفر بن محمود بن جلال الدّین سمنانی معروف به «خاتون آبادی»، از خوشنویسان عصر صفویه است. خط نسخ را با مهارت می نوشته و در روستای خاتون آباد جی اصفهان ساکن بوده است.

وی کتاب «جامع المقاصد» تألیف محقّق کرکی را در پنج شنبه شوال 983ق کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(2) همچنین نسخه ای از «زبدة الدّعوات» تألیف ابوالحسن بحرانی قزوینی را در ذیقعده 999ق کتابت نموده و به شماره 3090 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

حسین قصری

قاضی ابوعلی حسین بن معمّر بن عبدالصّمد بن احمد بن عبدالواحد بن زکریا کاتب قصری، فقیه و محدث قرن ششم هجری.

در اصفهان از ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم قفّال طیّان استفاده کرده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از او اجازه گرفته است.(4)

فایده: قصر = باب القصر از محلاّت یهودیه اصفهان بوده است.


1- آشنایی با منطقه لنجانات، ص184.
2- فهرست کتابخانه مرعشی، ج6، ص159.
3- فهرست خوشنویسان قرن دهم هجری، ص108؛ فهرست مرکزی دانشگاه، ج11، ص2035.
4- التّحبیر، ج1، ص242؛ معجم البلدان، ج4، ص255؛ المشترک، ص437.

ص: 772

محمّد حسین افوسی فریدنی

محمّد حسین بن آقا ملک افوسی فریدنی گرجی خطاط نستعلیق نویس. در 8 صفر 1297ق کتابت نسخه ای از کتاب «مفتاح الشّفاء» تألیف: میرزا محمّد کاظم بن محمّد صائب خوانساری را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 1760 ضمن مجموعه ای در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی موجود است.(1)

میرزا محمّد حسین ثاقب اصفهانی

میرزا محمّد حسین اصفهانی، متخلّص به «ثاقب» بن ملک محمّد بن محمّد شاعر و ادیب. از سخنوران قرن سیزدهم هجری. او از خاندان ملّا ملک احمد است که قاضی عسکر دولت قاجاریه بوده و اصل این خاندان از روستای «لاو» سمیرم است. در اصفهان علم و ادب آموخته و سپس در تهران به دربار فتحعلی شاه راه یافته و به مشاغل دیوانی روی آورد. «ثاقب» به امر فتحعلی شاه کتاب «تاریخ جهان آرا» را تألیف نمود. [در غزل سرائی ماهر بوده و قصیده را با استادی می سرود و در مدح سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی، منوچهرخان معتمدالدّوله (حاکم اصفهان) و محمّد تقی میرزا حسام السّلطنه (حاکم ایالات عرابی ایران) قصایدی غرّاء سروده است.]

وی سرانجام در سال 1258ق وفات یافت. برادرزاده اش میرزا نصراللَّه شهاب لاوی اصفهانی از شعرای معروف عهد قاجاریه است. و این مصرع را در سوگ عمّ خود گفته است:

«شهابا همی سوز بر یاد ثاقب»

ثاقب جدّ فامیل ملک احمدی ساکن محلّه پای قلعه اصفهان می باشد.

[این چند بیت از قصیده او در مدح سیّد حجّةالاسلام شفتی انتخاب شد]


1- فهرست مرعشی، ج5، ص143.

ص: 773

هر شب سپهر گوهر انجم کشد به دوش

تا صبحدم کند به قدوم توأش نثار

تا هست در زمانه ز آویز مهر و ماه

در گوش آسمان به شب و روز، گوشوار

بادا غلام حلقه به گوش درت همی

شب ماه و روز مهر، به تأیید کردگار(1)]

محمّد حسین اصفهانی

محمّد حسین بن محمّد مؤمن اصفهانی خطاط نسخ نویس. در سال 1221ق کتاب «حیاة القلوب» علّامه مجلسی را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 12305 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2)

سیّد محمّد حسین امامی*

سیّد محمّد حسین امامی بن سیّد محمّد مهدی (معروف به میرزاجان) حسینی امامی اصفهانی، هنرمند و نقاش توانای قرن سیزدهم هجری. در نقاشی و قلمدان سازی استاد بوده و تابلوها و قلمدان های به جای مانده از او نشان دهنده ذوق و استعداد شایان اوست. در هنر گل و بتّه سازی چنان شهرت داشت که به «آقا محمّد حسین گل و بُتّه ساز» مشهور بود.(3)


1- تذکره مآثر الباقریه، صص 133-131 و 334 و 335؛ تذکره مدایح معتمدیه، (خطی)؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج1، ص352؛ مکارم الآثار، ج4، ص1577؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص609؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص425.
2- فهرست وزیری، ج3، ص1038.
3- هنر قلمدان، ص143.

ص: 774

محمّد حسین اُنسی

محمّد حسین مستحسن بن مهدی، شاعر ادیب معاصر. در سال 1301ش در اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به کسب و کار پرداخت. او در انجمن های ادبی اصفهان همچون انجمن پروانه [و انجمن ادبی هنری سعدی] شرکت می نموده است.(1)] در شعر شاگرد شکیب بوده امّا در عرفان مرید عرفای سلسله گنابادی اصفهان است. دیوان اشعارش به طبع رسیده است. وی در اوّل آبان سال 1370ش بدرود زندگی گفته و در قطعه نام آوران واقع در گورستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(2)]

از اوست:

مردم دیده من تا به رُخَت مایل شد

منعکس نقش جمال تو به لوح دل شد

به جز از مهر تو چشم از همه عالم بستم

تا به ثابت قدمی کام دلم حاصل شد

شیخ محمّد حسین کلباسی

شیخ محمّد حسین ابن آقا محمّد مهدی بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی عالم جلیل صالح. در مشهد خراسان ساکن بود، وی برای تحصیل به نجف اشرف رفته و خدمت جمعی از علماء همچون [شیخ ابراهیم کلباسی معروف به «شیخ العراقین» برادرش و ]شیخ محمّد حسین کاظمینی و دیگران تلمّذ نموده و دختر شیخ محمّد حسن صاحب جواهر را به زوجیّت گرفته [و به خواهش برادرش حاج میرزا عبدالجواد که عازم سفر حج بود از نجف به اصفهان آمده و به جای برادر در مسجد حکیم اقامه جماعت نمود و پس از بازگشت او به مشهد مقدس رفت. پس از چندی به عتبات رفته و در کربلا به خدمت آقا


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص66.
2- مزارات اصفهان، ص139؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با استاد احمد غفورزاده طلایی در آذرماه 1377.

ص: 775

سیّد اسماعیل صدر حاضر شد و اغلب در حرم مطهر حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام به عبادت مشغول بود. او عالمی عابد و اهل تهجّد و گرفتن روزه مستحبّی و اهتمام بر زیارات و نوافل بود. سرانجام در سال 1332ق از کربلا] به مشهد مقدس بازگشته، در سال 1340ق وفات یافته و در دارالسّیاده مشهد مقدّس مدفون شد.(1)

سیّد محمّد حسین مهدوی اردکانی

سیّد محمّد حسین مهدوی اردکانی ابن آقا سیّد مهدی بن سیّد اسماعیل بن محمّد بن جعفر بن ابوطالب بن میرعلی اکبر بن میر جعفر طباطبائی اردکانی، عالم فاضل جلیل.

در 20 شعبان 1325ق در اردکان یزد متولّد شده، مقدّمات علوم را در مولد خویش فراگرفته و جهت تکمیل به اصفهان مهاجرت نمود و در مدرسه جده کوچک ساکن شده و با کمال سعی و کوشش به تحصیل ادامه داد و نزد آقا شیخ محمّد رضا نجفی، میر سیّد علی نجف آبادی، سیّد محمد مدرس نجف آبادی و مدّت کمی نزد میرزا ابوالهدی کلباسی و شیخ محمّد حکیم کسب فیض نمود.

وی در زمان اختناق رضاشاهی اذیت و آزار بسیار دید لکن تمام آن سختی ها را تحمّل کرده و از جادّه مستقیم صبر و قناعت بیرون نهاد. پس از آن که آقا رضا صدرالعلماء به علت گرفتاری های زندگی و بیماری ترک جماعت در مسجد نمود، میر سیّد علی نجف آبادی، صاحب عنوان را در مسجد (مسجد صدرالعلماء) واقع در شمس آباد جهت امامت نصب نمود، وی به امامت و ارشاد خلق پرداخته و تا آخرین روزهای حیات در تعمیر مسجد و احیاء مدرسه شمس آباد و اقامه جماعت ادامه داد.

او سرانجام در بعدازظهر پنج شنبه از ماه شعبان سال 1407ق در اصفهان وفات یافته و صبح روز جمعه با تشییع شایسته و شرکت هیئت های عزادار و علماء و مردم به


1- نقباء البشر، ج2، صص 662 و 663؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 356 و 564؛ بیان المفاخر، ج2، ص184؛ ماضی النّجف و حاضرها، ج3، ص237؛ خاندان کلباسی، صص 162 و 163.

ص: 776

امامزاده زینبیه منتقل و در یکی از اطاق های آن مکان مقدّس دفن گردید.(1)

سیّد محمّد حسین نحوی

سیّد محمّد حسین بن حاج سیّد مهدی نحوی بن آقا سیّد محمّد حسن مجتهد، طبیب فاضل، از شاگردان حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی. در 1282ق متولّد و در سال 1340ق وفات یافته و جنب آباء خویش [در تکیه ای که امروزه به تکیه مهدوی موسوم است، در تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(2)

شیخ محمّد حسین رئیس الطّلاب رشتی

شیخ محمّد حسین رشتی معروف به «رئیس الطّلاب» [فرزند مهدی] عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. نزد عموم طبقات علماء و طلاّب مورد توجّه و عنایت بوده و در اصفهان وفات یافته، در تکیه ملک مدفون گردید.(3) [وفاتش در 14 ذی العقده 1341ق اتفاق افتاده و مادّه تاریخ وفاتش این در این بیت بر سنگ قبرش آمده است:

هاتف از غیب گفت آن مرحوم

همنشین با حسین شد بجنان(4)]

شیخ حسین عشاقی*

شیخ حسین عشاقی فرزند مهدی از علماء و فضلاء معاصر در هشتم مرداد ماه 1334ش در اصفهان متولّد شد. او در رشته ریاضی موفق به اخذ دیپلم و در رشته برق فوق دیپلم گردید.


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 307 و 308؛ وفیات علمای معاصر اصفهان، مخطوط، مزارات اصفهان، ص236؛ تاریخچه ارزنان و مقبره علیا جناب زینب خاتون، صص 42 و 43.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 489 و 490؛ سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، صص 206 و 207.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 183 و 184.
4- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص494.

ص: 777

از حدود سال 1348ش به تحصیلات حوزوی مشغول شد. ادبیات را نزد مرحوم سیّد بحرالعلوم میردامادی و سیّد ابوالحسن درچه ای، سیوطی را نزد حاج شیخ علی اکبر فقیه، مغنی را نزد شیخ محمود مشکوة و شرح شمسیه و شرح تجوید را نزد شیخ محمّد محزون آموخت. اصول را در درس حاج شیخ ابوالقاسم انصاری و حاج شیخ مجتبی لنکرانی و منظوم اسفار از حاج سیّد حسن مدرس و حاج شیخ نورالدّین اشنی و فقه را نزد حاج شیخ ابوالقاسم انصاری فرا گرفت. او در این سالها ادبیات، منطق، معالم، فلسفه (بدایه و نهایه) و شرح منظومه را در اصفهان تدریس کرد سپس در سال 1364ش در قم ساکن شد. او اسفار و شرح فصوص را نزد حضرت آیات: جوادی آملی و حسن زاده آملی کفایه را نزد حاج سیّد علی محقق داماد خارج اصول را نزد حاج شیخ حسین وحید خراسانی و خارج فقه را نزد حاج شیخ جواد تبریزی و دو درس اخیر را همچنین نزد حاج شیخ محمد شاه آبادی تحصیل کرد. ایشان در قم به تدریس «نهایة الحکمه»، «شرح اشارات»، «اسفار» پرداخته و فعلاً «شرح فصوص» و «اسفار» و «شرح تمهید القواعد» ابن ترکه را تدریس می نماید.

کتابهای «رعایة الحکمه فی شرح نهایة الحکمه» و «نانمائی»، «شکاکیت و نسبیت گرایی»، «بررسی فلسفه تاریخ از دیدگاه مارکسیسم» و «برهان های صدیقین» را تألیف نموده که به چاپ رسیده و کتابهای «شرح بدایة الحکمه» و «مواقع الخلل فی قواعد العلل» از ایشان هنوز به چاپ نرسیده است.

ملّا محمّد حسین ظهیری مهرآبادی*

ملّا محمّد حسین ظهیری اردستانی ابن ملّا میرزای مهرآبادی، عالم فاضل متّقی، از علمای قرن چهاردهم هجری.

وی در قریه «مهرآباد» اردستان متولّد شده و تحصیلات خود را نزد پدر شروع نمود. سپس به کاشان رفته و در مدرسه سلطانی از محضر سیّد محمّد علوی بروجردی نحو، صرف و معانی و بیان و از محضر میرزا فخرالدّین نراقی فقه و اصول را آموخته و سپس به

ص: 778

اصفهان رفت و از درس میرزا بدیع درب امامی و میرزا عبدالعلی هرندی و آخوند ملّا محمّد کاشانی مستفیض شد. او پس از فوت پدر به رسیدگی امور شرعی منطقه سفلای اردستان پرداخته و مرجع مسائل شرعی مردم آن حدود بوده است. در تنظیم نوشته جات شرعی زبردست بوده و خط شکسته را خوش می نوشته و اغلب به منبر می رفته و با صوت خوش خود به موعظه و ذکر مصیبت معصومین علیهم السلام می پرداخته است. سرانجام در شب پنج شنبه 25 ذیحجه 1354ق وفات یافته و در قبرستان قریه «مهرآباد» مدفون شد. وی پدر محقّق توانا مرحوم ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی بود.(1)

سیّد محمّدحسین درچه ای*

سیّد محمّدحسین بن سیّد نصراللَّه درچه ای، عالم فاضل و فقیه خطیب، در سال 1306ش متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان آغاز کرد و در درس شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد علی اصغر برزانی، سیّد عطاءاللَّه امامی و دیگران حاضر شد. سپس به قم رفته و از درس حضرات آیات امام خمینی، گلپایگانی، سلطانی، حائری یزدی و محقّق داماد بهره برد و به تدریس در مسجد اعظم و مدرسه گلپایگانی قم پرداخت.

در سال 1346ش در تهران سکونت گزیده و در مسجد شیخ صدوق شهر ری به اقامه نماز جماعت پرداخت. او سالها به تدریس در مدرسه علمیه برهان، مدرسه امیرالمؤمنین، مدرسه آیت اللَّه خلخالی و دانشکده قضائی پرداخته است. همچنین اواز علماء و خطبای اهل منبر طهران است که با سخنرانی های خود مردم را با معارف دینی و علوم اهل بیت علیهم السلام آشنا می نماید.(2)


1- آتشکده اردستان، ج2، صص 297 و 298.
2- ستاره ای از شرق، صص870-867.

ص: 779

ملّا محمّد حسین مجلسی

ملّا محمّد حسین بن ملّا محمّد نصیر بن ملّا عبداللَّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل، از فضلاء سلسله مجلسی در قرن دوازدهم هجری است.

حسین امامی*

حسین امامی بن نظرعلی صرّام سِدِهی، شاعر ادیب معاصر، در شهریور 1315ش در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شد. مادرش سرورآغا امامی فروُشانی دختر عالم ربّانی حاج میر سیّد علی امامی (آقابزرگ) بود.

تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در زادگاهش و اصفهان آبادان انجام داد. سپس به تهران رفت و موفّق به اخذ لیسانس معقول و منقول شد، از سال 1333ش به آموزگاری پرداخت و در سال های 1338 تا 1359 در دبیرستان های اصفهان تدریس کرد. پس از بازنشستگی با تأسیس محضر اسناد رسمی در نجف آباد به فعالیت پرداخت و سپس در خمینی شهر آن را ادامه داد. وی طبع شعر داشته و در انجمن های ادبی کمال، سعدی و صائب در اصفهان و سروش خمینی شهر حضور یافته است. مجموعه ای از اشعارش با عنوان «منتخبی از اشعار حسین امامی»، در سال 1378ش در اصفهان به چاپ رسیده است.

این شعر از اوست:

پیری که جام از کف آن سیر بر گرفت

سرمست و شاد گشت و جوانی ز سر گرفت

خورشید رخ ز شرم در حجاب کرد

تا ماه من نقاب ز رخسار بر گرفت

ص: 780

محمّد حسین میرزا فصیح خاقانی

محمّد حسین میرزا خاقانی ابن محمّد ولی میرزا، شاعر و ادیب تونای معاصر، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار است. او در غُرّه ذیحجه 1333ق در اصفهان متولّد شد. تحصیلات خویش را در اصفهان انجام داد. مدّتی در خراسان ساکن بود. بعداً به اصفهان آمد و عاقبت در تهران ساکن و کارمند راه آهن شد. او شاعری توانا گوینده ای مقتدر، و نویسنده ای ماهر بود و مقالات او در روزنامه های عرفان و باختر اصفهان به چاپ می رسید. او مردی شوخ و بذله گو و حاضر جواب بود و در اغلب مجالس رشته سخن را به دست می گرفت و با مطالب رنگین و حکایات شیرین خود، همه را جذب خویش می ساخت. در شعر «فصیح» تخلّص می کرد [و به قول مرحوم استاد منوچهر قدسی: «در شعر و ادب استعداد شکفته شگفت انگیز داشت. اگر زمانه امانش داده بود به ضرس قاطع می گویم که در شعر معاصر اصفهان هیچ کس و هیچ کس به پایه او نمی رسید».]

او سرانجام در 30 ربیع الثّانی 1374ق در سالهای جوانی دار فانی را وداع گفته و به سرای باقی شتافت و پیکرش در تکیه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون شد. دیوان اشعار او تاکنون به طور کامل گردآوری نشده و به چاپ نرسیده است. دو مثنوی «پل و سیلاب» و «گل و مجنون» از اشعار پخته، فخیم و استوار اوست.

از اوست:

ای که با دام تعقّل صید دلها کرده ای

عالمی را بهر خود نادیده رسوا کرده ای

از لب لعل تو کس نشنیده حرفی این عجب

آفرینش را به وصف خویش گویا کرده ای

دوستان نادیده ات همواره می دارند دوست

بس که خود را در خیال خلق زیبا کرده ای(1)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 366-362؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 564 و 565؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126؛ دولت دیدار، صص 135-131.

ص: 781

ملّا محمّد حسین مازندرانی

ملّا محمّد حسین بن آخوند ملّا ولی اللَّه مازندرانی، عالم فاضل و حکیم ماهر، [از علمای قرن سیزدهم هجری، حدود سال 1208ق متولّد شد. پدرش از اهالی هزار جریب مازندران بوده و پس از ظلم و ستم سربازان فتحعلی شاه به همراه خانواده به اصفهان مهاجرت نمود و ملّا محمّد حسین نزد پدر و سایر دانشمندان اصفهان به تحصیل پرداخت. ]او سالها در اصفهان به تدریس ریاضی، هیئت و حکمت مشغول بوده و جمعی کثیر از فضلای اصفهان [همچون آخوند ملّا عبدالکریم گزی، میرزا محمّد حسن نجفی و میرزا ابوالحسن پاقلعه ای ]در خدمتش در تلمّذ کرده اند. فاضلی متقّی و عالمی عامل بوده و در احتیاط در مسائل شرعی و مواظبت بر عبادات و زیارات و ادعیه سعی وافر و اهتمام تمام داشته است.

[وی در سال 1291ق وفات یافته] و در قبرستان سر قبر آقا در محلّه خوابجون اصفهان مدفون شد و پس از آنکه قبرستان را تسطیح و تخریب نمودند قبر او هم از بین رفت.(1)

میر محمّد حسین خان عقیلی علوی

میر محمّد حسین خان بن حکیم محمّد هادی خان عقیلی علوی خراسانی شیرازی، از اطبّاء حاذق و دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. وی نزد جمعی از دانشمندان از جمله میر محمّد علی حسینی طب و داروشناسی را آموخته است. او سالها در هندوستان سکونت داشته و در داروشناسی مهارت به سزایی داشته و تألیفاتی را از خود به جای گذاشته است که از آن جمله است:

1. «رساله خواب» 2. «خلاصة الحکمه»، که در سال 1195ه.ق تألیف شده است،


1- رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص116؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص565؛ مزارات اصفهان، ص51؛ الاصفهان، رجال و مشاهیر، صص 520-518؛ تاریخ اصفهان، صص 334 و 406.

ص: 782

مطبوع 3. «دستور شفائی» 4. «ذخائر التّرکیب» 5. «مجمع الجوامع یا قرا با دین کبیر» که چاپ سنگی شده است. 6. «مخزن الادویه»، که بارها در هندوستان و ایران به طبع رسیده است.(1)

میرزا محمّد حسین جعفری

میرزا محمّد حسین جعفری ابن آقا میرزا هاشم بن حاج سیّد جعفر بیدآبادی بن حاج سیّد محمّد باقر حجةالاسلام شفتی، عالم فاضل، از ائمه جماعت مسجد سیّد و مسجد علیقلی آقا. در اصفهان خدمت جمعی از بزرگان همچون آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آقا میر محمّد تقی مدرس و آخوند ملّا محمّد کاشانی درس خوانده و در مدرسه میرزا حسین با جمعی از افاضل حوزه مباحثه داشت.

در حدود سال 1303ق متولّد و در 10 ربیع الثّانی سال 1319ق در اصفهان وفات یافته، در بقعه جدّش سیّد حجّةالاسلام در مسجد سیّد مدفون شد. حاج میرزا حبیب اللَّه نیّر ضمن مرثیه ای عربی ماده تاریخ فوت او را چنین می نویسد:

ارخ النّیرّ للعام و شهر و الیوم

تنقص العشرة من «شهر ربیع الثّانی»(2)

سیّد حسین خوراسکانی

سیّد حسین بن سیّد هاشم خوراسکانی از فضلاء قرن سیزدهم هجری. در سال 1249ق کتاب «ریاض المسائل» را کتابت نموده است.(3)


1- دیوان طرب، مقدمه، ص181؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص232؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص941؛ فهرست نسخه های خطی فارسی، ج1، ص529 و 525 و 596؛ الذریعه، ج4، ص29 و ج17، ص63.
2- بیان المفاخر، صص 187 و 188.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص249.

ص: 783

میرزا حسین خان دانش

میرزا حسین خان دانش بن محمّد هاشم اصفهانی، نویسنده و ادیب فاضل، از خاندان میرزا هادی چهارسو علیقلی آقا در اصفهان. وی در حدود سال 1286ق در استانبول ترکیه متولّد شد. مدّتی بغداد بوده و اغلب در آنکارا و استانبول به سر برده است. [زبان فارسی، ترکی و فرانسه را در مکتب رشدیه، دبستان ایرانیان و مدرسه فرانسویان آموخت. مدتی عضو هیئت تحریریه روزنامه ترکی «اقدام» بود و مدت مدیری به تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه استانبول مشغول بود.] وی در 23 ربیع الاول 1362ق به سن متجاوز از 70 سال در آنکارا وفات یافته [و در «اسکودار» مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. ترجمه «رباعیات خیام» به ترکی، به کمک رضا توفیق 2. «ترجمه بعضی از قصه های لافونتن» 3. «خرابه مداین» 4. «دستور زبان فارسی» 5. «زردشت نامه» 6. «سرآمدان سخن» در شرح حال 15 نفر از شعرای ایران به ترکی 7. «سوهان» 8. «نوای صرصر» 9. «هدیه سال» 10. «تعلیم لسان» ترکی و فارسی(1)]

ملّا محمّد حسین نوری

ملّا محمّد حسین بن یحیی نوری مازندرانی، عالم فاضل کامل و فقیه محدث. در اصفهان ساکن بوده و نزد علمای این شهر به ویژه علّامه مجلسی به تحصیل پرداخته و از علّامه اجازه روایت دریافت نموده است. خطوط نسخ و نستعلیق را خوش می نوشته و کتاب «قواعد الاحکام» تألیف علّامه مجلسی را در ذیقعده 1102ق به خط نسخ کتابت کرده است که در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود.


1- مجله یادگار، سال سوم، شماره 66 و 7، صص 53-50؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص215؛ فرهنگ معین، ج5، ص504؛ شرح حال رجال ایران، ج5، ص79؛ الذریعه، ج9، ص317؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، صص 736 و 737؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص565؛ اثرآفرینان، ج37 ص10؛ زندگانی رجال و مشاهیر ایران، ج3، ص179.

ص: 784

وی تا سال 1133ق در قید حیات بوده و پس از آن تاریخ وفات یافته است. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تفسیر قرآن مجید» 2. «حواشی بر اصول کافی» 3. «شرح اصول کافی» 4. «صلاة مسافر» 5. «ملخص ربع چهارم جلد صلاة بحارالانوار» 6. «منهج الفلاح» که در سه شنبه 8 ذیحجه 1133ق در اصفهان آن را تألیف نموده است.(1)

حسین باوری یمنی

ابوعبداللَّه حسین بن یوحن [؟] بن ابویه بن نعمان باوری یمنی، از محدّثین قرن ششم هجری است. او در طلب علم از موطن خود هجرت نموده و در اصفهان سکونت نموده است. از جماعتی از روات و محدّثین روایت می نماید که از آن جمله است: فضل بن محمّد نیلی و ابوالفضل ارموی و دیگران. جمعی از محدّثین هم از او نقل حدیث کرده اند.

سرانجام در ماه ربیع الاوّل سال 587ق در اصفهان وفات یافت.(2)

ملّا حسین عمادالواعظین

ملّا حسین کربکندی ملقّب به «عماد الواعظین» فرزند ملّا یوسف بن علی، واعظ صالح و فاضل ادیب محدّث. از فضلای اهل منبر بوده و در خدمت فضلای اصفهان تحصیل نموده است، سرانجام در 9 صفر 1323ق وفات یافته، در بقعه حاج محمّد جعفرآباده ای در تخت فولاد مدفون شد.

از آثارش چندین مجلّد کتاب و بیاض در مواعظ منبری و اخبار به صورت مجلس


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 28 و 29 و 292؛ الذریعه، ج13، ص96 و ج22، ص206 و ج23، ص196؛ تلامذةالعلاّمة المجلسی، صص 95 و 96؛ اجازات الحدیث، ص195؛ نجوم السماء، ص217؛ فیض القدسی، ص102؛ ترجمه فیض قدسی، صص 169 و 170؛ فوائد الرضویه، ج2، ص531؛ فهرست وزیری، ج2، ص531، علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص349؛ فهرست مرعشی، ج4، ص78؛ فهرست گوهرشاد، ص246.
2- معجم البلدان، ج ص .

ص: 785

است که نزد اولادش موجود بوده است.(1)

فایده: کربکند (به ضم کاف و کسر باء و فتح کاف) از قراء بلوک بُرخوار اصفهان است.

میرزا حسین خان اعتلاءالدّوله*

میرزا حسین خان اعتلاءالدّوله، ادیب، نویسنده و روزنامه نگار، از پیشگامان روزنامه نگاری در اصفهان است.

وی در سال 1279ق در تهران متولّد شد و پس از انجام تحصیل وارد کارهای دولتی شد. در سال 1325ق رئیس عدلیه کرمان شد. امّا مدّتی بعد برکنار شد و به اصفهان آمد. وی در رجب 1325ق در اصفهان روزنامه اصفهان و در شوال همان سال روزنامه نقش جهان را منتشر ساخت. در سال 1328ق از طرف دولت به عنوان کارگزار دولت به خوزستان رفت. وی سرانجام در کرمانشاه به دنبال فتنه سالارالدّوله و هجوم او به کرمانشاه، توسط عوامل سالارالدّوله دستگیر و به دار آویخته و تیرباران شد.(2)

استاد حسین بنّای اصفهانی

استاد حسین بنّای اصفهانی، از شعرای قرن سیزدهم هجری است. در معماری و بنائی استاد بود و شعر را نیز نیکو می سرود. محمود میرزا او را از یزد دانسته امّا اختر که تذکره خود را مقدم بر سفینةالمحمود نگاشته است، او را اصفهانی ذکر نموده است.

از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص566؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص33؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 49 و 51.
2- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج1، صص 181 و 182.

ص: 786

رخ ز شراب لاله گون، آمده ای به محفلم

میل کباب کرده ای، آه تو دانیّ و دلم(1)

ملّا محمّد حسین بروجردی

آخوند ملّا محمّد حسین بروجردی، از دانشوران قرن یازدهم هجری و جامع منقول و منقول و از فضلاء و حکمای اصفهان.

سالها در مدرسه شیخ لطف اللَّه و مسجد جامع جدید عباسی اصفهان به تدریس مشغول بوده و جمعی از فضلاء از جمله میر سیّد عبدالحسین خاتون آبادی از محضر او کسب فیض کرده اند. وی در سال 1084ق وفات یافت.(2)

میرزا محمّد حسین پروانه

میرزا محمّد حسین [باغ بادرانی] لنجانی اصفهانی متخلّص به «پروانه» شاعر ادیب. [در شعر و ادب ید طولایی داشته و در مدح منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان اشعاری دارد.

از اوست:

با یاد قدّ روی تو ای نوبهار حُسن

کی جلوه می کند به نظر سرو سوسنم

گفتی که کرده تیره چو شب روز روشنم

زلف تو کرده تیره شب روز روشنم(3)]


1- تذکره اختر، ص44؛ سفینة المحمود، ص179؛ حدیقة الشعرا، ج1، ص261.
2- وقایع السنین و الاعوام، ص532؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص655.
3- تذکره مدایح معتمدیه، خطی، ص156؛ الذریعه، ج9، ص157؛ حدیقة الشعراء، ج1، صص 316 و 317.

ص: 787

آقا محمّد حسین تاراج اصفهانی

آقا محمّد حسین اصفهانی متخلّص به «تاراج» شاعر ادیب، در قرن سیزدهم هجری می زیسته و به شغل «مقواسازی» مشغول بوده است. وفاتش در سال 1288ق روی داده و مرحوم عباسعلی خرم لنبانی در ماده تاریخ او گوید:

کلک خرم پی تاریخ وفاتش بنوشت

روح تاراج بود شاد الی صبح جزا

غزل را نیکو می سروده و قصایدی نیز در مدح منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان سروده است. نوشته اند که دیوان او ده هزار بیت شعر دارد. امّا نسخه ای از آن در دست نیست.

این بیت از اوست:

بعد ما کاش بسازند سبو از گل ما

تا برآید مگر از لعل تو کام دل ما(1)

ملّا حسین تفلیسی

آخوند ملّا حسین تفلیسی، عالم عامل و زاهد کامل. در اصفهان تدریس می نموده و جمعی از افاضل در خدمت او تحصیل نموده اند. [عمر خود را به عبادت و ریاضت و مجاهده با نفس طی نموده و به حدّاقل از خوراک و پوشاک اکتفا می نموده است.]

در رجب 1192ق وفات یافته و در قبرستان آب بخشان اصفهان مدفون شد. بقعه ای آجری و کوچک بر سر قبر او بود که پس از تسطیح و تخریب قبرستان از بین رفت و پیکر او را از آنجا به تخت فولاد تشییع کرده و در بقعه صاحب روضات مدفون ساختند.(2)


1- تذکره مدایح معتمدی، خطی؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص327؛ آگهی شهان از کار جهان، ج1، ص75؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص185؛ الذریعه، ج9، ص166 .165؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص403.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص142؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 526 و 527؛ مزارات اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 79 و 80؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص 256 و 257؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 377-374؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، ص169.

ص: 788

استاد حسین تفنگ ساز اصفهانی*

استاد حسین تفنگ ساز اصفهانی در اوایل قرن سیزدهم هجری مقارن عهد فتحعلی شاه می زیست. تفنگ هایی که می ساخت، از ساخته های ممالک خارجی بهتر بود و بر تفنگ حاجی مصطفی که معروف ترین تفنگ های مرغوب و نفیس آن زمان است، مزیّت داشت. مخصوصاً برای شاهزاده سیف الدّوله حاج سلطان محمّد میرزا حاکم اصفهان تفنگی ساخته بود که در جلا و صافی و جوهرداری و بُرد گلوله به تصدیق همه اهل فن بر تفنگ های فرنگی ترجیح داشت.(1)

حسین توکلی

حسین توکلی، از شعرای معاصر اصفهان است.

این بیت از اوست:

بلبل به شاخ سرو به آواز دلفریب

برده به یاد روی تو از کف قرار دل(2)

میرزا حسین جابری

میرزا حسین جابری، اعیان و بزرگان شهر اصفهان در قرن دوازدهم هجری و از سلسله خاندان جابری انصاری بوده و در عهد افشاریه کلانتر و حکمران اصفهان بوده است. سرانجام به دستور نادرشاه مقتول شد.(3)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص372.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص133.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513.

ص: 789

شیخ محمّد حسین جَزَن آبادی*

شیخ محمّد حسین جزن آبادی، عالم فاضل از علمای قرن چهارده هجری و از مدرسین مدرسه جده کوچک بوده و از شاگردانش سید علی اکبر ابرقویی می باشد. وی پس از وفات در تکیه ملک واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

محمّد حسین چَلَبی

محمّد حسین چلبی، از شعراء و خَیِّرین قرن یازدهم هجری است. از تبریزیان ساکن محلّه عباس آباد بوده و در این محلّه مسجد، حمام و بازاری در جنب منزل خود ساخته که به نام او معروف بوده است. به قول «میرزا طاهر نصرآبادی» در کمال مردمی و آدمیت و صلاح و پاکیزگی وضع و پرهیزگاری بوده و شعر نیز می سروده است. برادرش محمّد قاسم نیز شاعر بوده است. این رباعی از محمّد حسین چلبی است:

اندر سفر و حضر ای صاحب هوش

هم راز بود کتاب از من بنیوش

گُنگی است سخن گوی و بشیری است نذیر

آنگه که شوی ملول گردد خاموش(2)

حاج محمّد حسین اصفهانی (حسین علی شاه)

حاج محمّد حسین اصفهانی معروف به «شیخ زین الدّینی» و ملّقب به «حسین علی شاه» عالم فاضل و عارف کامل، از اقطاب سلسله نعمت اللهیه. پدرانش از علماء و فضلا بوده اند. در علوم ظاهری، از شاگردان دایی خود آقا محمّد بن شیخ زین الدّین و دیگران بوده و در طریقت از مریدان معصوم علی شاه دکنی بوده است.


1- جلوه افلاکیان، مخطوط، به نقل از استاد ابراهیم جواهری.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 169 و 170؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص615؛ الذریعه،ج9، ص251؛ کاروان هند، ج1، صص 311-309؛ دانشمندان آذربایجان، ص106.

ص: 790

دراصفهان ساکن بود و به درس و بحث و اقامه جماعت روزگار می گذرانید. سپس ترک درس و مباحثه نموده و سالها به سیر و سیاحت پرداخت و از طرف نورعلی شاه اصفهانی در سال 1212ق مقام خلیفة الخلفایی یافت [و قطب سلسله نعمت اللهی شد. در سال 1225ق از راه شیراز به سفر حج رفت و پس از انجام مناسک حج به اصفهان بازگشت. دراین شهر جمعی از فقهاء او را تکفیر کردند. عاقبت به تحریک مخالفین، در سال 1229ق به دستور فتحعلی شاه او را به تهران بردند، اما شاه او را شایسته مجازات ندیده و اجازه بازگشت او را به اصفهان داد. حسین علی شاه چندی در اصفهان به سر برد و عاقبت در سال 1233ق راهی عتبات عالیات شده و در کربلا ساکن شد. در آنجا «حاج محمّد جعفر کبودر آهنگی همدانی» ملقّب به «مجذوب علی شاه» را خلیفة الخلفاء خود و قطب سلسله نعمت اللهی قرار داد و سرانجام ]در شب چهارشنبه 11 محرّم 1234ق در کربلا در حین خواندن نماز وفات یافته و در بیرون باب النّجف، طرف دست چپ مدفون شد.

کتاب ردّ بر پادری نصرانی از تألیفات اوست.(1)

سیّد حسین چادردوز تبریزی*

سیّد حسین چادردوز تبریزی اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند بوده و در اصفهان می زیسته است. کتیبه «انا مدینة العلم و علیٌّ بابها» در تکیه آقا محمّد کاظم واله در تخت فولاداز نمونه آثار اوست که متأسفّانه از بین رفته است.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 568 و 569؛ ریاض السّیاحه، صص 648-646؛ تاریخ سلسله های طریقه نعمت اللهیه در ایران، صص 61 و 62؛ شمس التّواریخ، صص 52 و 53؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 232-220؛ دو رساله در تاریخ جدید تصوّف ایران، صص 77-74؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، صص 356-353.
2- تاریخ اصفهان (مجلّد هنر و هنرمندان)، ص153.

ص: 791

حسین حافظ هروی

کمال الدّین حسین حافظ هروی، از اساتید بزرگ خوشنویسی است. خط نستعلیق را با استادی و مهارت تمام می نوشته و اقلام ششگانه را نیز خوش می نوشته است. علاوه بر آن حافظ قرآن مجید بوده و عمر را به درویشی و قناعت سپری کرده است. شاه طهماسب به او عنایت ویژه ای داشته و در سفری که حافظ هروی از خراسان به قم آمد، در قم او را اکرام کرده و به او هدایای فراوان بخشید اما هروی آن را نپذیرفت.

گویا مدّتی در اصفهان به سر برده و یادگار آن سفر کتیبه ای به خط ثلث عالی در صفّه صاحب واقع در مسجد جامع اصفهان است که در سال 938ق آن را نوشته است.

همچنین قطعات و آثار دیگری به خط ثلث او موجود است که در کتاب احول و آثار خوشنویسان، به آنها اشاره شده است.

وی سرانجام در سال 973ق در مشهد مقدّس وفات یافت.(1)

سیّد حسین حسنی اصفهانی

سیّد حسین حسنی اصفهانی [خطاط شکسته نویس قرن سیزدهم هجری] در عصر سه شنبه 3 ذیحجه سال 1292ق دو کتاب از کتب شیخیّه شامل «خوان یغما» و «رساله در معنی رکن رابع» هر دو از تألیفات حاج محمّد کریم خان کرمانی را به خط شکسته و نستعلیق نوشته [است] که ضمن مجموعه 2772 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)


1- پیدایش خط و خطاطان، صص 214 و 215؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1032؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص91؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، صص 168 و 169 و ج4، ص1063.
2- فهرست مجلس، ج9-1، ص206.

ص: 792

امیر سیّد حسین حسینی

امیر سیّد حسین حسینی، عالم فاضل، از محدّثین و فضلای قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و از شاگردان محضر درس علّامه مجلسی به شمار می رفته است. علّامه مجلسی در پشت کتاب «قواعد الاحکام» علّامه حلّی، جهت او اجازه مختصری نوشته است.(1)

سیّد امیر محمّد حسین حسینی اصفهانی

سیّد امیر محمّد حسین حسینی اصفهانی، فاضل جلیل. از علمای قرن دوازدهم هجری و ساکن اصفهان. وی در شعبان سال 1147ق از میرمحمّد حسین بن میر محمّد صالح خاتون آبادی مفتخر به دریافت اجازه شده است.(2) [خاتون آبادی در آن اجازه او را چنین ستوده است:

«العالم العامل الفاضل الکامل، ذوالنفس القدسیّة و الملکات المرضیه. الجامع بین مرتبتی العلم و التّقوی الامیر محمدحسین الحسینی الاصفهانی»(3)]

سیّد محمّد حسین حسینی بَرزانی*

سیّد محمّد حسین حسینی برزانی، عالم عامل صالح، از علمای قرن چهاردهم هجری. از خود چند فرزند فاضل و زاهد و اهل علم بر جای نهاد از جمله حضرات آیات: سیّد علی اصغر، سیّد علی و سیّد محمّد (معروف به هرسینی) وی پس از وفات در تخت فولاد تکیه میرزا محمّد باقر چهارسوقی مدفون شد.(4)


1- الذریعه، ج1، ص150؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص25؛ تلامذة العلّامه المجلسی، صص 22 و 23.
2- الذریعه، ج11، ص18؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص528.
3- الکواکب المنتثرة، صص195 و 184 و 185.
4- جلوه افلاکیان، مخطوط.

ص: 793

حاج ملّا حسین حکیم

حاج ملّا حسین حکیم، شاعر، ادیب و پزشک ماهر، متخلّص به «حکیم» ساکن روستای «زفره» از توابع کوهپایه متوفی به سال 1349 ه.ق.(1)

میرزا حسین حکیم*

میرزا حسین میردامادی معروف به حکیم، طبیب ماهر، حاذق و دیندار. در اوایل قرن چهاردهم هجری است. او از معروف ترین پزشکان قدیمی سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی ]بوده و در درب محکمه به طبابت پرداخته و جراحی نیز می کرده است.

او در سال 1320ه.ش پس از شیوع بیماری حصبه، تلاش زیادی برای درمان مبتلایان به این بیماری انجام داد.(2)

میرزا محمّد حسین حکیم باشی*

میرزا محمّد حسین اصفهانی حکیم باشی، از اطبّاء قرن سیزدهم هجری است. طبیبی حاذق و ماهر بوده و در تهران ساکن بوده و در دربار محمّد شاه قاجار به طبابت مشغول بوده است.(3)

میر محمّد حسین خالص اصفهانی

میر محمّد حسین اصفهانی متخلّص به «خالص» و ملقّب به «امتیاز خان» از مشاهیر شاعران هندوستان در عصر خویش بوده و به واسطه کاردانی و کیاست به سمت حاکم شهر عظیم آباد منصوب شد. در زمان شاه عالم به مکنت و اموال فراوان رسیده و قصد بازگشت به ایران را نمود. خدایار خان مرزبان سند چشم بر مال او داشت. کسان خود را فرستاد، او را شبانه در راه کشتند و اموالش را به غارت بردند. تاریخ قتل او را در این


1- مزارات اصفهان، ص224.
2- نقل از مرحوم احمد غفورزاده طلایی.
3- اکسیر التّواریخ، ص604.

ص: 794

عبارت یافته اند:

«آه آه امتیاز خان» 1122

از اوست:

در میکده امروز زبد مستی ساقی

بِشکست چنان شیشه که خون از دل ما رفت(1)

محمّد حسین خامه آرا*

محمّد حسین خامه آرا، از خطاطان نسخ و ثلث متوسط اصفهان در قرن چهاردهم هجری بود. از نمونه آثار او «قرآن مجید» است که در سال 1354ق کتابت شده و به وسیله حاج حسین خوانساری چاپ سنگی شده است.(2)

محمّد حسین خطاط اصفهانی

محمّد حسین خطاط، از شاگردان آقا زین العابدین [اشرف الکتاب] در قرن سبزدهم هجری می باشد. از آثارش مجموعه مختصری است از ادعیه در چهارده صفحه که در نهایت خوبی به سال 1240ق نوشته است.این نسخه در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار طهران موجود است.(3)

حسین دودی*

حسین دودی، شاعر درویش مسلک و رند بی پروا در اواخر دوره قاجاریه است. طبعش به هزل و مطایبه مایل بوده و او را با شیخ محمّدتقی آقانجفی مجتهد شوخ طبع و


1- کاروان هند، ج1، صص 370-368؛ کلمات الشعرا، ص34؛ تذکره حسینی، ص121؛ الذریعه، ج9، ص284؛ تذکره غنی، ص48؛ صحف ابراهیم، صص 119 و 120؛ تذکره شمع انجمن، صص 228 و 229.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص109.
3- فهرست سپهسالار، ج1، ص60؛ الذّریعه، ج8، ص200.

ص: 795

صاحب نفوذ اصفهان ماجراها بوده که در لوح سینه بسیاری از مردم اصفهان تا امروز حفظ شده و نقل محافل و مجالس بوده است.

در شعر طبعی روان داشته و به شغل تریاک مالی و تریاک فروشی امرار معاش می کرده است. اشعاری که از او به جا مانده بسیار اندک است که آن هم سینه به سینه تا به امروز رسیده و به یادگار مانده است.

سال وفاتش معلوم نیست ولی قطعاً بعد از سال 1328ق بوده و جسدش در قبرستان آب بخشان اصفهان دفن شد. بعد از آنکه فلکه پهلوی و خیابان چهارباغ پایین را احداث می کردند این قبرستان خراب شده و قبر او هم از بین رفت.

این شعر از اوست:

جامه نو بدهم من به مِی کهنه گرو

که مرا آن می کهنه به از این جامه نو

بر گنهکاری من عیب مگیر ای زاهد

کِشته ما و تو معلوم شود وقت درو(1)

ملّا حسین رفیق اصفهانی

ملّا حسین رفیق اصفهانی، از شعرای معروف قرن دوازدهم و سیزدهم هجری در سال 1150ق در اصفهان متولّد شده و در جوانی به سبزی فروشی پرداخته امّا از آن شغل کناره جسته به تحصیل علم و ادب پرداخت و در ردیف سخنوران و ادبای طراز اوّل اصفهان قرار گرفت. او با شاعران معروف سبک بازگشت همچون هاتف و آذر و صباحی معاصر و معاشر بوده و از سبک آنان تتبّع می کرده است. مردی خلیق و مهربان بوده و ادباء و فضلای زمانه به دیدار او راغب و شایق بوده اند. سرانجام در سال 1212ق وفات یافته و در نجف اشرف مدفون شد. دیوان اشعار او بالغ بر هشت هزار بیت است [و به چاپ رسیده است ولی مصحح «دیوان رفیق» از نسخه ناقصی استفاده


1- الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 200-198؛ اصفهانی های شوخ طبع و حاضرجواب، صص 131 و 132؛ اصفهان زادگاه جمال و کمال، صص 560-556؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوّم)، ص278.

ص: 796

کرده است. کامل ترین نسخه «دیوان رفیق» که حاوی مادّه تاریخ ها و قطعات تاریخیّه اوست (و در نسخه چاپی درج نشده است) به شماره 14181/24 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی تهران موجود است.]

از اوست:

برای مدعی تَرک من ای پیمان شکن کردی

تو را گفتم که تَرک مدعی کن تَرک من کردی

سخن با غیر می گفتی بُریدی، چون مرا دیدی

چه می گفتی که چون دیدی مرا، قطع سخن کردی(1)

شیخ حسین روشندل دهکردی

شیخ حسین اعمی دهکردی، متخلّص به «ذاکر» و سپس «روشندل» از شعرای قرن چهاردهم هجری در سال 1320ق متولّد شده و در سن 3سالگی به علت ابتلا به آبله از هر دو چشم نابنیا شد. دارای هوش و استعداد سرشار بوده به طوری که در 12سالگی قرآن را حفظ نموده بود. اندکی تحصیل کرده و با وجود نابینائی خط را خوش می نوشت. دارای تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «مصیبت نامه» که دو هزار بیت و منظوم است. 2. «مناجات نامه» 3. «دیوان اشعار»

از اوست:

در کعبه و بتخانه تو را می جویم

وز عاقل و دیوانه تو را می جویم


1- تذکره نگارستان دارا، ج1، صص 196 و 197؛ تذکره انجمن خاقان، صص 512-505؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، صص 320 و 321؛ تذکره آتشکده، نیمه دوّم، ص498؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 688 و 689؛ مکارم الآثار، ج6، ص2461؛ لغت نامه دهخدا ذیل «حسین رفیق»، ص654؛ فهرست مجلس، ج38، ص597؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 523 و 524؛ الذریعه، ج9، ص381.

ص: 797

تا کشور جان یکسره آباد شود

در این دل ویرانه تو را می جویم(1)

میرزا محمّد حسین سالک اصفهانی

میرزا محمّد حسین اصفهانی متخلّص به «سالک» شاعر ادیب و خوشنویس. رضاقلی خان هدایت که معاصراوست می نویسد: «از خوشنویسان معروف زمان ماست و در اخلاق حمیده و صفات پسندیده وحید روزگار است و در طرز شاعری طبعی پخته دارد»(2)

دیوان بیگی نیز می نویسد: «اشتهارش بیشتر به واسطه خط نسخ اوست که کمال تعریف دارد... عامه او را میرزا محمّد حسین خوشنویس می گفتند»(3)

این دو بیت از یک قصیده اثر طبع اوست:

جز قامت چون سرو تو ای ماه دل آشوب

جز عارض چون ماه تو ای سرو دل آزار

من سرو ندیدم به سر از مشک سیه پوش

من ماه ندیدم به رخ از لعل شکربار

نمونه خطوط او در کتابخانه های کشور دیده می شود از جمله:

1. کلمات قصار، به خط نسخ، در سال 1275ق که برای ناصرالدّین شاه نوشته شده و در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.(4)

2. ادعیه، به خط نسخ، در سال 1276ق که در کتابخانه آقای سلطان القرایی در تبریز موجود است.(5)

3. ادعیه، به خط نسخ، در سال 1273ق که برای علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه نوشته


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص223.
2- مجمع الصفحاء، ج4، ص460.
3- حدیقة الشعراء، ج1، ص728.
4- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1161.
5- احوال و آثار خوشنویسان،

ص: 798

شده و به شماره 105 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(1)

میرزا محمّدحسین شاکر اصفهانی

میرزا محمّد حسین شاکرین متخلّص به «شاکر» شاعر و ادیب عارف. در سال 1301ش در اصفهان متولّد شد. وی از اعضای انجمن ادبی کمال بوده و به عرفای پاقلعه اصفهان ارادت داشته و سرانجام در 26 رجب 1393ق (سوم شهریور 1352ش) وفات یافته و در تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون شد. دیوان اشعار او به طبع رسیده است.

ماده تاریخ وفاتش را شکیب اصفهانی چنین سروده است:

بهر تاریخ وفاتش گفت اندر دل «شکیب»:

«شاکر دلداده از سیر فلک ناکام شد»

از اوست:

کشید تیغ ز ابرو چو چشم فتانت

به خون اهل دل آلوده گشت دامانت(2)

میرزا حسین شبیه*

میرزا حسین شبیه اصفهانی، از خوانندگان قدیم مکتب اصفهان در عصر قاجاریه است. او صاحب اطلاعات فراوان از موسیقی و دائرة المعارف سیّار و کتاب شفاهی این هنر بوده و در تعزیه خوانی نیز بلند آوازه بوده و به این خاطر به میرزا حسین شبیه یا شبیه خوان معروف بوده است. او در دسته سیّد عبدالباقی بختیاری (امین البکاء اصفهانی) تعزیه خوانی می کرده و شاگرد او بوده است. سرانجام در حوالی سال 1300ق در سن 30سالگی وفات یافت.(3)


1- فهرست سپهسالار، ج1، ص56.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص263؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص54؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص253؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص524؛ سرگذشت موسیقی ایران، ج1، ص313؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، ص184.

ص: 799

شیخ محمّد حسین شریعت هرندی

شیخ محمّد حسین شریعت هرندی، عالم فاضل زاهد. در هرند متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از فضلاء از جمله آقا شیخ محمّدرضا نجفی، سیّد محمّد نجف آبادی و آخوند ملا عبدالکریم گزی به تحصیل پرداخت. سپس به تدریس [مطوّل، معالم، شرح لمعه و سایر کتب درسی] پرداخته و جمعی از طلاب و دانشجویان علوم دینی از علوم و فضایل وی بهره مند می شدند.

[او پس از فوت میرزا ابوالحسن تویسرکانی، به اقامه جماعت در مسجد حاج محمّد جعفر پرداخت. همچنین مدّتی در مسجد دوغازی در محلّه دردشت امام جماعت بود. عالمی متواضع خوش خُلق و قانع بود و از مختصر ملک زراعتی و باغی که در هرند داشت امرار معاش می کرد] سرانجام در 5ذیحجه 1397ق وفات یافته و در تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

ملّا محمّد حسین شریعتی دهاقانی*

آخوند ملّا محمّد حسین شریعتی دهاقانی، عالم فاضل. از علمای اواخر دوره قاجاریه است. از چندین مجتهد طراز اول اجازه اجتهاد خود را دریافت نموده و در دهاقان به ترویج دین و حلّ مشکلات شرعی مردم مشغول بود و پس از وفات در قبرستان عمومی دهاقان مدفون شد.(2)

سیّد حسین شهشهانی

سیّد حسین شهشهانی، عالم فاضل محقّق، از مخالفان شیخیه در اصفهان بوده و کتابی در ردّ حاج محمّد کریم خان کرمانی رئیس شیخیه تألیف نموده است. این کتاب در


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص307؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ یادداشت های استاد ابراهیم جواهری.
2- سیمای دهاقان، ص281.

ص: 800

کتابخانه حاج سیّد محمّد باقر ثانی بیدآبادی موجود بوده است.(1)

میر حسین شهودی سبزواری

میر حسین رمّال سبزواری خراسانی متخلّص به «شهودی» شاعر ادیب، از سخنوران اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری می باشد. اصلاً از مردم سبزوار بوده و چندی در اصفهان می زیسته است. در رمل بسیار استاد بوده و بیش از 70 سال عمر کرده است.(2)

حسین صافی اصفهانی

حسین گلشنی اصفهانی متخلّص به «صافی»، از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. او در دوره دوّم انجمن ادبی شیدا شرکت می کرده و اشعارش در مجله «دانشکده» به طبع رسیده است.

از اوست:

بنگر دلا که عمر عزیزت چه سان گذشت

گاهی به رنج و غصّه گهی شادمان گذشت

گاهی به خاک تیره بُدی همسر و گهی

جاه و مقامت از فلک و آسمان گذشت [...]

آن کن که نام نیک بماند اثر ز تو

زان پیشتر که بانگ برآید فلان گذشت(3)


1- الذریعه، ج10، ص220؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص525.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص415؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حسین شهودی»، ص657، تذکره غنی، ص77؛ تاریخ نظم و نثر، ج1، ص537؛ تذکره روز روشن، ص448.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 300 و 301.

ص: 801

محمّد حسین صحّاف*

محمّد حسین صحّاف اصفهانی، هنرمند ماهر اوایل قرن چهاردهم هجری، وی صحافی را نزد آقا محمّد صادق و آقا ابراهیم پسران محمّد باقر صحّاف اصفهانی فرا گرفت. او در فنون صحّافی و تجلید و سوخت سازی و متن و حاشیه و دوپوست کردن کاغذ و مُرَقّع سازی مهارت به سزایی داشت. محمّد جعفر رجائی از شاگردان اوست.(1)

شیخ حسین صحّاف اصفهانی

شیخ حسین صحّاف اصفهانی معروف به شیخ حسین طهرانی مدیر مجلّه «درّة النجفّ» اولین مجلّه چاپ نجف اشرف است که نویسنده آن آقا محمّد بن شیخ اسماعیل بن ملّا محمّد علی محلاّتی (مؤلّف کتاب «گفتار خوش یارقلی») بوده و نخستین شماره مجلّه در سال 1327ق منتشر شده است.(2)

میرزا حسین صرّاف

میرزا حسین صرّاف، از اهالی اصفهان و از معاصرین است و گاهی شعر می سرود. این دو بیت از اوست.

آن که تو را کالبد پاک ساخت

مایه ز هفتاد و دو معجون سرشت

دید تو را گوهری از گنج خویش

حکم «لقد کرّم» بهرت نوشت(3)

حسین صرّاف اصفهانی

حسین صرّاف اصفهانی، شاعر ادیب. در اصفهان به صرّافی مشغول بوده و بیش از 80 سال عمر کرده است.


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص368.
2- الذریعه، ج8، ص112 و ج6، ص404.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص305.

ص: 802

از اوست:

سر به دلم چه می دهی غمزه پر عتاب را

تاب ستم کجا بود مملکت خراب را(1)

محمّد حسین ضابطه نویس*

محمّد حسین ضابطه نویس، از خطاطان خط نستعلیق است. نزد ابوتراب اصفهانی مشق خط نمود و سپس به کتابت پرداخت.(2)

شیخ محمّد حسین طُرِیحی

شیخ محمّد حسین طُرِیحی، از فضلاء و مرتاضین اواخر دوره قاجاریه است. از خاندان شیخ طریحی از خانواده های علمی نجف بوده و در اصفهان سکونت داشته است.

او داماد سیّد محمّد علی آقا مجتهد بوده و در یکی از حجرات مسجد شاه به عبادت و ریاضت اشتغال داشته است. او را از جانشینان استاد غلامرضا شیشه گر از مشایخ و اقطاب سلسله نعمت اللهیه برشمرده اند. در ماه رمضان المبارک سال 1321ق وفات یافته و در یکی از اطاق های بقعه حاجی کلباسی جنب مسجد حکیم مدفون گردید.(3)

حسین ظهیری اصفهانی

حسین ظهیری اصفهانی، از دانشمندان و ادبای اصفهان است. رساله در فن موسیقی در 5باب و 15فصل به فارسی از تألیفات اوست. میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص416؛ تذکره روز روشن، ص475؛ الذّریعه، ج9، صص 250 و 606؛ تذکره شمع انجمن، ص213.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص695.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 522 و 523؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص62؛ نقباء البشر، ج1، ص504؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص219 و 220؛ نسب نامه الفت، خطی؛ مزارات اصفهان، ص69.

ص: 803

دانشگاه تهران به شماره 3189 موجود است.(1)

حسین علاقمندان*

استاد حسین علاقمندان، از هنرمندان معاصر اصفهان. در سال 1310ش متولّد شد و از 13 سالگی به هنر قلمزنی روی آورد و در آن فن به استادی رسید. در قلمزنی خطوط و زوایای ریز و درشت، برجسته کاری و تسلط بر فلز کمال مهارت و توانایی را دارد. علاوه بر آن اهل ذوق و ادب بوده و نستعلیق را خوش می نویسد. صدای خوشی دارد و با دستگاههای موسیقی آشناست و اشعار زیادی را از حفظ دارد.(2)

دکتر حسین عمومی*

دکتر حسین عمومی، هنرمند و موسیقی دان معاصر در بهمن 1305ش در اصفهان متولدشد. در 14 سالگی تحت تأثیر استادی و سحر صدای نی استاد حسن کسائی، به نواختن این تار پرداخت و در سال 1336 برای اولین بار به خدمت استاد کسائی رسید و از راهنمایی ها و تشویق های او برخوردار شد.

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان سپری کرد و در رشته حقوق در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و به اخذ دکترا نائل شد و به عنوان قاضی سالها به خدمت شرافتمندانه و صادقانه در دادگستری مشغول شد و پس از بازنشستگی به وکالت پرداخت.

او از محققان و مطلعان مکتب موسیقی اصفهان بود و از دقایق و ظرافت آن اطلاعات دقیق داشت. همچنین ردیف های موسیقی ایرانی و گوشه ها و الحان آن را به خوبی می دانست. او محضر اساتیدی بزرگ موسیقی اصفهان همچون حبیب شاطرحاجی، ادیب خوانساری، حسین خضوعی، صدر اصفهانی و استاد جلال تاج را درک


1- فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ج2، ص95.
2- اصفهان شهر جمال و کمال،37.

ص: 804

نمود و از هنر آنان بهره گرفت. و در تهران نیز از تعلیمات اساتیدی چون محمود کریمی و فرهاد فخرالدّینی برخوردار شد.

دکتر عمومی صدائی خوش داشت و به انواع سبک های آوازی مسلّط بود و آنها را با مهارت اجرا می کرد. استاد تاج اصفهانی او را بسیار می ستود و از مناسب خوانی او تمجید می کرد. او در کنار قضاوت و وکالت سالها به تدریس علمی موسیقی به علاقمندان مشغول بود.

وی در جوانی در حوزه علمیه اصفهان در علوم ادبیات عرب، فقه و اصول، حکمت و منطق تحصیل کرده و در ادبیات فارسی نیز مطالعه فراوان نموده بود و خط را نیز خوش می نوشت.

دکتر عمومی پس از مدتی بیماری قلبی در یک شنبه 26 تیر 1384ش در یکی از بیمارستان های تهران درگذشت و پس از مراسم تشییع باشکوه که اساتید موسیقی همچون استاد شجریان و استاد ناظری شرکت داشتند، در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.(1)

میرزا حسین عندلیب*

میرزا حسین کوره پز اصفهانی معروف به «عندلیب» از خوانندگان معروف بود. صدایی رسا داشت و در اوج باقدرت خوانندگانی می کرد و در ادای نغمه ها الحان و ردیف و دستگاه های آواز مهارت کافی داشت. در تهران به روضه خوانی مشغول بود و در مسجد سپهسالار اذان می گفت و شب های ماه مبارک رمضان مناجات می کرد و صدایی رسا و پرتحریر او بر دیگر خوانندگان مناجات برتری داشت. او در اواخر دوره قاجاریه می زیست. وی در حدود 76 سالگی حوالی سال 1347ق وفات نمود.(2)


1- یادداشت های محقّق گرامی آقای رسول دادنجانی.
2- تاریخ موسیقی ایران، ص677؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص253.

ص: 805

میرزا محمّد حسین غالب اصفهانی

میرزا محمّد حسین امامی اصفهانی متخلّص به «غالب» شاعر ادیب، پدرش از سادات امامی و مادرش از خاندان صفوی بوده و خود او در اصفهان متولّد شده و در جوانی به هندوستان رفته است. در بنگاله به مصاهرت نواب سرفرازخان صوبه دار آن ولایت درآمد. سپس به شاه جهان آباد رفته و از پادشاه گورکانی هند به لقب «غالب علی خان» ملقّب گردید و چهارده سال به فرمانروایی مشغول شد. در اواسط حکومت نادرشاه به ایران بازگشته شو به سیاحت در شهرهای ایران پرداخت، عاقبت در اصفهان رحل اقامت افکنده و در انجمن ادبی مشتاق به مشاعره و مطارحه با آذر و مشتاق و صباحی پرداخت. سال وفات او به دست نیامد.

از اوست:

تپش دل مگر اظهار کند حال مرا

ور نه کس نیست که گویدم تو حال مرا(1)

محمّد حسین فدای اصفهانی*

محمّد حسین اصفهانی متخلّص به «فدا» شاعر، خوشنویس و ادیب منشی، در اصفهان متولّد شد و نزد برخی از دانشوران از جمله ملّا محمّد بن سبزعلی اصفهانی متخلّص به «صفائی» علوم ادبی به ویژه عروض، قافیه، معانی و بیان و انشاء را آموخت. در خط نیز به مشق پرداخته و در نوشتن انواع خطوط به ویژه نسخ و ثلث مهارت به سزایی یافت. سپس به تهران رفت و به دعوت شاهزاده یحیی میرزا قاجار به رشت رفت و ندیم و مصاحب شاهزاده گردید. سرانجام به زادگاه خود بازگشته و قصایدی در مدح حاکم اصفهان منوچهر خان معتمد الدّوله سرود.(2) او تا سال 1263ق زنده بوده و در این


1- گلشن مراد، ص440؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص630؛تذکره روز روشن، ص584؛ تاریخ نصف جهان، ص142.
2- تذکره مدایح معتمدی، خطی؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 1301-1299.

ص: 806

سال نسخه ای از «فوائد الضیائیه» جامی را به امر محمّد علی بیک ناظر کتابت کرده است.(1) همچنین او به خط خوش خود «دعای صباح» را کتابت کرده است که در مجموعه آقای نصیری در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

این شعر از اوست:

دیدم به خواب دوش من زار بی قرار

آمد به ناز آن مَهَم از مهر در کنار

بر ارغوان فکنده ز سُنبُل دو صد کمند

در هر کمند صد دل آشفته بی قرار

بر مَه فکنده خوشه پروین و مَه به سرو

سروی که آفتاب بَرَش بود لاله بار

میرزا حسین فریدی اصفهانی

میرزا حسین فریدی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری. احتمالاً از شاگردان آقا سیّد محمّد شهشهانی است. وی در دوّم ربیع الاوّل سال 1287ق نسخه ای از کتاب «جامع السعاده» شهشهانی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 55 در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی موجود است.(3)

حسین فسائی

کمال الدّین حسین فسائی شیرازی، عالم فاضل محقّق، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری. ظاهراً در فسا متولّد شده، در شیراز به تحصیل پرداخته و از جمله افاضل شاگردان آخوند فد شکویی (محمد مسیح بن اسماعیل فسائی) بوده است. سپس به اصفهان رفته و در آنجا به تدریس مشغول شده است. وی در اغلب علوم عصر خود


1- تراجم الرّجال، ج2، ص661.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1160.
3- فهرست گلپایگانی، ج1، ص68.

ص: 807

متبحّر بوده و او را جامع معقول و منقول دانسته اند.

شیخ محمّد علی حزین لاهیجی از شاگردان اوست و کتاب «مغنی اللّبیب» را با تفسیر صغیر شیخ ابوعلی طبرسی و بعض مقاصد دیگر را در حضور باهر النّورش قرائت کرده است.

وی سرانجام در سال 1134ق هنگام محاصره اصفهان وفات یافت. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر معالم الاصول» 2. «رساله در حلّ شبهات کاتبی قزوینی» 3. «شواهد مطوّل» و غیره.

در انشاء مهارتی به سزا داشته و در شعر تتبّع شعر خاقانی می نموده است. این شعر از اوست:

ز دوستان گرامی جدا فکند مرا

ز بی وفائی دوران بی مدار مپرس

نه خون گذاشت به دل نی به دیده قطره اشک

ز باد دستی مژگان اشکبار مپرس(1)

میرحسین قزوینی*

میرحسین قزوینی معروف به «میرحسینا» در اصفهان ساکن بود و نزد علماء و فضلائی این شهر به تحصیل مشغول بود.

بر روی برگ آغاز نسخه «خلاصة التّفاسیر» تألیف قطب الدّین راوندی، که به شماره 11917 در کتابخانه آیت اللَّه العظمی مرعشی نجفی نگهداری می شود. خط مرحوم


1- تذکرة المعاصرین حزین، صص 125-123؛ تاریخ و سفرنامه حزین، صص 68 و 322؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج4، صص 251 و 252؛ الذریعه، ج7، ص69 و ج13، ص369؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حسین فسائی»، ص661؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص388؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص37.

ص: 808

میرحسینا قزوینی شاگرد علّامه مجلسی است که بیش از دو هزار جلد کتاب داشته و همه را وقف اولاد ذکور خود نموده است.(1)

حسین قصه خوان اصفهانی*

کمال الدّین حسین قصّه خوان، شاعر ادیب و سخنور قرن دهم هجری. بنا به نقل خودش از نوادگان کمال الدّین غیاث فارسی بوده، امّا در اصفهان متولّد شده و علم و ادب آموخته است. مدّت بیست سال مصاحب سام میرزا صفوی (برادر شاه طهماسب) و هشت سال دیگر مصاحب شاه طهماسب بوده است. در اواخر عمر بر اثر افراط در مصرف افیون تفاوت فاحش در صورت و سیرت او پیدا شده بود، گوئی مسخ شده بود یا روح او را در قالب دیگری آورده بودند. عاقبت در سال 942ق فوت شد. در جوانی گاهی شعر می گفت.

این شعر از اوست:

ای خوش آن ساعت که در کوی تو منزل داشتم

صد مراد از دیدن روی تو حاصل داشتم

داشتم در دل ز عشقت آتشی پنهان چو شمع

بر زبان آوردم آخر آنچه در دل داشتم(2)

ملّا حسین کاشی

آخوند ملّا حسین کاشی، عالم فاضل محدّث، در سال 1190ق وفات یافته و در صحن بقعه جعفریه اصفهان مدفون شد.(3)


1- فهرست مرعشی، ج30، ص201.
2- تذکره تحفه سامی، صص 138 و 139.
3- رجال اصفهان یا تذکرةالقبور، ص181؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص526؛ مزارات اصفهان، ص158.

ص: 809

محمّد حسین کاشی اصفهانی

محمّد حسین کاشی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم و ظاهراً شاگرد حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی است. وی مالک نسخه ای از کتاب «الزّهرة البارقه» تألیف: سیّد حجّةالاسلام بوده و آن را گم کرده است. شیخ علی برغانی آن را از زنی در بازار اصفهان خریده است. مرحوم شیخ محمّد حسین کاشانی توسط حجّةالاسلام از موضوع آگاهی یافته و کتاب را از آقا شیخ علی باز خریده است.

نسخه به شماره 3719 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1)

میرحسین کچویه ای اردستانی

میرحسین طباطبائی کچویه ای اردستانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری و از اهالی قصبه «کچویه» بلوک سفلای اردستان است. در اصفهان خدمت جمعی از بزرگان تحصیل نموده و سپس در زادگاه خود سکومت گزیده است.(2)

ظاهراً وی از شاگردان حاج سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی است.

میرزا حسین کوزه کنانی

میرزا حسین کوزه کنانی، از شعرای قرن سیزدهم هجری و منشی دفتر فتحعلی شاه قاجار است. او به وسیله معتمدالدّوله نشاط در دستگاه سلطنت راه یافت و «رحمت» تخلّص می نمود و عمر معقولی نمود. وی مؤلّف کتاب «زینة الحکایات» است، در قصص و حکایات فارسی که به دستور پادشاه نامبرده تألیف شده است.

از اوست:

زندگانی یک دو روزی بیش نیست

وقت اندک قابل تشویش نیست


1- فهرست مجلس، ج 10-4، ص1697؛ بیان المفاخر، ج1، ص305.
2- آتشکده اردستان، ج1، ص75؛ بیان المفاخر، ج1، ص306.

ص: 810

شادی و اندوه عالم یک دم است

بهر هریک دم این چه اندوه و غم است(1)

حسین کوشای اصفهانی

حسین فخاری متخلص به «کوشا» شاعر و ادیب هنرمند معاصر. نقاش و استاد چیت سازی. در هنر قلمکاری و چیت سازی استاده بوده و مردی خلیق و مهربان بود. او در سال 1379ق (1339ش) وفات یافت و در تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش را شاعر ارجمند و توانا استاد فضل اللَّه اعتمادی خوئی متخلص به «برنا» گوید:

«برنا» پی فوت او به شمسی بنوشت

«کوشا بسرای دیگری کرد سرای»(2)

حسین گلستانه

میرزا تاج الدّین حسین حسینی گلستانه اصفهانی، عالم فاضل، از سلسله سادات جلیل القدر گلستانه اصفهان بوده و نزد ملّا محمّد تقی مجلسی به تحصیل پرداخته و در سال 1062ق موفق به کسب اجازه از استاد گردیده است. اجازه در پشت نسخه ای از «الاستبصار» به خط تاج الدّین و مورخ ربیع الاول 1062ق نوشته شده است.(3)


1- تذکره نگارستان دارا، ج1، صص 75 و 76؛ دانشمندان آذربایجان، ص117؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص527؛ الذریعه، ج12، ص92.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص104.
3- الذریعه، ج16، ص11؛ الروضة النضره، ص91؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص806؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص389.

ص: 811

حسین گلستانه

کمال الدّین حسین گلستانه [خوشنویس هنرمند قرن دوازدهم هجری] در کاشیکاری های نجف اشرف اقداماتی را در سال 1157ق انجام داده است. همچنین اشعار کاشیکاری ایوان علماء در صحن شریف حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف را در سال 1160ق به خط زیبای خود کتابت نموده است.(1)

محمّد حسین لنجانی

محمّد حسین لنجانی از نسخ نویسان قرن دوازدهم هجری. در سال 1237ق کتاب «عرشیه» ملّا صدرا را به خط نسخ نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 1158 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(2)

آقا حسین لواسانی

آقا حسین لواسانی، خوشنویس هنرمند قرن یازدهم هجری در اصفهان ساکن بوده و در نظم و نثر مهارتی به سزا داشته و نستعلیق را خوش می نوشته است. از شاگردان علیرضا عباسی بوده و به خاطر حسن سیرت و صورت مورد توجّه شاه عباس قرار گرفته و به «ایّاز ثانی» ملقّب شده بود. وی پس از وفات در تکیه میر واقع در تخت فولاد مدفون شد. کتیبه مدرسه قرچقابیگ اصفهان به خط اوست که اکنون اثری از آن مدرسه و کتیبه باقی نیست.(3)


1- ماضی النّجف، ج1، صص 56 و 63.
2- فهرست فیضیه، ج3، ص62.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص167؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص210.

ص: 812

شیخ حسین مازندرانی

شیخ حسین مازندرانی، عالم فاضل، از دانشوران قرن دوازدهم هجری. وی در مدرسه فخریه اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول بوده و محمّد تقی (متولّد ساوجبلاغ) مجموعه ای شامل سه رساله:

1. «رساله صاع و کُر و مُد و رطل و نسق و درهم و دینار» تألیف علّامه مجلسی. 2. «رساله در حل عبارت معضله ای از قواعد الاحکام» تألیف شیخ بهائی 3. «رساله رضاعیه» تألیف آقا محمّد هادی مازندرانی را در 5 شوال 1110ق کتابت نموده است. این مجموعه در کتابخانه علّامه مفضال جناب آقای حاج سیّد محمّد علی روضاتی (سلمه اللَّه) در اصفهان موجود است.(1)

سیّد حسین مازندرانی*

سیّد حسین مازندرانی اصفهانی، فاضل ادیب و واعظ خطیب، در اصفهان ساکن بوده و سپس به تهران مهاجرت کرده است و در آنجا به وعظ و خطابه پرداخته است. در ادبیات متبحّر و دارای انشائی استوار بود و به فارسی و عربی شعر می سرود.

وی در سال 1285ق جنگی ادبی ترتیب داده و برخی از اشعار خود را در آن آورده است.(2)

میرزا حسین مالمیری*

میرزا حسین مالمیری اصفهانی، شاعر ادیب و فاضل. از سخنوران قرن یازدهم هجری. اجدادش از اهالی «مالمیر» (ایذه در استان خوزستان) بوده و صاحب رقبات و مستغلات بوده اند. او در اصفهان به تحصیل پرداخته و از طریق مطالعه در علوم مختلف خصوصاً حکمت دارای معلومات فراوان شده بود. او به رسائل بابا افضل کاشانی علاقه


1- اصفهان یادارالعلم شرق، (نسخه خطی).
2- تذکره شاعران فارسی سرا، صص 31 و 32.

ص: 813

فراوان داشته و آنها را آموخته بود. در فن انشاء نیز مهارت داشت. مدّتی مستوفی کاشان بود ولی آن را به پسر بزرگ خود سپرده و به جای برادرش مستوفی یزد شد. پس از مدتی استیفای یزد را به پسر دیگرش سپرده و وارد اردو شد. در سال 1072ق نویسندگی بندرعباس به او تفویض شد. عاقبت پس از بازگشت از بندرعباس در شیراز وفات یافت. گاهی شعر می سرود. از اوست:

نقش پای رفتگان پیوسته دارم در نظر

عینک بینائی از سنگ مزارم داده اند(1)

سیّد حسین مُتَّعِظ برزانی*

سیّد حسین متّعظ برزانی، از فضلاء و وعاظ معاصر اصفهان پس از مدتی تحصیل، به جمع اهل منبر و وعاظ اصفهان پیوسته و حدود 50 سال به وعظ و ارشاد مشغول بود. در زمان حکومت رضاشاه به ناچار مدّتی از لباس روحانیت خارج شده ولی با این حال با پالتو و کلاه بالای منبر می رفت و مردم را موعظه می کرد.

وی سرانجام در خرداد ماه 1358ش وفات یافته و در تکیه تویسرکانی، واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

ملّا محمّد حسین مجذوب اصفهانی*

ملّا محمّد حسین متخلّص به «مجذوب» شاعر ادیب از اهالی قریه «جوزدان» ماربین اصفهان، درنهایت فقر و در کمال قناعت زندگی می کرده و به عربی و فارسی شعر می سروده است.

در مدح حاج سیّد محمّد باقر شفتی معروف به «حجّةالاسلام» قصیده ای سروده که این دو بیت از آنجاست:

آسمان از مهر و مه، تا زیب و زیور یافته

عالمی بعد از پیمبر، چون تو کمتر یافته


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص155.
2- یادداشت های استاد ابراهیم جواهری.

ص: 814

نور حق، سیّد محمّد باقر، آن بحر علوم

کز سیادت، بهره از موسی بن جعفر یافته(1)

سیّد حسین مَجمر اصفهانی

سیّد حسین طباطبائی زوّاره ای اردستانی، متخلّص به «مَجمر» شاعر و ادیب توانای عهد قاجاریه، در سال 1190ق در زوّاره متولّد شد. چندی در اصفهان به تحصیل علم و ادب مشغول بوده و سپس به سیاحت در ایران و هند پرداخته و عاقبت به طهران رفته است. او به شغل تذهیب مشغول بوده و به واسطه میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی به درباره فتحعلی شاه قاجار راه یافته و به لقب «مجتهد الشعراء» ملقّب گردید. در سرودن انواع نظم خصوصاً غزل و قصیده استاد بوده و قصیده او در مدح فتحعلی شاه مورد تحسین شاه قرار داشته است. گویند «مجمر» در اواخر عمر به سعایت بدخواهان به ولی نعمت خود «نشاط» ناسپاسی کرده و از در خصومت درآمده و مورد نفرین استاد قرار گرفته و در عنفوان جوانی در سن 35سالگی در سال 1225ق وفات یافت و در قم مدفون شد.

ماده تاریخ فوت او را «طلعت اصفهانی» چنین سروده است:

تاریخ رحلتش را از عقل خواست «طلعت»

گفتا بگو «جوان رفت سیّد حسین مَجمر»

از آثار اوست:

1. «دیوان اشعار» حدود پنج هزار بیت که به طبع رسیده و نسخ خطی عدیده ای در کتابخانه های مختلف از آن وجود دارد. 2. کتابی در «تتبّع گلستان سعدی»، ناتمام 3. «مثنوی» در سیاق «تحفة العراقین» خاقانی

این شعر از اوست:


1- تذکره مآثر الباقریه، ص124.

ص: 815

گویم دلم از کمند تو خواهد رهید و تو

خندان نگه به طرّه طرّار می کنی

صد جان به یک نگه نخری از هجوم خلق

چندین زیان ز گرمی بازار می کنی(1)

سیّد محمّدحسین مرتضوی*

سیّد محمّدحسین مرتضوی فروشانی، عالم فاضل کامل، در سِدِه [خمینی شهر] متولّد شد. در اصفهان از محضر بزرگانی چون سیّد محمّدباقر درچه ای، میرزا ابوالمعالی کلباسی و آخوند کاشی بهره برد و سپس به زادگاه خود بازگشت. او عالمی متواضع و مقبول نزد علماء و مردم بود. سرانجام پس از وفات در قبرستان شیری خمینی شهر مدفون شد.(2)

میرزا حسین مُشرِف اصفهانی

میرزا حسین مُشرِف اصفهانی، شاعر ادیب. از صاحب منصبان درباره صفوی بوده و مدّتی متصدّی امور اصطبل شاه سلطان حسین شده است. طبعش به هزل و مزاح مایل بوده است. زمانی مدّعی شد، می تواند بر وزن خمسه نظامی و مثنوی امیرخسرو دهلوی اشعاری بگوید که حتّی یک بیت آن بامعنی نباشد. اگر از عهده برآمد به ازای هر بیت بی معنی مثقالی سیم ناب بگیرد و اگر بیتش دارای معنی بود، به جای هر بیت یکی از دندان های او را بکنند و بر مغزش بکوبند. او شعرها را سرود. عاقبت از اشعار او سه بیت با معنی پیدا کرده و سه دندان او را کنده و بر سرش کوفتند و باقی اشعار را مطابق وعده


1- تذکر نگارستان دارا، ج1، صص 126 و 127؛ تذکره انجمن خاقان، صص 298؛ تذکره منظوم رشحه، ص62؛ مجمع الفصحاء، ج5، صص 971 و 972؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، صص 1526 و 1527؛ تذکره ریاض العارفین، (چ سال 1344ش)، ص517؛ تذکره دلگشا، صص 459 و 460؛ تاریخ ادبیات ایران (شفق)، صص 582 و 583؛ ریحانةالادب، ج5، صص 202 و 203؛ الذریعه، ج9، ص966؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص995؛ اکسیر التّواریخ، ص259.
2- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص218 و 219.

ص: 816

رفتار نمودند.

از جمله اشعار او که به تتبع از اسکندرنامه سروده چنین است:

اگر عاقلی بخیه بر مو مزن

به جز پنبه بر نعل آهو مزن

سوی مطبخ افکن ره کوچه را

منه در بغل آش آلوچه را

که نعل از تحمّل مُربّا شود

به صبر آسیا کهنه حلوا شود

ز افسار زنبور و شلوار ببر

قفس می توان ساخت امّا به صبر(1)

محمّد حسین مشکین قلم اصفهانی

محمّد حسین مشکین قلم اصفهانی، از خوشنویسان اوایل قرن چهاردهم هجری است. هم اقدام را خوش می نوشت. مدّتها در عثمانی و مصر به سر می برد و در سال 1330ق وفات یافت. کتیبه های مقبره میرزا مسلم در جوار مزار سیّد حمزه در سرخاب تبریز به خط اوست.(2)

استاد حسین معمار

استاد حسین معمار، از اساتید هنرمند اصفهان در قرن دهم هجری. از آثار وی ساختمان بقعه هارون ولایت اصفهان است که به امر شاه اسماعیل در تاریخ 918ق بنای آن به پایان رسیده است.(3)

حسین منجم

حسین منجم، فاضل و دانا به علوم ریاضی و هیأت بوده و مؤلّف: 1. «الرسائل النّجومیّه» 2. «زیج اصفهان» می باشد که نسخه آن نزد مرحوم سیّد هبةالدّین شهرستانی


1- مجمع الفصحاء، ج4، ص79؛ ریحانة الادب، ج5، ص318؛ الذریعه، ج9، ص1048 و ج19، ص99.
2- پیدایش خط و خطاطان، ص256؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص673.
3- کارنامه بزرگان ایران، ص157؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 525 و 526.

ص: 817

موجود بوده است.(1)

سیّد محمّد حسین موسوی*

سیّد محمّد حسین موسوی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بود. از آثار او:

1. کتابت «شرح فارسی هیئت» تألیف شیخ مصلح الدّین محمّد لاری، به خط نستعلیق، در سال 1200ق، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی.

2. کتابت «تفسیر» ملّاصدرا، به خط نستعلیق، در سال 1253ق، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی.(2)

حسین موسیقی*

ملّا حسین یزدی معروف به «حسین موسیقی» از هنرمندان موسیقی معاصر، در یزد متولّد شده و در 25سالگی برای استفاده از اساتید موسیقی به اصفهان آمد. ابتدا در تهران مدّتی نزد اسماعیل خان شاهی که تعزیه خوان بود تعلیم گرفت و به اصفهان بازگشت. سپس نزد سیّد عبدالرحیم و میرزا حسین ساعت ساز (خضوعی) به فراگیری موسیقی پرداخت. دوباره به تهران رفته از قربان خان شاهی و حسین لحنی دستگاههای موسیقی را آموخت. او در اصفهان با شعبان خان (پدر استاد جلیل شهناز) معاشر بود و از اطلاعات و راهنمایی های او بهره می گرفت. قسمتی از عمر او در سیاحت در شهرها و روستاهای ایران گذشته و در اصفهان نیز به شغل خرازی مشغول بود. صوتی خوش داشت و علاوه بر آواز در نواختن ضرب نیز مهارت داشت. اشعار بسیاری را نیز از حفظ داشت وبه شیوه اساتید قدیم اصفهان می خواند.(3)


1- الذریعه، ج10، ص259؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 527 و 528.
2- فهرست الفبایی کتابخانه آستان قدس رضوی، صص 133 و 348.
3- تاریخ موسیقی ایران، ص683.

ص: 818

شیخ محمّد حسین مهاجر زفره ای

شیخ محمّد حسین مهاجر زفره ای، واعظ فاضل، در قریه «زفره» از توابع کوهپایه اصفهان متولّد شد و در اصفهان نزد میرزا ابوالقاسم زفره ای (حاج آخوند) به تحصیل پرداخت. وی از ذاکران اهل بیت بود و مدّتی نظامت مدرسه اقدسیّه (به مدیریت شیخ محمّد حسین مشکاة زفره ای) را بر عهده داشت. او داماد میرزا ابوالقاسم زفره ای بود و مانند او در علوم غریبه اطلاع کافی داشت. سرانجام در رجب 1377ق وفات یافته و در تکیه بروجردی مدفون شد.

مادّه تاریخ وفات او را میرزا حبیب اللَّه نیّر چنین سروده است.

«نیّر» دانا برون چون کرد سر از تاریخ گفت:

«طایر قدس مهاجر در جنان پرواز کرد»(1)

1381-4=1377

میر محمّد حسین ناظم التّجار اصفهانی

میر محمّد حسین ناظم التّجار طباطبائی اصفهانی، از تاجران خوشنام و متدّین و نیکوکاراصفهان در اواخر دوره قاجاریه است. برحسب وصیت او، برادرزاده اش عالم فاضل حاج سیّد محمّد تقی طباطبائی دویست جلد از کتاب «کشف الانوار» تألیف: شیخ محمّد تقی آقا نجفی را وقف عام نموده است. این نسخه ها در سال 1296ق چاپ سنگی شده بوده اند.(2)

شیخ محمّد حسین نجفی سدهی*

شیخ محمّد حسین نجفی سدهی، عالم فاضل و فقیه کامل، در سِدِه ماربین متولّد شده و پس از تحصیل مقدّمات در 20 سالگی جهت ادامه تحصیل به عتبات عالیات مشرّف


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86؛ بوستان فضیلت، صص 277 و 278.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص280.

ص: 819

شده و در محضر آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمّد حسین کمپانی کسب فیض نموده و به تدریس سطح پرداخته است. مرحوم مرعشی نجفی «قوانین» را از او آموخته است. شیخ محمّد حسین نجفی از سیّد محمّد باقر درچه ای اجازه روایت و از مرحوم کمپانی اجازه اجتهاد اخذ نموده است.

در حدود سال 1350ق به اصفهان بازگشته و مورد استقبال جمع کثیری از مردم قرار گرفت و در مدرسه جده بزرگ به تدریس «کفایه» مشغول شد. او در ایّام تعطیلات به سِدِه [خمینی شهر] می آمد و در منزل خود اقامه جماعت می کرد. چندی در آن مسجد اقامه جماعت نمود. سپس در مسجد ملّا حیدر به امامت پرداخت. همچنین او دعای کمیل را قرائت ادعیه را در سِدِه آغاز نمود و آن را رواج داد.

او در سال های آخر عمر به واسطه مشکلات و تألمات روحی و ضعف اعصاب و کسالت، ترک مسجد و محراب نموده، در منزل خویش انزوا اختیار نموده بود. تا اینکه در غرّه رجب المرجب سال 1375ق وفات یافته و در شمال مزار ملّا اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.

آثار زیر از تألیفات ایشان است:

1. «حاشیه بر فصول در علم اصول» 2. «حاشیه بر قوانین»(1)

سیّد حسین نظام الدّینی*

سیّد حسین نظام الدّینی، عالم فاضل زاهد. در روستای کچویه لنجان متولّد شد. در 13 سالگی به اصفهان رفت و در مدرسه جده بزرگ به تحصیل پرداخت. ادبیات عرب را به همراه مرحوم حاج آقا یحیی فقیه ایمانی نزد سیّد مصطفی زانیانی آموخت. مطوّل را نزد شیخ علی یزدی خواند و از درس شیخ عباسعلی ادیب و شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی بهره برد. قسمت عمده شرح لمعه و رسائل و مکاسب را نزد حاج آقا رحیم


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 222-219؛ الاجازة الکبیره، ص177؛ جلوه افلاکیان، مخطوط؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، مخطوط.

ص: 820

ارباب تحصیل نمود و در سطوح عالیه از محضر حضرات آیات: سیّد مرتضی خراسانی، سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد علی نجف آبادی بهره برد و خود به تدریس در حوزه علمیه اصفهان پرداخت.

در سال 1356ق به روستای خود بازگشت و سرپرستی دو برادر و یک خواهر صغیر خود و اداره املاک پدر را به عهده گرفت. و به کشاورزی مشغول شد. پس از 30 سال اقامت در کچویه به دعوت عالم جلیل شیخ محمود شریعت ریزی به زرین شهر رفت و به تدریس ادبیات، معالم، حاشیه ملّا عبداللَّه و شرح لمعه در حوزه علمیه تازه تأسیس آنجا پرداخت. در سالهای آخر عمر، امام جمعه موقّت زرین شهر بود و به حل و فصل اختلافات و رفع مشکلات مردم و منطقه می پرداخت. او مردی سحرخیز، پرکار، متواضع، خدام و مردمی بود.

سرانجام در بهمن سال 1370ش به جوار رحمت حق شتافت.(1)

شیخ محمّد حسین نوری رنانی*

شیخ محمّد حسین نوری رنانی، عالم فاضل متّقی. در سال 1280ش در رهنان اصفهان متولّد شد و در اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و به وعظ و خطابه مشغول شد. در بسیاری از شهرها سفر نمود و به ایراد خطابه و ارشاد مردم پرداخت.

او از شاگردان سیّد محمّد باقر درچه ای است و به حاج آقا رحیم ارباب ارادت می ورزید. وی سرانجام در 16 ذیحجه 1383ق (مطابق سال 1346ش) وفات یافت و در تکیه بابا رکن الدّین تخت فولاد مدفون شد.(2)


1- شرح مجموعه گل، ص96.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص754؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص327.

ص: 821

محمّد حسین نوید اصفهانی

محمّد حسین اصفهانی متخلّص به «نوید» شاعر ادیب خواهرزاده میر سیّد علی مشتاق اصفهانی بود. در اصفهان علم و ادب آموخت و به هند رفته در کشمیر ساکن شده و همانجا در سال 1178ق وفات یافت.

از اوست:

طریق مهر با یار خود یارا نمی دانی

اگر می دانی از یاران خود ما را نمی دانی(1)

حاج محمّد حسین نیلفروش

حاج محمّد حسین اصفهانی معروف به «نیلفروش» عالم فاضل محقّق و مفسر عالیقدر، از دانشوران قرن دوازدهم هجری. وی نزد ملّا علی اصغر مشهدی «شرح مطالع» را خوانده و در آن کتاب مهارت فراوان یافته است. وفات او در اواسط هفتمین دهه از قرن دوازدهم هجری در نجف اشرف اتفاق افتاد. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اثبات حَقیّةِ الاَثنی عشریة» 2. «تفسیر قرآن مجید»(2)

آقا حسین ورنامخواستی

آقا حسین ورنامخواستی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری. از شاگردان شیخ محمّد باقر نجفی است. وی پس از تکمیل معلومات و وصول به مقامات عالیه علم و اخلاق به مولد خود مراجعت نموده، به ترویج دین و نشر احکام اشتغال جسته و در آنجا وفات یافته است.(3)


1- تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص679؛ سفینة المحمود، ص339؛ تذکره روز روشن، ص856؛ الذریعه، ج9، ص1236.
2- تتمیم امل الآمل، صص 133 و 134؛ الکواکب المنتشره، ص225؛ الذریعه، ج1، صص 89 و 90؛ مفسّران شیعه، ص171.
3- نقباء البشر، ج2، ص495؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص522؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص158.

ص: 822

میرزا محمّد حسین یاری اصفهانی

میرزا محمّد حسین متخلّص به «یاری» شاعر ادیب، نوه میرزا محمّد باقر وزیر خراسان. کریم الطبع و خوش فطرت بود. در اصفهان متولّد شد [مدّتی را در شیراز ساکن بوده و از عنایات صید مرادخان زند حاکم شیراز برخوردار شده است.] عاقبت به کاظمین رفته و در سال 1215ق وفات یافته و در آن ارض اقدس مدفون شد.

از اوست:

پیش گلها عزّت خاریم نیست

می کنم دل خوش که مرغ گلشنم(1)

میرزا حسینعلی آشفته

میرزا حسینعلی آشفته اصفهانی، شاعر ادیب. در اصفهان به شغل سرّاجی مشغول بود و در انجمن ادبی ابوالفقرا گزی شرکت می کرد.

عمان سامانی در قصیده انجمنیه درباره او آورده است:

وان دگر آشفته کز اشعار نغر و دلنشین

می برد آشفتگی بیرون ز طبع انجمن

او سرانجام در 14 شوال 1302ق در اصفهان وفات نموده، در تخت فولاد تکیه لسان الارض مدفون گردید.(2)

[این دو بیت از اوست:

شنیدستم که وقت نزع فرهاد

به خود می گفت این شیرین عبارت


1- تذکره اختر، ص243؛ سفینة المحمود، ص263؛ ریحانة الادب، ج4، ص329؛ مجمع الفصحاء، ج6، ص1023؛ تذکره دلگشا، ص706.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص46؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص43؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص185.

ص: 823

که من بیهوده کندم کوه و خسرو

همه حلوای شیرین کرد غارت(1)]

استاد حسینعلی بنّای اصفهانی*

استاد حسینعلی بنّای اصفهانی، از بنّایان و معماران معروف زمان شاه سلطان حسین صفوی است. تعمیر و احداث ساختمان های جدید امامزاده اسماعیل که در زمان شاه سلطان حسین در سال های 1111 تا 1112 انجام گرفته، از کارهای این استاد هنرمند می باشد.(2)

ملّا حسینعلی صدیقین

ملّا حسینعلی صدیقین بن محمّد اسماعیل بن محمّد ربیع، عالم فاضل و زاهد متّقی. [از علمای مشهور قرن چهاردهم هجری در اصفهان]

در اصفهان متولّد شده [و خدمت جمعی از اکابر علماء همچون میرزا ابوالقاسم زفره ای، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی درس خوانده] و مراتب عرفان را خدمت حاج محمّدجواد عارف بیدآبادی تکمیل نموده و سالها به ریاضت و تصفیه باطن گذرانیده و جامع مراتب صوری و مقامات معنوی شد.

او در مسجد گرگ یراق ها، مسجد حاج اسداللَّه سمسار و مسجد درکوشک اقامه جماعت می نمود [و هفته ای دو شب بر منبر می رفت و با بیانی گرم و شیوا به ارشاد مردم می پرداخت.]

همچنین سالها در مدرسه درکوشک [و مدرسه میرزا حسین بیدآباد] به تدریس مختلف و از جمله تفسیر مشغول بود.

مرحوم صدیقین از علمای پرهیزکار و مشهور به زهد و تقوا در میان عوام و خواص و مورد وثوق و احترام کلیه طبقات بود و از سوی مراجع بزگوار از جمله آیات عظام آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی [و آقا حسین بروجردی] نیابت تام را برخوردار بود.


1- حدیقة الشعراء، ج1، ص38.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص353.

ص: 824

این عالم ربانی سرانجام در شب جمعه دوّم صفر سال 1368ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه کازرونی مدفون شد.

از آثار او حواشی مختصری بر تذکرةالقبور است که نگارنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی ]آنها را در رجال اصفهان نقل کرده ام. مادّه تاریخ وفاتش را حسن ضوئی اصفهانی چنین سروده است:

«ضوئی» از تاریخ صدیقین به فکرش شد برون

مطلب خوابش که «فی جنات عدن یدخلون»(1)

حسینعلی صفائی بروجنی

حسینعلی صفائی بن سلیمان بروجنی، از شعرای معاصر در سال 1296ق در بروجن متولّد شده و نزد پدر خود که معلّم بود و دیگران به تحصیل مشغول شد. در جوانی به تجارت پرداخت و کمی بعد از آن کار دست کشید. دیوانی مشتمل بر سه هزار بیت شعر از قصیده و غزل داشته است.

از اوست:

عقده ها بر دل غمدیده عشاق فکند

گره آن شوخ چون بر طره خم در خم زد(2)

حسینعلی زنگنه*

حسینعلی بن شیخعلی خان زنگنه، از فضلای قرن یازدهم هجری است. پدرش از وزرای عالی مقام شاه سلیمان صفوی بوده است. خود او در اصفهان به تحصیل علم و


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص70؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص574؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص429؛ نقباءالبشر، ص671؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص172؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص339.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص311.

ص: 825

ادب پرداخت. کتاب «بدایع البیان» در تفسیر قرآن از تألیفات اوست.(1) نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه ها موجود است از جمله:

نسخه ای به شماره 176 در کتابخانه ملّی ملک در تهران و نسخه ای به شماره 7466 در کتابخانه آستان قدس رضوی و نسخه دیگر به شماره 3201 در کتابخانه مسجد اعظم قم.(2)

حسینعلی اصفهانی

حسینعلی بن محمّد زمان اصفهانی از کاتبان خط نسخ در قرن سیزدهم هجری. در تاریخ 26 صفر 1252ق کتاب «المصابیح فی شرح المفاتیح» را در فقه، به عربی، از مؤلّفی ناشناس، به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7541 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(3)

ملّا حسینعلی تویسرکانی

ملّا حسینعلی تویسرکانی ابن نوروزعلی ملایری عالم محقّق، فقیه جامع، مجتهد اصولی، از علماء طراز اوّل اصفهان در قرن یازدهم هجری. در تویسرکان متولّد شده و در اصفهان نزد اعلام آنجا به ویژه شیخ محمّد تقی رازی صاحب حاشیه حاضر شد و کسب فیض کرد تا به درجه اجتهاد نائل شد و بسیاری از مردم اصفهان و نواحی اطراف از او تقلید نمودند. محضر درس او پربار بود و شاگردان بسیاری از محضر او مستفیض شدند. او امام جماعت مسجد ایلچی احمدآباد بود و به جهت احتیاط در نماز جمعه، جمعه ها به دُرچه می رفت و نمازجمعه را در آنجا برپا می ساخت.(4)


1- فهرست نسخه های خطی فارسی، ج1، ص8؛ ادبیات فارسی بر مبنای تألیف دستوری، ج1، ص258.
2- فهرست مسجد اعظم قم، ص44؛ فهرست الفبایی رضوی، ص87.
3- فهرست مرعشی، ج19، ص347.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 89 و 90؛ روضات الجنّات، ج8، ص224.

ص: 826

سرانجام در 28 صفر 1286ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه خوانساری ها در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

امام الحرمین میرزا محمّد همدانی که مجاز از مرحوم تویسرکانی است، در «ملتقطات فصوص الیواقیت» ضمن مرثیه ای، ماده تاریخ وفات ایشان را چنین سروده است:

فقضی نحبه و سار الیها

و دعاه الیه ارّخ «غفور»(2)

1286

کتب زیر از اوست:

1. «حاشیه بر جامع عباسی» 2. «رساله در ردّ بر اخباریّه» 3. [«الشّهاب الثّاقب»] در ردّ بر حاج کریم خان کرمانی 4. «فصل الخطاب» در اصول فقه 5. [«قارعة القوارع»] که ردّ بر جوابیه حاج محمّد کریم خان کرمانی بر کتاب «شهاب ثاقب» است. 6. «کشف الاسرار» در شرح شرایع، در 11 جلد، که به خط مؤلّف نزد آقای دکتر سیّد احمد تویسرکانی در اصفهان موجود است. 7. «المقاصد العلیّه» در حاشیه بر قوانین، در دو مجلّد 8. «نجاة المؤمنین» در اخلاق و اصول دین که آن را در سال 1272ق و به نام فرزندش «محمّد» نوشته است. [9. «رساله عملیه»]

ملّا حسینعلی زاهدی رنانی*

ملّا حسینعلی زاهدی رنانی، عالم عابد زاهد، از علمای قرن چهاردهم هجری. در قریه «رهنان» اصفهان متولّد شده و در اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس در زادگاه خود به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد. او از مصرف وجوهات شرعی خودداری می کرد و از راه کشاورزی امرار معاش می کرد و با قناعت و تواضع، درس بی نیازی از خلق و استعانت از خالق را به دیگران می آموخت. وی سرانجام در [29 شعبان


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص 577؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110؛ الکرام البرره، ص438.
2- فهرست کتب خطی اصفهان (الف - ز)، ج1، ص400.

ص: 827

1388ق] وفات آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

حسینعلی شکیبایی بروجنی

حسینعلی فاتحی بروجنی متخلّص به «شکیبا»، از شعرای معاصر. در سال 1303ش متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی در مولد خود به کسب و کار مشغول شد.

از اوست:

نه هرکس عاری از دانش بُوَد استاد می گردد

نه هر مرد پلید کوه کن فرهاد می گردد

چنین ابلیس شومی را نشاید آدمی گفتن

کسی کو از غم همسایگانش شاد می گردد(2)

آخوند ملّا حسینعلی صرفی

آخوند ملّا حسینعلی صرفی، عالم فاضل ادیب، وی در محلّه شیش بیدآباد اصفهان ساکن بوده و در ادبیات عرب خصوصاً صرف و نحو استاد بوده و به «صرفی» شهرت داشته است. میرزا سیّد حسن چهارسوقی عالم جلیل القدر نزد او نحو و صرف ابتدائی را خوانده است.(3)

حسینعلی قدسی قهفرخی

حسینعلی قدسی قهفرخی، از شعرای معاصر، در حدود سال 1285ش متولّد شده و پس از تحصیل به استخدام اداره فرهنگ درآمده و به آموزگاری در چهارمحال روزگار می گذرانید.


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، ص168؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص276.
3- زندگانی آیت اللَّه چهارسوقی، ص57.

ص: 828

از اوست:

گشته خیالم چو زلف یار پریشان

دل شده از دست روزگار پریشان(1)

حسینعلی گلشن اصفهانی

حسینعلی گلشن اصفهانی، از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در سال 1310ق در اصفهان متولّد شد. در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و از شعرای خوش قریحه به شمار می رفت. او در سال 1361ق وفات یافت. این بیت از اوست:

به جان اهل حجاز و عراق شور افکند

بلند گشت چو از نینوا نوای حسین

(حجاز، عراق، شور، نینوا و نوا نام پرده های آواز است.)(2)

ملّا حسینعلی محدّث*

ملّا حسینعلی محدّث، عالم فاضل، از دانشمندان گمنام قرن سیزدهم هجری است. وی در جمادی الثانی 1252ق وفات یافته و در نزدیکی قبر فاضل هندی در تخت فولاد مدفون شده است.

این مرثیه درباره او سروده شده است:

واحسرتا که رفت ز دنیا حسینعلی

آن معدن فضایل و آن نور منجلی

اعلا محدّثی که چو دریای علم و فضل

بد در خروش و جوش چو دریای انزلی

کرد از خرد سؤال ز تاریخ فوت او

گفتا «هزار حیف ز ملّا حسینعلی»(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص374.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص402.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.

ص: 829

حسینقلی دانشور قهفرخی

حسینقلی دانشور بن ابوالفتح دانشور قهفرخی، شاعر معاصر، در سال 1330ق در قهفرخ از توابع چهارمحال متولّد شده و در آنجا به تحصیل پرداخت و سپس به مباشرت املاک مشغول شد.

چون دوره عمر را دوامی نبود

باقی ز برای کس مقامی نبود

در دهر برای مردم دانشمند

جز نام نکو هیچ مرامی نبود(1)

حسینقلی خان خطائی دهاقانی*

حسینقلی خان خطائی بن باباخان دهاقانی، شاعر ادیب از سخنوران اواخر دوره قاجاریه. وی در اوّل محرّم 1269ق در دهاقان تولّد یافت. در کودکی مادرش را از دست داد و به دست دایه ای بزرگ شد. در 6 سالگی در مکتب خانه ملّا رحیم دهاقانی تحصیل را آغاز کرد.

او شاعری ماهر بود و خصوصاً در غزل طبعی روان داشت. خط خوشی داشت و در نقاشی و تیراندازی مشهور بود. تابلوهای نقاشی او هم اکنون در دهاقان در منزل اقوام و در شهرستان سی سخت (کهگیلویه و بویراحمد) موجود است.

وی در 20 بهمن 1304ش به حکم حکومت اصفهان و تأیید وزارت داخله، به عنوان حاکم دهاقان منصوب شد و در برقراری آرامش در آن منطقه و جلوگیری از حملات اشرار و غارتگران به مردم نقش مهمّی ایفا کرد.(2)

وی سرانجام در سال 1349ق در دهاقان وفات یافت.(3)

«منتخبی از دیوان مرحوم حسینقلی خان خطایی دهاقانی» توسط ابدال خطایی در سال 1342ش در اصفهان به طبع رسیده است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 193 و 194.
2- سیمای دهاقان، صص 309 و 310.
3- تاریخ شهرضا، ص91.

ص: 830

این شعر از اوست:

رود امید که آید به سر کُشته خویش

چون به یادش دل بسپرده ما می آید

جام مینا ز کف ساقی مجلس در دور

باز گردید دل خون خورده ما می آید

نفسی می شمرم تلخ به امید وصال

تا به بالا دم بشمرده ما می آید

حسینقلی خان ایلخانی

حسینقلی خان ایلخانی بن جعفر قلی خان بختیاری، از خوانین معروف بختیاری در قرن سیزدهم هجری [از طایفه دورَکیِ هفت لنگ بختیاری است. پس از مرگ پدرش در 1252ق تخت سرپرستی عمویش قرار گرفت. پس از آن به خدمت حاکم اصفهان منوچهرخان گرجی (معتمدالدّوله) درآمد و کم کم با سرکوب سران یاغی بختیاری، از طرف متعمدالدّوله، نایب الحکومه منطقه بختیاری شد. او کم کم بر سایر خوانین آنجا غلبه کرد و 40 سال ایلخان تمام منطقه بختیاری بود. ناصرالدّین شاه که از قدرت و نفوذ او در مرکز و جنوب ایران بیمناک بود، به فرزندش مسعود میرزا ظلّ السّلطان که حاکم اصفهان و مناطق تابعه شده بود، دستور قتل حسینقلی خان را داد. ظلّ السّلطان با فریبکاری و توطئه او را نزد خود به اصفهان خوانده و در 27 رجب 1299ق او را به قتل رساند.]

حسینقلی خان در شعر و ادب دستی داشت. به فارسی و لُری شعر می سرود و «سیّاره» تخلّص می کرد. جسدش را به تکیه میر در تخت فولاد منتقل کرده و به خاک سپردند و تکیه ای مستقل برای او و خاندان ایلخانی بختیاری ساختند.

این شعر به لهجه لُری از اوست:

دونی ز چه سر نزیده اُفتُو

یارُم نَوِریستاده از خو

ابروی کج تو در همه خلق

دادُم مو نشان که هو مه نو

مُو با دل زار سی تو آیُم

تو بانگ زنی که ای کره نو

ص: 831

یارُم تو بساز کلک و کشتی

تَسُمِت که بِگِریُمِت اُو(1)

حسینقلی سخائی نجف آبادی*

حسینقلی غیور متخلّص به «سخائی» بن غلامحسین نجف آبادی شاعر ادیب. در سال 1296ش در نجف آباد متولّد شد. او به پیشه ورشوسازی و ریخته گری امرار معاش می نمود. طبعی سرشار و ذوقی سلیم داشت و در بسیاری از انجمن های ادبی در تهران، اصفهان و نجف آباد حضور یافت. از جمله از اعضای فعال انجمن مولوی نجف آباد و انجمن صائب اصفهان و انجمن پژمان ویلاشهر بود.

وی در سال 1382ش به رحمت ایزدی پیوست.

از آثار او: 1. «دیوان سخائی» 2. «گلزار سخائی» به طبع رسیده است. 3. کتاب «زبدة الافکار» هنوز چاپ نشده است.

این دو بیت از اوست:

نازنینا ز جلوه ات مستم

افتم از پا، نگیری ار دستم

به ولای تو از همه عالم

رشته التفات بگسستم(2)

حسینقلی مشفق ضرغام

حسینقلی مشفق ضرغام متخلّص به «مشفق» شاعر ادیب. در سال 1322ق در بروجن از توابع چهارمحال و بختیاری متولّد شد و در زادگاه خود به تحصیل در مکتب خانه پرداخت. علوم ادبی را نزد میر سیّد حسن مجدالادباء اصفهانی (مدیر مدرسه اتحادیه بروجن) آموخت. گاهی در بروجن و گاهی در اصفهان به سر می برد و در


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص113؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص201؛ شرح حال رجال ایران، ص442؛ دانشنامه جهان اسلام: ذیل «بختیاری»، ص1087؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص83.
2- دیباچه دیار نون،ص210؛ آئینه اهل قلم، ص125؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ص380.

ص: 832

محافل و انجمن های ادبی شرکت می کرد. دیوان اشعار او به طبع رسیده است. سرانجام در سال 1392ق وفات یافته و در تکیه بروجنی ها [تکیه شهداء فعلی] واقع در تخت فولاد مدفون شد.

ماده تاریخ فوتش را شاعر گرانمایه آقای فضل اللَّه اعتمادی متخلّص به «برنا» گوید:

به شمسی سال فوتش گفت «برنا»

«روان مشفق ما شاد گردد»

[دیوان اشعارش با نام «اندیشه های رنگارنگ» به چاپ رسیده است.]

از اوست:

تو ای برق محبّت سوختی تاب و توانم را

نمی دانم چه خواهی کرد زین پس جسم و جانم را

درون لانه ای آسوده سر در زیر پر بودم

ولی صیاد بی پروا به هم زد آشیانم را [...]

تو کز بزم وصالت پای من بُبریده ای آخر

چرا با دست هجران می فشاری استخوانم را(1)

حسینی خوراسکانی

حسینی خوراسکانی از فضلاء قرن یازدهم هجری، ظاهراً از شاگردان علّامه مجلسی بوده و در سال 1080ق مجلّد نهم بحارالانوار را به خط نسخ خوش نوشته است. در برگی از آن به خطی شبیه خط علّامه مجلسی رموز کتاب نوشته شده و مهر علّامه مجلسی «محمّد باقر العلوم» در پشت کتاب دیده می شود. نسخه به شماره 1415 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 450 و 451؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص89؛ دولت دیدار، صص 30 و 31.
2- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص561.

ص: 833

آقا حقی خوانساری*

آقا حقی خوانساری، از شعراء، عرفا و فضلای قرن یازدهم هجری است. نسب او به «خواجه حسن ماضی» و از او با چند واسطه به عارف بزرگوار «حافظ سعدالدّین عنایت اللَّه خوانساری» می رسد. از بنی اعمام ملّا علی حشمتی خوانساری بوده و سالها در مسجد جامع اصفهان به وعظ و خطابه مشغول بوده است. او واعظی خبیر و خطیبی فصیح بوده و در سال 1037ق در خوانسار وفات یافته است. ظاهراً اغلب رباعی می سروده و این رباعی از اوست:

چون رعد به جز ناله زارم نَبُوَد

چون باد به گوشه ای قرارم نَبُوَد

چون اشک که در دیده عاشق گردد

سرگشتگی اَم به اختیارم نَبُوَد(1)

حَکَم خزاعی

ابو عبداللَّه حَکَم بن مَعبد بن احمد خزاعی، فقیه، مصنّف کتاب «السُّنّة»، از بزرگان فقهاء و محدثین حنفی اصفهان بوده و در سال 275ق در اصفهان فوت کرده است.

وی از ابوموسی و نصربن علی و محمّد بن حمید احادیث بسیار نقل کرده است.(2)

حکمةاللَّه خزاعی

حکمةاللَّه خزاعی از فضلاء قرن پنجم و اوائل قرن ششم هجری بوده و قبر او در تکیه ظلمات مجاور قبر میرعماد قرار دارد.


1- تدکره نصرآبادی، ج1، ص421؛ تذکره ریاض العارفین، ص101؛ تذکره شعرای خوانسار، صص 46 و 47؛الذریعه، ج9، ص258؛ اثر آفرینان، ج2، ص300؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص358؛ ریحانةالادب، ج2، صص 189 و 190؛ تذکره شمع انجمن، ص216.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص298؛ الوافی بالوفیات، ج13، ص113؛ طبقات المحدّثین ج4، ص280.

ص: 834

وی در سال 503ق وفات یافته و مادّه تاریخ وفات او این بیت است:

«چو دیدم حکمةاللَّه است تاریخ

الف با لاالف ساقط از آن شد»

بر روی سنگ نام ائمه اثنی عشرعلیهم السلام نوشته شده و نشانگر آن است که مشار الیه از شیعیان بوده است.(1)

حکیم مرزوقی

حکیم بن ابوالوفاء مرزوقی، از ادباء قرن چهارم هجری بوده و مافروخی در محاسن اصفهان وی را در عداد دانشمندان متقدم صرف و نحو و لغت و انشاء ذکر نموده است.(2)

حمّاد مُکِتب مدینی

حماد بن زید مُکتب مدینی، از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری است، وی از اهالی «مدینه» [شهرستان] اصفهان و از افاضل مردم آن روزگار بوده و با محمّد بن یوسف بنّا مکاتبه داشته است.(3)

حمد صیرفی

ابوسهل حمد بن احمد بن ابی عمرو بن ولکین (؟) صیرفی از محدّثین اصفهان است. وی از ابوعبداللَّه بن منده و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد بغدادی، حسن بن عبدالملک خلاّل و ابوغالب حسن بن محمّد از او روایت می کنند.(4)


1- رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص181؛ تاریخ اصفهان و ری، ص235؛ مزارات اصفهان، ص318.
2- محاسن اصفهان، ص32.
3- مزارات اصفهان، ص351.
4- التّحبیر، ج1، ص208.

ص: 835

حمد حدّاد

ابوالفضل حَمَد بن احمد بن حسن حداد، از محدّثین قرن پنجم هجری است. سمعانی درباره او نوشته است: «کان اماماً عالماً صحیح السمّاع، محقّقاً فی الاخذ». او از شاگردان حافظ ابونعیم اصفهانی است. در سال 485ق به بغداد رفته و در سال 486ق (و یا 488ق) فوت شده است. ابوحفص عمر بن محمّد شیزری از او حدیث شنیده است.(1)

حمد اصفهانی

ابوالفضل حمد بن احمد بن عبداللَّه اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری است. وی از حافظ ابونعیم اصفهانی و ابوبکر خَلاّد روایت می کند و ابوالفتح محمّد بن عبدالباقی بن احمد بن سلیمان معروف به «ابی البطی مارستانی» از او نقل حدیث می نماید.(2)

حمد اصفهانی

ابوالقاسم حمد بن محمّد بن احمد بن منصور بن عبداللَّه بن طویل اصفهانی، از محدّثین اواخر قرن ششم هجری است. از اصحاب شیخ ابوالفضل محمّد بن ابی سعد بغدادی بوده و از ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی، ابوعثمان عیّار صوفی، ابوالقاسم علی بن عبدالرّحمان بن علیک و ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد عبدی حافظ استماع حدیث کرده است. ابوسعد سمعانی از او اجازه داشته است. او در سال 517ق فوت شد.(3)

حمدان اصفهانی

ابوالحسن حمدان بن احمد بن حمدان اصفهانی، یکی از محدّثین عامّه در اصفهان است. از ابو احمد عبداللَّه بن عمر بن عبدالعزیز کرجی روایت نموده و شیرویة بن شهردار از


1- التّحبیر، ج1، ص537.
2- احقاق الحق، ج6، ص45 و ج14، ص231 و ج15 و ص441.
3- التّحبیر، ج1، ص251.

ص: 836

او نقل حدیث می نماید.

ملّا حمزه قائنی

آخوند ملّا حمزه قائنی ابن ملّا اسداللَّه بن عبداللَّه بن علی محمّد شریف علوی، عالم فاضل ادیب و واعظ ماهر.

در قائن متولّد شده و برای تحصیل به اصفهان رفته و چندی به درس سید محمّد باقر حجّةالاسلام و حاج محمّد ابراهیم کلباسی حاضر شده و حسب الامر استاد خود سیّد حجّةالاسلام با دختر یکی از تجار همدانی ساکن اصفهان وصلت نمود.

پس از مدّتی چون سیّد حجّةالاسلام او را به دلیل فصاحت زبان جهت ارشاد مردم به رشت فرستاد. عاقبت ملّا حمزه قائنی در یکی از سفرهای خود در هنگام بازگشت از قائن به اصفهان در شاهرود وفات یافته است.

اعقاب او در اصفهان و کرمانشاهان ساکن بوده اند.(1)

ملک حمزه غافل سیستانی*

ملک حمزه غافل بن ملک جلال الدّین بن ملک محمود سیستانی، شاعر و ادیب قرن یازدهم هجری است.

نسب آنان به قولی به صفاریان و بنا به روایتی دیگر به جمشید می رسید. پدرش فرمانروای سیستان بود. او در جوانی به اصفهان آمد و به دیدار سخنوران و دانشمندان از جمله میرزا محمّد طاهر نصرآبادی شتافت. سالها در اصفهان بود و پس از فوت پدرش به حکومت سیستان رسید. به صفات پسندیده موصوف و محبوب خاص و عام بود و سرانجام در سالهای جوانی وفات یافت.

شعر نیکو می سرود و «غافل» تخلّص می کرد. از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص577؛ بیان المفاخر، ج1، ص 314 و 315؛ الکرام البرره، ج1، ص443؛ بهارستسان، ص283.

ص: 837

از آتش هجران تو ای عهدشکن

در دیده نگاه و در لبم سوخت سخن

تا گریه من صرف کجا خواهد شد

سرگردانم چو ابر گم کرده چمن(1)

حمزه اصفهانی

ابو عبداللَّه حمزة بن حسن اصفهانی، مورّخ، ادیب و دانشمند قرن چهارم هجری است. در سال 270ق متولّد شد. وی از عبدان بن احمد، محمّد بن جریر، محمّد بن صالح بن ذریع، محمّد بن نصیر و محمود واسطی روایت می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند. وی بارها به بغداد رفته و به اصفهان بازگشته و در بین سالهای 350 تا 360ق وفات یافته است. کتاب او درباره اصفهان بارها مورد استفاده مورّخین بعد از او قرار گرفته ولی متأسفانه اصل کتاب از بین رفته است.

این کتب از تألیفات اوست:

1. «اصبهان و اخبارها» 2. «الامثال علی افعل من کذا» 3. «الامثال الصّادره عن بیوت الشعر» که به شماره 1150 در کتابخانه ملک در تهران موجود است. 4. «الاوصاف» 5. «تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء» به عربی، که در کلکته و لایپزیک (همراه با ترجمه لاتین) و برلین به چاپ رسیده است. آقای دکتر جعفر شعار نیز آن را به فارسی برگردانده و با نام «تاریخ پیامبران و شاهان» چاپ نموده است.«کبارالبشر» یا «تواریخ کبار الامم من معنی منهم و من غبر» نام دیگر کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» است. 6. «التشبیهات» 7. «التّماثیل فی تباشیر السّرور» 8. «التّنبیه علی حدوث التّصحیف» یا «التّنبیه علی حروف المصحف» که در سال 1968م در سوریه به چاپ رسیده است. 9. «الخصائص و الموازنة بین العربیّة و الفارسیّة»، که در دارالکتب


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص51؛ خلد برین (ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم)، ص352.

ص: 838

المصریه در قاهره نگهداری می شود. 10. «الرّسائل» 11. «السیرة المستقیمة بشأن القرامطه» که نسخه خطی آن در کتابخانه پاریس موجود است. [12. «المنتخب من کتاب الامثال» که در کتابخانه واتیکان رم موجود است. [13. «انواع الدّعا»(1)

حمزه علوی

ابو محمّد حمزة بن عبّاس بن علی بن حسین بن علی بن عمر بن حسن بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب حسینی علوی معروف به «برطله»، از محدّثین و مشایخ صوفیه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری است.

در حدود 430ق دراصفهان متولّد شد. او صاحب سیره نیکو و پرهیزکار بوده و در اصفهان بین عوام و خواص شهرت فراوان داشته است. وی از ابو احمد محمّد بن علی بن سمویه مکفوف، ابوبکر محمّد بن عبداللَّه بن ریذه، ابوعلی حسین بن عبداللَّه بن منجویه، ابوالحسن علی بن قاسم بن ابراهیم بن موسی خیّاط، ابوالعبّاس احمد بن محمّد بن احمد نعمان فضاض، ابوطاهر محمّد بن احمد بن عبدالرّحمان و ابوبکر باطرقانی استفاده کرده و از ابی الحسن محمّد بن علی بن صخر ازدی بصری قاضی مکّه و ابوسعد عبدالرّحمان بن احمد بن عمر بن یوسف بن یعقوب بن یزید اصفهانی صفار و دیگران


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص300؛ الفهرست (ابن ندیم)، ص154؛ تذکره هفت اقلیم، ج2، ص396؛ معجم المؤلفین، ج4، ص78؛ میزان الاعتدال، ج1، ص362؛ اکتفاء القنوع، ص70؛ ریحانةالادب، ج1، ص143؛ تاریخ علوم اسلامی، صص 45 و 130؛ تاریخ آداب اللغة العربیه، ج2، صص 625 و 626؛ فرهنگ ادبیات فارسی، ص117؛ الاعلام، ج2، ص309؛ هدیة العارفین، ج1، ص336؛ کشف الظنون، ج1، ص168 و 282؛ تاریخ گزیده (چاپ) 1364ش)، ص692؛ تاریخ ادبیات در ایران؛ ج1، ص643؛ الذریعه، ج3، ص288 و ج17، ص265؛ اعیان الشیعه، ج28، صص 144-140؛ تاریخ التّراث العربی، ج1، ص 184 و ج8، ص 358؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حمزه»، ص 798، یادداشتهای قزوینی، ص952، تاریخ اصفهان (جابری)، صص 339 و 408؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 206 و 207؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص3؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص186؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 229-226؛ اصفهان (کتاب جوانان)، صص 206 و 207؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص578.

ص: 839

اجازه داشته است.

ابوسعد سمعانی از وِی، از جمیع مسموعاتش اجازه یافته است. صاحب عنوان در روز جمعه 17 جمادی الاولی 516ق وفات یافته است.

حمزه محتسب گلپایگانی

حمزة بن عبدالرحمان محتسب جرباذقانی (گلپایگانی)، از محدّثین قرن چهارم هجری بوده و در اصفهان اقامت داشته است. از محمّد بن اسحاق کرمانی نقل حدیث نموده و پس از عمری طولانی وفات یافته است.(1)

شاه میر حمزه

حمزه بن محمّد بن حسین به علی بن حسین (متوفی در طبرستان) بن محمّد الدّیباج بن الامام جعفر بن الصادق علیه السلام از امامزادگان اصفهان است. در قریه «فرسان» [از روستاهای حومه شمال اصفهان] مدفون بوده و به «شاه میر حمزه» شهرت دارد. اکنون در حاشیه خیابان سروش در داخل شهر واقع شده و دارای بقعه [گنبد و بارگاه ]است [و اخیراً آن را تجدید بنا کرده اند] قبرستان شاه میر حمزه در سال 1333ش توسط شهرداری خراب شده و در اراضی ان خیابان، مغازه، منزل و دانشسرای کشاورزی [هنرستان فنّی سروش فعلی] بنا کردند. به ظنّ نویسنده این گورستان مقابر آل خجند نیز بوده است. در این گورستان حکیم شرف الدّین حسن شفائی و آخوند محمّد شفیع طالقانی معروف به «شفیعای ابرو» مدفون بوده اند که اکنون از مقبره آنان اثری به جا نمانده است.

[استاد همایی از این امامزاده و گورستان بازدید کرده و شماری از قبور آن را یادداشت نموده که قدمت برخی از قبور به قرن یازدهم و دوازدهم هجری باز


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص299.

ص: 840

می گردد.(1)]

حمزه هرندی

حمزة بن محمّد خان هرندی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در روز سه شنبه 21 رمضان 1030ق کتابت «شرح فصوص الحکم» را به خط نستعلیق به پایان رسانیده [است.] کتاب ضمن مجموعه شماره 66588 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

[وی سالها در هندوستان ساکن بوده و از شاگردان محضر درس شمس الدّین محمّد بن علی بن نعمت اللَّه خاتونی و از خواص اصحاب و معاشران او بوده است.]

حمزه سعدی مدینی

ابانصر حمزه بن یسع بن یحیی بن راشد سعدی، از محدثین اصفهان و ساکن مدینه (شهرستان) بوده است.

وی از از بَکر بن بکار و محمّد بن بکیر روایت می کند و علی بن صبّاح از وی نقل حدیث می کند.(3)

ملّا حمزه گیلانی

ملّا حمزه گیلانی، از اجّله حکماء و از افاضل علماء قرن دوازهم هجری. سالها در اصفهان از محضر ملّا محمّد صادق اردستانی کسب فیض نموده و تقریرات درس او را تدوین نموده است که به نام «حکمت صادقیه» شهرت دارد.(4)

سال وفات او به دست نیامد. رساله ها و کتب زیر از تألیفات اوست:


1- مزارات اصفهان، صص 274-272؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 522-517.
2- فهرست مجلس، ج15، ص140.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص298.
4- آتشکده اردستان، ج2، ص315.

ص: 841

1. «تقریرات درس ملّا محمّد صادق اردستانی» که محمّد اسماعیل نامی آن را که ناقص بوده، استنساخ نموده و از ملّا محمّد علی بن محمدرضا خواسته است که آن را تمام کند و دیباچه ای بر آن بنویسد، او نیز چنین کرده و آن را «حکمت صادقیه» نامیده و در 28 فصل مرتّب نموده است.(1)

2. «رسالة فی التشکیک»، که نسخه خطی آن مورخ به سال 1149ق در اصفهان، به شماره 7628 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(2)

3. «رسالة در موجود مفارق از ماده»، به خط نستعلیق محمّد صالح خلخالی، در سال 1149ق، که به شماره 7627 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

4. رساله در باب «تحقیق النفس و مسائلش» که با کتاب ششم «قوی النفس» از طبیعیات شفا برابر است.(4) نسخه خطی آن به خط نسخ که در سال 1149ق کتابت شده است، به شماره 218در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(5) نسخه ای دیگر نیز در کتابخانه سیّد مهدی لاجوردی قمی موجود بوده است.(6)

5. حاشیه بر «تجرید الکلام» خواجه نصیرالدّین طوسی(7) که نسخه خطی آن به شماره 4014 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(8)

حُمَمِه دوسی

حُمَمِة بن اَبی حُمَمِه دُوسی از صحابه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله است. او در زمان خلیفه دوم به همراه لشکریان خلیفه به ایران آمد و در فتح اصفهان شرکت داشت. وی به علت درد شکم وفات یافته و در باب تیره در دروازه شهر اصفهان مدفون شد.(9)


1- الکواکب المنتشره، ص228.
2- فهرست الفبایی رضوی، ص128.
3- فهرست الفبایی رضوی، ص570.
4- الکواکب المنتشره، ص228.
5- فهرست الفبایی رضوی، ص452.
6- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص115.
7- الذریعه، ج21، ص398.
8- فهرست مجلس، ج11، ص22.
9- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص29 و 71.

ص: 842

در محلّه طوقچی دو قبر به نام های حافظ ابوالقاسم سلمان طبرانی و حممة بن ابی حممه وجود داشته که پس از احداث حسینیه، در وسط حسینیه قرار گرفت.(1)

عدّه ای قبرش را در شهرستان، جنب قبر راشد عباسی گویند.(2)

حُمید اصفهانی

ابوعبدالملک حُمید بن اَبی غَنیّه اصفهانی، از محدثین صدر اسلام است. گویند اصفهانی بوده و در کوفه اقامت داشته است. [فتح اصفهان را که به دست ابوموسی اشعری صورت گرفت برخی به او منسوب می کنند.] از عبداللَّه بن مخارق نقل حدیث می نموده و سفیان ثوری و فرزندش عبدالملک بن حُمید از او روایت می کنند.(3)

حمید مصدق*

حمید مصدق شاعر نوپرداز معاصر. در سال 1318ش در شهرضا متولّد شد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه در شهرضا و اصفهان، در دانشگاه تهران به تحصیل در رشته های حقوق و اقتصاد پرداخت و به درجه فوق لیسانس نائل شد.

وی علاوه بر اشتغال به وکالت، به تدریس در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دانشگاه علّامه طباطبائی تهران مشغول بود. او اولین کتاب شعر خود را در سال 1340ش منتشر کرد. او در دهه چهل، همراه با جمعی از شاعران و نویسندگان جوان و نوگرای اصفهان در مدرسه صحّت (محلّه مستهلک) کوی شاهزاده ابراهیم، انجمن ادبی مکتب صائب را تأسیس کرد. او پس از فراغت از تحصیل برای همیشه در تهران ساکن شد و سرانجام در روز شنبه 7 آذر 1377 ه. ش درگذشت.

او از شاعران پیشرو و شعر نیمایی بود و تا آخر عمر به وزن و قافیه در سبک نیمایی وفادار ماند. مضمون اشعار او اغلب میهنی و سیاسی - انتقادی بود که در زمان خود


1- مزارات اصفهان، ص174.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص675.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص291؛ تهذیب التهذیب، ج3، ص469.

ص: 843

تأثیرات زیادی بر مردم گذاشت. این کتابها از آثار اوست:

1. «منظومه درفش کاویان» 2. «آبی، خاکستری، سیاه» 3. «در رهگذر باد» 4. «از جدائی ها» 5. «تا رهائی» 6. «شعر سرخ» 7. «غزل های سعدی» با همکاری اسماعیل صاری 8. «شکوه شعر شهریار» که همگی به چاپ رسیده اند.(1)

حیان ضَبّی

حیّان بن بشر بن مخارق ضبّی، از محدثین اصفهان است. پدرش از اهالی راوند کاشان بوده و خود او در بغداد بوده و در زمان خلافت مأمون به اصفهان آمده و قاضی اصفهان شد. سرانجام به بغداد برگشته و 238ق وفات یافته است.

از هشیم، ابویوسف، یحیی بن آدم، عیسی بن یونس و محدّثین کوفه روایت می کند. و از او عبید بن حسن و احمد بن راشد از او روایت می کنند.(2)

حَیّان اشهلی

حیّان بن حنظله بن سوید بن علقمة بن سعد بن معاذ اشهلی، از محدّثین بوده و در اصفهان ساکن شده است. پسرش ابراهیم از او حدیث نقل کرده است.(3)

استاد حیدر*

استاد حیدر، هنرمند چیره دست گچبری در عصر ایلخانان است. بدون شک او از نوابغ هنرمندان ایرانی است که ظرافت، مهارت، ذوق و پشتکار او در آثارش تجلی یافته است.

از آثار او گچبری محراب عالی مسجد الجایتو در مسجد جامع اصفهان به سال


1- مطبوعات آذرماه 1377.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص301؛ تاریخ بغداد، ج8، ص284؛ الوافی بالوفیات، ج13، ص225.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص301.

ص: 844

710ق و گچبری نفیس ایوان شمالی مسجد جامع نطنز در سال 707ق هنوز باقی است.(1)

حیدر رویدشتی*

فخرالدّین ابوالرّضا حیدر بن ابیطالب بن ابی زید احمد بن حسین بن سرهنگ رویدشتی اصفهانی، شاعر، محدث و ادیب دانشمند عصر سلجوقی.

در اصفهان به وعظ و خطابه مشغول بود. خوش کلام و شیرین سخن و فصیح و بلیغ بود. سفری به بغداد رفته و از مالک بن احمد بانیاسی حدیث شنید. سپس به وطن خود بازگشته و در سال 548ق وفات یافت. وی به زبان عربی اشعاری دارد.(2)

حیدر گلستانه

شرف الدّین حیدر بن محمّد بن حیدر بن اسماعیل بن علی بن حسن بن علی بن شرف شاه گلستانه، از بزرگان و اعیان سلسله گلستانه در اصفهان و در قرن هشتم هجری است.

ابن عنبه نسب شناس معروف او را در اصفهان ملاقات کرده و نوشته است که او در ربیع الاوّل 779ق وفات یافت و از او اولاد و اعقابی به جای ماند.(3)

حیدر مدینی

حیدر بن محمّد بن محمّد بن محمّد بن ابی القاسم مدینی اصفهانی، از فضلاء قرن هشتم هجری است. در تاریخ دوّم ذی الحجّه سال 735ق کتابت نسخه ای از کتاب «محاسن اصفهان» تألیف «مفضل بن سعد بن حسین مافروخی» را به پایان رسانیده و دانشمند بزرگوار آقا سیّد جلال الدّین طهرانی در سال 1352ق در طهران به چاپ


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 120 و 875.
2- تلخیص مجمع الآداب، ج3، الجزء الرابع، ص166.
3- عمدة الطالب، ص66؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص807؛ مجمل التواریخ، ص11؛ تاریخ تشیّع اصفهان، ص328.

ص: 845

رسانیده است. از عبارتی که کاتب در پایان نسخه نوشته: «حامداً للَّه تعالی و مصلّیاً علی خاتم النّبیین محمّد و آله الطیّبین الطّاهرین اجمعین» یقین است که وی در زمره شیعیان معدود بوده و همچنین قریه شهرستان تا آن زمان معمور و آباد و قسمتی از شهر اصفهان بوده و به نام «مدینه» شهرت داشته است.(1)

سیّد حیدر حسینی

سیّد حیدر بن میرزا خان بن میر باقر حسینی، از فضلای قرن یازدهم هجری بوده و در مدرسه شهرستان (جی قدیم) ساکن بوده است. از این مدرسه آثاری به جای نمانده است.

سیّد حیدر نسخه ای از کتاب «حاشیه خطایی» را در مدرسه شهرستان کتابت کرده و در آخر نسخه می نویسد:

«قد فرغت من تسوید هذه الحاشیة المسمی بحاشیة الخطائی ابن میرزا خان بن میر باقر الحسینی حیدر من تاریخ شهر ذی قعدة الحرام فی مدرسة شهرستان من قرای الاصفهان فی سنة سبع ثمانین بعد الالف من الهجرة النّبویه»(2)

آخوند ملّا حیدر صبّاغ لنجانی

آخوند ملّا حیدر لنجانی معروف به «صبّاغ» عالم فاضل، حکیم ریاضیدان، متکلّم ادیب. در اصفهان معقول و منقول را خدمت ملّا ولی اللَّه و ملّا عبدالجواد مدرس خراسانی و میر سیّد حسن مدرّس خواند و سالها در مدرسه صدر به تدریس پرداخت. [او به انواع علوم همچون فقه، اصول طب، ریاضی و حکمت احاطه داشت ولی به خاطر تواضع و پرهیز از خودنمائی،ناشناخته ماند.


1- محاسن اصفهان، ص124.
2- اصهان یا دارالعلم شرق (خطی)، ص150؛ آثار ملّی اصفهان، ص46؛ تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان، ص19.3

ص: 846

او اوراق پراکنده ای از تحقیقات علمی داشته که نزد میرزا حسن خان جابری انصاری موجود بوده است. شیخ آقا بزرگ طهرانی از شخصی به عنوان «ملّا حیدرعلی کرمانی» ساکن اصفهان و از اساتید معقول شیخ فتح اللَّه شریعت اصفهانی یاد می کند که به احتمال قوی همین ملّا حیدر لنجانی است.(1)

میرزا محمّد حسین عنقا، شاعر دانشمند نیز از شاگردان ملّا حیدر بوده است.

سرانجام وی در سال 1288ق وفات یافت و محلّ دفن او معلوم نیست.(2)

حیدر نافجی*

حیدر نافجی، از مردان قرن نهم هجری است. اصلاً از اهالی روستای «نافج» در منطقه چهارمحال بوده است. نام او در سر در خانقاه نصرآباد اصفهان که به همّت صدرالدّین علی طبیب در سال 854ق بدین صورت آمده است:

«... بسعی بنده راجی حیدر نافجی...»(3)

معلوم نیست که او معمار و سازنده خانقاه است و یا متصدی امور و تدارکات ساخت خانقاه.

ملّا حیدرعلی اردبیلی

ملّا حیدرعلی اردبیلی اصفهانی، عالم فاضل [از علماء ساکن اصفهان در اواخر دوره قاجاریه]

در مقدمات و سطوح از شاگردان حاج سیّد مهدی نحوی و در فقه و اصول از تلامیذ


1- جلوه افلاکیان، مخطوط.
2- تاریخ اصفهان (جابری)، ص339؛ آگهی شهان از کار جهان، ج3، ص69؛ برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان، ص22؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 578 و 579؛ الکرام البرره، ج1، صص 450 و 451؛ مکارم الآثار، ج8، ص2932؛ المآثر و الآثار یا چهل سال تاریخ ایران، ج1، ص305.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص329.

ص: 847

حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی بود. در سلخ صفر سال 1327ق وفات یافته و در تخت فولاد مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

از جنان آمد یکیّ و از پی تاریخ او

گفت: «حیدر روز میزان شافع حیدرعلی»(1)

حیدرعلی اصفهانی

حیدرعلی اصفهانی، از دانشمندان قرن دهم هجری، بندی از کتاب «معیشت» کافی از باب نوادر را نوشته است که ضمن مجموعه موسوم به دستور به شماره 2144 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

شیخ حیدرعلی انصاری نجف آبادی*

شیخ حیدرعلی انصاری نجف آبادی، عالم فاضل. در سال 1304ش در نجف آباد متولّد شد. پس از طی دوره ابتدائی به تشویق شیخ احمد حججی به تحصیل علوم دینی پرداخت و در نجف آباد و اصفهان دروس مقدّماتی را فرا گرفت. درقم سطوح عالیه را خواند و در سال 1321ش عازم نجف اشرف شد.

او خارج فقه و اصول را نزد آیات عظام خوئی، شاهرودی، حکیم، منظومه حکمت را نزد شیخ صدرا بادکوبه ای، ریاضیات را نزد شیخ اسداللَّه زنجانی و برخی از دروس را نزد علّامه امینی و شیخ مجتبی لنکرانی فرا گرفت.

وی پس از 10سال تحصیل در سال 1331ش به ایران بازگشت و به دستور آیت اللَّه بروجردی به ارشاد و تبلیغ در منطقه سنقر کردستان پرداخت. در سال 1343ش به تهران آمد و در مسجد جامع نارمک به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص580.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج9، ص816.

ص: 848

ایشان علاوه بر مقامات علمی و اخلاقی، شعر نیز می سرود و «حیدر» تخلّص می کرد. او در سال 1365ش بر اثر سکته وفات یافت.

این تألیفات از اوست:

1. رساله راه حل 2. شناسنامه خر، که 7مرتبه به طبع رسیده است. در این کتاب دستگاه شاه را به مسخره گرفته است. 3. شناسنامه جدید، مطبوع 4. رهبران جهانی 5. شناسنامه باغ وحش 6. مجموعه اشعار

همچنین وی چندین مقاله در سالنامه پیام اصفهان و روزنامه های اطلاعات و کیهان و مجله ندای حق به چاپ رسانده است.(1)

حیدرعلی مجیری شهرضائی*

حیدرعلی مجیری فرزند اسداللَّه بن حیدرعلی، شاعر و ادیب معاصر در سال 1305ش در شهرضا متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در شهرضا گذراند و سپس در رشته ادبیات در دانشگاه اصفهان تحصیل کرد و لیسانس دریافت نمود و به تدریس در شهرضا و سپس اصفهان مشغول شد. او در شعر طبعی روان داشت.

سرانجام در 7 فروردین 1385ش در اصفهان وفات یافته و حسب الوصیّه در زادگاه خود، در قبرستان عمومی امامزاده شاهرضا مدفون شد.

این آثار از اوست که هنوز به چاپ نرسیده است:

1. «دیوان اشعار» 2. «پند و حکمت در شاهنامه» 3. «هزل و هجو در ادبیات فارسی» 4. «هفت در ادب فارسی»

از اوست:

به بال عشق پریدم به سوی خلوت یار

وصال دوست بود عیش و شادمانی من(2)


1- دیباچه دیار نون، صص 142 و 143؛ سیمای دانشوران، صص 60-58؛ آئینه اهل قلم، صص 30 و 31.
2- مصاحبه با فرزند شاعر، آقای اسداللَّه مجیری در بهار 1387.

ص: 849

حیدرعلی نقاش اصفهانی*

حیدرعلی بن محمّد اسماعیل اصفهانی، از نقاشان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. در گل و پرنده سازی مهارت خاصی داشته و آثار او شبیه عموزاده اش (آقا کاظم) است. در قلمدان سازی سبک ممتازی داشته و در پرداختن قلمدان ها پیرو عموی خود آقا نجف و نیز آقا رجبعلی اصفهانی بوده است. از ویژگیهای چهره سازی او کشیدن صورت های ریز در کادرهای بیضی و دایره شکل است که با قلم زر دورگیری شده است. او در انتخاب رنگها دقیق و خوش سلیقه بوده و در قلمدان های او چهره سازی با گل و مرغ توأم است. برخی از قلمدان های او حاوی تصاویر تاج گذاری شاهان ایران از کیومرث پادشاه افسانه ای تا ناصرالدّین شاه است. این قلمدان ها به قلمدان کیانی شهرت دارد.

استاد حیدرعلی تا حدود سال 1288ق در قید حیات بوده است.(1)

میرزا حیدرعلی محفوظ اصفهانی

میرزا حیدرعلی غاضری (محفوظ) ابن میرزا حسین، شاعر و ادیب وارسته. در سال 1283ش در محله شیش بیدآباد اصفهان متولّد شد.پس از تحصیل در مکتب خانه به کسب و کار مشغول شد و به نانوایی پرداخت. در نوجوانی طبع شعر داشت و در برخی انجمن ها از جمله انجمن ادبی کمال شرکت می کرد. [وی چندین سفر به عتبات و عالیات سفر کرد و هنگامی که قصد انتخاب نام خانوادگی را داشت. «غاضری» را که منسوب به «غاضریه» از دهات کربلا است را برای خود برگزید] در شعر «محفوظ» تخلّص می کرد و دیوان اشعار او به چاپ رسیده است. [سرانجام در بهمن 1358ش وفات یافته و در تکیه گلزار مدفون شد. ماده تاریخ فوت او را فرزندش حسین غاضری چنین سروده است:


1- هنر قلمدان، صص 124 و 125؛ جلدها و قلمدان های ایرانی و نگارگری، ج2، صص 47 و 48.

ص: 850

پور او گفت سال تاریخش

«جای محفوظ در جنان بادا»]

از اوست:

به چمن گر نبود دلبر گل پیرهنی

نبود جلوه به بستان نه صفا بر چمنی

تن بی جان ندهد سود و از آن خلق بری

رخ نما ای که تو جان فرح انگیز منی

شعله افروز که پروانه صفت جان دهمت

ای که چون شمع شعاع افکن هر انجمنی(1)

میرزا حیدرعلی میردامادی سدهی

میرزا حیدرعلی بن حاج میرزا محمّد حسین میردامادی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل فقیه کامل.

وی از شاگردان حاج شیخ محمّد باقر نجفی، آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و برادرش میرزا محمّد باقر چهارسوقی صاحب روضات بوده است. پس از تکمیل تحصیلات خود در سِدِه [خمینی شهر فعلی] مراجعت نموده و به ارشاد مردم پرداخت. او سرانجام در سال 1326ق وفات یافته و در مقبره سیّد عبداللَّه محلّه خوزان سِدِه مدفون گردید و پس از مدتی به نجف اشرف منتقل گردید و دفن شد.

از آثارش تصحیح و مقابله کتاب «ربیع الاسابیع» از تألیفات علّامه مجلسی است که در سال 1313ق به طبع رسیده است.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 418 و 419؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص226؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای حسین غاضری در تابستان 1386ش؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص238؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 580 و 581؛ نقباء البشر، ج1، ص 692 و 693؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص187.

ص: 851

استاد حیدرعلی معمار اردستانی*

استاد حیدرعلی بن استاد ذوالفقار معمار اردستانی، معمار چیره دست و هنرمند قرن دهم هجری است.

ظاهراً در زادگاه خود اردستان به معماری مشغول بوده و جهت بنای عمارات و تعمیر مساجد و مدارس و بقاع متبرّکه او را به شهرهای مختلف می برده اند.

وی در سال 946 مسجد جامع اردستان و در سال 952ق مسجد جامع گز برخوار اصفهان را مرمّت نموده است.(1)

حیدر علی اصفهانی*

حیدرعلی بن محمّد شفیع اصفهانی، عالم فاضل، از دانشوران اصفهان درقرن دوازدهم هجری. در فقه، حدیث، کلام، منطق و ادبیات مهارتی به سزا داشته و شاید از شاگردان علّامه مجلسی و یا ملّا محمّد تنکابنی (فاضل سراب) باشد.

وی تعلیقاتی را بر کتاب «صافی» فیض کاشانی نوشته که تاریخ برخی از آنها 11 رجب 1118ق است. کتاب «محرق الفؤاد» را در تاریخ و سیره معصومین علیهم السلام تألیف نموده که به شماره 811/2 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(2)

حیدرعلی خان برومند گزی

حیدرعلی خان برومند ابن حاج عبدالغفار گزی بُرخواری، از فضلاء و دانشمندان معاصر.

در قریه گز از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد گردیده و پس از فراغت از آموختن فارسی و نوشتن که از شش سالگی شروع کرده بود، به اصفهان آمده و ابتدا در مدرسه قدسیه و سپس در مدرسه صدر و مدرسه نیم آورد نزد علماء و مجتهدین و بزرگان علم


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص219؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص359.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص196؛ فهرست صدر بازار، ج3، صص 605 و 606.

ص: 852

و ادب تلمّذ نمود که از آن جمله است: حاج ملّا حسن دولت آبادی، میرزا حسن قدسی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، حاج میر محمّدصادق خاتون آبادی، میرزا عبدالحسین قدسی، میر سیّدعلی نجف آبادی، ملّا محمّدعلی عالم حبیب آبادی، سیّد محمّد نجف آبادی، شیخ محمّد حکیم خراسانی، حاج سیّد مرتضی خراسانی و آقا سیّد مهدی درچه ای

وی چندین سال در مدرسه صدر و مدرسه چهارباغ به تدریس مشغول بود سرانجام به تهران رفته و به امور شخصی و تدریس مشغول شد.

[در پنج شنبه 26 شوال 1417ق مطابق 16 اسفند 1375ش وفات یافت] از آثار او تألیف کتاب «طریق الرّشاد» در شرح «تجرید الاعتقاد» است که به چاپ رسیده است.(1)

میرزا حیدرعلی مجلسی

میرزا حیدرعلی بن میرزا عزیزاللَّه بن میرا محمّد تقی الماسی بن محمّد کاظم بن عزیزاللَّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، از علمای معروف زمان خود بوده و در بین سلسله مجلسی به کثرت علم و وفور فضل و احاطه بر انساب خانواده مشهور است.

وی در سه شنبه 18 رمضان المبارک 1146ق در اصفهان متولّد شده و نزد فضلاء و علمای این شهر تحصیل نموده و از جمله از میر عبدالباقی امام جمعه اجازه دریافت نموده است.

او در سال 1214ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری مدفون شد.

آقا محمّد کاظم واله اصفهانی مرثیه ای در سوگ او سروده که بر روی سنگ مزار او نقر گردیده است از جمله:

آه کز بیداد گردون کرد رحلت از جهان

میرزا حیدرعلی آن مرتضای اهل علم

[...]


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 311 و 312.

ص: 853

خواست واله در دو مصرع سال تاریخش ز من

تا بود هریک بفوتش رهنمای اهل علم

گفتمش «شد سوی جنت پیشوای اهل زهد»

گفتمش «سوی جنان شد مقتدای اهل علم»

وی را تألیفات چندی است از آن جمله:

1. اجازه کبیره 2. اجازه متوسّطه که جهت میرزا غلامحسین بن محمّد اسماعیل از احفاد مولی صالح مازندرانی مرقوم داشته است. 3. تذکرة الانساب که ضمیمه سالنامه دبیرستان فرهنگ اصفهان در سال 1339شمسی به چاپ رسیده است. 4. رساله در مفقود الخبر 5. رساله در حکم منتسب از طرف مادر به جناب هاشم 6. منتخب اللؤلؤ، و آن منتخب «لؤلؤ البحرین» تألیف شیخ یوسف بحرینی است و آن را جهت اجازه میرزا حسنعلی برادر زن خود و پنج تن از پسران خویش نوشته و بعداً آقا حسنعلی و آقا هادی دوم را نیز در آن وارد نموده است.

مادر ملّا حیدرعلی، دختر ملّا صالح بن ملّا عبدالباقی بن ملّا صالح مازندرانی است. خودش نیز دو عیال داشته یکی دختر میرزا ابوطالب بن میرزا محمّدتقی الماسی دختر عم خود و دیگری دختر آقا محمّدهادی بن محمّدعلی بن آقا هادی مترجم.(1)

میرزا حیدرعلی انشائی

میرزا حیدرعلی انشائی بن ملّا علی اکبر، شاعر و ادیب عارف، از سخنوران قرن چهاردهم هجری. گاهی بر حسب اقتضای حال اشعاری از غزل و قصیده می سرود و در اواخر عمر گاهی در انجمن ادبی خاکیا شرکت می کرد. گاهی «عندلیب» و گاهی


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 349-347؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص92؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 581 و 582؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110؛ مکارم الآثار، ج2، ص529؛ مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج2، ص978؛ الذریعه، ج4، ص57؛ الکرام البرره، ج1، صص 451 و 452.

ص: 854

«انشائی» تخلّص می نمود. از مریدان مشایخ نعمت الهی پاقلعه اصفهان بود.(1)

[وی در سال 1368ق وفات یافته و در تکیه آقاباشی در تخت فولاد مدفون شد.(2)]

حیدرعلی خان صدر اصفهانی

حیدرعلی خان صدر اصفهانی بن علی محمدخان نظام الدوله بن عبداللَّه خان امین الدّوله بن حاج محمّد حسین خان صدراعظم اصفهان، از ادباء و فضلاء قرن سیزدهم هجری و از اعیان خاندان صدر است. وی در مقدمه قرآن وقفی آستان قدس رضوی در 19 صفحه شرح حال و آثار خیریه حاج محمّد حسین خان صدراعظم جدّ خویش را به خط شکسته نستعلیق خوش در جمادی الآخر 1296ق نوشته است. نسخه توسط خدیجه خانم دختر عبدالحسین خان صدر اصفهانی وقف بر آستان قدس رضوی شده است.(3)

شیخ حیدرعلی صلواتی

شیخ حیدرعلی صلواتی ابن حاج قدیرعلی مدّاح الائمه ابن ملّا هاشم بن ملّا مهدی خوزانی عالم فاضل و واعظ کامل و ادیب شاعر، در 21 رمضان المبارک 1321ق در محلّه «شمس آباد خوزان» از توابع سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شده [و تحصیلات علوم دینی را در مدرسه درکوشک و مدرسه میرزا حسین آغاز کرد. در فنون وعظ و خطابه از حاج میرزا رضا کلباسی بهره برد. سپس نزد شیخ محمود مفید و سیّد صدرالدّین کوپائی، حکمت، منطق و طبیعیات را فرا گرفته و سپس راهی قم شد و از محضر درس حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی کسب فیض نمود. او پس از مراجعت به اصفهان در درس خارج حضرات آیات شیخ محمّدرضا نجفی، سیّد محمّد نجف آبادی و سیّد علی نجف آبادی حاضر شد ]سپس به امامت جماعت مسجد آقانور و دیگر


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص485.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
3- راهنمای گنجینه قرآن، ص295.

ص: 855

مساجد محلّه دردشت اصفهان پرداخته و به ارشاد و هدایت مردم و تبلیغ احکام دین اهتمام ورزید.

او عالمی خلیق و نیک محضر و خوش مشرب بود. اوقات خود را به عبادت و مطالعه و تألیف نمود. تا این که در 6 صفر المظفّر سال 1392ق (مطابق فروردین 1351ش) پس از مدتی بیماری وفات یافته و در تخت فولاد تکیه خلیلیان جنب مزار آقا باقر فزوینی مدفون شد.

از آثار او «نجم السّهیل» در نظم دعای کمیل به طبع رسیده است.(1)

حیدرعلی ورنوسفادرانی

حیدرعلی بن کلب علی ورنوسفادرانی اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در دوشنبه 19 ذیقعده 1069ق نسخه ای از کتاب «تقدیس الانبیاء» تألیف: سیّد عبدالحسیب بن احمد علوی عاملی را به خط تعلیق نوشته و کتاب به شماره 352 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

[پدرش کلب علی سنگ تراش، و برادرش محمّد شریف در هنر حجاری از اساتید دوران خویش بودند. برادرش شعر را نیز نیکو می سرود.(3)]

میرزا حیدرعلی شیروانی

میرزا حیدرعلی بن ملّا میرزا محمّد بن حسن شیروانی عالم فاضل و متکلّم متبحّر، از علمای اواخر عهد صفویه. پدرش از علمای مشهور قرن یازدهم هجری و مادرش دختر ملّا محمّد تقی مجلسی است. در اصفهان متولّد شد و نزد علمای این شهر از جمله پدر


1- راز و نیاز علی با خدا یا نجم السّهیل، صص 64-60؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 314 و 315؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 75 و 76.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج3، ص569.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص594.

ص: 856

دانشمند خود به تحصیل پرداخت. و به دامادی علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی مفتخر شد.

او دارای عقاید و آرائی مخصوص بوده و عدّه ای از او پیروی نموده اند که به حیدریّه معروفند و به طوری که بزرگان محققین اظهارنظر می کنند عقاید آنان مردود و غیرمرضی بوده و جمعی از علماء در کتابهای خود آنها را رد نموده اند و شاید یکی از عللی که وی با تمام معلومات علمی و زهد و تقوی گمنام مانده، و آثار و تألیفاتش متروک و مهجور است، همین آراء ویژه او می باشد.

سال وفات او معلوم نیست امّا تا سال 1129ق در قید حیات بوده است. قبر او را در خارج بقعه علّامه مجلسی می نویسند لکن در برخی از مواضع «الذرّیعه» و دیگر کتب وی را ساکن نجف اشرف نوشته اند.

کتابهای زیر از تألیفات اوست:

1. «المناقب والمثالب» 2. «رساله در کفر غیر امامی»(1)

حیدرعلی فایض اردبیلی

حیدرعلی بن مسیح اللَّه اردبیلی اصفهانی متخلّص به «فایض» شاعر ادیب. پدرش از خوشنویسان و فضلای ساکن اصفهان بوده و شعر می سروده است.

حیدرعلی نیز شاعر بوده و در فن ماده تاریخ سرایی مهارت داشته و در اصفهان به تحصیل مشغول بوده است.

این رباعی از اوست:


1- تتمیم امل الآمل، صص 137 و 138؛ فیض قدسی، صص 231-229؛ مرآة الاحوال جهان نما، ص273؛ الذریعه: مُجَلَّدات مختلف؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص128؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص583؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 554 و 555؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص268؛ فهرست مجلس، ج10، ص28؛ فهرست الفبائی رضوی، ص554؛ فهرست عکسی احیاء، ج2، صص 135 و 136 و ج3، صص 10 و 41؛ فهرست خطی احیاء، ج7، ص243؛ الکواکب المنتشره، صص 233-231.

ص: 857

ای آهوی خوش نگاه صحرای ختن

آرامِ دلِ حزین غمدیده من

تا بزم من از شمع جمالت افروخت

پروانه درآمد که چراغت روشن(1)

میرزا حیدرعلی ندیم الملک

میرزا حیدرعلی ندیم الملک معروف به «فخرالادباء» فرزند محمّدمهدی بن ملّا هاشم مبارکه ای لنجانی اصفهانی، نویسنده و ادیب دانشمند در قرن چهاردهم هجری. [در شب سه شنبه 18 رمضان 1284ق در اصفهان متولّد شد. در اصفهان نزد جمعی از فضلاء خصوصاً میرزا محمّدحسین همدانی تحصیل کرد و همچنین زبان فرانسه را آموخت و با علوم جدید رایج در اروپا آشنا شد.]

او مردی بود بسیار فاضل و ادیب و سخندان و بلند طبع و کریم النّفس و خط تحریری را خوب می نوشت [او در طهران به خاطر دانش و تجربه خود مصاحب «محمّدحسن میرزا» ولیعهد احمدشاه شد و لقب «ندیم باشی» و سپس «ندیم الملک» گرفت. امّا پس از دگرگونی اوضاع از طهران به اصفهان بازگشته و در فقر و قناعت زندگی را سپری نمود تا اینکه در شب پنج شنبه 28 جمادی الثّانی 1357ق در مریضخانه انگلیس (بیمارستان عیسی بن مریم فعلی) اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(2)]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تاریخ اصفهان» به اختصار که نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع طهران و نسخه ای دیگر به شماره 11465 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(3) این کتاب با عنوان «تاریخ مختصر اصفهان» به چاپ رسیده است. (4)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 272 و 273؛ تذکره روز روشن، ص599؛ دانشمندان آذربایجان، ص293.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1019؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2579 و 2580؛ دیوان طرب: مقدمه، ص138.
3- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص346؛ فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص15.
4- فرهنگ ایران زمین، ج12، سال 1343ش، صص173-145.

ص: 858

2. «ترجمه اقوام المسالک فی معرفة احوال الممالک» تألیف: خیرالدّین پاشای تونسی، که نسخه ای از آن به شماره 11465 در کتابخانه عمومی اصفهان(1) و نسخه ای دیگر در کتابخانه مجلس شورای ملّی(2) و نسخه ای دیگر در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی(3) موجود است. 3. «ترجمه مروج الذّهب» تألیف: مسعودی که نسخه ای از آن به شماره 11418 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است. (4) 4. «ترجمه و تفسیر لغات مشکله قرآن» که نسخه از آن در کتابخانه مرعشی وجود دارد. (5) [5. «جُنگی در مطالب متفرقه» 6. «شرح لامیة العجم» تألیف طغرائی.]

حیدرعلی کمالی

حیدرعلی کمالی ابن حاج محمّد مهدی بلورفروش اصفهانی، شاعر و ادیب، از سخنوران معاصر در شوال 1288ق در ابرقو متولّد شد و در کودکی به همراه پدر به اصفهان آمده [و تا 22سالگی به مسگری و یراق بافی مشغول شد.] بعد از آن خواندن و نوشتن و علوم مقدّماتی را فرا گرفت. پس از مدّتها اقامت در اصفهان به طهران رفت. [و بلورفروشی پرداخت در وقایع مشروطه به مشروطه خواهان پیوسته و جهت آنان اشعاری سرود. در سال 1329ق در تهران روزنامه «پیکار» را انتشار داده و آن را اُرگان حزب «اجتماعیون - عامیون» قرار داد امّا ناصر الملک نایب السلطنه آن را توقیف و حزب را منحل ساخت. حیدرعلی به ناچار انزوا اختیار کرده و تا زمان رضا شاه که از طرف مردم نیشابور به وکالت در مجلس شورای ملی انتخاب شد، به فعالیت های ادبی مشغول بود.


1- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص55.
2- فهرست مجلس، ج2، ص437.
3- فهرست گلپایگانی، ص95.
4- فهرست عمومی اصفهان، ج1، صص 66 و 67.
5- فهرست مرعشی، ج7، ص78.

ص: 859

او در سالهای آخر عمر به سکته ناقص و فلج مبتلا شد تا اینکه در جمعه 26 محرم الحرام 1369ق در طهران وفات یافت.

کمالی در قصیده سرائی استادی توانا بود ولی غزلیّات او به قدرت قصایدش نبود. در انجمن ها و مجامع ادبی شرکت می کرد و رجال و اعیان آن عهد همچون فروغ، اعتصام الملک و فخرالسّلطنه با او مراوده و مصاحبت داشته اند. در داستان نویسی نیز از پیشگامان داستان به شمار می رود.]

کتب زیر از آثار اوست:

1. «دیوان کمالی» که در سال 1330ش به چاپ رسید. 2. «لازیکا» 3. «مظالم ترکان خاتون» 4. «منتخب اشعار صائب»

این چند بیت از اشعار اوست:

[بی روی تو از دیده ز بس اشک فشاندیم

عالم همه آب است به پیش نظر ما

در آتش از آه دل خود، عمر گدازیم

سرچشمه خورشید بود رهگذر ما

رفتیم و دگر از طلبش باز نیائیم

ای برق مسوزان نفس اندر اثر ما(1)]


1- ادبیات معاصر، صص 82 و 83؛ چهره مطبوعات معاصر، ص195؛ دائرةالمعارف دانش بشر، ص1212؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 390-388؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص710؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2935-2932؛ مؤلفین کتب چاپی، ج2، ص979؛ فرهنگ داستان نویسان ایران، ص176؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج5، ص2958؛ فرهنگ معین، ج6، ص1610.

ص: 860

شیخ حیدرعلی فروشانی

شیخ حیدرعلی فروشانی، از علمای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه. وی اهل محلّه «فروشان» سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] بوده و پس از تحصیل در اصفهان، به عتبات عالیات مهاجرت نموده و در درس آیات عظام شیخ مرتضی انصاری و آقا سیّد حسین ترک کوه کمری حاضر شده و پس از تکمیل تحصیلات خود به ایران مراجعت نموده و در محلّ تولّد خود ساکن شده و ریاست علمی و دینی آنجا را یافت. وی مورد توجّه عموم طبقات بالاخص علماء و طلاّب بوده و حوزه درسش از هر حیث ممتاز بوده است.(1)

[وی در سال 1320ق وفات یافته و جنب مسجد ملّا حیدر فروشان مدفون شد.(2)]

میرزا حیدرعلی نائینی

میرزا حیدرعلی نائینی، از علمای اواخر دوره قاجاریه، اصلاً اهل نائین بوده و در اصفهان متولّد شده و به تحصیل پرداخته و سرانجام در طهران ساکن شده است. او از علماء معقول و منقول و عرفان و تارک دنیا بوده و در بازار نایب السّلطنه طهران در دکانی پاره دوزی می نموده و کسبه آن حدود وی را مشهدی حیدر می گفته اند. و احدی حتّی خواص نیز پی به مقامات او نبرده بودند.

سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی از علماء معاصر و مراجع تقلید مدّتی نزد وی هیأت خوانده است.

میرزا حیدرعلی در سال 1344ق به سن 78سالگی وفات یافته و در نزدیکی سر قبر آقا در طهران مدفون شد. وی «حاشیه بر شرح چغمینی» در هیأت نوشته که قسمتی از آن را حاج شیخ احمد کتابفروش شیرازی بدون اطلاع از وضع مؤلّف به طبع رسانیده


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص239؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص579.
2- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، ص207.

ص: 861

است.(1)

حیدرقلی عودی*

حیدرقلی عودی، از موسیقی دانان عصر صفویه است. وی که ملازم سفرها و مصاحب اوقات فراغت شاه عباس اول بود، در نواختن عود مهارت به سزائی داشت و تا سال 1015ق در قید حیات بود و اغلب در اصفهان به سر می برد.(2)

حیدره اصفهانی

ابویعلی حیدرة بن عبدالاعلی بن محمّد بن محمّد سبط بن القطّان اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.

از شمس الدّین المؤید بن عبدالرّحیم احمد بن محمّد بن اخوه بغدادی روایت می کند و شیخ عزّالدّین ابراهیم بن محمّد بن ابی بکر حموینی مؤلّف «فرائد السمطین» از او نقل حدیث می کند.(3)

حیران اصفهانی*

ملّا حیران، از شعرای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بود و تا سال 1083ق زنده بود.

از اوست:

خانه دل ها تهی کن از هوس ها چون حباب

تا توانی کف زنان چون موج از دریا گذشت(4)


1- تاریخ نائین، ج4، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص584.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص255.
3- احقاق الحق، ج8، ص387.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص604.

ص: 862

حیرتی اصفهانی

حیرتی اصفهانی، از شعراء و سخنوران قرن دهم هجری است. از ایران به هندوستان رفته و مورد عنایت قطب شاه، پادشاه دکن واقع گردیده است. سال فوت او به دست نیامد.(1)


1- ریحانة الادب، ج2، ص96؛ الذریعه، ج9، ص275؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص188.

ص: 863

اعلام اصفهان

«خ»

اشاره

ص: 864

ص: 865

خاتمی اصفهانی

خاتمی اصفهان، شاعر ادیب خوشنویس، از راه کتابت امرار معاش می کرده و در اواخر عمر آن شغل را رها نموده و به انزوا روزگار می گذرانیده است.

این بیت از اوست:

به قربانت شوم شبهای هجران در دلم مگذر

که این دریای آتش دوست از دشمن نمی داند(1)

خالد اصفهانی

خالد بن ابوالفرج علی اصفهانی، ادیب و فقیه، مؤلّف کتابهای «منهاج التّعبیر» و «مراتب الفقهاء». سال فوت او معلوم نیست.(2)

خالد قرشی

خالد بن غلاب قرشی، در طائف ساکن بوده و در زمان خلافت عثمان والی اصفهان بوده است.(3)


1- تذکره روز روشن، ص233؛ الذریعه، ج9، ص277.
2- کشف الظنون، ج2، ص1871؛ لغت نامه دهخدا، ذیل اصبهانی، ص2811؛ هدیة العارفین، ج1، ص343.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص69؛ مزارات اصفهان، ص352.

ص: 866

خالد رارانی اصفهانی

ابو عمرو خالد بن محمّد رارانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. او در روستای «خان» از توابع لنجان ساکن بوده و در نقل حدیث نزد محدّثین،ثقه شمرده می شد.

از حسین بن عرفه حدیث روایت می کند. حافظ ابوالشیخ اصفهانی از او حدیث شنیده است.(1)

[«راران» (بدون نقطه در حرف ر) از دهات منطقه جی بوده و اکنون به شهر اصفهان پیوسته است.]

خان بابا خان اسعد بختیاری

خان بابا خان سردار اسعد بن حاج علیقلی خان سردار اسعد بن حسینقلی خان ایلخانی بختیاری، شاعر ادیب. از سخنوران قرن چهاردهم هجری. وی در سال 1315ق متولّد شده و مدّتها در اروپا به تکمیل معلومات و تحصیلات خود پرداخت. او از وزرای رضا شاه بود.(2) [پس از آنکه رضا شاه به خوانین بختیاری بدبین شده و دستور توقیف و حبس آنان را صادر کرد، او نیز در آبان 1312ش دستگیر و در دادرسی ارتش به 6سال حبس با اعمال شاقه محکوم شده و در زندان قصر محبوس شد. در سال 1317ش او را از زندان قصر به زندان موقّت شهرداری (در میدان توپخانه) منتقل کرده و در حبس انفرادی قرار دادند و از لحاظ خوراک و رفاه در مضیقه قرار گرفت و بسیار ضعیف و مریض شده و در بهمن 1319ش در بهداری ارتش فوت کرد.(3)]

از اشعار اوست:

مدام آهنگران کوی تقدیر

برای شیر می سازند زنجیر


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص306؛ المشترک، ص196؛ معجم البلدان، ج3، ص13.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص33.
3- زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، صص 161-158.

ص: 867

ز آه سوزناکم اندرین کاخ

دل زنجیر شد سوراخ سوراخ

خان محمّد اردبیلی

خان محمّد اردبیلی، عالم فاضل، از محدّثین و دانشمندان قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و نزد علّامه مجلسی و برادر او ملّا عبداللَّه مجلسی به تحصیل پرداخت و کتب حدیثی مانند «تهذیب» و «من لایحضره الفقیه» را نزد آنها قرائت نمود.

خان محمّد اردبیلی در سالهای 1072 و 1075 مفتخر به دریافت اجازه از علّامه مجلسی شده است. یکی از اجازات بر روی برگی از «تهذیب الاحکام» در تاریخ اواسط ذیحجه 1072ق نوشته و در کتابخانه عمومی امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف موجود است. و اجازه دیگر بر روی برگ آخر کتاب «تهذیب الاحکام» در 4 جمادی الثّانی 1075ق نوشته شده و نسخه به شماره 535 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

ملّا خداداد بختیاری

ملّا خداداد بختیاری [خوشنویس هنرمند قرن سیزدهم هجری است. سپهر در تذکره خوشنویسان می نویسد: کمتر کس در روزگار خط نسخ را به آن صافی و نزاکت و استحکام چون وی می نوشت.(2)]

از آثارش مجموعه ای است از دعوات مختلفه در 123 صفحه که به سال 1151ق به خط نسخ بسیار خوب نوشته و نسخه آن در مدرسه عالی سپهسالار طهران موجود است.(3)


1- الروضة النّضره، صص 198-197؛ تلامذة العلّامه المجلسی، ص23؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص30؛ فهرست مرعشی، ج2، ص140 و ج9، ص335.
2- تذکره خوشنویسان، ص32.
3- فهرست سپهسالار، ج1، ص47؛ الذریعه، ج8، ص301.

ص: 868

ملّا خداویردی اردبیلی

آخوند ملّا خداویردی اردبیلی از فضلائ و علمای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و چندی در مدرسه جده به تحصیل علوم دینی پرداخته است.

وی نسخه ای از «شرح الاشارات» را در سال 1071ق کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه سیّد محمّد یزدی در نجف اشرف موجود بوده است.(1)

[در گورستان تخت فولاد سنگ لوح فرزند صاحب عنوان که قسمت فوقانی آن شکسته و مفقود شده بود، مشاهده شد که از کتیبه آن این عبارت باقی بود:

«... مرحوم آخند مولانا خداوردی اردبیلی بتاریخ یکشنبه 29 شهر جمادی الثّانی سبع عشر و ماثة والف»(2)]

ملّا خداوردی افشار

ملّا خداوردی بن محمّد قاسم افشار، از علماء قرن یازدهم هجری و از اجلاء شاگردان ملّا عبداللَّه شوشتری [و شیخ بهائی] و معاصر با مجلسی بوده است. در فضل و کمال او همین بس که در خانواده ای به مقام سامی علم و کمال رسیده که در بین آنها اهل فضلی وجود نداشته است.(3)

وی کتابی در رجال به نام «زبدة الرّجال» تألیف نموده و در آن اسامی مجهولان را اسقاط نموده است.(4) [نسخه عکسی «زبدة الرّجال» در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در تهران موجود است. این کتاب در سال 1013ق تألیف شده است.(5)

شیخ بهائی در اواخر شعبان المعظّم 1011ق در آخر مجموعه «خداویردی افشار» در


1- الروضة النضره، ص198.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص585؛ فوائد الرضویه، ج1، ص168؛ ریاض العلماء، ج27 ص235.
4- الذریعه، ج12، ص27؛ مصفی المقال، صص 165 و 166.
5- فهرست عکسی دائرة المعارف اسلامی، ج1، صص 200 و 201.

ص: 869

درایه، جهت خداویردی افشار اجازه نوشته است.(1)]

خُرّمی اصفهانی*

مولانا خُرّمی اصفهانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن دهم هجری او خواهرزاده مولانا نیکی نطنزی بوده و در جوانی شعر می گفت و طبعش به سرودن هزل و هجو مایل بود. در جوانی به سیاحت پرداخته و به گیلان رفت و شهر آشوبی جهت آنجا و در مذمّت مردم آنجاسرود. او را به کار ناپسندی متهم ساخته و زبانش را بریدند و او بعد از جفای بسیار و رنج بی شمار به مشهد مقدّس رفت و در سال 971ق وفات یافت. برخی از تذکره نویسان تخلّص او را «حرفی» نوشته اند. صادقی بیگ افشار در «تذکره مجمع الخواص» او را «حریفی ساوجی» نوشته است که ظاهراً با شاعر دیگری در آمیخته شده است.

این شعر از اوست:

اغیار به بالین من زار چه حاصل

بیمار تو را پرسش اغیار چه حاصل(2)

خزیمة بن مطیار

خزیمة بن مطیار، از محدّثین و عُبّاد و صلحای اصفهان بوده و در این شهر به گردآوری حدیث و عبادت مشغول بوده است. او از حسین بن حفص حدیث شنیده و محمّد بن جعفر بن سعید اشعری از او روایت می کند.(3)


1- الروضة النضره،ص199.
2- تذکره تحفه سامی، صص 278 و 279؛ شهر آشوب در شعر فارسی، ص38؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «حریفی اصفهانی»، ص502؛ خلاصة الاشعار، صص 371 و 372.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص306.

ص: 870

خسرو آقا

خسرو آقا از خواجگان زنان شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی در اصفهان بوده و موقوفاتی از او به جای مانده که معروف تر از همه حمام خسرو آقا می باشد.(1)

مرحوم انصاری می نویسد: «علیقلی آقا و خسرو آقا دو برادر بودند و هر دو خُجه های حرم شاه سلیمان و از هر دو مبانی خیریه و موقوفه بسیار به آثاراست... و از آن یک (یعنی خسرو آقا) یک حمام...»

قبر مرحوم خسرو آقا و احتمالاً علیقلی آقا در اطاق قبلی تکیه مجلسی [جنب مسجد جامع اصفهان] قرار داشت که در تعمیرات اخیر از روی عدم بصیرت و نادانی از بین رفت. قبر دارای سنگ پارسی نفیسی بود که معلوم نشد به چه سرنوشتی دچار گردید.(2)

[حمام خسرو آقا بدون اغراق زیباترین و نفیس ترین حمام اصفهان بود و قربانی سودجوئی و طمع برخی از مقامات و مالکین حوالی حمام قرار گرفت و شبانه به دستور مقامات وقت شهرداری و به بهانه ادامه یافتن خیابان استانداری (خیابان حکیم) از صفحه روزگار محو و نابود گردید]

خسرو احتشامی*

خسرو احتشامی هونِه گانی. شاعر معاصر اصفهان. در روز 15 اسفند 1325ش در روستای «هونِه گان» (یا هونه جان) از توابع سمیرم سُفلی متولّد شد. خانواده اش از خوانین طایفه کشکولی کوچک، از ایل قشقائی بودند. تحصیلات ابتدائی را در دبستان احتشام «هونه گان» انجام داد و سپس به اصفهان آمده و در دبیرستان ادب تحصیل کرد و دیپلم گرفت. او پس از انجام خدمت سربازی به هند رفت و در «پونا کالج» در شهر «پونا» به تحصیل پرداخت. پس از آن به اصفهان آمده و در رشته تاریخ در دانشگاه اصفهان تحصیل کرد.


1- تاریخ اصفهان و ری، ص273.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 329 و 330؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص834.

ص: 871

وی از نوجوانی قریحه و طبع شعر داشت و از سال 1345ش به بعد در انجمن های ادبی اصفهان حضور می یافت. اولین شعر او در سال 1346ش در مجلّه روشنفکر به چاپ رسید. وی در بسیاری از کنگره ها و همایش های علمی شرکت نموده و مقاله ارائه کرده است. همچنین در بسیاری از مجلاّت همچون: آینده، هستی، بنیاد، کِلک، بخارا، گلچرخ، فصلنامه فرهنگ اصفهان مقالات او به چاپ رسیده است.

خسرو احتشامی از سر آمدان شعر و ادب در اصفهان است و قریحه پویا و استعداد کم نظیر او باعث خلق اشعار دلپذیر با مضامین نو و بدیع گردیده است. استاد ایرج افشار درباره او می نویسد: « شاعر کم مانندی است. در غزل و قصیده و قطعه تازه وری می کند و از حیث قدرت بیان و استواری زبان کم مانند است.»

از اوست:

دمیده آتش آزادگی ز پیرهنم

در این چمن چو شقایق چراغ خویشتنم

ستاره نوش ز سرچشمه شبم چون صبح

شگفت نیست که خورشید ریزد از دهنم

خراب خاکی ام اما نهفته دولت دوست

بلور باور اندیشه در حصار تنم

گذشته یک سحر از کوچه باغ خاطر ما

هنوز خنده گل می تراود از سخنم

رها نمی کندم لحظه ای به تنهائی

به هر کجا که روم می زند صدا که منم

اگر چه آینه ای شیشه جان ترم از اشک

ز سنگ حادثه حاسدان نمی شکنم

منم پرنده تصویر نقشبند خیال

که طاق غرفه رنگین کمان بود وطنم

ص: 872

چو آشیانه من قلّه قبول شماست

سزد که غنچه نشینم مدام و پر نزنم

کجاست حافظ شیراز تا به خلوت راز

به روز واقعه بندد پیاله در کفنم

این کتابها از تألیفات و سروده های اوست:

1. «از مضراب تا محراب» (چاپ 1370ش) 2. «افسانه اصفهانی آبی» (چاپ 1377ش) 3. «امشب صدای تیشه» (چاپ 1373ش) 4. «باغ های چوبی» (چاپ 1377ش) 5. «در کوچه باغ زلف» (چاپ 1368ش) 6. «تغزّل در قشقائی» 7. «بانوی هزار پیراهن ادب فارسی» 8. «شب شرقی شعر»(1)

خسروخان سردار ظفر بختیاری*

خسروخان سردار ظفر بن حسینقلی خان ایلخانی بختیاری، از خوانین و سران بختیاری است. ولی در حمله بختیاری ها به اصفهان و تهران و سقوط حکومت محمّدعلی شاه قاجار شرکت داشت و به همراه برادر خود علیقلی خان سردار اسعد، از عوامل مؤثّر در جریانات پس از مشروطیت به شمار می رفت.

وی مدت کوتاهی در سال 1330ق حاکم اصفهان بود و سرانجام در سال 1352ق درگذشت و در آرامگاه خانوادگی سران بختیاری در تخت فولاد به خاک سپرده شد.(2)

خسروخان گرجی

خسروخان گرجی از حکام اصفهان در دوره قاجاریه است.وی در سال 1234ق حاکم گیلان بود و مدتی بعد عزل شد. وی به حمایت از محمّد شاه قاجار، در سال 1250ق به اصفهان آمده و تمامی اثاث سلطنت را از علیشاه ظل السّلطان مدعی


1- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج2، صص 151 .150.
2- نگرشی بر مشروطیّت اصفهان، صص 248-247؛ تاریخ معاصر ایران، کتاب سوم، صص 348-343.

ص: 873

پادشاهی باز پس گرفت و به نگارستان نزد محمّد شاه برد و پس از تبعید عبداللَّه خان امین الدوله به عتبات، به حکومت شهر اصفهان منصوب شد. او به علت ظلم و ستم فراوان مورد خشم مردم قرار گرفت. آنان شورش کرده و خسروخان را در کاخ هفت دست محاصره کردند. در سال 1253ق از طرف دولت، فرخ خان غفاری کاشانی (امین الدّوله) برای رفع غائله به اصفهان آمده و خسروخان را بر کنار و به تهران فرستاد. خسروخان پس از آن به حکومت کردستان گمارده شد. و از وضع او پس از آن اطلاعی در دست نیست.(1)

میرزا خصمی اصفهانی

میرزا خصمی اصفهانی، از شعرای قرن یازدهم هجری است. مردی شوریده حال و آشفته وضع بوده است. به هند رفت و به سبب رفتار و گفتار ناشایست، پادشاه آنجا از او رنجیده و آقانور جولاه (بانی مسجد آقانور اصفهان) اسباب سفر او را فراهم ساخته و میرزاخصمی به اصفهان آمد و در این شهر فوت شد. از اوست:

ساقی بده آن باده که از هوش خود افتم

خود بار خودم، یک نفس از دوش خود افتم(2)

خلف بیک سفره چی

خلف بیگ سفره چی، از اخیار و نیکوکاران اصفهان داشت. در زمان شاه عباس صفوی منصب «سفره چی» را در دربار به عهده داشته و مسجد سفره چی (که عوام به آن مسجد سرخی می گویند) را بنا کرده است.

مسجد در سال 1014ق ساخته شده و کتیبه آن را صحیفی شیرازی شاعر خطاط


1- شرح حال رجال ایران، ج1، صص 479 و 480؛ بیان المفاخر، ج1، صص 223 و 224؛ جایگاه گرجی ها در تاریخ، ص292.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص408؛ کاروان هند، ج1، ص381؛ تذکره شمع انجمن، ص233.

ص: 874

مقیم اصفهان کتابت نموده است.

میرزا سلیمان خان رکن الملک نایب الحکومه اصفهان در اواخر قاجار از نوادگان صاحب عنوان بوده و بدین مناسبت تخلّص خود را «خلف» قرار داده است.(1)

میرزا محمّد خلیل امام جمعه قُمشه ای

میرزا محمّد خلیل امام جمعه [بن میرزا عبدالواسع بن حسین قُمشه ای، عالم فاضل جلیل، نسب او با 25 واسطه به امام سجادعلیه السلام منتهی می شود. در حدود سال 1252ق در قُمشه (شهرضای فعلی) متولّد شده و در زادگاه خود و اصفهان و نجف تحصیلات خود را به پایان رسانده و به قمشه بازگشته و مرجع حلّ و فصل مشکلات مردم آن نواحی قرار گرفته و نماز جمعه را در آن دیار برپا داشته است.

از اساتید و سایر وقایع زندگی او اطّلاعی در دست نیست وی در اوّل شوال 1314ق وفات یافته] و در ایوان حجرات صحن امامزاده شاهرضا در قمشه مدفون شده است.

[بر روی سنگ قبر این مرثیه و مادّه تاریخ منقور بوده است:

همین که گشته چو مَه زیر اَبر خاک نهان

بدی به چرخ فضیلت چو آفتاب جمیل

انیس جدّ کبارش محمّد عربیست

کنون به جنّت اعلا ز لطف ربّ جلیل

سه سال کم کن و تاریخ سال فوت بگو:

«امام جمعه که نام و نسب بَرَد ز خلیل»

میرزا خلیل امام جمعه بر کتب فقهی حواشی نوشته که اغلب از بین رفته و تنها «حاشیه بر جواهر الکلام» او در کتابخانه امام جمعه شهرضا موجود بوده است.(2)]


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 475 و 476؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص653.
2- جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، صص 71-68؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص587؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص166.

ص: 875

محمّد خلیل قائنی

محمّد خلیل بن محمّد اشرف قائنی، عالم فاضل محقّق، از افاضل علماء قرن دوازدهم هجری. از اهالی قائن خراسان است و در اصفهان ساکن گردیده و به تحصیل پرداخته است. و آقا رضی الدّین محمّد خوانساری از اساتید اوست. وی در اغلب علوم زمان خود خصوصاً فقه، حدیث، کلام و حکمت استاد بوده و عمر را به تحقیق و تألیف گذرانیده است.

پس از حمله افغانها به اصفهان و سقوط صفویه در سال 1134ق به قزوین پناه برد و در پنج شنبه 26 رجب 1136ق در آنجا وفات یافت. ماده تاریخ وفات او این است:

«الفِیضُ عَلی قبرِ خلیل ممطال

فی لَیلَةِ مبعثِ النّبی المِفضال

الظُّهرُ لعامُ فُقِدِه تاریخ

اِذ زال بِهِ شمسُ سَماءِ الافضال

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اثبات البداء» 2. «الرِّسالَة الاِلهیه» در شرح رساله نفی جبر و تفویض از حضرت امام هادی علیه السلام 3. «حاشیه شرح اشارات» 4. «شرح حدیث عمران صابی» منقول از کتاب «عیوان اخبارُ الرّضاعلیه السلام» که نسخه ای از آن ضمن مجموعه ای به شماره 1995 در کتابخانه مجلس شورای ملّی، و نسخه ای دیگر به شماره 977 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد و نسخه ای در کتابخانه حسینیه تستری در نجف اشرف و بالاخره نسخه ای در کتابخانه سیّد علی شبّر در نجف اشرف (با حواشی مؤلف با امضای «منه مدّ ظِلّه») وجود دارد. تاریخ تألیف کتاب 21 محرّم 1123ق می باشد. 5. «نور البصر بِحَلِّ مسأَلَةِ الجَبرُ وَ القَدَر»، به عربی، که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللَّه گلپایگانی و نسخه ای دیگر در کتابخانه وزیری یزد به شماره 1149 موجود است. 6. «رسالة ردّ النصرانی»(1)


1- بهارستان، صص 252 و 253؛ بغیةالطّالب، ص151؛ تتمیم امل الآمل، صص 146-142؛ فواید الرضویّه، ج1، ص174؛ علل برافتادن صفویان، ص306؛ دانشمندان خوانسار، صص 272 و 273؛ الذریعه، ج1، ص85، ج2، ص284، ج13، ص203 و ج24، ص364؛ فهرست عکسی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص227؛ فهرست گلپایگانی، ج1، ص52؛ فهرست مجلس، ج9، بخش دوم، ص702؛ فهرست الهیات مشهد، ج2، ص130؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص587 و 588.

ص: 876

خلیل رارانی اصفهانی*

ابوسعید خلیل بن ابی الرّجاء بدر بن ثابت رارانی اصفهانی صوفی، از محدّثین و عرفای اصفهان در قرن ششم هجری است. وی در سال 500 یا 502ق در خانواده ای اهل فضل و علم متولّد شد. از محضر علماء و محدّثین بسیاری بهره برد. و از آنها حدیث شنید. در تصوف نیز مرید حمزة بن عباس علوی بوده و سرانجام در سال 596ق وفات یافته است.(1)

«راران» که امروزه «رارون» یا «رهروان» نیز گفته می شود قبلاً از دهات منطقه جی اصفهان بوده و اکنون از محلاّت شرق اصفهان است و مناره ای تاریخی از قرن ششم هجری هنوز در آنجا برپاست.

خلیل معلّم

ابوالعز خلیل بن تمیم بن علی بن احمد بن منصور خطیب واعظ معلّم اصفهانی، از محدّثین اصفهان است، سمعانی از او با عنوان «کان شیخاً صالحاً متواداً» یاد کرده است.

ابو محمّد رزق اللَّه تمیمی، ابواسحاق ابراهیم بن محمّد قفال، قاضی ابونصر احمد بن محمّد بن صاعد صادی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(2)


1- تلخیص مجمع الآداب، ج2، جزء4، ص752.
2- التّحبیر، ج1، ص270.

ص: 877

خلیل شوشتری

آقا خلیل بن ملّا حسنعلی بن ملّا عبداللَّه شوشتری، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بود و پدر و جدّش از علمای معروف عصر صفویّه بودند. خود او در صنعت اسطرلاب مهارتی به سزا داشت و تا سال 1098 در قید حیات بود.(1)

سیّد میرزا محمّد خلیل موسوی اصفهانی

سیّد میرزا محمّد خلیل بن سیّد محمّد حسین موسوی امامی اصفهانی، عالم فاضل در تهران ساکن بوده و در سال 1314ق وفات یافته است.

وی به همراه جمعی از فضلاء مجلدات گوناگون «بحارالانوار» را مقابله و تصحیح و تحقیق نموده که به سرمایه حاج محمّد حسین امین الضّرب اصفهانی در تهران به چاپ رسیده است. این مجلدات از کتاب «بحار» به چاپ کمپانی معروف است.

سیّد میرزا محمّد خلیل موسوی علاوه بر تصحیح مجلدات بحار، بر کتاب «انیس العابدین» (تألیف ملّا محمّد طبیب) در سالهای 1291 تا 1299 حواشی نوشته است.(2)

همچنین در سه شنبه 18 محرم 1274ق کتابت نسخه ای از «شرح دعای صباح» ملّا اسماعیل خواجوئی را به خط نستعلیق نوشته است که به شماره 7300 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی موجود است.(3)

محمّد خلیل اصفهانی

محمّد خلیل بن محمّد صادق اصفهانی [خوشنویس هنرمند] در شعبان 1241ق قرآنی به خط نسخ نوشته و ترجمه آیات را نیز بین سطرها نوشته است. این قرآن


1- وقایع السنین و الاعوام، ص523.
2- نقباء البشر، ج2، صص 706 و 707؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص271؛ فهرست کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران، ج1، ص17.
3- فهرست مرعشی، ج19، ص100.

ص: 878

چهارمین قرآن است که وی کتابت نموده است. نسخه به شماره 1324 در کتابخانه آیت اللَّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا محمّد خلیل میردامادی

میرزا محمّد خلیل بن سیّد عبدالکریم میردامادی سدهی بن میرزا محمّد علی بن میرزا محمّد رفیع بن حاج میرزا رحیم بن سیّد مرتضی بن میر سیّد اشرف بن سیّد محمّد عبدالحسیب بن میر سیّد احمد علوی عاملی حسینی، عالم فاضل جلیل.

وی از شاگردان مرحوم حاجی کلباسی و داماد آن مرحوم بوده و نزد عموم طبقات به خصوص علماء و بزرگان و مؤمنین مورد کمال احترام بوده و در مسجد جامع خوزان اقامه جماعت و نماز جمعه می نموده و پس از فوت جنب آن مسجد مدفون گردید.

به طوری که نقل می کنند مرحوم آقا سیّد محمّد باقر درچه ای از علم و زهد مشارالیه ستایش می نموده و خود در امر به معروف و نهی از منکر نهایت سعی و کوشش را مبذول داشته است.(2)

خلیل ندیم سِدِهی

خلیل بلدی متخلّص به «ندیم» بن کریم، شاعر معاصر در سال 1314ش در محله فروشان «سِدِه» ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شد. وی پس از کمی تحصیل به کسب و کار مشغول شد.(3)

از اوست:


1- فهرست مرعشی، ج4، ص109.
2- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، صص 34 و 35؛ لطائف غیبیّه، ص30؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص306.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص503.

ص: 879

شد از دیدار آن دلبر شبم از روز روشن تر

گرفتم کام دل آخر ز فیض دولت شبها(1)

استاد محمّد خلیل گلریز خاتمی*

استاد حاج محمّد خلیل گلریز خاتمی فرزند حاج محمّد، از هنرمندان معاصر اصفهان است. در هنر خاتم کاری از اساتید برجسته و زبردست روزگار بود. در 4ذی الحجه 1393ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد مدفون شد.(2)

ملّا خلیل شریف

ملّا خلیل شریف، عالم فاضل، فقیه محدّث عارف زاهد، در سال 1286ق وفات یافته و نزدیک مزار ملّا اسماعیل خواجویی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

میرزا خلیل اللَّه

میرزا خلیل اللَّه اصفهانی، عالم فاضل جلیل، از علمای قرن دوازدهم هجری. وی در اصفهان نزد سیّد حسین بن سیّد ابوالقاسم جعفر موسوی خوانساری به تحصیل پرداخته است. سیّد حسین خوانساری در «شرح روضة البهیة» در قسمت «مسألة الصلاة علی المجتمعة من الاموات» از این شاگرد دانشمند خود چنین یاد می کند:

«... أعظَمُ جَلیلٌ مِن ذَوِی الشَّرَفِ و السِیّادَةِ و اَکرَمُ خَلیلٌ مِن اهل العِلمِ و الاِفادَةِ»

سال وفات او به دست نیامد. گویا در اواخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم هجری وفات یافته است.(4)


1- گلهای زاینده رود، ج2، ص93.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص210؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص587، سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 163 و 117.
4- الکواکب المنتشره، صص 245 و 246؛ الکرام البرره، ج2، ص509؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص586.

ص: 880

شیخ خلیل اللَّه

شیخ خلیل اللَّه، از علماء و دانشمندان اواخر صفویه بوده و در سال 1110ق وفات یافته و مجاور بقعه چهل دختران در قسمت غربی امامزاده زید اصفهان مدفون شده است. بر سنگ قبر او این اشعار نقر شده بود:

کان هنر معدن علم جمیل

مصدر خلّت و نجابت خلیل

تا کند از پاکی ذاتش بیان

شصت بهفت آب دهن سلسبیل

رفت چو از دار فنا سوی خلد

توشه ره ساخته اجر جزیل

سلطنت کشور معنیش بود

کوفت در این دایره طبل رحیل

دل پی تاریخ وفاتش نوشت

«آه» کشد چرخ ز «موت خلیل»

1116-6=1110ق (1)

میر خلیل اللَّه تونی

میر خلیل اللَّه تونی اصفهانی، عالم فاضل متّقی [از علمای قرن یازدهم هجری. در اصفهان به تحصیل پرداخت. او به تصحیح و تعلیق کتابهای کتابخانه خود می پرداخته و در ضبط و ثبت و تدوین حواشی کتب فقهی و حدیثی اهتمام داشته که بر مقام علمی و فقهی او دلالت دارد.] وی در محله شیخ یوسف بنا در اصفهان ساکن بوده و به کثرت عبادت و صلاح و زهد معروف بوده و عمر را به تزکیه و تهذیب نفس گذرانیده تا اینکه در سال 1084ق در اصفهان وفات یافته است.(2)


1- مختصری از تاریخچه محله خواجو، صص 64 و 65؛ مزارات اصفهان، ص271.
2- ریاض العلماء، ج2، ص259؛ مزارات اصفهان، ص324.

ص: 881

شیخ خلیل اللَّه طالقانی

شیخ خلیل اللَّه طالقانی، عالم فاضل، عارف کامل و ادیب شاعر در قرن دوازدهم هجری. [در اصفهان به تحصیل پرداخت و تا آخر عمر در این شهر ساکن بود.] شیخ محمّد علی حزین در کودکی حدود سه سال به خدمت او می رسیده است. و در باب او می نویسد: «از افاضل اصحاب ایقان و مستغرق بحار عرفان. زلال چشمه انفس و آفاق و از حضیض علایق به اوج اطلاق رسیده بود. چهل سال کمابیش در یک خرقه و شبانروزی به یک دو لقمه چربش اکتفا نموده و کیفیّت ریاضات و سلوک زندگانی آن زنده جاودانی اتسّاع مقامی عظیم می خواهد. علوم ظاهر و باطن را جامع و نور شهود از سیمای او لامع بود. و گوشه عزلت در اصفهان اختیار و آخر از آنجا به ملاء اعلی انتقال نمود.»

این عالم ربّانی خطوط را زیبا می نوشت و کتابهای بسیاری را کتابت نموده و وقف بر طلاّب و اهل علم نمود. شعر نیز می سرود. حزین یادآور می شود که در کودکی شعرهایش را برای شیخ خلیل اللَّه می خوانده و تخلّص «حزین» را از او گرفته است.

سرانجام در حدود سال 1114ق در اصفهان وفات یافت و در بقعه علی بن سهل در طوقچی به خاک سپرده شد. از آثارش:

1. «رساله در علم مناظر و مرایا» 2. «دیوان اشعار» 3. «زاد السّبیل» در آداب سلوک 4.«نظم کافیه» ابن حاجب

این شعر از اوست:

ای شوخ بیا در دل درویش نشین

کان نمکی، بر جگر ریش نشین

در هجر تو دامنم گلستان شده است

یک دم به کنار کشته خویش نشین(1)


1- نجوم السماء، ص195؛ مزارات اصفهان، ص324؛ صحف ابراهیم، ص123؛ تذکرة المعاصرین حزین، صص 116 و 117 و 246؛ تاریخ و سفرنامه حزین، صص 153 و 154؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص210؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 586 و 587؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص226؛ فوائد الرضویّه، ج1، ص11؛ الکواکب المنتشره، ص246.

ص: 882

خیرالدّین اصفهانی

خیرالدّین اصفهانی، خطاط قرن دهم هجری. فوت سال 981ق.(1)


1- پیدایش خط و خطاطان، ص250.

ص: 883

اعلام اصفهان

«د»

اشاره

ص: 884

ص: 885

داراب خان افسر بختیاری

داراب خان افسر بختیاری فرزند اصلان، [شاعر معاصر از طایفه احمد خسروی بختیاری. مادر اصلان خان خواهر حسینقلی ایلخانی و مادر «افسر»، بی بی گوهر دختر ایلخانی بوده است.

داراب خان در سال 1279ش در چقاخور متولّد شده و از سال 1320ش در اصفهان ساکن شد. در سال 1337ش بر اثر سکته فلج شد.(1) وی سرانجام در 21 مهر 1350ش وفات یافته و در تکیه میر واقع در تخت فولاددر یکی از حجرات شرقی تکیه مدفون شد.(2) حسام الدّین دولت آبادی مرثیه ای جهت او سروده و مادّه تاریخ فوتش را چنین سروده است:

تاریخ مرگش آمد به هجری

«از جمع ما رفت داراب افسر»(3)

افسر با آنکه تحصیلات زیادی نداشت امّا قریحه ای سرشار و طبعی پربار در سرودن شعر داشت و علاوه بر سرودن شعر به فارسی، به لهجه لری نیز اشعار دلپذیری گفته بود که مورد توجّه مردم قوم بختیاری قرار گرفت. او از سن 30 سالگی به سرودن شعر پرداخت و اولین شعرش «رستاخیز مسجد سلیمان» نام داشت. شعر او ساده و صمیمی و بی تکلّف است و به راحتی بر دلها می نشیند. دیوان اشعار او بارها به چاپ رسیده است. اثر دیگر او «گل سعادت» نام دارد.]

از اوست:


1- شناخت سرزمین بختیاری، صص 499 و 500.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
3- مجله وحید، شماره مسلسل 95، آبان 1350ش، ص1165.

ص: 886

ای آنکه بعد ما گذری در دیار ما

گامی بِنِه ز وفا بر مزار عشق

گل های حسرتی که بر آن خاک رسته اند

بوده است بهر ما، ثمر شاخسار عشق(1)

داراب بینا اصفهانی

داراب کیخسرو کیانی معروف به «حاج آقا» و متخلّص به «بینا» [فرزند امیرقلی از شعرای معاصر اصفهان در سال 1280ش در محلّه مستهلک اصفهان متولّد شد. او پس از تحصیل در مکتب خانه به کار پرداخت و سالها به کشاورزی و باغداری مشغول بود. او نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. مضمون اغلب اشعار او انتقاد از اوضاع جامعه زمان خود است.

او مردی متدیّن و علاقمند به قرآن مجید بوده و برای تعلیم آن به دیگران اهتمام داشته است.] وی در انجمن های ادبی از جمله انجمن شیدا شرکت می نموده است.(2) [دیوان اشعار او هنوز به چاپ نرسیده و نزد فرزندش موجود است.

وی سرانجام در 15 ذیحجه 1384ق (مطابق با 29 فروردین 1344ش از دنیا رفت و در شمال مصلای تخت فولاد نزدیک تکیه سادات بهشتی واقع در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.(3)

[از اوست:

علم و عمل هم عنان دین مبین است

دین و دیانت کلام پاک متین است

دین ادب است و بَرَش حیا و مروّت

هر که ادب دارد او مروّج دین است

دین نه به عمامه و لباس بلند است

حجب و تکبّر بر این لباس قرین است


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص185.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 97 و 98.
3- سیری در تاریخ اصفهان، ص136.

ص: 887

گفت پیمبر ادب به خلق بیاموز

باادب اندر جهان ز اهل یقین است

رونق دین کی بود به گوشه نشینی

مفسده ها پیش خلق گوشه نشین است

تا نبری رنجها تو گنج نیابی

راحت بی رنج خواهی این نه چنین است

رنج تو بینا ببر که گنج بیابی

گنج نهادن برای روز پسین است(1)]

داود سُنبلانی

داود بن سلیمان سنبلانی، از محدّثین اصفهان در قرن اول هجری است. وی از جمله کسانی است که به خدمت حضرت امیرعلیه السلام شرفیاب شده است. حمزه اصفهانی در کتاب خود از او یاد کرده است(2)

[«سنبلان»، از قدیمی ترین محلّه های اصفهان به شمار می رود و امروزه به «سُنبلستان» معروف است.]

میرزا داود مرعشی

میرزا داود بن میرزا عبداللَّه بن میرزامحمّد شفیع مستوفی موقوفات ادیب فاضل [، جامع کمالات صوری و معنوی. در سال 1065ق متولّد شده و در اصفهان علم آموخته و به مناسبت مقام علم و فضل و سیادت به منصب استیفای کل ممالک منصوب شده و پس 11 سال در سال 1110 به منصب تولیت آستان قدس رضوی مفتخر شده و با همشیره شاه سلطان حسین (شهربانو بیگم دختر شاه سلیمان) ازدواج نموده و در اصفهان ساکن شد تا اینکه] در سال 1133ق وفات یافته [و در تکیه مخصوص که برای خود در لسان الارض واقع در تخت فولاد برای خود احداث کرده بود، مدفون شد. او در شعر طبع روانی داشته و «داود» تخلّص می کرده است. برخی تخلّص او را «عشق» نوشته اند که


1- مصاحبه با آقای رضا کیخسرو کیانی (فرزند مرحوم بینا) و محمّد کیخسرو کیانی (داماد آن مرحوم) در اسفندماه 1386 توسط غلامرضا نصرالهی.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص311.

ص: 888

صحیح نیست. او به نام کوچک خود تخلّص داشته و «عشق» تخلّص پدرش میرزا عبداللَّه بوده است.]

این آثار از اوست:

1. «دیوان اشعار» 2. «سلطان الانساب» 3. مثنوی «زبور العاشقین» 4. مثنوی «سفرنامه» 5. مثنوی «نمکدان دین»

این بیت از اوست:

افتاد به کف، زلف تو و کام گرفتیم

شب بر سر دست آمد و آرام گرفتیم(1)

داود ظاهری اصفهانی

ابوسلیمان داود بن علی بن خلف ظاهری اصفهانی کوفی، از مشاهیر علماء و فقهاء و محدّثین شافعی است. [اصلاً از اهالی کاشان اصفهان بوده] و در سال 201ق در کوفه متولّد شده است. وی در بین اهل سنّت به زهد و تقوا معروف بوده و در حق امام شافعی تعصّب زیاد داشته و درباره او دو کتاب تألیف نموده است. [وی از کوفه به بغداد رفته و در آنجا به تحصیل علم پرداخته و مذهب ظاهری را تأسیس کرده است. پیروان این مذهب به ظاهر قرآن توجّه دارند و به شدّت از تأویل و قیاس و رأی در فهم قرآن پرهیز می کنند.] ثعلب می گوید: عقلش از علمش بیشتر است.

[ابوسلیمان ظاهری حدیث را از قعنبی، ابن راهویه، مسدّد اسحاق حنظلی، ابن نمیر، ابی شیبه و ابی ثور و سلیمان بن حرب روایت می کند و ابویعلی زکریا ساجی و فرزندش محمّد بن داود بن خلف از او نقل حدیث کرده اند.]


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص19؛ تذکرة المعاصرین، صص 146 و 147؛ تذکره نتایج الافکار، صص 244 و 245؛ صحف ابراهیم، ص128؛ تذکره شمع انجمن، ص248؛ تذکره روز روشن، ص547؛ تذکره ریاض العارفین، صص 320 و 321؛ تذکره آتشکده (نیمه دوم)، صص 941 و 942؛ الذریعه، ج9، ص318 و ج19، ص87 و 207 و 327؛ مجمل التواریخ، صص 392 و 393؛ مکارم الآثار، ج1، صص 162-159؛ تذکره غنی، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص598.

ص: 889

وی در سال 270ق در بغداد وفات یافته [و در مقبره شونیزیه بغداد مدفون شد.(1)]

شیخ داود مصاحبی

شیخ داود بن ملّا علی اکبر مصاحبی نائینی، عالم فاضل. در سال 1278ش (حدود 1317ق) در «محمّدیه» نائین متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات به اصفهان آمده و نزد بزرگان و مجتهدین این شهر همچون حضرات آیات حاج آقا رحیم ارباب، سیّد محمّدرضا خراسانی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، آقا سیّد عبداللَّه مدرس (ثقةالاسلام)، میر سیّد علی نجف آبادی، میر سیّد محمّد نجف آبادی و حاج شیخ مهدی نجفی تلّمُذ نموده، تا به مقامات عالیه علم ارتقاء یافته است و در علوم اسلام همچون فقه، اصول، تفسیر و حدیث صاحب نظر بود و از برخی از اساتید خود نیز اجازاتی داشت.

وی از جنبه اخلاقی عالمی زاهد و متواضع و منیع الطّبع و دارای خطّی زیبا بود. در مدرسه حاج شیخ محمّدعلی ثقةالاسلام حجره داشت و در این حجره که عموماً روزها در آن به مطالعه و تدریس مشغول بود. شمشیری داشت و آن را بدان امید نگاه داشته بود که در هنگام ظهور حضرت بقیةاللَّه الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء به وسیله آن شمشیر بادشمنان خدا بجنگد. وی در محلّه نو خواجو ساکن و در یکی از مساجد آنجا امامت می نمود. سرانجام در 18 ذی القعده سال 1401ق وفات یافته و در تکیه معارفی در تخت فولاد[ که اکنون جزو یکی از مساجد تخت فولاد واقع شده] مدفون شد.

از آثارش جزوه ای به نام «التّنقیح فی مسأله التّلقیح» در بین کتابهایش موجود


1- راهنمای دانشوران، ج2، ص124؛ مرآة الجنان، ج2، ص184؛ الفهرست (ابن ندیم)، ج1، ص316؛ میزان الاعتدال، ج2، ص126؛ احقاق الحق، ج1، ص167 و 172؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص597؛ الاعلام، ج3، ص8؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص312 و 313؛ اللّباب، ج2، ص297؛ طبقات الفقهاء، ص102؛ تاج العروس، ج3، ص375؛ سیر اعلام النّبلاء، ج13، صص 108-97؛ وفیات الاعیان، ج2، صص 257-255؛ الوافی بالوفیات، ج13، ص473؛ تبیین کذب المفتری، ص340؛ شدّالازار، ص102؛ تاریخ منتظم ناصری، ج1، ص104.

ص: 890

است.(1)

داود اصفهانی خبّاز

ابوالفضائل داود بن محمّد بن حمد بن حسین اصفهانی خبّاز، از محدّثین اصفهان است.

سبط خواهر قتیبة بن سعید بقال است و از ابو محمّد رزق اللَّه تمیمی حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده است.(2)

داود اصفهانی

داود بن محمّد بن محمود اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. وی در سال 603ق وفات یافته است.(3)

میرزا داود بینوای خراسانی

حاج میرزا داود خراسانی ابن میرزا محمّد مهدی حسینی اصفهانی معروف به شهید مشهدی، عالم فاضل و ادیب شاعر. در سال 1190ق متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود و علمای مشهد مقدّس به تحصیل پرداخته و سپس مرجع حلّ مشکلات شرعی مردم در آن دیار شده و به اقامه جماعت پرداخته و سرانجام در سال 1240ق وفات یافته و در حرم مطهر رضوی مدفون گردید. به فارسی و عربی نیز شعر می سروده و «بینوا» تخلّص می نموده است:

بر سرم از لطف یار آمد، به همراهش رقیب

با اَجَل آمد پس از عمری به بالینم طبیب(4)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص312؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص199.
2- التّحبیر، ج1، ص274.
3- مرآة الجنان، ج4، ص45.
4- تذکره دلگشا، صص 313 و 314؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص182؛ لغت نامه دهخدا ذیل «بینوا»، ص686؛ مکارم الآثار، ج4، ص1107؛ حدیقة الشعراء، ج1، ص310 و 311؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، ص22؛ تذکره انجمن خاقان، صص 88-86.

ص: 891

داود صفای اصفهانی

داود صفا بن نعمت اللَّه، از شعرای معاصر اصفهان است. در سال 1293ش در اصفهان متولّد شد. از اعضای انجمن ادبی فرهنگ بود. این شعر از اوست:

مخوانش سپاهان بهشتیش خوان

به از کوثر آن زنده رودش بدان

بود دور از مردم آن ملال

که صاحب جمالند و صاحب کمال(1)

حکیم محمّدداود هندی اصفهانی

حکیم محمّد داود هندی اصفهانی معروف به «تقرّب خان» از اطبّای معروف اصفهان [در قرن یازدهم هجری]

وی به هند رفته و شهرت فراوان یافته و ثروتی بی کران اندوخته و در اصفهان در سال 1055ق مسجد جامع جورجیر را تجدید ساختمان کرد که به نام مسجد حیکم شهرت دارد.(2)

میرزا داود جابری انصاری

میرزا داود جابری انصاری، از صاحب منصبان دستگاه سلاطین صفویّه بوده و شاعر و ادیب و بانی تکیه حاج میرزا داود در جویباره اصفهان است.(3)

دُر فیروز فخری

ابوالفضل دُر فیروز اصفهانی، از شعراء سخنوران قرن پنجم هجری است. [نظامی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص309.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص597؛ مزارات اصفهان، ص177؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 612 و 613.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513.

ص: 892

عروضی، در مقاله دوم، در ذکر شعرای عصر سلاجقه نام از او برده است.] مافروخی در محاسن اصفهان می نویسد: «و من شعراء الفارسیة ابوالفضل دُر فیروز الفخری»(1)

درویش قاسمی اصفهانی

درویش قاسمی، شاعر ادیب عارف، از مصاحبان امیر نجم ثانی اصفهانی بوده و در لشکرکشی او به ماوراءالنهر به همراه او به آنجا رفته است. در قرن دهم هجری می زیسته و سال فوت او معلوم نیست.

این بیت از اوست:

شب مِی خوردن از فردا بیندیش

که این شب را عجب روزیست در پیش(2)

درویش محمّد نطنزی

کمال الدّین درویش محمّد بن شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی از علماء و محدثین موثق و از صلحاء و زُهاد قرن دهم هجری است. او جد مادری ملّا محمّدتقی مجلسی بوده و از شیخ علی محقق کرکی روایت می کند. علّامه مجلسی در اجازه خود به میر سیّد محمّد خلخال می نویسد او اولین شیعه امامیه است که احادیث امامیه را در اصفهان رواج داده است. قاضی ابواشرف اصفهانی، شیخ عبداللَّه بن جابر عاملی و ملّا محمّد قاسم بن درویش محمّد عاملی نطنزی از او روایت می کنند.

او تا سال 939ق زنده بوده و پس از آن وفات یافته است. در «الفیض القدسی» به نقل از «مناقب الفضلاء» می نویسد: قبر او در نطنز است و بقعه و بارگاه آن معروف است.

[برخی نوشته اند که ملّا محمّدتقی مجلسی از جدّ مادری خود کمال الدّین درویش محمّد روایت می کند. این قول بنا به دلایلی نادرست است از جمله این که در سلسله


1- محاسن اصفهان، ص34؛ چهار مقاله، صص 45 و 145.
2- تذکره مجالس النفایس، ص163.

ص: 893

راویان ملّا محمّدتقی مجلسی، دیده می شود که او به واسطه محدثین دیگری چون ابواشرف اصفهانی و عبداللَّه بن جابر عاملی از جدّ مادری خود نقل حدیث کرده است و نه مستقیم و بدون واسطه.(1)]

درویش مخلص*

درویش مخلص، از عرفای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و جمعی از طالبان سلوک و عرفان از جمله میرزا مهدی قمی مرید او بودند.(2)

دُلَیل سُنبلانی

دُلیل سنبلانی، از محدّثین اصفهان و از اهالی محلّه سُنبلان است. وی از جمله کسانی است که در هنگام اقامت سعید بن جُبِیر در اصفهان موفق به دیدار با او شده است.

او در سن بیش از 120 سالگی وفات یافته است.(3)

سیّد دولتشاه علوی

سیّد دولتشاه علوی، از بزرگان اصفهان در قرن پنجم و ششم هجری است. رئیس اصفهان [و به نوشته برخی از مورخان نقیب اصفهان] بوده و در جمادی الاولی 528ق به دست یکی از فدائیان اسماعیلی به نام «باعبداللَّه موغانی» کشته شد.(4)


1- فوائد الرضویه، ص177؛ اجازات الحدیث لعلّامة المجلسی، ص142؛ فیض قدسی، صص 177 و 178؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص602؛ زندگینماه علّامه مجلسی، ج1، صص 381 و 382.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص172.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص312.
4- زبدة التّواریخ (کاشانی)، ص183؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص595.

ص: 894

ص: 895

اعلام اصفهان

«ذ»

اشاره

ص: 896

ص: 897

ذاکر کنکاشی اصفهانی

ابوبکر ذاکر بن احمد بن عمر بن ابی بکر کنکاشی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری بوده و از ابوالقاسم ثقفی حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی از او اجازه داشته است.(1)

[ظاهراً وی از اهالی قریه «کنگاز» جِی در شرق شهر اصفهان بوده است.]

ذاکر جاری براآنی

ابوبکر ذاکر بن زید بن محمّد بن عمر بن سهل جاری براآنی اصفهانی، شیخِ صالحِ زاهد، از محدّثین قرن ششم هجری. از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در سال 545ق از او اجازه نقل حدیث دریافت نموده است. ابوبکر براآنی در سال 551ق وفات یافت.(2)

[«جار» که «گار» نیز گفته و نوشته می شود، از دهات شرق اصفهان است و در بلوک براآن واقع شده است. مناره ای آجری با نقوش هندسی زیبا، از عصر حکومت سلجوقیان در آن روستا هنوز پابرجاست.]

ذاکر اُسواری

ابو الرّجاء ذاکر بن علی بن احمد بن علی اُسواری اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری. از ابوشکر حمد بن علی حبال، ابوغالب احمد بن عباس بن محمّد لو شبندی و


1- التّحبیر، ج1، ص276.
2- التّحبیر، ج1، ص277؛ معجم البلدان، ج2، ص93.

ص: 898

جز آنان حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی از وی حدیث شنیده است.(1)

اُسواری منسوب به «اسوار» یا «اسواریه» از قرای اصفهان است.

ملّا ذوالفقار قُهپائی

ملّا ذوالفقار بن علی سلطان اصفهانی قهپائی، عالم فاضل محقّق، در اصفهان نزد جمعی از علما و افاضل شهر همچون علّامه مجلسی به تحصیل پرداخت و در علوم عقلی و نقلی مهارتی به سزا یافت. وی کتابخانه ای نفیس با کتابهای متنوع و ارزشمند داشت که میرزا عبداللَّه افندی از آن در نوشتن تألیفات خود بهره های بسیار برده و مکرّر در کتاب «ریاض العلماء» به کتابخانه ملّا ذوالفقار اشاره کرده است.

از جمله در ذیل شرح حال «سیّد علی بن محمّد امامی» از حواشی ملّا ذوالفقار که بر کتاب «المجدی» ابن صوفی نوشته بود نسب کامل سیّد علی امامی را نقل می کند

گویا ملّا ذوالفقار کتاب رجالی نیز داشته و برخی از مطالب «ریاض العلماء» منقول از آن کتاب است. فرزندش محمّد نیز اهل فضل بوده و در حواشی که در یک مجموعه کشکول مانند در تاریخ 20 ربیع الاول 1133ق نوشته است، از پدر به عنوان «مرحوم مولانا ذوالفقار اصفهانی» یاد کرده است.

[کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الاربعین فی مطاعن المتصوّفین» 2. «الزُّبُر و البیّنات در شرح رساله اعتقادات» علّامه مجلسی(2)]


1- التّحبیر، ج1، ص275.
2- الکواکب المنتشره، ص257؛ تلامذة العلّامه المجلسی، صص 24 و 25؛ ریاض العلماء، ج4، ص187؛ الذریعه، ج10، ص116؛ مصفّی المقال، صص 171 و 172؛ تراجم الرّجال، ج1، ص208، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص606؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص30؛ صفویان در عرصه دین - فرهنگ و سیاست، ج2، ص580؛ فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص285.

ص: 899

میر ذوالفقار گلپایگانی*

میر ذوالفقار بن محمّد گلپایگانی، عالم فاضل از دانشمندان قرن یازدهم هجری است. در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصاً آقاحسین خوانساری به تحصیل پرداخته و در زادگاه خود به تبلیغ شریعت مشغول شده است و در سال 1064ق از استاد خود دارای اجازه است. او پدر عالم و شاعر عالیقدر میرزا علی خان گلپایگانی (شیخ الاسلام گلپایگان) بوده است.(1) او نسخه ای از «المختصر» تألیف: تفتازانی را به خط نسخ در دوشنبه 3 رجب 1089ق کتابت نموده که به شماره 576 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مشهد نگهداری می شود.(2)

ذوالقرنین شرابی اصفهانی

ابونصر ذوالقرنین بن ابی الرّجاء بن ابی نصر طبیب شرابی اصفهانی، از محدّثان و اطبّاء اصفهان در قرن ششم هجری است. به طبابت مشغول بوده و از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری استماع حدیث کرده است. ابوسعد سمعانی یک حدیث از او شنوده است. وی در سال 531ق فوت شده است.(3)


1- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی؛ دو گفتار، صص 14-12؛ الروضة النضره، ص212؛ فیض قدسی، ص192؛ تلامذة العلّامة المجلسی، 25؛ دانشمندان خوانسار، صص 123 و 124.
2- نسخه های خطی، جص، ص95؛ فهرست الهیات مشهد، ج1، ص552.
3- التّحبیر، ج1، ص277.

ص: 900

ص: 901

فهرست مطالب

«ب»

بابا 29

بابا الهی 29

بابا باب اللَّه 29

بابا امیر 29

بابا بُدِلا 29

بابا بیات 30

بابا توتا 30

بابا جوزا 30

بابا حاجی 30

بابا حسن 31

بابا حمزه 31

بابا حیدر 31

بابا حیدر 31

بابا خدادوست 31

بابا دنبه 32

بابا رضی 32

بابا رکن الدّین بیضاوی شیرازی 32

بابا سرخ 34

بابا سعید 34

بابا سلطان قلندر قمی 34

بابا سنگکی 35

بابا شاه اصفهانی 35

بابا شهاب 36

بابا شیخ احمد 36

بابا شیخ حسین 36

بابا شیخ علی 37

بابا شیخ علی 37

بابا شیخ علی رودباری 37

بابا شیر 37

بابا صفی 37

بابا صلت 38

بابا عبداللَّه 38

بابا عبداللَّه 38

بابا عبداللَّه 38

بابا عریان 38

بابا علمدار 38

بابا علی 39

بابا علی خان گورتانی 39

بابا فولاد 39

بابا قادر 40

باباقاسم 40

بابا قارداش 41

بابا قزوینی 41

بابا لکات 41

بابا لخته 41

ص: 902

بابا لنگر 41

بابا متکا 42

بابا محمّد علی اصفهانی 42

بابا محمود 42

بابا ملّا 42

بابا نوش 42

بابا وحدی 43

بابا یحیی 43

باباخان شکوهی بختیاری 43

میرزا باقر 43

محمّد باقر آتشی شیرازی 44

شیخ محمّد باقر ارونقی 44

شیخ محمّد باقر استرآبادی 44

استاد باقر اصفهانی 45

ملّا محمّد باقر اصفهانی 45

محمّد باقر اصفهانی 45

محمّد باقر اصفهانی 46

محمّد باقر اصفهانی 46

محمّد باقر اصفهانی 47

محمّد باقر اصفهانی 47

شیخ محمّد باقر اصفهانی 47

سیّد محمّد باقر امامی 48

دکتر باقر آل ابراهیم 48

محمّد باقر نجف آبادی 49

شیخ محمّد باقر کلباسی 49

شیخ محمّد باقر اصفهانی 50

میرزا محمّد باقر مجدالاطباء 50

میر محمّد باقر حسینی اصفهانی 50

میرزا محمّد باقر حسینی نطنزی 50

میر محمّد باقر شهرستانی 52

سیّد محمّد باقر آسیاب پری 52

میرزا محمّد باقر امامی 53

میرزا محمّد باقر شهیدی علوی 53

محمّد باقر حسینی مازندرانی 53

سیّد محمّد باقر ثانی بیدآبادی 54

میر محمّد باقر خاتون آبادی 55

میرزا محمّد باقر طبیب 58

میر محمّد باقر واعظ 58

میر محمّد باقر خاتون آبادی 59

آقا باقر سعدالسّلطنه 59

محمّد باقر حسینی 60

آقا محمّد باقر وحید بهبهانی 60

محمّد باقر بن امین 61

شیخ محمّد باقر الفت 61

میرزا محمّد باقر مدرّس 63

شیخ محمّد باقر نجفی (کبیر) 64

سیّد محمّد باقر رویدشتی 66

علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی 66

محمّد باقر خضری استرآبادی 68

ملّا محمّد باقر ابوالفقراء گزی 69

سیّد محمّد باقر حسینی قزوینی 70

شیخ باقر کیانی فلاورجانی 70

ملّا محمّد باقر لاهیجی 70

محمّد باقر باغاتی 71

سید محمّد باقر عمادالاسلام 71

شیخ محمّد باقر قهی 72

باقر حمیدی 73

محمّد باقر نصیری طوسی 73

ص: 903

ملّا محمّد باقر فشارکی 74

میرزا محمّد باقر روضاتی 75

شیخ محمّد باقر نجفی 76

سیّد محمّد باقر امامی دهکردی 77

محمّد باقر قزوینی 78

سیّد محمّد باقر عمادالواعظین 78

محمّد باقر بروجنی 79

سیّد محمّد باقر گلستانه 79

میرزا محمّد باقر خلیفه سلطانی 80

سیّد محمّد باقر دُرمیانی 80

سیّد محمّد باقر بهشتی 81

محمّد باقر مبارکه ای 81

سیّد محمّد باقر صدر الافاضل سدهی 81

شیخ محمّد باقر واثق همدانی 82

محمّد باقر طبیب اصفهانی 83

سیّد محمّد باقر مجتهد گنجه ای 84

میرزا محمّد باقر بهاء خواجوئی 85

محمّد باقر یزدی ثانی 85

میرزا محمّد باقر منجم 86

میرزا محمّد باقر موسوی خوانساری 87

شیخ محمّد باقر فشارکی 87

سیّد محمّدباقر میردامادی 88

میرزا محمّد باقر هرندی 89

شیخ محمّد باقر شریعتی دهاقانی 89

محمّد باقر شهرستانی 90

محمّد باقر طبیب 91

شیخ محمّد باقر کربلائی 91

شیخ محمّد باقر صدیقین 91

میرزا محمّد باقر فقیه ایمانی 92

محمّد باقر قهپائی 93

سیّد محمّد باقر احمدآبادی 94

شیخ محمّد باقر معلم 94

محمّد باقر اصفهانی 94

شیخ محمّد باقر زند کرمانی 95

محمّد باقر معلّم خوراسکانی 96

ملّا محمّد باقر قمشه ای 97

سیّد محمّد باقر حسنی نجف آبادی 97

سیّدمحمّدباقرچهارسوقی (صاحب روضات)

98

ملّا محمّد باقر یزدی 101

محمّد باقر قمشه ای 102

سیّد محمّد باقر واعظ اصفهانی 102

دکتر سیّد محمّد باقر کتابی 102

ملّا محمّد باقر تنکابنی 104

سیّد محمّد باقر موسوی 104

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی 104

میرزا محمّد باقر خاتون آبادی 105

محمّد باقر زاآنی اصفهانی 105

محمّد باقر قمی 105

شیخ محمّد باقر ناصری دولت آبادی 106

میرزا محمّد باقر حکیم باشی 106

حاج محمّد باقر خان صدر اصفهانی 107

ملّا محمّد باقر نجف آبادی 108

سیّد محمّد باقر تویسرکانی 108

محمّد باقر لمعه اصفهانی 109

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی 110

میرزا محمّد باقر مجلسی 110

سیّد محمّد باقر میر محمّد صادقی 111

ص: 904

محمّد باقر ندوشنی 111

میرزا محمّد باقر بروجردی 111

ملّا محمّد باقر تبریزی 112

سیّد باقر حسینی 112

سیّد محمّد باقر خاتون آبادی 113

سیّد محمّد باقر فقیهی 113

محمّد باقر قاینی اصفهانی 113

شیخ محمّد باقر گلپایگانی 114

محمّد باقر رشحه اصفهانی 114

محمّد باقر نقاشباشی سمیرمی 115

سیّد محمّد باقر نیّری زواره ای 115

میرزا محمّد باقر پیشنماز 115

میرزا محمّد باقر مشیرالملک نائینی 116

میرزا محمّد باقر زنجانی 118

محمّد باقر اصفهانی 118

سید محمّد باقر ابطحی 118

محمّد باقر اصفهانی 120

میرزا باقر جابری 120

محمّد باقر فروشانی 120

ملّا محمّد باقر برلشتی 120

محمّد باقر نشاطی گرجی 121

محمّد باقر خوانساری 121

شیخ محمّد باقر اصفهانی 122

باقر اصفهانی 122

باقر الماسی 122

آقا باقر خوراسکانی 123

محمّد باقر قزوینی اصفهانی 124

سیّد محمّد باقر امامی کَروَنی 124

محمّد باقر اصفهانی 125

ملّا محمّد باقر خوزانی 125

سیّد محمّد باقر حسینی اصفهانی 126

میر محمّد باقر داماد 126

سیّد محمّد باقر موسوی 129

میر محمّد باقر گلستانه 129

میرزا محمّد باقر نوّاب لاهیجی 129

باقرخان عراقی 131

سیّد محمّد باقر رجائی 131

باقر خاص اصفهانی 132

سیّد محمّد باقر موّحد ابطحی 133

سیّد محمّد باقر درچه ای 133

میرزا محمّد باقر خلیفه سلطانی 135

محمّد باقر کِردآبادی 135

محمّد باقر بن منبوداق 136

محمّد باقر باغاتی 136

ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری 136

سیّد محمّد باقر نحوی 138

سیّد محمّد باقر خاتون آبادی 139

ملّا محمّد باقر قمشه ای 139

محمّد باقر نیلفروشان 140

ملّا محمّد باقر هرندی 141

سیّد محمّد باقر حجّةالاسلام شفتی 141

محمّد باقر حسینی 144

میرزا محمّد باقر پاقلعه ای 144

محمّد باقر خوراسکانی 144

محمّد باقر اصفهانی 145

سیّد باقر رشتیان 145

ملّا محمّد باقر صفای نائینی 145

باقر برهمن 146

ص: 905

باقر بنّا 146

آقا محمّد باقر بهجت اصفهانی 147

میرزا باقر تبریزی 147

محمّد باقر توحید اصفهانی 148

سیّد محمّد باقر حسام السّادات 148

باقر سخائی 148

سیّد محمّد باقر تیرانی 149

محمّد باقر حسینی 149

محمّد باقر کارلادانی اصفهانی 149

سیّد محمّد باقر دیباج 150

میرزا محمّد باقر ذکاءالملک اصفهانی 150

سیّد محمّد باقر زوّاره ای 150

محمّد باقر سروش اصفهانی 150

آقا محمّد باقر سمسوری 151

سیّد محمّد باقر صدرالکُتّاب 152

میر محمّد باقر طباطبایی اصفهانی 152

آقا سیّد محمّد باقر طبیب 152

محمّد باقر عامی اصفهانی 152

شیخ محمّد باقر قزوینی 153

میرزا باقر قاضی زاده 153

ملّا محمّد باقر گزی 154

سیّد محمّد باقر محزون سدهی 155

محمّد باقر منیر اصفهانی 155

سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی 155

محمّد باقر نجم ثانی 156

آقا باقر نقاش 156

ملّا محمّد باقر ورنوسفادرانی 157

بایزید بسطامی 157

بایُندُر صفوی 158

سیّد بحرالعطاء مهدوی هرستانی 158

سیّد بحرالعلوم میردامادی 159

بداق بیگ نسیم شاملو 160

بدران علوی نسّابه اصفهانی 160

بدر رارانی اصفهانی 161

بدر فرکی اصفهانی 161

سیّد بدرالدّین جاجرمی 162

سیّد بدرالدّین کتابی 162

محمّد بدیع اصفهانی 163

محمّد بدیع بن حیدرعلی 164

میرزا بدیع نطنزی 164

میرزا بدیع درب امامی 164

بدیع الزّمان اصفهانی 167

میرزا بدیع الزّمان منجم 167

بدیع الزّمان عباسی 168

بدیع الزّمان کاتب خاتون آبادی 168

میرزا بدیع الزّمان اردستانی 168

میرزا بدیع الزّمان نصرآبادی 169

استاد بدیع الزّمان تونی 170

ملّا بدیع الزّمان هرندی 170

دکتر بدیع اللَّه دبیری نژاد 170

بذّال فُرسانی 171

براتعلی نجف آبادی 172

برخوردار اصفهانی 172

برخوردار بیگ فاتح گلپایگانی 173

برخوردار بیگ نائینی 173

بَرکیارُق سلجوقی 174

رئیس بَرَکه 174

برهان الدّین خوراسکانی 175

ص: 906

بُشر مدینی 175

بکار عنبری فقیه 175

بکتاش 176

بکر آدمی شیرازی 177

بندار اصفهانی 177

بُندار انماطی 177

بهاءالدّین الفت 178

میرزا بهاءالدّین فاضل نوری 178

سیّد بهاءالدّین مهدوی 179

سیّد بهاءالدّین رضوی خوانساری 180

شیخ بهاءالدّین برهانی 181

میرزا بهاءالدّین صدر عاملی 182

شیخ بهاءالدّین کاشانی 182

شیخ بهاءالدّین گیلانی 183

بهاری اصفهانی 183

بهرام اصفهانی 183

بهرام اصفهانی 184

بهرام بیگ بیانی تبریزی 184

بهرام سفره کش 184

بهرام پریش شهرضائی 185

بهروز بیضاوی 186

بهروز ریحان اسفرجانی 187

بهزاد بیگ دوستاق 187

بهزاد نقاش اصفهانی 187

بهمن رافعی 188

بهمن «شارق» بروجنی 189

بیرام بیگ سامع همدانی 190

«پ»

پرویز بختیاری 193

دکتر پرویز دبیری 193

خواجه پطرس ارمنی 195

پهلوان صالح 195

پیر 196

پیر بکران 196

پیر پرنده 197

پیر پینه دوز 197

پیر جلال 197

پیر جمالی 197

پیر حاجات 198

پیر عنایت 199

پیر محمّد 199

پیر مرتضی علی اردستانی 199

پیر محمود 200

«ت»

خواجه تاج الدّین سلمانی 203

تذهیبی اصفهانی 203

تسلّی اصفهانی 203

تقی 204

محمّد تقی اصفهانی 204

محمّدتقی اصفهانی 204

ملّا محمّد تقی اصفهانی 205

میرزا شاه تقی واحد اصفهانی 205

محمّد تقی بیگ اصفهانی 206

محمّد تقی اصفهانی طهرانی 206

محمّد تقی اصفهانی 206

ص: 907

شیخ محمّدتقی اعتزازیان 206

سیّد محمّد تقی امامی 207

محمّد تقی اصفهانی 207

ملّا محمّد تقی سمیرمی 207

محمّد تقی صحّاف 208

محمّد تقی کفرانی 209

شیخ محمّد تقی بروجردی 209

سیّد محمّد تقی مهدوی سِدِهی 210

شیخ محمّد تقی فهامی 210

تقی اصفهانی 210

محمّد تقی قهپائی 211

ملّا محمّد تقی پروانه عباسی 211

محمّد تقی اصفهانی 212

محمّد تقی اصفهانی 212

محمّد تقی اصفهانی 212

ملّا محمّد تقی مجلسی 213

شیخ محمّد تقی آقانجفی 213

سیّد محمّد تقی خلیفه سلطانی 216

ملّا محمّد تقی کاتب اصفهانی 216

محمّد تقی قاضی زاده 217

سیّد محمّد تقی بهشتی 217

سیّد محمّد تقی نجف آبادی 217

شیخ محمّد تقی مجلسی 218

محمّد تقی خوانساری 219

میر محمّد تقی مدرّس 219

محمّد تقی اصفهانی 220

سیّد محمّد تقی موسوی شفتی 220

ملّا محمّد تقی جیلانی 221

شیخ محمّد تقی فشارکی 221

محمّد تقی کاتب خاتون آبادی 222

ملّا تقی خوراسکانی 222

استاد محمّد تقی ذوفن 222

محمّد تقی شهرستانی 223

سیّد تقی هاشمی دهسرخی 223

میرزا محمّد تقی هرندی 224

پروفسور سیّد تقی فاطمی 224

شیخ محمّد تقی قمشه ای 225

محمّد تقی یزدی 225

ملّا محمّد تقی هروی 226

میرزا محمّد تقی مجلسی 226

سیّد محمّد تقی خراسانی نجفی 227

محمّد تقی داورپناه 227

شیخ محمّد تقی رازی نجفی 228

سیّد محمّد تقی میردامادی 230

محمّد تقی کیهان سامانی 230

ملّا محمّد تقی رازی 231

ملّا محمّد تقی گوگدی گلپایگانی 231

محمّد تقی اصفهانی 232

سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه 232

میر محمّد تقی خاتون آبادی (کوفتگر) 233

میر محمّد تقی خاتون آبادی 233

سیّد محمّد تقی کتابی 234

سیّد محمّد تقی کتابی 234

محمّد تقی اردبیلی 235

شیخ محمّد تقی پیکانی جرقویه ای 235

سیّد محمّد تقی حسینی تبریزی 236

محمّد تقی اصفهانی 236

محمّد تقی اصفهانی 237

ص: 908

شیخ محمّد تقی نجفی 237

محمّد تقی نصیری طوسی 238

سیّد محمّد تقی فقیه احمدآبادی 238

محمّد تقی عاشق آبادی 240

ملّا محمّد تقی مجلسی 240

ملّا محمّد تقی الماسی 241

میرزا محمّد تقی ادیب طوسی 242

ملّا محمّد تقی طبسی 243

محمّد تقی اصفهانی 243

ملّا محمّد تقی اردستانی 244

محمّد تقی خان صدری 244

سیّد تقی حسینی 244

شیخ محمّد تقی صدیقین 245

شیخ محمّد تقی هرندی 246

ملّا محمّد تقی استرآبادی 246

میرزا محمّد تقی نوری 247

تقی بهروز 247

محمّد تقی یزدی 248

ملّا محمّد تقی اصفهانی 248

محمّد تقی مسیر اصفهانی 249

تقی فداکار 249

ملّا محمّد تقی مجلسی (اوّل) 250

سیّد محمّد تقی حجازی فروشانی 251

سیّد محمّد تقی موسوی خوانساری 252

سیّد محمّد تقی گلستانه 252

میرزا محمّد تقی خان حکیم باشی 253

محمّد تقی (سارو تقی) 254

محمّد تقی تاجر عباس آبادی 255

محمّد تقی جامی 255

محمّدتقی خلجی 256

محمّد تقی خوزانی 256

استاد محمّد تقی دهقّی 257

شیخ محمّدتقی رهبر 257

تقی ضمیر اصفهانی 258

محمّد تقی عارف اصفهانی 258

ملّا محمّد تقی گزی 259

محمّد تقی متّقی اصفهانی 259

تقی مثال قهپایه ای 259

سیّد محمّد تقی مدنی چهارسوقی 260

میرزا محمّد تقی مذهّب 261

ملّا محمّد تقی مشهدی 261

سیّد محمّد تقی مصطفوی فروشانی 261

تقی منشی نوری 262

میرزا محمّد تقی نشئه 262

تمیم لیکجی اصفهانی 263

تمیم تمیمی 263

«ث»

ثابت تفلیسی 267

ثابت ثقفی اصفهانی 267

ثابت صفّار اصفهانی 267

ثابت مدینی اصفهانی 267

ثابت مستوفی اصفهانی 268

ثابت اصفهانی 268

ثعلبه اصفهانی 268

ثعلبه حنظلی 269

ص: 909

«ج»

جابر اَندانی اصفهانی 273

جابر لاذانی اصفهانی 273

جابر رنانی اصفهانی 274

جابر ویذ آبادی 274

جامع اصفهانی 274

جان بیگی اصفهانی 274

جبر بن نوف 275

جبیر خَرجانی اصفهانی 275

جدیدی اصفهانی 276

جذبیِ اصفهانی 276

جذوی اصفهانی 276

جریر ضُبّی اصفهانی 277

ملّا محمّد جعفر اصفهانی 277

محمّد جعفر اصفهانی 278

سیّد محمّد جعفر اصفهانی 278

میرزا جعفر اصفهانی 278

جعفر آل ابراهیم 279

شیخ محمّد جعفر شیخ الاسلام 280

میرزا جعفر ظفر اصفهانی 280

شیخ محمّدجعفر کلباسی 280

جعفر اصفهانی 282

جعفر زعفرانی 282

جعفر رویدشتی 282

جعفر اصفهانی 282

سیّدجعفر طباطبائی نجف آبادی 283

سیّد جعفر خاکشیر 283

سیّد جعفر خلیفه سلطانی 284

جعفر اصفهانی 285

محمّدجعفر انصاری مبارکه ای 285

میرزا جعفر صافی 285

محمّدجعفر اصفهانی 286

سیّد محمّدجعفر علم الهدی 286

میرزا جعفر مذهب 287

ملّا محمّدجعفر سبزواری 287

سیّد جعفر بیدآبادی 288

میرزا جعفر مجلسی 289

میرزا محمّدجعفر گلستانه 290

سیّد جعفر علوی عاملی 290

جعفر قهپائی 291

شیخ محمّدجعفر الهی نجف آبادی 291

محمّدجعفر الماسی 292

سیّد ابوالقاسم جعفر خوانساری 292

میرزا محمّدجعفر شهرستانی 294

ملّا محمّدجعفر مازندرانی 295

سیّد جعفر آیت میردامادی 296

میرزا محمّد جعفر میردامادی 297

میرزا محمّدجعفر طرب نائینی 298

ملّا محمّد جعفر جاپلقی اصفهانی 299

محمّد جعفر اصفهانی 299

شیخ محمّدجعفر اصفهانی 299

محمّدجعفر رجائی 300

میرزا محمّدجعفر غیرت اصفهانی 300

محمّدجعفر اَهَری 301

جعفر اصفهانی 301

محمّدجعفر دشت بیاضی 302

سیّد جعفر حسینی 302

محمّدجعفر رویدشتی 303

ص: 910

محمّدجعفر نائینی 303

ملّا محمّدجعفر اصفهانی 303

ملّا محمّد جعفر وصاف اصفهانی 304

میرزا محمّد جعفر اسیر اصفهانی 304

محمّد جعفر خطیب کاشانی 305

حاج محمّدجعفر لنگرودی 306

شیخ محمّدجعفر شیخ الواعظین هرندی 308

محمّدجعفر هرندی 308

محمّدجعفر رشتی 308

حاج محمّد جعفر آباده ای 309

ملّا محمّدجعفر کرباسی 313

میر سیّد محمّد جعفر خاتون آبادی 315

میرزا محمّد جعفر محلّه نوئی 315

شیخ محمّد جعفر گزی 316

جعفر بن عبداللَّه 317

شیخ جعفر قاضی 317

جعفر ثقفی 318

محمّد جعفر لاهیجی 319

جعفر اصفهانی 319

دکتر سیّد جعفر سجادی 319

محمّد جعفر نیستانه ای 321

شیخ محمّد جعفر اشراقی 321

سیّد جعفر طباطبائی عقدائی 321

محمّد جعفر حائری 322

میرزا محمّد جعفر شهشهانی 322

میرزا محمّد جعفر میردامادی 323

محمّد جعفر جیرانی اصفهانی 323

محمّد جعفر نجف آبادی 324

جعفر الراشد باللَّه عباسی 324

جعفر نوای اصفهانی 325

ملّا محمّد جعفر طالقانی 327

شیخ جعفر میسی عامِلی 327

جعفر اصفهانی 328

جعفر بن محمّد 328

جعفر اصفهانی 328

جعفر جاری اصفهانی 328

جعفر تاجر یزدی 329

میرزا سیّد جعفر خاتون آبادی 329

جعفر رِفاعی کرانی 329

جعفر عریضی 330

جعفر ثقفی کوفی 330

جعفر قومسی [قمشه ای] 330

جعفر فِریانی 330

جعفر صغیر 331

محمّد جعفر طبسی 331

جعفر کاشانی رازی 331

محمّد جعفر مبارکه ای 331

محمّد جعفر موسوی 332

ملّا محمّد جعفر مذهب قهپایه ای 332

محمّد جعفر مازندرانی 332

محمّد جعفر اصفهانی 333

محمّد جعفر خاتون آبادی 333

محمّد جعفر اصفهانی 333

محمّد جعفر هرندی 334

محمّد جعفر تبریزی 335

سیّد جعفر کرمانی 335

آقا جعفر نقاش 335

جعفر اصفهانی 335

ص: 911

سیّد جعفر خراسانی 336

محمّد جعفر جرقویه ای 336

محمّد جعفر حسنی حسینی اصفهانی 336

محمّد جعفر حسینی 336

سیدّ محمّد جعفر حسینی 337

محمّد جعفر حکاک 337

جعفر خان احمد خانی 337

محمّد جعفر خوزانی 338

میرزا محمّد جعفر راهب اصفهانی 338

شیخ محمّد جعفر ریزی 339

استاد جعفر زرگر اصفهانی 339

محمّد جعفر شیروانی 340

محمّد جعفر قهپائی 340

میرزا جعفر گلستانه 340

محمّد جعفر محمّدآبادی جرقویه ای 340

جعفر مدرس صادقی 341

شیخ جعفر مؤیّد موغاری 341

جعفر خان میناکار 342

شیخ محمّد جعفر همدانی 342

جعفر قلی خان اسعد بختیاری 342

جعفر قلی فریدنی 343

جعفری خروس باز 344

شاطر جلال 344

جلال فروغ بروجنی 344

استاد جلال تاج اصفهانی 345

سیّد جلال مجتهد هومانی 347

میرزا جلال اسیر اصفهانی 347

جلال یقین کاشانی 348

جلال الدّین (آقا میرک) اصفهانی 349

جلال الدّین اژه ای 350

جلال الدّین باری اصفهانی 351

سیّد جلال الدّین تقوی 351

حاج شیخ جلال الدّین نجفی 352

شیخ جلال الدّین جعفری کوهپائی 352

آقا جلال الدّین بت شکن دهکردی 353

سیّد جلال الدّین طاهری 354

سید جلال الدّین فارقلیطی 355

سیّد جلال الدّین شریعتی زفره ای 355

میرزا جلال الدّین روضاتی 356

سیّد جلال الدّین فقیه ایمانی 357

جلال الدّین همائی 358

جلال الدّین جابری 360

شیخ جلال الدّین ریزی 361

جلال الدّین صفائی اصفهانی 361

سیّد جلال الدّین فرزانه شهرکردی 361

جلال الدّین میرمیران 361

دکتر جلیل دوستخواه 362

جلیل گلریز خاتمی 363

جمال اصفهانی 363

جمال جناب پور 363

جمال خادم 364

جمال ساعد نقنه ای 364

جمال الدّین ایبه سمیرمی 365

سیّد جمال الدّین اصفهانی 365

جمال الدّین اعتماد الکتاب اصفهانی 365

میرزا جمال الدّین کلباسی 366

شیخ جمال الدّین نجفی 367

سیّد جمال الدّین صهری 369

ص: 912

شیخ جمال الدّین خوانساری 370

میرزا جمال الدّین معارف پرور 371

سیّد جمال الدّین میردامادی 371

سیّد جمال الدّین اشرف الواعظین 371

جمال الدّین قدسی 372

سیّد جمال الدّین مدرّس صادقی 373

سیّد جمال الدّین واعظ اصفهانی 373

جمال الدّین جیرانی 374

سیّد جمال الدّین منجّمی 375

جمال الدّین ترجمان 375

سیّد جمال الدّین چهارسوقی 375

سیّد جمال الدّین گلپایگانی 376

جمال الدّین معرّف 376

خواجه جمال الدّین منشی 377

ملّا جمشید کسکری گیلانی 377

جمشیدخان امیربختیار 378

جمشید عابدی درچه ای 378

شیخ محمّدجواد اصفهانی 379

محمّدجواد الماسی 379

سیّد جواد بهشتی 379

شیخ محمّدجواد واعظ اصفهانی 379

محمّدجواد رفیعی قهفرخی 380

میرزا جواد شوقی اصفهانی 380

جواد مجدزاده صهبا 381

جوادخان سردار اقبال بختیاری 382

سیّد محمّدجواد امام جمعه دهکردی 383

سیّد جواد امامی نجفی 384

شیخ محمّدجواد حسین آبادی 385

محمّد جواد دهنوی سمیرمی 387

شیخ محمّدجواد بیدآبادی سرجوئی 387

سیّد محمّد جواد میر محمّد صادقی 388

سیّد محمّد جواد خراسانی 388

دکتر محمّدجواد شریعت 389

سیّد محمّد جواد کتابی 390

شیخ محمّد جواد پوده ای 391

میر جواد طیّب اصفهانی 391

شیخ محمّد جواد فریدنی 392

دکتر جواد اژه ای 392

سیّد محمّد جواد صدر عاملی 393

شیخ محمّد جواد اصولی 394

سیّد محمّد جواد مسائلی 395

سیّد محمّد جواد طباطبائی 396

سیّد جواد مقدس 396

سیّد جواد ابطحی 397

میرزا محمّد جواد جهانبخش نهاوندی 397

میرزا جواد چهارمحالی اصفهانی 398

آقا جواد حاجب اصفهانی 398

جواد رستم شیرازی 399

محمّد جواد شمس 399

سیّد جواد عریضی 400

شیخ محمّد جواد فریدنی اصفهانی 400

شیخ محمّد جواد قزوینی 401

شیخ محمّد جوادمحقّق اصفهانی حائری 401

آقا محمّد جواد مُذَهِّب باشی 402

سیّد محمّد جواد درب امامی 402

جهانگیرخان قشقائی 402

جهانگیر کوهی اصفهانی 405

جهم اصفهانی 405

ص: 913

«چ»

چنگیز میرزا قاجار 409

«ح»

میرزا حاتم بیگ اردوبادی 413

حارث اصفهانی 413

حامد بن صبّاح 414

حامد خابوطی 414

حامد اصفهانی 414

حامد آدمی اصفهانی 414

حامدی اصفهانی 415

میرزا حبیب اصفهانی 415

حبیب هلالی اصفهانی 417

میرزا حبیب ملّاباشی 417

حبیب حسن آبادی 418

میرزا حبیب شاطر حاجی 418

حبیب اللَّه اصفهانی 420

حبیب اللَّه اصفهانی 420

حبیب اللَّه اصفهانی 420

حبیب اللَّه فضائلی 421

شیخ حبیب اللَّه نائینی 422

ملّا حبیب اللَّه نصرآبادی 423

میرزا حبیب اللَّه نیّر 423

سیّد حبیب اللَّه شریف واقفی 424

حبیب اللَّه اصفهانی 425

ملّا حبیب اللَّه اصفهانی 425

میرزا حبیب اللَّه صدر 426

حبیب اللَّه اصفهانی 426

حبیب اللَّه روحی فریدنی 427

میرزا حبیب اللَّه فریبی طهرانی 427

حبیب اللَّه حسینی اصفهانی 428

میرزا حبیب اللَّه موسوی اصفهانی 428

سیّد حبیب اللَّه میرلوحی 429

میرزا حبیب اللَّه اصفهانی 429

میرزا حبیب اللَّه امین التّجار 430

حبیب اللَّه آذری پور 431

سیّد حبیب اللَّه امامی 431

میرزا حبیب اللَّه روضاتی 431

شیخ حبیب اللَّه دولت آبادی 432

ملّا حبیب اللَّه رئیس الواعظین 432

حبیب اللَّه ساوجی 433

شیخ حبیب اللَّه شاهنده 433

ملّا حبیب اللَّه عباس آبادی 433

میرزا حبیب اللَّه مشیرالملک 434

میرزا حبیب اللَّه نیشابوری 434

حبیب اللَّه یزدخواستی 435

حَجّاج هَمْدانی 435

حجت اصفهانی 436

حدیثی اصفهانی 436

حرب خزاعی 436

حَزَوَّر اصفهانی 437

حسام مصطفوی اردستانی 437

حسام الدّین دولت آبادی 438

حسام الدّین سراج 438

حسام الدّین اصفهانی 439

حسبی اصفهانی 439

حسن خان 440

ص: 914

شیخ حسن اصفهانی 440

ملّا محمّد حسن اصفهانی 440

محمّد حسن اصفهانی 440

محمّد حسن اصفهانی 441

محمّد حسن اصفهانی 441

محمّد حسن اصفهانی 441

پیر حسن اصفهانی 442

سیّد حسن اصفهانی 442

میرزا حسن اصفهانی 442

شیخ حسن بروجنی 443

سیّدمحمّدحسن هاشمی طالخونچه ای 443

دکتر حسن انواری 443

محمّد حسن شیروانی گزی 444

حسن بطحائی 445

سیّد حسن موسوی اصفهانی 445

محمّدحسن سکوت علی شاه دهکردی 446

سیّدحسن موسوی اصفهانی 446

نواب محمّد حسن میرزا 447

حسن کرانی مجتهد 447

میرزا محمّد حسن مفتون قمشه ای 448

میرزا حسن عراقی 449

سیّد حسن مقدّس 450

شیخ محمّد حسن یزدی 450

میرزامحمّد حسن[تفضّلی] بروجردی 451

سیّد حسن خادمی 451

حسن باذی 451

حسن بن ابی عدنان 452

سیّدجلال الدّین حسن صلائی شهرستانی 452

سیّد حسن کلهرودی 453

ملّا محمّد حسن اردستانی 453

حسن اصفهانی 454

حسن بغدادی 454

میرزا محمّد حسن روضاتی 454

حسن مدینی 455

حسن اَرزُنانی اصفهانی 455

حسن مانکدیم 455

حسن اصفهانی 456

حسن باطرقانی 456

حسن بُرجی اصفهانی 456

میرزا حسن رأفت اصفهانی 456

شیخ محمّد حسن نجفی 457

میر سیّد حسن مدرّس اِسْفه ای 458

شیخ حسن شاکری درگَزینی 460

حسن بن ایوب 460

حسن اصفهانی 460

محمّد حسن اصفهانی خراسانی 461

حسن حَکَمی 461

میر سیّد حسن خلیفه سلطانی 461

سیّد حسن اسماعیلیان نجف آبادی 462

میرزا حسن طبیب دهاقانی 463

میرزا حسن صفی علی شاه 463

ملّا محمّد حسن مازندرانی 464

میر سیّد حسن مدرّس 465

سیّد محمّد حسن مجتهد 465

محمّد حسن حدّاد 468

محمّد حسن خوانساری 468

حسن مشفقی خوراسکانی 468

سیّد حسن مَلاذالاسلام 469

ص: 915

استاد حسن کسائی 470

ملّا محمّد حسن ادهم 470

حسن واذاری 471

حسن رئیس زاده 471

محمّد حسن ادیب الدّوله اصفهانی 471

محمّد حسن منّانی 472

سیّد حسن فانی یزدی 473

میرزا محمّد حسن منجم اصفهانی 474

محمّد حسن امین الضرب 475

محمّد حسن بافرانی نائینی 475

سیّد محمّد حسن امام جمعه 475

حسن اَعوَری 476

سیّد حسن حسینی برزانی 477

سیّد حسن خلیفه سلطانی 477

حسن سالک اصفهانی 478

حسن کاشانی 478

میرزا حسن شکسته نویس 479

حسنِ خداداد 479

میرزا محمّد حسن منجم اصفهانی 479

ملّا حسن درّی 480

میرزا حسن عمرانی 481

شیخ محمّد حسن لنجانی 481

محمّد حسن بن محمّد رحیم 482

محمّد حسن خوئی 482

محمّد حسن خوشنویس 483

میرزا محمّد حسن شیخ الاسلام 483

دکتر سیّد حسن آیت 483

سیّد حسن حسینی 484

شیخ محمّد حسن شیخ العراقین 485

سیّد حسن ملّاباشی 485

ملّا محمّد حسن نائینی 486

سیّد حسن زینتی نطنزی 487

شیخ حسن عاملی 488

میر سیّد حسن موسوی خوانساری 488

حسن قائنی اصفهانی 489

حسن اصفهانی 489

حسن اصفهانی 489

سیّد حسن اصفهانی 489

میرزا حسن تبریزی 490

محمّد حسن نصیری طوسی 490

شیخ محمّد حسن همدانی 491

حسن رستمی 491

محمّد حسن خانی 491

ملّا محمّد حسن ذاکر اصفهانی 492

محمّد حسن مدّاح زاده 492

شیخ حسن دُریاب 493

سیّد حسن طالقانی نجفی 493

میرزا محمّد حسن قاضی 494

سیّد حسن مهاجر 494

میرزا محمّد حسن چینی 495

حسن نجف آبادی 497

شیخ محمّد حسن نظام العلماء 497

محمّد حسن اصفهانی 497

میرزا حسن قاضی 498

شیخ محمّد حسن گیلانی 498

حسن لُغذَه اصفهانی 498

سیّد حسن قاضی عسکر 499

حسن جنگعلی 499

ص: 916

سیّد حسن فقیه امامی 500

حسن اصفهانی 501

حسن اصفهانی 501

افضل الدّین حسن مهابادی 501

خواجه حسن نظام الملک طوسی 502

میر سیّد حسن مدرس 504

میرزا محمّد حسن نوری 505

ملّا حسن دیلمانی گیلانی 506

شیخ حسن کربلائی 507

حسن سنبلانی 508

سیّد محمّد حسن میر جهانی 508

حسن طبری 510

عزالدّین حسن اصفهانی 511

حسن اصفهانی 511

حاج میرزا حسن خان جابری انصاری 511

حسن اصفهانی 513

محمّد حسن گیلانی اصفهانی 513

سیّد حسن امامی سدهی 513

حسن اصفهانی 514

سیّد محمّدحسن بهشتی 515

سیّد حسن حسنی نائینی 515

سیّد حسن ضوئی 515

سیّد حسن طباطبائی 516

میرزا حسن قدسی کاشانی 516

شیخ محمّدحسن قدیری 517

حسن لنجانی 518

میرزا حسن نائینی 518

حسن بن محمّد علی بیگ 518

ملّا محمّد حسن استرآبادی 518

میرزا محمّد حسن نجفی 519

سیّد محمّد حسن سدهی 520

میرزا حسن عمادالشّریعه نائینی 521

محمّدحسن مدرس فتحی 521

میرزا حسن خاکیای اصفهانی 522

شیخ محمّد حسن زاهدی 523

حسن سالک اصفهانی 524

سیّد حسن شاهاندشتی مازندرانی 524

شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی 524

محمّد حسن فروغی مبارکه ای 526

میرزا حسن قدسی 526

میرزا حسن متین اصفهانی 527

حسن اصفهانی 528

حسن عریضی 529

حسن اهتمام رهنانی 529

حاج محمّدحسن کلباسی 530

حسن وحید دستگردی 531

شیخ محمّد حسن ورنوسفادرانی 534

محمّد حسن جزایری 535

سیّد حسن دیباجی 535

شیخ محمّدحسن اصطهباناتی 536

شیخ محمّدحسن اصفهانی 536

حسن یونارتی اصفهانی 537

محمّد حسن هرندی 537

حسن ابهری اصفهانی 538

حسن ابهری اصفهانی 538

میرزا حسن سادات 538

حسن تمیمی 539

حسن وَرکانی 539

ص: 917

حسن دارکی اصفهانی 540

حسن علوی کرانی 540

حسن کاتب اصفهانی 541

حسن ابهری اصفهانی 541

سیّد حسن مدرس هاشمی 541

حسن اصفهانی 543

حسن اصفهانی 543

محمّد حسن ساکت اصفهانی 543

سیّد حسن سلطان الواعظین کاشانی 544

ملّا محمّد حسن طلائی 545

تاج الدّین حسن اصفهانی 546

سیّد حسن علوی خوراسگانی 547

شیخ محمّد حسن قُلزُم چهارمحالی 547

میرزا حسن مظاهری 548

سیّد حسن نیاز جِشوِقانی 548

علاءالدّین حسن زَمَجی اصفهانی 549

محمّد حسن مستوفی اصفهانی 550

حسن صدر 550

میرزا محمّدحسن معلم 551

دکتر سیّد حسن میردامادی 551

حسن چالشتری چهارمحالی 552

سیّد حسن استرآبادی 553

میر سیّد حسن چهارسوقی 553

حسن صائب اصفهانی 554

حکیم حسن شفایی اصفهانی 555

حسن بن موسی 557

حسن اصفهانی 557

حسن اصفهانی 557

سیّد حسن موسوی دهسرخی 557

میرزا محمّدحسن نحوی 558

شیخ محمّد حسن نجفی زاده 559

محمّدحسن خدائی 559

محمّد حسن اصفهانی 560

حسن بن مهران 560

حسن اصفهانی 560

حسن برزانی 561

میرزا حسن آتش 561

شیخ حسن صافی 562

میرزا محمّد حسن منشی اصفهانی 564

شیخ حسن بنّای اصفهانی 564

سیّد حسن علوی 565

محمّد حسن بروجنی 565

دکتر محمّد حسن سه چهاری 565

سیّد حسن موسوی اصفهانی 567

حسن رهرو اصفهانی 567

میرزا محمّد حسن شهیدی مشهدی 568

شیخ محمّد حسن رحیمیان 568

حسن اصفهانی 569

سیّد محمّد حسن بدری 569

میرزا محمّد حسن تخت فولادی 570

سیّد حسن ترسای جرقوئی 570

میرزا محمّد حسن تسلیم اصفهانی 570

محمّد حسن توپچی 571

ملّا حسن جوزدانی 571

ملّا حسن حکیم 571

سیّد حسن خراسانی 572

حسن خواجه شیرانی 572

شیخ محمّد حسن داورپناه 573

ص: 918

محمّد حسن درویش چهارمحالی 574

شیخ حسن دشتکی 574

ملّا حسن دولت آبادی 574

محمّد حسن زرگر اصفهانی 575

محمّدحسن زلالی خوانساری 575

ملّا حسن ریزی 576

استاد حسن زری باف 577

حسن سامانی 577

ملّا حسن شایق 577

میرزا حسن خان شمس 578

میرزا حسن شوکت اصفهانی 578

محمّد حسن صامت علی اصفهانی 579

سیّد محمّد حسن طباطبائی نائینی 579

سیّد حسن طباطبائی نسب 579

میرزا محمّد حسن اصفهانی 580

میرزا حسن غیور کرمانی 581

سیّد حسن قمشه ای 581

حسن قوامی زاده 582

میرزا حسن کفاش اصفهانی 582

حسن گیلانی 583

ملّا حسن مبارکه ای 583

سیّد حسن مصطفوی 583

سیّد محمّد حسن موسوی اصفهانی 584

میرزا محمّد حسن میردامادی سدهی 584

حسن میمه ای 585

سیّد حسن نظام الدّینی 585

محمّد حسن واعظ 586

میرزا حسن واهب 586

حسنعلی اصفهانی 587

میرزا حسنعلی اصفهانی 587

حسنعلی اصفهانی 588

میرزا حسنعلی مجلسی 588

حسنعلی نجف آبادی 588

میرزا حسنعلی مجلسی 589

حسنعلی قهپائی اصفهانی 589

حسنعلی شیرازی 589

حسنعلی الماسی 590

حسنعلی مازندرانی 590

دکتر حسنعلی فاتح نژاد 590

ملّا حسنعلی شوشتری 591

حسنعلی سوزی ساوجی 593

شیخ حسنعلی اصفهانی 594

ملّا حسنعلی مجلسی 595

آقا حسنعلی خوانساری 596

حسنعلی موحّد 596

میرزا حسنعلی نصرآبادی 597

سیّد حسین 597

سیّد حسین ابرقویی 598

حسین ادیب تخت فولادی 598

ملّا حسین اردستانی 598

حسین خان اسیری اصفهانی 599

سیّد حسین اصفهانی 599

شاه قوام الدّین حسین اصفهانی 600

شیخ حسین اصفهانی 600

محمّد حسین اصفهانی 600

میر محمّد حسین اصفهانی 601

محمّد حسین اصفهانی 601

محمّد حسین اصفهانی 601

ص: 919

میرزا حسین اصفهانی 601

محمّد حسین اصفهانی 602

محمّد حسین اصفهانی 602

محمّد حسین اصفهانی 602

ملّا حسین اصفهانی 603

امیر قوام الدّین حسین اصفهانی 603

شیخ حسین اصفهانی 604

محمّد حسین اصفهانی 604

حسین سلماسی 605

حسین ادیب نطنزی 605

سیّد محمّد حسین امام جمعه دلیگانی 606

سیّد محمّد حسین بهشتی 606

سیّد محمّد حسین حسینی ساوجی 607

شیخ حسین تنکابنی 607

میرزا محمّد حسین مدرّس کَهَنْگی 608

میرزا حسین تحویلدار 609

سیّد حسین فشارکی 609

شیخ محمّد حسین مشکوة زفره ای 609

حسین نجف آبادی 610

سیّد حسین مجتهد اصفهانی 610

سیّد حسین خادمی 611

سیّد حسین بصیر 613

سیّد محمّد حسین ادیب بجنوردی 613

حسین غرّاء نجف آبادی 614

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی 615

شیخ محمّد حسین قمشه ای صغیر 616

میر محمّد حسین حسینی اصفهانی 616

ملّا حسین امین جعفری دهاقانی 617

سیّد حسین موسوی بیدآبادی 618

سیّد حسین دهکردی 618

میرزا محمّد حسین خاتون آبادی 619

شیخ محمّد حسین شریعت فلاورجانی 619

حسین انصاری 619

میرزا محمّد حسین ملاذ روضاتی 620

حسین مهری اصفهانی 621

حسین عمادزاده 621

حسین نجفی 622

حسین جوهری فرد 622

میرزا حسین گرجی فریدنی 623

دکتر حسین محیی 623

محمّد حسین مُصاحَبی نائینی 624

سیّد محمّد حسین میردامادی سدهی 624

حسین اصفهانی 625

حسین اصفهانی 625

محمّد حسین صغیر اصفهانی 625

آخوند ملّا محمّد حسین کرمانی 627

محمّدحسین ضیاء اصفهانی 629

ملّا محمّد حسین بسطامی 630

ملّا محمّد حسین عارفچه 630

سیّد محمّد حسین قائنی 630

محمّد حسین گلستانه 631

میرزا حسین منتصر 631

محمّد حسین خراسانی 632

حسین سلطان الکُتّابی 632

حسین الهام اصفهانی 633

محمّد حسین اصفهانی 633

سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطانی 634

محمّد حسین کنگازی اصفهانی 634

ص: 920

محمّد حسین اصفهانی طالقانی 634

شیخ محمّد حسین نجفی

(صاحب مجدالبیان) 634

میرزا محمّد حسین حکیم قمی 636

شیخ محمّد حسین ذو علم 636

میرزا محمّد حسین روضاتی 637

دکتر محمّد حسین مشایخ فریدنی 637

ملّا حسین نائینی 638

میرزا محمّد حسین منجم باشی 638

محمّد حسین تبریزی عباس آبادی 639

محمّد حسین اصفهانی 639

محمّد حسین خاتون آبادی 640

ملّا حسین سمیرمی 640

شیخ محمّد حسین فاضل کوهانی 640

محمّد حسین گیلانی 641

سیّد محمّد حسین موسوی خواجوئی 641

میرزا محمّد حسین مدرس زاده 642

سیّد حسین خوانساری 642

آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی 644

محمّد حسین کازرونی 645

سیّد محمّد حسین آیت میردامادی 646

حاج محمّد حسین نایب الصدر هرندی 647

شیخ محمّد حسین امام نجفی 647

شیخ محمّد حسین دهاقانی 648

حسین مسرور اصفهانی 649

حسین شباب بروجنی 651

میرزا حسین خان اخگر 651

سیّد حسین هاشمی طالخونچه 652

محمّدحسین اصفهانی 652

حسین اصفهانی 653

محمّد حسین امین الضرب اصفهانی 653

میر محمّد حسین امام جمعه 654

استاد حسین مصوّرالملکی 655

آقا حسین جیلانی لُنبانی 656

شیخ محمّد حسین کمپانی اصفهانی 657

میرزا حسین خضوعی 659

سیّد حسین سائل اصفهانی 660

شیخ حسین مظاهری 661

سیّد حسین درب امامی 662

میرزا حسین خان نظمی 662

شیخ محمّد حسین همدانی 663

محمّد حسین بیشه لنجانی 664

میر محمّد حسین حسنی حسینی

اصفهانی 665

حسین اصفهانی 665

محمّدحسین رویدشتی 665

حسین قهپائی 666

حسین ذُکوانی همدانی 666

کمال الدّین حسین خلقی اصفهانی 667

حسام الدّین حسین اصفهانی 667

شیخ حسین چنگانی 667

محمّد حسین خان سرتیپ اصفهانی 668

ملّا محمّد حسین تستری 668

سیّد حسین کَرَکی 669

حسین خطائی 669

میرزا محمّدحسین قانع اسفه ای 670

محمّدحسین غاضری 672

حسین سلیمی اصفهانی 673

ص: 921

شیخ محمّدحسین اصفهانی حائری (صاحب فصول) 673

شیخ محمّد حسین رشتی 675

سیّد حسین نوربخش 675

میرزا محمّد حسین میردامادی سدهی 676

شیخ محمّد حسین کلباسی 676

استاد محمّد حسین حجار اصفهانی 677

سیّد حسین حسینی شیرازی 678

حاج محمّد حسین حمصی 678

حسین ساوجی 679

شیخ حسین مذنب اصفهانی 679

میرزا محمّد حسین عنقا 679

سیّد حسین دهاقانی 680

میرزا حسین طالع اصفهانی 681

کمال الدّین حسین اصفهانی 681

محمّد حسین قاری اصفهانی 681

حسین آمدی 682

ملّا محمّدحسین گیلانی 682

محمّد حسین اصفهانی 682

استاد حسین نجّار 683

ملّا محمّد حسین ملّاباشی تبریزی 683

محمّد حسین زمانی اصفهانی 684

آقا حسین خوانساری 685

حسین صانع تبریزی 685

حسین شهنازی 685

میرزا محمّدحسین شهرستانی 686

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی 686

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی 687

سیّد محمّد حسین حسینی اصفهانی 687

سیّد حسین امامی عریضی 687

میرزا حسین نایب الصدر 688

سیّد حسین واعظ برزانی 689

ملّا محمّد حسین مازندرانی 689

میر محمّدحسین خاتون آبادی 690

شیخ محمّد حسین جویباره ای 693

محمّدحسین ابهری اصفهانی 693

استاد حسین طاهرزاده 694

حسین صالحانی 695

ملّا محمّد حسین دهنوی اصفهانی 695

محمّدحسین پرورش 695

استاد حسین یاوری 696

میر محمّد حسین سلطان العلماء 697

سیّد محمّدحسین بهشتی 700

میر محمّد حسین قوام المحدثین 700

میر محمّد حسین خاتون آبادی 700

میرزا محمّدحسین ادیب 701

میرزا محمّدحسین نائینی 701

سیّد حسین شجره 703

سیّد حسین محمودی خوراسکانی 705

محمّدحسین خوراسکانی 705

میرزا محمّد حسین شمیم اصفهانی 705

شیخ محمّد حسین واعظ شیرازی 706

حسین ایلیا 706

حسین اصفهانی 707

حسین اُسواری اصفهانی 707

ملّا حسین گریان اردستانی 707

میرزا محمّد حسین اژه ای 708

محمّد حسین فریدنی 708

ص: 922

حسین خَلاّل اصفهانی 708

میرزا محمّد حسین ولی اللهی 709

دکتر حسین مولوی 709

ملّا محمّد حسین رضوانی جرقوئی 710

حسین اصفهانی 710

میرزا حسین آفارانی 710

کمال الدّین حسین اصفهانی 710

محمّد حسین اصفهانی 711

سیّد محمّد حسین بختیاری 711

شیخ محمّد حسین مشکینی 712

حسین تستری اصفهانی 712

شیخ حسین خوئی 712

حسین عاملی 713

حسین طغرائی 713

حسین اُسواری اصفهانی 715

سیّد محمّد حسین بهشتی 716

سیّدمحمّدحسین حسینی اصفهانی

تبریزی 716

شیخ محمّد حسین موحّد حُججی نجف آبادی 716

ملّا محمّد حسین خوراسکانی 717

حسین ریزی لنجانی 717

ملّا محمّد حسین زفره ای 718

محمّد حسین ریزی لنجانی 718

سیّد حسین قائنی 719

میر محمّد حسین میر محمّد صادقی 719

حسین اصفهانی 720

ملّا حسین کربلائی 720

ملّا محمّد حسین خوانساری 720

سیّد حسین مقصودی 721

شیخ محمّد حسین فقیه نطنزی 721

سیّد حسین بشارت 722

شیخ محمّد حسین اژه ای 723

سیّد حسین ظهیر میردامادی 723

حسین پژمان بختیاری 724

سیّد حسین عریضی 725

محمّد حسین خان صدراعظم اصفهانی 726

میرزا حسین خان ثمر 727

محمّد حسین خوراسکانی 728

محمّد حسین هلال اصفهانی 729

شیخ محمّد حسین نجفی هزار جریبی 729

حسین جلائی 730

میرزا محمّدحسین حکیم باشی 730

محمّد حسین مقدّس مبارکه ای 731

محمّد حسین رشتی 732

محمّد حسین ریزی لنجانی 732

میرزا محمّد حسین صدرائی 733

سیّد حسین طباطبائی 733

میرزا حسین منشی اصفهانی 734

محمّد حسین گرجی اصفهانی 734

حسین عبداللهی خوروَش 734

حسین نور صادقی 735

حسین زاهد اصفهانی 736

ملّا محمّد حسین قمشه ای کبیر 737

حسین شفیعی 738

شیخ محمّد حسین صبوری 739

شیخ محمّد حسین رشتی 739

ملّا محمّد حسین اصفهانی کاظمینی 740

ص: 923

میرزا حسین خان صحّت 740

محمّد حسین اصفهانی 741

ملّا محمّد حسین تاج اصفهانی 741

سیّد محمّد حسین مدرس 742

محمّد حسین اصفهانی 743

حسین علوی آوی 744

حسین اسلامیان 744

حسین بیرجندی 745

سیّد محمّدحسین سجادی نجف آبادی 745

حسین عریضی کوفی 746

جمال الدّین حسین اصفهانی 746

آقا حسین خوانساری 747

حسین رویدشتی 749

حسین امید اصفهانی 750

حسین متطبّب 751

ملّا حسین مهرآبادی اردستانی 751

شیخ محمّد حسین اَشَنی قودِجانی 751

شیخ محمّد حسین کتابفروش 752

حسین زعفرانی اصفهانی 753

سیّد حسین مدرس 753

حسین خوشنویس زاده 754

شیخ حسین یزدی 754

حسین راغب اصفهانی 755

حسین عمروی اصفهانی 756

حسین رجاء اصفهانی 757

سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان 757

میر محمّد حسین شیخ الاسلام نائینی 759

سیّد حسین شهشهانی 760

دکتر سیّد حسین میرشمسی 761

حسین ضمیری اصفهانی 762

میر محمّد حسین عاشوری قمی 763

ملّا محمّد حسین مظاهری کرونی 763

میر محمّد حسین گلستانه 764

حسین جُرواآنی اصفهانی 764

شیخ حسین واعظ اصفهانی 764

سیّد محمّدحسین رجائی 765

سیّد محمّد حسین آزاد خاتون آبادی 765

حسین امامی نائینی 767

حسین مبصرالسّلطنه 768

دکتر سیّد حسین بحرالعلومی 768

سیّد محمّد حسین موسوی درچه ای 768

میرزا محمّد حسین سر رشته دار 769

حسین سررشته دار زاده 769

سیّد حسین میرعلائی 770

سیّد حسین موحّد محمّدی 770

سیّد حسین موسوی قهدریجانی 770

حسین خاتون آبادی 771

حسین قصری 771

محمّد حسین افوسی فریدنی 772

میرزا محمّد حسین ثاقب اصفهانی 772

محمّد حسین اصفهانی 773

سیّد محمّد حسین امامی 773

محمّد حسین اُنسی 774

شیخ محمّد حسین کلباسی 774

سیّد محمّد حسین مهدوی اردکانی 775

سیّد محمّد حسین نحوی 776

شیخ محمّدحسین رئیس الطّلاب رشتی 776

شیخ حسین عشاقی 776

ص: 924

ملّا محمّد حسین ظهیری مهرآبادی 777

سیّد محمّدحسین درچه ای 778

ملّا محمّد حسین مجلسی 779

حسین امامی 779

محمّد حسین میرزا فصیح خاقانی 780

ملّا محمّد حسین مازندرانی 781

میر محمّد حسین خان عقیلی علوی 781

میرزا محمّد حسین جعفری 782

سیّد حسین خوراسکانی 782

میرزا حسین خان دانش 783

ملّا محمّد حسین نوری 783

حسین باوری یمنی 784

ملّا حسین عمادالواعظین 784

میرزا حسین خان اعتلاءالدّوله 785

استاد حسین بنّای اصفهانی 785

ملّا محمّد حسین بروجردی 786

میرزا محمّد حسین پروانه 786

آقا محمّد حسین تاراج اصفهانی 787

ملّا حسین تفلیسی 787

استاد حسین تفنگ ساز اصفهانی 788

حسین توکلی 788

میرزا حسین جابری 788

شیخ محمّد حسین جَزَن آبادی 789

محمّد حسین چَلَبی 789

حاج محمّد حسین اصفهانی (حسین علی شاه) 789

سیّد حسین چادردوز تبریزی 790

حسین حافظ هروی 791

سیّد حسین حسنی اصفهانی 791

امیر سیّد حسین حسینی 792

سیّد امیرمحمّدحسین حسینی اصفهانی 792

سیّد محمّد حسین حسینی بَرزانی 792

حاج ملّا حسین حکیم 793

میرزا حسین حکیم 793

میرزا محمّد حسین حکیم باشی 793

میر محمّد حسین خالص اصفهانی 793

محمّد حسین خامه آرا 794

محمّد حسین خطاط اصفهانی 794

حسین دودی 794

ملّا حسین رفیق اصفهانی 795

شیخ حسین روشندل دهکردی 796

میرزا محمّد حسین سالک اصفهانی 797

میرزا محمّدحسین شاکر اصفهانی 798

میرزا حسین شبیه 798

شیخ محمّد حسین شریعت هرندی 799

ملّا محمّد حسین شریعتی دهاقانی 799

سیّد حسین شهشهانی 799

میر حسین شهودی سبزواری 800

حسین صافی اصفهانی 800

محمّد حسین صحّاف 801

شیخ حسین صحّاف اصفهانی 801

میرزا حسین صرّاف 801

حسین صرّاف اصفهانی 801

محمّد حسین ضابطه نویس 802

شیخ محمّد حسین طُرِیحی 802

حسین ظهیری اصفهانی 802

حسین علاقمندان 803

دکتر حسین عمومی 803

ص: 925

میرزا حسین عندلیب 804

میرزا محمّد حسین غالب اصفهانی 805

محمّد حسین فدای اصفهانی 805

میرزا حسین فریدی اصفهانی 806

حسین فسائی 806

میرحسین قزوینی 807

حسین قصه خوان اصفهانی 808

ملّا حسین کاشی 808

محمّد حسین کاشی اصفهانی 809

میرحسین کچویه ای اردستانی 809

میرزا حسین کوزه کنانی 809

حسین کوشای اصفهانی 810

حسین گلستانه 810

حسین گلستانه 811

محمّد حسین لنجانی 811

آقا حسین لواسانی 811

شیخ حسین مازندرانی 812

سیّد حسین مازندرانی 812

میرزا حسین مالمیری 812

سیّد حسین مُتَّعِظ برزانی 813

ملّا محمّد حسین مجذوب اصفهانی 813

سیّد حسین مَجمر اصفهانی 814

سیّد محمّدحسین مرتضوی 815

میرزا حسین مُشرِف اصفهانی 815

محمّد حسین مشکین قلم اصفهانی 816

استاد حسین معمار 816

حسین منجم 816

سیّد محمّد حسین موسوی 817

حسین موسیقی 817

شیخ محمّد حسین مهاجر زفره ای 818

میر محمّد حسین ناظم التّجار اصفهانی 818

شیخ محمّد حسین نجفی سدهی 818

سیّد حسین نظام الدّینی 819

شیخ محمّد حسین نوری رنانی 820

محمّد حسین نوید اصفهانی 821

حاج محمّد حسین نیلفروش 821

آقا حسین ورنامخواستی 821

میرزا محمّد حسین یاری اصفهانی 822

میرزا حسینعلی آشفته 822

استاد حسینعلی بنّای اصفهانی 823

ملّا حسینعلی صدیقین 823

حسینعلی صفائی بروجنی 824

حسینعلی زنگنه 824

حسینعلی اصفهانی 825

ملّا حسینعلی تویسرکانی 825

ملّا حسینعلی زاهدی رنانی 826

حسینعلی شکیبایی بروجنی 827

آخوند ملّا حسینعلی صرفی 827

حسینعلی قدسی قهفرخی 827

حسینعلی گلشن اصفهانی 828

ملّا حسینعلی محدّث 828

حسینقلی دانشور قهفرخی 829

حسینقلی خان خطائی دهاقانی 829

حسینقلی خان ایلخانی 830

حسینقلی سخائی نجف آبادی 831

حسینقلی مشفق ضرغام 831

حسینی خوراسکانی 832

آقا حقی خوانساری 833

ص: 926

حَکَم خزاعی 833

حکمةاللَّه خزاعی 833

حکیم مرزوقی 834

حمّاد مُکِتب مدینی 834

حمد صیرفی 834

حمد حدّاد 835

حمد اصفهانی 835

حمد اصفهانی 835

حمدان اصفهانی 835

ملّا حمزه قائنی 836

ملک حمزه غافل سیستانی 836

حمزه اصفهانی 837

حمزه علوی 838

حمزه محتسب گلپایگانی 839

شاه میر حمزه 839

حمزه هرندی 840

حمزه سعدی مدینی 840

ملّا حمزه گیلانی 840

حُمَمِه دوسی 841

حُمید اصفهانی 842

حمید مصدق 842

حیان ضَبّی 843

حَیّان اشهلی 843

استاد حیدر 843

حیدر رویدشتی 844

حیدر گلستانه 844

حیدر مدینی 844

سیّد حیدر حسینی 845

آخوند ملّا حیدر صبّاغ لنجانی 845

حیدر نافجی 846

ملّا حیدرعلی اردبیلی 846

حیدرعلی اصفهانی 847

شیخ حیدرعلی انصاری نجف آبادی 847

حیدرعلی مجیری شهرضائی 848

حیدرعلی نقاش اصفهانی 849

میرزا حیدرعلی محفوظ اصفهانی 849

میرزا حیدرعلی میردامادی سدهی 850

استاد حیدرعلی معمار اردستانی 851

حیدر علی اصفهانی 851

حیدرعلی خان برومند گزی 851

میرزا حیدرعلی مجلسی 852

میرزا حیدرعلی انشائی 853

حیدرعلی خان صدر اصفهانی 854

شیخ حیدرعلی صلواتی 854

حیدرعلی ورنوسفادرانی 855

میرزا حیدرعلی شیروانی 855

حیدرعلی فایض اردبیلی 856

میرزا حیدرعلی ندیم الملک 857

حیدرعلی کمالی 858

شیخ حیدرعلی فروشانی 860

میرزا حیدرعلی نائینی 860

حیدرقلی عودی 861

حیدره اصفهانی 861

حیران اصفهانی 861

حیرتی اصفهانی 862

ص: 927

«خ»

خاتمی اصفهانی 865

خالد اصفهانی 865

خالد قرشی 865

خالد رارانی اصفهانی 866

خان بابا خان اسعد بختیاری 866

خان محمّد اردبیلی 867

ملّا خداداد بختیاری 867

ملّا خداویردی اردبیلی 868

ملّا خداوردی افشار 868

خُرّمی اصفهانی 869

خزیمة بن مطیار 869

خسرو آقا 870

خسرو احتشامی 870

خسروخان سردار ظفر بختیاری 872

خسروخان گرجی 872

میرزا خصمی اصفهانی 873

خلف بیک سفره چی 873

میرزا محمّدخلیل امام جمعه قُمشه ای 874

محمّد خلیل قائنی 875

خلیل رارانی اصفهانی 876

خلیل معلّم 876

خلیل شوشتری 877

سیّدمیرزامحمّدخلیل موسوی اصفهانی 877

محمّد خلیل اصفهانی 877

میرزا محمّد خلیل میردامادی 878

خلیل ندیم سِدِهی 878

استاد محمّد خلیل گلریز خاتمی 879

ملّا خلیل شریف 879

میرزا خلیل اللَّه 879

شیخ خلیل اللَّه 880

میر خلیل اللَّه تونی 880

شیخ خلیل اللَّه طالقانی 881

خیرالدّین اصفهانی 882

«د»

داراب خان افسر بختیاری 885

داراب بینا اصفهانی 886

داود سُنبلانی 887

میرزا داود مرعشی 887

داود ظاهری اصفهانی 888

شیخ داود مصاحبی 889

داود اصفهانی خبّاز 890

داود اصفهانی 890

میرزا داود بینوای خراسانی 890

داود صفای اصفهانی 891

حکیم محمّدداود هندی اصفهانی 891

میرزا داود جابری انصاری 891

دُر فیروز فخری 891

درویش قاسمی اصفهانی 892

درویش محمّد نطنزی 892

درویش مخلص 893

دُلَیل سُنبلانی 893

سیّد دولتشاه علوی 893

ص: 928

«ذ»

ذاکر کنکاشی اصفهانی 897

ذاکر جاری براآنی 897

ذاکر اُسواری 897

ملّا ذوالفقار قُهپائی 898

میر ذوالفقار گلپایگانی 899

ذوالقرنین شرابی اصفهانی 899

جلد سوم - «ر _ ظ»

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهدوی، مصلح الدین، 1294-1374.

عنوان و نام پدیدآور : اعلام اصفهان / مصلح الدین مهدوی ؛ تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی؛ [برای] سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل ، ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام.

مشخصات نشر : اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386 -

مشخصات ظاهری : 5 ج.

شابک : 65000 ریال : ج .1 : 978-964-2588-48-0 ؛ 100000 ریال : ج.2 : 978-964-2947-47-8 ؛ 100000 ریال : ج.3 : 978-600-1320-27-9 ؛ ج.4 978-600-132-130-6 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1387).

یادداشت : ج.3 (چاپ اول : 1389) (فیپا).

یادداشت : ج.4 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

یادداشت : کتابنامه.

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 1. آ - الف.- ج. 2. ب - ذ.- ج .3. ر - ظ.- ج.4. ع

موضوع : مشاهیر -- ایران -- اصفهان-- سرگذشتنامه

موضوع : اصفهان --سرگذشتنامه

شناسه افزوده : نصرالهی، غلامرضا

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

شناسه افزوده : ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام

رده بندی کنگره : DSR2001 /ص725 م9 1386

رده بندی دیویی : 955/93

شماره کتابشناسی ملی : م85-42964

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

اعلام اصفهان

جلد سوم

«ر _ ظ»

دانشمند محقّق، زنده یاد

سیّدمصلح الدّین مهدوی

(1294 _ 1374ش)

تصحیح، تحقیق و اضافات

غلامرضا نصراللّهی

1388

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

مقدّمه تحقیق

بار دیگر لطف خداوند شامل حال ما شد و موفق به تنظیم و چاپ سوّمین جلد از کتاب «اعلام اصفهان» شدیم که اینک در اختیار شماست و شامل مدخل هایی است که با حرف (ر، ز، ژ، س، ش، ص، ض، ط، ظ) شروع می شود.

خدمت بزرگی که مرحوم استاد مصلح الدّین مهدوی رحمه الله در این مجموعه عظیم، نموده اند، گشودن چندین هزار مدخل جدید شرح حال از علماء، شعراء، هنرمندان، سیاستمداران، عرفاء و بزرگانی است که منبع دیگری برای اطلّاع از احوال و آثار آنان موجود نیست و یا در کمتر جایی می توان از آنان نام و نشانی یافت.

البتّه ممکن است کسانی باشند که این شرح حال ها را غیرضروری و بی فایده بدانند. این عزیزان از این مطلب غافلند که بزرگان علم و فرهنگ ما همچون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی، خواجه نظام الملک، فارابی، ابن سینا، خوارزمی، شیخ بهائی، مجلسی، میرعماد و امثالهم، درست است که خود صاحب نبوغ و قریحه خدادادی بوده و با تلاش و زحمت شبانه روزی قلّه های بلند فرهنگ و هنر و علم را فتح کرده اند. ولی آنان مدیون هزاران چهره گمنامی هستند که فرهنگ و دانش و هنر را پاس داشته و ترویج کرده و به نسل های آینده انتقال داده اند و لازم است با این چهره های گمنام امّا خدوم و مؤثّر در تکامل علمی و فرهنگی کشورمان آشنا شویم. بسیاری از این افراد گمنام با آثار به جای

ص: 8

مانده از خود هویت تاریخی و فرهنگی ما را شکل داده اند ضمن آنکه بسیاری از آنان از شهرها و روستاهای کوچک و کم اهمیّتی برخاسته اند که بیان شرح حال آنان می تواند در تدوین تواریخ محلّی به کار آید و برای محققّان منبعی ارزشمند تلقّی شود.

البتّه این بدان معنی نیست که مؤلّف فقید هر شخص کم اهمیت و چهره گمنامی را در این کتاب مطرح ساخته و برای او بزرگ نمایی کرده اند. چرا که تمامی مطالب این کتاب متّکی بر اسناد و منابع معتبر است و گزینش مدخل های کتاب تابع ملاک های علمی و قابل قبول برای محقّقان و صاحب نظران است.

پس از انتشار دو جلد قبلی «اعلام اصفهان» در برخی از سایت های اینترنتی همچون: «کتابخانه تخصّصی تاریخ اسلام» و «مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل» به معرّفی این اثر پرداخته شد و یا در برخی از نشریات و مجلّات همچون: «آئینه پژوهش» و هفته نامه «ندای یزد» به معرفی و نقد آن اقدام شد. از تلاش و زحمت مدیران و نویسندگان این سایت ها و مطبوعات قدردانی و تشکر می کنیم و از نقدها و راهنمائی های آنان در تصحیح تکمیل و رفع نواقص کتاب استفاده خواهیم کرد.

به هنگام وفات استاد مهدوی بسیاری از شعرای اصفهان در رثای ایشان شعر سرودند و ما در نظر داشتیم که این اشعار را به همراه مقالات و مطالب دیگر در یادنامه ای منتشر کنیم ولی اشتغال به تکمیل و تحقیق این کتاب ما را از تهیه و چاپ یادنامه بازداشت. بدین خاطر اکنون مطالبی را که در مورد ایشان فراهم آورده ایم، به تدریج در مقدمه جلدهای مختلف «اعلام اصفهان» می آوریم تا با فراهم شدن شرایط، این مطالب به همراه سایر مقالات در آینده در یادنامه مخصوص ایشان به چاپ برسد.

در پایان از همه کسانی که در تایپ، نمونه خوانی و غلط گیری، نظارت، چاپ و صحافی و انتشار و پیگیری امور جهت چاپ کتاب فعالیّت کرده اند و در جلدهای قبل به نام آنان اشاره کرده ایم صمیمانه تشکر می کنیم و سلامتی و موفقیت آنان را از خداوند متعال خواهانیم. از اساتید معظم حوزه و دانشگاه، محقّقین علاقمندان که مطالبی جهت

ص: 9

نقد و بررسی و تکمیل و تصحیح کتاب دارند تقاضا داریم آنها را در اختیار ما قرار دهند تا در مجلّدات بعدی و یا قسمت (استدراک) کتاب از آنها استفاده کنیم.

و للّه الحمد و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

15 شعبان المعظم 1430 ه.ق

16/5/88

غلام رضا نصراللّهی

ص: 10

ص: 11

از شمار دو چشم یک تن کم

و از شمار خ_رد هزاران بیش

سوگنامه

استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی«ره»

(1294-1374ش) - (1334-1416ق)

مؤلّف کتاب

ص: 12

ص: 13

بر حیاتی که آن بود چو حباب دل مبندید یا ابوالالباب

زندگی جهان بود تاری که تندوش بافته به لعاب

یا جهان کوره ایست از آتش عمر ما اندر آن بود سیماب

یا که سراب سوزانیست که نماید به دیده برکه آب

این جهان آن کلاه بر دادیست که ربود افسر از سر داراب

بین چگونه به تیشه نیرنگ کاخ کسری وجم نمود خراب

پژمرد هر گلی که می بینی در گلستان اگر بود شاداب

مسکنت خاک می شود آخر کاخ سازی اگر ز لعل حسّاب

هست اجل چون عقاب و ماصعوه صعوه گر برَهَد ز چنگ عقاب

خاک تنهاست خوانیش خم می خون دلهاست گوئیش می ناب

من نگویم بگوشه ای بنشین تا کند مرگ بر تو دق الباب

یا همه سعی و کوشش خود را منحصر کن به پوشش و خور و خواب

گویمت تا نیامدست اجل خویش را ای اسیر تن دریاب

کوش تا سوی ساحل آری دو نه شوی غرق در ته گرداب

گرد خود همچو گردباد مپیچ باش مثمر بسان مهر و سحاب

گر سواری به مرکب منصب اسب هر سو متاز جز به صواب

چون عنان گیرد از کفت آخر گر گرفتت کنون زمانه رکاب

صد هزاران حوادث آید پیش که یکی را ندیده ای در خواب

بین چگونه بزد اجل ناگه بر رخ مهدوی نقاب تراب

آن فضیلت ماب علم پژوه ادب آموز و استاد آداب

آن معلم که دوره تعلیم تا به پیری رساند دور شباب

ص: 14

آن نویسنده ای که می باشد شائقی این زمان جو او کمیاب

آنکه نزد عموم مردم بود اهل تقوی و زهد و دین به حساب

آنکه اهل کمال و دانش را بود از جالسین و از اصحاب

آنکه با بینش و سلیقه خود که هم از اهل دانش و کُتاب

کُتبی چند گرد آورده در رجال و تراجم و انساب

آنکه بودند قوم و آبائش همه از صالحین و از اطیاب

بود سبط فقید کرمانی مقتدائی ز توده انجاب

پدرش بود در سپهر ادب تابناک اختری بنام شهاب

سال فوتش سئوال از برنا شد به شمسی و وی بداد جواب

«مصلح الدّین مهدوی از کف دیگر افکند لوح و کلک و کتاب»

1374ش

فضل اله خان اعتمادی خوئی (برنا)

***

مهدوی مرد علم و عرفان بود هستی او ز جوهر جان بود

سینه اش پر ز درد و بی کینه روشنی بخش آب و آئینه

دل پاکش صفای دریا داشت یک جهان معرفت در او جا داشت

از تبار و قبیله غم بود روح معراجیش چو شبنم بود

داشت در مزرع دلش ریشه سرو عرفان و نخل اندیشه

سایه بان مسافر جان بود روحش از تار و پود عرفان بود

جسته بود آب و لاله را انساب نسبتی داشت با مه و مهتاب

باغ جانش گل ریاضت داشت سکر دل از می رسالت داشت

بود در زهد و دانش و اخلاق به یقین در زمانه خود طاق

سخن او عصاره جان بود مظهر عشق و مهر و ایمان بود

ص: 15

ای دریغا که رفته او از دست شاخه سرو آرزو بشکست

در فراقش اگر دلم خون است شرح دردم ز گفته بیرون است

شادی ای دل دگر حرامت باد ز هر اندوه و غم به کامت باد

تا که شد بلبل سخن خاموش دل فکنده ردای غم بر دوش

خواست تا با زبان الکن خویش سال فوتش بگوید این درویش

خسته بودم ز گردش فلکی هاتفی داد این ندا که یکی

رفت از این جمع و گفت با شیون «خون شد از مرگ مهدوی دل من»

قمری 1416=1-1417

عبدالعلی غفوری

***

مصلح الدّین مهدوی طی کرد عمر خود را به کسب علم و کمال

در ادب بود کم نظیر و عدیل در هنر بود بی بدیل و مثال

عاشق بی قرار علم و ادب بی توجه به جمع مال و منال

سینه اش از غرور و کینه تهی از خضوع و خلوص مالامال

بعد یک عمر دوری از محبوب یافت رخصت به بارگاه جلال

کای ز ما دور سالیانی چند شب هجران نهاد رو به زوال

شام ظلمانی فراق گذشت رخ نمود آفتاب صبح وصال

تشنه ای چشمه سار می جویی کوثر اینک ترا او آب زلال

مرغ روحش گشود بال و پرید از زمین رو به کعبه آمال

ماه خرداد او ز خلق برید شد به دیدار خالق متعال

توشه راه آخرت بربست ذکر خیری نهاد در دنبال

عندلیب این ادیب جاوید است در دل اهل فضل در هر حال

محمود عندلیب

ص: 16

***

گذشته است اگر روزگار جوانی نه رفته است از دل تو را شادمانی

هنر کسب کردن به ایام خردی به از آنکه در پیری و ناتوانی

غمی نیست دنیای ما گر ندارد به جز حسرت و درد و نامهربانی

امید است از حق که تا روز محشر تو ای مرد دانا سلامت بمانی

نوشتی به وصف هنرهای این شهر سخن های شیرین به شیرین زبانی

کتاب فراوان نوشتی و دانیم تو از زمره تا ابد زندگانی

فضا را تو کردی پر از عطر دانش سخن را تو گیسوی عنبرفشانی

چو خواهد تو را وصف گوید زبانم ندارد به جز قدرت ناتوانی

سه چیز است سرمایه رستگاری جوانمردی و همت و مهربانی

تو را هست این هر سه ای مصلح الدّین تویی بهر ما مصلح الدّین ثانی

چگونه توانم ستودن تو را من که هرگونه گویم نکوتر از آنی

چه نیکو نوشتی رجال سپاهان کند فخر بر خامه ات اصفهانی

هر آنکس که خواند بیان المفاخر شود آگه از رمز و راز معانی

عیان کرده ای رازی از تخت فولاد به دل دارد این خاک رمز نهانی

ستودی تو علامه مجلسی رحمه الله را بمدحش نمودی تو گوهرفشانی

نگهدار هستی تو از علم و دانش ز اهل ادب کرده ای دیده بانی

امید است از لطف بی حد یزدان برتایید حق شاد و خرم بمانی

دو صد سال دیگر به شهر سپاهان کنی با ادیبان آن هم زبانی

الا ای ادیب اریب محقّق که فانوس روشنگر کاروانی

مرا مایه زین بیش نبود چه گویم در این مجمع علم و فضل و معانی

چه بهتر که پایان برم چامه را «نصر» بگویم تویی مصلح الدّین ثانی

سلامت در این دهر ای دانشی مرد بمانی بمانی بمانی بمانی

ص: 17

عبدالعلی نصراصفهانی

***

در غم مهدوی از چشم گهر می ریزد لعل و یاقوت ز هر دیده تر می ریزد

مرگ او جامعه علم و ادب را داغیست که به تشییع غمش ابر گهر می ریزد

زردرویی کشم از غصه که از رخ گل سرخ برگ زردیست که از چشمه دُر می ریزد

این چه سرّیست ندانم که گل ماتم را آسمان بر سر ارباب هنر می ریزد

این چه رازیست که تلخ است به عالم کاهش گرچه از کلک هنرمند شکر می ریزد

زیر این سقف شکسته منشین با دل امن چون ز هر روزن آن خاک خطر می ریزد

کار تحقیق نه کاریست که آسان باشد صد چه سیمرغ در این وادیه پر می ریزد

«مهدوی» مصلح دین سیّد والا مقدار که ز داغ دل من خاک به سر می ریزد

رفت و بگذاشت ز خود صد اثر جاویدان که ز هریک هنرش لطف دگر می ریزد

یاد او تا به ابد زنده و جاوید بود این درختی است کز آن میوه تر می ریزد

نه «طلائیست» از این داغ سرشکش جاری «زنده رود» است که اشکش چو گهر می ریزد

ص: 18

حاج احمد غفورزاده (طلائی)

***

مصلح الدّین مهدوی آن مرد بافضل و کمال کرد از این دار فانی سوی جنت ارتحال

مصلح الدّین اسوه ایمان و تقوا و خلوص مهدوی دانای نیکو سیرت و نیکو خصال

زاده زهرای اطهر مرد ایمان و عمل در صفات عالی و فرهنگ و دانش بی همال

شغل او آموزگاری بود همچون انبیاء داشت بر آموزش آینده سازان اشتغال

با وضو می رفت در مدرس برای تربیت تا که در اندیشه اش شیطان نیارد اختلال

بر دلش یاد خدا و بر لبش ذکر خدا دست و پای نفس را اینگونه می کردی عقال

آنکه با نیش قلم احیاگر تاریخ بود بهر تاریخ «بزرگان» یافت توفیق و مجال

هست تألیفات ارزشمند او «هشتاد جلد» شرح احوال خردمندان و اعیان و رجال

تا مصون ماند قبور نامداران از گزند تا حوادث قبر نیکان را نسازد پایمال

«سیر اندر تخت فولاد صفاهان» را نوشت چونکه او می داد بر تخریب اینجا احتمال

«تذکره» بنوشت بهر شاعران اصفهان «شرح حال مجلسی» آن بحر عرفان و کمال

ص: 19

بهترین «تاریخ علمی اجتماعی» را نوشت تا فراموشی نگردد باعث محو و زوال

او پی احیای آثار بزرگان بود و بس نه پی عنوان و شهرت، نه پی تحصیل مال

تا کند نام نکویان جاودان زحمت کشید روز و شب با پشتکار بی امان هشتاد سال

روزها را در پی تألیف و تدوین کتب شب بدرگاه خدا راز و نیاز و ابتهال

بهر خود بنهاد بر جا باقیات الصالحات باقیات الصالحاتی را که می بودش مَآل

نیست اندر اصفهان مانند این مرد بزرگ تا برای اهل علم و معرفت آدم مثال

اصفهان شد غرق ماتم از غم فقدان او اهل دانش سینه ها آکنده از حزن و ملال

سال شمسی یکهزار و سیصد و هفتاد و چار ارجعی بشنید از درگاه ذات ذوالجلال

بیست و شش روز از محرم چارمین از ماه تیر از سروش غیب بر گوشش ندا آمد تعال

غیر خوبی نیست در طومار عمرش احمدی شرح حال مهدوی بنمودم از هر کس سؤال

روح آن مرد خدا را در جنان محشور کن بارالها از کرامت با رسول اللّه و آل

عباس احمدی

ص: 20

***

باز غم کاشانه دل را گرفت غصه و ماتم دوباره پا گرفت

بود در ماه محرم دل دو نیم شد ز فقدان رخش شهری یتیم

«مصلح الدّین» رفت و دلها خون شده در غمش چشم جهان جیحون شده

عالمی از کف بشد پر مایه ای «آفتابی در میان سایه ای»

عمر خود را صرف اصفاهان نمود بر تن این ملک هر دم جان نمود

شاعران اصفهان را زنده کرد آری آری کار بس ارزنده کرد

روزگاری کار حق و دین نمود بس کتاب پر بها تدوین نمود

هم ز صهبای ولایت جام برد تا ز سادات صفاهان نام برد

زندگان علم را چون یاد کرد جستجو در تخته فولاد کرد

از هنرمندان این شهر قدیم از بزرگان و ز مردان عظیم

یادها بنمود و شهری زنده کرد نامشان را تا ابد پاینده کرد

ص: 21

چون که از آثار ایشان یاد شد جمله تألیفات او هشتاد شد

سیّد عباس حسامی (اِحساس)

***

علامه ای که مصلح دین بود و شرع ما ما را به کنج عزلت خود وانهاد و رفت

او مرد علم بود و عمل در جهان زهد معشوق را فدا شد و جان را بداد و رفت

پرواز کرد روح بلندش به آسمان جسمش به یادگار به دوران نهاد و رفت

دریای علم او همه از عشق بود و عشق در بیکرانه عقبا فتاد و رفت

در ادعای خود به هستی دادار لایزال عمرش فدا نمود و به برهان ستاد و رفت

باری نبود فکر تجمل به روزگار پایش گذاشت به سر کی هم قباد و رفت

در حیرت است «ایزدی» از ظلم روزگار کین اسوه چون فتاد بر این گردباد و رفت

گفتا مدام ایزدی از رهروان عشق دلخوش که «مهدوی» بنمودش جهاد و رفت

دکتر سیّد مهدی ایزدی

***

دارم به سینه درد و ملال نهفته را درد و ملال آن گل از دست رفته را

ص: 22

جز سیل اشک عقده ز دل وا نمی کند از شمع پرس قصه راز نگفته را

سر در نقاب خاک فرو برد «مهدوی» یادش بخیر آن گل در خاک خفته را

دریای علم بود دریغا ز دست رفت دریاب جان خسته دلان جان خسته را

هر لاله ای که بردمد از خاک این دیار یادآور است داغ عزیزان رفته را

زین آتشی که در جگر خاک مانده است سوزانده بس به باغ گل نو شکفته را

مصطفی هادوی (شهیر)

***

رفته از دنیا گرامی مرد حق و مرد دین سیّد عالی مقام و حامی اهل یقین

دائما با نظم و نثر و منطق و علم و بیان بود کارش، رشد دین پاک ختم المرسلین

از امامان یاد کرد و می نوشت و می سرود خاصه آثار و صفات آن امام سومین

دارد او مجموعه ای از شاعران اصفهان منتشر شد این کتاب خوب بهر مؤمنین

«مهدوی» ده ها کتاب مستطاب از او بماند بر روان پاک او هر دم هزاران آفرین

فوت او ماه محرم هفته اش ماه صفر ماتم آقا امام عسکری هم اربعین

ص: 23

«شمس» خواهد مصلح الدّین نزد آقایش حسین یادی از او کرده باشد بهر روز واپسین

حسین شمس

ص: 24

ص: 25

اعلام اصفهان

«ر»

اشاره

ص: 26

ص: 27

رازی اصفهانی

رازی اصفهانی، [از شعراء قرن دهم هجری] برادر کِهتر محمّد شریف هجری بوده و در زمان شاه طهماسب، وزیر اصفهان شده است، غزل می سروده است.(1)

راشد ثقفی اصفهانی

ابومحمّد راشد بن معدان بن عبدالرحیم ثقفی، از محدثین اصفهان در قرن سوم هجری است. از نعمان روایت نموده و دو فرزندش محمّد و احمد و همچنین نواده اش محمّد بن احمد بن راشد ثقفی از محدثین آن روزگار بوده اند.(2)

رافائل دومانس*

رافائل دومانس، مبلغ مذهبی و دانشمند فرانسوی مقیم اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او در سال 1022ق (مطابق 1613م) در فرانسه متولد شد. در سال 1054ق (1647م) به عنوان سرپرست هیأت کاپوسن های ایران، به اصفهان آمد و به تبلیغ مسیحیت مشغول شد. او در سال 1071ق (1660م) کتابی به نام «وضع ایران» نوشت و به «کلبر» وزیر فرانسه هدیه کرد و در آن، وضعیت ایران به صورت دقیق تشریح کرد.

او در تمام مدّتی که در ایران بود، در دستگاه شاه عباس ثانی و شاه سلیمان سمت مترجمی داشت و غالب مکاتبات و روابط این پادشاهان با کشورهای خارجی در ایام اقامت او در اصفهان توسط وی انجام می شد. میرزا عبداللّه افندی در کتاب «ریاض العلماء» می نویسد: ملّا محمّد صالح روغنی قزوینی در کتاب «نوادر العلوم و الادب» از رافائل یاد کرده و او را دانشمندی بزرگ در علوم مختلف خصوصا ریاضیات دانسته و


1- تاریخ نظم و نثر، ص651؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص608.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص315؛ طبقات المحدثین باصبهان، ج2، ص247.

ص: 28

می نویسد: او با دانشی که از استادان فرنگی خود آموخته بود، آلتی ساخت که با آن بتوان اجرام آسمانی را مشاهده کرد. همچنین آلتی برای شنیدن ناشنوایان ساخت.

رافائل دومانس در سال 1108ق (1696م) در اصفهان درگذشت و در حوالی مسجد جامع اصفهان به خاک سپرده شد.(1)

راهب رنانی

راهب رنانی، شاعر ادیب، از اهالی قریه رنان [که امروزه به شهر اصفهان پیوسته و آنرا «رهنان» می گویند] بوده و در قرن یازدهم هجری می زیسته است. وی سفری به هند رفته است.

این شعر از اوست:

چنان مکن که ز خاکم غبار برخیزد مباد پرده ام از روی کار برخیزد(2)

محمّد ربیع اصفهانی

محمّد ربیع اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در سال 1069ق نسخه ای از «تلخیص الاقوال» استرآبادی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1027 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(3)

محمّد ربیع اصفهانی*

محمّد ربیع اصفهانی، شاعر ادیب، بهره ای از علم داشت و به شغل کتابفروشی امرار معاش می کرد.

از اوست:


1- مجله یادگار: سال دوم، شماره دهم، خرداد 1325، صص 33-36؛ آرامگاه خارجیان در اصفهان، صص 98-100.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص593؛ الذریعه، ج9، ص353؛ کاروان هند، ج1، ص437.
3- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص50.

ص: 29

بس که در دل داشت جا ذوق گرفتاری مرا مشت خاک من پس از مردن زمین دام شد(1)

ربیع انصاری

ربیع انصاری، نویسنده و روزنامه نگار ادیب در سال 1318ق در اصفهان متولّد گردیده و تحصیلات خویش را در این شهر انجام داده در اوایل جوانی شعر می گفته و «بهار» تخلّص می کرده و در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد. در اواخر سال 1319ش روزنامه «کیوان» را منتشر کرد [پس از اینکه جدایی طلبان فرقه دموکرات وابسته به شوروی به آذربایجان دست یافتند] در سال 1324ش به اصفهان آمده و دو سال در آنجا روزنامه کیوان را انتشار داد و پس ختم غائله به ارومیه مراجعت کرد. او به زبانهای فرانسوی، انگلیسی، عربی، ترکی و آشوری آشنا بوده و به کشورهای اروپایی مسافرت کرده بود.

این کتابها از اوست:

1. «جنایات بشر یا آدم فروشان قرن بیستم»، مطبوع 2. «داوری تربیت»3. «سیزده عید»4. «وضع اجتماعی زن»

از اوست:

گرچه رنج سخت جان از سستی پیمان اوست صد هزاران دست دل از عشق بر دامان اوست

ساغر عیشم شکست او گرچه از سنگ فراق مستی ما جمله از پیمانه پیمان اوست(2)


1- تذکره صحف ابراهیم، ص146؛ تذکره روز روشن، ص288.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 94 و 95؛ تاریخ جراید و مجلّات ایران، ج4، ص153؛ چهره مطبوعات معاصر، صص 183 و 184؛ فرهنگ داستان نویسان ایران، ص43؛ الذریعه، ج5، ص154.

ص: 30

محمّد ربیع نصیری طوسی*

محمّد ربیع بن محمّد ابراهیم نصیری طوسی، از ادباء و دانشمندان اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او در زمان شاه سلیمان صفوی محرری سرکار تفنگچیان را داشته و در عهد همین پادشاه به همراه کاروانی عازم سیام (تایلند) شده و شرح سفر خود را در کتابی به نام «سفینه سلیمانی» آورده است.(1)

این کتاب به تصحیح عباس فاروقی در سال 1356ش توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.

سیّد محمّد ربیع امامی*

سیّد محمّد ربیع بن سیّد احمد عریضی حسینی امامی، از فضلاء گمنام اوایل قرن دوازدهم هجری و از سادات اصیل و قدیمی امامی عریضی اصفهان است. وی در سال 1108ق «اصول کافی» تألیف: شیخ کلینی را به خط نسخ کتابت کرده است که به شماره 8035 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود.(2)

همچنین او در 6 ربیع الثانی 1107ق کتابی به فارسی در اعمال ماهها و ادعیه سفارش شده آن ماهها در یک مقدمه، 9 فصل و یک خاتمه به نام «خلاصة الاعمال» تألیف کرده که به شماره 45 در کتابخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان موجود است.(3)

محمّد ربیع اصفهانی (رئیس)*

محمّد ربیع بن برخوردار اصفهانی معروف به «رئیس»، خطاط نستعلیق نویس قرن


1- دستور شهر یاران: مقدمه، ص52.
2- فهرست مختصر مجلس، ص638.
3- فهرست ارشاد کاشان، صص 53-57.

ص: 31

یازدهم هجری که در چهارشنبه 20 ربیع الاوّل 1092ق نسخه ای از «التعلیقة السّجادیّة» تألیف: ملّا مراد تفرشی را به خط نستعلیق خوش نوشته و به شماره 12065 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) همچنین نسخه ای از کتاب «شواهد الاسلام» تألیف: میرزا رفیع گیلانی را به خط نسخ در سال 1092ق کتابت کرده که به شماره 1881 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2) و نیز نسخه ای از «احقاق الحق» تألیف: قاضی نوراللّه شوشتری که در 14 شعبان 1099ق کتابت کرده و به شماره 10195 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)

سیّد ربیع اردستانی

سیّد ربیع بن شرف جهان بن ابی الصّلاح بن جعفر حسنی اردستانی، از فضلای قرن یازدهم هجری.(4) ظاهرا در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و به احتمال زیاد نزد سیّد علاءالدّین محمّد گلستانه تلمّذ کرده است.

از آثار او کتابت نسخه ای از «نهج البلاغه» است که آن را در یکشنبه 18 جمادی الآخر 1074ق است و در حاشیه نسخه مطالب فراوانی از سیّد علاءالدّین محمّد گلستانه نقل کرده است.(5)

[وی همچنین در 21 رجب 1075ق نسخه ای از کتاب «مختلف الشّیعه» تألیف: علّامه حلّی را کتابت کرده که در کتابخانه مدرسه دامغانی همدان موجود بوده است].(6)

محمّد ربیع کاتب اصفهانی*


1- فهرست مرعشی، ج30، ص464.
2- فهرست مجلس، ج5، ص263.
3- فهرست مختصر مجلس، ص32.
4- آتشکده اردستان، ج2، ص271.
5- تراجم الرّجال، ج1، ص212.
6- نسخه های خطّی، ج5، ص349.

ص: 32

محمّد ربیع بن محمّد شفیع کاتب اصفهانی، از کاتبان و خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از «الاربعون حدیثا» تألیف: شیخ عزّالدین حسین حارثی عاملی (پدر علّامه شیخ بهائی) را به خط نسخ در 7 ربیع الثانی 1093ق کتابت کرده که اینک در کتابخانه مرحوم سیّد رضا ابوالبرکات در اصفهان موجود است.(1)

ربیع دیمرتینی*

ربیع بن حاجی علی عسکر دیمرتینی جی اصفهانی از کاتبان عهد شاه سلطان حسین صفوی در قرن دوازدهم هجری است. او جلد اول «بحارالأنوار» تألیف علّامه مجلسی را در 4 ربیع الاوّل 1134ق کتابت کرده است که در کتابخانه علّامه محقق حاج سیّد محمّد علی روضاتی موجود است.(2)

«دیمرتین» از دهات جی اصفهان است که گویا در روزگار ما به آنجا «تیمیارت» می گویند.

آقا محمّد ربیع خوانساری

آقا محمّد ربیع بن آقا رضی الدّین محمّد بن آقا حسین خوانساری از فضلاء قرن دوازدهم هجری در اصفهان سکونت داشته و در سال 1159ق به هند رفته و مورد احترام محمّد شاه پادشاه هند واقع شده و میرزا نجف خان به تعظیم او کوشیده است. به ندرت شعر می گفت [لذا نسبت دادن دیوان شعر به او از سوی مؤلّف «الذریعه» جای تأمّل است.]

از اوست:

کی سر و برگ تماشای بهار است مرا گل به چشم از غم هجران تو خار است مرا(3)


1- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص65.
2- فهرست کتب خطّی اصفهان، ج1، ص71.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص560؛ صحف ابراهیم، ص146؛ تذکره روز روشن، ص288؛ الذریعه، ج9، ص355؛ تذکره منتخب اللطایف، ص307.

ص: 33

محمّد ربیع طیری اصفهانی

محّمد ربیع اصفهانی، متخلّص به «طیری» شاعر ادیب قرن دوازدهم هجری. در اصفهان به شغل زرکشی امرار معاش می کرد و در سرودن شعر طبعی روان داشت، امّا با این حال اغلب حال جنون و سودا بر مزاج او غالب بود، تا جایی که هر سال برای خود مادّه تاریخ فوت می ساخت، غیر از سال آخر که از ساختن مادّه تاریخ فوت خود باز ماند. او عاقبت از شدت شوریدگی و پریشان حالی، خود را در چاه افکنده و وفات یافت. سال فوت او 1159ق است. اشعار او در اثر حوادث روزگار از بین رفته و فقط چند بیتی باقی مانده است.

از اوست:

درین گلشن من آن حسرت نگر مرغ گرفتارم که گاهی از شکاف دام بیند آشیانش را(1)

محمّد ربیع مستوفی*

محمّد ربیع، از خوشنویسان اوایل قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و نزد محمّد صالح اصفهانی خط نستعلیق را مشق کرده است. او عاقبت به منصب مستوفی خاصه برگزیده شد.(2)

آقا ربیع نصرآبادی*


1- تذکره آتشکده: نیمه دوم، ص589؛ تذکره سفینة المحمود، ج1، ص254؛ تذکره روز روشن، ص505؛ الذریعه، ج9، ص653.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص717.

ص: 34

آقا ربیع نصرآبادی، از معماران قرن یازده هجری و از اهالی روستای «نصرآباد» جرقویه است، وی از معماران و بنّایان مسجد جامع جدید عباسی (مسجد امام فعلی) بوده و پس از وفات در نجف اشرف مدفون شده است.(1)

ربیع الدّین جابری

ربیع الدّین بن رفیع الدّین مستوفی الممالک جابری، از بزرگان خاندان جابری انصاری در اصفهان است. پس از کشته شدن برادرش میرزا حسین در سال 1158ق به دستور نادرشاه؛ مدّتی کلانتر اصفهان بود. بعد از فوتش منصب کلانتری اصفهان به خاندان حکیم سلمانی (که از سادات موسوی اصفهان هستند) منتقل شد.(2)

رجاء یونسی اصفهانی

ابوالفتح رجاء بن ابراهیم بن عمر بن حسن بن یونس بن حسن بن یحیی یونسی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.

او و پدرش و دو عمویش ابوالعبّاس احمد و ابوعلی حسن از مشاهیر محدّثین می باشند و بزرگتر آنان ابوالعبّاس احمد می باشد. صاحب عنوان از: ابوطاهر محمّد بن ابراهیم حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است. وی در ماه ربیع الاوّل سال 517ق وفات یافته است.(3)

رجاء مَعدانی اصفهانی

ابوالقاسم رجاء بن ابی المطهر حامد بن رجاء معدانی خطیب اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری. خاندان او اهل علم بوده و جد اعلای او در مسجد


1- گرکویه (ویرایش دوم)، ص211.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513؛ تاریخ اصفهان و ری، ص319.
3- التّحبیر، ج1، ص279؛ المشتبه، ج2، ص674.

ص: 35

جامع قدیم اصفهان به خطابه می پرداخته است. خود او به فضل و دیانت معروف بوده و ابوسعد سمعانی از او با عنوان «امام فاضل و سدید السیرّه» یاد کرده است.

از حافظ ابومسعود سلیمان بن ابراهیم حدیث شنیده و سمعانی از او و برادرش عمر بن حامد - از امالی جرجانی - حدیث شنیده است.(1)

رجاء جرواءانی اصفهانی

ابوغَسّان (یا ابومحمّد) رجاء بن صهیب جُرواءانی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری است. او از افاضل مردم اصفهان و مستجاب الدعوه بوده و در مسجد فضل بن برغوث اصفهان اذان می گفته است و در سال 251ق وفات یافته است.

رجاء جُرواءانی از روح بن عُباده، بکر بن بکّار، سعید بن عامر، یعقوب حضرمی، محمّد بن زنبور و دیگران نقل حدیث کرده و عبداللّه بن سندة بن ولید و دیگران از او حدیث شنیده اند.(2)

[جُرواءان، از محله های معروف اصفهان در شش قرن پس از هجرت بوده ولی در روزگار ما نامش فراموش شده و کمتر کسی از اصفهانیان است که این نام را شنیده باشد].

رجاء اصفهانی*

ابوالفتح رجاء بن عبدالواحد اصفهانی، از محدّثین عامه در قرن پنجم است. ابو داود سیهویة بن اسماعیل بن داود واحدی (معروف به «قزداری») از او حدیث شنیده است.(3)


1- التّحبیر، ج1، ص279.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص315؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص 273 و 274.
3- لغت نامه دهخدا، ذیل «قزداری».

ص: 36

رجاء اصفهانی

ابوالفرج رجاء بن محمّد بن احمد بن جعفر بن روح قاضی [اصفهانی]، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری بوده و سیّد ابوالرّضا یحیی بن زید بن خلیفه حسنی ساوه ای (م 541ق) از وی حدیث شنیده است.(1)

رجاء اصفهانی

ابوالفرج رجاء بن نصر اصفهانی، معروف به «بُلفَرَج»، از دانشمندان اصفهان است که مافرّوخی در کتاب خود او را در ردیف فلسفه، ریاضیدانان و منجمین متقدم ذکر کرده است.(2)

رجبعلی اصفهانی

رجبعلی اصفهانی [خطاط نسخ نویس قرن دوازدهم هجری] وی کتب چندی را کتابت نموده که از آن جمله است:

1. مجموعه ای مشتمل بر ده رساله که در سالهای 1117 و 1118ق نوشته که به شماره 2814 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(3)

2. «آداب العرب و الفرس» جلد یکم تألیف: ابن مسکویه را در رمضان 1123ق کتابت نموده و به شماره 3494 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(4)

3. «صراط النّجاة» تألیف: علّامه مجلسی که در سال 1124ق کتابت کرده و در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(5)

4. در تاریخ سه شنبه 10 شعبان 1116ق نسخه ای از «شرح کافی» ملّا محمّد تقی


1- التّحبیر، ج2، ص375.
2- محاسن اصفهان، ص34.
3- فهرست مجلس، ج10، بخش یکم، ص116.
4- فهرست رضوی، ج6، ص371.
5- فهرست ملّی، ج5، ص280.

ص: 37

مجلسی را برای دانشمندی به نام حسام الدّین محمّد اصفهانی به خط نسخ کتابت نموده است. کتاب به شماره 4286 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)محتمل است که او از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی باشد.

رجبعلی اصفهانی*

رجبعلی اصفهانی، فرزند آقا ابوطالب تاجر. از خوشنویسان نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «زاد المعاد» تألیف علّامه مجلسی را به خط نسخ در دهه آخر شوال 1237ق کتابت نموده است. این نسخه به شماره 81 در کتابخانه مدرسه آیت اللّه بروجردی در کرمانشاه موجود است.(2)

رجبعلی نقنه ای

رجبعلی بن کربلایی ابوعبداللّه نقنه ای [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] مجموعه ای شامل چند رساله: «رساله در مراتب حساب»، «بیست باب در اسطرلاب»، «تلخیص مفتاح الحساب»، «تحفه» و «تحفه نظامیه» یا «شرح سی فصل» را در سال 1259ق نوشته است. کتاب به شماره 577 در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(3)

رجبعلی گلزار

آقا رجبعلی گلزار فرزند حاج ملّا حسین، ادیب فاضل و شاعر ماهر [از سخنوران قرن چهاردهم هجری].

در 13 رجب 1302ق در اصفهان متولّد شده و مقدمات علوم ادبیّت و عرب را نزد


1- فهرست مجلس، ج11، ص299؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص30.
2- فهرست مدرسه بروجردی کرمانشاه، ص62.
3- فهرست گوهرشاد، ج2، صص 690 و 691.

ص: 38

پدر و سایر اساتید به پایان رسانید. از اوان جوانی به سرودن شعر پرداخته و به انجمن های ادبی راه یافت و خصوصا در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد.

او پیرمردی زنده دل و خوش مشرب بود. او در 19 رجب سال 1366ق وفات یافته و در تکیه ای به نام خودش (تکیه گلزار) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

[تاریخ وفات او را شکیب اصفهانی چنین گفته است:

از باغ جنان بلبل، سر کرد برون گفتا: «گلزار» می گلگون زد از خُم روحانی]

دیوان اشعار گلزار در سال 1369ق به طبع رسیده است.(1)

حاج رجبعلی افسرده*

حاج رجبعلی شمس متخلّص به «افسرده» فرزند حسینعلی، از شعرای معاصر خمینی شهر است. در سال 1302ش متولّد شده و پس از تحصیل در انجمن های ادبی شرکت کرده است.

از اوست:

می سوزم و می سازم، با عشق چو پروانه مجنونم و سرگردان، آواره ز کاشانه

پیموده ام این ره را، چون قطره اشک شمع سر ریزم و جان و دل، اندر ره جانانه(2)

رجبعلی طوسی اصفهانی*


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 399 و 400؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص875؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص182؛ دیوان شکیب اصفهانی، صص 490 و 491.
2- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، ص367.

ص: 39

رجبعلی بن محمّد صالح طوسی اصفهانی بن علینقی، از کاتبان دوره زندیه است. او اوایل قرن سیزدهم هجری را هم درک کرده و خط نسخ را با مهارت می نوشته است. مجموعه ای به خط او شامل «اصول فقه» تألیف: ملّا عبداللّه تونی و «شرح وافیه» تألیف: سیّد صدرالدّین محمّد رضوی قمی با تاریخ 1206ق در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)

[وی از شاگردان شیخ احمد احسائی بوده و به دستور شاهزاده محمّد ولی میرزا قاجار «الاربعون حدیثا» را به فارسی تألیف کرده که به شماره 2/8787 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)]

رجبعلی اصفهانی*

رجبعلی بن عبداللّه اصفهانی، از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشت.

از آثار او کتابت «اخوان الصفا» تألیف: بهاءالدّین محمّد فاضل هندی به خط نسخ در سال 1238ق است.

این نسخه به شماره 528 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3) همچنین او کتاب «مصاحب الخلوات» تألیف: میرزا فریدون بندپی مستوفی را به خط نسخ در دوشنبه اول جمادی الاوّل 1244ق کتابت نموده است. این کتاب در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4) [او نسخه ای از «النهایة فی شرح الهدایة» تألیف: ملّا محمّد تونی را در پنج شنبه 19 محرّم 1239ق کتابت کرده که جزو کتابهای اهدایی خانواده مرحوم سیّد مصلح الدّین مهدوی به گنجینه نسخ خطی اصفهان موجود است.(5)]


1- فهرست وزیری، ج4، ص1279.
2- الشریعه، ج1، ص32.
3- فهرست الفبایی رضوی، صص 32 و 687.
4- فهرست مرکزی دانشگاه، ج17، ص210.
5- فهرست کتابخانه سیّد مصلح الدّین مهدوی، ص103.

ص: 40

رجبعلی مازندرانی

رجبعلی بن خواجه علی مازندرانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در 25 ربیع الثّانی سال 1050ق از کار کتابت رساله «مبادی آراء مدینه فاضله» تألیف: فارابی را به خطّ نستعلیق در اصفهان فراغت یافته و کتاب به شماره 2 ضمن مجموعه شماره 2110 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

رحمان گنجی*

رحمان گنجی، روزنامه نگار و نویسنده معاصر اصفهان در حدود سال 1297ش در روستای «اَرجَنگ» در چهارمحال و بختیاری متولّد شد. او در سال 1330ش هفته نامه «گنج کوهرنگ» را تأسیس کرد و با مقالات انقلابی خود از نهضت ملّی به شدّت حمایت کرد و با سخنرانی های پرشور مردم را به مبارزه با استبداد و استعمار فرا خواند. به این خاطر در سال 1333ش نشریه اش توقیف شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در سال 1360ش بار دیگر «گنج کوهرنگ» را منتشر کرد که تا سال 1371ش ادامه یافت.

گنجی در سال 1376ش درگذشت(2) و در قبرستان امامزاده سیّد محمّد خمینی شهر به خاک سپرده شد.

استاد رجبعلی سنمار*

استاد رجبعلی سنمار فرزند استاد غلامحسین، هنرمند معاصر و از اساتید معماری سنتی اصفهان است. در حدود سال 1285ش در اصفهان متولّد شده و از نوجوانی نزد


1- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج8، ص745.
2- روزنامه سلام، ضمیمه استان اصفهان، مورخ 21 خرداد 1376؛ مجله دنیای سخن: شماره 74، بهار 1376.

ص: 41

پدر معماری را فرا گرفته و از سال 1347ش به استخدام دفتر فنی سازمان حفاظت آثار باستانی درآمد. او و دو برادرش استاد هاشم و استاد ابوالقاسم اغلب نزد پدر به معماری بناها و مرّمت آثار تاریخ مشغول بوده اند.

او بسیاری از بناها و آثار تاریخی اصفهان همچون سی و سه پل، مسجد آقانور، تالار تیموری، مدرسه چهارباغ، مسجد شاه (مسجد امام فعلی)، مسجد شیخ لطف اللّه، طاق های بازار بزرگ و بازارهای منشعب از آن، مسجد جامع و مسجد حاج محمّد جعفر (که در اثر بمباران هواپیماهای رژیم عراق در جریان جنگ ایران و عراق به شدت آسیب دیده بودند) را مرمّت کرده است.

او زندگی ساده و زاهدانه ای داشت. معلومات خود را در اختیار دیگران قرار می داد و خصوصا دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان از تجربه، و اطلاعات ارزنده او بهره مند می شدند.(1)

رجبعلی سنمار سرانجام در 9 فروردین 1373ش درگذشت و در قطعه 35 گورستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(2)

ملّا رجبعلی شفتی

آخوند ملّا رجبعلی بن آقا محمّد شفتی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در سال 1238ق در محله درکوشک اصفهان نسخه ای از «ترجمة الصلاة» تألیف: مولی محسن فیض کاشانی را کتابت نموده است. نسخه به شماره1276 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(3)

او احتمالاً از شاگردان حاج سیّد محمّد باقر حجّت الاسلام شفتی است. یادداشتی از او بر کتابت «منتخب تحفة الأبرار» سیّد حجّت الاسلام با تاریخ های 1244 و 1258ق


1- معماران و مرّمت گران سنّتی اصفهان، صص 144-147.
2- سایت اینترنتی یادبود.
3- فهرست گلپایگانی، ج2، ص32؛ بیان المفاخر، ج2، ص243.

ص: 42

موجود است. این کتاب به شماره 36 در کتابخانه حاج سیّد مرتضی شهشهانی موجود است.(1)

ملّا رجبعلی تبریزی

آخوند ملّا رجبعلی تبریزی، عارف حکیم و ادیب شاعر [از مشاهیر فلاسفه اصفهان در قرن یازدهم هجری].

معاصر شاه عباس ثانی [اصلاً از تبریز بوده و از تاریخ ولادت او آگاهی نداریم. در اصفهان نزد جمعی از دانشمندان از جمله میرزا ابوالقاسم فندرسکی به تحصیل پرداخته است. او از فلاسفه پیرو مکتب مَشّاء بوده و با عقاید فیلسوف معاصر خود ملّا صدرا درباره موضوعاتی چون حرکت جوهری مخالفت می کرده است و برخی از شاگردانش نیز نحله ای جدا مقابل شاگردان ملّا صدرا را در فلسفه دنبال می کرده اند(2)]

از اَوان شباب تا انتهای عمر لحظه ای در تحصیل علم کوتاهی نکرده و عمر را به قناعت و زهد سپری کرده است.

سالهای طولانی به تدریس مشغول بوده و در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان به تدریس [کتابهای فلسفی چون «اشارات» و «شفا»] مشغول بوده است. در عهد شاه عباس ثانی در محلّه عباس آباد ساکن بود. شاه عباس ثانی بنا به ارادتی که به او داشت خانه ای در محلّه شمس آباد در بیرون حصار اصفهان برای او خرید.

ملّا رجبعلی در اواخر عمر به عوارض کهولت همچون بیماری و ضعف مبتلا شده و قدرت تدریس را نداشته و لذا خانه نشین شده بود، تا اینکه در سال 1080ق وفات یافته است.(3)

[در باب تاریخ فوت او اقوال مختلفی نقل شده است امّا صحیح ترین قول همان است


1- بیان المفاخر، ج1، ص315.
2- بنگرید به: منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، قسمت اوّل، صص 202-271؛ شرح مشاعر لنگرودی: مقدمه، ص19.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص223؛ قصص الخاقانی، ج2، صص 46-48.

ص: 43

که میر عبدالحسین خاتون آبادی که معاصر ملّا رجبعلی است، در کتاب خود ذکر کرده و ذیل و قایع سال 1080ق فوت او را ثبت و ضبط نموده است.(1)]

ماده تاریخ وفاتش را میرزا محمّد طاهر نصرآبادی گفته است:

«شهر تقوی و علم و دانش» را کرد «ملّا رجبعلی» خالی

[این بیت با ملاحظه تعمیه آن محاسبه شده ولی تاریخ 1080ق از آن به دست نیامد.]

صاحب ریاض العلماء به او اعتقادی نداشته و می نویسد: ملّا رجبعلی در علوم ادبی و دینی اطلاعاتی نداشته، لیکن در علوم عقلی استاد بوده و «شفا» و «اشارات» را تدریس می نموده، لیکن قدرت به نوشتن عربی نداشته است.(2)

با این همه شاگردان بسیاری را تربیت کرده که از آن جمله اند:

[1. میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی 2. میرزا محمّد حسین حکیم باشی قمی[ 3. محمّد رفیع زاهدی معروف به «پیرزاده»4. محمّد شفیع اصفهانی [5. محمّد سعید حکیم باشی قمی معروف به «میرزا کوچک»]6. محمّد سعید قاضی قمی7. ملّا عباس مولوی [8. میرزا عبداللّه یزدی (فرزند میراجری)9. علیقلی بن قرچغای خان ترکمان 10. ملّا فریدون شیرازی 11. لطفعلی بیک افشار] 12. میرزا قوام الدّین محمّد رازی طهرانی [13. ملّا محمّد فاضل سراب 14. آقا جمال الدّین محمّد خوانساری(3)]

او در جوانی شعر می سروده و «واحد» تخلّص می کرده است. [از او رباعیاتی به جای مانده است ولی نسخه ای از دیوان او شناسایی نشده است و ظاهرا اشعار او در حدّ یک دیوان نبوده است.]

از اوست:


1- وقایع السنین و الاعوام، ص530.
2- ریاض العلماء، ج2، صص 283-285.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص611.

ص: 44

واحد که به کوی دوست منزل دارد غم نیست اگر غم تو در دل دارد

پیوسته به تعمیر بدن مشغول است بیچاره همیشه دست در گل دارد(1)

کتب زیر از اوست:

1. «اثبات واجب تعالی با بیان معنی وجود و معنی اشتراک لفظی و معنوی» یا «رساله وجودیه» مشتمل بر مقدمه و 5 مطلب و خاتمه، به فارسی، که نسخه های خطی فراوانی از آن در کتابخانه ها موجود است از جمله در کتابخانه های مجلس سنای سابق، مرعشی، مرکز احیاء اسلامی (قم)، حوزه علمیه امام صادق علیه السلام اردکان، آستان قدس رضوی، و همچنین کتابخانه های خوانساری، تقوی، سیّد مهدی لاجوردی (قم)، ملّا محمّد حسین بن محمّد قاسم قمشه ای نجفی و غیره. آقا جمال الدّین محمّد خوانساری کتابی در ردّ این کتاب نوشته است.

«رساله وجودیه» ملّا رجبعلی در کتاب «منتخبات آثار حکمای الهی ایران» (قسمت اوّل) به چاپ رسیده است. 2. «رساله در تطبیق آنچه شرع درباره معاد گفته با صفات نفس» [3. «تعلیقات که مسائل چندی است حکمی از قسمت امور عامه» و به شماره 381 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است(2)]


1- سایر منابع شرح حال: رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص212؛ تذکره ریاض العارفین، (چاپ 1305ش)، ص238؛ طرائق الحقائق، ج3، ص162؛ دانشمندان آذربایجان، ص390؛ سخنوران آذربایجان، ج2، ص768؛ مفاخر آذربایجان، ج3، صص 1364-1366؛ و ج5، صص 2646-2648؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، ص340؛ ریحانة الادب، ج6، ص285؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «واحد»، ص31؛ تذکره روز روشن، صص 682 و 683؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفاء، ص134.
2- الذریعه، ج1، صص 104 و 105 و ج11، صص 78 و 79 و ج2، ص1247؛ فهرست رضوی، ج4، صص 53 و 151؛ فهرست احیاء، ج5، ص ص 278؛ فهرست مرعشی، ج31، ص723؛ فهرست امام صادق علیه السلام اردکان، ج2، ص24؛ آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص115؛ فهرست مجلس، ج2، ص176.

ص: 45

[در اینجا ضروری است تذکر داده شود که دو تألیف منسوب به ملّا رجبعلی تبریزی «کلید بهشت» و «مقالة فی أنّ الواحد لا یصدر عنه الّا الواحد» که با عنوان «الاصول الاصلیة» و «الاصل الأصیل» یا «الاصول الآصفیه» معرفی شده، نیز قطعا از او نیست و مطابق تحقیقات پردامنه و عالمانه علّامه دانشمند جناب آقای حاج سیّد محمّد علی روضاتی هر دو آنان از تألیفات محمّد سعید حکیم فرزند محمّد باقر و معروف به حکیم کوچک قمی است و انتساب این کتابها به شخص دیگری به نام قاضی سعید قمی نیز اشتباه است.(1)]

آقا رجبعلی زارع اصفهانی

آقا رجبعلی بُرخواری اصفهانی متخلّص به «زارع» شاعر ادیب [از سخنوران قرن سیزدهم هجری] از علم و ادب بابهره بوده لکن در بلوک بُرخوار اصفهان به زراعت مشغول بوده است. وی در مدح منوچهر معتمدالدّوله حاکم اصفهان قصایدی سروده است.

از اوست:

زد تاج زرنگار مرصّع به سر چمن روییده شد بنفشه بر اطراف جویبار

گل زد به ناز بر سر خود تاج داوری بلبل نمود بر سر او جان خود نثار(2)

ملّا رجبعلی مینو

ملّا رجبعلی متخلّص به «مینو»، شاعر ادیب، متوفّی در 9 شوّال سال 1325ق مدفون


1- دومین دو گفتار، صص 41-43.
2- تذکره مدایح معتمدیه: خطی.

ص: 46

در صحن امامزاده احمد اصفهان.(1)

رجبعلی نقاش اصفهانی*

رجبعلی نقاش اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. وی نزد میرزا علی نقاش، هنرنگارگری را آموخته و بدین مناسبت در آثار خود «حُسن کلک رجبعلی ز علی است» رقم می زده است.

از آثار او قلمدان های ارزنده و زیبایی موجود است.(2)

رحمت اصفهانی*

رحمت بن ملک علی اصفهانی، از فضلاء دوره صفویه است. او «شرح کافی» (از اوّل کتاب الدّعا تا آخر کتاب العشره) تألیف: ملّا محمّد صالح مازندرانی را در دوشنبه 15 جمادی الآخر 1100ق در مدرسه شیخ علیخان کتابت کرده است. این نسخه به شماره 665 در کتابخانه علّامه طباطبائی شیراز موجود است.(3)

دکتر رحمت اللّه برجیان

دکتر رحمت اللّه برجیان، از اساتید پزشکی و اطبّاء حاذق معاصر. در سال 1302ش متولّد شده و تحصیلات ابتدایی و متوسّطه خود را در اصفهان به پایان رسانیده و در سال 1321ش به دانشکده پزشکی تهران رفت و در سال 1327 به اخذ دکترا نائل و تز خود را با عنوان «سندرم های دیسانتریفورم» ارائه نمود. سپس در فارس و تهران به


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص172؛ دانشمندان و و بزرگان اصفهان، ج2، ص969؛ مزارات اصفهان، ص95.
2- هنر قلمدان، ص112؛ دایرة المعارف هنر، ص249؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص239.
3- نسخه پژوهی، دفتر دوّم، ص183.

ص: 47

خدمت مشغول شد و در سال 1329ش به عنوان دانشیار کالبدشناسی آموزشگاه عالی بهداری اصفهان به کار مشغول گردید. وی علاوه بر تدریس کالبدشناسی، در بخش های جراحی بیمارستانهای خورشید و ثُریّا (کاشانی فعلی) به فعالیت مشغول بود. پس از آن در رشته جراحی عمومی و شکسته بندی در دانشگاه تهران دیپلم تخصصی دریافت نمود. از سال 1336ش در دانشکده پزشکی اصفهان به تدریس مشغول شد. در سال 1338ش به فرانسه رفته و در رشته جراحی و کالبدشناسی به تحقیق و تحصیل پرداخت و رساله او با عنوان «درمان شکستگی های ساق پا به وسیله پیوند استخوانی» مورد پذیرش قرار گرفت. او عضو انجمن انتروپولوژیست های پاریس بوده و آثاری را تألیف نموده است. از جمله با همکاری دکتر مرتضی حکمی «راهنمای کالبدشکافی» را تألیف کرده است.(1)

[او سرانجام در اوایل ماه خرداد سال 1380ش درگذشت و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.]

استاد رحمت اللّه رضایت*

استاد رحمت اللّه رضایت فرزند استاد حاج محمّد علی، از معماران زبردست اصفهان است. در سال 1327ش در اصفهان متولّد شد و از کودکی نزد پدر و نیز استاد حاج مهدی رضایت (عمویش) و استاد نعمت اللّه رضایت (برادر بزرگتر خود) کلیه فنون معماری سنتی را فراگرفته و در مرمّت و بازسازی بسیاری از بناهای تاریخی اصفهان نقش فعال داشته است. او در زدن طاق و چشمه مهارتی به سزا داشته و از جمله در احداث طاق چشمه های بازار جنب درب شرقی مسجد جامع اصفهان (پس از بمباران مسجد جامع توسط هواپیماهای دولت عراق) به همراه سایر معماران اصفهان نقشی فعال ایفا کرده است)


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی، صص 40 و 41.

ص: 48

از دیگر آثار او احداث طاق های بازارچه مجلسی، احداث تعداد زیادی محراب و سردر در مساجد اصفهان و حومه، اجرای رسم بندی و مقرنس بندی امامزاده کرّار جی اصفهان. ساخت کاسه بندی های مصلای حضرت عبدالعظیم در شهر ری، ساخت مسجدی در دزفول، ساخت سردر ورودی امامزاده محمّد در خرم آباد لرستان، ساخت سردر امامزاده ابراهیم سعیدآبادگلپایگان، ساخت گنبد مسجد امام خمینی در اراک، ساخت مقرنس نعلبکی یکی از گلدسته های حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه، بازسازی طاق های بازارچه حسن آباد اصفهان و غیره بوده است.

وی با اداره باستان شناسی اصفهان (و پس از پیروزی انقلاب با سازمان میراث فرهنگی) و اداره اوقاف در مرمّت آثار و ابنیه مذهبی و تاریخی همکاری داشته و مرحوم استاد حسین معارفی او را مورد تشویق و تقدیر قرار داده است.(1)

شیخ رحمت اللّه فشارکی*

حاج شیخ رحمت اللّه فشارکی، عالم فاضل متبحّر، از علمای معاصر. در سال 1348ق در قریه «فشارک» از توابع کوهپایه اصفهان متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را در زادگاه خود طی کرده و در اصفهان ادامه تحصیل داد. سپس به مشهد مقدس هجرت کرده و در مدرسه نواب ساکن شد و تا سطوح درس خواند و به تدریس پرداخت. چندی بعد به قم رفته و سالها در محضر آیات عظام مرعشی نجفی، گلپایگانی، شریعتمداری و امام خمینی به تحصیل درس خارج مشغول شد. و همچنین علم هیئت را از محضر آیة اللّه مجد العلماء نجفی در اصفهان فرا گرفت. او از مدرسین معروف ادبیات و سطوح در قم است.(2)


1- معماران و مرمّت گران سنتی اصفهان، صص 198-202.
2- گنجینه دانشمندان، ج6، ص111.

ص: 49

رحمت اللّه نجفی

سیّد رحمت اللّه پیشنماز معروف به «نجفی» عالم فاضل و صالح متّقی [از علماء قرن یازدهم هجری].

در اصفهان ساکن بوده و مورد احترام شاه عباس اوّل قرار داشت و از طرف او در لشکر شاه عباس سمت امامت جمعه را برعهده داشت. [از شاگردان شیخ زین الدّین (شهید ثانی) بوده و در علوم فقه، تفسیر و حدیث مرتبه ای عالی داشت و اکثر اوقات را صرف درس و بحث می نمود. شعر عربی را بسیار خوب می گفت.(1)]

محمّدرحیم اصفهانی*

محمّد رحیم اصفهانی معروف به «حاجی رحیم» از خوشنویسان اصفهان است. خط نستعلیق را خوش می نوشت. قطعه ای به خط او با رقم «المذنب محمّد رحیم المدعو بحاجی رحیم الاصفهانی عفی عنه» در موزه کابل در افغانستان موجود بوده است.(2)

محمّد رحیم ناظر

محمّد رحیم اصفهانی، از خوشنویسان خط نستعلیق در عصر صفویه است. معاصر شاه سلطان حسین صفوی و در دفترخانه سلطنتی ناظر بوده و در خط نزد محمّد صالح اصفهانی مشق کرده است.(3)

رحیم اوستا

رحیم اوستا، از روزنامه نگاران معاصر. در اصفهان متولد شده و در این شهر سکونت داشت و در روشن ساختن افکار و رشد اجتماعی جامعه فعّالیت می کرد.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، 612؛ تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، ص146؛ احیاء الداثر، ص87؛ ریاض العلماء، ج2، ص310؛ الروضة النضرة، صص 216 و 217.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص718.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص721.

ص: 50

او روزنامه «اوستا» را انتشار داد که از روزنامه های آبرومند اصفهان به شمار می رفت. همچنین او عضو هیأت امناء بقعه شهشهان و مسجد پاگودی بود.

سرانجام در 20 صفر (اربعین) سال 1397ق در اصفهان وفات یافته و در یکی از اطاق های صحن امامزاده زینبیه اصفهان مدفون گردید.(1)

محمّد رحیم اصفهانی

محمّد رحیم بن محمّد ابراهیم اصفهانی [از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن یازدهم هجری] در تاریخ 20 صفر 1086ق کتابت نسخه ای از «کافی» را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است و نسخه در حاشیه تصحیح شده و حاشیه نویسی دارد.

کتاب به شماره 2456 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

رحیم صالح اصفهانی

رحیم صالح فرزند اسداللّه شیرانی اصفهانی، شاعر ادیب [از سخنوران قرن چهاردهم هجری].

در سال 1306ش در اصفهان متولد گردیده و در کودکی پدرش را از دست داد و تحصیلات مرتبی نداشت. فقط مدّتی در کلاسهای اکابر شرکت کرد و در جوانی به استخدام ارتش درآمد. کم شعر می گفت.(3)

میرزا محمّد رحیم حکیم باشی

میرزا محمّد رحیم حکیم باشی فرزند میرزا محمّد باقر بن میرزا محمّد رضا حکیم باشی، از سلسله سادات موسوی (حکیم سلمانی) اصفهانی، از اطبّاء دربار شاه سلطان حسین (در قرن دوازدهم هجری) بوده [و از درباریات بسیار بانفوذ به شمار می رفته و در


1- تاریخچه ارزنان، ص43؛ مزارات اصفهان، ص236.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص52.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص301.

ص: 51

تصمیم گیری های دربار نقش مهمّی داشته] و سرانجام در [25 جمادی الاوّل] سال 1137ق پس از سقوط اصفهان، به دستور افاغنه کشته شده است.(1)

میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام

میرزا محمّد رحیم (یا عبدالرّحیم) شیخ الاسلام بن ملّا محمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، عالم فاضل [از علمای مشهور اصفهان در قرن دوازدهم هجری]. او صاحب مقامات عالیه علمی و جاه و مقام و احترام نزد علماء و رجال حکومتی بوده و ابتدا از طرف نادرشاه به منصب قضاوت و سپس شیخ الاسلامی اصفهان منصوب شده است. [در کتابخانه اهدایی آقای مشکات به دانشگاه تهران، نسخه ای از «اصول کافی» وجود دارد که در آخر آن میرزا محمّد رحیم جهت شاگردش حاج محمّد هاشم اجازه نوشته است.]

وی سرانجام در شب دوشنبه 21 ذی الحجه سال 1181ق وفات یافت.

این کتابها از اوست: 1. «الرّد علی الفاضل التُّنکابنی» 2. «الرسالة الهلالیّه»(2)

میرزا رحیم اصفهانی*

میرزا رحیم اصفهانی فرزند میرزا حسن، از ادباء و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. خط نستعلیق را خوش می نوشته و روزی یک هزار سطر کتابت می کرده است.

لسان الملک سپهر سال فوت او را 1272ق نوشته است.(3)

حاج سیّد رحیم منورعلی شاه دهکردی


1- مکارم الآثار، ج4، ص1209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص747.
2- تتمیم امل الآمل، ص152؛ الاجازه الکبیره، ص145؛ وقایع السّنین و الاعوام، ص572؛ اعیان الشیعه، ج37، ص90؛ مکارم الآثار، ج3، ص826؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص772؛ خاندان شیخ الاسلام، صص 128 و 129؛ الکواکب المنشره، صص 259 و 260؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص292.
3- تذکره خوشنویسان، ص114؛ احوال و آثار خوشنویسان، ص206.

ص: 52

حاج سیّد رحیم منوّرعلی شاه حقانی بن سیّد حسن دهکردی، از عرفای عالی مقدار و وارسته [در قرن چهاردهم هجری] خواهرزاده عالم جلیل آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی. در حدود سال 1300ق در شهرکرد متولد شده و در موطن خویش و اصفهان به تحصیل علوم قدیمه اشتغال جسته، دست طلب به دامان خالوی بزرگوارش میر سیّد احمد نوربخش معروف به «رحمت علی شاه» داده، از ایشان اذن ارشاد و هدایت یافته و بعدا خلیفه ایشان گردید.

او از فضلاء مشهور و عرفاء معروف سلسله خاکساریه بود. زمانی در اصفهان و اکثرا در شهرکرد به سر می برد، تا اینکه در روز 9 محرم (تاسوعا) سال 1368ق در بیروت در مراجعت از مکّه معظمه وفات یافت و در آنجا مدفون گردید [گاهی به مذاق عرفانی خویش شعر می سروده و] در اشعار «منور» تخلّص می نمود. اشعاری از او در کتاب «برهان نامه حقیقت» تألیف: آقا سیّد احمد نوربخش دهکردی به طبع رسیده است.

از اوست:

روزگاریست ز جان در طلب یار شدم دل رها کرده و اندر پی دلدار شدم

خود خلاصی دگر از بهر من بیدل نیست به کمند سر زلفش چو گرفتار شدم(1)

سیّد محمّد رحیم موسوی شهرستانی

سیّد محمّد رحیم بن سیّد محمّد حسن موسوی شهرستانی [از سادات و اعیان خاندان موسوی شهرستان اصفهان و فضلاء قرن یازدهم هجری] شاگرد میر محمّد صالح حسنی بوده و در سه شنبه 14 ذیحجه 1096ق «حاشیه بر شرح عضدی بر مختصرالاصول» ابن


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 177 و 178؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص473؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 233 و 234.

ص: 53

حاجب تألیف: ملّا میرزا جان باغنوی را به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 620 ضمن مجموعه ای در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(1)

رحیم اصفهانی*

رحیم فرزند آقا حسین بن آقامحمّد رحیم اصفهانی. از خوشنویسان نیمه نخست قرن سیزدهم هجری است. خط نستعلیق را خوش می نوشته است. او کتاب «ابومسلم نامه» را در سال 1237ق کتابت کرده که در کتابخانه دکتر اصغر مهدوی در تهران وجود دارد.(2)

محمّد رحیم بن محمّد رضا*

محمّد رحیم بن محمّد رضا، از خوشنویسان هنرمند اوایل قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و با شاه سلطان حسین صفوی معاصر است. خطوط نسخ و ثلث را با مهارت و زیبایی می نوشت.

از آثار او کتیبه سنگ قبر ملّا محمّد مسیح کاشانی به خط ثلث خوش و برجسته بر زمینه مرمر زرد با رقم و تاریخ: «کتبه العبد ابن محمّد رضا محمّد رحیم سنه 1120» است و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان وجود دارد.(3)

ملّا محمّد رحیم تنکابنی*

ملّا محمّد رحیم بن آخوند ملّا سدید جیلانی (گیلانی) تنکابنی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری. در اصفهان ساکم بوده و نزد جمعی از فضلاء از جمله ملّا محمّد بن عبدالفتاح تنکابنی (فاضل سراب) به تحصیل پرداخته است.


1- فهرست فیضیه (استادی)، ج3، ص15.
2- نسخه های خطی، ج2، ص62.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص143.

ص: 54

وی در سال 1103ق نسخه ای از «سفینة النجّاة» تألیف: فاضل سراب را به خط نسخ خوش خود کتابت نموده و آنرا بر استاد قرائت نموده است. استادش این قرائت را تأیید کرده و ملّا رحیم را به عنوان «الفاضل الکامل الصّالح الدِّین، صاحب اخلاق الرّضیه و الملکات المرضیة» ستوده است نسخه نزد دانشمند معاصر جناب دکتر سیّد احمد تویسرکانی در اصفهان موجود است.(1)

میرزا محمّد رحیم نظرعلی شاه نایینی*

میرزا محمّد رحیم ملقّب به «نظرعلی شاه» بن سعید بن رحیم منوچهری نایینی، عالم فاضل و عارف کامل و ادیب شاعر [از عرفای اوایل قرن سیزدهم هجری] در نایین متولد شده و در اصفهان به کسب علوم ظاهر پرداخته و در فنون علوم ماهر و قادر گردیده و سپس به شوق کسب معرفت و تزکیه و تصفیه نفس به خدمت نورعلی شاه اصفهانی رسیده و دست ارادت بدو داد و به سیر و سلوک مشغول گردید. در شعر گاهی «صحبّت» و گاهی «نظر» تخلّص می نمود.

از اوست:

طوس حریم حرم کبریاست مدفن پاک شه پاکان رضاست

کعبه اگر خانه آب و گل است طوس رضا کعبه جان و دل است(2)

سیّد رحیم حسینی تنکابنی


1- مجموعه مقالات همایش فاضل سراب، صص 126-128.
2- ریاض العارفین، (چ1305) ص330؛ طرائق الحقایق، ج3، ص211، مکارم الآثار، ج4، ص1120؛ ریحانة الادب، ج6، ص215؛ الذریعه، ج9، ص1290.

ص: 55

سیّد رحیم بن محمّد شفیع حسینی تنکابنی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و از سیّد یوسف خراسانی قائنی کسب فیض نموده است.(1)

[وی کتاب «الکواکب الضّیائیه» تألیف: سیّد یوسف خراسانی را به خط نسخ در رمضان 1232ق کتابت نموده که به شماره 13223 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

او همچنین بر کتاب «الکواکب الضّیائیه» حاشیه نوشته است. محمّد تقی بن محمّد مقیم موسوی که در سال 1237ق نسخه ای از «الکواکب الضیائیه» را کتابت نموده، این حواشی را نیز نقل کرده است. این نسخه به شماره 808 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(3)

سیّد رحیم تنکابنی نسخه ای از «مفاتیح الشرایع» تألیف: فیض کاشانی را در سال 1227ق کتابت نموده که در کتابخانه عبدالوهاب فرید تنکابنی در رامسر موجود بوده است.(4)]

حاج محمّد رحیم میناکار*

حاج محمّد رحیم میناکار فرزند آقا محمّد صادق، از هنرمندان عهد قاجاریه است. در میناکاری استاد بوده و در ماه رجب سال 1281ق وفات یافته و در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(5)

حاج میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام

حاج میرزا رحیم شیخ الاسلام فرزند میرزا عبداللّه بن میرزا رحیم بن میرزا مرتضی بن


1- بیان المفاخر، ج2، ص231.
2- فهرست مرعشی، ج33، ص428.
3- فهرست مدرسه صدربازار، ج3، ص603.
4- فهرست خودنوشت فیض، ص254.
5- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 56

شیخ عبدالمطلب بن میرزا رحیم اوّل بن میرزا محمّد جعفر سبزواری بن ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری عالم فاضل جلیل [از علمای صاحب نفوذ در قرن سیزدهم هجری].

در اصفهان متولّد گردیده و هم در این شهر خدمت علماء و مجتهدین تلمّذ کرده تا به مقامات عالیه علم و کمال رسیده است. از اساتید او: حاج ملّا حسینعلی تویسرکانی، آقا سیّد محمّد شهشهانی و حاج شیخ محمّد باقر [نجفی] مسجد شاهی را باید نام برد. مشارٌالیه پس از فوت پدر به منصب شیخ الاسلامی اصفهان برقرار گردید و دختر استاد بزرگوار خود حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی را به زوجیّت داشته و از این مخدّره صاحب شش فرزند و از جمله حاج میرزا حسن شیخ الاسلام گردید. او همچنین امام جماعت مسجد شیخ الاسلام در محلّه سینه پایینی بوده و در امر به معروف و نهی از منکر و رسیدگی به امور درماندگان و بیچارگان ساعی و کوشا و در برابر ظلم حکّام و مأمورین سدّی محکم و استوار بوده است. سجع مهر او عبارت «سلام قولاً من رب رحیم» و سجع مهر عیال ایشان جمله «آفتاب برج عصمت فاطمه» است.

این عالم جلیل در سال 1306ق وفات یافت.(1)

حاج آقا رحیم ارباب

حاج آقا رحیم ارباب فرزند علی پناه، [عالم فاضل و حکیم بارع فقیه محقق، عارف ربّانی، قرن چهاردهم هجری در روز 12 جمادی الاولی 1297ق در روستای «چرمهین» از توابع لنجان متولّد شد. پدرش از اعیان و بزرگان ناحیه لنجان بود وی در 7 سالگی به اصفهان رفت. مقدمات دروس حوزوی را نزد ملّا حسن همامی تحصیل کرد و سپس در درس سیّد محمود کلیشادی حاضر شد. آنگاه در درس فقه و اصول حاج میرزا بدیع درب امامی شرکت کرد. همچنین از محضر آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی و حاج آقا


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص294؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 137 و 138؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 220-222.

ص: 57

منیرالدّین بروجردی بهره برد قسمتی از دروس فقهی را هم نزد جهانگیرخان قشقایی تحصیل کرد. فلسفه، ریاضیات، هیأت و منطق را نزد دو حکیم عارف: آخوند ملّا محمّد کاشانی و جهانگیرخان قشقایی آموخت. خارج فقه و اصول را هم از محضر آقا سیّد محمّد باقر درچه ای بهره گرفت. او در جامعیّت و احاطه به انواع علوم و معارف اسلامی همچون فقه، اصول، کلام، منطق، فلسفه، ادبیات فارسی و عرب، هیأت، ریاضیات و نجوم کم نظیر بود.

عمر خود را صرف تحصیل، تحقیق، مطالعه، تدریس و بیان احکام دین و تهذیب نفس و عبادت نمود.

از نظر اخلاقی یک انسان کامل بود و وجودش از کینه، خودخواهی و تکبّر و طمع خالی بود. نسبت به کوچک و بزرگ تواضع داشت و از ریاکاری و خودنمایی به دور بود و نسبت به همه با حُسن خلق و احترام رفتار می نمود. عدّه زیادی از بزرگان و دانشمندان در محضر ایشان حاضر می شدند و کسب فیض می کردند از جمله استاد بدیع الزّمان فروزانفر که گفته بود: «وقتی به اصفهان می آیم دو قبله دارم یکی آیت اللّه ارباب و دیگری محمّد باقر الفت».]

مرحوم ارباب از قائلین به وجوب عینی نمازجمعه در زمان غیبت امام علیه السلام ، بود و سالها آن را در منزل و سپس در مسجد گرک یراق و بعدا در مسجد جامع و چندین سال در مسجد درکوشک اقامه می نمود و چون در ماه صفر سال 1368ق مرحوم آقا میر محمّد مهدی سلطان العلماء به امامت جمعه اصفهان منصوب گردید، مرحوم آقای ارباب تا اواخر عمر نمازجمعه را در مسجد قریه گورتان (در سمت مغرب اصفهان در کنار جاده نجف آباد) اقامه می نمود.

حوزه تدریس او از حوزه های تحقیقی و ممتاز به شمار می رفت. مدّتی در مسجد حکیم و سپس در منزل خود به تدریس پرداخت و عدّه زیادی از فضلاء و علما معاصر اصفهان از تربیت یافتگان آن مرحوم می باشند.

ص: 58

[از جمله فتاوای ایشان اعتقاد به وجوب نمازجمعه در عصر غیبت، طهارت اهل کتاب، و ارث بردن زوجه از زوج پس از فوت او از تمام ماترک او حتّی زمین بوده است.

این عالم ربانی در اواخر عمر نابینا شد و باقی عمر را به صبر و رضا گذراند] تا اینکه در شب چهارشنبه 18 ذی الحجه سال 1396ق وفات یافت و در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مادّه تاریخ وفات او را ضمن قطعه ای چنین گفته اند:

جبرئیل سر فرو کرد در جمع و گشت تاریخ: «حاج آقا رحیم ارباب ازین جهان برفته»(1)

میرزا رحیم کلانتر

میرزا رحیم کلانتر فرزند میرزا محمّد علی موسوی، از سادات حکیم سلمانی، شاعر و ادیب فاضل. از چهره های قرن سیزدهم هجری.

او مردی شریف، نجیب و کریم الطّبع بوده و حمام و بازارچه کلانتر در کوچه گلبهار اصفهان منسوب به اوست. سرانجام در جمعه غرّه رمضان 1295ق وفات یافت و در تکیه خاندان کلانتر در تخت فولاد مدفون شد. حاج میرزا بهاء خواجویی شاعر اصفهانی ضمن قطعه ای گفته است:

سروش گفت «بها» را برای تاریخش کلانتری جان را رحیم داد بدو(2)


1- تاریخ اصفهان (جابری)، ص341؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 186 و 188؛ نقباء البشر، ج2، صص 721 و 722؛ الاجازة الکبیره، ص59؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص76؛ میراث اسلامی ایران، ج10، ص107؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 450-455؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص151؛ روزنامه رسالت، شماره 181، 4 تیر 1365، ص4؛ کارنامه همایی، صص 48-51؛ آیین فرزانگی، ج1، صص 53-66؛ ارباب معرفت: اغلب صفحات.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 612 و 613 و 1023؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص188.

ص: 59

محمّد رحیم خوشنویش اصفهانی

محمّد رحیم بن آقا غلامعلی خوشنویس اصفهانی، خوشنویس هنرمند قرن سیزدهم هجری. خط نسخ را خوش می نوشته و در اصفهان سکونت داشته است. [وی قرآن ها و ادعیه بسیاری را به خط خوش خود کتابت کرده که از جمله یکی از آنها را جهت «دبیر الملک» در سوم رجب 1279ق کتابت نموده که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است. قرآن دیگری نیز مورّخ رجب 1281ق ازا و به جای مانده است.

وی ظاهرا خط نسخ را نزد پدر تعلیم دیده است.(1)]

میرزا رحیم چلبی*

میرزا رحیم بن محمّد قاسم چلبی تبریزی، از ادباء و شعرای اصفهان در قرن یازدهم هجری. در عباس آباد ساکن بوده و ظاهرا به هند رفته و آنجا فوت شده است. او جوانِ قابل آراسته ای بود.

از اوست:

می ستاند صد دل و یک دل نمی دارد نگاه زلف را این باد دستی ها پریشان کرده است(2)

رحیم نقاش اصفهانی*

رحیم نقاش اصفهانی فرزند کرمعلی و از نوادگان کاظم بن نجفعلی (آقا نجف نقاش) اصفهانی، از هنرمندان ماهر قلمدان ساز و نقاش دوره قاجاریه است.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص850؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص89؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1167.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص171؛ کاروان هند، ج1، ص438.

ص: 60

قلمدان های زیبایی از او با رقم «رحیم بن کرمعلی» دیده شده است.(1)

محمّد رحیم بن میرزا محمّد

محمّد رحیم بن میرزا محمّد، کاتب نستعلیق نویس در روز دوشنبه 10 جمادی الثّانیه 1219ق، از کتابت کتاب «روضة الانوار عباسی» تألیف: ملّا محمّد باقر سبزواری فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 3007 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

آقا محمّد رحیم مازندرانی

آقا محمّد رحیم بن نورالدّین محمّد بن ملّا محمّد صالح مازندرانی، عالم فاضل [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری] در علوم زمان خود خصوصا فقه و حدیث ماهر بوده و بر «حاشیه معالم» جدّش ملّا صالح مازندرانی حاشیه نوشته است.(3)

محمّد رحیم اخوت

محمّد رحیم اخوت فرزند سیّد محمّد فرزند سیّد محمود، از منتقدان ادبی و داستان نویسان معاصر اصفهان. در آذر ماه 1324ش در محلّه احمدآباد اصفهان متولّد شد. دوره تحصیلات ابتدایی را در مدرسه جلالیه و سیکل اول متوسّطه را در دبیرستان گلبهار و سیکل دوم متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان کازرونی طی نمود. پس از اتمام تحصیلات متوسطه، به عنوان «سپاهی دانش» در روستاهای رزن همدان تدریس کرد. پنج سال هم در «ورزنه» اصفهان آموزگار بود. آنگاه در «سگزی» واقع در شرق


1- هنر قلمدان، ص143.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج10، ص1931.
3- مرآة الاحوال جهان نما، ص 270 و 131؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص384؛ تتمیم امل الآمل، ص153؛ الذریعه، ج6، ص80؛ الکواکب المنتشره، ص260.

ص: 61

اصفهان تدریس کرد و همزمان در دانشسرای راهنمایی در رشته علوم انسانی به تحصیل مشغول شد و بلافاصله در دانشگاه اصفهان پذیرفته شده و ادامه تحصیل داد و به دریافت لیسانس زبان و ادبیات فارسی نائل شد.

در سال 1360ش پس از چندی تدریس در دبیرستانها، از خدمت در آموزش و پرورش اجبارا بازنشسته شد و به کارهای متفرقه پرداخت. او سالهاست که در امور شهرسازی و معماری به مطالعه مشغول است.

او در نوجوانی شوق نوشتن یافت و داستانهایی را نوشت. اوّلین نوشته های او در سال 1346ش در مجلّه «فردوسی» به چاپ رسید. او در دور دوم فعالیّت اصحاب جُنگ اصفهان به آنان پیوست و در جلسات آنان شرکت کرد و پس از پراکنده شدن اعضای جُنگ، در هیأت تحریریه فصلنامه «زنده رود» حضور یافت. او مقالات بسیاری در مقوله های گوناگون فرهنگی به چاپ رسانده است.

کتابهای زیر از محمّد رحیم اخوت به چاپ رسیده است:

1. «تعلیق» (داستان بلند)2. «چهارفصل» (در بازخوانی شعر)3. «نیمه سرگردان ما» (مجموعه داستان)، برنده جایزه بنیاد گلشیری4. «شکارچی خرگوش» (در شعر و زندگی تِد هیوز و سیلویا پلات) با همکاری حمید فرازنده5. «نام ها و سایه ها» (رُمان)6. «خورشید» (یک داستان بلند)7. «داستانهای 84» (9 داستان کوتاه)8. «پاییز بود» یا «داستانهای 85» (مجموعه 9 داستان کوتاه)9. «نمی شود» (رُمان)(1)

میرزا محمّد رحیم میردامادی

میرزا محمّد رحیم کبیر (میردامادی) بن میر مرتضی بن میر محمد اشرف بن سیّد عبدالحسیب محمّد میردامادی سدهی بن میر سیّد احمد علوی عاملی، عالم فاضل جلیل، از علمای اواخر قرن دوازدهم هجری بوده و در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] به تبلیغ


1- نشریه «هنگام» (ویژه محمّد رحیم اخوت).

ص: 62

و ترویج شریعت می پرداخته است.(1)

میرزا رحیم شیخ الاسلام

میرزا رحیم شیخ الاسلام بن میرزا مرتضی بن میرزا عبدالمطلب بن میرزا رحیم اول بن میرزا محمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، عالم فاضل [از فضلاء قرن سیزدهم هجری].

در اصفهان متولّد شده و در سال 1226ق پس از فوت پدر، به منصب شیخ الاسلامی اصفهان تعیین گردید. در اصفهان تحصیلات علوم دینی را انجام داده بود. سرانجام در جمعه 9 صفر 1249ق وفات یافته و در بقعه تکیه خوانساری ها در تخت فولاد مدفون شد. [بر روی قبر او سنگ مرمر نفیسی با حجّاری عالی و خطوط ثلث و نستعلیق خوش نصب است و در حاشیه اشعاری از «حسین ضیاء اصفهانی» در مرثیه او نقر شده که مادّه تاریخ آن چنین آمده است]:

ندای اِرجِعیَش چون به گوش هوش رسید سروش عالم غیبی ز سوی جنّت مأوا

نوشت کلک «ضیاء» از برای سال وفاتش: «رحیم را که کند رحم جز رحیم بِعُقبا»(2)

محمّد رحیم آسف نجف آبادی*

محمّد رحیم نجف آبادی متخلّص به «آسف» فرزند آقا مسلم بن هادی بن نامدار، شاعر ادیب از سخنوران قرن سیزدهم هجری. در سال 1185ق در نجف آباد متولّد شده


1- لطائف غیبیه: مقدمه، ص23.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص92؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص436؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص136؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص294؛ مکارم الآثار، ج4، ص1341.

ص: 63

و در آنجا علم و ادب آموخت. در انواع شعر خصوصا غزل مهارت داشته و دیوان او با عنوان «زِبَرجد سقف لیلی پوش» به کوشش آقای علی یزدانی در سال 1386ش چاپ شده است.

او سرانجام در سال 1270ق وفات یافته و در قبرستان قدیم نجف آباد مدفون شد و امروزه مزار او از بین رفته است.

از دیگر آثار او یک بیاض شامل اشعار «مثنوی پیر و جوان» نصیر اصفهانی، «ترکیب بند» هاتف اصفهانی و چند شعر از شاعران مختلف است که آنرا در سال 1254ق جمع آوری و به خط خود نوشته است.

از اوست:

ای یوسف ثانی که در اقلیم ملاحت مثل تو به هر مصر به بازار نیامد

رحمی به من دلشده کن کز غم هجران یک بار مرا نخل اَمَل بار نیامد(1)

میرزا محمّد رحیم عقیلی

میرزا محمّد رحیم بن محمّد مؤمن عقیلی استرآبادی، عالم فاضل [از علمای قرن یازدهم هجری] از نوادگان دختری شیخ لطف اللّه عاملی است.(2) در اصفهان ساکن بود و [به نوشته «محمّد صالح اصفهانی» در کتاب «تذکره خوشنویسان»: «از فضلای عصر و اعاظم سادات بود. قلم تندی داشت. برهنه نویس بود. پس از رشیدا می زیست.(3)]

او در زمره علمایی است که خط او در خطبه اول جامع الرّواة موجود است.(4)


1- دیباچه دیار نون، صص 119 و 120؛ زبرجد سقف لیلی پوش، صص 25-31.
2- الذریعه، ج1، ص95؛ الکواکب المنتشره، ص260.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص720.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص963.

ص: 64

رحیم خان بیگلر بیگی

رحیم خان بیگلر بیگی امین الرعایا، از صاحب منصبان نیکوکار قرن سیزدهم هجری در اصفهان.

وی پس از آنکه میر سیّد حسن مدرس از مجتهدین عالی مقام اصفهان مسجدی را در محلّه نو بنا کرد ولی موفق به اتمام آن نشد و وفات یافت را تکمیل نموده و برادرانش محمّد کریم خان و محمّد حسین خان، ساختمان آن را به پایان رساندند. مسجد به نام «رحیم خان» معروف است و از آثار باستانی و نفیس دوره قاجاریه به شمار می رود.(1)

رحیم زری باف*

رحیم زری باف، از هنرمندان موسیقی اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است. او به شغل موروثی زری بافی امرار معاش می کرد و در زمان خود از خوانندگان بسیار مشهور اصفهان به شمار می رفت. وفاتش در 80 سالگی در حدود سال 1312ق واقع شد.(2)

سیّد محمّد رحیم سدهی

حاج سیّد محمّد رحیم سدهی معروف به «حاج آقا سدهی» عالم فاضل [در اواخر دوره قاجاریّه] از موثّقین نزد امام جمعه اصفهان بوده و در شب 18 صفر سال 1337ق در سفر زیارت در مشهد مقدّس وفات یافت.(3)

محمّد رحیم طالقانی

محمّد رحیم طالقانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه شاهزاده ها در


1- مزارات اصفهان، ص168.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص249.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص357.

ص: 65

اصفهان به تحصیل مشغول بوده و در این مدرسه نسخه ای از «حاشیه شرح تجرید جدید» تألیف: ملّا عبدالرزّاق فیاض لاهیجی را در سال 1217ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

رحیم قهدریجانی

رحیم قهدریجانی [از نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری و از اهالی «قهدریجان» لنجان اصفهان] در سال 1218ق نسخه ای از «الفوائد الضیائیه» شرح جامی را به خط نسخ جهت میر محمّد جعفر نوشته است. کتاب به شماره 148 در کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع طهران موجود است.(2)

شیخ رحیم مایل اصفهانی

شیخ رحیم اصفهانی متخلّص به «مایل» شاعر و خوشنویس ادیب از سخنوران قرن سیزدهم هجری. در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخته و نزد درویش عبدالمجید مشق خط کرد و خط شکسته را خوش نوشت. امّا بین او و استادش کدورتی واقع شده و او درویش را هجو کرد. بدین خاطر آن حُسن خط را یکسره از دست بداد.

شعر نیز می سرود. از اوست:

دنبال دل فتاده به هر خانه می روم دیوانه ام که از پی دیوانه می روم(3)


1- فهرست مرعشی، ج15، ص166.
2- آشنایی با چند نسخه خطی، ص333.
3- تذکره نگارستان دارا، ج1، ص254؛ تذکره سفینة المحمود، صص 307 و 308؛ تذکره منظوم رشحه، صص 68 و 69؛ تذکره دلگشا، ص 539 و 540؛ تذکره لفصحاء، ج5، ص934؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1501؛ تذکره شبستان، ص327؛ تذکره انجمن خاقان، ص624.

ص: 66

ملّا محمّد رحیم یزدی

ملّا محمّد رحیم یزدی [از فضلاء و علمای قرن یازدهم هجری] در اصفهان ساکن بوده و در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] تدریس می نموده و نامش در وقفنامه مسجد مزبور ذکر شده است.

او همچنین وقفنامه مدرسه نوریه را گواهی و امضاء نموده است. سجع مهر او «سلام قولاً من رب رحیم» است.(1)

رزق اللّه تمیمی اصفهانی

ابومحمّد رزق اللّه بن عبدالوهاب بن عبدالعزیز بن حارث بن اسد بن لیث بن سلیمان بن اسود بن سفیان بن زید بن اکینه بن عبداللّه تمیمی، از محدّثین حنبلی اصفهان در قرن پنجم هجری. در اصفهان ساکن بوده و از پدرش عبدالوهاب نقل حدیث نموده و عبدالعزیز بن محمّد آدمی و ابوالمعالی مطهر بن مفضل کاتب اصفهانی از او روایت می کنند.(2)

رستم بیگ آق قویونلو

رستم بیگ آق قویونلو، در محله درکوشک در جنب مدرسه و مسجد، قبرستان بزرگی بوده که تا این اواخر قسمتی از آن باقی بود و سر در آن از آثار باستانی اصفهان به شمار می رفت که به چهلستون منتقل گردید. در این قبرستان عدّه کثیری از فضلاء و دانشمندان و عرفاء و وزراء مدفون بوده اند. در پشت سر آن، بقعه ای وجود داشته که جزو خانه های اطراف شده، بقعه ای در آنجا بود. مشهور در بین عموم مردم آن بود که مقبره متعلّق به رستم بیگ بن مقصود بیگ بن امیرحسن، از حکمرانان آق قویونلو


1- تاریخچه اوقاف اصفهان، صص 60 و 101.
2- میزان الاعتدال، ج2، ص134.

ص: 67

می باشد. مشارالیه در سال 903 به دست احمد بیگ اغرلو محمّد بن امیر حسن عموزاده خود کشته شده است.(1)

میرزا رستم گورکانی

میرزا رستم بن عمر شیخ بن امیر تیمور گورکانی، از طرف شاهرخ حکومت اصفهان را داشته و در سال 824ق در اصفهان وفات یافته و مدفون گردید.(2)

رستم مدینی اصفهانی

قاضی ابوالقاسم رستم بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن عبدالرّحمان بن زیاد مدینی تانی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری. ابوسعد سمعانی از او به عنوان «کان اماما فاضلاً بهی النّظر» یاد کرده و نوشته که متصدی قضاوت اصفهان بوده است. از جدّ خود عبدالرّحمان بن محمّد استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده است.

فوت او در 8 محرم سال 540ق در اصفهان(3) [اتّفاق افتاد].

رستم خسروی بختیاری

آرستم بختیاری، از بزرگ زادگان ایل احمد خسروی بختیاری [از شعرای قرن چهاردهم هجری].

در حدود سال 1310ق متولّد شده و علاوه بر معلومات ادبی و تاریخی در نقاشی و گلدوزی استاد هنرمندی بود. اشعار زیادی گفته است.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص176؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 613 و 614.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص212؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص613.
3- التّحبیر، ج1، ص280.

ص: 68

از اوست:

دنیاست تخته، خلق بود مهره، طاس بخت تا بر که طاس روی کند در قمار عشق(1)

رسول بهروان

رسول بهروان بن محمّد جواد، شاعر ادیب [از سنخوران قرن چهاردهم هجری [در سال 1315ق در کوهپایه اصفهان متولد گردید. در کسب علوم و فضائل خصوصا تاریخ و ادب رنجها برده و زحمت ها کشیده و از اساتید فنّ شعر و ادب در اصفهان بود. او سالها در دبیرستانهای اصفهان به تدریس ادبیات مشغول بود [و سرانجام در 13 فروردین 1344ش وفات یافته و در تکیه خلیلیان واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد]. در شعر طبعی روان داشت.(2)

بهروان برادر شاعر مشهور حسین سخنیار (مسرور اصفهانی) است.

شیخ رسول جعفریان*

رسول جعفریان (فرزند عباس) نویسنده، محقّق، مورّخ و دانشمند فاضل معاصر، در سال 1343ش در قریه پزوه از شهر «خوراسگان» (از توابع اصفهان) در خانواده ای با ده فرزند به دنیا آمد. دوره دبستان و راهنمایی را در زادگاهش گذراند و سپس برای تحصیل علوم به اصفهان آمد و به مدرسه ذوالفقار رفت. وی در مدت اقامت در اصفهان، به صورت آزاد از مدارس دینی دیگری چون «نیماورد»، «نوریه» و «جده کوچک» استفاده می کرد.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص179.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص95؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص 539 و 540؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 69

رسول جعفریان در سال 1357ش و در آستانه پیروزی انقلاب، برای ادامه تحصیلات حوزوی، راهی شهر مقدس قم شد. نخست به مدرسه خان رفت و سپس در مدرسه رسالت، به ادامه تحصیل پرداخت. وی در قم از درس اساتیدی چون آیات: جوادی آملی، مصباح یزدی، ممدوحی، منتظری، گرامی، سیّد مهدی روحانی، سیّد محسن خرازی و نیز علّامه جعفر مرتضی جبل عاملی بهره برد. در سال 1359ش در دوره آموزشی مؤسسه در راه حق شرکت کرد و با بازگشایی دانشگاه ها، در سال 1361ش به تدریس معارف اسلامی و تاریخ اسلام در دانشگاه های اصفهان و تهران مشغول شد که تا سال 1373ش ادامه داشت.

اولین اثر جعفریان در سال 1364ش با عنوان «پیش درآمدی بر شناخت تاریخ اسلام» منتشر شد. دومین اثر کتاب «اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة» بود. از آن پس تاکنون بیشتر نوشته های وی چهار حوزه تاریخ اسلام، تاریخ شیعه، تاریخ صفوی و تاریخ معاصر است. شماری از کارها تألیف، برخی تصحیح و اندکی هم ترجمه است. وی در سال 1374ش کتابخانه تخصصی اسلام و ایران را در قم تأسیس کرد که تاکنون فعال است. در سال 1379ش عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه شد و در سال 1385ش به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، گروه تاریخ منتقل گردید. وی از سال 1387ش ریاست کتابخانه مجلس شورای اسلامی را بر عهده دارد.

به کوشش های پی گیر خود در زمینه تألیف، تصحیح، ترجمه و نیز تحقیق در تاریخ اسلام، ایران و تشیع همچنان ادامه می دهد.

برخی از آثار وی عبارت است از:

1. «تاریخ سیاسی اسلام» دو مجلد2. «تاریخ تشیع در ایران»3. «مقالات تاریخی» هجده مجلد4. «سیاست و فرهنگ روزگار صفوی» دو مجلد5. «جریان ها و سازمان های مذهبی _ سیاسی ایران 1320-1357»6. «آثار اسلامی مکه و مدینه»7. «تاریخ ایران اسلامی» چهار مجلد8. «تأملی در نهضت عاشورا»9. «حیات فکری _

ص: 70

سیاسی امامان شیعه» 10. «دوازده رساله فقهی درباره نماز جمعه از دوره صفوی» تصحیح 11. «تاریخ مکه» ترجمه 12. «رسائل حجابیه» دو مجلد، تصحیح 13. «تشیع در عراق و مناسبات با ایران» 14. «درک شهری از مشروطه (مقایسه مشروطه اصفهان و تبریز)» 15. «تاریخ تحول دولت و خلافت در اسلام، و ده ها اثر دیگر.

براستی رسول جعفریان را می توان از مفاخر فرهنگی اصفهان بلکه ایران دانست. وی از کسانی است که متجاوز از یکصد اثر از او منتشر شده است و این هنوز از نتایج سحر است باش تا صبح دولتش بدمد.

محمّد رشید اصفهانی*

مولی محمّد رشید بن محمّد علی اصفهانی. از فضلاء و محدّثین قرن یازدهم هجری است. در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و نزد علّامه مجلسی فراگیری حدیث و معارف اسلامی مشغول بوده است.

او کتابهای «اختیارات الایام»، «شکیّات»، «صیغ العقود» و «میزان المقادیر» از تألیفات علّامه مجلسی را در سال 1094ق کتابت کرده که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

او همچنین جلد هجدهم «بحارالأنوار» را در 26 ربیع الثّانی 1096ق به خط نسخ کتابت کرده و علّامه مجلسی اَنهائی برای او در آخر کتاب به تاریخ آخر ربیع الاوّل 1096ق نوشته است. این نسخه در کتابخانه مدرسه غرب همدان وجود دارد.(2)

ملّا محمّد رشید جعفری شیرازی*

ملّا محمّد رشید بن محمّد مقیم جعفری شیرازی، فاضل ادیب و شاعر، از سخنوران


1- فهرست الفبائی رضوی، صص 645 و 620 و 653 و 656 و 676.
2- فهرست مدرسه غرب، ص65؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص96.

ص: 71

قرن یازدهم هجری. از اغلب علوم بهره وافی داشت و در خدمت میرزا علیرضا شیخ الاسلام به نوشتن سکوک و سِجِلات مشغول بود.(1)

وی نسخه ای از کتاب «الروضة البهیه» تألیف: شهید ثانی را در رمضان 1090ق کتابت نموده و در حاشیه آن فواید علمی و تعلیقات عالمانه ای افزوده که تاریخ نوشتن آنها 1093ق بوده است و بر تبحّر او دلیلی روشن و آشکار است.(2)

این بیت از اوست:

اشک نگذارد عیان در چهره ام احوال دل خوب نتوان خواند مکتوب در آب افتاده را

رشید تبریزی

رشید تبریزی معروف به «رشیدای زرگر» از شعرای قرن یازدهم هجری است. در فن زرگری و میناکاری مثل و مانند نداشت. در شعر نیز قریحه ای توانا داشت و طبعش به هزل و هجو مایل بود. سفری به هند رفت و بازگشت و به خاطر هنر خود نزد شاه سلیمان صفوی کمال احترام را داشت. او از تبریزیان ساکن محلّه عباس آباد اصفهان بود. فوتش قبل از سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) اتفاق افتاد.

[«کلیات اشعار رشیدا» (شامل منظومه های «مثنوی در تتبّع مخزن الاسرار»، «حسن گلوسوز»، «رنگ ارژنگ» (یا «سبعه سیّار»)، «قضا و قدر»؛ «ساقی نامه» با عنوان «میکده شوق»، «جواهر الاسرار» و مقطعات، ترجیعات، ترکیبات و رباعیات) به شماره 5266 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.]

از اوست:

مشهور و خفی چو گنج دقیانوسم پیدا و نهان چو شمع در فانوسم


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص226.
2- تراجم الرّجال، ج2، ص689.

ص: 72

القصّه درین چمن چو بید مجنون می بالم و در ترقّی معکوسم(1)

محمّد رشید رشیدی اصفهانی

محمّد رشید اصفهانی متخلّص به «رشیدی»، از شعرای قرن دهم هجری و معاصر شاه طهماسب صفوی بوده است.

از اوست:

شود از دیگران در خشم و بر من دامن افشاند غباری در دل از هرکس که دارد بر من افشاند(2)

شیخ رشیدالدّین اصفهانی

شیخ رشیدالدّین بن شیخ ابراهیم اصفهانی، عالم فاضل، [از دانشمندان قرن دهم هجری] از شاگردان شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی (پدر جناب شیخ بهائی) بوده است. صاحب ریاض (ملّا عبداللّه افندی) می نویسد: در اردبیل نسخه ای از «اربعین» تألیف شیخ حسین را دیدم که شیخ به خط خودش به رشیدالدّین اجازه داده و مقام علمی او را ستوده بود.(3)

تاریخ اجازه 19 جمادی الاول 971ق است.

محمّد رضا آتشزاد*


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 553 و 554؛ کاروان هند، ج1، ص442؛ دانشمندان آذربایجان، ص159؛ تذکره روز روشن، صص 292 و 293؛ الذریعه، ج9، صص 360 و 362؛ سخنوران آذربایجان، صص369-373.
2- تذکره روز روشن، ص296، تاریخ نظم و نثر، ص676؛ الذریعه، ج9، ص362؛ اثرآفرینان، ج3، ص116.
3- ریاض العلماء، ج2، ص311 و ج7، صص 104 و 105؛ احیاء الدّاثر، ص87؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص614، اعیان الشیعه، ج32، ص3؛ الذریعه، ج1، ص186، تاریخ تشیع اصفهان، ص353.

ص: 73

محمّد رضا آتشزاد، نقاش و هنرمند معاصر در سال 1337ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل در مقطع ابتدایی در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان در رشته نقاشی طبیعت به تحصیل پرداخت و دیپلم گرفت. سپس در رشته نقاشی به تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای تهران پرداخت ولی عاقبت تغییر رشته داده و در رشته معماری ادامه تحصیل داد و در سال 1366ش از دانشگاه شهید بهشتی تهران فارغ التّحصیل شد.

او از نقاشان آبرنگ است و به نقاشی طبیعت علاقه زیادی دارد و نوآوری ها و نوجویی های او به همراه مطالعه گسترده در نقاشی غرب، به آثار او غنای خاصّی داده است.

آثار او در بسیاری از نمایشگاههای داخلی و خارجی به نمایش گذاشته شده است. همچنین پنج آلبوم از تابلوهای او به چاپ رسیده است.

از تابلوهای او می توان به «سروهای برف زده»، «انتظار»، «گل نرگس»، «بندر انزلی»، «گلدان و ماه»، «برگها و فنجان»، «رُزهای قرمز»، «چهلستون» و «مردم و پل خواجو»(1)

محمّد رضا آدریانی

محمّد رضا آدریانی [از نویسندگان کتب و کاتبان بوده] مجموعه ای از «اصول حدیث» از جمله «اصل محمد بن المثنی» را به خط نسخ کتابت نموده که ضمن مجموعه شماره 2939 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[آدریان مرکب از آدر (=آذر) + یان (پسوند مکان) از روستاهای کهن بلوک ماربین و اکنون از محله های خمینی شهر اصفهان است.]


1- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج1، صص 12-14؛ مجلّه دنیای سخن، شماره 31، فروردین و اردیبهشت 1369، ص7.
2- فهرست مرعشی، ج8، ص136.

ص: 74

میرزا رضا آریان

میرزا رضا آریان، [از شعرای قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1260ش در ملایر متولّد شده و عمر خود را به مشاغل دولتی در شهرهای مختلف خصوصا طهران و اصفهان به سر برده و سالها در اصفهان ساکن بوده است. او از وزارت دارایی بازنشسته شده گاهی شعر می سرود و «رضا» تخلّص می کرد.

از اوست:

شد هوا چون نافه چین عنبرین آمد بهار ماه فروردین چو نوروز برین آمد بهار(1)

سیّد محمّد رضا ابن الرّسول*

حاج سیّد محمّد رضا ابن الرّسول، عالم فاضل معاصر در خمینی شهر متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله: آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی، سیّد عبداللّه ثقة الاسلام، حاج سیّد محمّد صادق مدرس خاتون آبادی و شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی تحصیل نمود. او در روستای اصغرآباد خمینی شهر به اقامت جماعت و ارشاد مردم مشغول بود. او پس از عمری صداقت و تقوا در نوروز سال 1330ش وفات یافت و در مقبره عمومی درب سیّد فروشان در خمینی شهر مدفون شد.(2)

محمّد رضا اخگر اصفهانی

محمّد رضا اصفهانی متخلّص به «اخگر» شاعر و خوشنویس ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان می زیسته و ظاهرا به خواهش محمود میرزا قاجار به طهران رفته و به کتابت اشعار و آثار او پرداخته است خط شکسته را خوش می نوشته و در شعر


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 485 و 486.
2- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، ص133؛ شرح مجموعه گل، ص59.

ص: 75

طبعی روان داشته است.

از اوست:

به قتلم وعده داد آن شوخ بی پروا و می دانم کزین طالع که دارم خواهد آخر رفت از یادش(1)

ملّا رضا اصفهانی

ملّا رضا اصفهانی معروف به «جولاه» شاعر و ادیب قرن دوازدهم هجری. در اوایل جوانی نزد پدر به جولاهی مشغول بود ولی از آن کار دست کشید و به علم و ادب روی آورد. شعرش در کمال ملاحت و استواری و در آداب معاشرت و آیین صحبت کم نظیر بود. سال وفاتش به دست نیامد.

از اوست:

ناله پنداشت که در سینه ما جا تنگ است رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است(2)

محمّد رضا اصفهانی*

محمّد رضا اصفهانی، نقاش هنرمند عهد زندیه است. از آثار او دو پرده نقاشی از مجالس مربوط به واقعه کربلا است که اطرافش به خط نسخ در قاب های بازوبندی کتیبه دار، نام نقاش «محمّد رضا اصفهانی» و تاریخ: جمادی الاولی 1201ق به حروف در هر دو رقم شده است. این دو پرده را یکی از ارامنه اصفهان به موزه دیر میختاری هدیه کرده است.(3)

موزه دیر مختاری در «وین» اطریش قرار دارد.


1- تذکره سفینة المحمود، ص162.
2- تذکرة المعاصرین حزین، ص222؛ صحف ابراهیم، ص143؛ تذکره شمع انجمن، ص287.
3- مجله بخارا، شماره 19، مرداد و شهریور 1380، ص58.

ص: 76

آقا محمّد رضا اصفهانی

آقا محمّد رضا اصفهانی، از عرفاء و صوفیه در قرن سیزدهم هجری. مرید منوّرعلی شاه بوده و در اواخر عمر به «خفر» در فارس رفته و قبل از 1300ق در آنجا کشته شده و جنازه اش در قبرستان باب سلم شیراز مدفون گردید.(1)

میرزا محمّد رضا اصفهانی

میرزا محمّد رضا اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] از جمله دانشمندانی است که آقا محمّد علی کرمانشاهی در کتاب «خیراتیه» به قول آنها استشهاد نموده است.(2)

محمّد رضا بیگ اعرج اصفهانی*

محمّد رضا بیگ اعرج اصفهانی، حاکم یزد در قرن دوازدهم هجری. او در زمان نادرشاه افشار بر یزد حکومت می کرده و مردی بی رحم و سفّاک بوده و عوارض سه ساله یزد را که قبلاً بخشیده شده بود، او در کمال سختی مطالبه می کرد. بالاخره مردم تظلّم کردند و او را از کار برکنار کردند.(3)

استاد رضا اعظمی*

استاد رضا اعظمی، از هنرمندان معاصر اصفهان و استاد زبردست گچبری است. او در سال 1334ش در اصفهان متولد شده و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به کار بنایی پرداخت و در کنار آن تا مقطع دیپلم را به صورت شبانه ادامه داد. در نوجوانی به فراگیری گچبری نزد استاد رضا افیونی پرداخت و کم کم در تمامی فنون و ریزه کاری های


1- طرائق الحقائق، ج3، ص419؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص618.
2- فهرست فیضیه (استادی)، ج2، ص53.
3- جامع جعفری، ص284؛ تاریخ یزد یا آتشکده یزدان، ص355؛ تاریخ سالشماری یزد، ص172.

ص: 77

این هنر مهارتی به سزا یافت.

از آثار او گچبری و مرمت گچبری های حسینیه ای در محلّه سیچان، کنسولگری روسیه، خانه در رحمت آباد نطنز، خانه سوکیاس و خانه داوید در محلّه جلفا، عمارت عالی قاپو، مسجد جامع عتیق، محراب الجاتیو در مسجد جامع، شبستان مسجد علی، بقعه هارونیه، خانه سرهنگ بخردی، خانه شیخ الاسلام، خانه همایی، ایوان عمارت چهلستون، تالار اشرف، رکیب خانه، مدرسه قدسیه، مسجد آقانور و غیره در اصفهان، سردر بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیل، بقعه هفده تن در گلپایگان، کتیبه گچی مسجد میرعماد کاشان، محراب مسجد جامع یزد، مسجد جامع ارومیه، گنبد اصلی سلطانیه زنجان، کتیبه های محراب گچی بقعه بایزید بسطامی و غیره قابل ذکر هستند.(1)

این هنرمند توانا در انواع فنون گچبری و گچ کاری همچون قطاربندی، خط کشی، شبکه کاری، سیم گل کشی و غیره استاد است و از آموزش آن به علاقمندان این هنر دریغ نمی ورزد.

استاد محمّد رضا امامی

استاد محمّد رضا امامی ادهمی اصفهانی، خطاط هنرمند [قرن یازدهم هجری [که با محمّد صالح خطاط اصفهانی در خدمت علیرضا عباسی تبریزی تربیت شده اند. آثاری ازا و در اصفهان از سال 1038ق (مسجد شاه) (=مسجد امام فعلی) شروع و به سال 1081ق (درب امام) ختم می شود. بنابراین استاد خط در اصفهان بوده و او را «امام الخطاطین» لقب داده اند.

[خط ثلث را در حدّ اعلای زیبایی می نوشته و کتیبه هایی نیز بر خط نستعلیق ازا و موجود است. غیر از اصفهان در قم و مشهد مقدس نیز کتیبه هایی از او وجود دارد از جمله:


1- معماران و مرمّت گران سنتی اصفهان، صص 240-245.

ص: 78

کتیبه های بقعه شاه صفی و شاه عباس دوم در سالهای 1059 و 1077ق، در شهر مقدس قم، کتیبه های گنبد مطهر امام رضا علیه السلام در سال 1059ق، ایوان مسجد گوهرشاد در سال 1087ق و کتیبه به خط نستعلیق در مدرسه سعدیه به سال 1087ق همگی در مشهد مقدس.

برخی سال فوت او را 1080ق ذکر کرده اند ولی با مشاهده کتیبه های او در مشهد مقدس معلوم می شود که او تا سال 1087ق زنده بوده است.

فرزندش علینقی و نوه اش محمّد محسن از خطاطان برجسته اواخر عهد صفویه بوده اند.(1)]

حاج آقا رضا امامی سِدِهی*

حاج آقا سیّد رضا امامی سدهی، از علمای عالیقدر معاصر در سال 1303ش در خمینی شهر اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدّماتی در زادگاه خود و اصفهان، به قم عزیمت کرد و در محضر حضرات آیات بروجردی، مرعشی نجفی، حجّت، گلپایگانی، حاج شیخ عبدالنّبی عراقی و خوانساری تحصیل نمود و از برخی از آنان از جمله آیت اللّه مرعشی اجازه دریافت نمود و سالها از اصحاب استفتاء ایشان بود.

او اغلب در قم ساکن و به وظایف شرعیّه مشغول بود و در ایّام تعطیلی حوزه در خمینی شهر به تبلیغ دین می پرداخت و در اصفهان در درس حضرات آیات بهبهانی و ارباب حاضر می شد.

او عالمی متقّی و زاهد و متواضع و غیور در امر به معروف و نهی از منکر بود.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 773 و 774؛ وقایع السنین و الاعوام، ص510؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان: صفحات متعدد؛ گنجینه آثار قم، ج1، صص 603 و 607؛ تاریخ قم (ناصرالشریعه)، ص94؛ انجم فروزان، ص106؛ مطلع الشّمس، صص 416 و 418-420 و 432 و 546؛ پیدایش خط و خطاطان، صص 217 و 218؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1168؛ تاریخ خط و خطاطان، ص112؛ اطلس خط، صص 350 و 351؛ تذکره خوشنویسان، ص33؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 93-97؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، ص51.

ص: 79

سرانجام در روز 6 اسفند 1368ش وفات یافته و پس از اقامه نماز بر پیکر ایشان توسط مرحوم آیت اللّه مرعشی، به خمینی شهر حمل و در مسجد اعظم خمینی شهر به خاک سپرده شد.(1)

سیّد محمّد رضا آل رسول

حاج سیّد محمّد رضا آل رسول فرزند آقا سیّد محمّد ابراهیم بن آقا سیّد عبداللّه بن میر محمّد علی شمس آبادی بن سیّد محمّد بن سیّد عبداللّه بن سیّد اسماعیل بن سیّد حسین موسوی شاهاندشتی مازندرانی، عالم فاضل معاصر.

در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از بزرگان علماء و مدرّسین تلمّذ نموده. مدّتی با کسب اجازه از مرحوم ملّا حسین فشارکی در دادگستری خدمت نموده و پس از فوت آن مرحوم از خدمت در دادگستری استعفا داده و سالها به خدمت اجتماعی اشتغال داشت. پس از شهادت برادر بزرگوارش حاج سیّد ابوالحسن شمس آبادی (شهید اصفهانی) به جای ایشان در مسجد جناب اَباذر غفاری (مسجد شمس آباد) اقامه جماعت می نمود و مصداق حقیقی «نعم الخلف» بود.(2) سرانجام در 11 رمضان المبارک 1409ق وفات یافته و جنب برادرش در تکیه شهدای اصفهان مدفون شد.(3)

میرزا محمّد رضا کلباسی

میرزا محمّد رضا بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی، عالم فاضل متّقی [از علماء قرن سیزدهم هجری].

در شب 14 رمضان المبارک 1219ق متولّد شده و در این شهر خدمت پدر بزرگوارش و حاج سیّد محمّد باقر حجت الاسلام شفتی و دیگران تحصیل نموده است.


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 116-119.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص314.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص152.

ص: 80

از علماء نافذ الکلمه اصفهان بود و به شیخ الاسلام شهرت داشت. در شب جمعه 14 شعبان 1284ق وفات یافته و در بقعه حاجی کلباسی (پدر بزرگوارش) مقابل مسجد حکیم مدفون شد.(1)

میرزا محمّد رضا رشتی

میرزا محمّد رضا رشتی فرزند حاج ابوتراب، از علمای معاصر اصفهان. او در اصفهان نزد جمعی از علمای عالیقدر از جمله آقا شیخ مرتضی ریزی به تحصیل پرداخته و سالها امام جماعت مسجد ذکراللّه در محلّه بیدآباد بوده است. او داماد استادش شیخ مرتضی ریزی است و پس از وفات در بقعه استاد واقع در تخت فولاد مدفون شد.(2)

محمّد رضا سیمای کاشانی*

محمّد رضا کاشانی متخلّص به «سیما» فرزند میرزا ابوالحسن بن میرزا صادق. شاعر ادیب و خوشنویس هنرمند قرن دوازدهم هجری به فارسی و عربی شعر نیکو می گفته و خطوط هفت گانه را خوش می نوشته و در سیاق مهارت بسیار داشته است. شاه سلطان حسین صفوی او را به «عضدالدّوله» ملقّب ساخت.

او در جریان حمله افاغنه به اصفهان در سال 1135ق به قتل رسید. میرزا محمّد تقی سپهر (لسان الملک) از نوادگان اوست.(3)

رضا فلسفی*


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص162؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص627؛ بیان المفاخر، ج1، ص317؛ مکارم الآثار، ج5، ص1454؛ خاندان کلباسی، صص 213 و 214.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص937.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص729؛ مکارم الآثار، ج2، ص581.

ص: 81

رضا فلسفی فرزند حاج میرزا ابوتراب، از نویسندگان و روزنامه نگاران اصفهان است. در سال 1286ش در اصفهان متولّد شده و تحصیل نمود. سپس به نوشتن در جراید اصفهان از جمله روزنامه راه نجات پرداخت. او در 8 شهریور 1358ش وفات یافته و در یکی از اطاق های شرقی تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد مدفون شد. از آثار او کتاب «اندیشه های فلسفی» به چاپ رسیده است.(1)

میر محمّد رضا خاتون آبادی

میر محمّد رضا بن میرزا ابوالقاسم مدرس بن میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی عالم فاضل جلیل [از علمای قرن سیزدهم هجری] مدرس و امام مسجد شاه [مسجد امام فعلی [بوده [و ظاهرا نزد پدر بزرگوار خود جمعی از علماء تحصیل کرده است.] او در شب 9 رجب سال 1238ق وفات یافته است.(2) [نام او به عنوان یکی از شهود موقوفات میرزا محمّد حسین خان صدر اصفهانی، در وقف نامه آمده است.(3)]

رضا بدرالسّماء*

رضا بدرالسّماء فرزند ابوالقاسم بن عبدالحمید، از نقاشان هنرمند معاصر. در سال 1328ش در محلّه جوباره اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسّطه را در این شهر طی کرد در نوجوانی نزد برادرش عنایت اللّه به میناکاری مشغول شد ولی پس از انجام خدمت سربازی، از میناکاری کناره گرفته و به نقاشی پرداخت و نزد احمد بیضاوی و علی مانی به فراگیری نقاشی مشغول شد. او پس از آشنایی با استاد جواد رستم شیرازی، نقاشی را با جدیّت دنبال کرد و از آن استاد بزرگ تعلیم گرفت. همچنین در زمینه آبرنگ از تجربیات استاد یرواند نهاپطیان بهره مند شد.

او اگرچه در نقاشی با آبرنگ، گواش و پاستل مهارت دارد امّا علاقه و دلبستگی


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص189.
3- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص421.

ص: 82

خاصّی به مینیاتور ایرانی دارد و در این فن صاحب سبک است. موضوعات مذهبی از جمله وقایع تاریخی زندگی چهارده معصوم مضامین تابلوهای مینیاتور او هستند. از آثار استاد بدرالسّماء تعدادی در نمایشگاه های خارجی و داخلی به نمایش درآمده و تعدادی در مجموعه های خصوصی و موزه ها نگهداری می شوند. برخی از آنها نیز در کتابهایی به چاپ رسیده اند که از جمله می توان به نقاشی های کتاب رباعیات خیام اشاره کرد.

برخی از تابلوهای او به قرار زیر است: ظهر عاشورا، آتش به خانه وحی، کشتی نجات، از دامن زن مرد به معراج می رود، مرغ باغ ملکوت و غیره.(1)

آقا محمّد رضا صهبای قمشه ای

حکیم آقا محمّد رضا قمشه ای متخلص به «صهبا» فرزند ابوالقاسم، عالم ربّانی و فیلسوف الهی ادیب شاعر و حکیم فاضل از مشاهیر حکماء و مدرسین فلسفه در قرن سیزدهم هجری.

در حدود سال 1241ق در قمشه [شهرضای کنونی] متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از حکماء و علماء از جمله: حاج ملّا محمّد جعفر لنگرودی، سیّد رضی لاریجانی، میرزا حسن نوری به تحصیل پرداخته و سپس به تدریس مشغول شد.

[در واقعه قحطی و گرانی 1288ق بسیاری از املاک خود را فروخته و سرمایه خود را صرف کرد و نیازمندان را از گرسنگی و مرگ نجات داد. در حدود سالهای 1294 یا 1295 به خاطر شکایت از صاحبان قدرت که املاک او را تصرّف کرده بودند به تهران رفته و به تقاضای طلّاب و فضلای آنجا در مدرسه صدر واقع در جلوخان مسجد سلطانی (مسجد شاه) به تدریس پرداخت. با ورود و تدریس او به تهران، شاگردان


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای رضا بدرالسّماء در پنجم مهر 1383ش.

ص: 83

دروس فلسفی میرزا ابوالحسن جلوه، جذب درس آقا محمّد رضا شدند و معروف شد که: «جلوه از جلوه افتاد».

او در تدریس فنون فلسفی اشراقی و صدرایی تسلّط و مهارت زیادی داشت و «فصوص الحکم»، «تمهید القواعد»، «شفا»، «اشارات»، «مصباح الانس»، «فتوحات مکیّه» و غیره را با بیانی گرم و پرشور تدریس می کرد.

او با آنکه فردی متمکن و صاحب ملک و سرمایه بود امّا زندگی زاهدانه و همراه با قناعت خود را ترک ننمود و به لباس روستایی خود قناعت کرده و عمر را به عبادت گذراند. اغلب روزه می گرفت و در خوراک و خواب به اندکی بسنده می کرد او در مراعات آداب و سنن شرع و ادای واجبات و مستحبات و ترک مکروهات و مواظبت بر نوامیس دین چنان محکم و استوار بود که گویی سلمان عصر و ابوذر زمان است.]

حکیم صهبا سرانجام [در غرّه صفر 1306ق و یا به روایتی] در شب پنج شنبه 27 محرم 1306ق وفات یافت [رحلت او مصادف با وفات مجتهد بزرگ تهران ملّا علی کنی بود و همگان در مراسم تشییع او حضور داشتند. لذا پیکر حکیم قمشه ای در میان جمع اندکی از علماء و شاگردانش تشییع شده] و در مزار سر قبر آن در تهران مدفون شد.

[مادّه تاریخ وفات او را میرزا اسماعیل دبیر چنین سروده است:

سال فوت ورا چو می جستم شد سروش مرا چنین ناقل

که دبیرا بگو بتاریخش پاک آمد رضا بحق و اصل]

کتب و رساله های زیر از تألیفات اوست:

1. «تعلیقات اسفار» [غیر مدوّن موجود نزد میرزا محمود قمی (شاگردش)[2. «تعلیقات تمهید القواعد» [که قسمتی از آن به ضمیمه متن «تمهید» به طبع رسیده است.]3. «حواشی بر شرح فصوص الحکم» قیصری4. «الخلافة الکبری»، مطبوع5. «رسالة فی وحدة الوجود بل الموجود»6. «رسالة فی موضوع العلم» مطبوع7. «شرح حدیث زندیق»8. «رسالة فی الفرق بین اسماء الذّات و الصفات»9. «دیوان

ص: 84

اشعار» [غیرمدون که در حاشیه برخی کتابها موجود است و استاد منوچهر صدوقی صهبا آنچه را به دست آمده در «تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفاء» ثبت نموده است.[ 10. «الولایه» 11. «رسالة فی تحقیق الاسفار الاربعه» [12. «تعلیقات مفتاح الغیب» 13. «تعلیقات شواهد الرّبوبیّه» 14. «رساله در تحقیق معنای جوهر و عرض در لسان اهل اللّه» 15. «رسالة فی الرّد علی الاعتراض علی دلیل امتناع انتزاع مفهوم واحد من الحقائق المختلفه» 16. «شرح فرازی از دعای سحر: اللهم انّی اَسئلُکَ مِن بَهائک بِاَبهاهُ و کُلُّ بَهائِکَ بِهی»

این بیت از اوست:

ساغر ز خون ماست به اندازه نوش کن این جام باده نیست که لبریز می کنی(1)]

محمّد رضا گلپایگانی

محمّد رضا بن ابی القاسم گلپایگانی اصفهانی، از خطاطین نسخ نویس قرن سیزدهم است. از آثارش: نسخه ای از «بهجة المرضیة فی شرح الالفیه» (سیوطی) مورخ اوّل جمادی الاولی 1266ق که در کتابخانه دانشکده حقوق طهران موجود است.(2)

ملّا رضا خوانساری

آخوند ملّا رضا خوانساری فرزند ملّا احمد، واعظ صالح معمّر [در قرن چهاردهم


1- جغرافیای اصفهان (تحویلدار)، ص69؛ چهل سال تاریخ ایران یا المآثر و الآثار، ج 1، ص 222؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 508 و 509؛ اصفهان: کتاب جوانان، صص 227 و 228؛ شمس التواریخ، ص33؛ مجلّه یادگار، سال سوم، شماره اوّل، شهریور 1325، صص 74-79؛ نقباءالبشر، ج2، صص 732-734؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 618 و 619؛ ریحانة الادب، ج4، ص496؛ سالنامه شهرضا، ص25؛ جغرافیای تاریخی شهرستان شهرضا، صص 36-43؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و شعراء، صص 261-319؛ الذریعه، ج7، ص238؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، صص 606-608؛ شواهد الربوبیه: مقدمه، ص127؛ منتخب معجم الحکماء، صص 95 و 96.
2- فهرست حقوق، ص281.

ص: 85

هجری] متوفّی در دوشنبه 25 ربیع الثّانی 1365ق به سن قریب به یکصد سال. مدفون در جلو قبر آقا سیّد رضوی خوانساری (در تکیه سادات رضوی در تخت فولاد).(1)

میرزا رضا ملّاباشی

حاج میرزا رضا ملّاباشی فرزند حاج میرزا احمد ملّاباشی بن میرزا محمّد حسن منجّم بن میرزا محمّد علی منجّم بن میرزا عبداللّه حسینی تفرشی، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریه].

در اصفهان متولّد شده و نزد آقا میرزا ابوالمعالی کلباسی و حاج میرزا بدیع موسوی درب امامی و جمعی دیگر از علمای اصفهان تحصیل کرده است. او به افتخار دامادی شیخ محمّد تقّی آقانجفی نائل شده و زهرا خانم دختر او را به زوجیّت گرفته بود. او مردی خیّر و نیکوکار و صاحب موقوفاتی است. همچنین او به همراه شیخ الاسلام و رکن الملک، از اعضای عدالت خانه در اصفهان بوده است.

سرانجام در سال 1334ق در اصفهان وفات یافته و در مقبره آقانجفی مدفون گردید. سپس به اعتاب مقدّسه ائمه عراق علیهم السلام منتقل [و در نجف اشرف مدفون شد].

مرحوم ملّاباشی قسمتی از املاک خود را در لنجان وقف کرده و مصرف آن را کمک به ارحام فقیر خود قرار داده است رحمه الله .(2)

شیخ محمّد رضا باقری محمودآبادی

آقا شیخ محمّد رضا باقری بن حاج احمد محمودآبادی، عالم فاضل متّقی [از علمای قرن چهاردهم هجری] متوفی 13 رجب 1378ق مدفون در پای بقعه مقدّس در تخت


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص139.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص57؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص175؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 222-224.

ص: 86

فولاد اصفهان.(1)

شیخ رضا حُجَجی نجف آبادی*

شیخ رضا بن شیخ احمد حُجَجی نجف آبادی، عالم فاضل معاصر، در سال 1312ش در نجف آباد متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات، در قم نزد آیات عظام: بروجردی، امام خمینی، سلطانی، منتظری و علّامه طباطبایی به تحصیل علوم دینی مشغول شد. مدّتی به آبادان رفت و پس از آن به نجف آباد بازگشته و به اقامه نماز جماعت در مسجد سه راه بازار پرداخت. او خدمات اجتماعی ارزنده ای در زادگاه خود انجام داده که تأسیس بیمارستان الزهراء و تأسیس کتابخانه ای بزرگ با حدود هفتاد هزار جلد کتاب در نجف آباد از آن جمله است.(2)

محمّد رضا خوراسکانی*

محمّد رضا بن اسکندر خوراسکانی، از جمله خوشنویسان قرن سیزدهم هجری که دارای خط بسیار زیبایی بوده است. در یکی از مساجد خوراسکان نیم جزء قرآن از پنجاه و نیم جزء دیگر قرآن رؤیت شد که به خط نسخ متمایل به ثلث به خط جلی و بسیار زیبا در سال 1246ق کتابت شده بود.(3)

میرزا رضاخان بنان الملک*

میرزا رضاخان بنان الملک فرزند حاجی محمّد اسماعیل تاجر شیرازی (مشهور به میناکار). از کارگزاران و رجال عصر قاجاریه. در سال 1255ق متولّد شد. در جوانی مدّتی طب خواند و به میرزا رضاخان حکیم معروف شد. سپس به عنوان پیشکار و منشی


1- سیری در تخت فولاد، ص200.
2- سیمای دانشوران، صص 77 و 78.
3- رساله خوراسکان (تألیف: محمّد علی ربانی): خطی. به نقل از یادداشت های آقای رحیم قاسمی.

ص: 87

و عکاس به خدمت ظل السّلطان حاکم اصفهان درآمده و لقب «بنان الملک» گرفت. او شریک در تبهکاری های ظل السّلطان در تخریب آثار صفویه از جمله عمارت نمکدان است. او ثروت زیادی به هم زده بود و از ترس ظل السّلطان، به بهانه زیارت عتبات عالیات، از ایران خارج شده و به عراق و سپس مصر رفت. چندی بعد به لندن رفته و به ایران بازگشت. در سال 1308ق جزو وزرای دارالشّورای کبرای دولتی شد. در سال 1309ق به سمت قنسولگری مصر منصوب شد و دو سال آنجا بود. پس از عزل به اصفهان آمد و در رجب 1313ق ظاهرا به امر ظل السّلطان مسموم شده و جان سپرد و در ضلع غربی تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ فوت او این بیت است:

چون که بگرفت دامن ده و چار بجنان آمده مقام رضا(1)

محمّد رضا بن محمّد امین

محمّد رضا بن محمّد امین [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] که در سه شنبه 2 ذیحجه 1259ق در اصفهان مجموعه ای فراهم آورده که به شماره 1651 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

محمّد رضا اصفهانی*

محمّد رضا بن محمّد امین اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در 10 شوال 1082ق نسخه ای از «حدائق الحقائق» تألیف: سیّد علاءالدّین محمّد گلستانه را کتابت نموده و نسخه به شماره 7518 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3)


1- تاریخ اصفهان (جابری)، تعلیقات استاد مظاهری، ص98؛ شرح حال رجال ایران، ج2، ص1؛ تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، صص 254 و 255؛ یادداشت های محقّق گرامی آقای حمید خلیلیان.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج8، ص224.
3- فهرست مجلس، ج26، ص33.

ص: 88

محمّد رضا کاظمی*

محمّد رضا بن ایوب کاظمی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. او در سال 1100ق نسخه ای از «شرح الرّضی» در علم نحو را در اصفهان کتابت کرده است. ظاهرا صاحب عنوان از شاگردان علّامه مجلسی بوده است. در کاظمین خاندان ایوب معروف بوده اند.(1)

حاج سیّد محمّد رضا شفتی

حاج سیّد محمّد رضا شفتی بن حاج سیّد محمّد باقر (ثانی) بیدآبادی بن حاج سیّد اسداللّه بن حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی عالم فاضل جلیل.

در حدود سال 1320ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر نزد عدّه ای از فضلاء همچون آخوند ملّا تقی دهقی و حاج آخوند زفره ای و آقا شیخ علی مدرس یزدی و آقا سیّد میرزا اردستانی مقدمات و سطح را فرا گرفته، سپس جهت تکمیل تحصیلات به نجف اشرف مهاجرت نمود و پس از آنکه برادر بزرگ ایشان مرحوم علم الهدی به عللی ترک جماعت در مسجد سیّد را نمود، ایشان را از نجف دعوت به اصفهان کردند و قبل از سال 1346ق مراجعت نموده و تا هنگام وفات در مسجد سیّد به اقامه جماعت پرداخته و پس از فوت مرحوم ملاذالاسلام امر تولیّت موقوفات مسجد مُفَوّض به ایشان گردید. و به بهترین صورت به وظیفه شرعی خود با تمام مشکلات و موانعی که اداره اوقاف زمان برای ایشان ایجاد می کرد، انجام وظیفه نمود.

اساتید ایشان پس از مراجعت از اعتاب مقدّسه در اصفهان عبارتند از: آقا میرزا احمد مدرس، آقا شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی، مرحوم حاج میر سیّد علی مجتهد


1- الکواکب المنتشره، ص269.

ص: 89

نجف آبادی و به خصوص مرحوم آقا سیّد مهدی درچه ای و غیره.

او عالمی خلیق بود و در سالهایی که مرحوم حاج میر سیّد علی بهبهانی مدت شش ماه به اصفهان تشریف می آوردند از ایشان دعوت می نمود که شب ها جهت اقامه جماعت به مسجد سیّد تشریف فرما شوند و این ایثار و گذشت سبب محبوبیت بیشتر ایشان شد.

سرانجام در نیمه شب پنج شنبه 3 ذی الحجه 1396ق پس از یک عمل جراحی در بیمارستان وفات یافته، جنازه با کمال احترام و تشییع شایسته به مسجد سیّد منتقل و در بقعه مرحوم سیّد حجة الاسلام مدفون گردید.(1)

آقا محمّد رضا حضورعلی اصفهانی

آقا محمّد رضا اصفهانی ملقب به «حضورعلی» فرزند آقا محمّد باقر، شاعر و عارف ادیب. [از عرفاء و شعرای اواخر دوره قاجاریه] در سال 1275ق در یزد متولّد شده و در طفولیّت همراه پدر در یزد به سر برد. در سال 1289ق به طهران رفته و در فقه، اصول، صرف، نحو، منطق، معانی و بیان، هیأت، نجوم و حکمت به کسب علم مشغول شده و زبان فرانسه را نیز آموخت. سپس به سیر و سلوک و عبادت پرداخته و از سوی مشایخ صوفیه لقب «حضورعلی» و از سوی دولت قاجاریه لقب «شمس العرفاء» گرفت. مشارءالیه برادر «صفی علی شاه» از مشایخ مشهور طریقت نعمت الهی است. طبع شعر داشته و گاهی شعر می سروده و مثنوی در باب پرسش جناب کمیل به زیاد از حصرت علی علیه السلام ، درباره حقیقت سروده است.

از اوست:


1- بیان المفاخر، ج2، صص 188-190؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 314 و 315، مزارات اصفهان، ص165؛ مستدرک دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1059؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص95؛ فهرست نسخه های خطی سه کتابخانه اصفهان، ص7.

ص: 90

من که رند باده نوشم پارسائی چون کنم بت پرستی پیشه دارم خودستائی چون کنم

خادم میخانه گشتم از حرم گویم چرا در خرابات اوفتادم پارسائی چون کنم(1)

شیخ محمّد رضا عاملی

شیخ محمّد رضا بن محمّد باقر عاملی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] شاگرد میر محمّد حسین خاتون آبادی است. او به دستور استاد خود «حاشیه» شیخ جعفر قاضی بر «الروضة البهیّه» را مقابله و تصحیح نموده و استاد به خط خود، در سال 1149ق شهادت به مقابله داده است. نسخه در کتابخانه خوانساری موجود بوده است.(2)

ملّا محمّد رضا مجلسی

ملّا محمّد رضا بن علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی عالم فاضل و محدّث محقّق [از علمای قرن دوازدهم هجری] در اصفهان متولّد شده و نزد پدر عالیقدر خود و علمای اصفهان به تحصیل پرداخت. او عالمی حمیده خصال و عالی همت بوده و شاه سلطان حسین صفوی و امراء دولت او و علماء در احترام و تکریم او اهتمام داشتند. وی از جمله علمایی بود که در افتتاح مدرسه چهارباغ اصفهان در سال 1122ق حضور داشت. در فقه، حدیث و ادبیات خصوصا انشاء مهارتی به سزا داشته و شعر نیز می سروده [و خطوط ثلث و نسخ را خوش می نوشته است] و سرانجام مقارن فتنه افغان در اصفهان وفات یافته و در بقعه علّامه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شد. این کتابها از اوست:


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 473 و 474.
2- الذریعه، ج6، ص93؛ الکواکب المنتشره ص262.

ص: 91

1. «ارشاد الحنفاء فی وصف الخلفاء» 2. «معراج النفس» در انشاء

برخی از شاگردان پدرش، در آخر مجلّد اوّل کتاب «من لا یحضره الفقیه» در ماه ربیع الاوّل سال 1112ق به او اجازه روایت داده اند.(1)

شیخ محمّد رضا جرقویه ای حائری

شیخ محمّد رضا فرقانی جرقویه ای اصفهانی حائری فرزند محمّد تقی، از اکابر علماء و فقهاء و مجتهدین معاصر. در حدود 1305ق [در قریه دستگرد جرقویه] متولّد گردید. تحصیلات مقدماتی را نزد ملّا محمّد ورزنه ای، آقا اسداللّه شریعتی کمال آبادی و ملّا محمّد حسن دهنویی طی کرد. سپس به اصفهان آمده و در درس آقا سیّد مهدی درچه ای، میرزا احمد مدرس اصفهانی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آخوند ملّا محمّد کاشانی حاضر شد. طب را نیز از میرزا ابوالقاسم احمدآبادی (ناصر حکمت) فرا گرفت و از محضر درس حاج ملّا عبدالجواد آدینه ای نیز بهره گرفت. در اوایل سال 1329ق به نجف اشرف عزیمت کرده و مدّت کمی در درس آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی شرکت کرد. پس از آن نزد آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی و سیّد حسین کوه کمری حاضر شد و تحصیل کرد. آن گاه به اصفهان مراجعت کرده و از محضر آقا سیّد محمّد رضا نجفی اصفهانی، آقا سیّد محمّد نجف آبادی و آقا سیّد مهدی درچه ای بهره بُرد. در سال 1337ق به حج بیت اللّه الحرام مُشَرَّف شده و بعد از آن به نجف بازگشت و در جلسات بحث حضرات آیات سیّد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، میرزا علی آقا شیرازی، میرزا محمّد حسین نایینی و شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) شرکت


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 330-332؛ مزارات اصفهان، ص36؛ الکواکب المنتشره، ص262؛ تذکره غنی، ص57؛ مرآت الاحوال جهان نما، ج1، ص125؛ الذریعه، ج9، ص 363 و ج21، ص237 و ج26، ص42؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص99؛ وقایع السنین و الاعوام، صص 564 و 553؛ تاریخ و سفرنامه حزین، ص210؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 525-527؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1169.

ص: 92

کرد در سال 1339 به ایران بازگشته و در قم از درس حاج عبدالکریم حائری یزدی بهره بُرد. مدّتی بعد به عتبات عالیات رفته و برای همیشه در کربلا ساکن شد.(1)] و نماز جماعت را در مسجد صافی اقامه نمود و در مدرسه هندیه تدریس کرد. او در اواخر عمر در صحن مطهر مرقد حضرت امام حسین علیه السلام اقامه جماعت می نمود.

او از قائلین به وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت حضرت امام مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) بود و خود آن را در مسجد صافی کربلا برپا می داشت.(2)

او در جمادی الاولی سال 1393ق در کربلا وفات یافته [و در مقبره آل شیرازی واقع در صحن مطهر مرقد حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام مدفون شد(3)].

وی را تألیفاتی است از آن جمله:

1. «ازاحة الرّیبه عن حکم صلاة الجمعه فی زمن الغیبة» [که در سال 1372ق در ایران چاپ سنگی شده است.] 2. «تنبیه الغافلین عن معرفة ربّ العالمین» [که در سال 1379ق در کربلا چاپ حروفی شده است.(4) 3. «ایضاح المقال فی اثبات وجوب الجمعة علی کُلِّ حال(5)]

ملّا محمّد رضا مجلسی

ملّا محمّد رضا بن ملّا محمّد تقی مجلسی، از علماء سلسله مجلسی بوده و پس از وفات در مقبره مابین قبر پدر و برادر (ملّا محمّد باقر مجلسی) مدفون گردید.

از کتاب «تذکرة الانساب» برمی آید که ملّا محمّد تقی، غیر از ملّا عزیزاللّه و علّامه ملّا محمّد باقر، فرزندان دیگری هم داشته است از جمله: محمّد رضا. آخوند گزی قبر او را بین مجلسی اوّل و مجلسی دوم می نویسد. به نظر نویسنده این قبر متعلّق به ملّا محمّد


1- اجازة الکبیره، صص 187 و 188.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 226 و 227.
3- تراجم الرجال، ج2، ص695.
4- مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص147.
5- تراجم الرّجال، ج2، ص695.

ص: 93

رضا فرزند علّامه مجلسی است و ملّا محمّد رضا برادر علّامه مجلسی در بقعه و یا حوالی آن مدفون است.(1)

سیّد رضا طباطبائی نجف آبادی*

سیّد رضا طباطبائی بن سیّد جعفر، عالم فاضل، در سال 1327ش در نجف آباد متولّد شد و پس از تحصیل مقدمات نزد پدر و شیخ عباس ایزدی، سیّد محمود مدرس و سیّد محمّد باقر حسنی در نجف آباد، به نجف اشرف عزیمت کرده و نزد حضرات آیات سیّد اسداللّه مدنی و شیخ مجتبی لنکرانی به تحصیل پرداخت. سپس به قم رفته و نزد حضرات آیات منتظری، گلپایگانی و سبحانی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت. از آثار او کتاب «مرجعیّت و تقلید» در سال 1379ش به چاپ رسیده است.(2)

محمّد رضا نجف آبادی

محمّد رضا بن محمّد جعفر نجف آبادی، از نویسندگان کُتب و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «ریاض المسائل» (از اجاره تا لعان) را به خط نسخ در سال 1253ق کتابت کرده و به شماره 3 در کتابخانه مدرسه حجتیّه قم موجود است.(3) او نسخه دیگری از «ریاض المسائل» را در 4 ذی القعده 1257ق کتابت کرده که در کتابخانه امام جمعه زنجان موجود بوده است.(4)

سیّد محمّد رضا روضاتی*


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص127؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 332 و 333؛ مزارات اصفهان، ص36.
2- سیمای دانشوران، ص125؛ آیینه اهل قم، ص67.
3- فهرست حجتیّه، ص60.
4- دلیل المخطوطات، ج1، ص110.

ص: 94

حاج سیّد محمّد رضا روضاتی بن آقا سیّد جلال الدّین بن میرزا مسیح بن میرزا محمّد باقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات)، عالم فاضل جلیل، در شنبه 10 ربیع الثانی 1335ق در اصفهان متولّد شده و نزد علمای این شهر تحصیل نمود. سپس به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد. علاوه بر علم و فضل در زبان انگلیسی هم تسلط داشت. او در سال 1401ق وفات یافت.

ماده تاریخ وفاتش را شاعر توانا استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) چنین سروده است:

خرد سال فوتش ز «برنا» خواست بگفتا «محمّد رضا» در جنان(1)

1401

سیّد محمّد رضا بهشتی نژاد

سیّد محمّد رضا بن آقا جلال الدّین بهشتی نژاد، از علمای معاصر اصفهان و امام مسجد قرچقه [مسجد شهید بهشتی کنونی] متوفّی در اوّل ربیع الثّانی 1399ق و مدفون در تکیه سادات بهشتی جنب مصلای تخت فولاد.(2)

حاج سیّد محمّد رضا غروی چهارسوقی

حاج سیّد محمّد رضا غروی موسوی چهارسوقی فرزند آقا جمال الدّین بن آقا میرزا محمّد هاشم موسوی چهارسوقی، عالم فاضل جلیل [از علمای معاصر اصفهان] در سال 1308ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد علمای این شهر تحصیل علوم کرده و پس از فوت پدر به جای ایشان در مسجد نو چهارسو شیرازی ها معروف به «مسجد آقا میرزا


1- مناهج المعارف: مقدمه، ص273؛ مکارم الآثار، ج7، ص2495 و اطلاعات متفرقه.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.

ص: 95

محمّد هاشم» اقامه جماعت نموده و تا آخرین سالهای عمر ادامه داد. سرانجام در [25 جمادی الثّانی] 1397ق در اصفهان وفات یافته، در پشت تکیه آقا حسین خوانساری (تکیه حاج آقا جمال الدّین نجفی) مدفون گردید.(1)

آقا سیّد محمّد رضا خراسانی

آقا سیّد محمّد رضا خراسانی بن حاج سیّد محمّد جواد جارچی بن سیّد محمّد رضا بن حاج سیّد یوسف خراسانی، عالم جلیل، فقیه محقّق مدقّق [رئیس حوزه علمیه اصفهان].

در 25 ذیحجه 1311ق درا صفهان متولّد گردیده و در خدمت جمعی از علماء عالیقدر اصفهان همچون حاج سیّد محمّد جواد جارچی (پدرش)، حاج سیّد مرتضی خراسانی (عمویش)، شیخ محمّد رضا نجفی، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی، شیخ علی مدرس یزدی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، [میرزا احمد مدرس و آخوند ملّا محمّد کاشانی] به تحصیل پرداخته و به اجتهاد نائل شد.

او سالها در مساجد اصفهان از جمله مسجد اقصی و مسجد حاج رضا و مسجد جارچی اقامه جماعت می نمود و در مدرسه صدر و مدرسه چهارباغ فقه و اصول را تدریس می کرد.

او عالمی نیکوکار و پرهیزکار بود. در اواخر عمر ریاست و اداره حوزه علمیه اصفهان و رسیدگی به مدارس و طلاب برعهده او بود. از خدمات ایشان تعمیر مدرسه عربان و مدرسه صدر و تأسیس کتابخانه رضویه (در مدرسه صدر بازار) است.

[مرحوم خراسانی در زهد و قناعت و صلاح و پرهیزکاری و رعایت نظم و انضباط در تدریس و امور زندگی نمونه ای مثال زدنی بود.]

وی در شب یکشنبه 29 رجب 1397ق وفات یافته و در کنار قبر عالم بزرگ شیعه


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص224؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص100.

ص: 96

بهاءالدّین محمّد اصفهانی (فاضل هندی) در تخت فولاد مدفون شد. تقریرات فقهی و اصول برخی از اساتید خود به رشته تحریر درآمده است.(1)

میرزا محمّد رضا اژه ای

میرزا محمّد رضا بن حاج میرزا حبیب اللّه اژه ای، عالم فاضل [از فضلای قرن چهاردهم هجری] متوفی در ماه رمضان 1351ق مدفون در تخت فولاد اصفهان، نزدیک مزار ملّا علی اکبر اژه ای.(2)

میرزا رضاخان نائینی*

میرزا رضاخان نائینی متخلّص به «رضوان» فرزند میرزا حسن خان مستوفی بن حاجی میرزا حسین خان بن میرزا سیّد محمّد خان بن میرزا معصوم خان طباطبائی نائینی، شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامه نگار عصر مشروطیت.

او در 1290ق در قریه «حصار» واقع در بین بروجرد و اصفهان متولّد شده و در اصفهان به تحصیل پرداخت و در تهران در مدرسه آمریکایی ادامه تحصیل داد. او از آزادیخواهان و طرفداران مشروطیت بود و به عنوان عضو انجمن ولایتی اصفهان برگزیده شد و در جلسات و مباحث انجمن شرکت فعالی داشت. پس از آن به تهران رفت و در سال 1326ق روزنامه «تیاتر» را منتشر کرد. آنگاه که محمّد علی شاه به سلطنت رسید و مجلس را به توپ بست و بساط مشروطیت را برچید، دفتر روزنامه او مورد حمله قرار گرفت و غارت شد. میرزا رضاخان پس از شکست در فعالیت


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 315-318؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص341؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص91؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص163؛ مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص222؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ص235؛ فهرست کتابخانه صدر بازار، ج3: مقدمه؛ ارشاد النّاس: (نسخه خطی)؛ میراث اسلامی ایران، ج10، ص116.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص823؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65.

ص: 97

مطبوعاتی، وارد کارهای دولتی شد. مدّتی معاون وزارت معارف بود. در دادگستری تهران مدّتی دادستان شد. عاقبت از آن کار کناره گرفته و اوقات را به مطالعه گذراند.

در شعر طبعی روان و قدرت فراوان داشت. او کتابخانه ای ارزشمند با هزاران نسخه نفیس داشت که در آن زمان پس از کتابخانه مرحوم حاج حسین آقای ملک، دومین کتابخانه بزرگ تهران بود. این کتابخانه به وسیله دختر مرحوم نائینی وقف کتابخانه آستان قدس رضوی شد.

او مقالاتی در مطبوعات نوشته است از جمله: شرح حال مُتنَبّی شاعر بزرگ عرب (در مجله ارمغان) و مقاله «انتقاد ادبی» در علم نحو.

سرانجام در 18 رمضان 1350ق وفات یافته و در جوار حرم مطهر امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس مدفون شد.(1)

مادّه تاریخ فوتش را عبرت نائینی چنین گفته است:

«عبرت» ز عقل سال و فاتش سؤال کرد آهی کشید و گفت: «صد افسوس از رضا»

1310ش

آقا سیّد محمّد رضا سادات

آقا سیّد محمّد رضا سادات فرزند آقا میرزا حسن بن میرزا محمّد بن میرزا محمّد باقر بن میر محمّد صالح آقا دگمه چین.

عالم فاضل جلیل [از علمای قرن چهاردهم هجری] امام جماعت مسجد علیقلی آقا در اصفهان بوده و در بعدازظهر چهارشنبه 7 جمادی الثّانیه 1378ق در سن 75 سالگی وفات یافته و در صحن تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)


1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، صص 147-150؛ تذکره سخنوران نایین، صص 53 و 54؛ نایین بلده طیّبه، صص 110-114؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج2، صص 112-114.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص876؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص183.

ص: 98

[مادّه تاریخ وفاتش را چنین گفته اند:

«واحدا انقص و اتل تاریخه: السیّد الرّضا اوی فی الجنان(1)]

1378=1-1379

حاج سیّد محمّد رضا جزایری

حاج سیّد محمّد رضا جزایری فرزند حاج سیّد حسن موسوی جزایری [از علماء و خطبای معاصر اصفهان] از اعقاب محدّث بزرگوار سیّد نعمت اللّه جزایری شوشتری، عالم جلیل و محقق مدّقق معروف می باشد.

خاندان جزایری ساکن اصفهان در طول چهار قرن به علم و زهد و جامعیّت معروف هستنتد و در بین آنان عدّه ای از علماء و وعاظ و ائمه جماعات می باشند. پدر ایشان از محترمین وعاظ اصفهان و داماد مرحوم حاج ملّا حسینعلی صدیقین عالم عابد زاهد عارف بود. مرحوم حاج سیّد رضا در اصفهان متولّد و تحصیلات قدیم و جدید خود را درا ین شهر و قم و طهران انجام داده و پس از دریافت مدارک تحصیلی سالها در اداره آموزش و پرورش به عنوان دبیر ادبیات و علوم دینی در مدارس انجام وظیفه نموده و ضمنا در منبر نیز به ارشاد و هدایت مردم اشتغال داشت. وی دبیر دانا و واعظی توانا بود. سرانجام در 20 رمضان سال 1411ق در اصفهان وفات یافت و در قبرستان باغ رضوان مدفون شد.(2)

[از اساتید زمان تحصیل ایشان در حوزه علمیه اصفهان شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی است.]

رضا بی ریا اصفهانی*

رضا رضایی متخلّص به «بی ریا» فرزند حسن، از شعرای معاصر در سال 1324ش در


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- مزارات اصفهان، صص 126 و 127.

ص: 99

محلّه «بَرزان» اصفهان متولّد شد. او پس از تحصیل در دبستان به کار پرداخته و چندی بعد در کارخانه زاینده رود به کار پرداخت و در کنار آن تحصیل را ادامه داده و مدرک ششم ابتدایی را دریافت کرد. او پس از 12 سال کار در کارخانه را رها کرد.

این شعر از اوست:

دل مکن خوش بر صدای دلنشین زندگی چون که مضرابش گهی ذیل و گهی بم می زند(1)

آقا سیّد محمّد رضا داماد

آقا سیّد محمّد رضا داماد بن سیّد حسن، عالم فاضل و واعظ ماهر، پدرش داماد حاج میرزا محمود کلباسی بوده و لذا او به «داماد» شهرت داشته است. درا صفهان روزگار به وعظ و خطابه می گذرانده و در 13 جمادی الثّانی 1374ق وفات یافته و در بقعه میرزا ابوالحسن بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. ماده تاریخ وفاتش را میرزا حبیب اللّه نیّر اصفهانی چنین سروده است:

فَقَدتُ «ادیبا» انقصه وارّخ «رضا الدّاماد مسکنه الجنان»(2)

1374=18-1392

رضا قدم زن اصفهانی*

حاج رضا قدم زن فرزند حسن، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1300ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل در مکتب خانه، در کارخانه های وطن و ریسباف به کار پرداخت. و در اواخر عمر به کسب مشغول بود. گاهی شعر می سرود ولی در


1- زنده رود تا حیدربابا، ص132؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ص108.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص154؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص340؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87؛ بوستان فضیلت، ص197.

ص: 100

انجمن های ادبی شرکت نمی کرد. مضمون اشعار او اغلب در مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام و پند و حکمت است. در شعر «رضا» تخلّص داشت و اشعارش هنوز به چاپ نرسیده است. سرانجام وی در 21 فروردین 1384ش بدرود حیات گفت و در قطعه 20 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

از اوست:

آنان که دوستی حق ادّعا کنند باید که صبر در خور این مدعا کنند

بر گرد شمع دوست چو پروانه پر زنند تا جان خویش را به راه او فدا کنند(1)

رضا مینوی اصفهانی

رضا شجاعت متخلّص به «مینو» فرزند حسن، شاعر ادیب [از سخنوران اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در سال 1295ش] در اصفهان متولّد شده و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به کسب و کار پرداخته و به حسابداری [در شرکت قند[ مشغول شد. تحصیلات ادبی را نزد حسین مسرور، احمد غفراللّهی (جنّت) و جعفر نوا کسب کرد و در فنون شعر و ادب مهارت یافت.(2) [او کمتر به انجمن های ادبی می رفت و اغلب در خلوت خود به مطالعه و سرودن شعر مشغول بود و گاه با دوستان صمیمی خود منوچهر سلطانی (شاعر و موسیقی دان)، منوچهر قدسی (شاعر و خوشنویس) و جواد ساعتچی مصاحبت و معاشرت داشت.

او سرانجام در سال 1398ق وفات یافته و در تکیه آباده ای واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

منوچهر قدسی ضمن قطعه ای مادّه تاریخ فوتش را چنین یافته است:

«قدسی» به سال رحلتش این سان رقم زد «مینو ادیب شاعر آزاده رفت آه»(3)


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای حاج رضا قدم زن در تابستان 1379ش.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 489 و 490.
3- آوای مینو: مقدمه؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.

ص: 101

دیوان اشعار او با عنوان «آوای مینو» در سال 1384ش توسط انتشارات رنگینه در اصفهان به چاپ رسیده است.

از اوست:

ای به تأثیر نَفَس عقده گشا همچو مسیح بازگو داروی درد دل بیچاره کجاست]

آقا شیخ محمّد رضا نجفی اصفهانی

آقا شیخ محمّد رضا بن حاج شیخ محمّد حسین بن حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجدشاهی بن شیخ محمّد تقی رازی ایوان کیفی نجفی اصفهانی، فقیه مجتهد، نابغه بی بدیل و علّامه بی نظیر و ادیب دانشمند شاعر [از اکابر علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری].

در روز 20 محرم 1287ق در نجف اشرف متولّد شد مادرش فرزند عالم عالیقدر سیّد محمّد علی آقا مجتهد فرزند سیّد صدرالدین صدر بزرگ بود. او پس از مسافرتی به اصفهان، مجددا به عتبات عالیات رفته و نزد حضرات آیات: سیّد ابراهیم تنکابنی قزوینی، شیخ محمّد حسین نجفی (پدر دانشمند خود)، میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی، آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی، سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی، سیّد اسماعیل صدر، سیّد محمّد فشارکی، حاج میرزا حسین محدّث نوری، سیّد مرتضی کشمیری، ملّا علی نهاوندی، حاج آقا رضا همدانی، حاج ملّا حسینقلی همدانی، حاج میرزا حبیب اللّه ذوالفنون عراقی و سیّد جعفر حلّی کسب علم و معرفت کرده و در علوم مختلف خصوصا، فقه، اصول، ادبیات، کلام، حدیث و ریاضی مهارتی به سزا یافته [و استادی زبردست گردید. او در کنار تحصیل به تصفیه نفس و تهذیب و تزکیه و عبادت پرداخته و از تربیت عالم ربّانی ملّا حسینقلی همدانی برخوردار شد.] عاقبت به اصفهان آمده و به

ص: 102

تدریس و افتاء و قضاوت و ترویج دین مشغول شد و صدها تن از علماء و فضلاء از محضر تدریس و تعلیم او کسب فیض کردند. او عالمی خوش مشرب، حاضر جواب و نسبت به همگان متواضع بوده و در دفاع از دین و امر به معروف و نهی از منکر از هیچ اقدامی فروگذار نمی کرده است.

وی پس از عمری تحصیل و تدریس و تحقیق و تألیف در یکشنبه 24 محرم 1362ق در اصفهان وفات یافته و پس از تشییع باشکوه به تخت فولاد حمل و در بقعه جدّ عالی مقدار خود شیخ محمّد تقی رازی (موسوم به تکیه مادر شاهزاده) مدفون گردید.

میرزا حسن خان جابری انصاری جهت وفات ایشان قطعه ای سروده و مادّه تاریخ آن چنین است:

تمنّی الجابری بأن یورّخ و کَلَّ لسانه عند البیان

اذا جاء البشیر و قال ارّخ «لقد اوی الرضا بالجنان»

1321ه . ق

و میرزا حبیب اللّه نَیّر گوید:

اراد النّیّر استیضاح فوته ففی شهر المحرم طاب مثواه

فارخ بعد نقص الست العام «رضا النّجفی لبی داعی اللّه»

1362=6-1368ق

وی صاحب تألیفات عدیده است که در «الذریعه» و «تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان» به طور مفصّل معرفی گردیده، که از آن جمله است:

1. «الاجازة الشّامله للسیّدة الفاضلة» مطبوع در آخر کتاب «جامع الشتات» صاحب عنوان [و نیز در مجله علوم الحدیث شماره چهارم با تحقیق علّامه سیّد محمّد رضا جلالی]2. «اجازات»3. «أداء المفروض فی شرح اُرجوزه العروض» [چاپ شده با تحقیق شیخ مجید هادی زاده]4. «اماطة الغین فی استعمال العین فی المعینین»، [مطبوع

ص: 103

مرتین]5. «استیضاح المراد من الفاضل الجواد»، مطبوع در آخر کتاب «وقایة الاذهان» [و مجلّه «فقه اهل البیت» شماره 40 عربی با تحقیق آقای رحیم قاسمی و ترجمه ایشان از این رساله نیز در مجله فقه فارسی شماره 44 چاپ شده است.]6. «استقصاء کتب الأصحاب»7. «امجدیه»، [چاپ چهارم]8. «الإیراد و الاصدار فی حلّ مشکلات عویصة فی بعض العلوم»9. «أنا و الایام» 10. «تعریب رساله سیر و سلوک» منسوب به علّامه بحرالعلوم 11. «تنبیهات دلیل الانسداد»، مطبوع 12. «حاشیه بر اُکر ثاوذوسیوس» 13. «حاشیه بر شرح واحدی بر دیوان متنبی» [با تحقیق خانم لیلی نجمی در مجموعه «نصوص و رسائل» چاپ شده است.] 14. «حاشیه بر کتاب روضات الجنات» که با نام «اعلاط الروضات» به طبع رسیده است. 15. «حلی الدّهر العاطل فیمن أدرکته من الأفاضل» 16. «حاشیه بر کافی» 17. «حواشی استدلالی بر رساله نجاة العباد»، [مطبوع] 18. «دیوان أبی المجد»، مطبوع 19. «ذخائر المجتهدین» فی شرح «معالم الدین فی فقه آل یاسین»، که «معالم الدین» تألیف شمس الدّین محمّد بن شجاع انصاری حلّی (ابن قطان) است 20. «رساله فی الردّ علی فصل القضافی عدم حجیّة فقه الرضا علیه السلام » 21. «الروض العریض فیما قال أو قیل فیه من القریض» 22. «الروضة الغناء فی معنی الغناء و تحدیده حکمه»، مطبوع مکررا 23. «رساله در حکم گرامافون»، [که در مجموعه «غنا و موسیقی» چاپ شده است.] 24. «سقط الدُّر فی احکام الکُر» 25. «سمطا اللئال فی مسئلتی الوضع و الاستعمال»، دو بار چاپ شده 26. «رساله در عدم تنجیس متنجس» 27. «السیف الصنیع لرقاب منکری علم البیع» [مطبوع با تحقیق آقای شیخ مجید هادی زاده] 28. «العقد الثّمین» 29. «غالیة العطر فی حکم الشّعر» 30. «رساله در قبله» 31. «القول الجمیل الی صدقی جمیل» 32. «گوهر گرانبها» در ردّ اتباع عبدالبهاء [با تحقیق آقای مهدی باقری چاپ شده] 33. «نجعة المرتاد» در شرح «نجاة العباد» [با تحقیق آقای رحیم قاسمی در مجموعه میراث حوزه اصفهان، جلد اوّل چاپ شده است.] 34. «نقد فلسفه داروین» در سه مجلّد، دو جلد مطبوع، [و اخیرا با

ص: 104

تحقیق آقای دکتر حامد ناجی اصفهانی چاپ شده است.] 35. «النوافج و الروزنامج» [با تحقیق آقای جویا جهانبخش منتشر شده است.] 36. «وقایة الاذهان و الألباب و لباب اُصول السنة و الکتاب»، مطبوع مرّتین.

[او در فنون شعر و ادب خصوصا معانی و بیان، بدیع، صرف و نحو، انشاء و سرودن شعر از نوادر روزگار بوده و فصیح و زیبا و دلپذیر شعر می سروده است.]

این شعر از اوست:

ألّا إنّ شکل المال فی الدّهر منتج ولکن شکل العلم فیه عقیم

فمن یشتری منی جمیع فضائلی فإنّی بأنحاء العلوم علیم

فقیه اصولی ادیب مفسر طبیب بصیر بالنجوم حکیم

و ماذا انتفاعی بالأصالة و الحجی اذا قیل هذا مقترٌ و عدیمٌ

عففت عن الفحشاء فی زمن الصبا علی إنَّ الشیطان الشباب رجیم(1)

شیخ محمّد رضا صالحی جوباره ای

حاج شیخ محمّد رضا صالحی بن شیخ محمّد حسین بن ملّا محمّد صالح جوباره ای، عالم فاضل زاهد [از علمای قرن چهاردهم هجری] در استخاره از قرآن شهرت داشت و الحق تفألات او اغلب صحیح و درست بود.

در شب غرّه رجب 1386ق به سنّ متجاوز از 95 سالگی وفات یافته و در بقعه تکیه


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 76 و 77؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 620-622؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 213-215؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص95؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 219-444؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 342-344 و 410؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 213-215؛ الاجازة الکبیرة، صص 181 و 182؛ ریحانة الأدب، ج7، ص252؛ مصفی المقال، ص179؛ نقباء البشر، صص 747-753؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 117-119؛ دیوان ابی المجد: مقدمه؛ وقایة الأذهان: مقدمه؛ رساله امجدیه: مقدمه؛ قبیله عالمان دین، صص 85-115؛ گلشن اهل سلوک، صص 113-142؛ معارف الرجال، ج3، ص245؛ الاعلام، ج3، ص26؛ معجم المؤلفین، ج3، ص163.

ص: 105

فاضل سراب (معروف به تکیه جویباره ای ها) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

[مادّه تاریخ فوتش را استاد فرزانه و شاعر توانا آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» گوید:

بتاریخ وفاتش زد رقم «برنا» «رضای صالحی بود عابد و عالم»

1386]

استاد محمّد رضا اصفهانی

استاد محمّد رضا بن استاد حسین بناء اصفهانی، از هنرمندان زبردست عهد صفویه است. اثر جاویدان او بنای مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان، زیباترین بنای تاریخ اسلامی جهان است که در زمان شاه عباس اوّل، در سالهای 1012 تا 1028ق ساخته شده است. در داخل محراب کاشیکاری مسجد شیخ لطف اللّه نام او چنین آمده است:

«عمل فقیر محتاج برحمت خدا محمّد رضا بن استاد حسین بنّاء اصفهانی 1028»(2)

رضا بینا

رضا قربانی مهر متخلّص به «بینا» فرزند آقا حسین جان، شاعر و ادیب معاصر در سال 1288ش در بندر انزلی متولّد شد. در جوانی به استخدام بانک ملی ایران در آمد و در اصفهان ساکن شد. علاوه بر شعر و ادب به زبانهای فرانسوی و روسی آشنا بود. وی در انجمن های ادبی اصفهان همچون انجمن کمال [و انجمن صائب] شرکت می کرد [او در 4 ربیع الاول 1402 مطابق با دهم دی 1360ش وفات یافته و در تکیه خلیلیان در تخت فولاد مدفون شد. وی علاوه بر شعر، داستانهای متعددی نیز نوشته و آثارش در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص728؛ سیری در تخت فولاد، ص103؛ بیان المفاخر، ج2، ص186.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص402؛ کارنامه بزرگان ایران، ص212؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص620.

ص: 106

روزنامه های «سایبان» و «سینا» به چاپ رسیده است.]

از اوست:

چشم تو به چالاکی ترکان کمان کش بگرفته به خون ریختنم تیر و کمان را(1)

محمّد رضا شکیب اصفهانی

محمّد رضا متخلّص به «شکیب» فرزند محمّد حسین شمشیری شاعر و ادیب عارف. در سال 1284ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر به کسب علم و ادب پرداخت. در 27 سالگی به عرفان روی آورده و مُرید ذوالرّیاستین شیرازی شد در شعر و ادب از محضر سینا کرونی بهره برده و در انجمن ادبی شیدا نیز از اساتید ادب کسب فیض کرد. سپس در انجمن های ادبی اصفهان همچون انجمن کمال حضور یافت. او به شغل قلمزنی امرار معاش می کرد و به مشایخ نعمت اللهی پاقلعه اصفهان ارادت می ورزید. دیوان اشعارش چندین بار به چاپ رسیده است.

وی سرانجام در [دوم ذیحجّه 1402ق مطابق با 28 شهریور 1361ش] وفات یافته و در صحن تکیه آقاباشی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانا و ادیب دانشمند آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» گوید:

به شمسی خاصه بُرنا وفات او بنوشت: «اجل گرفت قلم از کف شکیب ادیب»(2)

این ابیات از شکیب اصفهانی است:

هر که زد اندر ازل جامی ز مینای محبّت تا ابد در سر هوای خانه خمّار دارد

آب و رنگ لاله روی تو ای سرو خرامان باغ و بستان را به چشمم خوارتر از خار دارد


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، ص656؛ تذکره خوان نعمت، ص54؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص98؛ یادداشت های محقّق گرامی آقای حمید خلیلیان.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 274-276؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص55.

ص: 107

رضا طلاکوب

آقا رضا طلاکوب فرزند حسین بن احمد نقره کوب، شاعر ادیب [از سخنوران قرن چهاردهم هجری].

در حدود سال 1263ش در اصفهان متولّد شد. او مدّتی به مشاغل آزاد می گذرانید. در اواخر عمر در اداره شهرداری و بعدا در کارخانه ریسباف کار می کرد. در چند سال آخر عمر خود بینائی اش را از دست داد خیلی کم شعر می گفت و در انجمن های ادبی شرکت نمی کرد امّا طبع روانی داشت. اشعارش در حدود یکهزار و پانصد بیت می شود. او در یکشنبه 23 رمضان المبارک سال 1372ق وفات یافته و در تکیه سیّد ابوجعفر خادم الشریعه (معروف به تکیه «حاج آقا مجلس») در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

از اوست:

هر که بینی رو بگرداند ز دیدار رقیب من نمی خواهم ببینم روی یار خویش را(1)

محمّد رضا صغیر اصفهانی

محمّد رضا صغیر اصفهانی متخلّص به «سعید» فرزند استاد محمّد حسین صغیر اصفهانی بن اسداللّه، شاعر و مداح اهل بیت، در سال 1305ش در اصفهان متولّد شد. [و در دبستان فردوسی و دبستان حکیم نظامی تحصیل کرد سپس به کار بافندگی در کنار پدر مشغول شد و تحت پرورش پدر ذوق ادبی او شکوفا و لب به گفتن شعر باز کرد و در انجمن های ادبی همچون کمال، دبستان تبریزی، خاکیا، سعدی، حافظ، صائب و صغیر شرکت کرد. او مدّتی به فروش لوازم خانگی مشغول بود و عاقبت انتشارات صغیر را تأسیس نموده و مجموعه اشعار بسیاری از شعرای اصفهان را به چاپ رساند. خود او


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص325؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص146؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص56؛ دانشوران روشندل، ص87.

ص: 108

نیز تألیفاتی دارد که به چاپ رسیده اند از جمله:

1. «دیوان سعید» 2. «گنج عرفان»3. «گلها و لاله ها»4. «لاله های رنگارنگ»5. «گلبن امید»6. «مصبت نامه صغیر»7. «یادبودنامه صغیر»

از اوست:

ترک من صبر و دل و دین مرا یکجا برد نازم آن شوخ که این هر سه به یک ایما برد

آنچه اندوخته بودم به نهانخانه دل به نگاهی ز من دلشده آن زیبا برد

خرمن صبر مرا شعله هجرانش سوخت حاصل عمر مرا سیل غمش یکجا برد(1)]

رضا عطاپور*

رضا عطاپور فرزند حسین بن حاج تقی کلانتر چهارسوقی اصفهانی، از نویسندگان معاصر اصفهان. در سال 1311ش در محله چهارسوق شیرازی های اصفهان متولّد شد. و پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه به عنوان بهداشت یار در اداره بهداری به فعالیت پرداخت. وی کتابهای متعددی را تألیف کرده است که از آن جمله است:

1. «راهنمای اصفهان» ،مطبوع 2. «سخنان پرپر»، مطبوع3. «سخنرانی های فلسفی»، مطبوع4. «سخن زندگی»، مطبوع5. «سرگذشت بزرگان جهان»6. «سیری در دنیای مطبوعات» در 5 جلد7. «طومار اسلام»8. «فکاهیات عطا»، مطبوع9. «کشکول عطا» 10. «معایب اجتماع»(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص246؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص285؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای حاج محمّد رضا صغیر در تیرماه 1386ش.
2- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای عطاپور در 13 اردیبهشت 1370.

ص: 109

محمّد رضا دانای اصفهانی

محمّد رضا بخردی متخلّص به «دانا» فرزند محمّد حسین [بن علی محمّد بن محمّد باقر عمدة التّجار بن حاج محمّد حسین بن حاج رسول قزوینی. از شعراء و سخنوران معاصر اصفهان. در شب اوّل دی ماه 1294ق] در اصفهان متولّد شد. [مادرش دختر حاج محمّد علی کلانتر گزی معروف به «برومند» بود. و برادرش سرهنگ بخردی بانی پل سرهنگ در خیابان هفتون اصفهان است. صاحب عنوان ابتدا در مکتب خانه نزد میرزا محمّد حسن مشکی تعلیم گرفت و خط شکسته را آموخت سپس در دبستان اقدسّیه و دبیرستان صارمیّه] تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به پایان رساند. او در شهرکرد مدّتی معلم بود. سپس در اصفهان به استخدام بانک ملّی درآمد و ضمن اشتغال به امور حسابداری بانک، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و لیسانس گرفت. [او پس از بازنشستگی موفق به اخذ پروانه وکالت شده و به وکالت مشغول شد.[ او در شاعری دارای طبعی روان و ذوقی سرشار است و آنچه سروده، نشانه قدرت کلام و تسلط او بر شعر و ادب می باشد.(1)

[او در نوجوانی تحت تأثیر پسرخاله ادیب و دانشمند خود رضاقلی خان برومند و تشویق مرحوم عباس شیدا به طور جدی به سرودن شعر پرداخت و اشعارش مورد پسند و تشویق حسین مسرور اصفهانی شاعر معروف آن زمان قرار گرفت. او در انجمن های ادبی شیدا، مدرسه تبریزی، کمال، مکتب صائب حضور فعال داشته است.

این آثار از اوست:

1. «پیمانه غزل»2. «مثنوی من و گل» که در سال 1364ش با مقدمه استاد منوچهر قدسی چاپ شده است.3. «مثنوی نامه عاشقانه»4. «ساقی نامه» که قسمتی از آن در


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص189.

ص: 110

«نامه سخنوران سپاهان» چاپ شده است.5. «مثنوی در تجلیل بزرگان ادب معاصر اصفهان»6. «نغمه وطن پرستی»(1)]

از اوست:

از سر کوی تو ای یار سفر باید کرد رو به شهر دگر و یار دگر باید کرد

بی وفایی و جفاکار و ستمگر تا کی در بر تیغ ستم سینه سپر باید کرد

حاج آقا رضا مظاهری

حاج آقا رضا مظاهری بن آخوند ملّا محمّد حسین مظاهری کرونی بن محمّد عالم فاضل و واعظ کامل. در سال 1298ش در دهستان «تیران» از توابع «کرون» [به فتح کاف و واو] متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از عالمان این شهر از جمله: حاج آقا جمال الدّین خوانساری، حاج آقا حسین خادمی، حاج میر سیّد علی بهبهانی، آقا کمال الدّین خوانساری، سیّد مصطفی مهدوی هرستانی، [حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمود شریعت ریزی، سیّد محمّد رضا خراسانی و سیّد ابوالحسن شمس آبادی (شهید اصفهانی)] تحصیل کرد.

او واعظی صالح و از محترمین اهل منبر اصفهان بود. در مسجد امام حسین علیه السلام در محله کیلان [به فتح کاف] و مسجد خیابان جامی اقامه جماعت می نمود. [او در روایات و اخبار و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم السلام و اخلاق و احکام صاحب معلومات فراوان و تبحّر کافی بود.]

او در عصر یکشنبه 2 صفر 1410ق (مطابق با 13 شهریور 1368ش) [بر اثر ابتلاء به سکته قلبی] وفات یافته و جنازه پس از تشییع شکوهمند توسط مردم اصفهان به قبرستان جدید باغ رضوان انتقال یافته و مدفون گردید.(2)


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای محمّد رضا بخردی در 8 فروردین 1384.
2- مزارات اصفهان، ص127؛ مصاحبه غلامرضا نصرالهی با فرزندش فاضل ارجمند حاج آقا محمّد مظاهری در اسفند ماه 1369.

ص: 111

محمّد رضا فتونی

محمّد رضا بن شیخ حسین فتونی [از فضلاء قرن یازدهم هجری در اصفهان] در سال 1076ق مجموعه شماره 6469 کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم را به خط نستعلیق در محلّه عباس آباد اصفهان کتابت نموده است.(1)

رضا وفا دستجردی*

رضا اکبری دستجردی متخلّص به «وفا» فرزند حسین، شاعر ادیب معاصر، در سال 1318ش در روستای «دستجرد» بُرخوار اصفهان متولّد شد. وی پس از تحصیل در مکتب خانه، به تحصیل مقدمات علوم دینی در دولت آباد بُرخوار نزد حاج شیخ حسین نجفی دولت آبادی مشغول شد. مجموعه اشعار او به نام «سرود وفا» به چاپ رسیده است.

از اوست:

گلوی خویش به منّت ز آب تر نکنیم بزرگواری خود را فدای زر نکنیم

طریق صدق بپوییم اگر که جان بازیم لباس حیله و تزویر را به بر نکنیم(2)

سیّد رضا هاشمی نجف آبادی*

سیّد رضا هاشمی نجف آبادی فرزند سیّد حسین، عالم فاضل و محقّق معاصر. در ماه بهمن سال 1320ش در نجف آباد متولّد شد مقدمات علوم دینی را از پدرش و شیخ غلامحسین منصور و شیخ عباس ایزدی فرا گرفت. سپس به قم عزیمت کرد و در درس حضرات آیات بروجردی، منتظری، علّامه طباطبایی و مطهری حاضر شد. مدّتی به تهران


1- فهرست مرعشی، ج17، ص65.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص881.

ص: 112

رفت و سالها در آنجا خدمت کرد. در دوران پیروزی انقلاب، در کنار تحصیلات حوزوی، در دانشگاه نیز تحصیل کرد و فوق لیسانس فلسفه اخذ نمود. سپس در دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت. بعد از مدّتی برای تبلیغ به کشور سوئد رفت. در اواخر عمر نیز به زادگاه خود بازگشت و در حوزه علمیّه نجف آباد به تدریس مشغول شد و در آذرماه 1378ش وفات یافت و در قبرستان «جنّت الشّهداء» نجف آباد مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «آلودگی های تمدن یا دورنمای فساد قرن بیستم» 2. «فرهنگ شهادت»3. «چگونه جنگیدن را از امام بیاموزیم»4. «ریشه های انقلاب اسلامی»5. ترجمه «دولت های شیعه در گذرگاه تاریخ»6. «عروج و هبوط انسان از دیدگاه قرآن»7. «متدولوژی انقلاب»8. «مجموعه مقالات سیاسی»9. «نصر بالرُّعب» 10. «سیمای سامری» 11. «مقدمات عرفانی نماز در قرآن» 12. «توضیح و تعلیق کتاب معارف اسلامی»

سیّد رضا هاشمی مانند پدر خود طبع شعر داشت و حدود صد بیت از او باقی مانده است.(1)

میرزا محمّد رضا خوشنویس اصفهانی

میرزا محمّد رضا خوشنویس اصفهانی. فرزندش میرزا حیدرعلی نقاش باشی نام داشته و قرآنی وقف نموده (که فاقد تاریخ است) و نیم جزو آن به شماره 19 در کتابخانه چهلستون مسجد جامع طهران موجود است.(2)

محمّد رضا راضی تبریزی


1- دیباچه دیار نون، صص 250 و 251؛ سیمای دانشوران، صص 212 و 213؛ آیینه اهل قلم، صص 96 و 97.
2- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، صص 308 و 309.

ص: 113

محمّد رضا راضی تبریزی، از شعراء و ادبای قرن یازدهم هجری و از تبریزیان ساکن محلّه عباس آباد اصفهان است.

او به شغل زرگری مشغول بود. مدّتی به هند رفته و از آنجا به تبریز بازگشت و مجددا به هند رفت. سال فوتش معلوم نیست.

این رباعی از اوست:

جان اگر از سینه ما شاد برون می آید کی خیال توام از یاد برون می آید

به امیدی که به سرو قد او دل بندد قمری از بیضه فولاد برون می آید(1)

سیّد محمّد رضا هرندی

سیّد محمّد رضا حسینی هرندی معروف به «حاج آقا رضا هرندی» فرزند سیّد محمّد حسین عالم فاضل، واعظ کامل. [در قرن چهاردهم هجری] از خطبای معروف اصفهان و محبوب و مقبول عموم طبقات بوده و بیانی دلنشین داشته و مردم را با مواعظ شافیه خود ارشاد می فرموده است. [در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله: شیخ محمّد علی فتحی دزفولی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، شیخ علی مدرس یزدی، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی تحصیل کرده و سپس در نجف اشرف از محضر حضرات آیات آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و سیّد عبدالهادی شیرازی کسب فیض نموده است.]

سالها در اصفهان به موعظه و ارشاد مشغول بوده و در مسجد دارالشفا اقامه جماعت می نموده تا اینکه در سن 85 سالگی در 7 ربیع الثانی 1402ق (مطابق 12 بهمن 1360ش) وفات یافته و در تکیه شهدای اصفهان مدفون شد.(2)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص560؛ دانشمندان آذربایجان، ص156؛ کاروان هند، ج1، ص430؛ سخنوران آذربایجان، ص366.
2- گلستان شهدای اصفهان در گستره تاریخ، (نسخه چاپ نشده)، ج1، ص56؛ مزارات اصفهان، ص363؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص316.

ص: 114

رضا رهائی نجف آبادی*

رضا رهائی فرزند حیدر، از شعرای معاصر نجف آباد، در 14 مرداد 1306ش در نجف آباد متولّد شده و از اوایل جوانی به سرودن شعر پرداخت و در انجمن های ادبی تهران از جمله «عرفان»، «جماران» و «سعدی» و انجمن های ادبی نجف آباد از جمله: «پروین اعتصامی» و «مولوی» حضور یافت همچنین اشعارش که اغلب طنز انتقادی و اجتماعی بود در نشریات «فردوسی»، «چلنگر»، «توفیق» و «حاجی بابا» به چاپ می رسید. او از راه شغل بنّایی امرار معاش می کند. مدتها در تهران ساکن بوده و سپس در «ویلاشهر» نجف آباد سکونت گزیده است. در شعر «رهایی» تخلّص دارد.

از اوست:

در بزم خیال تو به رؤیا بنشستم مسرورم از آن لحظه که تنها بنشستم

سیمرغ صفت بر قُلَلِ قاف وصالت پنهان شده از مردم دنیا بنشستم(1)

میرزا محمّد رضا قمشه ای

میرزا محمّد رضا بن میرزا حیدر قمشه ای، شاعر و ادیب قرن یازدهم هجری. از نجبای قمشه [شهرضای کنونی] بوده و وکیل و همه کاره میرزا حسن خلیفه سلطانی شده بود. جوانی آراسته و نویسنده ای زبردست و خوشنویس بوده و در فن معمّا و شعر و انشاء بهره وافی داشت. او به خاطر خوش مشربی و اخلاق حسنه محبوب القلوب خاص و عام بود و حدود سال 1081ق در جوانی وفات یافت.

از اوست:

اوّل عشق تو اشکی بهر سامان داشتم این زمان مژگان به صد خون جگرتر می شود(2)


1- دیباچه دیار نون، ص176؛ از زنده رود تا حیدربابا، ص46.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص186؛ تذکره حسینی، ص134؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص95.

ص: 115

محمّد ضا شهمیرزادی

محمّد رضا بن حاج درویش شهمیرزادی کهدمی اردبیلی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] شاگرد و مجاز از علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است. در اصفهان ساکن بوده و علّامه مجلسی در آخر روضه کافی در 26 صفر 1076ق برای او اجازه نوشته است. کتاب به شماره 304 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

محمّد رضا منصور اصفهانی

میرزا محمّد رضا طبیب اصفهانی متخلّص به «منصور» فرزند رجبعلی شاعر ادیب و طبیب دانشمند [در قرن سیزدهم هجری] در اصفهان در سال 1167ق متولّد شد. او نزد جمعی از علماء و حکماء به تحصیل پرداخته و از جمله در حکمت الهی از درس آقا محمّد بیدآبادی و در طب از محضر محمّد نصیر طبیب اصفهانی بهره گرفته و به طبابت مشغول شد. گویند به خاطر تجویز «شراب» به بیماران به «میرزا رضای شرابی» معروف بود.

وی سالها در کرمان در خدمت میرزا ابراهیم خان ظهیرالدّوله قاجار حاکم کرمان به طبابت مشغول بوده و سرانجام در سال 1238ق وفات یافت. علاوه بر طبابت شعر نیز می سروده و «منصور» تخلّص می نمود.

از آثار او «دیوان اشعار» موسوم به «ابراهیم آباد» است که به شماره 14086 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. همچنین کتاب «هادی المضلّین و زاد المتّقین» در علم کیمیا که آن را از یادداشت های استادش آقا محمّد بیدآبادی در سال


1- فهرست مرعشی، ج1، ص349؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 30 و 31؛ اجازات الحدیث، ص203؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 98 و 99.

ص: 116

1209ق اقتباس نموده است.

این بیت از اوست:

نگذاشت سنگ حادثه بر پیکرم پری کاندر قفس به زیر پری آورم سری(1)

میرزا محمّد رضا قمی*

میرزا محمّد رضا خلف ارشد آقا رضی، شاعر و ادیب فاضل، از سخنوران قرن یازدهم هجری. مانند پدرش جامع فضایل و کمالات بوده و پس از فوت او وزیر قم شد و در آن منصب در کمال عدالت و راستی و نیک نفسی رفتار می نمود. عاقبت به سعایت بدخواهان از کار عزل شده و در اصفهان ساکن شد(2) و در مدرسه میرزا رضی به تحصیل پرداخت. از آثا او کتابت نسخه ای است از کتاب «شفا» تألیف: ابن سینا که آن را در رمضان المبارک 1080ق در مدرسه میرزا رضی اصفهان به خط نستعلیق کتابت کرده و به شماره 85 در کتابخانه سیّد مصلح الدّین مهدوی (اهدایی به گنجینه نسخ خطی اصفهان) موجود است.(3) این بیت از اوست:

خوشا دمی که تو ای یار، یار من باشی ستاره سحر انتظار من باشی

محمّد رضا اصفهانی

محمّد رضا بن محمّد رفیع اصفهانی از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. [در اصفهان


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص569؛ تذکره اختر، ص190؛ تذکره سفنیة المحمود، ص291؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج6، صص 1014 و 1015؛ تذکره دلگشا، صص 473 و 474؛ الذریعه، ج25، صص 153 و 154؛ فهرست مجلس، ج38، صص 110 و 111؛ طرائق الحقائق، ج3، ص257؛ آشنای حق، صص 65-68؛ مکارم الآثار، ج4، ص1082؛ فهرست الفبایی رضوی، ص765؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص3347؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1720؛ تذکره انجمن خاقان، صص 343-345؛ تذکره ممیّز (خطّی)، ص79.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص161.
3- فهرست سیّد مصلح الدّین مهدوی، ص90.

ص: 117

ساکن بوده و به تحصیل علوم دینی پرداخته است. سیّد میر علی اکبر حسینی اصفهانی از اساتید اوست.]

او چند کتاب را کتابت کرده است از جمله:

[1. «مطالع الانوار» تألیف: سیّد حجت الاسلام، به خط نسخ در 17 ذی الحجه 1237ق به دستور سیّد میر علی اکبر حسینی اصفهانی که به شماره 1292 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1)] 2. «حلیة اللّامعه» تألیف: سیّد حجت الاسلام، به خط نسخ در جمعه 10 رجب 1239ق، موجود در کتابخانه علّامه محقّق حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان.(2) [3. «مطالع الانوار» تألیف: سیّد حجت الاسلام به خط نسخ، در سال 1255ق در اصفهان، که به شماره 14801 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قمی در قم موجود است.(3)]

حاج محمّد رضا جواهری*

حاج محمّد رضا جواهری فرزند حاج محمّد رفیع، از فضلاء اصفهان در دوره قاجاریه و از اصحاب محضر حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی (فرزند سیّد حجة الاسلام شفتی) و از ساکنین محله نوی شهیش بیدآباد بوده و به استنساخ کتب اشتغال داشته و به جهت شناسایی دانه های ثمین و نگین های بهادار، او و پدرش به «جواهری» شهرت یافته بودند.

او در سال 1298ق به سفر حجّ همّت گماشت و معلوم نیست چرا فرزند نورسته و تازه بالغ که نام نیا را بر او نهاده بود، با اوضاع و وسائل نقلیه صعب آن زمان با خود همراه ساخت و چنانکه از مضامین اشعار لوح مزار فرزند (که تا قبل از تغییرات اخیر بقعه علّامه خوانساری در تخت فولاد به جای خود باقی بود) به مجرّد بازگشت از حجّ که


1- فهرست احیاء، ج4، ص124.
2- الذریعه، ج7، ص83؛ بیان المفاخر، ج2، ص318.
3- فهرست مرعشی، ج37، ص408.

ص: 118

تا جمادی الثّانی طول کشید، فرزندش حاجی محمّد رفیع دوم دار فانی را وداع گفت.

با پدر محترم بهر طواف حرم اوّل تکلیف خویش شد به حرم رهسپر

زان سفر پرخطر چون به وطن بازگشت طایر روحش نمود عزم دیار دگر

در مه دوم جماد جسم جمادی نهاد روح مجسّم شد و ساخت جنان را مقر

و فرزند دیگرش حاج محمّد مهدی که یکی از پسران او هم دارای نام محمّد رفیع بوده، در دوران شباب در محل تدریسش لرستان وفات یافته است. با مزاوجت دختر میرزا اسماعیل بن میرزا ابراهیم حسینی باب الدّشتی (از معاشرین و مشاورین فاضل و فهیم سیّد محمّد امام جمعه) که بعدا خواهر همسرش، از حرمسرایان و همسر مسعود میرزا ظلّ السّلطان شده، صاحب ثروت و عنوان بوده است.

حاج محمّد رضا که در اوایل و حاج محمّد مهدی که در اواسط قرن چهاردهم هجری قمری روی به عالم باقی نهاده اند و حاج محمّد رفیع تازه بالغ و همسر حاج محمّد مهدی در حجره جنوب شرقی بقعه علّامه خوانساری در تخت فولاد مدفونند.(1)

شیخ محمّد رضا بیان الحق

شیخ محمّد رضا بیان الحق فرزند شیخ زین العابدین واعظ [از وعاظ اهل منبر در قرن چهاردهم هجری] متوفی 11 شعبان 1390ق [مدفون در گورستان عمومی جنب تکیه صیرفیان و کنار مزار مرحوم سیّد علی اکبر هاشمی طالخونچه در تخت فولاد اصفهان(2)]

دکتر رضا زهروی*

دکتر رضا زهروی فرزند زین العابدین، از پزشکان حاذق و شعرای خوش ذوق معاصر اصفهان. در سال 1315ش متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در رشته


1- یادداشت های شاعر توانا و آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا».
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص177؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 119

پزشکی به تحصیل پرداخت و به درجه دکترا نائل آمد و در اصفهان به طبابت مشغول شد. علاوه بر آن شعر نیز می سروده و «جلالی» تخلّص می نمود و در برخی انجمن های ادبی از جمله انجمن ادبی فردوسی شرکت می کرد.

از اوست:

گرچه در سودای عشق او بسی بی مایه ام با نظربازی اگر سودا کنی دشوار نیست(1)

شیخ محمّد رضا شریعت طالخونچه ای

شیخ محمّد رضا شریعت بن ملّا زین العابدین طالخونچه ای عالم فاضل، ادیب شاعر [از علمای قرن چهاردهم هجری].

در حدود سال 1300ق در «طالخونچه» از روستاهای بین شهرضا و سمیرم متولّد شده و جهت تحصیل به اصفهان آمد و در مدرسه جده ساکن شده و نزد علمای این شهر همچون آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آقا سیّد مهدی درچه ای، حاج میر محمّد صادق مدرس خاتون آبادی، آقا شیخ محمّد رضا نجفی به تحصیل پرداخت. آنگاه به مولد خویش مراجعت کرده و مرجع شرعیات آن حدود شد و به تبلیغ دین و ارشاد مردم پرداخت و در سال 1373ق در آنجا وفات یافته و مدفون شد.

علاوه بر مقام علمی و دینی شعر نیز می سروده است. از اوست:

گر بگویی دست از عشق تو بردارم ندارم جز طریق عشق راهی در نظر دارم ندارم

چون سر کوی تو جانا منزل و مأوی باشد از چنین منزلگهی قصد سفر دارم ندارم(2)

[صاحب عنوان، پدر دانشمند بزرگوار و استاد دانشگاه آقای دکتر محمّد جواد


1- زنده رود تا حیدربابا، ص90؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ص178.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص267 و 268؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص623 و 624.

ص: 120

شریعت است.]

میرزا سیّد رضا حسینی اصفهانی

میرزا سیّد رضا بن میرزا شاه تقی حسینی اصفهانی شاعر ادیب. [از شعرای قرن دوازدهم هجری].

از دوستان صمیمی شیخ محمّد علی حزین بوده و در حسن سلیقه و رنگینی صحبت بی نظیر و سخن فهمی و نکته سنجی مُسَلَّم هر صغیر و کبیر بود. از شکفته طبعان روزگار بوده و ایّامی مهیّا به عزت و احترام داشت. گاهی به شعر و انشاء رغبت نموده، ابیات بلند از طبع مشکل پسندش سامعه افروز می شد. «سیّد» تخلّص می کرد. سرانجام در سال 1133ق در اصفهان وفات یافت. احتمال دارد او همان شخصی باشد که به عنوان «میرزا رضا حسینی» در بقعه علّامه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون است.

این رباعی از اوست:

در دل ز غم تو خارخاری دارم از داغ به سینه لاله زاری دارم

افسرده شدست گلشن باغ نظر ای گریه بیا که با تو کاری دارم(1)

محمّد رضا اصفهانی*

محمّد رضا بن حاجی محمّد صادق بزّاز اصفهانی، خوشنویس هنرمند قرن دوازدهم هجری. خط نسخ را خوش می نوشت و در دهه سوم ذیحجة الحرام سال 1199ق از کتابت «قرآن مجید» فراغت حاصل نمود. این نسخه به شماره 29 در کتابخانه ملّی


1- تذکرة المعاصرین حزین، صص 193 و 194؛ تاریخ و سفرنامه حزین، صص 209 و 210؛ تذکره آتشکده، (نیمه نخست از بخش سوم)، ص943؛ تذکره روز روشن، ص299؛ الذریعه، ج9، صص 481 و 364؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 620 و 615؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص319؛ مزارات اصفهان، ص36؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص127.

ص: 121

ملک در تهران موجود است.(1)

ملّا محمّد رضا مجلسی

ملّا محمّد رضا بن ملّا محمّد صادق بن ملّا مقصودعلی مجلسی، عالم فاضل و محدّث صالح [از دانشوران قرن یازدهم هجری.

از پسرعموی علّامه مجلسی است. در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصا عمویش ملّا محمّد تقی مجلسی و عموزاده اش علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخته و موفق به اخذ اجازه روایت از آن دو بزرگوار شد.

کتابِ «الدّعوات الکافیات» را در سال 1069ق تألیف نموده و نسخه ای از آنرا شاگردش محمّد نسیم تبریزی کتابت کرده و مؤلّف به خط خودش برای کاتب اجازه نوشته است]. او نسخه ای از «من لایحضره الفقیه» را کتابت کرده که به شماره 79ج در کتابخانه دانشکده حقوق طهران موجود است.(2)

ملّا رضا پیکانی جرقوئی*

ملّا رضا بن صادق علی خان پیکانی، از علمای اواخر دوره قاجاریه، در حدود سال 1290ق در روستای «پیکان» از توابع جرقویه اصفهان متولّد شد و در اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت. او از خوشنویسان چیره دست عصر خود بود و نستعلیق را خوش می نوشت و گاهی شعر نیز می سرود. او سرانجام در حدود سال 1335ق در زادگاه خود وفات یافت.

از اوست:


1- فهرست ملک، ج1، ص5.
2- الروضة النّضره، ص270؛ الذریعه، ج1، ص151؛ اجازات الحدیث، ص207؛ الفیض القدسی، ص99؛ تلامذة المجلسی، ص100؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص534؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص355.

ص: 122

اگر گویند چاره دیوانه زنجیر است چرا پس زلف لیلی دید مجنون، گشت دیوانه(1)

سیّد محمّد رضا خاتون آبادی

سیّد محمّد رضا بن سیّد صالح بن سیّد محمّد رضا بن میرزا ابوالقاسم مدرس حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن سیزدهم هجری] از شاگردان و تربیت یافتگان مرحوم میر سیّد حسن مدرس میر محمّد صادقی و شیخ مرتضی انصاری و از همدرسان میرزا محمّد همدانی و شیخ روایت اوست. تاریخ اجازه خاتون آبادی به او 1281ق است.

از آثار صاحب عنوان دو جلد تقریرات مرحوم شیخ انصاری است که به خط خود در تاریخ 1282ق نوشته و نسخه ای از آن در کتابخانه علّامه مفضال جناب حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است. در حاشیه این نسخه اجازه مرحوم فاضل ایروانی جهت میرزا محمّد همدانی است و مرحوم خاتون آبادی حضور خود در آن مجلس را یادداشت نموده است.

مشارالیه در سال 1291ق وفات یافت.(2)

شیخ محمّد رضا الهی شهرکی

شیخ محمّد رضا الهی بن ملّا طاهر بن عبداللّه شهرکی دهکردی، عالم فاضل [از علمای قرن چهاردهم هجری].

وی در سال 1299ق در قصبه «شهرک» از توابع چهارمحال متولّد شد. در اصفهان نزد سیّد محمود کلیشادی (مغنی گو)، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، شیخ محمّد تقی


1- گرکویه، (ویرایش دوم)، صص 318 و 319.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص624؛ الکرام البرره، ج1، ص556؛ الذریعه، ج11، ص22؛ مکارم الآثار، ج4، ص1055؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص258.

ص: 123

آقانجفی و حاج آقا نوراللّه نجفی به تحصیل پرداخت.

او عمری را به ترویج و تبلیغ دین گذرانیده و فرزندانی شایسته تربیت کرد و سرانجام در شب شنبه 15 ربیع الثانی 1361ش وفات یافته و پای بقعه میرزا ابوالحسن بروجردی (در تکیه بروجردی یا درکوشکی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

مادّه تاریخ وفات مرحوم الهی را میر سیّد علی نوربخش (آزاد) چنین گفته است:

سؤال کردم از «آزاد» سال فوتش گفت: «روان شد الهی به پیشگاه خدا»

ملّا محمّد رضا زفره ای

ملّا محمّد رضا زفره ای متخلّص به «عنبر» فرزند ملّا عباس بن حاج عبدالصمد، شاعر ادیب معاصر، از اهالی روستای «زفره» از توابع کوهپایه بود. او در روستای «حبیب آباد» بُرخوار ساکن شد [و در اواخر عمر به اصفهان آمد و در 22 ربیع الاوّل 1410ق (مطابق با اوّل آبان 1368ش وفات نمود.(2) از اوست:

شکر للّه کز عنایات خداوند جهان شهر اصفاهان ز نو گردید چون باغ جنان

نور و ظلمت، عیش و غم، زهر و شکر بس دیده ام گاه خندان بهر اینیم گاه گریان بهر آن

عیش اگر خواهی طلب کن از خدا جنّات عدن ای خوش آن عبدی که منزل برکَنَد زین خاکدان(3)]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 154 و 155؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87؛ بوستان فضیلت، ص199.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص210؛ مزارات اصفهان، ص224.
3- یاداشت های آقای محمّد حسن رجائی زفره ای.

ص: 124

میر محمّد رضا طباطبایی اصفهانی*

میر محمّد رضا بن میر عباس طباطبایی اصفهانی، از کاتبان قرن دوازدهم هجری است. او در چهارشنبه 4 رمضان 1140ق نسخه ای از «تحفة الزّائر» تألیف: علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی را کتابت کرده و به شماره 734 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(1)

میر محمّد رضا بهشتی*

میر محمّد رضا بن میر عبدالباقی حسینی بهشتی، عالم فاضل زاهد صالح متّقی [از علمای قرن سیزدهم هجری] از ائمه جماعت مسجد سرجوی شاه [مسجد دکتر بهشتی فعلی] و مسجد لنبان اصفهان بوده و عمر را به عبادت و قناعت گذرانیده و در جمعه 27 رجب المرجّب سال 1256ق وفات یافته و در تکیه سادات بهشتی درشمال مصلای تخت فولاد مدفون شد.(2)

حاج رضا زرفشان*

حاج رضا صدریان متخلّص به «زرفشان» فرزند عبدالحسین از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1302ش در اصفهان متولّد شده و گاهی شعر می گوید.

از اوست:

ای نوگل حیات، محمّد خوش آمدی ای چشمه حیات، محمّد خوش آمدی

از جلوه تو سینه ما باز شد چو گل گل از رخ تو مات، محمّد خوش آمدی(3)

میرزا محمّد رضا محلّه نوئی*


1- فهرست صدر بازار، ج3، ص538.
2- تحفة الاحباب، ص40.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص310.

ص: 125

میرزا محمّد رضا محلّه نوئی فرزند آقا عبدالحسین امین العلماء بن حاج ملّا محمّد شفیع خوئی (از فضلاء اواخر دوره قاجاریه).

فاضلی ماهر و بالیاقت بوده که در نزد مدرسین علوم زمان در اصفهان به فراگرفتن دانش پرداخته و با همکاری جمعی از اهل فضل محضر شرعی جهت اصلاح مرافعات و رفع خصومات و امور مکاتبات بیع و شراء و رهن و اجاره و عقد و طلاق وصل فسخ و واگذاری نموده و مورد توجّه حاج سیّد جعفر (فرزند حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام شفتی) واقع شد. تا جایی که او مراجعین خود را به محضر آن فاضل اصیل می فرستاد و در امور مختلف همچون اتمام نماهای مسجد و یاوری اهل محل از او کمک می گرفت.

میرزا محمّد رضا در 26 ذیحجه 1317ق وفات یافته و در جنوب غربی تکیه علّامه خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

حاج میرزا رضا کلباسی

حاج میرزا رضا بن میرزا عبدالرحیم بن میرزا محمّد رضا بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی، عالم جلیل، فقیه جامع و مجتهد اصولی در شب 25 ذی العقدة الحرام 1295ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود تحصیل را آغاز کرد. [در اصفهان نزد جمعی از علماء و حکماء عالیقدر همچون شیخ محمّد علی ثقة الاسلام و برادرش شیخ محمّد تقی آقانجفی، جهانگیرخان قشقایی، آخوند ملّا محمّد کاشانی، ملّا حسین نایینی، شیخ احمد حسین آبادی، میرزا محمّد باقر حکیم باشی، میرزا محمّد حسن شیرازی اصطهباناتی به تحصیل پرداخت. در تهران از درس میرزا حسن آشتیانی و ملّا محمّد آملی بهره برد. درسال 1323ق به عتبات عالیات مشرف شد و از درس حضرات آیات شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی، آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی


1- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا).

ص: 126

یزدی در نجف اشرف و میرزا محمّد تقی شیرازی در سامرا کسب فیض نمود و به مقام اجتهاد نائل شده و در سال 1326 به اصفهان مراجعت نمود.

او از پدرش میرزا عبدالرحیم و از شیخ احمد حسین آبادی، شریعت اصفهانی و آقا سیّد محمّد کاظم یزدی اجازه دارد.

حاج میرزا رضا کلباسی سالها در اصفهان به اقامه جماعت در مسجد خیاط ها و مسجد تکیه محمّد علی یزدی و تدریس در مدرسه صدر مشغول بود و دهها تن از طلاب و اهل علم از محضر او کسب فیض نمودند. او اهتمام زیادی به تشویق نوجوانان به طلبه شدن و تحصیل علوم حوزوی داشت. [و بسیاری از جوانان مستعد به همت او به لباس روحانیت درآمدند. در تدریس نیز از دروس مقدماتی تا عالی را تدریس می کرد] او شبهای جمعه در مسجد رکن الملک مراسم احیاء را برپا می نمود و دعای کمیل را قرائت می کرد. از کارهای خیریه او احیاء و مرمّت مساجد مخروبه بود.

[سرانجام درسال 1348ق برای همیشه اصفهان را ترک کرده و در جوار آستان قدس رضوی در مشهد مقدس اقامت گزید. او در مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت و برگزاری مراسم احیاء در شب های جمعه می پرداخت و در روز به تدریس مشغول بود و مردم را وعظ و ارشاد می نمود.

او عالمی متّقی و عابد و قانع بود و در عبادت و تهجّد شور و حال خاصّی داشت.]

وی در شب سه شنبه 4 شوال المکرّم 1383ق در مشهد مقدّس وفات یافته [و در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام در ایوان مجاور کشیک خانه (واقع در صحن عتیق) مدفون گردید.]

این کتابها از تألیفات اوست:

[1. «اشراقات الایام فی افاضات الانام»]2. «انیس اللیل» در شرح دعای کمیل - مشهورترین تألیف صاحب عنوان - که در سال 1343ق به ضمیمه «مرآة المصنّف» اثر میرزا یحیی بیدآبادی به چاپ رسید. و بعدها چندین بار دیگر نیز چاپ شد.

ص: 127

3. «ایقاظات الاصول» [4. «حاشیه بر رسائل» شیخ انصاری، ناتمام5. «حاشیه بر کفایه» آخوند خراسانی، ناتمام6. «حاشیه بر منظومه» سبزواری7. «حاشیه بر نجاة العباد» [8. «الدّعوة الحسینیّه إلی نصرة الاسلامیّه» که در سال 1328ش در مشهد مقدس به همت پروفسور فلاطوری به چاپ رسیده است.9. «راهنمای دین» یا «دستور تبلیغ»، مطبوع در ضمن کتاب «الدعوة الحسینیه» [10. «رساله در رضاع» [11. «شرح حدیث اهلیلجه» [12. «شرح اشعار حافظ»] 13. «شرح منازل السائرین» به فارسی [14. «مفتاح الجنان» در شرح دعای صباح که به تصحیح و تحقیق محقق فاضل آقای مهدی رضوی در جلد سوم میراث حوزه اصفهان به چاپ رسیده است. [15. «مقامات العارفین» که به ضمیمه کتاب «مرآة المصنّف» به طبع رسیده است. 16. «مکیال الیقین» در اصول دین که به ضمیمه کتاب «مرآة المصنف» به طبع رسیده است. [17. «نفحات اللّیل» در شرح دعای کمیل، که به چاپ رسیده است] 18. «هدیة السّالکین لعموم المسلمین» که در سال 1362ق به چاپ رسیده است.(1)

محمّد رضا نصیری طوسی

محمّد رضا بن عبدالحسین منشی الممالک [بن ادهم بیک مستوفی بن ملک بهرام کلانتر] نصیری طوسی، عالم فاضل و ادیب محقّق [از علمای قرن یازدهم هجری].

وی از اعقاب شیخ طوسی و از مشاهیر خاندان «نصیری طوسی» است. او نزد جمعی از علماء عالیقدر از جمله امیر شرف الدّین علی شولستانی تحصیل کرده [و در علوم زمان خود همچون ادبیات فارسی و عرب، تفسیر، حدیث، کلام و فقه مهارتی به سزا داشته است. در اصفهان ساکن بوده و ظاهرا مانند پدر منصب «منشی الممالک» را برعهده


1- دانشمندان و برزگان اصفهان، ج2، صص 624 و 625؛ ارشاد الناس، (نسخه خطی)، ص14؛ نقباء البشر، ج2، ص759؛ الذریعه، ج2، ص464 و ج4، ص83 و ج25، ص176؛ المستدرک فهرس التّراث، ص92؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 433 و 434؛ وفیات العلماء، ص256؛ میراث حوزه اصفهان، ج3، صص 39-46؛ خاندان کلباسی، صص 217-220؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص341 و 409.

ص: 128

داشته است.(1)]

کتب زیر از اوست:

1. «تفسیرالائمه لهدایة الامّة» [به فارسی و عربی. کتاب تفسیری بزرگ مفصل در چندین جلد که نسخه ای از جلد اوّل آن در کتابخانه شیخ محمّد امین آل شیخ اسداللّه دزفولی در کاظمین موجود بوده است. جلد دوم تفسیر در کتابخانه شیخ محمّد جواد محی الدّین جامعی در نجف نگهداری می شده و نسخه ای دیگر از جلد دوم به شماره 12867 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است. همچنین بنا به نقل شیخ ابوالمجد محمّد رضا نجفی اصفهانی مجموعه 15 جلدی این کتاب در کتابخانه خاندان قزوینی در اصفهان موجود بوده که «اقبال الدّوله» حاکم اصفهان 3 جلد آنرا گرفته و پس نداده است.(2)] 2. «کشف الآیات» معروفترین تألیف اوست که به عربی نوشته و در سال 1067ق از تألیف آن فراغت یافته است. نسخه های این کتاب در بسیاری از کتابخانه ها موجود است و معروفترین تألیف صاحب عنوان به شمار می رود.(3) 3. «مختصر تفسیر الائمة» به فارسی 4. «منشآت سلیمانی» در علم لغت، که ناتمام مانده است.(4)

حاج میرزا محمّد رضا رضوی خوانساری

حاج میرزا محمّد رضا بن سیّد عبدالرّسول رضوی خوانساری، از علماء کاملین و فقهاء و مدرسین اصفهان [در اواخر قرن سیزدهم هجری] وی قبل از طبع مجلدات «وافی»، «مستند»، «بحارالانوار» و برخی دیگر از کتب به تصحیح آنها اقدام کرده است.

وفاتش در 27 رجب 1339ق واقع شد. و در تکیه آقا سیّد محمّد ترک (تکیه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص418؛ مطلع الشمس، ص699؛ محافل المؤمنین، ص293؛ فوائد الرضویّه، ج2، ص533؛ زندگینامه شیخ طوسی، ص84؛ ریحانة الادب، ج6، ص193؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نصیری»، ص571؛ تعلیقه امل الآمل، ص272؛ الکواکب المنتشره، صص 270 و 271.
2- الذریعه، ج4، صص 236-239؛ فهرست مرعشی، ج32، ص635.
3- الذریعه، ج18، ص3.
4- دستور شهر یاران: مقدمه، ص چهل و هشت.

ص: 129

جهانگیرخان) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

محمّد رضا اصفهانی*

محمّد رضا اصفهانی معروف به «کر» فرزند عبدالعزیز، از خوشنویسان قرن دوازدهم هجری است.

او در خط شکسته از شاگردان درویش عبدالمجید طالقانی است. درویش عبدالمجید گفته است: «من قطعه را بهتر می نویسم و محمّد رضا کتابت را». محمّد رضا سالها به کتابت کتابهای ادبی مشغول بوده و کاتب مخصوص اسماعیل خان خبوشانی است و نسخه ای از «شاهنامه» فردوسی را برای او کتابت کرده است.

از دیگر آثار او کتابت «هفت اورنگ» جامی است که در اوایل شعبان المعظّم 1187ق کتابت کرده و در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.(2)

ملّا محمّد رضا شکیبی اصفهانی

ملّا محمّد رضا متخلّص به شکیبی فرزند خواجه عبداللّه امامی اصفهانی شاعر و ادیب فاضل در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری. در سال 964ق در اصفهان متولّد شد. او خواهرزاده امیر روزبهان صبری اصفهانی و از نوادگان پسری خواجه عبداللّه امامی اصفهانی از عرفای مشهور قرن نهم و خواجه امام الدّین حسن اصفهانی (معاصر حافظ شیرازی) بود.

در اصفهان تحصیل را شروع کرد و با شعرای اصفهان به معاشرت و مصاحبت پرداخت سپس در شیراز نزد امیر تقی الدّین محمّد نسّابه شیرازی تحصیل نمود. سپس در آذربایجان و خراسان به مسافرت پرداخت مدّتی در مشهد ساکن بوده و با شعرای آنجا


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص40؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص460؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص296.
2- تذکره خوشنویسان، ص132؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 178 و 179.

ص: 130

مراوده داشت. عاقبت به هند رفته و به مدح سپهسالار عبدالرحیم خان ملقب به «خان خانان» پرداخته و مقرّب درگاه او گردید و سالها در خدمت او بود. در سال 1012ق به حج رفت و در بازگشت در ناحیه عدن کشتی حامل او دچار طوفان شده و به ساحل عَدَن کناره گرفت و باقی اسباب و اموال او به دست اهالی عَدَن غارت شد. پس از بازگشت از هند در خدمت «خان خانان» بود، ولی عاقبت از او کناره گرفته، به دهلی رفت و نزد پادشاه هند نورالدّین محمّد جهانگیر پادشاه تقرّب یافته و به منصب «صدر» در دهلی منصوب شد. تا اینکه در سال 1023ق در دهلی وفات یافت. «جسمی همدانی» ماده تاریخ فوت او را در این عبارت یافته است:

«صدر دهلی رفت»

او در ادبیات عربی و فارسی خصوصا فنون شعر و معانی و بیان استاد بوده و از علوم دینی خصوصا فقه و حدیث با بهره بوده و در علم موسیقی و ادوار نیز مهارت داشته است. غیر از «دیوان اشعار»، یک مثنوی در بحر «خسرو و شیرین» و یک «ساقی نامه» موسوم به «عشرت آباد» از او به جای ماند.

از اوست:

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود(1)

رضا ابوعطا*

رضا ابوعطا فرزند علی، نقاش هنرمند و شاعر ادیب معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. او جزو اولین هنرجویان هنرستان های هنرهای زیبای اصفهان است


1- تذکره خلاصة الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 355-357؛ تذکره شمع انجمن، ص370؛ تذکره میخانه، صص 300-311؛ تذکره غنی، ص74؛ تذکره آتشکده، بخش سوم از نیمه نخست، ص954؛ تاریخ نظم و نثر، ص433؛ تذکره مجمع الخواص، ص205؛ تذکره خرانه عامره، ص267؛ تذکره سرو آزاد، ص29؛ الذریعه، ج12، ص109.

ص: 131

و نزد استاد عیسی بهادری، صنعتی، مهذّب، کاشی تراش، تمدن، گلریز خاتمی و معصوم زاده،تذهیب، مینیاتور و سایر هنرها را آموخت. او پس از استخدام در وزارت پیشه و هنر به تدریس، معاونت و ریاست هنرستان هنرهای زیبا مشغول شد.

او به خاطر استادی در رشته های تذهیب، مینیاتور و طراحی سنّتی موفق به دریافت نشان درجه یک هنری گردید. در سرودن شعر نیز طبعی روان داشت و «عطا» تخلّص می کرد و در بعضی انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن نقش جهان حضور می یافت. مقداری از اشعار او شامل بیان منظوم ضرب المثل های معروف زبان فارسی است.

وی در روز 25 خرداد 1377ش وفات نمود و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان جدید اصفهان (باغ رضوان) مدفون شد.

از او آثار ارزنده ای در مینیاتور و تذهیب به جای مانده است.

این شعر از اوست:

یکسان نبود مرتبت جاهل و فاضل خر مهره بهای دُر شهوار نکاهد

جاهل رمد از صحبت فاضل عجبی نیست «ارباب کچل نوکر مودار نخواهد»(1)

حاج شیخ محمّد رضا جرقویه ای

حاج شیخ محمّد رضا بن حاج ملّا علی بن ملّا محمّد تقی بن حاج علی حسین آبادی جرقویه ای، عالم فاضل صالح. پدرش از علمای جرقویه بود.

شیخ محمّد رضا در شب جمعه 26 ذیحجة الحرام 1309ق در قریه حسین آباد


1- آیین فرزانگی، ج6، صص 163-165؛ زنده رود تا حیدربابا، صص 32 و 33؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص39؛ هفته نامه نوید اصفهان: شماره 511، مورخ 3 تیر 1377، ص7.

ص: 132

جرقویه اصفهان متولّد گردید. در اصفهان نزد آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آخوند ملّا محمّد کاشانی و احتمالاً میر محمّد صادق خاتون آبادی، [سیّد محمود کلیشادی، میرزا احمد اصفهانی، حاج ملّا عبدالجواد آدینه ای، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، میر محمّد تقی مدرس [تحصیل نموده [و از آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی اجازه اجتهاد دریافت نمود [در عتبات عالیات نیز نزد آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی [و میرزا محمّد حسین نایینی [کسب فیض نمود. پس از آن به اصفهان مراجعت نمود و به تدریس فقه و اصول در منزل خود [و سپس در مدرسه جدّه بزرگ و مدرسه صدر بازار [مشغول شد و جمعی از افاضل طلاب در درس او حاضر می شدند.

[مرحوم جرقویه ای عالمی عابد و صالح، متواضع، عاشق اهل بیت عصمت و طهارت و یار و مددکار نیازمندان و غیور در امر به معروف و نهی از منکر و حفظ شعائر دینی بود.

در تیرماه 1331 پس از کناره گیری دکتر محمّد مصدق از نخست وزیری و انتصاب قوام السلطنه به این مقام و صدور اعلامیه آیت اللّه کاشانی مردم اصفهان در پاسخ به درخواست آیت اللّه کاشانی به خیابان ها ریختند. در 28 تیرماه مرحوم جرقویه ای در قیام مردم اصفهان شرکت نموده و مورد ضرب و شتم مأمورین حکومت قرار گرفته و چند روز بعد بر اثر صدمات وارده] در شب یکشنبه 8 محرم سال 1371ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تقریرات فقهی و اصولی درس آقا سیّد محمّد باقر درچه ای»2. «تقریرات درس آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی»3. «رساله مبسوط و استدلالی در معنی غنا و احکام آن» [4. «رسالة فی حکم المجنب التیمّم المحدث بالحدث الاصغر»5. «رسالة فی الاختلاف بین المتعاقدین»6. «رسالة فی الشبهات المقرونة بالعلم الاجمالی»7. «رسالة فی القبله» (چهار رساله اخیر به طبع رسیده است).(1)]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 627 و 628؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 225 و 226؛ اَمالی (شیخ محمّد علی معلم حبیب آبادی): خطی؛ گرکویه، (ویرایش دوم)، صص 401 و 402؛ شرح مجموعه گل، صص193-215.

ص: 133

استاد رضا مُنشِئی*

استاد رضا مُنشِئی فرزند استاد علی فرزند استاد عبدالمجید، از معماران آثار تاریخی اصفهان در عصرهای حاضر در سال 1319ش در خانواده ای هنرمند و ماهر در معماری متولّد شد و در 14سالگی نزد پدر به کار پرداخت و در فنون گوناگون معماری و بنّایی مهارت یافت و در درودگری، شبکه کاری نیز فعالیت نمود و تا آخر عمر پدرش در کنار او به مرمّت آثار تاریخی پرداخت. بسیاری از آثار تاریخی اصفهان همچون کاخ عالی قاپو، چهلستون، مسجد جامع، توحیدخانه، تالار اشرف و در خارج اصفهان مسجد جامع نائین، پل تاریخی ورزنه، مجموعه شیخ صفی الدّین اردبیلی، قلعه جونقان در چهارمحال، مسجد جامع قزوین، مسجد جامع میمه، کاروانسراهای چاله سیاه در بُرخوار اصفهان، امامزاده یحیی زوّاره، مسجد جامع اردستان و بسیاری ابنیه تاریخی دیگر در مرمّت و یا مهاربندی نموده است.

او از معماران برجسته دفتر فنی سازمان ملّی حفاظت آثار باستانی در اصفهان بود و بسیاری از مرمّت گران در رشته های مهاربندی، استحکام بخشی، ساخت در و پنجره و کارهای چوبی، سبکه سازی، نصب انواع داربست، و سایر امور فنی مربوط به مرمّت آثار تاریخی زیر نظر او به فعالیّت پرداخته اند. او از سال 1360ش در رشته درودگری به تدریس در هنرستان هنرهای زیبا پرداخت.(1)

وی سرانجام در 28 مهر 1378ش از دنیا رفت و در قطعه 15 گورستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(2)


1- معماران و مرمّت گران سنّتی اصفهان، صص 260-265.
2- سایت اینترنتی یادبود.

ص: 134

دکتر رضا هادی زاده*

دکتر رضا هادی زاده فرزند علی فرزند شیخ غلامحسین در سال 1314ش در اصفهان، در خانواده ای متدیّن از محلّه بیدآباد متولّد شد.

او پس از طی تحصیلات ابتدائی، در دبیرستان هراتی مقطع متوسطه را به پایان رساند، و در دانشگاه اصفهان در رشته زبان و ادبیات عرب به تحصیل مشغول شد. سپس در دانشگاه تهران در همین رشته ادامه تحصیل داد و فوق لیسانس و سپس دکترا گرفت. در این سالها او از اساتید دانشگاه تهران همچون فروزانفر، همائی، یزدگردی و مینوی بهره گرفت.

دکتر هادی زاده پس از آن به تدریس در دانشگاه اصفهان و مراکز آموزش عالی اصفهان پرداخت. او در دانشگاه اصفهان در برخی از پست های اداری همچون شورای انتشارات دانشگاه به خدمت پرداخت و آخرین پست اداری او ریاست دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان بود.

دکتر هادی زاده در روز 20 دیماه 1369ش درگذشت و در قطعه 6 گورستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

از آثار او: تصحیح «دستوراللّغه» تألیف: ادیب نطنزی و ترجمه «فرائد الادب» تألیف: ثعالبی و رساله «وجوه و نظائر کلمه راه در گلستان سعدی» چاپ شده است. و مقاله «فن ترجمه: از عربی به فارسی و فارسی به عربی» هنوز چاپ نشده است.(1)

سیّد محمّد رضا حسینی مازندرانی

سیّد محمّد رضا بن سیّد علی بن سیّد محمّد بن سیّد محمّد تقی حسینی مازندرانی اصفهانی، عالم فاضل و صالح متّقی. [از علمای قرن دوازدهم هجری.


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با محقّق فاضل و دانشمند آقای شیخ مجید هادی زاده (فرزند دکتر هادی زاده).

ص: 135

در اصفهان در درس میر سیّد حسن مدرس حاضر شده و پس از آن به نجف اشرف رفته و از درس شیخ مرتضی انصاری و دیگران بهره برد. وی سالها به تدریس در مدرسه صدر نجف مشغول بود، تا اینکه در 21 رمضان 1292ق وفات یافته و در قبرستان وادی السّلام مدفون شد. او عالمی متّقی بود و از گرفتن وجوهات شرعی پرهیز داشت.

از آثارش تعلیقاتی است بر برخی از کتب همچون «قوانین»، «مکاسب» و غیره.(1)

سیّد رضا لاله اصفهانی

حاج سیّد رضا مدرس هاشمی متخلّص به «لاله» فرزند آقا میر سیّد علی بن آقا میر سیّد محمّد بن میر سیّد علی بن علّامه آقا میر سیّد حسن مدرس (بزرگ)، از شعرای معاصر اصفهان در [روز 16 تیرماه [سال 1313ش در اصفهان [محلّه نو نزدیک مسجد رحیم خان] متولّد شده و تحصیلات ابتدایی [در دبستان علیّه [و متوسطه [در دبیرستان علیّه، دبیرستان هاتف و دبیرستان نشاط [خویش را در این شهر به پایان رسانیده و پس از اتمام دوره دبیرستان [به دانشگاه اصفهان راه یافته و در رشته فلسفه و علوم تربیتی لیسانس دریافت نموده و [به خدمت فرهنگ وارد شد [و سالها به تدریس و خدمات آموزشی مشغول بود تا اینکه بازنشسته شد و پس از آن در آموزشگاه امید به فعّالیت آموزشی پرداخت. [از شعرای پرشور و حساس اصفهان است.(2)] در نوجوانی با تشویق دکتر سیّد کمال موسوی و مرحوم سیّد مصلح الدّین مهدوی به سرودن شعر پرداخته و در انجمن های مختلف از جمله انجمن کمال، انجمن صائب و انجمن سعدی شرکت نموده و اکنون از اعضای مؤثر انجمن ادبی محفل انس است. او علاوه بر فضل و ادب و تبحّر در شعر، به طریق موروثی و همچون پدر و عموی بزرگوارش خط را خوش می نویسد و اوقات خود را به مطالعه و سرودن شعر می گذارند. دیوان اشعار خود را


1- الکرام البرره، ج2، ص561.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص408.

ص: 136

تدوین و مرتّب نموده ولی هنوز چاپ نشده است.(1)

از اوست:

شوق پرواز است در سر عرصه پرواز کو؟ عرصه پرواز باشد، همرهی دمساز کو؟

بوی گل، رنگ افق، لطف سحر، موج نسیم می برد دل از کفِ بیننده، چشم باز کو؟

دفتر عشق است برگِ نرگس و گلبرگ یاس آنکه یابد معرفت از این همه اعجاز کو؟

از دل هر ذرّه می آید به گوش آوای عشق آنکه بشناسد نوای پرده های راز کو؟

کیست باشد باخبر در عالم از اسرار عشق؟ گر که آگه باشد او را جرأت ابراز کو؟

پرده ناسازگاری نیست در این نُه فلک هرچه باشد ساز باشد پرده ناساز کو؟

«لاله» بهرِ غوطه ور گشتن به بحر ژرف عشق عاشق دریا دل پر زهره جانباز کو؟]

محمّد رضا دولت آبادی*

محمّد رضا بن میرزا علی شریف اشتری دولت آبادی اصفهانی، از خوشنویسان گمنام قرن یازدهم هجری است. در زمان شاه عباس ثانی می زیسته و از اهالی قریه دولت آباد اصفهان بوده و خطوط نسخ و نستعلیق را خوش می نوشته است.


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای حاج سیّد رضا مدرس هاشمی در روز هفتم اسفند 1387: تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص688.

ص: 137

او نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را به خط نسخ در شنبه 5 جمادی الاوّل 1062ق کتابت کرده که در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی قم به شماره 284 موجود است.(1) همچنین نسخه ای از «ترجمه اربعین» شیخ بهایی (مترجم: شیخ محمّد خاتون عاملی) را به خط نستعلیق در یکشنبه 24 جمادی الثّانی 1065ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)

رضا شاهزیدی*

رضا شاهزیدی متخلّص به «زیدی» فرزند علی، از شعرای معاصر اصفهان. در اوّل دی ماه 1315ش در محلّه تلواسکان اصفهان متولّد شد. او پس از تحصیلات ابتدایی و متوسّطه به کشاورزی روی آورده و در روستای «کجوان» کرارج در نزدیکی اصفهان ساکن شد. در برخی انجمن های ادبی اصفهان از جمله «انجمن ادبی حافظ» شرکت می نماید و اشعار زیادی در مدح و مرثیه حضرات معصومین علیهم السلام سروده است.

از اوست:

اصفهان ای به گلستان گل ناز مهرت از جان چنین کنم ابراز

نوعروسی به ملک زیبایی نیست همچون تو در جهان مجاز(3)

محمّد رضا کاتب خاتون آبادی

محمّد رضا بن میرزا علی کاتب خاتون آبادی [کاتب نستعلیق نویس در قرن یازدهم هجری] در ربیع الثانی سال 1024ق نسخه ای از دیوان «جمال الدّین محمّد بن عبدالرزاق اصفهانی» را کتابت نموده و به شماره 921 در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(4)


1- فهرست احیاء، ج1، ص387.
2- فهرست مجلس، ج26، ص164.
3- زنده رود تا حیدربابا، صص 84 و 85؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص341.
4- فهرست کتابخانه ملّی، ج2، ص455؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص728.

ص: 138

رضا منجم اصفهانی

رضا بن علی منجم اصفهانی [از فضلاء و منجمین قرن سیزدهم هجری [مؤلف «حل العقد» در معرفت تقویم. که آن را به امر شاهزاده حسینعلی میرزا و به اشاره استادش سیّد محمّد منجم در سال 1234ق تألیف نموده است. این کتاب در کتابخانه حسینیه تستریه نجف موجود است.(1)

رضا عباسی

رضا عباسی [فرزند علی اصغر کاشانی [نقاش زبردست و استاد هنرمند عهد صفویه.

[در سال 974ق متولّد شد. پدرش از نقاشان معروف دربار شاه طهماسب صفوی بود. خود او نیز در زمان شاه عباس اوّل در نقاشی به شهرت فراوان رسید و مورد توجّه شاه عباس قرار گرفت و نقاشی های کاخ های سلطنتی توسط او و شاگردانش کشیده شد. هنرنمایی رضا عباسی تا بدان پایه بود که شاه عباس بر دست هنرآفرین او بوسه زد.

از خصوصیات نقاشی رضا عباسی، واقع گرایی است. در چهره سازی و نقاشی طبیعت استاد بوده و در ترسیم خطوط منحنی و بیان حالات و احساسات عناصر موجود در نقاشی خود با مهارت و استادی عمل می کرده است. او از بنیان گذاران نقاشی سبک اصفهان و فرنگی سازی در نقاشی ایرانی بوده و از تابلوهای نقاشی که توسط اروپاییان، از اروپا به ایران آورده و خرید و فروش می شد الهام گرفته و یا تحت تأثیر سبک و شیوه آنان بوده است.

شاگردانش همچون شفیع عباسی، معین مصوّر، افضل الحسینی و محمّد یوسف سبک او را دنبال کرده و تکامل بخشیده اند.


1- الذریعه، ج7، ص71.

ص: 139

او سرانجام (به نوشته شاگردش معین مصوّر) در ماه ذیقعدة الحرام سال 1044ق در اصفهان وفات یافت.

تابلوهای نقاشی او اغلب در موزه های خارج همچون «آرمیتاژ»، «متروپولیتن»، «بوستون» و «لوور» موجود است.

از نقاشی های معروف او:

1. صورت درویش بهشتی، در سال 1034ق.

2. شاه عباس و حکیم شمسا محمّد، در سال 1042ق.

3. جوان لمیده و یک قوچ، در سال 1040ق و غیره]

همچنین نقاشی های عمارت عالی قاپو، سردر قیصریه و کاخ چهلستون به او منسوب است.(1)

محمّد رضا عباسی*

محمّد رضا بن علیرضا عباسی تبریزی، از خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و در خط ثلث و نسخ نزد پدر هنرمند خود مشق خط کرده است.

او نسخه ای از «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را در یکشنبه 21 صفر 1057ق کتابت کرده که به شماره 108 در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.(2)

او همچنین نسخه ای از «رجال کبیر» را در 5 ذیحجة الحرام 1062ق را به خط نسخ کتابت کرده که جزو مجموعه نصیری در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص616؛ گلستان هنر، صص 149-152؛ فرهنگ معین، ج6، ص596؛ تاریخ صنایع ایران، ص198؛ دائرة المعارف هنر، صص 254 و 255 و 33 و 34؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص417؛ هنر ایران، صص 115-117؛ تاریخ عمومی هنرهای مصور، ج2، صص 197 و 198؛ کارنامه بزرگان ایران، ص222؛ فهرست مرقعات کتابخانه سلطنتی، ص297؛ مکتب نگارگری اصفهان، صص 150-157.
2- فرهنگ ایران زمین، ج26، ص163.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1169.

ص: 140

آقا محمّد رضا اصفهانی

آقا محمّد رضا بن علینقی اصفهانی، از علماء و محدّثین و عرفاء و کاملین بوده، در 1279ق وفات یافته در خارج از تکیه مادر شاهزاده مدفون گردیده است.

[تنها آگاهی به دست آمده از صاحب عنوان مندرجات سنگ نوشته او واقع در تکیه آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد اصفهان است که عبارات سنگ چنین است:

«وفات زبده ارباب دانش و بینش و مرکز دایره فضیلت میرزا محمّد رضا خلف مرحوم آقا علی نقی اصفهانی فی شوّال 1279»

بنابرانی اوصاف مذکور در متن از روی حدس و گمان بوده و مستند نیست.(1)]

محمّد رضا آقاجانی

محمّد رضا بن مانده علی (محمّد علی) آقاجانی (سدهی)، از نویسندگان و فضلاء قرن سیزدهم هجری.

در تاریخ پنج شنبه 28 ذی القعده سال 1244ق کتابت نسخه ای از «حدائق المقربین» تألیف: میر محمّد صالح خاتون آبادی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 4741 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[همچنین او نسخه ای از «خزائن جواهر سلطانی» تألیف: میر محمّد حسین خاتون آبادی را به خط نسخ در ماه جمادی الاوّل 1222ق کتابت کرده که به شماره 12471 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است(3)].


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص113؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص631 و 632.
2- فهرست مرعشی، ج12، ص309.
3- فهرست مجلس، ج35، ص424.

ص: 141

شیخ محمّد رضا حسام الواعظین

شیخ محمّد رضا حسام الواعظین بن حاج میرزا محمّد علی علاقبند بن ملّا اسماعیل بن علی بن جعفر بن حسن اصفهانی، عالم فاضل، خطیب ماهر و ادیب شاعر، از وعاظ معروف اصفهان در قرن چهاردهم هجری.

در سال 1300ق در محلّه پاقلعه اصفهان متولّد شده و ابتدا در مکتب خانه میرزا عبدالغفار پاقلعه ای علوم مقدّماتی را آموخت. ادبیات عرب را نزد سیّد محمود کلیشادی (مغنی گو) فرا گرفت و سپس در درس شیخ محمّد تقی آقانجفی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آخوند ملّا حسین کرمانی و سیّد محمّد مدرس نجف آبادی حاضر شد. [طب را نیز از میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و سیّد مصطفی مؤیّد الاطبّاء فرا گرفت.]

او به علت مهارت در وعظ و احاطه به اخبار و احادیث، تاریخ و انساب، کار وعظ و ایراد خطابه را شروع کرد و کم کم شهرت او بالا گرفت و در رده وعاظ طراز اوّل اصفهان درآمد و بین عوام و خواص محبوب القلوب و مورد وثوق و احترام واقع گردید.

او چند سال در طهران به وعظ مشغول بود و آنجا مرید یکی از عرفاء به نام «شمس العرفا» شد.

مرحوم حسام خطوط ثلث، نسخ و رقاع را خوش می نوشت [و این هنر را از آقا محمّد شمس الکُتّاب خواجویی فراگرفته بود. خطوط سنگ مزار میر عبدالحسین سیّد العراقین در تخت فولاد و سنگ مزار برادرش شیخ مهدی حقوقی در تکیه سیّد العراقین، از آثار به جای مانده از اوست. [در سرودن شعر نیز طبعی روان داشت و به فن مادّه تاریخ گویی مسلّط بود. وی سرانجام در جمعه 13 ربیع الاوّل 1381ق وفات یافته و جنازه پس از تشییع باشکوه در یکی از اطاق های تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. [ماده تاریخ وفاتش را استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خویی متخلّص به برنا چنین گفته است:

مصرعی «برنا» نوشت از بهر سال رحلتش: «بود شمشیر علیه کجروی پند حسام»

ص: 142

همچنین شاعر عارف معاصر «شکیب اصفهانی» این ماده تاریخ را جهت سال فوت او به شمسی یافته است:

از پی تاریخ او، گفت به شمسی «شکیب» «کرد حسام از وفا جای بخلد برین»(1)]

محمّد رضا مجلسی

محمّد رضا بن محمّد علی بن میرزا محمّد کاظم بن ملّا عزیزاللّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل [از علمای دوره زندیه [در اصفهان ساکن بوده و به «آقا محمّد» معروف بود. او در اواخر ذیحجه 1211ق وفات یافت.(2)

از تألیفات او کتاب «ارشاد الحنفاء فی وصف الخلفاء» در یک مقدمه و چهار فصل و یک خاتمه به شماره 1293 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

استاد محمّد رضا حجّار*

استاد محمّد رضا بن استاد محمّد علی حجّار اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. در هنر سنگ تراشی زبردست بوده و تا سال 1255ق در قید حیات بوده است.

ظاهرا از شاگردان پدرش بوده و در ریزه کاری و ظرافت در حجاری مهارتی به سزا داشته است. آثار او در قبرستان تخت فولاد اصفهان موجود است از جمله سنگ قبر شیخ محمّد تقی رازی (صاحب حاشیه) در سال 1248ق، میرزا محمّد رحیم


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 630 و 631؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص143؛ شرح مجموعه گل، صص 245-275.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص342؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص538.
3- فهرست مرعشی، ج5، ص302.

ص: 143

شیخ الاسلام در سال 1249ق و ملّا محمّد مهدی قمبوانی سمیرمی در سال 1255ق.(1)

شیخ محمّد رضا نیلفروشان

شیخ محمّد رضا نیلفروشان معروف به «مقدّس» فرزند محمّد علی از علمای معاصر اصفهان، عالم فاضل متّقی. در مسجد علی اکبر بیک واقع در اوّل خیابان شاه عباس دوم [خیابان شهید شریف واقفی فعلی [اقامه جماعت می نموده است. در 26 شعبان المعظّم سال 1392ق وفات یافته و در تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجویی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

میرزا محمّد رضا شریف روحانی*

حاج میرزا محمّد رضا شریف روحانی فرزند شیخ غلامعلی، عالم فاضل معاصر، در سال 1303ق در خانواده ای روحانی در نجف آباد متولّد شد. از دوران نوجوانی نزد پدر به تحصیل مقدمات و ادبیات و علوم دینی پرداخت. پس از آن به اصفهان رفت و در مدرسه صدر نزد شیخ علی مدرس یزدی و سیّد آقاجان ریزی تحصیل کرد سپس در درس سیّد احمد اصفهانی، سیّد مهدی درچه ای، ملّا عبدالکریم گزی، سیّد محمّد باقر درچه ای، میرزا محمّد صادق خاتون آبادی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی حاضر شد و تحصیلات خود را تکمیل کرد و به نجف آباد بازگشت و به تدریس و اقامه جماعت (در مسجد ملّا حسین کربلایی» و تبلیغ دین مشغول شد.

او در سه شنبه 25 جمادی الثّانی 1399ق در سن 96 سالگی وفات یافته و در قبرستان «جنّت الشهداء» نجف آباد مدفون شد.(3)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص357؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص191.
3- دیباچه دیار نون، ص192؛ سیمای دانشوران، صص 110 و 111؛ آیینه اهل قلم، ص58.

ص: 144

میر محمّد رضا فانی هندوستانی

میر محمّد رضا فانی اصفهانی بن محمّد فاضل موسوی هندوستانی، شاعر ادیب و عارف کامل. [از سخنوران قرن سیزدهم هجری].

پدرش از عرفاء بوده و از هند به اصفهان آمد. میر محمّد رضا در اصفهان علم و ادب آموخته و سپس به تهذیب نفس و سیر و سلوک مشغول شد و انزوا اختیار کرد و جز با اندکی از مردمان اهل حال معاشرت و مصاحبت ننمود، تا این که در سال 1222ق در اصفهان وفات یافت. در شعر طبعی روان داشت و اغلب به غزل و مثنوی مایل بود. رضاقلی خان هدایت اشعار او را مدوّن ساخته و «دیوان اشعار» ترتیب داده است.(1)

[میر محمّد رضا نسخه ای از «مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز» را به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 1171 در کتابخانه دکتر حسین مفتاح در تهران موجود بوده است].(2)

از اوست:

منشین از پا و گرنه بست شوی از پای اگر نیفتی، از دست شوی

هشیار گر آیی بر ما مست شوی وز هستی اگر نیست شوی، هست شوی

سیّد رضا دریای اصفهانی

حاج سیّد رضا بهشتی نژاد متخلّص به «دریا» فرزند حاج سیّد فخرالدّین، از شعرای معاصر اصفهان. در 11 جمادی الاولی سال 1335ق [مطابق با 15 اسفند 1295ش [در اصفهان متولّد گردید. [تحصیلات ابتدایی را در مدرسه علیّه و متوسطه را در مدرسه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 632 و 633؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص807؛ ریاض العارفین (چاپ 1344ش)، صص 461 و 462؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج2، ص1278؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص405؛ مکام الآثار، ج3، ص749.
2- نسخه های خطی، ج7، ص296.

ص: 145

فرهنگ و مدرسه گلبهار طی نمود و در کنار آن نزد میرزا آقا امامی به فراگیری نقاشی مشغول شد. اما به علّت حادثه ای که برای او پیش آمد، از ادامه آن باز ماند. در سال 1337ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس در دبیرستانهای اصفهان مشغول شد. او سالها رییس کتابخانه فرهنگ بود.

در نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و به انجمن ادبی شیدا راه یافت [ابتدا «منظر» و «شکر» تخلّص می کرد. سپس آن را به «دریا» تغییر داد. [او در اغلب انجمن های ادبی اصفهان همچون صائب، کمال، خاکیا، سرای سخنوران، پیشه وران و سعدی حضور داشت و از شعرای زبردست و خوش قریحه آن انجمن ها بود. در سرودن انواع شعر همچون غزل، قصیده، رباعی، ترکیب بند و ترجیع بند و مثنوی مهارت داشت و با استادی از عهده برمی آمد. بسیاری از اشعارش در مدح و مرثیه اهل بیت علیهم السلام و پند و اندرز و تغزل است.] اشعارش در بسیاری از نشریات و مجلات اصفهان و تهران به چاپ می رسید. [اشعار او در کتاب «طوفان دریا» به اهتمام بانو صدیقه بهشتی نژاد در سال 1383ش به چاپ رسیده است.

وی سرانجام در دوشنبه سوم فروردین 1383ش بدرود حیات گفته و پیکرش در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

مادّه تاریخ وفاتش را آقای رضا صنیع زاده چنین سروده است:

«دی» رفت از این جمع و به تاریخ نوشتند: «دریای ادب را گهری بود بهشتی»

1383=14-1397

استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی (برنا) نیز سروده است:

رقم زد کلک «برنا» در وفاتش «ز دریا مانده نقش و شعر و دیوان»

از اوست:

رفتم از کوی تو امّا دلم آنجاست هنوز دل حسرت زده ام محو تماشاست هنوز

ص: 146

یاد روی تو مهری که فروزش دارد مایه روشنی چشم و دل ماست هنوز

چشم بد دور که با پاکی و صاحب نظری دیده آیینه آن طلعت زیباست هنوز(1)]

محمّد رضا موحّدی نجف آبادی*

محمّد رضا موحّدی نجف آبادی فرزند فرج اللّه، از شعرای معاصر در سال 1324ش در نجف آباد متولّد شد و از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. ابتدا «نوین» تخلّص می کرد و سپس آنرا به «رضا» تغییر داد.

از اوست:

مادر ای بامداد روشن عشق نشوی لحظه ای فراموشم

ای بلند آسمان عفت و مهر جام صهبای معرفت نوشم(2)

ملّا محمّد رضا هزارجریبی

ملّا محمّد رضا هزارجریبی مازندرانی بن محمّد قاسم، عالم فاضل و محدّث محقّق. در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از فضلاء خصوصا علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی کسب فیض نموده است.

او کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را نزد علّامه مجلسی قرائت نموده و علّامه در پایان کتاب «صوم» أنهائی در اواسط جمادی الاوّل 1073ق برای او نوشته است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص195؛ طوفان دریا، صص 15-28.
2- دیباچه دیار نون، ص237؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص304.
3- فهرست مرعشی، ج10، ص364؛ اجازات الحدیث، ص201؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص97؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص349.

ص: 147

همچنین «اصول کافی» را نزد علّامه قرائت نموده و او جهت ملّا محمّد رضا در سال 1089ق در پشت کتاب «اصول کافی» اجازه مفصّلی نوشته است. عالم عالیقدر میرزا محمّد طهرانی ساکن سامرا آن اجازه را از آنجا استنساخ کرده و به نظر علّامه شیخ آقا بزرگ طهرانی رسیده است.(1)

محمّد رضا لنجانی*

محمّد رضا بن محمّد کریم پنجانی لنجانی اصفهانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او مجموعه ای از چند کتاب «الفوائد الصّمدیه»: شیخ بهایی، «الاربعون حدیثا»:؟، «مثلثات منظوم»: بدیعی و «صیغ العقود و الایقاعات»: محمّد حسن لنجانی را به خط نسخ در سالهای 1282 تا 1285ق کتابت کرده که به شماره 89 در کتابخانه مدرسه صدر خواجو در اصفهان موجود است.(2)

محمّد رضا تبریزی

محمّد رضا بن محمّد قدیم بن محمّد کریم تبریزی [از کاتبان و فضلاء قرن سبزدهم هجری] در شب 29 صفر سال 1232ق از کتابت بخش یکم «اسفار» در اصفهان به خط تعلیق شکسته فراغت یافته و کتاب به شماره 386 در کتابخانه مرکزی دانشگاه [جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه طهران [موجود است.(3)

ملّا محمّد رضا اصفهانی

ملّا محمّد رضا بن جلال الدّین محمّد اصفهانی [از فضلاء و علمای قرن یازدهم هجری] که «باب حادی عشر» را جهت امیر ابی الفتح بن امیر حبیب اللّه حسینی به فارسی


1- الذریعه، ج11، ص15؛ الروضة النضره، ص222؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص31.
2- فهرست صدر خواجو، ص70.
3- فهرست کتب اهدایی مشکاة، ج3، ص254.

ص: 148

ترجمه نموده و نسخه در کتابخانه سیّد آقا تستری در نجف اشرف موجود بوده است. تاریخ نسخه سال 1068ق می باشد.(1)

سیّد محمّد رضا بختیاری*

حاج سیّد محمّد رضا بختیاری فرزند سیّد محمّد بن سیّد محمّد تقی، عالم فاضل معاصر در سال 1304ق در چهارمحال و بختیاری متولّد شد و پس از کمی تحصیل به اصفهان رفته و نزد شیخ محمّد تقی آقانجفی ادامه تحصیل داد. سپس به عتبات عالیات عزیمت کرده از محضر آیات عظام سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی، آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی و میرزا محمّد تقی شیرازی بهره برد و به اجتهاد نائل آمد. پس از قیام عشایر و مردم علیه سلطه انگلیسی ها بر عراق و فتوای جهاد علماء، او به مجاهدان پیوست و فرماندهی شصت هزار نفر از آنان را برعهده گرفت. پس از پایان جنگ به ایران مراجعت کرده و در مشهد مقدس ساکن شد و به تدریس و اقامه جماعت مشغول شد و مورد وثوق حاج آقا حسین قمی واقع شد. پس از کشتار مردم و سرکوب قیام مسجد گوهرشاد به بیرجند تبعید شد و پس از شهریور 1320ش به مشهد بازگشت و به تدریس پرداخت تا اینکه در روز یکشنبه 11 اردیبهشت 1339ش (مطابق 4 ذیقعده 1379ق وفات یافت و در یکی از حجره های سمت راست نقاره خانه (صحن انقلاب کنونی) مدفون شد.(2)

سیّد رضا صدرالحسنی*


1- الذریعه، ج4، ص83 و ج3، ص7؛ الرّوضة النضره، ص218؛ کاوش های تازه در باب روزگار صفوی، ص117.
2- مشاهر مدفون در حرم رضوی، ج1، صص 106 و 107؛ شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، ص450؛ شرح مجموعه گل، صص 233 و 234.

ص: 149

حاج سیّد رضا صدرالحسنی بن سیّد محمّد صدرالواعظین بن سیّد محمّد رضا طباطبایی اصفهانی (صدرالذاکرین)، از علماء و خوشنویسان معاصر اصفهان. در سال 1300ش درا صفهان متولد شده و نزد جمعی از فضلاء از جمله: شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و میرزا علی آقا شیرازی به تحصیل پرداخت و به وعظ و خطابه روی آورد. امّا به علت بیماری ترک وعظ و خطابه کرده و انزوا اختیار کرد و به مشق از روی خطوط خوشنویسان نمود. اینک او از خوشنویسان قابل و خطاطان ماهر در نستعلیق است. مردی است وارسته و پرهیزکار. نستعلیق را در کمال استادی می نویسد و قطعات متعددی به خط زیبای او موجود است.(1)

ملّا محمّد رضا تنکابنی

ملّا محمّد رضا تنکابنی بن ملّا محمّد فاضل سراب بن عبدالفتاح تنکابنی مازندرانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری [او پسر بزرگ فاضل سراب است. در اصفهان متولّد شده و نزد پدر خود ادبیات عرب و فقه و حدیث را فرا گرفت. [فاضل سراب در ذیحجة الحرام سال 1112ق مشترکا اجازه ای برای او و برادرش ملّا محمّد صادق و شاگردش ملّا محمّد شفیع لاهیجانی نوشته است. [به شعر و انشاء رغبت تمام داشته و در شعر «رضا» تخلّص می نموده است.

او حدود سال 1135ق (30 سال قبل از تألیف «تذکرة المعاصرین» حزین) در اصفهان وفات یافته و ظاهرا در جوار قبر پدرش در تخت فولاد اصفهان مدفون شده است.

این شعر از اوست:

هرگز طبیب فکر من مبتلا نداشت گویا برای درد دل من دوا نداشت


1- شرح مجموعه گل، صص 292 و 293؛ و اطلاعات شخصی.

ص: 150

محکم نگشت با تو اساس محبّتم از بس که حرف سست تو هرگز بنا نداشت

هر بی وجود چهره به می گشت همچو عکس بر روی من که را که جفای تو وانداشت

خلوت طلب برای چه می گشت هر زمان گر مدّعی ز وصل تو صد مدّعا نداشت

خاموشیم نبود ز آسودگی «رضا» از بس که تنگ بود دلم ناله جا نداشت(1)

حاج آقا رضا یزدی*

حاج آقا رضا یزدی فرزند حاج شیخ محمّد بن شیخ محمّد علی یزدی، از علمای معاصر اصفهان. در شهر اصفهان متولّد شده و دروس مقدماتی را نزد حاج آقا عطاءاللّه فقیه امامی و سیّد مرتضی موحّد ابطحی خواند. سپس به قم رفته و در درس حضرات آیات شیخ مهدی لاکانی، سیّد حسین بُدَلا، شهید شیخ محمّد صدوقی یزدی، حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، حاج شیخ مهدی مازندرانی، سیّد محمّد باقر سلطانی و امام خمینی حاضر شده و تحصیل کرد. آنگاه به دستور آیت اللّه بروجردی به خرم آباد رفت و 7 سال در حوزه علمیه آنجا تدریس کرد. پس از مراجعت به قم از محضر مرحوم بروجردی استفاده کرد، امّا به خاطر بیماری به اصفهان بازگشته و به تدریس و وعظ سخنرانی و انجام خدمات اجتماعی مشغول شد. به سعی و همت او بسیاری از مساجد اصفهان


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص28؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 852 و 853؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص102؛ تذکرة المعاصرین، صص 209 و 369؛ نجوم السّماء، ص204؛ الذریعه، ج9، ص367؛ تذکره غنی، ص57؛ مجموعه مقالات همایش فاضل سراب، صص 276 و 366 و 161؛ الکواکب المنتشره، ص264.

ص: 151

تأسیس و رونق یافت.

او سالها امام جماعت مسجد اللّه بود و به وعظ و ارشاد مردم و حلّ مشکلات آنها می پرداخت.

سرانجام او در روز 5 خرداد 1382ش بر اثر سکته مغزی وفات یافته و در قطعه 12 قبرستان جدید اصفهان (باغ رضوان) مدفون گردید.(1)

دکتر سیّد رضا ابوالبرکات

دکتر سیّد رضا ابوالبرکات [فرزند سیّد محمّد بن محمّد مهدی بن بحرالعلوم سدهی[ عالم فاضل معاصر.

[در سال 1309ش در شهرستان خمینی شهر اصفهان متولّد شد. دروس حوزوی را در اصفهان نزد حضرات آیات شیخ محمّد حسن عالم نجف آبادی، شیخ احمد فیاض، شیخ نورالدّین اشنی، شیخ محمود مفید، سیّد صدرالدّین کوپائی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، حاج آقا رحیم ارباب و میر سیّد علی بهبهانی فرا گرفت. همزمان در سال 1337 در کنکور رشته دکترای معقول و منقول شرکت کرد و در سال 1341 آن را به پایان برد. از سال 1348 پس از کسب اجازه از مراجع تقلید از جمله امام خمینی وارد آموزش و پرورش شد و مدّت ها در دبیرستان و سپس به دانشگاه به ارشاد و هدایت نسل جوان پرداخت. وی تبحّر خاصّی در علوم مختلف اسلامی داشت. قرآن کریم و اکثر خطب «نهج البلاغه» و «دیوان حافظ» و بسیاری از اشعار فارسی و عربی را از حفظ داشت. بسیار متواضع و قانع و سخی بود و آثار خیریه ای از خود به جا نهاد.

عاقبت در شب دوشنبه 10 شهریور 1365ش (26 ذیحجه 1406ق) وفات یافته و در مسجد سرپل فروشان خمینی شهر که در آن اقامه جماعت می نمود، در کنار پدر و جدّش مدفون شد.(2)]


1- وفیات علمای معاصر اصفهان، خطی.
2- بیان المفاخر، ج2، ص374؛ خمینی شهر، صص 135-137؛ فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص6.

ص: 152

شیخ نجیب الدّین رضا زرگر تبریزی

شیخ نجیب الدّین رضا زرگر [بن ابوحامد محمّد بن محمّد تبریزی [عارف جلیل و شاعر ادیب، از اهالی تبریز و از اقطاب سلسله ذهبیه است. [در سال 1048ق(1)] در اصفهان متولّد شده و ارادت به شیخ محمّد علی مؤذن خراسانی داشته(2) و در اشعار گاهی «رضا» و گاهی «زرگر» و «جوهری» و «نجیب الدّین» تخلّص می کند.

در سال 1075ق [بنا به قول مرحوم تربیت در دانشمندان آذربایجان(3)] و یا سال 1080ق [بنا به نقل مرحوم هدایت در ریاض العارفین(4)] در اصفهان وفات یافته است.

قبرش در قسمت شمالی آب انباری که در اراضی شمالی فرودگاه [قدیم اصفهان واقع در تخت فولاد] و قسمت شرقی تکیه آقا حسین خوانساری و شیخ محمّد تقی رازی است قرار داشت و تا این اواخر موجود بود و نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی [آن را دیده بود و به سرنوشتی مانند سایر قبور گرفتار شد.(5)] و از بین رفت].

کتب زیر از اوست:

1. «خلاصة الحقایق» مطبوع 2. «دستور سلیمان» 3. «دیوان غزلیّات» 4. «سبع المثانی» مطبوع 5. «نورالهدایه» مطبوع.(6)

از اوست:

شمع و چراغ همه روشن از اوست بوی خوش هر گل و گلشن از اوست

کند کمالش عری از عقل هاست قرب وصالش بری از نقل هاست(7)


1- تحفه عباسی: مقدمه، ص9.
2- طرائق الحقائق، ج3، ص217.
3- دانشمندان آذربایجان، ص374.
4- تذکره ریاض العارفین، ص123.
5- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص226.
6- الذریعه، ج7، ص225 و ج12، ص130 و ج19، ص201 و ج21، صص129 و 394 و ج25، ص386؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص213؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص617.
7- الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 273 و 274.

ص: 153

سیّد محمّد رضا بهشتی

آقا سیّد محمّد رضا بن میر سیّد محمّد بهشتی، عالم فاضل [از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری] در اصفهان متولّد شده و نزد حاج سیّد ابراهیم بهشتی و آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) تحصیل کرده و و سالها در مسجد سرجوی شاه اقامه جماعت می نموده و پس از وفات در تکیه سادات بهشتی نزدیک مصلای تخت فولاد مدفون شد.(1)

سیّد محمّد رضا صدرالذاکرین

سیّد محمّد رضا صدرالذّاکرین بن سیّد محمّد طباطبایی، واعظ کامل و خطیب ماهر [از وعاظ مشهور اصفهان در اواخر دوره قاجاریه] در شب 19 رمضان المبارک 1310ق وفات یافته و در مقبره سر قبر آقا اصفهان مدفون شد.

ماده تاریخ وفاتش را محمّد نصیر طرب اصفهانی چنین گفته است:

چو رخت بست ز دار فنا به عالم قدس ز مرگ او ز «طرب» خواست شور و ناله و شیون

نوشت خامه مشکین برای سال وفاتش «بصدر محفل جنّت نمود منزل و مسکن»

1310

آقا محمّد کاظم غمگین نیز چنین سروده است:

گفت از پی تاریخ وفاتش «غمگین»: «اندر یَم رحمت خدا گشت غریق»(2)


1- تحفة الاحباب، ص41.
2- دیوان طرب، ص715؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1020؛ شرح مجموعه گل، صص285-288.

ص: 154

محمّد رضا یزدی

محمّد رضا بن محمّد یزدی [از کاتبان و خوشنویسان است [در قریه ینگ آباد جرقویه ساکن بوده و نسخه ای از «حمله حیدری» سروده: میرزا محمّد رفیع باذل مشهدی را کتابت نموده که به شماره 482 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

سیّد محمّد رضا ایمن سدهی

سیّد محمّد رضا میردامادی متخلّص به «ایمن» بن حاج میرزا محمود طبیب سدهی، شاعر ادیب [در قرن چهاردهم هجری می زیسته است]. در سال 1300ق متولد شده و در جوانی به کسب کمالات و فضائل اهتمام جسته و پس از کمی تحصیل به خراسان مسافرت کرد و آنجا ساکن شد.

او در ماه فروردین سال 1333ش (مطابق ماه رجب سال 1372ق) در مشهد مقدّس وفات یافته و همانجا مدفون شد.

از اوست:

من آن رندم که بلبل وار دایم مست و شیدایم به شوق وصل روی گل دمادم غرق غوغایم

من آن پروانه ام کز شعله شمع رخ جانان همی سوزم و زین سوختن نیست پروایم

منم آن عاشق یکرنگ کاندر جسم و جان چیزی به جز مهرش ندارم گر بشکافند اعضایم(2)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص68.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص75؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج2، صص 194 و 195.

ص: 155

رضا پزشکی نجف آبادی*

آقا رضا پزشکی فرزند حاج مراد، از شعرا و ادبای نجف آباد در سال 1277ش متولّد شد. گاهی شعر می سرود و طبع روان و قریحه ای پویا داشت.

از اوست:

ابر آسمان گرفت و زمین ابروار تار یادم شد از گذشته و فصل بهار یار

کز هر طرف تلألو خورشید و باغ و دشت محکم گرفته در بغلم چون نگین نگار

کز هر کرانه چویک آبی روان و دشت سرسبز و دلپسند و دل آرا چو نقش یار(1)

سیّد محمّد رضا موحّد ابطحی*

سیّد محمّد رضا موحّد ابطحی فرزند سیّد مرتضی، عالم فاضل جلیل معاصر. در سال 1361ق (مطابق با 1321ش) در اصفهان متولّد شد. مقدمات علوم را تا پایان شرح لمعه و همچنین طب قدیم را نزد پدرش و شرایع را نزد میرزا محمّد طبیب زاده آموخت.

او در سال 1380ق (مطابق با 1340ش) جهت تحصیل به قم مشرّف شد. در دوره سطح مکاسب را نزد برادرش سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی، کفایه را نزد سیّد محمّد باقر سلطانی و درس خارج فقه را نزد حضرات آیات حاج شیخ عباسعلی شاهرودی و حاج سیّد محمّد رضا گلپایگانی (ابوالزّوجه خود) و میرزا هاشم آملی فرا گرفت.

وی در سال 1382ق (1341ش) به افتخار مصاهرت آیت اللّه گلپایگانی نائل شد و سالها در خدمت ایشان به عنوان اصحاب استفتاء به انجام وظیفه مشغول بود.


1- دیباچه دیار نون، ص158.

ص: 156

سیّد محمّد رضا حسینی رضوی

سیّد محمّد رضا بن محمّد معصوم حسینی رضوی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن دوازدهم هجری] در پنج شنبه 9 ربیع الثّانی 1115ق نسخه ای از «شرح تجرید» قوشچی را به خط نسخ در اصفهان کتابت نموده است. نسخه آن به شماره 7422 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

[او همچنین رساله «نسبة ارتفاع اعظم الجبال الی قطر الارض» را در سال 1108ق کتابت کرده که جزو کتابهای محمّد خامنه ای در کتابخانه حسینیه تستریه نجف اشرف موجود بوده است.(2)]

میرزا محمّد رضا اصفهانی

میرزا محمّد رضا بن عالیحضرت میرزا محمّد مقیم اصفهانی، استاد کیمیا در اصفهان بوده و ظاهرا محمّد رضا طبیب بن حاج رجبعلی کیمیاگر، نویسنده و جامع جنگ شماره 4385 کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران شاگرد او بوده است.(3)

محمّد رضا تبریزی عباس آبادی

محمّد رضا بن محمّد مقیم تبریزی عباس آبادی، از خوشنویسان هنرمند قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. در خط نستعلیق نزد ابوتراب اصفهانی مشق کرد و در اصفهان به کتابت مشغول شد. او در ماه رجب 1089ق به دستور شاه سلیمان نسخه ای ناتمام از «جامع الحکایات» را که نورالدّین محمّد لاهیجانی آنرا کتابت کرده و


1- فهرست مرعشی، ج19، ص239.
2- الکواکب المنتشره، ص265.
3- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج13، ص3347.

ص: 157

موفق به اتمام آن نشده بود را کتابت کرده و به پایان رساند که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.

او برادر شاعر و خوشنویس هنرمند میر سیّد علی خان جواهر رقم است. محمّد رضا در خوشنویسی از سرآمدان عصر خویش و در صفای نیت و تهذیب اخلاق و حسن خلق کم نظیر بود. او در سال 1118ق در اصفهان وفات یافته و در مزار بابا رکن الدّین (تخت فولاد) اصفهان مدفون شد.(1)

میر محمّد رضا امامی خاتون آبادی

میر محمّد رضا امامی خاتون آبادی بن محمّد مؤمن [بن میر عبدالرّفیع بن میر محمّد صالح بن میر محمّد اسماعیل (شاهمراد) بن میر عمادالدّین حسینی افطسی [عالم فاضل. متبحّر در علوم بالاخص تواریخ ائمه معصومین علیهم السلام . تا سال 1128ق زنده بوده و پس از وفات در تخت فولاد بالای سر میرمعصوم خاتون آبادی مدفون گردید. ویرا تألیفاتی است:

1. «خزائن الانوار» در تفسیر 2. «جنّات الخلود» که مکرر به طبع رسیده است.(2)

[وی در اصفهان به دنیا آمده و در اصفهان و در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته و سپس به شهرها و ممالک گوناگون سفر کرده است. عاقبت به اصفهان آمده و به تدریس و تحقیق و تألیف مشغول شد. او در انواع علوم زمان خود خصوصا، فقه، حدیث، تفسیر و ادبیات متبحّر بوده و در سرودن شعر به فارسی و عربی صاحب قریحه است و در اشعارش «مطلع» تخلّص می کند. به نوشته مرحوم سیّد حسین خاتون آبادی در کتاب «اغصان طیّبه» او در سال 1135ق وفات یافته است.

کتاب «خزائن الانوار و معادن الاخبار» او به تصحیح مریم ایمانی خوشخو به چاپ


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص725.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص188، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص195؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص212؛ الکواکب المنتشره، ص265.

ص: 158

رسیده است. نسخه های خطی این کتاب در کتابخانه های آیت اللّه مرعشی قم، ملک تهران، آستان قدس رضوی، مجلس شورای اسلامی، جامع گوهرشاد، موقوفه خاندان ثقة الاسلام تبریز، فیضیه قم، گلپایگانی و کتابخانه سیّد علی اصغر اصغرزاده موجود است. این کتاب به فارسی و در علم تفسیر با 1 فاتحه و 14 خزانه در سال 1117 در تبریز تألیف شده است.(1)

«جنّات الخلود» نیز به فارسی و در باب شرح اسماء الحسنی و زندگی چهارده معصوم علیهم السلام و تواریخ سلاطین و خلفاء و برخی اطلاعات متفرقه دیگر تألیف شده و در سال 1128ق تألیف آن به پایان رسیده است. این کتاب بارها چاپ سنگی شده و نسخه خطی آن در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیه السلام قم و چند کتابخانه دیگر موجود است.(2)]

محمّد رضا اصفهانی*

محمّد رضا بن محمّد مهدی اصفهانی، خطاط نسخ نویس قرن دوازدهم هجری در سال 1150ق در اصفهان متولّد شده و در سال 1224ق وفات یافته است. او در 8 جمادی الثّانی 1185ق از کتابت نسخه ای از «کفایة المقتصد» تألیف: ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری فراغت یافته و نسخه به شماره 889 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(3)

میرزا محمّد رضا خوزانی

میرزا محمّد رضا خوزانی بن میرزا محمّد مهدی بن ملّا محسن شیرازی، عالم فاضل و خوشنویس ماهر، [در قرن سیزدهم هجری].


1- خزائن الانوار: مقدمه مصحح.
2- نسخه های خطی: دفتر یازدهم و دوازدهم، ص24؛ فهرست مؤسسه امام صادق علیه السلام ، صص 7و 8؛ و نیز بنگرید به: الذریعه، ج5، ص150 و ج7، ص153؛ فوائد الرضویه، ج2، ص535؛ ریحانة الادب، ج5، ص268.
3- فهرست صدر بازار، ج3، ص663.

ص: 159

جدّش ملّا محسن از شیراز به اصفهان آمده و در «خوزان» از محلّه های «سِدِه» ماربین ساکن شد.

[صاحب عنوان در اصفهان نزد سیّد محمّد شهشهانی و حاج شیخ محمّد باقر نجفی به تحصیل پرداخته است. خط نسخ را بسیار نغز و شیرین می نوشته و در سرعت قلم اعجوبه ای بوده است. تا حدّی که روزی هزار بیت کتابت می کرده و در عین حال بسیار خوش و زیبا می نوشته است و می گفته اند که چهارصد جلد کلام اللّه مجید کتابت کرده است. و تا حدود سال 1306ق زنده بوده است.(1)]

میرزا محمّد رضا خوزانی نسخه ای از «ربیع الاسابیع» تألیف: علّامه مجلسی را به خط نسخ کتابت کرده که در سال 1313ق چاپ سنگی شده است.(2)

[همچنین کتاب «انوار الرّیاض» تألیف: سیّد محمّد شهشهانی را در سال 1288ق به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 8619 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)]

سیّد رضا کلاهدوزان*

سیّد رضا کلاهدوزان فرزند سیّد مهدی از علمای معاصر اصفهان. در سال 1332ش در اصفهان به دنیا آمد.

ادبیات را نزد سیّد ابوالحسن درچه ای ابن سیّد محمّد باقر و سیّد بحرالعلوم میردامادی و آقا سیّد حسین سدهی معروف به ساعت ساز فرا گرفت. مغنی را از شیخ محمود مشکاتی استفاده کرد. شرح تجرید و شرح شمسیّه را از محضر شیخ محمّد محزون بهره برد.

شرح منظومه و اسفار را در نزد سیّد حسن مدرس هاشمی خواند. لمعه و رسائل و


1- المآثر و الآثار، ج1، ص248؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج2، صص 612 و 613؛ فوائد الرضویّه، ج1، ص535؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص237.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص581.
3- فهرست مرعشی، ج22، ص190.

ص: 160

مکاسب و بحث خارج را از محضر آیة اللّه شیخ ابوالقاسم انصاری استفاده کرد. جهت اصلی پیشرفت وی در علم و دانش مباحثه و تحقیق و تدریس و مطالعات شخصی بوده است. هم بحث وی در همه دروس تا پایان سطوح آقای حاج شیخ حسین عشاقی بوده است.

او اکنون از بزرگان مدرسین مدرسه صدر اصفهان محسوب می گردد و دروس وی مورد توجه فضلاء و طلاب است.

حاج شیخ محمّد رضا مهدوی شهرضایی

حاج شیخ محمّد رضا مهدوی شهرضایی بن حاج ملّا محمّد مهدی قمشه ای، عالم فاضلف فقیه مجتهد [از علمای قرن چهاردهم هجری] درسال 1302ق متولّد شده و در اصفهان به درس آخوند کاشی، جهانگیر قشقایی، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی و شیخ محمّد تقی آقانجفی حاضر شده و سپس به نجف اشرف مشرّف شده و نزد حضرات آیات آقا شیخ مرتضی طالقانی، آقا سیّد حسین بادکوبه ای و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی استفاده نموده، سپس به موطن خود مراجعت کرده و مقبولیّت تامّه یافته، در علم و عمل بی نظیر و تا آخر عمر در انجام وظایف شرعّیه از نشر و تبلیغ احکام و تدریس و اقامه جماعت و اعانه ملهوفین و کمک به ضعفاء دقیقه ای اهمال نفرمود.

وی سرانجام در شب چهارشنبه 14 ربیع الثانی 1388ق در زادگاه خود وفات یافته و در امامزاده شاهرضا مدفون گردید. از تاألیفاتش: 1. «رساله ای در اخلاق»2. رسائل متعدد در «فقه و اصول و تفسیر» می باشد که هیچ یک به طبع نرسیده است.(1)


1- سالنامه شهرضا، ص36؛ نشریه فرهنگ شهرضا، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص632.

ص: 161

محمّد رضا طهرانی اصفهانی

محمّد رضا طهرانی بن نجفعلی بن حاج محمود اصفهانی [از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در سال 1269ق از کتابت نسخه ای از کتاب «شاهد صادق» تألیف: محمّد صادق بن محمّد صالح اصفهانی به خط نستعلیق فراغت یافته و کتاب به شماره 5028 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

محمّد رضا خاتون آبادی

محمّد رضا بن محمّد نصیر خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل. در مشهد مقدس ساکن بوده و علاوه بر تحقیق و تألیف و تدریس نایب خادم باشی آستانه مقدس رضوی بوده و به نام شاه سلطان حسین صفوی کتاب «شرح اربعین حدیثا» را تألیف نموده است. نسخه ای از آن به شماره 2290 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)

محمّد رضا عطاء اصفهانی*

محمّد رضا شیرانی فرزند نصیر، شاعر ادیب معاصر. در سال 1326ش در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در اصفهان به پایان رسانید و در اداره مسکن و شهرسازی اصفهان به فعالیت پرداخت. پدرش از شعراء اصفهان بود. خود او نیز طبع شعر داشت و در انجمن های ادبی از جمله انجمن ادبی و هنری سعدی شرکت می کرد. او اشعار پدرش را گردآوری و با نام «راز دل نصیر» به چاپ رسانیده است.(3)


1- فهرست مجلس، ج14، ص334.
2- تراجم الرجال، ج2، ص697؛ الکواکب المنتشره، ص266؛ فهرست مرعشی، ج6، ص274.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص559؛ راز دل نصیر، ص175.

ص: 162

محمّد رضا اصفهانی

محمّد رضا بن نوروزعلی اصفهانی از کاتبان قرن سیزدهم هجری در سال 1225ق نسخه ای از «حاشیة معالم» تألیف: ملّا میرزا محمّد شیروانی را به خط نسخ کتابت کرده و نسخه در مدرسه غرب همدان موجود است.(1)

رضا اشتری

رضا اشتری فرزند آقا میرزا هادی اشتری، از شعرای اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] در سال 1310ش در اصفهان متولّد گردیده و به تحصیل علوم قدیمه و جدید پرداخته است. از سن 15 سالگی شروع به سرودن اشعار کرده و در آن گاهی «اشتری» و زمانی «رضا» تخلّص می کرده است. او از اعضای انجمن ادبی کمال بوده است. این شعر را در تعریف و تمجید شعرای اصفهان سروده است:

شاعران را محفلی در شهر ماست چند بلبل اندر آن نغمه سراست

یک به یک از نامشان یادی کنیم ز آنکه هر محفل از آنها باصفاست

گفته های «خاکی» و هم «خاکشیر» پیش اهل فضل همچون کیمیاست

می توان یابی بصارت از «بصیر» چون که اشعارش به چشمم توتیاست

از «صغیر» و گفته های او بخواه معرفت زانرو که اهل خانقاست

آنکه اشعارش برای مردم است مرد کامل شخص آقای «نوا»ست

آنکه از علم و ادب دم می زند عاقل و دانا «مهین» گویم رواست

از «شکیبش» تو بجوی علم و هنر کو در اشعارش نصیحت گوی ماست

آن که در مدح علی گوید سخن هم سخندان است پیر ما «رجا»ست

وانکه شاعر نیست در این انجمن بنده هستم «اشتری» نامم «رضا»ست(2)


1- فهرست غرب همدان، ص372.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 41 و 42.

ص: 163

ملّا محمّد رضا مازندرانی

ملّا محمّد رضا بن ملّا محمّد هادی مترجم بن ملّا محمّد صالح مازندرانی، عالم فاضل. [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری].

در اصفهان به تحصیلات علوم دینی پرداخته و ظاهرا مقارن حمله افغانها و سقوط اصفهان، از این شهر مهاجرت نموده و در بهبهان سکونت گزیده و به تدریس کتب فقه و حدیث پرداخته است. سیّد عبداللّه جزائری در کتاب «الاجازة الکبیره» او را با القاب عالی همچون «فاضل محقّق متکلّم رفیع المنزله» می ستاید و می نویسد در مدرسه خیرآباد از اعمال [توابع] بهبهان است و می گوید دو بار او را ملاقات کرده است یک بار در سفری که به زیارت عتبات عالیات می رفته و بار دیگر در بهبهان که جزائری در درس «شرح لمعه» او حاضر شده است.

[وی در یکی از سالهای دهه پنجم قرن دوازدهم هجری (بین سالهای 1140-1150) وفات یافته است.(1)]

سیّد رضا صدرزاده

آقا رضا صدرزاده فرزند آقا سیّد محمّد هادی صدرالعلماء بن سیّد عبدالوهاب شمس آبادی، فاضل محترم. او در مسجد شمس آباد که به نام مسجد صدرالعلماء نیز خوانده می شود، امامت نموده و سپس بر اثر فشار حکومت وقت، تغییر لباس داده و تصدی یکی از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق را برعهده گرفت و تا هنگام وفات بدان اشتغال داشت. مشارٌالیه داماد حاج شیخ مهدی نجفی بود.(2)

[وفاتش در 23 آذر 1334ش واقع شد و] در آرامگاه خانوادگی صدر هاشمی در


1- فوائد الرضویه، ج2، ص535؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 305 و 306؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 551 و 552؛ الکواکب المنتشره، ص268.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص157؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص227.

ص: 164

تخت فولاد مدفون شد.

سیّد محمّد رضا بهشتی

سیّد محمّد رضا بن سیّد هادی حسینی بهشتی، عالم فاضل متّقی [از علمای قرن دوازده هجری].

در اصفهان متولّد شده و نزد علمای این شهر خصوصا ملّا اسماعیل خواجوایی به تحصیل پرداخته و در علوم زمان خود همچون ادبیات فارسی و عرب، حدیث، فقه و کلام مهارتی به سزا یافته است. در زهد و ورع در عهد خویش کم نظیر بوده است.

وی سرانجام در روز جمعه 3 جمادی الاول 1195ق وفات یافته و در مقبره خانوادگی واقع در پای دیوار شمالی مصلای تخت فولاد مدفون شد.

رفیق اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ فوتش را چنین گوید:

رقم زد به تاریخ کلک «رفیق» «محمّد رضا باد با جد مدام»(1)

محمّد رضا منجردی اصفهانی

محمّد رضا بن محمّد هاشم منجردی جی اصفهانی [از کاتبان نسخ نویس قرن یازدهم هجری] در تاریخ 12 صفر سال 1083ق کتابت نسخه ای از «منهج الیقین» تألیف: میرزا علاءالدّین گلستانه را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 596 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

سیّد محمّد رضا خراسانی

سیّد محمّد رضابن سیّد یوسف بن سیّد محمّد حسینی قائنی خراسانی اصفهانی، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن سیزدهم هجری].


1- تحفة الاحباب، صص 36-39؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص719؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1586.

ص: 165

در اصفهان متولّد شده و جهت تحصیلات عالیه به عتبات عالیات رفته و نزد شیخ مرتضی انصاری تحصیل نموده و در عداد مخصوصین ایشان واقع شده و در ضمن تحصیل از دوستان میرزای بزرگ شیرازی و میرزا حبیب اللّه رشتی بوده است. در اواخر عمر چشمانش ضعیف شده و مشرف به نابینایی بوده که با کرامت و لطف امام رضا علیه السلام شفا یافته است.

او در 23 ذیقعدة الحرام 1302ق در نجف اشرف وفات یافته و در قبرستان وادی السلام مدفون شد.(1)

رضا ثابت اصفهانی*

حاج رضا کدخدایی متخلّص به «ثابت» از شعرای معاصر اصفهان در عصر حاضر است، در سال 1307ه .ش در اصفهان متولّد شده و در کودکی آن به تحصیل در کلاسهای شبانه پرداخت. در شعر طبعی روان داشته و از فیض هم صحبتی اساتید شعر و ادب اصفهان، شکیب، گلزار و صغیر برخوردار شد. و در انجمن های ادبی شهر همچون انجمن خاکیا، انجمن کمال شرکت می نموده است. اغلب اشعارش در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است. در سایر انواع شعر خصوصا غزل نیز صاحب قریحه است. «دیوان ثابت اصفهانی» در سال 1384ش چاپ شده است.(2)

از اوست:

هرگز گلی چو روی تو زیبا نمی شود سروی چو قامت تو دل آرا نمی شود

هفت آسمان و هفت زمین گشته ایم ما مهری چو ماه روی تو پیدا نمی شود

رضا جدیدی*


1- نقباء البشر، ج1، صص 780 و 781؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص268؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص634.
2- دیوان ثابت اصفهانی: مقدمه.

ص: 166

رضا جدیدی، از شعراء و نویسندگان معاصر در سال 1317ش در الیگودرز متولّد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آنجا طی کرد و دیپلم گرفت. پس از آن به عنوان آموزگار استخدام شد و چند سال بعد تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد.(1) او سالها در سمت های مختلف از جمله ریاست آموزش و پرورش ناحیه 4 اصفهان به خدمت پرداخت و به افتخار بازنشستگی نائل شد. مقالات فرهنگی و اجتماعی او در هفته نامه «نوید اصفهان» به چاپ می رسید. گاهی شعر می گوید درباره دبیرستان ادب که 10 سال به فعالیت مشغول بوده و از جمله مدتی معاونت آنجا را برعهده داشته است چنین گوید:

ای صبا گو گرد هم آیند یاران ادب تا دمی گردیم با هم خود ثناخوان ادب

در هوای ساحت پاکش پر و بالی زنیم طفل ابجد خوان شویم اندر دبستان ادب

این دبیرستان که سر بر عرش می ساید از فخر افتخارش هست بر دانش پژوهان ادب

بس رجال دانشی پرورده در دامان خود ای خوش آن مردی که بوده طفل دامان ادب(2)

میرزا محمّد رضا حامد جرقویه ای*

میرزا محمّد رضا خلیفه سلطانی جرقویه ای متخلّص به «حامد» از شعرای قرن سیزدهم هجری. از اهالی قریه محمّدآباد جرقویه اصفهان.

اشعاری در مدح مرحوم حاج سیّد محمّد باقر حجت الاسلام شفتی سروده که در


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص174.
2- یادنامه ادب، صص 69-71.

ص: 167

کتاب «مآثر الباقریه» نقل شده است. از آن جمله:

ای نهال قد تو سرو گلستان وجود وی ز تأثیر خیال تو حقایق موجود

با ضمیر تو بود فکر ارسطو معدوم با خیال تو بود عقل فلاطون مفقود

گر نبودی سخط و عفو تو اجرام فلک از چه منحوس شدندی و شدندی مسعود

الی آخر.(1)

رضا حجار*

رضا حجّار، از هنرمندان اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در بازارچه رحیم خان اصفهان به سنگ تراشی مشغول بوده و در فنون و ریزه کاری های این هنر استاد بوده است. زمان فوت او به دست نیامد. ولی مُسَلَّم است که تا سال 1368ق زنده بوده است.(2)

محمّد رضا حکیم باشی*

محمّد رضا حکیم باشی، از خوشنویسان اوایل قرن دوازدهم هجری در اصفهان است. او از شاگردان ابوتراب اصفهانی بوده و خط نستعلیق را درنهایت زبردستی و استادی می نوشته است.(3)

آقا رضا دوری اصفهانی*

آقا رضا اصفهانی متخلّص به «دوری»، از شعراء و ادبای اصفهان است. ظاهرا در دوره صفویّه می زیسته و این بیت از اوست:

کشته کافر زلفی که مسلمانی را

از درش همچو گنهکار بیرون می آورند(4)


1- نذکره مآثر الباقریه، صص 87-89؛ گرکویه، (ویرایش دوم)، صص 312 و 313.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص728.
4- تذکره روز روشن، ص267؛ الذریعه، ج9، ص330.

ص: 168

رضا رضوانی

رضا رضوانی، از شعرای معاصر اصفهان است.

از اوست:

بیا که موسم گل گشت و ماه فروردین دریده پیرهن از شوق لاله و نسرین

به باغ رو گل و سنبل نگر تو شادی کن غزل سرایی بلبل به شاخسار ببین

زان غنچه شده باز تا بنوشد می خمار دیده نرگس ز باده دوشین

محمّد رضا رنگارنگ اصفهانی*

محمّد رضا رنگارنگ اصفهانی، از خوشنویسان و ادبای اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. خط شکسته نستعلیق را خوش می نوشته و در اصفهان ساکن بوده است. او نسخه ای از «انوار سهیلی» تألیف: واعظ کاشفی را در شوال 1235ق کتابت نموده که در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(1)

رضا زفره ای*

رضا زفره ای از فضلای قرن سیزدهم هجری و از اهالی قریه «زفره» از توابع کوهپایه اصفهان است. وی کتاب «انیس الواعظین» را تألیف کرده است. آقای محمّد حسن رجایی زفره ای محقّق معاصر سال فوتش را حدود سال 1267ق ضبط کرده است.(2)

شیخ رضا سامانی

شیخ رضا سامانی متخلّص به «شیخ» شاعر و ادیب فاضل [در قرن چهاردهم هجری[


1- فهرست ملک، ج2، ص40.
2- فهرستواره کتابهای فارسی، ج6، ص337.

ص: 169

از معاشرین و معاصرین و دست پروردگان دهقان سامانی است و همین معاشرت او را به وادی شاعری کشانیده بود. او در بهمن ماه سال 1332ش وفات یافت.

از اوست:

نازم نماز عشق که در دهر عابدش از خون دل ببایدش آب وضو بود(1)

محمّد رضا شیخ زاده*

استاد محمّد رضا شیخ زاده، استاد قلمکار و اهل اصفهان است که در نقاشی پارچه مهارت داشته و در اواسط قرن چهاردهم هجری می زیسته است. از آثار دیده شده وی: تصویر لیلی است سوار بر شتر بر روی یک پرده قلمکار و اشعاری که درباره وی و مجنون نقل شده و رقم آن «محمّد رضا شیخ زاده» است.(2)

رضا صیرفی*

رضا صیرفی از هنرمندان معاصر در عرصه موسیقی، در سال 1322ش در اصفهان متولّد شده و در 5سالگی با خانواده به تهران رفت. ضرب را از استاد حسین تهرانی آموخت و سپس به همکاری با اداره رادیو تلویزیون پرداخت. وی از سال 1350ش به چند کشور اروپایی و آسیایی سفر کرده و به اجرای برنامه پرداخت.

او سالها به تربیت شاگرد و تعلیم ضرب به سبک استاد تهرانی به علاقمندان بود.(3)

شیخ محمّد رضا طاهری خورزوقی*

شیخ محمّد رضا طاهری خورزوقی، از علمای معاصر اصفهان در سال 1306ش در


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص290.
2- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص701.
3- برگی از باغ، ص235.

ص: 170

قریه «خورزوق» از توابع بُرخوار (در شمال شهر اصفهان) متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان نزد حضرات آیات سیّد محمّد رضا خراسانی، حاج آقا حسین خادمی، شیخ مرتضی اردکانی و سیّد ابوالحسن شمس آبادی به انجام رسانده و در زادگاه خود به اقامه جماعت و ارشاد مردم و تبلیغ دین مشغول شد.

او عالمی زاهد و قانع بود و جهت طلاب حوزه درسی در آنجا تشکیل داد. او ذوق سرودن شعر داشت و عمر را به مطالعه و تحقیق و تألیف گذراند.

سرانجام او در تیرماه 1383ش وفات یافته و در همان جا مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «سراج المنیر» که درسال 1383ق با تقریط اساتید خود اردکانی و شمس آبادی به طبع رسیده است. 2. «منتخب التّجوید» 3. «تصحیح الآراء فی زیارة عاشوراء»4. جیّد الاحکام فی مواعظ الانام»5. «کهف حصین»6. «باب الفلاح فی شرح دعاء الصباح»(1)

محمّد رضا عبرت گیلانی*

محمّد رضا حسن زاده، معروف به «عبرت گیلانی» از روزنامه نگاران اصفهان در دوره مشروطیّت است. او در سال 1327ق مجلّه حقیقت را تأسیس کرده است. این مجلّه تا سال 1339ق منتشر می شده است.(2)

میرزا محمّد رضا عیشی اصفهانی

میرزا محمّد رضا اصفهانی متخلّص به «عیشی» از شعرای اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری است. در سرودن شعر صاحب قریحه ای توانا بوده و تا سال 1206ق زنده بوده است. [این مرثیه و مادّه تاریخ را جهت وفات سیّد مهدی حفید سیّد


1- وفیات علمای معاصر اصفهان، خطی.
2- تاریخ و جراید و مجلّات ایران، ج2، صص 225-227.

ص: 171

عبداللّه جزایری در سال 1206ق سروده است:

رکن ایمان سیّد مهدی دریغ زین جهان فانی مغرور شد

زین مصیبت بر همه اهل جهان روز روشن چون شب دیجور شد

زین خراب آباد پر اندوه و رنج بر تماشای جنان مأمور شد

جبرئیل از بهر دفنش در بهشت از پس استبرق و کافور شد

از فروغ روح آن عالیجناب جنت المأوی سراسر نور شد

گفت تاریخ وفاتش پیر عقل با علی و مصطفی محشور شد(1)]

میرزا محمّد رضا فقیه

میرزا محمّد رضا فقیه، از علماء و زهاد اصفهان در قرن سیزدهم هجری. در سال 1267ق وفات یافته و در قبرستان آب بخشان، نزدیک مسجد [شهدا [مدفون شده است. پس از تسطیح و تخریب قبرستان، قبر او هم از بین رفت.(2)

شیخ محمّد رضا قهدریجانی

شیخ محمّد رضا قهدریجانی اصفهانی، از اجلّه علماء و فضلاء [در اوایل قرن چهاردهم هجری [در نجف اشرف نزد آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی تلمّذ کرد و پس از وفات او دو سال به درس میرزا محمّد تقی شیرازی در سامرا حاضر شد سپس جهت زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام به ایران آمده و پس از آن به عتبات عالیات بازگشته و در 7 شعبان 1334ق در کربلا وفات یافته و در اِیوان بزرگ معروف به مقبره میرزا موسی دفن شد.


1- تحفة العالم، ص124؛ الذریعه، ج9، ص779؛ تذکره سفینة المحمود، ص405.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص144؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص619؛ مزارات اصفهان، ص27.

ص: 172

عالمی خلیق و مهربان و در بحث منصف بوده است. همسرش صبیّه عالم فاضل سیّد محمّد علی بن ابی القاسم کاشانی نجفی است.

شیخ محمّد رضا قهدریجانی در مجلس درس آخوند خراسانی همدرس با مجتهد عالیقدر آقا شیخ محمّد رضا نجفی مسجد شاهی بوده و او را برای تدوین کتاب «وقایة الاذهان» تشویق کرده است.(1)

محمّد رضا کاتب اصفهانی

محمّد رضا کاتب اصفهانی، از نویسندگان قرن سیزدهم است. از آثارش کتاب «آتشکده آذر بیگدلی» است که به خط شکسته نستعلیق نوشته و به شماره 1100 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(2)

دکتر محمّد رضا کاویانی*

دکتر محمّد رضا کاویانی، از اساتید دانشگاه و محقّقان معاصر در سال 1316ش در شیراز متولّد شد. او پس از تحصیلات ابتدایی در رشته ادبی و طبیعی در مقطع متوسطه تحصیل کرد و دیپلم گرفت. در سال 1337ش برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در سال 1342 دانشنامه مهندسی خود را از دانشگاه «یوستوس لیبیگ» شهر «گیسن» اخذ نمود. آنگاه در دانشگاه فنی «هانوور» در رشته هواشناسی و اقلیم شناسی کشاورزی ادامه تحصیل داد و در سال 1350 موفق به اخذ درجه دکتری شد و در آن دانشگاه به عنوان مربی و سپس استادیار به تدریس پرداخت.

او در سال 1354ش به ایران بازگشت و به عنوان استادیار در گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان تدریس نمود. او از سال 1364 به دانشیاری و از سال 1375ش به


1- نقباء البشر، ج2، صص 726 و 727؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص616؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص313.
2- فهرست سپهسالار، ج2، ص454.

ص: 173

استادی دانشگاه اصفهان ارتقاء یافت و در سال 1379ش به عنوان استاد نمونه کشوری انتخاب شد.

او در بسیاری از همایش های علمی داخل و خارج از کشور شرکت کرده و مقاله ارائه کرده است. مقالات بسیاری نیز از او در مجلات معتبر علمی همچون محله «فضا»، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، رشد آموزش جغرافیا و فصلنامه تحقیقات جغرافیایی و مقالاتی در مجلات خارجی به چاپ رسیده است.

دکتر کاویانی برخی از مسؤولیت های اداری همچون معاونت دانشکده ادبیات و ریاست آن را در دانشگاه اصفهان برعهده داشته است. وی اکنون به تدریس در مقاطع مختلف دانشگاه خصوصا فوق لیسانس و دکترا مشغول است.

از آثار او کتابهای «مبانی آب و هواشناسی» و «میکروکلیماتولوژی» به چاپ رسیده است.(1)

ملّا محمّد رضا کتابدار

ملّا محمّد رضا کتابدار، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. او کتابدار کتابخانه علّامه مجلسی و نویسنده او بوده است. احتمالاً او نزد علّامه مجلسی تحصیل کرده است.(2)

[محمّد نصیر بن محمّد علی ابهری جی اصفهانی که مُجَلَّد نهم «بحارالانوار» را در سال 1079ق کتابت کرده و در کتابخانه سلطان المتکلمین در تهران موجود است به نام او اشاره کرده است.(3)]


1- گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 173-179.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص31؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص161.
3- الکواکب المنتشره، صص 269 و 270.

ص: 174

سیّد محمّد رضا کتابفروش

سیّد محمّد رضا کتابفروش، عالم جلیل [در اوایل قرن چهاردهم هجری] مرحوم جابری انصاری در «تاریخ اصفهان» درباره او می نویسد: «از علماء و دو سه کار مهم انجام داد. اوّل: تغییر محل چیت سازخانه و رنگرزخانه که در وسط شهر و حوالی مسجد حکیم بود و فضلاب آن لطمه به صحیّه همسایگان می زد. دوم: سد فرجان. سوم: تأسیس دارالشّفا که (بعدا) تبدیل به مسجد دارالشّفاء شد» (محل مسجد دارالشّفاء قبلاً محلّ فاضلاب بازار رنگرزها بوده است).

وی پس از وفات در تخت فولاد، تکیه سادات کتابی مدفون شد.(1)

ملّا رضا کفرانی

ملّا رضا کفرانی رویدشتی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری [وی احتمالاً شاگرد آقا سیّد محمّد شهشهانی بوده و نسخه ای از «غایة القصوی» جلد دوم، تألیف شهشهانی را به خط نسخ - بدون ذکر تاریخ - کتابت نموده است. کتاب به شماره 398 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

سیّد محمّد رضا گلپایگانی

سیّد میر محمّد رضا جرفادقانی (گلپایگانی)، از فضلای قرن یازدهم هجری است. شاگرد علّامه مجلسی بوده و در دوم ذیحجّه سال 1072ق از او اجازه دریافت نموده است.(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص139.
2- فهرست گلپایگانی، ج1، ص329.
3- الذریعه، ج1، ص151؛ الکواکب المنتشره، صص 264 و 265؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص31؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص97؛ دانشمندان گلپایگان، ج2، ص198.

ص: 175

محمّد رضا محتسب اصفهانی

محمّد رضا محتسب اصفهانی [خطاط نستعلیق نویس قرن سیزدهم هجری] در جمادی الاولی سال 1296ق نسخه ای از «انجمن خاقان» تألیف: فاضل خان گروسی را به خط نستعلیق زیبا کتابت نموده که به شماره 7333 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

محمّد رضا معلّم*

محمّد رضا، از خوشنویسان هنرمند و فضلائ ادیب قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. او در برخی از آثارش خود را «محمّد رضا معلّم غلامان کوچک سرکار خاصّه شریفه» معرّفی کرده است که نشان می دهد او در دربار شاه سلیمان صفوی به تعلیم و تربیت غلامان درباری مشغول بوده است.

او خطوط ثلث و نسخ را خوش می نوشته و به دستور شاه سلیمان نسخه ای از «صحیفه سجّادیه» را به خط نسخ در 28 رجب المرجّب 1093ق کتابت کرده که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.

همچنین قطعاتی به خط نسخ او به تاریخ های 1087 و 1112 در مجموعه مرحوم مهدی بیانی و رقعه ای در یک مرقع به خط نسخ در سال 1114ق در کتابخانه مدرسه سپهسالار تهران موجود است.(2)

درد اخل ایوان شرقی مدرسه چهارباغ کتیبه ای به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی رنگ حاوی احادیث و جملاتی درباره اهمیّت علم و آموختن آن و اشاره به بنای مدرسه و ساختن آن است مشاهده می شود. رقم و تاریخ کتیبه چنین است:


1- فهرست مرعشی، ج19، ص125.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1167؛ فرهنگ ایران زمین، ج26، ص165.

ص: 176

«کتبه محمّد رضا 1119»(1)

به احتمال زیاد این کتبه هم از خطوط محمّد رضا معلّم غلامان کوچک خاصّه شریفه است.

محمّد ابراهیم نصیری در کتاب خود ذیل وقایع سالهای 1105 و 1106ق از وثیقه ای یاد می کند که میرزا ابوالقاسم مجلس نویس آن را در جلسه مشاهیر علماء و معارف فضلاء و صدور و اهالی شرع مطرح کرده و محمّد رضا بیگ خوشنویس آن را به خط رقاع قلمی نموده است.(2)و گویا این محمّد رضا بیگ خوشنویس با صاحب عنوان یکی باشد.

سیّد رضا موسوی نسب مبارکه*

سیّد رضا موسوی نسب مبارکه متخلّص به «رضا» از شعرای معاصر اصفهان در سوم دی ماه 1314ش در «مبارکه» لنجان اصفهان متولّد شد. پدر و اجدادشان از علماء و زهّاد عهد خویش بوده اند. گاهی شعر می گوید و اشعارش در مطبوعات اصفهان همچون «نوید اصفهان» و «اولیاء اصفهان» به چاپ رسیده است).

از اوست:

نسیم غنچه حُسنت مرا هوایی کرد شمیم روی تو آورد و دلربایی کرد

به گاه بی تو نشستن به شام تنهایی رهایم از غم هجر شب جدایی کرد(3)

سیّد محمّد رضا میردامادی

سیّد محمّد رضا حسینی میردامادی سدهی اصفهانی، طبیب ماهر، مدفون در ایوان دالان صحن شرقی و شمالی امامزاده درب امام اصفهان.(4)


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص715.
2- دستور شهر یاران، ص44.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص305 و اطلاعات متفرقه.
4- مزارات اصفهان، ص208.

ص: 177

محمّد رضا نایب اصفهانی*

محمّد رضا اصفهانی متخلّص به «نایب» شاعر ادیب. از سخنوران قرن دوازدهم هجری است. از او دیوان اشعاری به جای مانده است.(1)

حاج سیّد محمّد رضا نایینی

حاج سیّد محمّد رضا نایینی، عالم فاضل، از خواص و ندیمان و شاگردان حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی، در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علم مشغول شده است.(2)

شیخ محمّد رضا نجفی جزن آبادی*

شیخ محمّد رضا نجفی جزن آبادی، عالم فاضل زاهد و فقیه محقق و عابد، از علمای معاصر اصفهان.

در اصفهان و نجف به تحصیل پرداخته و در اصفهان امام جماعت مسجد پامنار دردشت و مسجد شیره پزها بوده است. او عمری را به قناعت و زهد و انزوا به سر برد.(3)

او سرانجام در 12 ذیحجه 1378ق وفات یافت و در صحن تکیه گلزار واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(4)

رضا نگهبان


1- ریحانة الادب، ج6، ص126؛ الذریعه، ج9، ص1198؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نایب»، ص298؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص507.
2- تاریخ نایین، ج1، ص189؛ بیان المفاخر، ج2، ص261.
3- علوم و عقاید، صص 67 و 68.
4- یادداشت های آقای رحیم قاسمی، خطی.

ص: 178

رضا نگهبان، از شعرای معاصر اصفهان. به شغل کارگری مشغول بوده و گاهی شعر می سروده است. او در واقعه کشته شدن حسین صرافان چنین گفته است:

در راه وطن شهید شد صرافان اینست سزای نیکی ای هموطنان

یکسر به جنان گشت روان آن ناکام اندر ره اسلام به خون شد غلطان

ای داور پاک داد مظلومان را از جمله ظالمان بی رحم ستان

رضا نور بختیار*

رضا نور بختیار، هنرمند و عکاس معاصر. در روز 25 دی سال 1320ش در اصفهان متولّد شد. پس از تحصیل در مقطع ابتدایی، در دبیرستان سعدی دوره متوسّطه را گذراند و چون به هنر علاقه فراوان داشت به انگلستان رفت و در دانشکده هنرهای زیبای لندن، به تحصیل پرداخت و عضو تشکل دانشجویی عکاسان بریتانیا شد.

او پس از بازگشت به ایران، در تهران به همکاری با مطبوعات از جمله مجله زن روز پرداخت و در دانشکده علوم ارتباطات به تدریس عکاسی پرداخت. او از سال 1359 به بعد در اصفهان ساکن شد و در مجتمع هنر پردیس، دانشگاه سوره و دانشگاه آزاد، عکاسی را تدریس کرد و در کنار آن فعالیّت عکاسی حرفه ای را با جدّیت دنبال کرد.(1)

محمّد رضا بیک همدانی

محمّد رضا بیک همدانی، از شعراء و سخنوران قرن یازدهم هجری. پدر و اجدادش از کلانتران همدان بوده اند. او پس از مدّتی تحصیل منشی بکتاش خان حاکم بغداد شد. پس از فوت او به اصفهان آمده و منشی ساروتقی (وزیر اعظم شاه عباس دوم) شد بعد از قتل او وزیر میرزا علاءالدّین حسین خلیفه سلطان شد. پس از او وزیر محمّد بیک و میرزا


1- روزنامه ایران، شماره 3908، یکشنبه اوّل اردیبهشت 1387.

ص: 179

مهدی بود و عاقبت در زمان وزارت میرزا مهدی وفات یافت.(1) (میرزا مهدی در سال 1071ق به وزارت رسیده و لقب «اعتمادالدّوله» را دریافت نموده است).

از اوست:

بس که از آه من غبار گرفت سرزمین ها در آسمان دارم

پیکرم وقف سنگ طفلان باد تا شکستن در استخوان دارم

رضا علی هزارجریبی

رضا علی بن جان بیک هزارجریبی [مازندرانی از کاتبان قرن سیزدهم هجری [در سال 1215ق از کتابت مجموعه ای شامل «مفاتیح الشرایع» فیض کاشانی و «صیغ العقود» علّامه مجلسی به خط نسخ در داراسلطنه اصفهان فراغت یافته است. کتاب به شماره 1575 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(2)

رضا قلی ادیب شیرازی*

رضا قلی شیرازی متخلّص به «ادیب» خوشنویس هنرمند و شاعر ماهر اواخر عهد قاجاریه. از اهالی شیراز است. امّا در اواخر عمر به اصفهان آمده و در انجمن ها و محافل ادبی این شهر شرکت نموده است. خط نستعلیق را خوش می نوشت و علاوه بر قطعه نویسی و کتابت، در کتیبه نویسی نیز مهارت داشت. او سرانجام در سال 1330ق در شیراز وفات یافته و در تکیه حافظیه مدفون شد. از تألیفات او کتاب «اخلاقیه» است که در سال 1314ق به خط خود کتابت کرده و به شماره 9506 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص121.
2- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص711.

ص: 180

از آثار او در اصفهان اشعار کاشیکاری سرای مخلص در بازار بزرگ اصفهان و اشعار کاشیکاری ایوان مسجد رکن الملک در سال 1319ق هنوز موجود است.

این شعر از اوست:

اوصاف علی که منتهایش نبود مدّاح علی به جز خدایش نبود

تا حشر «ادیب» گر ز وصفش خوانی یک حرف ز دفتر ثنایش نبود(1)

رضا قلی همای شیرازی

محمّد رضا (رضا قلی) شیرازی متخلّص به «هما» فرزند ملّا بدیع بن ملّا شاه جهان شیرازی [از طایفه فیلی زند].

ادیب و شاعر فرزانه و عارف دانشمند یگانه. از سخن سرایان قرن سیزدهم هجری. در سال 1212ق در شیراز متولّد شد.

در نوجوانی شروع به فراگیری علم و ادب کرد [و فنون ادبی و قواعد شعر و شاعری را از وصال شیرازی آموخت. [او در آغاز جوانی ترک منصب خانی و سرکردگی گفته و وقت خود را صرف تحصیل علوم دینی کرد و از شیراز به عتبات عالیات رفته و 18سال در مجلس درس شیخ محمّد حسن صاحب جواهر حضور یافت.

[در این سالها سه بار به حج رفته و در هر سفر در سایر مناطق مانند حجاز، یمن، شام، مصر، بیت المقدس، شمال آفریقا نیز سیاحت کرد. [پس از اتمام تحصیلات به هند سفر کرد و به دیدار علماء و عرفاء و اولیاء شتافت. او پس از بازگشت به شیراز چندی در آنجا ماند و پس از آن به اصفهان آمده [مورد توجه و عنایت حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام، مجتهد و مفتی بزرگ آنجا و منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان قرار


1- تذکره شعرای دارالعلم شیراز، ص97؛ آثار العجم، ص545؛ تذکره مرآة الفصاحه، ص52؛ ریحانة الادب، ج1، ص99؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 816 و 821 و 833؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص211؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص90؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج1، ص245؛ فارسنامه ناصری، ج2، ص1156؛ فهرست مرعشی، ج24، ص259.

ص: 181

گرفت و اشعاری در مدح آنان سرود. سپس به طهران رفته به دربار محمّد شاه قاجار راه یافت. از آنجا به خراسان و ترکستان سفر کرده و پس از بازگشت از آن سفر راهی کرمان و اصفهان شد و بالاخره اصفهان را جهت اقامتگاه دائمی خود برگزید].

او در سیر و سلوک طریقت از مریدان میرزا ابوالقاسم سکوت شیرازی بود. همای شیرازی عاقبت پیش از ظهر پنج شنبه 12 ربیع الاوّل 1290ق وفات یافته و در پای ستون جنونی صحن امامزاده احمد اصفهان مدفون شد. خطوط سنگ لوح مزار او از میرزا عبدالحسین قدسی خوشنویس اصفهانی است.

مادّه تاریخ وفاتش را سیّد محمّد بقاء اصفهانی ضمن مرثیه ای گوید:

چو از بهر سرای جاودانی هما را زین سرا برچیده شد فرش

«بقا» گفت از برای سال فوتش: «هما شد بال زن در سایه عرش»

[عباسعلی خرم اصفهانی هم قطعه ای در مادّه تاریخ «هما» ساخته که مادّه تاریخش این مصراع است:

«طایر روح هما پرواز کرد از آشیان»

دیوان اشعار هما را محمّد حسین عنقا (فرزندش) جمع آوری و کتابت نموده که در کتابخانه عمومی اصفهان وجود دارد. نسخه ای دیگر از این دیوان به خط میرزا عبدالغفار پاقلعه ای متخلّص به «سحاب» فرزند محمّد حسن، در سال 1293ق کتابت شده که آن هم در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است. دیوان هما به عنوان «شکرستان» به طبع رسیده است. همچنین دیوان هما در 2 جلد به کوشش احمد کرمی در سال 1363ش چاپ شده است.]

سه نفر از پسرانش، میرزا محمّد نصیر (ابوالقاسم) متخلّص به «طرب»، میرزا محمّد حسین ملک الشّعراء متخلّص به «عنقا» و میرزا محمّد متخلّص به «سها» و نیز دو تن از نوادگانش، استاد جلال الدّین همایی متخلّص به «سنا» و ابوالفضل همایی متخلّص به «شادمان» از شعراء و ادبای عهد خویش بوده اند.

ص: 182

این شعر از اوست:

[کاش بودی چو تو در شهر دلارای دگر یا مرا بود چو این دل، دل شیدای دگر

داشتم یک دل و یغمای تو شد اوّل کار کو دلی تا دهمت باز به یغمای دگر(1)]

رضا قلی خان سراج الملک

رضا قلی خان سراج الملک بن عباس خان ایروانی پیشکار مالیه اصفهان. در دستگاه ظل السّلطان بوده است. مردی عارف مسلک و درویش نهاد و خدمتگزار عرفاء و دانشمندان بوده و در خدمت حاج محمّد کاظم اصفهانی (سعادت علی شاه) به سلسله فقر وارد شده و در اصفهان و شیراز و طهران خانه اش خانقاه درویشان و حاجتمندان بود.

گویند ظل السلطان، سراج الملک را به طمع نقدینه ای که داشت چای مسموم داد و تمام اموال او را مصادره نمود و فرزندان او را به خاک سیاه نشاند.

سال مرگ او 1333ق بوده است و در صحن امامزاده حمزه، جنب مقبره سعادت علی شاه مدفون گردید. بنای مسجد سراج الملک در طهران از اوست.(2)


1- حدیقة الشعراء، ج3، ص2082؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 172 و 173؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 1014 و 1015؛ دیوان طرب، صص 3-34؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، صص 104-106؛ فارسنامه ناصری، ج2، ص109؛ تذکره مدایح معتمدیه: خطی؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج6، صص 1173-1175؛ تذکره مرآة الفصاحه، صص 710 و 711؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 468 و 469؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج4، صص 852 و 853؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)ج1، صص 361-368.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 1020 و 1021، مجله یادگار، سال پنجم، آذر و دی 1327، ص99؛ طرائق الحقائق، ج3، ص543؛ نابغه علم و عرفان، ص436؛ شرح حال رجال ایران، ج2، صص 28-30.

ص: 183

رضا قلی تاراج قمشه ای

رضا قلی پژوهنده قمشه ای متخلّص به «تاراج» فرزند علی اصغر (یا علی عسگر). از شعرای قرن چهاردهم هجری. در سال 1248ش متولّد شد. تحصیلات مقدماتی خود را در شهرضا انجام داده و جهت تکمیل آن به اصفهان رهسپار گردید. از اوان کودکی طبعش به شعر و ادب مایل بوده و بیشتر اوقات در خدمت خالوزاده خود مرحوم آقا شیخ اللّه حکیم قمشه ای (متخلّص به «دیوانه») به گفتن و خواندن اشعار مشغول بوده است. در اغلب فنون شاعری خصوصا در گفتن مادّه تاریخ مهارت داشت. در اوایل عمر در یکی از ادارات دولتی خدمت می کرد. اما در اواخر عمر از شغل دولتی مستعفی شده و به انزوا و تنهایی عمر را سپری می کرد. در شعر «تاراج» تخلّص می کرد و دیوان اشعارش نزد فرزندش حیدر پژوهنده موجود بوده است. همچنین برخی از اشعار او در روزنامه ها و مجلّات: ندای شهرضا، بهبود شهرضا، شهرضا، ارمغان و آینده به چاپ رسیده است.

تاراج قمشه ای در 13 دی 1323ش در شهرضا وفات نمود. این دو بیت از اوست:

گر سِرّ عشقم از نگهی فاش شد چه باک هرگز به پنبه شعله آتش نهان نماند

در جستجوی دل پی دلبر شدم ولی در کوی او نشانی از آن بی نشان نماند(1)

رضا قلی خان برومند گزی

رضا قلی خان برومند بن محمّد کریم خان برومند گزی، شاعر و ادیب دانشمند معاصر. در سال 1326ق در اصفهان متولّد شده و پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه به تهران رفته و ادامه تحصیل داد و لیسانس حقوق گرفت. سپس به استخدام دادگستری


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 126-129؛ تاریخ شهرضا، صص 102 و 103.

ص: 184

درآمده و به قضاوت پرداخت. او از قضات پاکدامن و باشهامت بود و سالها در دانشکده ادبیات اصفهان تدریس می کرد. او علاوه بر کلیه فضائل، از حسن معاشرت و نیک سیرتی و خوش محضر بودن، شعر هم می گفت و «برومند» تخلّص می کرد. لکن کمتر بدان می پرداخت. از نمونه اشعارش در مجله باختر اصفهان قطعه ای چاپ شده است و از آنجا آن را در تذکره شعرای معاصر اصفهان نقل کرده ایم.

مرحوم برومند در ربیع الثانی سال 1410ق در اصفهان وفات یافت و در قبرستان باغ رضوان مدفون شد.(1)

رضا قلی خان اعتمادی*

رضا قلی خان اعتمادی (یا بیدآبادی) یگانه فرزند محمّد قلی خان بن رضا قلی بیگ بن محب علی خان بن محمّد قلی خان بن فتحعلی خان اعتماد الدوله داغستانی لکزی، از هنرمندان اصفهان در قرن چهاردهم هجری قمری.

مادرش دختر محمّد باقر کیخا بن شاه منصور کیخا بن عبداللّه کیخا بن محمّد نصیر کیخا بن محمّد باقر (از ایل کیخا و سالار و کلانتر قشقایی، از جانب دربار صفوی) بوده و خود با آقا میرزا محمّد جعفر محلّه نوئی باجناق و با جهانگیرخان قشقائی خاله زاده می شد.

در شیرخوارگی به جهت حادثه ای که برای پدرش اتفاق افتاد و یتیم شد دچار کمی لکنت زبان شد امّا با این حال به تحصیل علم پرداخته و همچنین به فراگیری نقاشی مشغول شد. تا جایی که در همه انواع نقاشی: طبیعت، مینیاتور، آبرنگ، سیاه قلم و تذهیب، روی سوخت معرّق و قلمدان و جعبه و سرلوحه و جلد کتب و غیره استاد گردید و شاگردانی هم تعلیم داد. مردی صالح، متین، باهوش و محترم نزد مردم عموم


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، 82؛ مزارات اصفهان، ص128.

ص: 185

بوده و سرانجام در 7 محرم 1338ق وفات یافته و در جنوب غربی تکیه حاج آقا مجلس (تکیه سیّد ابوجعفر خادم الشّریعه) مدفون شد و عیال و دخترش نیز همانجا مدفون شدند و اطاق و مقبره ای آبرومند بر سر مزار آنان ساخته شد. امّا پس از تعریض خیابان مجاور (خیابان سعادت آباد) و خراب شدن سردر و مسجد این تکیه و اطاق مزبور، بقایای اجساد آنان با اجازه آیتین ارباب و خراسانی به زیارتگاه زینبیه در شمال اصفهان نقل و در یکی دو اطاق غیروقفی صحن علیای زینبیه مدفون شد.(1)

ملّا رضا قلی پیشنماز

آخوند ملّا رضا قلی قاری اصفهانی معروف به «پیشنماز» عالم فاضل صالح [از دانشمندان قرن یازدهم هجری].

او در فقه و حدیث و قرائت و تجوید استاد بوده و در مسجد جامع جدید عباسی [مسجد امام فعلی [به تدریس قرائت و تجوید می پرداخته و هم در آن مسجد اقامه جماعت می نموده است.

وی عمری طولانی یافته و در سال 1072ق در اصفهان وفات یافته است.(2)

[در مجموعه شماره 13674 کتابخانه مجلس برگ 105 و 106 بندی با عنوان «دوازده امام» به عربی از مولا رضا قلی اصفهانی آمده است.(3)]

رضایی مشهدی*

رضای مشهدی، شاعر ادیب، در اوایل قرن یازدهم هجری می زیسته و در اصفهان ساکن بوده و در زمان تألیف «تذکره عرفات العاشقین» در سال 1022-1024ق


1- یادداشت های شاعر گرانمایه آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «بُرنا».
2- ریضای العلماء، ج2، ص312؛ وقایع السنین و الاعوام، ص522؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص638؛ اعیان الشّیعه، ج32، ص43.
3- فهرست مجلس، ج37، ص199.

ص: 186

درگذشته است.(1)

آقا رضی اصفهانی

آقا رضی اصفهانی، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. استاد فن و نقّاد و سخن بوده، سیر هندوستان نموده و برگشته، در سال 1024ق وفات یافت. جمله «آه از رضی» مادّه تاریخ وفات اوست.

در فراق تو خیالی است تن بی جانم که چو فانوس به تحریک نفس می گردد(2)

سیّد رضی اصفهانی

سیّد رضی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در نجف در خدمت حاج میرزا حسین نوری و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی به تلمّذ پرداخته و پس از فوت آخوند خراسانی به درس میرزا محمّد تقی شیرازی حاضر شده است. او در جوانی حدود سال 1334ق در کربلا وفات یافته و همانجا مدفون گردیده است.(3)

محمّد رضی اصفهانی

محمّد رضی اصفهانی، عالم فقیه، از دانشمندان گمنامی است که در اصفهان در قرن سیزدهم می زیسته و مانند هزاران عالم دیگر بدون اسم و رسم زندگی نموده و بدرود حیات گفته است. از آثارش اجازه اجتهادی است که به نام آقا سیّد محمّد حسن مجتهد موسوی بعد از سال 1244ق نوشته است.(4)


1- تذکره غنی، ص58؛ کاروان هند، ج1، ص446.
2- تذکره حسینی، صص 133 و 134؛ تذکره آتشکده: بخش سوم، ص943؛ ریحانة الادب، ج1، ص23؛ تذکره غنی، ص58؛ الذریعه، ج9، ص371؛ کاروان هند، ج1، صص 449-451؛ تاریخ نظم و نثر، ص413؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «رضی»، ص500؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص640؛ تذکره سرو آزاد، ص31.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 609 و 644؛ نقباء البشر، ج1، ص783.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 640 و 641.

ص: 187

محمّد رضی اصفهانی

محمّد رضی بن محمّد شریف اصفهانی، خطاط نسخ نویس قرن یازدهم هجری. از آثارش کتابت نسخه «تحفة الابرار» تألیف: سیّد مصطفی بن ابراهیم تبریزی می باشد. نسخه به شماره 4074 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

آقا رضی مجلسی

آقا رضی بن ملّا محمّد نصیر بن عبداللّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری.

وی در اصفهان به تحصیل پرداخته است. در «تذکرة الانساب» درباره او می نویسد: «صبیه مرحوم میرزا محمّد کاظم جدّحقیر در حباله او می بود و میرزا محمّد شفیع و میرزا یحیی و دو همشیره (اولاد او می باشند)».

مشارالیه در سال 1126ق وفات یافته و میرزا عزیزاللّه الماسی در مرثیه و مادّه تاریخ وفاتش گوید:

رضیّ خالق و خلق از قضا چون ز فوتش عالمی را ساخت مغموم

بتاریخ وقوع این مصیبت «غم و سوز ابد» گردید مرقوم

این کتابها از اوست:

(2) «صحیفة المتّقین و منهج الیقین» به فارسی، در تکمیل کتاب «حیوة القلوب» علّامه مجلسی در یک مقدمه و 118 باب.(3) «ترجمه بحارالانوار» مجلد هفتم و هشتم و نهم، که در سال 1297ق در تبریز چاپ شده است.(4)


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص3054.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص3054.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص645؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 278 و 279 و 363؛ الذریعه، ج15، ص23 و ج4، ص92 و 88؛ الکواکب المنتشره، ص278؛ فیض قدسی، ص202؛ مرآة الاحوال جهان نما، ص262؛ نجوم السماء، ص130؛ کشف الحُجَب، ص369.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص645؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 278 و 279 و 363؛ الذریعه، ج15، ص23 و ج4، ص92 و 88؛ الکواکب المنتشره، ص278؛ فیض قدسی، ص202؛ مرآة الاحوال جهان نما، ص262؛ نجوم السماء، ص130؛ کشف الحُجَب، ص369.

ص: 188

سیّد رضی علوی اصفهانی*

سیّد رضی علوی اصفهانی، عالم فاضل جلیل. از تولّد و وفات و اساتید او اطلاعی در دست نیست در نسخه ای از کتاب «تفصیل وسائل الشیعه» تألیف: شیخ محمّد حرّ عاملی، کاتب نسخه محمّد مؤمن بن ملّا محمّد طالقانی از صاحب عنوان چنین یاد کرده است:

«بحسب الامر امیرالسّادات العظام و نجباء الکرام حاوی الاصول و الفروع جامع المعقول و المنقول اعنی مجتهد الزّمان سیّد رضی علوی اصفهانی»

این نسخه در اواسط جمادی الاوّل 1091ق کتابت شده و در کتابخانه علّامه محقّق حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان وجود داشته است.(1)

سیّد رضی لاریجانی

حاج سیّد رضی لاریجانی، عالم حکیم و فیلسوف جلیل، از اجلّه شاگردان آخوند ملّا علی نوری در اصفهان بوده و در این شهر حکمت متعالیه تدریس می فرموده [است]. به طهران منتقل شده و در آن شهر در سال 1270ق وفات یافته و هم در آنجا مدفون گردیده است. در اعیان الشیعه نام او سیّد رضا ذکر شده است. فرزندش سیّد محمّد شمس الادباء، از دانشمندان و شعرای طهران در آن عصر است.(2)

[ظاهرا در اواخر قرن دوازدهم هجری در «لاریجان» مازندران متولّد شده و بعد از قتل به ناحق پدر، به همراه مادر و برادرش به اصفهان آمده و نزد ملّا علی نوری و ملّا


1- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص155.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص639؛ اعیان الشیعه، ج31؛ ص64.

ص: 189

محمّد اسماعیل واحدالعین حکمت متعالیه را فرا گرفته و حکمت مشاء را از سایر حکماء آموخت. برخی از میرزا عبدالجواد شیرازی و میرزا رفیع شیرازی به عنوان اساتید او نام برده اند که محلّ تردید و تشکیک است و از این دو نفر مجهول الحال در منابع معتبر تاریخ و تراجم ذکری نشده است.

او جامع حکمت و عرفان بوده و بر فلسفه اشراقی و عرفان محی الدّین عربی تسلط داشته و کتب مربوط به آنها را تدریس می فرموده و در بین اقران در احاطه به مباحث حکمی و عرفانی ممتاز بوده و طلاب و علمای اهل ذوق و حال درس او را بر مدرسین هم طبقه او ترجیح می داده اند. از شاگردان او می توان به حکیم آقا محمّد رضا قمشه ای (صهبا)، حاج ملّا هادی سبزواری، میرزا محمّد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)، ملّا محمّد اسماعیل درکوشکی، میرزا محمّد جعفر لواسانی (حکیم الهی) و غیره اشاره کرد.

لاریجانی در سال 1267ق به دعوت میرزا اسماعیل مستوفی گرکانی به تهران رفت و به تدریس ادامه داد تا همانجا مرحوم شد.(1)]

میرزا سیّد رضی اصفهانی

میرزا سیّد رضی اصفهانی متخلّص به «محرم» از شعرای قرن سیزدهم هجری.

او از تُجّار معتبر و خوشنام اصفهان بوده ولی در تجارت ورشکسته شده و در کاظمین (نزدیک بغداد) سکونت گزیده و تا سال 1297ق در قید حیات بوده است. گاهی شعر می سرود.

از اوست:


1- کیهان اندیشه: شماره 62، مهر و آبان 1374ش، صص 65-73؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص462؛ جغرافیای اصفهان، ص68؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران)، ج1، ص235؛ مدینة الادب، ج2، ص675 و ج3، ص81؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفای متأخر، صص 261-263؛ منتخب معجم الحکماء، صص 96 و 97؛ مکارم الآثار، ج6: ص1957؛ الکرام البرره، ج2، ص575؛ بیان المفاخر، ج1، صص 224 و 225؛ شرح مشاعر (لاهیجی): مقدمه؛ قصص العلماء، صص 93 و 127؛ نجوم السماء، ج1، ص112.

ص: 190

به تمنّای توام هوش برون رفته ز سر به تولّای توام عقل شده دیوانه

هاتفی دوش مرا طرفه سروشی در داد که به جز عشق همه قول و غزل افسانه(1)

سیّد رضی مصلح لنجانی

حاج سیّد رضی لنجانی اصفهانی متخلّص به «مصلح» از فضلاء و ائمه جماعت و شعرای اصفهان [در اوایل قرن چهاردهم هجری [بوده و با مرحوم عباسعلی خرم لنبانی مشاعراتی داشته است.

رفیعای نقاش اصفهانی

رفیعای نقاش اصفهانی، شاعر و نقاش، مؤلف کتاب «اوصاف الاوباش» که به روش «اوصاف الاشراف» نگاشته است. نسخه آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

[این بیت از اوست:

قماش برگ گل و آن عُذار آل یکی ست زِ هَرچه جلوه کند حُسن را قال یکی ست(3)]

میرزا محمّد رفیع میردامادی

میرزا محمّد رفیع میردامادی فرزند میرزا محمّد رحیم کبیر بن سیّد مرتضی بن میر محمّد اشرف بن سیّد عبدالحسیب محمّد بن میر سیّد احمد علوی عاملی، عالم فاضل جلیل [در قرن سیزدهم هجری] از محدّثین، فقهاء و متکلمین عالیقدر بوده و نزد آقا


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1543.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج1، ص214.
3- تذکره روز روشن، ص303.

ص: 191

محمّد باقر وحید بهبهانی و میرزا ابوالقاسم قمی تحصیل نموده است. از اصدقاء و معاشرین حاج محمّد ابراهیم کلباسی و حاج سیّد محمّد باقر حجت الاسلام و مورد وثوق و احترام عموم مردم بوده و پس از وفات در نجف اشرف مدفون شده است.(1)

محمّد رفیع رشتی گیلانی

ملّا محمّد رفیع بن رفیع گیلانی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محقّق از علمای قرن سیزدهم هجری.

در گیلان متولّد شده و پس از تحصیل مقدّمات به اصفهان مهاجرت نموده و سالها به تکمیل فضائل و معلومات خود گذرانیده و در نجف به درس سیّد بحرالعلوم و دیگران حاضر شده است.

وی در حدود سال 1245ق وفات یافته است.

کتب زیر از اوست:

1. «اصل الاصول» در شرح معالم، مفصل [که نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران و نسخه ای دیگر در نجف اشرف نزد سیّد محمّد صادق بحرالعلوم و همچنین نسخه ای در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.] 2. «جواهر الاصول» حاشیه ای است بر معالم تا آخر تعادل و تراجیح3. «حواشی بردرّه» بحرالعلوم4. «رساله در جمعه»5. «کشف المدارک» مطبوع.(2)

سیّد محمّد رفیع خاتون آبادی

سیّد محمّد رفیع بن سیّد محمّد صالح خاتون آبادی، عالم جلیل از سلسله


1- لطائف غیبیّه: مقدمه، ص24.
2- الکرام البرره، ج1، صص 577 و 578؛ الذریعه، ج2، ص168 و ج6، ص29 و 206 و ج12، ص245 و ج18، ص59 و ج25، ص49؛ فهرست رضوی، ج16، صص 23 و 24؛ فهرست مروی، ص123؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 646 و 647.

ص: 192

خاتون آبادی ها می باشد. به سن 88 سالگی وفات یافته و در تکیه بابا رکن الدّین مدفون گردیده است.(1)

[محدّث قمی در ذکر میر محمّد صالح فرزند میر اسماعیل بن میر عماد می نویسد: همانا میر محمّد صالح را از زوجه خود سیّدة النّساء بنّت سیّد حسین حسینی که منتسب به گلستانه است، دو فرزند بود: سیّد عبدالواسع و سیّد محمّد رفیع. سیّد محمّد رفیع مشغول به عبادت بود. هشتاد و هشت سال عبادت کرد و در اصفهان وفات نمود و در مقبره بابا رکن الدّین مدفون گشت.(2)]

آقا رفیع نقاش زرگر*

آقا رفیع نقاش زرگر فرزند آقا طالب، از هنرمندان و صنعتگران قرن دوازدهم هجری است. در طراحی طلا و نقره استاد بوده و در 20 جمادی الثّانی 1203ق وفات یافته و در قبرستان مصلی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)

رفیع اصفهانی

رفیع بن محمّد علی اصفهانی ]غراباغی از کاتبان فاضل قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را زیبا می نوشته و در اصفهان ساکن بوده است و بیش از 40 سال به کتابت مشغول بوده است.(4)] برخی از آثاری که به خط او در کتابخانه ها موجود است به شرح زیر است:

1. «جواهر الکلام» تألیف: حاج شیخ محمّد حسن نجفی تاریخ کتابت: 20 رمضان


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 650 و 651؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص66؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73.
2- منتهی الآمال، ج2، ص165.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
4- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.

ص: 193

1264ق، موجود به شماره 1244 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد(1) [(2) «حاشیه بر شرح ملخص» تألیف عبدالعلی بیرجندی، تاریخ کتابت: سال 1232ق، موجود در کتابخانه مدرسه حجتیّه قم.(3) [(4) «غایة المرام» تألیف: سیّد نعمت اللّه جزائری، تاریخ کتابت: پنج شنبه 5 شوال 1244 و شعبان 1245ق، موجود بر شماره M802در کتابخانه دانشگاه لس آنجلس آمریکا.(5)(6) «خزائن جواهر سلطانی» تألیف: میر محمّد حسین خاتون آبادی، تاریخ کتابت: 1252ق، موجود به شماره 6453 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس.(7)(8) «اشارات» تألیف: حاج محمّد ابراهیم کلباسی، تاریخ کتابت: جمادی الاوّل 1270ق».(9)]

محمّد رفیع اصفهانی

محمّد رفیع بن فتح اللّه اصفهانی، از کاتبان زبردست و خوشنویسان هنرمند قرن یازدهم هجری است خطوط نسخ، ثلث و رقاع را خوش می نوشت و به کتابت امرار معاش می کرد.

او در سال 1090ق «صحیفه سجّادیه» را به خط نسخ زیبا کتابت کرده که به شماره 878 در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(10)] همچنین در یکشنبه اواخر شوال سال 1081ق نسخه ای از قرآن کریم به خط نسخ خوش را کتابت کرده که در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی به شماره 1492 نگهداری می شود.(11)]

حاج میرزا رفیع طباطبایی نایینی اردستانی


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص378.
2- فهرتس حجتیّه، ص53.
3- فهرتس حجتیّه، ص53.
4- نسخه های خطی، ج11 و 12، ص297.
5- نسخه های خطی، ج11 و 12، ص297.
6- فهرست الفبایی رضوی، ص234.
7- فهرست الفبایی رضوی، ص234.
8- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص33.
9- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص33.
10- فهرست کتابخانه ملّی، ج8، ص388.
11- فهرست احیاء، ج8، ص388.

ص: 194

حاج میرزا محمّد رفیع بن میر محمّد طباطبایی اردستانی بن میر محمّد حسین بن رفیع الدّین محمّد بن محمّد مهدی بن ابوالحسن محمّد بن رفیع الدّین محمّد (میرزا رفیعا) نایینی اصفهانی.

از علمای اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] بوده و نزد بزرگان اهل علم تلمّذ نموده، مدّتی به هندوستان مهاجرت نموده، و در آنجا زنی از امرای سِند اختیار نموده، و از آن مخدّره اولادی نداشت. لکن از عیال دیگرش شش فرزند پسر یافته که دو نفر از آنان از اطباء زمان و بدین علم شهرت داشته اند.

مشارالیه مورد توجّه و عنایت سیّد محمّد باقر حجة الاسلام بوده و پس از معاودت از سفر هند، از طرف ایشان متصدی موقوفات میر جمله اردستانی گردیده و بدین مناسبت از اصفهان به زواره مهاجرت نموده و آنجا سکونت فرموده است.(1) به ظنّ قوی مشارالیه از شاگردان سیّد حجة الاسلام بوده است.

آقا محمّد رفیع خوانساری*

آقا محمّد رفیع بن آقا جمال الدّین محمّد بن آقا حسین خوانساری، عالم فاضل جلیل. مرجع احکام و ارقام و اقاریر. علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی می نویسد: صورت سجّلات مبسوط به خط او و پدرش را در بعضی ارقام اوقاف دیده ام و امضاء او عبارت «ابن جمال الدیّین محمّد الخوانساری محمّد رفیع الشّریف» است.(2)

محمّد رفیع*

محمّد رفیع فرزند منشی الممالک، شاعر، ادیب خوشنویس و منشی در قرن یازدهم و دوازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته و در انشاء


1- آتشکده اردستان، ج1، ص188 و ج2، ص291؛ بیان المفاخر، ج2، ص320.
2- الکواکب المنتشره، ص282.

ص: 195

و گفتن شعر فارسی و ترکی مهارت به سزایی داشته است.(1)

ظاهرا منظور از منشی الممالک میرزا عبدالحسین نصیری طوسی اردوبادی است.

ملّا محمّد رفیع گیلانی*

ملّا محمّد رفیع بن ملّا محمّد مؤمن جیلی (گیلانی)، عالم فاضل، محدّث عالیقدر، محقّق مدقّق و ادیب اریب، از دانشمندان قرن یازدهم هجری.

وی نزد ملّا محمّد تقی مجلسی در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و پس از آن نزد علّامه مجلسی به تلمّذ پرداخته و حضرت علّامه در سال 1087ق جهت او اجازه نوشته است. او همچنین از شیخ محمّد حرّ عاملی در اواخر محرّم الحرام 1088ق اجازه گرفته است.

برخی از تراجم نویسان به اشتباه تألیفات و اجازات او را به یکی از دانشمندان قرن دوازدهم هجری: محمّد رفیع بن فرخ گیلانی متوفی 1160ق نسبت داده اند.

این کتابها از ملّا محمّد رفیع بن محمّد مؤمن گیلانی است:

1. «شواهد الاسلام» در شرح اصول کافی 2. «اجتهاد و تقلید» 3. «نان و پنیر» که نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ هادی کاشف الغطاء در نجف موجود است و محمّد علی بن یحیی در سال 1107ق در اصفهان آنرا کتابت کرده است.(2)

رفیع الدّین جابری

رفیع الدّین بن مهدی جابری، از اعیان و افاضل اصفهان بوده و در عهد صفوی منصب مستوفی الممالک ایران را به عهده داشته است.(3)

[او کتاب «دستور الملوک» را در باب نظام اداری و سیاسی دولت صفویه تألیف کرده که اولین بار مرحوم استاد محمّد تقی دانش پژوه در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص739.
2- فهرست مرعشی، ج31، صص 267-269 و 271؛ الکواکب المنتشره، ص282؛ الذریعه، ج24، ص30.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513.

ص: 196

تهران به چاپ رسانده است.(1)]

ملّا محمّد رفیع گیلانی

مولی محمّد رفیع بیدآبادی، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن دوازدهم هجری]. شیخ عبدالنّبی قزوینی در کتاب «تتمیم امل الآمل» درباره او می نویسد:

«کان فاضلاً محقّقا و عالما مدققّا و زاهدا متقّیا و صالحا تقیّا و بالجمله کان من اهل الفوز و الفلاح و العبادة و الصّلاح»

قبرش در گوشه شمال شرقی بقعه، سنگ او شکسته و نیمی از آن از بین رفته و تاریخ فوت نیز به همین علّت نامعلوم است. او پدر حکیم و فیلسوف عالیقدر آقا محمّد بیدآبادی است.(2)

محمّد رفیع پیرزاده

محمّد رفیع زاهدی معروف به «پیرزاده» از حکماء و دانشمندان نیمه دوم قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و از خواصّ اصحاب و شاگردان حکیم ملّا رجبعلی تبریزی است.

او به دستور استادش تقریرات و مطالب درسی او را گردآوری و مدوّن نموده و آن را «المعارف الالهیّه» نامید. نسخه ای از این کتاب که در سال 1391ق، از روی نسخه ای قدیمی به خط محمّد خلیل بن محمّد حسین رازی، در غرّه رجب 1125ق در دارالسلطنه اصفهان کتابت شده بود در کتابخانه آقای سیّد کاظم مدرسی یزدی در قم موجود است، قسمتی از این کتاب به تصحیح مرحوم استاد سیّد جلال الدّین آشتیانی در کتاب «منتخبات آثار حکمای الهی ایران» به چاپ رسیده است.


1- مجلّه بخارا، شماره 31، مرداد و شهریور 1382، ص80.
2- تتمیم امل الآمل، ص112؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص195 و 196؛ الکواکب المنتشره، ص283.

ص: 197

ظاهرا پیرزاده تا سال 1080ق (سال وفات ملّا رجبعلی تبریزی) زنده بوده و بعد از آن وفات یافته است.(1)

میرزا رفیع قزوینی

میرزا رفیع قزوینی [خطاط نستعلیق نویس] در سال 1244ق دیوان مشتاق علی شاه را به خط نستعلیق در اصفهان نوشته [است] کتاب به شماره 2488 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

میر رمزی اصفهانی*

میر رمزی اصفهانی، از شعراء و سخنوران قرن دهم هجری در اصفهان ساکن بود. در جوانی به عیش و نوش و لَهو و لَعِب مشغول بود. امّا موفّق به توبه شده و اوقات خود را صرف عبادت نمود. در رمل مهارت به سزایی داشت. وی در اواخر عمر به قزوین رفته به مدح شاه طهماسب صفوی پرداخت و صله های ارجمند گرفت و در بازگشت به اصفهان در سال 978ق در حوالی قم وفات یافت.

از اوست:

رُخَش زِ سبزه تَر بر سمن نقاب کشید ز مُشک تَر خط نسخی بر آفتاب کشید(3)

رمضان شیرنشان*

رمضان شیرنشان اصفهانی فرزند ابراهیم، از روزنامه نگاران معاصر در سال 1305ش در اصفهان متولّد شد. او در سال 1331ش نشریه «شیرنشان» را با رویه انتشار هفتگی


1- دو رساله فلسفی (عین الحکمه و تعلیقات): مقدمه؛ فهرست عکسی احیاء، ج5، ص155.
2- فهرست مجلس، ج8، ص184.
3- تذکره خلاصة الاشعار: بخش اصفهان، صص 411-414؛ تذکره روز روشن، صص 311 و 312؛ الذریعه، ج9، ص384؛ تاریخ نظم و نثر، ص676.

ص: 198

تأسیس کرد.

از این نشریه از شماره 1 تا 97 در کتابخانه ملّی ایران نگهداری می شود.(1)

او سرانجام در 11 اسفند 1379ش درگذشت و در قطعه 35 گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(2)

رمضان صابر اصفهانی

[حاج مرشد] رمضان سیچانی متخلّص به «صابر» فرزند حسن [از شعرای معاصر اصفهان] در روز نوزدهم رمضان المبارک سال 1325ق در اصفهان متولّد گردید. زمانی در مدارس قدیم ساکن بوده و به تحصیل علوم اشتغال داشت. [سپس] به بازرگانی پرداخت.(3)

[در شعر طبعی روان داشت و در مادّه تاریخ سرایی صاحب مهارت و ذوق بود. اغلب اشعارش غزل و قصیده و اغلب در مدح و مرثیه حضرات معصومین علیهم السلام است. او در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن شیدا شرکت می کرد. دیوان اشعار او در سال 1367ش به چاپ رسیده است.

او سرانجام در 6 مهر 1366ش وفات یافته و در قطعه 3 باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(4)

سیّد مرتضی محمّدی نژاد (کهتر اصفهانی) مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

«کهتر» به شمسی گفت سال فوتش «صابر به دیدار علی از جان رفت»(5)

این شعر از صابر اصفهانی است:

کشیده عشق چو مجنون مرا به دشت جنون جز این نبوده ز سودای عشق حاصل من


1- فهرست روزنامه ها و مجلات اصفهان، ص119.
2- سایت اینترنتی یادبود.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص298.
4- دیوان صابر اصفهانی، صص 205-207.
5- دیوان کهتر اصفهانی، ص442.

ص: 199

ز درس عقل نچیدم گلی ز باغ مراد حدیث عشق تو بنمود حلّ مسائل من(1)]

رمضان نجف آبادی

رمضان بن حسن نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1264ق کتاب «شرح کبیر» را تا آخر وصیّت، به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 574 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار طهران موجود است.(2)

رمضان هشیار

رمضان تولیّت متخلّص به «هشیار» فرزند محمود، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1311ش در اصفهان متولّد گردیده، اندکی تحصیل کرده و از سال 1330ش لب به گفتن اشعار گشوده و در انجمن ادبی پروانه شرکت می کرد.

از اوست:

بند نقاب از رخ، دلدار باز کرده شرمنده مهر و مه را، آن دلنواز کرده

تا او گره ز زلف پر پیچ و خم گشوده بر ما شب جدایی، آن مه دراز کرده(3)

رمضان طلاکوب

استاد رمضان طلاکوب، از هنرمندان عصر قاجاریه است در هنر طلاکوبی از اساتید بزرگ اصفهان بوده است. از آثار او ضریح فولادی نفیس آرامگاه سیّد محمّد باقر حجة الاسلام در مسجد سیّد اصفهان است که در سال 1322ق به اتمام رسیده و وی


1- گلهای زاینده رود، ج2، ص37.
2- فهرست سپهسالار، ج1، ص472.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص533.

ص: 200

چنین رقم زده است:«عمل استاد رمضان طلاکوب اصفهانی».(1)

رمضانعلی سدهی لنجانی*

رمضانعلی بن مشهدی تقی سدهی لنجانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او از مجموعه ای از چند رساله (از جمله رساله «اصول دین» تألیف: میرزا ابوالقاسم قمی در سال 1267ق و «عقود و ایقاعات» تألیف: حاج محمّد جعفر آباده ای) را به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه مدرسه صدر خواجو در اصفهان نگهداری می شود.(2)

رمضانعلی اصفهانی*

رمضانعلی بن حاج علی بن ملّا ابراهیم اصفهانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او در اوّل شعبان 1299ق از کتابت «الدرّة الثمینه» تألیف: علی اکبر حسنی حسینی لغوی یزدی به خط نسخ فراغت یافته است. نسخه حاضر در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

رمضانعلی رارانی اصفهانی

رمضانعلی بن محمّد علی رارانی [جی اصفهانی، از کاتبان و خوشنویسان قرن یازدهم هجری، از اهالی قریه «راران» یا «رهروان» جی (که اکنون به شهر اصفهان پیوسته است) احتمالاً از شاگردان ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری است.

او این کتابها را به دست خود کتابت کرده است]:

1. «ذخیرة المعاد» تألیف ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری (از زکوة تا صوم) در سال 1058ق، موجود به شماره 687 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم.(4) 2. «حاشیة الروضة


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص788.
2- فهرست صدر خواجو، ص76.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص214.
4- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص81؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص74.

ص: 201

البهیة» تألیف: محمّد بن قاسم اصفهانی معروف به دیلماج، در سال 1084ق موجود به شماره 689 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم.(1) [3. «فروع کافی» تألیف: شیخ کلینی، در سال 1080 موجود به شماره 849 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی.(2)]

شیخ رمضانعلی املائی خوزانی*

حاج شیخ رمضانعلی املائی فرزند ملّا غلامحسین، عالم فاضل و فقیه معاصر. در سال 1333ق در سِدِه ماربین (خمینی شهر) متولّد شد. مقدمات را در زادگاه خود نزد سیّد مصطفی ابطحی آغاز کرد. سپس به اصفهان رفته و نزد علمای عالیقدر حوزه علمیه اصفهان شیخ اسماعیل معزی، سیّد محمّد باقر ابطحی، شیخ محمّد باقر قزوینی، سیّد محمّد باقر درچه ای، ملّا محمّد جواد فریدنی، حاج آقا رحیم ارباب، سیّد عباس صفی دهکردی، میرزا علی آقا شیرازی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ محمّد علی عالم حبیب آبادی، سیّد مهدی حجازی فروشانی ادامه تحصیل داد. سپس به قم رفته و در درس خارج آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، حاج آقا حسین بروجردی و سیّد محمّد تقی خوانساری حاضر شد و به اجتهاد نائل آمد.

او سالها در مدرسه جده بزرگ اصفهان به تدریس فقه و اصول مشغول بود و در کنار آن به اقامه جماعت در مسجد قائمیه خمینی شهر و حلّ مشکلات شرعی مردم و ترویج دین پرداخت.

او عالمی متواضع و فقیهی متبحّر بود و عمر خود را با نیکنامی و رعایت تقوا سپری نمود تا اینکه سرانجام در روز جمعه 20 محرم 1428ق برابر با 20 بهمن 1385ش وفات یافت و در امامزاده سیّد محمّد خمینی شهر مدفون شد.

فرزند برومندش شیخ محمّد حسین املائی، عالمی شایسته و انقلابی و مبارز بود که


1- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص112.
2- فهرست مختصر مجلس، ص638.

ص: 202

بر اثر سانحه رانندگی وفات یافت.(1)

روح تمیمی اصفهانی*

ابوعلی روح بن احمد بن عبدالرّحمان بن روح بن حکم تمیمی اصفهانی نیشابوری. از محدّثین ادیب و موثق عامّه در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است.

در نیشابور سکونت داشته و از اَبی عمرو بن حمدان و دیگران حدیث شنیده است. او در جمادی الاولی سال 417ق فوت نموده است.(2)

روح رارانی اصفهانی

ابوطاهر روح بن بدر بن ثابت بن روح بن محمّد بن ابوالقاسم بن عبّاس بن جعفر صوفی رارانی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری است. در اصفهان و بغداد حدیث گفته است: از ابوعلی حدّاد استماع حدیث نموده و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.

او در سال 532ق وفات نموده است.(3)

[کنیه اش در اغلب منابع «ابوالرّجاء» آمده و «ابوطاهر» کنیه محدّث دیگری به نام «روح بن محمّد رارانی متوفی 491ق است، صاحب عنوان از بیت علم و حدیث بوده و اجداد و اعقابش از محدّثین معروف و از فقهاء صاحب نفوذ در اصفهان بوده اند. «راران» از قریه های بلوک جی اصفهان بوده و اکنون از محلّه های شرق اصفهان است.(4)]


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با مرحوم شیخ رمضانعلی املائی در 28 خرداد 1370ش؛ مجلّه حوزه، شماره 88، مهر و آبان 1377، صص 25-40.
2- المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، ص75.
3- التّحبیر، ج1، ص282 و ج2، ص300.
4- معجم البلدان، ج3، ص12؛ تاج العروس، ج3، ص230؛ قاموس المحیط، ج3، ص37؛ المشتبه، ج1، ص296.

ص: 203

روح اصفهانی

روح بن حاتم اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری است [از حسین بن فرج بغدادی روایت کرده و ابوحامد اشعری از او حدیث نقل نموده است.(1)

روح جَبَّری اصفهانی

ابولعلی روح بن عصام بن یزید بن عجلان جَبَّری از محدّثین عامه اصفهان است. او از هیثم بن بشیر هیثم بن عدی، زافر بن سلیمان، عَبّاد بن عَبّاد، ابی اَحوص، ابن عُلیّه، شریک و پدرش عصام حدیث نقل کرده و محمّد بن اسحاق بن منده، احمد بن حسین انصاری و دیگران از او روایت می نمایند.(2)

روح رارانی اصفهانی*

ابوطاهر روح بن محمّد بن عبدالواحد بن عباس بن حسن بن جعفر صوفی رارانی اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم هجری. او از «اباالحسن علی بن احمد جرجانی» و «ابابکر محمّد بن احمد بن عبدالرّحمان معدّل» حدیث شنیده و در سال 491ق وفات یافته است.

«ابوالقاسم هبة اللّه بن عبدالوارث شیرازی» و دیگران از او حدیث شنیده اند.(3)

روح رازی*

ابو زرعه روح بن محمّد رازی، از محدّثین شافعی در اوایل قرن پنجم هجری. متصدی امر قضاوت در اصفهان بوده(4) و در سال 423ق [در کَرَج ابودلف در استان مرکزی فعلی] وفات نموده است. او فقیهی دیندار بوده و از احمد بن حسن رازی، حفص،


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص315.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص314؛ اللباب، ج1، ص256.
3- معجم البلدان، ج3، ص12؛ اللباب، ج2، صص 5 و 6.
4- هدیة العارفین، ج1، ص371.

ص: 204

و ابن فارسی لغوی و دیگران روایت می کند.] وی مجموعه ای به نام «جم الفواعد» را تألیف نموده است.(1)

روح الامین قمشه ای

روح الامین قمشه ای فرزند محمّد حسین بن محمّد علی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. وی در سال 1070ق مالک نسخه ای از «استبصار» بوده و شیخ راشد بن علی بن راشد بحرانی، بر روی برگی از این کتاب در یادداشتی از او چنین یاد کرده است:

«الاخ العزیز الرّکن القوی الحزیز الاسعد الامجد و الاکرم الافهم صاحب الافعال المجیده و الخصال الحمیده مولانا و مقتدانا حاوی محاسن الجود و الکرم الموصوف با حسن الشّیم»(2)

سیّد روح الامین مختاری نایینی

سیّد روح الامین بن شمس الدّین محمّد بن سیّد محمّد رضا مختاری نایینی اصفهانی، عالم فاضل کامل [از دانشمندان قرن یازدهم هجری [وی از ائمه مسجد جامع جدید عباسی [مسجد شاه، مسجد امام فعلی] بوده و معاصر میرزا عبداللّه افندی صاحب «ریاض العلماء» است.(3)

او در روز 6 شعبان 1102ق وفات یافت.(4)

این تألیفات از اوست:

1. «تأویل الآیات» [که نسخه ای از آن به خط شاگردش نجفقلی بن عبداللّطیف و مورّخ به سال 1091ق در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(5)


1- طبقات الشّافعیّه (اسنوی)، ج1، ص581.
2- تراجم الرجال، (چاپ 1422ق)، ج1، ص364.
3- ریاض العلماء، ج2، صص 317 و 318.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص653؛ اعیان الشیعه، ج33، ص41.
5- الذریعه، ج3، ص302 و 303.

ص: 205

(1) «هدایة الامّة فی معرفة الائمة» در اعتقادات، به فارسی که در یک مقدّمه، 5 مطلب و یک خاتمه در 5 رجب 1099ق تألیف کرده و نسخه ای از آن به خط قاسم بن فتاح خراسانی که در 20 ربیع الثّانی 1231 در «دارالحصار» از توابع همدان کتابت کرده است. این نسخه به شماره 9198 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

خاندان سادات حسینی مختاری سبزواری عبیدلی از خاندان های علمی شیعه هستند که در قرن یازدهم و دوازدهم هجری در اصفهان و نایین ساکن بوده اند و دانشمندان بسیاری از جمله سیّد مرتضی سیّد احمد (فرزندان صاحب عنوان) و زین العابدین (نواده صاحب عنوان) و بهاءالدّین محمّد مختار نایینی از این خاندان برخاسته اند.(3)]

استاد روح اللّه میناییان*

استاد روح اللّه میناییان فرزند استاد اکبر، از هنرمندان طراح نقشه فرش و کاشی اصفهان در عصر حاضر است. در سال 1314ش در محلّه پاقلعه اصفهان متولّد شد. پدرش در زمینه نقاشی شاگرد استاد صانعی کاشانی و در زمینه طراحی نقشه فرش شاگرد استاد ارچنگ بود. خود او نزد پدر به طراحی پرداخت و سپس نزد استاد ارچنگ حاضر شد و به فراگیری این هنر مشغول شد. مدّتی هم نزد استاد شاکرین به کار ادامه داد تا اینکه استادی ماهر شد و مستقلاً به فعالیّت پرداخت. او در طراحی نقوش زیبای هنری برای فرش، کاشی و گچبری مهارت به سزایی دارد و شاگردانی نیز تربیت کرده است. دو برادرش حسین و قدرت نیز در این هنر به فعالیّت مشغول بوده اند.(4)

سیّد روح اللّه کشفی*


1- الکواکب المنتشره، صص 287 و 288.
2- فهرست مرعشی، ج32، ص305.
3- الکواکب المنتشره، صص 287 و 288.
4- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با استاد روح اللّه میناییان در روز یکشنبه 20 خرداد 1375ش.

ص: 206

سیّد روح اللّه بن سیّد محمود بن سیّد مصفی بن سیّد جعفر کشفی دارابی، از شعرای معاصر اصفهان. در روز عاشورا (10 محرم) 1317ق در اصفهان متولّد شد. نسب او به جناب «محمّد العابد» فرزند امام موسی کاظم علیه السلام می رسد. مادرش صبیّه عالم ربّانی سیّد سینا کشفی است.

تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دیانت طی نموده و سپس در حوزه علمیه اصفهان نزد شیخ علی مدرس یزدی، میرزا احمد اصفهانی، ملّا عبدالجواد آدینه ای تحصیل کرد و آنگاه قسمتی از دروس خارج را نزد آخوند ملّا عبدالکریم گزی طی نمود. در سال 1304ش به استخدام وزارت معارف و اوقاف و امور مستظرفه درآمده و در اصطهبان فارس به تدریس پرداخت. مدتی در لار و اصطهبان به مشاغل اداری مشغول بود. پس از آن به خدمت اداره اوقاف اصفهان در آمده و به ریاست اداره اوقاف نجف آباد منصوب شد و سرانجام در 29 اسفند 1341ش بر اثر ابتلاء به بیماری سرطان وفات یافته و نزدیک قبر میر فندرسکی در تکیه میر واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. او شاعری توانا و خوش قریحه بود و «کشفی» تخلّص می کرد.

این کتابها و آثار از او به جای مانده است:

1. «تلخیص الاغانی»2. «برگزیده مطالب نغز» (مطالب اشعار فارسی و عربی)3. «تحفه کشفی» (مجموعه اشعار) که به همت فرزندش دکتر سیّد محمود کشفی در سال 1358ش به چاپ رسیده است.(1)

از اوست:

چه شود گر بنهی پای به ویرانه من کنی از نور رُخَت جلوه به کاشانه من

سنبل آشفته به نسرین که نمودی برگو بازخواهی چه کنی با دل دیوانه من


1- تحفه کشفی: مقدمه، صص 3-8.

ص: 207

روح اللّه فراهانی*

خواجه روح اللّه بن نوراللّه فرهانی، از نیکوکاران و خَیّرین قرن یازدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و در سال 1033ق به همت او مسجد باغ حاجی در اصفهان بنا شده است.(1)

روح اللّه قهپائی

روح اللّه بن هدایت اللّه قهپائی [از فضلاء قرن یازدهم هجری، از اهالی قهپایه (کوهپایه) اصفهان] در سال 1018ق از کتابت نسخه ای از «رجال ابن داود» فراغت حاصل نموده است و نسخه در کتابخانه فاضلیه مشهد بوده است.(2)

همچنین او در چهارشنبه سوّم ذیحجه سال 1038ق نسخه ای از «مسالک» شهید ثانی (از وقف تا طلاق) را به خط نستعلیق نوشته و به شماره 673 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(3)

دکتر روح اللّه سازش

دکتر روح اللّه سازش، رئیس بهداری آموزشگاههای اصفهان در سال 1285ش در اردکان یزد متولّد گردید. تحصیلات خویش را تا دکترای پزشکی در اردکان و طهران انجام داده و در سال 1311ش فارغ التحصیل شد. مدّت ها در طهران ساکن و به طبابت مشغول بود. سپس به اصفهان منتقل و به ریاست بهداری آموزشگاهها که خود مؤسس و بنیان گذار آن بود، منصوب و تا سال 1349ش با کمال سعی و کوشش و صداقت در این مؤسسه انجام وظیفه نموده و در این سال بازنشسته شد. سرانجام در شب هفتم دی ماه 1371شمسی (مطابق با یکشنبه 22 جمادی الثّانی سال 1410ق) پس از یک بیماری در اصفهان وفات یافته و در گورستان باغ رضوان مدفون شد.(4)


1- آثار ایران، ج1، ص301.
2- فهرست فاضلیّه، ص171.
3- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص245.
4- مزارات اصفهان، ص128.

ص: 208

سیّد روح اللّه فندرسکی

سیّد روح اللّه فندرسکی، از علماء اصفهان و از اعقاب میر ابوالقاسم فندرسکی است. او پس از وفات جنب مزار جدّ خویش در تکیه میر واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

روزبهان اصفهانی*

امیر روزبهان بن عمادالدّین محمود بن امیر روزبهان صبری اصفهانی، شاعر ادیب و فاضل در قرن یازدهم هجری. از اصفهان به هند آمده و مدّتی در «آگره» بود. سپس در سال 1023ق به اصفهان بازگشت.(2)

میرزا روزبهان اصفهانی*

میرزا روزبهان اصفهانی، از دانشوران و سیاستمداران قرن یازدهم هجری است. او مردی لایق و باکیاست بوده و در دکن هندوستان ساکن بوده و در دربار سلطان عبداللّه قطبشاه اعتبار فراوان داشته است. او در سال 1041ق پس از عزل میرزا حمزه از منصب سرخیلی، به جای او این منصب را برعهده گرفت.(3)

روزبهان صبری اصفهانی

مولانا روزبهان اصفهانی متخلّص به « صبری» و معروف به «میر صبری» از شعراء و ادبای مشهور قرن دهم هجری.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص213؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص204؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص210.
2- کاروان هند، ج1، ص482.
3- حدیقة السّلاطین، ص96.

ص: 209

اصل او از اصفهان است و نسبش به قاضی روزبهان می رسد. ابتدا «فارس» تخلّص می کرد و کمی بعد آنرا به «صبری» تغییر داد. در فنون و شعر و ادب استاد بود و انواع شعر خصوصا غزل را نیکو می سرود. در علوم دینی نیز تحصیلاتی کرده بود و در علم ادوار و موسیقی و نرد و شطرنج ماهر بود.

او از اصفهان به قزوین (پایتخت دولت صفویه در زمان شاه طهماسب) رفته و به ملاقات و معاشرت و مصاحبت با علماء، شعراء و فضلاء می پرداخت. در سال 977ق به اصفهان مراجعت کرد. سال وفات او معلوم نیست. ظاهرا قبل از سال 1000ق از دنیا رفته است.

از اوست:

رحمت بر آن کسی که دلش مایل تو نیست پروانه وار سوخته محفل تو نیست

اظهار دوستیّ زبانی کجا شده است ای سنگدل مترس کسی در دل تو نیست

یا رب دل شکسته من از کجا شنید بوی محبّتی که در آب و گل تو نیست

این بس جزای کشتن «صبری» که روز حشر حسرت نمی کشد که چو او بسمل تو نیست(1)

روشن رامی*


1- خلاصة الاشعار (بخش اصفهان»، صص 187-192؛ تذکره آتشکده: بخش سوم از نیمه نخست، صص 954-956؛ محافل المؤمنین، ص181؛ خلد برین، ص481؛ تذکره غنی، ص79؛ تذکره حسینی، ص186؛ تذکره روز روشن، ص471؛ تاریخ نظم و نثر، ص460؛ الذریعه، ج9، ص593؛ ریحانة الادب، ج3، ص414؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «صبری»، ص134؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص209؛ تذکره شمع انجمن، ص407.

ص: 210

روشن رامی فرزند بهرام، از شاعران نوپرداز معاصر اصفهان. در 7 اسفند 1315ش در اهواز متولّد شد تحصیلات ابتدایی را در اندیمشک و متوسطه را در اهواز طی کرد. سپس به اصفهان آمد و در تربیت معلم درس خواند و از سال 1340ش به تدریس پرداخت.

در نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و در سال 1338ش اوّلین شعرش در مجلّه «امید ایران» چاپ شد. در اصفهان مدّتی در انجمن کمال حاضر می شد امّا کمی بعد با دوستان نویسنده و شاعر جوان خود انجمن صائب را تأسیس کردند، در آن انجمن حاضر می شد. او بعدها به شعر نو روی آورد و مجموعه اشعارش را در کتابهای «ایستگاه های اندوه» و «طعم آفتاب» به چاپ سپرد.(1)

روشن رامی در 7 فروردین 1385ش درگذشت و در قطعه 25 باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

سیّد ریحان الدّین مهدوی

سیّد ریحان الدّین محمّد حسن مهدوی فرزند آقا سیّد شهاب الدّین نحوی موسوی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، در دهه سوم ذی القعده سال 1313ق در اصفهان، از دختر علّامه فقیه مجتهد آخوند ملّا محمّد حسین کرمانی متولّد گردید. پس از گذراندن ایام صباوت در ظل توجّهات پدر دانشمند خود، شروع به فراگرفتن علوم نموده، مقدّمات علوم را نزد عدّه ای از علماء و فضلاء از آن جمله مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم زفره ای (حاج آخوند) فراگرفت. سپس سطوح متوسطه فقه و اصول را نزد حاج میرزا ابوالحسن بروجردی و آقا میرزا احمد مدرس و آخوند ملّا عبدالکریم گزی آموخت بعدا چند سال به درس خارج فقه و اصول آقا شیخ محمّد رضا نجفی حاضر گردید و از ایشان به اخذ دو اجازه روایتی و اجتهاد مفتخر شد. همچنین نزد حاج آقا جمال الدّین نجفی، آخوند ملّا


1- فصلنامه مهراوه، سال اوّل، زمستان 1384، صص 173-187.

ص: 211

محمّد حسین فشارکی، آقا سیّد مهدی درچه ای و سیّد محمّد مدرس درچه ای تحصیل کرده و از مرحوم مدرس نجف آبادی اجازه دریافت نموده است.

از آثار او رساله ای است درباره «وجوب جواب نامه همچون جواب سلام» که به دستور استادش آخوند گزی نوشته و مورد تحسین استاد واقع شده است.

سیّد ریحان الدّین مهدوی در ظهر روز یکشنبه 29 ذی القعده سال 1399ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی (مهدوی) در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.

صاحب عنوان برادر بزرگ نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] است و حقوق بسیاری بر ذمّه این جانب ثابت دارد (رحمة اللّه علیه).(1)

مادّه تاریخ وفات او را شاعر توانا آقای میراز فضل اللّه خان اعتمادی (برنا) چنین سروده است:

کِلک «بُرنا» از پی تاریخ فوت او نوشت: «شد گل گلزار فردوس جنان ریحان دین»


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 318 و 319؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص432؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص207.

ص: 212

اعلام اصفهان

«ز»

اشاره

ص: 213

ص: 214

زادویه اصفهانی

زادویه بن شاهویه اصفهانی، از ادباء و دانشمندان آشنا به زبان های عربی و پهلوی بوده و ظاهرا در قرن دوم یا سوم هجری می زیسته است. او کتاب «خدای نامه» را از زبان پهلوی به زبان عربی برگردانده است.(1) [«ابن ندیم» در «فهرست» خود از او یاد کرده است. «حمزه اصفهانی» در تألیف کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» از «خدای نامه» ترجمه زادویه اصفهانی بهره گرفته است.(2)]

زاوِن قوکاسیان*

زاون قوکاسیان، از هنرمندان رشته سینما در سال 1329ش در اصفهان به دنیا آمد. او فارغ التحصیل شیمی از دانشگاه اصفهان است. فعّالیّت سینمائی را از زمان دانشجوئی و فیلم سازی را از سال 1350ش در سینمای آزاد آغاز کرد. فیلم های «در فلق» و «فصلی دیگر» از او در جشنواره سینمای آزاد و فیلم «عروس کهنه» او در جشنواره هیروشیمای ژاپن در سال 1352ش جوایزی کسب کرده است.

او از سال 1360ش با تلویزیون ایران همکاری داشته و فیلم های «میلاد مسیح» و «عیسی آموزگار است» را برای شبکه اوّل تلویزیون ساخته است.

او در زمینه نقد و بررسی تئاتر و سینما نیز فعالیّت دارد و تاکنون ده ها مقاله و دو کتاب «درباره چشمه» و «نقد و معرفی آثار مسعو کیمیایی» را به رشته تحریر درآورده است.(3)

شیخ زاهد ثانی گیلانی

شیخ زاهد ثانی گیلانی اصفهانی، عالم عارف و ادیب شاعر، از اعقاب شیخ زاهد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 653 و 654؛ الذریعه، ج8، ص29.
2- الفهرست، (ترجمه فارسی)، ص446؛ ایران در زمان ساسانیان، ص99.
3- دانشنامه ایرانیان ارمنی، ص415.

ص: 215

گیلانی عارف مشهور است. از شاگردان آخوند ملّا علی نوری بوده، پس از تحصیل علوم ظاهر خدمت حسین علی شاه رسیده و در سال 1222ق در سفر حج در کاظمین وفات یافته [است].

از اوست:

عمری به درِ مدرسه ها بنشستیم با اهل ریا و کبر و کین پیوستیم

از یک نظر عاشق رندی آخر هم از خود و هم از غیر خود وارستیم(1)

زاهر ثقفی اصفهانی

ابوالمجد زاهر بن احمد بن حامد ثقفی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن هفتم هجری است. وی در سال 607ق متولّد شده و مَقدسی در اصفهان از او اخذ حدیث نموده است.(2)

زاهر مغازلی

ابونصر زاهر بن محمّد بن ابوالقاسم مغازلی واعظ اصفهانی، از محدّثین و خطبای عامّه اصفهان در قرن ششم هجری. در اصفهان و رُستاق های آن به وعظ خطابه مشغول بود و چون اشعری مذهب بود، مردم اصفهان به او اعتقاد نداشته اند. او از ابوعلی حدّاد و ابوالقاسم ثقفی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او حدیث استماع کرده است.

اوائل محرّم سال 537ق فوت شده است.(3)


1- طرائق الحقائق، ج3، ص233؛ ریاض العارفین، (چ1305ش)، ص261؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص569؛ مکارم الآثار، ج3، ص750؛ بیان المفاخر، ج2، ص234؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص336؛ ریحانة الادب، ج2، ص355؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص356.
2- جعفر بن ابیطالب، ص23.
3- التّحبیر، ج1، ص287.

ص: 216

زبیر جرقوهی

ابومحمّد زبیر بن محمّد بن احمد جرقوهی، از محدّثین عامّه در اوایل قرن ششم هجری است. [اصلاً از اهالی جرقوه بوده که اکنون به جرقویه معروف است] در مدینه (شهرستان) اصفهان ساکن بوده و به عمل صالح معروف بوده و عمری طولانی یافته است. او از ابوعلی حدّاد، ابوالمحاسن عبدالواحد بن اسماعیل رویانی، ابوالقاسم غانم بن محمّد برجی و احمد بن فضل خواص حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی و ابوالقاسم دمشقی از او روایت می کنند.(1)

زجری اصفهانی*

زجری اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن دهم هجری است.(2)

زراره اصفهانی

ابومضر زرارة بن فاخر (اصفهانی) از ادبای اصفهان است. مافروخی او را در ردیف دانشمندان متقدم عصر خود که در زمینه صرف و نحو و لغت و انشاء مهارت داشته اند ذکر کرده است.(3)

زُفَر عنبری تمیمی

ابوالهذیل زُفَر بن هذیل بن قیس عنبری تمیمی [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری]. اصل او از اصفهان است. از اصحاب ابوحنیفه است. در بصره ساکن بوده و منصب قضاوت آنجا را داشته و هم در آن شهر به سال 158 مرده است. او از اهل رأی و قیاس است و از گفته هایی اوست که: «تا زمانی که قرآن و حدیث (اثر) باشد ما به رأی عمل


1- التّحبیر، ج17 ص293؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ گرکویه، (ویرایش دوم)، صص 154 و 155.
2- فرهنگ سخنوران، ص247.
3- محاسن اصفهان، ص32.

ص: 217

نمی کنیم و گاهی که به حدیث برخوردیم از رأی می گذریم.»(1)

پدرش در زمان خلافت یزید بن عبدالملک در قریه «بَراآن» اصفهان ساکن بوده و سه فرزند به نام های «زُفَر»، «کوثر» و «هرثمه» داشته است.(2)

زکریا اصفهانی

زکریا اصفهانی، در کتاب «النقض» او را از فرزندان [نوادگان] بهرام گور و از قرامطه و پیشوای آنان دانسته است.(3)

زکریا جورجیری

ابواحمد زکریا بن احمد بن محمّد بن زکریا معدّل خطیب جورجیری اصفهانی، [از محدّثین عامّه در اوایل قرن ششم هجری]. از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری، ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن موسی بن مردویه صغیر و ابوالفتح احمد بن محمّد بن احمد حدّاد اجازه داشته و ابوسعد سمعانی از او به عنوان «کان شیخا سدیدا من اهل العلم» یاد کرده و از او اجازه دریافت داشته است.(4)

[جورجیر از محلّه های قدیمی شهر اصفهان است و مسجد جورجیر از عهد دیالمه و جنب آن مسجد حکیم از عهد صفویه مهم ترین یادگارهای تاریخی این محلّه به شمار می روند.]

زکریا اصفهانی


1- ریحانة الادب، ج7، ص300؛ معجم المؤمنین، ج4، ص181؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ابوالهذیل»، ص929؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص211؛ الاعلام، ج4، ص74 به نقل از: الجوهر المضیئة، ج1، ص243 و ج2، ص543؛ شذرات الذهب، ج1، ص243؛ الانتفاء، ص173.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص317.
3- النّقص، ص311.
4- التّحبیر، ج1، ص291.

ص: 218

زکریا بن صَلت بن زکریا [از عابدان و عرفاء و محدثین عامه اصفهان در قرن سوم هجری است] پدرش از مصاحبان عارف مشهور محمّد بن یوسف بنّا اصفهانی صوفی بوده و خود نیز عمر را به عابدت و تَهَجُّد گذرانده است. ابویحیی محمّد بن عصام از او حدیث نقل کرده است.(1)

زکریا اصفهانی

ابویحیی زکریا بن یحیی بن کثیر بن زر اصفهانی، از محدّثین عامه اصفهان است. در مکّه ساکن بوده و از ابن مقری حدیث نقل کرده است.(2)

ملّا محمّد زکی

آخوند مولانا محمّد زکی، از فضلای گمنام عهد صفویه است. میر سیّد عبدالحسین خاتون آبادی درباره برادرش میر سیّد اسماعیل خاتون آبادی می نویسد: قبر سیّد مشارٌالیه در مدرسه ای است که خود ساخته بودند در قُرب تکیه آخوند مولانا محمّد زکی».

در پشت خانه های جدید البناء تخت فولاد، در سمت غربی کوچه مقابل غسالخانه، فضایی که قبور جمعی از بزرگان در آن قرار داشت و اخیرا تسطیح و درختکاری شده هنوز یک قبر موجود می باشد.(3)

[محقّق کتاب گوید: فعلاً این قبر هم از بین رفته و آثار آن مشهود نیست.]

خواجه زکی اصفهانی

خواجه زکی اصفهانی، از اعیان و بزرگان اصفهان در قرن هفتم هجری است. در کتاب


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص322؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص89.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص341.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص129؛ وقایع السنین و الاعوام، ص505.

ص: 219

«شکارنامه ایلخانی» تألیف علی بن منصور صوانی (که تا سال 705ق در قید حیات بوده) اسامی برخی از کتابها و عدّه ای از افراد برده شده است، نام صاحب عنوان نیز به مناسبتی مذکور است.

«شکارنامه ایلخانی» به شماره 3037 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

محمّد زکی کرمانشاهی

شیخ محمّد زکی بن ابراهیم همدانی کرمانشاهی، عالم فاضل و فقیه محقّق [از فقهاء و علمای قرن دوازدهم هجری].

پدر و مادرش سنّی مذهب بودند. در سن 7 سالگی از آنان گریخته و به همدان رفت و زیر نظر حاکم آنجا اسماعیل خان تربیت شد تا به مقامات عالیه رسید و مقام شیخ الاسلامی یافت. نادرشاه افشاراز روی نیرنگ وی را قاضی عسکر قرار داد و در سال 1159ق دستور کشتن او را داد.

سیّد عبداللّه جزائری در «اجازه کبیره» وی را عنوان کرده و گوید:

«کان عالما جامعا ذکیا کثیر الکد و الاشتعال واعظا ادیبا. امام الجمعة و شیخ الاسلام فی بلاده الی ان تعرف السلطان فاستصحبه و جعله قاضی العسکر»

صورت فرمان شیخ الاسلامی او ضمن مجموعه شماره 2214 به صورت میکروفیلم در دانشگاه طهران موجود است. نسخه دیگری از آن هم در کتابخانه ملّی وجود دارد.

همچنین رونوشت نامه امام قلی میرزا فرزند نادرشاه که به مشارالیه نوشته است، در بیاض امام قلی میرزا ضمن جلد پنجم منشات میرزا مهدی خان استرآبادی به نظر علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی رسیده است.


1- فهرست مجلس، ج10، (بخش یکم)، ص569.

ص: 220

از تألیفاتش «رساله در ردّ رساله نجاست غیر امامی» تألیف میرزا حیدرعلی شیروانی است.(1)

ملّا محمّد زکی سبزواری*

ملّا محمّد زکی بن ملّا محمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، عالم فاضل کامل، در اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول بوده و عالمی با فضل و اهل تحقیق است. مع الاسف در سالهای جوانی در سال 1110ق وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

متن لوح مرمرین قبر او به شرح زیر است:

«هو الغفور الرّحیم. تاریخ وفات مرحمت و غفران پناه و جنتٌ و رضوان آرامگاه سلالة النّجباء الکرام و نتیجة الفضلاء العظام الشّاب الفاضل الکامل المحقّق المدقّق النادر فی عصره الشریف مولانا محمّد زکی ابن مولانا محمّد جعفر بن محمّد باقر الشّریف السبزواری طاب ثراه فی سنة1110»(2)

محمّد زکی بازرجانی

محمّد زکی بن محمّد سلیم بازرجانی، [از فضلاء قرن دوازدهم هجری و مقیم اصفهان] در دوشنبه 27 جمادی الاولی 1129ق برحسب دستور مولانا محمّد جعفر گیلانی ساکن مدرسه ملّا عبداللّه، کتاب «احقاق الحقِ» قاضی نوراللّه شوشتری، را به خط نسخ نوشته و کتاب در کتابخانه مرحوم حاج سیّد احمد زنجانی در قم موجود است.(3)


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج10، ص291 و ج2، ص422؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص44؛ الذریعه، ج3، ص169 و ج10، ص99؛ فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص653؛ فهرست ملّی، ج1، صص 167 و 154؛ تتمیم امل الآمل، صص 174 و 166؛ اجازة الکبیرة، ص140؛ الکواکب المنتشره، صص 290 و 291.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- آشنایی با چند نسخه خطی، ص191.

ص: 221

سیّد محمّد زکی اصفهانی

سیّد محمّد زکی بن حاج محمّد اصفهانی، [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در سال 1118ق نسخه ای از «جلاء العیون» علّامه مجلسی را کتابت نموده و کتاب به شماره 698 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1) ظاهرا نامبرده از شاگردان علّامه مجلسی است.

زکی ندیم مشهدی

میرزا محمّد زکی مشهدی متخلّص به «ندیم»، شاعر و ادیب قرن دوازدهم هجری.

در زمان شاه سلطان حسین صفوی در خدمت محمّد زمان خان بیگدلی سپهسالار خراسان و محمّد قلی خان بیگدلی وزیر اعظم دیوان اعلی بود. پس از آن به اصفهان آمده و همزمان با پیدایش نادرشاه ملازم و هم صحبت او شد. هنگامی که نادرشاه به بغداد لشکر کشید، از خدمت نزد او استعفا کرده و در نجف اشرف ساکن شد و سرانجام در سال 1163ق در آنجا وفات یافت.

این کتابها از اوست:

1. «دیوان ندیم مشهدی» 2. «مثنوی دُرّ نجف»3. «مثنوی تسبیح کربلا»

این رباعی از اوست:

در خاک نجف «ندیم» آسوده بخواب اندیشه مکن ز پرسش روز حساب

جایی که بدل به سرکه گردد می ناب بی شبهه گنه شود مبدّل به ثواب(2)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص42؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص112.
2- تذکره آتشکده: نیمه دوم، صص 655 و 656؛ تذکره غنی، ص134؛ الذریعه، ج9، ص1180 و ج19، ص142؛ ریحانة الادب، ج6، ص160؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ندیم مشهدی»، ص415؛ مجمع النّفایس، ص119.

ص: 222

زکی یزدی*

زکی یزدی معروف به «زکیا»، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. پسرعموی خواجه سیف الدّین محمود (از نواده های خواجه غیاث الدّین نقشبند) بوده و در اصفهان می زیسته و هم در این شهر وفات یافته است. در نقشبندی نیز زبردست و استاد بوده و فوتش قبل از سال 1083ق واقع شد.

از اوست:

باشدم روشن چراغ دیده با طوفان اشک زنده دارم روز و شب در قعر دریا شمع را(1)

محمّد زمان بیگ*

محمّد زمان بیگ، از خوشنویسان اواخر دوره صفویّه است. او خط نستعلیق را نزد محمّد صالح اصفهانی مشق کرده و خط را زیبا می نوشته است.(2)

محمّد زمان اصفهانی*

محمّد زمان اصفهانی، موّرخ ادیب، در قرن دوازدهم هجری و مؤلّف کتاب «اخبار ایام الملوک». مؤلف وقایع تاریخی را از زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تا سال 1116ق آورده و سپس تا سال 1160ق ادامه یافته است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص592؛ تذکره شعرای یزد، ص79.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص739.
3- فهرستواره کتابهای فارسی، ج2، ص812.

ص: 223

محمّد زمان اصفهانی

محمّد زمان بن محمّد تقی اصفهانی [از کاتبان نسخ نویس قرن یازدهم هجری] در روز شنبه 18 ذیقعده سال 1090ق کتابت «شرح اصول کافی» تألیف: مولی صالح مازندرانی را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 123 در کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع طهران موجود است.(1)

ملّا محمّد زمان تیدجانی خوانساری*

ملّا محمّد زمان بن محمّد جعفر تیدجانی، عالم فاضل و ادیب شاعر از دانشمندان قرن یازدهم هجری است. از اهالی قریه «تیدجان» یا «تیدگان» از توابع خوانسار بوده و در اصفهان و خوانسار به تحصیل پرداخته است. او محرّر میرزا علیخان، شیخ الاسلام گلپایگان بوده و تا هنگام تألیف تذکره نصرآبادی (سال 1083ق) زنده بوده است. مردی صالح و متّقی و خوش مشرب بوده است. مثنوی «مدینة الاحباب» از آثار اوست.

این شعر از اوست:

دل مهبط نور لایزالی است تا از ظلمات غیر خالی است

دل آینه جمال یار است زان قابل فیض بی شمار است(2)

همچنین او نسخه ای از «زبدة الاصول» شیخ بهائی را در سال 1076ق کتابت کرده که به شماره 1/1419 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

محمّد زمان کاتب اصفهانی*

محمّد زمان بن حسن اصفهانی، از خوشنویسان عهد صفویه است. وی «دیوان رضی الدّین نیشابوری» را به خط نستعلیق در جمادی الاوّل 1001ق کتابت نموده که در کتابخانه استاد سعید نفیسی در تهران موجود بوده است.(4) این کتاب اکنون در کتابخانه


1- آشنایی با چند نسخه، ص327.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 543 و 544؛ الذریعه، ج19، ص291.
3- فهرست دانشگاه، ج8، ص91.
4- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص739.

ص: 224

مرکز احیاء میراث اسلامی در قم نگهداری می شود.(1)

او همچنین کتیبه ضریح بقعه سلطان علی در اردهال کاشان را در سال 1002ق کتابت کرده است.(2)

محمّد زمان پزوی

محمّد زمان بن میر حسین پزوی سبزواری، [از کاتبان قرن دوازدهم هجری]. ظاهرا سبزواری و ساکن اصفهان و یا به عکس بوده است. از آثارش کتابت نسخه «جامع المقال» تألیف: فخرالدّین طریحی است که در پنج شنبه 5 ذیقعده 1105ق آنرا به پایان رسانیده و نسخه به شماره 9079 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

پزوه [به ضم «پ» و به کسر «واو»] از دهات بلوک جی اصفهان است.

محمّد زمان خاتون آبادی*

محمّد زمان بن حسین خاتون آبادی، از خوشنویسان هنرمند و کاتبان پرکار قرن یازدهم هجری است. از اهالی روستای «خاتون آباد» جی اصفهان بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته است. او مجموعه ای شامل «مجمع الخواص» و «مجالس النّفایس» را به خط نستعلیق خوش در 16 ذیحجه 1030ق کتابت نموده که در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است.(4)

محمّد زمان خان سخای اصفهانی

محمّد زمان خان بن حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی، شاعر ادیب. از


1- فهرست احیاء، ج3، صص 79 و 80.
2- فهرست خوشنویسان قرن دهم، ص63.
3- فهرست رضوی، ج6، ص599.
4- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص740.

ص: 225

سخنوران قرن سیزدهم هجری [به واسطه برادرش «میرزا عبداللّه امین الدّوله» و به خاطر خدمات پدرش به قاجاریه در دربار «فتحعلی شاه قاجار» منصب استیفا را به دست آورد. در سال 1231ق به حکومت یزد منسوب شده و تا سال 1236ق حکومت آنجا را در دست داشت. در زمان حکومت او به تحریک «صدرالممالک» یکی از اعیان یزد و ملّا محمّد حسین یزدی» از علمای یزد، شاه خلیل اللّه از سران اسماعیلیه به دست مردم کشته شد و محمّد زمان خان آن دو را جهت مجازات به طهران فرستاد.] در هر صورت در شعر نیز طبعی روان داشته و مذاقش به غزل سرایی مایل بود.

از اوست:

هر کجا حکایتی شود از کُشتگان عشق ای راویان دهر ز ما هم روایتی(1)

محمّد زمان اصفهانی*

محمّد زمان بن عبدالباقی اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند قرن دوازدهم هجری است. خط ثلث را خوش می نوشته و کتیبه کاشیکاری محراب ایوان استاد در مسجد جامع اصفهان به خط زیبای اوست که در سال 1112ق نوشته شده است.(2)

محمّد زمان اصفهانی*

محمّد زمان اصفهانی متخلّص به «زمانی» فرزند استاد علی اجری طبّاخ در عهد صفویّه. در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. سپس با یکی از دوستان


1- تذکره نگارستان دارا، ج1، ص90؛ تذکره سفینة المحمود، ص371؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص401؛ تذکره انجمن خاقان، صص 141 و 142؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «سخای اصفهانی» 346؛ تاریخ یزد (طاهری)، صص 62 و 63؛ الذریعه، ج9، ص434؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص751؛ تذکره ممیّز: خطی، ص45.
2- آثار تاریخی اصفهان، ص114.

ص: 226

شاعر خود به نام «مجلسی اصفهانی» به هند مسافرت کرد و از شهرها و مناطق آنجا دیدار کرد. او در خطاطی و قاطعی و سایر هنرها مهارت به سزایی داشت و تا اوایل قرن یازدهم هجری در قید حیات بود.(1)

محمّد زمان هزارجریبی

محمّد زمان بن درویش علی هزارجریبی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری[ ساکن مدرسه شاهپوریه، در یک شنبه محرم 1087ق کتاب «ارشاد الاذهانِ» علّامه حلّی را نوشته است.(2)

محمّد زمان اصفهانی

محمّد زمان بن محمّد علی اصفهانی [کاتب نسخ نویس] نسخه ای از «نورالعیون» تألیف: سیّد محمّد باقر رضوی اصفهانی قمی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه در حاشیه تصحیح شده و علامت بلاغ دارد. این نسخه به شماره 2689 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(3)

محمّد زمان بن محمّد قاسم*

محمّد زمان بن حاجی محمّد قاسم، از کاتبان فاضل قرن دوازدهم هجری است. در شب چهارشنبه 3 محرم 1114ق نسخه ای از «صیغ عقود نکاح متعه» تألیف: سیّد محمّد باقر خاتون آبادی را به خط شکسته نستعلیق نوشته و در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(4) همچنین در سه شنبه 7 ذیحجه 1130ق نسخه ای از «مخزن الدّعوات» تألیف:


1- کاروان هند، ج1، صص 500 و 501.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص178.
3- فهرست مرعشی، ج7، ص264.
4- فهرست ملک، ج6، ص81.

ص: 227

عبدالحسیب محمّد علوی عاملی را به خط نستعلیق کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است.(1)

آقا زمان واضع اصفهانی

آقا زمان اصفهانی فرزند پهلوان قاسم. شاعر ادیب، از شعرای قرن یازدهم هجری. اجدادش از بلوک لنجان بوده و مناصب صاحب جمع هوایی و راهداری را برعهده داشتند. او از کارهای دولتی کناره گرفته و با قناعت به زندگی فقیرانه خود ادامه می داد. و اوقات خودرا به مجالست و مصاحبت ادباء و فضلاء اصفهان می گذرانید. در شعر طبعی روان داشته و در شعر قدماء تَتَبُّع بسیار کرده بود.(2) او تا سال 1067ق در قید حیات بوده و در این سال به مناسبت بنای مسجد حکیم قطعه ای سروده است.(3) در شعر «واضع» تخلّص می کرد.

از اوست:

مرد را پامال خواری می کند طغیان حرص شمع کوته می شود چون شعله بالا می کشد

ملّا محمّد زمان تبریزی

ملّا محمّد زمان بن ملّا کلب علی تبریزی، عالم فاضل و ادیب شاعر. در اصفهان سکونت داشته و از درس علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی، آقا حسین خوانساری و شیخ جعفر قاضی بهره مند شده و سپس تولیت و تدریس مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان را به عهده گرفته است. سال وفات او به دست نیامد و احتمالاً در دوره فترت افغان ها


1- فهرست مرعشی، ج16، ص33.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 488 و 489؛ تذکره روز روشن، ص867.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص613.

ص: 228

می باشد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیة تهذیب الاحکام» 2. «ترجمه خلاصة الاذکار» 3. «چنته» در فوائد متفرقه4. «شرح اصول کافی»5. «شرح زبدة الاصول» شیخ بهایی6. «فرائد الفوائد» در احوال مدارس و مساجد که به چاپ رسیده است.7. «المسعار فی الاسعار» که در سلخ ذی القعده 1127ق در مدرسه شیخ لطف اللّه از تألیف آن فراغت یافته و نسخه آن در کتابخانه فقیه جلیل القدر سیّد مصطفی صفائی در قم موجود بوده است.(1)

زمان هسته ای

امیر زمان بن محمّد هسته ای. [کاتب نسخ نویس قرن یازدهم هجری] در چهارشنبه شعبان 1053ق کتابت «حاشیه مطول» از: میر سیّد شریف جرجانی را به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه تصحیح شده و حاشیه نویسی دارد. نسخه به شماره 1676 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(2)

وی همچنین دو جلد «مسالک الافهام» را به خط نسخ در 5 رمضان 1048ق و 6 رجب 1049ق کتابت نموده و در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(3)

محمّد زمان انصاری*

محمّد زمان بن قاضی مرتضی انصاری، از فضلای اصفهان در قرن یازدهم هجری است. در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان به تحصیل مشغول بوده و در 14 رمضان 1030ق از کتابت نسخه ای از کتاب «شرح مختصر الاصول» تألیف: قاضی عضدالدّین


1- فوائد الرضویه، ج2، ص537؛ مصفی المقال، ص183؛ الذریعه، ج13، ص300 و ج21، ص19؛ الکواکب المنتشره، صص 292 و 293؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص654؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 34 و 35؛ تراجم الرّجال، ج2، ص704؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص102؛ روضات الجنات، ج3، ص150؛ دانشمندان آذربایجان، ص166.
2- فهرست مرعشی، ج5، ص72.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص302.

ص: 229

ایجی فراغت یافته است. این نسخه به شماره 2473 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1)

زمان اصفهانی

زمان بن هدایت اللّه اصفهانی، از کاتبان و خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. خط نستعلیق را زیبا می نوشته [و مدّتی در شیراز به تحصیل علوم عقلی و نقلی مشغول بوده است. و به احتمال زیاد شاگرد سیّد محمّد کشمیری است.

از آثار او کتابت «اثبات اللّه» تألیف: میر فخرالدّین حسینی استرآبادی است که آن را در چهارشنبه 29 رمضان 1046ق در مدرسه رفیعیه شیراز به پایان آورده است و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) همچنین] نسخه ای از «اثبات الواجب» تألیف: میر نظام الدّین احمد دشتکی را در 14 رمضان 1048ق به دستور میر سیّد محمّد کشمیری کتابت کرده است. این نسخه به شماره 5632 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)

آقا محمّد زمان نقاش*

آقا محمّد زمان فرنگی ساز فرزند محمّد یوسف قمی، از نقاشان معروف عهد شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی است.

برخی از محققان اروپایی و ایرانی نوشته اند که شاه عباس ا ورا برای فراگیری نقاشی به ایتالیا فرستاد و او در آنجا به کیش مسیحیّت گرویده و نام خود را به «پائولو» تغییر داد. او پس از بازگشت به ایران از ترس به خطر افتادن جان خود به هند پناه برد ولی پس از مدتی به ایران آمده و دوباره اسلام پذیرفت.


1- فهرست احیاء، ج6، ص446.
2- فهرست مرعشی، ج17، ص23.
3- فهرست مرعشی، ج15، ص32.

ص: 230

مطبق تحقیقات محققان در سالهای اخیر این داستان، خیال پردازی و حدس و گمان بیش نبوده و از بُن اشتباه است و آقا محمّد زمان هرگز از ایران خارج نشده و تغییر مذهب نداده است.

وی در نقاشی پیرو سبک نقاشان فلاندری بوده و آثار نقاشی آنان در ایران و هند خرید و فروش می شده است. او یکی از نقاشان برجسته ای است که با تلفیق نقاشی غربی و ایرانی سبک جدیدی به وجود آورد که در اواخر عهد صفویه رونق فراوانی میان نقاشان ایرانی یافت.

آقا محمّد زمان علاوه بر نقاشی در قلمدان سازی نیز استاد بوده و در این زمینه آثاری از او موجود است.

تابلوها، قلمدان ها و سایر آثار او که بین سالهای 1070 تا 1109ق آفریده شده در موزه ها و مجموعه های خصوصی و دولتی ایران و اروپا و آمریکا موجود است که از جمله مشهورترین آنها تابلوی «ملاقات حضرت مریم با الیصابات» در سال 1089ق، قلمدان با تصویر «شاه سلطان حسین در گردشگاه» مورخ سال 1109ق تابلو«نزول روح القُدُس بر مسیح» به سال 1092ق و تابلو «شکوفه بادام» در سال 1105ق هستند. همچنین او سه تابلو به «خسمه نظامی» شاه طهماسبی اضافه کرده که تاریخ آن 1086ق است.

رقم او در آثارش «محمّد زمان»، «زمان»، «صاحب الزّمان» بوده است.

وی احتمالاً تا سال 1120ق در قید حیات بوده و تا آخرین روزهای زندگی در دربار شاه سلطان حسین صفوی مورد توجه و عنایت خاص شاه و درباریان قرار داشته است.(1)


1- هنر ایران، ص118؛ هنر نگارگری ایران (رابینسون)، صص 79 و 80؛ دائرة المعارف هنر، صص518-520؛ هنر قلمدان، صص 96-98؛ مجله نامه بهارستان، شماره 6، سال 1381 و شماره 7، سال 1382؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 353، مورخ 17 خرداد 1374؛ مکتب نگارگری اصفهان، صص 223-228.

ص: 231

ملّا محمّد زمان تنکابنی

ملّا محمّد زمان تنکابنی اصفهانی، از علماء اواخر عهد صفویه در اصفهان بوده و کتاب «اسرار الصلاة» شهید ثانی را به فارسی ترجمه نموده است. نسخه ای از آن که در سال 1118ق کتابت شده در کتابخانه صدر (در عراق) موجود است.(1)

محمّد زمان حسینی اصفهانی

محمّد زمان حسینی اصفهانی [از فضلاء قرن دهم هجری] در یک شنبه 26 ربیع الثّانی 926ق نسخه ای از «شرح مختصر الاصولِ» ابن حاجب را به خط نستعلیق در مدرسه نظامیه اصفهان کتابت نموده و کتاب به شماره 1834 در مدرسه فیضیه قم موجود است.(2)

زمان حناتراش

زمانای حناتراش، از شعرای قرن یازدهم هجری. در اصفهان سکونت داشت. به هند رفت و به علّت بدخوئی و طبع تند او، اُمراء و اعیان هند به او بی اعتنایی کردند و او یکی از آنان یعنی جعفرخان، از صاحب منصبان عالی رتبه ایران هند را هجو کرد و به ایران بازگشت امّا در هرات به بیماری سختی گرفتار شده و در منزل شیخ الاسلام هرات فوت شد.

این بیت از اوست:

چیست مانع بهر قتلم تیغ بیداد تو را از تو شیرین تر که خواهد کشت فرهاد تو را(3)


1- الذریعه، ج4، ص78؛ الکواکب المنتشره، ص293؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص654.
2- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص157؛ محیط ادب، ص106.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص570؛ تذکره روز روشن، صص 328 و 329؛ دانشمندان آذربایجان، صص 166 و 167.

ص: 232

[حناتراش: آنکه خانه زین از چوب تراشد.]

زمان راضی اصفهانی

زمان اصفهانی معروف به «زمانای نقاش» و متخلّص به «راضی» شاعر ادیب و نقاش ماهر. از هنرمندان و سخنوران اواخر دوره صفویه. در سال 1122ق در قید حیات بوده و صاحب «دیوان اشعار» و «مثنوی» است.

از اشعار اوست:

گر وحشیانه از روش خل می رمم عذرم بسی بجاست که مردم ندیده ام(1)

[شاید او «آقا محمّد زمان نقاش فرنگی ساز فرزند محمّد یوسف قمی» نقاش معروف اواخر صفویه که شرح حال او را در این کتاب آورده ایم باشد.]

محمّد زمان زرکش اصفهانی

محمّد زمان اصفهانی متخلّص به «زمانی» شاعر و ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان متولّد شد. در جوانی شعر می سرود و «فریبی» تخلّص می کرد و با «حکیم شفائی»، «میرزا فصیحی» و «میرزا ملک مشرقی» مصاحب بود. او ظریف طبع و بی پروا بوده و در وصف محمّد رضای قهوه چی اشعاری سروده بود. عاقبت تخلّص خود را به «زمانی» تغییر داده و شغل زرکشی را رها کرد و جهت کسب معاش راهی هند شد و در سال 1054ق در لاهور وفات یافت. فرزندش میرزا مسعود نیز شاعر بوده است.

از اوست:

خوش آرمیده قافله عمر ما گذشت گردی نشد ز رفتن این کاروان بلند(2)


1- دائرة المعارف دانش بشر، ص1512؛ منتخب اللطایف، ص662.
2- قصص الخاقانی، ج2، ص98؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 472 و 473؛ تذکره روز روشن، ص920؛ تذکره منتخب اللطایف، ص509؛ تذکره شمع انجمن، ص303.

ص: 233

محمّد زمان شمشیرساز اصفهانی*

محمّد زمان اصفهانی، شمشیرساز و فلزکار و نگارگر فلزات سخت است. وی در اواخر سده دوازدهم هجری می زیسته است. از آثار دیده شده وی یک قبضه شمشیر است که با طلاکوبی و نقوش گل و برگ زینت شده و نام صاحب آن بر روی تیغه آن طلاکوبی شده و رقم آن «عمل محمّد زمان اصفهانی» بوده است.(1)

محمّد زمان طباطبائی اصفهانی

محمّد زمان طباطبائی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری که در محرم سال 1123ق تملّک خود را بر نسخه «قاموس» نوشته است. این نسخه به شماره 4571 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

محمّد زمان فرنگی خوان*

محمّد زمان فرنگی خوان، از ادباء و فضلای قرن یازدهم هجری است. وی در اصفهان ساکن بوده و به خاطر آشنایی با زبانهای اروپایی به فرنگی خوان معروف بوده است. وی سرانجام به هند رفته و در آنجا ساکن شده است. در کتابخانه گنج بخش نسخه ای از «رسائل ملّا طغرای مشهدی» به شماره 2086 موجود است. در این رسائل رقعه ای از «ملّا طغرا» به «محمّد زمان فرنگی خوان» در طلب «جامع الالحان» ملّا عبدالقادر مراغه ای آمده است.

از تألیفات و آثار او:


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص712.
2- فهرست مرعشی، ج12، ص146.

ص: 234

1. «ترجمه تاریخ چین» 2. «ترجمه حدیقه عالم»(1)

ملّا زمان ناطق قهپایه ای

ملّا زمان قهپایه ای، شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. در قهپایه تولّد یافته و در اصفهان نشو نما نموده و علم و ادب آموخته است. مدّتها در محلّه جماله کُلِه معلّمی می کرد و حدود دویست نفر در مکتب او حاضر می شدند. در سرودن شعر طبعی داشته و به تتبّع اشعار خاقانی می پرداخته است. «ناطق» تخلّص می کرد. در اواسط سلطنت شاه عباس ثانی (حدود سال 1070ق) فوت شد. دیوانش شامل قصیده و غزل و رباعی نزدیه به دویست بیت ضمن مجموعه 3294 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.

چو مرغ دل به آن زلف آشیان کرد پریشانی مرا زنجیربان کرد

به آن زلف پریشانی که داری به ما یک روز هم شب می توان کرد(2)

محمّد زمان نطنزی

محمّد زمان نطنزی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در ذیحجه 1019ق کتابت جلد یکم «قواعد الاحکام» علّامه حلّی را در اصفهان به خط نستعلیق به پایان رسانیده است، کتاب به شماره 443 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)

محمّد زمان نقاش*


1- مجله نامه بهارستان، شماره 7 و 8، سال 1382، ص299.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص577؛ فهرست مرکزی دانشگاه، ج11، ص2264؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ناطق»، ص180؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص971؛ تذکره آتشکده: بخش سوم از نیمه نخست، ص1032؛ ریحانة الادب، ج6، ص110.
3- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص223.

ص: 235

محمّد زمان دوم معروف به «آقا زمان» از نقاشان هنرمند دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه است. وی در گل و بته و گل و مرغ سازی استاد بوده و در صورت سازی و منظره پردازی نیز مهارت بسیار داشته است. از او آینه های نفیس و جلدهای روغنی ممتاز و قلمدان های کم نظیر به یادگار مانده است.(1)

زیاد اَرزِنانی

زیاد ارزنانی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان، در شهرهای مختلف به سفر پرداخته و در شام تحصیل نموده و اساتید اخذ حدیث نموده است. و در اصفهان از احمد بن مهران بن خالد روایت می کند. او به علم و زهد و ورع و اتّقان در نقل موصوف بوده است.

صاحب عنوان جدّ ابوجعفر محمّد بن عبدالرّحمان بن زیاد ارزنانی اصفهانی از محدّثین است.(2)

کمال الدّین زیاد اصفهانی

کمال الدّین زیاد اصفهانی، از شاعران نیمه دوم قرن ششم هجری و از معاصران خاقانی و جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی و مجیرالدّین بیلقانی است. عوفی از او به صورت «الامام العالم کمال الدّین زیاد اصفهانی» نام برده و یک قصیده و دو رباعی از او نقل کرده است. مجیر بیلقانی در دیوان خود، قصیده ای در مدح او دارد.(3)

این رباعی از اوست:


1- هنر قلمدان، ص108.
2- معجم البلدان، ج1، ص150.
3- لباب الالباب، صص 226 و 227؛ ریاض العارفین، (چاپ 1344)، صص 385 و 386؛ تذکره غنی، ص114؛ نزهة المجالس: مقدمه، ص93؛ تاریخ نظم و نثر، ص102.

ص: 236

دوشم همه شب درد در افزایش بود گریان شدم از هجر تو و جایش بود

وین طرفه که با این همه محنت، شب دوش با نسبت شب ها شب آسایش بود

زیاد اعجم

ابو اَمامه زیاد بن سلیمان (یا سلیم) اعجم عبدی، از شعراء دولت بنی اُمیّه، در زبانش لکنتی بود، از این رو وی را «اعجم» گفتند. در اصفهان متولّد گردیده و بزرگ گردید و سپس به خراسان منتقل شده عمر زیادی یافته و در آنجا وفات یافته است.

بیشتر اشعارش در مدح امراء زمان است. از جمله مدیحه ای که جهت جناب عبداللّه الجواد فرزند جعفر طیّار سروده است. او در حدود سال 100ق وفات یافته است.(1)

زیاد اصفهانی

ابوحمزه زیاد بن طلحه اصفهانی [از محدّثین عامه اصفهان در قرن سوم هجری است[ از «اَعمش» و «حمزه زیّات» حدیث نقل کرده و عامر از او روایت می کند.(2)

زیاد خرجانی اصفهانی

ابوالعبّاس زیاد بن محمّد بن زیاد بن هیثم خرجانی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری است. از «حسن بن محمّد دارکی»، «محمّد بن حمزة بن عماره» و «محمّد بن احمد بن عمرو ابهری» و دیگران روایت نموده و ظاهرا در سال 378ق در اصفهان وفات یافته است.(3)


1- الاعلام، ج4، ص91؛ نهضت شعوبیه، ص180.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج17 ص319؛ طبقات المحدثین، ج2، ص194؛ نهضت شعوبیه، ص180.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص320؛ المشتبه، ص147.

ص: 237

زیاد کوفی

ابوحمزه زیاد کوفی، از محدّثین عامه است. از کوفه به اصفهان آمده و عامر بن ابراهیم از او حدیث شنیده است. خود ابوحمزه از حمزه زَیّات و مُقاتل بن سلیمان نقل حدیث کرده است.(1)

زید اصفهانی

ابوجعفر زید بن ابی موسی بن زید اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان. حافظ ابونعیم اصفهانی در باب او نوشته است که از محدّثین متقدّم اصفهان بوده و سال فوت او معلوم نیست. «صحّاف» از او روایت می کند.(2)

زید اصفهانی*

ابوالحسن زید بن احمد بن بحر اصفهانی، از بزرگان شیعه در قرن چهارم هجری است. او عامل قم بود و برای تعمیر و توسعه مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم در سال 350ق فعالیّت هایی را انجام داد.(3)

به احتمال زیاد او از بستگان و خویشان ابومسلم محمّد بن بحر اصفهانی متوفی 322ق است که مدّتی حاکم قم بوده است.

زید نُخانی اصفهانی

ابوجعفر زید بن بُندار بن زید نُخانی فقیه اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص318؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص194.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص331.
3- تاریخ قم، ص214.

ص: 238

سوم هجری است. وی از عثمان بن ابی شعبه و دیگران روایت نموده و احمد بن محمّد بن نصر اصفهانی از او استماع حدیث نموده است.

وفاتش در سال 273ق واقع شده است. وی و زن و فرزندش چهل سال روزه گرفته اند.(1)

«نُخان» قریه ای نزدیک «جی» (شهرستان) اصفهان بوده است.

زید رارانی

زید بن ثابت بن روح بن محمّد بن عبدالواحد بن عباس رارانی اصفهانی، از محدّثین عامّه در اوایل قرن ششم هجری است.(2) [او در خاندانی اهل علم و حدیث تربیت شده و ظاهرا از پدرش روایت می کند. پدران، عموها، عموزاده ها و برادرزاده های او همه از محدّثین اصفهان بوده اند.

«راران» از دهات جِی درشرق اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و از محلّه های اصفهان است].

زید جعفری هاشمی

ابومحمّد زید بن رضا بن زید بن علی جعفری هاشمی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری. در سال 460 و اندی متولّد شده و از «ابوعمرو بن منده»، «ابوالحسن سهل بن عبداللّه غازی»، «ابوالفوارس طراد بن محمّد زینبی» و جز آنان حدیث شنیده است. وی در ماه جمادی الآخر سال 546ق در اصفهان وفات یافته است.

«ابوسعد سمعانی» از او به عنوان «شریف، نسیب، صالح، حسن السیره» یاد کرده است.(3)


1- طبقات المحدّثین، ج3، ص81؛ الانساب، ج5، ص472؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص330؛ آثار ملّی اصفهان، ص269.
2- لغت نامه دهخدا: ذیل «راران»، ص40.
3- التّحبیر، ج1، ص288.

ص: 239

زید اردستانی

قاضی ابوطاهر زید بن عبدالوهاب بن محمّد اردستانی، ادیب و شاعر، از اصحاب اصم حدیث شنیده و عبدالغافر فارسی از او روایت می کند.(1)

زید یزدی

ابونصر زید بن عثمان بن محمّد بن عثمان یزدی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در اوایل قرن ششم هجری است. از «ابوعثمان سعید عیّار»، «ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی»، «ابوسعد عبدالکریم بن احمد وراق» و جز اینان حدیث شنیده و جهت «ابوسعد سمعانی» اجازه نوشته است.(2)

زید رستمی اصفهانی

ابوالحسن زید بن هارون بن محمّد بن محمّد رستمی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری است] در طلب حدیث به خراسان سفر کرده و مدّتی در نیشابور به سر برده است. سپس به بصره رفته و از ابی عمر هاشمی حدیث نقل کرده و [در بغداد از ابی الحسن ابن صلت روایت کرده]. همچنین از علی بن قاسم شاهد روایت کرده است.(3)

شیخ ابوصالح مؤذن از او حدیث شنیده [و می نویسد: او را در کهولت در اصفهان دیدم.(4)]

میر زین الدّین اصفهانی*


1- معجم البلدان، ج1، ص146.
2- التّحبیر، ج1، ص289.
3- تاریخ نیشابور، ص355.
4- المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، صص 81 و 82.

ص: 240

میر زین الدّین اصفهانی، از نقاشان هنرمند عهد تیموری و شاگرد میر مصور سلطانیه ای است.(1)

شیخ زین الدّین کمره ای

شیخ زین الدّین بن ابوالعلاء کمره ای فراهانی طغایی، عالم فاضل و جامع معقول و منقلو، از علمای اواخر دوره صفویه است. در اصفهان ساکن بود سال وفاتش به دست نیامد.

او برادر عالم عالیقدر شیخ علینقلی کمره ای شیخ الاسلام اصفهان است.(2)

استاد زین الدّین اصفهانی

استاد زین الدّین بن استاد احمد اصفهانی، از هنرمندان قرن هفتم هجری است. در هنر مُنَبَّت و چوب تراشی استاد بوده است. از آثار نفیس و ارزنده او محراب چوبی زیبای مسجد جامع ابیانه نطنز که در سال 772ق ساخته شده است، هنوز باقی است.(3)

شیخ زین الدّین نجفی

شیخ زین الدّین نجفی به حاج شیخ محمّد اسماعیل بن حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی اصفهانی، عالم فاضل و صالح متقی، از علمای معاصر اصفهان، در روز سه شنبه 10 ربیع الثّانی سال 1328ق در کربلا متولّد شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی به اصفهان آمده و نزد حاج ملّا فرج اللّه دری و شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی به تحصیل مشغول شد. او عالمی خلیق و مهربان و ساعی و کوشا در مساعدت به


1- مناقب هنروران، ص104.
2- اعیان الشیعه، ج33، ص229؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص656.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص888.

ص: 241

نیازمندان و به دور از خودنمایی و ریا بود.

سرانجام در صبح یکشنبه 15 ذیقعدة الحرام 1407ق پس از یک عمل جرّاحی وفات یافته و در بقعه جدّ اعلای خود شیخ محمّد تقی رازی در تکیه مادرشاهزاده واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

ادیب فرزانه و شاعر توانا استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) در تاریخ وفاتش گوید:

در وفاتش مصرعی «برنا» نوشت «سوی جنت زین دین رفت از جهان»(1)

1407ق

شیخ زین الدّین صغیر

شیخ زین الّدین صغیر بن شیخ علی بن محمّد بن شیخ حسن بن شیخ زین الدّین عاملی (شهید ثانی)، عالم فاضل صالح. در ظهر روز سه شنبه 18 ذیحجه 1078ق متولّد و در حدود 1100ق در جوانی وفات یافت. او را شیخ زین الدّین «صغیر» گویند و عمّ بزرگوارش شیخ زین الدّین محمّد را «اوسط» و شهید ثانی را «کبیر» گویند. فاضل صالح بوده و پدرش در کتاب «الدّرُرَ المنثور» مجملی از شرح حال او را نوشته و گوید: در اصفهان متولّد و هم در این شهر وفات یافته، در مشهد مقدس مدفون گردید.(2)

میر زین الدّین جنتی جزی

میر زین الدّین جزی معروف به «شیخ جنتی» و متخلّص به «جنّتی» شاعر ادیب [از سخنوران قرن یازدهم هجری] در کمال درویش و صلاح بوده و اعیان و فضلاء اصفهان


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهانی، ج3، صص 105 و 106؛ مستدرک دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1064؛ گلشن اهل سلوک، ویرایش اوّل، صص 149 و 151 و ویرایش دوم، صص 111 و 112.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 656 و 657؛ اعیان الشیعه، ج33، ص298؛ الکواکب المنتشره، ص235.

ص: 242

از جمله میرزا رفیع صدرخواهان صحبت او بودند. [در سال 1055ق وفات یافته و در موطن خود قریه «گز» از توابع بلوک بُرخوار اصفهان مدفون شد] دیوان اشعارش بالغ بر بیست هزار بیت بوده امّا مدوّن نشده بود.

از دیگر آثار او: «مثنوی شاپور و شهناز» است.

این رباعی از اوست:

هر چند مناعت همه عصیان و خطاست وین جسم شکسته کشتی موج فناست

ای «جنّتی» از کثرت طوفات گناه منَدیش که ناخدای این بحر خداست(1)

شیخ زین الدّین عاملی

شیخ زین الدّین عاملی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب محقّق و ادیب شاعر، او عمّه زاده سیّد عباس بن علی بن نورالدّین عاملی بوده و تا رجب 1131ق در قید حیات بوده است.(2)

زین الدّین لُنبانی

زین الدّین لُنبانی، از شعرای قرن هفتم هجری و از اهالی محلّه «لُنبان» اصفهان است.(3)

زین العابدین آفرین اصفهانی

زین العابدین اصفهانی متخلّص به «آفرین» از شعراء و گویندگان قرن دوازدهم


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 446 و 447؛ قصص الخاقانی، ج2، ص141؛ الذریعه، ج9، ص206؛ تذکره آتشکده، ص939؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص657.
2- اعیان الشیعه، ج33، ص319.
3- تاریخ نظم و نثر، ص181.

ص: 243

هجری. چندی ملازم ولی محمّد خان بیگدلی عمّ لطفعلی بیگ آذر بود. در شعر طبعی روان داشت. او در سال 1135ق وفات یافت. اگرچه برخی تذکره نویسان نوشته اند که دیوان شعر او در حوادث محاصره و سقوط اصفهان به دست افغان ها از میان رفته، امّا شیخ آقابزرگ طهرانی نسخه ای از «دیوان آفرین» که در کتابخانه مرحوم نخجوانی در تبریز موجود بوده است و بالغ بر پنج هزار بیت شعر دارد را ذکر می کند.

از اوست:

ز کِشتیم خبری نیست اینقدر دانم که تخته پاره چندی به ساحل افتادست(1)

میرزا زین العابدین ادیب مجلسی

میرزا زین العابدین ادیب مجلسی، از خوشنویسان و فضلای اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] است.

از آثار او کتیبه ای به خط نستعلیق در قسمت جلوخان مسجد شاه اصفهان [مسجد امام] است که آن را چنین رقم زده است:

«کتبه العبد المذنب الراجی ادیب مجلسی»

به ظنّ نگارنده این سطور، کاتب کتیبه فوق منسوب به خاندان ملّا مقصود علی مجلسی می باشد. شرح حالش در کتب مربوط به خطاطین به نظر نرسیده است.(2)

[میرزا زین العابدین ادیب مجلسی در اواخر دوره قاجاریه در مسجد مریم بیگم به مکتبداری مشغول بوده و پس از وفات در تکیه سیّد ابوالقاسم خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)]


1- تذکره آتشکده: نیمه دوم، ص483؛ سفینة المحمود، ص145؛ تذکره روز روشن، ص11؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص165؛ ریحانة الادب، ج1، ص50؛ الذریعه، ج9، ص10؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «آفرین»، ص139؛ دائرة المعارف المسمی بمقتبس الاثر، ج2، ص213.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج17 ص270.
3- هفته نامه نوید اصفهان، شماره 508، چهارشنبه 13 خرداد 1377، ص5.

ص: 244

زین العابدین ابهری

زین العابدین بن محمّد باقر ابهری [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در تاریخ شنبه 28 ذیقعده 1075ق از کتابت نسخه ای از «اصول کافی» به خط نسخ فراغت یافته است. کتاب به شماره 1695 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

[ابهر از دهات بلوک جی اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و از محلات اصفهان است.]

سیّد زین العابدین بیدآبادی

سیّد زین العابدین بیدآبادی بن حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام شفتی، عالم فاضل و صالح متقی.

علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی درباره او می نویسد: «از اهل فضل و براعت و علم و کمال و شهرت و وجاهت و اعتبار بوده» است.

او در اصفهان تحصیل کرده و در شمار علمای معتبر اصفهان درآمد. در شورش مردم اصفهان در سال 1265ق که مردم بی پناه بدو پناه بردند، از دستگاه حکومت ظلم ها کشیده و ستم ها دیده است. وی قبل از سال 1290ق وفات یافته و در مقبره پدر بزرگوار خود در مسجد سیّد اصفهان مدفون گردید.(2)


1- فهرست الهیات مشهد، ج3، ص801.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص146؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص378؛ بیان المفاخر، ج2، ص157 و 158؛ مزارات اصفهان، ص165؛ الکرام البرره، ج2، ص589؛ تکمله نجوم السّماء، ج1، ص368.

ص: 245

زین العابدین اشرف الکتاب اصفهانی

ملّا زین العابدین اشرف الکتاب بن محمّد تقی اصفهانی، یکی از بزرگترین خوشنویسان قرن سیزدهم هجری.

[او در سال 1187ق در اصفهان متولّد شده(1)] و نزد آقا محمود اصفهانی و [عبدالغفار اصفهانی(2)] مشق خط کرده و در انواع خطوط خصوصا ثلث و نسخ به مقامی عالی رسیده و در بین خوشنویسان عهد خویش ممتاز گشته است.

اعتمادالسلطنه در مقام بلند او می نویسد:

«آقا زین العابدین خطاط، از مفاخر عظیمه این دولت است که در قلم نسخ کرامت اظهار می فرمود.»(3)

به پیش خط خوش نغز اشرف الکتاب ز خط سبزنکویان همه دهان بستند(4)

[جمعی از خوشنویسان زبده در اصفهان نزد او مشق خط کرده اند از جمله: میرزا محمّد علی سلطان الکتاب، میرزا محمّد علی مطلق، میرزا علی تنباکوفروش، سیّد محمّد بقاء اصفهانی، میرزا علیرضا پرتو، میرزا محمّد علی قاری و دیگران.(5)

اشرف الکُتّاب در پیری نیز بدون عینک و در کمال پختگی و استادی خط می نوشت. بسیاری از قرآن ها و ادعیه را به سفارش ناصرالدّین شاه و رجال و اعیان قاجاریه کتابت کرد و بدین خاطر از سوی ناصرالدّین شاه به «اشرف الکُتّاب» و «سلطانی» لقب گرفت.(6)]

تاریخ وفات او را «اعتماد السلطنه» و به تبعیّت از ازاو سایر زندگینامه نویسان 9 شعبان 1296ق نوشته اند.(7) [ولی صحیح تر آن است که در همان روز ماه ولی در


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- فهرست خوشنویسان اصفهان: خطی.
3- چهل سال تاریخ ایران یا المآثر و الآثار، ج1، ص286.
4- تذکره خوشنویسان معاصر، ص65.
5- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص78.
6- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1071 و 1072.
7- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص292؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص213؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص226؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص107؛ کارنامه بزرگان ایران، ص347؛ فرهنگ معیّن ج5، ص182؛ مرقع (استاد قدسی)، ص21.

ص: 246

1295ق او از دنیا رفته است. مدفن او در تکیه آقا حسین خوانساری واقع در تخت فولاد اصفهان است. سنگ مزار او سالیان دراز در زیر انبوهی از خاک از دیده ها پنهان بود. نگارنده (غلامرضا نصرالهی) در تابستان 1378 موفق به شناسایی قبر او شد.]

قرآن ها، ادعیه و قطعات فراوانی از او اغلب با خطوط نسخ و رقاع ممتاز در کتابخانه های مختلف ایران و خارج موجود است. از نمونه خطوط زیبای او خطوط سنگ لوح مرمرین قبر میرزا ابوالحسن سلطان الاطباء (متوفی به سال 1269ق) به خط ثلث عالی در تخت فولاد اصفهان است.(1)

سیّد زین العابدین حسینی اصفهانی

سیّد زین العابدین بن محمّد تقی حسینی اصفهانی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] که در محرم 1132ق نسخه ای از «استبصار» شیخ صدوق را با نسخه علّامه مجلسی و نسخه ملّا محمّد تقی مجلسی مقابله کرده و حواشی آنها را نقل نموده است. نسخه به شماره 7049 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی وجود دارد. او در آخر نسخه تصریح کرده که نزد علّامه مجلسی تحصیل کرده و از او چنین یاد کرده است:

«شیخنا و مقتدانا و استادنا و من به استنادنا...»(2)

زین العابدین عابد اصفهانی

حاج زین العابدین اصفهانی متخلّص به «عابد» [فرزند محمّد جعفر]، شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری.

در مشهد مقدس به تجارت مشغول بود. عاقبت در سال 1229ق وفات یافت. شعر را نیکو می سرود و در سرودن قصیده و غزل و مثنوی مهارت داشت.

او در سال 1224ق «جلاء العیون» تألیف: علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی را به بحر


1- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص111.
2- فهرست مرعشی، ج18؛ ص220؛ تراجم الرّجال، ج1، ص226.

ص: 247

متقارب به نظم کشیده و آن را «چهارده گنج مثنوی» یا «مثنوی روضة المؤمنین» نام نهاده است، که در کتابخانه حاج محمّد نخجوانی در تبریز موجود بوده است. از اوست:

رایحه خلق او نفحه عنبر ببرد چاشنی نطق او رونق شکر شکست

باد به هر سو که برد خاک سر کوی او مجمره عود سوخت، طبله عنبر شکست

صاعقه میغ او، شعله در اخگر نشاند شعشعه تیغ او، لمعه در اختر شکست

کلک تو از یک کنار بر ورق روزگار نامه بهزاد شست، خامه آذر شکست(1)

میرزا زین العابدین موسوی خوانساری

میرزا زین العابدین بن ابوالقاسم جعفر بن آقا سیّد حسین موسوی اصفهانی خوانساری، از علماء اتقیاء و مجتهدین بزرگ اصفهان.

وی در 8 ذیقعده 1190ق در خوانسار متولّد شد و به اصفهان مراجعت کرده و در محلّه چهارسوق شیرازی ها ساکن شده و به تحصیل مشغول شد. اساتید او در خوانسار پسرعمویش سیّد ابوالقاسم بن سیّد حسن خوانساری و پدر دانشمند خود و سیّد محمّد مهدی خوانساری (صاحب رساله ابوبصیر) بوده اند. او پس از آن به نجف اشرف مهاجرت کرده و ادامه تحصیل داد. آنگاه به اصفهان آمده و از درس حاج محمّد ابراهیم کلباسی، ملّا علی اکبر اژه ای و ملّا علی نوری بهره برده و از جمعی از علماء از جمله میر محمّد حسین امام جمعه، حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام، آقا سیّد محمّد قصیر رضوی مشهدی، سیّد صدرالدّین محمّد عاملی، شیخ حسین بحرانی و حاج محمّد ابراهیم کلباسی موفق به اخذ اجازه گردید.

او عالمی دانشمند و زاهد و متّقی و مورد احترام علماء و مردم بوده و به قداست و عبادت شهرت داشته و اهل تهجّد و تزکیه و تهذیب بوده است و در مسجدی از محلّه


1- تذکره دلگشا، صص 427 و 428؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 1139 و 1140؛ الذریعه، ج5، ص312؛ تذکره اختر، ص141؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص407؛ تذکره نگارستان دارا، ص232؛ مکارم الآثار، ج3، ص869؛ ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج2، ص852.

ص: 248

چهارسوق شیرازی ها (در فلکه چهارسوق کنونی) اقامه جماعت می نموده است.

جمعی از علماء و مجتهدین از او اجازه گرفته اند که از آن جمله اند:

دو فرزند بزرگوارش میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات)، میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و نیز مجتهد عالیقدر میر سیّد حسن مدرس (میر محمّد صادقی).

وی سرانجام در 1275ق وفات یافته و در بقعه تکیه مادرشاهزاده واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. خط ثلث زیبای سنگ لوح مرمرین مزار او به خط خوشنویس توانا میر محمّد حسین حسینی قائنی است.

وی را تألیفات عدیده است که از آن جمله است:

1. «شرح اصول المعالم»2. «شرح زبدة الاصول»3. «رساله در قواعد عربیّت»4. «رساله در اجماع»5. «حلّو التّناول و سهل التّداول فی مسألة التّداول» یا «رساله در تداخل اسباب»6. «الطّلع النّضید و النّور الجدید» یا «رساله در تعارض حقیقت مرجوحه با مجاز راجح»7. «رساله در نیّت»8. «رساله در احباط و تکفیر»9. «رساله در نوادر احکام» 10. «شرح خلاصة الحساب» 11. «رساله در قرائت مالک و ملک در نماز» 12. «بهجة النّاضر و سرور الخاطر»

علاوه بر اینها تعلیقات و حواشی زیادی بر کتابها نوشته است. در شعر صاحب طبع عالی بوده و خطب و اشعار او که مُشَعَّر بر مقام شامخش در ادبیّت و عربیّت است موجود است. از جمله این شعر از اوست:

لب لعل شکر باری که از یارم درخشان است شرف دارد بر آن لعلی که در کوه بدخشان است

نیستان شکرها را به هندستان سمرقند است به از آنها لب شیرین ترکان سمرقند است

میرزا زین العابدین خطوط ثلث و نسخ را بسیار زیبا می نوشته و از جمله در سالهای جوانی در سال 1217ق نسخه ای از قرآن کریم را کتابت کرده و در حاشیه آن مطالب

ص: 249

تفسیری نوشته است.(1)

سیّد زین العابدین رضوی خوانساری

آقا سیّد زین العابدین رضوی خوانساری بن سیّد محمّد حسن بن محمّد بن میر علی اکبر نقوی، عالم فاضل زاهد.

در حدود سال 1225ق متولّد شده و در اصفهان خدمت جمعی از اعاظم علماء همچون میر سیّد حسن مدرس، ملّا حسینعلی تویسرکانی، آقا سیّد محمّد شهشهانی و احتمالاً حاج شیخ محمّد باقر نجفی تلمّذ نموده و به آقایان مسجد شاه [علمای خاندان نجفی اصفهان] اختصاص یافته است. در محله مسجد حکیم سکونت داشته و در مسجد علی اکبر امامت می نموده است.

وی از جمله کسانی است که به شرف ملاقات حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف) نایل گردیده و از او کرامات و استجابت دعوات منقول است.

او در 13 ربیع المولود 1307ق وفات یافته و نزدیک تکیه لسان الارض در تخت فولاد مدفون گردید.

تألیفاتی دارد که از آن جمله است:

1. «ترجمه انوار نعمانی» تألیف سیّد نعمت اللّه جزائری که ترجمه به نام آقانجفی به طبع رسیده است. 2. «حسام الشّیعه» که به نام [بعضی از علمای اعلام و فضلاء کرام حاضرین مجلس شریف و محفل ضیف سرکار شریعتمدار] آقانجفی به طبع رسیده است.(2)


1- مناهج المعارف (مقدمه)، صص 220-225؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص 97-100؛ مکارم الآثار، ج6، صص 2084-2090؛ دو گفتار، ص104؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، صص 112-116؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، صص 128 و 129؛ الکرام البرره، ص590؛ ریحانة الادب، ج2، ص190؛ دانشمندان خوانسار، صص 367-375؛ فرزانگان خوانسار، صص 83-85؛ الذریعه، ج1، ص280 و ج13، ص300 و ج11، ص141؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص49؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 339 و 340؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65؛ بیان المفاخر، ج1، صص 322 و 323.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص44؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص660؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 371 و 377؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص138؛ الذریعه، ج7، ص12؛ فهرست مرعشی، ج7، ص171.

ص: 250

حاج زین العابدین اصفهانی

حاج زین العابدین بن آقا حسن قناد، عارف سالک، از عرفای قرن سیزدهم هجری. بر روی سنگ مزار او یان القاب مشاهده می شود: «النّاشر الشّریعه النّبویّه و سالک المسالک المرتضویّه».

وی در ماه جمادی الاولی سال 1231ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون شد.(1)

سیّد زین العابدین مطهری

آقا سیّد زین العابدین مطهری (معروف به «افتخار الواعظین» فرزند سیّد محمّد حسن سلطان الواعظین کاشانی (سیّد حسن کاشی)، عالم فاضل، واعظ کامل از شاگردان شیخ محمّد تقی آقانجفی. مؤلّف کتاب «دفینة الدّرر» درباره امامزاده های اصفهان. متوفی در 3 رمضان المبارک 1360ق به سن متجاوز از 85 سالگی مدفون جنب قبر پدر خود در یکی از اطاق های تکیه میرزا ابوالمعالی واقع در تخت فولاد اصفهان.(2)

زین العابدین شکوه*

زین العابدین شکوه فرزند میرزا حسین خان، از شعراء و نویسندگان معاصر، از دودمان میرزاهای سرجوبشاهی اصفهان. در سال 1309ش در اصفهان متولّد شد. در منزل او را «حسن» می گفتند. پدرش نایب الحکومه بود و سپس در فلاورجان بخشدار شد. عمویش از کارمندان خوشنام و باسابقه استانداری اصفهان بود.


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص477؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص61.

ص: 251

پس از طی تحصیل در مقطع ابتدائی، تا سیکل اوّل را در دبیرستان فرهنگ و تا دیپلم را در دبیرستان ادب طی نمود. در این سالها که مقارن با جنبش ملّی شدن نفت بود به سازمان دانش آموزان طرفدار ملّی شده نفت پیوست. او برای ادامه تحصیل به تهران رفت و وارد دانشگاه تهران شد. در این سالها او عضو حزب زحمتکشان بود و پس از انشعاب خلیل ملکی و همفکرانش، او نیز به حزب نیروی سوم پیوست. پس از کودتای 28 مرداد 1332ش به علّت مبارزات سیاسی، از ادامه تحصیل او جلوگیری شد. او به ناچار در آموزشگاه برادرش محمود شکوه به تدریس پرداخت. پس از پیروزی انقلاب، او به تحصیل ادامه داد و عاقبت فوق لیسانس گرفت. او عمر را بدون همسر و در تجرّد به سر برد و در اواخر عمر در کرج ساکن شد. تا اینکه بر اثر حمله سارقان به او در پارک به شدّت مجروح شده و چند روز بعد در سه شنبه 21 آبان 1381ش (7 رمضان 1423ق) در بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم نمود و جسدش در قبرستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

شکوه مردی نیک رفتار، دیندار، میهن دوست و طالب ترقّی مسلمین بود (و بسیاری از اشعارش درباره انقلاب اسلامی است و اشعاری در رثای فوت دکتر مصدق و شهادت استاد شهید مطهری و مدح امام خمینی (ره) و توصیف انقلاب اسلامی سروده است.)

اشعار و مقالات سیاسی او در چهار جزوه به نام های1. «بهار دوم»2. «حسینیّه»3. «سرود استقلال» و4. «سه قصیده» به چاپ رسیده است.

استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) در رثاء و مادّه تاریخ فوت او این شعر را سروده است:

شکوه اصیل مبارز که با بیان و قلم پی عقاید خود بود راسخ و نستوه

علیه مستبدّ و توده ای بسی کوشید به طور منفرد و در صفوف و بین گروه

ص: 252

دریغ و درد که دوران چه بر سرش آورد کسی که جان و دلش بود از صفا انبوه

دچار کیف رُبا گشت و سارق شهری هزار مرتبه بدتر ز رهزن کوه

ز حمله با موتور و ضربه و شکست عِظام شد از جهان ز پس هفته ای قرین ستوه

به دست سارق جانی اجل سپرد او را که تا کند دل «برنا» غمین و پراندوه

نوشت از پی تاریخ رحلتش: «گردید شهید زجر و جفا زین العابدین شکوه»

1423=238+1185

این شعر از اوست:

تا به راه عشق جانان، ترک جان و سر گرفتم محو در او لذّتی بیرون ز حدّ و مَر گرفتم

زنده می ماندم که سازم زنده جاوید حق را ور نه جان را در رهش از هرچه کم، کمتر گرفتم

بوالعجب کاری به گیتی کردم و از کَرّ و فَرَّش پرچم آزادگی بر دوش تا محشر گرفتم

لکّه ننگ و سیاهی شُستم و نسل بشر را از تباهی وا رهاندم، زندگی از سر گرفتم

راه جمعی رهزن دنیا و دین و عقل و ایمان با تنی معدود از مردان جنگاور گرفتم

در جهاد اکبر آوردم جوان و پیر و هر کودک ترک ظاهر از برادر و اصغر و اکبر گرفتم

ص: 253

انقلاب افکندم اندر خلق عالم تا ز عشقت بینوا را زیر خون چون قُلزُم احمر گرفتم

نخل آزادی به خون خویش کردم آبیاری جای در قلب همه عالم به بحر و بر گرفتم

شور در سر باید و شوقی به دل، ملک سخن را گر گرفتم ای «شکوها» با همین لشگر گرفتم(1)

میر زین العابدین کرمانی*

میر زین العابدین بن میر محمّد حسین کرمانی، از علمای قرن یازدهم هجری. او در روستای «رامشه» (رامشن) جرقویه ساکن بوده و تحصیلات دینی خود را در نجف انجام داده است.

سرانجام در سال 1038ق در رامشه وفات یافته و در امامزاده آنجا مدفون شده است. ماده تاریخ وفاتش این مصرع است:

«بزودی رفت پیش جدّ و آباء»(2)

زین العابدین اصفهانی*

زین العابدین بن رجب اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از «اصول کافی» تألیف: شیخ کلینی را در 28 محرم 1087ق کتابت نموده است. این نسخه در کتابخانه امام جمعه زنجان موجود است.(3)

زین العابدین اصفهانی*


1- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا».
2- گرکویه، (ویرایش دوم)، ص211.
3- دلیل المخطوطات، ج1، ص124.

ص: 254

زین العابدین بن محممّد رفیع اصفهانی، از کاتبان قرن دوازدهم هجری است. در یزد ساکن بود و در نوشتن خط نسخ مهارت داشت. او مجموعه ای شامل «حاشیه مدارک الاحکام» تألیف: میرزا ابراهیم خلیفه سلطانی و «مقدّمة الواجب» تألیف: محمّد باقر سبزواری را به خواست شیخ عبدالنّبی شیرازی در یزد، در نیمه ربیع الثّانی 1175ق کتابت نموده است. این مجموعه در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)

ملّا زین العابدین خوانساری

ملّا زین العابدین بن سعید خوانساری، از علمای اخیار و فضلای ابرار بوده، در ذیقعده سال 1288ق وفات یافته جنب فاضلان در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(2)

زین العابدین طالخانچه ای

زین العابدین بن محمّد صادق طالخانچه ای اصفهانی [از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری و از اهالی روستای «طالخونچه» سمیرم] در عصر پنج شنبه 19 جمادی الثّانی 1231ق کتابت «منیة اللّبیب» تألیف: عمیدالدّین عبدالمطلب حسینی را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 7401 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

میر سیّد زین العابدین خاتون آبادی

میر سیّد زین العابدین بن میر محمّد صالح بن میر عبدالواسع خاتون آبادی، عالم فاضل [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] و از علماء سلسله خاتون آبادی، در اصفهان به تحصیل


1- فهرست مرعشی، ج16، ص337.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص214؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص657؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص164.
3- فهرست رضوی، ج6، ص88.

ص: 255

پرداخته و به افتخار مصاهرت علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی نائل آمده است.

سال وفاتش به دست نیامد.(1)

زین العابدین رشتی

زین العابدین بن طیّب بن سیّد قاسم رشتی [از ادباء و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری] در روز چهارشنبه جمادی الثانیة 1255ق از کتابت «مثنوی معنوی» به خط نستعلیق در اصفهان فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 4104 کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

میرزا زین العابدین نعمت اللهی

میرزا زین العابدین نعمت اللهی ملقب به «نعمت علی» فرزند آقا میرزا عباس بن میر محمّد هادی پاقلعه ای بن حاج میرزا محمّد حسینی خاتون آبادی اصفهانی، عارف سالک [از مشایخ صوفیه نعمت اللهی اصفهان در عصر حاضر] در اصفهان متولّد شده و پس از طی مراحل سیر و سلوک شیخِ فقرای نعمت اللهی اصفهان شد و سرانجام در روز شنبه 4 جمادی الثّانی 1401ق وفات یافته و در تکیه آقاباشی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)

[استاد منوچهر قدسی ضمن قطعه ای در مرثیه او مادّه تاریخ وفاتش را چنین یافته است:

از پی سال وفاتش خامه «قدسی» نوشت: «شاد بادا جان زین العابدین در وصل دوست»(4)]


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص351.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج13، ص3084.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص53؛ گلستان جاوید، ص112.
4- دولت دیدار، ص51.

ص: 256

ملّا زین العابدین خاتون آبادی

مولی زین العابدین بن عبدالحسین خاتون آبادی [از فضلاء و دانایان علم قرائت و تجوید] مؤلّف «تجوید القرآن» به فارسی در تجوید، برحسب قرائت عاصم، نسخه آن در کتابخانه آقا سیّد شهاب الدّین مرعشی در قم موجود است و در آنجا گوید شاید عبدالحسین بن زین العابدین باشد.(1)

میرزا زین العابدین منشی اصفهانی

میرزا زین العابدین نصیری طوسی اصفهانی متخلّص به «منشی» فرزند میرزا عبدالحسین منشی الممالک. از ادباء و فضلای قرن یازدهم هجری.

در اصفهان متولّد شده و تحصیل کرده و پس از فوت پدر منصب منشی الممالک را در زمان سلطنت شاه عباس ثانی برعهده گرفت. سال فوت او معلوم نیست امّا تا حدود سال 1065ق زنده بوده است. گاهی شعر می سرود.

از اوست:

گه چرخ مرا ز عیش مستی افزود گاهی ز خمار تنگدستی افزود

روشن دل را سپهر چون فوّاره چندان که بلند می کرد پستی افزود(2)

ملّا زین العابدین مجلسی

ملّا زین العابدین بن ملّا عبداللّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل، محدّث فقیه و زاهد عابد [از علمای اصفهان در قرن یازدهم هجری].


1- الذریعه، ج3، ص368.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص100؛ دانشمندان آذربایجان، ص361؛ دستور شهریاران: مقدمه، ص48.

ص: 257

در اصفهان نزد جمعی از فحول علماء خصوصا عمّ بزرگوار علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی تلمّذ کرده است. او کتاب «استبصار» را نزد علّامه خوانده و علّامه مجلسی در آخر نسخه انهائی برای او نوشته و از او با این القاب یاد کرده است:

«المولی الفاضل الصّالح المتوقّد الذّکی قرة عینی مولانا زین العابدین»

این نسخه (کتاب «استبصار») به شماره 4484 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در طهران موجود است.

[سال وفاتش به دست نیامد. امّا تا سال 1097ق در قید حیات بوده است.] مدفن او خارج بقعه علّامه مجلسی، جنب مسجد جامع اصفهان است.(1)

زین العابدین موسوی اصفهانی*

زین العابدین بن عبدالمطلب موسوی اصفهانی از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری. وی به «سیّد میرزا» معروف بوده و در سال 1225ق کتاب «مصابیح القلوب» تألیف میر محمّد حسین خاتون آبادی به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 9826 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

میر زین العابدین میر محمّد صادقی

میر زین العابدین میر محمّد صادقی بن میر سیّد علی بن میر محمّد باقر حسینی اصفهانی، عالم فاضل متقی [از علماء و فقهاء اصفهان در قرن سیزدهم هجری].

وی برادر علّامه میر سیّد حسن مدرس بوده و به اتّفاق او به نجف اشرف رفته و در خدمت اساتید آنجا تحصیل نموده، به اصفهان مراجعت کرد و به دستور برادر بزرگوار


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 35 و 333؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص128؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص658؛ مزارات اصفهان، ص37؛ اجازات الحدیث، ص47؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 26 و 27؛ الکواکب المنتشره، ص303؛ فهرست مجلس، ج12، ص382؛ فیض قدسی، صص 206 و 207؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 340 و 544.
2- فهرست الفبایی رضوی، صص 522 و 751.

ص: 258

خود و خواهش مردم، به بلوک کرون رفته و به نشر احکام و تبلیغ و ترویج پرداخته، در حدود سال 1300ق در آنجا وفات یافته و مدفون گردید.(1)

زین العابدین ریزی لنجانی*

زین العابدین بن علی ریزی لنجانی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «زاد المعاد» را در رجب 1260 به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 57 در کتابخانه مدرسه صدر خواجو در اصفهان موجود است.(2)

آقا میرزا زین العابدین شهشهانی

آقا میرزا زین العابدین شهشهانی بن میرزا محمّد علی بن میرزا مرتضی به میرزا عبدالمطلب بن حاج محمّد رحیم شیخ الاسلام بن شیخ محمّد جعفر بن ملّا محمّد باقر محقق سبزواری، عالم فاضل ادیب از دانایان علوم قرآنی و تجوید [در اواخر دوره قاجاریه].

در حدود سال 1245ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی کثیر از فحول دانشمندان همچون: میرزا عبدالعلی هرندی، میرزا محمّد مهدی نایب الصّدر، میرزا محمّد علی حسینی، میرزا محمّد اسماعیل طباطبائی زوّاره ای در علام تجوید و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی و دیگران تحصیل نموده و نزد مرحوم بیدآبادی معزّر و محترم و مقبول القول بوده است. وی به تدریس قرائت و تجوید می پرداخته و در مسجد صفا در محلّه شهشهان اقامه جماعت می نموده است.

سرانجام در سال 1318ق وفات یافته و در مقبره سه تنان جنب مسجد آقانور اصفهان مدفون شد.(3)


1- ارشاد المسلمین، (خطی)، ص43؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص659.
2- فهرست صدر خواجو، ص50.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 187 و 188؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 436 و 437؛ بیان المفاخر، ج2، صص261 و 262؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 179 و 180؛ مزارات اصفهان، صص 262 و 263؛ تراجم الرجال، ج1، ص226.

ص: 259

کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «اعتصام المرید فی توضیح معضلات کلام اللّه المجید»، که در 3 ذیحجه 1285ق تألیف شده و در کتابخانه توفیق وهبی در بغداد موجود بوده است.(1)] 2. «اعراب ستّ سور و تفسیرآن» شامل سوره های بنی اسرائیل، یس، الرّحمن، آیه نور، جمعه، مُلک، دهر و خاتمه در فضیلت قرآن می باشد. تاریخ ختم تألیف 1265ق است. نسخه در کتابخانه علّامه مفضال حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است.(2) 3. «تذکرة القرّاء» به عربی، در یک مقدّمه و 14 باب که تألیف آن در سال 1267ق به پایان رسیده است و به شماره 1540 در کتابخانه مرعشی موجود است.(3) 4. «ثمرة الفؤاد فی حظّ الاحبّة و الاولاد»، در فقه، به عربی در قواعد ارث به صورت مشجّر در یک مقدمه و پنج باب و خاتمه می باشد.(4) 5. «درّة الدّارین فی رضاع النّجدین» در فقه، به عربی، در قواعد رضاع، در چند فصل و خاتمه به صورت مشجّر می باشد. تاریخ ختم تألیف سال 1312ق است.(5) 6. «شجرة التّجوید» ترجمه «شجره طیبه» به فارسی، مطبوع 7. «غنیمة القبور فی عمل الشّهور» در 12 باب، به فارسی که نسخه ای از آن به شماره 2440 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم و نسخه دیگر به شماره 2771 در همان کتابخانه موجود است.(6)] 8. «الفوائد التّجویدیه فی بیان القراءة القرآنیة»9. «قواعد در طرز ادای آیات قرآن»(7) 10. «کنوز الاعلام و رموز الاحکام» در فقه، به فارسی که در 14 رمضان المبارک 1313ق از تألیف آن فراغت یافته است.(8) 11. «کنوز الطّاعات فی رموز الواجبات»، فقه به فارسی 12. «لمحة الالبان فی رضاع الصبیان» در


1- نسخه های خطی، ج5، ص409.
2- فهرست کتابخانه های اصفهان، ج1، صص 42-49.
3- فهرست مرعشی، ج4، ص340.
4- فهرست مرعشی، ج7، ص5.
5- فهرست مرعشی، ج7، ص5.
6- فهرست مرکز احیاء، ج6، ص418 و ج7، ص247.
7- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج1، ص140.
8- فهرست مرعشی، ج7، ص323.

ص: 260

فقه فارسی که نسخه ای از آن به شماره 1627 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1) 1(2) «شجرة الطیبة» به فارسی در تجوید [که در محرم 1283ق آنرا نوشته و کاتبی گمنام به خط زیبای نسخ در 18 رمضان 1309ق کتابت نموده و به شماره 7977 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. نسخه ای دیگر نیز که ظاهرا نسخه اصل وبه خط مؤلف است به شماره 2/8920 در همان کتابخانه وجود دارد.(3)] 1(4) «التشجیرات» [به عربی که در جمعه 27 جمادی الاوّل 1267ق تألیف آن را آغاز کرده و در 12 باب و یک خاتمه در جمادی الآخر آن سال به پایان رسانده است. دو نسخه از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. نسخه ای به شماره 2/1540 که در ربیع الاوّل 1258ق کتابت شده و نسخه شماره 1/8920 که از برگ اوّل تا باب هفتم افتادگی دارد و در محرم 1283ق کتابت شده است.(5)]

زین العابدین تبریزی

زین العابدین بن محمّد علی تبریزی، از فضلاء قرن سیزدهم است. در اصفهان ساکن بوده و احتمالاً کتاب «زینة الصالحین» (در آداب دعا و شرایط آن و اذکار و فضیلت آن و اسرار طهارات و غیره) از تألیفات اوست. تاریخ نسخه 1263ق است ولی معلوم نیست که سال تألیف است و یا کتابت نسخه. زین العابدین تبریزی این نسخه را تصحیح نموده و مطالبی را بر آن افزوده است.(6)

زین العابدین رمّال اصفهانی*

زین العابدی رمّال فرزند محمّد قاسم اصفهانی، از مردان قرن دهم هجری است در


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص155.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص341 و 342 و ج23، ص96.
3- فهرست مرعشی، ج23، ص96 و ج20، ص302.
4- الذریعه، ج12، ص93؛ دانشمدان و بزرگان اصفهان، ج2، ص658.
5- فهرست مرعشی، ج4، ص341 و 342 و ج23، ص96.
6- الذریعه، ج12، ص93؛ دانشمدان و بزرگان اصفهان، ج2، ص658.

ص: 261

عمل به رمل و اسطرلاب استاد بوده و تألیفاتی در این موضوعات دارد. ظاهرا اوایل قرن یازدهم هجری را هم درک کرده است. این کتابها از اوست:

1. «ثمرة الارواح» به فارسی، در رمل، در دو مقدمه، چهار باب و یک خاتمه. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه های مجلس شورا، مجلس سنای سابق، ملّی و آیت اللّه مرعشی موجود است.(1) 2. «زین الرمّل»(2) 3. «کنز الاحباب»، در رمل، به فارسی، که در سال 993ق در دو مقدمه و دو مقاله (و هر مقاله شامل هشت باب) تألیف شده است و نسخه هایی از آن در کتابخانه های مجلس شورا، آستان قدس رضوی، ملّی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی و آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)

زین العابدین قهفرخی

زین العابدین بن قربانعلی قهفرخی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری و از اهالی «قهفرخ» از توابع چهارمحال] کتابهای «کبری» و «بهجة الطالبین» را در شنبه 17 رجب 1273ق به خط نسخ به پایان رسانیده است. این دو نسخه به شماره 7298 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)

سیّد زین العابدین مختاری نایینی

سیّد زین العابدین مختاری نایینی بن سیّد محمّد بن سیّد روح الامین حسینی مختاری عبیدلی سبزواری، عالم فاضل، از علماء قرن دوازدهم هجری، ساکن اصفهان.

وی تا سال 1122ق زنده بوده و در این سال تملک خود را بر کتاب «لوامع النّجوم»


1- فهرست مجلس، ج36، ص173؛ فهرست سناج، ج2، ص75؛ فهرست ملی، ج1، ص321؛ فهرست مرعشی، ج21، صص 332-334 و ج22، ص253.
2- فهرست مجلس، ج21، ص163.
3- فهرست مجلس، ج21، صص 163-165 و ج36، صص 94 و 202؛ فهرست الفبایی رضوی، ص471؛ فهرست ملّی، ج5، ص579؛ فهرست دائرة المعارف، ج1، ص326؛ فهرست مرعشی، ج14، ص218.
4- فهرست مرعشی، ج19، ص89.

ص: 262

نگاشته است.(1)

زین العابدین رارانی اصفهانی

زین العابدین بن حاج محمّد رارانی اصفهانی [از کاتبان فاضل قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و خط نسخ را خوش می نوشته است. اصل او از قریه «راران» جِی اصفهان است که اکنون به شهر پیوسته و در شمار محلّه های اصفهان محسوب است.(2)] ظاهرا او از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است.(3)

[این کتاب ها به خط او در کتابخانه ها موجود است]:

1.. «لوامع صاحبقرانی» تألیف: ملّا محمّد تقی مجلسی، تاریخ کتابت 23 ربیع الثّانی 1066ق موجود به شماره 2986 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران.(4) 2. «من لا یحضره الفقیه» تألیف: شیخ صدوق، تاریخ کتابت: یکشنبه 22 جمادی الثّانیه 1077ق، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران.(5) علّامه مجلسی گواهی کرده که این نسخه از روی نسخه درستی که من نزد پدرم خواندم نوشته شده است. [3. «الامالی» تألیف: شیخ صدوق، تاریخ کتابت: شب شنبه 24 شعبان 1063ق، موجود در کتابخانه علّامه مفضال حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان(6)]

میرزا زین العابدین شهرستانی

میرزا زین العابدین بن رفیع الدّین محمّد صدر شهرستانی، شاعر ادیب [از سخنوران قرن یازدهم هجری] او نوه دختری شاه عباس اوّل بوده و در کودکی به دستور شاه صفی کور شد. با این حال به تحصیل علم و ادب پرداخته و شعر نیز می سرود و در اصفهان


1- الذریعه، ج18، ص371؛ الکواکب المنتشره، ص299.
2- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.
3- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص36؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص147.
4- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج12، ص2986.
5- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج8، ص23.
6- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص58.

ص: 263

روزگار می گذراند.

از اوست:

الهی نوگل ما را بهار بی خزان باشد تبسّم در لبش چون می به ساغر کامران باشد(1)

میرزا زین العابدین طباطبائی خوراسکانی*

میرزا زین العابدین بن سیّد محمّد طباطبائی خوراسکانی، عالم فاضل، در قرن سیزدهم هجری می زیسته و پس از وفات در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. وی نسخه ای از «شرح لمعه» را کتابت نموده که نزد احفاد او موجود بوده است.(2)

زین العابدین انصاری

زین العابدین بن نجم الدّین انصاری [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است. وی مؤلف کتابی است در «ارث» به فارسی و آن شرح کتاب «ارث» شرایع است. تاریخ فراغت از تألیف: شنبه 23 ذیحجه 1124ق [بوده و] در آنجا از علّامه مجلسی با عبارت: «خاتم المجتهدین استادنا و مولانا محمّد باقر المجلسی» تعبیر می کند. نسخه آن به نظر علّامه [شیخ آقابزرگ] طهرانی رسیده است.(3)

میرزا زین العابدین بیخود اصفهانی

میرزا زین العابدین اصفهانی متخلّص به «بیخود»، شاعر ادیب [از شعرای قرن


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص17؛ دانشمندان آذربایجان، ص171؛ تذکره شمع انجمن، ص308؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1004؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 129 و 130.
2- خورشید جی، ص299.
3- الذریعه، ج3، ص405؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص36؛ الکواکب المنتشره، ص299.

ص: 264

سیزدهم هجری] از نجباء و بزرگ زادگان اصفهان بوده و در آنجا مُحصِّص بوده است. در شعر طبعی روان داشته است.

از اوست:

خوشا کز مرگ من سازند آگاه آن جفاجو را به این تقریب گردانند خرّم خاطر او را(1)

سیّد زین العابدین خاتون آبادی*

سیّد زین العابدین خاتون آبادی، عالم فاضل جلیل از علمای قرن چهاردهم در اصفهان. متوفی 28 ذی الحجّه سال 1378ق. مدفون در قبرستان شمال تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد.(2)

زین العابدین خادم اصفهانی

زین العابدین خادم شریف اصفهانی [از نیکوکاران قرن دوازدهم هجری] در ماه رجب 116ق تعدادی کتاب قرآن را وقف بر آستانه رضویّه نموده است.(3)

زین العابدین خاموش اصفهانی

میرزا زین العابدین اصفهانی متخلّص به «خاموش» شاعر ادیب [از سخنوران قرن چهاردهم هجری].

در سال 1285ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخته و از اعضاء قدیمی انجمن شیدا و جزو مؤسّسین اولیّه آن بوده است. غزل به سبک قدما، را خوب


1- تذکره اختر، ص41؛ تذکره خاقان، ص482؛ تذکره سفینة المحمود، ص178؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص182؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 285 و 286؛ تذکره شبستان، ص77.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
3- گنج هزار ساله، ص94.

ص: 265

می گفت. او در 20 ذیحجه 1352ق وفات یافت.

از اوست:

به امیدی دم تیرش دل ما گشت سپر که سرکشته ما پای نهد قاتل ما

تیر نازی نزدی از مژه بر سینه او هرچه برزد به سر کوی تو مرغ دل ما(1)

زین العابدین خطاط اصفهانی

زین العابدین اصفهانی، [از خطاطان هنرمند قرن سیزدهم هجری] خط نسخ را خوش می نوشته و به خوشنویسی معروف بوده است. فرزندش شیخ عبدالجلیل و نوه اش میرزا علیخان اعلم الممالک از اطبّاء معروف ساکن طهران بوده اند.(2)

زین العابدین در سال 1270ق کتاب «الفیة الفنون» را به خط زیبای خود کتابت کرده و چاپ سنگی شده است.(3)

آقا زین العابدین دلال اصفهانی*

آقا زین العابدین اصفهانی متخلّص به «دلّال» فرزند آقا میرزا از شعرای قرن سیزدهم هجری.

در سال 1233ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخته است. در سرودن شعر طبع متوسطّی داشته و دیوان اشعاری به نام «گنج المحب» دارد که در سال 1306ق آن را تحریر کرده و حدود پانزده هزار بیت است. این کتاب به شماره 339 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم وجود دارد.(4)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص173؛ مکارم الآثار، ج7، ص2705 و 2706.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص761؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2628 و 2629؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، ص261.
3- الکرام البرره، ج2، ص701.
4- فهرست گلپایگانی، ج1، ص389؛ تراجم الرّجال، ج1، ص222؛ تذکره شاعران فارسی سرا، ص94.

ص: 266

زین العابدین ریزی لنجانی

زین العابدین ریزی لنجانی اصفهانی [از کاتبان] در قرن یازدهم می زیسته و در دوشنبه 26 ربیع الاوّل 1061ق از کتابت نسخه ای از «مدارک الاحکام» فراغت حاصل نموده است و نسخه ای از آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

زین العابدین ساوجبلاغی

زین العابدین ساوجبلاغی اصفهانی [خطاط نسخ نویس قرن یازدهم هجری ساکن اصفهان] در 7 ربیع الثّانی سال 1099ق از نوشتن «صحیفه سجادیه» فراغت حاصل نموده است. تعلیقات کتاب اکثرا از علّامه مجلسی است.(2)

سیّد زین العابدین طباطبائی ابرقوئی

سیّد زین العابدین طباطبائی ابرقوئی، عالم زاهد، فاضل متّقی و محدّث خبیر، ادیب شاعر [در ابرقو متولد شد و پس از فوت پدر و مادر جهت تحصیل به اصفهان آمده و در مدارس عربان، جدّه و صدر به تحصیل پرداخت] و نزد بسیاری از بزرگان اهل علم و عرفان از جمله آخوند ملّا محمّد کاشانی، جهانگیرخان قشقائی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای، آقا شیخ محمد رضا نجفی، حاج میرزا عبدالحسین نجفی، حاج [میرزا محمّد صادق خاتون آبادی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و حاج آقا رحیم ارباب] کسب فیض نمود و از برخی از آنان مفتخر به اخذ اجازه روایت و اجتهاد گردید. او سالها خدمت عارف مشهور حاج محمّد جواد بیدآبادی معروف به سرجوئی شرفیاب شده و دست ارادت به او داده و از انفاس قدسی آن پیر روشن ضمیر بهره مند شده و به مقام انسانیّت رسید.


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص298.
2- تراجم الرجال، (چ1422ق)، ج1، ص378.

ص: 267

او مردی خلیق و مهربان بود و از جمله کسانی بود که عملاً درس دین و اخلاق به مردم می آموخت و مستحبّی از مستحبّات را ترک نمی کرد و مکروهات را عملاً جزو محرمات دانست قول و فعلش مطابق اوامر خداوند و همیشه به ذکر حضرت حقّ مشغول بود. الحق فرشته ای بود در لباس آدمی.

او در 8 صفر سال 1372ق در منزل مسکونی خود جنب امامزاده باقر در محلّه خواجو وفات یافته و در تخت فولاد [در جنوب غربی تکیه ملک و مجاور تکیه شهداء] اصفهان مدفون گردید.

کتب و رسایل عدیده ای نوشته بود که از آن جمله است:

1. «تریاق اعظم» 2. «رساله در تقوی»3. «رساله در ولایت»4. «مجموعه اشعار» که همگی در کتابی به عنوان «ولایة المتقین» [با مقدمه مرحوم حاج سیّد اسماعیل هاشمی، به اهتمام فرزند برومند صاحب عنوان آقای سیّد صادق طباطبائی به طبع رسیده است.

مرحوم ابرقوئی بنا به اقتضای حال گاهی شعر می سروده و در آنها «عابد» یا «عابدین» تخلّص می نموده است.]

این شعر از اوست:

جز صبر از هجوم بلا نیست چاره ای غیر از رضا به سرّ قضا نیست چاره ای

خواهی اگر نجات ز امواج حادثات جز التجا به آن عبا نیست چاره ای(1)

زین العابدین طبیب اصفهانی

زین العابدین طبیب اصفهانی، از اطبّاء و شعراء اصفهان در قرن سیزدهم هجری. در


1- ولایة المتقین، مقدمه؛ مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، صص 80 و 81؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 658 و 659؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 319 و 320؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص163.

ص: 268

اصفهان به طبابت مشغول بوده و احمد بیگ اختر از دوستان صمیمی اوست که او را در حُسن اخلاق بی نظیر دانسته و او را مردی وارسته و در کمال استغنا وصف می کند. غزل را نیکو می سروده و «طبیب» تخلّص می کرده است.

از اوست:

می توان یافت ز سوز سخنم کآتش عشق بتان سوخت تنم(1)

میرزا زین العابدین طبیب اصفهانی*

میرزا زین العابدین طبیب اصفهانی، از اطبّاء حاذق قرن سیزدهم هجری است. در کرمانشاه ساکن بود.

آقا احمد کرمانشاهی در کتاب «مرآة الاحوال» در ذکر مشاهیر کرمانشاه می نویسد:

«عالی جناب مقدس القاب سلالة الاطیاب جالینوس الزّمان میرزا زین العابدین طبیب اصفهانی. وی در لوای برتری از اکثر اطبّاء بلندمرتبه برافراشته است و صبیه مرضیه اش در حباله نور چشمی آقا محمّد اسماعیل است».(2)

زین العابدین نشاط اصفهانی

میرزا زین العابدین اصفهانی متخلّص به «نشاط» [از شعرای قرن دوازدهم هجری].

[در اصفهان ساکن بوده و لطفعلی بیگ آذر بیگدلی او را ملاقات کرده و می نویسد علاوه بر طبع شعر، خط را خوش می نوشته است] «نشاط» در سال 1172ق در شیراز وفات یافت. از اوست:

همعنان با غیر و از ما گرم استغنا گذشت نگذرد پیش خدا این ظلم اگر بر ما گذشت(3)


1- تذکره اختر، ج1، صص 136 و 137؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص721؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص749؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج2، ص1105؛ تذکره انجمن خاقان، ص564.
2- مرآة الاحوال، ج1، ص186.
3- تذکره آتشکده، (نیمه دوم)، ص657؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نشاط»، صص 497 و 498؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص976.

ص: 269

زین العابدین نقاش اصفهانی*

زین العابدین نقاش اصفهانی، از هنرمندان خوش قریحه عصر قاجاریه است. معاصر ناصرالّدین شاه بوده و در نقاشی و تزیین جلد کتابها و قلمدان ها مهارت وافی داشته است. او قاب آینه های زیبایی با شکل گل و مرغ و گل زنبق پدیده آورده است.(1)

از نمونه آثار هنرمندانه او: نقاشی و تزیین جلد «صحیفه سجادیّه» و تذهیب و تزیین و نقاشی های زیبا در صفحات داخلی آن است، که آن را در سال 1259ق به پایان رسانیده است.(2)

اعلام اصفهان


1- هنر قلمدان، ص156.
2- فهرست کتابخانه سلطنتی (سابق)، ص716.

ص: 270

«ژ»

اشاره

ص: 271

ص: 272

ژولیده اصفهانی

ژولیده اصفهانی، از شعرای قرن سیزدهم هجری. در شیراز به تحصیل دروس مقدماتی مشغول بوده و از راه تعلیم اطفال اعیان آنجا امرار معاش می نمود. از اوست:

در عالم اگر آب حیات و ظلمات است زلفت ظلمات است و لبت آب حیات است(1)


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص714.

ص: 273

ص: 274

اعلام اصفهان

«س»

اشاره

ص: 275

ص: 276

سابق اصفهانی

سابق اصفهانی، از شعرای قرن سیزدهم هجری است. با آنکه بی سواد بود، شعر را نیکو می سرود و از قریحه ای خدادادی برخوردار بود. او در سرای ناصری شیراز به شغل خیاطی مشغول بود. وفات او بعد از سال 1240ق اتفاق افتاد و او در قبرستان درب سلم شیراز دفن کردند.

از اوست:

چشم داری بگشا طلعت جانانه ببین پرتوی از مه رویش به همه خانه ببین

تاب آن زلف بود باعث بی تابی دل مستی ما همه زان نرگس مستانه ببین

نسخه عاشقی و دفتر جانبازی را شمع روشن کن و اندر پر پروانه ببین(1)

ساسان سپنتا*

دکتر ساسان سپنتا فرزند عبدالحسین، پژوهشگر، موسیقی شناس و استاد دانشگاه در سال 1313ش در اصفهان متولّد شد. او پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به دانشگاه رفته و پس از اخذ لیسانس زبان و ادبیات فارسی و فوق لیسانس زبان شناسی، در مقطع دکترا در رشته زبان شناسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داده و با ارائه تز «بررسی فونوتیکی خصوصیات واج های زبان فارسی» موفق به اخذ درجه دکترا شد. او ضمن تحصیل، در رشته های موسیقی و الکترونیک نیز به مطالعه و تحصیل پرداخته و به استخدام اداره فنی بی سیم وزارت راه درآمد و با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا رفته و تخصص فنّی را کسب نمود و در اداره راه تا سرپرست فنی شبکه بی سیم ارتقاء یافت.

او از نوجوانی به فراگیری ویولن پرداخت و ضمن حضور در کلاس های شبانه هنرستان عالی موسیقی ملّی نزد استاد ابوالحسن صبا به فراگیری دوره های ویولن


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص716.

ص: 277

پرداخت. پس از فوت استاد، تعلیم ویولن را نزد استاد محمود تاجبخش ادامه داد و در کنار آن از محضر استاد علینقی وزیری، استاد روح اللّه خالقی و دکتر مهدی برکشلی بهره مند گشت.

یکی از خدمات دکتر سپنتا این بود که آثار استادان موسیقی عصر ناصرالدّین شاه را از استوانه های مومی «فنوگراف» که برای مدّتی بیش از 60 سال متروک مانده بود در سال 1338ش با استفاده از معلومات فنّی و تخصّصی خود بازیافت صوتی کرد و آن آثار را که اثر پنجه و نوازندگی استادانی چون میرزا محمّد صادق خان سرورالملک، میرزا حبیب سماع حضور، میرزا عبداللّه، آقا حسینقلی و دیگران بود و بخشی از ردیف آنان را با اجرای خود آنان در بر داشت بر نوار مغناطیسی منتقل کرد و با توضیحات لازم و تحلیل مکتب و سبک آنان در برنامه های متعدّد رادیویی و تلویزیونی برای علاقمندان عرضه کرد.

از سال 1336ش تاکنون مقالات بسیاری در مورد موسیقی زبان شناسی و ادبیات در نشریه های تخصّصی مانند: مجله موزیک ایران، مجله موسیقی و سایر نشریات چون: وحید، آینده، زبان شناسی، ادبستان و ماهور و نشریات دانشگاهی داخلی و خارجی و مجموعه مقالات کنگره های تحقیقات ایرانی ازا و به چاپ رسیده است.

او سالها در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ایران و خارج همچون دانشگاه تهران، دانشگاه اصفهان، دانشگاه دورهام انگلستان به تدریس اشتغال داشته است.

این کتابها از اوست که به چاپ رسیده است:

1. «تاریخ تحوّل ضبط موسیقی در ایران» 2. «چشم انداز موسیقی ایران»(1)

سائب ثقفی


1- چهره افروختگان خطه زنده رود، صص 174 و 175؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، صص 267 و 268.

ص: 278

سائب بن اقرع ثقفی، از صحابه. گویند رسول اکرم صلی الله علیه و آله سر او را مَسح کرد (دست بر سر او کشید) از عمر بن خطاب مأمور تقسیم غنایم در جنگ نهاوند شد. او جانشین «عبداللّه بن بُدیل» شده و حکومت اصفهان را یافت. گفته شده است که در اصفهان فوت شد.(1)

سالم اصفهانی

سالم اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان است. از «طاوس» روایت می کند. «حازم بن جبلة بن ابی نَضرة» از او نقل حدیث نموده است.(2)

سایر مشهدی

سایر مشهدی معروف به «سایرا» از شعراء و خوشنویسان قرن یازدهم هجری. از مشهد به اصفهان آمد و در این شهر ساکن شد. در تکیه حیدر واقع در چهارباغ اصفهان ساکن بود و با درویشی و قناعت روزگار می گذراند. او خط نستعلیق را خوش می نوشت و از راه کتابت امرار معاش می کرد. در شعر و ادب نیز دستی توانا داشت. «دیوان سایرا مشهدی» نزد استاد حسن وحید دستگردی موجود بوده است.

سال وفاتش معلوم نیست اما مسلما تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) زنده بوده است.

از اوست:

هر نفس دل در شکنج غم سرودی می کند های های گریه ام آهنگ رودی می کند

من نمی دانم که دل می سوزد از غم یا جگر آتش افتاده است در جایی و دودی می کند(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص75.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص338.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص489؛ کاروان هند، ج1، ص532؛ قصص الخاقانی، ج2، ص83؛ کلمات الشعراء، ص46؛ تذکره آتشکده: بخش دوم، ص468؛ تذکره شمع انجمن، ص314؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص229؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص161.

ص: 279

سبزعلی بابا احمدی

سبزعلی بابا احمدی بختیاری [خوشنویس ادیب در قرن یازدهم هجری]. در غرّه ذیحجه 1086ق کتابت «تذکرة الشعراء نصرآبادی» را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و به نظر مؤلف آن: میرزا محمّد طاهر نصرآبادی رسانیده و یادداشتی در محرم 1098ق بر آن نوشته و گواهی کرده که نسخه متنا و حاشیتا به نظرش رسیده است. نسخه به شماره 3016 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

سحاب سامانی

سحاب عمّانی سامانی متخلّص به «سحاب» فرزند عبداللّه محیط سامانی چهارمحالی، از شعرای معاصر است. در سال 1301ق در «سامان» چهارمحال متولّد شده و پس از مدّتی تحصیل، در 16 سالگی برای کار به اصفهان آمد.

از اوست:

مرغ حق برخیز و خلق خفته را بیدار کن ملّت ما را باخبر زین وضع ناهنجار کن(2)

سَحبَل اَسلَمی

سَحبَل بن محمّد بن ابی یحیی اسلمی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن دوم هجری است. وی از پدرش روایت می کند.(3)


1- فهرست مجلس، ج10، بخش یکم، ص464.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص237.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص343.

ص: 280

آخوند ملّا محمّد سدید تنکابنی*

آخوند ملّا محمّد سدید بن ملّا احمد جیلی (گیلانی) تنکابنی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علم مشغول بوده است. وی از شاگردان علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است. علّامه در پایان کتاب «تهذیب الاحکام» قبل از «مشیخه» اَنهائی در 4 جمادی الثّانی 1075ق نوشته است. این کتاب به شماره 2471 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1)

فرزندش محمّد رحیم نیز از فضلاء اهل علم در اصفهان است.

سراج مافَرُّوخی

سراج ازهری مافرّوخی اصفهانی، شاعر ادیب. به فارسی شعر گفته.(2) [و ظاهرا در قرن سوم هجری می زیسته و از خاندان مشهور به علم و ادب بوده است.]

شیخ سراج الدّین هدایت*

حاج شیخ سراج الدّین هدایت فرزند حاج میرزا علی بن میرزا محمّد مجتهد قمشه ای، عالم فاضل. در سال 1284ق در شهرضا (قمشه) متولّد شده و نزد شیخ محمّد رضا مهدوی در شهرضا و حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، میرزا احمد مدرس اصفهانی (ساکن محله نیم آورد)، شیخ محمود مفید و شیخ علی مدرس یزدی در اصفهان تحصیل کرده و از حضرات آیات آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و آخوند ملّا حسین فشارکی اجازه اجتهاد دریافت نمود. او علاوه بر انجام وظایف دینی، به زراعت نیز می پرداخته و در راه کمک به نیازمندان و امور خیریه و آزادی در بندان اهتمام فراوان داشته است.(3)


1- فهرست مرکز احیاء، ج6، صص 444 و 445.
2- ترجمه محاسن اصفهان، ص125؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882.
3- مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص223.

ص: 281

سرانجام او در آذر 1373ش وفات یافته و در صحن امامزاده شهرضا مدفون شد.

سراج الدّین اصفهانی*

سراج الدّین بن میر مسعود اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. وی کتاب «مدارک الاحکام» (از صلاة الکسوف تا کتاب الحج) را به خط نسخ در سال 1046ق کتابت کرده است. این کتاب به شماره 924 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(1)

سیّد سراج الدّین صدر

آقا سیّد سراج الدّین صدر، عالم فاضل آزادیخواه [از روزنامه نگاران قرن چهاردهم هجری] در سال 1290ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر نزد جمعی از علماء از جمله شیخ محمّد تقی آقانجفی تحصیل کرد. در 24 ذیقعده 1324ق روزنامه انجمن اصفهان (یا مجله انجمن مقدس ملّی اصفهان) به مدیریت او و به عنوان ناشر افکار و بیانات و نظرات انجمن مقدس ملّی اصفهان انتشار یافت. او نویسنده ای توانا بود و برخی از نوشته هایش در روزنامه فوق الذّکر به چاپ می رسید.

سراج الدّین صدر جبل عاملی موسوی در سال 1354ق وفات یافته و در تکیه مادر شاهزاده واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

[روزنامه انجمن مقدّس ملّی اصفهان در سال 1386ش به اهتمام شهرداری اصفهان تجدید طبع شده است.]


1- فهرست صدر بازار، ج3، ص689.
2- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج1، صص 288-292؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص97؛ نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 135-140؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 35-43.

ص: 282

سراجای حکاک

سراجای حکاک، شاعر و ادیب و هنرمند. [از شعرای قرن یازدهم هجری] در فن حکّاکی مثل و مانند نداشته و تا آخر عمر به هنر حکّاکی مشغول بوده است. مردی درویش طبیعت و پرهیزکار بوده و قبل از سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در اصفهان وفات یافته است.

از اوست:

از گریه ها به هر جا که گذشتیم چمن شد وز ضعف به هر جا که نشستیم وطن شد(1)

سراج حجّار*

سراج حجّار، از استادان حجّاری در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری است. از اهالی لنجان اصفهان بوده و از آثار هنری او: حجاری و سنگ تراشی سنگ بزرگ مرمری منصوب بر مزار محمّد بن بکران (از عرفای عالیقدر قرن هفتم هجری) در شهر پیربکران لنجان است. این سنگ حاوی آیة الکرسی و صلوات کبیره به خط ثلث است و حجّاری آن در سال 703ق به پایان رسیده است.(2)

سرمستی اصفهانی*

سرمستی، از نی زن های ماهر اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است. او از بدو تولّد نابینا بوده و نِی را با استادی می نواخته است. او دو نِی داشت که یکی را «نهنگی» و دیگری را «پلنگی» می نامید. او معاصر «نایب اسداللّه» بود ولی در نواختن نی استادی و شهرت «نایب» را نداشت.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص206.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 261-264؛ آثار ملّی اصفهان، ص849؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص126؛ فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ص20.
3- تاریخ موسیقی ایران، ص619.

ص: 283

سرور اصفهانی

سرور اصفهانی، از ادباء و شعرای اصفهان است که در هند ساکن بوده است. این شعر از اوست:

تو که هر دم از تغافل، فکنی به خاک راهم چه شود اگر نوازی، به نگاه گاه گاهم

اگرم کشی به جایی، نروم ز درگه تو که به غیر آستانت، نبود گریزگاهم(1)

سرور بن عبداللّه*

سرور بن عبداللّه، خوشنویس هنرمند قرن یازدهم هجری. خط نسخ را خوش می نوشته است و در اصفهان ساکن بوده است.

او نسخه ای از «شواهد الاسلام» تألیف: ملّا رفیعا گیلانی را به خط نسخ در ماه ذیقعده سال 1092ق کتابت نموده است که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

سری اصفهانی

سری بن سلامه اصفهانی، از محدّثین شیعه در قرن سوم هجری است. شیخ طوسی وی را از اصحاب امام هادی علیه السلام دانسته است. وی را کتابی است که احمد بن ابی عبداللّه بن محمّد بن خالد برقی (صاحب محاسن) از او نقل کرده است.(3)

سعد اصفهانی


1- تذکره روز روشن، ص354.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص223؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1079.
3- فهرست شیخ طوسی، ص151؛ معالم العلماء، ص51؛ اعیان الشیعه، ج34، ص148؛ مجمع الرجال قهپائی، ج3، ص98؛ معجم رجال الحدیث، ج8، ص41؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 192 و 193؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص675؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص150.

ص: 284

سعد بن ابی الفتح (اصفهانی)، از ادبای اصفهانی در قرون اوّلیه هجری است. مافروخی او را در ردیف دانشمندان متقدّم صرف و نحو و لغت و انشاء که در اصفهان سکونت داشته اند نام برده است.(1)

سعد اصفهانی

ابومحمّد سعد بن ابی نصر بن ابی القاسم بن علی بن هاجر اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان است که در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری زندگی می کرده و از «عبدالرّحمان بن عبداللّه بن منده»، «ابوعمرو عبدالوهاب بن عبداللّه بن منده»، «ابوالمظفّر محمّد بن جعفر بن محمّد بن احمد کوسج تمیمی» و «ابوالفوارس طراد زینبی» و غیره حدیث شنیده و «ابوسعد سمعانی» کتاب «معرفة الصّحابه» تألیف: «ابوعبداللّه بن منده» را در سه جزء ستوده است.

تولّدش در 461ق بوده و سال وفاتش معلوم نیست.(2)

سعد مافرّوخی

ابوالفضل سعد بن حسین مافرّوخی اصفهانی، ادیب شاعر.

در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری می زیسته و ظاهرا پدر مفضل بن سعد بن حسین مافرّوخی مؤلف کتاب «محاسن اصفهان» است.(3)

سعد فهمی اصفهانی*

سعد بن عبدالرّحمان فهمی، از محدّثین اصفهان در قرون دوم هجری است. اصلاً از اهالی ماربین اصفهان بوده و در سال 42ق متولّد شده و بعد از سال 100ق وفات نموده


1- محاسن اصفهان، ص32.
2- التّحبیر، ج1، ص301.
3- ترجمه محاسن اصفهان، ص125؛ محاسن اصفهان، ص33؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص882.

ص: 285

است.(1)

سعد سرندینی اصفهانی

ابوالخیر سعد بن عبداللّه سرندینی اصفهان، از محدّثین عامّه است. «یحیی بن منده» گوید: به اصفهان آمد و از «عبدالوهاب کلابی» نقل حدیث نموده و آنرا نوشت. و «ابوعلی لبّاد» از او روایت می کند.(2)

سعد اصفهانی

سعد بن عصمه (اصفهانی)، از شعرای پارسی گوی اوایل قرن پنجم هجری است. مافرّوخی در کتاب خود از او نام برده است.(3)

سعدای اردستانی

سعدای اردستانی، از شعراء اوایل قرن یازدهم هجری. از اهالی اردستان اصفهان بوده و به دکن در هندوستان سفر کرد و پس از چندی به وطن مراجعت کرده و فوت شد. قصیده ای در مدح شاه عباس اوّل صفوی سروده که این دو بیت از آنجاست:

ای به صد معنی ز شاهان جهانت برتری بر تو شاهی ختم و بر خیرالبشر پیغمبری

من نمی گویم نبوّت یا امامت لیک هست حسن خلقت احمدی آثار تیغت حیدری(4)

شیخ سعدالدّین طبری


1- ذکر اخبار اصفهان، ص331.
2- معجم البُلدان، ج3، ص216.
3- محاسن اصفهان، ص236.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص401؛ تذکره آتشکده: بخش سوم، ص946؛ تذکره روز روشن، ص355.

ص: 286

شیخ سعدالدّین بن نجم الدّین بن حسن بن علی طبری از علماء قرن هفتم هجری. وی در سال 673ق به اصفهان وارد شده و مشاهده کرد که مردم این شهر برخی صحابه را مقدّم بر خویشان پیغمبر می داشتند (اهل سنّت) و عدّه ای خویشان را برتر از صحابه می دانستند. (شیعه) لذا او کتاب «تفضیل القرابة علی الصّحابه» را تألیف نمود. به همین دلیل علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی وی را شیعه دانسته است.(1)

ملّا سعدی رشتی

مولی سعدی رشتی گیلانی، از فضلاء و علماء قرن یازدهم هجری است. وی در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان ساکن بوده و به تدریس می پرداخته است. در کتاب «فرائد القوائد» ذکری از او شده است.(2)

محمّد سعید ابهری

محمّد سعید ابهری، عالم فاضل [در قرن یازدهم هجری] احتمالاً از شاگردان علّامه مولی محمّد باقر مجلسی است.

از آثارش: کتابت نسخه ای است از مجلد سیزدهم کتاب «بحارالانوار» که آنرا در سال 1088 به خط نسخ کتابت نموده و نسخه در حاشیه تصحیح شده است. علّامه مجلسی در صفحه آخر در ربیع الثّانی 1096ق می نویسد که با نسخه اصل مقابله شده است. کتاب به شماره 3577 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

فایده: «ابهر» از بلوک «جی» و متّصل به شهر [است] و اکنون به نام «اَبَر» (به فتح اول و دوم) معروف است.


1- الانوار السّاطعه، ص73؛ الذریعه، ج4، ص360.
2- الروضة النضرة، ص241؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص655.
3- فهرست مرعشی، ج9، ص362.

ص: 287

میرزا سعیدا اردستانی

میرزا سعیدا اردستانی، از علمای قرن سیزدهم هجری. از احفاد میرزا رفیعای نائینی است. در سال 1190ق متولّد شده و در اصفهان سکونت یافته و به تحصیل پرداخته است. وی در سال 1251ق در اصفهان وفات یافته و در صحن تکیه میرزا رفیعا در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. قبرش به همراه کثیری از قبور علماء و عرفاء به هنگام احداث فرودگاه قدیم اصفهان تسطیح شده و از بین رفت. از او مجموعه ای به جای مانده که در کتابخانه میرزا ابوالهدی کلباسی در اصفهان موجود بوده است.(1)

محمّد سعید اصفهانی تبریزی

محمّد سعید اصفهانی تبریزی از فضلاء قرن یازدهم هجری. وی نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی در اصفهان به فراگیری فقه و حدیث پرداخته است. علّامه مجلسی در آخر باب مزار کتاب «تهذیب الاحکام» در سال 1076ق برای او اجازه نوشته است. این کتاب نزد میرزا محمّد اردبیلی در نجف اشرف موجود بوده است.(2)

ملّا محمّد سعید گیلانی

ملّا محمّد سعید بن ملّا ابراهیم گیلانی اصفهانی، عالم فاضل صالح در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از علماء از جمله علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخته است. ملّا محمّد باقر بن علی تبریزی نیز در 20 ربیع الاوّل 1159ق به ملّا محمّد سعید


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص214؛ دانشمدان و بزرگان اصفهان، ج2، ص668؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص119؛ آتشکده اردستان، ج2، ص288؛ مکارم الآثار، ج4، ص1395.
2- الروضة النّضرة، ص242؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص103؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص349.

ص: 288

اجازه داده است.(1) ملّا عبدالنبی قزوینی وی را در عتبات عالیات زیارت کرده است. سال وفاتش معلوم نشد.(2)

وی در سال 1129ق کتاب «ابطال وحدة الوجود» را تألیف نموده که نسخه ای از آن جزو کتب اهدایی آقای مشکاة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)

وی همچنین نسخه ای از «من لایحضره الفقیه» را در دوشنبه 29 جمادی الثّانیه سال 1101ق کتابت نموده است.(4) این نسخه به شماره 2726 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است.(5)

سعید صیرفی اصفهانی

شیخ ابوالفرج سعید بن ابی الرّجاء صیرفی اصفهانی، از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری است. «ملّا عبداللّه افندی» می نویسد: «شیخ ابوالفرج صیرفی» از مشایخ «قطب الدّین راوندی» است و «راوندی» در کتاب «خرایج و جرایح» اخباری از او نقل نموده است.

ظاهرا صاحب عنوان از محدّثین و علمای شیعه است. تولّدش در سال 444ق و وفاتش در سال 532ق اتّفاق افتاد.(6)

سعید اصفهانی*

سعید بن ابی هانی اسماعیل بن خلیفه (اصفهانی)، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن


1- تراجم الرجال، ج2، ص706؛ الکواکب المنتشره، ص313.
2- تتمیم امل الامل، ص175.
3- فهرست اهدایی مشکاة، ج3، ص405؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص161؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص36.
4- تراجم الرجال: ج2، ص706.
5- فهرست مرعشی، ج7، ص289.
6- ریاض العلماء، ج2، ص418؛ اعیان الشیعه، ج34، ص230؛ الخرایج و الجرایح، ج2، صص 577-582؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص277؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص669.

ص: 289

چهارم هجری است.

پدرش در اصفهان متصدی امر قضا بوده و صاحب عنوان از محدّثین اصفهان و پدرش حدیث روایت می کند. محمّد بن یحیی بن منده هم از سعید بن ابی هانی مذکور حدیث نقل کرده است.(1)

سعید طیوری اصفهانی

ابوالقاسم سعید بن احمد بن عبدالواحد طیوری امین اصفهانی، از محدّثین قرن ششم هجری است. در شعبان 467ق در اصفهان متولّد شده و از «ابوعمرو عبدالوهاب بن مَنده» حدیث شنیده است. وی در اواخر عمر در نیشابور ساکن شده و با «ابوسعد سمعانی» در آنجا دیدار کرده و «سمعانی» از او حدیث نقل می کند. فوت او در روز دوشنبه 22 شوّال 537ق به عارضه سکته در نیشابور واقع شد و او را در «قبرستان میدان» دفن کردند.(2)

سعید عیّار نیشابوری

ابوعثمان سعید بن احمد بن محمّد بن نعیم بن اشکاب صوفی نیشابوری معروف به «عیّار»، از محدّثین عامّه قرن پنجم هجری. در سال 345ق متولّد شده و به اصفهان مسافرت کرده و در آنجا حدیث گفته است. از «ابی علی محمّد بن عمر شبوی» استماع حدیث نموده و «ابوالحسن علی بن احمد بن علی سجزی بلخی معروف اسلامی» از وی نقل حدیث کرده است.(3)

محمّد سعید احمدآبادی جرقوئی*


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص 326 و 327.
2- التّحبیر، ج1، ص306.
3- التّحبیر، ج1، صص 165 و 561.

ص: 290

محمّد سعید بن حاجی احمد ملک احمدآبادی جرقوئی، از خوشنویسان قرن دوازدهم هجری است. او از نوادگان خواجه علی سربداری است. در روستای «احمدآباد» از توابع جرقویه اصفهان ساکن بود و خط نسخ را خوش می نوشت. وی «قرآن مجید» را به خط نسخ زیبا در سال 1120ق کتابت کرده است.(1)

میرزا محمّد سعید حکیم قمی*

میرزا محمّد سعید حکیم فرزند حکیم محمّد باقر قمی، طبیب حاذق، ادیب شاعر و دانشمند فاضل قرن یازدهم هجری.

در قم متولّد شده و طبابت را نزد پدرش و برادر بزرگترش (میرزا محمّد حسین حکیم) فراگرفت. او در قم و اصفهان به فراگیری ادبیات فارسی و عربی، حکمت، منطق و ریاضیات پرداخت و به همراه برادرش به درباه شاه عباس ثانی صفوی راه یافت و در اصفهان به عنوان طبیب خاصّه به فعالیت مشغول شد. و به «حکیم کوچک» شهرت یافت. او نزد شاه عباس ثانی احترام بسیار داشته و علاوه بر طبابت، انجام برخی امور دربار و دیوانی را برعهده داشته است. از جمله سرپرستی ساختن تکیه فیض را در اصفهان عهده دار شده است.

هنگامی که شاه سلیمان به سلطنت رسید، به خاطر بدگویی مخالفان به دو برادر بدگمان شده و آنان را از منصب طبابت خاصه عزل کرد و آنان را در قلعه الموت زندانی کردند. مدتی بعد شاه سلیمان آنان را عفو کرده و اجازه داد تا در قم به زندگی خود ادامه دهند.

حکیم کوچک در قم صاحب املاک و عمارات قابل توجهی بوده و در منزل خود از فضلاء، عرفاء و بزرگان مملکت پذیرایی می کرده است. در فنون شعر و ادب استاد بوده


1- گرکویه، (ویرایش دوم)، ص211.

ص: 291

و طبعی روان داشته است. متأسفانه دیوان اشعار او به نام دانشمند و فیلسوف معاصر و همنامش «قاضی سعید قمی» به چاپ رسیده است! در این اشعار او «حکیم» و «سعید» تخلّص کرده است. در تذکره ها تخلّص او را «تنها» ذکر کرده اند.

سال وفات میرزا محمّد سعید حکیم، به روشنی معلوم نیست ظاهرا پس از وفات برادر بزرگترش در سال 1084ق چند سالی زیسته است.

مجموعه ای از تألیفات او در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است که شامل رساله های زیر است:

1. «دستورالعمل مجمل در باب بعضی تب های کثیرالوقوع»2. «اسرار الصنّآیع»3. «کلید بهشت»4. «الاصل الاصیل» یا «الاصول الآصفیّه»5. «تشریح عظام رأس الفکّ الأعلی»، به نام شاه صفی6. «تعلیقات الاشارات متنا و شرحا».

و سایر تألیفات او نیز به قرار زیر است:

7. «تریاق قدسی»8. «مکاتبات فیض و میرزا محمّد سعید حکیم»9. «دیوان اشعار»

نسخه ای از «اسرار الصنایع» در کتابخانه آیت اللّه فاضل خوانساری در خوانسار موجود است.

متأسفانه اکثر شرح حال نویسان و فهرست نگاران تألیفات میرزا محمّد سعید حکیم را به دیگران نسبت داده اند. از جمله «اسرار الصنایع» و «کلید بهشت» را از قاضی سعید قمی و برخی از ملّا رجبعلی تبریزی دانسته اند.

علّامه محقّق آیت اللّه حاج سیّد محمّد علی روضاتی (مدظله) در اولین گفتار از کتاب «دومین دوگفتار» به طور مفصّل، مستند و دقیق، به درستی دو شخصیّت جداگانه «قاضی سعید قمی» و «میرزا محمّد سعید حکیم» را از یکدیگر باز شناسانده و آمیختگی ها و اشتباهات دیگران را باز نموده و تألیفات «میرزا محمّد سعید حکیم» را که به دیگران نسبت داده اند، مشخص نموده و حق را به حقدار رسانیده اند سعیهم مشکورا.

ص: 292

این بیت از میرزا محمّد سعید حکیم است:

عندلیبان چون طواف گلشن آن کو کنند دست گلچین تو را چون دسته گل بو کنند(1)

سعید جُرواءآنی اصفهانی

ابوعمرو سعید بن بشر بن عماد جرواءآنی قرشی از محدّثین عامه اصفهان در قرن سوم هجری است.

اهل فضل بوده و پسرش امور حسبه اصفهان را برعهده داشته است. خود او از جمعی از محدّثین همچون مقری، خلّاد، بکر بن بکار و عاصم بن یوسف حدیث نقل کرده و عبداللّه بن جعفر، جعفر بن عبداللّه بن فارس و ابوعبد الرّحمان عبداللّه بن محمّد بن عیسی مقری از او روایت می کنند.(2)

سیّد محمّد سعید موسوی اصفهانی

سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه بن سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّد صادق بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّد باقر بن میر محمّد صادق موسوی اصفهانی.

از فضلاء خاندان موسوی اصفهان بوده و در زمان حیات پدر به هندوستان رفته، دیگر خبری از او نشد.(3)

محمّد سعید خاتون آبادی


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص241؛ دومین دوگفتار، صص 33-48؛ خلد برین: ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، صص 540 و 592 و 622 و 628؛ تذکره غنی، ص34؛ تذکره حسینی، ص78؛ الذریعه، ج2، ص51 و ج18، ص132؛ تذکره سخنوران قم، صص 63-73؛ الکواکب المنتشره، صص 309 و 310.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص 327 و 328.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 415 و 416.

ص: 293

محمّد سعید بن محمّد تقی خاتون آبادی [از کاتبان نسخ نویس در قرن یازدهم هجری] در 18 ذیحجة الحرام سال 1082ق کتابت نسخه ای از «رواشح السّماویه» تألیف: میرداماد را به پایان رسانیده و کتاب به شماره 2718 در مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

سعید بن جبیر

سعید بن جبیر اسدی کوفی، از محدّثین عالی مقام شیعه در قرن اول هجری است. او در سال 45ق متولّد شده و یکی از 5نفری از شیعیان است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام ، به امامت امام سجاد علیه السلام اعتقاد داشتند و امام برحق را به شیعیان دیگر معرفی کردند.

سعید بن جبیر از مصاحبان عبداللّه بن عباس بوده و از عبداللّه بن عمر نیز روایت نقل کرد.

هنگامی که عبدالرّحمان بن محمّد بن اشعث بن قیس علیه حجاج بن یوسف ثقفی والی عراق در سال 84ق خروج کرد، سعید بن جبیر جزو قشون عبدالرّحمان بود و چون عبدالرّحمان در دیرالجماجم شکست خورد و قشون او پراکنده شدند، سعید بن جبیر به اصفهان آمد و مدّت دو سال در این شهر می زیست او در محله سنبلان سکونت داشته و در مسجد جلجلة بن بدیل تمیمی [که بعدا به مسجد سعید بن جبیر معروف شد و اکنون جنب امامزاده درب امام در محلّه سنبلستان اصفهان واقع شده است] نماز می خوانده است. در مدّت اقامت او در اصفهان برخی از محدّثین از جمله: ابومحمّد دُلَیل بن ابراهیم بن دُلَیل در محضر او حاضر می شده اند.

عاقبت سعید بن جبیر به مکّه رفت و در آنجا به دست خالد قسری گرفتار شده، او را


1- فهرست مجلس، ج9، بخش یکم، ص39.

ص: 294

نزد حجاج فرستاد [پس از سخنانی که بین حجاج و سعید ردّ و بدل شد، حجاج از پاسخگویی به ایرادات و استدلال های او ناتوان شد و] دستور داد او را بکشند. شهادت سعید بن جبیر در سال 95ق اتّفاق افتاد. 15 روز بعد حجاج به مرض آکله مبتلا شده و پس از چند روز هلاک شد.

قبر جناب سعید بن جبیر در شهر واسط است.(1)

سعید اصفهانی

ابوسهل سعید بن حسن اصفهانی، از محدّثین عامه اصفهان است. در شهر صور در ساحل شام [کشور لبنان فعلی] ساکن بود. اسماعیل بن بابشاد بن حرام نجیرمی از او روایت کرده است.(2)

محمّد سعید امامی نایینی

میرزا محمّد سعید امامی بن میرزا محمّد حسین امامی نائینی بن حاج عبدالمحمّد بن میرزا علی اکبر بن حاج میرزا مغیث بن حاج میرزا زین العابدین نائینی، از شعراء و ادبای قرن چهاردهم هجری.

در سال 1285ش در نائین متولّد شده و در نائین نزد پدر مقدّمات را فرا گرفته و پس از آن کمی تحصیل کرد. در اوان جوانی به خدمت فرهنگ وارد شده و مدّتها در سده ماربین اصفهان [خمینی شهر فعلی] مدیر دبستان و نماینده فرهنگ بوده و در آذر ماه 1329ش در همانجا وفات یافته و مدفون شد. گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می سرود و در اشعارش «فردی» تخلّص می کرد.

از اوست:


1- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، صص 47-50؛ تاریخ تشیّع اصفهان، صص 102-105.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص331.

ص: 295

از دیده حق بین نظری کردم دوش بر ساحب گلزار و خم باده فروش

هر بیخ گل از چهره یاری دیدم وز کوزه هزار جانان به فروش(1)

سعید بن زیاد

ابوعمرو سعید بن زید بن خارجه، از محدّثین عامه اصفهان در قرن سوم هجری است. از بکر بن بکار نقل حدیث کرده و اسحاق بن ابی اسحاق از او روایت می کند.(2)

محمّد سعید طبیب اصفهانی

محمّد سعید بن محمّد صادق طبیب اصفهانی، مترجم کتاب «رجوع الشّیخ الی الصباه فی القوة علی الباه» تألیف: مولی احمد بن سلیمان مشهور به «ابن کحال پاشا» (متوفی 940ق) می باشد. نسخه ای از این کتاب [ به شماره 5062 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)]

محمّد سعید اشرف مازندرانی

ملّا محمّد سعید اشرف بن ملّا محمّد صالح بن احمد مازندرانی اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از شعرای اصفهان در اواخر دوره صفویّه].

در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خود را ملّا محمّد صالح مازندرانی پدر دانشمند خود، میرزا قاضی شیخ الاسلام و آقا حسین خوانساری انجام داده و فنون شعر و ادب را از صائب تبریزی و خط را از عبدالرّشید دیلمی آموخت.

در سال 1070ق پس از آنکه طفل رضیع او محمّد رفیع و جدّ مادریش ملّا محمّد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص64.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص328.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص669؛ فهرست الفبایی رضوی، ص277.

ص: 296

تقی مجلسی وفات کردند، همسر و طفل دو ساله خود محمّد امین را در اصفهان گذاشته و از خراسان به هند رفت و در آنجا مورد توجّه «اورنگ زیب» واقع شده و معلّم دخترش «زیب النّساء» متخلّص به «مخفی» شده و به او علم و ادب و خوشنویسی آموخت. در سال 1083ق به اصفهان مراجعت کرده و چندی در آنجا بود. عاقبت با خانواده به هند رفته و در «عظیم آباد پتنه» ساکن شده و مورد عنایت حاکم آنجا واقع شد. در اواخر عمر اراده حج کرده و از بنگاله راهی سفر شد اما در شهر «منگیر» از توابع عظیم آباد، در سال 1116ق وفات یافته و همانجا مدفون شد.

[او شاعری وارسته و در کمال صلاح و سداد و درنهایت فضل و رشاد بوده و اشعارش در ایران و هند مقبول و مطبوع خواص و عوام بود. خط نستعلیق را خوش می نوشت. در یکی از مرقع های کتابخانه سلطنتی سابق قطعه ای به خط نستعلیق خوش بدون تاریخ و با رقم «بنده شاه دین اشرف در دارالسلطنه اصفهان مرقوم شد» موجود است که ممکن است از او باشد.] اشرف در نقاشی هم استاد بوده ولی معلوم نیست که نزد چه کسی آنرا آموخته است.

[کلیات اشعار اشرف در سالهای اخیر به طبع رسیده است و شامل «ساقی نامه»، «شهرآشوب»، «قضا و قدر» و چند منظومه دیگر می باشد] کتاب «شرح احادیث مستصحبه» را هم از تألیفات او دانسته اند.

زینب بیگم، محمّد هادی، میرزا محمّد علی و محمّد امین از فرزندان او هستند که دو نفر اخیر اهل فضل و ادب به شمار می روند.

از اوست:

جز به جولانگاه خوبرویان کی توان دیدن مرا ذرّه ام در پرتو خورشید پیدا می شوم

***

خورشید از فروغ رُخَت آب گشت و ریخت وز شرم رویت آینه سیماب گشت و ریخت

ص: 297

برداشتی نقاب ز رخسار و چون سرشک از شرم عارضت نگهم آب گشت و ریخت(1)

میرزا محمّد سعید خلیفه سلطان

میرزا محمّد سعید بن میرزا محمّد طاهر خلیفه سلطانی بن سیّد علی نواب بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان حسینی مرعشی اصفهانی، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری.

وی در 24 صفر 1126ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان آب بخشان مدفون شده است.

بر لوح قبر او این القاب آمده بود: «الفقیه الزّاهد. الحکیم المتألّه، العابد النّاسک، السّاجد الادیب الشاعر...»

به هنگام تسطیح و تخریب قبرستان قبر او را از بین بردند و سنگ لوح آن نیز مفقود و ناپدید شد.(2)


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 351 و 352؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص670؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 258 و 259؛ تذکرة المعاصرین (حزین)، صص 165-168 و 309-317؛ صحف ابراهیم، صص 54 و 53؛ تذکره شمع انجمن، صص 65-68؛ تذکره نتایج الافکار، صص 54-56؛ تذکره کلمات الشعراء، صص 7 و 8؛ تذکرة الشعراء غنی، ص14؛ تذکره هفت آسمان، ج1، صص 158 و 159؛ تذکره مآثر الکرام، ص116؛ الذریعه، ج9، ص 78 و ج12، ص103 و ج17، ص145 و ج19، صص 82 و 228؛ الکواکب المنتشره، صص 314 و 315؛ مرآت الاحوال جهان نما، ج1، صص 132 و 133؛ فیض قدسی، صص 216 و 217؛ شهرآشوب در شعر فارسی، ص69؛ کاروان هند، ج1، صص 62-74؛ دانشمندان و رجال مازندران، ص24؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، صص 773-775؛ الکواکب المنتشره، صص 314 و 315؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «اشرف»، ص2655؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 552 و 553؛ خزانه عامره، ص262؛ تذکره پیمانه، صص 91-95.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص327؛ مزارات اصفهان، ص28.

ص: 298

سعید صالحانی

ابوالخیر سعید بن طلحه بن حسین بن ابی ذر بن ابراهیم بن علی صالحانی اصفهانی، از محدّثین عامّه و ادبای قرن پنجم و ششم هجری. از اهالی محلّه «صالحان» اصفهان و از خاندان علم و ادب و فقه و حدیث بوده و خود مردی صالح و فاضل و دانشمند در علم لغت و مدرس ادبیات در اصفهان است.

در حدود سال 450ق متولّد شده و از «عایشه ورکانی» حدیث شنیده و از «ابوبکر احمد باطرقانی» اجازه داشته است. «ابوسعد سمعانی» از او و برادرش «حسین بن طلحه» و زوجه اش «فاطمه صالحانی» حدیث شنیده است. فوتش در چهارشنبه 11 شعبان 531ق (و یا سال 532ق) اتّفاق افتاد.(1)

سعید جرواآنی

سعید بن عطاء بن سعید جَرواآنی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری است. از عامر بن ابراهیم بن واقد روایت می کند و احمد بن حسین انصاری از او نقل حدیث کرده است.(2)

ملّا محمّد سعید رودسری

ملّا محمّد سعید بن ملّا عطاءاللّه رودسری گیلانی، عالم فاضل حکیم بارع [از دانشوران قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری] سالها به همراه پدر در اصفهان می زیسته و از اجلّه شاگردان ملّا محمّد باقر محقق سبزواری بوده است. وی به همراه ملّا محمّد تنکابنی (فاضل سراب) از طرف محقّق سبزواری، در جلسه علماء درباره حکم نماز جمعه در عصر غیبت که به خواهش شیخ علیخان زنگنه وزیر اعظم شاه سلیمان


1- التّحبیر، ج1، ص304؛ معجم البلدان، ج3، ص389.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص329.

ص: 299

صفوی تشکیل می شده شرکت می نموده است.

شیخ عبدالنبّی قزوینی در «تتمیم امل الآمل» وی را بسیار ستوده و ماجرایی در باب نهی از منکر او در شهر کرمانشاه نقل می کند. رساله در «وحدت وجود» از تألیفات اوست.(1)

محمّد سعید ابهری اصفهانی

محمّد سعید بن حاجی علی ابهری جی اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در 15 رمضان 1074ق کتابت نسخه ای از «اربعین» شیخ بهائی را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 1725 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(2)

[او در سال 1084ق جلد بیست و دوم «بحارالانوار» را به خط نسخ خوش کتابت نموده و علّامه مجلسی در آخر این نسخه اجازه ای برای او نوشته است.(3)]

سعید تانی اصفهانی

ابوسعد سعید بن ابوطاهر علی بن عبدالواحد بن فادشاه تانی اصفهانی، از محدّثین عامّه اوایل قرن ششم هجری. از خاندان علم و حدیث بوده و از پدرش و همچنین از «ابوسهل حمد بن احمد بن عمر بن دلکیز صیرفی»، «ابوعمرو عبدالوهاب بن منده» و «ابوعیسی عبدالرّحمان بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن عبدالرّحمان بن زیاد تانی» و دیگران حدیث شنیده و «ابوسعد سمعانی» از او در اصفهان حدیث نوشته است.(4)


1- تتمیم امل الآمل، صص 172-174؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص75؛ الکواکب المنتشره، صص 308 و 309.
2- فهرست ملک، ص25.
3- خورشید جی، ص433؛ فهرست مرعشی، ج17، ص293.
4- التّحبیر، ج1، ص304.

ص: 300

محمّد سعید اصفهانی*

محمّد سعید بن محمّد علی اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از «حاشیة علی الحاشیة الخطائیه علی المختصر» تألیف: عبداللّه شهابادی یزدی را به خط نسخ در 14 شعبان 1086ق کتابت کرده که به شماره 8295 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1)

سعید قصری اصفهانی

ابوالخیر سعید بن فضل بن احمد بن عبداللّه بن محمّد بن ممیز قصری اصفهانی، از محدّثین عامّه در قرن پنجم و ششم هجری، قبل از سال 470ق متولّد شده و از «ابوبکر محمّد بن احمد بن ماجد» و «ابوطاهر احمد بن محمّد بن عمر نقاش» و «ابوالمظفر محمود بن جعفر کوسج» و جز آنان حدیث شنیده است. او در قریه «کوهارسباران» ساکن بوده و «ابوسعد سمعانی» جزئی از احادیث «لوین» را به روایت «ابن ماجه» از او استماع کرده است. او سرانجام در رجب سال 532ق فوت شده است.

دو برادرش «ابوالعباس احمد» و «ابوالوفا عمر» نام دارند.(2)

سیّد محمّد سعید قهپائی

سیّد محمّد سعید بن سیّد سراج الدّین قاسم طباطبائی قهپایه ای عالم فاضل کامل و عابد صالح زاهد. [از علمای اصفهان در قرن یازدهم هجری است].

در سال 1012ق متولّد شده و نزد جمعی از علماء اصفهان خصوصا پدر دانشمند خود تحصیل کرده و به مقام بلند علم و فضل نائل شد و صبیه یکی از فضلاء قهپایه، میرزا جلال قهپایه ای را به عقد همسری خود درآورد.

سالها در اصفهان به تدریس و تألیف و ترویج دین مشغول بود و جمعی از فضلاء از


1- فهرست مختصر مجلس، ص291.
2- التّحبیر، ج1، ص305.

ص: 301

جمله: میر محمّد معصوم عقیلی شیرازی از محضر او کسب فیض کردند. میر معصوم عقیلی در جمادی الثّانی 1082ق از او اجازه روایت گرفته است.

وی در سال 1092ق وفات یافت.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. رساله «احیاء موات» 2. «حاشیه بر حاشیه تهذیب المنطق»3. «روض الجنان فی حیاء الابدان»4. «مفاتیح الاحکام فی شرح آیات الاحکام» که نسخه های متعددی از آن موجود است. از جمله نسخه ای به شماره 4828 مورخ 15 رمضان 1071ق ظاهرا به خط مؤلف، در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و نسخه ای دیگر به شماره 2140 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم.(1)

محمّد سعید نقشبند یزدی (مجنون)

محمّد سعید نقشبند [بن لطف اللّه یزدی] معروف به «سعیدای نقشبند» از شعراء و ادبای قرن یازدهم هجری.

سالها در اصفهان ساکن بود و در فن نقشبندی استاد بود. پسرانش هم به شعربافی مشغول بوده اند. علاوه بر هنر نقشبندی، از علم و فضل با بهره بوده و شعر را نیکو می سرود و از دوستان «صائب تبریزی» و «جلالای یقین» بود و در شعر «مجنون» تخلّص می کرد.

[در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی مجموعه ای به شماره 9263 شامل چند رساله (از جمله رساله های خواجه صائن الدّین علی ترکه) وجود دارد که سعیدای نقشبند مالک آنها بوده و در محرم 1063ق یادداشت تملک بر آن نوشته و مهر خود «موفق ز لطف


1- جامع الرّواة، ج2، ص118؛ نجوم السّماء، ص267؛ الذریعه، ج11، ص275 و ج13، ص302 و ج21، ص299؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص671؛ فهرست مجلس، ج12، ص199؛ فهرست مرعشی، ج6، ص149؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص148؛ تراجم الرّجال، ج2، ص773.

ص: 302

محمّد سعید» را بر آن کتاب نقش نموده است.]

سال وفاتش به دست نیامد. ظاهرا تا سال 1083ق زنده بوده است.

از اوست:

دور از وصال او تب و تابم گرفته است آن ماهیم که خاک ز آبم گرفته است

نقش قدم به همرهیم قطره می زند در راه شوق بس که شتابم گرفته است(1)

سعید بقال اصفهانی

ابوالقاسم سعید بن محمّد بن احمد بن سعید بن صالح بقال اصفهانی، از محدّثین عامّه قرن پنجم هجری. از «ابی اسحاق تاجر اصفهانی» و «احمد بن محمّد بن مرزبان اصفهانی» و «ابی عبداللّه بن منده» و دیگران روایت می کند. «ابوصالح مؤذن» از او روایت نموده است. او محدّثی «ثقه» و «سریع الکتابه» بوده و «الابواب» و «المشایخ» و «التراجم» را تألیف نموده است. در سال 430 و اندی وفات نمود.(2)

ملّا محمّد سعید لاهیجی

ملّا محمّد سعید بن میرزا محمّد لاهیجی گیلانی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری].


1- جامع مفیدی، ج3، ص455؛ الذریعه، ج9، ص452؛ تذکره شبستان، ص478؛ تذکره سخنوران یزد، ص156؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 474 و 475؛ فهرست مرعشی، ج24، ص58؛ تذکره سرو آزاد، ص55؛ تذکره آتشکده: نیمه سوم، صص 107 و 108؛ تذکره محمّد شاهی: خطی؛ تذکره شمع انجمن، ص330؛ تاریخ یزد یا آتشکده یزدان، ص329؛ تذکره شعرای یزد، ص76؛ دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص750؛ تذکره شبستان، ص478.
2- المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، ص93؛ تاریخ نیشابور، ص738؛ تاریخ بغداد، ج8، ص94.

ص: 303

در اصفهان ساکن بوده و شیخ عبدالنبی قزوینی او را در سال 1175ق ملاقات نموده و از علم و دانش او تمجید و تحسین نموده است. [قزوینی می نویسد: از علماء صلحاء و از وابستگان سلسله حکیم داود است و او را در سفر زیارت عتبات عالیات ملاقات کرده ام(1)]

شیخ محمّد علی حزین در تذکره خود در شرح حال فرزند صاحب عنوان می نویسد:

«مولانا شمس الدّین محمّد گیلانی خلف ارجمند مجتهدالزّمان مولانا محمّد سعید گیلانی...»(2)

«شرح حرز الامانی» یا «شرح شاطبیّه» از تألیفات اوست که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود بوده است.(3)

سعید سکری کاتب اصفهانی

ابواسماعیل سعید بن مطهر بن احمد بن عبداللّه سکری کاتب اصفهانی، از محدّثین عامّه اوایل قرن ششم هجری است. او مردی محتشم و صاحب ثروت بوده و از «ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی»، «ابوعلی حسن بن عمر بن حسن بن یونس حافظ» و «ابومسعود سلمان ابراهیم» حدیث شنیده است.

«ابوسعد سمعانی» در خانه او در جلسه، یکی: احادیث «احمد بن فضل» و دیگری: «ابوعلی یونس» را استماع کرده است.(4)

محمّد سعید فدای اردستانی

محمّد سعید اردستانی متخلّص به «فدا» فرزند سیّد محمّد مهدی بن محمّد سعید بن


1- تتمیم امل الآمل، صص 175 و 176.
2- تذکرة المعاصرین (حزین)، ص210.
3- الذریعه، ج13، ص312؛ الکواکب المنتشره، صص 312 و 313؛ ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ج1، ص301؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص671.
4- التّحبیر، ج1، ص311.

ص: 304

میر محمّد حسین بن میر یحیی حسینی اصفهانی، شاعر ادیب و دانشمند فاضل [از سخنوران قرن سیزدهم هجری در سال 1204ق در محلّه «فهره» اردستان متولّد شده و تحصیلات مقدماتی را در آنجا آغاز کرد. نسب او به حکیم الملک اردستانی (بانی مدرسه نیم آورد اصفهان) منتهی می شود. او برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات رفته و 7 سال به فراگیری فقه و اصول و کلام و تفسیر مشغول بود. سپس به اصفهان آمده و در ادبیات، منطق، فلسفه، ریاضیات و نجوم مهارتی به سزا کسب کرد و تحصیلات خود را به پایان رساند. او جهت احداث حصار نجف توسط حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی قصیده ای سرود و مورد عنایت صدر واقع شد. فتحعلی شاه قاجار هم که شهرت او را دریافت او را به طهران طلبید و فدا در طهران مورد احترام شاه و درباریان و اعیان دولت و مملکت قرار گرفت. پس از فوت فتحعلی شاه، جانشین او محمّد شاه نیز همواره در احترام او می کوشید. فدا اغلب عمر خود را در اصفهان گذراند تا اینکه در سال 1267ق وفات یافته و] در قبرستان جنب پل خواجو، در کنار قبر ملّا محمّد صادق اردستانی (آخوند پلویی) مدفون شد. [در اوایل قرن چهاردهم هجری، به خاطر احداث خیابان آبشار قبرستان را خراب کردند، یکی از نوادگانش استخوان های فدا را در تکیه ملک واقع در تخت فولاد مدفون کرد.] «دیوان فدا» حدود چهار هزار بیت شعر داشته و هنوز به طبع نرسیده است. اشعارش اغلب در مدح و مرثیه ائمه هدی و حضرت معصومین علیهم السلام است.

از اوست:

زاهد به هوای خُلد سرگردان است دوزخ محک تجربه مردان است

گویند که درد و غم نباشد به بهشت معلومم شد که جای بی درد آنست(1)


1- تذکره مدایح معتمدیه: خطی؛ تذکره شبستان، صص 217 و 218؛ تذکره نگارستان دارا، صص 243 و 244؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 805 و 806؛ تذکره مآثر الباقریه، صص 62. 63؛ تذکره سفینه المحمود، ص134؛ تذکره دلگشا، ص334؛ تذکره اختر، صص 159-161؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 1296 و 1297؛ تذکره انجمن خاقان، ص 602 و 603؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 22 و 23؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص669؛ مزارات اصفهان، ص151؛ الکواکب المنتشره، ص306؛ الذریعه، ج9، ص814؛ نامه سخنوران سپاهان، صص 75-85؛ آتشکده اردستان، ج3، صص 63-75.

ص: 305

سعید طهرانی اصفهانی

سعید بن مهران بن محمّد طهرانی اصفهانی، از محدّثین عامه اصفهان است و از «عبداللّه بن عبدالوهاب خوارزمی» حدیث شنیده است. «شعار» و «عبدالرّحمان بن سیاه» از او استماع حدیث کرده اند.(1)

[«طهران» از دهات قدیم جِی در شمال شهر اصفهان بوده و آنجا را زادگاه «کاوه آهنگر» دانسته اند. اکنون به «تیران آهنگران» معروف است و جزو محلّه های اصفهان به شمار می رود.]

میرزا محمّد سعید طباطبائی نائینی

حاج میرزا محمّد سعید بن میرزا نصراللّه بن سعید طباطبائی نائینی، از فضلاء و ادبای قرن چهاردهم هجری. [در سال 1293ق در نائین متولّد شد و در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخت. او از علاقمندان به پیشرفت و اشاعه فرهنگ بود و در سال 1320ق مدرسه گلبهار را در اصفهان تأسیس کرد و در تأسیس چندین مدرسه دیگر همکاری نمود. او چاپخانه ای به نام «مطبعه سعادت» تأسیس کرد و دهها کتاب ارزنده را به چاپ رساند و خود نیز برای مدارس جدید کتاب درسی تألیف کرد.

او در زمان مشروطیت، به هواداری آن به آزادیخواهان اصفهان پیوست و در انتشار جراید و مطبوعات همکاری نمود. او در سال 1348ق در مشهد مقدس اقامت گزید [و در مسجد گوهرشاد کتابخانه ای تأسیس کرد و کتابهای خود را به آنجا بخشید و


1- معجم البلدان، ج4، ص52؛ ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص328.

ص: 306

[سرانجام در جمعه 23 جمادی الآخر 1378ق مطابق جمعه 21 دی ماه 1337ش وفات یافته و در ایوان شمالی صحن قدس] در جوار بارگاه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مدفون گردید.(1)

محمّد سعید حسینی مازندرانی

محمّد سعید بن میر نظام حسنی مازندرانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری]. در نیمه شعبان 1091ق کتاب «شفا»ی ابن سینا را به خط نستعلیق در اصفهان کتابت نموده و به شماره 2284 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

سعید جُرواءآنی اصفهانی

ابوعبداللّه (یا ابوعمر) سعید بن وهب بن ابی سُکین جرواءانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری بوده و] از حفاظ حدیث است. از مسلم بن ابراهیم، سلیمان بن حرب، مسدّد، عمرو بن مرزوق، علی بن المدینی، محمّد بن کثیر حوضی و عمرو بن حکّام روایت کرده و ابوعبدالرّحمان مقری و محمّد بن احمد بن یزید زُهَری از او حدیث نقل کرده اند.(3)

سعید اصفهانی

سعید بن یحیی بن سعید اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان [در قرن سوم هجری[ است. «قاسم بن مَنده بن کوشید» از او روایت می کند.(4)

سعید سعدویه اصفهانی


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص357؛ نائین بلده طیبه، صص 85-92.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج9، ص926.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص328.
4- فرهنگنامه پارسی، ص660.

ص: 307

سعید بن یحیی بن طویل معروف به «سعدویه اصفهانی» [از محدّثین عامّه اصفهان در اوایل قرن سوم هجری].

در محلّه «شروانشادان» ساکن بوده و از: مسلم بن خالد زنجی، ابی بکر بن عیاش، سلمة بن صالح احر حدیث نقل کرده است. عبداللّه بن محمّد بن زکرّیا و عبداللّه بن بندار از او روایت کرده اند.

«سعدویه اصفهانی در سال 277ق وفات یافت.(1)

سعید سرّاج

ابوعثمان سعید بن یعقوب بن سعید قرشی سرّاج از محدّثین عامّه اصفهان است. او از نصر بن علی، بُندار، محمّد بن منصور جَوّاز، محمّد بن وزیر واسطی و محدّثین اصفهان نقل حدیث کرده است.(2)

سعید میرنظامی

سعید میرنظامی متخلّص به «سعید» فرزند حاج سیّد یعقوب [از شعراء معاصر اصفهان]. در شب 21 رمضان المبارک سال 1351ق در اصفهان متولّد شد. نسب او از طرف پدر به «میرنظام الدّین» از علماء و متنفذّین قرن ششم هجری و از طرف مادر به حاج آقا محسن اراکی (م 1325ق) از علماء مشهور قرن چهاردهم هجری می پیوندد. وی پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، در دانشکده ادبیات دانشگاه طهران تحصیل کرد. گاهی شعر می سرود و «سعید» تخلّص می کرد.

از اوست:

دوست بگذاشت قدم دوش به کاشانه ما گشت چون خلد برین خانه ویرانه ما


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص325؛ طبقات المحدّثین باصبهان، ج2، صص 223 و 224.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص330؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص 324 و 325.

ص: 308

ما خرابات نشینان همه مخمور توایم مستی چشم تو باشد می میخانه ما(1)

سیّد محمّد سعید بحرینی

سیّد محمّد سعید موسوی بحرینی، عالم فاضل متّقی، در فتنه افغان وفات یافته و در منزل خود مدفون، سپس قبر در داخل چهلستون مسجد سیّد قرار گرفت که تاکنون معروف و معیّن است.(2)

محمّد سعید سبزواری

محمّد سعید سبزواری اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری]. در سلخ محرم 1191ق در اصفهان نسخه ای از کتاب «مناقب» که مؤلف آن مجهول است را نوشته و در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3) همچنین نسخه ای از کتاب «وافی» را در سال 1091 کتابت نموده که در همان کتابخانه وجود دارد.(4)

سعید قاری اصفهانی

سعید قاری اصفهانی، از دانایان به علوم قرآن بوده و در مسجد جامع اصفهان جلسه قرائت و تجوید داشته و شیخ محمّد بن شمس الدّین کاظمینی نزد او تلمُّذ نموده است. از فضلاء عهد شاه سلیمان صفوی است.(5)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص488.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 214 و 215؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص669؛ بیان المفاخر، ج2، ص225.
3- فهرست رضوی، ج5، ص181.
4- فهرست رضوی، ج5، ص202.
5- الذریعه، ج11، ص221؛ الروضة النضرة، ص242؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص667.

ص: 309

میرزا سعید قمشه ای*

میرزا سعید قمشه ای، شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری. مردی در کمال آدمیّت و همواری و نهایت مردمی و بردباری بوده و به انجام فرایض و مستحبّات اهتمام فراوان داشته است. مدّتی وزیر سیستان بود. در فنون شعر و ادب و انشاء مهارتی کافی داشت و گاهی شعر می سرود. برادرش میرزا احمد نیز شاعر بوده است.

از اوست:

تا به کی از درد بی درمان به جان باشد کسی تا به کی درمانده کار جهان باشد کسی

گرد هستی از وجود خویشتن باید فشاند تا به کی در زیر این بار گران باشد کسی(1)

میر محمّد سعید محیط اصفهانی*

میر محمّد سعید محیط اصفهانی، از شعرای قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و پس از محاصره آنجا توسط افغان ها کشته شد.

این رباعی از اوست:

ای آه بیا دامن آن ماه بگیر وی ناله گریبان سحرگاه بگیر

دلبر زِ بَر خانه ما می گذرد ای اشک برون آی و سر راه بگیر(2)

میرزا سعید مستوفی نطنزی*

میرزا سعید نطنزی، از کارگزاران اداری دولت صفویّه و نواده خواجه قاسم مستوفی نطنزی است.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص107؛ الذریعه، ج9، ص452.
2- گلزار جاویدان، ج3، ص1306؛ تذکره ریاض الشّعراء، ج4، ص2197.

ص: 310

او به اعتبار سابقه خانوادگی مورد عنایت شاه عباس صفوی قرار گرفته و ابتدا اوراجه نویس آذربایجان شد. در سال 1029ق پس از فوت میرزا قوام الدّین محمّد کفرانی، به جای او منصب مستوفی الممالکی را برعهده گرفت و در زمان شاه صفی نیز این منصب را حفظ کرد.(1)

میرزا نوراللّه کفرانی رویدشتی اصفهانی متخلّص به ضیاء که اعضاء دفترخانه سلطنتی و مسؤول تحریر جلد توجیه بوده از میرزا سعید مستوفی دل خوشی نداشته و این شعر را جهت او سروده است:

صبا به خدمت مستوفی الممالک دهر اگر رسی ز مَنَش هیچ دردسر مرسان

ور او کند گله از من به حقّ نکهت گل که هرچه بشنوی از وی مرا خبر مرسان

مگو چرا ز تو نفعی نمی رسد به ضیا که من گذشته ام از نفع گو ضرر مرسان

همین بس است که گویی ز خیر و شر با او مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان(2)

سفیان خرقی اصفهانی

ابوعبداللّه سفیان بن احمد بن محمّد بن محمّد بن علی بن عمر خرقی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در اوایل قرن ششم هجری است. بسیار مشتاق کسب علم بوده و از خاندان علم و حدیث است. از پدرش «ابوالفضل احمد بن ابی طاهر محمّد» و «سیّد ابومحمّد حمزة بن عباس علوی»، «ابوالقاسم غانم بُرجی» و «ابوالفضل جعفر بن عبدالواحد ثقفی» استماع حدیث کرده است.

«ابوسعد سمعانی» از او حدیث شنیده و او نیز از «ابوسعد» استماع حدیث کرده است.(3)


1- خلد برین: ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، ص346؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 75 و 76.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص125.
3- التّحبیر، ج1، ص314.

ص: 311

سلام اللّه عارفی موغاری

سلام اللّه بن عارف بن محمّد موغاری [از کاتبان نسخ نویس قرن دهم هجری] در اوّل رمضان 939ق مجموعه ای شامل «مختصر تفسیر علی بن ابراهیم» و «تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام » را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 464 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

[موغار از دهات اردستان است. برای آشنایی با تاریخ و جغرافیا و مشاهیر این روستا به کتاب «آتشکده اردستان» رجوع شود.]

سلامی اصفهانی

سلامی اصفهانی، از شعرای قرن دهم هجری. در اصفهان ساکن بود و در شعر صاحب قریحه و استعداد بود. سام میرزا که معاصر اوست می نویسد: «به قابضی اردو بازار اوقات می گذرانَد و ضایع می کند و از بسیار خوردن افیون نزدیک است که جان به قابض ارواح بسپارد». امین احمد رازی او و برادرش را به طمع فراوان و وقاحت متهم می کند. کلامی برادر کوچکتر او هم شاعر بوده است. این دو برادر هنگامی که میرزا محمّد شریف هجری طهرانی وزارت اصفهان را برعهده داشت و خود شاعری قابل بود، نزد او حاضر می شده و با خواندن اشعار خود در مدح او، طلب صله و پاداش می کردند و چنان اصرار می ورزیدند که ممدوح خود را به تنگ می آورده اند تا جایی که او سروده است:

دو چیز است بدتر از تیز حرامی سلام کلامی و کلام سلامی

سلامی و برادرش با اغلب شعرای اصفهان همچون ضمیری، حزنی و نیکی معاشرت و مصاحبت داشته اند. ولی امیر نظام الدّین هاشمی کاشانی با دو برادر مشاعره و معارضه


1- فهرست مرعشی قم، ج2، ص72.

ص: 312

داشته است.

سال وفات او معلوم نیست، اما روشن است که قبل از سال 987ق (سال وفات ضمیری اصفهانی) فوت شده است.

از اوست:

بی گل روی تو نرگس چشم تر دارد بسی غنچه بی لعل لبت خون در جگر دارد بسی(1)

سلطان علی اصفهانی

سلطان علی اصفهانی [از فضلاء قرن دهم هجری] در یک شنبه 22 ربیع الثّانی 991ق کتابت نسخه ای از «جامع المقاصد» محقّق کرکی را در نجف به پایان رسانیده است و کتاب به شماره 884 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

سلطان علی خان شهاب السلطنه

سلطان علی خان شهاب السلطنه فرزند عباسقلی خان بختیاری [از خوانین دانشمند و هنرپرور بختیاری بوده و دبیرستان جمال الدّین و دبستان شهاب، از آثار خیریه و باقیه او در بروجن است و جزو اولین مدارس فرهنگ چهارمحال و بختیاری به شمار می رود. در سال 1323ش وفات یافته و در اطاقی مخصوص در تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

«مشفق ضرغام بروجنی» مادّه تاریخ وفاتش را چنین یافته است:

خواهی اگر تاریخ او چون «مشفق» بیدل بگو: «حاجی شهاب السّلطنه باشد بگلزار ارم»(3)]


1- تذکره تحفه سامی، ص362؛ تذکره هفت اقلیم، ج2، ص438؛ الذریعه، ج9، ص455؛ تاریخ نظم و نثر، صص 523 و 514؛ تذکره خلاضة الاشعار، (بخش اصفهان)، ص305.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص40.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144؛ شرح مجموعه گل، صص 537 و 538.

ص: 313

سلطان علی خلخالی

سلطان علی بن عبداللّه خلخالی [از فضلاء قرن یازدهم هجری در اصفهان] در سال 1055ق نسخه ای از «ارشاد الاذهان» علّامه حلّی را به خط نستعلیق در اصفهان نوشته است. کتاب در جامع گوهرشاد به شماره 286 موجود است.(1)

سلطان علی بیگ رهی شاملو*

سلطان علی بیگ متخلّص به «رهی» فرزند ولی قلی بیگ بن علی قلی بیگ شاملو، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. پدرانش از صاحب منصبان عالی رتبه دولت صفویه بودند. خودش منصب «یساول صحبت» را در عهد شاه عباس دوم برعهده داشت. در شعر و فنون ادبی زبردست بوده و با ادباء و شعراء مجالست و مشاعره داشت. در سال 1064ق در اصفهان فوت نموده و در جوار حرم مطهر امام رضا علیه السلام در مشهد مقدّس مدفون شد. «دیوان اشعار»ش از پنج هزار بیت بوده و مثنوی «تحفة الصباحین» را در بحر «تحفة العراقین» سروده و قریب به سه هزار بیت داشته است.

از اوست:

فروغ حسن که آتش در این بیابان زد که دشت مجمره گردید و روزگار سپند(2)

سلطان محمّد اصفهانی

سلطان محمّد اصفهانی، مؤلّف رساله «التّجلی علی الطّور» که به طریقه حروفیه تألیف شده است. دو نسخه از آن در کتابخانه اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه طهران


1- فهرست گوهرشاد، ص210.
2- قصص الخاقانی، ج2، صص 95. 96؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 38. 39؛ تذکره آتشکده: بخش اول از نیمه نخست، ص61؛ تذکره غنی، ص61؛ تذکره شمع انجمن، ص298.

ص: 314

موجود است.(1)

سلطان محمّد اصفهانی

سلطان محمّد اصفهانی، از خوشنویسان ثلث و نسخ نیمه اوّل قرن دوازدهم هجری. معاصر شاه سلطان حسین صفوی است. [مرحوم استاد همایی می نویسد:

«قطعات بسیار خوب از وی دیده ام که تاریخش 1132ق است در همان ایّام که میرزای نیریزی خوشنویس معروف بوده است».(2)]

سلطان محمّد در صفر سال 1101ق از کتابت نسخه ای از قرآن کریم به خط نسخ فراغت یافته و این قرآن به شماره 150 در گنجینه قرآن کتابخانه آستانه رضویه موجود است.(3)

وی جنگی را که شامل 11 رساله است و برخی از آن در مکه کتابت شده است را در ماه شعبان 1095ق کتابت نموده و به شماره 2711 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(4)

سلطان محمّد اصفهانی

سلطان محمّد بن کمال الدّین حسین اصفهانی، از کاتبان فاضل قرن دهم هجری است. او نسخه ای از «المعتبر» تألیف: شیخ جعفر محقّق حلّی را به خط نسخ در یکشنبه 21 محرم 973ق کتابت کرده و به شماره 7213 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(5)

همچنین کتاب «الاربعین» تألیف: شهید اوّل را در سال 980ق کتابت کرده است.(6)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص892.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص213.
3- راهنمای گنجینه قرآن، ص259.
4- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج10، ص1589.
5- فهرست مجلس، ج25، ص218.
6- احیاء الدّاثر، ص97.

ص: 315

سلطان محمّد اصفهانی*

سلطان محمّد بن حیدر اصفهانی، از نویسندگان کُتُب در قرن دهم هجری بوده و در 17 ربیع الاوّل 980ق نسخه ای از کتاب «مطوّل» تفتازانی را به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه مؤلف فقید سیّد مصلح الدّین مهدوی موجود بوده و پس از وفات ایشان به کتابخانه ابن مسکویه اصفهان منتقل شده است.(1)

سلطان محمّد نطنزی

سلطان محمّد بن محمّد علی بن قاسم بن حسن حکم آبادی نطنزی، از عرفاء و خوشنویسان قرن یازدهم هجری است.

[وی در بقعه شیخ ابومسعود رازی در اصفهان به سیر و سلوک و تهذیب نفس می پرداخته و مراتب عرفانی را نزد مشایخ طریقت طی می نموده است.] از آثار او کتابت نسخه ای از «اکمال الدّین» شیخ صدوق در بقعه شیخ ابومسعود در جمعه 19 رمضان 1041ق است که به شماره 797 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2) [همچنین «مصحف فاطمة الزّهرا علیهاالسلام » را به خط نسخ در ماه رمضان 1054ق کتابت نموده که به شماره 52 در کتابخانه امام جمعه گلپایگان نگهداری می شود.(3) از آثار دیگر او کتابت «علل الشّرایع» در 2 شوال 1054ق است.(4)]

سلطان محمّد میرزا سیف الدوله قاجار

سلطان محمّد میرزا قاجار متخلّص به «سلطان» و ملقّب به «سیف الدّوله» فرزند


1- فهرست کتابخانه سیّد مصلح الدّین مهدوی، ص104.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص403.
3- فهرست کتابخانه های گلپایگان، ص161.
4- تراجم الرجال، (چ 1422ق)، ج1، ص388.

ص: 316

فتحعلی شاه قاجار شاعر و ادیب هنرمند، حکمران اصفهان در قرن سیزدهم هجری. مادرش طاووس خانم اصفهانی از زنان فتحعلی شاه قاجار است.

[در 26 جمادی الاوّل 1228ق در تهران متولّد شده و در سال 1240ق در حالی که 13 سال بیشتر نداشت حکومت اصفهان برعهده او گذاشته شد و یوسف خان گرجی سپهدار وزیر سیف الدّوله شد. در این زمان قیومیت او را زنی به نام مریم بیگم دایه برعهده داشت. هم از این رو بود که پس از وفات دایه، بقعه و تکیه ای باشکوه به دستور سیف الدّوله در تخت فولاد بر مزار مریم بیگم ساخته شد که به «تکیه مادرشازده» معروف است.

سیف الدّوله ده سالی در اصفهان حکومت کرد. هنگامی که پدرش مُرد و محمّد شاه به حکومت رسید، او را از حکومت اصفهان کنار گذاشته و به تهران احضار کرد و دو سه سالی او را تحت نظر گرفت و حکومت اصفهان به خسروخان گرجی سپرده شد. عاقبت سلطان محمّد میرزا از شاه اجازه یافت تا به اتفاق مادر در عتبات عالیات مجاور شود. چندی در نجف و بغداد ساکن بود. آنگاه به مسافرت شامات، حمص اسکندریه، دیار بکر و موصل و استانبول و قیروان رفته و سفرنامه ای نوشت و به تهران مراجعت کرد. در سال 1288ق به دستور ناصرالدّین شاه متولّی آستان قدس رضوی شد و در سال 1299ق وفات یافت. او مردی ادیب و هنرمند بود و سیاه قلم را به خوبی نقاشی می کرد.(1)]

شعر می سروده و «سلطان» تخلّص می نموده، دیوان اشعارش به شماره 3723 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) [این دیوان در تهران به چاپ رسیده


1- تذکره مآثر الباقریه: تعلیقات، صص 351 و 352؛ تاریخ عضدی: تعلیقات، ص 214؛ مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، شماره اوّل، ص سال 1381ش، صص 67-90؛ شرح حال رجال ایران، ج2، ص103؛ مجله یغما: سال اوّل، شماره 10، دی ماه 1327ش، صص 462-465.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2722.

ص: 317

است اثر دیگر او مثنوی «سیف الرّسائل» در باب سرگذشت خود و دشمنی حاج میرزا آقاسی با او و سفرش به عراق است که نسخه هایی از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)]

سلطان محمّد اصفهانی*

سلطان محمّد بن قطب الدّین اصفهانی، از فضلاء اصفهان در قرن یازدهم هجری است. وی مؤلف کتاب «معارف» است که به شماره 2085 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است. این نسخه را محمّد جعفر بن غضنفر [خرم آبادی] به خط نسخ خوش در سال 1088ق کتابت کرده است.(2)

سلطان محمّد اصفهانی*

سلطان محمّد بن رفیع الدّین محمّد اصفهانی، از خوشنویسان و کاتبان پرکار عصر صفویه است. در اصفهان ساکن بوده و بیش از 30 سال به خوشنویسی و کتابت گذران زندگی کرده است. احتمال دارد او همان «سلطان محمّد اصفهانی» کاتب «قرآن مجید» که در صفحات قبل شرح حال او را آورده ایم باشد.

او نسخه ای از «الحبل المتین» تألیف: شیخ بهائی را به خط نسخ در دوشنبه 3 رمضان 1063ق کتابت کرده که به شماره 7337 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) همچنین او نسخه ای از «شرح کافی» تألیف: ملّا محمّد صالح مازندرانی را به خط نسخ در سلخ ذیحجه 1087ق کتابت کرده و به شماره 8681 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(4)


1- فهرست رضوی، ج7، ص423؛ الذریعه، ج12، ص286؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1521؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص141.
2- فهرست مجلس، ج6، ص73.
3- فهرست مجلس، ج25، ص318.
4- فهرست مرعشی، ج22، ص231.

ص: 318

سلطان محمّد اصفهانی

سلطان محمّد بن شمس الدّین محمّد اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. از آثار وی نسخه ای از «شرح کافی» مولی محمّد صالح مازندرانی شامل کتاب ایمان و کفر تا کتاب الرّوضه است که به خطّ نسخ در اوّل جمادی الثّانیه 1081ق (در زمان حیات مؤلف) نوشته است. کتاب به شماره 4808 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

سلطان محمّد ندوشنی یزدی*

سلطان محمّد ندوشنی یزدی فرزند محمّد، از علماء و فقهای عالیقدر قرن یازدهم هجری است. در فقه، کلام، حدیث و ادبیات مهارت داشته و در اصفهان به تدریس مشغول بوده است. از اساتید او آگاهی در دست نیست ولی بسیاری از علمای آن عهد همچون: ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، آقا حسین خوانساری، سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان (سلطان العلماء) و ملّا خلیل قزوینی نزد او تحصیل کرده اند. شاه عباس به او ارادت داشته و از هرگونه احترام به او خودداری نمی نموده است. حتّی یک بار او را به سفارت به دربار امپراطور عثمانی فرستاده است.

این کتابها از اوست:

1. «رساله در کلام» 2. «شرح باب حادی عشر»(2)

سلطان محمّد تربتی*

سلطان محمّد تربتی اصفهانی، از شعرای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن


1- فهرست مجلس، ج13، ص217.
2- الروضة النضره، صص 245 و 246؛ الذریعه، ج4، ص505 و ج6، ص52؛ مفاخر یزد، ج2، ص792.

ص: 319

بوده و روزگار به تجارت می گذرانیده است. در سرودن شعر نیز صاحب طبع و قریحه بوده است.(1)

سلطان محمود طبسی

سلطان محمود بن غلامعلی طبسی [از علماء اواخر دوره صفویه] ظاهرا در مشهد به تحصیل پرداخته و به منصب قضاوت درآن شهر منصوب شده است. پس از آن به اصفهان آمده و نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تکمیل تحصیلات خود پرداخته و در 14 ربیع الاوّل 1096ق و بار دیگر در سال 1109ق موفق به اخذ اجازه از علّامه شده است.(2)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «رساله در اثبات رجعت» نسخه آن در ضمن مجموعه شماره 4331 در کتابخانه وزیری یزد.(3) و نسخه دیگری از آن در مدرسه فیضیه قم موجود است.(4) [نسخه ای دیگر هم به شماره 94/13443 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(5)] 2. «شرح نهج البلاغه» (تلخیص شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه) که در سال 1080ق تألیف شده و نسخه ای از آن به شماره 2178 در کتابخانه ملّی ملک(6) و نسخه دیگری در کتابخانه آیت اللّه مرعشی به شماره 4822 موجود است.(7) نسخه ای دیگر نیز در کتب موقوفه ملّا نوروزعلی بسطامی در مشهد مقدس موجود بوده است.(8) 3. «رساله در


1- تذکره غنی، ص65.
2- امل الآمل، ج2، ص316؛ ریاض العلماء، ج2، صص 355؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص38؛ الکواکب المنتشره، ص317؛ تلامذُة العلّامة المجلسی، ص27.
3- فهرست وزیری، ج3، ص862.
4- فهرست فیضیه، ج2، ص161.
5- فهرست مجلس، ج36، ص389.
6- فهرست ملک، ص456.
7- فهرست مرعشی، ج13، صص 22 و 23.
8- الذریعه، ج20، ص199.

ص: 320

عروض» [(1) «مختصر الاشباه و النّظائر النحویه»5. «مختصر الاذکار بالمسائل الفقیّه» دو کتاب اخیر به شماره 7115 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)]

سلم ثقفی

ابو اُمیّه سلم بن عصام بن سلم بن مغیره بن عبداللّه ثقفی، [از محدثان عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] نوشته ها و احادیث زیاد و از جمله احادیث غریب داشت. از عبیداللّه بن حجاج بن منهال و بشر بن آدم و دیگران نقل حدیث کردته و قاضی محمّد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی (ابواحمد عسّال) از او روایت می کند.(3)

سلمان اصفهانی

سلمان اصفهانی، از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن دهم هجری است. [او «تاریخ بلعمی» را در محرم 927ق کتابت نموده و اکنون در کتابخانه «شچدرین» سن پطرزبورگ روسیه وجود دارد.(4)]

او همچنین «اسکندرنامه» ترکی، تألیف: تاج الدّین احمد بن ابراهیم احمدی کرمیانی را به خط نستعلیق در صفر 924ق کتابت نموده و به شماره 4948 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(5)

سلمان قزوینی

سلمان بن خلیل بن غازی قزوینی اصفهانی [عالم فاضل از دانشوران اواخر عهد صفویّه [در نیمه رمضان 1099ق در اصفهان کتاب «صافی) شرح فارسی «کافی» پدر خود را مقابله کرده است. نسخه به شماره 450 در مجلس شورای ملّی موجود است.


1- فهرست ملک، (کتب خطی ترکی)، ص2.
2- فهرست مرعشی، ج18، صص 268 و 269.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص337؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص212.
4- فهرست خوشنویسان قرن دهم، ص118.
5- فهرست ملک، (کتب خطی ترکی)، ص2.

ص: 321

سجع او «سلمان منا اهل البیت» بوده است.(1)

میرزا سلمان جابری

میرزا سلمان جابری بن علی، شاعر ادیب [از شعرای قرن دهم هجری] از رجال و اعیان دولت صفویّه و جدّ خاندان جابری انصاری اصفهان. [پدرش چند سال وزیر ابراهیم خان ذوالقدر حاکم فارس بود. او در شیراز به کسب علم و ادب پرداخته و به خدمات دیوانی مشغول شد. در زمان شاه طهماسب صفوی ناظر بیوتات سلطنتی شد. شاه اسماعیل دوم او را به وزارت برگزیده و پس از مرگ او، در زمان سلطنت سلطان محمّد خدابنده به لقب «اعتماد السلطنه» ملقّب گردیده و منصب وزارت اعظم دولت صفوی را برعهده گرفت. نفوذ و قدرت او در دربار صفویه و تسلّط و چیرگی او بر ارکان دولت و مملکت نگرانی و حسادت را در بین برخی دولتمردان و امرای قزلباش برانگیخت تا جایی که توطئه چیدند تا او را از پیش پای خود بردارند. آنان از ضعف و بی کفایتی شاه استفاده کرده و در سال 991ق در هرات او را به قتل رسانده و اموالش را مصادره کردند.

شعر را نیکو می سروده و در علوم زمان خود خصوصا حساب و سیاق مهارت داشته است.

از اوست:

عنان زلف به چشمان فتنه بار مده به دست مردم پرفتنه اختیار مده

ز زلف پرده به رخسار لاله گون مفکن کلید گنج سعادت به دست مار مده(2)]


1- فهرست مجلس، ج12، ص179.
2- احسن التواریخ، صص 655 و 716؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چ 1377ش)، ج1، صص 441-445؛ تذکره آتشکده (بخش سوم از نیمه نخست)، ص946؛ تذکره روز روشن، ص263؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «سلمان»، ص601؛ تاریخ نظم و نثر، صص 461-463؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513؛ منتخب اللطایف، ص330؛ تذکره مجمع الخواص، ص41.

ص: 322

سلمان فارسی

ابوعبداللّه سلمان فارسی، نامش روزبه و از اهالی جی اصفهان بوده و در طلب تحقیق دین رنج ها برده و مسافرت ها نموده و سرانجام به شرف حضور محضر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشرّف گردیده، از بزرگترین صحابه آن حضرت معدود بوده و به خطاب «السّلمان منّا اهل البیت» مفتخر گردیده [است].

در سال 33 یا 36ق در مداین وفات یافته، قبرش معروف است. در سنین عمر سلمان اختلاف زیاد است و عموم مورّخین وی را از معمّرین نام برده اند.

ظاهرا وی را سه فرزند بوده: 1. عبداللّه 2. کثیر3. محمّد و برادری در شیراز و خواهر و دختری در اصفهان داشته و جمعی کثیر از محدّثین از اولاد اویند و سوزنی سمرقندی و ضیاءالدّین خجندی خود را از اولاد او می دانسته اند.(1)

میرزا سلمان حسابی نطنزی

میرزا سلمان نطنزی متخلّص به «حسابی» از شعراء و ادبای قرن دهم هجری. او برادرزاده خواجه قاسم مستوفی الممالک نطنزی است. در کاشان نشو و نما یافته و در اصفهان ساکن شده است. اغلب عمر را به تحصیل علم گذرانیده و در ادبیات فارسی و عرب، طب، عرفان، موسیقی، انشاء و غیره دارای معلوماتی بوده اما هیچ علمی را به کمال نرسانده بود و بدین جهت ظرفاء او را دکان پس کوچه می گفتند (چرا در دکان او


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص672؛ طبقات ابن سعد، ج4، ص53؛ ذکر اخبار اصبهان، ج1، صص 49-52؛ حلیة الاولیاء، ج1، صص 185-208؛ طبقات المحدثین، ج1، صص 203-236؛ اُسد الغابه، ج12، ص417؛ محاسن اصفهان، ص23؛ مروج الهذب، ج1، ص320؛ مجالس المؤمنین، ج2، صص 205-208؛ نفس الرحمان فی فضائل سلمان؛ بررسی سیر زندگی و حکمت و حکومت سلمان فارسی؛ سلمان محمّدی (عبدالواحد مظفر)؛ سلمان فارسی (جعفر مرتضی عاملی)؛ سلمان فارسی، استاندار مدائن (احمد صادقی اردستانی)؛ روزبه یا سلمان فارسی؛ سلمان پاک؛ تاریخ تشیع اصفهان؛ صص 71-73؛ خورشید جی، صص127-201؛ فرهنگ اعلام تاریخ اسلام، ج2، ص1251.

ص: 323

هر چیزی پیدا نمی شود). در موسیقی و ادوار مهارت داشته و تصنیف های او زبانزد گویندگان (خوانندگان) آن عهد بوده است. سال وفات او معلوم نیست.

کتب زیر از آثار اوست:

1. «شرح دیباچه گلستان» 2. «شرح هیئت» قوشچی به فارسی3. «اوصاف البلاد»4. «دیوان اشعار»

حسابی در وصف زادگاه خود نطنز گفته است:

در بدخشان گر عقیق از سنگ می آید برون از نطنز ما مِی گلرنگ می آید برون

این رباعی از اوست:

ای عقل خجل گشته زِ نادانی ما درهم شده خلق از پریشانی ما

بُت در بغل و به سجده پیشانی ما کافر زده خنده بر مسلمانی ما(1)

سیّد محمّد سلیم زنجانی

سیّد محمّد سلیم بن برهان الدّین بن سیّد شاهی موسوی زنجانی، از علماء و فقهاء قرن دوازدهم هجری است.

در اصفهان ساکن بوده و نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی تحصیل نموده است. وی در سال 1131ق 75جلد کتاب وقف نموده است. در مقدمه یکی از آن کتابها («شرح لمعه» جلد دوم، موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان) یکی از نوادگانش حاج میرزا علینقی زنجانی بن میرزا محمّد علی بن امیر محسن بن میر محمّد سلیم موسوی اصفهانی، به شاگردی میر محمّد سلیم نزد علّامه مجلسی تصریح کرده است.(2)


1- تذکره هفت اقلیم، صص 431-439؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چ 1377)، ج1، ص287؛ تذکره آتشکده: بخش سوم نیمه نخست، ص940؛ مکتب وقوع در شعر فارسی، صص 71-73؛ تاریخ نظم و نثر، ص460؛ الذریعه، ج9، ص236؛ تذکره غنی، ص42؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 76 و 77.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص38؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص103؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص350 الکواکب المنتشره، ص326.

ص: 324

محمّد سلیم نوری*

محمّد سلیم بن ملک حسنی نوری، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و به تحصیل علوم دینی مشغول بوده است. او در یکشنبه شب عید اضحی (10 ذیحجه) 1132ق در مدرسه شیخ جعفر اصفهان نسخه ای از «هیأت» فارسی تألیف: علاءالدّین علی قوشچی را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 127 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیه السلام در قم نگهداری می شود.(1)

محمّد سلیم جِشوِقانی قهپائی

محمّد سلیم بن محمّد علی جِشوِقانی [به کسر جیم و سکون شین و کسر واو] قهپائی اصفهانی [از فضلاء و کاتبان قرن یازدهم هجری] در نیمه ربیع الثّانی سال 1061ق کتاب «کافی» را به خط نسخ نوشته و به شماره 827 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

حاج سیّد سلیمان ابطحی سدهی

حاج سیّد سلیمان ابطحی، از وعاظ و خطبای معروف اصفهان در قرن چهاردهم هجری.

او در سِدِه ماربین (خمینی شهر) متولّد شد نسب او به سیّد محمّد دیباج فرزند امام جعفر صادق علیه السلام منتهی می شود. او پس از انجام تحصیلات خود به وعظ و ارشاد مشغول شده و نماز جماعت را در مسجد حناساب های اصفهان اقامه می کرد. او عمری را به زهد و استغنا گذرانیده و به ذکر مصائب و مناقب اهل بیت علیهم السلام کوشید تا اینکه در


1- فهرست مؤسسه امام صادق علیه السلام قم، ص95.
2- فهرست مرعشی، ج3، ص27.

ص: 325

روز جمعه 7 شعبان 1363ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

سلیمان اصفهانی

ابو داود سلیمان اصفهانی، وی جزو جماعتی از اهل اصفهان بوده که در کوفه موفّق به زیارت حضرت علی علیه السلام شده اند.

وی گوید که با پدرم بودم در «کناسه» کوفه. مردی را دیدار کردیم. از نام او پرسش کردیم. گفته شد وی: شاهان شاه عرب یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام است.(2)

سلیمان اصفهانی*

سلیمان اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. وی در نواختن نی مهارت به سزائی داشته و حتّی برخی نوازندگی او را به نوازندگی نایب اسداللّه ترجیح داده اند. مهدی نوائی نواختن نی را نزد او آموخته است.(3)

سلیمان بیگ اصفهانی

سلیمان بیگ نوه محب علی بیگ لَلِه، شاعر ادیب [از سخنوران قرن یازدهم هجری[ از رجال و اعیان مورد احترام دوره صفویه بوده و مشرب صوفی گری و درویشی داشته و همچون پدر و جدّش متولّی مسجد جامع کبیر عباسی [مسجد شاه = مسجد امام فعلی] در اصفهان بوده است.

از اوست:


1- شرح مجموعه گل، صص 308-310؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص143.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص332.
3- سرگذشت موسیقی ایران، ج1، ص292؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص273؛ تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران، ص476.

ص: 326

حیرت افزاست خیال سر زلفت چندان که به خود گم چو سیاهی به شب تار شدم(1)

سلیمان اصفهانی

حافظ سلیمان بن ابراهیم، از محدّثین قرن پنجم هجری است. او از «ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه» روایت می کند و «شهاب الاسلام ابوالنّجیب سعد بن عبداللّه همدانی» از وی نقل حدیث می نماید.

او در سال 488ق زنده بوده است.(2)

سلیمان مَلِنْجی اصفهانی

حافظ ابومسعود سلیمان بن ابراهیم بن محمّد بن سلیمان اصفهانی مَلِنْجی، از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری است. او در سال 397ق متولّد شده و جهت اخذ حدیث به بصره و بغداد و فارس و جبال مسافرت کرده و از «ابونعیم احمد بن عبداللّه حافظ اصفهانی»، «محمّد بن ابراهیم جرجانی» و «ابی بکر بن مردویه» و دیگران استماع حدیث کرده و متجاوز از 30نفر در شام و خراسان و عراق از جمله «ابوالقاسم جنید بن محمّد صوفی قائنی»، «ابوبکر محمّد بن شجاع لفتوانی» و «ابوبکر محمّد بن طاهر اشتر طوسی» از او حدیث شنیده اند. او کتب چندی در حدیث و استخراج بر صحیحین تألیف کرده است.

او در سال 486ق وفات یافته است.(3)

«ملنجه» یکی از محلّات یاقرای اصفهان است.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص44؛ تذکره روز روشن، ص367؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص677 و 678.
2- احقاق الحق، ج4، ص334 و ج7، ص393 و ج8، ص317 و ج9، ص521 و ج10، ص436.
3- مرآت الجنان، ج3، ص142؛ التّحبیر، ج1، ص169؛ الانساب، ج5، ص382؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص1093؛ میزان الاعتدال، ج1، ص409؛ فرهنگ اعلام تاریخ اسلام، ج1، ص501.

ص: 327

سلیمان دامغانی*

خواجه سعدالدّین سلیمان بن شرف الدّین ابوالحسن بن طالوت دامغانی، از اعیان و خیرّین نیکوکا قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. او از مریدان عارف ربّانی محمّد بن ابوالقاسم اصفهانی معروف به «بابا قاسم» بوده و پس از وفات مراد خود، بقعه ای شکوهمند را در سال 741ق بر سر مزار او بنا کرده است.(1)

سلیمان طبرانی

حافظ ابوالقاسم سلیمان بن احمد بن ایّوب بن مطیر لخمی طبرانی، از مشاهیر محدّثین و حُفّاظ عامّه در قرن سوم و چهارم هجری است. در سال 260ق در عکّا متولّد گردید و جهت کسب علم و حدیث به شهرهای حجاز و مصر و عراق و فارس و اصفهان و جزائر مسافرت نمود. در سال 290ق به اصفهان وارد گردید و بعدا به شهرهای دیگر رفته و از سال 300ق مجدّدا به اصفهان آمده و مدّت شصت سال در این شهر به نقل حدیث پرداخته، تعداد مشایخ او را قریب یک هزار نفر می نویسند. او را «مسند دنیا» لقب داده اند. و خود از زمره حُفّاظ و علماء اهل سنّت بوده و نسب به شیعه به نظر احترام می نگریسته است.

برخی از محدّثین که طبرانی از آنها روایت نموده عبارتند از: «ابن عقده احمد بن محمّد»، «احمد بن یحیی حلوانی»، «محمّد بن عبداللّه بن بجیر»، «محمّد بن علی بن اسحاق»، «محمّد بن علی بن الولید»، «یحیی بن عثمان با صالح» و غیره.

از جمله کسانی که از وی اخذ حدیث کرده اند: «حافظ ابونعیم اصفهانی»، «ابوخلیفه جمحی»، «عبداللّه بن احمد» و جماعتی دیگر می باشند.


1- آثار ایران، ج4، صص 226 و 228.

ص: 328

«طبرانی» در 28 ذیقعده 360ق در سن یکصد سالگی در اصفهان وفات یافته، «حافظ ابونعیم اصفهانی» بر وی نماز گزارده و سپس جنب مزار «حممة بن ابی حممه» (از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله ) در باب تیره اصفهان مدفون شد.

در محلّه طوقچی مجاور مقبره «صاحب بن عَبّاد» مقبره قدیمی با گنبد خِشتی بود که اخیرا آنرا خراب کرده و حسینیّه بنا کردند. معروف بین عوام آن بود که نام مدفون در بقعه « تبردار» است و ظاهرا « تبردار» تصحیف شده «طبرانی» است.

کتابهای زیر از تألیفات اوست:

1. «کتاب الاوائل»2. «تفسیر قرآن»3. «حدیث الشّامیین»4. «کتاب الدّعوات»5. «دلائل النّبوه»6. «کتاب الرّمی»7. «کتاب السّله»8. «الطوالات فی الحدیث»9. «عشرة النّساء» 10. «مسند ابوسفیان» 11. «مسند شیعه» 12. «معجم اوسط» شامل پنجاه و دو هزار حدیث 13. «معجم صغیر» در اسامی مشایخ خود 14. «معجم کبیر» در ذکر اسامی صحابه 15. «کتاب المکارم فی ذکر الاجواد» 16. «کتاب المناسک» 17. «کتاب النوادر»(1)

پیر سلیمان هفشوئی

پیر سلیمان هفشوئی اصفهانی بن پیر احمد یاناکی هفشوئی، شاعر و ادیب فاضل. از شعراء و دانشمندان قرن یازدهم هجری.

اصلاً از اهالی قریه «هفشویه» از بلوک قُهاب اصفهان بوده و جهت تحصیل به


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص335؛ راهنمای دانشوران، ج2، ص100؛ وفیات الاعیان، ج1، ص215؛ هدایة العارفین، ج1، ص396؛ الکتی و الالقاب، ج2، صص 443 و 444؛ روضات الجنات، ج4، ص79؛ هدایة الاحباب، ص213؛ کشف الظّنون، ج2، ص1737؛ الاعلام، ج3، ص181؛ اللّباب، ج2، ص273؛ غایة النّهایه، ج1، ص311؛ طبقات المفسرین، ج1، صص 198-200؛ ریحانة الادب، ج4، ص31؛ معجم المؤلفین، ج4، ص253؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «طبرانی»، ص132؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص746؛ مزارات اصفهان، صص 175 و 176.

ص: 329

اصفهان آمد و در مدرسه والده ساکن شد.(1) نزد جمعی از فضلاء و علماء خصوصا سیّد شرف الدّین علی شولستانی نجفی و آخوند نصیرا قزوینی به تحصیل پرداخت و از سیّد شرف الدّین شولستانی در 4 رجب سال 1054ق اجازه دریافت نمود.(2)

[او در سال 1033ق کتاب «ذکری الشیعه» تألیف: شهید اوّل را کتابت نموده که به شماره 11215 در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(3)]

در فنون شعر و ادب خصوصا عروض و قافیه و معما و صنایع بدیعی استاد بوده و گاهی شعر می سروده است.

این معما به نام «صدر» از اوست و حلّ آن در تذکره نصرآبادی آمده است:

چون صبا زلف از جمال یارم دور کرد بر کنار لب دو خال هندویم رنجور کرد

[پیر نور و پیر محمّد مقیم از سلسله پیران قریه هفشویه و از بستگان و خویشان پیر سلیمان بوده اند و فرزندانش محمّد صالح و صمد نیز از فضلاء آن عهد بوده اند.]

سیّد سلیمان گلستانه*

سیّد سلیمان بن سیّد محمّد باقر گلستانه، خوشنویس ادیب قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و خط نسخ را خوش می نوشته و معاصر شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی است و ظاهرا تا سال 1090ق در قید حیات بوده است.

او یک جلد قرآن کریم را به خط نسخ خوش در سال 1076ق کتابت کرده که به شماره 12169 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. همچنین نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در سال 1087ق کتابت کرده که به شماره 100 در کتابخانه صدوقی یزدی در یزد موجود است.(4)


1- تذکره نصرآبادی، ج2، ص770.
2- الذریعه، ج1، ص210.
3- فهرست الفبائی رضوی، صص 710 و 273.
4- فهرست مجلس، ج35، ص178؛ فهرست صدوقی، ص79.

ص: 330

سلیمان اصفهانی

سلیمان بن محمّد حسین اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. او کتاب «ذخیره خوارزمشاهی را در شوال 1079ق کتابت کرده و در کتابخانه سلطنتی سابق در تهران موجود است.(1)

سلیمان منقری شاذکونی

ابو ایوب سلیمان بن داود بن بُشر منقری شاذکونی اصفهان کوفی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری. پدرش در یمن تجارت می کرد و دوخته هایی را می فروخت که در یمن به «شاذکونه» معروف بود. لذا به «شاذکونی» معروف شد. خود او جهت طلب حدیث به بغداد و کوفه رفته و در اصفهان ساکن شده و «رسته»، «محمّد بن عاصم»، «اسید» و «ابوزرعه رازی» از او حدیث نقل کرده اند.

شاذکونی از برخی از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام حدیث نقل می کند امّا رجال شناسان شیعه او را ضعیف دانسته اند.

وی در سال 236ق در اصفهان وفات یافت.(2)

سلیمان وکیل

ابوالحسین سلیمان بن داود بن سلیمان وکیل [از محدّثان عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] وی از «علیّ بن محمّد بن ابان قاضی» و «علی بن حسن بن علی مظالمی» روایت می کند.(3)


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص1080.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص 333 و 334و ترجمه ذکر اخبار اصفهان، ص425؛ مجمع الرّجال، ج3، ص165؛ ریحانة الادب، ج3، ص153؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص344؛ معجم المؤلفین، ج4، ص262.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص336.

ص: 331

سلیمان حسن آبادی

ابوالعلاء سلیمان بن عبدالرّحیم بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان رفّاء حسن آبادی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از «ابی عبداللّه بن منده»، «ابی اسحاق بن خُرشید قوله»، «ابی عمر بن طلحی» استماع حدیث نموده و «ابونصر احمد بن محمّد خوزی اصفهانی» و «ابوبکر محمّد بن علی کابلی» از او اخذ حدیث کرده اند. او مردی فاضل بوده و در سال 469ق وفات یافته است.(1)[ظاهرا منظور از «حسن آباد»، حسن آباد جرقویه اصفهان است.]

سیّد سلیمان

سیّد سلیمان بن محمّد علی، از علماء اتقیاء. وفاتش در 19 ذیقعدة الحرام 1234ق روی داده و قبرش در تخت فولاد اصفهان است.(2)

میرزا سلیمان کوثر اصفهانی

میرزا سلیمان خان امین پور متخلّص به «کوثر» فرزند میرزا فضل اللّه، [از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در سال 1290ش در اصفهان متولّد شده و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خویش را در این شهر به پایان رسانیده، وارد خدمت فرهنگ شده و از دبیران خوب و مجرب فرهنگ اصفهان به شمار می رفت. گاهی به مقتضای حال اشعاری می سرود و «کوثر» تخلّص می کرد. برادرش هاشم بهروش متخلّص به «روشن» نیز از شعرای اصفهان و مقیم یزد بود.


1- الانساب، ج4، ص157؛ معجم البلدان، ج2، ص259؛ اللباب، ج1، ص265؛ التّحبیر، ج2، ص185.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص215؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص679.

ص: 332

از اوست:

باور مکن اگر که وجودم عدم شود اندر دلم ز مهر تو یک ذرّه کم شود(1)

حاج میرزا سلیمان رکن الملک

حاج میرزا سلیمان رکن الملک شیرازی بن محمّد کاظم [خلف بیگی بن محمّد حسین بن محمّد اسماعیل بن ابراهیم سلطان بن امام وردی بیگ بن خلف بیک ثانی (سفره چی)، شاعر و ادیب منشی. از سخنوران و بزرگان اواخر دوره قاجاریه.

او از خاندان خلف بیگی شیراز است که نسب آنان به خلف بیگ طالش از امرای شاه اسماعیل صفوی منتهی می شود. خلف بیگ سفره چی معروف به «خلف بیگ ثانی» بانی مسجد سرخی اصفهان هم از اجداد اوست و امام وردی بیگ مدّتی والی فارس بود.]

صاحب عنوان در سال 1254ق در شیراز متولّد شده و در آنجا علم و ادب آموخته و خطوط نستعلیق و نسخ را مشق نموده و در صنایع و فنون ادب خصوصا انشاء مهارتی وافر کسب کرد.

[در سال 1277ق کارگزار بحرین شده و سپس به دستگاه ظلّ السلطان والی فارس پیوست و در خدمت او به منشی گری پرداخت. پس از ضمیمه شدن حکومت اصفهان و مناطق تابعه به قلمرو حکمرانی ظلّ السّلطان، به اصفهان منتقل شده و «نایب الحکومه» اصفهان گردیده و لقب «رکن الملک» گرفت و عامل ابرقو و جرقویه علیا و سفلا شد.]

او از مردان نیکوکار و خلیق و مهربان و فردی لایق و کاردان بوده و در مقایسه با عموم کارمندان دستگاه ظلّ السّلطان، از همه بهتر و نسبت به قاطبه مراجعین خصوصا علماء و دانشمندان خوشرفتار بوده و در دستگیری از فقراء و ضعفاء اهتمام داشته است. آثار خیریه ای از او باقی مانده است. از آن جمله:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص391.

ص: 333

1. ساختن بقعه ای بر سر مزار آقا محمّد بیدآبادی2. ساختن گنبد و تعمیرات تکیه حاج محمّد جعفر آباده ای در تخت فولاد3. تعمیرات در تکیه میرفندرسکی4. تعمیرات صحن مطهر حضرات عسکریین علیهماالسلام در سامرا5. ساختن مسجدی عالی و وسیع و مدرسه در اول تخت فولاد در سال 1321ق6. چاپ 7500 جلد قرآن مجید و چندین کتاب از جمله «جامع عباسی»، «زاد المعاد»، «صحیفه سجادیّه»، «انیس الاعلام فی نصرة الاسلام» و اهداء آن به علماء و مؤمنین. در استان فارس هم فعالیّت های خیریه داشته و از جمله صدها جلد قرآن را وقف کرده و تولیّت موقوفات خاندان خلف بیگی در شیراز را برعهده داشته است.

در سخنوری و فنون شعر و ادب نیز استاد بوده و در شعر «خلف» تخلّص می نموده است. وی سرانجام در روز سه شنبه 7 جمادی الاولی سال 1331ق وفات یافته و در مسجد خود در اطاق مخصوص مدفون شد. عدّه ای از شعراء جهت او مرثیه و مادّه تاریخ گفته اند. از جمله «اعوری» شاعر اصفهانی گوید:

باده مرگ ساقی دوران ریختش چون به کام رکن الملک

اثر کار خیر او دارد تا ابد زنده نام رکن الملک

«اعوری» گفت بهر تاریخش «شد بجنت مقام رکن الملک»

این دو بیت از رکن الملک است:

دلِ غمین به وصال بتی ز نوشاد است که رشک لعبت فرخار و شوخ نوشاد است

به کوی خسرو و شیرین ما دلا بگذر ببین که تیشه بر فرق هزار فرهاد است(1)


1- آثار عجم، ص503؛ تذکره مرآة الفصاحه، ص199؛ فارسنامه ناصری، ج2، ص916؛ مجله یادگار، سال سوم، شماره 9، ص33؛ حدیقة الشعراء، ج2، ص573؛ دانشمندان و سخن سریان فارس، ج2، صص 454-459؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص285؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص31؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 652 و 653؛ بیان المفاخر، ج2، ص115؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص121.

ص: 334

سلیمان اصفهانی

ابو داود سلیمان بن محمّد بن علی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری[ در شوال 455ق متولّد شده و سرانجام در نیشابور ساکن شده است. او به همراه «ابوسعد سمعانی» از «ابوبکر... بن طاهر شمامی» حدیث شنیده است. وفاتش در سال 541ق اتفاق افتاد.(1)

ملّا سلیمان تنکابنی*

ملّا سلیمان بن محمّد تنکابنی گیلانی اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر، جامع معقول و منقول. از علمای قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از بزرگان فقه و ادب خصوصا علّامه ملاّ محمّد باقر مجلسی کسب فیض نمود.

وی در سال 1077ق نسخه ای از کتاب «کافی» را کتابت کرده که در مسجد اعظم قم موجود است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «آداب المؤمنین و اخلاقهم» 2. «التّوحید»3. «الحرکة و السّکون و الزّمان»4. «الرّجعه»5. «شرح الصّحیفة السّجادیه»6. «العلم»7. «المعاد»8. «منظومة فی العوامل»(2)

سلیمان کلاردشتی

سلیمان بن درویش محمود کلاردشتی مازندرانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری ساکن اصفهان] در 17 صفر 1092ق از کتابت «حاشیه مطول» میر سیّد شریف جرجانی، در اصفهان فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 1639 در کتابخانه مرکزی


1- التّحبیر، ج1، ص313.
2- تلامذة العلّامة المجلسی، ص29؛ تراجم الرّجال، ج2، ص235.

ص: 335

دانشگاه طهران موجود است.(1)

سلیمان اصفهانی

سلیمان بن میرزا جان اصفهانی، از کاتبان و فضلای قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «ایضاح الاشتباه» تألیف: علّامه حلّی را به خط نسخ (ظاهرا در اوایل قرن چهاردهم هجری) کتابت کرده است. این کتاب به شماره 1/14685 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)

سلیمان فابزانی

سلیمان بن یوسف بن صالح بن زیاد بن عبداللّه عقیلی فابزانی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری. از «نعمان بن عبدالسّلام» روایت می کند.] فرزندش «ابوجعفر احمد» از او نقل حدیث کرده است.(3)

[«فابزان» به احتمال قوی همان «خابجان» (خابجون) فعلی، از محلّه های اصفهان است.]

شیخ سلیمان دارانی

شیخ سلیمان دارانی، از مشاهیر عرفای عهد صفوی است. مدفنش در داران (فریدن) اصفهان است.(4)

آقا سلیمان کلانتری*


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص217.
2- فهرست مرعشی، ج37، ص183.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص113؛ معجم البلدان، ج4، ص224.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص215؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص676.

ص: 336

آقا سلیمان کلانتری، از هنرمندان معاصر اصفهان. از شاگردان سیّد رحیم اصفهانی بود و در خوانندگی مهارت داشت و به سبک سیّد رحیم آواز می خواند. و در موسیقی اطلاعات کافی داشت، وی در سال 1348ش درگذشت.(1)

ملّا سلیمان گرجی

ملّا سلیمان گرجی [از علماء قرن دوازدهم هجری] معاصر شاه سلطان حسین صفوی و مؤلف: 1. «کشکول اللّغه» در شش جلد که نسخه آن در کتابخانه آیة اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. [2. ترجمه «ریاض السالکین» سیّد علی خان در شش جلد 3. «ام العرفان فی تفسیر القرآن»]

سلیمان مبارکه ای لنجانی

سلیمان مبارکه ای لنجانی، [از ادباء و عرفاء اواخر دوره قاجاریه] کتاب «ترجمه مروج الذهب» را در محرم 1316ق در مبارکه لنجان اصفهان به خط نسخ نوشته و آنجا «اقلُّ الطُّلاب و اَفقَر الفُقَراء النّعمتیّه سلیمان» خود را معرفی می کند.(2)

سیّد سلیمان میرلوحی فلاورجانی*

سیّد سلیمان میرلوحی فلاورجانی، از علماء و واعظ معاصر است. در سال 1291ش متولّد شد. در 12 سالگی به اصفهان رفته و در مدرسه جدّه بزرگ ساکن شد و نزد علمای عالیقدری چون شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی و سیّد عباس صفی دهکردی به تحصیل پرداخت. او از سال 1325ش تا آخر عمر در فلاورجان و مناطق اطراف آن به وعظ و خطابه و ترویج دین مشغول بود و در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام فلاورجان و مسجد جامع ریاخون به اقامه جماعت می پرداخت.


1- تاریخ موسیقی ایران، ص683.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ص69.

ص: 337

او سرانجام در روز 22 مهر 1366ش (مصادف با شب اربعین) وفات یافت.(1)

سُمبات درگیورقیان*

سُمبات دِرگیورقیان، نقاش و هنرمند معاصر. در سال 1293ش (برابر با 1913م) در محلّه جلفای اصفهان متولّد شد. تحصیلات خود را در مدرسه ارامنه و سپس در کالج انگلیس اصفهان به اتمام رسانید.

از سال 1311 به مدّت سه سال از آموزش های نقاش هنرمند سرکیس خاچاطوریان بهره مند شد. در سال 1337ش اولین نمایشگاه آثار خود را در باشگاه صنعت نفت آبادان برپا کرد. یک سال بعد راهی ایتالیا و فرانسه شد و با آثار هنرمندان آبرنگ و سبک های آنان آشنا شد. آنگاه به لندن رفت و با آبرنگ کار انگلیسی «سِر ویلیام داسل فلینت» آشنا شد و مورد توجّه و تایید آن هنرمند قرار گرفت، او در یک سال اقامت در لندن نقاشی و طراحی را دنبال کرد و معلومات و تجربیات ارزشمندی به دست آورد.

او پس از بازگشت به ایران نمایشگاه های متعدّدی را در شهرهای آبادان و مسجد سلیمان و همچنین در کشور عربستان سعودی برپا داشت. همچنین در سال 1323ش در چهارمین بی نیال تهران شرکت کرد. او دارای کارگاهی بود که شاگردان بسیاری در آنجا تعلیم دیده اند.

آثار به نمایش گذاشته از او در نمایشگاه های داخل و خارج کشور با استقبال فراوان هنرشناسان روبرو شده و شماری از کارهایش در موزه های داخل و خارج و در مجموعه های خصوصی نگهداری می شود. در سال 1372ش نمایشگاه آثار او در ایروان، پایتخت ارمنستان با استقبال بسیاری مواجه گردید.

سُمبات علاوه بر چیره دستی در آبرنگ، در نقاشی رنگ و روغن، گواش، پاستل، آب مرکب و سیاه قلم نیز مهارت داشت. بسیاری از موضوعات نقاشی او زندگی مردم


1- شرح مجموعه گل، ص240.

ص: 338

ایران در آثار تاریخی هستند.

این هنرمند توانا از جامعه ارامنه اصفهان در سال 1378ش درگذشت.(1)

ملّا محمّد سمیع اصفهانی

ملّا محمّد سمیع اصفهانی [از فضلاء قرن چهاردهم هجری] فاضل ادیب. کتب چندی وقف نموده که از آن جمله است: نسخه ای از «ارشاد القلوب» دیلمی که به نظر علّامه [شیخ آقابزرگ] طهرانی رسیده است.(2) وی در نجف اشرف ساکن بود. او عالمی صالح زاهد و متقی و در جمع کتب مولع بوده و اغلب آن کتابها را وقف یا وصیّت به وقف نموده است. سرانجام در سال 1327ق وفات یافته و در قبرستان «وادی السلام» نجف مدفون شد.(3)

سوار عسکری

ابی الحسن سوار بن احمد بن ابی سوار عسکری. از روایان بصره حدیث نقل کرده است. چندین سال در اصفهان سمت قضاوت داشته و در ماه شعبان سال 94ق در این شهر وفات یافته است.(4)

سهل ابهری

ابوالحسن سهل بن احمد بن عباس ابهری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از «ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن نعمان بن عبدالسّلام» روایت نموده و


1- آبرنگ ایران: برگ چهارم؛ دانشنامه ایرانیان ارمنی، ص346.
2- الذریعه، ج1، ص517.
3- نقباء البشر، ص733؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص679.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص342؛ تاریخ نجف اشرف و حسیره، ص148؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص675.

ص: 339

«ابوبکر بن مقری» از او نقل حدیث می نماید.(1)

ابهر (اَبَر) از دهات بلوک جِی اصفهان بوده و اکنون جزو شهر محسوب می شود.

سهل اسیهفردیسی

ابوطاهر سهل بن عبداللّه بن فَرُّخان اسیهفردیسی مدینی اصفهانی [از زُهّاد و عُبّاد و محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] زاهد و مستجاب الدعوه بوده و به مصر و شام سفر کرده و حدیث نوشته است. [از «ابن شر حبیل»، «ابوایّوب سلیمان بن عبدالرّحمان» و «محمّد بن مصفّی» روایت نموده و «احمد بن ابراهیم بن یوسف ضریر» از او نقل حدیث کرده است.(2)] او در سال 296ق وفات یافت.

«اسیهفردیس» از روستاهای «مدینه» (شهرستان) اصفهان است.

سهل اصفهانی

سهل بن علی بن سهل اصفهانی، از عرفاء و صوفیه [در قرن چهارم هجری] است. ابونصر سراج در «لمع» از قول او گوید: «حرام است اصحاب ما را فقرا بنامند، زیرا آنها غنی ترین خلق خدایند»(3)

سهل اُسواری

ابوالمظفر سهل بن محمّد بن احمد اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان است[ از «ابی عبداللّه محمّد بن اسحاق»، «ابی بکر طلحی» و «ابی اسحاق ابن ابراهیم نیلی» روایت می کند.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص339.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص339؛ معجم البلدان، ج3، ص253؛ طبقات المحدّثین باصفهان، ج3، صص 86 و 87.
3- تاریخ تصوف، ص280؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص813.
4- معجم البلدان، ج1، ص190.

ص: 340

«اُسوار» از روستاهای حومه اصفهان بوده [و احتمالاً همان جایی است که به حال حاضر آن «سواری باغ» گفته می شود.]

سهل اصفهانی

ابوطاهر سهل بن محمّد بن ازهر اصفهانی [از فقهاء و محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] در فقه مهارت داشته و از یونس بن حبیب حدیث شنیده و از ابومسعود حدیث نوشته است. او پدر صوفی و عارف مشهور «علی بن سهل اصفهانی» است.

سهل اصفهانی در سال 286ق وفات یافت.(1)

سهل صعلوکی

ابوالطّیب سهل بن ابوسهل محمّد بن سلیمان بن محمّد صُعلوکی نیشابوری اصفهانی، از فقهاء و محدّثین مشهور شافعی در قرن چهارم هجری. نزد پدر فقه را آموخته و علاوه بر فقه در ادبیات نیز توانا بود و ریاست شرعی و دنیوی را با هم داشت. گویند در مجلس درس او در نیشابور قریب پانصد قلم و دوات به کار می رفته و فضلاء حاضر در مجلس، مطالب او را می نوشته اند.

وی در سال 404ق وفات یافت [سالهای 402 و یا 387ق که برخی نوشته اند اشتباه است.] وی مؤلف کتابی است به نام «المذهب فی ذکر شیوخ المذهب» یعنی طبقات الشافعیه.(2)

سهل بُرجی


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص339.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص732؛ ریحانة الادب، ج3، ص445؛ وقایع السنین و الاعوام، ص246؛ هدیة العارفین، ج1، ص412؛ طبقات الشّافعیّه (اسنوی)، ج2، صص 126 و 127؛ طبقات الفقهاء، صص 129 و 222؛ روضات الجنات، ج4، ص96؛ الاعلام، ج3، ص210؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص416؛ محاسن اصفهان، ص30؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «سهل»، ص734.

ص: 341

سهل بن محمّد بن ابی الفرج سهل بُرجی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از جدش ابوالفرج سهل بُرجی نقل حدیث نموده و محدّثین اصفهان از او حدیث شنیده اند. یحیی بن منده در کتاب خود از او یاد کرده و از او اجازه نقل حدیث دارد.(1)

سهل اصفهانی

ابوالقاسم سهل بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد اصفهانی ندیم [از محدّثین فاضل قرن ششم هجری] متوفی در ربیع الثّانی 446ق، ساکن نیشابور.(2) از «سیّد ابوالحسن محمّد بن علی بن حسین بن علی حسنی» روایت نموده و «حاکم حسکانی» از او نقل حدیث کرده است.(3)

[حافظ ابوالحسن فارسی او را با عنوان «شیخٌ فاضلٌ ثقةٌ کثیر الشیوخ ثقة فی الرّوایة» ستوده و نوشته است که در اعتقادات اهل سنّت تعصب داشته و در نیشابور و هرات حدیث شنیده و حدیث گفته است.(4)]

سه موافق

در محلّه جوباره اصفهان در نزدیکی تکیه حاج میرزا داود در مقبره ای متصل به مسجد محمّد علی سلمانی در ضلع جنوبی خیابان کمال قبر ساروتقی معروف است. در حوالی آن سه قبر وجود داشته که در طول تاریخ از بین رفته ولکن نام آنها علی المشهور «سه موافق» بوده و در اثر کثرت استعمال به «سه مافق» شهرت یافته است.

این سه قبر یکی داخل دکان مقابل مسجد و دیگری در خانه پشت مسجد و سومین نیز در مسجد و احتمالاً در همین بقعه قرار داشته است. نام و شرح حال آنان تاکنون بر


1- معجم البلدان، ج1، ص373.
2- تاریخ نیشابور، ص379.
3- احقاق الحق، ج14، ص598.
4- المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، ص106.

ص: 342

نویسنده مجهول مانده و به احتمال قوی، قبور متعلق به بزرگان و علماء اسماعیلیه که در قرن پنجم تا هفتم در اصفهان قدرت و شهرت و عنوانی داشته اند، بوده است.

شاردن فرانسوی در سفرنامه خود پس از ذکر افسانه ای درباره کمال الدّین اسماعیل می نویسد: «چند قدم پایین تر از این قبرستان (قبر کمال اسماعیل) قبر یکی از شجاعان اسلام است که در قرن چهارم می زیسته و سنیّان که دشمن مذهب ایرانیانند را در همه جا تعاقب می کرده و...»

مرحوم عریضی می نویسد که «نام صاحب این قبر سیّد احمد و در دیگری قبر امین الدّین حسن وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی و سومی قبر دیوانه بابلی است. سپس شرحی درباره دیوانه بابلی می نویسد که شباهت به نوشته قبلی او دارد. به ظنّ قوی، قبری را که نزدیک قبر کمال الدّین اسماعیل نقل می کند و جزو سه قبری است که قبلاً به عنوان «سه موافق» نوشتیم، مربوط به همین فرد می باشد.(1)

سهیل اصفهانی

ابوالسّحماء سهیل بن حسّان اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان است. از اصفهان به مصر رفته و در آنجا حدیث گفته است. عبداللّه بن وهب از او روایت کرده است.(2)

سیّار بن خزیمه

ابونصر سیّار بن خزیمة بن سیّار بن عبدالرّحمان [از محدّثان عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] در اصفهان می زیسته و محل زندگی او سالها به کوی سیّار معروف بوده است. مردی بسیار عابد و زاهد بوده و از حاتم بن عبیداللّه نَمَری بصری و حسین بن حفص بن فضل ذکوانی همدانی و ابراهیم بن ایوب عنبری فُرسانی حدیث شنیده است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص679؛ مزارات اصفهان، ص266.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص340.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص340؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص68.

ص: 343

سیاوش کسرائی*

سیاوش کسرائی فرزند رحیم شاعر نوپرداز معاصر، در حدود سال 1305ش در اصفهان متولّد شد. پس از گذراندن تحصیلات مقدّماتی و متوسّطه در زادگاه خود به تهران رفت و موفق به دریافت مدرک لیسانس از دانشکده حقوق شد. او تحت تأثیر نیما یوشیج به شعر نو روی آورد و جزو اولین نسل پیروان و مروجّان نیمائی قرار گرفت. در جوانی به مبارزه سیاسی روی آورد و رژیم پهلوی از چاپ آثار او جلوگیری کرد و او مجبور به مهاجرت به افغانستان شد. پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشته و مدّتی به فعالیّت ادبی مشغول بود، سرانجام به شوروی (روسیه کنونی) رفت. او سالهای آخر عمر را در اطریش به سر آورد تا اینکه پس از یک عمل جراحی، در پنج شنبه 19 بهمن 1374ش در «وین» (پایتخت اطریش) درگذشت و در قبرستان آن شهر به خاک سپرده شد.

از اشعار معروف او «آرش کمانگیر» است که در بین مردم معروف بود و در کتابهای درسی درج شده بود.

این کتابها که مجموعه اشعار اوست به چاپ رسیده است:

1. «آوا»2. «آرش کمانگیر»3. «خون سیاوش»4. «سنگ و شبنم»5. «با دماوند خاموش»6. «خانگی»7. «به سرخی آتش، به طعم دود»8. «از قُرُق تا سرودخوان»9. «آمریکا آمریکا» 10. «چهل کلید» 11. «تراشه های تبر» 12. «پیوند» 13. «هدیه برای خاک» 14. «ستارگان سپیده دم» 15. «مهره سرخ» 16. «از خون سیاوش» 17. «گزینه اشعار» 18. «هوای آفتاب»(1)


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1863؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، صص 470 و 471؛ هفته نامه «امید جوان»، سال اوّل: شماره 4، روز ششم اسفند 1374، ص10؛ ماهنامه جهان کتاب، شماره 192: سال نهم، ص50.

ص: 344

دکتر سیاوش صحّت*

دکتر سیاوش صحّت، از پزشکان جراح و اساتید پزشکی معاصر در سال 1313ش متولّد شد. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه در اصفهان، دوره دانشکده پزشکی اصفهان را به پایان رسانیده و سپس در دوره تخصصی جراحی شرکت کرد. سپس به آمریکا رفت و در «پنسیلوانیا» و «ماساچوست» و بیمارستان «مموریال» نیویورک به ادامه تحصیل در رشته جراحی پرداخته و دیپلم تخصصی در این رشته را اخذ نمود. سپس به اصفهان بازگشته و در سال 1344ش به سمت دانشیاری جراحی عمومی دانشکده پزشکی اصفهان منصوب شد.(1)

دکتر سیروس شفقی*

دکتر سیروس شفتی فرزند علی اکبر، جغرافیدان و استاد دانشگاه، در سال 1312ش در ارومیه متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی به تبریز رفت و پس از طی دوره متوسطه، در دانشگاه تبریز در رشته های علوم تربیتی و تاریخ و جغرافیا لیسانس گرفت.

سپس به آلمان رفت و در سال 1344ش از دانشکده علوم طبیعی و ریاضی دانشگاه کُلن، دکترای جغرافیا اخذ نمود و تز دکترای خود «جغرافیای شهری تبریز» را ارائه نمود. در سال 1345ش به اصفهان آمده و رشته جغرافیا را در دانشگاه اصفهان تأسیس کرد و در سال 1356ش به درجه استادی رسید.

وی در سمت های مختلف مانند مدیر گروه جغرافیا، رئیس دوره شبانه دانشگاه اصفهان، رئیس دانشکده اقتصاد و علوم اداری و ریاست مرکز تحقیقات جغرافیای اصفهان به انجام وظیفه پرداخته و در برخی از شوراهای فرهنگی و دانشگاهی و گروه های تحقیقاتی عضو بوده است.

از او مقالات متعددی در مجلات کشور همچون هنر و مردم، نشریه دانشکده ادبیات


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی، ص108.

ص: 345

و علوم انسانی تبریز، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، نشریه هواشناسی کشور، نشریه مسائل ایران، فصل نامه فرهنگ اصفهان، فصل نامه وقف میراث جاویدان و غیره به چاپ رسیده و چندین مقاله نیز به زبان آلمانی چاپ شده است. همچنین از او مقالات متعددی در همایش های داخلی و خارجی ارائه شده است.

کتب زیر از او به چاپ رسیده است:

1. «بررسی کارهای دستی اصفهان» 2. «بررسی مناطق خشک و کویرهای ایران»3. «جغرافیای اصفهان»4. «بازار بزرگ اصفهان»(1)

سیف الدّین آذر نجف آبادی*

سیّد سیف الدّین سیّد موسوی متخلّص به «آذر» فرزند سیّد فخرالدّین، از شعرای معاصر. در روز سوم مهر 1320ش در قزوین متولّد شد. عاقبت در نجف آباد ساکن شده و در کارخانه ذوب آهن به کار پرداخت. و چندی بعد در دانشگاه پیام نور در رشته ادبیات تحصیل نمود. جدّش حاج سیّد مناف، مجتهد معروف طارم علیا است.

از اوست:

دل را خدای کرده بلورین سرای مهر مگذار سنگ غم بخورد بر بنای دل

از جور بی حساب حذر کن نگار من آتش مزن ز غصّه بُتا بر سرای دل(2)

سیف اللّه سیفی اصفهانی

سیف اللّه آشوری متخلّص به «سیفی» فرزند میرزا باقر متخلّص به «خاص»، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1303ش متولّد شد. او به علّت عدم تمکُّن مالی به مدرسه نرفت و تحصیلاتی مطابق ذوق و استعداد خود ننمود. لکن به علت شوق و ذوق


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با دکتر شفقی در اردیبهشت 1370ش، گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 329-335.
2- دیباچه دیار نون، ص237؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ص22.

ص: 346

تحصیل، اندکی در خارج از محیط مدرسه درس خوانده و از اوّل جوانی سرودن شعر را شروع نمود. دو جزوه از دیوان اشعارش به چاپ رسیده است. مشارالیه در انجمن ادبی پروانه شرکت می نمود.

او در اواسط رمضان المبارک 1411ق وفات یافته و در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

از اوست:

عهد با رشته زلف تو پری چون بستم رشته مهر و وفا از همه کس بگسستم

ساقیا زان مِی پر نَشئه که دادی به کفم نه عجب گویم اگر تا به قیامت مستم(1)

سیف اللّه شباویز اصفهانی*

سیف اللّه قیصری متخلّص به «شباویز» فرزند درویش علی بن نعمت اللّه، شاعر ادیب معاصر اصفهان، در اوّل مهر 1319ش در خانواده ای از قوم بختیاری در منطقه «سرخون» از توابع اردل (در چهارمحال و بختیاری) متولّد شد. در کودکی به همراه خانواده به آبادان منتقل و در دبستان فرهنگ آبادان تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند. دوره دبیرستان را هم در دبیرستان رازی آبادان طی نمود. آنگاه در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و در سال 1343 موفق به اخذ لیسانس گردیدو او 10 سال در آبادان و بهبهان به تدریس مشغول بود. سپس به اصفهان منتقل شده و به تدریس در دبیرستان های این شهر ادامه داد تا اینکه در سال 1377ش بازنشسته شد. او از ورزشکاران به نام خوزستان بوده و بنا به تشویق مرحوم نامجو به وزنه برداری پرداخته و در سال 1343ش در مسابقات کشوری وزنه برداری نایب قهرمان شد. او 20 سال به ورزش وزنه برداری مشغول بوده و دوره آموزش بین المللی داوری وزنه برداری را نیز دیده است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص258؛ مزارات اصفهان، ص128.

ص: 347

وی در هنگام تحصیل در دبیرستان، به سرودن شعر پرداخت و با تشویق محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) و حسن پستا که دبیران او بودند به شعر ادامه داد. او در اصفهان در برخی انجمن ها خصوصا انجمن صائب و انجمن حافظ حضور یافته است، ولی کمتر در انجمن ها شرکت می کند. برخی از اشعارش در مجلات فردوسی، امید ایران و سپید و سیاه به چاپ رسیده است.

آثار او هنوز هیچ کدام به چاپ نرسیده است که عبارتند از:

1. «گلواژه های فارسی دری» 2. «زخم کهنه» (مجموعه شعر)3. «طنز در آثار سعدی»

ابن غزل از اوست:

آیینه دلی داشتم آن را به تو دادم این آینه نورفشان را به تو دادم

صد شور درون دل من خانه نشین بود یارا همه شور نهان را به تو دادم

می خواستی از من همه دار و ندارم جانان جهان من دل و جان را به تو دادم

آسودگی و شور و نشاطی که مرا بود یکجا به تو بخشیده جهان را به تو دادم

هر نام و نشانی که مرا بود به هر جای آن نام تو را داده، نشان را به تو دادم

گفتی نزدم صیدی و آن صید تو هستی قربان تو صیّاد! کمان را به تو دادم

سلطان وجود من و معبود دلم باش سلطانی و این جاه و مکان را به تو دادم

در کنج دل گرم «شباویز» نهان شو این خانه نُه توی زمان را به تو دادم(1)

ملّا سیف اللّه قاری اصفهانی*

ملّا سیف اللّه بن سلطان علی قاری، از فضلاء و قاریان قرن دوازدهم هجری است. وی ظاهرا در اصفهان ساکن بوده و در خدمت آقا جمال الدّین محمّد خوانساری به تحصیل


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای سیف اللّه قیصری در تابستان 1387، تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص407.

ص: 348

پرداخته است.

وی «ترجمه مفتاح الفلاح» آقا جمال خوانساری را در سال 1118ق مقابله نموده است.(1)

شیخ سیف اللّه نور محمّدی نجف آبادی*

شیخ سیف اللّه نور محمّدی نجف آبادی فرزند عباس، عالم فاضل محقّق. در سال 1312ش در نجف آباد متولّد شد. در نوجوانی به کربلا رفت و در درس حضرات آیات شیخ یوسف خراسانی و سیّد اسداللّه صدر هاشمی و سیّد محمّد شیرازی حاضر شد. سپس به نجف رفته و از درس علمای اعلام شیخ محمّد حسین حلّی و شیخ غلامرضا باقری نجف آبادی و آیات عظام خوئی، امام خمینی و سیّد عبدالأعلی سبزواری بهره گرفت و پس از 24 سال سکونت در عراق به قم آمده و از درس آیات عظام علّامه فانی و گلپایگانی کسب فیض نمود و در آن شهر به تدریس سطوح عالیه پرداخت.

او تألیفاتی دارد که هنوز به طبع نرسیده اند. از جمله:

1. «دلائل الشریعة فی شرح وسائل الشیعة» 2. «اخلاقیّات» 3. «آداب الصّلاة»(2)

سیف اللّه خادم راوندی*

سیف اللّه خادمی راوندی متخلّص به «خادم» از شعرای معاصر در سال 1333ش در کاشان به دنیا آمد. او تا لیسانس رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد و از سال 1353ش به سرودن شعر پرداخت. او در برخی انجمن های ادبی اصفهان حضور یافته و به تدریس ادبیات نیز می پردازد. وی در هوانیروز اصفهان به خدمت مشغول بوده است.

از اوست:


1- تراجم الرّجال، ج1، ص237.
2- سیمای دانشوران، ص204؛ آیینه اهل قلم، صص 91 و 92.

ص: 349

ز کوچه های شهر ما عبور کن و شهر را پر از نشاط و شور کن

به سرزمین پاک اشتیاق ها بیا به جام شب شراب نور کن

بیا به خانه دلم سری بزن فضای خانه را پر از سرور کن(1)

سیّد سینا کشفی

سیّد سینا بن سیّد جعفر کشفی بن اسحاق دارابی، عالم فاضل کامل و ادیب، فقیه و مفسر محقّق. [از علماء عالیقدر اواخر دوره قاجاریّه].

در اغلب علوم زمان خود همچون ادبیات، فقه، تفسیر و کلام مهارت داشته(2) و در اصفهان به تدریس می پرداخته است. [جلسات درس تفسیر او رونق کافی داشته و بزرگانی چون عارف الهی شیخ حسنعلی اصفهانی در آن جلسات شرکت می کرده اند.(3)]

وی سرانجام در [جمادی الثّانی] سال 1325ق وفات یافته و [در حجره بالا سر مقبره میر ابوالقاسم فندرسکی (در جوار قبر میر محمّد طاهر تویسرکانی) واقع در تکیه میر در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(4)]

از او فرزندانی به جای مانده و اعقابش در اصفهان و نجف آباد ساکن و به «کشفی» معروفند.(5) [یکی از دختران سیّد سینا در صحن تکیه میر مدفون است و شعر مرثیه روی سنگ قبر او سروده «حقایق»: سیّد محمّد بن سیّد مصفّی بن سیّد جعفر کشفی است.(6)

از آثار به جای مانده از صاحب عنوان نسخه ای از «خلاصة البیان فی حل المشکلات القرآن» تألیف شیخ محمّد تقی هروی است که آن را در 12 محرم الحرام 1276ق به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 12057 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود.(7)]


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص243.
2- نقباء البشر، ج2، ص834.
3- نشان از بی نشان ها، ص17.
4- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 691 و 692.
6- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
7- فهرست مجلس، ج35، ص68.

ص: 350

ص: 351

ص: 352

اعلام اصفهان

«ش»

اشاره

ص: 353

ص: 354

شاپور فارقانی اصفهانی

ابومنصور شاپور بن محمّد بن محمّد بن محمّد فارقانی (فارفانی) اصفهانی، [از محدّثین اوایل قرن ششم هجری] از «ابوعبداللّه قاسم ثقفی» استماع حدیث کرده و «ابوسعد سمعانی» جزء دوم «فوائد» «قاسم ثقفی» را از شنیده است. او در قریه «فارفان» قاضی بوده است.(1)

[فارفاآن، از روستاهای شرق اصفهان است.]

شادی اصفهانی

ابونصر شادی بن فرج بن عبداللّه اصفهانی [از محدّثین عامّه ساکن نیشابور] در «تاریخ نیشابور» او را «هندی الاصل و اسلامی المولد و المنشاء» نوشته است. از «اباالحسن علی بن محمّد بن یحیی سجزی» حدیث شنیده [و «ابوعبداللّه فارسی» از او روایت می کند.(2)]

شافع حَبّال اصفهانی

ابوبکر شافع بن محمّد بن علی حبّال اصفهانی [از محدّثین قرن ششم هجری] از «ابوبکر لاحق بن اسکاف»، «ابوالحسن مکی بن منصور بن علان» استماع حدیث کرده و جهت «ابوسعد سمعانی» در سال 545ق حدیث نوشته است.(3)

شاکر اسواری اصفهانی

ابوالفضل شاکر بن علی بن احمد بن علی اسواری اصفهانی [از محدّثین قرن ششم


1- التّحبیر، ج1، ص324؛ معجم البلدان، ج4، ص228؛ اللباب، ج2، ص404.
2- تاریخ نیشابور، ص393؛ المختصر من کتاب السیّاق لتاریخ نیسابور، ص121.
3- التّحبیر، ج1، ص323.

ص: 355

هجری] از: «ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری» حدیث شنیده و «ابوسعد سمعانی» از او و برادرش «ابوالوفاء ذاکر» استماع حدیث کرده است.

در شب شنبه 14 رمضان 553ق (و یا اواخر رمضان 563ق) وفات یافته است.(1)

شاکر انصاری اصفهانی

ابوالمطهر شاکر بن محمّد بن طاهر بن محمّد بن طاهر انصاری صفّار اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] ابوسعد سمعانی به قدر یک برگ از او حدیث شنیده و از او با عبارت: «کان شیخا جلیل القدر کثیرالمال مشهورا من مباسیر اهل اصبهان» یاد کرده است.

او از «ابوالفتح احمد بن محمّد بن علی بن لؤلؤ انصاری معروف به «ترکجه» حدیث شنیده است.(2)

شاهپور اصفهانی

شاهپور بن خداداد شاهپور اصفهانی، [خطاط نستعلیق نویس] در روز سه شنبه 4 شعبان 888ق نسخه ای از «دیوان کمال الدّین اسماعیل» را fه خط نستعلیق نوشته و نسخه اصل در موزه بریتانیا و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

میرزا شاه حسین اصفهانی

میرزا شاه حسین اصفهانی، از وزراء معروف دولت صفویّه در قرن دهم هجری است. نسب او به شیخ محمّد بن یوسف بنّا (از عرفای قرن سوم هجری اصفهان) منتهی می شود. [او و خاندانش در اصفهان متولّی موقوفات هارون ولایت بوده اند. در جوانی به


1- التّحبیر، ج1، ص322.
2- التّحبیر، ج1، ص322.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه طهران، ص97.

ص: 356

معماری و بنّایی مشغول بوده و چندی بعد وزیر داروغه که ملازم دورمیش خان شاملو بود گردید. کم کم کار او پیشرفت کرد و در دستگاه حکومتی شاه اسماعیل راه یافته و به وزارت برگزیده شد. و با سخاوت و گشاده دستی به نیازمندان اعانت نمود. امّا چون امراء و اعیان پیرامون شاه اسماعیل را حرمت نمی نهاد، برخی از امراء کینه او را به دل گرفته و کمر به نابودی او بستند و هنگامی که میرزا شاه حسین از دولتخانه شاه اسماعیل در تبریز به خانه برمی گشت مهتر شاهقلی رکابدار و جمعی از فتنه جویان بر سر او ریخته] در چهارشنبه 28 جمادی الاوّل سال 929ق او را به قتل رساندند. [شاه اسماعیل از مرگ او متأسف شده و شاهقلی را که به شیروان گریخته بود دستگیر کرده و به خانواده شاه میرزا حسین سپرد و آنان قاتل را قصاص کردند.

ضیاءالدّین میرم مرثیه ای جهت او سروده و مادّه تاریخ آن عبارت «شاه شهیدان کربلا» است.

برخی تذکره نویسان شرح حال انی میرزا شاه حسین اصفهانی را با شاعر دیگری به نام شاه حسین میوه فروش اصفهانی (متخلّص به «سیاقی» و متوفی به سال 941ق در هم آمیخته و آن دو نفر را یکی پنداشته اند. همچنین برخی شغل او را که بنّایی بوده، «ثنایی» خوانده و گمان کرده اند که تخلّص اوست و این پندارها اشتباه است.

میرزا شاه حسین بسیار کم شعر می گفته و این بیت از اوست:

عاشقان هجر تو را مونس جان ساخته اند وصل چون نیست میسّر به همان ساخته اند(1)]


1- احسن التّواریخ، صص 231-235؛ تذکره تحفه سامی، صص 89 و 90؛ وقایع السّنین و الاعوام، ص454؛ آثار الشیعه، ج4، ص94؛ تذکره آتشکده: بخش سوم از نیمه نخست، ص945؛ تذکره روز روشن، ص342؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 529 و 530؛ رجال حبیب السیر، صص 257-262.

ص: 357

شاه حسین اصفهانی*

درویش شاه حسین بن مولانا محمّد رضا اصفهانی، ادیب و خطاط هنرمند قرن یازدهم هجری. در هندوستان ساکن بوده و معاصر شاه جهان است.(1)

شاه حسین رستمداری

شاه حسین رستمداری [مازندرانی، از فضلاء ساکن اصفهان] در نیمه شوال... در اصفهان نسخه ای از «خصال» شیخ صدوق را کتابت نموده و نسخه ای از آن در کتابخانه فرهنگ مشهد مقدس موجود بوده است.(2)

شاه رضا

شاهرضا بن محمّد بن ابراهیم بن زید بن حسن بن علی ؛ علیه السلام بن ابی طالب، از امامزادگان بزرگوار و جلیل القدر واقع در قمیشه اصفهان.

پس از آنکه جناب شاهرضا را در قمیشه شهید کردند [و مدفن ایشان در آنجاست[ سر او را به اصفهان نزد حاکم آن شهر فرستادند. اکنون در قسمت شمالی مقبره جناب صاحب بن عباد مقبره ای می باشد که از قدیم الایّام به «سر شاهرضا» معروف بود و اخیرا در آن جا تعمیراتی شایسته به همّت مردم دیندار و دوستدار خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله انجام گردیده است.

در کتاب «تاریخ شهرضا» می نویسد: سر امامزاده شاهرضا در مسجد «خواهران» اصفهان در دروازه طوقچی مدفون و زیارتگاه ارادتمندان امامزاده است.

ساختمان امامزاده شاهرضا از آثار باستانی می باشد. برای آگهی از وضع ساختمان به کتاب نفیس «گنجینه آثار تاریخی اصفهان» مراجعه فرمایید.(3)


1- کیهان فرهنگی، شماره 134؛ مردادماه 1376، ص31.
2- فهرست فرهنگ مشهد، ص48.
3- مزارات اصفهان، صص 258 و 259؛ تاریخ شهرضا، صص 120-123.

ص: 358

[شهر «شهرضا»ی کنونی منسوب به همین امامزاده بزرگوار است که از قرن های گذشته تا اوایل قرن چهاردهم هجری به «قومیشه» و «قمشه» شهرت داشته است.]

شاه علی زواره ای

شاه علی بن عمادالدّین زوّاره ای [از کاتبان قرن دهم هجری] در سلخ رجب 973ق از کتابت «ارشاد الاذهان» علّامه حلّی فراغت یافته و کتاب در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)

آقا شاه علی دولت آبادی

آقا شاه علی دولت آبادی از کارگزاران اداری و رجال معتبر حکومت صفویه است. از اهالی قصبه «دولت آباد» از توابع بُرخوار اصفهان بوده و در اصفهان تحصیل کرده و کم کم در امور اداری پیشرفت کرده و به مقام مستوفی الممالک دربار شاه عباس اوّل دست یافت. در ادبیات و حساب و سیاق استاد بوده. او مردی نیک نفس و پرهیزکار بود و آثار خیریه بسیاری همچون حمام شاه علی و کاروانسرای شاه علی را در میدان کهنه اصفهان از خود به جای گذاشت.

آقا شاه علی در سال 1005ق وفات یافت. در رثای او این شعر و مادّه تاریخ را سروده اند:

مستوفی پادشاه ایران از دهر به جای راستان رفت

زین واقعه شیون خلایق از غصّه به هفتم آسمان رفت

یک نقطه ز قاف سر زد و گفت قانون حساب از میان رفت(2)


1- فهرست وزیری، ج1، ص13.
2- تاریخ عالم آرای عباسی، (چاپ 1377ش)، ج2، ص846؛ بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.

ص: 359

خواجه شاهکی فنائی اصفهانی

خواجه شاهکی اصفهانی متخلّص به «فنائی» از شعرای قرن دهم هجری. از اهالی قریه «رنان» ماربین اصفهان است (که اکنون به شهر پیوسته و از محله های اصفهان است). در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخت و در فنون ادب و سیاق و حساب و موسیقی مهارتی به سزا کسب کرد. او از مردان متمکّن و معتبر قریه رنان و از بستگان نزدیک رئیس امیر یوسف رنانی بود. در جوانی شعر می سرود امّا در میان سالی دیگر شعر نگفت. «دیوان فنائی» بالغ بر پنج هزار بیت است. سال وفاتش معلوم نیست، امّا تا سال 989ق در قید حیات بوده است.

از اوست:

عشقی داریم و سینه سوزانی دردی داریم و دیده گریانی

عشقی و چه عشقی عالم سوزی دردی و چه درد بی درمانی(1)

شاه محمّد اصفهانی*

شاه محمّد اصفهانی، از نقاشان هنرمند قرن دهم هجری است. وی پیرو سبک نقاشی سلطان محمّد بوده است. از آثار او «شاهزاده صفوی گل به دست» را می توان نام برد که در موزه هنرهای زیبای «بوستون» در آمریکا موجود است.(2)

شاه مراد خوانساری*

شاه مراد خوانساری، موسیقیدان هنرمند قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و


1- تذکره خلاصة الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 286. 287؛ تذکره تحفه سامی، ص237؛ تذکره آتشکده: بخش سوم از نیمه نخست، ص947؛ تذکره روز روشن، ص409؛ الذریعه، ج9، ص500؛ تاریخ نظم و نثر، ص711.
2- هنر ایران، ص110؛ کتابشناسی کتابهای خطی، ص32؛ مجلّه نشر دانش، سال دهم، شماره 4، خرداد و تیر 1369، ص42.

ص: 360

در فن موسیقی و ترکیب تصنیف و قول و عمل بی مثل و مانند بود. شاه عباس اوّل توجّه بسیاری به او داشت و او را با پاداش ها و بخشش خلعت می نواخت. او تصنیف های فراوانی سروده است.

این رباعی از اوست:

دمساز به من چرخ بدآموز نشد این سفله نواز کینه اندوز نشد

یک صبح به کام خطار ما ندمید یک شب به مراد دل ما روز نشد(1)

شاه میرک قائنی*

شاه میرک بن میر سیّد علی قائنی خراسانی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. وی سالها در اصفهان به تحصیل علوم عقلی و نقلی مشغول بوده و از محضر علمای عالیقدر همچون آقا حسین خوانساری و میر سیّد محمّد اسماعیل خاتون آبادی بهره برده است.

او نسخه ای از کتاب «التّحفة الرّضویه» تألیف: میر سیّد محمّد اسماعیل خاتون آبادی را کتابت کرده و حواشی و تعلیقاتی بر آن نوشته است.(2)

شیخ شاه نظر نذری قمشه ای*

شیخ شاه نظر قمشه ای متخلّص به «نذری» از شعرای قرن یازدهم هجری. او متولّی امامزاده شاه رضا در قمشه از توابع اصفهان بود. او با سرمایه موروثی به هند رفته و با طالب آملی و کلیم کاشانی معاشرت و مصاحبت نمود. مدّتی هم در برهان پور به مدح میرزا عبدالرّحیم خان خانان سپهسالار مشغول شد. عاقبت به قمشه مراجعت نموده و


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص453؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 268. 269؛ تاریخ موسیقی ایران، ج1، ص328؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، ص213، تذکره منتخب اللّطایف، ص368؛ تذکره شعرای خوانسار، صص 133 و 134؛ دانشمندان خوانسار، ص548.
2- تراجم الرجال، ج1، ص240؛ دانشمندان خوانسار، ص127.

ص: 361

تأهل اختیار کرد. در اواخر عمر به فقر و فاقه گرفتار بود و از عایدات امامزاده شاه رضا امرار معاش می کرد تا اینکه در سال 1055ق وفات یافته و در جواز امامزاده شاه رضا مدفون شد، او در انواع شعر خصوصا قصیده و رباعی مهارت داشته و به شیوه پیر و استاد خود میر مغیث همدانی رباعی می سروده است.

از اوست:

خورشید که هر طرف سپاهی دارد دزدیده بر هر طرف نگاهی دارد

چون نابلدان به کُنج عزلت منشین هر کوره دهی به شهر راهی دارد(1)

[ظاهرا خاندان «شاه نظری» در شهرضا که متولّی امامزاده شاه رضا هستند از نوادگان و اعقاب او هستند.]

شبیب ماربانانی اصفهانی

ابوالمظفر شبیب بن عبداللّه بن محمّد بن احمد بن خوره ماربانانی اصفهانی [از محدّثین قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری]. از «ابوبکر احمد باطرقانی» حدیث شنیده و «ابوسعد سمعانی» از او در منزلش حدیث شنیده است و در کتابش از او به عنوان «شیخ صالح من اهل الخیر» یاد کرده است.(2)

شبیب اصفهانی

شبیب بن محمّد اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری است] در نهاوند


1- قصص الخاقانی، ج2، صص 110 و 111؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 391 و 392؛ تذکره آتشکده، بخش سوم، ص947؛ الذریعه، ج9، صص 501 و 502؛ تذکره میخانه، صص 832-836؛ تذکره شمع انجمن، ص717؛ منتخب اللّطایف، ص376؛ نتایج الافکار، ص383؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، صص 474 و 893؛ اثرآفرینان، ج3، ص321.
2- التّحبیر، ج1، ص323؛ معجم البلدان، ج5، ص34؛ شرح روضات الجنّات، ج1، ص36؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص692؛ معجم الادباء، ج17، ص32.

ص: 362

ساکن بوده و از «ابی سعید اشیح» روایت نموده است. «محمّد بن سفیان بن هارون [رِباطی اصفهانی] از او نقل حدیث نموده است.(1)

حاجی شجاع اصفهانی*

حاجی شجاع اصفهانی، عارف سالک در قرن یازدهم هجری در اوایل حال به خدمت اربابی در قریه «ماربینان» (ماربانان؟) اشتغال داشت و املاک موروثی در آن قریه داشت. چندی بعد به سیر و سلوک پرداخته در خانقاه ساکن شده و سپس در قریه خود به عبادت و تزکیه نفس مشغول شد. تا سال 1074ق در قید حیات بوده و عمر را به طاعت پروردگار گذرانیده است.(2)

شجاع لفتوانی*

ابونصر شجاع بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم لفتوانی اصفهانی، از محدّثین عامّه اصفهان در اوایل قرن ششم هجری. از «ابی طاهر بن عبدالرّحیم کاتب» و «ابی العباس قصاص» روایت نموده و «ابوالقاسم هبة اللّه بن عبدالوارث شیرازی» و فرزند خودش «ابوبکر محمّد بن شجاع» از او روایت کرده اند.(3)

«لفتوان» و «هفتان» از قریه های بلوک جی اصفهان بوده اند و اکنون از محلّه های اصفهان به شمار می روند.

شجاع اصفهانی

شجاع بن علی بن شجاع اصفهانی [از دانشمندان قرن پنجم هجری] از اساتید خواجه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص345.
2- قصص الخاقانی، ج2، ص198.
3- اللباب، ج3، ص132.

ص: 363

نظام الملک طوسی است.(1)

حاجی شجاع بناء اصفهانی

استاد حاجی شجاع بن استاد قاسم بناء اصفهانی، از هنرمندان قرن یازدهم هجری. از بنایان زبردست اصفهان بوده و نزد پدرش شاگردی کرده و به استادی رسیده است. از آثار او: قسمت الحاقی مسجد شاه [مسجد امام کنونی] معروف به مسجد شاه سلیمان است که آنرا در سال 1078ق به پایان رسانیده است [و رقم او در این اثر چنین است:

«عمل فقیر شجاع بن مرحوم استاد قاسم البنّاء الاصفهانی».

از آثار او بنای «مصلا» در امتداد خیابان مشهد مقدس در سال 1087ق و مرمت تعمیر مسجد جامع گوهرشاد مشهد در سال 1088ق هنوز باقی است.(2)]

میرزا شجاع سیستانی

میرزا شجاع سیستانی، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. پسرعموی ملک حمزه سیستانی است. از سیستان به اصفهان آمد و در محلّه عباس آباد اصفهان ساکن شد. در سخن شناسی و معنی پردازی کمال مهارت را داشت و انواع شعر را نیکو می سرود. در زمان تألیف تذکره نصرآبادی (حدود 1083ق) هنوز جوان بود.

این رباعی از اوست:

گر سکّه دل بر سخن خویش زنی کی حرف بدی ز دشمن خویش زنی

بدگویی خلق همچو چنگ و دُهُلست منواز که خود بر دهن خویش زنی(3)


1- مدارس نظامیه، ص57؛ طبقات (سبکی)، ج4، ص318.
2- کارنامه بزرگان ایران، ص246؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص457؛ بناهای تاریخی خراسان، ص25؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص354؛ مطلع الشّمس، ص428؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص692؛ آثار ملّی اصفهان، ص471؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص524.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص52؛ بزرگان سیستان، ص228؛ الذریعه، ج9، ص507.

ص: 364

شدره کبیر

ابوالهیثم شدرة بن ابراهیم بن شدرة بن موسی بن شدره کبیر [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] فرزندش ابراهیم و نیز «ابوعمرو احمد بن محمّد بن ابراهیم اَبرش» از او نقل حدیث کرده اند.(1)

[ظاهرا او و فرزندش در «مدینه» (شهرستان) اصفهان ساکن بوده اند.]

شرف الدّین سلطانی*

شرف الدّین سلطانی، از خوشنویسان هنرمند قرن نهم هجری است. وی در اصفهان ساکن و معاصر سلطان محمّد بن باسینقر گورکانی بوده و خطوط ثلث و نسخ را خوش می نوشته است.

از آثار او خطوط کتیبه های سر در مدرسه و خانقاه شیخ ابوالقاسم نصرآبادی در روستای نصرآباد ماربین اصفهان است که در سال 954ق آنرا نوشته است.(2)

شرف شاه افطسی

سیّد ابوعلی شرف شاه بن عبدالمطلب بن جعفر حسینی افطسی اصفهانی، فاضل نسّابه شریف، از علماء عالیقدر و سادات عظیم الشأن شیعه در اصفهان بوده و «شیخ مُنتَجَب الدّین» در «الفهرست» از او یاد کرده است. ولی اطّلاعات دیگری از زندگی او در دست نیست.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، صص 186 و 345.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 329-331؛ آثار ملّی اصفهان، ص820؛ تذکره نصرآبادی (وحید): مقدمه؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص256.
3- تاریخ تشیّع اصفهان، ص290؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص693؛ اعیان الشیعه، ج36، ص53؛ امل الآمل، ج2، ص395؛ الفهرست، ص70؛ ثقات العیون، ص130؛ جامع الرواة، ج1، ص399.

ص: 365

[نسب سادات افطسی به جناب «حسن افطس» بن «علی اصغر» بن امام هُمام حضرت زین العابدین «علی بن حسین علیهماالسلام » منتهی می شود.]

ملّا محمّد شریف

آخوند مولانا محمّد شریف ساکن مدرسه جدّه بزرگ در سال 1089ق [از علمای قرن یازدهم هجری].

در عبارتی که پشت نسخه «شرح تجرید» (شوارق) که در جامع گوهرشاد مشهد نگهداری می شود از او یاد شده است.(1)

محمّد شریف

محمّد شریف، از فضلاء گمنام قرن یازدهم هجری است. او در سال 1054ق حاشیه وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان را سجل نوشته است. سجع مهر او این عبارت است:

«سیف اللّه الغالب کل غالب علی عبده محمّد الشریف 1054»

ملّا محمّد شریف اشرفی

آخوند ملّا محمّد شریف اشرفی (احتمالاً سِدِهی ماربینی) اصفهانی، از علمای قرن سیزدهم هجری در اصفهان.

وی شاگرد میر سیّد حسن مدرس بوده و در شوال 1262ق بنا به دستور او عبدالحسین بن حاج محمّد ربیع اصفهانی، نسخه ای از کتاب «الطّهارة» تألیف: امیر سیّد حسن (ظاهرا میر محمّد صادقی معروف به مدرّس) را کتابت نموده است. کتاب به شماره 1571 در


1- فهرست گوهرشاد، ص342.

ص: 366

کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

محمّد شریف اصفهانی

محمّد شریف اصفهانی [از کاتبان قرن دهم هجری] در تاریخ 5 محرم سال 972ق نسخه ای از کتاب «مطوّل» را در شیراز به خط نستعلیق و نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7404 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

میرزا شریف الهام اصفهانی

میرزا شریف اصفهانی متخلّص به «الهام» از شعرای قرن یازدهم هجری است. از نزدیکان و خویشان میر روزبهان صبری اصفهانی بود. تولیت امامزاده قیس علی در سرحدّ گندمان چهارمحال با خاندان او بود. مدّتی در هند بود و در سال 1076ق به اصفهان مراجعت کرد. گاهی شعر می سرود. او تا سال 1083ق زنده بوده است.از اوست:

دل عبث لب به شکوه وا نکند شیشه تا نشکند صدا نکند

وعده گر یک نفس بود عمری است بلکه عمر این قدر وفا نکند(3)

میر شریف امانی اصفهانی

میر شریف اصفهانی متخلّص به «امانی» از شعرای قرن دهم هجری در اصفهان می زیست. او به هرات رفته و مدّتی نیز در کابل بود و از آنجا عازم هندوستان شد. در هندوستان حدود بیست سال مجرّد زیسته و اغلب عمر را به افیون معتاد بوده است.


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص708.
2- فهرست مرعشی، ج19، ص200.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص485؛ تذکره نتایج الافکار، ص53؛ تذکره غنی، ص17؛ الذریعه، ج9، ص92؛ کاروان هند، ج1، ص86؛ تذکره پیمانه، ص113.

ص: 367

شعر خصوصا غزل را نیکو می سرود.

از اوست:

لعلت که آب زندگی از وی نشان دهند کو خضر تا ببیند و از ذوق جان دهد(1)

سیّد محمّد شریف ونکی سمیرمی

سیّد محمّد شریف ونکی سمیرمی (تقوی) بن سیّد محمّد حسن بن حسین بن سیّد علی بن سیّد محسن بن سیّد شاه حسین بن سیّد زبیر موسوی، عالم فاضل، فقیه جامع و مجتهد بارع. [از علمای قرن چهاردهم هجری].

در سال 1270ق در قریه «وَنَک» از توابع سمیرم متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات به اصفهان آمده از محضر حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجدشاهی و حاج میرزا بدیع درب امامی و دیگران بهره گرفت. [او در اصفهان همدرس مرجع عالیقدر شیعه آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی بود] سپس به عتبات عالیات مهاجرت فرموده و در نجف در درس حضرات آیات ملّا محمّد فاضل ایروانی، شیخ لطف اللّه ماندرانی، حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، سیّد حسین کوه کمری و میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) حاضر شده و پس از آن در کربلا در درس شیخ زین العابدین مازندرانی شرکت کرد. او پس از نائل شدن به اجتهاد به تدریس پرداخت امّا به علت بیماری به شیراز آمده و به ترویج دین و تألیف و تدریس مشغول شده و به هنگام آغاز جنبش مشروطیّت، او که مانند رفیق و همدرس خود سیّد محمّد کاظم یزدی مخالف مشروطیّت بود به ناچار از شیراز به طهران رفت و پس از به دار کشیده شدن و شهادت شیخ فضل اللّه نوری به دست فاتحان طهران، راهی نجف شده و درباره مشروطیّت با آخوند خراسانی به گفتگو پرداخت. بعد از آن مدّتی در شیراز و اصفهان بود. عاقبت به طهران رفته و در 28 رمضان


1- تذکره شمع انجمن، ص98؛ تاریخ نظم و نثر، صص 430 و 453.

ص: 368

المبارک 1352ق وفات یافت و جنازه به قم حمل و در مرقد جناب موسی مُبَرقع مدفون شد. فرزندان و نوادگان او در طهران و شاهرضا ساکن بوده اند.

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «تبصرة النّاظرین» 2. «تذکرة المسلمین» در امر به معروف و نهی از منکر 3. «رساله در ردّ وهابیه»4. «رساله عملیّه»5. «رساله نفلیه» در نوافل6. «فقه» یک دوره در چندین مُجَلَّد که در شیراز، طهران و اصفهان به طبع رسیده است.7. «قانون الهی» در شیراز چاپ شده است.8. «کشف البیان فی تربیة الانسان»9. «کشف المرام فی قانون الاسلام» 10. «مرآت الاصول» در اصول 11. «النّاسخ و المنسوخ» 12. «نسیم سحر» 13. «هدایة المسترشدین»(1)

آقا محمّد شریف اصفهانی*

آقا محمّد شریف اصفهانی فرزند آقا رجبعلی رزّاز، از فضلای قرن سیزدهم هجری است. او در دوشنبه 26 جمادی الآخر 1230ق در مدرسه نوریّه اصفهان نسخه ای از «بحارالانوار» (کتاب السّماء و العالم) را کتابت نموده که به شماره 510 در کتابخانه میرزا محمّد کاظمینی در یزد نگهداری می شود.(2)

شریف حسینی

شریف بن رضا حسینی [از فضلاء اصفهان در قرن سیزدهم هجری] در 29 رمضان 1250ق نسخه ای از «شوارق الالهام» لاهیجی را کتابت نموده است.(3)


1- دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج2، صص 34-36؛ نقباء البشر، ج2، ص835؛ الذریعه، ج24، صص 11 و 155؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 693-695؛ الاجازة الکبیره، ص191؛ گنجینه دانشمندان، ج6، ص195؛ مستدرک فهرس التراث، صص 35 و 36؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص423؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج2، ص274؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1673-1675؛ تاریخ شهرضا، ص72.
2- فهرست کاظمینی، ج2، ص193.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص271.

ص: 369

محمّد شریف لاهیجی

محمّد شریف بن محمّد رضا لاهیجی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن یازدهم هجری] در شنبه 15 ربیع الاوّل 1092ق کتابت نسخه ای از «التّلخیص» ابن رشد اندلسی را در اصفهان به خط شکسته نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 3980 در کتابخانه ملک طهران موجود است.(1)

آقا محمّد شریف [خوانساری]

آقا محمّد شریف بن محمّد رضی، [از علمای قرن دوازدهم هجری] وی در تاریخ جمادی الثّانی 1121ق حاشیه وقف نامه مدرسه چهارباغ اصفهان را مهر نموده است.(2)

[به احتمال زیاد او محمّد شریف بن آقا رضی الدّین محمّد = محمّد رضی بن آقا حسین خوانساری است.]

میرزا محمّد شریف تجرید اصفهانی

میرزا محمّد شریف، متخلّص به «تجرید» [بن میرزا محمّد زمان] شاعر ادیب و خوشنویس [از شعرای قرن یازدهم هجری]. از کدخدازادگان اصفهان بوده امّا به علم و ادب روی آورده و مشق خط نمود. نستعلیق را خوش می نوشت و به وسیله کتابت «قرآن مجید» و «صحیفه» امرار معاش می کرد. مردی صالح و زاهد بود. دیوان اشعارش حدود بیست هزار بیت بوده و تا سال 1083 در قید حیات بود.

از اوست:

از بس ز آشنایی مردم رمیده ام دایم تلاش معنی بیگانه می کنم(3)


1- فهرست ملک، ص167.
2- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص286.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص567؛ قصص الخاقانی، ج2، ص148؛ تذکره شمع انجمن، ص154؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص753؛ الذریعه، ج9، ص166؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 164 و 165.

ص: 370

محمّد شریف ابهری اصفهانی

محمّد شریف بن شیرعلی ابهری اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] نسخه ای از «مرآة العقول» تألیف: علّامه مجلسی را به خط نسخ در 427 برگ کتابت نموده و نسخه از روی خط مؤلف توسط «کرمعلی» تصحیح شده است. نسخه به شماره 3472 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

وی همچنین نسخه ای از «ارشاد الاذهان» علّامه حلّی را به خط نسخ کتابت نموده که در کتابخانه دانشکده حقوق طهران موجود است.(2)

[اثر دیگر او کتابت «شرح الشّافیه» تألیف: آقا محمّد هادی مازندرانی است که آن را به خط نسخ در چهارشنبه 16 ذیحجه 1128ق کتابت کرده و به شماره 44 در کتابخانه حوزه علمیه امام صادق علیه السلام اردکان یزد موجود است.(3)]

ملّا محمّد شریف خاتون آبادی

مولی محمّد شریف بن محمّد صادق خاتون آبادی، از فضلاء و اطبّاء معروف قرن دوازدهم هجری، در اصفهان است که به حذاقت و استادی معروف بوده و کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:

[1. «تحفة الابرار»، که در سال 1111ق تألیف شده است.] 2. «حافظ الابدان» که در سال 1121ق تألیف شده و نسخه آن نزد نگارنده (سیّد مصلح الدّین مهدوی) موجود است. 3. «شرح طبّ النّبی صلی الله علیه و آله »4. «شرح طبّ الائمه»5. «شرح طب الرّضا علیه السلام »


1- فهرست مرعشی، ج9، ص271.
2- فهرست حقوق، ص241.
3- فهرست حوزه امام صادق علیه السلام اردکان، ج1، ص42.

ص: 371

6. «اربعون حدیثا» در طب با شرح و بیان7. «حاشیة علی الموجز فی الطّب» به فارسی8. «معدن الفیض» که به نام شاه سلیمان صفوی نوشته است.(1)

شریف نسابه اصفهانی

شریف بن طباطبا نسابه اصفهانی. در کتاب «معالم العلماء» وی را از شعرای شیعه می نویسد.

سیّد شریف خلخالی

سیّد شریف بن سیّد عباس خلخالی، عالم جلیل [از علماء قرن سیزدهم هجری، مقیم اصفهان]

علّامه طهرانی در «الکرام البرره» می نویسد:

«نسخه ای از مُجَلَّد دوم کتاب «مطالع الانوار» از تألیفات مرحوم سیّد حجّة الاسلام را در کتابخانه شیخ قاسم محی الدّین در نجف اشرف دیدم که صاحب عنوان حواشی از خود بر آن نوشته بود و نشانه آن «لمحرره» بود و تاریخ آن سال های 1240 و 1243ق. همچنین برخی از حواشی استاد را بر کتاب نقل نموده بود با نشانه (منه مد ظله)».

بنابراین مشارالیه تا سال 1243ق در قید حیات بوده و از شاگردان حاج سیّد محمّد باقر حجّة الاسلام شفتی می باشد.(2)

محمّد شریف اصفهانی*


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص695؛ تراجم الرّجال، ج2، ص709؛ الکواکب المنتشره، ص338؛ الذریعه، ج13، صص 363-365 و ج6، ص232 و ج12، ص224.
2- الکرام البرره، ج2، ص62؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص693؛ بیان المفاخر، ج1، صص 323 و 324؛ خلخال و مشاهیر، ص474؛ تاریخ اردبیل و دانشمندان، ج1، ص243.

ص: 372

محمّد شریف بن عبدالحسین بن عنایت اللّه اصفهانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری است. او کتابی به نام «پند و اندرز» را تألیف کرده که به شماره 2/8924 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است. تاریخ کتابت نسخه سال 1267ق می باشد.(1)

محمّد شریف اصفهانی

محمّد شریف بن عبدالغفار اصفهانی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و نسخه ای از کتاب «لسان الذّاکرین» تألیف: میرزا محمّد هادی نائینی را در شنبه 12 رجب 1242ق کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(2)

محمّد شریف ورنوسفادرانی

ملّا محمّد شریف بن استاد کلب علی سنگ تراش ورنوسفادرانی اصفهانی، شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری.

از اهالی «ورنوسفادران» از قریه های سه گانه سده ماربین [خمینیشهر فعلی] بوده و نزد ملّا عبدالحق ورنوسفادرانی تحصیل کرده است. مدتی نزد پدر به سنگ تراشی مشغول بود و در این هنر استاد شده بود امّا به خاطر ضعف چشم، به خواهش میرزا محمّد طاهر نصرآبادی آن شغل را رها کرده و نزد حکّام شرع به نوشتن سجلات و اسناد مشغول شد. در فنون شعر و ادب خصوصا لغز و معما و مادّه تاریخ گویی مهارتی به سزا داشت. وی علاوه بر «دیوان اشعار»، «مثنوی در بحر مخزن الاسرار» سروده است. سال وفاتش معلوم نیست امّا تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده است.


1- فهرست مرعشی، ج23، ص100؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج6، ص355.
2- فهرست مرعشی، ج11، ص34.

ص: 373

از اوست:

سر که نبود گوی چوگانی وبال گردن است جان که قربان نیست در راه بتی بار تن است

گریه و سوزت به کُنج خلوتِ دربسته به شمع اندر خانه تاریک بهتر روشن است(1)

میرزا شریف خازن تبریزی

میرزا شریف متخلّص به «خازن» فرزند نوری بیک خازن تبریزی، شاعر و ادیب خوشنویس قرن یازدهم هجری. در محلّه عباس آباد اصفهان ساکن بوده و علاوه بر سرودن شعر مستوفی محال موقوفات مسجد جامع عباسی [مسجد امام فعلی] در اصفهان بوده است. از آن شغل کناره گرفته و وزیر یوسف خان حاکم ایل بختیاری شد.

از اوست:

تا گیرمش در آغوش همچو عکس هر جا که یار جلوه کند آب می شوم(2)

محمّد شریف جِزِه ای*

محمّد شریف جزه ای قهپایه ای، از فضلای قرن یازدهم هجری است. او جلد اوّل کتاب «احقاق الحق» تألیف: قاضی سیّد نوراللّه شوشتری را در روز 21 محرم 1131ق در اصفهان کتابت کرده است. همچنین او نسخه ای از «تحریر وسائل الشیعه» را کتابت کرده که در کتابخانه خوانساری موجود بوده است.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 594-597؛ تذکره هفت آسمان، ص150؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص359.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص129؛ دانشمندان آذربایجان، ص331؛ تذکره شعرای آذربایجان، ج2، صص 196 و 197؛ سخنوران آذربایجان، ص331؛ تذکره غنی، ص48.
3- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص21؛ الکواکب المنتشره، ص339.

ص: 374

«جزه» (به کسر جیم و زاء)، از دهات کوهپایه اصفهان است.

ملّا محمّد شریف سرمدی اصفهانی*

ملّا محمّد شریف اصفهانی متخلّص به «سرمدی» از شعراء و دانشوران اواخر قرن دهم ا وایل قرن یازدهم هجری است.

از اصفهان به هند مسافرت کرده و در دربار جلال الدّین اکبر شاه پادشاه آنجا مرتبه ای بلند یافت و چندی مناصب دولتی را برعهده داشت. عاقبت در سال 1015ق در هندوستان وفات یافت. در نظم و نثر یدی طولی داشت و شعر نیکو می سرود ابتدا «فیضی» تخلّص می کرد، امّا چون «فیضی دکنی» هم آن تخلّص را داشت، به ناچار آن را به «سرمدی» تغییر داد.

از اوست:

عشق آنقدر خوش است که عاشق به راه دوست جایی رسد که یار طلبکار او بود(1)

محمّد شریف مجلسی

محمّد شریف مجلسی [از فضلاء خاندان مجلسی اصفهان در قرن سیزدهم هجری[ در سال 1225ق نسخه ای از کتاب «محرق القلوب» تألیف: مولی مهدی نراقی را به خط نسخ کتابت نموده است.(2)

حاجی شریف منشور اصفهانی


1- تذکره روز روشن، ص353؛ کاروان هند، ج1، صص 547-550؛ تاریخ نظم و نثر، صص 428 و 822.
2- فهرست گوهرشاد، ص172؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص354.

ص: 375

حاجی شریف قناد اصفهانی متخلّص به «منشور» شاعر ادیب [از سخنوران قرن یازدهم هجری] در جوانی مانند پدرش در قنادخانه به کار مشغول بود. امّا از آن پیشه دست کشیده و اوقات خود را صرف شعر و مصاحبت با ادباء نمود. طبعش خالی از لطف نبود، امّا به عسرت روزگار می گذرانید.(1) [در سال 1075ق در اصفهان وفات یافته و در مزار امامزاده اسماعیل اصفهان مدفون شد.(2)]

از اوست:

دید سروت را و آغوشش ز حسرت باز ماند بال قُمری چو کمان در حسرت پرواز ماند

خواجه محمّد شریف هجری طهرانی

خواجه محمّد شریف هجری طهرانی، از شعرای قرن دهم هجری. از اهالی طهران و برادرزاده امیدی طهرانی است. ابتدا وزیر محمّد خان تکلّو حاکم خراسان بود. پس از فوت او به خدمت شاه طهماسب درآمد و از طرف او وزیر دارالعباده یزد شد. مدّتی بعد از آن منصب عزل و به وزارت اصفهان منصوب شد. او سالها در اصفهان ساکن بود و با شعراء و ادبای اصفهان معاشرت و مجالست داشت. دو تن از شعرای متوسط اصفهان «سلامی» و «کلامی» که دو برادر بودند هر روز شعری نزد او آورده و از او صله طلب می کردند. او در هجو دو برادر چنین سرود:

دو چیز است بدتر ز تیغ حرامی کلام سلامی، سلام کلامی

هجری طهرانی عاقبت به یزد رفته و در سن حدود 70 سالگی در سال 982ق وفات یافت.

از اوست:


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص594؛ تذکره روز روشن، صص 771 و 772.
2- قصص الخاقانی، ج2، ص126.

ص: 376

آه چه بودی اگر، روزی هجری شدی هجر به مقدار وصل، وصل به مقدار هجر(1)

شعاع صدری اصفهانی

شعاع صدری اصفهانی، از شعرای قرن چهاردهم هجری. شاعر ادیب و خطیب، متولّد 1305 و ساکن کرمان. از آثار او: 1. «آثارالملل» در تاریخ 2. «دیوان اشعار» به طبع رسیده است.

شعبانعلی اصفهانی*

شعبانعلی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «ترجمه رساله حسنیه» اثر: ملّا ابراهیم واعظ استرآبادی را به خط نستعلیق در ماه ربیع الآخر 1232ق در مدرسه ملّا عبداللّه اصفهان کتابت کرده است. این نسخه به شماره 1/767 در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی موجود است.(2)

شعبان خان تارزن*

شعبان خان تارزن از هنرمندان موسیقی اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در نواختن تار از نوادر روزگار بود. در ادوار موسیقی و شناختن الحان و گوشه ها و دانشتن اصطلاحات قدیم مهارت داشت. او با وجود اینکه خود، کامی از هنر موسیقی ندید و در ایّام پیری به فقر و فاقه مبتلا گردید، پسران خود حسین شهناز و استاد جلیل شهناز را مثل خود تربیت کرد.

شعبان خان در حوالی 1368 قمری فوت شد. سنش از هشتاد متجاوز بود. غلامرضا


1- تذکره تحفه سامی، صص 246 و 247؛ تذکره شبستان، صص 560 و 561؛ تاریخ نظم و نثر، ص513؛ الذریعه، ج9، ص1291؛ ریحانة الادب، ج6، ص353؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «هجری»، ص150؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص515؛ تذکره سخنوران یزد، صص 352 و 353؛ تاریخ یزد یا آتشکده یزدان، ص349؛ منتخب اللّطایف، ص717؛ تذکره روز روشن، صص 775 و 776؛ تذکره شبستان، صص 560 و 561.
2- فهرست مطالعات و تحقیقات، ج2، ص47.

ص: 377

سارنج (کمانچه زن» پسر برادر اوست.(1)

شعیا نبی علیه السلام

شعیا، از بزرگان قوم یهود در اصفهان و به روایتی از پیامبران آنان بوده و پس از وفات در قریه «خُشینان» از توابع یهودیه [در اصفهان قدیم] مدفون شده و قرن ها بعد یکی از سادات عالیقدر مقیم اصفهان یعنی «اسماعیل» از احفاد امام حسن مجتبی علیه السلام در جوار قبر «شعیا» مدفون شد و آنجا به امامزاده اسماعیل معروف شد.

در حال حاضر بقعه شعیا جنب بقعه امامزاده اسماعیل واقع شده و یک ضریح چوبی بر روی قبر نصب شده است.

خواجه شعیب جوشقانی

خواجه شعیب جوشقانی کاشانی، از شعرای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن و در زمان شاه عباس اوّل وزیر زراعت ارامنه بود. در فنون شعر و ادب مهارت داشت و میرشوقی از بستگان او در شعر و ادب از محضر او استفاده کرد. سال وفات او معلوم نیست. مثنوی «وامق و عذرا» از سروده های اوست.

از اوست:

لبت ز خنده نمک بر جراحت جان ریخت نمک ز تنگی جابر لب نمکدان ریخت

زمانه دفتر اوصاف حسن یوسف را ز شرم روی تو برد و به چاه کنعان ریخت(2)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص248.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 112 و 113؛ تذکره شمع انجمن، ص365؛ تذکره حسینی، ص177؛ کلمات الشعراء، ص61؛ تذکره غنی، ص74؛ تذکره آتشکده: بخش سوم، ص950؛ تاریخ فرهنگ و هنر جوشقان قالی، صص 188 و 189؛ الذریعه، ج9، ص529 و ج19، ص330.

ص: 378

شعیب خوانساری

ملّا شعیب خوانساری معروف به «ملّا شعیبا» عالم فاضل و ادیب شاعر [از سخنوران قرن یازدهم هجری].

در خوانسار متولّد شده و در اصفهان، در مدرسه جدّه سکونت گزیده و نزد آقا حسین خوانساری کسب فیض نموده است و مورد توجه بسیار استاد قرار گرفته است. وی در سال 1083ق وفات یافته [در کتاب «اختران فروزان خوانسار» به نقل از «خوانسارنامه» می نویسد: در قبرستان سنگ شیر، شیر سنگی نسبتا بزرگی بر روی قبر ملّا شعیبا قرار داشته که تاریخ منقور بر آن یکهزار و شصت و سه بوده است و دارای مادّه تاریخ نیز بوده و به دست غارتگران میراث فرهنگی به یغما رفته است.

در باب تاریخ فوت او باید گفت «ولی قلی بیگ شاملو» که تذکره مختصر خود را در خاتمه کتاب تاریخی «قصص الخاقانی» نوشته، در باب فوت شعیب خوانساری می نویسد: «در سنه هزار و هفتاد و سه در ولایت اصفهان وفات یافته، مدفنش در اراضی چملان در قرب جوار حضرت شیخ ابوالفتوح رازی صاحب تفسیر...» و چون «شاملو» قبل از «نصرآبادی» تذکره اش را نوشته و آدرس دقیق قبر او را داده، باید سال فوت و محل دفن شعیب را همان چیزی که «شاملو» نوشته پذیرفت و باقی تواریخ و مدفن های ادعا شده صحیح نیست. تنها نکته قابل توجّه اینکه شیخ ابوالفتوح رازی در ری مدفون است و این شیخ ابوالفتوح، عالم سنّی معروف به شیخ ابوالفتوح عجلی است که در جلد اوّل اعلام اصفهان شرح حال و مدفن او ذکر شده است.]

این شعر از شعیب خوانساری است:

با هر که حرف دوستی اظهار می کنم خوابیده دشمنی است که بیدار می کنم

از بس که در زمانه یکی اهل درد نیست اظهار درد خویش به دیوار می کنم(1)


1- قصص الخاقانی، ج2، ص85؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص278؛ تذکره روز روشن، ص425؛ تذکره غنی، ص73؛ الذریعه، ج9، ص529؛ تذکره شعرای خوانسار، صص 134 و 135؛ الروضّة النضّره، صص 262 و 263؛ اختران فروزان خوانسار، صص 179 و 180؛ دانشمندان خوانسار، صص 127 و 549.

ص: 379

شفاءاللّه قلزم چهارمحالی

شفاءاللّه قلزم فرزند آقا شیخ محمّد قلزم نافجی چهارمحالی، شاعر و ادیب فاضل. در اوّل خرداد 1311ش در قریه «نافج» چهارمحال متولّد شد. و نزد پدر و برخی از دانشوران به تحصیل پرداخت. سپس در فرهنگ شهرکرد به سمت دبیری و آموزگاری وارد خدمت شده و به تدریس مشغول شد. در شعر صاحب طبعی روان است. مقدمات علوم عربیت و ادب را نیکو آموخته و در صرف و نحو مهارت دارد.(1)

محمّد شفیع اصفهانی*

محمّد شفیع بن آقا احمد اصفهانی، از خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. او در سال 1179ق نسخه ای از «دیوان فیض کاشانی» را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 118 در کتابخانه عمومی ساری موجود است.(2)

محمّد شفیع اصفهانی

محمّد شفیع بن احمد اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری]. در سال 1229ق نسخه ای از کتاب «دعا» مؤلف: مجهول که شاید خود او باشد، را به خط نسخ معرّب زیبا کتابت نموده است که به شماره 3 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

[شاید صاحب عنوان همان «محمّد شفیع بن آقا احمد اصفهانی» که قبل از این مدخل آمده، باشد و آن دو یک نفر باشند.]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص381.
2- فهرست کتابخانه عمومی ساری و تنکابن، ص95.
3- فهرست مرعشی، ج1، ص18.

ص: 380

محمّد شفیع نیشابوری

محمّد شفیع بن ملّا محمّد باقر نیشابوری، از فضلاء قرن یازدهم هجری.

وی در اصفهان به تحصیل علوم دینی خصوصا فقه و حدیث مشغول بوده و از محضر علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی بهره گرفته است. او نسخه ای از «زاد المعاد» را کتابت کرده و در آخر آن علّامه مجلسی جهت او و جمیع مؤمنین اجازه مرقوم فرموده است. کتاب به شماره 1443 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.

[همچنین نسخه ای از «لوامع صاحبقرانی» تألیف: ملّا محمّد تقی مجلسی را در سال 1095ق کتابت کرده است.(1)]

میرزا محمّد شفیع محلّه نوئی

میرزا محمّد شفیع محلّه نوئی فرزند ملّا محمّد تقی بن ملّا محمّد شفیع خوئی، از عرفای سلسله خاکساریه بوده و در سال 1350ق وفات یافته و در مقبره خانوادگی جنب تکیه خوانساری ها در تخت فولاد مدفون شد.(2)

[تنها ولد ذکور ملّا محمّد تقی خوئی است و در محلّه نو شهیش اصفهان متولّد شده و نزد علمای عالیقدر اصفهان خصوصا آخوند کاشی تحصیل نموده و گویا از او و یا شیخ مرتضی ریزی مجاز شده است. او عالمی فاضل و صاحب وقار و متانت و تواضع و حلم و حسن سلوک بوده و مورد احترام و توجّه عموم طبقات بود و سرانجام در 18 آبان 1310ش (مطابق 29 جمادی الثّانی 1350ق) در اصفهان وفات یافته و در مقبره خاندان خوئی در جنوب غربی تکیه علّامه خوانساری در تخت فولاد مدفون شد. او


1- فهرست مرعشی، ج2، ص231؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص39؛ اجازات الحدیث، ص209؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 163 و 164؛ الکواکب المنتشره، ص349.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص150.

ص: 381

وابستگی به صوفیه نداشته و انتساب او به فرقه خاکساریه صحیح نیست.(1)]

محمّد شفیع لاری

محمّد شفیع بن محمّد تقی لاری [از خطاطان اواخر دوره قاجاریه] در سال های 1297 و 1300 و 1302 در دهکرد [شهرکرد کنونی] در محکمه خانه آقازاده ملّا محمّد حسن مجموعه ای نوشته که به شماره 4389 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

محمّد شفیع سالم اصفهانی*

محمّد شفیع اصفهانی متخلّص به «سالم» فرزند میرزا محمّد حسین از شعرای اصفهان در قرن یازدهم هجری است.

او مردی هنرمند بوده که در شبکه و طرحی طلا و نقره نظیر نداشته و مورد قبول اساتید فن قرار گرفته است. شعر نیز می سروده ولی اثری از دیوان اشعار او نیست. وی تا سال 1089ق (سال اتمام تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده است.

از اوست:

ز سینه تا دل ناکام برطرف شد و رفت بهانه جوئی ایام برطرف شد و رفت(3)

ملّا محمّد شفیع قاری بحار

آخوند ملّا محمّد شفیع قاری بحار بن محمّد رفیع اصفهانی، عالم فاضل و محدّث


1- یادداشت های آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا).
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج13، ص3356.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 606 و 607؛ قصص الخاقانی، ج2، ص149؛ تذکره منتخب اللطایف، ص331؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص385.

ص: 382

محقّق [از علماء اواخر عهد صفویّه].

در اصفهان خدمت جمعی از علماء به تحصیل پرداخته و به خاطر حضور در مجلس مباحثه و تدوین و تصحیح کتاب «بحارالانوار» و قرائت آن کتاب بر مؤلّف (علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی) به «قاری بحار» معروف بوده است. او از شاگردان علّامه مجلسی است.(1) مرحوم علّامه در شعبان 1088ق اجازه ای جهت او نوشته که نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی موجود است.(2) همچنین علّامه مجلسی در مجلد «فتن» از کتاب «بحارالانوار» در سه موضع سه اجازه به تاریخ های رجب 1095ق و دوم صفر 1097ق و رجب 1097ق جهت او نوشته و در هر سه مورد فرماید: «قرائه تنقیحا و تدقیقا»(3) علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی او را با شخصی دیگر به نام «محمّد شفیع بن محمّد رفیع جیلانی اصفهانی» مجاز از «سیّد ماجد بحرانی» در 1087ق و محقّق سبزواری در 1085ق یکی دانسته و از تألیفاتش به کتاب «تحدیق النّظر فی کیفیة ادراک البصر» اشاره کرده است.(4)

از آثار او کتابت مجلد دوم «بحارالانوار» موسوم به «کتاب التوحید» است که آنرا در میانه های رجب 1088ق کتابت کرده و بر مؤلّف قرائت نموده است. نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی موجود است.(5)

این کتابها از تألیفات اوست:

1. «انیس الوحشة و جلیس اللّیلة» در آداب نماز شب که در یک مقدّمه و 12 باب و یک خاتمه تنظیم شده و تألیف آن در 6 ربیع الاوّل 1115ق به پایان رسیده است. نسخه ای از آن به خط عالم فاضل و ادیب محقق، میرزا یحیی بن میرزا شفیع مستوفی اصفهانی به شماره 3346 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(6)


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص36.
2- فهرست دائرة المعارف اسلامی، ج1، ص10.
3- تلامذة العلّامة المجلسی، ص105.
4- الذریعه، ج3، ص376.
5- فهرست عکسی دائرة المعارف اسلامی، ج1، صص 46 و 47.
6- فهرست مرعشی، ج9، صص 122 و 123؛ الذریعه، ج1، ص23 و ج2، ص469؛ الکواکب المنتشره، صص 343 و 344.

ص: 383

2. «الجبر و التّفویض» که آنرا در ذیحجه 1117ق تألیف نموده و نسخه ای را آن در کتابخانه حاج شیخ محمّد سلطان الواعظین در طهران موجود است.(1) نسخه ای دیگر از این کتاب در کتابخانه فاضل محترم سیّد مصطفی حسینی فرادنبه ای در اصفهان موجود است.(2)

آخوند ملّا محمّد شفیع موحّد طالقانی

آخوند ملّا محمّد شفیع طالقانی متخلّص به «موحّد» بن محمّد رفیع، ادیب فاضل و شاعر عارف، از شعراء و عرفای قرن دوازدهم هجری. معروف به «آخوند شفیعا ابرو» از اساتید او اطلاعی دردست نیست ولی در سیر و سلوک مرید ملّا حسین موزه دور بوده و عمر را به ریاضت های شاقّه و عبادت می گذرانیده و از او خوارق عادات و کراماتی به ظهور رسیده است.

اصلاً از اهالی طالقان قزوین بوده ولی سالها در اصفهان اقامت داشته است. میرزا معزالدین بن میرزا حسن تبریزی در علوم عقلی و نقلی نزد او تحصیل کرده است. او سرانجام در سال 1161ق (مطابق نوشته کتاب «وقایع السنین و الاعوام») در اصفهان وفات یافته و در قبرستان شاه میر حمزه مدفون شد. در اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی که قبرستان را خراب کردند، قبر او هم از بین رفت. گاهی شعر می سروده است.

از اوست:

آن شوخ که عشق را هوس می داند بلبل با زاغ هم قفس می داند

گفتا که مگوی راز عشقم به کسی من با که نگویم همه کس می داند(3)


1- الذریعه، ج5، ص85.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص40.
3- تذکره نگارستان دارا، ج1، ص258؛ وقایع السنین و الاعوام، ص570؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 169 و 216؛ الکواکب المنتشره، صص 346 و 343؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص35؛ مزارات اصفهان، ص274؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1745؛ تذکره خزانه عامره، ص429؛ الکواکب المنتشره، ص343.

ص: 384

عالم ربّانی شیخ عبدالحسین محلاّتی اصفهانی از نوادگان اوست.

محمّد شفیع اصفهانی

محمّد شفیع بن محمّد زمان اصفهانی [فاضل نسخ نویس قرن یازدهم هجری] در سه شنبه 26 ربیع الاوّل 1071ق کتابت نسخه ای از «ریاض العابدین» تألیف «بدیع الزّمان قهپائی هرندی اصفهانی» را به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 3803 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)

محمّد شفیع جونقانی

محمّد شفیع بن محمّد زمان جوناقانی (جونقانی) [از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری] در سال 1133ق نسخه ای از کتاب «اختیارات الایام» تألیف: علّامه مجلسی را نوشته که به شماره 678 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.

جوناقان من محال مزدج اصفهان.(2)

محمّد شفیع خوراسکانی

محمّد شفیع بن محمّد زمان خوراسکانی اصفهانی، عالم فاضل، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری. وی کتابی را در مقتل تألیف نموده که به شماره 2054 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. تاریخ کتابت نسخه سال 1243ق است.(3)


1- فهرست مرعشی، ج10، ص185.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص6.
3- خورشید جی، ص312؛ فهرست گلپایگانی، ج3، ص147.

ص: 385

محمّد شفیع نائینی خوراسکانی*

محمّد شفیع بن عبدالرحیم شریف نائینی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «الحدائق الناظره» تألیف شیخ یوسف بحرانی را در پنج شنبه 8 ذیقعده 1212ق در قریه خوراسکان جی، از بلوک اصفهان، جهت میر محمّد حسین امام جمعه، به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 36 در کتابخانه مدرسه صدر خواجو در اصفهان موجود است.(1)

محمّد شفیع خوشنویس اصفهانی*

محمّد شفیع خوشنویس بن استاد عبدالجبار اصفهانی، از کاتبان و خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. در برخی کتب او را قزوینی نوشته اند که صحیح نیست. خط نسخ را خوش می نوشته و پدرش نیز در خط نستعلیق از اساتید نامدار عصر خویش بوده است.

همایی سال فوت او را 1081ق نوشته که صحیح نیست.(2)

محمّد شفیع سرانجام پس از وفات در مزار بابا رکن الدین اصفهان مدفون شد.(3)

محمّد شفیع نسخه ای از «ابواب الجنان» تألیف رفیع الدّین محمّد قزوینی را در سال 1097ق به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 273ط در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4)

محمّد شفیع مازندرانی

محمّد شفیع بن علی مازندرانی، [از فضلاء اواخر دوره صفویّه] در مدرسه ملّا عبداللّه اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علوم دینی می پرداخته است. او در رجب 1104ق در مدرسه ملّا عبداللّه کتابت «اصول کافی» را به پایان رسانیده و نسخه تصحیح شده و با


1- فهرست صدر خواجو، ص33 و 42.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص171.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، صص 762 و 763.
4- فهرست مختصر مجلس، ص16.

ص: 386

حواشی و با نشان بلاغ که گویا از علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی است. این نسخه به شماره 1757 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس موجود است. بنابراین به احتمال قوی صاحب عنوان از شاگردان علّامه مجلسی است.(1)

محمّد شفیع قهپائی*

محمّد شفیع بن علینقی قهپایه ای، از کاتبان قرن دوازدهم هجری است. او نسخه ای از «شرح الشافیه» تألیف: محمّد هادی مترجم بن ملّا محمّد صالح مازندرانی را در 26 شعبان 1115ق به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 15200 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)

ملّا محمّد شفیع استرآبادی

ملّا محمّد شفیع بن ملّا محمّد علی بن احمد بن کمال الدّین حسین استرآبادی، عالم فاضل، صالح متّقی و محقّق مدقّق، از علمای اواخر دوره صفویّه.

شیخ عبدالنبّی قزوینی در کتاب خود او را چنین می ستاید: «من الفضلاء الاعلام و العلماء الاحکام و الکبراء العظام و ذوی المجد و الاحترام»(3)

او نوه دختری مجلسی اوّل (ملّا محمّد تقی) است. [در اصفهان متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود و جمعی از دانشمندان اصفهان تحصیل نموده و از برخی از آنان از جمله: ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری و میر ماجد بن میر جمال الدّین محمّد حسینی دشتکی (روایت صحیفه سجّادیه) روایت نموده است. که در بخش اجازات «بحارالانوار» آمده است.(4)

او سالها در اصفهان به تدریس مشغول بوده و شاگردانی تربیت کرده است از جمله:


1- فهرست گوهرشاد، ص374؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص41؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص162.
2- فهرست مختصر مجلس، ص492.
3- تتمیم امل الآمل، ص180.
4- علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص177.

ص: 387

ملّا محمّد اکمل اصفهانی (پدر علّامه بزرگوار آقا محمّد باقر وحید بهبهانی)، ملّا اسماعیل که در سال 1062ق برای او اجازه نوشته است. و محمّد بن علی بن حیدر مکّی و دو فرزندش محمّد طاهر و محمّد قاسم.(1)

ملّا محمّد شفیع استرآبادی تا سال 1117ق زنده بوده و به گمان ما حدود 80 سال عمر کرده است.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اصول دین» به فارسی، به نام شاه سلیمان صفوی در چهار مقاله، نسخه که در 1122ق کتابت شده است به شماره 946 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2) 2. «الاربعون حدیثا» به عربی در فضائل حضرت امیر علیه السلام از کتب اهل سنّت، که آن را در اواخر شوال 1116 نوشته است و به شماره 2463 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است و سجع مهر او: «محمّد نبی اللّه و علی ولی اللّه» مشهود است.(3) 3. «حواشی بر اوائل شافی» تألیف: سیّد مرتضی 4. «شرح قصیده میمیه فرزدق» [در مدح امام زین العابدین علیه السلام که در 5 شوال 1075ق تألیف آن به پایان رسیده و به شماره 3/2036 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(4) نسخه ای دیگر از آن در کتابخانه سیّد جلال الدّین محدّث ارموی بوده است.

همچنین در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نسخه ای از کتاب «اعادة المعدوم» تألیف: ملّا محمّد شفیع استرآبادی ساکن هند موجود است که به احتمال زیاد از صاحب عنوان است.(5)]

فرزندان او محمّد طاهر و محمّد قاسم نیز از علمای آن روزگار بودند.(6)


1- الکواکب المنتشره، صص 342 و 343.
2- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص95.
3- فهرست مرعشی، ج9، ص264.
4- فهرست احیاء، ج6، ص52.
5- الکواکب المنتشره، ص343.
6- منابع: فیض قدسی، صص 225 و 226؛ الذریعه، ج6، ص105 و ج14، ص13 و ج11، ص92؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص554؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، صص 696 و 697؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص373.

ص: 388

محمّد شفیع گیلانی

محمّد شفیع بن فرج گیلانی، [از علما و فقهای عالیقدر قرن دوازدهم هجری] داماد میر ابوالمعالی کبیر طباطبائی اصفهانی. شیخ محمّد علی حزین در سفرنامه (تاریخ) خود دو جا از او نام می برد. یک جا می نویسد: «ساکن مشهد مقدّس و فاضل جامع محقّق مولانا محمّد شفیع گیلانی، از ازکیاء علماء و در اواسط حکمت نادره زمان»(1) و در جای دیگر می گوید: «در آن وقت (یعنی پس از شکست و فرار افاغنه سال 1142ق) مولانای فاضل ملّا محمّد شفیع گیلانی که پیش مذکور شد، به اصفهان آمده و شیخ الاسلام بود و همانجا رحلت کرد.(2)

فرمانی از شاه طهماسب دوم درباره موقوفه امامزاده درب امام اصفهان موجود است که آنرا در ربیع الثّانی 1143ق صادر نموده اند و او را بدین گونه نام می برد: «شریعت و افادت و افاضت و کمالات دستگاه حقایق آگاه، جامع المعقول و المنقول، علّامی فهامی شمسا للشّریعة و الافادة و الفضیلة مولانا محمّد شفیع شیخ الاسلام داراالسّلطنه اصفهان».(3)

میرزا عبدالنبی قزوینی او را دانشمندی متکلم، فاضل مفخم، محقّق متین و مدقّق رزین دانسته و می نویسد در رشت و شیراز شیخ الاسلام بوده است. در پاورقی مصحح کتاب می نویسد: وی از امیر ماجد بن جمال الدّین محمّد دشتکی در سال 1087ق و از ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری در محرم 1085ق اجازه دریافت نموده است.(4)

ظاهرا وی شاگرد علّامه محمّد باقر مجلسی نیز بوده است.(5) او سرانجام در ماه شعبان


1- تاریخ و سفرنامه حزین، ص226.
2- تاریخ و سفرنامه حزین، ص237.
3- مجلّه وحید، شماره 228 و 229، ص89.
4- تتمیم امل الآمل، ص184.
5- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص41 و ج1، صص 290 و 291؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 44 و 45؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 700 و 701؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص163؛ الکواکب المنتشره، صص 347 و 348.

ص: 389

1144ق در اصفهان وفات یافته است.(1)

از تألیفات او «رساله در تحقیق بداء» است که آنرا در سال 1163 کتابت نموده اند و به شماره 10910 در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می شود.(2) وی همچنین بر کتاب «معالم» حاشیه نوشته است.(3)

حاج ملّا محمّد شفیع خوئی

حاج ملّا محمّد شفیع خوئی بن ملّا محمّد بن ملّا ابوالقاسم بن ملّا احمد خوئی بن ملّا علی چورسی بن ملّا دولتعلی قراجه داغی، عالم فاضل متّقی [از علماء معروف قرن سیزدهم هجری] در خوی از شهرهای آذربایجان متولّد گردیده و پس از تحصیل مقدمات نزد علمای آذربایجان به عتبات عالیات رفته و نزد علمای عالیقدر شیخ جعفر کاشف الغطاء نجفی، سیّد محمّد مهدی بحرالعلوم و سیّد محمّد مجاهد درس خواند و به درجه اجتهاد نائل شد. و پس از پایان تحصیل به زادگاه خود مراجعت کرد. او در آنجا مشغول ارشاد مردم و حل مشکلات شرعی آنان بود تا اینکه ایران و روسیه آغاز شد و او به ناچار با خانواده از خوی مهاجرت کرده و به [دعوت جمعی از تجّار و اخیار اصفهان از جمله حاجی دوست محمّد خوئی، میرزا محمّد کاظم (مشهور به میرزا کوچک) و پسرش میرزا علینقی به] اصفهان آمد و در محلّه بیدآباد ساکن شده و در مسجد میرزا باقر به اقامه جماعت پرداخت و به حل مشکلات شرعی مردم و مرجعیت و فتوا و تدریس علوم دینی مشغول شد.

[او فقیهی متبحّر و اصولی مبرّز و ادیبی توانا و صاحب خلق حسنه و مورد احترام عموم علماء و فضلاء و طبقات مختلف مردم بود و علمای بزرگ اصفهان در آن عهد


1- تراجم الرّجال، ج2، ص711.
2- فهرست وزیری، ج3، ص961.
3- الذریعه، ج6، ص206.

ص: 390

همچون میر سیّد حسن مدرس (محلّه نوئی)، حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام شفتی، ملّا جعفر فشارکی، میرزا حسن بن ملّا علی نوری، سیّد ابوتراب، میر سیّد محمّد علی بن میر سیّد محمّد حسینی خاتون آبادی و میرزا علینقلی بن محمّد باقر حسینی در یک استشهاد (درباره مالکیت او بر املاکی بر کرچکان لنجان اصفهان) از او با القاب عالی یاد کرده اند و از این القاب معلوم می شود که از سرآمدان علماء و مجتهدین و مقدّم بر علمای اصفهان و سایر بلاد در آن عهد بوده است. امّا بنا به دلایلی نامش تحت الشعاع نام یکی دو تن از علماء مشهور آن روزگار قرار گرفته و همچنین به خاطر تدفین او در بقعه حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام چندان که شایسته مقام علم و فضل اوست شهرت نیافته است.]

او سرانجام در سال 1266ق وفات یافته [و به اهتمام حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی[ فرزند سیّد حجة الاسلام در مقبره کوچک مسجد سیّد اصفهان مدفون شد [و متأسفانه سنگ مزار او و اعقابش را که آنجا بود در تعمیرات سال های اخیر از بین بردند.[ فرزندان و اعقاب او اغلب از علماء و ادباء اهل فضل اصفهان بوده اند.(1)

[از ایشان کتابی در «فقه استدلالی» باقی مانده که اکنون نزد استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» موجود است.]

آقا سیّد شفیع شوشتری

آقا سیّد شفیع بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالکریم بن سیّد جواد بن سیّد عبداللّه بن سیّد نورالدّین علی بن سیّد نعمت اللّه موسوی جزائری شوشتری، عالم فاضل صالح [از علمای قرن سیزدهم هجری.] در سال 1211ق در شوشتر متولّد شد و در 20 سالگی به اصفهان آمده نزد جمعی از فضلاء و علماء خصوصا حاج محمّد ابراهیم کلباسی به تحصیل پرداخت و در علوم مختلف خصوصا فقه و حدیث و رجال مهارتی به سزا یافت.


1- مکارم الآثار، ج5، صص 1084-1086؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص698؛ تذکره شبگرد، ص191؛ یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا).

ص: 391

او در محله شهشهان ساکن بوده و عمر خود را به تدریس و اقامه جماعت و تألیف و تصنیف گذرانیده و سرانجام در روز 21 ذیحجة الحرام 1274ق وفات یافته و در صحن تکیه خوانساری ها مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر نقد الرّجال» 2. «رساله ای در منجزات مریض»3. «کشف الریاض» (یا «حاشیه بر ریاض المسائل»4. تحقیقات پراکنده در نحو، فقه و غیره.(1)

ملّا محمّد شفیع واعظ قزوینی

ملّا محمّد شفیع بن رفیع الدّین محمّد بن فتح اللّه واعظ قزوینی، عالم فاضل، ادیب شاعر و واعظ ماهر [از شعراء و خطبای قرن یازدهم هجری].

در قزوین ساکن بود و در آنجا کسب علم و ادب نموده بود. در سال 1088ق به اصفهان آمد و در مسجد حکیم داود در نهایت فصاحت و بلاغت به موعظه برای مردم پرداخت. گاهی شعر نیز می گفت.

از اوست:

پیش ما سرگشتگان یکسان نماند خوب و زشت یک روش گردد به آب تلخ و شیرین آسیا(2)

ملّا محمّد شفیع خاتون آبادی

ملّا محمّد شفیع بن نورالدّین محمّد خاتون آبادی، عالم فاضل [از علماء قرن دوازدهم هجری] در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از بزرگان علم و فضل از جمله علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخته است. همچنین میر محمّد حسین بن


1- مکارم الآثار، ج2، صص 408-410؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 699 و 700؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص92؛ الذریعه، ج18، ص36.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص248.

ص: 392

محمّد صالح خاتون آبادی در سال 1131ق برای او و فرزندش نورالدّین محمّد (صغیر) اجازه نوشته است.

صاحب عنوان در فقه، حدیث و رجال مهارت به سزایی داشته است.(1)

محمّد شفیع خوزانی*

محمّد شفیع بن جمال الدّین محمّد خوزانی اصفهانی، از نیکوکاران عهد صفویّه است. او در دفترخانه سلطنتی صفویه به کار اداری مشغول بود. از مردان متمکّن اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده و مدرسه شفیعیه را در محلّه دردشت اصفهان و نزدیک مدرس ابن سینا ساخته و موقوفاتی را برای آن معیّن نموده است. سال بنای مدرسه شفیعیه 1067ق مقارن سلطنت شاه عباس ثانی است. [او جُنگ شعر (مجموعه)ای فراهم ساخته که ظاهرا از بین رفته است.(2)]

محمّد شفیع گنابادی

محمّد شفیع بن محمود گنابادی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن یازدهم هجری] در سال های 1014 و 1015ق کتابت بخش های سوم و چهارم و خاتمه «حبیب السیّر» را در اصفهان به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 3159 در کتابخانه مجلس وجود دارد. مهر بیضی شکل کاتب با نقش «عبده محمّد شفیع بن محمود 1016» بر برخی از صفحات کتاب مشهود است.(3)

میرزا محمّد شفیع منجّم*


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص41؛ الذریعه، ج1، ص152؛ الکواکب المنتشره، صص 344 و 345؛ تلامذة العلّامه المجلسی، ص104.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص590؛ تاریخچه اوقاف اصفهان، ص352؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص125.
3- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص742.

ص: 393

میرزا محمّد شفیع منجّم فرزند میرزا مظفر منجّم گنابادی از منجّمان قرن یازدهم هجری است. در اصفهان نزد پدر نجوم را آموخته و در دربار شاه عباس صفوی وارد شد. او و برادرش میرزا محمّد تققی، در دربار شاه صفی به پیش گویی و استخراج احکام نجوم مشغول بودند. منزل میرزا محمّد شفیع پشت مسجد جامع جدید عباسی (مسجد شاه= مسجد امام فعلی) واقع شده بود.

از او دو فرزند به نام های میرزا محمّد باقر و میرزا محمّد مقیم به جای ماند که اهل فضل و ادب و آشنا به نجوم بودند.(1)

سیّد محمّد شفیع خلیفه سلطانی

سیّد محمّد شفیع بن سیّد محمّد نصیر خلیفه سلطانی بن نواب میرزا سیّد حسن بن علّامه سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان حسینی مرعشی، عالم فاضل. در قرن دوازدهم هجری زندگی می کرده و از طرف برادر خود میرزا محمّد مقیم، نایب التّولیه آستان مقدّس رضوی بوده است.(2)

محمّد شفیع تویسرکانی

محمّد شفیع تویسرکانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل مشغول شده است. علّامه مجلسی در آخر نسخه ای از «اصول کافی» برای او اجازه نوشته است.(3)

محمّد شفیع عباسی*


1- خلد برین (ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم)، صص 338 و 339؛ خلاصة السیّر، ص33؛ سفرنامه شاردن، (قسمت اصفهان)، ص28.
2- مزارات اصفهان، ص251.
3- الکواکب المنتشره، ص344؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص104.

ص: 394

محمّد شفیع عباسی از نقاشان هنرمند قرن یازدهم هجری است. برخی او را فرزند آقا رضا عباسی دانسته اند ولی مدرک معتبری برای اثبات آن به دست نیامده است. او از نقاشان طراز اوّل عهد شاه عباس دوم و شاه صفی است.

او غالبا به ترسیم گل های مختلف و پرندگان می پرداخته و از نخستین کسانی بوده که نقاشی گل و مرغ را رواج دادند. علاوه بر این در صورت سازی نیز مهارت به سزائی داشته و طرح هایی نیز برای پارچه ارائه داده و در قلمدان سازی و خوشنویسی نیز زبردست بوده است.

وی تقریبا از سال 1037ق تا 1084ق در اصفهان به فعالیت هنری مشغول بوده و در آخر عمر به هند مهاجرت کرده و در سال 1085ق در شهر «آگره» هند وفات یافته است. فرزندش محمّد تقی نیز از نقاشان ماهر آن عهد بوده است.

او آثار خود را با عبارات «کمینه شفیع عباسی» و «محمّد شد شفیع هر دو عالم» رقم می زده است. از آثار معروف او می توان به «درویش خفته» (1061ق)، «بوته گل بنفشه» (سال 1054ق)، «کبک روی شاخه گل سیب» (سال 1066ق) و «پرنده، پروانه ها و شکوفه ها» (سال 1062ق) اشاره کرد.(1)

سیّد محمّد شفیع مستوفی

سیّد محمّد شفیع مستوفی (حسینی مازندرانی اصفهانی)، عالم فاضل و ادیب شاعر. [از دانشمندان و سخن سرایان قرن یازدهم هجری].

اصلاً از سادات علاقه بند مازندران بوده و در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخته


1- سیری در تاریخ نقاشی ایران، ص384؛ هنر قلمدان، ص99؛ دائرة المعارف هنر، صص 330 و 331؛ جلوه های هنر در اصفهان، ص142؛ مکتب نگارگری اصفهان، ص169؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، صص 314 و 315؛ فرهنگ فارسی (معین)، ج5، ص906؛ مکتب نقاشی صفوی اصفهان، ص64.

ص: 395

است. در اوایل حال مُشِرف باغات سلطنتی بوده و کم کم به مقامات بالاتر دست یافته و عاقبت مستوفی الممالک موقوفات دولت صفویّه شد. پس از آنکه میرزا مهدی اعتمادالدّوله، به صدارت رسید، او از آن منصب عزل شده و در منزل عزلت گزید و به تحقیق و تألیف و مصاحبت با دانشمندان و شعراء پرداخت. [و سرانجام در سال 1095ق وفات یافت.]

گاهی شعر نیز می سرود. این بیت از اوست:

سوخت ما را ز آشنایی هر که بزم افروز شد آفت پروانه باشد شمع چون روشن شود(1)

در اغلب علوم چون کلام، تاریخ و ادبیات مهارت داشته و سال وفاتش معلوم نیست.

کتاب «بحرالفوائد و عقد الفرائد» به فارسی، در علم تاریخ از اوست که آن را به نام شاه عباس دوّم نوشته و در 5 جلد آن را به پایان رسانیده است. نسخه های فراوانی از این کتاب در کتابخانه ها موجود است. این کتاب هنوز به طبع نرسیده است.(2) [2. «نسب نامه» که در سال 1090ق به نام شاه سلیمان صفوی آن را تألیف کرده و نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3)]

میرزا محمّد شفیع ورزنه ای*

میرزا محمّد شفیع ورزنه ای اصفهانی، از صاحب منصبان دولت صفوی است. او وزارت دارالعباده یزد را برعهده داشته و در سال 1106ق وفات یافته است.(4)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 99 و 100؛ تذکره غنی، ص74.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص699؛ الذریعه، ج3، ص44؛ الرّوضة النّضره، ص263؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص567؛ فهرست وزیری، ج1، ص336؛ فهرست مرعشی، ج11، ص301 و ج19، ص43؛ فهرست مدرسه حجّتیه، ص100؛ فهرست احیاء، ج6، صص114 و 124 و ج7، ص131؛ فهرست عکسی احیاء، ج2، ص128.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص58؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج2، ص1094.
4- دستور شهر یاران، ص81.

ص: 396

در سال 1099ق به دستور او در زادگاهش (ورزنه) مسجد جامع ورزنه مرّمت گردیده و این عمل در کتیبه کاشیکاری به خط ثلث در سردر مسجد جامع ذکر شده است.(1)

شکر ابهری اصفهانی

ابوزید شکر بن احمد بن محمّد بن ابی بکر ابهری مؤدّب اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری]. از «ابو عبداللّه قاسم ثقفی» حدیث شنیده و «ابوسعد سمعانی» از وی استماع حدیث کرده است. او در ماه ذی القعده سال 546ق وفات یافت.(2)

[«ابهر» از دهات جِی اصفهان بوده و اکنون از محلّه های اصفهان است و به آن «اَبَر» می گویند.]

میرزا شکراللّه مستوفی شهرستانی

میرزا شکراللّه مستوفی [بن خواجه حبیب اللّه شهرستانی، از دانشوران اهل قلم قرن دهم هجری و از سادات جلیل القدر شهرستان اصفهان است. او پس از تحصیل در اصفهان به قزوین رفته و در دربار شاه طهماسب صفوی به خدمات دیوانی مشغول شد. در اواخر سلطنت شاه طهماسب، به منصب «مستوفی الممالک ممالک محروسه» منصوب شد. در سال 984ق شاه اسماعیل ثانی او را به وزارت دیوان اعلی برگزید اما یک سال بعد که شاه اسماعیل ثانی فوت نمود، شاه محمّد خدابنده او را از این منصب عزل کرده و او را به عنوان «وزیر» و «ممیزی» خراسان و تولیت آستان قدس رضوی به مشهد مقدس فرستاد، اما بیگلربیگیان خراسان به مخالفت با او برخاستند. سرانجام او در هنگام مراجعت از خراسان، در دامغان وفات یافت.


1- اصفهان در دوره جانشینان تیمور، ص18.
2- التّحبیر، ج1، ص326.

ص: 397

او مردی سلیم النّفس، باوقار، خوش خلق و ماهر در انشاء، سیاق، حساب، خوشنویسی و امور دیوانی بود.(1)]

از او آثار خیریه ای به جای ماند از جمله: 1. مسجد مستوفی در محلّه خواجوی اصفهان 2. بازار مستوفی در محلّه خواجو 3. باغ مستوفی (واقع در خیابان فیض فعلی) در اصفهان.(2)

شکراللّه ورنامخواستی لنجانی

شکراللّه بن علیرضا ورنامخواستی لنجانی اصفهانی، [از کاتبان قرن یازدهم هجری [در سال 1092ق کتاب «النّخبة الوجیزة» تألیف: فیض کاشانی را به خط نسخ نوشته است. کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 1/1179 موجود است.(3)

[ورنامخواست از دهات بلوک لنجان اصفهان است.]

استاد شکراللّه صنیع زاده

استاد شکراللّه صنیع زاده فرزند عبدالمحمود غفّاریان، هنرمند نقاش و میناکار معاصر اصفهان، در 20 ذیحجه 1324ق (برابر با 15 بهمن 1285ش) در محلّه درب امام اصفهان متولّد شد. او تحصیلات ابتدائی و اوایل متوسّطه را در مدرسه قدسیّه گذراند امّا در نوجوانی ترک تحصیل کرده و نزد پدربزرگ مادریش میرزا عبدالحسین صنیع همایون به فراگیری نقاشی و میناکاری پرداخت. همچنین از استاد مصورالملکی تذهیب، تشعیر، نقاشی طبیعت، صورت سازی، گل و مرغ و بوته پردازی را آموخت.


1- احسن التواریخ، صص 127 و 639 و 716؛ از شیخ صفی تا شاه صفی، صص 96 و 97؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چاپ 1377ش)، ج1، صص 255 و 256؛ وقایع السّنین و الاعوام، ص391؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 105-110.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1004.
3- فهرست گوهرشاد، ص425.

ص: 398

صنیع زاده در زمان سلطنت رضا شاه، با یک مهندس آلمانی به نام «شونِمان» که در اصفهان به سر می برد آشنا شده و برای راه اندازی کوره و رنگ ها و لوازم کار میناکاری ازاو بهره فراوان برد، تا اینکه کم کم استادی قابل و هنرمندی ماهر شد. آثار میناکاری او در نمایشگاه بین المللی بروکسل یک دیپلم افتخار و مدال بُرنز به ارمغان آورد. همچنین تقدیرنامه ای از مرجع عالیقدر شیعه سیّد محسن حکیم دریافت نمود.(1)

او سرانجام در جمادی الاولی 1404ق (بهمن 1362ش) در اصفهان وفات یافته و در تکیه آغاباشی در تخت فولاد مدفون شد.(2)

درهای نفیس میناکاری شده آستان حضرت رضا علیه السلام ، میناکاری ضریح حضرت عباس علیه السلام در کربلا و میناکاری در حرم مطهر حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف از آثار ارزنده اوست.

شکراللّه خاکسار*

شکراللّه خاکسار فرزند علی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1311ش متولّد شد. او در انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کرد و از اعضای انجمن صائب بود. سرانجام در سال 1381 پس از پیدا شدن پیکر فرزندش که در جنگ ایران و عراق به شهادت رسیده بود، به عارضه قلبی دچار شد و در تهران درگذشت.

از اوست:

چه کردی با محبّت ای که می دانی نمی ماند غمی افسانه ای عکس خیالی زندگانی را

مرا کُشتی ولیکن دل به یادت زندگی دارد بنازم این تحمّل سخت جانی را(3)


1- کیهان فرهنگی، (اردیبهشت 1363)، ص39؛ فصلنامه فرهنگ اصفهان، (بهار 1375)، صص 35-38؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 336 و 337؛ گلزار مشاهیر، صص 431 و 432.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص55.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص235.

ص: 399

میرزا شکراللّه منعم اصفهانی

میرزا شکراللّه منعم بن میرزا محمّد علی مسکین اصفهانی، شاعر ادیب و فاضل، از سخنوران قرن چهاردهم هجری.

در اصفهان به سال 1286ق متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخته و فنون شعر و ادب را از میرزا محمّد حسین عنقا فرا گرفت و چون در سرودن شعر صاحب طبع روان و قریحه خدادادی بود در انجمن ادبی شیدا حضور یافت. او از راه زرگری امرار معاش می کرد. او مردی عارف مسلک و سخن سنجی ماهر بود. قصیده و غزل را نیکو می سرود و در گفتن مادّه تاریخ مهارتی به سزا داشت.

منعم در روز شنبه 4 جمادی الاولی 1360ق وفات یافته [و در تکیه آغاباشی واقع[ در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

برخی از اشعار او در کتاب «دانشنامه» به طبع رسیده و مجموعه ای از اشعارش با عنوان «سفره منعم» در سال 1360ق چاپ سنگی شده است.

از اوست:

دم ز چشم تو بزد نرگس و هشیار نبود حرف بیهوده زدن دور ز بیمار نبود

دوش گفتم ننمودی ز چه رخ بر خورشید گفت این بی سر و پا لایق دیدار نبود(1)

پدرش «مسکین» و برادرش «میرزا عبدالرحیم افسر» و برادرزاده اش «فتح اللّه


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص471؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص350؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114؛ دیوان طرب، ص250؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2706 و 2707؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1732؛ الذریعه، ج9، ص1111.

ص: 400

جلالی» نیز شاعر و اهل فضل و ادب بوده اند.

شکراللّه حسینی خوراسکانی

شکراللّه بن محمّد حسینی خوراسکانی [از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم هجری] در سه دهه اوّل ربیع الثّانی 1097ق نسخه ای از «مجمع البحرین» طریحی را به پایان رسانیده است و در 1098ق شیخ صفی الدّین طریحی فرزند مؤلّف جهت او اجازه مرقوم داشته است (پایان جزء سوم و چهارم) نسخه به شماره 1180 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) همچنین او در جمعه 12 رجب 1094ق کتابت نسخه ای از کتاب «السرائر الحاوی» تألیف: ابن ادریس را به خط زیبا به پایان رسانیده و نسخه مقابله شده و به شماره 2166 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

شکراللّه پیمان بروجنی

شکراللّه ارباب زاده متخلّص به «پیمان» از شعرای معاصر در سال 1320ق در بروجن متولّد شده و در آنجا تحصیل نمود. او مدّتی رئیس اداره اقتصادی بروجن بود.

از اوست:

کوهکن در بیستون از جان شیرین چون گذشت تیشه انسان زد به سر کز کوه موج خون گذشت(3)

شکوهی همدانی

شکوهی همدانی معروف به «ملّا شکوهی» شاعر ادیب [از سخنوران قرن یازدهم هجری].

در اصفهان ساکن بوده و در قهوه خانه های اصفهان با شاعران و فضلاء معاشرت و


1- فهرست مرعشی، ج3، ص350.
2- فهرست مرعشی، ج6، ص171.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 118 و 119.

ص: 401

مصاحبت داشته و گاهی شاه عباس اوّل برای دیدار آنها قهوه خانه می آمده است.

شکوهی و زکی همدانی در همدان نزد میرزا ابراهیم همدانی به تحصیل پرداخته بودند. او علاوه بر سرودن شعر خط نستعلیق را نیز زیبا می نوشت.

سال وفات او معلوم نیست. فرزندش همایون محمّد نیز از خوشنویسان عهد صفویه است.

از اوست:

دوش در چشمم خیال روی جانان می نشست شبنم یاد جمالش بر گل جان می نشست(1)

شکیبی اصفهانی

شکیبی اصفهانی، از عرفاء و دانشمندان قرن نهم هجری و از مریدان خواجه علاءالدّین عطاء نقشبندی بوده و در نجوم و رمل دست داشته است.(2)

شمخال بیک اصفهانی*

شمخال بیک اصفهانی، از شعرای قرن یازدهم هجری است. از خانه زادهای میر سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان بود. او به سفرهای زیادی رفته و از جمله مدّتی را در سفر هندوستان گذرانیده و به اصفهان بازگشته بود.

این رباعی از اوست:

در قید حیات هر که چون من باشد کارش همگی ناله و شیون باشد

گر زندگی این است که من می بینم عمر ابدی نصیب دشمن باشد(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 343 و 344؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص311 و 312؛ تذکره غنی، ص74؛ تذکره حسینی، ص176.
2- تاریخ نظم و نثر، صص 423 و 820.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص211؛ کاروان هند، ج17 ص652.

ص: 402

میرزا شمسا

میرزا شمسا، از فضلاء و دانشمندان گمنام اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. در کتاب «تاریخ تذکره های فارسی» در ضمن شرح حال میرزا عبدالباقی شریف رضوی متخلّص به «وفا» گوید:

«در آنجا (اصفهان) پیش علمای عصر مثلاً ملّا علی اکبر و میرزا محمّد اسماعیل و میرزا شمسا و غیره هم استفاده علوم عقلیّه و فنون طبّیّه ساخت»(1)

ملّا شمس الدّین بحرانی

ملّا شمس الدّین بحرانی معروف به «ملّا شمسی» عالم فاضل، علاوه بر تحصیل علم جهت معاش تجارت هم می نموده و به همین قصد از بحرین به ایران آمده و در قمشه ساکن دشه و هم در آنجا وفات یافته و در جوار امامزاده شاه سیّد علی اکبر نزدیک قمشه (شهرضای کنونی) مدفون شد.(2)

حاج آقا شمس الدّین خادمی

حاج آقا شمس الدّین خادمی فرزند حاج سیّد ابوجعفر صدر عاملی [از علمای معاصر اصفهان] در سال 1316ق در اصفهان متولّد شد. در کودکی پدر را از دست داده و تحت سرپرستی مادر تربیت شد. او تحصیلات خود را در اصفهان نزد علماء عالیقدری چون میرزا احمد مدرس، آخوند ملّا محمّد حسین فشارکی، آقا شیخ محمّد رضا نجفی، حاج میر محمّد صادق مدرس خاتون آبادی، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، آقا شیخ علی مدرس یزدی، آقا میرزا محمّد علی تویسرکانی و آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبادی انجام داد و برای تکمیل آن به عتبات و عالیات مشرّف شده و از درس آیات عظام: آقا سیّد


1- تاریخ تذکره های فارسی، ج2، ص127.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص165؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 701 و 702.

ص: 403

ابوالحسن اصفهانی، آقا میرزا محمّد حسین غروی نائینی و جمعی دیگر از افاضل حاضر گردید. لکن به مناسبت ابتلاء به بیماری به اصفهان مراجعت کرده و فقط توانست به اقامه جماعت در مسجد نو حاج رسولی ها و موعظه و ارشاد مردم در آن مسجد بپردازد.

او سرانجام در 25 شعبان سال 1399ق وفات یافته و جنب قبر پدرش در تکیه حاج آقا مجلس (تکیه سیّد ابوجعفر) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

شمس الدّین دینانی*

حاج شمس الدّین دینانی اصفهانی متخلّص به «شمس» فرزند آقا احمد ملقّب به «شمس الشّعراء»، از شعرای اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری. در سال 1247ش در روستای «دینان» از توابع اصفهان متولّد شده و به کسب علم و ادب مشغول شد. او دارای صدایی خوش بوده و در خوشنویسی نیز مهارت داشته است. در سرودن شعر زبردست و خوش قریحه بوده و خصوصا غزل را نیکو می سروده است. «مجموعه اشعار شمس اصفهانی دینانی» به اهتمام حسین توسلّی دینانی در سال 1384ش به چاپ رسیده است. او در سال 1312ش در زادگاه خود وفات یافته و همانجا مدفون شد.(2)

از اوست:

تا شدم عاشق نمی دانی چه ها می خواستم اوّل از معشوق خود مهر و وفا می خواستم

عاقبت نگذاشت جان سازم فدایش از وفا چون که من یک بوسه از وی خونبها می خواستم


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 320 و 321؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص56.
2- مجموعه اشعار شمس اصفهانی دینانی: مقدمه.

ص: 404

شمس الدّین طالش

شمش الدّین (شمسا) بن اسماعیل طالش [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در سال های1067، 1070، و 1093ق در مدرسه فاطمیه اصفهان نسخه ای از کتاب «من لایحضره الفقیه» را کتابت نموده که در کتابخانه دانشکده حقوق طهران موجود است.(1)

سیّد شمس الدّین حسینی نائینی

سیّد شمس الدّین حسینی نائینی فرزند سیّد محمّد رضا، از ادبای معاصر اصفهان است. در 22 ربیع الثّانی 1352ق در «مزرعه سلطان نصیر» از توابع نائین متولّد شده و از سن 4 سالگی به اتفاق پدر در قریه «اژیه» از بلوک رویدشت اصفهان ساکن شده. سپس به اصفهان آمده به تحصیل علوم قدیمه مشغول شد. او از سن 14 سالگی شعر می گفت. این شعر از اوست:

بزن ای مطرب مهوش به یاد روی جانانه که نزدیک است از عشقش بسوزم همچو پروانه

به یاد روی ماه وی شدم حیران و دیوانه دل از کف رفت و مجنون گشتم و از خویش بیگانه

تمنّای لب لعلش به جانم می زند اخگر(2)

شمس الدّین تاج اصفهانی*

شمس الدّین تاج اصفهانی فرزند میرزا عبدالحسین تاج العلماء بن ابراهیم تاج اصفهانی، ادیب و هنرمند فرزانه.


1- فهرست حقوق، ص421.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص493.

ص: 405

در سال 1301ش متولّد شده و به تهران رفت. مقدمات را در آنجا فرا گرفت و ضمن اشتغال به کار، نزد اساتیدی چون حاج میرزا خلیل کمره ای تحصیل نمود. در سال 1320ش به اصفهان مراجعت کرده و نزد شیخ عبدالعظیم مهرابی کوشکی، شیخ احمد قمی نژاد و شیخ محمّد باقر زند کرمانی کسب فیض نمود.

او آواز را نزد دایی خود جعفر مشایخ زاده و میرزا عبدالحسین صدرالواعظین فرا گرفت. او اشعار مثنوی را با تسلطی که به ردیف و دستگاه های موسیقی اصیل ایرانی داشت با سبکی مخصوص به خود با نوائی دلنشین قرائت می کرد.

وی در بهمن 1383ش وفات نمود و در بقعه نام آوران باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(1)

شمس الدّین بناء اصفهانی*

استاد شمس الدّین بن عبدالحسین اصفهانی بنّا، از هنرمندان قرن دهم هجری است. در هنر گچبری زبردست و استاد بوده است. از آثار او گچبری دیوار غربی حرم امامزاده حمزه در بوانات فارس است که آنرا در سال 953ق ساخته است.(2)

حاج آقا شمس الدّین هرندی

حاج آقا شمس الدّین بن حاج ملّا عبداللّه بن میرزا محمّد بن حاج ملّا عبداللّه بن حاج محمّدهادی بن حاج محمّد ظهیر هرندی، عالم فاضل [از علمای قرن چهاردهم هجری].

در اصفهان متولّد شده و نزد پدر خود و آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و دیگران تحصیل کرده و به اقامه جماعت در یکی از مساجد محلّه شهشهان پرداخت. او در حدود سال 1366ق در طهران وفات یافت.(3)


1- شرح مجموعه گل، ص373.
2- راهنمای صنایع اسلامی، صص 103 و 104؛ دائرة المعارف تشیّع، ج3، ص31.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص444.

ص: 406

دکتر سیّد شمس الدّین جناب

دکتر سیّد شمس الدّین جناب فرزند مرحوم حاج میر سیّد علی جناب حسینی. دکتر داروساز، از متخصصین فن داروسازی و از دوستان قدیمی نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی که در شب چهارشنبه عرّه ذی الاحجّه 1393ق (مطابق 6 دی ماه 1352 در تهران وفات یافت و] در تکیه آقا سیّد محمّد لطیف خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

شمس الدّین دولت آبادی

شمس الدّین دولت آبادی فرزند آقا محمود بن میرزا احمد بن حاجی میرزا هادی دولت آبادی، از شعرای قرن چهاردهم هجری.

در سال 1293ش (مطابق 1332ق) متولّد گردیده و در محرم 1353ق در جوانی وفات یافت. جوانی قابل و آراسته بود. شعر می گفت و «شمس» تخلّص می کرد.(2)

استاد شمس الدّین کاشی تراش

استاد شمس الدّین کاشی تراش، از هنرمندان قرن دهم هجری در اصفهان است. از آثارش: تزئینات ایوان جبهه جنونی مسجد جامع اصفهان است که در زمان شاه طهماسب اوّل صفوی انجام گردیده است.(3)

شمس الدّین تبریزی*

شمس الدّین تبریزی، از خوشنویسان ماهر قرن دهم هجری است. خط ثلث را خوش


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص191؛ مکارم الآثار، ج8، ص2845.
2- انیس الفارغین، (خطی)، ص213.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 101-103؛ کارنامه بزرگان ایران، ص187؛ دائرة المعارف تشیّع، ج13، ص459؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص701.

ص: 407

می نوشته و در اصفهان ساکن بوده است. او در سال 929ق کتیبه سردر مسجد علی اصفهان را به خط ثلث نوشته است.(1)

شمس الدّین هاشمی اصفهانی*

میر شمس الدّین هاشمی، از شاعران اصفهان در قرن یازدهم هجری است. در اصفهان تحصیل کرده و به هند سفر کرد و به «بیجاپور» رسید و به «صدر جهان» مخاطب شد و در ردیف شاعران مدّاح عادلشاه، فرمانروای دکن قرار گرفت.

از اوست:

مرا هر شب خیال یار در آغوش می آید غلط کردم که جانی در تن بیهوش می آید(2)

استاد شمس الدّین ابوالوفا حسینی*

استاد سیّد شمس الدّین ابوالوفا حسینی فرزند حاج آقا رضا بن سیّد محمّد، از خوشنویسان هنرمند معاصر اصفهان.

در روز 30 بهمن 1326ش در قریه «دستنا» از توابع شهرکرد در خانواده ای از سادات عالیقدر که نسب آنان به امام زین العابدین علیه السلام می رسید، متولّد شد. پدرش از علمای دینی و اهل فضل و تقوا بود. او در زادگاه خود به مکتب خانه رفته و سپس نزد پدر مقدّمات و سیوطی را آموخت. سپس برای ادامه تحصیلات عالیقدری چون شیخ امان اللّه کوجانی تلمُّذ کرد. او در کنار این تحصیل، به طور متفرقه به تحصیل ادامه داده و دوره ابتدائی، سیکل و متوسطه را طی کرد. آنگاه در دانشگاه گیلان در رشته مدیریت


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 370-372؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص143؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، ص72.
2- تذکره شمع انجمن، ص806؛ گلزار جاویدان، ج3، ص1758؛ کاروان هند، ج2، ص1536.

ص: 408

اداری ادامه تحصیل داده و به درجه لیسانس نائل شد.

پس از آن در اصفهان اقامت گزید. او به خاطر تشویق پدر جهت حفظ اشعار عربی و فارسی و خوشنویسی، به هنر خط علاقمند شد و در هنگام اقامت در اصفهان نزد استاد فضائلی در خط نسخ و نستعلیق و نزد استاد نصراللّه معین در خط نستعلیق به مشق پرداخت. و در سال 1358ش موفق به اخذ درجه ممتاز شد آنگاه در تهران از راهنمائی اساتید خوشنویس پایتخت همچون استاد فرادی و سایرین بهره برد.

او جهت امرار معاش به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در دبیرستانها و هنرستانها و مراکز آموزش عالی و تربیت معلم و دانشگاه هنر اصفهان به تدریس پرداخت.

استاد حسینی از جمله پایه گذاران انجمن خوشنویسان اصفهان بعد از انقلاب و خود مؤسس انجمن خوشنویسان چهارمحال و بختیاری است. او سال های طولانی به تعلیم خط در انجمن مشغول بوده و مدّتی سمت سرپرست انجمن خوشنویسان اصفهان و مدّتی بازرس اصلی انجمن خوشنویسان ایران بود. حاصل زحمات این استاد هنرمند تربیت صدها خوشنویس برجسته است و به پاس این زحمات به دریافت نشان درجه یک هنری معادل دکترا نائل آمده و در سال 1386ش به درجه استادی در خوشنویسی دست یافته است.

استاد حسینی در نمایشگاه های جمعی بسیاری در داخل و خارج از کشور شرکت نموده و آثار خود را به نمایش گذاشته است. او به گردآوری نمونه خطوط خوش خوشنویسان گذشتته و مطالعه درباره خط و خوشنویسی علاقه فراوان داشته و در شناخت خطوط نسخه های خطی و قطعات خوشنویسی صاحب نظر است و در کنار آن به مطالعه تاریخ و ادبیات می پردازد.(1)


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با استاد شمس الدّین ابوالوفا حسینی در هشتم شهریور 1388ش.

ص: 409

شمس تیشی شیرازی*

شمس تیشی شیرازی، از شعراء هنرمندان قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در علم موسیقی و صوت و عمل مهارتی به سزا داشته و شعر و تصنیف نیکو می سروده است. شاه عباس صفوی به او علاقه فراوان داشت و دستور داد در چهارباغ اصفهان برای او قهوه خانه ای بسازند.

از اوست:

ابروانم شده پل چشم ترم چشمه آن داد من این سر پل می دهی یا آن سر پل(1)

شمس شیرازی

شمس شیرازی معروف به «شمسا بینی» خوشنویس هنرمند. سالها در اصفهان ساکن بوده و نزد میرعماد به مشق خط پرداخته است. خط نستعلیق را خوش می نوشت. برادرش «جمالا» متخلّص به «واله» شاعر و خوشنویس بوده و در هندوستان ساکن شده و وفات نموده است.(2)

شمسی اصفهانی

شمسی اصفهانی، از شعرای قرن هشتم هجری است.(3)

سیّد شهاب الدّین نحوی [پدر مؤلّف]


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 213 و 214.
2- تذکره نصرآبادی، ص408.
3- تاریخ نظم و نثر، ص226.

ص: 410

سیّد شهاب الدّین محمّد تقی نحوی فرزند سیّد محمّد حسن مجتهد اصفهانی بن سیّد محمّد تقی مستجاب الدّعوه بن سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّد صادق بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّد باقر بن میر محمّد صادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل زاهد [از علمای عالیقدر قاجاریه].

او در شب غرّه رجب سال 1263ق در اصفهان متولّد شده و مقدّمات و سطوح را نزد برادر خود حاج سیّد مهدی نحوی و برادر دیگرش سیّد محمّد (که در جوانی به سال 1275ق وفات یافت) فرا گرفته و سپس جهت تکمیل در محضر مرحومین حجتین ملّا حسینعلی تویسرکانی و آقا میر سیّد محمّد شهشهانی حاضر شده و سال ها از محضر آنان مستفید گشت و ضمنا به درس آخوند ملّا عبدالجواد خراسانی حکیم حاضر شده، سپس به مجلس حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی اختصاص یافته و از خواص اصحاب ایشان گردید. مدّتی نیز از درس مرحوم میر محمّد صادق کتابفروش استفاده برده و مدّت دو سال به درس حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی حاضر شد. در اغلب علوم، از ریاضی و طبیعی و حکمت و فقه و اصول و ادب تبحّر یافت. او ارادت خدمت عارف مشهور مرحوم فیض علی شاه ثانی داشت و تا آخر عمر به خدمت خلق و عبادت خالق پرداخته و مورد احترام خاص و عام قرار گرفته و نزد عموم طبقات، محترم و مقبول القول بود.

او در شب چهارشنبه غرّه رجب المرّجب سال 1340ق وفات یافته و در تخت فولاد، جنب مقبره پدر مدفون شد. پس از گذشت چندین سال، استخوان های ایشان به نجف اشرف نقل و در وادی السّلام جنب مقبره علّامه آقا میرزا محمّد هاشم چهارسوقی مدفون گردید.

از آثارش کتابی است «جُنگ» مانند در دو قسمت: 1. در فوائد متفرقه از نظم و نثر عربی و فارسی و فقه و حدیث و تفسیر2. مجموعه ای از مراسلات استادش حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی که به علماء و غیره نوشته است.(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور: مقدمه؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص705؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص207.

ص: 411

سیّد شهاب الدّین آل دیباج*

سیّد شهاب الدّین آل دیباج عالم کامل مدّت 17 سال در کربلای معلی تحصیل نموده و به درجه اجتهاد نائل گردیده و از بزرگانی همچون شیخ زین العابدین مازندرانی اجازه اجتهاد دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران در مسجد محلّه «لادره» خمینی شهر به امامت جماعت و تبلیغ احکام مشغول شد. وی در سال 1333ق وفات یافت و در مقبره مسجد خود (امام جعفر صادق علیه السلام ) مدفون گردید. وی پسر عموی سیّد بحرالعلوم سدهی (شاگرد شیخ انصاری) و جدّ مادری مرحوم دکتر سیّد رضا ابوالبرکات بود.

شیخ شهاب الدّین اَزیرانی

شیخ شهاب الدّین اَزیرانی اصفهانی [از عرفای قرن هشتم هجری] متوفی به سال 769ق مدفون در قریه «ازیران» از توابع «براآن» اصفهان.(1)

سیّد شهاب الدّین صفوی قمی*

سیّد شهاب الدّین صفوی قمی، از علمای معاصر اصفهان در سال 1304ش در روستای «سُه» از توابع شهرستان نطنز (و فعلاً تابع شهرستان بُرخوار و میمه) متولّد شد و پس از تحصیل مقدّمات به قم رفته و سطح را نزد برخی از علماء آنجا از جمله شیخ علی فیض (مشکینی) تحصیل کرد و در درس خارج مرجع عالیقدر حاج آقا حسین بروجردی حاضر شد امّا با رحلت او به اصفهان مراجعت کرده و از درس حضرات آیات خادمی، فانی و حاج آقا رحیم ارباب بهره برد. پس از آن به وعظ ارشاد مشغول شده و با بیانی شیوا و سخنانی گیرا مردم را جذب معارف اهل بیت علیهم السلام نمود. او حامی مستمندان و


1- مزارات اصفهان، ص98.

ص: 412

یاور مظلومان بود و برای کمک به آنان همواره پیشقدم می شد.

او به عبادت فراوان و انجام واجبات و مستحبّات و تلاوت قرآن اهتمام بسیار داشت. و با برخی از عرفاء و علمای ربّانی خصوصا حاج آقا رحیم ارباب حشر و نشر داشت و از انفاس قدسیه آنان فیض می برد.

او در اواخر عمر به سکته مبتلا شده و از قوای جسمانیش کاسته شد و عاقبت پس از بازگشت از زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام در پاییز سال 1382ش دچار سانحه تصادف شده و چند روز پس از عمل جراحی روز 5 رمضان 1424ق وفات یافت.

فرزند او حاج سیّد عبدالحمید صفوی در جبهه های نبرد ایران و عراق به شهادت رسید و دو فرزند دیگرش حاج سیّد محمّد باقر و سیّد حسام الدّین در زمان حیات پدر وفات یافتند و بار سنگین فراق بر سینه پدر نشست. امّا او تا آخر عمر از جادّه صبر و رضا خارج نشد و مصائب را تحمّل کرد.(1)

سیّد شهاب الدّین ضیاء الواعظین

سیّد شهاب الدّین ضیاء الواعظین حسینی، از خطباء اهل منبر، متوفی 1363ق به سن قریب به 90 سالگی و مدفون در بیرون بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد.(2)

شهدی اصفهانی

شهدی اصفهانی، از شعرای اواخر دوره قاجاریه است. او از دوستان میرزا ابوالقاسم محمّد نصیر طرب اصفهانی بوده و طرب در قصیده انجمنیه خود، او را به عنوان شاعر اطعمه ساز ذکر کرده است.(3)

شهدی بختیاری*


1- وفیات علمای معاصر اصفهان، خطی.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110.
3- دیوان طرب، ص261؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص914.

ص: 413

شهدی بختیاری، از سخنوران قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان علم و ادب آموخته و به تهران رفت و به مدح ناصرالدّین شاه پرداخت و شمس الشعراء میرزا محمّد علی سروش را هجو کرد. سال فوت او معلوم نیست.(1)

او در پنج شنبه از ماه رمضان سال 1261ق نسخه ای از «دیوان فرخی سیستانی» را به خط نستعلیق کتابت کرده است. میرزا محمّد حسین عنقا در سال 1291ق این نسخه را در اختیار داشته است. این کتاب به شماره 5493 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

شهریار اُسواری اصفهانی

ابوبکر شهریار بن محمّد بن احمد بن محمّد بن شهریار اسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] به مکّه و بصره سفر کرده و از «ابی یعقوب یوسف بن یعقوب نُجِیری» و «ابی قلابه محمّد بن احمد بن حمدان» امامِ جامعِ بصره در شهر بصره و از «ابا علی حسن بن داود بن سلیمان بن خلف مصری» در مکّه حدیث شنیده است.

«عبدالعزیز» و «عبدالواحد» فرزندان «عبداللّه بن احمد قاذویه»، «عبدالرّحمان بن محمّد بن اسحاق» و «محمّد بن علی جوزدانی» از او حدیث شنیده اند.(3)

شهریار نوذر اصفهانی*

شهریار یاربخت اصفهانی متخلّص به «نوذر» از شعرا و نویسندگان معاصر است. در سال 1316ش متولّد و در طهران ساکن بود. او در بهمن 1369ش درگذشت. از آثار او: 1. «داستان لیلی و مجنون» [2. «نغمه های نوذر» 3. «سرگذشت حاج علی بابا»


1- حدیقة الشعراء، ج2، ص912.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص21.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص346، معجم البلدان، ج1، ص190.

ص: 414

4. «قصه های کوتاه ملل» همگی به چاپ رسیده است.

شهسوار بیک نادم لاهیجی

[ شهسوار بیک] لاهیجی متخلّص به «نادم» شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری. [در حدود سال 990ق در «سیّد اشرف» لاهیجان متولّد شده] و در جوانی به سرودن شعر پرداخته و «صدقی» تخلّص می نمود و بعدا آنرا به «نادم» تغییر داد. به هند سفر کرده و در آگره با شاعران پارسی گوی هندی و ایرانی هم صحبت شده و به مشاعره پرداخت، آنگاه به گجرات رفته و در خدمت «نظیری نیشابوری» به کسب علم و ادب پرداخته [و به واسطه او در برهان پور به ملازمت «میرزا عبدالرّحیم خان خانان» نائل شد. در سال 1021ق پس از فوت «نظیری» به بیماری سختی دچار شد. عاقبت پس از چندی اقامت در «عظیم آباد» در «پتنه» و «بنگاله» و «دکن» به ایران مراجعت نموده و باقی عمر را در اصفهان طی نمود تا اینکه در حدود سال 1060ق] در سن قریب به 70 سالگی وفات یافته و در تختگاه هارون ولایت اصفهان مدفون شد.

از اوست:

تا باغ از گل تو شناسد نسیم را پیوند کرده است به زلفت نسیم را

از گریه تیره روزی عاشق نمی رود تا کی به آب دیده بشوییم گلیم را(1)

شهفیروز اصفهانی

ابوالهیجاء شهفیروز (شاه فیروز) بن شُعیب بن عبدالسیّد بن منصور بن ابوالفوارس بغدادی اصفهانی، از ادباء و شعرای قرن ششم هجری. از «ابی جعفر محمّد بن احمد بن


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 344 و 345؛ کاروان هند، ج2، صص 1399-1405؛ تذکره روز روشن، صص 789-790؛ کلمات الشعراء، صص 112 و 113؛ تذکره حسینی، ص356؛ تذکره غنی، ص131؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص969؛ مزارات اصفهان، صص 347 و 348.

ص: 415

مسلمه» و دیگران بهره برده و کتاب «مقامات» را در سال 490ق و کتاب «الرشاد الارب» را تألیف نموده است.

وی در سال 530ق در بغداد در کهولت و پیری وفات یافت. به عربی شعر می سرود و اشعارش لطیف و دلپذیر است.(1)

میر شهنشاه شکیب اصفهانی

میر شهنشاه اصفهانی متخلّص به «شکیب» شاعر ادیب [از سخنوران قرن یازدهم هجری].

از سادات و متولّیان امامزاده زین العابدین (درب امام) اصفهان و پسرعموی مستوفی موقوفات در عهد شاه سلیمان بود. خود او مدّتی مستوفی استرآباد بود. گاهی شعر می سرود [و قبل از سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) وفات یافت.

از اوست:

واعظ به مزخرفات خود غرّه مشو خورشید صفت واله هر ذرّه مشو

بر تخته منبر آمد و رفت مکن سوهان طبیعت شده ای ارّه مشو(2)]

شیبان اسدی

ابوسعید شیبان بن ابومحمّد عبداللّه بن شیبان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان بن محمّد بن سمرة بن مفضل بن قیس بن عدنان بن نزار بن حرب بن ربیعة بن حسن بن مفضّل محتسب مؤدی اسدی الملقن اصفهانی [از محدّثین عامّه قرن ششم هجری[ مردی صالح و عالم بوده و به تعلیم قرآن به اطفال مشغول بوده است.

او از پدرش «ابو محمّد عبداللّه»، «احمد بن عبدالغفار بن احمد»، «قاضی ابو منصور


1- معجم الادباء، ج1، صص 273 و 274؛ الاعلام، ج3، ص260؛ طبقات الشافعیه، ج3، ص175؛ راهنمای دانشوران، ج3، ص370.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 175 و 176؛ تذکره روز روشن، ص122.

ص: 416

محمّد بن سکرویه»، »ابوبکر بن ماجه»، «محمّد بن عبدالواحد بن محمّد»، «ابواسحاق ابراهیم بن محمّد طیان»، «ابوالمظفر سمعانی»، «ابوالفوارس طراد زینبی» و «ابو محمّد رزق اللّه تمیمی» و غیر آنان حدیث شنیده و «حافظ ابن عساکرد مشق» و «ابوسعد سمعانی» از او روایت می کند.

تولّدش در حدود 470ق و فوت او در رمضان 538ق در اصفهان [اتفاق افتاد].(1)

[یاقوت حموی او را از اهالی روستای «بُرج» اصفهان دانسته و کنیه اش را «ابومعمر» ضبط کرده و نوشته است که صاحب «سُنّة» بوده و در اطراف اصفهان مردم را موعظه می کرده و از «ابوعبداللّه محمّد بن اسحاق بن منده» حدیث شنیده و از «ابی بکر بن مردویه»، «ابی سعد احمد بن محمّد مالینی»، «ابی عبداللّه جرجانی» و «ابی بکر بن ابی علی» و دیگران حدیث نوشته است. «یحیی بن منده» از او حدیث نقل کرده است.(2)]

شیخ عباسی*

شیخ عباسی، از نقاشان هنرمند قرن یازدهم هجری است. او در سالهای 1060 تا 1098ق در اصفهان به فعّالیّت هنری مشغول بوده و نزد بهرام سفره کش، نقاش زبردست آن روزگار تعلیم دیده و به واسطه تقرّب به دربار شاه عباس دوم به «عباسی» معروف شده است.

شیخ عباسی از نخستین نقاشانی است که شیوه فرنگی سازی را در نقاشی خود به کار گرفتند. او در صورت سازی، مجالس رزمی و بزمی و پرنده سازی مهارت داشته و به قلمدان سازی نیز می پرداخته است. رقم او در آثارش «بها گرفت چو گردید شیخ عباسی» بوده و از معروف ترین آثار او «جلوس شاه عباس دوم و سفیر هند» (در سال 1074ق)، «تیراندازی شاهزاده صفوی در حال اسب دوانی» (سال 1065ق)، «حلقه


1- التّحبیر، ج1، ص330؛ احقاق الحق، ج17، ص59.
2- معجم البلدان، ج1، ص373.

ص: 417

درویشان» (سال 1098ق) را می توان نام برد.(1)

شیخعلی خان زنگنه

شیخعلی خان زنگنه [فرزند علی بیگ، از صاحب منصبان معروف عهد صفویه است. او در سال 1020 یا 1022ق متولّد شده است.] در سال 1064ق حکومت کرمانشاه را داشته و سپس به مقام میرآخوری رسیده و در ذی الحجه سال 1079ق به مقام صدارت عظمی رسیده و مدت 21 سال در کمال قدرت صدرات نموده است. او وزیر مقتدر و دانا و با تدبیر شاه سلیمان صفوی بوده که به مناسبت عقل و کفایت و کاردانی او شاه جوان و کم تجربه صفوی در کمال رفاه و آسودگی سلطنت نموده است.

در «منتظم ناصری» در ضمن وقایع سال 1079ق درباره صاحب عنوان گوید: «مکارم اخلاق شیخعلی خان و بلندی همّت او معروف است و از صفات او این که در تعظیم و تکریم علماء و ارباب فضل مبالغتی وافر می نمود و شبها در لباس مبدّل، در محلّات گردش می کرد و از اوضاع مملکت خبردار می گردید و به فقراء و ضعفاء و طلّاب علوم و ایتام بذل و بخشش می کرد و حمامات نیکو و رباطات در شهر و عرض راه عتبات عالیات بنا کرده که هنوز آثار آن باقی است.»

آثار زیر از شیخ علیخان زنگنه فعلاً در اصفهان و حوالی موجود است: 1. مسجد خان در محلّه تلواسکان مورّخ به سال 1090ق از آثار باستانی اصفهان2. حمام خان در جنب مسجد مزبور در محلّه تلواسکان3. کاروانسرای چاله سیاه بر سر راه اصفهان به غرب مورّخ به سال 1098ق.

اولاد و اعقاب او در اصفهان ساکن می باشند که از جمله آنهاست: حاج ملّا عباس احتشام الواعظین زنگنه.


1- هنر قلمدان، ص94؛ دائرة المعارف هنر، ص336؛ مکتب نگارگری اصفهان، ص107؛ مکتب نقاشی صفوی اصفهان، ص73.

ص: 418

تذکّر: در اصفهان چندین بازارچه و مسجد و حمام به نام خان معروف است که آنها منسوب به اشخاصی غیر از صاحب عنوان می باشد.

شیخعلی خان سرانجام در [شب یازدهم محرم الحرام] سال 1101ق وفات یافت.(1)

شیخ وردی اصفهانی*

شیخ وردی اصفهانی، از نقاشان قرن نهم هجری است. او در سال 816ق در اصفهان ساکن بوده و به نوشته استاد کریم زاده از آثار وی نسخه مصوّری است که نقش های خیال انگیز و عجیب تصویر شده و هر نگاره دارای شرح هایی است. این اثر در موزه «توپ قاپوسرای» استانبول است. امضای هنرمند به صورت «کار شیخ وردی» آمده است.(2)

حافظ شیرعلی اصفهانی

حافظ شیرعلی اصفهانی [ظاهرا از هنرمندان قرن یازدهم هجری است که به خاطر حُسن صوت و احاطه بر و الحان موسیقی به «حافظ» معروف شده است.]

نامه او به «صفی قلی خان» حاکم نخجوان که «محمّد یوسف بیک» غلام خاصّه نوشته و در مجموعه شماره 2591 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

شیرعلی اصفهانی

شیرعلی بن ذوالفقار علی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم و دوازدهم هجری است.[ ظاهرا نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تحصیل پرداخته است.


1- مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، صص 81 و 82؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 638 و 646.
2- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص328.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج9، ص1414.

ص: 419

او جلد پنجم «بحارالانوار» را به خط نسخ نوشته و حواشی با نشان «منه دام ظله» دارد. قسمت های اوّل این نسخه نزد مؤلف خوانده شده و تصحیح گردیده و علّامه مجلسی با خط خود در چند جا بلاغ نوشته اند. کتاب به شماره 615 در مدرسه فیضیه قم موجود است.(1)

او نسخه ای از «تهذیب الاحکام» تألیف: شیخ طوسی را به خط نسخ در 8 جمادی الثّانی 1101ق کتابت نموده که به شماره 1962 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

شیرمردان بیگ برهمن گرجی*

شیرمردان بیگ گرجی متخلّص به «برهمن» از شعرای قرن یازدهم هجری. از جماعت گرجیانی است که در لشکرکشی شاه عباس اوّل به گرجستان اسیر شده و به اصفهان آورده شدند. او از غلامان دربار شاه سلیمان بوده و نزد شاه و درباریان دارای اعتبار و احترام بوده است. او تا سال 1083ق در قید حیات بود.

از اوست:

شب ز گرمی های اشک دشت پیما سوختم چون چراغ ناخدا بر روی دریا سوختم

بس که شوق دام او در آشیانم گرم داشت همچو برق از یک پرافشانی سراپا سوختم(3)


1- فهرست فیضیه، ج1، ص29؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص41.
2- فهرست رضوی، ج5، ص56.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص67؛ الذریعه، ج9، ص134؛ جایگاه گرجی ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ص303.

ص: 420

اعلام اصفهان

«ص»

اشاره

ص: 421

ص: 422

میر صابر اصفهانی

میر صابر اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن یازدهم هجری. از اصفهان به هند رفته و مورد عنایت جهانگیر پادشاه قرار گرفته و از سوی او وقایع نگاری گجرات و سپس دکن را بر عهده گرفت. آثار خیریّه زیادی از او به جای ماند. او در سال 1029ق استخوان های عرفی شیرازی را که در هند وفات کرده و دفن شده بود را به نجف اشرف انتقال داده و مدفون ساخت.

[ظاهرا تا آخر عمر مجرّد و بدون همسر زیسته و در سال 1064ق در «برهان پور» هند وفات یافته است. در سرودن شعر طبعی روان داشت.]

از اوست:

آن کز نگاه خانه خلقی خراب کرد تنها همین نه با من مسکین عتاب کرد

مجنون و کوهکن همه هستند، لیک عشق انداخت قرعه ای و مرا انتخاب کرد

ساقی بیار باده که ایّام روزه رفت بلبل به باغ آمد و گل هم شتاب کرد

«صابر» بنوش باده که رزّاق در ازل رزق تو را حواله به جام شراب کرد(1)

صابر علی شاه نصرآبادی

صابر علی شاه نصرآبادی جرقویه ای اصفهانی، عارف سالک [از عرفای قرن سیزدهم


1- تذکره میخانه، صص 225-227؛ تذکره شمع انجمن، ص393؛ کاروان هند، ج2، صص 667 و 668؛ تذکره روز روشن، ص454؛ تذکره غنی، ص78؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص711؛ تذکره خزانه عامره، ص319.

ص: 423

هجری. به راهنمایی میرزا زین العابدین شیروانی (مست علی شاه) به خدمت مجذوب علی شاه رسید. آنگاه به خدمت رحمت علی شاه رسیده و پس از فوت میرزا زین العابدین، مجاز و مأذون از رحمت علی شاه گردید.] در صدق و صفا، مهر و وفا و جود و سخا ممتاز و در کسر نفس و طهارت ذیل و صفوت ضمیر و حسن معاشرت با امتیاز بود.

سالها در نصرآباد جرقویه در مسند شیخ طریقت به ارشاد فقراء نعمت اللهی مشغول بوده و سرانجام در ماه رمضان 1268ق در آنجا وفات یافت.(1)

صابر گلپایگانی

صابر گلپایگانی [شاعر ادیب و خوشنویس قرن یازدهم هجری]. در سال 1096ق کتاب «ایساغوجی» ابهری را در اصفهان به خط شکسته نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 5/1152 در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(2)

[عجالتا از نام و زندگی او اطلاعی به دست نیامد. مرحوم خیام پور در «فرهنگ سخنوران» نیز که تذکره ها را دیده و شعرای آنرا فهرست کرده نامی از «صابر گلپایگانی» نمی برد. اگر «صابر» نام کوچک او نباشد. معلوم می شود که اهل شعر و ادب بوده و به تحصیل علوم عقلی نیز رغبت داشته است.]

حاج میرزا صادق

حاج میرزا صادق، از محترمین تجّار عهد فتحعلی شاه بوده و مسجدی در محلّه خواجو جنب چهارسوق آجری در سال 1242ق بنا کرده که به نام او به مسجد حاج میرزا صادق معروف است.


1- طرائق الحقائق، ج3، صص 399 و 400؛ مکارم الآثار، ج6، صص 1894 و 1895؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص105؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص180؛ بستان السیاحه، ص586.
2- فهرست گوهرشاد، ص223.

ص: 424

حاج میرزا صادق در 21 ذی القعدة الحرام سال 1248ق وفات یافته و در ایوان شمالی مسجد خود مدفون گردید. بر روی سنگ قبر اشعاری در هفت بیت به خط نستعلیق برجسته منقور است با این مطلع:

معدن جود و سخا، جامع دنیا و دین مجمع صدق و صفا، پیرو اهل یقین

آن که به تأیید حق، برد سبق از سبق کرد بنا مسجدی، رشک سپهر برین

تا آنجا که گوید:

از پی تاریخ او خواست برآرد خرد از صدف بحر نظم، لؤلؤ دُرّ ثمین

جلوه گر افتاد عقل، از پی تاریخ فوت گفت: «لکان هو جامع فضل مبین»(1)

حاج ملّا محمّد صادق

حاج ملّا محمّد صادق، عالم فاضل [از علمای گمنام قرن سیزدهم هجری] در اصفهان ساکن بوده و در 20 ذیقعده 1264ق وفات یافته و جنب مزار فاضلان در تخت فولاد مدفون شد.(2)

[مؤلف فقید نام او را با نسبت «یزدی» آورده و نوشته اند که در یزد متولّد شده و در اواخر عمر به اصفهان آمده است. اما بر روی سنگ نوشته مرمر منصوب بر قبر این عالم نسبت «یزدی» دیده نمی شود و چنین مطلبی در منابع معتبر هم دیده نشد.]

صادق اصفهانی

صادق اصفهانی معروف به «صادقای گاو» شاعر ادیب [در قرن یازدهم هجری]. خادم مسجد جامع اصفهان بوده و گاهی شعر می سروده و بسیار شوخ طبع و خوش


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص762؛ مزارات اصفهان، صص 312 و 313.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص60؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص713؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص164.

ص: 425

مشرب بوده است.

از اوست:

ای صادق آن کسان که طریق تو می روند ایشان خرند و خرروش گاوش آرزوست

گیرم که خر کند تن خود را به شکل گاو کو شاخ بهر دشمن و کو شیر بهر دوست(1)

میرزا محمّد صادق اصفهانی*

میرزا محمّد صادق اصفهانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. او در سال 1194ق کتاب «تحقیق الاعراب» در باب واژه های جغرافیایی را تألیف کرده است. این نسخه در کتابخانه «بادلیان» موجود است.(2)

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق اصفهانی، ادیب فاضل در قرن سیزدهم هجری و مؤلّف کتاب «انوار المعتمدیه» به خواهش منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان. نسخه آن در کتابخانه ملک تهران موجود است.(3)

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق اصفهانی، از فضلاء اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. او در 24


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص213؛ منتخب اللطایف، ص399؛ آتشکده، (بخش سوم از نیمه نخست، ص956؛ تذکره حسینی، ص180؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «صادق»، ص59.
2- فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص182.
3- فهرست ملک، ج2، ص41.

ص: 426

ذیحجه 1255ق نسخه ای از «حاشیه تحریر القواعد المنطقیّه» از: میر سیّد شریف جرجانی را بر خط نستعلیق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 12952 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

سیّد محمّد صادق اصفهانی

سیّد محمّد صادق اصفهانی، عالم فاضل جلیل. از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری است. ظاهرا در نجف اشرف ساکن بوده و نزد آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی به تحصیل پرداخته است. او در سال 1309ق کتاب «حاشیه فرائد الاصول» را به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

صادق بیگ افشار*

صادق بیگ افشار متخلّص به «صادقی» و معروف به «صادقی کتابدار»، شاعر، ادیب و نقاش هنرمند قرن یازدهم هجری.

او از بزرگان ایل خدابنده لوی افشار بوده است. پدرش در زمان شاه اسماعیل، با ایل افشار، از شام به ایران آمد و «صادقی» در سال 940ق (و یا به روایتی در 933ق) در محله «ورجو» یا «ویجویه» تبریز متولّد شد. در 20 سالگی پدرش کشته شد. پس از آن مدّتی با امیرخان موصلوی و بدرخان و اسکندرخان افشار بود. در عهد شاه اسماعیل ثانی داخل کتابخانه سلطنتی شده و در زمان شاه عباس صفوی به اصفهان منتقل شده و به منصب «کتابداری» برگزیده شد.

او از آغاز جوانی به نقاشی علاقه نشان داد و به شاگردی نزد مظفرعلی، نقاش معروف آن روزگار پرداخت و خود نیز به تمرین پرداخته و نقاشی ماهر گردید و در دربار


1- فهرست رضوی، ج24، ص84.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص197.

ص: 427

صفوی خصوصا نزد شاه عباس صفوی صاحب ارج و قرب فراوان شد. تا آنکه علیرضا عباسی منصب کتابداری را از او گرفت. ولی او تا آخر عمر مواجب کتابداری را دریافت می کرد.

چنان که نوشته اند، او بدمزاج و تندخو و تنگ حوصله بود و با همه به درشتی رفتار می کرد. «صادقی» در شعر نیز دستی توانا داشت و به فارسی و ترکی شعر می سرود. در جنگاوری و فنون رزم نیز ماهر بود.

عاقبت او در سال 1017ق در اصفهان وفات یافت. میر الهی همدانی این مصرع را مادّه تاریخ فوت او یافته است:

«دگر عجب که دمد صبح صادق از شب ما»

این کتابها از اوست:

1. «زبدة الکلام» شامل قصایدی که در مدح و منقبت دیگران سروده است.2. «مثنوی فتح نامه عباس نامدار» که در بحر شاهنامه و به دستور شاه عباس سروده است.3. «مقالات و حکایات» بر وزن «مخزن الاسرار» نظامی و «بوستان» سعدی، منظوم4. «مثنوی سعد و سعید» در بحر «خسرو و شیرین»5. «دیوان غزلیات» به فارسی و ترکی6. «تذکره مجمع الخواص» که به ترکی نوشته شده و شرح حال 480 نفر از سخنوران عهد صفوی است و به چاپ رسیده است.7. «منظومه قانون الصّور» درباره فنون نقاشی، در بحر «خسرو و شیرین»8. «حظّیات» که مماثل رساله «لذات» معین استرآبادی سروده شده است.9. «تذکرة الشعراء» مشتمل بر رباعیات معمائی که به اسامی شعراء و متقدّمین و متأخرین خود منظوم کرده است. 10. «منشئآت و مکاتبات» فارسی و ترکی.

از اوست:

ز غیر با دل پر شکوه پیش یار شدم گرفت جانب اغیار و شرمسار شدم

رباعی

ص: 428

در عشق تو ای از می خود کامی مست در گوشه بی غمی نشستم پیوست

از بس که گزیدم سر انگشت دریغ کوتاه شد از دامن امیدم دست(1)

میرزا صادق خان انصاری

میرزا صادق خان انصاری، [از ادباء و فرهنگیان قرن چهاردهم هجری است] در طهران سکونت داشته و در سال 1379ق وفات یافته است. در این سال حبیب اللّه نیّر، و حسن اهتمام از شعرای اصفهان نیز وفات یافتند. استاد فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (بُرنا) در مادّه تاریخ وفات این سه نفر چنین سروده است.:

سال تاریخشان ز مقطع جو همچو «برنا» اگر که هشیاری

«سه ادیب معزّز و دانا نیّر و اهتمام و انصاری»(2)

محمّد صادق انیس اصفهانی

محمّد صادق اصفهانی متخلّص به «انیس» شاعر ادیب. [از سخنوران قرن سیزدهم هجری] در اصفهان به تجارت مشغول بوده و به حُسن خُلق معروف بوده است.

از اوست:

جان به سختی می دهد از دوری جانان انیس مژده بادا خلق، یک چندی اَجَل بیکار نیست(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 58-60؛ گلستان هنر، صص 152 و 153؛ تذکره منتخب اللطایف، ص395؛ تذکره شمع انجمن، ص395؛ تذکره حسینی، ص186؛ ریحانة الادب، ج3، ص405؛ دانشمندان آذربایجان، صص 212 و 213؛ فرهنگ معین، ج6، ص973؛ الذریعه، ج9، ص581 و ج20، ص27 و ج23، ص31؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «صادقی»، ص65؛ تاریخ نظم و نثر، ص457؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 298-302.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص331.
3- تذکره نگارستان دارا، ج1، ص171؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص198؛ تذکره منظوم رشحه، ص18؛ تذکره اختر، ص23؛ تذکره دلگشا، صص 482 و 483؛ مصطبه خراب، ص10؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص139؛ تذکره شبستان، صص 63 و 64؛ تذکره انجمن خاقان، صص 470 و 471.

ص: 429

شیخ محمّد صادق اصفهانی

شیخ محمّد صادق بن ابی الفتح اصفهانی، ادیب فاضل [از دانشوران قرن سیزدهم هجری]. وی برخی از کتابهای علمی و درسی را در سال 1206ق در مدرسه باقریه اصفهان کتابت نموده است که از جمله کتاب «مغنی اللّبیب» است و علّامه شیخ آقابزرگ طهرانی آنرا در کتابخانه شیخ علی قمی در نجف اشرف مشاهده نموده است.(1)

محمّد صادق اصفهانی

محمّد صادق بن ابی الفتوح [اصفهانی]، از علمای قرن دوازدهم هجری. او در سال 1144ق کتاب «حدیقة المتّقین» تألیف: ملّا محمّد تقی مجلسی را در اصفهان به خط نسخ خوش نوشته است. نسخه به شماره 702 در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است.(2)

سیّد محمّد صادق موسوی اصفهانی

سیّد محمّد صادق بن سیّد ابوالقاسم موسوی خواجوئی اصفهانی بن سیّد محمّد باقر بن سیّد محمّد صادق بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّد باقر موسوی اصفهانی، از علمای اخیار و فضلای ابرار [در قرن دوازدهم هجری] بوده و در سال 1203ق وفات یافته و در تکیه خاتون آبادی ها مدفون شده است.(3)


1- بیان المفاخر، ج2، ص297؛ الکرام البرره، ج2، ص635.
2- فهرست گوهرشاد، ص108.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص218؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص713.

ص: 430

ملّا محمّد صادق پیکانی

ملّا محمّد صادق بن احمد پیکانی، عالم فاضل و فقیه محقّق، [از اهالی قریه «پیکان» ازj وابع جرقویه اصفهان بوده و پس از تحصیل در اصفهان به عتبات عالیات رفته و[ نزد شیخ مرتضی انصاری به تحصیل پرداخت سپس به اصفهان بازگشته و به تدریس فقه و اصول مشغول شد. عالمی با تحقیق و تدقیق بود و به او امید ترقیّات زیاد می رفت ولی دنیا با او موافقت نکرده و در جوانی وفات یافته و در ایوانچه بیرون بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

او رساله موسوم به «هدایة الطّالبین» میر سیّد حسن مدرس اصفهانی را مختصر نموده و شخصی به نام «محمّد علی بن محمّد رضا» در سال 1267ق آن را تصحیح و مقابله نموده است که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است.(2) نسخه های دیگری از آن نیز در کتابخانه سیّد آقا شوشتری در نجف اشرف و کتابخانه شیخ قاسم محی الدّین جامعی در نجف موجود است.(3)

[مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی او را به عنوان «شیخ محمّد صادق تنکابنی» آورده و «تنکابنی» تعریف شده «پیکانی» است. او اضافه می کند که شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی در ابتدای تحصیل خود در اصفهان نزد این شخص تحصیل نموده است و از او تجلیل زیاد می نموده است.(4)]

[سنگ قبر اصلی او در تعمیرات تکیه خوانساری ها در سال 1373ش ناپدید شده و در قطعه سنگ کوچکی که به جای آن نهاده اند سال 1286ق به عنوان سال فوت او نوشته شده است.(5)]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 92 و 93؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 714 و 715؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص360؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص341.
3- الذریعه، ج25، صص 180 و 181.
4- الکرام البرره، ج2، ص629.
5- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 431

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق بن ملّا اسکندر اصفهانی، از کاتبان قرن دوازدهم هجری. در کرمان ساکن بوده و کتاب «خلاصة المنهج» (جلد دوم) را در سال 1148ق به خط نسخ کتابت نموده که در کتابخانه آستانه حضرت شاهچراغ وجود دارد.(1)

میر صادق حسین خوراسکانی

میر صادق بن میر اسماعیل حسینی خوراسکانی، [از فضلاء و کاتبان قرن دوازدهم هجری] در سال 1104ق نسخه ای از «شرح کافی» ملّا محمّد صالح مازندرانی را به خط نسخ نوشته و این نسخه در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است.(2)

[همچنین او در سه شنبه دهه اوّل ربیع الاوّل 1126ق نسخه ای از کتاب «مناهج السّویّه» تألیف: بهاءالدّین محمّد اصفهانی معروف به «فاضل هندی» را به خط نسخ کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3)]

صادق به امین

صادق بن امین، از فضلای قرن یازدهم هجری است. در مدرسه جعفریه اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علوم دینی مشغول شده است. او نسخه ای از «مطوّل» را در سال 1050ق در مدرسه جعفریه اصفهان کتابت کرده و اکنون در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(4)


1- فهرست شاهچراغ، ج1، ص56.
2- فهرست گوهرشاد، ص331.
3- فهرست مرعشی، ج8، ص149.
4- فهرست سپهسالار، ج2، ص421؛ محیط ادب، ص103.

ص: 432

دکتر سیّد محمّد صادق صدیق الاطبّاء

دکتر سیّد محمّد صادق صدیق الاطبّاء لقمانی بن سیّد محمّد باقر بن محمّد صادق موسوی اصفهانی، طبیب حاذق و عارف کامل در ربیع الاوّل 1296ق در اصفهان متولّد شد.

[او در مدرسه نوریه اصفهان حجره ای گرفت و نزد علماء و حکماء عالیقدری چون جهانگیرخان قشقائی، آخوند کاشی، آقا سیّد محمّد باقر درچه ای و آخوند ملّا عبدالکریم گزی به تحصیل مشغول شد. کمی بعد تصمیم گرفت برای تحصیل طب به طهران برود. استادش آخوند گزی نیز او را تشویق کرد. او در مدرسه دارالفنون نزد اساتید آنجا خصوصا میرزا علی اکبر خان نفیسی (ناظم الاطباء) تحصیل کرد و به اصفهان بازگشت و در بهداری شهربانی اصفهان به خدمت پرداخت. او طبابت را عبادت می دانست و نه تجارت و با دلسوزی به معالجه بیماران می پرداخت. او در دهه اوّل محرم هر سال در خانه خود روضه خوانی برپا می کرد و چون با تاریخ اسلام آشنایی کامل داشت، اجازه نمی داد وعاظ و خطباء بدون سند مطلبی را در این مراسم بیان کنند. علاوه بر آن او به عرفان علاقه بسیار داشت و از فقرای سلسه گنابادی اصفهان و مرید مشایخ این طایفه بود. وی رساله ای در حصبه تألیف کرده که چاپ نشده است.(1)] رساله ای هم در مورد وبا نوشته که به طبع رسیده است.

صدیق الاطبّاء در 5 جمادی الاولی 1374ق وفات یافته و در اطاق اختصاصی خود در تکیه کازرونی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش را استاد حسن بهنیا (متین) چنین سروده است:

به جمع آورد سر جبریل و گفت ز بهر تاریخش: «بِجَنّت کرد مأوی صادق صدیق لقمانی»(2)


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای سیّد محمّد لقمانی (فرزند صاحب عنوان) در 9 مرداد 1374ش، روضه رضوان، صص 199-207.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 715 و 716.

ص: 433

سیّد محمّد صادق حسینی اصفهانی

سیّد محمّد صادق بن محمّد باقر حسینی اصفهانی، خطیب ادیب و واعظ کامل [از علمای قرن سیزدهم هجری].

او معاصر فتحعلی شاه قاجار بوده و کتاب «جارح العینین» در مصائب حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام را به نام فتحعلی شاه تألیف کرده است. او در این کتاب به تألیف دیگر خود « عین الدّموع» اشاره می کند. مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی نسخه ای ز «جارح العینین» را که در سال 1222ق کتابت شده بود را دیده است.(1)

سیّد محمّد صادق حسینی*

سیّد محمّد صادق بن سیّد محمّد باقر حسینی از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. او در اصفهان در محضر علمای این شهر از جمله ملّا محمّد فاضل سراب به تحصیل پرداخته است. و فاضل در اوایل شعبان 1109ق اجازه متوسطی جهت او در آخر نسخه ای از «من لایحضره الفقیه» نوشته است. این نسخه در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام نجف موجود بوده است.(2)

آقا محمّد صادق صحّاف

محمّد صادق بن آقا محمّد باقر صحاف، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. از اساتید برجسته صحافی اصفهان بوده و در این شهر به فعالیّت مشغول بوده است. وی در سال 1267ق نسخه ای از جلد دهم «بحارالانوار» را صحافی نموده است و جلد زیبا و


1- الذریعه، ج5، ص20؛ الکرام البرره، ج2، ص636؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص716.
2- الکواکب المنتشره، ص362.

ص: 434

هنرمندانه آن را پدید آورده و «صادق بن محمّد باقر» رقم زده است.(1)

ملّا محمّد صادق مجلسی

ملّا محمّد صادق بن علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی، عالم فاضل محدّث جلیل. [از علمای قرن یازدهم هجری].

مادرش خواهر علّامه جلیل میرزا علاءالدّین محمّد گلستانه بوده است. او در اصفهان متولّد شده و در خدمت پدر و جمعی دیگر از علماء اصفهان تلمّذ نموده و پدرش علّامه مجلسی کتابهای «مرآة العقول» و «شرح تهذیب» را بنا به خواهش او تألیف نموده است.

او در زمان حیات پدر (قبل از سال 1110ق) وفات یافته و در خارج از بقعه خاندان مجلسی، جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شد.(2)

ملّا محمّد صادق هزارجریبی

آخوند ملّا محمّد صادق بن آقا محمّد باقر هزارجریبی مازندرانی، از جمله علماء اخیار [در قرن دوازدهم هجری] بوده و در سال 1203ق وفات یافته [است]. قبرش در صحن تکیه میرزا رفیعا قرار داشت که بعد از احداث فرودگاه قدیم در اراضی جنوبی تخت فولاد، قبر او و بسیاری از فضلاء و علماء و مؤمنین تسطیح شده و از بین رفت.(3)


1- فهرست مرکز احیاء، ج7، ص271؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص368.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص128؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص716؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص333؛ مزارات اصفهان، ص37؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص524؛ فیض قدسی، ص243؛ مرآة الاحوال جهان نما، صص 122 و 265.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص217؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص505؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص119.

ص: 435

میرزا محمّد صادق کتابی

حاج میرزا محمّد صادق کتابی فرزند حاج میرزا محمّد تقی کتابفروش فرزند حاج میرزا محمّد صادق اصفهانی (کتابفروش) عالم فاضل زاهد. بعد از سال 1315ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد علماء این شهر تحصیل نموده، عالمی عامل و عابدی زاهد و دائم الذّکر و مواظب مستحبّات و نوافل، در نزد عموم طبقات بالاخص علماء و دانشمندان و مؤمنین محترم و معزّز بود. او عالمی بود خلیق و مهربان و به دور از ریا و تظاهر.

سرانجام در شب سه شنبه 22 ماه صفر المظفّر 1401ق وفات یافته و پس از اقامه نماز توسط آیت اللّه خادمی بر او، جنازه به مشهد مقدّس منتقل و در آن ارض اقدس مدفون شد. مشارٌالیه داماد حاج شیخ محمّد علی نجفی (ثقة الاسلام) بود.(1)

میر محمّد صادق حسینی سدهی

میر محمّد صادق بن محمّد تقی حسینی سِدِهی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در یک شنبه 11 ربیع الاوّل 1235ق «رجال بحرالعلوم» را نوشته و در پایان اجازات زیادی از دیگران جهت بحرالعلوم و از بحرالعلوم جهت علماء را نقل کرده است. نسخه به شماره 3473 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(2)

آقا محمّد صادق اصفهانی

آقا محمّد صادق فرزند شیخ محمّد جعفر شیخ الاسلام اصفهانی [ظاهرا از اطبّاء قرن دوازدهم هجری بوده و ] در رساله «معالجات» که در سال 1141ق در اصفهان تألیف شده (و نسخه به شماره 1530 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص228.
2- فهرست ملک، ص239.

ص: 436

نسخه ای از او نقل شده است.(1)

حاج میرزا محمّد صادق گلستانه*

حاج میرزا محمّد صادق بن میرزا محمّد جعفر گلستانه، از فضلاء و ادبای قرن سیزدهم هجری است. او تا سال 1236ق در قید حیات بوده و کتابخانه ای نفیس داشته که آن را وقف نموده و فرزندش میرزا محمّد کاظم را مأمور اجرای وقف نموده است.(2)

محمّد صادق نجم ثانی

محمّد صادق معروف به «نجم ثانی» بن محمّد جعفر اصفهانی، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری در اصفهان است.

از آثار او کتابت نسخه ای از «روضة الانوار عباسی» تألیف: ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری است که آن را به خط نستعلیق در غره ماه صفر 1233ق به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 1317 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد موجود است.(3)

محمّد صادق فیض علی شاه ثانی

میرزا محمّد صادق نمازی شیرازی ملقب به «فیض علی شاه» فرزند محمّد جواد، عارف کامل [از مشایخ صوفیه در قرن سیزدهم هجری] در اصفهان متولّد شده و چون پدرش از تُجّار بود، خود نیز سالها تجارت می کرد. خدمت حاج محمّد کاظم سعادت علی شاه رسیده و مجذوب گشته و پس از فوت او روانه گناباد شده، خدمت حاج سلطان محمّد رسیده و تجدید عهد نموده، در سال 1297ق مأذون به ارشاد شده و «فیض علی» لقب یافته، در اصفهان دستگاه ارشاد گسترده و با اعیانیّت و تجمّل از فقیران و مریدان


1- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج8، ص160.
2- خاندان گلستانه اصفهان: خطی.
3- فهرست الهیات، ج2، ص458.

ص: 437

پذیرایی می نموده است.

در ذیقعده 1301ق وفات یافته و جنب میرزا عبدالحسین فیض علی شاه اوّل در بقعه فیض واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مشارالیه برادر علّامه جلیل حاج میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی بوده و به همین علّت او را طریقت می گفته اند.(1)

[مادّه تاریخ وفاتش این بیت است:

بهر تاریخ رحلتش گفتم: «صادق الوعد بود شیخ جلیل»(2)]

صادق نجف آبادی*

صادق بن حسنعلی نجف آبادی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «مسالک الافهام» شهید ثانی را به خط نسخ در سال 1252ق کتابت کرده که به شماره 936 در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(3)

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق بن محمّد حسین اصفهانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او در ذیقعده 1224ق نسخه ای از «اصول دین» تألیف: عبداللّه شبر کاظمی را به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 14 در کتابخانه امام صادق علیه السلام قزوین موجود است.(4)


1- طرائق الحقائق، ج3، ص542؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 865 و 866؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص60؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص168؛ شمس التواریخ، صص 58 و 59؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص584؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص369.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- فهرست صدر بازار، ج3، ص697.
4- فهرست کتابخانه امام صادق علیه السلام قزوین، ص34.

ص: 438

حاج میر محمّد صادق مدرّس خاتون آبادی

حاج میر محمّد صادق مدرّس خاتون آبادی بن حاج میرزا حسین نایب الصّدر بن میر محمّد صادق بن میر محمّد رضا بن میرزا ابوالقاسم مدرّس، عالم زاهد و فقیه مجتهد [از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری].

او در سال 1285ق در اصفهان متولّد شد. [در نوجوانی به تحصیل نزد جمعی از فضلاء اصفهان از جمله حاج ملّا حسن دُرّی و میرزا محمّد حسن نجفی پرداخته و در 17 سالگی] به عتبات عالیات سفر کرده و درس آیات عظام آقا سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی حاضر شد و به اجتهاد نائل آمد و در سال 1324ق به وطن مراجعت نمود. او سالها در مدرسه جده بزرگ به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود و بسیاری از فضلاء و علمای معاصر اصفهان از شاگردان او هستند.

او از جمله علمای اصفهان که به دعوت حاج آقا نوراللّه نجفی در اعتراض به قانون نظام وظیفه و سایر اقدامات رضاشاه به قم مهاجرت کردند بود.

حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی، عالمی وارسته و به دور از علایق دنیوی بود و عمر خود را به قناعت و زهد سپری نمود تا اینکه در هفتم جمادی الاولی 1348ق وفات یافته و در قبرستان مقابل غسالخانه تخت فولاد (جنب تکیه خاتون آبادی ها) مدفون شد. دو سال بعد عالم عالیقدر سیّد عبدالحسین سیّد العراقین را در کنار او مدفون نموده و بقعه ای برای آن دو ساختند و تکیه هم به «تکیه سیّد العراقین» معروف شد.

[از آثار او «حاشیه بر رسائل» شیخ انصاری که تقریرات درس آخوند خراسانی است و در سال 1309ق تألیف شده، در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. همچنین وی «تقریرات درس اصول فقه آخوند خراسانی» را در سالهای 1311 و 1312ق نوشته که نسخه ای از آن به خط حاج سیّد مهدی حجازی فروشانی نزد فرزندش حاج سیّد محمّد تقی حجازی موجود است.]

مرحوم میرزا محمّد علی معلم حبیب آبادی در مادّه تاریخ وفات او گوید:

ص: 439

جمع گشتند پی جستن سالش جمعی تا بگردند کدامین یک از آنها سابق

پس «معلم» شد از آن جمع برون ناگه و گفت: «گشت قاطن بجنان میر محمّد صادق»(1)

[همچنین ادیب فرزانه و شاعر توانا آقای فضل اللّه اعتمادی خوئی (برنا) مرثیه ای جهت مرحوم مدرس خاتون آبادی سروده و مادّه تاریخ فوتش را چنین گفته است:

در جواب این سؤال اهل تحقیق و تجسّس نکته یابان خبرها و پژوهان حقایق

چار تاریخ جدا از هم رقم بنمود «بُرنا» هر یکی با هجری دو قمر باشد مطابق

«بوده صادق رهرو و از شیعیان نیک صادق»

1348ق

«رهبری از شعیان نیک صادق بوده صادق»

1348ق

«بوده در احکام و فقه ص_ادقی است_اد صادق

1348ق

«حاج میر سیّد محمّد صادق مفتی صادق»]

1348ق


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص108؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 716 و 717؛ نقباء البشر، ج1، صص 869 و 870؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص143؛ شرح مجموعه گل، صص 44-84؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص209؛ تاریخ اصفهان (جابری)، صص 346 و 347؛ فهرست گلپایگانی، ج3، ص7.

ص: 440

محمّد صادق سمنانی

محمّد صادق بن حسین سمنانی، ساکن خاتون آباد اصفهان. از فضلاء و خطاطین قرن یازدهم هجری.

از آثارش کتابت نسخه ای است از کتاب «خلاصة الادعیة» که آن را به خط نسخ در چهارشنبه 27 ربیع الثّانی سال 1041ق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 1163 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد مقدس موجود است.(1)

[یکی از خاندان های هنرمند عصر صفویه خاندان خاتون آبادی است که در قرن دهم هجری از سمنان به روستای «خاتون آباد» از توابع ناحیه جی اصفهان مهاجرت کرده و شماری از آنان به کتابت پرداخته و در قرن یازدهم و دوازدهم هجری به خوشنویسی معروف شدند. این خاندان را نباید با سادات خاتون آبادی که در محلّه پاقلعه اصفهان ساکن بودند اشتباه گرفت.]

میر محمّد صادق لاریجانی

میر محمّد صادق بن میر محمّد حسین لاریجانی مازندرانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل فقه و حدیث می پرداخته است. او در دوشنبه صفر 1098ق از کتابت «استبصار» شیخ طوسی فراغت یافته و آنرا نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی قرائت کرده و علّامه در آخر جلد دوّم «استبصار» اَنهائی در جمادی الاولی سال 1092ق برای او نوشته است. و از او با القاب «المولی السیّد الایّد الفاضل الکامل الحسیب النّسیب الادیب اللّبیب التّقی الزکی» یاد کرده است. این نسخه به شماره 837 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص295.
2- فهرست مرعشی، ج3، ص35؛ فیض قدسی، ص161؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 42 و 43؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص106؛ اجازات الحدیث، ص213؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص350.

ص: 441

محمّد صادق جاودان اصفهانی

محمّد صادق جاویدانی متخلّص به «جاودان» فرزند حاج حسینعلی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1282ش در اصفهان متولّد شده و پس از طی دوره ابتدائی و مدتی کسب و کار به کار در اداره دارایی پرداخت. سپس به استخدام بانک ملّی ایران درآمد. گاهی شعر می سرود. از اوست:

زین جلوه ای که آن بت آهو خرام کرد آسودگی برای خلایق حرام کرد

باید جفای سنگ ملامت کند قبول هر کو چو خاک بر سر کویش مقام کرد(1)

صادق بن محمّد خلیل

صادق بن محمّد خلیل، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه کاسه گران اصفهان ساکن بود و به تحصیل علم اشتغال داشت. او کتاب «حاشیه معالم» تألیف: ملّا محمّد صالح مازندرانی را در سال 1238ق در آن مدرسه کتابت کرد. نسخه ای از آن در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(2)

صادق رهبر اصفهانی

صادق شیرانی متخلّص به «رهبر» فرزند خیراللّه [از شعرای اصفهان در قرن چهارهم هجری] در سال 1281ش در اصفهان متولّد گردید. او از مریدان آقا میرزا زین العابدین پاقلعه ای (نعمت اللهی) بوده و از نوجوانی قدم در جاده سیر و سلوک نهاده و خدمت جمعی از مشایخ و اقطاب رسیده است.

از اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص423.
2- فهرست ملی، ج7، ص17.

ص: 442

منم از عشق او سوزان سمندروار در آتش ز هجر او شده بیرون ز تن تاب و توان من

نه روز آرام دارم نی شب از عشقش برد خوابم تنم فرسود و رفت از کالبد هوش و روان من(1)

صادقِ ملّا رجب

ملّا محمّد صادق بن ملّا رجبعلی اصفهانی معروف به «صادقِ ملّا رجب» از شعرای هزل سرا و خوشنویسان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است.

در شعر طبعی روان داشته و به لهجه اصفهانی شعر می گفته و طبعش به هزل و هجو مایل بوده است. از راه کتابت امرار معاش می نموده(2) [و خطوط نسخ و ثلث را نیکو می نوشته است. میرزا یحیی دولت آبادی او را در کهولت و اواخر عمرش ملاقات کرده و توصیفی جالب و ظریف از زندگی شاعرانه او ارائه داده است.(3)]

وی سرانجام در سال 1305ق وفات یافته و در قبرستان سر قبر آقای اصفهان مدفون شد.(4) و پس از تخریب قبرستان، مزاراو را هم از بین بردند.

[دیوان صادق ملّا رجب در سال 1309ق چاپ سنگی شده است. دو نسخه خطی از آن نیز موجود است. یکی نسخه ای به خط نستعلیق و مورخ چهارشنبه 25 جمادی الاوّل 1319ق موجود در کتابخانه دکتر حسین مفتاح در تهران.(5) و نسخه ای دیگر به خط نسخ، به سال 1304ق، به شماره 2105 در کتابخانه ملّی ایران.(6)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 224 و 225.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص116؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص516.
3- حیات یحیی، ج1، ص63.
4- آگهی شهان از کار جهان، ج3، ص85؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص495؛ مزارات اصفهان، ص51.
5- نسخه های خطی، ج7، ص160.
6- فهرست ملّی ایران، ج5، ص117.

ص: 443

او همچنین در جمادی الثّانی 1288ق به فرمایش آقا میرزا محمّد قوام الدّین قرآن مجید را کتابت کرده که به شماره 152 در کتابخانه سلطنتی سابق در تهران موجود بوده است.(1)]

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق بن حاج محمّد رضا اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. او «الرّسالة السّعدیه» تألیف علّامه حلّی را به خط نسخ در 4 جمادی الآخر سال 1038ق کتابت کرده است و به شماره 1/8900 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق بن محمّد رضا اصفهانی، از فضلاء و دانشمندان گمنام اصفهان در قرن دوازدهم هجری است. او در رمضان سال 1125ق «شرح دعای صباح» را تألیف کرده است. این نسخه در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3)

میر محمّد صادق خاتون آبادی

میر محمّد صادق بن میرزا محمّد رضا بن میرزا ابوالقاسم مدرس بن میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی، عالم فاضل، عابد زاهد [از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری[ در سال 1207ق در اصفهان متولّد شد. [او نزد میرزا ابوالقاسم قمی و شیخ محمّد تقی رازی (صاحب حاشیه) فقه و اصول را خواند و علوم عقلی را از ملّا علی نوری، ملّا اسماعیل واحدالعین و ملّآ محمّد علی نوری آموخت. او پس از برادرش میر محمّد صالح چندین سال در مسجد شاه (مسجد امام فعلی) اصفهان اقامه جماعت می نمود و سالها به


1- فرهنگ ایران زمین، ج26، ص138.
2- فهرست مختصر مجلس، ص403.
3- مجله میراث شهاب، شماره 23 و 24، ص35.

ص: 444

تدریس و تربیت شاگردان فاضل مشغول بود.

در زهد و تقوا و عبادت کم نظیر بود. مدت 40 سال روزه گرفت و به کمترین چیزی امرار معاش نمود. در مجلس حکام و سلاطین هرگز حاضر نشد مگر زمانی که در منزل منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان به همراه سایر علماء به مناظره با سیّد علی محمّد باب پرداخت و باب در این مباحثات مغلوب شد.

میر محمّد صادق خاتون آبادی در اغلب علوم زمان خود چون فقه، حدیث، تفسیر، کلام، ریاضیات، علم حروف و علوم غربیه مهارتی به سزا داشت.(1)]

او سرانجام در شب جمعه 14 رجب المرجّب 1272ق در اصفهان وفات یافت. او کتابی در شرح چهل حدیث درباره حضرت مهدی (عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف) به نام «کشف الحق» تألیف کرده [که در سال 1361ش توسط مؤسسة الامام المهدی در تهران به طبع رسیده است.(2)]

محمّد صادق تویسرکانی

محمّد صادق بن محمّد رضا تویسرکانی [خطاط نسخ نویس] در دهه اوّل ماه رجب سال 1310ق کتاب «حقیقت ایمان» تألیف: میرزا عبدالغفار تویسرکانی را به خط نسخ زیبا کتابت نموده است. نسخه به شماره 7550 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

احتمال دارد که کاتب شاگرد مؤلف کتاب فوق باشد.


1- کشف الحق: مقدمه، صص 5 و 6؛ مکارم الآثار، ج2، صص 324-326؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص280.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص189؛ الذریعه، ج18، ص32؛ الکرام البرره، ج2، ص636؛ تراجم الرّجال، ج2، ص721.
3- فهرست مرعشی، ج19، ص354.

ص: 445

آقا سیّد محمّد صادق چهارسوقی

آقا سیّد محمّد صادق چهارسوقی بن سیّد زین العابدین بن میر ابوالقاسم جعفر بن آقا سیّد حسین بن حاج میرزا ابوالقاسم جعفر (میر کبیر) موسوی خوانساری اصفهانی، عالم فاضل مجتهد محقق [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری].

در 26 صفر سال 1228ق در خوانسار متولّد شد و تحصیلاتش را در اصفهان نزد والد ماجد خود و آقا میر سیّد محمّد شهشهانی و آقا میر سیّد حسن مدرس انجام داد و از هر سه نفر آنان اجازه روایت و اجتهاد اخذ نمود. همچنین مدّتی نزد حاج محمّد ابراهیم کلباسی و آقا محمّد مهدی نایب الصدر کسب فیض نمود.

او عمر خود را به عبادت و تحقیق و تألیف گذرانید و سرانجام در شب 21 شعبان المعظم سال 1289ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه مادر شاهزاده (جنب مزار پدر عالیقدر خود) واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

وی را تألیفاتی عدیده ای است که از آن جمله است:

1. «شرح الشّرایع» 2. «رسالة فی الحج» به عربی3. «مناسک حج» به فارسی4. «رسالة الکبیرة فی الأخبار الطریفة»5. «مجموعه» کشکول مانند6. «رساله در طهارة و صلاة و صوم و حج و خمس و زکاة» نظیر «تبصره» علّامه7. «رساله در صیغ العقود»8. «رسالة فی ذکر مشایخه الکرام»9. «شرح زبدة الاصول» 10. «الإحباط و التّکفیر»(1)

صادق دارجانی لنجانی

صادق بن سمیع دارجانی لنجانی اصفهانی، [از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم


1- زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، ص81؛ مناهج المعارف: مقدمه، صص 292-296؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص76؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص112؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص95؛ بیان المفاخر، ج2، صص 25 و 26؛ الکرام البرره، ج1، ص639؛ مکارم الآثار، ج3، صص 850-851؛ دانشمندان خوانسار، صص 450 و 451؛ معجم المؤلفین، ص76.

ص: 446

هجری] در 25 رجب 1273ق کتاب «روضة البهیّه» در شرح لمعه را به خط نسخ نوشته است نسخه در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود است.(1)

میر صادق قهفرخی*

میر صادق حسینی قهفرخی فرزند میر محمّد شفیع از فضلای در قرن دوازدهم هجری است. او کتابی در خواص اَدعیه و سُوَر به نام «رفع اَنات و دفع بلیات» به فارسی تألیف کرده که نسخه اصل آن به خط نستعلیق زیبا، در محرم 1125ق کتابت شده و در کتابخانه مرحوم سیّد رضا ابوالبرکات در اصفهان به شماره 54 موجود است.(2)

[قهفرخ اکنون فرخ شهر خوانده می شود و در چهارمحال و بختیاری واقع است. در دوره صفویه چهارمحال، از توابع اصفهان بوده است.]

محمّد صادق نایب جرقویه ای*

نایب محمّد صادق نوذری متخلّص به «نایب» فرزند صادق ینگ آبادی جرقویه ای اصفهانی، شاعر ادیب قرن چهاردهم هجری.

از اهالی قریه «ینگ آباد» [نیک آباد فعلی] جرقویه است. آوایی رسا و دلنشین داشت و از تعزیه خوان های معروف آن سامان بود و شعر نیز می سرود. عاقبت در سال 1320ش وفات یافت.

از اوست:

در ده هر آنکه بود غافل از خدا نامش میان خدا گشته کدخدا

در ده اگر به پیرزنی خر زند لگد فحاشی زیاد نماید به کدخدا


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ص246.
2- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص55.

ص: 447

مشمول اگر به غرب به مرگ خدا بمرد مسئول او به شرق بود شخص کدخدا

تثبیت غلّه جنس اگر خواست از بلوک مأمور جلب می رود از بهر کدخدا

«نایب» روا مدار به دوران زندگی کاری که نیست موجب خشنودی خدا(1)

ملّا محمّد صادق مینای اصفهانی

ملّا محمّد صادق مینا بن محمّد صالح آزادانی اصفهانی، شاعر و ادیب دانشمند قرن یازدهم هجری.

[او در یکشنبه 3 شعبان 1018ق در بندر سورت هند متولّد شد.] نسب او به صدرالدّین محمّد طبیب زبیری اصفهانی (م 888ق) می رسد و میرزا محمّد طاهر نصرآبادی مؤلف «تذکره نصرآبادی» نوه اوست. در هندوستان به تحصیل و مطالعه و جستجو پرداخته و در علوم مختلف خصوصا ادبیات، هندسه، حساب، اسطرلاب مهارت به سزائی یافت. علت شهرت او به «مینا» این بود که هنگام اسب سواری از اسب افتاد و یک چشم او آسیب دید. او چشمی از مینا ساخته و به جای آن گذاشت. او در سپاهیگری و شجاع و تهوّر ممتاز بود و با یاغیان بنگاله بارها جنگ کرده و شرح آن را به صورت منظوم برای میرزا محمّد طاهر نصرآبادی (نوه اش) فرستاده بود.

[او سالها در بنگاله ملازم شاهزاده شجاع فرزند شاه جهان (پادشاه هند) بود و کتاب «شاهد صادق» را به نام او در 4 جلد تألیف کرد. او سرانجام در 19 ربیع الاوّل 1062ق در هندوستان وفات یافت. در سرودن انواع شعر خصوصا مثنوی مهارت داشت و


1- گرکویه، (ویرایش دوم)، ص384.

ص: 448

«صادقی» تخلّص می کرد.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «رجال» 2. «شاهد صادق» که دائرة المعارفی است درباره علوم مختلف و بخش تاریخ آن در مجله یادگار طی چند شماره به طبع رسیده است.3. «الشّمس البازغة» در حکمت (ردّ بر میرداماد در مبحث حدوث دهری)4. «صبح صادق» در تاریخ جهان و ایران و شرح حال رجال برجسته علم و ادب و سیاست، که نسخه های متعددی از آن در کتابخانه ها موجود است.5. «القلائد» و غیره.

[از اوست:

سوی میخانه به تأیید جنون خواهم رفت باز از عالم اسباب برون خواهم رفت

حدّ این بادیه جز اشک ندیدست کسی آه خواهم شد و از اشک فزون خواهم رفت

راه گم کرده ام و میکده را می جویم گر نیابم، زِ خَم چرخ برون خواهم رفت(1)]

میرزا محمّد صادق خلیفه سلطانی

میرزا محمّد صادق بن میرزا محمّد طاهر خلیفه سلطانی بن نواب میر سیّد علی بن میر سیّد علاءالدّین حسین حسینی مرعشی (خلیفه سلطان)، عالم فاضل، ادیب شاعر و محقّق مدقّق.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 90 و 91؛ کاروان هند، ص678؛ الروضة النضره، ص275؛ مداومت در اصول موسیقی ایران، ص167؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، صص 632-634 و 189؛ الذریعه، ج1، ص105 و ج 13، ص15 و ج9، ص582؛ ریحانة الادب، ج6، ص83؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص244؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص180.

ص: 449

میر عبدالحسین خاتون آبادی که معاصر اوست در کتاب خود می نویسد: «علّامة الزّمانی آقای میرزا محمّد صادق الحسینی _ دامت برکاته _ که مدّتی خدمت سراسر سعادت مولینا آخوند ملّا محمّد باقر مجلسی اکتساب حدیث فرمودی و از ایشان روایت می نماید و از رشحات خامه او حاشیه نفیسه بر شرح هدایه میبدی می باشد.»(1)

در الذریعه گوید: «دارای اجازه مختصری است در پشت «استبصار» تاریخ آن 1092 می باشد.»(2)

وی مدّتی به هندوستان مهاجرت نموده و در آنجا به مباحثه علوم اشتغال جسته و پس از مدّتی به اصفهان مراجعت نموده، در این شهر در سال 1135ق وفات یافته، در قبرستان ستّی فاطمه که بسیاری از افراد خاندان او نیز در آنجا مدفون بودند به خاک رفت.(3)

کتاب های زیر از اوست:

1. «حاشیه شرح هدایه» میبدی 2. «دیوان اشعار» 3. «کشکول» که در آن شرحی راجع به مسافرت های و پیش آمدهای سفر و توقّفش در هند در آنجا نوشته است.(4)

او همچنین «حاشیه روضة البهیه» تألیف عمویش میرزا محمّد ابراهیم خلیفه سلطانی را جمع آوری و مدوّن ساخته و در 25 شعبان 1125ق آن را به خط نستعلیق کتابت نموده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است.(5)

محمّد صادق اصفهانی

محمّد صادق بن عباسعلی اصفهانی [از کاتبان نستعلیق نویس قرن سیزدهم هجری[


1- وقایع السنین و الاعوام، ص519.
2- الذریعه، ج1، ص152.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص186؛ مزارات اصفهان، ص251؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص327؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص350.
4- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 42 و 43؛ الکواکب المنتشره، صص 358 و 264؛ الذریعه، ج9، ص581 و ج18، ص74.
5- فهرست مرعشی، ج8، ص282؛ تراجم الرّجال، ج2، ص722.

ص: 450

در سال 1292ق کتابت نسخه ای از کتاب «لسان الواعظین» تألیف: شیخ محمّد علی رضوی کاظمی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و نسخه به شماره 1010 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میر محمّد صادق بهشتی

میر محمّد صادق بن میر عبدالباقی بن میر محمّد رضا حسینی بهشتی، عالم فاضل و عابد زاهد [از علمای اواخر دوره قاجاریه].

او نزد علمای اصفهان تحصیل کرده و سپس در محلّه لنبان مرجع مسائل شرعی مردم بود و در مسجد لنبان اقامه جماعت می کرد و از شدّت زهد و احتیاط در مسائل شرعی به «سلمان الزمان» معروف بود و سرانجام در سلخ ربیع الثّانی سال 1308ق وفات یافته و در تکیه سادات بهشتی واقع در شمال مصلای تخت فولاد مدفون شد.(2)

میر محمّد صادق خاتون آبادی

میر سیّد محمّد صادق خاتون آبادی فرزند میر سیّد عبدالحسین بن میر سیّد محمّد باقر حسینی خاتون آبادی، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن دوازدهم هجری].

در سال 1070 در اصفهان متولّد شده و نزد پدر عالیقدر خود و احتمالاً عمویش میر محمّد اسماعیل و دیگران تحصیل کرده است. وی در روز 27 ربیع الثانی 1134ق به شهادت رسیده و در تخت فولاد اصفهان مدفون شده است.(3)

ظاهرا وی مؤلف کتاب «میزان المقادیر» است که نسخه خطی آن در کتابخانه


1- فهرست مرعشی، ج3، ص207.
2- تحفة الاحباب، صص 43 و 44؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص718؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.
3- الکواکب المنتشره، ص362؛ الذریعه، ج8، ص221؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص190.

ص: 451

دانشمند محقق آقای دکتر سیّد احمد تویسرکانی در اصفهان نگهداری می شود.

میرزا صادق نصیری طوسی*

میرزا صادق نصیری طوسی فرزند میرزا عبدالحسین منشی الممالک، از شعرای قرن یازدهم هجری است. او به فضل و ادب موصوف و به کمالات صدری و معنوی آراسته بود. مع الاسف در جوانی در اصفهان وفات یافت.

از اوست:

پاس نفس بدار که آئینه طینتان در موج می روند چو آب از دم نسیم(1)

میر محمّد صادق خاتون آبادی

میر محمّد صادق بن میر عبدالکاظم بن میر محمّد صادق بن میر عبدالحسین خاتون آبادی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری] در جمادی الاولی سال 1134ق متولّد و در سال 1219ق وفات یافته و در ایوان علماء در مرقد مطهر حضرت علی علیه السلام در نجف اشرف مدفون شد.(2)

ملّا محمّد صادق مازندرانی

ملّا محمّد صادق بن عبدالمجید مازندرانی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری]. در سال 1197ق کتاب «سفینة النجّاة» تألیف ملّا محمّد تنکابنی (فاضل سراب) را در اصفهان استنساخ نموده است. این نسخه در کتابخانه میرزا علی شهرستانی در نجف اشرف موجود می باشد.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص117.
2- الذریعه، ج8، ص22؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص190؛ مکارم الآثار، ج3، صص 673 و 674.
3- الذریعه، ج12، ص203.

ص: 452

میرزا محمّد صادق امام جمعه

میرزا محمّد صادق امام جمعه بن میرزا محمّد علی بن میرزا جعفر بن حاج میر سیّد محمّد بن میر عبدالباقی خاتون آبادی [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری].

پس از فوت میرزا هاشم امام جمعه، فرمان امامت جمعه به نام فرزند صغیر او میرزا سیّد حسن صادر گردید و صاحب عنون به جای مشارالیه به سمت نایب الامام تعیین شد. و وقتی میرزا سیّد حسن به بلوغ رسید چون علمی و نفوذ معنوی نداشت فرمان امامت جمعه به نام میرزا محمّد صادق صادر گردید.

وی در 3 رمضان 1348ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه علّامه مجلسی پیش قبر پدر مدفون گردید و قبرش در تعمیرات اخیر بقعه محو شد.(1)

محمّد صادق واعظ اصفهانی

محمّد صادق بن محمّد علی واعظ اصفهانی، از فضلاء و وعاظ اصفهان [در سیزدهم هجری] در روز سه شنبه چهارم رجب 1270ق نسخه ای از «بصائر الدّرجات» تألیف: ابو جعفر محمّد صفّار قمی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 6091 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.

همچنین او قسمتی از «فروع کافی» را کتابت نموده که به شماره 2871 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

از دیگر آثار او کتابت نسخه ای از «شرح شرایع» تألیف یکی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری است که آن را به خط نسخ در سلخ محرم الحرام سال 1279ق به پایان رسانیده است و به شماره 1557 در کتابخانه دانشکده الهیات مشهد موجود است.(3)


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص316؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص720؛ مزارات اصفهان، ص37.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص284.
3- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص697.

ص: 453

محمّد صادق واعظ کرونی*

محمّد صادق واعظ بن محمّد علی کرونی اصفهانی، از وعاظ و فضلای قرن سیزدهم هجری است. او کتاب «دلایل العباد فی شرح الارشاد» تألیف: محمّد تقی نوری را به خط نسخ در صفر 1277ق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 9599 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1)

میر محمّد صادق خاتون آبادی

میر محمّد صادق بن میر علینقی بن میر عبداللّه خاتون آبادی (برادر میر محمّد اسماعیل اوّل) عالم فاضل محقّق جامع در سال 1123ق وفات یافته است.(2)

سیّد محمّد صادق زنجانی

سیّد محمّد صادق بن علینقی بن محمّد علی موسوی زنجانی اصفهانی، عالم فاضل ادیب شاعر [از علمای قرن سیزدهم هجری. ساکن اصفهان] مؤلف کتاب «دُرّ المنثور» (شعر عربی) که در سال 1309ق به ضمیمه کتاب «معیّن الواثقین» به خط محمّد در جزینی چاپ سنگی شده است.(3)

[وی اهل شعر و ادب بوده و نشانة تملک او بر کتاب «ذریعة الضّراعه» تألیف فیض کاشانی که پدرش سیّد علینقی آنرا کتابت کرده بود، مشهود است. او در آخر این کتاب در سال 1274ق قصیده ای در توحید از سروده های خودش را آورد که 30 بیت است و با این بیت شروع می شود:

ای منزّه ذات پاکت از زوال وی برون حُسنت ز مرآتِ خیال(4)]


1- فهرست مختصر مجلس، ص354.
2- الذریعه، ج8، ص220؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص190.
3- مؤلّفین کتب چاپی، ص346؛ تراجم الرجال، ج2، ص719.
4- الکرام البرره، صص 643 و 644.

ص: 454

صادق خوانساری

صادق بن علینقی خوانساری اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری. وی مؤلف «بدیعیه» در اسطرلاب است به فارسی که آن را در سال 1193ق تألیف نموده و کتاب دارای یک مقدمه و شصت باب و خاتمه است. نسخه به شماره 2158 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

صادق خولنجانی

صادق بن قاسم خولنجانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری]. کتاب «الرّعایه فی علم الدّرایه» تألیف شهید ثانی را به خط نستعلیق با حواشی مختلف نوشته است. نسخه به شماره 1980 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

[خولنجان از دهات لنجان است. در قرون اولیّه بعد از اسلام به «خان لنجان» شهرت داشته و از قصبات و بلکه شهرهای معتبر لنجانات شمرده می شده و سیّاحان در سفرنامه های خود به توصیف آن پرداخته اند. فدائیان اسماعیلی نیز در عصر سلجوقی درکوه ها و قلعه های آنجا پایگاه داشتند.]

محمّد صادق اصفهانی

محمّد صادق بن محمّد کاظم اصفهانی . [از کاتبان نستعلیق نویس در قرن سیزدهم هجری]در یک شنبه 24 رجب 1209ق کتابت کتاب «تحفة النّاظرین» در نجوم به فارسی از مؤلّفی ناشناس را به خط نستعلیق را به پایان رسانیده و نسخه به شماره


1- الذریعه، ج11، ص128؛ فهرست گلپایگانی، ج3، ص177؛ الکواکب المنتشره، ص360.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج8، ص590.

ص: 455

2484 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

محمّد صادق پریشانی

محمّد صادق بن محمّد کاظم پریشانی اصفهانی، از فضلاء و نویسندگان قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری.

از آثارش کتابت نسخه ای است از «جامع المقال» تألیف: شیخ فخرالدّین طریحی که آن را به خط نستعلیق در محرّم سال 1310ق به پایان رسانیده و کتاب به شماره 1625 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی در مشهد مقدس موجود است.(2)

پریشان (فروشان) از قُراء ثلثه سِدِه ماربین اصفهان است. [اکنون از محلّه های خمینی شهر اصفهان به شمار می رود.

صاحب عنوان نسخه ای از «اثبات الوصیّه» تألیف: ابوالحسن علی مسعودی را در رمضان 1309ق کتابت نموده که در کتابخانه بنیاد فارس شناسی در شیراز موجود است.(3)]

ملّا محمّد صادق خوانساری

ملّا محمّد صادق بن محمّد کاظم خوانساری اصفهانی، [از فضلاء و محدّثین اصفهان در قرن یازدهم هجری].

او در اصفهان نزد جمعی از علماء همچون علّامه مجلسی تلمذ کرده و از او و شیخ ابوتراب اصفهانی اجازه دریافت کرده است.

ملّا محمّد صادق خوانساری در 7 جمادی الثانی سال 1091ق نسخه ای از «روضه کافی» را کتابت کرده و علّامه مجلسی و شیخ ابوتراب اجازات خود را روی برگ های این


1- فهرست مرعشی، ج7، ص75.
2- فهرست الهیات، ج3، ص748.
3- فهرست فارس شناسی، صص 66 و 67.

ص: 456

کتاب نوشته اند. این نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

محمّد صادق اصفهانی*

محمّد صادق بن محب علی اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. در نوشتن خط نسخ مهارت داشته و تا سال 1096ق در قید حیات بوده است. او آثاری را کتابت کرده که از آن جمله است:

1. «المصادر» تألیف: ابوعبداللّه حسین زوزنی که در سال 1090ق کتابت شده و در مدرسه حجتیّه قم موجود است.(2) 2. «ربیع الشّیعه» منسوب به «سیّد رضی الدّین علی بن موسی بن جعفر بن طاوس حسنی، که در جمعه 14 جمادی الآخر 1096ق کتابت شده و در کتابخانه علّامه محقّق حاج سیّد محمّد علی روضاتی موجود است.(3)

صادق بن محمّد

صادق بن محمّد، نستعلیق نویس در قرن سیزدهم هجری. از آثارش کتابت «حاشیه تحریر القواعد المنطقیّة» تألیف: میر سیّد شریف جرجانی است که در اوّل ربیع الاوّل 1236ق به پایان رسانیده است. نسخه در کتابخانه دانشکده حقوق در طهران موجود است.(4)

ملّا محمّد صادق تنکابنی

ملّا محمّد صادق بن ملّا محمّد (فاضل سراب) بن عبدالفتّاح تنکابنی، عالم فاضل و


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1476؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص43؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص217؛ اجازات الحدیث، ص217؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص350.
2- فهرست حجتیّه، ص27.
3- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص390.
4- فهرست حقوق، ص318.

ص: 457

فقیه محدّث [از علمای اصفهان در قرن دوازدهم هجری].

او در سال 1082ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علمای اصفهان به تحصیل پرداخت از جمله: علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی، ملّا محمّد باقر محقّق سبزواری، آقا حسین خوانساری، شیخ علی سبط شهید ثانی، ملّا محمّد علی استرآبادی و ملّا محمّد فاضل سراب، که برخی از اساتید درس او هستند و برخی اجازه روایت به او داده اند.

او سپس در اصفهان به تدریس پرداخت. برخی از محدّثین نیز از او روایت می کنند از جمله: سیّد حسین بن سیّد ابوالقاسم موسوی خوانساری، ملّا حسین بن حسن دیلمانی گیلانی (لنبانی)، ملّا محمّد حسین بن محمّد سعید گیلانی و زین الدّین علی بن عین علی خوانساری.

سال وفات او معلوم نیست. ولی او تا سال 1123ق در قید حیات بوده است. مدفن او جنب قبر پدرش در تکیه فاضل سراب (معروف به تکیه جویباره ای ها) در تخت فولاد اصفهان است.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حواشی بر دعوات» [2. «نهایة الإدراک فی شرح تشریح الأفلاک»3. «احوال عبداللّه بن بکیر» که در شعبان 1113ق آن را تألیف نموده و نسخه ای از آن به شماره 2/1874 در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در تهران موجود است.]

میر محمّد صادق کتابفروش

میر محمّد صادق کتابفروش بن میر سیّد محمّد بن سیّد محمّد علی بن هادی حسینی


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 43 و 44؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص853؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص103؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص107؛ فیض قدسی، ص165؛ الکواکب المنتشره، صص 360 و 361؛ نجوم السّماء، ص231؛ تراجم الرّجال، ج2، ص720؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص28؛ بزرگان رامسر، صص 183-186؛ دانشمندان خوانسار، ص163؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص350؛ فهرست دائرة المعارف اسلامی، ج1، ص260.

ص: 458

افطسی، عالم فاضل متقی و فقیه محقّق [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری].

در حدود سال 1210ق در اصفهان متولّد شده و پس از مدّتی تحصیل به عتبات عالیات رفته [و نزد شیخ محمّد حسن صاحب جواهر و دیگران] تحصیلات خود را تکمیل کرده و به اصفهان مراجعت نمود.

او سالها به تدریس فقه و اصول مشغول بوده و خصوصا شرح لمعه را با دقّت و غور و تحقیق، تدریس می نموده است.

میرزا حسن خان جابری انصاری، آخوند ملّا عبدالکریم گزی، حاج میرزا محمّد باقر حکیم باشی و حاج میرزا بدیع درب امامی از شاگردان برجسته او به شمار می روند.

او عالمی منزوی و قانع و زاهد بوده و عمر خود را به مطالعه و تألیف و تدریس و عبادت و تهجّد گذرانیده است. همسرش دختر علّامه فقیه حاج سیّد محمّد باقر حجة الاسلام شفتی است.

او در پنج شنبه 12 شعبان 1304ق وفات یافته و در بقعه ای مخصوص در تخت فولاد مدفون شد. در قرن چهاردهم هجری پس از احداث فرودگاه قدیم تکیه سادات کتابفروش در محدوده آنجا واقع شده است.

از تألیفات او «شرح بر شرایع» است که آنرا در سال 1225ق تألیف کرده است. نسخه آن به خط مؤلف در کتابخانه دانشمند گرامی مرحوم آقا میرزا ابوالحسن کتابی (نواده صاحب عنوان) موجود بوده است.(1)

ملّا محمّد صادق اردستانی

ملّا محمّد صادق اردستانی بن حاج محمّد بن قاسم بن کمال الدّین محمّد بن پیر


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 62 و 63؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص720؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 139 و 140؛ بیان المفاخر، ج1، ص327؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، ص141؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص346؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، ص443.

ص: 459

جمال الدّین محمّد معروف به پیر جمالی اردستانی، حکیم متألّه، فیلسوف و عارف زاهد [از فلاسفه و عرفای بزرگ اصفهان در قرن یازدهم و دوازدهم هجری است. از تولّد و تحصیلات او اطلاعی در دست نیست. مرحوم رفیعی مهرآبادی تولّد او را حدود سال 1054ق تعیین کرده که حدس و گمان است و مستند به منبعی نیست.(1) از اساتید او هم آگاهی نداریم. تنها مرحوم آشتیانی نوشته است: «ملّا اسماعیل خواجوئی شاگرد ملّا محمّد صادق اردستانی، و او شاگرد ملّا رجبعلی تبریزی و محقّق لاهیجی و شیخ حسین تنکابنی و یا فیض می باشد.»(2)]

مشارالیه در اصفهان حکمت عالیه تدریس می نموده و جمعی کثیر از محضر او مستفید می گشته اند از جمله: 1. ملّا حمزه گیلانی 2. شیخ محمّد علی حزین3. ملّا محمّد صالح بن سعید خلخالی4. آقا محمّد صادق تفرشی [5. محمّد ماجد بن ابراهیم حسینی6. ملّا عبدالرحیم دماوندی و غیره].

[حاجی زین العابدین شیروانی (مست علی شاه) در کتابهای «ریاض السیاحه» و «بستان السّیاحه» و به تبعیّت از او «معصوم علی شاه شیرازی» در کتاب «طرائق الحقائق» و دیگران نوشته اند که: ملّا صادق اردستانی مردی صوفی مشرب بوده و شاه سلطان حسین به اشاره علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی، او را از اصفهان اخراج کرده و در عرض راه طفل صغیر او بر اثر شدت سرما فوت شده، ولی بعدا مجلسی تغییر عقیده داده و او را به شهر دعوت نموده است. امّا ملّا صادق در بیرون شهر و در قبرستان تخت فولاد منزل کرده، تا فوت شده است.

این ماجرا بنا به دلایلی مورد تردید است. جوانی اردستانی مقارن پیری علّامه مجلسی بوده و اردستانی شهرت و نفوذی نداشته که باعث هراس مخالفان صوفیه از او شود. همچنین هیچ یک از معاصرین اردستانی از جمله شاگرد او شیخ محمّد علی حزین


1- آتشکده اردستان، ج2، ص315.
2- تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفای متأخر، ص85.

ص: 460

به این ماجرا کمترین اشاره ای نکرده اند. از طرف دیگر هیچ مدرکی در دست نیست که را او از صوفیان و صاحبان خانقاه و خرقه و... بداند. بلکه او عارفی الهی و عابدی زاهد بوده که عارف مشرب بوده است. هرچند برخی از صوفیه همچون شیروانی و معصوم علی شاه او را به خود منسوب داشته اند.(1)

ملّا صادق در حکمت مقامی ارجمند داشته و حزین لاهیجی او را با القاب «سلطان المحققّین، افضل الحکماء الرّاسخین المولی الاعظم البحر الاعلم مظهر معارف و حقایق مکمل علوم سوابق و لواحق محی الحکمه ابوالفضائل مولانا محمّد صادق الاردستانی علیه الرحمه» ستوده و افزوده است که: «از اساطین حکماء بود و قرن ها باید که مثل او از دانشمندان برخیزد»(2)]

او سرانجام در سال 1134ق در اصفهان وفات یافته و در سمت جنوب شرقی پل خواجو، بر روی سکویی دفن شده و در موقع تعریض خیابان، به تخت فولاد منتقل شده و قابل تکیه کازرونی و در کنار قبر ناصر علی گلکار اصفهانی مدفون شد.

در زمان قدیم مزار او به مزار آخوند پلویی شهرت داشته و عوام اصفهان را این عقیده بوده که خواندن فاتحه بر قبر او باعث می شود که به زودی پلو نصیب آنان شود. اما صحیح آن است که مزار سابق اردستانی به خاطر مجاورت با پُل خواجو، به مزار آخوند پُلی و سپس آخوند پلویی معروف بوده است.(3)

فرزندانش حاج محمّد ابراهیم، ملّا محمّد طاهر و ملّا محمّد شفیع نیز از فضلاء قرن


1- بستان السّیاحه، (چاپ اصفهان)، ص33؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 165 و 166؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص22؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 191 و 192؛ شواهد الرّبوبیّه: مقدمه استاد آشتیانی، ص109؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 102 و 103؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 315 و 316؛ آسیای هفت سنگ، ص204؛ تاریخ و سفرنامه حزین: تعلیقات، صص 350 و 351؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص398.
2- تاریخ و سفرنامه حزین، ص192؛ نجوم السماء، ص231.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص722؛ ریحانة الادب، ج1، ص104؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص516؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 486-488 و 236-238؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص176.

ص: 461

دوازدهم هجری به شمار می روند و اعقاب او نیز اغلب از علماء، شعراء و فضلای روزگار خویش بوده اند.

رسائل زیر از اوست:

1 و(1) «رساله جعلیه» در معنی جعل و ایجاد در فلسفه، که در شوال 1121ق نوشته شده و در اختیار آقای سیّد حسین شهشهانی بوده(2) و به ضمیمه رساله کوتاه دیگری در جعل از اردستانی در کتاب آتشکده اردستان به طبع رسیده است.(3) «حکمت صادقیّه» [تقریرات درس فلسفه ملّا صادق اردستانی است که شاگردش ملّا حمزه گیلانی آن را جمع آوری و مدوّن ساخته و به این نام نامیده است.(4)](5) «رساله در تفسیر آیه نور»، مختصر5. «رساله تباشیر»6. «حواشی بر شفا» [کتاب «کلید بهشت» را برخی از او و برخی از ملّا رجبعلی تبریزی دانسته اند امّا در تحقیقات اخیر علّامه مفضال حاج سیّد محمّد علی روضاتی معلوم شده که متعلّق به حکیم محمّد سعید قمی است.(6)]

میر محمّد صادق خاتون آبادی

میر محمّد صادق خاتون آبادی بن میر محمّد بن سیّد هادی بن سیّد محسن بن کریم بن سیّد علی حسینی افطسی، عالم فاضل و منجّم ماهر از خاندان مشهور به علم و تقوا بوده و در اصفهان متولّد شده و تحصیل کرده و خصوصا در نجوم و هیأت و استخراج تقویم استاد بوده است. او تقریبا هفتاد سال از «زیج الغ بیگ»، تقویم استخراج نموده است. سرانجام در سال 1244ق وفات یافت.(7)

[میر محمّد صادق خاتون آبادی در سال 1226ق نسخه ای از «تشریح الافلاک»


1- الکواکب المنتشره، صص 359 و 360.
2- الذریعه، ج11، ص164.
3- دومین دوگفتار، صص 31 و 35 و 43.
4- الکواکب المنتشره، صص 359 و 360.
5- چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، صص 284. 285؛ مکارم الآثار، ج4، ص1221؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص190.
6- دومین دوگفتار، صص 31 و 35 و 43.
7- چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار)، ج1، صص 284. 285؛ مکارم الآثار، ج4، ص1221؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص190.

ص: 462

تألیف: شیخ بهائی را به خط نسخ کتابت کرده و در حاشیه مطالبی مرقوم نموده است. این نسخه به شماره 6136 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1)]

محمّد صادق لاریجانی

محمّد صادق بن محمّد حسینی لاریجانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در اصفهان نزد علّامه مجلسی به تحصیل پرداخته است. او در دوشنبه از ماه صفر 1089ق از کتابت جلد دوم «استبصار» شیخ طوسی فراغت یافته و در آخر کتاب علّامه مجلسی جهت او اجازه نوشته است. نسخه به شماره 837 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

ملّا محمّد صادق مجلسی

ملّا محمّد صادق بن ملّا مقصود علی مجلسی، عالم فاضل، از علمای قرن یازدهم هجری. او برادر ملّا محمّد تقی مجلسی و عموی علّامه مجلسی است. ملّا حیدر علی مجلسی از قول میر عبدالباقی خاتون آبادی نقل می کند که ملّا مقصود علی دو فرزندش محمّد تقی و محمّد صادق را جهت تحصیل به ملّا عبداللّه شوشتری سپرده است. و بیش از این از زندگی او اطلاعی در دست نیست.(3)

محمّد صادق اصفهانی


1- فهرست مجلس، ج19، ص160.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص43؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص106؛ فهرست مجلسی، ج3، ص35؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص350؛ اجازات الحدیث، ص213؛ فیض قدسی، ص161.
3- مرآة الاحوال جهان نما، ص100؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص355؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص31؛ الرّوضة النضره، ص277.

ص: 463

محمّد صادق بن محمّد مقیم اصفهانی [از نویسندگان کتب در قرن دوازدهم هجری[ در تاریخ 12 جمادی الثّانی 1126ق نسخه ای از کتاب «مفاتیح الشرایع» تألیف: فیض کاشانی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 4265 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

محمّد صادق اصفهانی

محمّد صادق بن محمّد مؤمن اصفهانی [از فضلاء و نویسندگان کتب در قرن یازدهم و دوازدهم هجری] از آثار اوست:

1. کتابت مجموعه ای شامل «المبداء و المعاد» تألیف: ملّا صدرا و «رسالة فی الحکمة» را که در سال 1095ق در اصفهان کتابت نموده و به شماره 4530 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2) 2. کتابت «ترجمه و شرح غُرَرُالحِکَم» تألیف: آقا جمال الدّین محمّد خوانساری، که سال 1113ق کتابت شده و به شماره 1942 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

محمّد صادق اصفهانی

محمّد صادق بن حاجی مهر علی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری که] در 16 ذیحجه 1221ق نسخه ای از «تهذیب الاحکام» را به خط نسخ کتابت نموده و به شماره 6313 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(4)

حاج محمّد صادق تاجر اصفهانی*


1- فهرست مجلس، ج11، ص282.
2- فهرست مجلس، ج12، ص201.
3- فهرست رضوی، ج5، ص46.
4- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج16، ص240.

ص: 464

حاج محمّد صادق تاجر اصفهانی، از نیکوکاران و خَیّرین قرن سیزدهم هجری است. او در شیراز ساکن بوده و آثار خیریه بسیاری را ساخته و وقف کرده است که از آن جمله است کاروانسرای احمدی در شش فرسنگی برازجان.(1)

حاج صادق تخت فولادی

حاج صادق تخت فولادی عارف کامل و عابد زاهد [از عرفاء و اهل سلوک اصفهان در قرن سیزدهم هجری. در جوانی در شغل رنگرزی مشغول بود. هنگامی که با عارف روشن ضمیر بابا رستم بختیاری آشنا شده دگرگون شده و به سیر و سلوک روی آورد و به دستور استاد به تهجّد و عبادت مشغول شد. او سالها تحت تعلیمات مراد خود به تزکیه نفس مشغول بود تا اینکه پس از فوت او] در تکیه مادرشاهزاده واقع در تخت فولاد اصفهان رحل اقامت افکنده و به تهجّد و عبادت پرداخت. با وجودی که عامی و بی سواد بوده، در اثر ریاضت و تقوا دارای صفای باطن شده بود معروف ترین شاگرد و مرید او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که مراتب سیر و سلوک را نزد حاج صادق طی نموده است.

این سالک و عارف الهی سرانجام در شب دوشنبه پانزدهم ذی القعده 1290ق وفات یافته و در صحن تکیه مادرشاهزاده (تکیه شیخ محمّد تقی رازی) مدفون شد(2)

میرزا صادق تسلیم اصفهانی

میرزا صادق اصفهانی متخلّص به «تسلیم»، شاعر و عارف ادیب [از سخنوران قرن سیزدهم هجری] چندی به سفر مشغول بوده و عاقبت به سلسله جلالیه پیوسته و دست


1- آثار عجم، ص368.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص77؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص712؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر)، ص120؛ نشان از بی نشان ها: مقدمه؛ شرح مجموعه گل، صص 161-164.

ص: 465

ارادت به غلام علی شاه جلالی هندی داده و به سیر و سلوک مشغول شد. دیوان اشعارش قریب به پنج هزار بیت بود.

از اوست:

صوفی که گوید برملا، روی تو دیدم بارها گر راست می گوید چرا، بانگ انا الحق می زند(1)

میر محمّد صادق خاتون آبادی

میر محمّد صادق حسینی خاتون آبادی از علماء و دانشمندان در قرن دوازدهم هجری. در سال 1140ق وفات یافته و در تکیه خاتون آبادی واقع در تخت فولاد مدفون شد.(2)

ملّا صادق ذاکری سدهی

ملّا صادق ذاکری سدهی [از شعرای قرن سیزدهم هجری و از اهالی سِدِه ماربین (خمینی شهر) اصفهان است.]

این شعر از اوست:

اندر دل شب ناله شبگیر خوش است در وقت سحر توبه ز تقصیر خوش است

مطلوب سحرگهان بود استغفار چون فجر دمد صدای تکبیر خوش است(3)

ملّا محمّد صادق روشن اردستانی

ملّا محمّد صادق متخلّص به «روشن» از شعراء و عرفای قرن سیزدهم هجری. از نوادگان ملّا محمّد صادق اردستانی عارف و حکیم اواخر عهد صفویه است. در اصفهان


1- تذکره ریاض العارفین، ص414.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص712؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص217؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص870؛ بیان المفاخر، ج2، ص232.

ص: 466

علم و ادب آموخته و به حرفه صحافی مشغول شده است. [آنگاه به طهران رفته و در کارخانه دارالطّباعه خاصّه (چاپخانه دولتی) به صحافی پرداخته است.] در فنون شعر و ادب مهارت داشته و دیوان اشعارش به طبع رسیده است. از مردان صافی ضمیر و عارف مسلک بوده و مرید حاج محمّد کاظم سعادت علی شاه اصفهانی شده و به لقب «روشن علی» ملقّب شده است. او سرانجام در سال 1305ق وفات یافته و جنازه اش به نجف اشرف حمل شده و مدفون گردید. در انواع شعر قصیده و غزل را خوب می گفته و با شعراء و فضلای طهران معاشر و مأنوس بوده است.

از اوست:

ما نشناسیم هیچ، نیک و بد روزگار در دل ما یاد دوست، بر لب ما ذکر یار

عقل من و هوش من، بُرد و به تاراج برد عشوه عابد فریب، غمزه زاهد شکار(1)

محمّد صادق سرکانی

محمّد صادق بن محمّد علی سرکانی همدانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری[ مجموعه ای شامل 26 رساله و مقاله ترجمه از جمله «شرح فارسی موجز»، «ترجمه رساله شهید در عمل بقول میّت»، «ترجمه رساله جمعه» کرکی و «ترجمه رساله اجتهاد» شهید که در یکشنبه 7 ربیع الاولی 1033ق در اصفهان به خط نسخ نوشته و اصل آن در کتابخانه وزیری یزد و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)


1- طرائق الحقائق، ج3، صص 165 و 166؛ تذکره مدایح معتمدّیه: خطی؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص322؛ شمس التّواریخ، ص84؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 691-694.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص703.

ص: 467

در فهرست کتابخانه وزیری از مجموعه فوق با عنوان «پراکنده هایی از اصول، کلام، فقه و ادب و غیرها، ترجمه مانند» ذکر شده که از آثار محمّد صادق سرکانی است و به شماره 1283 در آن کتابخانه موجود است.(1)

همچنین در روز سه شنبه 16 جمادی الثّانی 1028ق از کتابت «مفاوضات» صدرالدّین قونیوی فراغت حاصل نموده است. نسخه به شماره 2681 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

کتاب «التّصریح بمضمون التّوضیح» تألیف: شیخ خالد بن عبداللّه ازهری، را به خط نسخ در رجب 1047ق در دارالسّلطنه اصفهان نوشته که در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(3)

سیّد محمّد صادق شهاب*

سیّد محمّد صادق شهاب (افتخاری) هنرمند قرن چهاردهم هجری در سال 1254ش (حدود 1292ق) در محلّه لنبان اصفهان متولّد شد. در جوانی در جرگه آزادیخواهان قرار گرفت و همراه برادرش «افتخارالسادات» در فتح تهران به وسیله قوای بختیاری شرکت کرد و به لقب «شهاب السادات اصفهانی» ملقّب شد. او موفق شد از صدراعظم آن روزگار امین السلطان دستخط بگیرد و باغ هشت بهشت را به باغ ملّی تبدیل کند. او به کشاورزی علاقه فراوان داشت و از مزارع خود امرار معاش می کرد.

سیّد صادق شهاب از جوانی صدای خوشی داشت و قرآن را با صدای نیکو و زیبا می خواند. او از محضر حبیب شاطر حاجی برخوردار شده و آواز را از او آموخت و کم کم استادی نامور شد. او صدای دو دانگ بم و گرم و پخته و گیرا داشت، امّا متأسّفانه اثری از او ضبط نشده است. شهاب علاقه زیادی به موسیقی دان هنرمند ابوالحسن صبا داشت


1- فهرست وزیری، ج3، ص915.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج10، ص1570.
3- فهرست گوهرشاد، ج1، ص195.

ص: 468

و هر وقت به تهران می رفت به او سری می زد و صبا در سفر به اصفهان، سراغ شهاب می رفت. در یکی از سفرها به تهران، شهاب به همراه صدای ویولون صبا، بیات ترک خواند و گوشه ای را خواند که صبا آنرا برای اولین بار می شنید. لذا صبا این گوشه را «شهابی» نام نهاد.(1)

شهاب مردی شوخ طبع و بذله گو، حاضر جواب و رُک گو بود و در راه کمک به نیازمندان از هیچ کمکی دریغ نداشت. او سرانجام در 29 مهر 1328ش بر اثر بیماری سل درگذشت و در قبرستان بزرگ مصلای اصفهان (نزدیک خیابان آب 250 در تخت فولاد) به خاک سپرده شد.

مادّه تاریخ وفات او را یداللّه بر خوردار متخلّص به «تائب» چنین گفته است:

خرد گفت با «تائب» دل پریش بتاریخ فوتش چنین کن حساب

بنه پا بجمع و بتاریخ گوی: «بسوی جنان رفت صادق شهاب»(2)

ملّا محمّد صادق صبّاغ کاشانی*

حاج ملّا محمّد صادق صبّاغ کاشانی، عالم فاضل، فقیه ماهر و حکیم متبحّر. وی با وجود کهولت و پیری به تحصیل مشغول بوده و از حاج ملّا هادی سبزواری بهره برده و به مراتب عالی فضل و دانش دست یافته و در کاشان به تدریس پرداخته است. ملّا حبیب اللّه شریف کاشانی از شاگردان اوست. در زهد و تقوا و حُسن اخلاق از نوادر عهد بوده و بنا به ادّعای مرحوم میرزا محمّد علی معلم حبیب آبادی اصلاً اصفهانی است و کتابی در «شرح تشریح الافلاک» نوشته است.(3)

[او از شاگردان حاج محمّد ابراهیم کلباسی بوده و در اوایل سلطنت ناصرالدّین شاه


1- هنر موسیقی (ماهنامه)، سال هفتم، شماره 54، اَمرداد 1383، صص 4 و 5؛ تاریخ موسیقی ایران، ص678؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، ص305.
2- یادداشت های آقای حمید خلیلیان.
3- لباب الالقاب، ص111؛ نقباء البشر، ج2، ص854.

ص: 469

وفات یافته است.]

ملّا محمّد صادق فاضل هرندی

مولی محمّد صادق معروف به «فاضل هرندی» مؤلّف کتاب «زاد الواعظین» به فارسی در دو مُجَلَّد، در فهرست کتب مطبوعه خان بابا مشار نامش محمّد باقر هرندی ذکر شده است و تربیت او را مرندی نوشته است و کتاب در سال 1323 در 132صفحه به طبع رسیده است.(1)

ملّا محمّد صادق کرباسی

آخوند ملّا محمّد صادق اصفهانی کرباسی همدانی، عالم فاضل محقّق. در اصفهان ساکن بوده و ملّا محمّد تقی مجلسی در سال 1068ق به او اجازه داده و او را با القاب «المولی الجلیل و الفاضل النّبیل جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الاصول» ستوده است. این اجازه در مُجَلَّد اجازات «بحارالانوار» آورده شده است.(2)

محمّد حسین بن حیدرعلی شوشتری در سال 1072ق نسخه ای از «اصول کافی» را نزد صاحب عنوان خوانده و سپس این کتاب را نزد علّامه مجلسی خوانده است. این نسخه در کتابخانه «حسینیه تستریه» نجف اشرف موجود بوده است.(3)

محمّد صادق گلستانه

محمّد صادق گلستانه [از فضلاء خاندان گلستانه اصفهان در عصر صفویه] در هفتم ربیع الاوّل سال 1001ق نسخه ای از «من لایحضره الفقیه» را کتابت نموده که به شماره


1- الذریعه، ج12، ص12؛ فهرست کتابخانه فیضیه قم، ص69؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص853.
2- الذریعه، ج1، ص163؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص713؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص390؛ نجوم السماء، ص181.
3- الروضة النّضره، ص277.

ص: 470

311 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(1)

کتاب دارای حواشی متعددی به نقل از مجلسی اوّل است که شخصی غیر از کاتب متن کتاب آنرا نوشته است. زیرا تولّد ملّا محمّد تقی مجلسی در سال 1003ق و بعد از کتابت این کتاب بوده است.

[مؤلف فقید در «زندگینامه علّامه مجلسی» صاحب عنوان را به عنوان یکی از شاگردان و یا مجازین ملّا محمّد تقی مجلسی ذکر کرده که صحیح نیست.]

میرزا صادق گویای نطنزی*

میرزا صادق حسینی نطنزی متخلّص به «گویا»، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. او برادرزاده میر ابوالمعالی حسینی برزرودی نطنزی واقعه نویس و داماد او بود. در اصفهان به تحصیل علوم نقلی و عقلی نزد جمعی از دانشمندان اصفهان از جمله علّامه ملّا سلطان حسین ندوشنی یزدی پرداخت. چندی نگذشت که به او شوریدگی و سودا غالب شد. او ترک درس و بحث کرده، به کاشان رفت و قهوه خانه ای خریده و در آنجا فوت شد. سال فوتش معلوم نیست ولی مُسَلّم است که قبل از سال 1083ق اتّفاق افتاده است.(2)

از اوست:

جایی که ترک سر اوّلین قدم بود غفلت نگر که طره به دستار می زنند

میر محمّد صادق موسوی خواجوئی

میر محمّد صادق موسوی خواجوئی، عالم فاضل کامل [از علمای قرن دوازدهم هجری] در ماه شعبان المعظّم سال 1203ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون شد.(3)


1- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص274؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص390.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 160 و 161؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 112 و 113.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص218؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص713؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص114.

ص: 471

صادق موسوی مازندرانی

صادق موسوی مازندرانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری ساکن اصفهان] در سال 1224ق در اصفهان کتاب «شرح درایه» شهید ثانی را کتابت نموده که ضمن مجموعه شماره 1143 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است. همچنین او در سال 1244ق «رساله مشاعر» ملّا صدرا و «رساله تصوّر و تصدیق» و «شواهد الرّبوبیّه» وی را کتابت نموده و ضمن مجموعه شماره 1270 در همان کتابخانه نگهداری می شود.(1)

میرزا محمّد صادق مستوفی*

میرزا محمّد صادق، خوشنویس ادیب قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و در دستگاه اداری صفویه در منصب مستوفی الممالکی به خدمت مشغول بود. در حساب و سیاق مهارت به سزایی داشت و اهل فضل و ادب بود و خط نستعلیق را خوش می نوشت.

او در سال 1084ق نسخه ای از کتاب «هشت بهشت» تألیف: ادریس بدلیسی رومی را به خط نستعلیق خوش کتابت کرده که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

میرزا محمّد صادق ناطق اصفهانی

میرزا محمّد صادق اصفهانی متخلّص به «ناطق» از شعراء و ادبای قرن سیزدهم هجری. پدرش از اَتراک [ترک ها] و مادرش از اهالی مدینه منوّره است. مدّتی در خوزستان و آذربایجان مسافرت کرد و عاقبت در اصفهان ساکن شد. در فن مادّه


1- فهرست فیضیه (استادی)، ج3، صص 59 و 86.
2- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی؛ فهرست الفبائی رضوی، ص611.

ص: 472

تاریخ سرایی ید طولایی داشته است. از شاهکارهای او قصیده 62 بیتی سراپا تاریخ درباره تذهیب گنبد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم است که به «قصیده معجزیّه» معروف است و در سال 1218ق سروده شده است و از هر مصرع آن به حروف ابجد عدد 1218 به دست می آید. عجیب تر آنکه از جمله های زیر نیز همان تاریخ به دست می آید.

1. «بسم اللّه الرحمن الرحیم باسم موجود کریم» 1218

2. «این قصیده مسما بقصیده معجزیه است» 1218

3. «یکصد و بیست و چهار مصراع» 1218

ناطق اصفهانی در سال 1235ق وفات یافت. [از آثار او کتاب «بحر الفاظ» در باب ساختن مادّه تاریخ است که 5 سال مشغول نگارش آن بوده و در این کتاب از کتاب لطف اللّه بن عبدالکریم کاشانی بهره گرفته است. نسخه ای از آن به شماره 403 در کتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری می شود. نسخه هایی از «دیوان اشعار» او در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، کتابخانه ملّی و کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.]

این چند بیت از قصیده معجزیه اوست:

این قُبّه راست جای بجایی که پایه اش از اوج ماه و مهر و زحل برتر آمده

وین قُبّه رفیع بدانجا رسانده قدر کز قدر با سپهر برین همسر آمده

زهرا عفاف فاطمه بنت موسی آنک بر وی شرف ز فاطمه و حیدر آمده

سلطان عهد فتحعلی شاه آن کز او بستان ملک و گلبن جان را برآمده(1)


1- تذکره نگارستان دارا، ص272؛ ریحانة الادب، ج6، صص 111-121؛ تذکره اختر، ج1، ص213؛ تذکره سفینة المحمود، ج1، ص337؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج6، ص1088؛ طرائق الحقائق، ج3، ص252؛ تذکره دلگشا، صص 529-531؛ مکارم الآثار، ج3، ص1012؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص569 و ج2، ص971؛ فهرست اعظم قم، ص40؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص509؛ دویست سخنور، ص461.

ص: 473

محمّد صادق ناظم تبریزی

محمّد صادق تبریزی متخلّص به «ناظم» شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. در محلّه عباس آباد اصفهان ساکن بود. وی به دستور شاه عباس از سال 1028ق تألیف تذکره خود را شروع کرده و در سال 1030ق به مکّه معظّمه سفر نموده و در آن ارض مقدّس ساکن شده و در سال 1036ق تذکره را به پایان رساند. سال وفاتش معلوم نیست. گفته اند که در اواخر عمر به هند رفته و در مراجعت از آنجا در سفر دریایی وفات یافت.

از آثار او: 1. «تذکره نظم گزیده»2. «دیوان اشعار»3. «مثنوی فیروز و شهناز»

از اوست:

سوختم ز آتش شوق تو ز پا تا سر خویش کو نسیمی که فرستم به تو خاکستر خویش(1)

میرزا محمّد صادق نامی اصفهانی

میرزا محمّد صادق موسوی اصفهانی متخلّص به «نامی» شاعر، ادیب و مورّخ توانای قرن دوازدهم هجری.

از سلسله سادات موسوم به «حکیم سلمانی» اسفهان است. اجدادش منصب حکیم باشی دربار صفویه را برعهده داشته اند و خود او برادرزاده میرزا محمّد رحیم حکیم باشی است.

[در اصفهان متولّد شده و در این شهر به کسب علم و فضیلت مشغول شد و چندی بعد به شیراز رفته، به خدمت کریم خان زند درآمد و به خواهش او تألیف کتابی درباره


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص589؛ کاروان هند، ج2، صص 1413-1416؛ تذکره روز روشن، ص796؛ تذکره غنی، ص133؛ دانشمندان آذربایجان، ص369؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ناظم تبریزی»، ص186.

ص: 474

تاریخ زندیه را آغاز کرده و آنرا «تاریخ گیتی گشا» نامید. او در شعر طبعی روان داشت و در انجمن ادبی صباحی شرکت می کرد و از شاعران طرفدار سبک بازگشت بود. او به تتبّع و نظیره سازی آثار نظامی گنجوی علاقه زیاد داشت لذا خمسه ای موسوم به «نامی نامه» (و شامل «دُرج گهر»، «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون»، «یوسف و زلیخا» و «وامق و عذرا») را به تقلید از خمسه نظامی سرود.پس از درگیری های فراوان زندیه و قاجاریه خصوصا آقا محمّدخان قاجار با جعفرخان و لطفعلی خان زند و انقراض سلسله زندیه، «نامی» مورد بی اعتنایی قرار گرفته و به فقر و فاقه مبتلا شد و در خوردن افیون افراط کرد]، تا اینکه در سال 1204ق وفات کرد.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «خسرو و شیرین» که به شماره 3594 در کتابخانه مرحوم حاج محمّد نخجوانی در تبریز وجود داشت.(2) 2. «لیلی و مجنون» که نسخه های آن در کتابخانه های نخجوانی و آیت اللّه گلپایگانی، ملّی، مجلس سنای مرکزی دانشگاه تهران، ملک، دارالکتب قاهره و چند کتابخانه دیگر وجود دارد.(3) 3. «وامق و عذرا» که در کتابخانه های نخجوانی، ملّی تبریز و ملّی ایران نسخه هایی از آن موجود است. این منظومه در سال 1381ش به تصحیح رضا انزابی نژاد و غلامرضا طباطبایی مجد به چاپ رسیده است.(4) 4. «یوسف و زلیخا» 5. «درج گوهر» که در کتابخانه نخجوانی موجود است. 6. «ساقی نامه» که نسخه ای از آن را مرحوم گلچین معانی داشته است.(5)7. «دیوان اشعار»(6)8. «تاریخ


1- تذکره آتشکده: نیمه دوم، صص 654 و 655؛ تذکره مجمع الصفحاء، ج6، صص 1082 و 1083؛ تذکره سفینة المحمود، ج1، ص339؛ انجمن های ادبی شیراز، ص58؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نامی اصفهانی»، ص263؛ الکرام البرره، ج2، ص629؛ تاریخ گیتی گشا: مقدمه؛ وامق و عذرا: مقدمه؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص714؛ ماهنامه حافظ، شماره 20، مورخ آبان ماه 1384، ص40؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1814.
2- وامق و عذرا: مقدمه.
3- فهرست نسخه های خطی فارسی، ج4، ص3108.
4- وامق و عذرا: مقدمه.
5- فهرست نسخه های خطی فارسی، ج4، ص2888.
6- الذریعه، ج9، ص1165.

ص: 475

گیتی گشا» که نسخه های متعددی از آن موجود است و بارها به طبع رسیده است. مؤلف وقایع عصر زندیه را تا محرم سال 1200ق آورده و شاگردش میرزا عبدالکریم بن علیرضا شیرازی ذیلی بر آن نوشته و محمّد رضا شیرازی نیز ذیل دیگری نوشته است.(1)]9. «منشآت» که ملّا عبدالکریم کرمانی آن را انتخاب نموده است.

صادق نوری مازندرانی

صادق نوری مازندرانی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و] در سال 1197ق کتاب «حقایق» فیض کاشانی را به خط نستعلیق در مدرسه جدیده اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 7625 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

[ظاهرا صحیح آن باید مدرسه جدّه اصفهان باشد.]

صادق یزدانی*

صادق یزدانی، از فرهنگیان باسابقه و شعرای خوش ذوق اصفهان در سال 1300ه .ش در قریه «چالشتر» منطقه چهارمحال متولّد شد. پدرانش از خوانین معتبر آن ناحیه بودند. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود طی کرد. سپس به دبیرستان سعدی رفت و پس از 3 سال در دانشسرای مقدماتی اصفهان ادامه تحصیل داد و دیپلم گرفت و به استخدام وزارت فرهنگ (وزارت آموزش و پرورش فعلی) درآمد و طی سالهای خدمت به تدریس و مدیریت مدارس و دبیرستانهای اصفهان پرداخت و در حین تحصیل، در دانشگاه، در رشته زبان فرانسه تحصیل کرد و لیسانس گرفت.

او در سال 1357ش بنا به تقاضای شخصی بازنشسته شد و چند سال بعد عضو


1- تاریخ گیتی گشا: مقدمه.
2- فهرست رضوی، ج6، ص407.

ص: 476

هیأت مدیره کانون بازنشستگان گردید. او در سالهای خدمت در آموزش و پرورش، از طرف رؤسای دبیرستان ها، هنرستان ها و دانشسراها به عضویت شورای آموزش و پرورش انتخاب شد.

گاهی شعر می سرود. از اوست:

راستی زندگی ست هم چو سراب پایه کاخ آرزوست بر آب

دور هستی مرا چو خوابی بود من چه گویم که چون حبابی بود(1)

صاعدای اصفهانی

صاعدای اصفهانی از سخنوران و شاعران قرن دوازدهم هجری است. منظومه «لیلی و مجنون» در 2900 بیت از آثار اوست که با این بیت آغاز می شود:

این نام به نام آن یگانه کو راست بقای جاودانه

و انجام آن نیز این بیت است:

جاوید بماند این در ایّام محبوب قلوب خاصه و عام

نسخه در سال 1171ق کتابت شده و یادداشت برادرزاده شاعر «میرزا ابوطالب» بر روی یکی از برگ های کتاب مشهود است. این نسخه به شماره 2669 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(2)

میرزا محمّد صالح آزادانی

میرزا محمّد صالح آزادانی، شاعر و ادیب فاضل قرن یازدهم هجری. از اهالی قریه «آزادان» ماربین اصفهان بوده و در اوایل قرن یازدهم هجری به هندوستان سفر کرده و به خدمت عبدالرحیم خان (خان خانان) در آمده و وزیر سورت شد. در سال 1021ق از


1- اصفهان، مدارس نوین و مفاخر آن، صص 230-232؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص854.
2- فهرست مجلس، ج8، ص425.

ص: 477

آن شغل کناره گرفته به گجرات رفت و به خدمت شاه جهان پادشاه هند درآمد و وزارت بندر سورت را به دست آورده به سورت بازگشت.

او سرانجام در 18 شوال 1043ق وفات یافت. از او چهار پسر به جای ماند: محمّد تقی (پدر میرزا محمّد طاهر نصرآبادی) که به ایران آمد، میرزا محمّد صادق مینا، میرزا محمّد سعید و میرزا محمّد جعفر که در هند باقی ماندند.

میرزا محمّد صالح، در ریاضیات و سیاق و فنون شعر و ادب استاد بود و قصاید و غزلیات او حدود سه هزار بیت بوده است.

این رباعی از اوست:

بر گرد چمن بسی دویدیم چو آب جز عکس گل و لاله ندیدیم در آب

از باد ز بی دلی طپیدیم چو آب در خاک ز ماندگی خزیدیم چو آب(1)

صالح ابهری

صالح ابهری [از فضلاء قرن یازدهم هجری]. در سال 1080ق کتاب «الفی کتاب بین شرحی الاشارات» قطب رازی را در مدرسة النّاظر کتابت نموده است. قسمت «طبیعیات» کتاب به شماره 1614 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

محمّد صالح اردستانی*

محمّد صالح اردستانی [از فضلای قرن یازدهم هجری]. وی نسخه ای از «قواعد الاحکام» تألیف: علّامه حلّی را به خط نسخ در سال 1084ق کتابت نموده است. این نسخه به شماره 2522 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج2، ص660؛ کاروان هند، ج1، صص 678-681؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص180 و 181.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص160.
3- فهرست الفبایی رضوی، ص450؛ الرّوضة النّضره، ص280.

ص: 478

محمّد صالح استرآبادی

مولی محمّد صالح استرآبادی، از دانشمندان و محدّثین و فقهای قرن یازدهم هجری است. در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان ساکن بوده و در آنجا تدریس می کرده است. ملّا محمّد زمان تبریزی در کتاب خود «فرائد الفوائد» از او نام برده است.(1)

محمّد صالح اصفهانی

محمّد صالح اصفهانی [از فضلاء و کاتبان نستعلیق نویس قرن یازدهم هجری] در یک شنبه 17 جمادی الثّانیه 1074ق کتابت مجموعه 19 رساله از رسائل صائن الدّین علی بن محمّد ترکه اصفهانی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 3035 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

ملّا محمّد صالح چادگانی

آخوند ملّا محمّد صالح چادگانی فریدنی فرزند ملّا ابراهیم، عالم فاضل، حکیم عارف و فقیه زاهد [از عرفاء و فضلای دوره قاجاریه]

در سال 1240ق در «چادگان» فریدن اصفهان متولّد شده، مقدمات علوم را در اصفهان آموخته، سپس سالها در سبزوار از محضر حاجی ملّا هادی حکیم سبزواری در حکمت استفاده نمود.

او به وسیله آقا محمّد کاظم سعادت علی شاه اصفهانی به سلسله فقر و سلوک وارد شده، با حاج ملّا سلطان محمّد گنابادی تجدید عهد نموده سالها در موطن خویش منزوی بوده و به عبادت و ریاضت می گذرانیده(3) [است. سرانجام در 15 شوّال 1330ق وفات


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص655؛ الروضة النّضره، ص280.
2- فهرست مرعشی، ج8، ص237.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص723؛ نابغه علم و عرفان، ص440؛ دیباچه ای بر جغرافیای تاریخی فریدن، ص179.

ص: 479

یافته و مدفون گردید.(1)]

وی نسخه ای از «مبداء و معاد» ملّا صدرا را به خط نسخه در جمادی الاولی 1276ق کتابت نموده که به شماره 2283 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

محمّد صالح اصفهانی

محمّد صالح بن میرزا ابوتراب اصفهانی، از خوشنویسان مشهور عهد صفویه است. در اواسط قرن یازدهم هجری در اصفهان متولّد شده و نزد پدرش که شاگرد میرعماد بود به مشق خط نستعلیق مشغول شد و به مقامی والا در خوشنویسی نستعلیق دست یافت. او عمر خود را صرف تعلیم خط به علاقمندان، کتابت و قطعه نویسی و کتیبه نویسی ابنیه و سنگ نوشته ها گذرانید تا اینکه در روز 18 ربیع الاوّل 1126ق در اصفهان وفات یافت و جنب مزار پدرش در مسجد لنبان مدفون شد. او تذکره ای درشرح حال خوشنویسان عهد خویش نوشته که ارزشمند و مفید است.

از خطوط نستعلیق او بر روی کاشی، کتیبه های مدخل مدرسه چهارباغ (به سال 1119ق) بالای ایوان چهلستون (1118ق) و کتیبه بر روی سنگ مزار صائب تبریزی (سال 1087ق) و میر عبدالعال نجات (سال 1122ق) را می توان نام برد. همچنین او ده ها قطعه خوشنویسی به خط زیبای خود نوشته که در کتابخانه سلطنتی سابق و کتابخانه های ملّی ایران، مدرسه عالی سپهسالار، ملک، آستان قدس رضوی، دانشگاه استانبول ترکیه و در مجموعه های خصوصی داخل و خارج از کشور موجود است.

محمّد صالح اصفهانی گاهی شعر می سروده و این رباعی از اوست:

آنها که درین دیر فنا یار همند پیوسته پی شکست بازار همند

ارباب کمال را هنر معشوق است گر نیست چنین بهر چه اغیار همند(3)


1- یادداشت های محقق ارجمند آقای سیّد رضا نوحی چادگانی.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج9، ص926.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، صص 767-774؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 128-130؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 69-71.

ص: 480

محمّد صالح اصفهانی*

محمّد صالح بن ابوالفتوح اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. او جزء اوّل و دوم کتاب «من لایحضره الفقیه» را به خط نسخ در سال 1119ق و جزء سوم و چهارم آن را در سال 1124ق کتابت نموده است که به ترتیب، به شماره های 1874 و 1879 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است.(1)

صالح اصفهانی*

صالح بن احمد اصفهانی، از کاتبان قرن دوازدهم هجری است. او نسخه ای از «بحارالانوار» (جلد سوم: مباحث عدل و معاد و جلد چهاردهم: کتاب سماء و العالم) تألیف: علّامه مجلسی را در سال 1140ق در نجف اشرف کتابت کرده است. این نسخه به شماره 60 در کتابخانه آیت اللّه جلیلی در کرمانشاه موجود است.(2)

میر محمّد صالح میردامادی

میر محمّد صالح بن میر سیّد احمد بن سیّد محمّد حسین بن میر سیّد محمّد اشرف دوم بن میر محمّد حفیظ حسینی عاملی میردامادی، عالم فاضل جلیل عابد زاهد کامل.

در اصفهان نزد علماء این شهر تلمّذ نموده، در سده ساکن و در مسجد آنجا امامت می نموده و مورد توجّه و عنایت عموم علماء و مؤمنین بود و در شب های جمعه در مساجد خوزان و بقعه امامزاده سیّد محمّد سده و در اصفهان در مسجد جناب سعید بن


1- فهرست سپهسالار، ج1، ص 330؛ الکواکب المنتشره، ص361.
2- فهرست جلیلی، ص40.

ص: 481

جبیر اسدی کوفی واقع در زاویه شرقی _ جنوبی صحن امامزاده واجب التّعظیم و التّکریم درب امام احیاء و قرائت دعای کمیل را به جای می آورده است.

او پس از وفات در بقعه جدّ اعلای خویش میر محمّد اشرف در قبرستان ورنوسفادران [در خمینی شهر] مدفون شد.(1)

صالح بن احمد

ابی الفضل صالح بن احمد بن حنبل [شیبانی] از فقهاء و محدّثین عامّه در قرن سوم هجری.

وی در سال 203ق متولّد شده و از پدرش و از «ابی الولید طیالسی»، «عفّان»، «علی بن مدینی» و «ابراهیم بن ابی سوید» حدیث شنیده و «ابوعبداللّه احمد بن محمّد بن یحیی قصّار»، «ابوعلی حصائری»، «ابن صاعد»، «زهیر»، «محمّد بن اسحاق»، «محمّد بن احمد بن یزید»، «ابی بکر بن ابی عاصم بغوی»، «محمّد بن مَخلَد»، «عبدالرّحمان بن ابی حاتم»، «محمّد بن جعفر خزائطی»، «محمّد بن عمر بن عبداللّه» و دیگران از او حدیث نقل کرده اند.

جهت قضاوت به اصفهان آمده و در این شهر بود تا در رمضان 266ق در اصفهان وفات یافته و در مقبره «باب طیره» واقع در «مدینه» (شهرستان) اصفهان مدفون شد.

او را در حدیث «ثقه و صدوق» دانسته اند.(2)

ملّا محمّد صالح مازندرانی

ابوالفضایل حسام الدّین آخوند ملّا محمّد صالح مازندرانی بن احمد بن شمس الدّین


1- یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، ص33.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص348؛ طبقات المحدّثین، ج3، صص 42 و 43؛ طبقات الفقهاء، ص143؛ سیر اعلام النبلاء، ج12، ص529؛ الجرح و التّعدیل، ج4، ص1724؛ المنتظم، ج5، ص51؛ مزارات اصفهان، ص176.

ص: 482

طبری مازندرانی، عالم فاضل، فقیه محقّق و محدّث مدقّق، عابد زاهد متّقی [از اکابر علمای قرن یازدهم هجری]

سال تولد و هجرت او از زادگاهش به اصفهان معلوم نیست. در اصفهان در نهایت فقر و فاقه به سر می برده امّا با همت و پشتکار به تحصیل پرداخته و از محضر درس ملّا عبداللّه شوشتری و فرزندش ملّا حسنعلی شوشتری، شیخ بهائی و ملّا محمّد تقی مجلسی حاضر شده و به افتخار دامادی استادش مجلسی اوّل نائل شده و خود عالمی جامع و فقیهی مبرّز گردید. او عمر را به زهد و قناعت گذرانیده و از مقام و منصب دوری گزیده و به انزوا زندگی کرده و به تحقیق و تألیف و تدریس مشغول بوده است.

او سرانجام در سال 1086ق وفات یافته و در بقعه خاندان مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شد.

ملّا محمّد صالح مازندرانی از آمنه بیگم دختر ملّا محمّد تقی مجلسی صاحب شش پسر به نام های: ملّا حسنعلی، ملّا محمّد حسن، ملّا محمّد سعید اشرف، ملّا عبدالباقی، ملّا نورالدّین محمّد و آقا هادی مترجم گردید. یکی از دخترانش همسر ملّا محمّد اکمل اصفهانی و مادر آقا محمّد باقر وحید بهبهانی است.(1)

محمّد قاسم تبریزی عباس آبادی متخلّص به «زاهد» این مرثیه را در واقعه فوت او سروده که بر سنگ لوح قبر او منقور بوده است:


1- امل الآمل، ج2، ص276؛ جامع الروّاة، ج2، ص131؛ وقایع السنین و الاعوام، ص533؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص127؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 723-725؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 334-339؛ مزارات اصفهان، ص37؛ روضات الجنات، ج4، ص115؛ فیض قدسی، صص 208-211؛ مرآت الاحوال جهان نما، ج1، صص 127-130؛ فوائد الرضویه، صص 542-545؛ ریحانة الادب، ج5، صص 146-148؛ لباب الالقاب، ص90؛ قصص العلماء، (چاپ 1380ش)، صص 220-222؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 163 و 164؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 317-322؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 20-25؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر)، صص 469-471؛ الذریعه، ج6، صص 207 و 131 و ج13، صص 297 و 300 و ج14، ص27.

ص: 483

آه و افسوس و فغان و فریاد افضل و اعلم و امجد شده فوت

یعنی آخوند ملّا محمّد صالح کز همه بود سرآمد، شده فوت

او مَلَک بود عجب نیست اگر گویمش روح مُجرّد شده فوت

جُست تاریخ وفاتش «زاهد» که کی آن ذات مؤیّد شده فوت

هاتفی گفت بتاریخ که: «آه صالح دین محمّد شده فوت»

وی را تألیفات چندی است که دلالت بر عُلُومّ مقام علمی و احاطه و جامعیّت او می کند بدین قرار:

1. «حاشیه بر شرح لمعه» 2. «حاشیه بر شرح مختصر الاصول عضدی» 3. «حاشیه بر معالم» که با «حاشیه معالم» خلیفه سلطان (سلطان العلماء» یک جا به چاپ رسیده است.4. «شرح بر اصول کافی» که بهترین و کامل ترین تألیفات وی به شمار می رود و در آن از افراط و تفریط اجتناب نموده و اعتراضاتی بر شرح آخوند ملّا صدرا دارد. کتاب در 12 جلد با تعلیقات عالم جلیل حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی به چاپ رسیده است.5. «شرح بر روضه کافی» که در سال 1311ق در هامش «روضه کافی» به چاپ رسیده است.6. «شرح بر زبدة الاصول» تألیف: شیخ بهائی و آن شرح مزجی است. نسخه به شماره 4292 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1) [و نسخه های دیگری از آن در کتابخانه مدرسه امام بروجردی در نجف و کتابخانه مدرسه مروی طهران موجود است.(2)]7. «شرح بر فروع کافی». حاجی نوری در خاتمه «مستدرک الوسائل» می نویسد: امیر حامد حسین لکهنویی به من نوشته اند که من به مجلدی از شرح ملّا صالح بر «فروع کافی» مطلع شدم و ملاحظه نمودم. بنابراین باید مجلّدات «شرح فروع کافی» ملّا صالح مفقود شده باشد.(3)8. «شرح قصیده برده» که نسخه آن به شماره 887 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم و نسخه ای هم در کتابخانه


1- فهرست مجلس، ج11، ص302.
2- فهرست مروی، ص157؛ دلیل المخطوطات، ج1، ص22.
3- فهرست سپهسالار، ج1، ص259.

ص: 484

آیت اللّه روضاتی در اصفهان موجود است و در آخر شرح به نام مؤلّف تصریح شده است.(1)9. «شرح قصیده دُریدیّه» 10. «شرح بر من لایحضره الفقیه».

ملّا محمّد صالح بیدگلی*

ملّا محمّد صالح بن احمد بیدگلی کاشانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری است. در جرقویه اصفهان ساکن بوده و ظاهرا به تدریس ادبیات و تبلیغ دین و کتابت مشغول بوده است. او «شرح صمدیه» تألیف: عبدالعظیم بن محمّد بن عبدالغنی حسینی را در یکشنبه اوّل جمادی الاوّل 1216ق در جرقویه به خط نستعلیق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 302 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2) برادرش آخوند ملّا محمّد علی بیدگلی و فرزندش «محمّد تقی بن محمّد صالح» از فضلاء آن روزگار بوده و در قریه «پیکان» جرقویه سکونت داشته اند.

ملّا محمّد صالح روغنی قزوینی

ملّا محمّد صالح بن محمّد باقر روغنی قزوینی، [عالم فاضل، محدّث و ادیب دانشمند، از علمای قرن یازدهم هجری] در قزوین متولّد شده و در زادگاه خود و اصفهان به تحصیل پرداخته و از شاگردان میرداماد بوده است. وی سالها در اصفهان به تحصیل و تدریس و تألیف مشغول بوده و پس از چندی به مشهد مقدس رفته و تا آخر عمر آنجا بوده و ظاهرا در اوایل قرن دوازدهم هجری وفات یافته است.(3)

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- فهرست مرعشی، ج3، ص83؛ فهرست کتب خطی کتابخانه های اصفهان، ج1، صص 388-392.
2- فهرست گلپایگانی، ج1، ص261.
3- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 44 و 45؛ امل الآمل، ج2، ص277؛ الکواکب المنتشره، صص 371 و 372؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، صص 1469 و 1470؛ ریحانة الادب، ج2، ص343.

ص: 485

1. «رساله در اکل آدم من الشّجره»(1) 2. «برکات المشهد المقدّس» در ترجمه «عیون اخبار الرّضا علیه السلام » که در سال 1075ق تألیف شده و در آخر گوید: «بر خود به عهد و قسم واجب کرده ام که تا آخر عمر از مشهد مقدّس خارج نشوم» [نسخه ای از این کتاب به شماره 1896ف در کتابخانه ملّی ایران موجود است که در سه شنبه 21 شعبان 1077ق کتابت شده و ظاهرا به خط مؤلف است.(2) نسخه دیگری به شماره 5448 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است که وجیه الدّین بن جلال الدّین در شوال 1081ق به خط نسخ کتابت کرده است.(3)] 3. «ترجمه توحید مُفَضَّل» که در صفر سال 1080ق تألیف شده است.(4) [نسخه ای از آن به شماره 7427 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است که خطوط نستعلیق ترجمه آن به خط شمس الدّین محمّد رضوی و به تاریخ 6 ربیع الاوّل 1081ق است.(5)] 4. «ترجمه صحیفه سجادیّه» [که از شرح و ترجمه مولانا بدیع الزّمان قهپایی در آن استفاده شده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه شیخ محمّد علی دَیّانی در بیرجند موجود است که محمّد تقی بن حاج غلامرضا مشهدی در جمعه 17 صفر 1071ق آن را کتابت کرده است.(6) در همان کتابخانه نسخه دیگری وجود دارد که در 19 شعبان 1081ق کتابت شده است.(7) نسخه ای هم در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم وجود دارد که محمّد هادی بن محمّد گیلانی آن را در یکشنبه 19 صفر 1091ق کتابت کرده است.(8)] 5. «ترجمه عهدنامه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام »که در سال 1081ق تمام شده است. [نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران و نسخه ای دیگر در کتابخانه مجلس شورا موجود است.(9)[


1- الذریعه، ج11، ص104.
2- فهرست ملّی، ج4، صص 350 و 351.
3- فهرست مرعشی، ج14، صص 231 و 232.
4- الذریعه، ج4، ص91.
5- فهرست مرعشی، ج19، ص239.
6- فهرست دیّانی، صص 89 و 90.
7- فهرست دیّانی، صص 134 و 135.
8- فهرست گلپایگانی، ج1، ص134.
9- الذریعه، ج4، ص119؛ فهرست مجلس، ج14، صص 140 و 141.

ص: 486

6. «ترجمه و شرح نهج البلاغه» [که در سال 1321ق در ایران به طبع رسیده است. ولی به اشتباه آن را به ملّا صالح برغانی قزوینی نسبت داده اند.(1) مؤلف ابتدا شرحی به عربی به نهج البلاغه افزوده است. نسخه خطی این کتاب که در سال 1088ق کتابت شده، در مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(2)]8. «شرح صحیفه سجّادیه» به عربی که در سال 1073ق به اتمام رسیده است. [اصل شرح از مولانا رضا علی طالقانی بوده که ناتمام مانده و روغنی قزوینی آن را به پایان برده است. نسخه ای از این کتاب که در کتابخانه خورشید گردیزی در مولتان پاکستان وجود دارد، به خط اسماعیل بن ذوالفقار و به تاریخ رجب 1086ق است.(3)] 10. [«کنوز العرفان و رموز اصحاب الایقان»] در شرح برخی از اشعار مثنوی [نسخه ای ظاهرا به خطّ مؤلّف در کتابخانه امام صادق علیه السلام قزوین موجود است و اخیرا به چاپ رسیده است.(4)] 11. «شرح دعای سمات» که نسخه ای از آن به شماره 6/1315 به خط محمّد جدیدالاسلام بن حسین خراسانی در قرن سیزدهم هجری کتابت شده است.(5) 12. «محاکمه بین فقیر و غنی» [به فارسی، در توضیح جمله ای از «نهج البلاغه»] 13. «منشور (منثور) ادب الهی و دستورالعمل کارآگاهی» شرح فارسی بر وصیت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است به حضرت مجتبی علیه السلام که بعد از جنگ صفین مرقوم فرموده. [نسخه ای از آن در کتابخانه آیة اللّه نجفی اصفهان موجود است.] 14. «مقامات» [که نسخه خطی آن در کتابخانه سیّد نصراللّه تقوی در تهران وجود داشته است.(6)] 15. «نوادر الادب و العلوم» [که میرزا عبداللّه افندی در «ریاض العلماء» در ذیل شرح حال ملّا حسین واعظ کاشفی آن را از مؤلّفات روغنی دانسته است.(7)[ [16. «ترجمه مناجات خمسه عشر» به فارسی که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه


1- فهرست مجلس، ج14، ص128.
2- فهرست مجلس، ج14، ص128.
3- فهرست خورشید گردیزی، ص30.
4- فهرست امام صادق علیه السلام قزوین، صص 214 و 215.
5- فهرست مرعشی، ج34، ص299.
6- الذریعه، ج22، ص7.
7- الذریعه، ج24، ص344.

ص: 487

مرعشی موجود است.(1) 17. «ترجمه فضائل ادعیه»، به عربی و فارسی در 13 باب، که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2) 18. «ترجمه کلمات قصار» یا «حکمت اسلام» به فارسی که به شماره 9230 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. به کوشش مرحوم محدث ارموی به چاپ رسیده است.(3) 19. «الامامة» که امامت را با استفاده از خطبه های نهج البلاغه اثبات کرده است. نسخه به خط مؤلف نزد سیّد میرزا هادی خراسانی حائری در کربلا موجود بوده است.(4)

محمّد صالح بن پیرزاد

محمّد صالح بن پیرزاد [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در سال 1074ق از کتابت نسخه ای از کتاب «تحریر اکر نادوسیوس» به خط نسخ در اصفهان فراغت یافته و نسخه به شماره 3293 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(5)

[شاید او فرزند محمّد رفیع زاهدی معروف به «پیرزاده» (از شاگردان ملّا رجبعلی تبریزی) باشد.]

میر محمّد صالح آقا دگمه چین

میر محمّد صالح خاتون آبادی معروف به «آقا دگمه چین» بن سیّد جعفر بن میر محمّد صالح، عالم فاضل جلیل. [از علمای قرن سیزدهم هجری] در محلّه چهارسو علیقلی آقا از متفرّعات محلّه بیدآباد اصفهان ساکن و در مسجد علیقلی آقا امامت می نموده و به آقای دگمه چین (تکمه چین) مشهور بوده این شهرت تا این زمان در بین اعقاب او مشهور [است] در سال های اخیر کلمه «سادات» را نام خانوادگی خود قرار دادند.(6)


1- فهرست مرعشی، ج32، ص428.
2- فهرست مرعشی، ج30، صص 414 و 415.
3- فهرست مختصر مجلس، ص166.
4- الذریعه، ج2، ص328.
5- فهرست ملک، ص112.
6- بیان المفاخر، ج1، ص244؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص49؛ مرآت الاحوال جهان نما، صص 104 و 262 و 266.

ص: 488

محمّد صالح باغ سهیلی

محمّد صالح بن حاج حسنعلی باغ سهیلی [از کاتبان اوایل عهد صفویه] دو رساله از شهید ثانی به نام های «رساله در حکم کسی که در محل ساکن است و...» و «رساله در طواف حائض» را در ربیع الاوّل سال 1001ق کتابت نموده است.(1)

باغ سهیل از محلّه های اصفهان است و قبرستان باغ سهیل و شیرسبز در حوالی طوقچی، مقبره جماعتی از سادات گلستانه بوده که از بین رفته و در اراضی ان در سالهای اخیر مسجد ساخته اند.(2) [احتمالاً صاحب عنوان هم در این گورستان مدفون شده است.]

صالح اصفهانی

ابویوسف صالح بن حمّاد بن عبدالعزیز [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری [از «بکر به بکار قیسی بصری» روایت نموده و «اسحاق بن شاذه» از او حدیث نقل کرده است.(3)

میرزا محمّد صالح مجلسی

میرزا محمّد صالح مجلسی معروف به «آقابزرگ» فرزند میرزا حیدرعلی بن میرزا عزیزاللّه بن میرزا محمّد تقی الماسی بن میرزا کاظم بن میرزا عزیزاللّه بن ملّا محمّد تقی مجلسی، عالم فاضل [در اوایل قرن سیزدهم هجری] در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل


1- الذریعه، ج11، ص180؛ الروضة النّضره، ص280.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص8.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص350.

ص: 489

پرداخته و از پدر دانشمند خود اجازه دریافت نموده است.

مادر او دختر آقا محمّد هادی (ثانی) بن آقا محمّد علی بن آقا محمّد هادی (مترجم) بن ملّا محمّد صالح مازندرانی است.(1)

محمّد صالح اصفهانی

محمّد صالح بن محمّد رضا اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است که در 14 رمضان 1042ق نسخه ای از «شافیه» ابن حاجب را کتابت نموده و به شماره 13041 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

ملّا محمّد صالح اصفهانی

آخوند ملّا محمّد صالح بن رضاقلی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن یازدهم هجری. در خوبی ها و فضائل نفسانی ممتاز بوده و پس از وفات پدر، به جای او در مسجد جامع جدید عباسی (مسجد شاه = مسجد امام فعلی) در اصفهان پیشنماز شده است. وی در سال 1097ق در اصفهان وفات یافت.(3)]

کتاب «عقاید المؤمنین» در اصول عقاید، به فارسی در یک مقدمه و 5 باب از تألیفات اوست که ضمن مجموعه شماره 4386 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(4)

شیخ محمّد صالح بیدآبادی


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص349؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص541.
2- فهرست رضوی، ج12، ص112.
3- وقایع السّنین و الاعوام، ص523؛ اعیان الشیعه، ج32، ص43؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص639.
4- فهرست مجلس، ج12، ص93.

ص: 490

شیخ محمّد صالح بن شیخ زین العابدین بیدآبادی، عالم فاضل ادیب [از فضلای قرن سیزدهم هجری] او برادر میرزا محمّد طاهر دیباچه نگار (شعری) اصفهانی است او از سلسله مشایخ بیدآباد و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی بوده و در اصفهان خدمت جمعی از بزرگان علم و دانش تلمّذ نموده و خدمت مرحوم حجة الاسلام شفتی و دیگران را درک نموده سپس به طهران رفته و آنجا در مدرسه دارالفنون به تدریس علوم ادبی و غیره پرداخته و هم در مسجد دارالفنون امامت می نموده و تا سال تألیف گنج شایگان یعنی سال 1273 ق حیات داشته است.(1)

ملّا محمّد صالح زجاجی

مولی محمّد صالح زجاجی بن سلطان محمّد اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری[ در نسخه ای از «تهذیب الوصول» تألیف: علّامه حلّی که در سال 953ق کتابت شده و دارای حواشی است یکی از حواشی از: محمّد صالح بن سلطان محمّد اصفهانی است که در سه شنبه 10 شعبان سال 009 (ارقام عشرات و مآت از بین رفته است). نسخه به شماره 809 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

[وی به توسط وکیلش شیخ یونس صیمری جزائری به علی بن محمّد خوراسکانی سفارش کتابت نسخه «تهذیب الاحکام» را داده و خوراسکانی در سال 1008ق آنرا نوشته و زُجاجی در سفر مشهد مقدس در دهه اوّل صفر 1013ق آن را مقابله کرده است.(3)]

محمّد صالح هفشوئی اصفهانی*

محمّد صالح بن پیر سلیمان هفشوئی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است.


1- بیان المفاخر، ج1، ص330؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص742؛ گنج شایگان (چاپ سنگی)، صص 485-487.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج5، ص1666.
3- فهرست مرعشی، ج14، ص101.

ص: 491

پدرش از فضلاء و ادباء اصفهان و از اهالی قریه «هَفشویه» از بلوک قُهاب جی اصفهان بوده است. او نسخه ای از «مشارق الانوار الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام » تألیف: شیخ رجب برسی را به خط نسخ در 19 رمضان 1076ق کتابت کرده که به شماره 9525 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1)

محمّد صالح اصفهانی*

محمّد صالح بن حاج محمّد شفیع اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از «انساب النّواصب» تألیف: علی استرآبادی را در یکشنبه 11 شوال 1083ق به خط نسخ کتابت کرده که در مدرسه غرب همدان موجود بوده است.(2)

صالح اصفهانی

ابوالفضل صالح بن صباح اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. او از «ابن عُینیه» روایت می کند. حسن بن سلم نیز از صالح اصفهانی نقل حدیث کرده است.

شیخ ابومسعود رازی گفته است که صالح مستجاب الدّعوه بوده است.(3)

ملّا محمّد صالح مازندرانی

ملّا محمّد صالح بن ملّا محمّد طاهر مازندرانی، عالم فاضل، متوفی 10 ربیع الثانی 1190ق و مدفون نزدیک قبر ملّا اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان.(4)


1- فهرست مختصر مجلس، ص756؛ تراجم الرّجال، ج2، ص726.
2- فهرست غرب، ص9.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص348.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص217؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص726؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص385.

ص: 492

ملّا محمّد صالح (آقابزرگ) مازندرانی

ملّا محمّد صالح معروف به «آقابزرگ» فرزند ملّا عبدالباقی بن ملّا محمّد صالح ساروی مازندرانی، عالم فاضل محقق [از علمای قرن دوازدهم هجری] در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علمای اصفهان تحصیل کرده و از عمویش آقا محمّد هادی مترجم روایت نموده است. او در اوایل جوانی به هند رفته و مورد توجّه و احترام اعیان و فضلاء آن دیار واقع شده و عاقبت در بنگاله ساکن شده و به تبلیغ دین و تدریس مشغول شد. مولی عبدالغنی بن ابی طالب کشمیری از او اجازه نقل حدیث گرفته است. ظاهرا وی قبل از سال 1194ق وفات یافته است. از تألیفات او «تهذیب الاخلاق» یا «اخلاق محمّد صالح» است.(1)

میر محمّد صالح خاتون آبادی

میر محمّد صالح بن میر عبدالواسع بن میر محمّد صالح بن میر محمّد اسماعیل (شاهمراد) حسینی خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محقّق، محدّث و مفسر جلیل القدر. در سال 1058ق در خاندان علم و فضیلت در اصفهان متولّد شده و سال ها نزد علمای عالیقدر خصوصا ملّا میرزا شیروانی، علّامه مجلسی و آقا حسین خوانساری علوم عقلی و نقلی را آموخته و به مراتب عالی علم و فضیلت نائل شد.

او همچنین از استادش علّامه مجلسی در سال 1085ق و نیز ملّا ابوالحسن فتونی عاملی و شیخ احمد بن اسماعیل جزایری اجازه کسب نموده است.

او صبیّه علّامه مجلسی را به زوجیّت داشته و از آن مخدّره صاحب فرزندانی شده که از آن جمله است میر محمّد حسین خاتون آبادی او پس از وفات علّامه مجلسی در سال


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، ص359؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص47؛ مرآت الاحوال جهان نما، صص 134 و 271؛ فیض قدسی، ص217؛ الذریعه، ج1، ص375 و ج4، ص507 و ج5، ص54؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص553؛ الکواکب المنتشره، صص 375 و 376.

ص: 493

1110ق امام جمعه اصفهان و در سال 1115ق به امر شاه سلطان حسین صفوی به منصب شیخ الاسلامی اصفهان منصوب شد.

او سالها در اصفهان به اقامه جماعت، تدریس، نهی از منکر، ترویج شریعت و تحقیق و تألیف مشغول بوده تا اینکه در سال 1126ق در اصفهان وفات یافته و جنازه به نجف اشرف حمل و در حرم مطهر حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام مدفون شده است. در برخی مواضع وفاتش را 1116ق نوشته اند که اشتباه است.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اثبات عصمت انبیاء علیهم السلام »2. «احوال الملائکه»، کتابی بزرگ است.3. «اسرار الصّلاة»4. «رساله در ذکر اسماء علمایی که سنّی بودند و سپس شیعه شدند»5. «اصول العقائد»6. «الانوار المشرقه»7. «ایمان و کفر»8. «تفسیر سوره فاتحه و توحید»9. «التّقویم الشرعّی» که در سال 1110ق تألیف شده و تاریخ آن را [نورالدّین کاشانی متخلّص به] نجیب شاعر ضمن قطعه ای گفته است:

نجیب از پی ساعت نحس دیدن چو تاریخ شد به آیین تقوی

برآورد (جزوی) ز (تقویم شرعی) ز (تقویم شرعی) برآورد (جزوی)

1110=26-1136

[نسخه های مختلفی از کتاب «تقویم شرعی» در کتابخانه های آیت اللّه مرعشی، ملک، مجلس شورا، دانشکده الهیات تهران و دانشکده الهیات مشهد موجود است.


1- وقایع السنین و الاعوام، ص555؛ تاریخ و سفرنامه حزین، صص 209 و 358 و 359؛ مرآت الاحوال جهان نما، ج1، ص123؛ فیض قدسی، ص148؛ فوائد الرضویه، ج2، ص546؛ الکواکب المنتشره، صص 368 و 369؛ ریحانة الادب، ج2، ص102؛ معجم المؤلفین، ج10، ص84؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 110 و 111؛ مصفی المقال، ص201؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج1، صص 288 و 289 و ج2، صص 46 و 47؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص41؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 726 و 727؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، ج1، صص 54-57؛ نجوم السماء، ص209؛ نابغه فقه و حدیث، صص 370-376؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 366-374؛ دانشمندان خوانسار، صص 164-166.

ص: 494

نسخه اصل به خط مؤلف که در جمادی الاوّل 1111ق تحریر شده در کتابخانه دانشکده الهیات دانشگاه تهران موجود است.(1)] 10. «تقویم المؤمنین» [در یک مقدمه و 14 باب و یک خاتمه و به فارسی تألیف شده است. نسخه ای از آن به خط مؤلف به ضمیمه «تقویم شرعی» در کتابخانه دانشکده الهیات تهران و نسخه ای دیگر به شماره 3/4127 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)] 11. «تکمله مرآت العقول» 12. «التهلیلیه» در حکم تهلیل آخر اقامه 13. «الجامع فی الاصول و العقائد» 14. «حدائق المقرّبین» معروف ترین تألیف او، به فارسی [در فضیلت بعضی از ملائکه بر بعضی دیگر و فضیلت انبیاء بر ملائکه و فضیلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر تمام موجودات. کتاب به نام شاه سلطان حسین صفوی در 5 حدیقه و در رمضان 1115ق تألیف شده است. دو نسخه از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی یک نسخه در کتابخانه مرحوم سیّد ضیاءالدّین علّامه در اصفهان و نسخه ای هم در کتابخانه علّامه مفضال سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است و این 4 نسخه جملگی در دوره قاجار کتابت شده اند.(3)] 15. «الحدیقة السلیمانیّه» 16. «خلف الوعد» 17. «ذریعة النّجاح» به زبان فارسی، در اعمال سال، که در زمان شاه سلیمان صفوی تألیف شده است [کتاب در یک مقدمه و 12 باب و یک خاتمه در سال 1088ق تألیف شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه های آیت اللّه مرعشی، آیت اللّه گلپایگانی، مدرسه فیضیه در قم، آیت اللّه روضاتی در اصفهان، وزیری یزد، آستان قدس رضوی در مشهد، فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان، آیت اللّه جلیلی در کرمانشاه و آصفیه موجود است. نسخه کتابخانه آصفیه در سال 1110ق کتابت شده و نسخه کتابخانه آیت اللّه حاج سیّد محمّد


1- الذریعه، ج4، ص397؛ فهرست ملک، ج8، ص493؛ فهرست مجلس، ج7، ص 52 و 275؛ فهرست الهیات تهران، صص 301 و 302؛ فهرست الهیات مشهد، ج2، ص604.
2- فهرست الهیات تهران، ص301 و 302؛ فهرست مرعشی، ج11، ص145.
3- فهرست مرعشی، ج12، ص309 و ج18، ص330؛ فهرست سه کتابخانه اصفهان، صص 143 و 146؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص346.

ص: 495

علی روضاتی، به دست عنایت اللّه حسینی نهاوندی در سال 1101ق و نسخه شماره 14912 کتابخانه آیت اللّه مرعشی به دست سیّد محمّد مهدی حسینی در سال 1102ق کتابت شده که همگی در زمان حیات مؤلف بوده اند.(1)] 18. «روادع النّفوس در اخلاق» [که به فارسی در سال 1092ق در یک مقدمه و 3 باب و خاتمه تألیف شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه های خوانساری در نجف اشرف، سیّد مرتضی بن علم الهدی حسینی طالقانی و مرکز احیاء اسلامی و آیت اللّه مرعشی در قم موجود است. قدیمی ترین نسخه ها یکی متعلق به کتابخانه آیت اللّه روضاتی در اصفهان که ظاهرا عبدالوهاب دماوندی آن را در سال 1105ق کتابت کرده و دیگری در کتابخانه مجلس شورای اسلامی که محمّد صادق بن علی ابهری در سال 1104ق کتابت نموده است.(2)[ 19. «شرح بر استبصار» 20. «شرح بر من لایحضره الفقیه» [که نسخه ای از آن به خط احمد بن محمّد مهدی شریف خاتون آبادی به عنوان «حاشیه من لایحضره الفقیه» در کتابخانه علّامه محقّق سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است.(3)] 21. «کشف النقّاب» [که نسخه ای از آن که در سال 1128ق کتابت شده، در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود بوده است.(4)] 22. «کتاب المزار» 23. «النّجم الثّاثب فی اثبات الواجب» 24. «الهلالیه» [فی حکم اثبات رؤیة الهلال بحکم الحاکم] که در سال 1128ق کتابت شده و در مجموعه ای در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود است.(5)] 25. «آداب السّنیّه» درباره چگونگی رفتار با بردگان، به فارسی، دارای سه


1- فهرست مختصر گلپایگانی، ج1، ص338؛ فهرست مرعشی، ج37، ص 554 و ج4، صص 171 و 172؛ فهرست فیضیه، ج2، ص60؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص387؛ فهرست مرعشی، ج1، صص 413 و 414؛ فهرست الفبایی رضوی، ص272؛ فهرست ارشاد کاشان، ص93؛ فهرست جلیلی، ص119؛ فهرست وزیری، ج2، ص616.
2- الذریعه، ج11، ص256؛ فهرست خطی احیاء، ج7، ص251؛ فهرست مرعشی، ج5، صص 299 و 300؛ فهرست مجلس، ج6، ص189؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، صص 415 و 416.
3- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص334.
4- الذریعه، ج18، ص65.
5- الذریعه، ج25، ص 239 و ج11، ص160؛ فهرست خطی احیاء، ج2، ص45.

ص: 496

مقاله و هر مقاله چند باب که در سال 1120ق تألیف شده است. نسخه اصل به خط مؤلف به شماره 3611 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است. نسخه ای هم در کتابخانه علّامه مفضال حاج سیّد محمّد علی روضاتی در اصفهان موجود است.(1) 26. «برق و صاعقه» به فارسی، که نسخه اصل به خط مؤلف به شماره 2/4127 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) 27. «حدائق الجنان» در زیارات حضرات معصومین علیهم السلام که به فارسی و به نام شاه سلطان حسین در سال 1113ق تألیف شده و شامل یک مقدمه و 7 حدیقه و یک خاتمه است و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم به شماره 6242 موجود است.(3) 28. «رساله در اختلاجات» که حدیثی از امام صادق علیه السلام در این موضوع را شرح نموده است. نسخه آن نزد مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود بوده است.(4) 29. «زینة المتقین» درباره اخلاق، به فارسی، در یک مقدمه و 12 باب و یک خاتمه که نسخه اصل به خط مؤلف به شماره 1/4127 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(5) 30. «شرح حدیث الهلال» که در باب نوادر کتاب «تهذیب» آمده است. این نسخه در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود بوده است.(6)

شیخ محمّد صالح جزه ای قهپائی

شیخ محمّد صالح بن علی جِزِه ای قهپائی اصفهانی، عالم فاضل در قرن یازدهم هجری در اصفهان بوده و بر روی نسخه ای از «ارشاد القلوب» دیلمی در سال 1024ق تملک خود را نوشته است. نسخه به نظر شیخ آقابزرگ طهرانی رسیده است.(7)

[جِزِه (به کسر جیم و زاء) از دهات کوهپایه اصفهان است.]


1- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص9؛ فهرست مرعشی، ج10، ص10.
2- فهرست مرعشی، ج11، صص 144 و 145.
3- فهرست مرعشی، ج16، ص229.
4- الذریعه، ج11، ص41.
5- فهرست مرعشی، ج11، ص143.
6- الذریعه، ج13، ص209.
7- الذریعه، ج1، ص517.

ص: 497

محمّد صالح کاتب خاتون آبادی*

محمّد صالح بن میرزا علی کاتب خاتون آبادی، خوشنویس هنرمند عهد صفویّه. درا صفهان نزد میرعماد مشق خط کرده و به سرعت ترقّی نمود و سالها به کتابت کُتُب شعر و ادب مشغول بود. او ظاهرا تا حدود سال 1072ق در قید حیات بوده و پس از آن تاریخ وفات یافته است.

از نمونه آثار زیبای او: «دیوان حافظ» و «دیوان عرفی»، در کتابخانه ملّی ایران و «نگارستان» و «دیوان صائب» در کتابخانه سلطنتی سابق را می توان نام برد.(1)

خاتون آباد، از روستاهای جی در شرق اصفهان است و در دوره صفویه بیش از پنجاه خوشنویس هنرمند از این روستا برخاسته اند.

محمّد صالح اصفهانی

محمّد صالح بن محمّد علی اصفهانی [از خوشنویسان نستعلیق نویس قرن سیزدهم هجری] در پنج شنبه 2 رجب 1225ق «دیوان مشتاق اصفهانی» را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 742 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)

میرزا محمّد صالح سامع مازندرانی*

میرزا محمّد صالح مازندرانی معروف به «سامعا» و متخلّص به «سامع» فرزند حاجی محمّد علی، شاعر و ادیب فاضل از سخنوران قرن یازدهم هجری.

نسب او به جناب ابراهیم بن مالک اشتر نخعی منتهی می شود. وی در علوم مختلف


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، صص 774 و 775؛ فهرست ملّی، ج5، صص 506 و 438؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص130.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص343.

ص: 498

خصوصا ادبیات، حکمت و کلام به تحصیل پرداخته و در اصفهان ساکن شد و از معاشران و مصاحبان ساروتقی (میرزا تقی الدّین محمّد) وزیر اعظم شاه صفی گردید و مادام حیات تحت عنایات این وزیر بود. پس از قتل ساروتقی، آزرده خاطر شده به هندوستان رفت و در حیدرآباد به خدمت عبداللّه قطبشاه پادشاه دکن رسید و مورد عنایت او قرار گرفت و در مدح او قصیده گفته و صله گرفت. چند سال بعد به ایران بازگشته و در سال 1075ق وارد اصفهان شد. و در آنجا بود تا اینکه قبل از سال 1083ق وفات یافت.

از اوست:

عکس رویت در نظرها شمع و در دلها گل است باده در پیمانه خورشید است و در مینا گل است

همچو شاخ ارغوان، معشوق آتش پاره ام پای تا سر شعله سوزان و سر تا پا گل است(1)

صالح قصار

ابوشعیب صالح بن عمر قصّار اصفهانی، از محدّثین اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و از رُسته حدیث شنیده است. عبدالرّحمان بن محمّد بن سیاه از او روایت می کند.(2)

صالح گیلانی

صالح بن غلامعلی جیلانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در سال 1241ق «شرح کلمة العین» تألیف: انوری را به خط نستعلیق در مدرسه چهارباغ اصفهان کتابت نموده که به شماره 1217 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(3)


1- قصص الخاقانی، ج2، صص 77 و 78؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص540؛ کاروان هند، ج1، ص531؛ الذریعه، ج9، ص422؛ شعرای مازندران و گرگان، ص142.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص350.
3- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص163.

ص: 499

محمّد صالح خاتون آبادی

محمّد صالح خاتون آبادی فرزند محمّد کاظم [از خوشنویسان معروف عهد صفویه است. خطوط نستعلیق و نسخ را خوش می نوشته و اغلب کتب متعلق به علماء و اعیان اصفهان را به خط زیبای خود کتابت می کرده است. اصلاً از اهالی قریه «خاتون آباد» جی اصفهان است و ظاهرا اوایل قرن دوازدهم هجری را هم درک کرده است.(1)]

1. در سال 1095ق کتاب «نوحة الاحزان» تألیف: محمّد یوسف دهخوارقانی را به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 1731 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم نگهداری می شود.(2) [2. کتاب «حبیب السیر» تألیف: غیاث الدّین محمّد خواندمیر» که به خط نستعلیق در سال 1075ق کتابت کرده و به شماره 266 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(3)] 3. کتاب «خلاصة السیر» تألیف: میرزا معصوم بن خواجگی اصفهانی که آنرا در رمضان 1070ق کتابت کرده و به شماره 4228 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(4)

ملّا محمّد صالح جویباره ای

ملّا محمّد صالح جویباره ای بن ملّا محسن مازندرانی، عالم فاضل و فقیه محقق [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری. ظاهرا از اعقاب ملّا محمّد فاضل سراب تنکابنی عالم مشهور عصر صفویّه است.]

در اصفهان متولّد شده و جهت تحصیل به عتبات عالیات رفته و از درس شریف


1- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.
2- فهرست مرعشی، ج5، ص118.
3- فهرست مجلس، ج21، ص66.
4- فهرست رضوی، ج7، ص80.

ص: 500

العلماء مازندرانی، شیخ علی کاشف الغطاء و شیخ موسی کاشف الغطاء بهره برده و به اجتهاد نائل شده و به اصفهان مراجعت نمود. در آنجا مرجعیت کلی یافته و به دامادی سیّد صدرالّدین عاملی استاد خود مفتخر گردید [در مسجد شیره پزها امامت و قضاوت می نمود. از دوستان حاج محمّد جعفر آباده ای بوده است]. عاقبت او در [شب شنبه[ غرّه محرم 1285ق وفات یافته و در بقعه تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. دو فرزندش شیخ محمّد حسین جویباره ای و حاج میرزا مهدی از علمای اصفهان بوده اند.

[میرزا آقاجان پرتو مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:

حیف از مقتدای دین صالح که یگانه بد از صلاح و سرشت

گفت «پرتو» برای تاریخش: «صالحین را مقام باد بهشت»(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اصول فقه» در یک مُجَلَّد، شامل مباحث الفاظ و اَدِلِّه عقلیّه، که ظاهرا مسوّده کتاب «کواشف الحجب» است. نسخه اصل به خط مؤلّف در کتابخانه سیّد محمّد طباطبائی یزدی در نجف موجود بوده که سیّد محمّد علی بحرالعلوم آن را خریداری کرده است.(2) [2. «رسالة فی جواز الغسل للحائض الذی صارت جنبا» 3. «رسالة فی الاقرار» 4. «سؤال و جواب»5. «العشرة الکامله» (چهار کتاب اخیر در کتابخانه فاضل ارجمند آقای سیّد احمد روضاتی در اصفهان موجود است).(3)]6. «قواعد الشّریفیّه» یا «تقریرات درس شریف العلماء» موجود در کتابخانه مدرسه مروی در تهران.(4)7. «رساله صحیح و


1- الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص472؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص347؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص74؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 727 و 728؛ بیان المفاخر، ج2، صص 175 و 176؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 271 و 272؛ الکرام البرره، ج2، ص651؛ الذریعه، ج18، ص177؛ گلشن اهل سلوک، صص 79-86؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص95.
2- الذریعه، ج2، ص205.
3- فهرست روضاتی، صص 115 و 17.
4- فهرست مروی، ص288.

ص: 501

اعم» موجود در کتابخانه مدرسه مروی تهران(1)8. «کواشف الحجب عن مشکلات الکتب»، در اصول فقه، به عربی، مشهورترین تألیف صاحب عنوان، [در دو جزء که در سال 1247ق تألیف شده است. نسخه های مختلفی از این کتاب در کتابخانه ها موجود است. از جمله نسخه ای در کتابخانه عمومی ساری که در ماه رمضان 1252ق کتابت شده و دارای حواشی مؤلف است و با نسخه اصل مقابله شده است.(2) نسخه ای هم در کتابخانه آستان قدس رضوی (به شماره 11323) موجود است.(3) نسخه دیگری از جلد اوّل کتاب ضمن مجموعه شماره 4510 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است که آن را محمّد ابراهیم بن محمّد اسماعیل بن محمّد جعفر خراسانی در پنج شنبه 21 محرم سال 1252ق در اصفهان به خط نسخ کتابت کرده است.(4)]

صالح ثقفی

صالح بن محمّد بن سعید ثقفی، از محدّثین [قرن سوم هجری] اصفهان است. در روایت حدیث ثقه بوده و از سلمه و شیخ ابومسعود رازی و دیگران نقل حدیث کرده است.(5)

[ظاهرا او برادر ابراهیم بن محمّد بن سعید ثقفی کوفی محدّث شیعی است که در اصفهان می زیسته است. در این صورت او نیز مانند برادرش شیعه بوده است.]

صالح سلامی

صالح بن محمّد بن عبدالائمه سلامی [از فضلاء قرن دهم هجری ساکن اصفهان] دو جلد کتاب از مجموعه شماره 6896 کتابخانه آیت اللّه مرعشی را به خط نسخ در سال


1- فهرست مروی، ص288.
2- فهرست عمومی ساری، ص48.
3- فهرست رضوی، ج16، ص392.
4- فهرست مرعشی، ج12، ص86.
5- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص349؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص383.

ص: 502

995ق کتابت نموده است.(1)

میرزا محمّد صالح ابهری اصفهانی*

میرزا محمّد صالح بن محمّد بن میرزا علی ابهری جی اصفهانی، از فضلاء و دانشمندان قرن یازدهم هجری است. خاندان او اغلب از کاتبان ماهر و پرکار آن روزگار بوده اند و به حُسن خط و سرعت قلم شهرت داشته اند.(2) میرزا محمّد صالح در اصفهان نزد عدّه ای از علماء از جمله ملّا محمّد تقی مجلسی به تحصیل پرداخته و مجلسی جهت او در آخر «مشیخه» از کتاب «من لایحضره الفقیه»، در سال 1052ق اجازه نوشته است.(3)

محمّد صالح اصفهانی*

محمّد صالح بن مطیع اللّه اصفهانی، از خوشنویسان قرن یازدهم هجری است. وی نسخه ای از «تحریر مجسطی» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی را به خط نستعلیق در سال 1056ق کتابت کرده است که به شماره 411ط در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4)

محمّد صالح تبریزی*

محمّد صالح بیگ تبریزی اصفهانی فرزند میرزا مؤمن بن خواجه میرزا بیگ تبریزی، از شعرای قرن یازدهم هجری. به همراه پدرش و برادرش میرزا امین ساکت به مشهد رفته و چندی در آن دیار بود. سپس به اصفهان آمد. آنگاه برای دیدار برادرش میرزا امین به هند رفت ولی در بازگشت به ایران کِشتی او دچار توفان شد و او به زحمت خود را نجات


1- فهرست مرعشی، ج18، ص90.
2- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: مخطوط.
3- الروضة النّضره، ص279.
4- فهرست مختصر مجلس، ص135.

ص: 503

داده و چندی به بلاد فرنگ رفت. عاقبت به اصفهان آمده و ظاهرا تا آخر عمر در این شهر زندگی کرد. این رباعی از اوست:

هرگز نشنفت این دل زار از طرفی نشنید نوید وصل یار از طرفی

القصّه مرا کشاکش دارند یار از طرفی و روزگار از طرفی(1)

صالح خراسانی

ابوسفیان صالح بن مهران خراسانی الاصل [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] او مولای زکریا بن مصقلة بن هبیره بوده و اهل تقوی و ورع و به علت گفتن سخنان حکیمانه به حکیم معروف بوده است. جمعی از محدّثین از او روایت کرده اند که از آن جمله اند: «عمرو بن علی»، «محمّد بن عاصم» و «اُسید بن عاصم».(2)

محمّد صالح حسینی مازندرانی

محمّد صالح حسینی مازندرانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری و ساکن اصفهان] در جمادی الاولی 1235ق نسخه ای از «اسفار» ملّا صدرا را به خط نستعلیق در اصفهان نوشته است و کتاب به شماره 2900 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(3)

شیخ صالح رستمی

شیخ صالح رستمی [از محدّثین عامه اصفهان است] او در سال 562ق در اصفهان وفات یافت.(4)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص192؛ منتخب اللّطایف، ص398.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص347؛ طبقات المحدّثین، ج2، صص 241-243؛ الجرح و التّعدیل، ج4، ص1815؛ الانساب، ج4، ص208.
3- فهرست ملک، ص266.
4- آگهی شهان از کار جهان، ج1، ص252.

ص: 504

محمّد صالح رنگرز

محمّد صالح اصفهانی، از شعرای قرن یازدهم هجری. ابتدا به شغل رنگرزی (صبّاغی) مشغول بوده، سپس آن شغل را ترک کرده، بابائی قهوه خانه را قبول کرده است.

این رباعی از اوست:

در بحر یقین درآ که تحقیق بَس است گرداب درو چو دام و کشتی قَفَس است

هر گوش صدف حلقه چشمی است پر آب هر موج اشاره ای ز ابروی کَس است(1)

محمّد صالح زرکش شیرازی*

محمّد صالح شیرازی، از شعرای قرن یازدهم هجری است. او پس از مقداری تحصیل مقدّمات، در شیراز به زرکشی مشغول بود. عاقبت به اصفهان آمده و آنجا وفات یافت. این رباعی از اوست:

در آتش عشق او کبابم کردند تعمیر طلب شدم خرابم کردند

گفتم بنمائید به من خصم مرا هم صحبت آیینه و آبم کردند(2)

محمّد صالح لنبانی

درویش محمّد صالح لنبانی اصفهانی، عارف سالک [در قرن یازدهم هجری] سالها به عبادت و ریاضت مشغول بوده و بسیاری از فضلاء و اعیان اصفهان مرید او بودند. ابتدا


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 605 و 606.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص610؛ تذکره مرآة الفصاحه، ص346؛ تذکره روز روشن، ص463؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج3، ص420.

ص: 505

در تکیه ای جنب مسجد لنبان ساکن بود. سپس شاه عباس ثانی در کنار نهر طاق نما برای او تکیه مصفّایی ساخت و کمی بعد [در سال 1073ق] وفات یافته و همانجا مدفون شد. [محل تکیه درویش صالح فعلاً به آرامگاه صائب شهرت دارد و از قبر درویش صالح در آنجا اثری نیست.]

از اوست:

مطرب جان می نوازد سازها می رسد در گوش جان آوازها

بس که ناز نازنینان می کشم می کنم بر ناز نازنینان نازها(1)

میرزا صالح منشی*

میرزا صالح منشی، شاعر و ادیب و منشی قرن یازدهم هجری. او برادرزاده اسکندربیک منشی (ترکمان) مؤلّف کتاب «تاریخ عالم آرای عباسی» است. در جوانی به مناصب اداری به مجالست و معاشرت با شعراء می پرداخت و آنان را با کمک های خود می نواخت. امّا در اواخر عمر به خاطر سخت گیری مأموران دولتی به فقر و بیچارگی مبتلا شده و مبلغ اندکی مستمرّی جهت او معیّن شد و او در اثر غصّه از این وضع در شهر اصفهان وفات یافت.

غزل و قصیده و مادّه تاریخ را نیکو می گفته و در نظم و نثر مهارت داشته و مجموعه ای از نظم و نثر معاصرانش را فراهم کرده بود.

این رباعی از اوست:

ای مصرع انتخاب دیوان وفا چون شعر بدیهه از در لطف درآ

در آینه باطن خود کن نظری گر چشم به راه تو نباشیم میا(2)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص301؛ قصص الخاقانی، ج2، ص194؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص600؛ الذریعه، ج9، ص323.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 110 و 111؛ الروضة النّضره، ص290؛ تذکره روز روشن، ص463.

ص: 506

محمّد صالح مولوی*

محمّد صالح اصفهانی مولوی، از خوشنویسان برجسته عهد شاه عباس اوّل صفوی است. خط ثلث را عالی می نوشته و خطوط ثلث کتیبه کاشیکاری محراب نفیس مرمرین مسجد شاه [مسجد امام] و کتیبه کاشیکاری سردر بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد اصفهان به سال 1039ق از آثار هنری ارزشمند اوست.(1)

ملّا محمّد صالح نسبت شوشتری

ملّا محمّد صالح شوشتری، از فضلاء و شعرای قرن یازدهم هجری است. در اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول بوده و در شعر طبعی روان داشته و «نسبت» تخلّص می نموده است.

از اوست:

آب تیغت را مگر از آتش گل داده اند بر سر زخم تو بلبل می خورد خون مرا(2)

محمّد صالح وامق اصفهانی

محمّد صالح وامق اصفهانی، از شعراء و ادبای اوایل عهد قاجاریه است. به انسانیّت و اخلاق فاضله معروف بود و با تجارت امرار معاش می کرد. دیوان او حدود چهار هزار بیت شعر دارد. سال وفاتش به دست نیامد.

از اوست:

رشکم آید که دهد گوش به حرف دگران گر بود یک سخن و آنهم از افسانه ما


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 495 و 441؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص127.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص505.

ص: 507

گشته دیوانه و سنگی نخورد از طفلی کس به حسرت نبود چون دل دیوانه ما

«وامق» از یک دو سه پیمانه خرابش کردیم هر که آمد پی ویرانی میخانه ما(1)

جمال الدّین محمّد صالح هزارجریبی

جمال الدّین محمّد صالح هزارجریبی [مازندرانی] از فضلای اصفهان در قرن یازدهم هجری. از آثارش کتابت نسخه ای از «من لایحضره الفقیه» که کتابت آن را در یک شنبه 17 شعبان 1087ق در مدرسه نواب عِلیّه [اصفهان] به پایان رسانیده است. نسخه ضمن مجموعه شماره 4699 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در تهران موجود است.(2)

صائب کاشانی

صائب کاشانی معروف به «میرزا صائبا» از شعرای قرن دوازدهم هجری و از اهالی کاشان است. در اصفهان سکونت داشته و در این شهر وفات یافته است شعر نیکو می سرود.

از اوست:

از سینه و دل ما نشنید کس صدایی مردیم از جدایی، ای سنگدل کجایی(3)

[در ذکره صحف ابراهیم، او را به عنوان «محمّد رضا صبای کاشانی» ذکر کرده، ولی نمی توان به این مطلب اعتماد کرد.]


1- تذکره مجمع الفصحاء، ج6، ص1155؛ تذکره دلگشا، ص531؛ تذکره شبستان، ص390؛ ریحانة الادب، ج6، ص303؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1972؛ تذکره انجمن خاقان، صص 640 و 641؛ تذکره اختر، ص227؛ تذکره سفینة المحمود، ص225.
2- فهرست مجلس، ج13، ص80.
3- تذکرة المعاصرین، ص221؛ مردان بزرگ کاشان، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص711؛ تذکره صحف ابراهیم، ص170.

ص: 508

صائب مستعد رازی*

آقا صائبا رازی اصفهانی متخلّص به «مستعد» شاعر ادیب قرن دوازدهم هجری.

اصلاً از اهالی ری بوده ولی در اصفهان نشو و نما یافت و علم و ادب آموخت. در عهد حکومت عالمگیر پادشاه، به هند رفته و در دکن ساکن شد. او خوب روی و نیکوسیرت و بذله گو بوده و شعر نیکو می سروده است. لذا اُمرای دکن به او عنایت فراوان داشته اند و یکی از آنان: نواب نظام الدّوله او را به «مستعدخان» ملّقب ساخت. به این خاطر او «مستعد» و «مستعدّ فنا» تخلّص می کرد.

او عاقبت در آخر عمر به شوریدگی و جنون مبتلا شد و معالجات فایده ای نبخشید تا این که در سال 1163ق وفات یافت. «دیوان اشعار» او در دست نیست. مرحوم گلچین معانی حدود هفتاد و هفت بیت اشعار او را به ضمیمه نسخه خطی «دیوان امید همدانی» دیده است.

این چند بیت از اوست:

تا یاد زلف او به برم جلوه می کند سودای طرفه ای به سرم جلوه می کند

تا چشم می زنم به هم از یاد اصفهان زاینده رود در نظرم جلوه می کند

برق هزار خرمن هوش است «مستعد» این سوز دل که از شررم جلوه می کند(1)

صاین الدّین اصفهانی

حافظ صاین الدّین بن غزال اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری] از «حافظ ابونعیم اصفهانی» روایت می کند و «شیخ نجم الدّین عثمان بن موفّق اردکانی» از وی حدیث شنیده و نقل می کند.(2)


1- کاروان هند، ج2، صص 1287-1290.
2- احقاق الحق، ج6، ص29.

ص: 509

صباح اصفهانی

صباح بن سالم اصفهانی [از محدثین عامّه اصفهان در قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری است] از انس به مالک حدیث نقل کرده و حجّاج بن یوسف از او روایت می کند.(1)

صباغ اصفهانی

ابوالخیر صباغ بن شعبه اصفهانی [از محدّثین عامّه در اواخر قرن پنجم هجری] از «ابوبکر زنجوئی» روایت می کند.(2)

صبحی اصفهانی*

صبحی بیگ اصفهانی، از شعرای اواخر قرن دهم هجری است. مدّتها در هند به سیاحت مشغول بود. سال فوت او به دست نیامد.

از اوست:

گر کشد قاتل من چشم مبندید مرا زانکه یک دیدن او قاتل صد جان باشد(3)

ملّا صحیفی شیرازی

ملّا صحیفی شیرازی، شاعر ادیب و خوشنویس قرن یازدهم هجری. او از اعقاب صوفی خلیل ذوالقدر است. در شیراز متولّد شده و سالها در اصفهان سکونت داشته است. خطوط ثلث و نستعلیق را خوش می نوشته و برای بسیاری از مساجد و امامزاده های اصفهان کتیبه نوشته است. آثار خطوط او در اصفهان در سال 985ق


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص346؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص102؛ لسان المیزان، ج3، ص179؛ مقتبس الاثر، ج20، ص169.
2- التّحبیر، ج1، ص329، پاورقی.
3- کاروان هند، ج1، ص713.

ص: 510

(مسجد جامع) تا سال 1019ق (مسجد جارچی) یعنی در مدت 34 سال باقی است. در اصفهان شغل صحّافی و کتیبه نویسی داشته و گاهی برای بزرگان و اشراف مدیحه می سروده و صله دریافت می کرده است. در شعر و ادب نیز دارای مهارتی به سزا بوده تا جایی که حکیم شفائی شعر او را تحسین می کرده است. صحیفی به فارسی و ترکی شعر سروده است.

او بیش از هشتاد سال عمر کرد. پسرش ابوعلی در هند وفات یافت و او از شدت تأثّر در سال 1022ق وفات یافته و در بقعه سه تنان واقع در مسجد آقانور اصفهان مدفون شد.

حکیم شفایی جهت او مرثیه و مادّه تاریخ سروده که به شرح زیر است:

چون صحیفی جوهری ز قضا از جهان رفت جانب عقبا

دل خلق جهان بسوخت بر او همه را دیده گشت خون پالا

بی بدل بود در فنون سخن در فنون شعر بود بی همتا

تا قیامت بر این کتابه دهر رقم خط او بُوَد پابرجا

سال فوتش ز عقل جستم گفت: «رفت ملّا صحیفی از دنیا»

غیر از «دیوان اشعار»، «ساقی نامه» نیز سروده که مطلع آن این بیت است:

بده ساقی آن آب فکرت گداز که بیرون دهد دل از این پرده راز

این رباعی هم از صحیفی شیرازی است:

بستند ملایک کمر از صدق و یقین در خدمت شمع روضه خلد برین

مقراض به احتیاط زن ای خادم ترسم بِبُری شهیر جبریل امین(1)


1- تذکره مجمع الخواص، ص218؛ تذکره گلشن بی خار، ص24؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، صص 146-149؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص432؛ تذکره میخانه، صص 316 و 317؛ تذکره غنی، ص80؛ تذکره حسینی، ص188؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج3، ص433؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 437 و 438؛ مزارات اصفهان، صص 263-265؛ الذریعه، ج9، ص599؛ تذکره شمع انجمن، ص408؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص327؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 58-65؛ لغت نامه دهخدا: ذیل (صحیفی)، ص103؛ تاریخ نظم و نثر، ص516.

ص: 511

سیّد صدرالدّین نجفی دهکردی

سیّد صدرالدّین نجفی دهکردی فرزند آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی شاعر و ادیب معاصر در سال 1311ش در اصفهان متولّد شد. پدرش از مراجع و مجتهدین معروف اصفهان است. سیّد صدرالدّین در اصفهان تحصیل نموده و سپس به استخدام اداره فرهنگ درآمد و به تدریس در مدارس پرداخت. گاهی شعر می سرود.

[او در روز 23 ذیقعده 1405ق وفات یافته و جنب مزار پدرش در یکی از حجره های امامزاده زینبیه اصفهان مدفون شد.] این دو بیت از اوست:

تا دل گرفت رسم و ره عاشقانه را بر خود خرید رنج و غم جاودانه را

بیرون پرید از قفس سینه مرغ دل بیچاره تا کجا بنهد آشیانه را(1)

حاج سیّد صدرالدّین هاطلی کوپایی

حاج سیّد صدرالدّین هاطلی کوهپایی بن سیّد حسن بن سیّد جعفر حسینی، عالم زاهد، حکیم محقّق و مفسّر مدقّق [از فقهاء و حکمای قرن چهاردهم هجری] در شب 20 صفر (اربعین) 1301ق در کوهپایه اصفهان متولّد شد. در اصفهان از محضر درس آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی [و آقانجفی] بهره گرفت سپس به عتبات عالیات مشرّف شده و در نجف اشرف نزد شیخ عبدالصمد سبزواری و شیخ احمد شانه ساز شیرازی به کسب علوم عقلی مشغول شد و فقه و اصول را نزد شیخ ابراهیم اردبیلی، سیّد محمّد فیروزآبادی یزدی، آقا سیّد محمّد کاظم طباطبایی یزدی و آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی و سیّد حسین بادکوبه ای فرا گرفت.

او قبل از وفات آخوند خراسانی به اصفهان مراجعت نموده و به آقایان مسجد شاهی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص303.

ص: 512

[شیخ محمّد تقی آقانجفی و فرزندش شیخ جلال الدّین نجفی] اختصاص یافت. همچنین در مدرسه صدر به تدریس کتابهای حکمت مانند «اسفار»، «منظومه»، «شرح تجرید» و غیره می پرداخته و در مجالس خصوصی تفسیر می گفته است.

او مردی وارسته و جامع جمیع ملکات و فضائل انسانی بود و الحق ملکی بود به صورت بشر. در عین فقر و تهیدستی به متموّلین و اغنیاء بی اعتناء و فقط متوجّه حضرت باری تعالی بود. وی در شب شنبه 5 جمادی الاولی سال 1372 به عارضه سکته وفات یافته و در بقعه تکیه درکوشکی مدفون گردید. و قابل توجّه آن که روز قبل در مجلس ختم علّامه فقیه مرحوم آقا سیّد محمّد کوه کمری در مدرسه صدر در حضور جمعی فرمود: «فردا نوبت من است» و فردا به همان کیفیّت وفات یافته، در همان محل جهت او مجلس ختم گرفتند.

[در وفات او میرزا حبیب اللّه متخلّص به «نیر» مرثیه ای به عربی سروده و مادّه تاریخ او را چنین گفته است:

فَیا نَیّر اُکتُب فی الجواب بسؤال من دعاک هنا عن عام فقد لذا الحبر

ثلاثا اذا نقصت من ذا تؤرّخه «فخلد جنانٍ منزل السیّد الصدر»

1372=3-1375]

از آثارش کتاب «شروق الحکمه» است، در حل معضلات اسفار و منظومه که آن را در دوره اشتغال خود در نجف [و تحصیل نزد شیخ عبدالصمد سبزواری] نوشته است. اثر دیگرش «شرح کفایه الاصول» استادش آخوند خراسانی است.

پدرش از فضلاء اصفهان بوده و قبل از سال 1323 فوت شده است.(1)


1- علوم و عقاید، ص26-35؛ تاریخ اصفهان (جابری)، ص348؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی)، صص 430 و 431؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفای متأخّر، صص 181 و 182؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 731 و 732؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص86؛ بوستان فضیلت، صص 88-112.

ص: 513

سیّد صدرالدّین بلاغی

سیّد صدرالدّین محمّد تقی بلاغی نایینی معروف به «صدر بلاغی» فرزند سیّد حسن حسینی عریضی، واعظ کامل، ادیب بارع و فقیه جامع [از خطبای مشهور معاصر] در سال 1290ه .ش در نایین متولّد شده و در اصفهان و شیراز به تحصیل پرداخته و در علوم عقلی و نقلی رحمت ها کشید. سپس به طهران رفته و آنجا ساکن شد. از سخنرانان مذهبی رادیو طهران بود که بیشتر مردم متدیّن ایران به بیانات او اظهار علاقه می کردند. [او علاوه بر ایراد سخنرانی و وعظ و خطابه در دارالفنون و دبیرستانهای مشهور تدریس می کرد. او سرانجام در اوّل اردیبهشت 1373ش وفات کرد.]

در سرودن شعر نیز توانا بود و گاهی بنا به اقتصای حال اشعاری می گفته است.

کتب زیر از تألیفات او به چاپ رسیده است:

1. «سخنرانی های بلاغی» که اغلب آنرا در رادیو ایراد نموده است.2. «شرح و ترجمه صحیفه سجادیه»3. «قصص قرآن و فرهنگ آن» [4. «ترجمه من لایحضره الفقیه»، با همکاری استاد علی اکبر غفاری5. «عدالت و قضا در اسلام»6. «محاکمه گلد زیهر صهیونیست معلم نویسندگان»7. «صلح حدیبیّه»8. «پیغمبر در صحنه کارزار بدر»9. «برهان قرآن و ردّ شبهات پیروان کمونیزم و سایر معاندین اسلام» 10. «ترجمه و تفسیر جزء 23 قرآن مجید» 11. «محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر رحمت».

از اوست:

من دلبری ز جمله جهان برگزیده ام و ز غیر او علاقه دل را بریده ام

نشنیده ام جز از لب لعلش پیام روح جز عارضش حقیقت جان را ندیده ام(1)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 91 و 92؛ تذکره سخنوران نایین، ص28؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، صص 543-549؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، صص 533 و 533؛ نایین بلده طیبه، صص 54 و 55؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن،صص 95 و 96.

ص: 514

حاج آقا صدرالدّین کلباسی*

حاج آقا صدرالدّین کلباسی فرزند شیخ محمّد رضا بن میرزا عبدالرّحیم بن میرزا محمّد رضا بن حاج محمّد ابراهیم کلباسی، عالم فاضل، از علمای معاصر اصفهان، در ماه ربیع الثّانی 1334ق (مطابق سال 1294ش) در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل در مدرسه عَلیّه از مدارس جدید، وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر دانشمند خود و شیخ محمّد تقی فشارکی (شوهر خواهر خود) و دیگران به تحصیل پرداخت. سپس به مشهد مقدّس سفر کرده و به همراه شیخ حبیب اللّه گلپایگانی، از درس علمای آنجا بهره گرفت. آنگاه به قم رفته و نزد حضرات آیات و آیات عظام مرعشی نجفی، محقّق داماد، میرزا محمّد علی ادیب تهرانی به تحصیل پرداخت. او در اصفهان در درس خارج سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا سیّد مهدی درچه ای حضور یافت. مدتی هم در بروجرد از محضر مرجع عالیقدر حاج آقا حسین بروجردی و در قم از حضرات آیات سیّد محمّد تقی خوانساری، حجت کوه کمری و مرعشی نجفی کسب فیض نمود.

او پس از بازگشت به اصفهان به تدریس، و اقامه جماعت و منبر مشغول گردیده و مردم را از مواعظ و بیانات خود بهره مند می نمود. سرانجام در 23 رمضان المبارک 1411ق وفات یافته و در یکی از اطاق های مسجد رکن الملک واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

سیّد صدرالدّین روضاتی

حاج سیّد صدرالدّین روضاتی فرزند آقا میر سیّد علی بن آقا میرزا مهدی بن آقا میرزا محمّد باقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات الجنّات)، عالم فاضل جلیل.

[در سال 1308ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخت و سپس


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ خاندان کلباسی، ص222؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 515

به ترویج دین و تحقیق و تألیف مشغول شد. سرانجام در روز 19 ذیحجه] سال 1392ق وفات یافته و در تکیه صاحب روضات (جدّ عالیقدر خود) در تخت فولاد مدفون شد. [مادّه تاریخ وفاتش را شاعر فرزانه استاد فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) چنین گوید:

نوشت از پی تاریخ فوت او «برنا» «شدی بگلشن مینو مقام صدرالدّین»

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تشریح الانسان» 2. «چهل حدیث» 3. «سراج الایمان فی أخبار و مصائب الائمة الأطهار» که چاپ شده است.4. «علائم الإیمان فی المواعظ مولانا أمیرالمؤمنین علیه السلام لهمام بن شریح»5. «کمال الیقین»6. «نور الإیمان فی أحکام القرآن» که چاپ شده است.7. «هادی المضلّین»(1)]

صدرالدّین اصفهانی

صدرالدّین بن محمّد بن صدرالدّین اصفهانی. از خوشنویسان خط نسخ در قرن دهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «منیه اللبیب» را در سال 954ق کتابت نموده که در کتابخانه وزیری یزد موجود است. همچنین کتاب «مختلف الشیعه» را در غرّه رجب 960ق کتابت کرده است که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

سیّد صدرالدّین بهشتی

سیّد صدرالدّین بن سیّد مهدی بهشتی، از علماء اواخر دوره قاجاریه و امام جماعت مسجد سیچان اصفهان متوفی در 29 رجب 1338ق مدفون در تکیه سادات بهشتی (جنب مصلای تخت فولاد).(3)


1- مناهج المعارف: مقدمه، ص249؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص80؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- فهرست وزیری، ج4، ص1232؛ فهرست مرعشی، ج20، ص94.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.

ص: 516

سیّد صدرالدّین امامی*

حاج سیّد صدرالدّین امامی فرزند استاد میرزا آقا امامی اصفهانی، از هنرمندان معاصر. در سال 1298ه .ش در محلّه بیدآباد متولّد شد و پس از کمی تحصیل نزد پدر به فراگیری نقاشی پرداخت. هنر سوخت را هم از استاد عباس اسفرجانی فرا گرفت.

او بیش از 40 سال به نقاشی مشغول بود ولی پس از آن دست از این هنر کشید. در نقاشی از سبک مینیاتورهای صفویه پیروی نموده است و نقاشی را نه در هنرستان هنرهای زیبا بلکه سینه به سینه از پدران خویش فراگرفته است.(1)

صدرالدّین سنگتراش*

استاد صدرالدّین سنگتراش، از هنرمندان قرن دهم هجری است. در حجاری استاد بوده و آثار ارزنده ای به وجود آورده است از جمله: حجاری سنگ قبر استاد فولاد بن شجاع حلوائی که در سال 959ق حجاری شده است و حجاری سنگ قبر صفی الدّین محمّد بن عمدة القضاة غیاث الدّین علی زواره ای در سال 995ق.

اثر اوّل در تخت فولاد و اثر دوم در امامزاده اسماعیل اصفهان موجود است.(2)

صفایی اصفهانی*

صفای اصفهانی، از شعرای اصفهان است. ظاهرا در قرن سیزدهم هجری می زیسته است. مدّتی سرداری نمود و شجاعت داشت. عاقبت به تصوّف روی آورده و سر و پای برهنه سیاحت می کرد تا فوت شد.


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با حاج سیّد صدرالدّین امامی در سوم اردیبهشت 1381ش.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص534؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 517

این رباعی از اوست:

غمگین دل خود به دهر شاد از که کنیم چون دلبر خود خودیم، یاد از که کنیم

مردم ز فلک داد ز بیداد کنند ما خود فلک خودیم داد از که کنیم(1)

دکتر صفدر صانعی*

دکتر صفدر صانعی، پزشک متدیّن و نیکوکار معاصر. در سال 1309ش در روستای «بهمن» از توابع آباده متولّد شد و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود طی کرد. سپس در اصفهان جهت امرار معاش به کار پرداخت. پس از ازدواج موفق به ادامه تحصیل شد و چند سال بعد در آزمون ورودی دانشگاه در رشته پزشکی پذیرفته شد و این رشته را تا دریافت دکترای بیماریهای داخلی ادامه داد.

او عمر خود را به خدمت به مردم، تحقیق درباره گیاهان دارویی و تألیف کتابهای ارزنده گذراند.

وی سرانجام در روز 23 اردیبهشت 1369ش (برابر با 7 صفر 1421ق) در اصفهان وفات یافته و در قبرستان جدید اصفهان معروف به «باغ رضوان» به خاک سپرده شد.

کتابهای زیر از تألیفات اوست که هر کدام چندین بار تجدید چاپ شده است.

1. «آرامش روانی و مذهب» 2. «ارمغان کعبه»3. «بهداشت ازدواج از نظر اسلام»4. «دل یا محفل نور»5. «راز تندرستی»6. «راز طول عمر»7. «راهی به سوی او»8. «نسخه شفا» دو جلد9. «همیشه لاغر باشید» دو جلد 10. «تعالیم بهداشتی اسلام»

استاد صفرعلی اصفهانی*

استاد صفرعلی اصفهانی، از معماران چیره دست و توانای عصر قاجاریه است. وی


1- تذکره ریاض العارفین، (چاپ 1344ش)، ص156.

ص: 518

معماری مسجد شاه (سابق) سمنان را برعهده داشت و در سال 1243ق آن مسجد را به پایان رساند.(1)

صفرعلی نجف آبادی

صفرعلی بن اسماعیل نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] سالها در نجف آباد و اصفهان به کتابت مشغول بوده و خط نسخ را نیکو می نوشته و کتب زیر را کتابت نموده است:

1. «شرح زیارت جامعه» تألیف: شیخ احمد احسائی که در سال 1240ق از کتابت آن فراغت یافته و به شماره 1641 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است.(2) 2. «کافی» که در دوشنبه از ماه شعبان 1239ق آنرا کتابت نموده و نسخه به شماره 3894 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. روی برگ اوّل تملّک حاج شیخ محمّد باقر مسجد شاهی بن شیخ محمّد تقی صاحب حاشیه و مهر بیضوی او «محمّد باقر بن محمّد تقی» دیده می شود.(3) 3. «منتهی المطلب» علّامه حلّی که در سال 1248ق به خط نسخ نوشته و به شماره 3310 در کتابخانه مدرسه مجلس شورای ملّی موجود است.(4) 4. «حاشیه بر شرح عضدی» از: ملّا میرزا جان باغنوی که در یک شنبه 25 صفر 1254ق به خط نسخ کتابت نموده است.(5) 5. «الفصول الغرویة» تألیف: شیخ محمّد حسین ایوان کیفی به خط نسخ که در سال 1255ق کتابت شده است.(6) نسخه در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد موجود است.


1- تاریخ صنایع ایران، ص218.
2- فهرست فیضیه (استادی)، ج1، ص148.
3- فهرست مرعشی، ج10، ص276.
4- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص961.
5- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ص232.
6- فهرست گوهرشاد، ص359.

ص: 519

شیخ صفرعلی شریعت فلاورجانی*

حاج صفرعلی شریعت فرزند حاج شیخ محمّد حسین شریعت فلاورجانی، از علماء معاصر اصفهان. در سال 1315ش در فلاورجان متولّد شد. و نزد علمای اصفهان همچون: شیخ علی فقیه فریدنی، حاج شیخ عباسعلی ادیب، حاج آقا حسین خادمی، سیّد علی مشکاة سدهی شیخ احمد فیاض و سیّد علی اصغر برزانی تحصیل نمود. سپس به قم رفته و درس حضرات آیات: بروجردی، امام خمینی، محقّق داماد و حائری یزدی حاضر شد.

او سالها در فلاورجان به تبلیغ دین و اقامه جماعت و حل مشکلات شرعی مردم مشغول بوده و 8 سال امام جمعه آن شهر را برعهده داشت و در جریان جنگ ایران و عراق برای کمک به جبهه تلاش فراوانی را انجام داد و یکی از فرزندانش نیز در این جنگ به شهادت رسید. از دیگر اقدامات صاحب عنوان تأسیس حوزه علمیه امام خمینی در فلاورجان است.

شیخ صفرعلی همدانی

آقا شیخ صفرعلی بن شیخ غلامعلی همدانی، عالم فاضل مُعَمَّر [از علمای اصفهان در نیمه اوّل قرن چهاردهم هجری].

در همدان متولّد گردیده و جهت کسب علم به اصفهان مهاجرت نمود. و خدمت اساتید این شهر همچون حاج شیخ محمّد باقر نجفی مسجد شاهی و آقا میرزا محمّد باقر چهارسوقی (صاحب روضات) تحصیل نموده و اجازه دریافت نمود. او در محلّه دردشت ساکن بوده و در مسجد کوچه باغ دردشت امامت می نمود.

در سال 1350ق به سن متجاوز از 90 سال وفات یافته، در تکیه ملک (واقع در تخت فولاد اصفهان) بالای سر قبر آخوند کاشی، استاد خود مدفون گردید. مشارالیه برخی از تقریرات اساتید خود را در فقه و اصول به رشته تحریر درآورده است.(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص733؛ سیری در تارخ تخت فولاد، ص203.

ص: 520

صفرعلی لطف آبادی

صفرعلی لطف آبادی بن آخوند ملّا محمّد، شاعر ادیب [از ادباء و نویسندگان قرن چهاردهم هجری].

در سال 1296ش در «لطف آباد» از توابع درگز خراسان متولّد شد. مردی ادیب و شاعر و ساده لوح و خوش طینت بود و از کارمندان اداره قند و شکر شهرضا به شمار می رفت.

او در سال 1386ق در شهرضا وفات یافته در صحن امامزاده شاه رضا مدفون شد.

کتب زیر از اوست:

1. «آه از کرب و بلایت» 2. «پانزده بهمن» 3. «حوادث ده ساله»4. «سیاحت نامه ناصح»5. «قافله دل» یا «کاروان حقیقت»(1)

صفی خان اصفهانی*

صفی خان اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری. او کتاب «عقد الدُّرَر» تألیف: حسین بن شعبان را در 25 جمادی الاول 1089ق به خط نسخ کتابت کرده و اکنون آن کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم است.(2)

محمّد صفی اصفهانی

محمّد صفی اصفهانی [از کاتبان نستعلیق نویس قرن یازدهم هجری] در سال 1066ق کتابت «سفینة السّلوک» تألیف: ملّا ادهم واعظ قرشی خلخالی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و کتاب به شماره 290 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 861 و 862.
2- فهرست مرعشی، ج16، ص32.

ص: 521

اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(1)

آقا صفی اصفهانی

آقا صفی فرزند آقا احمد معرّف اصفهانی، [از خوشنویسان و ادبای قرن یازدهم هجری]

پدرش سالها منصب معرّفی اصفهان را داشت. خود وی مردی خوش طبع و شعرشناس بود. [جز نستعلیق، تعلیق را نیز خوش می نوشت و از انشاء وقوف داشت و تا حدود سال 1010ق (سال تألیف «خلاصة الاشعار») هنوز در قید حیات بود.(2)]

محمّد صفی هرندی*

محمّد صفی بن جلال الدّین هرندی، از فضلای اصفهان در قرن یازدهم هجری است. یادداشت تملّک او بر نسخه ای از کتاب «النّهایه» تألیف: شیخ طوسی به تاریخ 1024ق دیده شده است. ظاهرا او در اصفهان مدرسه معینیّه را بنیاد گذاشته است.(3)

آقا صفی اصفهانی

آقا صفی اصفهانی معروف به «صفیا» فرزند خواجه قاسم مستوفی اصفهانی [شاید خواجه قاسم نطنزی؟!] شاعر و ادیب دانشمند قرن یازدهم هجری.

در سال 965ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخت و در علوم مختلف چون ادبیات، سیاق، حساب و رمل مهارت کافی یافت. در جوانی در اصفهان ساکن بوده و با حکیم شفایی معارضه داشت. مدّتی بعد راهی هند شد و در شهر


1- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص148.
2- تذکره خلاصة الاشعار، (بخش اصفهان)، ص293؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص187؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص347.
3- تراجم الرّجال، ج2، ص729.

ص: 522

«برهان پور» به خدمت یکی از امرای مشهور آنجا سپهسالار (عبدالرحیم خان خانان) درآمد. عاقبت لباس قلندران و درویشان را پوشیده و به سیاحت در شهرهای هند پرداخت. یکی دیگر از امرای صاحب نام هند، مهابت خان از حال او آگاهی یافته و او را از لباس فقر خارج ساخت و مناصبی چون اداره سپاه و امور اداری را به او سپرد و آقا صفی با کاردانی آن وظیفه را انجام داد.

وی سرانجام در سال 1028ق در کابل وفات یافت.

از آثار او:

1. «کلیات اشعار» حدود شش هزار بیت 2. «ساقی نامه» که در تذکره میخانه چاپ شده است. 3. «مثنوی» به سبک «مثنوی معنوی»4. «مثنوی» به سبک «خسرو و شیرین» نظامی.

از اوست:

به جلوه بود بازار خودفروشی گل چو دید روی تو از شرم در چمن بگریخت(1)

صفی حنفی اصفهانی

صفی حنفی اصفهانی [از فقهاء و محدّثین عامّه است.] در کتاب «انباء الرّواة» او را فرزند باقولی (علی بن حسین بن علی اصفهانی» دانسته است.(2) «ابوالسّرایا خلیقة بن سلیمان بن خلیفة قرشی خوارزمی» از شاگردان اوست.(3)


1- تذکره میخانه، صص 429-433؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص432؛ تذکره روز روشن، ص475؛ تاریخ نظم و نثر، ص684؛ فهرست کتابخانه گوهرشاد، ص119؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج1، ص40؛ الذریعه، ج9، ص614 و ج12، ص109؛ تذکره منتخب الّطایف، ص393.
2- معجم الادباء، ج13، ص163، پاورقی.
3- الفوائد البهیّه فی طبقات الحنفیّه، ص71.

ص: 523

خواجه صفی الدّین اصفهانی

خواجه امام صفی الدّین اصفهانی، از علمای اهل سنّت در زمان سلجوقیان است. وی در مدرسه ای که مادر ارسلان بن طغرل در همدان بنا کرده بود، به تدریس می پرداخت.(1)

صفی قلی بیک

صفی قلی بیک، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. وی از اتراک بوده و در دربار شاه سلیمان صفوی صاحب جمع هیمه خانه بود و در آن منصب کاردانی و مهارت خود را به اثبات رساند. وی تا حدود 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده و پس از این تاریخ در کهولت و کِبَر سن وفات یافته است.

از اوست:

نرفت از دل گردون غبار کینیه ما شکست در بغل سنگ آبگینه ما(2)

صفی قلی بیک اصفهانی*

صفی قلی بیگ اصفهانی فرزند محمّد علی بیگ ناظر، از سخنوران قرن یازدهم هجری است. پدرش از رجال معتبر و کارگزاران نامدار آن روزگار بود که در این کتاب شرح حال او را خواهید خواند.

صفی قلی بیگ جوان قابل معقولی بود و در ظاهر و باطن کمال قبول و اهلیت را داشت. در زمان شاه عباس ثانی به وزارت دارالعباده یزد منصوب شد.(3) و سرانجام در ماه محرم 1085ق وفات یافته و در تکیه بابا رکن الدّین اصفهان مدفون شد.

نگارنده (غلامرضا نصرالهی) در آبان 1381 هنگامی که سنگ لوح مزار او در هنگام بازسازی تکیه بابا رکن الدّین توسط مجموعه فرهنگی تخت فولاد (وابسته به شهرداری


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص589.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص64.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 101 و 102؛ تذکره غنی، ص80؛ تذکره منتخب اللطایف، ص397.

ص: 524

اصفهان) از زیر انبوه خاک در صحن تکیه بیرون آورده شد مشاهده کردم. قسمت بالای سنگ لوح شکسته شده و باقی آن به خط نستعلیق حاوی این عبارت بود:

«... / صفی قلی بیک خلف / عالی جاه محمّد علی بیک / ناظر سابق فی شهر / محرم سنه 1085»(1)

از اوست:

سروش به هر مکان که ز جامی شود بلند تا ساق عرش نام خدا می شود بلند

سرگشته ایم گرد جهان همچو آسمان تا دست و تیغ او ز کجا می شود بلند

چون برق آه از سر افلاک بگذرد این دود از آتش دل ما می شود بلند

غم را نهفته ایم به خلوت سرای دل ای ناله دم مزن که صدا می شود بلند

صفی قلی بیگ چرکس*

صفی قلی بیگ فرزند قزاق خان چرکس، از شعرای قرن یازدهم هجری است. پدرش از خوانین چرکس و بیگلربیگی شیروان بود. صفی قلی بیگ در سپاهی گری و جنگاوری مهارت داشت و در کنار آن صاحب ذوق و قریحه بود و شعر می سرود. عاقبت به سلک درویشان در آمده و خاموشی گزید. او تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) زنده بوده و در اصفهان اقامت داشته است.(2) دیوان اشعار او به شماره 4697 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

از اوست:


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 49 و 50؛ منتخب اللّطایف، ص398.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص263.

ص: 525

فارغند از گفتگوی عرض مطلب لال ها چشم گویای تو می فهمد زبان حال ها

صلت زاهد

صلت بن زکرّیا زاهد [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری است. به زهد و تقوا معروف بوده و] از اصحاب محمّد بن یوسف معدانی اصفهانی است. «عبدالرّحمان بن عمر رسته» و «محمّد بن عاصم» از او روایت می کنند.(1)

صلحی کرانی

صلحی کرانی، از شعرای اصفهان است. زمان زندگی او معلوم نیست. «کران» نام محلّه ای از محلّه های اصفهان است.

این رباعی وی در هجو «امیر احمد جگربخون» در اصفهان شهرت داشته است:

ای آن که ز گوهر زبون آمده ای از روز ازل لجوج و دون آمده ای

از کاوش همچو من دلت خون شده است کز پشت پدر جگر به خون آمده ای(2)

صمد هفشویی

صمد بن سلیمان بن احمد هفشویی [از فضلاء عهد صفویه] مؤلف کتابی به نام «لمعات» در مواعظ، به فارسی شامل احادیث اخلاقی و غیره است. کتاب به شماره 692 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. نسخه به سال 1259ق کتابت


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص346؛ مزارات اصفهان، ص351.
2- تذکره روز روشن، ص479؛ تذکره منتخب اللّطایف، ص397؛ آثار ملّی اصفهان، ص259؛ مزارات اصفهان، ص185.

ص: 526

شده و آغاز نسخه چنین است:

آغاز: «الحمدللّه... و بعد مخفی نماند که حسب الالتماس یکی از اخوان...»(1)

[پدرش پیر سلیمان از شعراء و عرفاء قرن یازدهم هجری بوده و در تذکره نصرآبادی از او یاد شده است. هفشویه از دهات بلوک قهاب جی اصفهان بوده و مسجدی تاریخی در آن هنوز باقی است.]

ملّا صوفی

ملّا صوفی، از عرفای گمنام اصفهان است. مقبره او در قریه روشن دشت واقع در کنار جاده قدیم اصفهان بوده و او را «مولینا صوفی» می گفته اند. [اطلاعات بیشتری از این شخص در دست نیست. مرحوم مهدوی مؤلف فقید احتمال داده اند او یکی از این سه نفر (صوفی همدانی، میرزا علاءالدّین محمّد صوفی و یا میر معزّ صوفی) باشد.(2)]

صوفی اردستانی

خواجه صوفی اردستانی شاعر و ادیب خوش طبع و از معاصرین مؤلف تحفه سامی [و از سخنوران قرن دهم هجری] است.

[آذر بیگدلی در «تذکره آتشکده» نامش را ملّا محمّد نوشته و گفته که بعضی او را خالوی ملّا جامی دانسته اند. چون جامی مقدّم بر صوفی اردستانی است و حداقل یک قرن قبل از او می زیسته، ظاهرا او را با یک نفر دیگر به اشتباه یکسان گرفته اند.]

از اوست:

مرشد ماست خم باده که در روی زمین نیست پیری به از اوصاف دل و گوشه نشین(3)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص155.
2- مزارات اصفهان، صص 220 و 221.
3- تذکره تحفه سامی، ص336؛ تذکره آتشکده: بخش سوم از نیمه نخست، ص958؛ تذکره منتخب اللّطایف، ص392؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص735.

ص: 527

صوفی همدانی

صوفی همدانی [از فضلای قرن یازدهم هجری] در اصفهان ساکن و به تحصیل علوم دینی مشغول بود، عاقبت بر اثر بیماری در اصفهان وفات یافت.

از اوست:

به من دارد سپاه خرّمی روی غریبی، بینوایی، بی کسی هوی(1)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص444؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص735؛ مزارات اصفهان، ص220.

ص: 528

اعلام اصفهان

«ض»

اشاره

ص: 529

ص: 530

ضحّاک مدینی

ابوبکر ضحّاک بن ابی الفضل بن احمد بن حباب مدینی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم هجری] در سال 450 و اَندی در مدینه (شهرستان) جِی اصفهان متولّد شده و از «ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن حسن قصّار مدینی» حدیث شنیده است.

«سمعانی» از او با عبارت «شیخ صالح زاهد معمر» یاد کرده است.(1)

ضحّاک جوزدانی

ابوالقاسم ضحّاک بن علی ابوالقاسم اصفهانی جوزدانی [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری] او جهت اخذ حدیث به نیشابور رفته و از «زاهر شحامی» و «ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه حاکم نیشابوری» حدیث شنیده است.(2)

ضحّاک مدینی

ابومحمّد ضحّاک بن محمّد بن ابی محمّد بن ابی بکر مدینی اصفهانی [از محدّثین اوایل قرن ششم هجری] از «ابوالفتح احمد بن محمّد بن احمد بن سعد حداد» حدیث شنیده و «ابوسعد سمعانی» او را ملاقات کرده و از او با عبارت «کان شابا صالحا سدید السیره» ستوده و از وی در سال 531ق استماع حدیث کرده است.(3)

ضحّاک اصفهانی

ضحّاک بن مزید بن عجلان [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] در


1- التّحبیر، ج1، ص342.
2- تاریخ نیشابور، ص409.
3- التّحبیر، ج1، ص342.

ص: 531

اصفهان متولّد شده و از محدّثین اخذ حدیث نموده است. او نوه دختری «ابن متویه» (ابراهیم بن محمّد بن حسن) بود.(1) [از «حسین بن حفص» روایت نموده و «احمد بن محمود بن صبیح» از او نقل حدیث می نماید.(2)]

ضرار اصفهانی

ابوالحسن ضرار بن احمد بن ضرار اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] جدّش ضرّار قریه «ضرارآباد» را احداث نموده و قسمتی از «جامع یهودیه» را بنا کرده است.

«سلمان بن احمد» از صاحب عنوان روایت می کند و خود او از «احمد بن یونس ضبّی» نقل حدیث می نماید.(3)

دکتر ضیاء موحّد*

دکتر ضیاء موحّد فرزند سیّد مصطفی موحّد محمّدی، از شعراء و محقّقان و دانشمندان معاصر در 12 دی 1321ش در اصفهان متولّد شد. پدرش از روحانیون و علمای دینی به شمار می رفت و مقدّمات علوم دینی را به فرزند آموخت.

او مقطع ابتدائی را در دبستان خواجه نظام الملک و دبستان جلالیه طی کرد. سپس به دبیرستان سعدی رفت و پس از تحصیل در رشته ریاضی دیپلم گرفت آنگاه در رشته فیزیک در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1343 لیسانس گرفت و به تدریس در «پارچین» ورامین مشغول شد. سه سال بعد به سربازی رفت و بعد از آن در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و فوق لیسانس فیزیک گرفت و از سال 1348 تا 1354ش در مرکز اسناد ایران به کار مشغول شد. در سال 1354 با بورسیه آموزش


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص350؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص298.
2- الانساب، ج2، ص41.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص351.

ص: 532

عالی به تحصیل در رشته فلسفه و منطق در «یونیورسیتی کالج» لندن پرداخت و در سال 1361 با ارائه تز «ساختار صوری اندیشه در فسلفه فرگه» دکترا گرفت و به ایران بازگشت و در مرکز اسناد و مدارک ملّی به خدمت پرداخت. کمی بعد به مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی و علوم انسانی (پژوهشگاه) دعوت شد و به تدریس فلسفه و خصوصا منطق جدید مشغول شد و در برخی مراکز آموزشی عالی تهران نیز تدریس کرد. او از صاحب نظران منطق جدید است و در کنفرانس های داخلی و خارجی سخنرانی نموده و مقالاتی تألیف کرده و پژوهش هایی را به انجام رسانده است.

در نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و به انجمن ادبی کمال اصفهان راه یافت و اشعارش مورد شگفتی شاعران انجمن قرار گرفت. پس از آن در انجمن صائب که جمعی از دوستان شاعر و نویسنده جوان تأسیس کرده بودند شرکت کرد. او مدّتی در قالب های سنّتی شعر می سرود تا اینکه با شعر نو و خصوصا آثار مهدی اخوان ثالث آشنا شد و از سرودن شعر سنّتی کناره گرفته و به شعر نیمایی روی آورد. و کمی بعد او به سرودن شعر سپید پرداخت. او در ایام اقامت در تهران برای کار و تحصیل، در اغلب جلسات جُنگ اصفهان که در اصفهان با حضور دوستان نوگرای او برگزار می شد شرکت می کرد و برخی از اشعارش در نشریه جُنگ اصفهان به چاپ می رسید. از او دهها مقاله، نقد و مصاحبه درباره شعر و ادبیات و منطق در مطبوعات به چاپ رسیده است.

این کتابها از آثار اوست که چاپ شده است:

1. «واژگان توصیفی منطق»2. ترجمه «نظریه ادبیات» نوشته: رنه ولک و آوستن وارن (ترجمه با همکاری پرویز مهاجر)3. «درآمدی بر منطق جدید»4. «از ارسطو تا گودل»5. ترجمه «منتقدان فرهنگ»6. «بر آبهای مرده مروارید» (مجموعه شعر)7. «غراب های سفید» (مجموعه شعر)8. «مشتی نور سرد» (مجموعه شعر)9. «شعر و شناخت» (مجموعه مقاله).(1)


1- ضیاء موحّد (از مجموعه: تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران) با تلخیص؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص333.

ص: 533

آقای محمّد رحیم اخوت در فصلی از کتاب «چهار فصل» خود به شرح و تحلیل اشعار او پرداخته است.

سیّد ضیاءالدّین امامی*

استاد سیّد ضیاءالدّین امامی فرزند سیّد محمّد باقر امامی دهکردی، نقاش هنرمند معاصر در سال 1301ش در محلّه جلوخان شهرکرد متولّد شد. در کودکی به مکتبخانه رفت و سپس در دبستان تحصیل کرد. در سال 1314ش به همراه خانواده به اصفهان آمد و کمی در مدرسه صدر بازار و دبیرستان فرهنگ به تحصیل ادامه داد. امّا عاقبت به هنرستان های هنرهای زیبا رفت و تحت نظر استاد عیسی بهادری نقاشی را آموخت. پس از پایان تحصیل به تدریس در دبیرستان های اصفهان مشغول شد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. چندی بعد تدریس را رها کرده به تهران رفت و در دانشکده هنرهای تزیینی ادامه تحصیل داد و در سال 1347ش از آنجا فارغ التحصیل شد. و حدود 10 سال به تدریس در دانشگاه ها و دبیرستان های تهران پرداخت. او در سال 1357ش به اصفهان بازگشت و در دانشکده پردیس تدریس نمود.

استاد امامی در روز سه شنبه 11 تیرماه 1387ش وفات یافت و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(1)

او در نقاشی صاحب سبک ویژه ای بود و معمولاً در نقاشی خود از خط، تذهیب و نقاشی استفاده می کرد و عرفان و ادب در آثار او تبلور داشت.

از نمونه تابلوهای او می توان به «تصویری از جهنّم»، «اصحاب کهف»، «غار حرا» و «پیامبران اولوالعزم» اشاره کرد.(2)

او مردی متدیّن، متواضع و گریزان از شهرت و خودنمایی در حقیقت کلمه عارف


1- فصلنامه دریچه، شماره 16، سال پنجم، تابستان 1387، صص 67-72.
2- کیهان فرهنگی: شماره 262 و 263، تیر و مرداد 1387، ص79.

ص: 534

بود. شرح مفصل زندگی او در کتاب «نگاره سایه ها» آمده است.

ضیاءالدین حسینی الموتی

ضیاءالدین بن میر محمّد باقر حسینی باقری الموتی [از فضلاء گمنام قرن دوازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و نزد فضلاء این شهر از جمله ملّا محمّد قاسم بن ملّا محمّد شفیع بن ملّا محمّد علی استرآبادی به تحصیل پرداخته است.] در سال 1102ق برای استادش مولانا محمّد قاسم بن مولانا محمّد شفیع کتاب «المحاکمات» تألیف: قطب الدّین محمّد رازی را نوشته که در کتابخانه حقیر [سیّد مصلح الدّین مهدوی[ موجود است.(1)

سیّد ضیاءالدّین علّامه*

سیّد ضیاءالدّین علّامه فرزند سیّد حسن فانی یزدی، عالم فاضل خطیب ادیب و محدّث خبیر، از علمای معاصر اصفهان.

در سال 1292ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات جدید در مدارس آموزش و پرورش، در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل مشغول شد. و از دروس شیخ محمود مفید، حاج میرزا رضا کلباسی و دیگران بهره گرفت و به تبلیغ و وعظ و ارشاد مشغول شد. او عالمی غیور و شجاع بود و در اعتراض به مفاسدی که رژیم پهلوی به آن دامن می زد به سخنرانی پرداخته و تحت تعقیب مأموران رژیم قرار گرفت و به عتبات عالیات رفت و به مدت 10 سال از درس خارج آیات عظام سیّد ابوالقاسم خویی، سیّد محمود شاهرودی، سیّد عبدالهادی شیرازی و سیّد محسن حکیم بهره مند شد. مدّتی هم ملازم کتابشناس و رجالی کم نظیر آقابزرگ طهرانی بود و از خرمن معلومات او در رجال


1- فهرست سیّد مصلح الدّین مهدوی، صص 25 و 26.

ص: 535

و کتابشناسی خوشه ها چید.

چندی بعد او به اصفهان بازگشته و از محضر فقیه جامع میر سیّد علی بهبهانی کسب فیض نمود.

او در اصفهان از فعالان انجمن تبلیغات دینی و انجمن دین و دانش بود و به مبارزه با تبلیغات مسیحیان و بهاییان می پرداخت. از اقدامات او انتشار هفته نامه «ندای دین» است که با مقالاتی از نهضت ملّی شدن نفت و مبارزات فداییان اسلام حمایت کرده است.

سیّد ضیاءالدّین علّامه دانشمندی پرکار و سخت کوش و خبره و صاحب نظر در علوم رجال، درایه، حدیث و تفسیر بود. او سرانجام در 14 شوال 1419ق (مطابق 11 بهمن 1377ش) وفات یافته و در بقعه علّامه مجلسی (جنب مسجد جامع اصفهان) مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. تصحیح و تحقیق «مجمع الرّجال» قهپایی، مطبوع در 7 جلد 2. تصحیح و تحقیق «وافی» فیض کاشانی، مطبوع در 16 جلد 3. «ضیاء الدّرایه»4. «ضیاء القاری» در تجوید5. «تفسیر ضیاء» در تفسیر جزء سی ام قرآن مجید6. «در کجای قرآن نوشته شده»، درباره خمس7. «ضیاء الإیمان»8. «زندگانی حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام »(1)

حاج سیّد ضیاءالدّین تجویدی

حاج سیّد ضیاءالدّین تجویدی بن حاج میرزا علینقی بن سیّد اسماعیل بن میر محمّد علی حسینی، عالم فاضل. در سال 1320ق در اصفهان متولّد گردید. مقدّمات علوم را نزد اساتید فرا گرفته و در زمان رضاخان سواد کوهی چندین سال در مدرسه قدسیه به تدریس ادبیات و قرآن پرداخته و پس از رفع خفقان به تحصیلات خود نزد اساتید و


1- وفیات علمای معاصر اصفهان، خطی؛ مزارات اصفهان، صص 43 و 44.

ص: 536

مجتهدین ادامه داد. اسامی برخی از اساتید او عبارتند از: آقا شیخ اسماعیل معزّی، آقا سیّد محمّد رضا خراسانی، حاج میر سیّد علی نجف آبادی، آقا سیّد محمّد نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای و غیره.

مرحوم حاج آقا ضیاءالدّین در محراب و منبر به هدایت و ارشاد مردم اشتغال داشت و در بیان مسائل حلال و حرام تسلطی کامل داشت. سرانجام او در شب 6 صفر 1408ق در اصفهان وفات یافته و پس از تشییع شایسته در مقبره زینبیه مدفون گردید.(1)

[مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانا استاد فضل اللّه خان اعتمادی خویی (برنا) چنین گفته است:

به ابجد خواست تاریخی برای رحلتش «برنا» به شمسی شد وفاتش «کو ضیاءالدّین تجویدی»

[

آقا ضیاءالدّین دُرّی

آقا ضیاءالدّین دُرّی فرزند ملّا غلامرضا بن محمّد علی بن تقی بن باقر بن محمّد سعید بن محمّد زکی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب حکیم. از دانشمندان قرن اخیر است.

در سال 1293ق در قریه «دُرّ» متولّد گردیده و در اصفهان [نزد آخوند کاشی، میرزا محمّد حسن کاشانی و جهانگیر قشقایی] و نجف اشرف و طهران [نزد میرزا ابوالحسن جلوه و میرزا محمّد حسن کرمانشاهی] تحصیل نموده و به مرتبه اجتهاد نائل گردید. او در نشر و اشاعه فرهنگ جدید رنج ها برده و تا آخرین لحظات خود دقیقه ای اهمال ننمود. [او مدرسه «اتحادیه» که بعدها به خاطر تقدیر از خدمات ارزنده او به «مدرسه دُرّی» نامیده شده را تأسیس کرد.]

سرانجام در 21 جمادی الثّانیه 1375ق [مطابق با بهمن 1334ش] در طهران وفات


1- مصاحبه غلامرضا نصرالهی با فاضل ارجمند سیّد فضل اللّه تجویدی (فرزند سیّد ضیاءالدّین) در 16 آذر 1369ش؛ مزارات اصفهان، صص 236 و 237.

ص: 537

یافت [و جنازه به عتبات عالیات منتقل و به خاک سپرده شد.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تاریخ انبیاء اولوالعزم»2. «تاریخ مختصر رجال عالم»3. «تاریخ وهابیّه»4. «ترجمه تاریخ الحکماء» شهرزوری5. «ترجمه رساله تحفه»6. «ترجمه رساله جبر و اختیار»7. «ترجمه حکمة العرشیه»8. «ترجمه سرّ القدر»9. «ترجمه رساله عشق» 10. «ترجمه رساله فیض الهی» 11. «ترجمه رساله ترغیب در دعا» 12. «تفسیر سوره توحید» 13. «ترجمه رساله تقسیم نفوس» 14. «ترجمه رساله الواحد لایصدر عنه الّا الواحد» 15. «ترجمه اقسام علوم عقلیّه» 16. «ترجمه رساله مبداء و معاد» 17. «ترجمه قصیده عینیّه» 18. «ترجمه رساله کیفیّت وقوع زمین در مکان فعلی» 19. «ترجمه رساله نبض» 20. «ترجمه رساله نفس» (از شماره 5 تا 20 از تألیفات ابن سینا) 21. «ترجمه رساله در حواس» عمر خیّام 22. «جواهر اللّسان» در علم میزان 23. «رساله در اغلاط معروفه» 24. «رساله در علت العلل بدبختی» 25. «رساله در مبادی امور مهم تاریخی» 26. «ضیاء اخلاق» 27. «ضیاء الصّرف» 28. «فقه» یک دوره در 3 جلد 29. «فلسفة الاعتماد» معروف ترین تألیف او 30. «لمعات المسترشدین» یا اصول عقاید فارسی، مطبوع [31. «جبر و اختیار»] 32. «محاضرات البلغاء و مسامرات الادباء»(1)

آقا ضیاءالدّین چهارسوقی

آقا سیّد ضیاءالدّین بن حاج میرزا هاشم چهارسوقی بن آقا سیّد زین العابدین موسوی اصفهانی، از علمای قرن چهاردهم هجری. در «نسب نامه الفت» راجع به او نوشته اند:


1- مؤلفین کتب چاپی، ج3، صص 566-570؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 736 و 737؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج3، صص 213 و 214؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، صص 222 و 223؛ نادره کاران، صص 119 و 120؛ تراجم الرجال، (چاپ 1422ق)، ج1، ص424.

ص: 538

«مردی وارسته و دارای اطواری غیرعادی بوده». تولّدش در سال 1289ق و وفاتش در سال 1348ق واقع شد و در پشت تکیه صاحب روضات نزدیک دیوار مسجد مصلی مدفون گردید. او مردی با سخاوت و بذّال بود و هرچه داشت به فقراء و محتاجین کمک می کرد و در این خصوص راه افراط می پیمود.(1)

ضیاءالدین جناب*

استاد ضیاءالدین جناب، دانشمند فاضل و متدیّن از پیشگامان آموزش و پرورش در اصفهان. در سال 1272ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه اتّحاد طی کرد. دروس مقدماتی را نزد پدرش و نیز عمویش میر سیّد علی جناب آغاز نمود. صرف و نحو را از میرزا ابوالقاسم زفره ای، ادبیات فارسی را از سیّد آقاجان نوربخش، حساب را از عمویش میر سیّد علی جناب، زبان فرانسه را از میرزا اسداللّه منشی کنسولگری روسیه و خط را از ملک الکتاب فرا گرفت. سپس به مدرسه باقریه رفت و تا سال 1323ق به تحصیل ادامه داد. با شروع جنبش مشروطیت آن مدرسه تعطیل شد. او به مدرسه آلیانس رفته و زبان فرانسه را آموخت. و در کنار آن در مدرسه نیم آورد نزد میرزا احمد اصفهانی شرح لمعه و نزد آقا سیّد مهدی درچه ای قوانین و نزد شیخ اسداللّه قمشه ای شرح منظومه را خواند.

او در روز 11 ربیع الاوّل 1331ق به همراه سیّد سعید طباطبائی نائینی مدرسه گلبهار را در اصفهان تأسیس نمود و ریاست آن را بر عهده گرفت. مدّتی بعد به ریاست مدرسه متوسطه اصفهان (دبیرستان صارمیه بعدی) منصوب شد و تا سال 1309ش به خدمت پرداخت. سپس به تهران منتقل شده و کمی بعد به عنوان رئیس مدرسه شاپور رشت راهی گیلان شد. و چندی بعد به ریاست معارف گرگان رسید. او از علاقمندان به ادب و


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص280؛ مناهج المعارف: مقدمه، ص321.

ص: 539

هنر بود و در رشت و گیلان نمایش «رستم و سهراب» نوشته کاظم زاده ایران شهر را به روی صحنه برد.

او سرانجام پس از عمری خدمت به فرهنگ در اسفند ماه 1355ش وفات یافت. حسام الدّین دولت آبادی در رثای او مرثیه ای گفته که مادّه تاریخ آن این بیت است:

حسام آورد تاریخش به هجری: «جناب استاد با ایمان من رفت»

از مرحوم جناب علاوه بر مقالاتی که در روزنامه اصفهان (به مدیریت امیرقلی امینی) به چاپ رسیده است، ترجمه «تربیت پرنس چالز ولیعهد انگلیس» و «شاهکارهای فن تعلیم و تربیت» نیز به جای مانده است.(1)

سیّد ضیاءالدّین شهشهانی

سیّد ضیاءالدّین شهشهانی، فاضل خطاط، در سال 1304ق کتاب «آب زندگانی» (ترجمه کتاب «رجوع الشّیخ الی صباه» را به خط زیبای خود نوشته و در بمبئی هند به چاپ رسیده است.(2)


1- یادنامه سیّد ضیاءالدّین جناب، به مناسبت یکمین سال درگذشت.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص740.

ص: 540

ص: 541

اعلام اصفهان

«ط»

اشاره

ص: 542

ص: 543

طالب اصفهانی

طالب اصفهانی معروف به «بابا طالب» از شعراء و ادبای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری.

سالها در اصفهان بوده و در لباس فقر و درویشی روزگار می گذراند. بالاخره به سفر پرداخته و به کشمیر رفته و به خدمت یوسف شاه والی کشمیر در آمده و از لباس درویشان خارج شد. پس از حمله جلال الدّین اکبر، پادشاه هند به کشمیر و سقوط حکومت آنجا، به درباه اکبر شاه راه یافته و نزد او احترام و اعتبار بسیار یافت، تا جایی که به عنوان ایلچی گری و سفارت از طرف اکبر شاه نزد حاکم تبّت رفت و پس از مراجعت رساله «غرائب و نوادر تبّت» را نوشته و به ابوالفضل علامی داد که عینا در کتاب «اکبرنامه» درج گردید.

بابا طالب در اواخر عمر به همراه فرزندانش در کشمیر زندگی می کرد تا اینکه در سال 1032ق وفات یافته و در محلّه باباپوره کشمیر نزدیک مزار بابا خلیل مدفون شد.

او در شعر و ادب مهارتی به سزا داشت و در هند با دانشمندان و شاعران پارسی گوی آنجا همچون فیضی دکنی، ابوالفضل علّامی، حکیم ابوالفتح، مولانا نظیری، مولانا قاسم کاهی و دیگران مصاحبت و مجالست داشت. نمونه ای از اشعارش ضمن مجموعه ای در کتابخانه بادلیان موجود است و میکروفیلم آن به شماره 1221 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران وجود دارد.

از اشعار اوست:

به مهر اهل وفا عهد بسته می آیی بیا بیا که به دلها نشسته می آیی

گلم به دامن و شوقم به خرمن ست که تو شکفته چون گل و خندان چو پسته می آیی

رباعی

ص: 544

غمنامه من نخوانی و کهنه شود مهجوری من ندانی و کهنه شود

دیر آمدنت مباد کاین زخم فراق ترسم که تو دیر مانی و کهنه شود(1)

محمّد طالب جِشوِقانی

محمّد طالب بن محمّد تقی جشوقانی قهپایی اصفهانی [از فضلاء قریه «جِشوِقان» از توابع کوهپایه اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده و ظاهرا در اصفهان به تحصیل مشغول بوده است.] در سال 1072ق کتابت «نسخه ای از کتاب «بیان» تألیف: شهید اوّل را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 3474 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(2)

[او همچنین در سلخ محرم 1073ق نسخه ای از «حاشیه حکمة العین» را کتابت کرده که در کتابخانه جلال الدّین محدّث ارموی موجود است.(3)]

ملّا محمّد طالب اصفهانی

ملّا محمّد طالب بن حیدرعلی اصفهانی، عالم فاضل. در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و به حکمت و کلام و ریاضیات علاقه فراوان داشته است. سال وفاتش به دست نیامد. او تا سال 1066ق در قید حیات بوده است. او مجموعه ای شامل چندین رساله را به خط خود کتابت کرده که از جمله رساله «مولد النّبی» تألیف میرزا قاضی اردکانی است. همچنین نسخه ای از «حاشیه شرح عضدی بر مختصر ابن حاجب» نوشته تفتازانی را در سال 1044ق مقابله و تصحیح کرده است. همچنین نسخه ای از «توحید» شیخ صدوق را مقابله کرده که در کتابخانه محمّد باقر حجت در کربلا موجود بوده است.


1- تذکره خلاصة الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 376-380؛ کاروان هند، ج1، صص 783-788؛ تذکره غنی، ص82؛ تذکره روز روشن، ص493؛ تاریخ نظم و نثر، ص431.
2- فهرست مجلس، ج10، بخش سوم، ص1434.
3- الروضة النّضره، ص301.

ص: 545

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «شرح خلاصة الحساب» به فارسی، در 10 باب و یک مقدّمه که در سال 1129ق کتابت شده و در کتابخانه «سلطان المتکلمین» در طهران موجود بوده است. 2. «فهرس ابواب فروع الکافی» که در سال 1042ق آنرا استخراج نموده است.(1)

طالب اصفهانی

ابوالنّجم طالب بن زید بن علی بن شهریار ببع [کذا فی الاصل] اصفهانی [از محدّثین قرن پنجم و ششم هجری] از «ابو زید احمد بن علی مصقلی»، «شجاع بن علی مصقلی»، «ابو ربیع عبدالجبّار بن عبداللّه بن ابراهیم بن برزه رازی جوهری واعظ» و «ابوعلی حسن بن عمر بن حسن بن یونس حافظ» و دیگران حدیث شنیده است. «ابوسعد سمعانی» از او استماع حدیث کرده است.

در سال 450ق متولّد و در روز سه شنبه دوّم یا سوّم رمضان سال 533ق وفات یافته است.(2)

طالب قهپایی

طالب بن خواجه علی قهپایی اصفهانی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. وی در سال 1075ق کتاب «شرح اصول و روضه کافی» (کتاب العقل) تألیف: ملّا محمّد صالح مازندرانی را به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه مدرسه حجتیّه قم (به شماره 132) موجود است.(3)


1- الروضّة النّضره، ص299؛ تراجم الرّجال، ج2، ص729؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص741.
2- التّحبیر، ج1، ص356.
3- فهرست حجتیّه، ص62.

ص: 546

حاجی طالب نصیب اصفهانی

حاجی طالب بن حاجی مقصود چیت ساز اصفهانی، شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری.

ابتدا در خدمت پدر به شغل چیت سازی امرار معاش می کرد پس از فوت پدر به تجارت پرداخته و به هند رفت. در شعر طبعش خالی از لطف نبود و «نصیب» تخلّص می کرد.

این رباعی از اوست:

از خویش به یک نگاه می باید رفت بی منت پا به راه می باید رفت

آواز درآ ز شش جهت می آید آیا به کدام راه می باید رفت(1)

میرزا طالب تبریزی

میرزا طالب تبریزی عباس آبادی فرزند حاج میرزا خان کمال بیگ از شعرای قرن یازدهم هجری.

از اهالی محلّه عباس آباد اصفهان است. پدرش از تجّار صاحب مکنت و ثروت بود. او پس از فوت پدر اموال او را صرف کرد و عاقبت به تنگدستی و ناداری مبتلا شد، امّا روزگار را به قناعت و درویشی گذراند. در جوانی مقدار زیادی تحصیل کرد، امّا پس از فوت پدر آنرا رها کرد. در سرودن شعر طبع روانی داشته و تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده است. از آثار او غیر از «دیوان اشعار» می توان به «ساقی نامه» و «مثنوی در جواب تحفة العراقین» اشاره کرد.

از اوست:

با این که بتان شکوه ما گوش نکردند جرمی که نکردیم فراموش نکردند


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص510؛ تذکره روز روشن، ص155؛ کاروان هند، ج2، صص 1435 و 1436؛ الذریعه، ج9، ص172.

ص: 547

آغوش گشادیم برین کبک خرامان یک جلوه به اندازه آغوش نکردند(1)

محمّد طالب مهابادی*

محمّد طالب مهابادی اردستانی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. او در اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول بوده است. او در سال 1086ق «نهج البلاغه» را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 3216 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

سیّد طه بهشتی

آقا سیّد طه (طاها) بهشتی فرزند آقا سیّد محمّد باقر، عالم فاضل محقّق و شاعر و ادیب ماهر [از ادباء و فضلای معاصر اصفهان] در 4 صفر 1322ق در اصفهان متولّد شد و نزد شیخ علی یزدی، حاج میر سیّد علی نجف آبادی و آقا میرزا احمد اصفهانی و دیگران به تحصیل مشغول شد. دو پسر او در سالهای نوجوانی عمر وفات یافته و پدر را به مفارقت خود گرفتار ساختند. امّا او به وعظ و خطابه و تحصیل و تألیف ادامه تا این که در سال 1374ق به علت بیماری رماتیسم و معالجات غلط پزشکان فلج شده و تا آخر عمر خانه نشین گردید. امّا از جادّه صبر و رضا خارج نشد. و پیوسته به یاد خدا بود و به مطالعه و تحقیق و سرودن شعر می پرداخت. سرانجام در 17 رمضان 1403ق وفات یافته و در تکیه سادات بهشتی (جنب مصلای تخت فولاد) مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «انیس المتّقین» 2. «تحفة الاحباب» در شرح حال علماء و بزرگان سادات بهشتی اصفهان، مطبوع3. «دُرَر المواعظ» شامل 41 مجلس4. «دیوان بهشتی»، مطبوع5. «عشریه» راجع به ایّام عاشورا6. «علائم المتّقین» در شرح خطبه همام از نهج البلاغه


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 181-184؛ دانشمندان آذربایجان، صص 244 و 245؛ فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج1، ص40؛ الذریعه، ج9، ص637 و ج12، ص110.
2- فهرست الفبائی رضوی، ص381.

ص: 548

در 3 جلد، مطبوع7. «کنز المواعظ» در 51 مجلس8. «لئالی المواعظ»9. «نوادر المواعظ» 10. «نور الایمان» در خطبه آخر شعبان در فضیلت ماه رمضان، شامل 42 مجلس 11. «هدیة الصّالحین»، مطبوع.

این رباعی از اوست:

چون نوبت باغ و موسم گلزار است بلبل به نوا و نغمه و گفتار است

با سروقدان رویم اندر بُستان چون باغ پر از شاهد گلرخسار است(1)

شیخ طه کافی*

شیخ طه (طاها) کافی، عالم فاضل معاصر در سال 1318ش در اصفهان متولّد شده و پس از گذرانیدن دروس مقدّماتی و سطوح اولیّه، سطوح عالی را به طور عمده از مرحوم شیخ احمد فیاض فراگرفت و در درس خارج عالم مجاهد حاج آقا حسین خادمی شرکت نمود و همچنین از درس مرحوم سیّد علی بهبهانی بهره برد و تقریراتی از دروس او فراهم کرد.

آنگاه در قم از محضر حضرات آیات سیّد محمّد رضا گلپایگانی، شیخ مرتضی حائری (در فقه) و شیخ عبداللّه جوادی آملی (در فلسفه) بهره گرفت. پس از آن در قم و اصفهان به تدریس سطح مشغول شد و در کنار آن به تدریس معارف اسلامی در دانشکده سپاه پرداخت.

او سرانجام در سال 1365ش بر اثر سانحه رانندگی وفات یافته و در تکیه لسان الارض تخت فولاد (واقع در تکیه شهداء فعلی) مدفون شد.(2)

ملّا محمّد طاهر اصفهانی


1- دیوان بهشتی: مقدمه؛ تحفة الاحباب، ص46؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص136.
2- وفیات علمای معاصر اصفهان، خطی.

ص: 549

ملّا محمّد طاهر بن محمّد زمان اصفهانی [از فضلای قرن یازدهم هجری] در پشت جلد هفتم «بحارالانوار» موجود در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران (نسخه شماره 4400) نوشته است که صاحب عنوان آن را نزد علّامه مجلسی قرائت نموده و در تاریخ 27 ربیع الاوّل 1096ق مجلسی به وی اجازه داده است. بنابراین مشارالیه شاگرد و مجاز از علّامه مجلسی می باشد.(1) [وی در شب شنبه 14 ربیع الثانی 1100ق بر کتاب «اصول کافی» حاشیه نوشته است. این نسخه نزد میرزا صادق بن محمّد حسن جولائی همدانی در همدان موجود بوده است.(2)]

حاج محمّد طاهر اصفهانی

حاج محمّد طاهر اصفهانی، از علماء و فقهاء قرن سیزدهم هجری است. او معاصر ملّا اسماعیل عقدایی از مراجع و فقهای عالیقدر یزد بوده و در یزد سکونت داشته و خود مرجع امور شرعی در یزد بوده است.(3)

محمّد طاهر اصفهانی*

محمّد طاهر اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است که در ربیع الاوّل 1038ق کتاب «صریح الملک» را تألیف نموده و در موزه ایران باستان نگهداری می شود. در این کتاب قباله های املاک آستان شیخ صفی الدّین اردبیلی گردآوری شده است. نسخه هایی از این کتاب در موزه ایران باستان در تهران موجود است.(4)

طاهر اصفهانی


1- فهرست مجلس، ج12، ص103؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص47.
2- الکواکب المنتشره، ص396.
3- الکرام البرره، ج2، ص678.
4- فهرست موزه ایران باستان، ص210؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج2، ص1014.

ص: 550

طاهر بن ابوالحسن قاضی اصفهانی، از فضلای اوایل قرن یازدهم هجری است. در هندوستان ساکن بوده و خط نسخ را خوش می نوشته است. او کتاب «ارشاد الاذهان» را به خواهش میر مخدوم در شهر حیدرآباد هندوستان در اواخر شوال 1025ق کتابت نموده است. این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا محمّد طاهر قائنی

میرزا محمّد طاهر بن میرزا ابوالحسن [بن محمّد هادی بن محتشم بن عمیدالملک بن شهنشاه قائنی] عالم و ریاضیدان ماهر [در قرن دوازدهم هجری و ساکن اصفهان] در ریاضیات و حکمت نادره زمان بوده و «شرح تذکره»، «تحریر اقلیدس» و «تحریر مجسطی» را تدریس می کرده و شیخ محمّد علی حزین نزد او به تحصیل پرداخته است.(2) [اجدادش محتشم و محمّد هادی و همچنین برادرش محمّد حسین از فضلاء و دانشمندان آن روزگار بوده اند. در مدرسه مروی تهران «رساله ای در اقسام ساعات» از شخصی به نام محمّد طاهر موجود است که ظاهرا همین میرزا محمّد طاهر قائنی است.(3)]

میرزا محمّد طاهر نصرآبادی*

میرزا محمّد طاهر نصرآبادی فرزند میرزا محمّد تقی بن میرزا صالح آزادانی، شاعر، ادیب و منشی توانا در قرن یازدهم هجری. در سال 1027ق در قریه «نصرآباد» بلوک ماربین اصفهان متولّد شد و تحت نظر پدر به تعلیم پرداخت و به راهنمایی پدر نزد ملّا عبدالباقی تبریزی مشق خط کرد. در سال 1044ق پدر او وفات نمود و میرزا طاهر به لهو و لعب پرداخت و چندی را به غفلت به سر آورد. عاقبت از آن افعال توبه کرده و در محضر


1- فهرست مرعشی، ج13، ص26.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص742؛ تاریخ و سفرنامه حزین، ص171؛ الکواکب المنتشره، ص397.
3- فهرست مدرسه مروی، ص322.

ص: 551

فضلای اصفهان خصوصا آخوند نصیرا قزوینی و آقا حسین خوانساری به کسب علم و ادب پرداخت. او در شعر طبعی روان داشت و «طاهر» تخلّص می کرد و در سرودن غزل و قصیده و مادّه تاریخ و معمّا مهارتی به سزا داشت. او شاعری خوش محضر و مهمان نواز بود و اغلب شعراء و فضلاء به منزل او در قریه نصرآباد می آمده و مورد اکرام او قرار می گرفتند.

او سخت پایبند به اعتقادات مذهبی خود بود و سفری به حج و سفری به مشهد مقدس نمود و در سالهای آخر عمر در مسجد لنبان عزلت اختیار کرد و عبادت مشغول شد و در این مکان بود که بسیاری از فضلاء و شعراء نزد او آمده و از او کسب فیض می کردند.

میرزا طاهر در نیمه دوم عمر خود به گردآوری احوال و اشعار شاعران پارسی گوی ایران و هند و ماوراءالنهر در آن روزگار پرداخت و پس از سالها تلاش تذکره ای ارزنده موسوم به «تذکرة الشعراء نصرآبادی» مشتمل بر احوال بیش از یکهزار شاعر از عهد صفویه را تألیف کرد که بعدها از منابع اصلی بسیاری از تذکره نویسان همچون واله داغستانی، آذر بیگدلی، رضاقلی خان هدایت قرار گرفت. از ملاحظه این تذکره معلوم می شود که او مردی دقیق و نکته سنج و با صداقت بوده است.

ظاهرا او در آخرین سالهای قرن یازدهم هجری وفات یافته و در خانقاه میرزا ابوالقاسم نصرآبادی واقع در زادگاه خود مدفون شده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تذکرة الشعراء» که نسخه هایی از آن در کتابخانه های ملک، مجلس شورا و وزیری یزد موجود است. کامل ترین نسخه که به دست سبزعلی بابا احمدی در غرّه ماه رجب 1091ق کتابت شده و به تأیید مؤلف رسیده، در کتابخانه وزیری موجود است. این تذکره در سال 1317ش به همت استاد حسن وحید دستگردی به چاپ رسیده و در سالهای اخیر به کوشش احمد مدقّق یزدی در یک جلد و به کوشش محسن ناجی

ص: 552

نصرآبادی در 2 جلد به زیور طبع آراسته شده است.2. «دیوان طاهر» که نسخه ای از آن تاکنون شناسایی نشده است.3. «گلشن خیال» که نسخه های متعدد از آن موجود است و آقای ناجی نصرآبادی آنرا به ضمیمه تذکره نصرآبادی به طبع رسانیده است. این کتاب نمونه ای از انشاء میرزا طاهر است.4. «گل و رعنا» که آن هم نثر منشیانه است و به ضمیمه تذکره (تصحیح آقای ناجی) چاپ شده است.5. «منتخب دیوان صائب» که در یکی از کتابخانه های ترکیه وجود دارد.6. «منتخب شاهنامه» که نسخه ای از آن شناسایی نشده است.7. «مجموعه نصرآبادی» که جُنگی است از اشعار و خطوط شعر معاصر نصرآبادی و متأسّفانه نسخه ای از آن به دست نیامده است.

این شعر از اوست:

پرتو شمع جمالت چون شود روشن در آب می کند ماهی ز شوق سوختن شیون در آب

صاف شد چون دل بود آیینه روی یار را کی شود مه عکس خود را مانع بودن در آب

جسم را جان مانع است از سیر بحر معرفت چون شوی از جامه عریان می توان رفتن در آب

غرق دریای فنا شو تا گشاید هر طرف چشم ماهی بر جهان باقی ات روزن در آب(1)


1- اصفهان، کتاب جوانان، صص 240 و 241؛ تذکره نصرآبادی، (تصحیح وحید): مقدمه؛ تذکره نصرآبادی (تصحیح ناجی)، مقدّمه؛ تذکره نصرآبادی، (تصحیح مدقق): مقدّمه؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 204-206؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص181؛ فرهنگ معیّن ج6، ص2124؛ فرهنگ ادبیات فارسی، ص133؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج2، صص 399-406؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 329 و 627-630؛ الکواکب المنتشره، ص399؛ مجمع الفصحاء، ج1: مقدمه؛ هفته نامه صدا، شماره 305، سوم تیر 1385، ص3؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، صص 1784-1787؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نصرآبادی»، ص549؛ ریحانة الادب، ج6، ص179؛ معجم المؤلفین، ج10، ص101؛ دانشمندان خوانسار، صص 167 و 168؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص520.

ص: 553

محمّد طاهر شاه میرزایی

محمّد طاهر بن محمّد تقی شاه میرزایی، [از فضلاء قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری] او مجموعه ای از تألیفات علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی را در سال 1103ق کتابت کرده است. او احتمالاً از شاگردان علّامه مجلسی است. این مجموعه به شماره 1223 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

محمّد طاهر کوهساری*

محمّد طاهر بن حسنعلی معلم کوهساری، از ادباء و فضلای قرن یازدهم هجری و از اهالی قریه «کوسار» جی اصفهان است. (کوسار) اکنون به شهر پیوسته و در خیابان پروین اعتصامی واقع شده ولی از بافت معماری قدیمی و کشاورزی آنجا هیچ اثری به جا نمانده است.)

او در سال 1073ق «استبصار» تألیف: شیخ طوسی و در اواخر رمضان 1081ق «مشیخه» را کتابت کرده است.(2) او همچنین در 17 محرّم 1102ق نسخه ای از کتاب «مشرق الشمسین» تألیف: شیخ بهایی را کتابت کرده که نزد سیّد علی شبّر نجفی در نجف موجود بوده است.(3)

میرزا محمّد طاهر وحید قزوینی*

میرزا محمّد طاهر قزوینی متخلّص به «وحید» فرزند میرزا حسین خان، شاعر، مورّخ، منشی و خوشنویس نامدار عصر صفویه. در اوایل قرن یازدهم هجری متولّد شد. او اگر


1- زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص427.
2- تراجم الرجال، ج2، ص731.
3- الکواکب المنتشره، ص398.

ص: 554

چه به طور رسمی نزد دانشمندان عصر تحصیلاتی نداشت امّا با مطالعه و تلاش بسیار در زمینه های مختلف مهارت به دست آورد و در عهد شاه عباس اوّل به اصفهان رفت و نزد میرزا صالح بن میرزا باقر صاحب توجیه دیوان خانه سلطنتی صفویه به محاسبه و دفترداری و خدمات دیوانی مشغول شد و پس از مرگ میرزا صالح منصب توجیه دیوان اعلی را برعهده گرفت. چندی بعد به خدمت ساروتقی، وزیر اعظم درآمد و پس از مرگ او چندی نزد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، وزیر اعظم به خدمت مشغول بود. در سال 1055 به منصب مجلس نویسی دربار صفویه برگزیده شد و در اوایل سلطنت شاه سلیمان به وزارت اعظم منصوب شد. چندی بعد مورد غضب قرار گرفته و از آن مقام مستعفی شد. پس از مرگ شیخعلی خان زنگنه، دیگر بار به وزارت اعظم منصوب شد. امّا در سال 1105ق به علّت کهولت از آن مقام استعفا داد و در سال 1112ق در سن نزدیک به بکصد سالگی در اصفهان وفات یافت.

او اغلب در محفل و انجمن شاعران و دانشمندان شرکت می کرد و با آنان (از جمله صائب تبریزی) مراوده و معاشرت داشت. برخی از صاحب طبعان و نوشاعران نیز همچون محمّد رضا قزلباش همدانی (امید) از شاگردان محفل ادبی او بودند.

تذکره نویسان و ناقدان سخن اغلب نظم و نثر او را نپسندیده و آنرا میان مایه، مغلق، دشوار و مبهم دانسته اند، هرچند از پرکارترین شاعران عهد خویش بوده و شمار ابیات کلیات اشعارش را بین چهل هزار تا نود هزار بیت تخمین زده اند.

منظومه ها و آثار زیر از اوست: (در تعلیقات تذکرة المعاصرین حزین، به قلم بانو معصومه سالک به طور مفصل به معرفی نسخ خطی و چاپی وحید قزوینی پرداخته است.)

1. «دیوان اشعار»2. «ساقی نامه» (چاپ شده در تذکره پیمانه)3. «عباسنامه» (به کوشش ابراهیم دهگان در سال 1329ش در اراک چاپ شده است)4. «شهرآشوب» (در سال 1379ش در قزوین چاپ شده است.)5. «منشآت»6. «وصف همایون تپه» مثنوی7. «وصف طنبور»، مثنوی8. «وصف آلات جنگ»، مثنوی9. «گلزار عباسی»،

ص: 555

مثنوی 10. «فتحنامه قندهار» 11. «عاشق و معشوق»، مثنوی 12. «ساغر سرشار»، مثنوی 13. «ناز و نیاز»، مثنوی 14. «خلوت راز»، مثنوی 15. «تعریف عمارات شاهی»، مثنوی 16. «کلام» 17. «وصف نرد»، مثنوی 18. «مرآة الاعجاز»

سه برادر میرزا طاهر وحید، «میرزا فصیح»، «میرزا یوسف» (متخلّص به واله) و «میرزا امین»، از شعراء و ادبای آن عهد بوده اند.

این بیت از اوست:

مانده بر خارانشان صورت شیرین هنوز شیشه دل را ببین فرهاد چون بر سنگ زد(1)

محمّد طاهر اصفهانی

محمّد طاهر بن محمّد رضا اصفهانی [خطاط نستعلیق نویس در قرن یازدهم هجری[ ظاهرا در تاریخ 1036ق نسخه ای از کتاب «جام جهان نمای عباسی» تألیف: قاضی بن کاشف الدّین یزدی را به خط نستعلیق نوشته و نسخه به شماره 3445 در کتابخانه ملّی تبریز جزو کتب اهدایی حاج محمّد نخجوانی موجود است.(2)

همچنین نسخه ای از «تبصرة المتعلمین» تألیف: علّامه حلّی را کتابت نموده که در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(3)


1- قصص الخاقانی، ج2، صص 68-72؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 26-29؛ تذکرة المعاصرین (حزین)، صص 141-146 و 262-273؛ تذکره ریاض الشعراء، ج4، صص 2460-2464؛ تذکره آتشکده (بخش سوم از نیمه نخست)، 1211-1220؛ شهرآشوب، صص 5-7؛ تذکره کلمات الشعراء، صص 119-121؛ تذکره حسینی، ص359؛ تذکرة الشعراء غنی، ص142؛ تذکره هفت آسمان، ج1، صص 151 و 152؛ تذکره شمع انجمن، صص 792-794؛ تذکره منتخب اللطایف، ص696؛ تذکره پیمانه، صص 566-570؛ تذکره سرو آزاد، ص132؛ تذکره نتایج الافکار، ص740؛ ریحانة الادب، ج10، صص 310 و 311؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، ص1346؛ الذریعه: مجلدات مختلف؛ الکواکب المنتشره، صص 399-401؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص784.
2- فهرست ملّی تبریز، ج1، ص324.
3- فهرست اعظم قم، ص62.

ص: 556

استاد طاهر بنای اصفهانی

استاد طاهر ولد استاد رضا بنای اصفهانی، از معماران معروف زمان شاه سلیمان صفوی است. از آثارش: ساختمان کاروانسرای شیخ علیخان زنگنه در سال 1098 می باشد.(1)

میرزا محمّد طاهر شعری اصفهانی

میرزا محمّد طاهر شعری بن شیخ زین العابدین بیدآبادی اصفهانی، شاعر و ادیب فاضل در قرن سیزدهم هجری.

او از سلسله مشایخ بیدآباد اصفهان است و نسب آنان به عارف نامدار شیخ زاهد گیلانی منتهی می شود. پدرش هنگامی که او در رحم مادر بود فوت کرد. او در روز 10 ذیحجه 1224ق در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل علم در این شهر به همراه برادرش شیخ صالح بیدآبادی راهی طهران شده و در مدرسه دارالشّفا ساکن شد و به تحصیل ادامه داد. مدّتی بعد مورد توجّه و عنایت علیقلی میرزا اعتضادالسّلطنه قرار گرفته و مأمور تألیف تذکره ای در شرح حال شاعرانی که میرزا آقاجان صدراعظم را مدح کرده اند و مدایح آنان شد که او آنرا در سه شنبه غرّه ذی القعده 1273ق به پایان آورد و آن را «گنج شایگان» نامید.

او لقب «دیباچه نگار» داشت و در شعر «شعری» تخلّص می کرد. [دیوان بیگی در تذکره خود او را بسیار نکوهش کرده است.]

سال دقیق فوت او معلوم نیست. برخی تذکره ها سال فوت او را 1270 نوشته اند که باتوجه به تاریخ اتمام کتاب «گنج شایگان» (1273ق) نادرست است. و باید گفت فوت او در سال 1274 یا 1275ق واقع شده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص743.

ص: 557

[1. «بهجت نامه» منظومه ای مذهبی در شش دفتر که به شماره 4685 در کتابخانه ملّی ملک در طهران موجود است.] 2. «دیوان اشعار» به عربی و فارسی [3. «سفرنامه نور و کجور» که به همراه منظومه «بهجت نامه» در کتابخانه ملک طهران موجود است.[4. «گنج شایگان» که شرح حال و اشعار 48 شاعر (از مداحان میرزا آقاجان نوری) را در بر دارد. [حاجی محمّد بیدل کرمانشاهی مادّه تاریخ اتمام کتاب (سال 1273ق) را چنین سروده است:

«بیدل» به خامه گوهر تاریخ سفت و گفت: «آکنده شد بدرج گهر گنج شایگان»

این کتاب در همان سال در طهران چاپ سنگی شده است.(1)]

ملاّ محمّد طاهر اردستانی

ملّا محمّد طاهر [بن ملّا محمّد صادق بن ملّا محمّد طاهر بن حکیم ملّا محمّد صادق[ اردستانی، عالم فاضل [از فضلای ساکن اصفهان در قرن سیزدهم هجری] او پدر شاعر عارف: ملّا محمّد صادق روشن است.(2)

محمّد طاهر حسینی مازندرانی

محمّد طاهر بن محمّد صالح حسینی مازندرانی [از فضلاء و علماء قرن سیزدهم هجری] در تاریخ 23 ربیع الاوّل 1243ق کتابت نسخه ای از «اصول دین» تألیف: شیخ


1- تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 532 و 533؛ چهل سال تاریخ ایران یا المآثر و الآثار، ج1، ص275؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج2، صص 842-846؛ ریحانة الادب، ج3، ص225؛ مکارم الآثار، ج3، صص 779 و 780؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص741؛ الکرام البرره، ص679؛ بیان المفاخر، ج2، ص234؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج2، صص 73-77؛ الذریعه، ج9، ص527 و ج18، ص238؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص584؛ فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، صص 130 و 131؛ فهرست ملک، ج2، صص 63 و 64؛ دیوان طرب، ص169.
2- آتشکده اردستان، ج1، ص47 و ج2، ص292؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص722.

ص: 558

احمد احسائی و در تاریخ پنج شنبه ربیع الثّانی 1243ق کتابت رساله در «مبحث معاد و مرگ» را در اصفهان به پایان رسانیده و هر دو نسخه ضمن مجموعه به شماره 6333 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است. همچنین در چهارشنبه 23 شوال 1243ق کتاب «لب اللّباب» تألیف: مولی محمّد جعفر استرآبادی را در کربلا کتابت نموده و نسخه ضمن مجموعه قبل موجود است.(1)

طاهر قاری اصفهانی

فخرالدّین ابوالحسن [ابوالحسین] طاهر بن عرب بن ابراهیم قاری اصفهانی، عالم فاضل محدّث، قاری بصیر. از اساتید فن تجوید و قرائت در اصفهان بوده. کتب عدیده در فن تجوید تألیف نموده و عدّه ای کثیر شاگرد تربیت نموده و جهت برخی از آنها اجازه نوشته است.

[و در 7 محرم 786ق در اصفهان متولّد شده و نزد پدرش و] محمّد بن محمّد بن جزری به فراگیری قرائت و تجوید پرداخته و در سال 857ق به شاگردش ابی المعارف نجم الدّین محمّد سعدی حموی اجازه داده است.

کتب زیر از اوست:

1. «تجوید قرآن» به فارسی 2. «التّجرید فی التّجوید»3. «الدّر الفرید»4. «شرح شاطبیه» که شاید از او باشد.5. «طبقات القرّاء»6. «القرائة المفرده» از ابن عامر7. «القرائة المفرده» از حمزه8. «القرائة المفرده» از نافع9. «منتخب دُرّ الفرید» 10. «منهل العطشان» [11. «قصیدة فی قرائة العشر» 12. «نظم الجواهر» که قصیده در اختلافات قرآن است. 13. «رسالة فی وقوف القرآن»(2)] 14. «عین التنزیل» در تجوید،


1- فهرست مجلس، ج16، ص326.
2- غایة النّهایه، ج1، صص 339-341؛ میراث اسلامی ایران، ج10، ص646؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص743؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص337 و 338؛ الذریعه، ج3، ص368 و ج8، ص68 و ج12، صص365-368 و ج22، ص401 و ج25، ص141؛ کشف الظنون، ج2، صص1341 و 1343.

ص: 559

موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران.

محمّد طاهر ابهری اصفهانی

سیّد محمّد طاهر بن حاجی علاءالدّین محمّد بن امیرحسن موسوی حسینی ابهری جی اصفهانی [کاتب و خطاط و نسخ نویس در قرن یازدهم هجری] در 15 ذیقعده سال 1077ق کتابت «فروع کافی» را به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 452 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1) همچنین در سال 1090ق کتابت «روضة المتّقین» تألیف: ملّا محمّد تقی مجلسی را به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه به شماره 2630 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[و نسخه ای از «توحید مفضل» را هم در 17 ذیقعده 1082ق کتابت نموده که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)]

طاهر اصفهانی*

طاهر بن علی اصفهانی، از معماران قرن چهارم هجری. نام وی در کتیبه مسجدی است که در حفریات غرناطه [در اسپانیا] از زیر خاک درآمده و مربوط به دوره سلطنت امویان در آن حدود است.(4)

طاهر طوسی


1- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص228.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص205.
3- خورشید جی، ص432.
4- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان)، ص360.

ص: 560

ناصرالدّین طاهر بن فخرالملک بن نظام الملک طوسی، از وزرای عهد سلجوقی که پس از قتل ابراهیم درگزینی به وزارت سلطان سنجر رسیده و مدت 19 سال وزیر او بوده و پس از خواجه نظام الملک، هیچ یک از وزرای سلجوقیان به اندازه او وزارت نکرده اند.

پس از سنجر مدّتی وزارت شاه سلیمان را یافته و مدّتی بعد درگذشته است.(1)

ملّا محمّد طاهر اصفهانی

ملّا محمّد طاهر بن محمّد کاظم اصفهانی، عالم فاضل. در اصفهان متولّد شده و جهت تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفته، به درس فاضل ایروانی و حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و شیخ زین العابدین مازندرانی و غیره حاضر شده و از این سه استاد اجازه روایت گرفت.

او پس از مراجعت به ایران، در شهر ری ساکن شده و مرجعیّت تامّه یافته و به ترویج دین و دفع بدعت های معاندین و مخالفین اهتمام زیاد به عمل آورد. او در حدود سال 1310ق وفات یافت و در صحن امامزاده عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهر ری مدفون شد. از او جزواتی در فقه و اصول باقی مانده است. پدرش از علمای اعلام بوده و شیخ محمّد جواد نیز از علماء و فضلاء می باشد.(2)

محمّد طاهر تبریزی*

محمّد طاهر بن حاجی محمّد قلی تبریزی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. وی نزد عباس مولوی (از شاگردان ملّا رجبعلی تبریزی) به تحصیل فلسفه مشغول بوده و سالها در اصفهان اقامت داشته است. وی در سال 1075ق نسخه ای از «حل


1- نسائم الاسحار، ص79؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص581.
2- نقباء البشر، ج3، ص974؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص744.

ص: 561

مشکلات الاشارات» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی را در خدمت عباس مولوی به خط نسخ کتابت نموده است. این کتاب در کتابخانه آستانه حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم موجود است.(1)

طاهر جورجیری اصفهانی

ابوالقاسم طاهر بن محمّد بن احمد بن عبداللّه عکلی جورجیری اصفهانی [از محدّثین اوایل قرن پنجم هجری] از «ابی بکر مقری» حدیث روایت نموده و در ماه جمادی الاولی سال 439ق وفات یافته است.

محلّه «جورجیر» از محلّات قدیم اصفهان است.(2) و اکنون به نام محلّه «مسجد حکیم» معروف است.

طاهر مافرّوخی اصفهانی

ابومسلم طاهر بن محمّد عبداللّه بن حمزه مافرّوخی جوزدانی اصفهانی، جدّ مادری مؤلف «محاسن اصفهان» بوده و نسب او به «ابومسلم خراسانی اصفهانی» می پیوندد. در «ترجمه محاسن اصفهان» شرح مفصّلی از کیاست و فراست او نقل نموده و همچنین اشعاری بدو نسبت داده است.(3)

میرزا محمّد طاهر شهرستانی

میرزا محمّد طاهر حسینی شهرستانی بن سیّد رضی الدّین محمّد صدر شهرستانی اصفهانی، شاعر ادیب [از شعرای قرن یازدهم هجری. مادرش حوابیگم دختر شاه عباس اوّل صفوی است. در زمان کودکی به دستور شاه صفی کور شد، اما از تحصیل علم و ادب غافل نشد. در شعر طبعی روان داشت.(4)]


1- فهرست آستانه قم، ص113.
2- معجم البلدان، ج2، ص180؛ اللباب، ج1، ص206.
3- ترجمه محاسن اصفهان، ص73؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882؛ محاسن اصفهان، ص31.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص18؛ تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، صص 134 و 135.

ص: 562

کتاب «تقویم الصلاة» به او منسوب است، در زمان شاه سلطان حسین تألیف شده و در قرن چهاردهم هجری چاپ سنگی شده است.(1)

محمّد طاهر اشتهاردی

محمّد طاهر بن حاج محمود اشتهاردی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن یازدهم هجری] در سال 1084ق کتاب «شفا» تألیف: ابن سینا را در مدرسه نجفیّه معروف به مدرسه تو شمال باشی در اصفهان کتابت نموده است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

طاهر اصفهانی*

طاهر بن محمود اصفهانی، از فضلاء و دانشمندان اصفهان است و در ریاضیات خصوصا در هندسه مهارتی به سزا داشته و ظاهرا او در قرن نهم هجری می زیسته است.(3)

طاهر کاتب اصفهانی

ابوالمعالی طاهر بن مفضل (فضل) بن محمّد بن طاهر بن سلمه کاتب اصفهانی [از محدّثین عامّه اوایل قرن ششم هجری.] در اصفهان از: «ابومحمّد رزق اللّه بن عبدالوهاب فقیه تمیمی» حدیث شنیده است. «ابوسعد سمعانی» در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(4)


1- الکواکب المنتشره، صص 396 و 397؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص583؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص744.
2- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص268.
3- فهرست رضوی، ج10، ص51.
4- التّحبیر، ج1، ص346.

ص: 563

حاج محمّد طاهر ورنوسفادرانی

حاج محمّد طاهر بن حاج مقصود علی ورنوسفادرانی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محدّث و صالح متّقی، از علمای اواخر دوره صفویه.

اصلاً از قریه «ورنوسفادران» از قرای سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] اصفهان است. آقا محمّد باقر هزارجریبی نجفی در اجازه ای که در سال 1195ق برای سیّد محمّد مهدی بحرالعلوم نوشته، از او با این القاب یاد کرده است:

«الفقیه العالم الورع التّقی النّقی الثّقه العدل العالم الرّبانی»

وی در اصفهان نزد علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی به تلمّذ پرداخته و به اجازاتی از او مفتخر شده است. از جمله «الرّوضة البهیّه» را نزد او خوانده و علّامه در پشت جلد اوّل کتاب «الروضه» برای او اجازه نوشته است. همچنین کتاب «بحارالانوار» جلد ششم را نزد او قرائت کرده که استاد در 16 شعبان 1102ق در آخر این کتاب برای او اجازه نوشته است. که این نسخه در کتابخانه اهدایی آقای مشکات به دانشگاه طهران موجود است. اجازه دیگری نیز در آخر «اصول کافی» در 10 جمادی الاوّل 1087ق برای او نوشته است. این نسخه در کتابخانه مدرسه بروجردی در نجف موجود بوده است.

حاج محمّد طاهر در اصفهان به تدریس مشغول بوده و اغلب فقه و حدیث درس می داده و جمعی از فضلاء از درس او بهره می بردند. شیخ محمّد علی حزین «استبصار» شیخ طوسی و «شرح لمعه» را از او آموخته است. سیّد ابوالقاسم جعفر خوانساری نیز «صحیفه سجادیه» را نزد او قرائت کرده و استاد در آخر صحیفه در روز 18 محرم الحرام 1129ق جهت شاگرد اجازه نوشته است. امیر محمّد حسین بن عبدالباقی خاتون آبادی، ملّا محمّد بن محمّد زمان کاشانی و میرزا ابراهیم قاضی نیز از او روایت

ص: 564

می کنند. نوه اش محمّد باقر بن محمّد قاسم هم در 10 جمادی الثانی 1131ق از او اجازه اخذ کرده است.

«مجموعة الادعیة و الزّیارات» از تألیفات اوست که آن را در 7 محرم 1129ق در کربلای مُعلّی به رشته تحریر در آورده است.

سال وفات او معلوم نشد.(1)

محمّد طاهر حافظ اصفهانی

محمّد طاهر بن محمّد مؤمن حافظ اصفهانی [از دانشمندان و دانایان به قرائت و تجوید در قرن یازدهم هجری] وی مؤلف «التجرید فی التجوید» یا «عین التّنزیل» است که آن را به فارسی در یک مقدّمه و چند ضابطه در سال 1044ق نوشته و نسخه به شماره 3451 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(2)

نسخه دیگری از «التّجرید» به شماره 3195 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

طاهر اصفهانی

طاهر بن یحیی، از علماء قرن یازدهم هجری در اصفهان. وی از جمله کسانی است که به جریان وقف مدرسه نوریّه اصفهان شهادت داده است. سجع مهر او: «الطاهر بن یحیی 1034» بوده است.(4)


1- تاریخ و سفرنامه حزین، ص169؛ نجوم السماء، ص230؛ اجازات الحدیث، ص225؛ الکواکب المنتشره، صص 395 و 396؛ تلامذة العلّامة المجلسی، صص 113 و 114؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 744 و 745؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، صص 48 و 49؛ تراجم الرّجال، ج2، ص733؛ الذریعه، ج20، ص65؛ فیض قدسی، ص153؛ علّامه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص334؛ فهرست مرعشی، ج18، ص189؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1519.
2- فهرست مجلس، ج10، بخش سوم، ص1309.
3- فهرست مرعشی، ج8، ص416.
4- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص95.

ص: 565

محمّد طاهر تبریزی

محمّد طاهر تبریزی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن یازدهم هجری] در سال 1077ق کتابت نسخه ای از کتاب «استبصار» تألیف: شیخ طوسی را به خط نسخ در اصفهان به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 49 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدس.(1)

سیّد محمّد طاهر تویسرکانی*

سیّد محمّد طاهر تویسرکانی، عالم فاضل و عارف زاهد، از علمای اواخر دوره قاجاریه.

در همدان مقدّمات علوم دینی را فرا گرفت. سپس به تهران رفته و در جنب مدرسه دارالفنون، در مدرسه ای به ادامه تحصیل پرداخت امّا چون آوازه جامعیّت حوزه علمیه اصفهان را شنید به اصفهان آمده و در مدرسه صدر حجره گرفت و به تحصیل مشغول شد. جهانگیرخان قشقائی و آخوند کاشی از مصاحبان و همدرسان او بودند و در روحیه با صفای او تأثیر فراوان به جا گذاشتند.

وی در مسجد سرخی اصفهان اقامه جماعت می نموده و از نزدیکی به حکام و بزرگان شهر پرهیز داشته است. ظل السّلطان حاکم ستمگر اصفهان کیسه ای پر از سکه های طلا نزد او می فرستد تا آنرا سیّد تویسرکانی میان فقراء تقسیم کند. سیّد که آنرا حاصل زورگویی به زحمتکشان و گرفتن حق آنان به زور می دانسته است، پولها را پس می فرستد و در نامه ای این بیت را برای ظل السّلطان می نویسد:

ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم با پادشه بگوی که روزی مقدّر است


1- فهرست گوهرشاد، ص211.

ص: 566

وی سرانجام در ماه جمادی الاولی سال 1327ق وفات یافته و در اطاق بالا سر قبر میر ابوالقاسم فندرسکی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

فرزندش سیّد حسین طاهرزاده از هنرمندان برجسته موسیقی و استاد مُسَلّم آواز ایران است.(1)

محمّد طاهر حجار اصفهانی*

محمّد طاهر حجار اصفهانی، از هنرمندان دوره صفویه است. در سنگتراشی استاد بوده و تا سال 1133ق در قید حیات بوده است. از آثار او: حجاری سنگاب مدرسه چهارباغ است که رقم آن چنین است:

«در شهر شعبان المعظم سنه 1110ق به انجام رسید عمل کمترین محمّد طاهر»(2)

همچنین حجاری سنگاب بقعه امامزاده سلطانعلی بن امام محمّد باقر علیه السلام در مشهد اردهال کاشان که در سال 1133ق کار حجاری آن پایان پذیرفته است.(3)

حاج محمّد طاهر حکاک*

حاج محمّد طاهر حکاک اصفهانی، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری. در حکاکی بر روی سنگ های قیمتی استاد بوده و حکاکی های او بر روی عقیق بسیار مشهور و قیمتی است. در خوشنویسی، و کتیبه نگاری و ترکیب بندی استاد بوده و برای ناصرالدّین شاه مُهر می ساخته است. وی حدود 90 سال عمر کرده و در اصفهان درگذشته است.(4)

محمّد طاهر درکوشکی*


1- مجله مقام: شماره 5، دوره جدید، ص28؛ یادداشت های آقای رسول دادنجانی؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 695-697؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص847.
3- آثار تاریخی شهرستان های کاشان و نطنز، ص84؛ دائرة المعارف تشیّع، ج9، ص310.
4- تاریخ برگزیدگان و عده ای از مشاهیر ایران و عرب، صص 523 و 524؛ روزنامه توس، یکشنبه 4 مرداد 1377، ص5.

ص: 567

محمّد طاهر اصفهانی، شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری در محله درکوشک اصفهان ساکن بوده و به شغل شعربافی امرار معاش می کرده است. عاقبت به هند رفته و قبل از سال 1083ق وفات یافت. گاهی شعر می سرود.

این شعر را در مذمّت مردم هندوستان سروده است:

در هند کسانی که گرفتند وطن مانند غلیواج نه مردند و نه زن

این رسم عجب نگر که در ملکت هند زن شوهر شوهر است و شوهر زن زن(1)

میرزا محمّد طاهر شهاب اصفهانی*

میرزا محمّد طاهر اصفهانی متخلّص به «شهاب» شاعر و ادیب خوشنویس قرن سیزدهم هجری.

در اصفهان متولّد شد و با اینکه از خاندان تجار معتبر اصفهان بود، به علم و ادب روی آورده به تحصیل مشغول شد و در کنار آن به مشق خط پرداخته و به مقام عالی در خوشنویسی رسید. خطوط نسخ و ثلث و رقاع را خوش می نوشت. او نسخه ای از «قرآن مجید» را کتابت کرده و خدمت فتح علی شاه فرستاد. او سالها در اصفهان ساکن بود تا اینکه در سال 1233ق از اصفهان به شیراز رفت و مورد عنایت فرمانفرما حسینعلی میرزا قرار گرفت و مصاحب فرزند فرمانفرما، نجفقلی میرزا گردید و به همراه او به بهبهان رفت. پس از مرگ فتح علی شاه، او به شوشتر و هویزه رفته و در آنجا انزوا اختیار کرد. او قصایدی در مدح منوچهرخان گرجی معتمدالدّوله حاکم اصفهان سروده که در تذکره مدایح معتمدیه آمده است.(2)

از آثار او بحر طویلی به نام «ذم زنان» است که ضمن مجموعه شماره 23/1287 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم نگهداری می شود. محمّد بن محمّد کریم تاجر


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص607؛ کاروان هند، ج1، ص790.
2- تذکره مدایح معتمدیه: خطی؛ تذکره حدیقة الشعرا، ج2، ص902.

ص: 568

شوشتری در سال های 1301 تا 1308ق این مجموعه را کتابت کرده است.(1)

این چند بیت از یکی از قصاید اوست:

ای قد سروت به جلوه قامت طوبی وز گل رویت به رشک لاله حمرا

لاله حمرا کجا و گلشن رویت قامت سروت کجا و جلوه طوبا

طره حور است پیچ زلف تو آری لعل لبت حوض کوثری ست مهیّا

حاج طاهر شیرازی

حاجی طاهر شیرازی، عالم فاضل، از علماء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و به تدریس فقه و حدیث می پرداخته و جمعی از فضلاء از محضر او مستفیض می شده اند که از آن جمله است. میر ابوالقاسم موسوی بیضاوی (متخلّص به قاسم).(2)

میر محمّد طاهر علوی کاشانی

میر محمّد طاهر علوی کاشانی، شاعر ادیب از سخنوران قرن دوازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود سپس در عهد عالمگیر پادشاه به هند رفته و در کشمیر ساکن شد و در سال 1136ق در همانجا وفات یافت. وی غیر از «دیوان اشعار» منظومه ای به نام «حدّاد و حلّاج» داشته است.

از اوست:

امشبم چون شیشه مِی، دل ز تنهایی پُر است همچو ساغر همدمی کو، تا دلی خالی کنم(3)


1- فهرست خطی احیاء، ج4، ص113.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص234.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص529؛ صحف ابراهیم، ص199؛ الذریعه، ج9، ص737 و ج23، ص103؛ ریحانة الادب، ج4، ص191؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «علوی کاشانی»، ص48؛ کاروان هند، ج2، صص 907 و 908؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص521؛ هدیة العارفین، ج2، ص317.

ص: 569

میرزا طاهر مستوفی

میرزا طاهر، مستوفی و مشرف مسجد جامع جدید عباسی (مسجد شاه) [مسجد امام کنونی] بوده و نامش در وقفنامه مسجد مزبور ذکر شده است.(1)

در هر حال از بزرگان اصفهان در قرن یازدهم هجری است.

طاهر محتسب

طاهر محتسب، از ادبای اصفهان در قرن سوم هجری است. مافرّوخی (مؤلف محاسن اصفهان) او را در ردیف دانشمندان صرف و نحو و لغت و انشاء که متقدّم بر عهد مافرّوخی بوده اند، آورده است.(2)

میرزا محمّد طاهر نایینی

محمّد طاهر نایینی، عالم فاضل [و محدّث محقّق از دانشوران قرن یازدهم هجری[ در اصفهان نزد جمعی از فضلاء به تحصیل مشغول بوده و علّامه مجلسی در ذیقعدة الحرام سال 1095ق بر روی برگی از یکی از مُجلَّدات «بحارالانوار» اجازه مختصری برای او نوشته است.(3)

میرزا طاهر نزهت اصفهانی

میرزا طاهر انصاری متخلّص به «نزهت» از شعرای قرن چهاردهم هجری. او در حدود سال 1300ق در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خویش را مطابق سبک زمان نزد


1- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص60.
2- محاسن اصفهان، ص32.
3- اجازات الحدیث للعلّامة المجلسی، ص223؛ الکواکب المنتشره، صص 398 و 399؛ تلامذة العلّامة المجلسی، ص112؛ الذریعه، ج1، ص152؛ زندگینامه علّامه مجلسی، ج2، ص47.

ص: 570

اساتید اصفهان به پایان رسانید. او در شعر و ادب دارای طبعی روان بود و در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و سرانجام در شوّال 1351ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(1)

این شعر از اوست:

تو را دو زلف سیه تا به روی گلگون است مرا ز غصه دل آشفته و ز غم خون است

چنانکه میروی آخر دمی نگاهی کن ببین که حال دل از دست رفتگان چون است

طاهری نایینی

ملّا طاهری نایینی، از شعرای قرن یازدهم هجری. خوش طبع و لطیف خیال بود و چندی در اصفهان ساکن بود. گویند آلوده هوا و هوس بوده و بدین خاطر شاه عباس لب و دهان او را سوزانده است.

این شعر از اوست:

ای پری از من دیوانه رمیدن زود است رشته عهد به یکباره بریدن زود است

صید خال تو نشد دل، چه زنی چین به جبین مرغ چون رام نشد دام کشیدن زود است(2)

طبعی قزوینی*

طبعی قزوینی، از شعراء و ادبای قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بود و در


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 504 و 505؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص227.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص419.

ص: 571

خدمت و مصاحبت حکیم شفایی به تحصیل و علم و ادب می پرداخت و همچون استاد، طبعش به هزل و هجو مایل بوده و در هجو برخی از شعرای روزگار خود مانند کاملای کاشی و شاپور طهرانی شعر سروده است.

از اوست:

لذّت تنگدلی باد بر آن غنچه حرام که به امداد صبا میل شکفتن دارد(1)

طلحه جیانی اصفهانی

ابوالهیثم طلحة بن اعلم حنفی جیانی اصفهانی، از محدّثین عامه اصفهان. از «عامر شعبی» روایت نموده و «سفیان ثوری» از او روایت کرده است.

«جیان» از دهات بلوک «قهاب» اصفهان است و در آنجا جایی به نام «مشهد سلمان فارسی» شهرت داشته است. از «هبة اللّه بن عبدالوارث شیرازی» نقل شده که سلمان فارسی به ایران بازگشته و در فتح اصفهان شرکت داشته و مسجدی در زادگاه خود قریه «جیان» بنا نهاده است.(2)

طلحه صالحانی

طلحة بن حسین بن ابی ذر محمّد بن ابراهیم بن علی صالحانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] در اواخر عمر کور شده و در سال 515ق وفات یافته است.(3)

«صالحان» از محلّه های اصفهان بوده است.

از «ابوذر محمّد بن ابراهیم صالحانی» (جدّ خود) و «ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضبّی» حدیث شنیده و از آنان روایت کرده است. او در سال 506 یا 510ق جهت «ابوسعد سمعانی» اجازه نوشته است.(4)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص431.
2- معجم البلدان، ج2، ص196.
3- معجم البلدان، ج3، ص389 ذیل کلمه صالحان.
4- التحبیر، ج1، ص350.

ص: 572

طلحه اصفهانی

ابوزید طلحة بن عبدالرّزاق بن احمد بن عبداللّه [اصفهانی] برادرزاده «حافظ ابراهیم اصفهانی تاجر» [از محدّثین قرن چهارم هجری، در سال 374ق متولّد شده و از «ابن مقری» روایت می کند. در نیشابور حدیث می گفته است. «ابوعلی حسن بن احمدبن حسن خلّاد اصفهانی» از او روایت می کند.(1)


1- التّحبیر، ج1، ص178؛ المختصر من کتاب السیاق لتاریخ نیسابور، ص151.

ص: 573

اعلام اصفهان

«ظ»

اشاره

ص: 574

ص: 575

ظفر نیشابوری

ابونصر ظفر بن احمد بن حسین نیشابوری (معروف به «جبیلی»)، از بزرگان صوفیه [در قرن چهارم هجری [به اصفهان رفت و در آنجا در محرم 382ق وفات یافت.

حافظ ابونعیم اصفهانی از او و «ابونصر» از «ابوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن عمار مؤدب نیشابوری» روایت می کند.(1)

ظفر حسن آبادی*

ابوالفتح ظفر بن عبدالرّحیم حسن آبادی اصفهانی، از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری است. او از ابی اسحاق ابراهیم بن عبداللّه بن خُرشیدقوله تاجر حدیث نقل کرده است. وفاتش در ماه جمادی الآخر سال 468ق واقع شد.(2)

ظفر معلّم اصفهانی

ابوالفضل ظفر بن محمّد بن احمد بن حسین بن طاهر بن بکران معلّم اصفهانی [از محدّثین عامّه اوایل قرن ششم هجری].

از «ابومحمّد رزق اللّه تمیمی»، «ابوالقاسم ثقفی»، «ابومطیع مصری» و دیگران حدیث شنیده است. «ابوسعد سمعانی» او را ملاقات کرده و از او به عنوان «شیخ صالح سدید السیره» یاد کرده و می نویسد: در اصفهان معلّم قرآن اطفال بوده است. «سمعانی» در اصفهان از او استماع حدیث نموده است.(3)

ملّا ظفرعلی جرأت اصفهانی*

ملّا ظفرعلی اصفهانی متخلّص به «جرأت»، از شعرای اصفهان در عصر صفویه است.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص352؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ظفر»، ص13.
2- الانساب، ج4، ص157.
3- التّحبیر، ج1، ص358.

ص: 576

در جوانی به سیاحت پرداخت و مدّتی در مدرسه اصفهان ساکن شد. این شعر از اوست:

ساقی است ستیزه کار با ما آیا چه کند خمار با ما؟

امروزی نیست، از قدیم است ناسازی روزگار با ما(1)

محمّد ظهیر اصفهانی

محمّد ظهیر بن محمّد معصوم اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در سال 1111ق نیمه اوّل تفسیر «الوجیزه» تألیف: ابی الحسن علی واحدی نیشابوری ساوجی را کتابت نموده است. این نسخه در مدرسه سبزواری در خراسان موجود است.(2)

ظهیر فارسی

ظهیر فارسی [از دانشمندان و حکمای قرن ششم هجری] در اصفهان ساکن بود و «شیخ شهاب الدّین یحیی بن حبش سهروردی» کتاب «بصائر النّصریّه» را در منطق نزد او تلمُّذ نموده است.(3)


1- منتخب اللطایف، ص222؛ تذکره حسینی، ص87؛ الذریعه، ج9، ص192؛ صحف ابراهیم، صص 104 و 105.
2- الذریعه، ج25، ص43؛ الکواکب المنتشره، ص405.
3- تاریخ زنجان، ص77.

ص: 577

فهرست مطالب

مقدمه تحقیق ••• 7

سوگنامه ••• 11

«ر»

رازی اصفهانی ••• 27

راشد ثقفی اصفهانی ••• 27

رافائل دومانس ••• 27

راهب رنانی ••• 28

محمّد ربیع اصفهانی ••• 28

محمّد ربیع اصفهانی ••• 29

ربیع انصاری ••• 29

محمّد ربیع نصیری طوسی ••• 30

سیّد محمّد ربیع امامی ••• 30

محمّد ربیع اصفهانی (رئیس) ••• 31

سیّد ربیع اردستانی ••• 31

محمّد ربیع کاتب اصفهانی ••• 32

ربیع دیمرتینی ••• 32

آقا محمّد ربیع خوانساری ••• 33

محمّد ربیع طیری اصفهانی ••• 33

محمّد ربیع مستوفی ••• 34

آقا ربیع نصرآبادی ••• 34

ربیع الدّین جابری ••• 34

رجاء یونسی اصفهانی ••• 35

رجاء مَعدانی اصفهانی ••• 35

رجاء جرواءانی اصفهانی ••• 35

رجاء اصفهانی ••• 36

رجاء اصفهانی ••• 36

رجاء اصفهانی ••• 36

رجبعلی اصفهانی ••• 37

رجبعلی اصفهانی ••• 37

رجبعلی نقنه ای ••• 38

رجبعلی گلزار ••• 38

حاج رجبعلی افسرده ••• 39

ص: 578

رجبعلی طوسی اصفهانی ••• 39

رجبعلی اصفهانی ••• 40

رجبعلی مازندرانی ••• 41

رحمان گنجی ••• 41

استاد رجبعلی سنمار ••• 41

ملّا رجبعلی شفتی ••• 42

ملّا رجبعلی تبریزی ••• 43

آقا رجبعلی زارع اصفهانی ••• 46

ملّا رجبعلی مینو ••• 47

رجبعلی نقاش اصفهانی ••• 47

رحمت اصفهانی ••• 47

دکتر رحمت اللّه برجیان ••• 48

استاد رحمت اللّه رضایت ••• 49

شیخ رحمت اللّه فشارکی ••• 50

رحمت اللّه نجفی ••• 50

محمّدرحیم اصفهانی ••• 51

محمّد رحیم ناظر ••• 51

رحیم اوستا ••• 51

محمّد رحیم اصفهانی ••• 52

رحیم صالح اصفهانی ••• 52

میرزا محمّد رحیم حکیم باشی ••• 52

میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام ••• 53

میرزا رحیم اصفهانی ••• 53

حاج سیّد رحیم منورعلی شاه دهکردی••• 54

سیّد محمّد رحیم موسوی شهرستانی ••• 54

رحیم اصفهانی ••• 55

محمّد رحیم بن محمّد رضا ••• 55

ملّا محمّد رحیم تنکابنی ••• 56

میرزا محمّد رحیم نظرعلی شاه نایینی••• 56

سیّد رحیم حسینی تنکابنی ••• 57

حاج محمّد رحیم میناکار ••• 58

حاج میرزا محمّد رحیم شیخ الاسلام ••• 58

حاج آقا رحیم ارباب ••• 59

میرزا رحیم کلانتر ••• 61

محمّد رحیم خوشنویش اصفهانی ••• 61

میرزا رحیم چلبی ••• 62

رحیم نقاش اصفهانی ••• 62

محمّد رحیم بن میرزا محمّد ••• 63

آقا محمّد رحیم مازندرانی ••• 63

محمّد رحیم اخوت ••• 63

میرزا محمّد رحیم میردامادی ••• 64

میرزا رحیم شیخ الاسلام ••• 65

محمّد رحیم آسف نجف آبادی ••• 66

میرزا محمّد رحیم عقیلی ••• 66

رحیم خان بیگلر بیگی ••• 67

رحیم زری باف ••• 67

ص: 579

سیّد محمّد رحیم سدهی ••• 67

محمّد رحیم طالقانی ••• 68

رحیم قهدریجانی ••• 68

شیخ رحیم مایل اصفهانی ••• 68

ملّا محمّد رحیم یزدی ••• 69

رزق اللّه تمیمی اصفهانی ••• 69

رستم بیگ آق قویونلو ••• 70

میرزا رستم گورکانی ••• 70

رستم مدینی اصفهانی ••• 70

رستم خسروی بختیاری ••• 71

رسول بهروان ••• 71

شیخ رسول جعفریان ••• 72

محمّد رشید اصفهانی ••• 74

ملّا محمّد رشید جعفری شیرازی ••• 74

رشید تبریزی ••• 75

محمّد رشید رشیدی اصفهانی ••• 76

شیخ رشیدالدّین اصفهانی ••• 76

محمّد رضا آتشزاد ••• 76

محمّد رضا آدریانی ••• 77

میرزا رضا آریان ••• 78

سیّد محمّد رضا ابن الرّسول ••• 78

محمّد رضا اخگر اصفهانی ••• 78

ملّا رضا اصفهانی ••• 79

محمّد رضا اصفهانی ••• 79

آقا محمّد رضا اصفهانی ••• 80

میرزا محمّد رضا اصفهانی ••• 80

محمّد رضا بیگ اعرج اصفهانی ••• 80

استاد رضا اعظمی ••• 81

استاد محمّد رضا امامی ••• 82

حاج آقا رضا امامی سِدِهی ••• 83

سیّد محمّد رضا آل رسول ••• 83

میرزا محمّد رضا کلباسی ••• 84

میرزا محمّد رضا رشتی ••• 84

محمّد رضا سیمای کاشانی ••• 85

رضا فلسفی ••• 85

میر محمّد رضا خاتون آبادی ••• 86

رضا بدرالسّماء ••• 86

آقا محمّد رضا صهبای قمشه ای ••• 87

محمّد رضا گلپایگانی ••• 89

ملّا رضا خوانساری ••• 89

میرزا رضا ملّاباشی ••• 90

شیخ محمّد رضا باقری محمودآبادی ••• 90

شیخ رضا حُجَجی نجف آبادی ••• 91

محمّد رضا خوراسکانی ••• 91

میرزا رضاخان بنان الملک ••• 92

محمّد رضا بن محمّد امین ••• 92

ص: 580

محمّد رضا اصفهانی ••• 93

محمّد رضا کاظمی ••• 93

حاج سیّد محمّد رضا شفتی ••• 93

آقا محمّد رضا حضورعلی اصفهانی ••• 94

شیخ محمّد رضا عاملی ••• 95

ملّا محمّد رضا مجلسی ••• 96

شیخ محمّد رضا جرقویه ای حائری ••• 96

ملّا محمّد رضا مجلسی ••• 98

سیّد رضا طباطبائی نجف آبادی ••• 98

محمّد رضا نجف آبادی ••• 99

سیّد محمّد رضا روضاتی ••• 99

سیّد محمّد رضا بهشتی نژاد ••• 100

حاج سیّد محمّد رضا غروی چهارسوقی ••• 100

آقا سیّد محمّد رضا خراسانی ••• 101

میرزا محمّد رضا اژه ای ••• 102

میرزا رضاخان نائینی ••• 102

آقا سیّد محمّد رضا سادات ••• 103

حاج سیّد محمّد رضا جزایری ••• 104

رضا بی ریا اصفهانی ••• 105

آقا سیّد محمّد رضا داماد ••• 105

رضا قدم زن اصفهانی ••• 106

رضا مینوی اصفهانی ••• 106

آقا شیخ محمّد رضا نجفی اصفهانی ••• 107

شیخ محمّد رضا صالحی جوباره ای ••• 111

استاد محمّد رضا اصفهانی ••• 112

رضا بینا ••• 112

محمّد رضا شکیب اصفهانی ••• 113

رضا طلاکوب ••• 114

محمّد رضا صغیر اصفهانی ••• 114

رضا عطاپور ••• 115

محمّد رضا دانای اصفهانی ••• 116

حاج آقا رضا مظاهری ••• 117

محمّد رضا فتونی ••• 118

رضا وفا دستجردی ••• 118

سیّد رضا هاشمی نجف آبادی ••• 119

میرزا محمّد رضا خوشنویس اصفهانی ••• 120

محمّد رضا راضی تبریزی ••• 120

سیّد محمّد رضا هرندی ••• 120

رضا رهائی نجف آبادی ••• 121

میرزا محمّد رضا قمشه ای ••• 122

محمّد ضا شهمیرزادی ••• 122

محمّد رضا منصور اصفهانی ••• 122

میرزا محمّد رضا قمی ••• 123

محمّد رضا اصفهانی ••• 124

حاج محمّد رضا جواهری ••• 125

شیخ محمّد رضا بیان الحق ••• 126

ص: 581

دکتر رضا زهروی ••• 126

شیخ محمّد رضا شریعت طالخونچه ای ••• 127

میرزا سیّد رضا حسینی اصفهانی ••• 127

محمّد رضا اصفهانی ••• 128

ملّا محمّد رضا مجلسی ••• 129

ملّا رضا پیکانی جرقوئی ••• 129

سیّد محمّد رضا خاتون آبادی ••• 130

شیخ محمّد رضا الهی شهرکی ••• 130

ملّا محمّد رضا زفره ای ••• 131

میر محمّد رضا طباطبایی اصفهانی ••• 132

میر محمّد رضا بهشتی ••• 132

حاج رضا زرفشان ••• 132

میرزا محمّد رضا محلّه نوئی ••• 133

حاج میرزا رضا کلباسی ••• 133

محمّد رضا نصیری طوسی ••• 136

حاج میرزا محمّد رضا رضوی خوانساری ••• 137

محمّد رضا اصفهانی ••• 137

ملّا محمّد رضا شکیبی اصفهانی ••• 138

رضا ابوعطا ••• 139

حاج شیخ محمّد رضا جرقویه ای ••• 140

استاد رضا مُنشِئی ••• 142

دکتر رضا هادی زاده ••• 143

سیّد محمّد رضا حسینی مازندرانی ••• 143

سیّد رضا لاله اصفهانی ••• 144

محمّد رضا دولت آبادی ••• 146

رضا شاهزیدی ••• 146

محمّد رضا کاتب خاتون آبادی ••• 147

رضا منجم اصفهانی ••• 147

رضا عباسی ••• 147

محمّد رضا عباسی ••• 149

آقا محمّد رضا اصفهانی ••• 149

محمّد رضا آقاجانی ••• 150

شیخ محمّد رضا حسام الواعظین ••• 150

محمّد رضا مجلسی ••• 152

استاد محمّد رضا حجّار ••• 152

شیخ محمّد رضا نیلفروشان ••• 152

میرزا محمّد رضا شریف روحانی ••• 153

میر محمّد رضا فانی هندوستانی ••• 153

سیّد رضا دریای اصفهانی ••• 154

محمّد رضا موحّدی نجف آبادی ••• 156

ملّا محمّد رضا هزارجریبی ••• 156

محمّد رضا لنجانی ••• 157

محمّد رضا تبریزی ••• 157

ملّا محمّد رضا اصفهانی ••• 158

سیّد محمّد رضا بختیاری ••• 158

سیّد رضا صدرالحسنی ••• 159

ص: 582

ملّا محمّد رضا تنکابنی ••• 159

حاج آقا رضا یزدی ••• 160

دکتر سیّد رضا ابوالبرکات ••• 161

شیخ نجیب الدّین رضا زرگر تبریزی ••• 162

سیّد محمّد رضا بهشتی ••• 163

سیّد محمّد رضا صدرالذاکرین ••• 164

محمّد رضا یزدی ••• 164

سیّد محمّد رضا ایمن سدهی ••• 165

رضا پزشکی نجف آبادی ••• 165

سیّد محمّد رضا موحّد ابطحی ••• 166

سیّد محمّد رضا حسینی رضوی ••• 166

میرزا محمّد رضا اصفهانی ••• 167

محمّد رضا تبریزی عباس آبادی ••• 167

میر محمّد رضا امامی خاتون آبادی ••• 168

محمّد رضا اصفهانی ••• 169

میرزا محمّد رضا خوزانی ••• 170

سیّد رضا کلاهدوزان ••• 170

حاج شیخ محمّد رضا مهدوی شهرضایی ••• 171

محمّد رضا طهرانی اصفهانی ••• 172

محمّد رضا خاتون آبادی ••• 172

محمّد رضا عطاء اصفهانی ••• 172

محمّد رضا اصفهانی ••• 173

رضا اشتری ••• 173

ملّا محمّد رضا مازندرانی ••• 174

سیّد رضا صدرزاده ••• 175

سیّد محمّد رضا بهشتی ••• 175

محمّد رضا منجردی اصفهانی ••• 176

سیّد محمّد رضا خراسانی ••• 176

رضا ثابت اصفهانی ••• 176

رضا جدیدی ••• 177

میرزا محمّد رضا حامد جرقویه ای ••• 178

رضا حجار ••• 179

محمّد رضا حکیم باشی ••• 179

آقا رضا دوری اصفهانی ••• 179

رضا رضوانی ••• 179

محمّد رضا رنگارنگ اصفهانی ••• 180

رضا زفره ای ••• 180

شیخ رضا سامانی ••• 180

محمّد رضا شیخ زاده ••• 181

رضا صیرفی ••• 181

شیخ محمّد رضا طاهری خورزوقی ••• 181

محمّد رضا عبرت گیلانی ••• 182

میرزا محمّد رضا عیشی اصفهانی ••• 182

میرزا محمّد رضا فقیه ••• 183

شیخ محمّد رضا قهدریجانی ••• 183

محمّد رضا کاتب اصفهانی ••• 184

ص: 583

دکتر محمّد رضا کاویانی ••• 184

ملّا محمّد رضا کتابدار ••• 185

سیّد محمّد رضا کتابفروش ••• 186

ملّا رضا کفرانی ••• 186

سیّد محمّد رضا گلپایگانی ••• 186

محمّد رضا محتسب اصفهانی ••• 187

محمّد رضا معلّم ••• 187

سیّد رضا موسوی نسب مبارکه ••• 188

سیّد محمّد رضا میردامادی ••• 189

محمّد رضا نایب اصفهانی ••• 189

حاج سیّد محمّد رضا نایینی ••• 189

شیخ محمّد رضا نجفی جزن آبادی ••• 190

رضا نگهبان ••• 190

رضا نور بختیار ••• 190

محمّد رضا بیک همدانی ••• 191

رضا علی هزارجریبی ••• 191

رضا قلی ادیب شیرازی ••• 192

رضا قلی همای شیرازی ••• 193

رضا قلی خان سراج الملک ••• 195

رضا قلی تاراج قمشه ای ••• 195

رضا قلی خان برومند گزی ••• 196

رضا قلی خان اعتمادی ••• 197

ملّا رضا قلی پیشنماز ••• 198

رضایی مشهدی ••• 198

آقا رضی اصفهانی ••• 199

سیّد رضی اصفهانی ••• 199

محمّد رضی اصفهانی ••• 200

محمّد رضی اصفهانی ••• 200

آقا رضی مجلسی ••• 200

سیّد رضی علوی اصفهانی ••• 201

سیّد رضی لاریجانی ••• 202

میرزا سیّد رضی اصفهانی ••• 203

سیّد رضی مصلح لنجانی ••• 203

رفیعای نقاش اصفهانی ••• 203

میرزا محمّد رفیع میردامادی ••• 204

محمّد رفیع رشتی گیلانی ••• 204

سیّد محمّد رفیع خاتون آبادی ••• 205

آقا رفیع نقاش زرگر ••• 206

رفیع اصفهانی ••• 206

محمّد رفیع اصفهانی ••• 207

حاج میرزا رفیع طباطبایی نایینی اردستانی ••• 207

آقا محمّد رفیع خوانساری ••• 208

محمّد رفیع ••• 208

ملّا محمّد رفیع گیلانی ••• 208

رفیع الدّین جابری ••• 209

ملّا محمّد رفیع گیلانی ••• 210

ص: 584

محمّد رفیع پیرزاده ••• 210

میرزا رفیع قزوینی ••• 211

میر رمزی اصفهانی ••• 211

رمضان شیرنشان ••• 211

رمضان صابر اصفهانی ••• 212

رمضان نجف آبادی ••• 213

رمضان هشیار ••• 213

رمضان طلاکوب ••• 214

رمضانعلی سدهی لنجانی ••• 214

رمضانعلی اصفهانی ••• 214

رمضانعلی رارانی اصفهانی ••• 215

شیخ رمضانعلی املائی خوزانی ••• 215

روح تمیمی اصفهانی ••• 216

روح رارانی اصفهانی ••• 216

روح اصفهانی ••• 217

روح جَبَّری اصفهانی ••• 217

روح رارانی اصفهانی ••• 218

روح رازی ••• 218

روح الامین قمشه ای ••• 218

سیّد روح الامین مختاری نایینی ••• 219

استاد روح اللّه میناییان ••• 220

سیّد روح اللّه کشفی ••• 220

روح اللّه فراهانی ••• 221

روح اللّه قهپائی ••• 222

دکتر روح اللّه سازش ••• 222

سیّد روح اللّه فندرسکی ••• 223

روزبهان اصفهانی ••• 223

میرزا روزبهان اصفهانی ••• 223

روزبهان صبری اصفهانی ••• 223

روشن رامی ••• 225

سیّد ریحان الدّین مهدوی ••• 225

«ز»

زادویه اصفهانی ••• 229

زاوِن قوکاسیان ••• 229

شیخ زاهد ثانی گیلانی ••• 230

زاهر ثقفی اصفهانی ••• 230

زاهر مغازلی ••• 230

زبیر جرقوهی ••• 231

زجری اصفهانی ••• 231

زراره اصفهانی ••• 231

زُفَر عنبری تمیمی ••• 232

زکریا اصفهانی ••• 232

زکریا جورجیری ••• 232

زکریا اصفهانی ••• 233

ص: 585

زکریا اصفهانی ••• 233

ملّا محمّد زکی ••• 233

خواجه زکی اصفهانی ••• 234

محمّد زکی کرمانشاهی ••• 234

ملّا محمّد زکی سبزواری ••• 235

محمّد زکی بازرجانی ••• 236

سیّد محمّد زکی اصفهانی ••• 236

زکی ندیم مشهدی ••• 236

زکی یزدی ••• 237

محمّد زمان بیگ ••• 238

محمّد زمان اصفهانی ••• 238

محمّد زمان اصفهانی ••• 238

ملّا محمّد زمان تیدجانی خوانساری ••• 239

محمّد زمان کاتب اصفهانی ••• 239

محمّد زمان پزوی ••• 240

محمّد زمان خاتون آبادی ••• 240

محمّد زمان خان سخای اصفهانی ••• 240

محمّد زمان اصفهانی ••• 241

محمّد زمان اصفهانی ••• 241

محمّد زمان هزارجریبی ••• 242

محمّد زمان اصفهانی ••• 242

محمّد زمان بن محمّد قاسم ••• 242

آقا زمان واضع اصفهانی ••• 243

ملّا محمّد زمان تبریزی ••• 243

زمان هسته ای ••• 244

محمّد زمان انصاری ••• 245

زمان اصفهانی ••• 245

آقا محمّد زمان نقاش ••• 246

ملّا محمّد زمان تنکابنی ••• 247

محمّد زمان حسینی اصفهانی ••• 247

زمان حناتراش ••• 248

زمان راضی اصفهانی ••• 248

محمّد زمان زرکش اصفهانی ••• 249

محمّد زمان شمشیرساز اصفهانی ••• 249

محمّد زمان طباطبائی اصفهانی ••• 249

محمّد زمان فرنگی خوان ••• 250

ملّا زمان ناطق قهپایه ای ••• 250

محمّد زمان نطنزی ••• 251

محمّد زمان نقاش ••• 251

زیاد اَرزِنانی ••• 252

کمال الدّین زیاد اصفهانی ••• 252

زیاد اعجم ••• 253

زیاد اصفهانی ••• 253

زیاد خرجانی اصفهانی ••• 253

زیاد کوفی ••• 253

زید اصفهانی ••• 254

ص: 586

زید اصفهانی ••• 254

زید نُخانی اصفهانی ••• 254

زید رارانی ••• 255

زید جعفری هاشمی ••• 255

زید اردستانی ••• 256

زید یزدی ••• 256

زید رستمی اصفهانی ••• 256

میر زین الدّین اصفهانی ••• 257

شیخ زین الدّین کمره ای ••• 257

استاد زین الدّین اصفهانی ••• 257

شیخ زین الدّین نجفی ••• 257

شیخ زین الدّین صغیر ••• 258

میر زین الدّین جنتی جزی ••• 259

شیخ زین الدّین عاملی ••• 259

زین الدّین لُنبانی ••• 260

زین العابدین آفرین اصفهانی ••• 260

میرزا زین العابدین ادیب مجلسی ••• 260

زین العابدین ابهری ••• 261

سیّد زین العابدین بیدآبادی ••• 261

زین العابدین اشرف الکتاب اصفهانی ••• 262

سیّد زین العابدین حسینی اصفهانی ••• 264

زین العابدین عابد اصفهانی ••• 264

میرزا زین العابدین موسوی خوانساری ••• 265

سیّد زین العابدین رضوی خوانساری ••• 267

حاج زین العابدین اصفهانی ••• 268

سیّد زین العابدین مطهری ••• 268

زین العابدین شکوه ••• 268

میر زین العابدین کرمانی ••• 271

زین العابدین اصفهانی ••• 272

زین العابدین اصفهانی ••• 272

ملّا زین العابدین خوانساری ••• 272

زین العابدین طالخانچه ای ••• 272

میر سیّد زین العابدین خاتون آبادی ••• 273

زین العابدین رشتی ••• 273

میرزا زین العابدین نعمت اللهی ••• 273

ملّا زین العابدین خاتون آبادی ••• 274

میرزا زین العابدین منشی اصفهانی ••• 274

ملّا زین العابدین مجلسی ••• 275

زین العابدین موسوی اصفهانی ••• 276

میر زین العابدین میر محمّد صادقی ••• 276

زین العابدین ریزی لنجانی ••• 276

آقا میرزا زین العابدین شهشهانی ••• 277

زین العابدین تبریزی ••• 279

زین العابدین رمّال اصفهانی ••• 279

زین العابدین قهفرخی ••• 280

سیّد زین العابدین مختاری نایینی ••• 280

ص: 587

زین العابدین رارانی اصفهانی ••• 281

میرزا زین العابدین شهرستانی ••• 282

میرزا زین العابدین طباطبائی خوراسکانی ••• 282

زین العابدین انصاری ••• 282

میرزا زین العابدین بیخود اصفهانی ••• 283

سیّد زین العابدین خاتون آبادی ••• 283

زین العابدین خادم اصفهانی ••• 283

زین العابدین خاموش اصفهانی ••• 284

زین العابدین خطاط اصفهانی ••• 284

آقا زین العابدین دلال اصفهانی ••• 284

زین العابدین ریزی لنجانی ••• 285

زین العابدین ساوجبلاغی ••• 285

سیّد زین العابدین طباطبائی ابرقوئی ••• 285

زین العابدین طبیب اصفهانی ••• 287

میرزا زین العابدین طبیب اصفهانی ••• 287

زین العابدین نشاط اصفهانی ••• 288

زین العابدین نقاش اصفهانی ••• 288

«ژ»

ژولیده اصفهانی ••• 291

«س»

سابق اصفهانی ••• 295

ساسان سپنتا ••• 295

سائب ثقفی ••• 297

سالم اصفهانی ••• 297

سایر مشهدی ••• 297

سبزعلی بابا احمدی ••• 298

سحاب سامانی ••• 298

سَحبَل اَسلَمی ••• 299

آخوند ملّا محمّد سدید تنکابنی ••• 299

سراج مافَرُّوخی ••• 299

شیخ سراج الدّین هدایت ••• 300

سراج الدّین اصفهانی ••• 300

سیّد سراج الدّین صدر ••• 300

سراجای حکاک ••• 301

سراج حجّار ••• 302

سرمستی اصفهانی ••• 302

سرور اصفهانی ••• 302

سرور بن عبداللّه ••• 303

سری اصفهانی ••• 303

سعد اصفهانی ••• 303

سعد اصفهانی ••• 304

سعد مافرّوخی ••• 304

ص: 588

سعد فهمی اصفهانی ••• 304

سعد سرندینی اصفهانی ••• 305

سعد اصفهانی ••• 305

سعدای اردستانی ••• 305

شیخ سعدالدّین طبری ••• 306

ملّا سعدی رشتی ••• 306

محمّد سعید ابهری ••• 306

میرزا سعیدا اردستانی ••• 307

محمّد سعید اصفهانی تبریزی ••• 307

ملّا محمّد سعید گیلانی ••• 308

سعید صیرفی اصفهانی ••• 308

سعید اصفهانی ••• 309

سعید طیوری اصفهانی ••• 309

سعید عیّار نیشابوری ••• 310

محمّد سعید احمدآبادی جرقوئی ••• 310

میرزا محمّد سعید حکیم قمی ••• 310

سعید جُرواءآنی اصفهانی ••• 312

سیّد محمّد سعید موسوی اصفهانی ••• 313

محمّد سعید خاتون آبادی ••• 313

سعید بن جبیر ••• 313

سعید اصفهانی ••• 315

محمّد سعید امامی نایینی ••• 315

سعید بن زیاد ••• 315

محمّد سعید طبیب اصفهانی ••• 316

محمّد سعید اشرف مازندرانی ••• 316

میرزا محمّد سعید خلیفه سلطان ••• 318

سعید صالحانی ••• 319

سعید جرواآنی ••• 319

ملّا محمّد سعید رودسری ••• 319

محمّد سعید ابهری اصفهانی ••• 320

سعید تانی اصفهانی ••• 320

محمّد سعید اصفهانی ••• 321

سعید قصری اصفهانی ••• 321

سیّد محمّد سعید قهپائی ••• 322

محمّد سعید نقشبند یزدی (مجنون) ••• 322

سعید بقال اصفهانی ••• 324

ملّا محمّد سعید لاهیجی ••• 324

سعید سکری کاتب اصفهانی ••• 325

محمّد سعید فدای اردستانی ••• 325

سعید طهرانی اصفهانی ••• 326

میرزا محمّد سعید طباطبائی نائینی ••• 327

محمّد سعید حسینی مازندرانی ••• 328

سعید جُرواءآنی اصفهانی ••• 328

سعید اصفهانی ••• 328

سعید سعدویه اصفهانی ••• 328

سعید سرّاج ••• 329

ص: 589

سعید میرنظامی ••• 329

سیّد محمّد سعید بحرینی ••• 330

محمّد سعید سبزواری ••• 330

سعید قاری اصفهانی ••• 330

میرزا سعید قمشه ای ••• 331

میر محمّد سعید محیط اصفهانی ••• 331

میرزا سعید مستوفی نطنزی ••• 332

سفیان خرقی اصفهانی ••• 332

سلام اللّه عارفی موغاری ••• 333

سلامی اصفهانی ••• 333

سلطان علی اصفهانی ••• 334

سلطان علی خان شهاب السلطنه ••• 335

سلطان علی خلخالی ••• 335

سلطان علی بیگ رهی شاملو ••• 335

سلطان محمّد اصفهانی ••• 336

سلطان محمّد اصفهانی ••• 336

سلطان محمّد اصفهانی ••• 337

سلطان محمّد اصفهانی ••• 337

سلطان محمّد نطنزی ••• 338

سلطان محمّد میرزا سیف الدوله قاجار ••• 338

سلطان محمّد اصفهانی ••• 340

سلطان محمّد اصفهانی ••• 340

سلطان محمّد اصفهانی ••• 340

سلطان محمّد ندوشنی یزدی ••• 341

سلطان محمّد تربتی ••• 341

سلطان محمود طبسی ••• 342

سلم ثقفی ••• 343

سلمان اصفهانی ••• 343

سلمان قزوینی ••• 344

میرزا سلمان جابری ••• 344

سلمان فارسی ••• 345

میرزا سلمان حسابی نطنزی ••• 346

سیّد محمّد سلیم زنجانی ••• 347

محمّد سلیم نوری ••• 347

محمّد سلیم جِشوِقانی قهپائی ••• 348

حاج سیّد سلیمان ابطحی سدهی ••• 348

سلیمان اصفهانی ••• 348

سلیمان اصفهانی ••• 349

سلیمان بیگ اصفهانی ••• 349

سلیمان اصفهانی ••• 350

سلیمان مَلِنْجی اصفهانی ••• 350

سلیمان دامغانی ••• 351

سلیمان طبرانی ••• 351

پیر سلیمان هفشوئی ••• 352

سیّد سلیمان گلستانه ••• 353

سلیمان اصفهانی ••• 354

ص: 590

سلیمان منقری شاذکونی ••• 354

سلیمان وکیل ••• 355

سلیمان حسن آبادی ••• 355

سیّد سلیمان ••• 355

میرزا سلیمان کوثر اصفهانی ••• 355

حاج میرزا سلیمان رکن الملک ••• 356

سلیمان اصفهانی ••• 358

ملّا سلیمان تنکابنی ••• 358

سلیمان کلاردشتی ••• 359

سلیمان اصفهانی ••• 359

سلیمان فابزانی ••• 359

شیخ سلیمان دارانی ••• 360

آقا سلیمان کلانتری ••• 360

ملّا سلیمان گرجی ••• 360

سلیمان مبارکه ای لنجانی ••• 361

سیّد سلیمان میرلوحی فلاورجانی ••• 361

سُمبات درگیورقیان ••• 361

ملّا محمّد سمیع اصفهانی ••• 362

سوار عسکری ••• 363

سهل ابهری ••• 363

سهل اسیهفردیسی ••• 364

سهل اصفهانی ••• 364

سهل اُسواری ••• 364

سهل اصفهانی ••• 365

سهل صعلوکی ••• 365

سهل بُرجی ••• 366

سهل اصفهانی ••• 366

سه موافق ••• 366

سهیل اصفهانی ••• 367

سیّار بن خزیمه ••• 368

سیاوش کسرائی ••• 368

دکتر سیاوش صحّت ••• 369

دکتر سیروس شفقی ••• 369

سیف الدّین آذر نجف آبادی ••• 370

سیف اللّه سیفی اصفهانی ••• 371

سیف اللّه شباویز اصفهانی ••• 372

ملّا سیف اللّه قاری اصفهانی ••• 373

شیخ سیف اللّه نور محمّدی نجف آبادی••• 373

سیف اللّه خادم راوندی ••• 374

سیّد سینا کشفی ••• 375

«ش»

شاپور فارقانی اصفهانی ••• 379

شادی اصفهانی ••• 379

شافع حَبّال اصفهانی ••• 379

ص: 591

شاکر اسواری اصفهانی ••• 380

شاکر انصاری اصفهانی ••• 380

شاهپور اصفهانی ••• 380

میرزا شاه حسین اصفهانی ••• 381

شاه حسین اصفهانی ••• 382

شاه حسین رستمداری ••• 382

شاه رضا ••• 382

شاه علی زواره ای ••• 383

آقا شاه علی دولت آبادی ••• 383

خواجه شاهکی فنائی اصفهانی ••• 384

شاه محمّد اصفهانی ••• 385

شاه مراد خوانساری ••• 385

شاه میرک قائنی ••• 386

شیخ شاه نظر نذری قمشه ای ••• 386

شبیب ماربانانی اصفهانی ••• 387

شبیب اصفهانی ••• 387

حاجی شجاع اصفهانی ••• 387

شجاع لفتوانی ••• 388

شجاع اصفهانی ••• 388

حاجی شجاع بناء اصفهانی ••• 388

میرزا شجاع سیستانی ••• 389

شدره کبیر ••• 389

شرف الدّین سلطانی ••• 390

شرف شاه افطسی ••• 390

ملّا محمّد شریف ••• 391

محمّد شریف ••• 391

ملّا محمّد شریف اشرفی ••• 391

محمّد شریف اصفهانی ••• 392

میرزا شریف الهام اصفهانی ••• 392

میر شریف امانی اصفهانی ••• 392

سیّد محمّد شریف ونکی سمیرمی ••• 393

آقا محمّد شریف اصفهانی ••• 394

شریف حسینی ••• 395

محمّد شریف لاهیجی ••• 395

آقا محمّد شریف [خوانساری] ••• 395

میرزا محمّد شریف تجرید اصفهانی ••• 395

محمّد شریف ابهری اصفهانی ••• 396

ملّا محمّد شریف خاتون آبادی ••• 397

شریف نسابه اصفهانی ••• 397

سیّد شریف خلخالی ••• 397

محمّد شریف اصفهانی ••• 398

محمّد شریف اصفهانی ••• 398

ملّا محمّد شریف ورنوسفادرانی ••• 399

میرزا شریف خازن تبریزی ••• 399

محمّد شریف جِزِه ای ••• 400

ملّا محمّد شریف سرمدی اصفهانی ••• 400

ص: 592

محمّد شریف مجلسی ••• 401

حاجی شریف منشور اصفهانی ••• 401

خواجه محمّد شریف هجری طهرانی ••• 402

شعاع صدری اصفهانی ••• 403

شعبانعلی اصفهانی ••• 403

شعبان خان تارزن ••• 403

شعیا نبی علیه السلام ••• 404

خواجه شعیب جوشقانی ••• 404

شعیب خوانساری ••• 405

شفاءاللّه قلزم چهارمحالی ••• 406

محمّد شفیع اصفهانی ••• 406

محمّد شفیع اصفهانی ••• 406

محمّد شفیع نیشابوری ••• 407

میرزا محمّد شفیع محلّه نوئی ••• 407

محمّد شفیع لاری ••• 408

محمّد شفیع سالم اصفهانی ••• 408

ملّا محمّد شفیع قاری بحار ••• 409

آخوند ملّا محمّد شفیع موحّد طالقانی ••• 410

محمّد شفیع اصفهانی ••• 411

محمّد شفیع جونقانی ••• 412

محمّد شفیع خوراسکانی ••• 412

محمّد شفیع نائینی خوراسکانی ••• 412

محمّد شفیع خوشنویس اصفهانی ••• 413

محمّد شفیع مازندرانی ••• 413

محمّد شفیع قهپائی ••• 414

ملّا محمّد شفیع استرآبادی ••• 414

محمّد شفیع گیلانی ••• 416

حاج ملّا محمّد شفیع خوئی ••• 417

آقا سیّد شفیع شوشتری ••• 419

ملّا محمّد شفیع واعظ قزوینی ••• 419

ملّا محمّد شفیع خاتون آبادی ••• 420

محمّد شفیع خوزانی ••• 420

محمّد شفیع گنابادی ••• 421

میرزا محمّد شفیع منجّم ••• 421

سیّد محمّد شفیع خلیفه سلطانی ••• 421

محمّد شفیع تویسرکانی ••• 422

محمّد شفیع عباسی ••• 422

سیّد محمّد شفیع مستوفی ••• 423

میرزا محمّد شفیع ورزنه ای ••• 424

شکر ابهری اصفهانی ••• 424

میرزا شکراللّه مستوفی شهرستانی ••• 425

شکراللّه ورنامخواستی لنجانی ••• 426

استاد شکراللّه صنیع زاده ••• 426

شکراللّه خاکسار ••• 427

میرزا شکراللّه منعم اصفهانی ••• 428

شکراللّه حسینی خوراسکانی ••• 429

ص: 593

شکراللّه پیمان بروجنی ••• 429

شکوهی همدانی ••• 430

شکیبی اصفهانی ••• 430

شمخال بیک اصفهانی ••• 430

میرزا شمسا ••• 431

ملّا شمس الدّین بحرانی ••• 431

حاج آقا شمس الدّین خادمی ••• 432

شمس الدّین دینانی ••• 432

شمس الدّین طالش ••• 433

سیّد شمس الدّین حسینی نائینی ••• 433

شمس الدّین تاج اصفهانی ••• 434

شمس الدّین بناء اصفهانی ••• 435

حاج آقا شمس الدّین هرندی ••• 435

دکتر سیّد شمس الدّین جناب ••• 435

شمس الدّین دولت آبادی ••• 436

استاد شمس الدّین کاشی تراش ••• 436

شمس الدّین تبریزی ••• 436

شمس الدّین هاشمی اصفهانی ••• 437

استاد شمس الدّین ابوالوفا حسینی ••• 437

شمس تیشی شیرازی ••• 439

شمس شیرازی ••• 439

شمسی اصفهانی ••• 439

سیّد شهاب الدّین نحوی [پدر مؤلّف] ••• 440

سیّد شهاب الدّین آل دیباج ••• 441

شیخ شهاب الدّین اَزیرانی ••• 441

سیّد شهاب الدّین صفوی قمی ••• 441

سیّد شهاب الدّین ضیاء الواعظین ••• 442

شهدی اصفهانی ••• 443

شهدی بختیاری ••• 443

شهریار اُسواری اصفهانی ••• 443

شهریار نوذر اصفهانی ••• 444

شهسوار بیک نادم لاهیجی ••• 444

شهفیروز اصفهانی ••• 445

میر شهنشاه شکیب اصفهانی ••• 445

شیبان اسدی ••• 446

شیخ عباسی ••• 447

شیخعلی خان زنگنه ••• 447

شیخ وردی اصفهانی ••• 448

حافظ شیرعلی اصفهانی ••• 449

شیرعلی اصفهانی ••• 449

شیرمردان بیگ برهمن گرجی ••• 450

«ص»

میر صابر اصفهانی ••• 453

صابر علی شاه نصرآبادی ••• 454

ص: 594

صابر گلپایگانی ••• 454

حاج میرزا صادق ••• 455

حاج ملّا محمّد صادق ••• 455

صادق اصفهانی ••• 456

میرزا محمّد صادق اصفهانی ••• 456

محمّد صادق اصفهانی ••• 456

محمّد صادق اصفهانی ••• 457

سیّد محمّد صادق اصفهانی ••• 457

صادق بیگ افشار ••• 457

میرزا صادق خان انصاری ••• 459

محمّد صادق انیس اصفهانی ••• 460

شیخ محمّد صادق اصفهانی ••• 460

محمّد صادق اصفهانی ••• 460

سیّد محمّد صادق موسوی اصفهانی ••• 461

ملّا محمّد صادق پیکانی ••• 461

محمّد صادق اصفهانی ••• 462

میر صادق حسین خوراسکانی ••• 462

صادق به امین ••• 463

دکتر سیّد محمّد صادق صدیق الاطبّاء ••• 463

سیّد محمّد صادق حسینی اصفهانی ••• 464

سیّد محمّد صادق حسینی ••• 465

آقا محمّد صادق صحّاف ••• 465

ملّا محمّد صادق مجلسی ••• 465

ملّا محمّد صادق هزارجریبی ••• 466

میرزا محمّد صادق کتابی ••• 466

میر محمّد صادق حسینی سدهی ••• 467

آقا محمّد صادق اصفهانی ••• 467

حاج میرزا محمّد صادق گلستانه ••• 468

محمّد صادق نجم ثانی ••• 468

محمّد صادق فیض علی شاه ثانی ••• 468

صادق نجف آبادی ••• 469

محمّد صادق اصفهانی ••• 469

حاج میر محمّد صادق مدرّس خاتون آبادی ••• 470

محمّد صادق سمنانی ••• 472

میر محمّد صادق لاریجانی ••• 472

محمّد صادق جاودان اصفهانی ••• 473

صادق بن محمّد خلیل ••• 473

صادق رهبر اصفهانی ••• 474

صادقِ ملّا رجب ••• 474

محمّد صادق اصفهانی ••• 475

محمّد صادق اصفهانی ••• 476

میر محمّد صادق خاتون آبادی ••• 476

محمّد صادق تویسرکانی ••• 477

آقا سیّد محمّد صادق چهارسوقی ••• 477

صادق دارجانی لنجانی ••• 478

میر صادق قهفرخی ••• 478

ص: 595

محمّد صادق نایب جرقویه ای ••• 479

ملّا محمّد صادق مینای اصفهانی ••• 480

میرزا محمّد صادق خلیفه سلطانی ••• 481

محمّد صادق اصفهانی ••• 483

میر محمّد صادق بهشتی ••• 483

میر محمّد صادق خاتون آبادی ••• 483

میرزا صادق نصیری طوسی ••• 484

میر محمّد صادق خاتون آبادی ••• 484

ملّا محمّد صادق مازندرانی ••• 485

میرزا محمّد صادق امام جمعه ••• 485

محمّد صادق واعظ اصفهانی ••• 485

محمّد صادق واعظ کرونی ••• 486

میر محمّد صادق خاتون آبادی ••• 486

سیّد محمّد صادق زنجانی ••• 487

صادق خوانساری ••• 487

صادق خولنجانی ••• 487

محمّد صادق اصفهانی ••• 488

محمّد صادق پریشانی ••• 488

ملّا محمّد صادق خوانساری ••• 489

محمّد صادق اصفهانی ••• 489

صادق بن محمّد ••• 490

ملّا محمّد صادق تنکابنی ••• 490

میر محمّد صادق کتابفروش ••• 491

ملّا محمّد صادق اردستانی ••• 492

میر محمّد صادق خاتون آبادی ••• 495

محمّد صادق لاریجانی ••• 496

ملّا محمّد صادق مجلسی ••• 496

محمّد صادق اصفهانی ••• 497

محمّد صادق اصفهانی ••• 497

محمّد صادق اصفهانی ••• 498

حاج محمّد صادق تاجر اصفهانی ••• 498

حاج صادق تخت فولادی ••• 498

میرزا صادق تسلیم اصفهانی ••• 499

میر محمّد صادق خاتون آبادی ••• 499

ملّا صادق ذاکری سدهی ••• 500

ملّا محمّد صادق روشن اردستانی ••• 500

محمّد صادق سرکانی ••• 501

سیّد محمّد صادق شهاب ••• 502

ملّا محمّد صادق صبّاغ کاشانی ••• 503

ملّا محمّد صادق فاضل هرندی ••• 503

ملّا محمّد صادق کرباسی ••• 504

محمّد صادق گلستانه ••• 504

میرزا صادق گویای نطنزی ••• 505

میر محمّد صادق موسوی خواجوئی ••• 505

صادق موسوی مازندرانی ••• 506

میرزا محمّد صادق مستوفی ••• 506

ص: 596

میرزا محمّد صادق ناطق اصفهانی ••• 506

محمّد صادق ناظم تبریزی ••• 508

میرزا محمّد صادق نامی اصفهانی ••• 508

صادق نوری مازندرانی ••• 510

صادق یزدانی ••• 511

صاعدای اصفهانی ••• 511

میرزا محمّد صالح آزادانی ••• 512

صالح ابهری ••• 513

محمّد صالح اردستانی ••• 513

محمّد صالح استرآبادی ••• 513

محمّد صالح اصفهانی ••• 513

ملّا محمّد صالح چادگانی ••• 514

محمّد صالح اصفهانی ••• 514

محمّد صالح اصفهانی ••• 515

صالح اصفهانی ••• 516

میر محمّد صالح میردامادی ••• 516

صالح بن احمد ••• 517

ملّا محمّد صالح مازندرانی ••• 517

ملّا محمّد صالح بیدگلی ••• 520

ملّا محمّد صالح روغنی قزوینی ••• 520

محمّد صالح بن پیرزاد ••• 523

میر محمّد صالح آقا دگمه چین ••• 524

محمّد صالح باغ سهیلی ••• 524

صالح اصفهانی ••• 524

میرزا محمّد صالح مجلسی ••• 525

محمّد صالح اصفهانی ••• 525

ملّا محمّد صالح اصفهانی ••• 525

شیخ محمّد صالح بیدآبادی ••• 526

ملّا محمّد صالح زجاجی ••• 526

محمّد صالح هفشوئی اصفهانی ••• 527

محمّد صالح اصفهانی ••• 527

صالح اصفهانی ••• 528

ملّا محمّد صالح مازندرانی ••• 528

ملّا محمّد صالح (آقابزرگ) مازندرانی ••• 528

میر محمّد صالح خاتون آبادی ••• 529

شیخ محمّد صالح جزه ای قهپائی ••• 533

محمّد صالح کاتب خاتون آبادی ••• 534

محمّد صالح اصفهانی ••• 534

میرزا محمّد صالح سامع مازندرانی ••• 535

صالح قصار ••• 535

صالح گیلانی ••• 536

محمّد صالح خاتون آبادی ••• 536

ملّا محمّد صالح جویباره ای ••• 537

صالح ثقفی ••• 539

صالح سلامی ••• 539

میرزا محمّد صالح ابهری اصفهانی ••• 539

ص: 597

محمّد صالح اصفهانی ••• 540

محمّد صالح تبریزی ••• 540

صالح خراسانی ••• 540

محمّد صالح حسینی مازندرانی ••• 541

شیخ صالح رستمی ••• 541

محمّد صالح رنگرز ••• 541

محمّد صالح زرکش شیرازی ••• 542

محمّد صالح لنبانی ••• 542

میرزا صالح منشی ••• 543

محمّد صالح مولوی ••• 543

ملّا محمّد صالح نسبت شوشتری ••• 544

محمّد صالح وامق اصفهانی ••• 544

جمال الدّین محمّد صالح هزارجریبی ••• 545

صائب کاشانی ••• 545

صائب مستعد رازی ••• 546

صاین الدّین اصفهانی ••• 546

صباح اصفهانی ••• 547

صباغ اصفهانی ••• 547

صبحی اصفهانی ••• 547

ملّا صحیفی شیرازی ••• 548

سیّد صدرالدّین نجفی دهکردی ••• 549

حاج سیّد صدرالدّین هاطلی کوپایی ••• 549

سیّد صدرالدّین بلاغی ••• 551

حاج آقا صدرالدّین کلباسی ••• 552

سیّد صدرالدّین روضاتی ••• 553

صدرالدّین اصفهانی ••• 554

سیّد صدرالدّین بهشتی ••• 554

سیّد صدرالدّین امامی ••• 554

صدرالدّین سنگتراش ••• 555

صفایی اصفهانی ••• 555

دکتر صفدر صانعی ••• 555

استاد صفرعلی اصفهانی ••• 556

صفرعلی نجف آبادی ••• 556

شیخ صفرعلی شریعت فلاورجانی ••• 557

شیخ صفرعلی همدانی ••• 558

صفرعلی لطف آبادی ••• 558

صفی خان اصفهانی ••• 559

محمّد صفی اصفهانی ••• 559

آقا صفی اصفهانی ••• 560

محمّد صفی هرندی ••• 560

آقا صفی اصفهانی ••• 560

صفی حنفی اصفهانی ••• 561

خواجه صفی الدّین اصفهانی ••• 562

صفی قلی بیک ••• 562

صفی قلی بیک اصفهانی ••• 562

صفی قلی بیگ چرکس ••• 563

ص: 598

صلت زاهد ••• 564

صلحی کرانی ••• 564

صمد هفشویی ••• 565

ملّا صوفی ••• 565

صوفی اردستانی ••• 566

صوفی همدانی ••• 566

«ض»

ضحّاک مدینی ••• 569

ضحّاک جوزدانی ••• 569

ضحّاک مدینی ••• 569

ضحّاک اصفهانی ••• 570

ضرار اصفهانی ••• 570

دکتر ضیاء موحّد ••• 570

سیّد ضیاءالدّین امامی ••• 572

ضیاءالدین حسینی الموتی ••• 573

سیّد ضیاءالدّین علّامه ••• 573

حاج سیّد ضیاءالدّین تجویدی ••• 575

آقا ضیاءالدّین دُرّی ••• 576

آقا ضیاءالدّین چهارسوقی ••• 577

ضیاءالدین جناب ••• 577

سیّد ضیاءالدّین شهشهانی ••• 579

«ط»

طالب اصفهانی ••• 583

محمّد طالب جِشوِقانی ••• 584

ملّا محمّد طالب اصفهانی ••• 584

طالب اصفهانی ••• 585

طالب قهپایی ••• 585

حاجی طالب نصیب اصفهانی ••• 586

میرزا طالب تبریزی ••• 586

محمّد طالب مهابادی ••• 587

سیّد طه بهشتی ••• 587

شیخ طه کافی ••• 588

ملّا محمّد طاهر اصفهانی ••• 589

حاج محمّد طاهر اصفهانی ••• 589

محمّد طاهر اصفهانی ••• 590

طاهر اصفهانی ••• 590

میرزا محمّد طاهر قائنی ••• 590

میرزا محمّد طاهر نصرآبادی ••• 591

محمّد طاهر شاه میرزایی ••• 593

محمّد طاهر کوهساری ••• 594

میرزا محمّد طاهر وحید قزوینی ••• 594

محمّد طاهر اصفهانی ••• 596

استاد طاهر بنای اصفهانی ••• 597

میرزا محمّد طاهر شعری اصفهانی ••• 597

ص: 599

ملاّ محمّد طاهر اردستانی ••• 598

محمّد طاهر حسینی مازندرانی ••• 599

طاهر قاری اصفهانی ••• 599

محمّد طاهر ابهری اصفهانی ••• 600

طاهر اصفهانی ••• 601

طاهر طوسی ••• 601

ملّا محمّد طاهر اصفهانی ••• 601

محمّد طاهر تبریزی ••• 602

طاهر جورجیری اصفهانی ••• 602

طاهر مافرّوخی اصفهانی ••• 603

میرزا محمّد طاهر شهرستانی ••• 603

محمّد طاهر اشتهاردی ••• 603

طاهر اصفهانی ••• 604

طاهر کاتب اصفهانی ••• 604

حاج محمّد طاهر ورنوسفادرانی ••• 604

محمّد طاهر حافظ اصفهانی ••• 606

طاهر اصفهانی ••• 606

محمّد طاهر تبریزی ••• 606

سیّد محمّد طاهر تویسرکانی ••• 607

محمّد طاهر حجار اصفهانی ••• 608

حاج محمّد طاهر حکاک ••• 608

محمّد طاهر درکوشکی ••• 608

میرزا محمّد طاهر شهاب اصفهانی ••• 609

حاج طاهر شیرازی ••• 610

میر محمّد طاهر علوی کاشانی ••• 610

میرزا طاهر مستوفی ••• 611

طاهر محتسب ••• 611

میرزا محمّد طاهر نایینی ••• 611

میرزا طاهر نزهت اصفهانی ••• 612

طاهری نایینی ••• 612

طبعی قزوینی ••• 613

طلحه جیانی اصفهانی ••• 613

طلحه صالحانی ••• 614

طلحه اصفهانی ••• 614

«ظ»

ظفر نیشابوری ••• 617

ظفر حسن آبادی ••• 617

ظفر معلّم اصفهانی ••• 617

ملّا ظفرعلی جرأت اصفهانی ••• 618

محمّد ظهیر اصفهانی ••• 618

ظهیر فارسی ••• 618

جلد چهارم - «ع»

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهدوی، مصلح الدین، 1294-1374.

عنوان و نام پدیدآور : اعلام اصفهان / مصلح الدین مهدوی ؛ تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی؛ [برای] سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل ، ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام.

مشخصات نشر : اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386 -

مشخصات ظاهری : 5 ج.

شابک : 65000 ریال : ج .1 : 978-964-2588-48-0 ؛ 100000 ریال : ج.2 : 978-964-2947-47-8 ؛ 100000 ریال : ج.3 : 978-600-1320-27-9 ؛ ج.4 978-600-132-130-6 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1387).

یادداشت : ج.3 (چاپ اول : 1389) (فیپا).

یادداشت : ج.4 (چاپ اول: 1392) (فیپا).

یادداشت : کتابنامه.

یادداشت : نمایه.

مندرجات : ج. 1. آ - الف.- ج. 2. ب - ذ.- ج .3. ر - ظ.- ج.4. ع

موضوع : مشاهیر -- ایران -- اصفهان-- سرگذشتنامه

موضوع : اصفهان --سرگذشتنامه

شناسه افزوده : نصرالهی، غلامرضا

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان

شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

شناسه افزوده : ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام

رده بندی کنگره : DSR2001 /ص725 م9 1386

رده بندی دیویی : 955/93

شماره کتابشناسی ملی : م85-42964

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

اعلام اصفهان

جلد چهارم

«ع»

دانشمند محقّق، زنده یاد

سیّدمصلح الدّین مهدوی

(1294 _ 1374ش)

تصحیح، تحقیق و اضافات

غلامرضا نصراللّهی

1391

ص: 4

ص: 5

پیش گفتار

پس از دو سال تلاش پی گیر خانواده مرحوم مهدوی، مصحح محترم، همکاران ارجمند مرکز اصفهان شناسی و انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان جلد چهارم «اعلام اصفهان» آماده انتشار شده است.

در آغاز یک بار دیگر از خداوند متعال برای مرحوم استاد مصلح الدین مهدوی طلب غفران می نماییم و امیدواریم روح آن فرهیخته تلاشگر با اجداد طاهرینش محشور شود. استاد مهدوی بدون هیچ حمایت خاصی برای تهیه کتاب «اعلام اصفهان» زحمات فراوان متحمل شد؛ اما بزرگی ذخیره های دینی، علمی و هنری اصفهان به گونه ای است که شایسته است دانشنامه ای بزرگ با مشارکت همه نهادهای علمی، فرهنگی و اجرایی به معرفی چهره های اصفهان بپردازد. ان شاء اللّه انتشار کامل «اعلام اصفهان» مقدمه ای برای تهیه «دانشنامه اصفهان» شود.

در پایان به استحضار خوانندگان عزیز می رسانیم که ترتیب موردنظر استاد مهدوی در درج مطالب رعایت شده است؛ اما فهرست مطالب برای استفاده بیشتر با اصلاحاتی ارائه می شود. یادآوری این نکته نیز لازم است که اضافات مصحح محترم، که در کتاب با علامت * مشخص شده است، بخش دیگری از شخصیت های اصفهان را معرفی نموده است؛ اما همچنان بسیاری از عزیزان، به خصوص در دوره معاصر، ضروری است. از این بابت از همه پوزش می خواهیم.

در پایان لازم است از جناب آقای دکتر سقائیان نژاد، شهردار محترم اصفهان، جناب

ص: 6

آقای مهندس عباس حاج رسولیها، رئیس محترم شورای اسلامی شهر اصفهان؛ جناب آقای تحویل پور، معاون محترم فرهنگی اجتماعی شهردار، و جناب آقای بیک، مدیرعامل سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، به خاطر حمایت فراوان از مرکز اصفهان شناسی و از همکاران این مرکز آقایان محمّدحسین ریاحی و علیرضا مساح و خانم ها پورعصار و خواجه و نیز خانم قپانچی، مدیر انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، به خاطر تلاش در انتشار این کتاب تشکر و قدردانی نمایم.

احمد زمانی

رئیس مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل

ص: 7

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مقدمه مصحح

با عنایات حضرت باری تعالی که همیشه و هر لحظه همراه ما بوده و هست، کار تکمیل و تحقیق چهارمین جلد از کتاب ارجمند «اعلام اصفهان» (که حرف «ع» را دربرمی گیرد) به پایان رسید. خرسندیم که توانستیم امانتی که به ما سپرده شده بود را تا این مرحله به سامان برسانیم. امید که مورد قبول حضرت حق تعالی واقع شود و روح مرحوم استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی مؤلّف فقید کتاب، از ما راضی باشد.

در سال های پس از رحلت مؤلّف کتاب، کتاب ها و مقالات فراوانی درباره شرح حال بزرگان و مفاخر اصفهان به چاپ رسیده و ما در حدّ توان، و داشتن وقت و امکان دسترسی به آن منابع، از آنها برای تکمیل کتاب استفاده کرده ایم و امیدواریم که در پایان متن کتاب، در قسمت استدراک، شرح حال چهره هایی که از قلم افتاده اند و یا مدخل هایی که نیاز به تکمیل و تصحیح دارند را از منابع جدید به کتاب اضافه کنیم.

در این جلد از کتاب، مصاحبه استاد مهدوی با مجلّه رشد معلّم در سال 1372ش که با همکاری فرهنگی ارجمند آقای عباس دهکردی صورت گرفته است را مجدّدا به چاپ می رسانیم تا بار دیگر یادکردی از مؤلّف گرانقدر کرده باشیم.

بار دیگر لازم به یادآوری است که کتاب براساس اسم کوچک اشخاص و نام پدر

ص: 8

آنها به ترتیب الفبایی تنظیم گردیده است و در آخرین جلد کتاب فهرست های فنی شامل فهرست اشخاص (براساس شهرت) ، اماکن، کتاب ها، فرقه های و گروه ها خواهد آمد و در پایان متن کتاب تکمله مطالب کتاب و شرح حال های جدید افزوده خواهد شد.

در پایان از همه کسانی که در کلیه مراحل تهیه، حروف نگاری و چاپ و نشر کتاب ما را یاری داده اند و در مقدمه جلدهای قبلی به نام آنها اشاره کرده ایم مجددا تشکر می نمائیم.

درضمن یادآور می شویم فصل ششم از کتاب تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر یا بیان سبل الهدایة فی ذکر أعقاب صاحب الهدایة تألیف مرحوم علاّمه سیّد مصلح الدّین مهدوی رحمه الله درضمن مجموعه کتاب های همایش مرجع بیداری اسلامی با نام زندگی نامه آیت اللّه العظمی آقانجفی اصفهانی به کوشش آقای رحیم قاسمی در تابستان 1390 تجدید طبع شده است.

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

دوشنبه 13 رجب 1433ه . ق.

پانزدهم خرداد 1391 ه . ش.

ص: 9

گفت و گو با سیّد مصلح الدّین مهدوی (مؤلّف)

پژوهشگر غیور تاریخ و فرهنگ اصفهان(1)

پیش درآمد

در سال های پیش از انقلاب یک بار که به اصفهان رفته بودم، طبق معمول، روزی را به پرسه زدن در کتاب فروشی های شهر اختصاص دادم. بدان امید که اثر یا آثاری از شاعران و نویسندگان ناشناخته آن دیار بیابم و با مردان صاحب قلم شهر، دیداری مکتوب داشته باشم. در همین گشت و گذار بود که نخستین بار با نام استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی آشنا شدم. تذکره شعرای معاصر اصفهان اولین اثری بود که مرا با حضرتش آشنا کرد و ماه ها انیس و مونسم بود. بعدها آثار دیگر این عزیز را نیز یافتم و با مطالعه و تورّق آنها دریافتم که او مردی صاحبدل و دانشمند است که قدرش چنان که باید شناخته نیست؛ پانزده سال بعد که یاد ماندگار راه اندازی شد، با تحقیقی متوجه شدم که ایشان نیز جوانی را صرف تعلیم و تربیت کرده و در حال، بازنشسته آموزش و پرورش است. این بود که شوق دیدارش، چون آتش زیر خاکستر، زبانه کشید و در پاییز 1371 مرا پروانه وار به محضرش رهنمون ساخت. در این دیدار، دو عزیز اصفهانی با من همراه بودند: آقای ربانی، مدیرکل اسبق دفتر انتشارات کمک آموزشی و جناب دهکردی، معلم خوبی که راهنمای ما در این سفر بود. با سپاس از ایشان، با هم در محضر پیر معلمان اصفهان می نشینیم و درس می پرسیم.


1- یاد ماندگار، گفتگوهای جواد محقّق با معلّمان صاحب نام ایران، تهران، انتشارات مدرسه، 1378، صص 153-166. این مصاحبه قبلاً در سال 1372 در مجله رشد معلّم چاپ شده بود.

ص: 10

آقای مهدوی، با سلام و تشکر از این که لطف کردید و به ما اجازه دادید که خدمتتان برسیم، طبق معمول مصاحبه هایی از این دست، از زندگی خودتان شروع می کنیم. لطفا در این باره مقداری توضیح بفرمایید.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. من مصلح الدّین مهدوی فرزند سیّد شهاب الدّین در نوزدهم محرم سال 1334 قمری در اصفهان، در یک خانواده علمی و روحانی به دنیا آمدم. پدرم از علمای معروف شهر و از متمکّنین و متنفّذین ایشان بود. جدّم مرحوم سیّد محمّدحسن مجتهد اصفهانی صاحب تألیفات متعدّد و مادرم دختر مرحوم آخوند ملاّ حسین کرمانی، یکی از علمای متنفّذ و روحانی های مجاهد این شهر بود که علاوه بر تدریس و اقامه جماعت، اجرای حدود شرعی هم می کرد. محضرش محضر قضاء شرعی بود و در زمان خودش، با وجودی که در آن زمان اصفهان مرکز علمی بود، عنوان و شهرت کاملی داشت. در همان اوایل کودکی پدرم از دنیا رفت و من تحت سرپرستی برادرانم، که همه اهل علم بودند، بزرگ شدم. هفت ساله بودم که به مدرسه «اقدسیه» رفتم. در آن هنگام مرحوم شیخ محمّدحسین مِشکات زفره ای مدیر مدرسه بود. میرزا نورعلی باستی هم ناظم بود. معلمی داشتم به نام سیّد حسن حکیمیها که بسیار مرد محترم و بزرگواری بود. واقعا علاقه مند به شغل و نمونه یک فرد مسلمان بود. بعدها من به دلایلی از آن مدرسه بیرون آمدم و به مدرسه گلبهار، که در آن زمان از بهترین مدارس اصفهان بود، رفتم که زیر نظر مرحوم سیّد هاشم عدنانی اداره می شد. معلمان این مدرسه همه خوب و خوب تر بودند. مثل: مرحوم آقا سیّد هاشم جبل عاملی، مرحوم شوندی همدانی و دیگر معلمان. در آن جا تا کلاس دوم دبیرستان را طی کردم. بعدا به «مدرسه سعدی»، که در آن وقت زیر نظر مرحوم محمّدتقی خان صدری اداره می شد، رفتم. ناظم این مدرسه، مرحوم سیّد علی خان نوربخش آزاد از شعرا و محترمین اصفهان بود. این مدرسه هم معلمان بسیار عالی داشت. مثل مرحوم ملاّ محمّد همامی که از هم دوره ای ها

ص: 11

و هم درسان آیت اللّه ارباب بود. من در طول سال های معلمی و شاگردی خودم معلمی جامع تر و کامل تر از مرحوم ملاّ محمّد همامی ندیدم. این مرد، جامع تمام صفات یک انسان کامل بود. مردی ادیب، فقیه و شاعر و کلاس او کلاس انس بود. اگر محصّلی به او می گفت آقای همامی، ذاتا ناراحت می شد! همه به او می گفتند: «آقا جان» چون واقعا برای ما مثل پدر بود.

در خارج از دبیرستان هم در «مدرسه صدر» در خدمت بعضی از بزرگان کم و بیش تحصیلاتی کردم. بعد در سال 1315 به دانشسرای عالی تهران رفتم. در آن جا از مرحوم آقا سیّد کاظم عصّار و محمّدحسین [فاضل] تونی و مرحوم دکتر رضازاده شفق و دیگران، که متأسفانه اسامی شان را فراموش کرده ام، استفاده کردم. بعد هم در سال 1316 یا 1317 خدمت نظام رفتم، افسر وظیفه شدم و در پادگان اصفهان خدمت کردم. دوره ای که من خدمت کردم، اوّلین دوره ای بود که خدمت وظیفه افسرها از یک سال و نیم به دو سال تبدیل شده بود. بعد از آن هم، همین جوری سال ها به مطالعه و تحصیل در اصفهان و تهران ادامه دادم تا این که در سال 1331 خورشیدی، در آموزش و پرورش تهران استخدام شدم. مدتی در دبیرستان «پهلوی» تهران تدریس کردم. بعدها به اصفهان منتقل شدم که بیشتر از همه در دبیرستان «ادب» کار کردم. تقریبا 15 سال دبیر دبیرستان ادب بودم.

یاد همه استادانی که آن جا تدریس می کردند به خیر! خدا رحمت کند مرده هایشان را و سلامت بدارد زنده هایشان را. محیط بسیار خوبی بود. مرحوم عُریضی معلمی علاقه مند و متدیّن بود. دلش می خواست که مدرسه یک مدرسه واقعا دینی بشود. برنامه صبحگاهی مدرسه ایشان، سرمشق بعضی از دبیرستان های دیگر شد. آنها هم صبح ها مراسمی می گذاشتند، آیاتی از قرآن خوانده می شد و موعظه می شد. البته در دبیرستان «گلبهار» که بودیم، تمام کلاس ها روزی نیم ساعت تلاوت قرآن داشتند.

ص: 12

آنچه من از قرآن یاد گرفتم از آن دوره هاست.

تحصیلاتتان در دانشسرای عالی در چه رشته ای بود؟

فلسفه و امور تربیتی.

تا مقطع لیسانس؟

بله، ولی وسط کار رها کردم. به مسائلی برخوردم که دیگر ادامه ندادم. یعنی هم نخواستم و هم نتوانستم.

از مرحوم پدرتان بیشتر بگویید.

من زیاد حیات پدر را درک نکردم. ولی می دانم که در سال 1263 قمری به دنیا آمدند و تحصیلات عمده ایشان پیش آقا سیّد محمّد شهشهانی و حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی و بالاخص سیّد اسداللّه بیدآبادی معروف به حجت الاسلام دوم بود. ملاّ حسینعلی تویسرکانی از علمای بزرگ اصفهان و از استادان معروف آن زمان بودند و بسیاری از علمای بزرگی که در اصفهان تحصیل کرده اند، از شاگردان ایشان هستند. تألیفاتی هم دارند و شرح حال اجمالی ایشان در تذکرة القبور مرحوم گزی و روضات الجنّات مرحوم خوانساری هست. همچنین در کتاب های دانشمندان و بزرگان اصفهان و سیری در تاریخ تخت فولاد که اخیرا چاپ شده هم اجمالاً موجود است.

اگر درباره مسائل و حوادث اجتماعی زمان مرحوم پدرتان، که ظاهرا معاصر «ظل السّلطان» بوده اند، توضیح بیشتری بدهید ممنون می شویم.

ظلّ السلطان را کم و بیش همه شناخته اند که چه حاکم قلدر، جابر و ظالمی بوده و تنها کسی که مردانه در برابر او ایستاده، مرحوم آقانجفی است. اگر وجود آقانجفی در اصفهان نبود، شاید اصفهان از دست ظلم و ستم ظلّ السّلطان بدترین شهرهای ایران که سهل است، یکی از بدبخت ترین شهرهای دنیا می شد. این موجود شرور هر کجا که حس می کرد ممکن است منافع مادی داشته باشد، دست می گذاشت و آن جا را تصرّف

ص: 13

می کرد. املاک مردم، ناموس مردم، همه و همه در اختیار او بود. فقط و فقط قدرت روحانیت و آن عمدتا آقانجفی بوده که تا حدودی آن را کنترل یا منع می کرد. چون در هر زمانی یک عده از روحانی ها هستند که گوشه نشین اند و کاری با تشکیلات دولتی ندارند. یک عده هم خودشان را به دستگاه حکومت نزدیک می کنند به قصد این که شاید از این راه ضمن دفع شر حکّام، کمکی هم به مردم بکنند. یعنی به قصد خدمت این کار را می کنند. یک عده هم هستند که آشکارا و مردانه در برابر این قدرت های استبدادی ایستادگی می کنند که همیشه هم مورد اذیّت و آزار و تهمت و افترا بوده اند. کما این که مرحوم آیت اللّه نجفی هنوز هم در مظانّ تهمت است. علّتش هم این است که در مقابل آن دستگاه ستم ایستاده بود و عمله اکره آنها شب و روز برایش تهمت می تراشیدند و شایعه درست می کردند و به عناوین گوناگون در بین مردم منتشر می کردند.

آقای مهدوی، راجع به آثارتان هم توضیح بفرمایید. اوّلین کاری که چاپ کردید چه بود؟

از زمانی که به دبستان می رفتم، ذوق و شوق نوشتن کتاب در من بود. خوب به خاطر دارم که کلاس سوم یا چهارم دبستان کاغذهای بزرگ را تا می زدم و به صفحات کوچک تر تقسیم می کردم و فهرست کتاب های تاریخ و جغرافیا را تویش می نوشتم. بعدا کتابی در شرح حال علما دیدم، ظاهرا کتاب شمس التّواریخ بود که مال شیخ اسداللّه ایزدگشسب گلپایگانی است. من این کتاب را در عالم بچگی خیلی دوست داشتم. در آن سنین چندین مرتبه از اوّل تا آخر آن را خواندم. هنوز بعد از گذشت شصت و چند سال رئوس مطالبش در خاطرم هست.

مرحوم شیخ اسداللّه ایزدگشسب آن زمان معلم روزمزد مدرسه «گلبهار» بود و بعدها به استخدام رسمی فرهنگ درآمد و مدیر دبستان شد و چندی بعد دبیر شد و این اواخر مرشد و شیخ صوفی های «گنابادی ها» شده بود. با این همه او مردی بسیار دانشمند،

ص: 14

عارف، و شاعر و کارآمد بود. خوب یادم است که یک روز توی کلاس مطلبی مطرح کرد و من چون کتاب شمس التواریخ ایشان را خوانده بودم، اظهار نظری کردم که خیلی خوشش آمد. به طوری که همان جا توی کلاس جلو آمد و مرا بوسید! می دانید که این کار مرسوم نبود و نیست و نباید هم باشد. اما به قدری از جواب من لذت برد که بی اختیار این کار را کرد. همین عمل ایشان باعث شد که من در این راه بیفتم. سال های زیادی هم با مرحوم معلم حبیب آبادی محشور بودم و از ایشان استفاده علمی، اخلاقی و دینی کردم، هفته ای دو یا سه روز در مدرسه «کاسه گران»، که ایشان آن جا حجره داشت و عصرها درس سیوطی می گفت، سر درس ایشان حاضر می شدم، البته استفاده ای که در خارج از حجره درس می شد، خیلی مهم تر از دروس رسمی بود.

اوّلین چیزی که چاپ کردم حاشیه هایی بود که بر تذکرة القبور مرحوم آخوند گزی زدم و اسمش را گذاشتم رجال اصفهان یا تذکرة القبور که از نوشته های مرحوم معلم حبیب آبادی استفاده کردم. وقتی که این کتاب را می نوشتم، نامه ای خدمت مرحوم آیت اللّه نجفی مرعشی نوشتم. چون ایشان یک سفری آمده بودند اصفهان و مطالعاتی روی مقابر اصفهان داشتند. از ایشان خواهش کردم مرا راهنمایی کنند و ایشان با کمال بزرگواری و سعه صدر تمام یادداشت های خودشان را فرستادند برای من و من به اسم خود ایشان در آن کتاب چاپ کردم و...

بفرمایید که این کتاب چند بار چاپ شده و این چاپ ها چه تفاوت هایی با هم دارند؟

این کتاب چند مرتبه چاپ شده و چاپ دومش به اسم دانشمندان و بزرگان اصفهان درآمده است. مرحوم آخوند گزی تذکرة القبور را در سال 1324 قمری چاپ کرده اند و حواشی من در سال 1363 قمری منتشر شد. وقتی هم به اصفهان آمدم اوّلین کتابی که نوشتم و چاپ کردم تذکره شعرای معاصر اصفهان بود. ظاهرا 1333 یا 1334 خورشیدی بود. پس از آن دانشمندان و بزرگان اصفهان را درآوردم که همین چاپ سوم

ص: 15

یا دوم تذکرة القبور است. با این تفاوت که تذکرة القبور مرحوم آخوند جمعا حدود صد نفر را ذکر می کند و من در رجال اصفهان حدود هفتصد نفر را ذکر کرده ام و در کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان قریب به دو هزار نفر از بزرگان اصفهان معرفی شده اند. البته «مرحوم آخوند» منحصرا علما را ذکر کرده اند و من در این کتاب شعرا و عرفا و صوفیه و غیره را هم آورده ام و خیال می کنم کتاب خوبی شده باشد و عده زیادی از دوستان، که در جریان کار بوده اند، مرا تشویق می کردند که آن را تکمیل کنم. اتفاقا از آن سال یعنی حدود سال 35 و 36، تاکنون مطالب زیادی در همان موارد یادداشت کرده ام و عده دانشمندان اصفهان تاکنون بیشتر از بیست و دو یا بیست و سه هزار نفر شده است که اجمالاً شرح حالشان را نوشته ام و بعضی هم که نوشته نشده نشانی داده شده است که باید به چه کتاب هایی مراجعه شود.

نمی خواهید چاپش کنید؟

چرا؛ از تهران، قم، اصفهان و بعضی جاهای دیگر هم ناشران پیشنهاد کرده اند که آماده چاپش بکنم. امّا خوب، فعلاً حال مقتضی نیست و کار هم سنگین است. دست تنها مشکل است. در این میان هم موضوع خراب کردن «تخت فولاد» پیش آمد. شهردار قبلی اصفهان، که نمی دانم درباره اش چه بگویم، داشت خرابش می کرد. دیدم وظیفه شرعی من دفاع کردن از حقوق مسلمان هاست. مقاله ای نوشتم و این طرف و آن طرف سر و صدایی راه انداختم که در روزنامه های محلی و مجلاّت قم منعکس شد. اما خوب، آقای شهردار به کار خودش ادامه داد! تا سرانجام کتابی به اسم لسان الارض یا سیری در تاریخ تخت فولاد نوشتم که آقا! این زمین مربوط به زمان اسلام هم نیست. از دو هزار سال پیش از اسلام هم این جا موردنظر بوده است و وجود قبر جناب یوشع پیغمبر در این جا دلیل بر این است که قدمت این محل متّصل است به زمانی که یهود را به اصفهان منتقل کرده اند و این قبر تاکنون هست.

ص: 16

هرچند که متأسفانه در زمان های اخیر این قبر را با زمین برابر کرده اند و اسمش را هم اشتباه نوشته اند. حال هم یک قبر خیلی مختصری برایش درست کرده اند، یک کهنه سبز هم رویش می اندازند و این قبر جناب یوشع است. در این کتاب ذکر کرده ام که در زمان «دیالمه» این جا چه وضعیتی داشته است. جشنی که مردآویج در اصفهان می خواست بگیرد، در این محل بوده و آثارش وجود داشته است. ساختمانی داشته، آثار دیلمی در این جا بوده است که خراب کرده اند. مسجدی هم به اسم «مسجد مصلاّ» داشته است. البته مصلاّی اصفهان در این جا تشکیلاتی داشته از محراب و منبر که قبل از صفویه خرابش کرده اند و باقی را در همین دوره اخیر خراب کردند. سطح مسجد را کوچک کردند و آن را از حالت مسجدی خارج کردند و...

از کتابهایتان می گفتید.

در این کتاب لسان الارض یا سیری در تاریخ تخت فولاد تمام علمایی را که در این گورستان قدیمی مدفون هستند، فهرست وار ذکر کرده ام. کتاب های دیگری هم که در شرح احوال و تراجم رجال نوشته ام، اینهاست. یکی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر که درباره خانواده معروف نجفی اصفهانی است در سه جلد. دیگری بیان المفاخر که شرح مفصل زندگی و خانواده مرحوم سیّد محمّدباقر حجت الاسلام شفتی بیدآبادی است در دو جلد. همچنین شرح حال مرحوم بحرالعلوم میردامادی عالم عارف و اخلاقی معاصر اصفهان و نیز شرح حال سیّد هاشم بحرانی، که در ابتدای کتاب لوامع الامور ایشان چاپ شده است. همین طور شرح حال مرحوم شهید حاج میرزا ابوالحسن شمس آبادی و شرح حال مرحوم آیت اللّه بهبهانی که تابستان ها وقتی اصفهان تشریف می آوردند، در محضرشان حاضر می شدم و به قدر فهم خودم استفاده علمی و اخلاقی می کردم. کتاب دیگری هم به نام عطیّة الجواد درباره زندگانی حضرت جواد علیه السلام نوشته ام. علاوه بر اینها، در مطبوعات قم و تهران و بیشتر اصفهان، مقالاتی در شرح

ص: 17

احوال علما و بزرگان معاصر نوشته ام. مثل شرح حال مرحوم آیت اللّه مرعشی که از مشایخ اجازات بنده بودند یا شرح حال مرحوم حاج شیخ مرتضی مظاهری و سیّد کریم نیکزاد حسینی و حاج آقا حسین عمادزاده و دیگران که فعلاً حافظه ام یاری نمی کند. مثل مرحوم شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی و خانم امین و... .

از «خانم امین» اسم بردید. اگر اجازه بدهید بپرسم که ایشان را چگونه شناختید؟

من با مرحوم حاج آقا جلال آیت نجف آبادی فرزند مرحوم آیت اللّه حاج سیّد علی نجف آبادی دوست و هم مباحثه بودم. آن وقت ها خانم امین شاگرد حاج آقای نجف آبادی بودند و من از همین طریق با ایشان آشنا شدم، حدود پنجاه سال قبل. البته هنوز مراتب فضل و آگاهی شان را به درستی نمی شناختم تا این که اوّلین کتابشان اربعین هاشمیّه منتشر شد و دیدم عدّه ای از علمای بزرگ اجتهاد ایشان را تصدیق کرده و اجازاتی برایشان نوشته اند که بعضی در مقدمه همان کتاب چاپ شده است.

آیا پس از آن با ایشان ارتباط داشتید؟

بله، ولی نه خیلی زیاد. گاهی به مناسبتی تلفن می زدم و بعد می رفتم خدمتشان و مقداری صحبت می کردیم. البته این دیدارها کم تر به مسائل علمی و فقهی مربوط می شد. حقیقتش پسر ایشان یک کارخانه روغن نباتی در نزدیکی منزل ما داشت که در مجموع باعث اذّیت ما بود. چون شکایت به اداره های مربوطه نتیجه ای نداد، ناچار دست به دامن خانم امین شدیم که ایشان را نصیحت کنند. شاید مشکل حل بشود که نشد.

چه قدر از کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان به زنانی مثل «خانم امین» اختصاص دارد؟ آیا اصلاً زن ها جایی در میان دانشمندان داشته اند؟

بله، زن ها هم حضور دارند. هرچند به دلیل شرایط خاص اجتماعی ما عده آنها با مردان برابری نمی کند. در همین کتابی که اسم بردید، یکی فصل مربوط به زن هاست.

ص: 18

البته شاید هیچ کدامشان شأن و مقام علمی و عملی خانم امین را نداشته باشند؛ ولی حدود یکصد و بیست نفری می شوند. نخستین زن اصفهانی را که در تاریخ می شناسیم، زنی است که حافظ ابونعیم اصفهانی صاحب کتاب ذکر اخبار اصفهان نام می برد و می نویسد: «وقتی که سلمان فارسی وارد مدینه شد و سراغ پیامبر را گرفت، یک زن مسلمان اصفهانی او را به خدمت پیامبر برد.» در زمان حاضر هم خانم هایی هستند که وجودشان مایه مباهات مردم است. مثل همین خانم همایونی که واقعا شایسته احترام است. همچنین دخترعموی خانم امین که متأسفانه فوت شدند. ایشان هم زن دانشمندی بود. باز هم کسانی هستند که یا نامشان را در حافظه ندارم یا این که خیلی نمی شناسمشان.

از بزرگانی که اجازه روایتی به شما داده اند هم نامی ببرید و یادی بکنید.

ده نفر از بزرگان علما و مجتهدین به بنده اجازه روایتی داده اند که عبارت اند از: مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی، مرحوم حاج آقابزرگ تهرانی، مرحوم حاج سیّد علی علاّمه فانی، مرحوم حاج سیّد مصطفی صفایی خوانساری، مرحوم حاج سیّد محمّدعلی عراقی معروف [به اراکی]، آقای حاج سیّد اسماعیل هاشمی، آقای سیّد ضیاء علاّمه و آقای شیخ محمّدباقر کمره ای. دو نفر از آقایان هم نوشته اند فلانی، یعنی من، مجتهد است. ولی خودم می دانم که از این خبرها نیست!

آقای مهدوی، از دیگر معلمان اصفهانی که اهل شعر و ادب و قلم و تألیف و تصنیف بودند، کسانی را که می شناسید، اگر می شود مختصر توضیحی هم درباره آنها بدهید.

یکی از این معلمان، مرحوم برجیس بود که در شعر و ادب دستی توانا داشت. دیوان شعری هم دارد که متأسفانه چاپ نشده است. دیگری مرحوم عریضی بود که قبلاً از او نام بردیم. ایشان مدیر دبیرستان ما بودند. نویسنده و مترجم خوبی بود. بعضی از آثارشان منتشر شده است که از آن جمله ترجمه سفرنامه شاردن است. وقتی از دنیا

ص: 19

رفت، تجلیل فراوانی از ایشان به عمل آمد. آنچنان که خیلی از معلمان شور و شوق مردن پیدا کردند!! می گفتند: «این مردم که تا زنده ایم قدر ما را نمی دانند بگذار تا بمیریم شاید بعد از مرگمان ما را بشناسند!» البته این هم از خوش شانسی های مرحوم عریضی بود. و گرنه هنگامی که مرحوم بدرالدّین کتابی از دنیا رفت، با این که مرد متدین و ملاّیی بود و علاوه بر آموزش و پرورش در دانشگاه ها هم تدریس داشت و آثار متعددی هم نوشته بود، چنان که باید و شاید از وی تجلیل نشد.

فکر می کنم باز هم کسانی هستند که باید ذکر خیری از آنها بشود مثل آقای «نوابخش» و مرحوم «همایی» و...

بله، آقای جعفر نوابخش از دوستان صمیمی بنده هستند. البته ایشان آن وقت ها خیاطی می کردند. ولی بعدها در آموزش و پرورش کار گرفتند و معلم شدند. حال هم پس از سی سال تدریس، بازنشسته اند.

ظاهرا دیوانشان به اسم «نوای آشنا» چاپ و منتشر شده است.

همین طور است. آن وقت ها دکان خیاطی ایشان محفل شعرای اصفهان بود. من هم به سابقه دوستی و رفاقتی که با ایشان و شعرای دیگر داشتم به آن جا رفت و آمد می کردم. از نزدیکی های غروب تا دو سه ساعت از شب رفته، دوستان شاعر یکی یکی می آمدند و توی همان دکان به بحث و جدل های ادبی می پرداختند و شعرهای تازه خود را می خواندند. آقای نوابخش در جمع آوری و تألیف تذکره شعرای اصفهان هم به من کمک کرده اند و باید از ایشان اظهار تشکر بکنم.

با مرحوم «کتابی» چه قدر ارتباط داشتید؟ اگر می شود از خصوصیات معلمی ایشان هم چیزهایی بگویید.

با ایشان از زمان تحصیل آشنا بودم. سال 1309 یا 1310 به دبیرستان سعدی آمدند. بعد هم به دبیرستان صارمیه منتقل شدند. از همان ایام تا آخرین روزهای

ص: 20

حیاتشان با هم ارتباط داشتیم. ایشان در کلاس حالت استادی به خود نمی گرفت و با بچّه ها رفیق می شد. رفتارش با آنها مثل رفتار پدر و پسر بود. خیلی ملایم بود. در طول آشنایی یاد ندارم که ایشان عصبانی شده باشند. بسیار خوددار بود و ناراحتی هایش را بروز نمی داد. مشکلات کلاس را دوستانه حل می کرد. آقای کتابی مدت ها مدیر دبیرستان «ادب» بود که من آن وقت در تهران بودم. بعد مدّتی معاون فرهنگ اصفهان شدند. البته در دانشگاه هم تدریس می کردند. آدم جامعی بودند و اگر کسی سؤالی می کرد، ایشان تمام جوانب مسأله را طرح می کردند و پاسخ می دادند. به طوری که طرف دیگر نیازی به سؤال مجدد نداشت. من سعی می کردم از نظر اخلاقی و کلاس داری به ایشان نزدیک شوم. در تمام سال های تدریسم عمد داشتم که پشت میز معلم ننشینم! معمولاً سر پا بودم و کار می کردم. وقتی هم که خسته می شدم، می رفتم آخرهای کلاس، روی نیمکت بچّه ها، کنار آنها می نشستم و خیلی دوستانه رفتار می کردم. البته مثل آقای کتابی در عین رفاقت و دوستی و ملایمت، فاصله معلم و شاگردی را هم حفظ می کردم.

با مرحوم «همایی» هم آشنا بودید؟ اگر ممکن است با نقل خاطره، ذکر خیری هم از آن عزیز بکنید.

با مرحوم همایی هم دوست بودم. در تهران که بودم، مکرّر خدمتشان می رسیدم. ایشان هم که به اصفهان می آمدند، بنده نوازی می کردند و به دیدن ما می آمدند. بعضی از کتاب هایی را که می نوشتم، می دادم خدمت ایشان و راهنمایی می کردند. گاهی حواشی می زدند و برمی گرداندند. از آثار و تألیفات خودشان هم گاهی به رسم هدیه برای بنده می آوردند و یا می فرستادند. یادم است زمانی که من در دبیرستان پهلوی تهران درس می دادم، یک روز مرحوم همایی برای بازرسی به آن جا آمدند. آن سال ها ایشان دیگر تدریس نمی کردند و بازپرس مدارس شده بودند. وقتی آمدند آن جا و فهمیدند که من در آن دبیرستان هستم، خیلی خوشحال شدند. از آن به بعد چند باری به اسم بازرسی به

ص: 21

آن مدرسه آمدند که البته بازرسی تبدیل می شد به این که دو تایی توی دفتر بنشینیم و گپ بزنیم. خدا رحمتش کند که مرد بزرگی بود و مسؤولان وقت قدرش را نشناختند.

ظاهرا بعضی از مقامات دانشگاهی آن روزگار، به بهانه این که مدرک دکترا ندارند، مایل نبودند ایشان در دانشگاه تدریس کنند و کارشکنی می کردند.

بله، معروف است. چون ایشان از خیلی ها صالح تر بود. مرحوم همایی واقعا آدم دانشمند و روحانی ملاّیی بود. شاعر هم بود. در سال 1359 شمسی فوت کرد. شرح حالش را دو سه جایی نوشته ام. شعرهایش در مجلّه آموزش و پرورش اصفهان و بعضی از ماهنامه های آن روزگار منتشر می شد. در جلسات ادبی، که با شعرا و معلمان اهل ذوق در دبیرستان ادب داشتیم، داماد مرحوم همایی هم که خودش معلم فرزانه ای بود شرکت می کرد و گاهی اشعاری از پدرخانمش را در جمع ما می خواند. اینها غالبا فوت کرده اند. الآن نمی دانم از بستگانشان کسی در اصفهان هست یا نه.

آقای مهدوی، چون مجله رشد معلم بیشتر به مراکز تربیت معلم و دانشسراها و مدارس می رود و همکاران معلم غالبا آن را مطالعه می کنند، اگر ارشاد و رهنمودی به معلمان جوان بفرمایید ان شاء اللّه مفید خواهد بود.

من خودم احتیاج به ارشاد دارم. امّا آنچه مسلم است، شغل معلمی والاترین مشاغل است. هیچ شغلی بالاتر از شغل معلمی نیست. حالا اگر اجتماع آن طور که باید و شاید قدر معلم را نمی شناسد و ارزش واقعی او را درک نمی کند، لااقل معلمان باید خودشان مقام خودشان را بشناسند و بدانند چه وظیفه و مسؤولیتی دارند. مسؤولیتی بالاتر از تربیت افراد این مملکت نیست و این معلمان هستند که باید مردم را اصلاح کنند. گرچه اصلاحات ظاهرا به دست افراد دیگری است امّا پایه گذار این اصلاحات معلمان هستند. آنها شاگردان را تربیت می کنند و این شاگردان بعدا هرکدام در مشاغل گوناگونی قرار می گیرند. اگر وظایفشان را در کلاس های درس از معلمان خودشان

ص: 22

بدرستی آموخته باشند و به آن عمل کنند، همه چیز درست می شود. پس بزرگ ترین وظیفه معلم وظیفه شناسی است. من نمی خواهم راجع به خودم چیزی گفته باشم. اما به جرأت می توانم ادعا کنم که در طول سی و چند سال معلمی، جمعا ده بار نشد که سر وقت به کلاس نرسیده باشم. تمام وقت هم در کلاس با وضو بودم. چون شغل معلمی را عبادت می دانستم و با وضو بودن در عبادات ثواب بیشتری دارد. سعی هم می کردم هر درسی را که می دهم، چون هم ادبیات داشتم، هم عربی و هم روان شناسی می گفتم و هم فلسفه و... در هر درسی به مناسبت، مطلبی هم درباره دین و مذهب و اخلاق بگویم. در تمام سال ها به مدیر دبیرستان می گفتم که من حداقل باید دو ساعت در برنامه ام تعلیمات دینی داشته باشم. چون این موضوع را علاوه بر این که خودم وظیفه خودم می دانستم، شرطی هم بود که مرحوم «آیت اللّه بروجردی» با من کرده بودند. اوایلی که می خواستم استخدام بشوم برای گرفتن اجازه استخدام و استفاده از حقوق دولتی نامه ای به محضرشان نوشتم. ایشان در جواب مرقوم فرموده بودند: به شرطی که تعلیمات دینی هم درس بدهید و من هم به این شرط تا روز آخر عمل کردم.

حرف دیگری ندارید؟

نه، عرض دیگری ندارم. فقط دنباله آن حرف هایی که برای معلمان گفتم، این را هم اضافه کنم که: «معلمان باید کار را برای رضای خدا انجام بدهند و کاری به این نداشته باشند که مردم می فهمند یا نه و آیا دانش آموزان می خواهند یا نه؟ ما باید وظیفه خودمان را بشناسیم و به آن عمل کنیم. فقط و فقط هم خدا را در نظر داشته باشیم و لا غیر.»

ما که از محضر شما سیر نشدیم. ولی چون وقت تنگ است و شما هم خسته شده اید، اگر اجازه بفرمایید خداحافظی کنیم. ان شاء اللّه که سال های سال زنده و سلامت باشید و باز هم با زبان و قلم برای جامعه معلمان ما افتخار بیافرینید. خدانگهدار.

ص: 23

اعلام اصفهان

«ع»

اشاره

ص: 24

ص: 25

میرعابد اردبیلی*

میرعابد حسینی اردبیلی، از علمای ساکن اصفهان در اواخر قرن یازدهم هجری. در اصفهان نزد جمعی از فضلاء به تحصیل مشغول بود. او کتاب «من لا یحضره الفقیه» را نزد میر سیّد محمّدعلی بن میرم حسینی اردبیلی در اصفهان قرائت نموده و استاد در آخر ذی القعده 1083ق اجازه ای جهت او نوشته است. این نسخه به شماره 5056 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

عابد اصفهانی

قوام الدّوله والدین عابد اصفهانی، در سال 732ق وزیر و حاکم قم بوده و شمس فخری مؤلّف معیار جمالی به خدمتش رسیده و از او اکرام یافته است.(2)

عابد اصفهانی

عابد اصفهانی، شاعر ادیب. معاصر شاه طهماسب بوده و غزل می سروده است. از احوالش بیش از این چیزی به دست نیامد.(3)

عادل اردستانی

عادل بن مراد اردستانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از شاگردان میرداماد است. [او مجموعه ای از چند رساله از جمله «الرواشح السّماویه» تألیف: میرداماد را کتابت کرده و استادش در سال 1010ق بر روی یکی از اوراق این کتاب، برای او اجازه نوشته


1- فهرست مرعشی، ج13، ص253؛ تراجم الرّجال، ج1، ص257.
2- معیار جمالی، مقدمه؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص751.
3- تاریخ نظم و نثر، ص654.

ص: 26

است. این مجموعه نزد مجدالدین نصیری فرزند صدرالافاضل میرزا لطفعلی شیرازی در تهران موجود بوده است.(1) ]

عارضی اصفهانی*

عارضی اصفهانی، از شعرای اواخر قرن دهم هجری است. در اصفهان ساکن بود و این بیت از اوست:

غنچه این باغ را باد به تاراج داد غیر دلِ خون چکان در کف بلبل نماند(2)

عارف اصفهانی

عارف اصفهانی، از غزل سرایان قرن دهم هجری بوده و در اصفهان به بیماری فلج درگذشته است.(3)

عارف تبریزی

عارف تبریزی معروف به «عارفا» [از شعرای قرن یازدهم هجری] از تبارزه [تبریزیان] ساکن عباس آباد اصفهان است. در خدمت صائب بوده و دیوان او را می نوشته [است.] در سفر هند مورد تاراج افاغنه واقع شده و مراجعت کرد. از اشعار اوست:

دوران شراب محنت و دردم به جام ریخت دندان شکوفه وار ز باد و کام ریخت(4)


1- الرّوضة النّضره، ص308.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2548.
3- تاریخ نظم و نثر، ص654.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص559، تذکره منتخب اللطایف، ص464.

ص: 27

[از جمله آثار او «بیاض بزرگ صائب» است که در تاریخ 1088ق تحریر کرده است. نسخه ای از آن در کتابخانه مدیر مجله ارمغان (حسن وحید دستگردی) موجود است.(1) ]

عاصم اصفهانی

ابونجیح عاصم بن رجاء بن محمّد بن محمّد بن عبدالوهاب اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری.] ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(2)

عاصم اصفهانی

ابوالمؤدّب عاصم بن علی بن فضل بن علی بن ممویه مؤدب اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری.] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و دیگران حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی مقدار اندکی از وی استماع حدیث کرده است.(3)

عاصم اصفهانی

ابوالمعالی عاصم بن محمّد بن غانم بن محمّد بن غانم بن محمّد بن عبدالواحد بن عبیداللّه بن احمد بن فضل بن شهریار اصفهانی، [از محدّثین قرن ششم هجری.]

از اهالی محلّه «باب دریه» اصفهان بوده و سمعانی از او به عنوان «شیخ بهی المنظر جمیل الظّاهر من اولاد المحدّثین» یاد کرده است.

از ابومنصور محمّد بن احمد بن شکرویه و ابومسعود سلیمان بن ابراهیم حافظ


1- دانشمندان آذربایجان، صص 352 و 353.
2- التّحبیر، ج1، ص333.
3- التّحبیر، ج1، ص601.

ص: 28

حدیث شنیده است. تولّدش قبل از سال 480ق در اصفهان و فوت او روز پنج شنبه 28 محرم سال 533ق بوده است.(1)

عاقلی یزدی*

عاقلی یزدی، از سخنوران و هزّالان اوایل قرن یازدهم هجری. در یزد متولّد شده و تحصیل کرده بود امّا در اصفهان بود و در دربار شاه عباس صفوی در شمار هزّالان و دلقکان آن پادشاه در اصفهان روزگار می گذراند و در زمان پادشاهی شاه عباس فوت شد. این رباعی از اوست:

من عاقلیم، اگرچه جاهل شده ام در جاهلیم، اگرچه عاقل شده ام

نه عاقلیم، جاهل مطلق باشم یک لحظه اگر ز دوست غافل شده ام(2)

عامر مؤذّن اصفهانی

ابومحمّد عامر بن ابراهیم بن عامر مؤذّن اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری است.] از پدرش و ابراهیم بن محمّد بن مروان عتیق روایت کرده و ابوغالب نضر بن عبداللّه ازدی کوفی و ابووهب حُمید بن وهب قرشی اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.

عامر بن ابراهیم در سال 306ق وفات یافت.(3)

عامر اصفهانی

عامر بن ابراهیم بن واقد بن عبداللّه اصفهانی، مولای ابوموسی اشعری، [از محدّثین


1- التّحبیر، ج1، ص601.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2541.
3- ذکر اخبار اصبهان، ج2، ص38؛ طبقات المحدّثین، ج3، صص 165 و 166؛ میزان الاعتدال، ج1، ص290 و ج3، ص235.

ص: 29

عامّه در قرن دوم هجری.]

از مالک بن انس، حمّاد بن سلمه، مبارک بن فضاله و یعقوب قمی حدیث شنوده و در سال 201 یا 202ق وفات نموده است. نوه اش عامر (بن ابراهیم بن عامر) گوید: جدّم بر یعقوب قمی وارد شده و یک ماه در خانه او بماند و از نوشته های او حدیث نوشت.

عامر چوب فروش بود اما به علّت فقر به کاتبان نعمان بن عبدالسلام که مردی دولتمند و صاحب ثروت بود پیوسته برای او نویسندگی و کتابت می کرد.(1)

عامر واضحی سنبلانی

ابوعمر عامر بن اُسید بن واضح سنبلانی اصفهانی، معروف به «واضحی»، [از محدّثین قرن سوم هجری.] اهل محله «سُنبلان» اصفهان و امام مسجد ایوب بن زیاد بوده و از محمّد بن صباح بزّاز، سفیان بن عینیه، یحیی قطان و جمعی دیگر از محدّثین روایت می کند و احمد بن محمود بن صُبیح، حسین بن اسحاق بن ابراهیم خلاّل و محمّد بن احمد بن یزید زهری از او حدیث نقل کرده اند.(2)

عامر مشتلی اصفهانی

عامر بن حمدویه مشتلی عابد (زاهد) اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری.] از اهالی قریه «مشتله» (به فتح میم و ت) اصفهان بوده و در شمار زاهدان و از راویان عارف مشهور سفیان ثوری است. همچنین از شعبه و عامر بن یساف و عبدالوهاب


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص36؛ طبقات المحدّثین، ج2، صص 196 و 197؛ الوافی بالوفیات، ج16، ص587.
2- ذکر اخبار اصبهان، ج2، ص38؛ طبقات المحدّثین، ج2، صص 290 و 291.

ص: 30

بن مندلت حدیث شنیده و ابراهیم بن ایوب و عقیل بن یحیی از او روایت می کنند.(1)

عامی اصفهانی*

عامی اصفهانی، از شعرای اصفهان در اوایل قرن یازدهم هجری. گرچه از عوام النّاس بود امّا در شعر و ادب ترقّی کرده بود. طبعی تنگ نظر و خسیس داشت و باوجود مکنت و ثروت فراوان، روزگار به عُسرت و سختی می گذراند. عاقبت برای تجارت به دکن هند رفته و چندی بعد به اردوی جهانگیر پادشاه پیوست اما مورد غضب پادشاه قرار گرفته و در سال 1026ق در قلعه ای محبوس شده و به اندک روزی در آنجا وفات یافت. از اوست:

این زمزمه با تار دگر سنج، کزین بیش قانون دلم طاقت مضراب ندارد(2)

سیّد عَبّاد گلستانه

سیّد مجدّالدین ابی الفضائل عبّاد بن احمد بن اسماعیل بن علی بن حسن بن شرفشاه گلستانه اصفهانی، [از فقهاء و محدّثین عالیقدر شیعه در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری] در اصفهان منصب قضاوت داشته و معاصر علاّمه حلّی و سلطان محمّد خدابنده (اُلجایتو) بوده است.

کتاب های زیر از اوست:

1. «توضیح الوصول» در شرح «تهذیب الاصول» علاّمه حلّی، که در زمان حیات مؤلّف تهذیب و به خواهش شاگرد علاّمه و خودش، ابوالمحاسن محمود بن محمّد بن


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص36؛ طبقات المحدّثین، ج2، صص 204 و 205؛ معجم البلدان، ج5، ص132؛ راهنمای دانشوران، ج3، ص161.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2552.

ص: 31

علی بن یوسف طبری (پدر مؤلف «نفایس الفنون») در عصر شنبه ربیع الاوّل 707ق تألیف آن را به پایان برده است. این نسخه که نظام الدّین عربشاه در سال 822ق آن را کتابت کرده است به شماره 6491 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است. [همچنین نسخه دیگری از آن به شماره 3083 در کتابخانه وزیری یزد موجود است که کاتب و تاریخ کتابت ندارد.](1) «کاشف المعانی فی شرح غرر التمانی»(2)

عَبّاد غازی اصفهانی

ابوروح عَبّاد بن احمد بن عمر بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن علی بن اسحاق غازی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از خاندان علم و حدیث بوده و از ابوعلی حداد استماع حدیث کرده است.(3)

عَبّاد طالقانی

ابوالحسن عَبّاد بن عبّاس بن احمد بن ادریس طالقانی، [از محدّثین و دانشمندان و متکلمین شیعه در قرن چهارم هجری] در طالقان متولّد گردیده و نزد عدّه ای از علماء و محدّثین اصفهان و غیره تحصیل کرده تا به مقامات عالیه رسید.

او از: فریانی، ابوخلیفه فضل بن حُباب، ابوعبداللّه بن جعفر بن محمّد اُشنانی، محمّد بن حیّان مازنی، محمّد بن عبدالوهاب و ابراهیم بن احمد مروزی نقل حدیث کرده و


1- التّحبیر، ج1، ص511.
2- کشف الظنون، ص647؛ فهرست رضوی، ج6، ص19؛ انوار الساطعه، ص165؛ الذریعه، ج4، ص499؛ عمدة الطالب، ص81؛ ریاض العلماء، ج3، ص57؛ امل الآمل، ج2، ص141؛ مجمل التواریخ: مقدمه، ص11؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 319 و 320؛ فهرست وزیری، ج4، ص1527.
3- التّحبیر، ج1، ص511.

ص: 32

فرزندش اسماعیل (صاحب بن عباد) ، ابواسحاق بن حمزه، ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه، حافظ ابی الشیخ عبداللّه بن محمّد بن جعفر اصفهانی، محمّد بن ابراهیم بن علی و محمّد بن حیان مازنی از او روایت می کنند.

او ابتدا معلم رکن الدّوله حسن بن بابویه دیلمی بوده و چون رکن الدّوله به سلطنت رسید، وی را منصب کتابت و وزارت داد و تا سال 335ق که وفات یافت در این مقام بود.(1)

[وی کتابی درباره «احکام قرآن» نوشته و با حسن بن عبدالرّحمان حماد قاضی مکاتبه داشته است. منشآت او را مدون کرده بودند و در آن روزگار شهرتی داشت. عباد طالقانی در کلام، حدیث، فقه و ادب زبردست بوده است.]

عباد تمیمی

ابونهشل عَبّاد بن ابی غالب محمّد بن ابی محمّد عبداللّه بن ابی الرّجاء محمّد بن علی بن احمد بن جعفر بن سلیمان بن حیّان تمیمی معدل، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] او از خانواده علم و حدیث بوده و از ابوطاهر احمد بن محمّد بن عمر نقاش، ابومحمّد عبداللّه بن ابی الرّجاء قاضی (جدّ خود) و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در سال 531ق از او استماع حدیث کرده است. او از شیوخ ابوموسی مدینی اصفهانی است.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص275؛ مزارات اصفهان، صص 284 و 285؛ ذکر اخبار اصبهان، ج2، ص138؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص366؛ معجم البلدان، ج4، ص7؛ وفیات الاعیان، ج1، ص232؛ المنتظم، ج7، ص184؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 216 و 217.
2- التّحبیر، ج1، ص511.

ص: 33

عَبّاد جعفری اصفهانی

ابوالقاسم عَبّاد بن محمّد بن محسن جعفری اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن پنجم و ششم هجری] از خاندان اهل علم و فضل بوده و از ابوسعد عبدالرّحمان بن احمد صفار، ابوبکر محمّد بن ابوالقاسم عبدالجبّار بن علی بن محمّد اصفهانی، ابواحمد محمّد بن علی بن مکفوف و ابوالقاسم علی بن مهران مدینی استماع حدیث کرده و در ذیقعده سال 510ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.

او در روز دوشنبه 22 رجب سال 514ق وفات یافته است.(1)

سیّد عباد گلستانه

سیّد عَبّاد بن یحیی بن عبّاد بن احمد بن اسماعیل بن علی بن حسن بن شرفشاه حسینی گلستانه اصفهانی، از محدّثین و فقهای شیعه در قرن هشتم هجری. وفات او بعد از سال 790ق واقع شده است.(2)

دکتر عباس ادیب*

دکتر عباس ادیب، استاد دانشگاه و داروشناس دانشمند معاصر. در سال 1304ش در قریه حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطّه، در سال 1324ش به دانشکده پزشکی تهران وارد شده و با درجه دکتری در سال 1330ش فارغ التحصیل شد و به عنوان دستیاری رشته فیزیولوژی و سپس به عنوان دانشیار رشته داروشناسی به تدریس پرداخت تا اینکه به مرتبه استادی رسید. تحصیلات


1- التّحبیر، ج1، ص511.
2- مزارات اصفهان، ص304؛ مجمل التواریخ: مقدمه، ص11؛ عمدة الطّالب، ص81؛ تاریخ تشیع اصفهان، صص 329 و 330.

ص: 34

تخصصی او در فرانسه در رشته فارماکولوژی در دانشکده بوردو در سال 1339ش پایان پذیرفت و در دانشکده پزشکی اصفهان به تدریس پرداخت. او چندی معاون اداری و مالی دانشگاه اصفهان و مدتی معاون دانشکده پزشکی بود. همچنین عضو انجمن فارماکولوژی ایران و عضو انجمن بین المللی فارماکولوژی بوده است.

آثار او اعم از ترجمه و تألیف عبارتند از:

1. «داروهای مؤثر بر سلسله اعصاب نباتی»2. «آسیب شناسی روانی»3. «فارماکولوژی پزشکی»4. «روشنگری در پزشکی کهنه و نو»5. «کلسترول و سکته های قلبی»6. «بهداشت از کودکی تا کهنسالی»7. ترجمه «تشخیص و درمان بیماری ها» که در سال 1362 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و لوح تقدیر از طرف رئیس جمهور به مترجم اهداء شد.8. ترجمه «بیماری های کودکان»9. ترجمه «بیماری های زنان و مامایی»10. ترجمه «کتاب پزشکی سیسیل» 11. ترجمه «فارماکولوژی پایه و بالینی» (2 جلد) با همکاری دکتر تقی قفقازی 12. ترجمه «مقدمات جراحی شواتز» 13. «تشخیص و درمان طبّی بیماری ها» 14. ترجمه «بیماری های هلیکوباکتر پیلوری» با همکاری دکتر حمید کلانتر و دکتر محمّد جلالی.(1)

عباس صوفی

ابوالفضل عباس بن ابراهیم بن عباس صوفی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از احمد بن محمّد بن سَکَن روایت می کند و حافظ ابراهیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، ص31؛ فرهیختگان، صص 11 و 12.

ص: 35

او در سال 370ق وفات یافته است.(1)

استاد عباس شکوهی پور*

استاد عباس شکوهی پور فرزند ابوالقاسم، معمار چیره دست و توانای معاصر اصفهان در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد.

از نوجوانی به بنّایی و معماری روی آورد تا استادی ماهر و معماری زبردست شد و به احداث و یا مرمّت خانه هایی با معماری سنّتی پرداخت. از سال 1347ش به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان مشغول شد و مسجد جامع، مسجد شیخ لطف اللّه، عمارت چهلستون، عمارت عالی قاپو و عمارت هشت بهشت را مرمّت کرد. همچنین با سازمان میراث فرهنگی اصفهان همکاری نمود تا اینکه در سال 1373ش بازنشسته شد. او در گچبری، مقرنس سازی، رسمی بندی و داربست زنی مهارت داشت و به فنون معماری و مرمّت بناهای قدیمی آگاه و تا آخرین ساعات عمر خود، به مرمّت آثار تاریخی مشغول بود.

وی در 8 اسفند 1379ش درگذشت و در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

مرمّت و تعمیر گچبری کاخ چهلستون، کاخ عالی قاپو، عمارت هشت بهشت، مسجد جامع و مسجد شیخ لطف اللّه در اصفهان، محراب مسجد جامع تبریز و قم، مقرنس کاری بقعه علی بن سهل در اراک، ورودی مسجد جامع دزفول، گچبری امامزاده عبداللّه شوشتر، تعمیرات طاق و ایوان مسجد میرعماد کاشان، گچبری مدرسه فیضیه قم و خانه قاضی نور (پیرنیا) در نائین، مرمّت مدرسه قدسیّه، خانه نیلفروشان، خانه آیت اللّه بهبهانی، خانه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص142.

ص: 36

سیف اللّه قاسمی و چند خانه تاریخی دیگر در اصفهان از آثار هنرمندانه او در مرمّت و احیاء آثار تاریخی به شمار می روند.(1)

شیخ عباس خوانساری

شیخ عباس بن احمد خوانساری اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان نزد حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی به تحصیل پرداخته است. او کتاب «تأویل الآیات» تألیف سیّد شرف الدّین علی حسینی استرآبادی را به فارسی ترجمه کرده است.(2) همچنین جلد 17 «بحارالأنوار» و «اصول کافی» را هم ترجمه کرده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

تصحیح جلد بیستم «بحارالأنوار» که در کتابخانه عمومی اصفهان وجود داشته است نیز از آثار اوست.(4)

میرزا عباس خان شیدای دهکردی

استاد آقامیرزا عباس خان دهکردی متخلّص به «شیدا» فرزند اسحاق، ادیب شاعر و نویسنده محقّق [از شعراء و دانشمندان عالیقدر قرن چهاردهم هجری] در 14 ذیحجه 1299ق در دهکرد [شهرکرد فعلی] متولّد شد. پدرش در خدمت خوانین بختیاری به عنوان نایب الحکومه و منشی به خدمت مشغول بود.

استاد شیدا در اصفهان خدمت جمعی از بزرگان علم و ادب در فقه و اصول، صرف و


1- معماران و مرمّت گران سنّتی اصفهان، صص 246-253.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 371 و 372.
3- فهرست مرعشی، ج14، ص230؛ تراجم الرجال، ج1، ص260.
4- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص190.

ص: 37

نحو، منطق و فلسفه، معانی و بیان و ریاضی به تحصیل پرداخته [است] که از آن جمله است: آخوند کاشی، آقا شیخ مرتضی ریزی، میرزا حسین همدانی [و جهانگیرخان قشقائی[ در خط هم نزد فتح اللّه جلالی خط نستعلیق را مشق نمود. او خطوط نسخ و نستعلیق را در کمال استادی می نوشت.

[شیدا در اصفهان به جمع مشروطه خواهان پیوسته و یار و همراه آنان بود. لذا در سال 1325ق به عضویت انجمن بلدیّه اصفهان در آمد و اوّلین شماره مجلّه «بلدیه اصفهان» را در پنج شنبه 4 ذیحجه 1325ق منتشر کرد. پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی به دستور محمّدعلی شاه و دستگیری و کشتار مشروطه خواهان، شیدا هم از بیم جان مدّتی در خانه شیخ محمّدتقی آقانجفی پنهان شد. پس از یورش بختیاری ها به اصفهان و فتح این شهر به همراه آنان به تهران رفت و در فتح تهران شرکت داشت. چندی بعد به چهارمحال و بختیاری بازگشت و به منشی گری در دستگاه رضاقلی خان سردار ظفر بختیاری پرداخت. او پس از مدت کوتاهی آن کار را رها کرده و در اصفهان ساکن شد.]

در سال 1333ق در اصفهان انجمن ادبی دانشکده را تأسیس کرد که به انجمن شیدا معروف شد و قریب یکصد تن از شعرای اصفهان در آن انجمن حضور یافتند. این انجمن قریب 14 سال ادامه یافت و شیدا در آن انجمن به ترویج شعر و ادب و تصحیح اشعار گویندگان پرداخت و در سال 1303ش مجله «دانشکده اصفهان» را برای نشر اشعار انجمن منتشر ساخت. [امّا پس از انتشار 7 شماره به علت بیماری شیدا، مجله دانشکده از انتشار بازماند.

9 سال بعد بار دیگر شیدا مجله «دانشکده اصفهان» را به صورت ماهانه منتشر کرد که آن هم بعد از انتشار 5 شماره برای همیشه تعطیل شد.]

انجمن شیدا بعد از 14 سال به عللی که یکی از آنها علّت مادی بود، تعطیل شد. شیدا

ص: 38

برای این انجمن همه ثروت و سرمایه مالی خود را صرف کرد. با این حال در اواخر عمر با ضعف مزاج و انواع امراض در فقر و تنگدستی به سر برد و چون دارای استغنای طبع و همت بلند بود هرگز زیر بار احسان دیگران نرفت [و از راه کتابت امرار معاش می نمود که آن هم در اواخر عمر به علت مطالعه زیاد و نگارش به ضعف باصره مبتلا شده و از کتابت بازماند و باقی عمر را به استغناء و صبر سپری نمود.]

او پس از یک عمر خدمت به علم و ادب در شب سه شنبه 24 جمادی الاولی 1369ق (مطابق 23 اسفند 1328ش وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

[بسیاری از شعرای اصفهان در رثای او شعر و ماده تاریخ گفته اند از جمله عبدالمجید اوحدی متخلص به «یکتا» این مادّه تاریخ را جهت او گفته است:

نوشت خامه «یکتا» ز بهر تاریخش «ز تاب جلوه معشوق داد دل شیدا»

شیدا کتاب «محرم نامه» که مجموعه ای از شعرهای شاعران اصفهان است را در سال 1342ق فراهم آورد که چاپ سنگی شد.

«دیوان شیدا» در سال 1379ش به کوشش مرید محمّدی در شهرکرد به چاپ رسید.

از اوست:

سرمست چون به بزم درآیی قدح به دست آهسته رو که شیشه عمرم به دست توست

عارف ز خانه سوی خرابات شد چو دید پیمانه سرخوش از تو و میخانه مست توست(1) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 291-294؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص685؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص143؛ تذکرة الشّعراء عارفچه، ج1، ص118؛ دیوان شیدا: مقدمه؛ نامه سخنوران سپاهان، ج2، صص 91-93؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، صص20-22 و 272-276؛ نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 179-188؛ شرح مجموعه گل، صص 411-427؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 77-85.

ص: 39

عباس عشقی اصفهانی

عباس باباعلی خواجوئی متخلّص به «عشقی» فرزند اسداللّه از شعرای معاصر اصفهان در سال 1305ش متولّد شده، تحصیلات کمی کرده و بعدا به کسب و کار مشغول شد. از اعضاء انجمن ادبی پروانه بود و در شعر طبعی روان داشت.(1)

[عشقی به سال 1303ش (مطابق سنگ نوشته مزارش) در اصفهان متولّد شده و از سن 9 سالگی به کار تلاش برای امرار معاش پرداخت. او از 16 سالگی به شعر و ادب روی آورد و سال ها زیر نظر اساتیدی همچون میرزا عباس خان شیدا و محمّدرضا شمشیری (شکیب) به فراگیری فنون شعر و ادب اهتمام ورزید. به سال 1336ش به حاج شیخ محمّدحسن گنابادی ملقّب به «صالح علی شاه» و بعد از فوت او به فرزندش حاج سلطان حسین تابنده ملقّب به «رضاعلی شاه» دست ارادت داد. او در سال های آخر عمر در انجمن های ادبی مشتاق و حافظ شرکت می کرد. مجموعه اشعار او به عنوان «جلوه عشق» به چاپ رسیده است.(2) عشقی در 22 مرداد 1374ش وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(3) ]

از اوست:

شانه مویت به رخ آینه گون می ریزد یا که بهر دل ما طرح جنون می ریزد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص334.
2- بزم ادب، ص316.
3- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.

ص: 40

تیغ ابروی تو را هر که ببیند داند خون صاحب نظران چشم تو چون می ریزد

عباس قمشه ای

عباس بن اسماعیل قمشه ای، از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. در طهران ساکن بوده و در تاریخ دهم ربیع الاوّل سال 1261ق در مدرسه فخریه طهران، نسخه ای از کتاب «منهاج الهدایه» حاجی کلباسی را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 7376 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

عباس اصفهانی

عباس بن جعفر اصفهانی، [از فضلاء و ادبای اصفهان]، در کتاب «الوزراء و الکُتّاب» گوید که: دیدم به خط ابی علی احمد بن اسماعیل که نقل کرده بود از عباس بن جعفر اصفهانی که گفت عبدالحمید بن یحیی کاتب را می خواسته و با ابن مقفع رفیق بود و هر دو در یک خانه بودند. موقعی که مأمورین جهت گرفتن او به آن خانه وارد شدند گفتند: عبدالحمید کدامید؟ هر دو گفتند: من. از آن جهت که شما را به رفیق او ضرری نرسد» الخ.(2)

عباس فریدنی

عباس بن جمال فریدنی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری بوده و در سال 1300ق نسخه ای از کتاب «ارشاد القاری» تألیف: مصطفی بن ابراهیم تبریزی را به خط


1- فهرست مرعشی، ج19، ص180.
2- الوزراء و الکُتّاب، ص54.

ص: 41

نستعلیق نوشته [است.] کتاب به شماره 3046 در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران موجود است.(1)

عباس کرباسیون*

عباس کرباسیون فرزند حسن فرزند عباس، هنرمند توانای طرّاحی فرش و کاشی اصفهان در سال 1301ش در محلّه چهارسو علیقلی آقای اصفهان متولّد شد. پدرانش از معماران و بنّایان اصفهان بودند.

او تا ششم ابتدایی تحصیل کرد سپس به هنر طراحی روی آورد و مدّتی شاگرد حاج حسین مصورالملکی بود. آنگاه نزد استاد احمد ارچنگ طراحی فرش را فرا گرفت و از سن 18 سالگی به طور مستقل به طراحی فرش و کاشی مشغول شد. او در طراحی از سبک های هنری کاشیکاری و فرش از طرح های سنّتی ایرانی پیروی می کرد و خصوصا در طراحی اسلیمی و خطائی زبردست بود.

طرح های کاشیکاری او در ده ها ابنیه مذهبی و اداری و تاریخی وجود دارد که می توان به برخی از آنها اشاره کرد:

1. مرقد مطهر حضرت زینب (سلام اللّه علیها) در سوریه 2. صحن حضرت ابوالفضل العباس در کربلا3. حرم حضرت امام حسین علیه السلام4. حرم مطهر امام رضا علیه السلام و صحن قدس5. گنبد و محراب مسجد طباطبائی در قم6. قسمتی از میدان نقش جهان7. مسجد گوهرشاد مشهد8. حسینیّه طوقچی اصفهان9. حسینیّه عمادزاده اصفهان10. مسجد الهادی اصفهان 11. حسینیّه رضوی اصفهان 12. مسجد سیّد اصفهان 13. مسجد رحیم خان اصفهان 14. سردر وزارت خارجه در تهران.(2)


1- فهرست مجلس، ج10، بخش سوم، ص1266.
2- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با مرحوم استاد کرباسیون در 26 اردیبهشت 1370ش؛ طراحان بزرگ فرش ایران، ص265.

ص: 42

تعدادی از طراحان فرش و کاشی اصفهان از شاگردان و دست پروردگان او هستند. استاد عباس کرباسیون در 9 خرداد 1371ش از دنیا رفت و در قطعه 10 قبرستان باغ رضوان به خاک سپرده شد.

شیخ عباس مصباح دستگردی

حاج شیخ عباس مصباح دستگردی فرزند ملاّ حسین درویش بن محمّدعلی «آرستم»، عالم فاضل، واعظ خبیر و مفسر جلیل، از علمای [معاصر] اصفهان. در حدود سال 1328ق در قریه دستگرد برخوار اصفهان متولد شد و با تشویق آخوند ملاّ عبدالکریم گزی و حاج میرزا محمّدرضا کلباسی به علوم دینی روی آورد.

مقدمات را نزد حاج میرزا رضا کلباسی فرا گرفت. سپس به اصفهان آمده و نزد [علمای عالیقدر] حاج آقا جمال الدّین خوانساری، سیّد آقاجان نوربخش، آقا شیخ محمّدرضا محمودآبادی، حاج شیخ محمود مفید و آقا سیّد محمّدرضا خراسانی، مقدمات سطوح را به همراه دروس منطق و حکمت فرا گرفت و آنگاه در درس خارج ففه و اصول [حضرات آیات] آقا سیّد عبداللّه ثقة الاسلام، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای، حاج میر سیّد علی بهبهانی و حاج آقا حسین خادمی حاضر شد.

او عالمی عادل و پرهیزگار بود. نماز جماعت را در مسجد پناهی و مسجد امیرالمؤمنین در خیابان فروغی اصفهان اقامه می کرد و به خواندن دعای کمیل نیز اهتمام داشت. گاهی نیز در دستگرد نماز جماعت را اقامه می نمود. سرانجام در چهارشنبه 22 جمادی الاولی سال 1408ق در اصفهان وفات یافت و جنازه وی به زادگاهش منتقل و

ص: 43

در رواق غربی امامزاده ادهم دستگرد مدفون گردید.

او چندین کتاب و رساله تألیف نموده و به چاپ رسانده که از آن جمله است:

1. «اربعین» یا «نورالیقین» 2. «تعلیمات دینی»، وظیفه همگانی: برای عموم مکلفین به ویژه نوباوگان3. «تعلیمات دینی» به اختصار و به زبان ساده4. «جلوه حقیقت» در موضوع اصول عقاید5. «جواهر العرفان» در تفسیر قرآن که 7 جلد آن به چاپ رسیده و یک جلد آن آماده چاپ بوده است.(1)

میرزا عباس خان ذوالفنون*

میرزا عباس خان ذوالفنون، سومین فرزند (دومین پسر) میرزا حسین خان بن آقانصراللّه خان بن میرزا محمّدخان، هنرمند و عتیقه شناس کم نظیر معاصر در سال 1262ش متولّد شد.

پدر و نیایش از مالکین و ساکنین «اسفرجان» و پدرِ نیایش از همراهان عالم مجاهد حاج ملاّ محمّدشفیع خوئی به اصفهان بوده که با فرزند رضاقلی بیگ بن محب علی خان (از حفاد فتحعلی خان اعتمادالدّوله داغستانی) ازدواج کرده است و همسر میرزا عباس خان، دخترزاده آقامیرزا محمّدجعفر محلّه نویی (حفید ملاّ محمّدشفیع) و داماد میرزا شکراللّه خان بن رضاقلی خان بن محمّدقلی بیگ بود.

میرزا عباس خان و دو برادرش میرزا نصراللّه خان و حاج میرزا اسداللّه خان از عتیقه شناسان و هنرآگاهان کشور بودند.(2) میرزا عباس خان در اصفهان هنرکده ای تأسیس کرد که انواع صنایع دستی در آن تعلیم داده می شد که بعدا هرکدام از هنرآموزان آن از قبیل حاج میرزا آقا امامی، حاج میرزا محمّدعلی خان نقاش و حسین خوشنویس زاده


1- ارشاد الناس در شرح حال شیخ عباس مصباح دستگردی: مخطوط؛ مزارات اصفهان، ص216.
2- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) .

ص: 44

از استادان نامی گردیدند. میرزا عباس خان جزو بزرگ ترین هنرمندان سوخت مُعَرَّق بود و برای ساختن آلیاژها و مایه خمیرهای مجسمه سازی آزمایش هایی انجام داد. همچنین وی در زمینه علم شیمی اطلاعاتی به دست آورد و برای رنگ سازی آزمایش هایی انجام داد.

او در سال 1309ش برای یک نمایشگاه بزرگ در انگلستان سردربی به سبک سردرب مسجد امام اصفهان بر روی پوست و کاغذ مخصوص کاشی کاری و نقاشی دوره صفویّه به صورت سوخت و معرّق تهیه و در محلّ ورودیّه نمایشگاه نصب نمود که تحسین و اعجاب هنرمندان و مقامات داخلی و خارجی را برانگیخت و در ایران به اخذ مدال درجه یک علمی نائل شد.

استاد ذوالفنون در روز شنبه اوّل بهمن 1328ش وفات یافت و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

این آثار هنری بازمانده از پنجه های زبردست و قریحه خلاّق اوست:

1. «قندیل» جهت آرامگاه فردوسی که در سال های 1313 تا 1317ش و براساس اشعار فردوسی در شاهنامه ساخته شد و مجسمه های فراوان از شکارگاه ها و سواران و در وسط آن مجسمه فردوسی دیده می شود. روی این مجسمه با مینیاتورکاری زینت یافته است.

2. تابلویی با سوخت معرق که به مناسبت جشن های هزاره حکیم ابوالقاسم فردوسی تهیه شد و در کاخ موزه سلطنتی سابق در تهران موجود است.(1)


1- بوستان فضیلت، صص 339-342.

ص: 45

مرشد عباس زریری*

مرشد عباس زریری فرزند حسین از مشاهیر نقّالان و شاهنامه خوانان معاصر اصفهان در سال 1327ق (مطابق 1288ش) در محلّه مستهلک اصفهان متولّد شد. در کودکی بر اثر قحطی پدر و مادر و بستگان خود را از دست داد و برای امرار معاش به شغل های مختلفی روی آورد. در جوانی به نقّالی در قهوه خانه های اصفهان پرداخت و کم کم شهرت و مهارت زیادی یافت، تا جایی که از شهرهای دیگر برای شاهنامه خوانی از او دعوت می شد. او روایات نقالان قدیم از شاهنامه و سایر کتاب های اساطیری ایران را که سینه به سینه به دوره او رسیده بود از حفظ داشت و با بیانی گیرا و جذّاب در جمع کثیر مستمعین حاضر در قهوه خانه ها با حرکات دست و پا و عصا روایت می کرد و صحنه های رزم و بزم را برای حاضرین مُجَسّم می ساخت. از داستان های زیبای شاهنامه رزم رستم و سهراب بود که در نقالی به سهراب کشان ختم می شد و پس از بیان آن، مرشد شاهنامه خوان به ماجرای عاشورا و شهادت جوان رعنای امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام گریز می زد و مجلس را به گریه می آورد.

مرشد عباس طومارهایی از روایت نقّالان قدیم از داستان های شاهنامه گردآوری کرده بود که از میان آنها «داستان رستم و سهراب» با تصحیح و ویرایش دکتر جلیل دوستخواه، ادیب و شاهنامه پژوه معاصر، در سال 1369ش به چاپ رسید.

مرشد عباس در 30 تیر 1350ش در سن 62 سالگی در اصفهان درگذشت و در تکیه زرگرها در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. بر سر مزار او بقعه کوچکی بنا کردند.(1)


1- داستان رستم و سهراب، روایت نقّالان: مقدمه، صص چهارده _ چهل و سه؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.

ص: 46

عباس مافَرّوخی

عباس بن حمدان بن عباس بن مافرّوخ (مافروخی) مدینی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از ابراهیم بن ناصح، احمد بن مهدی، احمد بن یونس، نضر بن هشام و یونس بن حبیب روایت نموده و حسین بن محمّد بن علی زعفرانی از او نقل حدیث کرده است.(1)

عباس حنفی اصفهانی

ابوالفضل عباس بن حمدان بن محمّد بن سلم حنفی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] او را از جمله راویان ثقه و از صلحاء عهد خویش دانسته اند.

قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم عسال، طبرانی و عبدالجبار بن علاء از او نقل حدیث کرده اند و خود او از حاتم بن بکر صیرفی، و محمّد بن خالد بن خداش و یوسف بن محمّد بن سابق روایت کرده است. کتاب «مسند» را تألیف کرده و در جمادی الآخر سال 294ق در اصفهان وفات یافته است.(2)

عباس قمی

عباس بن حیدر قمی اصفهانی از فضلای قرن یازدهم هجری است. از آثار او:

1. «شرح الفوائد الغیاثیة» در بلاغت به عربی که در سه دهه اوّل جمادی الثانی 1085ق از شرح کتاب فراغت یافته و به شماره 327 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص142؛ اللباب، ج3، ص150؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص141؛ طبقات المحدّثین، ج4، صص 236 و 237.
3- فهرست مرعشی، ج2، ص31.

ص: 47

(1) «دُرَرُ الأسرار فی تَعدُّد فرق اته النّبی المختار» در اعتقادات به عربی که در 6 شوال 1069ق آن را به پایان رسانده است و به شماره 721 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

همچنین صاحب عنوان در 6 جمادی الاوّل 1063ق نسخه ای از کتاب «التبصره فی علم الهیئة» تألیف ابوبکر محمّد بن احمد بن ابی بشر مروزی را به خط نستعلیق نوشته و میکروفیلم آن ضمن مجموعه ای در دانشگاه طهران موجود است.(3)

عباس بهشتیان

عباس بهشتیان [فرزند حیدرعلی]، فاضل ارجمند، عضو انجمن آثار ملی، مؤلف «بخشی از [گنجینه] آثار ملی» و غیره. فوت 1408ق مدفون در تکیه میر در تخت فولاد.(4)

[وی در سال 1305ش در محلّه دومنار دردشت اصفهان به دنیا آمد. پدرش از اهالی ریز (زرین شهر کنونی) بود. بهشتیان در مدرسه قدسیه به تحصیل پرداخت. او برای امرار معاش به کشاورزی و باغداری مشغول شد و اغلب اوقات را به تحقیق و جستجوی آثار تاریخی اصفهان و نوشتن و مطالعه کتاب گذراند.

او عاشق اصفهان بود. کوچه ها و محله های شهر را قدم به قدم کاویده بود و برای آگاه کردن مردم و مدیران شهری و جلوگیری از تخریب و انهدام خانه ها، کاروانسراها، حمام ها، تیمچه ها، زورخانه ها، عصاری ها، زیارتگاه ها و... خون دل می خورد، نامه نگاری می کرد، اعتراض می کرد و تا رسیدن به مقصود و حفظ آن آثار از پای نمی ایستاد. شجاعت و جسارت او به قدری بود که از هیچ قدرتی پروا نداشت و برای


1- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص669.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص315.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص669.
4- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص211.

ص: 48

حفظ آثار تاریخی همه گونه سختی را به جان می خرید. او از اعضای فعّال انجمن آثار ملی اصفهان بود و بارها هم قدم با استاد فقید سیّد مصلح الدّین مهدوی و مرحوم دکتر هنرفر به جستجو و شناسایی آثار تاریخی ناشناخته اصفهان پرداخت.

از اقدامات ارزنده او بررسی و ارائه اسامی قدیمی گذرها، میدان ها، محلّه ها و ابنیه تاریخی اصفهان بود که اغلب مورد استفاده شهرداری اصفهان قرار گرفت. همچنین پیگیری مرمّت و احیای مزار صائب تبریزی و بازار بلند و چند اثر تاریخی دیگر و جلوگیری از رفت و آمد اتومبیل از پل های تاریخی زاینده رود از دیگر فعالیّت های اوست.

بهشتیان در بین چهره های فرهنگ و ادب اصفهان محبوبیّت فراوانی داشت و با اغلب آنان از جمله: صغیر، شکیب، الفت، سپنتا، تاج اصفهانی، قدسی و خاکشیر مصاحبت و معاشرت می نمود. وی در روز 11 اسفند 1366ش بدرود حیات گفت و بنا به وصیت خودش در صحن تکیه میر در تخت فولاد به خاک سپرده شد.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «بخشی از گنجینه آثار ملّی»2. «تاریخ تخت فولاد»3. «عصارخانه های اصفهان»4. «کبوترخانه های اصفهان»5. «آثار باستانی گمنام اصفهان».(1) ]

عباس احمدی

عباس احمدی شاپورآبادی فرزند رجبعلی از شعرای معاصر اصفهان [در پنجم اردیبهشت 1324ش در روستای «شاپورآباد» برخوار اصفهان متولد شد. از 15 سالگی به سرودن شعر پرداخت که اغلب در باب مضامین اجتماعی، مذهبی و اخلاقی است. او


1- یادنامه عباس بهشتیان؛ دولت دیدار، صص 106-115؛ معماران و مرمت گران سنتی اصفهان، صص 122-130؛ نادره کاران، ص654؛ دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، صص 324 و 325.

ص: 49

سال ها به عنوان کارمند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صادقانه خدمت کرد. گاهی در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن حافظ شرکت می کرد. او نام خانوادگی خود «احمدی» را برای تخلّص خود برگزیده بود. وی سرانجام در 2 خرداد 1386ش وفات یافت و در قطعه نام آوران در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

کتاب ها و منظومه های زیر از اوست:

1. «آیینه انقلاب» منظوم2. «آیینه حج» منظوم3. «بیوگرافی منظوم سرداران شهید استان اصفهان»4. «ترجمه منظوم نهج الفصاحه»5. «تخت فولاد در شعر فارسی»6. «جلوه نماز در شعر فارسی» (چاپ شده است) 7. «خاطرات منظوم جبهه» در 2 جلد8. «دائرة المعارف شعراء و عرفای استان اصفهان»9. «زاینده رود در شعر فارسی» (چاپ شده است) 10. «سفرنامه منظوم» 11. «نظم اللئالی» که ترجمه منظوم کلّ قرآن مجید است. 12. «همگام با پیامبران» یا «قصص قرآن» (چاپ شده است) .

از اوست:

همچو پروانه گرد شمع شب ها سوختم تا الفبایی ز درس عاشقی آموختم

در بطالت عمر خود را طی نکردم روز و شب در خراب آباد دل گنجینه ای اندوختم

روز و شب مانند نی نالیدم از سوز فراق تا که در نیزار دل ها آتشی افروختم(1) ]

شاه عباس صفوی*

شاه عباس اوّل، فرزند سلطان محمّد خدابنده صفوی و پنجمین پادشاه سلسله


1- هفته نامه صدا، سال هفتم، شماره 307، شنبه 17 تیرماه 1385ش، ص6؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص41.

ص: 50

صفویّه، در اوّل رمضان 978ق در هرات به دنیا آمد. در دوره کودکی اسما حکومت خراسان را داشت. مرشد قلی استاجلو، حاکم تربت حیدریّه، او را تحت حمایت خود گرفت و در ذیقعده 996ق وی را به عنوان شاه عباس در قزوین به تخت سلطنت نشاند و پدرش، سلطان محمّد خدابنده، را برکنار و زندانی کرد.

شاه عباس پس از سرکوب سران یاغی قزلباش، در سال 998ق با دولت عثمانی صلح کرد و به خراسان تاخت و ازبک ها را که خراسان را عرصه تاخت و تاز خود کرده بودند شکست داد و عقب نشاند. آنگاه در سال 1000ق پایتخت دولت صفویّه را از قزوین به اصفهان منتقل و با دعوت از کارشناسان نظامی انگلیسی (برادران شرلی) ارتش ایران را به سلاح های جدید مجهز کرد. وی در سال 1011ق با دولت عثمانی وارد جنگ شد و سرزمین های اشغالی ایران و قسمت عمده ای از عراق عرب را به تصرّف خود درآورد. پس از آن، سپاه ایران به فرماندهی اللهوردی خان با اشغالگران پرتغالی که بنادر جنوبی ایران را در تصرّف خود داشتند وارد جنگ شد و آنان را در سال 1023ق از بندر گمبرون (بندرعباس) و در سال 1031ق از جزیره هرمز بیرون راند.

در آن زمان اصفهان، پایتخت صفویه، به اوج شهرت و رونق رسید. در زمان شاه عباس میدان نقش جهان، مسجد شیخ لطف اللّه، کاخ عالی قاپو، بازار قیصریه، پل اللهوردی خان و ده ها مدرسه و مسجد و بنای دیگر ساخته شد. شاه عباس برای رونق دادن به صنعت و تجارت در اصفهان ارامنه را از ارمنستان، که مورد حمله عثمانی ها بود، به اصفهان انتقال داد و محلّه جلفای نو را برای اقامت آنان بنا کرد. همچنین تبریزیان را که در فنون زرگری و صنایع ظریفه استاد بودند به اصفهان منتقل و محلّه تبریزآباد (عباس آباد) را برای آنان احداث کرد. در آن دوره، هند و ماوراءالنهر و بسیاری از کشورهای اروپایی در ایران تجارتخانه و نمایندگی سیاسی داشتند. شاه عباس به

ص: 51

بازسازی راه های اصلی کشور پرداخت و ده ها کاروانسرا در مسیر این راه ها بنا کرد.

شاه عباس دوستدار علم و فرهنگ بود. به تشویق او بسیاری از علمای جبل عامل، عراق عرب و شهرهای مختلف ایران به اصفهان آمدند و ده ها مدرسه علمیه بنا شد و فقه، اصول، کلام، ادبیات، حکمت و عرفان رونق گرفت و روحانیون مناصبی مانند صدارت و شیخ الاسلامی را به دست آوردند. شاه عباس به هنرمندان و شعرا ارج می نهاد. علیرضا عباسی و صادقی افشار و بسیاری از ادبا و فضلا در کتابخانه سلطنتی به فعالیت های ادبی و هنری مشغول بودند.

شاه عباس احترام و ارادت زیادی برای علما و سادات قائل بود و برای مرمّت و توسعه آستان قدس رضوی و بقاع متبرکه هزینه می کرد و پای پیاده به مشهد مقدّس می رفت، با این حال مردی سخت گیر و بی رحم بود. او پدر خود را محبوس کرد، دو تن از برادران خود را نابینا ساخت، پسر ارشد خود، صفی قلی میرزا، را از سر بدگمانی به قتل رساند و در حمله به گرجستان بیش از 70000 نفر از گرجیان را قتل عام کرد. در سراسر سلطنت او بساط شکنجه های وحشیانه و زجر و آزار برپا بود.

شاه عباس در 24 جمادی الاولی 1038ق پس از ابتلا به یک بیماری سخت در شهر اشرف مازندران درگذشت و ظاهرا در مقبره حبیب بن موسی در کاشان مدفون شد.(1)

شاه عباس گاهی شعر می سرود. این بیت از اوست:

نه ز هر شمع و گلم چون بلبل و پروانه داغ یک چراغم داغ دارد یک گلم در خون کشد(2)


1- دائرة المعارف فارسی (مصاحب) ، ج2، ص1660؛ فرهنگ اعلام سخن، ج2، صص 1222 و 1223؛ صفویه از ظهور تا زوال، صص 179-287. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: نقاوة الآثار؛ تاریخ عالم آرای عباسی؛ محافل المؤمنین؛ زندگانی شاه عباس اوّل.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 11 و 12؛ منتخب اللطایف، صص 451 و 452.

ص: 52

عباس کاظمی

عباس کاظمی کبوترآبادی فرزند محمّدصادق، شاعر و ادیب و موسیقی دان معاصر اصفهان. در سال 1310ش در اصفهان متولّد شده [و از نوجوانی به شعر و موسیقی روی آورد. او نی را از استاد حسین یاوری و آواز را از میرزا علی قاری آموخت و در کنار آن به فراگیری ردیف ها و گوشه های موسیقی ایرانی پرداخت.] گاهی نیز شعر می سرود. [او در 15 فروردین 1381 وفات یافته و در قطعه نام آوران در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.]

از اوست:

دوش از میخانه دل عزمش سوی گلزار بود جام بر کف مست و شیدا با بُتی عیّار بود

بلبلی را دید بر شاخ گلی مسکین صفت بینوا اندر درونش ناله های زار بود(1)

عباس غازی اصفهانی*

عباس غازی اصفهانی، فرزند صفرعلی، هنرمند موسیقی دان معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. در جوانی به فراگیری موسیقی و نواختن نی پرداخت و از اساتید فن خصوصا استاد حسین یاوری بهره برد. وی با هنرمندانی چون اصغر سامع، عباس مدینه ای و نکوزاده همکاری داشت. استاد غازی علاوه بر نواختن نی، گوشه ها و ردیف های موسیقی ایرانی را خوب می شناخت و در سرودن شعر، خوشنویسی و عتیقه شناسی مهارت به سزایی داشت.(2) وی در روز 17 اسفندماه 1385ش بدرود


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص385؛ تذکره شاعران نانوا، ص321؛ چهره افروختگان خطه زنده رود، ص146.
2- چهره افروختگان خطه زنده رود، ص144.

ص: 53

حیات گفت و در قطعه هنرمندان واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

شاه عباس دوّم صفوی*

شاه عباس دوّم، فرزند شاه صفی بن محمّدباقر میرزا (صفی میرزا) بن شاه عباس اوّل، هفتمین پادشاه صفویه است. او در جمادی الثانیه سال 1043ق متولّد شد و در ماه صفر 1052ق در حالی که کمتر از 10 سال داشت، پس از مرگ پدر به تخت پادشاهی ایران تکیه زد.

در آغاز سلطنت چون هنوز به سن رشد نرسیده بود، ظاهرا تحت نفوذ و تربیت وزرا یک چند، تقوی و درستی نشان داد و میخوارگی را منع کرد. امّا وقتی به سن رشد رسید، خود در عشرت و میخوارگی افراط نمود. او میل زیاد داشت که همچون جدّ خود شاه عباس به آبادانی و عمران کشور بپردازد. در دوران سلطنت او ابنیه و کاخ های متعددی (از جمله کاخ چهلستون اصفهان و پل شاهی = پل خواجو) ساخته شد. رفتار او با شاهزادگان اُزبک که به دربار او پناه آوردند، همراه با جوانمردی و بزرگواری بود.

در سال 1075ق (1664م) در زمان آلکسی میخایلوویچ، امپراطور روسیه و پدر پطر کبیر، هیأتی با 800 نفر و دو مأمور سیاسی به ایران آمدند و مورد استقبال دربار صفویه قرار گرفتند امّا وقتی معلوم شد آنان برای فرار از مالیات، از پوشش مأمورین سیاسی استفاده کرده اند، از دربار اخراج شدند. امپراطور روسیه از این واقعه خشمگین شد و به دستور او عده ای از لشکریان روس به مازندران تاختند و به قتل و غارت پرداختند، امّا سربازان صفویه آنها را از آنجا بیرون راندند. فرانسه هم به دربار ایران سفیر فرستاد که مورد استقبال دربار صفوی واقع شد. مورّخان و سیّاحان اروپایی رفتار شاه عباس نسبت به نمایندگان سیاسی، تُجّار و عیسویان را همراه با مدارا و احترام دانسته و او را

ص: 54

ستوده اند.

شاه عباس چند بار (در سال های 1059، 1064 و 1068ق) بر سر قندهار با لشکریان پادشاه هند جنگ کرد و جز 6 ماه (در سال 1068ق) که قندهار در تصرّف هندیان بود، همواره فاتح بود. شاه جهان، پادشاه هند، در سال 1056ق سفیری برای ایجاد روابط دوستی نزد شاه عباس فرستاد و او نیز در 1075ق به همین منظور سفیری به دربار اورنگ زیب روانه کرد.

شاه عباس دوم به شعرا و علما احترام می گذاشت و آنان در دولت او دارای جایگاهی بلند بودند. خود او هم اهل شعر و ادب بود. گاهی شعر می سرود و «ثانی» تخلّص می کرد. وی سرانجام در شب سه شنبه 25 ربیع الاوّل 1077ق در بازگشت از خراسان، زمانی که به خسروآباد دامغان رسیده بود بر اثر بیماری درگذشت و در مقبره پدرش (جنب مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) ) مدفون شد. کتیبه های این بقعه از استاد محمّدرضا امامی است.(1)

این شعر از اوست:

به یاد قامتی در پای سروی گریه سر کردم چو مژگان برگ برگش را به خون دیده تر کردم(2)

میرزا عباس نحوی

آقامیرزا عباس نحوی فرزند میرزا عبدالجواد بن میرزا عبدالحسین بن محمّدتقی بن


1- دائرة المعارف فارسی (مصاحب) ، ج2، صص 1660 و 1661؛ فرهنگ اعلام سخن، ج2، صص 1224 و 1225؛ صفویّه از ظهور تا زوال، صص 298-341 و بنگرید به: قصص الخاقانی، خلد برین (ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم) ؛ عباس نامه.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص13؛ تذکره شمع انجمن، ص466؛ تذکره ریاض الشعراء، ج1، صص 464 و 465؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص340.

ص: 55

حاج محمّدحسین نایب الصدر بن آقا محمّدجعفر هرندی اصفهانی، ادیب فاضل، از بنیان گذاران فرهنگ جدید در اصفهان در قرن چهاردهم هجری در سال 1300ق در اصفهان متولّد شده، [تا 25 سالگی نزد اساتید علوم قدیمه به تحصیل ادبیات، نحو، صرف، منطق، معانی و بیان، بدیع، فقه و اصول مشغول بود که از آن جمله است آخوند ملاّ عبدالکریم گزی.

او در آغاز جوانی در مدرسه قدسیه تدریس را آغاز کرد و سپس مدرسه دیانت را با همکاری عموزاده اش، عبدالرسول نحوی، تأسیس کرد. او چندین سال مدیریت دبستان های شهشهان، فردوسی، حکیم نظامی و عصر پهلوی را برعهده داشت و سال ها در دبیرستان های سعدی و صارمیه و دانشسرای دختران و پسران تدریس کرد. مدّتی هم ریاست تحقیق اوقاف و کفالت اداره فرهنگ استان دهم را برعهده داشت.]

او یک سال قبل از فوت از فعالیت های فرهنگی بازنشسته شده و در شب 4 جمادی الثانیه 1371ق [مطابق آذرماه 1330ش] وفات یافت و در تکیه مجاور تکیه ملک در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.

از آثار او کتابی در صرف و نحو [به نام «تلخیص الصّرف»] و کتابی در شرعیات است که جهت محصّلین مدارس تألیف نموده و هر دو به طبع رسیده است. همچنین رساله مختصری در «شرح حال نحوی های هرندی» نوشته است.(1)

استاد عباسِ عبدالرحیم*

استاد عباس فرزند استاد عبدالرحیم، از حجّاران هنرمند قرن چهاردهم هجری است. ظاهرا از اهالی محلّه بیدآباد بوده است. او نقوش گل و بتّه و شکل فرشته و نقوش


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 444 و 445؛ نشریه اداره فرهنگ استان دهم، شماره 11، ص17؛ آیین فرزانگی، صص 70-73.

ص: 56

هندسی و اسلیمی را با ظرافت و مهارت قابل توجّهی بر روی سنگ حجّاری و آثار زیبا و هنرمندانه ای را خلق می کرده است.

برخی از آثار او که در تخت فولاد اصفهان مشاهده شده اند عبارتند از:

1. حجاری سنگ قبر مرمر حسین شهناز در سال 1318ه.ش.

2. حجاری سنگ قبر حاج محمّدحسن بنکدار در سال 1342ق با رقم «عمل استاد عباس ولد استاد عبدالرّحیم حجار».

3. حجاری سنگ قبر استاد مهدی زادهوش، در سال 1324ه.ش با رقم «عمل استاد عباس ولد استاد رحیم».(1)

عباس سالاری*

عباس سالاری، فرزند عبدالعلی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1322ش در روستای «اسفه سالار» شهرضا متولّد شد. در کودکی با خانواده به آبادان رفت و تحصیلات ابتدایی و سیکل را در آنجا به اتمام رساند. سپس در شهرضا تحصیلات در مقطع متوسطه را تا اخذ دیپلم ادامه داد. در سال 1346ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در مدارس شهرضا تدریس آغاز کرد. او از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و برخی از اشعارش در مطبوعات چاپ شد. در شعر «سالاری» تخلّص دارد.(2) از آثار او «مرآت صفا» (دیوان اشعار) و «شیفتگان وصال» (مجموعه اشعار مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام ) به چاپ رسیده است.

این شعر از اوست:

ما زورق شکسته دریاچه غمیم آماج بی قراری طوفان عالمیم


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- مرآت صفا: مقدّمه؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص360.

ص: 57

در دشت بی کران بلاخیز روزگار پیوسته ما شمع بلادیده با همیم

بر ما مگیر خرده که در سنگلاخ دهر مردانه بر ادامه این ره مصمّمیم

استاد عباس بانی*

استاد عباس بانی، فرزند استاد عبداللّه معمار، از معماران و مرمّت گران آثار تاریخی اصفهان در عصر حاضر در حدود سال 1251ش در اصفهان متولّد شد و از نوجوانی نزد پدر حرفه معماری را به خوبی آموخت و در ردیف اساتید زبردست درآمد. پس از تأسیس بلدیه (شهرداری) اصفهان مسابقه ای برگزار شد و هرکس می توانست در ابتدای خیابان کمال اسماعیل فعلی یک ایوان بنا کند که در بالای آن یک قطاربندی به سبک صفوی باشد برتر شناخته می شد. استاد بانی این کار را به نحوی شایسته انجام داد و به عنوان نفر نخست این مسابقه برگزیده شد. درنتیجه پادگان سازی برای ارتش در اصفهان و خیابان کشی و شهرسازی به وسیله شهرداری اصفهان به او محوّل شد.

از جمله اقدامات قابل ذکر او معماری هتل شاه عباس اصفهان، معماری ساختمان بی بی زینب (مزار زینبیه) اصفهان، بازسازی مسجد آب بخشان (شهداء) ، مرمت و بازچینی گنبد چهارسو شاه (یکی از زیباترین گنبدهای بازار از لحاظ آجرچینی و شکل های هندسی) که با وجود ضعف در بینایی، با لمس دست، طرازبندی گنبد و طرح های هندسی را به انجام رسانید، و همچنین افزودن 6 دهانه به دهانه های پل جویی و تعمیر و بازسازی منارجنبان اصفهان بود.

وی سرانجام در سال 1353ش وفات یافت و در تکیه گلزار واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)


1- هفته نامه نسل فردا، سال نوزدهم، شماره 3572: دوشنبه 3 آبان 1389ش. مقاله آقای مهدی نجار اعرابی، ص5.

ص: 58

حاج عباس بیاض

حاج عباس بیاض، فرزند عبدالوهاب، از هنرمندان فلزکار و علامت ساز اصفهان در قرن چهاردهم هجری در اصفهان متولّد شد. او در ساختن اشکال پرنده و حیوان از فلز که در علامت استفاده می شد مهارت داشت. او ابتدا در بازار دواتگرها و سپس در کاروانسرای فخر و در اواخر عمر در منزل به علامت سازی مشغول بود. او مدتی در کار علامت سازی با حاج طاهر و حاج محمّدحسن از علامت سازان زبردست اصفهان همکاری می کرد.

او سرانجام در 14 صفر 1380ق در حدود 95 سالگی وفات یافت و در قبرستان فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

سیّد عباس صفی دهکردی

آقا سیّد عباس صفی دهکردی بن سیّد علی بن سیّد محمّدتقی حسینی دهکردی، عالم عابد فاضل کامل در سال 1304ق در قریه «اشکفتک» در یک فرسنگی شهرکرد متولّد شد. پدرش از علمای محل و مورد احترام عموم اهالی چهارمحال بود.

سیّد عباس مقدمات را نزد آقا جلال الدّین بت شکن دهکردی خواند. سپس به اصفهان آمد و نزد [علمای عالیقدری چون] آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، جهانگیرخان قشقایی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، حاج شیخ عبدالحسین محلاتی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی به تحصیل فقه و اصول و منطق و ادبیات و کلام و حکمت پرداخت و در طب نیز نزد حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی حاضر شد و از اساتید خود و مراجع نجف اشرف به دریافت اجازات روایتی و اجتهاد


1- دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص330؛ تخت فولاد (شفیق) ، ص46؛ مجله میراث جاویدان، سال پنجم: شماره 3 و 4، ص237؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.

ص: 59

مفتخر گردید.

[او سال های طولانی در مدرسه جده بزرگ اصفهان به تدریس دروس سطح و فلسفه و رجال و درایه مشغول بود و شاگردان بسیاری تربیت کرد.] آن مرحوم در مسجد یزدآباد و مسجد کرمانی اصفهان به اقامه نماز جماعت می پرداخت. سرانجام در ذی القعده 1394ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

عباس اسپه پور*

عباس اسپه پور، فرزند علی بن عباس خان بن غلامعلی خان بن علی بن غلامحسین خان بختیاری، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1315ش متولّد شده. وی در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن حافظ شرکت نموده است. از اوست:

سحر از جانب حق آن مه تابان آمد روشنی بخش جهان نور دل و جان آمد

جلوه ایزد یکتا به جهان کرده طلوع آنکه مهرش همه آفاق گرفت آن آمد(2)

میرزا عباس خان صفاءالسلطنه

میرزا عباس خان صفاءالسلطنه [فرزند میرزا علی خان صفاءالسلطنه (مشتاقی) بن ملاّ میرزا محمّدهادی راثی نائینی اصفهانی] شعر نیکو می سروده و یکصد و پانزده سال عمر کرده و در حدود سال 1358ق در طهران وفات یافته و در قم مدفون گردید.(3)


1- شناخت سرزمین چهارمحال و بختیاری، ج2، ص448؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 321 و 322؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144؛ شرح مجموعه گل، صص 233-240.
2- تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص53.
3- بیان المفاخر، ج1، ص343؛ تاریخ نائین، ص175؛ مکارم الآثار، ج7، ص2443؛ تذکره سخنوران نائین، ص74؛ نائین بلده طیبه، صص 109 و 110.

ص: 60

[صفاءالسلطنه ثانی، در سال 1282ق در تهران متولّد شد. در جوانی در خدمت پدر، به مشاغل دولتی پرداخت. در سال 1301 منصب خلاصه نویسی عرایض متظلّمین به او تفویض شد و همچنان به خدمات انشاء مشغول بود و تا سال 1317ق سررشته دار توپخانه شد. در سال 1318ق با پدر خود به زیارت عتبات رفت. در مراجعت پس از مرگ پدر ملقب به لقب پدر خود گردید و در وزارت خانه امور خارجه به سمت منشی گری مشغول کار شد. وی شعر می گفت و نستعلیق را خوش کتابت می کرد.(1) به ادبیات فارسی مسلط بود و به زبان فرانسوی آشنایی داشت. در شعر «صفا» تخلّص می کرد و «دیوان اشعار»ی دارد.(2)

از آثار خطوط او «دیوان مشتاقی» (دیوان پدر خود) که در سال 1322ق و قسمتی از «حدائق السحر» که در سال 1321ق در تهران چاپ سنگی شده است.(3)

این شعر از سروده های اوست:

ز نارت نورم اندر دیده آمد سرورم در دل غمدیده آمد

ز دشنامت نرنجیدم ولیکن ز هر نیت دلم رنجیده آمد(4) ]

درویش عباس گزی*

درویش عباس گزی متخلّص به «جزی» فرزند علی اُلیک از شعرای قرن سیزدهم هجری در سال 1264ق در قریه «گز» از توابع «بُرخوار» اصفهان متولّد شد. وی در 7 سالگی به مکتبخانه رفت و نزد ملاّ عبداللّه گزی تحصیل کرد اما به علت فقر ترک


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص343.
2- تربت پاکان قم، ج2، ص175.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص343.
4- تراجم الرجال، ج1، ص263.

ص: 61

تحصیل کرده همراه پدر به مُقنّی گری پرداخت و در کنار آن به مطالعه مشغول شد. در سال های نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. وی در جوانی به دراویش گز پیوسته و به خانقاه آنان رفت و آمد نمود. او سرانجام در سال 1323ق وفات یافته و در زاویه شرقی بقعه شاه نعمت اللّه در روستای گز مدفون شد. اغلب اشعارش به لهجه محلّی گزی (از لهجه های مرکزی ایران و معروف به «بِشِه بوره») سروده شده است. منتخبی از غزلیات با زبان محلّی که از کتاب «ارشاد الولد» درویش عباس انتخاب شده است به عنوان غزلیات درویش عباس گزی (به لهجه گزی) در سال 1371ش به چاپ رسیده است.(1) اشعاری هم در هزل و هجو داشته که هنوز چاپ نشده است.

میرزا عباس شیخ الاسلام

آقا میرزا عباس بن حاج میرزا علی اکبر شیخ الاسلام [از علماء و خطبای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از علماء و مدرّسین این شهر تحصیل نموده تا فردی فاضل و کامل گردید و سپس به وعظ و ارشاد پرداخت. [او] چون صدایی گیرا و آهنگی دلنواز داشت و در ذکر مصیبت و موعظه نیز مهارت و استادی یافته بود مورد توجه و علاقه عموم مستمعین بود.

[سرانجام] قبل از سال 1370ق در اصفهان وفات یافته، در اطاقی مخصوص در تکیه شیخ مرتضی ریزی [در تخت فولاد] مدفون گردید.(2)


1- غزلیات درویش عباس گزی: مقدمه؛ فرهنگ و تاریخ گز برخوار، صص 121-123.
2- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص180.

ص: 62

مرشد عباس نثارعلی*

مرشد عباس ملقب به «نثارعلی» فرزند علی همت، از عرفای اصفهان در عصر حاضر در اصفهان متولّد شد. او مرید مرشد حسین لُنبانی (سروعلی شاه) از عرفای سلسله خاکسار جلالی بود. او از نقالان و پرده خوانان قدیم اصفهان بود و مجال نقل و شاهنامه خوانی او در قهوه خانه حاج رضا سنگتراش در کوی نارون [خیابان طالقانی[ اصفهان مورد توجه مردم بود.

وی در سال 1348ش وفات یافته و در قبرستان بزرگ جنب مصلای تخت فولاد مدفون شد.(1)

میرزا عباس فایض شمس آبادی

حاج میرزا عباس سهیلیان شمس آبادی متخلّص به «فایض» فرزند محمّدعلی سهیلی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان و سخنوران معاصر] در سال 1308ق در محله «شمس آباد» واقع در شمال شهر اصفهان متولّد شد. [پدرش تاجر بوده و طبع شعر داشته است. فایض در اصفهان نزد جمعی از علماء عالیقدر همچون جهانگیرخان قشقایی، میر سیّد علی نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّدباقر درچه ای و حاج آقا رحیم ارباب به تحصیل پرداخت و در فنون ادب و فقه و اصول و منطق و حکمت مهارت یافت. بسیاری از فضلاء و شعراء از خرمن فضل و ادب او خوشه برگرفته اند. در ادبیات استادی مسلّم و در شعر صاحب قریحه ای وقّاد بود. او شاعری روشن ضمیر بود که عمر را به استغناء و پرهیز از شهرت و و زخارف دنیوی سپری نمود.]


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای فتح اللّه نثارعلی فرزند مرشد عباس نثارعلی در دوشنبه 20 خرداد 1381ش.

ص: 63

او از اعضای انجمن ادبی شیدا بود و گاهی در انجمن کمال شرکت می کرد.

[مرحوم فایض نماز جماعت را در مسجد صاحب الزمان باب الدشت و مسجد ام البنین شمس آباد اقامه می کرد و مورد اعتماد و احترام فضلاء و ادباء و عموم مردم بود. «دیوان اشعار» او در سال 1384ش به چاپ رسیده است.]

او در روز 23 ذی القعده 1389ق [مطابق با 11 بهمن 1348ش] وفات یافته و در صحن تکیه درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. [شاعر توانا آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی (برنا) مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

کلک «بُرنا» سال فوتش را نوشت: «جای فایض جنّت جاوید باد»

از اوست:

عمر اگر مرحله پیمای هوی و هوس است تا به این حد که بازیچه تلف گشت بس است

هر حریصی که بَرَد رنج که جمع آرد گنج عنکبوتیست که خوشدل به شکار مگس است

نفسی صحبت اهل دلی ار دست دهد حاصلی دارد اگر عمر همان یک نفس است(1) ]

عباس محور اصفهانی

عباس مهوری حبیب آبادی اصفهانی متخلّص به «محور» فرزند غلامرضا بن عباس، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1314ش متولّد شده و تحصیلات مقدماتی را در حبیب آباد بُرخوار نزد حاج شیخ عباسعلی ادیب، سیّد محمّد مرتضوی و حاج محمّدعلی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 240-342؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص89؛ دیوان اشعار فایض اصفهانی: مقدمه؛ بوستان فضیلت، صص 172-183.

ص: 64

محسنی طی نمود. در 13 سالگی پدرش را از دست داد و جهت امرار معاش به کار پرداخت.

در نوجوانی لب به گفتن اشعار گشوده و ابتدا «یم موج» تخلّص می نمود و بعدا آن را به «محور» تغییر داد.او در انجمن های ادبی اصفهان همچون کمال، صائب، سعدی، حافظ و صغیر شرکت می کرد. سرانجام در سال 1383ش وفات یافته و در قبرستان عمومی حبیب آباد (معروف به «بهشت زینب (س) » مدفون شد.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «دیوان محور» که در سال 1372ش چاپ شده است. 2. «فانوس عشق»3. «نونهال اسلام»4. «نهج البلاغه منظوم»(1)

[از اوست:

عقل را با آن درایت ره به کوی عشق نیست با جنون رفتن به سوی محمل لیلا خوش است]

عباس زمانی

شاطر عباس زمانی فرزند شاطر غلامحسین، از شاعران معاصر اصفهان در سال 1295ش در اصفهان متولّد شده و چون پدر به شغل نانوایی پرداخته است. در شعر طبعی متوسط داشته است. از اوست:

ببخش جرم خلایق به دنیی ار خواهی به روز حشر رضا گردد از تو رب غفور

به هر بلا که رسد از خدا تو صابر باش بدان که روضه رضوان بود جزای صبور(2)


1- دیوان محور اصفهانی: مقدمه؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص703؛ ادیب ماندگار، ص268.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص330؛ تذکره شاعران نانوا، ص147.

ص: 65

عباس گیاهی

استاد عباس گیاهی [فرزند غلامحسین، شاعر و هنرمند معاصر] در سال 1301ش در اصفهان متولّد شده و اندکی تحصیل نموده و پس از آن ترک تحصیل کرده و ضمن کارهای روزانه به مطالعه کتب و دواوین شعراء مشغول گردید. او برحسب اقتضای طبع خداداد گاهی اشعاری می سرود و در آن «گیاهی» تخلّص می نمود [ولی] در انجمن های ادبی اصفهان خیلی کم شرکت می کرد.(1) [در جوانی در محضر شاعر و ادیب فرزانه میرزا علی مشفقی مداحی و ادبیات فارسی و عرب را تا حدودی آموخته و هنر قلمکار را به عنوان کسب و کار و وسیله امرار معاش خود برگزیده بود و از اساتید این هنر در اصفهان به شمار می رفت. اشعارش اغلب در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام و پند و اندرز است که با نام «نغمه های ولا یا دیوان گیاهی» در سال 1383ش به چاپ رسیده است. استاد گیاهی سرانجام روز 23 مهر 1389ش وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در آرامستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

این چند بیت از یکی از اشعار اوست:

به که امشب دل یاران گرامی شاد است جان ما از غم و اندوه و اَلَم آزاد است

بزم ما روح فزا گشته، تو گویی ز بهشت خازن خُلد، دری بر رُخ ما بگشاد است

رشک فردوس برین آمده یکسر این بزم چون که زَ احباب پر از وَرد و گل و شمشاد است


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص407.

ص: 66

آن چنان بزم شریفی که ز شیرینی آن مات صد خسرو پرویز و دوصد فرهاد است(1) ]

عباس کزّازی

عباس بن قربانعلی کزازی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری در شوال 1219ق کتاب «قوانین المحکمه» میرزای قمی را به خط نسخ در اصفهان نوشته و کتاب به شماره 4512 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)

عباس محزون حبیب آبادی

عباس حبیب آبادی متخلّص به «محزون» فرزند کریم بن حسین بن محسن [از شعرای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری و از اهالی قریه «حبیب آباد بُرخوار» اصفهان] متوفی در صبح روز سه شنبه 2 شوّال سال 1350ق در قریه حبیب آباد.

او در واقعه فوت شیخ محمّدتقی آقانجفی گوید:

آقای آیت اللّه رفت از جهان فانی بر ما حرام گردید ای شیعه زندگانی

قُمری به آه و شیون طوق عزا به گردن با حالت پریشان می کرد نوحه خوانی

«محزون» به آه و ماتم، در یم غم صبح و مسا بگرید، بر آن دُر معانی(3)

شیخ عباس ایزدی نجف آبادی*

شیخ عباس ایزدی نجف آبادی فرزند محمّد، عالم فاضل متقّی مجاهد فی سبیل اللّه


1- نغمه های ولا یا دیوان عباس گیاهی: مقدّمه؛ قلمکار اصفهان، صص 33-37 و 295؛ یادداشت های محقّق گرامی آقای حمید خلیلیان.
2- فهرست مجلس، ج12، ص183.
3- بیاض (مرحوم معلم حبیب آبادی) : خطی.

ص: 67

در سال 1301ش در نجف آباد متولّد شد. در نوجوانی نزد شیخ احمد حججی، شیخ غلامحسین منصور، شیخ ابراهیم ریاضی در نجف آباد و حاج آقا رحیم ارباب و شیخ احمد فیاض و مجدالعلماء نجفی در اصفهان به تحصیل مشغول شد. در قم نیز محضر حضرات آیات مرعشی نجفی، محقّق داماد، امام خمینی، بروجردی، گلپایگانی و علاّمه طباطبایی فقه، اصول، کلام، تفسیر، فلسفه و اخلاق را آموخت.

او پس از 20 سال تحصیل، در سال 1338ش به نجف آباد مراجعت کرده و به تدریس علوم دینی، حل و فصل مشکلات شرعی و اجتماعی مردم و تبلیغ دین مشغول شد. او هنگام ورود به نجف آباد نماینده مراجع عظام بروجردی و امام خمینی در آن حدود بود. او طی سالیان متمادی در حکومت پهلوی به ترویج و حمایت از مبارزات امام خمینی در نجف آباد مشغول بود و در تبلیغ مرجعیت ایشان و جمع کردن و جهت دادن به مبارزان مسلمان آنجا نقشی مهم و تأثیرگذار داشت تا جایی که از سوی مأموران امنیتی حکومت پهلوی دستگیر و به زابل تبعید شد و مدّتی نیز زندانی شد.

او قبل از پیروزی انقلاب نماز جمعه را اقامه کرده و پس از پیروزی انقلاب، از سوی امام خمینی به امامت جمعه نجف آباد منصوب شد. در سال های جنگ ایران و عراق، او در جبهه های نبرد و در میان رزمندگان ایرانی حاضر می شد و به آنان روحیه می داد و در پشت جبهه برای کمک به رزمندگان تلاش می کرد و در این راه فرزند برومند خود احمد را تقدیم نمود و این فرزند در 26 دی 1365 در جبهه های نبرد به شهادت رسید.

از اقدامات ارزنده مرحوم شیخ عباس ایزدی همکاری در ساختن حوزه علمیه فاطمیه جهت بانوان و همکاری در راه ساختن حوزه علمیه (جامعة الإمام المنتظر) در نجف آباد را می توان نام برد.

او شاگردان زیادی تربیت کرد و سخنرانی ها و بیانات او در میان عموم طبقات مردم نجف آباد مورد توجّه واقع می شد. او عالمی متواضع و خیرخواه و اسوه اخلاق حسنه

ص: 68

بود و زاهدانه زندگی ساده ای داشت.

او سرانجام در جمعه 8 خرداد 1371ش وفات یافته و پس از تشییع باشکوه مردم نجف آباد در «جنّت الشهداء» مدفون شد.

کتب و آثار زیر از اوست:

1. «شوق دیدار» قصه حضرت موسی در قرآن 2. «آینه حریم» در شرح و تفسیر خطبه اوّل نهج البلاغه3. «کلیات اخلاق»4. «شرح و تفسیر دعای افتتاح» و غیره.(1)

ملاّ عباس مولوی

مولی عباس مولوی متخلّص به «ناسخ» فرزند محمّدبیگ بن زیاد اوغلی قاجار، عالم فاضل، حکیم عارف و شاعر ادیب در محله عباس آباد اصفهان ساکن بوده [و نزد حکیم ملاّ رجبعلی تبریزی و سایر فضلاء اصفهان به تحصیل مشغول شده و پس از تکمیل تحصیلات خود به تدریس حکمت پرداخته است.] میرزا محمّدطاهر نصرآبادی که معاصر اوست می نویسد: «نهایت صلاح و سداد را دارد، چنانچه سنتی کم از او فوت می شود. حقا که ملکی است در لباس بشر».(2)

او در شعر طبعی لطیف داشته و قصایدی در مدح حضرات ائمه معصومین علیهم السلام سروده و در معماگویی نیز مهارت داشته است. [سال فوتش به دست نیامد. او تا سال 1101ق در قید حیات بوده است.]

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- سیمای دانشوران، صص 33-45؛ آثار الحجه، ج2، ص216؛ آیینه اهل قلم، صص 31-33؛ دیباچه دیار نون، صص 145 و 146.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص755؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص273؛ کواکب المنتشره، ص412؛ تذکره ریاض الشعراء، ج4، ص2339.

ص: 69

1. «انوار سلیمانی» در علم کلام و اثبات حقانیّت شیعه بر سایر فرق، در 62 فصل که تألیف آن در سال 1097ق شروع و در روز سه شنبه 24 ذیقعده 1101ق به پایان رسیده و به نام شاه سلیمان نامیده شده است. نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران(1) [و نسخه ای در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(2) ] موجود است. 2. «تأویلیّه» قصیده ای که در مدح اهل بیت علیهم السلام سروده شده و جمعی از فضلاء بر آن شرح نوشته اند. محمّدامین وقاری یزدی بر آن مقدّمه نوشته و در کتاب خود «گلدسته اندیشه» وارد ساخته است.(3) [3. «اصول الفوائد» در حکمت که نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4) ] 4. «مناظرات» [5. «تقویم سعیدی» ترجمه فارسی «تقویم المحسنین» فیض کاشانی است که به درخواست حاجی محمّدسعید بن لطف اللّه آن را ترجمه کرده است.(5) 6. «مصابیح الولایة فی انوار الولایة» در تفسیر به فارسی که در سال 1099ق آن را نوشته و نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(6) 7. «مصباح الهدایة» که سیّد ابوالقاسم موسوی خوانساری روایات فضائل اهل بیت علیهم السلام را از آن منتخب نموده است.(7)

این بیت از اوست:

در وادیی که قافله سالار، عشق توست گلبانگ خضر از جرسش می توان شنید]


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص417؛ الذریعه، ج2، ص429.
2- فهرست مختصر مجلس، ص90.
3- الذریعه، ج3، ص308.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج3، ص146.
5- فهرست های خودنوشت فیض کاشانی، ص160.
6- فهرست الفبائی رضوی، ص522.
7- فهرست کتابخانه های گلپایگان، ص148.

ص: 70

عباس حسینی مازندرانی

عباس بن محمّد بن علی الحسینی المازندرانی از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در 16 ربیع الاوّل 1012ق کتاب «خلاصة الاقوال» علاّمه حلّی را به خط نسخ در اصفهان نوشته و کتاب به شماره 6589 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

سیّد عباس احساس اصفهانی*

سیّد عباس حسامی متخلّص به «احساس» فرزند سیّد محمّد شاعر ادیب و خطاط معاصر اصفهان است. او در سال 1330ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته است. او علاوه بر فضل و کمال در شعر و ادب، در زمینه خط نیز به تعلیم پرداخته و به درجه ممتاز در خط نستعلیق نائل شده است و اکنون از مدرسان انجمن خوشنویسان اصفهان به شمار می رود. او علاوه بر نوشتن قطعات به کتابت قرآن مجید و کتب ادبی و عرفانی نیز پرداخته است و برخی از آنها به چاپ رسیده است که از آن جمله است: «اشک قلم»، «اشک شوق» (دیوان شاهی اصفهانی) ، «دیوان شوقی اصفهانی»، «معلم شمع جمع بشریت» یادنامه «استاد شهریار»، «یادنامه سیّد صمصام». همچنین مجموعه ای از اشعار او با عنوان «ساغر حال» چاپ شده است.

این دو بیت از شعری است که در مدح امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) سروده است:

جلوه ات دیدن و روی تو ندیدن تا کی کو به کو بهر وصال تو دویدن تا کی


1- فهرست رضوی، ج6، ص600.

ص: 71

عاشق روی تو تا چند ملامت بیند هم از اغیار بگو طعنه شنیدن تا کی(1)

سیّد عباس فشارکی*

سیّد عباس بن سیّد محمّد طباطبایی فشارکی، عالم فاضل و فقیه محقّق معاصر. پدرش از اعاظم فقهاء و دانشمندان عصر خود بود. صاحب عنوان در نجف اشرف متولّد شده و پس از تحصیل دروس مقدماتی و سطح در درس آیات عظام آقا ضیاء عراقی و میرزا حسین نائینی حاضر شد.

او پس از مهاجرت به ایران در تهران ساکن شد و صبیه عالم ربانی میرزا محمّدحسن آشتیانی را به همسری خود برگزید. سال ها در مدرسه مروی تهران تدریس می نمود و به «جناب آقازاده» معروف بود.

وی سرانجام در اوّل ربیع الاوّل 1400ق در تهران وفات یافت.(2)

عباس بخشیان*

عباس بخشیان فرزند مرتضی از شعرای معاصر اصفهان در سال 1330ش در روستای «لنج» لنجان، از توابع مبارکه متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اصفهان طی کرد. این شعر از اوست:

گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است گفتا تو در حجابی، ور نه رُخَم عیان است

گفتم من از که پرسم، جانا نشان کویت گفتا نشان چه پرسی، آنجا که بی نشان است(3)


1- از زنده رود تا حیدربابا، ص148؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص43.
2- اختران فقاهت، ج1، ص283.
3- تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص104.

ص: 72

عباس حقانی پناه

عباس حقانی پناه متخلّص به «پناه» فرزند مهدی شاعر ادیب عارف [در 19 مهر 1328ش در اصفهان متولّد شد. در آغاز جوانی به شعر و عرفان علاقمند شد و به خانقاه سلسله نعمت اللهی در اصفهان راه یافت و به «محبوب علی» ملقّب شد.

او در 20 شهریور 1370ش بر اثر حادثه تصادف به دیار باقی شتافت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.] استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:

به سوی وادی ایمن و مقام حقّانی «پناه برد به محبوبش از جهان عباس»

[مجموعه ای از اشعار او به نام «بر شاخه زمان سیب رسیده ام» در سال 1371ش چاپ شده است و این شعر از آنجاست:

شب ها که روز گشته فراموش کوچه ها می خوانمت به ناله در آغوش کوچه ها

از بس غم تو با در و دیوار گفته ام پیچیده است نام تو در گوش کوچه ها

یادت شبی گذشته از این رهگذر هنوز بوی تو می دهند بر و دوش کوچه ها

در انتظار تو همه شب تا طلوع صبح میخانه گرد شهرم و مِی نوش کوچه ها

شب ها پگاه می شود امّا نمی شود شبگردی «پناه» فراموش کوچه ها(1) ]

عباس بن ولید

ابوالفضل عباس بن ولید بن شجاع [از محدّثین عامه اصفهان در قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری] از احمد بن منصور مروزی و محمّد بن یحیی نیشابوری حدیث نقل


1- بر شاخه زمان سیب رسیده ام: مقدمه؛ مزارات اصفهان، ص129؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص146.

ص: 73

کرده و در سال 320ق وفات یافته است.(1)

عباس جُلَکی اصفهانی

ابوالفضل عباس بن ولید بن مِرداس جُلَکی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری] از ابوالعباس احمد بن یونس بن مسیّب ضبی، اصرم بن حوشب، قتیبة بن مهران آزادانی و قاسم بن حَکَم عُرَنی روایت کرده است.(2)

[«جُلَک» از دهات قدیمی اصفهان بوده ولی اکنون اطلاعی از آن در دست نیست.]

میرزا عباس پاقلعه ای

آقا میرزا عباس پاقلعه ای (صابرعلی شاه سوم) فرزند میر محمّدهادی (هادی علی شاه) بن حاج میرزا محمّد حسینی خاتون آبادی، عارف کامل [در قرن چهاردهم هجری در اصفهان متولّد شده و مراحل سیر و سلوک را نزد پدر که از مشایخ نعمت اللهی پاقلعه اصفهان بود طی کرد و پس از وفات میر محمّد اسماعیل (صابر علی شاه دوم) از طرف «وفاعلی شاه» به لقب «صابرعلی» ملقّب و ارشاد سالکان و طالبان به او محوّل شد. او حدود 27 سال در منطقه اصفهان شیخ طریقت نعمت اللهی شمرده می شد و بسیاری از سالکان طریق عرفان از مریدان او بودند.(3) ]

او در حسن سلوک و بسط ید و اخلاق و ملکات فاضله از بسیاری از معاصرین ممتاز بود و سرانجام در سه شنبه 5 ربیع الاوّل 1350ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص142؛ طبقات المحدّثین، ج4، صص 318 و 319؛ معجم الادباء، ج8، ص240.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص140؛ اللباب، ج1، ص287.
3- گلستان جاوید، صص 110 و 111.

ص: 74

آغاباشی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1) [استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

«صغیر»ش خواست تاریخ وفات آرد خرد گفتا: «بقطب سالکین حیدر شدی صابرعلی واصل»]

و میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی نیز گوید:

سر برون کرد یکی ناگه و گفت: «ز جهان عارف ربانی رفت»(2)

او «دیوان نورعلی شاه اصفهانی» را در سال 1312ق به امر ظل السلطان به خط نستعلیق کتابت کرده و در کتابخانه عمومی اصفهان به شماره 11582 نگهداری می شود.(3)

عباس سروری*

عباس سروری، هنرمند موسیقی دان معاصر در سال 1289ش در اصفهان متولّد شد. در سال 1329ش مدّتی به تهران رفت و هفته ای یک بار در رادیو تهران به تک نوازی پرداخت. در اواسط همین سال با تأسیس رادیو اصفهان به زادگاه خود بازگشت و ارکستر رادیو اصفهان را تأسیس کرد.

او در نواختن تار سبک مخصوصی داشت. سروری در سال 1352ش به علّت بیماری سرطان از دنیا رفت.(4)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص53.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص755.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص104.
4- دولت دیدار، ص117؛ یادداشت های محقّق ارجمند آقای محمّدحسن رجائی زفره ای.

ص: 75

سیّد عباس شاهزاده

سیّد عباس شاهزاده - که گاهی او را «سید عباس آقا میری» نیز می گویند - از اساتید فنّ نقاشی در اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان می زیسته و پس از فوت در بقعه درب امام مدفون گردید. از آثار او نقاشی های داخل بقعه جناب زید و داخل بقعه هارون ولایت می باشد.(1)

سیّد عباس طباطبائی خوراسکانی

آقا سیّد عباس طباطبائی خوراسکانی، عالم فاضل معاصر در فزوه [به ضمّ «ف» و کسر «و»] از قُراء مجاور خوراسکان متولّد گردیده و در اصفهان نزد بسیاری از بزرگان از آن جمله آقا شیخ محمّدرضا نجفی تحصیل کرده و در یکی از مساجد محل خود اقامه جماعت می فرمود و مردم را به حقایق و مسائل دینی با بیان احکام و مواعظ ارشاد و هدایت می نمود. سرانجام در 25 محرم الحرام سال 1395ق وفات یافته و در تکیه ملک (واقع در تخت فولاد) مدفون گردید.(2)

مرشد عباس ظهیری (برزو)*

مرشد عباس ظهیری معروف به «مرشد برزو» از نقالان مشهور اصفهان و از پیشکسوتان هنر نقالی است. سال ها در اصفهان به شاهنامه خوانی مشغول بود. سپس به تهران رفت و در قهوه خانه های معتبر تهران مانند قهوه خانه قوام السلطنه و قهوه خانه حاج قاسم در میدان شوش به اسکندرنامه خوانی پرداخت.(3)


1- مزارات اصفهان، ص208؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص385.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص321.
3- قهوه خانه های ایران، ص92.

ص: 76

میرزا عباس فنائی اصفهانی

میرزا عبّاس برکت متخلّص به «فنائی» از شعرای معاصر اصفهان در سال 1315ش متولّد گردیده و از سن 10 سالگی لب به گفتن اشعار گشوده است. از کودکی به شعر و ادب علاقمند بوده و در سال های بعد ارادتی عجیب به خواجه شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی یافته و در حلقه دراویش حافظی وارد شد و چون قطب این سلسله خواجه شفیع الدّین محمّد فنائی است تخلّص خود را از نام قطب سلسله خود گرفت. این بیت از اوست:

این چه رِندی است که بی باده و ساغر مستی بی تأمل دل خود بر سر زلفش بستی(1)

آقا عباس قلمدان ساز*

آقا عباس قلمدان ساز، از هنرمندان زبردست اصفهان در دوره قاجاریه است. در نگارگری و قلمدان سازی مهارت داشته و قلمدان های ساخت او شهرت زیادی داشته است.(2)

مرشد عباس کسرائی*

حاج مرشد عباس کسرائی، از شاهنامه خوانان ماهر اصفهان است. مردی درویش مسلک و اهل ادب بوده و با پوشیدن زره و کلاهخود و چکمه و داشتن ریش دوفاق و شمشیر (همانند رستم) در قهوه خانه های اصفهان به نقّالی و شاهنامه خوانی می پرداخته و


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص486.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص366.

ص: 77

شهرتی به سزا داشته است. شاهنامه خوان های اصفهان از جمله مرشد میرزا حسن عمرانی شاگرد او بوده اند.

سرانجام در 27 صفر 1370ق وفات یافته و نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:

نمود از جمع بیرون هاتفی سر ناگهان گفت: «بگلزار جنان کرد آشیان عباس کسرائی»(1)

عباس مجنون سیچانی

عباس مجنون سیچانی اصفهانی، شاعر و ادیب در سال 1271ش در قریه «سیچان» اصفهان متولّد شد و کمی درس خوانده، به شغل زراعت و کشاورزی پرداخت. در سال 1321ش قسمتی از دیوانش به نام «نامه مجنون» به طبع رسید. شاعری زنده دل و صاحب طبع روان و قدرت بیان بود اشعارش بیشتر مثنوی و قطعه است. غزل را نیز خوب می گفت.(2)

[او در سال 1367ق وفات یافته و در قبرستان بزرگ مصلی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را محمّدباقر انواری متخلّص به «لمعه» چنین سروده است:


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص413؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص680.

ص: 78

بیفزود «آه» و گفتا «لمعه» تاریخ: «دل مجنون ما شوریده تر بود»

1367=6+1361(1) ]

از اوست:

یک امشب آن صنم آفتاب رو اینجاست گر آفتاب نهان شد چه غم که او اینجاست

چگونه به شکر چنین نعمتی کنم ای دوست از آنکه به دل بودم آرزو اینجاست

عباس مدینه ای*

عباس مدینه ای، هنرمند توانای معاصر، در سال 1317ش در اصفهان متولّد شد. نواختن نی را از استاد حسین یاوری آموخت و نزد استاد علی ساغری نیز شاگردی کرد. صدای نی او صدایی خاص بود. او از کسی تقلید نمی کرد و سبک خاصی در نی نوازی داشت و سال ها با رادیو اصفهان و تهران همکاری نمود. او هنرمندی متواضع، آراسته و عاشق موسیقی بود. او به استخدام سازمان تأمین اجتماعی درآمد و به تهران رفت و مدتی بعد به اصفهان منتقل شد. امّا مجال هنرنمایی بیشتر را نیافت و در سال های جوانی عمر به سن 38 سالگی در جمعه 7 مرداد 1354ش (مطابق 29 رجب 1395ق) از دنیا رفت و در تکیه جویباره ای ها در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش چنین است:

نایی طبع سال وفاتش چنین سرود: «نی تا ابد به ناله برای مدینهایست»(2)


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 79

عباسعلی آذر چالشتری

عباسعلی معروف به «حکیم آذری» [متخلّص به «آذر» از شعرای معاصر اصفهان [از اهالی چالشتر [در چهارمحال و بختیاری] در سال 1320ق متولّد شده و در «چالشتر» و اصفهان تحصیل نموده و علاوه بر علوم عربی و ادبیات، در فنون حکاکی، قلمزنی، نقاشی، مجلّدسازی و صحافی نیز زحمت کشیده و اطلاعاتی اندوخته است.

از اوست:

تا شدم پابست عشقت روزگارم شد سیاه جز که دارم مهرت اندر دل، کدامستم گناه

بر سرم پیوسته ز ابرو تیغ خونریزکشی نی مجال آنکه از دل برکشم یک لحظه آه(1)

عباسعلی صناعی سهرو فیروزانی*

عباسعلی صناعی فرزند ابراهیم، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1308ش. در «سهرو فیروزان» اصفهان متولّد شد و پس از مدّتی تحصیل به شغل سنگ تراشی پرداخت. از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و گاهی در انجمن ادبی صائب شرکت می کرده است.(2) مجموعه ای از اشعار او با عنوان «نغمه های شورانگیز» در سال 1380ش چاپ شده است. این دو بیت از اوست:

نرگس که در چمن به صفا صف کشیده است گویا دو چشم دلبر ما را ندیده است


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص9؛ شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، ص489.
2- نعمه های شورانگیز، ص الف (مقدمه) .

ص: 80

بوی بهشت از سر زلفش همی جهد یارم مگر بهشت خدا را خریده است

استاد عباسعلی پورصفا*

استاد عباسعلی پورصفا فرزند باقر از نقاشان معروف معاصر اصفهان در سال 1300ش متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان علیّه به پایان رساند. سپس وارد هنرستان هنرهای زیبا شد و به مدت 6 سال زیر نظر اساتید آنجا نورمحمّد معیّری و محمّد ناصر صفا و خصوصا استاد عالیقدر طراحی و نقاشی و رئیس هنرستان استاد عیسی بهادری در رشته نقاشی تحصیل کرد و در سال 1322ش با رتبه اوّل از آن هنرستان دیپلم گرفت. سپس به دعوت استاد بهادری به تدریس در هنرستان هنرهای زیبا مشغول شد.

او برای تکمیل معلومات خود و تحقیق و بررسی درباره نقاشی در اروپا، به چند کشور اروپایی سفر کرد و با بازدید از نمایشگاه ها و موزه ها به آفاق وسیع تری در نقاشی دست یافت.

استاد پورصفا در زمینه های متنوع نقاشی همچون طبیعت سازی و دورنما، صورت سازی، آبرنگ، پاستل و پرداز مهارت دارد. از ابتکارهای او صراحی به صورت نقطه چین برای انتقال نقاشی به فرش است. با این ابتکار مشکل سایه روشن ها و تنوع رنگ ها که مانع استفاده از نقاشی در نقوش قالی می شد، به کلّی رفع می گردد.

تابلوهای نقاشی استاد پورصفا در بسیاری از نمایشگاه های خارج از کشور همچون نمایشگاه بین المللی بروکسل و نمایشگاه رُم به نمایش درآمده است.

استاد پورصفا امروزه از اساتید درجه اوّل نقاشی اصفهان به شمار می رود.(1)


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با استاد پورصفا در 2 شهریور 1370؛ ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره 6، شهریورماه 1366، ص52.

ص: 81

عباسعلی موزون اصفهانی

عباسعلی موزون فرزند برات علی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1314ق در اصفهان متولّد شده، اندکی تحصیل کرد. از اعضاء انجمن ادبی مرحوم شیدا بود. روزگار به سراجی در کارخانه ریسباف می گذراند. یک قسمت از اشعارش به نام «اندوه نامه» در مناقب و مراثی در اصفهان به قطع کوچک در 94 صفحه به طبع رسیده است.(1) ] ابتدا در بازار اصفهان به سراجی و سپس کلاهدوزی مشغول بوده و به مناسبت مجاورت با مدرسه ملاّ عبداللّه، به مصاحبت و معاشرت با اهل فضل و ادب می پرداخت. پس از آن در کارخانه ریسباف استخدام شد. او با شعرای عارف مسلک همچون صغیر، شکیب و شوقی، مصاحب و معاشر بود و عاقبت به محضر آقا میرزا عباس پاقلعه ای (صابرعلی شاه) رسیده و در جرگه ارادتمندان او درآمد. او در حدود 65 سالگی بازنشسته شد و باقی عمر را به شعر و شاعری و مداحی و نوحه سرایی اهل بیت علیهم السلام گذرانید تا این که در شنبه 5 فروردین 1351ش (مطابق با 9 صفر 1392ق) وفات یافت(2) و در تکیه آغاباشی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفات او را «شکیب اصفهانی» در مرثیه ای چنین سروده است:

«شکیب» سر زده، دل گفت بهر تاریخش: «مقیم جنّت موعود روح موزون شد»

دیوان اشعار او در سال 1372ش به چاپ رسیده است.

این دو بیت از اوست:

دل دیوانه در زنجیر زلف یار می خندد ز غربت در وطن هرکس گشاید بار می خندد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص475.
2- دیوان موزون اصفهانی، صص 7-13؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص745.

ص: 82

اگر از شام هجران خون بگرید دیده عاشق ولی صبح وصال از دولت دیدار می خندد]

عباسعلی بهرامیان

سرهنگ عباسعلی بهرامیان سیچانی [فرزند تقی] از شعرای معاصر اصفهان [در سال 1287ش] در محله سیچان اصفهان متولّد شد. [تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود گذراند و متوسطه را در دبیرستان نظام اصفهان به پایان رساند. دوره دانشکده افسری را در تهران طی کرد و پس از عمری خدمت صادقانه با درجه سرهنگی بازنشسته شد. در شعر طبعی روان داشت و «بهرام» تخلّص می کرد و در برخی انجمن ها از جمله انجمن ادبی صائب شرکت می نمود. اشعارش در برخی کتاب ها و مجلّات از جمله کتاب «دویست شاعر» به چاپ رسیده است.

سرهنگ بهرامیان در روز 4 مرداد 1354ش در اصفهان وفات نمود و در صحن تکیه بروجردی (درکوشکی) در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.

از اوست:

تا که شمع رخ او محفل ما روشن کرد باکم از سوختن خویش چو پروانه نبود

چشم او گر ز ازل معنی مستی می گفت تا ابد هیچ سخن از می و میخانه نبود(1) ]

حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی

حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی فرزند حاج محمّدجعفر، عالم فاضل، ادیب


1- بوستان فضیلت، صص 326-329؛ دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص310؛ تذکره شعرای تخت فولاد، صص 122-124.

ص: 83

شاعر، زاهد متّقی، از علماء و مجتهدین عالیقدر معاصر اصفهان

در روز [جمعه] 13 جمادی الاولی سال 1315ق در قریه حبیب آباد بُرخوار متولّد شده و مقدمات علوم و ادبیات را نزد شیخ محمّدعلی معلم حبیب آبادی تحصیل کرد. سپس به اصفهان آمد و سطوح و خارج فقه و اصول به همراه منطق و کلام و ادبیات را نزد میرزا احمد مدرس، آخوند ملاّ حسین فشارکی، شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، میرزا محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد عبدالحسین سیّدالعراقین، آقا سیّد مهدی درچه ای، حاج آقا نوراللّه نجفی و میرزا یحیی مدرس بیدآبادی تحصیل کرد. در حکمت نیز از شیخ محمّد حکیم خراسانی بهره برد. ریاضیات و هیأت را نیز با مطالعه و تحقیق فراگرفت. [برخی از اساتید ایشان همچون شیخ محمّدرضا نجفی و آخوند فشارکی و نیز حضرات آیات سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّدحجت کوه کمری و میرزا محمّدرضا کلباسی به ایشان اجازه داده اند. اجازه اجتهاد صادره از سوی آخوند فشارکی توسط مرجع عالیقدر سیّد ابوالحسن اصفهانی تنفیذ شده است.]

سپس به تدریس در مدارس نیم آورد، ناصری، صدر، چهارباغ، جدّه بزرگ و مسجد ذوالفقار مشغول شد. او به فارسی و عربی نیکو شعر می گفته و سابقا «نادم» تخلّص می نموده و پس از آنکه نام خانوادگی خود را «ادیب» قرار داد این کلمه را نیز تخلّص خود گردانید. [در فقه، اصول، کلام، منطق، حکمت، ادبیات، ریاضیات و هیأت مهارت داشت.

او عالمی خوش محضر، خلیق و رئوف بود و به حال نیازمندان رسیدگی می نموده و در رفع حوائج مردم کوشا بود.] از آثار او احیاء و تجدید ساختمان مسجد مقابل مقبره صاحب بن عَبّاد در محله طوقچی اصفهان و اقامه جماعت و موعظه و ارشاد و هدایت مؤمنین در این مسجد، و احیاء نماز عیدین در مصلای تخت فولاد پس از وفات مرحوم

ص: 84

شیخ محمّدباقر زندکرمانی بوده است.

وی سرانجام در چهارشنبه 2 ذیقعدة الحرام 1412ق [مطابق با 14 خرداد 1371ش] وفات یافته و در مقبره صاحب بن عَبّاد مدفون شد. [استاد اعتمادی خوئی (برنا) در مادّه تاریخ وفات او گوید:

برای سال وفاتش نوشت خامه برنا «فقیه بود و منجم ادیب و افهم و فاضل»]

1412

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «احسن التقاویم» در اوقات شرعی اصفهان، طهران و کاشان، که قسمت اصفهان چندین بار به طبع رسیده است.2. «تطبیقیه» در تطبیق سال های قمری به شمسی و به عکس3. «دیوان اشعار فارسی و عربی»4. «ارث الشیعه» رساله مفصل در ارث به فارسی، مطبوع5. «رساله در توبه»6. «رساله در فضیلت علم»7. «زیارات مدینه طیّبه»، مفصّل، که به ضمیمه «مناسک حج» آیت اللّه حکیم به طبع رسیده است.8. «وظائف الشیعه» در شرح دعای ندبه، به فارسی، مطبوع9. «قبلة البلدان» یا «معرفة القبله» در طرز تعیین قبله شهرهای ایران از روی آفتاب در طول سال10. «قطبیّه» در تعیین اوقات نقاط واقع در قطبین 11. «ملحقات کتاب قضاوت های امیرالمؤمنین علیه السلام » مطبوع 12. «هدیة العباد» در شرح حال صاحب بن عَبّاد، مفصل، به فارسی، مطبوع 13. «مناسک الشیعه» در مناسک حج.(1)

[این رباعی از اوست:

یا رب تو ز اخلاق بَدَم پاک نما جان طائر سیر کوی افلاک نما


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص29؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 322-324؛ ادیب ماندگار: اغلب صفحات؛ علوم و عقاید، ص9؛ گنجینه دانشمندان، ج8، ص94؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص690؛ مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آیت اللّه ادیب در 24 اردیبهشت 1368ش.

ص: 85

در معرفت ذات و صفات و افعال یا رب تو دلم قابل ادراک نما]

عباسعلی برهانی پور*

حاج عباسعلی برهانی پور فرزند محمّدرضا، از دانشمندان و محقّقان معاصر اصفهان، در سال 1311ش در اصفهان متولّد شد.

او پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دانشسرا، به تهران رفت و در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت. آنگاه در دبیرستان ها و مراکز آموزش عالی به تدریس مشغول شد تا اینکه به افتخار بازنشستگی نائل گردید.

وی از معلّمان انقلابی و متدیّن و دلسوز اصفهان بود که در عصر حکومت پهلوی برای ارشاد جوانان و مبارزه با رژیم روشنگری می نمود و مورد تعقیب مأموران امنیتی قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب نیز با سخنرانی و نوشتن مقاله و کتاب به بیان معارف اسلامی و هدایت نسل جوان پرداخت. فرزند برومند او محمّدرضا در جریان جنگ ایران و عراق در بهمن ماه 1365ش در جبهه شلمچه به شهادت رسید.

این آثار از تألیفات اوست:

1. «جامعه شناسی انقلاب»2. «خواسته های انسانی از پژوهش های کیهانی»3. «ژئوفیزیک قرآن»4. «محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر کهکشان ها» که قسمتی از آن در سال های 1367 و 1368 در هفته نامه «نوید اصفهان» به چاپ رسیده است.(1)

میرزا عباسعلی محزون اصفهانی*

میرزا عباسعلی ادیب وخشوری متخلّص به «محزون» فرزند میرزا صادق طبابت خانی، شاعر و ادیب معاصر، در 27 رجب 1316ق متولّد شده و در 26 رمضان 1387 (مطابق


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با استاد عباسعلی برهانی پور در 18 اردیبهشت 1370ش.

ص: 86

با 6 دی ماه 1346) وفات یافته و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

او از اهالی محلّه طوقچی بوده و کوچه ای در نزدیکی میدان طوقچی به نام «ادیب» و منسوب به اوست.(1)

عباسعلی ظریف خوانساری

حاج عباسعلی بن عبدالباقی خوانساری اصفهانی طهرانی، از تُجّار نیک نهاد معاصر شاعر ادیب متخلّص به «ظریف».

عباسعلی آرام اصفهانی

عباسعلی حافظ پرست فرزند علی شاعر ادیب معاصر متخلّص به «آرام» در سال 1293ش متولّد شده و از سال 1312ش در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن کمال [و انجمن ادبی و هنری سعدی] شرکت داشته است. به قلمزنی مشغول بوده و در کنار آن به کتابفروشی می پرداخته است. سرانجام در شوال 1410ق [مطابق اردیبهشت 1369] وفات یافت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

از اشعار اوست:

خواهی که سمر شوی به نیکونامی باید که به دل تخم محبّت کاری

با اهل زمانه هیچ دانی چه کنی آن کن که به خویشتن روا می داری(2)


1- مکارم الآثار، ج6، ص2067؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 9 و 10؛ مزارات اصفهان، ص129.

ص: 87

شیخ عباسعلی معین الواعظین

حاج شیخ عباسعلی معین الواعظین معروف به «معین الحسینی» فرزند ملاّ علی محمّد گورتانی اصفهانی، عالم فاضل و محدّث، واعظ زاهد ادیب شاعر متخلّص به «ذاکر» [از وعاظ معروف اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در سال 1287ق [در قریه «گورتان» از بلوک ماربین اصفهان که اکنون به شهر اصفهان پیوسته است] متولّد شده و در اصفهان و نجف نزد فضلای آنجا تحصیل نموده و سال ها در اصفهان به وعظ و خطابه مشغول بوده و پیوسته مستمعین خویش را با نقل احادیث صحیحه ارشاد می نمود.

سرانجام در چهارشنبه سوم ربیع الثّانی 1360ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید. برادران او نیز از اهل فضل و کمال و از منبریان اصفهان بوده اند.

وی کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «تسلیة الفقراء [و تذکرة الاغنیاء» که در سال 1353ق چاپ سنگی شده است.[2. «دیوان اشعار»3. «زاد العاصین»4. «علائم الظهور»5. «فوائد الصلوات» [که در سال 1353ق در اصفهان چاپ سنگی شده است.]6. «مجازاة النّسوان»7. «وقائع الظهور و علائمه» معروف ترین تألیف صاحب عنوان [که در یک مقدمه، 14 باب و یک خاتمه در نیمه شعبان 1346ق تألیف شده و ملاّ علی فنا بن اسماعیل اصفهانی به خط نسخ آن را کتابت نموده و چاپ سنگی شده است.]8. «هدیة الوالدین» [که به عنوان جلد دوم «وقایع الظهور» تألیف شده و به خط محمّدعلی مدرس زاده در اصفهان چاپ سنگی شده است.]

از اشعار اوست:

حبّ دنیا منشاء کل خطاست آنچه از حق می رسد لطف و عطاست

ص: 88

کی شود مضطر کسی کو قانع است وانکه کارش جملگی با صانع است(1)

عباسعلی ملکی نجف آبادی*

عباسعلی ملکی نجف آبادی فرزند غلامحسین، از علمای معاصر نجف آباد در سال 1313ش متولّد شد. تحصیلات علوم دینی را در نجف آباد و اصفهان نزد شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ غلامحسین منصور، سیّد محمود مدرس و شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی انجام داد و برای تکمیل آن به قم رفته و در درس حضرات آیات سلطانی، طباطبایی، محقّق داماد، بروجردی، امام خمینی، منتظری و علاّمه طباطبایی حاضر شد. او پس از آن به نجف آباد مراجعت کرده و به تدریس و تبلیغ و اقامه جماعت پرداخت.

او از فعالان و مبارزان علیه رژیم پهلوی بود و مورد تعقیب مأموران ساواک قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب یکی از فرزندانش مصطفی ملکی در جبهه های جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.(2)

شیخ عباسعلی علویجه ای

شیخ عباسعلی علویجه ای فرزند غلامرضا، عالم فاضل و فقیه جامع در غرّه شعبان 1283ق در علویجه از بلوک عربستان اصفهان متولّد گردیده و در اصفهان مقدمات علوم را فرا گرفته و در سال 1308ق به نجف اشرف مهاجرت نمود و به درس حاج میرزا حسین خلیلی و جمعی دیگر حاضر شد و به آیت اللّه آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص230؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 755 و 756؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص200؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2852 و 2853؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، صص 694 و 695؛ الذریعه، ج16، ص345 و ج25، صص 132 و 213؛ شرح مجموعه گل، صص 295-306؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144.
2- سیمای دانشوران، ص201.

ص: 89

اختصاص یافت.

در حُسن خُلق و تقوی و زهد معروف بود. سرانجام در 7 شعبان 1355ق وفات یافته و در وادی السلام مدفون گردید.(1)

[در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم نسخه ای از «حقایق الأخبار» تألیف عباسعلی کرونی موجود است که در سال 1319ق تألیف شده که شاید همان شیخ عباسعلی علویجه ای باشد.(2) ]

عباسعلی خرم لنبانی

میرزا عباسعلی خُرم لنبانی [فرزند کاظم از شعرای اواخر دوره قاجاریّه] در سال 1237ق متولّد شده [و از 15 سالگی به سرودن شعر پرداخته و «خرم» تخلّص نمود. مصحح کتاب دشت خرم سال تولّدش را با توجه به برخی اشعارش 1234ق تعیین کرده است. خرم ظاهرا در لنجان و اردستان دارای مناصب اداری و از جمله تحویلداری بوده است. او برخی از بزرگان روزگار خود مانند میرزا سلیمان خان رکن الملک، حاج آقانوراللّه نجفی و حسینقلی خان ایلخان بختیاری را مدح کرده است. همچنین اشعاری در مدح ناصرالدین شاه و ظلّ السلطان دارد.] دیوان اشعار او با نام «دشت خرم» در سال 1311ق چاپ سنگی شده [و بار دیگر با تصحیح آقای علیرضا لطفی (حامد اصفهانی) در سال 1387ش چاپ حروفی گردیده است.

خرم لُنبانی در سال 1324ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.


1- دیباچه دیار نون، ص209؛ سیمای دانشوران، ص139؛ نقباء البشر، ج3، ص1017؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 756 و 757.
2- فهرست مختصر کتابخانه گلپایگانی، ص271.

ص: 90

از اوست:

بستی به سرزلف دلا را که تو داری پای دل هر عاشق شیدا که تو داری

دانند همه خلق که خوبان زمانه زشتند بر طلعت زیبا که تو داری

صد گل به گلستان همه دیدیم و ندیدیم یک گل به از آن روی دل آرا که تو داری(1) ]

عباسعلی اسکندری*

عباسعلی اسکندری فرزند یداللّه، از هنرمندان معاصر اصفهان. در سال 1325ش در اصفهان زاده شد. تا پایان مقطع ابتدایی تحصیل کرد. آموختن قلمزنی را از نوجوانی نزد برادرش استاد محمّد اسکندری آغاز کرد و با علاقه بسیار، دوازده سال از استادانی چون اسداللّه خسروانی، علی خسروانی و محمّدتقی ذوفن تعلیم گرفت و ضمن شاگردی، در کنار ایشان کار نیز می کرد.

اسکندری حدود سی سال است که به طور مستقل کار می کند. نوع کار وی قلمزنی برجسته است بویژه قلم زدن بر تابلوهای گل و مرغ، گلدان های برجسته، کار بر روی ضریح امام زاده ها، خط های کوفی و قرآنی و جز آن. وی، به سبب فعالیت های هنری اش در این رشته، تقدیرنامه هایی نیز از سازمان صنایع دستی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته است، از جمله در اولین نمایشگاه آثار برگزیده صنعتگران صنایع دستی کشورهای آسیا و اقیانوسیه در سال 1372ش، در نمایشگاه آثار هنری ماه مبارک


1- مزارات اصفهان، صص 59 و 60؛ الذریعه، ج8، ص171؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ دشت خرم (تصحیح آقای لطفی) ، صص 7-18.

ص: 91

رمضان در نگارستان امام خمینی در سال 1381ش و نیز در نخستین نمایشگاه صنایع دستی کشور. اسکندری در چند نمایشگاه داخلی شرکت کرده است که عبارتند از: نمایشگاه ایران گردی و جهان گردی در پارک قیطریه تهران و نخستین نمایشگاه سراسری صنایع دستی کشور به مناسبت تشکیل چهاردهمین اجلاس آسیایی شورای جهانی صنایع دستی در باغ چهلستون اصفهان. وی همچنین تعدادی از آثارش را با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شرکت در نمایشگاه های خارجی به چین، ژاپن و آلمان ارسال کرده است. تصویربرداران ژاپنی، از آثار و نمونه کارهای او فیلمی تهیه کرده اند.

اسکندری هنر قلمزنی را به طور خصوصی و عمومی تعلیم می دهد و با سازمان صنایع دستی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز همکاری می کند. وی در حال حاضر در اصفهان مغازه ای دارد و به قلمزنی مشغول است.

از آثار وی می توان به این موارد اشاره کرد:

1. درِ حرم حضرت رضا علیه السلام با همکاری محمّدتقی ذوفن، (یک لنگه آن) 2. درِ حرم حضرت معصومه (س) ، با همکاری استادانش3. ضریح حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام ، با همکاری استادانش4. ضریح حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام ، با همکاری استادانش5. ضریح مشهد اردهال شاهزاده محمّد، با همکاری استادانش.(1)

دکتر عباسعلی موحّدیان

دکتر عباسعلی موحّدیان، از اساتید پزشکی اصفهان، در سال 1305ش متولّد شده و پس از اخذ دیپلم طبیعی از دبیرستان سعدی در سال 1326ش به دانشکده پزشکی


1- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج2، ص535.

ص: 92

طهران راه یافته و در سال 1332 موفق به اخذ درجه دکترا شد. سپس در دانشکده پزشکی اصفهان به تدریس رشته اعصاب و روان مشغول شد.(1)

عباسقلی خان سیف الملک نوری*

عباسقلی خان نوری ملقّب به «سیف الملک» فرزند میرزا زکی نوری خوشنویس و ادیب دانشمند در قرن سیزدهم هجری. پسرعموی میرزا آقاخان صدراعظم نوری است. آقاخان پس از مرگ نیکلای اوّل امپراطور روسیه، او را با رتبه میرپنجی به مترجمی نظر آقا یمین الدوله به سن پطرزبورگ (دربار الکساندر دوم) فرستاد.(2) او عاقبت به اصفهان آمده و نزد حاج محمّداسماعیل اصفهانی، از حکماء و علمای عالیقدر اصفهان به تحصیل پرداخته و از جمله کتاب «مفاتیح الغیب» را نزد او خوانده است.(3) کتاب «سفرنامه سن پطرزبورگ» که نسخه ای از آن در کتابخانه ملّی ایران(4) و «منتخب التّجارب» در علم طب که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است از تألیفات اوست.(5)

سیف الملک به خطوط نستعلیق و شکسته و رقاع و تعلیق آشنا بوده و نستعلیق را خوش و رقاع را عالی می نوشته و تاریخ کتابت او از سال 1250 تا 1287ق بوده است. در سال 1286 در اواخر عمرش حکومت طوالش را به عهده گرفته و پس از آن تاریخ درگذشته است.


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، ص93.
2- شرح حال رجال ایران، ج2، صص 232-234.
3- مکارم الآثار، ج7، صص 2739 و 2740.
4- فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص111.
5- فهرست الفبائی رضوی، ص556.

ص: 93

این آثار به خط او در کتابخانه ها موجود است: 1. «تحفه سلیمانیّه» تألیف: محمّدنصیر بن میرزا قاضی اردکانی یزدی، به خط شکسته که در سال 1250ق در کرمانشاه آن را کتابت کرده و به شماره 6551 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1) 2. مجموعه ای شامل «کلمات طریفه» فیض کاشانی، «مفاتیح الغیب» ملاّصدرای شیرازی و «شرح حدیث رأس الجالوت»

از: ملاّ محمّداسماعیل بن محمّدجعفر اصفهانی که در دومین دفتر از نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران معرفی شده است. 3. «جلوات ناصریه» از: ملاّ محمّداسماعیل بن محمّدجعفر اصفهانی به خط شکسته در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.4. «اکسیر العارفین» ملاّصدرا، به خط شکسته نستعلیق در جمعه 18 رمضان 1280ق موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران5. «الحکمة العرشیه» ملاّصدرا، به خط شکسته نستعلیق، در سه شنبه 16 شعبان 1280ق، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران(2) 6. «ترجمه تاریخ یمینی» از: جرفاذقانی، به خط نستعلیق در سال 1271ق موجود به شماره 1508ف در کتابخانه ملّی ایران.(3)

عباسقلی ترابی

عباسقلی ترابی [فرزند محمّدقلی] از شعرای معاصر اصفهان [در سال 1305ش در دهستان «درغوک» از توابع آباده متولّد شده و] پس از تحصیل به استخدام اداره فرهنگ درآمده و چندی در شهرضا به شغل آموزگاری مشغول بود [و در سال 1357ش بازنشسته شد. شاعری خوش مشرب، شوخ طبع و بااستعداد بود و در اغلب انجمن های ادبی از جمله انجمن کمال و انجمن حافظ شرکت می کرد و اشعارش در نشریات اصفهان همچون «اولیاء» و «نوید اصفهان» به چاپ می رسید. مجموعه اشعار او با عنوان


1- فهرست الفبائی رضوی، ص114.
2- مکارم الآثار، ج7، صص 2739-2744.
3- فهرست ملّی، ج4، ص7.

ص: 94

«جلوه های عرفانی» در سال 1381ش به چاپ رسیده است.

او در روز 5 اردیبهشت سال 1384ش در اصفهان از دنیا رفت و در قبرستان جدید اصفهان (باغ رضوان) به خاک سپرده شد.

از اوست:

ز چشمش تا به مژگان خواب ریزد به جام دل شراب ناب ریزد

به گیسویش وزد هر دم نسیمی از آن صدها دل بی تاب ریزد

ز رخسارش فروغ عالم آرا درون چشمه مهتاب ریزد(1) ]

عباسی اصفهانی*

عباسی، از سادات و شعرای اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده و به خاطر منادمت شاه عباس اوّل «عباسی» تخلّص می کرد. سفری به هند رفته و اوحدی بلیانی در سال 1005ق در «اجمیر» هند او را دیده است.

از اوست:

جز حرف قتلم آن بت بدخو نمی کرد با من سخن به جز خم ابرو نمی کند(2)

میرزا عبدالأئمه طوسی

میرزا عبدالأئمه طوسی فرزند میرزا علینقی ملاّباشی، فاضل محترم. از وکلاء مبرّز دادگستری، متوفی 20 جمادی الثّانی 1368ق مدفون در تکیه بروجردی در تخت فولاد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص131؛ جلوه های عرفانی: مقدمه؛ تذکره شعرای استان اصفهان (ویرایش دوم) ، ص159؛ بزم ادب، ص341.
2- تذکره روز روشن، ص521؛ تذکره غنی، ص87؛ منتخب اللطایف، ص455؛ تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2584.

ص: 95

اصفهان.(1)

عبدالباقی اصفهانی

عبدالباقی اصفهانی [خوشنویس هنرمند خط نسخ] در سده دوازدهم هجری، نسخه ای از «صحیفه سجّادیّه» را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 82 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(2)

میرزا عبدالباقی (باقی) اصفهانی

میرزا عبدالباقی موسوی اصفهانی متخلّص به «باقی» شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری. مدّتی کلانتری اصفهان را داشته [است. از آن منصب] استعفا نموده و به عتبات رفته و پس از مراجعت، ندیم شاهزاده علی میرزا [قاجار] شده و در سال 1238ق در کرمانشاه وفات یافته [است.] دیوانش قریب به چهار هزار بیت است.(3)

«مدایح امینیه» یا «مدایح حسینیه» تذکره ای مشتمل بر شرح حال شاعران مدح کننده میرزا محمّدحسین خان صدر اعظم اصفهانی ملقب به «امین الدّوله» است که [نسخه خطی آن به شماره 13219 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) ]

در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران [هم] نسخه ای از «مدایح حسینیه» یا «مدایح


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص89.
2- فهرست ملک، ص479.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص749؛ دیوان طبیب اصفهانی، صص 78-80؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص182؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص223؛ تذکره نگارستان دارا، ج1، ص63؛ تذکره دلگشا، ص621؛ تذکره اختر، ص42؛ تذکره سفینة المحمود، ص179؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص189.
4- فهرست مرعشی، ج33، صص 423 و 424.

ص: 96

امینیه» که در سال 1222ق نوشته شده، به شماره 2969 موجود است.(1)

[از اوست:

ز گلبن تو نباشد گلی هوس ما را همین که غیر نچیند گل تو بس ما را]

میر عبدالباقی امامی*

میر عبدالباقی امامی، از شعرای اصفهان در قرن دهم هجری است. از مصاحبان و رفقای میر روزبهای صبری اصفهانی بوده و در شعر و شاعری طبعی خوش داشته است. این بیت از اوست:

تا به کی من چو ببوسم لب او را به خیال بود آزرده لبش چون نگرم روز وصال(2)

سیّد عبدالباقی بختیاری*

سیّد عبدالباقی بختیاری، تعزیه خوان و خواننده مذهبی است، معین البکاء اصفهان، بختیاری و شیراز بود و از ردیف های موسیقی اطلاع کامل داشته و در عهد ناصرالدین شاه، تعزیه هایی را ترتیب می داده و به تربیت تعزیه خوان ها می پرداخته و در بعضی از آنها شبیه حضرت عباس می شده است.(3)

عبدالباقی گنابادی تونی

عبدالباقی بن بدیع الزمان [گنابادی تونی]، از فضلای قرن یازدهم هجری و از شاگردان ملاّ محمّدتقی مجلسی است. [او در سال 1056ق نسخه ای از «تهذیب


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1868.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2557.
3- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص377.

ص: 97

الاحکام» (از «زکوة» تا «زیارات») را به خط نسخ کتابت کرده و آن را نزد ملاّ محمّدتقی مجلسی خوانده است. این نسخه در کتابخانه دانشکده حقوق تهران موجود است.(1) همچنین نسخه ای از کتاب «من لا یحضره الفقیه» را در اصفهان کتابت کرده و ملاّ محمّدتقی مجلسی أنهایی برای او نوشته است. این نسخه در کتابخانه مدرسه نواب مشهد موجود است.(2) ]

ملاّ عبدالباقی تبریزی

ملاّ عبدالباقی تبریزی معروف به «دانشمند» و «صوفی» [فرزند بیرام خان، از مشاهیر خوشنویسان و از عرفاء و شعرای قرن یازدهم هجری. در تبریز متولّد شده و نزد ملاّعلی لنگ به مشق خط پرداخت. سپس به درس ملاّ میرزاجان راه یافته و چندی بعد به هند رفت عاقبت در بغداد رحل اقامت افکنده و در خانقاه مولوی ها با دده مصطفی مربوط شد ولی عاقبت به اجبار به دستور شاه عباس به اصفهان آورده شد.] او خطوط ثلث و نسخ را عالی می نوشته و برخی از کتیبه های مسجد شاه [مسجد امام [اصفهان به خط زیبای اوست. وفات او در سال 1039ق روی داده است.

[همچنین کتاب های زیر را کتابت کرده است:

1. «صد کلمه امیرالمؤمنین» (صد کلمه جاحظ) به خط ثلث موجود به شماره 1729 در کتابخانه آستان قدس رضوی 2. «مرقع» (قصیده بُرده) که در 1036ق کتابت شده و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد.3. «رقعه ای» به خط ثلث و نسخ خوش، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی]

او شعر می سروده و «باقی» تخلّص داشته است. [این کتاب ها و آثار از اوست:


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص390؛ الذریعه، ج1، ص163؛ فهرست حقوق، ص309.
2- الروضة النضره، ص312.

ص: 98

1. «دیوان اشعار» 2. «منهاج الولایه» در شرح نهج البلاغه که به وسیله آقای حبیب اللّه عظیمی تصحیح شده و در 2 جلد به چاپ رسیده است.3. نامه ای عرفانی به میرزا ابراهیم همدانی که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.4. «تفسیر قرآن کریم» به روش عرفانی5. «شرح صحیفه سجادیه»

از اوست:

محنت کش روزگار خویشتنم چه کنم؟ درمانده اضطراب خویشتنم چه کنم؟

دور است ز جبر، اختیارم امّا مجبور به اختیار خویشتنم چه کنم؟(1) ]

عبدالباقی اصفهانی

عبدالباقی بن حاجی میرزا تقی اصفهانی، از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری بوده و در ذی الحجه 1252ق نسخه ای از «دلائل الاحکام فی شرح شرایع الاسلام» تألیف سیّد محمّدابراهیم موسوی قزوینی را به خط نسخ نوشته و به شماره 4429 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)

میر عبدالباقی خاتون آبادی (کبیر)

میر عبدالباقی خاتون آبادی بن میر محمّدحسین بن میر محمّدصالح بن میر عبدالواسع حسینی خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل و مجتهد بارع، از اکابر علمای اصفهان در قرن


1- تذکره عرفات العاشقین، ج4، صص 2560 و 2561؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص296؛ ریحانة الادب، ج2، ص211؛ دانشمندان آذربایجان، صص 144-146؛ وقایع السنین و الاعوام، صص 506 و 507؛ کارنامه بزرگان ایران، ص204؛ فهرست مرعشی، ج31، ص719؛ الرّوضة النضره، ص312؛ پیدایش خط و خطاطان، صص 187 و 188؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 47-50؛ تاریخ اصفهان (هنرمندان) ، صص 91-93؛ الذریعه، ج9، ص123؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 388-391؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص757؛ منهاج الولایه: مقدمه.
2- فهرست مجلس، ج12، ص118.

ص: 99

دوازدهم هجری.

[در اصفهان متولّد شده] و نزد میرزا ابوالقاسم مدرس و شیخ یوسف بحرینی [و ملاّ محمّدجعفر کشمیری] و جمعی دیگر از فحول علماء تحصیل کرده سال ها امام جمعه اصفهان بود. در علوم معقول و منقول استاد بود و تدریس فرمود.

[جمعی از علماء از او روایت می کنند که از آن جمله هستند: سیّد بحرالعلوم، میرزا حیدرعلی مجلسی، آقا سیّد علی کربلائی و حاجی میر محمّدحسین خاتون آبادی (فرزندش) .]

وی در سال 1207ق در اصفهان وفات یافته و در نجف در ایوان علماء مدفون گردید.(1)

وی را تألیفاتی است از جمله:

1. «اکمال الاعمال» در استکمال کتاب «اقبال» سیّد بن طاووس [مؤلف آن را از بخش «مزار» از کتاب «بحارالأنوار» در تکمیل کتاب «اقبال» جمع آوری و در 2 فصل مرتب ساخته است. نسخه ای از آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی(2) و نسخه ای دیگر در کتابخانه حاج شیخ محمّدسلطان المتکلمین در طهران(3) وجود دارد[ 2. «الجامع» در اعمال ماه مبارک رمضان [در یک فاتحه و 7 باب و یک خاتمه، به فارسی که در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است.(4) ] 3. «ریاض رضوان» در آداب و زیارات حضرت رضا علیه السلام که محمّدعلی صبوح اصفهانی در چهارشنبه 26 جمادی الثانی 1184ق در مدرسه کاسه گران کتابت کرده و در کتابخانه حقیر [سیّد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص760؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص313؛ روضات الجنات، ج8، ص190؛ مکارم الآثار، ج2، صص 315-317؛ فوائد الرضویه، ص223؛ الکرام البرره، ج2، ص698؛ غرقاب، ص92.
2- فهرست مرکز احیاء، ج7، ص109.
3- الذریعه، ج2، ص282.
4- فهرست مرکز احیاء، ج6، ص73.

ص: 100

مصلح الدین مهدوی] موجود است.

میر عبدالباقی خاتون آبادی (صغیر)

میر عبدالباقی خاتون آبادی معروف به «صغیر» فرزند میر محمّدحسین بن میر عبدالباقی (کبیر) بن میر محمّدحسین خاتون آبادی، از علمای اجلاّ مانند دو برادرش میر علینقی و حاج میرزا حسن امام جمعه در اصفهان می زیسته و در سال 1225ق وفات یافته و در داخل بقعه مجلسی مدفون شده است. بر سنگ قبر او اشعاری در مرثیه و ماده تاریخ صاحب عنوان منقور بود و این مصرع مادّه تاریخ وفات اوست: «در جنان شد میر عبدالباقی از دنیای دون». قبر او در تعمیرات اخیر [حدود 1400ق] از بین رفت.(1)

ملاّ عبدالباقی کاشانی

حاج ملاّ عبدالباقی بن محمّدحسین بن حاج عبدالرزاق کاشانی [عالم فاضل از علمای قرن سیزدهم هجری.]

ملاّ حبیب اللّه کاشانی در «لباب الالقاب» درباره او می نویسد: «... کان فقیها متتبّعا فی الأخبار فاضلاً جامعا للمعقول و لا سیّما الریاضیات...»

[وی در کاشان متولّد شده و در آنجا] نزد سیّد محمّدتقی کاشانی و در اصفهان نزد حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی تحصیل کرده است. مرحوم سیّد حجة الاسلام در ربیع الاوّل 1260ق اجازه ای جهت او مرقوم فرموده و در آن به اجتهاد و عدالتش گواهی فرموده و مردم کاشان را به مراجعه او سفارش نموده است. این اجازه ضمن مجموعه اجازات مرحوم حجة الاسلام در کتابخانه مولی محمّدعلی خوانساری در


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 339 و 340؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص760؛ مزارات اصفهان، ص37؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص132.

ص: 101

نجف اشرف می باشد.(1)

عبدالباقی حسینی اصفهانی

عبدالباقی بن حسین حسینی اصفهانی، [عالم فاضل جلیل، جامع معقول و منقول] از فضلای قرن دوازدهم هجری و متوفای حدود سال 1131ق. مؤلف: 1. «ذخیرة یوم المحشر فی شرح الباب الحادی عشر» به فارسی (تاریخ تألیف: پنج شنبه 12 ربیع الثّانی 1109ق) 2. «شرح باب حادی عشر»، به عربی. این دو نسخه به خط مؤلف به شماره 3708 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) [3. «القیود الوافیه» در شرح «کافیه» و «وافیه»4. «حاشیه حاشیه خفری بر شرح تجرید» که در سال 1130ق تألیف شده است.(3) ]

میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی

میرزا عبدالباقی موسوی طبیب اصفهانی فرزند میرزا محمّدرحیم حکیم باشی بن میرزا محمّدباقر بن میرزا رضا بزرگ بن حکیم احمد بن حکیم سلمان موسوی اصفهانی. شاعر ادیب در قرن دوازدهم هجری. از سلسله سادات حکیم سلمانی است که اصل آنها از جهرم فارس بوده و نسب سادات شاپورآباد اصفهان نیز به حکیم سلمان می رسد.

در سال 1127ق در اصفهان متولّد شده و پدرش به دستور افاغنه در سال 1137ق کشته شده است. طبیب اصفهانی در طبابت، ماهر و حاذق بوده و در رکاب نادرشاه به عنوان حکیم باشی و ندیم او به هند رفته و در آنجا با علیقلی خان لگزی متخلّص به


1- الکرام البرره، ج2، ص698؛ الذریعه، ج1، ص157؛ بیان المفاخر، ج1، صص 334 و 335.
2- فهرست مرعشی، ج10، ص108.
3- تراجم الرّجال، ج1، ص267.

ص: 102

«واله» مؤلف تذکره «ریاض الشعراء» ملاقات نموده است. طبیب از معاشرین و مصاحبین مشتاق اصفهانی است.

او در سال 1171ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب لسان الارض [تکیه شهداء کنونی] مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش را «صهبا» گوید:

کلک «صهبا» از پی تاریخ فوتش زد رقم «بزم جنّت منزل آن زبده سادات باد»

دیوان اشعاری دارد حاوی قریب دو هزار بیت که نمونه بهترین شعر فارسی است. [و به چاپ رسیده است. نسخه خطی دیوان طبیب در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.] مثنوی به نام «محمود و ایاز» نیز گفته است.

از اوست:

غمت در نهانخانه دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند

به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه ام ناقه در گل نشیند

خَلَد گر به پای خاری آسان برآرم چه سازم به خاری که در دل نشیند

پی ناقه اش رفتم آهسته، ترسم غباری به دامان محمل نشیند(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص218؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 747 و 748؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص188؛ اصفهان: کتاب جوانان، ص238؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 719-721؛ تذکره روز روشن، ص499؛ مکارم الآثار، ج4، ص1209؛ تذکره آتشکده: نیمه دوم، صص 584-586؛ الذریعه، ج9، ص644؛ دیوان طبیب اصفهانی، ص89؛ تذکره غنی، ص83؛ فهرست گلپایگانی (صدرائی) ، ج2، ص1904؛ تذکره ریاض الشعراء، ج2، صص 1293 و 1294؛ منتخب اللطایف، ص424.

ص: 103

دکتر عبدالباقی نواب

دکتر عبدالباقی نواب فرزند میرزا محمّدرضا خان بن میرزا علی خان مستوفی چهارسو شیرازی اصفهانی، طبیبی حاذق، ادیب شاعر و خوشنویس هنرمند معاصر.

در سال 1296ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، به دانشکده پزشکی طهران راه یافته و موفق به اخذ درجه دکترا شده است. او سال ها به تدریس در آموزشگاه عالی بهداری اصفهان و دانشکده پزشکی اصفهان مشغول بوده و درجه D.TM and H. را از دانشکده بیماری های گرمسیری و بهداشت لندن اخذ نموده است.

وی در پست های اداری مانند ریاست دانشکده داروسازی، معاونت دانشگاه اصفهان و معاونت دانشکده پزشکی به خدمت پرداخته و در سال 1339ش به سمت نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای ملی انتخاب شده است.(1)

دکتر نواب مردی ادیب و دانشمند و شاعر بوده و خط شکسته را خوش می نوشته و در محافل و انجمن های ادبی شرکت می نموده است. او طبیبی خوش محضر، نیک سیرت و خوش رفتار، آشنا به انساب و حالات بسیاری از مردم اصفهان بالاخص علماء و سادات و به خصوص خاندان های بهشتی و فشارکی و روضاتی و در قدرت حفظ احاطه به جزئیات کم نظیر و دارای محاسن اخلاق و لطافت طبع و ظریف بوده است.

وی در شب اربعین (20 صفر) 1403ق (سال 1361ش) در طهران وفات یافته، جنازه به اصفهان منتقل گردیده و در مجاورت خاندان بهشتی [واقع در شمال مصلای تخت فولاد] مدفون گردید.(2)


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، ص65.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص137.

ص: 104

[مرحوم استاد حسن بهنیا متخلّص به «متین» مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:

پی سال تاریخ فوتش «متین» بگفت: «ای دریغ از مسیحای ما»(1)

همچنین شاعر گرامی آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) چنین گفته است:

سال فوتش را رقم بنمود «برنا» با دو هجری هر یکی در بیتی از طبع روان نکته دانی

«جانب جانان جاوید و جهان جاودانی کرده عبدالباقی نواب روی از دار فانی» 1403

«جان عبدالباقی نواب شد از دار فانی جانب جانان جاوید و جنان جاودانی» 1361]

این شعر از دکتر نواب است:

باغبانی گل امید به گلزار نشاند بهر پروردن او خون دل از دیده فشاند

گشت پروانه اش عاشق ولی از جور خزان عاقبت زان گل و پروانه یکی خاطره ماند

کتاب «بیماری های عفونی» از تألیفات اوست که دکتر عبدالرحیم امامی جمع آوری و در اصفهان به طبع رسانیده است.

آقا عبدالباقی مازندرانی

آقا عبدالباقی مازندرانی بن ملاّ محمّدصالح ساروی مازندرانی بن احمد، عالم فاضل


1- طاوس خیال، ص441.

ص: 105

کامل [از علمای قرن دوازده هجری.]

مادرش صبیّه ملاّ محمّدتقی مجلسی است. آقا احمد کرمانشاهی در مرآت الاحوال از او به عنوان «جامع الفضائل و حاوی الفواضل و عالم العامل و الفقیه الکامل» یاد کرده است. از او پسری به نام محمّدصالح و معروف به آقابزرگ که اهل علم و فضل بوده به جا مانده است.(1)

میر عبدالباقی آرتیمانی

امیر عبدالباقی بن میر عبدالباقی [بن سیّد رضی الدّین محمّد آرتیمانی همدانی اصفهانی، عالم فاضل جلیل و شاعر ادیب اریب، از محدّثین و فضلای قرن یازدهم هجری است. جدّش از اهالی «آرتیمان» همدان و از شعرای معروف بوده است. خود او در اصفهان ساکن بوده و گاهی شعر می سروده و «باقی» تخلّص می کرده است.(2) ] از شاگردان علاّمه محمّدباقر مجلسی است.(3)

او نسخه ای از کتاب «کافی» را در سال 1089ق نوشته و ظاهرا نزد علاّمه مجلسی قرائت نموده و علاّمه مجلسی در پایان جزء اوّل جهت او اجازه مرقوم داشته است. این نسخه در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(4)

همچنین امیر عبدالباقی کتاب «تهذیب الاحکام» را نزد علاّمه مجلسی خوانده و استاد در چندین محل کتاب اَنهاء جهت او نوشته که تاریخ آخرین آن 28 رجب


1- مرآت الاحوال، ج1، ص134؛ فیض قدسی، ص217؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص553؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص359.
2- تذکره ریاض الشعراء، ج1، ص420.
3- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی؛ تراجم الرجال، ج1، ص265.
4- فهرست وزیری، ج1، ص275؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص49.

ص: 106

1092ق است. نسخه به شماره 3183 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)

[کتاب «فوائد علیّه و تصحیح النّیّه» یا «نیّات عبادات» از تألیفات اوست که به فارسی و یک مقدمه، 7 مقصد و یک خاتمه در سال 1110ق به نام شاه سلطان حسین صفوی نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 4/7326 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی و نسخه ای دیگر به شماره 2147 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(2) این شعر از اوست:

به کف آورده ام از گلشن بی خار غمت گل داغی که نصیب دل آگاه شود]

میرزا عبدالباقی نائینی

میرزا عبدالباقی بن میرزا محمّدعلی بن حاج میر سیّد جعفر بن حاج آقا میرزا بن سیّد حسین نائینی اصفهانی عالم و فاضل بوده و در قرن چهاردهم هجری می زیسته و در اوان جوانی در اصفهان بلاعقب وفات یافت.(3)

عبدالباقی اصفهانی*

عبدالباقی فرزند معینای اصفهانی، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. در هند ساکن بوده و از معتمدان جهانگیر پادشاه است. گاهی در کابل و گاهی در سند به خدمت مشغول بوده و در شعر طبعی خوش داشته است. این شعر از اوست:

با زَهر غم او تریاک ندارم می میرم و از مردن خود باک ندارم


1- فهرست مرعشی، ج8، ص406.
2- فهرست مرعشی، ج19، ص120؛ فهرست مرکز احیاء، ج6، صص 153 و 154.
3- تاریخ نائین، ج4، ص28.

ص: 107

کیخسرو تجریدم و جمشید قناعت پروای شکوه جم و ضحّاک ندارم(1)

عبدالباقی حسینی

عبدالباقی حسینی [ظاهرا از علمای قرن یازدهم هجری] و از جمله شهود وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان بوده و سجح مهر او: «عبده عبدالباقی الحسینی» است.(2)

ملاّ عبدالباقی سبزواری

ملاّ عبدالباقی سبزواری [عالم فاضل، از فضلای قرن دوازدهم هجری] شاگرد و مجاز از ملاّ محمّدفاضل سراب تنکابنی است. [در اصفهان ساکن بوده و] فاضل سراب در اوراق آغاز «مشیخه» از کتاب «من لا یحضره الفقیه» در اوّل جمادی الاوّل 1106ق جهت او اجازه نوشته است. این کتاب به شماره 7474 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

سیّد عبدالباقی سیفی قزوینی

سیّد عبدالباقی سیفی قزوینی، [از علمای اواخر دوره قاجاریه] از سادات سیفی قزوین، از اجلّه علمای اصفهان و از مدرسین معروف عهد خویش بوده و در مسجد سرخی امامت می فرموده است. در سال 1316ق وفات یافته و در یکی از حجره های تکیه آقا سیّد رضی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(4)


1- تذکره عرفات العاشقین، ج4، صص 2561 و 2562؛ کاروان هند، ج2، صص 1331 و 1332.
2- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص103.
3- فهرست مرعشی، ج19، ص276؛ تراجم الرجال، ج1، ص265.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص218؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص758؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص118.

ص: 108

عبدالباقی قهپائی*

عبدالباقی قهپائی، از فضلای قرن سیزدهم هجری و از اهلی قهپایه اصفهان است. او مجموعه ای را شامل «حاشیة الرسالة الالفیه» و «الجعفریه» هر دو از تألیفات شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) را به خط نستعلیق در سال 970ق کتابت کرده است. این مجموعه در کتابخانه آقای حسین مفتاح در تهران موجود بوده است.(1)

میر عبدالباقی مقبول اصفهانی

میر عبدالباقی اصفهانی متخلّص به «مقبول» از معاصرین شاه اسماعیل اوّل صفوی بوده و در انواع فنون و هنر ماهر بوده. علاوه بر ادب و شعر و خط، در طباخی استاد بوده و چون در قزوین جهت شاه غذایی طبخ کرد که مقبول واقع شد، «مقبول» را تخلّص خود قرار داد.(2)

[مرحوم عبدالمحمّد ایرانی در کتاب «پیدایش خط و خطاطان» این میر عبدالباقی طبّاخ را با عبدالباقی صوفی تبریزی خطاط مشهور عصر صفوی و کاتب کتیبه های مسجد شاه اصفهان (مسجد امام فعلی) یکی دانسته که قطعا اشتباه است. و این میر عبدالباقی مقبول، به خوشنویسی معروف نبوده است. صاحب عنوان مثنوی در تتبع «سبحة الابرار» جامی و مثنوی در «تصوف اهل سنت» سروده است.]

از اوست:


1- نسخه های خطی، دفتر هفتم، ص264.
2- تذکره تحفه سامی (وحید) ، ص34؛ تذکره تحف سامی (همایونفرخ) ، صص 54 و 55؛ پیدایش خط و خطاطان، صص 190 و 191؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص758؛ خط و خطاطان، ص70.

ص: 109

نازکی بین لب او را چون ببینم به خیال لبش آزرده شود چون نگرم روز وصال

عبدالباقی نائینی*

عبدالباقی نائینی متخلّص به «باقی» شاعر، ادیب و موسیقیدان هنرمند قرن یازدهم هجری.

در حدود سال 1003ق در نائین متولّد شده و در نوجوانی به اصفهان آمده و نزد فضلای این شهر به تحصیل علم و ادب مشغول شد و از جمله از محضر حکیم شرف الدّین حسن شفائی اصفهانی، شاعر و طبیب معروف عهد شاه عباس صفوی برخوردار شد. آنگاه به خراسان رفته و با آنان مصاحبت و مراوده ادبی نمود. پس از آن به مناطق و شهرهای هند از جمله: اجمیر، دکن، پتنه و بنارس سفر کرد و به مدح وزراء، شاهزادگان و صاحب منصبان هند پرداخت و به دریافت صله های فراوان مفتخر شد. در سال 1046ق در دهلی به دربار شاه جهان، پادشاه هند راه یافته و قصیده ای در وصف نوروز گفت که به دستور پادشاه به زر کشیده شد. او عاقبت هند را به قصد زیارت بیت اللّه الحرام ترک گفته و پس از انجام حج به اصفهان مراجعت نمود و مدتی بعد در این شهر وفات یافت. سال فوتش معلوم نشد. ظاهرا قبل از سال 1055 (آغاز سلطنت شاه عباس ثانی) از دنیا رفته است.

او از موسیقی دانان زبردست عهد صفویه است. علاوه بر موسیقی ایرانی، با موسیقی هندی نیز آشنا بوده و در تصانیف و آهنگ های خود از موسیقی هند تأثیر پذیرفته است. او «رساله ای در موسیقی» تألیف کرده است.

این شعر از اوست:

ص: 110

یار هشیار آمد و از صحبت ما مست رفت حیف چون عمری که در غم بگذرد از دست رفت

«باقیا» بر هر گلی مانند بلبل دل مبند عمر چون باد بهاری تا که گوئی هست رفت(1)

عبدالجبّار زعفرانی

ابوالقاسم عبدالجبّار بن ابی غالب بن ابی زید بن محمّد بن احمد زعفرانی اصفهانی [از محدّثین عامه در قرن ششم هجری که] از ابوبکر محمّد بن احمد بن حسن بن ماجه ابهری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی جزئی از احادیث «لوین» را از او استماع کرده است.(2)

عبدالجبّار ابهری

ابوعبداللّه عبدالجبّار بن حسین بن محمّد بن احمد بن محمّد بن حسین بن ماجه ابهری [از محدّثین عامه اصفهان در قرن ششم هجری] جدّش محمّد بن احمد ابهری به «ابن ماجه» معروف بوده و از محدّثین قریه «ابهر» جی اصفهان است.

عبدالجبّار از جدّش حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.(3)


1- تذکره میخانه، صص 872-875؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 434 و 435؛ تذکره شمع انجمن، ص127؛ منتخب اللطایف، ص167؛ الذریعه، ج9، ص123؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، ص90.
2- التّحبیر، ج1، ص427.
3- التّحبیر، ج1، ص420.

ص: 111

سیّد عبدالجبّار رضا توفیقی کوه گیلویه ای

سیّد عبدالجبّار بن محمّد شفیع رضا توفیقی الحسینی الکوه کیلویه ای [از فضلای قرن دوازدهم هجری] نسخه ای از رساله «شرح احادیث طینت» تألیف آقا جمال الدّین محمّد خوانساری را در زمان حیات مشارالیه کتابت نموده است.

این نسخه جزء متون فارسی در معارف اسلامی به شماره 3 به چاپ رسیده است. احتمالاً مشارالیه از شاگردان آقاجمال بوده است.

فایده: سادات رضا توفیقی تاکنون به همین شهرت در اصفهان ساکن و عموما در حدود محلّه درب امام می باشند و بدین لحاظ به درب امامی شهرت دارند. منهم: العلاّمة الفقیه الادیب البارع الحاج المیرزا بدیع درب امامی.

مشار الیهم از سادات موسوی می باشند و عموما سادات موسوی حسینی امضاء می کرده اند. لا یخفی علی المتتبع البصیر

سیّد مصلح الدّین مهدوی 21/6/59

عبدالجبّار محتسب

ابواحمد عبدالجبّار بن عصمت بن شیبان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان محتسب اصفهانی [از محدّثین عامه اصفهان در قرن ششم هجری] عموزاده شیبان که از ابوعلی حداد، ابوالعباس احمد بن عبدالغفار بن اشته حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی احادیث کمی از او استماع کرده است.(1)


1- التّحبیر، ج1، ص422.

ص: 112

عبدالجبّار صفار

ابوبکر عبدالجبّار بن عبداللّه بن محمّد بن فورویه صفّار اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری] ابوالرّضا یحیی بن زید بن خلیفه حسنی ساوه ای (468-541ق) از او استماع حدیث کرده است.(1)

عبدالجبّار جاری اصفهانی

ابوالطیّب عبدالجبّار بن فضل بن محمّد بن احمد جاری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابی عبداللّه محمّد بن ابراهیم جرجانی نقل حدیث کرده و حافظ ابوالقاسم هبة اللّه بن عبدالوارث شیرازی و اسماعیل بن محمّد بن فضل حافظ اصفهانی و ابوالخیر محمّد بن احمد بن محمّد بن عمر بن باغبان از او روایت کرده اند.(2)

[جار = کار = گار از روستاهای شرق اصفهان است و یک مناره تاریخی از دوره سلاجقه در آنجا هنوز باقی است.]

عبدالجبّار خطبه اصفهانی

ابوسعد عبدالجبّار بن محمّد بن ابوالقاسم اصفهانی هرّاس. معروف به «خطبه» [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوعبداللّه قاسم ثقفی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(3)


1- التّحبیر، ج2، ص375.
2- معجم البلدان، ج2، ص93 و ج4، ص428؛ اللباب، ج3، ص74؛ المشترک، صص 92 و 366.
3- التّحبیر، ج1، ص426.

ص: 113

عبدالجبّار صندوقی اصفهانی

ابو احمد عبدالجبّار بن محمّد بن احمد صندوقی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] از ابوالمعمّر شیبان بن عبداللّه بن احمد بن شیبان محتسب حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی مقدار اندکی از وی استماع حدیث کرده است.(1)

عبدالجبّار اصفهانی

ابوالفضل عبدالجبّار بن محمّد تاجر اصفهانی [از محدّثین و فضلای قرن ششم هجری] که حسین بن مسعود بغوی شافعی و ابومحمّد عبدالرّحمان بن عبداللّه بن عبدالرّحمان بن حسین بن محمّد بن حسین بن عمر بن حفص بن یزید نیهی مرورودی شافعی (متوفی 548ق) از او حدیث شنیده اند.(2)

شیخ عبدالجلیل اصفهانی

شیخ عبدالجلیل بن زین العابدین اصفهانی، طبیب مخصوص ناصرالدّین شاه و عالمی فاضل و حکیمی ماهر بوده [است.] در سال 1288ق در رودخانه جاجرود غرق شده و جسدش را در سر قبر آقا در طهران دفن کردند. پدرش از خطاطین آن روزگار است.(3)

عبدالجلیل عبدی اصفهانی

ابومطیع عبدالجلیل بن ابوعدنان بن محمّد بن احمد بن مطهر بن ابونزار بن محمّد بن علی بن محمّد بن احمد عبدی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری


1- التّحبیر، ج1، ص427.
2- التّحبیر، ج1، ص374؛ بهارستان (آیتی) ، ص165.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص761.

ص: 114

[ سمعانی از او با عبارت «شیخ صالح مستور من بیت الحدیث» یاد کرده است. در سال 470ق در اصفهان متولّد گردیده و از ابوالفضل مطهر بن عبدالواحد بُزانی، ابوالطیّب محمّد بن محمّد بن ابراهیم بن سلیمان اصفهانی معروف به «سله» حدیث شنیده است.

برادرش ابوتمیم عبدالمغیث هم از محدّثین اصفهان است.(1)

شیخ عبدالجلیل (اصفهانی)

شیخ عبدالجلیل بن عبدالرضا بن اسماعیل، خطاط نسخ نویس [در قزن یازدهم هجری] از آثارش جلّد دوم کتاب «کشف الغمه» اربلی که در سه شنبه 9 رمضان 1099ق نوشته و به شماره 18 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2)

عبدالجلیل جوباری اصفهانی

حافظ ابومسعود عبدالجلیل بن محمّد بن عبدالواحد بن محمّد بن ابراهیم بن شهرمرد بن مهرة بن کهیار اصفهانی معروف به «ابن کوتاه» جوباری. [از محدّثین عامه در قرن ششم هجری.]

سمعانی درباره او می نویسد: «من اولاد المحدّثین له معرفة تامة بالحدیث و هو حسن السیرة مرضیّ الطریقة مکرما للغرباء فقیر قنوع (اوحد وقته فی علمه) .

او از حافظ ابوالقاسم اسماعیل بن فضل بن محمّد، ابومحمّد رزق اللّه تمیمی، ابوالفوارس طرّاد بن محمّد زینبی، ابوبکر بن ماجدالدّین، ابومطیع مصری، ابوالحسن احمد بن عبدالرّحمان ذکوانی و ابوعبداللّه محمّد بن احمد بن حسین فرمیشکانی فقیه ادیب ساکن بیضاء حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع


1- التّحبیر، ج1، ص431.
2- فهرست وزیری، ج2، ص724.

ص: 115

حدیث کرده است.

[در تاریخ وفاتش اختلاف است. برخی نوشته اند] در اواخر سال 555 و یا اوایل سال 556 وفات یافته است و آخر رجب یا شعبان 553 و یا شب پنج شنبه شعبان 553ق هم نوشته اند.(1)

میرزا عبدالجواد معتمد الذّاکرین*

میرزا عبدالجواد بن ابراهیم معتمد الذّاکرین عالم فاضل و خطیب ماهر، از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. وی نزد جمعی از علمای اصفهان از جمله شیخ محمّدعلی نوری فشارکی تحصیل کرده است. نوری فشارکی در سوم رمضان المبارک 1347ق جهت او اجازه روایت نوشته است.(2)

میرزا عبدالجواد اصفهانی

میرزا عبدالجواد بن ابی القاسم اصفهانی، مؤلّف کتاب «حدیقة الطّب» است. نسخه آن به شماره 426 در کتابخانه ملّی فرهنگ در طهران و نسخه ای دیگر در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(3)

آقا عبدالجواد آباده ای

آقا عبدالجواد فرزند حاج محمّدجعفر آباده ای. [عالم فاضل از علمای اواخر دوره قاجاریه] به جای پدر، پس از فوت او در مسجد ایشان [مسجد حاج محمّدجعفر در


1- التّحبیر، ج1، ص443؛ اللباب، ج1، ص302؛ مرآة الجنان، ج3، ص304؛ معجم البلدان، ج2، ص176؛ المشترک، ص110.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص269.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج1، ص54؛ فهرست کتابخانه ملّی، ج1، ص407.

ص: 116

اصفهان] امامت می نموده و پس از سال 1310ق در سفر عتبات در کربلا وفات یافت و در وادی السلام نجف مدفون شد.(1)

[کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تشریح الصلاة» که در سال 1279ق آن را نوشته است.

2. «تفسیر سوره واقعه» که در سال 1280ق تألیف شده است.(2) ]

پرفسور عبدالجواد فلاطوری*

پرفسور عبدالجواد حکیمی معروف به «فلاطوری» فرزند حسین فیلسوف دانشمند و اسلام شناس کم نظیر معاصر از اعقاب حکیم ملاّ اسماعیل اصفهانی (واحدالعین) در روز سوم فروردین 1304ش در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شد. تحصیل در مقطع ابتدایی را در دبستان اقدسیه و دبستان ایران طی کرد و در مقطع متوسّطه در سال 1322ش از هنرستان صنعتی اصفهان دیپلم گرفت و سپس با خانواده به تهران رفت.

در اصفهان از محضر شیخ محمّدتقی قمشه ای و در مدرسه مروی تهران از محضر آیة اللّه حاج شیخ محمّدعلی شاه آبادی بهره گرفت. در سال 1326ش به مشهد رفت و در مدرسه حاج حسن حجره گرفت و در فقه و اصول و ادبیات در محضر علمای عالیقدر آنجا همچون شیخ محمّدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) ، حاج میرزا احمد مدرس یزدی، شیخ کاظم دامغانی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ هادی کدکنی، شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ محمّدرضا کلباسی، حاج شیخ محمّدرضا ترابی خراسانی به کسب فیض مشغول شد. در سال 1326 حاج شیخ محمّدرضا کلباسی جهت او اجازه اجتهاد نوشت. و به تدریس در مشهد مقدّس پرداخت.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص32؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص30؛ الکرام البرره، ج2، ص703.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص271.

ص: 117

در سال 1330ش به تهران بازگشت و برای تکمیل معلومات خود نزد شیخ محمّدتقی آملی، آقا میرزا احمد آشتیانی، میرزا مهدی آشتیانی و سیّد احمد خوانساری حاضر شد. و همزمان به تحصیل در دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول شد و با «ترجمه مشاعر» ملاّصدرا با درجه ممتاز از آن دانشکده لیسانس گرفت.

در سال 1333 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در شهرهای «ماینس»، «کلن» و «بُن» در رشته های فلسفه، روان شناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و تطبیق ادیان در دانشکده فلسفه تحصیلات خود را پی گرفت و در سال 1338ش از دانشگاه کلن مدرک گرفت و به عنوان استادیار در دانشگاه هامبورگ به تدریس زبان و ادبیات فارسی و فلسفه اسلامی پرداخت. او در سال 1340ش با ارائه پایان نامه ای با عنوان «تفسیر اخلاق کانت در پرتو احترام» دکترای خود را از دانشگاه «بن» اخذ کرد.

او در سال 1343ش مرکز تحقیقات علوم و عقاید شیعی را تأسیس نموده و بیش از هشت هزار جلد کتاب درباره شیعه را برای کتابخانه آنجا فراهم کرد. آنگاه در دانشگاه کلن به تدریس پرداخت. در سال 1349 رساله «دگرگونی بنیادین فلسفه یونانی در اثر برخورد با اندیشه اسلامی» را ارائه داد و به درجه استادی نائل شد.

از خدمات ارزنده او اصلاح و تدوین کتاب های درسی 17 کشور اروپایی در باب اسلام است. او کاستی ها و اشتباهات و تحریفاتی که در کتاب های درسی مدارس اروپایی وجود داشت را به خوبی اصلاح نمود. برگزاری کنگره های متعدد درباره اسلام با حضور و سخنرانی مستشرقان و اسلام شناسان و نوشتن ده ها مقاله در باب فرهنگ و تمدن و فلسفه اسلامی و تطبیق آن با فلسفه غرب از اقدامات ارجمند او برای معرفی اسلام پیشرو به مردمان مغرب زمین بود. همچنین در سال 1355ش آکادمی علوم اسلامی را تأسیس نمود.

پرفسور فلاطوری در روز یکشنبه 9 دی ماه 1375ش در آلمان وفات یافته و جنازه

ص: 118

به اصفهان حمل و در گلستان شهدا نزدیک مزار عالم ربّانی حاج آقا رحیم ارباب مدفون شد.

کتاب های زیر از آثار اوست:

1. «ترجمه ایران در زمان پیش از اسلام» نوشته: برتولد اشپولر (که بهترین ترجمه سال شناخته شد) 2. «فهرست کتاب های آکادمی اسلامی» که در سال 1374ش به چاپ رسید3. «اسلام در دیالوگ» در دو جلد4. «جانشینان محکوم» ترجمه «الاستغاثه فی بدعة الثلاثه» در دو جلد5. تألیف 6 جلد کتاب درسی درباره اسلام برای مدارس6. «نصاب آموز»7. «آلمان و کشورهای اروپایی»8. «جبهه اسلامی آزاد». تعدادی از مقالات و مصاحبه های او در کتاب «فلاطوری» (جلد دوّم) به چاپ رسیده است.(1)

میرزا عبدالجواد اخوّت*

حاج میرزا عبدالجواد اخوت فرزند میرزا رضا، از تجّار و اطبّای ماهر قرن چهاردهم هجری. در ماه اسفند 1267ش (مطابق 1306ق) در اصفهان متولّد شد و در نوجوانی در بازار به کار پرداخت. در جوانی با شاهزاده محمّدحسن میرزا که در اصفهان ساکن بود آشنا شد و از او طب آموخت. چندی بعد به شیراز رفته و در کنار طبابت، به تجارت پرداخت. او پس از 10 سال اقامت در شیراز به تهران رفت و در آنجا اقامت نمود تا این که در روز یکشنبه 3 رمضان 1364ق (مطابق 21 مرداد 1324ش) وفات یافته و در مزار ابن بابویه در شهرری مدفون شد. او خاطرات خود را از تولّد تا 31 سالگی (تا سال


1- فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، صص 448 و 449؛ کتاب «فلاطوری»، ج1، صص 141-165؛ زندگینامه و خدمات فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص 23-27 و 135-150؛ تخت فولاد اصفهان (چاپ دوم) ، صص 240 و 241؛ نادره کاران، صص 885 و 886.

ص: 119

1337ق) نوشته که با عنوان «از طبابت تا تجارت» در سال 1386ش به کوشش آقای مهدی نفیسی به چاپ رسیده است و منبع ارزشمندی در شناخت مردم ایران در عصر مشروطیت است.(1)

میرزا عبدالجواد نحوی

میرزا عبدالجواد نحوی بن میرزا عبدالحسین بن محمّدتقی بن حاج محمّدحسین نایب الصدر بن آقا محمّدجعفر بن حاج ملاّ مهدی بن حاج محمّد ظهیر هرندی اصفهانی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری.]

در ذیقعده 1280ق متولّد شده و مقدّمات علوم را از صرف و نحو و معانی و بیان و فقه نزد فضلای اصفهان تحصیل نمود، و خط نستعلیق را در کمال استادی می نوشته است. [مع الاسف] در محرم 1305ق در عنفوان جوانی وفات یافته و در قبرستان سر قبر آقا در اصفهان مدفون شد.(2)

میرزا عبدالجواد لا اَدری

میرزا عبدالجواد متخلّص به «لا اَدری» بن عبدالحمید بن مؤمن بن ملاّ محراب گیلانی، شاعر و ادیب خوش خط [در اواخر دوره قاجاریه] از آثارش کتابت نسخه ای از قرآن مجید است که به وسیله رکن الملک به چاپ رسیده است. تاریخ کتابت نسخه سال 1307ق [است.(3) ]


1- بنگرید به: از طبابت تا تجارت: مقدّمه.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص445؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2322-2324.
3- مکارم الآثار، ج3، ص623.

ص: 120

حاج ملاّ عبدالجواد باغبادرانی

حاج ملاّ عبدالجواد بن عبدالرحیم باغبادرانی اصفهانی، [عالم عامل متبحّر، نحریر کامل، متکلم خبیر، از وعاظ و دانشمندان اواخر دوره قاجاریه] اصلاً از کوهگیلویه بوده ولی در باغبادران [که سابقا از دهات بزرگ لنجان بوده و به «باغ وردان» معروف است و اکنون به شهر تبدیل شده است] متولّد شده و در اصفهان نزد علماء و فضلاء این شهر کسب فیض نموده است. [او در اصفهان به وعظ و خطابه و تألیف و تحقیق مشغول بوده و سرانجام در شب ششم ماه مبارک رمضان 1335ق در اصفهان وفات یافته و در نزدیکی مقبره ملاّ اسماعیل خواجویی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مرثیه وفات او را شاعر خطاط و خطیب مشهور «میرزا عبدالجواد خطیب» چنین گفته و بر سنگ مزار او نقر گردیده است:

در پناه رحمت حق شد جواد رحتمش پیوسته بادا بر نهاد

جوهر انسان، جهان مردمی مردم بنیائی اهل رشاد

عالم نحریر حبر بی عدیل کز کمال و فضل و معنی داد داد

بود نشر مذهب اثنی عشر داعیش در منبر و مسجد مراد

بود گنجی از هنر چنگ اجل چون گهر بر بود و در خاکش نهاد

جست تاریخش «خطیب عبدالجواد» تا که تقدیم روان وی کناد

آمد از مجمع یکی بیرون و گفت «در پناه رحمت حق شد جواد»(1) ]

کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «بحر المعجزات» 2. «ریاض المناقب»(2) 3. «شجرة المحمّدیه» که در سال


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ بزم معرفت: صص 202-204.
2- تذکره شاعران فارسی سرا، ص40.

ص: 121

1314ق به فارسی تألیف شده و در کتابخانه ملک تهران موجود است.(1) [ 4. «الصاحب» درباره امام زمان علیه السلام به عربی در 3 جلد که به شماره های 248 و 249 و 250 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.5. «مقتل الآل» به عربی، از مقتل حضرت علی تا حضرت رضا علیهماالسلام که به شماره 385 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.6. «موقظ الغافلین»، ردّ بر بابیه و صوفیه در 3 جلد که به شماره های 646 و 647 و 653 در کتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری می شود.(2) 7. «نسائم الرّحمه» [به فارسی در اخلاق] که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه مفضال جناب آقای حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است. [نسخه دیگری که شامل باب نخست کتاب است، به شماره 2/12863 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) ]

گاهی شعر می سروده است. از اوست:

زینب چو دید رأس برادر به تشت زر نالان کشید آه شرربار از جگر

در بر درید جامه صبر و شکیب را گاهی به سینه می زد و می زد گهی به سر

می گفت ای شهید به خود غرقه یا حسین ای گوشه پاره جگر سیّد بشر

ای نور چشم حیدر و ای زاده بتول جسمت جدا فتاده و رأست به تشت زر(4)


1- فهرست ملک، ج1، ص276.
2- فهرست مسجد اعظم قم، صص 275، 383 و 402.
3- فهرست مرعشی، ج32، ص632 و ج12، ص187.
4- تراجم الرّجال، ج1، ص271.

ص: 122

میرزا عبدالجواد خطیب

میرزا عبدالجواد خطیب فرزند ملاّ عبداللّه بن ملاّ محمّدحسین بن حسن ریزی لنجانی، ملقب به «لسان الدّین» [از علماء و خطبای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه] عالم فاضل، خطیب ادیب و شاعر ماهر. در [ماه شوال] 1279ق متولّد گردیده و نزد فضلاء اصفهان تحصیل نموده و از طرف امام جمعه اصفهان منصب خطابت یافته و در اعیاد و مجالس فاتحه خطبه می خواند و جهت بسیاری از علماء و بزرگان اصفهان مادّه تاریخ گفته [بود.] طبع شعر روانی داشت. اشعار مصیبت زیادی سروده است. [خط نستعلیق را خوب می نوشت. معلم خط مدرسه قدسیه بود. نمونه خط او در سر درب مدرسه صدر بازار و مسجد رکن الملک و سر درب آب انبار کازرونی تخت فولاد موجود است. او در خط شاگرد عبدالرحیم افسر و فتح اللّه جلالی است.]

او در سه شنبه 21 ربیع الاوّل 1359ق [مطابق با 10 اردیبهشت 1319ش] وفات یافته و جنب آب انبار کازرونی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

اشعارش حدود سه هزار بیت است. این شعر از اوست:

معراج علی فراز او اَدنی شد در خم چو به دست مصطفی بالا شد

قوسین ز قامت نبی بیش نبود ره طی شد و او بر افق اعلی شد(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص70؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 180 و 181؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص762؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص176؛ دیوان طرب، ص80؛ احوال و آثار خوشنویسان، ص368؛ مکارم الآثار، ج7، ص2322؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، صص 383 و 390؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص236؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 104 و 105؛ گلزار مقدّس، صص 319-351.

ص: 123

میرزا عبدالجواد شیخ الاسلامی

آقا میرزا عبدالجواد شیخ الاسلامی بن حاج میرزا علی [بن میرزا محمّدرحیم بن میرزا عبداللّه بن میرزا محمّدرحیم بن میرزا مرتضی بن شیخ عبدالمطلب بن میرزا محمّدرحیم شیخ الاسلام بن ملاّ محمّدجعفر شریف سبزواری بن ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری]، عالم فاضل و ادیب کامل [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در اصفهان متولّد و هم در این شهر نزد علماء تحصیل کرده [بود] عالمی خلیق و مهربان و دوستدار علماء بود.

نویسنده مکرّر ایشان را شب ها در مسجد سیّد حجة الاسلام مشاهده و ملاقات می کردم که با مرحوم ملاّ شیخ محمود مفید گاهی به مباحثات علمی اشتغال می جست و مرحوم مفید به او احترام می گذاشت. او داماد عموی خود بوده [است.(1) ]

[وی در 14 رجب 1374ق وفات یافته و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مؤلف فقید، به خطا مزارش را در تکیه ریزی نوشته است.(2) ]

میرزا عبدالجواد حکیم

میرزا عبدالجواد حکیمی فرزند ملاّ علی (معروف به «آخوند شیخی») پدرش از شیخیه خراسان بوده که به امر حاج میرزا باقر قهی، جانشین حاج محمّدکریم خان، به نائین آمده و میرزا عبدالجواد در آنجا متولّد شد.

او در نائین و اصفهان تحصیل کرده و بالاخره در پوده از دهات سمیرم ریاست شیخیه آن حدود را داشته و در سال 1332ش به سن هفتاد سالگی در آنجا وفات


1- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص181.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ بوستان فضیلت، ص269.

ص: 124

یافت.(1)

حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای

حاج ملاّ عبدالجواد (یا محمّدجواد) آدینه ای [فرزند حاجی ملاّ محمّدعلی (مدعو به حاجی آدینه) معروف به «نیلفروش» و «رنّاسی»] حکیم فقید زاهد [از علماء و حکمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.]

از مبرّزین شاگردان جهانگیرخان قشقائی بوده و خود از مدرسین حکمت در اصفهان می باشد. در مدرسه صدر تدریس می فرمود و جمعی کثیر از محضرش مستفیض می شدند. [از جمله: استاد مهدی حجازی فروشانی، شیخ محمّدعلی کرمانی، شیخ محمّدرضا جرقویه ای (دستگردی) ، شیخ محمّدرضا جرقویه ای (حسین آبادی) ، میرزا محمّد طبیب زاده، میرزا حسن خان جابری انصاری، آقا سیّد روح اللّه کشفی، حاج میرزا فتح اللّه درب امامی و استاد جلال الدّین همائی] سرانجام در رجب 1339ق وفات یافته و در تکیه آقا شیخ مرتضی ریزی در اطاق سوم مدفون گردید. در ماه رجب این سال سه عالم بزرگوار از علمای اصفهان: حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای، آقا جمال الدّین چهارسوقی و حاج میرزا محمّدرضا رضوی خوانساری وفات یافتند. حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در مادّه تاریخ آنها گفت:

تاریخ گفت «جابری» از نصّ خبر: «اینک عجب سه ثلمه باسلام در رجب»(2)

[استاد همایی در وصف مرحوم آدینه ای می نویسد: «از اساتید معقول و ریاضیات که


1- تاریخ نائین، ج4، ص115.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص85؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 459 و 460؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص124، تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، ص475؛ تاریخ اصفهان (جابری) ، ص327؛ نقباء البشر، ص316.

ص: 125

در محاورات او را حاجی ملاّ جواد می گفتند وی در تدریس سلیقه ای بسیار خوب مستحسن داشت. مطالب را بسیار منقّح و خالی از حشو زواید بیان می فرمود. متون معقول و منقول مثل «شرح منظومه» و «شرح کبیر» و «قوانین» و احیانا «شرح نفیسی» و هیأت و نجوم را تدریس می کرد. خطی پخته و شیرین می نوشت و بیشتر کتب درسی خود را با همان خط خویش تحشیه کرده بود. من بخشی از «شرح منظومه» و «شرح کبیر» فقه و یک دوره کامل فنّ نجوم و «معرفة التّقویم» را از روی متن کتاب خاتون آبادی نزد آن بزرگوار تحصیل کردم. محلّ تدریس و امامت جماعت او مسجد ذوالفقار بود. کتاب خاتون آبادی را هم در ماه رمضان بعد از نماز ظهر و عصر در همان مسجد برای ما تدریس می کرد. هنوز قیافه باوقار و صدای دلنشین او در چشم و گوش من است».(1)

علاوه بر فضائل و مکارم علمی و اخلاقی در خوشنویسی نیز دستی توانا داشته و خط نسخ را خوش می نوشته است.

از نمونه آثار مرحوم آدینه ای «میزان الحساب» قوشچی و «حاشیه حاشیه تهذیب» تألیف: علیرضا تجلّی اردکانی است که آن را در سال 1292ق به خط شکسته نستعلیق کتابت کرده و ضمن مجموعه شماره 6313 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران نگهداری می شود.(2) ]

ملاّ عبدالجواد خراسانی

آخوند ملاّ عبدالجواد مدرس خراسانی فرزند ملاّ محمّدعلی بن ملاّ احمد تونی خراسانی، از علماء و مدرّسین حکمت در اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] از خراسان


1- همائی نامه، ص22.
2- فهرست مجلس، ج19، ص299.

ص: 126

به اصفهان آمده [و در مدرسه شاهزاده ها ساکن شده] و نزد آخوند ملاّ علی نوری و جمعی دیگر از علماء و حکماء [از جمله حاج محمّد ابراهیم کلباسی و شیخ محمّدتقی رازی صاحب حاشیه(1) ] تحصیل نموده و به قول مؤلّف «المآثر و الآثار»: «در فقه، اصول، طب، ریاضیات و ادبیّات جمله مهارت کلّی و تَدَرُّبی عظیم داشت.»(2)

سال ها در اصفهان به تدریس حکمت، ریاضیات و طب مشغول بوده [و جمعی کثیر از علماء و حکماء از جمله: میرزا علی انصاری، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا عبدالحمید فریدنی، میرزا محمّدحسین عنقای شیرازی اصفهانی، ملاّ حیدرعلی صبّاغ لنجانی، آخوند ملاّ محمّد کاشی، میرزا محمّدباقر حکیم باشی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، میرزا عبدالباقی پاقلعه ای و سیّد شهاب الدّین نحوی نزد او تحصیل کرده اند.(3)

«گوبینو» وزیرمختار فرانسه در ایران درباره او می نویسد: «از قراری که می گویند در اصول علمی نیز ورزیده است و تار را خوب می نوازد، ولی نظر به این که دین اسلام این کار را حرام دانسته، تاکنون کسی تار زدن او را ندیده است.»(4) ]

سرانجام در غرّه صفر 1281ق وفات یافت.(5) میرزا علی جابری انصاری این مصرع را مادّه تاریخ فوت او یافته است: «مات الجواد و مات العلم و العمل»(6)


1- الکرام البرره، ج2، صص 702 و 703.
2- چهل سال تاریخ ایران یا المآثر و الآثار، ج1، ص248.
3- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.
4- سه سال در آسیا، ص427.
5- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص86؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص145؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 210-212؛ الکرام البرره، ج2، صص 702 و 703؛ مکارم الآثار، ج7، ص 2355.
6- تاریخ اصفهان (جابری) ، ص287.

ص: 127

عبدالجواد اختر زفره ای

عبدالجواد زفره ای فرزند ملاّ محمّدعلی رجاء بن حسن زِفرِه ای کوهپائی اصفهانی، شاعر ادیب متخلّص به «اختر» [از شعرای اوایل قرن چهاردهم هجری.]

در 25 رمضان 1316ق در قریه «زِفرِه» متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود علم و ادب آموخته و در نوجوانی لب به سرودن اشعار گشود. اما در جوانی در 17 ربیع الاوّل 1343ق وفات یافته و در قبرستان زِفرِه مدفون شد.(1)

حاج میرزا عبدالجواد نوری

حاج میرزا عبدالجواد بن حاج ملاّ محمّدعلی نوری، عالم فاضل و فقیه محقّق، معروف به «شیخ العلماء» وی داماد حاج محمّدابراهیم کلباسی بوده و نزد سیّد محمّد شهشهانی [و آقا محمّدمهدی کلباسی، حاج محمّدجعفر آباده ای و شیخ محمّدباقر نجفی[ به تحصیل پرداخته و پس از آن مرجع حل مشکلات مردم و رفع خصومات و مرافعات بوده است. اهل زهد و عبادت و تَهَجُّد بوده و کراماتی به او منسوب است. مسجد دروازه نو اصفهان به همت او بنیاد شد و او و فرزندان و نوادگانش تا اواسط قرن چهاردهم هجری در آن مسجد اقامه جماعت می نمودند. او عمر طولانی یافته و بسیار پیر و معمّر شده و سرانجام در شب سه شنبه 20 شوال المکرّم 1323ق وفات یافت و در بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.

کتب و رسائلی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «رساله فقه استدلالی»2. «رساله در نمازهای مستحبّی»3. «رساله عملیّه»


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص210؛ منتخبات اشعار رجاء، ج2، ص89.

ص: 128

4. «رساله در نماز شب» مطبوع5. «رساله در صلاة»6. «رساله در نکاح»7. «رساله در تجارت»8. «کتابی در اصول» و غیره.(1)

عبدالجواد

عبدالجواد بن عنایت اللّه [از علمای گمنام اصفهان در قرن یازدهم هجری] از جمله علمایی است که صیغه وقفیّت مدرسه نوریّه در حضور او اجراء گردیده و مشارٌ الیه وقفنامه را تسجیل نموده است.(2)

ملاّ عبدالجواد بن محسن

آخوند ملاّ عبدالجواد بن ملاّ محسن بن ملاّ عبدالصمّد، از علمای اصفهان در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری. متوفی در 22 جمادی الثّانی سال 1317ق. مدفون در نزدیکی مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان.(3)

حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی

حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی فرزند ملاّ محمّد، از علمای معاصر اصفهان در سال 1323ق در سده ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شد، پدرش و اجدادش از علمای آن


1- ریحانة الادب، ج6، ص260؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص65؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، صص 65 و 66؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 394 و 395؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73؛ خاندان کلباسی، ص144.
2- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص105.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 763 و 823؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65؛ بزم معرفت، ص316.

ص: 129

سامان بوده و از اعقاب شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) به شمار می رفته اند.

او در سده و اصفهان نزد شیخ محمّدرضا رهنانی، شیخ محمّدرضا جرقویه ای، حاج میرزا علی آقا شیرازی، جلال الدّین همایی، حاج آقا رحیم ارباب، شیخ علی مدرس یزدی، شیخ محمود مفید، حاج سیّد علی مجتهد نجف آبادی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میرزا احمد مدرس اصفهانی و سیّد مهدی درچه ای به تحصیل پرداخت سپس به قم رفته و در درس خارج حضرات آیات حائری یزدی، سیّد محمّد حجّت، سیّد محمّدتقی خوانساری، صدر، بروجردی و شیخ محمّدعلی اراکی شرکت کرد و به اجتهاد نائل آمد. در سال 1335ش به امر آیت اللّه بروجردی جهت تبلیغ دین و ترویج احکام شرعی به همراه حاج آقا امام سدهی و شیخ عطاءاللّه اشرفی اصفهانی به کرمانشاه رفت. چندی بعد به قم مراجعت نموده و سال ها به تدریس فقه و اصول مشغول بود و علاوه بر آن از اصحاب استفتاء آیت اللّه گلپایگانی به شمار می رفت.

او عالمی وارسته و خلیق و مهربان بود و عمر را به قناعت و زهد گذراند. [به همت او مسجد جامع ورنوسفادران سِدِه بازسازی شده و حسینیه ای جهت زائرین سِدِه (خمینی شهر) در مشهد مقدس بنا شد.]

سرانجام او در فروردین 1368ش وفات یافت.(1)

میرزا عبدالجواد رجالی

میرزا عبدالجواد فرزند ملاّ محمّد رجالی [از خوشنویسان و نقاشان هنرمند اوایل قرن چهاردهم هجری قمری] عمده شهرتش در نقاشی است. از آثارش اطاق نقاشی


1- آثار الحجه، ج1، ص152 و ج2، ص97؛ گنجینه دانشمندان، ج2، ص75 و ج7، ص352؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، صص 173 و 174؛ روزنامه اطلاعات، مورخ 28 فروردین 1368ش؛ آینه داران حقیقت، ج1، صص 111-125.

ص: 130

وزارت آموزش و پرورش در طهران است. مشارٌ الیه پدر خطاط هنرمند اسداللّه رجالی است.(1)

[از اساتید طراحی و نقشبندی بوده که برای قالی و پارچه های منقّش و کاشیکاری و غیره نقوش و تصاویر رسم می کرده و نمونه کارهای سوزن زده او چند قطعه در تملّک استاد همایی بوده است. او در حجرات فوقانی مسجد سیّد بیدآباد همه روزه به تعلیم خط و طرح نقشه ها اشتغال داشته و در حدود 1340ق فوت نموده و در مقبره سر قبر آقای اصفهان دفن شده است و اکنون آثاری از قبر او باقی نیست.(2) ]

میرزا عبدالجواد کلباسی

حاج میرزا عبدالجواد کلباسی بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل جلیل [از علمای اواخر دوره قاجاریه در اصفهان.]

نزد پدر خود و جمعی دیگر از علماء تحصیل نموده [و در نجف اشرف نزد مجتهدین و مراجع عالیقدر به تکمیل تحصیلات خود پرداخته و از جمله از ملاّ محمّد ایروانی اجازه دریافت نموده است.] و پس از فوت پدر در مسجد حکیم امامت نموده است.

مادرش دختر حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی است.(3) او در ایام تحصیل نزد پدر کتاب «تذهیب الاصول» در شرح «تهذیب الاصول» علاّمه حلّی را در 29 شعبان 1278ق تألیف نموده است، نسخه ای از آن که احتمالاً نسخه اصل می باشد و حواشی مؤلف به تاریخ 25 محرم 1281ق در آن مشهود است به شماره 709 در کتابخانه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص258.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 109 و 110.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص235؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص763؛ بیان المفاخر، ج2، صص 193 و 194؛ مزارات اصفهان، ص69؛ نقباء البشر، ج3، ص1025؛ مکارم الآثار، ج5، ص1479.

ص: 131

مدرسه فیضیه قم وجود دارد.(1) [و نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

از دیگر تألیفات صاحب عنوان «منور العیون» است و آن شرح مزجی بر کتاب «عیون الاصول» پدرش است و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(3) نسخه دیگری از آن به خط مؤلف در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(4) ]

وی در سال 1314ق وفات نموده و نزد پدر و جدّش در مقبره حاجی کلباسی [مقابل در شرقی مسجد حکیم اصفهان] مدفون شد.

حاج میرزا عبدالجواد کلباسی

حاج میرزا عبدالجواد بن حاج میرزا محمّدهاشم بن میرزا عبدالجواد بن میرزا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل [از علمای قرن چهاردهم هجری.]

مادرش صبیّه حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام نجفی است. در ماه رمضان 1319ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخت. او از زمره مردانی بود که زندگانیش را به عبادت خالق و خدمت به مخلوق گذرانید و در حقیقت پشت و پناه مردم و درصدد کمک و یاری آنها و رفع گرفتاری از مسلمان ها بود.

او نماز جماعت را در مسجد حکیم اقامه می نمود. سرانجام در روز شنبه 19 جمادی الاولی سال 1387ق در اثر حادثه تصادف ماشین در بین راه اصفهان و قم وفات یافت.


1- الذریعه، ج4، ص53.
2- فهرست فیضیه (استادی) ، ج1، ص43.
3- خاندان کلباسی، ص156؛ فهرست مرعشی، ج21، ص288.
4- فهرست صدر بازار، ج1، صص 147-149.

ص: 132

جنازه در اصفهان تشییع شده و به قم منتقل و در یکی از حجره های صحن مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم مدفون شد. [شاعر گرانمایه استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ فوتش را چنین سروده است:

بهر تاریخ وفاتش مصرعی برنا نوشت: «از جهان رفت در جمادی میرزا عبدالجواد»]

1387

از آثارش کتابی به نام «منهاج السالکین» در آداب حج و زیارت مدینه منوّره به طبع رسیده است.(1)

میرزا عبدالجواد شهشهانی

میرزا عبدالجواد حسینی شهشهانی، فاضل خطاط و ادیب قرن چهاردهم هجری در اصفهان است و عدّه ای از فضلاء نزد او مشق کرده اند که از آن جمله است حاج میرزا علیرضا نیّری طباطبائی زوّاره ای.(2)

از آثار مرحوم شهشهانی:

1. کتابت نسخه ای از کتاب «تاریخ آسیای وسطی» تألیف: فرنسیس هنری اسکرین و ادوارد نیس راس، معلّمین زبان فارسی در دارالعلوم لندن (به زبان انگلیسی) در دو مُجلّد. جلد اوّل: ترجمه محمّدحسن بن یوسف آشتیانی به امر ظل السّلطان در ربیع الثانی 1321ق و جلد دوم ترجمه میرزا احمدخان سرتیپ در ذیحجه 1320ق، موجود در کتابخانه عمومی اصفهان.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص555؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج3، ص229؛ خاندان کلباسی، صص 159 و 160؛ تربت پاکان قم، ج2، صص 199 و 200.
2- آتشکده اردستان، ج3، ص586.
3- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص17.

ص: 133

2. «منتخبات مسعودی» تألیف طغرل اصفهانی که در اواخر ذیقعده 1313ق به خط نستعلیق خوش نوشته و در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

[3. «تذکرة الاولیاء» عطار نیشابوری، که به خط نستعلیق خوش در سال 1315ق کتابت شده و به شماره 5968 در کتابخانه ملی ملک در تهران وجود دارد.(2) ]

میرزا عبدالجواد شیرازی*

میرزا عبدالجواد شیرازی، عالم فاضل و عارف کامل از بزرگان حکمت و عرفان در قرن سیزدهم هجری.

در اصفهان ساکن بود و نزد آقا محمّد بیدآبادی و ملاّ علی نوری کسب فیض نمود. وی در اصفهان سال ها به تدریس عرفان مشغول بود و آقا محمّدرضا قمشه ای (حکیم صهبا) از دست پروردگان مجلس درس و بحث اوست.(3)

حاج میرزا عبدالجواد مشکی

حاج میرزا عبدالجواد مشکی تاجر اصفهانی، ساکن مصر مؤلف کتاب «العدل الشاهد فی تاریخ المشاهد» مطبوع.(4)

خاندان مشکی اصفهان، از تجار خوشنام و معتبر اصفهان بوده و به نیکوکاری و دیانت معروف بوده اند.

عبدالحاکم ثقفی

ابوطاهر عبدالحاکم بن ظفر بن احمد بن محمّد بن احمد بن محمود ثقفی جوهری


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص159.
2- فهرست ملک، ج2، ص119.
3- آشنای حق، ص42؛ حکیم متألّه بیدآبادی، صص 114 و 115.
4- الذریعه، ج15، ص233؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص761.

ص: 134

البیع اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] از خاندان علم و حدیث بوده و از ابوالخیر محمّد بن احمد بن عبداللّه بن هارون بن رزاء و ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و غیر آنان حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.

فوت [او] روز سه شنبه سلخ شعبان 564ق(1) [واقع شد.]

سیّد عبدالحجّه بلاغی

سیّد عبدالحجّه بلاغی نائینی فرزند سیّد حسن بن سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّدتقی بن میر صدرالدّین حسینی عریضی، عالم فاضل محقّق و شاعر ادیب عارف [از نویسندگان و دانشمندان معاصر.]

در سال 1313ق در نائین متولّد شده و در نائین نزد میرزا محمّدباقر خان ادیب، حاج ملاّ حسن نائینی، میرزا محمّدحسین بن میرزا عبدالمحمّد نائینی، ملاّ محمّدرضا، مولی علی محمّد معروف به سیّد صالح، میرزا محمّد بن ابوطالب نظام العلماء و میرزا محمّد بن محمّدعلی مشعل العلماء تحصیل کرد.

آنگاه به اصفهان آمده و نزد آقا میرزا احمد مدرّس، آقا شیخ محمّدجواد فریدنی، آقا شیخ محمّد رضا نجفی، حاج آقا نوراللّه نجفی، [شیخ حسن دشتکی و شیخ فضل اللّه اعضادی خوانساری] تلمّذ نمود و در قم نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد. همچنین از حضرات آیات شیخ آقابزرگ طهرانی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّدباقر زند کرمانی، حاج شیخ محمّدحسین کاشف الغطاء، سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی، آقا صدرالدّین صدر و آقا سیّد محمّدحجّت کوهکمری اجازه دریافت نمود.

سپس در طهران به خدمت شمس العرفاء رسید و بعدا به خدمت حاج ذوالریاستین


1- التّحبیر، ج1، ص506.

ص: 135

وارد شد و از آنان اجازه ارشاد و دستگیری یافت [و لقب «حجت علی شاه» گرفت.] و پس از فوت ذوالریاستین خود را قطب سلسله نعمت الهی معرّفی نمود.

[او در طهران در سال 1309ش روزنامه «جامع» را منتشر کرد و مدّتی بعد به استخدم اداره ثبت درآمد. بلاغی در فقه، اصول، ادبیات، تفسیر، عرفان، حدیث و تاریخ مهارتی به سزا داشت.] و سرانجام در دوشنبه 4 صفر 1397ق [مطابق با 4 بهمن 1355ش] وفات یافته و در [قبرستان باغ بهشت] قم مدفون شد. شعر می سرود و گاهی «حجت» و گاهی «بلاغی» تخلّص می کرد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «الاسرار الالهیه فی الاذکار و الاوراد و الادعیة السّریّه»]2. «انساب خاندان های مردم نائین»3. «تاریخ طهران» در 2 جلد4. «تاریخ مختصر پیامبران اولوالعزم» در 2 جلد5. «تاریخ مقابر اصفهان»6. «تاریخ نائین»7. «مدینة العرفاء» در 2 جلد7. «تاریخ نجف اشرف و حیره» در 2 جلد8. «تاریخ و جغرافیای کاشمر» [9. «ترجمه صحیفه سجادیه»]10. «تفسیر قرآن» موسوم به «حجة التفاسیر» به فارسی در چندین جلد شامل سوره های حمد و بقره 11. «دیوان اشعار» [12. «رساله شعریه» در جبر و تفویض] 13. «زندگانی علی بن سهل اصفهانی» [14. «شطرنج العرفاء» در 5 جلد[ 15. «تاریخ فرهنگ نائین» 16. «فرهنگ سمات» در شرح دعای سمات [17. «کشکول بلاغی» 18. «گلزار بلاغی» 19. «گل نرگس» درباره حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) ] 20. «مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء» 21. «مقامات العرفاء یا زندگانی شمس العرفاء» 22. «مقلاد الرّشاد فی المؤنثات السّماعیة و الاضداد» [24. «نقد الروضات»(1) ]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور: مقدمه؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 324-326؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 93 و 94؛ تربت پاکان قم، ج2، صص 202-205؛ تذکره سخنوران نائین، صص 43 و 44؛ سیمای نائین، ص148؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، ص162؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص715؛ نائین بلده طیّبه، صص 55 و 56؛ نادره کاران، ص373.

ص: 136

سیّد عبدالحسیب علوی عاملی

سیّد محمّد عبدالحسیب بن میر کمال الدّین احمد بن زین العابدین علوی حسینی عاملی، عالم فاضل محقّق کثیر التألیف. [از علمای قرن یازدهم و دوازدهم هجری[ مادرش دختر میرداماد است.

در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته و مدتی امام جماعت مسجد شاه [مسجد امام فعلی] بوده است. در فقه، اصول، حدیث، تفسیر، ادبیات و حکمت مهارت داشته و عالمی عابد و زاهد و مقدس بوده و در سال 1121ق وفات یافته و در تخت فولاد (تکیه آقا سیّد رضی شیرازی) مدفون گردید. آثار قبر اکنون ظاهر نیست. سجع مهر او: «ان اللّه کان علی کلّ شیئیٍ حسیبا» است.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «رساله در ارث» که در 28 رجب 1060ق تألیف شده و نسخه ای از آن ضمن مجموعه شماره 66760 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) [2. «ترجمة الصّلاة» به فارسی در 9 معرفت که در سال 1085ق کتابت شده و در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) ] 3. «تقدیس الانبیاء و تمجید الاولیاء» درباره عصمت پیامبران و ائمه علیهم السلام که نسخه آن به شماره 353 در کتابخانه مرکزی


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص94؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص245؛ یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، صص 29 و 30؛ تکملة امل الآمل، ص253؛ مکارم الآثار، ج4، ص1196.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص44.
3- فهرست خطی احیاء، ج5، ص173.

ص: 137

دانشگاه طهران موجود است.(1) 4. «الجواهر المنثورة فی الادعیة المأثورة»، به عربی که نسخه ای از آن در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد(2) و نسخه ای دیگر به شماره 11894 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس(3) و نسخه ای هم در کتابخانه آیت اللّه سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(4) 5. «حواشی بر الهیات شفا» 6. «سدرة المنتهی و العطیة العظمی»، در اصول دین، به فارسی که به روش عرفانی در سال 1062ق برای عبداللّه قطبشاه نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 667 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(5) یک میکروفیلم از آن نیز در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران وجود دارد(6) در کتابخانه فاضل خوانساری در خوانسار نیز نسخه ای موجود است و نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد.(7) این کتاب به چاپ رسیده است. 7. «شرح دعای سیفی» که نسخه ای از آن نزد سیّد جمال الدّین میردامادی موجود است.(8) 8. «شرح دعای صباح» 9. «صراط الزاهدین» 10. «عرش الایمان فی شرح تقویم الایمان» که به شماره 62284 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(9) 11. «عرش سماء التّوفیق» تفسیری است به فارسی که تألیف آن در سه شنبه 15 رجب 1069ق آغاز شده است. نسخه ای از جلد اوّل آن (از آغاز تا آخر سوره بقره) در کتابخانه مدرسه بروجردی کرمانشاه و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است.(10) نسخه ای


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج3، ص569.
2- فهرست گوهرشاد، ص255.
3- فهرست الفبایی رضوی، ص178.
4- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص254.
5- فهرست الفبائی رضوی، ص303.
6- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص117.
7- فهرست عکسی احیاء، ج1، ص334.
8- لطائف غیبیّه: مقدمه.
9- فهرست مجلس، ج16، ص291.
10- فهرست عکسی احیاء، ج5، صص 223 و 224.

ص: 138

نیز نزد آیت اللّه روضاتی در اصفهان و نسخه ای دیگر در موزه بریتانیا وجود دارد.(1) 12. «غوامض الصلاة» به فارسی، در فقه که در سال 1061ق تألیف شده و نسخه آن به شماره 8697 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2) 13. «الفرائض» که نسخه ای از آن در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است.(3) 14. «الفطرة الملکوتیه فی شرح الاثنی عشریه» متن از شیخ بهائی است و شامل طهارة و صلاة می باشد. سیّد عبدالحسیب آن را در سال 1058ق تألیف کرده است، نسخه ی از آن به شماره 517 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران و میکروفیلم آن نیز در همان دانشگاه موجود است.(4) نسخه ای دیگر نیز به شماره 2792 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس وجود دارد.(5) 15. «قواعد السّلاطین» که در جمعه 28 ربیع الثانی 1081ق به نام شاه سلیمان تألیف شده و نسخه اصل آن در کتابخانه مجلس شورای ملّی و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(6) 16. «الکبائر» به فارسی که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(7) 17. «مسلک النجاة» 18. «مناهج الشارعین» در اعتقادات و اخلاق، به فارسی که در سال 1068ق تألیف شده که نسخه ای از آن به شماره 517 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران(8) و نسخه ای در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی(9) و نسخه ای دیگر به شماره 224 در کتابخانه آقا میرزا محمّد کاظمینی در یزد(10) و بالاخره نسخه ای به شماره 314 در کتابخانه مسجد اعظم قم


1- ادبیات فارسی (استوری) ، ج1، ص186.
2- فهرست الفبائی رضوی، ص421.
3- فهرست گوهرشاد، ص358.
4- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ج2، ص138.
5- فهرست الفبائی رضوی، ص735.
6- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ج2، ص145.
7- فهرست مرعشی، ج25، ص3.
8- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1572.
9- فهرستواره کتاب های فارسی، ج6، ص634.
10- فهرست کاظمینی، ج1، ص193.

ص: 139

موجود است.(1) 19. «مخزن الدّعوات» به فارسی، که نسخه ای از آن به شماره 6029 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

میر عبدالحسین اصفهانی

میر عبدالحسین اصفهانی، عالم عامل [از علمای قرن یازدهم هجری.] مدرسه سمیعیه (یا مدرسه ملاّ محمّدباقر) در مشهد مقدس به سال 1083ق به اهتمام وی بنا شده است.(3)

عبدالحسین اصفهانی

عبدالحسین اصفهانی، از خطاطین قرن سیزدهم هجری بوده و آثاری چند به خط نستعلیق نوشته که از آن جمله است:

1. «برهان قاطع» که در سال 1227ق به خط نستعلیق آن را نوشته و به شماره 816 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار طهران موجود است.(4) 2. حواشی «قرآن مجید» به خط شکسته در سال 1241ق که او آن را نوشته و در کتابخانه عمومی فرهنگ در طهران موجود است.(5) 3. «تریاق اعظم» تألیف: عبدالکریم بن عبدالعلی گیلانی، که آن را در یکشنبه 6 ذی الحجه 1250ق کتابت کرده و به شماره 7154 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(6) 4. «دیوان حافظ» که به خط نستعلیق نوشته و به شماره 5140 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران است.(7)


1- فهرست اعظم قم، ص389.
2- فهرست مرعشی، ج19، ص33.
3- اعیان الشیعه، ج41، ص112.
4- فهرست کتابخانه معارف، ص5.
5- فهرست سپهسالار، ج2، ص164.
6- فهرست مرعشی، ج18، ص295.
7- فهرست دانشگاه، ج15، ص4123.

ص: 140

عبدالحسین احمدی بختیاری

عبدالحسین احمدی فرزند ابوالفتح خان احمد خسروی بختیاری [از شعرای معاصر[ در سال 1321ق متولّد شده و در بختیاری و اصفهان و طهران کسب فضائل و معلومات کرده وارد خدمات دولتی شد [نخست با سمت مترجمی در وزارت دارایی و سپس دادگستری به خدمت مشغول شد و به مقام مستشاری دیوان عالی کشور رسید.] دیوان اشعاری دارد حاوی چندین هزار بیت از غزل و قصیده، رباعی و مثنوی که به طبع نرسیده و عموما دارای مضامین عالی است.(1)

[به زبان های فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و در جوانی به ترجمه آثار نویسندگان بزرگ خارجی پرداخت. ترجمه بخشی از اشعار لامارتین و آثاری از راسین و کرنی، نویسندگان کلاسیک فرانسه و همچنین ترجمه «شاتو دو شیفیون» از اوست. اشعارش در مجلاّت ارمغان و مهر در تهران به چاپ می رسید. او سرانجام در پایان اسفندماه 1361ش در تهران درگذشت.(2) ] این بیت از اوست:

گر لب جانانه جانفزاست چرا جان در عوض بوسه خواهد او به غدامت

حاج میرزا عبدالحسین نوری

حاج میرزا عبدالحسین بن میرزا ابوالقاسم نوری، عالم فاضل و واعظ کامل [در اواخر دوره قاجاریه] در 10 رجب 1335ق ق وفات یافته و در تخت فولاد [تکیه شهشهانی[ مدفون گردید.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص25.
2- فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، ص27؛ نادره کاران، ص518.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص764.

ص: 141

سیّد عبدالحسین نیسان اصفهانی

سیّد عبدالحسین شهشهانی اصفهانی متخلّص به «نیسان» [فرزند میرزا ابوالقاسم بن محمّد]؛ عالم فاضل، مجتهد اصولی، شاعر و ادیب عارف [از دانشمندان معاصر در سال 1269ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف رفت و نزد مجتهدین و مراجع عظام آن دیار تحصیل کرد. او بعد از مراجعت به ایران در مشهد مقدس ساکن شد [و روزنامه «ادب» را انتشار داد. سپس به هند رفته و به سیاحت پرداخت و «سیر تمدن» را در روزنامه «حبل المتین» به چاپ رسانید] در دور اوّل انتخابات مجلس شورای ملّی، از خراسان به عنوان نماینده ملّت در مجلس شرکت نمود. [بعد از به توپ بسته شدن مجلس ابتدا به مشهد] و سپس همدان رفت. در آنجا دست ارادت به سیّد محمّد غمام همدانی داد. شعر نیز می سرود [و در انجمن های ادبی همدان حضور داشت.

او سرانجام در سال 1355ق در همدان وفات یافته و در قبرستان عمومی آنجا مدفون شد.

از اوست:

نبودی عاشقان را زندگانی نبود از جلوه های گاه گاهش

خوش آن بخت سفید و رای روشن که شد مفتون چشمان سیاهش(1) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص764؛ نقباء البشر، ص1028، مکارم الآثار، ج6، صص 1922 و 1923؛ اثرآفرینان، ج3، ص387؛ بزرگان و سخن سرایان همدان، ج2، ص414؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، صص 3782-3785؛ الذریعه، ج9، ص1242؛ دانشنامه الفت، ص13.

ص: 142

عبدالحسین اصفهانی

عبدالحسین بن احمد اصفهانی، از مردم قرن نهم هجری. مؤلّف کتاب «البثاء» در موسیقی. نسخه خطی آن به شماره 132 در کتابخانه بودلیان موجود است. عکس یکی از نقوش کتاب نامبرده (کرنا و نقاره) در کتاب «تاریخ موسیقی نظامی ایران» موجود است.(1)

عبدالحسین خیام باشی

عبدالحسین خیام باشی فرزند احمد [از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در سال 1314ش در اصفهان متولّد گردیده است. او طبع روانی داشته و گاهی بر حسب اقتضای حال اشعاری می سروده است.(2)

عبدالحسین خاکسار*

عبدالحسین خاکسار اصفهانی متخلّص به «خاکی» فرزند اسماعیل از شعرای معاصر اصفهان در دی ماه 1329ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی متوسطه را در این شهر گذراند و به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد. از نوجوانی ذوق شعر و ادب داشت و با پدرش به انجمن های ادبی می رفت. این چند بیت از یک مثنوی او انتخاب شد:

ساقیا بشنو از این دل نای من ماجرای امشب و فردای من

ساغر من هستی من جام توست این دل دیوانه ام در دام توست

ساقیا مستم کن از جام الست تا شوم با جرعه ای مِی مستِ مست(3)


1- تاریخ موسیقی نظامی ایران، ص40.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص83.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص247.

ص: 143

میر عبدالحسین خاتون آبادی

میر عبدالحسین خاتون آبادی فرزند میر محمّدباقر بن میر محمّداسماعیل (شاه مراد) بن میر عمادالدّین محمّد حسینی افطسی خاتون آبادی اصفهانی [از علمای قرن یازدهم هجری] علاّمه جلیل، محدّث، مفّسر موّرخ نسابه. از شاگردان ملاّ محمّدتقی مجلسی و ملاّ محمّدباقر سبزواری است. در شعبان 1037ق متولّد و در 1097ق یا 1100 وفات یافته، در مزار بابا رکن الدّین مدفون گردید.

کتب زیر از اوست:

1. «شرح بر شاطبیه» در علم تجوید2. «شرح بر شافیه» ابن حاجب3. «وقایع السّنین و الاعوام» که مشهورترین تألیفات اوست.(1) 3. «ترجمه حقائق الایمان» که در سال 1098ق ترجمه شده و در کتابخانه حقیر [مهدوی] موجود است.

[مطابق نوشته خود صاحب عنوان در «وقایع السنین و الاعوام» در 8 شبعان 1039ق متولّد شده است. او نزد ملاّ میرزا شیروانی، محقّق سبزواری، میرزا رفیعا، ملاّ محمّدتقی مجلسی، ملاّ محمّدباقر مجلسی، ملاّ احمد تونی و ملاّ عبداللّه تونی فقه، حدیث کلام و تفسیر را آموخته و در ذیحجه 1069ق از ملاّ محمّدتقی مجلسی و در 27 جمادی الثانی 1076ق از محقّق سبزواری اجازه دریافت نموده است. همچنین سیّد محمّدمؤمن بن دوست محمّد حسینی مجاور مکّه معظمه به او اجازه داده است.

میر عبدالحسین خاتون آبادی در سال 1077ق به حج رفته و در طول عمر خود از بسیاری سرزمین های اسلامی چون یمن، عتبات عالیات، مصر و اسلامبول دیدار کرده است. او مردی ادیب و دانشمند بوده و کتاب «وقایع السنین و الاعوام» که یک تاریخ


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص66؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص191؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73.

ص: 144

عمومی از آغاز تا زمان مؤلف است را در 3 مقصد و 11 فصل تألیف کرده است. او وقایع را تا سال 1097ق به رشته تحریر درآورده و فرزندان و نوادگان او وقایع سال های بعد را به کتاب افزوده اند.

نسخه اصل کتاب در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود بوده و یک نسخه عکسی هم از روی همین نسخه گرفته شده و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. به دستور آیت اللّه مرعشی در سال 1353ق از روی نسخه دیگری از «وقایع السنین» که نسخه آن ظاهرا از ایران خارج شده، نسخه ای را کتابت کرده اند که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. این کتاب در سال 1352ش با مقدمه آیت اللّه مرعشی و آیت اللّه شیخ ابوالحسن شعرانی و به همت آقای محمّدباقر بهبودی به چاپ رسیده است.(1)

فرزندان مؤلف واقعه وفات پدر خود میر عبدالحسین را چنین ثبت نموده اند:

«سال وفات سیّد سند مدقّق الخیّر الفاضل سنه هزار و صد و پنج و قبر وی در قبرستان بابا رکن الدّین قرب مقبره علاّمه زمان و یگانه دوران آقا حسین خوانساری در مقبره ای که خودشان ساخته بودند»(2)

تذکر: «مزار بابا رکن الدّین» نامی بوده که به قبرستان جنوبی شهر اصفهان و در حاشیه زاینده رود از قرن هشتم تا یازدهم هجری اطلاق می شده است. این قبرستان وسیع که دارای تکایا و مقابر متعددی از عصر صفویه تا آخر دوره پهلوی است اکنون به تخت فولاد شهرت دارد. اوّلین منابعی که به جای «مزار بابا رکن الدّین» از «تخت فولاد» استفاده کرده اند ولی قلی بیگ شاملو در کتاب «قصص الخاقانی» و «سفرنامه شاردن»


1- وقایع السّنین و الاعوام، صص 5-8 و بنگرید به: الذریعه، ج25، ص128؛ الکواکب المنتشره، صص 419 و 420؛ مصفی المقال، ص120؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، صص 669 و 670؛ ادبیات فارسی (استوری) ، ج2، ص635.
2- وقایع السّنین و الاعوام، ص509.

ص: 145

اثر سیّاح فرانسوی شوالیه شاردن است.

اما قبر میر عبدالحسین خاتون آبادی در ضلع جنوبی بقعه آقا محمّد بیدآبادی و پایین پای فرزندش میرمعصوم بوده ولی در یک قرن اخیر آثاری از این قبر مشاهده نشده است.]

سیّد عبدالحسین طیّب

حاج سیّد عبدالحسین طیّب فرزند آقا سیّد محمّدتقی [میر محمّد صادقی] بن سیّد ابوالقاسم بن علینقی بن میر محمّدباقر بن میر محمّداسماعیل واعظ مسجد شاه، عالم عامل، واعظ بصیر و محدّث مفسّر [از علمای معاصر اصفهان.]

در سال 1311ق (1272ش) در اصفهان متولّد گردید و در اصفهان و قم و نجف نزد حجج اسلام و آیات عظام تحصیل نموده و به مقام عالیه اجتهاد نائل گردیده و به اصفهان مراجعت نمود. وی در مدرسه صدر به تدریس پرداخته و در ضمن آن به امامت جماعت و موعظه و ارشاد مردم و بیان و توضیح احادیث و تفسیر قرآن مشغول بود.

از اساتید ایشان در اصفهان: حاج شیخ ابوالقاسم زفره ای معروف به حاج آخوند، آقا سیّد احمد خوانساری، آقا شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا میر محمّدتقی مدرس، آقا شیخ حسن یزدی، حاج میر محمّدصادق خاتون آبادی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آقا شیخ محمّدعلی دزفولی و آقا سیّد مهدی درچه ای و [حضرات آیات] حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قم و آقا شیخ محمّدجواد بلاغی، آقا شیخ محمّدحسین اصفهانی، حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی معروف به کمپانی، آقا میرزا محمّدحسین نائینی، آقا ضیاءالدّین عراقی، [آقا حسین رجائی و سیّد اسماعیل ریزی] در نجف اشرف [بوده اند.]

همچنین از آیات عظام آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج شیخ عبدالکریم حائری

ص: 146

یزدی، آقا میرزا حسین نائینی، آقا ضیاءالدّین عراقی، میرزا آقا سیّد محمّدابراهیم اصطهباناتی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، حاج آقا حسین قمی، شیخ محمّدکاظم شیرازی و آقا محمود طهرانی اجازه روایت و گواهی اجتهاد دریافت نمود.

سرانجام [این عالم ربّانی] پس از یک قرن که در تحصیل علم و کسب فضائل و ترویج دین و ارشاد و هدایت مسلمین و تدریس و تألیف و امامت جماعت سپری کرد، در 8 محرم 1412ق وفات یافته و در روز یکشنبه نهم محرّم پس از یک تشییع شایسته در اطاق مسجد کازرونی در خیابان میر اصفهان مدفون گردید.

تألیفات ایشان عبارت است از:

1. «اطیب البیان» در تفسیر قرآن در 14 مجلّد که دو بار به چاپ رسیده است.2. «رساله در خلل صلوة» رساله اجتهادی که به دستور استاد ایشان تنظیم و تألیف شده است، غیر مطبوع3. «العمل الصّالح فی العقاید و الاخلاق»، مطبوع.4. «الکلم الطیّب» در اعتقادات، در سه مجلد، مطبوع5. «تقریرات فقهی و اصولی» اساتید ایشان.(1)

[شاعر توانا استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مرثیه ای برای مرحوم طیّب سروده که این مادّه تاریخ از آنجاست:

برنا سه بیت گفت به تاریخ فوت او تا هرکدام سال وفاتش دهد نشان

«طیّب که بود عبد حسین او بنام و جان شد در مه محرم از این وادی جهان» 1412


1- مزارات اصفهان، صص 331 و 332.

ص: 147

«عبدالحسین طیّب عالم شد از جهان ساکن شده بمینوی وادی جاودان» 1412

«طیّب که بود عبد حسین و علی و آل همچون حسین شد بمحرم از این جهان» 1370]

میرزا عبدالحسین خوشنویس هرندی

میرزا عبدالحسین خوشنویس فرزند حاج میرزا محمّدتقی بن حاج محمّدحسین نایب الصّدر بن آقا محمّدجعفر بن حاج ملاّ مهدی بن حاج محمّد ظهیر بن حاج محمّدسمیع هرندی اصفهانی، [از خوشنویسان اواخر دوره قاجار و]از اساتید فنّ خط بوده و در سال 1253 متولّد و در 1326ق وفات یافته، و در بقعه سر قبر آقای اصفهان مدفون شد.(1)

میرزا عبدالحسین حکیم اردستانی*

میرزا عبدالحسین معروف به «حکیم» فرزند حاج میرزا تقی بن میرزا محمّدحسین (شیخ الاسلام) اردستانی زواره ای، از فضلاء و هنرمندان اردستان و از سادات محلّه رامیان بود. او علاوه بر طب در نوشتن انواع خطوط خصوصا شکسته استاد بود و حتّی این هنر را بر طبابت ترجیح می داد. نمونه خط او در یک نسخه خطی «دیوان حافظ» نزد فرزندش دکتر سیّد مسیح جلوه موجود بوده است.

او در 5 اسفند 1287 (مطابق با سال 1327ق) در اردستان وفات یافته و در قبرستان محلّه رامیان به خاک سپرده شد.(2)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص117؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص445؛ مزارات اصفهان، ص51؛ مکارم الآثار، ج4، ص1432.
2- اردستان نامه، ج1، ص501.

ص: 148

آقا میرزا عبدالحسین خوئی*

آقا میرزا عبدالحسین خوئی فرزند آقا میرزا محمّدجعفر محلّه نویی بن آقا عبدالحسین امین العلماء اصفهانی بن حاجی ملاّ محمّدشفیع خوئی، از فضلاء و صلحاء و اهل علم معاصر اصفهان.

جدّ اعلای او ملاّ محمّدشفیع خوئی از علمای بزرگ عهد قاجاریه و مقیم اصفهان بود و اجدادش اغلب از اهل علم و فضل بوده اند که شرح زندگانی آنان در این کتاب مذکور است.

وی در حدود سال 1258ش در اصفهان متولّد شده و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را از آخوند ملاّ علی اصغر مکتبدار فرا گرفت. مقدمات و سطح را از آقا کمال الدین خوانساری به طور اختصاصی آموخت و سپس در حوزه علمیه اصفهان نزد علمای فاضل و عالیقدری چون میرزا حسین نائینی (از مدرسین مدرسه میرزا حسین بیدآباد) و آخوند ملاّ محمّد کاشی ادامه تحصیل داد و از حضرات آیات میرزا عبدالحسین سیّد العراقین و آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی اجازه کسب نمود.

پس از آن وی در میان مردم و علماء به خاطر اصابت و شرافت نسب و مراتب علم و فضل دارای احترام و اکرام بود و مردم در حلّ مرافعات و مشکلات از او استمداد می نمودند. در قضایای قحطی و گرانی سال 1336ق او بدون اینکه بخواهد تظاهر و ریاکاری نماید آنچه داشت در طبق اخلاص نهاده و به یاری مردم گرسنه و نیازمند شتافت.

او در اسب سواری ماهر بود و به نگاهداری و پرورش اسب های اصیل علاقه داشت و نسبت به حیوانات با ترحّم و مهربانی رفتار می نمود و از صید و شکار آنان خودداری می کرد.

ص: 149

در زمان سلطنت رضاشاه و اجرای قانون اتحاد شکل، با آنکه از طرف مرحومین سیّد العراقین و فشارکی مجاز به استفاده از روحانیت بود، از لباس روحانیت خارج شد.

او در اواخر عمر به خاطر فوت فرزند و عیال و داماد خود انزوا اختیار کرد تا اینکه در جمعه 23 رمضان سال 1367ق (مطابق 8 مرداد 1327ش بر اثر فجأة (مرگ ناگهانی) در قریه کرچکان لنجان وفات یافت و در مقبره خانوادگی در جنوب تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

واعظ ادیب مرحوم سیّد حسن رئیس زاده متخلّص به «صفا» ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:

گفتا «رئیس» سال وفات وی از «صفا»: «عبدالحسین بجنّت مینو شدی روان»

عیال او دخترخاله اش صبیه میرزا رضا قلی خان اعتمادی (از اعقاب فتحعلی خان اعتمادالدوله صدراعظم اواخر دوره صفویه) بود و فرزندش استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» شاعر توانای معاصر می باشد.(1)

میرزا عبدالحسین نجفی

حاج میرزا عبدالحسین نجفی فرزند آقا جلال الدّین فرزند حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی، عالم فاضل. [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1312ق در اصفهان از دختر آقا سیّد محمّدرضا روضه خوان متولّد گردید. در زمان حیات پدر در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] به امامت پرداخت. [وی] نزد جمعی از بزرگان این شهر تحصیلاتی نمود و در مسجد شاه نیز خود حوزه تدریس تشکیل داد و جمعی از فضلاء و مجتهدین گمنام را در نزد خود نگهداشته و به وسیله آنان به فصل


1- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) .

ص: 150

خصومات و رسیدگی به دعوات مردم پرداخت (یکی از فضلاء و مجتهدین حاضر در جلسات او حاج ملاّ اسداللّه معروف به حاج فاضل بیدآبادی بوده است) .

مرحوم بلاغی در اعلاط در انساب به نقل از نسب نامه الفت می نویسد: «بمساعی پدرش جانشین آقانجفی شد و با شور و شعفی مسجد و محراب و منبر و موعظه و کرسی تدریس و تولیّت اوقاف او را تصاحب نمود و آمال و آرزوهای بسیار داشت» (انتهی ملخصا) .

او در شب 22 رجب سال 1348ق در اصفهان وفات یافته، نخست در مقبره آقانجفی مدفون و پس از 3 سال جسد او را به مشاهد مشرّفه ائمه عراق علیهم السلام حمل کردند. صاحب عنوان دختر آقا محمّدجواد قزوینی دردشتی را به زوجیّت داشته و از این مخدّره چهار فرزند پسر و چهار فرزند دختر یافت. [اسامی پسران] حاج شیخ محمّدعلی، حاج شیخ محمّدحسین، حاج شیخ محمّدتقی و حاج آقا نورالدّین.(1)

میرزا عبدالحسین قالب تراش*

میرزا عبدالحسین قالب تراش فرزند آقا محمّدجواد تاجر اصفهانی از هنرمندان قرن چهاردهم هجری. در سال 1264ق در اصفهان متولّد شد. در یکی از حجره های فوقانی کاروانسرای ساروتقی در بازار اصفهان دکّه داشت و به قالب تراشی معروف بود. خطوط نسخ و نستعلیق را استادانه می نوشت و در نقاشی، حکاکی، مقواسازی، صحّافی و معرّق سازی نیز استادی و مهارت داشت. به علاوه صاحب ذوق ادبی بود و اشعار بسیار از بر داشت که اکثرش منتخب گفته های شاعران بود. لغز و معمّای ادبی نیز فراوان از بر داشت.


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 107-109؛ اعلاط در انساب، ص20؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص56.

ص: 151

در اواخر عمر بینائی او رو به کاهش گذاشت و وضع معیشت او به اختلال گذشت تا اینکه به فقر و فلاکت و درماندگی (بعد از سال 1348ق) جان سپرد و غریبانه او را به خاک سپردند.(1)

سید عبدالحسین روضاتی*

حاج سیّد عبدالحسین روضاتی فرزند حاج میرزا حبیب اللّه روضاتی بن میرزا هدایة اللّه بن میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات) ، عالم فاضل جلیل معاصر.

در ماه شهریور سال 1305ش (برابر با 1345ق) در محلّه چهارسو شیرازی های اصفهان متولّد شد. تحصیل در مدرسه جدید را در دبستان و سپس در دبیرستان فرهنگ ادامه داد. سپس به تحصیلات حوزوی روی آورد. مقدمات را نزد پدر و حاج آقا فخرالدّین روضاتی، شیخ محمّدجواد فریدنی، سیّد رضا ابوالبرکات، شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی و شیخ محمّدحسین فاضل کوهانی فرا گرفت. «مُغنی اللبیب» را نزد سیّد احمد مقدّس، «معالم» را نزد سیّد مجتبی میر محمّدصادقی، «شرح لمعه» را نزد حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و «کفایة الاصول» را نزد عموی بزرگوارش سیّد اسداللّه روضاتی آموخت. همچنین از درس حاج شیخ علی مشکوة سِدِهی بهره گرفت. دروس خارج را نزد حضرات آیات: سیّد محمّدرضا خراسانی، حاج آقا حسین خادمی، سیّد مصطفی مهدوی، حاج میر سیّد علی بهبهانی (هنگام اقامت در اصفهان) و حاج میر سیّد علی علاّمه فانی (هنگام اقامت در اصفهان) آموخت.

او پس از وفات پدر، مراسم احیاء و قرائت دعای کمیل و مناجات سحر در تکیه کازرونی و اقامه نماز جماعت در مسجد خیابان (مسجد حاج میرزا حبیب اللّه روضاتی) را


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 375 و 376.

ص: 152

به جای پدر برعهده گرفته و اقامه جماعت مغرب و عشاء در مسجد ستّاری را نیز تاکنون برعهده داشته است. او علاوه بر وعظ و خطابه و رسیدگی به مشکلات اجتماعی و شرعی مردم، به خدمات اجتماعی و امور خیریه اهتمام نموده است.

وی از حضرات آیات عظام: خوئی، گلپایگانی، میر سیّد علی بهبهانی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی و سیستانی دارای اجازه روایت و یا امور حسبیه است.

فرزندش مرحوم سیّد محمّدهادی روضاتی از فضلاء و روحانیون ممتاز و باتقوای اصفهان بود که در جوانی وفات نمود.

حاج آقا عبدالحسین روضاتی کتابی در حج و کتابی در ادعیه تألیف نموده و کتابی در احادیث اخبار به نام «طُرَف الاحادیث» نوشته است.(1)

آقا سیّد عبدالحسین مقدّس

آقا سیّد عبدالحسین مقدّس بن سیّد حسن بن حاج سیّد ابراهیم حسینی سبزواری ساوجی اصفهانی، عالم زاهد معمر [از علمای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری] عالم زاهد معمّر، از ائمه جماعت محله بیدآباد، پدر دو عالم جلیل القدر حاج آقا حبیب مقدس و آقا سیّد محمّد مقدس.

او در حدود سال 1350ق وفات یافته، در مقبره سر قبر آقا مدفون و سپس به اعتاب مقدسه نقل شد.(2)


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با جناب آقای سیّد عبدالحسین روضاتی در 7 تیر 1390ش؛ گلزار مقدس، ص113.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص910.

ص: 153

عبدالحسین خواجوی اصفهانی*

عبدالحسین بن میرزا محمّدحسن خواجوی اصفهانی، از فضلاء و ادبای قرن سیزدهم هجری بوده و در سال 1278 رساله ای عرفانی به فارسی تألیف کرده، که نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در تهران موجود است.(1)

عبدالحسین صفائی

عبدالحسین شیخ زین الدّینی متخلّص به «صفائی» فرزند میرزا محمّدحسن شیخ زین الدّین واعظ، از شعرای معاصر اصفهان. نسب آنان به شیخ زین الدّین ابن عین علی خوانساری عالم معروف اواخر زمان صفویه می پیوندد.

در سال 1288ش در اصفهان متولّد شده و تا به سن 22 سالگی به کسب علم و دانش از قدیم و جدید پرداخت. بعدا جهت کسب معاش چندین سال در خارج اصفهان بود. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و به حسابداری مشغول شد. گاهی اشعاری می سرود. این بیت از اوست:

حرف بگذار و عمل پیشه نما زانکه به حرف هیچ شیرین نشود کام تو از گفتن قند(2)

سیّد عبدالحسین نصرت اصفهانی

میرزا عبدالحسین منشی باشی متخلّص به «نصرت» بن محمّدحسن مستوفی


1- فهرست عکسی دائرة المعارف، ج1، ص183.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 311 و 312.

ص: 154

شمس آبادی اصفهانی، شاعر و ادیب و نویسنده. در سال 1289ق متولّد شده و به سن 7 سالگی از اصفهان به اتفاق پدر به خراسان رفته و در آنجا ساکن گردید. «مثنوی فروزنده» او در مشهد به طبع رسیده است. کتابی به نثر نیز در ردّ بهایی ها به نام «فرازنده» نوشته است. «تقویم سال 1286» یا «سعد و نحس ماه ها و...» از آثار اوست که به شماره 161 در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد موجود است.(1)

[میرزا عبدالحسین نصرت در مشهد از محضر میرزا حبیب اللّه خراسانی، محمّدصادق حکمی سبزواری، میرزا محمّدعلی فاضل، غلامحسین شیخ الاسلام و میرزا محمّد خادم باشی، در فقه و اصول، کلام، ادبیات و فلسفه تحصیل کرد. سپس به همراه محمّدتقی میرزا رکن الدوله قاجار به شیراز رفت و منشی گری او را برعهده گرفت. در معیّت او به مشهد مراجعت کرد. مدّتی هم حاکم کاشمر و درگز بود. برخی از فضلاء از او بهره علمی گرفته اند. نصرت از اعضاء مؤسس انجمن ادبی خراسان بود و سرانجام در روز 15 خرداد 1334ش در مشهد مقدس وفات یافت. «جامع المتفرقات» از دیگر آثار اوست. همچنین «دیوان اشعار» او در سال 1347ش به همت فرزندش عبدالرضا نصرت در تهران چاپ شده است.]

این بیت از اوست:

پای تا سر نگار من ناز است از نکویان به ناز ممتاز است


1- الذریعه، ج16، ص184؛ تذکره خوشنویسان معاصر، ص111؛ فهرست ادبیات مشهد، صص 29 و 88؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص982؛ صد سال شعر خراسان، صص 565 و 566؛ شرح حال رجال ایران، ج5، صص 139 و 140؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج2، صص 198-200؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، صص 3645-3649؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، ص609؛ فرهنگ شاعران زبان فارسی، ص573.

ص: 155

شیخ عبدالحسین حائری اصفهانی

شیخ عبدالحسین حائری اصفهانی فرزند شیخ محمّدحسین صاحب فصول، عالم فاضل. [از علمای قرن سیزدهم هجری] ظاهرا در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از بزرگان این شهر و همچنین پدر علاّمه خود تحصیل نموده تا به مقامات عالیه علم و کمال رسید. ظاهرا به همراه پدر به عتبات عالیات رفته و از محضر شیخ محمّدحسن صاحب جواهر کسب فیض نمود. عاقبت به کربلای معلا مهاجرت فرموده و در آن شهر مقدس سکونت نموده است. تا سال 1294ق زنده بوده و پس آن سال وفات یافته است.(1)

میرزا عبدالحسین خان صدر

میرزا عبدالحسین خان بن حاجی محمّدحسین خان صدر اصفهانی، [ادیب فاضل و طبیب ماهر، در قرن سیزدهم هجری] مدّتی حکومت سمنان را داشته و مردی خلیق و فاضل و خوش خط و تیزهوش بوده و در علم طب نیز شهرت و مهارت داشته است. قبرش در نجف در سرداب مدرسه صدر.(2)

[از آثار او کتابت «شرح قصیده لامیة اعشی باهلی» است که به خط نستعلیق در حدود 1250ق آن را کتابت کرده و به شماره 14/8951 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص412؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 230 و 231؛ الکرام البرره، ج2، ص710؛ اعیان الشیعه، ج44، ص216؛ اعلاط در انساب، ص4.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص353؛ صدر التّواریخ، ص105؛ تذکره خوشنویسان، ص143.
3- فهرست مختصر مجلس، ص502.

ص: 156

میرزا عبدالحسین احقر

میرزا عبدالحسین متخلّص به «احقر» فرزند حاجی حمزه کوشکی، از شعرای قرن چهاردهم هجری در سال 1295ق متولّد شده و در اصفهان تحصیل کرد. طبع شعر داشته و از اعضای قدیمی انجمن ادبی مرحوم شیدا بود و اشعارش در مجلّه دانشکده به طبع می رسید.(1) او در 14 ذی الحجة الحرام 1360ق وفات یافته [و در شمال مقبره ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]

از اوست:

گشته ام آشفته یاران! کو بُت زنجیر مو؟ تا که اندر بند آرد این دل دیوانه را

عبدالحسین ادیب فرهمند

عبدالحسین بنان زاده معروف و متخلّص به «ادیب فرهمند» فرزند خلیل خان بنان السّلطنه، شاعر ادیب، جامع فضائل انسانی و حاوی جمیع کمالات [از سخنوران قرن چهاردهم هجری.]

در ماه صفر 1317ق در بروجن متولّد شد. جهت تحصیل به اصفهان آمده و در این شهر علم و ادب آموخت و به واسطه قریحه خدادادی لب به گفتن شعر باز کرده و ابتدا «دبیر» تخلّص نموده و به انجمن ادبی شیدا راه یافت. وی طبق فرمانی از طرف احمدشاه قاجار در ماه ربیع الثّانی 1341ق به لقب «ادیب الممالک» ملقّب شد.(3)

پس از تعطیل شدن انجمن شیدا، به اذن مرحوم شیدا در منزل خود انجمن تأسیس


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 23 و 24.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، ص112.

ص: 157

نمود و تقریبا مدت 7 سال آن انجمن دایر بود.(1)

او به عنوان سردبیر به همکاری با روزنامه «اختر مسعود» به مدیریت «عبدالوهاب گلشن ایرانپور» پرداخت. در شعبان 1340ق (مطابق برج حمل 1301ش) مجله «تحفة الادباء» را منتشر کرد که پس از 10 شماره در پایان همان سال تعطیل شد. در سال 1306ش امتیاز روزنامه «مداین» و ماهنامه «همایون» را کسب نموده و آنها را منتشر ساخت که خیلی زود از انتشار آن جلوگیری شد. در سال 1309ش مدیریت روزنامه «گیتی نما» به صاحب امتیازی «مهدی اژه ای» را پذیرفت.(2)

ادیب فرهمند در شب جمعه 9 رجب 1353ق در اصفهان وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه ملک [که اکنون در تکیه شهداء واقع شده است] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)

مادّه تاریخ وفاتش را «گلشن ایرانپور» گوید:

از بهر سال وفاتش نوشت خامه «گلشن»: «بچرخ ادیب فرهمند پای زد چو مسیحا»(4)

اشعار او دارای حلاوت مخصوصی بوده و به طرز قدیم و جدید شعر و تصنیف سروده است. از آثار او رساله «جشن جغدها» به نظم به طبع رسیده است.

از اوست:

من آن نیم که به یک توبه ترک باده کنم به سادگی نخورم باده ترک باده کنم


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص765.
2- تاریخ و جراید و مجلات ایران، ج2، صص 110-112 و ج4، ص172؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 208-216.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص203.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص765.

ص: 158

مقدّسم ولی از بهر آنکه هر سحری نماز نافله باده را اعاده کنم(1)

شیخ عبدالحسین بغدادی

حاج شیخ عبدالحسین بغدادی فرزند حاج داود حدیدی، عالم جلیل [از علمای اواخر دوره قاجاریه] اصلش از بغداد و پدرش سنّی مذهب بوده، به اصفهان مهاجرت نموده و زنی از آنجا گرفته و فرزندش از او حاصل شده و به مذهب ما در گروید.

در کاظمین و بغداد تحصیل نموده، مدّتی در سامرا به درس میرزای بزرگ شیرازی و آقا سیّد محمّد فشارکی اصفهانی حاضر شده و در زمان حیات استاد به اصرار جمعی از تجّار اصفهان و بستگان مادرش به اصفهان مهاجرت نموده و به ترویج دین و نشر احکام پرداخته و هم در این شهر وفات یافته است.(2)

عبدالحسین اصفهانی

عبدالحسین بن حاج محمّدربیع اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در شوال 1262ق کتابت نسخه ای از «فقه» مجلد طهارت تألیف: میرزا سیّد حسن [ظاهرا: مدرس میر محمّد صادقی محلّه نوئی]و به دستور آخوند ملاّ شریف اشرفی را به خط نسخ و نستعلیق به انجام رسانیده است. کتاب به شماره 1572 (22510) در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص50 و نیز رجوع شود به: تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 30 و 31؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص721.
2- نقباء البشر، ص1044؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص765؛ میرزای شیرازی، ص154.
3- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص708.

ص: 159

شیخ عبدالحسین کلباسی

شیخ عبدالحسین بن محمّدرضا کلباسی اصفهانی، از فضلاء قرن چهاردهم هجری. مؤلف: «تحفة المجالس» در یک مقدمه و دوازده مجلس و خاتمه. نسخه به شماره 239 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

ملاّ عبدالحسین نصیری طوسی

مولی عبدالحسین بن محمّدزمان نصیری طوسی، از علماء قرن یازدهم هجری بوده و تا سال 1025ق زنده بوده است.(2)

[کتاب «منتخب حبیب السیر» از آثار اوست که نزد مرحوم مهدی بیانی موجود بوده است.(3) او بر روی برگی از نسخه «نهج الحق» علاّمه حلّی که محمّدکاظم بن شکراللّه دزمانی در سال 1025ق کتابت کرده بود یادداشت تملّک نوشته است.(4) ]

عبدالحسین حویزی

عبدالحسین بن شیخ سلطان حویزی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] در تاریخ 1147ق برگ آخر نسخه ای از تفسیر «مجمع البیان» را در اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 3231 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(5)

آقا عبدالحسین امین العلماء

آقا عبدالحسین امین العلماء فرزند حاج ملاّ محمّدشفیع خوئی بن ملاّ محمّد بن ملاّ


1- فهرست گلپایگانی، ج1، ص204.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص418.
3- الذریعه، ج22، ص395؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص612.
4- الروضة النضره، ص314.
5- فهرست مرعشی، ج9، ص29.

ص: 160

ابوالقاسم بن ملاّ احمد بن ملاّ علی چورسی بن ملاّ دولتعلی بن ملاّ علی محمّد قراچه داغی، از اجلّه فضلاء و محترمین اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] بوده و تحصیلاتش در نزد پدر و مرحوم سیّد حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی [و آخوند ملاّ علی نوری و آقا سیّد محمّد شهشهانی] و جمعی از علماء عراق عرب بوده و در سال 1293ق وفات یافته و در جوار پدر خود در مقبره کوچک مقابل مقبره مرحوم حجة الاسلام شفتی در دالان مسجد سیّد [اصفهان] مدفون گردید.(1)

[فرزند ارشد و از لحاظ علمی افضل فرزندان ملاّ محمّدشفیع خوئی بوده و صاحب مکنت و املاک فراوان و خدم و حشم و دیوان خانه و کتابخانه بوده و صاحب نفوذ و معتبر به شمار می رفته و از جمله عمارت سه طبقه زیبایی در قریه «کرچکان» از بلوک آیدغمش لنجان اصفهان داشته است. وی در مراجعت از زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السلام از مشهد مقدّس، در تهران مورد عنایت ناصرالدّین شاه قرار گرفته و چهار سال در تهران ماند و امام جمعه تهران طی مکتوبی، نسبت به حفظ احترام و تکریم او به حشمت الدّوله حاکم وقت اصفهان سفارش نمود.

کتابخانه او دارای کتب فراوان و نفیس بوده که بسیاری از آنان از پدران دانشمند و اجداد اهل فضل او، به وی به ارث رسیده بود که متأسفانه در جریان نقل و انتقال مورد غارت قرار گرفته و پراکنده شده است.

آقا عبدالحسین عالمی صالح و اهل فضل و ماهر در علوم گوناگون خاصّه فقه و اصول بوده و در یاری مردم تنگدست و حل مشکلات شرعی مردم روزگار خود اهتمام فراوان و همت عالی داشته است.(2) ]


1- بیان المفاخر، ج1، ص336؛ مکارم الآثار، ج5، ص1806.
2- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) .

ص: 161

شیخ عبدالحسین کاظمینی

شیخ عبدالحسین بن عبدالرضا کاظمینی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از علمای قرن یازدهم هجری] در 6 شوال 1071ق در کربلا متولّد و در بغداد تحصیل نمود. ساکن اصفهان بود. و در این شهر تحصیلات خویش را به پایان رسانید.

از آثارش کتاب: «العابدیّه» در نظم «جعفریه» در نماز (از آثار محقّق کرکی) است. سال وفاتش به دست نیامد.(1)

میرزا عبدالحسین حکمتیان

دکتر عبدالحسین حکمتیان [فرزند عبدالوهاب جرّاح] از اطباء معروف و از شاگردان دارالفنون طهران و ساکن محله احمدآباد اصفهان در ربیع الثّانی 1382ق [مطابق 11 شهریور 1342ش] وفات یافت. [و در تکیه آقا باقر دردشتی (خلیلیان) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]

عبدالحسین اصفهانی*

عبدالحسین بن علی اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند اواخر دوره قاجاریه است. خطوط نستعلیق و شکسته را خوش می نوشته است. او «جُنگ الادعیه» گردآوری شده به دست: نصیر بن احمد نصیر الاطبّاء محلاّتی را به خط شکسته نستعلیق در سال 1331ق کتابت نموده و به شماره 1/2009 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص766؛ الذریعه، ج15، ص204.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص754؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- فهرست گوهرشاد، ج5، ص392.

ص: 162

شیخ عبدالحسین محلاتی

شیخ عبدالحسین محلاتی بن علی (میرزا بابا) بن حسین بن احمد بن محمّدشفیع اصفهانی (آخوند شفیعا خوش ابرو) .

عالم فاضل، ادیب شاعر، محقّق جامع [از علمای عالیقدر اصفهان در اواخر دوره قاجاریّه.] در حدود سال 1270ق در محلاّت متولّد گردیده، در قم و اصفهان و نجف [و کاشان نزد میرزا حبیب اللّه شریف کاشانی و در تهران نزد سیّد ریحان اللّه کشفی بروجردی[ تحصیل نموده و از سیّد علی اصغر جاپَلَقی اجازه دریافت نمود و مدّت ها به درس حاج میرزا حبیب اللّه رشتی [در نجف] حاضر شده و پس از نیل به مقام اجتهاد به اصفهان مهاجرت کرده [و در آنجا به درس میرزا محمّدحسن نجفی حاضر شد.] و خواهر علاّمه فقیه حاج آقا منیرالدّین بروجردی را به زوجیّت گرفته و در مدرسه صدر خارج تدریس می فرموده و جمعی از افاضل به درس او حاضر می شده اند.

[از جمله شاگردان مشهور او: مرجع عالیقدر آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّدباقر احمد آبادی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، سیّد عباس صفی دهکردی، میرزا محمّدباقر فقیه ایمانی و سیّد محمّدعلی ابطحی بوده اند.

او با وجود علم و فضل بسیار و مقام عالی تقوا، در فقر و تنگدستی به سر می برد و حتّی مجبور بود کتب مورد نیاز خود را استنساخ کند.]

او عالمی ادیب و شاعری ماهر بود و به عربی و فارسی شعر می سرود از جمله این دو بیت از اوست:

دلا تا کی به خود گرمی؟ ز خود قطع تمنّا کن ز خودبینی به خود آی و به خود، خود را هویدا کن

ص: 163

ز غفلت تا به کی مستی؟ به خود تا چند پا بستی کزین سختی ره رستی، ز هستی، دل معرّا کن

وی سرانجام در روز جمعه 22 ذی الحجه 1323ق وفات یافته و در تخت فولاد حوالی قبر فاضل هندی مدفون گردید.(1)

کتب زیر از اوست:

1. «مسافت سفر» 2. «الشرط ضمن العقد» [این دو رساله ضمن مجموعه شماره 1474 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است. این نسخه ها به خط مؤلف است.(2) 3. «المانة الغدیریه» قصیده ای عربی که در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و واقعه غدیرخم سروده شده و به خط مؤلف و در تاریخ ذیحجه 1302ق تحریر شده و به شماره 11475 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) ] 4. «بیان زیارت عاشورا» [به فارسی که به خط شکسته نستعلیق و نسخ مؤلّف به شماره 11546 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.5. «مشرق الظلام» در شرح رساله «لآلی الکلام» در علم اعراب، تألیف: اسداللّه بن محمّد محلاّتی، که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) ]6. «حواشی بر قوانین»7. «حواشی بر رسائل» (حواشی بر فرائد») 8. «دیوان اشعار عربی و فارسی»9. «رساله در قاعده تأخیر»10. «رساله در عدالت» 11. «رساله در سجده سهو» 12. «رساله در لباس مشکوک» 13. «رساله در بلوغ» 14. «رساله در نماز جماعت» 15. «رساله در قاعده اشتغال» 16. «رساله در اصل


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 766 و 767؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 168-170؛ نقباء البشر، ج3، صص 1056-1058؛ گلزار فضیلت، صص 183-205؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص164؛ افتخار آفرینان استان مرکزی، ج3، صص 224-228؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص489.
2- فهرست خطی احیاء، ج4، صص 310-312.
3- فهرست مرعشی، ج29، ص101.
4- فهرست مرعشی، ج29، ص1277.

ص: 164

برائت» 17. «رساله در قاعده فحص» 18. «رساله در تعریف علم اصول» 19. «رساله در سهو نماز» 20. «رساله در تطهیر به آب قلیل» 21. «رساله در قاعده بیّنه» 22. «رساله در اصل تعارض» 23. «رساله در تیمّم» 24. «رساله در اصل لزوم عقد» 25. «شرح بر اصول کشف العظاء» 26. «مغتنم الدرر» در سه جزء: 1- در تفسیر 2- در روایات 3- در متفرقات(1) [که در بین سال های 1314 تا 1321ق آن را تألیف کرده است نزد مرحوم میرزا حبیب اللّه نیّر موجود بوده و نسخه ای از آن در مجله شهاب (شماره 22) معرفی شده است.] 27. «تسلیت نامه» [که آن را مرحوم محلاّتی جهت دلجوئی و تسلای یک عالم اهل عربستان که وهابی بوده و سپس شیعه شده است، نوشته است.]

عبدالحسین ندیم چهارمحالی*

حاج عبدالحسین ندیم شهرکی چهارمحالی ملقب به «ندیم الشعراء» فرزند علی محمّد، شاعر ادیب در نیمه نخست قرن چهاردهم هجری. در سال 1291ق در «شهرک» از توابع چهارمحال متولّد شده و پس از تحصیلات مقدماتی در مکتب خانه مولد خود به اصفهان رفته و به تکمیل معلومات خود پرداخت. سپس به وطن خود مراجعت نموده و به زراعت و گیوه دوزی مشغول شد. در سرودن انواع شعر و مادّه تاریخ مهارت داشته و غیر از مجموعه اشعار، «سفرنامه منظوم مکه و مدینه» و «منظومه خواب نامه» از آثار اوست.

وی عاقبت در سال 1354ق در زادگاه خود وفات یافت. از اوست:

ما در میان زلف رخ یار دیده ایم ما آفتاب را به شب تار دیده ایم

دیوانه وار سر به بیابان نهاده ایم تا چین زلف آن بت عبار دیده ایم(2)


1- الذریعه، ج21، ص293.
2- سخن سرایان بام ایران، ج3، صص 591-593.

ص: 165

میرزا عبدالحسین فیض علی شاه

میرز عبدالحسین ملقّب به «فیض علی شاه» فرزند ملاّ محمّدعلی طبسی، عارف سالک، از متصوفه اصفهان در قرن دوازدهم هجری.

پدرانش اهل قریه «رقه» تون بوده و پدرش امام جمعه طبس بوده است. در اصفهان متولّد و در این شهر تحصیل نموده و در شیراز خدمت سیّد معصوم علی شاه رسیده و به توبه و تلقین ارشاد یافت. ریاضت ها کشیده و از مرتبه ارادت به خلافت رسیده و لقب «فیض علی شاه» یافت و به اتفاق مراد خود به اصفهان آمد. علیمراد خان زند نسبت به او ارادت یافته، تکیه فیض را به نام او بنا نمود. در آنجا به ارشاد هدایت پرداخته تا سال 1194ق وفات یافته در تکیه خود مدفون شد.(1)

میرزا عبدالحسین قدسی

آقا میرزا عبدالحسین خوشنویس معروف و متخلّص به «قدسی» فرزند میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی بن محمّد، شاعر ادیب و خوشنویس فاضل در قرن چهاردهم هجری. در شب 4 رمضان المبارک 1287ق در اصفهان متولّد گردید. و در خدمت آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ محمّد کاشانی و سایر علمای اصفهان تحصیل کرد. انواع خطوط خصوصا نسخ و رقاع را خوش می نوشت. او در ربیع الاوّل 1326ق مدرسه قدسیه را در اصفهان افتتاح کرد و باید او را از پیشروان فرهنگ جدید و خدمتگزاران واقعی علم و ادب نامید.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص865؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص60؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص169؛ ریاض السیاحه، ص651؛ شمس التواریخ، ص50؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 187 و 188؛ تاریخ سلسله های طریقه نعمت اللهیه در ایران، صص 48 و 49؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص149؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، ص337.

ص: 166

قدسی جامع فضائل و کمالات صوری معنوی بود و در انواع فنون شعر خصوصا غزل و مادّه تاریخ مهارت داشت. او در راستی و درستی و صداقت و پاکدامنی به حدّ کمال و در نگاهداشت دوستی بی اندازه باوفا و ثابت قدم بود.

[او ده ها جلد کلام اللّه مجید را کتابت کرد.]

قدسی سرانجام در 5 صفر 1366ق [مطابق با 8 دی 1325ش] وفات یافته و در صحن تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.

خواهرزاده اش ادیب دانشمند میرزا حبیب اللّه نیّر نیز مادّه تاریخ وفاتش را چنین گفته است:

لما فقدت ادیبا قل لرحلته: «عبدالحسین انّی فی جنّة القدس»

از آثار مرحوم قدسی کتاب «تحفة الفاطمیه» و کتاب «شرعیات» جهت مدارس جدید به طبع رسیده است.(1)

از اوست:

گر عرش شود فرش ره سم سمندش بر خویش ببالد ز چنین بخت بلندش

ماه نو و بدر فلک و خوشه پروین عکسی بود از فعل و سم و میخ سمندش

عبدالحسین حسنی اصفهانی

عبدالحسین بن محمّدعلی حسنی اصفهانی مجموعه ای از 5 کتاب (شامل: «السماع


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص38؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 275 و 276؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص767؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ الذریعه، ج3، ص460؛ اعیان الشیعه، ج37، ص105؛ دیوان طرب، ص8؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1097؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 111-118؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2823-2826؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 108-110؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص750.

ص: 167

الطبیعی»، «السماء و العالم»، «الکون و الفساد»، «الآثار العلویه» و «تهافت التّهافت» همه از تألیفات: ابن رشد را در سال 1052ق به خط نستعلیق فراهم آورده که به شماره 62404 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

میرزا عبدالحسین حکیم الهی قمشه ای

میرزا عبدالحسین حکیم الهی بن غلامرضا، عالم فاضل و ادیب محقّق در قمشه (شهرضا) متولّد شده و در اصفهان تحصیل نمود. سپس در مدرسه گلبهار به تدریس پرداخت و مدّتی بعد به عنوان وکیل دعاوی در دادگستری به خدمت مشغول شد. گاهی شعر نیز می سروده و مردی عارف و ادیب بوده است.

[سرانجام در 23 شوال 1352ق وفات یافته و در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.]

وی کتابی مختصر و جامع درباره «تاریخ اسلام» تألیف نموده که در سال 1355ق به طبع رسیده است. همچنین او حواشی مفیدی بر قرآن مجید دارد.(2)

عبدالحسین سپنتا

عبدالحسین سپنتا فرزند غلامرضا [شیروانی] ادیب، نویسنده و شاعر توانا، در سال 1282ش (مطابق 1321ق) در طهران متولّد شده و در طهران و اصفهان تحصیلات خویش را به پایان رسانیده، سفری به هندوستان رفته و ده سال در آن حدود ساکن [بود.] و در خدمت دانشمند معروف دینشاه ایرانی به تکمیل فضائل و معلومات خویش


1- فهرست مجلس، ج16، ص392.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص686؛ مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، صص 248-250.

ص: 168

پرداخته و کتب چندی در تاریخ ادبیات ایران باستان ترجمه و انشاء کرده و در چندین فیلم نیز از محصولات هندوستان به عنوان نویسنده و رژیستور شرکت نموده [است.[ سپس به ایران مراجعت کرده و در اصفهان متوطن شده، سرانجام در شب جمعه 9 محرم الحرام 1389ق به مرض سکته وفات یافته و در جنب تکیه بابارکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش را آقای عبدالکریم بصیر گوید:

«بصیرا» بگو از پی سال فوتش: «سپنتای آگاه روشن روان کو

کتب زیر از اوست:

1. «اخلاق ایرانیان باستان»2. «اسرار جنگل»3. «ایران و اهمیت آن»4. «پرتوی از فلسفه ایرانیان باستان»5. «تاریخچه اوقاف اصفهان» مطبوع6. «دیوان اشعار»، مطبوع7. «ترجمه دیوان عارف» به انگلیسی [و همچنین] روزنامه های «دورنمای ایران» در بمبئی و روزنامه «سپنتا» در اصفهان(1) .

[سپنتا تحصیلات خود را در مدرسه سن لوئی و مدرسه زرتشتیان تهران و استیورت موریال کالج اصفهان و کالج آمریکایی ها در تهران انجام داد. او اوّلین فیلم ناطق فارسی را در سال 1312ش در کمپانی امپریال فیلم بمبئی ساخت.

پس از آن او فیلم های «فردوسی»، «شیرین و فرهاد» «چشم های سیاه» و «لیلی و مجنون را در هندوستان ساخت. همچنین در آنجا روزنامه «دورنمای ایران» و سپس روزنامه «جنگل» را منتشر کرد که هر کدام پس از مدت کوتاهی متوقّف شدند. آخرین روزنامه او در هند «پیام راستی» نام داشت. او برای ادامه فیلم سازی به تهران آمد ولی به علت موانع و مشکلاتی که وجود داشت به ناچار در اصفهان ساکن شد و به نویسندگی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 235-237؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 769 و 770؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص222؛ روزنامه مکرم، شماره 559، مورخ 13 فروردین 1348.

ص: 169

مشغول شد و روزنامه «سپنتا» را منتشر کرد.

مزار او در حاشیه خیابان آب دویست و پنجاه و مقابل مصلای تخت فولاد است.(1) ]

از اوست:

شتاب دارد و یار از کنار می گذرد ببین که عمر عجب برق وار می گذرد

گرفته شاخ شکوفه به دست و می گوید پیاله گیر که فصل بهار می گذرد

تو خواب نازی و پروین و ماه می دانند چه ها به عاشق شب زنده دار می گذرد

میرزا عبدالحسین صنیع همایون

میرزا عبدالحسین صنیع همایون [فرزند آقا محمّدکاظم نقاش فرزند آقانجف اصفهانی]، نقاش و قلمدان ساز هنرمند قرن چهاردهم هجری. [در صورت سازی و منظره استاد بوده و قلمدان ها و تابلوهای زیادی را با نقاشی های استادانه خود مزیّن می کرده است او سال ها در کارگاه خود واقع در بالاخانه کاروانسرای حاج علینقی (جنب دروازه اشرف) در بازار بزرگ اصفهان به فعالیّت هنری مشغول بوده و جمعی از هنرمندان از جمله شکراللّه صنیع زاده از او تعلیم می گرفته اند. لقب «صنیع همایون» را مظفرالدّین شاه قاجار به او عطا کرد.]

صنیع همایون در روز سه شنبه 12 محرم 1341ق [در سن متجاوز از هفتاد سالگی[ وفات یافته و در تکیه شهشهانی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)


1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، صص 300-302؛ الذریعه، ج9، ص429؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، صص 1732-1735؛ اثرآفرینان، ج3، صص 218 و 219؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، صص 734 و 735؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج3، صص 52 و 53؛ روزنامه بهار: سال اوّل، شماره 18، سه شنبه 10 خرداد 1379، ص8.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1023؛ دیوان طرب، ص82؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص155؛ فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 19 و 20، پاییز و زمستان 1376، ص232؛ هنر قلمدان، صص 157 و 158؛ تاریخ اصفهان (هنرمندان) ، صص 335 و 336؛ دائرة المعارف هنر، ص354.

ص: 170

سیّد عبدالحسین همتیار

سیّد عبدالحسین همتیار فرزند حاج میر سیّد محمّد بن حاج میرزا حسن بن میر سیّد علی وزیر طباطبائی اصفهانی، ادیب و شاعر فاضل. از دانشمندان معاصر اصفهان. در سال 1259ش (برابر با 1297ق) در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خویش را در مدرسه باقریه و مدرسه اسقف (کالج انگلیسی ها) در اصفهان و کالج آمریکائی ها در طهران به پایان رسانیده وارد مشاغل دولتی شد و به ترتیب در وزارت دادگستری و مالیه و فرهنگ مشغول انجام وظیفه گردید. مدّت ها ریاست فرهنگ بنادر جنوب و زمانی ریاست فرهنگ ساوه در مدّتی ریاست فرهنگ شهرستان سمنان را داشته و در این اواخر ریاست دانشسرای مقدّماتی پسران اصفهان بر عهده او بود.

در سال 1329ش بازنشسته شده و در این موقع که فراغتی یافت به تکمیل علوم غریبه که سال ها در آن رنج برده بود پرداخت و به مقاماتی رسید. پیش بینی ها و غیب گوئی های وی در این مورد معروف است. سرانجام در شب چهارشنبه 14 ذیحجة الحرام سال 1385ق [برابر با 17 فروردین 1345ش] وفات یافته، در تخت فولاد، جنب تکیه ملک در لسان الارض [تکیه شهدای کنونی] مدفون گردید.(1)

مادّه تاریخ وفاتش را استاد جلال الدّین همایی (سنا) چنین گوید:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 538-540؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 1024 و 1025؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص189.

ص: 171

از «سنا» تاریخ پرسیدم نوشت «رحمت یزدان به همتیار باد»(1)

شاعر توانا استاد اعتمادی (برنا) نیز گوید:

زد رقم «برنا» بشمسی سال فوت: «یار همّت یار لطف و مهر حق»

1345

سال وفات ورا خامه «برنا» نوشت «بود بمحشر حسین شافع عبدالحسین»

1385

این دو بیت از اوست:

تا خدا دارد خدایی و شهنشاهی در عالم تا شهنشاهی در این کاخ زبرجد بار دارد

نام شاه دین علی در صفحه تاریخ عالم همچو خورشید رخشان جلوه در انظار دارد

آقا عبدالحسین شکسته نویس*

آقا عبدالحسین بن محمّد اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. خطوط شکسته و نستعلیق را خوش می نوشته و تا حدود سال 1290ق در قید حیات بوده است.

او نسخه ای از «کلیات سعدی» را به خط نستعلیق خوش خود نوشته که نزد حاج سیّد نصراللّه تقوی اخوی موجود بوده است. همچنین ترجمه فارسی «شرح نهج البلاغه» ابن ابی الحدید، به تاریخ 1273ق از نمونه خطوط خوش نستعلیق اوست که استاد همایی آن را دیده است.(2) همچنین او بخش منطق کتاب «حل مشکلات الاشارات و


1- دیوان سنا، ص153.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 162-164.

ص: 172

التنبیهات» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی را به خط نستعلیق خوش در سال 1264ق کتابت نموده که به شماره 28 در کتابخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان موجود است.(1)

عبدالحسین مُشکنانی*

عبدالحسین بن محمّد مشکنانی، از کاتبان و فضلای قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «صافی» فیض کاشانی را به خط نسخ در دوشنبه 14 ذی الحجه سال 1132ق کتابت کرده که به شماره 58 در کتابخانه مؤسّسه امام صادق علیه السلام قم موجود است.(2) یکی از مُجَلَّدات «صافی» فیض که در سال 1125ق کتابت شده، به شماره 11813 در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(3)

مشکنان از روستاهای قدیمی شرق اصفهان بین کوهپایه و نائین است. ناصر خسرو در قرن پنجم هجری این روستا را دیده و در سفرنامه خود از آن یاد کرده است.

میرزا عبدالحسین صدر

میرزا عبدالحسین صدر فرزند میرزا محمود صدر المحدّثین بن ملاّ عبداللّه خوانساری، از وعاظ معروف ایران [در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از فضلاء این شهر تحصیل نمود. [سپس] به طهران رفته، آنجا نیز چندین سال به تحصیلات قدیم و جدید پرداخته و به ترویج دین مشغول شد. [او صدایی خوش، قدرت بیان عالی و اطلاعات وسیع داشت و آواز دو دانگ را در حدّ اعلی می خواند] او در نهضت تجددخواهی و دگرگونی وضع قدیم به صورت تمدن جدید و تشکیل شرکت ها و تأسیس کارخانجات در اصفهان و سایر شهرهای ایران،


1- فهرست ارشاد کاشان، ص38.
2- فهرست مؤسسه امام صادق علیه السلام قم، ص55.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص378.

ص: 173

مردم را با بیانات شافیه و سحر کلام خویش مشغول می داشت.

[او در ایام اقامت در اصفهان در مدارس جدید به شغل معلمی می پرداخته و در کنار آن نزد شیخ محمود مفید فلسفه می خوانده است.]

در اواخر عمر [زودرنج و حساس شد، و مزاج او تغییر یافته بود و در سخنرانی ها تندروی می کرد. حکومت وقت (نظمیه رضاخان پهلوی) او را به شیراز تبعید نمود.[ سودا بر مزاج ایشان غلبه یافته و در حدود سال 1367ق خود را در چاه انداخته و وفات یافت(1) [و در یکی از امامزاده های شیراز مدفون شد.]

آقا عبدالحسین پاشنه طلائی یزدی

آقا عبدالحسین بن ملاّ محمّدمهدی پاشنه طلائی یزدی [بن محمّداسماعیل بن محمّدابراهیم بن ملاّ محمّدصادق اردستانی]، عالم فاضل [در قرن سیزدهم هجری] از اعقاب آخوند ملاّ محمّدصادق اردستانی. پدرش در یزد ساکن بوده و خود او در اصفهان سکونت نموده و پس از وفات در تکیه حاج محمّدجعفر آباده ای در تخت فولاد مدفون شد.(2)

[او نسخه ای از «حاشیه بر بهجة المرضیه» از: شیخ علی اکبر یزدی را در سال 1275ق کتابت کرده و آن را نزد پدر دانشمند خود خوانده و تعلیقاتی بر این نسخه نوشته است.(3) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 791 و 792؛ دولت دیدار، صص 166 و 167؛ تاریخ موسیقی ایران، صص 678 و 679.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص32؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص51.
3- تراجم الرجال، (چاپ 1422ق) ، ج2، ص27.

ص: 174

حاج میرزا عبدالحسین سیّد العراقین

حاج میرزا عبدالحسین سیّد العراقین فرزند آقا میر محمّدمهدی بن حاج میرمعصوم بن حاج میرزا محمّدعلی بن میر محمّداسماعیل بن میر محمّدباقر بن میر محمّداسماعیل خاتون آبادی [از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری] عالم فاضل مجتهد بارع و فقیه عادل اجدادش از علمای اصفهان و ساکن محلّه پاقلعه بوده و بدین مناسبت به سادات پاقلعه معروف بوده اند. [جدّ اعلای او میر محمّداسماعیل بانی مدرسه و تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد و فرزند میر محمّداسماعیل: میر محمّدباقر بوده و منصب ملاّباشی شاه سلطان حسین صفوی را داشته است.]

مرحوم سیّد العراقین در سال 1294ق در اصفهان متولّد شده و مقدّمات علوم را در این شهر آموخته سپس جهت تکمیل به عراق عرب رفت و سال ها از محضر اساتید بزرگ آنجا [همچون آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی، آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی، حاج آقا رضا همدانی، ملاّ علی نهاوندی، آقا سیّد محمّد طباطبائی فشارکی و میرزا محمّدتقی شیرازی] در فقه و اصول استفاده نموده [و از بزرگانی چون: میرزا حسین محدّث نوری اجازه دریافت نمود] و به درجه اجتهاد نائل گردید. [او به هنگام بازگشت به خواهش آخوند خراسانی در مسیر راه با بیانات و سخنان گرم خود مردم را به حمایت از نهضت مشروطیت دعوت می کرد.] او پس از مراجعت به اصفهان به اقامه جماعت و تدریس و حلّ مشکلات مردم و پاسخ به مسائل شرعی آنان مشغول شده و تولیت مدرسه چهارباغ را هم به عهده گرفت.

او آخرین مدرس معروف مدرسه چهارباغ بود و پس از فوت او [به خاطر مخالفت رضاشاه با روحانیت] سال ها مدرسه چهارباغ تعطیل و خالی از طلبه و محصّل بوده و امورات وقفی آن زیر نظر اداره اوقاف اداره می شد تا پس از وقایع شهریور 1320ش

ص: 175

مجددا مدرسه به تصرف وقف درآمده و طلاب و فضلاء در آن ساکن شده و به تحصیل و تدریس مشغول شدند.

[مرحوم سیّد العراقین در انجمن معارف اصفهان عضو بوده و از اعضاء هیئت علمی اصفهان نیز بود و در حفظ حوزه علمیه اصفهان و رونق بخشیدن به آن تلاش بسیار کرده و رنج فراوان را به جان خرید. پس از آنکه روس ها به اصفهان حمله کردند و صدماتی به مدرسه چهارباغ وارد شد، او به عنوان متولّی مدرسه، به مرمت گنبد و مناره ها و سایر قسمت های مدرسه اهتمام ورزیده و آن را از خطر نابودی نجات داد.] همچنین از متولّی مدرسه صدر پاقلعه نیز بود.

سرانجام در شب چهارشنبه 10 شوال 1350ق وفات یافته و در تخت فولاد [جنب مقبره میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی] مدفون شد. سپس بر سر مزار آن دو بقعه ای ساخته و تکیه ای بنا نمودند که به تکیه سیّد العراقین معروف شد و جمعی از علماء، شعراء و وعاظ اصفهان در بقعه و صحن و حجره های تکیه مدفون شدند.

مادّه تاریخ وفاتش را استاد همایی چنین گفته است:

لمّا تهدم رکن الفضل و الادب قال المورّخ رکن الفضل منهدم

که به خط آقا شیخ محمّدرضا حسام الواعظین بر سنگ قبر او نوشته شده است.

مرحوم میرزا حسن خان جابری نیز مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:

تو هم پا بکش از عراق و بگو «عراقین بی سیّد و سرور است»(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 680-682؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص108؛ مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای سیّد ابراهیم میرعمادی در تابستان 1370ش؛ دیوان سنا، ص174؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص142؛ شرح مجموعه گل، صص 124-147.

ص: 176

میرزا عبدالحسین سمسارزاده

حاج میرزا عبدالحسین سمسارزاده فرزند حاج محمّدمهدی سمسار اصفهانی، بازرگان نیکوکار و [معاصر که سرمایه خود را صرف ترویج علم و تبلیغ شریعت نموده و] به همت او کتاب های: «ترتیب التهذیب»، «جواهر الاخلاق»، «حجة الاسلام» در شرح «شرایع الاسلام» و «منتخب مفاتیح الجنان» به طبع رسیده است.

مشارٌ الیه در شعبان سال 1409ق وفات یافته در بقعه تکیه مرحوم تویسرکانی [در تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(1)

میرزا عبدالحسین قیصر بیدآبادی

میرزا عبدالحسین قیصر بن نواب میرزا مهدی قزلباش اصفهانی شاعر ادیب، از سخنوران قرن سیزدهم هجری و از احفاد صفویه است. مدت 14 سال سیاحت کرده و خدمت بزرگان رسیده است. از انواع علوم با بهره بوده و غزل و قصیده را خوب می گفته است. در محلّه بیدآباد اصفهان ساکن بوده و تا سال 1280ق حیات داشته است.

از اوست:

ز گیسوی تو تاری وام کردند به عالم صد هزاران دام کردند

نثار اندر رهت عشاق دلخون سر و جان را به اوّل گام کردند(2)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص100.
2- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1444؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص869؛ مخزن الادب راجی: خطّی.

ص: 177

حاج عبدالحسین مشفق اصفهانی

حاج عبدالحسین مشفقی متخلّص به «مشفق» فرزند میرزا، شاعر ادیب [در قرن چهاردهم هجری.]

در سال 1310ق در اصفهان متولّد شده و کمی تحصیل نمود. بعدا به شغل پدری خویش اشتغال جست. در شعر و ادب دارای طبعی روان و ذوقی سرشار بود. دیوان اشعاری بالغ بر چهار هزار بیت دارد. مقداری از اشعارش در طبع سوم «مصیبت نامه صغیر» و مقدار دیگری در «خزائن شکن» تألیف برادرش میرزا علی مشفقی به طبع رسیده است.

مشفق در روز 29 ربیع الاوّل سال 1363ق در اصفهان وفات یافته، در تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد مدفون شد.(1) [مادّه تاریخ او را محمّدحسین صغیر اصفهانی چنین سروده است:

گفت تاریخ وفاتش را «صغیر»: «کرد مشفق جا بفردوس برین»

1362

این دو بیت از اشعار اوست:

بر اسب ناز مکان کردی و شهان جهان را تو مات از رخت ای شهسوار کردی و رفتی

به روی همچو قمر زلف همچو مشک افکندی به دهر، روز مرا شام تار کردی و رفتی(2) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص452؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص754.
2- شرح مجموعه گل، صص 458-466.

ص: 178

میرزا عبدالحسین ظفر اصفهانی

میرزا عبدالحسین متخلّص به «ظفر» از شعرای قرن سیزدهم هجری. دیوان بیگی در سال 1294ق او را در طهران دیده که در کار تحصیل بوده و جوانی معقول و مؤدب به شمار می رفته است.

از اوست:

اگر برای غمت شیشه دلم تنگ است بزن به سنگ که این شیشه قابل سنگ است

مرا دلی است خروشان چو چنگ از غم تو تو را به محفل اغیار گوش بر چنگ است(1)

عبدالحسین عبدی اصفهانی

مشهدی عبدالحسین متخلّص به «عبدی» از شعراء متوسّط و معاصر اصفهان بود. کتابی از او به نام «دُرَر المصائب» مشتمل بر حدود هزار بیت در سال 1368ق به طبع رسیده است.

او در ماه ربیع الاوّل سال 1372ق به سن 75 سالگی در اصفهان وفات یافت. از اوست:

زلف پر چین را خم اندر خم مکن از خمش یک عالمی درهم مکن

از خمار چشم میگون و لعل خویش حسرت ساقی و جام جم مکن(2)


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1135.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص330؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص745.

ص: 179

عبدالحسین فریدنی

عبدالحسین فریدنی [از خطاطین و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در سال 1254ق کتاب «میزان الاوزان» تألیف: محمّد بن حسن مشهدی (متوفی 1222) را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 3768 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

عبدالحسین فاضل اژه ای

میرزا عبدالحسین فاضل اژه ای، عالم فاضل واعظ کامل [از وعاظ اواخر دوره قاجاریّه] در صبح چهارشنبه 17 صفر سال 1329ق وفات یافته و در مزار اژه ای ها در تخت فولاد مدفون شد.(2)

شیخ عبدالحسین فقیه ایمانی

حاج شیخ عبدالحسین فقیه ایمانی، واعظ زاهد عادل [از شاگردان آیة اللّه سیّد ابوالقاسم دهکردی] در 20 شوّال 1387ق به سنّ متجاوز از هشتاد وفات یافته و در قسمت شمالی آب انبار حاج ملاّ حسن سمائیان [شمال تکیه فاضلان] در تخت فولاد مدفون گردید.(3)


1- فهرست مجلس، ج10، بخش چهارم، ص1750.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص823؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص65.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص735.

ص: 180

میرزا عبدالحسین قشمشم اصفهانی*

میرزا عبدالحسین متخلّص به «قشمشم» از شعرای اواخر دوره قاجاریّه. طبعش به هجو و هزل مایل بوده و با آنکه سواد خواندن و نوشتن نداشته، شعر می سروده است. او دکّه کوچکی جنب مسجد جامع داشته و از راه خرید و فروش قند و چای و تنباکو امرار معاش می کرده(1) و سرانجام در سال 1318ق به سن 75 سالگی وفات یافته است.(2)

از اشعار او جز یکی دو قطعه چیزی باقی نمانده است.

ملاّ عبدالحسین مازندرانی

ملاّ عبدالحسین مازندرانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن و به تحصیل مشغول بوده و «تهذیب شیخ طوسی» را نزد علاّمه مجلسی در سال 1092ق قرائت و مقابله نموده و علاّمه در پایان کتاب نکاح کتاب «تهذیب» در 26 ذی القعده 1096ق برای او اجازه نوشته است و از او با عنوان «المولی الفاضل الصّالح الفالح الرّضی» یاد کرده است.

این نسخه از «تهذیب» در کتابخانه فقیه محقّق معاصر حاج شیخ رضا استادی طهرانی در قم موجود است.(3)

سیّد عبدالحسین معین الاسلام

میرزا سیّد عبدالحسین خوانساری ملقّب به «معین الاسلام» و معروف به «زاینده رود» ادیب فاضل نویسنده و مدیر روزنامه «زاینده رود» از روزنامه های منتشره اصفهان


1- الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 542 و 543.
2- تذکره شعرای میرزا علی مشفقی: مخطوط.
3- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص49؛ یکصد و شصت نسخه از یک کتابخانه شخصی، ص12.

ص: 181

مدفون در تخت فولاد.(1)

[او مدّتی در یزد و نیشابور و برخی مناطق دیگر سمت ریاست عدلیّه را داشته و عاقبت ریاست عدلیّه اصفهان را بدست آورده است. در محرم 1327ق نشریه هفتگی «زاینده رود» را منتشر ساخته و تا سال 1332ق به انتشار آن ادامه داده است. او در سال 1334ق با وقوع جنگ جهانی و بروز نااَمنی در اصفهان، به سرزمین بختیاری پناه برد. سال فوت او به دست نیامد.(2) ]

سیّد عبدالحسین میرلوحی*

حاج سیّد عبدالحسین میرلوحی موسوی یزدآبادی، عالم فاضل متقی از دوستان و ارادتمندان مرحوم آقا سیّد زین العابدین طباطبائی ابرقوئی. او امام جمعه در قریه «یزدآباد» لنجان اصفهان بوده و از کسانی است که خدمت حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) مشرّف گردیده است.(3) فرزندانش از جمله مرحوم سیّد ابوالفضل میرلوحی و حاج سیّد حبیب اللّه میرلوحی از علمای محل و مورد ارادت و علاقه مردم بوده و هستند.

سیّد عبدالحسین واعظ اصفهانی

حاج سیّد عبدالحسین واعظ اصفهانی معروف به عرب ساکن طهران [از وعاظ اواخر دوره قاجاریه] در ماه های مبارک رمضان در مسجد شاه طهران پس از نماز امام جمعه در زمان مظفرالدّین شاه به منبر می رفت و شهرتی داشت.(4)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص227.
2- تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج3، صص 3 و 4.
3- ولایة المتّقین: مقدمه، ص29.
4- مؤلّفین کتب چاپی، ج2، ص384.

ص: 182

ملاّ عبدالحق منصف قهپایه ای*

مولانا عبدالحق قهپایه ای متخلّص به «منصف» فرزند ملاّ کمال الدّین پیشنماز قهپایه ای، از شعراء و فضلای قرن دهم هجری. به هند رفته و در آنجا سکونت گزید. شعر بسیاری سروده ولی کیفیت آن مطلوب نبوده است. مثنوی لیلی و مجنون از آثار اوست. این بیت از اوست:

زان نرخ جنس غمزه گران بسته ای که من محتاج این متاعم و آن در دکان توست(1)

ملاّ عبدالحق ورنوسفادرانی

ملاّ عبدالحق ورنوسفادرانی اصفهانی، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. در کمال فضیلت و حالت معنوی بود. در فن موسیقی و لغز و معما ماهر بود. در سال 1063ق وفات یافت.

از اشعار اوست:

لعل لب تو را چه زیان از غبار خط مور ار ز کوثر آب خورد کم نمی شود(2)

شیخ عبدالحمید اصفهانی

شیخ عبدالحمید اصفهانی [از عرفای قرن هشتم هجری] از مریدان شاه نعمت اللّه ولی کرمانی بوده است.(3)


1- تذکره عرفات العاشقین، ج6، صص 3754 و 3755؛ تذکره ریاض الشّعراء، ج4، ص2152.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص293 و 294.
3- طرائق الحقائق، ج3، ص60؛ زندگانی شاه نعمت اللّه ولی، ص62.

ص: 183

سیّد عبدالحمید موسوی خواجوئی

حاج سیّد عبدالحمید موسوی خواجوئی بن سیّد محمّدحسین بن سیّد محمّدتقی مستجاب الدّعوه بن سیّد محمّدسعید بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّدصادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل متّقی [از علمای اواخر دوره قاجاریّه.] در حدود سال 1250ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علمای اصفهان از آن جمله: حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی، آقا میر سیّد حسن مدرس (محلّه نوئی) تحصیل نموده و سرانجام در 6 رمضان المبارک 1316ق وفات یافته و جنب پدر و جد خویش نزدیک تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حواشی بر سیوطی» نامدون که نسخه آن نزد نگارنده موجود است. 2. «شرح دعای: یا من ارجوه» که در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است. [3. «شرح دعای رجبیه» که در 16 جمادی الاولی 1296ق به خط نسخ آن را نوشته و به شماره 15346 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1) ]

صاحب عنوان عموزاده پدر حقیر: سیّد مصلح الدّین بن سیّد شهاب الدّین بن سیّد محمّدحسن مجتهد بن سیّد محمّدتقی مستجاب الدّعوه است.

عبدالحمید عطاری دار (پاینده)

عبدالحمید عطاری، هنرمند موسیقیدان [معاصر] مدفون در صحن تکیه سیّد محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) فوت در سال 1385ق.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص415؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص207؛ بیان المفاخر، ج2، ص263؛ فهرست گوهرشاد، ص321؛ فهرست مختصر مجلس، ص486.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص80.

ص: 184

[عبدالحمید عطاری دار معروف به پاینده، هنرمند ارجمند و موسیقی دان شهیر اصفهان، در خیابان شیخ بهائی دارای بنگاه معاملاتی بود و اهل نواختن و شرکت در مجالس نبود و تنها به آموزش قرائت و رعایت قوانین صدا می پرداخت و عدّه ای از اهل منبر و مدّاحان را نیز تعلیم می داد. مادّه تاریخ وفات او چنین است:

پاینده صاحب هنر و ذوق آنکه داشت عطاری دار شهرت و عبدالحمید نام

هم ذکر حق و نام نبی داشت بر زبان هم داشت نام حیدر و اولاد در کلام

«برنا» به شمسی و قمری سال فوت او بنوشت هر کدام به یک مصرع تمام

«پاینده» در جهان بقا کرده است روی» «عبدالحمید کرد بهشت جنان مقام»(1) ] 1344ش 1385ق

عبدالحمید سیاوش*

عبدالحمید سیاوش دستجردی فرزند سیف اللّه، از خوشنویسان توانای معاصر اصفهان در سال 1333ش متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشته مکانیک ادامه تحصیل داده و فارغ التحصیل شد. و در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت.

او خط را از استاد فضائلی و استاد معین آموخت و پس از آن به تعلیم و تدریس خوشنویسی پرداخت و شاگردان بسیاری تربیت کرد. استاد سیاوش علاوه بر اخذ مدرک ممتاز از انجمن خوشنویسان ایران، از شورای هنرمندان کشور نیز مدرک درجه 2 هنری دریافت نمود. آثار او در بسیاری از نمایشگاه های کشور به نمایش درآمده است.

وی اکنون از مدرسین انجمن خویشنویسان اصفهان است.(2)


1- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) .
2- فصل نامه فرهنگ اصفهان: شماره 23، بهار 1381، ص107.

ص: 185

عبدالحمید شهدی اصفهانی

عبدالحمید اوحدی معروف به «حمید» و متخلّص به «شهدی» فرزند آقا محمّد کریم بن آقا عباس بن میرزا اسماعیل اصفهانی، از شعرای معاصر اصفهان. در طلوع فجر جمعه 24 رجب المرجب 1337ق در اصفهان متولّد شده. او پس از تکمیل دوره دبیرستان در اصفهان به طهران منتقل گردید. در شاعری صاحب طبعی لطیف بود.

از اوست:

سر زلف پر تابت، چو خرد بدید گفتا نکنم گمان که کس از خم آن رهیده باشد(1)

میرزا عبدالحمید شریف اصفهانی*

میرزا عبدالحمید شریف بن میرزا محمّد اصفهانی حائری، از فضلاء اوایل قرن چهاردهم هجری است. او مجموعه ای شامل: «نوادر الاثر بعلیٌ خیر البشر» تألیف: جعفر بن احمد بن علی قمی رازی و «کتاب العروس» از همو را در سال 1337ق به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 9704 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)

سیّد عبدالحمید موسوی اصفهانی

سیّد عبدالحمید موسوی اصفهانی بن سیّد محمّد [بن سیّد علی بخش بن سیّد محمّد موسوی، از علمای ازکیاء [در قرن سیزدهم هجری] و از شاگردان شیخ محمّدحسن


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص289؛ دیوان غمگین اصفهانی: مقدمه.
2- فهرست مختصر مجلس، صص 653 و 870.

ص: 186

صاحب جواهر بوده و پس از مراجعت از نجف اشرف در اصفهان و لنجان ساکن شده و هم در این شهر وفات یافته [است.] وی را شرحی است بر کتاب «شرایع الاسلام» تألیف محقّق حلّی (علیه الرّحمه) .(1)

[ظاهرا او همان است که] در ذیقعده 1263ق برگه استشهادی را امضاء کرده و خود را چنین معرفی نموده است: «عبدالحمید موسوی النجفی مسکنا و مدفنا انشاءاللّه».

[تقریرات درس فقه شیخ موسی کاشف الغطاء به قلم او موجود است و آن شرح استدلالی بر کتاب مواریث «شرایع الاسلام» است.(2) ]

سیّد عبدالحمید نوربخش چهارمحالی

سیّد عبدالحمید شورابی چهارمحالی اصفهانی نوربخش، شاعر معاصر صاحب «مصیبت نامه» مطبوع.

عبدالحمید نجّار اصفهانی*

عبدالحمید نجّار اصفهانی متخلّص به «نجار» از شعرای معاصر اصفهان است که در 15 شعبان 1389ق وفات یافته و در صحن تکیه شهشهانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شده است.(3)

میرزا عبدالحمید هوشیار نجف آبادی*

میرزا عبدالحمید هوشیار، از ادباء و فضلای معاصر در حوزه علمیه نجف آباد تحصیل کرده و سپس در قم در محضر اساتید آن شهر به کسب فیض پرداخته است. او در سال


1- الذریعه، ج13، ص125؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص91.
2- یادداشت های آقای رحیم قاسمی منقول از «سراج المعانی»، ص78.
3- یادداشت های آقای حمید خلیلیان؛ تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص651.

ص: 187

1370ش درگذشت.

از اوست:

در خاک نجف تجلّی خدا می بینم بی پرده ز نور مرتضی می بینم

بر سینه آدم صفی باب علوم از خاتم انبیا به جا می بینم(1)

ملاّ عبدالحی دیهوکی طبسی

ملاّ عبدالحی بن محمّدرفیع دیهوکی طبسی گیلکی، عالم فاضل جلیل. [از علمای قرن دوازدهم هجری] در اصفهان به تحصیل پرداخته و در فقه و اصول، ادبیات عرب و منطق و کلام مهارت یافته و به تدریس پرداخته است. ملاّ محمّدعلی بن محمّدرضا رقیّ تونی از افاضل شاگردان او است. [که ملاّ عبدالحی در هامش نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» که اکنون در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است جهت او اجازه نوشته و در آنجا آمده که از میرزا محمّد مشهدی (از مجازین ملاّ احمد و ملاّ عبداللّه تونی) اجازه دریافت نموده است. ملاّ محمّدعلی تونی در ذیل این اجازه نوشته است که استادش[ ملاّ عبدالحی در شب یکشنبه دوم محرم 1133ق وفات یافته و در مقبره ستّی فاطمه اصفهان مدفون شده است.(2)

عبدالخالق خان اصفهانی*

عبدالخالق خان اصفهانی، از هنرمندان اصفهان و از پیشگامان صنعت عکاسی اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است و قدری از دوره سلطنت رضاشاه پهلوی را نیز درک کرده است. در محلّه لنبان اصفهان متولّد شد. از تسلط او به زبان فرانسوی شاید بتوان نتیجه گرفت که احتمالاً از جوانانی بوده که به منظور تحصیل راهی اروپا شده و


1- دیباچه دیار نون، ص252.
2- مزارات اصفهان، ص251؛ تراجم الرجال، ج1، ص276؛ دومین دوگفتار، صص 86-89.

ص: 188

شاید عکاسی را در آنجا فرا گرفته باشد.

در جوانی به دلیل تسلط به عکاسی به عنوان عکاس باشی مخصوص دربار ظل السّلطان موفق به دریافت مدال مخصوص از او می شود. اغلب عمر او به عکاسی در اصفهان گذشته امّا مدّتی برای دایر کردن عکاسی در شیراز به سر برده و در عکاسخانه مرکزی لشکر جنوب شیراز کار می کرده و در این دوران مکاتباتی با میرزا مهدی خان چهره نما داشته است. روزهای آخر عمر وی گویا در تهران سپری شده است. امّا تاریخ دقیق فوت او به دست نیامد.

عبدالخالق خان در موسیقی هم دستی داشته و از شاگردان نایب اسداللّه در اصفهان بوده است.

مجموعه عکس هایی که توسّط او درنهایت دقّت و مهارت فنّی گرفته شده، در آلبوم های شخصی ظل السّلطان موجود است.(1)

عبدالخالق اژه ای

عبدالخالق بن حاجی محمّدتقی اژه ای [از خطاطین خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری] در روز یکشنبه 29 ربیع الاوّل سال 1242ق کتابت نسخه ای از «انوار سهیلی» را به خط نستعلیق شکسته به پایان رسانیده و کتاب به شماره 28 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)


1- چهره نگاران اصفهان، صص 116 و 117.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص15.

ص: 189

عبدالخالق علوی

ابوهاشم عبدالخالق بن حیدر بن علی بن حسن بن علی بن حسن بن علی علوی معروف به «برطله شریف» [از محدّثین اصفهان] از حافظ ابوعمر و عبدالوهاب بن محمّد بن منده حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(1)

میرزا عبدالخالق لنجانی*

میرزا عبدالخالق لنجانی فرزند حاج میرزا رضا از خوشنویسان نسخ و ثلث در نیمه اوّل قرن چهاردهم هجری است. از راه کتابت امرار معاش می کرد و برای چاپ سنگی هم کتاب می نوشت.

از آثار او:

1. کتابت قسمتی از اجزاء کتاب «وافی» فیض کاشانی که در 11 رجب 1332ق کتابت کرده و چاپ سنگی شده است.(2) 2. دو قطعه به خط نسخ و رقاع خوش در مجموعه امیرقلی امینی در تاریخ جمادی الثانی 1305ق.(3)

عبدالخالق قائنی

عبدالخالق بن محمّدشفیع قائنی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و احتمالاً از شاگردان علاّمه مجلسی است. در تاریخ دوشنبه جمادی الثّانیه 1081ق کتابت مجلد دوم «بحارالانوار» را به خط نسخ به پایان رسانیده و در کتاب


1- التّحبیر، ج1، ص436.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص126.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1099.

ص: 190

علامت مقابله و حواشی به خط علاّمه مجلسی دارد. نسخه به شماره 4515 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

میرزا عبدالخالق خوراسگانی*

میرزا عبدالخالق خوراسگانی، از خوشنویسان نازک کار اصفهان در قرن سیزدهم هجری و از اقران آقا هاشم و حسن حدّاد است که عصر خوشنویسی او حدود یک قرن قبل از عبدالخالق لنجانی است.

قرآن نفیس به خط او تملک آقای حاج علیرضاخان فاطمی اصفهانی که تاریخ کتابتش سال 1248ق است به رؤیت استاد همائی رسیده است.(2)

عبدالخضر جزائری

عبدالخضر بن زباره فرج آل حسینی جزائری اصفهانی، از نویسندگان کتب است. در تاریخ 1084 کتاب «الدروع الواقیة من الاخطار» تألیف سیّد رضی الدّین علی بن طاوس را نوشته و کتاب به شماره 3317 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)

عبدالرّحمان اصفهانی

مولانا عبدالرّحمان، برادرزاده قاضی امین الدّین فضل اللّه [از بزرگان علماء اصفهان در قرن نهم هجری.] مقتول در ساوه به دستور شاهرخ در رمضان 850ق.(4)

شرح گرفتاری او و شاه علاءالدّین محمّد نقیب و خواجه افضل الدّین محمّد ترکه و


1- فهرست مجلس، ج12، ص194؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص49.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص127.
3- فهرست رضوی، ج6، ص232.
4- تاریخ نظم و نثر، ص449.

ص: 191

دیگران را در تاریخ باید مطالعه کرد.

عبدالرّحمان اصفهانی

عبدالرّحمان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از مختار بن عبداللّه بن ابی لیلی روایت می کند.(1)

عبدالرّحمان ذکوانی اصفهانی

ابوالقاسم عبدالرّحمان بن ابی بکر بن احمد ذکوانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] فوت 403ق. از حافظ ابی الشیخ اصفهانی و قباب استماع حدیث کرده است.(2)

عبدالرّحمان اصفهانی

عبدالرّحمان بن ابی لیلی یسار اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از مختار بن عبداللّه بن ابی لیلی روایت می کند و محمّد بن عبداللّه بن ابی لیلی یسار برادرزاده او، از او استماع حدیث کرده است.(3)

عبدالرّحمان سُدّی

ابواسماعیل عبدالرّحمان بن ابی کریمه سُدّی اصفهانی [از محدّثین قرن دوم هجری ساکن اصفهان] مولای قیس بن مَخربه بوده و از پدرش نقل حدیث کرده است.


1- میزان الاعتدال، ج2، ص88.
2- میزان الاعتدال، ج2، ص117.
3- میزان الاعتدال، ج2، ص88.

ص: 192

فرزندش اسماعیل سُدّی هم از محدّثین مشهور بوده و از پدر روایت می کند.(1)

[وفاتش در سال 127ق واقع شد.]

عبدالرّحمان اصفهانی

ابوسعید عبدالرّحمان بن احمد اصفهانی [از ادبای اصفهان است] در بغداد سکونت داشته و این تألیفات از اوست:

1. «ادب الکاتب» 2. «تهذیب الفصاحه» 3. «رسائل الابهری» 4. «الندیم»(2)

سال فوتش به دست نیامد.

عبدالرّحمان رازی

ابوالفضل عبدالرّحمان بن احمد بن حسن رازی الموتی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری] از جعفر بن عبداللّه بن یعقوب نقل حدیث نموده و ابوسهل محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن سعدویه زکی اصفهانی و ابوبکر عبدالغفار بن محمّد شیروی جنابدی [گنابادی] در اصفهان از او استماع حدیث کرده اند.(3)

عبدالرّحمان اصفهانی

عبدالرحمان بن احمد بن محمّد بن ابی بکر بن علی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری] پدر شمس الدّین محمود اصفهانی مؤلّف: «شرح تجرید» و استاد جمعی از علماء زمان از آن جمله فرزندش شمس الدّین ابوالثناء محمود بوده است.(4)


1- طبقات المحدّثین، ج1، ص96؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص106؛ میزان الاعتدال، ج2، ص117.
2- هدیة العارفین، ج1، ص513.
3- التّحبیر، ج1، ص466.
4- ریحانة الادب، ج3، ص248.

ص: 193

نورالدّین عبدالرّحمان جامی

نورالدّین عبدالرّحمان بن نظام الدّین احمد بن شمس الدّین محمّد دشتی اصفهانی، شاعر ماهر و ادیب عارف صوفی. پدر و جدّش در محلّه دشت اصفهان ساکن و خود جامی در جام متولّد گردیده و در اوایل «دشتی» تخلّص داشته و بعدا «جامی» را انتخاب نموده است.

در عموم کتب رجال و تذکره های شعراء نام و تألیفاتش مذکور است و «بهارستان» او که به سبک «گلستان» تألیف شده معروف [است.]

در 23 شعبان 817ق متولّد و در محرم 898ق در هرات وفات یافته [است.]

قریب 40 مُجلَّد کتاب و رساله به نظم و نثر تألیف نموده [است.] از تألیفات معروف او «نفحات الانس» در شرح حال 614نفر از مشایخ صوفیه است. برای اطلاع بیشتر از حالات او به تذکره های شعراء و تاریخ ادبیات مراجعه شود.(1)

جامی هیچ گاه در اصفهان نبوده و فقط پدر و جدّش اصفهانی بوده اند. در سال های اخیر شهرداری اصفهان یکی از خیابان های فرعی اصفهان حدّ فاصل خیابان چهارباغ پایین و خیابان خرم را به نام «جامی» نامگذاری کرده است.]

عبدالرّحمان ضراب

ابومحمّد عبدالرّحمان بن حسن بن موسی بن محمّد ضرّاب اصفهانی، از بزرگان محدّثین و ثقات آن [در قرن سوم هجری] در کوفه و بغداد و واسط کسب حدیث نموده و کتاب های «مسند» و «الابواب» را تألیف کرده است.

از عصام بن حکم عکبری، یحیی بن ورد بن عبداللّه و حسن بن منصور واسطی روایت


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص432؛ ریحانة الادب، ج1، ص385؛ تحفه سامی، صص 143-146.

ص: 194

حدیث می کند و ابوالحسن علی بن محمود بن مالک مدینی، محمّد بن احمد بن ابراهیم، سلیمان بن احمد و ابومحمّد بن حیّان از وی اخذ حدیث کرده اند.(1)

[پدرش نیز از محدّثین بوده و شرح حال او را در اعلام اصفهان، ج2، ص557 آورده ایم.]

عبدالرّحمان اصفهانی نیشابوری

ابوسعد عبدالرّحمان بن حسن نیشابوری [از محدّثین و حفّاظ قرن سوم هجری] اصل او از اصفهان است ولی در نیشابور ساکن بوده و در سال 307ق وفات یافته است. کتاب های «مسند» و «شرف المصطفی» از اوست.(2)

عبدالرّحمان اصفهانی بغدادی

حافظ ابوصالح عبدالرّحمان بن سعید بن هارون اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری] در بغداد ساکن بوده و در آنجا در جمادی الآخر 324ق وفات کرده است.

از ابوسعد احمد بن فرات رازی و محمّد بن عیسی عطار و عبدالرّحمان بن رسته نقل حدیث کرده و ابوالحسن علی بن عمر بن مهدی دار قطنی، محمّد بن مظفر و محمّد بن جعفر بن حسین [بغدادی] از او استماع حدیث کرده اند.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص114.
2- الاعلام، ج4، ص74 به نقل از الرسالة المستطرفه، ص54.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص113؛ احقاق الحق، ج16، ص391؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص770.

ص: 195

عبدالرّحمان جَهنی اصفهانی

عبدالرّحمان بن سلیمان بن اصفهانی جهنی [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری است. ثقه و صالح بوده] و در کوفه می زیسته و در اصفهان تجارت می کرده و اهل محلّه سنبلان است. او در کوفه وفات یافت و اولاد و اهل بیت او در کوفه باقی ماندند.

اسماعیل بن ابوخالد، شُعبه، ثوری، عمرو بن ابوقیس، شریک و ابوعوانه، محمّد بن سعید بن اصفهانی و محمّد بن سلیمان بن اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند و خود عبدالرّحمان از عکرمه، شُعبی، ابی حازم، ابوصالح، عبداللّه بن مَعقِل، انس بن مالک و مجاهد روایت کرده است.(1)

عبدالرّحمان کوفی اصفهانی

عبدالرّحمان بن عبداللّه کوفی [از محدّثین عامّه اصفهان است و] از عبدالرّحمان بن ابی لیلی روایت می کند و شُعبة بن حجاج از او نقل حدیث می نماید. در زمان حکومت خالد بر عراق وفات یافت.(2)

عبدالرّحمان اصفهانی

حافظ ابومسعود عبدالرّحمان بن ابی الوفاء علی بن احمد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] فوت سال 565ق.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص107؛ میزان الاعتدال، ج2، ص107؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص111.
2- لغت نامه دهخدا.
3- مرآت الجنان، ج3، ص379.

ص: 196

عبدالرّحمان دشتی اصفهانی

ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد بن سیاه دشتی اصفهانی مذکر [از محدّثین عامّه در قرن سوم و چهارم هجری و از اهالی محلّه دشت اصفهان.] از ابراهیم بن زهیر جلودی (حلوانی) استماع حدیث کرده و ابوبکر بن مردویه و ابویحیی عبدالرّحمان بن محمّد بن سلم رازی (ابن سلم) از او روایت می کنند.

او در آخر رجب 346ق در بلخ فوت شده است.(1)

عبدالرّحمان سمسار اصفهانی

ابونصر (یا ابومحمّد) عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد سمسار اصفهانی [از محدّثین عامه اصفهان در قرن پنجم هجری] فوت: محرم 490ق.(2)

عبدالرّحمان اصفهانی

ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن جعفر بن حیّان مؤدب اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری] برادر حافظ ابومحمّد عبداللّه معروف به «حافظ ابی الشیخ اصفهانی» است. و در سال 359ق به عارضه سکته وفات یافته [است.]

از ابراهیم بن متویه، احمد بن علی خزاعی و ابوجعفر محمّد بن زکریا بن عبداللّه قرشی روایت کرده و حافظ ابونعیم اصفهانی مؤلّف «ذکر اخبار اصفهان» از وی روایت کرده است.(3)


1- معجم البلدان، ج2، صص 450 و 456؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص119؛ المشترک، ص180؛ اللباب، ج1، ص502.
2- التّحبیر، ج1، ص73.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص120.

ص: 197

عبدالرّحمان اصفهانی

ابوالحسن عبدالرّحمان بن محمّد بن عبداللّه اصفهانی [از محدّثین قرن چهارم هجری[ از سلیمان بن احمد طبرانی روایت می کند و حافظ ابوبکر احمد بن علی بن ثابت از وی نقل حدیث می نماید.(1)

عبدالرّحمان اصفهانی

عبدالرّحمان بن محمّد بن علی اصفهانی [از دانایان قرائت و تجوید در قرن هشتم هجری] قراآت سبعه را در خدمت صدرالدّین ابوالخطاب محمّد بن محمود بن محمّد شیرازی (متوفی 776ق) تحصیل کرده است.(2)

عبدالرّحمان حداد اصفهانی

ابوالقاسم عبدالرّحمان بن محمّد بن فضل بن محمّد بن احمد حداد اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] از ابومحمّد رزق اللّه بن عبدالوهاب تمیمی، ابوبکر محمّد بن علی بن جوله ابهری و ابونصر احمد بن محمّد بن صاعد قاضی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.(3)

عبدالرّحمان سَلمونی نیشابوری

ابوالفتوح عبدالرّحمان بن محمّد بن محمّد سلمونی، از علماء و زهاد و از اهالی


1- تبیین کذب المفتری، ص30.
2- شدّ الازار، ص241.
3- التّحبیر، ج1، ص410.

ص: 198

نیشابور است. مؤلفین از او به عنوان «امامٌ ورعٌ جامع بین العلم و الزهد» یاد کرده اند.

سَلمونی به کرمان مهاجرت کرده، سپس به اصفهان آمده و در «مدینه» (شهرستان) جی در سال 530ق وفات یافته است. او از ابومنصور کراعی و ابونصر عبدالرحیم بن ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری روایت می کند.(1)

عبدالرّحمان رازی*

ابویحیی عبدالرّحمان بن محمّد بن سلم رازی، از راویان و حفّاظ حدیث در قرن سوم هجری است. امام جامع اصفهان بوده و کتاب های «مسند» و «تفسیر» را نوشته است.

از سهل بن عثمان و عبدالعزیز بن یحیی و حسین بن عیسی زهری و طبقه ایشان روایت نموده و ابواحمد عسال، حافظ ابوالشیخ اصفهانی و طبرانی و دیگران از او نقل حدیث کرده اند. وفاتش در سال 261ق واقع شد.(2)

عبدالرّحمان دارگانی اصفهانی

ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن مسلم دارگانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.

مصحح «التّحبیر» در پاورقی گوید: «دارکان» یکی از قرای مرو است. نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] گوید: «دارکان» یا «دارجان» از قرای لنجان اصفهان است و تاکنون به همین اسم مشهور است.(3)


1- التّحبیر، ج1، ص113؛ ترجمه رساله قشریه، ص58.
2- طبقات المفسّرین، ج1، ص282؛ طبقات المحدّثین باصبهان، ج4، ص222؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص112.
3- التّحبیر، ج1، ص412.

ص: 199

عبدالرّحمان صیدلانی

ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد صیدلانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از عبداللّه بن بُندار باطرقانی روایت نموده و ابوبکر بن مقری از او نقل حدیث کرده است.(1)

صیدلانی به معنی داروفروش است.

عبدالرّحمان معدانی اصفهانی

عبدالرّحمان بن یوسف بن معدان، از محدّثین عامّه اصفهان و چون برادرش محمّد بن یوسف معروف به «شیخ یوسف بنّا» از زهّاد و صلحای عهد بوده و در محله جورجیر اقامت داشته است.

از عثمان بن زائده روایت کرده و ابوسفیان صالح بن مهران، عبدالرّحمان بن عمر رسته و حفص بن معدان و محمّد بن عاصم حدیث شنوده و در سال 260ق وفات یافته است.(2)

عبدالرّحمان شافعی اصفهانی

نجم الدّین عبدالرّحمان بن یوسف شافعی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] ساکن مکّه. وی در سال 677ق متولّد و در آخر ایام تشریق در منی به سال 750ق فوت نموده است. «المختصر الروضه» (در 2جلد) از آثار اوست.(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص123.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص108؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص173.
3- مرآت الجنان، ج4، ص334.

ص: 200

عبدالرحیم اصفهانی*

عبدالرحیم اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. او خط نسخ را زیبا می نوشته و «شرح کتابی در نحو» را در چهارشنبه دهم ذیحجه 1289ق کتابت نموده که به شماره 197 در کتابخانه میرزا محمّد کاظمینی در یزد موجود است.(1)

عبدالرحیم اصفهانی شیرازی

عبدالرحیم اصفهانی شیرازی، از شاعران قرن هشتم سراینده داستان «سعد و همایون». و در آن از جشن آب مرغان در سه شنبه های ماه رجب و همچنین عشرت دوستی مردم شیراز وصف شده است.

آغاز نسخه:

به نام آن که عالم آفریده است محمّد بر خلایق برگزیده است

خداوندی که روزی داد ما را همی داند نهان و آشکارا

انجام نسخه:

سراسر گفته شد این دوستانم چو گفتم جمله تاریخش بخوانم

بذ و الحجه بود از اوّل ماه که ختم این سخن کردم به ناگاه

به تاریخ این حدیث نغز و شیرین سنه سبعمائه با سبع و تسعین

797

نسخه به شماره 1/3075 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)


1- فهرست کاظمینی، ج1، ص173.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2029؛ الذریعه، ج19، ص206؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص328.

ص: 201

[آب مرغان از تفرّج گاه های شیراز است.]

ملاّ عبدالرحیم کوشکی

ملاّ عبدالرّحیم کوشکی بن ملاّ ابراهیم، عالم فاضل. [از علماء اواخر دوره قاجاریه، از اهلی قریه «کوشک» در نزدیک اصفهان] متوفی [10] محرم الحرم 1317ق مدفون در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان.(1)

عبدالرحیم ورنوسفادرانی

عبدالرحیم بن محمّدابراهیم ورنوسفادرانی [از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در چهارشنبه 26 شوال 1237ق نسخه ای از کتاب «گلدسته اندیشه» تألیف: محمّدامین وقاری یزدی را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 7284 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

عبدالرّحیم اصفهانی

عبدالرّحیم بن ابوالحسن اصفهانی خطاط نسخ نویس [در قرن دوازدهم هجری] از آثارش: «جلاء العیون» علاّمه مجلسی، مورخ به سال 1024ق (ظاهرا 1124 باشد زیرا تاریخ تألیف 1089ق می باشد) به شماره 15566 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3)

وی همچنین در دهه آخر رجب 1127ق نسخه ای از کتاب «ملاذ الاخیار» علاّمه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص770؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص164.
2- فهرست مرعشی، ج19، ص74.
3- فهرست وزیری، ج2، ص746.

ص: 202

مجلسی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 239 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

احتمالاً وی از شاگردان علاّمه مجلسی می باشد.

عبدالرحیم فرقانی کرونی*

عبدالرحیم بن محمّدباقر فرقانی کرونی اصفهانی، از خوشنویسان قرن چهاردهم هجری است. او یک نسخه قرآن کریم را به خط نسخ در سال 1353ق کتابت کرده که در همان سال در تهران به همت محمّدحسن علمی چاپ سنگی شده است.(2)

میرزا عبدالرّحیم مؤتمن الحکماء

میرزا عبدالرحیم حکیم ملقب به «مؤتمن الحکماء» فرزند میرزا حبیب [روحبخش] بن میرزا بزرگ بن میرزا کوچک طبیب اصفهانی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل.(3)

[در محله جوباره اصفهان متولّد شده و در مدرسه دارالفنون تهران طب را آموخت. سپس به اصفهان آمده و به طبابت پرداخت. ظل السّلطان حاکم اصفهان لقب «مؤتمن الحکماء» را به او داد. وی طبیبی مردم دار و متدیّن و رئوف به حال مستمندان بود. سرانجام در غرّه جمادی الاوّل 1367ق وفات یافته و در تکیه خلیلیان واقع در تخت فولاد مدفون شد.(4) ]


1- فهرست مرعشی، ج1، ص263؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص50.
2- اهتمام ایرانیان به قرآن کریم، ص289.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص231.
4- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ مصاحبه غلامرضا نصراللهی با دکتر سیّد رضا پزشک در 12 مرداد 1376ش.

ص: 203

وی کتاب «مرض نقرس و معالجات آن» را جهت ظل السّلطان تألیف کرده که نسخه اصل در کتابخانه عمومی اصفهان به شماره 11568 موجود است.(1)

[وی رساله «شیخ و شوخ» را در سال 1315ق کتابت کرده است. این نسخه نزد میرزا عبدالرزاق خان مهندس بغایری در تهران بوده است.(2) ]

میرزا عبدالرحیم قاضی

حاج میرزا عبدالرحیم قاضی فرزند حاج میرزا محمّدحسن، عالم فاضل، از اعقاب محقّق سبزواری.(3)

[از علمای فاضل خاندان قاضی و ساکن در محلّه علیقلی آقای اصفهان بوده و در فروردین 1325ش وفات یافته و در تکیه حاج آقا مجلس در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(4)

وی کتاب «نهایة الآمال» تألیف: محمّدتقی هروی را در 25 صفر 1322ق به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 3517 در کتابخانه ملی ملک در تهران موجود است.(5) ]

عبدالرّحیم اصفهانی

عبدالرّحیم بن حسن بن محمّد بن احمد اصفهانی [از نویسندگان کتب و کاتبان قرن یازدهم هجری] در چهارشنبه 23 ربیع الاوّل 1016ق کتابت کتاب «منتهی المطلب» تألیف علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 2841 در کتابخانه


1- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص151.
2- فرهنگ ایران زمین، ج30، ص540.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص121.
4- تخت فولاد یادگار تاریخ: مخطوط.
5- فهرست ملک، ج1، ص779.

ص: 204

مجلس شورای ملّی موجود است.(1)

عبدالرّحیم بهاءالملک

ابوالفتح عبدالرحیم ملقّب به «بهاءالملک» فرزند خواجه نظام الملک حسن طوسی [از دولتمردان عهد سلجوقی در قرن پنجم هجری] در زمان وزارت عزّالملک ابوعبداللّه حسین بن نظام الملک و سلطنت بَرکیارُق متصدی دیوان طغرا و مردی بی کفایت و شرابخوار بوده و در سال 487ق در مراسم بیعت با مستظهر عباسی شرکت داشته است.(2)

سیّد عبدالرحیم فروغی قهفرخی

سیّد عبدالرحیم میرفروغی قهفرخی متخلّص به «فروغی» فرزند سیّد محمّدحسین، از شعرای معاصر از قریه قهفرخ [فرخ شهر کنونی] چهارمحال اصفهان است. [در سال 1335ش] قریب شصت سال از سن او گذشته بود و به امور زراعتی روزگار می گذراند. گاهی شعر می سرود و در آن «فروغی» و «میر فروغی» تخلّص می نمود. از اوست:

دارم عجب که در دل سختش اثر نکرد آن تیر آه کز دل سوزان کشیده ام(3)

میرزا عبدالرحیم کلباسی

میرزا عبدالرّحیم بن میرزا محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل زاهد [از علمای عالیقدر اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.]

در 9 شعبان 1254ق متولّد شده [و کودکی را تحت نظر عمّ بزرگوارش شیخ جعفر طی نموده و در اصفهان از محضر علمای این شهر خصوصا میرزا محمّدباقر چهارسوقی


1- فهرست مجلس، ج10، بخش یکم، ص167.
2- مدارس نظامیه، ص53.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص359.

ص: 205

(صاحب روضات) و حاج میرزا محمّدهاشم چهارسوقی بهره گرفت.(1) او سفری به مشهد مقدس نموده و سه سفر به عتبات عالیات نمود که در سفر سوم هفت سال آنجا به تحصیل مشغول شد.(2)

اساتید او در عتبات میرزا حبیب اللّه رشتی(3) ، میرزا حسین خلیلی، ملاّ محمّد ایروانی، ملاّ لطف اللّه مازندرانی حائری، میرزا ابوالقاسم طباطبائی نجفی و شیخ زین العابدین مازندرانی بوده اند(4) و از برخی از اساتید خود اجازه گرفته است. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به ارشاد مردم پرداخت. او در بیانات منبری تسلط شایانی داشت. در 10 سال آخر عمر به زهد و استغنا طی روزگار نموده و اموال خویش را بر فرزندانش تقسیم نمود. او خط نسخ را خوش می نوشت و اجزائی از قرآن مجید و کتاب «الفیه» را به خط زیبای خود نوشته بود.]

او در [عصر پنج شنبه] 9 شعبان 1335ق وفات یافته و در یکی از حجره های تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(5)

بر سنگ مرمر نفیس مزار میرزا عبدالرحیم که به خط ثلث نوشته شده است، این دو بیت در مادّه تاریخ وفات او بر روی سنگ نقر گردیده است:

عبدالرّحیم در بر ربّ رحیم رفت زاد معاد خویش ز قلب سلیم برد

دل در میانه آمد و تاریخ فوت شد عبدالرّحیم سر بجوار رحیم برد(6)

کتب ذیل از اوست:


1- خاندان کلباسی، ص215.
2- مکارم الآثار، ج5، ص1454.
3- نقباء البشر، ج3، صص 1103 و 1104.
4- خاندان کلباسی، ص215؛ مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، ص187.
5- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص40؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص626؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص61.
6- مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، ص190.

ص: 206

1. «تعلیقه بر رسائل» شیخ انصاری 2. «تفسیر و معنی قرآن» [در حاشیه قرآن[3. «رساله در تیمّم» [که شرحی بر مقصد پنجم کتاب جدّش «منهاج الهدایه» است.[4. «کشف الحجاب» در شرح «خلاصة الحساب» [علاّمه شیخ بهائی که در واقع شرح بر ترجمه فارسی «خلاصة الحساب» شیخ جواد کاظمینی است ولی ادلّه و براهین آن حذف شده است. این شرح در 20 شوال 1283ق به پایان رسیده و به خط مؤلف به شماره 2040 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1) ]5. «مجموعه ای در اجازات» [خود از علمای اعلام]6. مجموعه ای در مطالب متفرقه [یا «جُنگ»7. کتابی در «مواعظ»

عبدالرحیم معدّل اصفهانی

ابوالفضل عبدالرّحیم بن عاصم بن عبدالواحد بن عبدالکریم معدل اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] امام جامع جوجیر در اصفهان و از محدّثین عالم و اهل عدالت و اصلاح بوده و در ماه صفر سال 536ق فوت شده است.

او از ابوعمر عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق بن منده عبدی و ابومحمّد رزق اللّه تمیمی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(2)

شیخ عبدالرّحیم حائری

حاج شیخ عبدالرّحیم حائری فرزند شیخ عبدالحسین شیخ محمّدحسین صاحب فصول عالم فاضل و ادیب شاعر. [از علمای قرن چهاردهم هجری.]


1- فهرست خطی احیاء، ج6، ص57؛ مشاهیر مزار علاّمه ابوالمعالی کلباسی، ص189.
2- التّحبیر، ج1، ص41.

ص: 207

در دوم ربیع الاوّل 1294ق در کربلا متولّد شده و نزد آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، شیخ زین العابدین مازندرانی [و شیخ اسماعیل بروجردی] و دیگران تلمّذ نموده و از اساتید خود و جمعی دیگر از علماء موفق به اخذ اجازه اجتهاد گردید. او سال ها در طهران ساکن و به وظایف روحانیت، از تبلیغ و ارشاد و اقامه جماعت و رسیدگی به امور شرعی مردم و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر شئونات روحانیت پرداخت.

او از علماء معروف و خوش فکر طهران بود که به واسطه تشکیل جمعیت اخوان اسلامی، خوی و صفات و مسلمانان صدر اسلام را تجدید کرد.

وی سرانجام در شب 6 ذیقعده 1367ق در طهران وفات یافت و در خیابان سلسبیل هاشمی مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «بدایع الاحکام در شرایع اسلام»2. «بدر التّنجیم» در تقویم3. «جامع الشّتات» در متفرّقات4. «داستان سلامان و ابسال»5. «دیوان اشعار» به عربی و فارسی6. «رساله در افضلیّت نماز بر ذکر»7. «رساله در بیع وقف»8. «رساله در حکم تشریع احکام دین»9. «رساله در اینکه شریعت سرّ طبیعت است»10. «رساله در این که مراد از ذکر در آیه شریفه «و لذکر اللّه اکبر» نماز است» 11. «رساله در احکام ساکنین قطبین» 12. «غنائم التّبیان» در تفسیر قرآن 13. «رسائل در ردّ صوفیه» 14. «مجمع الاسرار» منظومه در عرفان، مطبوع 15. «مشرق الانوار» منظومه فارسی در ذکر اسرار قرآن، مطبوع 16. «شرح رساله حیّ بن یقظان» مطبوع 17. «ملخص المقال فی احوال الرّجال» مطبوع 18. «ملخص المقال فی نظم مختصر خلاصة الاقوال» مطبوع 19. «منظومه مناسک حج» مطبوع 20. «منظومه درایه و رجال» 21. «موجز المقال» در درایه، مطبوع 22. «ودایع الاسرار و بدایع الأخبار» در مراتب یقین و درجات

ص: 208

ایمان.(1)

حاج شیخ عبدالرّحیم ملکیان

حاج شیخ عبدالرّحیم ملکیان قمشه ای فرزند حاج میرزا عبدالکریم، عالم فاضل و ادیب شاعر، از دانشمندان معاصر شهرضا. [در سال 1302ش (مطابق 1342ق) در شهرضا متولّد شد. پس از طی کردن دبستان به تحصیل در حوزه علمیه مشغول شد. سپس به اصفهان رفته و نزد میرزا علی آقا شیرازی، آقا صدر کوپائی، حاج شیخ عباسعلی ادیب و سیّد جواد غروی به فراگیری فقه، اصل و ادبیات مشغول شد. آنگاه برای تکمیل معلومات خود به قم رفت و نزد حضرات آیات حاج آقا حسین بروجردی، علاّمه طباطبائی، سیّد محمّد حُجّت، شیخ محمّد فکور یزدی، میرزا محمّد مجاهد تبریزی و شهید شیخ مرتضی مطهری تحصیلات خود را دنبال نمود. در سال 1341ش به زادگاه خود بازگشته و نزد شیخ محمّدهادی فرزانه کسب فیض نمود. همچنین سال ها در محضر شیخ مهدی الهی قمشه ای حاضر می شد.

اکنون بیش از 45 سال است که در شهرضا به تدریس و وعظ و ارشاد و حلّ مشکلات مردم مشغول است. به ادبیات فارسی و خصوصا اشعار مولوی، حافظ، سعدی و نظامی علاقه و الفت داشته و اوقات خود را به مطالعه اشعار آنان گذرانده است. خود نیز طبع شعر داشته و «ناصح» تخلّص می کند و از جوانی تا امروز به سرودن شعر پرداخته است. دیوان اشعارش در سال 1376ش در تهران به چاپ رسیده است از دیگر


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 151-155؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 412 و 413؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 231-237؛ نقباء البشر، ج3، ص1104؛ مصفی المقال، ص227؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص115؛ مجلّه خرد: شماره 7، سال 8، ص6؛ الذریعه، ج20، ص17 و ج21، ص47؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، صص 826-828.

ص: 209

آثار او «گنج گوهر» یا «اربعین نامه» (در شرح 40 حدیث) و «گوهر مراد» (در شرح حدیث حقیقت) را می توان نام برد.(1) ] این دو بیت از اوست:

بر شمع رُخَت جانا، عالم همه پروانه سرگشته و حیران است، هر عاقل و دیوانه

از غیر تو بگسستند، صاحب نظران دل را آن کس که تو را بشناخت، شد از همه بیگانه

عبدالرحیم معدّل اصفهانی

ابومسعود عبدالرحیم بن علی بن احمد معدّل اصفهانی از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری. از ابوعلی حسن بن احمد بن حسن مقری نقل احادیث می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او روایت می نماید.(2)

عبدالرّحیم طبیب اصفهانی

ابواحمد عبدالرّحیم بن علی بن مرزبان طبیب اصفهانی [از دانشمندان قرن سوم هجری] دانا به علوم طبیعی و علوم شریعت. در دولت آل بویه مقام و منزلتی داشته و در خوزستان و شوشتر قاضی بوده و ریاست امور بیمارستان بغداد را یافته و در جمادی الاولی سال 396ق در تستر (شوشتر) وفات یافته است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص494؛ تاریخ شهرضا، صص 94 و 95؛ یادداشت های آقای رحیم قاسمی؛ آثار الحجه، ج1، ص180.
2- تبیین کذب المفتری، صص 68 و 197.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1011؛ اخبار الحکماء، ص154؛ الکامل (ابن اثیر) ، ج9، ص66؛ الاعلام، ج4، ص120؛ تاریخ پزشکی ایران، ص237.

ص: 210

میرزا عبدالرحیم ربّانی خوراسکانی*

میرزا عبدالرحیم ربّانی فرزند آقا ملاّ علی ربّانی خوراسکانی اصفهانی، عالم فاضل معاصر. در سال 1270ش در خوراسکان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدّماتی نزد حضرات آیات: آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، شیخ محمّدرضا نجفی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا سیّد مهدی درچه ای و حاج آقا رحیم ارباب به تحصیل پرداخت.

او به امر مرحوم ارباب به اقامه نماز جمعه در خوراسکان می پرداخت و سال ها به وعظ و ارشاد و حل مشکلات مردم مشغول بود. او عالمی زاهد و قانع، دائم الذکر و یاور فقرا و نیازمندان بود.

وفات او در سحرگاه 28 شعبان 1407ق واقع شد و پیکرش را در داخل بقعه امامزاده ابوالعباس خوراسکان مدفون ساختند.(1)

ملاّ عبدالرّحیم نجف آبادی

حاج ملاّ عبدالرّحیم بن ملاّ علی نجف آبادی، عالم فاضل و مجتهد فقیه اصولی [از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری] در اصفهان و نجف اشرف تحصیل نموده، عمده تحصیلاتش نزد شریف العلماء مازندرانی بوده و پس از مراجعت به اصفهان مورد وثوق حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی واقع شد. در محل تولّد خود ساکن و حوزه درس و بحث داشته [است.] و در سال 1279ق جهت مرحوم حاج شیخ عبدالنّبی تویسرکانی مؤلّف «لئالی الأخبار» اجازه مرقوم داشته که در آخر کتاب «حقائق الاصول» با اجازه حاج محمّدجعفر آباده ای جهت همو به چاپ رسیده است.


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.

ص: 211

اجازه صاحب عنوان به شیخ عبدالنّبی تویسرکانی در پشت نسخه ای از «فصل الخطاب» تألیف: ملاّ حسینعلی تویسرکانی هم نوشته شده و نسخه به شماره 1495 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.

صاحب عنوان تا سال 1286ق زنده بوده و بعد از این سال وفات یافته، جنازه حسب الوصیّه به نجف اشرف نقل شده و در ایوان طلای حضرت مدفون گردیده [است.[ از او دو فرزند عالم [به نام های] حاج ملاّ محمّدباقر و حاج ملاّ محمّد باقی مانده [است.] بیشتر اولاد ایشان تاکنون در لباس اهل علم و روحانیت و به فامیل های «تدین» و «فاضل» مشهور و مورد وثوق علماء و مردم نجف آباد می باشند و ریاست علمی و روحانی آنجا را دارند.

کتاب «حقائق الاصول» در علم اصول ایشان در سال 1286ق به طبع رسیده [است.

همچنین کتابی در فقه داشته که نزد نوه اش حاج شیخ جعفر موجود بوده و گاهی مرحوم حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی آن را به امانت می گرفته و استفاده می کرده است.]

از آثار او مسجدی است بزرگ در محلّه حکیم نجف آباد که فعلاً در کنار خیابان حکیم خاقانی قرار دارد.(1)


1- الذریعه، ج7، ص30؛ الکرام البرره، ج2، صص 726 و 727؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص771؛ بیان المفاخر، ج2، ص159؛ احسن الودیعه، صص 58 و 59؛ معجم المؤلّفین، ج3، ص208؛ فهرست مرعشی، ج4، ص300؛ معجم المطبوعات، ص736؛ الاعلام، ج4، ص122؛ دیباچه دیار نون، صص 242-244؛ سیمای دانشوران، صص 133-135؛ آئینه اهل قلم، صص 88-90؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص830.

ص: 212

شیخ عبدالرحیم پاچناری*

شیخ عبدالرحیم بن کرمعلی پاچناری اصفهانی، از علماء و فضلای گمنام و صاحب تألیف در قرن سیزدهم هجری است. اهل ذوق و ادب بوده و گاهی شعر می سروده و در تألیفات خود به اشعار عرفاء و صوفیّه استشهاد می کرده است. سال وفات او به دست نیامد. او ظاهرا از اهالی محلّه پاچنار از توابع محلّه بزرگ بیدآباد اصفهان است.(1)

کتاب های زیر از تألیفات اوست:

1. «حیات دنیا و حقیقت آن» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان 2. «الدّرة الرّضویّه فی شرح الزّیارة الجوادیّه» به فارسی، موجود در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم3. «رساله تبرّائیه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم4. «رساله رزقیّه» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان5. «رساله رؤیتیّه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی6. «شرح بعض فقرات زیارت اربعین» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان7. «رساله طاهریّه» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان8. «رساله عصمتیّه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی9. «رسال کلبیه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی10. «رساله نخلیّه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی(2)

عبدالرّحیم هرندی

عبدالرّحیم بن محمّدکریم هرندی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری.]


1- تراجم الرجال، ج1، ص281؛ تذکره شاعران فارسی سرا، ص51.
2- فهرست صدر بازار، ج2، صص 473-476؛ فهرست مرعشی، ج12، ص115؛ فهرست گلپایگانی، ج2، ص72.

ص: 213

در 18 ربیع الثّانی 1246 رساله «سؤال و جواب» جلد اوّل و دوم تألیف: سیّد حجّة الاسلام بیدآبادی را به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 5199 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.

وی ظاهرا از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی است.(1)

عبدالرحیم حداد اصفهانی

ابومحمّد عبدالرحیم بن محمّد بن فضل بن محمّد بن احمد حدّاد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] برادرش عبدالرّحمان هم از محدّثین است. عبدالرحیم در شوال 541ق فوت نموده است.

او از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی، قاسم ثقفی و کریمه دختر احمد بن حسین کردی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(2)

سیّد عبدالرّحیم شهرستانی

سیّد عبدالرحیم بن محمّد حسینی موسوی شهرستانی [از فضلاء و سادات شهرستانی اصفهان در اواخر عهد صفویه است] در سه شنبه 15 ربیع الاوّل سال 1104ق کتابت نسخه ای از کتاب «المختصر النافع» تألیف: محقّق حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 6531 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

صاحب عنوان کتاب «ثواب الاعمال» شیخ صدوق را به نام شاه سلیمان صفوی به فارسی ترجمه کرده است.(4)


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص110؛ بیان المفاخر، ج1، صص 336 و 337 و ج2، ص65.
2- التّحبیر، ج1، ص416.
3- فهرست مرعشی، ج17، ص115.
4- الکواکب المنتشره، ص428.

ص: 214

در پایان نسخه «کافی» میرمحمّدصالح خاتون آبادی در روز دحو الارض سال 1100ق انهائی جهت میرزا عبدالرحیم بن میرزا سیّد محمّد موسوی نوشته است که به احتمال قوی همین صاحب عنوان است. نسخه به شماره 7239 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) خاتون آبادی در این نوشته از شاگرد خود چنین یاد کرده است:

«السیّد السنّد، الاجلّ الاکمل صاحب حسب الفاخر و النّسب الظّاهر جامع محامد الخصال حاوی محاسن الخلال المتخلی عن ربقة الجهل المتحلّی بحلیة الفضل...»(2)

عبدالرّحیم ریزی لنجانی

عبدالرّحیم بن ملاّ محمّدیار ریزی لنجانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1272ق جلد دوّم کتاب «شرایع الاسلام» محقّق حلّی را نوشته است. نسخه به شماره 446 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(3)

ملاّ عبدالرّحیم دماوندی

ملاّ عبدالرّحیم بن محمّد یونس دماوندی اصفهانی حائری، عالم فاضل و حکیم عارف [از دانشمندان و عرفای قرن دوازدهم هجری.]

در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله ملاّ محمّدصادق اردستانی و آقا خلیل اصفهانی تلمّذ نموده و در علوم زمان خویش چون فقه، حدیث، کلام، حکمت، ادبیات و عرفان مهارت داشت. وی از مشایخ عرفاء سلسله نوربخشیه بوده و عاقبت به کربلا


1- فهرست مرعشی، ج19، ص40.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص281.
3- فهرست گلپایگانی، ج2، ص106.

ص: 215

مهاجرت نموده و به تألیف و تحقیق و اقامه جماعت پرداخته و بعد از سال 1162ق در آن ارض اقدس وفات یافته و مدفون شد.

این کتب از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر صافی»2. «حدوث العالم» که در سال 1137ق تألیف شده است.3. «شرح حدیث الحقیقه»4. «شرح حدیث رأس الجالوت»5. «شرح حدیث صور عاریة عن المواد» [یا «شرح حدیث العالم العلوی» که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.]6. «القدر فی الافعال القضاء و القدر»، در فلسفه و احکام به عربی که در ماه ربیع الاوّل 1244ق کتابت شده و در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد موجود است.7. «الفیوضات الحسینیه»8. «مفتاح اسرار الحسینی» در تصوف و عرفان به فارسی، [که نسخه ای از آن به خط حسین بن احمد گرجی و موّرخ به سال 1272 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نسخه ای دیگر به خط محمّدباقر حسین و موّرخ 1243ق در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. این رساله در کتاب «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران» چاپ شده است.(1) ]

عبدالرحیم جزایری

عبدالرحیم جزایری، از خوشنویسان معروف اواخر عهد صفویّه است. برخی از خطوط مدرسه چهارباغ که به خط ثلث جلی و نستعلیق نوشته شده، از نوشته های


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 771 و 772؛ الکواکب المنتشره، صص 428 و 429؛ تراجم الرّجال، ج1، ص283؛ الذریعه، ج13، ص196 و ج6، ص45؛ فهرست ادبیات مشهد، ص93؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص45؛ فهرست مختصر گلپایگانی، ص469؛ فهرست الفبائی رضوی، ص540.

ص: 216

اوست و از سال 1104ق شروع و تا تاریخ 1123ق می رسد.(1)

[علاوه بر کتیبه های مدرسه چهارباغ اصفهان، کتیبه های مدرسه آقا کمال خازن (به سال 1108ق) و مدرسه شمس آباد (1125ق) نیز به خط ثلث زیبای اوست. مرحوم مهدی بیانی هم دو قطعه خوشنویسی به خط ثلث زیبای او به تاریخ های 1111ق و 1121ق در تملک داشته است. عبدالمحمّد ایرانی در کتاب خود تصویر نمونه ای از خطوط عبدالرحیم جزایری را به چاپ رسانده که در ایام محاصره اصفهان در سال 1134ق نوشته شده است و ظاهرا آخرین اثر شناخته شده اوست.(2) ]

میرزا عبدالرحیم سمیرمی*

میرزا عبدالرحیم سمیرمی از خوشنویسان زبردست و هنرمند قرن سیزدهم هجری است. تعلیم خط از محمّدباقر سمسوری و میرزا علی اکبر محلاّتی گرفته است. خط نستعلیق را نیکو می نوشت و در کتیبه نگاری استاد بود و در تهذیب نفس و تزکیه کوشیده بود و از علوم ادبی و دینی هم بابهره بود.

در اواخر عمر به تهران رفت و در سلک خوشنویسان دربار ناصرالدّین شاه قرار گرفت و ضمنا به تعلیم خط دیگران نیز پرداخت. ولی شاگردان را فقط در خانه خود می پذیرفت. تاریخ وفات او را هدایت اللّه لسان الملک سپهر 1280ق نوشته ولی فرزند سمیرمی، میرزا محمّدحسین جعفری معروف به «ادیب اصفهانی» سال فوت پدر را 1305ق دانسته است. کتیبه سردر شمس العماره (که اکنون در جای خود نیست) و کتیبه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص772؛ پیدایش خط و خطاطان، ص208؛ تاریخ خط و خطاطان، ص111؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 54 و 55؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص99.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان: صفحات مختلف؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1100؛ آثار ایران، ج4، صص 241 و 334.

ص: 217

آرامگاه میرزا یوسف مستوفی الممالک در ونک شمیران به خط اوست. قطعه ای هم در مجموعه مرحوم مهدی بیانی به خط زیبای نستعلیق، شکسته نستعلیق او وجود داشته است.(1)

همچنین خطوط کتیبه سنگ قبر مرمر میرزا محمّدخان، که در حرم حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) وجود داشته و اکنون به موزه آستانه حضرت معصومه منتقل شده است، نیز از نمونه خطوط زیبای اوست.(2)

سیّد عبدالرّحیم قاضی عسکر

سیّد عبدالرّحیم حسینی قاضی عسکر اصفهانی [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل. از شاگردان محضر مرحوم حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی.(3)

سیّد عبدالرّحیم موسیقی دان*

سیّد عبدالرحیم موسیقی دان اصفهانی فرزند سیّد عباس، از هنرمندان قرن چهاردهم هجری. در سال 1232ش در محلّه کوشک اصفهان متولّد شد و از ابتدای جوانی به خاطر داشتن صدای خوش به شغل روضه خوانی پرداخت و ردیف دستگاه های موسیقی را از ابراهیم آقاباشی آموخت.

او مردی وارسته و درویش مسلک بود و از راه تعلیم موسیقی و تار امرار معاش می کرد. بسیاری از هنرمندان اصفهان همچون تاج اصفهانی، سلیمان کلانتری، ادیب


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، صص 388 و 389؛ اطلس خط، صص 352 و 372؛ تذکره خوشنویسان، ص117؛ سیمای دهاقان، ص313.
2- مجلّه موزه، شماره 31، تابستان 1381، ص11.
3- بیان المفاخر، ج2، ص263.

ص: 218

خوانساری، حبیب شاطرحاجی، حسین شهنازی و ملاّ حسین یزدی، حسین ادیب تخت فولادی، قاضی عسکر و آزاد شهشهانی فنون و اصطلاحات موسیقی را از او آموختند. حسین غضنفری و حسین طاهرزاده نیز غیرمستقیم از تعلیمات او بهره گرفته اند.

آواز او در ملاحت و رسائی و گیرائی از مواهب آسمانی شمرده می شد. محفوظات بسیار داشت و اشعار مناسب دستگاه ها و گوشه ها را به مقدار فراوان در حفظ داشت و در مناسب خوانی کم نظیر بود.

اواخر عمر او به فقر وفاقه گذشته تا اینکه در جمعه 22 شوال 1354ق (مطابق 26 دی 1314ش) وفات یافته و در قبرستان بزرگ جنب مصلی (در تخت فولاد اصفهان) مدفون شد.(1)

مولی عبدالرّزاق*

مولی عبدالرّزاق، از فضلاء اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او کتاب «الروضة البهیة فی شرح اللّمعة الدّمشقیّه» را نزد علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی خوانده و علاّمه مجلسی اَنهائی در ماه رجب 1077ق برای او نوشته و از او با القاب «المولی الفاضل الصّالح التّقی و الذّکی...» یاد کرده است.(2)

ملاّ عبدالرزاق اصفهانی

ملاّ عبدالرّزاق اصفهانی [از پیشگامان صنعت چاپ ایران] در قرن سیزدهم هجری


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص250؛ نام نامه موسیقی ایران، ج3، ص289؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ چشم انداز موسیقی ایران، (ویرایش دوم) ، صص 131 و 132؛ دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، صص 194 و 195.
2- تراجم الرجال، ج1، ص285؛ تلامذة العلامةّ المجلسی، ص32؛ اجازات الحدیث، ص59.

ص: 219

چاپخانه ای در اصفهان داشته که «رساله نخبه» حاجی محمّدابراهیم کلباسی را در سال 1246ق در آن جا طبع کرده است. نسخه به شماره 8329 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا عبدالرزاق افسر اصفهانی

میرزا عبدالرّزاق اصفهانی متخلّص به «افسر» شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری. در غالب علوم زمان خویش مهارت داشته و در کلکته هندوستان ساکن و تا سال 1277ق در قید حیات بوده است.

از اوست:

سرم سودائی آن طُرّه عنبر فشانستی دلم آماجگاه تیر آن ابرو کمانستی(2)

عبدالرّزاق بن ابی محمّد

ابی الشیخ عبدالرّزاق بن ابی محمّد [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری[ پدرش ابوعبداللّه محمّد بن جعفر بن حیّان از محدّثین و متوفی 319ق است.

عبدالرّزاق از ابی علی صحاف و محدّثین هم طبقه او روایت می کند. در سال 350 و اندی در مراجعت از مکّه در «نباج» [منزلگاهی در راه مکّه به بصره] وفات یافته است.(3)

میرزا عبدالرّزاق نجف آبادی

میرزا عبدالرزاق نجف آبادی فرزند میرزا محمّدتقی، از علمای قرن دوازدهم هجری و


1- فهرست مرعشی، ج21، ص300.
2- تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 141 و 142.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص136.

ص: 220

قاضی نجف آباد بوده و پدرش داماد ملاّ نورالدّین محمّد بن ملاّ محمّدصالح مازندرانی است.(1)

عبدالرزاق تبریزی*

عبدالرزاق بن عبدالباقی تبریزی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. او در مدرسه ملاّ عبداللّه اصفهان ساکن بوده و کتاب «المحاکمات بین شرحی الاشارات» تألیف: قطب الدّین رازی را به خط نسخ در سال 1094ق در آن مدرسه کتابت کرده است. این نسخه به شماره 5048 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. آقا حسین خوانساری بر این نسخه حاشیه نوشته است.(2)

میرزا عبدالرّزاق احمدآبادی

آقا میرزا عبدالرزاق احمدآبادی فرزند سیّد عبدالجواد بن سیّد مهدی بن میر قاضی بن سیّد محمّد نایب الصّدر بن میر محمّدتقی موسوی وزیر شاه صفی (که بعدا شاه سلیمان نامیده شد) ، عالم فاضل ادیب، امام جماعت مسجد امامزاده اسماعیل، از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی و ملاّ محمّدتقی هروی حائری بوده و دختر حاج میرزا حسین نایب الصّدر خاتون آبادی را به زوجیّت اختیار نموده است.

وی در سال 1319ق در اصفهان پس از یک عمر خدمت به دین و جامعه، از نشر احکام و بیان مسائل حلال و حرام و اقامه جماعت وفات یافته و در تخت فولاد [نزدیک تکیه سال الارض] مدفون شد.(3)


1- مرآت الاحوال جهان نما، ص270؛ تذکرة الانساب، ص104.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج15، ص4097.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 134 و 135؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص218؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص775.

ص: 221

از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب «ارث» ملاّ محمّدتقی هروی است که آن را با دو رساله دیگر از همین مؤلّف و چند رساله دیگر به خط نسخ و نستعلیق کتابت نموده و از آن مجموعه ای فراهم ساخته که به شماره 303 در کتابخانه حضرت آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. تاریخ برخی از این رساله ها تا 25 ماه ربیع الثّانی 1306ق می باشد.(1)

[صاحب عنوان از آخوند ملا محمّدباقر فشارکی اجازه اجتهاد داشته(2) و از میرزا محمّدهاشم چهارسوقی روایت می کرده است. خط زیبایی داشته و مجموعه ای را در سال 1306ق کتابت کرده است.(3) ]

عبدالرّزاق حسن آبادی

ابوالفتح عبدالرّزاق بن عبدالکریم [بن عبدالواحد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان] حسن آبادی اصفهانی، از خاندان تصوف و حدیث در اصفهان.

از ابی بکر احمد بن موسی مردویه حافظ [و ابی عبداللّه محمّد بن ابراهیم بن جعفر جرجانی در اصفهان و اباالحسین علی بن محمّد بن بشران سکری و اباالحسن محمّد بن مخلد در بغداد و ابامحمّد جناح بن نذیر بن جناح قاضی در کوفه] استماع حدیث کرده و ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن فضل و ابوالوفا اسماعیل بن عبدالرّزاق طرقی در اصفهان [و ابونصر احمد بن نظام الملک حسن بن علی بن طوسی در بغداد و ابومحمّد هبة اللّه بن احمد بن طاوس مقری در دمشق] از او حدیث شنیده اند.

او در ربیع الآخر سال 484ق فوت گردیده است.(4)


1- فهرست گلپایگانی، ج1، ص263.
2- یادداشت های آقای رحیم قاسمی.
3- تراجم الرّجال، ج1، ص285.
4- التّحبیر، ج1، ص98؛ معجم البلدان، ج2، ص260؛ الانساب، ج4، ص158؛ اللباب، ج1، ص366؛ المشترک، ص133؛ گرکویه، ص155.

ص: 222

عبدالرزاق اصفهانی

ابی محمّد عبدالرّزاق بن عبداللّه بن احمد اصفهانی [از محدّثین قرن چهارم هجری[ برادر حافظ ابونعیم مؤلف «ذکر اخبار اصفهان» که چون حج به جای آورده و در سال 395ق در برگشت از حج در بادیه وفات یافته [است.]

از طبرانی و شعّار و در عراق عجم و عرب و کوفه و بصره و حرمین شریفین استماع حدیث نموده و غَرباء در بغداد و دیگران از او حدیث نقل کرده اند.(1)

میرزا عبدالرّزاق حائری همدانی

میرزا عبدالرّزاق محدّث حائری همدانی فرزند علیرضا بن عبدالحسین بن ابی طالب بن عبدالکریم بن یحیی بن محمّدشفیع بن محمّدرفیع بن فتح اللّه قزوینی، عالم فاضل و ادیب محقّق [از دانشمندان اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]

در سال 1291ق در اصفهان متولّد شده و خدمت جمعی کثیر از فضلای این شهر همچون حاج میرزا بدیع درب امامی، آخوند کاشی، حاج آقا منیر بروجردی، آخوند گزی و آقانجفی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و در همدان از سیّد عبدالمجید گروسی بهره برد و در نجف به درس جمعی از بزرگان حاضر شد. سپس به همدان مهاجرت نموده و تا آخر عمر به ترویج دین و نشر احکام، از راه تألیف و تصنیف و منبر و محراب پرداخت. او سرانجام در اوایل شوال 1383ق در همدان وفات یافت.

تألیفات او بالغ بر هفتاد مجلّد کتاب و رساله است که از آن جمله است:

1. «بدایل المنطقیّه»2. «تنقیح الحجاب»3. «رساله جواز نقل الموتی»


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص136.

ص: 223

4. «الخلافیّه بین الشیخیّه و سائر الامامیه»5. «رساله در درایه»6. «ذریعة المعاد» در شرح «نجاة العباد»7. «دلایل امامت از اسلام و خلافت»، در سال 1337ش در همدان چاپ شده است.8. «زید و زینب و قضیتهما»9. «سلاسل الحدید فی عنق الفرید» در ردّ بر کتاب «اسلام و رجعت» عبدالوهاب فرید، چاپ شده در سال 1318ش در طهران10. «سؤال و جواب» در ردّ شیخیّه 11. «سیف القاطع فی ابطال الرّکن الرّابع» 12. «الشّهب الثّاقبه» 13. «الغدیریه» 14. «رساله در غناء» 15. «الفیصل» در تحریف کتاب 16. «فهرس عقائد الشیخیّه» 17. «القرآن و الحجاب» مطبوع 17. «کشکول» 19. «مختصر المقالة الجوابیه» 20. «المقالة الاسلامیة»، در رد بر نصارا 21. «مناظرات و مقالات» در احوال سیّد الشهداء علیه السلام و اصحابش 22. «المواعظ المنبریّه» 24. «مواکب الحسینیّه» که در سال 1375ق در طهران چاپ شده است. 25. «الوجیزه» [به عربی در علم رجال و درایه، که نسخه اصل به خط مؤلّف در کتابخانه مؤسسه دارالحدیث قم و نسخه ای دیگر به شماره 1/13116 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) ]

میرزا عبدالرّزاق لنگرودی

میرزا عبدالرّزاق بن ملاّ علی محمّد لنگرودی رشتی اصفهانی، عالم فاضل. [در اواخر دوره قاجاریه] از اهالی لنگرود بوده و در اصفهان تحصیل نموده و امام جماعت مسجد پای گلدسته در محلّه دردشت بوده است.

او در 12 ربیع الثّانی 1320ق وفات یافته و در قبرستان سر قبر آقا مدفون شد و پس


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 774 و 775؛ نقباء البشر، ج3، صص 1113 و 1114؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص843؛ الذریعه، ج7، ص339 و ج12، صص 79، 210 228 و 245؛ ج16، ص384؛ ج17، ص59؛ ج23، ص232 و ج25، ص181؛ فهرست مرعشی، ج33، ص231؛ تراجم الرّجال، ج1، ص287.

ص: 224

از خرابی قبرستان مزبور به وسیله شهرداری، استخوان ها به تخت فولاد منتقل گردیده و جنب آب انبار مرحوم حاج ملاّ حسین سمائیان [شمال مزار فاضلان] در تخت فولاد مدفون شد.(1)

حاج آقا جلال صحاف فرزند او و دکتر کمال شکوهی نوه او هستند.

میرزا عبدالرّزاق مازندرانی*

میرزا عبدالرّزاق بن آقا علینقی بن آقا محمّدتقی بن آقا محمّدهادی بن ملاّ صالح مازندرانی اصفهانی، از علمای قرن سیزدهم هجری است.

در کتاب «مرآة الاحوال» او را متولی امور شرعی در اصفهان دانسته است. او تا سال 1223ق زنده بوده است.(2)

عبدالرزاق اخضر زفره ای

عبدالرزاق رجائی متخلّص به «اخضر» فرزند میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای، شاعر ادیب معاصر در روز 27 ربیع الثانی 1330ق در روستای «زفره» از دهات کوهپایه اصفهان متولّد شده و در خدمت پدر و جمعی دیگر از فضلای محل تحصیلاتی کرده است. وی در سال 1319ق وفات یافت و در قبرستان عمومی زفره مدفون شد.

کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «حسن المنظر در اشعار اخضر» 2. «فصول اربعه» در تاریخ زفره 3. «میزان الحساب» در نظم حساب علیخان.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص776؛ بیان المفاخر، ج2، ص264؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- الکرام البرره، ج2، ص729.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 27 و 28؛ مزارات اصفهان، ص224؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص211.

ص: 225

عبدالرّزاق طبرانی

ابویعلی عبدالرّزاق بن عمر بن ابراهیم طبرانی (طهرانی) حافظ، [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری.]

شیخ ادیب، در سال 473ق از احمد بن موسی بن مردویه استماع حدیث کرده است. ابوعلی حداد از او حدیث شنیده است.(1)

عبدالرّزاق تاجر

ابوالطیّب عبدالرّزاق بن عمر بن موسی بن شمه تاجر [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] ابوالقاسم بن... عبدالواحد دقاق از وی استماع حدیث کرده است.(2)

میرزا عبدالرّزاق رشتی

حاج میرزا عبدالرّزاق رشتی بن حاج میرزا محمّدکاظم بن حاج محمّدجعفر بن حاج محمّدصادق لنگرودی رشتی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریّه.]

از شاگردان آقا سیّد محمّد شهشهانی، حاج شیخ محمّدباقر نجفی و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی بوده و داماد حاج سیّد جعفر بیدآبادی (فرزند حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی) است. و فرزندانش حاج آقا مرتضی و حاج میرزا قوام الدّین رشتی که هر دو از فضلاء و اخیار اصفهان هستند. صاحب عنوان در سال 1319ق در سفر عتبات


1- احقاق الحق، ج8، ص317 و ج6، ص55؛ مناقب خوارزمی، صص 18، 28، 45، 67، 76 و 109.
2- التّحبیر، ج2، ص7.

ص: 226

عالیات در نجف اشرف وفات یافته و در آن ارض مقدّس مدفون گردید.(1)

[او نسخه ای از «فرحة الغری» تألیف: سیّد بن طاوس را کتابت کرده و آن را در سال 1308 مقابله نموده است.(2) ]

میرزا عبدالرزاق خان بغایری

سرتیپ میرزا عبدالرّزاق خان بغایری بن ملاّ محمّدمحسن بن کرمعلی بن فتحعلی بن محمّدقاسم خان بغایری [شمتابادی سبزواری] عالم ادیب ریاضی محقّق رجالی [جغرافی دان و دانشمند عالیقدر قرن چهاردهم هجری] در [چهارشنبه 22 محرم] سال 1286ق در اصفهان [و به نوشته برخی نویسندگان در سبزوار] متولّد شده [در کودکی به همراه خانواده به طهران آمد. قواعد ادبیات عرب را از پدر آموخت و] در دارالفنون تحصیل کرده [و به خصوص از میرزا عبدالغفار نجم الدوله از اساتید آن مدرسه بهره بسیار گرفت و در رشته مهندسی] فارغ التحصیل شد. [سپس به تدریس در مدرسه علوم سیاسی و نظام مشغول شد] و مدرسه خرد را تأسیس کرد [او با زهرا خانم دختر میرزا محمّدحسین فروغی ازدواج کرد. وی پس از ساختن یک کره جغرافیایی و اهداء آن به ناصرالدّین شاه به درجه سرتیپی نائل شد. از مهم ترین اقدامات او: ساختن کره جغرافیایی و سماوی، ترسیم نقشه ایران، ترسیم نقشه جامع تهران، کمک به استخراج تقویم دارالفنون که در پاریس چاپ می شد، استخراج قبله 1400 نقطه شهرهای معروف جهان، ثبت آب و هوای ایران با بارومتر و سانتی گراد به مدت 45 سال، و تعیین انحراف قبله بود.] او سال ها در سرحدات مأمور تعیین خط مرزی و ترسیم نقشه آنها بود.

میرزا عبدالرزاق خان بغایری [در ادبیات، نجوم، ریاضیات، جغرافیا و تاریخ مهارت


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص776؛ بیان المفاخر، ج2، صص263 و 194؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص269.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص287.

ص: 227

داشت و سرانجام در شنبه 5 شعبان] سال 1372ق وفات یافت [و در آرامگاه خانوادگی فروغی در ابن بابویه در شهر ری مدفون شد. پدرش از عرفای عهد و از نوادگان دختری ملاّ محراب گیلانی بود.(1) ]

وی کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:

[1. «اسامی و اصطلاحات کره جغرافیایی» مطبوع] 2. «اصول علم جغرافیا» [چاپ شده در سال 1327ق] 3. «تاریخ جدولی» [از تمام سلسله های خلفاء، پادشاهان، امراء و رجال دوره اسلامی5. «تطبیق تقویم های شمسی و قمری و میلادی]6. «جغرافیای ابتدائی» [یا «جغرافیای پنج قطعه عالم برای مدارس ابتدائی و متوسطه» که در سال 1327ق چاپ شده است7. «جغرافیای مفصّل برای مدارس عالی» مطبوع[8. «فرهنگ جغرافیایی ایران» در 32 جلد9. «فهرست اقالیم خمسه» که ترجمه ای از یک کتاب جغرافیایی از نویسنده ای آمریکایی است و میکروفیلم آن به ضمیمه کتاب «افضل التواریخ» در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) 10. «قبله» (جدول انحراف قبله در شهرها و ممالک دنیا) [11. «لغات متفرقه» که فرهنگ لغات لهجه های مرزهای ایران است و به خط مؤلّف به شماره 9690 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) ] 12. «ما مهندس داریم» 13. «معرفة القبله» [که در سال 1372ق چاپ شده و مؤلّف شرح حال خود را در آن کتاب آورده است.] 14. «نقشه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص572؛ بیان المفاخر، ج1، ص395؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص304؛ نقباء البشر، ج3، ص1114؛ الذریعه، ج21، ص260؛ شرح حال رجال ایران، ج6، صص 140 و 141؛ جغرافیا در ایران، صص 438-440؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2751 و 2752؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، صص 837 و 838؛ نادره کاران، ص89؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج2، صص 69-71.
2- فهرست میکروفیلم های مرکزی دانشگاه تهران، ص15.
3- فهرست مرعشی، ج25، ص56.

ص: 228

ایران» [که در سال 1356ق چاپ شده است. 15. «نقشه تفصیلی سرحدات ایران»]

عبدالرزاق قصری اصفهانی

ابوالفتوح عبدالرزاق بن محمّد بن ابوالفتوح قصری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از محلّه «باب کوشک» [اصفهان بوده و] از ابومحمّد رزق اللّه بن عبدالوهاب تمیمی، ابوعبداللّه قاسم تمیمی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی حدیث ابن کرامه (ابوجعفر محمّد بن عثمان بن کرامه، متوفی 254 یا 256 در کوفه) را از وی شنیده است.

«قصر» و «باب کوشک» از محلاّت یهودیه اصفهان است.(1)

ملاّ عبدالرّزاق گیلانی

ملاّ عبدالرّزاق بن مختار گیلانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری.] در روز دوشنبه 9 رمضان 1082ق نسخه ای از کتاب «کافی» را به خط نسخ کتابت نموده و نزد علاّمه مجلسی قرائت کرده است. و در ذی القعده 1083ق علاّمه مجلسی جهت او اَنهائی مرقوم داشته است. نسخه به شماره 4592 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

میر عبدالرزاق رضوی کاشانی*

علاّمه میر عبدالرزاق رضوی کاشانی بن محمّدیوسف طبیب بن میر محمّدرضا بن میر زین العابدین رضوی، عالم فاضل، و حکیم جامع از علمای قرن یازدهم هجری.


1- التّحبیر، ج1، ص440.
2- فهرست مرعشی، ج12، ص161؛ تراجم الرّجال، ج1، ص288.

ص: 229

در اصفهان خدمت جمعی از دانشمندان خصوصا سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان و میر ابوالقاسم فندرسکی به تحصیل پرداخته و در فقه، اصول، ادبیات، منطق، کلام، فلسفه، ریاضیات و طب مهارتی به سزا یافت و چندی در اصفهان به تدریس مشغول شد. عاقبت به کاشان مراجعت نموده و بساط تدریس و تعلیم را در آنجا برپا داشت. او از عواید مستغلات موروثی امرار معاش می کرد و از پذیرش مقرری و هدایای ارباب حکومت پرهیز داشت.(1)

او در 5 شعبان 1046ق نسخه ای از «شرح هدایة الاثیریه» ملاّ صدرا را کتاب کرده که جزو کتب اهدایی آقای سیّد محمّد مشکاة به کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.(2)

پسرعمویش میر محمّدهادی در کاشان به طبابت مشغول بوده و ملاّ محمّدعلی واحد قمی هم از شاگردان میر عبدالرزاق در اصفهان است.(3) رمضان بن علی نیز از شاگردان اوست که نزد او کتاب «الهدایا لشیعة ائمة الهدی» تألیف: میرزا محمّد مجذوب تبریزی، که شرح مفصل «کافی» ثقة الاسلام کلینی است را نزد او خوانده و در سال 1088ق در حضور استاد آن را مقابله کرده و از استاد چنین یاد کرده است: «استادنا المحقّق و النّحریر المدقّق السیّد الاجل الرّضوی سیّد عبدالرزاق بن محمّدیوسف الکاشانی» این نسخه در کتابخانه سیّد ضیاءالدّین علاّمه در اصفهان موجود است.(4)

حاج عبدالرزاق مخترع*

حاج عبدالرزاق اصفهانی معروف به «مخترع نوظهور» نقاش و تذهیب کار و جلدساز


1- قصص الخاقانی، ج2، ص54؛ ریاض العلماء، ج3، ص116 و ج4، ص307؛ الروضة النضره، ص318.
2- الروضة النضره، ص319.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 166 و 518.
4- فهرست سه کتابخانه اصفهان، صص 99-101؛ تراجم الرجال، ج1، صص 217 و 288.

ص: 230

عهد محمّد شاه قاجار است. وی در آبرنگ و رنگ روغن استاد بوده و خط نستعلیق را نیکو می نوشته است. او در صحافی در فنّ لایه چینی استاد بوده و آثار ارزنده ای پدید آورده است.

این آثار از اوست:

1. تصویر انداختن ابراهیم در آتش 2. تصویر یک حمام که در کاتالوگ «کل ناقی» لندن به چاپ رسیده است. 3. تصویر شاه عباس در یک مجلس ملاقات با سفیر هند که در 1276ق کشیده شده است.4. جلد لایه چینی و رنگ روغنی که در سال 1274ق کشیده شده و اکنون در مجموعه آقا فرخ محبوبیان است.(1)

میرزا عبدالرزاق مشرب اصفهانی

میرزا عبدالرزاق طبیب اصفهانی متخلّص به «مشرب» ادیب فاضل و شاعر [در قرن دوازدهم هجری] مؤلف کتاب «الطّب».(2)

[در اکثر علوم از جمله طبابت مهارت داشت. در عهد عالمگیر پادشاه به هندوستان رفت و چندی در کشمیر به سر برد. در اواخر عمر در تَتِه می زیست و سرانجام در سال 1127ق وفات یافت این رباعی از اوست:

یک چند در این شهر پریشان گشتیم گفتیم گران شویم ارزان گشتیم

در طالع ما کساد بازاری بود کآئینه فروش شهر کوران گشتیم(3) ]


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص394.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص774؛ الذریعه، ج15، ص137.
3- ریحانة الادب، ج5، ص317؛ الذریعه، ج9، ص1046؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص280.

ص: 231

میرزا عبدالرزاق نشئه

میرزا عبدالرزاق تبریزی اصفهانی متخلّص به «نشئه» از شعرای قرن دوازدهم هجری. سخن شناس بود و عمر در صحبت با شعراء و شعر صرف نموده بود و آنچه می گفت درست و سنجیده بود. در اصفهان وفات یافت.

در پای خمی دیده پیمانه ضیا یافت کوری به قدمگاه می ناب شفا یافت(1)

[بیت فوق متعلق به سراجای نقاش اصفهانی است.(2)

درباره او نوشته اند که سلسله نسبش به جهانشاه ترکمان می رسد. نسخه ای از دیوان اشعار او به شماره 14761 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3) ]

شیخ عبدالرسول اصفهانی

شیخ عبدالرسول اصفهانی [از علمای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری] از شاگردان آخوند خراسانی بوده و «شرح خطبه: اوّل الدّین معرفته» را از تقریرات استاد خویش تألیف نموده است. و در حدود سال 1356ق در نجف وفات یافته است.(4)

شیخ عبدالرسول الیادرانی

شیخ عبدالرّسول الیادرانی چهارسوقی، عالم فاضل معاصر [فرزند حاج حسین، از اهالی محلّه «الیادران» اصفهان. ابتدا در مدرسه صدر حجره داشت و به تحصیل مشغول بود و در کنار تحصیل با تلاش و کار امرار معاش می کرد. عاقبت به عتبات عالیات رفته


1- تذکرة المعاصرین حزین، صص 225 و 226.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص562.
3- فهرست مختصر مجلس، ص378.
4- الذریعه، ج13، ص209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص776.

ص: 232

و به تحصیل پرداخت و در سامرا ساکن شد. او چون دیگران را با لفظ «اخوی» مخاطب قرار می داد، به شیخ عبدالرّسول اخوی شهرت یافته بود.]

سیّد عبدالرّسول بزمی اصفهانی

حاج سیّد عبدالرّسول شجره متخلّص به «بزمی» [فرزند حاج سیّد اسماعیل و از نوادگان «شجره، ذاکر اصفهانی»] شاعر عارف ادیب و واعظ. [در قرن چهاردهم هجری[ در سال 1285ق در اصفهان متولّد شده، از غزل سرایان اصفهان و از اعضاء قدیمی و محترم انجمن ادبی شیدا بود. ارادت خدمت آقا میرزا عباس صابرعلی پاقلعه ای داشت. و علاوه بر فضل و ادب در علم تجوید و قرائت به سبک مرحوم محمّدعاصم کاشانی مهارت داشت و در شناخت آثار هنری خصوصا نقاشی صاحب نظر بود. در سال 1355ق [12 آبان 1312 مطابق سنگ مزار او] وفات یافت و در تخت فولاد [تکیه آغاباشی] مدفون شد.

از اوست:

با یاد دوست سر به گریبان که می برد زین باغ برگ عیش به دامان که می برد

جز یاد غنچه دهنت ای گل مراد ما را به سیر باغ و گلستان که می برد(1)

سیّد عبدالرّسول اعرجی

سیّد عبدالرّسول بن حسن حسینی اعرجی عبیدلی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص219؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 86 و 87؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص227؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2708 و 2709؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ یادداشت های محقّق گرامی آقای حمید خلیلیان؛ بدایع و نوادر، ص31؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج3، ص1917؛ دانشوران اصفهان: مخطوط؛ دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص302؛ تذکرة الشعراء (عارفچه) ، ص23.

ص: 233

هجری. او در پشت نسخه ای از «ارشاد القلوب» دیلمی، را نوشته است. بر حسب دستور او بهاءالدّین محمّد بن محمّدصالح مازندرانی در سال 1127ق بر این کتاب حواشی نوشته است. این کتاب به شماره 577 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

شیخ عبدالرّسول پناهنده گزی*

حاج شیخ عبدالرّسول بن حاج شیخ غلامرضا پناهنده گزی بُرخواری اصفهانی، عالم فاضل، از علمای معروف شهر گز، پس از تحصیل مقدمات به قم رفته و در درس حضرات آیات شیخ حسین نوری، ستوده، شیخ یحیی انصاری، شیخ نعمت اللّه صالحی نجف آبادی، مکارم شیرازی و سلطانی طباطبائی حاضر شد. سپس از درس خارج آیات عظام گلپایگانی، محقّق داماد و سیّد محمّدصادق روحانی بهره گرفت. آنگاه به اصفهان مراجعت نمود. اغلب در اصفهان در مدرسه ملاّ عبداللّه و مدرسه ذوالفقار تدریس می نمود و در گز به راهنمایی و ارشاد مردم می پرداخت.

او از مخالفین رژیم پهلوی بود و فعالیت های سیاسی او برای مبارزه مورد استقبال و حمایت مردم زادگاهش قرار داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در دو دوره به عنوان نماینده مردم بُرخوار و میمه به مجلس شورای اسلامی راه یافت. وی سرانجام در ماه شهریور 1380ش وفات یافته و در گلزار شهدای گز به خاک سپرده شد. کتاب «اسلام و آزادی» و چندین حاشیه بر کتب فقهی از آثار اوست.(2)


1- فهرست مرعشی، ج2، ص173.
2- روضه رضوان، ص83؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: خطّی.

ص: 234

شیخ عبدالرّسول قائمی*

حاج شیخ عبدالرّسول قائمی فرزند شیخ فرج اللّه دیزیچه ای اصفهانی، از علمای معاصر اصفهان.

در 3 رمضان 1316ق در روستای «دیزیچه» اصفهان متولّد شد. مقدمات را در زادگاه خود نزد شیخ فرج اللّه دیزیچه ای آموخت. سپس به اصفهان رفته و سطوح را نزد میر سیّد احمد مدرس و شیخ علی مدرس یزدی به پایان رساند و دروس خارج را نزد سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و سیّد محمّدرضا خراسانی فرا گرفت. آنگاه به حوزه علمیه قم رفته و در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد. او در سال 1349ق به نجف اشرف مشرّف شده و از درس حضرات آیات میرزا محمّدحسین نائینی، شیخ ضیاءالدّین عراقی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره گرفت. در سال 1360ق پس از مراجعت از سفر حج به امر آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و درخواست اهالی شهر به آبادان رفت و در آنجا به تبلیغ دین و خدمت به مردم مبادرت ورزید و نماز جماعت را در مسجد نو آن شهر اقامه نمود.

از اقدامات مؤثر او مبارزه با بدعت ها و عقاید انحرافی همچون عقاید کسروی و بیان روشن و مستدل حقایق اسلام به مردم بود. از خدمات اجتماعی او احداث و یا تعمیر برخی از مدارس و مساجد همچون مسجد نو، مدرسه قائمیه و دارالایتام و حوزه علمیه در آبادان و مسجد ولیعصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) در جزیزه خارک است.

او پس از آغاز جنگ ایران و عراق در سال 1359ش به اصفهان مراجعت نموده و در مسجد باب الرّحمه واقع در دروازه دولت به اقامه جماعت مشغول شد و در کنار آن به ارشاد مردم و رفع گرفتاری های نیازمندان پرداخت.

ص: 235

این عالم جلیل القدر سرانجام در صبح روز شنبه 23 شعبان 1412ق (مطابق 16 بهمن 1372ش) در اصفهان وفات یافته و پیکر او به قم منتقل و در یکی از اطاق های صحن بزرگ مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) مدفون گردید.

از تألیفات او: 1. «رساله ای در حدیث غدیر»2. «شرح برخی از خطب نهج البلاغه»3. «یادداشت هایی در فقه» را می توان نام برد.(1)

سیّد عبدالرّسول حجازی دهاقانی*

سیّد عبدالرّسول حجازی دهاقانی فرزند سیّد هاشم بن میرزا بابا حسینی دهاقانی، عالم فاضل جلیل. در سال 1265ش در دهاقان متولّد شد و جهت تحصیل به اصفهان آمد. او هشت سال از محضر عالم ربانی و حکیم عارف آخوند ملاّ محمّد کاشانی کسب فیض نمود و تربیت شد. همچنین از درس حکیم جهانگیرخان قشقائی، میرزا احمد مدرس، آقا سیّد مهدی درچه ای و سیّد عبداللّه ثقة الاسلام بهره گرفت.

وی سرانجام در دی ماه 1358ش وفات یافته و در تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. او از شاگردان و رفقای صمیمی حاج آقا رحیم ارباب بود که پس از نابینائی مرحوم ارباب به جای ایشان امامت مسجد گرگ یراق ها را به عهده گرفت. همچنین مرحوم حجازی از دوستان صمیمی حاج میرزا آقا دهکردی امام جماعت مسجد سرخی اصفهان بود. و پس از آنکه مرحوم دهکردی به بیماری مبتلا شد، به جای او در مسجد سرخی اقامه جماعت نمود.

او صاحب مکنت بود و به فقراء و طلاب کمک و مساعدت می نمود. از ایشان سقاخانه ای در سرای ساروتقی به یادگار مانده است. وی در اواخر عمر در مسجد کرمانی


1- آثار الحجّه، ج2، ص204؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص16؛ آئینه پژوهش: سال چهارم، شماره 6، مورخ 1373ش، ص120؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ تربت پاکان قم، ج2، ص939.

ص: 236

امامت می نمود.(1)

عبدالرّسول منتصر

عبدالرّسول منتصر، شاعر ادیب متخلّص به «حقیقت» کارمند بازنشسته بانک ملّی ایران و کارشناس رسمی حسابداری دادگستری اصفهان. وی در روز شنبه 5 ذیقعده 1411ق وفات یافته و در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

این شعر از اوست:

شدم سخت درمانده از کرد خویش پشیمان ز کرد کار و گشتم پریش

بکردم همی روز و شب را تَبَه سراسر بود نامه ام پر گُنَه

«حقیقت» ره رادمردان را بگیر تو تا زنده ای دست افتاده گیر(2)

میرزا عبدالرّسول مداح شوشتری

میرزا عبدالرّسول مداح شوشتری، شاعر ادیب و مرثیه سرای معروف. [در اوایل قرن سیزدهم هجری] مقبره او در قبرستان سر قبر آقای اصفهان بوده که پس از تخریب و تسطیح قبرستان، قبر او هم از بین رفت.(3)

عبدالرّسول ناطق شهرضائی

عبدالرّسول طبیبیان متخلّص به «ناطق» [فرزند سیّد هادی] شاعر ادیب و طبیب حاذق


1- شرح مجموعه گل، صص 382-384؛ زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقائی، ص114؛ سیمای دهاقان، ص481.
2- مزارات اصفهان، ص129.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص117؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص902؛ مزارات اصفهان، ص52.

ص: 237

در سال 1283ش در شهرضا متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در [شهرضا] و اصفهان به پایان رسانید و در ضمن تحصیل، علوم قدیمه همچون صرف و نحو و معانی و بیان را آموخت [در طب نیز نزد دکتر احمدخان محیی، دکتر مسیح اللّه خان حافظ الصحّه و میرعلائی تحصیل کرد.] در سال 1311ش پس از موفقیت در آزمون پزشکی، در بهداری شهرضا به فعالیت پرداخت. او در هنگام تحصیل در اصفهان در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و [سرانجام در 12 بهمن 1364ش وفات یافته و در صحن امامزاده شهرضا مدفون شد. او از شعرای نامدار دیار خود بود. و در شعر کتاب های «گلچین ناطق»، «رضانامه» و «مادر» را نوشته است.(1) ]

این ابیات از او (به مناسبت میلاد مسعود پیامبر اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است:

امروز درخشان شده یک کوکب بس تابان کز پرتو نور آن روشن شده هر ایوان

از جانب یزدان گشت، این نور هویدا بین تا محو شود ظلمت، معدوم شود حرمان

عبدالرشید

عبدالرشید بن محمّد مقیم [از فضلای قرن یازدهم هجری] از شاگردان علاّمه مجلسی است. او نسخه ای از جلد یکم «بحارالأنوار» را در سال 1093ق کتابت نموده و در کتابخانه دانشمند عالیقدر جناب آقای دکتر سیّد احمد تویسرکانی در اصفهان موجود است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص497؛ تاریخ شهرضا، ج2، ص372.

ص: 238

حاج عبدالرّضا موغاری اردستانی

حاج عبدالرّضا بن شکراللّه بن عارف بن محمّد موغاری اردستانی [از کاتبان و فضلاء قرن دهم هجری] در بامداد روز جمعه 28 محرم 973ق کتابت نسخه ای از «مجموعه ورام» را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 5388 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

[موغار از روستاهای اردستان اصفهان است.]

عبدالرضا متین اصفهانی

میرزا عبدالرّضا اصفهانی متخلّص به «متین» فرزند عبداللّه بن عبدالعال بن شیخ حسین نجفی مالکی، شاعر ادیب در قرن دوازدهم هجری. پدرش از نجف اشرف به اصفهان آمده و او در سال 1103ق در اصفهان متولّد شد. در 16 سالگی به هند رفته و به واسطه قریحه و ذوق شعر و ادب مورد توجه اعیان و بزرگان آنجا قرار گرفت. عاقبت در سال 1175ق به بنگاله رفته و در همان سال وفات یافت. دیوان اشعار او قریب به دوازده هزار بیت دارد.

از اوست:

به عزم گلشن امشب برق بی تابانه می آید خسی باقی است پنداری ز خاک آشیان من(2)


1- فهرست مرکزی دانشگاه، ج15، ص4233؛ تراجم الرّجال، (چاپ 1422ق) ، ج2، ص50.
2- تذکره خزانه عامره، ص426؛ تذکره سرو آزاد، ص236؛ الذریعه، ج9، ص958؛ تذکره غنی، ص118؛ تذکره روز روشن، صص 710-712؛ کاروان هند، ج1، صص 1211-1213؛ صحف ابراهیم، صص221 و 222؛ مجمع النفایس، ص119؛ منتخب اللطایف، ص638.

ص: 239

ملاّ عبدالرّضا کاشانی

مولی عبدالرّضا کاشانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از شاگردان علاّمه مجلسی است. او در شوّال 1077ق جلد دوم «بحارالأنوار» را در اصفهان به خط نسخ کتابت نموده و آن را نزد علاّمه مجلسی قرائت کرده و مجلسی در تاریخ ربیع الاوّل 1078ق گواهی قرائت و اجازه روایت جهت او مرقوم نموده است و با القاب «المولی الفاضل الصّالح التّقی و الزّکی» از او یاد کرده است.(1)

عبدالسّلام اصفهانی

عبدالسّلام اصفهانی، از اصحاب حضرت جواد علیه السلام است.(2)

عبدالسّلام عنبری اصفهانی

ابوالغنائم عبدالسّلام بن عبدالصّمد بن احمد بن فضل بن احمد بن علی عنبری اصفهانی. [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] شیخ صالح از اولاد محدّثین بوده و از ابوالقاسم عبدالرّحمان بن منده، ابوعمرو عبدالوهاب بن مندة و جز آنها حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده است.(3)

عنبری منسوب به «بنی عنبر» (عنبر بن عمرو بن تمیم) و طائفه ای از بنی تمیم می باشند.

عبدالسّلام کمال اصفهانی

عبدالسّلام بن ماجد اصفهانی، معروف به «کمال» از ادبای قرن یازدهم هجری. از


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 50 و 51؛ فهرست مرعشی، ج1، ص340؛ الرّوضة النّضره، ص322؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص34؛ اجازات الحدیث، ص69؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص341.
2- مستدرک عوالم (جلد حضرت جواد علیه السلام ) ، ص171.
3- التّحبیر، ج1، ص450.

ص: 240

آثار او: «مناظره بغداد و اصفهان» به نظم و نثر فارسی.(1)

عبدالسّلام حسن آبادی

ابوالخیر عبدالسّلام بن محمود بن محمّد بن احمد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان حسن آبادی جرواآنی معروف به «ابن ابی عیسی» [از محدّثین قرن ششم هجری.] از اهالی محله «جرواآن».

از حفاظ حدیث و شیخ فاضل و صالح و صادق و از خاندان محدّثین بوده و در سال 449ق متولّد شده است.

از ابومنصور شجاع بن علی بن شجاع مصقلی، ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد بن ابی عیسی حسن آبادی (عموزاده صاحب عنوان) و ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی و جز آنان حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی در محله جیران (جرواآن) او را ملاقات کرده و از او حدیث شنوده است.

سرانجام در 25 صفر 534ق در اصفهان وفات یافت.(2)

عبدالسّمیع اصفهانی

عبدالسّمیع اصفهانی، از علماء کاملین در قرن دهم هجری بوده و حافظ حسین کربلائی مؤلف «روضات الجنان» گوید: در شهر صفر سال 956ق در اصفهان به خدمت او رسیده است.(3)


1- الذریعه، ج22، ص29.
2- التّحبیر، ج1، ص451.
3- روضات الجنان، ص333.

ص: 241

شیخ عبدالصالح پاشنه طلائی

شیخ عبدالصالح بن آقا محمّدمهدی پاشنه طلائی یزدی [بن محمّداسماعیل بن محمّدابراهیم بن ملاّ محمّدصادق اردستانی]، عالم فاضل [در اواخر دوره قاجاریّه] از نوادگان ملاّ محمّدصادق اردستانی است و در یزد سکونت داشته است.(1)

عبدالصّمد عنبری

ابونهشل عبدالصّمد بن احمد بن فضل بن احمد بن علی بن یحیی بن ابان بن حکم بن مرثد بن جابر بن خیوان بن اخرم بن ذهل بن ذؤیب عنبری ادیب، [از محدّثین و ادباء و فضلای قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]

در سال 427ق متولّد شده و از ابوالفضل هارون بن محمّد بن احمد بن عبداللّه بن هارون اصفهانی، ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن زیده ضبّی، ابوالحسن احمد بن محمّد بن حسین بن فادشاه اصفهانی، ابوذر محمّد بن ابراهیم بن علی صالحانی و ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شاذان اعرج و جز آنان حدیث شنیده است.

ابونهشل عنبری در سال 510ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه تمام مسموعاتش را نوشته است. او در ذیحجه 517ق وفات یافته است.(2)

شیخ عبدالصّمد محلاّتی

شیخ عبدالصّمد بن حسین محلاّتی، فاضل ادیب [در قرن سیزدهم هجری] سال ها در


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص22.
2- التّحبیر، ج1، ص455.

ص: 242

اصفهان ساکن بوده و از علمای این شهر کسب فیض می نموده و به کتابت کتب علمی و ادبی می پرداخته است.

در اصفهان نزد [ملاّ محمّدباقر فشارکی و میرزا یحیی بیدآبادی و(1) ] حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی فقه و اصول را آموخته و در فن قرائت از ملاّ خدابخش بهره گرفته است.(2)

او در 17 جمادی الاولی سال 1273ق کتابت نسخه ای از «عروض» سیفی شاعر بُخاری را در اصفهان به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه ضمیمه مجموعه شماره 623 کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)

همچنین در تاریخ 20 ربیع الثانی 1284ق کتابت «رساله ای در معما» از: ملاّ حاجی را در مدرسه میرزا حسین جنب مسجد سیّد حجة الاسلام به پایان رسانیده است. رساله ضمن مجموعه شماره 623 در کتابخانه دانشکده الهیات مشهد موجود است.(4)

محلاّتی مجموعه ای شامل کتاب های «اشکال الاربعه»، «تعدیل المیزان» و «شرح تهذیب المنطق» را در سال های 1281 و 1291ق در اصفهان به خط نسخ و نستعلیق کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. مُهر بیضوی او «عبده الرّاجی عبدالصمد» و تاریخ تملک او بر این نسخه شوال 1295ق است.(5) او تا این سال در قید حیات بوده است.

عبدالصّمد تبریزی

عبدالصّمد بن عاشور تبریزی از فضلاء قرن یازدهم هجری در سال 1101ق «شرح شرایع» را به فارسی ترجمه کرده و آن را «سفینه توفیق» نام نهاده و کتاب را به نام شاه سلیمان و در مدرسه سلیمانیه اصفهان نوشته است. نسخه این کتاب به خط مؤلّف نامبرده


1- تراجم الرجال، ج1، ص297.
2- بیان المفاخر، ج2، ص96.
3- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص389.
4- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص390.
5- فهرست مرعشی، ج17، ص203.

ص: 243

به نظر مرحوم تربیت رسیده است.(1)

نسخه ای از کتاب «سفینه توفیق» در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2)

شیخ نورالدّین عبدالصّمد نطنزی

شیخ نورالدّین عبدالصّمد بن علی اصفهانی نطنزی از مشایخ اقطاب صوفیه است. [در علوم دینی علوم خود مهارت داشته و مراتب سیر و سلوک را نزد مشایخ طریقت طی نموده] و از شیخ نجیب الدّین بزغش خرقه پوشیده است. [شیخ عزّالدّین محمود نطنزی کاشانی و] شیخ کمال الدّین عبدالرّزاق کاشانی [سال ها نزد او عرفان نظری آموخته و از مقام علمی و معنوی او کسب فیض نموده و] از او خرقه پوشیده اند.

شیخ نورالدّین در نطنز ساکن بوده و خانقاه داشته و همانجا در سال 699ق وفات یافته و به خاک رفته و مریدانش بقعه ای عالی بر سر مزار او بنا کرده اند.(3)

عبدالصّمد امامی

عبدالصّمد شریف بن موسی (بن) رضا امامی، عالم فاضل [از محدّثین و دانشمندان قرن یازدهم هجری] از شاگردان علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی بوده و کتاب «من لا یحضره الفقیه» را نزد او خوانده و در پایان کتاب الصلاة، علاّمه مجلسی اَنهائی را در ذیحجه 1095ق به نام او مرقوم فرموده است. همین عبدالصّمد می نویسد که در دهه آخر سال 1090ق کتاب را در مدرسه سلیمانیه مقابله کرده است. کاتب نسخه


1- دانشمندان آذربایجان، ص256؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص303؛ الذریعه، ج12، ص196.
2- فهرست مسجد اعظم قم، ص229.
3- هفت اقلیم، ج2، ص439؛ شرح سوانح، ص4؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 39-44؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص777.

ص: 244

محمّدقاسم بن میرزا علی رازی است و کتاب به شماره 3603 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

صاحب عنوان ظاهرا شارح «توحید مفضل» است.

«شرح توحید مفضل» که در سال 1095ق نگاشته شده ضمن مجموعه شماره 3514 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

همچنین او مجموعه ای شامل: «اثبات حدوث العالم» تألیف: شیخ حسین تنکابنی و «الالهیات» تألیف: شمس الدّین محمّد خفری را برای استادش شیخ بهاءالدّین (محمّدفاضل هندی) در سال 1089 کتابت نموده که به شماره 94 در کتابخانه آقای افشین عاطفی در کاشان موجود است.(3)

عبدالصّمد مردویه

ابوعبداللّه عبدالصّمد بن یزید (مردویه) از مصاحبین فضیل بن عیاض [است.] صاحب عنوان به «مردویه صائغ» شهرت داشته است. فوت او در سال 235ق(4) [واقع شد.]

عبدالصّمد نَقنِه ای

عبدالصّمد نَقنِه ای [خطاط نستعلیق نویس قرن سیزدهم هجری.] در روز جمعه 19 شوال 1268ق نسخه ای از کتاب «تحفه نظامیّه» تألیف: عبدالقادر رویانی را به خط نستعلیق نوشته است. کتاب به شماره 577 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس


1- فهرست مرعشی، ج10، ص4؛ اجازات الحدیث، ص71؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص355؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص34.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2525.
3- فهرست عاطفی، ص105.
4- میزان الاعتدال، ج2، ص232.

ص: 245

موجود است.(1)

[«نقنه» به فتح نون و سکون قاف و کسر نون دوّم، از روستاهای سمیرم اصفهان است.]

عبدالظهیر کرهرودی

عبدالظهیر بن معصوم کرهرودی [خطاط قرن یازدهم هجری] نسخه ای از «ترجمه الهیات شفا» را که سیّد علی امامی اصفهانی ترجمه کرده بود را به خط تعلیق نوشته و نسخه جزو کتاب های اهدایی آقای مشکوة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

سیّد عبدالعال کرکی

سیّد عبدالعال بن سیّد حسین حسینی کرکی عاملی، از علمای اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او از جمله کسانی است که در وقف نامه مدرسه نوریه، به وقف شهادت داده است. و سجع مهر او عبارت: «الواثق برحمة الغنی عبدالعال بن حسین الحسینی» است.(3)

شیخ عبدالعال فریدنی

شیخ عبدالعال بن محمّد مقیم فریدنی خوانساری، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن دوازدهم هجری است، ظاهرا از شاگردان علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی بوده و در


1- فهرست گوهرشاد، ص84.
2- فهرست اهدایی مشکوة، ج3، ص200.
3- تاریخچه اوقاف اصفهان، ص90.

ص: 246

اصفهان به تدریس و تحقیق و تألیف مشغول شده است. او تا سال 1149ق در قید حیات بوده و سال وفاتش معلوم نیست. جمعی از فضلاء نزد او تحصیل کرده اند از جمله فرزندش علی و نظام الدّین خوانساری و محمّدرضا بن سلطان احمد قاری خوانساری(1) ] به دستور او در جمادی الثّانیه 1107ق، نظام الدّین محمّدفاضل تونی کتاب «الروضة البهیّه» را نوشته و صاحب عنوان آن را با نسخه ای که به نظر علاّمه مجلسی رسیده و تصحیح شده است، مقابله و تصحیح کرده است. تاریخ مقابله 1119ق است. این نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

شیخ عبدالعال «مصباح» کفعمی [موسوم به «جنة الامان الواقیه»] را به فارسی ترجمه کرده [و آن را به شاه طهماسب ثانی تقدیم داشته است.] نسخه ای از این کتاب به خط علی بن عبدالعال (فرزند مترجم) و موّرخ شوال 1108ق با حواشی مترجم، به خط نستعلیق و نسخ، به شماره 1259 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3) [نسخه دیگری از این کتاب به شماره 2509 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد.(4)

از آثار او کتابی در «ادعیه» مشتمل بر 40 باب به فارسی نوشته و تاریخ کتابت 6 جمادی الاوّل 1121ق است. نسخه به شماره 15353 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(5) ]

او همچنین در حواشی «تفسیر جوامع الجامع» طبرسی، حواشی از «تفسیر بیضاوی» نقل نموده و تعلیقاتی در نقد آن از خود افزوده و کتاب را در 17 رجب 1149ق وقف


1- بنگرید به: الکواکب المنتشره، صص 444 و 445.
2- فهرست رضوی، ج5، ص448.
3- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص402.
4- فهرست خطی احیاء، ج7، ص10.
5- فهرست مختصر مجلس، ص39.

ص: 247

نموده است. نسخه به شماره 241 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم نگهداری می شود.(1)

[شیخ عبدالعال «صحیفه سجادیه» را ترجمه کرده و شاگردش نظام الدّین خوانساری در سال 1110ق آن را کتابت کرد. سپس به امر او شاگرد دیگرش محمّدرضا خوانساری در 10 رمضان 1110 ملحقاتی بر «صحیفه سجادیه» را کتابت نمود و مترجم حواشی مفیدی به فارسی به آن کتاب افزود. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه مرحوم شیخ مهدی مجدالعلماء نجفی در اصفهان موجود است.(2) ]

میر عبدالعال نجات کوه گیلویه ای

میر عبدالعال متخلّص به «نجات» فرزند میر محمّدمؤمن حسینی کوه گیلویه ای. شاعر ادیب و نویسنده ماهر در قرن یازدهم و دوازدهم هجری. پدرش در دستگاه میرزا حبیب اللّه صدر بوده، سپس مستوفی کوه گیلویه و بعدا استرآباد شد. فرزندش در عداد منشیان دستگاه سلاطین صفویه بوده [و مدتی در کتابخانه سلطنتی کار می کرده و خط خوشی داشته است.]

فوتش در سال 1141ق به سن متجاوز از 90 سال روی داده قبرش در تکیه آقا حسین خوانساری است. مادّه تاریخ وفاتش را [میرزا شفیعای] اثر شاعر گوید:

چون میر نجات از جهان کرد عبور شد جای غزل مرثیه خوانی دستور

در ضمن دعا «اثر» به تاریخش گفت: «با سیّد کائنات گردد محشور»

فوتش را در سال 1121ق نیز گفته اند.

شعر خوب می گفته و در آن «نجات» تخلّص می نموده است. دیوانش قریب به ده هزار بیت است. [نسخه هایی از «دیوان نجات» در کتابخانه آکادمی علوم شوروی در


1- فهرست فیضیه (استادی) ، ج1، ص66.
2- تراجم الرجال، ج1، ص299 و ج2، ص851؛ قبیله عالمان دین، ص235.

ص: 248

لنینگراد، و کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است. «مثنوی مسیر الطّالبین» که در سال 1085ق سروده شده و حدود هزار و دویست بیت است و «مثنوی گل کشتی» در آداب و رسوم و فنون کُشتی که در سال 1112ق سروده شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه ملّی تبریز، موزه بریتانیا، کتابخانه ملّی ملک، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه آکادمی علوم شوروی در لنینگراد و کتابخانه دانشگاه پنجاب لاهور در پاکستان موجود است. مقبره «میر نجات» تا سال های اخیر باقی بود و در تعمیراتی که در سال 1373ش توسط شهرداری اصفهان در تکیه آقا حسین خوانساری صورت گرفت مقبره او را از بین بردند.]

از اوست:

می خواست سوی من نگرد سوی خویش دید خوش نوش کرد شربت بیمار خویش را(1)

شیخ عبدالعال همایون فریدنی

شیخ عبدالعال فریدنی متخلّص به همایون، از احفاد شیخ علی بن عبدالعالی کرکی (محقّق ثانی) و خود از شعرای قرن سیزدهم هجری است. در غزل سرائی صاحب طبعی خوش بوده و با هجو دیگران را می آزرده است. عاقبت در سال 1229ق او را در هنگام خواب کشتند.


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 483-485؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص968؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110؛ تذکرة المعاصرین حزین، صص 157-161 و 288-294؛ تاریخ ادبیات فارسی (اته) ، ص199؛ تذکره غنی، ص133؛ کلمات الشعراء، ص113؛ الذریعه، ج9، ص1171؛ ریحانة الادب، ج6، ص133؛ تذکره روز روشن، صص 804-806؛ تذکره شمع انجمن، ص715؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، ص1367؛ صحف ابراهیم، صص 226 و 227.

ص: 249

از اوست:

بگذشته ز ابروان تو مژگان و من ز جان باید ز جان گذشت چو تیر از کمان گذشت(1)

شیخ عبدالعالی کرکی

شیخ عبدالعالی فرزند علاّمه فقیه شیخ نورالدّین علی (محقّق ثانی) [بن حسین بن علی بن محمّد بن عبدالعالی] کرکی عاملی، عالم فاضل، فقیه محقّق. [از علمای قرن دهم هجری.] متولّد در شب جمعه 19 ذیقعده سال 926ق و متوفی به سال 993ق. مدفون در مزار متبرک درب امام اصفهان و پس از گذشت سی سال استخوان ها به مشهد مقدّس رضوی منتقل و در دارالسیاده مبارکه مدفون شد.(2)

[مادّه تاریخ وفاتش عبارت «ابن مقتدای شیعه» است. او از پدرش روایت می کند و جمعی از فضلاء همچون: معانی تبریزی، قاضی حبیب اللّه بن علی طوسی، نورالدّین محمّد نسّابه اصفهانی، محمّد بن احمد اردکانی، ابوالحسن شریف قائنی، حسین بن حیدر بن قمر کرکی، شیخ بهائی، میرداماد، یونس جزایری، قاضی معزالدّین حسین اصفهانی و دیگران از او روایت کرده اند.

کتاب ها و رساله های زیر از اوست:

1. «اللّمعه فی عدم عینیة الجمعه» 2. «حاشیة ارشاد الاذهان» که در کتابخانه مدرسه


1- تذکره اختر، ص231؛ تذکره سفینة المحمود، ص209؛ مکارم الآثار، ج3، ص781؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص2098؛ تذکره دلگشا، ص601؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج6، صص 1184 و 1185؛ ریحانة الادب، ج6، ص372؛ تذکره مدایح الحسینیّه: مخطوط، صص 437 و 438؛ تذکره شعرای خوانسار، صص 204-208؛ دانشمندان خوانسار، ص567.
2- مزارات اصفهان، ص208؛ یادنامه سیّد بحرالعلوم میردامادی، ص12.

ص: 250

مروی تهران نسخه خطی آن وجود دارد. 3. «رسالة فی البلوغ و بیان حدّه»4. «النّظامیّه»5. «رسالة فی القبلة» خصوصا قبله خراسان6. «مناظرات مع مخدوم الشّریفی السُّنّی»7. «شرح الفیه» شهید(1) ]

عبدالعزیز آدمی اصفهانی

ابوبکر عبدالعزیز بن احمد بن علی تاجر معروف به «آدمی» از محدّثین [عامّه در قرن چهارم هجری] و از بازرگانان مشهور و به امانت معروف بوده و سال 386ق وفات یافته [است.]

از ابومحمّد عبداللّه بن خالد بن محمّد بن رستم رازانی روایت می کند.(2)

عبدالعزیز جزری اصفهانی

ابوالحسن عبدالعزیز بن احمد جزری اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری[ وی از فقهاء ظاهری و از اصحاب ابوسلیمان داود بن علی بن خلف اصفهانی قاضی «ربع اسفل» از سمت مشرق بغداد از طرف عضدالدّوله دیلمی بوده است.

او مؤلف «مسائل الخلاف» است و بعد از سال 270ق فوت شده است.(3)


1- لؤلؤ البحرین، ص135؛ الذریعه، ج15، ص73 و ج11، ص132 و ج24، ص195؛ احیاء الدّاثر، صص 122 و 123؛ ریحانة الادب، ج5، ص249؛ روضات الجنّات، ج4، ص199؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «عبدالعال»، ص62؛ فهرست مروی، ص103؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ص290؛ هدیة الاحباب، ص255؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص282.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص127.
3- احقاق الحق، ج1، ص167؛ الفهرست: ابن ندیم، ص273.

ص: 251

عبدالعزیز مافرّوخی

ابومحمّد عبدالعزیز بن احمد مافرّوخی از دانشمندان و محدّثین خاندان مافرّوخ اصفهان.(1)

عبدالعزیز ماجشون اصفهانی

ابوعبداللّه عبدالعزیز بن عبداللّه بن ابی سلمه تیمی ماجشون، [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری] اصلاً از اهالی اصفهان و از حفاظ حدیث و ثقه بوده و در فقه هم مهارت داشت. در مدینه (یثرب) ساکن بوده و سپس به بغداد رفته و در سال 164ق در آنجا وفات کرده [و در مقابر قریش دفن شد] تألیفاتی در احکام دارد.

او از جعفر بن محمّد بن علی (امام صادق علیه السلام ) و عبداللّه بن دینار و عمر بن عبداللّه بن دلف روایت می کند و احمد بن عبداللّه بن یونس و عبداللّه بن صالح از او روایت می کنند.(2)

سکة ماجشون (کوی ماجشون) در اصفهان به او منسوب بوده و ماجشون به معنی «ماه گون» است.

عبدالعزیز دارکی اصفهانی

ابوالقاسم عبدالعزیز بن عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز دارکی اصفهانی، از بزرگان فقهاء و محدّثین شافعیه [در قرن چهارم هجری.]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص882؛ ریحانة الادب، ج5، ص152.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص124؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص134؛ الاعلام، ج4، ص145؛ ریحانة الادب، ج5، ص142.

ص: 252

پدرش (عبداللّه) و نیای مادری او (حسن بن محمّد دارکی) از محدّثین اصفهان بوده اند. عبدالعزیز در نیشابور و بغداد تحصیل کرده از ابواسحاق مروزی فقه و حدیث آموخته و ابوحامد اسفراینی نزد او بهره علمی برده است. این اسفراینی در حق او گوید:

«فقیه تر از او در روزگار ما ندیدیم.» سال ها در بغداد تدریس می نموده و از اکابر فقهاء شافعیه شمرده می شد. تا اینکه در شوال یا ذیقعده 375ق وفات یافته و در مقبره شونیزیه بغداد مدفون شده است.

او از نیای خود حسن دارکی روایت می کند و ابومنصور احمد بن حسین بن علی بن عمر حربی سکری از او روایت می کند.(1)

[«دارک» از قریه های بلوک قُهاب جی اصفهان است و اکنون در شمال شهر اصفهان واقع شده و به شهر پیوسته است.]

عبدالعزیز کسائی

ابومحمّد عبدالعزیز بن محمّد بن عبدالعزیز کسائی مقری، [از محدّثین عامّه اصفهان[ از ابی علی صحّاف، ابی عمرو بن حکیم، عبداللّه بن ابراهیم بن صباح، محمّد بن عمر بن حفص و احمد بن عثمان ابهری روایت نموده و در سال 388ق وفات کرده است.(2)

عبدالعزیز درآوردی اصفهانی

ابومحمّد عبدالعزیز بن محمّد بن عبید بن ابوعبیده درآوردی جهنی مدنی اصفهانی،


1- معجم البلدان، ج2، ص423؛ احقاق الحق، ج7، ص240؛ میزان الاعتدال، ج2، ص405؛ مجمل فصیحی، ج2، ص91؛ ریحانة الادب، ج2، ص205؛ طبقات الشافعیّه (حسینی) ، ص98؛ طبقات الشافعیه (اسنوی) ، ج1، ص508؛ طبقات الفقهاء، صص 125 و 212؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص224؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص284.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص128.

ص: 253

[از محدّثین عامّه اصفهان در قرن دوم هجری] از اهالی اصفهان و ساکن «مدینه» است. «زِرِکلی» در «الاعلام» او را به قریه «درآورد» از قراء خراسان منسوب می دارد. امّا حافظ ابونعیم در «اخبار اصفهان» می نویسد: چون شخص می خواست وارد شود می گفت «اندرون» اهالی «مدینه» او را «درآوردی» می گفتند.

او از ابراهیم بن عقبه، صفوان بن سلیم، حرب بن حسن طعان، نعیم بن حداد، عثمان بن عبیداللّه بن ابی رافع، علاء رقی، مکحول، هشام بن عروه، یحیی بن سعید انصاری، عمرو بن ابی عمرو، سهیل بن ابی صالح و زید بن اسلم روایت کرده است و عبداللّه بن عبدالوهاب، سعید بن منصور، احمد بن حنبل و یحیی بن سعین و دیگران از او استماع حدیث کرده اند.

او در سال 186ق [و یا به قولی در سال 182ق] وفات کرد.(1)

عبدالعزیز آدمی شیرازی

شیخ ابوالمبارک عبدالعزیز بن محمّد بن منصور بن ابراهیم بن مرداس آدمی شیرازی، از بزرگان و محدّثین و علمای قرن ششم هجری و ساکن شیراز بوده و در عهد اتابک زنگی بن مودود در جامع شیراز به خطابت مشغول بود و در سال 559ق در شیراز وفات یافت و قبرش در مقابل مسجد خبازه بوده است.

عبدالعظیم اصفهانی

عبدالعظیم اصفهانی، از فضلاء اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری و


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص125؛ طبقات المحدّثین، ج1، ص134؛ میزان الاعتدال، ص135؛ مرآت الجنان، ج1، ص404؛ الاعلام، ج4، ص150.

ص: 254

مؤلّف «شرح فرائد» است. در میان این کتاب اجازه ای از «محمّدعلی بن محمّدباقر» (ظاهرا حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام فرزند حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی) موجود است که در سال 1304ق برای عبدالعظیم نوشته است. «شرح فرائد» به شماره 3262 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

همچنین او رساله ای اجتهادی در بیع وجوه و غنا و پاره ای از مسائل اصول مانند تقلید و غیره به عربی را تألیف نموده و محمّدعلی گواری در سال 1301ق به خط نستعلیق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 3869 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زوّاره ای

حاج ملاّ عبدالعظیم بن محمّدتقی بیدگلی کاشانی زوّاره ای، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

در حدود سال 1170ق در «بیدگُل» کاشان متولّد شده و نزد میرزا ابوالقاسم قمی و ملاّ احمد نراقی به تحصیل پرداخته و به اجتهاد نائل شد. عاقبت در اردستان و زوّاره ساکن شده و به اقامه جماعت و تدریس و وعظ و خطابه پرداخت و در آن حدود صاحب نفوذ و اعتبار شد و هنگامی که لطفعلی خان ترشیزی مدرسه ای را در زوّاره احداث کرده و رقباتی را برای آن وقف نمود، ملاّ عبدالعظیم را به تولیت آن مدرسه و موقوفات معیّن نمود.

حاج ملاّ عبدالعظیم خط نسخ را خوش می نوشته و به کتابت قرآن مجید می پرداخته و نسخه ای از قرآن مجید را در سال 1248ق کتابت نموده است. [همچنین در سال


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2223.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2847.

ص: 255

1228ق نسخه ای از کتاب «آئینه شاهی» را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 1/7542 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1) ] سال فوتش به دست نیامد. فرزندان و اعقاب او از علمای زوّاره و اصفهان بوده اند.(2)

سیّد عبدالعظیم موسوی

سیّد عبدالعظیم بن حسن موسوی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری.] کتاب «المیراث» تألیف: حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی را به همراه علی میرزا در سال 1294ق در اصفهان تصحیح و مقابله کرده است. همچنین او در رجب 1293 کتابی در «امامت» تألیف: حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی را مقابله و تصحیح کرده است.(3)

سیّد عبدالعظیم لنجانی

سیّد عبدالعظیم بن سیّد علیرضا حسینی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل محقّق [حکیم و ادیب شاعر، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری.] از شاگردان میرزای قمی، سیّد محمّد مجاهد کربلائی و آقا سیّد علی طباطبائی (صاحب ریاض) بوده و خود عالمی جلیل و فقیهی بارع بوده [است. او پس از تحصیل در عتبات عالیات به هند رفته و در حیدرآباد ساکن شده و به تبلیغ پرداخته تا اینکه در شهر «لکهنو» هند] پس از سال 1231ق وفات یافته است.(4) [فرزند سیّد محمّد متخلّص به «صفا» هم از شعراء بوده است.]

کتب زیر از اوست:


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص619.
2- آتشکده اردستان، ج2، صص287 و ج1، ص156.
3- بیان المفاخر، ج2، صص 270 و 276.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص777؛ تذکره مآثر الباقریّه، ص92.

ص: 256

1. «تحفة الاصحاب» رساله عملیه به صورت سؤال و جواب و در آن از فتاوای میرزای قمی و آقا سیّد علی (طباطبائی) استاد خود نقل نموده [است. مؤلف آن را از کتاب دیگر خود «الضیاء اللاّمع» استخراج کرده و به فارسی به رشته تحریر درآورده است. کتاب در سال 1231ق تألیف شده و نسخه آن به خط حاج آقا بابا تبریزی خوئی و مورخ 24 ذیقعده 1264ق در کتابخانه سیّد محمّد جزائری در نجف اشرف موجود بوده است.(1) ]

2. «ضیاء اللاّمع» در شرح مختصر الشرایع 3. «المسطح السنی فی الرّد علی المنسطح الدکنی»، به عربی موضوع کتاب گفتگو و ردّ و ایرادی است بین مؤلّف و یکی از علماء حیدرآباد، پیرامون ربط حادث و قدیم. تاریخ تألیف 22 شوال 1228ق می باشد. نسخه گویا به خط مؤلف است و به شماره 3740 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) 4. «نور العرفاء فی شرح الهیات الشّفاء» در فلسفه به عربی، این کتاب محاکمه ای است بین حاشیه «ملاّ صدرای شیرازی» و حاشیه «آقا حسین خوانساری» بر «الهرات شفا» جلد اوّل آن به شماره 3960 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) [5. «عین الاصول»(4) 6. «شرح صمدیه»، به عربی، که محمّدصالح بن احمد بیدگلی در سال 1219ق کتابت کرده است و نسخه آن در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(5) ]


1- الذریعه، ج12، ص345؛ الکرام البرره، ج2، صص 741 و 742.
2- فهرست مرعشی، ج10، ص136.
3- فهرست مرعشی، ج10، ص342.
4- تراجم الرجال، ج1، صص 303 و 304.
5- فهرست مختصر گلپایگانی، ص456.

ص: 257

ملاّ عبدالعظیم کاشانی

ملاّ عبدالعظیم کاشانی، از فضلاء ساکن اصفهان در قرن یازدهم هجری و شاگرد علاّمه مجلسی است. علاّمه مجلسی اجازه مختصری در اواسط ربیع الثانی 1068ق جهت او در جزء سوم «من لا یحضره الفقیه» نوشته است. این نسخه در کتابخانه مرحوم شیخ عباس قمی در مشهد مقدس موجود بوده است.(1)

شیخ عبدالعلی اصفهانی

شیخ عبدالعلی اصفهانی نجفی، از بزرگان علماء و زاهد و عابد و صاحب کشف و کرامات بوده [و در قرن سیزدهم هجری می زیسته است.] وی را تألیفاتی بوده است که پس از مرگش از بین رفته است. وی دایی حاج عبدالمطلب تاجر بوده که حاجی مزبور دایی جدّ مادری مؤلّف احسن الودیعه است.

صاحب عنوان در نجف اشرف در محضر صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری به تحصیل پرداخته و سپس در آن شهر مقدس تدریس نموده است. سیّد ابوتراب خوانساری و میرزا محمود بن حسن بن میرزا خلیل طبیب رازی نزد او تحصیل کرده اند. وی در حدود سال 1300ق در شهر نجف وفات یافته و مدفون شده است.(2)

[مرحوم شیخ محمّد امامی خوانساری وی را از احفاد آقا محمّد بیدآبادی نوشته است. سیّد ابوتراب خوانساری درباره استاد خود میرزا عبدالعلی اصفهانی گوید:


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص51؛ الذریعه، ج1، ص152؛ الرّوضة النّضره، ص327؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص34؛ اجازات الحدیث، ص75؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص341.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص778؛ احسن الودیعه، ج2، ص17؛ الکرام البرره، ج2، ص743؛ نقباء البشر، ج3، ص1137؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص263.

ص: 258

«انّه کان جامعا للمعقول و المنقول و مصرّحا باجتهاده استاد الکل الشیخ مرتضی الانصاری»(1) ]

حاج عبدالعلی باقی*

حاج عبدالعلی باقی، از فضلاء و محقّقین معاصر در فروردین 1304ش. در شهرضا متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را نزد ملاّ علی نوری (اعمی) و سیّد فضل اللّه حجازی انجام داد. سپس به اصفهان رفت و در مدرسه جده و چندی بعد در مدرسه چهارباغ ساکن شد و نزد حضرات آیات شیخ محمّدباقر نجفی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی فقه و اصول را خواند. همچنین در درس «نهج البلاغه» میرزای علی آقا شیرازی و «شرح تجرید» حاج آقا صدر کوپائی حضور یافت. پس از آن یک سال در قم بود و از آنجا راهی تهران شد و در دانشکده معقول و منقول نزد اساتید آنجا الهی قمشه ای، مشکاة، بهمنیار، عصار، فاضل تونی و راشد تحصیل نمود. در کنار این تحصیلات، دروس حوزوی را نزد علمای تهران: استاد محمود شهابی تربتی، محمّدتقی آملی و سیّد احمد خوانساری تکمیل نمود.

او پس از اتمام تحصیل در کاشمر به تدریس پرداخت و مزار شهید سیّد حسن مدرس در آنجا را تعمیر کرد. در سال 1333ش به خاطر زدن تلگراف به حکومت وقت و اعتراض به بعضی مسائل (به همراه 9 نفر دیگر) به 4 سال زندان محکوم شد و از ادامه فعالیت او در اداره فرهنگ جلوگیری شد. پس از مدّتی به دعوت دکتر علی اکبر شهابی رئیس اوقاف کشور، در اداره اوقاف به کار پرداخت و در اراک، اصفهان و قم خدمت کرد در سال 1354ش بنا به نظر مرحوم آیة اللّه سیّد محمّدهادی میلانی مرجع عالیقدر،


1- دانشمندان خوانسار، ص398.

ص: 259

رئیس اوقاف خراسان شد. مدّتی بعد به خاطر اختلاف با استاندار خراسان (ولیان) به مازندران منتقل شد. در سال 1355ش به خاطر اینکه با تعرضات ثابتی و نصیری در موقوفات نوشهر مخالفت کرد، به فعالیت او در اوقاف خاتمه داده شد.(1)

او نویسنده ای توانا و شاعری خوش قریحه است و تألیفاتی را به رشته تحریر درآورده است از جمله:

1. «بهار ادب» مطبوع 2. «مدرس مجاهدی شکست ناپذیر» مطبوع3. «کلید نگارش»4. «رمز پیروزی»5. «تاریخ منظوم خراسان»6. «شکوفه های ایمان»7. «کارنامه اوقاف»

این بیت از اوست:

چه خوش است حال مرغی که اسیر درد باشد به قفس ترانه خواند به زبان بی زبانی(2)

سیّد عبدالعلی عقدائی

سیّد عبدالعلی عقدائی فرزند سیّد احمد، عالم فاضل جلیل. در عقدای یزد متولّد شده و مقدمات علوم دینی را در مدرسه کاسه گران و نیم آورد اصفهان تحصیل کرده. آنگاه به محضر آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی و آخوند ملاّ عبدالکریم گزی حاضر شد و کسب فیض نمود.

سال ها در اصفهان به شغل محضرداری مشغول بود. او متولّی مدرسه نیم آورد بود و در بین مردم به تواضع مشهور و عالمی خلیق و مهربان و زیرک و کاردان بود و در کمک به ایتام و فقراء تلاش می نمود. وی در 8 صفر 1371ق (برابر با 16 آبان 1330ش) وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.


1- مدرس مجاهدی شکست ناپذیر: پشت جلد.
2- تاریخ شهرضا، ج2، صص 344-347.

ص: 260

مادّه تاریخ وفاتش چنین است:

سر از بهشت بشیری بلند کرد و گفت: «شدی روانه بفردوس روح عقدایی»(1)

1371

حاج میرزا عبدالعلی مرندی

حاج میرزا عبدالعلی مرندی فرزند سیّد احمد بن سیّد حسین، عالم فاضل زاهد [از علمای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری] پدرش از اهالی «مرند» در آذربایجان بوده و به اصفهان آمده است. صاحب عنوان، از شاگردان آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آقا شیخ مرتضی ریزی بوده و در شب سه شنبه 21 ربیع الثانی 1354ق وفات یافته، در بقعه تکیه مرحوم ریزی مدفون گردید.(2)

عبدالعلی نصراصفهانی*

عبدالعلی نصراصفهانی متخلّص به «نصر» فرزند محمّدباقر، از نوجوانی لب به سرودن شعر گشوده و از محضر استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی بهره گرفته است. سال ها در اداره راه به فعالیت مشغول بوده تا اینکه بازنشسته شده است. در انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کند.(3)

میرزا عبدالعلی نحوی

میرزا عبدالعلی نحوی فرزند میرزا محمّدتقی بن حاج محمّدحسین نایب الصّدر


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144؛ شرح مجموعه گل، صص 379-381.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص778؛ بیان المفاخر، ج1، ص259؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126؛ مکارم الآثار، ج7، ص2499.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، ص795.

ص: 261

هرندی اصفهانی، عالم فاضل ادیب [از ادباء و دانشمندان قرن سیزدهم هجری.]

در سال 1222ق متولّد شده و در اصفهان نزد علمای عالیقدری چون شیخ محمّدتقی رازی ایوان کیفی و حاج محمّدابراهیم کلباسی تحصیل کرد و به فراگیری فقه و اصول و ادبیات فارسی و عرب مشغول شد و خصوصا در ادبیات عرب مهارت به سزایی به دست آورد تا جایی که به «نحوی» مشهور شده و به تدریس از مقدمات تا شرح لمعه پرداخت. او عالمی گوشه نشین و دور از شهرت و ریاست بود و علیرغم وسعت علم و فضل ناشناخته بود.

وی در ربیع الاوّل 1306ق وفات یافته و در بقعه سر قبر آقا در محلّه خوابجون اصفهان مدفون شد.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1 و 2. دو «شرح بر سیوطی» یکی سی هزار بیت و دیگری شصت هزار بیت 3. «رساله صیغ العقود» در فقه به فارسی که ملاّ عبدالصمد بن ملاّ علی در سال 1308ق به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 1151 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(2) 4. «رساله عیدیه»5. «صحیفة المیراث من عدیم الاثاث» در فقه، به فارسی، در احکام ارث، در یک مقدمه و 12 باب و یک خاتمه، که در جمعه 18 جمادی الاولی 1270ق از تألیف آن فراغت یافته و نسخه به شماره 1810 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) 6. رساله در «اوزان نصاب غلاّت چهارگانه» که جمعه 20 رجب 1309ق نوشته شده و ضمن مجموعه شماره 663 در کتابخانه دانشکده الهیات و


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 116 و 117؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص446؛ مزارات اصفهان، ص52؛ نقباء البشر، ج3، ص1938؛ مکارم الآثار، ج3، صص 752 و 753.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص127.
3- فهرست مرعشی، ج5، ص195.

ص: 262

معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(1) 7. شرح دعای «یا من ارجوه» از ادعیه ماه مبارک رجب8. حواشی بر «شرح لمعه» و «قوانین».

میرزا عبدالعلی نائینی

میرزا عبدالعلی بن میرزا محمّدحسین نائینی اصفهانی از خطاطان قرن سیزدهم هجری است. در نائین بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته است.

او در 5 جمادی الاولی 1277ق در تبریز «ترجمه عهدنامه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام » تألیف: محمّدکاظم (محمّدفاضل مشهدی) را نوشته است. نسخه آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

ترجمه کتاب «بحارالأنوار» را هم به خط نستعلیق در سوم رجب سال 1297ق کتابت کرده است که به شماره 6549 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

همچنین ترجمه جلد نهم «بحارالأنوار» (که شیخ محمّدتقی آقانجفی آن را به فارسی ترجمه کرده) را درشب نهم ربیع الثانی سال 1297ق به خط نستعلیق به پایان رسانیده و نسخه به شماره 7077 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(4)

عبدالعلی خوزانی

عبدالعلی شریف بن محمّدرضا خوزانی اصفهانی، خطاط خط نسخ. کتاب های چندی به خط او به چاپ رسیده است.


1- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص457.
2- فهرست رضوی، ج5، ص46.
3- فهرست مرعشی، ج17، ص135.
4- فهرست مرعشی، ج18، ص238.

ص: 263

عبدالعلی مُذَهِّب اصفهانی*

عبدالعلی مُذَهِّب اصفهانی فرزند میرزا رضا، نقاش و تذهیب کار عهد ناصرالدّین شاه قاجار است.

از کارهای وی تذهیب و تشعیر کتاب «امتحان الفضلاء» میرزا سنگلاخ است که در احوال خط و خطاطان نوشته و تصویر سیاه قلمی خود میرزا سنگلاخ در اوّل کتاب آمده است و تاریخ 1291ق دارد.(1)

عبدالعلی جزی*

عبدالعلی بن محمّدرفیع جزی [گزی]، از هنرمندان قرن دوازدهم هجری است. از اهالی روستای گز از بلوک بُرخوار اصفهان بوده و در ساختن اسطرلاب مهارت به سزایی داشته است. از آثار او اسطرلابی است که با همکاری برادرش محمّدباقر در سال 1124ق ساخته است.(2)

عبدالعلی خسروی (قائد بختیاری)*

استاد عبدالعلی خسروی متخلّص به «خسرو» و «خسرو قائد» فرزند غلامحسین بن رستم بن خسرو بن محمّدعلی بن میر قائد بابادی بختیاری، شاعر توانا و محقّق و نویسنده پرتلاش معاصر در 12 مهر 1307ش در ایذه خوزستان متولّد شد.

تحصیلات ابتدائی را در ایذه و هفتگل طی کرد و تحصیلات متوسطه را در اهواز به پایان برد و به استخدام اداره راه آهن درآمد و از آن اداره مأمور به تحصیل در رشته


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص400.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص383.

ص: 264

بهداشت گردید. در دانشگاه تهران تا مقطع لیسانس تحصیل نمود. پس از آن به اداره فرهنگ و هنر خوزستان منتقل شده و به عنوان معاون نگارش و کتابخانه ها به فعالیّت مشغول شد و در این پست مصدر خدماتی گردید از جمله چندین کتابخانه تأسیس و سایر کتابخانه های استان خوزستان را تجهیز نمود و در طی این سال ها در حمایت و تقویت انجمن های ادبی و هنری خوزستان نقش به سزایی داشت.

استاد خسروی از کودکی ذوق و قریحه شاعری داشت و به سرودن شعر می پرداخت. او در سال 1360ش بازنشسته شد و در سال 1365ش به اصفهان مهاجرت کرد و تا امروز در این شهر اقامت دارد. در اصفهان ابتدا در انجمن ادبی صائب و انجمن خانه هنرمندان شرکت می کرد. سپس به همراهی ده ها تن از ادباء و شعرای بختیاری مقیم اصفهان انجمن ادبی پژمان بختیاری را تأسیس کرد. چندی بعد انجمن ادبی داراب افسر بختیاری را به همراهی جمعی دیگر از شاعران بختیاری در اصفهان تأسیس کرد و ریاست آن را برعهده گرفت.

وی به سبک شعرای قدیم ایران شعر می سراید ولی با شاعران نوگرای شعر نیمایی همچون نیما یوشیج، نادرپور، تولّلی و مشیری همدلی و احساس نزدیکی می کند و شعر آنان را می پسندد. او محقّقی کوشا در گردآوری و احیاء فرهنگ قوم بختیاری است و چندین جلد کتاب در این موضوع به چاپ رسانده است.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «گلبهار» (مجموعه شعر به گویش محلّی) 2. «آتش در نخلستان» (مجموعه شعر) 3. «عروس دالانکوه» مجموعه شعر4. «تاریخ و فرهنگ بختیاری» (در 7 جلد) 5. «در انتظار سپیده دمان»6. «فرهنگ سیاسی عشایر جنوب ایران»7. «گویش بختیاری»8. «بلوط زاگرس» 9.«یادداشت های قرن بیستم»10. «دیوان قائد بختیاری»

ص: 265

از این کتاب ها تنها دو مورد آخر به چاپ نرسیده اند.(1)

این چند بیت از یکی از مدایح استاد خسروی است:

قبر امام هشتم دین قبله من است زیرا که تربتش ز گل خاک میهن است

آن کس که خوانده زار و غریبش در این دیار با همّت غریب نوازانه دشمن است

تا تربتش به دیده ما همچو توتیاست او را به جام مردمک دیده مسکن است

ایران اگر که بارگهش را به زر نهاد نقش کرامتی ز کریمان مبرهن است

[... ]

ما میزبان حیله گر کوفه نیستیم نام علی رضای دل و قوّت من است

نام رضا به قامت ایمان ما رساست دیوان او به شعر دل و جان مدون است(2)

عبدالعلی غفوری*

عبدالعلی غفوری فرزند فضل اللّه، از شعراء و نویسندگان معاصر اصفهان. در مهرماه 1329ش در «وَرزَنه» متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در زادگاه خود به پایان برد.


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با استاد خسروی در تیرماه 1389ش.
2- هفته نامه نوید اصفهان، شماره 497، مورّخ 20 اسفند 1376، ص7.

ص: 266

سپس در دبیرستان ادب اصفهان دوره متوسّطه را گذراند و دیپلم ادبی گرفت. سپس در دانشگاه اصفهان تحصیلات عالی را طی نمود و لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت. وی پس از استخدام در آموزش و پرورش در سال 1351ش به تدریس در دبیرستان های اصفهان همچون دبیرستان هاتف و هنرستان سروش پرداخت و در سال 1379ش بازنشسته شد. وی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در سرودن غزل و رباعی و مثنوی مهارت دارد و در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن ادبی حافظ شرکت می کند. این کتاب ها از آثار اوست:

1. «داستان های شاهنامه» در 17 جلد، که 3 جلد از آنها در سال 1373ش چاپ شده است. 2. «شازده کوچولو» از آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسنده فرانسوی (به صورت منظوم) 3. «بوسه بر مهتاب» (مجموعه شعر) 4. «مژده آفتاب» (مجموعه شعر) (1)

از اوست:

به سست عهدی سخت زمانه می خندم فسانه بوده جهان، بر فسانه می خندم

نشسته دجله اشکم به خشکسالی و من به جای گریه و آه شبانه می خندم(2)

عبدالعلی اصفهانی

عبدالعلی بن محمّدکاظم اصفهانی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] نسخه ای از «قوانین المحکمه» را کتابت نموده و به شماره 469 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای عبدالعلی غفوری در روز 21 آبان 1383ش.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش نخست) ، صص 535 و 536.

ص: 267

موجود است.(1)

ملاّ عبدالعلی هرندی

ملاّ عبدالعلی بن محمّد هرندی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری] کتابی در منطق، که شامل حواشی بر «تهذیب المنطق» است را در سال 1279ق تألیف کرده و آن را «طرائف الحبیب» نامیده است. نسخه به شماره 68 در کتابخانه مدرسه رضویه قم موجود است.(2)

عبدالعلی ادیب برومند

عبدالعلی برومند متخلّص «ادیب» فرزند مصطفی قلی خان شاعر ادیب و نویسنده محقّق. [در 21 خرداد 1303ش] در قصبه «گز» از بلوک برخوار اصفهان متولّد شد. خواندن و نوشتن و یادگیری خط را در زادگاه خود انجام داد. سپس به اصفهان رفت و [در مدرسه ملّی فرهنگ تا سوم متوسطه را طی کرد آنگاه به دبیرستان صارمیّه رفته و[ دیپلم گرفت. او در تهران در رشته حقوق ادامه تحصیل داده و در سال 1324ش از دانشگاه تهران لیسانس گرفت و به حرفه وکالت روی آورد.

[از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و به مطالعه اشعار شاعران بزرگ فارسی مشغول شد و اغلب از اشعار «ملک الشعراء بهار» و «ایرج میرزا» پیروی نمود. در سال 1323ش اولین مجموعه شعر خود: «ناله های وطن» را چاپ کرد و از سال بعد اشعارش در مطبوعات تهران به چاپ می رسید. او در فعالیت های سیاسی ملی شدن نفت نقش فعالی داشت و عضو جبهه ملّی بود و در این اواخر پس از مرحوم پرویز ورجاوند رهبری


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص145.
2- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص29.

ص: 268

این جبهه به او سپرده شد.]

این کتاب ها از او به چاپ رسیده است:

1. «افکار امروز» 2. «ناله های وطن» (نظم و نثر) 3. «سرود رهایی» (شعر) 4. «درد آشنا» (غزلیات) [5. «پیام آزادی» (شعر) 6. «راز پرواز» (اشعار مذهبی) 7. «مثنوی اصفهان»8. «هنر قلمدان» (پژوهش هنری) 9. «به پیشگاه فردوسی» (مجموعه سخنرانی و شعر) 10. «مجموعه مقالات» 11. تصحیح «دیوان حافظ» 12. تصحیح «داستان سیاوش و رفتن گیو به ترکستان»، از شاهنامه 13. تصحیح «خردنامه» تألیف: ابوالفضل یوسف بن علی مستوفی 14. تصحیح «تذکره خلاصة الاشعار» 15. «حاصل هستی» (مجموعه شعر)

برخی از آثار چاپ نشده وی نیز اینهاست:

16. «گرامی داشت ها» (شعر) 17. «پراکنده ها» (اشعار در قالب های گوناگون) 18. «اشعار توصیفی» (درباره تجلیّات طبیعت و آثار هنری) 19. «سوگ یادهای خانوادگی» 20. «دیداری از زادگاه»

ادیب برومند به عنوان شاعری مردمی و استاد در اشعار سنّتی و مسلط بر ادبیات فارسی، شهرت به سزایی دارد و همیشه اشعارش با استقبال مخاطبان مواجه بوده است.

این شعر از اوست:

در بهاران سیر گلگشت و چمنزاران خوش است سیر گلگشت و چمن با لاله رخساران خوش است

در کنار جویباران صحبت جانان نکوست در میان سبزه زاران بزم دلداران خوش است(1) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 31-33؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، صص 235-240؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، صص 878-879؛ حاصل هستی، صص 11-15.

ص: 269

عبدالعلی محمّدآبادی جرقویه ای

عبدالعلی بن ملاّ محمّد نبی محمّدآبادی جرقویه ای [خطاط نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری] در چهارشنبه 25 جمادی الثّانیه 1252ق کتابت «دیوان مجنون عامری» را به خط نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 1627 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

[از آثار او کتابت یک جلد قرآن کریم است که آن را به خط نسخ زیبا در 15 ذیحجه سال 1245ق کتابت کرده است.(2) ]

شیخ عبدالعلی رشتی

شیخ عبدالعلی ماسوله ای رشتی [از علمای قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل. در اصفهان ساکن بوده و تدریس می نموده و جمعی از فضلاء از محضر درس او مستفیض می شده اند. شیخ محسن بن محمّدرفیع رشتی اصفهانی از او اجازه گرفته است.

صاحب عنوان در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(3)

شیخ عبدالعلی قدسی نجفی

شیخ عبدالعلی قدسی نجفی، از علمای معاصر اصفهان [پس از تحصیل علوم دینی، به قضاوت در دادگاه پرداخته و] داماد میرزا ابوالحسن بروجردی بوده است. سرانجام در [14 رمضان] 1390ق وفات یافته و در بقعه تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(4)


1- فهرست الهیات مشهد، ج3، ص749.
2- گرکویه، صص 313 و 314.
3- تراجم الرجال، ج1، ص305.
4- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87؛ بوستان فضیلت، ص60.

ص: 270

عبدالعلی نگارنده*

عبدالعلی نگارنده، از شعراء و سخنوران معاصر در سال 1278ش در اصفهان متولّد شد و نزد اساتید شعر و ادب به تحصیل پرداخت. سپس به بین النهرین رفته و در فقه و اصول و ادبیات عرب نزد دانشمندان آن دیار ادامه تحصیل داد. آنگاه به ایران بازگشته و به استخدام ارتش درآمد و به خدمت پرداخت تا اینکه در سال 1336ش با درجه سرگردی بازنشسته شد.

او سال ها مقیم مشهد بود و در سال 1326ش انجمن ادبی فردوسی را تأسیس کرد که بسیاری از شعراء و ادبای مشهور خراسان عضو آن بودند. خود او ابتدا «سرباز» تخلّص می کرد ولی آن را به «نگارنده» تغییر داد.

وی سرانجام در سال 1346ش وفات یافته و در مزار ابن بابویه در شهرری مدفون شد. این کتاب ها از آثار اوست:

1. «شرار اندیشه» که در سال 1344ش به چاپ رسید.2. «الفبای شعر»3. «آیین من»

این شعر از اوست:

اشکم به یادروی تو چون ریخت روی گل هم شرح حال من شد و هم آبروی گل

هر جا که هست بلبل شوریده ای چو من دارد هماره با دل خود گفتگوی گل(1)


1- سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، صص 3680 و 3681.

ص: 271

میر عبدالغفار اردستانی*

میر عبدالغفار اردستانی، از سخنوران و شعرای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری. ظاهرا از سادات زوّاره است. اغلب در زوّاره و اردستان بود. این رباعی از اوست:

شیرین دهنت گران شکر می ریزد رویت که از آن سنبل تر می ریزد

خوشحال کسی که صبح از بستر خواب سروی چو تو در کنار بر می خیزد(1)

میرزا عبدالغفار پاقلعه ای

میرزا عبدالغفار پاقلعه ای اصفهانی متخلّص به «سحاب» فرزند محمّدحسن، [خطاط، شاعر و منجم دانشمند اواخر دوره قاجاریه، جامع فضائل علمی و اخلاقی، از اهالی محلّه پاقلعه اصفهان بوده و فقه و اصول را از میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، هیئت و نجوم را از میرزا حسن بن دوست محمّد منجم و ادبیات را نزد رضاقلی خان همای شیرازی آموخت.

او سال ها در محله پاقلعه به تدریس مشغول بود. در انشاء و تحریر اسناد معاملات و قباله مناحکات دستی توانا داشت و خطوط نسخ و نستعلیق را خوش می نوشت. در شعر و شاعری نیز ماهر بود.(2) ] وی در سن قریب به هشتاد سالگی در ماه شوال 1336ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)

میرزا عبدالغفار پاقلعه ای نسخه ای از «دیوان همای شیرازی» را به خط نسخ عالی


1- تذکره عرفات العاشقین، ج4، صص 2569 و 2570.
2- دیوان طرب، صص 63 و 64؛ کارنامه همایی، صص 42 و 43.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص994؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144.

ص: 272

کتابت کرده و در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1) همچنین کتاب «جنگ روسیه و فتح ترکستان» را در 15 محرم 1301ق کتابت کرده که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(2)

حاج میرزا عبدالغفار تویسرکانی

حاج میرزا عبدالغفار بن سیّد محمّدحسین تویسرکانی، عالم فاضل جلیل و مجتهد بارع. [از علمای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه] در تویسرکان متولّد شده و در سال 1266ق به اصفهان مهاجرت نمود. و نزد ملاّ حسینعلی تویسرکانی، آقا سیّد حسن مدرس و دیگران تحصیل کرده و از استاد اوّل و آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) اجازه دریافت نموده است.

او هم درس صاحب روضات بوده و از مشوقین او در تألیف کتاب «روضات الجنّات» است. جمعی از خواصّ طلاّب و تُجّار و اخیار اصفهان مرید او بودند و خود او در مسجد حاج محمّدجعفر آباده ای اقامه جماعت می نمود. سرانجام در 22 ربیع الثّانی 1319ق وفات یافته و در تخت فولاد در تکیه ای مخصوص مدفون شد.(3)

مادّه تاریخ وفاتش این است:

او پای خود نهاد به جمع و چنین سرود: «افسوس افقه العلماء از جهان برفت»

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص105.
2- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص87.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص33؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص779؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص97؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص170؛ نقباء البشر، ج3، ص1147.

ص: 273

1. «بشارة المذنبین» در اعتقادات به فارسی، که نسخه آن به شماره 7325 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1) 2. «حقیقت ایمان» در اعتقادات، به فارسی، که به شماره 7550 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) 3. «الجراب» کتابی کشکول مانند.

عبدالغفار اصفهانی

عبدالغفار بن عبداللّه اصفهانی [خوشنویس ادیب در اوایل قرن سیزدهم هجری] در یکم رجب لوی ئیل 1211ق «دیوان عاشق اصفهانی» را به خط نستعلیق نوشته که به شماره 5204 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

[او همچنین «جهانگشای نادری» تألیف: میرزا محمّدمهدی استرآبادی را به خط نستعلیق در 19 رمضان 1223ق کتابت کرده که به شماره 8333 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(4) ]

میرزا عبدالغفار نجم الدّوله

میرزا عبدالغفار نجم الدّوله فرزند میرزا علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی [دانشمند گرانمایه، منجم، ریاضیدان و جغرافیدان نامدار دوره قاجاریه] از مفاخر علمی ایران، در ذیقعده 1259ق [و به نوشته برخی از نویسندگان: ربیع الاوّل 1255ق] متولّد شده و تحصیلات خود را نزد پدر انجام داده و بسیاری از علوم را با مطالعه آموخت [او قبل از


1- فهرست مرعشی، ج19، ص126؛ تراجم الرجال، ج1، ص311.
2- فهرست مرعشی، ج19، صص 354 و 355.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج15، ص4149.
4- فهرست مختصر مجلس، ص258.

ص: 274

20 سالگی به تدریس در مدرسه دارالفنون مشغول شد و در آن مدرسه حساب، هندسه، مثلثات، جبر، نقشه کشی، مسّاحی، پل سازی، تدابیر جنگی و جغرافیا را تدریس کرد. از اقدامات او تهیه اولین آمار جمعیت شهر طهران در سال 1284ق و تهیه نقشه شهر طهران در سال 1309ق بود. همچنین در سال 1299ق جهت بررسی اوضاع خوزستان جهت احداث سد در اهواز، با جمعی از مهندسین، به خوزستان رفت که حاصل آن کتاب «سفرنامه عربستان» (خوزستان) است.

او در دربار ناصرالدّین شاه منصب منجم باشی را پذیرفته و در سال 1290ق لقب «نجم الملک» و سپس نجم الدّوله را دریافت کرد. کتاب های او اغلب در مدرسه دارالفنون تدریس می شدند. نجم الدّوله از بنیان گذاران علوم جدید در ایران خصوصا جغرافیا به شمار می رود.]

او سرانجام در 14 جمادی الاولی 1326ق در طهران وفات یافته [و در مقبره صفائیه شهرری مدفون شد.(1) ]

کتب زیر از تألیفات اوست:

[1. «ابعاد مابین بلاد» که در سال 1279ق تألیف شده و به شماره 4248 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم نگهداری می شود.(2) ] 2. «اصول مثلثات مستقیم الخطوط»3. «اصول علم جغرافیا» که در سال 1289ق چاپ سنگی شده است.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 779 و 780؛ تاریخ طهران (بلاغی) ، ص250؛ الذریعه: مُجَلَّدات مختلف؛ ریحانة الادب، ج6، ص136؛ مکارم الآثار، ج5، صص 1599 و 1600؛ نقباء البشر، ج3، ص1148؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص195؛ فرهنگ معین، ج6، ص2109؛ جغرافیا در ایران، صص 127-129؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، صص 259 و 260؛ تاریخ مؤسسات تمدّنی جدید در ایران، ج1، ص285؛ شرح حال رجال ایران، ج2، صص 273 و 274؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، صص 891-894.
2- فهرست مرعشی، ج11، ص247؛ تراجم الرجال، ج1، ص310.

ص: 275

4. «اطلس تازه جغرافیا» 5. «بدایة الجبر» مطبوع 6. «بدایة الحساب»، مطبوع 7. «بدایة الهندسه»، در سال 1322ق در طهران چاپ سنگی شده است. [8. «اصول هندسه» یا «کفایة الهندسه» که به شماره 5/10320 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) ] 9. «بدایة النّجوم» 10. «ترجمه آسمان» تألیف: «کیلمن» فرانسوی، موجود به شماره 3638 در کتابخانه ملک طهران(2) 10. «ترجمه اصول حکمت فلسفه» تألیف: «موسیو لابه ادوارد بارب»، موجود در کتابخانه دانشکده حقوق طهران(3) [11. «تشخیص نفوس دارالخلافه» یا «آمار جمعیت طهران» که به شماره 5/9813 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) ] 12. «تطبیقیّه» 13. «حساب جدید» [14. «حل مسائل سبع» در حال مسائل هفت گانه مذکور در کتاب «خلاصة الحساب» مطبوع [14. «فروع علم جغرافیا» 15. «قانون ناصری» در هیئت جدید نسخه ای از آن در کتابخانه مؤسسه کاما _ گنجینه مانکجی، در شهر بمبئی هند(5) و نسخه ای دیگر در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 9884 موجود است.(6) 16. «سفرنامه خوزستان» که به چاپ رسیده [و نسخه های خطی متعددی از آن در کتابخانه های مجلس سنای سابق و مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(7) ] 17. «کافی در ترسیم کانونی نقشه های توپوگرافی» موجود به شماره 939 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران.(8) 18. «کفایة الجغرافی» که در سال 1319ق چاپ سنگی شده است. 19. «کفایة الحساب» که در


1- فهرست مرعشی، ج26، صص 261 و 262.
2- فهرست ملک، ج2، ص4.
3- فهرست حقوق، ص15.
4- فهرست مرعشی، ج25، صص 141 و 142.
5- فهرست نسخه های خطی فارسی بمبئی، ص3.
6- فهرست رضوی، ج8، ص258.
7- فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، صص 107 و 108.
8- فهرست اهدایی مشکاة به دانشگاه، ج4، ص929.

ص: 276

سال 1291ق چاپ سنگی شده است. 20. «مثلثات البسیطه» 21. «نهایة الحساب» 22. «وسیط الحساب» 23. «هیئت جدید» 24. «جدول لگاریتم»

عبدالغفار فریب اصفهانی

عبدالغفار اصفهانی متخلّص به «فریب» فرزند فتحعلی، خوشنویس شاعر و ادیب دانشمند در قرن سیزدهم هجری. در اغلب علوم زمان خود خصوصا طب مهارت داشته و در اصفهان به طبابت مشغول بوده است. خط نستعلیق را نیکو می نوشته و بدین مناسبت ابتدا «خطاط» تخلّص می نمود سپس آن را به «فریب» تغییر داد.

«رساله ای در طب» به عربی و منظومه ای در «تشریح» به فارسی نوشته و تا سال 1288ق در قید حیات بوده است.(1)

از اوست:

این نکویان که به زیبایی و خوبی سمرند حیف و صد حیف کز آیین وفا بی خبرند

ملاّ عبدالغفار رشتی

ملاّ عبدالغفار بن محمّد بن یحیی رشتی جیلانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از تلامذه میرداماد است. و «رساله لوایح» جامی را در سال 1020ق. کتابت نموده و در کتابخانه دانشکده حقوق طهران موجود است.(2)

[در اصفهان به تحصیل و تحقیق مشغول بوده و اغلب، تألیفات میرداماد را کتابت


1- مجمع الفصحا، ج5، صص 820 و 827؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، صص 404 و 405؛ فرهنگ سه هزار تن از بزرگان و ناموران ایران، ص886؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص409؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1372.
2- فهرست حقوق، ص181.

ص: 277

می نموده و گاهی در حواشی مطالبی می نوشته است. از جمله «حاشیة الایماضات» که حواشی اوست بر کتاب «ایماضات» استادش میرداماد و در کتابخانه مرحوم مجدالعلماء نجفی در اصفهان موجود بوده است. او همچنین «حاشیة التقدیسات» و «معلّقات علی السّبع الشّداد» (که به شماره 1868 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است) هر دو از تألیفات میرداماد را کتابت کرده است.(1) ]

از دیگر تألیفات ملاّ عبدالغفار «حاشیة علی حاشیة خفریه علی شرح جدید تجرید» است که میرزا عبداللّه افندی (صاحب «ریاض العلماء») آن را نزد احفادش در رشت دیده بوده است.(2)

آقا عبدالغفار شیرازی*

آقا عبدالغفار شیرازی، از خوشنویسان خط نسخ در قرن سیزدهم هجری. اصلش از شیراز و توطّن او در محلّه لنبان اصفهان و شغلش کتابت قرآن و از معاشران و مصاحبان آقا محمّدکاظم واله بوده است.

میرزا فضل اللّه خاوری شیرازی در سفری که به سال 1222ق (عهد فتحعلی شاه) به اصفهان آمده و مهمان واله بوده است از وی نام می برد و می گوید: «آقا عبدالغفار شیرازی در منزل رجبعلی خان لنبانی مشغول کتابت قرآن است.»(3)

ملاّ عبدالغفار لوائی کرمانی

ملاّ عبدالغفار کرمانی متخلّص به «لوائی» از فضلاء و ادبای قرن سیزدهم هجری


1- حکیم استرآباد میرداماد، صص 121، 161 و 171.
2- الذریعه، ج6، ص66.
3- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص164.

ص: 278

است. در علوم زمانه خود مهارت داشته و در اصفهان به تدریس می پرداخته است. شعر بسیار گفته که اغلب در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام است. تا سال 1270ق در قید حیات بوده است.(1)

حاج عبدالغفور عالی قزوینی

حاج عبدالغفور قزوینی اصفهانی متخلّص به «عالی» فرزند حاج محمّدباقر، شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری. جدّش حاج عبدالغفور از تجار معروف و اصلاً از قزوین بوده و سلسله او در اصفهان به حاج غفوری شهرت داشته اند. میرزا عبدالغفور در اصفهان متولّد شده و جهت تحصیل به عتبات عالیات رفت و پس از مدتی تحصیل به اصفهان مراجعت کرد. گاهی به اقتضای حال شعر می گفت و در سال هزار و دویست و هشتاد و اندی وفات یافت.

از اوست:

دوش آشفته دل از زلف تو سودا می کرد تا سحر خون به دل عنبرسا می کرد(2)

میرزا عبدالغفور شمس القُرّاء

میرزا عبدالغفور [شمس الشرق فرزند علی محمّد، معروف به] شمس القُرّاء از اساتید فن قرائت و تجوید در اصفهان [بود] و در این اواخر استاد مسلّم و وحید به شمار می رفت. تجوید و قرائت را از شیخ محمّد بن محمّدباقر عاصم کاشانی و سیّد علی


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1495.
2- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 1161-1163؛ تذکره مدایح معتمدیه: خطی.

ص: 279

زنجیره فروش فرا گرفت و در مسجد آقانور جلسه قرائت منعقد نموده و در برخی منازل و مساجد دیگر نیز جلساتی داشت و عموم قرّاء کنونی اصفهان از شاگردان او می باشند.

[دارای صدایی بسیار خوب و جذاب و غرّاء بود و در تیمچه ملک در بازار اصفهان، منشی حاج عبدالعلی فیض بود و در خیابان ابن سینا سکونت داشت. او در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و] در شب سه شنبه 18 شوال 1383ق [مطابق با 18 اسفند 1342ش] به سن قریب به 90 سالگی وفات یافته و در تخت فولاد [صحن تکیه سیّد العراقین] مدفون گردید.

او کتاب استادش محمّدعاصم کاشانی: «وجیزة التّجوید» را کتابت و تصحیح کرده که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

ملاّ عبدالغفور رویدشتی*

ملاّ عبدالغفور بن عنایت اللّه رویدشتی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و به احتمال قوی فرزند ملاّ عنایت اللّه قهپائی رویدشتی (صاحب مجمع الرّجال) است. در اصفهان به تحصیل علم مشغول بوده و ظاهرا نزد میر محمّداسماعیل خاتون آبادی کسب فیض می نموده است.

او نسخه ای از «تلخیص المقال» را در سه شنبه 8 شعبان 1072ق کتابت نموده و سپس با دقّت آن را مقابله کرده است.(2) او در 20 محرم الحرام 1085ق نسخه ای از «کافی» تألیف: شیخ کلینی را کتابت نموده که به شماره 4160 در کتابخانه وزیری یزد وجود دارد.(3) همچنین کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را در پنج شنبه غرّه ربیع الاوّل سال 1088ق کتابت نموده که در کتابخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان وجود


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص753؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ فهرست گلپایگانی، ج2، ص192؛ شرح مجموعه گل، صص 398 و 399؛ اساتید و قاریان قرآن اصفهان، صص 55 و 56.
2- تراجم الرجال، ج1، ص311.
3- فهرست وزیری، ج1، ص275.

ص: 280

دارد.(1)

میر عبدالغنی اصفهانی

میر عبدالغنی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محدّث و محقّق مدقّق از علمای قرن دوازدهم هجری. در کام فیروز فارس ساکن بود. شیخ محمّدعلی حزین در سفر خود به فارس، او را دیده و مدتی معاشر او بوده است. حزین می نویسد: «رساله ای در مواریث نوشته بود، به نظر فقیر رسانید و به غایت منقّح نوشته بود.»(2)

[مرحوم شیخ علی دوانی نام او را «میر عبدالنّبی اصفهانی» ضبط کرده، ولی در «تاریخ حزین» چاپ اصفهان، نام او «میر عبدالغنی» ضبط شده است.]

سیّد عبدالغنی حسینی دهدشتی

سیّد عبدالغنی بن عبدالغفار حسین دهدشتی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] در پنجم رجب 1122ق در اصفهان کتابت مجموعه ای از سه کتاب را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و کتاب به شماره 525 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

میر عبدالغنی خاتون آبادی

میر عبدالغنی بن میرمعصوم بن میرعبدالحسین خاتون آبادی، عالم فاضل. در 23 رجب 1100ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرده و شیخ الاسلام


1- فهرست ارشاد کاشان، ص26.
2- تاریخ حزین، (چاپ اصفهان) ، ص42؛ الذریعه، ج1، ص445؛ الکواکب المنتشره، ص441؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص235.
3- فهرست مرعشی، ج2، ص131.

ص: 281

اصفهان بوده است. مشارالیه در روز دوشنبه غرّه شهر رمضان المبارک سال 1161ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد [پای دیوار بقعه آقا محمّد بیدآبادی] مدفون شد.(1)

میر عبدالغنی تفرشی

میر عبدالغنی تفرشی، [از شعراء و ادبای قرن دوازدهم هجری] از احفاد میر عبدالغنی تفرشی (اوّل) [به قول میرزا محمّدعلی حزین که معاصر اوست] «فقیر به شعرفهمی و سخن شناسی او کسی ندیده ام. در ذکاء و استقامت سلیقه بی نظیر و تحصیل متداولات علوم نموده، در جوانی وداع دیر ناسوتی نموده، داغ جدایی بر دل مستمند گذاشت. اگر فرصت می یافت یکی از افاضل اعلام می شد. طبع مشکل پسندش به گفتن شعر کم تر التفات می نمود.»(2)

[جدّش میر عبدالغنی تفرشی (اوّل) در شیراز نزد میر ابوالقاسم کازرونی تحصیل کرد. از مریدان ملاّ محمّد صوفی بود. و در عصر شاه عباس اوّل وفات نمود.(3)

میر عبدالغنی تفرشی اوّل «شرح البدایة و الهدایة» از شهید ثانی را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 4426 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4) ]

این شعر از او [عبدالغنی تفرشی دوّم] است.


1- رجال اصفهان، ص219؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص783؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص46؛ وقایع السنین و الاعوام، ص551؛ دومین دوگفتار، ص75.
2- تذکرة المعاصرین حزین، صص 187 و 188؛ صحف ابراهیم، ص201؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص782.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص375؛ سُلّم السموات، ص321؛ منتخب اللطایف، ص485.
4- فهرست مختصر مجلس، ص474.

ص: 282

عمری به ره وفا نشستیم عبث دل جز تو به دیگری نبستیم عبث

در کوی تو قرب هر سگی بیش از ماست ما این همه استخوان شکستیم عبث

سیّد عبدالغنی (غنی)

حاج سیّد عبدالغنی [اصفهانی] متخلّص به «غنی» از شعرای قرن چهاردهم هجری. از اعضای قدیمی و محتوم انجمن ادبی شیدا بود و اشعارش در مجلّه دانشکده به طبع می رسید. غزل را به سبک قدما نیکو می ساخت. از اشعار اوست:

کسی به جز دلدار از حال دلم آگاه نیست زانکه در این خانه غیر از او کس را راه نیست

از در میخانه گر زاهد عنان تابد چه باک چون که هر بیگانه ای محرم در این اسرار نیست(1)

سیّد عبدالغنی نوحی چادگانی

سیّد عبدالغنی نوحی متخلّص به «نوح» فرزند سیّد فتح اللّه از شعرای معاصر. در سال 1272ش در چادگان متولّد گردید و تحصیلات قدیمه و جدیده خویش را در اصفهان انجام داده و از سال 1302ش به خدمت دولت وارد گردید. مدّتی در فریدن و زمانی در دادگستری اصفهان و اخیرا در طهران در بانک ملّی ایران انجام وظیفه می نمود. در حدود سه هزار بیت شعر از غزل و قصیده و رباعی سروده و برخی از آنها را در جراید


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 339 و 340.

ص: 283

طهران به طبع رسانیده است.

از اشعار اوست:

دل داده ام ز دست و ندانم به دست کیست دانم که جز تو دلبری اندر زمانه نیست

از پیچ و تاب زلف گره گیرت ای صنم پیداست مرغ گمشده من به دام کیست(1)

عبدالغنی یزدی

عبدالغنی یزدی [از دانشمندان قرن یازدهم هجری] در 24 محرم 1043ق در اصفهان کتاب «تحریر اقلیدس» را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 9866 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

سیّد عبدالفتاح خلیفه سلطانی

سیّد عبدالفتاح خلیفه سلطانی بن ضیاءالدّین محمّد بن میر محمّدصادق بن میر محمّدطاهر بن سیّد علی نواب بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، عالم فاضل محقّق در قرن سیزدهم هجری. مؤلف کتاب های:

1. «التبر المذاب» 2. «جهان نما»، در جغرافیای اصفهان3. «خلد برین» در مواعظ4. «خلوتخانه» به فارسی در ردّ صوفیه5. «رازنشان» در ردّ جمیع فرق صوفیه6. «تذییل تذکرة الشعراء»7. «جوشن داود» در ادعیه [8. «الحسبیّة» در فقه9. «حواشی


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 517 و 518.
2- فهرست رضوی، ج8، ص60.

ص: 284

المجدی» در انساب

شعر نیز می سروده و «نبوی» تخلّص می کرده است.(1) ]

عبدالقادر اصفهانی*

عبدالقادر اصفهانی، از معماران چیره دست قرن نهم هجری است. او در سال 848ق مسجد دباغ خانه را در آنقره (آنکارا) در سرزمین عثمانی (ترکیه امروزی) ساخته است.(2)

خواجه عبدالقادر بسینانی اصفهانی*

خواجه عبدالقادر بسینانی اصفهانی، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. از اهالی قریه «بسینان» از توابع اصفهان بوده و پدرانش همه از بزرگان و رؤسای آنجا بوده اند. خودش مردی کریم الطبع و سخی بوده و محفل او محلّ اجتماع فضلاء و ادباء و اهل حال بود. چندی به سودای کیمیا سرمایه خویش را هزینه کرد. عاقبت به هند سفر کرده و در سال 1025ق در سن 90 سالگی وفات یافت. این بیت از اوست:

نکردم جان نثار قاصد و شرمنده ام از وی که در اوّل سخن بیهوش کرد از ذوق پیغامم(3)


1- الذریعه، ج3، ص312؛ ج4، ص37 و ج5، صص 286 و 300؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 783 و 784؛ مزارات اصفهان، ص252.
2- معماران ایران، ص163.
3- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص4573؛ تذکره روز روشن، ص526؛ کاروان هند، ج2، صص 864 و 865؛ منتخب اللّطایف، ص455.

ص: 285

عبدالقادر معلّم اصفهانی

ابوالغنائم عبدالقادر بن محمّد بن شجاع بن محمّد بن علی بن ابراهیم معلّم اصفهانی ] از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] پدرش از اهالی «لفتوان» اصفهان است. خود او از: عبدالواحد بن محمّد بن احمد بن هیثم و شتج، ابی الحسین علی بن هاشم بن طاهر بن علی طباطبائی، ابوعبداللّه هیثم بن محمّد بن هفیم سلمی و غیره استماع حدیث کرده و در سال 531ق ابوسعد سمعانی از او در خدمت پدرش استماع حدیث کرده است.(1)

میرزا عبدالقادر تونی

میرزا عبدالقادر تونی خراسانی اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن یازدهم هجری. از بزرگان ناحیه «تون» خراسان بوده و مدّتی وزیر آنجا بود. در حدود سال 1078ق به اصفهان آمده و چون پسرش را به داشتن آلات و ادوات سحر متهم نموده و کور کردند، او هم از غصه و اندوه در اصفهان وفات یافت.

مثنوی «فتح نامه قندهار» که جهت شاه عباس دوم سروده و «دیوان اشعار» از آثار اوست.(2)

حاج عبدالقادر عاشق آبادی

حاج عبدالقادر عاشق آبادی، عارف کامل، از مشایخ صوفیه [در قرن دوازدهم


1- التّحبیر، ج1، ص471.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 150-153؛ الذریعه، ج9، ص691 و ج16، ص109 و ج19، ص219.

ص: 286

هجری] بوده. و عده ای کثیر مرید داشته [است.] قبرش در تخت فولاد در کنار جاده و به فاصله قریب به پنجاه متر خارج از بقعه آقا محمّد بیدآبادی قرار داشت و قبری بلند بسته بود که آن را جهت تعریض جاده خراب کردند و استخوان های او را در صحن تکیه بیدآبادی دفن کردند.(1)

[از مریدان او مولانا شمس الدّین محمّد خلف فاضل مجتهد مولانا محمّدسعید گیلانی است که «بعد از تحصیل بسیاری از فنون علمیّه ذوق سلوک و ریاضات بر و غالب شد و طرفه شوری و استغراقی وی را فرو گرفت. ترک علوم ظاهریه نموده، به حاجی عبدالقادر عاشق آبادی اصفهانی که خود را از مشایخ زمان می دانست و مریدان داشت نسبت ارادت درست کرد». حاج عبدالقادر فرزندی به نام محمّدتقی داشته که در عداد خوشنویسان خط نسخ بوده و بسیار زیبا می نوشته و قرآنی به خط او در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. «عاشق آباد»، از دهات غرب اصفهان در مسیر جاده اصفهان - تهران (جاده انوشیروان) بوده است.(2) ]

عبدالقادر محزون بسطامی

عبدالقادر بسطامی اصفهانی متخلّص به «محزون» شاعر و ادیب فاضل در قرن یازدهم هجری.

وی در اصفهان ساکن بوده و در مدرسه سلطان حسین و مدرسه مرتضویه به تحصیل علوم دینی می پرداخته است. او در سال 1114ق جُنگی نزدیک به پانصد بیت و بندهایی به نثر از منشآت و جزآن از آثار خود و دیگران ترتیب داده است. این جُنگ به


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص703؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص196.
2- تاریخ و سفرنامه حزین، ص161؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 287

شماره 3326 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1) [همچنین منظومه «گلشن خیال» از آثار صاحب عنوان است.(2) ]

عبدالقادر نائینی

مولانا عبدالقادر نائینی اصفهانی، از ادباء و شعرای قرن هفتم و از اقران سعدی است. مردی تارک دنیا بود و همواره به قناعت روزگار می گذرانید.

از اشعار اوست:

با خیال چشم تو رضوان که چشم جنّت است حور در چشمش نیامد چشمه کوثر ندید(3)

میر عبدالکاظم خاتون آبادی

میر عبدالکاظم (محمّدکاظم) بن میر محمّدصادق بن میر عبدالحسین خاتون آبادی، عالم فاضل نسابه [در 27 ذیحجه 1094ق متولّد و] در 21 شعبان 1151ق وفات یافته و در صحن نجف اشرف مدفون گردید. وی مؤلف شجره نامه ای است که در آن سادات خاتون آبادی را تا سال 1139ق نام برده است.(4)


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2312.
2- تذکره شاعران فارسی سرا، ص203.
3- تذکرة الشعراء دولتشاه، ص120؛ تذکره عرفات العاشقین، ج4، صص 2333 و 2334؛ تذکره ریاض الشعراء، ج3، ص1366.
4- وقایع السنین و الاعوام، ص537؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص192؛ الذریعه، ج8، ص221.

ص: 288

شیخ عبدالکبیر جعفری*

حاج شیخ عبدالکبیر جعفری فرزند شیخ عبدالواحد بن شیخ محمّدجعفر وردنجانی چهارمحالی، عالم فاضل صالح معاصر در سال 1316ش متولّد شد. مقدّمات و لمعتین را نزد پدر آموخت سپس به نجف آباد رفته و نزد علمای عالیقدر شیخ نصراللّه قضاوی معروف به «امام» و شیخ غلامحسین منصور ادامه تحصیل داد. آنگاه به قم رفته و نزد حضرات آیات: مشکینی، منتظری و سبحانی به کسب فیض پرداخت. امّا به عللی نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد و به ناچار در اصفهان ساکن شد و نزد حضرات آیات: میر سیّد علی بهبهانی، حاج شیخ عباسعلی ادیب، حاج سیّد مصطفی مهدوی و سیّد ابوتراب مرتضوی به تکمیل معلومات خود پرداخت.

ایشان اکنون علاوه بر تدریس فقه و تفسیر و «نهج البلاغه» در مدرسه نیم آورد، به وعظ و خطابه و ارشاد مردم می پردازد و نماز جماعت را در مسجد میرزا باقر (در محلّه بیدآباد) اقامه می نماید و مورد وثوق قاطبه مؤمنین و متدیّنین اصفهان است.

پدرش شیخ عبدالواحد نیز از فقهاء ناحیه چهارمحال بوده و پس از مدتی تحصیل نزد پدر به نجف اشرف مشرّف گردیده و از درس حضرات آیات: میرزای نائینی، سیّد محمّدکاظم یزدی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره گرفته و بعد از مراجعت به موطن خویش به ترویج دین و بیان مسائل شرعی پرداخته است. او در حکمت از شاگردان عارف الهی شیخ مرتضی طالقانی بوده و از تربیت معنوی او کامیاب گشته است. شیخ محمّدجعفر از علماء و فضلای دوره قاجاریه بوده و از موطن خود قریه «وردنجان» از توابع چهارمحال به اصفهان مهاجرت نموده و در مدرسه الماسیه (در چهارسو مقصود) ساکن شده و نزد علمای اصفهان خصوصا شیخ محمّدتقی آقانجفی به تحصیل پرداخته است. او پس از تحصیل به چهارمحال مراجعت کرده و مرجع مسائل شرعی مردم آن

ص: 289

حدود و مورد وثوق علماء و اهالی آنجا بوده تا اینکه وفات یافته است.(1)

ملاّ عبدالکریم اشراق بیرجندی

ملاّ عبدالکریم بیرجندی متخلّص به «اشراق»، شاعر ادیب، عالم فاضل و حکیم عارف [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری.]

سال ها در اصفهان سکونت داشته و از درس آقا محمّد بیدآبادی و سایر علمای اصفهان بهره برده و سپس به وطن خود مراجعت نموده است.

وی چندی به مسافرت در کابل و کشمیر و هند پرداخته و عاقبت در سال 1229ق وفات یافته و در زادگاه خود بیرجند مدفون گردید.

دیوان اشعار او به ضمیمه منشآت و مراسلات او (از جمله مراسلات او با ملاّ حمزه گیلانی و آقا محمّد بیدآبادی و شعر در مدح بیدآبادی) نزد مرحوم شیخ محمّدحسین آیتی بیرجندی موجود بوده است. همچنین یک مجموعه «ادعیه» به خط او که در سال 1193ق کتابت نموده بود در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.

از اوست:

رشک خورشید و قمر چهره زیبایی هست نور انجم ز رُخ آینه سیمایی هست

چهره لاله عذاران جهان بین و بگوی گل رخسار بتان را چمن آرائی هست(2)


1- نقل از دست نوشته جناب آقای حاج شیخ عبدالکبیر جعفری (سلّمه اللّه تعالی) با تلخیص و تغییر در عبارات.
2- بهارستان، صص 111 و 262-268؛ سه رساله در علم رجال، ص23؛ فهرست رضوی، ج15، ص 19؛ آشنای حق، صص 43 و 44.

ص: 290

میر عبدالکریم اصفهانی*

میر عبدالکریم اصفهانی، از شعرای قرن دهم هجری و برادر میر عبدالباقی متخلّص به «مقبول» است. در کسب کمال زحمت کشیده و در علم رمل وقوفی کامل داشته است.

از اوست:

مه من شیوه یاری و دلداری نمی داند طریق مهر و آیین وفاداری نمی داند(1)

عبدالکریم خوراسکانی

عبدالکریم بن ابوالحسن خوراسکانی، از علمای قرن سیزدهم هجری است و دارای خطی نیکو بوده است. در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران آثاری به خط او و مورّخ به سال 1214ق موجود است. که عبارت است از:

مجموعه ای در ادعیه (مانند «مصباح الشریعه» منسوب به حضرت صادق علیه السلام ، «قاطعة الّلجاج» محقّق کرکی و «من لا یحضره التقویم» فیض کاشانی) که به شماره 903 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

[او همچنین نسخه ای از «زاد المعاد» را به خط نسخ در سال 1220ق کتابت نموده که به شماره 12463 در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(3) ]


1- تذکره تحفه سامی، ص73.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، صص 1537 و 1967؛ فهرست اهدایی مشکوة، ج1، ص196 و ج5، ص1967؛ خورشید جی، صص 299 و 300.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص294؛ تاریخ شهر خوراسکان و روستای داران، ص151.

ص: 291

عبدالکریم آشفته بختیاری

عبدالکریم خان سالار ارفع بختیاری متخلّص به «آشفته» [فرزند اسفندیارخان سردار اسعد، از شعرای قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق متولّد شد. او اهل شعر و ادب بوده و با فضلاء و ادباء چهارمحال و بختیاری مصاحبت داشت و خود نیز نیکو شعر می سرود. او سرانجام در سال 1363ق [مطابق با 1323ش] وفات یافته و در آرامگاه خانوادگی خوانین بختیاری، در تکیه میر (تخت فولاد) اصفهان مدفون شد. این شعر از اوست:

مه جبین چهره پری وار نداری داری عالمی عاشق و بیمار نداری داری

حسن تو برده گرو از همه خوبان جهان شیوه دلبری ای یار نداری داری

وصل سهل است ولی ناز تو شد مشکل من سر آزار من زار نداری داری(1)

میرزا عبدالکریم طبیب پوده ای

میرزا کریم (عبدالکریم) طبیب [فرزند حاج اسماعیل از اطباء حاذق قرن چهاردهم هجری] اصلاً از مردم پوده سمیرم و در اصفهان ساکن [بوده] و خصوصا در امراض چشم مهارت داشت. کوچه ای در محله خواجو به نام میرزا کریم به او منسوب است.(2)


1- شناخت سرزمین بختیاری، ص497؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص20؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- تاریخچه محلّه خواجو، ص28؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص55.

ص: 292

[وی در 27 جمادی الآخر 1363ق وفات یافته و در تکیه آغاباشی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. شاعر مشهور استاد صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ او را چنین یافته است:

سالکی سر به جمع کرد و بگفت: «با کریمست جمله کار کریم»(1) ]

ملاّ عبدالکریم گزی

ملاّ عبدالکریم بن محمّداسماعیل [گزی]، خطاط و نقاش و ادیب شاعر، از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی [از دانشمندان و ادبای قرن سیزدهم هجری و از اهالی قریه «گز» از بلوک «بُرخوار» اصفهان است. پدرش از دهقانان آن دیار بوده و خود او به اصفهان آمده و به تحصیل مشغول شده است. در اکثر علوم مهارت داشته و اغلب خطوط خصوصا ثلث و نسخ را استادانه می نوشته است. در نقاشی و تذهیب و جدول کشی نیز صاحب ذوق و هنر بوده و برخی از کتب استنساخ شده خود را با نقوش زیبا تذهیب و نقاشی می کرده است. در شعر نیز دستی داشته و در مدح استاد خود مرحوم سیّد حجة الاسلام قصایدی سروده است.(2) ]

او چندین مجلد از «مطالع الانوار» تألیف: سیّد حجة الاسلام را به خط نسخ زیبای خود کتابت کرده است:

جلد اوّل «مطالع» را در پنج شنبه یکم ماه صفر 1254ق کتابت کرده که در کتابخانه فاضل ارجمند حاج سیّد مرتضی شهشهانی موجود بوده است. جلد دوم آن که در شنبه 16 جمادی الاوّل 1241ق کتابت شده در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران نگهداری


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- تذکره مآثر الباقریه، ص120؛ تراجم الرجال، ج1، ص320.

ص: 293

می شود.(1)

نسخه دیگری از «مطالع» شامل یک دوره 5 جلدی که دو مجلّد صحّافی شده به شماره 3281 و 3282 و جلد چهارم «مطالع» که در سال 1245ق کتابت شده به شماره 3304 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2) [نسخه دیگری از آن که در چهارشنبه 16 ذیقعده 1263ق کتابت شده که به خط همین عبدالکریم است.(3) ]

این چند بیت در تقریظ کتاب «مطالع الانوار» و مدح مؤلّف آن، از اوست:

رمزی نهاده و عدم آورده در وجود نقشی کشیده و قلم صنع را نگار

عبدالکریم کاتب آن مخزن علوم بر پای این خزانه اسرار جان نثار

خطی در آن نوشته که یاقوت از آن خجل برده هم از طلای تجلّی در آن به کار

جلدی بر آن صحیفه زده چون در بهشت نقشی بر آن کشیده که مانی از آن فکار

رنجی کشیده زین همه صنعت به دست خویش گنجی ربوده زین همه همّت به روزگار(4)

سیّد عبدالکریم لاهیجی

سیّد عبدالکریم بن سیّد محمّدرضا حسینی لاهیجی، از فضلای قرن سیزدهم هجری


1- بیان المفاخر، ج1، ص339.
2- فهرست مرعشی، ج9، ص66.
3- تراجم الرجال، ج1، ص320.
4- بیان المفاخر، ج2، صص 116 و 117.

ص: 294

است. او در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و از درس شیخ محمّدتقی رازی (صاحب هدایة المسترشدین) استفاده کرده است.(1) ظاهرا او از درس سیّد محمّدصادق کتابفروش نیز بهره برده است.

عبدالکریم بصیر اصفهانی

عبدالکریم بصیری متخلّص به «بصیر» فرزند حاج محمّدرضا بن محمّدرحیم خوشنویس بن آقا غلامعلی بن محمّدرحیم اصفهانی، شاعر و ادیب توانای معاصر در سال 1316ق (مطابق سال 1278ش) در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات قدیمه و جدیده وارد کارهای دولتی شد. او از اعضای انجمن های ادبی شیدا، کمال، ادیب فرهمند و صائب بود و از اساتید شعر و ادب به شمار می رفت و در شعر دارای طبعی سرشار بود. سرانجام در ماه رجب 1409ق [مطابق 11 اسفند 1367ش] وفات یافته و در [قطعه نام آوران [گورستان باغ رضوان مدفون گردید.

[استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) در پایان مرثیه ای مفصل، مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

نوشت از پی تاریخ فوت او «برنا»: «بفنّ شاعری عبدالکریم بوده بصیر»]

1409

از اوست:

هر شب اندر بزم من آن رشک مهر و ماه نیست مونسم جز اشک خونین، همدمم جز آه نیست

از صبا می جستم احوال دل گم کرده دوش گفت در گیسوی پرچینش مرا هم راه نیست(2)


1- تراجم الرّجال، ج1، ص320.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 87-90؛ مزارات اصفهان، صص 129 و 130.

ص: 295

عبدالکریم طولی

عبدالکریم بن شریف اللّه طولی [از فضلاء گمنام قرن یازدهم هجری.] در سال 1013ق در اصفهان نسخه ای از کتاب «حاشیه بر حاشیه لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار» تألیف: مولی میرزاجان باغنوی شیرازی را نوشته و تصحیح نموده [است.] کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 851 موجود است.(1)

عبدالکریم ابهری اصفهانی

عبدالکریم بن محمّدصادق ابهری جی اصفهانی، [خطاط نسخ نویس در قرن یازدهم هجری.] در تاریخ پنج شنبه 26 رجب 1091ق کتابت نسخه ای از «تلخیص الشّافی» شیخ طوسی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 3199 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

عبدالکریم نَقنِه ای

عبدالکریم بن عبدالرّحیم، [خطاط نسخ نویس.] در صفر سال 1256ق در «نقنه» سمیرم پائین، «دیوان ادیب صابر» را به خط نسخ خوش نوشته است. کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 712 موجود است.(3)


1- فهرست گوهرشاد، ص264.
2- فهرست مرعشی، ج8، ص422.
3- فهرست گوهرشاد، ص119.

ص: 296

ملاّ عبدالکریم سودائی دستگردی

آخوند حاج ملاّ عبدالکریم دستگردی متخلّص به «سودائی» و معروف به «ادیب الشّریعه» و «حاج آخوند» فرزند ملاّ عبدالرزاق بن اسماعیل، عالم فاضل و ادیب شاعر. از علماء و شعرای قرن چهاردهم هجری. در غرّه محرم 1281ق در قریه «دستگرد خیار» اصفهان متولّد گردیده و در مولد خویش و اصفهان کسب فضائل و علوم از فقه و اصول و صرف و نحو و غیره نموده و نزد آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) و شیخ محمّدتقی آقانجفی و میرزا محمّدحسن نجفی و دیگران تحصیل نموده و از اساتید نامبرده به کسب اجازه مفتخر گردید.

[در ایام تحصیل عمر به قناعت گذرانیده و از راه کتابت اعاشه می نمود.] او پس از اتمام تحصیلات، در زادگاه خود به تدریس در مکتب خانه و یا جهت اهل فضل و حلّ و فصل مشکلات مردم آن حدود مشغول شد. در شعر صاحب قریحه بود و به فارسی و عربی استادانه شعر می گفت و در انجمن های ادبی اصفهان خصوصا انجمن شیدا شرکت می کرد.

سرانجام در [ربیع الاوّل] 1352ق وفات یافته و در قبرستان عمومی روستای دستگرد مدفون شد.

کتب و رسائل زیر از اوست:

1. «اجمالی در احوالات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله »2. «ترجمة الدّرر» در ترجمه کلمات قصار حضرت علی علیه السلام3. «خسمه طیبه» مجموعه از اشعار اوست در مناقب و مراثی4. «دیوان قصائد مراثی»، [که در سال 1357ش به خط جلی و خوب ناظم در تهران چاپ و منتشر شد.]5. «دیوان غزلیّات و رباعیّات»6. «شمس و قهقهه» به بحر «خسرو و شیرین» نظامی7. «ضیاء الابصار فی احوال الاطهار»8. «دیوان گلزار چند قصیده از

ص: 297

سودائی دستگردی» [که به اهتمام دکتر ابراهیم انواری، فرزند شاعر در سال 1336ش به طبع رسید.]9. «ملتقط اللّغه» که در آن 15 هزار لغت عربی به فارسی ترجمه شده است.10. منظومه «انوار سهیلی» معروف ترین اثر اوست. و به همین جهت به «ناظم السهیلی» معروف بود و نام فامیلی خود را «انواری» نهاد. [این منظومه در سال 1371ش به اهتمام مهندس حسین انواری فرزند دکتر ابراهیم انواری به طبع رسید.]

دو فرزندش دکتر ابراهیم انواری و محمّدباقر لمعه از شعراء و ادبای زمان خویش به شمار می رفته اند.

این شعر از اوست:

راحت و عشرت و فراغت دل نشود جمع با جهان داری

روغن کنجد ار ببینی صاف یادآور ز سنگ عصّاری(1)

عبدالکریم حسن آبادی اصفهانی

ابوطاهر عبدالکریم ابوالفتح بن عبدالرزاق بن عبدالکریم بن عبدالواحد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان حسن آبادی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از پدرش و ابوبکر باطرقانی [احمد بن فضل و اباعثمان سعید بن ابی سعید عیار و احمد بن محمود ثقفی در اصفهان و ابامحمّد عبداللّه بن محمّد بن هزارمرد صریفینی در بغداد] روایت می کند [و ابوعبداللّه شهردویر بن حسن فواکهی در طبرستان از او استماع حدیث کرده است.]


1- مجله ارمغان، سال دوم، شماره 7، مورخ 1300ش، ص35؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 98 و 99؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 250-252؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 784 و 785؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2347-2350؛ مؤلفین کتب چاپی، ص921.

ص: 298

او پس از سال 500ق وفات یافته است. دخترش آمنه نیز محدّثه و عالمه است.(1)

عبدالکریم جوباری اصفهانی

ابوالوفاء عبدالکریم بن علی بن عیسی بن نعمان اصفهانی جوهری جوباری، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری و از اهالی محلّه جوباره.] از ابوسعید عبدالواحد بن محمّد معلم اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.(2)

عبدالکریم اصفهانی

ابوالخیر عبدالکریم بن علی بن محمّد بن علی بن فورجه (فُ - وَ - رَ - جَ - ه) اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

از ابوبکر بن ریذه، ابوالحسین احمد بن محمّد بن فادشاه، ابونصر فضل بن محمّد بن سعد قاشانی، ابومحمّد عبدالعزیز بن احمد بن فاذویه استماع حدیث کرده و در شب دوشنبه 12 شوال 512ق وفات یافته است. تولّدش سال 428ق بوده است.

ابوسعد سمعانی از او به عنوان «شیخٌ سدیدٌ صالح» یاد کرده و از او اجازه روایت گرفته است.(3)

میرزا عبدالکریم سرمست

میرزا عبدالکریم متخلّص به «سرمست» و «روحی» فرزند میرزا محمود، ادیب شاعر و


1- معجم البلدان، ج2، ص260؛ التّحبیر، ج2، ص 396؛ الانساب، ج4، ص158؛ اللّباب، ج1، ص366؛ گرکویه، ص156.
2- التّحبیر، ج1، ص478.
3- التّحبیر، ج1، ص479.

ص: 299

عارف قرن سیزدهم هجری.

در اوائل جوانی به سال 1270ق به طهران منتقل شده و سپس به اصفهان رفته و در دستگاه ظل السلطان حاکم مقتدر آنجا مأمور نظام گردیده است. وی کتاب «حدیقة الانصاف» را در عرفان به طریق سؤال و جواب در سال 1305ق تألیف کرده که در سال 1307ق چاپ سنگی شده است.(1)

ملاّ عبدالکریم گزی

آخوند ملاّ عبدالکریم گزی فرزند ملاّ مهدی بن حاج محمّد بن حاج محمّدباقر بن ملاّ علی گزی برخواری اصفهانی. از اجلّه علماء و فقهاء و مدرّسین و مجتهدین بزرگ و مراجع اصفهان. [در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری] بود.

در حدود سال 1260ق متولّد گردیده و در اصفهان خدمت میر محمّدصادق کتابفروش و میرزا محمّدحسن نجفی و در نجف در محضر حاج سیّد حسین ترک، حاج میرزا حسین خلیلی و میرزا حبیب اللّه رشتی تحصیل نمود. [او] پس از مراجعت، در مدرسه نیم آورد [اصفهان] ساکن و به تدریس و تألیف و ترویج اشتغال جسته و در اثر حسن سلیقه و اخلاق پسندیده و صفات حمیده که در بین امثال و اقران خویش بدان ها ممتاز بوده خواص و عوام را به خود جذب نموده و مورد توجّه قاطبه طبقات گردیده و ریاست زاید الوصفی به هم رسانید.

[او] تقریبا مدّت ده سال آخر عمر، مرجع تمام مرافعات و حکومات شرعیّه اصفهان و توابع بوده و چون محضر او از کلیّه پیرایه ها عاری و مبرّا بوده و خود شخصا به امور رسیدگی می فرموده و ملاحظه هیچ کدام از دو طرف دعوا نمی نموده و از رشوه و ارتشاء


1- الذریعه، ج6، ص380؛ مؤلفین کتب چاپی، ج3، ص920؛ ریحانة الادب، ج3، ص17؛ تذکره شاعران فارسی سرا، ص116؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص292.

ص: 300

به غایت دور بوده و دعوت هر فقیری را از محلاّت بعیده اجابت می فرموده، محبوب القلوب عموم واقع شده [است.]

عالمی خوش بیان [بوده] و مجلس درس و مباحثه و مجالس خصوصی او مشحون از لطایف و ظرایف بوده و شوخی های لطیف و خوش صحبتی ها از او نقل می کنند.

مرحوم گزی در شب پنج شنبه 13 ذیحجة الحرام 1339ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون گردید. سپس مرحوم آقا سیّد محمّدباقر درچه ای را در جنب او دفن کردند و مرحوم حاج محمّدحسین کازرونی جهت ایشان تکیه ای بنیان نهاده که در آن جمعی کثیر از علمای اخیار و فضلاء و تجار مدفون شده اند.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حاشیه بر طهارت شیخ»2. «دیوان اشعار» با تخلّص «مهدوی»3. رساله ای در اصول دین»4. رساله ای در «صیغ عقود»5. «رساله عملیه»6. رساله در «حجیّت مظنه»7. رساله در «شهرت»8. «تذکرة القبور» که معروف ترین تألیفات ایشان است و در آن شرح حال قریب به یکصد نفر از دانشمندان و علماء و عرفاء و شعرای مدفون در شهر و توابع اصفهان را به طور خلاصه ذکر می کند و کتاب کوچک و مفیدی است و در سال 1328ق در زمان حیات مؤلف به طبع رسیده و از همان روزهای اوّل مورد توجّه واقع شده و جمعی از دانشمندان بر آن حواشی و تتمیم نوشته اند. و نویسنده این کتاب در سال 1369ق برای مرتبه دوم آن را با ملحقات و اضافاتی که چندین برابر اصل کتاب بود به نام «رجال اصفهان» به طبع رسانیدم.(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 786-788؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 6-10؛ الذریعه، ج4، ص44 و ج19، ص93؛ نقباء البشر، ج3، صص 1183 و 1184؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص174؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 181-184؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص 178 و 179؛ فرهنگ و تاریخ گز و برخوار، صص 118-120؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص929.

ص: 301

این رباعی از اوست:

امروز درخت صنع آورد ورق امروز رسید شام را صبح و شفق

آمد به وجود مهدی آل رسول یعنی زهق الباطل و قد جاء الحق

سیّد عبدالکریم دولت آبادی

سیّد عبدالکریم بن سیّد محمّدهادی حسینی دولت آبادی، عالم فاضل زاهد [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری.] کتابی در ادعیه و زیارات جمع نموده [بود] که نگارنده [سید مصلح الدّین مهدوی] آن را در منزل احفادش دیده بود.(1)

کتاب «جامع الفوائد» در دعا، به فارسی در یک مقدمه و شانزده باب و یک خاتمه و هرکدام دارای چندین قسم و فصل است و دو نسخه از آن به شماره های 3426 و 7306 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

ملاّ عبدالکریم طبسی

ملاّ عبدالکریم بن محمّدهادی طبسی [عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری[ شاگرد و مجاز او بهاءالدّین محمّد فاضل هندی. اجازه در پشت صفحه نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» نوشته شده است. این نسخه به شماره 6806 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. تاریخ تولد فرزندش ابوالفضل محمّدحسین بن عبدالکریم سال 1124ق بوده است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص998.
2- فهرست مرعشی، ج8، ص213 و ج19، ص97.
3- فهرست مرعشی، ج18، ص7؛ تراجم الرّجال، ج1، ص321؛ احوال و آثار بهاءالدّین محمّد اصفهانی، صص 27 و 28.

ص: 302

میرزا عبدالکریم سیمای نطنزی

میرزا عبدالکریم نطنزی متخلّص به «سیما» شاعر ادیب فاضل و عارف دانشمند. از شعرای قرن سیزدهم هجری. در قریه «طالخانی» (طالخونچه) سمیرم متولّد شده و در اصفهان و گیلان به تحصیل پرداخته و در اغلب علوم همچون ادبیات، حکمت، طب و نجوم مهارت یافت. در رشت به خدمت منوچهرخان معتمدالدّوله رسیده و در وصف او قصیده انشاء نموده و مورد التفات او واقع شد. چندی هم نزد قربانعلی شاه جیلستانی و سپس مجذوب علی شاه به تکیمل مراتب عرفانی و طی سیر و سلوک پرداخت. اغلب در نطنز بسر می برد و برای علماء و عرفا و بزرگان نطنز و کاشان مدایح و مراثی می سرود. [سال وفاتش به دست نیامد. اما تا سال 1281ق در قید حیات بوده است.]

منظومه های زیر از سروده های اوست:

1. «الهی نامه» 2. «ریاض المحبّین»3. «شقایق الحقایق»4. «مشرق الانوار»5. «مجموعه قصاید»(1)

سیّد عبدالکریم حسینی خوزانی

سیّد عبدالکریم حسینی خوزانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «ترجمة الصلاة» فیض کاشانی را در سال های 1258 تا 1265ق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 1276 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[«خوزان» یکی از محلّه های سه گانه «سده» ماربین اصفهان است و اکنون از محله های «خمینی شهر» به شمار می رود.]


1- تذکره مدایح معتمدیه: خطّی؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 812-814؛ میراث فرهنگی نطنز، ج2، صص 176-178.
2- فهرست مرعشی، ج11، ص169.

ص: 303

سیّد عبدالکریم دولت آبادی

سیّد عبدالکریم حسینی دولت آبادی، [از علمای قرن دوازدهم هجری] جدّ سادات دولت آبادی اصفهان. نسب او به قاضی نوراللّه شوشتری مؤلف کتاب «مجالس المؤمنین» می پیوندد. لکن اتّصال نسب آنها در دست نیست.

سیّد عبدالکریم مجاز از محمّد بن محمّد زمان کاشانی اصفهانی است و اجازه به شماره 3510 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(1)

او شوهر خواهر میر محمّدحسین خاتون آبادی است.(2)

شیخ عبدالکریم شیرازی

حاج شیخ عبدالکریم شیرازی، [عالم فاضل، از علمای قرن سیزدهم هجری.] از اهالی شیراز بوده و بر اثر زلزله سخت شیراز [در سال 1239ق] کسان خود را از دست داده و از شیراز به اصفهان مهاجرت نمود و در این شهر متوطن گردیده و دختر شیخ [محمّدتقی رازی صاحب حاشیه] را به زنی گرفته و از او صاحب دو پسر (شیخ محمّدحسن نظام العلماء و شیخ محمّدحسین واعظ) و یک دختر (خدیجه سلطان زوجه حاج آقا نوراللّه نجفی مسجدشاهی) شد.

شیخ عبدالکریم مردی درویش مسلک و تا اندازه ای متصوّف و سحرخیز بوده و حدود یکصد سال عمر کرده است.(3)


1- فهرست مجلس، ج10، بخش سوم، ص1619.
2- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص358.
3- نسب نامه الفت: خطی؛ اعلاط در انساب، ص6؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 234 و 235؛ گلشن اهل سلوک، (ویرایش دوم) ، ص116.

ص: 304

شیخ عبدالکریم مصدق خواه

شیخ عبدالکریم مصدق خواه، عالم فاضل زاهد. معروف به «مسأله گو» آخرین فرد روحانی ساکن مدرسه مبارکیه اصفهان. متوفی در شعبان 1390ق و مدفون در تکیه زندکرمانی در تخت فولاد.

کتب زیر از او به چاپ رسیده است:

1. «مخزن گل» 2. «یادآوری بعضی از گوهرهای اسلامیه»(1)

میرزا عبدالکریم ملکیان (سالک)

میرزا عبدالکریم ملکیان قمشه ای متخلّص به «سالک» [از شعرای قرن چهاردهم هجری] با وجود آن که طبع روان و ذوق سرشار داشته، از شهرت و عنوان گریزان بوده است. این بیت از اوست:

یار بسیار ولی یار وفادار کم است گل فراوان بود امّا گل بی خار کم است(2)

عبداللطیف

عبداللطیف [از بزرگان علمای قرن پنجم هجری در اصفهان.] در سال 499ق در اصفهان به دست اسماعیلیه کشته شد.(3)


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص177.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص234.
3- تاریخ تشیع در ایران، ص332 (به نقل از: کامل ابن اثیر، ج8، ص33) .

ص: 305

عبداللطیف اصفهانی

ابوسعید عبداللطیف اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از ابوعلی حداد روایت می کند.(1)

عبداللطیف اصفهانی

عبداللطیف اصفهانی متخلّص به «لطیف»، از شعرای اوایل قرن سیزدهم هجری است. او در سلک دبیران نایب السلطنه عباس میرزا قاجار قرار داشته و در طهران ساکن شده است. در شعر طبعی روان داشته و به هزل و هجو مایل بوده است.(2)

پیر عبداللطیف اصفهانی

پیر عبداللطیف بن پیر احمد اصفهانی [از دانشمندان علم کیمیا و ماهر در ادبیات[ مؤلف کتاب «جامع الفوائد فی تسهیل المقاصد» [که به عربی تألیف شده] و نسخه ای از آن به ضمیمه «المجموعة الکیمیا» که احتمالاً آن هم از تألیفات اوست، در مجموعه شماره 4066 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

[نسخه دیگری از این کتاب به خط نستعلیق عبدالصمد بن جعفر فسائی که در سال 1264ق کتابت شده، در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد به شماره 1250 موجود است.(4) همچنین نسخه دیگری از این کتاب به شماره 11768 در


1- مناقب، ج1، ص251؛ حلیة الاولیاء، ج4، ص333؛ عوالم، ج15، جزء 3، ص133.
2- تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 900 و 901؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 1494 و 1495.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص3048.
4- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص396.

ص: 306

کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1) ]

عبداللطیف تبریزی

استاد عبداللطیف تبریزی، از زرگران هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او از تبریزیان ساکن محلّه عباس آباد اصفهان بود. این تبریزی ها در فنون زرگری، زرکشی، شبکه کاری طلا و نقره، ملیله کاری و طراحی نقوش زیبا بر طلا و نقره به پیشرفت های زیادی دست یافته بودند. استاد عبداللطیف، بر روی در زیبا و نفیس مدرسه چهارباغ کارهای زرگری، نقاشی، منبّت، ملیله و قاب سازی نموده است و این در سال 1126ق در مدخل مدرسه چهارباغ اصفهان نصب شده است.(2)

میرزا عبداللطیف تنهای اصفهانی

میرزا عبداللطیف اصفهانی پنجابی متخلّص به «تنها» شاعر ادیب در اوایل قرن دوازدهم هجری. خواهرزاده میرزا جلال اسیر اصفهانی است. در هندوستان ساکن بوده و حکومت پنجاب را داشته و به سال 1116ق وفات یافته است. دیوان اشعارش در کتابخانه مجلس شورای ملّی است.(3)

از اوست:

به جز ساغر چو موج باده کی گردد زبان من به رنگ از می مغز دارد استخوان من


1- فهرست الفبائی رضوی، ص161.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص692؛ بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.
3- الذریعه، ج9، ص179؛ تذکره حسینی، ص78؛ تذکره شمع انجمن، ص164؛ صحف ابراهیم، ص90؛ تذکره نتایج الافکار، صص 128 و 129؛ کلمات الشعراء، ص20؛ کاروان هند، ج1، صص 255 و 256.

ص: 307

میرزا سیّد عبداللّه

میرزا سیّد عبداللّه، مترجم زبان روسی در دربار ظل السّلطان حاکم اصفهان بوده است. او کتاب «سفرنامه اکر اوئیلز به ممالک ایران» را در 22 رجب 1307ق به امر ظل السّلطان، از روسی به فارسی ترجمه کرده است. این نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(1)

ملاّ عبداللّه اردبیلی

مولی عبداللّه اردبیلی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و شاگرد آقا حسین خوانساری و مجاز از ایشان و همچنین شاگرد ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری و مجاز از وی و شاگرد و مجاز از علاّمه مجلسی بوده است. اجازه در پشت نسخه ای از شرح لمعه نوشته شده است.(2)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه اصفهانی [از نویسندگان کتب و خطاط نسخ نویس در قرن یازدهم هجری] در اواخر شعبان 1083ق کتابت نسخه ای از «شمسیة الحساب» و ذیل آن را در قصبه دلیجان اصفهان به خط نسخ به پایان رسانیده [است.] هر دو کتاب ضمن مجموعه شماره 564 کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)


1- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص111.
2- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص51؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص76؛ نجوم السّماء، ج1، ص204؛ الکواکب المنتشره، ص448؛ دانشمندان آذربایجان، ص264؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص35.
3- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص310.

ص: 308

عبداللّه اصفهانی*

عبداللّه اصفهانی، قلمدان ساز در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری است و از آثار وی قلمدانی است که منظره پل اللّه وردی خان کلیسای جلفا و تصاویر زنان بر آن نقش بسته و رقم آن: «رقم عبداللّه» است که در مجموعه آقای کریم زاده تبریزی موجود است.(1)

شیخ عبداللّه اصفهانی

شیخ عبداللّه اصفهانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری و از علمای شیخیه است. وی سؤالاتی را از حاج محمّدکریم خان کرمانی مطرح نموده که خان نامبرده رساله «اجوبة مسائل الشیخ عبداللّه الاصفهانی» را در سه شنبه 9 شعبان 1264ق در جواب آنها نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 2392 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

عبداللّه اصفهانی*

عبداللّه اصفهانی، از علماء و فضلای قرن سیزدهم هجری و مؤلّف «ردّ بر رساله جان ولس عیسوی» است. این نسخه به خط مؤلف و به تاریخ 1267ق، به شماره 10654 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3)


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص363.
2- فهرست مرعشی، ج6، ص374.
3- فهرست مختصر مجلس، ص390.

ص: 309

خواجه ظهیرالدّین عبداللّه امامی اصفهانی

خواجه ظهیرالدّین عبداللّه امامی اصفهانی [از عرفای قرن نهم هجری] شاگرد سیّد زین العابدین علی معروف بن «سید شریف» و مرید «علاءالدّین عطار نقشبندی» بود. او درک محضر شاه نعمت اللّه ولی ماهانی کرمانی مؤسس سلسله نعمت اللهیه را نموده و به او عرض ادب نموده بود.(1)

ملاّ عبداللّه امانی کرمانی

ملاّ عبداللّه کرمانی، شاعر ادیب متخلّص به «امانی» از شعرای قرن یازدهم هجری.

از اصفهان به هند مسافرت نموده و در آنجا در نزد میرجمله شهرستانی تقرّب یافته و با مُکنت و ثروت زیاد به اصفهان مراجعت نموده است. دیوانش متجاوز از دو هزار بیت است. تا سال 1041ق حیات داشته و در آن سال مادّه تاریخی جهت فوت میرداماد سروده است.(2)

این شعر از اوست:

ای حجاب تو حسن را ناموس ای نصیب از لب خیالت بوس

گرچه زشتیم از توایم آخر پای طاووس باشد از طاووس

میرزا عبداللّه خوشنویس اصفهانی

میرزا عبداللّه بن حاجی آقاجان خوشنویس اصفهانی [از خوشنویسان ماهر قرن


1- زندگی شاه نعمت اللّه ولی، ص43؛ طرائق الحقائق، ج3، ص56؛ رشحات عین الحیات، ج1، صص 168 و 169.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص439؛ الذریعه، ج9، ص94؛ ریاض الشّعراء، ج1، ص277.

ص: 310

دوازدهم هجری] در جمادی الثّانیه 1159ق از کتابت «کلیات سعدی» فراغت حاصل نموده است. این نسخه به شماره 2911 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

عبداللّه اصفهانی*

عبداللّه بن ابراهیم بن ابوسعید بن ترکان شاه اصفهانی، از ادباء و خوشنویسان قرن نهم هجری، کتاب «دراسة الالفاظ» را در اوایل شعبان 803ق در شهر دزفول کتابت کرده است.(2)

عبداللّه طهرانی اصفهانی

ابوابراهیم عبداللّه بن ابراهیم بن محمّد بن عبداللّه بن حماد طهرانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]

از ابوالعباس احمد بن عمر بن قاسم طهرانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث نموده است.(3)

«طهران» از قرای اصفهان است. در زمان حاضر آنجا را «تیران و آهنگران» گویند. سه محلّه مجاور یکدیگر: تیران، آهنگران، شمس آباد.

عبداللّه نعامی حویزاوی

شیخ عبداللّه بن ابراهیم مساعد نعامی حویزاوی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن


1- فهرست مرکزی دانشگاه، ج10، ص1768.
2- نابغه فقه و حدیث، ص198.
3- التّحبیر، ج1، ص361.

ص: 311

یازدهم هجری و] از شاگردان شیخ بهائی است. او نسخه ای از «خلاصة الاقوال» را نوشته و نزد شیخ بهائی خوانده و شیخ وی را اجازه داده است. نسخه به شماره 3629 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(1) [او همچنین مجموعه ای شامل «الجبل المتین» در سال 1007ق کتابت کرده که به شماره 6195 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد.(2) ]

ملاّ عبداللّه واعظ اصفهانی

مولی عبداللّه بن شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی، از وعاظ و محدّثین مسجد جامع اصفهان است. و با خاندان علاّمه مجلسی معاشر و مصاحب [بوده] و احتمالاً در بقعه خاندان مجلسی و مسجد جامع و یا در حوالی آن مدفون است.(3)

ملاّ عبداللّه بن ابی الحسن

ملاّ عبداللّه [بن ابی الحسن]، عالم عامل و فقیه کامل متوفی در [عصر جمعه از ماه ذیقعده] سال 1184ق بوده و قبرش نزدیک قبر [ملاّ اسماعیل] خواجوئی در تخت فولاد است. مادّه تاریخ وفاتش را «صهبا» [تقی صهبای قمی] گوید:

از جهان رفت آه عبداللّه زان در اخلاق و فضل کامل حیف

کلک «صهبا» نوشت تاریخش: «حیف زان زبده افاضل حیف»(4)

[مؤلف فقید مرحوم مهدوی نام پدر او را «حسن» نوشته اند ولی با قرائت سنگ لوح


1- فهرست رضوی، ج6، ص601.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص215.
3- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص340؛ مزارات اصفهان، ص37.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص55؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص792؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص117.

ص: 312

معلوم شد نام پدر او «ابوالحسن» است. این القاب هم روی سنگ مزار او و در وصف مقام علمی و معنوی او نوشته شده است:

«العالم العامل الفاضل الکامل زبدة الفقهاء و المحدّثین وارث علوم الأئمة المعصومین»(1) ]

عبداللّه جیانی اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن ابی الحسن بن ابی الفرج جَیانی شامی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] مردی ثقه و صالح است، در بغداد و اصفهان تحصیل نموده و در اصفهان نزد مسعود ثقفی و ابی الخیر محمّد بن اوربانلبانی [کذا] تلمّذ نموده و در این شهر اقامت کرد.

وفاتش در 3 جمادی الآخر 605ق در اصفهان روی داده است.(2)

عبداللّه اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری.] جدّش مهران از موالی عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر بن ابی طالب بود که مسلمان شد. ابومحمّد در سال 231ق در اصفهان متولّد شد و جهت کسب علم به عراق و شام سفر کرده و به اصفهان مراجعت نمود. او در ماه رجب سال 365ق وفات یافته و در کنار قبر جدّش محمّد بن یوسف بناء صوفی اصفهانی در قبرستان روشاباد اصفهان مدفون گردید.

صاحب عنوان از ابوخلیفه، عبدان، عبداللّه بن ناجیه، جندی، اسحاق خزاعی، ابراهیم بن متویه، محمّد بن یحیی بن منده، ابن اشته، ابوبکر احمد بن محمّد بن عمر لنبانی


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- معجم البلدان، ج1، ص109.

ص: 313

روایت می کند.

و فرزندش حافظ ابونعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی مؤلف «ذکر اخبار اصبهان» از او نقل حدیث می نماید.(1)

عبداللّه دلال اصفهانی

ابوهمام عبداللّه بن احمد بن قاسم دلال صاحب الخابوطی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی وی را در اصفهان دیده و از او حدیث شنیده و از او اجازه یافته است.(2)

عبداللّه ایذجی اصفهانی

حافظ الدّین ابوالبرکات عبداللّه بن احمد بن محمّد نَسَفی، فقیه، مفسر و محدّث حنفی [در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری] از اهالی «ایذج» از نواحی اصفهان متوفی سال 710ق در «ایذج».

کتب زیر از اوست:

1. «تفسیر قرآن» یا «مدارک التّنزیل» در 3 جلد 2. «کنز الدّقایق» در فقه، مطبوع 3. «شرح المنار»4. «شرح الوافی» در فروع5. «شرح منظومه ابی حفص نَسَفی» در خلاف به نام «المضی»6. «عمدة العقاید»7. «کافی» در شرح وافی8. «کشف الاسرار» (شرح المنار) مطبوع9. «المناردر اصول فقه10. «الوافی» در فروع(3)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص93؛ فرهنگنامه پارسی، ص659.
2- التّحبیر، ج1، ص363.
3- الاعلام، ج4، ص192؛ الدرر الکامنه، ج2، ص247؛ الفوائد البهیه، ج1، ص270؛ ریحانة الادب، ج6، ص171؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص249؛ معجم المؤلّفین، ج6، ص32؛ لغت نامه دهخدا، «ذیل عبداللّه»، ص69؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص295.

ص: 314

عبداللّه خازن

ابومحمّد عبداللّه بن احمد خازن اصفهانی، از مشاهیر ادباء و شعراء عهد دیالمه [در قرن چهارم هجری] و از منسوبان به صاحب بن عباد بوده و با ابوبکر خوارزمی مراسلاتی داشته و اشعارش سلیس اللّفظ و لطیف المعنی بوده و از آن جمله است:

و اسال ابطحها و رویّ خفیّها و سقی جداولها و مدّ حیاضها

و الربح و الموج الطموج تصاحبا متلاطمین کجاهلین تعاضها(1)

[در برخی منابع نام پدرش را محمّد ذکر کرده اند.]

عبداللّه اعرج ویذآبادی

ابومحمّد عبداللّه بن اسحاق بن ابراهیم اعرج خیاط، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از اهالی محلّه ویذآباد (بیدآباد) اصفهان بوده و قبل از سال 360ق وفات یافته است. او از ابوخلیفه فضل بن حُباب روایت می کند.(2)

عبداللّه دیلمانی خُرجانی

ابومحمّد عبداللّه بن اسحاق بن یوسف دیلمانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از اهالی «دیلمان» از توابع خُرجان اصفهان بوده و از پدرش اسحاق بن


1- ریحانة الادب، ج5، ص167؛ محاسن اصفهان، ص50؛ اللباب، ج1، ص411؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص223؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «ابومحمّد»، ص804.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص91؛ بیان المفاخر، ج2، ص223؛ آثار ملّی اصفهان، ص192.

ص: 315

یوسف خرجانی روایت می کند و ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان (حافظ ابوالشیخ اصفهانی) و ابو عبداللّه وراق: محمّد بن احمد بن شبویه و ابوعمرو بن حکیم مدنی و ابوعبداللّه عسال: محمّد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.(1)

میرزا عبداللّه خان وزیرزاده

میرزا عبداللّه خان وزیرزاده فرزند میرزا اسداللّه خان وزیر بن فتح اللّه بن محمّدعلی بن رضاقلی بن محب علی بن فتحعلی خان اعتمادالدّوله، از روزنامه نگاران و معلمان فرهنگ اصفهان [در قرن چهاردهم هجری.] او معلم نقاشی مدارس اصفهان [از جمله از معلمان دبیرستان صارمیه] بوده و در سال 1304ش روزنامه فکاهی «ارژنگ» را به صورت هفتگی منتشر کرد.

[او در اواخر عمر در اداره تحقیق اوقاف اصفهان به خدمت مشغول بود] و سرانجام در سال 1384ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(2)

میرزا عبداللّه مجلسی

میرزا عبداللّه بن علاّمه ملاّ محمّدباقر بن ملاّ محمّدتقی مجلسی، عالم فاضل ادیب [از دانشوران قرن دوازدهم هجری.]

از معاشرین و مصاحبین شیخ محمّدعلی حزین بوده و بعد از محاصره اصفهان و سقوط این شهر به دست افاغنه، به خرم آباد مهاجرت نموده و در رمضان 1137ق در آنجا وفات یافته است. «حزین» در مادّه تاریخ وفاتش گوید:


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص81؛ معجم البلدان، ج2، صص 356 و 544؛ اللباب، ج1، ص524.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص924؛ سیری در تخت فولاد، ص227؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 235 و 236؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج1، صص 113-115.

ص: 316

نور دیده و دل مجلس آرای زمان ملاّ عبداللّه فاضل عالی شأن

در ماه مبارک سفرش شد بجنان تاریخ وفات اوست «ماه رمضان»

صاحب عنوان شعر نیز می سروده و «ذرّه» تخلّص داشته است. این رباعی از اوست:

آرایشی بهر خس و خار از بهار ماند نخل حیات ماست که بی برگ و بار ماند

چون شاخ خشک دستم از آغوش گل جداست داغی به دل ز لاله رُخی یادگار ماند(1)

آقا محمّدخلیل بن محمّداشرف قائنی «رساله ای در شرح حدیث عمران صابی» منقول از حضرت رضا علیه السلام را جهت مشار الیه تصحیح کرده است. این رساله به شماره 3339 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

عبداللّه هلالی باطرقانی

عبداللّه بن بندار بن ابراهیم بن محتضر بن عَتّاب (غیاث) بن خلیفه بن ایاد بن عبیداللّه اصفهانی باطرقانی ضبّی هلالی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] ثقه و صالح بوده و از: محمّد بن مغیره، ابواسحاق اسماعیل بن عمرو بن نُجیح بَجَلی، ابومسعود سهل بن عثمان بن فارس عسکری، ابوحفص عمرو بن علیّ بن بحر صیرفی، ابوالهیثم موسی بن مساور بن موسی و محمّد بن یحیی بن نَجیح مکّی حدیث شنیده و محمّد بن یحیی بن منده، ابواحمد عسال: محمّد بن احمد بن ابراهیم قاضی، حافظ ابوالشّیخ: عبداللّه بن


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص361؛ مواد التّواریخ، ص177؛ الذریعه، ج9، ص338؛ الکواکب المنتشره، ص471؛ تذکره غنی، ص53؛ بهترین اشعار، ص140؛ صحف ابراهیم، ص138؛ منتخب اللّطایف، ص282؛ ریحانة الادب، ج5، ص201؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص315.
2- فهرست مرعشی، ج9، ص116.

ص: 317

محمّد بن جعفر و ابوبکر محمّد بن احمد بن یعقوب از او نقل حدیث کرده اند.

وی در سال 294ق وفات یافت.(1)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن جعفر اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از یونس بن حبیب روایت نموده و ابن فورک (محمّد بن حسن بن فورک) از او نقل حدیث کرده است.(2)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن محمّدجعفر اصفهانی، از نسخ نویسان قرن یازدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از «زبدة الاصول» شیخ بهائی [است که] در کتابخانه دانشکده حقوق موجود است.(3)

عبداللّه اصفهانی

ابونعیم عبداللّه بن ابوعلی حسن حداد بن احمد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] مؤلف «اطراف الصّحیحین» عابد زاهد فوت 517ق.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص60؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص144، المشتبه، ج2، ص577.
2- احقاق الحق، ج10، ص536.
3- فهرست حقوق، ص361.
4- مرآت الجنان، ج3، ص221؛ مجمل فصیحی، ج2، ص224.

ص: 318

میرزا عبداللّه وثوق الحکماء خوراسکانی

میرزا عبداللّه وثوق الحکماء فرزند محمّدحسن خوراسکانی اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان اواخر دوره قاجاریه] مشهور به «ملک النُّحاة» ساکن مدرسه عبداللّه خان در طهران بوده و از فضلای معروف زمان خود به شمار می رفته و مجلس او مجمع فضلاء و دانشمندان بوده است.(1)

کتب زیر از اوست:

1. «عقاید المؤمنین» در اصول دین، مطبوع در سال 1324ق 2. «منظومة العقاید» که به ضمیمه «عقاید المؤمنین» به طبع رسیده است.(2) 3. «قطرات العلوم» در شرح «نصاب الصبیان» که در سال 1324ق به چاپ رسیده است. مؤلف مادّه تاریخ آن را چنین سروده است:

یکی آمد فزون و کرد رقم: «قطرات وثوق» تاریخش(3)

1324=1+1323

[4. «شرح معما» که به شماره 7/898 در کتابخانه مرکزی مطالعات و تحقیقات اسلامی در قم موجود است.5. «رساله در صرف» به فارسی که در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی به شماره 8/898 موجود است.6. «علم المیزان» به فارسی، در شرح «حاشیه تهذیب المنطق» به خط مؤلف در 13 جمادی الاوّل 1312ق


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص792؛ خورشید جی، ص300؛ تاریخ شهر خوراسکان و روستای راران، صص 169-172.
2- الذریعه، ج15، ص285.
3- الذریعه، ج17، ص157؛ فرهنگنامه های عربی به فارسی، صص 119 و 286؛ مواد التّواریخ، ص516؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، ص952.

ص: 319

که به شماره 893 در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی موجود است.(1) ]

سیّد عبداللّه بکاء

سیّد عبداللّه بکاء فرزند سیّد حسین بحرانی نجفی. [از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری.] اصل او از بحرین است. اسلافش به اصفهان مهاجرت نموده و در این شهر ساکن بوده اند.

مشارٌالیه از علمای اجلاء و اهل فضل و صلاح بوده و در جسر کوفه ساکن و وکیل حاج میرزا حسین خلیلی بود. در سال 1327ق وفات یافت. جنازه سردست به نجف منتقل و دفن شد.

فرزندش سیّد احمد نیز عالم جلیل و ساکن کوفه بوده و در مسجد پدر امامت می نموده و در روز سه شنبه 30 ربیع الاوّل 1383ق وفات یافت و جنازه به نجف منتقل شده و در آنجا دفن گردید.(2)

میرزا عبداللّه خان امین الدّوله

میرزا عبداللّه خان امین الدّوله فرزند ارشد میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی، از سیاستمداران و مردمان نیکوکار قرن سیزدهم هجری. در سال 1193ق متولّد شده و پس از تحصیل در کنار پدر به مشاغل اداری و دیوانی روی آورد. [ابتدا بیگلر بیگی اصفهان بود. سپس مستوفی الممالک دولت قاجاریه شد. کمی بعد به لقب «امین الدّوله» ملّقب شد و در سال 1239ق به صدارت عظمای فتحعلی شاه منصوب شد اما یک سال


1- فهرست مرکز مطالعات اسلامی، ج2، صص 157 و 162.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص793؛ نقباء البشر، ج4، ص1199.

ص: 320

بعد به خاطر شرارت های برادر همسرش یعنی هاشم خان لُر در اصفهان از صدارت عزل شد. او برای بار دوم در سال 1243ق به صدارت منصوب شد.]

پس از مرگ فتحعلی شاه ابتدا به حمایت از حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس و سپس به حمایت از علی شاه ظل السّلطان که مدعی سلطنت بود پرداخت. ظل السلطان 90 روز حکومت را به دست گرفت امّا قاجاریه به حمایت از محمّد میرزا ولیعهد پرداخته و ظل السّلطان را برکنار کردند و محمّد میرزا به عنوان محمّد شاه به تخت نشست. به این خاطر عبداللّه خان در اصفهان به حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی پناه برد و چندی بعد به کمک «مک نیل» وزیر مختار انگلیس، از محمّد شاه تأمین گرفته و از راه بختیاری راهی عتبات عالیات شد و در پنج شنبه 25 شعبان 1263ق وفات یافته و در مقبره خانوادگی در مدرسه صدر نجف مدفون گردید.

تاریخ وفات او این بیت است:

ثم با قصر العز تاریخه جنة عدن ازلفت بالامین

در کتاب «صدر التّواریخ» درباره او می نویسد: «مروج شریعت سیّد المرسلین که مرحوم شیخ جعفر نجفی و شیخ موسی و حاج سیّد باقر رشتی (اعلی اللّه مقامهم) او را علی بن یقطین خطاب می کردند. در زهد و ورع بی عدیل و در جلالت قدر بی بدیل».

امین الدّوله از مردان خیّر و خدمتگزار و متدیّن [بود] و حقا وی را باید خیرالظّلمه نامید. آثار زیر از او در نجف اشرف به جای مانده است:

1. ترسیم قناتی در نجف2. اتمام دیوار و باروی شهر نجف که پدرش شروع به ساختمان آن کرده بود.3. ساختن دو باب حمام بزرگ در نجف4. ایجاد چند باب دکان و وقف کردن آن در نجف5. ایجاد کاروانسرائی در نجف و وقف آن بر مدرسه صدر و

ص: 321

غیره.(1)

ملاّ عبداللّه شوشتری

عزّالدین عبداللّه بن حسین شوشتری، عالم فاضل محقّق مدقّق مجتهد بارع، عابد زاهد، از اکابر علماء و مجتهدین قرن یازدهم هجری.

ظاهرا در اواسط قرن دهم هجری در شوشتر متولّد گردیده و جهت تکمیل تحصیلات به عراق عرب مهاجرت نموده و مدت 30 سال در نجف و کربلا اقامت داشته و در خدمت اساتید آن سامان به مقامات عالیه علم و ایقان رسیده و از اساتید خود اجازه دریافت نموده است. از اساتید و مشایخ اجازه او در کتب فقط چهار نفر را نام می برند از این قرار: مولی احمد مقدس اردبیلی، شیخ جمال الدّین احمد بن نعمت اللّه معروف به «ابن خاتون عاملی» و پدرش شیخ نعمت اللّه بن علی بن احمد بن محمّد بن خاتون و شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی.

سپس به ایران مهاجرت نموده و چندین سال در مشهد مقدس مجاورت اختیار کرد و چون صیت علم و دانش او به گوش شاه عباس رسید، شاه از او تقاضا کرد که در اصفهان ساکن شود. در حدود 1006ق به اصفهان آمده و تا آخر عمر خود، در این شهر به نشر معارف اسلامی اشتغال داشت و در برخی از مسافرت های شاه عباس به مشهد همراه بوده و در تعمیرات بقعه منوّره رضویّه نظارت و سرپرستی کرده است.

قبل از ورود ملاّ عبداللّه شوشتری در اصفهان تعداد طلبه این شهر در داخل و خارج به


1- بیان المفاخر، ج1، صص 176-179، 182-183 و 227؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص389؛ ماضی النّجف و حاضرها، ج2، ص 485؛ شرح حال رجال ایران، ج2، صص 278-281؛ صدرالتّواریخ، صص 104 و 105؛ تاریخ عضدی، صص 268 و 269؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص43؛ صدراعظم های سلسله قاجاریه، صص 73-84.

ص: 322

پنجاه نفر نمی رسید لکن پس از مهاجرت او به این شهر و توجّه نمودنش به امور طلاّب و تدریس آن، طالبان علم و دانش از اطراف و اکناف به دور شمع وجود او پروانه وار جمع شده و در هنگام مرگ متجاوز از هزار نفر طالب علم در این شهر وجود داشته است.

شاه عباس جهت او مدرسه ای عالی در اوّل بازار [بزرگ اصفهان] بنا نمود که عالم مزبور در آنجا به تدریس علوم اسلامی مشغول بوده و در شبستان آن اقامه جماعت نماید. مرحوم شوشتری در طول 14 سال که در اصفهان تدریس می فرمود، عدّه ای کثیر در نزد او تلمّذ کرده و به مقامات عالیه علم رسیده اند که از آن جمله است: ملاّ محمّدتقی مجلسی، ملاّ حسنعلی (فرزندش) ، قاضی عبدالمؤمن، ملاّ لطف اللّه میسی عاملی، ملاّ شریف الدّین محمّد رویدشتی اصفهانی، میرزا رفیع الدّین محمّد نائینی، شیخ محمود جزائری، سیّد مصطفی تفریشی

درباره او نقل شده است که هیچ یک از نوافل او ترک نمی شد و مقیّد به اداء نماز در اوّل وقت بوده و بیشتر روزها را روزه داشته و لباس و خوراکش درنهایت سادگی و اختصار بوده است. به طوری که در بیشتر مواقع خوراک او غیر از غذاهای گوشتی بوده است.

جناب ملاّ عبداللّه در 24 محرم 1021ق مریض شده و در بستر خوابید و در شب جمعه 26 محرم (نزدیک به صبح) وفات یافت. جنازه او را به مسجد جامع عتیق برده و با آب چاه غسل دادند و میر محمّدباقر داماد بر او نماز خواند سپس جنازه را به امامزاده اسماعیل برده و امانت دفن کردند و پس از یک سال جنازه را که هیچ تغییری نکرده بود به کربلا نقل نموده و در آن ارض اقدس دفن نمودند. ملاّ محمود جزائری از شاگردان او این عبارت عربی را برای ماده تاریخ او گفته است: «مات مجتهد الزّمن» همچنین

ص: 323

شخص دیگری گفته است: «حیف از مقتدای ایران حیف»(1)

کتب زیر از تألیفات صاحب عنوان است:

[1. «اربعون حدیثا» که نسخه ای از آن به شماره 5/140 در مدرسه جعفریه زهان قائن» موجود است.(2) ] 2. «تعلیقه بر استبصار» 3. «جامع الفوائد» در تکمیل «شرح القواعد» تألیف نورالدّین علی محقّق کرکی که آن را در شرح «قواعد» علاّمه حلّی نوشته است. [این کتاب در 7 جلد تنظیم شده و مؤلف در اوائل ذیحجه 1004ق از نوشتن آن فراغت یافته است. نسخه های متعددی از این کتاب در کتابخانه ها وجود دارد از جمله نسخه ای به خط کرمعلی بن محمّدتقی اصفهانی در سال 1085ق که در کتابخانه شیخ مشکور نجفی در نجف موجود بوده است.(3) نسخه ای به خط محمّدیوسف در سال 1014ق به شماره 13418 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(4) نسخه دیگری از «جامع الفوائد» به شماره 2968 در کتابخانه ملّی ملک در تهران وجود دارد.(5) ] 4. «حاشیه شرح ارشاد علاّمه» [که مؤلّف ریاض العلماء در اوایل قرن دوازدهم هجری نسخه ای از آن را دیده بود که شامل کتاب الاجاره تا آخر حدود


1- مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، صص 37-53؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 919 و 920؛ مزارات اصفهان، ص105؛ امل الآمل، ج2، ص160؛ روضات الجنّات، ج4، صص 234-243؛ ریاض العلماء، ج3، صص 195-205؛ روضة النّضره، صص 343-346؛ لباب الالقاب، ص89؛ فوائد الرضویه، صص 245-249؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چ1377ش) ، ج2، صص 1417 و 1418؛ تذکرة الشّعراء امامت کاشانی، ص29؛ معجم المؤلفین، ج6، صص 44 و 45؛ هدایة العارفین، ج1، ص474؛ ایضاح المکنون، ج1، ص356؛ دایرة المعارف تشیع، ج4، صص 249 و 250؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 318-321؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 3-8؛ تذکرة العلماء، ص117؛ وفیات العلماء، صص 76-79؛ ریحانة الادب، ج1، ص334؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص119؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص299.
2- فهرست مدرسه جعفریه، ص109.
3- الذریعه، ج5، ص65 و ج14 و ص20.
4- فهرست الفبائی رضوی، ص161.
5- فهرست ملک، ج1، ص195.

ص: 324

بوده است.(1) ] 5. «حاشیه بر الفیه» شهید [که نسخه های متعددی از آن در دست است از جمله: نسخه ای که در سال 1007ق در کربلا کتابت شده و به شماره 2/2694 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد.(2) نسخه دیگری به خط جان محمّد که در سال 1008ق کتابت شده، به شماره 2375 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد.(3) همچنین نسخه ای به خط ابوالبرکات بن عنایة اللّه حسینی به شماره 1/4968 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(4) ] 6. «حاشیه بر شرح مختصر عضدی» [7. «حاشیه بر رجال ابن داود» که نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ محمّدعلی قمی در کربلا وجود دارد.(5) ] 8. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه» به فارسی [که یکی از شاگردان ملاّ عبداللّه شوشتری به نام مولی عمادالدّین بن یونس در رساله اش مطالبی از آن را آورده و معرّب ساخته است. نسخه ای به خط میرزا بیگ که در سال 1093ق کتابت شده است، به شماره 7055 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(6) [ 9. «شرح بر الفیه شهید» که غیر از «حاشیه بر الفیه» است. [و نسخه ای از آن نزد میرزا عبدالرّزاق واعظ همدانی موجود بوده است.(7) ]10. «شرح تهذیب» شیخ طوسی [که شیخ نعمت اللّه جزایری شوشتری در «شرح تهذیب» خود، مطالبی از آن نقل کرده است.(8) 11. «مقالة فی اصول الدّین» به فارسی، که در آن به بیان اصول عقاید و فروع دین پرداخته و حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» را شرح کرده است. نسخه ای از آن به خط شیخ عبدالوحید بن نعمت اللّه دیلمی که در سال 1025ق کتابت شده است، در


1- الذریعه، ج13، ص79.
2- فهرست احیاء میراث، ج7، ص173.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص184.
4- فهرست مرعشی، ج13، ص165.
5- الذریعه، ج6، ص87.
6- فهرست الفبائی رضوی، ص599.
7- الذریعه، ج13، ص112.
8- الذریعه، ج13، ص157.

ص: 325

کتابخانه علاّمه جلیل سیّد حسن صدر موجود بوده است.(1) 12. «واجبات» به فارسی، که در رساله عملیه ملاّ عبداللّه شوشتری در طهارت و صلاة و صوم و حج و زکات و خمس» است. و در سال 1017ق تألیف شده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه علاّمه جلیل سیّد حسن صدر(2) و نسخه دیگری به خط شاه محمود زنگی عجمی، به شماره 2436 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3) همچنین نسخه ای از این کتاب به خط محمّدحسن بن محمّدمؤمن که در اواسط ربیع الاوّل 1122ق کتابت شده است. در کتابخانه الزهراء اصفهان نگهداری می شود.(4) 13. «جواز التنفّل ممن علیه الفریضة» 14. «جواز الفائتة وقت الحاضرة» 15. «الجهر و الاخفات» 16. «خواصّ القرآن» 17. «رسالة فی ادخال قول _ علی ولی اللّه _ فی الشهادة» 18. «رساله فی الاستبراء بالبول» 19. «رسالة فی انّ النّذر یتعلّق بالمباح أم لا؟» 20. «رسالة فی تطوع الصوم لمن علیه فریضة» 21. «رسالة فی التّکبیر و التّهلیل قبل الخطبة فی صلاة الاستسقاء» 22. «رسالة فی تملک الأجیر الاُجرة بالعقد» 23. «رسالة فی طلاق الرّجعی» 24. «رسالة فی الغسل» 25. «رسالة فی المکعب» 26. «رسالة فی کفایة الإصبع الواحدة فی مسح الرأس و الرّجلین» 27. رسالة فی الوصیة بالحج الواجب»(5)

از میان کتاب ها و رساله های فوق، از شماره 13 تا 27 در مجموعه ای در کتابخانه شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی در نجف اشرف نگهداری می شده است. این مجموعه که در سال 1068ق کتابت شده است را بدر جهان خانم از بانوان دربار صفویّه در سال 1108ق وقف نموده و علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی را متولّی وقف قرار داده است.(6) ]


1- الذریعه، ج21، ص396.
2- الذریعه، ج25، ص1.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص297.
4- فهرست الزهرا، ص27.
5- الذریعه: مجلدات مختلف.
6- الذریعه، ج5، ص 244 و 302 و ج25، ص84.

ص: 326

عبداللّه رازانی لنجانی

ابومحمّد عبداللّه بن خالد بن محمّد بن رستم رازانی [از محدّثین عامّه اصفهان قرن چهارم هجری] در شهر «خان» لنجان ساکن بوده و از محمّد بن اسماعیل صائغ و عبداللّه بن احمد بن ابی مسرّة (معروف به «ابن اَبی مَسرّه») روایت می کند و ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر قصّار حافظ ابونعیم اصفهانی و ابوبکر عبدالعزیز بن احمد بن علی تاجر (آدمی) اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.(1)

[ظاهرا «رازان» از توابع لنجان بوده و آن را نباید با «راران» از دهات جی اصفهان اشتباه گرفت. «خان» از معروف ترین شهرهای لنجان قبل از حمله مغول بوده و امروزه به «خولنجان» معروف است. قلعه «خان» در قرن پنجم هجری محل استقرار فداییان اسماعیلی بوده که سلطان محمّد در سال 570ق آن را ویران کرده است.]

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن درویش علی اصفهانی [خطاط نستعلیق نویس در قرن دوازدهم هجری[ در سال 1155ق نسخه ای از «زاد المعاد» علاّمه مجلسی را به خط نستعلیق خوب نوشته است. نسخه به شماره 57 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(2)

ملاّ عبداللّه بروجردی

ملاّ عبداللّه بن حاج رحیم بروجردی، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری. در ربیع الاوّل 1191ق وفات یافته و در تکیه مجلسی جنب مسجد جامع [اصفهان] مدفون


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص169.
2- فهرست سپهسالار، ج1، ص31.

ص: 327

گردید. و مزار او در تعمیرات اخیر بقعه از بین رفت.(1)

میرزا عبداللّه سبزواری اصفهانی

میرزا عبداللّه سبزواری فرزند میرزا محمّدرحیم شیخ الاسلام، عالم فاضل، از علماء اصفهان و ائمه جماعت و صاحب محراب و منبر بوده و در سلخ ذیحجة الحرام 1275ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

سیّد عبداللّه میردامادی

سیّد عبداللّه میردامادی سدهی بن حاج محمّدرحیم کبیر بن میر مرتضی بن میر محمّداشرف بن میر عبدالحسیب بن میر سیّد احمد علوی عاملی، عالم فاضل جلیل [از دانشمندان قرن سیزدهم هجری.]

در روز چهارشنبه 10 صفر 1165ق متولّد شده و نزد آقا محمّدباقر وحید بهبهانی، میرزا ابوالقاسم قمی و از مصاحبین و مخصوصین حاجی [محمّدابراهیم] کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بوده و در سِدِه [خمینی شهر کنونی] سکونت و امامت می نموده است. در اواخر عمر در اصفهان مقیم شده و در روز 22 محرم 1243ق وفات یافته و پسرش نیز در همین روز وفات نمود و هر دو را در محله خوزان در جایی که به نام خود او به مقبره میر سیّد عبداللّه معروف است [واقع در سِدِه] مدفون ساختند. در این بقعه عدّه ای از بزرگان مدفون می باشند [که] از آن جمله است: 1. شیخ ابراهیم عاملی از


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص794؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص129؛ مزارات اصفهان، ص37؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص340.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص438؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص111؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص182.

ص: 328

اعقاب محقّق کرکی 2. شیخ شمس الدّین 3. سیّد محمّدصالح مازندرانی4. شیخ محمّدعلی زکی و غیره.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «انیس المحتاجین» 2. «ترصیع السّماء» 3. «رجال مشیخه تهذیب»(1)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن محمّدرضا اصفهانی [خطاط نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری] در تاریخ 1279ق نسخه ای از کتاب «سرّ العاملین» منسوب به غزالی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 3548 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

عبداللّه شمس نژاد

عبداللّه شمس نژاد متخلّص به «شمس» فرزند رضا [از شعرای قرن چهاردهم هجری.[ در شهر بابک [در استان کرمان] متولّد گردیده و پس از تحصیل در اصفهان در سمت بازرس استانداری به خدمت مشغول بود. از اوست:

قصه مجنون و لیلی پیش ما افسانه بود زانکه ما خود همچو مجنون ره به کوئی داشتیم(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص239؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص795؛ بیان المفاخر، ج1، صص 344 و 345؛ الکرام البرره، ج2، صص 776 و 777؛ لطائف غیبیه: مقدمه، ص بیست و سه؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، صص 255-257.
2- فهرست رضوی، ج6، ص438.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص283.

ص: 329

عبداللّه اکفائی

ابومحمّد عبداللّه بن زکریا بن یحیی اصفهانی تمیمی [از محدّثین عامّه اصفهان و[ ساکن کوفه بوده و از حُمید بن جعفر بن حُمید روایت می کند و ابوبکر عبداللّه بن یحیی بن معاویه طلحی از وی نقل حدیث می نماید.(1)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن سعداللّه بن ابی غالب اصفهانی [از دانشمندان گمنام اصفهان در قرن هشتم هجری.] در روز پنج شنبه 21 ربیع الاولی 725ق در «فیروزان» نسخه ای از «تاریخ نامه» یا «ترجمه تاریخ طبری» را به خط نسخ نوشته و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

[فیروزان از شهرهای قدیمی و معتبر بلوک لنجان اصفهان بوده و امروزه به «سُهروفیروزان» معروف است. ناصرخسرو در اوایل قرن پنجم هجری در سفر طولانی خود از این شهر دیدار کرده است.]

میرزا عبداللّه جابری*

میرزا عبداللّه بن میرزا سلمان جابری، از شعراء و سخنوران اصفهان در قرن دهم هجری. مردی اهل فضل و ادب بوده و شعراء و فضلاء را مورد حمایت قرار می داده است. در زمانی که پدرش وزارت اعظم را بر عهده داشت، او هم وزارت یزد را به عهده گرفته بود. سال وفات او به دست نیامد. همین قدر معلوم است که تا سال 1000ق در


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص62.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ج1، ص38.

ص: 330

قید حیات بود. از اوست:

عشق تو کجا و سر سودای قیامت با گرمی عشق تو چه پروای قیامت

در حشر چو من از ستمت ناله بر آرم معلوم شود بر همه غوغای قیامت(1)

عبداللّه معدانی

شمس الدّین عبداللّه بن شاکر بن ابوالمطهر معدانی اصفهانی، از علماء هندسه و نجوم در قرن ششم هجری است. در ادبیات و شعر فارسی و عربی دستی قوی داشت و در حدود 570ق در اصفهان وفات یافت.(2)

عبداللّه ضبّی

ابوالمظفر عبداللّه بن شبیب ضبّی مقری اصفهانی، [از دانشمندان علوم دین در قرن پنجم هجری] در اصفهان به تدریس قرائت و ایراد خطبه و وعظ مشغول بوده و به زهد و صلاح شهرت داشته است.(3)

[روایات قرائت را از بسیاری از قاریان به خصوص ابراهیم بن محمّد لنبانی آموخته و ابوالقاسم هذلی و اسماعیل سراج و عبداللّه بن احمد خرقی نزد او قرائت را فرا گرفته اند.(4) ]

عبداللّه اُشتُرجانی*

عبداللّه بن شعبان اُشتُرجانی لنجانی اصفهانی، از هنرمندان قرن نهم هجری است. خط


1- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2594.
2- تاریخ الحکماء، ص311؛ گاهنامه، 1310ش.
3- مرآت الجنان، ج3، ص73.
4- غایة النّهایه، ج1، ص422.

ص: 331

نستعلیق را خوش می نوشته و نسخه ای از «مثنوی معنوی» را در سال 847ق کتابت کرده است. این کتاب به شماره 168 در فهرست آثار موزه رضا عباسی در تهران موجود است.(1)

میرزا عبداللّه عشق

میرزا عبداللّه مرعشی اصفهانی متخلّص به «عشق» فرزند میرزا محمّدشفیع مستوفی موقوفات [بن میرزا رحمت اللّه بن میرزا ابوالحسن حسینی مرعشی] شاعر و ادیب توانا در قرن یازدهم هجری.

در اصفهان متولّد شده [و در این شهر علم و ادب آموخته و به دامادی یکی از سلاطین صفویه درآمد.] به فارسی و ترکی شعر نیکو می سروده و دیوان او حدود ده هزار بیت شعر داشته است. و نسخه ای از آن در کتابخانه آقای حسین کوهی و نسخه ای در کتابخانه ملک طهران موجود است. [عاقبت در سال 1074ق در سن 30 سالگی وفات یافته و جسدش به مشهد مقدس نقل و در جوار حرم مطهر امام رضا علیه السلام مدفون شد.]

این شعر از اوست:

سیل افتاده است از پا تا خرابم کرده است خورده صد خونابه آتش تا کبابم کرده است

کی توان ز آب و گل عالم مرا تعمیر کرد سیل بی پروای استغنا خرابم کرده است


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص365.

ص: 332

فیض ها پُر دیدم از نامهربانی های چرخ تلخ کامی ها درین مینا گلابم کرده است(1)

عبداللّه اسدی اصفهانی

حافظ ابومحمّد عبداللّه بن شیبان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان معلّم محتسب اسدی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] در سال 447ق متولّد شده و در ذیقعده 523ق وفات یافته است.

از صلحاء و نیکوکاران عصر بوده و از پدرش ابومعمر شیبان بن عبداللّه محتسب و ابوالقاسم ابراهیم بن منصور ملنجی خبّاز حدیث استماع کرده است.(2)

عبداللّه اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن طاهر اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.در «تفسیر مجمع البیان» [شیخ طبرسی] حدیثی از او روایت می کند.(3)

عبداللّه خزاعی اصفهانی

ابورشید عبداللّه بن طاهر بن حرب بن عبداللّه بن ابی الحسن بن طاهر خزاعی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

از ابوروح یاسین بن سهل بن محمّد قاینی حَسّاب، ابوالبرکات احمد بن عبداللّه بن


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص141؛ قصص الخاقانی، ج2، صص 104 و 105؛ تذکره غنی، ص90؛ تذکره روز روشن، ص547؛ تذکره منتخب اللطایف، ص466؛ الذریعه، ج9، ص722 و ج13، ص303؛ ریاض الشّعراء، ج3، ص1485.
2- التّحبیر، ج1، ص369.
3- مجمع البیان، ج10، ص56.

ص: 333

طاوس بغدادی و ابوالمظفر سمعانی اجازه داشته است.

ابوسعد سمعانی گوید: «در جامع اصفهان وی را ملاقات کردم و جهت من اجازه ای نوشت.»(1)

عبداللّه رنانی

عبداللّه بن عاشور رِنانی اصفهانی، از مشاهیر خطاطان قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است. بیشتر از یکصد قرآن غیر از کتب ادعیه و زیارات به خط زیبای خود نوشته و تا سال 1238ق حیات داشته است.(2)

[او به کثرت کتابت معروف است هیچ گاه از اصفهان بیرون نیامد ولی به اشاره فتحعلی شاه قاجار آثار گرانبهایی را به خط زیبای خود پدید آورد و نزد شاه فرستاد. نخستین اثری که در فهرست نسخ خطی به آن اشاره کرده اند به خط اوست: «قرآن مجید» است که در 5 رجب 1201ق کتابت شده و قرآن سی و نهم اوست.(3) ] آخرین قرآن به خط او مورخ 1228ق است و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.(4)

«رِنان» که امروز آن را «رهنان» می نویسند از دهات بلوک ماربین اصفهان است [که در سال های اخیر به شهر اصفهان پیوسته و یکی از محلّه های غرب آن شهر به شمار می رود.]


1- التّحبیر، ج1، ص376.
2- کارنامه بزرگان ایران، ص239؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص795؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 140 و 141.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1091-1093.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج14، ص4047.

ص: 334

عبداللّه انماطی

ابواحمد عبداللّه بن عبدالوهاب بن ابراهیم انماطی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] در بغداد و عراق از محدّثین استماع حدیث نموده و بعد از سال 390ق وفات یافته است. با حافظ ابونعیم اصفهانی مراوده و معاشرت داشته و ابونعیم از او حدیث شنوده است.(1)

عبداللّه ثقفی اصفهانی

عبداللّه بن عبدالواحد بن محمّد بن محمود ثقفی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم] و از خاندان علم و حدیث بوده و در سال 516ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(2)

عبداللّه سلمی اصفهانی

ابوعمر عبداللّه بن عبدالوهاب سلمی اصفهان مقری [از مقریان و محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری.] فوت سال 394ق.(3)

عبداللّه اصفهانی

ابوطاهر عبداللّه بن عبدربه اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان.] از سلیمان بن عبدالرّحمان روایت می کند و ابوبکر بزّاز در کتاب «مسند علی علیه السلام » از وی روایت


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص98.
2- التّحبیر، ج1، ص370.
3- مرآت الجنان، ج2، ص447.

ص: 335

می کند.(1)

عبداللّه طوسی

عبداللّه بن علی بن اسحاق طوسی، برادر خواجه نظام الملک حسن طوسی وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی است. فرزندش عبدالرزاق هم وزارت سنجر را یافته است. عبداللّه در سال 499ق وفات یافت.(2)

عبداللّه طادی لنجانی

ابومحمّد عبداللّه بن علی بن عبداللّه مؤدّب طادی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] در قریه «طاد» لنجان ساکن بوده و از ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عمران و محمّد بن نُصَیر روایت نموده است(3)

«طاد» از قرای لنجان اصفهان است.

عبداللّه اصفهانی نیشابوری

ابومحمّد عبداللّه بن علی بن محمّد بن احمد بن حماد اصفهانی ساکن نیشابور، صالح ثقه.(4) [از محدّثین عامّه اصفهان.]

شیخ عبداللّه کفرانی

شیخ عبداللّه کفرانی رویدشتی (معروف به «شیخ عبداللّه اصفهانی») فرزند علی بن


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص47.
2- مرآت الجنان، ج3، ص161.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص95.
4- تاریخ نیشابور، ص436.

ص: 336

محمّد بن قدیر کفرانی رویدشتی اصفهانی، عالم فاضل و فقیه محقّق. پدرانش عموما اهل علم و فضل بوده و اخیرا اولاد ملاّ قدیر جدّ مشار الیه که در بین آنها علماء و صلحاء می باشند نام فامیل خود را «قدیری» نهاده اند.

صاحب عنوان در اصفهان متولّد و در نجف خدمت جمعی از افاضل تحصیل نموده و اخیرا به درس حاج میرزا حبیب اللّه رشتی حاضر شده و سال ها در محضر او تلمُّذ فرموده و به ایشان اختصاص یافت. او مقرّر درس ایشان بوده و پس از فوت استاد، مستقلاً حوزه درس داشته و در مسجد هندی تدریس می نمود و جمعی از افاضل به درس او حاضر می شده اند.

شیخ عبداللّه کفرانی در سال 1317ق در نجف اشرف وفات یافته و در آن ارض اقدس مدفون گردید.(1)

کتب زیر از اوست:

1. «تقریرات اساتید خود» 2. «شرح المکاسب» (تقریرات درس میرزا حبیب اللّه رشتی، در پنج جلد، که سه جلد از آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث ایران به شماره 1344 موجود است.(2) 3. «حاشیه فرائد الاصول» موجود در کتابخانه جمعیت فرهنگ رشت(3)

عبداللّه مقری اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن علی بن مقری ظاهری اصفهانی [از علماء و زهّاد قرن ششم


1- نقباء البشر، ج3، صص 1203 و 1204؛ الذریعه، ج15، ص130؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 790 و 795؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص328.
2- فهرست خطی احیاء، ج4، ص173.
3- فهرست فرهنگ رشت، ص112.

ص: 337

هجری] استاد شیخ منتجب الدّین بن بابویه قمی بوده و در سال 563ق وفات شده است.(1)

ملاّ عبداللّه اژه ای

ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای بن محمّدباقر، عالم فاضل و فقیه محقّق [از علمای قرن سیزدهم هجری]

در اصفهان متولّد شده و نزد علمای این شهر و احتمالاً نزد پدرش [و ملاّ علی نوری، حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر شفتی] و دیگران بهره گرفته است. و پس از وفات پدر به اقامه جماعت در مسجد علی اصفهان پرداخته است.

وی در وقت فجر سه شنبه چهارم ربیع الاوّل 1265ق وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک مزار پدرش مدفون شد.

میرزا حسن کفاش اصفهانی مرثیه و تاریخ فوتش را چنین گفته که بر سنگ مزار او نقر گردیده است:

آسمان علم و حلم و فضل از این خاکدان زد قدم از لطف حق سوی بهشت جاودان

چون به مهر اهلبیت مصطفی آن جان پاک باد عیش... جنة المأوی مکان

از پی تاریخ سال رحلتش «کفاش» گفت: «رفته عبداللّه از دنیا بگلزار جنان»

در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی نسخه ای از کتاب «تحفة الخاقانیّة» (شماره


1- مرآت الجنان، ج3، ص372؛ بحارالانوار، ج105، ص198.

ص: 338

1/5940) تألیف: شیخ عبداللّه بن علی اکبر اصفهانی در اثبات واجب و تعدّد صفات باری تعالی و بحث در نبوت و امامت و معاد در یک مقدمه و سه رکن موجود است. این نسخه را شخصی به نام عبدالعلی به خط نستعلیق در سال 1289ق کتابت کرده است. کتاب از طرف مؤلف به محمّد شاه قاجار اهداء شده است که به احتمال بسیار قوی از همین ملاّ عبداللّه اژه ای است.(1)

میرزا عبداللّه شیخ الاسلام

حاج میرزا عبداللّه (معروف به آقا میرزا) شیخ الاسلام فرزند میرزا علی اکبر بن محمّدرحیم شیخ الاسلام، عالم فاضل معاصر.

در حدود سال 1302ق در اصفهان متولّد گردیده و مقدمات و سطوح را نزد آقا شیخ ابوالقاسم خادم الاسلام خواند و سپس در درس آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، شیخ محمّدحکیم خراسانی و آقا سیّد محمود کلیشادی (مُغنی) حاضر شد و نسبت به مرحوم شیخ محمّدرضا نجفی اختصاص یافته و تا روزهای آخر عمر آن مرحوم از محضر درس فقه و اصول ایشان استفاده می کرد.

پس از آن ریاست یکی از دفاتر رسمی ثبت اسناد و همچنین دفاتر ثبت ازدواج و طلاق را پذیرفته و متجاوز از 30 سال با کمال امانت و درستی آن را انجام داد و پس از بازنشستگی به عبادت و مطالعه روزگار می گذرانید تا اینکه در شب یکشنبه 11 شعبان المعظم سال 1404ق وفات یافته و در گورستان جدید اصفهان موسوم به باغ رضوان


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص823؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص66؛ فهرست مرعشی، ج15، ص323؛ تراجم الرجال، ج1، ص328؛ بزم معرفت، صص 132 و 133.

ص: 339

مدفون گردید.(1)

عبداللّه ارباب*

عبداللّه ارباب فرزند علی پناه، خوشنویس هنرمند قرن چهاردهم هجری. خط نسخ را خوش می نوشت و مردی مؤمن و صالح بود. برادرش حاج آقا رحیم ارباب از اعاظم علماء و مجتهدین اصفهان است. مرحوم مهدی بیانی سه اثر از نمونه کتابت او معرفی کرده است:

1. «التّحفة القوّامیّه» در 2 جلد که در رجب 1347ق به خط نسخ و رقاع خوش نوشته است. 2. «نامه حضرت امیر به مالک اشتر» به خط نسخ خوش در سال 1344ق نوشته شده است.3. «دعای تعقیب صلاة صبح» به خط نسخ خوش در محرم 1354ق.(2)

او در 16 ذیقعده 1298ق متولّد شده و در 20 جمادی الاولی 1379ق وفات یافته و در تکیه مقدس واقع در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

استاد جلال الدّین همائی (سنا) این دو بیت و مادّه تاریخ را برای وفات او سروده است:

چو عبداللّه ارباب از جهان گشت روان زی بارگاه رب الارباب

به شمسی سال تاریخش «سنا» گفت بر حق رفت عبداللّه ارباب

برادر دیگرش حاج عبدالعلی هم از نیکمردان و صلحای روزگار بوده که در ماه


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص326؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 162 و 163؛ مزارات اصفهان، ص116.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1088 و 1089؛ فرهنگ ایران زمین، ج30، ص573.

ص: 340

رجب 1384ق وفات نموده و جنب برادر بزرگوارش در تکیه مقدس مدفون شد.(1)

عبداللّه اشترجانی اصفهانی

عبداللّه اُشتُرجانی لنجانی اصفهانی معروف به «عبدا» فرزند شیخ محمّدعلی طبعی، از شعراء و سخنوران اصفهان در قرن یازدهم هجری است. شاعر عاشق پیشه و دردمندی بوده و «عبدی» تخلّص می نموده است.(2) نستعلیق را خوش می نوشته و به مطالعه و کتابت و تتبّع دواوین شعرای متقدّم علاقه داشته است. او نسخه ای از «دیوان ابن یمین» را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 2370 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در طهران موجود است.(3)

از اوست:

سیل اشکم گرهی در دل جیحون زده است تیر آهم به صف چرخ شبیخون زده است

لاله از خجلت هم چشمی داغ دل من زین چمن خیمه برون بر دل هامون زده است

عبداللّه سیچانی

عبداللّه بن محمّدعلی سیچانی اصفهانی، نویسنده و نسخ نویس [در قرن یازدهم هجری] در روز پنج شنبه 4 رجب 1056ق از نوشتن کتاب «مونس العابدین» یا «ترجمه نیک بختیه» فراغت حاصل نموده است. این کتاب ترجمه «مصباح» کفعمی و


1- مجموعه ارباب معرفت، صص 78 و 79؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص602.
3- فهرست مجلس، ج8، ص84.

ص: 341

مترجم: محمود بن میرزا علی است و کاتب آن را جهت آقا نیک بخت نوشته است. نسخه به شماره 2904 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

[«سیچان» از قرای ناحیه «بَرزرود» جی اصفهان در ساحل جنوبی زاینده رود بوده و اکنون به شهر پیوسته و در شمار محلات جنوبی اصفهان است.]

سیّد عبداللّه مازندرانی شاهاندشتی

سیّد عبداللّه بن میرزا محمّدعلی بن سیّد محمّد بن سیّد عبداللّه (موسوی شاهاندشتی مازندرانی) عالم فاضل [از علمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه] در اصفهان نزد علمای اعلام میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی و دیگران به تحصیل پرداخته و سال ها امام مسجد قطبیه بوده است.(2)

سیّد عبداللّه شیدای چالشتری

سیّد عبداللّه چالشتری چهارمحالی متخلّص به «شیدا» فرزند سیّد محمّدعلی شاکر [از شعرای معاصر چهارمحال] در سال 1296ق در چالشتر متولّد شده و تحصیلات مقدّماتی را نزد ملاّ علی فاضل معروف به «جناب» جدّ مادری خویش به انجام رسانیده [و در جوانی نزد احمدخان سالار ریاحی به منشی گری و رتق و فتق امور مشغول شد. پس از آن سال ها در اصفهان ساکن بود و در انجمن های ادبی این شهر خصوصا انجمن مرحوم میرزا عباس خان شیدا شرکت می کرد] و اشعارش در دوره اوّل نشریه «دانشکده» به طبع می رسید. دیوان اشعار او چندین هزار بیت است. عاقبت در سنین کهولت به


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1750.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص843؛ گنجینه دانشمندان، ج3، ص98.

ص: 342

زادگاه خود مراجعت نموده و در آنجا ساکن شد. از اوست:

جانا مرا به تیغ محبّت به ناز کُش قدرت که راست از تو طلب خونبها کند(1)

عبداللّه اسدی اصفهانی*

ابومحمّد عبداللّه بن عمران بن ابوعلی اسدی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از موالی سُراقة بن وهب اسدی اصفهانی است. جدّش ابوعلی در زمان خلافت مراوان بن عبدالملک به اصفهان آمد.

صاحب عنوان چندی در اصفهان به استماع حدیث مشغول بوده و آنگاه به ری رفته و آنجا ساکن شده است. از وکیع در تفسیرش و از ابو داود و یحیی بن ضریس و یحیی بن آدم و جریر و عثّام بن علی روایت کرده و ابوالعباس احمد بن اسحاق بن ابراهیم جوهری (حمویه ثقفی) از او نقل حدیث کرده است.(2)

میرزا عبداللّه اشتهای گرجی

میرزا عبداللّه متخلّص به «اشتها» و «سرگشته» فرزند حاج فریدون گرجی اصفهانی، شاعر خوش ذوق قرن سیزدهم هجری.

از اعضاء انجمن ادبی ابوالفقراء بوده و به سبک بسحاق اطعمه (ابواسحاق نداف شیرازی) شعر می گفته و بیشتر اشعار او در وصف اطعمه و اشربه است. مرحوم عمان سامانی در قصیده انجمنیّه درباره او گوید:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص294؛ شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، ص519.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص446؛ طبقات المحدّثین، ج2، ص222.

ص: 343

واندگر سرگشته آن بسحق دانشور که هست شعر روح افزایش حلوائی مذاق مرد و زن

مرحوم اشتها در سال 1245ق متولّد و در جوانی به سال 1289ق وفات یافته است. مرحوم میرزا عباسعلی خرم لنبانی در تاریخ وفات او گوید:

افسوس که اشتهای با فضل و هنر از ملک فنا سوی بقا کرد گذر

گفتا پی تاریخ وفاتش «خرم»: «افسوس که اشتها نداریم دگر»

دیوان اشعار او در اصفهان به چاپ رسیده است.(1) [یک نسخه خطی از آن به خط حسن مصاحبی نائینی که در سال 1356ق کتابت شده است به شماره 1/8831 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد.(2) ]

این شعر از اوست:

انتظاری مده ای دوست به خوان مهمان را گر پلو نیست بکش یخنی و آور نان را

نیم جانی است مرا در سر و در پا فکنم به کسی کآوردم مژده بادنجان را

اگر از نُقل بسازند مرا زنجیری همه عمر به جان می طلبم زندان را

آقا عبداللّه استرآبادی

آقا عبداللّه بن ملاّ محمّدقاسم بن ملاّ محمّدشفیع بن ملاّ محمّدعلی استرآبادی، عالم


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 292 و 293؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج1، صص 135 و 136؛ مکارم الآثار، ج4، ص1253؛ دیوان اشتها، صص 47-50.
2- فهرست مختصر مجلس، ص362.

ص: 344

فاضل [در اصفهان سکونت داشته و در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری زندگی می کرد.] زوجه اش دختر میرزا حیدرعلی شیروانی بوده است.(1)

ملاّ عبداللّه تبریزی

ملاّ عبداللّه بن محمّدکاظم بن شاه محمّد تبریزی اصفهانی، عالم فاضل محقّق [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. ظاهرا در محلّه عباس آباد اصفهان ساکن بوده و سپس در نجف اشرف سکونت گزیده است و احتمالاً از شاگردان پدر خود و عمویش (مولی محمّدحسین بن شاه محمّد) بوده است.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اهداء الأهبة فی شرح النّخبة» به عربی «نخبه» از تألیفات فیض کاشانی است جلد سوم آن که در جمعه دهم جمادی الآخر 1153ق کتابت شده و نزد سیّد مهدی صدر در نجف اشرف موجود بوده است.(2) [نسخه دیگری از این کتاب به شماره 15639 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) ] 2. «حکم الشّعر فی الشّرع» که نسخه ای از آن در سال 1243ق کتابت شده و در کتابخانه شریعت اصفهانی به نظر علاّمه شیخ آقابزرگ طهرانی رسیده است.(4) [3. «شرح تجرید العقائد» به فارسی که جزء اوّل آن در سال 1116ق تألیف شده است.(5) علاوه بر تألیفات فوق وی «الضوابط فی الشّک و السّهو و النّسیان» فیض کاشانی و چند رساله دیگر را در سال 1137ق در مدینة السادات زواره کتابت کرده که اکنون در کتابخانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نجف اشرف


1- مرآت الاحوال جهان نما، ج1، ص273.
2- الذریعه، ج14، ص102؛ الکواکب المنتشره، ص455؛ فهرست های خودنوشت فیض، ص280.
3- فهرست مختصر مجلس، ص514.
4- الذریعه، ج7، ص53.
5- تراجم الرّجال، ج1، ص330.

ص: 345

موجود است.(1) ]

سیّد عبداللّه ثقة الاسلام

آقا سیّد عبداللّه ثقة الاسلام فرزند آقا سیّد محسن میرمحمّد صادقی بن میر محمّدباقر بن میر سیّد علی، عالم فاضل، فقیه اصولی، متکلم و رجالی محقّق [از دانشمندان اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]

در 12 ربیع الثانی 1285ق [در محلّه نو] اصفهان متولّد گردیده و مقدمات علوم را در اصفهان نزد علمای این شهر آموخت. در سن هیجده سالگی به عتبات عالیات جهت تکمیل تحصیلات مهاجرت نموده، در آن ارض اقدس مدّتی نزد جمعی از دانشمندان تلمّذ نموده که از آن جمله است: میرزا محمّدعلی رشتی، میرزا محمّدحسن شیرازی، حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی. او اغلب تحصیلاتش نزد آخوند خراسانی بوده در سال 1330ق به اصفهان مراجعت نموده و به درس و بحث و اقامه جماعت اشتغال جست. در شعر فارسی و عربی مهارت داشته و گاهی به اقتضای حال اشعاری می سرود.

سرانجام در قبل از ظهر 6 ماه صفر 1382ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی جنب تکیه ملک در تخت فولاد مدفون شد. [مادّه تاریخ وفات آن عالم ربانی را شاعر توانا استاد اعتمادی (برنا) گوید:

پی تاریخ فوتش گفت «برنا»: «مدرس یافته منزل بجنّت»]

1382

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- الکشکول: شیخ آقابزرگ طهرانی، چ کتابخانه مجلس، ص223.

ص: 346

1. «ارشاد المسلمین» در انساب سادات میر محمّد صادقی [تاریخ تألیف: جمعه 14 ربیع الثّانی 1345ق]2. «انیس العارفین» در احوال برزخ و جنّت و نار [در سال 1380ق چاپ شده است.]3. «تقریرات اصولیه» اساتیدش4. «حاشیه طهارت» شیخ [تا آخر غسل اموات]5. «خلاصة الاصول» از مبعث الفاظ تا مبحث تعادل و تراجیح6. «رساله در اصول دین»7. «رساله در لباس مشکوک»8. «رساله در تقلید اعلم»9. «رساله در عدالت»10. «رساله در قاعده من ملک شیئا» 11. «رساله در قاعده میسور» 12. «رساله در وضو» طبق رساله شیخ اسماعیل مقری 13. «رساله در طرق روایت خود و اجازه آنها به فرزندش فاضل بزرگوار آقا سیّد محمّدکاظم» 14. کتابی در «مجازات معاصی» (حدود و دیات و تقریرات) 15. «لؤلؤ الصّدف» در تاریخ نجف اشرف [که در 1379ق چاپ شده] 16. «مبکی المؤمنین فی اندارس مذهب و الدّین» 17. «مشکول» 18. «مقتصر المقال» در علم رجال 19. «نور الایمان فی اغاصة بحر العرفان» در ردّ بابیه [20. «عنصر المعال» در علم رجال 21. «بیع المؤمنین» 22. «مقالات سیاسی»(1) ]

عبداللّه بن معزالدّین محمّد

میرزا عبداللّه بن میرزا معزالدّین محمّد، مردی فقیه و محدّث اصولی بوده و پس از وفات در قبرستان طوقچی مدفون شده است. او جدّ سلسله جلیله آقایان مُعزّی ساکن اهواز و دزفول و کاظمین می باشد. میرزا معزالدّین محمّد از علماء عهد شاه طهماسب اوّل صفوی بوده است و اعقاب صاحب عنوان ظاهرا در فتنه افغان از اصفهان به


1- ارشاد المسلمین، (خطی) ، ص47؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 438-440؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 426 و 427؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2677-2686؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص214؛ الذریعه، ج6، ص297؛ ج8، ص100؛ ج18، ص382 و ج24، ص363؛ نقباء البشر، ج3، ص1210؛ مصفی المقال، ص245.

ص: 347

خوزستان مهاجرت کرده اند. اعقاب مرحوم میرزا عبداللّه تاکنون در خوزستان ساکن و از علماء و مدرسین آن سامان به شمار می روند. برخی دیگر از آنان در طهران و کاظمین ساکن و به ترویج احکام و اقامه جماعت و تدریس اشتغال دارند.(1)

عبداللّه اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از محمّد بن سعید شافعی روایت می کند.(2)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن محمّد اصفهانی، از اصحاب حضرت هادی علیه السلام است. در «ارشاد» مفید حدیثی از امام هادی علیه السلام به نقل از او نوشته شده است.(3) در «حدیقة الشیعه» وی را از اصحاب حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می شمارد.(4) [بشار بن احمد که از روات شیعه است از او نقل حدیث کرده است.(5) ]

عبداللّه کَروَنی اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن یحیی کرونی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری] مفتی اصفهان. در بغداد نزد قاضی ابوالطّیب طبری درس خوانده و از جماعتی حدیث شنیده است. و ابوالقاسم غانم بن خالد بن عبدالواحد دقّاق اصفهانی از


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص139؛ مزارات اصفهان، ص316.
2- میزان الاعتدال، ج1، ص189.
3- ارشاد، ص307.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص676.
5- تاریخ تشیع اصفهان، ص193؛ معجم رجال الحدیث، ج10، ص302.

ص: 348

او روایت می کند.

فوت او به سال 469ق بوده است.(1)

عبداللّه قراطیسی اصفهانی

ابوالوفاء عبداللّه بن محمّد بن ابی الحسن کاغذی قراطیسی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابوطاهر احمد بن محمّد بن محمّد نقاش اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی در اصفهان استماع حدیث کرده است.(2)

عبداللّه بشرویه ای خراسانی

عبداللّه بن حاج محمّد بشرویه ای خراسانی در 15 رمضان 1058ق از کتابت نسخه ای از «مسالک الافهام» شهید ثانی در اصفهان به خط نسخ و نستعلیق فراغت یافته و نسخه به شماره 1726 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن محمّد اصفهانی [از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری] در سال 1235ق نسخه ای از «انوار التّنزیل» بیضاوی را به خط نسخ نوشته و کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 73 موجود است.(4)


1- التّحبیر، ج1، ص112.
2- التّحبیر، ج1، ص379.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص263.
4- فهرست گوهرشاد، ص221.

ص: 349

عبداللّه رویدشتی

ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن ابی القاسم بن احمد بن محمّد بن عبداللّه رویدشتی [از دانشمندان گمنام قرن ششم هجری] در تاریخ چهارشنبه 28 رجب 531ق کتاب «الایضاح» تألیف: قوام السّنه اصفهانی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 4011 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

عبداللّه ثقفی اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن حسن بن اُسید ثقفی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] مقبول القول و کثیر الحدیث بوده و در مدینة النّبی صلی الله علیه و آله حدیث گفته و در سال 310ق وفات یافته است.(2)

از ابومحمّد نضر بن هشام بن راشد مُکتب اصفهانی روایت نموده و زید بن علی بن ابی هلال کوفی از او نقل حدیث می نماید.(3)

عبداللّه اصفهانی

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن زکریا بن یحیی بن ابوزکریا (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] مقبول و ثقه و صاحب مصنّفات کثیره بوده و در سال 286ق وفات یافته است.

از سهل بن بکّار، محرز بن سلمه، ابوالولید، ابن جابر رملی، محمّد بن بکر، اسماعیل بن


1- فهرست مجلس، ج11، ص92.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص70.
3- میزان الاعتدال، ج3، ص160.

ص: 350

عمرو بجلی و سعدویه روایت می کند و محمّد بن یحیی بن منده و ابوعبداللّه محمّد بن احمد بن بطه اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.(1)

عبداللّه ضَبّی اصفهانی

ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن سهل بن محمّد بن ازهر ضَبّی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] برادرزاده علی بن سهل صوفی [است] از ابراهیم بن مَتّویه، اسحاق بن جمیل، محمّد بن نُصَیر و جز آنان روایت حدیث کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او استماع حدیث کرده است.

وی را کتابی است به نام «اصول». قبل از سال 360ق وفات یافته است.(2) و احتمالاً در بقعه علی به سهل مدفون شده است.

سیّد عبداللّه جزایری

سیّد عبداللّه بن سیّد محمّد بن سیّد محمّدشفیع بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالکریم بن سیّد محمّدجواد بن سیّد عبداللّه بن سیّد نورالدّین بن سیّد نعمت اللّه محدّث جزائری موسوی شوشتری [از فضلای قرن چهاردهم هجری] از علماء و ائمه جماعت اصفهان متوفی در جمعه 4 ربیع الثانی 1357ق.(3)

عبداللّه اصفهانی

ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن شهمردان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] صاحب تفسیر [است.] بعد از سال 340ق وفات یافته است. وی از


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص61؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص143؛ احقاق الحق، ج9، ص220.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص93؛ مزارات اصفهان، ص325.
3- الذریعه، ج7، ص111.

ص: 351

طاهبر بن اسماعیل خَثعَمی روایت می کند.(1)

عبداللّه حَسّاب اصفهانی

مولی عمادالدّین عبداللّه بن محمّد بن عبدالرّزاق [حَسّاب] اصفهانی، از دانشمندان ریاضی در قرن هفتم هجری است که در سال 675ق کتاب «الفوائد البهائیه فی قواعد الحساب الهوائیه» را به نام: خواجه بهاءالدّوله شمس الدّین صاحب دیوان جوینی در اصفهان تألیف نموده است.

مراد از حساب هوائی، حساب به وسیله فکر و دست بدون استفاده از آلات و نوشتن ارقام می باشد.(2)

عبداللّه دارکی اصفهانی

عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز دارکی اصفهانی از محدّثین قرن چهارم هجری و منسوب به قریه «دارک» از بلوک قَهاب جِی اصفهان است.(3)

عبداللّه زهرانی

عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز زهرانی (اصفهانی) [از محدّثین اصفهان] از جعفر بن سلیمان روایت نموده و اباالحسن احمد بن ابراهیم از او نقل حدیث کرده است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص89.
2- الذریعه، ج16، صص 326 و 327؛ الانوار السّاطعه، ص93؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص307.
3- طبقات الشّافعیه، ص31؛ معجم البلدان، ج2، ص423.
4- احقاق الحق، ج16، ص151.

ص: 352

عبداللّه بن محمّد

عبداللّه بن محمّد بن عبداللّه [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در جمادی الاولی سنه 1266 در دارالسلطنه اصفهان مجموعه ای از «تحریر اکر» و «تحریر کتاب المناظر» و «تحریر تکسیر الدّایره» را جهت خود کتابت نموده و این مجموعه به شماره 5428 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

سیّد عبداللّه شمس آبادی

سیّد عبداللّه بن سیّد محمّد بن سیّد عبداللّه بن سیّد اسماعیل بن سیّد حسین موسوی شاهاندشتی مازندرانی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری] امام مسجد قطبیه اصفهان.(2)

ملاّ عبداللّه هرندی

حاج ملاّ عبداللّه هرندی معروف به (حاج آقا) فرزند میرزا محمّد بن حاج ملاّ عبداللّه بن حاج محمّدهادی بن حاج محمّدظهیر بن حاج محمّدسمیع هرندی، عالم فاضل، در حکمت و کلام زحمت ها کشیده و خدمت اساتید از جمله آخوند کاشی رسیده [و صاحب علم و فضل و تقوا بود] در مسجد محلّه شهشهان اقامه جماعت می فرموده و در 14 رجب سال 1349ق وفات یافته و در تکیه ملک جنب قبر استادش آخوند ملاّ محمّد کاشی در تخت فولاد مدفون گردید.(3) [پس از توسعه تکیه شهدا و خراب شدن تکیه ملک، مزار او هم از بین رفت.]


1- فهرست رضوی، ج8، ص361.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص843.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص49؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص446؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص203.

ص: 353

عبداللّه رفاعی اصفهانی

ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن عبداللّه رفاعی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری] در جمادی الاولی 434ق در واسط بوده و مغازلی: علی بن محمّد شافعی مؤلف: «مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام » از او روایت می کند و ابوالقاسم رفاعی از حسن بن احمد و عبدالغفار بن محمّد بغدادی نقل حدیث کرده است.(1)

عبداللّه اسدی خطیبی

ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن عبیداللّه بن علی بن جعفر بن رزیق اسدی مصری حنیعی معروف به «خطیبی» اصفهانی. [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

در دوشنبه 28 ربیع الآخر سال 448ق در خاندان علم و قضا متولّد شده و خطیب مسجد جامع کبیر عتیق اصفهان بوده است.

ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده و از او به عنوان: «کان شیخا فاضلاً عالما حسن السیره، جمیل الامر، ثقةٌ صالحا من اهل الدّین» یاد کرده است.

خطیبی از ابوالطّیب عبدالرّزاق بن شمه، ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی، ابوالفضل عبدالواحد بن احمد بن محمّد بن صالح مقری و جز آنان حدیث شنوده [است.]

فوت او در ربیع الآخر 533ق واقع شد.(2)


1- احقاق الحق، ج5، ص89 و ج16، ص17 و ج17، ص565.
2- التّحبیر، ج1، ص378.

ص: 354

عبداللّه باوردی

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عقیل باوردی (ابیوردی) خراسانی [از محدّثین معتزلی مذهب در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری.]

یاقوت حموی گوید: معتزلی و غالی مذهب بوده و در اصفهان سکونت نموده و بعد از سال 420ق وفات یافته است.(1) مؤلّف: میزان الاعتدال» گوید: «کان من بقایاء الشّیوخ باصفهان. ادرکه ابومطیع. قال عبدالرّحمان بن منده قال لی: من لم معتزلیّا فلیس بمسلم»(2)

عبداللّه قاضی

ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عمر بن عبداللّه بن حسن قاضی (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبدان و جعفر بن احمد بن سنان و عبداللّه بن محمّد بن عباس روایت نموده و در 21 ربیع الاولی سال 362ق وفات یافته است.(3)

عبداللّه کرابیسی نیشابوری

ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن احمد بن محمود بن حریس بن صالح بن ازهر بن عبداللّه بن عامر کزیری کرابیسی اصفهانی نیشابوری سمسار [از محدّثین عامّه است. در اصفهان سکونت داشته و سپس به نیشابور رفته و در محلّه سحور سکونت گزیده است.]

از ابوعمرو بن حمدان، ابی یعلی زبیری، ابی الحسن بحیری، ابی سعید رارانی، ابی بکر طرازی، ابی الحسن صبغی، ابی بکر بن مهران و هم طبقه آنان از محدّثین اصفهان حدیث شنیده و ابوصالح مؤذن از او روایت می کند.(4)


1- معجم البلدان، ج1، ص333.
2- میزان الاعتدال، ج2، ص75.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص276.
4- تاریخ نیسابور، ص436.

ص: 355

نجم الدّین عبداللّه اصفهانی

شیخ نجم الدّین عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن علی اصفهانی شافعی [از محدّثین عامّه در قرن هفتم و هشتم هجری.] از اکابر عرفای قرن هفتم هجری است. در سال 643ق متولّد شده و مردی عابد و صالح بوده و پس از تحصیل به تصوّف مایل گشته و مردم به وی اعتقاد زیاد داشته اند. او از شاگردان ابوالعبّاس احمد بن عمر مُرسی انصاری اسکندری بوده است. او پس از وفات استادش ابوالعباس مُرسی به مکّه معظّمه مشرف شده و بیست و چند سال در آنجا مجاورت نموده و در این مدّت هرگز به زیارت مدینه منوّره مشرّف نشد! عاقبت در ماه جمادی الآخر 721ق در مکّه وفات یافت و در نزدیکی مزار فضیل بن عیاض مدفون شد. «الوجیزه» در فقه از تألیفات اوست. یافعی در «مرآت الجنان» حکایات و کراماتی از وی نقل می کند. طالبین مراجعه کنند.(1)

عمو عبداللّه سقلا

عمو عبداللّه سقلا بن محمّد بن محمود. شیخ عارف و صوفی زاهد [از عرفای قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری] در 17 ذیحجه 716ق وفات یافت. قبرش در مقبره معروف به منارجنبان [واقع در قریه «کارلادان» از قراء ناحیه ماربین] اصفهان است. شرح حال او مانند بسیاری دیگر از عرفاء و دانشمندان مجهول است.

مقبره او جزو آثار باستانی اصفهان است و مناره های او حرکت کردن یکی از آنها به حرکت دادن دیگری مشهور است و علّت آن را دانشمند بزرگوار جناب آقای معزّالدّین مهدوی که از فضلای معروف و نویسندگان نامدار می باشد در رساله ای به نام


1- شدّ الازار، (حواشی) ، ص474؛ مرآت الجنان، صص 261-265؛ الدرر الکامنه، ج2، صص 401 و 408؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص975.

ص: 356

«منارجُنبان اصفهان» تشریح نموده اند.(1)

عبداللّه اصفهانی

ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن نعمان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از ابونعیم فضل بن دکین روایت می کند و ابوبکر بن قباب (ابی فورک) از او نقل حدیث می نماید.(2)

عبداللّه تمیمی اصفهانی

قاضی ابوبکر عبداللّه بن محمّد تمیمی اصفهانی از فقهاء و محدّثان قرن ششم هجری است. ابوعلی حسن بن حسین بن جعفر خطیب دینارآبادی از او روایت می کند.(3)

عبداللّه بن معاویه

جناب عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه الجواد بن جعفر طیّار، مدّتی در اصفهان بوده و بعدا به خراسان رفته و آن جا در سال 131ق به دستور ابومسلم خراسانی در شهر هرات در زندان شهید شده است. عبداللّه مردی شاعر، ادیب، شجاع و بخشنده بود. این شعر معروف از اوست:

وَ عَینُ الرِّضا عَن کُلّ عَیبٍ کَلیلَة ولکن عَین السخْطِ تُبدی المَساویا

در قریه آفاران [که اکنون به شهر پیوسته و جزو محلّه های غرب شهر اصفهان است[ امامزاده ای موجود است که شاهزاده عبداللّه می گویند و آن را جناب عبداللّه بن معاویة بن


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص796؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 279 و 280؛ تاریخ اصفهان (جابری) ، صص 21 و 76.
2- التّحبیر، ج1، ص464.
3- بزرگان و سخن سرایان فارس، ج1، ص156؛ معجم البلدان، ج2، ص545.

ص: 357

عبداللّه الجواد بن جعفر طیّار علیه السلام می دانند. تا چندین سال قبل در جلو مقبره بازارچه ای و در سمت شمال آن آثار گورستانی قدیمی وجود داشت که در سال های اخیر گورستان تبدیل به مدرسه و خانه شده و بازارچه برای کشیدن خیابان خراب گردید و اکنون جاده اصلی شهر به رهنان می باشد و امامزاده در سمت جنوب خیابان قرار دارد و بر آن گنبدی عالی با کاشیکاری مردمان خیّر و نیکوکار و متدیّن ساخته اند و از این راه محبّت و دوستی خود را نسبت به خاندان عصمت و طهارت ثابت گردانیده اند.(1)

[عبداللّه بن معاویه در کوفه قیام کرد و چون از والی آن شهر شکست خورد، فرار کرد و جمعی را با خود همراه ساخت و به سال 127ق به شهرهای کوفه، بصره، همدان، ری، قم، قومس، اصفهان و فارس دست یافت و اصفهان را پایتخت خود قرار داد. سفّاح و منصور عباسی به همراه عدّه ای از بنی هاشم نزد وی آمدند. مروان بن محمّد لشکری انبوه به فرماندهی عامر بن ضباره به جنگ عبداللّه فرستاد. عبداللّه چون سستی یاران خود را دید به خراسان نزد ابومسلم فرار کرد و به دستور وی در زندان کشته شد.(2) ]

عبداللّه اصفهانی

عبداللّه بن نُمرذ اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از ابراهیم بن محمّد بن حارث معروف به «ابراهیم بن نائله» روایت می کند و محمّد بن علی از او نقل حدیث می نماید.(3)


1- مزارات اصفهان، صص 48-50؛ الاعلام، ج4، ص139؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2 ص42؛ عمدة الطالب، ص22؛ الفخری، ص192؛ المجدی، ص297؛ مقاتل الطالبیین، ص18.
2- مزارات اصفهان، ص50، (تعلیقات دکتر اصغر منتظرالقائم) .
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص95.

ص: 358

عبداللّه محیط سامانی

عبداللّه سامانی متخلّص به «محیط» فرزند نوراللّه عمّان سامانی [بن عبداللّه ذرّه سامانی، از شعرای قرن چهاردهم هجری] در سال 1290ق متولّد شده و نزد پدر و دیگران آداب شاعری و فنون ادب بیاموخت و پس از فوت پدر به شرحی که در تاریخ چهارمحال مذکور است لقب تاج الشّعرایی یافت. مردی با اطلاع و خوش مجلس بوده و در اواخر عمر دچار فقر و پریشانی شده و بالاخره در اواسط جمادی الاولی سال 1355ق وفات یافت و در بالای قبر دهقان در سامان مدفون شد. [مادّه تاریخ وفاتش را جلال فرزانه چنین گفته است:

رقم زد ز پی تاریخ کلک «فرزانه»: «محیط رحمت حق شد محیط عمانی»

1355

این بیت از اشعار اوست:

بهر دل بگذشتن از جان کار مردان است و بس هر که در این ره قدم بنهاد مرد آن است و بس(1) ]

عبداللّه اسفیذباآنی اصفهانی

ابویحیی عبداللّه بن ولید قسام اسفیذباآنی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از اهالی قریه «اسپیدباآن» اصفهان بوده و از ابوالحسین محمّد بن بُکیر بن واصل حضرمی و علی بن قرین بن نَهیَش اصفهانی روایت نموده و فرزندش ابوزکریا یحیی از او نقل حدیث کرده است.(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص431؛ شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، صص 614-617.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص155؛ طبقات المحدّثین، ج3، ص105؛ معجم البلدان، ج1، ص180؛ المشترک، ص23.

ص: 359

ملاّ عبداللّه هرندی

ملاّ عبداللّه هرندی فرزند حاج محمّدهادی بن حاج محمّد ظهیر بن حاج محمّدسمیع هرندی، عالم فاضل [فقیه محقّق و مفسر متبحّر از دانشمندان قرن سیزدهم هجری] در حدود سال 1178ق متولّد شده و در هرند اصفهان تحصیل کرد او در سال 1256ق وفات یافته و در امامزاده اسحاق هرند مدفون شد.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «دلائل الدّین» در اصول دین، به فارسی، در یک مقدّمه و 9 باب و یک خاتمه، جلد اوّل آن به خط محمّدعلی بن محمود هرندی که در سال 1235ق کتابت شده به شماره 187 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی و نسخه ای دیگر از جلد اوّل، به خط محمّدحسن بن ملاّ علی هرندی که در سال 1235ق کتابت شده به شماره 46 در کتابخانه مدرسه صدر خواجو در اصفهان موجود است. همچنین دو نسخه به شماره های 3238 و 2450 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی و نسخه ای به شماره 1421 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد نگهداری می شود.(2) 2. «مجمع الاسرار القرآن» 3. «نور القبور» در کلام از روی آیات قرآن، که نسخه آن به شماره 629 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص143؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص447؛ مکارم الآثار، ج5، صص 1531 و 1532؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص283؛ الکرام البرره، ج2، ص791.
2- فهرست گلپایگانی، ج1، صص 169 و 170؛ فهرست صدر خواجو، ص41؛ فهرست مرعشی، ج7، ص47 و ج9، ص33؛ فهرست گوهرشاد، ص115.
3- فهرست گوهرشاد، ص426.

ص: 360

میرزا عبداللّه محزون

میرزا عبداللّه متخلّص به «محزون» فرزند محمّدهادی عالم فاضل و ادیب زاهد شاعر [از ادباء و فضلای قرن دوازدهم هجری] از احفاد شاه عباس ثانی صفوی بوده و در سال 1171ق وفات یافت. قبرش در قبرستان آب بخشان بوده است.(1)

[او کتاب «معین الطّلبه» تألیف: محمّدرضا سبزواری را در دوشنبه 10 شوال 1271ق کتابت نموده و به شماره 8681 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

به نظر می رسد در نقل قول تاریخ وفات از سنگ مزار میرزا عبداللّه محزون اشتباهی رخ داده است.]

سیّد عبداللّه حالی اصفهانی

سیّد عبداللّه حائری اصفهانی متخلّص به «حالی (حسابی) » فرزند سیّد یحیی، [از شعراء و فضلای قرن دوازدهم هجری] از سادات حائری و صاحب فضایل و کمالات باطنی و ظاهری بوده، خط نسخ را نیکو می نوشته و شعر خوب می گفته [است [دیوانش قریب پنج هزار بیت بوده و به سنّ کهولت در سال 1126ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک مسجد مصلی مدفون شده است.(3)

[این بیت از اوست:

زبان خموش و بردن رازم از دل افتاده است ز شمع کشته ام آتش به محفل افتاده است]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص219؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص797.
2- فهرست رضوی، ج12، ص442.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 789 و 797؛ تذکرة المعاصرین حزین، ص190؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص487؛ صحف ابراهیم، ص112؛ تذکره ریاض الشعراء، ج1، ص671.

ص: 361

خواجه عبداللّه اصفهانی

خواجه عبداللّه بن رئیس یوسف اصفهانی [از مردان نیکوکار قرن دهم هجری] بانی مسجد کوچکی مقابل امامزاده شوری (امامزاده عبداللّه) در محله دردشت در سال 919ق [است.(1) ]

عبداللّه صوفی اردستانی

ابومحمّد عبداللّه بن یوسف بن احمد بن بامویه (بابویه) [صوفی] اردستانی اصفهانی [از محدّثین مشهور و عرفای نامدار قرن چهارم هجری.]

در سال 315ق متولّد شده و در طلب حدیث و کسب علم به هرات، جبال، عراق و حجاز سفر کرده و سال ها در نیشابور بود در مکّه مصاحبت اباسعید بن اعرابی را دریافته و از او حدیث اخذ کرده و در نیشابور به خدمت شیخ اباالحسن پوشنگی (بوشنجی) رسیده و از محضر او بهره گرفته است. همچنین از ابوبکر احمد بن سعید بن فرجیح، ابوبکر محمّد بن عبیداللّه بن فتح (در بغداد) ، ابوبکر محمّد بن حسن بن حسین قطّان، ابوسعید اصفهانی، محمّد بن حسن، محمّد بن عبداللّه و بُکیر بن احمد بن سهیل صوفی روایت می کند.

ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، عبدالرّحمان بن محمّد، محمّد بن اسماعیل بن محمّد قرشی، [ابوبکر بغدادی و ابوبکر احمد بن علی بن خلق شیرازی] از او نقل حدیث کرده اند.

او در ماه رمضان 409ق در نیشابور وفات یافته و در همانجا مدفون شد.(2)


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 862 و 863.
2- احقاق الحق، ج6، ص195 و ج4، ص328 و ج9، ص513 و 48 و ج14، صص 6، 8 و 83 و ج15، ص383؛ مناقب خوارزمی، صص 22 و 85؛ تبیین کذب المفتری، ص424؛ معجم البلدان، ج1، ص146؛ المختصر من کتاب السیّاق لتاریخ نیسابور، ص161؛ آتشکده اردستان، ج2، صص 261 و 265.

ص: 362

عبداللّه تبریزی

عبداللّه تبریزی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و «حواشی بر قوانین» از آثار او در کتابخانه دانشمند گرانمایه آقای دکتر احمد تویسرکانی در اصفهان موجود است.

عبداللّه تویسرکانی

عبداللّه تویسرکانی [کاتب نسخ نویس] در روز دهم ذی القعده در اصفهان کتاب «خمسه ضروریّه» تألیف مولی محمّدجعفر بن محمّدطاهر خراسانی [معروف به آخوند کرباسی] را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1325 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)

عبداللّه حسینی*

عبداللّه حسینی، از خوشنویسان اصفهان در قرن دوازدهم هجری است. او کتیبه اطراف محراب کوچک ایوان جنوبی مسجد خان در محلّه احمدآباد اصفهان را در سال 1124ق نوشته است.(2)


1- فهرست وزیری، ج3، ص928.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص608.

ص: 363

ملاّ عبداللّه خوانساری

آخوند ملاّ عبداللّه خوانساری، از منبریان معروف و روضه خوانان مشهور اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] بوده و در شدّت مرض نیز ترک ذکر مصیبت ننموده، در روز 7 محرم سال 1292ق وفات یافته در تکیه آباده ای در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش را «پرتو» شاعر گوید:

از پی تاریخ آن «پرتو» سرود: «یا حسینی گفت پس دم در کشید»(1)

سیّد عبداللّه رعنای اصفهانی

سیّد عبداللّه متخلّص به «رعنا» از شعرای اصفهان در اوایل حکومت پهلوی است. از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود و غزل را نیکو می سرود.

از اوست:

شبی از دو زلف تو مو، بفتد اگر که به چنگ ما به نشاط و رقص و طلب شود، دل و جان به نغمه چنگ ما

تو اگر ز باده و زعفران،طلبی نشاطی و عشرتی بنگر به سرخی لعل او، بنگر به زردی رنگ ما(2)

سیّد عبداللّه رفیعی علویجه ای

حاج سیّد عبداللّه رفیعی علویجه ای (حسنی حسینی طباطبائی) اصفهانی، عالم فاضل


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص33؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص791؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص51.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص215.

ص: 364

[از علمای قرن چهاردهم هجری.]

در خوانسار و اصفهان تحصیل کرده و در زادگاه خود «علویجه» به ترویج و تبلیغ دین پرداخته و پیشوای دینی اهالی بلوک عربستان کَروَن بود. وی بانی چند مدرسه و حسینیه و مسجد در علویجه است. وفاتش در حدود سال 1396ق یا 1397ق واقع شد.

خواهرزاده اش آقا سیّد اسماعیل رفیعی عالمی جلیل و فاضل بوده و در نجف اشرف تحصیل کرده بود و عاقبت در سال 1372ق در شط العرب غرق شده و وفات یافت. مسجد آقا سیّد اسماعیل [ظاهرا در علویجه] از آثار خیریه اوست.

شیخ عبداللّه قاضی

شیخ عبداللّه قاضی، عالم فاضل، از مشایخ بیدآباد اصفهان در محرم 1291ق وفات یافته و در رواق کربلا جنب ضریح حبیب بن مظاهر مدفون گردید.(1)

ملاّ عبداللّه قمیشه ای

ملاّ عبداللّه قمیشه ای از علمای اخیار. متوفی به سال 1261ق. قبرش در صحن تکیه آقا حسین خوانساری.(2)

عبداللّه کاتب اصفهانی*

عبداللّه کاتب اصفهانی، از کاتبان و خوشنویسان هنرمند قرن نهم هجری است. وی


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص120؛ بیان المفاخر، ج2، ص235.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص219؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص790؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص110.

ص: 365

نسخه ای از «جامع التّواریخ» تألیف: ملاّ تاج الدّین حسن شهاب منجم یزدی (ابن شهاب) را در سال 880ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(1)

شیخ عبداللّه گیلانی

شیخ عبداللّه گیلانی [از علمای قرن دوازدهم هجری] فاضل نحریر به غایت ستوده خصال بود. در اواخر عهد صفویه در اصفهان وفات یافته است.(2)

[وی در سال 1150ق وفات یافته و شیخ محمّدعلی حزین در رثای او قصیده ای گفته که مادّه تاریخ آن این بیت است:

چون مردمک چشم جهان بود ز عرفان گفتم پی تاریخ که «بینش ز جهان رفت»(3) ]

1150

عبداللّه مصوّر*

عبداللّه مصوّر، نقاش و قلمدان ساز اهل اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. وی در رنگ و روغن و آبرنگ و تذهیب کاری مهارت داشته و در حدود سال 1350ق در اصفهان درگذشته است.

این نقاشی ها از آثار اوست:


1- تاریخ افضل، مقدمه، صص 4-7.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص790؛ تاریخ و سفرنامه حزین، ص237.
3- تاریخ و سفرنامه حزین، صص 387 و 388 (تعلیقات) ؛ دیوان حزین لاهیجی (تصحیح بیژن ترقی) ، ص605.

ص: 366

1. تصویر حضرت علی علیه السلام سال 1330ق 2. قلمدان جعبه ای، موجود در مجموعه آقای کریم زاده تبریزی 3. منظره غدیرخم(1)

ملاّ عبداللّه معلّم اصفهانی

ملاّ عبداللّه معلم اصفهانی، خطاط و خوشنویس نسخ و نستعلیق و شکسته [در قرن دوازدهم هجری] در ذیحجه 1113ق از کتابت نسخه ای از «قرآن کریم» فراغت یافته و این نسخه به شماره 1517 در گنجینه قرآن کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(2)

عبداللّه مغموم بروجنی

عبداللّه برجیان متخلّص به «مغموم» از شعرای معاصر در سال 1312ق در «بروجن» [از توابع چهارمحال و بختیاری] متولّد شده. مطابق سبک زمان و مکان تحصیلاتی نموده و خط خوبی دارد. مدّتی کارمند دارایی محل بوده و [سپس] از آن کناره گیری کرده به مشاغل آزاد روزگار می گذرانید. اشعار بسیاری گفته [است.] این چند بیت در توحید ضمن منظومه ای از او، نوشته شد:

هر که گردد بنده فرمان او در دو عالم می شود او کامجو

بنده اش شو تا شوی شاه جهان شو گدایش تا نگردی ناتوان(3)


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص374.
2- راهنمای گنجینه قرآن، ص292.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص460؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.

ص: 367

شیخ عبداللّه موسیانی اصفهانی*

شیخ عبداللّه موسیانی اصفهانی، از علمای معاصر، عالم ربانی و فقه صمدانی، مجتهد عالیقدر در سال 1330ق در قریه «موسیان» متولّد شده و پس از تحصیلات مقدماتی راهی شهر مقدس قم شد و نزد حضرات آیات: سیّد محمّدحجت کوه کمری، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیّد محمّدتقی خوانساری، حاج آقا سیّد حسین طباطبائی بروجردی، شیخ محمّدعلی حائری قمی (صاحب حاشیه بر کفایه) ، شیخ ابوالقاسم کبیر قمی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و میرزا محمّدحسین غروی نائینی (هنگام اقامت اجباری این دو بزرگوار در قم) ، و آقا شیخ محمّدرضا نجفی اصفهانی و همچنین آقا سیّد محمّدرضا گلپایگانی کسب فیض نموده و فقه و اصول را فراگرفت.

او در قم ساکن بود و از راه وعظ و خطابه و خرید و فروش کتاب امرار معاش می کردو هرگز از سهم امام علیه السلام استفاده نمی کرد. عالمی مقدس و وارسته و در کمال زهد و تقوا و در فقاهت صاحب علم و بصیرت بود.

او سرانجام در سال 1425ق (مطابق با 1383ش) وفات یافته و در قبرستان باغ بهشت قم مدفون شد.(1)

شیخ عبداللّه میثمی*

شیخ عبداللّه میثمی، از روحانیان مبارز و انقلابی معاصر در سال 1334ش. در محلّه مسجد حکیم اصفهان متولّد شد. تحصیلات خود در دبستان و دبیرستان را در اصفهان طی کرد و برای تحصیل در حوزه علمیه به قم رفت و در مدرسه حقّانی نزد اساتید حوزه


1- گنجینه دانشمندان، ج2، ص76 و اطلاعات متفرقه.

ص: 368

حاضر شد.

او در پی مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی در سال 1354ش دستگیر و زندانی شد و پس از یک سال و نیم به اصفهان منتقل شد و به قم بازگشت و نزد حضرات آیات: قدوسی، خزعلی و حائری شیرازی ادامه تحصیل داد.

او پس از پیروزی انقلاب به سپاه پیوست و برای مبارزه با گروه های مسلح ضدّ انقلاب راهی کردستان شد. مدّتی بعد برای تبلیغ و پیشبرد اهداف انقلاب به یاسوج رفت و به مردم محروم کهگیلویه و بویراحمد خدمات ارزنده ای نمود. او پس از آن از سوی امام خمینی به نمایندگی امام خمینی در سپاه منطقه 9 کشور منصوب شد و مدّتی بعد به عنوان نماینده امام در قرارگاه عملیاتی خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله منصوب شد و در فرماندهی عملیات های رزمندگان در جنگ با عراق نقش فعّالی را ایفا کرد.

شیخ عبداللّه میثمی چند هفته پس از عملیات رزمندگان ایرانی در شرق بصره (عملیات کربلای 5) در روز 12 بهمن 1365ش به شهادت رسید و در تکیه شهدای شهر اصفهان به خاک سپرده شد.(1)

عبداللّه نقاش باشی اصفهانی

عبداللّه خان نقاش باشی اصفهانی [از نقاشان هنرمند قرن سیزدهم هجری] در «تاریخ قم» موسوم به «مختار البلاد» گوید که: سنگ قبر مرحوم فتحعلی شاه قاجار که تمثال او را نقش نموده اند و در قم می باشد از آثار اوست.(2)


1- سخن شمع خاتم، صص 13-18؛ شمع محفل خاتم، صص 19-51.
2- مختار البلاد، ص108.

ص: 369

ملاّ عبداللّه یزدی

ملاّ عبداللّه یزدی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. از شاگردان علاّمه مجلسی است [در اصفهان ساکن بوده و] علاّمه در اجازه ای که جهت او صادر فرموده، مشارٌ الیه را بدین گونه وصف نموده است: «الاخ الایمانی و الخلیل الرّوحانی جامع مکارم الشیم بمعالی الهمم الآخذ بمجامع الورع و التّقی علی وجه الاتم المولی الرضی الزکی مولانا عبداللّه الیزدی ختم اللّه بالحسنی و جعل آخره خیرا من الاولی...»

مؤلّف «کشف الحجب» نام پدر او را حسین نوشته که محتاج به تحقیق بیشتری است.(1)

عبدالمجیب اصفهانی

عبدالمجیب بن محمّد بن حسن بن عفیف اصفهانی، از ادباء و سرایندگان قرن هشتم هجری است. او مستزادی دارد که در جُنگی که فیلم آن به شماره 573 در کتابخانه دانشگاه طهران می باشد، موجود است. این جُنگ مربوط به قرن هشتم هجری و مورخ ماه ذی الحجه 742ق است.(2)

عبدالمجید اصفهانی

ابومحمّد عبدالمجید بن ابی طالب بن طاهر بن رجاء بن عبدالواحد بن عبداللّه بن محمّد بن احمد بن محمّد بن عبدویه بن معقل بن منذر بن قولویه اصفهانی [از محدّثین


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 51 و 52؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص36؛ الذریعه، ج1، صص 152 و 153؛ فیض قدسی، ص56؛ اجازات الحدیث، ص77.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص504.

ص: 370

عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

از خاندان علم و حدیث بوده و از جدّ خود ابوسعد رجاء بن عبدالواحد حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی مقدار کمی از او استماع حدیث کرده است.(1)

عبدالمجید ریزی لنجانی

عبدالمجید بن محمّدباقر ریزی، [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در پنج شنبه 5 ربیع الثّانی 1123ق در اصفهان کتاب «الحدائق النّاضره» تألیف: شیخ یوسف بحرانی را نوشته و در کتابخانه حقیر [سیّد مصلح الدّین مهدوی] موجود است.(2)

[«ریز» قصبه ای در بلوک لنجان اصفهان بوده و امروز به «زرین شهر» معروف است.]

درویش عبدالمجید طالقانی

درویش عبدالمجید طالقانی [فرزند عبداللّه]، شاعر ادیب و خطاط شکسته نویس معروف. از اهل طالقان در سال 1150ق [در روستای «مهران» طالقان] متولّد شده و در لباس فقر و درویشی به اصفهان آمده و در این شهر به درویشی و پرسه زنی می گذرانیده، سپس در اثر عشق و علاقه به دنبال کسب کمال و فضائل رفته و در خط شکسته به مقامی رسید که بر همه استادان در این فن مقدّم گردید و به حدّی ترقی کرد که رونق خط شفیعا را شکست. در «مجمع الفصحاء» گوید: بعضی او را بر شفیعا و میرزا حسن رجحان دادند و برخی مانند ایشان شمردند «حاجب شیرازی» درباره او گوید:

ای گشته مثل ز خوشنویسی ز نخست مفتاح خزائن هنر خامه توست

تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد ننوشت کسی شکسته را چون تو درست

[درویش، در خط شکسته شاگردان بسیاری تربیت کرد که مشهورترین آنان: 1.


1- التّحبیر، ج1، ص483.
2- فهرست سیّد مصلح الدّین مهدوی، ص29.

ص: 371

خواجه ابوالحسن فسائی2. میرزا ابوالقاسم انجوی شیرازی3. میرزا ابوالقاسم خواجوئی (میرزا کوچک) 4. میرزا محمّدباقر سروش اصفهانی5. شیخ رحیم مایل اصفهانی6. آقا محمّدرضا شکسته نویس اصفهانی (آقا رضای کر) 7. میرزا عبدالوهاب کلانتر (حاکم اصفهان) و8. فضعلی بیگ دنبلی خوئی بوده اند.

از آثار گرانبهای او جز قطعات و مرقعات متعدّد، نسخه ای از «گلستان سعدی» است که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.]

در شعر، در اوایل «خموش» تخلّص می کرد. شخصی در حضور او عمدا یا سهوا «خموش» را «چموش» خواند، مرحوم درویش از آن پس تخلّص خود را تغییر داده و نام خود را تخلّص قرار داد. کم شعر می گفت و استادانه می سرود. از اعضاء انجمن مشتاق بود. دیوانش قریب به دو هزار بیت می باشد [که با مقدمه استاد احمد سهیلی خوانساری به چاپ رسیده است.] نسخه ای از دیوان اشعارش در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.

مرحوم انصاری در «بدایع و نوادر» گوید: غالبا به مالاریا مبتلا بوده و در [چهارشنبه 15 محرم الحرام] سال 1185ق وفات یافته است. آذر بیگدلی ماده تاریخ وفاتش را گوید:

زد رقم از پی تاریخ وفاتش «آذر»: «شده ایوان جنان، منزل درویش مجید»

و در کتاب «دویست سخنور» تألیف شاعر گرانمایه تبریزی آقای علی نظمی این مادّه تاریخ از ایشان به چاپ رسیده است:

درویش مجید طالقانی آن فاضل خوشدل و وفاکیش

آن قدوه اهل دل که در خط آوازه او ز «میر» شد بیش

روزی که گسست دل ز عالم و آسوده از این تلاش و تشویش

تاریخ وفات او عیان شد خواندند، چون «رحمتی به درویش»

ص: 372

درویش عبدالمجید را پس از وفات در قبرستان مقابل تکیه میر فندرسکی [در تخت فولاد اصفهان] دفن کردند و اینک مزارش معلوم و معیّن است.

از اشعار اوست:

نه آدمی است کسی کو تو را پری داند پری کی این همه شوخی و دلبری داند

تو ای متاع محبّت چگونه کالائی که قیمت تو نه بایع، نه مشتری داند

نه من به بندگی خواجه دگر راضی نه خواجه ام روش بنده پروری داند(1)

میرزا عبدالمجید سرشار قهفرخی

میرزا عبدالمجید شریعت زاده فرزند آخوند ملاّ عبدالوهاب خرّم [بن حاج مجید[ قهفرخی چهارمحالی، از شعرای معاصر در سال 1284ش. در «قهفرخ» [فرّخ شهر کنونی[ متولّد شد(2) [و مقدمات علوم را در زادگاه خود نزد پدر فرا گرفت. سپس به اصفهان رفته


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 105 و 106 و 110؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 600 و 601؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 192 و 193؛ تجربة الاحرار، ج1، صص 439-452؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، صص 634-636؛ تذکره انجمن خاقان، صص 612-614؛ تذکره سفینة المحمود، ص301؛ تذکره نگارستان دارا، ج1، صص 250 و 251؛ تذکره روز روشن، ص259؛ تذکره محمّد شاهی: مخطوط؛ تذکره نتایج الافکار، ص669؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 931 و 932؛ آثار عجم، ص545؛ تذکره خوشنویسان، ص132؛ پیدایش خط و خطاطان، ص179؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص414 و ج4، صص 1262-1264؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 131-135؛ اطلس خط، ص618؛ ریحانة الادب، ج2، صص 218 و 219؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «درویش»، ص522؛ الذریعه، ج9، صص 304 و 698؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، ص13؛ مجله کلک: شماره 76-79؛ تابستان 1375، صص 510-515؛ طرائق الحقائق، ج3، ص165؛ دویست سخنور، صص 365-366؛ کارنامه بزرگان ایران، صص 276 و 277؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، صص 410 و 411؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص320؛ فرهنگ اعلام سخن، ج1، ص704؛ خوشنویسی در ایران، صص 80-83؛ خط و خطاطان (رفیعی) ، ص156.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص241.

ص: 373

و نزد علمای عالیقدر آنجا تحصیل کرد و به زادگاه خود بازگشت و به خدمات فرهنگی مشغول شد و چند سال بعد به تهران رفت و در اداره راه استخدام شد. این چند بیت از اوست:

سروی از باد مهرگان ریزد رنگ از روی گلستان ریزد

بلبل از هجر گل به روی چمن بال پژمرده ز آشیان ریزد(1) ]

عبدالمجید یکتای اصفهانی

عبدالمجید اوحدی متخلّص به «یکتا» فرزند محمّدکریم بن عباس بن اسماعیل اصفهانی، شاعر و ادیب توانا، از شعرای معاصر اصفهان در روز یکشنبه 28 صفر 1330ق در اصفهان متولّد شد و در مدارس ابتدایی و متوسطه به تحصیل پرداخت. از ابتدای شباب به سرودن شعر پرداخته و در خدمت عموی بزرگوار خویش حاج محمّدکاظم غمگین قواعد شعر و فنون ادب را آموخت. زبان فرانسه و انگلیسی را نیز فراگرفت. در علم حساب و دفترداری نیز معلوماتی داشت. انواع خطوط را خوب می نوشت و در موسیقی نیز اطلاعات کافی داشت. او شاعری شیرین بیان و ادیبی نکته دان بود و در انجمن های ادبی شیدا، ادیب فرهمند، کمال و صائب شرکت می کرد. ابتدا «فردی» تخلّص داشت و سپس آن را به «یکتا» تبدیل کرد. برخی از اشعارش در مجلات (از جمله مجلّه یغما) و مجموعه ها و تذکره ها به چاپ رسیده است.

او در 26 شعبان 1395ق در اصفهان وفات یافته [و در شمال مقبره ملاّ اسماعیل خواجوئی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.]

مادّه تاریخ وفاتش را استاد جلال الدّین همایی (سنا) گوید:


1- شناخت سرزمین چهارمحال، صص 351 و 352.

ص: 374

لاجرم از بهر تاریخش نوشت: «دُرّ یکتای سخن ای اوحدی»

[و استاد منوچهری قدسی نیز گوید:

سال تاریخ تو را «قدسی» سرود «آه رفتی نازنین» یکتای من]

کتب چندی تألیف نموده است که از آن جمله است:

1. «دیوان اشعار» که قسمتی از آن در سال 1319ش به طبع رسیده است.2. ترجمه «تاریخ سلجوقی» تألیف: ادوارد براون3. «تذکره شعرای ایران» از اوایل قرن 14 به بعد4. «رساله در موسیقی»5. «تاریخچه انجمن های ادبی اصفهان» که در چندین شماره از مجله وحید به چاپ رسیده است. مرحوم یکتا دیوان عموی خود غمگین را تصحیح و تحشیه نموده و بر آن مقدمه نوشته و به چاپ رسانده است.(1)

از اوست:

عمری پی مهرویان، رفت این دل سودائی تا نقد نکونامی، شد صرف به رسوائی

رفتند نکورویان چون عمر عزیز از کف من ماندم و رسوائی، دل مانده و شیدائی

میرزا عبدالمجید فریدنی*

میرزا عبدالمجید فریدنی، عالم فاضل، مفسر و ادیب، از علمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.

در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله آخوند ملاّ عبدالجواد خراسانی و حاج شیخ محمّدباقر نجفی تحصیل نمود و به اجتهاد رسید. در فقه، ادبیات، تفسیر و تجوید مهارت


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 546-549؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، ص3982؛ نامه سخنوران سپاهان، ج3، ص 99-115؛ دولت دیدار، صص 37 و 279؛ بزم معرفت، صص 288-301.

ص: 375

داشت و در اصفهان فقه، تجوید و تفسیر تدریس می کرد. عالمی وارسته و قانع و زاهد بود و از راه زراعت امرار معاش می نمود. سرانجام در سال 1313ق پس از مراجعت از سفر حج، در بین راه وفات یافت.(1)

میرزا عبدالمحمّد ایرانی (چهره نما)

حاج میرزا عبدالمحمّد مؤدب السلطان ایرانی (چهره نما) فرزند علیزاده، ادیب فاضل و شاعر نویسنده و موّرخ [در قرن چهاردهم هجری.]

در حدود 1291ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر مقدّمات علوم را آموخته [و به بوشهر و شیراز و عتبات عالیات سفر کرد و پس از مراجعت، از طرف شرکت اسلامیه در اصفهان به مأموریت بادکوبه رفت و سرانجام] به مصر مهاجرت نموده و تا آخر عمر در آنجا ساکن بوده و از محترمین ایرانیان ساکن مصر بوده و روزنامه «چهره نما» را در آنجا می نوشته. مدّت 32 سال مرتبا انتشار داده است. او در اوّل شعبان 1354ق در قاهره وفات یافته و هم در آنجا مدفون گردید. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «احقاق الحق» 2. «امان التّواریخ»3. «پیدایش خط و خطاطان»4. «زردشت باستانی و فلسفه او»5. «فؤاد التّواریخ»(2)

عبدالمحمود محزون اصفهانی

حاج عبدالمحمود اصفهانی متخلّص به «محزون» فرزند حیدرعلی، شاعر ادیب، از


1- الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص415.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 468 و 469؛ تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج2، صص 194-199؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، ص 316؛ الذریعه، ج3، ص200؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص564؛ فرهنگ نویسندگان و شاعران معاصر سخن، صص 77 و 78.

ص: 376

شعرای معاصر اصفهان در 26 ذیحجه 1301ق در اصفهان متولّد شده و در نوجوانی و جوانی مدّتی علوم ادب و دین را تحصیل نمود و از آن به بعد در بازار به کسب و کار مشغول شد. او عمر خود را صرف مطالعه کتب شعراء نمود. او شاعری قابل بوده و در انجمن های ادبی اصفهان خصوصا انجمن شیدا شرکت می نمود. [او سرانجام در روز جمعه 5 محرم الحرام 1377ق وفات یافته و در صحن تکیه خلیلیان (یا تکیه دردشتی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «بدایع البیان» در توصیف اصفهان2. «جنگل» که دیوان اشعار اوست.3. «عروج النبی» در معراج حضرت رسول علیه السلام منظوم4. «فضائح الافعال و قبائح الاعمال» که در سال 1344ق به طبع رسیده است.5. «کنز المثال» به نثر6. «گنج العیش» که غزلیات اوست.7. «فصائح الزّمان» منظوم

از اوست:

باز عشق دلبری یکباره ام دیوانه کرد از غم هجران مرا مخمول در کاشانه کرد

آفتاب روی خود را کرد مخفی در سحاب هم زمانم منتظر بر وصل از افسانه کرد(1)

حاج عبدالمحمود سرخوش اصفهانی

حاج عبدالمحمود ناظری متخلّص به «سرخوش» بن حاج محمّدصادق ناظر، از شعرای قرن چهاردهم هجری. در شوال 1282ق متولّد شده و در اصفهان در علم و ادب


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 415 و 416؛ علوم و عقاید، صص 45-49؛ الذریعه، ج9، ص975؛ ج15، ص253 و ج16، ص248؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 377

آموخته است. غزل را به طرز قدما نیکو می گفت و در اغلب مسابقه های ادبی طهران و اصفهان شرکت می جست. او از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود.

از اوست:

نخست ای مه نامهربان چو با تو نشستم گرفتم از همه خوبان دل و به مهر تو بستم

ز توبه توبه نمودم به رغم زاهد و مفتی ببین درستی عهدم که توبه را نشکستم(1)

عبدالمطلّب اصفهانی*

عبدالمطلّب اصفهانی، رَسّام و نقّاش هنرمند دوره قاجاریه است. وی تعدادی از نقاشی های کتاب «کلیله و دمنه» را نقاشی کرده و رقم او «راقم عبدالمطلّب اصفهانی» است. این کتاب چاپ سنگی شده است.(2)

ملاّ عبدالمطلّب اصفهانی

ملاّ عبدالمطلّب بن حسن بن محمّد اصفهانی، عالم فاضل [از علمای اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری] مؤلف کتاب های ذیل:

1. «ترجمه مهج الدّعوات» که به نام شاه سلطان حسین صفوی نوشته و در کتابخانه فاضل ارجمند آقا سیّد مصطفی حسینی موجود [بوده] است. 2. «هبة الوصال فی ادعیة رویة الهلال» که نسخه ای از آن به شماره 3539 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران نگهداری می شود. 3. «هدیة الاجلة فی ادعیة الاجلّه» که به نام شاه سلطان حسین نوشته و در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3) [4. «نهج البر فی ادعیة السّر» به


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص239؛ مکارم الآثار، ج7، ص2447؛ نامه سخنوران، ص159.
2- مجلّه «صنعت چاپ»، شماره 136، اردیبهشت 1373، ص57.
3- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج12، ص2559؛ الذریعه، ج25، ص204.

ص: 378

فارسی که در سال 1165ق در مشهد مقدس کتابت شده و در کتابخانه خورشید گردیزی در «مُلتان» پاکستان موجود است.(1) نسخه ای دیگر از این کتاب به همراه دو اثر دیگر مؤلف: «هدیة الاجله» و «ذریعة المآرب» به شماره 40 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیه السلام در قم وجود دارد.5. «ذریعة المآرب» در فضیلت و آداب خواندن «دوازده امام» منسوب به خواجه نصیرالدّین طوسی، که ملاّ عبدالمطلّب آن را تصحیح نموده است.(2) ]

حاج عبدالمطلّب عباس آبادی

حاج عبدالمطلّب بن محمّدحسین عباس آبادی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

او اصلاً اهل محلّه عباس آباد اصفهان است. در عتبات عالیات نزد شیخ احمد احسائی به تحصیل پرداخته و در کاظمین ساکن شده است. از علمای مهم شیخیه در آن عهد بوده و در کتاب های خود به مخالفین شیخیه طعن زیاد وارد می کند. وی تا سال 1277ق زنده بوده و فوتش بعد از این سال رخ داده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الحجة البالغة»، مطبوع 2. «رساله در حجیّت مطنّه» (عنوان هفتم از کتاب «الحجة البالغة» است. 3. «حقائق التّمحید و التّمجید»4. «رساله در بداء» که در سال 1277ق تألیف شده است.5. «نجاة الدّارین فی الامر بین الامرین» که عنوان پنجم از کتاب «الحجة البالغه» است، مطبوع6. «اسرار اعتقادات»(3)


1- فهرست خورشید گردیزی، ص31.
2- فهرست مؤسسه امام صادق علیه السلام قم، صص 42-45.
3- الکرام البرره، ج2، صص 794 و 795؛ الذریعه، ج3، صص 259 و 277؛ ج6، ص277؛ ج7، ص33 و ج24، ص58؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص797؛ فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، صص 342-344.

ص: 379

شیخ عبدالمطلب سبزواری

شیخ عبدالمطلب سبزواری فرزند میرزا محمّدرحیم شیخ الاسلام بن میرزا محمّدجعفر بن ملاّ محمّدباقر مجلسی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری.] در اصفهان به تحصیل پرداخته و در عداد فضلاء اهل علم قرار گرفته و سرانجام در سه شنبه 13 رجب 1160ق وفات یافت و در تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش را «میرزا جعفر طباطبائی اردستانی» متخلّص به «راهب» چنین گفته است:

کلک «راهب» از پی افسوس گفت: «گلبن باغ جنان از پا فتاد»(1)

ملاّ عبدالمطلب طالقانی

ملاّ عبدالمطلب بن ملاّ یحیی طالقانی [از فضلاء و دانشمندان قرن یازدهم هجری.[ از شاگردان میر محمّدباقر استرآبادی (میرداماد) است. او در سال 1020ق کتابت کتاب «شرعة التّسمیه» تألیف: میرداماد را به خط نسخ در اصفهان به پایان رسانیده و کتاب حاشیه نویسی از مؤلّف و علامت بلاغ از مؤلّف دارد و در پایان نسخه انهاء و اجازه ای است که مؤلف جهت کاتب نسخه به تاریخ 1020ق نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 2519 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

وی در سال 1029ق نسخه ای از «ضوابط الرّضاع» تألیف: میرداماد را کتابت کرده و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص438؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص111؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص182.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص105.

ص: 380

آن را نزد مؤلّف خوانده و با او مقابله نموده و میرداماد به خط خودش در حاشیه کتاب بلاغ و سماع نوشته است. این نسخه در کتابخانه مدرسه فاضل خان مشهد مقدّس موجود بوده است.(1)

[کتب زیر از تألیفات ملاّ عبدالمطلب طالقانی است:

1. «فوائد المؤمنین» 2. «خلاصة الفوائد» 3. «غنیمة المتعبّدین»(2) ]

میر عبدالمطلب جزائری

میر عبدالمطلب موسوی جزائری [از فضلاء مقیم اصفهان در قرن یازدهم هجری.[ «اصول کافی» را نزد علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی خوانده و در آخر آن، علاّمه مجلسی جهت وی اجازه مرقوم فرموده [است.] تاریخ آن ششم شوال 1074ق [است.] علاّمه طهرانی در «الذریعه» گوید: پنج اجازه دارد همگی مختصر به تاریخ های مختلف از 1074ق تا 1077ق بر اجزاء اصول کافی [و در یکی از آنها از میر عبدالمطلب چنین یاد شده است:] «السیّد الاید الفاضل الموفّق المسدّد میر عبدالمطلب»(3)

سیّد عبدالمطلب موسوی اصفهانی

سیّد عبدالمطلب زین العابدینی شهیر به «سیّد میرزا» موسوی اصفهانی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در سال 1225ق کتاب «مصابیح القلوب» تألیف: میر محمّدحسین خاتون آبادی [امام جمعه] را کتابت نموده است. نسخه به شماره 1557 در کتابخانه


1- الروضة النّضره، ص356؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص78.
2- الذریعه، ج18، ص174؛ ریاض العلماء، ج3، ص268.
3- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص58؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص351؛ اجازات الحدیث، ص229؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص114؛ الفیض القدسی، ص18؛ فیض قدسی، ص167.

ص: 381

آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

عبدالمغیث عبدی اصفهانی

ابوتمیمی عبدالمغیث بن محمّد بن احمد بن مطهر بن محمّد بن علی بن محمّد بن احمد بن بجیر بن ازهر بن بجیر بن ازهر بن بجیر بن سوید... عبدی خطیب [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

در سال 463ق متولّد شده و در قریه لادان، خطیب بوده و سمعانی از او به عنوان «من بیت الحدیث و اهله. کان شیخا صالحا ثقةٌ صدوقا من اهل الخیر» یاد کرده و نوشته که در قریه «لاذان» اصفهان خطیب بوده و در ماه صفر سال 548ق در اصفهان وفات یافته است.

از ابوسهل محمّد بن احمد بن عمر بن دلکیز صیرفی، ابوالعباس احمد بن محمّد بن حسین خیاط و ابوالفضل مطهر بن عبدالواحد بُزانی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(2)

[«لادان» از روستاهای بلوک ماربین اصفهان بوده و چند سالی است که به شهر پیوسته و از محلّه های غرب اصفهان است.]

عبدالملک کوفی اصفهانی

عبدالملک بن حُمَید بن ابی غَنیه کوفی اصفهانی الاصل [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری] از اعمش و ابی الخطّاب هجری روایت می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص170.
2- التّحبیر، ج1، ص485.

ص: 382

او اخذ حدیث کرده است.(1)

عبدالملک واعظ

ابواحمد عبدالملک بن محمّد بن عبدالملک بن حسین بن عبدویه بن سعید واعظ عطار مستملی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] سمعانی از او به عنوان «کان شیخا صالحا سلیم الجانب خیرا» یاد کرده است و از او استماع حدیث نموده است.

عبدالملک از ابوعلی حدّاد، ابوالقاسم بُرجی، ابوزکریا بن منده و ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن حارث صحّاف و جز آنان حدیث شنیده است.(2)

عبدالملک زاهد

ابومنصور عبدالملک بن محمّد بن عبدالملک زاهد انسربی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] سمعانی از او به عنوان «کان شیخا متمیّزا شیخ الخط، یعلم النّاس الخط» یاد کرده و از او استماع حدیث کرده است.

خود عبدالملک از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوعبداللّه قاسم ثقفی حدیث شنیده است.(3)

ملاّ عبدالمنّان نصیری طوسی

ملاّ عبدالمنّان بن محمّدیحیی نصیری طوسی، عالم فاضل زاهد [از دانشمندان اواخر


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص129.
2- التّحبیر، ج1، ص489.
3- التّحبیر، ج1، ص490.

ص: 383

قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری در اصفهان] در سال 1219ق وفات یافته و قبرش در کنار جاده [قدیم شیراز] واقع در وسط تخت فولاد مدفون شد.

از آثارش:

1. «تعلیقه بر تهذیب»(1) 2. کتابت رساله «ابطال زمان الموهوم» تألیف: مولی اسماعیل خواجوئی است که در روز شنبه دهم صفر سال 1115ق آن را به پایان رسانیده است. نسخه ضمن مجموعه شماره 592 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(2)

[ظاهرا سال کتابت 1215ق است و سال 1115ق هنوز کتاب فوق تألیف نشده بوده است.]

عبدالمنعم اصفهانی

ابوالفتوح عبدالمنعم بن محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن احمد بن ابراهیم بن علی بن سعدویه اصفهانی عدل [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوالخیر ررا، ابومسعود سلیمان حافظ و غیر آنان حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی حدیث شنیده است.

تولد [او در] 470ق [بوده] و روز سه شنبه 23 شعبان سال 556ق وفات یافته است.(3)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص220؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص418؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص227؛ مکارم الآثار، ج3، ص658.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص347.
3- التّحبیر، ج1، ص490.

ص: 384

عبدالمنعم حُرّانی اصفهانی

ابوالمطهر عبدالمنعم بن ابی احمد نصر بن یعقوب بن احمد بن علی مقری حُرّانی جوباری شامکانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

اصلاً از محلّه حُرّان از توابع جوباره اصفهان بوده و در سال 451ق متولّد شده و در «شامکان» نیشابور اقامت گزیده و در ماه رجب سال 535ق وفات یافته است. از جدّ مادری خود ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی حدیث شنیده است.(1)

عبدالمولی اصفهانی

عبدالمولی [دلیجانی اصفهانی متخلّص به «مولی»، شاعر و خوشنویس قرن دوازدهم هجری.] قدوه مستعدّان روزگار. خط نسخ و شکسته را خوب می نوشته و شعر را به حلاوت می گفت. چندین سال قبل از تذکره حزین به کهولت سن وفات یافت.(2)

[آذر بیگدلی گوید: در زمان شاه سلطان حسین صفوی پا به دایره نظم گذاشته و به علوم رسمی مربوط و اکثر خطوط را نیکو می نوشت. در اواخر که سنین عمرش از شصت گذشته بود فقیر (لطفعلی بیگ آذر بیگدلی) به صحبت ایشان فایض شد. خالی از مولوّیتی نبود و در قریه دلیجان من اعمال اصفهان منزوی و کم تر از خانه بیرون می آمد. صحبتش به حدّی شیرین و سخنش به مرتبه ای نمکین بود که اگر هفته ای او را نمی دیدم عمری خود را ملامت می کردم. الحق طبعش وقاد و ذهنش نقّاد بود. شعر را نیکو می شناخت و گاهی شعر می گفت. امّا نظر به انقلاب زمانه، افکارش متداول نشد و در سنه 1162ق وفات یافت.


1- التّحبیر، ج1، ص492؛ اللّباب، ج1، ص354؛ معجم البلدان، ج2، ص236.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص798؛ تذکرة المعاصرین حزین، ص202.

ص: 385

از اشعار اوست:

شب ها در آب و آتشم از اشک و آه خویش درمانده ام چو شمع به روز سیاه خویش(1) ]

عبدالمولی مولوی*

عبدالمولی مولوی فرزند حاج شیخ محمّدحسین مولوی کتابفروش بن ملاّ محمّد بن ملاّ علی خوانساری، از روزنامه نگاران و دوستداران فرهنگ در قرن چهاردهم هجری.

او سال ها در یزد ساکن بوده و در سال 1312ش در یزد روزنامه «گلبهار» به مدیریت او و سردبیری محمّد کیوانفر چاپ سنگی شده و منتشر گردیده است. او همچنین مطبعه گلبهار یزد را تأسیس نموده است.(2)

او سرانجام به زادگاه خود اصفهان مراجعت نموده و در شب 22 ماه رمضان 1374ق وفات یافت و در بقعه کتابفروش خوانساری نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.(3)

[بقعه کتابفروش ها در جریان بنای آرامگاه خواجوئی در سال 1378ش تخریب شد.]


1- تذکره آتشکده (نیمه دوم) ، صص 652 و 653؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص415؛ ریحانة الادب، ج5، ص23؛ تذکره غنی، ص130؛ تذکره نگارستان دارا، ج1، ص259؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص412؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «مولی»، ص113؛ الذریعه، ج9، ص1122؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص323.
2- تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج4، صص 156 و 157.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 386

عبدالمؤمن اصفهانی

ابونصر عبدالمؤمن بن عبدالجلیل بن علی بن بنان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

از ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن ماجه ابهری حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی حدیث نوشته است. فوت [او] در محرم 549ق در اصفهان(1) [واقع شد.]

میرزا عبدالمؤمن شهرستانی*

میرزا عبدالمؤمن شهرستانی، شاعر ادیب و فاضل از سادات عالی مقام ناحیه «شهرستان» اصفهان بوده و نزد سلاطین صفوی دارای احترام و اعتبار بوده و در سال 1108ق تولیت آستان قدس رضوی را به عهده گرفت.(2) او اهل فضل و ادب بوده و کتابخانه ای آبرومند داشته و از جمله کتاب های آن «نهایة المرام» علاّمه حلّی بوده که میرزا عبداللّه افندی (صاحب ریاض العلماء) آن را ملاحظه کرده است.(3)

عبدالمؤمن قهپائی

عبدالمؤمن قهپائی [از کاتبان قرن دهم هجری] در سال 996ق نامه علی بن مؤیّد را به شهید اوّل را به دستور تاج الدّین حسین صاعد بن شمس الدّین طوسی، در جُنگی که به نام «دستور» نامیده شده است، به خط خود نوشته است. این مجموعه به شماره 2144 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(4)


1- التّحبیر، ج1، ص493.
2- وقایع السنین و الاعوام، ص523.
3- تاریخ پانصد ساله خاندان شهرستانی، ص151.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص806.

ص: 387

عبدالمهدی اصفهانی

عبدالمهدی بن محمود اصفهانی [کتاب نسخ نویس.] کتاب «میزان المقادیر» تألیف: حسام الدّین درویش حلّی نجفی را که در 1056ق تألیف نموده را به خط نسخ نوشته و در رجب 1308ق در بمبئی به چاپ رسیده است.(1)

عبدالواحد اصفهانی

عبدالواحد اصفهانی [از محدّثین است.] از حمزة بن جعفر بن ابی بکر محمّد بن احمد بن اسحاق آجری روایت نموده و حافظ ابومحمّد بن ابی الفوارس در کتاب «اربعین» از او روایت می کند.(2)

عبدالواحد باطرقانی اصفهانی

ابوبکر عبدالواحد بن احمد بن محمّد بن عبداللّه بن عباس باطرقانی [از ائمه قراءات و محدّثین مشهور و از اکابر علمای عامّه اصفهان در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری] از ابواحمد حسن عسکری لغوی روایت نموده و در حمله سربازان سلطان مسعود غزنوی در سال 421ق به اصفهان به همراه جمع کثیری از صلحاء و علمای اصفهان به قتل رسیده است.(3)

عبدالواحد اُسواری اصفهانی

ابوالقاسم عبدالواحد بن احمد بن محمّد بن یحیی اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه


1- فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ص677.
2- احقاق الحق، ج5، ص630.
3- معجم البلدان، ج1، ص324؛ اللّباب، ج1، ص110؛ مقالات ادبی (همایی) ، صص 89 و 90.

ص: 388

اصفهان در قرن چهارم هجری] از حافظ ابی الشیخ اصفهانی [مؤلّف «طبقات المحدّثین باصبهان»] حدیث نقل کرده و قتیبة بن سعید بغلانی از او روایت می کند.(1)

عبدالواحد معلّم اصفهانی

عبدالواحد بن شیخ حسن بن تاج الدّین معلّم اصفهانی [از خطاطان قرن دهم یا یازدهم هجری] نسخه ای از کتاب «مختلف الشیعه» (از زکوة تا نکاح) را کتابت کرده و به شماره 113 در کتابخانه مدرسه حجتیّه قم موجود است.(2)

عبدالواحد سکری اصفهانی

ابوالمظفر عبدالواحد بن حمد بن عبداللّه مقری سکری معروف به «شیذه» اصفهانی [از محدّثین و علمای قراءآت در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] در سال 444ق متولّد شده و از ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم شفعونی کرونی، ابوعثمان عیار، ابوالفتح عبدالجبار بن عبداللّه بن ابراهیم بن رزه جوهری رازی، ابوطاهر عمر بن محمّد بن علی بن یوسف خرقی، ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علی عطار، سیّد ابوطالب علی بن حسین علوی همدانی و جز اینان حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی تمام مسموعات خود را اجازه نوشته است.

قراءآت را از ابونصر محمّد بن عمر بقال فراگرفته است. او در سال 524ق وفات یافت.(3)


1- معجم البلدان، ج1، ص190.
2- فهرست حجتیّه، ص83.
3- التّحبیر، ج1، ص496؛ غایة النّهایه، ج1، ص484.

ص: 389

عبدالواحد شرابی اصفهانی

ابوالوفاء عبدالواحد بن حمد (حُمید) بن عبدالواحد بن محمود بن صباغ شرابی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]

در سال 446ق در خاندان علم و حدیث متولّد شده و از ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی، ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن علی سلّمی، ابوعثمان سعید عیّار، حافظ ابوبکر محمّد بن ابراهیم عطار، امّ الکرام کریمه بنت ابی سعید عبدالرّحمان بن عمر بن عبداللّه بن ممجه اخذ حدیث کرده و برای نقل حدیث مطالبه اجرت می کرده است. ابوسعد سمعانی نزد او حدیث خوانده و از او حدیث شنیده است.

فوت او در دهه اوّل ماه جمادی الاولی سال 532ق در اصفهان بوده است.(1)

عبدالواحد اصفهانی

ابوالفضائل عبدالواحد بن سعد بن عبدالواحد بن سعید (اصفهانی) (2) [از محدّثین و دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری و معاصر مفضل بن سعد مافروخّی است. مافروخی در «محاسن اصفهان» از وی در ردیف دانشمندان معاصر نام برده است.]

عبدالواحد اصفهانی

ابوعلی عبدالواحد بن عبیداللّه بن احمد بن فضل (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری] حافظ ابونعیم اصفهانی می نویسد: «شیخ دیّنٌ محتشم یرجع الی فضل کثیر و صلابة فی الدّین». او از محدّثین اصفهان و ری نقل


1- التّحبیر، ج1، ص494.
2- محاسن اصفهان، ص31.

ص: 390

می نموده است و در رجب سال 415ق فوت شده(1) [است.]

عبدالواحد ابهری اصفهانی

ابومسلم عبدالواحد بن محمّد بن احمد بن مرزبان ابهری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از اهالی قریه «اَبهَر» از بلوک جی اصفهان بوده و از جدّش (احمد بن مرزبان) روایت نموده است.(2)

عبدالواحد صباغ اصفهانی

ابوطاهر عبدالواحد بن محمّد بن احمد بن هیثم اصفهانی صبّاغ. معروف به «دشتج» [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]

از آخرین اصحاب حافظ ابونعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی بوده و از او روایت می کند. همچنین از: عبدالرّحمان بن احمد بن عمر صفار، ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضبّی، ابوالحسن عبداللّه بن معتز بن منصور بن عبداللّه بن حمزه نیشابوری، ابوالوفاء مهدی بن محمّد بن احمد بغدادی و دیگران حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی جمیع مسموعات خود را اجازه نوشته است.

تولدش حدود سال 420 و اندی و فوت دوشنبه یازدهم ربیع الاوّل 518ق در اصفهان(3) [بوده است.]

عبدالواحد شیرازی

ابوالحسین عبدالواحد بن محمّد بن شاه شیرازی [از محدّثین عامّه در قرن چهارم


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص206.
2- معجم البلدان، ج1، ص84.
3- التّحبیر، ج1، ص497.

ص: 391

هجری] جهت تجارت به اصفهان آمده و در این شهر ساکن شده و هم در این شهر بعد از سال 380ق وفات یافته است. نسبت به صوفیان انفاق و اکرام می نموده و سخنان آنان را می نوشته است. حافظ ابونعیم اصفهانی از او روایت می کند.(1)

عبدالواحد اصفهانی رازی

استاد ابوالقاسم عبدالواحد بن محمّد بن علی بن حریش اصفهانی. ادیب شاعر. در اصفهان متولّد و در ری متوطّن و در نیشابور مدفون است. در نظم و نثر از مُبَرَّزین زمان خود بود. از اوست:

سألت زمانی و هو بالجهل عالم و للسخف مهتر و بالنقض مختص

فقلت له هل من طریق الی الغبا و قال طریقان الوقاحة و النّقض(2)

عبدالواحد معلّم اصفهانی

ابوسعید عبدالواحد بن معلّم اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] ابوالوفاء عبدالکریم بن علی بن عیسی جوباری جوهری از او حدیث شنیده است.(3)

عبدالواحد صوفی اصفهانی

ابوغریب [عبدالواحد] صوفی اصفهانی، از عرفاء و متصوفّه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری [او با مشایخ عراق و فارس مراودت داشته و با شیخ اجل


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص106.
2- تتمّة الیتیمه، ج1، ص112.
3- التّحبیر، ج1، ص478.

ص: 392

ابوعبداللّه بن خفیف رفیق و مصاحب بود. ابوغریب اصفهانی صاحب کرامات بوده و به علّت این که در عشق به عین جمع رسیده بوده و او را «حُلولی» می گفتند] عاقبت به طرطوس رفته و آنجا وفات یافت.(1)

میر عبدالواسع خاتون آبادی*

میر عبدالواسع بن میر محمّدصالح بن میر محمّداسماعیل (شاهمراد) حسینی خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقّی، از علمای قرن یازدهم هجری.

در اصفهان به تحصیل پرداخته و عمر خویش را صرف تهذیب نفس و عبادت نموده و سرانجام در ماه مبارک رمضان سال 1098ق وفات یافته است. مرحوم معلم حبیب آبادی وفات او را در ماه رمضان 1109ق نوشته و اضافه کرده است که جنازه به نجف اشرف حمل شده و در مرقد مطهر علی علیه السلام مدفون شده است.(2)

میرزا عبدالواسع صفا زواره ای*

میرزا عبدالواسع متخلّص به «صفا» فرزند میرزا محمّدعلی طباطبائی زواره ای (وفا) ، شاعر و ادیب و خوشنویس ماهر در قرن سیزدهم هجری.

در سال 1228ق متولّد شد و در علم و ادب مهارت یافته و خط شکسته را نیز نیکو می نوشت. در اصفهان به خدمت حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی درآمد و کاتب ویژه او شد. پس از وفات مرحوم حجة الاسلام مدّتی در اصفهان و مدّتی در زواره بود تا اینکه در سال 1284ق در زواره وفات یافت و همانجا مدفون شد. غزل و قصیده را نیکو


1- شرح شطحیات، ص581؛ نامه دانشوران ناصری، ج4، ص411؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص169.
2- الروضة النضره، ص361؛ وقایع السنین و الاعوام، ص542؛ مکارم الآثار، ج2، ص325.

ص: 393

می سرود. ابتدا «مشرب» تخلّص داشت و سپس آن را به «صفا» تغییر داد. در انشاء و تَرَسُّل نیز مقام استادی داشت. او اشعاری در مدح سیّد حجة الاسلام و میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدّین شاه) دارد.

این آثار از اوست:

1. «دیوان اشعار»2. «انجمن روشن»3. «تحفة الشّعراء»

این چند بیت از قصیده در مدح سیّد حجة الاسلام از اوست:

خدایگان جهان صاحب خجسته خصال ظهیر ملّت و دین، مقتدای اهل کمال

خدایگانی کاندر به عهد دولت او کسی نیافت نشانی و نامی از آمال

سخن ز قدرش اگر، گریه ها که از گردون سرود قهرش اگر، لرزه ها در آجال(1)

ملاّ عبدالواسع دامی همدانی

ملاّ عبدالواسع دامی همدانی فرزند ملاّ کلب علی. [شاعر و ادیب فاضل. در سال 1164ق متولّد و در 1173ق وفات یافت. قبرش در مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی نرسیده به قبر ملاّ علی اکبر اژه ای [است.]

مادّه تاریخ وفاتش این است:


1- تذکره مآثر الباقریه، صص 196 و 358-361؛ تاریخ تذکره های فارسی، صص 69 و 70؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص361.

ص: 394

رقم زد این چنین «کلک رفیق» از بهر تاریخش «بنومیدی ز دنیا رفت عبدالواسع دامی»(1)

[در اصفهان متولّد شده و در این شهر علوم متداول زمان خود خصوصا فقه و حدیث و ادبیات و حکمت و ریاضیات را فرا گرفت و به تدریس مشغول شد. طبعش به سرودن شعر مایل بوده امّا به واسطه بی پروایی در برخی امور و میل به تَجرُّع مورد اتهام واقع می شد. عاقبت در عنفوان جوانی پس از نفرین یکی از اساتید خود وفات یافت. و نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد به خاک رفت. دیوان اشعارش حدود دو هزار بیت شعر داشته است که اکنون در زمان ما نسخه ای از آن شناخته نیست.

بر روی سنگ مرمر او علاوه بر مرثیه 11 بیتی رفیق اصفهانی از «دامی» با این القاب یاد شده است:

«... العالم العامل المحقّق و المهندس الکامل المدقّق افصح الشّعراء بل افضلتهم و اشعر الفضلاء و اکملهم...»(2) ]

این بیت از اوست:

حاج هیچ آشنا نمی پرسی یا همین حال ما نمی پرسی؟


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 596 و 823؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص53؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص66.
2- بزم معرفت، صص 251-254؛ سفینة المحمود، ج1، صص 191-193؛ تذکره اختر، ج1، صص 77-79؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص290؛ تذکره روز روشن، ص254؛ گلشن مراد، ص406؛ تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص495؛ الذریعه، ج9، ص315؛ بزرگان و سخن سرایان همدان، ج1، صص 271 و 272؛ تخت فولاد یادگار تاریخ، خطّی.

ص: 395

میر عبدالواسع خاتون آبادی

میر عبدالواسع بن میر محمّدمهدی خاتون آبادی، عالم فاضل، در سال 1151ق وفات نموده و در قبرستان آب بخشان [اصفهان] و مجاور قبر شیخ احمد بن ابوتراب گیلانی مدفون شده است.(1) [این قبرستان و قبور فوق، پس از احداث چهارباغ پایین و فلکه پهلوی (میدان شهدای کنونی) از بین رفته اند.]

عبدالوهاب اصفهانی*

عبدالوهاب اصفهانی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. او شاگرد میرزا محمّد دیلماج اصفهانی بوده و کتاب «من لا یحضره الفقیه» را در سال 1086ق در اصفهان با او مقابله کرده و نزدش فرا گرفته است.(2)

عبدالوهاب اصفهانی

عبدالوهاب اصفهانی، از فضلاء و ادباء بوده و بر اشعار مشکله «دیوان خاقانی» حواشی و تعلیقات نوشته است.(3)

شیخ عبدالوهاب اصفهانی*

شیخ عبدالوهاب اصفهانی، از فضلاء و حکمای قرن سیزدهم هجری است. از اصفهان


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص798؛ مزارات اصفهان، ص28.
2- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص281؛ الروضة النّضره، ص517.
3- اعیان الشیعه، ج6، ص738.

ص: 396

به سبزوار رفته و در مدرسه جدیده سبزوار ساکن شده و از درس حاج ملاّ هادی سبزواری بهره گرفته است.

وی کتاب «شرح غرر الفوائد» تألیف: حاج ملاّ هادی سبزواری را در سال 1273ق به خط نستعلیق در سبزوار کتابت کرده که به شماره 7851 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. کاتب کتاب را به مُهر بیضوی خود به سجع «یا وهاب» ممهور ساخته است.(1)

سیّد عبدالوهاب اصفهانی دولت آبادی

سیّد عبدالوهاب اصفهانی [دولت آبادی] فرزند سیّد احمد، عالم فاضل جلیل [در قرن چهاردهم هجری.] پدرش از اهل علم و صلاح بوده و برادرش سیّد محمّدصادق در قریه دولت آباد ساکن و به ترویج دین مشغول بوده و در سال 1345ق وفات یافت.

پس از آن صاحب عنوان به تقاضای اهل محل بدانجا رفته و به ارشاد و هدایت مردم پرداخته در سال 1374ق وفات یافته و در مقبره امامزاده نرمی در قریه زمان آباد بُرخوار مدفون گردید. او تألیفاتی داشت.(2)

سیّد عبدالوهاب شهشهانی

سیّد عبدالوهاب بن سیّد محمّدامین حسینی شهشهانی اصفهانی، فاضل ادیب [در قرن سیزدهم هجری] مؤلف کتاب «بحرالجواهر» در سیاق که مکرّر به چاپ رسیده [و


1- فهرست مرعشی، ج20، صص 195 و 196؛ تراجم الرجال، ج1، ص341؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفای متأخر، ص187.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص799؛ نقباء البشر، ج4، ص1245؛ مزارات اصفهان، ص74.

ص: 397

نسخه های خطی آن نیز فراوان است] و مؤلف آن تا سال 1253ق زنده بوده است.(1)

شیخ عبدالوهاب نصرآبادی

شیخ عبدالوهاب نصرآبادی [فرزند شیخ محمّدجواد]، عالم فاضل زاهد [از فضلای اواخر دوره قاجاریه و از اهالی قریه نصرآباد از توابع ماربین، در حومه اصفهان] در اصفهان نزد جمعی از فضلاء و اعاظم فقهاء و حکماء همچون سیّد محمّدباقر درچه ای، جهانگیرخان قشقائی و حاج سیّد مهدی نحوی تلمّذ نمود. وی در 10 رجب 1338ق وفات یافته و جنب استاد خود جهانگیرخان در تکیه آقا سیّد محمّد ترک واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

میرزا عبدالوهاب خوشنویس

میرزا عبدالوهاب خوشنویس فرزند محمّدحسن بن محمّدرحیم بن آقا غلامعلی اوّل بن محمّدرحیم خوشنویس اصفهانی [از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری.] از پیشقدمان تأسیس مدارس جدیده در اصفهان بود. خط نستعلیق را خوش می نوشت و در این فن شاگرد استاد بزرگ نستعلیق نویسان اصفهان میرزا عبدالرحیم افسر بود. وی شایسته ترین و نامدارترین اعقاب آقا غلامعلی خوشنویس است.(3)

[خط نستعلیق را نزد فتح اللّه جلالی فرزند افسر تکمیل کرد. وی برخلاف پدرانش که


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص799؛ فهرست مسجد اعظم قم، ص41؛ نسخه های خطی، ج4، ص44؛ فهرست مرعشی، ج6، ص284؛ الذریعه، ج3، ص32.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص798.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص850.

ص: 398

در خط نسخ مهارت داشتند، خط نستعلیق را مشق کرد.(1) او مؤسس مدرسه اتحادیه در اصفهان است.(2) ]

عبدالوهاب اصفهانی

عبدالوهاب بن محمّدحسین اصفهانی [خوشنویس خط نستعلیق و شکسته در قرن سیزدهم هجری] در 5 شعبان 1257ق «دیوان حکیم سوزنی سمرقندی» را به خط شکسته نستعلیق نوشته و کتاب ضمن مجموعه شماره 4099 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(3)

[در تذکره ممیز، نسخه شماره 904 کتابخانه مجلس شورای اسلامی می نویسد: «اشعر: نامش میرزا عبدالوهاب، اصلش اصفهانی. همه عمر را به کتابت مشغول بود سنه 1258 در تبریز با او ملاقات شد. قریب به سی و پنج از عمرش گذشته مردی درویش...»(4)

احتمالاً این عبدالوهاب اشعر همان عبدالوهاب اصفهانی فوق الذّکر بوده است. واللّه اعلم]

میرزا عبدالوهاب گلشن ایران پور

میرزا عبدالوهاب ایران پور متخلّص به «گلشن» فرزند حاج محمّدحسین بن حاج محمّدعلی اردکانی. شاعر و ادیب نویسنده در قرن چهاردهم هجری در ماه رجب 1296ق در اردکان یزد متولّد شده و در 8 سالگی به اصفهان منتقل شده و نزد فضلای آن


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 89، 90 و 108.
2- تاریخ فرهنگ اصفهان، ص168.
3- فهرست مجلس، ج11، ص96.
4- تذکره مُمَیّز: مخطوط، ص97.

ص: 399

زمان آقا سیّد آقاجان، سیّد یحیی اردکانی و آقا سیّد علی مهریزی یزدی تحصیل کرد و در خط نزد میرزا عبدالرحیم افسر مشق کرده و استفاده نمود و به وسیله او به انجمن شعراء راه یافت و با دهقان و عمان سامانی و دیگر شعراء آشنا شد. دهقان که از استعداد و طبع خوش او مطلع شد تربیت او را برعهده گرفت. در این زمان او به کتابت دواوین شعراء مشغول بود و پدرش که قریحه شاعری او را دید از او خواست تا کتاب «انوار سهیلی» را منظوم سازد. پس از فوت پدرش در خدمت ظل السلطان، به منشی گری [نزد حاجی عبداللّه خان آغاباشی] پرداخت، [امّا آزادگی و استغناء او باعث شد نتواند استبداد و خودرأیی ظل السّلطان را تحمل کند و از آن شغل کناره گرفت و به صف آزادیخواهان هوادار مشروطه پیوست. در مبارزات جنبش مشروطیت حضوری فعال داشت و از جمله در مبارزه با استبداد محمّدعلی شاه و حمله بختیاری ها برای فتح تهران همراه دیگر مشروطه خواهان شرکت نمود. امّا حوادث بعد از آن، او را از مشروطیت دلسرد کرد.] گلشن ایرانپور 8 سال در اداره اوقاف اصفهان به خدمت پرداخت و در اواخر عمر کارمند اداره ثبت اسناد بود و [در کنار آن به نگارش مقالات ادبی و سیاسی در نشریات اصفهان مانند: «پروانه»، «انجمن اصفهان»، «مفتش ایران»، «کاشف اسرار»، «زاینده رود»، «حقیقت»، «عرفان» و «اخگر» مشغول شد.]

او در سال 1298ش روزنامه «اختر مسعود» را منتشر کرد که فعالیت آن تا سال 1313ش ادامه داشت.

وی عمر خود را در تهیدستی و فقر سپری کرد و قناعت و صبر را پیشه خود ساخت. در اواخر عمر به بیماری های مختلفی گرفتار شد تا اینکه پس از یک عمر ناکامی و مشقّت در 27 رجب 1356ق مطابق 14 مرداد 1316ش در اصفهان وفات یافته و در تکیه میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) در تخت فولاد مدفون شد.

او از شاعران زبردست و دارای قدرت طبع و از اساتید مسلم شعر و ادب بود و در

ص: 400

انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد.

کتب و رسایل زیر از اوست:

1. «آلمان نامه»2. «بهرام نامه»3. «جنگ بین الملل»4. «دلکش و پریوش»5. «دیوان اشعار» قریب به شش هزار بیت6. «سفر پنج روزه»7. «عقل و جنون» که در سال 1325ق به طبع رسیده است.8. «مناظره الکل و تریاک»9. «مناظره مرگ و زندگانی»10. «منتخبات اشعار» که در بمبئی به طبع رسیده است. 11. «مشروطه نامه» 12. «نخجیرنامه» 13. «انوار سهیلی» منظوم [14. «بزرگ زاده» 15. «چمنستان» 16. «یادداشت وقایع بیست ساله مشروطیت ایران» 17. «گلشن آرا» در نظم «کلیله و دمنه»]

این شعر از اوست:

خسرو حسنی و شکر لب و شیرین دهنی لاله رخسار و سمن پیکر و گلگون بدنی

نیست پیدا دهنت هیچ و در این حیرانم که تو با هیچ سخن گوئی و شیرین دهنی(1)


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص100؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 799 و 800؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 402-404؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج1، صص 66-71؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص80؛ گل های سعادت، ص43؛ نامه سخنوران، ص131؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج5، صص 3064 و 3065؛ تاریخ یزد یا آتشکده یزدان، ص326؛ تذکره شعرای یزد، (ویرایش دوم) ، صص 212 و 213؛ دیوان طرب، صص 249 و 250؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص150-167؛ نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 201-204.

ص: 401

میرزا عبدالوهاب کلانتر

میرزا عبدالوهاب کلانتر بن میرزا محمّدرحیم حکیم باشی [از ادباء و بزرگان اصفهان در قرن دوازدهم هجری] برادر کهتر میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی است. او از سلسله سادات حکیم سلمانی اصفهان است و پدر و اجدادش در دربار صفویه به طبابت می پرداخته اند. او پس از استعفای برادر کلانتر اصفهان شد و سپس به حکومت اصفهان رسید. مردی ادب دوست و هنرپرور بوده و در منزل خود انجمن شعراء تشکیل می داد و شاعرانی چون درویش عبدالمجید طالقانی، میر سیّد علی مشتاق، آقا محمّد عاشق، لطفعلی بیگ آذر بیگدلی، ملاّ حسین رفیق و دیگران در آن انجمن شرکت می کرده اند.

[میرزا عبدالوهاب در سال 1184ق وفات یافت.(1) ]

سیّد عبدالوهاب نشاط اصفهانی

سیّد عبدالوهاب موسوی اصفهانی متخلّص به «نشاط» فرزند میرزا محمّدرحیم کلانتر [بن میرزا عبدالباقی بن میرزا محمّدرحیم حکیم باشی] شاعر ادیب، حکیم عارف فاضل، در سال 1175ق در اصفهان متولّد [و در این شهر علم و ادب آموخته و در سال 1218ق به تهران رفت و مورد توجّه فتحعلی شاه واقع شد و جهت او مدایح و قصایدی گفته و به سمت ریاست دیوان رسایل دربار قاجار منصوب شد. نوشتن مراسلات و فرامین شاه و رتق و فتق امور اداری با او بود لذا شاه به او لقب «معتمدالدّوله» داد. نشاط نخستین وزیر خارجه در تاریخ ایران شمرده می شود.]

او دارای قریحه و استعداد سرشار، و در حکمت ریاضی و علوم ادبی عدیم المثال


1- دیوان طبیب اصفهانی، ص78؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص134.

ص: 402

بوده [است.] شاعری نیک محضر و عارفی خوش مشرب و حکیمی نکته سنج بود. [در بخشندگی و سخاوت بی نظیر بود و بارها اموال خود را وقف نیازمندان و فضلاء و ادباء نمود.و به تربیت و پرورش صاحبان استعداد و اهل فضل اهتمام داشت و اشخاصی چون سیّد حسین مجمر زوّاره ای به واسطه او به دربار راه یافته و منظور نظر فتحعلی شاه واقع شدند.] وی در نهضت ادبی ایران [بازگشت ادبی] سهم به سزائی دارد. در نظم و نثر به شیوه قدماء استاد است و در قصیده و غزل توانا. و در نظم و نثر به عربی و فارسی [و ترکی] قادر بوده و اقسام خطوط را نیکو می نوشته و به خصوص در خط شکسته مقام استادی داشته است.

نشاط سرانجام در دوشنبه 5 ذی الحجه 1244ق در طهران به مرض سل وفات یافته و در نجف اشرف مدفون شد.

«مصنف قاجار» در تاریخ وفاتش گوید:

«از قلب جهان نشاط رفته»(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «دیوان اشعار» [که به چاپ رسیده و نسخه خطی آن در کتابخانه فاضل خوانساری در خوانسار و کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2) ] 2. «گنجینه» که مجموعه آثار نظم و نثر اوست و در پنج


1- تذکره دلگشا، صص 491 و 492؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج6، صص 1054 و 1055؛ تذکره ریاض العارفین، ص529؛ مکارم الآثار، ج4، ص1208؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 274-276؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1871؛ تاریخ ادبیات (شفق) ، صص 379-381؛ تذکره سفینة المحمود، ص49؛ ریحانة الادب، ج6، صص 175 و 176؛ دیوان طبیب اصفهانی، ص81؛ الذریعه، ج9، ص1189؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، صص 418 و 419؛ تاریخ ادبیات فارسی (اته) ، ص201؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 800 و 801.
2- فهرست عکسی مرکز احیاء، ج1، ص405؛ فهرست خطی احیاء، ج5، ص57؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج16، ص18.

ص: 403

درج می باشد [که بارها چاپ شده است. نسخه خطی آن در کتابخانه دائرة المعارف بزرگ اسلامی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و برخی از کتابخانه ها موجود است.(1) ]3. «ساقی نامه»4. «کتابی به سبک گلستان»5. «مراسلات و منشآت و مناجات» که به سبک نوشته های درباری است. قسمتی از آن به طبع رسیده و قسمتی در بایگانی وزارت خارجه برخی کشورها موجود است. [در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی نسخه ای از منشآت که مشتمل بر دُرج پنجم «گنجینه» و منشآتی از قائم مقام فراهانی است به شماره 1/11848 موجود است.(2)

از نشاط فرزندانی (از جمله عبدالباقی و عبدالکریم) به جای ماند که در تهران ساکن بوده اند.]

این شعر از اوست:

طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

اختران فلکی را اثری در ما نیست حذر از گردش چشم سیهی باید کرد

شب که خورشید جهانتاب نهان از نظر است قطع این مرحله با نور مهی باید کرد

میرزا عبدالوهاب طبیب اصفهانی*

میرزا عبدالوهاب طبیب فرزند میرزا محمّدرفیع اصفهانی معروف به «میرزا کوچک» از


1- مجلّه پیام بهارستان، شماره 30، آذرماه 1382، ص77؛ فهرست عکسی دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص333.
2- فهرست مرعشی، ج30، ص104.

ص: 404

اطبّاء حاذق قرن سیزدهم هجری.

طب را از پدرش آموخته و علاوه بر طبابت به تدریس کُتُب طب مشغول بوده و ملاّ عبدالقادر مولوی طبیب در طب شاگرد او بوده و از او اجازه داشته است. سلسله اجازات صاحب عنوان در طب به بقراط حکیم منتهی می شود.(1)

حاج عبدالوهاب مظهر اصفهانی*

حاج عبدالوهاب چیت ساز متخلّص به «مظهر» فرزند رمضانعلی، از قاریان قرآن در عصر حاضر. در جلسات تجوید و قرائت قرآن به تدریس مشغول بوده و گاهی نیز شعر می سروده است. وی در بهمن 1362ش وفات یافته و در قطعه 3 قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شده است.(2)

ملاّ عبدالوهاب میمه ای

ملاّ عبدالوهاب بن ملاّ محمّدطاهر جوشقانی میمه ای [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در روز دوشنبه هفتم شوّال سال 1278ق کتابت مجموعه ای از «مناسک حج» و «فقه» را به خط نسخ در مدرسه جدّه اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 3047 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(3)

شیخ عبدالوهاب لاهیجی

شیخ عبدالوهاب بن عبداللّه لاهیجی [گیلانی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم


1- تراجم الرجال، ج1، ص326.
2- اساتید و قاریان قرآن اصفهان، ص38.
3- فهرست مرعشی، ج8، ص263.

ص: 405

هجری] در ربیع الاوّل سال 1235ق رساله «بیست فصل» میرزا نصیر اصفهانی، در تقویم و نجوم را در اصفهان به خط شکسته و نستعلیق کتابت نموده است. او در سال 1236ق رساله «هیئت» تألیف: محمّدباقر نجم ثانی را کتابت نموده [که جزو همین مجموعه است.]

مجموعه به شماره 1177 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

میرزا عبدالوهاب منجم باشی

میرزا عبدالوهاب منجم باشی فرزند میرزا علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی، ریاضیدان و منجم دانشمند در قرن سیزدهم هجری. در 10 ربیع الاوّل 1250ق متولّد گردیده و نزد پدر و دیگران تحصیل نموده و به استخراج تقویم مشغول شد. سال ها منجم باشی مهدعلیا بود و در مدرسه دارالفنون تدریس می نمود. سرانجام در روز 15 ربیع الثّانی 1289ق وفات یافت.

از آثارش: 1. «ترجمه کشف الآیات» از لاتین به فارسی 2. «نجوم القرآن فی اطراف الفرقان» به طبع رسیده است.(2)

سیّد عبدالوهاب بدری

آقا سیّد عبدالوهاب بدری بن سیّد محمّدعلی حسینی سینی، واعظ صالح، از فضلاء اهل منبر [در قرن چهاردهم هجری.] متوفی در روز 9 رجب 1377ق. مدفون جنب


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص306.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص781؛ الکرام البرره، ج2، ص808؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج2، ص791؛ مکارم الآثار، ج4، ص1366.

ص: 406

برادرش سیّد مهدی در تکیه گلزار (واقع در تخت فولاد) .(1)

ملاّ عبدالوهاب همدانی*

ملاّ عبدالوهاب فرزند ملاّ کلب علی همدانی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری. او و برادرش عبدالواسع (متخلّص به «دامی») در اصفهان به تحصیل ادبیات فارسی و عرب، منطق، حکمت، ریاضی و فقه مشغول بوده اند. عبدالواسع در سال 1173 در جوانی وفات یافت ولی عبدالوهاب تا 1185ق زنده بوده و در اصفهان به تحصیل علم و کتابت مشغول بوده است.

او «رساله در معرفت اسطرلاب شمالی و جنوبی را به خط نستعلیق در 11 صفر 1185ق در اصفهان و «رساله در عمل اسطرلاب» را در همان سال کتابت کرده که به شماره 1025 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)

سیّد عبدالوهاب معین الاطباء اردستانی

سیّد عبدالوهاب شفیعی اردستانی معروف به «حکیم» و «معین الاطباء» فرزند حاج میرزا محمّد شیخ العلماء بن حاج سیّد باقر بن میر محمّدشفیع اردستانی، طبیب حاذق. از پزشکان نیمه نخست قرن چهاردهم هجری است و نسب او به جناب حسن مُثَنّی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد. او در سال 1274ق در محلّه رامیان اردستان متولّد شده و علوم زمان خود خصوصا طب را در اردستان و اصفهان آموخته و سال ها در مدرسه نیم آورد اصفهان به طبابت پرداخت.(3) تا اینکه در سال 1355ق وفات یافته و نزدیک


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص876؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص182.
2- فهرست الهیات مشهد، ج2، صص 184 و 185.
3- آتشکده اردستان، ج3، ص607.

ص: 407

مزار فاضلان در تخت فولاد مدفون شد.(1)

عبدالوهاب کاتب

عبدالوهاب بن محمّد بن حسن بن عبداللّه کاتب [از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری.] در روز پنج شنبه چهارم شعبان 1275ق چندین برگ در آخر مجموعه (شماره 3047 کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم) به خط نسخ نوشته است.(2)

میرزا عبدالوهاب شکوه اصفهانی

میرزا عبدالوهاب منجم باشی متخلّص به «شکوه» فرزند میرزا محمّد [بن میرزا محمّدحسین بن میرزا بدیع الزمان منجم حسینی گنابادی اصفهانی، شاعر ادیب و منشی، [در قرن چهاردهم هجری. او همشیره زاده تاج الشّعراء شهاب اصفهانی بوده و از او فنون شعر و ادب را فراگرفته است.] او از کارگزاران دستگاه ظل السلطان بوده [و به منشی گری در دیوان خانه دولتی مشغول بوده است. شعر را نیکو می سروده و قصایدی در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام دارد.] وی در 4 ربیع الثّانی 1330ق وفات یافته و در [یکی از اطاق های] تکیه تویسرکانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

میر ادیب، منی نثر، اوستاد نظم عبدالوهاب کز همه خوبان نشان گرفت


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص798؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص220.
2- فهرست مرعشی، ج8، ص263.

ص: 408

چون رفت از این سرای برون، عقل دور بین از سال فوت او خبر از این و آن گرفت

بیرون یکی شد از پی تاریخ فوت و گفت «عبدالوهاب جای بقصر جنان گرفت»(1)

عبدالوهاب بُزانی اصفهانی

ابوالفرج عبدالوهاب بن محمّد بن عبداللّه اصفهانی بُزانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبداللّه بن حسن بن بندار مدینی حدیث شنیده و حافظ ابوبکر خطیب از او روایت می کند.(2)

شیخ عبدالوهاب بیدآبادی

شیخ عبدالوهاب بن شیخ محمّد بیدآبادی اصفهانی معروف به «رجالی» [از علمای اواخر دوره قاجاریّه] ادیب شاعر از سلسله مشایخ بیدآباد. متوفی قبل از سال 1320ق وی «الفیه ای در نحو» تألیف نموده است. سیّد ابوالقاسم اصفهانی از شاگردان اوست.(3)

شیخ عبدالوهاب قاضی

شیخ عبدالوهاب قاضی فرزند شیخ محمّد، عالم فاضل محقّق [از علمای قرن سیزدهم هجری] از سلسله مشایخ بیدآباد بوده و در ماه شعبان 1269ق در اصفهان


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 864 و 865؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص802؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2992-2994؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- الاکمال، ج1، ص207؛ اللباب، ج1، ص146؛ معجم البلدان، ج1، ص409.
3- نقباء البشر، ج3، ص1249؛ الذریعه، ج1، ص503.

ص: 409

وفات یافته و جنب قبر آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون شده است.(1)

میرزا عبدالوهاب معین العلماء

میرزا عبدالوهاب ملقب به «معین العلماء» فرزند سیّد مهدی نحوی بن سیّد محمّدحسن مجتهد اصفهانی بن سیّد محمّدتقی مستجاب الدّعوة بن سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّدصادق بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّدباقر بن میر محمّدصادق موسوی اصفهانی [از روزنامه نگاران فاضل و دانشمند و] از آزادیخواهان صدر مشروطیت.

در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. [در اصفهان از دوستان سیّد جمال الدّین واعظ بود و تحت تأثیر افکار آزادیخواهانه او قرار داشت. در سال 1320ق به تهران رفت. در سال 1322ق انجمن مخفی به نام «مجمع آزادیخواهان» را در تهران تشکیل داد. به هنگام تحصّن علماء در امامزاده عبدالعظیم شهرری، او در ایجاد ارتباط مردم و علماء و روشنگری در اهداف نهضت نقش مهمی داشت. پس از پیروزی نهضت و صدور فرمان مشروطیت و برگزاری انتخابات مجلس شورای ملّی، در انتخابات اصفهان مشکلاتی به وجود آمد که معین العلماء به اصفهان آمده و آن مشکلات را رفع نمود. او در سال 1325ق در تهران روزنامه «نیّر اعظم» را منتشر ساخت که هفته ای دو شماره منتشر می شد و در آن مقالات بسیاری در دفاع از مشروطیّت و مخالفت با استبداد و دخالت بیگانگان در ایران درج می گردید.

او پس از اینکه مقاله ای در انتقاد به قرارداد 1907م بین روسیه و انگلستان در «نیّر اعظم» به چاپ رساند و شاه را به حمایت از روس ها متهم کرد، روزنامه اش توقیف و خود به یک سال حبس محکوم شد. اما با پادرمیانی بزرگان به عتبات عالیات تبعید شد.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص120؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص220؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص196؛ بیان المفاخر، ج2، ص235؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 410

امّا پس از مدّت کوتاهی به ایران بازگشت. پس از آنکه محمّدعلی شاه مجلس را به توپ بست و به تعقیب و دستگیری و قتل آزادیخواهان اقدام کرد، معین العلماء به سفارت عثمانی پناه برد و نامه هایی به علمای اصفهان نوشت و آنان را به حمایت از مشروطه خواهان فراخواند. پس از آنکه محمّدعلی شاه شکست خورد و مشروطه خواهان تهران را فتح کردند، او دستگیر و زندانی شد و کمی بعد آزاد شده و عتبات عالیات رفت ولی بعد از بازگشت به ایران فعالیّت های سیاسی را رها کرد.(1) ]

معین العلماء، پس از تأسیس عدلیّه، وارد خدمات دولتی شده و مدّت ها ریاست عدلیه مازندران، زنجان و گیلان و سپس قضاوت در محاکم عدلیه فارس و ریاست عدلیه آباده و گلپایگان را داشت. [او در آخرین سال عمر به عدلیه اصفهان منتقل شده و] در شب جمعه 6 رمضان المبارک 1358ق [مطابق 27 مهر 1318ش] در اصفهان وفات یافته و در تکیه سادات مهدوی در تخت فولاد جنب مزار پدران خود مدفون شد.(2)

سیّد عبدالوهاب مرشد اصفهانی

سیّد عبدالوهاب خان مستشار دفتر متخلّص به «مرشد» فرزند سیّد هاشم. از شعرای معروف و فضلای مشهور اصفهان در اوایل قرن چهاردهم هجری. [در سال 1286ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخت. او از اعضای دفتر انشاء و استیفای اصفهان بود و جزو جمع ها را می نوشت. مابین انواع شعر مخصوصا مادّه


1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج4، صص 325-327؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 88-92؛ نگرشی بر مطبوعات اصفهان، صص 196-200.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص103؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص490؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص207.

ص: 411

تاریخ گوئی طبعی آماده و توانا داشت. دیوان اشعارش حدود پنج هزار بیت شعر داشته که دختر سیّد عبدالوهاب خان آنها را به همراه اشعار سیّد مرتضی (فرزند سیّد عبدالوهاب) به سرهنگ دکتر ریاحی جهت چاپ سپرده بود ولی به چاپ نرسید.[ سرانجام در روز 17 صفر 1343ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه ملک [تکیه شهدای کنونی] در تخت فولاد مدفون شد.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

سال تاریخ فوت پرسیدم از مقیمان روضه رضوان

باغبان سر برون نمود و بگفت مستشار آمده مقیم جنان

این شعر از اوست:

همه عشاق بگیرند اگر یار دگر جز تو ما دل نسپاریم به دلدار دگر

بار اوّل چو بدیدم رُخ او مات شدم دیده ای کاش که بیند رُخ او بار دگر

بار عشق تو مرا کشت دم از هجر مزن نیست حاجت که بر این بار نهی بار دگر(1)

شیخ عبدالوهاب ریزی

شیخ عبدالوهاب فرزند یارعلی ریزی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل و مجتهد جامع [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

از اهالی قصبه «ریز» از توابع لنجان بوده و در اصفهان نزد حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی تحصیل کرد. سپس به نجف اشرف رفته و از درس شیخ محمّدحسن نجفی (صاحب جواهر) بهره برد و ظاهرا از آن اساتید اجازه


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 51 و 52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص802؛ دیوان طرب: مقدمه، ص250؛ تاریخ اصفهان (جابری) ، ص173؛ یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی.

ص: 412

دریافت نمود. او پس از مراجعت به ایران، به زادگاه خود رفته و به ترویج دین و ارشاد مردم مشغول شده و ظاهرا قبل از سال 1300ق وفات یافته و در همانجا در مسجدی که در آن اقامه جماعت می نمود مدفون شد.

او پدر دو عالم بزرگوار شیخ مرتضی و شیخ ابوالفضل ریزی است.(1)

شیخ عبدالوهاب زاهدی

شیخ عبدالوهاب زاهدی، عالم فاضل ادیب. از فضلاء معاصرین و از سلسله مشایخ بیدآباد.

سال ها در دبیرستان عَلیّه (از مدارس جدید) ادبیات فارسی و عربی و فقه تدریس می نمود و در مسجد سیّد نیز جمعی در خدمت او به تحصیل اشتغال داشتند.(2)

عبدالوهاب سالک اصفهانی

عبدالوهاب سالک اصفهانی، از شعرای قرن سیزدهم هجری است. مدّتی در عداد غلامان و پیشخدمتان هلاگو میرزا قاجار بوده و او را مدح می نموده و هلاگو میرزا در «تذکره خرابات» از او یاد کرده است.(3)

میرزا عبدالوهاب قطره چهارمحالی

میرزا عبدالوهاب سامانی چهارمحالی متخلّص به «قطره» شاعر ادیب [از شاعران قرن سیزدهم هجری. در چهارمحال متولّد شده و علم و ادب آموخت و خصوصا در انشاء و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص175؛ بیان المفاخر، ج1، ص347.
2- بیان المفاخر، ج2، ص97.
3- حدیقة الشعراء (تعلیقات دکتر نوائی) ، ج1، ص729؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، ص497.

ص: 413

حساب و امور دیوانی مهارت یافته و چندی نایب الحکومه چهارمحال شد. سفرهایی به شهرهای مختلف کرده و در نهاوند به خدمت شاهزاده محمود میرزا قاجار درآمده و او را مدح کرد. سپس به طهران رفته و به دربار فتحعلی شاه قاجار راه یافت و اشعارش مورد توجّه و قبول شاه قرار گرفته و قصایدی در مدح شاه انشاء نمود. بعد از فوت او به اصفهان آمده و به مدح حاکم اصفهان منوچهرخان معتمدالدّوله پرداخت. او گاه در اصفهان و گاه در چهارمحال بوده و با شعرا و ادبای معاصر خویش مراوده و معاشرت داشته است. سال فوتش به دست نیامد. «هرمان اته» می نویسد تا سال 1284ق در قید حیات بوده است. فرزندان و نوادگان و احفاد او اغلب از شعراء و ادبای عصر خویش بوده اند که از همه معروف تر نوراللّه خان سامانی است.(1)

کتب زیر از آثار اوست:

1. «دیوان اشعار» که نسخه ای از آن در کتابخانه موزه بریتانیا موجود است.(2) 2. «شمس التواریخ» در تاریخ عمومی ایران و جهان که به نام محمّدشاه قاجار در یک مقدمه 40باب و یک خاتمه تألیف کرده و نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 3428 موجود است.(3) 3. «غزوات حضرت نبی مختار و حیدر کرار» منظوم4. «فتحنامه» در فتوحات مختار ثقفی، منظوم

از اوست:


1- تذکره مدایح معتمدیه: خطی؛ تذکره سفینة المحمود، ص443؛ تذکره دلگشا، صص 614-616؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 886-888؛ تذکره نگارستان دارا، ج1، ص244؛ الذریعه، ج9، ص886؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1434.
2- تاریخ و ادبیات فارسی (اته) ، ص202.
3- فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص633؛ فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج1، ص 2433.

ص: 414

نه سنگ جور دلداری، نه بند زلف دلبندی فضای بوستان خرسند کی سازد دل ما را]

میرزا عبدالوهاب کُجانی اردستانی*

میرزا عبدالوهاب کُجانی، ادیب شاعر و خوشنویس ماهر در قرن سیزدهم هجری. در روستای «کُجان» اردستان متولّد شد و در اردستان سکونت گزیده است. مدّتی نزد حاجی محمّدعلی خان عرب عامری از حکام آن نواحی به امور دیوانی مشغول بود و چون نتوانست از این راه مخارج خود را تأمین کند به اصفهان آمده و به خدمت مجتهد و مرجع بزرگ آن عهد حاج سیّد محمّدباقر حجّة الاسلام شفتی درآمد و او را مدح گفت.

او غزل و قصیده را نیکو می گفته و خطوط نسخ و شکسته و نستعلیق را نیکو می نوشته و در فن سیاق مهارت داشته است. او اشعاری در مدح سیّد حجة الاسلام دارد.(1)

میر عبدالوهاب معموری*

میر عبدالوهاب معموری متخلّص به «عنایت»، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. از سادات معموری اصفهان است. در هند ساکن بوده و داخل امراء دربار جهانگیر پادشاه به خدمت مشغول بوده است. مدتی هم در دکن در دیوان شاهزاده سلطان پرویز خدمت می کرد. در اغلب علوم خصوصا سیاق و حساب مهارت و در شعر طبعی روان داشت و اشعار بسیار گفته بود. دیوان غزلیاتش پنج هزار بیت است. دفتری در قصیده دارد و یک مثنوی در بحر فرهاد و شیرین سروده است.


1- تذکره مآثر الباقریه، ص107.

ص: 415

این شعر از اوست:

درین چمن منم از بلبلان زار یکی ولی به زاری من نیست از هزار یکی

هزار عاشق جانباز سربلندی یافت در آن میانه سزاوار شد به دار یکی(1)

عبدالوهاب موسوی

عبدالوهاب موسوی [از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن یازدهم هجری.] در رجب 1078ق در محلّه عباس آباد اصفهان کتاب «عیون اخبار الرضا» را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

عبدالوهاب واعظ ملکی اصفهانی

عبدالوهاب واعظ ملکی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری.] در سال 1027ق کتاب «تنبیه الغافلین» در ترجمه نهج البلاغه تألیف: ملاّ فتح اللّه کاشانی را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 756 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در طهران موجود است.(3)

شیخ عبدالهادی اصفهانی

شیخ عبدالهادی اصفهانی، از علمای قرن چهاردهم هجری و از مدرسین شهر کربلا است. از جمله شاگردان او شیخ علی حبشی قطیفی است.(4)


1- تذکره عرفات العاشقین، ج4، صص 2563-2567؛ تذکره روز روشن، ص574.
2- فهرست رضوی، ج5، ص131.
3- فهرست سپهسالار، ج2، ص17.
4- نقباء البشر، ج4، ص1379.

ص: 416

عبدالهادی صوفی اصفهانی

ابوالخیر عبدالهادی بن علی بن محمّد بن احمد بن خانبان بن حسن بن علی بن جعفر مؤدّب صوفی اصفهانی [از عرفاء و زُهّاد و محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری.]

از مردان اهل خیر و صلاح و علم بود. نیکو وعظ می کرد و به خوبی با مردم سلوک می نمود. در اصفهان به زهد و وعظ معروف بود.

در همدان از ابوبکر عبداللّه بن حسین بن محمّد بن جعفر رودزاوری، حافظ ابوشجاع شیرویه بن شهردار دیلمی، ابوالعلاء محمّد بن محمّد بن احمد حافظ و ابومحمّد عبدالرّحمان بن محمّد بن حسن دونی صوفی و در اصفهان از ابوعلی حداد استماع حدیث کرده است.

تولدش در ماه صفر 419 و فوت در عصر پنج شنبه 16 جمادی الاولی 554ق [بود.[ و روز جمعه در مسجد خود مدفون گردید.(1)

حاج عبدالهادی اصفهانی

حاج عبدالهادی اصفهانی فرزند مهدی معروف به «جراح» [از کاتبان خط نسخ در قرن سیزدهم هجری] چندین کتاب را به خط نسخ نوشته که از آن جمله است:

1. «الثمرة» للبطلمیوس2. «القضایا فی النجوم» در 14 شعبان 1257ق3. «مدخل» منظوم4. «اختیارات مسیر قمر» در ربیع الثانی 1257ق5. «الصعیحه» شیخ بهائی در 18 رمضان 1268ق

این کتاب ها ضمن مجموعه شماره 4345 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران


1- التّحبیر، ج1، ص504.

ص: 417

محفوظ است.(1)

شیخ عبدالهادی قاضی

شیخ عبدالهادی قاضی، عالم فاضل [در قرن سیزدهم هجری.] داماد علاّمه فقیه آقا سیّد صدرالدّین محمّد عاملی بوده و دختر او علویه فاطمه بیگم را به زوجیت داشته است. او ظاهرا شاگرد حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام است. در «گنج شایگان» گوید: وی پنجمین نبیره شیخ محمّدحسن قاضی (اوّلین شخص از این خاندان که در اصفهان به منصب قضاوت نائل شد) است و تا سال 1273ق حیات داشته است. و در مسجد علیقلی آقا اقامه جماعت می نموده است.(2)

عبدان خوزی

عبدان بن محمّد خوزی شاعر فصیح البیان از معاصرین ثعالبی مؤلّف: «یتیمة الدّهر» است. در حدود سال 400 هجری وفات یافته است. از اشعار اوست:

تَرکنا لِخَوفِ الخیل دَوَرنا وللّه صرف الدّهر کیف ترددا

دهالیزنا ضاقت لخوف نزولهم کانّا یهودٌ تدخل الباب سُجّدا

(اشاره به کوتاهی درب خانه های اهل جزیه: یهود) (3)

عبده اصفهانی

عبدة بن صالح اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن دوّم هجری] از داود بن سلیمان


1- فهرست مجلس، ج12، ص56.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص120؛ بیان المفاخر، ج2، ص235؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، صص 275 و 277.
3- آثار ملّی اصفهان، ص226؛ دائرة المعارف تشیع، ج11، ص107.

ص: 418

از اصحاب حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام روایت می کند.(1)

عبیداللّه ابهری اصفهانی

ابوالعبّاس عبیداللّه بن احمد بن حامد ابهری مؤدب اصفهانی [از محدّثین قرن پنجم هجری] از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری و ابومسلم عبدالواحد بن محمّد بن احمد ابهری نقل حدیث می کند و ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی و ابونصر ابراهیم بن محمّد کسائی و محمّد بن احمد بن محمّد آمِدی از او روایت کرده اند.(2)

عبیداللّه مؤدّب اصفهانی

ابومسلم عبیداللّه بن احمد بن محمّد بن ماهان مؤدّب [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری] در اصفهان و جز آن از محدّثین استماع حدیث نموده و از سهل بن موسی روایت می کند.(3)

«مؤدب» به وزن «محدّث» یعنی ادب آموز

عبیداللّه اصفهانی

ابوعمرو عبیداللّه بن احمد بن عُقبة بن مَضرِّ (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری] مستجاب الدّعوه بوده و در شوّال 313ق وفات یافته است.(4)


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص145.
2- معجم البلدان، ج1، ص84.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص105.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص102.

ص: 419

عبیداللّه اصفهانی

ابومحمّد عبیداللّه معدّل اصفهانی بن حسن بن محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حفص [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از بزّاز و محدّثین هم طبقه او روایت می کند.(1)

عبیداللّه حداد اصفهانی

حافظ ابونعیم عبیداللّه حدّاد اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] تولدش سال 463 و فوت او جمادی الاولی سال 517ق [بوده است.]

ابوعبیداللّه دقاق درباره او گوید:

«جمع ما لم یجمعه من اقرانه من الکتب الکثیرة و السّماعات. صدوقا فی جمعه و کتبه. امینٌ فی قراءته.»

او از عفیفه فارفانی اجازه داشته و از محمّد بن احمد بن محمّد بن عبداللّه ترکه اصفهانی و ابوابراهیم اسعد بن مسعود عتبی نیشابوری نقل حدیث نموده و قاضی ابواسحاق ابراهیم بن علی بن حسین از او روایت می کند.(2)

عبیداللّه خیاط اصفهانی

ابوبکر عبیداللّه خیّاط اصفهانی، نحوی ادیب. وی را دو کتاب در نحو می باشد. یکی بزرگ و دیگری کوچک. در زمانش چنان کتابی بدان جزات نوشته نشده است. اباالفضل


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص102.
2- تبیین کذب المفتری، ص124؛ التّحبیر، ج2، صص 77 و 103.

ص: 420

بن محمّد نزد او تلمّذ کرد. ابی مسلم بن حجا الکوفانی در رثای او گوید:

سآتی باکیا شط الفرات لعینی استمد مَدَی حیات

فابکی ثم ابکی ثم ابکی علی من عقد توسّد جندلات

علی قمر الزّمان و زین علم عبیداللّه کنز الفائدات(1)

عبیداللّه روقی اصفهانی

ابوالحسن عبیداللّه بن طاهر بن حسین روقی [از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری[ سبط ابوبکر بن فورک. سمعانی درباره او نوشته است: «من وجوه العلماء و الائمة و کانت الیه الفتوی فی مذهب الشجره».

در طابران از شاگردان ابومحمّد جوینی بوده و ابوالمناقب سعد بن عبید طابرانی طوسی از او روایت شنیده است. فوت [صاحب عنوان] در رمضان 496ق(2) [بوده است.]

عبیداللّه خطیبی

قاضی القضاة ابواسماعیل عبیداللّه بن علی خطیبی مقتول به سال 502ق به دست باطنیان. از مخالفین سعدالملک آبیو خود مردی جاهل و محیل بود و سبب قتل سعدالملک گردید.(3)

عبیداللّه قصری

ابوالقاسم عبیداللّه بن فضل بن احمد بن عبداللّه بن محمّد قصری ممیّز اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابراهیم طیّان حدیث شنیده و جهت


1- معجم البلدان، ج12، ص69.
2- التّحبیر، ج1، ص295.
3- تعلیقات نقض، ج2، ص727.

ص: 421

ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.

فوت رمضان 533ق در اصفهان.(1)

«باب القصر» محله بزرگی در اصفهان (از محلات یهودیه)

عبیداللّه جوزدانی اصفهانی

ابوالفضل عبیداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن محمّد (سعد) بن احمد بن ابراهیم بن علی بن سعدویه جوزدانی عدل اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]

سمعانی با القاب عالی از او یاد می کند و می نویسد:

«شیخ فاضل، عالم عاقل، ساکن صالح، سدید السیره، متمیز من اهل العلم و العدل و الخیر و مؤمن بیت الحدیث و العدالة و التّزکیة ملیح الشّیبة بِهی المنظر»

در سال 470ق متولّد و از پدرش ابوسهل محمّد، جدّش ابونصر ابراهیم، ابوالفضل مهطر بن عبدالواحد بُزانی، ابومنصور بن شکرویه، ابومسعود سلیم بن ابراهیم، ابوبکر بن ماجه و عده ای دیگر استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی «تاریخ اصفهان» ابوبکر احمد مردویه و چندین کتاب دیگر را از او شنیده است.

صاحب عنوان در روز جمعه 12 ذیحجه 538ق در اصفهان وفات یافته است.(2)

عبیداللّه اصفهانی

ابوزرعه عبیداللّه بن محمّد بن احمد بن راشد (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از پدرش و ابوبکر بن نعمان روایت کرده و بعد از سال 342ق وفات


1- التّحبیر، ج1، ص383.
2- التّحبیر، ج1، ص384.

ص: 422

یافته است.(1)

عبیداللّه عُصفُری

ابوالحسین عبیداللّه بن محمّد بن احمد بن معدان عُصفُری مقری خلاّل [از محدّثین قرن چهارم هجری]

از محدّثین عراق و اصفهان حدیث شنیده و در سال 375ق وفات یافته است. وی از ابوعبداللّه احمد بن علی جوزجانی روایت می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند.(2)

عبیداللّه طیّان

ابوالحسین عبیداللّه بن محمّد بن صالح طیّان قوّال [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] وی از علی بن سعید عسکری روایت می کند.(3)

عبیداللّه بُرجی اصفهانی

ابوالقاسم عبیداللّه بن محمّد بن عبید بن قَمِن بن فیل برجی صوفی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن حسین بن ابراهیم خُرجانی روایت می کند و ابوعلی حدّاد از او روایت می نماید.(4)

[«بُرج» و «خُرجان» از دهات شرق اصفهان به شمار می روند.]


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص104.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص105.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص105.
4- معجم البلدان، ج1، ص373.

ص: 423

عبیداللّه جمیلی اصفهانی

ابواحمد عبیداللّه بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم بن محمّد بن جمیل (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] او به طلب حدیث به شهرهای مختلف سفر کرده و به بغداد رسیده و از آنجا به اصفهان مراجعت نموده و در سال 386ق فوت شده است. از حسن بن عثمان فسوی کتاب های یعقوب بن سفیان را روایت می کند.(1)

عتیق رویدشتی

ابوبکر عتیق بن حسین بن محمّد بن حسن بن محمّد بن حسن قطّان رویدشتی سنبلانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] در حدود سال 450ق متولّد شده و در اصفهان تحصیل نموده و از ابوعثمان سعید بن ابی سعید عیّار صوفی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث نموده است.

فوت او روز عرفه سال 540ق در اصفهان(2) [اتفاق افتاد.] «رویدشت» از قرای اصفهان و «سنبلان» از محلاّت اصفهان [است.]

عثمان بُرجی اصفهانی

ابوالفرج عثمان بن احمد بن اسحاق بن بُندار کاتب بُرجی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از ابوجعفر محمّد بن عمر بن حفص جورجیری اصفهانی [و ابوعمرو عثمان بن حکیم و علی بن محمّد بن ابان] حدیث نقل نموده و سهل بن محمّد بُرجی و محمّد بن احمد بن احمد بن عبداللّه امام و سلیمان بن ابراهیم بن سلیمان [ورّاق و


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص106؛ اللباب، ج1، ص292.
2- التّحبیر، ج1، ص609.

ص: 424

ابوالقاسم بن ابی بکر بن علی و ابوالرّبیع استرآبادی و احمد بن جعفر فقیه] از او روایت کرده اند.

او در عید فطر سال 406ق وفات یافت.(1)

عثمان صالحانی

ابوعمرو عثمان بن طلحة بن حسین بن ابوذر محمّد بن ابراهیم صالحانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی او را ملاقات کرده و در مسجد جامع جهت او اجازه نوشته است.(2)

دو برادرش ابوعبداللّه حسین و ابوالخیر سعید صالحانی نیز از محدّثین اصفهان و از اهالی محلّه صالحان بوده اند.

عثمان سنوی اصفهانی

ابوعمرو عثمان بن محمّد (احمد) بن عثمان سنوی (نسوی) اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی احادیث کمی از او استماع کرده است.(3)

عثمان شهرآبادی یزدی

عثمان بن محمّد بن عثمان شهرآبادی یزدی [از فضلای قرن ششم هجری] در سال


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص361؛ معجم البلدان، ج1، ص373؛ احقاق الحق، ج16، ص205؛ اللباب، ج1، ص134؛ المشترک، ص42.
2- التّحبیر، ج1، ص547.
3- التّحبیر، ج1، ص552.

ص: 425

600ق کتاب «بیان الحق و معیار الصّدق» لوکری را در اصفهان جهت خود نوشته و نسخه به شماره 876 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران جزو کتب اهدائی مشکوة موجود است.(1)

عدنان بُرجی اصفهانی

ابوالحسن عدنان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان مؤدّب بُرجی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از احمد بن محمّد بن موسی بن مردویه روایت نموده و ابوعلی حدّاد از او استماع حدیث کرده است.(2)

«بُرج» از دهات اصفهان است.

عرب اصفهانی*

عرب اصفهانی، از شعرای اصفهان است و ظاهرا در قرن دهم هجری می زیسته است. از اوست:

بوی جگر سوخته دارد دل من خاصیّت خاک کعبه دارد دل من

با این همه اسباب که از غم دارم عمری است که حل نمی شود مشکل من(3)

میرزا عَرَب ناصح تبریزی

میرزا عرب تبریزی متخلّص به «ناصح» شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری. وی مقداری در اصفهان تحصیل نموده و سپس به تجارت پرداخت. مردی صالح و


1- فهرست مشکوة، ج3، ص165.
2- معجم البلدان، ج1، ص373.
3- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2628.

ص: 426

پرهیزکار بود و طبعش در شعر خالی از لطف نبود وفاتش قبل از سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) واقع شد.

این رباعی از اوست:

از عشق رسید کار هرکس به نظام بی آتش عشقت هوس ها همه خام

در دل عشقت به که بود در سر عقل در خانه چراغ به که مهتاب به بام(1)شد الازار، ص280؛ هزار مزار، ص323.

(2)

عرفان طهرانی*

میر عرفان طهرانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان به کتابفروشی مشغول بود.

از اوست:

تا قیامت لب خمیازه گشاید چو کمان یک بغل هر که تو را تنگ در آغوش کشید2.

شیخ عزّالدّین اصفهانی

شیخ عزالدّین اصفهانی [از دانایان قرائت و تجوید و حافظان قرآن در قرن هفتم هجری] حافظ قرآن با تجوید خوب بوده و به خدمت مشایخ بزرگ رسیده و عدّه زیادی را درک نموده [است.] از آن پس در زاویه ای غنوده و به تعلیم اولاد حسین پرداخت. در اواخر عمر از چشم محروم شده، پس از مدّتی چشمش خوب شد و قرآنی نوشت و دو مرتبه کور شده و سنش از نود (90) گذشته و در سال 790 و اندی وفات یافته و در شیراز مدفون گردید.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 180 و 181؛ دانشمندان آذربایجان، ص369؛ تذکره روز روشن، صص 790 و 791؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ناصح تبریزی»، ص15
2- 2. تذکره نصرآبادی، ج1، ص585.
3- شد الازار، ص280؛ هزار مزار، ص323.

ص: 427

عزّالدّین اصفهانی*

عزّالدّین بن تاج الدّین اصفهانی، از فلزکاران و قلمزنان سده هشتم هجری است. از آثار وی یک شمعدانی برنزی طلاکوب است که به نام امیرتیمور گروکانی ساخته شده و این اثر تاریخ رمضان 799ق دارد. در کتاب «احوال و آثار نقاشان قدیم ایران» این تاریخ 792ق آمده است.(1)

شیخ عزّالدّین نجفی

حاج شیخ عزّالدّین نجفی بن شیخ محمّدرضا بن شیخ محمّدحسین بن حاج شیخ محمّدباقر نجفی (مسجدشاهی) اصفهانی، از علمای معاصر اصفهان.

[در حدود سال 1330ق] در نجف اشرف متولّد شده و در کودکی به همراه پدر به اصفهان آمد. و نزد علمای این شهر خصوصا شیخ امان اللّه گینکانی [کوجانی] و ملاّ فرج اللّه درّی به تحصیل مشغول شد و پس از آن در درس پدر دانشمند خود و حاج آقا نوراللّه نجفی حاضر شد.

او پس از فراغت از تحصیل به امور اجتماعی و اداره و سرپرستی دفتر ثبت اسناد رسمی اشتغال جست و در محلّه بیدآباد کوچه شیخ ها ساکن شد. او فاضلی نیکونهاد و عالمی خوش اعتقاد، دائم الذکر، خلیق و مهربان و خوش معاشرت بود.

او سرانجام در روز جمعه اوّل شوّال 1399ق [مطابق به دوّم شهریور 1358ش] در سن حدود 69 سالگی وفات یافت. [پیکرش به قم حمل شده و در قبرستان باغ رضوان (جنب قبرستان وادی السّلام) مدفون شد.]


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص423.

ص: 428

مادرش صبیّه آقا سیّد محمّد امامی خاتون آبادی است. [و خودش صبیه شیخ محمّدعلی بن شیخ جلال الدّین نجفی را به همسری خود اختیار نموده بود.]

از او جزوات و رساله های مختصری به جای مانده است.(1)

عزّالدّین صنمار اصفهانی

عزّالدّین صنمار اصفهانی والی اصفهان در عهد سلطان ارسلان بن طغرل سلجوقی بوده و در «راحة الصّدور» و سایر کتب تواریخ سلجوقی از وی یاد شده است.(2)

عزت اللّه جعفرپور (گویا اصفهانی)*

عزت اللّه جعفرپور متخلّص به «گویا» فرزند غلامرضا بن نصراللّه. از شعرای معاصر اصفهان در ششم اسفندماه 1318ش متولّد شده و تحصیلات خود را به صورت متفرقه تا ششم ابتدایی به پایان رسانیده است. او به شغل حجاری مشغول بوده و به خوشنویسی نیز علاقمند است.

از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در اواخر عمر مرحوم استاد عباس خان شیدا محضر او را درک نموده و همچنین از محضر استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی بهره مند گردیده و تخلّص «گویا» را به پیشنهاد ایشان برگزیده است. در اکثر انجمن های ادبی اصفهانی خصوصا انجمن های صائب، حافظ، فردوسی و خانه هنرمندان حضور داشته است. دیوان اشعار او هنوز به چاپ نرسیده است. این چند بیت از اشعار اوست:

ای خدای رازدار بندگان در کدامین جا تو را پیدا کنم


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج2، صص 416 و 417؛ تربت پاکان قم، صص 1010-1012؛ قبیله عالمان دین، ص111.
2- راحة الصّدور، صص 343، 388.

ص: 429

تا بیابم پرتوی از نور تو رو به سوی طور چون موسا کنم

همچو مجنون در بیابان وفا این دعا دیوانه را رسوا کنم

هر شب و روز از فراق روی دوست ناله ها در دامن صحرا کنم(1)

عزت اللّه ابوطالبی چادگانی*

عزت اللّه ابوطالبی فرزند فیض اللّه، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1322ش در چادگان متولّد شده و تحصیل در مقطع ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اصفهان گذرانده و پس ادامه تحصیل فوق دیپلم گرفته و به استخدام کارخانه ذوب آهن اصفهان درآمده و بخش تحقیقات آزمایشگاه مرکزی آنجا به کار مشغول شد و در سال 1377ش بازنشسته شد. این شعر از اوست:

خداوندا کریمی مهربانی صفابخش زمین و آسمانی

گناهان مرا نادیده پندار گناه کرده را ناکرده انگار

به روز واپسین یعنی که محشر ز هرچه بد نمودم جمله بگذر

گناهانم ببخش و هرچه دیدی «ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی»(2)

عزیز اصفهانی

ابوالقاسم عزیز بن احمد بن محمّد مصری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان است و[ از ابوسعید نقاش روایت می کند.(3)


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای جعفرپور (گویا) در 10 شهریور 1389؛ بزم ادب، ص333؛ تذکره شعرای استان اصفهان، ص680.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص332.
3- میزان الاعتدال، ج2، ص195.

ص: 430

عزیز اصفهانی

عزیز بن زین العابدین اصفهانی [خطاط نستعلیق نویس در قرن سیزدهم هجری] در 13 جمادی الاولی سال 1240ق کتاب «ابواب الجنان» مولی رفیع قزوینی را به خط نستعلیق نوشته و به شماره 3017 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

محمّد عزیز*

میرزا محمّد عزیز فرزند میرزا محمّدرحیم (وزیر توپخانه) از خوشنویسان خط نستعلیق در اواخر قرن یازدهم هجری است. محمّدصالح اصفهانی که معاصر اوست در تذکره خوشنویسان خود گوید:

«قطع نظر از فضیلت و صفای طینت، در هر فنّی از فنون خطّ نستعلیق، نهایت قدرت و تسلّط داشت و پاکیزه و به مزّه می نوشت و خوشنویس بود».(2)

حاج عزیزاللّه عطریان*

استاد حاج عزیزاللّه عطریان فرزند محمّدابراهیم. از هنرمندان معاصر در سال 1311ش در محلّه طوقچی اصفهان متولّد شد. پدر و عموها و اجداد او از هنرمندان هنر قلمکاری پارچه بوده اند. در کودکی به مکتب خانه رفت و چندی بعد نزد پدر به فراگیری هنر قلمکاری مشغول شد. چند سال بعد نزد استاد عبدالخالق پورصناعی که در هنر قلمکاری و صنعت رنگ سازی سنّتی مهارت داشت و استاد حاج میرزا آقا امامی


1- فهرست مجلس، ج10، بخش یکم، ص465.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص786.

ص: 431

استاد هنر مینیاتور و سوخت به تکمیل معلومات خود پرداخت.

او یکی از احیاءگران هنر قلمکاری در عصر حاضر است که در کارهایش از طرح هایی چون نقوش تخت جمشید، شکارگاه، گل و بوته، بتّه جقّه، گل ختائی و سرو استفاده می کرد و تعدادی از علاقمندان این هنر نزد او به فراگیری هنر قلمکاری مشغول بودند. آثار هنری او به بسیاری از کشورها صادر شده و در نمایشگاه دُبی در امارات متحده عربی در سال 1370ش و نمایشگاه جدّه عربستان در سال 1369ش به نمایش درآمد. همچنین در جشن های تخت جمشید و نقش جهان از دست ساخته های ایشان در فرم دهی و پوشش مردان و زنان استفاده شد. استاد عطریان از مؤسسان تعاونی صنف قلمکاران اصفهان و اتحادیه صادرکنندگان صنایع دستی اصفهان بود و در سال 1376ش از اداره تعاون استان اصفهان به عنوان قلمکار نمونه لوح تقدیر دریافت نمود.

وی پس از ابتلاء به بیماری قلبی در شب جمعه 14 دی 1385ش (مطابق 23 شعبان 1417ق) از دنیا رفت و در قطعه نام آوران در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(1)

ملاّ عزیزاللّه مجلسی

ملاّ عزیزاللّه بن میرزا محمّدتقی الماسی بن میرزا محمّدکاظم بن مولی عزیزاللّه بن علاّمه مولی محمّدتقی مجلسی اوّل، عالم فاضل و ادیب محقّق.

سال ها در هند اقامت داشته و گاهی شعر می سروده و سرانجام در سال 1163ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه مجلسی (جنب مسجد جامع اصفهان) مدفون شده است. از تألیفات او: «هدایة العاملین» در اصول دین است که برای مؤتمن الملک شجاع الدّین


1- گلشن نام آوران، صص 209-213.

ص: 432

محمّدخان اسعد جنگ، در مقصودآباد از شهرهای بنگاله در سال 1142ق تألیف شده است. وی همچنین نسخه ای از «حدیقة المتّقّین» جدّش مجلسی اوّل را به خط نستعلیق در سوم صفر 1144 در بندر سورت کتابت نموده که به شماره 2963 در کتابخانه عمومی اصفهان (کتابخانه فرهنگ اصفهان) موجود است. زوجه مشارٌ الیه دختر مولی صالح ثانی مازندرانی معروف به آقابزرگ فرزند مولی عبدالباقی بن علاّمه مولی صالح بوده است.(1)

میرزا عزیزاللّه مجلسی

میرزا عزیزاللّه بن ملاّ محمّدتقی مجلسی، عالم فاضل و محدّث محقّق. از علماء معروف و محقّقین بوده و در سال 1025ق متولّد و در سال 1074 وفات یافته است.

در «الفیض القدسی» درباره او می نویسد: «حاوی کمالات کثیره و در قدس و تقوی و حسن خلق، به حدّ اعلای مراتب رسیده و مستجاب الدّعوه بوده و در تموّل و ثروت نیز از عموم علماء زمان مقدّم بوده»(2) .

نزد پدر و دیگران تلمّذ نموده [است.] کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «انشای وقایع الرّوم»(3) 2. «ترتیب خلاصة الاقوال»، در فهرست کتابخانه رضویّه گوید: «نسخه اصل آن به شماره 8181 در کتابخانه موجود است که در محرم 1071ق نوشته شده و مصحّح و معلّق به حواشی است و در آن اسامی را با رعایت دو حرف اوّل از اسم مرتّب ساخته و در اسامی مشترکه ترتیب حرفی میان اسم دوم (نام پدر) را نیز


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 340 و 341؛ الذریعه، ج25، ص184؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص421؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص89 و 145.
2- الفیض القدسی (چاپ کمپانی) ، ص23.
3- الذریعه، ج2، ص393.

ص: 433

رعایت نموده است.(1) 3. «حاشیه بر تهذیب الاحکام» 4. «حاشیه بر مدارک الاحکام» 5. «حاشیه بر من لا یحضره الفقیه»(2) 6. «فوائد متفرقه»

در کتابخانه آستان قدس رضوی نسخه ای از «وجیزه» شیخ بهائی موجود است که ملاّ عزیزاللّه در صدر نسخه یک صفحه فوائد اقتباس از «رجال ابن داود» و در آخر نسخه ده برگ فوائد متفرقه از کتاب «منتقی الجمان» را در تاریخ ظاهرا 1071ق نوشته است.(3)

شیخ عزیزاللّه بیدآبادی

شیخ عزیزاللّه بیدآبادی فرزند شیخ محمّدحسین بن آقا محمّد بیدآبادی، عالم فاضل و فقیه عارف (از علمای قرن سیزدهم هجری) .

در علم رمل و جفر و اعداد استاد بوده و علاوه بر آنها فقیهی عالیقدر به شمار می رفته، در اواخر قرن سیزدهم وفات یافته است.(4)

نواده اش آقا شیخ عزیزاللّه بن شیخ محمّدحسین بن شیخ عزیزاللّه هم از فضلاء اوایل قرن چهاردهم هجری بوده و در مسجد سیّد اصفهان مکتب خانه داشته است.(5)


1- فهرست رضوی، ج6، ص601.
2- الذریعه، ج6، صص 52 و 194 و 223.
3- فهرست رضوی، ج6، ص630؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص366؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص421؛ فوائد الرضویّه، ج1، ص263؛ الروضة النّضره، ص366؛ مصفی المقال، صص260 و 261؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص41.
4- بیان المفاخر، ج2، ص231؛ جغرافیای اصفهان (تحویلدار) ، ص83؛ آثار ملّی اصفهان، ص193.
5- بیان المفاخر، ج2، ص99.

ص: 434

میرزا عزیزاللّه محتاج چادگانی

میرزا عزیزاللّه خان چادگانی متخلّص به «محتاج» فرزند محمّدحسن [از شعراء و فرهنگیان چادگان در قرن چهاردهم هجری.] در سال 1292ق در «چادگان» متولّد گردید. او دوران کودکی و نوجوانی را به سختی گذرانید و ضمن کار روزانه، شب ها در خدمت آخوند ملاّ علی میرزا (که از علماء و فضلای چادگان بود) درس می خواند. مدّتی نزد دانشمند و عارف و حکیم مشهور مرحوم آخوند ملاّ صالح بن ملاّ ابراهیم چادگانی درس خوانده و بعدا مدّتی در افواج فریدن به نویسندگی اشتغال داشت. از آن پس مدت چهل سال مکتب داری نمود و عدّه زیادی از اطفال محل را علم بیاموخت. [پس از آن که به دستور دولت رضاشاه، مکتب خانه ها برچیده شد و مدارس جدید جای آن را گرفت، او چندین سال خانه نشین بود تا اینکه با نامه نگاری به مقامات دولتی] به خدمت اداره فرهنگ وارد شد و به آموزگاری مشغول گردید. [او از پیشگامان و پیش کسوتان فرهنگ چادگان و از خادمان حقیقی علم و دانش است.]

وی از جوانی لب به گفتن اشعار گشوده و به فارسی و ترکی و لری شعر می گفت و دو دیوان به فارسی و لری داشت.(1)

[وی سرانجام در روز دهم مهرماه 1338ش (مطابق سال 1378ق) پس از تحملّ مصائب گوناگون و از جمله مرگ جوان برومند خود، از دنیا رفت و در قبرستان عمومی چادگان معروف به «سر قبر آقا» مدفون شد. متأسفانه در سال های اخیر این قبرستان به فضای سبز تبدیل شد و آثار قبر او را از بین بردند.

این شعر از اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص414.

ص: 435

نکوتر بتاب امشب ای نور ماه که روشن کنی روی این بزمگاه

ببین میگساران به خواب اندرند همه مات و مست رخ دلبرند

بود شمع خاموش و مجلس خراب شکسته دف و نای و چنگ و رباب

حریفان به یکدیگر آمیختند صراحی شکسته قدح ریختند

به موسی بگو خیز و بین بر ملا تجلّی نموده حق در کرب و بلا

مسیحا تا که بیند این رستخیز صلیب و چلیپا کند ریز ریز

محمّد سر از غرفه آرد برون ببیند جگرگوشه اش غرق خون(1) ]

عزیزاللّه مخمور نجف آبادی*

عزیزاللّه مخمور فرزند حسینعلی، شاعر ادیب، از سخنوران معاصر. در سال 1300ش در نجف آباد متولّد شد. او از نوادگان بی بی جان متخلّص به «مخموره» از شعرای اواخر دوره قاجار است. به این خاطر نواده اش «مخمور» تخلّص دارد و از اشعارش دفتری به نام «راز وصال» در سال 1345ش چاپ شده است. از راه خیاطی امرار معاش می کرده و علاوه بر طبع شعر ویولُن را خوش و استادانه می نواخته است. این دو بیت از سروده های اوست:

چشم جادو ز تو و دیده خونبار ز من رخ زیبا ز تو و عشق شرربار ز من

رمز دل بردن از خلق جهانی از تو جستجو کردن و دانستن اسرار ز من2.


1- یادداشت های محقّق ارجمند آقای حاج سیّد رضا نوحی چادگانی.2. دیباچه دیار نون، صص 220 و 221؛ بزم ادب، صص 205 و 206.

ص: 436

عزیزاللّه شکیبا

سرهنگ عزیزاللّه خان شکیبا فرزند میرزا محمودخان نهچیری، از شعرای معاصر اصفهان. در اصفهان متولّد شده و پس از انجام تحصیلات خود به خدمت ارتش درآمده و تا درجه سرهنگی ارتقاء یافت تا اینکه بازنشسته شد. در کلیه فنون شعر و ادب مهارت داشت و اشعارش در روزنامه ها و مجلات اصفهان و طهران به طبع می رسید. سرانجام در [24 ربیع الاوّل] 1390ق وفات یافته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(1) [استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) شاعر توانا مادّه تاریخ وفاتش را چنین گوید:

پی فوت او کلک «برنا» بشمسی رقم زد: «روان شد بجنت شکیبا»

1349 ه . ش

و در مادّه تاریخ دیگری گوید:

پی تاریخ فوتش گفت «برنا»: «شکیبای عزیز از دار دون رفت»

1390 ه . ق]

سیّد عزیزاللّه طباطبائی اردستانی

سیّد عزیزاللّه بن یوسف طباطبائی اردستانی [از فضلای قرن یازدهم هجری] در دوشنبه 13 رجب 1063ق نسخه ای از «عیون اخبار الرّضا علیه السلام » را در اصفهان به خط نسخ کتابت نموده است. در پایان نسخه سیّد محمّدسعید بن محمّدقاسم حسنی حسینی طباطبائی [قهپایه ای] می نویسد که در شب 26 صفر 1065ق مقابله کتاب را در قریه


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 276 و 277؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126.

ص: 437

«خشوقان» (ظاهرا باید جِشوِقان باشد) قهپایه به پایان رسانیده است.

کتاب به شماره 2684 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(1)

عزیزاللّه شریفیان (غلام) گزی*

عزیزاللّه شریفیان گزی متخلّص به «غلام» از شعرای معاصر در سال 1320ش در روستای گز بُرخوار متولّد شد. او سال ها به حرفه کفاشی مشغول بوده و در فنّ بنّایی نیز مهارت داشته است. از سن 38 سالگی به سرودن شعر پرداخته و دیوان اشعارش در سال 1387ش به چاپ رسیده است.

این شعر از اوست:

مشتاق به دیدار توام لحظه به لحظه کُنج قفسم با پر و بالی که شکسته

سوزد دل بیچاره من در تب عشقت تا آن که گشائی ز دلم عقده بسته(2)

عزیزاللّه مسعودی

عزیزاللّه مسعودی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1296ش در اصفهان متولّد گردیده و تحصیلات مقدّماتی و متوسّطه خویش را در اصفهان انجام داد و سپس در اداره بهداری استان دهم [اصفهان] مشغول به انجام وظیفه شد. گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می سرود و در آن «مسعودی» تخلّص می نمود. از اوست:

شامگاهان تا سر بر درگهش راز و نیاز هرچه من بیش آورم او ناز را افزون کند(3)


1- فهرست مرعشی، ج7، ص261.
2- دیوان اشعار عزیزاللّه شریفیان (غلام) : مقدمه و ص73.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 448 و 449.

ص: 438

محمّد عسکر

محمّد عسکر بن زین الدّین محمّدرحیم [خوشنویس هنرمند قرن دوازدهم هجری[ در سه شنبه 21 شعبان 1128ق «دیوان میرنجات» را به خط نستعلیق در اصفهان در 185 برگ نوشته و نسخه اصل در موزه آسیائی آکادمی علوم شوروی در لنینگراد و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

عصام بکری اصفهانی

ابوالفوارس عصام بن عثام بن عبدالملک بن عبدالرّحمان بن ابوطاهر محمّد بن احمد بکری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از اعقاب ابوبکر خلیفه اوّل. از مشاهیر اعیان و اعیان اصفهان بوده و از پدرش ابوحرب عثام و قاضی ابوبکر محمّد بن حسن بن محمّد بن سلیم اصفهانی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در خانه او در اصفهان از وی احادیث کمی مرقوم داشته است.

فوت [او] جمادی الاولی سال 549ق در اصفهان(2) [واقع شد.]

عصام بُرخواری اصفهانی (جبّر)

ابوسعید عصام بن یزید بن عجلان بلومی (و گاهی آن را بُرخواری گویند) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن دوم هجری جدّش «عجلان» از قریه «بلومیه» بُرخوار اصفهان بوده و به دست دیلمیان اسیر شد و اسلام آورد و در کوفه صاحب فرزند شد و به وطن


1- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص99.
2- التّحبیر، ج1، ص616.

ص: 439

خویش مراجعت کرد. عصام 13 سال مصاحب سفیان ثوری بوده و از او روایت نموده و همچنین] از شعبه و مالک روایت می کد. دو فرزندش محمّد بن عصام و روح بن عصام از او نقل حدیث کرده اند.(1)

عصری تبریزی

عصری تبریزی، از شعرای قرن یازدهم هجری. در یزد ساکن بود و پس از اقامت تبریزیان در محلّه عباس آباد، او هم به اصفهان آمد و در آن محلّه ساکن شده و به زرکشی پرداخت. او معاصر شاه عباس اوّل است.

این شعر از اوست:

آمد آن همه سینه را از داغ ها رنگین کنید پادشاه حُسن آمد شهر را آیین کنید

درد عاشق را دوایی بهتر از معشوق نیست شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید(2)

ملاّ عطاءاللّه*

ملاّ عطاءاللّه، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است و مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی در کتاب «کشکول» گوید:

«برخی از تملکات او را بر تعدادی از کتاب های علمی در اصفهان دیده ام که تاریخ تملک سال 1124ق بوده است.»


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص138؛ معجم البلدان، ج1، ص374.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص434؛ تذکره روز روشن، ص536؛ تذکره غنی، ص90؛ دانشمندان آذربایجان، ص274؛ تذکره منتخب اللطایف، ص463.

ص: 440

سپس می افزاید: «شاید وی مولی عطاءاللّه بن حسان واعظ هروی صاحب (مختارنامه) که به نام محمّد شاه هندی که در سال 1160ق از دنیا رفته است، باشد. این اشعار از اوست:

ای ذات ذوالجلال تو از ماسوی سوی یابد ز خوان مکرمتت بی نوا نوا

اشفاق توست شامل هر خاص و عام عام تشریف توست در بر هر نارسا رسا

گم کردگان بادیه تیه غفلتم راهی ز روی لطف تو ای رهنما نما

از چار موج بحر چه غم دارم ای فلک در کشتی یی که هست در او ناخدا خدا

ما را به غیر جرم و گنه نیست حاصلی یا رب به ما مده تو به روز جزا جزا

از کثرت گناه بود قائلم دو تا می جوید از خزانه غیبت عطا عطا(1)

ملاّ عطاء اعجاز هروی

ملاّ عطاء هروی معروف به «میرزا اعجاز» از شعرای قرن یازدهم هجری. چندی در اصفهان بوده و ربطی به نظم و نثر داشته و در لباس مدح در باب اصفهان شوخی ها نموده بود. میرزا محمّدطاهر نصرآبادی در جواب چند فقره نثر نوشت. عاقبت ملاّ عطاء با نصرآبادی آشتی کرده و عذر خواست. او سفری به هرات رفته و پس از مراجعت در اصفهان فوت شد.(2)

رساله «تعریف اصفهان» از اوست که رساله شیوائی است و در هر عنوان شعری است از خود او و این رساله برای شناخت اصفهان و مردمان آن در روزگار صفویّه بسیار سودمند است. این رساله ضمن مجموعه 3034 در کتابخانه مرکزی دانشگاه


1- الکشکول، (چاپ شیکاگو آمریکا) ، ص82.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 583 و 584.

ص: 441

طهران موجود است.(1) این شعر از اوست:

پس از سرگشتگی شد رشته تسبیح زُنّام ز صد منزل گذشتم تا گره افتاد در کارم

عطاء خُشک اصفهانی

عطاء خُشک. اصلاً اصفهانی بوده [و در قرن دوم هجری می زیسته] و در این شهر زاده شده و محلّه «باب عطاء» در اصفهان بدو منسوب است و در خراسان نشو و نما یافته و نزد محدّثین به «عطاء خراسانی» معروف است.(2)

شهید عطاءاللّه اشرفی اصفهانی

حاج آقا عطاءاللّه فرزند ملاّ اسداللّه سدهی معروف به «اشرفی» امام جمعه کرمانشاه، از علمای معروف و فضلاء مشهور که سال ها به امر مرحوم آیت اللّه بروجردی جهت تأسیس حوزه علمیه و ترویج احکام در کرمانشاه ساکن و به وظایف شرعی اقدام می فرمود و به وسیله مخالفین در جمعه 27 ذی الحجة الحرام 1402 هجری قمری ترور گردید. رحمه الله(3)

[نسب خاندان اشرفی خمینی شهر به ملاّ محمّداشرف ورنوسفادرانی سدهی مؤلّف کتاب «عروة المتّقین» و متوفّی به سال 1135ه.ق می رسد و او بدین طریق از اعقاب شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) است: ملاّ محمّداشرف بن حیدرعلی بن ملاّ کلب علی بن محمّد بن نورا بن محمّد بن نورالدین علی بن عبدالعالی میسی عاملی.

ملاّ اسداللّه اشرفی از علماء سِدِه ماربین (خمینی شهر کنونی) بوده و فرزندش آقا


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1937.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص274.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص152.

ص: 442

عطاءاللّه در شعبان سال 1322ق (مطابق سال 1281ش) در سِدِه متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات نزد سیّد مصطفی، از فضلاء آن محل، در 12 سالگی به اصفهان آمده و نزد حضرات آیات شیخ محمّدحسین فشارکی، آقا سیّد مهدی درچه ای، میر سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و شهید سیّد حسن مدرس تحصیل کرد و پس از 10 سال تحصیل راهی شهر مقدس قم شد و نزد آیات عظام: سیّد محمّدتقی خوانساری، سیّد صدرالدین صدر، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آقا سیّد محمّد حجّت و حاج آقا حسین بروجردی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت تا اینکه در 40 سالگی به اجتهاد نائل و از طرف اساتید خود از جمله مرحوم خوانساری به کسب اجازه مفتخر شد و به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت و مسؤولیت اخذ امتحان طلاب به او و تعدادی از فضلاء مبرّز واگذار شد. او در این سال ها از درس فلسفه حضرت امام خمینی نیز بهره گرفت.

وی پس از سال ها اقامت در قم، از طرف آیت اللّه بروجردی راهی کرمانشاه شد تا ضمن ترویج دین و بیان احکام شرعی و انجام کارهای مربوط به شریعت، اداره حوزه علمیه کرمانشاه و تدریس در آنجا را نیز برعهده گیرد. او تا آخر عمر در کرمانشاه باقی ماند و ابتدا وکالت آیت اللّه بروجردی و سپس وکالت امام خمینی در آن منطقه را پذیرفت. او از روحانیان سیاسی هوادار امام خمینی به شمار می رفت و به خاطر مبارزات خود با رژیم پهلوی مورد تعقیب قرار گرفت و مدّتی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، بازداشت شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358ش از طرف امام خمینی به عنوان امام جمعه کرمانشاه منصوب شد و اقامه نماز جمعه را به عهده گرفت. با شروع جنگ ایران و عراق (شهریور 1359ش) استان کرمانشاه هم درگیر این جنگ شد. آیت اللّه اشرفی با حضور در خط مقدم جبهه به جوانان رزمنده روحیه می بخشید و در کرمانشاه نیز مردم را تشویق به حضور در جبهه و کمک به رزمندگان می نمود و آنان را به پیروی از امام خمینی و مبارزه با جریان های ضد انقلابی هدایت می کرد. بدین خاطر

ص: 443

مورد بغض و خشم سران سازمان مجاهدین خلق (معروف به «منافقین») قرار گرفت و پس از ترور و شهید ساختن ائمه جمعه تبریز (سیّد اسداللّه مدنی در 20 شهریور 1360ش) ، شیراز (سیّد عبدالحسین دستغیب در 20 آذر 1360ش) و یزد (شیخ محمّد صدوقی در 11 تیر 1361ش) یکی از اعضای این گروه با انفجار نارنجک در نماز جمعه روز 23 مهر 1361ش که در مسجد جامع کرمانشاه برگزار می شد، آیت اللّه اشرفی اصفهانی را به شهادت رساند.

پیکر پاک این شهید پس از تشییع در کرمانشاه به اصفهان حمل و پس از تشییع، در تخت فولاد اصفهان، در کنار مزار شهداء به خاک سپرده شد. امام خمینی در پیامی که صادر کردند از مقام علمی و اخلاقی و سابقه مبارزاتی ایشان تجلیل نمودند.

شهید اشرفی اصفهانی در فقه و اصول از علمای مبرّز بود و در اخلاق و تقوا و اخلاص به مقام والایی دست یافته بود و زندگی زاهدانه و ساده ای داشت که تا آخر عمر آن را حفظ کرد.

این کتاب ها از تألیفات و آثار ایشان به طبع رسیده است:

1. «البیان» یا «برهان قرآن»، به فارسی2. «تفسیر قرآن» با استفاده از تفاسیر شیعه و سنّی3. «مجمع الشّتات» در اصول دین و عقاید و کلام، به عربی، در 4 جلد4. «حروف مقطعه قرآن» به فارسی5. «غیبت امام عصر» (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) 6. «غروب آفتاب در محراب جمعه» (مجموعه خطبه های این شهید در نماز جمعه کرمانشاه است که پس از شهادت ایشان در 2 جلد جمع آوری و چاپ شده است.) 7. «تقریرات» فقهی و اصولی اساتید وی در قم.

ایشان در تعمیر مساجد و کمک به نیازمندان در کرمانشاه و خمینی شهر فعالیت های

ص: 444

ارزنده ای انجام داده اند.(1) ]

میرزا عطاءاللّه چهارسوقی*

میرزا عطاءاللّه چهارسوقی فرزند آقا میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات) عالم فاضل زاهد متّقی در روز سه شنبه 29 ربیع الاولی 1266ق متولده شده و نزد پدر جلیل القدر خود و سایر علمای اصفهان تلمّذ نموده و از ایشان و عموی عالی مقام خود میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و همچنین شیخ محمّدتقی آقانجفی و آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی موفق به اخذ اجازه گردیده است.

وی سرانجام در چهارشنبه 6 جمادی الاولی 1335ق وفات یافته و در تکیه آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی جنب پدر بزرگوار خود مدفون گردید. ایشان مؤلّف فهرستی است بر «روضات الجنّات» که آن را «مفتاح الروضات» نامیده است.(2)

آقا عطاءاللّه آباده ای

آقا عطاءاللّه فرزند حاج محمّدجعفر آباده ای [از علمای در اواخر قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل زاهد متّقی و وارسته. مجاور نجف اشرف بوده و با وجود مریدان فراوان و طالب در اصفهان، اقبال به آمدن به اصفهان نکرده و در ایام طاعون نجف [در حدود سال 1298ق] وفات نموده و در وادی السّلام نجف نزدیک مقام حضرت


1- آثار الحجه، ج2، ص101؛ گنجینه دانشمندان، ج6، ص370؛ شهدای روحانیت شیعه، ج2، ص617؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 146-151؛ میراث اسلامی ایران، ج10، صص 166 و 167؛ دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص 185-190؛ غروب خورشید در محراب جمعه، صص 19-21.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص343؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص80؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص 170 و 171؛ مکارم الآثار، ج5، صص1819 و 1821؛ نقباء البشر، ج3، ص1372.

ص: 445

صاحب علیه السلام مدفون شد.(1)

عطاءاللّه حسینی اصفهانی

عطاءاللّه بن محمّدزکی حسینی اصفهانی [از دانشمندان نجوم و ریاضی قرن دوازدهم هجری] مردی فاضل و ریاضی دان بوده و کتب زیادی در ریاضی داشته است. در مجموعه شماره 3380 کتابخانه مجلس شورای ملّی چندین کتاب به خط اوست: «خلاصة الحساب»، «شرح خلاصة الحساب» و چند رساله دیگر. تاریخ برخی از آنها اواسط محرم 1176ق می باشد.

او یقینا تا سال 1185ق زنده بوده است.(2)

[همچنین او کتاب «اغراض مقالات اقلیدس» را در ربیع الثّانی 1186ق به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 3/14744 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(3) ]

عطاءاللّه وصال دهاقانی*

عطاءاللّه وصال فرزند علی اصغر وصال دهاقانی (مهجور) شاعر و ادیب معاصر در سال 1274ش در دهاقان متولّد شد. و نزد پدر ادیب و دانشمند خود و سایر فضلای دهاقان تحصیل کرد. او در ذوق عرفانی و طبع رسای شعری وارث پدر و مرهون وی بود. وصال در دوران حیات خویش به جمع آوری و ترتیب اشعار پدر همّت گماشت و آن را در قالب «دیوان صبح وصال» به چاپ رسانید.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص32؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص30؛ مکارم الآثار، ج7، ص2321؛ الکرام البرره، ج2، ص818.
2- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص904.
3- فهرست مرعشی، ج37، ص330.

ص: 446

او در سن 76 سالگی در اردیبهشت 1355ش در مسیر جاده دهاقان به اصفهان بر اثر تصادف اتومبیل مجروح شد.(1) و در 20 اردیبهشت آن سال وفات یافته و در تکیه لسان الارض (تکیه شهدای فعلی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

از بس ز هجر روی تو جانا گریستم امید زندگی به تو دارم که زیستم

از نیستی به عالم هستی چو آمدم نشناختم هنوز خودم را که کیستم

از پرتو جمال تو ای آفتاب حُسن چون ذرّه از اشعه روی تو نیستم(3)

عطاءاللّه عقیلی اصفهانی

عطاءاللّه بن محمّد عقیلی اصفهانی [از فضلای قرن یازدهم هجری] در سال 1023ق کتاب «جامع المقاصد» علاّمه حلّی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 3387 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(4)

حاج آقا عطاءاللّه فقیه امامی

حاج آقا عطاءاللّه درب امامی فرزند حاج میر سیّد محمّد [بن سیّد عبدالباقی بن میرزا بن میر محمّدصادق بن سیّد علی بن میر محمّد بن سیّد اسداللّه بن میر ابوطالب امامی عریضی حسینی اصفهانی] عالم فاضل ماهر و فقیه معاصر.

در اصفهان متولّد شده و نزد بسیاری از بزرگان اهل علم و مدرسین و مجتهدین این شهر از آن جمله آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند کاشی، آقا میرزا احمد مدرس، آقا شیخ محمّدرضا نجفی [و آقا سیّد مهدی درچه ای] تلمّذ نموده [و در نجف اشرف در درس حضرات آیات آقا ضیاءالدّین عراقی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و آقا سیّد محمّد


1- سیمای دهاقان، صص 306 و 307.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، ص830.
4- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص911.

ص: 447

فیروزآبادی حاضر شد و به اخذ اجازه از آنان و نیز حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی نائل گردید و به مقام عالی اجتهاد دست یافت.]

وی سال ها در مسجد باغچه عباسی اصفهان اقامه جماعت می نمود. [و فقه و اصول را در مدرسه نیم آورد تدریس می کرد.]

او عالمی خلیق و مورد وثوق و اعتماد قاطبه اهل علم و متدیّنین بود و سرانجام در روز پنج شنبه 24 جمادی الاولی سال 1387ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه جویباره ای ها (تکیه فاضل سراب) در تخت فولاد مدفون شد.

استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

کلک «برنا» از پی تاریخ فوت او رقم زد: «رفت از دار فنا سیّد عطاءاللّه عالم»(1)

سیّد عطاءاللّه جعفری*

سیّد عطاءاللّه جعفری نژاد متخلّص به «جعفری» از شعرای معاصر اصفهان در دی ماه 1320ش در خوانسار متولّد شده و ابتدایی و متوسطه را در الیگودرز و دوره دانشسرای کشاورزی را در بروجرد طی کرد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد. چندی بعد در رشته روانشناسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت. آنگاه در خوانسار، اصفهان و شاهین شهر به تدریس و فعالیت مشغول شد. او پس از بازنشستگی با جمعی از فرهنگیان آموزشگاه حکیم سنائی را تأسیس کرد. از اوست:

رُخت هر آنچه ز عاشق کشی نمی داند ز چشم شوخ سیاه تو یاد می گیرد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص304؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص104؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص327؛ یادواره آیت اللّه فقیه امامی، ص25.

ص: 448

به غیر رخ منما پیش دیده عارف که شعله غمت اندر نهاد می گیرد(1)

سیّد عطاءاللّه خاتون آبادی

سیّد عطاءاللّه حسینی خاتون آبادی [از فضلاء قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری] از شاگردان و مجازین علاّمه مجلسی و مؤلّف کتاب «مجموعة الادعیه و فوائد متفرقة اُخری» است. تاریخ تألیف برخی از قسمت های کتاب 14 ربیع الاولی 1118ق است. در این مجموعه «ترجمه زیارت جامعه» علاّمه مجلسی نقل شده است.(2)

میرزا محمّدعظیم اکسیر اصفهانی

میرزا محمّدعظیم اصفهانی متخلّص به «اکسیر» شاعر ادیب [در قرن دوازدهم هجری] در اصفهان نزد محمّدنصیر فایض ابهری فنون شعر و ادب را آموخته و سپس به هندوستان رفته و ملازمت نظام الملک آصف جاه و صغدر جنگه را اختیار کرده و عاقبت در سال 1169ق در بنگاله وفات یافته است.(3)

دیوان اشعار او شامل 9326 بیت در کتابخانه میرزا جعفر سلطان القرائی تبریزی وجود داشته و شاعر در آخر آن نوشته است: «حرره العبد الفقیر محمّدعظیم الاکسیر فی قریة کالبی من بلاد هند فی 1150»(4) [نسخه دیگری از دیوان اکسیر به شماره 9023 در


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص190.
2- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص59؛ الذریعه، ج20، ص68؛ الکواکب المنتشره، ص485؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، ص40.
3- ریحانة الادب، ج1، صص 165 و 166؛ کاروان هند، ج1، ص82؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «اکسیر اصفهانی»، ص3194؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص335.
4- الذریعه، ج9، ص88.

ص: 449

کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1) «مثنوی شاهد و مشهود» هم از منظومه های اوست که در کتابخانه معتمدالدّوله فرهاد میرزا وجود داشته است.(2) ]

این بیت از اوست:

جلوه آن سرو قامت دیده ام من به چشم خود قیامت دیده ام

میر عظیم بن عنایت اللّه

میر عظیم بن عنایت اللّه [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] متوفی به سال 1223ق مدفون در بقعه علاّمه مجلسی جنب مسجد جامع عتیق اصفهان.(3)

عقیل طهرانی اصفهانی

ابوصالح عقیل بن یحیی بن اسود طهرانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از سفیان بن عینیه، ابوداود طیالسی، یحیی بن سعید قطّان و ابن مهدی روایت می کند [و یوسف بن محمّد مؤذّن و ابومحمّد بن حیّان = حافظ ابوالشّیخ اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.]

در ماه رمضان سال 258ق وفات یافت.(4)

عقیل الدّین حسینی کاشانی

عقیل الدّین بن رکن الدّین مسعود حسینی کاشانی [عالم فاضل جلیل. از دانشمندان قرن یازدهم هجری و از شاگردان ملاّ محسن فیض کاشانی است. سال ها در حضور


1- فهرست مختصر مجلس، ص363.
2- نسخه های خطی: دفتر سوم، ص230.
3- مزارات اصفهان، ص38.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص144؛ معجم البلدان، ج4، ص52؛ مقالات ادبی (استاد همایی) ، ص74.

ص: 450

استاد به تحصیل مشغول بوده و در کاشان و اصفهان در خدمت او به سر برده و تألیفات او را کتابت نموده و نزد علم الهدی فرزند فیض نیز تحصیل کرده است.]

او در رمضان 1075 کتابت نسخه ای از کتاب «تسهیل السّجیل» تألیف: فیض را در اصفهان به پایان رسانیده و علم الهدی فرزند فیض آن را با نسخه اصل مقابله نموده است. نسخه به شماره 2312 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

عقیلی اصفهانی*

عقیلی اصفهانی، از سخنوران و شاعران اوایل قرن یازدهم هجری. طبعش به هزل مایل و اشعارش متجاوز از بیست هزار بیت بوده است. تا سال 1025ق در قید حیات بوده و این رباعی از اوست:

می رفتم و حسرت از نگاهم می ریخت صد دوزخ تابنده از نگاهم می ریخت

از هجر تو خون دیده در هر قدمی دریا دریا بر سر راهم می ریخت(2)

علاء صوفی

ابوسعد علاء بن ابراهیم صوفی [از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری] از ابراهیم بن عامر روایت می کند و ابواسحاق سُریجانی از وی نقل حدیث می نماید.(3)

سید علاءالدّین مدرس مطلق*

سیّد علاءالدّین مدرس مطلق فرزند سیّد محمّدحسن بن آقا میر سیّد محمّدتقی بن آقا میر سیّد حسن مدرس محله نویی (میر محمّدصادقی) ، عالم فاضل، فقیه محقّق، از علمای


1- فهرست مرعشی، ج6، ص294.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2642.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص148.

ص: 451

عالیقدر معاصر اصفهان.

در 24 جمادی الثّانی 1344ق در اصفهان متولّد شد و چندی در یکی از حجرات مسجد سیّد ساکن و به تحصیل مشغول شد و از درس علمایی چون شیخ محمّدتقی قمشه ای نجفی، میرزا علی اصغر شریف، آقا سیّد محمّد مقدس، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ هبة اللّه هرندی، حاج آقا صدر کوپائی، شیخ محمود مفید بهره گرفت. پس از آن به شهر مقدس قم مشرّف شده و پنج سال در خدمت حضرات آیات: حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّدتقی خوانساری، سیّد محمّد حجّت و شیخ محمّدعلی اراکی تلمّذ نمود. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و در مدرسه صدر بازار به تدریس پرداخت و قریب به 35 سال فقه، اصول، منطق و فلسفه تدریس نمود و خارج از مدرسه نیز به تفسیر قرآن پرداخت. مرحوم سیّد علاءالدّین در اواخر عمر به علت بیماری های گوناگون انزوا اختیار نموده و باقی عمر را به عبادت پروردگار و صبر و رضا گذراند و در شب دوشنبه 23 ذیقعده 1413ق وفات یافته و جنب مزار اجداد بزرگوارش در مسجد رحیم خان اصفهان مدفون شد.

یکی از شاگردان ادیبش در مادّه تاریخ رحلت او چنین سروده است:

لهفی لمن کان فی الاحکام مجتهدا من اسمه بعلاءالدّین قد صَعِدا

إذا الحقّ الواحد النّحوی ارّخه انّ المدرّس بالجنّات قد سُعِدا

استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی نیز مادّه تاریخ او را چنین سروده است:

رقم نمود بیتی بهر سال فوت او «برنا» چو امر ارجعی را کرد آن عالم ز حق تکمین

«مکین بادا به عدن وادی عقبا و علیین مدرس زاده سیّد حسن، سیّد علاءالدین»

ص: 452

1413=629+874

از آثار ایشان این دو کتاب به طبع رسیده است:

1. «تذکرة المهدی» که بخش هایی از آن از عربی به فارسی ترجمه شد، و در سال 1412ق با عنوان «منتظر تاریخ» در تهران به طبع رسیده است. 2. «مباحثی پیرامون قرآن» که مجموعه سه بحث از چهارده مبحثی است که در اواخر بهار و اوایل تابستان 1357ش به دعوت آیت اللّه خادمی در مدرسه علوم دینیه احمدیه اصفهان برای جمعی از طلاب و دانشجویان ایراد شده و پس از گردآوری در سال 1373ش چاپ شده است.(1)

علاءالدّین سماعی بصری

علاءالدّین بن حسن بن محمّد سماعی بصری، از دانشمندان قرن دهم هجری در اصفهان است. او در صفر سال 915ق در شهر اصفهان در جُنگ مالک الدّین (المشیخه) یادگاری نوشته است که در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران به شماره 2143 موجود است.(2)

علاجی اصفهانی*

مولانا علاجی اصفهانی، از اطبّاء و ادباء اوایل قرن یازدهم هجری. در عهد شاه عباس اوّل از طبیبان و جرّاحان معروف بوده و گاهی شعری می گفته است. این بیت از اوست:

بر وضع ما به چشم حقارت نظر مکن ما را به خاک تیره محبّت نشانده است(3)


1- وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط؛ مکتب فلسفی اصفهان، صص 207-209.
2- فهرست دانشگاه، ج9، ص800.
3- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2652؛ منتخب اللّطایف، ص457.

ص: 453

میر علم الهدی قمی

میر علم الهدی قمی، عالم فاضل از علمای اصفهان [در قرن یازدهم هجری] متوفی به سال 1093ق مدفون در صحن امامزاده ستّی فاطمه اصفهان.(1)

علی خان آجرتراش*

علی خان آجرتراش اصفهانی، از بنّایان هنرمند و زبردست قرن یازدهم هجری است، او بر اثر مصاحبت با شاعران و ادباء در قهوه خانه های اصفهان در جُرگه شعراء وارد شد. این بیت از اوست:

تا به ناکامی نمردم، حسرت از یادم نرفت تا نپاشید استخوانم، بند از من برنخاست(2)

علی آرام اصفهانی

علی دروگر از شاعران باذوق اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] است.

از اشعار اوست:

نبود طمع به غیر سه حرف میان تهی انسان شوی بشر اگر از این سه بگذری

یکدانه گوهری و ندانی تو قدر خود باللّه کز آنچه حکم کند فکر برتری(3)

میرزا علی ادیب التُّجار

حاج میرزا علی نقشینه، از تُجّار محترم شاعر ادیب معروف به «ادیب التّجار». در شرکت اسلامیه نائب رئیس و در نهضت مشروطه از اعضاء فعّال بوده است. پس از


1- مزارات اصفهان، ص252.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص620.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 10 و 11.

ص: 454

سال ها که در اصفهان تجارت کرده [بود] به خوزستان مهاجرت نموده و در شهر اهواز (ناصریّه) ساکن و به تجارت اشتغال داشته و هم در این شهر وفات یافته است.

[این شعر را در جشن مشروطیت سروده است:

حضور انجمن خطّه عراق عجم ادیب گوید تبریک و تهنیت توأم

در اصفهان دو سه روز است جشن و شادی و سرور گرفته اند شب و روز مرد و زن با هم

شب از چراغ و گل و سبزه و بساط نشاط زمین چو روضه رضوان شده خوش و خرّم

به روز عید گرفته از وفور سرور نموده اند فراموش جشن سده و جم

زِ هَر کناری پاینده باد مشروطه رسیده است ز غبرا به نیّر اعظم

هزار شکر علی رغم مستبد، مردم تمام دست به مشروطه داده اند به هم(1) ]

علی ادایی اصفهانی*

علی ادایی اصفهانی، از شعرای قرن دهم هجری. طبعش به غزل مایل بوده و آنچه به خیالش می آمد به نظم می کشید. او بسیار مغرور و خودستا بود و به شاعران هم عصر خود اهمیّتی نمی داد. وی در سال 955ق وفات یافته و در بیرون دروازه حسن آباد


1- اندیشه سیاسی و نهضت بیدارگرانه حاج آقا نوراللّه اصفهانی، ص158.

ص: 455

اصفهان مدفون شد.(1) سام میرزا می نویسد: قافیه غلط در شعر او بسیار است.(2) دیوان اشعارش اکنون موجود نیست ولی در خلاصة الاشعار تعدادی از ابیات شعرهای او آمده است.

وی به مطالعه اشعار قدماء علاقه داشته و نسخه ای از «نه سپهر» امیرخسرو دهلوی را به خط نستعلیق در سال 923ق کتابت کرده که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3)

برادرش هم شاعر بوده و «بهاری» تخلّص می کرده است. این بیت از اشعار ادایی اصفهانی است:

در خواب شدم لعل توام پیش نظر بود بیدار شدم دیده پر از خون جگر بود(4)

آقاعلی اصفهانی

آقاعلی اصفهانی، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. در کمال دردمندی و نامرادی بوده و به صحبت اهل کمال بسیار رسیده بود. از مخصوصان و مصاحبان میرزا جلال شهرستانی بود. پس از فوت او به نجف آباد رفته و باغ و منزلی فراهم ساخته و ساکن شد و به قناعت و درویشی روزگار سپری نمود. در شعر طبعی روان داشت.

از اوست:

تلاطم چون حبابم داشت در گرداب سرگردان دل از خود یک نفس برداشتم آرام حاصل شد(5)


1- خلاصة الاشعار (بخش اصفهان) ، ص380.
2- تذکره تحفه سامی، ص819.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص434.
4- سایر منابع: عرفات العاشقین، ج1، ص575؛ الذریعه، ج9، ص63؛ منتخب اللطایف، ص94.
5- تذکره نصرآبادی، ج1، ص194؛ دیباچه دیار نون، ص131.

ص: 456

علی اصفهانی نجفی

علی اصفهانی نجفی [از کاتبان اواخر دوره قاجاریّه] در سال 1315ق کتابت نسخه ای از کتاب «کشف الغطاء عن وجوه مراسم الاهتلاء» تألیف: مولی محمّدحسن بن محمّدمعصوم قزوینی را به خط نسخ به پایان رسانیده و مؤلف آن را تصحیح و حاشیه نویسی کرده است. نسخه به شماره 3673 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

دکتر علی اصیلیان*

دکتر علی اصیلیان مهابادی، از اساتید دانشگاه و پزشکان متخصص پوست و بیماری های آمیزشی، در سال 1335ش در روستای مهاباد اردستان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، وارد دانشکده پزشکی اصفهان شد و پس از طی دوره عمومی، تخصص بیماری های پوست و آمیزش را از همین دانشگاه اخذ نمود. سپس به ایالات متحده آمریکا رفت و در یکی از دانشگاه های ایالت لوئیزیانا در رشته جراحی پوست تحصیلات خود را انجام داد. آنگاه به ایران مراجعت کرده و ضمن تدریس در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به طبابت و جراحی مشغول شد. او مدّتی معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مدّتی ریاست مراکز پزشکی نور و علی اصغر علیه السلام و مسؤول جراحی پوست و لیزر بیمارستان الزهرا (سلام اللّه علیها) اصفهان بوده و در چندین انجمن علمی متخصصان پوست عضویت دارد.

این کتاب ها از آثار اوست:


1- فهرست مرعشی، ج10، ص65.

ص: 457

1. ترجمه «بیماری های پوستی کودکان و نوزادان»2. ترجمه «بیماری شغلی» در 2 جلد3. ترجمه «پوست انسان»4. «لیشمانیوز جلدی یا سالک»5. «درمان شناسی بیماری های پوست»6. «پرسش و پاسخ در بیماری های پوست و مو»7. «روش نوین درمان بیماری های پوست و مو»8. «درسنامه جامع پوست ایران»9. «درسنامه جامع بیماری های پوست اصفهان»(1)

علی الاعلی اصفهانی

علی الاعلی (امیر سیّد علی) اصفهانی، از عرفاء و شعراء مشهور حروفیان در قرن هشتم و نهم هجری.

در سال 754ق متولّد شده و در سال 771ق در اصفهان به طرفداران فضل اللّه استرآبادی پیشوای حروفیه پیوست و چندی بعد مورد توجّه او قرار گرفته و یکی از دختران او را به ازدواج خود درآورد. علی الاعلی پس از قتل فضل اللّه در سال 796ق به آسیای صغیر و شام رفت و به تبلیغ حروفی گری پرداخت و سرانجام در سال 822ق به دست عثمانیان به قتل رسید و در قلعه النجق (نزدیک نخجوان) مدفون شد.

او طبع شعر داشته و عقاید خود را به نظم کشیده است. از آثار او:

1. مثنوی «کرسی نامه»، که نسخه ای از آن به شماره 2600 در کتابخانه ملّی ملک در تهران و نسخه ای دیگر به شماره 1/1663 در کتابخانه توپ قاپوسرای استانبول موجود است.2. مثنوی «توحیدنامه» که آن را برای جوانی شیرازی به نام «علی شاه» سروده است.3. مثنوی «فراق نامه»4. مثنوی «قیامت نامه»5. مثنوی «بشارت نامه»6. «عرش نامه» به نثر که نسخه ای از آن به شماره 2/3469 در کتابخانه مرکزی دانشگاه


1- فرهیختگان، صص 21 و 22.

ص: 458

تهران موجود است.(1)

ملاّ علی اعمی

ملاّ علی اعمی [از حافظان قرآن و اهل ادب در قرن چهاردهم هجری] خادم و مؤذّن مسجد ایلچی. حافظ قرآن و مردی شوخ و بذله گو بود. طبعی روان و حافظه ای قوی داشت و گاهی شعر می گفت. این بیت از اوست:

به رخ چو ماه من برقع ز مُشک ناب می گیرد به چشم اهل دل خورشید عالم تاب می گیرد(2)

سیّد علی امامی

سیّد علی امامی بیدآبادی، نقاش و قلمدان ساز هنرمند قرن سیزدهم هجری و از اهالی محلّه بیدآباد اصفهان.(3)

میرزا علی ایوان کیفی*

درویش میرزا علی، از صوفیان و عرفای قرن یازدهم هجری است. از اهالی قریه «ایوان کیف» (بین تهران و خوار = گرمسار) بوده و سال ها در اصفهان به عبادت و ریاضت مشغول بوده است.(4) از تولّد تا وفات و مشایخ طریقتی او اطلاعی در دست نیست.


1- حروفیه در تاریخ، ص44؛ دانشمندان آذربایجان، ص387؛ دائرة المعارف تشیع، ج11، ص418.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص43.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص53.
4- قصص الخاقانی، ج2، صص 197 و 198.

ص: 459

قطب الدّین علی باب الدشتی

قطب الدّین علی باب الدشتی، از مردان نیکوکار قرن دهم هجری است وی مسجدی که به نام خود او به مسجد قطبیّه معروف است را در سال 950ق در زمان شاه طهماسب صفوی بنا نموده است که در ضلع شمالی خیابان خشک در اصفهان واقع شده است. در موقع تعریض خیابان خشک که بعدا به نام خیابان خوش و اخیرا به نام خیابان طالقانی نامیده شد، سردرب مسجد را خراب کرده و آن را به چهلستون نقل و در ضلع جنوبی، سردربی بنا کرده، آنها را در آنجا قرار دادند. کلیّه کتیبه ها و آثار آن را دانشمند محقّق و دوست بزرگوار جناب آقای دکتر هنرفر در کتاب بسیار نفیس و ارزشمند «گنجینه آثار تاریخی اصفهان» نقل کرده اند، طالبین مراجعه نمایند.

در ضلع شمال شرقی مسجد، در جنب درب ورودی بقعه ای است دارای چهار صفّه و در صفّه شمالی آن قبری است معروف در بین خواص و عوام، قبر بانی مسجد یعنی قطب الدّین علی باب الدشتی می باشد و مورد احترام و زیارت مؤمنین است. لکن در کتیبه این سنگ لوح نام او را: میر مجدالدّین اسماعیل بن امیرمظفر بن امیرمسعود باب الدشتی و تاریخ آن ماه صفر 955 هجری است که به ظنّ یقین از نزدیگان امیرقطب الدّین و شاید برادر مشارٌ إلیه باشد. و العلم عند اللّه.

امیر قطب الدّین نامبرده علاوه بر ساختن مسجد و مقبره، بانی ساختن گنبد چهارسوق شیرازی ها نیز بوده که گنبد را به علّت آن که در مسیر خیابان بود و شهرداری وقت برای استفاده از آجرهای آن، گنبد را خراب کرد.(1)


1- مزارات اصفهان، صص 327 و 328؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص869؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 90 و 91؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 382 و 383.

ص: 460

علی بیک بُرنا

زین الدّین علی بیگ برنا از بزرگان و رجال معتبر اصفهان در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری در سال 902ق در مجاورت مسجد و مدرسه درکوشک اصفهان سردری زیبا با کاشیکاری نفیس در زمان حکمرانی رستم خان آق قویونلو جهت پدر خود بنا کرد.

از این شخص در کتیبه سردرب درکوشک با القاب «الاشجع الاکرم افتخار الانام و الصّنادید فی العالم مؤیّد (الدّین) سیّد الاملاک و الافلاک زین الدّولة و السّعادة و الدّین علی بیگ برنا» ذکر شده است. کاتب این کتیبه «معین منشی» است.

این سردرب در تاریخ 15/10/1310ش به شماره 97 ثبت آثار تاریخی گردید. لکن شهرداری اصفهان در سال های اخیر، بدون توجّه به قوانین و مقرّرات کشور و ارزش و اهمیت جایگاه آن، شبانه آن را خراب کرد.(1)

میرزا علی بکائی گزی*

میرزا علی بکائی گزی، عالم فاضل جلیل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1280ق در قریه «گز» از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد شده و در گز نزد آقا سیّد ابوتراب حسینی (معروف به «آقا معلّم») تحصیلات خود را شروع نموده و سپس به همراه حیدرعلی خان برومند به اصفهان رفته و در مدرسه صدر ساکن شد و در درس علمای بزرگی چون: شیخ محمّدتقی آقانجفی، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و حاج آقا رحیم ارباب شرکت نمود.


1- مزارات اصفهان، صص 221 و 222؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص359.

ص: 461

او سرانجام در سال 1347ق وفات یافت.(1)

میرزا علی اصفهانی*

حاج میرزا علی اصفهانی فرزند میرزا محمّدابراهیم ساغر هنرمند توانای عهد قاجاریه. او از سنتورنوازان مشهور بوده و یکی از نوادگانش میرزا علی ساغری از نوازندگان مشهور تار در اصفهان است.(2)

سیّد علی مقدّس بیدآبادی

آقا سیّد علی مقدّس بیدآبادی بن حاج سیّد ابراهیم حسینی ساوجی مختاری سبزواری، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی و حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی و آقا میر سیّد حسن مدرس و دیگران بوده و زوجه اش دختر ملاّ صالح جویباره ای است.

وی در زهد و تقوا زبانزد خاص و عام بوده است. تولّدش در حدود سال 1235ق و وفاتش در حدود 1300 و اندی اتفاق افتاده است و او را جنب مزار پدرش در قبرستان قبله دعای اصفهان دفن کردند. وی در مسجد محلّه شیش بیدآباد اقامه جماعت می نمود.(3)

[او بر کتاب «منوّر العیون» تألیف: میرزا عبدالجواد کلباسی در سال 1291ق تقریظ


1- فرهنگ و تاریخ گز بُرخوار، ص123.
2- دیوان غمگین اصفهانی: مقدمه.
3- بیان المفاخر، ج1، ص352؛ مزارات اصفهان، ص327.

ص: 462

نوشته است.(1) ]

آقا میر سیّد علی مقدّس

آقا میر سیّد علی مقدس فرزند آقا سیّد ابراهیم حسینی، از علماء و ائمه جماعت [در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان حاج آقا نوراللّه نجفی مسجدشاهی] در ذیحجه سال 1361ق وفات یافته و در تکیه درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد مدفون شد.(2)

[مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانای معاصر سیّد علی نوربخش (آزاد) چنین سروده است:

خامه «آزاد» زد، به سال فوتش رقم: «مقدّس آرمگه جست بر قدسیان»(3) ]

حاج علی موسیقار

حاج علی بن میرزا ابراهیم. شاعر اصفهانی معروف به «موسیقار» پدرش مؤلّف «تحفة الحسینیّه» و غیره می باشد.

میرزا علی بروجردی

میرزا علی واعظ بروجردی فرزند میرزا ابوتراب، از وعاظ معروف و محدّثین محترم اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] و از شاگردان حاج آقا نوراللّه نجفی مسجدشاهی بود. او واعظی بلیغ و گوینده ای راست گفتار و مورد اعتماد بود. در بیان فضایل و مناقب و تفسیر و حدیث و تاریخ معصومین علیهم السلام اقوالش عموما مستند و خود در نزد عموم طبقات محترم بود.


1- فهرست صدربازار، ج1، ص149.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص155؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87.
3- بوستان فضیلت، صص 168 و 169.

ص: 463

[به علت احاطه بر احادیث به محدّث معروف بود و همچون پدر در مسجد محلّه شمس آباد اقامه جماعت می کرد.]

او در 25 ربیع الاوّل 1358ق وفات یافته و در صحن تکیه درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد مدفون شد.(1)

دکتر سیّد علی قاضی نور

دکتر سیّد علی قاضی نور فرزند ابوتراب بن میرزا محمّدسعید نائینی، از اطبّاء معاصر است. طب را از دکتر احتشام الحکماء اردستانی فراگرفته و در اصفهان طبابت می نموده است.(2)

حاج ملاّ علی ماربینی

حاج ملاّ علی ماربینی فرزند مولی ابوتراب، واعظ صالح معمر معاصر. فوت دوشنبه ربیع الثانی 1402ق مدفون در داخل بقعه آقا سیّد محمّد مقدس در تخت فولاد اصفهان.(3)

[وی در سال 1269ش در روستای ماربین اردستان متولّد شد و جهت تحصیل به اصفهان مهاجرت نموده و از حضرات آیات: میرزا احمد مدرس، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، میر سیّد علی بهبهانی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، شیخ محمّدحسین اَشَنی قودجانی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی و شیخ احمد مجتهد بیدآبادی بهره گرفت. همچنین از برخی اساتید همچون فشارکی و نجفی اجازه دریافت نمود.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص142؛ بوستان فضیلت، صص 191 و 192؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص21.
2- تاریخ نائین، ج4، ص94.
3- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص200.

ص: 464

او عمر خود را صرف ترویج دین و بیان احکام شرعی و ذکر مناقب و مصائب ائمه معصومین علیهم السلام نمود.

وی سال ها در مدرسه درکوشک اصفهان به تدریس برخی کتاب های درسی چون «مغنی»، «معالم»، «شرح تجرید»، «شرح لمعه» و «کفایة الاصول» مشغول بود. برخی از شاگردان او عبارتند از: حاج آقا رضا مظاهری، حاج شیخ مهدی مظاهری، شیخ محمّدرضا ناطق اصفهانی و میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا)

وی سرانجام در روز جمعه 10 ربیع الثّانی 1402ق برابر با 16 بهمن 1360ش (مطابق سنگ نوشته قبر وی) وفات یافت.

شاعر توانا استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

بیتی از بهر سال فوتش گفت طبع «برنا» اگر مکدّر بود

«حاج ملاّ علی ماربینی عالم دوستان حیدر بود»

1402

«حاج ملاّ علی ماربینی یکی از شیعیان جعفر بود»(1)

1360

میرزا علی فخرالواعظین چهارسوقی

میرزا علی فخرالواعظین فرزند میرزا ابوطالب چهارسوقی از وعاظ اهل منبر اصفهان. [در قرن چهاردهم هجری.] متوفی 1353ق و مدفون در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد. [مادّه تاریخ وفاتش را آقا محمّدکاظم غمگین ضمن قطعه ای چنین گفته است:


1- گلزار مقدس، صص 309-318.

ص: 465

شد ز جنّت یکی برون و بگفت: «فخر بنهاد رو بسوی حسین»(1) ]

سیّد علی مسرور بلداجی

سیّد علی علوی متخلّص به «مسرور» فرزند سیّد ابوطالب، از علماء و ادبای قرن چهاردهم هجری. در روز [18 ذیحجه] عید غدیر سال 1313ق در قریه «بُلداجی» از دهات ناحیه گندمان چهارمحال متولّد گردیده و چود در کودکی یتیم شد، حاج محمّدتقی خان بختیاری از اولاد سهراب خان بختیاری که از خوانین و محترمین آن حدود بود و به سادات و علماء اعتقاد داشت او را تحت کفالت و حمایت و تربیت خویش قرار داد. او چندی در مکاتب قدیم درس خواند. بعدا مجالست دانشمندان و فضلاء را اختیار نمود [پس از آن] به شغل مکتب داری (تا قبل از تأسیس مدارس جدید) اشتغال جسته و [در زادگاه خود] صاحب محراب و منبر بود. از سن 9 سالگی لب به شعر گفتن گشود. از اوست:

گو به صرّاف سخندان بیابان جنون که در این راه تمامست عیار من و دل(2)

سیّد علی بختیاری

سیّد علی بن ابی القاسم حسینی بختیاری، از علماء و فضلاء معدود بوده [و در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری] می زیسته و در سال 1312ق در اصفهان وفات یافته است. وی از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر (نجفی) مسجدشاهی بوده و کتب زیر از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص162؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص82؛ بزم معرفت، صص 282-284.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 446 و 447.

ص: 466

1. «تفسیر سوره آل عمران» 2. «تفسیر سوره انبیاء»3. «تفسیر سوره یوسف»(1)

دکتر علی خان پرتو اعظم

دکتر علی خان پرتو اعظم فرزند حاج ابوالقاسم اصفهانی [از رجال سیاستمدار و اطباء اواخر دوره قاجاریه] پدرش منشی حاج محمّدحسن امین الضّرب بود. امین الضّرب حاج علی خان را برای تحصیل طب به پاریس فرستاد. او در آنجا به خوبی طب را آموخت و در آنجا با حاج علیقلی خان سردار اسعد رابطه کاملی پیدا کرد. پس از فتح طهران به دست مشروطه خواهان، او به عنوان نماینده به دوره سوم مجلس شورای ملّی راه یافت. پس از تعطیل مجلس در 1329ق به ریاست معارف و اوقاف ایران و همچنین ریاست مجلس حفظ الصحّه منصوب شد.(2)

سال وفاتش معلوم نشد.

سیّد علی ثابت ورزنه ای

سیّد علی ورزنه ای متخلّص به «ثابت» فرزند سیّد ابوالقاسم، از شعرای اواخر دوره قاجاریه است. دیوان اشعارش در سال 1328ق در 346 صفحه به طبع رسیده است.

علی اصفهانی*

علی بن ابی حفص بن فقیه محمود اصفهانی، از ادباء و فضلای اصفهان است. ظاهرا در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری می زیسته و در علوم زمان خود خصوصا


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص546؛ الذریعه، ج4، ص334.
2- رجال عصر مشروطیت، ص78؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص52.

ص: 467

ادبیات فارسی و عربی و فقه و حدیث مهارت داشته است. وی کتاب «تحفة الملوک» را در پند و اندرز و آداب و اخلاق به فارسی تألیف نموده که در سال 1382ش با تصحیح آقای علی اکبر احمدی دارانی چاپ شده و در مقدمه نسخه های خطی این کتاب معرفی شده است.

کمال الدّین علی سمیرمی

کمال الدّین ابوطالب علی بن احمد بن حرب سمیرمی از وزرای سلطان محمود بن محمّد بن ملکشاه سلجوقی است.

ابتدا عامل سمیرم بوده و سپس مشرف دیوان سلطان محمّد شده [و کمی بعد] به وزارت رسید. به غایت صاحب تمکین و باهمّت بوده، لکن ظلم به افراط می کرد.(1) او سلطان مسعود بن محمود سلجوقی را بر آن داشت که طغرایی را بکشد و طغرایی را به الحاد و زندقه متهم کرد و طغرایی را در سال 513ق کشتند. سه سال بعد [در سلخ صفر[ سال 516ق یکی از غلامان طغرایی، سمیرمی را در چهاربازار بغداد (جلو مدرسه نظامیه) کارد زد و او را غفلتا کشت.(2)

علی غزّال اصفهانی

علی بن احمد بن عبدالرّحمان غَزّال اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] علی بن محمّد بن علی اُسواری [اصفهانی] در بصره از او اخذ حدیث و روایت کرده است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص810؛ دستور الوزراء، صص 206 و 207؛ نسائم الاسحار، صص 72 و 73؛ آثار الوزراء، ص257.
2- الاعلام، ج5، ص60؛ راهنمای دانشوران، ج2، ص114؛ الکامل فی التّاریخ، ج10، صص 601 و 602.
3- معجم البلدان، ج1، ص191؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص21.

ص: 468

علی اُسواری اصفهانی

ابوالحسن علی بن احمد بن عبداللّه اُسواری اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری] از مشایخ شیخ صدوق است. شیخ صدوق در کتاب «اکمال الدین» و کتاب «توحید» از او حدیث نقل کرده است. [شیخ آقابزرگ درجایی او را «علی بن احمد بن عبداللّه» و در جایی دیگر «علی بن عبداللّه بن احمد» ضبط نموده است.(1) ]

شیخ علی منشار

شیخ علی مُنشار فرزند احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن هلال کرکی عاملی، فقیه محقّق و محدّث مدقّق [از دانشمندان قرن دهم هجری] از شاگردان شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) است. پدرش معروف به احمد منشار بوده است. بنابراین گفتن و نوشتن شیخ علی بن هلال [که در برخی کتب او را بدین نام و نسب آورده اند] از باب نسبت به جدّ است که در بین مؤلّفین و مصنّفین متداول است.

نزد شاه طهماسب صفوی مقرّب بوده و صاحب فتوا و حکم در آن عهد است. بدین خاطر از طرف پادشاه مذکور شیخ الاسلام اصفهان شده و در دوشنبه 13 ربیع الاوّل 984ق در اصفهان وفات یافته و در امامزاده زین العابدین علی (درب امام) مدفون شده و سپس به نجف حمل و در دارالسیاده مبارکه حرم رضوی در مشهد مقدّس مدفون شد.

از صاحب عنوان ظاهرا فقط دختری به جای مانده که اهل علم و فضل بوده و به زوجیّت شیخ بهاءالدّین محمّد عاملی (شیخ بهائی) درآمده است.

کتب زیر از تألیفات اوست:


1- نوابغ الرّواة، صص 171 و 189؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص230.

ص: 469

1. «الدّر الفرید» 2. «رساله در مسائل فقهیه عام البلوی» 3. کتاب در «طهارت»(1)

همچنین او در چهارشنبه 12 جمادی الاولی 923ق کتابت نسخه ای از «ارشاد الاذهان» علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده و محقّق کرکی در شعبان 934ق در مشهد مقدس غروی [نجف اشرف] جهت او اجازه مرقوم داشته است. نسخه به شماره 3400 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

علی خُرجانی اصفهانی

ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن حسین خُرجانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] پدرش از محدّثین است. خودش از احمد بن محمود خُرناد روایت نموده و ابوالحسن احمد بن محمّد بن معلّم صوفی از او نقل حدیث کرده است.(3)

علی جاری اصفهانی

ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن علی بن عیسی بن مرده جاری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از ابوبکر قبّاب [معروف به «ابن فورک»: عبداللّه بن محمّد بن محمّد] روایت می کند و علی بن سعد بقّال از او حدیث نوشته


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص280؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص32؛ مزارات اصفهان، ص209؛ مکارم الآثار، ج3، ص822؛ خلد برین: ایران در روزگار صفویان، ص430؛ تکملة الأخبار، ص28؛ فوائد الرضویّه، صص 306 و 330؛ تاریخ عالم آرای عباسی، (چ1377ش) ، ج1، ص244؛ احیاء الدّاثر، صص 163 و 164؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج1، ص355.
2- فهرست مرعشی، ج9، ص184.
3- معجم البلدان، ج2، ص356.

ص: 470

است.(1)

[«گار» که معرّب آن در کتب انساب و رجال «جار» و «کار» آمده، ار روستاهای معروف منطقه «براآن» در شرق اصفهان است و مناره تاریخی و زیبای آجری آن از عهد سلجوقی هنوز پابرجاست.]

علی بهبهانی

مولی شرف الدّین علی بن احمد بهبهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در اوّل جمادی الاولی 1058ق در اصفهان نسخه ای از «تذکرة الواصلین» در شرح «نهج المسترشدین» تألیف: سیّد نظام الدّین عبدالحمید اعرجی (خواهرزاده علاّمه حلّی) را نوشته است.(2)

[نسخه ای که مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی از آن یاد کرده اند اکنون در کتابخانه فاضل خوانساری در شهر خوانسار نگهداری می شود و نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) ]

علی سریجانی اصفهانی

علی بن احمد سریجانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از ابوالخیر سعد بن عبداللّه سرندینی روایت نموده است.(4)

[«سریجان» از محلّه های مدینه (شهرستان) جِی اصفهان بوده است.]


1- معجم البلدان، ج2، ص93 و ج4، ص428؛ المشتبه، ج2، ص529.
2- الذریعه، ج4، ص52.
3- فهرست عکسی احیاء، ج1، ص128.
4- معجم البلدان، ج3، ص216.

ص: 471

سیّد علی مستوفی شهشهانی

سیّد علی بن میرزا احمد مستوفی شهشهانی، از ادباء و فضلاء [اواخر دوره قاجاریّه] از خاندان مستوفی های شهشهان، اعقاب شاه علاءالدّین محمّد شهشهانی و متوفی پنج شنبه 4 صفر سال 1311ق می باشد که در قبرستان سر قبر آقا مدفون گردیده است.

عدّه ای از سادات شهشهانی در دوره قاجاریه در اصفهان و غیره مستوفی و نویسنده دفاتر دولتی بوده اند و احتمالاً عدّه ای از آنها در صحن و بقعه شهشهان و جمعی نیز در صحن سر قبر آقا مدفون گردیده اند.(1)

سیّد علی طباطبائی*

سیّد علی بن احمد حسنی حسینی طباطبائی اصفهانی، فاضل و ادیب شاعر. از اعلام اوایل قرن دوازدهم هجری است. ساکن اصفهان بود و نسخه ای «التّحفة القوّامیّة» تألیف: سیّد قوام الدّین سیفی قزوینی را در اصفهان در 7 جمادی الثّانیه سال 1128ق کتابت کرد و به عربی شعری در تقریظ آن سرود.(2)

سیّد علی محتشم کاشانی

کمال الدّین سیّد علی بن خواجه میر احمد محتشم کاشانی [از مشاهیر شعرای قرن دهم هجری] در سال 913ق در کاشان متولّد شده. در سال 996 و یا 1000ق وفات یافته. قبرش در کاشان است. مادّه تاریخ وفات او «محتشم رود» می باشد. وی سراینده دوازده بند معروف در مرثیه حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام می باشد. «منظومه جلالیه» به


1- مزارات اصفهان، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص495.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص356.

ص: 472

ضمیمه دیوان اشعارش در بمبئی و تبریز به طبع رسیده است. محتشم این منظومه را در سال 970ق جهت یکی از رامشگران و مطربان به نام شاطر جلال سروده است. از آثار او 6 رباعی است در تاریخ جلوس شاه اسماعیل ثانی که از آن 1128 تاریخ استخراج می شود.

آثار او عبارت است از:

1. «جامع اللّطایف» نام دیوان اشعار اوست و به چاپ رسیده است. 2. «جلالیه» دیوان غزلیات3. «نقل عشاق» منثور که در 944ق تألیف نموده و در آن وقت سی و یک ساله بوده است.4. «دوازده بند»5. «صبابیّه» و «شبابیّه» مثنوی

دیوانش قریب به پانزده هزار بیت با دیباچه ای از: تقی الدّین محمّد حسینی کاشانی شاگرد او به شماره 2761 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)

[این شعر از اوست:

مرا خیال تو شب ها به خواب نگذارد چو تن به خواب دهم اضطراب نگذارد

ز ناز بسته لب امّا به غمزه فرموده که یک سؤال مرا بی جواب نگذارد(2) ]

علی نباطی عاملی

علی بن احمد نباطی عاملی [از فضلاء و دانشمندان قرن یازدهم هجری] شاگرد شیخ


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1621.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 450 و 451؛ تذکره عرفات العاشقین، ج6، صص 3584 و 3585؛ خلاصة الاشعار (بخش کاشان) ، صص 15-18؛ تاریخ نظم و نثر، صص 443 و 444؛ تذکره تحفه سامی، ص373؛ ریحانة الادب، ج5، صص 225-231؛ مکتب وقوع در شعر فارسی، ص406؛ تذکره نتایج الافکار، ص621؛ تذکره ریاض الشعراء، ج4، صص 2058 و 2059؛ فرهنگ ادبیات فارسی، ص452؛ مشاهیر کاشان، صص 147 و 148؛ سفینه خوشگو، صص 625-628؛ تذکره شمع انجمن، ص645.

ص: 473

بهائی [در اصفهان ساکن] بوده و [در ظهر روز پنج شنبه 29 محرم 1012ق کتاب «وجیزه» نوشته است و شیخ به او اجازه داده و مقابله شده است. نسخه شماره 7097 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

[«نباطی» منسوب است به «نبطّیه» (به فتح نون و باء) از توابع جبل عامل لبنان.]

استاد علی اسفرجانی*

استاد علی اسفرجانی فرزند اسداللّه از هنرمندان معاصر در سال 1299ش در اصفهان به دنیا آمد. پدرش ذوق و علاقه بسیاری به هنر داشت و در گردآوری و شناسایی نُسَخ قدیمی و مرقعّات صاحب سلیقه بود و مجموعه ای که فراهم آورده بود شوق و انگیزه او را به هنر خصوصا نقاشی و تذهیب برانگیخت. وی نزد عموی هنرمندش استاد عباس اسفرجانی سوخت و معرّق را آموخت و پس از انتقال پدر به تهران در سال 1313ش، به مدرسه صنایع قدیمه (که به همت استاد حسین طاهرزاده بهزاد تأسیس شده بود) رفت. همچنین در این زمان اصول و فنون مینیاتور را از استاد هادی تجویدی و قواعد و قوانین هنر تذهیب را از استاد علی درودی آموخت. پس از آن برای طراحی تمبر و برچسب های دولتی به چاپخانه مجلس دعوت شد. او پس از 7 سال کار در این مکان به اتّفاق برادرش دستگاه چاپ و گراورسازی را وارد کشور کرد و در حوزه چاپ نیز از مهارت های متعددی که داشت بهره برد.

او حتّی در 75 سالگی روزانه 4 ساعت کار می کرد. از این هنرمند توانا بیش از 22 اثر در زمینه سوخت و معرّق، 4 مینیاتور در ابعاد بزرگ شامل بزم خسرو و شیرین، رستم و سهراب، خیام و دلداده، سلطان محمود غزنوی و مراسم انتخاب شعراء. همچنین 13


1- فهرست آستان قدس رضوی، ج6، ص629.

ص: 474

تابلوی کوچک از اشعار حافظ و سعدی به جای مانده است. از آثار او نمایشگاه های متعددی برپا شده است از جمله نمایشگاه «فستیوال هنر ایران» در «دوسلدورف» آلمان (1370ش) نمایشگاه در کاخ موزه سعدآباد (1371ش) نمایشگاه موزه معاصر (سال 1372) نمایشگاه موزه هنرهای ملّی ایران (1372ش) .

وی سرانجام در سپیده دم 24 دی 1384ش چشم از جهان فرو بست.(1)

شرف الدّین علی اصفهانی

شرف الدّین ابوالحسن علی بن اسماعیل اصفهانی [از بزرگان و صاحب منصبان معروف قرن هفتم هجری] از او با القاب «شرف الدّوله»، «عمادالاسلام»، «مجدالملک»، «سلطان الصّدور» و «مرتضی الملوک» یاد کرده اند.

ابوعلی حسن بن ابراهیم بن ابی بکر سلماسی ورّاق چندین کتاب جهت او تألیف کرده است که از آن جمله است: «ترجمه رساله ذهبیه» حضرت رضا علیه السلام ، «رسالة الشرقیّه فی تقسیم العلوم الیقینیّه»، «رسالة فی السیاسة الخاصّة و العامّه» (در سال 614ق) ، «مختصر فی الامثال و الاشعار»، «ترجمه تقویم الصّحه» ابن بطلان(2)

ملاّ علی فنای اصفهانی

ملاّ علی اصفهانی متخلّص به «فنا» [فرزند اسماعیل] شاعر ادیب و خطاط فاضل [در قرن چهاردهم هجری] در سال 1265ق در اصفهان متولّد شد. از فضلاء اهل منبر بود. خط نسخ را در کمال استادی می نوشت] و در حجره خود در مسجد سرخی به کتابت و


1- مجله «بخارا»، شماره 46، آذر و دی 1384، صص 409-411.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ص404؛ فهرست کتب اهدایی آقای مشکاة به دانشگاه تهران، ج3، ص2683؛ تاریخ نظم و نثر، ص738.

ص: 475

نویسندگی می پرداخت و اذان نیز می گفت. در شعر نیز قریحه ای توانا داشت و از محترمین انجمن ادبی شیدا بود. سرانجام در سال 1350 در سن متجاوز از 85 سالگی وفات یافت.

از اوست:

فلک امروز زند دور به کام دل ما کآمده ماه من از مهر به سر منزل ما

پیش رخسار تو ای مه ندهد شمع فروغ روز روشن شده امشب ز رُخَت محفل ما

عقده از زلف خم اندر خم تو هست به دل بگشاید لب لعل تو مگر مشکل ما

وی کُتُب بسیاری را کتابت کرده که بسیاری از آنها در همان زمان چاپ سنگی شده اند. برخی از آثار کتابت شده به دست او عبارتند از:

1. «عالم نمای مسعودی» تألیف: طغرل چهارمحالی، کتابت در تاریخ پنجم ذیقعده 1313ق به خط نسخ که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

[ملاّ علی فنا کتاب «علائم الظهور» تألیف: ملاّ عباسعلی معین الواعظین گورتانی را به خط نسخ کتابت کرده که چاپ سنگی شده است.]

سیّد علی احمدی سدهی*

حاج سیّد علی احمدی سدهی فرزند حاج سیّد محمّدباقر، عالم فاضل جلیل. در روز 27 شوال 1322ق در سِدِه ماربین (خمینی شهر فعلی) متولّد شد و پس از تحصیل


1- تذکرة الشعراء (عارفچه) ، ص192؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 368 و 369؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص965؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ص126.

ص: 476

مقدمات در اصفهان نزد حضرات آیات سیّد محمّدباقر درچه ای و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و دیگران تحصیل کرد. سپس به دعوت اهالی اهواز به خوزستان مهاجرت نموده و سال ها در محلّه لشکرآباد اهواز به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد. وی در کنار فعالیت های مذهبی و اجتماعی در درس حضرات آیات مرعشی و میر سیّد علی بهبهانی در اهواز شرکت می نمود.

این عالم ربّانی در روز 11 ذیقعده 1396ق وفات یافته و در جوار مرقد جناب علی بن مهزیار در اهوار مدفون شد.(1)

شیخ علی بروجنی

حاج شیخ علی بروجنی فرزند حاج ملاّ محمّدباقر، عالم فاضل، محقّق جلیل، در حدود 1265ق متولّد و در اصفهان و نجف تحصیل نموده و پس از مراجعت به اصفهان سال ها در مدرسه الماسیّه ساکن و به تدریس فقه و اصول پرداخته است. او مجتهدی بارع و محقّقی کامل بود. ظاهرا در اواخر عمر به موطن خویش مراجعت نموده و حدود سال 1330ق در آنجا وفات یافته است.(2)

کتب جدیدی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «بحرالجواهر» در شرح جواهر الکلام [که نسخه ای از آن به شماره 250 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3) ] 2. «تبصرة المتهجدین» که در سال 1323ق در اصفهان به چاپ رسیده و فهرست تألیفات مأخوذ از آنجاست. 3. «تفسیر قرآن» در چندین مجلد4. «رساله در آداب و اعمال شب» از واجب و مستحب که به پیوست


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 124 و 125.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 810 و 811؛ تراجم الرجال، ج1، ص358.
3- فهرست وزیری، ج1، ص255.

ص: 477

کتاب «تبصره» به چاپ رسیده است.5. «شرح ریاض»6. «شرح بر کتاب نکاح»7. «صلاة المسافر»، رساله استدلالی به فارسی و گاهی به عربی که به خط مؤلف و مورخ محرم 1323ق است که به شماره 1990 در کتابخانه آیة اللّه مرعشی نجفی موجود است.(1)

میر سیّد علی جناب

حاج میر سیّد علی جناب فرزند میر محمّدباقر بن میر محمّدحسین بن میر مرتضی حسینی اصفهانی، ادیب فاضل و دانشمند محقّق [از نویسندگان و مورّخان قرن چهاردهم هجری.]

در جمعه 25 ذیحجه 1287ق در اصفهان متولّد شد. [و مقدمات علوم را از ملاّ مهدی هفشجانی آموخته و سپس نزد آقا میرزا حسن عراقی و جهانگیرخان قشقایی ادامه تحصیل داد. ریاضیات را از میر محمّدعلی حسینی قائنی و هیأت را از ملاّ هادی سدهی فرا گرفت و طب را نزد میرزا محمّدباقر حکیم باشی خواند.]

او در سال 1324ق روزنامه «الجناب» را در اصفهان منتشر کرد و از سال 1343ق تألیف کتاب مهم خود «الاصفهان» را شروع کرد. او در اغلب علوم زمان خود مانند فقه، اصول، ادبیات، حکمت، طب، هیأت، ریاضیات و علوم جدید (اعم از نجوم، ریاضیات و فیزیک) مهارت به سزایی داشت و تمام عمر خود را صرف تحصیل علوم و اشاعه آن و تنویر افکار، از راه کتاب و روزنامه و تدریس فرمود.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الاصفهان» در 10 مجلّد [که در سال های اخیر با تصحیح خانم رضوان پورعصار


1- فهرست مرعشی، ج5، ص392.

ص: 478

مجلدات: رجال و مشاهیر، فرهنگ عامّه و ابنیه تاریخی آن به چاپ رسیده و جلد اوّل کتاب (معرفی اصفهان و اجمالی از تاریخ آن) بارها چاپ شده است.]2. ترجمه «سفرنامه شاردن» که بخشی از آن در جلد اوّل «الاصفهان» به طبع رسیده است.3. «راهبر برای مسافرین اصفهان» [که در سال 1306ش چاپ شده است.]

او سرانجام در شب جمعه 30 شوّال 1349ق در تهران وفات یافته و در صحن امامزاده عبداللّه شهرری مدفون شد.(1)

سیّد علی ابطحی

حاج میر سیّد علی ابطحی فرزند حاج سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّدعلی ابطحی سِدِهی، عالم فاضل جلیل.

در عصر روز 18 ذیحجة الحرام (عید غدیر) سال 1329ق در اصفهان متولّد گردید. در اصفهان در خدمت حاج سیّد محمّد سدهی (خالوی معظّم خود) ، حاج سیّد محمّدباقر ابطحی (پدر دانشمند خود) ، آقا میرزا احمد مدرس، آقا سیّد مهدی درچه ای، آقا سیّد مدرس نجف آبادی، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا شیخ محمّدرضا ابوالمجد نجفی تحصیل نمود. سپس به قم رفته و در درس حضرات آیات: حاج سیّد محمّدتقی خوانساری و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد. همچنین از آیت اللّه سیّد محسن حکیم اجازه داشت.

او پس از نیل به مقامات عالیه علم و کمال در اصفهان به اقامه جماعت در مساجد حریری ها در محلّه دردشت و مسجد حاج علی در بازار و بالاخره پس از فوت پدر


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور: مقدمه، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 458 و 459؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج1، صص 245-248؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 52-56؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2841-2845؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، ص172؛ الذریعه، ج3، ص233 و ج10، ص62؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج3، ص103.

ص: 479

علاّمه اش در مسجد جامع اصفهان می پرداخت. او در ایام تحصیل صبح و بعدازظهر در مدرسه کاسه گران سطوح و فقه و اصول [و در مدرسه شفیعیه شرح لمعه] تدریس می نمود و عدّه ای از طلاّب از محضر او مستفید می شدند. مرحوم ابطحی عالمی خلیق و مهربان و خوش محضر و نکته دان، دارای محفوظات زیاد و حاضر الذّهن بود.

او در صبح یکشنبه 11 صفر المظفّر سال 1410ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان جدید (باغ رضوان) مدفون گردید.(1)

علی دیوانه اصفهانی

علی [بطلانی] اصفهانی متخلّص به «دیوانه» فرزند استاد باقر، شاعر ادیب معاصر در سال 1272ش در اصفهان متولّد گردیده و در آغاز نوجوانی به نانوایی مشغول شد. در جوانی خواندن و نوشتن آموخت و در همان سال ها به سرودن شعر پرداخت. بسیاری از اشعارش مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است. وی در ماه رمضان 1407ق [مطابق با 5 اردیبهشت 1366ش] وفات یافته و در [قطعه 9] قبرستان جدید اصفهان (باغ رضوان) مدفون شد.

[این کتاب ها از اشعار او به چاپ سیده است:

1. «دیوان دیوانه اصفهانی» در سال 1318ش2. «نوبهار دیوانه» در سال 1346ش3. «بوستان غم انگیز کربلا» در سال 1350ش4. «گلشن راز»

این شعر از اوست:

شمع فراق، جامه هستی ز کف بسوخت این سوز جانگداز، ز پروانه آرزوست


1- مزارات اصفهان، صص 130 و 131؛ رسالة فی تعارض الید و الاستصحاب، (مقدمه) ، صص 5 و 6؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، ص138.

ص: 480

چون مرغ خسته دل، به کناری گرفته جای کز دست دوست طعمه بر او دانه آرزوست(1) ]

آقا علی میناکار*

آقا علی فرزند آقا باقر نقاش، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در فن میناکاری از اساتید طراز اوّل عهد خود بوده و اوایل سلطنت محمّدشاه قاجار را نیز درک کرده است.(2)

ملاّ علی بیگ حشمتی خوانساری*

ملاّ علی بیگ حشمتی بن پرویز علوی خوانساری، از شعرا و خوشنویسان قرن یازدهم هجری. پس از تحصیل از خوانسار به اصفهان آمده و معلّم حوابیگم از شاهزادگان صفویه شد. در قریه نصرآباد ماربین اصفهان نیز بسیاری خواندن و نوشتن و خط را از او آموختند. در پیری در نصرآباد ساکن شده و در سن نود سالگی وفات یافته و نعش او در کربلا مدفون شد. مردی در کمال زهد و صلاح بوده و هفت قلم را خوش می نوشت و به کتابت کلام اللّه مجید امرار معاش می کرد. دیوان اشعارش حدود پنج هزار بیت بوده است.(3)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 198 و 199؛ مزارات اصفهان، ص130؛ گلشن راز: مقدمه؛ الذریعه، ج9، ص335؛ تذکره شاعران نانوا، صص 135 و 136.
2- جغرافیای اصفهان (تحویلدار) ، ص112؛ هنر نگارگری ایران، ص93؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص319.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص455؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، صص 440 و 441؛ الذریعه، ج9، ص256؛ تذکره شعرای خوانسار، صص 43-45؛ تذکره عرفات العاشقین، ج2، ص1166؛ تذکره شعرای خوانسار، صص 43-45؛ فرزانگان خوانسار، صص 27 و 28؛ دانشمندان خوانسار، صص 537 و 538؛ سفینه خوشگو، ص202؛ تذکره ریاض الشعراء، ج1، ص631.

ص: 481

از آثار او کتابت «تفسیر» به فارسی است که در سال 1077ق کتابت کرده و در مدرسه سلیمان خان مشهد موجود بوده است.(1)

این رباعی از اوست:

رخسار تو باغی است که بی سعی بهار غیرت برد از رونق آن صد گلزار

قدّ تو نهالی است که طولی کردار هر میوه که آرزو کنی آرد بار

علی اصفهانی

علی بن محمّدتقی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در چهارشنبه 7 شعبان 1296ق نسخه ای از «حاشیه فرائد الاصول» آخوند خراسانی را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 7788 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

ملاّ علی اصفهانی

ملاّ علی بن ملاّ تقی اصفهانی [از کاتبان اوایل قرن چهاردهم هجری] در تاریخ 16 محرم 1315ق کتابت رساله «ثمرة الفؤاد» تألیف: میرزا زین العابدین بن محمّدعلی سبزواری را به خط نسخ زیبا به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 2404 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

سیّد علی نوربخش (آزاد)

سیّد علی خان نوربخش متخلّص به «آزاد» فرزند میرزا محمّدتقی مستوفی لنجان،


1- فهرست چهار کتابخانه مشهد، ص3.
2- فهرست مرعشی، ج20، ص148.
3- فهرست مرعشی، ج7، ص6.

ص: 482

شاعر ادیب [و روزنامه نگار معاصر] در سال 1268ش در اصفهان متولّد شده و تحصیلات قدیمه و جدیده خویش را در این شهر به پایان رسانید و خصوصا در ادبیات فارسی و عربی زحمت زیاد کشید. او پس از تکمیل تحصیلات خود چندین سال دبیر ادبیات و ناظم دبیرستان سعدی اصفهان بوده است. از شعرای خوش قریحه و توانا بوده و در انجمن های ادبی شرکت می کرده و اشعارش در روزنامه های اصفهان از جمله: مجله دانشکده به طبع می رسید. [در سال 1324ش به تهران رفته] در دبیرستان های تهران به تدریس پرداخت. از اعضاء انجمن حکیم نظامی به شمار می رفت و از اشعار ایشان در مجموعه های «جوان سلحشور» و «منتخبات آزاد» به طبع رسیده است.

[او از سال 1325ش مجله هفتگی نوربخش را به مدت یک سال انتشار داده و از سال 1327ش به عنوان عضو اصلی فرهنگستان منصوب شده است. وی سرانجام در سال 1402ق در تهران وفات یافت.]

از اوست:

ای گلفروش دلبر زیباتر از گُلَم دادی گلم نشان و ربودی ز کف دلم

آری ز نرگس و سمن و یاس و ارغوان خوش بسته ای تو دسته گلی در مقابلم(1)

در این شعر از او ایهام لطیفی است.

* * *

در دوره پهلوی به تحقیق روی همه دزدها سیاهست

حتی سر زلف یار کان هم دزد است اگرچه در پناهست

هر دزد که بود شد گرفتار دزد نگرفته پادشاه است


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 15-18؛ چهره مطبوعات معاصر، ص45؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج4، ص437؛ فرهنگ شاعران زبان فارسی، ص15؛ گل های ادب، ص13؛ نامه سخنوران، ص12؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج1، صص 100 و 101.

ص: 483

شیخ نورالدّین علی میسی*

شیخ نورالدّین علی میسی عاملی معروف به «مفتی» فرزند جعفر بن لطف اللّه بن عبدالکریم بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی بن احمد بن مفلح میسی عاملی جعفری حاتمی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از نوادگان شیخ لطف اللّه است که مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان به او منسوب است.

شیخ نورالدّین علی در سال 1044ق در خانه خود که متصل به مسجد جامع جدید عباسی است مجموعه ای فقهی را در سال 1044ق کتابت کرده است و مطالبی فقهی و حدیثی را در آنجا آورده است که به مقام عمل و فضل او گواهی می دهد.(1)

علی مُلحَمی اصفهانی

علی بن جعفر مُلحَمی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از اهالی عراق حدیث بسیار نوشته و ثقه بوده و تصانیف او نیکوست. دو برادرش، ابوحامد و محمّد هم از محدّثین بوده اند. خودش از محمّد بن ولید عباسی نقل حدیث کرده و سلیمان بن احمد از او استماع حدیث کرده است.(2)

ملاّ علی نوری

آخوند ملاّ علی بن جمشید نوری مازندرانی، فیلسوف فقیه و حکیم ادیب و شاعر. از متدیّنین حکمای اسلام و متشرعین فلاسفه است.


1- تراجم الرّجال، ج1، ص359.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، صص 13 و 31؛ احقاق الحق، ج4، ص321.

ص: 484

[در شهر «نور» مازندران متولّد شده و] مقدمات علوم را در مازندران و قزوین نزد آقا سیّد حسن قزوینی به خوبی فرا گرفته، سپس جهت تکمیل علوم خویش به اصفهان مهاجرت نموده و در این شهر نزد مرحوم آقا محمّد بیدآبادی و آقا میرزا ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی [و ملاّ محمّدابراهیم جدلی] ادامه داد و ضمنا در خدمت درویش عبدالمجید طالقانی خط شکسته را مشق کرد. [همچنین در کنار تحصیل به عبادت و تزکیه نفس مشغول بود.]

بالجمله مرحوم نوری پس از وصول به مقامات عالیه علم و حکمت به تدریس و تصنیف پرداخت [و حدود 70 سال به تدریس کتب فلسفی خصوصا «شوارق»، «مشاعر«: «اسفار» و «شواهد الرّبوبیه» مشغول بود] و در آن [علم] شهرت و عنوانی یافت، به طوری که تدریس فلسفه و حکمت [خصوصا آثار ملاّ صدرا] در زمان او در تمام ایران به او منحصر گردید و عدّه زیادی شاگرد تربیت کرد که هرکدام حکیمی بزرگوار و فیلسوفی نامبردار شدند. مرحوم معلم حبیب آبادی در «مکارم الآثار» نام 8 نفر از شاگردان او را ذکر نموده و نویسنده در جزوه ای مخصوص به نام سی و سه نفر از آنان اشاره نموده ام [که از مشاهیر آنان می توان به: ملاّ محمّداسماعیل واحدالعین، ملاّ عبداللّه زنوری، حاج ملاّ محمّدجعفر لنگرودی، حاج ملاّ هادی سبزواری و فرزند دانشمندش ملاّ محمّدحسن نوری و سیّد رضی لاریجانی اشاره کرد.]

صاحب عنوان با میرزای قمی کمال صداقت و ارادت را داشته و در اصفهان به حاجی کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام ارادت می رزیده و در مسجد میرزا باقر بیدآباد به نماز جماعت سیّد حجة الاسلام اقتدا می نموده است. وی صوفیه را تکفیر می نموده و بیش از سایر فقهاء به این امر اهتمام داشته است.

[هنگامی که محمّدحسین خان مروی، مدرسه مروی را در تهران ساخت، از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملاّ علی نوری را برای تدریس معقول در این مدرسه، دعوت کند. شاه از

ص: 485

او دعوت کرد و او در جواب نوشت: «متجاوز از هزار محصل مشغول تحصیل هستند که چهارصد نفر از آنها (بلکه بیشتر) شایسته حضور درس این دعاگو هستند و در حوزه درس دعاگو حاضر می شوند. چنان چه به تهران بیایم، این حوزه از هم می پاشد.» شاه مجدّدا از او خواست یکی از بهترین شاگردان خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملاّ عبداللّه زنوری را انتخاب کرد و فرستاد.]

او حکیمی خوش ذوق بوده و گاهی غزل و رباعی می سروده و «نور» تخلّص می نموده است.

وی در [روز 22] رجب 1246ق به سن شیوخیت وفات یافته و سیّد حجة الاسلام بر او نماز خواند و جنازه جهت دفن به نجف اشرف نقل و در عتبه مقدّسه رواق مطهر [حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در باب شیخ طوسی]، مدفون گردید.

این شعر از اوست:

از آفتاب نکوتر فروغ طلعت اوست به حیرتم که در ایام حسن او جمهور

مثل به خوبی خورشید می زند این است یکی ز جمله غلط های در جهان مشهور

* * *

حقّا که علی ولیّ مطلق باشد حقیقت او چو حقّ مطلق باشد

هرکس که کند حقّ علی را انکار از حق مگذر که منکر حق باشد(1)


1- بیان المفاخر، ج1، صص 82-84؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 79 و 80؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 501 و 502؛ قصص العلماء، (چاپ 1380ش) ، صص 73-75، 140 و 148 و 160؛ فوائد الرضویه، ج1، ص339؛ روضات الجنّات، ج4، ص391؛ تذکره اختر، صص 211-216؛ مجمع الفصحاء، ج6، ص1033؛ شمس التّواریخ، ص31؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 223، 224 و 506؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1938؛ ریاض العارفین، (چاپ 1305ق) ، صص 329 و 330؛ انوار جَلیّه: مقدّمه، ص34؛ ریحانة الادب، ج6، ص262؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «نوری»، ص879؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفای متأخّر، صص 143-160؛ تاریخ اصفهان (جابری) ، ص263؛ مکارم الآثار، ج4، صص 1264-1267؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، صص 596 و 597؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 590 و 591؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 358-360؛ شرح حال رجال ایران، ج6، ص154؛ معجم المؤلفین، ج7، ص54؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، صص 346 و 347.

ص: 486

از ملاّ علی نوری دو فرزند دانشمند به نام حاج میرزا علینقی و میرزا محمّدحسن به جای ماند.

کتب زیر از تألیفات او است:

1. «اجوبة المسائل» و آن 34 سؤال است که میرزای قمی از او نموده و او بدان ها پاسخ داده است. نسخه ضمن مجموعه شماره 1212 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(1) [نسخه دیگری از آن که در سال 1277ق به وسیله محمّدخلیل بن محمّدحسین قائنی کتابت شده به شماره 1/899 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2) ] 2. «جواب سؤالات ابوالحسن بن محمّدکاظم» جاجرمی خراسانی اصفهانی، در موضوع عصمت که در یکی از کتابخانه های بروجرد موجود است.(3) 4. «تفسیر سوره اخلاص»5. «جواب سؤالات آقا محمّدخان قاجار»6. «جواب المسائل العرفانیّه» که در حاشیه «کشف الفوائد» در سال 1305ق به طبع رسیده است.7. «حاشیه بر اسفار»8. «حاشیه شرح فوائد» حاج شیخ احمد احسائی9. «حاشیه بر شواهد الرّبوبیه» که در هامش «شواهد الربوبیه» به طبع رسیده است.10. «حاشیه بر مشاعر» 11. «حواشی بر اسرار الآیات» 12. حاشیه بر «شرح الاصول»


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص247.
2- فهرست وزیری، ج2، ص743.
3- الذریعه، ج12، ص246.

ص: 487

ملاّ صدرا 13. «حجة الاسلام» در رد کتاب «میزان الحق» [تألیف: هنری مارتین، معروف به] پادری نصرانی [که نسخه ای در ربیع الثانی 1232ق (در زمان حیات مؤلف) به وسیله محمّد بن محمّدجعفر حسنی کتابت شده و به شماره 76 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1) نسخه ای دیگر هم که در سال 1233ق کتابت شده به شماره 354د در کتابخانه دانشکده الهیات تهران موجود است.(2) در کتابخانه مرعشی هم نسخه ای به شماره 1062 نگهداری می شود.(3) ] 14. «دیوان اشعار» 15. «رساله در بقای روح» که پاسخ چندین پرسش است و احتمالاً همان کتاب «اجوبة المسائل» است.(4) 16. «الرّقیمة النوریّه» [درباره «وجود» که نسخه ای از آن به خط محمّد بن علینقی، در سال 1297ق در تهران کتابت شده و به شماره 1864ع در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(5) ] 17. «شرح حدیث زینب العطارة» منقول از حضرت صادق علیه السلام در «روضه کافی» [نسخه ای ناقص از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه به شماره 4/3092 و نسخه ای دیگر به شماره 1934 در کتابخانه مجلس شورای ملّی(6) و نسخه دیگری که در سال 1257ق کتابت شده، به شماره 1/2010 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(7) ] 18. «شرح حدیث رأیت رجلاً» منقول از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که ضمن مجموعه شماره 3840 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(8)


1- فهرست رضوی، ج1، (چاپ دوم) ، ص114.
2- فهرست الهیات تهران، ص46.
3- فهرست مرعشی، ج3، ص249.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج10، ص1715.
5- فهرست ملّی، ج10، ص449.
6- فهرست مجلس، ج9، ص643.
7- فهرست مرعشی، ج6، ص13.
8- فهرست مرعشی، ج10، ص224.

ص: 488

علی خُرجانی اصفهانی

ابوالحسن علی بن حامد خُرجانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری] از حافظ ابی اسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزة بن عماره اصفهانی روایت می کند و ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفار بن علی بن اشته اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(1)

«خُرجان» نام یکی از محلاّت اصفهان بوده است.

حاج سیّد علی علاّمه فانی

حاج سیّد علی علاّمه فانی فرزند آقا سیّد محمّدحسن فانی یزدی بن سیّد حسین بن سیّد اسماعیل بن سیّد مرتضی حسینی یزدی، از اکابر علماء و فقهاء و مجتهدین معاصر.

در زوال روز پنج شنبه 26 ربیع الاوّل سال 1333ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، شیخ محمّدحکیم خراسانی، حاج سیّد مرتضی خراسانی، آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی به تحصیل اشتغال جسته و در سال 1362ق به نجف اشرف مهاجرت فرموده و ضمن تکمیل مراتب علمی به تدریس فقه و اصول و تفسیر مشغول گردید. او پس از 30 سال توقّف در نجف اشرف در سال 1393ق به ایران مراجعت نموده و در شهر قم سکونت اختیار نمود و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و جمعی از افاضل طلاب و مشتغلین حوزه از محضر درس او مستفیض شدند. او همه ساله در ایام تابستان به اصفهان می آمده و در مدرسه جدّه تدریس و اقامه جماعت می نمود.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص406.

ص: 489

وی در روز 23 شوال المکرم 1409ق [مطابق با 8 خرداد 1368ش] وفات یافته و پس از اقامه نماز بر پیکر ایشان از سوی آیت اللّه گلپایگانی در [یکی از حجرات صحن نوی] حرم مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم مدفون شد.

شیخ آقابزرگ طهرانی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی جهت او اجازه نوشته اند.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «آراء حول القرآن» مطبوع2. «آراء حول مبحث الاراده» مطبوع3. «البداء» مطبوع4. «ترجمه تقویم المحسنین» تألیف: فیض کاشانی، مطبوع5. «ترجمه نصایح الهدی» علاّمه شیخ محمّدجواد بلاغی مطبوع6. «تعلیقات بر عروة الوثقی» مطبوع7. «تفسیر سوره جمعه»8. «تفسیر سوره فاتحه»9. «تقریرات دوره کامل اصول فقه» [که دو جلد آن در مباحث الفاظ چاپ شده است.]10. «حاشیه بر صراط النّجاة» 11. «حواشی بر توضیح المسائل» به زبان های فارسی، عربی و اردو، مطبوع 12. «حواشی بر وسیلة النّجاة» مرحوم آیت اللّه اصفهانی 13. «دستور حج و عمره» به عربی، مطبوع (غیر از کتاب «مناسک حج» اوست) 14. «دیوان اشعار» 15. «رساله در احکام خراج» 16. «رساله در امر به معروف و نهی از منکر» 17. «رساله در جوائز سلطان» 18. «رساله در ذباحه» 19. «رساله در علم امام» 20. «رساله در معاملات ربوی» 21. «رساله در معاصی کبیره» 22. «رسائل فقهی» در موضوعات: زکوة، خمس، صوم، اجاره، وصایا، اجرت بر عبادات، قرعه، منجزات مریض و مکاسب 23. «شرح شرایع در چندین مجلد»، [تقریرات فقه ایشان است و در بیش از ده جلد به طبع رسیده است.] 24. «غالیة البیان» در اثبات عدم تحریف قرآن 25. «فوائد رجالیه» در بیان اصحاب اجماع و جماعتی از رواة 26. «قبسات العقول» در شرح چهل حدیث (اربعین) مطبوع 27. «المعارف العلویّة» (المحمدیّة) در کلام مجموعه ای از چند رساله 28. «مقدّمات تفسیر» 29. «مناسک حج» به فارسی، عربی و اردو، هر سه مطبوع

ص: 490

30. «منظومه چهارده معصوم علیهم السلام » 31. «المختار فی الجبر و الإختیار» تقریر حضرت علاّمه فانی و تحریر عالم جلیل و مجتهد عالی مقام حاج سیّد محمّدعلی صادقی [ رحمه الله [ 32. «المرأة و الاسلام» یا «زن از دیدگاه شریعت اسلام» تقریر حضرت علاّمه فانی و تحریر بانو فاطمه حسینی، هر دو کتاب مطبوع.(1)

علی اصفهانی

علی بن حسن بن سلم اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از زیاد بن یحیی قسّام لُنبانی روایت می کند.(2)

میر سیّد علی مدرس

میر سیّد علی مدرس فرزند میر سیّد حسن مدرس [بزرگ] بن میر سیّد علی بن محمّدباقر، عالم فاضل صالح [از علمای اواخر دوره قاجاریه در اصفهان] در سال 1253ق متولّد شده و مقدمات علوم را در اصفهان نزد پدر آموخته و سپس به عتبات عالیات مهاجرت نمود و از درس شیخ مرتضی انصاری، [شیخ زین العابدین مازندرانی و فاضل اردکانی] بهره برد و پس از نیل به اجتهاد در سال 1291ق به اصفهان مراجعت نمود و به درس و بحث و اقامه جماعت در مسجد رحیم خان مشغول شد و در سال 1319ق وفات یافته و در بقعه خانوادگی خاندان مدرس در مسجد رحیم خان (جنب مزار پدر) مدفون شد.(3)


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 329-331؛ زندگی نامه خودنوشت آیة اللّه فانی، مخطوط؛ موسوعة أحادیث أهل البیت علیهم السلام ، ج12، صص 407-414.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص320.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص510؛ مزارات اصفهان، ص172.

ص: 491

[او به خاطر اوج زهد و تقوا، پرهیز از حرام و موارد شبهه ناک به «سلمان الزمان» معروف و در وَرَع و زهد و اخلاق حسنه در اصفهان ضرب المثل بود. کتاب «مداین الفضایل و المعاجز فی احوال المعصومین علیهم السلام » از تألیفات اوست.(1) ]

علاءالدّین علی رجائی اصفهانی*

علی بن حسن بن محمّد بن عبدالسّلام بن عبداللّطیف اصفهانی ملقّب به «علاءالدّین رجائی»، از فضلاء قرن نهم هجری است. وی کتاب «حساب» را به خط نسخ معرّب در جامع الازهر کتابت کرده که به شماره 43 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیهم السلام در قم موجود است.(2)

حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی

حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی فرزند سیّد حسن بن محمّد بن محمّد بن حسین بن عزیز بن عظیم بن میر محمّد مؤمن بن محمّدزمان تنکابنی، عالم فاضل جلیل، فقیه و ادیب اریب، مجتهد عالیقدر و مرجع تقلید بزرگوار، عابد زاهد متّقی از علمای بزرگ اصفهان در قرن چهاردهم هجری.

در حدود سال 1275ق در نجف آباد متولّد شده و پس از قدری تحصیل به کسب و کار پرداخت و از 20 سالگی به تحصیل علوم دینی و کسب مقدمات در زادگاه خود پرداخته و قبل از 1300ق به اصفهان آمد و در این شهر به تکمیل علوم زمان همچون صرف و نحو، فقه و اصول و حکمت پرداخت و از جمله در درس حاج میرزا بدیع درب


1- نگاهی به احوال و آراء حکیم مدرس اصفهانی، ص17.
2- فهرست کتابخانه امام صادق علیهم السلام قم، ص48.

ص: 492

امامی و حاج سیّد مهدی نحوی حاضر شد.

او در سال 1305ه.ق به عتبات عالیات مهاجرت نموده و از درس مراجع عالیقدر و حضرات آیات: حاج سیّد اسماعیل صدر (در کربلا) ، آقا شیخ زین العابدین مازندرانی (در کربلا) ، حاج ملاّ علی نهاوندی، حاج شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، آقا میرزا محمّدتقی شیرازی، آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی، آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی، آقا سیّد محمّد فشارکی اصفهانی، آقا شیخ هادی طهرانی و حاج آقا رضا همدانی همگی در نجف اشرف بهره گرفت و به اجتهاد نائل شد و در طهران هم در درس حکمت میرزا ابوالحسن جلوه حاضر شد.

او از سال 1320ق تا وفات، در مدارس جدّه بزرگ و صدر بازار، به تدریس فقه و اصول و حکمت و تفسیر مشغول بود و صدها تن از علماء و فضلاء در محضر درس او حاضر می شدند.

او از علمای آگاه و مسؤولیت شناس بوده و در قضایای مشروطیّت، به پیروی از اساتید خود آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی به حمایت از جنبش مشروطیت پرداخته ست. در سال 1329ق که روس ها اصفهان را اشغال کردند، او را زندانی نمودند و او نذر کرد اگر از این مهلکه جان به سلامت ببرد به ذکر مصیبت حضرت سیّد الشهداء بپردازد و پس از آزادی به این نذر عمل می کند و در کنار تدریس و حل مشکلات مردم به منبر رفته و به موعظه و ذکر مصیبت و روضه خوانی می پردازد.

او عالمی زاهد و قانع بود. زندگی ساده ای داشت. از راه کسب و تجارت و زراعت امرار معاش می کرد و از مصرف وجوهات شرعی برای خود پرهیز می کرد. نسبت به رسیدگی به وضع نیازمندان اهتمام فراوان داشت و در برابر شداید و ناملایمات و خصوصا تهمت ها و غیبت های دیگران با صبوری و حلم و بزرگواری رفتار می کرد. او در زندگی معتقد به نظم و ملتزم به رعایت وقت و زمان بود و اوقات خود را اغلب صرف

ص: 493

مطالعه و یا استنساخ کتب می نمود. رفتار او با طلاب پدرانه و دلسوزانه بود و برای حلّ مشکلات آنان از هیچ اقدامی دریغ نداشت.

او تألیف و تحقیقی از خود به جای نگذاشت و تنها حواشی بر «حاشیه کفایة الاصول» تألیف: آقا ضیاءالدّین عراقی از او موجود است.

او در اوائل صفر المظفّر سال 1362ق دچار سکته گردیده و معالجات پزشکان اثری نبخشید و سرانجام در صبح جمعه 13 صفر وفات یافته و به جهان ابدیت پیوست. و پس از تشییع عظیم و بی سابقه مردم اصفهان و نواحی اطراف و دسته های عزادار به تخت فولاد حمل و در بقعه تکیه تویسرکانی مدفون گردید.

کتابخانه مرحوم نجف آبادی از کتابخانه های نفیس و گرانبها و دارای چندین هزار نسخه خطی و چاپی ارزشمند بود [اسامی 71 نسخه خطی از این کتابخانه که برخی از آنها از جمله «الاجزاء» و «الرضاع» و «شرح منظومة الرضاع» به خط مرحوم نجف آبادی (صاحب عنوان) می باشد، در ضمن کتاب «مجتهد نجف آبادی» به چاپ رسیده است.(1) ]

سیّد علی حسامی*

سیّد علی حسامی فرزند سیّد محمّدحسن، از علماء و ادبای معاصر اصفهان در سال 1297ش در محلّه تل واژگان اصفهان متولّد و در حوزه علمیه این شهر تحصیل کرد. پس از آن به تدریس برای اطفال و نونهالان در بلوک کراج اصفهان مشغول بود. در سال


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 37 و 38؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 811 و 812؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 216 و 217؛ سیمای دانشوران، صص 27-33؛ آئینه اهل قلم، صص 21 و 22؛ بزم قدسیان، صص 92-194؛ مجتهد نجف آبادی: اغلب صفحات.

ص: 494

1321ش به اصفهان مراجعت نموده و امامت نماز جماعت مسجد و حسینیه نورباران را به عهده گرفت تا اینکه در سال 1346ش به علت بیماری حنجره وفات یافت و در تکیه آقا سیّد محمّد ترک (تکیه جهانگیر قشقائی) مدفون شد. از او «دیوان شعر»ی باقی مانده است. از اوست:

ای حسین من عاشق روی توام واله و شیدای در کوی توام

آخر ای روح روان خورشید جان قبله ام هستی و من سوی توام(1)

میرزا علی شریف

میرزا علی متخلّص به «شریف» فرزند محمّدحسن [از شعرای قرن چهاردهم هجری[ در سال 1286ش در اصفهان متولّد شده و به شغل قنادی روزگار می گذرانید و گاهی برحسب اقتضای حال شعر می سرود. از اوست:

عاشق که بود قبله گهش ابروی جانان دیگر چه کند کیفیّت دیر و حرم را(2)

میرزا علی قاری*

میرزا علی میر سعیدی معروف به «قاری» و «بیدآبادی» فرزند ملاّ حسن قاری از اساتید فن قرائت و تجوید در قرن چهاردهم هجری.

در قرائت قرآن صوتی دلنشین داشت. اهل محله بیدآباد اصفهان بود و به فنون موسیقی همچون گوشه های موسیقی، آواز و الحان آشنا بود. او جلسات قرائت قرآن را در مسجد سیّد و مسجد علیقلی آقا برپا می کرد و شاگردان علاقمند نزد او تعلیم


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص203.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص269.

ص: 495

می گرفتند. وی سرانجام در شب شنبه 11 ربیع الاوّل 1380ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

زین الدّین علی گیلانی

زین الدّین علی بن حسن گیلانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در جمعه 27 جمادی الاوّل سال 1050ق نسخه ای از «حاشیه حاشیه شریف بر شرح مطالع» تألیف: ملاّ جلال الدّین دوانی را در اصفهان کتابت کرده و نسخه به شماره 7759 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

علی خطیب اصفهانی

ابوالفضل علی بن حسن علی بن منصور خطیب اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث نموده است.(3)

میر سیّد علی برزانی

آقا میر سیّد علی [فاتحی] برزانی فرزند سیّد محمّدحسین حسینی بَرزانی، عالم فاضل، زاهد متّقی [مجتهد عالیقدر، از علمای قرن چهاردهم هجری] در یکی از مساجد «بَرزان» اقامه جماعت می نمود و شب های جمعه در تکیه بابارکن الدّین (در تخت فولاد) مراسم قرائت دعای کمیل و احیاء برپا می داشت و الحق جلسه دعای مرغوبی


1- اساتید و قاریان قرآن اصفهان، ص99؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- فهرست مرعشی، ج20، ص129.
3- التّحبیر، ج1، ص565.

ص: 496

بود. سرانجام در ماه رجب 1369ق وفات یافته و در بقعه وسط تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

[سیّد علی برزانی در اصفهان از محضر حضرات آیات: شیخ مرتضی ریزی، آخوند ملا محمّدحسین فشارکی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و در نجف اشرف از محضر آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی و دیگران بهره گرفته و به درجه اجتهاد نائل آمد. حضرات آیات: میرزا محمّدعلی شاه آبادی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، سیّد محمّدرضا رضوی خوانساری، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و سیّد صدرالدّین صدر جهت او اجازه روایت و اجتهاد نوشته اند و او را در مراتب علم و فضل و تقوا و عبادت ستوده اند.

از او رساله ای در «حکم فرار از حقوق» در 112 برگ و کتاب مفصّلی در «اصول فقه» در 660 صفحه باقی مانده است.(2)

سیّد علی بدیع زادگان «هور» ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

«هور» وفاتش نوشت، ز خامه اشک و آه: «نوحه سرا بر علی هست محمّد یقین»

و استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی «برنا» نیز گوید:

سال فوتش را به شمسی خامه «برنا»: «حامی شرع پیمبر بود میر سیّد علی»]

شیخ علی موغاری اردستانی

شیخ علی بن حسین بن عارف موغاری [از کاتبان قرن دهم هجری و از اهالی قریه «موغار» اردستان] در سه شنبه 20 شوال 973ق در اصفهان کتاب «حاشیه مختصر


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص182؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص876.
2- برای اطلاع بیشتر بنگرید به: گلزار مقدس، صص 56-82.

ص: 497

نافع» را کتابت کرده است. نسخه آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

شیخ علی بحرانی کاتب

شیخ علی بن حسین بن عبدالرّزاق بن اسماعیل بن عباس بن حمزة بحرانی اصفهانی معروف به «کاتب» [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] نسخه ای از «مفتاح الکرامه» تألیف: سیّد جواد عاملی را از قسمت «شفعه» تا «بیع» کتابت نموده است، نسخه به شماره 972 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2)

علی جامع باقولی اصفهانی

ابوالحسن علی بن حسین بن علی ضریر اصفهانی نحوی معروف به «جامع العلوم» و «جامع باقولی» [از ادباء و دانشمندان قرن ششم هجری] در علم نحو و فنون اعراب از اساتید به شمار می رفته و کتب زیر از اوست:

1. «البیان فی شواهد القرآن» 2. «تفسیر القرآن»3. «الجواهر»4. «شرح اللّمع»5. «علل القرائة»6. «کشف المشکلات و ایضاح المعضلات فی علل القرآن»7. «المجمل»

[یاقوت حموی به نقل از «الوشاح» فرید خراسان ابوالحسن علی بن زید بیهقی پس از معرفی و تجلیل از او گوید: باقولی در نحو و اِعراب به کعبه مانند است که فضلای عصر در درگاه اویند. آنگاه از نامه هایی حکایت می کند که وی به سال 535ق مبنی بر سؤال از معنای شعر فرزدق:


1- فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ص237.
2- فهرست مسجد اعظم قم، ص380.

ص: 498

ولیت خراسان الّتی کان خالد بها اسدا اذ کان سیفا امیرها

به فضلای خراسان نوشته و هرکدام به شرح آن شعر پرداخته اند.(1) ]

استاد علی ظریفی*

استاد علی ظریفی اصفهانی فرزند حسین بن غلامعلی، هنرمند توانای معاصر. در روز 2 اردیبهشت 1315ش در محلّه مسجد جامع اصفهانی متولّد شد. در کودکی و نوجوانی به هنر قلمزنی پرداخت و نزد استاد تقی پشوتن آن فن را فراگرفت. وی در این هنر ابتکارها و نوآوری های قابل توجهی انجام داده و نقوش زیبائی را بر فلزات حکاکی کرده است.

استاد ظریفی علاقه خاصی به گیاهان و خصوصا برگ درخت انگور داشته و طرح های خلاقانه زیبائی به وجود آورده و بر اشیاء فلزی قلمزنی کرده است. انگور و حاصل آن یعنی مِی در عرفان ایرانی نماد عشق و تکامل یافتن انسان عارف است.

بسیاری از آثار او در موزه های داخل و خارج کشور نگهداری می شوند. از جمله یک گل لاله که نقوش چنگ و اسلیمی به صورت مُشَبَّک بر روی آن قلمزنی و اجرا شده است و نزد استاد اصغر رستمیان موجود بوده است.

وی چندین سال در دانشکده پردیس (دانشگاه هنر) اصفهان برای هنرجویان تدریس نموده است. از زندگی این هنرمند فرهیخته فیلم مستند «درویش فلزات» به


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 431 و 432؛ ریحانة الادب، ج1، ص250؛ بغیه الوعاة، ص335؛ ثقات العیون، صص 185 و 186؛ معجم الادباء، ج13، صص 164-167؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص278؛ الاعلام، ج5، ص9؛ روضات الجنّات، ج5، ص251؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص138؛ معجم المؤلفین، ج7، ص75؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ابوالحسن»، ص409؛ الذریعه، ج4، ص266؛ هدیة العارفین، ج1، ص697؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص353.

ص: 499

کارگردانی محمّد یارمحمّدلو ساخته شده است.(1)

سیّد علی خلیفه سلطانی

نواب میر سیّد علی خلیفه سلطانی فرزند سیّد علاءالدّین حسین سلطان العلماء (خلیفه سلطان) بن رفیع الدّین محمّد حسینی مرعشی، عالم فاضل محقّق زاهد متقی [از علمای قرن یازدهم هجری.]

مادرش مخدّره «جان آغا بیگم» دختر شاه عباس کبیر صفوی بوده است. در اصفهان نزد پدر و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل نموده و هم در این شهر تدریس می کرده و پس از فوت در مزار ستّی فاطمه، جنب برادر مدفون گردید.(2)

استاد علی حیاتی*

استاد علی حیاتی فرزند حسین، از هنرمندان معاصر در سال 1304ش در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه قدسیّه طی کرد. سپس نزد نیای مادری خود استاد اسماعیلِ نجف، گچبری، مقرنس کاری و آئینه کاری آموخت و به همراه پدربزرگ به همدان رفت و در مرمّت گچبری و آئینه کاری بقعه باباطاهر شرکت جُست.

او در تعمیر گچبری و آئینه کاری کاخ چهلستون، کاخ عالی قاپو، مسجد جامع و بسیاری از بناهای تاریخی مهارت خود را نشان داد و مورد تحسین اساتید فن و مقامات مربوطه قرار گرفت. استاد حیاتی مدّتی هم از تجربیات استاد عیسی بهادری مدیر هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بهره برد و درباره نقاشی و مینیاتور معلوماتی به دست


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با استاد ظریفی در تابستان 1378.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص185؛ مزارات اصفهان، ص252.

ص: 500

آورد. آنگاه به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان پرداخت و از طرف آن اداره به قم رفت و کار مرمّت، تعمیر و استحکام بخشی آئینه کاری های ایوان و داخل حرم حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) را به انجام رساند. او چند سال در تهران به کارهای ساختمانی و گچبری مشغول بود سپس به اصفهان بازگشت و به استخدام شهرداری اصفهان درآمد و در کنار آن به کار در زمینه گچبری، مقرنس کاری، آئینه کاری و طراحی ادامه داد. در زمینه نقاشی و طراحی نیز تجربیات ارزنده ای اندوخته بود و در سیاه قلم، گل و مرغ و اسلیمی و خطایی مهارت داشت. استاد حیاتی 2 سال در آلمان به معرفی هنر ایرانی مشغول بود. او پس از 25 سال فعالیت در سال 1367ش از کار در شهرداری بازنشسته شده و سرانجام در روز 31 شهریور 1384 پس از مدتی بیماری دار فانی را وداع گفت و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان در اصفهان به خاک سپرده شد.(1)

دکتر سیّد علی دانشور فرزانگان

دکتر سیّد علی دانشور فرزانگان [فرزند سیّد حسین طبیب]، طبیب حاذق. در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به دانشکده پزشکی اصفهان رفته و دکترای پزشکی دریافت کرد و سال ها به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان مشغول بود. او طبیبی متدیّن، خلیق و مهربان و محبوب القلوب خاص و عام بود. سرانجام در 20 ذیحجه 1402ق (مطابق با 16 مهر 1360ش) وفات یافته [و در تکیه شهدا] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. کتاب «انگل شناسی علمی و عملی» از او به چاپ رسیده است.(2)


1- گلشن نام آوران، صص 180-185.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص227؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 501

علی رستمیان*

علی رستمیان فرزند حسین، در سال 1328ش در اصفهان متولّد شد. او از موسیقی دانان و خوانندگان معاصر اصفهان است. از اوایل جوانی با آشکار شدن استعدادش در آواز به محضر استاد علی خان ساغری حاضر شد. در سال 1345ش محضر استاد جلال تاج را دریافته و از او ردیف های موسیقی را آموخت و پس از آن از استاد محمود کریمی بهره گرفت. همچنین از آموزش های استاد محمّدرضا شجریان، استاد حسن کسائی، حسین علیزاده و امیرهوشنگ ابتهاج برخوردار شد.

او با اساتید گرانقدری چون فرامرز پایور، جلیل شهناز، اصغر بهاری، محمّد موسوی، محمّد اسماعیلی و هوشنگ ظریف همکاری داشته است.

او چندین کنسرت در اصفهان و تهران برگزار کرده و سال ها به تعلیم علاقمندان موسیقی و آواز مشغول بوده است. از آثار معروف او: «چهارباغ»، «خزان عشق»، «مویه»، «حکایت دل» و «ارغوان» را می توان نام برد.(1)

سیّد علی سقّائی*

سیّد علی سقّائی متخلّص به «سقّا» فرزند سیّد میر حسین، شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام در سال 1309ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد و در شعر و ادب و مدّاحی از میرزا علی مشفقی کسب فیض نمود. از اعضای انجمن ادبی صغیر اصفهانی است. این دو بیت از اوست:

بزن تو بوسه لب جام و دست ساقی را به رغم زاهد خودبین که ادعا دارد

مس وجود طلا کن ز خاک میخانه که خاک میکده در خویش کیمیا دارد(2)


1- چهره افروختگان خطه زنده رود، صص 52 و 53؛ ماهنامه نگاه نو، شماره 84، زمستان 1388، ص94.
2- زنده رود تا حیدربابا، ص52؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص387.

ص: 502

علی کاتب اصفهانی

ابوالفتوح علی بن حسین کاتب اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] «ابن جنّی» در کتاب «نوادر الممتّعة» از او روایت کند.(1)

سیّد علی درب امامی

سیّد علی بن حسین موسوی درب امامی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] از شاگردان سیّد [محمّدباقر] حجة الاسلام در اصفهان بوده و مشارٌ الیه در شب 10 شعبان سال 1263 کتابت نسخه ای از کتاب «الحلیة اللاّمعة لبهجة المرضیة» یعنی حاشیه مرحوم سیّد حجة الاسلام را بر سیوطی به خط نسخ به پایان رسانیده است.

نسخه به شماره 746 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)

سیّد علی گنجوی

سیّد علی بن حسین موسوی اصفهانی گنجوی [عالم فاضل جلیل] متوفی به سال 1335ق مؤلف کتاب های 1. «خیط البیاض» در فقه 2. «مرقاة الایمان» مطبوع به سال 1351ق.(3)

[«گنجه» از دهات بلوک لنجان اصفهان است.]

علی مجیرالملک اردستانی*

کیا ابوالفتح علی بن حسین اردستانی طغرایی ملقّب به «مجیرالدّوله» و «مجیرالملک» از وزراء و بزرگان علم و ادب و از خوشنویسان قرن پنجم هجری قمری.


1- یادداشت های استاد سیّد مصلح الدین مهدوی.
2- فهرست مرعشی، ج2، ص347؛ بیان المفاخر، ج1، صص 352 و 353.
3- الذریعه، ج7، ص287.

ص: 503

در اردستان متولّد و در آنجا و اصفهان تحصیل کرد و در اندک زمانی در فن ترسّل و انشاء مشهور شد. او در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک، سمت طغرانویسی را برعهده گرفت و به «مجیرالدّوله» ملقّب شد و سمت نایب وزیر رسائل را برعهده گرفت. پس از مرگ ملکشاه به خدمت سنجر درآمد و وزیر او شد و لقب «مجیرالملک» گرفت. عاقبت فخرالملک (فرزند ارشد نظام الملک با تحریک کردن درباریان سنجر و مادر سلطان و سعایت نزد سنجر باعث بدبینی سنجر نسبت به او شد و در سال 490ق سلطان سنجر که به همراه مجیرالملک و فخرالملک برای سرکشی به خراسان و خوارزم می رفت، به محض رسیدن به آنجا مجیرالملک را عزل و فخرالملک را به وزارت منصوب کرد.

مجیرالملک پس از مدت ها حبس، با دادن رشوه به سلطان سنجر به عنوان سفیر او به غزنین رفت و تا آخر عمر آنجا ماند و ندیم بهرام شاه شد. سال درگذشت او معلوم نیست.

امیر معزی در اشعار خود او را مدح کرده و امام محمّد غزإلی سه نامه خطاب به او نوشته که در کتاب «فضائل الإمام فی رسائل حجة الاسلام» آمده است.

برخی منابع به اشتباه نام او را عبدالمجید نوشته اند که صحیح نیست.(1)

علی آزادی گزی*

علی آزادی فرزند حسینعلی، از شعرای معاصر در سال 1326ش در قریه «گز» (که اکنون به شهر تبدیل شده است) از توابع بلوک بُرخوار اصفهان متولّد شده و به تحصیل مشغول شده و از نوجوانی لب به سرودن شعر گشوده است.

از اوست:


1- نسائم الاسحار، ص57؛ آثار الوزراء، ص233؛ آتشکده اردستان، ج2، صص 238 و 239.

ص: 504

کاش در دل جای غم عشق نگاری داشتم یا به سر وصل گلی یا گلعذاری داشتم(1)

زین الدّین علی نیریزی*

زین الدّین علی بن حسینعلی نیریزی، از خوشنویسان هنرمند اوایل قرن دوازدهم هجری و معاصر میرزا احمد نیریزی و به احتمال زیاد از بستگان نزدیک اوست. در اصفهان ساکن بوده و خطوط ثلث و نسخ را خوش می نوشته است.

او نسخه ای از قرآن مجید را «از سوره مریم تا آخر قرآن مجید» به خط نسخ در رمضان 1125ق کتابت کرده است. و اکنون در کتابخانه الزاهراء اصفهان موجود است.(2)

علی اصفهانی (صاحب «قلائد»)

علی بن حمزة بن عمارة بن حمزة بن یسار بن عثمان اصفهانی، از ادباء و فضلاء اصفهان در قرن چهارم هجری. «یاقوت حموی» گوید: عثمان قبل از اسلام نامش «بنداد هرمزد بهزادان» بوده که پس از اسلام به عثمان نامیده شد و دو پسر داشته: ابومسلم و یسار که جدّ صاحب ترجمه باشد [و ابومسلم خراسانی از کسانی است که باعث سقوط امویان و تأسیس خلافت آل عباس شد.]

بین او و ابوالحسن بن طباطباء اصفهانی مشاعرات و مفاوضاتی بوده است. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «ترتیب دیوان ابی تمام حبیب بن اوس طائی» که برحسب انواع شعر مرتّب شده، نه بر حسب حروف و این کتاب چندین مرتبه به طبع رسیده است. 2. «قلائد الشّرف فی مفاخر اصبهان و مفاخرها»3. «فقر البلغاء»4. «کتاب الشّعر»


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش اوّل) ، ص41.
2- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.

ص: 505

[به احتمال زیاد او شیعه بوده و رفاقت با ابوالحسن بن طباطباء و ترتیب دادن دیوان ابی تمام طائی (شاعر شیعی) از شواهد این مدعاست.] او در مرثیه وفات ابومسلم محمّد بن بحر اصفهانی شعری سروده و در آنجا گفته است:

و قالوا الا ترنی ابن بحر محمدا فقلت لهم ردوا فؤادی و اسمعوا

فلن یستطیع القول من طار قلبه جریحا قریحا بالمصائب یقرع

و من بان عنه الفه و خلیله فلیس له الا الی البعث مرجع(1)

علی ابریشمکار اصفهانی*

علی ابریشمکار اصفهانی فرزند حیدرعلی، خوشنویس هنرمند در سال 1293ش در اصفهان متولّد شد. پدرش در کار رنگرزی و جلا دادن ابریشم بود و به ابریشمکار شهرت داشت. مادرش «مرحمت» دختر محمّدحسین مذهبّ (از اساتید هنر تذهیب و تشعیر در اواخر دوره قاجاریه) است.

استاد ابریشمکار در 4 سالگی به مکتبخانه رفت و قرآن و حساب آموخت سپس به قالی بافی پرداخت. او پس از مدّتی وقفه در 16 سالگی ادامه تحصیل داده و دوره ابتدایی را در مدرسه قدسیه طی کرد و در آن مدرسه خوشنویسی را از استاد عبدالحسین قدسی و برادرانش فرا گرفت. سپس به دبیرستان سعدی رفت و در آنجا در خط نزد میرزا عبدالجواد خطیب، مشق خط کرد. در سال 1316ش دوره متوسطّه را به پایان برد. آنگاه برای امرار معاش مدتی قالی بافی و رنگرزی کرد امّا با وقوع جنگ جهانی دوّم و کسادی بازار، ناچار به خوشنویسی روی آورد. مدّتی بعد چون خوشنویسی کفاف


1- معجم الادباء، ج13، ص203؛ بیست مقاله (قزوینی) ، ص232؛ الذریعه، ج9، صص 38 و 43، ج13، ص264؛ هدیة العارفین، ج1، ص673؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص211؛ فهرست سپهسالار، ج2، ص553.

ص: 506

معاش او را نمی کرد در بخش رادیولوژی بیمارستان کازرونی اصفهان استخدام شد. در سال 1333ش به تهران مهاجرت کرد و به استخدام رادیولوژی بیمارستان راه آهن درآمد و دوره آموزشی رادیولوژی را در 2 سال طی کرد. او در سال 1354ش بازنشسته شد. او در کنار فعالیت های روزانه به مشق خط پرداخت و نزد استاد علی اکبر کاوه به تکمیل خط مشغول شد و از سبک استاد خود پیروی کرد و در خط نستعلیق از خفی تا جلّی تبحّر فراوانی به دست آورد. او در خوشنویسی درجه استادی داشت و در اواخر در انجمن خوشنویسان تدریس می کرد.

وی سرانجام در 30 خرداد 1382ش درگذشت.

این آثار از نمونه خطوط زیبای اوست:

1. کتابت «عشق مولانا» تألیف: فرح انتظام2. کتابت «دعای کمیل» با ترجمه منظوم، نوشته: غلامرضا دبیران3. کتابت «دعای صباح» ترجمه و تفسیر: مدرس فتحی4. کتابت «ترجمه منظوم حدیث شریف کساء»5. کتابت مقدمه «اطلس خط»6. خوشنویسی در ورودی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السلام7. خوشنویسی در مدخل حسینیّه کربلایی ها در گلوبندک تهران و خوشنویسی تابلو زیارت وارث که داخل حسینیّه نصب شد.8. کتیبه زیر گنبد مسجد جامع نارمک9. کتیبه مسجد شفای تهران10. کتیبه مسجد عباس آباد (کازرونی) اصفهان 11. کتیبه سنگ مزار آقا محمّدحسین مذَّهب (نیای مادری او) واقع در تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد اصفهان.(1)

سیّد علی طبیب (فتّاح)*

میرزا سیّد علی طبیب فرزند سیّد محمّدجعفر، از اطبّاء حاذق و متبحّر قرن چهاردهم


1- فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج2، صص 64 و 65؛ تذکره خوشنویسان معاصر، صص 190-194؛ روزنامه جوان، شماره 1222: اوّل تیر 1382ش، ص12.

ص: 507

هجری است. سال ها در اصفهان طبابت می نموده و مردی متدیّن و انسان دوست و غمخوار بیماران نیازمند بوده است. وی سرانجام در روز 2 رمضان 1367ق (مطابق با سال 1327ش) وفات یافت و نزدیک تکیه لسان الارض جنب مزار علاّمه جلیل سیّد محمّدتقی فقیه احمدآبادی مدفون شد.

یداللّه تائب (برخوردار) شاعر توانا ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ او را چنین گفته است:

به سال رحلتش از صدق «برخوردار» گفت: «کز صفا فتّاح شد اندر جنان او با ادب»(1)

صائن الدّین علی اصفهانی

صائن الدّین علی بن داود بن سلیمان اصفهانی حنبلی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن نهم هجری] متوفی به سال 836ق.(2)

میر علی خان گلپایگانی

میر علی خان بن میر ذوالفقار جرفادقانی (گلپایگانی) ، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشوران اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری.]

نصرآبادی در «تذکره» خود گوید: «عمه زاده بندگان مخدومی آقا حسین خوانساری است. شیخ الاسلام جرفادقان است... جوان آراسته قابلی است، درنهایت صلاح. مدّتی در اصفهان خدمت آقا حسین به تحصیل مشغول بود. به تکلیف اهالی آنجا شیخ الاسلام جرفادقان شد. چون خداشناسی دارد مسموع شد که اراده استعفا دارد و از دست مردم جرفادقان به تنگ آمده»


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- کشف الظّنون، ج1، ص121.

ص: 508

[محدّث نوری] در «الفیض القدسی» [به نقل از أنهایی که علاّمه مجلسی برای او نوشته] گوید: «السیّد الایّد الحسیب النّسیب اللبیب الادیب الفاضل الکامل المتوقّد الزّکی البارع الالمعی الامیر علی خان الجرفادقانی».

اجازه علاّمه مجلسی به او در آخر کتاب «تهذیب» و تاریخ آن جمادی الاولی سنه 1097ق می باشد.

«حزین» در تذکره خود درباره او گوید: «از اعاظم بلده گلپایگان و از مستفیدان از رئیس العلماء آقا حسین خوانساری بود و به فضائل صوری و معنوی آراسته. ذهن دقیقش کشّاف غوامض حقایق و سلیقه مستقیمش در هر فن به استقلال و استحقاق فائق، تعلیقات شریفه و فوائد ارجمند دارد. و در شعر و انشاء افاضت مآب به غایت دقیقه سنج و نکته یاب بود... چند سال هم به صفای خاطر در گلپایگان زندگانی نموده، در همان بلده به جنت جاودان انتقال فرموده».

این تألیفات از اوست:

1. «دو خطبه در تهنیت جلوس شاه سلطان حسین صفوی»، به فارسی2. «دیوان اشعار»3. «شرح قصیده عینیّه» سیّد اسماعیل حمیری: «لِاُمّ عمرو ماللوی مربع» [که نسخه ای از آن به شماره 4694 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.]

صاحب عنوان در حدود سال 1130ق در گلپایگان وفات یافته است.

این اشعار از اوست:

چون صبح در جوانی اگر پیر می شدم مانند آفتاب جهانگیر می شدم

زین بیش بود قابل پرواز شهپرم هم آشیان اگر به پر تیر می شدم

ص: 509

اگرچه هست صراف عمل بینا به هر نقدی ز روی لطف می گیرد زر سرخ خجالت هم(1)

استاد علی پرورش*

استاد حاج علی پرورش فرزند استاد محمّدرحیم بن استاد نوروز ریزی لنجانی اصفهانی، از صنعتگران هنرمند معاصر در سال 1335ق در قصبه ریز (زرین شهر کنونی) به دنیا آمد و نزد پدر صنعت آهنگری را فرا گرفت. علاوه بر آن در زمینه قرائت و تجوید قرآن مجید نیز به تحصیل پرداخت و به مقامی رسید که بسیاری از اهالی «ریز» نزد او قرآن آموختند. فنّ زرگری را هم در اصفهان آموخت و چندی در آنجا به زرگری مشغول بود، امّا عاقبت به زادگاه خود مراجعت کرد. او سرانجام در 31 تیر 1364ش در زادگاه خود بدرود حیات گفت و در گلستان شهدای آنجا به خاک سپرده شد.

از آثار جالب توجّه و ارزنده او ساختن پل معلق زیبا و هنرمندانه است که آن را با وسایل آهنگری آن روزها ساخت و روی رودخانه زاینده رود در شهر زرین شهر نصب و طی مراسمی با حضور استاندار وقت اصفهان و اهالی زرین شهر در سال 1337ش افتتاح شد. مرحوم صغیر اصفهانی جهت این واقعه شعری سروده و مادّه تاریخ تهیّه و نصب پل فلزی زرین شهر را چنین گفته است:

«صغیر» از اصفهان بهر تماشا در آنجا رفت و تاریخش چنین ساخت


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 59-61؛ تذکره نصرآبادی، ج1، صص 264 و 265؛ الفیض القدسی، ص18؛ فیض قدسی، ص170؛ الذریعه، ج1، ص153 و ج7، ص202 و ج9، ص753 و ج14، ص10؛ فهرست مختصر مجلس، ص502؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص342؛ الکواکب المنتشره، ص342؛ تلامذة العلامة المجلسی، ص43؛ دانشمندان خوانسار، صص 141 و 142؛ تذکره روز روشن، ص565.

ص: 510

که پا بر روی پل بنهاد و گفتا: «پلی زیبا ز عزم آهنین ساخت»(1)

سیّد علی شیوای سدهی

سیّد علی طاهری سِدِهی متخلّص به «شیوا» فرزند سیّد محمّدرحیم، عالم فاضل و ادیب شاعر [در قرن چهاردهم هجری] از اعقاب سیّد صالح قصیر است. در حدود سال 1320ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شده و در اصفهان نزد علمای اصفهان [و احتمالاً آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آخوند ملاّ عبدالکریم گزی] به تحصیل پرداخت. او سپس برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف شده و در مدرسه حسن خان کربلا و مدرسه شیخ جعفر در نجف سکونت گزیده و به تحصیل ادامه داد. پس از آن به سیاحت پرداخته و در جنوب و شمال کشور به ترویج دین و تبلیغ شریعت مشغول بود و در کنار آن به تکمیل معلومات ادبی خود پرداخت و از جمله در مشهد مقدس در خدمت ادیب نیشابوری کسب فیض نمود.

او عاقبت در طهران سکونت گزیده و در همان شهر وفات یافت. اشعارش بالغ بر بیست هزار بیت و موضوع آن اغلب در پند و حکمت و انتقاد از اوضاع اجتماعی است. مقداری از اشعار او [با عنوان «دیوان غزلیات و قصاید سیّد علی طاهری سدهی متخلّص به شیوا»] در سال 1333ش در طهران به طبع رسیده است.

از اوست:

گردش چشمان یار، آفت جان و تن است سرو قد آن نگار، روح و روان من است


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 362-364؛ تاریخ ریز (زرین شهر) ، صص 161-166.

ص: 511

طُرّه طرّار او، دامِ ره اهل دل نرگس جادوی او، آهوی شیرافکن است(1)

علی طهرانی اصفهانی

ابوالحسن علی بن رستم بن مطیار طهرانی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری] از محمّد بن سلیمان اصفهانی ملقب به «لوین»، ابوجعفر احمد بن معاویة بن هذیل جَبَّر، عبداللّه بن عمر اخو رُسته، ابوصالح عقیل بن صالح بن اسود طهرانی اصفهانی و دیگران روایت نموده است.

در مسجد جامع اصفهان حدیث می گفته و جمعی از حفّاظ حدیث نزد او حاضر می شده اند. او در سال 303ق در اصفهان وفات یافت.(2)

[«طهران» معروف به «تیران و آهنگران» از دهات حومه شمال اصفهان بوده و در عصر حاضر به شهر پیوسته و از محلّه های اصفهان شمرده می شود.]

میرزا علی هسته ای

حاج میرزا علی هسته ای فرزند محمّدرضا، عالم فاضل و واعظ کامل. [از وعاظ و علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری] از اعقاب شیخ زین الدین بن عین علی خوانساری. [در حدود سال 1295ق در اصفهان متولّد شد و پس از طی دروس مقدمات و سطح نزد حضرات آیات: آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و جهانگیرخان قشقائی تحصیل کرد آنگاه به نجف اشرف رفت و از محضر آیات عظام: ملاّ محمّدکاظم خراسانی، سیّد محمّدکاظم


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 486 و 487؛ دیوان شیوای سدهی: مقدمه.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص10؛ طبقات المحدّثین، ج4، ص232؛ معجم البلدان، ج3، ص52؛ مقالات ادبی (همایی) ، ص74.

ص: 512

طباطبائی یزدی و شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی بهره گرفت] و در حدود سال 1325ق به اصفهان مراجعت کرده و سال ها در این شهر امامت و تدریس نمود. سپس به طهران مسافرت کرده و در دستگاه مرحوم حاج شیخ فضل اللّه نوری وارد شده و از خواص آن عالم جلیل القدر واقع شد. پس از واقعه شهادت او به اصفهان آمده و تا آخر عمر گاهی در اصفهان و زمانی در طهران ساکن و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم از راه مواعظ می پرداخت و الحق واعظی شیرین زبان و گوینده ای طلیق اللسان بود. [در عصر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی زیاد در قم مانده و منبر می رفت و عموم مراجع و علماء برای استفاده از بیاناتش شرکت می کردند.]

سرانجام در 16 ربیع الثّانی 1387ق در طهران وفات یافته و در [قبرستان شیخان[ قم مدفون گردید.

از آثار قلمی و حواشی بر «اعتقادات» علاّمه مجلسی [در سال 1339ق] به طبع رسیده است.(1) [وی در سال 1331ق در معیّت سیّد محمّد طباطبائی فرزند آیت اللّه سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی به سفر حج مشرّف شده و سفرنامه ای را در 23 شوال 1332ق نوشته و از خود به عنوان «میرزا علی اصفهانی» یاد کرده است. این سفرنامه با عنوان «سفرنامه مکّه» به تصحیح و تحقیق محقّق و دانشمند پرتلاش دکتر شیخ رسول جعفریان در کتاب «پنجاه سفرنامه حج قاجاری» (ج7، صص 673-738) به چاپ رسیده است.]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 555 و 556؛ گنجینه دانشمندان، ج2، ص426؛ معجم رجال الفکر و الادب فی النجّف، ج1، ص144؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج4، ص442؛ فرزانگان خوانسار، ص61؛ تربت پاکان قم، صص 529-531.

ص: 513

علی ایروانی

علی بن کربلائی رضاقلی ایروانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه جدّه کوچک ساکن بوده و به تحصیل علم می پرداخته است. او در پنج شنبه 16 رجب 1239ق کتاب «حاشیه زبدة الاصول» تألیف: شیخ بهائی را در مدرسه جدّه کوچک اصفهان کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه علاّمه محقّق حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(1)

شیخ علی صغیر

شیخ علی (معروف به «صغیر») فرزند شیخ زین الدّین بن شیخ محمّد بن شیخ حسن بن شیخ زین الدّین عاملی جزینی (شهید ثانی) از علمای اواخر عهد صفویّه و ساکن اصفهان که بعد از سال 1104ق وفات یافته است. وی را تألیفاتی است.(2)

[از شاگردان عمویش شیخ علی بن محمّد بن حسن صاحب «الدُّر المنثور» بوده و در سال 1085ق از او اجازه گرفته است.(3)

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «حاشیه روضة البهیّه» که نسخه ای از آن به شماره 117 در کتابخانه مؤسسّه امام صادق علیه السلام قم و نسخه ای از آن به شماره 12986 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) 2. «حاشیه بر کافی» که نسخه ای از آن به شماره 73 در کتابخانه فاضل


1- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص285.
2- مزارات اصفهان، ص315؛ ریحانة الادب، ج2، ص428.
3- مصفی المقال، ص325.
4- فهرست مؤسسه امام صادق علیه السلام ، ص89؛ فهرست مرعشی، ج32، ص946.

ص: 514

خوانساری در خوانسار و نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1) 4. «تعلیقات بر رجال کبیر»]

علی اصفهانی

علی بن زین العابدین بن حاج محمّدجعفر اصفهانی عابد [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در دهه دوم رمضان سال 1225ق جُنگی ترتیب داده است این مجموعه به شماره 4216 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

[وی فرزند زین العابدین عابد اصفهانی شاعر دوره قاجاریه است که شرح حالش در جلد دوم این کتاب آمده است.]

دکتر میرزا علی خان ناصرالحکماء

دکتر میرزا علی خان بن زین العابدین بن عبدالجلیل اصفهانی طهرانی، از اطباء معروف اواخر دوره قاجاریه. به «اعلم الممالک» و «ناصر الحکماء» شهرت داشته و در طهران سرتیپ اوّل معلم کلّ علوم طب و جراحی و کحالی و حکمت طبیعی است. در سال 1284ق متولّد شده و سال فوت او معلوم نیست. کتاب های «تشریح» به فارسی و «حفظ الصّحه» (در سال 1315ق) به چاپ رسیده است.(3)

ملاّ علی اعلا کوساری اصفهانی

ملاّ علی اعلاء فرزند زین العابدین بنّای کوساری اصفهانی، شاعر ادیب و خوشنویس


1- فهرست عکسی احیاء، ج2، ص165.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص3192.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص761؛ اطلاعات متفرقه.

ص: 515

و موسیقیدان هنرمند [در قرن دوازدهم هجری] از اهالی قریه «کوسار» در یک فرسنگی اصفهان بوده و همه خطوط را خوش می نوشته و علاوه بر حُسن صوت، به علم موسیقی آشنا بوده و از علوم متداول بهره مند و شعر فراوان از بر داشته و به علم قرائت مسلط بوده است.

او از کودکی تا پایان عمر رفیق و معاشر و مصاحب حزین لاهیجی بود. [ظاهرا در فتنه افاغنه در حدود سال 1135ق به همدان پناه برده] و در حمله قوای دولت عثمانی به همدان در سال 1136ق به شهادت رسیده است.

از اوست:

شمع با پروانه یار و گل به بلبل آشناست آن گل آتش طبیعت با تغافل آشناست(1)

شیخ علی مشکوة سِدِهی

حاج شیخ علی مشکوة سِدِهی فرزند حاج زین العابدین، عالم فاضل و فقیه عالی مقام معاصر در سال 1319ق در محلّه خوزان سِدِه ماربین [خمینی شهر] متولّد شده و در اصفهان [نزد میرزا ابوالقاسم (حاج آخوند) زفره ای و سیّد آقاجان نوربخش] دروس مقدماتی و ادبیات را تحصیل کرد و [سطوح را نزد حاج شیخ حسینعلی صدیقین و شیخ محمّدحکیم خراسانی آموخت.] همچنین از درس [آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد مرتضی خراسانی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، شیخ احمد حسین آبادی]، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی بهره برد. [سپس به قم رفته و در درس حضرات آیات: حائری یزدی، حجت دهکردی و خوانساری حاضر شد.


1- تذکرة المعاصرین حزین، صص 216-218؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص435؛ تذکره ریاض الشّعراء، ج3، صص 1499-1502.

ص: 516

او جهت تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف مهاجرت نموده و در طی 7 سال اقامت در آن ارض اقدس از درس آیات عظام: آقا ضیاءالدّین عراقی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) و سیّد محسن حکیم بهره گرفت و به اجتهاد نائل آمد و از برخی اساتید خود موفّق به اخذ اجازه گردید.

او پس از مراجعت به اصفهان در مسجد قدسیه به اقامه جماعت و در مدرسه صدر بازار و مدرسه چهارباغ به تدریس فقه و اصول مشغول شد و در اواخر هفته در خمینی شهر به اقامه جماعت و ارشاد مردم و حل مشکلات شرعی آنان پرداخت.]

از آثار او مدرسه علمیه مشکوتیّه در سِدِه می باشد که به امر و اجازه مرحوم آیت اللّه بروجردی بنا فرموده است.

وی در روز سه شنبه 18 ذیقعدة الحرام سال 1410ق [مطابق با 22 خرداد 1369ش[ وفات یافته و در تکیه شهداء اصفهان جنب مزار داماد خود سیّد ابوالحسن شمس آبادی (شهید اصفهانی) مدفون گردید.

[از آثار ایشان تقریرات درس آیات عظام اصفهانی و عراقی و حائری یزدی به جای مانده است.(1) ]

شیخ رضی الدّین علی لالا

شیخ رضی الدّین علی بن سعید بن عبدالجلیل غزنوی جوینی، از بزرگان عرفا [در قرن هفتم هجری] است. گویند: از 164 شیخ خرقه گرفته و در هند صحبت ابوالرّضا بابا رتن جوکی را دریافته، از مریدان شیخ نجم الدّین کبری است در نسب او گویند: عموزاده و یا نوه عموی حکیم سنائی بوده و در سال 643ق وفات یافته [است.]


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 327 و 328؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، صص 196-198؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 93، مورّخ 30 تیر 1369.

ص: 517

برخی مدفن او را در حوالی اصفهان دانسته و گویند قبرش به گنبد لالا مشهور بوده است. در ریحانة الادب گوید: مابین روضه سلطان محمود غزنوی به خاک رفته است.(1) ]

شاردن در سفرنامه خود راجع به اراضی جنوبی رودخانه (تخت فولاد) پس از ذکر تکیه بابا لکات و تکیه و خانقاه میرمعز صوفی و میل شاطران و غیره گوید: در سمت چپ همین برج و میل، مقبره عظیمی زیر گنبد گردی واقع شده است که گنبد لاله خوانده می شود. سپس لاله را به معنی و مفهوم بلند تفسیر می کند و دانشمند محترم جناب آقای محمّد عباسی در پاورقی پس از بیانی گوید: شاید هم که لله باشد.

مرحوم انصاری فوت او را به سال 642 و قبرش را در حوالی اصفهان می نویسد. در ریاض العارفین نیز قبر او را در حوالی اصفهان و مشهور به گنبد لالا می داند. در تذکره غنی گوید: در اصفهان فوت کرد و همانجا مدفون شد. بنابراین گنبدی که شاردن می نویسد مربوط به شیخ رضی الدّین لالا غزنوی و گنبد لالا می باشد نه گنبد لاله یا لَلِه. این شعر از اوست:

هم جان به هزار دل گرفتار تو است هم دل به هزار جان خریدار تو است

اندر طلبت نه خواب دارد نه قرار هرکس که در آرزوی دیدار تو است


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص213؛ ریاض العارفین، ص117؛ ریحانة الادب، ج2، ص317؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص644؛ ریاض السیّاحه، صص 505 و 506؛ تذکرة الشعراء دولتشاه، ص166؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 183 و 184؛ تذکره ریاض الشعراء، ج2، ص818؛ تذکره عرفات العاشقین، ج3، ص1402؛ تاریخ نظم و نثر، ص746؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج2، صص 1013-1016؛ الذریعه، ج9، ص374؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «رضی»، ص501؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص358؛ منتخب اللطایف، ص286.

ص: 518

دکتر سیّد علی میرلوحی*

استاد دکتر سیّد علی میرلوحی فلاورجانی فرزند سیّد سلیمان بن سیّد رضا بن سیّد علی بن سیّد محمّدرضا میرلوحی از علماء، محقّقان و اساتید دانشگاه، در 15 رمضان 1360ق (مطابق با 10 مهر 1320ش) در فلاورجان متولّد شد.

تحصیلات ابتدائی را در دبستان مینوی فلاورجان به پایان رساند. سپس به اصفهان آمد و چندی در مدرسه ناصریه و مدرسه جدّه به تحصیلات حوزوی مشغول شد و از درس علمای عالیقدر آقا سیّد احمد مقدّس، ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، حاج شیخ محمّدحسین فقیه، حاج آقا سیّد حسن امامی، حاج شیخ عباسعلی ادیب، حاج شیخ احمد فیاض، حاج شیخ علی سدهی و حاج شیخ هبت اللّه شریعت هرندی بهره گرفت. چندین سال نیز در قم نزد حضرات آیات ستوده و سبحانی و همچنین حاج شیخ مصطفی اعتمادی ادامه تحصیل داد.

وی در کنار تحصیلات حوزوی، در مدارس جدید ادامه تحصیل داده و دیپلم گرفت و در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران به تحصیل در رشته زبان و ادبیات عرب پرداخت و در سال 1353ش به اخذ درجه دکترا نائل شد. او از سال 1353 تا 1357 در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مشهد به تدریس مشغول بود. پس از آن به دانشگاه اصفهان منتقل شده و در دانشکده زبان های خارجی در گروه زبان و ادبیات عرب تدریس نمود و در سال 1375ش به درجه استادی رسید. او از مؤسسان و رؤسای دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان است. همچنین چندین سال رئیس گروه زبان و ادبیات عرب و مدّتی رئیس دانشکده زبان های خارجی دانشگاه اصفهان بوده و به خاطر فعالیّت های علمی، در سال 1381ش به عنوان استاد نمونه کشور معرفی شده است.

ص: 519

وی علاوه بر تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان استاد راهنما و مشاور دوره کارشناسی ارشد و دکترا به فعالیّت پرداخته است.

آثار و کتاب های زیر از آثار اوست که به چاپ رسیده است.

1. «مختارات من روائع الادب العربی (العصر الاسلامی) 2. تصحیح و تحقیق: «الذریعة الی مکارم الشریعة» راغب اصفهانی3. تصحیح و تحقیق: «الجمان فی تشبیهات القرآن» ابن ناقیا5. ترجمه: «بدیع القرآن» ابن ابی الاصبع6. «صدر شهادت» در ترجمه: «ذکری استشهاد الامام الصدّر»7. «اعراب نهج البلاغه»(1)

علی بن سهل

ابوالحسن علی بن سهل بن محمّد بن ازهر اصفهانی [از عرفاء و متصوفه قرن سوم هجری] عالم عارف زاهد از قدمای مشایخ اصفهان. در عموم تذکره ها نامش به عظمت برده شده است.

از اصحاب صوفی مشهور شیخ محمّد بن یوسف بنّااست و به مرتبه ای رسیده که با جنید بن محمّد بغدادی و اقران او مکاتبه می کرد. از یونس به حبیب بن عبدالقاهر در مدینه اصفهان (شهرستان) و احمد بن مهدی حدیث نقل کرده است.

جماعتی کثیر از علماء و عرفاء در حدیث و عرفان نزد او تلمُّذ نموده اند که از آن جمله است: سلیمان بن احمد طبرانی، قشیری، ممشاد دینوری، ابوبکر محمّد بن عبداللّه طبرانی

او در سال 280ق (و بنا به قول مؤلف «ذکر اخبار اصفهان» سال 307ق) وفات یافته و در قبرستان طوقچی مدفون گردید و از حین فوت تاکنون قبرش مورد توجّه عُبّاد و


1- دست نوشته آقای دکتر میرلوحی (بهار 1370ش) موجود نزد غلامرضا نصراللهی؛ گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 245-250.

ص: 520

زُهّاد بوده، در رحله ابن بطوطه و کشکول شیخ بهائی راجع به مزار او مطالبی است، طالبین مراجعه نمایند.

مرحوم رفیعی مهرآبادی از قول ابونعیم اصفهانی نقل می کند که «یوان» قریه ای بود از دهات اصفهان. بر دروازه اصفهان و قبر علی بن سهل صوفی آنجاست. نویسنده گوید: در کتاب ذکر اخبار اصفهان، در این محل و جای دیگر ذکری از محل قبر علی بن سهل که در قریه یوان قرار دارد، نشده است.

مقبره او در قدیم دارای دستگاه بوده و فعلاً از آن اطاقی بیش نمانده [است.] در سال های اخیر یکی از مشایخ خاکساریه آنجا را خانقاه خود ساخته و بساط ارشاد گسترده است.

فرزندش سهل و برادرزاده اش ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن سهل از عرفاء و محدّثین قرن چهارم هجری هستند که محتمل است در بقعه علی بن سهل دفن شده باشند.(1)

میر سیّد علی خاتون آبادی*

آقا میر سیّد علی بن میر محمّدصادق بن میر محمّدرضا بن میرزا ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی، عالم فاضل ادیب در اواخر دوره قاجاریّه در ماه ذیحجة الحرام 1244ق در اصفهان متولّد شد. در اصفهان نزد جمعی از علماء اعلام از جمله ملاّ حسینعلی تویسرکانی به تحصیل پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و از محضر درس مراجع و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 812-814؛ مزارات اصفهان، صص 322-325؛ ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص14؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 139 و 140؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 259-265؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، صص 394 و 395؛ اصفهان (کتاب جوانان) ، صص 203-205؛ سفرنامه ابن بطوطه، صص 212-215.

ص: 521

مجتهدین عالیقدر شیخ مرتضی انصاری و شیخ محمّدحسین قزوینی بهره گرفت تا عالمی مبرّز و مجتهدی مُسَلَّم گردید. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و به تبلیغ دین و حلّ مشکلات مردم مشغول شد.(1)

وی سرانجام در شب 16 جمادی الاولی 1309ق وفات یافت.(2)

«ترجمه تنبیهات علیه» از تألیفات اوست.

این بیت هم از اوست:

اگر آن شوخ بازاری نبودی کسی را با کسی کاری نبودی(3)

علی صفار*

علی بن صدرالدّین صفّار، از اساتید هنر کاشی کاری در قرن نهم هجری است. وی کاشی کاری مسجد جامع ورزنه را در سال 884ق انجام داده است.(4)

میر سیّد علی شوشتری*

میر سیّد علی بن محمّدطاهر بن محمّدشاه تستری (شوشتری) ، عالم فاضل و عابد صالح. از علمای قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از علماء خصوصا حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی تحصیل کرده بود.

او حدود سال 1299ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد. برای او کراماتی ذکر کرده اند.(5)


1- مکارم الآثار، ج4، ص1210.
2- تراجم الرّجال، ج1، ص386.
3- تذکره شاعران فارسی سرا، ص205.
4- اصفهان در دوره جانشینان تیمور، ص18.
5- الکرام البرره: مخطوط.

ص: 522

دکتر علی پزشکی نجف آبادی*

دکتر علی پزشکی فرزند عباس (معروف به «ملاّ عباس حکیم») از شعراء و اطبّاء معاصر. در سال 1288ش در نجف آباد متولّد شد. پدرش از اطبّاء قدیمی آنجا بود. خود او تحصیلاتش را تا اخذ دکترای پزشکی ادامه داد و در زادگاه خود به طبابت پرداخت. مدّتی رئیس بهداری نجف آباد و زمانی رئیس درمانگاه امین اصفهان بود. گاهی به اقتضای حال شعر می سرود. این دو بیت از اوست:

عمری اندر طلب راحت مردم بودیم رنج بردیم و نمودیم علاج دل ریش

خدمت خلق چو کردی تو پزشکی همه عمر در دل خاک نداری به دل خود تشویش(1)

علی قیام اصفهانی

علی غفورزاده ورنوسفادرانی متخلّص به «قیام» فرزند حاج عباس، شاعر و ادیب معاصر در [آذرماه] 1306ش در محلّه «زاغ آباد» ورنوسفادران سِدِه [خمینی شهر فعلی[ ماربین متولّد شده، تحصیلات ابتدائی را در [دبستان اسلامی] سده [و دوره متوسطه را در آموزشگاه های شبانه اصفهان] به پایان رسانیده و بعدا در کارخانجات اصفهان وارد کار شد. [در کودکی لب به سرودن شعر گشوده و] در انجمن های ادبی پروانه و کمال [و سعدی و صائب] شرکت می کرده است. او شاعری عارف مسلک بوده و برخی از اشعارش در مجلات و روزنامه های اصفهان به چاپ می رسید. [قیام در آذرماه 1372ش در اصفهان وفات یافته و در صحن امامزاده سیّد محمّد خمینی شهر مدفون


1- دیباچه دیار نون، ص159؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص137.

ص: 523

شد. برادرش حاج احمد غفورزاده (طلائی) جهت او مرثیه ای سروده و مادّه تاریخ آن چنین است:

چو شد آزاد از بند قفس روح قیام ما «طلائی» خواست با شمسی کند تاریخ او انشا

«قیام» آورد سر در جمع و خود تاریخ خود گفتا: «قیام آسوده شد از دست این دنیا و مافیها»

1372=100+1272

و استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) نیز سروده است:

«قیام کرد اجل ناگهان بمرگ قیام که بود ادیب و محب علی بنام علی»]

1372

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «صبح امید قیام» مطبوع2. «نوروز و جمشید» مطبوع3. «قیام علی»4. «قیام حسین» مطبوع5. «سرود کوهستان» (دو بیتی به لهجه محلّی) مطبوع6. «دیوان اشعار» متجاوز از سه هزار بیت7. «درس زندگی و ترانه های دل» یا «غوغای عشق»8. «کلمات قصار و منشات»9. «باشکوه ترین روز تاریخ» به نظم و نثر10. «آسمان و زمین» مثنوی، مطبوع 11. «شاهکار قیام»(1)

از اوست:

[دلبرا در آتش عشق تو می سوزم هنوز شمع شد خاموش و من شمع شب افروزم هنوز


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 382 و 383؛ صبح امید، صص 129 و 130؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 276 به تاریخ 17 آذر 1372، ص3.

ص: 524

سرد شد بزم جهان خورشید افتاد از شرار بی وفا من در تب عشق تو می سوزم هنوز]

علی مظاهری

علی مظاهری کَروَنی متخلّص به «مظاهر» فرزند عباسقلی، شاعر و ادیب معاصر در سال 1303ش در «تیران» از توابع ناحیه کرون (به فتح کاف و واو) اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل در مکتب خانه در 10 سالگی به همراه پدر به اصفهان آمده و روزها به کار و فعالیّت و شب ها به تحصیل پرداخت و [در 18 سالگی] به استخدام اداره آموزش و پرورش درآمده و به عنوان آموزگار [در روستای نهضت آباد (شاهدان) ] تدریس کرد. [سپس به خمینی شهر انتقال یافته و با دریافت مدرک دیپلم ششم ادبی، در دبیرستان های آن شهر به تدریس مشغول شد. چند سال بعد به اصفهان منتقل و به تدریس ادامه داد. در سال 1343 به تحصیل در دانشسرای عالی تهران مشغول شد و لیسانس گرفت. او پس از سال ها تدریس در سال 1369ش بازنشسته شد و در کنار تدریس در دبیرستان ها، در مراکز تربیت معلم و دانشگاه های آزاد اسلامی نجف آباد و خوراسکان و دانشسراها و مراکز آموزش عالی و ضمن خدمت فرهنگیان به تدریس پرداخت.] از 20 سالگی لب به سرودن اشعار گشوده و در انجمن ادبی شیدا و سپس انجمن کمال شرکت کرد. [و از محضر اساتیدی چون میرزا عباس خان شیدا، محمّدحسین صغیر اصفهانی، عبدالکریم بصیری، محمّدرضا شمشیری (شکیب) ، حسن بهنیا (متین) و جعفر نوا در زمینه شعر و ادب بهره گرفت. از اشعار دوره جوانی او در مجموعه ای با عنوان «این لحظه ها» در سال 1349ش به چاپ رسیده و باقی اشعار او هنوز چاپ نشده است. وی سرانجام در 24 اردیبهشت 1387ش وفات یافته و در قطعه هنرمندان در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد. [استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی

ص: 525

(برنا) ضمن مرثیه ای که برای او سروده، مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:

رقم کرد «برنا» به شمسی وفاتش: «مظاهر ادیب نکوطبع ما کو»]

1387

از اوست:

ما پرتو جمال تو در خواب دیده ایم مهتاب را در آینه آب دیده ایم

با سایه دو زلف چلیپا بر ابرویت نقش صلیب در دل محراب دیده ایم

با زلف و روی خنده دندان نمای تو شاخ شکوفه در شب مهتاب دیده ایم(1) ]

میرزا علی خان مستوفی خزانه

میرزا علی خان مستوفی خزانه فرزند عبدالباقی نواب اصفهانی از میرزاهای چهارسو شیرازی ها [در اصفهان.] فاضل و ادیب بوده و در دستگاه ظل السّلطان اهمّیتی داشته و در شب 17 جمادی الثّانیه سال 1309ق به شرحی که مرحوم انصاری در تاریخ اصفهان و ری در وقایع سال مزبور می نویسد مسموما فوت شده است. در شب فوت او «میرزا حبیب اللّه مشیر انصاری، حاج میرزا حسن شیخ الاسلام و میرزا محمّدخان امین الدّوله نیز مسموما وفات یافتند.(2)

از آثار او: 1. «احسن التواریخ» در ترجمه تاریخ سلاطین آل عثمان تألیف: محمّد فریدبیک که در 1332ق در طهران به طبع رسیده است.(3) 2. «هدیه رمضان» ترجمه از کتابی از: امین ارسلان مصری در سال 1307ق در طهران به طبع رسیده است.(4)


1- تذکره شعرای استان اصفهان، صص 722 و 723؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 454-456؛ این لحظه ها: مقدمه؛ بزم ادب، ص342؛ گلشن نام آوران، صص 236-242.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص814.
3- تذکرة الاطیاب، ص10.
4- الذریعه، ج25، ص209.

ص: 526

مشارٌ الیه جدّ دانشمند شاعر و طبیب فاضل دکتر عبدالباقی نواب فرزند میرزا محمّدرضا بن میرزا عبدالباقی نواب (مستوفی خزانه) است.

سیّد علی بدیع زادگان (هور)

میر سیّد علی بدیع زادگان متخلّص به «هور» فرزند حاج میرزا عبدالحسین، شاعر و ادیب معاصر. او نواده دختری عالم جلیل حاج میرزا بدیع درب امامی است. در 5 مرداد 1291ش (برابر با رمضان 1330ق) در اصفهان متولّد گردیده و تا سال 1309ش در مدارس جدید تحصیل کرد و بعدا به جهت تأمین معاش به کارخانه وطن رفته و مکانیسین ماشین آلات بافندگی شد و سپس در کارخانه زاینده رود به کار خود ادامه داد. او در ضمن کار روزانه، به تکمیل تحصیلات خویش همت گماشته و سه زبان عربی، فرانسه و آلمانی را فراگرفت. دارای طبع شعر بوده و در کلیه فنون شعر قادر است. مادّه تاریخ را به خوبی می سروده و 28 قصیده تاریخیّه ساخته که تمام مصرع های آن دارای مادّه تاریخ است. وی سرانجام در 5 شوال 1387ق وفات یافته و در ایوان بقعه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ فوتش این مصرع است:

«هور منزل نمود در مینو»

از آثارش جزوه کوچکی به نام «تحفة المسلمین» به طبع رسیده است. [دیوان اشعار او با عنوان «فراتر از شعر» به کوشش دکتر محمّد تویسرکانی در سال 1358ش به چاپ رسیده است.(1) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص540؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص352؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99.

ص: 527

علی سمنجانی

ابوالحسن علی بن عبدالرّحمان بن محمّد سمنجانی [از دانشمندان و زهّاد قرن ششم هجری] «عالم فاضل، حسن السیره، کثیر العبادة، دائم التلاوة» [ساکن اصفهان بوده و] به سال 552ق در اصفهان وفات یافت.(1)

در بخارا از ابوعلی سهل ابیوردی فقه آموخته است و ابوالصّفا ثامر بن سعد بن ثامر بن علی کرجی بلدی از او استماع حدیث کرده است. سمنجانی یکی از فقهای شافعیّه بوده است.(2)

علی اصفهانی

ابوطالب علی بن عبدالرّزاق بن محمّد صغیر اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] از: ابوطاهر محمّد بن احمد بن محمّد بن عبدالرّحیم کاتب استماع حدیث کرده و در سال 508ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است. فوت او در روز یکشنبه 20 جمادی الاولی سال 515ق [واقع شد.(3) ]

دکتر علی عبدالرسولی

دکتر علی عبدالرسولی متخلّص به «ثابت» فرزند ملاّ عبدالرسول فیروزکوهی مازندرانی، ادیب دانشمند و محقّق. در حدود 1298ق متولّد و نزد اساتید معروف تحصیل کرده بود. از دانشمندان و ادباء و شعراء مشهور است. وی علاوه بر تسلط در


1- معجم البلدان، ج3، ص252.
2- التّحبیر، ج1، ص151.
3- التّحبیر، ج1، ص572.

ص: 528

علوم عقلی و نقلی خطوط ثلث و شکسته و نسخ را در کمال خوبی و استادی می نوشته و شعر نیکو می گفته است. او در شب جمعه 4 شعبان سال 1362ق در ضمن مسافرت به اصفهان وفات یافته در تکیه سیّد العراقین مدفون گردید.

کتب زیر از اوست:

1. تصحیح «دیوان ادیب نیشابوری»2. تصحیح «دیوان خاقانی»3. تصحیح «دیوان فرّخی»4. «ترجمه رساله شطرنجیه» [از آثار پدرش، مطبوع]5. «دیوان اشعار» و غیره.(1)

[علی عبدالرسولی علاوه بر پدر، از معلومات اساتیدی چون حاج شیخ مسیح طالقانی، سیّد عبدالکریم لاهیجی، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا عبداللّه ریاضی و سیّد احمد پیشاوری (ادیب پیشاوری) (که حدود 34 سال ملازم و مصاحب او بود) بهره گرفت و خط را نزد سیّد محمّد بقاء اصفهانی (شرف المعالی) مشق کرد و در صرف و نحو، لغت، معانی و بیان و عروض و قافیه، مهارت فراوانی یافت. او در سال 1314ش رساله ای در باب عرفان و تصوف نگاشت و از دانشگاه تهران به اخذ دکترا و مقام استادی نائل گردید. شعر را در کمال استادی می سرود. در غزل پیرو سبک سعدی و در قصیده متمایل به سبک فرّخی سیستانی بود. از نمونه خطوط زیبای وی خطوط «شرح زیارت عاشورا» تألیف پدرش است که به خط او در تهران به چاپ رسیده است. او بسیاری از دیوان های شعرای متقدّم همچون: منوچهری، عنصری، سروش اصفهانی، میرزا ابوالحسن جلوه، ملک شعراء صبای کاشانی، ارزقی هروی و حکیم قطران تبریزی را تصحیح نمود. همچنین مثنوی رزمی حماسی «قیصرنامه» ادیب پیشاوری را به خط زیبای خود کتابت کرده که میکروفیلم آن در کتابخانه مجلس شورای ملّی به شماره 145 موجود است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص133؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص687؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص144؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص109.

ص: 529

از اوست:

آن شب که بی تو باشم شامم سحر ندارد بویی ز صبح وصلت بر من گذر ندارد

از سوز ناله ام تن، چون موی شد به زاری دردا که ناله من در تو اثر ندارد(1) ]

حاج میر سیّد علی بروجردی

حاج میر سیّد علی بن سیّد عبدالکریم بروجردی بن سیّد علی بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالکریم بن سیّد مراد طباطبائی اصفهانی، عالم فاضل کامل [از علمای اواخر دوره قاجاریه] در اصفهان متولّد گردیده و هم در این شهر و نجف تحصیل نمود. مرجع امورات شرعیّه و پشت و پناه مردم بود و در مسجد درب کوشک اقامه جماعت می نمود. از شاگردان حاج ملاّ اسداللّه بروجردی و حاج محمّدجعفر آباده ای و آقا محمّدمهدی کلباسی و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی بوده و در شب شنبه 10 ربیع الاوّل سال 1306ق وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش این است:

رحمت حق از پی تاریخ گفت: «انّ لدنیا لعلی عظیم»

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «اصول فقه» 2. «شرح هدایه» شیخ حر عاملی که هنوز به طبع نرسیده است.(2)


1- شرح مجموعه گل، صص 440-457 و بنگرید به: آینه دار طلعت یار، صص 578 و 579؛ گلزار معانی، صص 205-215؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج2، صص 953-958؛ شرح حال رجال ایران، ج3، ص163؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج4، ص308.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص90؛ تاریخچه شهر سامرا، ص115؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص815؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص111؛ بیان المفاخر، ج2، ص264؛ الذریعه، ج2، ص207؛ اعیان الشیعه، ج41، ص310؛ الکرام البرره، ج2، ص823؛ نقباء البشر، ج4، ص1470؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص141؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، ص167.

ص: 530

ملاّ علی گرگابی (ذرّه)

ملاّ علی خان گُرگابی فرزند عبدالکریم، از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در سال 1296ق در قریه «گُرگاب» از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد شده و در مولد خویش و اصفهان مدّت زمانی به کسب علوم و فضایل اشتغال جسته، سپس به مولد خویش مراجعت نمود. او تا آخر عمر گاهی در ده و گاهی در شهر بود. بالاخره در سال 1372ق در اصفهان وفات یافته، در قبرستان تخت فولاد مدفون گردید. گاهی شعر می سرود و در آن اشعار «ذرّه» تخلّص می نمود.

از اوست:

ای طُرّه روی تو یکی روم و یکی زنگ چشمت ز میان تیر کشیده ز پی جنگ

روی تو به صلح است ولی چشم سیاهت جلاد صفت بسته پی قتل، میان تنگ(1)

علی ابهری اصفهانی

ابوالحسن علی بن عبداللّه بن احمد بن جابر ابهری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری حدیث نقل می کند و احمد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص201.

ص: 531

بن فضل مقری از او استماع حدیث کرده است.(1)

علی خطیبی اصفهانی

علی بن عبداللّه خطیبی اصفهانی فقیه [از فقهاء و محدّثین عامّه اصفهان است.] در کتاب «فوائد البهیه» در تراجم حنفیه در ضمن شرح حال عبدالجبّار بن عبدالکریم خوارزمی رازی گوید: در خدمت علی بن عبداللّه در اصفهان تحصیل فقه کرده است.(2)

استاد علی منشئی*

استاد علی مُنشِئی فرزند استاد عبدالمجید، از معماران چیره دست معاصر اصفهان. در سال 1287ش در اصفهان متولّد شد. در نوجوانی نزد پدر و عموهایش فنون بنّایی و معماری سنتی اصفهان را فراگرفت و از سال 1309ش به همکاری با اداره عتیقه جات کشور پرداخت. او در طراحی، اجراء، مهاربندی، شبکه کاری و گره چینی مهارتی به سزا داشت. و سرانجام در سال 1349ش در اصفهان درگذشت. دو پسرش استاد رضا منشئی و مهندس محمود منشئی نزد پدر به یادگیری این هنر پرداخته و در مرمت ابنیه تاریخی کشور منشاء خدماتی شده اند.

استاد علی منشئی آثار ارزنده ای از مرمت و احیاء آثار تاریخی از خود به جای گذاشت از جمله: مرمّت سردر ورودی مسجد جامع، کتیبه گریو گنبد مسجد امام، صفه شاگرد در مسجد جامع، سقف و ستون های عالی قاپو، مهاربندی و استحکام بخشی تالار تیموری، عمارت هشت بهشت همگی در اصفهان و گنبد اصلی مجموعه برسیان (در براآن اصفهان) و قلعه مخصوص چادگان. همچنین در زمینه شبکه کاری، پنجره های مشبک زیادی را طراحی و در حرم امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس نصب نمود.(3)


1- معجم البلدان، ج1، ص84.
2- فوائد البهیه، ص15.
3- معماران و مرمت گران سنتی اصفهان، صص 173-176.

ص: 532

میرزا علی رجاء اصفهانی

میرزا علی خلیلیان متخلّص به «رجاء» فرزند عبدالمحمود شاعر ادیب معاصر در سال 1317ق در اصفهان متولّد شده و پس از مدّتی تحصیل به بافندگی مشغول شد. از جوانی لب به گفتن شعر گشوده و در انجمن های ادبی اصفهان مانند شیدا، ادیب فرهمند، پروانه و کمال شرکت می کرده است.

او شاعری خوش ذوق و باقریحه و متدیّن و عارف بوده و عاقبت در ذیقعده 1411ق (برابر با اردیبهشت 1370ش) وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.

[مادّه تاریخ فوتش را «محور اصفهانی» ضمن مرثیه ای گوید:

عارفی خواست وفاتش چو به شمسی گفتم: «بود در جمع از اخلاص و وفا یار ادب»

1370شمسی

این کتاب ها مجموعه اشعار چاپ شده اوست:

1. «اندرزنامه»2. «دیوان رجاء»3. «مناقب الائمه». همچنین قسمتی از اشعار رجاء به ضمیمه «دیوان گلزار» به چاپ رسیده است.

این شعر از اوست:

یوسفا خوارتر از این به عزیزان منگر که تو در اوج جلالی و من اندر چاهم

نرسد دست تمنّا به تو ای نخل بلند سر فرود آر و بده بوسه که من کوتاهم(1) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 204 و 205؛ مزارات اصفهان، ص131؛ بزم ادب، ص332؛ دیوان محور اصفهانی، ص365.

ص: 533

سیّد علی جزائری

سیّد علی بن عزیزاللّه موسوی جزائری [از فضلاء عصر صفویّه] در تاریخ چهارشنبه 20 ربیع الثّانی 1101ق «شرح شواهد ابن ناظم» تألیف: سیّد محمّد بن علی عاملی را به خط نستعلیق در اصفهان نوشته است. این نسخه به شماره 7429 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

عمادالدّین علی استرآبادی

عمادالدّین علی بن عمادالدّین علی بن نجم الدین محمود شریف استرآبادی [از دانایان به قرائت و تجوید در قرن دهم هجری و ساکن اصفهان بوده از عزالدّین حسین بن عبدالصمد عاملی حارثی (پدر شیخ بهائی و ملاّ عبداللّه شوشتری شهید روایت نموده است و خود او برای سالک الدین محمّد یزدی در سال 988ق در یزد اجازه نوشته است.(2) ] کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اصول قرائت ابن عامر» 2. «اصول قرائت کسائی» 3. «اصول قرائت حمزه» [تألیف در] دهه سوم ماه دهم سال 955ق4. «اصول قرائت ابن عمرو» [تألیف در[ جمعه 22 شعبان 954ق در اصفهان5. «اصول قرائت ابن کثیر» [تألیف در] 6 رمضان 954ق در اصفهان که با برخی مطالب دیگر که ظاهرا از اوست ضمن مجموعه ای نزد آقا حاج سیّد ابوالفضل سعید ریحان یزدی موجود است و میکروفیلم آن به شماره 2475 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران نگهداری می شود.(3)


1- فهرست مرعشی، ج19، ص240.
2- احیاء الداثر، ص145.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص700.

ص: 534

علی اصفهانی

علی بن علی اصفهانی [از کاتبان قرن دهم هجری] در دهه سوم صفر سال 995ق نسخه ای از «اربعین» شیخ بهائی را به خط نسخ درشت نوشته و شیخ بهائی با خط نستعلیق خویش در تاریخ 9 ربیع الاوّل 995ق در اصفهان نوشته است که برادرم کمال الدّین ابوتراب عبدالصّمد عاملی این «اربعین» را نزد من خوانده است. و سپس برای او اجازه روایت نوشته است. نسخه به شماره 686 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

علی بن علی اصفهانی نسخه دیگری از «اربعین» شیخ بهائی را به خط نسخ نوشته که به شماره 4672 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)

غیاث الدّین علی امیران اصفهانی

غیاث الدّین علی بن علی امیران حسینی اصفهانی، از فضلای قرن نهم هجری است در بدخشان ساکن بوده(3) [و در علوم زمان خود خصوصا ریاضیات، هندسه، نجوم و حکمت مهارتی به سزا داشته است. سال وفاتش به دست نیامد امّا ظاهرا تا آخرین سال های قرن نهم زنده بوده است.]

وی را کتب چندی است که از آن جمله است:

(4) «خلاصة التّنجیم و برهان التّقویم» که نسخه ای از آن ضمن مجموعه 1997 به


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1067.
2- فهرست مجلس، ج13، ص55.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 814 و 815؛ سبک شناسی، ج3، ص221؛ تاریخ نظم و نثر، ص261؛ تاریخ تشیع اصفهان، ص338.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج5، ص1067.

ص: 535

شماره 46 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1) 2. «دانشنامه جهان» که معروف ترین تألیف اوست و در سال 879ق آن را در حکمت طبیعی در ده فصل و خاتمه به نام سلطان محمود بن ابوسعید بهادرخان بن میرانشاه بن امیرتیمور گورکانی تألیف نموده است. نسخه ای از آن ضمن مجموعه شماره 565 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2) [نسخه های این کتاب فراوان است و در سال 1291ق در هندوستان هم چاپ سنگی شده است.] 3. «قوانین» = «قواعد نجوم» = «سی و شش باب» که در سال 869ق تألیف شده و نسخه ضمن مجموعه شماره 662 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)

[غیر از آثار فوق کتب زیر نیز از تألیفات غیاث الدّین علی امیران اصفهانی است: 4. «آثار حروفی»5. «اسرار الحروف»6. «بازنامه»7. «تدبیرنامه انفس و آفاق»8. «درّة المساحه»9. «مقصد اشیاء وفقی در تحصیل مرام رتقی و فتقی»10. «نزهة الصّنایع»(4) ]

علی سیچانی

علی بن آقاعلی سیچانی اصفهانی [از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در دهم شعبان 1241ق کتابت نسخه ای از کتاب «روضة الانوار» تألیف: شرف الدّین حاج حسن بن محمّد یزدی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1092ق


1- فهرست دانشگاه طهران، ج8، ص617.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص311.
3- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص455.
4- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.

ص: 536

در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

علی اصفهانی*

شیخ ابوالقاسم علی بن محمّد بن بهدل اصفهانی، از دانشمندان اصفهان و ظاهرا شیعه امامی است. در آخر کتاب «الاثنی عشریه» تألیف: سیّد محمّد بن محمّد بن حسن حسینی عاملی از یکی از تألیفات او «تحفة الکبرا فی معجم الشّعراء» برخی از اشعار او در مناجات را نقل کرده است.(2)

حاج میرزا علی آقا شیرازی

حاج میرزا علی آقا شیرازی فرزند حاج علی اکبر بن حاج قاسم، عالم فاضل زاهد عابد، ادیب کامل و طبیب ماهر. از نوادر زمان و مفاخر علمی و عملی اصفهان به شمار می رفت. در زهد و تقوا وحید و یگانه بود.

در شعبان 1294ق متولّد و در نزد جمعی کثیر از فضلاء تحصیل نمود که از آن جمله است: شیخ عبدالحسین محلاّتی، حاج آقاحسین بروجردی (در موقع تحصیل در اصفهان) ، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند کاشی و حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی و در نجف از محضر شیخ الشریعه اصفهانی و آقا سیّد محمّدکاظم یزدی و آخوند خراسانی و غیره استفاده ها برد. او پس از مراجعت به اصفهان سال ها به شغل تجارت مشغول بود. سپس مدّتی طبابت می فرمود. پس از آن ترک تجارت و طب گفته و جهت ارشاد مردم به منبر رفته و به مداوای روحی مردم پرداخت.

واعظی بود شیرین بیان و متکلّمی فصیح اللّسان. منابرش شامل مواعظ شافیه و


1- فهرست مرعشی، ج3، ص270.
2- ریاض العلماء، ج4، ص191.

ص: 537

نصایح کافیه از حدیث و اخبار و تفسیر و تاریخ بود. در مدرسه صدر اصفهان [و در قم[ ادبیات و نهج البلاغه و تفسیر می فرمود و عدّه ای از طلاّب از محضرش مستفید می شدند.

در شب 24 جمادی الاولی 1375ق وفات یافته، جنازه با احترامات لازم به قم منتقل گردیده و در مقبره شیخان مدفون گردید.

از آثارش تصحیح و مقابله قسمتی از تفسیر «تبیان» شیخ طوسی است که به طبع رسیده است.

پدرش از تجّار و فضلاء بوده و در نجف نزد مولی محمّدحسین کاظمینی تحصیل نموده و کتابی در شرح چهل حدیث در فضیلت صلوات بر پیغمبر و آل او نوشته و در سال 1305ق وفات یافته است.(1)

علی رونق شهرضائی

علی پروین متخلّص به «رونق» فرزند حاجی علی اکبر آقاسی شاعر و ادیب معاصر در سال 1327ق در شهرضا متولّد شده و در موطن خویش کسب علم و دانش کرده و مخصوصا از خدمت آقای شیخ محمّدعلی زاهد که از فضلای عصر خود بود درکِ فیوضات نموده و مدّتی در اداره دارایی و از آن پس در اداره ارتش مشغول کار بود. و عاقبت به یزد منتقل شد. [وی مردی خوش مشرب و ملایم طبع بود. اشعارش گیرا و روان است. وی در سال 1356ش وفات یافت.] این بیت از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 816 و 817؛ سیری در نهج البلاغه، (چ 1354ش) ، صص 9-11؛ زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقائی، صص 140-143؛ الذریعه، ج13، ص70؛ طبیب جسم و جان: اغلب صفحات؛ نقباء البشر، ج4، صص 1305 و 1388؛ تربت پاکان قم، ج2، صص 453-457.

ص: 538

گر زنی شانه بر آن طّره خم در خم خویش آنچه هستند در این سلسله آزاد کنی(1)

سیّد علی رفیعی پور علویجه

سیّد علی حسینی رفیعی پور علوی متخلّص به «دلشده» فرزند سیّد محمّدعلی بن سیّد زین العابدین حسینی علویجه ای اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر معاصر در 6 جمادی الاولی 1333ق. در قریه علویجه از دهستان عربستان اصفهان متولّد شده و در مولد خویش و اصفهان مشغول تحصیل علوم قدیمه گردیده [و نزد شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی و شیخ محمود مفید تحصیل کرد. مدّتی هم در قم به تحصیل مشغول بود و سرانجام در پاییز سال 1353ش (سال 1394ق) وفات یافت و در جوار مرقد سیّد شمس الدّین محمّد در علویجه مدفون شد.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «انبان» در 2 مُجَلَّد، کشکول مانند که نسخه ای از آن در کتابخانه حضرت عبدالعظیم شهرری وجود دارد.2. «همیان» در دو مجلّد، در متفرقات3. «الیواقیت البهیّه» در شرح احادیث نبویّه در شرح چهل حدیث4. «ملتقطات البحار» در شرح کلمات قصار در شرح 110 کلمه از کلمات حضرت امیر علیه السلام بعد چهار کلمه دیگر به آن اضافه شده است. [5. «ارمغان طوس»6. «زورق سیمین»7. «فلک مشحون» (کشکول) ]

گاهی به مقتضای حال شعر می سروده است. این شعر از اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 223 و 224؛ تاریخ شهرضا (ویرایش دوم) ، ص366.

ص: 539

خاک پای تو سر تاجوَری نیست که نیست بنده ات خسرو زرّین کمری نیست که نیست

از دو گیسوی تو بر گردن جانهاست کمند بسته قید تو اهل نظری نیست که نیست(1)

ملاّ علی جاوید مازندرانی

ملاّ علی ساروی مازندرانی متخلّص به «جاوید» [فرزند ملاّ محمّدعلی از شعرای قرن یازدهم هجری. نسب او به بلال حبشی از صحابه مشهور رسول خدا صلی الله علیه و آله باز می گردد. در ساری متولّد شده و جهت تحصیل به مشهد مقدّس رفت. [عاقبت به اصفهان آمده و در سال 1070ق وفات یافت و در بقعه محمّدعلی بیگ ناظر در مزار بابارکن الدّین [تخت فولاد] اصفهان مدفون شد.

ابتدا «دانش» تخلّص داشته و سپس آن را به «جاوید» تغییر داد.(2) [در شعر و ادب خصوصا سرودن قصیده و غزل و طرح معما مهارت داشت. این شعر از اوست:

گذشتن از لبِ میگون به وقت سبزه خط چنان بود که کسی توبه در بهار کند]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 197 و 198؛ آئینه اهل قلم، ص28؛ الذریعه، ج25، ص244؛ فهرست کتابخانه حضرت عبدالعظیم، ج1، ص66.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص530؛ قصص الخاقانی، ج2، صص 147 و 148؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص211؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص596؛ الذریعه، ج9، ص191؛ تذکره غنی، ص35؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «علی مازندرانی»، ص256؛ ریحانة الادب، ج2، ص211؛ تذکره ریاض الشعراء، ج1، ص533.

ص: 540

علی خدائی*

علی خدائی فرزند محمّدعلی، از داستان نویسان معاصر اصفهان در روز 13 فروردین1337ش در تهران متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان روش نو و متوسطه تا سیکل اوّل را در دبیرستان البرز در تهران و تا دیپلم را در دبیرستان حکیم سنائی در اصفهان سپری کرد. سپس در رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه اصفهان ادامه تحصیل داده و به اخذ لیسانس نائل شد.

او پس از مهاجرت خانواده به اصفهان و ادامه تحصیل در این شهر بنا به تشویق استاد محمّدعلی موسوی فریدنی داستان نویسی را آغاز کرد و اولین داستان او چند سال بعد در مجلّه مفید با عنوان «از میان شیشه، از میان مه» به چاپ رسید. از مجموعه داستان های او تاکنون کتاب های زیر به چاپ رسیده است:

1. «از میان شیشه، از میان مه»2. «تمام زمستان مرا گرم کن»3. «کتاب آذر»

تعدادی از داستان های او در نشریات: مفید، دنیای سخن، فصلنامه زنده رود، دوران، عصر پنج شنبه و روزنامه های نشاط، خرداد، نوروز و شرق به چاپ رسیده و برخی نیز هنوز چاپ نشده اند. همچنین کتاب «خاطرات اصفهان» از وی آماده چاپ است.

آقای خدائی علاوه بر داستان نویسی، در داوری برخی جشنواره های ادبی و نگارش فیلمنامه و گفتار فیلم مستند برای صدا و سیما نیز فعالیّت داشته است.(1)


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای علی خدائی در مرداد ماه 1388.

ص: 541

علی فُرسانی اصفهانی

ابوالحسن علی بن عمر بن عبدالعزیز بن عمران فُرسانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از ابوجعفر محمّد بن سهل بن صباح معدّل و یحیی ذراع حدیث شنیده و در مجالس بیان و ضبط حدیث در اصفهان شرکت می نموده و بعد از سال 270ق وفات یافته است. ابن مردویه در تاریخ (اصفهان) خود از او حدیث نقل کرده است.(1)

معین الدّین علی اصفهانی

معین الدّین علی بن عنایت اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در روز سه شنبه 27 ربیع الثّانی 1044ق از کتابت نسخه «مصباح المتهجّد» به خط نسخ فراغت حاصل نموده است. نسخ به شماره 2353 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود می باشد.(2)

آقاعلی عشرتی فروشانی

آقاعلی بن عین علی فروشانی اصفهانی، شاعر ادیب و فاضل، از سخنوران قرن یازدهم هجری. از اهالی قریه «فروشان» از توابع سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] بود. در اصفهان نزد ملاّ حسنعلی شوشتری فقه و حدیث و نزد حکیم شفائی طب را آموخته و سپس به هند رفته و چندی در خدمت نواب میرزا رستم بود. عاقبت به ایران بازگشته در مشهد مقدس ساکن شده و همانجا وفات یافت. در شعر صاحب قریحه بوده و شعرش


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص21؛ معجم البلدان، ج4، ص249.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج9، ص961.

ص: 542

خالی از لطف نبود. «عشرتی» تخلّص داشت. از اوست:

ایّام ریخت در قدح ما ستم کشان خونی که حسن او به دل آفتاب کرد(1)

علی معدانی اصفهانی*

علی بن فتح اللّه معدانی انصاری اصفهانی معروف به «صابری»، از کاتبان گمنام قرن نهم هجری است. او کتاب «شفاء» ابوعلی سینا را در سال 871ق به خط نستعلیق کتابت کرده است که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2) کتاب «مناظرة اللیل و النهار» هم از تألیفات اوست که در موزه کتابخانه دانشگاه استانبول در ترکیه موجود است.(3)

میر سیّد علی حسینی مشهدی

میر سیّد علی بن میر قاسم حسینی مشهدی [از کاتبان و فضلاء قرن یازدهم هجری] در پنج شنبه 17 ذی الحجه 1079ق کتابت نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در اصفهان به پایان رسانیده است. در این کتاب اجازه علاّمه مجلسی جهت خان محمّد به تاریخ اواخر جمادی الثّانی 1071ق و اجازه مولی عبداللّه، برادر علاّمه مجلسی جهت همین خان محمّد به تاریخ اواخر ربیع الثّانی 1071ق موجود است. نسخه به شماره 2304 در


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص480؛ تذکره منتخب اللطایف، ص458؛ ریحانة الادب، ج4، ص139؛ الذریعه، ج9، ص721؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص371؛ خمینی شهر، ص358؛ تذکره ریاض الشعراء، ج3، ص1491؛ سفینه خوشگو، صص 470 و 471؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج2، ص123.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص485 و ج4، ص1123؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص99.
3- فهرست دانشگاه استانبول، ص241.

ص: 543

کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود می باشد.(1)

باتوجّه به سال اجازه و تاریخ ختم کتابت نسخه به نظر می رسد که تاریخ کتابت مربوط به تکمیل و تتمیم کتاب می باشد، نه اصل کتابت. فَتَدَبِّر

میرزا علی قمشه ای شمس آبادی

حاج میرزا علی قمشه ای شمس آبادی فرزند ملاّ قاسم، واعظ صالح، زاهد عابد، از اعقاب دختری عالم جلیل میرزا حیدرعلی مجلسی [و از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] است.

در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصا شیخ محمّدتقی آقانجفی تحصیل نمود و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول شد.

وی سرانجام در جمعه 18 ذی الحجة الحرام سال 1370ق به سن متجاوز از 80 سالگی وفات یافته و در بقعه میرزا ابوالحسن درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

شیخ علی مسکنانی*

شیخ علی بن قاسم مسکنانی اصفهانی، فقیه اصولی، عالم فاضل از علمای قرن دوازدهم هجری. از اهالی قریه «مسکنان» (که آن را «مشکنان» می گویند) از روستاهای کوهپایه اصفهان بوده است(3) و این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «حاشیه معالم الاصول»، که به شماره 5463 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی


1- فهرست مرعشی، ج6، ص288.
2- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، صص 369 و 370؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87؛ بوستان فضیلت، صص 189 و 190.
3- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطّی.

ص: 544

در قم موجود است.(1) 2. «زبدة الاذکار» در ادعیه، به عربی، که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم وجود دارد.(2) 3. «منتخب الصنایع فی شرح مفاتیح الشرایع» که در سال های 1184 تا 1186ق، تألیف شده است و به شماره 5463 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)

علی شیخ الاسلام*

استاد علی شیخ الاسلام فرزند کمال بن احمد بن حسن بن میرزا عبداللّه بن میرزا محمّدرحیم (دوم) بن میرزا مرتضی بن میرزا عبدالمطلب بن میراز محمّدرحیم (اوّل) شیخ الاسلام بن میرزا محمّدجعفر شریف سبزواری بن ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری.

از هنرمندان توانای معاصر در سوم بهمن 1309ش در اصفهان متولّد شد. وی نزد اساتید فن، هنر ملیله کاری را فراگرفت. او سال های طولانی به این هنر می پرداخت و چندین شاگرد ماهر تربیت کرد. وی سرانجام در 17 شهریور 1388ش از دنیا رفت و در قطعه 7 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(4)

علی اصفهانی

علی بن محمّد اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در سال 1162ق نسخه ای از کتاب «مرآت الزّمان» تألیف: مولی محمّد بن محمّدزمان کاشانی اصفهانی را به خط نسخ خوش نوشته است و کتاب به شماره 873 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران


1- فهرست مرعشی، ج14، ص244؛ تراجم الرّجال، ج1، ص351.
2- فهرست مختصر گلپایگانی، ص392.
3- فهرست مرعشی، ج11، ص317.
4- یادداشت های آقای حاج غلامرضا نشاط: تابستان 1389.

ص: 545

موجود است.

نسخه به دستور مؤلف نوشته شده است و دارای حاشیه (منه دام ظلّه العالی) می باشد. شیخ جعفر نیز در برگ 140 حاشیه ای به فارسی دارد.(1)

علی هرندی*

علی بن محمّد بن ملاّ ابوالحسن هرندی، از فضلاء و ادباء قرن سیزدهم هجری. او در 28 ذی الحجّه سال 1248ق نسخه ای از «دیوان مجنون عامری» را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 8764 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)

علی حسن آبادی اصفهانی

ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد بن ابی عیسی حسن آبادی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از ابوبکر بن مردویه حدیث شنیده و عموزاده او عبدالسّلام بن محمود حسن آبادی از او حدیث استماع کرده است. صاحب عنوان پس از سال 460ق وفات یافته است.(3)

وجیه الدّین علی علوی هروی

وجیه الدّین ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد علوی هروی، ساکن اصفهان. از محدّثین قرن ششم هجری. شیخ روایت مولی هاشم بن محمّد مؤلّف کتاب «مصباح الانوار فی فضائل امام الابرار» در دو مجلد در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام در این کتاب


1- فهرست اهدایی مشکوة، ج3، ص353.
2- فهرست مختصر مجلس، ص375.
3- التّحبیر، ج1، ص451.

ص: 546

گوید: «اخبرنا وجیه الدّین ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد العلوی الهروی باصفهان فی سابع عشر ذی الحجة 552».(1)

آقا سیّد علی علویجه ای*

آقا سیّد علی علویجه ای فرزند حاج سیّد میرزا محمّد بن میرزا احمد طباطبائی زوّاره ای، عالم فاضل و فقیه زاهد. از علمای قرن سیزدهم هجری.

او از علوم گوناگون بهره مند بود و در ادبیات، منطق، فقه، اصولِ فقه مهارت داشت. علاوه بر آن، هنروری توانا بود و خطوط نسخ و نستعلیق را بسیار زیبا می نگاشت. چون خواهش ساکنان علویجه اصفهان برای فرستادن عالمی ربّانی بالا گرفت. مرجع پاک رای شهر حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی این عالم وارسته را به آن دیار فرستاد تا راهنمایی مردم را عهده دار شود. او 46 سال در علویجه زندگی کرد و سرانجام در سال 1292ق وفات یافته و همانجا مدفون شد.(2)

سیّد علی امامی

سیّد علی امامی فرزند سیّد محمّد بن سیّد اسداللّه بن سیّد ابوطالب بن اسداللّه بن شاه حیدر عریضی اصفهانی.

عالم فاضل و ادیب ماهر [از علمای قرن یازدهم هجری] نسب شریفش به امامزاده واجب التعظیم زین العابدین (معروف به درب امام) مدفون در محلّه چلمان (سنبلستان= سنبلان) اصفهان منتهی می شود.

در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علماء خصوصا آقاحسین خوانساری و علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی و میر ابوالقاسم فندرسکی تلمّذ کرده و ظاهرا با پدرش سفری به


1- الذریعه، ج21، ص103.
2- سیّد محمّدباقر شفتی: آیه امید، ص89.

ص: 547

هند رفته است. سال وفات و محل دفن او معلوم نیست. به ظن نویسنده در صحن درب امام یا رواق آنجا مدفون شده است. و علم و روحانیّت تاکنون در خاندان و اعقاب او باقی است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تراجیح» در فقه، در چندین مجلد 2. «ترجمه شرح اشارات» خواجه نصیرالدّین طوسی 3. «هشت بهشت» که در آن کتاب های «من لا یحضره الفقیه»، «کافی»، «تهذیب»، «استبصار»، «اکمال الدین»، «امالی»، «علل الشّرایع» و «عیون اخبار الرضا» را به فارسی ترجمه و شرح کرده است. نسخه ای از این کتاب که فقط ترجمه و شرح «من لا یحضره الفقیه» را دارد به شماره 107 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1) 4. «ترجمه مصباح المتهجد»5. «ترجمه مصباح» کفعمی6. «ترجمه شفا» ابن سینا [که نسخه ای از آن به خط محمّدمعصوم بن محمّدباقر در سال 1087ق کتابت شده و به شماره 9081 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2) ]7. «ترجمه مهج الدّعوات» [8. «جامع سلیمانی» به فارسی که آن را پس از «هشت بهشت»، تألیف کرده و نسخه ای از آن در کتابخانه سیّد رضا ابوالبرکات در اصفهان موجود است و در یکی از صفحات آن مهر بیضوی مؤلف: لا اله الا اللّه الحق المبین سیّد علی الحسینی» دیده می شود.(3) ]


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 62 و 63؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 817 و 818؛ اعیان الشیعه، ج41، ص310؛ الکواکب المنتشره، صص 500-502؛ فوائد الرضویه، ص320؛ روضات الجنات، ج4، ص208؛ ریاض العلماء، ج4، صص 186 و 187؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص56؛ ریحانة الادب، ج1، ص173؛ تلامذة العلاّمة المجلسی، صص 44 و 54؛ فهرست وزیری، ج1، ص139.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج17، ص288.
3- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص67.

ص: 548

علی اُسواری اصفهانی

ابوالحسین علی بن محمّد بن بابویه اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از متموّلین است که متورّع و متدیّن بوده و از ابی عمران موسی بن بیان روایت می کند و ابواحمد کَرَخی از او روایت می نماید.(1)

«اسوار» از دهات حومه شهر اصفهان بوده است.

میر سیّد علی زنجیره فروش

حاج میر سیّد علی زنجیره فروش فرزند آقا سیّد محمّد بن حسن بن هاشم بن میرزا محمّد موسوی [از اساتید قرائت و تجوید در قرن چهاردهم هجری] سیّد سند و فاضل معتمد. از اساتید فن تجوید و قرائت بوده نزد عاصم کاشانی قراءات ده گانه را بیاموخته و سال ها تدریس «شاطبی» در اصفهان منحصر به او بود و عدّه ای زیاد شاگرد تربیت نموده که هریک استاد فن به شمار رفته اند.

در حدود 1275ق متولّد در 1351ق وفات یافته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی [در تخت فولاد] مدفون و سپس به عتبات مقدّسه منتقل گردید.

پدر و جدّش از علمای اصفهان بوده و جهت امرار معاش به شغل زنجیره بافی مشغول بوده اند.(2)


1- معجم البلدان، ج1، ص190.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 818 و 819؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126.

ص: 549

علی خوراسکانی اصفهانی

علی بن محمّد بن حسن خوراسکانی جی اصفهانی [از کاتبان و خوشنویسان پرکار و اهل فضل در قرن یازدهم هجری بوده و حدود نیم قرن به کتابت مشغول بوده است. خط نسخ را خوش می نوشته و تا سال 1037ق در قید حیات بوده است. چندی در اصفهان و چندی در زادگاه خود قصبه «خوراسکان» از بلوک جی در شرق اصفهان ساکن بوده و احتمالاً در همانجا به خاک رفته است.] کتب زیادی را کتابت نموده است که از آن جمله است:

1. «التّوضیع الانور» تألیف: شیخ نجم خضر بن محمّد بن علی رازی حبله رودی که در 12 شوال 1001ق برای سیّد حسین بن حیدر حسینی کرکی عاملی کتابت کرده است. و نسخه اصل به شماره 128 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(1) 2. «من لا یحضره الفقیه» که در سال 1006ق کتابت کرده و محمّدصالح اصفهانی در سال 1010ق تصحیح و در یکشنبه 22 ربیع الثّانی 1010ق از مقابله کتاب فراغت یافته است. این کتاب در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2) 3. «مختلف الشیعه» تألیف: علاّمه حلّی که در محرّم 1017ق به دستور کلبعلی تبریزی کتابت کرده و به شماره 2198 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(3) 4. «تهذیب» که در سال 1032ق به خط نسخ کتابت نموده و در کتابخانه مدرسه فاضلیه مشهد مقدّس موجود است.(4) 5. «مسالک الافهام» تألیف: شهید ثانی که از قسمت وقوف تا نکاح آن را در سه شنبه نیمه رمضان 1033ق کتابت کرده و به شماره 819 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم


1- فهرست مرعشی، ج1، ص150.
2- فهرست رضوی، ج1، ص190.
3- فهرست ملک، ص657.
4- فهرست فاضلیه، ص61.

ص: 550

موجود است.(1) 6. «ایضاح الاشتباه» تألیف: علاّمه حلّی که در جمعه 16 رمضان 1037ق به خط نستعلیق کتابت آن را به پایان رسانیده و ضمن مجموعه شماره 1176 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

علی فِلکی اصفهانی

ابوالحسن علی بن محمّد بن حمزه بن محمّد بن حمزه بن محمّد فِلکی اصفهانی همدانی [از قاریان و محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] سمعانی از او چنین یاد کرده است: «کان شیخا صالحا حسن السیرة قائی بالیسیر متمیّزا ساکنا حسن الخط، حافظ القرآن، کثیر التّلاؤة».

در حدود 489 یا 490ق در اصفهان متولّد شده و نزد ابوعلی حداد و دیگران حدیث خوانده و در طلب علم و حدیث به شهرهای مختلف سفر کرد و در سال 550ق به سمرقند رسید و سپس به اصفهان مراجعت کرد. ابوسعد سمعانی نزد او حدیث خوانده است.(3)

«فلکی» [به کسر «ف» و فتح «ل»] از وسایل چرخ ریسی است

سیّد علی گلبهار

سیّد علی گلبهار فرزند جلال الدّین محمّد بن حیدر، از سادات عالیقدر و معروف اصفهان در قرن نهم هجری و معاصر شاهرخ فرزند امیرتیمور گورکانی است و در کُتُب تاریخ از اهمیّت و شخصیّت او مطالبی نقل شده است. نسب او به جناب حسن افطس فرزند علی الاصغر بن الإمام سجاد علیه السلام می رسد.

محلّه «گلبار» یا «جلبهار» یا «گلبهار» در اصفهان به جهت سکونت و یا دفن سیّد


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص167.
2- فهرست مرعشی قم، ج3، ص348.
3- التّحبیر، ج1، ص580.

ص: 551

علی (صاحب عنوان) است.(1)

سیّد علی چهارسوقی

سیّد علی بن سیّد محمّد چهارسوقی بن سیّد زین العابدین موسوی اصفهانی خوانساری، عالم فاضل متّقی [از علمای قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری] در سال 1247ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی تحصیل کرد. وی در سال 1326ق وفات یافته و جنازه به نجف اشرف حمل و در مقبره حاج میرزا هاشم چهارسوقی در قبرستان وادی السّلام مدفون گردید. مشار الیه را حاشیه ای است بر «احکام الایمان» که نزد علاّمه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)

علی ثقفی کوفی

ابوالحسن علی بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی [از محدّثین شیعه در قرن سوم هجری] از: احمد بن یونس بن مسیّب ضَبّی کوفی، مِنجاب و علی بن حکیم روایت می کند و ابوجعفر احمد بن جعفر بن مَعبد سمسار و ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن فورک از او نقل حدیث می کنند.

او به اصفهان آمده و در این شهر سکونت گزیده و در سال 282ق در این شهر وفات


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 874 و 875؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص182؛ مزارات اصفهان، ص318.
2- نقباء البشر، ج4، ص1522؛ مکارم الآثار، ج4، ص1299؛ مناهج المعارف: مقدمه، ص230؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص357؛ دانشمندان خوانسار، ص230.

ص: 552

یافته است.(1) او [برادر محدّث عالیقدر «ابراهیم بن محمّد بن سعید ثقفی» مؤلف کتاب «الغارات» است.]

علی اُسواری اصفهانی

علی بن محمّد بن علی اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان است.] از علی بن احمد بن عبدالرّحمان غزّال اصفهانی روایت می کند و فرزندش ابوبکر محمّد از او نقل حدیث کرده است.(2)

سیّد علی مدرس هاشمی*

آقا میر سیّد علی مدرّس هاشمی فرزند میر سیّد محمّد بن میر سیّد علی بن میر سیّد حسن مدرس محله نویی (میر محمّد صادقی) ، عالم فاضل جلیل معاصر.

در شب سه شنبه 8 رمضان المبارک 1320ق متولّد شد و تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوار آغاز کرد و نزد حضرات آیات: حاج آخوند زفره ای، شیخ علی مدرس یزدی، سیّد محمّدکاظم مرتضوی، میرزا حسن داورپناه، سیّد مرتضی خراسانی (جارچی) و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی ادامه تحصیل داد.

او سال ها در مسجد رحیم خان به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. او عالمی خوش خلق، عابد و متقی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود و سرانجام در روز چهارشنبه 28 جمادی الثّانی 1400ق (مطابق با 14 اردیبهشت 1359ش) وفات یافته و در مزار اجداد گرامی خود در مسجد رحیم خان اصفهان مدفون شد.


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص7.
2- معجم البلدان، ج1، ص191.

ص: 553

استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ زیر را جهت فوت ایشان سروده است:

خامه «برنا» به هر دو سال هجری این چنین کرد در بیتی رقم تاریخ فوتش را جلا

«باد از لطف علی جای مدرس هاشمی مینوی جاوید و عدن و وادی ملک علا»

«باد با حبّ علی جای مدرس هاشمی منزل مینوی جاوید عدن بقا(1)

ه . ق 1400=918+482

ه . ش 1359=555+804

علی جاری مدینی

ابوالقاسم علی بن محمّد بن علی بن مهران جاری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از محدّثین اصفهان استماع حدیث کرده و لفتوانی از او روایت می نماید.(2)

علی ولدانی اصفهانی

علی بن محمّد بن حاجی مقیم ولدان [از کاتبان قرن دهم هجری] در وقت نماز ظهر 24 جمادی الثّانی 902ق «رساله تعریف اراده و قدرت و حیات و حکمت» تألیف:


1- نگاهی به احوال و آراء حکیم مدرس اصفهانی، صص 21 و 22.
2- معجم البلدان، ج2، ص93.

ص: 554

ابن سینا را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 142 ضمن کتب اهدایی آقای مشکوة به دانشگاه طهران موجود است.(1)

«ولدان» از قراء ماربین اصفهان است.

جلال الدّین علی اصفهانی

جلال الدّین علی بن جمال الدّین محمّد بن منصور اصفهانی، از بزرگان و دانشمندان اواخر قرن ششم و اواخر قرن هفتم هجری بوده و «ابن اثیر» مؤلف «نهایة اللّغه» در غریب حدیث به موصل آمده نیابت وزیر جلال الدّین اصفهانی را قبول نموده است.

میر سیّد علی طباطبائی نائینی

میر سیّد علی طباطبائی نائینی فرزند رفیع الدّین محمّد بن محمّدمهدی بن بهاءالدّین محمّد بن میرزا رفیع الدّین محمّد (میرزا رفیعا) نائینی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری.]

مرحوم معلّم حبیب آبادی در «مکارم الاثار» شرح حال او را مرقوم داشته و پس از شرح حال نسبتا مفصّلی که درباره اجداد او می نویسد گوید: از علماء و فقهاء عصر خود بوده و در نجوم و طب و ریاضیات تسلّط داشته و شعر هم می گفته و در نزد پدر خود درس خوانده و چندین کتاب تألیف کرده است:

1. «حاشیه بر تفسیر بیضاوی»2. «رساله در اثبات این که رجعت از ضروریات مذهب شیعه است»3. «رساله در حرمت ریش تراشیدن»4. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه» و غیره


1- فهرست اهدایی مشکوة، ج3، ص204.

ص: 555

صاحب عنوان در روز عاشورای سال 1195ق در اصفهان وفات یافته، در قبرستان ستی فاطمه ضلع شمالی کوچه مدفون گردید و قبر او تا این تاریخ موجود و زیارتگاه مؤمنین و مقدّسین می باشد. نویسنده آن را مکرّر زیارت کرده است.(1)

میرزا علی خان صفاء السّلطنه

میرزا علی خان منشی نائینی ملقّب به «صفاء السّلطنه» فرزند ملاّ میرزا محمّد بن میرزا محمّدهادی راثی نائینی ادیب و شاعر و منشی متخلّص به «مشتاقی» است. دیوان اشعارش به چاپ رسیده است. او متوفی سال 1328ق در کربلا و مدفون در ایوان صحن مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام(2) [است.]

[در سال 1246ق در نائین متولّد شد و در نوجوانی به اصفهان رفت و نزد آخوند ملاّ حسن نائینی (آرندی) به تحصیل پرداخت. سپس به اتفاق دایی خود میرزا عبدالحسین خان به تهران و سپس رشت رفت. چندی بعد به همراه دایی دیگر خود میرزا علینقی مشیر لشکر نائینی عازم قزوین شد و در آنجا منشی و نایب وزارت خسروخان گرجی (والی قزوین) شد.

او پس از بازگشت به تهران نزد میرزا اسداللّه نائینی که از اساتید خط بود به مشق خط و فراگیری علم و ادب مشغول شد. همچنین دست ارادت به استاد حاج غلامرضا شیشه گر شیرازی ساروی (مشتاق علی شاه) داده و از او لقب «صفاعلی» گرفته و تخلّص خود را از «نایب» به «مشتاقی» تغییر داد. او در خدمت میرزا عبدالجواد عنقای اصفهانی، خوشنویس، شاعر و دانشمند مقیم تهران حاضر شد و خوشنویسی را نزد او تکمیل کرد.


1- مزارات اصفهان، ص252؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص184؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص650؛ مکارم الآثار، ج1، ص29؛ آتشکده اردستان، ج2، ص285؛ تاریخ نائین، ص123.
2- بیان المفاخر، ج1، ص380.

ص: 556

در تهران چندی نیابت وزارت انطباعات را به عهده داشت و با روزنامه های: ملّت سنیّه ایران، ملّتی، ایران، اطلاّع، علمی و مرآت السّفر همکاری کرد و ظاهرا خطوط برخی از این روزنامه ها از اوست. پس از آن نزد میرزا عباس خان معاون الملک (قوام الدّوله) و سپس عباس میرزا ملک آرا به منشی گری پرداخت.

هنگامی که میرزا حسین خان مشیرالدّوله (سپهسالار) فرمانروای خراسان بود، او به همراه دایی خود حاج میرزا علینقی مشیر لشکر که وزیر خراسان شده بود به خراسان رفت و به منشیگری مشغول شد. او پس از اینکه به تهران بازگشت، مدتی در وزارت داخله به فعالیت پرداخت، آنگاه به وزارت خارجه وارد شد و در سال 1314ق از طرف ناصرالدّین شاه به لقب «صفاء السلطّنه» ملقب شد و دو سال بعد به نیابت وزارت خارجه منصوب شد.او سرانجام در سال 1318 به عنوان کارپردازی ایران در کربلا به همراه پسرش میرزا عباس خان به کربلا رفت و در 23 ذیقعده 1318ق در کربلا وفات یافته و در ایوان حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به خاک سپرده شد.

این تألیفات از آثار اوست:

1. «تحفة الفقرا» که گزارش سفر او از مشهد تا تهران و از راه رباطات به نائین و از آنجا به تهران در سال 1300ق است. نسخه های خطی متعددی از این کتاب در دست است که آقای محمّد گلبن براساس برخی از آنها، کتاب را تصحیح و به عنوان «گزارش کویر» به چاپ رسانیده است.2. «کنز المعجزات ناصری» که جهت عالم جلیل حاجی سیّد تقی قزوینی تألیف کرده است. این منظومه در سال 1314ق چاپ سنگی شده است.3. «دیوان مشتاقی» که به خط فرزندش میرزا عباس خان صفاءالسلطنه کتابت شده و در سال 1322ق چاپ سنگی شده است.4. «تحفة الزائرین» به فارسی، در ادعیه و مناقب معصومین علیهم السلام به فارسی که آن را در سال 1298ق به خط نستعلیق نوشته و در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 3118 موجود است.

ص: 557

این کتاب ها به خط نستعلیق او در کتابخانه ها و مجموعه های شخصی موجود است:

1. «تاریخ طبرستان» به خط نستعلیق خوش در شنبه 11 شعبان 1290ق موجود در کتابخانه سلطنتی سابق2. «ترجمه تاریخ قیاصره» به خط نستعلیق خوش یکشنبه 21 ربیع الاولی 1296ق موجود در کتابخانه سلطنتی سابق3. «صد کلمه» مترجم به خط نستعلیق متوسط در رجب 1274ق موجود در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران4. «قطعه شعری در مدح مظفرالدّین شاه» به خط نستعلیق متوسط در سال 1315ق موجود در کتابخانه آقای سلطان القرائی در تهران5. «حدائق السحر» که به چاپ سنگی رسیده است.6. «رساله فیضیه» که چاپ سنگی شده است.7. «کلیات سعدی»8. «دیوان حافظ»9. «دعای صباح»10. «ترجمان الحق» تألیف: میرزا محمّد مجتهد (پدرش) 11. «مقامات حریری» و «مقامات حمیدی» 12. «نصایح الملوک» 13. «گلشن راز» 14. «شرح دعای صباح» 15. «منظومه «فرخ و گلرخ رومی» 16. دیباچه «یوسف و زلیخا» منسوب به فردوسی 17. «دیوان ناصر خسرو» و چند اثر دیگر.

این دو بیت از اشعار اوست:

به گرد خوان لئیمان مرا حواله نکرد رهین منّت دونان نخواست یار مرا

ز آب دیده کنار ار کنم چو رود رواست که عنقریب کشد خاک در کنار مرا(1) ]


1- سفرنامه کویر: مقدمه، صص نه _ سیزده و 18-22؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، صص 488-490؛ تذکره سخنوران نائین، ص125؛ نائین بلده طیبه، صص 104-109؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص476؛ فرهنگ اعلام سخن، ج3، صص 1935 و 1936؛ الذریعه، ج3، ص439؛ فهرست مختصر مجلس، ص141؛ فهرست الفبائی رضوی، صص 113 و 473؛ فهرستواره کتاب های فارسی، ج1، ص71 و ج3، ص1745؛ حدیقة الشعراء، ج3، ص1645؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، صص 399 و 400.

ص: 558

علی اُسواری اصفهانی

ابوالحسن علی بن محمّد بن هیثم اُسواری اصفهانی، زاهد صوفی [از محدّثین و عرفای قرن پنجم هجری.] کثیر الحدیث بوده و از ابوبکر احمد نهردیری و دیگران نقل حدیث کرده و عبدالرّحمان بن محمّد و اسحاق بن عبدالوهاب بن منده از او روایت می کنند.

وی در سال 437ق وفات یافته است.(1)

علی برزگر دستگردی

علی وحید دستگردی متخلّص به «برزگر» فرزند محمّد. متولّد 1316ش در دستگرد خیار از توابع اصفهان. عضو انجمن ادبی سرای سخنوران [و انجمن های ادبی: صائب، سعدی، حکیم نظامی، حافظ، خانه هنرمندان. از نوجوانی به سرودن شعر و حضور در مراسم تعزیه پرداخته و از راه کشاورزی امرار معاش کرده است.] از آثار او مجموعه شعر: 1. «خوشه ای از خرمن» در سال 1354ش [2. «بهارستان برزگر» در سال 1378ش] به چاپ رسیده است. [«بهار آزادی» و «خوشه دیگر بهارستان» هم از کتاب های اوست.]

از اوست:

هر دل که شود ز نور ایمان زنده شک نیست که چون مهر شود تابنده


1- معجم البلدان، ج1، ص291.

ص: 559

آزاد چو من زیست به عالم هرکس بر درگه مرتضی علی شد بنده(1)

شیخ علی رودسری گیلانی

شیخ علی بن محمّد رودسری گیلانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در سال 1075ق از کتابت نسخه ای از کتاب «اصول کافی» در اصفهان فراغت حاصل نموده و حواشی با رمز «ح ق»، «صالح»، «میرزا رفیعا» نشان دارد. نسخه به شماره 270 در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد مقدّس موجود است.(2)

علی زمانی سودرجانی*

حاج علی زمانی سودرجانی متخلّص به «زمانی» فرزند محمّد. از شعرای معاصر اصفهان در سال 1317ش متولّد شد. او تا ششم ابتدائی تحصیل کرده و پس از سال ها کار در کارخانه سیمان سپاهان بازنشسته شد. از سال 1350ش به بعد به سرودن شعر پرداخته و اشعارش اغلب اشعار مذهبی است. این دو بیت در مدح امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف) از اوست:

عمریست که اندر ره سودای تو هستیم اندر طلب روی دل آرای تو هستیم

در پرده غیبت شده ای نور هدایت از دور همه محو تماشای تو هستیم(3)

علی شاهین بَرزانی

مشهدی علی بَرزانی اصفهانی متخلّص به «شاهین» فرزند محمّد، از شعرای معاصر


1- خوشه ای از خرمن: مقدّمه؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص114.
2- فهرست گوهرشاد، ص373.
3- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص336.

ص: 560

اصفهان و از اهالی قریه «بَرزان» بود. اگرچه تحصیلاتی نداشت به مقتضای استعداد ذاتی گاهی اشعاری می سرود و دیوان اشعار او حدود سه هزار بیت شعر داشت. او به شغل ماست بندی روزگار می گذراند. این بیت از اوست:

بر در میخانه سرمستم گذارا دوش بود بر فلک از میخواران فریاد نوشانوش بود(1)

سیّد علی طباطبائی اصفهانی*

سیّد علی بن ضیاءالدّین محمّد طباطبائی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «تهذیب الاحکام» تألیف: شیخ طوسی را در جمعه غرّه ربیع الاوّل 1116ق کتابت کرده است. نسخه از آغاز کتاب تا آخر زیادات کتاب الصلاة را شامل است. این نسخه در کتابخانه علاّمه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)

شیخ علی مدرس یزدی

شیخ علی مدرّس یزدی فرزند آقامحمّد [مسگر یزدی.] عالم فاضل محقّق، زاهد متّقی [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در سال 1278ق در یزد متولّد شده و از سن 7 سالگی تحصیل را آغاز کرد و پس از طی مقدمات به فراگیری ادبیات عرب و منطق مشغول شد و سپس تحصیل فقه را آغاز کرد و در محضر علمای یزد از جمله سیّد علی مدرس یزدی حاضر گردید. در سال 1310ق به اصفهان آمد و در درس خارج عالم جلیل القدر شیخ مرتضی ریزی حاضر شد و به مقام عالیه اجتهاد نائل شد.(3) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص265.
2- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص178.
3- النجوم السرد، صص 425 و 426؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص611.

ص: 561

او تمام سطوح فقه و ادبیات عرب را در مدرسه صدر اصفهان تدریس می فرموده و عدّه ای کثیر از محضرش مستفید می شدند.

[در تدریس صدای خوش و رسائی داشت و صدای خوب او هنگام تدریس در تمام صحن حیاط مدرسه صدر طنین انداز می شد تا جائی که این شعر زبانزد طلاب اصفهان بود:

واقعا مدرسه صدر صفائی دارد بلبلی شیخ علی نام نوائی دارد]

تصحیح برخی از مجلّدات «بحارالانوار» به سعی ایشان انجام یافته است. او عمری را به قناعت و زهد و استغنای طبع گذرانید و از راه تصحیح کتب اعاشه می فرمود. [سرانجام] در جمعه 15 شعبان 1353ق وفات یافته و در یکی از اطاق های شمالی تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)

[مادّه تاریخ وفات او را عالم فرزانه میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی سروده است:

پا از ادب نهاد «معلم» درون و گفت: «رفت از جهان مدرس یزدی بسا فسوس»

و شیخ عبدالجواد خطیب نیز گوید:

نوشت از پی تاریخ آن «لسان الدّین»: «علی مدرس بخلد مأوا کرد»]

معین الدّین علی معلّم یزدی

معین الدّین علی معلّم بن جلال الدّین محمّد یزدی [از مورخان و ادبای قرن هشتم هجری] از شاگردان قاضی عضدالدّین ایجی است. در 745ق در کرمان و در 758ق در اصفهان بوده و کتاب «مواهب الهی» را شروع نموده و در 789ق فوت شده است. کتاب «مواهب الهی» در تاریخ آل مظفراست و تا سال 768ق را شامل می شود. «اساس


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 155 و 156؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87؛ هفته نامه ندای یزد، شماره 525، مهرماه 1375، ص3؛ بوستان فضیلت، صص 119-129.

ص: 562

السلطنه»، «ترجمه رشف النصائح الایمانیّه» و «نزهة السرور» هم از تألیفات اوست.(1)

وی گرچه اصفهانی نیست ولکن چون شروع کتابش در اصفهان شده و چندین مرتبه به اصفهان به عنوان مأموریّت و یا همراه با امیر مبارزالدّین آل مظفر بدین شهر آمده، نامش ذکر شد.

[علاوه بر ادب و تاریخ، در تمامی علوم زمان خود اعم از عقلی و نقلی مهارت داشته و در سال 755ق به امر امیر مبارزالدّین محمّد مدرس دارالسّیاده میبد شد. شاه شجاع در درس او حاضر می شد. او در سال 760ق واسطه میان شاه شجاع و برادرش شاه محمود شد و آنها را صلح داد.

معین الدّین در محلّه اهرستان یزد مسجدی ساخت و پس از وفات در آن مسجد مدفون شد. در نظم و نثر ماهر بود. این بیت از اشعار اوست:

خون می چکدم به جای آب از دیده کار من و دل هست خراب از دیده

برخیز و بیا که تا تو رفتی رفته است رنگ از رخ و صبر از دل و خواب از دیده(2) ]

در تذکره عرفات العاشقین اشعار فوق به شاعری به نام «معین الدّین دادا» نسبت داده شده است و واله داغستانی او را از متوطّنین یزد نوشته است.(3)


1- تاریخ یزد (جعفری) ، ص236.
2- تاریخ نظم و نثر، صص 184 و 185؛ تذکره شعرای یزد، صص 13 و 14؛ دائرة المعارف فارسی (مصاحب) ، ج2، بخش دوم، ص2812.
3- تذکره عرفات العاشقین، ج6، ص3536؛ تذکره ریاض الشّعراء، ج4، ص2043.

ص: 563

علی موسوی*

علی بن محمّد موسوی، از کاتبان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. او در چهارشنبه 10 شوال 1268ق از کتابت نسخه ای از کتاب «عیون الاصول» تألیف: ملاّ محمّدمهدی کلباسی (به خط نسخ خوش) فراغت یافته است. این نسخه به شماره 122 در کتابخانه آیت اللّه جلیلی در کرمانشاه موجود است.(1)

شیخ علی نخجوانی

شیخ علی بن محمّد نخجوانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری و از شاگردان و مجازین از سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی می باشد. و سیّد شفتی در اجازه ای که برای او نوشته از او به عنوان «العالم الفاضل الکامل عزیزنا شیخ الاجل الاعز الاکمل» یاد کرده است.

نخجوانی جهت تحصیل در اصفهان ساکن بوده است.(2)

میرزا علی انصاری

حاج میرزا علی انصاری ملقّب به «امین الوزاره» فرزند محمود [مشهور به میرزا آقاسی اصفهانی]، فاضل و ادیب شاعر [از دانشوران قرن سیزدهم هجری در 22 شوال 1248ق در اصفهان متولّد شده و با دوست شفیق و یار و رفیق خود میرزا ابوالحسن جلوه در خدمت میرزا حسن نوری حاضر شد و همچنین] از شاگردان ملاّ عبدالجواد مدرس خراسانی [است.]


1- فهرست جلیلی، ص191.
2- الذریعه، ج1، ص157؛ الکرام البرره: مخطوط؛ بیان المفاخر، ج1، صص 252 و 253.

ص: 564

[پس از آن به شیراز رفته و نزد ظل السّلطان (فرزند ناصرالدّین شاه) به خدمات دیوانی مشغول شد ولی پس از عزل ظل السّلطان از حکومت فارس، به همراه او به اصفهان آمد و به امور دیوانی پرداخت تا اینکه] در [13 محرّم] سال 1305ق [بر اثر بیماری ایلاوس (=قولنج روده ای) ] وفات یافت.

[او مردی نیکخواه و بخشنده بود و برای رفع گرفتاری مردم و کمک به نیازمندان کوشش بسیار می نمود. فرزندش میرزا حسن خان جابری انصاری از ادباء و مورّخین معروف اصفهان است. میرزا محمّدحسن عنقا این مصرع را مادّه تاریخ فوت او یافته است:

«شده جنّت مقامی انصاری»

و شوریده شیرازی هم گفته است:

یازده تن به علی یار شدند و گفتند: «سوی انصار علی شد علی انصاری»(1)

این شعر از حاج میرزا علی انصاری است:

تا خاک رهگذار تو باشد نشست ما برتر ز نُه رواق بود جای پست ما

ما پا نهاده ایم به دوش جناب عشق دست کسی کجا برسد فوق دست ما

در جام می چو باده وحدت فکنده اند زین مِی رواست، ساقی اگر هست مست ما

ما با فنا خوشیم و چو عود اندر آتشیم در نیستی نمود کند بود و هست ما

گفتیم صد هزار بلی در ملا و باز هر دم صلا زنند به هستِ الست ما(2) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص513؛ تاریخ اصفهان (جابری) : مقدمه مصحح و صص 96 و 287؛ مختاری نامه، ص13.
2- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) .

ص: 565

علی مدینی

ابوالحسن علی بن محمود بن علی بن مالک بن اخطل مدینی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] ثقه و کثیر الحدیث بوده و مؤلف «اصول» و کتاب های دیگر در حدیث است. عاقبت بعد از سال 360ق وفات یافت.

از محمّد بن ابراهیم بن عامر بن ابراهیم مؤذّن مدینی و ابومحمّد عبدالرّحمان بن حسن بن موسی ضرّاب روایت نموده و حافظ ابونعیم اصفهانی از وی نقل حدیث می نماید.(1)

علی باب الدّشتی اصفهانی

علی بن محمود بن حاجی محمّد معلم باب الدّشتی اصفهانی [از کاتبان قرن دهم هجری] در سوم صفر 959ق به خط نسخ نسخه ای از کتاب «المنتخب من مسائل الخلاف» یا «منتخب الخلاف» تألیف: شیخ ابوعلی فضل طبرسی را نوشته است. میکروفیلم این نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

ظهیرالدّین علی تفرشی*

ابوالفیض مولی ظهیرالدّین علی تفرشی اصفهانی فرزند ملاّ مراد بن علیخان تفرشی، عالم فاضل، فقیه متکلم، حکیم محقّق، فیلسوف مدقّق و ادیب شاعر، از دانشمندان عهد صفویه.

پدرش از مدرسین علوم دین و حکمت در اصفهان بوده و خود او نزد پدر و علمای اصفهان تحصیل کرد و از طرف شاه سلیمان به منصب وزارت و پیشنمازی ولایت


1- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص19.
2- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ص389.

ص: 566

گرجستان منصوب شد و به همراه شاه نظرخان والی کاخت راهی آنجا شد.(1)

در تفلیس با یکی از مبلغین مسیحیت با نام «پادری گبرائیل افرنجی» (که در اصفهان به تبلیغ مسیحیت مشغول بود و کتابی به فارسی در ردّ دین اسلام نوشته بود و برای بحث با ظهیرالدین به تفلیس آمده بود) مناظره کرد. سپس در تبریز کتابی به عربی به نام «نصرة الحق» در ردّ عقاید «گبرائیل افرنجی» نوشت و چندی بعد به خواهش شاه سلیمان آن را به فارسی ترجمه کرد.(2)

وی پس از بازگشت از گرجستان، مدتی در تبریز بود. در سال 1086ق در قزوین و در سال 1096ق در مشهد مقدس بود.

میرزا محمّدعلی حزین لاهیجی که در کودکی (حوالی سال های 1106 تا 1109ق) به همراه پدر به منزل او می رفته است از او چنین یاد می کند: «... به ذکاء و حدّت فهم و استقامت طبع و جامعیّت فنون علمیّه خصوصا علم حساب و هندسه و هیأت موصوف و بین الافاضل به تبحّر معروف، طبعش محک ناقص و کامل و نقّاد رایج و کاسد، ردّ و قبول او را مسلّم می داشتند.»

حزین اشاره می کند که در اواخر عمر از مناصب دولتی و معاشرت با مردم کناره گرفته و فقط جمعی از خواصّ دوستان در منزلش با و ملاقات می کرده و از فیض سخن او کامیاب می شده اند.(3)

تاریخ دقیق تولّد و وفات او به دست نیامد. امّا ظاهرا تا سال 1110ق زنده بوده است. از فرزندان او تنها از دختری اطلاع داریم که مادر محمّد مؤمنا تفرشی بوده و شاه سلطان حسین طی فرمانی مقداری از نقد و جنس برای او و سایر نوادگان مقرری برقرار


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص244.
2- نخستین رویارویی های اندیشه گران ایران، صص 486 و 487.
3- تذکرة المعاصرین حزین، ص118.

ص: 567

نموده است. این فرمان نزد امام جمعه تفرش موجود بوده است.(1)

مولی ظهیرالدین چندین کتاب را کتابت کرده است. از جمله کتاب «شفا» که در کتابخانه امام جمعه تفرش وجود دارد. همچنین نسخه ای از «تعلیقة السجادیه» را در سال 1093ق به خط نسخ کتابت نموده که به شاره 3953 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «اثبات الواجب» به عربی که مؤلف در تعقیب بحث های ملاّ میرزا شیروانی و آقا حسین خوانساری نوشته و از گفته های شیروانی خرده گیری می کند. نسخه ای از آن در ضمن مجموعه شماره 13/1309 کتابخانه آیت اللّه مرعشی وجود دارد که در ربیع الثّانی سال 1128ق به خط نسخ نوشته شده است.(3) در همان کتابخانه نسخه دیگری از «اثبات الواجب» در مجموعه ای به شماره 11/12997 موجود است که در سال 1279ق کتابت شده است.(4) 2. «انوار القرآن و مصباح الایمان» در تفسیر قرآن که در سال 1083ق تألیف نموده و در آن از «صافی» فیض کاشانی مطالب زیادی نقل کرده است. نسخه ای از آن نزد میرزا عبداللّه افندی اصفهانی موجود بوده است.(5) 3. «ترجمه نصرة الحق» که آن را به درخواست شیخ محمّدباقر اصفهانی کربلائی از عربی به فارسی برگردانده است نسخه ای از آن به خط نستعلیق سیّد محمّدمهدی بن سیّد طالب علی که در 11 جمادی الاولی 1299ق کتابت شده است به شماره 10598 در کتابخانه مجلس


1- سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان، صص 203 و 204.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج12، ص2952.
3- فهرست مرعشی، ج4، صص 189-193.
4- فهرست مرعشی، ج32، ص978.
5- الذریعه، ج2، ص438.

ص: 568

شورای اسلامی موجود است.(1) 4. «جواب الشّبهتین» که به عربی نوشته و در محرم 1104ق از آن فراغت یافته است. این نسخه به شماره 44د در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران موجود است.(2) 5. «چمن سخن» که مهدی حسینی در آخر ذیحجه 1092ق آنرا کتابت کرده است و به شماره 84/13443 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) 6. «دیوان اشعار» که نسخه ای از آن در دست نیست ولی برخی از ابیات او در تذکره نصرآبادی و تذکره حزین نقل شده است.(4) 7. «شبنم شاداب» یا «باغ و بهار» در تعریف عباس آباد جدید، به نثر که نسخه ای از آن به خط شکسته زیبای میرزا حسن کرمانی در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(5) همچنین نسخه ای در کتابخانه ملّی و نسخه ای در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. نسخه اخیر را احتمالاً شخصی به نام «محمّد» در بهمن آباد به سال 1133ق به خط نستعلیق کتابت کرده است و در شماره 4118 در آن کتابخانه وجود دارد.(6) این کتاب در لکهنو هندوستان در سال های 1877 و 1899 و 1913ق به همراه «فرهنگ نایاب» چاپ سنگی شده است.(7) 8. «فرهنگ نایاب» 9. «المحاسن» که در سال 1096ق در مشهد مقدس نوشته و به شماره 8947 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(8) 10. «المطالع و المغارب» به فارسی که در روز 20 محرم 1114ق ضیاءالدّین بن محمّدمسیح حسینی خورزنی (شاید: خورزانی؟) کتابت شده و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(9) 11. «منشآت» که تعدادی از آنها در «مجمع الافکار»


1- فهرست مختصر مجلس، ص169.
2- فهرست ادبیات تهران، ج1، ص136.
3- فهرست مجلس، ج36، ص388.
4- الذریعه، ج9، ص658.
5- فهرست ملک، ج7، ص19.
6- فهرست مرکزی دانشگاه، ج13، ص3099.
7- الذریعه، ج24، ص53.
8- فهرست مرعشی، ج23 ، ص118.
9- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج3، ص3282؛ الذریعه، ج21، ص171.

ص: 569

تألیف محمّدحکیم هندی نوشته شده و به شماره 210/14209 در کتابخانه مجلس موجود است.(1) 12. «نصرة الحق» که آن را در پاسخ به مبلغ مسیحی «گبرائیل افرنجی» به عربی نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 54/244 در کتابخانه سالتیکف شچدرین در روسیه موجود است.(2) نسخه دیگری هم به شماره 258 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد.(3) 13. کتابی در «هیأت» 14. «حاشیه انوار التّنزیل» در کتابخانه علاّمه علی اکبر دهخدا به شماره 6/283 موجود است.(4) 15. «دیباچه هفت بند» غیاث الدین محمّد علوی اصفهانی (خیال) (5) 16. «جُنگ» مجموعه ای ارزنده که در یکی از بندهای آن تاریخ شنبه 3 رمضان 1096ق در مشهد مقدس دارد.(6) 17. «ردّ بر رساله آصفیّه» ملاّ میرزا شیروانی (که احتمالاً همان «اثبات الواجب» است که آن را در هنگام بازگشت از زیارت مشهد مقدس رضوی در اوقات اقامت در قم نوشته و بعدا در ضمن «جُنگ» خود قرار داده و در کتابخانه حاج سیّد مهدی لاجوردی قمی قرار داشته است.(7)

این شعر از اوست:

عرفان به گفتگو نگشاید نقاب را مینا ز سرمه کنند این نقاب را

ناراست را ز مالش دوران گریز نیست از رشته پیچ و تاب برد پیچ و تاب را

گو میرد از خمار و نبیند کسی به چشم ابرو بلند کردن موج سراب را

میخانه را ز مدرسه نتوان شناختن از بس که رهن باده نمودم کتاب را(8)


1- فهرست مجلس، ج38، ص303.
2- نسخه های خطی، ج8، صص 107-109.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص583.
4- نسخه های خطی، ج3، ص419.
5- تذکرة المعاصرین، ص152.
6- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص114.
7- آشنایی با چند نسخه خطی، ج1، ص114.
8- سایر منابع: صحف ابراهیم، صص 180 و 181؛ الکواکب المنتشره، ص405؛ تذکره غنی، ص85؛ ریحانة الادب، ج4، ص77؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص255؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج3، صص 611 و 612.

ص: 570

سیّد علی خلیفه سلطان

سیّد علی بن سیّد مرتضی بن نواب میرزا سیّد علی بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان حسینی، عالم فاضل [از علمای اوایل قرن دوازدهم هجری] مدفون در قبرستان ستّی فاطمه اصفهان.(1)

استاد سیّد علی ظهیر*

استاد میر سیّد علی ظهیر معروف به «ظهیرالاسلام» فرزند سیّد مرتضی ظهیرالاسلام بن حاج سیّد علی زنجیره فروش بن آقا سیّد محمّد موسوی اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند معاصر اصفهان است. در سال 1321ش در محله شیش بیدآباد اصفهان متولّد شد. نیای مادری او میر سیّد محمّدمهدی خلیقی پور از اساتید مسلّم خوشنویسی اصفهان و پدرش از وعاظ مشهور اصفهان است. او با سفارش آنها به خوشنویسی روی آورد و پس از تحصیلات ابتدائی، هنگامی که در مقطع متوسطّه تحصیل می کرد. نزد استاد حبیب اللّه فضائلی به مشق خط پرداخت. او پس از اتمام تحصیلات خود، باتوجّه به ذوق هنری و مهارت در خطاطی، طراحی و نقاشی به استخدام آموزش و پرورش درآمده و به عنوان دبیر هنر به تدریس در مدارس و مراکز تربیت معلّم مشغول شد و برای این آموزشگاه ها نیز دوره های خوشنویسی را برگزار نمود. استاد ظهیر سال ها نزد استاد فضائلی خطوط نسخ، نستعلیق و کتابت نستعلیق را آموخت و دوره عالی را طی نموده و در سال 1364 موفق به اخذ ممتاز گردید. او سال ها در انجمن خوشنویسان اصفهان به آموزش خوشنویسی به علاقمندان مشغول است و صدها شاگرد هنرمند از او تعلیم دیده اند.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص938؛ مزارات اصفهان، ص252.
2- زندگینامه دست نویس استاد ظهیر به قلم خودشان، تابستان 1387.

ص: 571

او هنرمندی وارسته و متواضع و صاحب خلق نیکو است و هنر را وسیله ای برای تعالی و رسیدن به قرب خدا می داند.

سیّد علی موحد ابطحی*

سیّد علی موحّد ابطحی فرزند سیّد مرتضی، عالم فاضل جلیل، معاصر در سال 1359ق (مطابق با 1319ش) در اصفهان متولّد شد. مقدّمات علوم تا پایان شرح لمعه را نزد پدر، شرایع را نزد میرزا محمّد طبیب زاده، رسائل را نزد حاج شیخ محمّدحسن نجف آبادی و هیأت را نزد مرحوم مجدالعلماء فراگرفت. همچنین طب قدیم را نیز از پدرش فراگرفت.

در سال 1379ق (1339ش) جهت تحصیل به قم مشرف شده و جلد اوّل کفایه را نزد شیخ محمّد مجاهدی و جلد دوم آن را نزد حاج سیّد محمّدباقر سلطانی و منظومه را نزد شیخ عبداللّه جوادی آملی، حاج آقا مصطفی خمینی و اسفار را از علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبائی آموخت. مکاسب را نزد حاج سیّد محمّدباقر موحد ابطحی (برادرش) فراگرفت.

پس از آن در درس خارج اصول امام خمینی و آیت اللّه حاج شیخ محمّدعلی اراکی و خارج فقه را نزد حضرات آیات: گلپایگانی (حدود 15 سال) و شریعتمداری (حدود 8 سال) سیّد محمّد داماد (حدود 8 سال) و برادرش حاج سیّد محمّدباقر موحّد ابطحی آموخت. سپس برای تکمیل تحصیلات خود، در حدود 1382ق (1342ش) به نجف اشرف مشرف شده و نزد آیات عظام: حاج سیّد محمود شاهرودی، حاج سیّد ابوالقاسم خوئی، شیخ حسین حلّی و میرزا باقر زنجانی کسب فیض نمود.

وی در ایّام تحصیل در قم، در ایّام تابستان به اصفهان می آمد و از درس حضرات آیات خراسانی، خادمی و بهبهانی استفاده می نمود.

کتب زیر از ایشان به چاپ رسیده است:

ص: 572

1. «آیة التطهیر فی احادیث الفریقین» 4 جلد2. «الإمام الحسین علیه السلام فی احادیث الفریقین» در 6 جلد که 4 جلد آن به طبع رسیده است.3. «حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات» در 4 جلد4. «الشیعة فی احادیث الفریقین» 2 جلد5. «غدیر و چشمه های جوشان ولایت»6. «از زلال زمزم غدیر»7. «جلوه های تشیع در مازندران»8. «حدیث کساء و آثار شگفت»9. «زیارت عاشورا و آثار شگفت»10. «خورشید خرابه شام حضرت رقیه» 11. «حدیث کساء گوهر پنهان»

همچنین کتاب های: 1. «شفاء الصّدور فی شرح زیارت العاشورا» تألیف: میرزا ابوالفضل ثقفی طهرانی در 2 جلد2. «مفردات مخزن الادویه» تألیف: میرزا محمّد حسین خان عقلی علوی»، در 4 جلد3. «قانونچه» را تصحیح و منتشر کرده است.

علی محزون اصفهانی

علی بیرژندی متخلّص به «محزون» فرزند مرتضی، از شعرای معاصر. در عید نوروز سال 1316ش متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه قدسیّه به پایان رسانید. گاهی شعر می سرود و در انجمن ادبی کمال شرکت می کرد. از اوست:

هر شب از هجران رویت ای صنم اختر شمارم اخگر سوزان و اشک بی حساب از دیده بارم(1)

سیّد علی مهری عرب

سیّد علی بن سیّد مساعد جبل عاملی اصفهانی، معروف به «مهری عرب» و متخلّص به «سیّد» و «مهری». در اواخر عهد صفویّه به اتفاق پدر به اصفهان آمده و در محلّه


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 417 و 418.

ص: 573

عباس آباد سکونت نموده و کمی فارسی آموخته [است.] شعر می گفته و در آن کلمات فارسی را به سبک و اسلوب عربی استعمال می نمود. و این طرز شعر مورد پسند بسیار واقع شد. پدر و پسر در این شهر وفات یافته اند.(1)

کتب زیر از اوست:

1. «دیوان اشعار» که نزدیک به 5600 بیت داشته است به ضمیمه یک «ساقی نامه» عربی _ فارسی که نام بسیاری از جاهای شهر اصفهان در آن مذکور است به شماره 3217 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) 2. «مثنوی مجمع الشعراء» که در ضمن «دیوان» او در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3) 3. «مثنوی سراپا» یا «آئینه بدن نما» که نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است. نسخه ای دیگر نیز درضمن جُنگی در کتابخانه آستان قدس رضوی که تاریخ کتابت آن بین سال های 1116 تا 1129ق است و نسخه ای هم در کتابخانه ملّی ملک ضمن جُنگی که در سال 1192ق کتابت شده موجود است.(4) 4. «ملمعات»

از اوست:

به روی تازه جوانان به مذهب «سیّد» نگاه، واجب عینی و بوسه تخییری است

علی اصفهانی بغدادی

ابوالحسن علی بن مظفر اصفهانی بغدادی [از محدّثین عامّه اصفهان] از ابی بکر شافعی


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص568؛ تذکره روز روشن، ص784؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص76؛ ریحانة الادب، ج6، ص41؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص390؛ منتخب اللطایف، ص627؛ تذکره ریاض الشعراء، ج4، ص2187.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج11، ص2175.
3- الذریعه، ج19، ص283.
4- الذریعه، ج19، ص204.

ص: 574

روایت می کند و خطیب از وی روایت می نماید.(1)

میرزا علی کاتب خاتون آبادی

میرزا علی بن مظفر جعفری کاتب خاتون آبادی [از کاتبان و خوشنویسان اوایل قرن یازدهم هجری] در 25 شعبان سال 1009ق جلد سوم «حبیب السیّر» را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 4451 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

سیّد علی قانعی کاشانی*

میر سیّد علی حسینی کاشانی متخلّص به «قانعی» فرزند میرمعصوم، شاعر و ادیب در قرن یازدهم هجری.

در سال 1041ق متولّد شده و در اصفهان علم و ادب آموخت و با صبیه آقا مؤمن مصنّف ازدواج کرد. در اصفهان ساکن بود و در سال 1074ق وفات یافت. دیوان اشعار او حدود چهل هزار بیت است. این بیت از اوست:

از کدورت پاک کن تا می توانی سینه را خاک بر سر می کند آخر غبار آئینه را(3)

علی منجم اصفهانی*

علی بن معین منجم اصفهانی، از ادباء قرن نهم هجری است. او در 19 ذی الحجه 871ق نسخه ای از «کشف الحقایق» تألیف: عبدالعزیز نسفی را به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 14924 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(4)


1- میزان الاعتدال، ج2، ص239.
2- فهرست مرکزی دانشگاه، ج13، ص3407.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص578؛ قصص الخاقانی، ج2، ص87.
4- فهرست مختصر مجلس، ص660.

ص: 575

علی اصفهانی

علی بن محمّد مفید اصفهانی، خطاط (در قرن سیزدهم هجری در سال 1272ق) از کتابت نسخه ای از «شمسیه» در طب (به فارسی) تألیف: شمس الدّین بن نعمت اللّه طبیب فراغت حاصل نموده است. نسخه این کتاب در کتابخانه عمومی معارف موجود بوده است.(1)

شیخ علی مفید

شیخ علی مفید فرزند شیخ مفید، عالم فاضل، حکیم زاهد محقّق، از مدرّسین مدرسه صدر. در جمادی الاولی سال 1345ق وفات یافته و در تخت فولاد پای دیوار بقعه آقا محمّد بیدآبادی مدفون گردید.(2)

سیّد علی جواهررقم تبریزی*

سیّد علی بن محمّد مقیم تبریزی، خوشنویس و شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. نواده میرشاهمیر از سادات حسینی تبریز و از اهالی محلّه عباس آباد اصفهان بود، پدرش از خوشنویسان خط نستعلیق بود. او و پدرش به هندوستان رفتند. سیّد علی به معلّمی عالمگیر گماشته شد و شاه جهان پادشاه گورکانی هند به او لقب «جواهررقم» داد و چندی بعد در دربار عالمگیر به لقب «خان» و عنوان «هزاری» و سپس «خدمت نویسی» مفتخر گردیده و کتابدار کتابخانه سلطنتی هند شد. او از کسانی بود که در سفر عالمگیر به کشمیر، دکن و سایر مناطق هند در رکاب پادشاه به سفر می رفت. وی سرانجام پس از


1- فهرست معارف، ص166.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص931؛ بیان المفاخر، ج2، ص235؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص196؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 230 و 231.

ص: 576

یک بیماری در سال 1094ق در اورنگ آباد وفات یافت. جنازه او به شاه جهان آباد حمل و همانجا دفن شد.

در خط نستعلیق استادی توانا بوده و نزد پدر مشق خط کرده بود و شعر را نیکو می سرود و به نام خود (علی) تخلّص می کرد. از او ده ها قطعه خوشنویسی در کتابخانه سلطنتی تهران، موزه دولتی افغانستان در کابل، موزه باستان شناسی دهلی، کتابخانه آقای سلطان القرائی در تبریز، موزه آثار اسلامی ترک در استانبول، کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران و مجموعه مهدی بیانی در تهران موجود است. این بیت از اوست:

چه جلوه بود که در صحن باغ پیدا شد که شاخ گل قفس بلبلان شیدا شد(1)

علی خطیبی اصفهانی

ابوعلی علی بن منصور بن عبیداللّه خطیبی اصفهانی معروف به «اجل»، ادیب، نحوی، لغوی و فقیه شافعی در قرن ششم هجری. در سال 547ق در بغداد متولّد شده و در مدرسه نظامیه به تحصیل پرداخت. در زمان خود اعلم و افقه از او کسی نبود. خصوصا در لغت کسی را با وی حدّ برابری نبود و اکثر کتب لغت، اشعار و اخبار و کتب دیگر را حفظ بود. [در سال 622ق وفات یافت.]

از اشعار اوست:


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 298 و 299؛ احوال و آثار خوشنویسان، صص 447-449؛ تذکره ریاض الشعراء، ج2، ص1024؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 186 و 187؛ کلمات الشعراء، ص49؛ دانشمندان آذربایجان، ص182؛ تاریخ خط و خطاطان، صص 143-145؛ فرهنگ معین، ج5، ص435؛ کارنامه بزرگان ایران، ص255؛ الذریعه، ج9، ص753؛ ریحانة الادب، ج3، ص36؛ سخنوران آذربایجان، ص553؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص391؛ اطلس خط، صص 540 و 541.

ص: 577

لمن غزال یا علی رامه سخا فعاود القلب سکرٌ کان عنه صحا

مقسمٌ بین اضداد فطرته جنح و غرته فی الجنح ضَوء ضحا(1)

علی ثقفی

علی بن منصور ثقفی اصفهانی [از محدّثین عامّه اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری] ابواسحاق تقی الدّین ابراهیم بن محمّد بن ازهر بن احمد بن محمّد صریفینی عراقی (متوفی 641ق در دمشق) از او استماع حدیث کرده است.(2)

علی اصفهانی

علی بن ملاّ مهدی [اصفهانی]، کاتب نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری] در ذیقعده 1215ق نسخه ای از «حاشیه تهذیب» مولی عبداللّه یزدی را در اصفهان به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1707 در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(3)

میر سیّد علی امام جمعه سدهی

حاج میر سیّد علی امام جمعه سدهی متخلّص به «ضیائی» و معروف به «حاج آقابزرگ» فرزند سیّد محمّدمهدی بن سیّد اسماعیل بن سیّد حسین دیباجی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل و محقّق جلیل، ادیب شاعر جامع معقول و منقول.

در سال 1264ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد شده و پس از تحصیل


1- معجم الادباء، ج15، ص82؛ مدارس نظامیه، ص197؛ ریحانة الادب، ج1، ص76؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «علی»، ص186؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص391.
2- منتخب المختار ذیل تاریخ ابن نجّار، ص14.
3- فهرست گوهرشاد، ص266.

ص: 578

علوم مقدّماتی به اصفهان آمده و در محضر علمای عالیقدر شیخ محمّدتقی آقانجفی، آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی تحصیل کرده [و از مرحومین آقانجفی و چهارسوقی اجازه دریافت نموده و مورد توجّه آقانجفی بوده و زمانی در محضر ایشان به مشورت در امور فقهی می پرداخته] است.

او در علوم مختلفه از فقه و اصول و حکمت و ریاضی و طب زحمت کشیده و خصوصا در علوم جفر و رمل و اعداد و طلسمات شهرتی داشت. او پس از وصول به مقامات عالیه علم و اجتهاد، به سِدِه مراجعت نموده و مرجع شرعی آن حدود گردیده و به اقامه جماعت مشغول بوده و باقی اوقات را صرف عبادت و تزکیه نفس و تألیف و تصنیف می نموده است.

[در سال 1307ق چند نفر از فرقه بابیّه با بعضی از متّهمین از اصفهان اخراج شدند و ناصرالدّین شاه فرمان عودت آنها را داده و مردم سده به ریاست حاجی آقای سدهی (حاج میر سیّد علی امام جمعه) از آنها جلوگیری و در نتیجه یک نفر بابی و شش نفر از متّهمین کشته شدند. او همچنین در قضایای مشروطه از طرفداران حاج آقا نوراللّه نجفی و از مروّجین فکر مشروطیّت بوده و در این راه تلاش بسیاری به خرج داده بود.] امام جمعه سدهی سرانجام در دوشنبه 10 صفر المظّفر 1358ق وفات یافته و در انتهای شبستان مسجد جامع فروشان سده مدفون شد.

فرزندش حاج سیّد حسن امام جمعه معروف به «حاج آقا امام سدهی» جهت او مرثیه ای سروده که بر سنگ مزارش نقر گردیده و دو بیت از آن چنین است:

پیچیده دست گلچین اجل در فصل فروردین بیفکنده قضا نخلی ز پا از جویبار دین

ز روح پنجمین جستم مدد گفتا به تاریخش: «علی آن سائل شرع نبی شد سوی علیین»

ص: 579

وی را کتب و رسایل عدیده ای است که از آن جمله است:

1. «رساله در اخلاق»2. «رساله در تقلید»3. «رساله در خیارات»4. «رساله در ادعیه»5. «رساله در شرط ضمن عقد»6. «رساله در صلح با حقّ رجوع»7. «رساله در مقتل»8. «رساله در منجزات مریض»9. «رساله در ادعیه و ختوم»10. «رسائلی در فقه» 11. «رسائلی در طب و تجربیات خود» و غیره.(1)

این شعر از اوست:

بنمای رخ که روی تو امروز دیدنی است ور تلخ گویی، از لب شیرین شنیدنی است

بار فراق تو شکند کوه را کمر امّا به یاد وصل تو باری کشیدنی است

در بوستان روی تو هر گل که بشکفد آن گل به دست مردمک دیده چیدنی است

آن کو درید جامه یوسف نهفته گفت هر جامه ای که عشق ندارد دریدنی است

جان را به آب و دانه دنیا چه پروری کاین مرغ آخر از قفس تن پریدنی است


1- تذکرة القبور یا رجال اصفهان، ص220؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص819؛ خمینی شهر: شهری که از نو باید شناخت، صص 108-110؛ نقباء البشر، ص1541؛ ریحانة الادب، ج2، ص453؛ مخزن الادب (راجی) : مخطوط؛ مکارم الآثار، ج5، صص1758-1761؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص389؛ حکم نافذ آقانجفی، ص168.

ص: 580

علی کسروی اصفهانی

ابوالحسن علی بن مهدی بن علی بن مهدی اصفهانی طبری بغدادی معروف به «کسروی» [نحوی، لغوی، متکلم و فقیه شافعی در قرن سوم و چهارم هجری[ خواهرزاده علی بن عاصم بن حریص از علماء و شعراء و نحویّین بوده و در زمان بدر معتضدی در سال 330ق در اصفهان وفات یافت. علم کلام را از ابی الحسن اشعری فراگرفته و سعید بن هاشم طبرانی از او روایت می کند.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «الخصال» و در آن از امثال و اشعار حکم استفاده کرده است.2. «مناقضات»3. «الاعیاد و النوازیر»4. «مراسلات الاخوان و محاورات الخلان»5. «تأویل الاحادیث المشکلات الواردة فی الصّفات»(1)

میر سیّد علی درب امامی

میر سیّد علی بن محمّدمهدی موسوی درب امامی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری. در سال 1264ق نسخه ای از «فهرست کافی» تألیف: حاج محمّدجعفر آباده ای را به خط نسخ کتابت نموده و حاجی آباده ای مقابله او را گواهی داده است. این کتاب در مجموعه شماره 3208 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است و دو کتاب دیگر: «مشیخه من لا یحضره» و «امل الآمل» در این مجموعه نیز به خط همین درب


1- معجم الادباء، ج15، ص91؛ بغیة الوعاة، ص356؛ روضات الجنات، ج5، ص106؛ معجم المؤلفین، ج7، ص247؛ کشف الظّنون، ج1، ص705؛ ایضاح المکنون، ج1، ص220؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «علی»، ص251؛ ریحانة الادب، ج5، ص58؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص393.

ص: 581

امامی می باشد.(1)

[اثر دیگر او کتابت «اختیارات» علاّمه مجلسی است که آن را به خط نسخ در 15 ذی الحجّه 1268ق کتابت نموده و ضمن مجموعه ای در کتابخانه اهدائی مرحوم سیّد محمّد صدر هاشمی در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان موجود است.(2) ]

آقا میرزا علی دهاقانی*

آقا میرزا علی دهاقانی فرزند مشهدی میرزا، عالم فاضل متّقی، از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری است. در اصفهان نزد جمعی از علمای عالیقدر خصوصا جهانگیرخان قشقائی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی کسب فیض نمود. سپس به دهاقان بازگشته و به ارشاد مردم و تبلیغ دین مشغول شد تا اینکه در حدود سال 1355ق (1315ش) وفات یافته و همان جا مدفون شد. او جدّ عالم عالیقدر و فاضل جلیل حاج شیخ نعمت اللّه اسماعیلی دهاقانی است.

میرزا علی مشفقی

میرزا علی مشفقی فرزند مشهدی میرزا، شاعر و ادیب فاضل معاصر [در سال 1279ش در محلّه مسجد حکیم اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخت و نزد حاج آقا رحیم ارباب و سایر علماء کسب فیض نمود و در اغلب علوم زمان چون، ادبیات، ریاضیات، نجوم و تاریخ مهارت یافت و برای تکمیل دانش خود به مشهد مقدّس سفر کرد.] او از آشنایان به علوم ریاضی و دانا به علوم غریبه بود. گاهی شعر


1- فهرست مرعشی، ج9، ص12.
2- نشریه دانشکده ادبیات اصفهان، شماره دوم و سوم، سال 1345، ص156.

ص: 582

می سروده و سال ها در انجمن ادبی شیدا شرکت می نمود. [وی در جلسات خصوصی و جلسه هیأت مداحان به تدریس ادبیات و خصوصا ادای صحیح شعر جهت مداحان و شعراء می پرداخت و جمعی از مدّاحان و شاعران اصفهان همچون آقایان عباس گیاهی و مهدی داروغه دفتر (فرزانه) از شاگردان او بوده اند. در فن اسطرلاب نیز مهارت داشت. او سال ها در اصفهان به استخراج تقویم مشغول بود و جدول اوقات شرعی و تقویم او به چاپ می رسید. وفات او در 13 ربیع الثّانی 1399ق (برابر با 21 اسفند 1357ش) اتفاق افتاد و پیکرش در تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون شد.]

کتب زیر از اوست:

1. «تذکره شعراء اصفهان» مختصر که به خط خود نوشته و به نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] هدیه کرد.2. «مخزن المصائب» شامل اشعاری که شعراء در مصیبت سروده اند که در سال 1332ش در اصفهان به طبع رسید.3. «دیوان اشعار»

[از اوست:

این بارگاه قدس اعلا که جانفزاست دربار پادشاهی سلطان دین رضاست

این خسروی که خفته در اینجا به عزّ و شأن گرد و غبار خاک درش مایه شفاست

این گنبد مَشَیَّد خورشید تابناک بدر الدُّجی و معنی و الشّمس و الضّحاست

«مشفق» به این مقام مقدّس پناه برد اینجا پناهگاه مساکن و اغنیاست(1) ]


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص145؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 188، در تاریخ 9 اردیبهشت 1371، ص3؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص717.

ص: 583

شیخ علی قدیری کفرانی

حاج شیخ علی قدیری فرزند نصراللّه بن قاسم به ملاّ علی بن محمّد بن قدیر کفرانی رویدشتی اصفهانی، عالم فاضل معاصر در اصفهان متولّد گردید و در اصفهان [نزد میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی] و قم [نزد امام خمینی و دیگران] و نجف خدمت اساتید و آیات عظام تحصیل نموده و با کسب اجازات به اصفهان مراجعت کرده و به وظائف و شئون روحانیت از تدریس و ارشاد و موعظه و امامت در مسجد «الهادی» (واقع در خیابان سیّد علی خان) پرداخته و سرانجام پس از یک بیماری نسبتا طولانی در [12] جمادی الاولی سال 1407ق [مطابق با 16 دی 1365ش] در اصفهان وفات یافته و [در صحن آستانه حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) ] در قم مدفون گردید. [«حاشیه بر وقایة الاصول» از تألیفات اوست.(1) ]

استاد علی تجویدی*

استاد علی تجویدی فرزند میرزا هادی خان مختار تجویدی بن میرزا محمّدعلی سلطان الکُتّاب اصفهانی، از مشاهیر موسیقی دانان و آهنگسازان معاصر در سال 1298ش در تهران متولّد شد.

پدرش نقاش و موسیقی شناس هنرمند و شاگرد کمال الملک بود و زمینه فعالیت او را در موسیقی فراهم کرد. استاد تجویدی ابتدا نزد استاد پرویز یاحقی و سپس نزد استاد ابوالحسن صبا نواختن ویولن را آموخت و با دستگاه های موسیقی ایرانی آشنا شد. سپس نزد اساتیدی چون روح اللّه خالقی، عبداللّه خان دوامی، اسماعیل خان قهرمانی، اقبال آذر، سلیمان میرقاسمی، طاهرزاده، نورعلی برومند و عدّه ای دیگر به خوبی موسیقی


1- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص328؛ نقباء البشر، ج3، ص1204؛ تربت پاکان قم، ج2، ص1177.

ص: 584

را آموخت. استاد تجویدی آهنگسازی خبره و چیره دست بود و ویلن و سه تار را استادانه می نواخت.

همکاری با واحد موسیقی رادیو، همکاری با برنامه گلها و اجرای ده ها اثر ماندگار، آهنگسازی برای بسیاری از خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی همچون: استان بنان، استاد قوامی، خواجه امیری، افتخاری و دیگران، تدریس در هنرستان عالی موسیقی دانشگاه هنر و کلاس های خصوصی و نگارش کتاب 10 جلدی: «ردیف و آواز موسیقی سنتی ایران» که 3 جلد آن به چاپ رسیده است، از مهم ترین فعالیت های استاد تجویدی است.

او هنرمندی متواضع و مردمی و خوش مشرب بود و سرانجام در اسفند 1386ش در تهران دیده از جهان فروبست ودر قطعه هنرمندان گورستان بهشت زهرای تهران در خاک آرام گرفت.(1)

علی شیرانی (صحّت)*

علی شیرانی بیدآبادی متخلّص به «صحّت» فرزند هاشم بن کربلائی آقا، از شعرای توانای معاصر اصفهان در روز اوّل بهمن 1325ش در محلّه بیدآباد متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان صدیق اعلم و متوسطه را تا سیکل اوّل در دبیرستان حافظ ابونعیم و تا دیپلم را در دبیرستان کازرونی گذراند. سپس به سربازی رفت. پس از آن به استخدام بانک تجارت درآمد تا اینکه در سال 1377ش بازنشسته شد.

او از حدود 13 سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و تحت تربیت دائی خود عیسی قلی


1- تاریخ موسیقی ایران، صص 599 و 600؛ نام نامه موسیقی ایران، ج3، صص 129-131؛ چهره افروختگان خطه زنده رود، صص 155 و 156؛ فرهنگ هنرمندان ایرانی، ص125؛ فرهنگ اعلام سخن، ج1، ص464؛ برگی از باغ، ص191؛ مجله ادبستان، سال اوّل، شماره 2: بهمن 1368، صص 49 و 50؛ مجلّه هنر موسیقی: سال ششم، شماره 45: تیر 1382، صص 6-10.

ص: 585

شیرانی (متخلّص به «سالم») قرار گرفت. سپس به انجمن ادبی سعدی راه یافت و از راهنمایی استاد طلایی مدیر انجمن برخوردار شد. او در اغلب انجمن های ادبی اصفهان مانند سعدی، صائب، بیدل، دکتر سیاسی، مشتاق، فردوسی، حافظ و حکیم نظامی شرکت نموده و اکنون از اعضای فعّال انجمن ادبی صائب است. در شعر خود را پیرو سبک هندی (اصفهانی) می داند و به شعر صائب و شعرای این سبک اشتیاق فراوان دارد. دیوان اشعار او حدود چهل هزار بیت است ولی به چاپ نرسیده است ولی منتخبی از غزلیات او با عنوان «زلال زمزمه ها» به چاپ رسیده است.

او اوقات فراغت خود را به مطالعه خصوصا کتاب های ادبی و دیوان شعرای دوره صفویه می گذراند و در خط نستعلیق مشق می کند. وی حدود سه ماه نزد استاد فضائلی در خوشنویسی تعلیم دیده است.

این غزل از اوست:

ز موج گریه شد دامان ما گلپوش نیلوفر لبالب بود اینجا برکه ها از جوش نیلوفر

پر از عطر سکوتم با بهار ناله رنگین گل شیپوریش بین و لب خاموش نیلوفر

ز بس پیچیده دود آهم اشکم مانده ناپیدا مرا دریاست پنهان در ته سرپوش نیلوفر

فراتر سبز فکران راست فیض از گنبد نیلی میان آب جز آئینه کو بر دوش نیلوفر

زُلالان سحر سِیرند مست بزم سرسبزان به جز شبنم نغلطد صبح در آغوش نیلوفر

ص: 586

بهاری می کند دل را به پای جان دویدن ها تلاشی سبز دارد جوشش پرکوش نیلوفر

ز عشق است آنچنان در وادی ما عالم آبی که چون ما نیست رود نیل هم فرنوش نیلوفر

به چنگ ناز بگرفتست زلفت گردن دل را که شوخ است و دلآرا شاخ بازیگوش نیلوفر

زَ سُکر آبیش دادند دل را سبزی مینا که در پیمانه ما نیست جز سرجوش نیلوفر

به یاد زلف پرپیج و خَمَت در خویش می پیچد به غیر از حلقه شوق تو کو در گوش نیلوفر

خط سبز تو شد سطر سخن مستانه «صحّت» را کسی چون او نشد در این چمن مدهوش نیلوفر(1)

علی اصفهانی

علی بن یحیی بن جعفر اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از سلیمان بن احمد طبرانی و ابوالحسن احمد بن قاسم بن ریان (در بصره) روایت نموده و ابوبکر احمد بن علی خطیب بغدادی و محمّد بن قیس اسدی از او نقل حدیث کرده اند.(2)


1- مصاحبه با آقای علی شیرانی (صحت) در 10 مردادماه 1389ش؛ زنده رود تا حیدربابا، ص136؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص488.
2- احقاق الحق، ج8، صص 505 و 485.

ص: 587

علی طهرانی اصفهانی

علی بن یحیی طهرانی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن دوم و سوم هجری] از قتیبة بن مهران آزادانی روایت می کند. [او از اهالی قریه «طهران» اصفهان است که امروزه از محلّه های اصفهان است و به «تیران و آهنگران» معروف است.(1) ]

علی بهرامی*

علی بهرامی متخلّص به «بهرام» از شعرای معاصر اصفهان در شرکت پالایش نفت اصفهان به خدمت مشغول است و گاهی شعر می سراید و در شعر از معلومات آقای هادوی فرد (شهیر) بهره برده است. این سه بیت از اوست:

ای غم تو برو ز خانه من آتش مزن آشیانه من

باز آمده ای که خوش نشینی بر سینه پرفسانه من

همراه منی به هر کجا تو ای همسفر شبانه من(2)

میرزا علی ثابت قهفرخی*

میرزا علی قهفرخی ملقّب به «ثابت» از عرفاء و متصّوفه قرن سیزدهم هجری و از اهالی قصبه «قهفرخ» در چهارمحال بوده و از مشایخ سلسله نعمت اللهی است. شعر می سروده و در چهارمحال به دستگیری و ارشاد طالبین سیر و سلوک مشغول بوده است.


1- معجم البلدان، ج4، ص52؛ مقالات ادبی (استاد همایی) ، ص74.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص121.

ص: 588

او کتابی موسوم به «تراجم» در بیان احوال سلسله تصوف در 87 بیت به نظم کشیده که در کتابخانه آستانه حضرت شاهچراغ در شیراز موجود بوده است.(1)

استاد علی چاقوساز*

استاد علی اصفهانی، از هنرمندان زبردست دوره قاجاریه است. در اصفهان به شغل چاقوسازی مشغول بوده و چاقوها و قیچی های ساخته او از نظر ظرافت و استحکام شهرت زیادی داشته است.(2)

سیّد علی حجازی دهاقانی*

حاج سیّد علی حجازی دهاقانی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1301ش در دهاقان متولّد شده و پس از مدّتی تحصیل، چند سالی آموزگار بوده و در سال 1320ش ضمن تدریس، در کارخانه زاینده رود اصفهان سمت حسابداری کارخانه را به عهده داشت. مردی متدیّن و باتقوا بوده و گاهی شعر می سروده و مجموعه ای از ادعیه و اشعار خود را به خط نستعلیق متوسّط نوشته و به عنوان «بهار قرآن» در سال 1363ش به چاپ رسانده است. از اوست:

به چشمی که شب ها به یادت نخفت به گوشی که حرف تو را می شنفت

به حق زبانی که جز تو نگفت به آن کس که این دُر به یاد تو سفت

مرا در حریم خودت راه ده به دل شوق و بر سینه ام آه ده(3)


1- فهرست شاهچراغ، ج3، ص18.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص366.
3- بزم ادب، ص334؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص203.

ص: 589

علی خان بیگ حسرت اصفهانی

علی خان بیگ اصفهانی متخلّص به «حسرت» شاعر ادیب [در قرن سیزدهم هجری[ در جوانی به تحصیل پرداخته و سپس به خدمت شاهزاده محمّدرضا میرزا افسر قاجار رسیده و وزارت او را در حکومت طالش و گیلان داشت. اما از آن مقام معزول و به شیراز رفت. امّا سرانجام از طرف دربار قاجار به طهران فراخوانده شده و راهی آنجا شد.

از اوست:

نزدیک تر از جانی و دوری ز بر ما از مایی و از ما به تو بسیار منازل

یکتایی و از توست ظهور همه اشیاء یک شمعی و از پرتو تو نور مشاعل(1)

سیّد شمس الدّین علی حسینی خلخالی

سیّد امیر شمس الدّین علی حسینی خلخالی [از دانشمندان و فضلای قرن یازدهم هجری و ساکن اصفهان] شاگرد شیخ بهائی، مؤلف: «شرح خلاصة الحساب»(2) [نسخه ای از این کتاب به شماره 13704 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(3) ]

سیّد علی رامشه ای جرقویه ای*

سیّد علی رامشه ای (رامشنی) جرقویه ای معروف به «سَعَری» خوشنویس هنرمند قرن


1- تذکره دلگشا، صص 402 و 403؛ تذکره نگارستان دارا، ص238؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص208؛ الذریعه، ج9، ص238؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «حسرت اصفهانی»، ص553؛ تذکره اختر، ص149؛ تذکره سفینة المحمود، ص413.
2- الذریعه، ج13، ص231.
3- فهرست الفبائی رضوی، ص336.

ص: 590

سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشته و در علم و ادب شاگرد سیّد حسن طباطبائی (ترسای رامشنی) است. از آثار او کتابت قرآن مجید است که در سال 1296ق آن را نوشته است. ظاهرا وی در اوایل قرن چهاردهم هجری در موطن خود روستای «رامشه» از توابع جرقویه اصفهان وفات یافته است.(1)

شیخ شهاب الدّین علی رجاء*

شیخ شهاب الدّین علی رجاء اصفهانی، از عرفاء و متصوّفه قرن هفتم هجری و از مریدان شیخ شهاب الدّین ابوحفص عمر سهروردی است. ابن بطوطه جهانگرد مراکشی هنگامی که وارد اصفهان شد به خانقاه علی به سهل آمد و با یکی از نوادگان او: شیخ قطب الدّین حسین بن شیخ ولی اللّه شمس الدّین محمّد بن محمود بن شهاب الدّین علی رجاء اصفهانی ملاقات کرد و مورد احترام و پذیرایی قرار گرفت.(2)

علی رویدشتی

مولانا علی رویدشتی واعظ [از دانشمندان قرن هشتم هجری] از بزرگان دین و در وعظ و خطابه خوش صحبت و متین بود و به غیر از تفسیر و حدیث، شصت هزار بیت فارسی و عربی به یاد داشت. و تمام سلاطین آل مظفر معتقد به او بودند. پس از وفات در مقابر باغ مولائی در خارج یزد نزدیک دروازه کوشک نو مدفون شد.(3)


1- گرکویه، (ویرایش دوم) ، صص 317 و 318.
2- سفرنامه ابن بطوطه (ترجمه فارسی) ، ج1، صص 212 و 213.
3- تاریخ یزد (جعفری) ، ص165.

ص: 591

ملاّ علی ریزی*

آخوند ملاّ علی ریزی لنجانی، عالم فاضل و فقیه زاهد، از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری و پیشوای دینی مردم قصبه ریز (زرین شهر فعلی) بوده است. او در برابر قدرتمندان و خوانین محلّی یار و پشت و پناه مردم فرودست بوده و علاوه بر آن مرجع حلّ مشکلات شرعی مردم آن ناحیه به شمار می رفته است. او از رفقاء و دوستان حکیم جهانگیرخان قشقائی بوده و پس از فوت، جهانگیرخان بر پیکر او نماز خوانده و او را در زادگاه خود به خاک سپرده اند.(1)

میرزا علی زرگر تبریزی*

استاد میرزا علی زرگر، از هنرمندان قرن یازدهم هجری و از تبریزیان محلّه عباس آباد اصفهان است که به هنر زرگری در عهد شاه عباس کبیر شهرت داشت. پسرش میرزا مقیم جوهری از شغل پدری دست کشیده، به تجارت مشغول شد و از سفر هندوستان مکنتی اندوخت و در شاعری «جوهری» تخلّص می کرد.(2)

آقاعلی سیم کش اصفهانی*

آقاعلی سیم کش، از شعراء و صنعتگران هنرمند قرن سیزدهم هجری است. او به شغل سیم کشی که عبارت از تهیّه سیم و مفتول از فلزات گرانبهاست (طلا و نقره و...) مشغول بوده و در محله شیش (شهیش) بیدآباد اصفهان سکونت داشته است. او از افراد خاندان


1- تاریخ ریز (زرین شهر) ، ص149.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص378؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص195.

ص: 592

حاجی دوست محمّد (از تجّار معروف و از مریدان عالم مجاهد حاج ملاّ محمد شفیع خوئی) بوده است. او هرچند دیوان اشعاری داشته ولی اثری از آن به جای نمانده است. این شعر از اوست:

شاعری را ایاغ می باید حجره ای رو به باغ می باید

نه که خود را به غصّه بسپردن روی در جِیب غم فرو بردن

یا به اندوه خون دل خوردن سر به دفتر نهادن و مردن(1)

علی شفیعی نیک آبادی*

علی شفیعی نیک آبادی، محقّق کوشای معاصر در سال 1332ش در روستای یَنگ آباد (نیک آباد کنونی) در جرقویه متولّد شد. وی پس از طی تحصیلات ابتدائی و سربازی به استخدام کارخانه خودروسازی ایران ناسیونال در تهران درآمد و هم زمان با کار، در آموزشگاه شیخ بهائی تهران دوره راهنمایی تحصیلی را طی کرد. در سال 1356 به اصفهان منتقل گردید و در شرکت برق اصفهان در سمت تکنیسین برق فعالیت نمود و دوره متوسطه را در هنرستان فنی سروش گذراند او در سال 1385ش بازنشسته شد.

کتاب «گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران کویر» اثر تحقیقی مهم او در شناخت تاریخ و فرهنگ منطقه جرقویه اصفهان در سال 1372 به چاپ رسیده و بار دیگر با حجم بیشتر و تحقیقات وسیع تر در سال 1378 چاپ شده است.

این شعر از اوست:

دیری است همگرایی یارانم آرزوست پیوند دشت و گلشن و جانانم آرزوست


1- یادداشت های استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) .

ص: 593

پژمرده گشته باغ دلم زین گسستگی همچون هزار گلبن و بستانم آرزوست

با آن که سرخوشم به نواهای زنده رود پژواک های قاف و زاگرس و تفتانم آرزوست(1)

علی شیرازی فستجانی

ابوالحسن علی شیرازی فستجانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری است] به اصفهان وارد شده و نزد ابی المظفر عبداللّه بن شبیب ضبی اصفهانی قرآن آموخته و هم در این شهر وفات یافته است.(2)

دکتر علی صادقی

دکتر علی صادقی، از پزشکان معاصر اصفهان. در سال 1311ش متولّد شده و دوره متوسطه را در اصفهان تحصیل کرد. سپس به دانشکده پزشکی اصفهان رفته و با اخذ درجه دکترا از آن فارغ التحصیل شده و به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان پرداخت.

کتاب های «تشخیص بالینی سمیولوژی و غدد مترشّح داخلی» و «بیماری های کلیه» از تألیفات اوست.(3)


1- گرکویه سرزمینی ناشناخته بر کران کویر، ص397.
2- معجم البلدان، ج4، ص261.
3- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، ص84.

ص: 594

سیّد علی صوتی یزدی

میر سیّد علی صوتی یزدی، از شعراء و موسیقیدانان قرن یازدهم هجری. در فن موسیقی وارد بوده و سفری به حجاز نموده و سپس به هند رفته، مقتضی المرام به ایران بازگشت و مورد عنایت شاه عباس دوم قرار گرفته و سرانجام در سال 1078ق در اصفهان وفات یافته است.

از اشعار اوست:

از وجود من وجود هر گناهی قائم است می توان گفتن مرا پروردگار معصیت(1)

علی صورتی اصفهانی*

مولانا علی صورتی اصفهانی، از شعرای اصفهان در اواخر دهم هجری است. در اصفهان به معرکه گیری و صورت خوانی مشغول بود و «صورتی» تخلّص می کرد و صورت خوانی عبارت از نمایش صور ملائکه و عاصیان و شرح ماجرای آنها در حشر است.

علی صورتی، در عمر خود به فراق ناشی از مرگ فرزندش محمّدرضا مبتلا شد.

این شعر از اوست:

من آن صیدم که تیری خورده باشد من آن شامم که صبحش مرده باشد


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص611؛ جامع مفیدی، ج3، صص 440 و 441؛ ریحانة الادب، ج3، ص473؛ آتشکده یزدان، ص303؛ آینه دانشوران، ص144؛ تذکره شعرای یزد، ص95؛ تذکره شبستان، صص 478 و 488؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، ص547؛ الذریعه، ج9، ص620؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص359.

ص: 595

من آن یعقوب پیر کوربختم که گرگی یوسفش را خورده باشد(1)

حکیم علی صوفی اصفهانی*

حکیم علی صوفی اصفهانی، دانشمند ادیب و فاضل، طبیب ماهر و حاذق، از بزرگان اوایل قرن یازدهم هجری.

در اصفهان به طبابت مشغول بوده و در شعر و ادب دستی داشته و از علوم دینی بابهره بوده است. تاریخ تولد و وفاتش به دست نیامد. این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «خرقه علی» به شکل کتاب کشکول است. 2. «شرح نهج البلاغه»، به فارسی که در سال 1004ق، کتابت شده است. این رباعی از اوست:

ما صورت خود به کاغذی ساخته ایم زین ره به خیال هرکسی تاخته ایم

این نغمه مستانه در این باغ نبود ما گوش به حرف هرکس انداخته ایم(2)

خواجه صدرالدّین علی طبیب

خواجه صدرالدّین علی طبیب، جدّ اعلای میرزا محمّدطاهر نصرآبادی مؤلّف تذکره نصرآبادی است. در اصفهان سمت حکمرانی داشته و بانی مدرسه و خانقاه میرزا ابوالقاسم نصرآبادی در نصرآباد است.(3)

[میرزا طاهر نصرآبادی در شرح حال خود نوشته است که جد اعلای او خواجه


1- تذکره عرفات العاشقین، ج4، صص 2646 و 2647؛ تذکره روز روشن، ص481؛ تذکره منتخب اللّطایف، ص394.
2- تراجم الرّجال، ج1، صص 350 و 351؛ تذکره شاعران فارسی سرا، صص 146 و 147؛ فهرست مجلس، ج2، ص53.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص181؛ مزارات اصفهان، ص341.

ص: 596

صدرالدّین علی در زمان میرزا سلطان محمّد گورکان (که از طرف شاهرخ حاکم اصفهان بود) دارای اعتبار فراوان بوده و مالک آب و زمین بسیار بوده و سه مدرسه ساخته است: یکی در حوالی مسجد جامع قدیم که دارای کتیبه ای بوده که از بین رفته است. دیگری در محلّه باباقاسم و دیگری در نصرآباد و موقوفاتی بر آن معین نموده که در سردر مدرسه بر روی چوب نوشته و حکّاکی کرده بودند که شامل تمامی نصرآباد و چند محل در اطراف آن و تمامی قریه بیدهند گلپایگان و دودانگ خوانسار.(1)

متأسفانه قسمت های مهمی از کاشیکاری ها، تزئینات و کتیبه های نفیس و ساختمان قدیم خانقاه و مدرسه نصرآباد در تعمیرات و تغییرات سال های اخیر از بین رفته است. شرح مفصّل تزئینات هنری و خصوصیات معماری این اثر را مرحوم استاد دکتر هنرفر در کتاب خود آورده اند.(2) ]

صدرالدّین علی طبیب اصفهانی*

صدرالدّین علی اصفهانی (معروف به «صدرعلیا») از اطباء ماهر عهد صفویه است. از تولّد و وفات و اساتید او اطلاعی در دست نیست. وی مؤلف کتابی در طب به فارسی موسوم به «ادویة العین منتخب از مجرّبات صدرعلیا طبیب اصفهانی» است که به شماره 4/13449 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است و ظاهرا در اواخر قرن دهم هجری کتابت شده است.(3)


1- تذکره نصرآبادی، ج2، ص666.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 329-333.
3- فهرست مرعشی، ج34، ص130.

ص: 597

شیخ علی عاشق آبادی

از مدفونین امام زاده ابراهیم (در قریه زمان آباد، معروف به نرمی، نزدیک دولت آباد) حاج ملاّ علی عاشق آبادی، از شاگردان آقا سیّد محمّدباقر درچه ای(1) [است.

شیخ علی عاشق آبادی، از علماء و مدرسین فقه و اصول، عالمی بااستعداد و پرحافظه و خوش بیان بود. در مدرسه نیم آورد و جدّه بزرگ فقه و اصول را درس می داد. بسیاری از فضلاء در حوزه درس او حاضر شده و هم اکنون در قم به تدریس اشتغال دارند. خود آن مرحوم نزد شیخ محمّدحسین فشارکی، سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، حاج میرزا محمّدصادق یزدآبادی (خاتون آبادی) و سایر علماء درس خوانده بود.

شیخ هبة اللّه هرندی، شیخ محمّدعلی حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی، شیخ احمد فیاض سدهی، حاج سیّد مصطفی مهدوی،(2) (سیّد نصراللّه درچه ای و سیّد احمد منتظری مهریزی) (3) نزد او درس خوانده اند.

او در سال 1309ش در سن 40 سالگی وفات نمود و در قبرستانی در جاده انوشیروان دفن شد. در زمان محمّدرضا شاه پهلوی جاده را از آن قبرستان گذرانیده، خیابان کشیدند و آن قبرستان از بین رفت.

پسرش شیخ محمّدرضا عاشق آبادی که از وعاظ اصفهان و عاشق آباد است، در سال 1302ش متولّد شده و نزد شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی، فیاض سدهی و سیّد علی اصغر برزانی درس خوانده و فعلاً در مدرسه


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص208؛ مزارات اصفهان، ص269.
2- یادداشت های استاد ابراهیم جواهری.
3- شرح مجموعه گل، صص 59 و 60.

ص: 598

چهارباغ حجره دارد و به بیماری قند مبتلا شده است.]

دکتر علی غیور نجف آبادی*

دکتر علی غیور، طبیب و شاعر ادیب معاصر در سال 1309ش در نجف آباد متولّد شد و تحصیلات خود را تا اخذ دکترای پزشکی ادامه داد. در سرودن شعر طبعی روان دارد و «غیور» تخلّص می کند. از اوست:

متاع عشق تو را گر به زر خرید رقیب مکن معامله چون من به جان خریدارم

در این زمانه که هر کسی به سیم و زر دل داد منم که دل به کف آورده پیش دلدارم(1)

غیاث الدّین علی فراقی*

خواجه غیاث الدّین علی اصفهانی متخلّص به «فراقی» شاعر و ادیب توانا در اواخر قرن دهم هجری. مردی دیندار و متقّی و پرهیزکار بود. گاهی شعر می سرود.(2) او کتابی در شیوه نامه نگاری و انشاء نوشته که به «دستور نامه نگاری» یا «منشآت» معروف است و نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نسخه دیگری نزد دکتر اصغر مهدوی در تهران موجود است.(3)

این رباعی از اوست:

تا چند به یاد تو هماغوش شوم تا کی به خیالی ز تو خاموش شوم


1- دیباچه دیار نون، ص211.
2- خلاصة الاشعار (بخش اصفهان) ، ص404.
3- الذریعه، ج23، صص 33 و 34.

ص: 599

ترسم که ز امتداد ایام فراق یکباره ز خاطرت فراموش شوم

شیخ علی فقیه فریدنی

آقا شیخ علی فقیه فریدنی، عالم فاضل ادیب [از علمای قرن چهاردهم هجری] در فریدن متولّد شده و نزد ملاّ صالح چادگانی تحصیل نمود. سپس به اصفهان آمد و در درس آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ محمّد کاشانی، جهانگیرخان قشقائی، آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبادی [و شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای] حاضر شد و در مدرسه جدّه [«فرائد» و «متاجر» و «شرح تجرید» علاّمه و «منظومه» را] تدریس نمود.

در اواخر عمر در اداره اوقاف به فعالیت پرداخت و رئیس دادگاه تحقیق اوقاف اصفهان شد. او سرانجام در 3 ذیحجه 1373ق وفات یافت و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

ملاّ علی فناء اورگانی*

ملاّ علی اورگانی لنجانی اصفهانی متخلّص به «فنا»، از شعراء و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری. در نوجوانی به اصفهان آمده به تحصیل پرداخت. همچنین خطوط شکسته، ثلث، رقاع و نسخ را مشق نمود و آنها را خوش نوشت.

او پس از آزارها و سختی هایی که از بدخواهان دید به واسطه آقا میر سیّد محمّد امام جمعه، به دستگاه منوچهرخان معتمدالدوله راه یافت و با سرودن قصایدی او را مدح کرد. همچنین در مدح حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی اشعاری سرود. از سال وفات او اطلاعی در دست نیست.

او «تذکره مدایح المعتمدیه» تألیف میرزا محمّدعلی مُذَهِّب اصفهانی متخلّص به


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص876؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص82؛ علوم و عقاید، ص10.

ص: 600

«بهار» را با مختصر تغییراتی رونویس کرده و به نام خود کرد و به منوچهرخان معتمدالدوله تقدیم داشت!

ملاّ علی (فنا) بن اسماعیل اصفهانی که از خوشنویسان و کاتبان نیمه اول قرن چهاردهم هجری است و در مسجد سرخی اصفهان ساکن بوده به احتمال قوی از نوادگان اوست.(1)

میرزا علی فقیهی خوراسکانی*

حاج میرزا علی فقیهی خوراسکانی، عالم فاضل صالح متوفی به سال 1380ق و مدفون در تکیه ملک در تخت فولاد اصفهان. این شعر بر سنگ قبر او نوشته شده است و سروده خود اوست:

سمّی شاه ولایت برفت از دنیا به عشق دیدن مولای خود سوی عُقبی

تمام عمر به وعظ و مصائب شه دین بُد اشتغال وی آنکه ز روی صدق و یقین

بُدی نبیره زهرا ز نسل دختر او خدای بخش ز رحمت پدر و مادر او

نداشت توشه ره جز امید غفّور اِله که ما خَلَق همه باشند فقیر آن درگاه

هزار و سیصد و هشتاد بود از هجرت که بار بست به جنّت حَقَّش کند رحمت

حاج سیّد علی قاضی عسکر*

حاج سیّد علی قاضی عسکر، از علماء معاصر اصفهان در 5 خرداد 1333ش (مطابق با 23 رمضان 1373ق) در اصفهان متولّد شد و از 15 سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد شهید سیّد حسن بهشتی نژاد و مرحوم حاج آقا طه کافی دروس مقدماتی را


1- تذکره مآثر الباقریه، صص 116 و 331-333؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج2، صص 191-201.

ص: 601

فراگرفت. سپس به قم رفته و نزد حضرات آیات: ستوده، خزعلی، شهید مطهری، مشکینی، فاضل لنکرانی، میرزا جواد تبریزی و جوادی آملی تا مرحله خارج ادامه تحصیل داد.

او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (در سال 1357ش) از مبارزان و فعالان انقلابی و از طرفداران امام خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب از کسانی بود که تدوین و تنظیم پیش نویس اساسنامه نهاد نمازجمعه را برعهده داشت. سپس به عنوان عضو شورای مرکزی ائمه جمعه و مسؤول امور فرهنگی دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه و پس از رحلت امام خمینی (سال 1368ش) با حکم رهبر انقلاب به عضویت شورای سیاست گذاری ائمه جمعه منصوب شد.

او در سال 1372ش دانشکده علوم حدیث و کتابخانه تخصصی آن را تأسیس کرد. همچنین سال های متمادی در امور حج فعال بود و در بعثه امام خمینی و رهبری انقلاب آیت اللّه خامنه ای در پست های مختلف به خدمت مشغول بوده است که تأسیس مرکز تحقیقات و کتابخانه تخصصی و موزه حج از فعالیت های مهم او به شمار می روند.

او در سال 1376ش به عنوان امام جمعه موقت اصفهان منصوب شد و تا 5 سال به اقامه نماز جمعه پرداخت. رهبری انقلاب در سال 1388 وی را به عنوان نماینده رهبری و سرپرست حجاج ایرانی منصوب کرد.

آقای قاضی عسکر عالمی دانشمند و محققی پرکار به شمار می رود که علاوه بر تألیف 16 جلد کتاب و نوشتن ده ها مقاله، مجلات تخصصی میقات حج، میقات الحج، فرهنگ زیارت و علوم الحدیث را مدیریت کرده است.(1)


1- دو ماهنامه «صفا» سال چهارم: شماره 30، آذر و دی 1388، صص 5 و 6.

ص: 602

درویش علی قائنی

درویش [علی] قائنی، شاعر ادیب در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علوم دینی می پرداخته و به خوش طبعی و سلاست شعر موصوف بوده است و او را «ملاّ درویش» می گفته اند. وفاتش را در سال 1185ق نوشته اند [و این اشتباه است زیرا به همراه معتمدالدّوله نشاط (متوفی 1234ق) در اوایل قرن سیزدهم هجری سفری به شیراز داشته است.

از اوست:

من و رقیب نشستیم هر دو بر راهت به جانب که افتد تا ز راه لطف نگاهت(1) ]

ملاّ علی کُهیازی (شیخ الاسلام)*

ملال علی کُهیازی (شیخ الاسلام) ، عالم فاضل زاهد متّقی. در روستای کُهیاز اردستان متولّد شد و در اصفهان نزد علمای عالیقدر حوزه شیخ محمّدتقی آقانجفی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، شیخ مرتضی ریزی و آقا سیّد مهدی درچه ای کسب فیض نمود.

او عمر خود را به عبادت خدا و تبلیغ دین و عمل به دستورات قرآن کریم و خدمت به خلق خدا گذراند و سرانجام در سال 1375ق وفات یافته و نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)


1- تذکره دلگشا، ص487؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص290؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص619؛ تذکره انجمن خاقان، صص 503 و 504؛ الذریعه، ج9، ص324؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص602؛ بهارستان، ص280.
2- بزم معرفت، صص 241-245.

ص: 603

ملاّ علی لنجانی (بهمن علی)

آخوند ملاّ علی لنجانی اصفهانی متخلّص به «بهمن» و ملقّب به «بهمن علی» [از عرفاء و علماء اواخر دوره قاجاریه.

در جوانی برای تحصیل به عتبات عالیات رفته و در نجف اشرف به اجتهاد نائل شد و سپس به سیاحت پرداخت] و به شیراز رسید و به «رحمت علی شاه» دست ارادت داد. پس از وفات او به «حاج محمّدکاظم سعادت علی شاه اصفهانی» پیوسته و به «بهمن علی» ملقّب شد. [پس از مهاجرت «سعادت علی شاه» جهت تعلیم فرزندانش همراه او راهی تهران شد. و پس از وفات مراد و شیخ خود، با حاج ملاّ سلطان محمّد گنابادی تجدید عهد کرد و] در زاویه حضرت عبدالعظیم در شهرری معتکف گردید و در ماه صفر 1309ق وفات نمود و جنب مزار شیخ خود «سعادت علی شاه» مدفون شد.(1)

[این شعر از اوست:

گر ساکن میخانه و گر سوی کنشتیم ما دامن معشوق خود از دست نهشتیم

در کعبه و بتخانه و در دیر و کلیسا جز یار ندیدیم به هر جای که گشتیم

ما طالب اوییم که اندر تک و پوئیم گر قاعد بحریم و اگر سائر دشتیم(2) ]

مهندس علی محمودیان*

مهندس علی محمودیان، از طراحان فرش و مرمّت گران نقاشی در عصر حاضر در سال 1326ش در جونقان از توابع استان چهارمحال و بختیاری متولّد شد و پس از طی


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 666 و 667.
2- نابغه علم و عرفان، صص 432-435؛ طرائق الحقائق، ج3، صص 432 و 433؛ شمس التّواریخ، صص 83 و 84.

ص: 604

تحصیلات ابتدایی به اصفهان آمد و در هنرستان هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت. ابتدا زیر نظر استاد جزی زاده طراحی را شروع کرد. سپس از اساتیدی چون عیسی بهادری، رضا ابوعطا و مصور الملکی بهره گرفت و در کنار آن در زمینه طراحی فرش نزد استاد احمد ارچنگ شاگردی کرد.

او پس از اتمام سربازی به استخدام دفترفنی سازمان ملّی حفاظت آثار باستانی درآمد و به دنبال همکاری با مؤسسه ایتالیائی ایزمئو، به ایتالیا رفت و در رشته مرمت آثار لیسانس گرفت. او در بسیاری از مرمت ها به عنوان کارشناس مرمّت آثار نقاشی فعالیت نموده و پس از بازنشستگی به رشته طراحی فرش بازگشت.(1)

علی مدرس شهرضائی

علی مدرّس شهرضائی از شعرای معاصر است. در جلد دوم تاریخ تجدید حیات ایران این اشعار را بدو نسبت داده است:

می رسد روز سعادت شاد و خرسندیم ما غرقه در خون همچو گل در حال لبخندیم ما

بهر خوشبختی خود طرح نو افکندیم ما ریشه بیگانه از این خانه برکندیم ما

خانه خود را دلازین پس خداوندیم ما(2)


1- معماران و مرمّت گران سنّتی اصفهان، صص 305 و 306.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص440.

ص: 605

دکتر علی مستشفی

دکتر علی مستشفی در سال 1317ق در قریه حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد گردید. در اصفهان و طهران تحصیل نمود. از اطبای حاذق به شمار می رفت. در شب 11 جمادی الاولی سال 1373ق در طهران وفات یافت.

کتب زیر از اوست:

1. «ازدواج و حفظ الصّحه»2. «وبائیه» که آن را به اتفاق دکتر رضا بصیر نوشته است.(1)

میر سیّد علی مشتاق اصفهانی

میر سیّد علی حسینی اصفهانی متخلّص به «مشتاق» شاعر ادیب و از بزرگان شعراء و ادباء [در قرن دوازدهم هجری] در حدود سال 1100 متولّد شد. از سادات عباس آباد اصفهان است. انجمن ادبی داشته و در برگشت سبک نامطلوب هندی به سبک عراقی رنج ها برده تا بالاخره به کمک دوستان و شاگردان خود [از جمله: آذر، هاتف، صهبا، صباحی، عاشق، رفیق، نصیر، طبیب، درویش عبدالمجید، صبوح و شعله] موفّق گردیده است.

مشتاق در سال 1171ق وفات یافته است. در مقدمه دیوان مشتاق درباره آرامگاه او گوید: در تکیه شیخ زین الدّین اصفهان به خاک رفت. تاکنون تکیه ای به نام شیخ زین الدّین در اصفهان نمی شناسیم و محل قبر مشتاق را نیز به طور قطع نمی دانیم. در بین مردم مشهور بوده که قبر مشتاق در تکیه آقا رضی (سیّد رضی الدّین محمّد شیرازی) در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 809 و 810.

ص: 606

تخت فولاد است. ولی آثار قبر مشهود نیست.

مادّه تاریخ وفاتش را «رفیق اصفهانی» چنین گفته است:

بهر تاریخ او نوشت «رفیق» «جای مشتاق در جنان بادا»

دیوان اشعار او حدود سه هزار بیت بوده و آذر و هاتف و صهبا آن را جمع آوری و تنظیم کرده اند. نسخه های زیادی از این دیوان در کتابخانه ها موجود است. آقای حسین مکّی دیوان او را تصحیح کرده که چندین بار به چاپ رسیده است.(1)

این شعر از اوست:

[بس شیشه دل ها که شکستی ای عشق بس رشته جان ها که گسستی ای عشق

دست همه را ز پشت بستی ای عشق دستی ای عشق و پشت دستی ای عشق]

دلم دانسته در دام تو افتاد تو پنداری که صید غافلی بود

تاج الدّین علی معلّم

تاج الدّین علی معلّم، از خوشنویسان اصفهان در قرن دهم هجری است. از او کتیبه ای به خط ثلث بر روی کاشی در ایوان جنوبی مسجد جامع اصفهان موجود است که در


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص95؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 642 و 643؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص638؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 938-940؛ تذکره اختر، ص168؛ تذکره سفینة المحمود، ص295؛ تذکره روز روشن، صص 738-740؛ دیوان مشتاق: مقدّمه؛ تاریخ ادبیات (شفق) ، ص581؛ ریحانة الادب، ج5، ص317؛ الذریعه، ج9، ص1043؛ تذکره ریاض الشعراء، ج4، ص2198؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «مشتاق»، ص475؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص390.

ص: 607

حدود سال 938ق نوشته شده است.(1)

میرعلی معمار*

میرعلی معمار، از هنرمندان و خوشنویسان اصفهان در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است. از او کتیبه ای کاشیکاری به خط ثلث و مورّخ به سال 1002ق وجود دارد که رقم آن «کتبه میرعلی معمار» است. این کتیبه در ایوان جلوی امامزاده ابراهیم در روستای کاج از توابع براآن اصفهان واقع شده است.(2)

ملاّ علی میرزا کتابفروش

ملاّ علی میرزا، کتابفروش فاضل [در اواخر دوره قاجاریه] عموم فضلاء اصفهان خواهان کتاب های او بودند و با او مراوده داشتند. او علاوه بر کتابفروشی در زمان حاج سیّد جعفر بیدآبادی (فرزند سیّد حجة الاسلام) مؤذن مسجد سیّد اصفهان بوده است.(3)

صدرالدّین علی نصرآبادی

خواجه صدرالدّین علی نصرآبادی، بانی تکیه و خانقاه نصرآباد، که از بین رفته و فعلاً قسمتی از سردرب آن باقی است.(4) میرزا محمّدطاهر نصرآبادی مؤلف «تذکره نصرآبادی» از اعقاب اوست و در مقدمه تذکره از جدّ خود یاد کرده است.


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص96؛ آثار ایران، ج4، ص83.
2- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص286.
3- بیان المفاخر، ج2، ص95.
4- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص329.

ص: 608

حاج ملاّ علی نوری قمشه ای*

حاج ملاّ علی نوری (اعمی) ، عالم فاضل جلیل القدر از علمای قرن چهاردهم هجری، در قمشه (شهرضا) متولّد گردید و از سن صباوت که خواندن و نوشتن را فراگرفت، فاقد بینائی چشم ظاهری گردید. سپس در فقه و اصول تحصیل کرد. در علوم غریبه نظیر اعداد و طلسمات مهارت داشت. او از فضلاء مورد احترام علمای شهرضا و اصفهان بوده و از جمله آخوند ملاّ حسین فشارکی در سال 1347ق و آقا سیّد محمّدشریف تقوی شیرازی به او اجازه روایت و نقل احادیث داده اند.

وی سال ها در شهرضا به تدریس مقدّمات و سطح مشغول بود. زندگی را با قناعت و شکر و رضا سپری می نمود و در تقویت روح به صوم و سلوک و اذکار قلبی می پرداخت.

ده ها تن از فضلای برجسته شهرضا نزد او تحصیل کرده و کسب معرفت نموده اند از جمله: حاج سیّد علی حجازی و حاج شیخ مظفر فرزانه.

وی سرانجام در سال 1365ق وفات یافته و در صحن مقبره سیّد خاتون شهرضا مدفون شد. مرحوم محمّدحسین مدرسی اسفه ای متخلّص به «قانع» ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

گفت «قانع» بسال تاریخش رفته نوری بجنب نورانی(1)

1365


1- تاریخ شهرضا، ج2، صص 328-331.

ص: 609

علی اشرف اصفهانی

علی اشرف بن محمّدقاسم اصفهانی [کاتب نستعلیق نویس قرن دوازدهم هجری] در 4 جمادی الثّانی 1174ق کتابت نسخه ای از زادالمعاد علاّمه مجلسی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و کتاب به شماره 628 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.

روی برگ اوّل این جمله دیده می شود: ««اعمال السنه» للعلامه المیر علی اشرف بن المولی محمّدقاسم الاصفهانی و هو کتاب نفیس جدّا فرغ من تألیفه سنة 1170»(1) و این گفته اشتباه محض است. [و کتاب همان «زادالمعاد» تألیف: علاّمه مجلسی است.]

علی اصغر اصفهانی*

علی اصغر اصفهانی، از صنعتگران هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او در شمشیرسازی و فلزکاری زبردست بوده است. از آثار او شمشیر بسیار زیبا و هنرمندانه ای است که در سال 1189ق برای کریم خان زند ساخته است.(2)

دکتر علی اصغر اعتمادی

دکتر علی اصغر اعتمادی دانشمند و محقّق معاصر در سال 1293ش در اصفهان متولّد شد و در این شهر تحصیلات ابتدائی و متوسّطه را انجام داده و سپس در رشته علوم، به تحصیل در دانشگاه تهران مشغول شد و پس از اخذ لیسانس و انجام خدمت سربازی به تدریس در دبیرستان های اصفهان پرداخت. چندی بعد در رشته زیست شناسی در


1- فهرست مرعشی، ج2، ص229.
2- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص434.

ص: 610

دانشکده پزشکی اصفهان ادامه تحصیل داده و دکترا اخذ نمود و به تدریس در آنجا پرداخت.

کتاب های: 1. «گیاه شناسی» 2. «راهنمای کارهای عملی زیست شناسی جانوران»3. «کارهای آزمایشگاهی بیولوژی گیاهی» از آثار اوست.

سیّد علی اصغر بقاء شهرضائی*

سیّد علی اصغر هاشمی متخلّص به «بقا» از شعرای معاصر اصفهان در سال 1335ش در روستای امین آباد شهرضا متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در شهرضا و متوسطه را در تهران (در کنار کار در کارگاه فرش) انجام داد. در نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. او در سال 1362ش به اصفهان بازگشت.(1)

استاد علی اصغر صنیعی آباده ای*

استاد حاج علی اصغر صنیعی آباده ای فرزند احمد، هنرمند معاصر، در منبّت کاری و معرّق چوب استاد بوده است. در سال 1314ش متولّد شده و در 8 مهرماه 1372ش در اصفهان درگذشت و در قطعه هنرمندان واقع در قبرستان باغ رضوان به خاک سپرده شد. او یکی از هنرمندانی است که به همراه استاد محمّد گلریز خاتمی کارهای منبّت و خاتم کاخ مرمر در تهران را انجام داد.(2)


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص119.
2- بزرگان فرهنگ و تاریخ اصفهان: خطی.

ص: 611

سیّد علی اصغر میر محمّد صادقی

سیّد علی اصغر میر محمّد صادقی فرزند سیّد جعفر، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریّه] ساکن در قریه زمان آباد بُرخوار اصفهان و امام جماعت و پیشوای اهل محل بود. در جمعه 20 شعبان 1331ق وفات یافته و در حرم امامزاده نرمی [در زمان آباد[ مدفون گردید.(1)

علی اصغر فومنی

علی اصغر بن حسن فومنی جیلانی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در سال 1227ق «شرح هیئت» قوشچی تألیف: مصلح الدّین لاری را در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان کتابت نموده است. نسخه به شماره 907 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

علی اصغر کافی

علی اصغر افرهی متخلّص به «کافی» فرزند میرزا حسن خان شیرازی، از کارمندان اداره دارایی اصفهان بوده و گاهی شعر می گفته است.

از اوست:

آن شنیدم که گفت برزگری با خداوند مال بی هنری

کای به جاه و جلال خود مغرور وی شده از طریق معرفت دور


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص820؛ مزارات اصفهان، ص75.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص123.

ص: 612

ای نکوهیده خوی بی فرهنگ همچو طبل تهی پر از آهنگ

هیچ دانی ز چیست سیم و زرت این همه حشمت و جلال و فرت

سیمت از اشک دیدگان من است زرت از خون طفلکان من است

صبحگاه آن که خوش به بستر ناز بوده ای با پری رخی دمساز

موسم دی به فصل تابستان بوده ام من به سوی دشت روان

شب و روزم گذشته با غم و رنج تا که حاصل مراشد این همه گنج

چون زنی مایه حیات تو راست اینقدر نخوت و غرور چراست

گر که خواهی که رستگار شوی بایدت نیک و راستکار شوی

نیست مردی و رسم دینداری که دلی را ز خود بیازاری

علی اصغر نجف آبادی

علی اصغر بن حاج محمّدحسن نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1225ق کتابت سه مُجَلَّد کتاب «تذکرة الفقهاء» علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه به شماره های 3328 و 3329 و 3330 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

سیّد علی اصغر برزانی

آقا سیّد علی اصغر برزانی (مدرس نجفی) فرزند سیّد محمّدحسین حسینی برزانی، عالم فاضل زاهد، فقیه مجتهد محقّق [از علماء و مدرسین عالیقدر اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علماء اصفهان از


1- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص810.

ص: 613

جمله: آقا سیّد محمّدباقر درچه ای تحصیل کرد. سپس در نجف اشرف از محضر درس آیات عظام: آقا ضیاءالدّین عراقی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره برده و به مقام عالی اجتهاد نائل شده و به اصفهان مراجعت نمود.

او سال ها در مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر بازار تدریس می نمود. و در تدریس کتاب «قوانین الاصول» استاد منحصر به فرد و بی نظیر و در تدریس «فرائد» فرید و وحید بود.

وی در روز جمعه 17 ذیقعدة الحرام سال 1395ق [مطابق با 30 آبان 1354ش[ وفات یافته و در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد.(1)

[مشارٌ الیه داماد شاعر و عالم ادیب ملاّ محمّدکاظم مروّج بیدآبادی است. «بَرزان» قبلاً از دهات ماربین در غرب اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و در شمار محلاّت اصفهان است. «برز» به معنی کشت و زرع و زمین زراعتی است. حاشیه جنوبی اصفهان به «بَرز رود» جِی معروف بوده و دهی به همین نام «برز رود» از توابع شهرستان نطنز است.]

علی اصغر نجف آبادی

علی اصغر بن زین العابدین نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در ذیقعده 1256ق کتاب «شرح منظومه خلاصة الابحاث» [تألیف:] شیخ محمّدفاضل مشهدی را نوشته است که ضمن مجموعه شماره 4332 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)

او در سال 1265ق رساله «عیشة راضیه» مرحوم آقا سیّد محمّد شهشهانی را به خط


1- ارمغان اصفهان، ص84؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص255؛ میراث اسلامی ایران، ج10، ص97.
2- فهرست مجلس، ج12، ص23.

ص: 614

نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7340 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

شاید کاتب شاگرد مرحوم شهشهانی باشد.

[همچنین] در قرن 13 مجموعه ای شامل چند رساله را به خط نسخ نوشته که به شماره 3740 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

علی اصغر اصفهانی

علی اصغر بن عبدالجبّار اصفهانی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] بین سال های 1265 و 1273ق کتاب «السّامی فی الاسامی» میدانی را با چند نسخه تطبیق نموده و لغات عربی را از «قاموس» و ترجمه آن و لغات فارسی آن را از «برهان» استخراج و تصحیح نموده (و بنا به قول آقای منزوی گاهی تصحیف) و در طهران به چاپ سنگی منتشر ساخته است.(3)

دکتر علی اصغر انصاری

دکتر علی اصغر انصاری [فرزند علی]، طبیب ماهر. [در سال 1300ش در اصفهان متولّد شد. او از دانشگاه اصفهان و شیراز تخصص چشم پزشکی گرفت و دوره طبّ قانونی را در دانشگاه پاریس گذراند و همچنین در رشته قضایی دارالفنون تهران تحصیل کرد. سپس در خدمت دادگستری در مشاغل مختلف از جمله دادستان کل در استان های فارس، کرمانشاه و اصفهان خدمت نمود. آخرین سمت او ریاست یکی از


1- فهرست مرعشی، ج19، ص133.
2- فهرست مجلس، ج10، بخش چهارم، ص1724.
3- فرهنگنامه های عربی به فارسی، ص34.

ص: 615

شعب دیوان عالی کشور و رئیس پزشکی قانونی کشور بود. وی به زبان های انگلیسی و فرانسه کاملاً مسلّط بود و اطلاعات زیادی در تاریخ ادبیات فارسی و علم انساب داشت. از او مقالاتی درباره «تراخم» موجود است.(1) ]

وی در سال 1387ق وفات یافته و در اراضی غربی تکیه بابا رکن الدّین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانا و ادیب گرانقدر میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (بُرنا) گوید:

زد رقم سال وفاتش «برنا» «دکتر انصاری ما شد ز جهان»(2)

سیّد علی اصغر طباطبائی زواره ای

سیّد علی اصغر بن محمّدقاسم [بن علی عسکر بن قاسم بن علی] طباطبائی زواره ای، [عالم فاضل جلیل، از سادات طباطبایی مدینة السادات زواره است. پدرانش از زواره به کاشان مهاجرت کردند و صاحب عنوان در کاشان متولّد شده و جهت تحصیل به اصفهان آمد و نزد عدّه ای از اعلام آن شهر خصوصا ملاّ علی اکبر اژه ای تحصیل کرد. وی در چهارشنبه 20 ذی القعده 1235ق کتاب «مفاتیح الشرایع» را به خط نسخ کتابت کرد.(3) ]

او در سال 1229ق کتاب «زبدة المعارف» استادش اژه ای را به خط نسخ نوشته که به شماره 3952 در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران موجود است.(4)


1- دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص240.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص74.
3- تراجم الرجال، ج1، ص395.
4- فهرست مجلس، ج10، بخش چهارم، ص2087.

ص: 616

علی اصغر نصرآبادی جرقویه ای*

علی اصغر بن محمّدکریم نصرآبادی جرقویه ای، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. او در 13 رجب 1253ق کتاب «جنّات الوصال» نورعلی شاه اصفهانی را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 6315 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)

استاد علی اصغر صانعی پور*

استاد علی اصغر صانعی پور فرزند آقامحمّد، از هنرمندان توانای معاصر در اول اردیبهشت 1300ش در محلّه «شیش» بیدآباد اصفهان متولّد شد و در این شهر تحصیل در مکتب خانه و سپس ابتدائی و متوسّطه را انجام داد. از حدود 8 سالگی نزد استاد یداللهی به فراگیری رسم و گره (از تزئینات هنری نقاشی) مشغول شده و پس از آن گچبری را آموخت. همچنین نزد استاد حسین خوشنویس زاده، مینیاتور، سوخت، تذهیب و تشعیر را یاد گرفت و از تجارب اساتید نقاشی اصفهان حاج مصور الملکی، میرزا آقا امامی و میرزا عبداللّه مصوّر طاهری بهره گرفت. و در تهیه رنگ و روغن کمان، طلاکوبی نقاشی آبرنگ و رنگ روغن مهارت به سزایی یافت.

او در سال 1318ش به تهران رفت و از تجارب استاد حسین بهزاد بهره گرفت.

او پس از بازگشت به اصفهان در کنار نقاشی، به دکورسازی برای صحنه های نمایش پرداخت و به تئاتر اصفهان خدمات ارزنده ای نمود. همچنین با علاقه ای که به تئاتر داشت، به همکاری با هنرمندان نمایش پرداخت و چندین نمایشنامه نوشت و در


1- فهرست الفبائی رضوی، ص169.

ص: 617

طراحی لباس، گریم و ماکت سازی برای نمایش فعالیّت نمود.

او در نقاشی از رنگ های سنّتی به جای رنگ های شیمیایی و به شیوه سنّتی، از روغن کمان برای نقاشی روغنی استفاده می کرد و در مینیاتور صاحب سبک مخصوص بود و به خاطر آثار هنرمندانه خود چندین تقدیرنامه از مقامات استانی و کشوری دریافت نمود.

استاد صانعی در هفتم آذر 1383ش بدرود حیات گفت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان (قطعه نام آوران) به خاک سپرده شد.

از آثار ارزنده او نقاشی های تزئینی هتل شاه عباس اصفهان است. بسیاری از آثار او در نمایشگاه هایی در ایران، انگلستان، فرانسه، آلمان و ایالات متّحده آمریکا به نمایش گذاشته شده است. او شاگردان زیادی پرورش داده و سال ها در مراکز هنری و دانشگاهی خصوصا دانشکده پردیس اصفهان و دانشگاه هنر تهران به تدریس نقاشی و راهنمایی هنرجویان مشغول بوده است.(1)

سیّد علی اصغر قریشی سمیرمی*

سیّد علی اصغر قریشی فرزند سیّد محمّد، عالم فاضل جلیل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1276ش در روستای «ونک» سمیرم متولّد شد. در نوجوانی به اصفهان آمد و نزد علمای این شهر خصوصا حکیم جهانگیرخان قشقائی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی تحصیل کرد، آنگاه به دهاقان رفت. او در نواحی سمیرم و بختیاری به تبلیغ دین مشغول بود و از طرف آیت اللّه بروجردی مسؤول پاسخگویی به مسائل شرعی و جمع آوری وجوهات بود.


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 316 و 317؛ گلشن نام آوران، صص 200-205.

ص: 618

سرانجام در سال 1322ش در روستای «سونک و بوگر» از توابع لُردگان درگذشت و همانجا مدفون شد.(1)

علی اصغر اصفهانی

علی اصغر بن بابا مرتضی اصفهانی [از خوشنویسان قرن یازدهم و دوازدهم هجری[ در سال 1078ق کتاب «الزّوراء» تألیف: ملاّ جلال دوانی را کتابت نموده و نسخه ضمن مجموعه شماره 649 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)

[همچنین در سال 1115ق «گلشن خیال» تألیف: میرزا محمّدطاهر نصرآبادی را کتابت کرده است و به شماره 1/12144 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3) ]

علی اصغر چهارمحالی

علی اصغر چهارمحالی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در تاریخ شنبه 23 محرّم 1235ق کتابت نسخه ای از «نهایة الوصول الی علم الاصول» تألیف: علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده است و نسخه تصحیح شده و به شماره 1927 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)


1- سیمای دهاقان، ص289.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص435.
3- فهرست مرعشی، ج30، ص604.
4- فهرست مرعشی، ج5، ص296.

ص: 619

علی اصغر دهنوی

علی اصغر دهنوی از فضلاء و نویسندگان کتاب در قرن سیزدهم هجری بوده است. از آثارش کتابت نسخه ای است از: «شرح نفیسی» که کتابت آن را در ربیع الاوّل سال 1262ق به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 22460 (1522) در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(1)

ملاّ علی اصغر قهپایه ای

ملاّ علی اصغر قهپایه ای اصفهانی، شاعر ادیب [از شاعران قرن یازدهم هجری] در شیراز ساکن بوده و همانجا فوت شده است. شاعری ملایم طبع و نمکین و خوش صحبت بوده و در زمان وزارت محمّدخان، تصدی محال حومه شیراز را به عهده گرفته است.

از اوست:

بی وفا دلبر ما حرف وفا نشنیده است جز جفا نام دگر نام خدا نشنیده است(2)

علی اکبر اصفهانی*

علی اکبر اصفهانی، از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری است. از او دو قطعه خوشنویسی، به تاریخ 1266ق به خط نستعلیق خوش در کتابخانه سلطنتی سابق در تهران موجود است.(3)


1- فهرست کتابخانه الهیات و معارف اسلامی، ج2، ص665.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص550.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص435.

ص: 620

علی اکبر بیک ارمنی اصفهانی

علی اکبر بیک ارمنی اصفهانی، مؤلّف رساله «شناخت» در شرح آزارهایی که از ارمنیان به او رسیده است. کتاب اعتراف نامه مانند است. نسخه فیلم آن به شماره 3024 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)

میرزا علی اکبر اصفهانی قائنی

میرزا علی اکبر اصفهانی قائنی، شاعر ادیب. معاصر نادرشاه افشار بوده و بیرجندی در «بغیة الطالب» (در شرح حال علمای قائن) او را نام برده است.

وی را تألیفاتی است از جمله:

1. «مقامات حسینی» منظومه فارسی در دوازده هزار بیت که نسخه ای از آن در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است. 2. «مناقب الشیعه» منظومه ای به فارسی در دوازده هزار بیت.(2)

ملاّ علی اکبر خوانساری

آخوند ملاّ علی اکبر بن ابراهیم خوانساری اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقی [از علمای قرن سیزدهم هجری] از خواص اصحاب و شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بوده و از محضر سیّد صدرالدّین محمّد عاملی و حاج سیّد محمّد قصیر در وقتی که در اصفهان سکونت داشته بهره برده و احتمالاً درک محضر مرحوم بحرالعلوم را نیز


1- فهرست میکروفیلم های دانشگاه، ج2، ص20.
2- الذریعه، ج22، صص 9 و 328؛ فهرست الهیات مشهد، ج2، ص207.

ص: 621

نموده است و ظاهرا از آقا شیخ محمّدتقی بن ابی طالب اردکانی نیز بهره های علمی یافته و از مرحوم صدر و آقا سیّد محمّد قصیر مجاز بوده و حاج سیّد شفیع جاپلقی از او اجازه داشته است.

مرحوم جاپلقی در روضة البهیه درباره او می نویسد: «و من مشایخ المعاصرین الّذین استجزت منهم و اجازتی العالم العامل الزّاهد المحقّق المدقّق الاخ المسدّد و الرّفیق الممجد الاکبر آخوند ملاّ علی اکبر الخوانساری اصلاً الاصفهانی موطنا».

مرحوم سیّد حجة الاسلام در اوایل امر در مسجد میرزا باقر (در محلّه بیدآباد) اقامه جماعت می نمود و چون مسجد سیّد را بنا کرد مرحوم مولی علی اکبر را به جای خود نصب نمود و پس از فوت صاحب عنوان، فرزند او آخوند ملاّ حسین و پس از مرگ او مرحوم آقا کمال الدّین فرزندش به جای او امامت می نمود.

او سرانجام در سال 1271ق وفات یافته و جنازه به نجف اشرف منتقل شده و در وادی السّلام مدفون گردید.

کتب و رسایل زیر از تألیفات صاحب عنوان است:

1. «ادعاء المریض الطّلاق فی حال الصّحه» و آن را به دستور استادش سیّد حجة الاسلام تألیف نموده و کتابت نسخه در 24 شعبان 1247ق پایان یافته است.2. «اعطاء بدل المغصوب ان فقد» که در محضر سیّد حجة الاسلام طرح شده و تاریخ نسخه ذی القعده 1264ق می باشد.3. «حجیّت ظن مجتهد مطلق نه مجتهد متجزی» در اصول، به عربی و استدلالی مفصّل در 9 مقدمه و 3 وجه نسخه به خط فرزند مؤلف مولی محمّدحسین بن مولی علی اکبر از روی خط مؤلف نوشته شده است.4. «حجیّت ظن» از تقریرات آقا سیّد محمّدتقی اردکانی5. «الزکوة» فقه استدلالی متوسّطی است.6. «شرح ارشاد الاذهان» فقه استدلالی متوسطی است. دو قسمت آن در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.7. «شرح الجعفریه» شرح مزجی استدلالی متوسّطی است بر

ص: 622

رساله «جعفریّه» محقّق کرکی. نسخه به خط مؤلّف به شماره 89 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.8. «عدم جواز الرّد فی الوقف» فقه، عربی استدلالی بسیار مفصّل9. «عدم جواز مصالحة حق الرّجوع فی العدّة»10. «نکاح بنت المزنی بها من الرّضاعة» فقه، عربی 11. «الوقف علی من یصح و من لا یصح»(1)

سیّد علی اکبر گلستانه

سیّد علی اکبر گلستانه ملقّب به «احتشام السادات» فرزند سیّد محمّدابراهیم، از اعاظم خوشنویسان خط شکسته [در دوره قاجاریه] است. در انواع خطوط بالاخص نستعلیق و شکسته مهارت داشته و آن را به شیوه درویش عبدالمجید می نوشته و در تهران ساکن بوده است.

در سال 1274ق متولّد شده و در سال 1319ق ضمن عمل جراحی وفات یافته و در قم مدفون گردید.

[قطعاتی از خطوط زیبای او در کتابخانه سلطنتی سابق و مجموعه خصوصی آقای افخم السّلطنه اعتضادی موجود است. مجموعه ای از قطعات خوشنویسی او با عنوان «گلستان گلستانه» به وسیله انتشارات مجلس شورای اسلامی به چاپ رسیده است.(2) ]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص153؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص548؛ تکمله نجوم السماء، ص419؛ روضة البهیّه، ص52؛ چهل سال تاریخ ایران (المآثر و الآثار) ، ج1، ص240؛ بیان المفاخر، ج1، صص 354-356.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص807؛ کارنامه بزرگان ایران، ص418؛ احوال و آثار خوشنویسان، صص 437 و 438؛ تذکره خوشنویسان معاصر، صص 65 و 66؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 179-181؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص466؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، صص 438 و 439؛ فرهنگ معین، ج6، ص1711؛ بیان المفاخر، ج2، ص381.

ص: 623

علی اکبر احتشامی*

دکتر علی اکبر احتشامی فرزند اسداللّه بیگ، از فضلاء و ادبای قرن چهاردهم هجری. در 18 شعبان 1291ق در شیراز متولّد شد. خاندانش از خانواده های قدیم خوراسکان بودند. پدرش که در دستگاه والی فارس (حسام السلطنه) به نظامی گری می پرداخت، عاقبت به اصفهان آمده و در خوراسکان ساکن شد.

صاحب عنوان پس از طی دروس مقدماتی به مدرسه کاسه گران رفته و ادامه تحصیل داد و در اوایل جوانی به خدمت ظل السلطان درآمد. چندی بعد از آن کار کناره گرفت و دندان پزشکی آموخت و از وزارت فرهنگ و صنایع مستظرفه مدرک دریافت کرد. او گاهی شعر می سرود. سرانجام در 26 بهمن 1331ش وفات یافته و در تکیه میر واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

این شعر از اوست:

اوّل فصل بهار است مه فروردین گشته زمرّدنما، سبزه به روی زمین

قطره باران ز شب، در اوّل آفتاب ز باد موج آورد، به سبزه گندمین

ز احتشامی نشان، اگر ز حشمت دهی این سخن نظم او، توصیه تا واپسین

ز عمر باقی تو را، اگر دو روزی بود به شادمانی گرای، مباش اندوهگین(1)

همسرش قدسیه احتشامی نیز از شعرای آن عهد بوده است.

میرزا علی اکبر موافق علی شاه

حاج میرزا علی اکبر موافق علی شاه نعمت اللهی متخلّص به «موافق» فرزند آقا میر


1- دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، صص 140 و 141.

ص: 624

محمّداسماعیل خاتون آبادی اصفهانی (ملقّب به «صابرعلی» ثانی بن میرزا ابوالقاسم مدرس، عالم فاضل عارف کامل، ادیب شاعر [از ادباء و عرفای قرن چهاردهم هجری[ در نیمه شب پنج شنبه 15 شوال المکرّم سال 1288ق در اصفهان متولّد شد. دوره تحصیلات خویش را از فقه و اصول و فلسفه و عرفان و علوم ادب و تفسیر در خدمت اساتید اصفهان به پایان رسانید [و از جمله حکمت را از جهانگیرخان قشقائی آموخت.[ از اوایل جوانی قدم در جاده سیر و سلوک نهاد و در خدمت عمّ بزرگوار خود میر محمّدهادی پاقلعه ای (هادی علی شاه) به تصفیه نفس و تزکیه باطل اشتغال جست و در این راه ریاضت ها کشیده و خدمت ها کرد. [او مدّتی در مشهد مقدّس و زمانی در تهران بود. دو سفر به مکّه معظمه نمود و حج به جای آورد. آنگاه به خدمت میرزا علی ذوالرّیاستین شیرازی (وفاعلی شاه) قطب سلسله نعمت اللهی در آن عهد درآمده و ارادت بدو داد و از او لقب «موافق علی شاه» گرفت و تخلّص شعری خود ر از «فانی» به «موافق» تبدیل کرد و از سوی «وفاعلی شاه» مأمور ارشاد و دستگیری فقرای آباده فارس و نواحی تابعه گردید.]

پس از وفات میرزا عباس پاقلعه ای [ (صابرعلی شاه) در سال 1350ق از سوی میرزا عبدالحسین ذوالرّیاستین شیرازی (مونس علی) ] مأمور دستگیری و ارشاد فقرای اصفهان گردید تا اینکه] در شب سه شنبه 28 شوّال 1352ق وفات یافته و در تکیه آغاباشی جنب تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. [استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:

بنوشت «صغیر» از پی تاریخ وفاتش: «شد مونس صابرعلی آن یار موافق»]

«او در فقه و حدیث و تفسیر و کلام ماهر و در علم هیأت و کواکب دستی داشت و منشآتش را کم تر کسی می نگاشت. دارای جزوه ها و رسالات متعدّده است و مخصوصا شرحی در موضوع عهد و میثاق و بیعت تدوین و به زبان قلم، فضل خود را تعیین

ص: 625

فرموده» [است.

دیوان موافق یک بار در سال 1329ش و بار دیگر در سال 1409ق به خط محمّدابراهیم کشوری زاده چاپ افست شده و میرزا عبدالحسین ذوالریاستین مقدّمه ای در شرح حال سراینده دیوان نوشته است.

از اشعار اوست:

خروش ناقه لیلی ز عشق نگذارد صدای ناله مجنون به ساربان برسد

مرا که دل به تو دادم، به راه عشق چه غم از این معامله بر جانم ار زیان برسد

* * *

به تمنّای گل روی تو چون بلبل مست مرغ جان از قفس جسم به پرواز آید(1) ]

سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی

سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی فرزند حاج میرزا محمّداسماعیل بن محمّدباقر بن امیراسماعیل حسینی اصفهانی، عالم فاضل. [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

در اصفهان نزد جمعی از علماء همچون حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی تلمّذ نموده است. در اخلاق و زهد و تقوا معروف بوده و سرانجام در سال 1300ق به سن متجاوز از 90 سال در اصفهان وفات یافت.


1- دیوان قصاید و غزلیات حضرت موافق علی شاه، صص 11-22 و 85؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 474 و 475؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2890 و 2891؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 281 و 282؛ گلستان جاوید، صص 113-115؛ الذریعه، ج9، ص1115؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص53؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 415-419.

ص: 626

آقا سیّد عبداللّه ثقة الاسلام میر محمّد صادقی در رساله «ارشاد المسلمین» می نویسد: مؤلف درک آن مرحوم را نمودم در حالی که سن آن مرحوم متجاوز از نود سال بود و چشم هایشان نابینا بود و در اخلاق و زهد یگانه عصر بود.

وی کتبی چند تألیف نموده از آن جمله است:

1. «رساله در اخلاق»2. «رساله در تجوید»3. «رساله در اصول دین»(1)

ملاّ علی اکبر اژه ای

ملاّ علی اکبر اژه ای فرزند محمّدباقر [از اعقاب ملاّ شریف الدّین محمّد رویدشتی اصفهانی] عالم فاضل محقّق زاهد متّقی [مجتهدی عالیقدر، از اکابر علمای اصفهان در اوایل قرن سیزدهم هجری. از تاریخ تولّد و اساتید او آگاهی نداریم. او به احتمال زیاد از میرزا ابوالقاسم مدرس، آقا محمّد بیدآبادی، میرزا محمّدعلیِ میرزا مظفر، آخوند ملاّ ابراهیم جدلی، آقا محمّد بن شیخ زین الدّین، میر عبدالباقی خاتون آبادی، میرزا حیدرعلی مجلسی و ملاّ حسین تفلیسی کسب فیض نموده است.] سال ها در اصفهان ساکن [بوده] و در مسجد علی امامت و تدریس می نموده و در علم کلام و حکمت و فقه و اخلاق و موعظه کم نظیر بوده است.

[پس از تجاوز روس ها به ایران و اشغال سرزمین مسلمانان ملاّ علی اکبر اژه ای و تعداد دیگری از علمای بزرگ و مجتهدین علیه اشغالگران روسی در سال 1223ق فرمان جهاد صادر کردند.] مرحوم اژه ای عالمی غیور بوده و در برابر جریان های فکری معارض همچون تبلیغات هنری مارتین (پادری نصرانی) ، میرزا محمّد اخباری و شیخ احمد احسائی دست به فعالیت زده و با تألیف کتاب به شبهات آنان پاسخ داده است. [او


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 824 و 825؛ بیان المفاخر، ج1، ص356؛ ارشاد المسلمین، (خطی) ، ص35.

ص: 627

عالمی عارف و وارسته و در سیر و سلوک از مریدان درویش کافی نجف آبادی بوده است.]

مرحوم اژه ای در 11 شوال 1232 وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک قبر [حکیم عالیقدر ملاّ اسماعیل] خواجوئی دفن گردید. مادّه تاریخ وفات او این مصرع است:

«اکبر اهل علم رفته ز عالم» 1232

در اطراف قبر او عدّه ای از اعقاب او و برخی دانشمندان مدفون شده اند.(1)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «آداب نماز شب» رساله ای لطیف است به زبان فارسی [که در سال 1328ق به اهتمام یکی از نوادگان مؤلف شیخ علی محمّد بن شیخ محمّدعلی اژه ای چاپ سنگی شده است.] 2. «رساله معراج» [به فارسی] مطبوع3. «رساله در سلام نماز نافله» و آن را حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی رد نموده [است.]4. «رساله در رد رساله آقا سیّد محمّدباقر حجة الاسلام در موضع سلام نافله»5. «رساله در صلوة و زکوة» که بر حسب خواهش حاج محمّدحسین خان صدر نوشته شده است. [نسخه ای از آن در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود بوده است.(2) ]6. «رساله در خمس و زکوة»7. «رساله در قضا و شهادات»8. «رساله در میراث» [نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه جلیل حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.]9. «رساله در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 820 و 821؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 51 و 52؛ بیان المفاخر، ج1، ص229؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 63 و 64؛ روضات الجنات، ج4، صص 306-308؛ الکرام البرره: مخطوط؛ معجم المؤلفین، ص773؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص105؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، ص94؛ مکارم الآثار، ج3، صص 945-947؛ فوائد الرضویه، ج1، صص 274 و 275؛ نجوم السماء، ص418.
2- الذریعه، ج15، ص85.

ص: 628

عبادات»10. «رساله در رؤس مسائل عبادات» [که ظاهرا همان «رساله دستورالعمل» است که در کتابخانه سیّد محمّدباقر حجت وجود دارد.] 11. «رساله در رد پادری نصرانی» 12. «رساله در رد شیخ احمد احسائی» 13. «رساله در ردّ اخباریّه» [ردیّه ای است بر نظرات میرزا محمّد اخباری نیشابوری، که در سال 1222ق تألیف شده و نسخه ای از آن به خط احمد بن محمّدصادق خوانساری که در 1227ق کتابت شده، در کتابخانه آیت اللّه مرعشی به شماره 4/12821 نگهداری می شود.(1) ] 14. «زبدة المعارف» در اصول دین و اعتقادات، بسیار مفصّل، از معروف ترین تألیفات مرحوم اژه ای [که یک بار چاپ سنگی و بار دیگر چاپ سربی شده است. نسخه های متعددی از این کتاب که در زمان حیات مؤلّف کتابت شده اند در کتابخانه های آیت اللّه مرعشی، مجلس شورای اسلامی، مرکزی دانشگاه تهران، مدرسه مروی تهران و ملک تهران وجود دارند.(2) ] 15. «شرح اعتقادات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام » که بر امام علی النّقی علیه السلام عرضه داشت. نسخه ای از آن در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود است. [16. «احکام الحدود» که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه محقّق حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است. 17. «رساله در معارف الهیّه» که نسخه ای از آن را ملاّ علی محمّد شریف اژه ای (از نوادگان مؤلف) در سال 1298ق کتابت نموده و به وسیله فاضل معاصر آقای شیخ مجید هادی زاده تصحیح و در کتاب «نصوص و رسائل» (جلد چهارم) به طبع رسیده است. 18. «تعلیقه بر تفسیر صافی» که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه محقّق آقای حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است. 19. «رساله در تیمّم» که نسخه خطی آن به خط میرزا محمّدحسین بن علی محمّد اژه ای موجود است. 20. «ترجمة الصلاة» که در پایان «آداب نماز شب» به آن اشاره


1- فهرست مرعشی، ج32، ص554.
2- فهرست مروی، ص146؛ فهرست مرعشی، ج3، ص160؛ فهرست ملک، ج3، ص437.

ص: 629

شده است. 21. «رساله جهادیه» که خلاصه ای از این رساله فارسی را میرزا عیسی قائم مقام فراهانی در کتاب «احکام الجهاد و اسباب الرشاد» آورده است. 22. «رساله در صید و ذباحه» 23. «شرح کافی» 24. «شرح زبدة البیان» مقدّس اردبیلی 25. «شرح مفاتیح الاحکام» فیض کاشانی 26. «شرح اسفار» ملاّ صدرا (جلد اوّل) (1) ]

میرزا علی اکبر فرومند

حاج میرزا علی اکبر فرومند فرزند حاج محمّدباقر، فاضل ادیب معاصر. از معلمین مدارس اصفهان، مؤلّف: 1. «الوان الرّیاحین» 2. «نخبة الاشعار». دو جلد کتاب مجموعه ای از برگزیده اشعار برخی از شاعران، در مدایح و مراثی حضرات معصومین علیهم السلام نسخه آنها در کتابخانه حضرت آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[وی سرانجام در روز 5 جمادی الاولی سال 1396ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3) ]

مشارٌ إلیه برادر مرحوم آقا میرزا علی اصغر شریف [عالم فاضل ربانی] مدفون در تکیه بروجردی در تخت فولاد است.

حاج علی اکبر حجّار*

حاج علی اکبر بن استاد جون علی بنّا، از حجّاران چیره دست اواخر دوره صفویه است. او در سال 1110ق سنگ عصارخانه ای در میدان میر اصفهان را حجاری کرده است. بر روی این سنگ نقوش زیبائی کنده کاری شده است. این سنگ عصاری هنگام تخریب


1- بزم معرفت، صص 117-131.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، صص 87 و 88؛ فهرست مرعشی، ج13، صص 321-324.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 630

عصارخانه در سال 1311ش به اهالی قهفرخ فروخته شده و به آن دیار منتقل شده است.(1)

علی اکبر صهبای بروجنی

علی اکبر بروجنی متخلّص به «صهبا» فرزند محمّدجواد [از شعرای قرن چهاردهم هجری] در سال 1277ش (برابر با 1317ق) متولّد شده و در مکاتب قدیم اندکی تحصیل کرده و پس از فوت پدر ناگزیر به ترک تحصیل شده به کسب و کار مشغول گشت. در حدود دو سه هزار بیت شعر از قصیده و غزل سروده است.

از اشعار اوست:

هر دم که یاد از آن مه فرخنده پی کنم دیوانه وار نالم و افغان چو نی کنم

در این امید می گذرد روزگار من شاید شبی نظر به رخ خوب وی کنم(2)

علی اکبر رفیعی طالخونچه*

علی اکبر اسماعیل پور متخلّص به «رفیعی» فرزند حسن از شعرای معاصر در سال 1307ش در روستای «طالخونچه» متولّد شد. در سرودن شعر صاحب ذوق قریحه است. بیشتر اشعارش در مدح و منقبت و مرثیه اهل بیت علیهم السلام است. نام آثار او چنین است.

1. «دیوان گنجینة الاحزان» 2. «دیوان غزلیات رفیعی»3. «رباعیات رفیعی»4. «گلستان کربلا»5. «صراط الرّضوان» یا دعای ابوحمزه ثمالی (منظوم) به ضمیمه


1- قهفرخ در گذرگاه تاریخ، صص 39 و 40.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص318؛ نامه سخنوران، ص159.

ص: 631

«مولودنامه چهارده معصوم»

این شعر از اوست:

ز نقطه بسمله طلب کنم راه را ز رحمن الرّحیم بجویم اللّه را

گناه بخشنده گدا و هم شاه را پس این زمان گوش کن تو قل هو اللّه را

که معنیش را بیان کنم ز راه یقین

قل بگو ای مصطفی خدای بنده نواز واحد و یکتا بود صانع و هم چاره ساز

هست خدای صمد بی بدل و بی نیاز دست خلایق همه به درگه او دراز

که اعطنا رزقنا اللّه و الرّازقین(1)

سیّد علی اکبر ابرقوئی*

استاد سیّد علی اکبر ابرقوئی فرزند سیّد حسین، دانشمند فاضل و ادیب ماهر. در سال 1276ش در ابرقو متولّد شد و در اصفهان نزد شیخ محمّدتقی آقانجفی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، شیخ محمّدحسین جزن آبادی و دیگران به تحصیل پرداخت. آنگاه به تدریس در دبیرستان های اصفهان پرداخت. پس از تأسیس دانشگاه اصفهان، برای تدریس فراخوانده شد و سال ها در دانشکده ادبیات، ادبیات عرب را تدریس نمود. همچنین چندین سال ریاست اوقاف اصفهان را برعهده گرفت. او از فعّالان سیاسی و اجتماعی عصر خویش بود و سرانجام در 15 اسفند 1356ش وفات یافته و نزدیک مزار عالم ربّانی شیخ محمّدباقر زند کرمانی در تخت فولاد مدفون گردید.

از او علاوه بر مقالاتی که در برخی از مطبوعات اصفهان به چاپ رسیده است، تصحیح و تعلیق «مقامات حمیدی» است که در سال 1344ش چاپ شده است.(2)


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص310.
2- شرح مجموعه گل، صص 104 و 105؛ دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، صص 128 و 129.

ص: 632

علی اکبر جمشیدیان (جمشیدی)

علی اکبر جمشیدیان معروف به «اکبر جمشیدی» و متخلّص به «جمشیدی» فرزند محمّدحسین [از مشاهیر شعرای اصفهان در عصر حاضر] در سال 1301ش در اصفهان متولّد شد. از نوجوانی به کارگری پرداخته و پس از 7 سال در کارخانه دخانیات، به کار در کارخانه پارچه بافی زاینده رود مشغول شد. در شعر از معلومات استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی بهره گرفته و عضو انجمن های ادبی شیدا و کمال بوده است. گاهی برحسب اقتضای حال از هزل و جدّ اشعاری می سراید و در فکاهی تسلط دارد.(1)

[بنا بر نوشته مقدمه «شلوغ و پلوغ» در بهار 1301ش متولّد شده و در کودکی پدر را از دست داد و به ناچار به کار مشغول شد. و در کنار کار به فراگیری خواندن و نوشتن پرداخت.

او به دعوت جلال برجیس چندی سال در آموزشگاه فروغ تدریس کرد و سرانجام در 12 اردیبهشت 1382ش از دنیا رفت و در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. مجموعه ای از اشعار او در این کتاب ها به چاپ رسیده است:

1. «برهنه خوشحال» در سال 1343ش 2. «لبخند» در سال 1347ش3. «شلوغ و پلوغ» در سال 1373ش(2)

از اوست:

تو رفتی و بگذشت از گذشتنت بس ماه ز سینه ام به درآید هنوز ناله و آه


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 142 و 143.
2- شلوغ و پلوغ، صص 5-26.

ص: 633

کجا روم به که گویم که از فراق رُخَت شده است روز من دل فسرده شام سیاه]

شیخ علی اکبر فقیه*

حاج شیخ علی اکبر فقیه فرزند حاج شیخ محمّدحسین فقیه نطنزی. از علمای معاصر اصفهان، فقیه ماهر و عالم عامل و زاهد صالح. در سال 1326ش در اصفهان متولّد شد. دروس مقدّماتی را نزد پدر خود خواند و بنا به تشویق پدر جهت ادامه تحصیل در مدرسه شیخ محمّدعلی در اصفهان ساکن شد.

او نزد علمای عالیقدر اصفهان حضرات آیات: شیخ احمد فیاض، حاج آقا حسن فقیه امامی، شیخ مجتبی حاتمی لنکرانی، حاج آقا حسین خادمی، سیّد محمّدرضا خراسانی و شیخ حسن صافی تحصیل کرد و به درجه اجتهاد نائل شد.

او سال ها به تدریس فقه و اصول در مدرسه ذوالفقار اصفهان مشغول بود و در تعمیر و احیای این مدرسه سهم مهمی داشت. او عالمی متّقی و زاهد و قانع بود. در اواخر عمر 14 سال بیمار و خانه نشین بود ولی در این سال ها همواره شاکر خداوند بود و از جادّه صبر و رضا خارج نگردید.

این عالم ربانی در روز چهارشنبه 16 شعبان 1431ق (مطابق با 6 مرداد 1389ش) وفات یافته پس از تشییع در امامزاده احمد اصفهان مدفون شد.(1)

سیّد علی اکبر واعظ برزانی*

سیّد علی اکبر واعظ فرزند سیّد حسین واعظ برزانی، عالم فاضل جلیل. در سال


1- کتاب «حجّتی بر همگان» و مصاحبه با خانواده مرحوم فقیه.

ص: 634

1324ش در اصفهان متولّد شد. و در نجف اشرف نزد حضرات آیات: شیخ حسین راستی کاشانی، شهید سیّد اسداللّه مدنی تبریزی و حاج سیّد عباس خاتم یزدی تحصیل کرد. او پس از 6 سال به اصفهان آمده و در درس سیّد علی اصغر مدرس نجفی، شیخ علی مشکوة سدهی و ملاّ هاشم جنّتی حاضر شد. سپس به قم رفته و نزد آیات عظام: گلپایگانی و اراکی و حضرات آیات: شیخ مرتضی حائری یزدی، شیخ علی فیض (مشکینی) ، شیخ عبداللّه جوادی آملی و انصاری شیرازی به تکمیل معلومات خود پرداخت.

او عاقبت در سال 1361ش به اصفهان مراجعت کرده و در حوزه علمیه اصفهان و دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت. همچنین از درس خارج مرحوم شیخ حسن صافی بهره گرفت.

او پس از عمری ترویج و تبلیغ دین در 15 بهمن 1382ش (مصادف با 12 ذیحجه 1424ق) بر اثر ابتلاء به بیماری سرطان خون وفات یافت.(1)

میرزا علی اکبر شیخ الاسلام

حاج میرزا علی اکبر شیخ الاسلام فرزند حاج میرزا محمّدرحیم (سوم) بن میرزا عبداللّه (دوم) بن میرزا محمّدرحیم (دوم) بن میرزا مرتضی بن میرزا عبدالمطلب بن میرزا محمّدرحیم (اوّل) شیخ الاسلام بن ملاّ محمّدجعفر بن آخوند ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری، از علماء و متنفّذین اصفهان [در اواخر دوره قاجاریه.]

قبل از سال 1290ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر تحصیل کرد و از محضر درس علمای عالیقدر حاج میرزا بدیع درب امامی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی و آخوند ملاّ


1- نوری از مصباح واعظ، صص 11-13.

ص: 635

محمّد کاشی بهره برد سپس دو سال در اعتاب مقدسه ساکن و از محضر علمای آنجا استفاده علمی کرد.

او پس از فوت برادرش میرزا محمّدحسن شیخ الاسلام در سال 1309ق به منصب شیخ الاسلامی در اصفهان رسیده [و در تحولاّت اجتماعی و سیاسی آن دوره در شهر اصفهان نقش مهمّی داشت.] او در نهضت مشروطیت در اصفهان به زعامت حاج آقا نوراللّه نجفی، یار و مددکار بود و از اعضای فعال شرکت اسلامیّه و انجمن ولایتی اصفهان و انجمن مقدس ملّی اصفهان به شمار می رفت. از سال 1342ق به بعد نیز عضو هیئت علمیه اصفهان بود، او پس از استقرار مشروطیت رئیس بلدیه اصفهان بود و در دوره چهارم مجلس شورای ملّی به عنوان نماینده اصفهان به وکالت انتخاب شده و در مجلس شرکت نمود. او در جریان مخالفت حاج آقا نوراللّه نجفی با قانون نظام وظیفه و مهاجرت او و علمای اصفهان به قم همراه معترضین بود. پس از آنکه قانون اتّحاد شکل [تبدیل لباس سنّتی ایران و لباس روحانیت به لباس جدید و متحدالشّکل] به اجراء گذاشته شد. او در سال 1348ق با عدّه ای خانواده از اصفهان به مشهد مقدس مهاجرت کرده و در شب 22 ذی القعده سال 1350ق به عارضه سکته وفات یافت و در مدرسه میرزا جعفر مشهد مقدّس مدفون شد.(1)

علی اکبر کده بونی اصفهانی

علی اکبر بن شمس الدّین کده بونی [اصفهانی، از کاتبان نسخ نویس قرن یازدهم هجری] در سال 1083 نسخه ای از «ترجمه جعفریه» را به خط نستعلیق نوشته است.


1- خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 140-158؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 235 و 236؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 357 و 358؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج1، ص262.

ص: 636

مؤلف جعفریّه نورالدّین علی بن عبدالعال کرکی (محقّق کرکی) و مترجم حسن بن عبدالغفار [است که] در حیات مؤلف نوشته است. نسخه به شماره 3112 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

«کته بونی» (یا «کتابونی» یا «کتابونچه» یا «کِتِ بنی» از قُراء اصفهان است.)

علی اکبر وجهی اصفهانی*

علی اکبر بیک بن محمّدصالح بیک، شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. از غلامان خاصّه دربار شاه سلیمان صفوی بوده و به درویشان نیز ارادت داشته و از آنان تعلیم می گرفته است. در شعر طبعی روان داشته و «وجهی» تخلّص می نمود.

از اوست:

رباعی

ای کاش که یار آید و نوروز کنیم از آتش شوق سینه پرسوز کنیم

بر گرد سرش چو گردش لیل و نهار روزی به شب آریم و شبی روز کنیم(2)

شیخ علی اکبر اژه ای*

شهید شیخ علی اکبر اژه ای فرزند شیخ علی محمّد، عالم فاضل و مبارز انقلابی در سال 1331ش در اصفهان متولّد شده و پس از طیّ تحصیلات ابتدائی و متوسّطه در حوزه علمیّه اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و همزمان در دانشگاه اصفهان در رشته روانشناسی و فلسفه ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ درجه لیسانس گردید. او در قم


1- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص673.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص74؛ سفینه خوشگو: دفتر دوم، ص779.

ص: 637

نزد جمعی از فضلاء همچون علی اکبر فومنی و محمّدباقر امانی ادامه تحصیل داد و همچنین به طور خصوصی در درس فلسفه شهید دکتر سیّد محمّد بهشتی شرکت می کرد.

وی فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود را از سال 1344ش در کانون علمی تربیتی جهان اسلام شروع کرد و پس از بسته شدن آن در سال 1352ش فعّالیّت های خود را در مسجد امام علی علیه السلام اصفهان متمرکز نموده و همکاری نزدیکی با گروه های انقلابی مهدویون و توحیدی صف داشت. او در سال 1353ش به وسیله ساواک دستگیر و سپس آزاد شد.

وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمده و به شورای مرکزی حزب راه یافت و در جهت افشاگری جریان های سیاسی ملّی گرا و سازمان مجاهدین (موسوم به منافقین) تلاش فراوان نمود.

وی سرانجام در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران به همراه استادش دکتر بهشتی و جمعی دیگر از اعضای حزب و مسؤولین نظام جمهوری اسلامی در روز 7 تیر 1360ش به شهادت رسید.

این کتاب ها از تألیفات اوست که به چاپ رسیده است:

1. «شب قدر»2. «فقر از دیدگاه اسلام»3. «نقد و بررسی جنبش مسلمانان مبارز»4. «نقش شخصیّت ها در تاریخ»6(1)

علی اکبر ابهری اصفهانی

علی اکبر بن محمّدعلی ابهری جی اصفهانی [از کاتبان خط نسخ در قرن دوازدهم هجری] در سال 1119ق کتاب «زاد المعاد» علاّمه مجلسی را کتابت نموده و در همین


1- شرح مبارزات مردم اصفهان، ج1، صص 192 و 193؛ دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، صص 161-163.

ص: 638

سال حسن حسینی آن را مقابله کرده است. نسخه به شماره 672 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

مشارٌ الیه احتمالاً از شاگردان علاّمه مجلسی است.

علی اکبر خانعلی زفره ای

علی اکبر بن محمّدعلی خانعلی زفره [از ادبای قرن سیزدهم هجری و از اهالی قریه «زفره» قهپایه اصفهان] متوفی بعد از سال 1297ق صاحب «حواشی بر نصاب الصبیان» که نسخه آن نزد آقای محمّدحسن رجائی زفره ای موجود بوده است.(2)

سیّد علی اکبر فتوحی زوّاره ای

حاج سیّد علی اکبر زوّاره ای متخلّص به «فتوحی» فرزند سیّد محمّدعلی حکیم، از شعرای معاصر. در سال 1324ق متولّد شده و در مولد خویش و اصفهان و طهران تحصیل کرده و در طهران مدّتی به شغل وکالت در دادگستری مشغول گردید. سپس سال ها در قصبه حضرت عبدالعظیم (شهرری) ساکن و به کار زراعت و کشاورزی مشغول بود. او مردی فاضل و مطّلع و شخصی متدیّن و باتقوا بوده و گاهی شعر می سرود. این بیت از اوست:

حُسن صورت گر بود زِ آرایش عفّت بَری عقل گوید مر تو را زان حُسن دوری احسن است(3)


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص82؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص113.
2- تذکرة الاطیاب، ص6.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 347 و 348.

ص: 639

علی اکبر محمّد هاشمی حبیب آبادی*

علی اکبر محمّد هاشمی حبیب آبادی فرزند غلامرضا، شاعر ادیب معاصر. در سال 1324ش در روستای حبیب آباد بُرخوار متولّد شد و پس از تحصیل به استخدام هوانیروز درآمد. گاهی شعر می سراید و در انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کند. اشعارش اغلب در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است.(1)

حاج سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی

حاج سیّد علی اکبر فرزند سیّد محسن میر محمّد صادقی بن آقا سیّد محمّدباقر بن میر سیّد علی حسینی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری] در سوم جمادی الاولی 1288ق متولّد شده و در نجف از محضر آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّدکاظم یزدی استفاده برد. در اصفهان اقامه جماعت در مسجد شیشه و ترویج احکام پرداخته و در اواخر عمر در قریه «گز» به ارشاد و هدایت مشغول بود.

او در چهارشنبه 23 شعبان 1386ق وفات یافته [و در آرامگاه خاندان میر محمّد صادقی، جنب تکیه ملک] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

حاج علی اکبر اصفهانی

حاج علی اکبر اصفهانی فرزند حاج ملک محمّد، از مردان نیکوکار ساکن مشهد مقدس است. او در سال 1104ق قسمتی از املاک خود را وقف آستانه مقدسه رضویه نموده که شرح آن در کتاب «آثار الرضویه» تألیف: اسماعیل بن حاج میرزا حبیب اللّه


1- ادیب ماندگار، ص270.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص885.

ص: 640

مستوفی همدانی است.(1)

علی اکبر اَنداآنی اصفهانی

علی اکبر بن غیاث الدّین منصور اَنداآنی اصفهانی، نویسنده مقدمه «دیوان وحشی جوشقانی کاشانی». او مستوفی و وزیر نظام الدّین اغورلو بیک یوزباشی بوده است. نسخه دیوان با مقدمه در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران می باشد.(2)

[«اَنداآن» از محلّه های خمینی شهر (همایون شهر = سِدِه ماربین) اصفهان است.]

میرزا علی اکبر تابش

حاج میرزا علی اکبر تابش فرزند حاج میرزا مهدی، ادیب شاعر مقدّس [از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]

او از خاندان میرزا هادی بیدآباد است که نسب آنان به میرزا مهدی اشتهاردی نویسنده عصر نادری و بانی مدرسه میرزا مهدی در بیدآباد می پیوندد.

در حدود سال 1305ق در اصفهان متولّد شده و نزد فضلای اصفهان مقدمات علوم را آموخت. او در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و در فنون شعر و ادب مهارتی به سزا و در سرودن شعر قریحه ای توانا داشت. همچنین در ادبیات و ریاضی و سیاق ماهر بود. اشعارش در مجلّه دانشکده اصفهان به طبع می رسید. دیوان اشعار او حدود سه هزار بیت است.

وی در روز 15 شعبان 1370ق در طهران وفات یافت و در [قبرستان حاج شیخ] قم مدفون گردید.


1- آثار الرّضویه، ص201.
2- الذریعه، ج22، ص79.

ص: 641

از اوست:

در نقاب زمردین زان غنچه پوشد روی خویش تا چو گل بر باد ندهد آب و رنگ و بوی خویش

می شود بازیچه دست حوادث همچو گل غنچه گر بیرون گذارد پای از مشکوی خویش(1)

علی اکبر گلستانه

علی اکبر بن میرزا محمّدمهدی گلستانه [خوشنویس و ادیب قرن سیزدهم هجری] در تاریخ هفتم جمادی الاولی 1277ق نسخه ای از «بحرالجواهر» میرزا عبدالوهاب بن محمّدامین شهشهانی اصفهانی را به خط نستعلیق زیبا نوشته و نسخه به شماره 2299 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

سیّد علی اکبر صدر الاطبّاء

سیّد علی اکبر صدر الاطباء حسینی بن میرزا هادی بن میرزا کوچک طبیب [از پزشکان اواخر دوره قاجاریّه] سال ها در اصفهان به طبابت مشغول بوده و در سال 1335ق نزدیک قبر فاضل هندی در تخت فولاد مدفون شد. «فصول العلاج» از تألیفات اوست.

[در طب از شاگردان میرزا عبدالجواد خراسانی است و میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و شیخ محمّدرضا جرقویه ای حائری از شاگردان او بوده اند.(3) ]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 122-126؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 556 و 557؛ تربت پاکان قم، ج2، صص 1057 و 1058؛ نامه سخنوران، ص157.
2- فهرست مرعشی، ج6، ص284.
3- تاریخ نائین، ص207؛ گلزار فضیلت، صص 309-311؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص221؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص820؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص164.

ص: 642

استاد علی اکبر پرورش*

استاد علی اکبر پرورش، فعال سیاسی و نویسنده محقّق معاصر در سال 1321ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و دبیرستان در اصفهان، در دوره دانشسرای عالی شرکت نمود و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات و کارآموزی دبیری ادامه داد.

وی قبل از انقلاب دبیر دبیرستان های اصفهان بود که با ایجاد ارتباط با افرادی چون شهید بهشتی نقش به سزائی در سازماندهی جوانان مبارز داشت. در جریان تحصّن منزل آیت اللّه خادمی از گردانندگان اصلی محسوب می گردید که پس از اعلام حکومت نظامی در اصفهان به عنوان یکی از محرّکین دستگیر و مدّتی زندانی گردید. او پس از آزادی به همراه عدّه ای از فرهنگیان اقدام به تأسیس «جامعه معلمان اصفهان» نمود که در سازماندهی اعتصابات و تظاهرات فرهنگیان اصفهان نقش به سزائی داشت.

استاد پرورش در سال 1358ش از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد و در سال 1359 نیز به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در مجلس به عنوان نایب رئیس انتخاب شد و به نمایندگی از مجلس در شورای عالی دفاع شرکت می نمود. و از سال 1360ش به عنوان وزیر آموزش و پرورش در کابینه شهید محمّدعلی رجائی، شهید محمّدجواد باهنر و مهندس موسوی شرکت داشت.(1)

استاد پرورش در سال های اخیر به فعالیت های فرهنگی و تدریس و تحقیق ادامه داده و به عنوان یکی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی در فعالیّت های سیاسی حضور داشته است. این کتاب ها از تألیفات اوست: که به چاپ رسیده است:


1- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (شرح مبارزات مردم اصفهان) ، ج1، ص237.

ص: 643

1. «اصحاب کهف»2. «بحثی فشرده و کوتاه در زمینه تقوا از نظر اسلام»3. «پدیده جاهلیت از دیدگاه قرآن»4. «قرآن و خطوط نفاق»5. «ما و قرآن»6. «نگرشی به نظام خانواده در اسلام»

علی اکبر پیمان فروشانی*

آقا علی اکبر فروشانی اصفهانی متخلّص به «پیمان» شاعر و ادیب در قرن سیزدهم 657هجری، برادرِ «پریشان».

از اهالی محلّه «فروشان» سده ماربین (خمینی شهر فعلی) بود. و به شکایت از دست عُمّال صدراعظم اصفهانی میرزا محمّدحسین خان، به تهران رفته و عریضه تقدیم فتحعلی شاه نمود امّا او را عقوبت نموده زبانش را بریدند. اما صدراعظم او را مورد لطف و دلجوئی قرار داد. پس او نیز زبان به اعتذار گشوده و قصیده در مدح صدراعظم انشاء نمود. این دو بیت از آغاز این قصیده است:

شکر خدا که دهر کهن باز شد جوان آمد بهار و رفت ز ملک جهان خزان

سلطان گل فراشت دگر خیمه در چمن بر طرف جویبار دگر سرد شد جمان(1)

سیّد علی اکبر خارکی نطنزی

سیّد علی اکبر حسینی خارکی نطنزی، شاعر ادیب در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری.

یکی اجدادش از جزیره «خارک» در استان بوشهر به اصفهان آمده و ساکن گردیده و علی اکبر در اصفهان تولد یافته است. وی در اصفهان به تحصیل پرداخته است. او از


1- تذکره مدایح الحسینیه: مخطوط، ص170.

ص: 644

جوانی طبع شعر داشته و ظاهرا از محضر هاتف اصفهانی کسب فیض نموده و به افتخار دامادی او نائل آمده و دختر هاتف «رشحه بیگم» که زنی شاعره و اهل ادب بوده را به همسری خویش برگزیده است. حاصل این ازدواج پسری به نام سیّد احمد بوده که او نیز به شعر روی آورده و «کشته» تخلّص نموده است.

صاحب عنوان مدتی در اصفهان و کاشان به سر برده و مدّتی نیز در نطنز به زراعت مشغول بوده و عاقبت پس از عمری طولانی در سال 1237ق در کاشان وفات نموده است.

از اوست:

زین سان که به گل پای من از دیده فرو رفت مشکل که توانم قدمی در پی او رفت(1)

حاج علی اکبر صالحی

حاج علی اکبر صالحی اصفهانی مؤلّف: «قنات با کاریز» که در سال 1336 تألیف شده است. نسخه آن در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.(2)

حاج سیّد علی اکبر صدرالشریعه

حاج سیّد علی اکبر صدر الشّریعه، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. متولّد در سده ماربین [خمینی شهر فعلی] مردی بود عالم و شجاع و سخی الطبّع و بااستعداد در امر به معروف و نهی از منکر ساعی و جدی مورد ارادت و احترام اتابک اعظم قرار


1- مجمع الفصحاء، ج4، ص139؛ تذکره اختر، صص 28-30؛ حدیقة الشعراء، ج1، ص152؛ تذکره انجمن خاقان، ص474؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص78.
2- فهرست الزهراء: مخطوط.

ص: 645

گرفت و در طهران متوطن شد و با دختر شریف العلماء خراسانی ازدواج کرد.(1)

میرزا علی اکبر محلاتی

میرزا علی اکبر محلاّتی، از اساتید خط نستعلیق و شکسته در قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و قبل از سال 1294ق وفات یافته است.(2)

لسان الملک سپهر در تذکره خود سال وفاتش را 1245ق ضبط نموده که صحیح نیست.

استاد علی اکبر معمارباشی

استاد علی اکبر معمارباشی اصفهانی، از معماران چابک دست قرن یازدهم هجری است. از آثار وی ساختمان مسجد شاه [مسجد امام] اصفهان است که بنای آن به سال 1025ق به پایان رسیده است. در کتیبه کاشی کاری ثلث سردر این مسجد از او چنین یاد شده است:

«... بمعماریة من فی العمل کالمهندسین و هو النّادر الاوانی استاد علی اکبر الاصفهانی...»(3)

نصرآبادی درباره او می نویسد:

«مرد کدخدائی درنهایت آرام و صلاح و درویشی است.»(4)


1- لطائف غیبیّه: مقدمه، ص سی؛ خمینی شهر شهری که باید از نو شناخت، ص293.
2- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص181؛ تذکره خوشنویسان، ص128؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص438.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 429 و 4630؛ کارنامه بزرگان ایران، ص204.
4- تذکره نصرآبادی، ج1، ص198.

ص: 646

استاد علی اکبر علاوه بر هنر معماری، گاهی بنا به اقتضای حال شعری می سروده است. سال فوت او به دست نیامد.

این شعر از اوست:

آن کس که به نفس خود نبردی دارد با خویش همیشه سوز و دردی دارد

گر خاک شود عدو و بر باد رود غافل نشوی که باز گردی دارد(1)

علی اکبر واضح اصفهانی*

علی اکبر اصفهانی متخلّص به «واضح» از شاعران قرن یازدهم هجری است. به شغل زرکشی مشغول بود. عاقبت به دکن در هند رفته و به سال 1030ق وفات یافت.

از اوست:

پس از ریزش ندارد روی ماندن ابر نیسانی فراری می کند ارباب همّت را پریشانی(2)

سیّد علی اکبر هاشمی طالخونچه ای

سیّد علی اکبر هاشمی طالخونچه ای، عالم فاضل جلیل و سیّد کامل عادل زاهد خلیق [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق در «طالخونچه» از قُرای سمیرم متولّد گردید و در اصفهان و قم تحصیلات خویش را به پایان رسانید. در علم و کمال و خصوصا اخلاق، سرآمد علمای زمان به شمار می رفت. خط نستعلیق را در کمال استادی می نوشت.

سال ها در مولد خود مرجع امور شرعیه بود. تا این اواخر به علّت اختلافات محلّی به


1- سایر منابع: تذکره غنی، ص17؛ تذکره نتایج الافکار، ص68؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «اکبر اصفهانی»، ص3180؛ تذکره روز روشن، ص69؛ الذریعه، ج9، ص88.
2- کاروان هند، ج2، ص1500؛ تذکره ریاض الشعراء، ج4، ص2482.

ص: 647

اصفهان مهاجرت نموده، مورد توجّه و عنایت واقع شده، در مسجد سلمان، در خیابان شیخ بهائی امامت می فرمود.

در شب دوشنبه 11 رمضان المبارک 1388ق به عارضه سکته وفات یافته، در تخت فولاد مدفون گردید.(1)

علی جان مصباح قهفرخی

علی جان مصباح فرزند عبداللّه، [از شعرای قرن چهاردهم هجری] در سال 1283ق در قهفرّخ [فرّخ شهر فعلی] متولّد گردیده و در سال 1358ق در همان جا وفات یافت. از اشعار اوست:

آنچه با فرهاد از کین تیشه فولاد کرد یار شیرین با من از سرپنجه فرهاد کرد(2)

علی جان حجارزاده سِدِهی

علی جان حجارزاده سدهی، از شعرای معاصر اصفهان در سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد گردیده، تحصیلات مقدّماتی خویش را در مکاتب قدیم انجام داده و بعدا به کسب اشتغال جُست. گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می گفت. طبع شعر متوسّطی داشت. از اوست:

نباشد به ز دوران جوانی از این نعمت بباید قدردانی

عزیزش دان و میدارش غنیمت همه دانش طلب تا هست فرصت(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص825.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص453.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 334 و 335.

ص: 648

علیجان معلم*

علیجان معلم، از خوشنویسان قرن دهم هجری است. او کتیبه ای به خط ثلث را در سال 987ق نوشته است که بر سردر مسجد فتح در محله باب الدّشت اصفهان نصب شده است.(1)

علی جعفر امامی*

باباعلی جعفر امامی اصفهانی واحدالعین، از خوشنویسان هنرمند و شعرای زبردست اوایل قرن یازدهم هجری است. اقسام خطوط خصوصا ثلث و نسخ و رقاع را خوش می نوشت و در مکتب خانه به تعلیم اطفال مشغول بود. مردی عابد و زاهد و صالح و قانع بوده و در حدود 1020ق در اصفهان وفات یافت.(2)

علاوه بر قطعه نویسی، در کتیبه نویسی نیز آثاری دارد از جمله:

1. کتیبه صفه صاحب در مسجد جامع اصفهان به خط ثلث بر سنگ سیاه، شامل فرمانی از شاه طهماسب، بدون تاریخ 2. کتیبه در چوبی سردر باب الدشت مسجد جامع اصفهان، به خط ثلث و به تاریخ 999ق 3. کتیبه سردر مسجد مقصود بیک، به خط ثلث و به تاریخ 1010ق(3)

این شعر از اوست:

دارم ولی از غمت به دو نیمه چو تار چشمی ز ندیدن جمالت خونبار

رویی ز طپانچه در فراقت نیلی جانی ز کشاکش خیالت افگار


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص612.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2645.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص163؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1125؛ تاریخ اصفهان (هنرمندان) ، صص 100 و 101.

ص: 649

علی داد رحیمی*

علی داد رحیمی متخلّص به «رحیمی» از شعرای معاصر اصفهان. در بهمن 1320ش در «جونقان» چهارمحال و بختیاری متولّد شد. وی پس از مدّتی تحصیل به کارهای ساختمان مشغول شد و با علاقه و پشتکاری که از خود بروز داد، به زودی گواهی معماری منطقه را دریافت کرد. در سال 1350ش به اصفهان آمده و در این شهر سکونت گزید و به طور شبانه ادامه تحصیل داد و تا اخذ مدرک فوق دیپلم آن را دنبال کرد. او به عنوان سرپرست ماشین آلات در کارخانه ذوب آهن اصفهان، سال ها به خدمت مشغول بود.

وی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن های: صائب، پژمان بختیاری، حافظ و داراب افسر شرکت می کند. این چند بیت از اشعار اوست:

بگیر ای آفتاب عشق ملک جسم و جانم را برافروزان به مهر دوست سر تا پا روانم را

نشانی تا به چند از سوز دل در آتش و آبم گدازی تا به کی چون شمع از غم استخوانم را

هنوز از جان و دل روشنگرم بزم حقیقت را به گلگشت محبّت گر کنی خامش زبانم را(1)


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص297؛ زنده رود تا حیدربابا، ص110.

ص: 650

علیرضا بیک

علیرضا بیک، از فضلاء و شعرای قرن یازدهم هجری. در خدمت ملاّ محمّدباقر سبزواری به مقابله احادیث پرداخته و مردی صالح و باتقوا بود. مدّتی مستوفی ایروان و زمانی مستوفی شیروان بود. عاقبت استعفا کرده و در اصفهان به عبادت مشغول شد.

[در نسخه تذکره نصرآبادی موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نام او «علیرضا بیک» از ولایت «درین» ضبط شده و در نسخه کتابخانه وزیری یزد «علی میرزا بیگ» از ولایت «درمن» نوشته شده است. و اللّه اعلم]

از اوست:

ای دل چو جرس به هرزه گویا نشوی از موج هوا غنچه صفت و انشوی

در دشت طلب که لخت دل شبنم اوست تا خون نشوی چو نافه بویا نشوی(1)

سیّد علیرضا اصفهانی*

سیّد علیرضا اصفهانی، از خوشنویسان مسلّم خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری است. از آثار او خوشنویسی در کتاب «شرح نهج البلاغه» ابن ابی الحدید است. متن خطبه ها به خط نسخ زین العابدین اشرف الکتاب و ترجمه فارسی به خط آقا عبدالحسین اصفهانی و شرح عربی آن به خط نستعلیق سیّد علیرضا است. رقم او در این نسخه «اقل السادات علیرضا 1276» و رقم آقا عبدالحسین: «کتبه العبد الفقیر الحقیر الجانی ابن


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص271.

ص: 651

مرحوم مغفور محمّد عبدالحسین الاصفهانی 1273» بوده است. این نسخه را استاد جلال الدّین همایی دیده است.(1)

میرزا علیرضا اصفهانی

میرزا علیرضا اصفهانی صاحب «حاشیه حاشیه بر تهذیب» که مکرّرا در طهران و غیره به طبع رسیده است. و یک نسخه از آن که در سال 1290ق به طبع رسیده در کتابخانه فاضلیه موجود بوده است.(2)

علیرضا اصفهانی

علیرضا اصفهانی خطاط نستعیلق نویس [در قرن سیزدهم هجری] از آثارش: کتابت «دیوان نورعلی شاه» صوفی است که در سال 1207ق نوشته و به شماره 2221 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران است.(3)

ملاّ علیرضا اصفهانی

ملاّ علیرضا اصفهانی [از فضلاء اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری] به دستور او یوسف بن علی شیرازی در شوال 1301ق رساله «الرّد علی الرّد الشیخیه» حاج محمّدرحیم خان کرمانی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 6966 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(4)

احتمالاً ملاّ علیرضا اصفهانی از علماء شیخیه در اصفهان بوده است.


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص162.
2- فهرست فاضلیه، ص35.
3- فهرست مرکزی دانشگاه، ج9، ص894.
4- فهرست مرعشی، ج18، ص145.

ص: 652

سیّد علیرضا انجم اصفهانی

سیّد علیرضا موسوی متخص به «انجم» از شعراء و ادبای اصفهان در اواخر عهد قاجاریه است. وی در تاریخ تعمیر امامزاده شاهزاده حسین و شاهزاده ابراهیم در شهرستان به سال 1316ق به وسیله بانوئی به نام افتخارالدّوله چنین گفته است:

افتخارالدّوله از باب کرم گشت باعث بهر تعمیر حرم

«انجم» بیدل به تاریخش بگفت: بود الف و سیصد و شانزده رقم(1)

علیرضا صرّام اصفهانی

علیرضا قانونی متخلّص به «صرام» فرزند ابوالقاسم، شاعر ادیب معاصر در سال 1315ق متولّد گردیده و از اعضاء قدیمی انجمن ادبی شیدا بود. در انواع فنون سخن از غزل و قصیده ماهر بود. چندین مثنوی گفته [است.] یکی «حجاب نامه» دیگری به اسم «رمز آفرینش» و غیره. مدّتی در دادگستری وکالت می کرد. سپس به تجارت و چرم فروشی روزگار می گذراند.

از اوست:

تا جلوه کرد رویِ مهِ دلنواز من شد فاش سرّ عشق و عیان گشت راز من

بودم هر آنچه گوهر یکدانه ز اشک چشم در پای دوست ریخت دل پاکباز من(2)


1- مختصری از تاریخچه محلّه خواجو، ص62.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 305 و 306.

ص: 653

علیرضا حقانی

علیرضا حقانی فرزند احمد، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1313ش در اصفهان متولّد شد و در مقطع ابتدائی و متوسطه تحصیل کرد. گاهی شعر می سرود. از اوست:

بهار عمر در عشقت به سر رفت خوشا عمری که با فکرت هدر رفت

شباب عمر و وقت کامیابی بدین بیهوده خوش بودن به سر رفت(1)

علیرضا رفعت اصفهانی

علیرضا متخلّص به «رفعت» فرزند احمدی، از شعرای قرن چهاردهم هجری. مدّتی در اصفهان، در خدمت اساتید به کسب علوم قدیمه (از صرف و نحو و فقه) اشتغال داشت. عاقبت در طهران ساکن شده و به شغل خرازی فروشی پرداخت.

گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می سرود. این دو بیت در مدح حضرت ولیعصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) از اوست:

شما را مژده ای یاران که آن آرام جان آید برون از پرده روی مهدی صاحب زمان آید

چو از پشت حجاب غیب ماه من نماید رُخ شب غم طی شود، صبح نشاط دوستان آید(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص163.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص215.

ص: 654

سیّد علیرضا مرعشی

سیّد علیرضا بن سیّد اسداللّه مرعشی حسینی، از فضلاء اصفهان در قرن دوازدهم هجری. یادداشت ملکیّت او بر کتاب «مختصر النّافع» محقّق حلّی در رجب 1191ق مشاهده می شود. نسخه به شماره 6531 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا علیرضا صفای قائنی*

میرزا علیرضا بن میرزا محمّداسماعیل حسینی قائنی، ادیب شاعر و طبیب حاذق، از دانشوران اواخر دوره قاجاریه.

در اصفهان به تحصیل پرداخت و در علم و ادب، حکمت و طب مهارتی به سزا یافت. او علاوه بر طبابت، شعر نیز می سرود و «صفا» تخلّص می کرد و در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن ابوالفقراء شرکت داشت. غزل را نیکو می سرود. خط خوشی داشت و نستعلیق و شکسته را خوش می نوشت و در نقاشی صاحب ذوق بود.

وی سرانجام در شنبه 24 ربیع الاوّل 1313ق وفات یافته و در تکیه میرزا رفیعا واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مزار او پس از احداث فرودگاه قدیم اصفهان از بین رفت.

وی برای نسخه ای از «مثنوی معنوی» که برادرش میرزا محمّدعلی قائنی آن را کتابت نموده بود، نقاشی هایی را کشیده است. دیوان اشعار او به خط نستعلیق و شکسته خوش خود او که در سال 1308ق کتابت شده در کتابخانه «سلطان القرائی» در تبریز موجود


1- فهرست مرعشی، ج17، ص116.

ص: 655

بوده است. نسخه دیگری از دیوان صفا نزد خانواده اش نگهداری می شود.(1) همچنین کتاب «الادوار» تألیف صفی الدین ارموی را به خط شکسته نستعلیق در سال 1275ق کتابت کرده که به شماره 1/28301 در کتابخانه ملک تهران وجود دارد.(2)

از اوست:

هوا عبیرفشان گشت و غالیه بوی مگر که زلف تو امروز در کف باد است

سیّد علیرضا عاملی

سیّد علیرضا عاملی فرزند میرزا محمّدباقر پیشنماز، عالم فاضل و محقّق جلیل [از علمای قرن دوازدهم هجری.]

امام مسجد شاه اصفهان بوده و در دوشنبه 17 ربیع الثّانی سال 1175ق وفات یافته و جنب پدر در تکیه آقا سیّد رضی الدّین محمّد شیرازی (آقا رضی) مدفون گردید. [بر مزار او لوحه ای مرمرین با خط ثلث خوش است که با القاب عالی از او یاد شده و دو مادّه تاریخ فوت برای او آورده است.]

مادّه تاریخ وفاتش این است:

«رفع منازله الکریم الرّفیع»

«حشره اللّه الجواد مع محمّد و آله الطّاهرین»(3)

میرزا علیرضا نیّری زوّاره ای*

حاج میرزا علیرضا نیّری فرزند سیّد محمّدباقر زوّاره ای اردستانی، از بزرگان اخیار و از


1- کارنامه خاندان بشارت، ص121؛ مقالات ادبی استاد همایی، ص440؛ الذریعه، ج9، ص609؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص463.
2- فهرست ملک، ج6، ص126.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص221؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص826؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص88؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، ص187؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 656

خوشنویسان هنرمند زوّاره در قرن چهاردهم هجری است.

در سال 1298ق متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی در زواره، به اصفهان رفت و به تحصیل خود ادامه داد و خط را نزد میرزا عبدالجواد شهشهانی مشق کرد. خط شکسته معروف به «دبیری» را بسیار خوش می نوشت. او در 4 محرم 1364ق در تهران وفات کرد و جنازه اش به زوّاره حمل شده و مدفون گردید.(1)

میرزا علیرضا طباطبائی نائینی

میرزا علیرضا بن میرزا جعفر طباطبائی نائینی اصفهانی، از فضلاء و ادبای قرن دوازدهم هجری است. در هند سکونت داشته و تا سال 1174ق در قید حیات بوده است.(2)

میرزا علیرضا شیخ الاسلام

میرزا علیرضا شیخ الاسلام فرزند میرزا حبیب اللّه صدر بن حسین بن حسن موسوی عاملی کرکی [از کارگزاران دولت صفویه در قرن یازدهم هجری.]

شیخ حرّ عاملی درباره او گوید:

«کان فاضلاً عالما محقّقا فقیها متکلما جلیل القدر عظیم الشأن...»

لکن مؤلّف «ریاض العلماء» درباره او و برادرش و فرزندش میرزا معصوم می نویسد:

«فان عد هولاء من اجلة العلماء و ادخاله فی رجال هولاء الکبراء من وقاحة شنعاء لا سیما مع غایة المدح و الاطرء کما لا یخفی»

مادرش دختر شیخ لطف اللّه میسی عاملی بوده است.

میرزا علیرضا در زمان شاه عباس دوم، در مرض موت پدرش شیخ الاسلام شد. و در مراسم تاج گذاری شاه سلیمان نیز حاضر بوده و تا حدود سال 1074ق این منصب را


1- اردستان نامه، ج1، ص499.
2- خزانه عامره، ص247.

ص: 657

برعهده داشته است.

میرزا علیرضا در سال 1091ق وفات یافت.(1) [برخی از فضلاء و شعرای آن دوره مانند: ملاّ محمّدرشید جعفری، شیرازی و حاج محمّدتقی دامغانی و تقیا قهپایه ای در دفترخانه میرزا علیرضا به کارهای اداری و نویسندگی و رسیدگی مراسلات و مکاتبات مشغول بوده اند.(2) ]

ملاّ علیرضا تجلّی اردکانی*

ملاّ علیرضا اردکانی شیرازی متخلّص به «تجلّی» فرزند ملاّ کمال الدّین حسین، عالم فاضل زاهد و شاعر ادیب دانشمند از فضلاء و ادبای قرن یازدهم هجری.

در اردکان فارس متولّد شده و در جوانی جهت تحصیل به اصفهان آمد و از درس جمعی از دانشمندان آنجا خصوصا آقا حسین خوانساری بهره گرفت. آنگاه به هندوستان رفته و به تعلیم ابراهیم خان فرزند علیمردان خان مشغول شد. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به تدریس و تألیف مشغول شد و مورد توجّه شاه عباس ثانی واقع شده و تدریس مدرسه والده و سیورغال محلّی از محال اردکان در سال 1072ق به او واگذار شد. در زمان شاه سلیمان نیز مورد توجّه و در یکی از سفرهای شاه در رکاب او بود.

در اواخر عمر از تدریس کناره گرفته و عازم سفر حج شد و سپس به شیراز رفته و در سال 1085ق در آنجا وفات یافت. در نظم و نثر دستی توانا داشته و منشآتی از خود به جا گذاشته و قصیده و غزل و رباعی را نیکو می گفته و به قول برخی از تراجم نویسان


1- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص286؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص945؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، ص37؛ مکارم الآثار، ج3، ص822؛ امل الآمل، ج1، ص120؛ ریاض العلماء، ج2، ص64؛ الروضة النضره، ص400.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 266، 501 و 566.

ص: 658

شاعری فضائل و کمالات علمی او را تحت الشّعاع قرار داده بود. او در علوم عقلی و نقلی خصوصا حکمت، منطق، فقه و اصول، کلام و ادبیات فارسی و عربی مهارت داشته و با دانشمندان و ادبای عهد مراوده و مباحثه داشته است.(1)

کتب زیر از اوست:

1. «رساله در امامت» 2. «تفسیر سلیمانی» در تفسیر قرآن مجید به فارسی، که برای شاه سلیمان صفوی نوشته و در کتابخانه دکتر اصغر مهدوی در تهران وجود داشته است.(2) 3. «ترجمه سلطانی» در ترجمه قرآن مجید که در سال 1084ق برای شاه سلیمان تألیف شده و نسخه ای از آن در دارالکتب قاهره موجود است.(3) 4. «حاشیة علی حاشیة علی تهذیب المنطق»، این «حاشیه» را بر «حاشیه» ملاّ عبداللّه یزدی بر «تهذیب» نگاشته و نسخه های فراوانی در کتابخانه های مختلف از این «حاشیه» موجود است. در برخی چاپ های سنگی «حاشیه ملاّ عبداللّه» این «حاشیه» نیز به طبع رسیده است.(4) این حاشیه را هنگام تدریس برای ابراهیم خان در هندوستان نوشته است.5. «دیوان تجلّی» که نسخه ای از آن ضمن مجموعه شماره 191 کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 242-244؛ قصص الخاقانی، ج2، صص 94 و 95؛ ریاض العلماء، ج4، صص 95 و 96؛ روضات الجنات، ج2، ص343؛ تذکره سرو آزاد، ص115؛ تذکره روز روشن، ص147؛ تذکره منتخب اللطایف، صص 186 و 187؛ تذکره شمع انجمن، صص 154 و 155؛ تذکره مرآة الفصاحه، ص114؛ تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص125؛ فارسنامه ناصری، ج2، ص1249؛ تذکره نتایج الافکار، صص 126-128؛ تذکره سخنوران یزد، صص 63-65؛ تذکره شعرای یزد، ص108؛ الکنی و الالقاب، ج2، ص118؛ ریحانة الادب، ج1، ص328؛ الروضة النّضره، ص399؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «تجلی»، ص397.
2- ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ص189؛ الذریعه، ج4، ص267.
3- ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ص189؛ الذریعه، ج4، ص267.
4- الذریعه، ج6، ص61.

ص: 659

موجود است. کاتب این مجموعه علینقی بن عبدالقادر و مورّخ به سال 1108ق است.(1) در این نسخه «مثنوی معراج الخیال» او هم آمده است. نسخه دیگری نیز به شماره 290 در کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع تهران موجود است که در سال 1100ق به خط شکسته نستعلیق نوشته شده و نام کاتب معلوم نیست.(2) 6. «صلاة الجمعه» که آن را به فارسی برای شاه سلیمان صفوی نوشته و چون خود معتقد به حرمت اقامه نماز جمعه در عصر غیبت بوده، در آن، کتاب «صلاة الجمعه» ملاّ محمّدباقر سبزواری را که معتقد به وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت بوده را رد کرده است. نسخه ای از این کتاب که در سال 1082ق کتابت شده در کتابخانه مدرسه جعفریه قائن و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) نسخه دیگری از آن به به شماره 4659 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4) 7. «رد بر رساله صلاة الجمعه» ملاّ محمّدفاضل سراب تنکابنی که به وجوب عینی اقامه نمازجمعه در عصر غیبت معتقد بوده است. این رساله هم در مجموعه 4659 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(5) 8. «ترجمه و شرح عهدنامه مالک اشتر»(6) 9. «سفینة النّجاة» در اصول دین و خصوصا اثبات امامت مشتمل بر سه مقام و یک خاتمه، به فارسی که در روز 7 ربیع الثّانی 1067ق آن را در هنگام اقامت در هند تألیف کرده است. از این کتاب نسخه های فراوانی موجود است که اغلب تاریخ کتابت آنها معلوم نیست. یکی از


1- فهرست مجلس، ج3، ص475 و ج21، ص264.
2- آشنایی با چند نسخه خطی، ص353.
3- فهرست عکسی احیاء، ج5، ص153.
4- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج14، ص3604.
5- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج14، ص3604.
6- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص1214.

ص: 660

نسخه های نزدیک به زمان مؤلف و شاید زمان حیات او، نسخه شماره 378 کتابخانه آستانه حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم است که فاقد نام کاتب و تاریخ کتابت است اما مالک آن «عبدالملک بن محمّدابراهیم بواناتی» معاصر موّلف است.(1) 10. «معراج الخیال» که مثنوی عرفانی است. از بین نسخه های فراوانی که در کتابخانه ها از این منظومه موجود است، نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی که ضمن جنگ 14183 و به عنوان پانزدهمین رساله آن محسوب می شود و در سال 1079ق به دست نظر علی بن امیرعلی تبریزی کتابت شده از اقدم نُسخ «معراج الخیال» به شمار می رود.(2) 11. «منشآت» که قسمتی از آن در کتب «مجمع الافکار» آمده و به شماره 14209 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)

این رباعی از اوست:

آن را که منزّه نبود ذات و صفات از درس کلام و حکمتش نیست نجات

در طبع بَدان به جهل بر می گردد علم در طینت مار سم شود آب حیات

ملاّ علیرضا رویدشتی

ملاّ علیرضا بن رئیس حسین، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. از اهالی روستای «سیچی» بلوک رویدشتین اصفهان بوده و در مکتب خانه با خواندن «دیوان ظهیر فاریابی» طبعش به گفتن شعر مایل گشته است. در شعر روش قدماء را داشته. در هفتاد سالگی پیری زنده دل و خوش صحبت بوده. وی در اصفهان ساکن و معاصر میرزا محمّدطاهر نصرآبادی بوده است.


1- فهرست آستانه حضرت معصومه (س) ، ج2، ص378؛ الذریعه، ج12، ص201.
2- فهرست مجلس، ج38، ص246؛ الذریعه، ج19، ص301.
3- فهرست مجلس، ج38، ص293.

ص: 661

این دو بیت را خطاب به علاءالدّین محمّد شهرستانی سروده است:

ای خداوندی که پیش دست دریا بخششت هست بی قدر زر، چونان که بی مقدار کاه

نیست مستبعد که گردد قابل نشو و نما از نسیم و خُلق تو در کهگل دیوار کاه(1)

میرزا علیرضا فاتحی

میرزا علیرضا شفیعی متخلّص به «فاتحی» فرزند شیخ محمّدحسین (معروف به «گل و بلبل») از شعراء و خطبای معاصر اصفهان. در سال 1289ش در اصفهان متولّد گردیده و مدتی در مدارس جدید تحصیل نمود و کمی از علوم قدیمه را خواند. او روزگار به آموزگاری می گذراند و در مواقع فراغت روضه می خواند. شاعر خوش طبعی بود و اشعارش عموما فکاهی بود. [این کتاب ها از آثار اوست:]

1. «حقیقت گوئی فاتحی» در سال 1333ش به طبع رسیده است. 2. «تعلیمات دینی منظوم یا سرود مذهبی»3. «ضیاء الابصار» در حالات ائمه اطهار علیهم السلام4. «تذکرة المراثی»(2) [5. «لبخند فاتحی» که در سال 1342ش چاپ شده است.

این شعر از اوست:

یا رب نشود کسی دچار زن بد چون کس نبود بَتَر زِ مار و زن بد

روزی دو سه بار می کشد شوهر خویش مردن به از اینکه زیر بار زن بد]


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص614.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص342؛ اصفهانی های شوخ و حاضرجواب، ص342.

ص: 662

علیرضا جورتی اصفهانی

علیرضا بن میر عبدالفتاح جورتی قهاب [اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری] در جمادی الاوّل 1093ق نسخه ای از «زبدة البیان فی براهین احکام القرآن» تألیف: مقدّس اردبیلی را به خط نسخ نوشته است. کتاب در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(1)

[«جورت» یا «گورت»، به فتح اوّل و دوّم از دهات بلوک قهاب جی اصفهان است و مزار میر عمادالدّین حسینی خاتون آبادی و قبرستان جدید باغ رضوان در نزدیکی آن واقع شده اند.]

میرزا علیرضا پرتو اصفهانی

میرزا علیرضا لنجانی اصفهانی متخلّص به «پرتو» و معروف به «آقاجان» فرزند محمّدعلی. شاعر ادیب و خطاط [ماهر و فاضل در قرن سیزدهم هجری] خط نسخ را در کمال استادی می نوشته و دیوان اشعارش به طبع رسیده است. در «المآثر و الآثار» درباره او گوید: «از خطاطین مشهور قلم نسخ است و استاد اجلّ خطاطین اصفهان» او در جمادی الاولی 1304ق به سن 90 سالگی وفات یافته است.(2)

[پرتو اصلاً از اهالی قریه «اُشیان» لنجان بوده و جهت تحصیل به اصفهان آمده و پس کسب علم و ادب نزد میرزا زین العابدین اشرف الکُتّاب به مشق نسخ و ثلث پرداخته و خود استادی هنرمند و ماهر گردید. اغلب در مدرسه نوریّه ساکن بوده و جمعی از شاگردانش نزد او مشق خط می کرده اند و بسیاری از شعراء و فضلاء در حجره او حضور


1- فهرست گوهرشاد، ص307.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 312 و 398.

ص: 663

یافته اند. از شعرای متبحّر اصفهان بوده و در قصیده و غزل و قطعه اشعار خوبی گفته و در مادّه تاریخ گوئی نیز توانا بوده و برای وفات بسیاری از بزرگان عهد خود و بنای مساجد و ابنیه در اصفهان مادّه تاریخ گفته است. روزگارش اغلب به کتابت می گذشته و قطعات و کتاب های بسیاری به خط زیبای او در کتابخانه های مختلف موجود است. از جمله نسخه ای از «قرآن مجید» در کتابخانه سلطنتی سابق، به خط نسخ عالی که در سال 1277ق کتابت کرده و میر علی شیرازی ترجمه آن را به فارسی کتابت نموده و عبدالوهاب مُذهِّب آن را تذهیب کرده و از نفایس آن کتابخانه به شمار است. پرتو به دعوت ناصرالدّین شاه به تهران رفت و سال ها برای دربار قاجار به کتابت مشغول بود تا اینکه وفات یافت. تذکره نویسان او را شاعری نکته دان و خوش طبع و خوش مشرب و مهربان دانسته و اخلاق حمیده او را ستوده اند.(1)

از اوست:

گرفته پرده ز رخ راه شیخ و شاب زده مهی که طعنه جمالش بر آفتاب زده

شکسته نرخ شکّر تا گشوده لب به سخن فزوده رونق گل تا به رخ گلاب زده

تو آفتابی و تا گشته ای ز چشمم دور ز گریه دیده من خنده بر سحاب زده]


1- چهل سال تاریخ ایران یا «المآثر و الآثار»، ج1، ص277؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج1، صص 313 و 314؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، صص 173-177؛ دیوان غمگین: مقدمه؛ تذکره مدایح معتمدیّه: خطی؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1118 و 1119؛ کارنامه بزرگان ایران، ص366؛ تذکره خوشنویسان معاصر، ص59؛ سفینه فرخ، ج2، ص101؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 81 و 82.

ص: 664

علیرضا اصفهانی

علیرضا بن حاج محمّدکاظم اصفهانی [از عرفاء و ادبای اواخر دوره قاجاریّه] در سال 1302ق و 1305ق دو رساله: 1. «زاد المسافرین» از: سیّد حسین هروی 2. «آداب المشق» را به خط نستعلیق زیبا نوشته است. نسخه به شماره 3439 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.

در پایان مجموعه 2 قصیده در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و تاریخ درگذشت حاج محمّدکاظم سعادت علی اصفهانی (پدر کاتب) را در سال 1293ق نوشته است.(1)

علیرضا آقاجانی اصفهانی*

علیرضا بن محمّد اصفهانی معروف به آقاجانی. پدرش و خودش از فضلای قرن یازدهم هجری بوده اند. وی نسخه ای از «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را در ذیقعده 1016ق در مکّه معظّمه مقابله نموده و بلاغ نوشته است. میرزا محمّد استرآبادی در پایان کتاب دیات این کتاب، اجازه ای در اواخر ذیحجه 1016ق برای او نوشته است و از او با القاب «المولی الفاضل الورع خلاصة الافاضل و المتورعین مولانا علیرضا» یاد کرده است. این نسخه به شماره 5319 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

علیرضا خوانساری

علیرضا [بن زین العابدین] خوانساری [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] احتمالاً شاگرد سیّد حجة الاسلام [حاج سیّد محمّدباقر شفتی بیدآبادی] بوده و در سال 1241ق کتاب


1- فهرست مرعشی، ج9، ص226.
2- فهرست مرعشی، ج14، ص106.

ص: 665

«مطالع الانوار» تألیف سیّد [حجة الاسلام] را به خط نسخ زیبا مرقوم داشته است. نسخه به شماره 4554 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)

سیّد علیرضا خاتون آبادی

سیّد علیرضا خاتون آبادی [از علمای اواخر دوره صفویه] در سال 1116ق وفات یافته و در تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون شد.(2)

دکتر علیرضا سپاهی*

دکتر علیرضا سپاهی، از دانشمندان و اساتید دانشگاه در سال 1317ش در خانواده ای قدیمی از طایفه دِنبِلی در تهران در دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران طی کرد و سپس به لبنان رفت و در رشته کشاورزی در دانشگاه آمریکائی بیروت لیسانس و فوق لیسانس گرفت. چندی بعد به کانادا رفت و در دانشگاه «مک گیل» در رشته «اصلاح نباتات» دکترا گرفت. در سال 1353ش به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و تدریس را آغاز کرد. دوره دو ساله فوق دکترا در رشته طراحی فضای سبز را در دانشگاه پلی تکنیک کالیفرنیا در آمریکا سپری نمود. او طراحی فضای سبز مجتمع های صنعتی فولاد مبارکه اصفهان، فولاد خراسان، پلی اکریل اصفهان و شهرهای مجلسی، فولادشهر و بهارستان را انجام داده است.

وی مقالات متعددی به زبان انگلیسی در رشته خود تألیف نموده و در مجلات معتبر علمی خارج از کشور به چاپ رسانیده است. او علاوه بر تدریس به راهنمائی دانشجویان در نگارش پایان نامه دوره های فوق لیسانس و دکتری پرداخته و همچنین عضو گروه علوم کشاورزی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بوده است و در


1- فهرست مرعشی، ج12، ص128.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص221؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص825.

ص: 666

سال 1379ش به عنوان استاد نمونه دانشگاه اصفهان برگزیده شده است.

دکتر سپاهی در هنر نقاشی نیز مهارت دارد و در کودکی و نوجوانی نزد استادانی چون کریمی و پتگر آن را فراگرفته و در خارج از کشور نزد اساتید نقاشی آن را تکمیل کرده است.

او در سال 1380ش به درخواست خود بازنشسته گردید. کتاب های زیر از او به چاپ رسیده است:

1. «کاربرد آمار در تحقیقات کشاورزی» 2. «فرهنگ کشاورزی و منابع طبیعی»3. «اولویّت های تحقیقات کشاورزی در منطقه اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری»4. «روش ساده درختکاری روی خطوط طراز»5. «تولید سیب زمینی با بذر حقیقی»(1)

علیرضا صوفی معمار

ملاّ علیرضا صوفی معمار متخلّص به «علی» از معماران زبردست در عهد شاه عباس اوّل صفوی بوده و در سال 1017ق به هند سفر کرده است. در شعر طبع خوشی داشت. ظرفای شوخ طبع اصفهان تخلّص «سیم گل» را برگزیده و شهرت داده بودند. ولی خاطر او از این تخلّص مُکَدَّر بود. در شعر تتبع کتاب «تحفة العراقین» را نموده و در نثر نیز کتابی دارد. این رباعی از اوست:

یاران سر و برگ باغ هستیم نماند وان دست و دل هواپرستیم نماند

زین خمِّ سفالینه برون آرم سر کش باده خمار داد و مستیم نماند(2)


1- گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 315-319.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2649؛ تذکره روز روشن، ص562؛ کاروان هند، ج2، صص 908 و 909.

ص: 667

میرزا علیرضا طبیب اصفهانی*

میرزا علیرضا طبیب اصفهانی، از اطبّاء حاذق و چیره دست قرن دوازدهم هجری است. وی مورد توجه کریم خان زند قرار داشته و همواره در دربار زندیه به طبابت می پرداخته است. سال وفات او معلوم نیست ولی روشن است که تا سال 1192ق زنده بوده است.(1)

علیرضا عباسی تبریزی

علیرضا عباسی تبریزی ملقّب به «شاه نواز» از مفاخر عهد شاه عباس صفوی است. در انواع خطوط و نقاشی و تذهیب و طراحی استادی بی نظیر بوده و برخی از کتیبه های مساجد اصفهان که در عصر شاه عباس بنا شده است به خط اوست. سال وفاتش معلوم نیست.(2)

[او در تبریز شاگرد ملاّ محمّدحسین تبریزی و علاءالدّین محمّد بن محمّد تبریزی (معروف به علاء بیگ) بود. پس از آنکه سپاه عثمانی تبریز را تصرف کرد، وی از تبریز به قزوین رفت و در مسجد جامع آنجا به کتابت مشغول شد و قسمتی از کتیبه های آن مسجد و چند قرآن را در آنجا تمام کرد. او در سال 1001ق به خدمت شاه عباس درآمد و در زمره ندیمان مخصوص وی داخل شد و تا پایان عمر در زمره مقربّان شاه بود و در سفر و حَضَر همراه شاه عباس بود و مورد تفقد و عنایات ویژه او قرار داشت تا جائی که گاهی شاه پهلوی او می نشست و شمعی به دست می گرفت تا علیرضا در روشنایی آن کتابت کند.(3)


1- گلشن مراد، ص375.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص385.
3- گلستان هنر، ص40؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1119.

ص: 668

در شرح حال او نوشته اند که به مقام و عظمت میرعماد نزد شاه عباس رشک می برده و غبطه می خورده و به واسطه احساس خطر از میر و از دست رفتن جایگاه خود نقشه قتل او را کشیده است. ولی در منابع دست اوّل صفوی چنین مسأله ای دیده نمی شود و علیرضا عباسی با داشتن آن مقام و نفوذ در دربار صفوی نمی توانسته از یک خوشنویس دیگر که از حشر و نشر و رفت و آمد به دربار شاه پرهیز می کرده خطری را احساس کند.

او در سال 1007ق پس از آنکه صادقی بیگ افشار از منصب کتابداری کتابخانه سلطنتی کنار گذاشته شد. به این منصب گماشته شد و تا سال 1025ق در قید حیات بود.(1)

علیرضا عباسی در شعر و ادب هم دستی داشته و گاه اشعاری می سروده است از جمله:

تا خانه نشین شدی تو ای دُرّ خوشاب پیوسته مراست از غمت دیده پر آب

من خانه دل خراب کردم ز غمت تو خانه نشین شدی و من خانه خراب(2)

آثار به جای مانده از او به قرار زیر است:

1. دو کتیبه فوقانی داخل مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان به خط ثلث در سال 1025ق

2. کتیبه سردر مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان به خط ثلث در سال 1012ق


1- برای اطلاع بیشتر بنگرید به: کارنامه بزرگان ایران، ص198؛ تذکره خوشنویسان، ص30؛ فرهنگ معین، ج5، ص1203؛ دانشمندان آذربایجان، ص280؛ دایرة المعارف هنر، ص359؛ ریحانة الادب، ج4، ص94؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 304-310؛ الذریعه، ج9، ص757؛ سخنوران آذربایجان، ج1، ص555؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «عباسی»، ص45؛ پیدایش خط و خطاطان، صص 180-187؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص361؛ زندگانی شاه عباس اوّل، ج2، صص 53-57؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 35-38.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص297؛ تذکره ریاض الشعراء، ج3، ص487.

ص: 669

3. کتیبه سردر باشکوه مسجد شاه [مسجد امام فعلی] اصفهان به خط ثلث، در سال 1025ق

4. کتیبه محراب مسجد مقصود بیگ در اصفهان به خط ثلث در سال 1011ق(1)

5. کتیبه سردر عمارت عالی قاپوی قزوین به خط ثلث(2) (که قسمتی از کتیبه فرو ریخته و تاریخ کتیبه مشخص نیست.)

6. کتیبه سنگی سردر کاروانسرای گنج علی خان کرمان در سال 1007ق(3)

7. کتیبه ای در صحن عتیق آستان قدس رضوی به خط ثلث

8. کتیبه زیر گنبد حرم مطهر آستان قدس رضوی به خط ثلث بر روی خشت های طلا در سال 1016ق

9. کتیبه داخل بقعه خواجه ربیع در مشهد مقدس به خط ثلث (که قسمتی از کتیبه شامل تاریخ آن فرو ریخته است.) (4)

10. کتیبه سنگی رباط خرگوشی در ندوشن یزد، به خط ثلث در سال 1023ق(5)

11. کتاب «یوسف و زلیخا»یِ جامی که به خط نستعلیق در سال 980ق کتابت کرده و در کتابخانه آقای وحیدنیا در تهران وجود داشته است.(6)

مرحوم استاد مهدی بیانی چندین قطعه از آثار خوشنویسی خط نستعلیق او را که بین سال های 1008 تا 1025ق نوشته شده است و در کتابخانه های سلطنتی سابق، ملک


1- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 407 و 410 و 402 و 404 و 428 و 468.
2- مینو در باب الجنه قزوین، ص642.
3- گنجعلی خان و خیرات او، ص42.
4- مطلع الشمس، صص 418 و 534 و 560 و 415 و 354.
5- یادگارهای یزد، ص44.
6- فهرست اسامی و آثار خوشنویسان قرن دهم هجری، ص139.

ص: 670

(تهران) ، ملّی (تهران) ، آستان قدس رضوی، خزینه اوقاف استانبول، ملّی پاریس، عمومی لنینگراد (سن پطرزبورگ روسیه) ، بادلیان و چند مجموعه و کتابخانه خصوصی در تهران موجود است را معرفی کرده اند.(1) ]

علی شاه ذوقی ارستانی

علی شاه اردستانی معروف به «ملاّ ذوقی» شاعر عارف [در قرن یازدهم هجری] در اصفهان گیوه دوزی داشته، با حکیم شفائی معاصر بوده و حکیم در هجو او و بیتی بزرگش قریب صد رباعی گفته [است.] در سال 1045ق در اصفهان وفات یافته، در مقبره پیر پینه دوز مدفون گردید.

از اشعار اوست:

نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه میوه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را(2)

علی صالح خسروی بختیاری

علی صالح خسروی، از طایفه احمد خسروی بختیاری [از شعراء و ادبای قرن چهاردهم هجری] تولّدش به سال 1321ق (1282ش) جوانی بود تحصیل کرده و باذوق. چند سالی پس از اتمام معلومات مقدماتی، در کالج اصفهان به فراگرفتن زبان


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص459.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص607؛ مزارات اصفهان، ص157؛ آتشکده اردستان، ج2، صص 408-410؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص389؛ تذکره ریاض العارفین، (چ1344) ، صص 115 و 116؛ تذکره آتشکده، (بخش سوم) ، ص942؛ تذکره غنی، ص53؛ تذکره حسینی، ص126؛ تذکره عرفات العاشقین، ج2، ص1340.

ص: 671

انگلیسی مشغول شد و سپس در سال 1309ش چندی به استخدام دادگستری و ثبت نجف آباد درآمد. دارای ذوقی شاعرانه و استعداد سرشاری بود. در سال 1322ش در سن چهل سالگی وفات کرد. از او اشعار زیادی باقی مانده است. از اوست:

تا شد ز چشم سرو قد آن نگار من صد جوی خون روان شده اندر کنار من

این روی زرد و دامن پرخون و چشم تر هستند ترجمان دل داغدار من(1)

علی عسکر شایق اصفهانی*

آقا علی عسکر اصفهانی شیرازی متخلّص به «شایق» از شعراء و سخنوران قرن سیزدهم هجری است. در بدو عمر از اصفهان به شیراز رفته و مصاحبت اهل حال و اصحاب ذوق و کمال را اختیار کرده است. عاقبت انزوا گزید و در کمال استغناء به دسترنج خیاطی امرار معاش می نمود. او اشعاری در مدح میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی سروده است. «دیوان اشعار» هم داشته است. رضاقلی هدایت در «مجمع الفصحاء» و میرزا عبدالباقی طبیب در «تذکره مدایح الحسینیّه» نام او را «علی اصغر» ضبط کرده اند.

این بیت از اوست:

دور از گل رخسار تو، در دیده دارم خارها خوار آیدم اندر نظر، بی روی تو گلزارها(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 17 و 18.
2- تذکره دلگشا، ص524؛ تذکره مدایح الحسینیّه، (خطی) ، ص281؛ تذکره مرآة الفصاحه، ص292؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج2، صص 827 و 828؛ مجمع الفصحاء، ج5، ص538؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «شایق اصفهانی»، ص191.

ص: 672

علیقلی آقا*

علیقلی آقا، از خَیّرین نیکوکار اواخر دوره صفوی و از خواجه سرایان حرم شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده است. وی از ریش سفیدان و غلامان خاصّه دربار و برادر خسرو آقا بوده و آثار باقیمانده از وی قدرت و مکنت وی را می رساند. او دارای منصب یوزباشی غلامان خاصّه بوده است. علیقلی آقا بانی مجموعه بناهایی بوده که تاکنون اکثر آنها به صورت اولیّه موجود و مورد استفاده است.

آثار او در محلّه ای که به نام خودش ساخته عبارتند از: چهارسوق و بازارچه و مسجد و حمام، سقاخانه، کاروانسرا، غسالخانه و مقدار زیادی موقوفات دیگر است.(1)

علیقلی خان شاهین چالشتری

علیقلی خان چالشتری متخلّص به «شاهین» فرزند محمّدزمان خان بن محمّدمهدی خان چالشتری چهارمحالی [از شعرای قرن چهاردهم هجری.] در سال 1305ق در چالشتر متولّد شده و در سال 1362ق وفات یافته است.(2) [چندی در قصبات اصفهان مانند قمیشه و اردستان حکمرانی نموده و عاقبت آن امور را رها کرده و در زادگاه خود به زندگی عادی مشغول شده است.] این بیت از اوست:

از زلف تا فکنده تو به صورت نقاب را گردیده ابر تیره حجاب آفتاب را(3)


1- مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه، ج2، ص90؛ تاریخ اصفهان (جابری) ، صص 130 و 217؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص682.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص265.
3- شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، ص516.

ص: 673

علیقلی خان واله داغستانی

علیقلی خان لگزی داغستانی متخلّص به «واله» فرزند محمّدعلی خان بن مهرعلی خان بن الخاص میرزا (ملقب به صفی قلی خان) بیگلر بیگی ایروان شاعر ادیب، از شعرای قرن دوازدهم هجری.

پدر و جدّش از امرای معروف عهد صفوی و مصدر خدمات و صاحب مناصب بوده و نسب آنان به بنی عباس می رسد. و عم پدرش لطفعلی خان معروف به اعتمادالدّوله وزیر شاه سلطان حسین صفوی بوده و در موقع محاصره اصفهان از شغل خود معزول گردید. کوچه اعتمادالدّوله در محلّه بیدآباد اصفهان منسوب به اوست.

علیقالی خان در سال 1124ق متولّد گردید [در دو سالگی به همراه پدر که بیگلر بیگی ایروان بود به ایروان رفت و پس از فوت پدر در سال 1128ق به اصفهان مراجعت کرد.] پس از حمله افاغنه و محاصره اصفهان، از اصفهان فرار کرده [به بندرعباس رفت و از آنجا] به هند رفت و به خدمت سلاطین و امرای آنجا [از جمله محمّد شاه، پادشاه هند] وارد شده [مناصب چهار هزاری و پنج هزاری را به او دادند] و به «ظفرخان» ملقّب گردید.

وی سرانجام در سال 1170ق در شاه جهان آباد (دهلی) وفات یافت. مادّه تاریخ او این عبارت است:

«پیوست واله برحمت»

کتب زیر از اوست:

1. «تذکره ریاض الشّعراء» [که اخیرا در 6 جلد به طبع رسیده و] شرح حال حدود 2500نفر از شعرای پارسی گوی را در بر می گیرد.2. «دیوان اشعار» [که حدود چهار هزار بیت شعر است و نسخه ای از آن در کتابخانه ملک در تهران موجود است.

ص: 674

3. «مثنوی در وصف خدیجه سلطان» دختر علی خان بن مهرعلی خان، دخترعموی خود.(1) [امیر شمس الدّین فقیر دهلوی داستان عشق واله و خدیجه را با اجازه از خود واله به نظم کشیده که نسخه ای از آن در کتابخانه میرزا جعفر سلطان القرائی در تبریز موجود بوده است.]

واله در سرودن غزل و رباعی طبعی روان داشته و به فارسی و ترکی شعر می سروده و در فراق دخترعموی خود اشعار بسیاری سروده است.

این بیت از اوست:

حُسن ز هر کجا کشد دامن ناز بر زمین عشق به پای او نهد روی نیاز بر زمین

علیقلی خان ترکمان

علیقلی خان بن قرچقای خان ترکمان [از حکماء و دانشمندان قرن یازدهم هجری] در سال 1020ق متولّد گردیده و از شاگردان آقا حسین خوانساری و شمس الدّین حکیم جیلانی است. او در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان ساکن بوده است.(2)

[او در سال 1049ق با فرمان شاه صفی کتابدار کتابخانه سلطنتی در اصفهان شده است.(3) اغلب کتاب های او درباره حکمت و عرفان است. این کتاب ها از تألیفات اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 992 و 993؛ تذکره آتشکده، نیمه دوم، ص681؛ تذکره ریاض العارفین، (چ1344ش) ، صص 255 و 256؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج6، صص 1153 و 1154؛ فرهنگ معین، ج6، ص2189؛ ریحانة الادب، ج6، صص 298-300؛ تذکره حسینی، ص362؛ تذکره غنی، ص142؛ الذریعه، ج4، ص33؛ خزانه عامره، ص446؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج1، ص658.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص826؛ الرّوضة النّضره، ص410؛ اعیان الشیعه، ج41، ص310.
3- خلاصة السّیر، ص286.

ص: 675

1. «احوال نفوس انسان» به فارسی، که در سال 1231ق کتابت شده و به شماره 9233 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران موجود است.(1) 2. «احیاء حکمت» به فارسی که نسخه ای از آن به شماره 9261 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) تاریخ تألیف کتاب 9 صفر 1076ق است. «احیاء حکمت» به چاپ رسیده است.(3) 3. «الایمان الکامل» 4. «تمهیدات» 5. «تنقیحات» 6. «چهل حدیث» 7. «خزائن جواهر القرآن» که در رمضان 1083ق تألیف کتاب را شروع کرده است.(4) 8. «زبور عارفین» به فارسی که مؤلّف آن را مختصر کرده و به عربی بازگردانیده و «مزامیر العاشقین» نام نهاده است. 9. «سبعه سماویّه» به فارسی 10. «شرح اثولوجیا» 11. «شوق نامه عباسی» در شرح مثنوی 12. رساله در «علم» 13. «فرقان الرأیین و بنیان الحکمتین» که نسخه ای از آن نزد سیّد محمّدناصر حسینی در تهران موجود بوده است.(5) 14. «کمال محمّدی» 15. «المثل المفارقه» 16. «مرآة الاخوان فی اللّه» در 4 فصل و یک خاتمه که در سه شنبه 16 شوال 1095ق تألیف شده است.(6) 17. «مرآة جنّت و نار» که رضاقلی بن آقابابا در سال 1264ق آن را کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(7) 18. «مرآة الوجود و الماهیة» موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.(8) 19. «منطق» که احتمالاً بخشی از کتاب «احیاء حکمت» است. نسخه ای از آن به شماره 1120 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(9) 20. «مزامیر العاشقین» که برگزیده ای از «زبور العارفین»


1- فهرست مختصر مجلس، ص35.
2- فهرست مرعشی، ج24، ص54.
3- الذریعه، ج1، ص308.
4- الذریعه، ج7، ص154.
5- الذریعه، ج16، ص174.
6- فهرستواره کتاب های فارسی، ج6، ص602.
7- فهرست مختصر گلپایگانی، ص648.
8- الذریعه، ج20، ص288.
9- فهرست الفبائی رضوی، ص561.

ص: 676

است و آن را در یک مقدمه و 3 باب تنظیم کرده است. نسخه ای از آن نزد سیّد محمّدمهدی صدر موجود بوده است.(1) 21. «نزهة الزّاهدین و تحفة العابدین» 22. «زبور العارفین و براق العاشقین» به عربی، در یک مقدمه و چهار زبور و یک خاتمه، که ملاّ یارعلی در سال 1247ق کتابت کرده و به شماره 757 در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی قم موجود است.(2) ]

ملاّ علیقلی خلخالی

ملاّ علیقلی بن محمّد خلخالی، از علمای ساکن مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان [در قرن یازدهم هجری] مؤلّف «شرح الوقت و القبله» از کتاب «روضة البهیه»(3)

[نحوی فاضل، عالم ادیب و شاعر منشی(4) از شاگردان آقا حسین خوانساری و حکیم شمس الدّین محمّد گیلانی(5) است. همشیره ملاّ نصراللّه واقف خلخالی است. در اغلب علوم زمان خود همچون: صرف و نحو، شعر و ادب، حکمت، معانی بیان و انشاء و نویسندگی مهارت داشت. شعر خصوصا غزل و قصیده را نیکو می سروده و «واقف» تخلّص داشت و در اصفهان به تدریس و افاده مشغول بود.(6) تا اینکه در سال 1115ق بر اثر ابتلاء به مرض استسقاء در اصفهان وفات یافت. کتاب های زیر از تألیفات اوست:

1. «الحاشیة علی الکافیه» یا «شرح الکافیه» 2. «تعلیم مراتب سلوک» 3. «حاشیه بر تفسیر بیضاوی» 4. «شرح الوقت و القبلة من الروضة»(7)


1- الذریعه، ج20، ص327.
2- فهرست مرکز مطالعات، ج2، ص36.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص826؛ خلخال و مشاهیر، صص 587 و 588.
4- ریاض العلماء، ج4، ص182.
5- کواکب المنتشره، ص543.
6- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 248 و 249.
7- خلخال و مشاهیر، صص 587 و 588.

ص: 677

این بیت از اوست:

نیست روشن طینتان را از غم گردون ملال در دل دریا گره کی موج دریا می شود]

علیقلی جدیدالاسلام*

علیقلی جدیدالاسلام از علمای شیعه در اواخر دوره صفویه است. او کشیشی پرتغالی بود و اصلاً «آنتونیو دوژزو» نام داشت و برای تبلیغ مسیحیّت به اصفهان آمد و ریاست دیر آگوستین ها را برعهده گرفت. او در 17 ربیع الاوّل 1109ق (14 سپتامبر 1697م به اسلام گروید و نام خود را به «علیقلی» تغییر داد.

او به اخباری گری گرایش داشت و شدیدا مخالف صوفیّه بود. همچنین در نقد عقاید مسیحیان و یهودیان کتاب هایی را تألیف نمود و سرانجام در شوال 1146ق در اصفهان وفات یافت. کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «سیف المؤمنین فی قتال المشرکین» که در سال 1375ش به اهتمام محقّق کوشا دکتر رسول جعفریان به چاپ رسیده است.2. «رد بر جماعت صوفیان» که به کوشش دکتر جعفریان تصحیح و در کتاب «میراث اسلامی ایران» چاپ شده است.3. «هدایة الضّالّین»4. «فوائد ازدواج» که در «میراث اسلامی ایران» چاپ شده است.5. «زبدة الحکمه»(1)


1- میراث اسلامی ایران، ج7، صص 11 و 12؛ الذریعه، ج12، صص 89 و 25 و ج25، ص179؛ فهرست خطی احیاء، ج7، ص332؛ تاریخ ایران اسلامی (صفویه از ظهور تا زوال) ، ج4، صص 430 و 431؛ دومین دوگفتار، ص67.

ص: 678

میرزا علیقلی خان مازندرانی

میرزا علیقلی خان مازندرانی اصفهانی [از فضلاء دوره قاجاریه] مؤلف تاریخ قاجاریه موسوم به «تاریخ ملک آرا» به نام شاهزاده محمّدقلی میرزا ملک آرا نوشته شده است. نسخه خطی آن به شماره 416 در کتابخانه ملک طهران موجود است.(1)

علیقلی معانی*

ملاّ علیقلی معانی، از گویندگان اوایل قرن یازدهم هجری. در ملازمت کارخانه شاه عباس روزگار به سر می کرد و گاهی شعر می سرود. امّا مابین او و حکیم شفائی کدورت و نقاری حاصل شده بود. این بیت از اوست:

زحمت مکش و روی مگردان ز گناهم بر دیده من پرده بود بخت سیاهم(2)

شیخ علی محمّد دهاقانی

شیخ علی محمّد [بن ابراهیم] دهاقانی، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریه است. در سال 1251ش در دهاقان متولّد شد و در نوجوانی پس از خواندن دروس مقدماتی نزد پدر به اصفهان رفت و] نزد حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی، آقا سیّد محمّد شهشهانی، حاج شیخ محمّدباقر مسجدشاهی نجفی تحصیل نمود. [و سپس به عتبات عالیات مشرّف شد و از حضرات آیات شیخ مرتضی انصاری و شیخ عبداللّه مازندرانی کمال استفاده را برده و به درجه اجتهاد نائل شد و به موطن خود مراجعت کرد امّا به دعوت آقانجفی به اصفهان آمده و] در دستگاه آقانجفی به فصل دعاوی و خصومات


1- تذکرة الاطیاب، ص31.
2- تذکره عرفات العاشقین، ج4، ص2649.

ص: 679

پرداخته است. [او در حمایت از جنبش تنباکو رابط بین مرحوم میرزای شیرازی و آقانجفی اصفهانی بود که به همراه آقا منیرالدّین بروجردی که از طرف علمای اصفهان به سامرا رفت.

او سرانجام در سال 1326ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(1) ]

او پدرِ ادیب دانشمند شیخ نوراللّه دهاقانی مدیر روزنامه «نور شرق» است.

میرزا علی محمّد شرف الواعظین

میرزا علی محمّد شرف الواعظین بن ملاّ اسماعیل بن حاج ملاّ محمّدعلی بن حاج ملاّ عبدالعظیم بن محمّدتقی بیدگلی زواره ای از وعاظ اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در اصفهان سکونت نموده و در این شهر وفات یافته است. فرزندش محمّدعلی شرف الواعظین و پدرانش از علماء و وعاظ بوده اند.(2)

علی محمّد سِدِهی لنجانی

علی محمّد بن اسماعیل سِدِهی اصفهانی [از خطاطان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری] نیمه دوم جلد پنجم «بحارالانوار» علاّمه مجلسی را در قرن سیزدهم هجری به خط نسخ کتابت نموده و خود نیز آن را مقابله کرده است. کتاب به شماره 7048 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

او در 6 ربیع الثّانی 1225ق کتابت نسخه ای از «المناهج السّویّه» فاضل هندی را به


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص989؛ نقباء البشر، ج4، ص1620؛ سیمای دهاقان، صص 272 و 273.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص688؛ آتشکده اردستان، ج1، ص163.
3- فهرست مرعشی، ج18، ص230.

ص: 680

خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 1323 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(1)

همچنین در سال 1229ق کتابت نسخه ای از «نقد الرّجال» میر مصطفی [تفریشی] را به خط نسخ به پایان رسانیده است. این کتاب به شماره 1307 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)

در اصفهان دو ناحیه به نام سده معروف است:

1. سِدِه لنجان معروف به سده غلامخاص

2. سِدِه ماربین مشهور به خوزان [و ورنوسفادران و فروشان، سه محلّه از سِدِه قدیم بوده و با پیوستن روستاهای مجاور آن مانند اَندوان، آدریان، هُرِستان به نام «همایون شهر» به شهر تبدیل شده و از سال 1357ش به نام «خمینی شهر» معروف شده است.]

شیخ علی محمّد نجف آبادی

شیخ علی محمّد بن محمّدجعفر بن محمّدرحیم بن محمّدصالح بن محمّدشفیع بن حبیب اللّه نجف آبادی اصفهانی نجفی، عالم فاضل و عابد زاهد. [از علمای قرن چهاردهم هجری] اجدادش از تجار خوشنام و معتبر بودند.

[او در نجف آباد متولّد شد و در اصفهان نزد جهانگیرخان قشقائی و آخوند کاشی تحصیل کرد. سپس به نجف رفت و در درس مرجع عالیقدر شیعه میرزا حسن شیرازی حاضر شد و سال ها از درس او بهره برد. آنگاه به نجف اشرف بازگشته و در مدرسه هندی به تدریس معقول و منقول پرداخت. او از جامعه عزلت و دوری اختیار کرده و تا


1- فهرست ملک، ص739.
2- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص444.

ص: 681

آخر عمر بدون همسر و فرزند زندگی کرد و تمام روزهای سال (به جز ایّام عید فطر و قربان که روزه در آن حرام است) روزه می گرفت و همیشه در حال ذکر و مراقبه بود.

او جز کتاب هایش دوست و مصاحبی نداشت. کتابخانه او در نجف بیش از چهار هزار مجلد کتاب داشت. وصی او حاج نظری شوشتری (صاحب حسینیه شوشتری ها، کتاب های او را به کتابخانه شوشتری ها منتقل کرد و در اختیار عموم قرار داد.

از شاگردان او می توان به حضرات آیات: شیخ آقابزرگ طهرانی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) ، سیّد عبدالهادی شیرازی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج میرزا علی آقا ایروانی، سیّد شمس الدّین محمود مرعشی نجفی و سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی اشاره کرد.]

وی سرانجام در سال 1332ق در نجف اشرف وفات یافت. [عارف ربانی سیّد احمد کربلائی تهرانی بر پیکرش نماز خواند] و در آن ارض اقدس مدفون گردید.(1)

شیخ علی محمّد شریف

شیخ علی محمّد شریف فرزند آقا شیخ محمّدجواد بن محمّدحسن، از علماء و فضلاء [قرن چهاردهم هجری، مجتهد عالیقدر و زاهد صالح.] برادرِ شیخ احمد بیدآبادی و شیخ محمّدعلی شاه آبادی [در سال 1291ق در اصفهان متولّد شد] در نزد پدر و برادر تحصیل نمود. [پس از وفات پدر دانشمند خود به عتبات عالیات مشرّف شده و چندین سال در کاظمین به تحصیل پرداخت و از علاّمه جلیل مرحوم سیّد حسن صدر و شیخ محمّدتقی بن حسن آل اسداللّه کاظمی اجازه روایتی اخذ نمود. سپس به نجف اشرف رفته و چندین سال در آنجا اقامت نمود. آنگاه به ایران مراجعت نموده و مدّتی در تهران


1- نقباء البشر، ج4، صص 1622 و 1623؛ الذریعه، ج6، ص274؛ میرزای شیرازی، صص 172 و 173؛ دیباچه دیار نون، صص 244 و 245؛ آئینه اهل قلم، ص90.

ص: 682

نماز جماعت را در مسجد سراج الملک اقامه نمود.] مدّتی هم در مدرسه میرزا مهدی [در محلّه بیدآباد اصفهان] ساکن و به نوشتن سجلات شرعی اشتغال داشت. در اواخر عمر به نجف اشرف مهاجرت نموده و در آن ارض اقدس در سال 1373ق وفات یافته و در وادی السلام مدفون گردید. [محلّ دقیق مدفن او را کنار مزار مرحوم فیروزآبادی، جنب باب طوسی در حرم مطهر حضرت علی علیه السلام نوشته اند از ایشان «رساله ای در صلاة مسافر» باقی مانده است.(1) ]

میرزا علی محمّد سهائی قائنی*

میرزا علی محمّد شریف قائنی متخلّص به «سُهائی» فرزند حاج محمّدحسن، شاعر و ادیب فاضل، از دانشوران اواخر دوره قاجاریه.

او نوه دختری میرزا محمّداسماعیل حسینی قائنی بوده و در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر علم و ادب آموخته است. او در اداره تلگراف اصفهان به فعالیّت پرداخته و به درجه سرهنگی نائل شده است. وی از نخستین عکاسان اصفهان بود و عکس های زیبایی از آثار او به جای مانده است. در نقاشی و قلمدان سازی نیز مهارت داشته است. از جمله قلمدان زیبایی با موضوع جنگ هرات از او به جای مانده که آن را به حسام السّلطنه فاتح هرات تقدیم کرده که نزد مهندس محسن فروغی موجود بوده است.

او سرانجام در سال 1316ق وفات یافته و در تکیه بابا رکن الدّین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

او شاعری قابل و ادیبی ماهر بوده و دیوان اشعارش نزد خانواده او موجود است.(2)

از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص240؛ نقباء البشر، ج4، صص 1623 و 1624؛ استادزاده، صص 31 و 32.
2- کارنامه خاندان قائنی (بشارت) ، ص171.

ص: 683

تا خم زلف دو تای تو شکن در شکن است دل شوریده ما کلبه بیت الحزن است

تار زلفت شکند رونق تاتار مگر حلقه زلف بتان خطّه چین و شکن است

میرزا علی محمّد میردامادی

میرزا علی محمّد بن میرزا محمّدحسن میردامادی سدهی از اعقاب میر محمّداشرف علوی عاملی، عالم فاضل زاهد [از علمای قرن چهاردهم هجری] نزد علمای اصفهان بالاخص آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج میرزا محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، شیخ محمّدحکیم خراسانی، آقا سیّد مهدی درچه ای و آقا میرزا احمد اصفهانی بوده و در سال 1352ق وفات یافته و جنب پدر در مقبره شاهزاده ابراهیم در قریه ورنوسفادران سِدِه اصفهان [خمینی شهر فعلی] مدفون گردید.(1)

علی محمّد اصفهانی*

علی محمّد بن محمّدحسین اصفهانی، از کاتبان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. و نسخه ای از «قرآن مجید» را در جمعه 18 صفر 1279ق به خط نسخ خوش کتابت نموده و در همان سال در مطبعه آقا میر محمّدباقر تهرانی چاپ سنگی شده است.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص479 و ج2، ص828؛ لطائف غیبیّه: مقدمه، ص بیست و هفت؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص305.
2- اهتمام ایرانیان به قرآن کریم، ص248.

ص: 684

میرزا علی محمّد اژه ای*

میرزا علی محمّد اژه ای فرزند میرزا محمّدحسین بن میرزا علی محمّد بن میرزا محمّدعلی بن ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای، عالم فاضل متقّی و فقیه محقّق اصولی، از علمای معاصر اصفهان.

قبل از سال 1300ش در اصفهان متولّد شده و نزد علمای این شهر از جمله: سیّد صدرالدّین کوپائی، میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی، مجدالعلماء نجفی، میرزا محمّد طبیب زاده، شیخ محمود مفید و سیّد مرتضی موحد ابطحی به تحصیل پرداخته و از آیات عظام سیّد محمّدحجت کوه کمری و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی به اخذ اجازه اجتهاد مفتخر شده است.

او سال های طولانی اقامه جماعت در مسجد علی اصفهان را برعهده داشته و در عداد علمای طراز اوّل اصفهان به شمار می رود. عمر شریفش را صرف عبادت و تحقیق و تحصیل و ارشاد مردم و حل مشکلات آنان نموده و یار معین ضعفاء بوده است. فرزند برومند او شیخ علی اکبر اژه ای از مبارزان انقلاب اسلامی بود. که در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران در روز 7 تیر 1360ش به شهادت رسید.(1) این عالم گرانمایه سرانجام در تاریخ 30 محرم 1432ق (مطابق با 15 دی 1389ش) وفات یافت و در مزار هارون ولایت اصفهان مدفون شد.

ملاّ علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی

ملاّ علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی معروف به «غیاث الدّین جمشید ثانی» فرزند


1- بزم معرفت، صص 141-143.

ص: 685

محمّدحسین، عالم فاضل، از علماء ریاضی و مفاخر علمی [در قرن سیزدهم هجری.]

در سال 1215ق متولّد شده و تحصیل کرد. علیقلی میرزا اعتضادالسّلطنه وزیر علوم او را از اصفهان به طهران برده و مورد توجّه و التفات قرار داد. و او به تدریس و تألیف کتب پرداخته تا اینکه در 17 ماه صفر 1293ق در طهران وفات یافته و به خاک رفت.

وی اوّلین کسی از دانشمندان ایران است که جدول لگاریتم را اختراع نمود و شایسته بود که از تحقیقات علمیش به نفع مملکت استفاده شود.

کتب زیر از اوست:

1. «تکملة العیون» در مسائل جبر و هندسه شامل 20 مسأله 2. «رساله ای در بیان قاعده کلّی برای گشایش معادلات جبری در هر درجه ای»3. کتابی مبسوط در «علم اعداد»4. «رساله ای در جداول اعداد»(1) 5. «تقسیم کره بسطوح مستوی» که به دستور ناصرالدّین شاه به فارسی نوشته و در مجموعه کتب اهدایی خطی آقای مشکوة به دانشگاه طهران موجود است.(2)

دو فرزند صاحب عنوان میرزا عبدالوهاب منجم و میرزا عبدالغفار نجم الدّوله از دانشمندان آن عصر بوده اند.

ملاّ علی محمّد محلّه نوئی برخی از کتب ادبی و ریاضی را کتابت کرده است از جمله «غیث الادب الذی انسجم فی شرح لامیة العجم» که آن را در سه شنبه 28 شوال 1267ق کتابت کرده و به شماره 2001 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 780 و 781؛ بیان المفاخر، ج2، ص235؛ مکارم الآثار، ج2، ص553؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص37؛ دائرة المعارف الاسلامیه (جواهر کلام) ، ص59؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، ص268؛ شرح حال رجال ایران، ج2، ص482؛ زندگینامه ریاضیدانان دوره اسلامی، ص439.
2- فهرست مشکوة، ج4، ص925.

ص: 686

است.(1)

میرزا علی محمّد میردامادی

میرزا علی محمّد میردامادی بن حاج میرزا محمّدحسین سدهی، عالم فاضل و روحانی متنفّذ [در اواخر دوره قاجاریه] از شاگردان آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و برادر عالیقدرش میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) و حاج میرزا بدیع درب امامی [و شیخ محمّدباقر مسجدشاهی نجفی] و دیگران بوده و قبل از نیل به اجتهاد به سِدِه [خمینی شهر فعلی] مراجعت نموده و به اقامه جماعت در مسجد ملاّ محسن محلّه خوزان و ارشاد مردم پرداخت.

وی در رجب 1342ق به سن قریب به هفتاد سالگی وفات یافته در مقبره ملاّ محسن محلّه شمس آباد خوزان مدفون گردید.(2)

علی محمّد نجف آبادی

علی محمّد بن حسین نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1260ق نسخه ای از کتاب: «الهدایا» در نحو تألیف: ابوحیّان محمّد بن یوسف اَندُلُسی ساکن قاهره را کتابت نموده است.(3)


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص621.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص239؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص827؛ لطائف غیبیّه: مقدمه، ص بیست و پنج؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص301.
3- الذریعه، ج25، ص166.

ص: 687

علی محمّد همدانی

علی محمّد بن محمّدحسین همدانی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] متوفّی 1079 مؤلف: «مرآة الصلاة فی اسرار الصلاة»(1)

علی محمّد شوّاخ آرانی کاشانی*

علی محمّد متخلّص به «شوّاخ» فرزند رجبعلی آرانی کاشانی، از شعرای قرن چهاردهم هجری. در «آران» کاشان متولّد شده و سپس به اردستان مهاجرت کرده و در روستای «قهساره» ساکن شده است. وی شاعری با فضل بوده و با شاعر مشهور میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای معاشرت و رفاقت داشته است. سرانجام به حبیب آباد برخوار رفته و در آنجا وفات یافته است.(2)

علی محمّد مسکین حبیب آبادی

درویش علی محمّد حبیب آبادی بُرخواری متخلّص به «مسکین» فرزند عباس بن محمّدعلی بن باقر [از شعرای قرن چهاردهم هجری.] روزگار به مدّاحی و روضه خوانی می گذرانید و گاهی شعری می گفت. از شعراء متوسط به شمار می رفت. بیشتر اشعارش در مدائح و مصائب می باشد. او در شب چهارشنبه 12 شوّال سال 1351ق در قریه حبیب آباد وفات یافت و در قبرستان عمومی آنجا مدفون گردید. این چند بیت در ورود حضرت امام حسین علیه السلام به زمین کربلا از اوست:


1- الذریعه، ج20، ص277؛ معجم مؤلفی الشیعه، ص437.
2- ادیب ماندگار، ص272.

ص: 688

چون که در میقاتگاه یار شد در تکلّم آن شه ابرار شد

با خدای خویشتن همراز گشت گوش حق با وحی حق انباز گشت

گفت آیم هر کجا دلخواه توست آیم آنجا من که قربانگاه توست(1)

علی محمّد کثیری*

حاج علی محمّد کثیری فرزند ملاّ عبداللّه، از دانایان قرائت و تجوید در عصر حاضر است. وی به تدریس قرآن و آموزش فنون قرائت مشغول بوده و کتابی در «مناسک حج» مطابق با فتاوای آیة اللّه بروجردی به فارسی تألیف نموده که به چاپ رسیده است.

او در روز 18 اردیبهشت 1355ش وفات یافته و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شده است.(2)

میرزا علی محمّد نظام الدّوله

میرزا علی محمّد نظام الدّوله فرزند میرزا عبداللّه خان امین الدّوله بن حاج میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان قرن سیزدهم هجری.] در سال 1222ق متولّد شده و در اصفهان و طهران تحصیل علوم نموده، در سال 1247ق به اتفاق پدر به نجف اشرف مهاجرت نموده و به تکمیل علوم و تهذیب نفس و تألیف و تصنیف پرداخت. در فقه و اصول و حدیث و رجال و علوم ادبی و ریاضیات مهارت داشته [و شعر نیکو می گفته و «شعراء» تخلّص می کرده است.] او قریب 18 مجلّد کتاب تألیف کرده است.


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص449.
2- یادداشت های محقّق گرامی آقای حمید خلیلیان.

ص: 689

مشارٌ الیه نزد صاحب جواهر و ملاّ مقصودعلی غروی و میرزا حسن بن ملاّ علی نوری و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل علوم و دانش نموده و از حاج ملاّ احمد نراقی اجازه روایت و اجتهاد داشته است (تاریخ اجازه مربوط به زمانی است که حاکم کاشان بوده است.)

[در حسن سیرت و صورت و کفایت و درایت معروف بود. پیوسته با ارباب کمال به سر می برد و در نظم و نثر فارسی و عربی دست داشت و از علوم ریاضی و دینی بهره ور بود و در سواری و تیراندازی کم تر نظیر داشت. خط نستعلیق و نسخ را خوش می نوشت.

وقتی او به عتبات رفت شیخ مرتضی انصاری مکرّر می گفت: «وقتی نظام الدّوله در مجلس درس من نیست نمی دانم چه می گویم و وقتی هست آنچه می گویم با ملاحظه می گویم...»

مقام وی در دربار فتحعلی شاه به آنجا رسید که خواستگار خورشید کلاه (شمس الدّوله) دختر شاه (و طاوس خاتم تاج الدّوله اصفهانی) شد و با تشریفات مفصّل به عقد ازدواج وی درآمد ولی دیری نپائید که مورد بی مهری شاه واقع و به عراق فراری شد و در آنجا مدتی بلند آوازه زیست.]

سرانجام در 8 ذیحجه سال 1276ق در نجف وفات یافته در مدرسه صدر مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «البرهان»2. «تقریرات»3. «دیوان شعر» به عربی و فارسی4. «رساله در اصول فقه»5. «رساله در شبهه محصوره و آب مضاف» که به طبع رسیده [است.]6. «رساله در امامت»7. «سلافة الوزراء» در معنی ولایت به طریق اهل تصوّف و عرفان به نظم و نثر، مطبوع ضمن کتاب «فوائد البهائیه» نسخه ای از آن ضمن جُنگ شماره 2833 در

ص: 690

کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.8. «شهاب الثّاقب» در ردّ «صواعق» ابن حجر9. «کشف الابهام» در فقه 10 و 11. دو کتاب در «رجال» 12. «کتابی در ترجمه 19 نفر از بزرگان اهل سنّت و ردّ بر آنها از کتب اهل سنّت» 14. «معارج القدس» در حکمت و کلام و توحید و عدل 15. «نورالابصار» و غیره

شش پسر داشته [که از فضلاء آن عهد بوده اند] حاج اسداللّه خان نظام العلماء، حاج امین آقا، حاج علی آقا، مرتضی قلی خان، حاج نجفعلی میرزا و شیخ بهاءالدّین محمّد

این شعر از اوست:

دوش که بودم حریف چنگ و چغانه مطرب مجلس نواخت این به ترانه

زلف طرب را می است شانه به تحقیق می چو نباشد نه زلف باد نه شانه(1)

علی محمّد سیچانی

علی محمّد بن آقا علی سیچانی اصفهانی [از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری.] در چهارشنبه 4 شوال 1244ق به دستور آخوند ملاّ حسین جزینی کتابت نسخه ای از «روادع النّفوس» میر محمّدصالح خاتون آبادی را به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه به شماره 1931 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قم موجود است.(2)

همچنین او در روز 27 محرم سال 1245ق نسخه ای از کتاب «انساب النواصب» تألیف: مولی علی بن داود خادم استرآبادی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 4309


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 390 و 391؛ ماضی النّجف، ج3، ص482؛ فوائد البهیه، ص83؛ فهرست مرعشی، ج8، ص38؛ صدر التواریخ، ص108؛ تاریخ عضدی، صص 71-78؛ الکرام البرره: خطی؛ شرح حال رجال ایران، ج2، صص 483 و 484؛ مکارم الآثار، ج6، صص 2111 و 2112؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، ص485.
2- فهرست مرعشی، ج5، ص299.

ص: 691

در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

میرزا علی محمّد فنائی

میرزا علی محمّد ابریشم کار متخلّص به «فنائی» [فرزند ملاّ علی] شاعر ادیب معاصر متوفّی در جمعه 29 صفر 1368ق مدفون در صحن تکیه ریزی در تخت فولاد اصفهان. این دو بیت از اوست:

رخش سعادت همه جا تاختم در دل هر ذرّه تو را یافتم

در دل هر ذرّه تو ای نوربخش از ره بخشندگی ما را ببخش(2)

میرزا علی محمّد ینبوع زفره ای*

میرزا علی محمّد زفره ای متخلّص به «ینبوع» فرزند ملاّ محمّدعلی بن حاج محمّداسماعیل زفره ای کوهپایه ای اصفهانی، فاضل طبیب و شاعر ادیب، از دانشوران قرن چهاردهم هجری. طبع روانی در شعر داشته و اغلب اشعارش در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است و «منبع الرّزیّه» نام دارد و نزد محقّق ارجمند آقای محمّدحسن رجائی زفره ای موجود بوده است. علاوه بر شاعری طبابت هم می کرده و در طب شاگرد میرزا حیدرعلی طبیب (حیدرزاده) فرزند ملاّ محمّدعلی حکیم باشی زفره ای بوده است.

سرانجام او در راه مسافرت به مشهد مقدس در سال 1383ق (مطابق 1342ش) وفات یافت و در قبرستان سه دختران شهر ری به خاک رفت.(3)


1- فهرست مجلس، ج12، ص14.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص937؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص126.
3- زفره: تاریخ و جغرافیا، شرح حال علماء و شعراء، آداب و رسوم، ص57؛ مجلّه کتابداری، سال 33: دفتر 32 و 23، سال 1378، ص70.

ص: 692

میرزا علی محمّد شریفی اژه ای

میرزا علی محمّد بن ملاّ محمّدعلی بن ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای، عالم فاضل، فقیه محقّق عابد زاهد و ادیب شاعر [از علمای اواخر دوره قاجاریّه] متخلّص به «شریفی» [در شب 15 شعبان] 1266ق متولّد شده [و در 18 سالگی به نجف اشرف رفته و مدت 9 سال نزد اساتید آنجا از جمله ملاّ محمّدفاضل ایروانی تحصیل نمود. آنگاه به اصفهان آمده به ارشاد مردم و اقامه جماعت در مسجد علی پرداخت.(1) ]

او مؤلف مجموعه ای در آداب و اخلاق است که آن را در آخر کتاب «نماز شب» جدّش ملاّ علی اکبر اژه ای به طبع رسانیده است. سرانجام در شب شنبه 12 صفر سال 1232ق وفات یافته و جنب مزار پدرانش در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

این شعر از اوست:

خدایا به حق بنی فاطمه مرا با خودت آشنائی بده

که خورسند باشم به وقت رحیل مرا دستگیری کن ای من دخیل

همه عمر ضایع چو من کرده ام ز اعمال و کردار شرمنده ام

به حق حقّانیّتت ای خدا کنی رحم بر ما بهر دو سرا

تو توفیق ده تا که مردانه وار گذشتی کنم من از این روزگار

همه حال من حال مجذوب کن که امر تو باشد یکن بعد کن

«شریفی» چو همیان عصیان شده است ندارد به جز رحمت تو به دست(3) ]


1- بزم معرفت، صص 137-139.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص824؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص66.
3- تراجم الرجال، ج1، ص413؛ تذکره شاعران فارسی سرا، ص127.

ص: 693

شیخ علی محمّد شوشتری

شیخ علی محمّد بن شیخ غلامحسین شوشتری، عالم زاهد از علمای اخیار [در اواخر دوره قاجاریّه] و از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی بود. در 8 شوال 1336ق وفات یافته و جنب لسان الارض مدفون گردید.(1)

سیّد علی محمّد مدرس

حاج سیّد علی محمّد مدرس صادقی بن آقا سیّد محسن میر محمّد صادقی، شاعر و ادیب اصفهان در قرن چهاردهم هجری.

در 19 صفر 1294ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیلات خود را انجام داده و از بدو تأسیس تشکیلات دادگستری به عنوان وکیل به خدمت پرداخته و در عداد وکلای طراز اوّل دادگستری اصفهان قرار گرفت. گاهی شعر می گفت و «مدرس» تخلّص می کرد. او در یکی از مساجد اصفهان نماز جماعت را اقامه می نمود.

وی در پنج شنبه 19 ذیحجة الحرام 1392ق وفات یافت و در تکیه میر محمّد صادقی ها [واقع در گلستان شهدای فعلی] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

او تألیفاتی داشته که از آنها فقط «شرح دعای سمات» و «شرح دعای صباح» به چاپ رسیده است.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص829.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص440؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص164.

ص: 694

علی محمّد طبیب اصفهانی

علی محمّد طبیب بن میرزا محمّد اصفهانی [از اطبّاء قرن سیزدهم هجری] ساکن طهران. در سال 1295ق حیات داشته است. به دستور او کتاب «احکام الامراض» تألیف: عبدالکریم طبیب طهرانی را نوشته اند. نسخه به شماره 6431 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

میرزا علی محمّد حکیم

میرزا علی محمّد اصفهانی متخلّص به «حکیم» فرزند محمّد بن علی محمّد بن محمّدقلی کرونی اصفهانی، عالم فاضل، حکیم عارف و ادیب شاعر، از دانشمندان دوره قاجاریه.(2) [در حدود سال 1261ق در فریدن، از توابع استان اصفهان متولّد شده و به همراه برادرش صفای اصفهانی به اصفهان آمده و نزد علمای این شهر به تحصیل پرداخت. سپس به طهران رفته و نزد آقا محمّدرضا قمشه ای و آقا علی مدرس زنوزی حکمت و عرفان را فراگرفت. او حجره ای در مدرسه صدر واقع در جلو خان مسجد شاه طهران گرفته و به تدریس پرداخت، اما به خاطر کج خُلقی به خاطر ابتلا به بیماری شاگردان چندانی نداشت. شیخ فاضل بن حسن لنکرانی مؤلف «حاشیه بر شرح منظومه» از شاگردان اوست. حکیم در اواخر عمر به تدریس در مدرسه علوم سیاسی طهران مشغول شد. و سرانجام در شب پنج شنبه 21 جمادی الاولی سال 1343ق (مطابق 26 قوس 1303ش) در حجره خود در مدرسه صدر وفات یافت. او مانند برادرش حکیم صفای اصفهانی تا آخر عمر مجرّد زیست و همسر اختیار نکرد. از او اشعاری به جای مانده که هنوز به طبع نرسیده است.


1- فهرست مرعشی، ج17، ص42.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص827.

ص: 695

از اوست:

از دور عکس روی تو دیدن چه فایده دیدن گل و به گل نچیدن چه فایده

دیدن خوش است لاله رخان را به چشم خویش تعریف شان ز غیر شنیدن چه فایده(1) ]

میرزا علی محمّد طغرل اصفهانی*

میرزا علی محمّد چهارمحالی اصفهانی متخلّص به «طغرل» ملقب به «شمس الشّعراء» فرزند میرزا محمود بن ملاّ محمّد بن ملاّ ملک احمد لاوی سمیرمی، شاعر و ادیب فاضل. در سال 1274ق متولّد شده و در اصفهان به کسب علم و ادب پرداخت. ابتدا «شهاب» تخلّص می نموده و سپس آن را به «طُغُرل» تغییر داد. در شعر و ادب دستی توانا داشته و انواع شعر خصوصا غزل و قصیده را نیکو می سروده و در فن مادّه تاریخ گوئی مهارت داشته است. نمونه قطعات مادّه تاریخش در ابنیه و عمارات اصفهان نظیر مسجد جنب حمام کوچه قصر منشی، مسجد رکن الملک و تکیه حاج محمّدجعفر آباده ای در تخت فولاد موجود است و بر قدرت شاعری او دلالت دارد.

وی سرانجام در سفر خراسان، در سمنان در دوشنبه 13 رجب المرجب سال 1332ق وفات یافته و جنازه اش توسط مرتضی قلی خان نایب السّلطنه به مشهد مقدس حمل و در پای پنجره فولاد در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام مدفون گردید.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تاریخ هندوستان»2. «عالم نمای مسعودی» (در تاریخ هندوستان) که غیر از


1- منتخب معجم الحکماء، ص134؛ تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفاء، ص300؛ دیوان اشعار حکیم صفای اصفهانی: مقدمه؛ شواهد الرّبوبیه: مقدمه، ص صد و بیست و نه؛ شرح حال رجال ایران، ج6، ص170؛ دیباچه دیار نون، صص 215 و 216؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، ص188.

ص: 696

تألیف قبل است 3. «منتخبات اشعار مسعودی»4. «جزائر بریطانیا»5. «تاریخ روسیه» این کتاب ها در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود بوده است.(1)

میرزا علی محمّد شهدادی نائینی

میرزا علی محمّد معلّم بن میرزا یوسف خان شهدادی نائینی [فاضل و ادیب خوشنویس در اوایل قرن چهاردهم هجری] ساکن اصفهان. پدرش طبیب و داروساز بود. صاحب عنوان در اصفهان تحصیل کرد. مدّتی در نائین مدرسه ایجاد کرد. پس از تعطیلی آن به اصفهان آمد و در کمال عزّت به شغل مُحَرّری روزگار می گذرانید. خط نسخ را شیرین می نوشت. مردی وارسته و درویش مسلک بود و در فروردین 1325ش در اصفهان وفات یافت.(2)

میرزا علی محمّد دولت آبادی

میرزا علی محمّد بن حاج میرزا هادی بن سیّد عبدالکریم بن میر محمّدهادی حسینی دولت آبادی، از فضلاء قرن چهاردهم هجری. در حدود 1290ق متولّد و در 7 محرم 1345ق در طهران وفات یافت.(3)

سیّد علی محمّد حشمت*

سیّد علی محمّد موسوی طلب متخلّص به «حشمت» از فضلای اوایل قرن سیزدهم


1- حدیقة الشعراء، ج2، صص 1121 و 1122؛ دیوان طرب: مقدمه، ص247؛ مکارم الآثار، ج6، ص2072؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، صص 124-126، 158 و 348؛ ماهنامه وحید، شماره مسلسل 57، سال پنجم، ص565؛ نامه سخنوران، ص116؛ آثار ملّی اصفهان، ص628؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج2، صص 116 و 117.
2- تاریخ نائین، ج4، ص44.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1000.

ص: 697

هجری. در جمعه 21 صفر 1208ق کتاب «تحفة الابرار» یا «شرح صحیفه هرمس» تألیف: شیخ محمّد قمری مصری را به خط نسخ و به دستور میرزا محمّدحسن شهریار ملکی دارالسّلطنه اصفهان کتابت کرده است. این کتاب در کتابخانه آیت اللّه حججی در نجف آباد موجود است.(1)

علی محمّد ساوجی

علی محمّد ساوجی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در شنبه غرّه رمضان 1244ق کتابت نسخه ای از جلد دوّم «قوانین» را به خط نسخ در اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 450 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)

شیخ علی محمّد سدهی

شیخ علی محمّد سدهی، از اهالی فتح آباد خوزان از بلوک سده ماربین [خمینی شهر فعلی] بود. از ادباء و شعرای قرن چهاردهم هجری است و بیشتر اشعارش در مرثیه و مصیبت می باشد. در حدود سال 1365ق وفات یافت.(3)

میرزا علی محمّد طبیب کرونی

میرزا علی محمّد طبیب کرونی اصفهانی [از دانشمندان و اطباء فاضل اواخر دوره قاجاریه.] در طهران ساکن بوده و به طبابت می پرداخته و منظور نظر ناصرالدّین شاه قاجار بوده است.


1- فهرست حججی، ص84.
2- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص226.
3- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص290.

ص: 698

از تألیفات اوست:

1. «مشکاة السّنیّه» در جغرافیا به فارسی، در یک مقدمه و 6 قسمت و یک خاتمه که نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران به شماره 645 و نسخه ای دیگر به شماره 645 در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(1) 2. «المولودیّه فی حقیقة الولادة» در طب و قابلگی که در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(2)

میرزا علی محمّد فره وشی (مترجم همایون)

میرزا علی محمّد فره وشی (مترجم همایون) فاضل ادیب. از فرهنگیان قدیمی [در قرن چهاردهم هجری] سال ها در اصفهان و طهران مصدر خدمات بود. به زبان عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط داشته و کتب زیادی ترجمه نموده و بسیاری از آنها را به طبع رسانده است.

[او در سال 1254ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل علوم مقدماتی، در تهران و استانبول تحصیل کرد و سال های دراز در مدارس تهران و ولایات عهده دار تدریس زبان فرانسه بود. او مدارس همایونی زنجان و انوشیروان دادگر و فیروز بهرام را پایه گذاری کرد و در بسیاری از شهرهای ایران چون زنجان، ارومیه، کرمان، تبریز و اصفهان سمت های فرهنگی داشت تا اینکه در سال 1328ش بازنشسته شد. او را باید از مؤلّفین نخستین کتب درسی جدید شمرد.]

وی در شعبان 1388ق [مطابق 1347ش] در طهران وفات یافت. این کتاب ها از آثار اوست:

1. ترجمه «ایرانی که من شناخته ام» تألیف: نیکیتین 2. «باستان نامه» مجموعه


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج1، ص60؛ فهرست ملّی، ج2، ص152.
2- الذریعه، ج23، ص278.

ص: 699

داستان های تاریخی و باستانی3. هفت مجلد «حساب» و «هندسه» جهت دبستان ها و دبیرستان ها4. ترجمه «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» تألیف: هاری رنه دالمانی5. ترجمه «سفرنامه مادام دیولافوا» [6. «اصول جبر و مقابله»7. «جغرافیای رهنما»8. «حساب جدید مظفری»9. «حساب ابتدائی» مفصل10. «حلل المسائل جبر» 11. «دستور دانش» 12. ترجمه «ربنس سویس» 13. «علم الاشیاء» 14. «کتاب نیکلا» درباره تاریخ باب 15. ترجمه «ایران، کلده، شوش» نوشته: مادام دیولافوا

فرزندش دکتر بهرام فره وشی (1304-1371ش) دانش آموخته دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دارنده دکتری تمدن و السنه و ادیان ایرانی از دانشگاه پاریس، از محقّقین پرکار زبان و فرهنگ ایران قبل از اسلام بوده و کتب فراوانی در این باب منتشر ساخته است.(1) ]

شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی

شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی، عالم فاضل، در روستای «حبیب آباد» بُرخوار متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از فضلاء از جمله آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آخوند ملاّ عبدالکریم گزی [و جهانگیرخان قشقائی] به تحصیل پرداخته و سپس به انجام وظایف شرعی مشغول شد. وی در شب جمعه 17 ربیع الاوّل سال 1385ق وفات یافته و در صحن تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 827 و 828؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، صص 591-593؛ نادره کاران، صص 216 و 758؛ دائرة المعارف دانش بشر، ص1211؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، صص 446 و 447.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص827؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص103.

ص: 700

ملاّ علی محمّد کربکندی

حاج ملاّ علی محمّد کربکندی طبیب، از شاگردان حاج محمّدباقر حکیم باشی و در حذاقت و اصابت رأی و تشخیص بیماری ها شهرت و عنوان داشته است. وی پس از وفات در قبرستان شاهزاده محمود واقع در دولت آباد بُرخوار اصفهان مدفون شد.(1)

علی مراد مسرور بروجنی

علی مراد رئوفی متخلّص به «مسرور» فرزند محمّدحسین از شعرای قرن چهاردهم هجری. در حدود سال 1315ق در بروجن متولّد شده و تحصیلات خود را در مکاتب قدیم انجام داد. از اوان جوانی به شعر و شاعری رغبت می نمود. دیوانی قریب 2500 بیت (از غزل و مخمس و غیره) داشت. از اوست:

سر زلفت بود حبل المتینم جمالت قبله دنیا و دینم

صراط المستقیم ابروانت لبت سرچشمه ماء معینم(2)

حاج میرزا علینقی

حاج میرزا علینقی، از خوشنویسان اصفهان در اواخر عهد قاجاریه است. خط نستعلیق را خوش می نوشت. از آثار او خطوط کتیبه سقاخانه امامزاده احمد اصفهان به تاریخ ربیع الاوّل 1321ق است.(3)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص208؛ مزارات اصفهان، ص269.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 447 و 448.
3- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 673 و 674.

ص: 701

میر علینقی

میر علینقی، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری. وفاتش در سال 1205ق روی داده و قبرش در تکیه مجلسی جنب مسجد جامع(1) [واقع شده است.]

علینقی اصفهانی*

علینقی اصفهانی، از خوشنویسان خط نستعلیق در اوایل قرن یازدهم هجری است. در مجموعه آقای آیدین آغداشلو در تهران قطعه ای به خط او و مورّخ به سال 1002ق وجود دارد.(2)

علینقی انور اصفهانی

علینقی اصفهانی متخلّص به «انور» [از سخنوران قرن دوازدهم هجری] شاعر ادیب. پیشه صحّافی داشت.(3) [در علوم غریبه هم مهارت داشت. در هنگام محاصره اصفهان به دست افاغنه، به قصد فرار از شهر بیرون آمد، امّا در همین اوقات وفات یافت. این مطلع از اوست:

در جهان ای جان به تنگ از عالم جسمانیم تا اسیر قید هستی گشته ام زندانیم(4) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص828.
2- فهرست خوشنویسان قرن دهم، ص141.
3- تذکره روز روشن، ص90؛ الذریعه، ج9، ص109.
4- تذکره ریاض الشعراء، ج1، ص347.

ص: 702

میرزا علینقی خان سرتیپ (اوحدی)

میرزا سیّد علینقی خان سرتیپ متخلّص به «اوحدی» فرزند میرزا احمد طبیب [از شعراء و ادبای اواخر دوره قاجاریه در اصفهان] از خاندان حکیم سلمانی (کلانتری) و از منسوبین به معتمدالدّوله نشاط بوده و غالبا خود را «نشاطی» می خوانده است. مردی فاضل و عارف مسلک بوده و با نابینائی، هم تأسیس مدرسه برای فرهنگ کرده و هم تشکیل انجمن ادبی داده و در ترویج علم و فرهنگ بسیار کوشا بود و مشارٌ الیه را باید یکی از بنیان گزاران فرهنگ جدید در اصفهان دانست.

او در 9 جمادی الاولی 1339ق وفات یافته است.(1)

میرزا علینقی حکیم الممالک

میرزا علینقی حکیم الممالک بن حاج آقا اسماعیل جدیدالاسلام بن ملاّ بابا کلیمی اصفهانی، فاضل ادیب و شعر. [از فضلای اواخر دوره قاجاریه] پدرش در دستگاه فتحعلی شاه و ناصرالدّین شاه پیشخدمت سلام بود. پس از فوت او پسرش علینقی جانشین او شد. او در دارالفنون طب را آموخت. در سال 1272ق به سمت نایب سفارت عازم اروپا شد. در سفر دوم ناصرالدّین شاه به اروپا ملازم رکاب بود. او حکومت برخی از شهرهای ایران را یافته و عاقبت در سال 1321ق در طهران وفات یافت.(2)

[در طب شاگرد میرزا ابوالحسن سلطان الاطبّاء اصفهانی بوده و «روزنامه سفر به خراسان» از تألیفات او به چاپ رسیده است.]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص977؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص177؛ بدایع و نوادر، ص25.
2- تاریخ بروجرد، ج1، ص527.

ص: 703

میرزا علینقی مسأله گو

حاج میرزا علینقی مسأله گو فرزند سیّد اسماعیل بن میر محمّدعلی حسینی [بن میر محمّداسماعیل بن احمد بن میر محمّدمهدی حسینی خاتون آبادی]، واعظ خبیر و عالم جلیل، [از وعاظ اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]

به علم و فضل و تقوی بین الاقران معروف بود و پس از فوت [در روز 23 شعبان 1352ق] در قسمت شمال غربی مسجد مصلی در فضای تخت فولاد مدفون گردیده و پس از چندین سال به اعتاب مقدسّه نقل گردید.(1)

[شیخ عبدالجواد خطیب ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین گوید:

از پی تاریخ او «خطیب» رقم زد: «در مه شعبان علی نقی بجنان شد»(2) ]

سیّد علینقی بیدآبادی

سیّد علینقی بن اسماعیل موسوی بیدآبادی، از فضلای قرن سیزدهم هجری و از اهالی محلّه بیدآباد اصفهان. در سال 1231ق مجموعه ای شامل کتاب های «معارج» علاّمه مجلسی، «مبادی» علاّمه حلّی، «تهذیب» علاّمه حلّی و «شرح بدایه» شهید ثانی را به خط نسخ خود کتابت نموده که به شماره 119 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)


1- مزارات اصفهان، ص237.
2- شرح مجموعه گل، صص 329-333.
3- فهرست مرعشی، ج1، ص133؛ بیان المفاخر، ج2، ص231.

ص: 704

سیّد علینقی واعظ

سیّد علینقی بن محمّداسماعیل واعظ قاری اصفهانی [از وعاظ اهل منبر در قرن چهاردهم هجری] در شب 29 جمادی الثّانی سال 1316ق کتاب «التبر المذن» در فضائل و مناقب حضرات معصومین را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7330 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

شیخ علینقی کمره ای*

شیخ علینقی بن شیخ محمّدتقی کمره ای اصفهانی، از علمای اصفهان در قرن دوازدهم هجری است. وی در روز 23 صفر 1130ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)

علینقی بن رمضانعلی*

علینقی بن رمضانعلی، عالم فاضل ادیب در قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «تهذیب الاحکام» را کتابت کرده و علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی در اواخر جمادی الثّانی 1071ق جهت او اجازه نوشته و از او به عنوان «المولی التّقی الورع» یاد کرده است.(3)

این رباعی از اوست:

ای آنکه به بزم احدیّت یکتای جز احمد مرسل تو نداری همتای


1- فهرست مرعشی، ج19، ص123.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- تراجم الرجال، ج1، ص414؛ فهرست مرعشی، ج8، ص90.

ص: 705

مدّاح تو در لجّه غم غوطه خورد دستش ز کرم گیر و بگو با ما آی(1)

ملاّ علینقی سابق مازندرانی

ملاّ علینقی مازندرانی متخلّص به «سابق» فرزند ملاّ محمّدصالح ساروی مازندرانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [در سال 1042ق.] در اصفهان متولّد شده و تحصیل نموده است. سرانجام به هند رفته و اورنگ زیب را مدح نمود. [و به امر او مثنوی در غزوات اورنگ زیب سروده است. او در حدود سال 1082ق وفات یافته است.]

نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] گوید: در «تذکرة الانساب» و «الفیض القدسی» وی را از اولاد مولی محمّدصالح مازندرانی، از آمنه خاتون نام نبرده اند. لکن علاّمه طهرانی در «الذریعه» وی را سبط مولی محمّدتقی مجلسی می نویسد.(2)

[این شعر از اوست:

رام ما گشت فلک از غم پنهانی ما هست داغ دل ما مهر سلیمانی ما

دیده به هر سو فکنم از تو نشان می بینم نیست بیهوده درین بادیه حیرانی ما]

علینقی ابهری اصفهانی

علینقی بن علی بیگ ابهری جی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در نیمه


1- تذکره شاعران فارسی سرا، ص166.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص260؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، صص 375 و 376؛ الذریعه، ج9، ص514؛ کاروان هند، ج1، صص 513 و 514؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «سابق»، ص14 و ذیل «علینقی سابق»، ص277؛ منتخب اللطایف، ص340.

ص: 706

ذیقعده سال 1120ق کتابت نسخه ای از «منهج الیقین و صحیفة المتقین» در فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام تألیف: مولی محمّدرضی بن محمّدنصیر مجلسی را به پایان رسانیده و کتاب به شماره 226 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)

[همچنین نسخه ای از «مقباس المصابیح» تألیف علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی را در 28 جمادی الاوّل 1125ق کتابت کرده که به شماره 98 در کتابخانه مدرسه بروجردی کرمانشاه موجود است.(2) ]

میرزا علینقی نوری

حاج میرزا علینقی بن ملاّ علی بن جمشید نوری، عالم فاضل ادیب شاعر. از فضلای قرن سیزدهم هجری در اصفهان است. اشعاری بر حاشیه «رقیمة النوریّه» تألیف پدر خود، به مناسبت مقام سروده است.(3)

[از تألیفات حاج میرزا علینقی «شرح شواهد مغنی اللّبیب» است که در سال 1281ق تألیف کرده که به خط نستعلیق زیبای مؤلّف به شماره 4756 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) همچنین به دستور او در سال 1253ق نسخه ای از «منتهی السؤل فی شرح الفصول النّصیریه» را کتابت نموده اند.

این شعر از اوست که در حاشیه «الرقیمة النوریّه» نوشته است:

فعل ما شد لفظ و معنی فاعل است از جهان بیرون و در وی داخل است

آنکه در دیوار قالب نقش شد در فلک هم حق یکتا قابل است(5) ]


1- فهرست گلپایگانی، ج1، ص196.
2- فهرست بروجردی کرمانشاه، ص74.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص829.
4- فهرست مرعشی، ج12، صص 318 و 319.
5- الکرام البرره: مخطوط.

ص: 707

میرزا علینقی سجادالواعظین

میرزا علینقی سجادالواعظین فرزند میر سیّد علی طباطبائی بن سیّد محمّدرضا صدرالذّاکرین، از خطباء و وعاظ اصفهان در قرن چهاردهم هجری. وی در 10 شعبان 1404ق وفات یافته و در تکیه جویباره ای ها واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

میرزا علینقی زنجانی

حاج میرزا علینقی بن میرزا محمّدعلی بن امیرمحسن بن محمّدسلیم بن امیر برهان الدّین موسوی زنجانی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، فقیه ادیب نبیل [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن سیزدهم هجری که در زنجان متولّد شده و برای تحصیل] به اصفهان مهاجرت نموده است و در این شهر پس از وصول به مقامات عالیه علم و اجتهاد به تدریس و اقامه جماعت در مسجد خیاط ها که آن را مسجد زنجانی ها نیز گویند اشتغال جسته [است.] دارای تألیف و تصنیف بوده و در [روز جمعه 26] صفر المظفّر 1258ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب فاضلان مدفون گردید.

دارای خطی نیکو بوده و حواشی بر کتاب «ذریعة الضّراعه» تألیف فیض کاشانی نگاشته و نسخه آن در کتابخانه آستانه رضویه موجود است.(2)

[محمّدحسین ضیاء اصفهانی شاعر معاصر میرزا علینقی در مرثیه او شعری سروده و در آن مادّه تاریخ وفات را چنین گفته است:

از پی تاریخ او کلک «ضیا» زد رقم: «رفت بسوی جنان هادی راه یقین»


1- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص103.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص58؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص195؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص165؛ مکارم الآثار، ج5، صص 1555 و 1556؛ گلزار فضیلت، صص 106-110.

ص: 708

این نسخه ها به دست میرزا علینقی زنجانی کتابت شده است:

1. «شوارق الالهام» تألیف: ملاّ عبدالرّزاق فیاض لاهیجی که در 1218ق کتابت نموده و به شماره 527ط در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1) 2 و 3. «مشرق الشّمسین» تألیف: شیخ بهائی و «تمهید القواعد» تألیف: شهید ثانی که در 1239ق کتابت نموده و بر آن حاشیه نوشته که محقّقانه و عالمانه است. این دو نسخه در کتابخانه عالم عالیقدر سیّد حسن صدر کاظمی موجود بوده است. 4. «ذریعة الضّراعه» که در کتابخانه میرزا علی اکبر عراقی در نجف موجود است.(2) 5. «حاشیه بر شرح شمسیه» از میر سیّد شریف جرجانی که در 9 ربیع الاوّل 1201ق کتابت نموده و در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف موجود است.(3) ]

حاج سیّد علینقی ثقة الشّریعه

حاج سیّد علینقی ثقة الشّریعه فرزند سیّد محسن میر محمّد صادقی بن آقا سیّد محمّدباقر بن میر سیّد علی حسینی، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]

در غرّه صفر 1291ق در اصفهان متولّد [شده] و به درس آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا میر محمّدتقی مدرس و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی حاضر شد. سپس در مسجد محلّه نو به امامت و نشر احکام پرداخته و هم در این شهر در سال 1376ق وفات یافت.(4)


1- فهرست مختصر مجلس، ص523.
2- الکرام البرره: مخطوط.
3- گلزار فضیلت، ص108.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص885.

ص: 709

علینقی امامی

علینقی بن محمّدمحسن بن محمّدرضا امامی [از خطاطان و کتیبه نگاران بزرگ عهد صفویه] که در بیشتر مساجد اصفهان از نوشته های او آثاری موجود است و از سال 1112ق (مسجد جامع) شروع و به 1122ق (مسجد علیقلی آقا) ختم می شود.(1)

[در ثلثِ شیوه جدّش محمّدرضا (ثلث شیوه ایرانی) از اساتید مسلّم و کتیبه نگاران چیره دست تاریخ هنر ایران به شمار می رود. علاوه بر ثلث نویسی، خط نستعلیق را نیز خوش می نوشته و کتیبه های نستعلیق او در مساجد اصفهان موجود است.(2) ]

حاج سیّد علینقی فیض الاسلام*

حاج سیّد علینقی فیض الاسلام فرزند آقا سیّد محمّد دیباجی سدهی اصفهانی، از علمای عالیقدر معاصر در سال 1322ق (مطابق با 1284ق) در «فروشان» از توابع سِدِه ماربین (خمینی شهر کنونی) متولّد شد و علوم مقدماتی را نزد مادرش حیات سلطان (دختر آقا ملاّ محمّدصادق بن ملاّ آقابابا سدهی) که زنی عالمه و فاضله و زاهده بود فرا گرفت. همچنین نزد برادرش آقا سیّد غیاث الدّین درس خواند. سپس به اصفهان رفت و چندی به تحصیل مشغول بود. آنگاه راهی عتبات عالیات شد و نزد حضرات آیات: آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج شیخ محمّدکاظم شیرازی، حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در فقه و اصول کسب فیض کرد. همچنین فلسفه و عرفان را از شیخ علی اکبر نهاوندی فرا گرفت.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص773.
2- خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 67 و 68؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج2، صص 490 و 491 و ج4، ص1124؛ اطلس خط، ص351؛ تاریخ خط و خطاطان، ص110؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص477.

ص: 710

او پس از سال ها تحصیل، با دریافت اجازات نقل حدیث و اجتهاد از اساتید خود به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد و در طول 40 سال اقامت در این شهر به ترجمه و تفسیر قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجّادیه پرداخت که به چاپ رسید. ترجمه او از این سه کتاب و خصوصا «نهج البلاغه» مورد استقبال زیاد قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد.

او عالمی ساده زیست، متواضع و عاشق خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود و سرانجام در اردیبهشت 1364ش وفات یافته و در قبرستان بهشت زهرای تهران مدفون شد.

از آثار دیگر او می توان به «خاتون دو سرا» در شرح حال حضرت زینب (سلام اللّه علیها) و «الافاضات الغرویّه فی اصول الفقهیّه» اشاره کرد.(1)

علینقی قهپایه ای*

علینقی بن شمس الدّین محمّد قهپایه ای اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. او در 27 شعبان 1085ق نسخه ای از کتاب «الکافیة فی النّحو» را به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 8746 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)

میرزا علینقی مشیرلشکر نائینی*

میرزا علینقی ملقّب به «مشیرلشکر» فرزند میرزا محمّدفروغ نائینی اصفهانی، ادیب فاضل و منشی دانشمند، در قرن سیزدهم هجری.

او در خاندان علم و فضیلت که اغلب اهل ادب و دانش و عالمان دین بوده اند زاده شد و تربیت یافت. در نائین و اصفهان و تهران علم و ادب آموخت. اعتماد السّلطنه در


1- ماهنامه کیهان فرهنگی: شماره 236، خرداد 1385ش، صص 63-65؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، ص482.
2- فهرست مختصر مجلس، ص639.

ص: 711

«المآثر و الآثار» او را در ذیل اصحاب علم و کمال آورده و نوشته است:

«در فروع و اصول و غالب فنون منقول، از اساتید و فحول است. سطوح فقهیه لا سیّما روضه بهیّه را به اقتداری تدریس می کند که متفقّهی محتشم بلکه مجتهدی مُسلَّم»

مشیرلشکر در دستگاه نایب السلطنه کامران میرزا که عهده دار وزارت جنگ بود به عنوان لشکرنویس و با لقب «مشیرلشکر» به نویسندگی و منشیگری مشغول بوده است.

سال وفات او به دست نیامد.

از آثار او رساله «مآثر الصّدریه» است که نسخه ای از آن نزد آقای جلال بقائی نائینی موجود بوده است و محقّق یگانه استاد ایرج افشار این رساله را تصحیح و در کتاب دفتر تاریخ به چاپ رسانده است.(1)

علینقی ابهری*

علینقی بن محمّدمؤمن بن حاج محمّد بن حاج میرزا علی ابهری جی اصفهانی، از کاتبان اواخر قرن یازدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشته و همچون پدرانش به کتابت مشغول بوده است. او ظاهرا در اوایل قرن دوازدهم هجری نسخه ای از جلد دهم کتاب «تفسیر الائمه» تألیف: میرزا محمّدرضا نصیری طوسی واقعه نویس را کتابت کرده که در کتابخانه علاّمه محقّق حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)

شیخ علینقی کمره ای

شیخ عزالدّین علینقی بن ابوالعلا محمّدهاشم طغائی کمره ای شیرازی اصفهانی [از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل، فقیه زاهد جلیل القدر، جامع معقول


1- دفتر تاریخ، ج1، صص 55 و 56؛ چهل سال تاریخ ایران یا المآثر و الآثار، ج2، ص263.
2- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص145.

ص: 712

و منقول. در شیراز خدمت سیّد ماجد بحرانی و در اصفهان نزد شیخ بهائی و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل نموده و در شیراز منصب قضاوت [داشت.] و در اصفهان پس از عزل میرزا قاضی از شیخ الاسلامی، به دستور جناب خلیفه سلطان، شیخ الاسلام گردیده و تا سال فوت یعنی سال 1060ق در این منصب بوده است.

مرحوم شیخ علینقی در اصفهان وفات یافته و در زمین تخت فولاد مدفون گردیده و قبر او را در حدود تکیه آقا رضی شیرازی جنب تکیه آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی می نویسند. [امّا] آثار قبر ظاهر نیست.(1)

[مؤلّف فقید و اغلب شرح حال نویسان، شرح حال شیخ علینقی کمره ای (شاعر عصر شاه عباس صفوی) با شیخ علینقی طغائی کمره ای (شیخ الاسلام اصفهان) را در هم آمیخته و آن دو نفر را یک نفر دانسته اند که چنین نیست.

آنچه هم که در مورد محل دفن شیخ علینقی طغائی کمره ای نوشته شده، صحیح نیست. زیرا کمره ای در شیراز وفات یافته و ظاهرا همانجا به خاک رفته است.]

کتب زیر از اوست:

[1. «اثبات الواجب» موجود در کتابخانه میرزا محمّدتقی مدرس رضوی در تهران(2) ] 2. «الادعیة و الاحراز» [که آن را در سال 1048ق در هنگام جنگ سپاهیان سلطان مراد چهارم عثمانی با شاه صفی در بغداد تألیف نموده است.(3) 3. «التّحفة الفاخرة» که پس از تألیف آن را به شاه صفی اهداء کرده است.] 4. «الجامع الصفوی» [کتابی مفصّل در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص830؛ خاندان شیخ الاسلام اصفهان، صص 36 و 37؛ امل الآمل، ج2، ص208؛ ریاض العلماء، ج4، صص 271-276؛ روضات الجنّات، ج4، صص 366-374؛ ریحانة الادب، ج6، ص234؛ معجم المؤلّفین، ج7، ص255؛ الروضة النضره، صص 419 و 471؛ الاعلام، ج5، ص182؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص386؛ الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص461.
2- الروضة النضرة، ص419.
3- الذریعه، ج1، ص392.

ص: 713

امامت است و در آن به اثبات حقانیّت شیعه امامیه پرداخته و جواب های مفصّل به اعتراضات شیخ نوح حنفی (از علمای سنّی سرزمین عثمانی) داده است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه های آستان قدس رضوی(1) ، ملک تهران(2) ، مرکز احیاء میراث اسلامی در قم(3) و شیخ علی کاشف الغطاء در نجف اشرف(4) موجود است.] 5. «حدوث العالم» [که صاحب ریاض العلماء نوشته است، کمره ای ابتدا کتابی موسوم به «مقاصد العالیه» نوشته و در مقصد نهم به حدوث عالم پرداخته و پس از آن مطالب عمده آن را در رساله مستقلی فراهم آورده و مطالبی بدان افزوده است.(5) 6. «الرّد علی القول بقدم العالم» 7. «رساله در استقلال باکره رشیده در نکاح» که در کتابخانه میرزا محمّدتقی مدرس رضوی در تهران موجود بوده است. 8. «رساله در تحریم نماز در مکان غصبی»، که آن را در سال 1042ق تألیف نموده و نزد میرزا محمّدتقی مدرس رضوی در تهران وجود داشته است.(6) ] 9. «رساله در حرمت کشیدن توتون» [کتابی مفصّل و استدلالی است که مؤلف برای اثبات نظر خود 14 دلیل اقامه نموده است.(7) ] کتاب در سال 1048ق در شیراز نوشته شده است. 10. «رساله در حرمت اقامه نماز جمعه در عصر غیبت» 11. «مسار الشیعه» [که مؤلّف با تکیه بر 12 حدیث از کتب معتبر و شرح مفصّل آنها به اثبات حقانیّت شیعه به عنوان فرقه ناجیه پرداخته و کتاب را در یک افتتاح و 12 فصل و خاتمه مرتّب کرده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار(8) و نسخه ای دیگر در کتابخانه ملّی ملک در تهران وجود دارد.(9) ] 12. «المقاصد العالیه فی


1- فهرست الفبائی رضوی، ص160.
2- فهرست ملک، ج1، ص195.
3- فهرست خطی احیاء، ج7، صص 201 و 337.
4- الذریعه، ج5، ص62.
5- الذریعه، ج6، ص294.
6- الروضة النضره، ص419.
7- الذریعه، ج11، ص174.
8- الذریعه، ج20، ص376.
9- فهرست ملک، ج4، ص747.

ص: 714

الحکمة الیمانیه» [که در چندین مقصد مرتّب شده است.(1) ] 13. «مناسک حج» [که در حواشی کتاب «عوالی اللئالی» مطالبی از آن نقل شده است.(2) ] 14. «الولایة و القضاء» [که در سال 1042ق برای میرزا حبیب اللّه صدر تألیف کرده است. نسخه ای از آن نزد شیخ حسن کمره ای موجود بوده است.(3) ] 15. «همم الثّواقب» [درباره حقوق متقابل مردم و حکومت مشتمل بر 12 فصل که در سال 1043ق به نام شاه صفی تألیف کرده است.(4) نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(5) ]

ملاّ علینقی خوئی*

مولی علینقی خوئی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد علاّمه مجلسی رساله «صیغ العقود و النکاح» را قرائت نموده و علاّمه جهت او اجازه نوشته و او را با القاب «المولی الفاضل الصالح الزّکی الرّضی» ستوده است. این رساله جزو مجموعه ای در کتابخانه عالم جلیل القدر شیخ علی فاضل قائینی در قم موجود است.(6)

میرزا علینقی طبیب اصفهانی

میرزا علینقی اصفهانی، از اطباء اواخر قرن دوازدهم هجری (عهد زندیه) بوده(7) و خاندان وثوقی اصفهان از احفاد او هستند.


1- الذریعه، ج21، ص381.
2- الذریعه، ج22، ص269.
3- الذریعه، ج25، ص145.
4- الذریعه، ج25، ص243.
5- فهرست عکسی احیاء، ج3، ص227.
6- تلامذه العلاّمة المجلسی، ص46؛ تراجم الرّجال، ج1، ص414.
7- رستم التّواریخ، ص404.

ص: 715

علینقی قزوینی

علینقی قزوینی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن سیزدهم هجری] در 2 شوال المکرّم 1264ق یادداشت هایی در «بیاض» آقا سیّد شفیع جزائری نوشته است. نسخه در کتابخانه آقای سیّد مصطفی حسینی موجود [بوده] است.

سیّد محمّدعلی ابرقوئی

سیّد محمّدعلی ابرقوئی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و به تحصیل علوم دینی مشغول بوده است.] حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی در ماه شوال 1257ق اجازه مختصری جهت مشارٌ الیه مرقوم فرموده و به اجتهادش از روی امتحان و اختبار گواهی فرموده است.(1)

محمّدعلی اسلامی*

محمّدعلی اسلامی، از شعراء معاصر اصفهان در سال 1310ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، در رشته ادبیات به تحصیل ادامه داد و به اخذ درجه لیسانس نائل شد. سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس در دبیرستان ها و مراکز آموزش عالی مشغول شد. کتاب «دستور زبان فارسی» از تألیفات اوست. گاهی شعر می سراید.

از اوست:


1- بیان المفاخر، ج1، صص 356 و 357؛ الکرام البرره، ج2، ص820؛ فهرست عکسی مرکز احیاء، ج1، ص75؛ الذریعه، ج1، ص157.

ص: 716

روزی آخر می زنم آتش بر این هستی خویش تا که ماند از وجود من به جا خاکستری

باد هم روزی بَرَد همراه خود خاکسترم تا درآید عاقبت جایی به شکل دیگری(1)

حاج محمّدعلی اصفهانی*

حاج محمّدعلی اصفهانی، گویا از اهالی «مهاباد» اردستان بوده و از شاعران قرن یازدهم هجری است. با آنکه تحصیلاتی نداشت اما شعر می سرود و ذوق تصوف داشت و به پیروی از مثنوی و غزلیات مولوی اشعاری گفته بود. او سفری به هندوستان رفت و پس از مراجعت به ایران در مشهد مقدس وفات یافت. این شعر از اوست:

دل که فرو شد به عشق یار نمیرد ماهی دریای بی کنار نمیرد

ترک تعلّق چو شد ز مرگ چه بیم است هیچ کسی در جهان دو بار نمیرد(2)

ملاّ محمّدعلی اصفهانی

حاج ملاّ محمّدعلی اصفهانی، عالم فاضل، متوفی 10 جمادی الاولی سال 1310ق، مدفون در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد.(3)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در ماه رمضان 1273ق کتابت


1- بهشت آیین، صص 85-88؛ یادنامه ادب، صص 220 و 221؛ آئین فرزانگی، ج1، ص132؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص52.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 199 و 200؛ سفینه خوشگو، دفتر دوم، ص656.
3- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، ص173؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص831.

ص: 717

نسخه ای از «الفوائد الغرویه» تألیف حاج شیخ محمّد طهرانی (اصفهانی) را در مشهد مقدس به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 12 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] نسخه ای از «حاشیه بر شرح تجرید» آقا جمال خوانساری را در تاریخ 28 ربیع الثّانی 1199ق در اصفهان نوشته که ضمن مجموعه شماره 62240 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در 25 صفر 1151ق نسخه ای از «استبصار» را به خط نسخ نوشته و با نسخه علاّمه مجلسی مقابله نموده و حواشی آنها را نقل کرده است. کتاب به شماره 64737 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در 26 ذی الحجه 1291ق نسخه ای از کتاب «باقیات الصّالحات» تألیف: احمد بن حسن یزدی مشهدی را به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 324 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)


1- فهرست مجلس، ج7، صص 206 و 279.
2- فهرست مجلس، ج16، ص260.
3- فهرست مجلس، ج16، ص334.
4- فهرست مرعشی، ج1، ص361.

ص: 718

ملاّ محمّدعلی اصفهانی

ملاّ محمّدعلی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] شاگرد علاّمه مجلسی. در آخر نسخه کتاب «کافی» به شماره 2607 کتابخانه آیت اللّه مرعشی، أنهائی از علاّمه مجلسی جهت صاحب عنوان است و تاریخ آن اواسط جمادی الثانی 1070ق می باشد.(1)

میرزا محمّدعلی اصفهانی

میرزا محمّدعلی اصفهانی، از خطاطین معروف [در قرن سیزدهم هجری] بوده و حاج محمّدکریم خان کرمانی در خدمت او مشق می کرده است.

میرزا محمّدعلی اصفهانی*

میرزا محمّدعلی اصفهانی، شاعر و ادیب و صوفی در قرن دوازدهم هجری. در اوایل حکومت احمدخان دنبلی به خوی آمد و در سال 1181ق در آنجا وفات یافت. او قطعه ای در وصف حمام احمدخان ساخته بوده که دور خزینه حمام ثبت کرده بوده اند.(2)

استاد محمّدعلی اصفهانی*

استاد محمّدعلی اصفهانی، از منبّت کاران هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او در سال 1133ق یک جفت در نفیس را جهت مسجد جامع نوش آباد کاشان ساخته است.


1- فهرست مرعشی، ج7، ص189؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، ص351.
2- تاریخ خوی، ص203.

ص: 719

و به طرزی هنرمندانه، طرح ها و اشکال هندسی زیبائی را گره کشی نموده است.(1)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی، خطاط و خوشنویس خط نسخ [در قرن یازدهم هجری] از آثارش: کتابت «مهج الدّعوات» سیّد بن طاوس، مورّخ به ربیع الثّانی 1042ق در کتابخانه وزیری یزد به شماره 14036 موجود است.(2)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی [خوشنویس خط نسخ در اواخر دوره قاجاریه] در سال 1310ق از کتابت نسخه ای از «قرآن مجید» فراغت یافته و این نسخه به وسیله میرزا رضاخان نائینی وقف بر آستانه مبارکه رضویه شده است.(3)

میرزا محمّدعلی افسر اصفهانی

میرزا محمّدعلی بیگ اصفهانی متلخص به «افسر» از شعرای قرن دوازدهم هجری است. از غلام زادگان دربار صفویه بوده و در جوانی به هند رفته است.(4) [در هند مقارن حکومت عالمگیر پادشاه، ترقی نموده و به «معزّز خان» ملقّب شده و در بنگاله وفات یافت.(5) ]


1- نوش آباد در آینه تاریخ، آثار تاریخی و فرهنگ، ص48.
2- فهرست وزیری، ج1، ص69.
3- راهنمای گنجینه قرآن، ص360.
4- تذکرة المعاصرین حزین، ص218؛ تذکره غنی، ص26.
5- لغت نامه دهخدا: ذیل «افسر»، ص3107؛ الذریعه، ج9، ص83؛ تذکره روز روشن، ص26؛ کاروان هند، ج1، ص80؛ صحف ابراهیم، ص44.

ص: 720

از اوست:

چنان دلسرد از اهل جهانم که چشم گرمی از آتش ندارم

حاج محمّدعلی امامی*

حاج محمّدعلی امامی بیستجانی، از علمای معاصر اصفهان در سال 1305ش. در روستای «بیستجان» اصفهان متولّد شد و برای تحصیل به اصفهان آمد و نزد علمای بزرگوار شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج سیّد عباس صفی دهکردی، حاج ملاّ رمضانعلی املائی و شیخ حیدرعلی صلواتی به کسب علم پرداخت. پس از آن به تهران رفته و در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تحصیل نمود. آنگاه به اصفهان مراجعت کرده و در دبیرستان های این شهر تدریس کرد.

او در سال های اخیر مدیریت مدرسه صدر خواجو و دفتر ثبت ازدواج و طلاق را برعهده داشته و در مسجد بقیة اللّه در محلّه خواجو اقامه جماعت نموده است.(1)

محمّدعلی بختیاری

محمّدعلی بختیاری [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1242ق نسخه ای از «الواقی» در شرح وافی تونی، تألیف: سیّد محسن کاظمینی را به خط نسخ نوشته و نسخه شماره 239 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)

محمّدعلی بقائی پور*

محمّدعلی بقائی پور، از شعرای معاصر اصفهان است. در سال 1323ش متولّد شده و


1- زندگینامه خانوادگی آیت اللّه حاج آسید محمّدکاظم نوربخش، ص44.
2- فهرست مجلس، ج7، ص393.

ص: 721

مجموعه ای از اشعارش در سال 1380ش به نام «شمع سوزان» به چاپ رسیده است. این شعر از اوست:

شب تاریک ما را نور ماهی تو خدا را رحم کن بنما نگاهی تو

به لبخند ملیحی جان و دل بردی دل و جان برده ای دیگر چه خواهی تو

محمّدعلی بلیغ اصفهانی*

محمّدعلی توکلی متخلّص به «بلیغ» از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1317ش متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به تهران رفت و در آنجا به عکاسی پرداخت. او پس از بازگشت به اصفهان به حرفه خود ادامه داد. در 70 سالگی لب به سرودن شعر باز نموده و زندگی خود را وقف شعر نمود. او اگرچه در زمینه شعر از محضر هیچ استادی استفاده نکرده امّا ذوق و استعدادی فطری در سرودن شعر دارد.

این شعر از اوست:

اشک را گفتم بگو، در چشم من جایت کجاست گفت جای من درون چشمه لطف خداست

اشک را دردانه پندارند مردان خدا چون به پای دوست جز دردانه افشاندن خطاست(1)

محمّدعلی بیگ نقاش باشی*

محمّدعلی بیگ نقاش باشی بن ابدال بیگ بن علیقگی بیگ جبادار (آرناوت) ، نقاش و شاعر ادیب قرن دوازدهم هجری. پدر و جدّش ساکن اصفهان و از نقاشان معروف


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص883.

ص: 722

دوره صفویه بوده اند. خود او در دربار طهماسب دوم و نادرشاه به نقاشی مشغول بود. در نقاشی از سبک فرنگی سازی پیروی می کرده و تحت تأثیر نقاشی هندی قرار داشته است. در شعر نیز طبعی روان داشت. در اواخر عمر به ضعف بینائی گرفتار شده و در مازندران ساکن شد و در سال 1176ق وفات یافت.

از آثار او: 1. تابلو نقاشی: مرد جوان قوش به دست (سال 1164ق) 2. تصویر: مهدی خان استرآبادی (منشی نادرشاه) 3. تصاویر نسخه خطی جهانگشای نادری، که در مجموعه آقای عبدالعلی ادیب برومند وجود دارد.

این بیت از اشعار اوست:

غمی کز مژه خون گشاید مرا گر او را خوش آید، خوش آید مرا(1)

میرزا محمّدعلی دانش خوراسکانی

میرزا محمّدعلی دانش خوراسکانی فرزند حاج محمّدابراهیم، شاعر و روزنامه نگار معاصر. پدرش از خان زادگان و مشاهیر خوراسکان است. در سال 1280ش در قریه خوراسکان در یک فرسنگی شهر اصفهان از بلوک جی متولّد گردیده و در مدارس قدیمه اصفهان تحصیل کرد. مدّتی درک محضر استاد سخن گلشن ایرانپور را نموده و از خدمت او استفاده علمی و ادبی برده و زمانی مدیر داخلی روزنامه «اختر مسعود» بوده از سال 1309ش روزنامه «دانش» را با سبک ادبی مخلوط با فکاهی به طور غیر مرتّب منتشر نمود.

او به قدرت حفظ و حاضرجوابی و خوش محضری در اصفهان معروف بود. از


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص331؛ تذکره روز روشن، ص564؛ دائرة المعارف هنر، ص522؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، صص 750 و 751.

ص: 723

شعرای متوسط اصفهان به شمار می رفته و اشعارش در روزنامه دانش به طبع می رسید.(1)

[دانش در شهرداری اصفهان به خدمت مشغول بود. وی سرانجام در روز پنجم بهمن 1359ش بدرود حیات گفته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]

از اوست:

گل ندارد قیمت ار بی خار باشد در جهان زین جهت اندر جهان هرگز گل بی خار نیست

آقا محمّدعلی بهار اصفهانی

آقا محمّدعلی مُذَّهِب اصفهانی متخلّص به «بهار» و «فرهنگ» فرزند ابوطالب اصفهانی، [از شعراء و هنرمندان قرن سیزدهم هجری] به اجماع معاصرین در صنعت تذهیب و صناعت شعر سیّما غزل مقام استادی داشت. «رساله یخچالیه» از اختراعات فکر بکر اوست و آن تذکره شعرایی است انتقادی که به طبع رسیده است. وفاتش در سال 1275ق روی داد. [تذکره مدایح معتمدیه نیز از تألیفات اوست که هنوز به طبع نرسیده و نسخه ای از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران و نسخه دیگر آن در کتابخنه جعفر سلطان القرائی در تبریز موجود است. مؤلّف با نثری منشیانه و مصنوع شرح حال و اشعار شاعران مدح کننده منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان را آورده است.

مذّهب مردی نیک نقش و پاک طبع و خوش صحبت بوده است. او در اواخر عمر به دعوت دفتر آستان قدس رضوی به مشهد مقدّس رفت و عهده دار نگارش و تذهیب


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 191-193.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 724

فرمان های آستان قدس گردید و پس از دو سال در سال 1275ق وفات یافت.

این شعر از اوست:

غیر سرو قدّ او کآورده زلف مشکبار سرو را هرگز ندیدستم که آرد مُشک بار(1) ]

شیخ محمّدعلی حزین لاهیجی

شیخ محمّدعلی حزین لاهیجی اصفهانی فرزند شیخ ابوطالب زاهدی بن ملاّ عبداللّه بن علی بن عطاءاللّه لاهیجی گیلانی، شاعر ادیب و عالم فاضل از مشاهیر سخنوران قرن دوازدهم هجری و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی.

به سال 1103ق در اصفهان متولّد شد و با اشتیاقی تمام در اصفهان به تحصیل معارف پرداخت و شب و روز دمی نیاسود و با پشتکار زیاده از حد و استعداد فراوان او و حافظه بی مانندش، موجب شد که او از جمیع دانش های آن زمان بهره مند گردد و در حکمت و عرفان و شعر و ادب و معارف اسلامی سرآمد اقران گردد. [اساتید او عبارتند از: شیخ ابراهیم زاهدی گیلانی، شیخ خلیل اللّه طالقانی، شیخ بهاءالدّین گیلانی، آقا هادی مازندرانی (مترجم) ، میرزا کمال الدّین محمّد فسائی، حاج محمّدطاهر اصفهانی، شیخ عنایت اللّه گیلانی، میر سیّد حسن طالقانی، میرزا محمّدطاهر قائنی، ملاّ محمّدباقر صوفی، ملاّ لطف اللّه شیرازی، ملاّ محمّدصادق اردستانی، قوام الدّین محمّد سیفی قزوینی، محمّدمسیح فسائی، ملاّ شاه محمّد شیرازی.


1- تذکره مدایح معتمدیه: خطی؛ تذکره مآثر الباقریه، صص 168 و 347-349؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص840؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 262 و 263؛ مکارم الآثار، ج6، صص 2102 و 2103؛ الذریعه، ج20، ص203؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1139؛ هنر قلمدان، ص111؛ آگهی شهان از کار جهان، ج3، ص66؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، ص288؛ الاصفهان (رجال و مشاهیر) ، ص157.

ص: 725

حزین سپس به شیراز، بیضاء، اردکان، فسا، کازرون، شولستان، جهرم، داراب، لار، بندرعباس و بحرین سفر کرد و به اصفهان مراجعت نمود. پس از محاصره اصفهان به دست افغان ها از این شهر به خوانسار و خرم آباد رفته و پس از حمله عثمانی ها به خرم آباد و همدان، به خوزستان رفته و به عزم زیارت بیت اللّه الحرام راهی مکه شد امّا موفق نشده و به یمن رفت و پس از بازگشت در شهرهای غربی ایران به سفر پرداخته و به عتبات عالیات رفت و از آنجا به شمال ایران رفته و به مشهد مقدّس مشرّف شد. آنگاه به اصفهان و شیراز آمده و عزم سفر حج نموده و به این هدف نائل شد. او پس از بازگشت به ایران و سفر به لار و بندرعباس و کرمان، عاقبت در سال 1146ق راهی هند شد و به شهرهای مختلف سفر کرد و در بنارس ساکن شد. تا این که در شب 11 جمادی الاولی] سال 1180ق در آنجا وفات یافت و همانجا مدفون شد.

او متجاوز از یکصد جلد کتاب تألیف کرده که از آن جمله است:

1. «تذکرة المعاصرین»، مطبوع2. «تاریخ (و سفرنامه) حزین»، مطبوع3. «دیوان حزین»، مطبوع4. «شرح نهج البلاغه»5. «التّخلیة و التّحلیه»6. «مذاکرات فی المحاضرات»7. «هدایة الامم فی الحدوث و القدم»8. «ترجمه دعای مشلول»9. «ترجمه رساله علم» تألیف پدرش (ابوطالب) 10. «شرح قصیده لامیه» 11. «وجوب الغسل من المرفق فی الوضوء» 12. «وجوب النّص علی الإمام به فارسی 13. «تفسیر اسماء الحسنی» 14. «حاشیه بر الهیات شفا» 15. «رساله در تحقیق معاد روحانی» و غیره(1)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 165 و 166؛ تذکرة المعاصرین، (مقدمه) ، صص 42-83؛ تاریخ و سفرنامه حزین، (مقدمه) ، صص 9-45؛ الذریعه: مجلّدات مختلف؛ خزانه عامره، ص193؛ تذکره حسینی، ص106؛ تذکره سرو آزاد، ص225؛ تذکره سفینة المحمود، ص624؛ تذکره هفت آسمان، ج1، صص 162-164؛ تذکره غنی، ص42؛ طرائق الحقائق، ج3، ص530؛ تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص488؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «حزین لاهیجی»، صص 516 و 517؛ تاریخ ادبیات فارسی (اِتِه) ، ص196؛ اصفهان (کتاب جوانان) ، صص 219 و 220؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص210؛ دویست سخنور، صص 76-78؛ تذکره ریاض الشعراء، ج2، ص632؛ ریحانة الادب، ج2، ص41؛ تذکره شمع انجمن، صص 201-203؛ مجمع النّفایس، صص 73-75؛ منتخب اللطایف، صص 242-244؛ تذکره ریاض الشّعراء، ج1، صص 632-635.

ص: 726

حزین علاوه بر نظم، در نثر نیز توانا بوده و قصیده و غزل و رباعی را نیکو می گفته است. این دو بیت از اوست:

نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است هرگز نشنیدم ز پروانه صدائی

* * *

از صحبت صوفی منشان سوخت دماغم ای باده پرستان ره میخانه کدامست

سیّد محمّدعلی مصطفوی*

سیّد محمّدعلی مصطفوی فرزند سیّد ابوالقاسم، واعظ سدهی عالم فاضل و واعظ خبیر، از علمای معاصر.

وی سال ها در مدرسه جده بزرگ نزد علمای بزرگی چون: میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا سیّد محمّدمدرس نجف آبادی کسب فیض نمود و مورد علاقه و امید استادش مجتهد نجف آبادی قرار داشت. مع الاسف به علت گرفتاری ها و مشکلات درس را رها کرده و به کسب و تجارت مشغول شد. با این حال به وعظ و خطابه مشغول بود و در روضه خوانی و مرثیه خوانی کمال اخلاص و صفا را داشت. وی سرانجام در شب 22 صفر 1403ق وفات یافته و در گلزار مصطفویه سِدِه (خمینی شهر فعلی) مدفون

ص: 727

گردید.(1)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن احمد اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری.] در تاریخ 1287ق کتاب «زاد المعاد» علاّمه مجلسی را به خط نسخ خوب نوشته و کتاب به شماره 6461 در کتابخانه آستان رضوی موجود است.(2)

ملاّ محمّدعلی استرآبادی

مولی کمال الدّین محمّدعلی بن احمد بن کمال الدّین حسین استرآبادی، عالم فاضل محقّق، عابد صالح متّقی، داماد ملاّ محمّدتقی مجلسی.

در سال 1010ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از فحول علماء از جمله ملاّ محمّدتقی مجلسی، میر محمّدقاسم طباطبائی قهپایه ای [و ملاّ عنایت اللّه قهپایه ای] تلمّذ نموده است. عدّه ای از بزرگان نیز در خدمت او کسب فیض نموده و یا به اخذ اجازه روایت مفتخر شده اند که از آن جمله است: مولی محمّد بن عبدالفتاح تنکابنی (معروف به «فاضل سراب») و حاج محمّد بن علی اردبیلی مؤلّف «جامع الرواة» که در این کتاب از استادش با این القاب یاد می کند: «شیخنا و استادنا الإمام العلاّمه المحقّق النحریر جلیل القدر و رفیع المنزلة عظیم الشّأن ذکیّ الخاطر حدید الذّهن ثقة ثبت عین وحید عصره فرید دهره اورع اهل زمانه و اتقاهم و اعبدهم...»

او از جمله علمائی است که وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان را در تاریخ 25 جمادی الاوّل سال 1059ق گواهی و امضاء فرموده است سجع مهر او «محمّد نبی اللّه و علی ولی اللّه» است.


1- خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، صص 193 و 194؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط.
2- فهرست رضوی، ج6، ص245.

ص: 728

استرآبادی در شب جمعه اوّل ماه رجب 1094ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه علاّمه مجلسی [جنب مسجد جامع عتیق اصفهان] مدفون شده است.

اولاد و اعقابش عموما اهل علم و کمال بوده و در اصفهان سکونت داشته اند. این آثار از تألیفات اوست:

1. «حواشی بر کتب حدیث» 2. «مشترکات» در رجال و غیره.(1)

ملاّ محمّدعلی بیدگلی کاشانی

ملاّ محمّدعلی بن احمد بیدگلی کاشانی [از علماء و کاتبان فاضل قرن سیزدهم هجری است. از کاشان به جرقویه مهاجرت کرده و در قریه «پیکان» اقامت نموده و علاوه بر حلّ و فصل مشکلات شرعی مردم به کتابت مشغول بوده است. او] در روز سه شنبه 10 ربیع الاوّل 1235ق از کتابت نسخه «مناظرات» عباس مولوی _ که به دست چپ آن را نوشته _ فراغت یافته است. نسخه به شماره 2485 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

ملاّ محمّدعلی عقدائی

ملاّ محمّدعلی بن احمد عقدائی یزدی اصفهانی [عالم فاضل، ادیب شاعر و خطاط هنرمند قرن سیزدهم هجری در اصفهان ساکن و سال ها به تدریس مشغول بوده است.


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 128 و 130؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص697؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، صص 341-343؛ مزارات اصفهان، ص38؛ مرآة الاحوال جهان نما، ج1، صص 108 و 272؛ فیض قدسی، صص 225 و 263؛ الروضة النّضره، صص 371 و 372؛ الذریعه، ج21، ص40؛ وقایع السنین و الاعوام، ص532؛ مصفی المقال، ص308؛ علاّمه مجلسی بزرگمرد علم و دین، صص 322-324.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص1255.

ص: 729

[ کتاب های «اجاره» و «بیع فضولی» از تألیفات آقا محمّدعلی کرمانشاهی را به خط نسخ جهت حاج شیخ محمّد طهرانی در نجف نوشته است. نسخه به شماره 1228 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

او در 6 ربیع الاوّل 1277ق نسخه ای از «الاستیعاب فی معرفة الاصحاب» را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1351 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

[همچنین] در جمادی الثّانی 1282ق کتابت نسخه ای از «لؤلؤ البحرین» را به پایان رسانیده و کتاب به شماره 3852 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(3)

[شاگرد دانشمند او میرزا محمّدجعفر طرب نائینی در باب او نوشته است: «کفیل مهم تعلیم مقدّمات علوم، علاّمه نحریر ملاّ محمّدعلی عقدائی است که اطراف علوم صرف و نحو و منطق و معانی و بیان و تفسیر را مستطرف است و درین فنون دستی بالاتر از دست وی نیست».(4) عقدائی شعر نیز می سروده و «خطائی» تخلّص می کرده است.

از اوست:

از آن دنبال دل دارم فغانی که شاید جویم از دلبر نشانی(5) ]

سیّد محمّدعلی فصیح الواعظین

آقا سیّد محمّدعلی فصیح الواعظین مارنانی [فرزند آقا سیّد احمد واعظ]، از واعظان و منبریان اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] از فضلاء اهل منبر و ذاکرین مصائب که علاوه بر جامعیّت در فضل و ادب و شعر دارای آوازی دلنواز بود. تقریبا چهل و پنج


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص366.
2- فهرست مرعشی، ج4، ص128.
3- فهرست ملک، ص625.
4- جامع جعفری، ص133.
5- مجمع الفصحاء، ج4، ص241؛ هفته نامه ندای یزد، شماره 469، مورّخ 2 مرداد 1374، ص8.

ص: 730

سال عمر کرد [و در زمان حیات پدرش در چهارم ربیع الاوّل 1355ق مطابق با ششم خرداد 1315ش وفات یافته] در تکیه مرحوم حاج میرزا ابوالحسن درکوشکی (بروجردی) در یکی از اطاق های غربی مدفون گردید که در سال های اخیر شهرداری آنجا را خراب کرد. او این دو بیت را به خط خود در جُنگ دانشمند محترم آقای حاج آقا حسین عمادزاده نوشته است:

یارب بر من نیامد آن مه دیشب فریاد زدم چو کودک مهدی شب

تا سر نزده از افق آن ماه منیر هر روز بود ز غیب آن مهدی شب(1)

محمّدعلی صاعد اصفهانی

[استاد] محمّدعلی صاعدی متخلّص به «صاعد» فرزند اسداللّه، [از شعرای معاصر اصفهان.] در سال 1304ش در اصفهان متولّد گردیده، مدّتی در مدارس جدید و پس از آن، ضمن اشتغال به کسب، اندکی تحصیل علوم قدیمه کرده و اکنون روزگار به رنگ زنی اتومبیل می گذراند. دارای طبعی روان می باشد. از اعضای انجمن ادبی کمال است.(2)

[مطابق یادداشتی از پدر ایشان که بر یکی از اوراق کتاب «اختیارات» مجلسی نوشته است. نسب و تاریخ دقیق تولّد او چنین است: محمّدعلی بن میرزا اسداللّه بن آمحمّدعلی صرّاف بن حاج علی محمّداعدادی (قهفرخی) بن آمحمّدحسین بن آفتحعلی بن آخداداد (ساکن قهفرخ) در روز 8 جمادی الثانی 1346ق.

وی تحصیلات خود را در مدرسه نوریه _ از مدارس جدید _ و تحت تربیت عالم ربّانی سیّد نوراللّه قاضی عسکر آغاز کرد. از سن 13 سالگی برای کمک به خانواده، به


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص367؛ مزارات اصفهان، ص340؛ بوستان فضیلت، صص 316 و 317.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص299.

ص: 731

شغل نقاشی اتومبیل روی آورد و چندی بعد در کنار شغل خود به تحصیلات حوزوی پرداخت. صرف و نحو را نزد شیخ محمّدتقی نجفی شهرضایی (در مدرسه میرزا مهدی) آموخت. سیوطی و مقداری از مغنی را نزد شیخ محمدحسین فرزانه (در مدرسه چهارباغ) فرا گرفت و باقی مغنی و مطول را از آقا علاءالدین مدرس بهره گرفت. همچنین مدتی از درس فلسفه مرحوم شیخ عباسعلی ادیب و تفسیر مرحومین طیّب و شیخ حیدرعلی صلواتی کامیاب گردید.

او از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و با تشویق مرحوم صغیر اصفهانی و شیدا به انجمن های ادبی اصفهان راه یافت. ابتدا در انجمن پیشه وران (معروف به انجمن عشیق) و سپس انجمن خاکیا و انجمن کمال شرکت کرد. در سال 1345ش وی به همراه عدّه ای از شاعران اصفهان انجمن ادبی صائب را در محلّ آرامگاه صائب تأسیس کردند که ریاست آن برعهده مرحوم بی ریای گیلانی (شیدا) بود و پس از مهاجرت شیدا به تهران، از سال 1354ش ریاست انجمن تاکنون برعهده استاد صاعد بوده است.

او از دوران جوانی به فعالیت های مذهبی و اجتماعی پرداخته و برای جلوگیری از مفاسد و انحرافات عهد پهلوی مبارزاتی داشته که مورد تعقیب مأموران حکومت وقت قرار گرفته است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی داوری برخی از مسابقات شعر و جشنواره ها را برعهده داشته است.

وی غیر از فعالیت های ادبی و راهنمایی شاعران جوان در انجمن، مقالات متعددی در مجلّه دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، فصلنامه فرهنگ اصفهان و نشریات دیگر نوشته و کتاب هایی تألیف کرده که به چاپ رسیده اند که عبارتند از:

1. «اصفهان در شعر فارسی»2. «تجلی در منی» (گزیده غزل، قصیده، مثنوی، قطعه) 3. «خط سبر، یادگار سرخ» (برگزیده اشعار جمعی از شاعران در زمینه دفاع مقدّس و سرداران شهید) 4. «در آستان غزل»5. «سرود روح القدس»6. «گزیده اشعار صائب

ص: 732

تبریزی»(1)

این شعر از اوست:

به زرق و برق جهان هرکسی نظر بسته است تلألؤ صدفش چشم از گهر بسته است

گشاده جبهه آن کس به هر دو عالم باد که بهر خدمت نوع بشر کمر بسته است

گره گشای تو گردد گره گشائی ها که کار مردم عالم به یکدگر بسته است

نگاه لطف ز دلخستگان دریغ مدار که گاه رشته جانی به یک نظر بسته است

گشوده است به لطف حق به ما «صاعد» چه غم که بر روی ما هر در دگر بسته است]

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن محمّداسماعیل اصفهانی [خوشنویس خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری] در ربیع الثّانی 1232ق کتابت نسخه ای از «لیلی و مجنون» مکتبی شیرازی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 4926 در کتابخانه آستان مقدس رضوی موجود است.(2)

[همچنین] در جمعه 25 ربیع الثّانی 1224ق کتابت نسخه ای از برهان قاطع را به خط


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با استاد صاعد در روز 17 مردادماه 1389ش؛ تجلی در منی: مقدمه؛ بزم ادب، ص330؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص480.
2- فهرست رضوی، ج7، بخش دوم، ص703.

ص: 733

نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 4564 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)

محمّدعلی اصفهانی*

حاج محمّدعلی بن محمّداسماعیل حمصی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «توضیح المقال» تألیف: محمّد استرآبادی را در روز 26 ربیع الاوّل 1221ق به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 8545 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)

حاج میرزا محمّدعلی علاقه بند

حاج میرزا محمّدعلی علاقه بند [فرزند ملاّ اسماعیل بن علی بن جعفر بن حسن اصفهانی] از محترمین اهل منبر اصفهان بوده و پدرانش همگی اهل علم و منبر اصفهان بوده و در این شهر می زیسته اند. [در سال 1300ق (مطابق با سال 1261ش) در محلّه پاقلعه اصفهان متولّد شده و از جوانی به واسطه استعداد و قریحه سرشار به وعظ خطابه روی آورد. مقدمات و سطوح را نزد علمای اصفهان آموخته و در درس خارج عالم جلیل القدر آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبدی حاضر و به اجتهاد نائل شد.]

او سال ها به وعظ و ارشاد و هدایت مردمان پرداخته و در سال 1325ق وفات یافت [و بیرون تکیه آقا سیّد محمّد ترک در تخت فولاد مدفون شد. پس از تعریض خیابان فیض، فرزندش شیخ محمّدرضا حسام الواعظین جسد پدر را مجدّدا کفن کرده و در یکی


1- فهرست مرعشی، ج12، ص139.
2- فهرست مختصر مجلس، ص213.

ص: 734

از اطاق های تکیه سیّد العراقین دفن کرد.(1) ]

میرزا محمّدعلی قائنی

میرزا محمّدعلی بن سیّد محمّداسماعیل حسینی قائنی حکیم، ریاضیدان، ادیب و خوشنویس دانشمند قرن سیزدهم هجری.

[در 15 ربیع الاوّل 1224ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از حکماء و علمای اصفهان خصوصا ملاّ علی محمّد محلّه نوئی به تحصیل پرداخته و در علوم زمان خود خصوصا حکمت و ریاضیات تبحّر یافت و به استادی رسید. چندی در اصفهان به تدریس مشغول بود] و عاقبت به تهران رفته و در آنجا به تدریس و تحقیق و تألیف ادامه داد و شاگردان زبده ای همچون عبدالعلی میرزا قاجار متخلّص به «عبدی» و ملقّب به «معتمدالدّوله»، سلطان اویس میرزا قاجار، حاج ملاّ شکراللّه لواسانی و میرزا عبداللّه طبری را تربیت کرد.

او علاوه بر تبحّر در علوم عقلی و نقلی، در ادبیات نیز صاحب اطلاع و سلیقه ای پاکیزه بود و خطوط نستعلیق و شکسته را خوش می نوشت. و سرانجام در سال 1305ق در تهران وفات یافته و در مزار امامزاده یحیی مدفون شد.(2)

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «تحقیق جیب و ظل» که نسخه ای از آن در کتابخانه اهدایی آقای مشکاة به


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص222؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص631؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، ص282؛ شرح مجموعه گل، صص 245-247.
2- (چهل سال تاریخ ایران) یا المآثر و الآثار، ج1، ص270؛ کارنامه خاندان قائنی (بشارت) ، صص 11-33؛ مقالات ادبی استاد همایی، ص439؛ نقباء البشر، ج4، ص1308؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص836؛ تاریخ علوم اسلامی، صص 148 و 149؛ مکارم الآثار، ج3، صص 776 و 777.

ص: 735

دانشگاه تهران موجود است.(1) [2. «تحقیق در اقسام زمان حقیقی در تقاویم و فرق بین مین تا یم (زمان وسطی) و سن تایم (زمان شخصی و حقیقی) » 3. «تقریرات درس میرزا محمّدعلی قائنی» که شاگردش میرزا عبداللّه طبری آن را گردآوری کرده و در مجموعه شماره 12087 در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(2) 4. «تنقیح و تصحیح رساله کیفیة تسطیح الکره» 5. «حاشیه بر تحریر رساله کره و اسطوانه» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی 6. «حاشیه بر تنقیح المناظر» تألیف: ابوعلی فارسی] 7. «رساله در ساعت و وقت شناسی» که در سال 1300ق تألیف شده و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در طهران موجود است.(3) [8. «رساله در برهان اینکه ابصار با خروج شعاع از چشم نیست» 9. «سؤالات یا مسائل هندسه» 10. «سؤال و جواب» (در پاسخ به شاگردش طبری) ] 11. «رساله در صنعت اسطرلاب» که در سال 1299ق در طهران تألیف کرده و به شماره 4911 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4) 12. «شفق و فلق» که آن را «صبح و شفق» و «فجر و فلق» نیز نوشته اند. نسخه ای از آن به خط شاگردش میرزا عبداللّه طبری، به شماره 12087 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(5) 13. «مشارق الاضواء» در علم هیئت، به عربی، که در شنبه غرّه رجب 1257ق تألیف شده و نسخه ای از آن ضمن مجموعه 2736 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(6) [و نسخه ای دیگر در کتابخانه علاّمه طباطبایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز] موجود است.(7) [14. «نهایة الایضاح» در شرح باب مساحت (مقاله چهارم) از کتاب «مفتاح الحساب» غیاث الدّین جمشید کاشانی، که


1- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج4، ص852.
2- فهرست الفبایی رضوی، ص140.
3- فهرست مجلس، ج14، ص137.
4- فهرست مجلس، ج14، ص137.
5- فهرست الفبایی رضوی، ص425.
6- فهرست مجلس، ج9، ص76.
7- نسخه پژوهی، ج3، ص132.

ص: 736

نسخه ای از آن به خط مؤلف که در دهه آخر شعبان 1274ق در اصفهان تحریر شده، در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار طهران(1) و نسخه ای دیگر به شماره 1533 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)

وی نسخه های متعددی از کتب و رساله های ریاضی، فلسفی و منطقی را کتابت کرده که در کتابخانه های مجلس و آستان قدس نگهداری می شوند. وی همچنین نسخه ای از «مثنوی معنوی» را به خط نستعلیق عالی در سال 1266ق کتابت کرده که در کتابخانه سلطنتی سابق وجود دارد.(3)

محمّدعلی معرفت

محمّدعلی شجره طوبی متخلّص به «معرفت» فرزند مشهدی اسماعیل، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1295ش در اصفهان متولّد شده و اندکی تحصیل کرد. پس از آن در مغازه سلمانی نزد پدر به کار مشغول شد. از اعضای انجمن ادبی کمال و از نزدیکان و خواص آقا سیّد جعفر خاکشیر به شمار می رفت و اغلب اشعار او را از حفظ بود. «معرفت» شاعری خوش قریحه و باذوق است. گاهی اشعار فکاهی می سراید و نیکو از عهده برمی آید.(4) [در انجمن ادبی سعدی و انجمن ادبی صائب نیز شرکت نموده و اشعارش در مطبوعات اصفهان و مجله توفیق در تهران به چاپ رسیده است. در زمینه نثر نیز تجربیاتی دارد.(5) این ابیات از اوست:


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص794.
2- کارنامه خاندان قائنی (بشارت) ، ص12.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج1، ص795.
4- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص456.
5- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای معرفت در دوشنبه 16 اردیبهشت 1369ش.

ص: 737

دشمنان در کار ما از رشک بلوا می کنند بی سبب نبود که ما در ماجرا افتاده ایم

آبروی ما مگو رفته است بر باد فنا کسب کردیم آبرو در عشق تا افتاده ایم]

حاج ملاّ محمّدعلی نوری

آخوند حاج ملاّ محمّدعلی بن محمّداسماعیل نوری مازندرانی، عالم فاضل، حکیم عارف و فقیه [ماهر، از علمای قرن سیزدهم هجری.]

در قصبه نور مازندران متولّد شده و در اصفهان تحصیل علوم فقه و اصول و حکمت نموده، جهت تصفیه نفس به هندوستان مسافرت نموده و ریاضت کشید و پس از مراجعت در اصفهان ساکن شده و عزلت و انزوا اختیار نموده و کم تر با مردم معاشرت و مراوده می نموده است. [نزد آقا سیّد محمّدمجاهد تحصیل کرد و به امر استاد کتاب «نخبة الاصول» را نوشت. حکمت را نزد ملاّ علی نوری آموخته و در عرفان، از شاگردان و مریدان محمّدحسین (حسین علی شاه) اصفهانی بوده است. سال ها در اصفهان به تدریس فقه و حکمت (از جمله شرح لمعه و کتب حکمت مشّاء) مشغول بود و جمعی از فضلاء در جلسات درس او حاضر می شده اند. که از آن جمله است: میرزا سلیمان تنکابنی و میرزا محمّدصادق خاتون آبادی.]

در 22 ذیقعدة الحرام 1253ق وفات یافته و در صحن تکیه بابارکن الدّین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

کتب زیر از اوست:

1. «حواشی بر شرح لمعه»2. «حواشی بر مثنوی»(1) [3. «حواشی بر شوارق»


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص66؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 393 و 394؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص73؛ ریحانة الادب، ج6، ص260؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، صص 59 و 60، قصص العلماء، صص 73 و 138.

ص: 738

4. «حاشیه بر مطول»5. «نخبة الاصول» به عربی در یک مقدمه و چند مبحث و خاتمه که مؤلف در پنج شنبه 3 ذیقعدة الحرام 1220ق از تألیف آن فراغت یافته است. نسخه ای از این کتاب به شماره 2870 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است که در روز 3 شعبان 1237ق کتابت شده است. نسخه دیگری از این کتاب به شماره 4287 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد که تاریخ کتابت و نام کاتب معلوم نیست. همچنین نسخه ای در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 7749 موجود است که کاتب و تاریخ کتابت آن ذکر نشده است. نسخه دیگری هم در مجموعه شماره 13162 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد.(1) ]

ملاّ محمّدعلی قهدریجانی

ملاّ محمّدعلی به محمّدامین قدریجانی لنجانی از فضلاء و شعرای دوره قاجاریه.

وی مؤلف: 1. «بحار الغموم» در مصائب (در 3 جلد) 2. «مفاتیح الجنان» در تاریخ و مناقب ائمه علیهم السلام است و این دو نسخه به خط مؤلف در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

شیخ محمّدعلی نجف آبادی

شیخ محمّدعلی نجف آبادی فرزند شیخ محمّدامین، [عالم فاضل، از علمای قرن سیزدهم هجری] در نجف اشرف در خدمت آیات عظام شیخ مرتضی انصاری [و سپس آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی] به تحصیل پرداخت [و از جمله خواصّ شاگردان


1- الذریعه، ج24، ص93؛ الکرام البرره: خطی؛ فهرست مرعشی، ج8، ص79 و ج11، ص285؛ فهرست مجلس، ج26، صص 237 و 238؛ فهرست الفبائی رضوی، ص580.
2- فهرست گلپایگانی، (صدرائی) ، ج8، ص4455.

ص: 739

آخوند بود و در جلسات درس آخوند که در مسجد طوسی نجف برای شاگردان زبده اش برقرار کرده بود شرکت می کرد. وی با خواهر سیّد عبداللّه بُکاء (از علماء ساکن کوفه و وکیل عالم جلیل میرزا حسن خلیلی) ازدواج کرده و حاصل این پیوند فرزندی به نام میرزا حسین قاری است که از علماء و فقهاء متّقی ساکن نجف بود.]

شیخ محمّدعلی در حدود سال 1298ق وفات یافت.(1)

محمّدعلی اصفهانی*

محمّدعلی بن محمّدباقر اصفهانی، از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشت. او «کتاب دعا» را به خط نسخ نیکو در سال 1249ق کتابت نموده که در کتابخانه خورشید گردیزی در «مُلتان» پاکستان موجود است.(2)

حاج شیخ محمّدعلی نجفی اصفهانی (ثقة الاسلام)

حاج شیخ محمّدعلی نجفی مسجدشاهی معروف به «ثقة الاسلام» فرزند حاج شیخ محمّدباقر نجفی بن شیخ محمّدتقی رازی (صاحب هدایة المسترشدین) عالم فاضل زاهد و فقیه مجتهد اصولی از مشاهیر علماء و فقهاء و مدرسین اصفهان [در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری.] مادرش دختر سیّد صدرالدّین عاملی بوده و بدین جهت از طرف پدر و مادر هر دو، نواده شیخ جعفر کبیر است.

در ربیع الاوّل 1271ق در اصفهان متولّد شده و مقدّمات علوم و قسمتی از سطح و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص794؛ دیباچه دیار نون، ص247.
2- فهرست خورشید گردیزی، ص23.

ص: 740

خارج را نزد پدر دانشمند خود و جمعی دیگر از بزرگان فراگرفت و در سال 1288ق رهسپار نجف اشرف گردیده و در آن ارض اقدس نزد [حضرات آیات] حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، شیخ راضی نجفی و شیخ مهدی کاشف الغطاء به کسب علوم و معارف پرداخته و سپس به سامراء رفته و نزد [مرجع عالیقدر شیعه] میرزا محمّدحسن شیرازی به تکمیل تحصیلات خود مشغول شد. او پس از وصول به مقام اجتهاد به اصفهان مراجعت نموده و در مسجدشاه و مدرسه عربان به تدریس مشغول شد.

میرزا حسن خان جابری در «تاریخ اصفهان و ری» درباره او گوید: اَعقَل و اَکمَل آقایان مسجد شاه بوده و به کارهای خوب اقدام نمود. یکی دادن سالی هزار تومان به دولت عوض مالیات قهوه خانه های اصفهان و بستن آن انجمن مفاسد و کارخانه اتلاف مال و جان و حال و وقت و شرافت و آسایش مردم را. دوم: جلوگیری از خیالات سطحی برادرش آقای حاج شیخ نوراللّه»! مرحوم جابری منظور از خیالات سطحی را بیان نمی کند.

مرحوم ثقة الاسلام همراه دو برادر دیگر خود آقانجفی و حاج آقا نوراللّه در مبارزه با سلطه بیگانگان و مقابله با منحرفین از اسلام و طرفداران فرقه ضالّه غیور و کوشا بوده است.

او سرانجام در شب سه شنبه 4 شعبان المعظّم سال 1318ق در اصفهان وفات یافته و جنازه به نجف اشرف حمل و در یکی از اطاق های حرم مطهر [حضرت علی علیه السلام ] جنب برادر خود شیخ محمّدحسین نجفی مدفون گردید. مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در تاریخ وفات او گوید: «ثقة الاسلام آوی بالجنان»

و ملاّ عبدالجواد خطیب ضمن مرثیه ای گوید:

تاریخ این مصیبت جانسوز گفت آه اسلام را پدید شده ثلمه عجب

کتب زیر از تألیفات اوست:

ص: 741

1. «رساله در اصول دین و اخلاق» مطبوع در سال 1297ق 2. «حواشی بر ارشاد الاذهان» مطبوع در سال 1390ش به همراه ترجمه ارشاد الاذهان پسرش حاج شیخ مهدی3. «حواشی بر مجمع المسائل» مطبوع در سال 1323ق4. «حواشی بر سراج العوام و مشکوة الظلام» تألیف: میرزا احمد بن محمّدعلی واعظ اصفهانی، مطبوع5. «رساله در کیفیت نماز شب و استخاره نماز جناب جعفر طیّار» مطبوع در سال 1311ق6. «رساله در معاصی کبیره» به فارسی، مطبوع7. «رساله در مناسک حج» به فارسی، مطبوع8. «رساله در ولایات» به عربی، مطبوع(1)

میرزا محمّدعلی خان گلستانه

میرزا محمّدعلی خان گلستانه فرزند محمّدباقر بن حسین بن سیّد علاءالدّین محمّد گلستانه، فاضل ادیب، در اواخر قرن سیزدهم هجری. در اصفهان محترم و معزّز می زیسته و منصب استیفا داشته و در سال 1290ق مسجد صفا واقع در محلّه شهشهان را بنا نموده و اثر خیری از خود به یادگار نهاد. کتیبه مسجد به خط محمّدتقی بن محمّدابراهیم خطاط اصفهانی [آقا محمّدتقی صحّاف] است. مادّه تاریخ بنای این مسجد را شاعر و خوشنویس ادیب میرزا علیرضا لنجانی متخلّص به «پرتو» سروده است:

بنا شد چو این مسجد باصفا بعون خداوند رکن و حطیم

ز «پرتو» بتاریخ آن شد سؤال بگفتا: «لساعیه فوزٌ عظیم»(2)


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 427-429؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 109-132؛ ترجمه ارشاد الأذهان: مقدمه، به قلم فرزندش آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی؛ مکارم الآثار، ج6، صص 1973-1976؛ نقباء البشر، ج4، ص1348؛ الذریعه، ج11، صص 4 و 87؛ ج17، ص259؛ ج18، ص305 و ج25، ص142؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، ص228.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص808.

ص: 742

میرزا محمّدعلی زنجانی

حاج میرزا محمّدعلی بن آقا میرزا محمّدباقر بن حاج میرزا علینقی بن میرزا محمّدعلی بن امیرمحسن موسوی زنجانی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای نیمه نخست قرن سیزدهم هجری. در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. او برادر میرزا ابوالقاسم زنجانی است.] این دو برادر قضایای بابی کشی اصفهان در سال 1321ق را راه انداختند و برحسب نقل برخی، میرزا محمّدعلی در قضایای بابی کشی یزد نیز مؤثّر بوده است.

وی در 19 محرم سال 1347ق وفات یافته و جنب برادرش حاج میرزا ابوالقاسم در تکیه زنجانی واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)

سیّد محمّدعلی عریضی

حاج سیّد محمّدعلی عریضی فرزند حاج سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّد بن سیّد رحیم حسینی عریضی، عالم فاضل، ادیب فاضل [از دانشمندان قرائت و تجوید در قرن چهاردهم هجری.]

در حدود سال 1302ق متولّد گردیده و سال ها در تحصیل علوم از فقه و اصول و خصوصا ادبیّات عرب زحمت کشید و به مرحوم حاج سیّد علی زنجیره فروش اختصاص یافته، از اساتید فنّ قرائت و تجوید در اصفهان به شمار می رفت و پس از فوت استاد خود در مسجد تلّ عاشقان حوزه قرائت دایر نموده و مدّت ها نگارنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] از محضرش مستفید می شد.

نسب ایشان از طرف مادر به سیّد اسماعیل طبیب می رسد که در عهد صفویّه از مشهد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص196؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص130.

ص: 743

به اصفهان منتقل شد و اولادش در این شهر ساکن بوده اند. جدّ مادری او حاج سیّد محمّد حکیم باشی، از اطبای معروف به حذاقت و مهارت بود.

مرحوم عریضی را تألیفاتی است، از آن جمله است:

1. «حواشی بر قرآن مجید»، در تفسیر و لغت و تجوید 2. «حواشی بر شاطبیه» در تجوید3. «کتابی در تجوید» و غیره.

صاحب عنوان در غروب روز شنبه 26 ربیع الثّانی سال 1373ق وفات یافته و در تکیه ملک مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش را مرحوم سیّد علی بدیع زاده گوید:

دو مصرع هلالیّ و شمسی رقم زد پی رحلتش «هور» سخندان:

«ز سیّد محمّدعلی عریضی نبی مانده تنها علی جسته مهمان»(1)

1373 1332

حاج سیّد محمّدعلی بیدآبادی

حاج سیّد محمّدعلی بن حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی بن نقی شفتی گیلانی، عالم فاضل محقّق و عابد متّقی [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن سیزدهم هجری] از ائمه جماعات در مسجد سیّد بوده و قبرش جنب قبر پدر در بقعه مسجد سیّد است.(2)

[او در سال 1227ق در اصفهان متولّد شده و در اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس به عتبات عالیات مُشَرَّف شده و از درس شیخ محمّدحسن (صاحب جواهر) و سایر علمای اعلام بهره گرفت. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده، به حل مشکلات مردم و تألیف و تحقیق مشغول بود تا اینکه در آخر ماه شعبان 1282ق (مطابق نوشته فرزند


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص837؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص203.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص148؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص379.

ص: 744

دانشمندش سیّد محمّدمهدی در کتاب «غرقاب») وفات یافت.(1) ]

در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم مجموعه ای به شماره 1995 وجود دارد و شامل چهار رساله از تألیفات حاج سیّد محمّدعلی است بدین شرح: 1. «اتلاف العبد مال المولی و جنایته علیه» 2. «الصلاة فی مکان المغصوب» که در 1263ق در نجف نوشته شده است. 3. «شرح شرایع الاسلام» که در سال 1263ق در نجف نوشته شده است. 4. «شرح لمعه» (تقریرات درس صاحب جواهر) در ضمن این مجموعه صورت اجازه مرحوم آقا شیخ محمّدحسن صاحب جواهر الکلام جهت مرحوم حاج سیّد محمّدعلی نقل گردیده است.(2)

[«جامع الغرر فی شرح الشرایع» در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است. جلد اوّل آن به خط مؤلف نزد حفید او آقای سیّد محمّدتقی شفتی موجود است.(3) ]

ملاّ محمّدعلی خوانساری

آخوند ملاّ محمّدعلی بن میرزا محمّدباقر خوانساری، از علماء و فضلاء [قرن چهاردهم هجری] در 14 ربیع الاوّل 1350ق وفات یافته و جنب استاد خود جهانگیرخان قشقائی مدفون گردید.(4) [او از طلاّب ساکن مدرسه صدر و از خواص اصحاب و خدمتگزاران جهانگیرخان بود تا حدّی که او را به خاطر ملازمت با جهانگیرخان، «ملاّ محمّدعلی خان» می گفته اند، بعد از وفات جهانگیرخان، در حجره او


1- مکارم الآثار، ج7، صص 2487-2490.
2- فهرست مرعشی، ج5، ص366؛ بیان المفاخر، ج2، صص 159 و 160.
3- غرقاب، مقدّمه، صص 13-15.
4- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص223؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص278؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص105.

ص: 745

ساکن شد و پس از وفات خود او، حجره به آقا سیّد محمّدرضا خراسانی رسید. او اواخر عمر را به فقر و تنگدستی گذراند.(1) ]

میرزا محمّدعلی عالم نائینی

میرزا محمّدعلی عالم نائینی [متخلّص به «محیط»] فرزند محمّدباقر [از علمای عالیقدر اواخر دوره قاجاریّه، عالم فاضل، ادیب شاعر خوشنویس ماهر و عابد صالح، در سال 1278ق در نائین متولّد شد و پس از تحصیل مقدمات به اصفهان و نجف اشرف سفر کرد و در سامرا نزد میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) تحصیلات خود را تکمیل نموده و به اجتهاد نائل شده و به نائین بازگشت.]

او از قائدین مشروطیّت و جنگ شیخیّه و متشرّعه نائین بود. در حفظ آیتی عجیب به شمار می رفت. شعر عربی و فارسی را خوب می گفت [و خطوط شکسته و نستعلیق را خوش می نوشت.] او در سال 1333ق در اصفهان وفات یافته و جنب قبر جهانگیرخان قشقائی [در تخت فولاد] مدفون شد. [تاریخ وفات او را در این بیت به نظم آورده اند:

در هزار و سیصد و سی و سه بود که اجل شمعی ز بزم دین ربود]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «هلال یک شبه» در رفع شبهات شیخیّه2. «صراط المستقیم» در ردّ بر شیخیّه و بهائیّه3. «دیوان اشعار»

[این شعر از اوست:

دلبرا بی رخ تو آه و فغان کار من است زعفرانی ز غمت عارض گلنار من است


1- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، صص 279 و 280.

ص: 746

هرکسی داشت به سر سِرّی از اسرار تو لیک سِرّ سِرها همه یک نکته ز اسرار من است(1) ]

محمّدعلی کاتب اصفهانی

محمّدعلی بن محمّدباقر کاتب اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در پنج شنبه 17 شوال 1207ق «زیج خاقانی» در تکیمل شرح ایلخانی کتاب را نوشته است. میکروفیلم کتاب در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

همچنین در سال 1217ق «مختصر زیج الغ بیگ» را نوشته است. نسخه به شماره 49 در کتابخانه ملّی فرهنگ موجود است.(3)

محمّدعلی محمّدآبادی جرقویه ای*

محمّدعلی بن محمّدباقر محمّدآبادی جرقویه ای اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. وی قرآن مجید را در 17 صفر 1231ق به خط نسخ جلی کتابت کرده و به شماره 74 در کتابخانه امام صادق علیه السلام در قزوین موجود است.(4)

همچنین او نسخه ای از کتاب «جلاء العیون» علاّمه مجلسی را در سال 1277ق در جرقویه به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه فرهنگ رشت موجود است.(5)


1- تاریخ نائین، صص 190 و 191؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص222؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1072؛ تذکره سخنوران نائین، صص 117 و 118؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص105؛ نقباء البشر، ج4، صص 1317 و 1349؛ میرزای شیرازی، ص177؛ گنجینه دانشمندان، ج7، ص22؛ نائین بلده طیّبه، صص 115-117.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ص115.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ص60.
4- فهرست امام صادق علیه السلام قزوین، ج1، ص197.
5- فهرست کتابخانه های رشت و همدان، ص1085.

ص: 747

آقا محمّدعلی هزارجریبی

آقا محمّدعلی هزارجریبی فرزند آقا محمّدباقر هزارجریبی مازندرانی، عالم فاضل، محقّق مدقّق [معروف به «فقیه مطلق» از علمای قرن سیزدهم هجری.]

در روز 12 رجب 1188ق در نجف اشرف متولّد شده و نزد علمای عالیقدر در عتبات عالیات: آقا سیّد جواد عاملی، سیّد مهدی بحرالعلوم، آقا شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء) و احتمالاً پدر بزرگوار خویش به تحصیل پرداخته و دختر استاد خود شیخ جعفر را به زوجیت اختیار کرد و پس از وفات پدر در سال 1205ق به ایران آمده و چندی در ارومیه و تبریز بود و در آنجا تدریس می فرمود. پس از آن به قم رفته و نزد میرزا ابوالقاسم قمی (صاحب قوانین) و سپس در کاشان نزد ملاّ احمد نراقی کسب فیض نمود. عاقبت به اصفهان آمده و پس از فوت زوجه اش داماد میرزا محمّدباقر نواب لاهیجی شد. او سال ها در اصفهان تدریس و در مسجد ذوالفقار اقامه جماعت می نمود.

آقا محمّدعلی در اواخر عمر به استدعای اهالی قمشه [شهرضای کنونی] از اصفهان به قمشه رفته و پس از شیوع وبا در آن شهر به قریه «شاه سیّد علی اکبر» در نزدیکی قمشه مهاجرت نموده و در شب شنبه 18 ربیع الثّانی 1245ق وفات یافته و در بقعه شاه سیّد علی اکبر مدفون شد.

دو فرزندش آقا محمّدحسن نجفی و شیخ محمّدحسین نجفی از علماء و فقهای معروف اصفهان بوده اند. و چون پدر آنها آقا محمّدعلی در اواخر عمر نابینا و مبتلا به بیماری سل بود تألیفات او را شیخ محمّدحسن گردآوری و پاکنویس نمود.(1)

[این کتاب های و رساله ها از تألیفات اوست:


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 163-165؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 503 و 504؛ بیان المفاخر، ج1، ص228؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص113 و ج3، صص 244 و 245؛ دانشمندان و رجال مازندران، صص 18 و 19؛ وحید بهبهانی، ص160.

ص: 748

1. «اجازه» به تاریخ چهارشنبه 11 شوال 1228ق(1) 2. «احکام المرتد» 3. «انیس المشتغلین» در حکایات لطیف و ظریف و در اواخر رساله مطالب فقهی و کلامی 4. «البحر الزّاخر» به عربی، در ابواب فقه استدلالی، که نسخه های متعددی از آن در کتابخانه های وزیری یزد، مجلس شورای اسلامی، آیت اللّه مرعشی موجود است.(2) 5. «البدر الباهر» در تفسیر بعضی از آیات قرآن، که نسخه ای از آن در کتابخانه آل شیخ السلام زنجانی در زنجان موجود است.(3) 6. «تبصرة المستبصرین» در اثبات امامت علی علیه السلام که نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ مهدی بن شیخ محمّدتقی خراسانی کتبی موجود است.(4) 7. «تکملة القواعد الدّینیه» در شرح «قواعد» علاّمه که نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی و نسخه ای در کتابخانه شیخ الاسلام زنجانی در زنجان موجود است.(5) 8. «جوابات المسائل» 9. «حاشیه بر طهارة» 10. «حاشیه بر باب همزه کتاب مغنی» 11. «حلاّل الغوامض المعضله» که حاشیه بر «قوانین» میرزا ابوالقاسم قمی است. 12. «الخیارات» 13. «رساله در صلاة» 14. «رسالة فی اجتماع الجُنُب و المیّت و المحدّث للاصغر علی ماء لا یکفی الاّ احدهم» که مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی آن را در کتابخانه صدرالاسلام خوئی دیده است.(6) 15. «رساله در امامت» 16. «رساله در رجال» 17. «رساله در نکاح عدّه ذِمیّه» که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه محقّق آیت اللّه سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(7) 18. «رمز الرّموز» حاشیه بر نکاح کتاب


1- الذریعه، ج1، صص 139 و 145.
2- فهرست وزیری، ج2، ص476؛ فهرست مجلس، ج24، ص203؛ فهرست مرعشی، ج8، صص 151 و 152 و ج12، صص 95 و 331 و 332 و ج22، صص 203 و 204 و ج29، ص45.
3- الذریعه، ج3، ص67.
4- الذریعه، ج3، ص323.
5- فهرست الفبائی رضوی، ص145؛ الذریعه، ج4، ص415.
6- الذریعه، ج11، ص30.
7- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، ص413.

ص: 749

«شرایع» 19. «سراج المنیر» در فوائد رجالیّه 20. «شرح احادیث مشکله» مرتب شده بر چندین صدیقه، موجود در کتابخانه شیخ محمّدامین صدرالاسلام خوئی(1) 21. «رسالة فی ظنّ ضیق الوقت» موجود در کتابخانه شیخ محمّدامین صدرالاسلام(2) 22. «قاطع النّزاع فی تحقیق مسائل الرضاع» که در یک مقدمه، 4 فصل و یک خاتمه در نجف اشرف تألیف شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه های مسجد اعظم قم، مجلس شورای اسلامی، آستان قدس رضوی، آیت اللّه مرعشی و ملک تهران موجود است.(3) 23. «کتاب القضاء» که تقریرات درس استادش سیّد بحرالعلوم است. 24. «کنز الکنوز» که تعلیقات بر طهارت کتاب «مدارک» است. 25. «الکواکب الباهر» در حواشی بر «قواعد» شهید 26. «لآلی المتلألاة» در اصول فقه، به عربی، در یک مقدمه و 13 فصل که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) 27. «مجمع العرایس الوجیهه» که حاشیه ای است بر «معالم» در اصول فقه، به عربی و آن را در 1224ق تألیف کرده و فرزندش محمّدحسین آن را از مبیضه مسوّده نموده و در آخر نسخه شرح حال مؤلف و خاندان او را نوشته است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه مسجد اعظم قم، آیت اللّه مرعشی و کتابخانه ملّی ایران موجود است.(5) 28. «محی الوفاة» در شرح بعضی قصاید عربی 29. «متفرعات مسائل کتاب الصلاة» 30. «مخزن الاسرار الفقهیه» یا «تکملة الرّوضة» در حاشیه شرح لمعه، به عربی در 3 جلد که نسخه هایی از آن در کتابخانه های وزیری یزد، آستان قدس رضوی، مرکزی دانشگاه اصفهان، آیت اللّه گلپایگانی قم، شیخ


1- الذریعه، ج13، صص 65 و 66.
2- الذریعه، ج15، ص202.
3- فهرست مسجد اعظم، ص472؛ فهرست مختصر مجلس، ص447؛ فهرست الفبائی رضوی، ص438؛ فهرست مرعشی، ج12، ص8 و ج22، ص119؛ الذریعه، ج17، ص8.
4- فهرست مرعشی، ج34، ص736.
5- فهرست مسجد اعظم، ص350؛ فهرست مرعشی، ج6، ص361 و ج9، ص442؛ الذریعه، ج20، ص33.

ص: 750

محمّدعلی دیانی، مدرسه جعفریه قائن، آیت اللّه مرعشی قم وجود دارد.(1) 31. «مفتاح الکنوز» در تعلیقه بر شوارق و تجرید است که فرزندش شیخ محمّدحسین آن را مرتب کرده است و در آخر آن شرح حال مؤلف را آورده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) ]

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن محمّدتقی اصفهانی [از کاتبان دوازدهم هجری] در چهارشنبه 21 جمادی الثّانی 1126ق کتاب «غناء الادیب فی فهم مغنی اللّبیب» تألیف: ملاّ محمّدمهدی بن علی اصغر قزوینی را به خط نسخ نوشته و ضمن مجموعه شماره 766 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن محمّدتقی اصفهانی [خوشنویس خط نستعلیق در قرن دوازدهم هجری] در روز سه شنبه 12 جمادی الثّانی سال 1175ق کتابت نسخه ای از «حرز الامان فی فتن الزّمان» تألیف: صفی الدّین علی بن حسین بن علی بیهقی را به خط نستعلیق خوش به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 7625 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(4)


1- فهرست وزیری، ج2، ص544؛ فهرست الفبائی رضوی، ص506؛ فهرست مرکزی دانشگاه اصفهان، ج2، ص439؛ فهرست گلپایگانی، ج2، ص164؛ فهرست دیّانی، ص27؛ فهرست جعفریه قائن، ص153؛ فهرست مرعشی، ج7، ص61؛ ج12، ص84؛ ج14، ص62 و ج22، ص11.
2- فهرست مرعشی، ج6، ص282؛ الذریعه، ج21، ص343.
3- فهرست مرعشی، ج2، ص376.
4- فهرست مرعشی، ج20، ص31.

ص: 751

شیخ محمّدعلی اعتزاریان*

شیخ محمّدعلی اعتزاریان فرزند شیخ محمّدتقی، عالم فاضل زاهد صالح معاصر. در سال 1275ش در اصفهان متولّد شد. مقدّمات را نزد پدر خود و ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی و شیخ عباسعلی ادیب آموخت. سپس از محضر حضرات آیات: میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، حاج سیّد حسین خادمی، سیّد محمّدرضا خراسانی و حاج میر سیّد علی بهبهانی بهره برد.

او از ائمه جماعات مساجد دوغازی و پامنار دردشت بود و از راه زرگری و نقره کاری در منزل خویش امرار معاش می کرد و زبان انگلیسی را نیز آموخته بود.

وی در 2 فروردین 1362ش وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

آقا محمّدعلی هرندی*

آقا محمّدعلی هرندی فرزند محمّدتقی بن محمّدمهدی، عالم فاضل، از علمای اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و تدریس می نموده و جمعی از فضلاء از جمله حاج محمّدابراهیم کلباسی از محضر او مستفیض می شده اند. شیخ آقابزرگ طهرانی نسخه ای از کتاب «دروس» که یادداشت مالکیت او به تاریخ 16 جمادی الاوّل 1207ق مشهود بود را رؤیت نموده است.(2)

میرزا محمّدعلی حیرت

میرزا محمّدعلی نوری متخلّص به «حیرت» فرزند حاج میرزا محمّدتقی مُعَبِّر نوری، از


1- شرح مجموعه گل، ص394.
2- الکرام البرره: مخطوط.

ص: 752

فضلاء اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] مردی زاهد و گوشه نشین بوده و کم تر با مردم معاشرت می نمود. گاهی شعر می سرود [سال وفات و مدفن او به دست نیامد.(1) ]

سیّد محمّدعلی صدرالشّریعه

سیّد محمّدعلی صدرالشّریعه فرزند آقا میرزا محمّدجعفر بن حاج میرزا محمّدعلی میردامادی، از علمای قرن چهاردهم هجری، عالم فاضل جلیل، از شاگردان آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آقا سیّد مهدی درچه ای، آقا میرزا احمد اصفهانی بود. او عالمی رشید و شجاع بوده و در اواخر عمر دفتر رسمی ثبت اسناد را تأسیس کرد و در حدود سال 1342ش رحلت فرمود و در قبرستان ورنوسفادران در مقبره خانوادگی مدفون گردید. او برادر واعظ خبیر حاج آقا سیّد جمال الدّین صهری است.(2)

میرزا محمّدعلی امام جمعه

میرزا محمّدعلی امام جمعه فرزند میرزا جعفر بن حاج میر سیّد محمّد [از علمای قرن سیزدهم هجری و از سادات خاتون آبادی اصفهان] عالم فاضل محقّق، در حُسن اخلاق و آداب معاشرت و فضایل و کمالات ممتاز بوده و مدت چهار سال امام جمعه اصفهان بود [او از شاگردان میر محمّدرضا و ملاّ حسینعلی تویسرکانی است.] کتب و رسایل چندی تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «رساله در جواز تقلید میّت» 2. «رساله در کفایت هر غسل از وضو» [3. «رساله در منجزات مریض»]


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص168.
2- لطائف غیبیّه: مقدمه، ص سی و یک؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص307.

ص: 753

او قبل از غروب آفتاب روز دوشنبه 12 ربیع الاوّل سال 1300ق وفات یافته و در بقعه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شد. قبر او را در سال های اخیر محو نمودند. وفاتش را حاج میرزا علی انصاری گوید: گفت انصاری: «لقد غاب امام»(1)

میرزا محمّدعلی شایق اصفهانی

میرزا محمّدعلی متخلّص به «شایق» فرزند میرزا محمّدجعفر طبیب اصفهانی متخلّص به «اسیر»، از شعرای قرن سیزدهم هجری. او مانند پدر در یزد ساکن بوده و طبابت می کرده و شعر می سروده است.(2) [در کتابخانه ملک در یک مجموعه غزلیاتی به تاریخ 1262ق از او وجود دارد.]

این دو بیت از اوست:

دوره کوس و کی دور فلک کرد طی نیست امانش که کی از تو برآرد دمار

«شایق» بیدل نگر همچو صراحی مدام گریه اش اندر گلو خون دلش در کنار

دکتر محمّدعلی اژه ای*

دکتر محمّدعلی اژه ای فرزند جلال الدّین، از اساتید دانشگاه و محقّقان معاصر در سال 1323ش. در یک خانواده مذهبی در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان طی کرد و در کنار آن در حوزه علمیه اصفهان تحصیل کرد. در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص838؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص315؛ الکرام البرره: مخطوط؛ منتهی الآمال، ص669؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، ص248؛ تاریخ اصفهان (جابری) ، ص196.
2- تذکره میکده، صص 404 و 612؛ حدیقة الشعراء، ج2، ص825؛ الذریعه، ج9، ص504؛ آینه دانشوران، (چاپ سوم) ، ص547؛ تذکره شبستان، ص725؛ فهرست ملک، ج8، ص116.

ص: 754

سال 1344ش در رشته فلسفه در دانشگاه اصفهان به تحصیل پرداخت و سپس در دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس را طی نمود. آنگاه به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد. چندی بعد به انگلستان رفته و در رشته فلسفه از دانشگاه لندن دکترا گرفت.

او مقالات بسیاری در نشریات علمی و دائرة المعارف بزرگ اسلامی به چاپ رسانده و کتاب «مبانی منطق» او نیز به چاپ رسیده است. همچنین مقالات بسیاری به همایش های علمی ارائه داده است. وی علاوه بر تدریس فلسفه در دانشگاه اصفهان به عنوان استاد راهنمای دانشجویان در تألیف پایان نامه های فوق لیسانس و دکترا به فعالیّت پرداخته است.

همچنین در مناصب اداری متعدد دانشگاهی از جمله مسؤول دوره لیسانس شبانه، معاون آموزشی، معاون پژوهشی، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مدیر گروه فلسفه (همگی در دانشگاه اصفهان) به انجام وظیفه پرداخته است.(1)

سید محمّدعلی جمال زاده*

سیّد محمّدعلی جمال زاده فرزند سیّد جمال الدّین واعظ اصفهانی بن سیّد عیسی بن سیّد محمّدعلی بن سیّد صالح موسوی عاملی.

از نویسندگان معاصر در سال 1309ق (حدود 1270ش) در اصفهان متولّد شد. در سال 1321ق به تهران رفت و تحصیلات مقدّماتی را در آنجا گذراند. در سال 1326ق به بیروت رفت و دو سال بعد به فرانسه رفت در دانشگاه دیژون در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. با شروع جنگ جهانی اوّل به برلین رفت و در کنار آزادیخواهان ایرانی به فعالیت پرداخت. او اوّلین داستان های خود را در مجله «کاوه» در برلین به چاپ رساند.


1- گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 13-17.

ص: 755

پس از تعطیل شدن «کاوه» به خدمت در سفارت ایران در برلین در سمت سرپرستی محصلین ایرانی مشغول شد. و پس از 8 سال در دفتر بین المللی کار وابسته به جامعه ملل فعّالیّت کرد و در سال 1315ش بازنشسته شد. پس از آن از برلین به ژِنِو (در سوئیس) مهاجرت کرد و تا آخر عمر در آنجا زندگی کرد تا اینکه در 17 آبان 1376 در منزل مسکونی خود در ژنو (در کنار رود لمان) درگذشت.

او از نخستین داستان نویسان زبان فارسی (به سبک اروپایی) است و نقش او در پایه گذاری داستان نویسی ایران انکارناپذیر است. همچنین تحقیقات متعددی درباره فرهنگ و اقتصاد و عقاید عامّه انجام داده است. این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «یکی بود یکی نبود»2. «دارالمجانین»3. «صحرای محشر»4. «سر و ته یک کرباس یا اصفهان نامه»5. «تلخ و شیرین»6. «کهنه و نو»7. «آسمان و ریسمان»8. «قصّه های خوب برای بچّه های ریش دار»9. «قصّه ما به سر رسید»10. ترجمه «دشمن ملّت» از هنریک ایبسن 11. ترجمه «ویلهلم تل» از شیللر 12. ترجمه «خسیس» از مولیر 13. «خلقیات ما ایرانیان» 14. «تصویر زن در فرهنگ ایران» 15. «گنج شایگان» 16. «بانگ نای» 17. «طریقه نویسندگی و داستان نویسی» 18. «تاریخ روابط روس و ایران» 19. «آزادی و حیثیت انسانی» 20. «صندوقچه اسرار» و چندین اثر دیگر.(1)


1- نادره کاران، صص 886-907؛ چون سبوی تشنه، صص 193 و 194؛ چهره هایی از پیشروان، ص54؛ فرهنگ داستان نویسان ایران، صص 74 و 75؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، صص 162-167؛ از نیما تا روزگار ما، صص 273-298؛ از کاروان حلّه، صص 322-336؛ فرهنگ اعلام سخن، ج1، صص 542 و 543؛ تاریخچه ترجمه به فارسی در ایران، صص 112 و 113.

ص: 756

شیخ محمّدعلی شاه آبادی

آقا شیخ محمّدعلی شاه آبادی فرزند حاج شیخ محمّدجواد حسین آبادی بن حسن، عالم فقیه، مجتهد اصولی، جامع معقول و منقول [از علماء عالیقدر و مراجع تقلید در عصر حاضر] در سال 1292ق [در محله بیدآباد اصفهان متولّد شد.]

تحصیلات خود را نزد پدر و برادر (شیخ احمد) خود آغاز کرده [و سپس در درس میرزا محمّدهاشم چهارسوقی حاضر شد. ریاضیات را هم از میرزا عبدالرزاق خان سرتیپ (بغایری) آموخت. در سال 1304ق پس از آنکه پدرش به دستور ناصرالدّین شاه به طهران تبعید شد به همراه او به طهران آمد] و در طهران به درس میرزا محمّدحسن آشتیانی حاضر شد [و فلسفه و عرفان را نزد میرزا ابوالحسن جلوه و میرزا هاشم رشتی آموخت آنگاه به عتبات عالیات مشرف شده] و در نجف خدمت آخوند خراسانی و حاج میرزا حسین خلیلی [و شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی و در سامرا خدمت [میرزا محمّدتقی شیرازی تحصیل نموده [و به درجه اجتهاد نائل شد و از اساتید خود اجازه دریافت نمود که از آن میان اجازه میرزا محمّدتقی شیرازی موجود است.] پس از آن به طهران مراجعت نموده و به اقامه جماعت و تدریس و ارشاد مردم مشغول شد و چون در محله شاه آباد طهران ساکن بود به «شاه آبادی» شهرت یافت. [او ابتدا در مسجد سراج الملک و پس از آن در مسجد جامع طهران اقامه جماعت می نمود. او در سال 1347ق به دعوت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم رفته و 7 سال تدریس نمود. در اواخر عمر به طهران مراجعت نموده و در اعتراض به جنایات رضاشاه یازده ماه در امامزاده عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری تحصّن نمود.]

او در عصر پنج شنبه 3 صفر 1369ق [مطابق با سوم آذر 1328ش] وفات یافته [و در مقبره شیخ ابوالفتوح رازی جنب زاویه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری

ص: 757

مدفون شد.]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «الانسان و الفطرة» [که به ضمیمه کتاب «رشحات البحار» در سال 1380ق چاپ شده است.]2. «الایمان و الرّجعة» [مطبوع در ضمن کتاب «رشحات»]3. «حاشیه بر کفایة الاصول» [مخطوط]4. «القرآن و العترة» [مطبوع در ضمن کتاب «رشحات»[5. «مرام الاسلام» [که به نام «شذرات المعارف» در زمان حیات مؤلّف در سال 1365ق به طبع رسیده و سپس تجدید طبع شده است.]6. «منازل السّالکین» در عرفان [7. «حاشیه فصول الاصول»8. «چهار رساله در نبوت و ولایت خاصه و عامّه»9. «مفتاح السّعادة فی احکام العبادة» که رساله عملیه ایشان به فارسی است و در سال 1358ق چاپ شده است.10. «رسالة فی العقل و الجهل»

[جمعی کثیر از فضلاء و علماء عالیقدر طهران و قم نزد وی کسب فیض نموده و از مجلس درس او بهره برده اند از جمله:

حضرات آیات عظام: امام خمینی، مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی و حضرات آیات: آخوند ملاّ علی همدانی، میرزا محمّد ثقفی، حاج سیّد علی بهشتی، حاج میرزا خلیل کمره ای، حاج میرزا حسن یزدی، حاج شیخ راضی، حاج شیخ شهاب الدّین ملایری و حاج سیّد موسی مازندرانی.

ایشان دارای 10 فرزند پسر بودند که 7 نفر از آنان در سلک روحانیت وارد شدند. از جمله آنان شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی است که در 6 اردیبهشت 1363ش در جبهه های نبرد ایران و عراق به شهادت رسید.(1) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص239؛ آثار الحجّه، ج1، صص 217 و 218؛ ریحانة الادب، ج3، صص 167 و 168؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، صص 615 و 616؛ نقباء البشر، ج4، صص 1370 و 1371؛ گنجینه دانشمندان، ج4، صص 483-485؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج4، صص 173 و 174؛ استادزاده، صص 33-79؛ فصل نامه تاریخ و فرهنگ معاصر، سال دوم، شماره پنجم: پاییز 1371؛ صص 180-192؛ کاروان علم و عرفان، ج2، صص 10-33؛ گلشن اهل سلوک، (ویرایش دوم) ، صص 380-389؛ الذریعه، ج17، ص59.

ص: 758

محمّدعلی کرونی*

محمّدعلی بن حاجی کرونی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری و از اهالی بلوک کرون (به فتح کاف و واو) اصفهان است. او در 22 صفر 1257ق نسخه ای از «شرح الشّافیه» تألیف: نظام الدّین حسن نیشابوری را به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه حججی در نجف آباد موجود است.(1) همچنین او در سال 1227ق نسخه ای از «فارسی هیأت» تألیف: ملاّ علی قوشچی را در قریه طهران کرون کتابت کرده است.(2)

حاج سیّد محمّدعلی امین التّجار*

حاج سیّد محمّدعلی امین التّجار اصفهانی فرزند سیّد محمّدحسن، از بازرگانان نیکوکار و خوشنام اصفهان در دوره قاجاریه و از خاندان سادات خاتون آبادی است. وی پدر بانوی مجتهده حاجیه نصرت خانم امین است. سرانجام در 26 شوال 1326ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی واقع در تخت فولاد مدفون شد.

فتح اللّه جلالی شاعر معاصر او در مرثیه اش شعری سروده که مادّه تاریخ آن این بیت است:

با «جلالی» کسی از غیب بتاریخش گفت: «همره روح الامین شد بجنان روح امین»(3)


1- فهرست حججی، ص95.
2- فهرست کتب خطی اصفهان، ج2، ص247.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 759

محمّدعلی بوجار اصفهانی*

محمّدعلی بوجار اصفهانی فرزند حسن، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1306ش در اصفهان متولّد شد. در کودکی در مکتب خانه تحصیل کرد. چندی به کار آزاد پرداخت و عاقبت در کارخانه وطن به کار مشغول شد. گاهی شعر می سرود و مداحی می کرد. از اوست:

بخوان این خط که یادگار من است باغ عشق است و کسب و کار من است(1)

حاج شیخ محمّدعلی ابراهیمی*

حاج شیخ محمّدعلی ابراهیمی فرزند حسن فرزند حاج رضا، از فقهاء و علمای عالیقدر و مدرسین مبرّز حوزه علمیه اصفهان.

وی در روز 6 مرداد 1326ش در محله آفاران اصفهان در خانواده ای متدیّن متولّد شد. در کودکی در محلّه خود به مکتب خانه رفت و تحصیلات حوزوی را از 15 سالگی آغاز کرد. مقدمات را از آقا میرزا احمد روضاتی و برخی دروس مقدماتی و سیوطی را نزد حاج آقا محمّد فقیهی طی نمود. مغنی را از حاج آقا سیّد حسن فقیه امامی، شرح لمعه را از حاج آقا سیّد مصطفی بهشتی، قسمتی از سیوطی را از آقای محمود فقهی و رسائل را نزد حاج شیخ احمد فیاض خواند و برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و در یک سال اقامت در آن ارض مقدس قوانین را نزد مدرس افغانی و شرح لمعه را نزد مرحومین شیخ غلامحسین باقری نجف آبادی و شیخ محمّدهادی معرفت آموخت. آنگاه به علت فراهم نشدن مجوّز اقامت در کشور عراق، به ناچار به اصفهان مراجعت نمود.


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص121.

ص: 760

پس از مراجعت مرحوم آیة اللّه حاج شیخ حسن صافی به اصفهان، از آن زمان تا زمان رحلت ایشان در خدمت این عالم جلیل القدر حاضر شده و دروس خارج فقه و اصول را خواند و علاوه بر آن از درس اخلاق ایشان بهره کامل گرفت.

او از روحانیون فعال در مبارزه علیه رژیم پهلوی بود و به دنبال سخنرانی و افشاگری جنایات این رژیم در مردادماه 1357ش در منزل مرحوم آیت اللّه خادمی، مورد تعقیب مأموران قرار گرفته و به مشهد مقدس و قم رفت. وی در قم از درس تفسیر عالم گرانمایه آقای خزعلی بهره گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر بیت امام خمینی در قم فعالیّت نمود و پس از گذشت یک سال به اصفهان بازگشت و با شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به جبهه های جنگ رفته و به تبلیغ مشغول شد. همچنین بسیاری از طلاب حوزه علمیه اصفهان (خصوصا مدرسه علمیه ذوالفقار) به تشویق ایشان راهی جبهه های نبرد شده و حدود یکصد تن از آنان به افتخار شهادت نائل آمدند.

ایشان از سال 1343 تاکنون به عنوان نماینده مراجع، حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی، خوئی، اراکی و بهجت رحمهم الله به فعالیت می پرداخت.

از جمله اقدامات وی احیاء و تعمیر و راه اندازی مدرسه علمیه ذوالفقار در بازار اصفهان (به همراه علمای عالیقدر حاج آقا سیّد حسن فقیه امامی، حاج آقا سیّد حجت موحّد ابطحی و حاج شیخ علی اکبر فقیه) و خارج کردن مدرسه علمیه خالصیّه از تصرّف اشخاص بود که به همت مرحوم حاج آقا حسن فقیه امامی، این مدرسه به شکل آبرومندی تجدید بنا و طلبه نشین گردید. همچنین تأسیس چندین صندوق قرض الحسنه و اعزام مبلغ به اقصی نقاط کشور از جمله: استان های کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، فارس، خوزستان، بوشهر و تأسیس حوزه علمیه در گچساران و نورآباد ممسنی از دیگر اقدامات ایشان بوده است.

ص: 761

حاج آقا ابراهیمی سال های طولانی در مسجد حبیب بن مظاهر در محله جاوان پایین به اقامه جماعت پرداخته اند و اکنون دو سال است که به عنوان امام جماعت، در وقت شرعی ظهر نماز جماعت را در مدرسه صدر بازار برپا می دارند. و در باقی اوقات به تدریس خارج فقه و اصول و مطالعه و تحقیق و رسیدگی به امور مردم و حل مشکلات شرعی آنان مشغول می باشند.

این کتاب ها از تألیفات ایشان است:

1. «تفسیر احسن الکلام» در چندین جلد که 2 جلد آن به چاپ رسیده و جلد سوم در دست چاپ است.2. «مدینة العلم الابراهیمی» در احادیث اهل بیت علیهم السلام3. دو دوره خارج اصول (تقریرات درس مرحوم آیة اللّه حاج شیخ حسن صافی) 4. یک دوره حج استدلالی در 5 جلد (تقریرات درس مرحوم صافی) 5. یک دوره خمس (تقریرات درس مرحوم صافی) 6. یک دوره طهارت (تقریرات درس مرحوم صافی)

میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای

میرزا محمّدعلی رجاء فرزند حسن بن محمّد بن علی بن نعمت اللّه زفره ای کوهپائی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب کامل، از شعرای معاصر اصفهان در محرم 1281ق در قریه زفره متولّد شد.

از کودکی در اثر ابتلا به مرض آبله دست راست او فلج شده و با دست چپ می نوشت در اثر سعی و مجاهدت و کوشش، با نبودن وسایل عادی در اثر استعداد و هوش خدادادی در اغلب علوم از صرف و نحو و فقه و اصول و رمل و جفر و اعداد و طلسمات صاحب ربط گردید. او مدتی در اصفهان نزد ملاّ هادی سدهی و غلامحسین میدان کهنه ای علوم غریبه و رمل و اسطرلاب آموخت. سپس در قریه زفره به امور شرعیّه از قبیل تدریس و وعظ و تحریرات شرعی و امور دیگر روزگار می گذرانید و

ص: 762

مورد وثوق و احترام عموم اهالی بود و در خلال آن به مطالعه و تألیف و تصنیف پرداخته و در حدود 24 مجلد کتاب و رساله تألیف نمود که از آن جمله است:

1. «اسهل اللّغات» یا «منتخب اللّغات»2. «کتاب ا لارث»3. «تجوید و ترتیل قرآن»4. «خلاصة النّجوم»5. «دبستان الشّعراء»6. «دیوان اشعار»7. «رکاز الدّعوات در سرائر مربّعات»8. «سپهر اللّغه»9. «عمّان الحساب» در نظم «خلاصة الحساب»10. «قواعد الرمل» 11. «قواعد النّجوم» 12. «گلستان الادباء» در معما 13. «گلچین رجاء» در دو جلد که به همت فرزندش محمّدحسن رجائی به چاپ رسیده است. 14. «منتخب المقدمات» در صرف و نحو 15. «متفرقه النّجوم» 16. «مجموعه در علوم مختلف»

میرزا محمّدعلی رجاء در عصر روز شنبه 28 محرم 1361ق در زفره وفات یافت و در قبرستان عمومی آنجا مدفون شد. فرزندش عبدالرزاق اخضر این شعر و مادّه تاریخ را برای فوت او سروده است:

در وفات باب خود آن تاج سر با دل بریان و با چشمان تر

«هَمِّ» اخضر شد ز یاد و پس بگفت: «خاک بر سر از جدائی پدر»(1)

1361=45+1316

این شعر از اوست:

ای دلا فصل ربیع است و بهار من و تو عقل حیران شده بِالمرِّه ز کار من و تو


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص211؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 207-209؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 210 و 211؛ منتخبی از آثار رجاء زفره ای، صص 2-5 و 92؛ مکارم الآثار، ج7، صص 2352-2354.

ص: 763

چشم انجم نگران است به کار من و تو نور خورشید مکدّر ز بهار من و تو

ای «رجا» تا که زنی چشم به هم می گذرد عمر و آثار نماند ز دیار من و تو

محمّدعلی پورحقانی (پوریا)*

محمّدعلی پورحقانی فرزند محمّدحسن بن حاج مصطفی معمار، از شعرای معاصر اصفهان در محلّه دروازه نو اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل در مقطع ابتدائی به کار پرداخته و هنر خاتم سازی را آموخت. او در سال 1368ش اتحادیه صادراتی صنایع دستی اصفهان را تأسیس کرد و تا سال 1371 ریاست آن را برعهده داشت. بنا به اقتضای حال گاهی شعر می گوید و «حقی» و «پوریا» تخلّص می کند. این بیت از اوست:

از پرتو مهرش که جهان کرده منوّر بر جامعه انوار خدائیست معلّم(1)

حاج محمّدعلی حجار*

استاد حاج محمّدعلی حجار فرزند حاج محمّدحسن، هنرمند توانا و زبردست قرن چهاردهم هجری. در هنر حجاری از عجایب عصر از نوابغ دهر بوده و سنگ خارا در دستان او چون موم رام و مطیع بوده است. در ریزه کاری و ظرافت در حجّاری دقّتی کم نظیر داشته و شاهد این مدعا سنگ نوشته مرمر قبر حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری (متوفی 1336ق) در تخت فولاد اصفهان است که اوج هنر خود را به نمایش گذاشته است. همچنین سنگ نوشته مرمر قبر نجفعلی خان صمصام السّلطنه بختیاری


1- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش اوّل) ، ص160.

ص: 764

(متوفی 1349ق) در تخت فولاد از آثار زیبای حجاری اوست.(1)

سیّد محمّدعلی داعی الاسلام

سیّد محمّدعلی داعی الاسلام متخلّص به «داعی» فرزند سیّد حسن، شاعر ادیب، روزنامه نگار و نویسنده دانشمند معاصر در سال 1295ق در لاریجان متولّد شد. مقدمات را در آمل خواند و برای ادامه تحصیل به طهران رفت و ادبیات فارسی و عربی، منطق، حکمت و فقه و اصول، ریاضیات، هیأت و هندسه را آموخت. سپس به اصفهان رهسپار شده و در این شهر به خدمت علماء عالیقدر شیخ محمّدتقی آقانجفی، آخوند ملاّ محمّد کاشانی و جهانگیرخان قشقائی رسیده و کسب فیض نمود. چندی بعد با میرزا سلیمان خان رکن الملک (نایب الحکومه اصفهان) آشنا شده و به وسیله او در حوزه علمیه راه یافت و به خواهش آنان در محلّه جلفا دعوت خانه ای جهت ارشاد و هدایت مسیحیان و جوابگوئی از مبلغین آنها درست کرد و مذاکرات خود را با آنها تحت عنوان «مجلّة الاسلام» منتشر ساخت که مورد توجّه تمام مسلمین واقع شده، از طرف مظفّرالدّین شاه لقب «داعی الاسلام» یافت. در این مدّت زبان های عبری و انگلیسی را نیز فراگرفت. در سال 1324ق به مکّه و از آنجا به هندوستان رفت و دو سال در بمبئی ساکن شد و مجلّه «دعوت الاسلام» را در آنجا منتشر ساخت. چون مقام علمی او مورد توجّه قرار گرفت، او را به عنوان استاد دانشگاه دکن انتخاب کردند. در هند زبان های پهلوی و اوستا و سنسکریت را نیز فراگرفت. او در شهریور 1321ش به ایران آمد و در سال 1325ش به هند بازگشت و در 26 آبان 1330ش در سن 75 سالگی وفات یافت.

او کتب چندی تألیف و ترجمه نموده است بدین قرار:


1- تاریخ اصفهان (هنرمندان) ، ص357؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 765

1. «نادرشاه» [نوشته: دیوراند] ترجمه از انگلیسی 2. ترجمه فارسی «وندیداد» که قسمت سوم اوستاست.3. «دکتر اقبال و شعر فارسی»4. «خط لاتین برای فارسی»5. «شعر و شاعری عصر جدید ایران»6. «شعر و شاعری عرفی»7. «فرهنگ نظام» در 5 جلد8. «دیوان اشعار»

از اشعار اوست:

به دل افروزی روی تو گلستان نرسد به درخشنده لبت لعل بدخشان نرسد

دامنش در کف من بود که رفتم از خویش عشق دردی است که از وصل به درمان نرسد(1)

محمّدعلی دهنوی سمیرمی*

محمّدعلی بن محمّدحسن دهنوی سمیرمی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «الارشاد فی احوال الصاحب الکافی اسماعیل» تألیف: سیّد احمد حسنی حسینی قهپائی را به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 9308 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)

محمّدعلی طبیب اصفهانی

محمّدعلی بن محمّدحسن طبیب اصفهانی، از فضلاء و اطبّاء اصفهان در قرن


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 185-187؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج1، صص 238-241؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص42؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج4، ص227؛ زندگینامه رجال و مشاهیر، ج3، صص 172-174؛ نادره کاران، ص76؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، ص214.
2- فهرست مختصر مجلس، ص47.

ص: 766

دوازدهم هجری. تملّک او بر کتاب «الهیئة» تألیف: غیاث الدّین منصور دشتکی مشهود است. این نسخه به شماره 6565 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

ملاّ محمّدعلی کوساری اصفهانی

ملاّ محمّدعلی بن حسنعلی کوهساری اصفهانی معروف به ملاّ «علی قاری» از اساتید قرائت و تجوید در قرن دوازدهم هجری است.

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «حیاة القلوب» در تجوید 2. «بحرالنّور» این دو نسخه در کتابخانه مجلس موجود می باشد. تاریخ کتابت «حیاة القلوب» سال 1117ق می باشد.(2)

[«کوسار» از روستاهای بلوک قهاب جی اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و در حاشیه خیابان پروین اعتصامی تنها نامی از آن به جای مانده است.]

محمّدعلی مهجور اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «مهجور» فرزند حاج حسنعلی، شاعر عارف و ادیب خوشنویس [از شعراء و عرفای اواخر دوره قاجاریه به کتابت کتب دینی و عرفانی و سرودن شعر مشغول بوده و چنانچه از قرائن برمی آید حدود 40 سال از عمر خود را به کتابت گذرانده است و تا سال 1316ق در قید حیات بوده است. او ذوقی عرفانی داشته و به مشایخ سلسله نعمت اللهی ارادت می ورزیده است.(3) ]

این کتاب ها از تألیفات اوست:


1- فهرست مرعشی، ج17، ص147.
2- الذریعه، ج2، ص122 و ج7، ص22.
3- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان، خطی.

ص: 767

1. «بحر البکاء» شامل 65 مجلس که در سال 1287ق تألیف نموده و به شماره 3615 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(1) 2. «مبشّر الجنان و ذخیرة المعاد» در یک مقدمه و 30 مجلس که در سال 1293ق آن را تألیف کرده و به شماره 489 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(2) 3. «رضوان السّالکین» 4. «برهان المتغیّرین» 5. «مطلوب الذّاکرین»

مهجور نعمت اللهی این کتاب ها را نیز کتابت کرده است:

1. «قصیده تائیه» عربی که در ماه صفر 1288ق آن را کتابت کرده و به شماره 31 ضمن مجموعه ای در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی وجود دارد.(3) 2. «سفینة النّجاة» تألیف: شیخ محمّدعلی واعظ کرمانشاهی که در شنبه 11 ربیع الاوّل 1288ق کتابت کرده و ضمن مجموعه ای به شماره 7094 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(4) 3. «مرآة الحق» تألیف: حاج محمّدجعفر مجذوب علی شاه همدانی که آن را در 14 ربیع الاوّل 1291ق کتابت کرده و به شماره 2333 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(5) 4. «مسلی المصابین فی تسلیة الحزین» تألیف: حاج میرزا محمود بروجردی که آن را در یک شنبه 5 جمادی الثانی 1291ق کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(6) 5. «مرصاد العباد» تألیف: شیخ نجم الدّین رازی که در 28 رجب 1315ق کتابت نموده و به شماره 703 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(7) 6. «تحفة الزائر» تألیف: علاّمه مجلسی، که در سال


1- فهرست مسجد اعظم، ص40.
2- فهرست گلپایگانی، ج2، ص157.
3- فهرست گلپایگانی، ج1، ص40.
4- فهرست مرعشی، ج18، ص249.
5- فهرست مرعشی، ج6، ص313.
6- فهرست گلپایگانی، ج1، ص119.
7- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص556.

ص: 768

1316ق کتابت نموده و به شماره 975 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(1) 7. «نجاة السّالکین» تألیف: شیخ محمّدعلی واعظ کرمانشاهی که در 26 رجب 1289ق کتابت شده و به شماره 7094 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

ملاّ محمّدعلی صبوری حسین آبادی*

ملاّ محمّدعلی بن محمّدحسین حسین آبادی اصفهانی متخلّص به «صبوری» عالم فاضل و ادیب شاعر. مؤلّف کتاب های:

1. مثنوی «جامع الصّفات» یا «مجمع الصّفات» که در سال 1285ق به نظم کشیده و در 1288ق از کتابت آن فراغت یافته و به شماره 1/15031 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است. 2. مثنوی «معراج نامه» که در سال 1288ق آن را کتابت نموده و به شماره 2/15031 در کتابخانه مجلس موجود است.(3)

[«حسین آباد» قبلاً از روستاهای جنوب زاینده رود در اصفهان بوده و در زمان صفویه که اصفهان رو به توسعه و گسترش نهاد، به شهر پیوست. کاخ ویران شده فرح آباد (از یادگارهای شاه سلطان حسین صفوی) در نزدیکی این محلّه قرار داشته است.]

شیخ محمّدعلی کرمانی

حاج شیخ محمّدعلی کرمانی فرزند آخوند ملاّ محمّدحسین بن ملاّ اسداللّه کرمانی، عالم فاضل [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]

در ذیحجه 1295ق متولّد شده و در اصفهان خدمت جمعی کثیر از علماء همچون:


1- فهرست گلپایگانی، ج2، ص26.
2- فهرست مرعشی، ج18، ص249.
3- فهرست مختصر مجلس، صص 222 و 775؛ الشریعه، ج2، ص179.

ص: 769

حاج ملاّ جواد آدینه ای، میرزا محمّدعلی رنانی اصفهانی، آقا سیّد محمود مغنی، شیخ محمّدحسن حکیم شیرازی [اصطهباناتی]، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی، میرزا محمّدعلی حکیم [نراقی] کاشانی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، میرزا حسین همدانی و آیت اللّه بروجردی (قبل از مهاجرت به نجف) تحصیل نمود. سپس در سال 1319ق به نجف مهاجرت کرده و در آنجا خدمت آقا سیّد محمّدکاظم یزدی، شیخ الشّریعه اصفهانی و آخوند خراسانی تحصیل نموده و نسبت به آخوند خصوصیّت داشته و از جمعی از اساتید خود به اخذ اجازه روایت و اجتهاد نایل گردید. در سال 1330ق به اصفهان مراجعت فرموده و مدّتی به درس و بحث اشتغال یافته سپس ترک مباحثه و تدریس نموده و تقریبا مدّت 10 سال آخر عمر به طور تجرّد و انزوا می زیست [تا اینکه [در شب جمعه 6 جمادی الاولی سال 1380ق وفات یافته، در تخت فولاد مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی [کلباسی] مدفون گردید.

[وی رسائل عدیده ای در فقه و اصول از تقریرات درس استادش آخوند خراسانی نگاشته که نسخ خطی آن با بیش از هزار صفحه در کتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری می شود.]

همچنین از تألیفات او: «شرح خطبه نهج البلاغه»: «اوّل الدّین معرفة اللّه» و حدود بیست رساله و کتاب دیگر.(1)

میرزا محمّدعلی عارفچه

میرزا محمّدعلی عارفچه بن میرزا محمّدحسین عارفچه بن ملاّ اسماعیل طبسی خراسانی، واعظ فاضل صالح و ادیب شاعر. از فضلای اهل منبر و از مرثیه خوانان و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 534 و 535؛ بزم معرفت، صص 214-217؛ فهرست مسجد اعظم، ص201.

ص: 770

مدّاحین خاندان نبوّت بود. پدرش از طرف امام جمعه به «عارفچه» ملقّب شده و این لقب به او به ارث رسید. شعر می سرود و در انجمن ادبی شیدا شرکت می نمود. عمری را به قناعت به سر برده و اوقات را صرف مطالعه و سرودن شعر و وعظ و ارشاد و تألیف و تصنیف نمود. [او تولیت امامزاده جعفر اصفهان را نیز برعهده داشت.] عاقبت در شب 19 ذیعقدة الحرام 1380ق به سن متجاوز از هشتاد وفات یافته و جنب پدر در تکیه آقا سیّد رضی در تخت فولاد مدفون شد.

[استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفات او را چنین گوید:

رقم زد خامه «برنا» پی تاریخ فوت او: «محمّد یار شد مهر علی حامی عارفچه»

1380ق]

کتب زیر از اوست که همگی به طبع رسیده است:

1. «تحفة المعصومین»2. «دیوان اشعار» [که نسخه ی از آن به شماره 153 در کتابخانه میرزا محمّد کاظمینی در یزد موجود است.]3. «زبدة القصاید»4. «صد قصیده و زیارات»5. «منتخب کبیر در ادعیه و زیارات»6. «هدیة المعصومین» [7. «انیس الواعظین»8. «تذکرة الشّعراء»]

از اشعار اوست:

رو به سوی بارگاه کبریا آورده ام از سر اخلاص نزد وی ریا آورده ام

گر بپرسندم چه آوردی تو در فردای حشر نیست خوفی که گویم من رجا آورده ام(1)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص326؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص536؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص118؛ فهرست کاظمینی، ج1، ص139.

ص: 771

میرزا محمّدعلی جامع اصفهانی*

میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «جامع» فرزند میرزا حسین خان بن جانی عزّتی شیرازی، ادیب فاضل، از شعرای قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و منصب نویسندگی غلامان را برعهده داشته است.

از اوست:

از بس دل مردم به رهت چشم به راه است در کوی تو هر نقش قدم قافله گاه است(1)

میرزا محمّدعلی بیدگلی اردستانی

میرزا محمّدعلی بن حاج ملاّ محمّدحسین بن ملاّ عبدالعظیم بن محمّدتقی بیدگلی اردستانی، عالم فاضل از علمای ساکن اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] خود و پدرش امامت مسجد قطبیه در محلّه چهارسوق شیرازی ها در اصفهان را داشته اند.

در خدمت جمعی از علماء اصفهان تلمّذ نموده و محضر حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی را نیز درک نموده و عهده تحصیلاتش نزد آقا میر سیّد حسن مدرس و آقا سیّد محمّد شهشهانی و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی بوده است.(2)

آقا محمّدعلی تذهیبی

آقا محمّدعلی مُذَهِّب اصفهانی معروف به «تذهیبی» فرزند آقا محمّدحسین هلال بن آقا محمّدعلی مُذَهِّب اصفهانی (متخلّص به «بهار» و «فرهنگ») بن آقا ابوطالب مُذَهِّب


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص127؛ الذریعه، ج9، ص187.
2- بیان المفاخر، ج1، ص360؛ آتشکده اردستان، ج1، ص164.

ص: 772

اصفهانی، [هنرمند و ادیب عارف در قرن چهاردهم هجری.]

پدرانش اهل هنر و ادب و به شعر و تذهیب معروف بوده اند. [در اصفهان متولّد شده و نزد پدر فنون تذهیب را آموخت و در تشعیر و تذهیب مهارتی به سزا یافت و در زرافشانی، طلااندازی و قلمدان سازی در شمار اساتید فن درآمد.] او در اصفهان مرید سیّد احمد دهکردی (حقیقت) شده و به فرقه خاکساریه پیوست و ریاضات سخت را بر خود هموار ساخت. عاقبت [در سال 1310ش به تهران رفته و در مدرسه کمال الملک به عنوان معلم نقشه قالی استخدام شده و به آموزش دادن به شاگردان مدرسه مشغول بود تا اینکه در سال 1312ش] در تهران وفات یافت.(1)

میرزا محمّدعلی فروغی

میرزا محمّدعلی خان فروغی [ملقّب به ذکاء الملک ثانی] فرزند میرزا محمّدحسین خان ادیب ذکاء الملک فروغی بن میرزا محمّدمهدی ارباب اصفهانی، از نویسندگان معروف و فضلاء مشهور سیاستمداران و وزراء عصر حاضر. در 22 جمادی الثّانیه 1294ق در تهران متولّد شد. [او پس از تحصیلات مقدماتی به فراگیری طب در مدرسه دارالفنون مشغول شد ولی آن را رها کرده و به مطالعه کتب تاریخ و ادبیات و فلسفه پرداخت. او در سال های آخر سلطنت ناصرالدّین شاه به مترجمی در وزارت انطباعات مشغول شد. سپس در مدارس دارالفنون، علمیه و ادب به تدریس تاریخ، فیزیک و زبان فرانسه مشغول شد. هنگامی که پدرش رئیس مدرسه علوم سیاسی بود، او نیز در آنجا تدریس می کرد و پس از فوت پدر، به ریاست آن مدرسه منصوب شد.

او در دور دوم مجلس شورای ملّی از تهران به عنوان نماینده به مجلس راه یافت و در دوره سوم نیز به نمایندگی انتخاب شد امّا به دعوت صمصام السّلطنه، وزارت مالیه را


1- تاریخ نائین، ج2، ص300؛ هنر قلمدان، صص 165-167؛ دیوان طرب، ص83.

ص: 773

در کابینه او پذیرفت. پس از آن تا پایان حکومت قاجاریه به عنوان رئیس دیوان عالی تمیز، وزیر عدلیه، وزیر خارجه و وزیر مالیه در کابینه های عصر مشروطیت به کار پرداخت.

پس از به سلطنت رسیدن رضاخان پهلوی در سال 1304 او نخست وزیر شد و یک سال بعد برکنار شده و به عنوان وزیر جنگ، سفیر کبرای ایران در ترکیه، وزیر اقتصاد و وزیر خارجه در کابینه های بعدی حضور یافت. او بار دیگر از سال 1312 تا 1314ش نخست وزیر شد و پس از آن به دستور رضاشاه عزل و خانه نشین شد. پس از شروع جنگ جهانی دوم و نقض بی طرفی ایران توسط متفقین و اشغال ایران، با وساطت انگلیسی ها فروغی مأمور تشکیل دولت، اخذ استعفا از رضاشاه و انتقال سلطنت به پسرش محمّدرضا پهلوی شد که آن را به انجام رساند و چند ماه بعد از نخست وزیری استعفا داد و در آذرماه 1321ش مطابق با 18 ذیقعده سال 1361ق در سن 67 سالگی از دنیا رفت و در مزار ابن بابویه در شهرری مدفون شد. مادّه تاریخ فوتش را استاد همایی (سنا) چنین گفته است:

خواستم تاریخ فوتش از سنا با جمع و خرج گفت: شد «خورشید فضل و نور دانش» بی «فروغ»

او نمونه کامل وزراء و صدور زمان های سابق چون خواجه نظام الملک و دیگران بود. در فضل و ادب، شعر و حکمت و تاریخ و ریاضی کم نظیر می بود. [از اقداماتی که به همت او در دوره رضا شاه صورت گرفت. برگزاری جشن هزاره فردوسی، تأسیس دانشگاه تهران و فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. هرچه قدر حیات علمی و ادبی فروغی و خدمات فرهنگی او مورد تکریم و احترام است، فعالیت های سیاسی او همچون حضور در لِژ فراماسونری، حضور و نقش پررنگ او در روشنفکری مروّج فرهنگ غربی و دلبستگی و جهت گیری او به نفع انگلستان، مورد انتقاد محقّقین و مورخین قرار گرفته

ص: 774

است.] گاهی شعر می سرود ولی اشعارش بیش از پانصد بیت نیست.

کتب زیر از تألیفات و آثار اوست:

1. «آئین سخنوری» (2 جلد) 2. «اصول علم ثروت»3. «اندیشه های دور و دراز»4. «تاریخ ملل شرق»5. «پیام به فرهنگستان»6. «تاریخ رم»7. «تاریخ مختصر ایران»8. «تاریخ مختصر دولت روم قدیم»9. «تاریخ شعراء»10. «تاریخ ساسانیان» 11. «تاریخ قرن نوزده میلادی» 12. «ترجمه فن سماع طبیعی» از ابن سینا [از کتاب شفا [13. «تصحیح کلیات سعدی» 14. «حکمت سقراط به قلم افلاطون» [2 جلد[ 15. «حقوق اساسی» 16. «سیر حکمت در اروپا» (در 3 مُجَلَّد) 17. «فهرست رجال بزرگ ممالک» 17. «مختصر شاهنامه» [19. «تصحیح رباعیات خیام» با همکاری دکتر قاسم غنی 20. «زبده حافظ» 21. «منتخب شاهنامه» 22. «علم فیزیک» 23. «چرا؟ به این جهت» 24. «یادداشت های روزانه» که سال 1388ش چاپ شده است. 25. «سیاست نامه ذکاء الملک» که سال 1389ش چاپ شده است.(1) ]

آقا محمّدعلی دانش اصفهانی

آقا محمّدعلی معروف به «آقابزرگ» و متخلّص به «دانش» فرزند محمّدحسین محرر اصفهانی، شاعر ادیب و خوشنویس در قرن سیزدهم هجری. در جوانی به شغل چینی فروشی مشغول بوده و سپس به کتابت پرداخته و خط نسخ را خوش می نوشته است. از جمله نسخه ای از «مصابیح القلوب» تألیف: میر محمّدحسین بن میر عبدالباقی


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 838 و 839؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 359-361؛ رجال عصر مشروطیّت، صص 49 و 50؛ شرح حال رجال ایران، ج3، صص 450 و 451؛ القاب رجال دوره قاجاریه، ص67؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج4، صص 334-338؛ نادره کاران، صص 33 و 34؛ فرهنگ معین، ج6، ص135؛ صدر التّواریخ، ص100.

ص: 775

خاتون آبادی را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 420 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)

او مردی آراسته، خوش محاوره و نیکوخصال و بخشنده بوده و اغلب شعرای سایر بلاد که به اصفهان می آمدند را مورد اکرام قرار می داده و در صورت فوت به تغسیل و تکفین آنان می پرداخت و به این خاطر به «وارث الشّعراء» معروف بود. [نواده اش: ملاّ حسن چینی بن عبدالغفار بن محمّدعلی دانش از حکمای معروف عهد قاجاریه است و دانش در تربیت او اهتمام فراوان داشته است.

سال وفات او به دست نیامد. او پس از فوت در قبرستان بزرگ مصلای تخت فولاد جنب تکیه سادات بهشتی اصفهان مدفون شد. متأسفانه به دلیل شکستگی قسمتی از سنگ مزار او که حاوی تاریخ فوت اوست، امکان تعیین تاریخ وفات او میسّر نشد.]

از اوست:

سوختم از تَف آه دل خود پیکر خویش پهلوی خویش نهادیم به خاکستر خویش

کارم از طعنه رسیده است به جائی «دانش» که نمایم رخ او را به ملامتگر خویش(2)


1- فهرست مرعشی، ج2، ص25.
2- تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص290؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، صص 595 و 596؛ تذکره دلگشا، صص 484-486؛ تذکره منظوم رشحه، ص39؛ تذکره اختر، صص 72-76؛ تذکره نگارستان دارا، ص191؛ تذکره سفینة المحمود، صص 193-195؛ تذکره انجمن خاقان، صص 501-503؛ الذریعه، ج9، ص315؛ تذکره شبستان، ص103؛ تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، ج2، صص 506 و 507؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 776

سیّد محمّدعلی رضوی سدهی

سیّد محمّدعلی رضوی متخلّص به «سیّد» فرزند آقا سیّد محمّدحسین سدهی از شعرای اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] است. گاهی اشعاری می سراید. از اوست:

دودکش را جز زیان حاصل نمی گردد ز دود ای گروه دودکش زین کار بی حاصل چه سود

از صراط عقل گر بیرون نباشد آدمی اندرون خویش هرگز پر نمی سازد ز دود(1)

حاج میرزا محمّدعلی شریعتی دهاقانی*

حاج میرزا محمّدعلی بن آخوند ملاّ محمّدحسین شریعتی دهاقانی، عالم فاضل از علمای قرن سیزدهم و چهاردهم هجری. در حدود 1240ش در دهاقان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدّماتی به اصفهان رفت و نزد جهانگیرخان قشقائی و دیگران به تحصیل پرداخت. وی سرانجام در سال 1349ش وفات یافت.(2)

محمّدعلی فارغ حبیب آبادی*

حاج محمّدعلی محسنی حبیب آبادی متخلّص به «فارغ» فرزند حاج ملاّ حسین، شاعر و ادیب فاصل. در روز 4 رجب 1327ق (مطابق سال 1288ش) در روستای حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد شد و در نوجوانی از محضر عالم جلیل القدر حاج شیخ


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص257.
2- سیمای دهاقان، ص282.

ص: 777

عباسعلی ادیب حبیب آبادی بهره گرفت. او 10 سال در اداره مالیه به کار پرداخت امّا به خاطر علاقه به فرهنگ، سال ها به تدریس در مدرسه و مکتبخانه و تعلیم و تربیت نوباوگان در حبیب آباد مشغول بود. وی سرانجام در 16 مرداد 1371ش وفات یافته و در صحن امامزاده شاهزاده حسن حبیب آباد بُرخوار مدفون شد. این کتاب ها از اوست:

1. «دیوان یار و اغیار» که در سال 1381ش به چاپ رسیده است. 2. «فروغ الکلام» 3. «آغوش صبا»(1)

این شعر از اوست:

آن که را اعظم اکسیر سعادت دادند از خم خون جگر شهد شهادت دادند

آن که را محرم اسرار حقایق خواندند مُهر مکتوم به لب های ارادت دادند

حسّ ظلمت نکند نور حواسش زنهار آن که را لذّت اسحار سعادت دادند(2)

میرزا محمّدعلی نیریزی*

میرزا محمّدعلی بن محمّدحسین شریف نیریزی معروف به «پاقلعه ای» عالم فاضل و خوشنویس ماهر. در اواخر قرن سیزدهم هجری در محله پاقلعه اصفهان می زیسته و از شاگردان آقا محمّدمهدی و میرزا ابوالمعالی کلباسی و ملاّ حسینعلی تویسرکانی بوده است. مرحوم تویسرکانی در سال 1262ق برای او اجازه روایت نوشته است.

او انواع خطوط (نسخ، ثلث، شکسته و نستعلیق را خوش می نوشته و در ماه جمادی الثّانی 1262ق نسخه ای از «هدایة الطّالبین» تألیف: آقا محمّدمهدی کلباسی به خط زیبای خود نوشته که نزد علاّمه مفضال و محقّق عالیقدر حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(3)


1- ادیب ماندگار، ص269؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص701.
2- دیوان یار و اغیار، ص166.
3- مکارم الآثار، ج8، ص2753.

ص: 778

شیخ محمّدعلی واعظ تلواسکانی*

شیخ محمّدعلی واعظ تلواسکانی فرزند محمّدحسین از وعاظ و علمای اواخر دوره قاجاریه است. اهل علم و فضل بوده و در اصفهان به وعظ و خطابه می پرداخته است. کتابخانه ای نفیس و ارزشمند داشته که برخی از کتب آن به کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم منتقل شده است.(1)

«تلواسکان» از محلّه های قدیمی اصفهان است که حجاران آن مشهور به مهارت در هنر حجاری بوده اند.

حاج میرزا محمّدعلی کلانتر

حاج میرزا محمّدعلی کلانتر بن میرزا محمّدرحیم کلانتر بن میرزا محمّدعلی موسوی حکیم سلمانی اصفهانی، مانند عموم خاندان خود مردی شریف و ادب دوست بوده و در 27 محرم 1350ق وفات یافته، در یکی از اطاق های تکیه ملک [آرامگاه خانوادگی کلانتر] در تخت فولاد مدفون شد و با فوت او عنوان کلانتری که از تشکیلات حکومتی و مناصب دولتی قدیم بود از بین رفت.(2)

دکتر محمّدعلی لسانی فشارکی*

دکتر محمّدعلی لسانی فشارکی فرزند خلیل بن شیخ محمّدباقر بن شیخ محمّدمهدی بن آخوند ملاّ محمّدباقر فشارکی، از اساتید دانشگاه و پژوهشگران معاصر.


1- فهرست مرعشی، ج4، صص 33 و 54.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 1023 و 1024؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص189؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 779

در سال 1332ش متولّد شد و چندی در حوزه علمیه اصفهان و قم تحصیل کرد. او پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در دانشگاه تهران در رشته قرآن و حدیث به تحصیل پرداخت و پس از اتمام آن به عضویت هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران درآمد. او همچنین در دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم تحقیقات) و دانشکده علوم قرآنی شهرری و دانشگاه امام صادق علیه السلام تدریس نموده و همچنین از اعضای هیأت علمی دائرة المعارف بزرگ اسلامی است و مقالات متعددی برای این دائرة المعارف تألیف نموده است.

این کتاب ها از آثار او به چاپ رسیده است:

1. ترجمه «قرآن منشور زندگی» تألیف: یوسف قرضاوی و عبدالعزیز سلیمی2. ترجمه «سیمای صابران در قرآن» تألیف: یوسف قرضاوی3. «روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم»4. ترجمه «الرحیق المختوم» تألیف: شیخ عبدالرحمان مبارک فوری با نام «خورشید نبوت»5. «تفسیر روحانی» گزارشی از تفسیر علاّمه مجاهد شهید آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی6. «تجوید کامل»7. «شرح فشرده ای بر مقدمه تفسیر المیزان»8. «تاریخ قرآن»9. «سیمای هنری ضرب المثل های قرآنی»10. «مباحثی در علوم قرآن» 11. «وحی و قرآن» و غیره(1)

محمّدعلی اصفهانی*

محمّدعلی بن ملاّ محمّدرضا اصفهانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. او نسخه ای از «شرح اصول کافی» (شرح کتاب التوحید از اصول کافی) را به خط نسخ در پنچ شنبه 17 ربیع الاوّل 1107ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه سیّد احمد


1- سایت اینترنتی فشارک: شرح حال دکتر محمّدعلی فشارکی، نوشته: سیّد منصور هاشمی فشارکی و محسن جعفری فشارکی، در بهار 1386؛ قرآن پژوهان اصفهان، صص 209 و 210.

ص: 780

روضاتی در اصفهان موجود است.(1)

محمّدعلی برهانی

محمّدعلی برهانی فرزند رضا، از شعرای معاصر اصفهان. در 10 شهریور 1311ش در روستای «شیدان» اصفهان متولّد شد و نزد پدر علم و ادب آموخت. از نوجوانی به شعر و ادبیات علاقمند شد و در اصفهان به تحصیل ادامه داد و در این شهر سکونت گزید. او در انجمن های ادبی حافظ، خانه هنرمندان، خانه کارگر و حکیم نظامی شرکت می کند و به شغل کتابفروشی روزگار می گذراند.

از اوست:

بر لب بود چو غنچه تبسّم نکو ولی چون گل مباد خنده ما پرده در شود(2)

میرزا محمّدعلی حکیم باشی

میرزا محمّدعلی حکیم باشی فرزند میرزا محمّدرضا بن میرزا احمد بن حکیم سلمان موسوی اصفهانی، از اطباء حاذق قرن دوازدهم هجری. بعد از وفات والد ماجد خود، در دارالسّلطنه اصفهان به لقب و منصب ارثی خود برقرار گردید.(3)

حاج سیّد محمّدعلی بهشتی نژاد*

حاج سیّد محمّدعلی بهشتی نژاد فرزند حاج سیّد رضا بهشتی نژاد بن سیّد جلال بن میر محمّدصادق حسینی بهشتی، عالم فاضل و محقّق متتبّع معاصر. در دی ماه 1324ش در اصفهان متولّد شده و ضمن تحصیل در دبستان مفید نزد پدر گرامی خود و همچنین دایی


1- فهرست سیّد احمد روضاتی، ص59.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص113.
3- فارسنامه ناصری، ج2، ص113.

ص: 781

خود: حاج سیّد مصطفی بهشتی نژاد به تحصیل مشغول شد. و پس از کسب علوم مقدماتی در درس شیخ فضل اللّه ذوعلم، حاج شیخ احمد فیاض و شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی حاضر شد. همچنین طب را از حاج آقا مرتضی موحّد ابطحی، «خلاصة الحساب» را از حاج آقا حسن امامی و هیئت را از مجدالعلماء نجفی آموخت. سپس در درس حاج سیّد محمّدعلی صادقی و حاج شیخ حسن صافی حضور یافت.

او برای تکمیل تحصیلات خود به قم عزیمت نموده و در درس حضرات آیات: محمّدی گیلانی و دوزدوزانی، شهید مطهری و شیخ مرتضی حائری حضور یافت. او از سال 1342ش در مبارزات روحانیّت با رژیم پهلوی حضور داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس در دانشگاه و تبلیغ در شهرهای مختلف و اقامه نماز در برخی مساجد اصفهان مشغول شد.

کتاب های زیر از تألیفات اوست:

1. «فهرستی از سادات اصفهان» مطبوع2. «اساتید و قاریان قرآن کریم در اصفهان»، مطبوع3. «سادات اصفهان»4. «مسجد و محلّه لنبان»5. «وعاظ اصفهان»6. «شعرای حوزوی اصفهان»7. «حکام اصفهان»8. «هزاران شاعر فارسی زبان ولاتی»9. «مداحان اصفهان»10. «یکصد و ده حکایت آموزنده» 11. «تُرُبچه نقلی» شامل نکات متفرقه، کشکول مانند 12. «دیوان اشعار» 13. «تصحیح دیوان خاور» 14. «تصحیح دیوان حاج آقا احمد بهشتی» 15. «وقفیات جالب اصفهان» 16. «چهل حدیث»

محمّدعلی دادور (فرهاد)*

محمّدعلی دادور متخلّص به «فرهاد» فرزند حاج رضا فرزند حاج عباس. از شعراء و ادبای توانای معاصر در روز 15 فروردین 1329ش در محلّه حسین آباد اصفهان متولّد

ص: 782

شد. تحصیل در مقطع ابتدائی را در دبستان کشاورزان و دبستان رضوی طی نمود. آنگاه در رشته علوم تجربی در دبیرستان شاه عباس ادامه تحصیل داد. او پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و پس از آن در رشته تاریخ در دانشگاه اصفهان تحصیل کرد و با رتبه نخست در آن رشته لیسانس گرفت و از سال 1357ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وی پس از دو سال تدریس در نیشابور و یک سال در تهران، به اصفهان منتقل شد و تا زمان بازنشستگی در سال 1385ش به تدریس ادبیات در دبیرستان های اصفهان مشغول بود.

او از اوان نوجوانی طبعی موزون داشت و مشوق او در سرودن شعر مادربزرگش بود. در سن دوم متوسطه به انجمن ادبی برجیس (فروغ) راه یافت و پس از آن کم و بیش در انجمن های ادبی اصفهان همچون صائب، سعدی، سرور و دکتر سیاسی حضور می یافت.

معلومات گسترده استاد دادور در زمینه ادبیات و فرهنگ و فلسفه و جامعه شناسی حاصل مطالعات و تحقیقات شخصی اوست. در اغلب قالب های شعر همچون: غزل، قصیده، رباعی، مثنوی، نیمائی و سپید طبع آزمائی نموده و قدرت طبع، نوجوئی و تازگی و محتوای غنی شعر خود را به نمایش گذاشته است تا حدّی که می توان وی را از سخنوران طراز اوّل امروز اصفهان به شمار آورد.

اشعار او در کتاب های زیر به چاپ رسیده است:

1. «پرواز در طوفان»2. «بی بهار شکفتن»3. «لبخند خدا»4. «آواز ققنوس»

همچنین مجموعه شعر نو «پری در شیشه ساعت»، مجموعه غزل های عاشقانه «بیدار باش عشق»، مجموعه قصاید «کودکان»، مجموعه شعر «مرغ قطا و برگ سبز»، رُمانِ «کلاغ» و چندین داستان کوتاه از او هنوز به چاپ نرسیده اند.(1)


1- مصاحبه غلامرضا نصراللهی با آقای دادور در تیرماه 1389.

ص: 783

این شعر از اوست:

مرا به خواب چه خوانی که صبح بیداریست هزار چشمه خورشید از افق جاریست

گِلوی نغمه به آهنگ شوق ساز کنیم زمان نو شدن این سرود تکراریست

درآمدی ز حصار مخالف اکنون کن حزین مخوان که نوا در سپهر افشاریست

چه جای مرهم و بستر که گرم پیکاریم اگرچه زخم عمیق است و ضربه ها کاریست

زِ بس بخور پلیدی زِ بام و در جوشد نفس کشیدن آزادگان به دشواریست

شنیده ها همه درد است و دیده ها همه رنج زمانه ایست که نور و نسیم بیماریست

به هوش باش که رسوای عالمی نشوی حریف عشق چو از شاهدان بازاریست

به هیچ چیز ندادم عنان طبع بلند به غیر بال که سرمایه گرفتاریست

کجاست آینه دل یار آتشین نفسم که گرچه تلخ بود، نقل بزم عیّاریست

جهان بی خبری را به هیچ نفروشم اگر هنوز به هوشم به حکم ناچاریست

ص: 784

میرزا محمّدعلی تبریزی*

میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّدرضا تبریزی، از خوشنویسان قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. از شاگردان محمّدصالح اصفهانی بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته و در کتابخانه سلطنتی صفویه در اصفهان ملازم بوده است.(1)

ملاّ محمّدعلی تونی خراسانی*

ملاّ محمّدعلی بن محمّدرضا رقیی تونی خراسانی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب ماهر، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری ظاهرا در شهر «تون» (که امروزه آن را «فردوس» نامیده اند) در خراسان متولّد شده و در مشهد مقدس نزد جمعی از فضلاء از جمله حاجی محمّدحسین بُغمچی مشهدی درس خواند. سپس به اصفهان آمده و به تحصیل و تحقیق و تألیف مشغول شد و سال ها در این شهر ساکن و شاهد حوادث این شهر از جمله محاصره و سقوط اصفهان به دست افاغنه بود. مدّتی در مدرسه مریم بیگم ساکن بوده و کتاب هایی را کتابت کرده است. در اصفهان از محضر میر بهاءالدّین محمّد مختاری نائینی و ملاّ عبدالحی دیهوکی طبسی و دیگران بهره گرفت. او تا حدود سال 1164ق زنده بود.

وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:

1. «النّهایه فی شرح الهدایة» که شرح کتاب «الهدایة فی النحو» تألیف: عبدالجلیل بن فیروز الغزنوی است، نسخه اصل نزد علاّمه مفضل حاج سیّد محمّدعلی روضاتی (سلمه اللّه تعالی) موجود است و در «دومین دوگفتار» جناب آقای روضاتی مفصّل درباره مؤلف


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص790.

ص: 785

سخن گفته اند. 2. «تحفة الطّلبه»3. «الاربعین» یا «روضة المؤمنین»4. «علاج الاسقام و دفاع الآلام» به فارسی، درباره درمان بیماری های گوناگون، در یک مقدمه، 24 باب و خاتمه که نسخه هایی از آن در کتابخانه ها موجود است. علاّمه شیخ آقابزرگ طهرانی نسخه ای از آن را در سامرا دیده اند.5. «کفایة المتعبّدین» به فارسی، در ادعیه و زیارات، در یک مقدمه و 14 باب و یک خاتمه(1)

صاحب عنوان در سال 1145ق نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در اصفهان در مدرسه نواب به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 2725 در کتابخانه مرعشی قم موجود است. کاتب نسخه مجاز از ملاّ عبدالحی بن محمّدرفیع دیهوکی طبسی است. اجازه در کتاب قبل از مشیخه نوشته شده است.(2)

میرزا محمّدعلی فروغ اصفهانی

میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «فروغ» فرزند میرزا محمّدرضا، از شعرای قرن دوازدهم هجری. پدرش از اصفهان به هند رفته و او در سال 1140ق در آنجا متولّد شد. [در جوانی برای تحصیل به بصره و بغداد سفر کرده و عاقبت به هند مراجعت کرده و مورد عنایت اُمَراء و بزرگان آنجا قرار گرفت و در سال 1200ق] در شهر بنارس وفات یافت.

از اوست:

باده رنگین می نماید روی تابان تو را آبیاری می کند آتش گلستان تو را


1- دومین دوگفتار، صص 83-86 و 63 و بنگرید به: اعیان الشیعه، ج46، ص2479؛ الذریعه، ج15، ص309؛ ج18، ص98 و ج24، ص402؛ الکواکب المنتشره، صص 509-511.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص288.

ص: 786

از خدنگت هر نفس دل را نشاطی رو دهد داده اند از باده گویا آب پیکان تو را(1)

حاج محمّدعلی خان اوحدی سدهی

حاج محمّدعلی خان اوحدی [فرزند حاج شیخ رمضان واعظ سدهی، از علماء و سیاستمداران اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در سال 1260ش در سده ماربین (خمینی شهر) متولّد شده(2) ] و در اصفهان و نجف تحصیل کرد. سپس در تهران ساکن شد و در چند دوره از مجلس شورای ملّی نماینده اصفهان بود. او در ایام تحصیل در نجف با آقا سیّد مهدی درچه ای معاشر و هم حجره بود و از زهد و تقوای آقا سیّد مهدی حکایت ها نقل می نمود.

سرانجام در شب دوشنبه 11 جمادی الثانیه 1381ق در طهران وفات یافت.(3)

محمّدعلی نقاش اصفهانی*

محمّدعلی بن آقا محمّدزمان اصفهانی، نقاش و قلمدان ساز و صاحب قریحه. اواخر عهد صفوی و فرزند هنرمند نامی محمّدزمان اوّل و برادر نقاش چیره دست محمّدیوسف است. او به سیاق فرنگی سازی پدرش صحنه های بزم و گل و مرغ را بر روی قلمدان نقاشی می کرد ولی در این شیوه به پایه هنر پدر نمی رسید. او در اواخر دوره صفویه مورد عنایت شاه سلطان حسین و بزرگان دربار و دولت خصوصا میرزا فتحعلی خان داغستانی بود. به روایتی علی اشرف از شاگردان اوست.


1- تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص1338؛ صحف ابراهیم، ص204؛ تذکره روز روشن، ص618؛ تذکره غنی، ص101.
2- زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج1، ص241.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص369.

ص: 787

این آثار از اوست:

1. قلمدان تابوتی با گل و مرغ که رویه آن با نگاره مجلس بزمی زینت شده و با تصویر نوازدگان و زنان زیبا که رقم آن «راقمه ابن محمّدزمان محمّدعلی فی شهور سنه 1119» است و اکنون در مجموعه کرمل القانیان است.

2. قلمدان گل و مرغ و بزمی با نگاره مناظر دلفریب و قصر سلطنتی و چهره های بسیار با رقم «محمّدعلی بن محمّدزمان 1130» که در حال حاضر در مجموعه کرمل القانیان است.

3. تصویر شاه سلطان حسین صفوی که هدایای نوروز را پخش می کند با رقم «محمّدعلی بن محمّدزمان 1133» این اثر متعلق به کتابخانه برتیش میوزیوم است.

4. قلمدان بسیار زیبائی با نگاره بزم عاشقانه یک شاهزاده و زنی طناز و مناظر دیگر و رقم «راقمة ابن محمّدزمان محمّدعلی» این قلمدان تاریخ 1144 دارد.

5. قلمدان با تصویر شاهزاده و انواع مناظر اصفهان بدون رقم و تاریخ که استاد کریم زاده تبریزی آن را از کارهای محمّدعلی بن محمّدزمان دانسته است.(1)

شیخ محمّدعلی احمدیان نجف آبادی*

شیخ محمّدعلی احمدیان فرزند حاج رمضان نجف آبادی [از علمای فاضل معاصر[ در سال 1300ش (مطابق 1340ق) در نجف آباد متولّد شد. در نوجوانی در نجف آباد و اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و از درس شیخ احمد حججی، شیخ غلامحسین منصور، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و شیخ ابراهیم ریاضی بهره برد. سپس به قم عزیمت کرده و در درس حضرات آیات: میرزا محمّدعلی ادیب تهرانی، مرعشی نجفی،


1- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، صص 748 و 749؛ دائرة المعارف هنر، ص521؛ مکتب نقاشی صفوی اصفهان، صص 78 و 79؛ فرهنگ اعلام سخن، ج3، ص1935.

ص: 788

سیّد مرتضی علوی فریدنی، شیخ عبدالرزاق قائینی، سیّد محمّدباقر قزوینی و سیّد محمّدرضا گلپایگانی حاضر شد. آنگاه در سال 1360ق به سفر حج مشرّف شده و در بازگشت در نجف اشرف ساکن شده و سطوح عالی و خارج را نزد حضرات آیات: میرزا عبدالهادی شیرازی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، شیخ عبدالرّسول جواهری، سیّد محسن حکیم، میرزا باقر زنجانی و سیّد ابوالقاسم خوئی طی نموده و به درجه اجتهاد نائل آمد.

او در نجف اشرف به تدریس پرداخت. او عضو شورای استفتاء مرجع عالیقدر سیّد عبدالهادی شیرازی بود.

وی در سال 1393ق به خاطر فشارهای رژیم بعثی عراق مجبور به مراجعت به ایران شد و در قم سکونت گزید و به تدریس مشغول شد. این عالم ربانی در شب یکشنبه 26 ذیقعده سال 1417ق (مطابق 16 فروردین 1376ش) در نجف آباد وفات یافت و پیکرش به قم حمل و پس از تشییع در قبرستان شیخان قم مدفون گردید.

از خدمات اجتماعی او همکاری در تجدید بنای مسجد جامع نجف آباد همکاری و پیگیری برای کانال کشی آب زراعی نجف آباد و کمک به توسعه حسینیه اعظم نجف آباد را می توان نام برد.

کتاب های زیر از تألیفات اوست:

1. «الاربعون حدیثا»2. «الصّحابه الکرام» در سه جلد3. «المعمرون»، تحقیق درباره 550نفر از راویانی که عمر طولانی کرده اند.4. «المکاسب المحرمه» (تقریرات درس میرزا عبدالهادی شیرازی) 5. «بحث الاستصحاب» (تقریرات درس میرزا عبدالهادی شیرازی) 6. «حاشیة و مستدرک علی نقد الرّجال»7. «حواشی علی مجمع البحرین» (فی الفقه) 8. «رسالة فی الخمس»9. «رسالة فی الدّیات»10. «رسالة فی القضاء» 11. «تحقیق زبدة التفاسیر» تألیف: کاشانی 12. «طبقات المفسرین» (از صدر اسلام تا امروز، از مفسران شیعه) 13. «فهرست الاصول الستتة العشر» 14. «فهرست

ص: 789

أمالی» (تألیف: شیخ طوسی) 15. «فهرست حاشیة المکاسب» (تألیف: غروی اصفهانی) 16. «قاعدة لا ضرر» 17. «تحقیق و شرح مسالک الافهام» 18. «منتخب الاشعار و المطالب»(1) 19. «احوال رجال و الاصول السّتتة عشر علی رأی المامقانی» که به شماره 18/12714 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن زین العابدین اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در روز دوشنبه آخر رجب 1277ق به دستور عباسقلی خان سیف الملک، نسخه ای از «شرح قصیده رائیه» ابن بدرون را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 6162 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(3)

میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی

میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی فرزند زین العابدین بن حسین بن علی اکبر بن محمّد بن حسین، عالم ادیب متتبّع و مورّخ متضلّع شاعر کامل. [از نویسندگان مورّخان دانشمند معاصر] در سال 1308ق در قریه حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد گردیده و در زادگاه خود دروس مقدماتی را آموخت. او بیشتر دانش خود را از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورده و علوم ریاضی، هیأت و نجوم قدیم و تقویم را از میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای و به طور پراکنده فقه و اصول را از آقا شیخ محمّدرضا قمشه ای و میرزا رضا کلباسی کسب نمود. از سال 1348ق به اصفهان منتقل شده و در مدرسه کاسه گران ساکن


1- سیمای دانشوران، صص 45-48؛ آئینه اهل قلم، صص 23 و 24؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1717-1719.
2- فهرست مرعشی، ج32، ص327.
3- فهرست ملک، ص430.

ص: 790

شد و به تدریس جامع المقدّمات و سیوطی مشغول شد و در کنار آن در قرائت خانه شهرداری، به کتابداری پرداخت.

او عالمی متواضع و زاهد و عابد بود. حافظه ای قوی داشت و در تحقیق بسیار دقیق، امانت دار و علوم انساب، رجال و ادبیات عرب و تفسیر مهارتی به سزا داشت.

در شعر ابتدا «مستعصم» و سپس «آذر» تخلّص می کرد و عاقبت آن را به «معلم» تغییر داد. این دانشمند عالیقدر در سه شنبه 22 رجب 1396ق [مطابق با 29 تیر 1355ش] وفات یافته و در زادگاه خود حبیب آباد بُرخوار مدفون شد. استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» ضمن قطعه ای مادّه تاریخ وفاتش را گوید:

نوشت از پی تاریخ فوت او «برنا»: «اجل ز دست معلم ربود کلک و کتاب»

استاد مرتضی هادوی فرد متخلّص به «نامی» نیز ضمن قطعه ای سروده است:

خواست چو «نامی» کند سال وفاتش بیان گفت که: «از دار دون رفته معلم برون»

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «اربعین»2. «امالی» در متفرقات رجالی3. «اجزائی در احادیث و مطالب متفرّقه»4. «احوال شیخ محمّدرضا مسجدشاهی اصفهانی»5. «اشعار متفرقه» در 3 جلد (از اشعار خودش) 6. «احوال چهار نفر از علماء مسجدشاهی اصفهان»7. «احوال شیخ الاسلام های اصفهان»8. «اشعار متفرقه» از دیگران، در دو مجلّد9. «جعبه» در مطالب متفرقه و کشکول مانند10. رساله در «شرح حال آقا سیّد محمّدحسن مجتهد موسوی اصفهانی» 11. «رشحات سمائی» در شرح حال شیخ بهائی 12. «عراضة الاخوان» در سفرنامه خراسان [که در جلد دهم کتاب «میراث اسلامی ایران» (صفحات 528 تا 564) به چاپ رسیده است.] 13. رساله در «احوال اولاد حاج سیّد محمّدباقر

ص: 791

حجة الاسلام بیدآبادی» 14. «فهرست تألیفات خود و اساتید و مشایخ خود» 15. «فهرست مجالس المؤمنین» 16. «فهرست کُتُب مِلکی خود» 17. «فهرست باب دهم المآثر و الآثار» 18. «قبور عتبات» [و سایر قبور مشاهد مشرفه و بلاد ایران و عراق[ 19. «کشف الخبیئه از مقبره زینبیه 20. «الکلمات العالیات» در حاشیه بر «روضات الجنّات» 22. «لئالی البحر در توقیعات ایام و شهور» 23. «مختصر تقاویم» از سال 1157ق تا 1321ق 24. «مختصر التّواریخ» 25. «مختصر المکارم» 26. «مکارم الآثار» در فضلای دوره قاجار [که تاکنون به همت علاّمه مفضال آیت اللّه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی (سلمه اللّه تعالی) و با حواشی و تعلیقات محققانه ایشان 8 جلد از آن به چاپ رسیده است.] 27. «مقالات مبسوطه» در ذکر فضلای دوره مشروطه 28. «مکمل الافهام» و آن ارجوزه ایست در رجال 29. «نمونه مختصر المکارم» 30. «کتابی در حدیث» 31. «شرح حال خاندان حاج محمّدابراهیم کلباسی» 32. «اشعریان قم»

همچنین مقالات متفرقه، که در کتاب ها و پشت رساله ها پراکنده است و حواشی بر اغلب کتب رجالی همچون «روضات الجنّات»، «تذکرة القبور»، «شمس التّواریخ»، «انساب خاندان مجلسی»، «قصص العلماء»، «المآثر و الآثار»، «فارسنامه ناصری» و غیره از آثار اوست. او با فضلای دوره خود مراسلاتی داشته و در آنها مباحث علمی را مطرح نموده است.(1)

این ابیات از اشعار اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 458-460؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور: مقدمه؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص332؛ مصفی المقال، ص336؛ مزارات اصفهان، صص 161-163؛ گنجینه دانشمندان، ج8، ص310؛ زندگانی آیت اللّه چهارسوقی، صص 144-148؛ مکارم الآثار، ج5: مقدمه؛ میراث اسلامی ایران، ج10، صص 107 و 108؛ بزم ادب، ص329؛ نادره کاران، صص 371 و 372؛ فرهنگ اعلام سخن، ج3، ص2009؛ ادیب ماندگار، صص 267 و 268.

ص: 792

شوخی که از او هرچه رسد جور و ستم به در جور تو ریزد اگر ای دل همه سم به

در مرحله عشق و وفا چون و چرا نیست گر او بپسندد سر ما خاک قدم به

شیخ محمّدعلی نوری فشارکی*

شیخ محمّدعلی فشارکی فرزند زین العابدین بن کاظم، از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری. فقیه محقّق دانشمند فاضل. در حدود سال 1295ق در اصفهان متولّد شده و نزد علمای عالیقدر این شهر تحصیل کرد. نیای مادری او شیخ جعفر فشارکی و دایی های او از مجتهدین و مراجع عالیقدر اصفهان آخوند ملاّ محمّدباقر فشارکی و آخوند ملاّ حسین فشارکی بوده اند.

نوری فشارکی سال ها در اصفهان به تدریس مقدمات مشغول بوده و اغلب اوقات را به مطالعه و تحقیق و تألیف و عبادت می گذرانیده و در عزلت می زیسته تا اینکه در شب دوشنبه 12 شوال المکرم 1369ق وفات یافته و در تکیه زرگرها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. گاهی به فارسی و عربی شعر می گفته است. او به برخی از علمای اصفهان مانند میرزا عبدالجواد متعمدالذاکرین اجازه داده و از آخوند ملاّ محمّد اصفهانی اجازه دریافت نموده است.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «المطویات العلیه» در شرح «زبدة الاصول»2. «شرح ارشاد الاذهان»3. «اکمال الایمان» در عقاید، با ادلّه4. «مشکاة الولایة»5. «منظومة الحبیبیّه» در اصول فقه6. «الاسبوعیة فی الاعمال الخیریة الجاذبة للسعادة السّرمدیة» در ادعیه و اعمال و

ص: 793

اوراد7. «منظومه ای در اصول الدّین» به فارسی8. «مجموعه ای در اشعار و منشآت»(1)

شیخ محمّدعلی جبل عاملی اصفهانی

شیخ محمّدعلی بن حاج زین العابدین جبل عاملی اصفهانی، [از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری] در 20 جمادی الآخره 1282ق مجموعه ای به خط نستعلیق زیبا کتابت نموده است. نسخه به شماره 974 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

[همچنین او کتب «شرح الواصلین» تألیف: پیر جمال الدّین محمّد اردستانی را در سال 1259ق به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 145ط در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3) ]

سیّد محمّدعلی علویجه ای

سیّد محمّدعلی بن زین العابدین حسینی علویجه ای اصفهانی، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. مؤلف:

1. «تحفة النائمین» (در فضیلت ماه رمضان و روزه) 2. «تبصرة الصائمین» در آداب و مواعظ به فارسی که در شوال 1333ق تألیف شده و حضرات آیات سیّد اسماعیل صدر و شیخ عبدالکریم حائری یزدی بر آن تقریظ نوشته اند. این دو نسخه که در سال 1379ق به دست علی (فرزند مؤلّف) کتابت شده به شماره 49 در کتابخانه آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری موجود است.(4)


1- تراجم الرجال، ج2، صص 741 و 742؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- فهرست مرعشی، ج3، ص169.
3- فهرست مختصر مجلس، ص516.
4- فهرست آستانه عبدالعظیم، ج1، صص 92-94.

ص: 794

شیخ محمّدعلی یزدی

حاج شیخ محمّدعلی یزدی فرزند زین العابدین، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن چهاردهم هجری.]

در سال 1273ق در محلّه قلعه کهنه یزد متولّد شده و در نوجوانی نزد سیّد علی مدرّس یزدی و سیّد مرتضی یزدی (معروف به شیخ مرتضی) درس خوانده و در سال 1311ق به همراه استادش سیّد علی به مشهد مقدس رفت و پس از فوت او، در سال 1312ق به اصفهان آمده و از محضر علمای آنجا همچون آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج آقا منیرالدّین بروجردی و آقا میرزا محمّدحسن نجفی درس خوانده و به مقامات عالیه علمی نائل شده و پس از وفات میرزا محمّدحسن نجفی در سال 1317ق به تدریس پرداخت.

وی سال ها در یکی از مساجد جوباره اقامه جماعت می نمود و مورد وثوق قاطبه اهالی بود و در اواخر عمر به محله احمدآباد رفته و در مسجد محلّه حمام کوچک آنجا امامت نمود تا اینکه در 18 ربیع الاوّل 1351ق وفات یافته و در تکیه ملک واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

مشارٌ الیه در سال 1323ق با یکی از ارامنه جلفای اصفهان به مناظره پرداخته و پس از دو سال بر او غلبه یافته و شرح آن «مناظرات» را در رساله ای مخصوص نوشت.(1)

[مادّه تاریخ وفاتش را آقا محمّدکاظم غمگین ضمن قطعه ای چنین گفته است:

دل از سینه سر کرد بیرون و گفتا: «محمّدعلی را چنان گشت منزل»]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 834 و 835؛ مکارم الآثار، ج6، ص2055؛ بزم معرفت، صص 280 و 281.

ص: 795

محمّدعلی بن سراج*

میرزا محمّدعلی فرزند میرزا سراجای ضابطه نویس، از خوشنویسان خط نستعلیق در اواخر قرن یازدهم هجری است و محمّدصالح اصفهانی که معاصر اوست، در تذکره خوشنویسان خود از او یاد کرده است.(1)

سیّد محمّدعلی عریضی گزی

سیّد محمّدعلی بن سلطان محمّد حسینی عریضی جزی اصفهانی، از فضلای قرن دهم هجری.

وی از شاگردان شیخ علی بن ابراهیم بن سلیمان قطیفی بحرانی بوده و در سال 955ق کتاب «شرح تردّدات کتاب مختصر الشرایع» استادش را کتابت نموده است.(2) [او همچنین کتاب «شکیّات» تألیف: سیّد محمّد طباطبائی را کتابت کرده که در کتابخانه دکتر حسین مفتاح در تهران موجود بوده است.(3) ]

میرزا محمّدعلی دانای اصفهانی

میرزا محمّدعلی متخلّص به «دانا» فرزند ملاّ محمّدسعید اشرف بن ملاّ محمّدصالح مازندرانی، شاعر ادیب. در مرشدآباد [بنگاله] هند وفات یافت.(4)

[خوش اختلاط و لطیفه سنج بوده و به سبب قرابت با آخوند ملاّ محمّدباقر مجلسی


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص793.
2- الذریعه، ج13، ص145؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص844؛ احیاء الداثر، ص157؛ فرهنگ و تاریخ گز برخوار، ص112.
3- نسخه های خطی، ج7، ص229.
4- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص670.

ص: 796

کمال عزّت و احترام داشت. از آثار او:

1. «لطایف الخیال» جُنگی از اشعار شعراء 2. «دیوان اشعار»

این بیت از اوست:

اشکم از شرم گناه از بس که می پیچد به خود در نظر هر قطره ای گرداب می آید مرا(1) ]

محمّدعلی گلپایگانی*

محمّدعلی بن محمّدسعید جرفادقانی (گلپایگانی) ، از خوشنویسان و فضلای قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه صدر اصفهان ساکن و به کسب علم مشغول بوده است. او در سه شنبه سوم محرم 1260ق در مدرسه صدر نسخه ای از «حاشیه معالم الاصول» (یا «هدایة المسترشدین») جلد دوم تألیف: شیخ محمّدتقی رازی نجفی را به خط نستعلیق نیکو کتابت کرده و آن را تصحیح نموده که به شماره 33 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیه السلام قم موجود است.(2)

ملاّ محمّدعلی مازندرانی*

مولی محمّدعلی بن شاه بیگ مازندرانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از علماء از جمله علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی تحصیل می کرده است.

او نسخه ای از کتاب «کافی» را بین سال های 1077ق تا 1080ق در مدرسه جدّه


1- صحف ابراهیم، صص 128 و 129؛ شمع انجمن، ص245.
2- فهرست مؤسسه امام صادق علیه السلام قم، ص32.

ص: 797

اصفهان کتابت نموده و سپس آن را نزد علاّمه مجلسی خوانده و علاّمه جهت او اجازه نوشته است. این نسخه از «کافی» در کتابخانه فخرالدّین نصیری در تهران موجود بوده است.

محمّدعلی توشمال باشی*

محمّدعلی بن شاهوردی بیگ توشمال باشی، از ادباء و فضلای اواخر دوره صفویّه مؤلف کتابی در ادعیه و احراز موسوم به «شجره طیبه» به فارسی در یک مقدمه، 12 باب و یک خاتمه که به نام شاه سلیمان صفوی تألیف شده و تاریخ کتابت آن 1112ق است. این نسخه به شماره 695 در مجموعه کتب اهدایی خاندان طباطبائی به کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1)

میرزا محمّدعلی صبوح اصفهانی

میرزا محمّدعلی متخلّص به «صبوح» فرزند محمّدشفیع اصفهانی، شاعر و ادیب فاضل و خوشنویس هنرمند در قرن دوازدهم هجری.

در مدرسه کاسه گران اصفهان ساکن بوده و روزگار به نوشتن کتب ادعیه و قرآن می گذرانید. کتاب «ریاض رضوان» از تألیفات: امیر عبدالباقی خاتون آبادی را به خط زیبای خود نوشته و در حواشی آن گاهی اشعاری دارد. نسخه این کتاب در نزد نگارنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] موجود است و در سال 1184ق نوشته شده است.(2) [این نسخه به همراه تعداد دیگری از نسخه های خطی کتابخانه شخصی مرحوم استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی، پس از وفات ایشان به کتابخانه ابن مسکویه منتقل شد.(3)


1- فهرست مختصر مجلس، ص466؛ الشریعه، ج1، ص177.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص711.
3- فهرست کتابخانه سیّد مصلح الدّین مهدوی، ص149.

ص: 798

علاوه بر حُسن خط و طبع شعر، در اغلب علوم مهارت داشته و چهار تار را خوب می زد.(1) و از بررسی اشعارش برمی آید که از شاعران پیشرو مکتب بازگشت و از اعضای حلقه یاران مشتاق اصفهانی بوده است. وی نسخه ای از «حلّ و عقد» در معرفت تقویم و نجوم تألیف قطب الدّین عبدالحی لاری را در دوم جمادی الثّانی 1176ق کتابت کرده که در کتابخانه محمّدعلی خوانساری در نجف اشرف موجود است.(2) ] همچنین نسخه ای از «مرآة العقول» تألیف: علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی را در سال 1182ق در مدرسه کاسه گران کتابت کرده که به شماره 1445 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)

این بیت از اوست:

به این امید که افتد به روی یار نگاهم نشسته ام به ره انتظار چشم به راهم

شیخ محمّدعلی غروی*

شیخ محمّدعلی غروی فرزند شیخ الرئیس سدهی، عالم فاضل معاصر. در اصفهان نزد شیخ محمود مفید، سیّد عبدالحسین طیّب، شیخ محمّدرضا جرقویه ای و شیخ علی قدیری تحصیل کرد. سپس در قم نزد علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبائی و دیگران ادامه تحصیل داد و عاقبت در تهران ساکن شد.(4)


1- تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص578؛ الذریعه، ج9، ص594؛ تذکره روز روشن، ص470؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «صبوح»، ص139؛ تذکره سفینة المحمود، ص440.
2- الکواکب المنتشره، ص494.
3- فهرست الهیات مشهد، ج2، صص 602 و 603.
4- علوم و عقاید، ص50؛ شرح مجموعه گل، ص201.

ص: 799

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن ملاّ محمّدصادق اصفهانی، خطاط نسخ نویس [از خوشنویسان اصفهان در عهد زندیه و اوایل دوره قاجاریه بوده و اغلب به کتابت قرآن مجید و ادعیه مشغول بوده است.]

این آثار از اوست:

1. «عوالم العلوم» عبداللّه بن نوراللّه بحرانی، جلد شانزدهم که در سال 1225ق به خط شکسته نستعلیق نوشته است و نسخه آن به شماره 3182 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران است.(1) 2. «قرآن مجید» به خط نسخ خوش در صفر 1241ق که در کتابخانه معارف تهران موجود بوده است.(2) [3. «قرآن مجید» به خط نسخ و رقاع در سال 1192ق که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.4. «قرآن مجید» به خط نسخ، در سال 1215ق که متعلق به خانم آذر مهدوی بوده است.(3) ]

سیّد محمّدعلی صادقی*

سیّد محمّدعلی صادقی فرزند سیّد محمّدصادق، عالم فاضل جلیل معاصر، فقیه محقّق و مفسر جلیل القدر، از سلسله جلیله سادات میرمحمّدصادقی در روز 11 شوال 1346ق در اصفهان متولّد شد.

تحصیلات مقدماتی و سطوح را نزد حضرات آیات: شیخ محمّدحسن عالم حبیب آبادی، سیّد مصطفی بهشتی نژاد، شیخ محمّدجواد اصولی، شیخ محمّدرضا


1- فهرست مجلس، ج10، بخش دوم، ص764.
2- فهرست معارف، ص5.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1187 و 1188.

ص: 800

جرقویه ای، سیّد علی اصغر برزانی، سیّد صدرالدّین کوپائی، سیّد عبدالحسین طیب، سیّد ابوالحسن شمس آبادی (شهید اصفهانی) ، سیّد محمّدباقر رجائی و حاج آقا حسین خادمی طی نمود.

وی در سال 1372ق جهت تکمیل تحصیلات خود راهی نجف اشرف شد و در درس حضرات آیات عظام: سیّد محمود شاهرودی، شیخ حسین حلّی، میر سیّد علی علاّمه فانی خارج فقه و اصول را تحصیل کرده و به درجه اجتهاد نائل شد و در آن ارض اقدس به تدریس پرداخت. امّا در سال 1390ق به خاطر بیماری به ناچار به زادگاه خود مراجعت نموده و تا آخر عمر به تدریس دروس خارج فقه و اصول در مدرسه صدر اصفهان مشغول شد و شاگردان بسیاری تربیت کرد. همچنین سال ها در مسجد شفیعی در دروازه تهران (میدان جمهوری اسلامی) اقامه جماعت نمود. وجود این فقیه گرانقدر منشاء خدمات زیادی در اصفهان بود که از آن جمله همکاری در ساخت بیش از چهل مسجد در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و کرمان را می توان ذکر کرد.

وی سرانجام در روز 20 ربیع الثّانی 1417ق (مطابق با 15 شهریور 1375ش پس از یک بیماری طولانی وفات یافت و در نزدیکی مزار حاج آقا رحیم ارباب و تکیه خاندان میرمحمّدصادقی (تکیه شهداء فعلی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

کتب زیر از تألیفات ایشان است:

1. «تقریرات فقه و اصول» درس مرحوم میر سیّد علی علاّمه فانی2. رساله در «جبر و اختیار»3. رساله در «عدم تحریف قرآن»4. «تفسیر سوره جمعه»5. «توحید ذات و صفات از دیدگاه اسلام»6. ترجمه رساله «علم امام» از تألیفات استادش علاّمه فانی

ص: 801

7. رساله در «احکام بانک ها» و غیره(1)

استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی ضمن مرثیه ای در مادّه تاریخ وفات مرحوم صادقی گوید:

طبع «برنا» تا کند معلوم سال رحلتش گفت بیتی را به ابجد از پی تاریخ آن

«حلمی دین محمّد بود و احکام علی صادقی روحانی را دو نکویِ اصفهان»

1417=413+1004

محمّدعلی وِرنوسفادرانی سِدِهی

محمّدعلی بن محمّدصادق ورنوسفادرانی سِدِهی اصفهانی، از فضلاء و خوشنویسان [اوایل قرن چهاردهم هجری.] در رمضان 1313ق از کتابت «رساله در ولایات» از تألیفات حاج شیخ محمّدعلی نجفی ثقة الاسلام به خط نسخ فراغت یافته و نسخه در همان سال به طبع رسیده است. او در این کتاب از خود چنین یاد می کند: «اقل الطّلاب و احقر الکُتّاب»(2)

میرزا محمّدعلی ناصح

میرزا محمّدعلی ناصح فرزند آقا محمّدصادق بازرگان اصفهانی، از شعرای معاصر. در ماه ذیقعده 1316ق در اصفهان متولّد گردیده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، به تحصیلات قدیمه پرداخت و در صرف و نحو، معانی و بیان، بدیع و عروض و منطق


1- گنجینه دانشمندان، ج3، ص200؛ آئینه آفتاب (زندگانی فقیه فرزانه آیت اللّه صادقی) : اغلب صفحات؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط؛ مزارات اصفهان، ص360؛ قرآن پژوهان اصفهان، صص 189 و 190.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، ص118؛ مکارم الآثار، ج6، ص1974.

ص: 802

مهارت یافت. [و از محضر اساتیدی چون وحید دستگردی، میرزا رضاخان نائینی، حبیب اللّه مظفری و میرزا ابوالحسن شعرانی بهره گرفت.] همچنین زبان های انگلیسی و فرانسوی را آموخت. در سال 1300ش به استخدام وزارت معارف درآمده و به تدریس در مدارس تهران مشغول شده [و به نشان درجه یک علمی نائل شد.] شکسته و نستعلیق را خوش می نوشت. شعر را نیکو می سرود و عضو انجمن ادبی ایران و در اواخر رئیس آن بود. او چندگاهی در اداره نگارش مسؤلیّت آرایش و پیرایش و ویرایش انتشارات اداره معارف را برعهده داشت.

[وی سرانجام در 18 شهریور 1365ش در تهران وفات یافت. آقای ابوالقاسم حالت قطعه ای در رثای او سروده و در آن گفته است:

رفت ناصح که با نصایح خویش همه را بود هادی و حامی

در چه تاریخ زین مصبت زد شعله در جان عارف و عامی

اشک ریزان به پاسخم گفتند: «رفته از دست ناصح نامی»]

او رسائل چندی ترجمه و تألیف [و تصحیح] نموده است از آن جمله:

1. «رساله در شرح حال خاقانی»2. «رساله در شرح حال صاحب بن عباد»3. «ترجمه سیره جلال الدّین» تألیف: منشی زیدری4. تصحیح و تحشیه «دیوان ابوالفرج رونی»5. «دیوان اشعار»6. «انتخاب اشعار از دواوین شعراء به طرز حماسه» [7. تصحیح «بوستان» سعدی8. تصحیح «دیوان ادیب صابر ترمذی»9. «زندگانی صلاح الدّین ایوبی]

از اوست:

آمد نگار پرده از چهره برگرفته رسم سیاهکاری زلفش ز سر گرفته

ص: 803

هر لحظه چشم مستش در کار دلربائی طرزی دگر نهاده شکلی دگر گرفته(1)

محمّدعلی ابهری اصفهانی*

محمّدعلی بن محمّدصالح ابهری جی اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. وی نسخه ای از «تهذیب الاحکام» (کتاب جهاد تا قصاص) را به خط نستعلیق در جمادی الثّانیه 1060ق کتابت کرده که به شماره 57 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2) همچنین وی «اصول کافی» را در سال 1060ق کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم وجود دارد.(3) دیگر اثر وی کتابت «مجمع البیان» طبرسی است که آن را به خط نسخ در 2 جلد در سال 1066ق کتابت نموده و به شماره های 1817 و 1824 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(4)

محمّدعلی مدّاح حبیب آبادی

درویش محمّدعلی بن درویش عباس حبیب آبادی، از شعرای معاصر اصفهان. در حدود سال 1310ق در قریه حبیب آباد از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد گردیده [است.[ تحصیلاتی نکرده، فقط چندی در مکاتب محلّی مشغول بود [سپس] در مولد خویش به روضه خوانی و دعانویسی مشغول شد. گاهی بر حسب حال اشعاری می سرود و «مدّاح» تخلّص می کرد. از اوست:

مداح از این جهان سفر باید کرد رو بر سوی عالمی دگر باید کرد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 494-496؛ نادره کاران، ص601؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، صص 427 و 428؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج6، صص 3559-3564؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، ص598؛ شاعران تهران، ج2، صص 1092-1097.
2- فهرست اعظم قم، ص97.
3- فهرست گلپایگانی، ج2، ص146.
4- فهرست گوهرشاد، ج5، صص 231 و 236.

ص: 804

این کهنه رباطی است که هر قافله ای هر روز ازو همی گذر باید کرد(1)

میرزا محمّدعلی کلباسی

حاج میرزا محمّدعلی بن میرزا عبدالجواد بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، از علمای متنفّذ اصفهان [در اوایل قرن چهاردهم هجری] بوده و به «آقای کلباسی» و در بین عوام به «آقا مشدی» شهرت داشته و در قضایای رضاخان [جوزدانی[ و جعفرقلی (دو نفر از یاغیان اصفهان در دوره جنگ بین الملل اوّل) مطالبی از او نقل می شود که مناسب ذکر نیست.

شب 12 صفر 1342ق در اصفهان وفات یافت(2) [و در مقبره خاندان کلباسی مقابل مسجد حکیم اصفهان مدفون شد. او در جریان نهضت مشروطیت از طرفداران آن بوده و از سوی طلاب و روحانیت اصفهان در سال 1325ق به انجمن مقدّس ملّی اصفهان راه یافته و در جلسات آن شرکت نموده است.(3) همچنین مدّتی نماز جماعت را در مسجد حکیم اقامه می کرده و همه ساله در روز نیمه شعبان به مناسبت ولادت حضرت ولیعصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) جشن مفصّلی در مقبره جدّش حاج محمّدابراهیم کلباسی منعقد می نموده است.(4) ]

میرزا محمّدعلی کابلی

میرزا محمّدعلی بن سیّد عبدالحفیظ بن سیّد ابراهیم موسوی کابلی، ادیب فاضل و


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص433.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص763؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص235؛ نقباء البشر، ج4، ص1553.
3- تاریخ مشروطیت اصفهان، ص110.
4- خاندان کلباسی، ص157.

ص: 805

خطاط [در قرن سیزدهم هجری.]

او از بنی اعمام حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی است و نزد فرزندش حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی تحصیل کرده و به امر حاج سیّد جعفر بیدآبادی (فرزند دیگر سیّد حجة الاسلام) چندین کتاب و رساله را کتابت نموده است از جمله:

1. «بحارالانوار» جلد دهم که به خط نسخ و به امر حاج سیّد جعفر بیدآبادی کتابت نموده است و به شماره 5265 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است. 2. «هدایة السّالکین فی احادیث الائمة الطّاهرین (سلام اللّه علیهم اجمعین) » تألیف: آقا محمّد (سیّد محمّدباقر) عمادالاسلام که کتابت آن در 21 محرم الحرام 1316ق به پایان رسیده است.(1)

[وی سرانجام در سال 1317ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]

میرزا محمّدعلی عبرت نائینی

میرزا محمّدعلی مصاحبی نائینی متخلّص به «عبرت» فرزند عبدالخالق بن حبیب اللّه بن علی اکبر بن یوسف حاج میرزا حسن بن محمّدجعفر بن امیر نظام الدّین محمّد میر حسینا معروف به «مصاحب نائینی» ادیب شاعر، خوشنویس ماهر و عارف کامل در ماه رمضان 1285ق در اصفهان [و به روایت صحیح تر در روستای «محمّدیه» نائین] متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان نزد اساتید فن به پایان رسانید. [و از جمله بدیع و بیان و منطق و حکمت را نزد آخوند ملاّ محمّد کاشانی خواند.] در سال 1304ق که پدرش در اصفهان وفات یافت، عبرت به سیر آفاق و انفس روی نهاد و 17 سال به سیاحت


1- بیان المفاخر، ج2، صص 196-198؛ فهرست کتابخانه عمومی اصفهان، ج1، ص189؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص102.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.

ص: 806

پرداخت. خدمت جمعی از عرفاء و مشایخ رسید و در سلک خاکسار وارد گشت [و لقب «عارفعلی» یافت.]

او در سال 1321ق به اصفهان و بعدا به نائین رفته، ازدواج کرده و از آن پس به طهران رهسپار شد و تا آخر عمر در آنجا ساکن بود. او دارای طبعی روان بود و غزل را به سبک قدماء نیکو می سرود. اشعارش عموما دارای مضامین عالی است و در اغلب مجلات و روزنامه های طهران به طبع می رسید.

او زندگی را با قناعت و مناعت طبع زندگی کرد و با کتابت و استنساخ کتب به امرار معاش پرداخت. عبرت در ذیحجه 1361ق [و بنا به نوشته بعضی نویسندگان شنبه دوّم محرم الحرام 1362ش] وفات یافته و در امامزاده عبداللّه شهرری [جنب مقبره حسن وحید دستگردی] مدفون شد.

کتب زیر از اوست:

1. «دیوان اشعار» [که 200 غزل از آن به چاپ رسیده است.2. «عبرت نامه» مثنوی[3. «مدینة الادب» [تذکره ای در شرح حال ادباء و شعرای ایران که کتابخانه مجلس شورای اسلامی آن را به خط زیبای مؤلف چاپ افست نموده و انتشار داده است.[4. «نامه فرهنگیان» [که آن هم به خط مؤلف، چاپ افست شده است.]

این چند بیت از اوست:

شب عشاق دل آشفته شد و صبح دمید سخن از حلقه زلفش به میانست هنوز

ترک چشمش به نگاهی دل صاحب نظران برده از دست و پی غارت جانست هنوز

ص: 807

فتنه خوابیده ز آشوب، جهان ایمن شد چشم فتّان تو آشوب جهانست هنوز(1)

میرزا محمّدعلی صائب تبریزی

میرزا محمّدعلی صائب تبریزی اصفهانی فرزند عبدالرحیم. شاعر و ادیب فاضل [از بزرگ ترین شعرای قرن یازدهم هجری و معروف ترین شاعر سبک اصفهانی (سبک هندی) ] در سال 1016ق در محلّه عباس آباد اصفهان متولّد گردیده و چون پدرش تبریزی بوده آنها را تبارزه (تبریزیان) می گفته اند.

[در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخته و فنون شعر و ادب را از حکیم رکنای کاشانی و حکیم شفایی فراگرفت.] در سال 1034ق به قصد هندوستان از اصفهان مهاجرت کرده به هرات و کابل رفت [و مورد اکرام و احترام حاکم هرات ظفرخان احسن شاملو قرار گرفت] و در سال 1039ق وارد دکن شده و از آنجا به برهان پور رسیده و در دربار شاه جهان شهرت و اقتدار یافت و در آنجا به لقب مستعدخان و منصب ملک الکلامی مفتخر شد. در سال 1042ق به قصد زیارت پدر به ایران مراجعت نموده، مدّتی در تبریز، قم، قزوین، اردبیل و یزد ساکن بوده، سرانجام به اصفهان آمده و مورد عنایت شاه عباس ثانی واقع شده و منصب ملک الشعرائی یافت.

در اصفهان خانه او مجمع ارباب ادب و مرکز شعراء و ادباء بوده، در کمال صفا و


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 331-333؛ مدینة الادب، ج3، صص 233-246؛ ادبیات معاصر، ص70؛ سخنوران نامی معاصر ایران، ج4، صص 2478-2482؛ مؤلفین کتب چاپی، ج4، صص 317 و 318؛ تذکره سخنوران یزد، ج2، ص603؛ نقباء البشر، ج4، ص1466؛ الذریعه، ج9، ص705؛ ج19، ص245؛ ج20، ص251 و ج24، ص24؛ تذکره سخنوران نائین، صص 89 و 90؛ نائین بلده طیّبه، صص 125-127.

ص: 808

گرمی از آنان پذیرایی می نموده و در حقیقت، انجمن ادبی شعراء بوده که هریک از آنان اشعار خود را جهت اصلاح بر او می خوانده اند و او آنها را اصلاح می نموده [است.]

در تاریخ فوت صائب در کتاب ها اختلاف است و از 1077 تا 1086ق نوشته اند. لکن مطابق تحقیق و یقین فوت او در سال 1081 واقع گردیده [است.] چنان که سعیدا اشرف در مادّه تاریخ فوت او و عبدالرشید دیلمی خواهرزاده میرعماد قطعه ای گفته و مادّه تاریخ این است:

روی با من کرد و گفت اشرف بگو تاریخ آن چون تو را بودند ایشان استاد و پیشوا

گفتم از ارشاد پیر عقل در تاریخ آن بود با هم مردن آقا رشید و صائبا

صائب در باغ مسکونی خود در کنار مادی نیاصرم در انتهای محلّه عباس آباد اصفهان به خاک رفته است. قبر او تا این اواخر نامعلوم بود. لکن در چند سال قبل ظاهر شده و اداره انجمن آثار ملّی جهت او مقبره ای زیبا بنا کرد. فعلاً در روزهای جمعه در کنار قبر او انجمن شعراء به نام او برقرار است.

[کلیات] اشعارش در حدود بیست هزار بیت [است] و هر قسمتی به نامی معروف است:

1. «آرایش نگار»2. «قندهارنامه»3. «محمود و ایاز»4. «مرآت الجمال»5. «میخانه»6. «واجب الحفظ»7. «بیاض اشعار» یا «سفینه صائب» [که اشعار خود و هشتصد تن از معاصرانش را در آن آورده است] که مرحوم وحید دستگردی قسمتی از آن را در مجلّه ارمغان به طبع رسانیده است.

منتخبات اشعاراو را مرحوم حیدرعلی کمالی انتخاب نموده و به طبع رسانیده [است[ منتخبات دیگری از او را شهید نورائی انتخاب نموده [است.]

ص: 809

در مقبره صائب چندین قبر دیگر از خاندان اوست از جمله1. میرزا ابوالقاسم فرزند صائب فوت 13 ذیقعدة الحرام 1140ق2. میرزا محمّدحسن (محمّدمحسنا) فرزند صائب. فوت 7 محرم الحرام 1149ق3. میرزا محمّدعلی بن محمّدرحیم صائب فوت در یکشنبه 8 جمادی الثّانیه 1141ق

[استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» شاعر توانای اصفهان برای اینجانب (محقّق و مصحح کتاب حاضر) تعریف کردند که مزار صائب در باغی متعلق به یکی از اهالی محلّه لنبان به نام «خلدی نسب» بوده و نامبرده از آشکار شدن مزار صائب و باز کردن در باغ به روی علاقمندان خودداری می کرد. استاد برنا نامه ها و مکاتبات فراوانی با مقامات اداری و فرهنگی اصفهان و تهران داشت و با جمع آوری امضاء و حمایت برخی از فرهیختگان اصفهان بالاخره باغ مزبور از شخص مزبور گرفته شده و آرامگاهی بر سر مزار صائب ساخته شد و روز جمعه 5 مهر 1342 با حضور مقامات رسمی و شعراء و فضلای شهر افتتاح گردید.

جالب این که برخی اشخاصی که از امضای آن نامه ها و شکوائیه ها خودداری کرده و حاضر به همکاری نشده بودند، بعدها مدعی کشف و احیاء مزار صائب شده و در کتاب های خود آن را جزو افتخارات خود دانستند!]

صائب شاعری است بسیار توانا و در کلیه فنون شعری به ویژه در غزل سرائی و بدیهه گویی استاد [است.] وی پیرو سعدی و حافظ و مروّج سبک معروف هندی است. در نازک خیالی و اندیشه های باریک بی نظیر و برخی از ابیاتش جالب و جاذب است که در حکم امثال سائره قرار گرفته است.

این اشعار از اوست:

من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمی گردد از این بالانشینی ها

ص: 810

* * *

دست طمع چو پیش خسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

* * *

اظهار عجز پیش خسان ابلهی بود اشک کباب باعث طغیان آتش است

* * *

مرا به روز قیامت غمی که هست اینست که روی مردم دنیا دوباره باید دید(1)

استاد محمّدعلی مُقضی*

استاد محمّدعلی مقضی فرزند عبدالرّزاق، از هنرمندان معاصر در سال 1298ش. در محلّه دردشت اصفهان متولّد شد. در 8 سالگی نزد دائی های خود استاد احمد، استاد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 707-710؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص217؛ مزارات اصفهان، صص 282 و 283؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 634-637؛ الذریعه: مواضع متفرقه؛ ریحانة الادب، ج3، ص341؛ مجلّه مهر، سال 8، شماره 4، مقاله دکتر مهدی مجتهدی؛ تذکره نصرآبادی، ج1، ص316؛ قصص الخاقانی، ج2، صص 62-66؛ سفینه خوشگو (بخش دوم) ، صص 374-381؛ تذکره حسینی، صص 188-193؛ تذکره غنی، ص79؛ کلمات الشعراء، صص 62-65؛ تذکره ریاض الشعراء، ج2، صص 1206-1208؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، صص 44 و 45؛ دانشمندان آذربایجان، صص 217-225؛ تاریخ ادبیات (اته) ، صص 199 و 200؛ منتخب اللطایف، صص 399-401؛ تذکره شمع انجمن، صص 400 و 401؛ تاریخ ادبیات (شفق) ، صص 370-373؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج5، ص1271؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «صائب»، صص 1 و 2؛ اصفهان (کتاب جوانان) ، صص 239 و 240؛ دایرة المعارف فارسی (مصاحب) ، ج2، ص1545؛ فرهنگ اعلام سخن، ج2، صص 1153 و 1154؛ با کاروان حله، صص 299-307؛ کارنامه بزرگان ایران، ص289؛ فهرست مشاهیر ایران، ج2، ص118؛ فرهنگ ادبیات فارسی، ص313؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص551؛ فرهنگ شاعران زبان فارسی، ج1، صص 334 و 335؛ نام نامه موسیقی ایران زمین، ج3، صص 331-333.

ص: 811

عبدالغفار مصدق زاده به کاشی کاری پرداخت تا اینکه در انواع فنون کاشی سازی، کاشی تراشی، کاشی کاری و مرّمت کاشی به مهارت و استادی رسید و به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان و اداره اوقاف پرداخت و ده ها مسجد، بقعه متبرکه، مدرسه دینی و بناهای قدیمی را مرمّت نمود و به خاطر فعالیت هایی که در هنر کاشی کاری انجام داد. چندین تقدیرنامه از مقامات دولتی دریافت نمود.

این هنرمند ارزنده در 18 اسفند 1384ش چشم از جهان فروبست و پیکر او را در قطعه نام آوران واقع در باغ رضوان (قبرستان جدید اصفهان) به خاک سپردند.

تعمیر و مرمّت کاشی های مسجد شیخ لطف اللّه، مسجد جامع و مدرسه چهارباغ از آثار به جای مانده از اوست. او کاشی کاری مسجد سرهنگ زاهدی (مسجد الرضا فعلی) در خیابان خرم، دبیرستان هراتی، ساختمان یادبود علاّمه امینی (در باغ غدیر) را هم انجام داد و در شهرهای کرمان، یزد و اردبیل و... نیز به کاشی کاری و مرمّت پرداخت. مرمّت و کاشی کاری در حرم حضرت امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل در کربلا، حرم امام علی علیه السلام در نجف اشرف و حرم مقدس کاظمین علیه السلام در شهر کاظمین نیز از افتخارات او به شمار می رود.(1)

میرزا محمّدعلی شهشهانی

میرزا محمّدعلی بن میرزا عبدالصمّد شهشهانی بن سیّد محمّد بن ابراهیم حسنی حسینی خُرزوقی اصفهانی، عالم فاضل و عابد متّقی. [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

در اصفهان نزد علمای عصر خود به تحصیل پرداخت. او عمر خویش را به عبادت و طاعت پروردگار سپری نموده و سرانجام در [دوّم جمادی الثّانی] سال 1265ق وفات


1- گلشن نام آوران، صص 243-245.

ص: 812

یافته و در تخت فولاد جنب مزار فاضل هندی مدفون شد.

وی برادرِ مجتهد عالیقدر آقا سیّد محمّد شهشهانی است.(1)

[یادداشت تملک و مهر بیضوی او به تاریخ 1232ق بر نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» که در کتابخانه سیّد ضیاءالدّین علاّمه در اصفهان موجود است، وجود دارد.(2) ]

محمّدعلی گلپایگانی*

محمّدعلی بن عبدالعظیم گلپایگانی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. وی در مدرسه یاقوتیه اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول بوده و نسخه ای از «تهذیب الاحکام» را در یک شنبه 22 ذیحجه 1105ق در این مدرسه کتابت کرده است. این کتاب به شماره 11879 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)

میرزا محمّدعلی طباطبائی

میرزا محمّدعلی طباطبائی اصفهانی بن عبدالکریم طبیب، مؤلف کتاب «راحة الانسان» در طب، به فارسی در ادویه مفرده و مرکبّه.(4)

[در کتابخانه آستانه حضرت شاهچراغ در شیراز نسخه ای از «راحة الانسان» و نسخه ای از «خواص الاشیاء» هر دو از تألیفات میرزا محمّدعلی به شماره 164 موجود است.(5) ]


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 59 و 223؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص914؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص165.
2- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص83.
3- فهرست مرعشی، ج30، ص153.
4- فهرست دانشکده پزشکی طهران، شماره 114؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص839.
5- فهرست شاهچراغ، ج3، ص96.

ص: 813

شیخ محمّدعلی اژه ای

شیخ محمّدعلی بن ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن سیزدهم هجری. که در اصفهان متولّد شده و در عتبات عالیات تحصیل کرده و به مقام شامخ اجتهاد نائل گردیده است. از جمله اساتید او فقیه محقّق شیخ محمّد کاشف الغطاء (فرزند شیخ علی بن شیخ جعفر کاشف الغطاء نجفی) بوده که در سال 1268ق به او اجازه اجتهاد داده است. این اجازه در مقدمه کتاب «زواهر الجواهر» به طبع رسیده است.(1)

سرانجام در سال 1289ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب مزار پدر و جدّ خود مدفون شد.

او «وافیة الاصول» تألیف: ملاّ عبداللّه تونی را به خط نسخ در 12 ذیحجه 1261ق کتابت کرده و در آخر رساله خود را «محمّدعلی شریف بن عبداللّه» معرفی نموده است. این نسخه به شماره 1/53 در کتابخانه مرحوم سیّد ضیاءالدّین علاّمه در اصفهان وجود دارد.(2) ]

میرزا محمّدعلی رهبان اصفهانی

میرزا محمّدعلی متخلّص به «رهبان» فرزند میرزا عبداللّه طبیب اصفهانی»، شاعر و ادیب فاضل. در قرن دوازدهم هجری در اصفهان متولّد شده و طب را نزد برادر خود میرزا محمّدنصیر طبیب اصفهانی فراگرفت و به طبابت مشغول شد. گاهی شعر می گفت.


1- بزم معرفت، صص 135-137؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص52؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص824؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص66.
2- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص133.

ص: 814

این بیت از اوست:

صبح است و فصل گل، می و بارانم آرزوست دیدار یار و صحبت یارانم آرزوست(1)

محمّدعلی سدهی اصفهانی

محمّدعلی بن عبداللّه سدهی اصفهانی [از کاتبان اواخر دوره قاجاریه] در سال 1323ق نسخه ای از کتاب «فوائد السّمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السّبطَین» تألیف: ابوعبداللّه ابراهیم بن محمّد حموئی را به خط نسخ _ به دستور عبدالکریم _ نوشته است. نسخه به شماره 2552 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قم موجود است.(2)

میرزا محمّدعلی منجّم تفرشی

میرزا محمّدعلی منجّم فرزند سیّد عبداللّه حسینی تفرشی، از فضلاء و منجمین اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] و همشیرزاده میر محمّدصادق خاتون آبادی منجّم است. در «المآثر و الآثار» گوید: در علم اخترشماری و ستاره شناسی از اعاجیب وقت بوده و در غالب علوم از فقه و نجوم استاد بود.

میرزا محمّدعلی منجّم از شیراز به اصفهان آمده و در [روز 4 جمادی الثّانی] 1282ق وفات یافته است و بعد از او [پسرش] میرزا محمّدحسن به منصب منجم باشی گری مفتخر شد.

مزار صاحب عنوان در فضای برون تکیه مادرشاهزاده در تخت فولاد اصفهان واقع


1- تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص518؛ الذریعه، ج9، ص394؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص474.
2- فهرست مرعشی، ج7، ص134.

ص: 815

شده است.(1)

محمّدعلی پروانه اصفهانی

محمّدعلی پروانه [حقیقت متخلّص به «پروانه» فرزند عبدالوهاب] شاعر و ادیب معاصر [در سال 1275ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخته است] از شعراء و غزل سرایان اصفهان است. عشق و علاقه مفرط او به شعر و ادب، وی را بر آن داشته که با وجود مشکلات فراوان که در راه روزنامه نگاری و انجمن داری است دست از هر دو بر ندارد. او مدیر روزنامه «شمع حقیقت» و مؤسس انجمن ادبی پروانه است. اغلب اشعارش غزل های عاشقانه و اشعار اجتماعی است که در روزنامه خود و دیگر روزنامه های محلی اصفهان چاپ کرده است.(2) [منزل او در نزدیکی امامزاده اسماعیل در محلّه گلبهار و محل انجمن در دروازه دولت، ساختمان سلطانی بوده است. دیوان اشعارش هنوز به چاپ نرسیده است. وی در روز پنجم مهرماه سال 1355ش وفات یافته و در تکیه مقدّس در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3) استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفات وی را چنین سروده است:

گفت برنا «سوی نور حب یار بال زد پروانه با شوق وصال]

1396=553+843

از اوست:


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص219؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، ص285؛ مکارم الآثار، ج7، ص2437؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص97؛ الذریعه، ج8، ص223.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 108-110؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص227.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 816

ماه من تا از رُخ زیبا نقاب انداخته جلوه خورشیدم از چشم پر آب انداخته

شانه بر گیسوی پرچین تا زده آن ماهرو سایه بر مهر درخشان از سحاب انداخته

میرزا محمّدعلی مکرم حبیب آبادی

میرزا محمّدعلی مُکرَم حبیب آبادی فرزند علی خان بن صادق بن عبدالمطلب بن علی خان بن علی نقی. شاعر و ادیب روزنامه نگار معاصر در سال 1304ق در قریه «حبیب آباد» بُرخوار اصفهان متولّد شده مقدمات علوم را در مولد خویش بیاموخت. از 17 سالگی به اصفهان آمده مدتی در مدارس قدیمه [مانند مَدرَس امامزاده اسماعیل و مدرسه کاسه گران] به کسب علوم اشتغال جست.

مکرم در اوائل مشروطیت جزو آزادیخواهان وارد شده و با آنها همکاری می نمود. [او شعر خود را در خدمت به نهضت مشروطیت درآورده و پس از فتح اصفهان به دست بختیاری های مشروطه خواه در سال 1327ق مثنوی «فتح المجاهدین» را سرود. او با هدف مبارزه با خرافات و پیرایه ها به سرودن اشعاری در انتقاد و هجو از برخی اعتقادات دینی، خرافات و برخی رفتارهای روحانیون آن دوره پرداخته و از لباس روحانیت خارج شد و اشعار تند و تیزی سرود که باعث خشم برخی از روحانیون شد و تا تکفیر او پیش رفت.]

او در سال 1339ق روزنامه «صدای اصفهان» و در سال 1340ق مجله «سپاهان» را منتشر کرد. [پس از به سلطنت رسیدن سلسله پهلوی با جرأت و جسارت بیشتری به سرودن اشعار خود بر ضد روحانیت و عقاید مذهبی پرداخت که مطابق برخی اسناد مورد حمایت حکومت وقت نیز قرار گرفت. با این حال برخی اشعار ساده و همه فهم او

ص: 817

در نقد عقاید و خرافات عامّه تأثیر زیادی در خرافه زدائی در میان مردم اصفهان داشت.]

او از جوانی به وکالت دادگستری پرداخت [همچنین نظارت و کنترل برنامه های رادیو اصفهان و ریاست کتابخانه شهرداری اصفهان را نیز برعهده داشت.]

مکرم مردی بذله گو، حاضرجواب، خوش مشرب و متلک گو بود به طوری که همه طالب معاشرت با او بودند. دیوان اشعارش به چاپ رسیده است. او در 24 ذیقعده 1384ق [مطابق با فروردین 1344ش] وفات یافته و در [تکیه آقا محمّدلطیف در[ تخت فولاد اصفهان مدفون شد. استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفاتش را در دو مرثیه جداگانه چنین سروده است:

مصرعی گفت پی سال وفاتش «برنا» «خصم اوهام و ریا بوده بدنیا مکرم»

1384

طبع «برنا» گفت از بهر وفاتش مصرعی «لطف حق مکرم بدارد دشمن اوهام را»

1384

[استاد منوچهر قدسی نیز ضمن قطعه ای گوید:

از جمع یکی بیرون گردید به تاریخش: «قدسی» ز وفا گفتا: «مکرم بخدا پیوست»(1) ]

از اوست:


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 464-467؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 924 و 925؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص183؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، صص 24-28 و 117-119؛ دولت دیدار، صص 17 و 172-184؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 179-190؛ نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 206-210.

ص: 818

رفتی و رفت از کف من اختیار من باز آ که بی تو باز نیاید قرار من

ای سروناز گر به گلستان نظر کنی از لاله پرس حال دل داغدار من

بر روی خود اگر گره از زلف وا کنی چون موی خود سیاه کنی روزگار من

حاج سیّد محمّدعلی صفائی مبارکه ای

حاج سیّد محمّدعلی مبارکه ای متخلّص به «صفائی» فرزند سیّد علی امام جمعه بن محمّدعلی بن علی موسوی مبارکه ای، عالم فاضل و واعظ کامل، از مشاهیر اهل منبر اصفهان [نسب شریفش از طرف پدر به حمزة بن موسی کاظم علیه السلام می رسد.]

در روز 17 ذیحجه 1316ق در مبارکه از توابع بلوک لنجان اصفهان متولّد گردیده [و نزد پدر به تحصیل مقدمات پرداخت. آنگاه در اصفهان نزد حضرات آیات شیخ علی مدرس یزدی، شیخ علی فقیه فریدنی، میرزا محمّد اصفهانی، سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّدحکیم خراسانی، شیخ عبدالکریم گزی، میرزا محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی ادامه تحصیل داد و درس خارج را نزد حضرات آیات سیّد محمّدباقر درچه ای، سیّد ابوالقاسم دهکردی و شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی خواند. آنگاه به قم رفته و نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تحصیل کرد و در عتبات عالیات از خدمت آیات عظام میرزا حسین نائینی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی کسب فیض نمود. در تهران هم از محضر درس شهید سیّد حسن مدرس اسفه ای بهره گرفت. چندی در اصفهان و خراسان به تبلیغ و وعظ و خطابه مشغول بود. پس از آن به افغانستان و هندوستان رفته و به سیاحت در بلاد آنجا و سپس چین و سنگاپور پرداخت و در بازگشت به سفر حج مشرّف شده و به هند رفت. همچنین به شام و مصر و ممالک عربی و آفریقا سفر نمود و با دانشمندان و علمای هر دیار دیدار و مذاکره نموده و حتّی الامکان کسب فیض نمود. او پس از بازگشت به اصفهان به ایراد

ص: 819

خطابه و موعظه مشغول شده و در اندک زمانی به جامعیت و گفتار خوش و بیان فصیح معروف شده و منبر و سخنرانی او طرفداران بسیار یافت. او در برخورد با مسائل اجتماعی روز فعّال بوده و به خاطر دفاع از دین و صراحت لهجه و افشاگری برنامه های ضدّ دینی حکومت رضاشاه، در سال 1358ق حدود 9 ماه را در زندان به سر برد. همچنین در پاسخ به شبهات مطرح شده توسط سیّد احمد کسروی، مقالاتی نوشت که در روزنامه های آن عهد از جمله روزنامه «نقش جهان» به چاپ رسید.] او در حسن بیان و طاقت لسان در بین معاصرین کم نظیر می نمود. قدرت حفظ عجیبی داشت. اهل مطالعه و تحقیق و تتبّع و تألیف بود و کتابخانه آبرومندی فراهم کرده بود.

سرانجام در قبل از ظهر روز جمعه 7 رجب 1365ق در منزل خود [واقع در یکی از کوچه های پشت آرامگاه مجلسی] بر اثر سکته وفات یافت و در میان مردم شایع شد که او را مسموم کرده اند. جنازه او با کمال احترام به سوی تخت فولاد تشییع شده و در بقعه مرحوم سیّد عبدالغفار تویسرکانی مدفون شد. [مادّه تاریخ وفاتش را شاعر معاصر استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) چنین سروده است:

بشمسی ز «برنا» شنو سال فوتش «محمّدعلی سیّد واعظین بود»]

1325

او دانشمندی ادیب و شاعر بوده و در اشعار خود «صفائی» تخلّص می کرده است.

این کتاب ها از تألیفات اوست:

1. «اسرار حج»2. «اسرار و فلسفه احکام»3. «اسلام خالص»4. «انوار السّعاده» در فضیلت بنی هاشم5. «تاریخ اصفهان» (در 5 جلد) 6. «تاریخ امکنه و بلدان» که سفرنامه است.7. «تاریخ زندگی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله »8. «تحصیل الثمن»، در شرح حدیث حبّ الوطن9. «ثمرات العلوم»10. «جامع العلوم» (در 4 جلد) 11. «جنّة الاداء» در آداب 12. «دیوان اشعار» 13. «دانشوران اصفهان» (در 6 جلد) 14. «راهنمای

ص: 820

ریاضیات» 15. «سرادق دوشیزگان» در حجاب [مطبوع] 16. «سوانح غرب» 17. «سوانح العمر» 18. «صراط المستقیم»، در نماز، مطبوع 19. «کشف المهمّات فی سموم المهلکات» (در 4 مُجَلَّد) 20. «کشف الغیب» 21. «مرآت الغیب» 22. «منهج القویم» 23. «مثنوی سقراطیّه» در عرفان 24. «مواعظ» 25. «نور الانور» در اولاد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مطبوع 26. «نور القدسی» در احوال علاّمه مجلسی و غیره.

از اشعار اوست:

مرا یاری است که نامش گفتنی نیست لب لعلش عقیق سفتنی نیست

بدو گفتم که شب آیی به خوابم بگفتا چشم عاشق خفتنی نیست(1)

محمّدعلی سلطانی نجف آبادی*

محمّدعلی سلطانی نجف آبادی فرزند علی، شاعر، ادیب نویسنده و محقّق معاصر. در سال 1322ش در نجف آباد متولّد شد و تحصیلاتش را تا اخذ فوق لیسانس ادبیات فارسی ادامه داد و به تدریس در دبیرستان ها و سپس دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد پرداخت و مدّتی مدیرگروه ادبیات آن دانشگاه بود. در شعر طبعی خوش و ذوقی پسندیده دارد و از انواع شعر به قطعه راغب تر است و آن را نیکو می سازد. ابتدا «سعد» تخلّص داشته و سپس به «سلطانی» تخلّص کرده است و در انجمن ادبی مولوی نجف آباد و سایر محافل ادبی شرکت می نماید.

این کتاب ها از آثار اوست که به چاپ رسیده است:

1. «تذکره شعرای نجف آباد»2. «ساده ترین راه فراگیری تجزیه و ترکیب»


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 36 و 37؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 313 و 314؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 840 و 841؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص100؛ مجموعه مقالات کنگره جهانی بزرگداشت اصفهان، صص 482-487.

ص: 821

3. «آداب و رسوم عشایر کهگیلویه و بویراحمد»

او این ابیات را در وصف نجف آباد سروده است:

محور عشق است خطّه نجف آباد روضه خُلد است یا بهشت خداداد

شهر من ای جایگاه بصیرت شهر من ای زادگاه مردم آزاد

خاک تو باشد کنام شوکت شیران نام تو هم نام شهر سرور اوتاد(1)

محمّدعلی مدرس زاده

محمّدعلی مدرس زاده فرزند شیخ علی مدرس یزدی، از خطاطین و خوشنویسان معروف اصفهان و از معلمین مدارس این شهر بوده و در روز سوم صفر 1403ق وفات یافته(2) [و در تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون شد. او خط نسخ را با مهارت می نوشت و به کتابت برخی از کتاب ها مشغول بود که به خط او به چاپ رسیده است از جمله: «ره آورد قانع» تألیف: محمّدحسین مدرسی اسفه ای در سال 1360ق، «قرآن مجید» در سال 1363ق و «کشف المراد» در سال 1352ق.(3) ]

میرزا محمّدعلی علم

میرزا محمّدعلی علم فرزند آخوند ملاّ علی اکبر فشارکی، مردی فاضل و دانشمند بوده و در روزنامه جهاد اکبر [که در سال های 1325 تا 1327ق منتشر می شد] نویسندگی


1- دیباچه دیار نون، صص 184 و 185؛ آئینه اهل قلم، ص119؛ زنده رود تا حیدربابا، صص 120 و 121؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص388.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص87.
3- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 822

آن را برعهده داشت. او قبل از سال 1360ق در اصفهان وفات یافت.(1)

محمّدعلی قسیمی

محمّدعلی قسیمی فرزند علی اکبر [از شعرای قرن چهاردهم هجری.] در سال 1300ش در خمین متولّد شده و تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی پسران اصفهان به پایان رسانید و در اداره فرهنگ اصفهان به خدمت مشغول شد.

از اوست:

رخت بربست از جهان فصل بهار و شد خزان شد مسخّر در کف مسیر خزان یکسر جهان

هر طرف افتان و خیزان برگ های زرد بین کز درختان همچو زر ریزد فرو بر رایگان(2)

محمّدعلی اولیاء*

حاج محمّدعلی اولیاء فرزند علیرضا. مدیر روزنامه اولیاء، از نویسندگان و خدمتگزاران به مطبوعات در سال 1300ش. در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه قدسیه و متوسطه را در دبیرستان گلبهار طی کرد. سپس در دانشسرا ادامه تحصیل داد و در کسوت معلّمی به تدریس و تعلیم و تربیت پرداخت.

او فعالیّت مطبوعاتی را با توزیع مطبوعات آغاز کرد در سال 1331ش امتیاز هفته نامه اولیاء را به نام پدرش اخذ نمود، امّا تمام توان خود را در اداره این هفته نامه


1- تاریخ جراید و مجلات ایران، ج2، ص180؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص467.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 377 و 378.

ص: 823

گذاشت و تا آخرین روزهای حیات به فعالیّت مطبوعاتی ادامه داد تا اینکه در سال 1370ش درگذشت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.

هفته نامه اولیاء، قدیمی ترین نشریه فعلی استان اصفهان هنوز تحت مدیریت دختر مرحوم اولیاء: خانم منیژه اولیاء انتشار می یابد.(1)

میرزا محمّدعلی شرف الواعظین

میرزا محمّدعلی عظیمی ملقب به «شرف الواعظین» فرزند میرزا علی محمّد شرف الواعظین بن ملاّ اسماعیل بن حاج ملاّ محمّدعلی بن حاج ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زوّاره ای، واعظ کامل [از خطبای قرن چهاردهم هجری.] از محترمین اهل منبر که در محلّه باب الدّشت ساکن بوده و داماد آقا شیخ صفرعلی همدانی می باشد.

او در حدود 1365ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین [در تخت فولاد اصفهان[ مدفون گردید.(2)

حاج میرزا محمّدعلی نحوی

حاج میرزا محمّدعلی نحوی فرزند علی محمّد هرندی، فاضل ادیب خطاط (از فضلای قرن چهاردهم هجری) در یکی از مساجد محلّه شهشهان (جنب کوچه بنّاها) امامت می نموده و در 21 ذیحجة الحرام 1381ق به سن قریب 75 سالگی وفات یافته و در تکیه گلزار واقع در تخت فولاد مدفون گردید. او خطوط مختلف خصوصا نستعلیق


1- یادداشت های خانم منیژه اولیاء، مهرماه 1389.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص688؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص145؛ آتشکده اردستان، ج1، ص163.

ص: 824

را خوب و شیرین می نوشت.(1)

[او سال ها در محله شهشهان مکتب خانه ای تأسیس کرده و به تعلیم و تربیت اطفال مشغول بود.]

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در پسین روز شنبه 28 رجب 1215ق کتاب «مفاتیح الشرایع» تألیف: فیض کاشانی را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1563 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

محمّدعلی سینی بُرخواری

محمّدعلی بن محمّدعلی جزی سینی برخواری [کاتب فاضل در قرن یازدهم هجری[ که «غایة المراد فی شرح فلک الارشاد» را در سال 1041ق و «منشات و نامه های پادشاهان صفوی» را در دوشنبه 1 محرم 1087ق کتابت کرده و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

سیّد محمّدعلی گلستانه موسوی

حاج سیّد محمّدعلی گلستانه موسوی [فرزند سیّد محمّدعلی] از علمای بزرگوار و دانشمندان و مؤلّفین اصفهان، ساکن مشهد مقدس [در قرن چهاردهم هجری] بوده که پس از تکمیل تحصیلات در اصفهان و نجف به مشهد مهاجرت نموده و به ترویج احکام


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص447؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص183.
2- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج8، ص183.
3- فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران، ص209.

ص: 825

و نشر عقاید و اقامه جماعت پرداخت.

[در سال 1277ق در کربلای معلاّ متولّد شده و در کربلا و نجف تحصیل کرده و از جمعی از علمای عالیقدر آنجا اجازه دریافت نموده است که از آن جمله است حاج میرزا حسین خلیلی. او اصلاً در اصفهان ساکن نبوده و تحصیلاتش در عتبات عالیات طی شده است. در مسجد کله واقع در کوچه پهنو مشهد مقدس به اقامه جماعت می پرداخته است و ده بار به سفر حج رفته است.]

سرانجام در 16 رمضان 1361ق وفات یافته و در ایوان طلا [واقع در صحن نو آستان مقدّس رضوی علیه السلام ] مدفون گردید.(1) کتب زیر از اوست:

1. «تحفة الامامیّه» [به فارسی و در اخبار که نسخه ای از آن به شماره 12495 که در سال 1340ق در چاپخانه نادری بمبئی چاپ سنگی شده است در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است. نسخه خطی این کتاب به شماره 347 در کتابخانه وزیری یزد وجود دارد.(2) ] 2. «الوسائل فی اثبات الحق و ازهاق الباطل» [در اثبات امامت ائمه اثنی عشر، که در سال 1339ق تألیف نموده و در همان سال در بمبئی به طبع رسیده است.(3)

مرحوم گلستانه گاهی شعر می سرود. از اوست:

ببین چون گرفتند از ما کنار رفیقان پیرار و یاران پار

شب و روز بی ما بیاید بسی که از روز ما یاد نارد کسی

بسی دوستان بر زمین پا نهند که بی باک، پا بر سر ما نهند


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص359؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، ص322؛ تاریخ علمای خراسان، ص299؛ مکارم الآثار، ج6، صص 2185-2187.
2- الذریعه، ج3، ص421؛ فهرست رضوی، ج5، ص244؛ فهرست وزیری، ج1، ص324.
3- الذریعه، ج25، ص71.

ص: 826

بیاید در جهان سوگ و سور که ما خفته باشیم در خاک گور

جهان را بسی بگذرد صبح و شام که از ما نباشد در ایام نام

دریغا که تا چشم بر هم زنی در این عالم از ما نبینی تنی(1) ]

ملاّ محمّدعلی جامی

ملاّ محمّدعلی جامی فرزند عین علی فروشانی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب کامل و شاعر ماهر، از اعقاب شیخ حُرّ عاملی. در سال 1220ق در قریه فروشان وفات یافت.

از آثار و منظومه «جام گیتی نما» است نظیر منظومه «حمله حیدری» مشتمل بر احوالات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در بحر تقارب، قریب بیست و پنج هزار بیت که به طبع رسیده است. نسخه ای از این کتاب به شماره 1130 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد و نسخه ای دیگر در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)

محمّدعلی اصفهانی

حاج محمّدعلی بن حاج غدیر [اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری.] علاّمه مجلسی جهت او در حدود سال 1088ق پشت نسخه ای از کتاب «مهج الدّعوات» تألیف: سیّد بن طاوس اجازه نوشته است. نسخه یک مرتبه به وسیله مولی محمّدنصیر بن مولی عبداللّه [مجلسی] در اوائل ذیقعده 1087ق مقابله شده و یک بار نیز به وسیله علاّمه مجلسی در رجب 1088ق مقابله گردیده است.


1- مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج1، ص369.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص841؛ فهرست گلپایگانی، ج2، ص40؛ الذریعه، ج5، ص25؛ مخزن الادب راجی: خطی؛ فهرست الهیات مشهد، ج2، ص263.

ص: 827

نسخه به شماره 1282 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)

محمّدعلی بن فتحی

محمّدعلی بن حاجی فتحی [از فضلاء اصفهان در قرن یازدهم هجری.] در دوشنبه سوم جمادی الثّانیه 1067ق نسخه ای از کتاب «کافی» را به خط نسخ نوشته و ظاهرا در محضر علاّمه مجلسی قرائت نموده است. نسخه در حواشی تصحیح شده و علامت بلاغ به خط علاّمه مجلسی دارد. نسخه به شماره 857 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)

شیخ محمّدعلی فشارکی*

شیخ محمّدعلی بن فخرالدّین بن مهدی بن ملاّ محمّدباقر فشارکی، عالم فاضل محقّق، از علمای عالیقدر معاصر اصفهان. در سال 1303ش در اصفهان متولّد شد. در بیست سالگی تحصیل علوم دینیه را در حوزه علمیه اصفهان آغاز کرد.

مقدمات را نزد آقایان: ملاّ هاشم جنتی، ملاّ رمضانعلی املائی، شیخ ابوالقاسم فلاورجانی، سیّد محمّدجواد غروی فرا گرفت.

در نزد شیخ مرتضی اردکانی شرح شمسیه در منطق را خواند، و قسمتی از مطول و قوانین علاّمه حلّی و منظومه سبزواری در منطق را از حاج آقا صدر کوپائی بهره برد. قسمتی دیگر از قوانین را از درس سیّد علی اصغر برزانی استفاده کرد. معالم و شرح لمعه


1- فهرست الهیات مشهد، ج2، ص422.
2- فهرست مرعشی، ج3، ص48؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص64.

ص: 828

را بر حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی حاضر شد. رسائل را از شهید ابوالحسن شمس آبادی فرا گرفت. قسمتی از کفایه را نیز در نزد حاج آقا باقر رجائی تلمّذ نمود.

خارج فقه و اصول را از آیة اللّه سیّد عبدالحسین طیب و آیة اللّه سیّد حسین خادمی بهره برد. وی مدت 27 سال در درس آیة اللّه خادمی حاضر می شد. و قسمتی از دروس فقتهی وی چون صلاة جمعه را تقریر نموده است. و از این دو استاد اخیرش (طیب و خادمی) مجاز در نقل روایت مشافهتا می باشد.

مدت تحصیل او جمعا 38 سال می باشد. زبان انگلیسی را نیز در نزد سیّد حسین مدرس آموخت. او 50 سال امامت مسجد الحبیب واقع در محلّه نو بیدآباد اصفهان را برعهده داشت. و از اوّل انقلاب به امر استادش آیة اللّه خادمی وارد قوه قضائیه شد و به قضاوت و حلّ و فصل دعاوی مردم اصفهان پرداخت. وی اکنون در منزل دوران کهولت و بازنشستگی خود را سپری می کند.(1)

میرزا محمّدعلی سروش

میرزا محمّدعلی بن قنبرعلی سِدِهی اصفهانی متلخص به «سروش» از شاعران معروف و ادبای مشهور قرن سیزدهم هجری.

[در سال 1228ق] در [محلّه فروشان] سِدِه ماربین اصفهان [خمینی شهر فعلی[ متولّد شده [پدرش از کسبه و دهقانان سِدِه بود. او در نوجوانی لب به سرودن اشعار باز کرده و بنا به دلائلی به اصفهان آمد و به واسطه قریحه و استعداد قابل توجّه او در شعر مورد عنایت و توجّه حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی، از مجتهدین و مراجع بزرگ اصفهان واقع شد و به مدح سیّد پرداخت و به تشویق او به تحصیل مشغول شد و


1- مصاحبه آیة اللّه شیخ هادی نجفی با معظم له در نوروز 1388ش.

ص: 829

نزد میرزا محمّدعلی وفای زواره ای کسب علم کرد. سروش به خاطر بدگوئی مخالفان مجبور به ترک اصفهان شده و به گلپایگان رفت و از آنجا راهی تهران شد و با سرودن «فتح نامه»ای مورد توجّه عباس میرزا (فرزند فتحعلی شاه) قرار گرفت و به دریافت صله مفتخر شد. آنگاه راهی آذربایجان شده و برای حکام آنجا (شاهزادگان قاجاری) همچون قهرمان میرزا، میرزا محمّدمحسن میرزا سلطانی و ابوالفتح فریدون میرزا و بهمن میرزا قاجار مدیحه سرود. او در سال 1259ق به امر بهمن میرزا (فرزند عباس میرزا) اشعار عربی کتاب «الف لیله و لیله» که میرزا عبداللطیف طسوجی به فارسی برگردانده بود را منظوم ساخت و این کتاب در سال 1261ق در تبریز چاپ سنگی شد.]

در آن زمان ناصرالدّین میرزا در تبریز ولیعهد بود. سروش به وسیله محسن میرزا میرآخور به دربار ناصرالدّین شاه راه یافته و چون ناصرالدّین شاه به سلطنت رسید با او به تهران آمده و معروف و مشهور گردید و به لقب «شمس الشّعراء» ملقّب شد.

وی در 1285ق در تهران وفات یافت [و جسدش به قم حمل شده و به خاک سپرده شد.]

این آثار از اوست:

1. «دیوان اشعار» شامل غزل، قصیده، مثنوی موسوم به «زینة المدایح» که نسخه ای از آن به شماره 12675 در کتابخانه آستان قدس رضوی. دیوان سروش در سال 1339ش در دو جلد به تصحیح و تحقیق دکتر محمّدجعفر محجوب چاپ شده است. نسخه هایی از این دیوان به خط میرزا ابراهیم مشتری خراسانی (شاگرد سروش) موجود است.2. «الهی نامه»3. «ساقی نامه»4. «اردیبهشت نامه» در سرگذشت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله5. «شمس المناقب» در مدح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله6. «شصت بند از مرثیه عاشورا»7. «روضة الانوار» در مراثی امام حسین علیه السلام

[سروش از قصیده سرایان توانای دوره قاجاریه و جزو شعرای رده اوّل سبک

ص: 830

بازگشت در قرن سیزدهم هجری است و در اشعار خود اغلب از «فرخی سیستانی» تقلید کرده است.(1)

این غزل از اوست:

تا سر زلف عنبرین، حلقه به دوش می کنی سوی تو هر که بنگرد، حلقه به گوش می کنی

همره باد می کنی، نکهت زلف خویش را کوچه به کوچه باد را، مشک فروش می کنی

دوش اگر میان ما و تو رفت اگر حکایتی ما خجلیم و باز تو شِکوِه دوش می کنی

پند مده تو ناصحا، کز سر عشق او گذر چون که ندیده ای رُخش، عیب «سروش» می کنی]

ملاّ محمّدعلی مفرد تبریزی

ملاّ محمّدعلی بن محمّدقلی تبریزی، شاعر ادیب متخلّص به «مفرد» [از شعرای قرن یازدهم هجری] ساکن عباس آباد اصفهان و مردی درویش دردمند و محجوب بوده و


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص665؛ بیان المفاخر، ج2، صص 115 و 116؛ تذکره مآثر الباقریه، صص 199-215؛ حدیقة الشعراء، ج1، صص 767-773؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج4، صص 406 و 407؛ المآثر و الآثار (چهل سال تاریخ ایران) ، ج1، ص276؛ مجلّه یادگار، (سال پنجم) ، شماره 1 و 2: شهریور و مهر 1327، ص102؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «سروش اصفهانی»، ص496؛ ریحانة الادب، ج3، ص20؛ مکارم الآثار، ج3، صص 756-758؛ فرهنگ معین، ج5، ص752؛ سیری در شعر فارسی، ص175؛ حماسه سرائی در ایران، ص387؛ تاریخ ادبیات ایران (شفق) ، صص 599-601؛ سبک شعر در عصر قاجاریه، صص 105-108؛ مقالات ادبی (استاد همایی) ، صص 443-466؛ دیوان سروش اصفهانی: مقدمه؛ الذریعه، ج9، ص343؛ ج11، ص288؛ ج14، ص227 و ج19، ص112.

ص: 831

مدارش به کتابت احادیث می گذشت. از اشعار اوست:

کسی پا در ره عشق تو کافرکیش بگذارد من آنجا سر نهادم تا کسی پا پیش نگذارد

چه حسرت ها که خرمن کرده ام از دانه خالت سلیمان قناعت مور را درویش نگذارد(1)

میرزا محمّدعلی الماسی

میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّدکاظم الماسی بن ملاّ عزیزاللّه بن ملاّ محمّدتقی به ملاّ مقصودعلی مجلسی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری [برادر میرزا محمّدتقی الماسی است. ظاهرا پس از وفات در حوالی بقعه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شده است.(2)

در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران جُنگی به شماره 4333 حاوی یازده رساله می باشد که بیشتر آنها به خط صاحب عنوان است و یکی از رسائل منتخبی است از کتاب: «اربعین» تألیف: ملاّ محمّدشفیع بن ملاّ محمّدعلی استرآبادی. ظاهرا انتخاب کننده، صاحب عنوان است.(3)

ملاّ محمّدعلی هرندی

ملاّ محمّدعلی بن محمّدمحسن بن محمّدباقر بن محمّدمهدی هرندی اصفهانی [عالم فاضل در قرن سیزدهم هجری] در تاریخ 20 جمادی الثّانی 1214ق کتابت کتاب


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص555؛ دانشمندان آذربایجان، ص357؛ ریاض الشعراء، ج21، ص86.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص127؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص421؛ مزارات اصفهان، ص38.
3- زندگینامه علاّمه مجلسی، ج2، ص343.

ص: 832

«ایادی سبا» از: محمّدجعفر بن محمّدطاهر خبوشانی [آخوند کرباسی] را به پایان رسانیده است. سایر کتب این مجموعه از تألیفات علاّمه مجلسی و دیگران به همراه «ایادی سبا» به شماره 602 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.

او در دوشنبه 18 ربیع الاولی 1228ق مجموعه ای شامل «بغیة الطالب» تألیف: شیخ جعفر و «تکملة بغیة الطالب» تألیف: شیخ حسن بن شیخ جعفر را در نجف اشرف مقابله نموده که به شماره 602 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)

شیخ محمّدعلی اشتری

آقا شیخ محمّدعلی اشتری فرزند حاج شیخ محمّد بن شیخ محمّدحسن یزدی، واعظ فاضل و زاهد متّقی، از موثّقین اهل منبر اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] در شب جمعه 18 رجب سال 1375ق به سن متجاوز از 90 سال وفات یافته و در بقعه حاج محمّدجعفر آباده ای [در تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(2)

سیّد محمّدعلی آقامجتهد

سیّد محمّدعلی آقامجتهد فرزند سیّد صدرالدّین محمّد موسوی عاملی، عالم فاضل، علاّمه فقیه، محقّق و ادیب شاعر [از علمای قرن سیزدهم هجری.]

در حدود سال 1239ق متولّد گردید. مادرش مخدّره «جان جان خاتون» دختر علاّمه فقیه شیخ جعفر کاشف الغطاء می باشد. او در اصفهان نزد پدر بزرگوار خود و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل نموده و قبل از رسیدن به سن بلوغ به مرتبه اجتهاد نائل گردید. در همان سال ها امام جمعه حاج میرزا


1- فهرست مرعشی، ج2، ص197.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص480؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص51؛ مکارم الآثار، ج8، ص2750.

ص: 833

حسن بن حاج میر محمّدحسین امام جمعه سؤالاتی از او نمود و چون سیّد محمّدعلی آنها را به بهترین صورت پاسخ گفت امام جمعه به او گفت: «آقا مجتهد» است و از آن به بعد به «آقامجتهد» معروف شد.

عموم نویسندگان کتب تراجم رجال که نامی از او برده اند، وی را به علم و عمل و هوش و فطانت و استعداد و حسن قریحه و کثرت تحقیقات علمی و قدرت حافظه ستوده اند. وی پس از فوت پدر، به جای ایشان اقامه می نمود و پس از فراغت از نماز به منبر رفته و مردم را موعظه می نموده و مسائل مشکل توحید و سایر مسائل اعتقادی را به طوری ساده و روشن بیان می فرموده که حتی عوام النّاس نیز از منبر ایشان بهره علمی می یافته اند. در حوزه های درس، مسائل فقهی و اصولی را نیز به علّت کثرت علم و تعمّق در مسائل با حسن بیان تقریر می فرموده و جماعتی زیاد از فضلاء و علماء اصفهان به مجلس درس او حاضر می شده اند که از جمله آنها برادر بزرگوارش مرحوم حاج سیّد اسماعیل صدر یکی از مراجع بزرگ تقلید می باشد.

آقامجتهد در شب جمعه 18 ذیحجه (عید غدیر) سال 1274ق در اصفهان وفات یافته و به نجف اشرف حمل شد و در ایوان اطاقی که پدر بزرگوارش در آن مدفون بود در حرم حضرت علی علیه السلام مدفون شد.

کتاب ها و رسایل زیر از اوست:

1. «احیاء التّقوی» در شرح «دروس الشّرعیّه»2. «الفیه» در نحو، ناتمام3. «البلاغ المبین فی احکام الصُّبیان و المجانین و البالغین» و آن اوّلین تألیف ایشان است که در سن دوازده سالگی تألیف فرموده و به نظر مرحوم سیّد حجة الاسلام شفتی رسیده و مرحوم سیّد به نظر اعجاب و تحسین در او نگریسته و اجتهاد مؤلّفش را گواهی فرموده است.4. «دیوان اشعار» فارسی5. «العلائم» در شرح کتاب «المراسم العلویة فی الفقه»از تألیفات: ابوعلی حمزة بن عبدالعزیز دیلمی معروف به «سلار»6. «فرائد

ص: 834

الفوائد» در اصول فقه7. «منظومه ای در مواریث» ناتمام8. «منظومه ای در وقف»9. «نفائس الفرائد» که مختصر کتاب «فرائد الفوائد» است.

او علاوه بر کلیه فضایل و کمالات، شعر را نیز در کمال سلاست وجودت می سروده و «عارف» تخلّص می کرده است. از جمله این ابیات:

به استشاره رندان گسسته ام تسبیح بیار خوشه تاکی که استخاره کنم

* * *

خرمن حسن تو را روزی که می کردند جمع آفتاب از دامن یک خوشه چین افتاده بود

مرحوم آقامجتهد صبیه استادش سیّد حجة الاسلام (زینت بیگم) را به زوجیّت گرفته و آقا میرزا بهاءالدّین صدر از این مخدّره می باشد. فرزند دیگر او حاج سیّد محمّدجواد عاملی (معروف به «مسجدشاهی») از زوجه منقطعه می باشد.(1)

میر محمّدعلی شمس آبادی

میر محمّدعلی شمس آبادی بن سیّد محمّدبن عبداللّه بن اسماعیل بن حسین موسوی شاهاندشتی مازندرانی، علاّمه جلیل، فقیه زاهد. در حدود سال 1220ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر در خدمت جمعی از بزرگان همچون حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی و دیگران تحصیل نموده تا به مقامات


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، صص 78 و 79؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 50 و 51؛ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج3، صص 236-243؛ بیان المفاخر، ج1، صص 360 و 361 و ج2، ص164؛ اعیان الشیعه، ج46، ص102؛ ریحانة الادب، ج1، ص57؛ مکارم الآثار، ج4، صص 1095-1097؛ زندگانی آیة اللّه چهارسوقی، ص216؛ الذریعه، ج1، ص308؛ ج3، ص141؛ ج15، ص308؛ ج16، ص141؛ ج23، صص 139 و 147 و ج24، ص141؛ تکملة امل الآمل، صص 385-387؛ معجم المؤلفین، ج11، ص50؛ شهداء الفضیله، ص319؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص554.

ص: 835

عالیه رسید. در مسجد قطبیه امامت و تدریس می نموده و سرانجام در سال 1288ق در این شهر وفات یافته، جنازه اش را به نجف اشرف منتقل و در وادی السّلام مدفون گردید.

مشارالیه سه دوره کتاب «بحارالانوار» و یازده مرتبه مجلد دهم آن را به خط زیبای خود نوشته است. نویسنده، مجلدات «ترجمه بحارالانوار» مشارالیه را نزد نواده اش مرحوم حاج سیّد محمّدعلی معین الاسلام فرزند آقا سیّد عبداللّه فرزند آقا محمّدعلی رؤیت نمودم. رحمة اللّه علیهم اجمعین.(1)

[صاحب عنوان «الفصول المختاره» تألیف: شریف مرتضی را در 22 ذیحجه 1264ق تصحیح کرده و چند حاشیه بر آن نگاشته است. این کتاب در کتابخانه سیّد مهدی شفتی در اصفهان موجود است.(2) همچنین کتاب: «الافصاح» شیخ مفید را در سال 1262ق کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی در نجف وجود داشته است.(3) ]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. «ترجمه اکمال الدّین» شیخ صدوق 2. «ترجمه بحارالانوار» مجلد هشتم 3. «ترجمه بحارالانوار» مجلد دهم4. «مبانی الاحکام» در طهارت و صلوة و حج و غیره

میرزا محمّدعلی سلطان الکتاب

میرزا محمّدعلی سلطان الکتاب [فرزند محمّد. از خوشنویسان هنرمند اواخر دوره


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص842؛ بیان المفاخر، ج1، ص362.
2- فهرست سه کتابخانه اصفهان، ص190.
3- الذریعه، ج2، ص259.

ص: 836

قاجاریه و اساتید خطوط نسخ و ثلث و رقاع. در اصفهان متولّد شد و در خط نزد آقا زین العابدین اشرف الکتاب مشق خط کرد(1) و عمر را به کتابت گذراند. او برای ناصرالدّین شاه قاجار آثاری را کتابت کرد و از طرف ا و به لقب «سلطان الکتاب» ملقّب شد و مورد تشویق او قرار گرفت و مقرری برای او تعیین شد. وی سرانجام در سال 1330ق وفات یافته و در تکیه آقا سیّد محمّد ترک (تکیه جهانگیرخان) در تخت فولاد مدفون شد.(2) ]

این آثار از اوست:

1. کتاب دعا، به خط نسخ که در شعبان 1314ق برای مظفرالدّین شاه قاجار نوشته است. این نسخه به شماره 2158 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)

2. گواهی خط نیریزی در سال 1324ق در یک قطعه خوشنویسی، که به شماره 706 در کتابخانه دانشکده الهیات مشهد موجود است.(4)

[3. خطوط ثلث کتیبه سنگ نوشته مرمرین مزار حاج محمّدحسن واعظ، به تاریخ 1307ق.(5)

4. «قرآن مجید» به خط نسخ و رقاع عالی، در ذیحجة الحرام 1289ق به جهت سلطان مراد میرزا حسام السلطنه، موجود در کتابخانه سلطنتی سابق.

5. سوره یس و ادعیه، به خط نسخ و رقاع خوش در سال 1268ق به جهت هدیه حضور میرزا محمّدحسین، موجود در مجموعه مهدوی در تهران.


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 120 و 236.
2- مصاحبه با آقای مهدی سلطان الکتابی در 18 خرداد 1385ش.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج9، ص851.
4- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص557.
5- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

ص: 837

6. «ادعیه ایام هفته» به خط نسخ و رقاع عالی، در سال 1314ق، به جهت مظفرالدّین شاه، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (مجموعه آقای نصیری) .

7. «قرآن مجید» به خط نسخ و رقاع خوش در سال 1317ق به امر میرزا علیرضا مستوفی، موجود نزد آقای رمضانی ابن سینا.

8. یک قطعه از مرقع به خط نسخ و رقاع خوش بلکه عالی در قرن سیزدهم، موجود در مجموعه شاهزاده افخم اعتضادی.(1) ]

میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی*

میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّد طبیب اصفهانی، از خوشنویسان اواخر قرن سیزدهم هجری است. خطوط نسخ و ثلث را خوش می نوشته است. نسخه ای از «اعمال ماه رمضان» را در سال 1300ق کتابت نموده که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است. «یک رقعه» هم به خط او در مجموعه مرحوم حاج حسین آقا نخجوانی در تبریز موجود بوده است.(2) همچنین کتاب «التقویم المستقیم» تألیف: ملاّ محمّدعلی بن احمد قراچه داغی را در شعبان 1300ق کتابت کرده که چاپ سنگی شده است.(3)

میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی*

میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّدقاری اصفهانی، خوشنویس ماهر و استاد قابل خط نسخ در عهد ناصری و جد خاندان قدسی اصفهان. در 12 جمادی الاولی 1255ق متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی نزد آقا زین العابدین اشرف الکتاب مشق خط کرد و


1- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، صص 1185 و 1186.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1186.
3- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.

ص: 838

به استادی رسید و عمر را به کتابت کلام اللّه مجید و ادعیه گزارد تا اینکه در سال 1313ق در نجف اشرف وفات یافته و همانجا مدفون شد.

در استحکام و پختگی خط پیرو استاد خود اشرف الکتاب و در تندنویسی و تند و تیزی پیرو آقا غلامعلی اصفهانی بود به طوری که روزی یک جزو قرآن را به خط خوش کتابت می کرد و تمام سوره توحید را روی یک دانه برنج می نوشت. در مدت عمرش حدود سیصد قرآن کوچک و بزرگ (غیر از کتب ادعیه و احراز) نوشته است او در مدرسه نیم آورد حجره داشت و محل کتابتش حجره مدرسه بود و پسرانش در همین مدرسه تحصیل خط و سواد می کرده اند.(1) چهار پسر او: عبدالحسین قدسی، حسن قدسی، میرزا ابوالقاسم خوشنویس و میرزا مهدی خوشنویس از خطاطان اصفهان بودند. خصوصا عبدالحسین و ابوالقاسم که شهرت به سزایی در کتابت به دست آوردند.

این آثار از اوست:

1. قرآن رحلی بزرگ معروف به «سراج الملکی» که چاپ سنگی شده است.

2. قرآن به خط نسخ غبار خوش که در سال 1276ق کتابت کرده و در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.

3. قرآن مجید که به خط نسخ عالی در پنج شنبه 18 شعبان المعظم 1293ق برای شخصی به نام حاج محمّدکاظم کتابت کرده است. این نسخه نزد سیّد نصراللّه تقوی بوده(2) و بعدا به کتابخانه مجلس شورای ملّی انتقال یافته و اکنون به شماره 65173 در آن کتابخانه موجود است.(3)


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، صص 118-120.
2- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1186.
3- فهرست مجلس، ج15، ص65.

ص: 839

سیّد محمّدعلی وفای زوّاره ای

سیّد محمّدعلی متخلّص به «وفا» [فرزند سیّد محمّد] طباطبائی زوّاره ای، فاضل ادیب. از شعرای عهد فتحعلی شاه [که در 29 صفر 1195ق در اصفهان متولّد شد و چندی بعد او را به زوّاره بردند و او نزد ملاّ عبدالعظیم بیدگلی کاشانی به تحصیل پرداخت. در 19 سالگی به اصفهان آمده و نزد علمای این شهر خصوصا سیّد یوسف حکیم نوری مازندرانی معروف به «سید یوسف اَعمی» ادامه تحصیل داد و در اغلب علوم زمان خود مهارت یافت. آنگاه متولّی مدرسه حاج لطفعلی خان عرب عامری در زوّاره شد. امّا چون اغلب در اصفهان به سر می برد غاصبین، به موقوفات دست اندازی کردند و او برای کوتاه کردن دست غاصبین به تهران رفت و در آنجا منظور نظر فتحعلی خان صبای کاشانی (ملک الشُّعرای دربار فتحعلی شاه) قرار گرفت و در سفری دیگر محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی به او اکرام فراوان نموده و از محل مالیات نطنز و اردستان برایش مستمری معیّن کرد. فعالیّت های وفا برای کوتاه کردن دست غاصبین باعث شد آنان نزد حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی مجتهد بزرگ اصفهان از او بدگوئی کنند و او را به ساختن اشعاری در هجو سیّد متّهم سازند. امّا عاقبت بی گناهی او بر سیّد آشکار شد و مورد لطف سیّد قرار گرفت به این خاطر وفا تذکره ای موسوم به «مآثر الباقریه» نوشت و در آن شرح حال و قصاید کسانی که در مدح سیّد حجة الاسلام سروده اند و یا در وصف مسجد بنا شده به دست سیّد حجة الاسلام اشعاری انشاء کرده اند را آورد. این تذکره به کوشش دکتر حسین مسجدی در سال 1385ش به چاپ رسیده است.

وفا سرانجام در ماه صفر 1248ق وفات یافته و در تکیه میرزا رفیعا در تخت فولاد

ص: 840

اصفهان مدفون شد.(1) ولی در هنگام احداث فرودگاه قدیم اصفهان، مزار او و بسیاری از بزرگان مدفون در تکایای آن حدود تسطیح شده و از بین رفت.

این شعر از اوست:

ز رخ غبار دَرَت شست اشکم اَر نه چه باک که نقش هستیم از صفحه وجود بشست]

و این شعر را در مدح گفته است:

جهان ز ملک جلالش یکی خرابه مکان فلک ز بحر کمالش یکی فسرده حباب

اگر به وجه عنایت کند به دشت ادب دگر ز روی سیاست کند به بحر عتاب

میاه این همه گرد و بخار آتش رنگ جبال آن همه گرد و سهیل بیضاتاب

حاج سیّد محمّدعلی ابن الرّضا*

حاج سیّد محمّدعلی ابن الرضا خوانساری فرزند سیّد محمود رضوی بن سیّد محمود بن حاج سیّد حسن بن حاج میر جعفر بن سیّد محمّدعلی خوانساری، عالم فاضل، مجتهد جلیل القدر و صالح زاهد.

در ربیع المولود 1331ق (1291ش) در خوانسار متولّد شد. ادبیات عرب، منطق و معانی بیان را نزد آخوند ملاّ محمّدحسن شاکریان، میرزا یوسف مهدویانی و میرزا


1- تذکره مآثر الباقریه، صص 12-40؛ تاریخ تذکره های فارسی، ج2، ص116؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص993؛ تذکره سفینة المحمود، ج1، ص223؛ تذکره انجمن خاقان، ص639؛ ریحانة الادب، ج6، ص333؛ الذریعه، ج9، ص1272؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص553؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص2005.

ص: 841

عبدالجواد موسوی و برادر خودش آقا میرزا رضا ابن الرضا و سطح فقه و اصول را از محضر پدر عالی مقامش فراگرفت. آنگاه راهی قم شد و نزد حجج اسلام و حضرات آیات: ادیب تهرانی، حاج میرزا خلیل کمره ای، سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی، سیّد محمّدرضا گلپایگانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و سیّد محمّدتقی خوانساری ادامه تحصیل داد.

او پس از وفات پدر به خوانسار مراجعت کرد و به تدریس، اقامه جماعت، موعظه و ارشاد و حل مشکلات مردم و فعالیت های خیریّه مشغول شد و جهت طلاب علوم دینی حوزه علمیه ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه) را تأسیس نمود.

مرحوم ابن الرضا از بسیاری از علماء و مراجع تقلید اجازه دریافت داشته است از جمله حضرات آیات: سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، بروجردی، خوئی، سیّد محمّدتقی خوانساری، میرزا ابراهیم اصطهباناتی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، سیّد احمد خوانساری، مرعشی نجفی و گلپایگانی.

او در تفسیر، حدیث، ادبیات، کلام و فقه و اصول مهارتی به سزا داشت. او عالمی زاهد و قانع، متواضع و اهل عبادت و تهجّد بود و نسبت به حلّ مشکلات نیازمندان و ارشاد گمراهان و گره گشائی از کار مردم همواره اقدام می نمود. این عالم فرزانه در سن یکصد سالگی در شامگاه سه شنبه 10 فروردین 1389ش (مطابق) 14 ربیع الثانی 1431ق وفات یافته و پس از تشییع باشکوه در قبرستان مصلای خوانسار جنب اجداد بزرگوار خود مدفون گردید.

از او علاوه بر جزوات مختلف و یادداشت درباره تفسیر، تاریخ، ادبیات، فقه و روایت کتاب «انوار فروزان هدایت» به فارسی که به عربی و اردو ترجمه شده است و

ص: 842

«تفسیر قرآن مجید»، (شامل سوره های لقمان و حجرات) به جای مانده است.(1)

میرزا محمّدعلی طبیب

میرزا محمّدعلی طبیب بن سیّد میرزا مراد طباطبائی، از اطباء قرن یازدهم هجری. خود و پدرش از اطباء معروف و پزشکان اصفهان بوده و به استادی و حذاقت مشهور بوده اند. در کتاب «مجربات الطّبیّه» که در حوالی سال 1092ق نوشته شده، از مجربات او نقل شده است.(2)

سیّد محمّدعلی موحّد ابطحی*

سیّد محمّدعلی موحّد ابطحی فرزند سیّد مرتضی، از علمای عالیقدر معاصر در 28 صفر 1349ق (مطابق با 1309ش) در اصفهان متولّد شد. پدرش از علمای برجسته اصفهان و مادرش صبیّه فقیه و عالم ربانی سیّد محمّدتقی فقیه احمدآبادی است.

مقدّمات و برخی از دروس سطح و علم طب را نزد پدر بزرگوارش آموخت. معانی و بیان را از سیّد آقاجان نوربخش و فقه و اصول را از حضرات آیات: شیخ محمّد طبیب زاده، شیخ محمود مفید، سیّد محمّدباقر ابطحی سدهی، شیخ هبة اللّه هرندی، سیّد عبدالحسین طیّب و حاج آقا رحیم ارباب فرا گرفت. «منظومه» و منطق و حکمت را نزد میرزا رضا کلباسی، علم هیأت را نزد شیخ محمّدباقر قزوینی و طب را از میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و حاج میرزا علی آقا شیرازی آموخت.

در سال 1364ق به قم مهاجرت نمود و نزد آیات عظام: بروجردی، حجّت کوه کمری،


1- حیات طیبه، صص 432-434؛ نمی از یم: اغلب صفحات؛ مجلّه آئینه پژوهش، سال 21، فروردین و اردیبهشت 1389ش، شماره مسلسل 121، صص 124 و 125.
2- الذریعه، ج20، ص5.

ص: 843

میرزا رضی تبریزی، سیّد محمّد محقّق داماد، سیّد احمد خوانساری، سیّد محمّدرضا گلپایگانی، امام خمینی، شیخ عبدالنّبی عراقی، سیّد زین العابدین کاشانی به تحصیل فقه و اصول پرداخت و حکمت و فلسفه را از علاّمه طباطبائی، دکتر مهدی حائری یزدی و شیخ مهدی مازندرانی آموخت. و برخی دیگر از دروس هیأت را به طور خصوصی نزد علاّمه طباطبائی تلمّذ نمود.

آنگاه در سال 1373ق در سن 25 سالگی به نجف اشرف مهاجرت نمود و به مدت 21 سال در آن سرزمین مقدّس به تحصیل و تألیف و تحقیق و سپس تدریس درس خارج فقه و اصول و علم رجال مشغول شد. اساتید او در نجف اشرف عبارتند از حضرات آیات عظام: سیّد محسن حکیم، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، سیّد محمود شاهرودی و سیّد ابوالقاسم خوئی.

وی سرانجام در سال 1394ق مجبور به بازگشت به ایران شد و در اصفهان ساکن گردید و به تدریس خارج فقه و اصول مشغول شد. در سال 1410ق به قم هجرت نمود و تا آخر عمر در آن مکان به درس و بحث و افاده پرداخت.

سرانجام آن عالم ربانی در شب 13 رجب سال 1423ق پس از مدّتی بیماری، در بیمارستانی در تهران وفات یافته و پیکر او پس از تشییع در حسینیه ای که خود بنا نموده بود، در شهر قم مدفون گردید.

تألیفات او متجاوز از 140 رساله و کتاب است که از آن جمله است:

1. «تهذیب المقال» در شرح «رجال نجاشی» در بیش از 10 جلد که تنها 5 جلد آن به طبع رسیده است.2. «شرح وسائل الشیعه» که 2 جلد آن به چاپ رسیده است.3. «شرح رساله ابن غالب زراری» مطبوع4. «تفسیر قرآن کریم» در چندین جلد5. «شرح عروة الوثقی»6. «هدایة العقول إلی شرح کفایة الاصول» در 5 جلد7. «الجامع الصحیح لاخبار الشیعة فی احکام الشّریعه» در چندین مُجَلَّد8. «شرح

ص: 844

کافی»9. «شرح تهذیب»10. «شرح وافی» 11. «اخبار الرّوات» در ده ها جلد 12. «شرح رجال کَشّی» در 5 جلد 13. «شرح رجال شیخ طوسی» 14. «شرح فهرست شیخ طوسی» 15. «الطّبقات الکبری» در چندین جلد 16. «القواعد الرّجالیّه» 17. «شرح زیارت جامعه» 18. «شرح زیارت عاشورا» 19. «شرح دعای سحر» 20. «شرح دعای افتتاح» 21. «شرح دعای کمیل» 22. «شرح دعای ابوحمزه ثمالی» 23. «شرح دعای ندبه» و غیره.(1)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن مصطفی [بن سلطان] اصفهانی [از خوشنویسان نستعلیق نویس در قرن یازدهم هجری] در سلخ رمضان 1034ق نسخه ای از «القواعد الفوائد» شهید اوّل را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 207 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) [همچنین نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در سال های 1037 تا 1046ق کتابت کرده که در کتابخانه سیّد محمّد یزدی در نجف اشرف موجود بوده است.(3) ]

محمّدعلی نقدکوزاده*

محمّدعلی نقدکوزاده فرزند استاد مصطفی زرکش، از هنرمندان معاصر اصفهان در اوّل مهر 1305ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه اقدسیّه انجام داد و آنگاه نزد پدر به فعالیت هنری پرداخت و هنر آب کردن طلا و نقره برای زنجیره بافی و یراق های دور ترمه و تور نقده را فرا گرفت. وی از اساتید این هنر به شمار


1- رساله شرح حال آیة اللّه موحد ابطحی؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: مخطوط؛ آثار الحجه، ج2، ص131؛ الذریعه، ج24، ص49؛ الغدیر فی تراث الاسلامی، ص210؛ مستدرک فهرس التراث، صص 241 و 242؛ المسلسلات، ج2، ص581.
2- فهرست مرعشی، ج1، ص237.
3- الروضة النضّره، ص375.

ص: 845

می رفت.

سرانجام در 18 شهریور 1388ش (مطابق 19 رمضان 1430ق) وفات یافته و در قطعه 11 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(1)

میرزا محمّدعلی میرزا مظفر

میرزا محمّدعلی بن میرزا مظفر [حسین منّجم بن محمّدعلی] اصفهانی، عالم زاهد جلیل [از حکماء و عرفای قرن دوازدهم هجری.] از زهاد و عبّاد بوده [و نزد علمای اصفهان همچون آقا محمّد بیدآبادی و سیّد حسن طالقانی تحصیل کرده] و در مسجد علی امامت می نموده [است.] با وضع فقر کمال مواظبت در آداب شریعت داشته و نسبت به مردم دنیا از غنی و فقیر و شاه و وزیر بی اعتنا بوده است.

وفاتش در سه شنبه 13 شوال 1198ق روی داده و قبرش واقع در خارج بقعه تکیه میرزا رفیعا [در تخت فولاد اصفهان] بود و سنگ سیاهی به خط رقاع بسیار خوب داشت که در موقع تسطیح و توسیع فرودگاه اصفهان از بین رفت.(2)

در «طرائق» گوید: در حکمیّات خصوص الهیات ید باسطی داشته و در زهد و عبادت سلمان عهد بود.(3)

در تاریخ حکماء و عرفاء متأخّر از صدر المتألّهین گوید: «سیّد حسن طالقانی استاد او بوده است». [همچنین در این کتاب نوشته اند که میرزا محمّدعلی کتب حکمت و


1- سایت اینترنتی یادبود (آرمستان های اصفهان) تاریخ مراجعه: خرداد ماه 1389.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 570 و 571؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص61؛ مکارم الآثار، ج1، ص70؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، صص 330 و 331.
3- طرائق الحقائق، ج3، ص254.

ص: 846

عرفان همچون «فصوص الحکم» و «تمهید القواعد» را تدریس نموده است.(1) ]

در «رستم التواریخ» در ذکر فضلای عهد کریم خان زند در اصفهان می گوید: «عالیجناب سلالة السّادات و النّجبائی افضل العلماء و اشرف الفقهاء علاّمی فهامی میرزا محمّدعلی ولد میرزا مظفر خلیفه سلطانی.(2)

[مؤلف «تجریة الاحرار» درباره او می نویسد: «وارث زهد بوذری و سلمانی، حائز انواع فضائل نفسانی، جامع فقاهت نعمانی و مسائل حکمای یونانی میرزا محمّدعلی ابن مرحوم ملاّ مظفر اصفهانی که از تلامذة علاّمه بیدآبادی بود و در اعتراض از زخارف دنیا و مراسم و نُسُک و تقوی مولانا احمد اردبیلی را ثانی».(3)

صاحب عنوان «شرح کتاب توحید» از: قاضی سعید قمی را در سال 1187ق به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. شرح خواندنی و جامعی از مؤلف و کاتب دانشمندان را علاّمه محقّق آیت اللّه سیّد محمّدعلی روضاتی در کتاب خود آورده اند.(4) ]

میر محمّدعلی خاتون آبادی*

میر محمّدعلی بن میر معصوم ثانی خاتون آبادی، عالم فاضل متوفی سال 1346ق و مدفون در ایوان اطاق (آرامگاه) میر سیّد محمّداسماعیل خاتون آبادی در تخت فولاد اصفهان.(5)


1- تحریر ثانی تاریخ حکماء و عرفاء متأخّر، صص 263 و 264.
2- رستم التّواریخ، ص405؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص119.
3- تجریة الاحرار، ص160.
4- فهرست کتب خطّی اصفهان، دو هزار نسخه، ج2، صص 76-83.
5- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص835، پاورقی.

ص: 847

ملاّ محمّدعلی واحد قمی

ملاّ محمّدعلی قمی متخلّص به «واحد» [معروف به «کهنه» فرزند منصوربیک ترکمان]، شاعر، خوشنویس و ادیب فاضل، از مفاخر قرن یازدهم هجری. [در قم متولّد شده و] نزد ملاّ عبدالرزاق کاشانی به تحصیل پرداخت.(1) [سپس به اصفهان آمده و به خاطر خط خوش، به کتابت در کتابخانه سلطنتی دعوت شده و شاه عباس دوّم برای او مستمری تعیین کرد. شعر و معما و انشاء را به خوبی می دانسته و مثنوی به نام «گلشن خیال»(2) ] و دیوان اشعار سروده است.

[خط نستعلیق را خوش می نوشته و از جمله «اخلاق ناصری» را در آخر ماه صفر 1072ق کتابت نموده که در کتابخانه سلطنتی سابق در طهران موجود بوده است.(3) ]

همچنین او کتابت نسخه ای از «تحریر اصول اقلیدس» خواجه نصیر طوسی به خط نستعلیق است که در چهارشنبه 4 جمادی الثّانی 1091ق در اصفهان آن را به پایان رسانیده و به شماره 4078 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(4)

سال فوتش معلوم نیست ولی تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده است.

از اوست:


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص518؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص611؛ تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص168؛ تذکره غنی، ص140؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج3، صص 797 و 803؛ ریاض الشعراء، ج4، ص2473؛ تذکره سخنوران قم، صص 322 و 323.
2- قصص الخاقانی، ج2، ص106؛ الذریعه، ج18، ص226.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج3، ص801.
4- فهرست مجلس، ج11، ص74.

ص: 848

از غبارم شاخ گل بر سر ملایک می زنند تا بتان از نقش پا گل بر مزارم ریختند

ملاّ محمّدعلی ابهری جی اصفهانی

مولی محمّدعلی بن مولی محمّدمؤمن ابهری جی [از خوشنویسان اصفهان در قرن یازدهم هجری.] نسخه ای از «احقاق الحق» قاضی نوراللّه شوشتری را در اواخر عشر ثانی از ماه دهم در سال ششم از دهه نهم از قرن یازدهم هجری (در ماه شوال 1085ق) کتابت نموده است.(1)

محمّدعلی کاتب السّلطان اردستانی

محمّدعلی حسنی اردستانی ملقّب به «کاتب السلطان» بن محمّدمؤمن. [از کاتبان و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری] در سال 1259ق از کتابت نسخه ای از «قرآن مجید» فراغت یافته است. این قرآن به وسیله محمّد شاه قاجار بر کتابخانه آستان قدس رضوی وقف شده است و [این نسخه اکنون] به شماره 114 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)

سیّد محمّدعلی ابطحی

حاج سیّد محمّدعلی ابطحی سدهی فرزند سیّد محمّدمهدی حسینی، عالم فاضل محقّق مدقّق [از علمای قرن چهاردهم هجری] از سلسله سادات حکیمی.


1- احقاق الحق، ج1، ص:کط.
2- گنجینه قرآن، ص312؛ آتشکده اردستان، ج3، ص569؛ بیان المفاخر، ج1، ص246.

ص: 849

در ماه صفر 1294ق در سِدِه [خمینی شهر کنونی] متولّد شده و در اصفهان در خدمت آقا شیخ مرتضی ریزی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، شیخ عبدالحسین محلاّتی، جهانگیرخان قشقائی، میرزا هدایت اللّه چهارسوقی [و شیخ محمّدتقی آقانجفی] تحصیل نموده [و سپس به نجف اشرف عزیمت نمود و نزد آیات عظام آخوند خراسانی و سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی ادامه تحصیل داده و به مقام شامخ اجتهاد نائل شد. همچنین از شیخ عبدالحسین محلاّتی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، آخوند خراسانی، سیّد محمّدکاظم یزدی، شیخ محمّدحسن مامقانی، فاضل شرابیانی، شیخ محمّدطه نجف نجفی و شیخ عبداللّه مازندرانی اجازه دریافت نمود. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد و در مدرسه چهارباغ و مدرسه جدّه بزرگ تدریس نمود.]

او سرانجام در ماه رجب 1371ق در سفر زیارت مشهد مقدّس، در آن شهر وفات یافته و در صحن دار الضّیافه (در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام ) مدفون گردید.

مشارٌ الیه متجاوز از 50 جلد کتاب و رساله تألیف نموده که از آن جمله است:

1. «تعلیقه بر فرائد»2. «الجواهر السّنیه فی سیرة النّبویّه» مطبوع3. «ختام الغرر»4. «رساله در تعارض ادلّه»5. «رساله در تعادل و تراجیح»6. «رساله در رضاع»7. «رساله در صلاة»8. «رساله در حجیّت مظنّه»9. «رساله در صلوة»10. «رساله در طهارت» 11. «رساله در قضا و شهادات» 12. «رساله در معاملات» 13. «رساله استدلالی در قیامت» 14. «رساله در نبوّت» 15. «رساله در ولایت حاکم»

[«شرح شرایع» به عربی در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. یک جلد از آن شامل «کتاب طهارة» و جلد دیگر شامل «کتاب صلاة» تا «احکام مساجد» است.(1) ]


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 358 و 359؛ الاجازة الکبیره، صص 201 و 202؛ گلزار فضیلت، صص 197-201؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج1، ص62؛ فهرست مرعشی، ج6، صص 124 و 125.

ص: 850

محمّدعلی سینی بُرخواری*

محمّدعلی بن مهرعلی سینی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. وی در روستای «سین» بُرخوار ساکن بوده و در غرّه محرم 1077ق کتاب «اکمال الدّین» تألیف: شیخ صدوق را کتابت نموده است و اینک در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است.(1)

محمّدعلی نقّاش اصفهانی*

محمّدعلی نقّاش اصفهانی فرزند نجفعلی (آقانجف) نقاش، از نقاشان و قلمدان سازان هنرمند اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است. او کوچک ترین فرزند آقانجف بوده و همچون پدرش و سایر برادران (محمّدکاظم، محمّدجعفر و احمد) در قلمدان سازی و نقاشی گل و بته و منظره و مجلس و شکارگاه استاد بوده و تا سال 1335ق در قید حیات بوده است.

از آثار او قلمدان دراویش است که نزد یکی از مجموعه داران موجود بوده است.(2)

حاج محمّدعلی اسماعیل پور شهرضائی*

حاج محمّدعلی اسماعیل پور فرزند نصراللّه، عالم فاضل و فقیه محقّق، از علمای معاصر. در سال 1319ش در شهرضا متولّد شده و در شهرضا نزد حاج میرزا محمّدرضا مهدوی و آقا شیخ محمّدهادی فرزانه علوم دینی را تحصیل کرد و قسمتی از طب را از


1- فهرست مرکزی دانشگاه اصفهان، ج1، ص14.
2- مجلّه هنر و مردم، شماره 159 و 160، سال چهاردهم، دی و بهمن 1354ش، ص92.

ص: 851

دکتر محمّدحسین مدرسی اسفه ای آموخت. آنگاه به قم رفته و نزد حضرات آیات: امام خمینی، گلپایگانی، سیّد محمّد محقّق داماد و حاج میرزا هاشم آملی کسب فیض نمود. در فلسفه نزد علاّمه طباطبائی در قم و حکیم فرزانه در شهرضا تحصیل کرد.

او از مدرسین خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم است و علاوه بر آن به بیان تفسیر قرآن می پردازد. وی در ایام تابستان در شهرضا به ایراد و وعظ و خطابه می پردازد و به حلّ مشکلات شرعی مردم اقدام می کند.

وی تألیفات بسیاری دارد که از آن جمله است:

1. «مجمع الافکار و مطرح الانظار» که یک دوره کامل اصول در 5 جلد است و چاپ شده است.2. «المعالم المأثوره» در طهارت به شیوه استدلالی که 5 جلد آن به طبع رسیده است.3. «هدایة المتّقین» که رساله عملیه ایشان است و به طبع رسیده است.

سایر تألیفات ایشان که هنوز چاپ نشده اند به شرح زیر است:

4. «کتاب القضاء فی ظل الجواهر»5. «نکاح»6. «صفاریه»7. «تعلیقه بر عروة الوثقی»8. «دقائق الافکار» (یک دوره کامل اصول) 9. «الاصول العالیه» (مبحث الفاظ) 10. «القول المختار فی احکام الخیار» 11. «کتاب البیع» 12. «تعلیقه بر شرح تجرید علاّمه» 13. «تعلیقه بر اسفار»(1)

شیخ محمّدعلی مدرس دزفولی

شیخ محمّدعلی فتحی دزفولی معروف به «مدرس دزفولی» فرزند [خواجه] نصراللّه بن [خواجه] ابوالحسن بن [حاج] لطفعلی بن حاج فتح اللّه بن میر کلب علی منکره ای، عالم


1- تاریخ شهرضا، ج2، صص 334-336.

ص: 852

فاضل محقّق کامل [از علمای قرن چهاردهم هجری.] از اجلّه علماء و مدرّسین و بزرگان فقهاء و مجتهدین.

در سال 1271ق در دزفول متولّد گردید [و از سن 16 سالگی به تحصیل پرداخته و از 19 سالگی نزد آقا شیخ محمّدحسن معزی دزفولی و برادرش آقا شیخ محمّدطاهر معزّی به تحصیل و فقه و اصول و ادبیات عرب مشغول شده و اغلب کتب را با تلاش و مطالعه شخصی فراگرفت و همزمان به تدریس پرداخت. او به علّت بیماری به عراق (اراک) مهاجرت کرده و 4 سال در آنجا به تدریس مشغول بود(1) عاقبت به اصفهان آمد و برای همیشه در این شهر ساکن شد.]

در ادبیات عرب از نوادر به شمار می رفت. مقدمات علوم ادبیّت و کلیه مراحل منقول را در کمال استادی تدریس می نمود و سال ها در مدرسه جدّه به تدریس مشغول بود و در این اواخر مطابق تصدیق بزرگان دو کتاب «فرائد» و «متاجر» شیخ انصاری را کسی به خوبی او تدریس نمی کرد. [همچنین] در علوم غریبه و تسخیر جن مهارت و استادی داشت.

او در زهد و تقوی و اعراض از دنیا بی نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود. در شب عرفه [سال] 1358ق وفات یافته در تکیه سیّد العراقین [در قبرستان تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(2)

[مادّه تاریخ وفات او را عالم ربّانی و ادیب توانا سیّد حسن مدرس هاشمی چنین سروده است:

ز بهر تاریخ او کرد «مدرس» سؤال: ز پیشگاه خرد، گفت ز روی بیان


1- نور الانوار (مؤخره) ، صص 10-19؛ شرح مجموعه گل، صص 154-164.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص688؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص223؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص145؛ نقباء البشر، ج4، ص1549.

ص: 853

اضافه کن چهارده به سال شمسی و گو «شدی محمّدعلی بسوی جنّت روان»(1)

و خوشنویس ادیب و شاعر فاضل شیخ غلامعلی بکائی گوید:

«بکاء» از بهر تاریخش به فکرت بود و ملهم شد ز روح القدس ملهم شد پی اهدای دزفولی

یکی آمد برون از جمع و گفت از بهر تاریخش «بهشت آمد مقام و مسکن آقای دزفولی»(2)

1358ق]

کتب زیر از تألیفات اوست:

1. رساله در «نور الانوار» در منطق که در 24 سالگی تألیف نموده و به طبع رسیده است.(3) 2. «کشاف الغایة» در شرح «تهذیب منطق» تفتازانی است. [3. «الدُّرِر الفَتحیّه» که به ضمیمه «نور الانوار» به طبع رسیده است.] 4. «الکنوز الحسنیّه» در مباحث توحید و نبوّت و امامت، که به طبع رسیده است.5. «حاشیه بر فرائد الاصول» که مفقود شده و فقط برخی از اوراق آن به همراه حاشیه حاج آقا رضا همدانی به ضمیمه «فرائد الاصول» شیخ انصاری در سال 1374ق چاپ شده است.6. «غنیة الادیب» (تلخیص باب اوّل «مغنی اللّبیب»7. «حاشیه بر غنیة الادیب»8. «حاشیه بر شر لمعه»(4)

محمّدعلی شکیبائی

محمّدعلی پورشکیبائی متخلّص به «شکیبائی» فرزند حاجی نصراللّه، از شعرای معاصر. در سال 1287ش در کرمان متولّد گردیده و پس از تحصیل به استخدام ارتش


1- مکارم الآثار، ج6، صص 1998 و 1999.
2- شرح مجموعه گل، ص190.
3- الذریعه، ج24، ص359.
4- شرح مجموعه گل، صص 184-187.

ص: 854

درآمده و در اداره نظام وظیفه اصفهان به خدمت پرداخت. گاهی در انجمن ادبی کمال شرکت می کرد [و در منزلش از شعراء و هنرمندان پذیرایی می کرد و محفل شعر و ادب را در آنجا برپا می داشت. وی سرانجام در تیرماه 1367ش وفات یافت. مجموعه اشعار او با عنوان «تاب شکیبائی» در سال 1388ش چاپ شده است.(1) ] از اوست:

نگارا بر من بیدل ز وصل خویش لطفی کن که می ترسم ز هجرانت کشد کارم به رسوائی(2)

میرزا محمّدعلی ملاّباشی

میرزا محمّدعلی ملاّباشی فرزند میرزا نصراللّه، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری.] در شنبه 25 شعبان 1287ق وفات یافته، در ایوانچه بالای حوض، در تکیه مادرشاهزاده مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش این است:

بنوشت «وحیدی» از پی تاریخش: «در کوی محمّد و علی گشت مکین»(3)

میرزا محمّدعلی نراقی*

میرزا محمّدعلی بن محمّدنصیر بن ملاّ احمد بن ملاّ مهدی نراقی کاشانی، عالم فاضل و فقیه متبحّر. در کاشان ساکن بود و پس از مدّتی تحصیل به اصفهان آمد و درس را ادامه داد و پس از رسیدن به مراتب عالی علم و فضل به تدریس در مدرسه جده بزرگ مشغول شد و شاگردانی تربیت کرد از جمله: شیخ اسماعیل معزی و شیخ محمّدعلی کرمانی. وی در سال 1321ق در اصفهان وفات یافته و در یکی از اطاق های جنوبی تکیه


1- یادداشت های محقّق گرامی آقای محمّدرضا زادهوش.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 278 و 279.
3- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 841 و 842؛ گلشن اهل سلوک، (ویرایش دوم) ، ص500؛ مکارم الآثار، ج8، ص2820.

ص: 855

تویسرکانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

کتاب «هدایة الاصول» از تألیفات اوست که در سال 1287ق نوشته شده ولی ناتمام است و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)

محمّدعلی اردستانی*

محمّدعلی شریف بن محمّدنصیر بن محمّد اردستانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. به فلسفه علاقه داشته و در اصفهان به تحصیل مشغول بوده است.(2) او کتاب «شفا» ابن سینا را در 22 شعبان 1076ق در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان کتابت کرده که به شماره 9403 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3) نسخه دیگری از «شفا» را در 26 ذیحجه 1072ق کتابت کرده که در کتابخانه دکتر مهدوی در تهران موجود بوده است.(4)

ملاّ محمّدعلی قدرتی اصفهانی*

ملاّ محمّدعلی قدرتی اصفهانی فرزند خواجه نصیرالدین، شاعر و ادیب قرن یازدهم هجری. در سال 1024ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. سپس برای تجارت به هند رفت امّا سرمایه چندانی به دست نیاورد و در اصفهان به بزّازی مشغول شد و چون در این شغل وقوف نداشت کاری از پیش نبرد. وفاتش قبل از سال 1080ق در اصفهان واقع شد.

او «دیوان شعر» با حدود بیست و پنج هزار بیت و یک مجموعه شامل شعر شاعران


1- تراجم الرّجال، ج2، ص753؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی؛ بزم قدسیان، صص 282-285؛ فهرست مرعشی، ج20، ص32.
2- فهرست خوشنویسان و کاتبان اصفهان: خطی.
3- فهرست مرعشی، ج24، ص179.
4- نسخه های خطی، دفتر دوم، ص160.

ص: 856

عهد خویش را نوشته بود که اکنون از آنها اثری وجود ندارد.

این شعر از اوست:

لبالب است ز معنی محیط سینه ما به روی آب گهر می رود سفینه ما(1)

میرزا محمّدعلی تویسرکانی

میرزا محمّدعلی تویسرکانی [فرزند میرزا محمّدنقی نایب الصّدر] عالم فاضل و فقیه زاهد. از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی، [میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، آخوند ملاّ محمّدباقر فشارکی و سیّد عبدالغفار تویسرکانی] بوده و در مدرسه نیم آورد تدریس می کرده است. او در سال 1329ق وفات یافته و در بقعه تکیه تویسرکانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

[حضرات آیات: سیّد احمد خوانساری، ملاّ محمّدجواد صافی و میرزا محمّد طبیب زاده، سیّد محمّدباقر تویسرکانی، سیّد شمس الدین خادمی، سیّد محمود خوانساری، شیخ محمّدعلی مظاهری و شیخ اسداللّه ایزدگشسب از شاگردان او بوده اند. در خط نیز مهارت داشته و خوش می نوشته است.(2)

این کتاب ها از اوست:

1. «رساله در شبهات شیطان لعین» 2. «رساله کلام» که دو نسخه فوق در کتابخانه ابن مسکویه موجود است.3. «شرح دعای سمات» که نزد آیت اللّه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی موجود است.4. «بصائر الفقه» که در کتابخانه دکتر حاج سیّد احمد تویسرکانی


1- تذکره نصرآبادی، ج1، ص603؛ قصص الخاقانی، ج2، ص101.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص352؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص99؛ مصاحبه غلامرضا نصراللهی با دکتر سیّد احمد تویسرکانی در مرداد 1386.

ص: 857

در اصفهان وجود دارد.(1) ]

سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی

سیّد محمّدعلی بن سیّد ولی حسینی اصفهانی، از فضلاء [و دانشمندان] قرن یازدهم هجری و از شاگردان شیخ بهائی و میرداماد بوده و در مسجد جامع عتیق اصفهان امامت می نموده است.(2) همچنین در ربیع الاوّل 1015ق از سیّد میرزا محمّد بن علی بن ابراهیم حسینی استرآبادی ساکن مکّه معظّمه اجازه دریافت نموده است.(3) [ظاهرا در اصفهان به تدریس مشغول بوده و جمعی از درس او مستفیض می شده اند که از آن جمله است:[ خواهرزاده اش امیرفیاض بن هدایة اللّه حسینی مؤلف کتاب «التّصوّف و العرفان»(4)

محمّدعلی اصفهانی

محمّدعلی بن محمّدهادی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در 13 ذیقعده 1117ق نسخه ای از «شرح حکمة العین» میرزا سیّد والی را نوشته است. نسخه در کتابخانه فرهنگ مشهد موجود است.(5)

محمّدعلی امامی نائینی

محمّدعلی امامی نائینی [فرزند حاج میرزا محمّدهادی]، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1306ش در نائین متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطّه را در مولد خود به


1- بزم قدسیان، صص 73-91؛ دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص411.
2- الذریعه، ج6، ص182.
3- الذریعه، ج1، ص241.
4- الذریعه، ج4، ص199.
5- فهرست فرهنگ مشهد، ص50.

ص: 858

پایان رسانیده و از سال 1324ش وارد خدمت فرهنگ شده و از آموزگاران خوب و باایمان اصفهان است. از اوست:

باز گل و سبزه به هم آمیختند سوسن و سنبل به هم آمیختند

نیلفر و سرو نگه کن که چون لیلی و مجنون به هم آمیختند

تا بن عشق کهن از نو نهند(1)

حاج میرزا محمّدعلی دولت آبادی

حاج میرزا محمّدعلی دولت آبادی فرزند حاج میرزا هادی بن سیّد عبدالکریم بن میر محمّدهادی حسینی، از آزادیخواهان و رجال سیاسی و علمی و ادبی زمان خود بوده [است.] در سال 1285ق متولّد شده و در طهران و اصفهان تحصیل نموده و در دوره چهارم به عنوان نماینده بروجرد و خرم آباد در مجلس شرکت نموده، در اواسط وکالت در قبل از ظهر هشتم شوّال سال 1341ق وفات یافته، و در آرامگاه خانوادگی دولت آبادی در مزار ابن بابویه واقع در شهرری مدفون گردید.

او کتابی درباره سرگذشت احوال خود و خاندان خود نوشته است.(2)

ملاّ محمّدعلی مظاهری کرونی*

ملاّ محمّدعلی بن ملاّ محمّدهادی مظاهری کرونی، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1287ق در «تیران» از بلوک کرون (به فتح کاف و واو) اصفهان متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را نزد پدر آغاز کرد. سپس به اصفهان رفته و در مدرسه میرزا حسین و سپس در مدرسه الماسیه ساکن شد و نزد حضرات آیات آخوند


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص62؛ تذکره سخنوران نائین، ص25.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص1000؛ دیوان طرب، (مقدمه) ، ص208.

ص: 859

ملاّ محمّدباقر فشارکی، آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) ، و دیگران به تحصیل پرداخته و از آقا میرزا محمّدعلی تویسرکانی، آخوند فشارکی و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی اجازه دریافت نموده و به اجتهاد نائل شد. سپس به زادگاهش «تیران» مراجعت نموده و به تبلیغ و ارشاد مردم و تدریس فقه و اصول و حل و فصل مشکلات و رفع خصومات و مرافعات و اجرای حدود شرعی پرداخت.

او عالمی وارسته و قانع بود و از راه مختصر زراعتی که داشت امرار معاش می کرد و در عین حال سخاوتمند و مهمان نواز بود.

گویند تألیفاتی داشته و در سن 72 سالگی بر اثر عارضه ذات الرّیه در شب 25 شوّال 1350ق وفات یافته و در مقبره ای مخصوص جنب حسینیّه و مسجد خود در تیران مدفون گردید.(1)

میرزا محمّدعلی ملاذالاسلام

میرزا محمّدعلی ملاذالاسلام جعفری فرزند آقا میرزا هاشم بن حاج سیّد جعفر بن حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی، از محترمین علمای اصفهان [در قرن چهاردهم هجری.]

قبل از سال 1305ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر نزد فضلاء و علماء فی الجمله تحصیلاتی نموده، از علماء مورد توجّه مردم و خدمتگزاران به دین و اجتماع به شمار می رفت. طبع شعری داشت و در اشعار «عاصی» تخلّص می نمود. دیوان مختصری قریب یکهزار و پانصد بیت دارد. در 21 ربیع الاول سال 1372ق در اصفهان


1- دیباچه دیار نون، ص229.

ص: 860

وفات یافته، در بقعه مرحوم سیّد حجة الاسلام [واقع در مسجد سیّد اصفهان] مدفون گردید. مرحوم حاج میرزا حبیب اللّه نَیِّر در مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین نوشته است:

نیر نقص الاثنین فصار تاریخ «جعل القدس مکانا لملاذالاسلام»

صاحب عنوان پس از فوت برادرش مرحوم حاج میرزا محمّدحسین جعفری صبح ها در مسجد سیّد امامت می نمود. این شعر از اوست:

دهید مژده که بوی بهار می آید هزار شکر رفیقان که یار می آید

به میکده خبری بر، صبا ز روی وفا بگو که آن صنم گل عذار می آید(1)

علاّمه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی*

استاد علاّمه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی فرزند آقا میرزا محمّدهاشم بن آقا سیّد جلال الدّین روضاتی بن آقا میرزا مسیح چهارسوقی بن آقا میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات الجنّات) .

فقیه محقّق و محدّث مدقّق، عالم عامل و صالح فاضل رجالی متتبّع و کتاب شناس جامع در روز 13 رجب المرجّب سال 1348ق مطابق با 1308ش در اصفهان متولّد شد. در 8 سالگی پدر عالیقدر و دانشمند خود را از دست داد و تحت سرپرستی جدّ مادری خود عالم فاضل جلیل القدر حاج میرزا سیّد حسن چهارسوقی قرار گرفت و از تربیت و تعلیم آن بزرگمرد بهره ور شد.

تحصیلات خود در مدارس جدید را در اصفهان تا اواخر متوسطّه انجام داد. تحصیلات حوزوی را در مدارس دینی اصفهان آغاز کرد. «معالم» را از آقا شیخ محمّدحسین مشکی (مقدّس) ، «شرح لمعه» را از آقا شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی


1- بیان المفاخر، ج2، صص 199-201؛ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 327-329؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 379 و 380؛ مزارات اصفهان، ص166.

ص: 861

و شیخ هبة اللّه هرندی و «مکاسب» را از شیخ محمّدرضا جرقویه ای صلصالی (حسین آبادی) آموخت.

علاّمه روضاتی پس از طیّ دوره مقدّمات و پاره ای از سطوح به قم رفت و در دروس حضرات آیات: شیخ محمّد صدوقی یزدی («شرح لمعه») ، سیّد محمّدباقر سلطانی طباطبائی («مکاسب») حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی («رسائل» و «مکاسب») ، میرزا محمّد مجاهدی («کفایه») و حاج شیخ مرتضی حائری یزدی («کفایه») حاضر شد و از آنان کسب فیض نمود. عمده تحصیلات ایشان در خارج فقه نزد آیت اللّه العظمی بروجردی صورت گرفت.

استاد روضاتی از آغاز جوانی به تحقیق و تألیف روی آورد و آثار ارزنده و پرباری را به وجود آورد.

او پس از اتمام تحصیلات و مراجعت به اصفهان بنا به خواسته مردم متدیّن اصفهان و سابقه این خاندان، با همکاری دوست قدیمی و همدرس صمیمی خود مرحوم شیخ محمّدمهدی نواب لاهیجی به تنظیم و تهیه اسناد شرعی مورد حاجت مردم و حل و فصل مشکلات آنان پرداخت. همچنین مدّتی در مسجد آقا میرزا هاشم (در خیابان طالقانی) به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول بود. ایشان پس از این، و تا پایان عمر خویش از این امور کناره گرفته و در انزوا و خلوت خویش به مطالعه، تحقیق و تألیف مشغول بود.

علاّمه روضاتی از افزون بر سی نفر از اعلام و فضلای عهد خویش اجازه دریافت نمودند؛ از جمله حضرات آیات عظام: شیخ آقابزرگ طهرانی، آقا سیّد محمّدمهدی موسوی اصفهانی، حاج سیّد صدرالدّین صدر، آقا میرزا محمّد طهرانی، سیّد عبدالحسین شرف الدّین، سیّد محسن امین عاملی، سیّد هبة الدّین شهرستانی، شیخ محمّدحسین آل کاشف الغطاء، حاج سیّد محمّدهادی میلانی، حاج میرزا سیّد حسن چهارسوقی، سیّد

ص: 862

جمال الدّین گلپایگانی، میرزا آقا سیّد ابراهیم حسینی اصطهباناتی و حاج سیّد محسن حکیم. (رحمة اللّه علیهم اجمعین)

آثار ذیل از تألیفات ایشان است که تاکنون چاپ شده اند:

1. تصحیح «روضات الجنّات» که به طبع حجری رسیده است.2. «زندگانی آیت اللّه چهارسوقی»3. «جامع الانساب» که تنها جلد نخست آن به طبع رسیده است.4. تصحیح، تعلیق و تحقیق «مکارم الآثار» نوشته مرحوم میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی که تاکنون 8 جلد آن چاپ شده است.5. «شرح روضات الجنّات» که جلد اوّل آن به چاپ رسیده است.6. «فهرست کتب خطی اصفهان، دو هزار نسخه عربی و فارسی» که جلد اوّل و دوم آن به طبع رسیده و جلد سوم تحت طبع است.7. «دوگفتار»8. «دومین دوگفتار»9. «تکملة الذریعة» در 2 جلد10. «تکملة طبقات اعلام الشیعه» 11. «مقاله طالبیه» جستاری پیرامون کتاب فقهی مطالب مظفریه و مصنف آن و متفرعات تاریخی. 12. «در پیرامون امثال و حکم و احادیث مثنوی» 13. «جبر و تفویض» که همان رساله «خلق الاعمال» ملاّصدرای شیرازی است و با تحقیق و مقدمه استاد روضاتی در سال 1340ش به چاپ رسیده است. 14. «نسخه برگردان تجارب السلف» هندوشاه نخجوانی که در سال 1361ش با پیشگفتار و پیوست های فراهم آورده استاد در اصفهان منتشر شد. 15. تحقیق و تحشیه «مناهج المعارف» تألیف میر سیّد ابوالقاسم جعفر موسوی خوانساری (جدّ اعلای ایشان) که جزو نخست آن به طبع رسید. 16. «رساله در احوال ملاّ محمّدعلی بن محمّدرضا تونی» که در شمارگان محدود در سال 1381ش به طبع رسید. 17. حواشی بر «زندگینامه علاّمه مجلسی» تألیف مرحوم سیّد مصلح الدّین مهدوی 18. اهتمام به چاپ و نگارش پیوست هایی به «کشف المراد» علاّمه حلّی که متن آن به تصحیح و تعلیق والد ماجدشان مرحوم سیّد میرزا محمّدهاشم موسوی اصفهانی (روضاتی) بوده است. 19. اجازه ای مفصل جهت سیّد

ص: 863

مصلح الدّین مهدوی که به خط مجیز در آغاز جلد دوم همین کتاب (اعلام اصفهان) به چاپ رسید. 20. «مرآة الزمن أو الوجیز المستحسن فی الاجازة لسیّدنا الفقیه الامامی الحسن» که در جلد اوّل فهرست نسخه های خطی مجاز طبع شد. 21. «الدلیل الاحسن فی الاجازة للأخ الفاضل المظاهری الحسن» 22. «شجره نامه خانوادگی» طبع اوّل در تهران 1367ق، طبع دوم در بغداد 1369ق. 23. «مجالس اهل ایمان» 24. «اسناد خاندان روضاتیان» و چند اثر دیگر.

همچنین این آثار از حضرت ایشان هنوز به زیور چاپ آراسته نشده است:

1. «ریاض الابرار» در مستدرک مُجَلّد اجازات «بحارالأنوار» که 2 جلد آن تألیف شده است. 2. «عترت طاهره» در باب فضائل و حیات ائمه معصومین علیهم السلام منقول از کُتُب عامّه و خاصّه.3. «شرح حال سیّد رضی» رحمه الله4. تحقیق متن «نهج البلاغه»5. تحقیق و تصحیح «المجدی»6. «کواکب منتشره در احوال اعیان شجره»7. «دیوان الاکابر» (جامع آثار منظوم و منثور نیاکان) 8. «فیض الباری فی ترجمة الإمام الانصاری»9. «تراجم علما عتبات(1) 10. «انساب موسویین» 11. «حواشی بغیة الوعاة» 12. «حواشی أمل الآمل» 13. «حواشی ریحانة الأدب» 14. «فهرست المکتبة الروضاتیة» 15. «تعلیقات بر اعیان الشیعة» 16. «تکملة الکنی و الألقاب»

علاّمه روضاتی کتابخانه ای ارزشمند شامل نسخ چاپی و خطی نفیس و کمیاب دارند که برخی از آنها از میراث خاندان با فضیلت خود و برخی نیز خریداری شده و گنجینه ای ارزشمند را تشکیل می دهد.(2)

سرانجام این دانشمند کم نظیر پس از دو ماه بیماری در صبح روز پنج شنبه 29 شعبان المعظم 1433ق (مطابق با 29 تیر 1391ش) در منزل مسکونی خود واقع در محلّه


1- چنانچه از کتاب زندگانی آیة اللّه چهارسوقی، ص135 ظاهر می شود.
2- اسناد خاندان روضاتیان: مؤخره به قلم آقای: جویا جهانبخش، صص 424-432.

ص: 864

چهارسوی شیرازی ها وفات یافته و عصر همان روز در منزل خود تغسیل و تکفین و به سوی تخت فولاد تشییع گردید و در جوار اجداد عالیقدر خود در بقعه علاّمه میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) مدفون شد.

میرزا محمّدعلی مَحرَم یزدی

میرزا محمّدعلی متخلّص به «مَحرَم» فرزند آقا محمّدهاشم خوشنویس اصفهانی، شاعر و ادیب از هنرمندان و ادبای قرن سیزدهم هجری. پدرش از اصفهان به یزد آمده و او در یزد متولّد شد. در جوانی چندی در اصفهان و تهران بود. سپس به یزد مراجعت کرده و در یکی از حجرات مصلای صفدرخان سکونت گزید و به شغل تذهیب امرار معاش نمود و حجره اش محفل ادباء و فضلاء و بزرگان اهل حال بود. عاقبت در سال 1231ق در یزد وفات یافت.

[قضائی یزدی مادّه تاریخ فوتش را در این بیت سروده است:

بهر تاریخ «قضائی» گفتا: «حَرَمِ قصر جنان را محرم»]

او در غزل و قصیده مهارت به سزائی داشته ولی ظاهرا دیوان اشعار او از میان رفته است.(1)

از اوست:

بُرد آن چنان ز گردش چشمی مرا ز کار کز یاد رفت فتنه دور زمانه ام


1- تذکره میکده، صص 470-472؛ تذکره شبستان، صص 780 و 781؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص932؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1555؛ تذکره سفینة المحمود، ج1، ص303؛ تذکره انجمن خاقان، ص614؛ تذکره اختر، ج1، ص174؛ تذکره سخنوران یزد، صص 295 و 296؛ آینه دانشوران، (چاپ سوم) ، ص560؛ تذکره شعرای یزد، صص 163 و 164.

ص: 865

ز آمد شد رقیب نسازد مرا خبر با آنکه «محرم» سگ این آستانه ام

* * *

کار من و دل در عشق افتاده بسی مشکل من در پی مستوری دل طالب رسوائی

شیخ محمّدعلی صانعی*

شیخ محمّدعلی صانعی فرزند ملاّ یوسف ینگ آبادی جرقویه ای بن مشهدی حسینعلی بن یعقوب بن علی بن محمّد بن مشهدی علی. عالم فاضل و فقیه ماهر از علمای قرن چهاردهم هجری.

در روز دوشنبه 19 محرم 1310ق در قریه «ینگ آباد» از توابع جرقویه اصفهان متولّد شده و در 6 سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر بزرگ شد. در آغاز جوانی دروس مقدماتی و نصاب را نزد میرزا حسین طباطبائی ینگ آبادی فراگرفت. سپس به اصفهان رفت و در مدرسه کاسه گران ساکن شد و از درس حضرات آیات: حاج سیّد محمّدباقر ابطحی سدهی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، آخوند ملاّ محمّد کاشانی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج شیخ عباسعلی ادیب و میرزا احمد مدرس بهره گرفت. آنگاه به زادگاه خود مراجعت نموده و به اقامه جماعت و ارشاد مردم و حل مشکلات شرعی آنان و تنظیم اسناد و قبالجات مشغول شد.

او عالمی زاهد و اهل عبادت و تهجّد و الگوی علم و عمل بود و سرانجام در روز 6 ربیع الثانی 1393ق در شهر مقدّس قم وفات یافت. دو فرزندش حضرات آیات شیخ حسن و شیخ یوسف صانعی از علماء معروف عصر حاضر می باشند. شرح حال شیخ

ص: 866

محمّدعلی صانعی در سال 1387ش در کتاب «حدیث زندگی» به چاپ رسیده است.(1)

استاد محمّدعلی رضایت*

استاد محمّدعلی رضایت فرزند یداللّه، از معماران چیره دست اصفهان در عصر حاضر. در سال 1295ش در اصفهان متولّد شد و از نوجوانی به کار بنّایی و معماری پرداخته و نزد اساتید فن کار کرد تا به مرتبه استادی رسید. و مساجد بسیاری را به شیوه سنّتی در اصفهان بنا کرد از جمله عمارتی در حاشیه زاینده رود (واقع در پارک ایثارگران فعلی) جهت رحیم زاده و مجموعه بیمارستان رحیم زاده (امیرالمؤمنین) ، همچنین مرمت شبستان بیت الشّتاء در مسجد جامع، گنبد حرم رأس الرضا در طوقچی، گنبد مقبره صاحب بن عباد و غیره از آثار ارزنده اوست.

استاد رضایت در طراحی، رسم بندی و طاق چشمه مهارت داشت و برادرش استاد مهدی و دو پسرش استاد نعمت اللّه و استاد رحمت اللّه از شاگردان زبده او بودند. او پس از سال ها فعالیت برای سازمان میراث فرهنگی (و اداره باستان شناسی) و اداره اوقاف در 24 فروردین 1376ش درگذشت و در قطعه 16 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(2)

محمّدعلی بنّای اصفهانی

محمّدعلی بنّای اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری.] در تاریخ 15 ربیع الاول 1035ق در شهر مشهد «حاشیه مختصر نافع» تألیف: شهید ثانی را به خط نسخ نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 62231 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود


1- حدیث زندگی: اغلب صفحات؛ گرکویه سرزمینی ناشناخته بر کران کویر، ص402.
2- معماران و مرمت گران سنّتی اصفهان، صص 190-193.

ص: 867

است.(1)

محمّدعلی بیدگلی کاشانی

محمّدعلی بیدگلی کاشانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. او در اصفهان ساکن بوده و] در تاریخ 9 ذی القعده سال 1243ق کتابت نسخه ای از کتاب «الحلیة اللاّمعة» در شرح سیوطی را به پایان رسانیده است. کتاب در کتابخانه سیّد هادی اشکوری به نظر علاّمه (شیخ آقابزرگ) طهرانی رسیده است.(2) مشارٌ الیه احتمالاً از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بوده است.

دکتر محمّدعلی جعفریان*

دکتر محمّدعلی جعفریان محمّدی، از مفاخر و دانشمندان معاصر اصفهان. در سال 1313ش در یک خانواده متوسّط روستایی در محمّدیه نائین چشم به جهان گشود. و از 5 سالگی در مکتب خانه آبادی به فراگیری قرآن و خط پرداخت. سپس در دبستان آن روستا تا چهارم ابتدائی تحصیل کرد و سال پنجم و ششم را در نائین و شیراز سپری کرد. دوره دبیرستان را نیز در نائین و شیراز خواند و در رشته کشاورزی از دانشسرای کشاورزی شیراز دیپلم گرفت. آنگاه همزمان در تهران در دانشسرای عالی و دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و از دانشسرای عالی لیسانس طبیعی و از دانشگاه تهران لیسانس علوم طبیعی (زمین شناسی و زیست شناسی) گرفت و به تدریس در دبیرستان های اصفهان و نجف آباد مشغول شد. در سال 1344ش در دانشگاه اصفهان


1- فهرست مجلس، ج16، ص251.
2- بیان المفاخر، ج1، صص 357 و 358؛ الذریعه، ج7، ص83.

ص: 868

تدریس را آغاز کرد. در سال 1350 به فرانسه رفت و در رشته «مجموعه های رسوبی (D.E.A) » از دانشگاه کلود برنارد فرانسه فوق لیسانس گرفت. دکترا را نیز از دانشگاه لیون فرانسه در رشته بیواستراتیگرافی و فسیل شناسی دریافت نمود. در سال 1353 به ایران بازگشت و در گروه زمین شناسی دانشگاه اصفهان تدریس را ادامه داد تا اینکه در سال 1382ش به افتخار بازنشستگی نائل شد. از اقدامات ارزنده ایشان تأسیس تجهیز و اداره موزه تاریخ طبیعی اصفهان است. او در سال 1372 استاد نمونه کشوری، در سال 1380 برنده جایزه ترویج علم و در سال 1381 زمین شناس نمونه کشوری شده است.

دکتر جعفریان عضو انجمن زمین شناسان نفت آمریکا از سال 1976م، عضو آکادمی علوم جمهوری اسلامی ایران از سال 1381ش و عضو مؤسس و هیئت مدیره انجمن زمین شناسی ایران در سال های 77-1375ش بوده است.

او مقالات علمی بسیاری تألیف نموده که در همایش های علمی داخلی و خارجی و یا مجلاّت معتبر علمی داخلی و خارجی ارائه نموده و یا به چاپ رسانده است. او مدیر مسوؤل و مؤسس مجله پژوهشی علوم پایه دانشگاه اصفهان و عضو شورای سردبیری مجله عمران و گسترش بوده است.

این کتاب ها از تحقیقات اوست که به چاپ رسیده است:

1. «ماکرو فسیل» (2 جلد) با همکاری وزیری _ طاهری2. «پالئو بوتانی» (دیرینه گیاهی) با همکاری مهندس بیگی3. «ایکنولوژی» با همکاری مهندس گرگیج4. «تاکسیدرمی» (هنر خشک کردن حیوانات) 5. «پالئواکولوژی»(1)

در کتاب «گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان» فهرست مقالات و گزارش جامعی از فعالیت های علمی و خدمات دکتر جعفریان به چاپ رسیده است.


1- گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 297-307.

ص: 869

محمّدعلی جلدساز اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی جلدساز، [از صحافان زبردست قرن دهم هجری که] جلد نسخه ای از «قرآن مجید» مورخ سال 985ق کار اوست. جلد روغنی و مُزَیَّن به گل و بوته است و در کتابخانه عمومی معارف موجود بوده است.(1)

شیخ محمّدعلی حسینی

شیخ محمّدعلی حسینی، فاضل محترم. از منبریان و ذاکرین و خدمتگزاران آستان قدس حضرت سیّد الشهداء علیه السلام [از وعاظ معاصر اصفهان] که عمری را به زهد و قناعت گذرانیده و از راه منبر و موعظه و ذکر مصیبت خدمت ها انجام داده است. وی در اوایل تحصیل در مدرسه الماسیّه اصفهان ساکن بوده و از جمله مجازین مرحوم آقا شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی (با اجازه روایتی) می باشد.(2)

محمّدعلی حسینی اصفهانی

محمّدعلی حسینی اصفهانی، [از کاتبان قرن سیزدهم هجری.] در رجب سال 1276ق کتابت نسخه ای از «دانش نامه جهان» تألیف: غیاث الدّین علی بن امیران حسینی اصفهانی را که در سال 899ق در بدخشان تألیف نموده است را به خط نستعلیق کتابت نموده است. کتاب ضمن مجموعه شماره 565 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)


1- فهرست معارف، ص7.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، صص 331 و 332.
3- فهرست الهیات مشهد، ج1، ص311.

ص: 870

محمّدعلی حسینی قزوینی*

محمّدعلی حسینی قزوینی، از حجاران هنرمند قرن سیزدهم هجری است. ظاهرا در جوانی در اصفهان نزد اساتید فن حجاری را آموخته و یک چند در این شهر به حجاری مشغول بوده و سپس به تبریز مهاجرت کرده است. در فنون و ریزه کاری های حجّاری مهارت و تسلّط خاصی داشته و آثار زیبائی پدید آورده و سنگ مزار بزرگان و اعیان و اشراف را با پنجه های هنرمند خویش حجاری می کرده است.

از آثار او حجاری سنگ قبری زیبا و هنرمندانه متعلق به شخصی به نام «حاج آقا» (متوفی 1225ق) در تخت فولاد اصفهان(1) و حجاری سنگ قبر میرزا عیسی قائم مقام فراهانی (متوفی 1237ق) در تبریز و میرزا محمّدجعفر مجذوب علی شاه (متوفی 1238ق) در تبریز را می توان نام برد.(2)

شیخ محمّدعلی حکیم الهی فریدنی

شیخ محمّدعلی حکیم الهی فریدنی، فاضل ادیب شاعر. از دانشمندان و فرهنگیان مشهور ایران [در قرن چهاردهم هجری.] در خوانسار و اصفهان و بروجرد نزد علمای بزرگ تحصیل نموده و عمده تحصیلاتش در اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان بود.

در قریه چادگان در حدود 1284ق متولّد و مقدّمات را در محل فراگرفته، سپس به اصفهان مهاجرت نموده و سال ها به درس بزرگان حاضر شده، در فقه و اصول و خصوصا ادبیات فارسی و عربی زحمت ها کشید و پس از وصول به مقامات عالیه علم و دانش به طهران رفته و در آنجا به خدمت فرهنگ وارد شده و تا اواخر عمر به شغل


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- آثار باستانی آذربایجان، ج1، صص 430، 431 و 456.

ص: 871

دبیری ادبیات فارسی و عربی مشغول بود و متجاوز از یکصد سال عمر نمود.

مشارٌ الیه در روز سه شنبه 12 ذیقعدة الحرام 1384ق در طهران وفات یافت.

از آثار قلمیش «شرح قصیده عینیّه» ابن سینا به شعر فارسی 2. «لطائف الحکم و وظائف الامم» به چاپ رسیده است.(1)

حاج میرزا محمّدعلی حکیم سِدِهی

حاج میرزا محمّدعلی طبیب معروف به «حکیم» از احفاد میر محمّداشرف [علوی عاملی]، از اطبّاء معروف و به حذاقت و دیانت مشهور بوده [و در اواخر دوره قاجاریّه می زیسته است] و مردم برای معالچه امراض صعب از شهر و دهات بدو مراجعه می کرده اند و اعتقاد تامّی به او داشته اند. دارای چندین فرزند بوده که عموما از اطبّاء بوده اند که از آن جمله است: 1. حاجی میرزا ابوالقاسم طبیب 2. حاج میرزا احمد طبیب3. حاج میرزا محمود طبیب. [مزار میرزا محمّدعلی حکیم در امامزاده سیّد محمّد سده (خمینی شهر) واقع شده است.(2) ]

محمّدعلی خالصی شیرازی*

محمّدعلی خالصی، از شعرای معاصر در سال 1323ش در شیراز متولّد و از 17 سالگی لب به شاعری گشوده و دارای دیپلم ادبی است. برخی از تحصیلات نظامی خود را در آمریکا و ایتالیا طی نموده است و سال ها به خدمت در هوانیروز اصفهان مشغول بوده است. وی شاعری اهل عرفان و از مریدان سلطان حسین تابنده گنابادی است. و در


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص833؛ سواد و بیاض، صص 291-293.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص240؛ لطائف غیبیّه: مقدمه، ص بیست و شش؛ خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص328.

ص: 872

سال 1372ش بازنشسته شده و در انجمن های ادبی اصفهان خصوصا انجمن مشتاق شرکت می کند. از اوست:

در ساغر مِی کشان شرابی در صافی باده شکر نابی

در حلّه عاشقان شب خیز باران مشعشع شهابی

بر تشنه لبان وادی عشق سرچشمه بی زوال آبی(1)

محمّدعلی خیام باشی

آقا محمّدعلی خیام باشی متخلّص به «خیّام» [از شعرای قرن چهاردهم هجری در اصفهان] از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بوده و اشعارش در مجلّه دانشکده به طبع می رسید.

این دو بیت از اوست:

چون به یاد لب آن نوش دهان برخیزم همچو خضر از پی آب حیوان برخیزم

با نشان بر سر کوی تو نشستم اوّل آخر از کوی تو بی نام و نشان برخیزم(2)

دکتر محمّدعلی دانشگر شهرضائی*

دکتر محمّدعلی دانشگر، طبیب انسان دوست و متدیّن معاصر و ادیب فاضل. از اهالی شهرضا بوده و علاقه بر طب، در ادبیات نیز مهارت داشته و شعر می سروده و به عربی و فرانسوی مسلّط بوده است. او از بنیان گزاران اولین انجمن ادبی شهرضا در اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی است. همچنین از ارادتمندان مشایخ گنابادی به شمار می رفته و ذوق عرفانی داشته است. دو فرزندش دکتر منوچهر دانشگر و دکتر هوشنگ دانشگر از پزشکان مشهور اصفهان بوده اند.


1- بزم ادب، ص334؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص244.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص184.

ص: 873

از آثار او ترجمه چند داستان از نویسنده ای فرانسوی به نام «پراسکوی» را ترجمه کرده است. دکتر دانشگر سرانجام در 27 آذر 1331ش وفات یافته و در بقعه تکیه ایزدگشسب (معروف به تکیه گنابادی ها) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.

این شعر از اوست:

جهان به چشم خردمند پر کاهی نیست به غیر دید نادان بر آن نگاهی نیست

کجا روی دل مسکین ز دست جور حیات به غیر مرگ یقین دان تو را پناهی نیست(1)

میرزا محمّدعلی درب امامی*

میرزا محمّدعلی درب امامی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشته و از اساتید بوده است. عمده امتیاز او خوشنویسی با سرعت قلم بود که می گویند هر ماهی یک جلد قرآن تمام می ساخت. وفات او در سنه هزار و سیصد و اند اتّفاق افتاد.(2)

محمّدعلی بیگ دیهیم اصفهانی

محمّدعلی بیگ دیهیم اصفهانی، شاعر ادیب. از غلام زادگان سلاطین صفویّه و مولدش اصفهان است. طبعی موزون داشت. در مجموعه ای (که شیخ محمّدعلی حزین آن را دیده است) به خط خود اشعارش را نوشته بود. وی در سال 1105ق در اصفهان


1- تاریخ شهرضا، (ویرایش دوم) ، ص365؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطّی.
2- الاصفهان: رجال و مشاهیر، ص243.

ص: 874

وفات یافت.

از اوست:

لبی تر از تراوش های داغی می توان کردن از این ته جرعه تر طیب دماغی می توان کردن(1)

میرزا محمّدعلی ذرّه اصفهانی

میرزا محمّدعلی انصاری متخلّص به «ذرّه»، خطاط و شاعر ادیب قرن چهاردهم هجری. نسخه ای از «لیلی و مجنون» مکتبی را به خط نستعلیق خوب نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)

[وی همچنین نسخه ای از «دیوان حافظ» را به خط نستعلیق خوش در 29 جمادی الثانی 1323ق به امر ظل السّلطان، حاکم اصفهان کتابت کرده که در کتابخانه فرهنگ اصفهان موجود است.]

شیخ محمّدعلی ربّانی خوراسکانی*

حاج شیخ محمّدعلی ربّانی نژاد، عالم فاضل فقیه محقّق و زاهد کامل. در سال 1302ش در اصفهان متولّد شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف عزیمت کرد و از آیات عظام: میر سیّد علی فانی یزدی، سیّد محسن حکیم، سیّد ابوالقاسم خوئی و سیّد محمود شاهرودی بهره برد و خود نیز در آنجا به تدریس و اقامه جماعت در صحن مطهر علوی پرداخت. او در سال 1349ش به موطن خود مراجعت نمود. پس از پیروزی انقلاب، در خدمت نظام جمهوری اسلامی بود و در خطّ مقدم جبهه های جنگ ایران و عراق حضور می یافت و به فعالیت های تبلیغی می پرداخت که باعث مجروحیّت


1- تذکرة المعاصرین حزین، ص218؛ الذریعه، ج9، ص336.
2- فهرست عمومی اصفهان، ص145.

ص: 875

و جانبازی او گردید. همچنین دو تن از فرزندانش به نام های حسین و جعفر در جبهه های نبرد به شهادت رسیدند و دو فرزند دیگرش مجروح و جانباز شدند. وی عالمی عابد و متهجّد و زاهد بود و عمر خود را به طاعت پروردگار و حلّ مشکلات مردم سپری نمود تا این که در روز 10 خرداد 1379ش در بیمارستان ارتش وفات یافته و به مشهد مقدس منتقل و در روز 27 صفر 1421ق در مزار خواجه ربیع مدفون شد.

تألیفات ایشان به 49 عدد می رسد که از جمله می توان به این کتاب ها و رساله ها اشاره کرد:

1. «الواعظ» مفصّل ترین کتاب ایشان در 7 جلد آن در نجف به چاپ رسیده و در صورت چاپ بقیه مجلّدات به 30 جلد خواهد رسید. 2. «طیب المجالس»3. «شجره طیّبه»4. «مشکاة الانوار»5. «جُهد العاجز الغیبة»6. «سواد الوجه فی الدّارین»7. «معدن التّقی فی القلب»8. «ادب الکتاب فی الکتابة»9. «کسب الحلال»10. «العنایة الرّبانیّه» 11. «منتخب التّقویم» 12. «طب الامام» و غیره.(1)

سیّد محمّدعلی رزمی*

سیّد محمّدعلی رزمی، از شعرای اواخر دوره قاجاریه است. در اصفهان ساکن بوده و در سال 1314ق در شکارگاه از کوه پرت شده و وفات یافته است. میرزا شکراللّه منعم این مصرع را برای مادّه تاریخ فوت او گفت است:

«رزمی بمحمّد و علی واصل گشت) (2)


1- خورشید جی، صص 324 و 325.
2- تاریخ اصفهان (تکایا و مقابر) ، صص 123 و 124؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص667.

ص: 876

محمّدعلی روحی

محمّدعلی روحی، از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در حدود سال 1328ق در اصفهان متولّد شده و ضمن شغل روزانه اش که نقاشی بود به تحصیل علوم قدیمه اشتغال داشت و در مقدمات و سطح زحمت ها کشید و خصوصا ادبیّات عرب را به خوبی آموخت. چند سال آخر عمر خویش را در طهران ساکن بوده و در مدرسه مروی به تدریس «مغنی» و «مطوّل» و «شرح نظام» و غیره مشغول بوده و الحق نیکو از عهده بر می آمد.

او در سال 1372ق در طهران وفات یافته و در قم مدفون شد.(1)

از اوست:

یا سادتی و حبذا من سادة فحبّذا یا آل خیر من بعث قلبی الیکم نبذا

اتیتُکُم معترفا عن بحرکم مغترفا عن غیرکم منصرفا فانقذ و المستنقذا

میرزا محمّدعلی رفیقی تفرشی

میرزا محمّدعلی طباطبائی تفرشی متخلّص به «رفیقی»، شاعر و ادیب فاضل [در قرن سیزدهم هجری] و از نوادگان میرزا صادق تفرشی. سال ها در اصفهان تحصیل می نموده و در ریاضی مهارتی داشته و گاهی مبادرت به غزل گوئی می کرده است. این بیت از اوست:

کند دیوانه را زنجیر عاقل می ندانستم که از زنجیر زلف آن پری دیوانه خواهم شد(2)


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 424 و 425؛ تربت پاکان قم، ج3، صص 1716 و 1717.
2- تذکره مجمع الفصحاء، ج4، ص321؛ تذکره دلگشا، ص639؛ تذکره مدایح الحسینیه: خطی، ص65؛ سفینة المحمود، ج2، ص470؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج1، ص689؛ الذریعه، ج9، ص381؛ سیری در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان، ص243.

ص: 877

آقا محمّدعلی رهی اصفهانی

آقا محمّدعلی اصفهانی متلخص به «رهی»، شاعر ادیب [در قرن دوازدهم هجری.[ از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در جوانی به هندوستان رفته است. این بیت از اوست:

تا کی بود به حسرت چشمم به راه ماهی یا رب مباد هرگز چشم کسی به راهی(1)

میرزا محمّدعلی سالم اصفهانی

میرزا محمّدعلی خلیفه سلطانی متخلّص به «سالم» شاعر ادیب از اعقاب سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان وزیر اعظم شاه عباس دوم و شاه صفی است. جوان مهربان و صاحب خرد و صاحب برخی کمالات بوده و در سال 1187ق در بغداد بر اثر ابتلا به طاعون وفات یافته است.(2)

محمّدعلی سائق جرقویه ای*

محمّدعلی ایروانی محمّدآبادی متخلّص به «سائق»، شاعر ادیب. در سال 1304ش در روستای محمّدآباد جرقویه متولّد شد. در نوجوانی قرآن و مقدمات (ادبیات فارسی


1- تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص518؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص473؛ تذکره روز روشن، ص322؛ تذکره نگارستان دارا، صص 195 و 196؛ الذریعه، ج9، ص394.
2- تذکره آتشکده، (نیمه دوم) ، ص519؛ گلشن مراد، ص411؛ الذریعه، ج9، ص420؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «سالم»، ص179.

ص: 878

و عربی) را نزد شیخ عطاءاللّه فقیهی محمّدآبادی فرا گرفت و سپس در دبستان جدید التأسیس زادگاه خود به تدریس پرداخت. پس از انحلال مدرسه نزد محمّدعلی مستوفی ادامه تحصیل داد. چندی بعد به دنبال به بازار آمدن خودروهای سنگین، در شمار یکی از پیمانکاران شرکت نفت درآمد. او در کنار شغل خود به نویسندگی نیز می پرداخت. کتاب های «جُنگ گلشن» و «تاریخ یادگار» از آثار اوست. این شعر از اوست:

بیا و ساقی مرا، شراب احمر بیار که سیزده را بِدَر، کنم برِ جویبار

تو مطرب خوش نوا، ز خمه بزن بر سه تار بزن از این نغمه ها، بَرَم دمی آشکار

ز شور و شهناز و ترک، ز چارگاه و حصار

بده تو ساقی شراب، به جمع یاران من پیاله را پر نما، بده در این انجمن

به من بده ساقیا، از این شراب کهن ز باده هجر و غم، تو می بنوشان به من

که تا کنی قلب من، لاله صفت داغدار

بلبل شیرین سخن، به نغمه پرداخته مست سرور و شعف، قمری و هم فاخته

درخت از برگ سبز، چادر خود ساخته برقع خود از زمین، ز سبزه انداخته

باغ حجازی شده، در این میان لاله زار

ص: 879

به بانگ نوش آفرین، به پای آب روان نشسته صاحبدلان، زده می ارغوان

طبق زده رویشان، چنان گل اکحوان شده است نیلی فقط، ز غم رخ ایروان

چرا که گردید دور، ز شهر و یار و دیار(1)

میرزا محمّدعلی ستوده چهارمحالی*

میرزا محمّدعلی چهارمحالی متخلّص به «ستوده»، عالم فاضل، خوشنویس و ادیب شاعر. از ادبای قرن یازدهم هجری.

علاوه بر مراتب علم و فضل و ادب خطوط نسخ و نستعلیق را در کمال استادی می نوشته است. این بیت از اوست:

حاسد همیشه در الم و ماتم است سوزد به آتش جگر خویش چون چنار(2)

میرزا محمّدعلی سینی

میرزا محمّدعلی سینی، از علماء و ائمه جماعت [در اواخر دوره قاجاریه] از سادات صحیح النسّب قریه «سین» از توابع بلوک بُرخوار اصفهان است.

در قریه «سین» متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی تحصیل کرد.(3) او سال ها در یکی از مساجد محله شهشهان


1- گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران کویر، ص396.
2- شناخت سرزمین چهارمحال، ج2، ص113.
3- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج1، ص324.

ص: 880

اصفهان اقامه جماعت می نمود.(1) تا اینکه در سال 1332ق وفات یافته و در بقعه سر قبر آقا در محله خوابجون اصفهان مدفون شد.(2)

مشارٌ الیه جدّ خاندان «بدری» از خانواده های علمی و روحانی اصفهان و از خدمتگزاران آستان حسینی علیه السلام است که چندین عالم، خطیب و پزشک از آن خاندان به خدمت به اسلام و مسلمین پرداخته اند.

بابا محمّدعلی شال فروش اصفهانی

بابا محمّدعلی شال فروش اصفهانی، در قیصریه اصفهان سکونت داشته و با حکیم شفائی دوستی و مصاحبت داشت. در نظم مثنوی ماهر بوده و دو سال قبل از تألیف تذکره نصرآبادی (سال 1083ق) وفات یافته است. وی را دیوان اشعاری است. شعرش این است:

صباحی دلگشا چون خنده یار که جوش گل شفق می زد به گلزار

به شوخی گل به شاخ از شعله سرکش در و ریحان چو روی دود آتش

طلا و نقره نرگس ز صافی به گلشن در پی زربفت بافی

شود تا چشم نرگس باز روشن از آن شد لاله را سرمه به هاون(3)

دکتر محمّدعلی شاهزمانیان*

دکتر محمّدعلی شاهزمانیان، از محقّقان و اساتید دانشگاه. در روز 23 تیر 1325ش در اصفهان متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان طی کرد. در سال


1- مزارات اصفهان، ص52.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص116؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص116.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص611؛ الذریعه، ج9، ص118.

ص: 881

1344ش به تحصیل در رشته فیزیک در دانشگاه اصفهان پرداخت و لیسانس گرفت. مقطع فوق لیسانس فیزیک را در دانشگاه شیراز سپری نمود و جهت ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در سال 1354ش در رشته فیزیک از دانشگاه «ساسکس» دکترا اخذ نمود. پس از آن به تدریس در دانشگاه اصفهان مشغول شد.

او از ابتدای تأسیس انجمن فیزیک ایران عضو آن بوده و همچنین از سال 1352ش تاکنون عضو انجمن فیزیک آمریکا و از سال 1371ش عضو فرهنگستان علوم پایه جمهوری اسلامی ایران بوده است.

از مسؤولیت های او ریاست دانشکده علوم، ریاست دانشگاه و معاون پژوهشی دانشگاه (همگی در دانشگاه اصفهان) را می توان نام برد.

دکتر شاهزمانیان مقالات علمی بسیاری به زبان فارسی و انگلیسی تألیف نموده که در مجلات معتبر علمی داخلی و خارجی به چاپ رسیده و یا در همایش های علمی عرضه شده است. او سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس و همچنین راهنمایی پایان نامه های دانشجویی لیسانس و فوق لیسانس مشغول بوده است.

این کتاب ها از تحقیقات و ترجمه های او در علم فیزیک به چاپ رسیده است:

1. «مکانیک کلاسیک» (ترجمه) ، تألیف: کیبل2. «فیزیک عملی» (ترجمه) ، تألیف: اسکواریز3. «مکانیک کلاسیک» (ترجمه) ، تألیف: «کیبل» و «برکشایر»(1)

میرزا محمّدعلی شکیب اصفهانی

میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «شکیب»، از شعراء و ادبای قرن سیزدهم هجری. مدّتی در طهران و گاهی در شیراز بوده و چندی به سیاحت در کردستان و


1- گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان، صص 113-119.

ص: 882

هندوستان و عراق عرب و عراق عجم پرداخت. خط شکسته را بد نمی نوشت و در شعر طبعی متوسط داشت.

از اوست:

منعم از صورت زیبای بتان گر نکند چه کند زاهد بیچاره که صورت بین است(1)

محمّدعلی شیدای اصفهانی

آقا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «شیدا»، شاعر ادیب، از سخنوران قرن سیزدهم هجری. در اصفهان متولّد شده و در این شهر نزد فضلاء و ادباء از جمله سیّد احمد هاتف اصفهانی به تحصیل علم و ادب پرداخته و در جوانی در شیراز رفت. مردی عاشق پیشه و لاابالی بوده و دل به گلرخان و نکورویان سپرده بود. طبعی روان داشت و اوقات را با ادباء و شعرای شیراز سپری می نمود و به شغل آیینه سازی امرار معاش می کرد. سرانجام در سال 1214ق وفات یافته و در تکیه مشرقی واقع در خارج شیراز مدفون شد. دیوان اشعارش بالغ بر شش هزار بیت بوده است.

از اوست:

اسیر دام نشد تا دلم ندانستم شکسته بالی مرغان رشته بر پا را(2)


1- تذکره مجمع الفصحاء، ج5، ص544؛ تذکره ریاض العارفین، (چ1344) ، ص442؛ تذکره انجمن خاقان، ص523؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص490؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، ص869؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «شکیب»، ص531؛ ریحانة الادب، ج3، ص233؛ الذریعه، ج9، ص536؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص553.
2- تذکره اختر، ج1، ص101؛ تذکره دلگشا، صص 314-316؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج2، صص 926-929؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج5، صص 538 و 539؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «شیدا»، ص161؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص686؛ مجلّه ارمغان: سال هیجدهم، شماره 4، صص 175-180؛ تذکره سفینة المحمود، ج2، ص484.

ص: 883

میرزا محمّدعلی صباح تبریزی

میرزا محمّدعلی تبریزی متخلّص به «صباح»، از علماء و شعراء و ادباء (در قرن دوازدهم هجری) بوده و در سال 1169ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان آب بخشان مدفون شده است. اعقاب او در آذربایجان هستند و تذکرة الشّعرایی هم دارد.(1)

شیخ محمّدعلی صفر نوراللهی*

شیخ محمّدعلی صفر نوراللهی نجف آبادی، از علمای معاصر نجف آباد. در سال 1310ش متولّد شد. او در نجف آباد و اصفهان نزد علمای عالیقدر شیخ احمد حججی، شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ عباس ایزدی، بروجردی، منتظری، اردکانی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، خادمی و فیاض تحصیل کرد. سپس از طرف مرحوم حاج آقا حسین خادمی به فریدون شهر و شهرکرد رفت و در آن نواحی به تربیت طلاب و تبلیغ دین و حل و فصل مشکلات مردم مشغول شد و مصدر خدماتی به مردم محروم آنجا گردید و چندین مسجد، مدرسه، حمام و پل و حوزه علمیه را ساخت و یا تعمیر نمود.

او پس از پیروزی انقلاب یک سال رئیس بنیاد شهید مبارکه بود. با شروع جنگ ایران و عراق، به جبهه ها می رفت و با سخنرانی در جمع رزمندگان باعث دلگرمی آنان می شد. فرزندش علی هم در زمستان 1362 در جبهه عملیاتی خیبر به شهادت رسید.

او در اواخر عمر به امامت نمازجمعه فریدون شهر انتخاب شد و سرانجام در سال


1- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص146؛ مزارات اصفهان، ص28.

ص: 884

1372ش وفات یافته و در جنّت الشهدای نجف آباد مدفون شد.(1)

سیّد محمّدعلی طباطبائی فانی

حاج سیّد محمّدعلی طباطبائی فانی زوّاره ای، فاضل ارجمند از عرفای معاصر اصفهان. سال ها در مدارس این شهر به تعلیم و تربیت نوآموزان اشتغال داشت. سپس به اداره منتقل گردیده و چندین سال ریاست حسابداری را برعهده داشت تا سرانجام بازنشسته شد.

وی به تصوّف و عرفان روی آورده و به تصفیه نفس پرداخته و در این اواخر از طرف آقای حاج سلطان حسین تابنده «رضاعلی شاه» گنابادی به عنوان شیخ صوفیه اصفهان تعیین گردید و به ارشاد و هدایت مستعدّین پرداخت. سرانجام در ماه رجب 1409ق وفات یافته، در گورستان جدید اصفهان (باغ رضوان) مدفون شد.(2)

شیخ محمّدعلی طبعی اُشتُرجانی*

شیخ محمّدعلی اُشترجانی متخلّص به «طبعی»، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. از مشایخ اُشتُرجان از توابع لنجان اصفهان بوده است. فرزندش عبدی نیز شاعر بود.(3)

محمّدعلی طبیب اصفهانی

محمّدعلی طبیب اصفهانی، [از اطبّاء اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.] در ربیع الآخر سال 1314ق روی برگ قبل از کتاب «جاماسب نامه» یادداشتی نوشته است. این کتاب


1- سیمای دانشوران، صص 116 و 117.
2- مزارات اصفهان، صص 131 و 132.
3- تذکره نصرآبادی، ج1، ص602؛ تاریخ نظم و نثر، ص686.

ص: 885

به شماره 8005 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)

ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی

ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، عالم فاضل و واعظ کامل، [از علمای معاصر اصفهان که در قریه «حبیب آباد» بُرخوار اصفهان متولّد شده و نزد آخوند کاشی، حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای، شیخ محمّدحکیم خراسانی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، میر محمّدتقی مدرس، شیخ جلال الدین نجفی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند گزی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای تحصیل نمود.]

او از مدرسین سطوح در اصفهان بود و سال ها در مدرسه نیم آورد [و مسجد نو و مسجد جارچی] تدریس می فرمود و جماعت زیادی از افاضل طلاّب به جلسه درس او حاضر می شدند، و از بیانات علمی و مواعظ او بهره مند می گردیدند [و علاوه بر آن در مجالس عمومی و خصوصی منبر می رفت و به وعظ روضه خوانی می پرداخت.] در سال 1396 در اصفهان وفات یافته، [در قریه حبیب آباد مدفون شد.(2) ]

آقا محمّدعلی عصّار اصفهانی*

آقا محمّدعلی اصفهانی معروف به عصّار، از خوشنویسان هنرمند قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است. در عهد خود از مشاهیر خطاطان شمرده می شده و خط نسخ را در کمال استادی می نوشته و به کتابت «کلام اللّه مجید» و «ادعیه» می پرداخته است.

محمّدهاشم آصف (رستم الحکماء) معاصر او بوده و در کتاب خود تنها نامی از او


1- فهرست مرعشی، ج21، ص7.
2- تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج2، ص333؛ یادداشت های استاد ابراهیم جوهری؛ شرح مجموعه گل، ص61.

ص: 886

برده است.(1) سال وفاتش معلوم نشد. لسان الملک سپهر سال فوت او را 1228ق نوشته(2) ولی ممکن است تا مدتی بعد از این تاریخ هم آقا محمّدعلی زندگی کرده باشد.

از آثار او کتابت «قرآن مجید» به خط نسخ خوش در سال 1225ق است که مرحوم مهدی بیانی آن را نزد آقای رمضانی دیده است.(3) همچنین نسخه ای دیگر از «قرآن مجید» که آن را به دستور اللهوردی خان به خط نسخ خوش در 15 رجب 1191ق کتابت کرده و به شماره 88 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(4)

محمّدعلی فقیهی اردستانی*

محمّدعلی فقیهی، از شعرای معاصر. در سال 1309ش در اردستان متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، به شغل آموزگاری پرداخت. چند سال بعد در دانشگاه اصفهان در رشته ادبیات فرانسه تحصیل کرد و لیسانس گرفت. او سال ها در دبیرستان های اصفهان تدریس کرد تا اینکه بازنشسته شد و سرانجام در سال 1369ش بر اثر حادثه تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت.

از اوست:

کی روی از یاد عشاق ای امید زندگی چون به یادت دیده گوهرفشانی داشتم(5)


1- رستم التواریخ، ص409.
2- تذکره خوشنویسان، ص37.
3- احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1188.
4- راهنمای گنجینه قرآن، ص163؛ احوال و آثار خوشنویسان، ج4، ص1188.
5- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص964.

ص: 887

محمّدعلی قزوینی*

محمّدعلی قزوینی، از ادباء و دانشمندان عهد صفویه است. وی در اصفهان ساکن بوده و مؤلف کتابی در آداب اجتماعی و اخلاقی و حکمت عملی است که «رفیق توفیق» یا «آداب عِلیّه» نامیده است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملک و کتابخانه ملی ایران موجود است.(1)

محمّدعلی قصیر آشتیانی

محمّدعلی آشتیانی [معروف به] «قصیر» ادیب و شاعر خطاط [از خوشنویسان و کاتبان زبردست اواخر دوره قاجاریه است که در اصفهان سکونت داشته و در دیوان دولتی ظل السلطان به منشی گری و کتابت می پرداخته و منصب منشی خلوت را داشته و تا حدود سال 1330ق در قید حیات بوده است.]

از آثارش: «دیوان حافظ» است که در 29 جمادی الثّانیه 1323ق به امر ظل السلطان به خط نستعلیق نوشته است و در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود است.(2) در همان سال نسخه ای از «گلستان سعدی» را کتابت کرده و در همان کتابخانه موجود است.(3)

همچنین در سال 1321ق «اشعار انوار سهیلی» را به امر ظل السلطان، به خط نستعلیق عالی نوشته است که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(4) او در سال 1322 به دستور ظل السلطان اشعار کتاب «رموز حمزه» به خط شکسته نستعلیق


1- مداومت در اصول موسیقی ایران، صص 169 و 170.
2- فهرست عمومی اصفهان، ص96.
3- فهرست عمومی اصفهان، ص141.
4- فهرست عمومی اصفهان، ص6.

ص: 888

بیرون نویس کرده و نسخه آن به شماره 2/1155 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1) [همچنین] «تاریخ کاشغر» را در ذیقعدة الحرام 1307ق به خط نستعلیق خوش در اصفهان نوشته است که در کتابخانه عمومی اصفهان است.(2) [همچنین کتاب های «فوائد الأخبار» و «فالنامه» را در سال 1329ق به خط شکسته نستعلیق کتابت کرده که در مجموعه شماره 4501 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3) و «تاریخ سرگذشت مسعودی» را هم در سال 1324ق به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 10096 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی وجود دارد.(4) ]

ملاّ محمّدعلی کشمیری

مولی محمّدعلی کشمیری، [عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری.] از شاگردان [بهاءالدّین محمّد] فاضل هندی است. او بر کتاب «کشف اللثّام» استاد خود حواشی نوشته و ظاهرا کتاب نیز به خط کشمیری است. فاضل هندی انهائی جهت شاگرد خود در صفحه آخر آن نسخه مورخ جمادی الاول 1129ق در اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 3767 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قم موجود است.(5)

کشمیری در سال 1127ق نسخه ای از کتاب «الطهارة» را کتابت کرده و فاضل اصفهانی [هندی] بر روی برگی از این کتاب برای او اجازه سماع نوشته است.(6)


1- فهرست عمومی اصفهان، ص365.
2- فهرست عمومی اصفهان، ص37.
3- فهرست مرکزی دانشگاه تهران، ج13، ص345.
4- فهرست مرعشی، ج26، ص65.
5- فهرست مرعشی، ج10، ص156.
6- احوال و آثار بهاءالدّین محمّد اصفهانی، ص43.

ص: 889

محمّدعلی کهپائی

محمّدعلی کهپائی، [از کاتبان خط نسخ در قرن یازدهم هجری و ظاهرا از اهالی کوهپایه = قهپایه اصفهان است.] در 15 صفر 1092ق کتاب «العین» تألیف: خلیل بن احمد بصری را به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 5348 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(1)

میرزا محمّدعلی کیمیاگر اصفهانی

میرزا محمّدعلی کیمیاگر اصفهانی، [از دانایان علم کیمیا در قرن سیزدهم هجری.[ نامش در کتاب «مفاخر الاخیار و مناقب الابرار» تألیف: میرزا ابوالقاسم شیرازی مذکور است. این کتاب به شماره 4164 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)

میرزا محمّدعلی محتاج اصفهانی

حاج میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «محتاج»، شاعر ادیب فاضل، [از سخنوران قرن سیزدهم هجری.] سال ها در تهران ساکن بوده و روضه خوانی می کرده و مجالس او مورد توجه بزرگان و اشراف و اخیار شهر بود. اغلب اشعارش در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام است. او تا سال 1300ق در قید حیات بوده و پس از این تاریخ وفات یافته است.

از اوست:


1- فهرست ملک، ص613.
2- فهرست مرکزی دانشگاه طهران، ج13، ص3133.

ص: 890

ای دل از هر که موافق نبود در ره عشق دیده بردوز که دیدار مخالف شوم است(1)

میرزا محمّدعلی مسکین اصفهانی

میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «مسکین»، شاعر و ادیب خطاط در قرن سیزدهم هجری. [در حدود سال 1223ق در اصفهان متولّد شده و علیرغم میل باطنی، مانند پدران خود به تجارت تریاک و کسب و کار در بازار اصفهان مشغول شد. ولی در کنار آن به تحصیل فضائل و تکمیل کمالات خود مشغول بود.] او از شعراء انجمن ادبی ابوالفقراء در اصفهان است که میرزا محمّدباقر ابوالفقراء گزی بُرخواری اصفهانی آن را تأسیس کرده بود [و قصیده انجمنیه جهت آن سروده است.]

مسکین خط نستعلیق را نیز خوش می نوشته [و از جمله «کلیات سعدی» را در سال 1314ق کتابت کرده که در اصفهان چاپ سنگی شده است.] و سرانجام در 27 صفر 1303ق در اصفهان وفات یافته است [مزار او در تکیه مادرشاهزاده بدون سنگ لوح وجود داشته است. میرزا محمّدحسین عنقا مادّه تاریخ وفات او را چنین آورده است:

نیمه قوس و در ایّام صفر شنبه چون «مسکین» چو ز تن رفت بهشت

گفت «عنقا» ز پی تاریخش: «کرده مسکینی مسکن در بهشت»]

دو فرزندش میرزا شکراللّه منعم و میرزا عبدالرّحیم افسر نیز از شعرای اصفهان بوده اند.

[مسکین در مادّه تاریخ سرائی و مدیحه گوئی توانا بوده و برای بزرگان عهد خود


1- تذکره حدیقة الشّعراء، ج3، ص1539.

ص: 891

همچون حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و منوچهر خان معتمدالدّوله (حاکم اصفهان) قصیده سروده است. از او تذکره ای مختصر در احوال و اشعار شعرای معاصر خودش موجود است که هنوز به طبع نرسیده است.(1) این بیت از سروده های اوست:

با دل زارم بس آزار آن دل سنگین کند عاقبت با آبگینه الفت سنگ این کند]

حاج محمّدعلی خان معین السّلطنه

حاج محمّدعلی خان معین السّلطنه رشتی اصفهان، مؤلّف «سفرنامه شیکاگو» که در سال 1318ش در پاریس به طبع رسیده است.(2)

شیخ محمّدعلی مفاخر انصاری

حاج شیخ محمّدعلی مفاخر انصاری اهوازی، عالم جلیل، از علماء و بزرگان [معاصر] خوزستان. در ذی الحجة الحرام سال 1394ق در مسافرت به اصفهان در این شهر وفات یافته و در مزار زینبیه مدفون گردید.(3)

سیّد محمّدعلی موسوی جروکانی*

حاج سیّد محمّدعلی موسوی جروکانی، عالم فاضل متّقی، از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. از اهالی قریه «جروکان» بلوک ماربین اصفهان. او پس از تحصیل علوم مقدماتی در اصفهان نزد حضرات آیات آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا سیّد


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص349؛ دیوان طرب، ص86؛ تذکره مدایح معتمدیّه: خطی؛ تذکره مآثر الباقریه، صص 240-242؛ تذکره حدیقة الشّعراء، ج3، صص 1633-1635؛ خوشنویسی در کتیبه های اصفهان، صص 91-93؛ گلشن اهل سلوک، (ویرایش دوم) ، صص 455-464.
2- الذریعه، ج12، ص187؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص835.
3- تاریخچه ارزنان و مقبره علیا جناب زینب خاتون، ص44؛ مزارات اصفهان، ص237.

ص: 892

مهدی درچه ای، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی و حاج میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی به تحصیل پرداخت و عاقبت به زادگاه خود مراجعت نموده و به وعظ و ارشاد مردم و رسیدگی به مسائل شرعی منطقه ماربین مشغول شد. وی سرانجام در روز 14 رمضان 1368ق وفات یافته و در تکیه آقا سیّد رضی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. او عالمی زاهد و عابد و اهل ورع و تقوا بوده و بین عموم مردم محبوب القلوب و صاحب نفوذ معنوی بود.

از او کتابی به نام «ضیاء المجالس» باقی مانده که به چاپ نرسیده است.(1)

محمّدعلی مهجور اصفهانی

محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «مهجور» از شعرای قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان به تعلیم اطفال مشغول بوده و در جوانی در اصفهان وفات یافته است.

این بیت از اوست:

هنگام نزع، یوسف من از سفر رسید عمرم بسر رسید چو عمرم به سر رسید(2)

محمّدعلی مهجور اصفهانی

محمّدعلی پوستی متخلّص به «مهجور»، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1303ش در اصفهان متولّد گردیده [و] پس از انجام تحصیلات ابتدائی در کارخانه ریسباف اصفهان به کارگری اشتغال جسته [است.] از اشعار اوست:

به نام صلح شد آغاز داستان محبّت که جغد جنگ به هم ریزد آشیان محبّت


1- خمینی شهر شهری که از نو باید شناخت، ص181.
2- تذکره سفینة المحمود، ص306؛ تذکره اختر، ص184؛ تذکره حدیقة الشعراء، ج3، ص1750؛ تذکره انجمن خاقان، ص622؛ تذکره مجمع الفصحاء، ج57 ص934.

ص: 893

شمیم مهر و وفا از گلی توانی یافت که جسته تربیت از دست باغبان محبّت(1)

محمّدعلی بیگ ناظر*

محمّدعلی بیگ ناظر، از صاحب منصبان بانفوذ و مشهور و از مردان نیکوکار عهد صفویه است.

او در زمان شاه عباس اوّل منصب گرگ یراقی را برعهده داشت و مورد اعتماد و هم صحبّت شاه عباس بود.(2) در سال 1039ق از طرف شاه صفی به عنوان ایلچی هند به حجابت (سفارت) عازم هندوستان شد و به شایستگی مأموریت خود را به پایان رساند.(3) در سال 1046ق وزارت اصفهان به او داده شد(4) و سرانجام در سال 1048ق به عنوان ناظر بیوتات سلطنتی منصوب شد. و در این منصب به خدمت مشغول بود(5) تا اینکه در سال 1060ق در اصفهان وفات یافت(6) و در مزار بابا رکن الدّین (نزدیک تخت فولاد) در بقعه ای مخصوص مدفون شد.(7) در این بقعه ملاّ علی حبش ساروی مازندرانی متخلّص به «جاوید» (متوفی به سال 1070ق) نیز به خاک سپرده شده است.(8)

محمّدعلی بیگ آثار خیریه فراوانی از جمله رباط، مسجد، بازار و تکیه از خود به جای نهاد از جمله بازار و مسجد و تکیه ای در نزدیکی تخت فولاد و تکیه گرگ یراق در محله سینه پائینی اصفهان.(9) همچنین به اهل فضل و ادب عنایت داشته و آنان را مورد


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص477.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 101 و 102.
3- خلاصة السّیر، صص 76 و 64.
4- خلاصة السّیر، ص250.
5- خلد برین (ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم) ، ص290.
6- خلد برین، صص 497 و 498.
7- سفرنامه شاردن (بخش اصفهان) ، ص157.
8- تذکره نصرآبادی، ج1، ص530.
9- سفرنامه پیترو دلاواله، ص639.

ص: 894

حمایت و کمک خود قرار می داد. فرزندش صفی قلی بیگ(1) و یکی از غلامانش مرتضی قلی بیگ سروشی هم اهل شعر و ادب بوده اند.(2)

ظاهرا از آثار محمّدعلی بیگ ناظر فقط تکیه گرگ یراق ها باقی مانده و قبر او و سایر ابنیه و آثار خیریه او از بین رفته اند.

سیّد محمّدعلی نامی اصفهانی

میرزا محمّدعلی حسینی اصفهانی، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. او نیز مانند «سید محمّدمعصوم حسینی نامی»، «نامی» تخلّص داشته است. وی در سال 1025ق وفات یافته و در امامزاده هارون ولایت اصفهان مدفون شد.(3) [دیوان اشعار او به خط هادی ارفع، در کتابخانه آقای ناصر میبدی در مشهد مقدس موجود است.(4) ]

میرزا محمّدعلی نقیب اصفهانی

میرزا محمّدعلی اصفهانی، [از خطاطان قرن سیزدهم هجری.] در سال 1237ق به خط نسخ زیبای خود نسخه ای از «تعقیبات نمازهای پنج گانه» مروی از حضرت سجاد علیه السلام را نوشته و نسخه به شماره 34 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(5)


1- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 101 و 102.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص66.
3- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص193؛ مزارات اصفهان، ص346.
4- فهرست شخصی میبدی، ج1، ص176.
5- فهرست سپهسالار، ج1، ص19؛ الذریعه، ج4، ص218.

ص: 895

ملاّ محمّدعلی نوری*

ملاّ محمّدعلی نوری مازندرانی، عالم فاضل و عارف کامل، از علمای قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در این شهر تحصیل کرده و در ماه ذیحجة الحرام 1285ق وفات یافته و در بقعه آقا محمّد بیدآبادی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)

وی عالمی غیر از حاج ملاّ محمّدعلی نوری مؤلف کتاب «نخبة الاصول» است، که او نیز در تخت فولاد مدفون شده است.

محمّدعلی نوری

محمّدعلی نوری ملقّب به «فارسی»، [از فضلای قرن سیزدهم هجری.] در مدرسه میرزا حسین اصفهان بوده و نسخه ای از «حاشیه شرح تجرید» تألیف: ملاّ عبدالرّزاق فیاض لاهیجی را کتابت کرده و در کتابخانه حقیر [سیّد مصلح الدّین مهدوی] موجود است.(2)

میرزا محمّدعلی هاشمی اصفهانی*

میرزا محمّدعلی موسوی اصفهانی متخلّص به «هاشمی» شاعر و ادیب ماهر در قرن سیزدهم هجری. او برادرزاده شاعر توانای اوایل دوره قاجاریه میرزا محمّدجعفر غیرت اصفهانی است. در نوجوانی بنا به استعداد خدادادی لب به سرودن شعر گشوده و در آن فن صاحب مهارت گردید. این دو بیت از مدیحه ای از او در مدح میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی در کتاب «مدایح الحسینیه» انتخاب شد:


1- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
2- فهرست سیّد مصلح الدّین مهدوی، ص141.

ص: 896

ای فلک آستان خاک دَرَت تارک آرای خلق ایام است

وی قمر پاسبان که گرد رهت توتیابخش چشم اجرام است(1)

شیخ عماد اِرفع تبریزی

شیخ عماد بن ابراهیم تبریزی، شاعر ادیب، [از سخنوران قرن یازدهم هجری.] در مسجد جامع عباس آباد اصفهان حجره داشته و عمر را به قناعت و درویشی به سر آورده و بر فقر و مسکنت خود صبر نموده است. شعر نیز می سروده و «اِرفع» تخلّص می کرده است. این رباعی از اوست:

خواهی که دلت محرم اسرار شود از جمله علم حق خبردار شود

از گریه بشو غبار آیینه دل مگذار ز گرد معصیت تار شود(2)

عماد حسینی

عماد بن حیدر حسینی، [از فضلاء قرن دوازدهم هجری.] مجموعه ای از چند رساله را در سال 1111ق در مدرسه باب القصر اصفهان به خط نستعلیق نوشته است. این مجموعه به شماره 1157 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است. و شامل: 1. «رساله در جفر» 2. «حاشیه بر شرح الملحض» قاضی زاده رومی، از بیرجندی 3. «تشریح الافلاک» شیخ بهائی4. «شرح بر شرح چغمینی» می باشد.(3)


1- تذکره مدایح الحسینیه: مخطوط، ص442.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، ص577؛ دانشمندان آذربایجان، ص37؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «ارفع»، ص1871 و ذیل «عماد تبریزی»، ص299؛ الذریعه، ج9، ص68.
3- فهرست فیضیه، ج2، ص61؛ بیان المفاخر، ج2، صص 296 و 297.

ص: 897

عماد اصفهانی

عماد بن منجم اصفهانی، از فضلاء قرن نهم هجری. کتاب «شرح سی فصل» در تقویم، تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی (که شارح آن به عربی: بدرالدّین طبری است) را در 22 ربیع الثّانی 884ق کتابت کرده است. و نسخه آن نزد سیّد محمّدباقر یزدی در نجف اشرف موجود است.(1)

عمر سُریجانی اصفهانی

ابوطاهر عمر بن ابراهیم بن محمّد بن فاخر سُریجانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری]، در عراق از احمد بن سلیمان نجّاد و جعفر خالدی و از محدثان ری و همچنین از ابوجعفر هاشمی روایت نموده و ابونصر کسائی، ابوبکر باطرقانی، ابوالقاسم (پدر ابوعبداللّه دقاق) و ابوالقاسم ذکوانی از او روایت کرده اند.

او در روز هفتم صفر 405ق وفات یافت.(2) «سُریجان» قریه ای از قرای اصفهان [است.]

عمر جوزدانی

ابوحفص عمر بن ابراهیم بن محمّد جوزدانی معروف به «بوبه» اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضَبّی اصفهانی روایت می کند و ابوسعد سمعانی از او اجازه داشته است.(3)


1- الذریعه، ج13، ص311.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص357؛ التحبیر، ج2، ص18.
3- التّحبیر، ج1، ص514.

ص: 898

عمر سروشانی اصفهانی

ابوبکر عمر بن احمد بن عبداللّه سروشانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از: اسماعیل حافظ، ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری صحّاف و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.

در 14 رمضان سال 557ق وفات یافته است.(1) «سروشان» از قُرای اصفهان است.

عمر معدانی اصفهانی

ابوطاهر عمر بن حامد بن رجاء بن عمر بن محمّد بن علی بن مَعدان مَعدانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] تولد [او] در حدود سال 480ق [بوده و] از حافظ سلیمان بن ابراهیم و ابوالعباس بن اشته و غیر آنها حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او حدیث نوشته است.(2)

عمر اصفهانی نیشابوری

ابوحفص عمر بن حسین بن شاذی بن فرج اصفهانی نیشابوری، [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] و از خاندان علم و حدیث بوده و برادر «ضاحک» است. از ابوالعباس فضل بن عبدالواحد تاجر حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی احادیث کمی از او استماع کرده است.(3)


1- التّحبیر، ج1، ص514.
2- التّحبیر، ج1، ص516.
3- التّحبیر، ج1، ص516.

ص: 899

عمر اصفهانی*

عمر به خلیل بن محمّد بن محمّد اصفهانی، از ادباء و فضلاء اصفهان در قرن هفتم هجری است. او کتاب «الکشف عن مشکلات الکشّاف» تألیف: عمر بن عبدالرّحمان بهبهانی را در سال 763ق به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 9369 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1)

عمرو بجلی اصفهانی

عمرو بن مبارک بجلی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] در یهودیه ساکن بوده و تا سال 280ق در قید حیات بوده است. از قیس و عمر بن بشیر ابوهانی و اسرائیل و مَندل حدیث شنیده است.(2)

عمر اُسواری اصفهانی

ابوبکر عمر بن عبدالعزیز بن محمّد بن علی اُسواری اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از ابوالقاسم عبیداللّه بن عبداللّه و ابی زفر هذلی بن عبداللّه جیرانی ضبّی حدیث شنیده و محمّدبن علی جوزدانی از او روایت می کند.(3)

عمر ورّاق اصفهانی

ابواحمد عمر بن عبیداللّه بن ابراهیم وراق اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] امام مسجد جامع اصفهان بوده و در سال 368ق فوت شده است.


1- فهرست مختصر مجلس، ص661.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص27.
3- معجم البلدان، ج1، ص190.

ص: 900

وی از عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز روایت می کند و حافظ ابونعیم از وی روایت می نماید.(1)

عمر رُنانی اصفهانی

ابوحفص عمر بن محمّد بن احمد بن ابی الحسین رِنانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفّار بن علی بن اشته اصفهانی استماع حدیث کرده و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(2)

عمر لفتوانی اصفهانی

ابونصر عمر بن محمّد بن شجاع بن ابوبکر بن ابراهیم بن علی لفتوانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] در عصر روز جمعه 3 ربیع الاوّل سال 500ق در خاندان محدّثین و حافظان حدیث در اصفهان متولّد شده و از ابوسعد محمّد بن محمّد بن عبداللّه مطرز، ابوسعد محمّد بن علی بن محمّد کاتب معروف به «سرفرنج» و ابومنصور محمّد بن عبداللّه بن مندویه و غیر آنان حدیث شنیده است.(3)

[«هفتون» و «لفتون» از دهاب بلوک قُهاب جی اصفهان بوده اند و اکنون به شهر پیوسته و از محلات شهر به شمار می آیند.]

عمر خرقی اصفهانی

ابوطاهر عمر بن محمّد بن علی بن عمر بن یوسف بن محمّد بن عمرو بن زاده خرقی دلال اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از ابوبکر بن مقری


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص357.
2- التّحبیر، ج1، ص529.
3- التحبیر، ج1، ص536.

ص: 901

حدیث شنیده است.(1)

مشارٌ الیه جدّ اعلای ابوطاهر عمر بن منصور بن محمّد بن عمر می باشد.

عمر معدانی اصفهانی*

ابوطاهر عمر بن محمّد بن علی بن معدان ادیب ورّاق اصفهانی معدانی، از محدّثین و ادبای قرن پنجم هجری. از ابوعبداللّه بن منده (محمّد بن اسحاق بن یحیی) و ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن منده اصفهانی و دیگران حدیث شنیده و در حدود سال 450ق وفات یافته است.(2)

عمر خرقی اصفهانی

ابوطاهر عمر بن منصور بن محمّد بن عمر بن محمّد بن علی بن عمر بن یوسف بن محمّد بن عمرو بن زاده خرقی بزّاز اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از خاندان علم و حدیث بوده و از ابوالمظفّر محمود بن جعفر بن محمّد تمیمی دلال، ابوالخیر محمّد بن احمد بن رزاء و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در سال 530ق در اصفهان از وی حدیث استماع کرده است.(3)

عمر اصفهانی

عمر بن نُصیر اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از ابومسعود [احمد بن فرات رازی] روایت می کند.(4)


1- التّحبیر، ج1، ص542.
2- اللّباب، ج3، ص232.
3- التّحبیر، ج1، ص542.
4- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص356.

ص: 902

عمر اصفهانی

عمر بن یحیی بن احمد بن عصام (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از جدّ خود احمد بن عصام روایت می کند و ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه مؤدب از وی روایت می نماید.(1)

عمر هرندی

عمر هرندی ادیب، [از ادباء و فضلای قرن هفتم هجری.] مؤلّف کتاب «الدّرة و الصّدقه» متضمّن نظم و نثر اوست که جهت محبوب خود نوشته است. حافظ ابن نجّار از او روایت می کند.(2)

عمران بکری اصفهانی

شریف ابومحمّد عمران بن علی بن معروف بکری اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوحرب نمنام بن ملک بکری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث نموده و در سال 545 عمران بکری جهت او اجازه نوشته است.(3)

عمرانی اصفهانی*

عمرانی اصفهانی، از شاعران پارسی گوی ایران در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است. او از یهودیان اصفهان است که از اصفهان به کاشان مهاجرت کرده است. عمرانی و


1- ذکر اخبار اصفهان، ج1، ص356.
2- معجم البلدان، ج5، ص403.
3- التّحبیر، ج1، ص611.

ص: 903

شاهین را از شاعران بزرگ پارسی گوی یهودی ایران دانسته اند. عمرانی در اشعارش از خیام، سعدی و حافظ تأثیر گرفته است. از او منظومه های و اشعار زیادی به جای مانده است که از آن جمله است:

1. «فتح نامه» 2. «حنوکانامه» 3. «انتخاب نخلستان»4. «ساقی نامه»5. «قصه هفت برادران»6. «مناجات نامه عمرانی»7. «گنج نامه» و غیره(1)

میرزا عنایت خوزانی

میرزا عنایت بن میرزا مؤمن خوزانی اصفهانی، ادیب شاعر [از شاعران قرن یازدهم هجری.] در هند متولّد شده و همراه پدرش به اصفهان آمده و پس از تحصیل در دفترخانه مستوفی موقوفات چهارده معصوم به محرری پرداخته است. علاوه بر شاعری در سیاق هم مهارت داشته است.

از اوست:

زاهدان را ناله مستانه ز هر قاتل است نعره شیر است تکبیر فنا روباه را(2)

عنایت اللّه اصفهانی

عنایت اللّه اصفهانی، خطاط [در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری.] نمونه خط نسخ او مورخ چهارشنبه 11 شعبان 1322ق کتاب «ترجمه تاریخ رشیدی» است که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(3)


1- متنخب اشعار فارسی از یهودیان ایران، صص 40-45.
2- تذکره نصرآبادی، ج1، صص 159 و 160؛ خمینی شهر، شهری که از نو باید شناخت، ص365.
3- فهرست عمومی اصفهان، ص30.

ص: 904

آقا عنایت اللّه اصفهانی*

آقا عنایت اللّه اصفهانی، از نقاشان معروف عهد صفوی است که نمونه کارش در کتاب «پوپ» کلیشه شده است.(1)

آقا عنایت اللّه اصفهانی*

آقا عنایت اللّه اصفهانی، از مینیاتورسازان اصفهان در سده یازدهم هجری قمری است که در تشعیر و تذهیب و حل کاری نیز استاد بوده است.(2)

میرزا عنایت اللّه نجفی جزن آبادی*

میرزا عنایت اللّه نجفی جزن آبادی فرزند شیخ محمّدرضا، عالم فاضل جلیل. در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدماتی در درس حضرات آیات: حاج آقا صدرالدّین کوپائی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد حسن مدرس هاشمی، سیّد علی اصغر برزانی و شیخ احمد فیاض حاضر شد.

پس از آن به قم رفته و در درس حضرات آیات: حاج آقا حسین بروجردی و سیّد محمّدمحقّق داماد حضور یافت. امّا پس از مدّتی به خاطر بیماری پدر به اصفهان مراجعت نموده و به پرستاری از او پرداخت. در اصفهان نزد حضرات آیات: سیّد ابوالحسن شمس آبادی، سیّد محمّدرضا خراسانی و میر سیّد علی بهبهانی دروس خارج را طی نمود و حکمت و فلسفه را از حاج آقا صدرالدین کوپائی و شیخ محمود مفید فرا


1- تاریخ اصفهان (هنر و هنرمندان) ، ص304.
2- دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص482.

ص: 905

گرفت و سال ها از محضر عالم ربّانی شیخ محمّدباقر زند کرمانی بهره گرفت.

او پس از وفات پدرش در مسجد شیره پزها (در محلّه مسجد جامع اصفهان) به اقامه جماعت پرداخت و تا پایان عمر به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول بود، تا اینکه در روز 19 آذر 1381ش وفات نمود و در صحن امامزاده ابوالعباس خوراسکان مدفون شد.(1)

ملاّ عنایت اللّه قهپائی

مولی رکن الدّین عنایت اللّه بن شرف الدّین علی بن محمود بن شرف الدّین علی قهپائی اصفهانی نجفی، [از دانشمندان بزرگ علم رجال در قرن یازدهم هجری.] عالم فاضل محقّق، رجالی کبیر معروف به «زکی نجفی». از شاگردان مقدّس اردبیلی، ملاّ عبداللّه شوشتری و شیخ بهائی و جمعی دیگر بوده و در جمیع علوم متداوله بالاخص رجال و درایه تبحّر و بصیرتی داشته(2) [است.]

کتب چندی تألیف نموده، از آن جمله است:

1. «ترتیب رجال شیخ طوسی» [که در سال 1016ق تألیف شده و نسخه ای از آن به شماره 2/15692 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) ] 2. «ترتیب اختیار الرّجال» یا «ترتیب رجال کشّی» [که در دوشنبه 17 محرّم 1011ق به اتمام


1- گلزار فضیلت، صص 285 و 286.
2- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص845؛ ریاض العلماء، ج4، صص 302-304؛ روضات الجنّات، ج4، ص393؛ الکنی و الالقاب، ج3، صص 96 و 97؛ فوائد الرضویه، ج1، ص343؛ ریحانة الادب، ج4، صص 497 و 498؛ اعیان الشیعه، ج42، ص225؛ معجم المؤلفین، ج8، ص14؛ لغت نامه دهخدا: ذیل «قهپائی»، ص537؛ رجال اصفهان (دکتر کتابی) ، ج1، ص11؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص404؛ روضة النضره، صص 420 و 421؛ مصفی المقال، ص343.
3- فهرست مختصر مجلس، ص154.

ص: 906

رسیده و نسخه هایی از آن در کتابخانه علاّمه مفضال آیت اللّه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(1) همچنین نسخه ای از این کتاب در کتابخانه علاّمه بزرگوار سیّد حسن صدر کاظمی و نسخه دیگر در کتابخانه شیخ عبدالحسین تهرانی در کربلا موجود بوده است.(2) ] 3. «ترتیب رجال نجاشی» که به خط مؤلف در تاریخ 11 محرم 1018ق و به شماره 9707 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3) همچنین نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه سیّد حسن صدر و نسخه دیگر در کتابخانه محدّث نوری در نجف اشرف موجود بوده است.(4) نسخه ای هم به شماره 13749 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(5) ] 4. «ترتیب فهرست شیخ طوسی» که نسخه ای از آن به خط مؤلف در کتابخانه ملک و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است. نسخه دیگری هم به شماره 15401 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(6) 5. «حاشیه بر نقد الرّجال» 6. «مجمع الرّجال» که به همت عالم محقّق مرحوم سیّد ضیاءالدّین علاّمه در 7 جلد در سال 1388ق به طبع رسیده و تاریخ تألیف آن سال 1016ق بوده است [و نسخه های خطی متعددی از آن موجود است.

فرزندان ملاّ عنایت اللّه (حسن، محمّدمؤمن، نعمت اللّه، عبدالغفور، عبدالحسین) از فضلای قرن یازدهم هجری بوده اند. هرچند در مقام و شهرت به پایه و مایه پدر نرسیدند.]


1- فهرست کتب خطی اصفهان، ج1، صص 114-116.
2- الذریعه، ج4، صص 66 و 67.
3- فهرست مختصر مجلس، ص154.
4- الذریعه، ج4، صص 70 و 71.
5- فهرست مرعشی، ج33، ص737.
6- فهرست عکسی احیاء، ج1، ص411؛ فهرست مختصر مجلس، ص154.

ص: 907

میرزا عنایت اللّه حکیم شهرضائی*

میرزا عنایت اللّه حکیم معروف به «نجم الاطباء» فرزند فتح اللّه، از اطبّاء حاذق شهرضا در قرن چهاردهم هجری. در سال 1286ق در شهرضا متولّد شد و تحصیلات مقدماتی را در آنجا سپری کرد. سپس به اصفهان رفت و نزد جهانگیرخان قشقایی و سایر علمای آن دیار تحصیل کرد. در طب نزد یک طبیب انگلیسی به نام پولاک نمساوی به فراگیری مشغول شد. سپس به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به تحصیلات عالی مشغول شد. او پس از پایان تحصیل به شهرضا مراجعت نموده و به طبابت مشغول بود، تا اینکه در سه شنبه 23 ذی الحجه 1343ق وفات یافت و در مزار امامزاده شهرضا مدفون شد.(1)

دکتر عنایت اللّه بقراطیان*

دکتر عنایت اللّه بقراطیان فرزند میرزا محمّدکاظم حکیم باشی، طبیب حاذق و عارف سالک در قرن چهاردهم هجری. سال ها در اصفهان به مداوای بیماران مشغول بودو از مریدان مشایخ سلسله گنابادی در اصفهان به شمار می رفت و در روز 5 ذیقعده سال 1369ق وفات یافته و در تکیه ایزدگشسب (معروف به تکیه گنابادی ها) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) وی نسخه ای از «مفرّح الرّوح و مفتّح الفتوح» تألیف: میر سیّد فتح اللّه بن محمّدرضا مرعشی شوشتری را در 4 رمضان 1328ق کتابت کرده که در کتابخانه علاّمه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان وجود دارد.(3)


1- تاریخ شهرضا، ج2، صص 406-410.
2- تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.
3- فهرست کتب خطی کتابخانه های اصفهان، ج1، صص 381 و 384.

ص: 908

اجداد او از دوره صفویه تاکنون به طبابت مشغول بوده اند.

میرزا عنایت اللّه اصفهانی

میرزا عنایت اللّه بن محمّدمؤمن بن محمّدباقر اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن یازدهم هجری.]

مشارٌ الیه دائی صاحب ریاض العلماء (میرزا عبداللّه افندی اصفهانی) بوده و قبل از سال 1074ق یعنی سال وفات پدر صاحب ریاض وفات یافته است.

وی مردی عالم و دانشمند و از شاگردان خلیفه سلطان بوده است. خاندانش اهل دولت و مکنت بوده لکن وی دوستدار علم و دانش گردیده و خدمت جمعی از بزرگان علماء زمان تحصیل کرده و با میرزا عیسی بیگ پدر صاحب ریاض در نزد اساتید همدرس بوده، لکن در جوانی وفات یافته است. وی را کتاب های نفیس و نسخه های زیادی بوده و در کنار برخی از آنها حواشی نوشته است و از آن جمله است «حواشی بر شافیه» ابن حاجب در صرف و غیره.(1)

دکتر عنایت اللّه تابش

دکتر عنایت اللّه تابش فرزند حاج میرزا هدایت اللّه، از پزشکان حاذق و دانشمند معاصر. در سال 1310ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به دانشکده پزشکی اصفهان راه یافته و موفق به اخذ درجه دکترا شد. در سال 1336ش به آمریکا عزیمت نموده و در رشته قلب ادامه تحصیل داد. در سال 1342ش به ایران بازگشته و ضمن طبابت به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان مشغول شد. کتاب


1- الذریعه، ج6، ص105؛ زندگینامه علاّمه مجلسی، ج1، صص 174 و 175.

ص: 909

«فشار خون در اثر ضایعات عروق کلیه» و چندین مقاله در مجلات معتبر علمی از آثار اوست.(1)

عنایت اللّه حسینی اصفهانی

عنایت اللّه حسینی اصفهانی [از کاتبان اصفهان در قرن یازدهم هجری.] در سال 1009ق کتابت نسخه ای از کتاب «توضیح التّذکره» تألیف: نظام الدّین حسن قمی نیشابوری را به خط نسخ به پایان رسانیده است. این نسخه با نسخه اصل به خط مؤلف مقابله شده است. در کتابخانه ملی ملک به شماره 5751 موجود است.(2)

عنایت اللّه طبعی اصفهانی

حکیم عنایت اللّه طبعی اصفهانی معروف به «حکیم خبّاز»، شاعر ادیب و طبیب حاذق. غزل می سروده و در سال 944ق وفات یافته است.(3) [پسرش ابوعلی نیز از شعرای آن روزگار است.]

از اوست:

از آن نمی کنم اظهار درد پنهانی که عاشقی تو و احوال عشق می دانی

شیخ عنایت اللّه گیلانی

شیخ عنایت اللّه گیلانی، [عالم فاضل و حکیم ماهر از دانشمندان قرن دوازدهم هجری. جهت تحصیل به اصفهان آمده و در معقول و منقول تحصیل کرده و خصوصا در فلسفه و کلام متبحّر شده و به تدریس در مدارس دینی اصفهان مشغول شد. شیخ


1- راهنمای دانشکده پزشکی و داروسازی اصفهان، ص105.
2- فهرست ملک، ج1، ص180.
3- تذکره تحفه سامی، ص86؛ تذکره روز روشن، ص498؛ تاریخ نظم و نثر، ص685.

ص: 910

محمّدعلی حزین لاهیجی که از خرمن حکمت و معرفت درس او خوشه ها چیده، ضمن شرح حال و ذکر اساتید خود می نویسد:

«در این زمان صیت دانش قدوة الحکماء شیخ عنایت اللّه گیلانی رحمه الله که در اصفهان به افاده مشغول بود و با والد مرحوم دوستی داشت مرا خواهان استفاده ساخت. در خدمت ایشان منطق «تجرید» که از نفایس کتب منطق است با کتاب «نجات» شیخ الرئیس شروع نموده، به انجام رسانیدم و تا آن حکیم دانشمند در اصفهان بود نسبت استفاده در میان بود. پس عازم گیلان شده، در قزوین رحلت کرد.»(1)

ملاّ صدرالدین گیلانی متخلّص به «بینا» نیز در اصفهان نزد او تحصیل کرده است. علیقلی واله داغستانی در ضمن شرح حال این ملاّ صدرالدین از ملاّ عنایت اللّه با القاب «علاّمه و نادره دوران» و «از اعاظم حکمای عصر یاد کرده است.»(2) ]

در پشت نسخه ای از «الرّسالة القشیریّه» به شماره 4233 در کتابخانه مجلس شورای ملّی یادداشتی است که در آنجا نویسنده گوید: شیخ عنایت اللّه گیلانی را در سال 1131ق در قهوه خانه چهارباغ اصفهان دیدار کردم.(3)

میرزا عوض بیگ اکسیر اصفهانی

میرزا عوض بیگ اصفهانی متخلّص به «اکسیر»، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. در عصر سلطنت شاه جهان پادشاه هندوستان به دهلی رفت و در دارالانشاء شاهی ملازم گردید.

از اوست:


1- تاریخ و سفرنامه حزین، ص169.
2- تذکره ریاض الشعراء، ج1، ص421.
3- فهرست مجلس، ج11، ص252.

ص: 911

تمام عمر نگاهم به بام و در فرسود چو یار جلوه گر آمد نظر ز پا افتاد(1)

عوض بیگ بن صالح بیگ

عوض بیگ بن محمّدصالح بیگ، از اُمراء و بزرگان اواخر عهد صفویه و دوران نادرشاه شاعر ادیب متوفی به سال 1175ق مدفون در گورستان ستّی فاطمه جنب قبر علاّمه میر سیّد علی طباطبائی. صاحب «دیوان اشعار» و «سفینة الشعراء»(2)

حزین گوید: عوض خان حاکم لار، معدلت شعار و در کمال سنجیدگی و مردمی است. این شعر از اوست:

دلم را بس که چین جبهه زاهد غمین دارد نمی خواهم ببینم روی زلفی را که چین دارد(3)

عوض علی رضوانی باغبادرانی*

عوض علی رضوانی فرزند کربلائی فتح اللّه لای بیدی، از شعرای معاصر ناحیه لنجان اصفهان. در سال 1305ش در قریه «لای بید» میمه متولّد شد و پس از تحصیل در شهرهای اصفهان و تهران و روستاهای چهارمحال و بختیاری ساکن بود و علوم ادبی و قرآن را تدریس می کرد. شعر نیز می گفت و «رضوانی» تخلّص می کرد. اغلب اشعارش در مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام است. رضوانی در جمعه 11 صفر 1400ق مطابق با 28 آذر 1359ش در «باغبادران» لنجان وفات یافته و در گلستان شهدای آنجا به خاک سپرده شد. اشعارش با عنوان در دیوان اشعار فرزندش غلامعلی رضوانی به چاپ رسیده


1- تذکره روز روشن، ص72؛ الذریعه، ج9، ص89؛ کاروان هند، ج1، ص82.
2- رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص184؛ مزارات اصفهان، ص253.
3- تذکرة المعاصرین، ص184؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص846.

ص: 912

است.

این رباعی از اوست:

دانی ز چه بی حجاب می خندد صبح افکنده ز رخ نقاب می خندد صبح

این غمکده چون مقام خندیدن نیست بر خنده آفتاب می خندد صبح

عیسی مترجم

عیسی، مترجم مخصوص ظل السّلطان، مترجم «تاریخ پرتغال» که آن را در ربیع الآخر 1302ق به خط نستعلیق نوشته و نسخه آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)

استاد عیسی اصفهانی

استاد عیسی اصفهانی، معمار و بنّا در قرن دهم هجری. [او] متصدی ساختمان تاج محل در هندوستان [است که] به دستور شاه جهان در قرن دهم هجری (1612م) [آن را ساخته است.]

دکتر عیسی علاج

سرهنگ دکتر سیّد عیسی علاج فرزند بهاءالدین بن محمّدحسین طباطبائی زواره ای، از پزشکان معروف به حذاقت و استادی مشهور [در قرن چهاردهم هجری.] فوت شب سوّم شعبان 1360ق (مطابق 3 شهریور 1320ش) مدفون در اطاق حیاط کوچکی در جنوب تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد.(2)


1- فهرست عمومی اصفهان، ج1، ص22.
2- سیری در تاریخ تخت فولاد، ص145.

ص: 913

[از سادات سیّد روح اللّه و از احفاد دختری میر محمّدمهدی حکیم الملک اردستانی بود. در حدود سال 1300ق در محلّه فهره اردستان متولّد شد. در اردستان و اصفهان و تهران به تحصیل پرداخت و در رشته طب در مدرسه دارالفنون به اخذ درجه دکترا نائل شد.

در جنگ جهانی اوّل به استخدام پلیس جنوب (که از طرف دولت انگلستان تأسیس شده بود) درآمد و مدّت ها به طبابت مشغول بود. او جرّاحی را از پزشکان انگلیسی آموخت و در این رشته مهارت یافت. او با انحلال پلیس جنوب، به بهداری ارتش منتقل شد و تا مدّت ها ریاست بهداری لشکر شیراز و اصفهان را عهده دار بود. وی بعدها با درجه سرهنگی بازنشسته شد و در اصفهان مطب دایر کرد.(1)

شاعر توانا استاد فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) ضمن مرثیه ای در مادّه تاریخ فوت او گوید:

کلک «بُرنا» از پس سال وفات او نوشت: «در علاج و در طبابت ماهری جو چون علاج»(2) ]

عیسی بیگ جیرانی تبریزی

عیسی بیگ بن محمّدصالح بیگ جیرانی تبریزی اصفهانی، از علماء و فضلاء و محقّقین [در قرن یازدهم هجری و ساکن اصفهان] بوده و [در اصفهان از درس محمّد بن علی اصفهانی (شاگرد شیخ بهائی و میرداماد) میرزا علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، مولی محمّدتقی مجلسی، مولی حسنعلی شوشتری، میرزا رفیعای نائینی، آقا حسین خوانساری، علاّمه ملا محمّدباقر مجلسی، علاءالدّین محمّد گلستانه و مولی محمّدصادق کرباسی


1- اردستان نامه، ج1، ص594.
2- شرح مجموعه گل، ص489.

ص: 914

بهره گرفت. او از مشاغل دنیوی و مناصب دولتی احتراز کرده و عمر خود را به تحقیق و تألیف گذرانیده و به کتابت و تصحیح نسخ خطی مشغول بود و خط زیبائی داشت. او در حدود سال 1033ق متولّد و] در سال 1074ق وفات یافت. فرزندش دانشمند و تراجم نویس مشهور به میرزا عبداللّه افندی صاحب «ریاض العلماء» است. کتب زیر از اوست:

1. «تفسیر قرآن» 2. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه»3. «رساله در طرز قسم دادن اهل کتاب»4. «رساله در حکم رؤیت هلال قبل از زوال»5. «شرح دروس» ناتمام [6. «حواشی بر کتب اربعه»(1) ]

عیسی اصفهانی

ابوموسی عیسی بن عبدالسّلام اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبداللّه بن محمّد بن یزداد اصفهانی حدیث شنیده و هشام بن عبیداللّه از او روایت می کند.(2)

دکتر عیسی صدیق

دکتر عیسی صدیق ملقّب به «صدیق اعلم» فرزند میرزا عبداللّه صدیق التّجار اصفهانی، [نویسنده و دانشمند معاصر.] در سال 1273ش متولّد گردیده [و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در طهران طی نمود. سپس به فرانسه رفت و در رشته ریاضی تحصیل کرد و به ایران بازگشت. مدّتی مدیر داخلی روزنامه «مرد آزاد» بود. در سال 1309ش به


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، ص296؛ ریاض العلماء، ج4، صص 306-308؛ الذریعه، ج7، ص103؛ ج11، ص309؛ ج13، ص244 و ج15، ص78؛ الروضة النّضره، ص423.
2- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص146.

ص: 915

آمریکا رفت و در رشته فلسفه در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد و دکترا گرفت و به ایران بازگشت و ریاست دانشسرای عالی را برعهده گرفت. او در تأسیس دانشگاه تهران هم نقش داشت. او در چندین کابینه وزیر فرهنگ بود و نمایندگی مجلس سنا از دیگر فعالیت های او بود.] وی سرانجام در سال 1398ق [مطابق با 16 آذر 1357ش] وفات یافت.

دکتر عیسی صدیق دارای تألیفات عدیده است:

1. «تاریخ فرهنگ ایران» 2. «تاریخ مختصر آموزش و پرورش» 3. «حقوق بین الملل»4. «روش نوین در تعلیم و تربیت»5. «سیر فرهنگ در ایران و مغرب زمین»6. «یادگار عمر» یا «خاطراتی از گذشته»7. «یکسال در آمریکا»(1)

عیسی اصفهانی

عیسی بن محمّدعلی اصفهانی، از فضلاء قرن 13 و مولف کتاب «سراج الانوار» به فارسی، در حکایات اخلاقی و مواعظ در بیست باب [است.] تاریخ تألیف 1215ق می باشد. نسخه در کتابخانه سیّد جلال الدّین محدّث ارموی موجود بوده است.(2)

عیسی مذکر اصفهانی

ابوعقیل عیسی بن محمّد بن عیسی مذکر اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبداللّه بن جعفر و جمعی دیگر روایت نموده است.(3)


1- بیان المفاخر، ج2، ص201؛ نادره کاران، ص397؛ فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، ص368؛ مؤلّفین کتب چاپی، ج4، ص650؛ زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج4، صص 200-205.
2- الذریعه، ج12، ص156؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص847.
3- ذکر اخبار اصفهان، ج2، ص146.

ص: 916

میرزا عیسی خان افتخار الحکماء

میرزا عیسی خان افتخار الحکماء فرزند میرزا موسی خان ناظم الاطبّاء طبیب حاذق، ادیب کامل و شاعر فاضل. [از اطباء اواخر دوره قاجاریه.] از خاندان علم و حکمت. در 20 ماه صفر سال 1320ق در طهران وفات یافته و در ایوان مقبره ناصرالدّین شاه [در شهرری] مدفون گردید.

مادّه تاریخ وفاتش این است:

پوشید سیه چه «شارق» اندر تاریخ: «سوسن ز عزای میرزا عیسی خان»(1)

استاد عیسی بهادری*

استاد عیسی بهادری، هنرمند توانای معاصر. در سال 1284ه.ش در یکی از بخش های تابعه اراک به نام «بزچللو» در مزرعه خانوادگی به نام «آقچه کهریز» متولّد شد و پس از تحصیلات معمول به تهران رفت و در مدرسه کمال الملک (مدرسه صنایع مستظرفه) به فراگیری نقاشی طبیعت پرداخت. او از روی عشق و علاقه به اصفهان می آمد و با دقت نقوش و تزئینات هنرمندانه کاشی کاری ها و گچبری های آثار تاریخی اصفهان را می نگریست و درباره آنان تحقیق می کرد.

او پس از اتمام تحصیل به استخدام اداره هنرستان هنرهای زیبای تهران درآمد و ضمن تدریس در آنجا به خلق نقشه های فرش مشغول شد. در سال 1315ش به اصفهان آمده و سرپرستی هنرستان هنرهای زیبای این شهر را به عهده گرفت و برای پی ریزی این هنرستان زحمات بسیار کشید.


1- دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص847؛ رجال اصفهان یا تذکرة القبور، ص232.

ص: 917

وی در خلق نقشه های ابتکاری فرش مهارتی استثنائی داشت و در نقاشی چیره دست بود. از ابتکارات قابل توجّه او استفاده هنرمندانه از گل و برگ و پرنده به جای اشکال هندسی بر روی میزهای خاتم است. او در طراحی نقوش منبّت، موزاییک کاشی، زری، قلمزنی و غیره مهارت داشت و تمامی آثارش ابتکاری و خلاقانه هستند. او در عمر خود به دریافت نشان های هنری متعددی از نمایشگاه های دنیا از جمله «دونور» و مدال طلا از نمایشگاه های «بروکسل» و نشان علم و هنر از فرانسه نائل شد.

استاد بهادری معلّمی هنرمند و دلسوز بود و آنچه را که می دانست در اختیار شاگردان خود می گذاشت و شاگردان ارزنده ای همچون رستم شیرازی، پورصفا و فرشچیان را تربیت کرد که اکنون شهرت آنان از مرزهای کشور به بیرون رفته است.

وی 30 سال عاشقانه و صادقانه در مقام ریاست هنرستان هنرهای زیبای اصفهان خدمت کرد و به اشاعه هنر و تربیت اساتید هنرمند اهتمام ورزید و آنگاه که از آنجا به عنوان مدیرکلی صنایع اصفهان منصوب شد دو سالی بیشتر در آن مقام نماند و بازنشسته شد.

او پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به فرانسه رفته و در سال 1365ش درگذشت و در قبرستان «پرلاشز» پاریس به خاک سپرده شد.

آقای حسن صدر متخلّص به «سالک» مادّه تاریخ وفات او را طی مرثیه ای چنین گوید:

گذارد پای ادب را به پیش «سالک» و گفت: «در آسمان هنر زنده است و جاویدان»

1365=3+1362

از آثار هنرمندانه او طرح یک قالی با عنوان «بشریت» و تابلوهای نقاشی «مجلس

ص: 918

ابن سینا» (موجود در موزه «لوور» فرانسه) را می توان نام برد.(1)

عیسی شعاعی نائینی*

عیسی حسین خانی نائینی متخلّص به «شعاعی» فرزند محمود، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1307ش در نائین متولّد شد. در کودکی پدر را از دست داد و به این خاطر در 10 سالگی به اصفهان آمد و پس از طی تحصیلات ابتدائی، ابتدا در شهرداری نائین و سپس در شهرداری اصفهان به خدمت پرداخت. وی از سال 1337ش در اغلب انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن های کمال، صائب و سعدی شرکت می کرده و اشعارش در برخی نشریات و مجموعه ها به چاپ رسیده است. مرحوم بقائی در کتاب خود، تخلّص او را «شجاعی» ذکر کرده است. این بیت از اوست:

ساقی بریز باده که آمد بهار گل می خور به یاد سرو قدی در کنار گل(2)

عیسی قلی سالم اصفهانی

عیسی قلی شیرانی بیدآبادی متخلّص به «سالم» فرزند نوروزعلی، شاعر ادیب معاصر. در سال 1300ش در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شده و پس از اندکی تحصیل به شغل بافندگی مشغول گردید. از نوجوانی طبع شعر داشته و در انجمن های ادبی همچون کمال و سعدی شرکت می نموده است. در سرودن انواع شعر به ویژه تضمین و اشعار انتقادی و اجتماعی توانایی داشت. [او در 30 مهر 1371ش وفات یافت و در قطعه 24 قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد. شاعر توانا میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) در


1- طراحان بزرگ فرش ایران، صص 220 و 223؛ تاریخ اصفهان (هنرمندان) ، ص350؛ دائرة المعارف هنر، ص104؛ دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام، ص131.
2- تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص430؛ تذکره سخنوران نائین، ص66.

ص: 919

ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ او را چنین سروده است:

سال وفات وِرا، خامه «برنا» نوشت: «مکین مینو شود سالم اهل سخن»]

از اوست:

تا گشته ام بر آن بت لیلی صفت اسیر دیوانه وار کوه و بیابانم آرزوست

بی ماه عارض تو شده روز من چو شب نور رخت به کلبه ویرانم آرزوست

از بس که خار هجر خلیده به پای دل از باغ وصل تو گل و ریحانم آرزوست(1)

عیسی قلی خان بختیاری

عیسی قلی خان [بهادرزاده] متخلّص به «عیسی» [فرزند موسی خان بهادرالسّلطنه بختیاری] در سال 1330ق متولّد شده و در محل تولّد خویش به اندازه مقدور تحصیلات کرد و سپس به زراعت و شکار روزگار گذراند. گاهی شعر می سرود.(2) [تحصیلات ابتدائی را در مدرسه بختیاری شهرکرد انجام داد. مدتی در اصفهان و تهران بود. زمانی هم در دوران قدرت خوانین در کرمان مصدر خدماتی گردید. اخیرا به کمک سلطان مراد بختیار در کارخانه قند اصفهان به کار مشغول شد.(3) وی سرانجام در روز 11 1365ش وفات یافته و در قطعه 6 قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(4) ]

این بیت از اوست:

سخن از لبت شیرین چو بیاید به میان یادی از درد درون دل فرهاد کنید


1- تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 234 و 235؛ بزم ادب، ص196؛ راز دل نصیر، ص169؛ تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص365.
2- تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص337.
3- شناخت سرزمین بختیاری، ص526.
4- سایت اینترنتی یادبود (آرامستان های اصفهان) .

ص: 920

عین القضات اصفهانی

عین القضات بن محمّد اصفهانی، خطاط نسخ نویس [در قرن دهم هجری.] از آثارش: کتابت «قواعد الاحکام» علاّمه حلّی که به خط نسخ در سال 909ق کتابت نموده و نسخه به شماره 11418 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)


1- فهرست وزیری، ج1، ص409.

ص: 921

فهرست

پیشگفتار••• 5

مقدمه مصحح ••• 7

گفت و گو با سیّد مصلح الدّین مهدوی (مؤلّف) ••• 9

«ع»

میرعابد اردبیلی ••• 25

عابد اصفهانی ••• 25

عابد اصفهانی ••• 25

عادل اردستانی ••• 25

عارضی اصفهانی ••• 26

عارف اصفهانی ••• 26

عارف تبریزی ••• 26

عاصم اصفهانی ••• 27

عاصم اصفهانی ••• 27

عاصم اصفهانی ••• 27

عاقلی یزدی ••• 28

عامر مؤذّن اصفهانی ••• 28

عامر اصفهانی ••• 28

عامر واضحی سنبلانی ••• 29

عامر مشتلی اصفهانی ••• 29

عامی اصفهانی ••• 30

سیّد عَبّاد گلستانه ••• 30

عَبّاد غازی اصفهانی ••• 31

عَبّاد طالقانی ••• 31

عباد تمیمی ••• 32

عَبّاد جعفری اصفهانی ••• 33

سیّد عباد گلستانه ••• 33

دکتر عباس ادیب ••• 33

عباس صوفی ••• 34

استاد عباس شکوهی پور ••• 35

شیخ عباس خوانساری ••• 36

میرزا عباس خان شیدای دهکردی ••• 36

عباس عشقی اصفهانی ••• 39

عباس قمشه ای ••• 40

عباس اصفهانی ••• 40

عباس فریدنی ••• 40

عباس کرباسیون ••• 41

شیخ عباس مصباح دستگردی ••• 42

میرزا عباس خان ذوالفنون ••• 43

مرشد عباس زریری ••• 45

عباس مافَرّوخی ••• 46

ص: 922

عباس حنفی اصفهانی ••• 46

عباس قمی ••• 46

عباس بهشتیان ••• 47

عباس احمدی ••• 48

شاه عباس صفوی ••• 49

عباس کاظمی ••• 52

عباس غازی اصفهانی ••• 52

شاه عباس دوّم صفوی ••• 53

میرزا عباس نحوی ••• 54

استاد عباسِ عبدالرحیم ••• 55

عباس سالاری ••• 56

استاد عباس بانی ••• 57

حاج عباس بیاض ••• 58

سیّد عباس صفی دهکردی ••• 58

عباس اسپه پور ••• 59

میرزا عباس خان صفاءالسلطنه ••• 59

درویش عباس گزی ••• 60

میرزا عباس شیخ الاسلام ••• 61

مرشد عباس نثارعلی ••• 62

میرزا عباس فایض شمس آبادی ••• 62

عباس محور اصفهانی ••• 63

عباس زمانی ••• 64

عباس گیاهی ••• 65

عباس کزّازی ••• 66

عباس محزون حبیب آبادی ••• 66

شیخ عباس ایزدی نجف آبادی ••• 66

ملاّ عباس مولوی ••• 68

عباس حسینی مازندرانی ••• 70

سیّد عباس احساس اصفهانی ••• 70

سیّد عباس فشارکی ••• 71

عباس بخشیان ••• 71

عباس حقانی پناه ••• 72

عباس بن ولید ••• 72

عباس جُلَکی اصفهانی ••• 73

میرزا عباس پاقلعه ای ••• 73

عباس سروری ••• 74

سیّد عباس شاهزاده ••• 75

سیّد عباس طباطبائی خوراسکانی ••• 75

مرشد عباس ظهیری (برزو) ••• 75

میرزا عباس فنائی اصفهانی ••• 76

آقا عباس قلمدان ساز ••• 76

مرشد عباس کسرائی ••• 76

عباس مجنون سیچانی ••• 77

عباس مدینه ای ••• 78

عباسعلی آذر چالشتری ••• 79

عباسعلی صناعی سهرو فیروزانی ••• 79

استاد عباسعلی پورصفا ••• 80

عباسعلی موزون اصفهانی ••• 81

عباسعلی بهرامیان ••• 82

حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی ••• 82

عباسعلی برهانی پور ••• 85

میرزا عباسعلی محزون اصفهانی ••• 85

عباسعلی ظریف خوانساری ••• 86

عباسعلی آرام اصفهانی ••• 86

ص: 923

شیخ عباسعلی معین الواعظین ••• 87

عباسعلی ملکی نجف آبادی ••• 88

شیخ عباسعلی علویجه ای ••• 88

عباسعلی خرم لنبانی ••• 89

عباسعلی اسکندری ••• 90

دکتر عباسعلی موحّدیان ••• 91

عباسقلی خان سیف الملک نوری ••• 92

عباسقلی ترابی ••• 93

عباسی اصفهانی ••• 94

میرزا عبدالأئمه طوسی ••• 94

عبدالباقی اصفهانی ••• 95

میرزا عبدالباقی (باقی) اصفهانی ••• 95

میر عبدالباقی امامی ••• 96

سیّد عبدالباقی بختیاری ••• 96

عبدالباقی گنابادی تونی ••• 96

ملاّ عبدالباقی تبریزی ••• 97

عبدالباقی اصفهانی ••• 98

میر عبدالباقی خاتون آبادی (کبیر) ••• 98

میر عبدالباقی خاتون آبادی (صغیر) ••• 100

ملاّ عبدالباقی کاشانی ••• 100

عبدالباقی حسینی اصفهانی ••• 101

میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی ••• 101

دکتر عبدالباقی نواب ••• 103

آقا عبدالباقی مازندرانی ••• 104

میر عبدالباقی آرتیمانی ••• 105

میرزا عبدالباقی نائینی ••• 106

عبدالباقی اصفهانی ••• 106

عبدالباقی حسینی ••• 107

ملاّ عبدالباقی سبزواری ••• 107

سیّد عبدالباقی سیفی قزوینی ••• 107

عبدالباقی قهپائی ••• 108

میر عبدالباقی مقبول اصفهانی ••• 108

عبدالباقی نائینی ••• 109

عبدالجبّار زعفرانی ••• 110

عبدالجبّار ابهری ••• 110

سیّد عبدالجبّار رضا توفیقی کوه گیلویه ای ••• 111

عبدالجبّار محتسب ••• 111

عبدالجبّار صفار ••• 112

عبدالجبّار جاری اصفهانی ••• 112

عبدالجبّار خطبه اصفهانی ••• 112

عبدالجبّار صندوقی اصفهانی ••• 113

عبدالجبّار اصفهانی ••• 113

شیخ عبدالجلیل اصفهانی ••• 113

عبدالجلیل عبدی اصفهانی ••• 113

شیخ عبدالجلیل (اصفهانی) ••• 114

عبدالجلیل جوباری اصفهانی ••• 114

میرزا عبدالجواد معتمد الذّاکرین ••• 115

میرزا عبدالجواد اصفهانی ••• 115

آقا عبدالجواد آباده ای ••• 115

پرفسور عبدالجواد فلاطوری ••• 116

میرزا عبدالجواد اخوّت ••• 118

میرزا عبدالجواد نحوی ••• 119

میرزا عبدالجواد لا اَدری ••• 119

حاج ملاّ عبدالجواد باغبادرانی ••• 120

ص: 924

میرزا عبدالجواد خطیب ••• 122

میرزا عبدالجواد شیخ الاسلامی ••• 123

میرزا عبدالجواد حکیم ••• 123

حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای ••• 124

ملاّ عبدالجواد خراسانی ••• 125

عبدالجواد اختر زفره ای ••• 127

حاج میرزا عبدالجواد نوری ••• 127

عبدالجواد ••• 128

ملاّ عبدالجواد بن محسن ••• 128

حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی ••• 128

میرزا عبدالجواد رجالی ••• 129

میرزا عبدالجواد کلباسی ••• 130

حاج میرزا عبدالجواد کلباسی ••• 131

میرزا عبدالجواد شهشهانی ••• 132

میرزا عبدالجواد شیرازی ••• 133

حاج میرزا عبدالجواد مشکی ••• 133

عبدالحاکم ثقفی ••• 133

سیّد عبدالحجّه بلاغی ••• 134

سیّد عبدالحسیب علوی عاملی ••• 136

میر عبدالحسین اصفهانی ••• 139

عبدالحسین اصفهانی ••• 139

عبدالحسین احمدی بختیاری ••• 140

حاج میرزا عبدالحسین نوری ••• 140

سیّد عبدالحسین نیسان اصفهانی ••• 141

عبدالحسین اصفهانی ••• 142

عبدالحسین خیام باشی ••• 142

عبدالحسین خاکسار ••• 142

میر عبدالحسین خاتون آبادی ••• 143

سیّد عبدالحسین طیّب ••• 145

میرزا عبدالحسین خوشنویس هرندی ••• 147

میرزا عبدالحسین حکیم اردستانی ••• 147

آقا میرزا عبدالحسین خوئی ••• 148

میرزا عبدالحسین نجفی ••• 149

میرزا عبدالحسین قالب تراش ••• 150

سید عبدالحسین روضاتی ••• 151

آقا سیّد عبدالحسین مقدّس ••• 152

عبدالحسین خواجوی اصفهانی ••• 153

عبدالحسین صفائی ••• 153

سیّد عبدالحسین نصرت اصفهانی ••• 153

شیخ عبدالحسین حائری اصفهانی ••• 155

میرزا عبدالحسین خان صدر ••• 155

میرزا عبدالحسین احقر ••• 156

عبدالحسین ادیب فرهمند ••• 156

شیخ عبدالحسین بغدادی ••• 158

عبدالحسین اصفهانی ••• 158

شیخ عبدالحسین کلباسی ••• 159

ملاّ عبدالحسین نصیری طوسی ••• 159

عبدالحسین حویزی ••• 159

آقا عبدالحسین امین العلماء ••• 159

شیخ عبدالحسین کاظمینی ••• 161

میرزا عبدالحسین حکمتیان ••• 161

عبدالحسین اصفهانی ••• 161

شیخ عبدالحسین محلاتی ••• 162

عبدالحسین ندیم چهارمحالی ••• 164

ص: 925

میرزا عبدالحسین فیض علی شاه ••• 165

میرزا عبدالحسین قدسی ••• 165

عبدالحسین حسنی اصفهانی ••• 166

میرزا عبدالحسین حکیم الهی قمشه ای ••• 167

عبدالحسین سپنتا ••• 167

میرزا عبدالحسین صنیع همایون ••• 169

سیّد عبدالحسین همتیار ••• 170

آقا عبدالحسین شکسته نویس ••• 171

عبدالحسین مُشکنانی ••• 172

میرزا عبدالحسین صدر ••• 172

آقا عبدالحسین پاشنه طلائی یزدی ••• 173

حاج میرزا عبدالحسین سیّد العراقین ••• 174

میرزا عبدالحسین سمسارزاده ••• 176

میرزا عبدالحسین قیصر بیدآبادی ••• 176

حاج عبدالحسین مشفق اصفهانی ••• 177

میرزا عبدالحسین ظفر اصفهانی ••• 178

عبدالحسین عبدی اصفهانی ••• 178

عبدالحسین فریدنی ••• 179

عبدالحسین فاضل اژه ای ••• 179

شیخ عبدالحسین فقیه ایمانی ••• 179

میرزا عبدالحسین قشمشم اصفهانی ••• 180

ملاّ عبدالحسین مازندرانی ••• 180

سیّد عبدالحسین معین الاسلام ••• 180

سیّد عبدالحسین میرلوحی ••• 181

سیّد عبدالحسین واعظ اصفهانی ••• 181

ملاّ عبدالحق منصف قهپایه ای ••• 182

ملاّ عبدالحق ورنوسفادرانی ••• 182

شیخ عبدالحمید اصفهانی ••• 182

سیّد عبدالحمید موسوی خواجوئی ••• 183

عبدالحمید عطاری دار (پاینده) ••• 183

عبدالحمید سیاوش ••• 184

عبدالحمید شهدی اصفهانی ••• 185

میرزا عبدالحمید شریف اصفهانی ••• 185

سیّد عبدالحمید موسوی اصفهانی ••• 185

سیّد عبدالحمید نوربخش چهارمحالی ••• 186

عبدالحمید نجّار اصفهانی ••• 186

میرزا عبدالحمید هوشیار نجف آبادی••• 186

ملاّ عبدالحی دیهوکی طبسی ••• 187

عبدالخالق خان اصفهانی ••• 187

عبدالخالق اژه ای ••• 188

عبدالخالق علوی ••• 189

میرزا عبدالخالق لنجانی ••• 189

عبدالخالق قائنی ••• 189

میرزا عبدالخالق خوراسگانی ••• 190

عبدالخضر جزائری ••• 190

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 190

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 191

عبدالرّحمان ذکوانی اصفهانی ••• 191

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 191

عبدالرّحمان سُدّی ••• 191

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 192

عبدالرّحمان رازی ••• 192

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 192

نورالدّین عبدالرّحمان جامی ••• 193

ص: 926

عبدالرّحمان ضراب ••• 193

عبدالرّحمان اصفهانی نیشابوری ••• 194

عبدالرّحمان اصفهانی بغدادی ••• 194

عبدالرّحمان جَهنی اصفهانی ••• 195

عبدالرّحمان کوفی اصفهانی ••• 195

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 195

عبدالرّحمان دشتی اصفهانی ••• 196

عبدالرّحمان سمسار اصفهانی ••• 196

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 196

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 197

عبدالرّحمان اصفهانی ••• 197

عبدالرّحمان حداد اصفهانی ••• 197

عبدالرّحمان سَلمونی نیشابوری ••• 197

عبدالرّحمان رازی ••• 198

عبدالرّحمان دارگانی اصفهانی ••• 198

عبدالرّحمان صیدلانی ••• 199

عبدالرّحمان معدانی اصفهانی ••• 199

عبدالرّحمان شافعی اصفهانی ••• 199

عبدالرحیم اصفهانی ••• 200

عبدالرحیم اصفهانی شیرازی ••• 200

ملاّ عبدالرحیم کوشکی ••• 201

عبدالرحیم ورنوسفادرانی ••• 201

عبدالرّحیم اصفهانی ••• 201

عبدالرحیم فرقانی کرونی ••• 202

میرزا عبدالرّحیم مؤتمن الحکماء ••• 202

میرزا عبدالرحیم قاضی ••• 203

عبدالرّحیم اصفهانی ••• 203

عبدالرّحیم بهاءالملک ••• 204

سیّد عبدالرحیم فروغی قهفرخی ••• 204

میرزا عبدالرحیم کلباسی ••• 204

عبدالرحیم معدّل اصفهانی ••• 206

شیخ عبدالرّحیم حائری ••• 206

حاج شیخ عبدالرّحیم ملکیان ••• 208

عبدالرحیم معدّل اصفهانی ••• 209

عبدالرّحیم طبیب اصفهانی ••• 209

میرزا عبدالرحیم ربّانی خوراسکانی ••• 210

ملاّ عبدالرّحیم نجف آبادی ••• 210

شیخ عبدالرحیم پاچناری ••• 212

عبدالرّحیم هرندی ••• 212

عبدالرحیم حداد اصفهانی ••• 213

سیّد عبدالرّحیم شهرستانی ••• 213

عبدالرّحیم ریزی لنجانی ••• 214

ملاّ عبدالرّحیم دماوندی ••• 214

عبدالرحیم جزایری ••• 215

میرزا عبدالرحیم سمیرمی ••• 216

سیّد عبدالرّحیم قاضی عسکر ••• 217

سیّد عبدالرّحیم موسیقی دان ••• 217

مولی عبدالرّزاق ••• 218

ملاّ عبدالرزاق اصفهانی ••• 218

میرزا عبدالرزاق افسر اصفهانی ••• 219

عبدالرّزاق بن ابی محمّد ••• 219

میرزا عبدالرّزاق نجف آبادی ••• 219

عبدالرزاق تبریزی ••• 220

میرزا عبدالرّزاق احمدآبادی ••• 220

ص: 927

عبدالرّزاق حسن آبادی ••• 221

عبدالرزاق اصفهانی ••• 222

میرزا عبدالرّزاق حائری همدانی ••• 222

میرزا عبدالرّزاق لنگرودی ••• 223

میرزا عبدالرّزاق مازندرانی ••• 224

عبدالرزاق اخضر زفره ای ••• 224

عبدالرّزاق طبرانی ••• 225

عبدالرّزاق تاجر ••• 225

میرزا عبدالرّزاق رشتی ••• 225

میرزا عبدالرزاق خان بغایری ••• 226

عبدالرزاق قصری اصفهانی ••• 228

ملاّ عبدالرّزاق گیلانی ••• 228

میر عبدالرزاق رضوی کاشانی ••• 228

حاج عبدالرزاق مخترع ••• 229

میرزا عبدالرزاق مشرب اصفهانی ••• 230

میرزا عبدالرزاق نشئه ••• 231

شیخ عبدالرسول اصفهانی ••• 231

شیخ عبدالرسول الیادرانی ••• 231

سیّد عبدالرّسول بزمی اصفهانی ••• 232

سیّد عبدالرّسول اعرجی ••• 232

شیخ عبدالرّسول پناهنده گزی ••• 233

شیخ عبدالرّسول قائمی ••• 234

سیّد عبدالرّسول حجازی دهاقانی ••• 235

عبدالرّسول منتصر ••• 236

میرزا عبدالرّسول مداح شوشتری ••• 236

عبدالرّسول ناطق شهرضائی ••• 236

عبدالرشید ••• 237

حاج عبدالرّضا موغاری اردستانی ••• 238

عبدالرضا متین اصفهانی ••• 238

ملاّ عبدالرّضا کاشانی ••• 239

عبدالسّلام اصفهانی ••• 239

عبدالسّلام عنبری اصفهانی ••• 239

عبدالسّلام کمال اصفهانی ••• 239

عبدالسّلام حسن آبادی ••• 240

عبدالسّمیع اصفهانی ••• 240

شیخ عبدالصالح پاشنه طلائی ••• 241

عبدالصّمد عنبری ••• 241

شیخ عبدالصّمد محلاّتی ••• 241

عبدالصّمد تبریزی ••• 242

شیخ نورالدّین عبدالصّمد نطنزی ••• 243

عبدالصّمد امامی ••• 243

عبدالصّمد مردویه ••• 244

عبدالصّمد نَقنِه ای ••• 244

عبدالظهیر کرهرودی ••• 245

سیّد عبدالعال کرکی ••• 245

شیخ عبدالعال فریدنی ••• 245

میر عبدالعال نجات کوه گیلویه ای ••• 247

شیخ عبدالعال همایون فریدنی ••• 248

شیخ عبدالعالی کرکی ••• 249

عبدالعزیز آدمی اصفهانی ••• 250

عبدالعزیز جزری اصفهانی ••• 250

عبدالعزیز مافرّوخی ••• 251

عبدالعزیز ماجشون اصفهانی ••• 251

عبدالعزیز دارکی اصفهانی ••• 251

ص: 928

عبدالعزیز کسائی ••• 252

عبدالعزیز درآوردی اصفهانی ••• 252

عبدالعزیز آدمی شیرازی ••• 253

عبدالعظیم اصفهانی ••• 253

ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زوّاره ای ••• 254

سیّد عبدالعظیم موسوی ••• 255

سیّد عبدالعظیم لنجانی ••• 255

ملاّ عبدالعظیم کاشانی ••• 257

شیخ عبدالعلی اصفهانی ••• 257

حاج عبدالعلی باقی ••• 258

سیّد عبدالعلی عقدائی ••• 259

حاج میرزا عبدالعلی مرندی ••• 260

عبدالعلی نصراصفهانی ••• 260

میرزا عبدالعلی نحوی ••• 260

میرزا عبدالعلی نائینی ••• 262

عبدالعلی خوزانی ••• 262

عبدالعلی مُذَهِّب اصفهانی ••• 263

عبدالعلی جزی ••• 263

عبدالعلی خسروی (قائد بختیاری) ••• 263

عبدالعلی غفوری ••• 265

عبدالعلی اصفهانی ••• 266

ملاّ عبدالعلی هرندی ••• 267

عبدالعلی ادیب برومند ••• 267

عبدالعلی محمّدآبادی جرقویه ای ••• 269

شیخ عبدالعلی رشتی ••• 269

شیخ عبدالعلی قدسی نجفی ••• 269

عبدالعلی نگارنده ••• 270

میر عبدالغفار اردستانی ••• 271

میرزا عبدالغفار پاقلعه ای ••• 271

حاج میرزا عبدالغفار تویسرکانی ••• 272

عبدالغفار اصفهانی ••• 273

میرزا عبدالغفار نجم الدّوله ••• 273

عبدالغفار فریب اصفهانی ••• 276

ملاّ عبدالغفار رشتی ••• 276

آقا عبدالغفار شیرازی ••• 277

ملاّ عبدالغفار لوائی کرمانی ••• 277

حاج عبدالغفور عالی قزوینی ••• 278

میرزا عبدالغفور شمس القُرّاء ••• 278

ملاّ عبدالغفور رویدشتی ••• 279

میر عبدالغنی اصفهانی ••• 280

سیّد عبدالغنی حسینی دهدشتی ••• 280

میر عبدالغنی خاتون آبادی ••• 280

میر عبدالغنی تفرشی ••• 281

سیّد عبدالغنی (غنی) ••• 282

سیّد عبدالغنی نوحی چادگانی ••• 282

عبدالغنی یزدی ••• 283

سیّد عبدالفتاح خلیفه سلطانی ••• 283

عبدالقادر اصفهانی ••• 284

خواجه عبدالقادر بسینانی اصفهانی ••• 284

عبدالقادر معلّم اصفهانی ••• 285

میرزا عبدالقادر تونی ••• 285

حاج عبدالقادر عاشق آبادی ••• 285

عبدالقادر محزون بسطامی ••• 286

عبدالقادر نائینی ••• 287

ص: 929

میر عبدالکاظم خاتون آبادی ••• 287

شیخ عبدالکبیر جعفری ••• 288

ملاّ عبدالکریم اشراق بیرجندی ••• 289

میر عبدالکریم اصفهانی ••• 290

عبدالکریم خوراسکانی ••• 290

عبدالکریم آشفته بختیاری ••• 291

میرزا عبدالکریم طبیب پوده ای ••• 291

ملاّ عبدالکریم گزی ••• 292

سیّد عبدالکریم لاهیجی ••• 293

عبدالکریم بصیر اصفهانی ••• 294

عبدالکریم طولی ••• 295

عبدالکریم ابهری اصفهانی ••• 295

عبدالکریم نَقنِه ای ••• 295

ملاّ عبدالکریم سودائی دستگردی ••• 296

عبدالکریم حسن آبادی اصفهانی ••• 297

عبدالکریم جوباری اصفهانی ••• 298

عبدالکریم اصفهانی ••• 298

میرزا عبدالکریم سرمست ••• 298

ملاّ عبدالکریم گزی ••• 299

سیّد عبدالکریم دولت آبادی ••• 301

ملاّ عبدالکریم طبسی ••• 301

میرزا عبدالکریم سیمای نطنزی ••• 302

سیّد عبدالکریم حسینی خوزانی ••• 302

سیّد عبدالکریم دولت آبادی ••• 303

شیخ عبدالکریم شیرازی ••• 303

شیخ عبدالکریم مصدق خواه ••• 304

میرزا عبدالکریم ملکیان (سالک) ••• 304

عبداللطیف ••• 304

عبداللطیف اصفهانی ••• 305

عبداللطیف اصفهانی ••• 305

پیر عبداللطیف اصفهانی ••• 305

عبداللطیف تبریزی ••• 306

میرزا عبداللطیف تنهای اصفهانی ••• 306

میرزا سیّد عبداللّه ••• 307

ملاّ عبداللّه اردبیلی ••• 307

عبداللّه اصفهانی ••• 307

عبداللّه اصفهانی ••• 308

شیخ عبداللّه اصفهانی ••• 308

عبداللّه اصفهانی ••• 308

خواجه ظهیرالدّین عبداللّه امامی اصفهانی ••• 309

ملاّ عبداللّه امانی کرمانی ••• 309

میرزا عبداللّه خوشنویس اصفهانی ••• 309

عبداللّه اصفهانی ••• 310

عبداللّه طهرانی اصفهانی ••• 310

عبداللّه نعامی حویزاوی ••• 310

ملاّ عبداللّه واعظ اصفهانی ••• 311

ملاّ عبداللّه بن ابی الحسن ••• 311

عبداللّه جیانی اصفهانی ••• 312

عبداللّه اصفهانی ••• 312

عبداللّه دلال اصفهانی ••• 313

عبداللّه ایذجی اصفهانی ••• 313

عبداللّه خازن ••• 314

عبداللّه اعرج ویذآبادی ••• 314

عبداللّه دیلمانی خُرجانی ••• 314

ص: 930

میرزا عبداللّه خان وزیرزاده ••• 315

میرزا عبداللّه مجلسی ••• 315

عبداللّه هلالی باطرقانی ••• 316

عبداللّه اصفهانی ••• 317

عبداللّه اصفهانی ••• 317

عبداللّه اصفهانی ••• 317

میرزا عبداللّه وثوق الحکماء خوراسکانی ••• 318

سیّد عبداللّه بکاء ••• 319

میرزا عبداللّه خان امین الدّوله ••• 319

ملاّ عبداللّه شوشتری ••• 321

عبداللّه رازانی لنجانی ••• 326

عبداللّه اصفهانی ••• 326

ملاّ عبداللّه بروجردی ••• 326

میرزا عبداللّه سبزواری اصفهانی ••• 327

سیّد عبداللّه میردامادی ••• 327

عبداللّه اصفهانی ••• 328

عبداللّه شمس نژاد ••• 328

عبداللّه اکفائی ••• 329

عبداللّه اصفهانی ••• 329

میرزا عبداللّه جابری ••• 329

عبداللّه معدانی ••• 330

عبداللّه ضبّی ••• 330

عبداللّه اُشتُرجانی ••• 330

میرزا عبداللّه عشق ••• 331

عبداللّه اسدی اصفهانی ••• 332

عبداللّه اصفهانی ••• 332

عبداللّه خزاعی اصفهانی ••• 332

عبداللّه رنانی ••• 333

عبداللّه انماطی ••• 334

عبداللّه ثقفی اصفهانی ••• 334

عبداللّه سلمی اصفهانی ••• 334

عبداللّه اصفهانی ••• 334

عبداللّه طوسی ••• 335

عبداللّه طادی لنجانی ••• 335

عبداللّه اصفهانی نیشابوری ••• 335

شیخ عبداللّه کفرانی ••• 335

عبداللّه مقری اصفهانی ••• 336

ملاّ عبداللّه اژه ای ••• 337

میرزا عبداللّه شیخ الاسلام ••• 338

عبداللّه ارباب ••• 339

عبداللّه اشترجانی اصفهانی ••• 340

عبداللّه سیچانی ••• 340

سیّد عبداللّه مازندرانی شاهاندشتی ••• 341

سیّد عبداللّه شیدای چالشتری ••• 341

عبداللّه اسدی اصفهانی ••• 342

میرزا عبداللّه اشتهای گرجی ••• 342

آقا عبداللّه استرآبادی ••• 343

ملاّ عبداللّه تبریزی ••• 344

سیّد عبداللّه ثقة الاسلام ••• 345

عبداللّه بن معزالدّین محمّد ••• 346

عبداللّه اصفهانی ••• 347

عبداللّه اصفهانی ••• 347

عبداللّه کَروَنی اصفهانی ••• 347

عبداللّه قراطیسی اصفهانی ••• 348

ص: 931

عبداللّه بشرویه ای خراسانی ••• 348

عبداللّه اصفهانی ••• 348

عبداللّه رویدشتی ••• 349

عبداللّه ثقفی اصفهانی ••• 349

عبداللّه اصفهانی ••• 349

عبداللّه ضَبّی اصفهانی ••• 350

سیّد عبداللّه جزایری ••• 350

عبداللّه اصفهانی ••• 350

عبداللّه حَسّاب اصفهانی ••• 351

عبداللّه دارکی اصفهانی ••• 351

عبداللّه زهرانی ••• 351

عبداللّه بن محمّد ••• 352

سیّد عبداللّه شمس آبادی ••• 352

ملاّ عبداللّه هرندی ••• 352

عبداللّه رفاعی اصفهانی ••• 353

عبداللّه اسدی خطیبی ••• 353

عبداللّه باوردی ••• 354

عبداللّه قاضی ••• 354

عبداللّه کرابیسی نیشابوری ••• 354

نجم الدّین عبداللّه اصفهانی ••• 355

عمو عبداللّه سقلا ••• 355

عبداللّه اصفهانی ••• 356

عبداللّه تمیمی اصفهانی ••• 356

عبداللّه بن معاویه ••• 356

عبداللّه اصفهانی ••• 357

عبداللّه محیط سامانی ••• 358

عبداللّه اسفیذباآنی اصفهانی ••• 358

ملاّ عبداللّه هرندی ••• 359

میرزا عبداللّه محزون ••• 360

سیّد عبداللّه حالی اصفهانی ••• 360

خواجه عبداللّه اصفهانی ••• 361

عبداللّه صوفی اردستانی ••• 361

عبداللّه تبریزی ••• 362

عبداللّه تویسرکانی ••• 362

عبداللّه حسینی ••• 362

ملاّ عبداللّه خوانساری ••• 363

سیّد عبداللّه رعنای اصفهانی ••• 363

سیّد عبداللّه رفیعی علویجه ای ••• 363

شیخ عبداللّه قاضی ••• 364

ملاّ عبداللّه قمیشه ای ••• 364

عبداللّه کاتب اصفهانی ••• 364

شیخ عبداللّه گیلانی ••• 365

عبداللّه مصوّر ••• 365

ملاّ عبداللّه معلّم اصفهانی ••• 366

عبداللّه مغموم بروجنی ••• 366

شیخ عبداللّه موسیانی اصفهانی ••• 367

شیخ عبداللّه میثمی ••• 367

عبداللّه نقاش باشی اصفهانی ••• 368

ملاّ عبداللّه یزدی ••• 369

عبدالمجیب اصفهانی ••• 369

عبدالمجید اصفهانی ••• 369

عبدالمجید ریزی لنجانی ••• 370

درویش عبدالمجید طالقانی ••• 370

میرزا عبدالمجید سرشار قهفرخی ••• 372

ص: 932

عبدالمجید یکتای اصفهانی ••• 373

میرزا عبدالمجید فریدنی ••• 374

میرزا عبدالمحمّد ایرانی (چهره نما) ••• 375

عبدالمحمود محزون اصفهانی ••• 375

حاج عبدالمحمود سرخوش اصفهانی ••• 376

عبدالمطلّب اصفهانی ••• 377

ملاّ عبدالمطلّب اصفهانی ••• 377

حاج عبدالمطلّب عباس آبادی ••• 378

شیخ عبدالمطلب سبزواری ••• 379

ملاّ عبدالمطلب طالقانی ••• 379

میر عبدالمطلب جزائری ••• 380

سیّد عبدالمطلب موسوی اصفهانی ••• 380

عبدالمغیث عبدی اصفهانی ••• 381

عبدالملک کوفی اصفهانی ••• 381

عبدالملک واعظ ••• 382

عبدالملک زاهد ••• 382

ملاّ عبدالمنّان نصیری طوسی ••• 382

عبدالمنعم اصفهانی ••• 383

عبدالمنعم حُرّانی اصفهانی ••• 384

عبدالمولی اصفهانی ••• 384

عبدالمولی مولوی ••• 385

عبدالمؤمن اصفهانی ••• 386

میرزا عبدالمؤمن شهرستانی ••• 386

عبدالمؤمن قهپائی ••• 386

عبدالمهدی اصفهانی ••• 387

عبدالواحد اصفهانی ••• 387

عبدالواحد باطرقانی اصفهانی ••• 387

عبدالواحد اُسواری اصفهانی ••• 387

عبدالواحد معلّم اصفهانی ••• 388

عبدالواحد سکری اصفهانی ••• 388

عبدالواحد شرابی اصفهانی ••• 389

عبدالواحد اصفهانی ••• 389

عبدالواحد اصفهانی ••• 389

عبدالواحد ابهری اصفهانی ••• 390

عبدالواحد صباغ اصفهانی ••• 390

عبدالواحد شیرازی ••• 390

عبدالواحد اصفهانی رازی ••• 391

عبدالواحد معلّم اصفهانی ••• 391

عبدالواحد صوفی اصفهانی ••• 391

میر عبدالواسع خاتون آبادی ••• 392

میرزا عبدالواسع صفا زواره ای ••• 392

ملاّ عبدالواسع دامی همدانی ••• 393

میر عبدالواسع خاتون آبادی ••• 395

عبدالوهاب اصفهانی ••• 395

عبدالوهاب اصفهانی ••• 395

شیخ عبدالوهاب اصفهانی ••• 395

سیّد عبدالوهاب اصفهانی دولت آبادی ••• 396

سیّد عبدالوهاب شهشهانی ••• 396

شیخ عبدالوهاب نصرآبادی ••• 397

میرزا عبدالوهاب خوشنویس ••• 397

عبدالوهاب اصفهانی ••• 398

میرزا عبدالوهاب گلشن ایران پور ••• 398

میرزا عبدالوهاب کلانتر ••• 401

سیّد عبدالوهاب نشاط اصفهانی ••• 401

ص: 933

میرزا عبدالوهاب طبیب اصفهانی ••• 403

حاج عبدالوهاب مظهر اصفهانی ••• 404

ملاّ عبدالوهاب میمه ای ••• 404

شیخ عبدالوهاب لاهیجی ••• 404

میرزا عبدالوهاب منجم باشی ••• 405

سیّد عبدالوهاب بدری ••• 405

ملاّ عبدالوهاب همدانی ••• 406

سیّد عبدالوهاب معین الاطباء اردستانی••• 406

عبدالوهاب کاتب ••• 407

میرزا عبدالوهاب شکوه اصفهانی ••• 407

عبدالوهاب بُزانی اصفهانی ••• 408

شیخ عبدالوهاب بیدآبادی ••• 408

شیخ عبدالوهاب قاضی ••• 408

میرزا عبدالوهاب معین العلماء ••• 409

سیّد عبدالوهاب مرشد اصفهانی ••• 410

شیخ عبدالوهاب ریزی ••• 411

شیخ عبدالوهاب زاهدی ••• 412

عبدالوهاب سالک اصفهانی ••• 412

میرزا عبدالوهاب قطره چهارمحالی ••• 412

میرزا عبدالوهاب کُجانی اردستانی ••• 414

میر عبدالوهاب معموری ••• 414

عبدالوهاب موسوی ••• 415

عبدالوهاب واعظ ملکی اصفهانی ••• 415

شیخ عبدالهادی اصفهانی ••• 415

عبدالهادی صوفی اصفهانی ••• 416

حاج عبدالهادی اصفهانی ••• 416

شیخ عبدالهادی قاضی ••• 417

عبدان خوزی ••• 417

عبده اصفهانی ••• 417

عبیداللّه ابهری اصفهانی ••• 418

عبیداللّه مؤدّب اصفهانی ••• 418

عبیداللّه اصفهانی ••• 418

عبیداللّه اصفهانی ••• 419

عبیداللّه حداد اصفهانی ••• 419

عبیداللّه خیاط اصفهانی ••• 419

عبیداللّه روقی اصفهانی ••• 420

عبیداللّه خطیبی ••• 420

عبیداللّه قصری ••• 420

عبیداللّه جوزدانی اصفهانی ••• 421

عبیداللّه اصفهانی ••• 421

عبیداللّه عُصفُری ••• 422

عبیداللّه طیّان ••• 422

عبیداللّه بُرجی اصفهانی ••• 422

عبیداللّه جمیلی اصفهانی ••• 423

عتیق رویدشتی ••• 423

عثمان بُرجی اصفهانی ••• 423

عثمان صالحانی ••• 424

عثمان سنوی اصفهانی ••• 424

عثمان شهرآبادی یزدی ••• 424

عدنان بُرجی اصفهانی ••• 425

عرب اصفهانی ••• 425

میرزا عَرَب ناصح تبریزی ••• 425

عرفان طهرانی ••• 426

شیخ عزّالدّین اصفهانی ••• 426

ص: 934

عزّالدّین اصفهانی ••• 427

شیخ عزّالدّین نجفی ••• 427

عزّالدّین صنمار اصفهانی ••• 428

عزت اللّه جعفرپور (گویا اصفهانی) ••• 428

عزت اللّه ابوطالبی چادگانی ••• 429

عزیز اصفهانی ••• 429

عزیز اصفهانی ••• 430

محمّد عزیز ••• 430

حاج عزیزاللّه عطریان ••• 430

ملاّ عزیزاللّه مجلسی ••• 431

میرزا عزیزاللّه مجلسی ••• 432

شیخ عزیزاللّه بیدآبادی ••• 433

میرزا عزیزاللّه محتاج چادگانی ••• 434

عزیزاللّه مخمور نجف آبادی ••• 435

عزیزاللّه شکیبا ••• 436

سیّد عزیزاللّه طباطبائی اردستانی ••• 436

عزیزاللّه شریفیان (غلام) گزی ••• 437

عزیزاللّه مسعودی ••• 437

محمّد عسکر ••• 438

عصام بکری اصفهانی ••• 438

عصام بُرخواری اصفهانی (جبّر) ••• 438

عصری تبریزی ••• 439

ملاّ عطاءاللّه ••• 439

ملاّ عطاء اعجاز هروی ••• 440

عطاء خُشک اصفهانی ••• 441

شهید عطاءاللّه اشرفی اصفهانی ••• 441

میرزا عطاءاللّه چهارسوقی ••• 444

آقا عطاءاللّه آباده ای ••• 444

عطاءاللّه حسینی اصفهانی ••• 445

عطاءاللّه وصال دهاقانی ••• 445

عطاءاللّه عقیلی اصفهانی ••• 446

حاج آقا عطاءاللّه فقیه امامی ••• 446

سیّد عطاءاللّه جعفری ••• 447

سیّد عطاءاللّه خاتون آبادی ••• 448

میرزا محمّدعظیم اکسیر اصفهانی ••• 448

میر عظیم بن عنایت اللّه ••• 449

عقیل طهرانی اصفهانی ••• 449

عقیل الدّین حسینی کاشانی ••• 449

عقیلی اصفهانی ••• 450

علاء صوفی ••• 450

سید علاءالدّین مدرس مطلق ••• 450

علاءالدّین سماعی بصری ••• 452

علاجی اصفهانی ••• 452

میر علم الهدی قمی ••• 453

علی خان آجرتراش ••• 453

علی آرام اصفهانی ••• 453

میرزا علی ادیب التُّجار ••• 453

علی ادایی اصفهانی ••• 454

آقاعلی اصفهانی ••• 455

علی اصفهانی نجفی ••• 456

دکتر علی اصیلیان ••• 456

علی الاعلی اصفهانی ••• 457

ملاّ علی اعمی ••• 458

سیّد علی امامی ••• 458

ص: 935

میرزا علی ایوان کیفی ••• 458

قطب الدّین علی باب الدشتی ••• 459

علی بیک بُرنا ••• 460

میرزا علی بکائی گزی ••• 460

میرزا علی اصفهانی ••• 461

سیّد علی مقدّس بیدآبادی ••• 461

آقا میر سیّد علی مقدّس ••• 462

حاج علی موسیقار ••• 462

میرزا علی بروجردی ••• 462

دکتر سیّد علی قاضی نور ••• 463

حاج ملاّ علی ماربینی ••• 463

میرزا علی فخرالواعظین چهارسوقی ••• 464

سیّد علی مسرور بلداجی ••• 465

سیّد علی بختیاری ••• 465

دکتر علی خان پرتو اعظم ••• 466

سیّد علی ثابت ورزنه ای ••• 466

علی اصفهانی ••• 466

کمال الدّین علی سمیرمی ••• 467

علی غزّال اصفهانی ••• 467

علی اُسواری اصفهانی ••• 468

شیخ علی منشار ••• 468

علی خُرجانی اصفهانی ••• 469

علی جاری اصفهانی ••• 469

علی بهبهانی ••• 470

علی سریجانی اصفهانی ••• 470

سیّد علی مستوفی شهشهانی ••• 471

سیّد علی طباطبائی ••• 471

سیّد علی محتشم کاشانی ••• 471

علی نباطی عاملی ••• 472

استاد علی اسفرجانی ••• 473

شرف الدّین علی اصفهانی ••• 474

ملاّ علی فنای اصفهانی ••• 474

سیّد علی احمدی سدهی ••• 475

شیخ علی بروجنی ••• 476

میر سیّد علی جناب ••• 477

سیّد علی ابطحی ••• 478

علی دیوانه اصفهانی ••• 479

آقا علی میناکار ••• 480

ملاّ علی بیگ حشمتی خوانساری ••• 480

علی اصفهانی ••• 481

ملاّ علی اصفهانی ••• 481

سیّد علی نوربخش (آزاد) ••• 481

شیخ نورالدّین علی میسی ••• 483

علی مُلحَمی اصفهانی ••• 483

ملاّ علی نوری ••• 483

علی خُرجانی اصفهانی ••• 488

حاج سیّد علی علاّمه فانی ••• 488

علی اصفهانی ••• 490

میر سیّد علی مدرس ••• 490

علاءالدّین علی رجائی اصفهانی ••• 491

حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی ••• 491

سیّد علی حسامی ••• 493

میرزا علی شریف ••• 494

میرزا علی قاری ••• 494

ص: 936

زین الدّین علی گیلانی ••• 495

علی خطیب اصفهانی ••• 495

میر سیّد علی برزانی ••• 495

شیخ علی موغاری اردستانی ••• 496

شیخ علی بحرانی کاتب ••• 497

علی جامع باقولی اصفهانی ••• 497

استاد علی ظریفی ••• 498

سیّد علی خلیفه سلطانی ••• 499

استاد علی حیاتی ••• 499

دکتر سیّد علی دانشور فرزانگان ••• 500

علی رستمیان ••• 501

سیّد علی سقّائی ••• 501

علی کاتب اصفهانی ••• 502

سیّد علی درب امامی ••• 502

سیّد علی گنجوی ••• 502

علی مجیرالملک اردستانی ••• 502

علی آزادی گزی ••• 503

زین الدّین علی نیریزی ••• 504

علی اصفهانی (صاحب «قلائد») ••• 504

علی ابریشمکار اصفهانی ••• 505

سیّد علی طبیب (فتّاح) ••• 506

صائن الدّین علی اصفهانی ••• 507

میر علی خان گلپایگانی ••• 507

استاد علی پرورش ••• 509

سیّد علی شیوای سدهی ••• 510

علی طهرانی اصفهانی ••• 511

میرزا علی هسته ای ••• 511

علی ایروانی ••• 513

شیخ علی صغیر ••• 513

علی اصفهانی ••• 514

دکتر میرزا علی خان ناصرالحکماء ••• 514

ملاّ علی اعلا کوساری اصفهانی ••• 514

شیخ علی مشکوة سِدِهی ••• 515

شیخ رضی الدّین علی لالا ••• 516

دکتر سیّد علی میرلوحی ••• 518

علی بن سهل ••• 519

میر سیّد علی خاتون آبادی ••• 520

علی صفار ••• 521

میر سیّد علی شوشتری ••• 521

دکتر علی پزشکی نجف آبادی ••• 522

علی قیام اصفهانی ••• 522

علی مظاهری ••• 524

میرزا علی خان مستوفی خزانه ••• 525

سیّد علی بدیع زادگان (هور) ••• 526

علی سمنجانی ••• 527

علی اصفهانی ••• 527

دکتر علی عبدالرسولی ••• 527

حاج میر سیّد علی بروجردی ••• 529

ملاّ علی گرگابی (ذرّه) ••• 530

علی ابهری اصفهانی ••• 530

علی خطیبی اصفهانی ••• 531

استاد علی منشئی ••• 531

میرزا علی رجاء اصفهانی ••• 532

سیّد علی جزائری ••• 533

ص: 937

عمادالدّین علی استرآبادی ••• 533

علی اصفهانی ••• 534

غیاث الدّین علی امیران اصفهانی ••• 534

علی سیچانی ••• 535

علی اصفهانی ••• 536

حاج میرزا علی آقا شیرازی ••• 536

علی رونق شهرضائی ••• 537

سیّد علی رفیعی پور علویجه ••• 538

ملاّ علی جاوید مازندرانی ••• 539

علی خدائی ••• 540

علی فُرسانی اصفهانی ••• 541

معین الدّین علی اصفهانی ••• 541

آقاعلی عشرتی فروشانی ••• 541

علی معدانی اصفهانی ••• 542

میر سیّد علی حسینی مشهدی ••• 542

میرزا علی قمشه ای شمس آبادی ••• 543

شیخ علی مسکنانی ••• 543

علی شیخ الاسلام ••• 544

علی اصفهانی ••• 544

علی هرندی ••• 545

علی حسن آبادی اصفهانی ••• 545

وجیه الدّین علی علوی هروی ••• 545

آقا سیّد علی علویجه ای ••• 546

سیّد علی امامی ••• 546

علی اُسواری اصفهانی ••• 548

میر سیّد علی زنجیره فروش ••• 548

علی خوراسکانی اصفهانی ••• 549

علی فِلکی اصفهانی ••• 550

سیّد علی گلبهار ••• 550

سیّد علی چهارسوقی ••• 551

علی ثقفی کوفی ••• 551

علی اُسواری اصفهانی ••• 552

سیّد علی مدرس هاشمی ••• 552

علی جاری مدینی ••• 553

علی ولدانی اصفهانی ••• 553

جلال الدّین علی اصفهانی ••• 554

میر سیّد علی طباطبائی نائینی ••• 554

میرزا علی خان صفاء السّلطنه ••• 555

علی اُسواری اصفهانی ••• 558

علی برزگر دستگردی ••• 558

شیخ علی رودسری گیلانی ••• 559

علی زمانی سودرجانی ••• 559

علی شاهین بَرزانی ••• 559

سیّد علی طباطبائی اصفهانی ••• 560

شیخ علی مدرس یزدی ••• 560

معین الدّین علی معلّم یزدی ••• 561

علی موسوی ••• 563

شیخ علی نخجوانی ••• 563

میرزا علی انصاری ••• 563

علی مدینی ••• 565

علی باب الدّشتی اصفهانی ••• 565

ظهیرالدّین علی تفرشی ••• 565

سیّد علی خلیفه سلطان ••• 570

استاد سیّد علی ظهیر ••• 570

ص: 938

سیّد علی موحد ابطحی ••• 571

علی محزون اصفهانی ••• 572

سیّد علی مهری عرب ••• 572

علی اصفهانی بغدادی ••• 573

میرزا علی کاتب خاتون آبادی ••• 574

سیّد علی قانعی کاشانی ••• 574

علی منجم اصفهانی ••• 574

علی اصفهانی ••• 575

شیخ علی مفید ••• 575

سیّد علی جواهررقم تبریزی ••• 575

علی خطیبی اصفهانی ••• 576

علی ثقفی ••• 577

علی اصفهانی ••• 577

میر سیّد علی امام جمعه سدهی ••• 577

علی کسروی اصفهانی ••• 580

میر سیّد علی درب امامی ••• 580

آقا میرزا علی دهاقانی ••• 581

میرزا علی مشفقی ••• 581

شیخ علی قدیری کفرانی ••• 583

استاد علی تجویدی ••• 583

علی شیرانی (صحّت) ••• 584

علی اصفهانی ••• 586

علی طهرانی اصفهانی ••• 587

علی بهرامی ••• 587

میرزا علی ثابت قهفرخی ••• 587

استاد علی چاقوساز ••• 588

سیّد علی حجازی دهاقانی ••• 588

علی خان بیگ حسرت اصفهانی ••• 589

سیّد شمس الدّین علی حسینی خلخالی••• 589

سیّد علی رامشه ای جرقویه ای ••• 589

شیخ شهاب الدّین علی رجاء ••• 590

علی رویدشتی ••• 590

ملاّ علی ریزی ••• 591

میرزا علی زرگر تبریزی ••• 591

آقاعلی سیم کش اصفهانی ••• 591

علی شفیعی نیک آبادی ••• 592

علی شیرازی فستجانی ••• 593

دکتر علی صادقی ••• 593

سیّد علی صوتی یزدی ••• 594

علی صورتی اصفهانی ••• 594

حکیم علی صوفی اصفهانی ••• 595

خواجه صدرالدّین علی طبیب ••• 595

صدرالدّین علی طبیب اصفهانی ••• 596

شیخ علی عاشق آبادی ••• 597

دکتر علی غیور نجف آبادی ••• 598

غیاث الدّین علی فراقی ••• 598

شیخ علی فقیه فریدنی ••• 599

ملاّ علی فناء اورگانی ••• 599

میرزا علی فقیهی خوراسکانی ••• 600

حاج سیّد علی قاضی عسکر ••• 600

درویش علی قائنی ••• 602

ملاّ علی کُهیازی (شیخ الاسلام) ••• 602

ملاّ علی لنجانی (بهمن علی) ••• 603

مهندس علی محمودیان ••• 603

ص: 939

علی مدرس شهرضائی ••• 604

دکتر علی مستشفی ••• 605

میر سیّد علی مشتاق اصفهانی ••• 605

تاج الدّین علی معلّم ••• 606

میرعلی معمار ••• 607

ملاّ علی میرزا کتابفروش ••• 607

صدرالدّین علی نصرآبادی ••• 607

حاج ملاّ علی نوری قمشه ای ••• 608

علی اشرف اصفهانی ••• 609

علی اصغر اصفهانی ••• 609

دکتر علی اصغر اعتمادی ••• 609

سیّد علی اصغر بقاء شهرضائی ••• 610

استاد علی اصغر صنیعی آباده ای ••• 610

سیّد علی اصغر میر محمّد صادقی ••• 611

علی اصغر فومنی ••• 611

علی اصغر کافی ••• 611

علی اصغر نجف آبادی ••• 612

سیّد علی اصغر برزانی ••• 612

علی اصغر نجف آبادی ••• 613

علی اصغر اصفهانی ••• 614

دکتر علی اصغر انصاری ••• 614

سیّد علی اصغر طباطبائی زواره ای ••• 615

علی اصغر نصرآبادی جرقویه ای ••• 616

استاد علی اصغر صانعی پور ••• 616

سیّد علی اصغر قریشی سمیرمی ••• 617

علی اصغر اصفهانی ••• 618

علی اصغر چهارمحالی ••• 618

علی اصغر دهنوی ••• 619

ملاّ علی اصغر قهپایه ای ••• 619

علی اکبر اصفهانی ••• 619

علی اکبر بیک ارمنی اصفهانی ••• 620

میرزا علی اکبر اصفهانی قائنی ••• 620

ملاّ علی اکبر خوانساری ••• 620

سیّد علی اکبر گلستانه ••• 622

علی اکبر احتشامی ••• 623

میرزا علی اکبر موافق علی شاه ••• 623

سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی ••• 625

ملاّ علی اکبر اژه ای ••• 626

میرزا علی اکبر فرومند ••• 629

حاج علی اکبر حجّار ••• 629

علی اکبر صهبای بروجنی ••• 630

علی اکبر رفیعی طالخونچه ••• 630

سیّد علی اکبر ابرقوئی ••• 631

علی اکبر جمشیدیان (جمشیدی) ••• 632

شیخ علی اکبر فقیه ••• 633

سیّد علی اکبر واعظ برزانی ••• 633

میرزا علی اکبر شیخ الاسلام ••• 634

علی اکبر کده بونی اصفهانی ••• 635

علی اکبر وجهی اصفهانی ••• 636

شیخ علی اکبر اژه ای ••• 636

علی اکبر ابهری اصفهانی ••• 637

علی اکبر خانعلی زفره ای ••• 638

سیّد علی اکبر فتوحی زوّاره ای ••• 638

علی اکبر محمّد هاشمی حبیب آبادی ••• 639

ص: 940

حاج سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی ••• 639

حاج علی اکبر اصفهانی ••• 639

علی اکبر اَنداآنی اصفهانی ••• 640

میرزا علی اکبر تابش ••• 640

علی اکبر گلستانه ••• 641

سیّد علی اکبر صدر الاطبّاء ••• 641

استاد علی اکبر پرورش ••• 642

علی اکبر پیمان فروشانی ••• 643

سیّد علی اکبر خارکی نطنزی ••• 643

حاج علی اکبر صالحی ••• 644

حاج سیّد علی اکبر صدرالشریعه ••• 644

میرزا علی اکبر محلاتی ••• 645

استاد علی اکبر معمارباشی ••• 645

علی اکبر واضح اصفهانی ••• 646

سیّد علی اکبر هاشمی طالخونچه ای ••• 646

علی جان مصباح قهفرخی ••• 647

علی جان حجارزاده سِدِهی ••• 647

علیجان معلم ••• 648

علی جعفر امامی ••• 648

علی داد رحیمی ••• 649

علیرضا بیک ••• 650

سیّد علیرضا اصفهانی ••• 650

میرزا علیرضا اصفهانی ••• 651

علیرضا اصفهانی ••• 651

ملاّ علیرضا اصفهانی ••• 651

سیّد علیرضا انجم اصفهانی ••• 652

علیرضا صرّام اصفهانی ••• 652

علیرضا حقانی ••• 653

علیرضا رفعت اصفهانی ••• 653

سیّد علیرضا مرعشی ••• 654

میرزا علیرضا صفای قائنی ••• 654

سیّد علیرضا عاملی ••• 655

میرزا علیرضا نیّری زوّاره ای ••• 655

میرزا علیرضا طباطبائی نائینی ••• 656

میرزا علیرضا شیخ الاسلام ••• 656

ملاّ علیرضا تجلّی اردکانی ••• 657

ملاّ علیرضا رویدشتی ••• 660

میرزا علیرضا فاتحی ••• 661

علیرضا جورتی اصفهانی ••• 662

میرزا علیرضا پرتو اصفهانی ••• 662

علیرضا اصفهانی ••• 664

علیرضا آقاجانی اصفهانی ••• 664

علیرضا خوانساری ••• 664

سیّد علیرضا خاتون آبادی ••• 665

دکتر علیرضا سپاهی ••• 665

علیرضا صوفی معمار ••• 666

میرزا علیرضا طبیب اصفهانی ••• 667

علیرضا عباسی تبریزی ••• 667

علی شاه ذوقی ارستانی ••• 670

علی صالح خسروی بختیاری ••• 670

علی عسکر شایق اصفهانی ••• 671

علیقلی آقا ••• 672

علیقلی خان شاهین چالشتری ••• 672

علیقلی خان واله داغستانی ••• 673

ص: 941

علیقلی خان ترکمان ••• 674

ملاّ علیقلی خلخالی ••• 676

علیقلی جدیدالاسلام ••• 677

میرزا علیقلی خان مازندرانی ••• 678

علیقلی معانی ••• 678

شیخ علی محمّد دهاقانی ••• 678

میرزا علی محمّد شرف الواعظین ••• 679

علی محمّد سِدِهی لنجانی ••• 679

شیخ علی محمّد نجف آبادی ••• 680

شیخ علی محمّد شریف ••• 681

میرزا علی محمّد سهائی قائنی ••• 682

میرزا علی محمّد میردامادی ••• 683

علی محمّد اصفهانی ••• 683

میرزا علی محمّد اژه ای ••• 684

ملاّ علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی ••• 684

میرزا علی محمّد میردامادی ••• 686

علی محمّد نجف آبادی ••• 686

علی محمّد همدانی ••• 687

علی محمّد شوّاخ آرانی کاشانی ••• 687

علی محمّد مسکین حبیب آبادی ••• 687

علی محمّد کثیری ••• 688

میرزا علی محمّد نظام الدّوله ••• 688

علی محمّد سیچانی ••• 690

میرزا علی محمّد فنائی ••• 691

میرزا علی محمّد ینبوع زفره ای ••• 691

میرزا علی محمّد شریفی اژه ای ••• 692

شیخ علی محمّد شوشتری ••• 693

سیّد علی محمّد مدرس ••• 693

علی محمّد طبیب اصفهانی ••• 694

میرزا علی محمّد حکیم ••• 694

میرزا علی محمّد طغرل اصفهانی ••• 695

میرزا علی محمّد شهدادی نائینی ••• 696

میرزا علی محمّد دولت آبادی ••• 696

سیّد علی محمّد حشمت ••• 696

علی محمّد ساوجی ••• 697

شیخ علی محمّد سدهی ••• 697

میرزا علی محمّد طبیب کرونی ••• 697

میرزا علی محمّد فره وشی (مترجم همایون) ••• 698

شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی ••• 699

ملاّ علی محمّد کربکندی ••• 700

علی مراد مسرور بروجنی ••• 700

حاج میرزا علینقی ••• 700

میر علینقی ••• 701

علینقی اصفهانی ••• 701

علینقی انور اصفهانی ••• 701

میرزا علینقی خان سرتیپ (اوحدی) ••• 702

میرزا علینقی حکیم الممالک ••• 702

میرزا علینقی مسأله گو ••• 703

سیّد علینقی بیدآبادی ••• 703

سیّد علینقی واعظ ••• 704

شیخ علینقی کمره ای ••• 704

علینقی بن رمضانعلی ••• 704

ملاّ علینقی سابق مازندرانی ••• 705

علینقی ابهری اصفهانی ••• 705

ص: 942

میرزا علینقی نوری ••• 706

میرزا علینقی سجادالواعظین ••• 707

میرزا علینقی زنجانی ••• 707

حاج سیّد علینقی ثقة الشّریعه ••• 708

علینقی امامی ••• 709

حاج سیّد علینقی فیض الاسلام ••• 709

علینقی قهپایه ای ••• 710

میرزا علینقی مشیرلشکر نائینی ••• 710

علینقی ابهری ••• 711

شیخ علینقی کمره ای ••• 711

ملاّ علینقی خوئی ••• 714

میرزا علینقی طبیب اصفهانی ••• 714

علینقی قزوینی ••• 715

سیّد محمّدعلی ابرقوئی ••• 715

محمّدعلی اسلامی ••• 715

حاج محمّدعلی اصفهانی ••• 716

ملاّ محمّدعلی اصفهانی ••• 716

محمّدعلی اصفهانی ••• 716

محمّدعلی اصفهانی ••• 717

محمّدعلی اصفهانی ••• 717

محمّدعلی اصفهانی ••• 717

ملاّ محمّدعلی اصفهانی ••• 718

میرزا محمّدعلی اصفهانی ••• 718

میرزا محمّدعلی اصفهانی ••• 718

استاد محمّدعلی اصفهانی ••• 718

محمّدعلی اصفهانی ••• 719

محمّدعلی اصفهانی ••• 719

میرزا محمّدعلی افسر اصفهانی ••• 719

حاج محمّدعلی امامی ••• 720

محمّدعلی بختیاری ••• 720

محمّدعلی بقائی پور ••• 720

محمّدعلی بلیغ اصفهانی ••• 721

محمّدعلی بیگ نقاش باشی ••• 721

میرزا محمّدعلی دانش خوراسکانی ••• 722

آقا محمّدعلی بهار اصفهانی ••• 723

شیخ محمّدعلی حزین لاهیجی ••• 724

سیّد محمّدعلی مصطفوی ••• 726

محمّدعلی اصفهانی ••• 727

ملاّ محمّدعلی استرآبادی ••• 727

ملاّ محمّدعلی بیدگلی کاشانی ••• 728

ملاّ محمّدعلی عقدائی ••• 728

سیّد محمّدعلی فصیح الواعظین ••• 729

محمّدعلی صاعد اصفهانی ••• 730

محمّدعلی اصفهانی ••• 732

محمّدعلی اصفهانی ••• 733

حاج میرزا محمّدعلی علاقه بند ••• 733

میرزا محمّدعلی قائنی ••• 734

محمّدعلی معرفت ••• 736

حاج ملاّ محمّدعلی نوری ••• 737

ملاّ محمّدعلی قهدریجانی ••• 738

شیخ محمّدعلی نجف آبادی ••• 738

محمّدعلی اصفهانی ••• 739

حاج شیخ محمّدعلی نجفی اصفهانی (ثقة الاسلام) ••• 739

میرزا محمّدعلی خان گلستانه ••• 741

ص: 943

میرزا محمّدعلی زنجانی ••• 742

سیّد محمّدعلی عریضی ••• 742

حاج سیّد محمّدعلی بیدآبادی ••• 743

ملاّ محمّدعلی خوانساری ••• 744

میرزا محمّدعلی عالم نائینی ••• 745

محمّدعلی کاتب اصفهانی ••• 746

محمّدعلی محمّدآبادی جرقویه ای ••• 746

آقا محمّدعلی هزارجریبی ••• 747

محمّدعلی اصفهانی ••• 750

محمّدعلی اصفهانی ••• 750

شیخ محمّدعلی اعتزاریان ••• 751

آقا محمّدعلی هرندی ••• 751

میرزا محمّدعلی حیرت ••• 751

سیّد محمّدعلی صدرالشّریعه ••• 752

میرزا محمّدعلی امام جمعه ••• 752

میرزا محمّدعلی شایق اصفهانی ••• 753

دکتر محمّدعلی اژه ای ••• 753

سید محمّدعلی جمال زاده ••• 754

شیخ محمّدعلی شاه آبادی ••• 756

محمّدعلی کرونی ••• 758

حاج سیّد محمّدعلی امین التّجار ••• 758

محمّدعلی بوجار اصفهانی ••• 759

حاج شیخ محمّدعلی ابراهیمی ••• 759

میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای ••• 761

محمّدعلی پورحقانی (پوریا) ••• 763

حاج محمّدعلی حجار ••• 763

سیّد محمّدعلی داعی الاسلام ••• 764

محمّدعلی دهنوی سمیرمی ••• 765

محمّدعلی طبیب اصفهانی ••• 765

ملاّ محمّدعلی کوساری اصفهانی ••• 766

محمّدعلی مهجور اصفهانی ••• 766

ملاّ محمّدعلی صبوری حسین آبادی ••• 768

شیخ محمّدعلی کرمانی ••• 768

میرزا محمّدعلی عارفچه ••• 769

میرزا محمّدعلی جامع اصفهانی ••• 771

میرزا محمّدعلی بیدگلی اردستانی ••• 771

آقا محمّدعلی تذهیبی ••• 771

میرزا محمّدعلی فروغی ••• 772

آقا محمّدعلی دانش اصفهانی ••• 774

سیّد محمّدعلی رضوی سدهی ••• 776

حاج میرزا محمّدعلی شریعتی دهاقانی ••• 776

محمّدعلی فارغ حبیب آبادی ••• 776

میرزا محمّدعلی نیریزی ••• 777

شیخ محمّدعلی واعظ تلواسکانی ••• 778

حاج میرزا محمّدعلی کلانتر ••• 778

دکتر محمّدعلی لسانی فشارکی ••• 778

محمّدعلی اصفهانی ••• 779

محمّدعلی برهانی ••• 780

میرزا محمّدعلی حکیم باشی ••• 780

حاج سیّد محمّدعلی بهشتی نژاد ••• 780

محمّدعلی دادور (فرهاد) ••• 781

میرزا محمّدعلی تبریزی ••• 784

ملاّ محمّدعلی تونی خراسانی ••• 784

میرزا محمّدعلی فروغ اصفهانی ••• 785

ص: 944

حاج محمّدعلی خان اوحدی سدهی ••• 786

محمّدعلی نقاش اصفهانی ••• 786

شیخ محمّدعلی احمدیان نجف آبادی••• 787

محمّدعلی اصفهانی ••• 789

میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی ••• 789

شیخ محمّدعلی نوری فشارکی ••• 792

شیخ محمّدعلی جبل عاملی اصفهانی ••• 793

سیّد محمّدعلی علویجه ای ••• 793

شیخ محمّدعلی یزدی ••• 794

محمّدعلی بن سراج ••• 795

سیّد محمّدعلی عریضی گزی ••• 795

میرزا محمّدعلی دانای اصفهانی ••• 795

محمّدعلی گلپایگانی ••• 796

ملاّ محمّدعلی مازندرانی ••• 796

محمّدعلی توشمال باشی ••• 797

میرزا محمّدعلی صبوح اصفهانی ••• 797

شیخ محمّدعلی غروی ••• 798

محمّدعلی اصفهانی ••• 799

سیّد محمّدعلی صادقی ••• 799

محمّدعلی وِرنوسفادرانی سِدِهی ••• 801

میرزا محمّدعلی ناصح ••• 801

محمّدعلی ابهری اصفهانی ••• 803

محمّدعلی مدّاح حبیب آبادی ••• 803

میرزا محمّدعلی کلباسی ••• 804

میرزا محمّدعلی کابلی ••• 804

میرزا محمّدعلی عبرت نائینی ••• 805

میرزا محمّدعلی صائب تبریزی ••• 807

استاد محمّدعلی مُقضی ••• 810

میرزا محمّدعلی شهشهانی ••• 811

محمّدعلی گلپایگانی ••• 812

میرزا محمّدعلی طباطبائی ••• 812

شیخ محمّدعلی اژه ای ••• 813

میرزا محمّدعلی رهبان اصفهانی ••• 813

محمّدعلی سدهی اصفهانی ••• 814

میرزا محمّدعلی منجّم تفرشی ••• 814

محمّدعلی پروانه اصفهانی ••• 815

میرزا محمّدعلی مکرم حبیب آبادی ••• 816

حاج سیّد محمّدعلی صفائی مبارکه ای ••• 818

محمّدعلی سلطانی نجف آبادی ••• 820

محمّدعلی مدرس زاده ••• 821

میرزا محمّدعلی علم ••• 821

محمّدعلی قسیمی ••• 822

محمّدعلی اولیاء ••• 822

میرزا محمّدعلی شرف الواعظین ••• 823

حاج میرزا محمّدعلی نحوی ••• 823

محمّدعلی اصفهانی ••• 824

محمّدعلی سینی بُرخواری ••• 824

سیّد محمّدعلی گلستانه موسوی ••• 824

ملاّ محمّدعلی جامی ••• 826

محمّدعلی اصفهانی ••• 826

محمّدعلی بن فتحی ••• 827

شیخ محمّدعلی فشارکی ••• 827

میرزا محمّدعلی سروش ••• 828

ملاّ محمّدعلی مفرد تبریزی ••• 830

ص: 945

میرزا محمّدعلی الماسی ••• 831

ملاّ محمّدعلی هرندی ••• 831

شیخ محمّدعلی اشتری ••• 832

سیّد محمّدعلی آقامجتهد ••• 832

میر محمّدعلی شمس آبادی ••• 834

میرزا محمّدعلی سلطان الکتاب ••• 835

میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی••• 837

میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی••• 837

سیّد محمّدعلی وفای زوّاره ای ••• 839

حاج سیّد محمّدعلی ابن الرّضا ••• 840

میرزا محمّدعلی طبیب ••• 842

سیّد محمّدعلی موحّد ابطحی ••• 842

محمّدعلی اصفهانی ••• 844

محمّدعلی نقدکوزاده ••• 844

میرزا محمّدعلی میرزا مظفر ••• 845

میر محمّدعلی خاتون آبادی ••• 846

ملاّ محمّدعلی واحد قمی ••• 847

ملاّ محمّدعلی ابهری جی اصفهانی ••• 848

محمّدعلی کاتب السّلطان اردستانی ••• 848

سیّد محمّدعلی ابطحی ••• 848

محمّدعلی سینی بُرخواری ••• 850

محمّدعلی نقّاش اصفهانی ••• 850

حاج محمّدعلی اسماعیل پور شهرضائی ••• 850

شیخ محمّدعلی مدرس دزفولی ••• 851

محمّدعلی شکیبائی ••• 853

میرزا محمّدعلی ملاّباشی ••• 854

میرزا محمّدعلی نراقی ••• 854

محمّدعلی اردستانی ••• 855

ملاّ محمّدعلی قدرتی اصفهانی ••• 855

میرزا محمّدعلی تویسرکانی ••• 856

سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی ••• 857

محمّدعلی اصفهانی ••• 857

محمّدعلی امامی نائینی ••• 857

حاج میرزا محمّدعلی دولت آبادی ••• 858

ملاّ محمّدعلی مظاهری کرونی ••• 858

میرزا محمّدعلی ملاذالاسلام ••• 859

علاّمه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی ••• 860

میرزا محمّدعلی مَحرَم یزدی ••• 864

شیخ محمّدعلی صانعی ••• 865

استاد محمّدعلی رضایت ••• 866

محمّدعلی بنّای اصفهانی ••• 866

محمّدعلی بیدگلی کاشانی ••• 867

دکتر محمّدعلی جعفریان ••• 867

محمّدعلی جلدساز اصفهانی ••• 869

شیخ محمّدعلی حسینی ••• 869

محمّدعلی حسینی اصفهانی ••• 869

محمّدعلی حسینی قزوینی ••• 870

شیخ محمّدعلی حکیم الهی فریدنی ••• 870

حاج میرزا محمّدعلی حکیم سِدِهی ••• 871

محمّدعلی خالصی شیرازی ••• 871

محمّدعلی خیام باشی ••• 872

دکتر محمّدعلی دانشگر شهرضائی ••• 872

میرزا محمّدعلی درب امامی ••• 873

محمّدعلی بیگ دیهیم اصفهانی ••• 873

ص: 946

میرزا محمّدعلی ذرّه اصفهانی ••• 874

شیخ محمّدعلی ربّانی خوراسکانی ••• 874

سیّد محمّدعلی رزمی ••• 875

محمّدعلی روحی ••• 876

میرزا محمّدعلی رفیقی تفرشی ••• 876

آقا محمّدعلی رهی اصفهانی ••• 877

میرزا محمّدعلی سالم اصفهانی ••• 877

محمّدعلی سائق جرقویه ای ••• 877

میرزا محمّدعلی ستوده چهارمحالی ••• 879

میرزا محمّدعلی سینی ••• 879

بابا محمّدعلی شال فروش اصفهانی ••• 880

دکتر محمّدعلی شاهزمانیان ••• 880

میرزا محمّدعلی شکیب اصفهانی ••• 881

محمّدعلی شیدای اصفهانی ••• 882

میرزا محمّدعلی صباح تبریزی ••• 883

شیخ محمّدعلی صفر نوراللهی ••• 883

سیّد محمّدعلی طباطبائی فانی ••• 884

شیخ محمّدعلی طبعی اُشتُرجانی ••• 884

محمّدعلی طبیب اصفهانی ••• 884

ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی ••• 885

آقا محمّدعلی عصّار اصفهانی ••• 885

محمّدعلی فقیهی اردستانی ••• 886

محمّدعلی قزوینی ••• 887

محمّدعلی قصیر آشتیانی ••• 887

ملاّ محمّدعلی کشمیری ••• 888

محمّدعلی کهپائی ••• 889

میرزا محمّدعلی کیمیاگر اصفهانی ••• 889

میرزا محمّدعلی محتاج اصفهانی ••• 889

میرزا محمّدعلی مسکین اصفهانی ••• 890

حاج محمّدعلی خان معین السّلطنه ••• 891

شیخ محمّدعلی مفاخر انصاری ••• 891

سیّد محمّدعلی موسوی جروکانی ••• 891

محمّدعلی مهجور اصفهانی ••• 892

محمّدعلی مهجور اصفهانی ••• 892

محمّدعلی بیگ ناظر ••• 893

سیّد محمّدعلی نامی اصفهانی ••• 894

میرزا محمّدعلی نقیب اصفهانی ••• 894

ملاّ محمّدعلی نوری ••• 895

محمّدعلی نوری ••• 895

میرزا محمّدعلی هاشمی اصفهانی ••• 895

شیخ عماد اِرفع تبریزی ••• 896

عماد حسینی ••• 896

عماد اصفهانی ••• 897

عمر سُریجانی اصفهانی ••• 897

عمر جوزدانی ••• 897

عمر سروشانی اصفهانی ••• 898

عمر معدانی اصفهانی ••• 898

عمر اصفهانی نیشابوری ••• 898

عمر اصفهانی ••• 899

عمرو بجلی اصفهانی ••• 899

عمر اُسواری اصفهانی ••• 899

عمر ورّاق اصفهانی ••• 899

عمر رُنانی اصفهانی ••• 900

عمر لفتوانی اصفهانی ••• 900

ص: 947

عمر خرقی اصفهانی ••• 900

عمر معدانی اصفهانی ••• 901

عمر خرقی اصفهانی ••• 901

عمر اصفهانی ••• 901

عمر اصفهانی ••• 902

عمر هرندی ••• 902

عمران بکری اصفهانی ••• 902

عمرانی اصفهانی ••• 902

میرزا عنایت خوزانی ••• 903

عنایت اللّه اصفهانی ••• 903

آقا عنایت اللّه اصفهانی ••• 904

آقا عنایت اللّه اصفهانی ••• 904

میرزا عنایت اللّه نجفی جزن آبادی ••• 904

ملاّ عنایت اللّه قهپائی ••• 905

میرزا عنایت اللّه حکیم شهرضائی ••• 907

دکتر عنایت اللّه بقراطیان ••• 907

میرزا عنایت اللّه اصفهانی ••• 908

دکتر عنایت اللّه تابش ••• 908

عنایت اللّه حسینی اصفهانی ••• 909

عنایت اللّه طبعی اصفهانی ••• 909

شیخ عنایت اللّه گیلانی ••• 909

میرزا عوض بیگ اکسیر اصفهانی ••• 910

عوض بیگ بن صالح بیگ ••• 911

عوض علی رضوانی باغبادرانی ••• 911

عیسی مترجم ••• 912

استاد عیسی اصفهانی ••• 912

دکتر عیسی علاج ••• 912

عیسی بیگ جیرانی تبریزی ••• 913

عیسی اصفهانی ••• 914

دکتر عیسی صدیق ••• 914

عیسی اصفهانی ••• 915

عیسی مذکر اصفهانی ••• 915

میرزا عیسی خان افتخار الحکماء ••• 916

استاد عیسی بهادری ••• 916

عیسی شعاعی نائینی ••• 918

عیسی قلی سالم اصفهانی ••• 918

عیسی قلی خان بختیاری ••• 919

عین القضات اصفهانی ••• 920

برخی از منشورات کتابخانه عمومی آیة اللّه نجفی••• 923

ص: 948

برخی از منشورات کتابخانه عمومی آیة اللّه نجفی

ایران _ اصفهان _ مسجد نو بازار

1. تبصرة الفقهاء (3 جلد) ، تألیف: فقیه محقّق و اصولی مدقّق آیة اللّه العظمی آقای شیخ محمّدتقی رازی نجفی اصفهانی صاحب هدایة المسترشدین فی شرح اصول معالم الدین (متوفی 1348ق) ، تحقیق: سیّد صادق حسینی اشکوری.

2. رساله صلاتیه، تألیف همو، تحقیق: شیخ مهدی باقری سیانی.

3. شرح هدایة المسترشدین، تألیف: آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمّدباقر نجفی اصفهانی (متوفی 1301ق) ، تحقیق: شیخ مهدی باقری سیانی.

4. اشارات ایمانیه، تألیف: آیة اللّه حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی اصفهانی (متوفی 1332ق) ، تحقیق: مهدی رضوی، با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران.

5. مجدالبیان در تفسیر قرآن، تألیف: آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمّدحسین نجفی اصفهانی، گزینش و ترجمه: سیّد مهدی حائری قزوینی، با همکاری دارالتفسیر قم.

6. نقد فلسفة دارون، تألیف: آیة اللّه العظمی ابوالمجد شیخ محمّدرضا نجفی اصفهانی، تحقیق: دکتر حامد ناجی اصفهانی، با همکاری کتابخانه مجلس شورای اسلامی.

7. ترجمه ارشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان، تألیف: علاّمه حلّی، ترجمه: آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی، تصحیح و تحقیق: مهدی باقری سیانی و محمود نعمتی، با همکاری انجمن مفاخر فرهنگی ایران.

8. أساور من ذهب در شرح حال حضرت زینب علیهاالسلام ، تألیف: آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی (متوفی 1393ق) ، تحقیق: جویا جهانبخش.

9. الأرائک فی علم الاصول، تألیف: آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی، توسط The open school شیکاگوی آمریکا.

10. ترجمه توحید مفضل به انگلیسی، به امر آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی (متوفی 1393ق) ، توسط The open school شیکاگوی آمریکا، و انتشارات انصاریان قم.

11. الآراءُ الفقهیّة _ قسم المکاسب المحرمة _ (3 جلد) و قسم البیع (1) و (2) ، جمعا تاکنون 5 جلد، تألیف: آیة اللّه شیخ هادی نجفی.

12. أجود البیان فی تفسیر القرآن (الجزء الثالث) ، تألیف: آیة اللّه شیخ هادی نجفی.

13. غرقاب، تألیف: علاّمه سیّد محمّدمهدی شفتی (متوفی 1326ق) ، تحقیق: مهدی باقری سیانی و محمود نعمتی.

ص: 949

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109