مراقبات ماه رمضان

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : مراقبات ماه رمضان / محمدي ري شهري ، با همكاري رسول افقي ؛ ترجمه جواد محدثي.

مشخصات نشر : قم : موسسه علمي فرهنگي دارالحديث ، سازمان چاپ و نشر ، 1384.

مشخصات ظاهري : 518 ص.

فروست : مركز تحقيقات دارالحديث ؛ 100.

شابك : 30000 ريال (چاپ اول) ؛ 30000 ريال : 964-493-038-X ؛ 33000 ريال ( چاپ چهارم ) ؛ 33000 ريال (چاپ پنجم) ؛ 55000 ريال (چاپ ششم) ؛ 140000 ريال(چاپ هشتم)

يادداشت : پشت جلد به انگليسي : .M. Reyshahri. Moraghebat - e ramadan

يادداشت : چاپ اول: 1384.

يادداشت : چاپ دوم.

يادداشت : چاپ چهارم و پنجم: 1385.

يادداشت : چاپ ششم: 1387.

يادداشت : چاپ هشتم : 1392.

يادداشت : كتاب حاضر برگزيده كتاب "ماه خدا : پژوهش جامع درباره ماه مبارك از نگاه قرآن و حديث" است كه آن در اصل ترجمه كتاب "شهرالله: في الكتاب و السنه" مي باشد.

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.

موضوع : رمضان -- جنبه هاي قرآني

موضوع : رمضان -- احاديث

موضوع : دعاهاي ماه رمضان

موضوع : نمازهاي مستحب

موضوع : احاديث شيعه -- قرن 14

شناسه افزوده : افقي، رسول، 1345 -

شناسه افزوده : محدثي، جواد، 1331 -

رده بندي كنگره : BP188/م37ش9042173 1384

رده بندي ديويي : 297/354

شماره كتابشناسي ملي : 1075450

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

پيش گفتار

پيش گفتارستايش ، از آنِ پروردگار جهانيان است . و سلام و درود بر بنده برگزيده اش محمّد ، و دودمان پاك و اصحاب نيك و خجسته او باد! از نگاه اسلام ، فلسفه خلقت انسان و هدفِ در نظر گرفته شده براى او ، رسيدن به كمال مطلق است . از اين رو ، آنچه در منابع و متون اسلامى به عنوان رمز و راز بعثت پيامبران الهى آمده است (همچون : عدالت ، علم و آزادى) ، مقدّمه تربيت انسان و رسيدن او به مرتبه «انسان كامل» است . بر پايه اين شناخت ، براى آنان كه اسلام را باور دارند و به اين آيينْ دل بسته اند ، سزاوار است كه از هر فرصتى براى رسيدن به اين هدف والا ، بهره بگيرند . در اين ميان ، ماه رمضان براى خداجويان سالك ، فرصتى است بى همتا ، كه اگر به خوبى مورد استفاده قرار بگيرد ، به تعبير قرآن كريم كه مى فرمايد : «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» ؛ شب قدر ، بهتر از هزار ماه است . مى توان يك شبه ، راه هزار ماهه را پيمود . خداوند سبحان ، در اين ماه بافضيلت ، ميهمانى ويژه اى را براى تربيت روح ترتيب داده است ، به گونه اى كه مى تواند در حيات معنوى انسان تحوّلى پديد آورد كه او را به سعادت ابدى برساند و كاميابى هميشگى را برايش تضمين كند . نكته مهم در اين مسير ، آن است كه انسانى كه تصميم دارد به دنياى اين

.

ص: 8

ضيافت گسترده وارد شود ، بداند : به كجا مى رود؟ معناى ميهمانى الهى چيست و چگونه بايد وارد آن شود؟ چه بايد انجام دهد و چگونه مسئوليّت خويش را ادا كند؟ و چگونه از آن بيرون آيد؟ شناخت همه اينها ضرورى است تا انسان از اين ميهمانى ، به نحو شايسته بهره مند گردد . پاسخ تفصيلى به پرسش هاى ياد شده با بهره گيرى از قرآن كريم و احاديث اسلامى در كتابى به نام «ماه خدا» در اختيار پژوهشگران قرار گرفت ، اما از آنجا كه همه علاقمندان ، فرصت كافي براى مطالعه آن مجموعه را ندارند اينك گزيده آن با نام «مراقبات ماه رمضان» تقديم مى گردد . گفتنى است كه اين گزيده شامل همه تحليل ها و مطالب اصلى كتاب «ماه خدا» است و تنها شمارى از احاديثى كه مضمون آنها تقريبا در احاديث موجود يافت مى شود و نيز شمارى از دعاها از كتاب حاضر حذف گرديده است . لازم مى دانم مراتب سپاس خود را از همه فضلاى گرانقدرى كه در پديد آوردن و ارائه اين اثر نفيس تلاش داشته اند به ويژه فاضل ارجمند جناب آقاى رسول افقى كه در تأليف و تلخيص آن مرا يارى دادند ، ابراز دارم و از خداوند منّان براى همه اين عزيزان پاداشى در خور فضل خود مسئلت مى نمايم . رَبَّنا! تَقَبَّل مِنّا ؛ إنَّكَ أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ . محمّدى رى شهرى 15 ربيع الثانى 1426 2 خرداد 1384

.

ص: 9

درآمد

اشاره

درآمدواژه «رمضان» از ريشه «رَمَضَ» است ، به معناى بارانى كه اوّل پاييز مى بارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مى كند و يا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب . امّا درباره اين كه چرا اين نام بر يكى از ماه هاى سال ، گذاشته شده است ، زمخشرى (م 528 ق) گويد : اگر گويى : «چرا ماه رمضان را به اين نام ناميده اند؟» ، گويم : روزه در ماه رمضان ، عبادتى ديرين است ، و گويا عرب ها اين نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشيدن سختى آن ، نهاده اند ، همچنان كه به آن «ناتق (رنج آور)» هم گفته اند ؛ چون سختى روزه ، آنان را به رنج و زحمت مى افكند . و گفته اند : چون نام ماه ها را از زبان قديم نقل كرده اند ، آنها را با زمان هايى كه در آنها قرار داشتند ، ناميده اند و اين ماه ، در روزهاى گرم و داغ بوده است . شمارى از روايات ، اين نام گذارى را به سبب نقشى دانسته اند كه ماه رمضان در پاكسازى آئينه جان از آلودگى هاى گناهان و پاكسازى روان از زنگار خطاها دارد . از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت است :

.

ص: 10

آيا «رمضان» نام خداست؟

1154.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إنّما سُمِّيَ رَمَضانُ ؛ لِأَ نَّهُ يُرمِضُ الذُّنوبَ ؛1155.عنه صلى الله عليه و آله :اين ماه را رمضان ناميده اند : چون گناهان را مى زدايد .اين وجه در نام گذارى ، از يك سو با ريشه لغوىِ «رمضان» و از سوى ديگر با بركات ، رهاوردها و آثار آن ، هماهنگ و متناسب است .

آيا «رمضان» نام خداست؟شمارى از احاديث شيعه و اهل سنّت ، صراحت دارند كه «رمضان» از نام هاى خداى سبحان است . از اين رو ، نهى شده كه آن را بدون افزودنِ واژه «ماه» به كار برند ، همان گونه كه سزاوار نيست انسان بگويد : اين ، رمضان است ؛ رمضان آمد ؛ رمضان رفت ؛ رمضان را روزه گرفتم ؛ و . . . و هر كه چنين بگويد ، بايد به عنوان كفّاره اين سخن ، صدقه بدهد و روزه بگيرد . ليكن اين روايات ، با مشكلات متعدّدى رو به رويند ؛ زيرا هم سندشان مخدوش است و هم دلالتشان نارساست ، با اين توضيح كه : اوّلاً ، هيچ يك از روايات مورد اشاره ، از نظر سند ، معتبر نيستند . ثانيا ، با مراجعه به رواياتى كه به شمارش نام هاى خداوند پرداخته اند ، ديده مى شود كه چنين نامى در ميان آنها نيست . ثالثا ، در بسيارى از رواياتى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نقل شده است ، كلمه«رمضان» بدون آن كه واژه«ماه» در اوّل آن باشد، به كار رفته است و بسيار بعيد است كه راويان، از پيش خود، مضاف را از همه اين روايات ، حذف كرده باشند .

.

ص: 11

نام هاى ماه رمضان

نام هاى ماه رمضاناحاديث اسلامى ، «ماه رمضان» را با نام ها و صفات متعدّدى توصيف كرده اند كه همه آنها عظمت اين ماه را نشان مى دهند و بيانگر نقش مثبت ، ژرف و سازنده آن در رشد ، بالندگى و فراهم آوردن سعادت دنيوى و اخروى انسان اند . از جمله اين نام ها و صفات ، موارد زيرند : 1 . ماه خدا ، 2 . ماه بزرگ تر خدا ، 3 . ماه ميهمانى خدا ، 4 . ماه نزول قرآن ، 5 . ماه تلاوت قرآن ، 6 . ماه روزه گرفتن ، 7 . ماه مسلمانى ، 8 . ماه پاك كننده ، 9 . ماه خالص سازى ، 10 . ماه نماز ، 11 . ماه آزادسازى ، 12 . ماه صبر ، 13 . ماه مواسات(همدردى) ، 14 . ماه بركت ، 15 . ماه آمرزش ، 16 . ماه رحمت ، 17 . ماه توبه ، 18 . ماه بازگشت ، 19 . ماه استغفار ، 20 . ماه دعا ، 21 . ماه عبادت ، 22 . ماه اطاعت ، 23 . ماه مبارك ،

.

ص: 12

ويژگى ها و بركات ماه رمضان

24 . ماه بزرگ ، 25 . ماهى كه خداوندْ [در آن ،] روزىِ مؤمن را مى افزايد ، 26 . سَرور ماه ها ، 27 . عيد اولياى خدا ، 28 . بهار قرآن، 29 . بهار فقيران ، 30 . بهار مؤمنان ، 31 . ماه مسابقه، و 32 . ماه روزى يافته .

ويژگى ها و بركات ماه رمضانماه رمضان ، ويژگى هاى مهمّى دارد كه ريشه بركات بزرگ اين ماه و پايه نعمت هاى بى شمار آن هستند . شُكوه ، عظمت و بركات مادّى و معنوى اى كه از اين ماه ، نصيب اهل ايمان مى شود ، از نگاه احاديث اسلامى ، قابل توصيف نيستند و اگر مسلمانان شناخت درستى از بركات اين ماه بافضيلت داشتند و مواهب و دستاوردهاى بزرگ آن را مى دانستند ، آرزو مى كردند كه سراسر سال ، رمضان باشد . حديث پيامبر خدا در اين مورد ، چنين است :

1159.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَو يَعلَمُ العِبادُ ما فى رَمَضانَ ، لَتَمَنَّت أن يَكُونَ رَمَضانُ سَنَةً ؛

.

ص: 13

1 . آغاز سال

1160.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في تَفسيرِ «لا إِلهَ إِلَا اللّه ُ» _ ) اگر بندگان بدانند كه در رمضان ، چه [نعمت ها و آثارى ]هست ، آرزو مى كنند كه رمضان ، يك سال باشد .از ميان ويژگى هاى فراوانى كه اين ماه دارد ، به اختصار به دو نمونه _ به خاطر اهمّيتى كه دارند _ اشاره مى كنيم و يادآور مى شويم كه اين كتاب ، در واقع ، شرح و تفصيل همين دو ويژگى است :

1 . آغاز سالاز ويژگى هاى مهمّ ماه رمضان ، كه در روايات اهل بيت عليهم السلام بر آن تأكيد شده ، اين است كه اين ماه ، آغاز سال است . در پرتو اين نكته ، دو سؤال پيش مى آيد : اوّل . معناى «آغاز» سال و مقصود از آن چيست؟ دوم . عرب ها ، «محرّم» را آغاز سال قرار داده اند و سنّت آنان ، هم اكنون نيز بر اين جارى است ؛ كه محرّم را آغاز رسمى سال هجرى مى شمارند . با اين همه ، چرا در روايات اسلامى ، ماه رمضان به عنوان آغاز سال ، شناخته شده است؟ سيّد ابن طاووس (م 664 ق) در اين زمينه مى نويسد : بدان كه من روايات را درباره اين كه «محرّم ، آغاز سال است يا ماه رمضان؟» مختلف يافتم ؛ ليكن آنچه از عمل علماى بزرگ و معتبرمان و تأليفات علماى گذشته دريافتم ، اين است كه به طور مشخّص ، آغاز سال ، «ماه رمضان» است . شايد ماه روزه (رمضان) ، آغاز سال در مورد عبادات اسلامى است و محرّم ، آغاز سال در مورد تاريخ ها و كارهاى مهمّ مردم . ليكن ما به روايتى برنخورديم كه محرّم را آغاز سال بدانند . از اين رو ، آنچه در سخن سيّد ابن طاووس درباره تعارض ميان دو دسته روايات (كه برخى ، آغاز سال را محرّم و برخى ماه رمضان مى دانند) آمده است ، درست به نظر نمى رسد .

.

ص: 14

معناى آغاز سال

آغاز سال و تجديد حيات معنوى

آرى ، طبق گفته علاّمه مجلسى ، مشهور ميان عرب ها ، آن است كه آغاز سالشان «محرّم» است؛ امّا اين كه چرا روايات اهل بيت عليهم السلام با اين سنّت جارىِ عرب ها مخالفت كرده و «ماه رمضان» را آغاز سال دانسته اند ، پس از روشن شدن معناى «آغاز سال» ، روشن مى شود .

معناى آغاز سالظاهرا «آغاز سال» معناى حقيقى ندارد ، بدين معنا كه شروع زمان به صورت تكوينى ، لحظه خاصّى ندارد تا تنها همان لحظه ، آغاز سال به شمار آيد و نه لحظات ديگر . به نظر مى رسد كه اين «آغاز» ، از جمله امور اعتبارى است كه در پى تنوّع و تعدّد اعتبارها ، معانى گوناگونى مى يابد . با اين حساب ، هر روزى به اعتبارى خاص مى تواند آغاز سال يا پايان آن باشد و آنچه ميان اقوام مختلف به عنوان آغاز سالشان وجود دارد و با هم مختلف است ، اين گونه تفسير مى شود . به عنوان نمونه ، ايرانيان باستان ، نخستين روز از ماه فروردين (برابر با 21 مارس ميلادى) را آغاز سال ، برگزيده و آن را عيد شمرده اند و اين سنّت ، هنوز هم داير است ، در حالى كه عرب ها ، روز اوّل محرّم را آغاز سال خود دانسته اند و مسيحيان نيز روز ميلاد حضرت مسيح عليه السلام را آغاز سالشان قرار داده اند .

آغاز سال و تجديد حيات معنوىوقتى مفهوم «آغاز سال» را در پرتو فرهنگ اسلامى بررسى مى كنيم ، چنين مى يابيم كه اين پديده ، به اعتبارهاى گوناگونى وابسته است . برخى از متون دينى تأكيد دارند كه ماه رمضان ، آغاز سال است ؛ برخى از آنها «شب قدر» را آغاز سال

.

ص: 15

2 . ميهمانى الهى

دانسته اند ؛ و برخى نيز «عيد فطر» را اوّل سال ، تعيين كرده اند . همچنان كه آغاز فروردين ، شروع سال طبيعى است (چون در اين هنگام ، زمين ، جامه نو مى پوشد و درختان ، سبز مى شوند) ، ماه رمضان هم آغاز سال انسانيّت از نگاه اسلام است؛ چرا كه در اين ماه عزيز ، حيات معنوىِ اهل سير و سلوك ، تجديد مى شود و آنان كه در مسير حركت به سوى كمال مطلق اند ، جانشان شكوفا شده ، آماده ديدار خداوند مى شوند . از اين رو ، مى توان گفت كه «فروردين» ، آغاز تجديد حيات مادّى براى گياهان در دنياى طبيعت و «ماه رمضان» ، آغاز تجديد حيات معنوىِ انسان در عالم انسانيّت است . امّا روايتى كه «شب قدر» را آغاز سال مى داند ، به اين اعتبار است كه آن شب ، آغاز سالِ تقدير است و همه مقدّرات يك سال ، در آن رقم زده مى شود . روايتى هم كه «عيد فطر» را آغاز سال مى شمارد ، به اين اعتبار است كه آن روز ، اوّلين روز سالى است كه خوردن و نوشيدن در آن حلال مى شود _ آن گونه كه در متن روايت ، تصريح شده است _ و يا براى اين است كه عيد فطر ، آغاز دور تازه اى از زندگى انسان و از سرگيرى اعمال است ، پس از اين كه گناهانش در كوره گداخته روزه ذوب گرديده و از پرونده اعمالش كاملاً زدوده و ريشه كن شده اند .

2 . ميهمانى الهىدومين ويژگى برجسته اى كه در فضاى اين ماه بافضيلت جلوه گر است ، وجود زمينه ها و ظرفيت هايى است كه براى ميهمانى خداى سبحان فراهم آمده اند ، آن گونه كه پيامبر خدا در توصيف اين ويژگى فرمود :

1162.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وَ جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ؛

.

ص: 16

معناى ميهمانى خدا

1163.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت گشته ايد و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد .در حقيقت ، اين ويژگى ، ريشه ويژگى اوّل ، بلكه سرچشمه همه ويژگى ها و بركات اين ماه مبارك است . به عبارت ديگر ، مى توان گفت كه ميهمانى الهى در اين مقطع زمانى ، و غذاهاى معنوى ويژه اى كه خداوند براى پذيرايى از ميهمانانش در چنين ضيافتى فراهم ساخته است ، ريشه تحوّلات ژرف معنوى اى است كه در اين ماه بافضيلت ، بر زندگى انسان سايه مى افكنند ، و سفره اى است گسترده براى همگان كه هر كس ، مى تواند از بركات بى شمار آن برخوردار شود .

معناى ميهمانى خدانخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه اوقات ، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند ؟ به علاوه ، پايه ميهمانى ، همان خوردنى و آشاميدنى اى است كه ميزبان براى ميهمان فراهم مى كند . پس ، اين چه ضيافتى است كه پرهيز از خوردن و آشاميدن ، نخستين شرط آن است؟ پاسخ اين سؤال ، از تحليل واقع بينانه حقيقت انسان و شناخت بنيادهاى وجودى او به دست مى آيد . انسان از نگاه اسلام ، تركيبى از جسم و جان است . همان گونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خويش نيازمند غذاهاى مادّى است ، هويّت و حقيقت انسانىِ او نيز نيازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است . روشن است كه خداوند سبحان ، ميهمانى رمضان را براى پذيرايى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن هاى آنان ، مثل همگان ، در ضيافت هميشگى خدايند ، و به تعبير سعدى شيرازى : اديم زمين ، سفره عام اوستچه دشمن بر اين خوان يغما ، چه دوست

.

ص: 17

اين ، در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره گسترده ، بيش از ديگران بهره مى برند . نتيجه ، اين كه : ارزش پذيرايى از جسم و تأمين خواسته هاى مادّى ، هرگز به پاى تأمين نيازهاى معنوى نمى رسد ، بخصوص كه قرآن كريم تصريح مى كند : اگر بيم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند ، كافر به بالاترين امكانات مادّى ، نايل مى شد : « وَ لَوْلاَ أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَ_نِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَ بًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِ_ئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَ_عُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ » ؛ اگر بيم آن نبود كه مردم [در ، گم راهى] امّتِ واحد شوند ، براى خانه هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى شوند ، سقف هايى از نقره و نردبان هايى قرار مى داديم كه از آن بالا بروند * و براى خانه هايشان درها و تخت هايى كه بر آن تكيه زنند ، قرار مى داديم * و [نيز] انواع زيورها را . همانا همه اينها كالاى زندگى دنيايى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپيشگان است .

1167.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :در حديث پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آمده است :لَو أنَّ الدُّنيا كانَت تَعدِلُ عِندَ اللّهِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ ، ما سَقَى الكافِرَ ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ ؛1168.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اگر نبود اين كه دنيا در نزد خدا برابر با بال پشه اى هم نيست ، هرگز در آن ، يك جرعه آب نيز به كافر و فاجر نمى نوشاند!خداى متعال در ميهمان سراى رمضان ، جان ها و روح هاى دوستانش را به ضيافت فرا خوانده است ، نه بدن ها و وجود مادّى آنان را ، و اين ، ضيافتى است كه

.

ص: 18

جز او ، كسى ارزش آن را نمى داند . از اين رو خداى سبحان فرموده است : الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه ، از آنِ من است و من خود ، پاداش آن را مى دهم . از سوى ديگر ، شرايط و آداب اين ميهمانى ، بايد هماهنگ با ضيافت جان باشد و طعام و نوشيدنى آن ، هماهنگ با ضيافت روح و هدف از آن نيز پديد آوردن تحوّل روحى و تجديد حيات معنوى انسان و تقويت بنيه روانى او . در اين زمينه ، عالم ربّانى مرحوم شيخ رضا (فرزند فقيه و فيلسوف و عارف بزرگوار ، شيخ محمّدحسين اصفهانى) در الرسالة المجديّة در شرح اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آلهكه : «در اين ماه ، به ميهمانى الهى دعوت گشته ايد و از اهل كرامت الهى قرار داده شده ايد» ، چه زيبا نوشته است كه : بدان! اين ميهمانى ، پذيرايى از جسم نيست و بدن تو به اين ميهمانى دعوت نشده است _ ؛ چرا كه تو در ماه رمضان ، در همان خانه اى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو ، همان نان و آب گوشتى است كه در ماه هاى ديگر سال مى خوردى ، [با اين تفاوت كه] در روزهاى اين ماه ، از خوردن آن منع شده اى _ ؛ بلكه روح توست كه ميهمان اين ضيافت است و به منزل و غذايى ديگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است . دعوت به ماه رمضان ، دعوت به بهشت است و غذاهاى اين ميهمانى نيز از نوع غذاهاى بهشتى است . هر دو ، ميهمان خانه خدايند؛ ليكن نام ميهمان سرا در اين جا «ماه رمضان» است و نامش در آن جا «غرفه هاى بهشتى» . اين جا غيب است و آن جا مشهود و عيان؛ اين جا تسبيح و تهليل است و آن جا چشمه سلسبيل ؛ اين جا نعمت هاى پوشيده و اندوخته هستند و آن جا «ميوه اى از آنچه بر مى گزينند * و گوشت بريان پرنده اى

.

ص: 19

كه ميل دارند» . پس نعمت ها در هر جهان با پوشش همان جهان ، آشكار مى شوند و گاهى هم هست كه نعمت ها در همين دنيا براى پيامبران و معصومان ، به شكل آن جهانى، آشكار مى شوند. آنچه در روايات بسيارى آمده كه : پيامبر خدا براى فاطمه زهرا عليهاالسلام يا امام حسن و امام حسين عليهماالسلامميوه اى از ميوه هاى بهشت يا جامه اى از جامه هاى بهشت آورد ، گواه اين مطلب است . بلكه بالاتر از اين ، گاهى اين امور براى شيعيان خاص نيز فراهم مى آيد ، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه اى از كمال كه به آن رسيده اند . بارها و بارها از نزديك ترين خويشانِ سببى و نسبى خود شنيده ام كه مى گفت : «در يكى از روزهاى ماه رمضان،مشغول خواندن زيارت امين اللّه درمرقد امير مؤمنان در نجف بودم.چون به اين عبارتِ زيارت رسيدم كه:«مائده هاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مى طلبند ، آماده است و سرچشمه هاى سيرابى براى تشنگان ، پُر آب است» ، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و انديشه مى كردم ، ناگهان سفره اى برايم آشكار شد كه طعام ها و نوشيدنى هاى گوناگون بر آن چيده شده بود ، آن چنان كه تا آن زمان ، تصوّرش را هم نكرده بودم . من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به يك مسئله فقهى نيزمى انديشيدم. حالتى شگفت ودهشت زا بود!درواقع،حقيقت غذا[ى روح]، همين است كه روزه راباطل نمى كند...». شراب طهور در زندگى دنيا ، محبّت خداست و بهترين وقتى كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است ، همين ضيافتى است كه ساقى اش ، همان ميزبانش است . هرگز مپندار كه تعبيرات اين بنده ، خيالات و اوهام شاعران يا شطحيّات صوفيان افراطى است . هرگز مباد كه از زبان قرآن و حديث ، فراتر روم يا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آلهگفته و به آن فرمان داده اند ،

.

ص: 20

پيش تر روم؛ بلكه مقصود ، سخنِ همان خدايى است كه در سوره «هل أتى» مى فرمايد : «خداوند به آنان شراب طهور مى نوشاند» . از چنين نگاهى به ضيافت رمضان و ميهمانى خدا در اين ماه شريف ، مباحث كتابى كه پيش روى شماست ، به پنج بخش تقسيم مى شود ، به نحوى كه هم اكنون بدان اشاره مى كنيم :

بخش اوّل : اهمّيت ميهمانى الهىبخش نخست كتاب ، به بررسى اهمّيت ضيافت رمضان و ارزش اين ميهمانى از نگاه اسلام ، پرداخته است . پژوهشگر ، از مباحث اين بخش ، شناختى اجمالى به ويژگى ها و بركات اين ميهمانى پيدا مى كند . همچنين فصل چهارم اين بخش ، آثار منفى محروميّت از بركات اين ماه و پيامدهاى ويرانگرى را كه شخص محروم مانده از بهره اين ميهمانى را فرا مى گيرد ، بيان مى كند.

بخش دوم : آمادگى براى ورود به ميهمانى خداروشن است كه انسان ، بدون داشتن آمادگى هاى لازم و شرايط و زمينه هاى ضرورى براى ورود به اين ميهمانى ، نمى تواند به اين ضيافت الهى وارد شود و از آن در جهت تجديد حيات معنوى _ كه اصلى ترين هدف خلقت انسان و نقطه اوج فلسفه وجودى اوست _ بهره مند گردد . بررسى اين آمادگى ها و شرايط و زمينه هاى لازم براى ورود به ميهمانى الهى ، هدف اصلى در بخش دوم كتاب است . شناخت ، نخستين شرط اساسى براى ورود به محدوده ضيافت الهى است . اين شناخت ، افق گسترده اى دارد كه از شناخت معناى ميهمانى خدا آغاز مى شود و تا شناختِ : فلسفه روزه ، ارزشى كه روزه و روزه دار از آن برخوردارند ، نقش روزه در

.

ص: 21

حيات مادّى و معنوى انسان ، و نيز مراتب اين ضيافت ربّانى ، امتداد مى يابد . ميهمانان خدا ، بدون شناخت و آگاهى از اين مسائل ، نمى توانند براى بهره مندى از ضيافت الهى و برخوردارى از دستاوردهاى آن ، آماده شوند . اهمّيت اين شناخت ، در محدوده اى گسترده و در بر دارنده تمام اين مسائل ، فصل اوّل از بخش دوم كتاب را با عنوان «شناخت ميهمانى خدا» ، به خود اختصاص داده است . نكته مهمّ ديگرى كه اهمّيت بسيار دارد ، ضرورت برنامه ريزى براى آماده سازى مسلمانان جهت ورود به ميهمان سراى رمضانى است . بررسى سيره اهل بيت عليهم السلامدر اين زمينه ، نشان مى دهد كه آن بزرگواران به اين موضوع ، توجّهى خاص داشته اند . براى اثبات اين مدّعا و محتواى اين انديشه ، ملاحظه خطبه هاى پيامبر خدا و امام على عليه السلام كه در آستانه ماه رمضان و با هدفِ آماده سازى و استقبال از آن بيان كرده اند ، كافى است . فصل سوم اين بخش ، به اين سخنان اختصاص دارد . مطالعه اين خطبه ها ، مسئوليّت رهبران سياسى ، دينى و فرهنگى را در كشورهاى اسلامى در مورد آماده ساختن مسلمانان براى ورود به ميهمان سراى الهى و بهره گيرى از بركات و آثار آن ، دو چندان مى كند . افزون بر اين ، براى آمادگى جهت ضيافت الهى ، تنها شناخت ، كافى نيست ؛ بلكه مجموعه اى از اعمال و دعاهايى كه به همين خاطر بيان شده اند و اين هدف را تأمين مى كنند ، ضرورى اند . در دو فصلِ : سوم و چهارم از بخش دوم ، به اين مسئله پرداخته شده است .

بخش سوم : آداب ميهمانى خداآداب ميهمانى الهى را مى توان به سه دسته زير تقسيم كرد : دسته اوّل . آدابى كه توجّه و پايبندى به آنها ، شرط حتمى براى ورود به ميهمانى الهى است . اين دسته ، عبارت است از پرهيز از مفطِرات روزه به قصد قربت . جايگاه بررسى اين دسته از آداب (احكام) ، فقه است و چون «رساله هاى عمليّه»

.

ص: 22

آنها را به نحو مبسوط بيان كرده اند ، نيازى به طرح تفصيلى اين مباحث در اين مجموعه نيست . دسته دوم . آدابى كه رعايت آنها ، شرط ضرورى براى بهره بردارى انسان از اين ضيافت الهى در جهت تجديد حيات معنوى خويش و رسيدن به تكامل روحى است . بخش سوم اين كتاب ، بيان اين گونه آداب را ، پيش از بازگو نمودن ساير آداب روزه دارى ، در ذيل عنوان «مهم ترين آداب» عهده دار است . آنچه جامع همه آداب اين دسته است ، پرهيز از محرّمات الهى است . از اين رو ، در گزارش خطبه معروفى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آستانه ماه رمضان فرمود ، آمده است كه امام على عليه السلام در اثناى آن پرسيد :

1171.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يا رَسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ ؟1172.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اى پيامبر خدا! بهترينِ كارها در اين ماه چيست؟1173.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا پاسخ داد :الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ ؛1174.عنه صلى الله عليه و آله :«پرهيز از محرّمات الهى» .در تبيين پاسخ پيامبر ، مى توان گفت كه گناهان ، آفاتى هستند كه حيات معنوى انسان را تهديد مى كنند و مانع شكوفايى آن مى شوند . از اين رو ، با وجود گناهان _ كه مانع رشد معنوى انسان اند _ روزه هرگز نمى تواند موجب تحوّل معنوى در انسان شود . بنا بر اين ، روزه دارِ مبتلا به آفت گناه ، از روزه اش بهره نمى برد و به تعبير پيامبر خدا :

1173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رُبَّ صائِمٍ حَظُّهُ مِن صِيامِهِ الجوعُ وَ العَطَشُ، و رُبَّ قائِمٍ حَظُّهُ مِن قِيامِهِ السَّهَرُ؛1174.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چه بسا روزه دارى كه بهره اش از روزه خويش ، گرسنگى و تشنگى است و چه بسا نمازخوانى كه بهره اش از سحرخيزى ، بيدار ماندن است! .

ص: 23

1175.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام على عليه السلام نيز در اين زمينه مى فرمايد :كَم مِن صائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلاَّ الجوعُ وَ الظَّمَأُ ، و كَم مِن قائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن قِيامِهِ إلاَّ السَّهَرُ و العَناءُ ، حَبَّذا نَومُ الأَكياسِ و إفطارُهُم ؛1176.عنه صلى الله عليه و آله :چه بسا روزه دارى كه از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى ، بهره اى ندارد و چه بسا نمازخوانى كه از نمازش جز بيدارى و رنج ، بهره اى نمى برد . خوشا خواب و خوراكِ خردمندان هوشيار!بنا بر اين ، پرهيز از مفطِرات روزه ، شرط ورود به ميهمانى الهى است و پرهيز از گناهان ، شرط بهره ورى از بركات آن . دسته سوم . آدابى كه مراعات آنها ، شرط رسيدن به بهره ورى كامل از ميهمانى الهى است . اگر از بخش سوم ، باب اوّل را استثنا كنيم ، ابواب ديگر اين بخش _ كه بيشترين مقدار از حجم كتاب را تشكيل داده اند _ به اين دسته از آداب مى پردازند . تلاش شده تا همه عناصرى كه در متون و منابع اسلامى ، به تحقّق اين نوع بهره ورى از ميهمانى الهى نقش دارند ، گردآورى شوند؛ ليكن بايد توجّه داشت كه اينها آداب استحبابى اند و هر كس مى تواند به اندازه توان و حال و فرصتى كه دارد ، از آنها بهره مند گردد .

بخش چهارم : بهترين شب هاى ميهمانى خداشب قدر ، برترين ، سودمندترين و بابركت ترين شب ماه مبارك رمضان است . قرآن كريم ، اين شب را چنين توصيف مى كند : «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛

.

ص: 24

شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» . اين آيه قرآن ، دلالت مى كند كه اين شب ارزشمند ، بركات و بخشش هاى زيادى براى اهل مراقبت دارد ؛ بركاتى كه بالاتر از بركات كارهاى شايسته در هزار ماه (يعنى كمى بيشتر از عمر متوسّط يك انسان) هستند . از اين رو ، پيامبر خدا فرمود :

1177.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، و لَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالى ؛1178.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، سرور ماه هاست و شب قدر ، سرور شب هاست .بر اين اساس ، در اين مجموعه ، بخشى مستقل با هدف بيان معارف مربوط به اين شب و آداب آن ، اختصاص يافته است .

بخش پنجم : آداب خروج از ميهمان سراى الهىخروج از ميهمان سراى الهى نيز آداب خاصّى دارد ، همان گونه كه ورود به دايره اين ميهمانى ارجمند ، آدابى دارد . مراعات اين آداب و پايبندى به آنها ، در جبران كاستى هايى كه در طول اقامت انسان در اين ميهمان سرا وجود داشته ، سهم دارد و نقاط ضعف و كمبودهاى آن را جبران مى كند و امكان بيشترى در بهره مندى از بركاتش به او مى دهد تا در خدمت تقويت بُعد روحى و بنيه معنوى خويش باشد . بخش پنجم كتاب ، به بيان و شرح اين آداب ، اختصاص دارد . آنچه در اين زمينه توجّه برانگيز و داراى درس ها و نكات آموزنده است ، سيره اهل بيت عليهم السلامدر وداع با ماه ميهمانى الهى است . با توجّه به اين نكات و ديدگاه ها ، اين كتاب با الهام از آيات و آموزه هاى قرآن كريم و احاديث شريف ، براى پرداختن به اين ماه ضيافت الهى و مبارك ، شكل كلّى و چارچوب مسائل را در پنج بخش يادشده سامان داده است .

.

ص: 25

بخش اوّل : فضايل ماه خدا

اشاره

بخش اوّل : فضايل ماه خدا

.

ص: 26

الفصل الأوّل : عظمة شهر رمضان وحرمته1181.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ _سُبحانَ اللّهِ! ماذا يَستَقبِلُكُم!؟ وماذا تَستَقبِلونَ!؟ _ قالَها ثَلاثا _ . (1)1181.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لَو يَعلَمُ العِبادُ ما في رَمَضانَ لَتَمَنَّت أن يَكونَ رَمَضانُ سَنَةً . (2)1182.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لا يَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ عِندَكُم كَغَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ ؛ فَإِنَّ لَهُ عِندَ اللّهِ حُرمَةً وفَضلاً عَلى سائِرِ الشُّهورِ ، ولا يَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ يَومُ صَومِكُم كَيَومِ فِطرِكُم . (3)راجع : ص 38 (جوامع بركاته وخصائصه) وص 90 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 140 ح 150 ؛ صحيح ابن خزيمة : ج 3 ص 189 ح 1885 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 140 ح 151 ؛ صحيح ابن خزيمة : ج 3 ص 190 ح 1886 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 95 ح 78 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 340 ح 5 .

ص: 27

فصل يكم : عظمت و احترام ماه رمضان

فصل يكم : عظمت و احترام ماه رمضان1183.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به هنگام فرا رسيدن ماه رمضان _ :«سبحان اللّه ! چه چيز به استقبال شما مى آيد؟! و شما چه چيز را استقبال مى كنيد؟!» .

پيامبر صلى الله عليه و آله اين را سه بار فرمود .1184.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر بندگان مى دانستند كه در رمضان چه [بركاتى] هست ، آرزو مى كردند كه رمضان ، يك سال باشد .1185.عنه صلى الله عليه و آله ( _ وقَد سُئِلَ عَن بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحي ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان پيش شما مثل ماه هاى ديگر نباشد؛ چرا كه نزد خداوند ، احترام و بر ساير ماه ها برترى دارد . در ماه رمضان ، روزِ روزه دارى شما مثل روزِ خوردنتان نباشد! (ادب و حرمت اين ماه را نگه داريد) .ر . ك : ص 39 (مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان) و ص 91 (آمادگى براى ميهمانى خدا) .

.

ص: 28

الفصل الثاني : خصائص شهر رمضان2 / 1شَهرُ اللّهِ1188.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شَعبانُ شَهري ، وشَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّهِ . (1)1189.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ ، وهُوَ رَبيعُ الفُقَراءِ . (2)2 / 2شَهرُ ضِيافَةِ اللّهِ1187.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ في وَصفِ شَهرِ رَمَضانَ _هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وجُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ . (3)1188.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ رَمَضانَ ، وَالصّائِمونَ فيهِ أضيافُ اللّهِ وأهلُ كَرامَتِهِ ، مَن دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ فَصامَ نَهارَهُ وقامَ وِردا مِن لَيلِهِ وَاجتَنَبَ

ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ ، دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ . (4) .


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 44 ح 20 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 68 ح 4 .
2- .ثواب الأعمال : ص 84 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 75 ح 26 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 77 ح 61 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 356 ح 25 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 123 ح 130 .

ص: 29

فصل دوم : ويژگى هاى ماه رمضان

2 / 1 ماه خدا

2 / 2 ماه ميهمانى خدا

فصل دوم : ويژگى هاى ماه رمضان2 / 1ماه خدا1192.كنز العمّال عن البراء بن عازب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شعبان ، ماه من است و ماه رمضان ، ماه خداست .1193.سنن ابن ماجة عن أنس بن مالك :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان ، ماه خداست . اين ماه ، بهار فقيران است .2 / 2ماه ميهمانى خدا1193.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از انس بن مالك _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ در توصيف ماه رمضان _آن ، ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و در آن ، از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد .1194.سنن الترمذي عن بريدة :امام باقر عليه السلام :ماه رمضان ، ماه رمضان! روزه داران در آن ، ميهمانان خدا و اهل كرامت الهى اند . هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بگيرد و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بايستد و از آنچه خداوند بر او حرام كرده ،

پرهيز كند ، بدون حساب وارد بهشت مى شود .

.

ص: 30

2 / 3سَيِّدُ الشُّهورِ1194.سنن الترمذى ( _ به نقل از بريده _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ . (1)1195.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از اَنَس _ ) الإمام الرضا عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ زُفَّتِ الشُّهورُ إلَى الحَشرِ يَقدُمُها شَهرُ رَمَضانَ عَلَيهِ مِن كُلِّ زينَةٍ حَسَنَةٍ ، فَهُوَ بَينَ الشُّهورِ يَومَئِذٍ كَالقَمَرِ بَينَ الكَواكِبِ ، فَيَقولُ أهلُ الجَمعِ بَعضُهُم لِبَعضٍ : وَدِدنا لَو عَرَفنا هذِهِ الصُّوَرَ!

فَيُنادي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ _ جَلَّ جَلالُهُ _ : «يا مَعشَرَ الخَلائِقِ ، هذِهِ صُوَرُ الشُّهورِ الَّتي عِدَّتُها عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرا في كِتابِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ ، سَيِّدُها وأفضَلُها شَهرُ رَمَضانَ ، أبرَزتُها لِتَعرِفوا فَضلَ شَهري عَلى سائِرِ الشُّهورِ ، و لِيَشفَعَ لِلصّائِمينَ مِن عِبادي وإمائي واُشَفِّعَهُ فيهِم» . (2)2 / 4أوَّلُ السَّنَةِ1198.الإمام الحسين عن الإمام عليّ عليهماالسلام :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ أوَّلَ كُلِّ سَنَةٍ أوَّلُ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (3)1197.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ چون از ايشان درباره اسمِ اعظم خدا پرسيده شد _ ) عنه عليه السلام :_ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ _أتاكُم شَهرُ رَمَضانَ ، وهُوَ سَيِّدُ الشُّهورِ

وأوَّلُ السَّنَةِ . (4) .


1- .شرح الأخبار : ج 1 ص 223 ح 207 ؛ فضائل الأوقات للبيهقي : ص 89 ح 205 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 110 ح 102 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 193 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 350 .
4- .الإرشاد : ج 1 ص 14 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 315 ح 40 .

ص: 31

2 / 3 سَرور ماه ها

2 / 4 آغاز سال

2 / 3سَرور ماه ها1199.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش معروف به «اسماءِ الحُسنى» _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، سَرور ماه هاست .1200.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :چون روز قيامت شود ، ماه ها را به رستاخيز مى آورند ، در حالى كه ماه رمضان ، كه با هر زيور نيكويى آراسته است ، پيشاپيش آنهاست . آن روز ، ماه رمضان در ميان ماه ها ، همچون ماه در ميان ستاره هاست . مردمى كه آن جا گرد آمده اند ، به يكديگر مى گويند : دوست داشتيم كه اين چهره ها را مى شناختيم!

منادى ، از سوى خداى متعال ندا سر مى دهد كه : «اى همه آفريدگان! اينها ، سيماى ماه هايى است كه نزد خداوند ، از روزى كه آسمان ها و زمين را آفريد ، شمارشان در كتاب خدا دوازده تاست . سَرور و برترِ آنها ، ماه رمضان است . آن را آشكار ساختم تا برترى ماه مرا بر ماه هاى ديگر بشناسيد و تا براى مردان و زنانى كه بنده من اند ، شفاعت كند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذيرم» .2 / 4آغاز سال1202.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام على عليه السلام :آغاز هر سال ، نخستين روز از ماه رمضان است .1201.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام على عليه السلام :_ به هنگام فرا رسيدن ماه رمضان _ماه رمضان ، شما را فرا رسيده است ؛ ماهى كه سَرورِ ماه هاست و آغاز سال است ... .1202.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام صادق عليه السلام :هر گاه ماه رمضانْ سالم باشد ، [همه] سالْ سالم است» . [و فرمود :] سَرِ سال ، ماه رمضان است .

.

ص: 32

1203.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَعضِ خُطَبِهِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا سَلِمَ شَهرُ رَمَضانَ سَلِمَتِ السَّنَةُ . [ وقالَ :] رَأسُ السَّنَةِ شَهرُ رَمَضانَ . (1)2 / 5فيهِ لَيلَةُ القَدرِ1205.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قَد جاءَكُم شَهرُ رَمَضانَ ؛ شَهرٌ مُبارَكٌ ... فيهِ لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ . (2)راجع : ص 364 (أيّ ليلة هي) .

2 / 6فيهِ نُزولُ القُرآنِالكتاب«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (3)

الحديث1208.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُنزِلَ القُرآنُ في ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (4) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 333 ح 1046 ، الإقبال : ج 1 ص 31 وص 32 نحوه .
2- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 152 ح 422 ؛ سنن النسائي : ج 4 ص 129 .
3- .البقرة : 185 .
4- .الكافي : ج 2 ص 629 ح 6 .

ص: 33

2 / 5 شب قدر ، در ماه رمضان است

2 / 6 نزول قرآن در شب قدر

2 / 5شب قدر ، در ماه رمضان است1211.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، شما را فرا رسيده است؛ ماهى مبارك ... كه در آن ، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است . محروم ، كسى است كه از آن شب ، محروم بماند .ر . ك : ص 365 (شب قدر ، چه شبى است؟) .

2 / 6نزول قرآن در شب قدرقرآن«ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن فرود آمده است تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و جداسازى [ميان حق و باطل] باشد» .

حديث1213.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرآن ، در بيست و سوم ماه رمضان ، فرو فرستاده شده است .

.

ص: 34

1214.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ شَهرَ رَمَضانَ هُوَ الشَّهرُ الَّذي أنزَلَ اللّهُ تَعالى فيهِ القُرآنَ ، وفيهِ فَرَّقَ بَينَ الحَقِّ وَالباطِلِ ، كَما قالَ اللّهُ عز و جل : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (1)2 / 7فيهِ نُزولُ الكُتُبِ السَّماوِيَّةِ1217.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَزَلَت صُحُفُ إبراهيمَ في أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَتِ التَّوراةُ لِسِتٍّ مَضَينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَ الإِنجيلُ لِثَلاثَ عَشرَةَ لَيلَةً خَلَت مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَ الزَّبورُ لِثَمانِيَ عَشرَةَ خَلَونَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَ القُرآنُ في ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (2) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 116 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 80 ح 1 .
2- .الكافي : ج 2 ص 629 ح 6 ؛ السنن الكبرى : ج 9 ص 317 ح 18649 نحوه .

ص: 35

2 / 7 نزول كتب آسمانى، در آن است

1218.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :همانا ماه رمضان ، ماهى است كه خداوند متعال ، قرآن را در آن نازل كرد و حق و باطل را در آن از هم جدا ساخت ، آن گونه كه خداوند فرموده است : «ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن فرود آمده است تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و جداسازى [ميان حق و باطل ]باشد » .2 / 7نزول كتب آسمانى در شب قدر1213.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صُحُف ابراهيم ، در شب اوّل ماه رمضان نازل شد . تورات ، شش [شب] از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . انجيل ، سيزده شب از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . زبور ، هيجده [شب] از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . و قرآن ، در بيست و سوم ماه رمضان ، نازل گشت .

.

ص: 36

الفصل الثالث : بركات شهر رمضان3 / 1غُفرانُ اللّهِ1217.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّما سُمِّيَ رَمَضانُ ؛ لِأَ نَّهُ يُرمِضُ الذُّنوبَ . (1)1218.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ وقامَهُ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ ، ومَن قامَ لَيلَةَ القَدرِ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (2)1219.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ ؛ وعَرَفَ حُدودَهُ ؛ وتَحَفَّظَ مِمّا كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَتَحَفَّظَ فيهِ ، كَفَّرَ ما قَبلَهُ . (3)1220.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ مَن تَمَسَّكَ في شَهرِ رَمَضانَ بِسِتِّ خِصالٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ : أن يَحفَظَ دينَهُ ، ويَصونَ نَفسَهُ ، ويَصِلَ رَحِمَهُ ، ولا يُؤذِيَ جارَهُ ، ويَرعى إخوانَهُ ، ويَخزُنَ لِسانَهُ . أمَّا الصِّيامُ فَلا يَعلَمُ ثَوابَ عامِلِهِ إلاَّ اللّهُ . (4) .


1- .الفردوس : ج 2 ص 60 ح 2339 ، كنز العمّال : ج 8 ص 466 ح 23688 .
2- .سنن الترمذي : ج 3 ص 67 ح 683 ، صحيح البخاري : ج 2 ص 672 ح 1802 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : ص 105 ح 94 ، وليس فيهما «وقامه» ، بحار الأنوار : ج 96 ص 366 ح 42 وج 97 ص 17 ح 35 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 110 ح 11524 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : ص 131 ح 138 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 7 ص 370 ح 8443 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 37

فصل سوم : بركات ماه رمضان

3 / 1 آمرزش الهى

فصل سوم : بركات ماه رمضان3 / 1آمرزش الهى1224.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ عَقيبَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان را به اين خاطر رمضان ناميده اند كه گناهان را مى سوزاند .1221.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رمضان را از روى ايمان و براى خدا و پاداش او ، روزه بگيرد و به عبادت برخيزد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود ؛ و هر كس شب قدر را از روى ايمان و به اميد پاداش الهى ، به عبادت بايستد ، گناهان گذشته اش بخشوده مى گردد .1222.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايى كه جبرئيل عليه السلام به ايشان ياد داد ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رمضان را روزه بدارد و حدود آن را بشناسد و خود را از آنچه سزاوار خويشتندارى در اين ماه است ، نگه بدارد ، گناهان پيشين را پاك كرده است .1223.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا هر كس در ماه رمضان ، شش كار را با قوّت انجام دهد ، خداوندْ گناهانش را مى آمرزد : دين خود را حفظ كند ، خويشتن را نگه دارد ، به خويشاوندانش نيكى كند ، همسايه اش را نيازارد ، حال برادرانش را مراعات كند و زبان خويش را در كام نگه دارد . امّا روزه ! پس پاداش روزه دار را جز خداوند نمى داند .

.

ص: 38

3 / 2العِتقُ مِنَ النّارِ1226.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ في عَرَفاتٍ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سُمِّيَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ للّهِِ في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتيقٍ ، وفي آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فيما مَضى . (1)1227.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ للّهِِ عز و جل في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ وطُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ ، فَإِذا كانَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فيها مِثلَ ما أعتَقَ في جَميعِهِ . (2)راجع : ص 90 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

3 / 3جَوامِعُ بَرَكاتِهِ وخَصائِصِهِ1228.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ في فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ _هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، وأوسَطُهُ مَغفِرَةٌ ، وآخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ . (3)1229.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ الرَّحمَةِ ، وغُلِّقَت أبوابُ جَهَنَّمَ ، وسُلسِلَتِ الشَّياطينُ . (4)1230.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ فَحَفِظَ فَرجَهُ ولِسانَهُ وكَفَّ أذاهُ عَنِ النّاسِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ ما تَقَدَّمَ مِنها وما تَأَخَّرَ ، وأعتَقَهُ مِنَ النّارِ ، وأحَلَّهُ دارَ القَرارِ ، وقَبِلَ

شَفاعَتَهُ في عَدَدِ رَملِ عالِجٍ مِن مُذنِبي أهلِ التَّوحيدِ . (5) .


1- .النوادر للأشعري : ص 18 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 381 ح 6 .
2- .الكافي : ج 4 ص 68 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 362 ح 31 .
3- .الكافي : 4 ص 67 ح 4 ؛ صحيح ابن خزيمة : 3 ص 192 ح 1887 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 142 ح 153 .
5- .الأمالي للصدوق : ص 71 ح 38 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 356 ح 24 .

ص: 39

3 / 2 آزادى از آتش دوزخ

3 / 3 مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان

اشاره

3 / 2آزادى از آتش دوزخ1228.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان را ماه آزادسازى ناميده اند ؛ چون خداوند در هر روز و شب ، ششصد آزادشده دارد و نيز در آخر ماه ، به اندازه آنچه در [روزها و شب هاى] گذشته آزاد كرده است .1229.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام صادق عليه السلام :خدا را در هر شب ماه رمضان ، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است ، مگر كسى كه با شراب افطار كند . پس چون آخرين شبِ آن فرا رسد ، به اندازه همه كسانى كه در اين ماه آزاد كرده است ، آزاد مى كند .ر . ك : ص 91 (آمادگى براى ميهمانى خدا) .

3 / 3مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان1233.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ درباره فضيلت ماه رمضان _ماهى است كه آغاز آن رحمت ، ميانه آن آمرزش و پايان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است .1233.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون ماه رمضان وارد شود ، درهاى رحمت ، گشوده ، و درهاى دوزخ ، بسته شوند و شياطين به بند كشيده شوند .1234.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و پاك دامنى ورزد و زبانش را حفظ كند و آزارش را به مردم نرساند ، خداوند ، گناهان گذشته و آينده او را مى آمرزد و از آتش آزادش مى كند و در سراى ابدى جايش مى دهد و شفاعت او را درباره موحّدان گنهكار به تعداد كوه هاى به هم پيوسته ، مى پذيرد .

.

ص: 40

1234.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) الخصال عن جابر بن عبد اللّه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُعطِيَت اُمَّتي في شَهرِ رَمَضانَ خَمسا لَم يُعطَهُنَّ اُمَّةُ نَبِيٍّ قَبلي :

أمّا واحِدَةٌ : فَإِذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نَظَرَ اللّهُ عز و جل إلَيهِم ، ومَن نَظَرَ اللّهُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا .

وأمَّا الثّانِيَةُ : فَإِنَّ خُلوفَ أفواهِهِم _ حينَ يُمسونَ _ عِندَ اللّهِ عز و جل أطيَبُ مِن ريحِ المِسكِ .

وأمَّا الثّالِثَةُ : فَإِنَّ المَلائِكَةَ يَستَغفِرونَ لَهُم في لَيلِهِم ونَهارِهِم .

وأمَّا الرّابِعَةُ : فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَأمُرُ جَنَّتَهُ أنِ استَغفِري وتَزَيَّني لِعِبادي ، فَيوشِكُ أن يَذهَبَ عَنهُم نَصَبُ الدُّنيا وأذاها ويَصيروا إلى جَنَّتي وكَرامَتي .

وأمَّا الخامِسَةُ : فَإِذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ غُفِرَ لَهُم جَميعا .

فَقالَ رَجُلٌ : في لَيلَةِ القَدرِ يا رَسولَ اللّهِ؟

فَقالَ : ألَم تَرَ إلَى العُمّالِ إذا فَرَغوا مِن أعمالِهِم وُفّوا؟! (1)راجع : ص 70 (بركات ضيافة اللّه ) وص 90 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

.


1- .الخصال : ص 317 ح 101 ؛ مسند ابن حنبل : ج 3 ص 144 ح 7922 .

ص: 41

1236.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام لَمّا سَأَلَهُ عَنِ الكَل ) الخصال :_ به نقل از جابر بن عبد اللّه ، از پيامبر خدا _«به امّت من در ماه رمضان ، پنج چيز داده شده كه به امّت هيچ پيامبرى پيش از من داده نشده است :

يكى ، آن كه : چون نخستين شب ماه رمضان شود ، خداوند [با نظر رحمت ]به آنان مى نگرد و خداوند به هر كس [چنين] بنگرد ، هرگز عذابش نمى كند .

دوم ، آن كه : بوى ناخوش دهان آنان ، آن گاه كه به شب وارد شوند ، نزد خداوند متعال از بوى مشك ، خوش بوتر است .

سوم ، آن كه : فرشتگان در هر شب و روزشان ، براى آنان آمرزش مى طلبند .

چهارم ، آن كه : خداوند متعال به بهشتِ خود فرمان مى دهد كه : استغفار كن و خود را براى بندگانم بياراى . نزديك است كه رنج و آزار دنيا از آنان زدوده شود و به بهشت من و كرامت من روى آورند .

امّا پنجم ، آن كه : چون آخرين شب فرا رسد ، همه آنان آمرزيده مى شوند» .

مردى گفت : در شب قدر ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «مگر نمى بينى كه كارگران ، چون از كارهاى خود فارغ مى شوند ، مزد كامل مى گيرند؟» .ر . ك : ص 71 (بركات ميهمانى خدا) .

.

ص: 42

. .

ص: 43

سخنى درباره به بند كشيده شدن شيطان ها در ماه رمضان

سخنى درباره به بند كشيده شدن شيطان ها در ماه رمضاندر بسيارى از احاديث اين باب ، به اين نكته اشاره شده بود كه در ماه رمضان ، شياطين به بند كشيده مى شوند . در اين زمينه پرسش هايى پديد مى آيد ، از قبيل اين كه : شيطان كيست؟ در نظام حكيمانه خلقت ، چرا به شيطان اجازه داده شده كه انسان را گم راه سازد؟ مرز تسلّط شيطان بر انسان تا كجاست؟ چرا خداوند ، در ماه رمضان ، شياطين را به بند مى كشد و از تأثير گم راهگرانه آنان جلوگيرى مى كند؛ ولى در ماه هاى ديگر ، آنان را آزاد مى گذارد؟ و سرانجام ، اگر اين گونه رواياتْ درست اند ، چگونه شمارى از روزه داران ، در اين ماه ، مرتكب گناه مى شوند؟ پاسخ تفصيلى و كافى به اين پرسش ها ، مجالى ديگر مى طلبد ؛ امّا آنچه به طور اجمال مى توان گفت ، اين است كه : در ديدگاه اسلامى ، شياطين ، موجوداتى نامرئى از جنس جن اند كه از شعور ، آگاهى ، آزادى و قدرتِ انتخاب برخوردارند ؛ ليكن با سوء استفاده از آزادى خود ، با زيبا جلوه دادن زشتى ها و تحريك هوس هاى نامشروع انسان ، به گم راه ساختن و فريب دادن او مى پردازند . امّا در وراى اين نقش اغواگرانه اى كه شياطين در نظام آفرينش بازى مى كنند ، حكمتِ : شكوفايى استعدادهاى پنهانى انسان ، تربيت در حدّ انسان كامل ، و آماده ساختن او در سايه مقاومت در برابر اين لغزشگاه ها و فريب ها ، نهفته است . اين ، در حالى است كه مرز سلطه شياطين بر انسان ، از حدّ تحريك و وسوسه فراتر نمى رود . از اين رو ، آنان انسان را به زشتى ها دعوت مى كنند؛ ليكن نمى توانند او را به ارتكاب زشتى ها وا دارند . با اين توضيح ، آنچه در اين مورد بايد بررسى شود ، دو مسئله است : نخست . به بند كشيده شدن شياطين در ماه رمضان . دوم . بررسى عوامل پنهان در وراى انجام دادن گناهان در اين ماه ، با آن كه شياطين در بندند و نقش گم راهگرانه ندارند .

.

ص: 44

علّت به بند كشيده شدن شياطين در ماه رمضان
1 . طبيعت پيشگيرانه روزه

علّت به بند كشيده شدن شياطين در ماه رمضانتحليل و بررسى روايات دينى در موضوع به بند كشيده شدن شياطين و جلوگيرى از آنها در ماه رمضان ، دو علّت را نشان مى دهد ، با اين توضيح كه علّت دوم در طولِ علّت اوّل است :

1 . طبيعت پيشگيرانه روزهروزه به طور طبيعى ، زمينه اى را كه شيطان بر اساس آن ، انسان را به گم راهى مى كشاند ، از بين مى برد . به تعبير دقيق تر ، زنجيرى كه در ماه رمضان ، شيطان را به بند مى كشد، چيزى جز خودِ روزه نيست. از اين رو، در حديث پيامبر خدا آمده است:

1241.الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه :إنَّ الشَّيطانَ لَيَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَيِّ_قوا مَجارِيَهُ بِالجُوعِ ؛1238.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) شيطان در انسان جارى مى شود ، همچون جريان خون . پس با گرسنگى ،

مجارى او را تنگ كنيد .

.

ص: 45

اين حديث ، به روشنى بر اين نكته دلالت دارد كه روزه به طور طبيعى ، مانع تسلّط شيطان بر انسان مى شود . زنجيرى كه روزه دارد ، نه تنها شيطان را به بند مى كشد ، بلكه كشش هاى نفْس امّاره را هم مهار مى كند ، آن را به اسارت در مى آورد و جلوى سلطه آن را بر انسان مى گيرد ، و به فرموده امير مؤمنان عليه السلام :

1240.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعاى ايشان در ماه رمضان _ ) نِعمَ العَونُ عَلى أسرِ النَّفسِ وَ كَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ ؛1241.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، كه سند حديث ر ) گرسنگى ، چه خوب ياورى براى اسير كردن نفْس و شكستن عادت آن است!بر اين اساس ، همه رواياتى كه در ستايش گرسنگى و نقش آن در خودسازى و تربيت نفْس ، وارد شده اند ، هدف آنها ايجاد مانع طبيعى در برابر سلطه شيطان بر انسان و نگهدارى انسان از كشش ها و اغواگرى هاى نفْس و نيز آزادسازى نيروهاى عقلى و شكوفاسازى استعدادهاى انسانى است ، آن گونه كه از اين دو روايت _ كه از مجموعه احاديث اين گونه برگزيده ايم _ روشن مى شود . پيامبر خدا فرمود :

1243.عنه صلى الله عليه و آله :جاهِدوا أنفُسَكُم بِالجُوعِ وَ العَطَشِ ، فَإِنَّ الأجرَ فى ذلِكَ كَأَجرِ المُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ ؛1244.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) به وسيله گرسنگى و تشنگى ، با نفس خويش جهاد كنيد ؛ چرا كه پاداش آن ، مثل پاداش جهادكننده در راه خداست .1245.عنه صلى الله عليه و آله :نيز فرمود :أحيوا قُلُوبَكُم بِقِلَّةِ الضِّحكِ وقِلَّةِ الشَّبَعِ ، وَ طَهِّروها بِالجُوعِ تَصفو[ تَصفُ] وَ تَرِقُّ ؛ .

ص: 46

2 . عنايت ويژه خداوند
علّت سود نبردن از به بند كشيده شدن شياطين
اشاره

1246.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أَيضا _ ) دل هاى خود را با كم خنديدن و كم خوردن ، زنده كنيد و آن را با گرسنگى ، پاك سازيد تا صاف و رقيق شود .2 . عنايت ويژه خداوندافزون بر پشتوانه اى كه روزه به طور طبيعى براى روزه داران جهت جلوگيرى از سلطه شيطان و اغواگرى هاى او پديد مى آورد ، اين برنامه عبادى ، خود به خود ، زمينه ساز شمول عنايت هاى خدا بر آنان مى گردد . آنچه در روايات با عنوان به بند كشيدن شياطين در اين ماه آمده است ، به همين نكته اشاره دارد . به عبارت ديگر ، عنايت الهى گزاف نيست تا سؤال شود : چرا خداى سبحان ، مانع سلطه شيطان نمى شود و در بقيّه ماه ها بين انسان و سلطه او فاصله نمى اندازد؟ هرگز؛ بلكه ريشه اين توفيق و عنايت الهى ، در انتخاب خود انسان و ورود او به ميهمان سراى رمضان ، نهفته است .

علّت سود نبردن از به بند كشيده شدن شياطيندر چارچوب تحليلى كه گذشت _ كه مى رساند در اين ماه ، شياطين نسبت به انسان و دست كم نسبت به روزه داران ، سلطه ندارند _ سؤال اساسى دومى مطرح مى شود؛ چرا كه مى بينيم گاهى روزه داران هم در اين ماه دچار غفلت و گناه مى شوند . تشريع كفّاره هايى كه براى درمان اين حالت هاست نيز گواه آن است . سيّد ابن طاووس رحمه الله در تصوير اين نكته مى گويد : يكى از دينداران از من پرسيد : «من از به بند كشيده شدن شياطين بهره چندانى نمى برم ؛ چون همان حالت غفلت را كه پيش از ماه رمضان داشتم ، دارم و گويا فرقى نكرده است و با زنجير شدن ياران شيطان ، از آن كاسته نشده است ...» . دو پاسخ به اين پرسش مى توان داد :

.

ص: 47

1 . شيطان ، به تنهايى زمينه ساز گناهان نيست .
2 . در بند بودن شيطان ها ، نسبى است .

1 . شيطان ، به تنهايى زمينه ساز گناهان نيست .اين پاسخ ، بر اين نكته استوار است كه خطاها و گناهانى كه از انسان سر مى زند ، تنها به شيطان و اغواگرى او مربوط نمى شود ؛ بلكه دو منشأ اساسى ديگر هم دارد : نفْس امّاره ، و زنگارهاى متراكمى كه پيامد گناهان پيشين اند و دل را آلوده و سياه ساخته اند . در واقع ، عنايت الهى اى كه در ماه رمضان شامل انسان مى شود ، تنها تأثير عامل نخستين را كه مربوط به شيطان است ، از بين مى برد؛ امّا دو عامل ديگر همچنان نقش ايفا مى كنند و جهت زمينه سازى براى انحراف انسان و سر زدن گناهان از او و غافل ماندن وى ، كافى اند . بر فرض كه روزه بتواند همه كشش هاى نفْس امّاره را بپوشاند و تأثير آن را در كشاندن انسان به طرف خطاها و گناهان از بين ببرد ، زنگارهاى متراكم از گناهان گذشته ، كافى اند كه براى روزه دار ، خطرآفرين باشند و او را در معرض غفلت و گناه قرار دهند .

2 . در بند بودن شيطان ها ، نسبى است .از تحليل گذشته روشن شد كه زنجيرى كه شيطان را به بند مى كشد ، از خود روزه ماه رمضان فراهم مى شود و نه از چيز ديگرى . بنا بر اين ، هر چه روزه مستحكم تر و كامل تر باشد ، زنجيرى كه شيطان را به بند مى كشد و جلوى نفْس امّاره را مى گيرد ، محكم تر خواهد بود و از ميزان غفلت و انحراف هاى ناشى از آن ، خواهد كاست . بر اين پايه ، مى توان گفت : روزه آنان كه در ماه رمضان ، گناهانى مرتكب مى شوند ، روزه كاملى نيست .

.

ص: 48

الفصل الرابع : التّأكيد على استثمار بركاته1249.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ فِي الاِستِسقاءِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّهِ في هذَا الشَّهرِ العَظيمِ . (1)1250.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّقِيَّ حَقَّ الشَّقِيِّ مَن خَرَجَ عَنهُ هذَا الشَّهرُ ولَم يُغفَر ذُنوبُهُ ، فَحينَئِذٍ يَخسَرُ حينَ يَفوزُ المُحسِنونَ بِجَوائِزِ الرَّبِّ الكَريمِ . (2)1251.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قَد جاءَكُم شَهرُ رَمَضانَ ؛ شَهرٌ مُبارَكٌ ... فيهِ لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ . (3)1249.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى طلب باران _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ لَم يُغفَر لَهُ إلى قابِلٍ ، إلاّ أن يَشهَدَ عَرَفَةَ . (4)تعليقأحاديث هذا الفصل هي تحذير وإنذار في ظاهرها ، وهي بشارة في باطنها ، خاصّةً أحاديث النَّبي صلى الله عليه و آله الّتي يدعو فيها على من لم تشمله المغفرة الإلهية في هذا الشهر الكريم وينعته بالشقاء . ولذا جاء عن العالم الرباني ملكي تبريزي ( ت 1343ق ) _ رضوان اللّه عليه _ قوله : « ومن أبلغ ما ورد في البشارة لشهر رمضان دعاء النَّبي صلى الله عليه و آله على من لم يُغفر له فيه ، حيث إنّه صلى الله عليه و آله قال : مَنِ انسَلَخَ عَنهُ شَهرُ رَمَضانَ وَلَم يُغفَر لَهُ فَلا غَفَرَ اللّهُ لَهُ (5) فإنّ هذا الدعاء بلحاظ أنّه صلى الله عليه و آلهبُعث رحمة للعالمين ، بشارة عظيمة لسعة الرحمة وعموم الغفران في الشهر ، وإلاّ لم يكن مع كونه رحمة للعالمين يدعو لمسلم ولو كان مذنبا » . (6)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 77 ح 61 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 356 ح 25 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 73 ح 53 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 362 ح 30 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 152 ح 422 ؛ سنن النسائي : ج 4 ص 129 .
4- .الكافي : ج 4 ص 66 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 342 ح 6 .
5- .الإقبال : ج 1 ص 454 وفيه «من انسلخ من شهر رمضان...» .
6- .المراقبات : ص 103 .

ص: 49

فصل چهارم : تأكيد بر بهره ورى از بركات ماه رمضان
نكته

فصل چهارم : تأكيد بر بهره ورى از بركات ماه رمضان1252.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدبخت ، كسى است كه در اين ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند .1253.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدبخت واقعى ، كسى است كه اين ماه از او بگذرد؛ ولى گناهانش آمرزيده نشوند . پس آن گاه كه نيكوكاران به جوايز پروردگار كريمشان دست مى يابند ، او زيانكار (بازنده) مى گردد .1254.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، شما را فرا رسيد ، ماهى مبارك ... . در آن ، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است . محروم ، كسى است كه از آن بى بهره بماند .1255.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) امام صادق عليه السلام :هر كس در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا سال آينده آمرزيده نمى شود ، مگر آن كه روز عرفه را درك كند .نكتهظاهر احاديث اين فصل ، هشدار و بيم دادن است؛ امّا باطن آنها بشارت است ، بويژه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آلهكه كسانى را كه در اين ماه ، مشمول آمرزش الهى نمى شوند ، نفرين مى كند و آنان را بدبخت مى شمارد . از اين رو ، عالم ربّانى مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (م 1343 ق) مى گويد : از رساترين نكاتى كه در بشارت به ماه رمضان روايت شده ، نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله بر كسانى است كه در اين ماه آمرزيده نمى شوند ، آن جا كه فرموده است : «آمرزيده مباد كسى كه ماه رمضان از او بگذرد و آمرزيده نشود!» . از آن جا كه پيامبر صلى الله عليه و آله رحمتى براى جهانيانْ برانگيخته شده است ، اين نفرين ، بشارت بزرگى به رحمت گسترده و فراگيرىِ آمرزشِ الهى در اين ماه است ، وگرنه ايشان با آن كه رحمتى براى جهانيان است ، هرگز مسلمانى را نفرين نمى كند ، هر چند فردى گنهكار باشد .

.

ص: 50

. .

ص: 51

. .

ص: 52

. .

ص: 53

بخش دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا

اشاره

بخش دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا

.

ص: 54

الفصل الأوّل : معرفة ضيافة اللّه1 / 1وُجوبُ الصِّيامِالكتاب« يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » . (1)

الحديث1259.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :إنَّ اللّهَ افتَرَضَ خَمسا ولَم يَفتَرِض إلاّ حَسَنا جَميلاً : الصَّلاةَ ، وَالزَّكاةَ ، وَالحَجَّ ، وَالصِّيامَ ، ووِلايَتَنا أهلَ البَيتِ . (2)1259.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :_ فيما جَمَعَهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن كَلامِهِ في عِلَلِ الفَرائِضِ _فَإِن قيلَ : فَلِمَ اُمِروا بِصَومِ شَهرِ رَمَضانَ ؛ لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ؟

قيلَ : لِأَ نَّهُ قُوَّةُ العِبادِ الَّذي يَعُمُّ فيهِ القَوِيُّ وَالضَّعيفُ . وإنَّما أوجَبَ اللّهُ الفَرائِضَ عَلى أغلَبِ الأَشياءِ وأعَمِّ القُوى ، ثُمَّ رَخَّصَ لِأَهلِ الضَّعفِ . وإنَّما أوجَبَ اللّهُ ورَغَّبَ أهلَ القُوَّةِ فِي الفَضلِ ، ولَو كانوا يَصلُحونَ عَلى أقَلَّ مِن ذلِكَ

لَنَقَصَهُم ، ولَوِ احتاجوا إلى أكثَرَ مِن ذلِكَ لَزادَهُم . (3) .


1- .البقرة : 183 .
2- .بشارة المصطفى : ص 108 و راجع الكافي : ج 8 ص 271 ح 399 .
3- .علل الشرايع : ص 270 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 80 ح 1 وج 96 ص 370 ح 51 .

ص: 55

فصل يكم : شناخت ميهمانى خدا

1 / 1 وجوب روزه گرفتن

فصل اوّل : شناخت ميهمانى خدا1 / 1وجوب روزه گرفتنقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته (واجب) شده است ، آن گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند ، نوشته شده بود . باشد كه پروا كنيد!» .

حديث1262.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام :خداوند ، پنج چيز را واجب كرده است و جز نيكو و زيبا ، واجب نكرده است : نماز ، زكات ، حج ، روزه و ولايت ما اهل بيت .1263.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :_ در مجموعه اى كه فضل بن شاذان از سخن ايشان درباره حكمت واجبات ، گرد آورده است _پس اگر بگويند : «چرا به روزه ماه رمضان فرمان يافته اند ، نه كمتر از آن و نه بيشتر؟» ، گفته مى شود : براى آن كه انجام دادن اين مقدار روزه در توان بندگان است و نيرومند و ناتوان را فرا مى گيرد .

همانا خداوند ، واجبات را بر پايه چيزهاى غالب تر و نيروهاى فراگيرتر ، مقرّر داشته و سپس ناتوانان را رخصت داده است . خداوند بر توانمندان واجب ساخته و به بيشتر ، تشويق كرده است ؛ و اگر شايسته كمتر از آن بودند ، از

تكليفشان مى كاست و اگر به بيش از آن نياز داشتند ، بر تكليفشان مى افزود .

.

ص: 56

1 / 2حِكمَةُ الصِّيامِ1265.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :حَرَسَ اللّهُ عِبادَهُ المُؤمِنينَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّكَواتِ ومُجاهَدَةِ الصِّيامِ فِي الأَيّامِ المَفروضاتِ ؛ تَسكينا لِأَطرافِهِم ، وتَخشيعا لِأَبصارِهِم ، وتَذليلاً لِنُفوسِهِم ، وتَخفيضا لِقُلوبِهِم ، وإذهابا لِلخُيَلاءِ عَنهُم ، ولِما في ذلِكَ مِن تَعفيرِ عِتاقِ الوُجوهِ بِالتُّرابِ تَواضُعا ، وَالتِصاقِ كَرائِمِ الجَوارِحِ بِالأَرضِ تَصاغُرا ، ولُحوقِ البُطونِ بِالمُتونِ مِنَ الصِّيامِ تَذَلُّلاً . (1)1265.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ الصِّيامَ ابتِلاءً لاِءِخلاصِ الخَلقِ . (2)1266.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ الأَحزابِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ في بَيانِ عِلَّةِ الصِّيامِ _ :إنَّما فَرَضَ اللّهُ عز و جل الصِّيامَ لِيَستَوِيَ بِهِ الغَنِيُّ وَالفَقيرُ ؛ وذلِكَ أنَّ الغَنِيَّ لَم يَكُن لِيَجِدَ مَسَّ الجوعِ فَيَرحَمَ الفَقيرَ ؛ لِأَنَّ الغَنِيَّ كُلَّما أرادَ شَيئا قَدَرَ عَلَيهِ ، فَأَرادَ اللّهُ عز و جل أن يُسَوِّيَ بَينَ خَلقِهِ ، وأن يُذيقَ الغَنِيَّ مَسَّ الجوعِ وَالأَلَمِ ؛ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعيفِ فَيَرحَمَ الجائِعَ . (3)1266.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى ايشان در روز نبرد احزاب _ ) الإمام الرضا عليه السلام _ فيما جَمَعَهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن كَلامِهِ في عِلَلِ الفَرائِضِ _ :فَإِن قيلَ : فَلِمَ اُمِروا بِالصَّومِ؟ قيلَ : لِكَي يَعرِفوا ألَمَ الجوعِ وَالعَطَشِ ، ويَستَدِلّوا عَلى فَقرِ الآخِرَةِ ، ولِيَكونَ الصّائِمُ خاشِعا ذَليلاً مُستَكينا ، مَأجورا مُحتَسِبا

عارِفا ، صابِرا عَلى ما أصابَهُ مِنَ الجوعِ وَالعَطَشِ ؛ فَيَستَوجِبَ الثَّوابَ مَعَ ما فيهِ مِنَ الإِمساكِ عَنِ الشَّهَواتِ ، ولِيَكونَ ذلِكَ واعِظا لَهُم فِي العاجِلِ ، ورائِضا لَهُم عَلى أداءِ ما كَلَّفَهُم ، ودَليلاً لَهُم فِي الأَجرِ ، ولِيَعرِفوا شِدَّةَ مَبلَغِ ذلِكَ عَلى أهلِ الفَقرِ وَالمَسكَنَةِ فِي الدُّنيا فَيُؤَدّوا إلَيهِم ما فَرَضَ اللّهُ لَهُم في أموالهِمِ . (4) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 192 .
2- .نهج البلاغة : الحكمة 252 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 73 ح 1766 .
4- .علل الشرايع : ص 270 ح 9 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 116 ح 1 وفيه «الانكسار» بدل «الإمساك» و«الآجل» بدل «الأجر» ، بحار الأنوار : ج 6 ص 79 ح 1 وج 96 ص 369 ح 51 .

ص: 57

1 / 2 حكمت روزه گرفتن

1 / 2حكمت روزه گرفتن1267.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خداوند ، بندگان مؤمن خويش را با نمازها ، زكات ها و تلاش براى روزه گرفتن در روزهاى واجب شده ، نگهدارى كرده است تا اعضايشان آرامش يابد و چشمانشان خشوع پيدا كند و جان هايشان رام گردد و دل هايشان متواضع شود و غرور از آنان زدوده گردد ، به سبب حكمت هايى كه در آنهاست ، چون : خاكى شدن چهره هاى عزّتمند از روى تواضع ، به زمين چسبيدن اعضاى شريف از روى فروتنى، و چسبيدن شكم ها به پشت ها از روى رام شدن .1268.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :خداوند ، روزه را واجب فرمود ، تا آزمونى براى اخلاص آفريدگان باشد .1269.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثِ المِعراجِ _ ) امام صادق عليه السلام _ درباره حكمت روزه دارى _ :خداوند متعال ، روزه را واجب ساخته است تا ثروتمند و تهى دست ، برابر شوند؛ چون [بدون روزه] ثروتمند ، رنج گرسنگى را نمى چشيد تا به فقير ترحّم كند؛ زيرا ثروتمند هر گاه چيزى را بخواهد ، بر آن تواناست . پس خداى متعال خواست تا ميان بندگانش برابرى پديد آورد و ثروتمند هم طعم گرسنگى و رنج را بچشد تا بر ناتوان ، رقّت قلب يابد و بر گرسنه ترحّم نمايد .1269.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديث معراج _ ) امام رضا عليه السلام _ در مجموعه اى كه فضل بن شاذان از سخنان ايشان درباره حكمت واجبات ، گرد آورده است _ :پس اگر گفته شود : «چرا مأمور به روزه شدند؟» ، گفته مى شود : تا رنج گرسنگى و تشنگى را بشناسند و نشانى بر نياز آخرت بيابند و تا روزه دار ، خاشع ، فروتن ، شكسته ، پاداش يافته ، اميدوار به اجر الهى و عارف گردد و بر گرسنگى و تشنگى اى كه به او مى رسد ، شكيبا شود تا

شايسته پاداش گردد ، به علاوه خوددارى از برآوردن خواسته هاى نفْس ، و براى اين كه روزه ، در دنيا مايه پند آنان شود و سبب تمرين آنان بر انجام دادن تكليف هاى خدا و راهنماى آنان در پاداش گردد و تا بدانند كه چه سختى هايى بر فقيران و بينوايان در دنيا مى گذرد؛ پس آنچه را خداوند براى فقيران در اموال آنان واجب ساخته ، به آنان بپردازند .

.

ص: 58

1270.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) عنه عليه السلام _ في عِلَّةِ الصَّومِ _ :اِمتَحَنَهُم بِضَربٍ مِنَ الطّاعَةِ كَيما يَنالوا بِها عِندَهُ الدَّرَجاتِ ؛ لِيُعَرِّفَهُم فَضلَ ما أنعَمَ عَلَيهِم مِن لَذَّةِ الماءِ وطيبِ الخُبزِ ، وإذا عَطِشوا يَومَ صَومِهِم ذَكَروا يَومَ العَطَشِ الأَكبَرِ فِيالآخِرَةِ، وزادَهُم ذلِكَ رَغبَةً فِيالطّاعَةِ . (1)1 / 3فَضلُ الصِّيامِ1273.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :جَعَلَ اللّهُ ... قُرَّةَ عَيني فِي الصَّلاةِ وَالصَّومِ . (2)1274.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :قالَ حَبيبي جَبرَئيلُ : إنَّ مَثَلَ هذَا الدّينِ كَمَثَل شَجَرَةٍ ثابِتَةٍ ؛ الإِيمانُ أصلُها ، وَالصَّلاةُ عُروقُها ، وَالزَّكاةُ ماؤُها ، وَالصَّومُ سَعَفُها . (3)1 / 4الصَّومُ لِلّهِ1271.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : «الصَّومُ لي ، وأنَا أجزي بِهِ» . (4) .


1- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 355 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 113 ح 6 .
2- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 83 ح 141 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 249 .
3- .علل الشرايع : ص 249 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 109 ح 2 وج 68 ص 380 ح 30 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 152 ح 420 ، الكافي : ج 4 ص 63 ح 6 وفيه «عليه» بدل «به» .

ص: 59

1 / 3 فضيلت روزه

1 / 4 روزه براى خداست

اشاره

1272.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام _ درباره حكمت روزه _ :خداوند ، از آن رو بندگان را با انواع طاعت ها آزموده است كه نزد خداوند به درجاتى برسند ، تا ارزش آنچه را خداوند از لذّت آب و گوارايى نان ، روزىِ آنان ساخته است ، دريابند و هر گاه در روزِ روزه دارى خود تشنه شوند ، به ياد روز تشنگى بزرگ در قيامت بيفتند و اين ، مايه رغبت بيشتر آنان در طاعت گردد .1 / 3فضيلت روزه1275.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، فروغ ديدگانم را در نماز و روزه قرار داده است .1276.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حبيب من جبرئيل گفت : «مَثَل اين دين ، همچون «مَثَل درختى ثابت و استوار است . ريشه اش ايمان است و رگ هايش نماز . آب آن ، زكات است و شاخ و برگش ، روزه» .1 / 4روزه براى خداست1278.مسند ابن حنبل عن الشريد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند فرموده است : «روزه ، براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم» .

.

ص: 60

1279.مسند ابن حنبل عن القاسم بن عبد الرحمن عن عمرو الأعنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ يُضاعَفُ ؛ الحَسَنَةُ عَشرُ أمثالِها إلى سَبعِمِئَةِ ضِعفٍ ، قالَ اللّهُ عز و جل : «إلاَّ الصَّومَ فَإِنَّهُ لي ، وأنَا أجزي بِهِ ، يَدَعُ شَهوَتَهُ وطَعامَهُ مِن أجلي» . (1) .


1- .صحيح مسلم : ج 2 ص 807 ح 164 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : ص 143 ح 156 نحوه .

ص: 61

1277.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره آيه {Q} «هر آنچه آفريد ، نيكو گردانْد» { ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كار آدمى زاده ، چند برابر مى شود . كار نيك ، ده برابر تا هفتصد برابر مى شود . خداوند فرموده است : «مگر روزه ، كه براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم ، [كه روزه دار ،] خواسته دل و خوراكش را به خاطر من وا مى گذارد» . .

ص: 62

. .

ص: 63

سخنى در شرح حديثِ : «روزه ، براى من است»

سخنى در شرح حديثِ : «روزه ، براى من است»ابو حامد غزّالى در شرح اين حديث ، گفته است : اين كه روزه براى خداست و اين شرافت را يافته كه به خداوند ، نسبت داده شود (هر چند همه عبادات ، براى اوست ، همچنان كه كعبه اين شرف را يافته كه خانه او باشد ، در حالى كه همه زمين براى اوست) دو معنا دارد : نخست ، اين كه : روزه ، پرهيز و ترك است و عملى پنهان است و در آن ، كارى نيست كه ديده شود . به خلاف همه عبادت ها كه در معرض ديد مردم انجام مى شوند ، روزه ، عبادتى است كه جز خدا آن را نمى داند؛ چرا كه كارى است باطنى كه همان صبر است . دوم ، اين كه : روزه ، سركوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شيطان ملعون ، شهوت ها هستند و شهوات با خوردن و آشاميدن ، نيرو مى يابند . از اين رو ، پيامبر صلى الله عليه و آلهفرموده است :

1280.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في صِفَةِ اللّه عز و جل _ ) إنَّ الشَّيطانَ لَيَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ ؛ فَضَيِّقوا مَجارِيَهُ بِالجوعِ ؛1281.عنه صلى الله عليه و آله :شيطان ، همچون خون ، در وجود آدمى جارى مى شود ، پس گذرگاه هاى او را با گرسنگى ، تنگ كنيد ... .از آن جا كه بخصوصِ روزه ، سركوبى شيطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه هاى اوست ، شايسته است كه ويژه خدا گردد؛ زيرا سركوبى دشمن خدا ، يارى نمودن خداست ، و يارى رسانىِ خداوند به بنده اش ، در پىِ يارى كردن بنده به خداست.

.

ص: 64

خداوند فرموده است : «إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» ؛ اگر خدا را يارى كنيد ، خدا يارى تان مى كند و گام هايتان را استوار مى سازد . پس شروع تلاش ، از بنده است و پاداش دادن به هدايت ، از خدا . از اين رو فرموده است : «وَ الَّذِينَ جَ_هَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» ؛ و آنان كه در راه ما جهاد كنند ، ما راه هاى خود را به آنان نشان مى دهيم . و فرموده است : «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» ؛ خداوند ، سرنوشت يك ملّت را عوض نمى كند ، تا وضع خودشان را تغيير دهند . اين تغيير ، با شكستن شهوات انجام پذير است ؛ چون شهوت ها ، چراگاه هاى شياطين اند و تا وقتى سرسبز باشند ، رفت و آمد آنها بريده نمى شود و تا در رفت و آمدند ، جلال خداوند بر بنده آشكار نمى شود و بنده از ديدار خدا محروم مى ماند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهفرمود :

1281.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصف خداوند عز و جل _ ) لَولا أنَّ الشَّياطينَ يَحومونَ عَلى قُلوبِ بَنى آدَمَ ، لَنَظَروا إلى مَلَكوتِ السَّماءِ ؛1282.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) اگر نبود اين كه شياطين ، دور و بر دل هاى آدمى زادگان مى چرخند ، آدميان به ملكوت آسمان مى نگريستند .از اين رو ، روزه درِ عبادت و سپر ايمنى گشته است . در كتاب النهايةى ابن اثير آمده است :

.

ص: 65

مردم ، در تأويل اين حديث و اين كه : «چرا خداوند ، روزه و پاداش آن را مخصوص خود ساخته است ، هر چند همه عبادت ها و پاداش آنها ، از سوى خدا و بر عهده اوست؟» ، بسيار گفته اند . آنان در اين باره وجوهى را ذكر كرده اند كه محور همه آنها، اين است كه: روزه، رازى ميان خدا و بنده است و كسى جز او،از آن آگاه نمى شود. پس بنده ، روزه دار واقعى نمى شود ، مگر آن كه در اطاعت ، اخلاص داشته باشد . گرچه همان طور است كه گفته اند ، ولى عبادات ديگرى هم هستند كه در پنهان بودن ، مثل روزه اند ، مانند : نماز بى وضو و نماز در جامه نجس و اين گونه اعمال پنهانى كه همراه با عبادات اند و جز خدا و نمازگزار ، آنها را نمى داند . بهترين چيزى كه در تأويل اين حديث شنيده ام ، اين است كه : همه عبادت هايى كه بندگان با انجام دادن آنها به خداوند ، تقرّب مى جويند (مانند : نماز ، حج ، صدقه ، اعتكاف ، دعا ، نيايش ، قربانى و انواع عبادت هاى ديگر) ، مشركان نيز با همانها خداهاى خويش و آنچه را شريك خدا قرار داده بودند ، پرستيده اند؛ امّا هرگز شنيده نشده است كه گروهى از مشركان و پيروان مذاهب در دوران هاى پيشين ، معبودهاى خود را با «روزه» پرستيده باشند و بدين وسيله به آنها تقرّب جسته باشند . روزه ، به عنوان عبادت ، تنها از سوى اديان آسمانى ، شناخته شده است . از اين رو ، خداوند فرموده است : «روزه ، براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم» ، يعنى : در آن ، كسى شريك من نگشته است و با آن جز من ، پرستش نشده است . پس در اين هنگام ، خودم پاداش آن را بر عهده مى گيرم و به كسى ديگر ، چه فرشتگان مقرّب و چه غير آنان ، وا نمى گذارم ؛ تا اندازه اى كه به من اختصاص يابد . امّا آنچه اخيرا در تفسير اين حديث رايج شده كه حديث مذكور چنين قرائت مى شود : «الصَّوم لِى وَ أنَا أُجْزى به ؛ روزه براى من است و من _ يعنى خداوند متعال _ جزا داده مى شوم به آن» ، تا آن جا كه ما جستجو كرديم ، هيچ يك از حديث شناسان گذشته ، آن را چنين قرائت نكرده و از آن ، چنين معنايى نفهميده است .

.

ص: 66

1 / 5معرفة ضيافة اللّهقيمَةُ الصّائِمِالكتاب« إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَ_تِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَ_تِ وَ الْقَ_نِتِينَ وَ الْقَ_نِتَ_تِ وَ الصَّ_دِقِينَ وَ الصَّ_دِقَ_تِ وَ الصَّ_بِرِينَ وَالصَّ_بِرَ تِ وَ الْخَ_شِعِينَ وَ الْخَ_شِعَ_تِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَ_تِ وَ الصَّ_ئِمِينَ وَالصَّ_ئِمَ_تِ وَ الْحَ_فِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَ_فِظَ_تِ وَ الذَّ كِرِينَ اللَّهَ كَثِيرا وَ الذَّ كِرَ تِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرا عَظِيما » . (1)

الحديث1284.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في قَولِهِ تَعالى : « التَّ_ئِبُونَ الْعَ_بِدُونَ الْحَ_مِدُونَ السَّ_ئِحُونَ » (2) _ :السّائِحونَ وهُمُ الصّائِمونَ . (3)1285.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ مائِدَةً عَلَيها ما لا عَينٌ رَأَت ، ولا اُذُنٌ سَمِعَت ، ولا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، لا يَقعُدُ عَلَيهَا إلاَّ الصّائِمونَ . (4)1286.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لِلصّائِمِ فَرحَتانِ : فَرحَةٌ عِندَ فِطرِهِ ، وفَرحَةٌ يَومَ القِيامَةِ ، يُنادِي المُنادي : «أينَ الظّامِئَةُ أكبادُهُم؟ وعِزَّتي ، لَأَروِيَنَّهُمُ اليَومَ» . (5)1287.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لَو دافَعتَ نَومَكَ _ يا غافِلاً _ بِالقِيامِ ، وقَطَعتَ يَومَكَ بِالصِّيامِ ، وَاقتَصَرتَ عَلَى القَليلِ مِن لَعقِ الطعامِ ، وأحيَيتَ مُجتَهِدا لَيلَكَ بِالقِيامِ ؛ كُنتَ

أحرى أن تَنالَ أشرَفَ المَقامِ . (6) .


1- .الأحزاب : 35 .
2- .التوبة : 112 .
3- .الكافي : ج 5 ص 15 ح 1 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 365 ح 3288 .
4- .المعجم الأوسط : ج 9 ص 170 ح 9443 ، كنز العمّال : ج 8 ص 452 ح 23620 .
5- .مسند زيد : 203 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام .
6- .البلد الأمين : ص 318 .

ص: 67

1 / 5 ارزش روزه دار

1 / 5ارزش روزه دارقرآنشناخت ميهمانى خدا«همانا خداوند براى مردان و زنان مسلمان و مؤمن ، پرستشگر ، راستگو ، صابر ، خاشع ، صدقه دهنده ، روزه دار ، پاك دامن ، و مردان و زنانى كه خدا را بسيار ياد مى كنند ، آمرزش و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است» .

حديث1290.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ درباره آي_ه : «[مؤمن_انْ] توب_ه كنندگ_ان ، پرستشگ_ران ، ستايشگران، سياحتگران ... اند» _: سياحتگران ، همان روزه داران اند .1290.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، سفره اى دارد كه بر آن نعمتى است كه نه چشمى ديده ، نه گوشى شنيده و نه بر دل بشرى گذشته است . بر سر اين سفره ، جز روزه داران نخواهند نشست .1291.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَن يُعَلِّمَهُ دُعاءً يُوَسّ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه دار ، دو خوش حالى دارد : خوش حالى او به هنگام افطارش ، و خوش حالى او در روز قيامت ، [آن گاه] كه منادى ندا مى دهد : «كجايند صاحبان جگرهاى سوخته و تشنه؟ به عزّتم سوگند ، امروز سيرابشان مى كنم» .1292.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) امام على عليه السلام :اى غافل! اگر با نماز ، خوابت را كنار بزنى و با روزه روزت را سپرى كنى و به خوراكى اندك بسنده كنى و شب خودت را تلاشگرانه با نمازْ زنده

بدارى ، سزاوار آنى كه به برترين جايگاه ، دست يابى .

.

ص: 68

1293.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ المُؤمِنَ إذا قامَ لَيلَهُ ثُمَّ أصبَحَ صائِما نَهارَهُ لَم يُكتَب عَلَيهِ ذَنبٌ ، ولَم يَخطُ خُطوَةً إلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها حَسَنَةً ، ولَم يَتَكَلَّم بِكَلِمَةِ خَيرٍ إلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها حَسَنَةً ، وإن ماتَ في نَهارِهِ صُعِدَ بِروحِهِ إلى عِلِّيِّينَ ، وإن عاشَ حَتّى يُفطِرَ كَتَبَهُ اللّهُ مِنَ الأَوّابينَ . (1)1291.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به مردى كه از او خواست دعايى را به او بياموزد ك ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن صامَ للّهِِ عز و جل يَوما في شِدَّةِ الحَرِّ فَأَصابَهُ ظَمَأٌ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ ألفَ مَلَكٍ يَمسَحونَ وَجهَهُ ويُبَشِّرونَهُ ، حَتّى إذا أفطَرَ قالَ اللّهُ عز و جل لَهُ :

«ما أطيَبَ ريحَكَ ورَوحَكَ ! مَلائِكَتِي ، اشهَدوا أنّي قَد غَفَرتُ لَهُ» . (2)1 / 6دُعاءُ المَلائِكَةِ لِلصّائِمِ1294.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ : «إنَّ اللّهَ عز و جل وَكَّلَ مَلائِكَتَهُ بِالدُّعاءِ لِلصّائِمينَ» .

وقالَ : «أخبَرَني جَبرَئيلُ عليه السلام عَن رَبِّهِ أنَّهُ قالَ : ما أمَرتُ مَلائِكَتي بِالدُّعاءِ لِأَحَدٍ مِن خَلقي إلاَّ استَجَبتُ لَهُم فيهِ» . (3)1295.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ اللّه ُ إِيّاهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن صائِمٍ يَحضُرُ قَوما يَطعَمونَ إلاّ سَبَّحَت لَهُ أعضاؤُهُ ، وكانَت صَلاةُ المَلائِكَةِ عَلَيهِ ، وكانَت صَلاتُهُم استِغفارا . (4) .


1- .المقنعة : ص 375 وص 305 .
2- .الكافي : ج 4 ص 64 ح 8 وص 65 ح 17 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 247 ح 5 .
3- .الكافي : ج 4 ص 64 ح 11 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 253 ح 26 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 87 ح 1805 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 247 ح 4 .

ص: 69

1 / 6 دعاى فرشتگان براى روزه دار

1296.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :مؤمن ، چون شب را به عبادت برخيزد و روز را روزه بدارد ، برايش گناهى نوشته نمى شود و هيچ گامى بر نمى دارد ، مگر آن كه خداوند براى او حسنه اى مى نويسد ، و هيچ سخن نيكى نمى گويد ، مگر آن كه خداوند براى او حسنه اى مى نويسد ، و اگر همان روز بميرد ، روحش را به والاترين درجاتِ بالا مى برند ، و اگر زنده بماند تا آن كه افطار كند ، خداوند او را در ميان توبه گران مى نويسد .1297.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :كسى كه در گرماى سخت ، روزى را براى خدا روزه بدارد و تشنه شود ، خداوند ، هزار فرشته را بر او مى گمارد كه چهره اش را لمس مى كنند و بشارتش مى دهند ، تا آن گاه كه افطار كند ، كه خداوند به او مى فرمايد : «چه خوش است بوى تو و نشاط تو! فرشتگان من! گواه باشيد كه او را آمرزيدم» .1 / 6دعاى فرشتگان براى روزه دار1300.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ :پيامبر خدا فرمود : «خداوند ، فرشتگان خود را براى دعا به روزه داران ، گماشته است» و فرمود : «جبرئيل از طرف خداوند ، مرا خبر داد كه خداوند فرمود : هرگز فرشتگانم را مأمور دعا براى هيچ يك از بندگانم نكردم ، مگر آن كه دعايشان را درباره او مستجاب ساختم » .1301.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ روزه دارى در ميان گروهى كه غذا مى خورند ، حاضر نمى شود ، مگر آن كه اعضايش تسبيح مى گويند و درود فرشتگان بر او خواهد بود . درود فرشتگان ، همان استغفار است .

.

ص: 70

1302.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصّائِمَ مِنكُم لَيَرتَعُ في رِياضِ الجَنَّةِ ، تَدعو لَهُ المَلائِكَةُ حَتّى يُفطِرَ . (1)1303.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :_ تَبارَكَ وتَعالى _إنَّ للّهِِ مَلائِكَةً مُوَكَّلينَ بِالصّائِمينَ وَالصّائِماتِ ، يَمسَحونَهُم بِأَجنِحَتِهِم ، ويُسقِطونَ عَنهُم ذُنوبَهُم . وإنَّ للّهِِ مَلائِكَةً قَد وَكَّلَهُم بِالاِستِغفارِ لِلصّائِمينَ وَالصّائِماتِ ، لا يَعلَمُ عَدَدَهُم إلاَّ اللّهُ عز و جل . (2)1 / 7بَرَكاتُ ضِيافَةِ اللّهِأ _ التَّقوىالكتاب« يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » . (3)

الحديث1300.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ جُنَّةٌ . (4)1301.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه صلى الله عليه و آله :الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (5)1302.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ جُنَّةٌ وحِصنٌ حَصينٌ مِنَ النّارِ . (6) .


1- .الكافي : ج 8 ص 366 ح 556 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 132 ح 123 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 104 ح 92 .
3- .البقرة : 183 .
4- .صحيح البخاري : ج 2 ص 670 ح 1795 ؛ تهذيب الأحكام : ج 2 ص 242 ح 958 .
5- .الكافي : ج 2 ص 19 ح 5 وج 4 ص 62 ح 1 ؛ سنن ابن ماجة : ج 1 ص 525 ح 1639 .
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 367 ح 9236 ، كنز العمّال : ج 8 ص 443 ح 23565 .

ص: 71

1 / 7 بركات ميهمانى خدا

الف _ تقوا

1303.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :روزه دارِ از شما ، در گلستان هاى بهشت ، بهره مند مى شود . فرشتگان براى او دعا مى كنند ، تا آن كه افطار كند .1304.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :خداوند متعال ، فرشتگانى دارد كه بر مردان و زنان روزه دار ، گماشته شده اند و بال هاى خويش را بر آنان مى كشند و گناهانشان را فرو مى ريزند . خداوند متعال ، فرشتگانى دارد كه آنان را گماشته تا براى مردان و زنان روزه دار ، استغفار كنند . شمار آنان را كسى جز خدا نمى داند .1 / 7بركات ميهمانى خداالف _ تقواقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته (واجب) شده است ، آن گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند ، نوشته شده بود . باشد كه پروا كنيد!» .

حديث1307.الأدب المُفْرد ( _ به نقل از ابو هُرَيره _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپر است .1308.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپرى نگه دارنده از آتش است .1309.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپر است و دژى استوار و نگه دارنده از آتش است .

.

ص: 72

1308.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الصَّومُ جُنَّةٌ ما لَم يَخرِقها . (1)ب _ ذَهابُ الأَشَرِ وَالشَّبَقِ1310.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ مَحسَمَةٌ لِلعِرقِ ، مُذهِبٌ لِلأَشَرِ . (2)1311.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :يا مَعشَرَ الشَّبابِ ، عَلَيكُم بِالباهِ ، فَإِن لَم تَستَطيعوهُ فَعَلَيكُم بِالصِّيامِ ؛ فَإِنَّهُ وِجاؤُهُ . (3)1310.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن يحيى رفعه :جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ عِندي طَولٌ فَأَنكِحُ النِّساءَ ، فَإِلَيكَ أشكُو العُزوبِيَّةَ!

فَقالَ : «وَفِّر شَعرَ جَسَدِكَ وأدِمِ الصِّيامَ» .

فَفَعَلَ ، فَذَهَبَ ما بِهِ مِنَ الشَّبَقِ . (4)ج _ تَباعُدُ الشَّيطانِ1312.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : «ألا اُخبِرُكُم بِشَيءٍ إن أنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّيطانُ مِنكُم كَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ؟»

قالوا : بَلى .

قالَ : «الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجهَهُ» . (5)د _ صِحَّةُ البَدَنِ1312.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صوموا تَصِحّوا . (6) .


1- .سنن النسائي : ج 4 ص 167 و168 ؛ نثر الدرّ : ج 1 ص 231 .
2- .الزهد لابن المبارك : ص 392 ح 1112 ؛ نثر الدرّ : ج 1 ص 208 .
3- .الكافي : ج 4 ص 180 ح 2 ؛ سنن النسائي : ج 4 ص 169 .
4- .الكافي : ج 5 ص 564 ح 36 .
5- .الكافي : ج 4 ص 62 ح 2 .
6- .الدعوات : ص 76 ح 179 ؛ كنز العمّال : ج 8 ص 450 ح 23605 .

ص: 73

ب _ كاستن از سرمستى و غريزه جنسى
ج _ دور شدن شيطان
د _ تن درستى

1313.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپرى نگه دارنده است ، تا وقتى كه بنده آن را پاره نكند .ب _ كاستن از سرمستى و غريزه جنسى1315.عنه صلى الله عليه و آله ( _ كانَ إِذا سَلَّمَ فِي الوَترِ قالَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد ؛ چرا كه نيروى شهوت را مى كاهد و سرمستى را مى برد .1316.المستدرك على الصحيحين عن طلحة بن عبيداللّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى گروه جوانان! ازدواج و آميزش كنيد . اگر نتوانستيد ، روزه بگيريد ؛ چرا كه نيروى جنسى را مى كاهد .1317.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از محمّد بن يحيى _ :مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : اى پيامبر خدا! ثروت و امكاناتى ندارم كه زن بگيرم. از بى همسرى ، شكايت نزد تو آورده ام!

فرمود : «موى بدنت را بلند كن و پيوسته روزه بگير» .

رفت و چنان كرد و نيروى شهوتش كاسته شد .ج _ دور شدن شيطان1319.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب خويش فرمود : «آيا به شما خبر بدهم ، چيزى را كه اگر انجام دهيد ، شيطان از شما دور مى شود ، آن گونه كه مشرق از مغرب دور شده است؟» .

گفتند : آرى .

فرمود : «روزه ، شيطان را سيه رو مى كند» .د _ تن درستى1315.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ پس از سلام نماز وَتْر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد تا تن درست شويد .

.

ص: 74

1316.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از طلحة بن عبيد اللّه _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل أوحى إلى نَبِيٍّ مِن أنبِياءِ بَني إسرائيلَ أن «أخبِر قَومَكَ أن لَيسَ عَبدٌ يَصومُ يَوماً اِبتِغاءَ وَجهي إلاّ أصحَحتُ جِسمَهُ ، وأعظَمتُ أجرَهُ» . (1)ه _ المُقاوَمَةُ فِي المَصائِبِالكتاب« يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّ_بِرِينَ » . (2)

الحديث1321.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في ذِكرِ أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا نَزَلَت [ بِ_ ] الرَّجُلِ النّازِلَةُ أوِ الشِّدَّةُ فَليَصُم ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : « وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ » (3) يَعنِي الصِّيامَ . (4)و _ الحِكمَة1321.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در يادكردِ احوال بهشتيان _ ) الإمام عليّ عليه السلام _ في حَديثِ المِعراجِ _ :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَيلَةَ المِعراجِ فَقالَ : ... يا رَبِّ ، وما ميراثُ الصَّومِ؟

قالَ : «الصَّومُ يورِثُ الحِكمَةَ ، وَالحِكمَةُ تورِثُ المَعرِفَةَ ، وَالمَعرِفَةُ تورِثُ اليَقينَ ؛ فَإِذَا استَيقَنَ العَبدُ لا يُبالي كَيفَ أصبَحَ ؛ بِعُسرٍ أم بِيُسرٍ» . (5)ز _ التَّقَرُّبُ إلَى اللّهِ1323.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ لاُِسامَةَ بنِ زَيدٍ _ :يا اُسامَةُ ، عَلَيكَ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ يُقَرِّبُ إلَى اللّهِ .

إنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ مِن ريحِ فَمِ الصّائِمِ تَرَكَ الطَّعامَ وَالشَّرابَ للّهِِ عز و جل ، فَإِنِ استَطَعتَ أن يَأتِيَكَ المَوتُ وبَطنُكَ جائِعٌ وكَبِدُكَ ظَمآنُ فَافعَل ؛ فَإِنَّكَ تُدرِكُ شَرَفَ المَنازِلِ فِي الآخِرَةِ ، وتَحِلُّ مَعَ النَّبِيِّينَ . (6) .


1- .شعب الإيمان : ج 3 ص 412 ح 3923 ، كنز العمّال : ج 8 ص 447 ح 23587 .
2- .البقرة : 153 .
3- .البقرة : 45 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 122 ح 125 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 254 ح 30 .
5- .إرشاد القلوب : ص 203 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 27 ح 6 .
6- .تاريخ دمشق : ج 8 ص 76 ؛ التحصين لابن فهد : ص 20 ح 39 نحوه .

ص: 75

ه _ مقاومت در مصيبت ها
و _ حكمت
ز _ تقرّب به خدا

1322.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به يكى از پيامبران بنى اسرائيل وحى كرد كه : «به قوم خودت خبر بده كه هيچ بنده اى به خاطر من روزه نمى گيرد ، مگر آن كه تنَش را سالم مى سازم و پاداش او را بزرگ مى دارم» .ه _ مقاومت در مصيبت هاقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر و نماز ، يارى بجوييد . يقينا خداوند ، با صابران است» .

حديث1325.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى فرج _ ) امام صادق عليه السلام :هر گاه مصيبتى بزرگ يا سختى اى بر كسى وارد شد ، روزه بگيرد ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «از صبر يارى بجوييد» ، يعنى از روزه .و _ حكمت1326.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) امام على عليه السلام _ در حديث معراج _ :پيامبر صلى الله عليه و آله از پروردگارش در شب معراج پرسيد : ... پروردگارا! رهاورد روزه چيست؟

فرمود : «روزه ، حكمت مى آورد و حكمت ، معرفت مى آورد و معرفت ، به يقين مى رساند . پس هر گاه بنده به يقين رسيد ، در اين فكر نيست كه چگونه صبح كرده است : با تنگ دستى يا توانگرى» .ز _ تقرّب به خدا1327.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به اُسامة بن زيد _ :اى اسامه! روزه بگير ؛ چرا كه به خدا نزديك مى سازد . هيچ چيزى نزد خدا محبوب تر از بوى دهانِ روزه دارى نيست

كه به خاطر خدا غذا و نوشيدنى را ترك كرده است .

پس اگر بتوانى زمانى كه مرگ ، تو را درمى يابد ، شكمت گرسنه و جگرت تشنه باشد ، چنان كن ، كه در آخرت ، شرافت منزلگاه ها را درك مى كنى و با پيامبران ، هم خانه مى شوى .

.

ص: 76

ح _ إجابَةُ الدُّعاءِ1329.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ دَعوَةً . (1)1328.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه صلى الله عليه و آله :الصّائِمُ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُ . (2)راجع : ص 176 (ما ينبغي عند الإفطار / الدعاء) .

ط _ الأَمنُ يَومَ القِيامَةِ1330.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : ... إلهي ، فَما جَزاءُ مَن صامَ في بَياضِ النَّهارِ يَلتَمِسُ بِذلِكَ رِضاكَ؟

قالَ : «يا موسى ، لَهُ جَنَّتي ، ولَهُ الأَمانُ مِن كُلِّ هَولٍ يَومَ القِيامَةِ ، وَالعِتقُ مِنَ النّارِ» . (3)ي _ الرّاحَةُ يَومَ الحِسابِ1331.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ تَخرُجُ الصُّوّامُ مِن قُبورِهِم ، يُعرَفونَ بِرِياحِ صِيامِهِم ، أفواهُهُم أطيَبُ مِن ريحِ المِسكِ ، فَيُلقَونَ بِالمَوائِدِ وَالأَباريقِ مُخَتَّمَةً بِالمِسكِ ، فَيُقالُ لَهُم : «كُلوا فَقَد جُعتُم ، وَاشرَبوا فَقَد عَطِشتُم ، ذَرُوا النّاسَ

وَاستَريحوا فَقَد أعيَيتُم إذِ استَراحَ النّاسُ» . فَيَأكُلونَ ويَشرَبونَ ويَستَريحونَ وَالنّاسُ في عَناءٍ وظَمَاً. (4) .


1- .الزهد لابن المبارك : ص 494 ص 1409 ؛ الدعوات: ص 26 ح 44 عن الإمام الكاظم عليه السلام .
2- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 519 ح 10187 ؛ عدّة الداعي : ص 117 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 89 ح 68 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 364 ح 34 .
4- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 442 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب ، كنز العمّال : ج 8 ص 457 ح 23644 .

ص: 77

ح _ اجابت دعا
ط _ ايمنى در روز قيامت
ى _ آسودگى در روز حساب

ح _ اجابت دعا1332.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصف خداوند _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر روزه دارى ، دعايى [مستجاب] دارد .1333.عنه صلى الله عليه و آله : ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعاى روزه دار ، رد نمى شود .ر . ك : ص 177 (آنچه هنگام افطارْ سزاوار است / دعا) .

ط _ ايمنى در روز قيامت1334.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام باقر عليه السلام :آن گاه كه خداوند با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : خدايا! پاداش كسى كه به خاطر رضاى تو در روز روشن روزه بگيرد ، چيست؟

فرمود : «اى موسى! بهشت من ، براى اوست و براى اوست ايمنى از هر هراسى در روز قيامت و آزادى از آتش دوزخ» .ى _ آسودگى در روز حساب1335.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در بزرگداشت خداى شكوهمندِ والا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، روزه داران از گورهاى خود بيرون مى آيند . آنان با بوى روزه دارى شان شناخته مى شوند . دهان هايشان خوش بوتر از بوى مُشك است ، [فرشتگان] با آنان همراه با سفره ها و تُنگ هاى مُهرخورده با مُشك ، ديدار مى كنند و به آنان گفته مى شود : «بخوريد ، كه گرسنگى كشيديد و بنوشيد ، كه تشنه شديد . مردم را وا گذاريد و به آسايش بپردازيد؛ زيرا آن گاه كه آنان آسوده بودند ، شما رنج كشيديد» .

پس مى خورند و مى آشامند و مى آسايند ، در حالى كه مردم ، در رنج و تشنگى اند .

.

ص: 78

ك _ الشَّفاعَةُ فِي الآخِرَةِ1337.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثِ المِعراجِ وقَد قالَ لَهُ سُبحانَهُ : ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ وَالقُرآنُ يَشفَعانِ لِلعَبدِ يَومَ القِيامَةِ ؛ يَقولُ الصِّيامُ : أي رَبِّ ، مَنَعتُهُ الطَّعامَ وَالشَّهَواتِ بِالنَّهارِ ؛ فَشَفِّعني فيهِ ، وَيقولُ القُرآنُ : مَنَعتُهُ النَّومَ بِاللَّيلِ ؛ فَشَفِّعني فيهِ _ قالَ _ : فَيُشَفَّعانِ . (1)ل _ التَّباعُدُ مِنَ النّارِ1337.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در «حديث معراج» كه خداى سبحان به او فرمود : به ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما في سَبيلِ اللّهِ عز و جل باعَدَ اللّهُ مِنهُ جَهَنَّمَ مَسيرَةَ مِئَةِ عامٍ. (2)1338.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً في سَبيلِ اللّهِ فَريضَةً باعَدَ اللّهُ مِنهُ جَهَنَّمَ كَما بَينَ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ السَّبعِ ، ومَن صامَ يَوماً تَطَوُّعاً باعَدَ اللّهُ مِنهُ جَهَنَّمَ مَسيرَةً كَما بَينَ السَّماءِ . (3)راجع : ص 70 (بركات ضيافة اللّه / التقوى) .

م _ الفَوزُ بِالجَنَّةِ1339.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن خُتِمَ لَهُ بِصِيامِ يَومٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (4)1340.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَنَعَهُ الصِّيامُ مِن طَعامٍ يَشتَهيهِ كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن يُطعِمَهُ مِن طَعامِ

الجَنَّةِ ، ويَسقِيَهُ مِن شَرابِها . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 586 ح 6637 ، كنز العمّال : ج 8 ص 444 ح 23575 .
2- .سنن النسائي : ج 4 ص 174 ، كنز العمّال : ج 8 ص 449 ح 23597 .
3- .المعجم الكبير : ج 17 ص 120 ح 295 ، كنز العمّال : ج 4 ص 341 ح 10800 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 183 ح 5417 ؛ كنز العمّال : ج 8 ص 449 ح 23599 .
5- .الغارات : ج 2 ص 707 ؛ شُعب الإيمان : ج 3 ص 410 ح 3917 نحوه .

ص: 79

ك _ شفاعت در آخرت
ل _ دور شدن از آتش
م _ بهشتى شدن

ك _ شفاعت در آخرت1341.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في الدُّعاءِ المُسَمّى بِالأَسماءِ الحُسنى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، روزه و قرآن ، از بنده شفاعت مى كنند . روزه مى گويد : پروردگارا! من او را از طعام و خواسته هاى دل در روز ، جلوگيرى كردم . پس شفاعتم را درباره او بپذير .

قرآن هم گويد : من او را از خواب شبانه باز داشتم . پس شفاعتم را درباره او بپذير .

پس شفاعت هر دو ، پذيرفته مى شود .ل _ دور شدن از آتش1343.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در راه خدا يك روز را روزه بدارد ، خداوند ، دوزخ را به اندازه مسافت صد سال ، از او دور مى سازد .1344.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در راه خدا يك روز را روزه واجب بگيرد ، خداوند ، دوزخ را به اندازه فاصله ميان آسمان ها و زمين هاى هفتگانه از او دور مى سازد و هر كس يك روز را روزه مستحب بگيرد ، خداوند ، دوزخ را به اندازه مسافت بين آسمان [و زمين] از او دور مى سازد .ر . ك : ص 71 (بركات ميهمانى خدا / تقوا) .

م _ بهشتى شدن1347.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس عمرش با روزه يك روز به پايان رسد ، وارد بهشت مى شود .1341.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى معروف به «اسماءُ الحُسنى» _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه روزه گرفتن ، وى را از غذاى مورد علاقه اش باز دارد ،

بر خداست كه او را از غذاى بهشت بخوراند و از نوشيدنىِ بهشت بنوشاند .

.

ص: 80

1342.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» ) الإمام الحسن عليه السلام :مَن صامَ عَشَرَةَ أشهُرِ رَمَضانَ مُتَوالِياتٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)1343.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ ثُمَّ حَدَّثَ نَفسَهُ أن يَصومَ إن عاشَ ، فَإِن ماتَ بَينَ ذلِكَ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)ن _ جَوامِعُ البَرَكاتِ1345.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ يَصومُ شَهرَ رَمَضانَ احتِساباً إلاّ أوجَبَ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لَهُ سَبعَ خِصالٍ : أوَّلُها : يَذوبُ الحَرامُ في جَسَدِهِ . وَالثّانِيَةُ : يَقرُبُ مِن رَحمَةِ اللّهِ عز و جل . وَالثّالِثَةُ : يَكونُ قَد كَفَّرَ خَطيئَةَ آدَمَ أبيهِ عليه السلام . وَالرّابِعَةُ : يُهَوِّنُ اللّهُ عَلَيهِ سَكَراتِ المَوتِ . وَالخامِسَةُ : أمانٌ مِنَ الجوعِ وَالعَطَشِ يَومَ القِيامَةِ . وَالسّادِسَةُ: يُعطيهِ اللّهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ . وَالسّابِعَةُ : يُطعِمُهُ اللّهُ عز و جل مِن طَيِّباتِ الجَنَّةِ. (3)1346.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن الضحّاك عن الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «شَعبانُ شَهري وشَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّهِ ؛ فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعا يَومَ القِيامَةِ ، ومَن صامَ شَهرَ اللّهِ عز و جل آنَسَ اللّهُ وَحشَتَهُ في قَبرِهِ ، ووَصَلَ وَحدَتَهُ ، وخَرَجَ مِن قَبرِهِ مُبيَضّا وَجهُهُ ، وأخَذَ الكِتابَ بِيَمينِهِ وَالخُلدَ بِيَسارِهِ حَتّى يَقِفَ بَينَ يَدَي رَبِّهِ عز و جل ، فَيَقولُ : عَبدي! فَيَقولُ : لَبَّيكَ سَيِّدي! فَيَقولُ عز و جل : صُمتَ لي؟ فَيَقولُ : نَعَم يا سَيِّدي ، فَيَقولُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : خُذوا بِيَدِ عَبدي حَتّى تَأتوا بِهِ نَبِيِّي ، فَاُوتى بِهِ ، فَأَقولُ لَهُ : صُمتَ شَهري؟ فَيَقولُ : نَعَم ، فَأَقولُ : أنَا أشفَعُ لَكَ اليَومَ» .

_ قالَ _ : «فَيَقولُ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : أمّا حُقوقي فَقَد تَرَكتُها لِعَبدي ، وأمّا حُقوقُ خَلقي فَمَن عَفا عَنهُ فَعَلَيَّ عِوَضُهُ حَتّى يَرضى» .

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «فَآخُذُ بِيَدِهِ حَتّى أنتَهِيَ بِهِ إلَى الصِّراطِ فَأَجِدُهُ دَحضا مَزلَقا ، لا يَثبُتُ عَلَيه أقدامُ الخاطِئينَ ، فَآخُذُ بِيَدِهِ فَيَقولُ لي صاحِبُ الصِّراطِ : مَن هذا يا رَسولَ اللّهِ؟ فَأَقولُ : هذا فُلانٌ مِن اُمَّتي ، كانَ قَد صامَ بِالدُّنيا شَهرِي ابتِغاءَ شَفاعَتي ، وصامَ شَهرَ رَبِّهِ ابتِغاءَ وَعدِهِ ، فَيَجوزُ الصِّراطَ بِعَفوِ اللّهِ عز و جل حَتّى يَنتَهِيَ إلى بابِ الجَنَّتَينِ ، فَأَستَفتِحُ لَهُ ، فَيَقولُ رِضوانُ : لَكَ اُمِرنا أن نَفتَحَ اليَومَ ولاُِمَّتِكَ» .

قالَ ، ثُمَّ قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : صوموا شَهرَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَكُن لَكُم شَفيعا ، وصوموا شَهرَ اللّهِ تَشرَبوا مِنَ الرَّحيقِ المَختومِ . (4) .


1- .الخصال : ص 445 ح 42 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 365 ح 39 .
2- .بحار الأنوار : ج 96 ص 345 ح 9 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 74 ح 1769 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 369 ح 49 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 124 ح 132 و ص 64 ح 46 ، بحارالأنوار : 97 ص 83 ح 54 .

ص: 81

ن _ مجموعه بركت ها

1347.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسن عليه السلام :هر كس ده ماه رمضان را پيوسته روزه بگيرد ، وارد بهشت مى شود .1348.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ عَلِيّا عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس [ماه] رمضان را روزه بدارد و سپس در دل خود بگويد كه اگر زنده بماند ، [باز هم] روزه مى گيرد ، چنانچه در اين ميان بميرد ، وارد بهشت مى شود .ن _ مجموعه بركت ها1349.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى نيست كه به خاطر خدا ماه رمضان را روزه بدارد ، مگر آن كه خداوند متعال ، هفت ويژگى را براى او حتمى مى سازد :

نخست : حرام در بدنش ذوب مى شود . دوم : به رحمت الهى نزديك مى گردد . سوم : كفّاره خطاى پدرش آدم عليه السلام را ادا مى كند . چهارم : خداوند ، دشوارى هاى دمِ جان دادن را بر او آسان مى سازد . پنجم : از گرسنگى و تشنگى روز قيامت ، ايمن مى گردد . ششم : خداوند به او از آتش امان مى دهد . و هفتم : خداوند به او از نعمت هاى پاكيزه بهشت مى خوراند .1349.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از ضحّاك ، از امام على عليه السلام _ :پيامبر خدا فرمود : «شعبان ، ماه من است و ماه رمضان ، ماه خداست . پس هر كه ماه مرا روزه بدارد ، در روز قيامت ، شفيع او خواهم بود . و هر كس ماه خدا را روزه بدارد ، خداوند در گور ، وحشت او را به اُنس ، تبديل مى كند ؛ تنهايى او را [به اُنس خود ]پيوند مى دهد ؛ و او از گور خويش سفيدرو بيرون مى آيد و نامه عمل را به دست راستش و جاودانگى [در بهشت ]را در دست چپش مى گيرد ، تا آن كه در پيشگاه پروردگارش مى ايستد .

خداوند مى فرمايد : بنده من! .

مى گويد : لبّيك ، سرورم!

مى فرمايد : براى من ، روزه گرفتى؟ .

مى گويد : آرى ، سرورم!

خداوند متعال مى فرمايد : دست بنده ام را بگيريد و نزد پيامبرم ببريد .

او را نزد من مى آورند . من به او مى گويم : ماه مرا روزه گرفتى؟

مى گويد : آرى .

پس مى گويم : من امروز ، تو را شفاعت مى كنم .

پس خداى متعال مى فرمايد : من از حقوق خودم به خاطر بنده ام گذشتم ؛ امّا درباره حقوق مردم : پس هر كه از او درگذرد ، عوض آن بر من است تا آن كه راضى شود » . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس ، دست او را مى گيرم و وى را به صراط مى برم . صراط را لغزنده مى يابم ، به گونه اى كه پاى خطاكاران بر آن استوار نمى ماند . [آن جا نيز ]دست او را مى گيرم .

مأمور صراط به من مى گويد : اى پيامبر خدا! اين كيست؟

مى گويم : فلانى است ، از امّت من . در دنيا به خاطر رسيدن به شفاعتم ، ماه مرا روزه گرفته است و به خاطر رسيدن به وعده الهى ، ماه خدا را روزه داشته است .

پس با عفو الهى از صراط مى گذرد تا آن كه به درِ دو بهشت مى رسد .

من مى خواهم تا بهشت را براى او بگشايند . رضوان (نگهبان بهشت) مى گويد : ما فرمان يافته ايم كه بهشت را براى تو و براى امّت تو بگشاييم»

[راوى گويد : سپس امير مؤمنان عليه السلام فرمود :] ماه پيامبر را روزه بگيريد تا شفيع شما باشد و ماه خدا را روزه بگيريد تا از شراب ناب و سر به مُهرِ بهشتى بنوشيد .

.

ص: 82

راجع : ص 66 (قيمة الصائم) وص 68 (دعاء الملائكة للصائم) و ص 36 (بركات شهر رمضان) .

1 / 8دَرَجاتُ ضِيافَةِ اللّهِ1350.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ أيسَرَ مَا افتَرَضَ اللّهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ في صِيامِهِ ، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ . (1)1351.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در تنزيه و بزرگداشت خدا _ ) الإمام عليّ عليه السلام :صَومُ الجَسَدِ الإِمساكُ عَنِ الأَغذِيَةِ بِإِرادَةٍ وَاختِيارٍ ؛ خَوفا مِنَ

العِقابِ ورَغبَةً فِي الثَّوابِ وَالأَجرِ . (2) .


1- .المقنعة : ص 310 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 352 .
2- .غرر الحكم : ح 5888 .

ص: 83

1 / 8 درجات ميهمانى خدا

اشاره

ر . ك : ص 67 (ارزش روزه دار) . و ص 69 (دعاى فرشتگان براى روزه دار) . و ص 37 (بركات ماه رمضان) .

1 / 8درجات ميهمانى خدا1353.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعاى ايشان در شامگاه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آسان ترين چيزى كه خداوند بر روزه دار در روزه دارى اش واجب ساخته ، نخوردن و نياشاميدن است .1354.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزه بدن ، پرهيز با اراده و اختيار از غذاهاست ، از روى ترس از

كيفر و با اميد به پاداش و اجر الهى .

.

ص: 84

1355.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فى دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) عنه عليه السلام :صَومُ النَّفسِ إمساكُ الحَواسِّ الخَمسِ عَن سائِرِ المَآثِمِ ، وخُلُوُّ القَلبِ عَن جَميعِ أسبابِ الشَّرِّ . (1)1355.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» ) عنه عليه السلام :صَومُ النَّفسِ عَن لَذّاتِ الدُّنيا أنفَعُ الصِّيامِ . (2)1356.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :صِيامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِي الآثامِ أفضَلُ مِن صِيامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ . (3)1357.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :صَومُ القَلبِ خَيرٌ مِن صِيامِ اللِّسانِ، وصِيامُ اللِّسانِ خَيرٌ مِن صِيامِ البَطنِ. (4) .


1- .غرر الحكم : ح 5889 .
2- .غرر الحكم : ح 5874 .
3- .غرر الحكم : ح 5873 .
4- .غرر الحكم : ح 5890 .

ص: 85

1358.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزه نفْس ، نگهدارى حواس پنجگانه از ديگر گناهان و تهى بودن دل از تمام اسباب بدى است .1359.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :سودمندترين روزه ، نگهداشتن نفْس از لذّت هاى دنياست .1360.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :نگه داشتن دل از انديشيدن درباره گناهان ، برتر از نگه داشتن شكم از غذاست .1361.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :روزه دل ، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان ، بهتر از روزه شكم . .

ص: 86

. .

ص: 87

سخنى درباره مراتب روزه دارى
دسته اوّل . روزه عوام
دسته دوم . روزه خواص

سخنى درباره مراتب روزه دارىاز روايات گذشته ، همچنين از آنچه در فصل آداب روزه دارى خواهد آمد ، روشن مى گردد كه روزه ، از نظر مراتب و از زاويه نقشى كه در تكامل انسان دارد ، به سه دسته تقسيم مى شود و از همين روست كه علماى اخلاق و سير و سلوك ، روزه را به : روزه عوام ، روزه خواص و روزه خواصّ خواص ، تقسيم كرده اند . و اينك ، توضيح فشرده اى از آنها :

دسته اوّل . روزه عواماين مرتبه از روزه ، با پرهيز از مفطِرات روزه صورت مى پذيرد ، با شرحى كه در كتاب هاى فقهى آمده است . اين مرتبه از روزه ، آسان ترين و پايين ترين مرتبه روزه است . آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه :

1360.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إنَّ أيسَرَ مَا افتَرَضَ اللّهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ في صِيامِه ، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛1361.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آسان ترين چيزى كه خداى متعال بر روزه دار در روزه دارى اش واجب ساخته است ، نخوردن و نياشاميدن است .به اين مرتبه از روزه دارى اشاره دارد .

دسته دوم . روزه خواصدر اين مرتبه از روزه ، روزه دار ، تنها به پرهيز از مفطرات روزه ، بسنده نمى كند ؛ بلكه از همه حرام هاى الهى پرهيز مى نمايد . از اين رو ، اجتناب از مفطرات ، شرط درستىِ روزه است و اجتناب از حرام ها ، شرط قبولى آن . بر اين اساس ، همه احاديثى كه با عنوان «مهم ترين آداب روزه دارى» خواهند آمد ، به اين مرتبه از روزه دارى اشاره دارند .

.

ص: 88

دسته سوم . روزه خواصّ خواص

دسته سوم . روزه خواصّ خواصاين مرتبه از روزه ، با باز داشتن قلب و نگهدارى آن از هر چيزى كه اشغال كننده دل (چه حلال و چه حرام) است بجز خدا ، به دست مى آيد . ابو حامد غزالى (م 505 ق) در توصيف اين مرتبه از روزه مى گويد : امّا روزه خواصّ خواص ، روزه دل از همّت هاى دون و انديشه هاى دنيوى و باز داشتن كلّى آن از غير خداوند است . شكستن اين مرتبه از روزه ، با انديشه درباره غير خدا و قيامت ، و فكر درباره دنيا تحقّق مى يابد _ مگر دنيايى كه به خاطر دين خواسته شود ، كه چنين دنيايى ، توشه آخرت است و دنيا نيست _ تا آن جا كه اهل دل گفته اند : «هر كس در روزش به تدبير آنچه با آن افطار مى كند ، اهتمام ورزد ، گناه بر او نوشته مى شود ؛ چرا كه اين ، از كم اطمينانى به فضل خدا و يقين اندك به روزىِ موعود خويش است» . اين مرتبه ، رتبه پيامبران ، صدّيقان و مقرّبان است . در تفصيل قولى آن ، نبايد درنگ طولانى داشت ؛ ولى در تحقّق عملى آن ، تأمّلْ به جاست ؛ چرا كه آن ، رويكرد به خداوند و روى گردانى از غير خدا با همه همّت است و آراسته شدن به اين سخن خداست كه : « قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ؛ بگو : «خدا» ! سپس وا گذارشان تا در باطل خويش به بازيچه مشغول باشند» .

.

ص: 89

1364.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) امير مؤمنان ، امام على عليه السلام ، در اشاره به اين سه مرتبه مى فرمايد :صَومُ القَلبِ خَيرٌ مِن صِيامِ اللِّسانِ وَ صِيامُ اللِّسانِ خَيرٌ مِن صِيامِ البَطنِ ؛1365.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :روزه دل ، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان ، بهتر از روزه شكم .هر يك از اين دو مرتبه اخير ، به نسبت تلاش روزه داران و آمادگى آنان ، مراتب بسيارى دارد ، علاوه بر اين كه خودِ روزه هم از زاويه انگيزه هاى روزه دار ، گوناگون است . نقطه اوج اين مراتب ، حال روزه دارى است كه انگيزه روزه دارى اش ، نه بيم از كيفر و نه شوق به ثواب ؛ بلكه تنها به خاطر فرمان بُردارى از فرمان الهى ، علاقه مندى به تقرّب به خداى سبحان و كسب رضا و لقاى اوست . از خداوند سبحان مى خواهيم كه توفيقمان دهد تا در راه آنچه موجب افزايش بهره ما از ضيافت كريمانه رمضان مى شود ، بكوشيم و بالاترين و والاترينِ مراتب روزه دارى را به ما عنايت فرمايد .

.

ص: 90

الفصل الثاني : تأهيل النّاس لضيافة اللّه2 / 1خطاباتُ النَّبِيِّ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ1367.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ فَقالَ :

«أيُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ قَد أقبَلَ إلَيكُم شَهرُ اللّهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحمَةِ وَالمَغفِرَةِ ، شَهرٌ هُوَ عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهورِ ، وَأيّامُهُ أفضَلُ الأَيّامِ ، ولَياليهِ أفضَلُ اللَّيالي ، وساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ .

هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وجُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ ، ونَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ ، وعَمَلُكُم فيهِ مَقبولٌ ، ودُعاؤُكُم فيهِ مُستَجابٌ .

فَاسأَلُوا اللّهَ رَبَّكُم بِنِيّاتٍ صادِقَةٍ وقُلوبٍ طاهِرَةٍ أن يُوَفِّقَكُم لِصِيامِهِ وتِلاوَةِ كِتابِهِ ؛ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّهِ في هذَا الشَّهرِ العَظيمِ .

وَاذكُروا بِجوعِكُم وعَطَشِكُم فيهِ جوعَ يَومِ القِيامَةِ وعَطَشَهُ ، وتَصَدَّقوا عَلى فُقَرائِكُم ومَساكينِكُم ، ووَقِّروا كِبارَكُم ، وَارحَموا صِغارَكُم ، وصِلوا أرحامَكُم ، وَاحفَظوا ألسِنَتَكُم ، وغُضّوا عَمّا لا يَحِلُّ النَّظَرُ إلَيهِ أبصارَكُم ، وعَمّا لا يَحِلُّ الاِستِماعُ إلَيهِ أسماعَكُم ، وتَحَنَّنوا عَلى أيتامِ النّاسِ يُتَحَنَّن عَلى أيتامِكُم ،

وتوبوا إلَى اللّهِ مِن ذُنوبِكُم ، وَارفَعوا إلَيهِ أيدِيَكُم بِالدُّعاءِ في أوقاتِ صَلَواتِكُم ؛ فَإِنَّها أفضَلُ السّاعاتِ ، يَنظُرُ اللّهُ عز و جل فيها بِالرَّحمَةِ إلى عِبادِهِ ، يُجيبُهُم إذا ناجَوهُ ، ويُلَبّيهِم إذا نادَوهُ ويَستَجيبُ لَهُم إذا دَعَوهُ .

يا أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ أنفُسَكُم مَرهونَةٌ بِأَعمالِكُم فَفُكّوها بِاستِغفارِكُم ، وظُهورَكُم ثَقيلَةٌ مِن أوزارِكُم فَخَفِّفوا عَنها بِطولِ سُجودِكُم ، وَاعلَموا أنَّ اللّهَ _ تَعالى ذِكرُهُ _ أقسَمَ بِعِزَّتِهِ ألاّ يُعَذِّبَ المُصَلّينَ وَالسّاجِدينَ ، ولا يُرَوِّعَهُم بِالنّارِ يَومَ يَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمينَ .

أيُّهَا النّاسُ ، مَن فَطَّرَ مِنكُم صائِما مُؤمِنا في هذَا الشَّهرِ كانَ لَهُ بِذلِكَ عِندَ اللّهِ عِتقُ نَسَمَةٍ ومَغفِرَةٌ لِما مَضى مِن ذُنوبِهِ» .

فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ولَيسَ كُلُّنا يَقدِرُ عَلى ذلِكَ!

فَقالَ صلى الله عليه و آله : «اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ ، اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ .

أيُّهَا النّاسُ ، مَن حَسَّنَ مِنكُم في هذَا الشَّهرِ خُلُقَهُ كانَ لَهُ جَوازا عَلَى الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأَقدامُ ، ومَن خَفَّفَ في هذَا الشَّهرِ عَمّا مَلَكَت يَمينُهُ خَفَّفَ اللّهُ عَنهُ حِسابَهُ ، ومَن كَفَّ فيهِ شَرَّهُ كَفَّ اللّهُ فيهِ غَضَبَهُ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن أكرَمَ فيهِ يَتيما أكرَمَهُ اللّهُ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن وَصَلَ فيهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللّهُ بِرَحمَتِهِ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن قَطَعَ رَحِمَهُ قَطَعَ اللّهُ عَنهُ رَحمَتَهُ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن تَطَوَّعَ فيهِ بِصَلاةٍ كُتِبَ لَهُ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، ومَن أدّى فيهِ فَرضا كانَ لَهُ ثَوابُ مَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ ، ومَن أكثَرَ فيهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللّهُ ميزانَهُ يَومَ تَخَفَّفُ المَوازينُ ، ومَن تَلا فيهِ آيَةً مِنَ القُرآنِ كانَ لَهُ مِثلُ أجرِ مَن خَتَمَ القُرآنَ في غَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ .

أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ أبوابَ الجِنانِ في هذَا الشَّهرِ مُفَتَّحَةٌ ، فَاسأَلوا رَبَّكُم ألاّ يُغلِقَها عَلَيكُم ، وأبوابَ النّيرانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسأَلوا رَبَّكُم ألاّ يَفتَحَها عَلَيكُم ، وَالشَّياطينَ مَغلولَةٌ فَاسأَلوا رَبَّكُم ألاّ يُسَلِّطَها عَلَيكُم» .

قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : فَقُمتُ فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذا الشَّهرِ؟

فَقالَ : «يا أبَا الحَسَنِ ، أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ عز و جل » .

ثُمَّ بَكى ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما يُبكيكَ؟

فَقالَ : «يا عَلِيُّ ، أبكي لِما يُستَحَلُّ مِنكَ في هذَا الشَّهرِ ، كَأَنّي بِكَ وأنتَ تُصَلّي لِرَبِّكَ ، وقَدِ انبَعَثَ أشقَى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، فَضَرَبَكَ ضَربَةً عَلى فَرقِكَ (قَرنِكَ) فَخَضَّبَ مِنها لِحيَتَكَ» .

قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ وذلِكَ في سَلامَةٍ مِن ديني؟

فَقالَ : «في سَلامَةٍ مِن دينِكَ» .

ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله : «يا عَلِيُّ ، مَن قَتَلَكَ فَقَد قَتَلَني ، ومَن أبغَضَكَ فَقَد أبغَضَني ، ومَن سَبَّكَ فَقَد سَبَّني ؛ لِأَنَّكَ مِنّي كَنَفسي ، وَروحُكَ مِن روحي ، وَطينَتُكَ مِن طينَتي . إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وَتَعالى _ خَلَقَني وإيّاكَ ، وَاصطَفاني وَإيّاكَ ، وَاختارَني لِلنُّبُوَّةِ وَاختارَكَ لِلإِمامَةِ ، وَمَن أنكَرَ إمامَتَكَ فَقَد أنكَرَني نُبُوَّتي .

يا عَلِيُّ ، أنتَ وَصِيِّي ، وأبو وُلدي ، وزَوجُ ابنَتي ، وخَليفَتي عَلى اُمَّتي في حَياتي وبَعدَ مَوتي ، أمرُكَ أمري ونَهيُكَ نَهيي . اُقسِمُ بِالَّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّةِ وجَعَلَني خَيرَ البَرِيَّةِ ، إنَّكَ لَحُجَّةُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ ، وأمينُهُ عَلى سِرِّهِ ، وَخَليفَتُهُ

عَلى عِبادِهِ» . (1) .


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 77 ح 61 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 356 ح 25 .

ص: 91

فصل دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا
2 / 1 خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان

فصل دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا2 / 1خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان1370.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام، از امام على عليه السلام _ : روزى ، پيامبر خدا براى ما خطبه خواند و فرمود :

«اى مردم! همانا ماه خدا ، همراه با بركت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است ؛ ماهى كه نزد خدا برترينِ ماه هاست و روزهايش برترينِ روزها ، شب هايش برترينِ شب ها و ساعاتش برترينِ ساعات است .

ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و از شايستگانِ كرامت الهى قرار داده شده ايد . نَفَس هايتان در آن ، تسبيح است ، خوابتان در آن ، عبادت ، عملتان در آن ، پذيرفته و دعايتان در آن ، مورد اجابت است .

پس با نيّت هاى راست و دل هاى پاك ، از پروردگارتان بخواهيد تا براى روزه دارىِ آن و تلاوت كتاب خويش ، توفيقتان دهد ؛ چرا كه بدبخت ، كسى است كه در اين ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند .

با گرسنگى و تشنگى خود در اين ماه ، گرسنگى و تشنگىِ روز قيامت را ياد كنيد ؛ به نيازمندان و بينوايانتان صدقه بدهيد ؛ به بزرگان خود احترام ، و بر كوچك هايتان ترحّم ، و به بستگانتان نيكى كنيد ؛ زبانتان را نگه داريد ؛ چشم هايتان را از آنچه نگاه به آن حلال نيست ، بپوشانيد ؛ گوش هايتان را از آنچه شنيدنش حلال نيست ، فرو بنديد ؛ به يتيمان مردم ، محبّت كنيد تا بر

يتيمان شما محبّت ورزند ؛ از گناهانتان به پيشگاه خداوند توبه كنيد ؛ در هنگام نمازها ، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند كنيد ، كه آن هنگام (وقت نماز) ، برترينِ ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد و هر گاه با او مناجات كنند ، پاسخشان مى دهد و چون او را صدا بزنند ، جوابشان مى گويد و چون او را بخوانند ، اجابتشان مى كند .

اى مردم! جان هاى شما در گرو كارهاى شماست ، پس با آمرزش خواهى خود ، آنها را آزاد سازيد ؛ و پشت هاى شما از بار گناهانتان سنگين است ، پس با طول دادن سجده هاى خود ، آنها را سبك كنيد ، و بدانيد كه خداوند _ كه يادش والاست _ به عزّت خود ، سوگند خورده است كه نمازگزاران و سجده كنندگان را عذاب نمى كند و در روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان [براى حساب ]مى ايستند ، آنان را با آتش ، هراسان نمى سازد .

اى مردم ! هر كه از شما در اين ماه ، روزه دارى را افطار دهد ، پاداش او براى آن ، نزد خدا ، آزاد كردن يك برده و آمرزش گناهان گذشته اوست» .

پس گفتند : اى پيامبر خدا ! همه ما توانايىِ اين كار را نداريم!

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خود را از آتش نگه داريد ، هر چند با يك دانه خرما ؛ مخود را از آتش نگه داريد ، هر چند با يك جرعه آب .

اى مردم! هر كس اخلاقش را در اين ماه ، نيكو سازد ، براى او وسيله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز كه گام ها بر صراط مى لغزد ؛ و هر كس در اين ماه بر بردگان خود آسان بگيرد ، خداوند حساب او را سبك خواهد گرفت ؛ و هر كس در اين ماه ، شرّ خود را [از ديگران] باز دارد ، خداوند در روز ديدارش ، غضب خويش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر كه در اين ماه ، يتيمى را گرامى بدارد ، در روز ديدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛ و هر كه در آن به خويشاوند خود نيكى كند ، در روز ديدار ، خداوند با رحمتش به او نيكى خواهد كرد ؛ و هر كس در آن از خويشان خود ببُرد ، خداوند در روز ديدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود ؛ و هر كس در آن ، نماز مستحبّى بخواند ، براى او دورى از آتش ، نوشته مى شود ؛ و هر كس واجبى را در آن ادا كند ، پاداش كسى را دارد كه هفتاد واجب را در ماه هاى ديگر ، ادا كرده است ؛ و هر كس در آن بر من زياد صلوات بفرستد ، خداوند در روزى كه وزنه اعمال ، سبك مى شود ، وزنه اعمال او را بيفزايد ؛ و هر كس در آن ، آيه اى از قرآن تلاوت كند ، پاداش كسى را دارد كه در ماه هاى ديگر ، ختم قرآن كرده است .

اى مردم! در اين ماه ، درهاى بهشت ، بازند . پس ، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما نبندد ؛ و درهاى دوزخ ، بسته اند . پس ، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما نگشايد ؛ و شيطان ها در بندند . پس ، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما مسلّط نسازد» .

من برخاستم و گفتم : اى پيامبر خدا! برترينِ كارها در اين ماه چيست؟

فرمود : «اى ابو الحسن! برترينِ كارها در اين ماه ، پرهيز از حرام هاى الهى است» . سپس گريست .

گفتم : اى پيامبر خدا! سبب گريه شما چيست؟

فرمود : «اى على! بر اين مى گريم كه حرمت تو را در اين ماه مى شكنند . گويا مى بينم تو در حال نماز براى پروردگار خويشى ، كه نگون بخت ترينِ اوّلين و آخرين ، همو كه برادر پى كننده ناقه قوم ثمود است ، برمى خيزد و بر فرق سرت ضربتى مى زند و محاسنت ، از خون سرت ، رنگين مى شود» .

گفتم : اى پيامبر خدا! آيا در آن حالت ، دينم سالم است؟

فرمود : «دينت ، سالم است» .

سپس فرمود : «اى على! هر كس تو را بكشد ، مرا كشته است و هر كس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر كس تو را ناسزا گويد ، مرا ناسزا گفته است ؛ چرا كه تو از من هستى ، همچون جان من . روح تو ، از روح من است و سرشت تو ، از سرشت من . خداى متعال ، من و تو را آفريد و من و تو را برگزيد و مرا براى پيامبرى ، و تو را براى امامت ، انتخاب كرد . هر كس امامت تو را انكار كند ، نبوّت مرا انكار كرده است .

اى على! تو وصىّ من ، پدر فرزندان من ، همسر دختر من و جانشين من بر امّتم هستى ، در حال حياتم و پس از مرگم . فرمان تو ، فرمان من است و نهى تو ، نهى من است . سوگند به خدايى كه مرا به نبوّت برانگيخت و مرا بهترينِ آفريدگان قرار داد ، تو حجّت پروردگار بر خلق اويى و امين او بر رازش و

جانشين او بر بندگانش» .

.

ص: 92

. .

ص: 93

. .

ص: 94

. .

ص: 95

. .

ص: 96

1369.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعاى ايشان در روز احزاب _ ) الإمام الباقر عليه السلام :خَطَبَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله النّاسَ في آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :

«أيُّهَا النّاسُ ، قَد أظَلَّكُم شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، وهُوَ شَهرُ رَمَضانَ ؛ فَرَضَ اللّهُ عز و جل صِيامَهُ ، وجَعَلَ قِيامَ لَيلِهِ نافِلَةً ، فَمَن تَطَوَّعَ بِصَلاةِ لَيلَةٍ فيهِ كانَ كَمَن تَطَوَّعَ بِسَبعينَ لَيلَةً فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ ، وجَعَلَ لِمَن تَطَوَّعَ فيهِ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ وَالبِرِّ كَأَجرِ مَن أَدّى فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى ، ومَن أدّى فيهِ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ .

وهُوَ شَهرُ الصَّبرِ ، وإنَّ الصَّبرَ ثَوابُهُ الجَنَّةُ ، وهُوَ شَهرُ المُواساةِ ، وهُوَ شَهرٌ يَزيدُ اللّهُ في رِزقِ المُؤمِنِ فيهِ ، ومَن فَطَّرَ فيهِ مُؤمِنا صائِما كانَ لَهُ عِندَ اللّهِ بِذلِكَ عِتقُ رَقَبَةٍ ومَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ فيما مَضَى» .

فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ كُلُّنا يَقدِرُ عَلى أن يُفَطِّرَ صائِما !

فَقالَ : «إنَّ اللّهَ كَريمٌ يُعطي هذَا الثَّوابَ لِمَن لا يَقدِرُ إلاّ عَلى مَذقَةٍ مِن لَبَنٍ يُفَطِّرُ بِها صائِما ، أو شَربَةِ ماءٍ عَذبٍ ، أو تَمَراتٍ ، لا يَقدِرُ عَلى أكثَرَ مِن ذلِكَ .

ومَن خَفَّفَ فيهِ عَن مَملوكِهِ خَفَّفَ اللّهُ عَنهُ حِسابَهُ .

وهُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، وأوسَطُهُ مَغفِرَةٌ ، وآخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ .

ولا غِنى بِكُم عَن أربَعِ خِصالٍ : خَصلَتانِ تُرضونَ اللّهَ عز و جل بِهِما ، وخَصلَتانِ لاغِنى بِكُم عَنهُما ، فَأَمَّا اللَّتانِ تُرضونَ اللّهَ عز و جل بِهِما : فَشَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ،

وأنَّني رَسولُ اللّهِ .

وأمَّا اللَّتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما : فَتَسأَلونَ اللّهَ فيهِ حَوائِجَكُم وَالجَنَّةَ ، وتَسأَلونَ اللّهَ العافِيَةَ ، وتَعوذونَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ» . (1) .


1- .المقنعة : ص 306 ، الكافي : ج 4 ص 66 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 359 ح 26 .

ص: 97

1370.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا در آخرين جمعه شعبان ، خطبه خواند . خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود :

«اى مردم! ماهى بر شما سايه افكنده كه در آن ، شبى است بهتر از هزار ماه ، و آن ، ماه رمضان است . خداوند ، روزه اش را واجب ساخته و نماز در شبش را مستحب قرار داده است . پس هر كس يك شب در آن ، نماز مستحب بخواند ، گويا هفتاد شب نماز مستحب در ماه هاى ديگر خوانده است . و براى كسى كه در آن ، كار نيك مستحبّى از كارهاى نيك انجام دهد ، پاداشى همچون پاداش كسى قرار داده كه واجبى از واجبات الهى را انجام داده است ، و هر كس در آن ، واجبى از واجبات خداوند را ادا كند ، همچون كسى خواهد بود كه در ماه هاى ديگر ، هفتاد واجب از واجبات الهى را انجام داده است .

اين ماه ، ماه صبر است و پاداش صبر ، بهشت است . اين ماه ، ماه مواسات (همدردى با ديگران در نيازها) است و ماهى است كه در آن ، خداوند ، روزىِ مؤمن را مى افزايد . هر كس مؤمن روزه دارى را در آن افطار دهد ، نزد خداوند ، پاداش آزاد كردن يك بنده و آمرزش گناهان گذشته اش را دارد» .

گفتند : اى پيامبر خدا! همه ما توان افطار دادن به روزه دار را نداريم .

فرمود : «خداوند ، كريم است ؛ اين ثواب را به كسى نيز مى دهد كه براى افطار دادن ، جز بر جرعه اى شير يا جرعه اى آب و يا چند خرما قدرت ندارد و بيش از اين را نمى تواند .

هر كس در اين ماه بر برده خويش سبك بگيرد ، خداوند هم حسابش را سبك مى گيرد .

ماه رمضان ، ماهى است كه آغازش رحمت ، ميانش آمرزش ، و پايانش اجابت و آزادى از آتش دوزخ است .

شما از چهار خصلت ، بى نياز نيستيد : دو خصلت كه خدا را با آنها راضى مى كنيد ، و دو خصلت كه از آن دو ، بى نياز نيستيد . امّا آن دو خصلتى كه خدا را با آنها راضى مى كنيد ، شهادت به اين است كه : معبودى جز خداوند نيست و

من فرستاده خدايم . و امّا دو خصلتى كه از آن بى نياز نيستيد ، از خداوند ، نيازهايتان و بهشت را بطلبيد و از خداوند ، عافيت بخواهيد و از آتش به خداوند پناه ببريد» . .

ص: 98

1371.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ خَطَبَ النّاسَ آخِرَ يَومٍ مِن شَعبانَ ، فَقالَ :

«أيُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ قَد أظَلَّكُم شَهرٌ عَظيمٌ ، شَهرٌ مُبارَكٌ ، شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ العَمَلُ فيها خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ . مَن تَقَرَّبَ فيهِ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ كانَ كَمَن أدّى فَريضَةً فيما سِواهُ ، ومَن أدّى فيهِ فَريضَةً كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً فيما سِواهُ . وهُوَ شَهرُ الصَّبرِ ؛ وَالصَّبرُ ثَوابُهُ الجَنَّةُ ، وشَهرُ المُواساةِ ، شَهرٌ يُزادُ فيهِ في رِزقِ المُؤمِنِ ؛ مَن فَطَّرَ فيهِ صائِما كانَ لَهُ مَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ وعِتقُ رَقَبَتِهِ مِنَ النّارِ ، وكانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن أجرِهِ شَيءٌ» .

فَقالَ بَعضُ القَومِ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ كُلُّنا يَجِدُ ما يُفَطِّرُ الصّائِمَ!

فَقالَ صلى الله عليه و آله : «يُعطِي اللّهُ هذَا الثَّوابَ مَن فَطَّرَ صائِما عَلى مَذقَةِ لَبَنٍ أو تَمرَةٍ أو شَربَةِ ماءٍ ، ومَن أشبَعَ صائِما سَقاهُ اللّهُ مِن حَوضي شَربَةً لا يَظمَأُ بَعدَها . وهُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، وأوسَطُهُ مَغفِرَةٌ ، وآخِرُهُ عِتقٌ مِنَ النّارِ ؛ مَن خَفَّفَ عَن مَملوكِهِ فيهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ وأعتَقَهُ مِنَ النّارِ . وَاستَكثِروا فيهِ مِن أربَعِ خِصالٍ ؛ خَصلَتانِ تُرضونَ بِهِما رَبَّكُم ، وخَصلَتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما ، فَأَمَّا الخَصلَتانِ اللَّتانِ تُرضونَ بِهِما رَبَّكُم : فَشَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وتَستَغفِرونَهُ ، وأمَّا اللَّتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما : فَتَسأَلونَ اللّهَ الجَنَّةَ ، وتَعوذونَ بِهِ مِنَ النّارِ» . (1) .


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 268 ؛ صحيح ابن خزيمة : ج 3 ص 191 ح 1887 .

ص: 99

1371.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :در آخرين روز شعبان ، پيامبر خدا براى مردم خطبه خواند و فرمود :

«اى مردم! ماهى بزرگ بر شما سايه افكنده است ، ماهى مبارك ، ماهى كه در آن ، شبى است كه عمل در آن ، بهتر از عمل در هزار ماه است . هر كس با كار نيكى از نيكى ها در آن به خداوند تقرّب جويد ، گويا واجبى را در ماه هاى ديگر ادا كرده است ، و هر كس واجبى را در آن انجام دهد ، همچون كسى است كه هفتاد واجب را در ماه هاى ديگر انجام داده است .

و آن ، ماه صبر است و پاداش صبر ، بهشت است . ماه مواسات(همدردى) است و ماهى است كه روزىِ مؤمن در آن افزوده مى شود . هر كس روزه دارى را در آن افطار دهد ، پاداشش آمرزش گناهانش و آزادى اش از آتش است و براى او به اندازه آن [روزه دار] ، پاداش است ، بى آن كه از اجر او چيزى كاسته شود» .

برخى گفتند : اى پيامبر خدا! همه ما آن اندازه چيزى نداريم كه روزه دارى را افطار دهيم .

فرمود : «خداوند ، اين پاداش را به كسى مى دهد كه روزه دارى را به اندازه جرعه اى شير يا دانه اى خرما و يا جرعه اى آب ، افطار دهد . و هر كس روزه دارى را سير كند ، خداوند ، او را از حوض من چنان سيراب مى كند كه پس از آن هرگز تشنه نمى گردد .

اين ، ماهى است كه آغازش رحمت ، ميانش آمرزش و پايانش آزادى از آتش است . هر كه در اين ماه بر برده خود آسان بگيرد ، خداوند ، او را مى آمرزد و از آتش ، آزادش مى كند . در اين ماه ، چهار كار را زياد انجام دهيد ، كه با دو كار ، پروردگارتان را راضى مى كنيد و از دو كار هم بى نياز نيستيد . امّا دو كارى كه پروردگارتان را با آنها راضى مى كنيد ، شهادت به يكتايى خداوند و آمرزش خواهى از اوست . و امّا آن دو كه از آنها بى نياز نيستيد ، از خداوند ، بهشت بخواهيد و از آتش به او پناه ببريد» . .

ص: 100

1372.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وذلِكَ في ثَلاثٍ بَقينَ مِن شَعبانَ ، قالَ لِبِلالٍ : «نادِ فِي النّاسِ» ، فَجَمَعَ النّاسَ ، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :

«أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذَا الشَّهرَ قَد خَصَّكُمُ اللّهُ بِهِ وحَضَرَكُم ، وهُوَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، لَيلَةٌ فيهِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، تُغَلَّقُ فيهِ أبوابُ النّارِ وتُفَتَّحُ فيهِ أبوابُ الجِنانِ ؛ فَمَن أدرَكَهُ ولَم يُغفَر لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، ومَن أدرَكَ والِدَيهِ ولَم يُغفَر لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، ومَن ذُكِرتُ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيَّ فَلَم يَغفِرِ اللّهُ لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ» . (1)1373.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ قامَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، كَفاكُمُ اللّهُ عَدُوَّكُم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وقالَ : «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (2) ووَعَدَكُمُ الإِجابَةَ ، ألا وأبوابُ السَّماءِ مُفَتَّحَةٌ مِن أوَّلِ لَيلَةٍ مِنهُ ، ألا وَالدُّعاءُ فيهِ مَقبولٌ . (3)1374.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ بَينَ شَعبانَ وشَوّالٍ شَهرَ رَمَضانَ الَّذي اُنزِلَ فيهِ القُرآنُ ، وهُوَ شَهرُ اللّهِ تَعالى ذِكرُهُ ، وهُوَ شَهرُ البَرَكَةِ ، وهُوَ شَهرُ المَغفِرَةِ ، وهُوَ شَهرُ الرَّحمَةِ ، وهُوَ شَهرُ التَّوبَةِ ، وهُوَ شَهرُ الإِنابَةِ ، وهُوَ شَهرُ قِراءَةِ القُرآنِ ، وهُوَ شَهرُ الاِستِغفارِ ، وهُوَ شَهرُ الصِّيامِ ، وهُوَ شَهرُ الدُّعاءِ ، وهُوَ شَهرُ العِبادَةِ ، وهَوُ شَهرُ الطّاعَةِ ، وهُوَ شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ . مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ لَم يُغفَر لَهُ إلى قابِلٍ ، فَأَيُّكُم مُتَّثِقٌ (يَثِقُ) بِبُلوغِ شَهرِ رَمَضانَ قابِلٍ؟! صوموهُ صِيامَ مَن يَرى أنَّهُ لا يَصومُ بَعدَهُ أبَدا ؛ فَكَم مِن صائِمٍ لَهُ عاما أوَّلَ أمسى عامَكُم هذا فِي القَبرِ مَدفونا ، وأصبَحَ فِي التُّرابِ وَحيدا فَريدا ! يُنَبِّهُكُمُ اللّهُ مِن

رَقدَةِ الغافِلينَ ، وغَفَرَ لَنا ولَكُم يَومَ الدّينِ . (4) .


1- .الكافي : ج 4 ص 67 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 363 ح 31 .
2- .غافر : 60 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 98 ح 1837 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 372 ح 56 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 117 ح 112 .

ص: 101

1372.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) امام باقر عليه السلام :چون ماه رمضان در حال فرا رسيدن بود و سه روز از شعبان مانده بود ، پيامبر خدا به بلال فرمود : «مردم را خبر كن» .

مردم گرد آمدند . [پيامبر صلى الله عليه و آله] بر منبر رفت و خدا را حمد و ثنا گفت . سپس فرمود :

«اى مردم! خداوند ، شما را به اين ماه ، ويژه ساخته است و اينك فرا مى رسد . آن ، سرور ماه هاست [و ]در آن ، شبى بهتر از هزار ماه است . درهاى آتش در آن بسته مى شوند و درهاى بهشت در آن گشوده مى گردند . پس دور باد از رحمت حق ، كسى كه اين ماه را دريابد و آمرزيده نشود! دور باد از رحمت حق ، كسى كه پدر و مادرش را دريابد و [با نيكى به آنان] آمرزيده نشود! دور باد از رحمت حق ، كسى كه مرا نزد او ياد كنند و او بر من درود نفرستد! خدا او را نيامرزد!» .1373.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) امام على عليه السلام:چون ماه رمضان رسيد ، پيامبر خدا ايستاد ، خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: «اى مردم! خداوند شرّ دشمنان شما را (اعم از جن و انس) برطرف كرد و فرمود: «مرا بخوانيد ، تا اجابت كنم شما را» و به شما وعده اجابت داد. آگاه باشيد كه درهاى آسمان از اوّلين شبِ اين ماه ، گشوده اند و دعا در آن پذيرفته است».1374.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان ماه شعبان و شوّال ، ماه رمضان است كه قرآن در آن نازل شده است و آن ، ماه خداى متعال است ، ماه بركت ، ماه آمرزش ، ماه رحمت ، ماه توبه و ماه بازگشت به سوى خدا ، ماه قرائت قرآن ، ماه استغفار ، ماه روزه دارى ، ماه دعا ، ماه عبادت ، ماه طاعت و ماه آزاد شدن از آتش و دست يافتن به بهشت .

هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا سال آينده آمرزيده نخواهد شد . پس ، كدامتان اطمينان داريد كه به ماه رمضان آينده برسيد؟

آن را روزه بداريد ، روزه داشتن كسى كه مى انديشد پس از آن ، ديگر آن ماه را روزه نخواهد داشت . چه بسا روزه دارى كه آن را سال نخست ، روزه گرفته ؛ امّا امسال در گور آرميده است و در خاك ، يكه و تنها مانده است . خداوند ، شما

را از خواب غفلت بيدار كند و ما و شما را در روز جزا بيامرزد! .

ص: 102

2 / 2خِطاباتُ أميرِ المُؤمِنينَ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ1377.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فيما عَلَّمَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام مِنَ الدُّ ) الإمام عليّ عليه السلام _ كانَ إذا جاءَ شَهرُ رَمَضانَ خَطَبَ النّاسَ قائِلاً _ :إنَّ هذَا الشَّهرَ المُبارَكَ الَّذِي افتَرَضَ اللّهُ صِيامَهُ ولَم يَفتَرِض قِيامَهُ قَد أتاكُم . ألا إنَّ الصَّومَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَحدَهُما ، ولكِن مِنَ اللَّغوِ وَالكَذِبِ وَالباطِلِ . (1)1378.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام: خَطَبَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام في أوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ في مَسجِدِ الكوفَةِ ، فَحَمِدَ اللّهَ بِأَفضَلِ الحَمدِ وأشرَفِها وأبلَغِها ، وأثنى عَلَيهِ بِأَحسَنِ الثَّناءِ ، وصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ :

«أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذَا الشَّهرَ شَهرٌ فَضَّلَهُ اللّهُ عَلى سائِرِ الشُّهورِ كَفَضلِنا أهلَ البَيتِ عَلى سائِرِ النّاسِ ؛ وهُوَ شَهرٌ يُفَتَّحُ فيهِ أبوابُ السَّماءِ وأبوابُ الرَّحمَةِ ، ويُغَلَّقُ فيهِ أبوابُ النِّيرانِ ؛ وهُوَ شَهرٌ يُسمَعُ فيهِ النِّداءُ ، ويُستَجابُ فيهِ الدُّعاءُ ، ويُرحَمُ فيهِ البُكاءُ ؛ وهُوَ شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ نَزَلَتِ المَلائِكَةُ فيها مِنَ السَّماءِ ؛ فَتُسَلِّمُ عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ بِإِذنِ رَبِّهِم إلى مَطلَعِ الفَجرِ ، وهِيَ لَيلَةُ القَدرِ ؛ قُدِّرَ فيها وِلايَتي قَبلَ أن خُلِقَ آدَمُ عليه السلام بِأَلفَي عامٍ ، صِيامُ يَومِها أفضَلُ مِن صِيامِ ألفِ شَهرٍ ، وَالعَمَلُ فيها أفضَلُ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ .

أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ شُموسَ شَهرِ رَمَضانَ لَتَطلُعُ عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ ، وإنَّ أقمارَهُ لَيَطلُعُ (2) عَلَيهِم بِالرَّحمَةِ ، وما مِن يَومٍ ولَيلَةٍ مِنَ الشَّهرِ إلاّ وَالبِرُّ مِنَ اللّهِ

تَعالى يَتَناثَرُ مِنَ السَّماءِ عَلى هذِهِ الاُمَّةِ ، فَمَن ظَفِرَ مِن نِثارِ اللّهِ بِدُرَّةٍ كَرُمَ عَلَى اللّهِ يَومَ يَلقاها ، وما كَرُمَ عَبدٌ عَلَى اللّهِ إلاّ جَعَلَ الجَنَّةَ مَثواهُ .

عِبادَ اللّهِ ، إنَّ شَهرَكُم لَيسَ كَالشُّهورِ ؛ أيّامُهُ أفضَلُ الأَيّامِ ، ولَياليهِ أفضَلُ اللَّيالي ، وساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ ؛ هُوَ شَهرٌ الشَّياطينُ فيهِ مَغلولَةٌ مَحبوسَةٌ ؛ هُوَ شَهرٌ يَزيدُ اللّهُ فيهِ الأَرزاقَ وَالآجالَ ، ويَكتُبُ فيهِ وَفدَ بَيتِهِ ؛ وهُوَ شَهرٌ يُقبَلُ أهلُ الإِيمانِ بِالمَغفِرَةِ وَالرِّضوانِ ، وَالرَّوحِ وَالرَّيحانِ ، ومَرضاةِ المَلِكِ الدَّيّانِ .

أيُّهَا الصّائِمُ ، تَدَبَّر أمرَكَ ؛ فَإِنَّكَ في شَهرِكَ هذا ضَيفُ رَبِّكَ ، اُنظُر كَيفَ تَكونُ في لَيلِكَ ونَهارِكَ؟ وكَيفَ تَحفَظُ جَوارِحَكَ عَن مَعاصي رَبِّكَ؟ اُنظُر ألاّ تَكونَ بِاللَّيلِ نائِما وبِالنَّهارِ غافِلاً ؛ فَيَنقَضِيَ شَهرُكَ وقَد بَقِيَ عَلَيكَ وِزرُكَ ؛ فَتَكونَ عِندَ استيفاءِ الصّائِمينَ اُجورَهُم مِنَ الخاسِرينَ ، وعِندَ فَوزِهِم بِكَرامَةِ مَليكِهِم مِنَ المَحرومينَ ، وعِندَ سَعادَتِهِم بِمُجاوَرَةِ رَبِّهِم مِنَ المَطرودينَ .

أيُّهَا الصّائِمُ ، إن طُرِدتَ عَن بابِ مَليكِكَ فَأَيَ بابٍ تَقصِدُ؟ وإن حَرَمَكَ رَبُّكَ فَمَن ذَا الَّذي يَرزُقُكَ؟ وإن أهانَكَ فَمَن ذَا الَّذي يُكرِمُكَ؟ وإن أذَلَّكَ فَمَن ذَا الَّذي يُعِزُّكَ؟ وإن خَذَلَكَ فَمَن ذَا الَّذي يَنصُرُكَ؟ وإن لَم يَقبَلكَ في زُمرَةِ عَبيدِهِ فَإِلى مَن تَرجِعُ بِعُبودِيَّتِكَ؟ وإن لَم يُقِلكَ عَثرَتَكَ فَمَن تَرجو لِغُفرانِ ذُنوبِكَ؟ وإن طالَبَكَ بِحَقِّهِ فَماذا يَكونُ حُجَّتُكَ؟

أيُّهَا الصّائِمُ ، تَقَرَّب إلَى اللّهِ بِتِلاوَةِ كِتابِهِ في لَيلِكَ ونَهارِكَ ؛ فَإِنَّ كِتابَ اللّهِ شافِعٌ مُشَفَّعٌ يَشفَعُ يَومَ القِيامَةِ لِأَهلِ تِلاوَتِهِ ، فَيَعلونَ دَرَجاتِ الجَنَّةِ بِقِراءَةِ آياتِهِ .

بَشِّر أيُّهَا الصّائِمُ ! فَإِنَّكَ في شَهرٍ صِيامُكَ فيهِ مَفروضٌ ، ونَفَسُكَ فيهِ تَسبيحٌ ، ونَومُكَ فيهِ عِبادَةٌ ، وطاعَتُكَ فيهِ مَقبولَةٌ ، وذُنوبُكَ فيهِ مَغفورَةٌ ، وأصواتُكَ فيهِ مَسموعَةٌ ، ومُناجاتُكَ فيهِ مَرحومَةٌ . ولَقَد سَمِعتُ حَبيبي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ :

«إنَّ للّهِِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ عِندَ فِطرِ كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ مِنَ النّارِ لا يَعلَمُ عَدَدَهُم إلاَّ اللّهُ هُوَ في عِلمِ الغَيبِ عِندَهُ ، فَإِذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فيها مِثلَ ما أعتَقَ في جَميعِهِ» .

فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِن هَمدانَ فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ حَبيبُكَ في شَهرِ رَمَضانَ .

فَقالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ أخي وَابنَ عَمّي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ فَحَفِظَ فيهِ نَفسَهُ مِنَ المَحارِمِ دَخَلَ الجَنَّةَ» .

قالَ الهَمدانِيُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ أخوكَ وَابنُ عَمِّكَ في شَهرِ رَمَضانَ .

قالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ خَليلي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن صامَ رَمَضانَ إيمانا وَاحتِسابا دَخَلَ الجَنَّةَ» .

قالَ الهَمدانِيُّ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ خَليلُكَ في هذَا الشَّهرِ .

فَقالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ سَيِّدَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن صامَ رَمَضانَ فَلَم يُفطِر في شَيءٍ مِن لَياليهِ عَلى حَرامٍ دَخَلَ الجَنَّةَ» .

فَقالَ الهَمدانِيُّ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ سَيِّدُ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ في هذَا الشَّهرِ .

فَقالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ أفضَلَ الأَنبِياءِ وَالمُرسَلينَ وَالمَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ يَقولُ : إنَّ سَيِّدَ الوَصِيِّينَ يُقتَلُ في سَيِّدِ الشُّهورِ .

فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما سَيِّدُ الشُّهورِ ، ومَن سَيِّدُ الوَصِيِّينَ؟

قالَ : أمّا سَيِّدُ الشُّهورِ فَشَهرُ رَمَضانَ ، وأمّا سَيِّدُ الوَصِيِّينَ فَأَنتَ يا عَلِيُّ .

فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، فَإِنَّ ذلِكَ لَكائِنٌ؟

قالَ : إي ورَبّي ، إنَّهُ يَنبَعِثُ أشقى اُمَّتي شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، ثُمَّ يَضرِبُكَ ضَربَةً عَلى فَرقِكَ تُخضَبُ مِنها لِحيَتُكَ» .

فَأَخَذَ النّاسُ بِالبُكاءِ وَالنَّحيبِ . فَقَطَعَ عليه السلام خُطبَتَهُ ونَزَلَ . (3) .


1- .درر الأحاديث النبويّة : ص 75 . وراجع : السنن الكبرى : ج 4 ص 351 ح 7955 .
2- .القياس أن يقال : «لَتَطلُعُ» .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 107 ح 101 .

ص: 103

2 / 2 خطبه هاى امير مؤمنان ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان

2 / 2خطبه هاى امير مؤمنان ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان1376.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام _ هر گاه ماه رمضان فرا مى رسيد ، براى مردم چنين خطبه مى خواند _ :اين ماه مبارك ، كه خداوند روزه دارىِ آن را واجب ساخته است ، شما را فرا رسيد . آگاه باشيد كه روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست ؛ بلكه پرهيز از بيهوده و دروغ و ناروا نيز هست .1377.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از جمله دعايى كه جبرئيل عليه السلام به ايشان آم ) امام باقر عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام_ : على عليه السلام در اوّلين روز ماه رمضان در مسجد كوفه خطبه خواند . پس خدا را به بهترين ستايش و برترين و رساترين ثنا ستود و بر پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله درود فرستاد . سپس فرمود :

«اى مردم! اين ماه ، ماهى است كه خداوند ، آن را بر ماه هاى ديگر برترى داده است ، مانند برترى ما اهل بيت بر ديگر مردم . و آن ، ماهى است كه درهاى آسمان و درهاى رحمت ، در آن گشوده مى شوند و درهاى آتش در آن بسته مى گردند . و ماهى است كه در آن ندا شنيده مى شود و دعا مستجاب مى گردد و گريه مورد ترحّم قرار مى گيرد .

ماهى است كه در آن ، شبى وجود دارد كه فرشتگان از آسمان فرود آمده ، بر مردان و زنان روزه دار ، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپيده سلام مى دهند و آن شب ، شب قدر است . دو هزار سال پيش از آن كه آدم عليه السلامآفريده شود ، ولايت من در آن شب ، مقدّر شد . روزه گرفتن آن ، برتر از روزه دارى هزار ماه است و عمل در آن ، برتر از عمل در هزار ماه است .

اى مردم! خورشيد ماه رمضان بر مردان و زنان روزه دار ، با رحمت مى تابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانى مى كند و هيچ روز و شبى از اين ماه نيست ،

مگر آن كه پروردگار متعال ، بر سر اين امّت ، نيكى مى افشاند . پس هر كس از ريزش نعمت الهى ذرّه اى بهره مند گردد ، در روز ديدارش با خدا ، نزد خداوند ، گرامى خواهد بود و هيچ بنده اى نزد خدا گرامى نگردد ، مگر آن كه خداوند ، بهشت را جايگاه او قرار مى دهد .

بندگان خدا! اين ماه شما ، همچون ديگر ماه ها نيست . روزهايش برترين روزهاست و شب هايش برترين شب ها و ساعاتش برترين ساعات است . آن ، ماهى است كه شيطان ها در آن در بند و زندانى اند ؛ ماهى كه خداوند در آن ، روزى ها و اجل ها را مى افزايد و ميهمانان خانه اش را مى نويسد ؛ ماهى كه اهل ايمان با آمرزش و رضاى الهى ، با شادى و نعمت هاى الهى ، و با خشنودى فرمانرواى دادگر و توانا ، پذيرفته مى شوند .

اى روزه دار! در كار خويش نيك بنگر ، كه در اين ماه ، ميهمان پروردگار خويش هستى . بنگر كه در شب و روزت چگونه اى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى خدا حفظ مى كنى . بنگر تا مبادا شب در خواب باشى و روز در غفلت ؛ پس اين ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد ؛ پس آن گاه كه روزه داران پاداش هاى خود را مى گيرند ، تو از زيانكاران باشى و آن گاه كه به كرامت فرمانرواى خويش نايل مى شوند ، از محرومان گردى و آن گاه كه به همسايگى با پروردگارشان سعادتمند مى شوند ، تو از طردشدگان باشى!

اى روزه دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوى ، به كدام درگاه روى خواهى آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد ، كيست كه روزى ات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد ، كيست كه اكرامت كند؟ و اگر ذليلت ساخت ، كيست كه عزّتت بخشد؟ و اگر تو را وا گذاشت ، كيست كه يارى ات كند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذيرفت ، بندگى ات را به آستان چه كس خواهى برد؟ و اگر از خطايت در نگذشت ، براى آمرزش گناهانت به كه اميد خواهى بست؟ و اگر حقّ خويش را از تو طلبيد ، حجّت تو چه خواهد بود؟

اى روزه دار! در شب و روزت با تلاوت كتاب خدا ، به او تقرّب بجوى ، كه همانا كتاب خدا ، شفيعى است كه روز قيامت ، شفاعتش براى قرآن خوانان پذيرفته است و با خواندن آيات آن ، از درجه هاى بهشت بالا مى روند .

مژده اى روزه دار! تو در ماهى هستى كه روزه دارى ات در آن ، واجب ، نَفَس كشيدنت در آن ، تسبيح ، خُفتنت در آن ، عبادت ، طاعتت در آن ، پذيرفته ، گناهانت در آن ، آمرزيده ، صداهايت در آن ، شنيده شده ، و مناجات در آن ،

مورد ترحّم است . از حبيبم پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود :

خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان ، آزادشدگانى از آتش است كه شمار آنان را كسى جز خداوند نمى داند . شمار آنان ، نزد او در علم غيب است . پس چون آخرين شب اين ماه شود ، خداوند به شمار همه كسانى كه در تمام اين ماه آزاد كرده ، آزاد خواهد نمود » .

مردى از قبيله هَمْدان برخاست و گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه حبيب تو درباره ماه رمضان فرمود ، بيشتر بگو .

فرمود : «باشد ! شنيدم كه برادر و پسر عمويم ، پيامبر خدا ، مى فرمود : هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در اين ماه از حرام ها نگه دارد ، وارد بهشت مى شود » .

آن مرد هَمْدانى گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمويت درباره ماه رمضان فرمود ، بيشتر بگو .

فرمود : «باشد ! شنيدم كه دوستم پيامبر خدا مى فرمود : هر كس از روى ايمان و به خاطر اجر الهى ، [ماه ]رمضان را روزه بدارد ، وارد بهشت مى شود » .

مرد هَمْدانى گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه دوستت درباره اين ماه فرمود ، بيشتر بگو .

فرمود : «باشد ! شنيدم كه سَرور اوّلين و آخرين ، پيامبر خدا مى فرمود : هر كس [ماه] رمضان را روزه بدارد و در شب هاى آن حرام نخورد ، وارد بهشت مى شود » .

مرد هَمْدانى گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه سرور اوّلين و آخرين با تو درباره اين ماه گفت ، بيشتر بگو .

فرمود : «باشد ! شنيدم كه برترينِ پيامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب مى فرمود : همانا سَرور اوصيا ، در سَرور ماه ها كشته مى شود .

گفتم : اى پيامبر خدا! سرور ماه ها ، كدام است و سرور اوصيا كيست؟

فرمود : امّا سرور ماه ها ، ماه رمضان است و امّا سرور اوصيا ، تويى ، اى على! .

گفتم : اى پيامبر خدا! آيا چنين خواهد شد؟

فرمود : آرى ، به پروردگارم سوگند! همانا نگون بخت ترينِ امّت من ، برادرِ پى كننده ناقه ثمود ، برمى خيزد و ضربتى بر فرق سرت مى زند كه محاسنت از خون آن ، رنگين مى شود » .

پس مردم شروع به گريه و شيون كردند . على عليه السلام خطبه اش را به پايان برد و فرود آمد .

.

ص: 104

. .

ص: 105

. .

ص: 106

. .

ص: 107

. .

ص: 108

2 / 3كَلامُ ثامِنِ الحُجَجِ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ1380.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الإمام الرضا عليه السلام :الحَسَناتُ في شَهرِ رَمَضانَ مَقبولَةٌ ، وَالسَّيِّئاتُ فيهِ مَغفورَةٌ . مَن قَرَأَ في شَهرِ رَمَضانَ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ عز و جل كانَ كَمَن خَتَمَ القُرآنَ في غَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ ، ومَن ضَحِكَ فيهِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ لَم يَلقَهُ يَومَ القِيامَةِ إلاّ ضَحِكَ في وَجهِهِ وبَشَّرَهُ بِالجَنَّةِ ، ومَن أعانَ فيهِ مُؤمِنا أعانَهُ اللّهُ تَعالى عَلَى الجَوازِ عَلَى الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأَقدامُ ، ومَن كَفَّ فيهِ غَضَبَهُ كَفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ يَومَ القِيامَةِ ، ومَن نَصَرَ فيهِ مَظلوما نَصَرَهُ اللّهُ عَلى كُلِّ مَن عاداهُ فِي الدُّنيا ، ونَصَرَهُ يَومَ القِيامَةِ عِندَ الحِسابِ وَالميزانِ .

شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ البَرَكَةِ ، وشَهرُ الرَّحمَةِ ، وشَهرُ المَغفِرَةِ ، وشَهرُ التَّوبَةِ وَالإِنابَةِ ؛ مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ فَفي أيِ شَهرٍ يُغفَرُ لَهُ؟! فَاسأَلُوا اللّهَ أن يَتَقَبَّلَ مِنكُم فيهِ الصِّيامَ ، ولا يَجعَلَهُ آخِرَ العَهدِ مِنكُم ، وأن يُوَفَّقَكُم فيهِ لِطاعَتِهِ ويَعصِمَكُم مِن مَعصِيَتِهِ ، إنَّهُ خَيرُ مَسؤولٍ . (1) .


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 97 ح 82 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 341 ح 5 .

ص: 109

2 / 3 سخن امام هشتم ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان

2 / 3سخن امام هشتم ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان1383.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :حسنات در ماه رمضان ، پذيرفته اند و گناهان در آن ، آمرزيده . هر كس در ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا بخواند ، مثل كسى است كه در غير آن ، ختم قرآن كرده باشد و هر كس در اين ماه ، به صورت برادر مؤمنش بخندد ، خدا را در قيامت ديدار نخواهد كرد ، مگر آن كه در چهره او خواهد خنديد و به بهشت ، مژده اش خواهد داد .

و هر كس در آن ماه ، مؤمنى را يارى كند ، خداوند ، او را بر گذشتن از صراط ، در آن روز كه قدم ها بر آن مى لغزد ، يارى خواهد كرد . و هر كس در آن ، خشم خود را نگه دارد ، خداوند نيز روز قيامت ، خشمش را از او نگه خواهد داشت . و هر كس در آن ، ستم ديده اى را يارى كند ، خداوند ، او را در دنيا بر ضدّ كسى كه با وى دشمنى نمايد ، يارى مى كند و روز قيامت نيز هنگام حساب و ميزان ، يارى اش مى نمايد .

ماه رمضان ، ماه بركت است ، ماه رحمت ، ماه آمرزش ، ماه توبه و بازگشت به سوى خدا . هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود ، پس در چه ماهى آمرزيده گردد؟! پس ، از خداوند بخواهيد كه در اين ماه ، روزه شما را بپذيرد و آن را آخرين رمضان شما قرار ندهد و شما را بر طاعت خويش توفيق دهد و از نافرمانى خود نگه دارد ، كه او بهترين كسى است كه از او درخواست مى شود .

.

ص: 110

الفصل الثالث : أسباب التّهيّؤ لضيافة اللّه3 / 1تَقديمُ التَّوبَةِ1383.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيون أخبار الرضا عليه السلام عن عبد السلام بن صالح الهرويّ :دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ عَلِيِ بنِ موسَى الرِّضا عليه السلام في آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ، فَقالَ لي :

«يا أبَا الصَّلتِ ، إنَّ شَعبانَ قَد مَضى أكثَرُهُ ، وهذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنهُ ، فَتَدارَك فيما بَقِيَ مِنهُ تَقصيرَكَ فيما مَضى مِنهُ ، وعَلَيكَ بِالإِقبالِ عَلى ما يَعنيكَ وتَركِ ما لا يَعنيكَ ، وأكثِر مِنَ الدُّعاءِ وَالاِستِغفارِ وتِلاوَةِ القُرآنِ ، وتُب إلَى اللّهِ مِن ذُنوبِكَ ؛ لِيُقبِلَ شَهرُ اللّهِ إلَيكَ وأنتَ مُخلِصٌ للّهِِ عز و جل ، ولا تَدَعَنَّ أمانَةً في عُنُقِكَ إلاّ أدَّيتَها ، ولا في قَلبِكَ حِقدا عَلى مُؤمِنٍ إلاّ نَزَعتَهُ ، ولا ذَنبا أنتَ مُرتَكِبُهُ إلاّ [ أ]قلَعتَ عَنهُ ، وَاتَّقِ اللّهَ وتَوَكَّل عَلَيهِ في سِرِّ أمرِكَ وعَلانِيَتِكَ « وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْرا » (1) ، وأكثِر مِن أن تَقولَ فيما بَقِيَ مِن هذَا الشَّهرِ :

اللّهُمَّ إن لَم تَكُن قَد غَفَرتَ لَنا فيما مَضى مِن شَعبانَ فَاغفِر لَنا فيما بَقِيَ مِنهُ .

فَإِنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ يُعتِقُ في هذَا الشَّهرِ رِقابا مِنَ النّارِ لِحُرمَةِ شَهرِ رَمَضانَ» . (2) .


1- .الطلاق : 3 .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 51 ح 198 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 73 ح 17 .

ص: 111

فصل سوم : اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا
3 / 1 توبه ، پيش از فرا رسيدن ماه رمضان

فصل سوم : اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا3 / 1توبه ، پيش از فرا رسيدن ماه رمضان1387.عنه صلى الله عليه و آله :عيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از عبد السلام بن صالح هروى _ :در آخرين جمعه ماه شعبان ، خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم . به من فرمود :

«اى ابو صَلْت! بيشترِ شعبان گذشته است و اين ، آخرين جمعه از آن است . پس در آنچه از آن مانده ، كوتاهى هايت را در آنچه گذشته است ، جبران كن . به كارى روى آور كه برايت مفيد باشد و آنچه را بيهوده است و به تو مربوط نيست ، وا گذار .

زياد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه كن ، تا در حالى ماه خدا سوى تو آيد كه براى خدا خالص شده باشى . هيچ امانتى را بر عهده خويش باقى نگذار ، مگر آن كه ادا كرده باشى ، و هيچ كينه اى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار ، مگر آن كه از دل به در آورده باشى ، و هيچ گناهى را كه مرتكب مى شدى ، رها مكن ، مگر اين كه از آن ، دست برداشته باشى .

از خدا پروا كن و در نهان و آشكار كارت ، بر او توكّل كن «و هر كس بر خدا توكّل كند ، او برايش بس است . خداوند ، فرمان خويش را پيش خواهد برد . به يقين ، خداوند براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است» .

و در باقى مانده اين ماه ، زياد بگو :

خدايا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است ، نيامرزيده اى ، پس ما را در

باقى مانده آن ببخشاى! .

همانا خداوند متعال ، در اين ماه به احترام ماه رمضان ، بسيارى را [از آتش] آزاد مى كند» .

.

ص: 112

3 / 2صِيامُ ثَلاثَةِ أيّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ1386.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) السنن الكبرى عن أنس :قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أيُ الصَّومِ أفضَلُ؟ قالَ : «صَومُ شَعبانَ تَعظيما لِرَمَضانَ» . (1)1387.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن صامَ ثَلاثَةَ أيّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ ووَصَلَها بِشَهرِ رَمَضانَ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ صَومَ شَهرَينِ مُتَتابِعَينِ . (2)3 / 3إصلاحُ الطَّعامِ1390.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا الحَلالَ يَتِمَّ لَكُم صَومُكُم . (3)1388.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عدّة الداعي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ» . وقيلَ : عَلَى الماءِ . (4)1389.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :إرشاد القلوب عن حذيفة بن اليمان رفعه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«إنَّ قَوما يَجيؤونَ يَومَ القِيامَةِ ولَهُم مِنَ الحَسَناتِ أمثالُ الجِبالِ ، فَيَجعَلُهَا اللّهُ هَباءً مَنثورا ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِم

إلَى النّارِ» .

فَقالَ سَلمانُ : صِفهُم لَنا يا رَسولَ اللّهِ .

فَقالَ : «أما إنَّهُم قَد كانوا يَصومونَ ويُصَلّونَ ، ويَأخُذونَ اُهبَةً مِنَ اللَّيلِ ، ولكِنَّهُم كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَيءٌ مِنَ الحَرامِ وَثَبوا عَلَيهِ» . (5) .


1- .السنن الكبرى : ج 4 ص 503 ح 8517 ؛ ثواب الأعمال : ص 86 ح 14 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 94 ح 1829 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 72 .
3- .كنز العمّال : ج 15 ص 844 ح 43356 نقلاً عن الديلمي .
4- .عدّة الداعي : ص 141 وص 284 وفيه «الدعاء» بدل «العبادة» ، بحار الأنوار : ج 103 ص 16 ح 73 .
5- .إرشاد القلوب : ص 191 وراجع : تفسير القمّي : ج 2 ص 112 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 293 ح 35 .

ص: 113

3 / 2 سه روز روزه دارى در آخر شعبان
3 / 3 اصلاح غذا
اشاره

3 / 2سه روز روزه در آخر شعبان1392.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حِرزٍ لَهُ _ ) السنن الكبرى _ به نقل از انس _ :به پيامبر خدا گفتند : كدام روزه برتر است؟ فرمود : «روزه شعبان در بزرگداشتِ رمضان» .1391.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :هر كس سه روزِ آخر شعبان را روزه بدارد و آنها را به ماه رمضان متّصل كند ، خداوند براى او پاداش روزه دو ماه پياپى را مى نويسد .3 / 3اصلاح غذا1394.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غذاى حلال بخوريد تا روزه براى شما كامل گردد .1393.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عدّة الداعى _ به نقل از پيامبر خدا _ :«عبادت با حرامخوارى ، همچون ساختن بنا بر شنزار است» و نيز نقل شده است : «همچون ساختن بنا بر آب» .1394.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) إرشاد القلوب _ به نقل از حذيفة بن يمان _ :پيامبر خدا فرمود : «روز قيامت ، گروهى مى آيند ، در حالى كه حسناتشان همچون كوه هاست . خداوند ، همه آنها را نابود و پراكنده مى سازد . سپس فرمان مى رسد كه آنان را به آتش بيفكنيد» .

سلمان گفت : اى پيامبر خدا! آنان را براى ما توصيف كن .

فرمود : «آنان ، كسانى هستند كه روزه گرفته ، نماز خوانده و شب زنده دارى كرده اند ؛ ليكن هر گاه حرامى بر آنان عرضه مى شده ، بر آن مى شتافتند» .

.

ص: 114

. .

ص: 115

. .

ص: 116

. .

ص: 117

سخنى درباره تقويت آثار روزه با اصلاح غذا
انواع خوردنى ها و آشاميدنى هاى حرام

سخنى درباره تقويت آثار روزه با اصلاح غذاخوردن و نوشيدن به هنگام افطار و سحر ، جان مايه روزه دارى است . از اين رو ، در نظر اسلام ، حلال يا حرام بودن خوردنى ها و نوشيدنى ها ، اندازه و نوع آنها و همچنين انگيزه روزه داران از خوردن و آشاميدن ، در ميزان بهره ورى از روزه نقشى اساسى دارند و در دستاوردهاى روزه دار از بركات اين ميهمانى ، بسيار مؤثّرند . نخستين شرط بهره ورى از روزه ، آن است كه نيروى تأمين كننده و پشتوانه انسان براى روزه گرفتن ، حلال باشد . غذاى حرام ، نه تنها در بهره مندى انسان از آثار و بركات روزه ، نقش تخريبى دارد ، بلكه آفتى است كه همه عبادت ها را تهديد مى كند ، بدان گونه كه در روايات گذشته اشاره شد . از اين رو ، از پيامبر خدا روايت شده است : العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ ؛ عبادت همراه با حرامخوارى ، مثل بنا ساختن بر شنزار است . بر اين پايه ، براى روزه دار ، شناخت غذاهاى حرام ، اهمّيتى ويژه دارد .

انواع خوردنى ها و آشاميدنى هاى حرامخوردنى ها و آشاميدنى هاى حرام ، چند قسم اند : 1 . آنچه حرمت ذاتى دارد ، مثل : گوشت حيوانات حرام گوشت ، تخم پرندگان حرام گوشت ، بعضى از اعضاى حيوانات حلال گوشت (مانند : نرينه ، بچه دان ، دُنبلان ، مثانه ، غدّه هاى بدن ، كيسه صفرا ، نخاع) ، اعيان نجس (مانند : مُردار ، خون ، گوشت خوك ، شراب و هر مايع مست كننده ديگر) . 2 . آنچه حرمت عَرَضى دارد ، مانند : غذاهايى كه به سبب برخورد با عين نجس ، متنجّس شده اند ، يا براى جسم و جان انسان ، زيان عمده دارند . 3 . آنچه با مال حرام تهيّه مى شود ، مثل : سفره هاى افطارى اى كه بدون اجازه قانونى ، هزينه شان از بيت المال ، پرداخت مى شود . 4 . آنچه از مال مخلوط به حرام ، تهيّه مى شود . 5 . آنچه از مالى تهيّه مى شود كه حقوق شرعى آن (مانند : خمس و زكات) پرداخت نشده است . 6 . آنچه با مال حلال فراهم مى شود ؛ ولى در كيفيّت و مقدار آن ، اسراف مى گردد .

.

ص: 118

پرهيز از غذاهاى شبهه ناك

پرهيز از غذاهاى شبهه ناكاگر روزه دار بخواهد از روزه اش بهره ببرد ، سزاوار است كه نه تنها از غذاهايى كه حرمتشان قطعى است ، بلكه از غذاهاى شبهه ناك هم پرهيز كند . غذاهاى شبهه ناك دو گونه اند : نوع اوّل : غذاهايى كه در ظاهر ، حلال شمرده مى شوند ، مثل : غذايى كه ميزبانِ مسلمان براى ميهمانش تهيّه مى كند ؛ ولى ميهمان ، احتمال مى دهد كه از مال حرام باشد . نوع دوم : غذاهايى كه در ظاهر ، حرام شمرده مى شوند ، مثل : غذايى كه از مال مخلوط به حرام تهيّه مى شود ، به گونه اى كه جدا كردن حلال و حرام آن ، ممكن نيست . نكته قابل توجّه در اين زمينه ، آن است كه اسلام براى استفاده از اين گونه غذاها ، راه حل دارد و براى رهايى از پيامدهاى آن ، تدبيرى انديشيده است ، مانند پرداخت خمس مال شبهه ناك . از اين راه ، روزه دار مى تواند از مشكل غذاهاى شبهه ناكى كه بخصوص در ميهمانى ها مى خورد و يا به ميهمانان خود مى دهد ، برهد ، تا روزه ماه رمضان پاك و داراى آثار معنوى بيشترى باشد .

.

ص: 119

انگيزه هاى خوردن و آشاميدن

انگيزه هاى خوردن و آشاميدنانگيزه اى كه روزه دار در خوردن و آشاميدن در وقت افطار و سحر دارد ، تأثير مهمّى در بهره ورى كامل از بركات روزه دارد . در يكى از توصيه هاى پيامبر صلى الله عليه و آله به ابو ذر غفارى ، چنين آماده است :

1399.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) « يا أبا ذَرٍّ! لِيَكُن لَكَ فى كُلِّ شَى ءٍ نِيَّةٌ صالِحَةٌ حَتَّى الأَكلِ وَ النَّومِ ؛

اى ابو ذر! براى هر چيزى نيّت خوب داشته باش ، حتّى براى خوردن و خوابيدن .ميان روزه دارى كه سحرى و افطار را تنها براى رفع گرسنگى و تشنگى مى خورد ، با كسى كه آنها را به قصد قربت و كسب رضاى الهى مى خورد ، فرق بسيار است . نورانيّت روزه اى كه روزه دار با قصد قربت غذا مى خورد ، هرگز با روزه اى كه روزه دار با انگيزه حيوانى و خواسته نفْس غذا مى خورد و نيرو مى گيرد ، برابر نيست . روشن است كه انگيزه خدايى در اين كار _ كه روزه دار مى گويد : «به قصد تقرّب به خدا ، غذا مى خورم» _ نيازمند مقدّماتى است كه با اين عمل ، هماهنگ باشد ، كه از جمله آنها ، تناسب نوع و مقدار غذا با نياز بدن است . بر اساس مقدّمات و توضيح هايى كه گذشت ، مى توان فشرده سخن را در زمينه اصلاح غذا به وسيله روزه دار ، در سه نكته زير خلاصه كرد كه پايبندى و رعايت آنها موجب مى شود تا روزه دار ، هر چه بيشتر ، از مواهب و دستاوردهاى ضيافت الهى ، بهره مند گردد : 1 . حلال بودن آنچه خورده و آشاميده مى شود و پرهيز از غذاهاى حرام و شبهه ناك . 2 . تناسب نوع و مقدار غذاها و نوشيدنى ها با نياز و خواسته بدن و پرهيز روزه دار از غذاهاى رنگارنگ و افزون از حدّ نياز . 3 . خوردن و آشاميدن به قصد قربت و با انگيزه كسب رضاى الهى و اطاعت از فرمان او . عالم ربّانى مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى ، در پايان بحثى كه درباره انواع روزه داران از جهت برخوردشان با خوردنى ها و آشاميدنى ها دارد ، مى گويد : برخى از آنان ، همه خورد و خوراكشان ، حلال و دور از اسراف و تجمّل است ؛ بلكه در مقدار خوردنى و آشاميدنى شان ، حتّى از اندازه حلال و غير مكروه هم متواضعانه مى كاهند و اين گونه از لذّت مى گذرند و در خورشت ، به يك نوع ، بسنده مى كنند ، يا بعضى از لذّت ها و فزونى ها را ترك مى كنند . درجات آنان نزد پروردگارشان ، كه نگاه دارنده تلاش ها و مجاهدت هاى آنان است ، محفوظ است و آنان پاداش مى يابند و هيچ ستمى به آنان نمى شود . خداوند ، آنان را به بهترين كارهايشان پاداش مى دهد و از عطاى خويش ، بى حساب بر آنان مى افزايد . پس هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى بزرگى _ كه مايه چشم روشنى است و برايشان پنهان نگه داشته شده است _ خواهند داشت ؛ پاداش هايى كه بر هيچ دلى خطور نكرده است . خدايا! ما را هم از آنان قرار بده!

.

ص: 120

. .

ص: 121

. .

ص: 122

الفصل الرابع : أدعية التّهيّؤ لضيافة اللّه4 / 1دعاءُ آخِرِ لَيلَةٍ مِن شَعبانَ1401.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) الإمام الصادق عليه السلام :_ مِمّا كانَ يَقولُهُ في آخِرِ لَيلَةٍ مِن شَعبانَ وأوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _اللّهُمَّ إنَّ هذَا الشَّهرَ المُبارَكَ الَّذي اُنزِلَ فيهِ القُرآنُ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ قَد حَضَرَ ، فَسَلِّمنا فيهِ وَسَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، يا مَن أخَذَ القَليلَ وشَكَرَ الكَثيرَ اقبَل مِنِّي اليَسيرَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تَجعَلَ لي إلى كُلِّ خَيرٍ سَبيلاً ، ومِن كُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعا ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، يا مَن عَفا عَنّي وعَمّا خَلَوتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ ، يا مَن لَم يُؤاخِذني بِارتِكابِ المَعاصي ، عَفوَكَ عَفوَكَ عَفوَكَ يا كَريمُ ، إلهي وَعَظتَني فَلَم أتَّعِظ ، وزَجَرتَني عَن مَحارِمِكَ فَلَم أنزَجِر ، فَما عُذري؟ فَاعفُ عَنّي يا كَريمُ ، عَفوَكَ عَفوَكَ .

اللّهُمّ ، إنّي أسأَلُكَ الرّاحَةَ عِندَ المَوتِ ، وَالعَفوَ عِندَ الحِسابِ ، عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِكَ فَليَحسُنِ التَّجاوُزُ مِن عِندِكَ ، يا أهلَ التَّقوى ويا أهلَ المَغفِرَةِ ، عَفوَكَ عَفوَكَ .

اللّهُمَّ إنّي عَبدُكَ وَابنُ عَبدِكَ وَابنُ أمَتِكَ ، ضَعيفٌ فَقيرٌ إلى رَحمَتِكَ ، وأنتَ مُنزِلُ الغِنى وَالبَرَكَةِ عَلَى العِبادِ ، قاهِرٌ مُقتَدِرٌ ، أحصَيتَ أعمالَهُم وقَسَمتَ أرزاقَهُم ، وجَعَلتَهُم مُختَلِفَةً ألسِنَتُهُم وألوانُهُم ، خَلقا مِن بَعدِ خَلقٍ ، لا يَعلَمُ العِبادُ عِلمَكَ ، ولا يَقدِرُ العِبادُ قَدرَكَ ، وكُلُّنا فَقيرٌ إلى رَحمَتِكَ ، فَلا تَصرِف عَنّي وَجهَكَ ، وَاجعَلني مِن صالِحي خَلقِكَ فِي العَمَلِ وَالأَمَلِ وَالقَضاءِ وَالقَدَرِ .

اللّهُمَّ أبقِني خَيرَ البَقاءِ ، وأفنِني خَيرَ الفَناءِ ؛ عَلى مُوالاةِ أولِيائِكَ ومُعاداةِ أعدائِكَ وَالرَّغبَةِ إلَيكَ وَالرَّهبَةِ مِنكَ ، وَالخُشوعِ وَالوَفاءِ وَالتَّسليمِ لَكَ ، وَالتَّصديقِ بِكِتابِكَ ، وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسولِكَ .

اللّهُمَّ ما كانَ في قَلبي مِن شَكٍّ أو ريبَةٍ ، أو جُحودٍ أو قُنوطٍ ، أو فَرَحٍ أو بَذَخٍ ، أو بَطَرٍ أو خُيَلاءَ ، أو رِياءٍ أو سُمعَةٍ ، أو شِقاقٍ أو نِفاقٍ ، أو كُفرٍ أو فُسوقٍ أو عِصيانٍ ، أو عَظَمَةٍ أو شَيءٍ لا تُحِبُّ ، فَأَسأَلُكَ يا رَبِّ أن تُبدِلَني مَكانَهُ إيمانا بِوَعدِكَ ، ووَفاءً بِعَهدِكَ ، ورِضا بِقَضائِكَ ، وزُهدا فِي الدُّنيا ، ورَغبَةً فيما عِندَكَ ، واُثرَةً وطُمَأنينَةً وتَوبَةً نَصوحا ، أسأَلُكَ ذلِكَ يا رَبَّ العالَمينَ .

إلهي أنتَ مِن حِلمِكَ تُعصى ، ومِن كَرَمِكَ وَجودِكَ تُطاعُ ؛ فَكَأَنَّكَ لَم تُعصَ ، وأنَا ومَن لَم يَعصِكَ سُكّانُ أرضِكَ ، فَكُن عَلَينا بِالفَضلِ جَوادا ، وبِالخَيرِ عَوّادا ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ صَلاةً دائِمَةً لا تُحصى ولا تُعَدُّ ، ولا يَقدِرُ قَدرَها غَيرُكَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 850 ح 911 .

ص: 123

فصل چهارم : دعاهاى آمادگى براى ميهمانى خدا
4 / 1 دعاى شب آخر شعبان

فصل چهارم : دعاهاى آمادگى براى ميهمانى خدا4 / 1دعاى شب آخر شعبان1403.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) امام صادق عليه السلام :_ از جمله دعاهايى كه در آخرين شب شعبان و اوّلين شب ماه رمضان مى خوانْد _خداوندا! اين ماه مبارك ، كه قرآن را در آن فرو فرستاده اى و آن را مايه هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار داده اى ، فرا رسيد . پس ، ما را در اين ماه ، سالم بدار و نيز آن را براى ما سالم بدار و آن را با آسانى و تن درستى از سوى خودت ، از ما دريافت كن . اى كه اندك را مى گيرى و پاداش بسيار مى دهى! اندك را از من بپذير!

خداوندا! از تو مى خواهم كه به سوى هر نيكى ، راهى و در برابر هر آنچه دوست ندارى ، باز دارنده اى برايم قرار دهى! اى مهربان ترينِ مهربانان؛ اى كه از من و از گناهانى كه در نهان انجام داده ام ، چشم پوشيدى ؛ اى آن كه مرا به خاطر نافرمانى ها مؤاخذه ننمودى! ببخشاى ، ببخشاى ، ببخشاى ، اى بزرگوار!

خدايا! پندم دادى ، پند نگرفتم ! از گناهانت بازم داشتى ، دست برنداشتم ! چه عذرى دارم؟! پس بر من ببخشاى ، اى بزرگوار! ببخشاى ، ببخشاى!

خداوندا! از تو آسودگى را به هنگام مرگ و بخشايش را به هنگام حساب ، مى خواهم . بنده ات گناه بزرگ آورْد . اينك ، گذشت از سوى تو ، نيكوست ، اى شايسته تقوا و اى شايسته آمرزش! ببخشاى ، ببخشاى!

خداوندا! من بنده تو و فرزند بنده و كنيز تو ام ، ناتوانى كه نيازمند رحمت توست ؛ و تويى كه بر بندگانت ، توانگرى و بركت را فرو مى فرستى و چيره بااقتدارى و كارهاى بندگان را شمرده و روزى هايشان را تقسيم كرده اى و آنان را با زبان ها و رنگ هاى گوناگون ، قرار داده اى ، آفرينشى پس از آفرينشى .

بندگان ، نه دانش تو را دارند و نه قدرت تو را . همه ما نيازمند رحمت توييم . پس ، روى رحمت را از من برنگردان و مرا در كار و اميد و تقدير خويش ، از بندگان شايسته ات قرار بده!

خداوندا! مرا به نيكوترين ماندن ، باقى بدار و به بهترين فنا ، فانى ساز : بر دوستى با دوستانت و دشمنى با دشمنانت و شوق به درگاهت و هراس از عظمتت و خشوع و وفا و تسليم نسبت به خودت و باور به كتابت و پيروى از سنّت فرستاده ات .

خداوندا! آنچه در دلم هست ، از : شك و ترديد ، يا انكار و يأس ، يا شادى بى جا و غرور ، يا سرمستى و غرور ، يا ريا و آوازه خواهى ، يا دشمنى و نفاق ، يا كفر و تبهكارى و نافرمانى ، يا خودبزرگ بينى و يا هر چه كه دوست نمى دارى _ پروردگارا _ از تو مى خواهم كه آنها را به ايمان به وعده ات ، وفا به پيمانت ، رضا به تقديرت ، پارسايى در دنيا ، شوق به آنچه پيش توست ، بزرگوارى ، آرامش و توبه راستين ، تبديل كنى! اى پروردگار جهانيان! اينها را از تو مى طلبم .

خدايا! چون بردبارى ، نافرمانى ات مى كنند و چون بزرگوار و بخشنده اى ، فرمانت مى برند ، آن چنان كه گويا نافرمانى ات نكرده اند . من و آن كه نافرمانى تو نكرده است ، ساكنان زمين توييم . پس با عطاى خويش بر ما ، بخشنده و خيررسان باش ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

درود خدا بر محمّد و خاندان او ، درودى پيوسته و بى شمار ، درودى كه ارزش آن را كسى جز تو نداند ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

.

ص: 124

. .

ص: 125

. .

ص: 126

4 / 2أدعِيَةُ رُؤيَةِ هِلالِ شَهرِ رَمَضانَ1406.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ أَميرَالمُؤمِنينَ عليه السل ) الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا اُهِلَّ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ استَقبَلَ القِبلَةَ ورَفَعَ يَدَيهِ فَقالَ :

اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَالعافِيَةِ المُجَلِّلَةِ ، وَالرِّزقِ الواسِعِ ، ودَفعِ الأَسقامِ . اللّهُمَّ ارزُقنا صِيامَهُ وقِيامَهُ وتِلاوَةَ القُرآنِ فيهِ . اللّهُمَّ سَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا وسَلِّمنا فيهِ . (1)1407.عنه صلى الله عليه و آله ( _ كانَ إِذا أَتاهُ الأَمرُ ممّا يُعجِبُهُ قالَ _ ) الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: كانَ عَلِيٌّ عليه السلام إذا كانَ بِالكوفَةِ يَخرُجُ وَالنّاسُ مَعَهُ يَتَراءى هِلالَ شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا رَآهُ قالَ :

اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وصِحَّةٍ مِنَ السُّقمِ ، وفَراغٍ لِطاعَتِكَ مِنَ الشُّغلِ ، وَاكفِنا بِالقَليلِ مِنَ النَّومِ .1408.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام _ كانَ إذا اُهِلَّ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ قالَ _ :اللّهُمَّ أدخِلهُ عَلَينا بِالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَاليَقينِ وَالإِيمانِ ، وَالبِرِّ وَالتَّوفيقِ لِما تُحِبُّ وتَرضى .4 / 3أدعِيَةُ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَأ _ دُعاءُ النَّبِيِّ1407.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى به چيزى بر مى خورْد كه او را خوش حال مى كر ) الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ يَقولُ :

اللّهُمَّ إنَّهُ قَد دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ ، اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ

القُرآنَ وجَعَلتَهُ بَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ . اللّهُمَّ فَبارِك لَنا في شَهرِ رَمَضانَ ، وأعِنّا عَلى صِيامِهِ وصَلاتِهِ ، وتَقَبَّلهُ مِنّا . (2) .


1- .الكافي : ج 4 ص 70 ح 1 . 2 . الإقبال : ج 1 ص 65 . 3 . الكافي : ج 4 ص 74 ح 4 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 137 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 340 ح 1 .

ص: 127

4 / 2 دعاهاى ديدن هِلال ماه رمضان
4 / 3 دعاهاى ورود ماه رمضان
الف _ دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله

4 / 2دعاهاى ديدن هِلال ماه رمضان1409.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام باقر عليه السلام :هر گاه هِلال ماه رمضان ديده مى شد ، پيامبر خدا دستانش را رو به قبله بلند مى كرد و مى گفت :

«خداوندا! آن را با ايمنى و ايمان ، با سلامت و اسلام ، با عافيت فراگير ، با روزىِ گسترده و با دفع بيمارى ها ، بر ما بتابان!

خداوندا! توفيق روزه دارى و عبادت و تلاوت قرآن را در آن به ما روزى كن!

خداوندا! آن را براى ما سالم بدار و آن را از ما سالم دريافت كن و ما را در آن ، سلامت بدار!» .1410.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدران خويش عليهم السلام _ :على عليه السلام ، آن گاه كه در كوفه بود ، همراه مردم براى ديدن هلال ماه رمضان بيرون مى شد و چون آن را مى ديد ، مى فرمود :

«خداوندا! آن را با ايمنى ، ايمان ، سلامت ، اسلام ، درستى از بيمارى و آسودگى براى طاعت خويش ، به ما بنمايان و ما را به اندكى خواب ، كفايت كن!» .1411.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام صادق عليه السلام _ وقتى هِلال ماه رمضان ديده مى شد _ :خدايا! اين ماه را با سلامت و اسلام ، يقين و ايمان ، نيكى و توفيق بر آنچه دوست دارى و مى پسندى ، بر ما وارد كن .4 / 3دعاهاى ورود ماه رمضانالف _ دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله1412.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به نقل از جبرئيل عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :چون ماه رمضان وارد مى شد ، پيامبر خدا مى فرمود:

«خداوندا! ماه رمضان وارد شد. خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان؛ ماهى كه

در آن قرآن را فرو فرستادى و آن را نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار دادى! خداوندا! در ماه رمضان براى ما بركت قرار بده وما را بر روزه دارى و نمازِ آن يارى كن و آن را از ما بپذير!» .

.

ص: 128

ب _ دُعاءُ الإِمامِ زَينِ العابِدينَ1414.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام _ في دُعائِهِ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ _ :الحَمدُ للّهِِ الَّذي هَدانا لِحَمدِهِ ، وجَعَلَنا مِن أهلِهِ ؛ لِنَكونَ لاِءِحسانِهِ مِنَ الشّاكِرينَ ، ولِيَجزِيَنا عَلى ذلِكَ جَزاءَ المُحسِنينَ .

وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي حَبانا بِدينِهِ ، وَاختَصَّنا بِمِلَّتِهِ ، وسَبَّلَنا في سُبُلِ إحسانِهِ ، لِنَسلُكَها بِمَنِّهِ إلى رِضوانِهِ ؛ حَمدا يَتَقَبَّلُهُ مِنّا ، ويَرضى بِهِ عَنّا .

وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي جَعَلَ مِن تِلكَ السُّبُلِ شَهرَهُ رَمَضانَ ؛ شَهرَ الصِّيامِ ، وشَهرَ الإِسلامِ ، وشَهرَ الطَّهورِ ، وشَهرَ التَّمحيصِ ، وشَهرَ القِيامِ « الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ » . (1)

فَأَبانَ فَضيلَتَهُ عَلى سائِرِ الشُّهورِ بِما جَعَلَ لَهُ مِنَ الحُرُماتِ المَوفورَةِ وَالفَضائِلِ المَشهُورَةِ ، فَحَرَّمَ فيهِ ما أحَلَّ في غَيرِهِ إعظاما ، وحَجَرَ فيهِ المَطاعِمَ وَالمَشارِبَ إكراما ، وجَعَلَ لَهُ وَقتا بَيِّنا ؛ لا يُجيزُ _ جَلَّ وعَزَّ _ أن يُقَدَّمَ قَبلَهُ ، ولا يَقبَلُ أن يُؤَخَّرَ عَنهُ .

ثُمَّ فَضَّلَ لَيلَةً واحِدَةً مِن لَياليهِ عَلى لَيالي ألفِ شَهرٍ ، وسَمّاها لَيلَةَ القَدرِ « تَنَزَّلُ الْمَلَ_ئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ » (2)

، سَلامٌ دائِمُ البَرَكَةِ إلى طُلوعِ الفَجرِ عَلى مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ بِما أحكَمَ مِن قَضائِهِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وألهِمنا مَعرِفَةَ فَضلِهِ ، وإجلالَ حُرمَتِهِ ، وَالتَّحَفُّظَ مِمّا حَظَرتَ فيهِ ، وأعِنّا عَلى صِيامِهِ بِكَفِّ الجَوارِحِ عَن مَعاصيكَ ، وَاستِعمالِها فيهِ بِما يُرضيكَ ؛ حَتّى لا نُصغِيَ بِأَسماعِنا إلى لَغوٍ ، ولا نُسرِعَ بِأَبصارِنا إلى لَهوٍ ، وحَتّى لا نَبسُطَ أيدِيَنا إلى مَحظورٍ ، ولا نَخطُوَ بِأَقدامِنا إلى مَحجورٍ ، وحَتّى لا تَعِيَ بُطونُنا إلاّ ما أحلَلتَ ، ولا تَنطِقَ ألسِنَتُنا إلاّ بِما مَثَّلتَ ، ولا نَتَكَلَّفَ إلاّ ما يُدني مِن ثَوابِكَ ، ولا نَتَعاطى إلاَّ الَّذي يَقي مِن عِقابِكَ ، ثُمَّ خَلِّص ذلِكَ كُلَّهُ مِن رِياءِ المُرائينَ ، وسُمعَةِ المُسمِعينَ ، لا نُشرِكُ فيهِ أحَدا دونَكَ ، ولا نَبتَغي فيهِ مُرادا سِواكَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وقِفنا فيهِ عَلى مَواقيتِ الصَّلَواتِ الخَمسِ بِحُدودِهَا الَّتي حَدَّدتَ ، وفُروضِهَا الَّتي فَرَضتَ ، ووَظائِفِهَا الَّتي وَظَّفتَ ، وأوقاتِهَا الَّتي وَقَّتَّ ، وأنزِلنا فيها مَنزِلَةَ المُصيبينَ لِمَنازِلِها ؛ الحافِظينَ لِأَركانِها ؛ المُؤَدّينَ لَها في أوقاتِها ، عَلى ما سَنَّهُ عَبدُكَ ورَسولُكَ _ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ _ في رُكوعِها وسُجودِها وجَميعِ فَواضِلِها ، عَلى أتَمِّ الطَّهورِ وأسبَغِهِ ، وأبيَنِ الخُشوعِ وأبلَغِهِ .

ووَفِّقنا فيهِ لِأَن نَصِلَ أرحامَنا بِالبِرِّ وَالصِّلَةِ ، وأن نَتَعاهَدَ جيرانَنا بِالاْءِفضالِ وَالعَطِيَّةِ ، وأن نُخَلِّصَ أموالَنا مِنَ التَّبِعاتِ ، وأن نُطَهِّرَها بِإِخراجِ الزَّكَواتِ .

وأن نُراجِعَ مَن هاجَرَنا ، وأن نُنصِفَ مَن ظَلَمَنا ، وأن نُسالِمَ مَن عادانا ، حاشا مَن عودِيَ فيكَ ولَكَ ؛ فَإِنَّهُ العَدُوُّ الَّذي لا نُواليهِ ، وَالحِزبُ الَّذي لا نُصافيهِ .

وأن نَتَقَرَّبَ إلَيكَ فيهِ مِنَ الأَعمالِ الزّاكِيَةِ بِما تُطَهِّرُنا بِهِ مِنَ الذُّنوبِ ، وتَعصِمُنا فيهِ مِمّا نَستَأنِفُ مِنَ العُيوبِ ؛ حَتّى لا يورِدَ عَلَيكَ أحَدٌ مِن مَلائِكَتِكَ إلاّ دونَ ما نورِدُ مِن أبوابِ الطّاعَةِ لَكَ ، وأنواعِ القُربَةِ إلَيكَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ هذَا الشَّهرِ ، وبِحَقِّ مَن تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ مِن ابتِدائِهِ إلى وَقتِ

فَنائِهِ _ مِن مَلَكٍ قَرَّبتَهُ ، أو نَبِيٍ أرسَلتَهُ ، أو عَبدٍ صالِحٍ اِختَصَصتَهُ _ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأهِّلنا فيهِ لِما وَعَدتَ أولِياءَكَ مِن كَرامَتِكَ ، وأوجِب لَنا فيهِ ما أوجَبتَ لِأَهلِ المُبالَغَةِ في طاعَتِكَ ، وَاجعَلنا في نَظمِ مَنِ استَحَقَّ الرَّفيعَ الأَعلى بِرَحمَتِكَ .

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وجَنِّبنَا الإِلحادَ في تَوحيدِكَ ، وَالتَّقصيرَ في تَمجيدِكَ ، وَالشَّكَّ في دينِكَ ، وَالعَمى عَن سَبيلِكَ ، وَالإِغفالَ لِحُرمَتِكَ ، وَالاِنخِداعَ لِعَدُوِّكَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وإذا كانَ لَكَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن لَيالي شَهرِنا هذا رِقابٌ يُعتِقُها عَفوُكَ أو يَهَبُها صَفحُكَ ، فَاجعَل رِقابَنا مِن تِلكَ الرِّقابِ ، وَاجعَلنا لِشَهرِنا مِن خَيرِ أهلٍ وأصحابٍ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَامحَق ذُنوبَنا مَعَ امِّحاقِ هِلالِهِ ، وَاسلَخ عَنّا تَبِعاتِنا مَعَ انسِلاخِ أيّامِهِ ؛ حَتّى يَنقَضِيَ عَنّا وقَد صَفَّيتَنا فيهِ مِنَ الخَطيئاتِ وأخلَصتَنا فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وإن مِلنا فيهِ فَعَدِّلنا ، وإن زِغنا فيهِ فَقَوِّمنا ، وإنِ اشتَمَلَ عَلَينا عَدُوُّكَ الشَّيطانُ فَاستَنقِذنا مِنهُ .

اللّهُمَّ اشحَنهُ بِعِبادَتِنا إيّاكَ ، وزَيِّن أوقاتَهُ بِطاعَتِنا لَكَ ، وأعِنّا في نَهارِهِ عَلى صِيامِهِ ، وفي لَيلِهِ عَلَى الصَّلاةِ وَالتَّضَرُّعِ إلَيكَ ، وَالخُشوعِ لَكَ وَالذِّلَّةِ بَينَ يَدَيكَ ؛ حَتّى لا يَشهَدَ نَهارُهُ عَلَينا بِغَفلَةٍ ، ولا لَيلُهُ بِتَفريطٍ .

اللّهُمَّ وَاجعَلنا في سائِرِ الشُّهورِ وَالْأَيّامِ كَذلِكَ ما عَمَّرْتَنا ، وَاجعَلنا مِن عِبادِكَ الصّالِحي_نَ «الَّ_ذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (3)

، «وَ الَّذِينَ

يُؤْتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَ جِعُونَ» (4) ، ومِنَ الَّذينَ «يُسَ_رِعُونَ فِى الْخَيْرَ تِ وَ هُمْ لَهَا سَ_بِقُونَ» . (5)

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ في كُلِّ وَقتٍ وكُلِّ أوانٍ وعَلى كُلِّ حالٍ ، عَدَدَ ما صَلَّيتَ عَلى مَن صَلَّيتَ عَلَيهِ ، وأضعافَ ذلِكَ كُلِّهِ بِالأَضعافِ الَّتي لا يُحصيها غَيرُكَ ، إنَّكَ فَعّالٌ لِما تُريدُ . (6) .


1- .البقرة : 185 .
2- .القدر : 4 .
3- .المؤمنون : 11 .
4- .المؤمنون : 60 .
5- .المؤمنون : 61 .
6- .الصحيفة السجّاديّة : ص 165 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : ص 607 ح 695 نحوه .

ص: 129

ب _ دعاى امام سجّاد عليه السلام

ب _ دعاى امام سجّاد عليه السلام1416.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش ، آن گاه كه ماه رمضان وارد مى شد _ :سپاس ، خدايى را كه ما را به حمد خويش راه نمود و ما را از ستايشگران خود قرار داد تا از سپاس گزاران نعمتش باشيم و براى آن ، به ما پاداش نيكوكاران را بدهد.

ستايش ، خدايى را كه دينش را به ما ارزانى داشت و ما را ويژه آيين خود ساخت و ما را در راه هاى احسان خويش راهى ساخت تا با منّت او آن را به سوى رضايتش بپوييم؛ ستايشى كه از ما بپذيرد و آن را از ما بپسندد. و ستايش ، براى خدايى است كه يكى از آن راه ها را ، ماه خودش رمضان قرار داد ، ماه روزه دارى ، ماه اسلام ، ماه پاك كننده ، ماه آزمون و پاكى ، و ماه عبادت «كه در آن قرآن نازل شده است ، براى هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان» .

پس ، برترى آن را بر ماه هاى ديگر ، با احترام هاى فراوان و برترى هاى مشهور ، روشن ساخت. پس ، از روى بزرگداشت ، آنچه را در غير اين ماه ، حلال ساخته بود ، در اين ماه ، حرام كرد ، و از روى گراميداشت ، در آن از خوردنى ها و آشاميدنى ها بر حذر داشت و براى آن ، وقتى روشن قرار داد ، بى آن كه اجازه دهد كه از آن پيش افتند و نه مى پذيرد كه از آن ، تأخير اندازند.

سپس يكى از شب هاى آن را بر شب هاى هزار ماه ، برترى بخشيد و آن را «شب قدر» ناميد كه « فرشتگان و «روح» در آن شب ، با اذن پروردگارشان براى هر كارى فرود مى آيند» ؛ شبى سلامت با بركت پيوسته تا صبح دم ، براى هر كس از بندگانش كه بخواهد ، با هر حكم مسلّمى كه تقدير كرده باشد.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و شناخت فضيلتش ، بزرگداشت احترامش و پرهيز (از آنچه بر حذرمان داشته اى) را به ما الهام كن و ما را با نگه داشتن اعضا از نافرمانى تو و به كارگيرى آنها در اين ماه بر آنچه خشنودت مى سازد ، بر روزه دارىِ آن يارى كن تا با گوش هايمان به آنچه بيهوده است ، گوش نسپاريم و با چشم هايمان شتابان به بازيچه ننگريم و دستانمان را به آنچه ممنوع است ، نگشاييم و با گام هايمانْ به سوى حرام ، راه نپوييم و شكم هايمان جز آنچه را حلال كرده اى ، در بر نگيرد و زبان هايمان ، جز آنچه را تو فرموده اى ، نگويد و جز در آنچه به ثوابت نزديكمان مى سازد ، نكوشيم و جز به آنچه از كيفرت نگهمان مى دارد ، نپردازيم! آن گاه همه اينها را پيراسته از رياى رياكاران و آوازه جويىِ آوازه جويان قرار بده تا كسى را شريك تو نگيريم و خواسته اى جز تو در اين ماه نجوييم!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و در اين ماه ، ما را بر اوقات نمازهاى پنجگانه آگاهى ده ، با آن حدودى كه خود مشخّص كرده اى و واجباتى كه لازم نموده اى و تكاليفى كه به آنها موظّف ساخته اى و اوقاتى كه تعيين كرده اى! ما را در اين ماه در مرتبه كسانى فرود آر كه به مراتب آن رسيده و اركان آن را نگهبان اند و آنها را در اوقاتش انجام مى دهند ، آن گونه كه بنده ات و فرستاده ات _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ در ركوع و سجود و همه آدابش، سنّت نهاده است، با كامل ترين وضو و روشن ترين و رساترين خشوع!

ما را در اين ماه ، توفيق ده كه به خويشانمان نيكى و احسان كنيم و با بخشش و عطا ، به همسايگانمان رسيدگى كنيم و اموال خويش را از حقوق ديگران جدا سازيم و با پرداخت زكات ، آنها را پاك كنيم و با كسى كه از ما بريده ، بپيونديم و با هر كه بر ما ستم كرده ، انصاف داشته باشيم و با هر كه با ما دشمنى كرده ، آشتى كنيم ، جز با آن كه در راه تو و براى تو با او دشمنى مى شود؛ چرا كه او دشمنى است كه هرگز با او دوستى نمى كنيم و از حزبى است كه هرگز با آن ، دلْ صاف نمى كنيم.

و [ توفيق ده كه] در اين ماه با كارهاى پاكى كه ما را به سبب آنها از گناهان ، پاك مى كنى ، به تو نزديك شويم و ما را در آن ، از اين كه عيب ها را از سر بگيريم ، نگاه دارى ، تا اين كه هيچ يك از فرشتگانت جز كمتر از آنچه از ابواب طاعتت انجام مى دهيم و انواع تقرّب ها كه به درگاهت مى جوييم ، به درگاهت نياورد.

خداوندا! از تو مى خواهم ، به حقّ اين ماه و به حقّ هر كس كه تو را در آن ،

از آغاز تا انجامش ، عبادت كرده ، از فرشته اى كه مقرّب داشته اى يا پيامبرى كه فرستاده اى و يا بنده شايسته اى كه او را برگزيده اى ، كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و ما را در آن ، شايسته كرامتى سازى كه به دوستان خود وعده داده اى و آنچه را براى كوشايان در طاعتت مقرّر ساخته اى ، براى ما هم قرار دهى و ما را در زمره آنانى قرار دهى كه با رحمتت ، والاترين مرتبه بهشت را لايق گشته اند.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از انحراف در يكتايى ات ، كوتاهى در بزرگداشتت ، شك در دينت ، كورى به راهت ، غفلت از احترامت و فريب خوردن از دشمنت ، شيطان رانده شده ، دور بدار!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و اگر در هر شبى از شب هاى اين ماهِ ما ، عفو تو كسانى را آزاد مى كند يا گذشت تو آنان را مى بخشايد ، ما را هم از آن آزادشدگان قرار بده و ما را از بهترين ياران و اهل اين ماه قرار بده!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و با ناپديد شدن هلال اين ماه ، گناهان ما را محو كن و با پايان يافتن روزهاى آن ، پيامدهاى گناهان ما را به پايان بر ، تا در حالى اين ماه از ما بگذرد كه از گناهان ، پاكمان ساخته و از بدى ها جدايمان كرده اى!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و اگر در آن به انحراف رفتيم ، راستمان كن و اگر كج رفتيم ، برپايمان دار و اگر دشمنت (شيطان) ، ما را احاطه كرد ، از چنگ او رهايمان ساز!

خداوندا! اين ماه را آكنده از پرستش خودت گردان و اوقاتش را با فرمان بُردارى ما از تو بياراى و ما را در روزش بر روزه دارى ، و در شبش بر نماز و ناليدن به درگاهت و خشوع برايت و خاكسارى در پيشگاهت يارى كن تا روز آن ، بر غفلت ما ، و شبش به كوتاهى ما گواهى ندهد!

خداوندا! در ماه ها و روزهاى ديگر نيز تا زنده ايم ، ما را چنين قرار بده و ما را از بندگان شايسته خود قرار بده؛ « آنان كه بهشت را به ميراث مى برند و در آن جاويدان اند» «وآنان كه هر چه انجام مى دهند ، در حالى است كه دل هايشان

هراسان است كه به سوى پروردگارشان باز مى گردند» و آنان كه «در انجام دادن نيكى ها مى شتابند و پيشتاز در خيرات اند».

خداوندا! بر محمّد و خاندانش ، هر لحظه و هر زمان و هر حال درود فرست ، به شمار همه آنان كه برايشان درود فرستاده اى و چندين برابر همه آنها ، كه شمارَش را جز تو نمى داند! همانا تو هر چه خواهى ، مى كنى.

.

ص: 130

. .

ص: 131

. .

ص: 132

. .

ص: 133

. .

ص: 134

ج _ أدعِيَةُ الإِمامِ الصّادِقِ1418.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ فَقُل :

اللّهُمَّ قَد حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وقَدِ افتَرَضتَ عَلَينا صِيامَهُ ، وأنزَلتَ فيهِ القُرآنَ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ . اللّهُمَّ أعِنّا عَلى صِيامِهِ ، اللّهُمَّ تَقَبَّلهُ مِنّا ، وسَلِّمنا فيهِ وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1)1419.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :دُعاءٌ آخَرُ إن دَعَوتَ بِهِ أوَّلَ لَيلَةٍ في شَهرِ الصِّيامِ فَقَدِّم لَفظَ : «لَيلَتي هذِهِ» عَلى «يَومي هذا» ، وإن دَعَوتَ بِهِ أوَّلَ يَومٍ مِنَ الشَّهرِ فَادعُ بِاللَّفظَةِ الَّتي يَأتي فيهِ ، وَالَّذي رَجَحَ في خاطِري أنَّ الدُّعاءَ بِهِ في أوَّلِ يَومٍ مِنهُ . رَوَيناهُ بِإِسنادِنا إلى أبي مُحَمَّدٍ هارونَ بنِ موسَى التَّلَّعُكبَرِيِّ ، بِإِسنادِهِ إلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلامقالَ : يَقولُ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ :

اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ المُبارَكُ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وجَعَلتَهُ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ قَد حَضَرَ ، فَسَلِّمنا فيهِ وسَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا في

يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ .

وأسأَلُكَ اللّهُمَّ أن تَغفِرَ لي في شَهري هذا ، وتَرحَمَني فيهِ ، وتُعتِقَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ ، وتُعطِيَني فيهِ خَيرَ ما أعطَيتَ أحَدا مِن خَلقِكَ ، وخَيرَ ما أنتَ مُعطيهِ ، ولا تَجعَلهُ آخِرَ شَهرِ رَمَضانَ صُمتُهُ لَكَ مُنذُ أسكَنتَني أرضَكَ إلى يَومي هذا ، وَاجعَلهُ عَلَيَ أتَمَّهُ نِعمَةً ، وأعَمَّهُ عافِيَةً ، وأوسَعَهُ رِزقا ، وأجزَلَهُ وأهنَأَهُ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ وبِوَجهِكَ الكَريمِ ومُلكِكَ العَظيمِ ، أن تَغرُبَ الشَّمسُ مِن يَومي هذا ، أو يَنقَضِيَ بَقِيَّةُ هذَا اليَومِ ، أو يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ ، أو يَخرُجَ هذَا الشَّهرُ ؛ ولَكَ قِبَلي مَعَهُ تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ أو خَطيئَةٌ تُريدُ أن تُقايِسَني بِذلِكَ ، أو تُؤاخِذَني بِهِ ، أو تَقِفَني بِهِ مَوقِفَ خِزيٍ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، أو تُعَذِّبَني بِهِ يَومَ ألقاكَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اَللّهُمَّ إنّي أدعوكَ لِهَمٍّ لا يُفَرِّجُهُ غَيرُكَ ، ولِرَحمَةٍ لا تُنالُ إلاّ بِكَ ، ولِكَربٍ لا يَكشِفُهُ إلاّ أنتَ ، ولِرَغبَةٍ لا تُبلَغُ إلاّ بِكَ ، ولِحاجَةٍ لا تُقضى دونَكَ .

اللّهُمَّ فَكَما كانَ مِن شَأنِكَ ما أرَدتَني بِهِ مِن مَسأَلَتِكَ ، ورَحِمتَني بِهِ مِن ذِكرِكَ ، فَليَكُن مِن شَأنِكَ سَيِّدِي الإِجابَةُ لي فيما دَعَوْتُكَ ، وَالنَّجاةُ لي فيما قَد فَزِعتُ إلَيكَ مِنهُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافتَح لي مِن خَزائِنِ رَحمَتِكَ رَحمَةً لا تُعَذِّبُني بَعدَها أبَدا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ الواسِعِ رِزقا حَلالاً طَيِّبا لا تُفقِرُني بَعدَهُ إلى أحَدٍ سِواكَ أبَدا ، تَزيدُني بِذلِكَ لَكَ شُكرا ، وإلَيكَ فاقَةً وفَقرا ، وبِكَ عَمَّن سِواكَ غِنىً وتَعَفُّفا .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن تَكونَ جَزاءَ إحسانِكَ الإِساءَةُ مِنّي ،

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُصلِحَ عَمَلي فيما بَيني وبَينَ النّاسِ ، واُفسِدَهُ فيما بَيني وبَينَكَ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن تُحَوِّلَ سَريرَتي بَيني وبَينَكَ ، أو تَكونَ مُخالِفَةً لِطاعَتِكَ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن يَكونَ شَيءٌ مِنَ الأَشياءِ آثَرَ عِندي مِن طاعَتِكَ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أعمَلَ مِن طاعَتِكَ قَليلاً أو كَثيراً اُريدُ بِهِ أحَداً غَيرَكَ ، أو أعمَلَ عَمَلاً يُخالِطُهُ رِياءٌ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن هَوىً يُردي مَن يَركَبُهُ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أجعَلَ شَيئا مِن شُكري فيما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَّ لِغَيرِكَ ؛ أطلُبُ بِهِ رِضا خَلقِكَ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أتَعَدّى حَدّا مِن حُدودِكَ ؛ أتَزَيَّنُ بِذلِكَ لِلنّاسِ ، وأركَنُ بِهِ إلَى الدُّنيا .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وأعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وأعوذُ بِطاعَتِكَ مِن مَعصِيَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ ، جَلَّ ثَناءُ وَجهِكَ ، لا اُحصِي الثَّناءَ عَلَيكَ ولَو حَرَصتُ ، وأنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ ، سُبحانَكَ وبِحَمدِكَ .

اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ مِن مَظالِمَ كَثيرَةٍ لِعِبادِكَ عِندي ، فَأَيُّما عَبدٍ مِن عِبادِكَ أو أمَةٍ مِن إمائِكَ كانَت لَهُ قِبَلي مَظلِمَةٌ ظَلَمتُهُ إيّاها في مالِهِ أو بَدَنِهِ أو عِرضِهِ لا أستَطيعُ أداءَ ذلِكَ إلَيهِ ولا أتَحَلَّلُها مِنهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأرضِهِ أنتَ عَنّي بِما شِئتَ وكَيفَ شِئتَ ، وهَبها لي .

وما تَصنَعُ يا سَيِّدي بِعَذابي وقَد وَسِعَت رَحمَتُكَ كُلَّ شَيءٍ !؟ وما عَلَيكَ يا رَبِّ أن تُكرِمَني بِرَحمَتِكَ ولا تُهينَني بِعَذابِكَ !؟ ولا يَنقُصُكَ يا رَبِّ أن تَفعَلَ بي ما سَأَلتُكَ وأنتَ واجِدٌ لِكُلِّ شَيءٍ !

اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ مِن كُلِّ ذَنبٍ تُبتُ إلَيكَ مِنهُ ثُمَّ عُدتُ فيهِ ، ومِمّا ضَيَّعتُ مِن فَرائِضِكَ وأداءِ حَقِّكَ _ مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ ، وَالصِّيامِ ،

وَالجِهادِ ، وَالحَجِّ ، وَالعُمرَةِ ، وإسباغِ الوُضوءِ ، وَالغُسلِ مِنَ الجَنابَةِ ، وقِيامِ اللَّيلِ ، وكَثرَةِ الذِّكرِ ، وكَفّارَةِ اليَمينِ ، وَالاِستِرجاعِ فِي المَعصِيَةِ ، وَالصُّدودِ مِن كُلِّ شَيْءٍ قَصَّرتُ فيهِ ؛ مِن فَريضَةٍ أو سُنَّةٍ _ فَإِنّي أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ مِنهُ ، ومِمّا رَكِبتُ مِنَ الكَبائِرِ ، وأتَيتُ مِنَ المَعاصي ، وعَمِلتُ مِنَ الذُّنوبِ ، وَاجتَرَحتُ مِنَ السَّيِّئاتِ ، وأصَبتُ مِنَ الشَّهَواتِ ، وباشَرتُ مِنَ الخَطايا ، مِمّا عَمِلتُهُ مِن ذلِكَ عَمدا أو خَطَأً ؛ سِرّا أو عَلانِيَةً .

فَإِنّي أتوبُ إلَيكَ مِنهُ ومِن سَفكِ الدَّمِ ، وعُقوقِ الوالِدَينِ ، وقَطيعَةِ الرَّحِمِ ، وَالفَرارِ مِنَ الزَّحفِ ، وقَذفِ المُحصَناتِ ، وأكلِ أموالِ اليَتامى ظُلما ، وشَهادَةِ الزّورِ ، وكِتمانِ الشَّهادَةِ ، وأن أشتَرِيَ بِعَهدِكَ في نَفسي ثَمَنا قَليلاً ، وأكلِ الرِّبا وَالغُلولِ ، وَالسُّحتِ وَالسِّحرِ ، وَالكِتمانِ وَالطِّيَرَةِ ، وَالشِّركِ وَالرِّياءِ ، وَالسَّرِقَةِ وشُربِ الخَمرِ ، ونَقصِ المِكيالِ وبَخسِ الميزانِ ، وَالشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، ونَقضِ العَهدِ وَالفِريَةِ ، وَالخِيانَةِ وَالغَدرِ ، وإخفارِ الذِّمَّةِ وَالحَلفِ ، وَالغيبَةِ وَالنَّميمَةِ وَالبُهتانِ ، وَالهَمزِ وَاللَّمزِ وَالتَّنابُزِ بِالأَلقابِ ، وأذَى الجارِ ودُخولِ بَيتٍ بِغَيرِ إذنٍ ، وَالفَخرِ وَالكِبرِ وَالإِشراكِ وَالإِصرارِ وَالاِستِكبارِ ، وَالمَشيِ فِي الأَرضِ مَرَحا ، وَالجَورِ فِي الحُكمِ ، وَالاِعتِداءِ فِي الغَضَبِ ، ورُكوبِ الحَمِيَّةِ ، وتَعَضُّدِ الظّالِمِ ، وعَونٍ عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ، وقِلَّةِ العَدَدِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ ، ورُكوبِ الظَّنِّ وَاتِّباعِ الهَوى ، وَالعَمَلِ بِالشَّهوَةِ ، وَالأَمرِ بِالمُنكَرِ ، وَالنَّهيِ عَنِ المَعروفِ ، وفَسادٍ فِي الأَرضِ ، وجُحودِ الحَقِّ ، وَالإِدلاءِ إلَى الحُكّامِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَالمَكرِ وَالخَديعَةِ ، وَالبُخلِ ، وقَولٍ فيما لا أعلَمُ ، وأكلِ الميتَةِ وَالدَّمِ ولَحمِ الخِنزيرِ وما اُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ بِهِ ، وَالحَسَدِ وَالبَغيِ وَالدُّعاءِ إلَى الفاحِشَةِ .

وَالتَّمَنّي بِما فَضَّلَ اللّهُ ، وَالإِعجابِ بِالنَّفسِ ، وَالمَنِّ بِالعَطِيَّةِ ، وَالاِرتِكابِ إلَى

الظُّلمِ ، وجُحودِ القُرآنِ ، وقَهرِ اليَتيمِ ، وَانتِهارِ السّائِلِ ، وَالحِنثِ فِي الأَيمانِ وكُلِّ يَمينٍ كاذِبَةٍ فاجِرَةٍ ، وظُلمِ أحَدٍ مِن خَلقِكَ في أموالِهِم وأشعارِهِم وأعراضِهِم وأبشارِهِم .

وما رَآهُ بَصَري ، وسَمِعَهُ سَمعي ، ونَطَقَ بِهِ لِساني ، وبَسَطَت إلَيهِ يَدي ، ونَقَلَت إلَيهِ قَدَمي ، وباشَرَهُ جِلدي ، وحَدَّثَت بِهِ نَفسي مِمّا هُوَ لَكَ مَعصِيَةٌ ، وكُلِّ يَمينٍ زورٍ .

ومِن كُلِّ فاحِشَةٍ وذَنبٍ وخَطيئَةٍ عَمِلتُها في سَوادِ اللَّيلِ وبَياضِ النَّهارِ ، فِي مَلاءٍ أو خَلاءٍ ، مِمّا عَلِمتُهُ أو لَم أعلَمهُ ، ذَكَرتُهُ أو لَم أذكُرهُ ، سَمِعتُهُ أو لَم أسمَعهُ ، عَصَيتُكَ فيهِ رَبّي طَرفَةَ عَينٍ ، وفيما سِواها مِن حِلٍّ أو حَرامٍ تَعَدَّيتُ فيهِ أو قَصَّرتُ عَنهُ ، مُنذُ يَومَ خَلَقتَني إلى أن جَلَستُ مَجلِسي هذا ، فَإِنّي أتوبُ إلَيكَ مِنهُ ، وأنتَ يا كَريمُ تَوّابٌ رَحيمٌ .

اللّهُمَّ يا ذَا المَنِّ وَالفَضلِ وَالمَحامِدِ الَّتي لا تُحصى ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاقبَل تَوبَتي ، ولا تَرُدَّها لِكَثرَةِ ذُنوبي وما أسرَفتُ عَلى نَفسي ؛ حَتّى لا أرجِعَ في ذَنبٍ تُبتُ إلَيكَ مِنهُ ، فَاجعَلها يا عَزيزُ تَوبَةً نَصوحا صادِقَةً مَبرورَةً لَدَيكَ مَقبولةً مَرفوعَةً عِندَكَ ، في خَزائِنِكَ الَّتي ذَخَرتَها لِأَولِيائِكَ حينَ قَبِلتَها مِنهُم ورَضيتَ بِها عَنهُم .

اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ النَّفسَ نَفسُ عَبدِكَ ، وأسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُحَصِّنَها مِنَ الذُّنوبِ وتَمنَعَها مِنَ الخَطايا وتَحرُزَها مِنَ السَّيِّئاتِ ، وتَجعَلَها في حِصنٍ حَصينٍ مَنيعٍ لا يَصِلُ إلَيها ذَنبٌ ولا خَطيئَةٌ ، ولا يُفسِدُها عَيبٌ ولا مَعصِيَةٌ ؛ حَتّى ألقاكَ يَومَ القِيامَةِ وأنتَ عَنّي راضٍ وأنَا مَسرورٌ ، تَغبِطُني مَلائِكَتُكَ وأنبِياؤُكَ وجَميعُ خَلقِكَ ، وقَد قَبِلتَني وجَعَلتَني طائِعا طاهِرا زاكِيا عِندَكَ مِنَ الصّادِقينَ .

اللّهُمَّ إنّي أعتَرِفُ لَكَ بِذُنوبي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلها ذُنوبا لا تُظهِرُها لِأَحَدٍ مِن خَلقِكَ ، يا غَفّارَ الذُّنوبِ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ عَمِلتُ سوءاً وظَلَمتُ نَفسي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي ، إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ .

اللّهُمَّ إن كانَ مِن عَطائِكَ ومَنِّكَ وفَضلِكَ وفي عِلمِكَ وقَضائِكَ أن تَرزُقَنِي التَّوبَةَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاعصِمني بَقِيَّةَ عُمُري ، وأحسِن مَعونَتي فِي الجِدِّ وَالاِجتِهادِ وَالمُسارَعَةِ إلى ما تُحِبُّ وتَرضى وَالنَّشاطِ وَالفَرَحِ وَالصِّحَّةِ ، حَتّى أبلُغَ في عِبادَتِكَ وطاعَتِكَ الَّتي يَحِقُّ لَكَ عَلَيَ رِضاكَ .

وأن تَرزُقَني بِرَحمَتِكَ ما اُقيمُ بِهِ حُدودَ دينِكَ ، وحَتّى أعمَلَ في ذلِكَ بِسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ ، وَافعَل ذلِكَ بِجَميعِ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ في مَشارِقِ الأَرضِ ومَغارِبِها ، اللّهُمَّ إنَّكَ تَشكُرُ اليَسيرَ وتَغفِرُ الكَثيرَ ، وأنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ _ تَقولُها ثَلاثا_ . (2) .


1- .الكافي : ج 4 ص 74 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 383 ح 2 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 119 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 326 ح 1 .

ص: 135

ج _ دعاهاى امام صادق عليه السلام

ج _ دعاهاى امام صادق عليه السلام1413.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه ماه رمضان رسيد ، بگو:

«خداوندا! ماه رمضان فرا رسيد ، كه روزه دارى اش را بر ما واجب ساخته اى و در آن قرآن را فرو فرستاده اى ، تا هدايتگر مردم باشد و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان. خداوندا! بر روزه دارىِ آن يارى مان كن و آن را از ما بپذير و ما را در آن ، سلامت بدار و آن را همراه آسانى و عافيت ، از ما دريافت كن! همانا تو بر هر چيزْ توانايى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».1414.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال [سيّد ابن طاووس گويد] :دعاى ديگرى است كه اگر در شب اوّل ماهِ روزه خواندى ، لفظِ «امشبم» را بر «امروزم» مقدّم بدار و اگر در نخستين روز از ماه خواندى ، به همان لفظى بخوان كه در دعا آمده است. آنچه در نظر من برتر است ، اين است كه اين دعا در اوّلين روز ماه رمضان خوانده شود. اين دعا را با سند خود به ابو محمّد هارون بن موسى تَلَّعُكبرى و با سندش به امام صادق عليه السلام ، روايت كرده ايم كه فرمود: «چون ماه رمضان فرا رسد ، مى گويى:

خداوندا! اين ماه مبارك رمضان ، كه در آن قرآن را فرو فرستاده اى و آن را مايه هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار داده اى ، فرا رسيده است. پس ، ما را در آن و آن را براى ما سلامت بدار و آن را همراه با آسانى و عافيت از سوى خودت ، از ما دريافت كن!

خداوندا! از تو مى خواهم كه در اين ماه ، مرا بيامرزى و بر من رحمت آورى و از آتش برهانى و بهترين چيزى كه به هر يك از آفريدگانت داده اى و خواهى داد ، به من هم بدهى ، و از وقتى كه مرا در زمين خود جاى داده اى تا امروز ، آن را آخرين ماه رمضانى قرار مدهى كه برايت روزه گرفته ام. آن را براى من پر نعمت ترين، با عافيت ترين، پر روزى ترين، سرشارترين و گواراترين ماه،قراربده!

خداوندا! به تو و وجود بزرگوار و فرمان روايى بزرگت پناه مى برم. مبادا خورشيد ، امروز غروب كند ، يا بقيّه اين روز سپرى شود ، يا سپيده اين شبْ طلوع نمايد ، يا اين ماه پايان پذيرد ، در حالى كه هنوز گناه و خطاى نبخشوده اى داشته باشم كه مى خواهى مرا به سبب آن ، مورد سختگيرى و مؤاخذه قرار دهى ، يا مرا در دنيا و آخرت در جايگاه خوارى نگه دارى و يا در روزى كه ديدارت مى كنم ، به سبب آن عذابم كنى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! تو را مى خوانم ، براى اندوهى كه جز تو آن را نمى زدايد و براى رحمتى كه جز به تو به دست نمى آيد و براى غم جانكاهى كه جز تو آن را برطرف نمى سازد و براى خواسته اى كه جز به تو نمى توان به آن رسيد و براى نيازى كه جز با تو بر نمى آيد.

خداوندا! همان گونه كه از شأن تو بود كه از من خواستى تا از درگاه تو بخواهم و از رحمت تو بود كه تو را ياد كنم ، _ سرورم! _ اين نيز از شأن تو باشد كه دعايم را اجابت كنى و از آنچه به درگاه تو ناليدم ، نجاتم بخشى.

خداوندا! بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و از گنجينه هاى رحمت خويش بر من چنان رحمتى بگشاى كه پس از آن هرگز در دنيا و آخرت عذابم نكنى ، و از نعمت گسترده ات چنان روزىِ حلال و پاكيزه اى روزى ام كن كه پس از آن به كسى جز تو نيازمندم نسازى و به سبب آن بر سپاس گزارى ام برايت بيفزايى و نيازمندى مرا به خودت بيشتر كنى و از غير خودت بى نيازتر و عفيف ترم گردانى!

خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه پاداش نيكى ات از سوى من ، بدى باشد.

خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه كارِ ميان خودم و مردم را اصلاح كنم؛ ولى كار ميان خودم و تو را خراب سازم.

خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه در نظرم چيزى برتر از اطاعت تو باشد.

خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه طاعتى كم يا زياد را به خاطر كسى جز تو انجام دهم يا كارى آميخته به ريا انجام دهم.

خدايا! پناه مى برم به تو از تسليم نفْس شدن ، كه هر كه مرتكبش شود ، هلاكش مى سازد.

خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه سپاسم بر نعمتى كه به من دادى ، براى جز تو باشد و در پىِ پسند آفريده هاى تو باشم.

خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه از مرزى از مرزهايت فراتر روم ، تا بدين سبب ، خود را براى مردم بيارايم ، يا ميل به دنيا داشته باشم.

خدايا! از كيفرت به بخشايشت پناه مى برم و از خشمت به خرسندى ات ، و از نافرمانى ات به طاعتت و از تو به خودت. ثناى ذاتت ، بزرگ است. هر چه بخواهم و بكوشم ، از عهده ثناى تو بر نمى آيم و تو ، آن گونه اى كه خويش را ستوده اى. منزّهى و با حمد تو ستايش و تسبيحت مى گويم.

خداوندا! به خاطر حقوق بسيارى كه از بندگانت بر گردن دارم ، از تو آمرزش مى خواهم و به درگاهت توبه مى كنم. پس ، هر بنده اى از بندگانت و هر كنيزى از كنيزانت كه حقّى بر گردن من دارد و به او در مورد مال و بدن و آبرويش ستم كرده ام و ياراى اداى حقّ او و حلاليّت خواهى از او را ندارم ، پس از آن كه بر محمّد و خاندانش درود مى فرستى ، وى را خودت ، با هر چه و به هر شكلى كه مى خواهى ، از من راضى ساز و آن حق را بر من ببخش!

سرورم! عذاب مرا مى خواهى چه كنى؛ تو كه رحمتت همه چيز را فراگير است؟ خدايا! چه مى شود كه مرا با رحمت خويش اكرام كنى و با عذابت خوارم نگردانى؟ پروردگارا! اگر آنچه را از تو خواستم ، برآورى ، چيزى از تو كم نمى شود ، كه تو همه چيز دارى.

خداوندا! از تو آمرزش مى خواهم؛ و از هر گناهى كه از آن توبه كردم ، امّا دوباره مرتكب شدم ، به درگاهت توبه مى كنم؛ و از هر چه از واجباتت و اداى حقّت تباه كردم ، از : نماز و زكات ، روزه و جهاد ، حج و عمره ، وضوى كامل و غسل جنابت ، شب زنده دارى و ياد فراوان ، كفّاره دروغ و بازگشت خواهى در

گناه و جلوگيرى از هر چه در آن كوتاهى كردم ، از: واجب و مستحب ، از تو آمرزش مى خواهم و از آن به سويت روى مى آورم؛ و از هر گناه كبيره و معصيت و بدى اى كه مرتكب شدم و در پى شهوات رفتم و يا خطا كردم ، به عمد يا خطا ، نهان و يا آشكار ، توبه مى كنم.

من به درگاهت توبه مى كنم ، از آن [ گناه] و نيز از: ريختن خون ، نافرمانى پدر و مادر ، قطع رَحِم ، فرار از ميدان جنگ ، تهمت زدن به زنان پاك دامن ، ظالمانه خوردن مال يتيمان ، شهادت دروغ دادن ، كتمان شهادت ، و اين كه عهد تو را درباره خودم به بهايى اندك بفروشم ، و از: رباخوارى ، خيانت در غنائم ، مال حرام ، جادوگرى ، كتمان ، فال بد زدن ، شرك ، ريا ، سرقت ، ميخوارى ، كاستن از پيمانه ، كم فروشى ، دشمنى ، دورويى ، پيمان شكنى ، دروغ بستن ، خيانت ، نيرنگ زدن ، وفا نكردن به پيمان (تعهّد) و سوگند ، غيبت ، سخن چينى كردن ، تهمت زدن ، مسخره كردن با چشم و اشاره ، نام بد نهادن بر ديگران ، آزردن همسايه ، ورود بى اجازه به يك خانه ، فخر ، تكبّر ، شرك ورزيدن ، اصرار بر گناه ، سركشى كردن ، راه رفتن مغرورانه ، حكم ظالمانه نمودن ، تجاوز از حق به هنگام خشم ، تعصّب ورزيدن ، يارى رسانى به ستمگر ، كمك كردن به گناه و دشمنى ، كاستى شمار خانواده و ثروت و فرزند ، با گمانْ عملى كردن ، در پىِ هواى نفْس بودن ، عمل به شهوت ، فرمان دادن به منكر ، نهى از معروف ، تباهگرى در زمين ، انكار حق ، به ناحق به حاكمان رشوه دادن ، مكر نمودن و فريب دادن ، بخل ورزيدن ، سخن گفتنْ آن جا كه نمى دانم ، خوردن مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام خدا [ هنگام ذبحْ] بر آن گفته نشده ، حسد ورزيدن ، ستم كردن ، دعوت به فحشا ، آرزوى داشتن آنچه خداوند [ به ديگرى] عطا كرده است ، خودپسندى ، منّت

نهادن به خاطر بخشش، مرتكب ظلم شدن، انكار قرآن، راندن يتيم و نيازمند، شكستن قَسَم ، هر سوگند دروغ و ناروا ، ستم كردن به هر يك از بندگانت در اموال و موها و آبروها و پوست هايشان ، و آنچه را چشمم ديده و گوشم شنيده و زبانم گفته و دستم انجام داده و گامم به سوى آن رفته و پوستم به آن رسيده و هر گناهى كه پيش خودم و با خودم گفته ام ، و از هر سوگند دروغ.

و از: هر زشتى و گناه و خطايى كه كرده ام، در تاريكى شب يا روشنايى روز ، در جمع يا خلوت ، دانسته يا ندانسته ، آنچه در ياد دارم يا به يادم نيست ، شنيده ام يا نشنيده ام، در مورد هر آنچه به اندازه چشم بر هم زدنى در آن ، پروردگارم را نافرمانى كرده ام و در غير اينها ، از حلال يا حرامى كه از حق فراتر رفته ام يا كوتاه آمده ام، از آن روز كه مرا آفريده اى ، تا اينك كه در جايگاهم نشسته ام ؛ پس ، من از آن به درگاهت توبه مى كنم و تو _ اى بزرگوار! _ توبه پذير و مهربانى.

خداوندا! اى صاحب منّت و احسان و خوبى هاى بى شمار! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و توبه ام را بپذير و به خاطر فزونى گناهانم و اسرافم بر خويش ، توبه ام را رد مكن ، تا آن كه گناهى را كه از آن پيش تو توبه كردم ، دوباره انجامش ندهم. توبه ام را _ اى خداى عزيز _ توبه اى خالصانه ، راستين ، پذيرفته درگاهت و بالا رفته تا آستانت قرار بده ، در آن گنجينه هاى رحمتى كه براى دوستانت ذخيره ساخته اى، آن گاه كه توبه آنان را پذيرفته و از ايشان راضى شده اى!

خداوندا! اين جان ، جان بنده توست. از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و جانم را از گناهان ، نگاه دارى و از خطاها باز دارى و از بدى ها محافظت كنى و آن را در دژى استوار و نفوذناپذير قرار دهى تا گناه و خطايى به آن نرسد و عيب و عصيانى تباهش نسازد ، تا آن كه در روز قيامت ، در حالى ديدارت كنم كه از من خشنودى و من خوش حالم و فرشتگان و پيامبرانت و همه آفريدگانت بر من رشك مى برند ، آن گاه كه مرا پذيرفته اى و مرا فرمان بردار و پاك ، نزد خودت از راستان ، قرار داده اى!

خداوندا! در پيشگاهت به گناهانم اعتراف مى كنم. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهانم را چنان گردان كه بر هيچ يك از آفريدگانت آشكار نسازى ، اى آمرزنده گناهان ، اى مهربان ترينِ مهربانان! تو منزّهى _ اى خداوند _ و تو را مى ستايم. بد كردم و بر خويشتن ستم نمودم؛ پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بيامرز! همانا تو بخشاينده مهربانى.

خداوندا! اگر از عطا و منّت و احسانت چنين است و در علم و تقديرت ، اين است كه توبه را روزى ام كنى ، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا در باقى مانده عمرم نگه دار و در تلاش و كوشش و شتاب به سوى آنچه دوست دارى و مى پسندى و در نشاط و شادمانى و تن درستى ، نيكو يارى ام كن تا در بندگى و طاعت تو ، آن گونه كه شايسته توست ، به رضاى تو برسم!

مى خواهم كه با رحمت خويش ، آنچه را با آن احكام دين تو را بر پا دارم ، روزى ام كنى و در اين راه، به سنّت پيامبرت _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ عمل كنم. اين را با همه مردان و زنان مؤمن در شرق و غرب زمين انجام بده!

[ پس سه بار مى گويى:] خداوندا! تو كار اندك را سپاس گفته و پاداش مى دهى و گناهِ بسيار را مى آمرزى و تو آمرزنده و مهربانى».

.

ص: 136

. .

ص: 137

. .

ص: 138

. .

ص: 139

. .

ص: 140

. .

ص: 141

. .

ص: 142

. .

ص: 143

. .

ص: 144

د _ دُعاءُ الإِمامِ الكاظِمِ1416.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن رئاب عن الإمام الكاظم عليه السلام :اُدعُ بِهذَا الدُّعاءِ في شَهرِ رَمَضانَ مُستَقبِلَ دُخولِ السَّنَةِ ، وذَكَرَ أنَّهُ مَن دَعا بِهِ مُحتَسبِا مُخلِصا لَم تُصِبهُ في تِلكَ السَّنَةِ فِتنَةٌ ولا آفَةٌ يُضَرُّ بِها دينُهُ وبَدَنُهُ ، ووَقاهُ اللّهُ _ عَزَّ ذِكرُهُ _ شَرَّ ما يَأتي بِهِ تِلكَ السَّنَةَ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي دانَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ ، وبِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ ، وبِعِزَّتِكَ الَّتي قَهَرتَ بِها كُلَّ شَيءٍ ، وبِعَظَمَتِكَ الَّتي تَواضَعَ لَها كُلُّ شَيءٍ ، وبِقُوَّتِكَ الَّتي خَضَعَ لَها كُلُّ شَيءٍ ، وبِجَبَروتِكَ الَّتي غَلَبَت كُلَّ شَيءٍ ،

وبِعِلمِكَ الَّذي أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ ، يا نورُ يا قُدّوسُ ، يا أوَّلُ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ويا باقي بَعدَ كُلِّ شَيءٍ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ يا أللّهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُغَيِّرُ النِّعَمَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُنزِلُ النِّقَمَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَقطَعُ الرَّجاءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُديلُ الأَعداءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَرُدُّ الدُّعاءَ وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي يُستَحَقُّ بِها نُزولُ البَلاءِ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَحبِسُ غَيثَ السَّماءِ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَكشِفُ الغِطاءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُعَجِّلُ الفَناءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تورِثُ النَّدَمَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَهتِكُ العِصَمَ ، وألبِسني دِرعَكَ الحَصينَةَ الَّتي لا تُرامُ ، وعافِني مِن شَرِّ ما اُحاذِرُ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ في مُستَقبِلِ سَنَتي هذِهِ .

اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ وَالأَرَضينَ السَّبعِ وما فيهِنَّ وما بَينَهُنَّ ورَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، ورَبَّ السَّبعِ المَثاني وَالقُرآنِ العَظيمِ ، ورَبَّ إسرافيلَ وميكائيلَ وجَبرَئيلَ ، ورَبَّ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آلهوأهلِ بَيتِهِ سَيِّدِ المُرسَلينَ وخاتَمِ النَّبِيِّينَ ، أسأَلُكَ بِكَ وبِما سَمَّيتَ يا عَظيمُ ، أنتَ الَّذي تَمُنُّ بِالعَظيمِ وتَدفَعُ كُلَّ مَحذورٍ ، وتُعطي كُلَّ جَزيلٍ وتُضاعِفُ مِنَ الحَسَناتِ بِالقَليلِ وَالكَثيرِ وتَفعَلُ ما تَشاءُ ، يا قَديرُ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ ، وألبِسني في مُستَقبِلِ هذِهِ السَّنَةِ سِترَكَ ، ونَضِّر وَجهي بِنورِكَ ، وأحِبَّني بِمَحَبَّتِكَ ، وبَلِّغني رِضوانَكَ وشريفَ كَرامَتِكَ وجَزيلَ عَطائِكَ مِن خَيرِ ما عِندَكَ ومِن خَيرِ ما أنتَ مُعطٍ أحَدا مِن خَلقِكَ ، وألبِسني مَعَ ذلِكَ عافِيَتَكَ ، يا مَوضِعَ كُلِّ شَكوى ويا شاهِدَ كُلِّ نَجوى ، ويا عالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ ويا دافِعَ كُلِّ ما تَشاءُ مِن بَلِيَّةٍ ، يا كَريمَ العَفوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، تَوَفَّني عَلى مِلَّةِ إبراهيمَ وفِطرَتِهِ ، وعَلى دينِ مُحَمَّدٍ وسُنَّتِهِ ، وعَلى خَيرِ وَفَاةٍ فَتَوَفَّني ؛ مُوالِيا لِأَولِيائِكَ مُعادِيا لِأَعدائِكَ .

اللّهُمَّ وجَنِّبني في هذِهِ السَّنَةِ كُلَّ عَمَلٍ أو قَولٍ أو فِعلٍ يُباعِدُني مِنكَ ، وَاجلِبني إلى كُلِّ عَمَلٍ أو قَولٍ أو فِعلٍ يُقَرِّبُني مِنكَ في هذِهِ السَّنَةِ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، وَامنَعني مِن كُلِّ عَمَلٍ أو فِعلٍ أو قَولٍ يَكونُ مِنّي أخافُ ضَرَرَ عاقِبَتِهِ وأخافُ مَقتَكَ إيّايَ عَلَيهِ ، حَذَرا أن تَصرِفَ وَجهَكَ الكَريمَ عَنّي فَأَستَوجِبَ بِهِ نَقصا مِن حَظٍّ لي عِندَكَ ، يا رَؤوفُ يا رَحيمُ .

اللّهُمَّ اجعَلني في مُستَقبِلِ هذِهِ السَّنَةِ في حِفظِكَ وجِوارِكَ وكَنَفِكَ ، وجَلِّلني سِترَ عافِيَتِكَ ، وهَب لي كَرامَتَكَ ، عَزَّ جارُكَ وجَلَّ ثَناءُ وَجهِكَ ولا إلهَ غَيرُكَ .

اللّهُمَّ اجعَلني تابِعا لِصالِحِ مَن مَضى مِن أولِيائِكَ وألحِقني بِهِم ، وَاجعَلني مُسَلِّما لِمَن قالَ بِالصِّدقِ عَلَيكَ مِنهُم ، وأعوذُ بِكَ يا إلهي أن تُحيطَ بِهِ خَطيئَتي وظُلمي وإسرافي عَلى نَفسي وَاتِّباعي لِهَوايَ وَاشتِغالي بِشَهَواتي ، فَيَحولَ ذلِكَ بَيني وبَينَ رَحمَتِكَ ورِضوانِكَ ، فَأَكونَ مَنسِيّا عِندَكَ ، مُتَعَرِّضا لِسَخَطِكَ ونِقمَتِكَ .

اللّهُمَّ وَفِّقني لِكُلِّ عَمَلٍ صالِحٍ تَرضى بِهِ عَنّي،وقَرِّبني بِهِ إلَيكَ زُلفى.

اللّهُمَّ كَما كَفَيتَ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله هَولَ عَدُوِّهِ ، وفَرَّجتَ هَمَّهُ وكَشَفتَ غَمَّهُ وصَدَقتَهُ وَعدَكَ وأنجَزتَ لَهُ مَوعِدَكَ بِعَهدِكَ ، اللّهُمَّ بِذلِكَ فَاكفِني هَولَ هذِهِ السَّنَةِ وآفاتِها وأسقامَها وفِتنَتَها وشُرورَها وأحزانَها وضيقَ المَعاشِ فيها ، وبَلِّغني بِرَحمَتِكَ كَمالَ العافِيَةِ بِتَمامِ دَوامِ العافِيَةِ وَالنِّعمَةِ عِندي إلى مُنتَهى أجَلي ، أسأَلُكَ سُؤالَ مَن أساءَ وظَلَمَ وَاعتَرَفَ ، وأسأَلُكَ أن تَغفِرَ لي ما مَضى مِنَ الذُّنوبِ الَّتي حَصَرَتها حَفَظَتُكَ وأحصَتها كِرامُ مَلائِكَتِكَ عَلَيَ ، وأن تَعصِمَني إلهي مِنَ الذُّنوبِ فيما بَقِيَ مِن عُمُري إلى مُنتَهى أجَلي ، يا أللّهُ يا رَحمانُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ وآتِني كُلَّ ما سَأَلتُكَ ورَغِبتُ إلَيكَ فيهِ ؛ فَإِنَّكَ أمَرتَني بِالدُّعاءِ وتَكَفَّلتَ لي بِالإِجابَةِ . (1) .


1- .الكافي : ج 4 ص 72 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 102 ح 1848 .

ص: 145

د _ دعاى امام كاظم عليه السلام

د _ دعاى امام كاظم عليه السلام1418.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن رئاب _ :امام كاظم عليه السلام فرمود: «در ماه رمضان در طليعه ورود سال اين دعا را بخوان» و فرمود: «هر كس اين دعا را به خاطر پاداش الهى و مخلصانه بخواند ، در آن سال ، فتنه و آفتى كه به دين و بدن او زيان برساند ، به او نخواهد رسيد و خداى متعال ، او را از بدى هاى آن سال نگه مى دارد :

خداوندا! تو را به آن نامت كه هر چيزْ بدان گردن نهاده است ، و به آن رحمتت كه هر چيزْ را فرا گرفته است ، و به آن قدرتت كه با آن بر هر چيزْ غلبه يافته اى، و به آن عظمتت كه هر چيزْ در برابر آن فروتن است ، و به آن توانمندى و شوكتى كه بر هر چيزْ غالب است ، و به آن دانشت كه بر هر چيزْ احاطه دارد ، مى خوانم.

اى نور ، اى بى عيب! اى آغاز قبل از هر چيز و اى ماندگار پس از هر چيز! اى خداوند ، اى بخشايشگر ، اى خداوند! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهانى را از من ببخشاى كه نعمت ها را تغيير مى دهند ، و گناهانى را از من بيامرز كه دشمنان را چيره مى سازند ، و گناهانى را از من بيامرز كه اميد را قطع مى كنند ، و گناهانى را از من بيامرز كه به سبب آنها بلا نازل مى شود ، و گناهانى را از من بيامرز كه باران آسمان را نگه مى دارند ، و گناهانى را از من بيامرز كه پرده را كنار مى زنند ، و گناهانى را از من بيامرز كه نابودى را نزديك مى سازند ، و گناهانى را از من بيامرز كه پشيمانى را به همراه مى آورند ، و گناهانى را از من بيامرز كه رشته هاى پيوند (با تو را) مى بُرند ، و مرا از آن زره محكم خويش، كه آسيبى به آن نمى رسد، بپوشان و در باقى مانده اين سال ، مرا از شرّ آنچه شب و روز از آن حذر مى كنم ، ايمن گردان!

خداوندا! اى پروردگار آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه و آنچه در آنها و ميان آنهاست! اى پروردگار عرش بزرگ! اى پروردگار سوره حمد و قرآن بزرگ! اى پروردگار اسرافيل و ميكائيل و جبرئيل! و اى پروردگار محمّد صلى الله عليه و آله _ آن كه سرور رسولان و آخر پيامبران است _ و خاندانش!

به حقّ خودت و به آنچه ناميده اى _ اى بزرگ! اى تويى كه نعمت بزرگ عطا مى كنى و هر بدى را باز مى دارى و هر پاداش فراوانى را عطا مى كنى و حسنات را چند برابر مى كنى و در برابر كار كم پاداش فراوان مى دهى و آنچه مى خواهى ، مى كنى! اى توانا ، اى خداوند! اى بخشايشگر ، اى مهربان! _ از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و در باقى مانده اين سال ، پوشش خود را بر من بپوشانى و با فروغ خود ، چهره ام را طراوت بخشى و با محبّت خويش دوستم بدارى و مرا به رضوان و كرامت ارجمند خود و پاداش فراوانت (از خير آنچه پيش توست و از خير آنچه به هر يك از بندگانت مى دهى) برسانى و افزون بر اينها عافيت خود را بر من بپوشانى.

اى جايگاه هر شِكوه ، اى گواه هر نجوا ، اى داناى هر نهان! اى برگرداننده هر بلايى كه بخواهى ، اى نيكوبخشايش ، اى نيك گذشت! مرا بر آيين و سرشت ابراهيم و بر دين و سنّت محمّد و با بهترين مرگ ، بميران ، در حالى كه دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت باشم!

خداوندا! در اين سال ، مرا از هر كار و سخن و رفتارى كه از تو دورم مى كند ، دور بدار ، و در اين سال ، مرا به هر كار و سخن و رفتارى كه به تو نزديكم مى سازد ، بگمار _ اى مهربان ترينِ مهربانان _ و مرا از هر كار و سخن و رفتارى كه از من سر زند و از زيان فرجامش بيم داشته باشم و از خشمت بر خودْ بترسم ، باز دار ، مبادا كه روى عنايتت را از من برگردانى و من مستوجب كاهش بهره ام از نزد تو گردم ، اى خيرخواه ، اى مهربان!

خداوندا! در باقى مانده اين سال ، مرا در حفظ ، جوار و پناه خود قرار بده و با پوشش عافيتت مرا بپوشان و كرامتت را بر من ارزانى دار ، اى كه پناهت استوار و ثناى ذاتت باشُكوه است و معبودى جز تو نيست!

خداوندا! مرا پيرو دوستان شايسته ات كه درگذشته اند، قرار بده و مرا به آنان ملحق ساز و مرا پذيراى كسى قرار بده كه از طرف آنان بر تو راست گفته است! و به تو پناه مى برم _ اى خدا _ از اين كه خطا و ظلم و اسرافم بر خود و پيروى از هواى نفْسم و پرداختن به خواسته هاى دلم مرا فرا گيرد و اين ، ميان من و رحمت و رضاى تو فاصله اندازد و نزد تو از فراموش شدگان ، و در معرض خشم و عقوبتت باشم.

خداوندا! مرا به هر كار شايسته اى كه تو را از من خرسند مى سازد ، موفّق بدار و مرتبه ام را به خودت نزديك گردان!

خداوندا! آن سان كه پيامبرت محمّد را از بيم دشمنش كفايت كردى و براى اندوهش گشايش ايجاد كردى و غصّه اش را برطرف ساختى و وعده ات را براى او محقّق نمودى و به عهد و پيمانت با او وفا كردى _ خدايا _ به حقّ اين بزرگوارى ات ، مرا هم در اين سال ، از هراس و آفت ها و بيمارى ها و فتنه ها و بدى ها و اندوه ها و تنگناهاى زندگى ، كفايت كن و مرا با رحمت خويش ، به عافيت كامل و دوام عافيت و نعمتت در نزدم تا پايان عمرم برسان!

از تو مى خواهم ، خواستن آن كه بد كرده و ستم كرده و اعتراف نموده است. از تو مى خواهم كه گناهان گذشته ام را كه مراقبان و فرشتگان بزرگوارت بر من بر شمرده اند ، ببخشايى و مرا تا آخر عمرم از گناهانْ نگه دارى. اى خدا ، اى مهربان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و هر چه را از تو خواستم و در درگاهت به آن اظهار علاقه كردم ، عطايم كن! همانا تو مرا به دعا فرمان داده اى و عهده دار اجابت گشته اى» .

.

ص: 146

. .

ص: 147

. .

ص: 148

. .

ص: 149

. .

ص: 150

ه _ دُعاءُ الإِمامِ الجَوادِ1420.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني :صَلّى أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ الرِّضا عليه السلام صَلاةَ المَغرِبِ في لَيلَةٍ رَأى فيها هِلالَ شَهرِ رَمَضانَ ، فَلَمّا فَرَغَ مِنَ الصَّلاةِ ونَوَى الصِّيامَ رَفَعَ يَدَيهِ فَقالَ :

اللّهُمَّ ، يا مَن يَملِكُ التَّدبيرَ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يا مَن يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وما تُخفِي الصُّدورُ وتُجِنُّ الضَّميرُ وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ ، اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوى فَعَمِلَ ، ولا تَجعَلنا مِمَّن شَقِيَ فَكَسِلَ ، ولا مِمَّن هُوَ عَلى غَيرِ عَمَلٍ يَتَّكِلُ ، اللّهُمَّ صَحِّح أبدانَنا مِنَ العِلَلِ ، وأعِنّا عَلى مَا افتَرَضتَ عَلَينا مِنَ العَمَلِ ، حَتّى يَنقَضِيَ عَنّا شَهرُكَ هذا وقَد أدَّينا مَفروضَكَ فيهِ عَلَينا ، اللّهُمَّ أعِنّا عَلى صِيامِهِ ، ووَفِّقنا لِقِيامِهِ ، ونَشِّطنا فيهِ لِلصَّلاةِ ، ولا تَحجُبنا مِنَ القِراءَةِ ، وسَهِّل لَنا فيهِ إيتاءَ الزَّكاةِ .

اللّهُمَّ لا تُسَلِّط عَلَينا وَصَبا ولا تَعَبا ولا سَقَما ولا عَطَبا ، اللّهُمَّ ارزُقنَا الإِفطارَ مِن رِزقِكَ الحَلالِ ، اللّهُمَّ سَهِّل لَنا فيهِ ما قَسَمتَهُ مِن رِزقِكَ ويَسِّر ما قَدَّرتَهُ مِن أمرِكَ ، وَاجعَلهُ حَلالاً طَيِّبا نَقِيّا مِنَ الآثامِ ، خالِصا مِنَ الآصارِ وَالأَجرامِ .

اللّهُمَّ ، لا تُطعِمنا إلاّ طَيِّبا غَيرَ خَبيثٍ ولا حَرامٍ ، وَاجعَل رِزقَكَ لَنا حَلالاً لا يَشوبُهُ دَنَسٌ ولا أسقامٌ ، يا مَن عِلمُهُ بِالسِّرِّ كَعِلمِهِ بِالإِعلانِ ، يا مُتَفَضِّلاً عَلى عِبادِهِ بِالإِحسانِ ، يا مَن هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وبِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ خَبيرٌ ، ألهِمنا ذِكرَكَ وجَنِّبنا عُسرَكَ ، وأنِلنا يُسرَكَ وَاهدِنا لِلرَّشادِ ، ووَفِّقنا لِلسَّدادِ ، وَاعصِمنا مِنَ البَلايا ، وصُنّا مِنَ الأَوزارِ وَالخَطايا ، يا مَن لا يَغفِرُ عَظيمَ الذُّنوبِ غَيرُهُ ، ولا يَكشِفُ السَّوءَ إلاّ هُوَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ وأكرَمَ الأَكرَمينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ الطَّيِّبينَ ، وَاجعَل صِيامَنا مَقبولاً ، وبِالبِرِّ وَالتَّقوى

مَوصولاً ، وكَذلِكَ فَاجعَل سَعيَنا مَشكورا ، وقِيامَنا مَبرورا ، وقُرآنَنا مَرفوعا ، ودُعاءَنا مَسموعا ، وَاهدِنا لِلحُسنى ، وجَنِّبنَا العُسرى ، ويَسِّرنا لِليُسرى ، وأعلِ لَنَا الدَّرَجاتِ ، وضاعِف لَنَا الحَسَناتِ ، وَاقبَل مِنَّا الصَّومَ وَالصَّلاةَ ، وَاسمَع مِنَّا الدَّعَواتِ ، وَاغفِر لَنَا الخَطيئاتِ ، وتَجاوَز عَنَّا السَّيِّئاتِ ، وَاجعَلنا مِنَ العامِلينَ الفائِزينَ ولا تَجعَلنا مِنَ المَغضوبِ عَلَيهِم ولاَ الضّالّينَ ، حَتّى يَنقَضِيَ شَهرُ رَمَضانَ عَنّا وقَد قَبِلتَ فيهِ صِيامَنا وقِيامَنا ، وزَكَّيتَ فيهِ أعمالَنا ، وغَفَرتَ فيهِ ذُنوبَنا ، وأجزَلتَ فيهِ مِن كُلِّ خَيرٍ نَصيبَنا ، فَإِنَّكَ الإِلهُ المُجيبُ وَالرَّبُّ القَريبُ ، وأنتَ بِكُلِّ شَيءٍ مُحيطٌ . (1) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 76 .

ص: 151

ه _ دعاى امام جواد عليه السلام

ه _ دعاى امام جواد عليه السلام1421.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) الإقبال _ به نقل از عبدالعظيم حسنى _ :امام جواد عليه السلام در شبى كه هِلال ماه رمضان را ديد ، نماز مغرب را خوانْد و پس از پايان نماز ، چون نيّت روزه كرد ، دست برداشت و چنين گفت:

«خداوندا! اى آن كه مالك تدبيرى و بر هر چيز ، توانايى! اى آن كه نگاه هاى نارواى چشم ها را مى دانى و از آنچه در سينه ها نهان و در درون ، پنهان است ، باخبرى! اى خداى باريك بين و آگاه!

خداوندا! ما را از آنانى قرار ده كه نيّت كردند و عمل نمودند ، و از آنانى قرار مده كه بدبخت شدند و سستى نشان دادند ، و نه از آنان كه به غير عمل ، تكيه كردند.

خداوندا! بدن هاى ما را از بيمارى ها سالم بدار و بر كارى كه بر ما واجب ساخته اى، يارى ده تا آن كه اين ماهت بر ما بگذرد ، در حالى كه تكليف واجبت را ادا كرده باشيم.

خداوندا! بر روزه دارى اش يارى مان كن و بر عبادتش توفيقمان ده و براى نماز در آن ، نشاطمان بخش و ما را از قرائت [ قرآن] ، محروم نگردان و پرداخت زكات را در آن براى ما آسان ساز!

خداوندا! بر ما درد مدام ، خستگى ، بيمارى و نابودى را چيره مساز!

خداوندا! به ما افطارى از روزىِ حلالت روزى گردان!

خداوندا! آنچه را در آن از روزى ات بر ما تقسيم كرده اى و آنچه را از فرمانت بر ما مقدّر ساخته اى، برايمان آسان گردان و آن روزى را حلال ، پاك ، دور از آلودگى ها و پيراسته از گناهان و جُرم ها قرار بده!

خداوندا! جز پاكيزه نيالوده و غير حرامْ به ما نخوران ، و روزىِ خود را براى ما حلال و به دور از آلودگى و بيمارى ها قرار بده!

اى كه نهان را چون آشكار مى دانى! اى كه بر بندگانت با فضل ، نيكى مى كنى! اى كه بر هر چيز ، توانا و از هر چيز ، آگاه و به هر چيز ، دانايى! يادت

را به ما الهام كن ، و ما را از دشوارى دور گردان ، و به آسانى ات برسان ، و به درستكارى ، رهنمونمان باش ، و به راه درست توفيقمان ده ، و از بلاها نگاهمان دار و از گناهان و خطاها مصونمان ساز!

اى آن كه جز او كسى گناهان بزرگ را نبخشايد و جز او بدى را برطرف نسازد! اى مهربان ترينِ مهربانان و گرامى ترينِ گراميان! بر محمّد و دودمان پاكش درود فرست و روزه دارىِ ما را بپذير و به نيكى و تقوا پيوسته ساز. نيز تلاشمان را پاداش يافته ، عبادتمان را پذيرفته ، قرآن خوانى مان را بالارفته ، و دعاهايمان را شنيده قرار بده ، و ما را به بهترين كار ، هدايت كن ، و از سختى ، دورمان ساز ، و آسانى را برايمان هموار گردان ، و درجات ما را بالا ببر ، و حسنات ما را بيفزاى ، و روزه و نمازمان را بپذير ، و دعاهايمان را بشنو ، و خطاهايمان را ببخشاى ، و از بدى هايمان درگذر ، و ما را از عمل كنندگانِ كامياب قرار بده و از آنانى قرار مده كه بر آنان خشم گرفته اى و نه گم راهان ، تا آن كه ماه رمضان ، در حالى از ما بگذرد كه روزه دارى و عبادتمان را پذيرفته باشى ، كارهايمان را پاك ساخته باشى ، گناهانمان را آمرزيده ، و بهره ما را از هر خيرى در اين ماه ، فراوان قرار داده باشى! همانا تو معبود اجابت كننده و پروردگار نزديكى ، و تو بر هر چيز ، احاطه دارى».

.

ص: 152

. .

ص: 153

. .

ص: 154

. .

ص: 155

بخش سوم : آداب ميهمانى خدا

اشاره

بخش سوم : آداب ميهمانى خدا

.

ص: 156

الفصل الأوّل : آداب الصّيام1 / 1أهَمُّ الآدابِأ _ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ1424.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ؟

فَقالَ : «يا أبَا الحَسَنِ ، أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ» . (1)1425.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عز و جل : «مَن لَم تَصُم جَوارِحُهُ عَن مَحارِمي ، فَلا حاجَةَ في أن يَدَعَ طَعامَهُ وشَرابَهُ مِن أجلي» . (2)1426.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في صِفَةِ اللّه ِ جَلَّ وعَلا _ ) الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِجابِرِ بنِ عَبدِ اللّهِ : «يا جابِرُ ، هذا شَهرُ رَمَضانَ ؛ مَن صامَ نَهارَهُ وقامَ وِردا مِن لَيلِهِ وعَفَّ بَطنَهُ وفَرجَهُ وكَفَّ لِسانَهُ ، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَخُروجِهِ مِنَ الشَّهرِ» .

فَقالَ جابِرٌ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أحسَنَ هذَا الحَديثَ!

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا جابِرُ ، وما أشَدَّ هذِهِ الشُّروطَ!» . (3) .


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 78 ح 61 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 358 ح 25 .
2- .تاريخ أصبهان : ج 2 ص 124 ح 1280 ، كنز العمّال : ج 8 ص 508 ح 23867 .
3- .الكافي : ج 4 ص 87 ح 2 .

ص: 157

فصل يكم : آداب روزه دارى

1 / 1 مهم ترين آداب

الف _ پرهيز از حرام هاى خدا

فصل اوّل : آداب روزه دارى1 / 1مهم ترين آدابالف _ پرهيز از حرام هاى خدا1428.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:گفتم : اى پيامبر خدا! برترينِ كارها در اين ماه چيست؟ فرمود: «اى ابو الحسن! برترينِ كارها در اين ماه ، پرهيز از حرام هاى خداست».1428.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند مى فرمايد: «هر كس اعضايش از حرام هاى من ، روزه دار نباشد ، نيازى نيست كه به خاطر من ، خوراك و نوشيدنى اش را ترك كند».1429.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام باقر عليه السلام:پيامبر خدا به جابر بن عبد اللّه فرمود: «اى جابر! اين ، ماه رمضان است. هر كس روزش را روزه بدارد و بخشى از شبش را به عبادت برخيزد و شكم و شهوتش را پاك نگه دارد و زبانش را حفظ كند ، از گناهانش بيرون مى شود ، آن گونه كه از اين ماه بيرون مى شود».

جابر گفت: اى پيامبر خدا! اين سخن ، چه نيكوست!

پيامبر خدا فرمود : «اى جابر! و اين شرط ها چه سخت است!» .

.

ص: 158

1430.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَأَمَّلَ خَلفَ امرَأَةٍ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُ حَجمُ عِظامِها مِن وَراءِ ثِيابِها وهُوَ صائِمٌ ، فَقَد أفطَرَ . (1)1431.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) فاطمة عليهاالسلام :ما يَصنَعُ الصّائِمُ بِصِيامِهِ إذا لَم يَصُن لِسانَهُ وسَمعَهُ وبَصَرَهُ وجَوارِحَهُ؟! (2)ب _ الاِجتِنابُ عَنِ الغيبَةِ1430.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصّائِمُ في عِبادَةٍ وإن كانَ نائِماً عَلى فِراشِهِ ؛ ما لَم يَغتَب مُسلِماً . (3)1431.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إذَا اغتابَ الصّائِمُ أفطَرَ . (4)1432.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اغتابَ مُسلِماً أو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّهُ تَعالى صَلاتَهُ ولا صِيامَهُ أربَعينَ يَوماً ولَيلَةً ، إلاّ أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ . (5)1432.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) مسند أبي يعلى عن عبيد مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ امرَأَتَينِ كانَتا صائِمَتَينِ ، فَكانَتا تَغتابانِ النّاسَ ، فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِقَدَحٍ ، فَقالَ لَهُما : «قيئا!» فَقاءَتا قَيحاً ودَماً ولَحماً عَبيطاً .

ثُمَّ قالَ : «إنَّ هاتَينِ صامَتا عَنِ الحَلالِ ، وأفطَرَتا عَلَى الحَرامِ» . (6)ج _ الاِجتِنابُ عَنِ السَّبِّ1433.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ أبي عليه السلام قالَ : «سَمِعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله امرَأَةً تُسابُّ جارِيَةً لَها وهِيَ

صائِمَةٌ ، فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِطَعامٍ فَقالَ لَها : كُلي! فَقالَت : أنَا صائِمَةٌ يا رَسولَ اللّهِ!

فَقالَ : كَيفَ تَكونينَ صائِمَةً وقَد سَبَبتِ جارِيَتَكِ؟! إنَّ الصَّومَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ، وإنَّما جَعَلَ اللّهُ ذلِكَ حِجاباً عَن سِواهُما مِنَ الفَواحِشِ مِنَ الفِعلِ وَالقَولِ يُفطِرُ الصّائِمَ . ما أقَلَّ الصُّوّامَ وأكثَرَ الجُوّاعَ!» . (7) .


1- .معاني الأخبار : ص 410 ح 95 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 290 ح 7 .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 268 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 295 ح 25 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 122 ح 124 .
4- .عوالي اللآلي : ج 1 ص 263 ح 53 ؛ نصب الراية : ج 2 ص 482 .
5- .جامع الأخبار : ص 412 ح 1141 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 258 ح 53 .
6- .مسند أبي يعلى : ج 2 ص 234 ح 1573 .
7- .النوادر للأشعري : ص 22 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 293 ح 16 .

ص: 159

ب _ پرهيز از غيبت كردن
ج _ پرهيز از دشنام دادن

1434.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثِ المِعراجِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر روزه دارى كه در پشت سرِ زنى با دقّت بنگرد ، تا حدّى كه حجم استخوان بندى زن از پشت لباسش براى او آشكار شود ، روزه اش را افطار كرده است.1435.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) حضرت فاطمه عليهاالسلام:روزه دار ، اگر زبان و گوش و چشم و اعضايش را نگه ندارد ، با روزه اش مى خواهد چه كند؟ب _ پرهيز از غيبت كردن1434.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديث معراج _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:روزه دار ، تا وقتى كه از مسلمانى غيبت نكند ، در حال عبادت است ، هر چند در بسترش خفته باشد.1435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر گاه روزه دارْ غيبت كند ، روزه اش را گشوده است.1436.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس درباره مرد و زن مسلمانى غيبت كند ، خداوند تا چهل شبانه روز ، نماز و روزه اش را نمى پذيرد ، مگر آن كه آن شخص از وى درگذرد.1437.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) مسند أبى يعلى _ به نقل از عبيد ، غلام پيامبر خدا _ :دو زن ، روزه بودند و درباره مردم غيبت مى كردند. پيامبر خدا ظرفى طلبيد و به آن دو گفت: «قى كنيد». آن دو ، چرك و خون و گوشت تازه ، قى كردند.

سپس فرمود: «اين دو زن با حلال روزه گرفتند؛ امّا با حرام افطار كردند».ج _ پرهيز از دشنام دادن1438.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پدرم فرمود : «پيامبر خدا شنيد كه زنى روزه دار ، كنيز خود را دشنام مى دهد. پس ، غذايى طلب كرد و به او گفت: «بخور» .

زن گفت: من روزه ام ، اى پيامبر خدا!

فرمود: «چگونه روزه اى ، كه كنيزت را دشنام دادى؟! روزه ، تنها نخوردن غذا و نوشيدنى نيست و همانا خداوند ، روزه را حجابى در برابر كار و سخن زشت قرار داده ، كه روزه دار با آن ، روزه را افطار مى كند. روزه داران ، چه اندك اند و گرسنگان چه بسيار!».

.

ص: 160

1439.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ بَدرٍ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ صالِحٍ يُشتَمُ فَيَقولُ : إنّي صائِمٌ سَلامٌ عَلَيكَ لا أشتِمُكَ كَما شَتَمتَني ، إلاّ قالَ الرَّبُّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : «اِستَجارَ عَبدي بِالصَّومِ مِن شَرِّ عَبدي ، فَقَد أجَرتُهُ مِنَ النّارِ» . (1)1438.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لا تُسابَّ وأنتَ صائِمٌ ، فَإِن سَبَّكَ أحَدٌ فَقُل : إنّي صائِمٌ ، وإن كُنتَ قائِما فَاجلِس . (2)د _ الاِجتِنابُ عَنِ الكِذبِ1440.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ الكَذبَةَ لَيُفطِرُ الصِّيامَ ، وَالنَّظرَةَ بَعدَ النَّظرَةِ ، وَالظُّلمَ كُلَّهُ ؛ قَليلَهُ وكَثيرَهُ . (3)ه _ الاِجتِنابُ عَنِ الرِّياءِ1441.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يُرائي فَقَد أشرَكَ . (4)و _ الاِجتِنابُ عَن كُلِّ ما يَكرَهُهُ اللّهُ1442.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الصِّيامَ لَيسَ مِنَ الأَكلِ وَالشُّربِ فَقَط ؛ إنَّمَا الصِّيامُ مِنَ اللَّغوِ

وَالرَّفَثِ ، فَإِن سابَّكَ أحَدٌ أو جَهِلَ عَلَيكَ فَقُل : إنّي صائِمٌ . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 88 ح 5 .
2- .السنن الكبرى للنسائي : ج 2 ص 241 ح 3259 ، كنز العمّال : ج 8 ص 508 ح 23868 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 195 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 352 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 82 ح 17140 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 771 .
5- .صحيح ابن حبّان : ج 8 ص 256 ح 3479 ، كنز العمّال : ج 8 ص 507 ح 23864 و 23866 .

ص: 161

د _ پرهيز از دروغ
ه _ پرهيز از ريا
و _ پرهيز از هر چه خدا خوش نمى دارد

1443.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هيچ بنده شايسته اى نيست كه دشنامش دهند و بگويد: «من روزه دارم. سلام بر تو! به تو دشنام نمى دهم ، آن گونه كه دشنامم دادى» ، مگر آن كه پروردگار متعال گويد: «بنده من از شرّ بنده من ، به روزه پناه برد. من هم او را از آتش ، پناه دادم».1442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:وقتى روزه دارى ، دشنام مده ، و اگر كسى دشنامت داد ، بگو: «من روزه ام» و اگر ايستاده بودى ، بنشين [تا خشمت فرونشيند] .د _ پرهيز از دروغ1444.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:دروغ ، روزه را باطل مى كند؛ همچنين نگاهِ پس از نگاه؛ و همه [ گونه هاى] ستم: اندكش و بسيارش.ه _ پرهيز از ريا1445.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس رياكارانه روزه بگيرد ، شرك ورزيده است.و _ پرهيز از هر چه خدا خوش نمى دارد1445.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست. همانا روزه ، پرهيز از بيهوده گويى و دشنام دادن است. پس اگر كسى دشنامت داد ، يا با تو

نابخردى كرد ، بگو: من روزه ام.

.

ص: 162

1446.مسند أبى يعلى ( _ به نقل از ابُو هُرَيره _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ ... وأعِنّا عَلى صِيامِهِ بِكَفِّ الجَوارِحِ عَن مَعاصيكَ وَاستِعمالِها فيهِ بِما يُرضيكَ ؛ حَتّى لا نُصغِيَ بِأَسماعِنا إلى لَغوٍ ، ولا نُسرِعَ بِأَبصارِنا إلى لَهوٍ ، وحَتّى لا نَبسُطَ أيدِيَنا إلى مَحظورٍ، ولا نَخطُوَ بِأَقدامِنا إلى مَحجورٍ ، وحَتّى لا تَعِيَ بُطونُنا إلاّ ما أحلَلتَ، ولا تَنطِقَ ألسِنَتُنا إلاّ بِما مَثَّلتَ ، ولا نَتَكَلَّفَ إلاّ ما يُدني مِن ثَوابِكَ ، ولا نَتَعاطى إلاَّ الَّذي يَقي مِن عِقابِكَ . (1)1447.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ وفَرجُكَ ولِسانُكَ ، وتَغُضُّ بَصَرَكَ عَمّا لا يَحِلُّ النَّظَرُ إلَيهِ ، وَالسَّمعَ عَمّا لا يَحِلُّ استِماعُهُ إلَيهِ ، وَاللِّسانَ مِنَ الكَذِبِ وَالفُحشِ . (2)1447.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه عليه السلام :صَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَرضٌ في كُلِّ عامٍ ، وأدنى ما يَتِمُّ بِهِ فَرضُ صَومِهِ : العَزيمَةُ مِن قَلبِ المُؤمِنِ عَلى صَومِهِ بِنِيَّةٍ صادِقَةٍ ، وتَركُ الأَكلِ وَالشُّربِ وَالنِّكاحِ في نَهارِهِ كُلِّهِ ، وأن يَجمَعَ في صَومِهِ التَّوَقِّيَ لِجَميعِ جَوارِحِهِ وكَفَّها عَن مَحارِمِ اللّهِ رَبِّهِ مُتَقَرِّبا بِذلِكَ كُلِّهِ إلَيهِ ؛ فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُؤَدِّيا لِفَرضِهِ . (3)1448.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ اللّه ِ تَعالى _ ) سعد السعود :مِن سُنَنِ إدريسَ عليه السلام : إذا دَخَلتُم فِي الصِّيامِ طَهِّروا نُفوسَكُم مِن كُلِّ دَنَسٍ ونَجَسٍ ، وصوموا للّهِِ بِقُلوبٍ خالِصَةٍ صافِيَةٍ مُنَزَّهَةٍ عَنِ الأَفكارِ السَّيِّئَةِ وَالهَواجِسِ المُنكَرَةِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ يحيس القُلوبَ اللَّطِخَةَ وَالنِّيّاتِ المَدخولَةَ ، ومَعَ صِيامِ أفواهِكُم مِنَ المَآكِلِ فَلتَصُم جَوارِحُكُم مِنَ المَآثِمِ ؛ فَإِنَّ

اللّهَ لا يَرضى عَنكُم أن تَصوموا مِنَ المَطاعِمِ فَقَط،لكِن مِنَ المَناكيرِ كُلِّها وَالفَواحِشِ بِأَسرِها. (4) .


1- .الصحيفة السجّاديّة : ص 166 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : ص 608 ح 695 وفيه «نَسرح» بدل «نسرع» .
2- .الهداية : ص 189 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 295 ح 26 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 268 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 294 ح 25 .
4- .سعد السعود : ص 39 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 293 ح 17 وج 11 ص 283 ح 11 .

ص: 163

1449.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن خُطبَتِهِ في غَديرِ خُمٍّ _ ) امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش به هنگام ورود ماه رمضان _ :خداوندا!... ما را بر روزه دارىِ اين ماه يارى كن ، با نگه داشتن اعضا از نافرمانى ات و به كارگيرى آنها در آنچه خشنودت مى سازد ، تا آن كه با گوش هايمان به بيهوده گوش نسپاريم و با چشم هايمان به بازيچه نشتابيم و دستان خويش را به آنچه ممنوع است ، نگشاييم و با گام هايمان ، به سوى آنچه حرام است ، راه نپوييم ، و تا آن كه شكممان جز از آنچه حلال كرده اى ، پُر نشود و زبان هايمان جز به آنچه فرموده اى ، گويا نشود و خود را جز در آنچه ما را به پاداش تو نزديك مى سازد ، به زحمت نيفكنيم و جز به آنچه از كيفرت باز مى دارد ، نپردازيم.1450.صحيح مسلم :امام صادق عليه السلام:هر گاه روزه گرفتى ، گوش و چشم و شهوت و زبانت هم روزه باشند ، و چشمت را از آنچه نگاه به آن حلال نيست و گوشَت را از آنچه شنيدنش حلال نيست و زبانت را از دروغ و دشنام ، حفظ كن .1451.كفاية الأثر عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :امام صادق عليه السلام:روزه ماه رمضان ، در هر سال ، واجب است و كمترين چيزهايى كه وجوب روزه اش با آنها به كمال مى رسد ، تصميم قلبى مؤمن است (كه آن را با نيّت راست ، روزه بدارد) و در تمام روز ، خوردن و آشاميدن و آميزش را ترك كند و در روزه اش تلاش خود را در نگهدارى همه اعضايش از حرام هاى الهى قرار دهد و با همه اينها به خداوند ، تقرّب بجويد. پس اگر چنين كند ، واجبِ اين ماه را ادا كرده است.1448.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در توصيف خداى متعال _ ) سعد السعود:از سنّت هاى ادريس عليه السلام است كه: «چون وارد روزه شديد ، جان هايتان را از هر آلودگى و پليدى اى پاك سازيد ، و با دل هاى خالص ، صاف و پاك از انديشه هاى بد و خطوراتِ ناپسند ، براى خدا روزه بگيريد؛ همانا خداوند ، دل هاى آلوده و نيّت هاى خراب را تباه مى سازد . و همراه با روزه بودنِ دهان هايتان از خوردنى ها ، اعضايتان هم از گناهان ، روزه باشند؛

چرا كه خداوند از اين كه تنها از غذاها روزه دار باشيد ، از شما خشنود نمى شود؛ ليكن از همه زشتى ها و ناپسندى ها پرهيز كنيد». .

ص: 164

راجع : ص 168 (ما لا ينبغي للصائم) .

1 / 2ما يَنبَغي قَبلَ الصِّيامِأ _ السَّحور1453.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السَّحورُ بَرَكَةٌ . (1)1452.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَسَحَّروا مِن آخِرِ اللَّيلِ ؛ وهُوَ الغِذاءُ المُبارَكُ . (2)1453.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَسَحَّروا ولَو بِجُرَعِ الماءِ ، ألا صَلَواتُ اللّهِ عَلَى المُتَسَحِّرينَ! (3)1454.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :تَعاوَنوا بِأَكلِ السَّحورِ عَلى صِيامِ النَّهارِ ، وبِالنَّومِ عِندَ القَيلولَةِ عَلى قِيامِ اللَّيلِ . (4)1455.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ لِلوِقايَةِ مِنَ المَحذوراتِ _ ) الكافي عَن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ السَّحورِ لِمَن أرادَ الصَّومَ ، أ واجِبٌ هُوَ عَلَيهِ؟

فَقالَ : «لا بَأسَ بِألاّ يَتَسَحَّرَ إن شاءَ ، وأمّا في شَهرِ رَمَضانَ فَإِنَّهُ أفضَلُ أن يَتَسَحَّرَ ، نُحِبُّ ألاّ يُترَكَ في شَهرِ رَمَضانَ» . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 95 ح 3 ؛ مسند أبي يعلى : ج 6 ص 58 ح 6416 .
2- .مسند الشاميّين : ج 3 ص 90 ح 1853 ، كنز العمّال : ج 8 ص 511 ح 23890 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 198 ح 566 ؛ كنز العمّال : ج 8 ص 525 ح 23974 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 199 ح 571 ؛ سنن ابن ماجة : ج 1 ص 540 ح 1693 .
5- .الكافي : ج 4 ص 94 ح 1 .

ص: 165

1 / 2 آنچه پيش از روزه گرفتن ، سزاوار است

الف _ خوردن سحرى

ر . ك : ص 169 (آنچه براى روزه دار ، سزاوار نيست).

1 / 2آنچه پيش از روزه گرفتن ، سزاوار استالف _ خوردن سحرى1457.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خوردن سحرى ، بركت است.1458.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:آخر شب ، سحرى بخوريد و آن ، غذاى بابركتى است.1459.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن خُطبَتِهِ في غَديرِ خُمٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:سحرى بخوريد ، هر چند كه يك جرعه آب باشد . هلا! درودهاى خدا بر سحرى خوران!1460.الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:با سحرى خوردن ، روزه دارىِ روز را و با خواب قيلوله (نيم روز) ، شب زنده دارى را يارى كنيد.1457.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى «جوشن ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم: آيا براى كسى كه مى خواهد روزه بگيرد ، سحرى خوردن واجب است؟

فرمود : «اشكالى ندارد كه اگر خواست ، سحرى نخورد؛ ولى در ماه رمضان ، بهتر است كه سحرى بخورد. دوست داريم كه در ماه رمضان ، سحرى خوردن ترك نشود» .

.

ص: 166

ب _ أفضَلُ السَّحورِ1460.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، در حديثى كه س ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ سَحورُ المُؤمِنِ التَّمرُ . (1)1461.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ اليَومِ الثّالِثِ مِنَ الشَّهرِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أفضَلُ سَحورِكُمُ السَّويقُ وَالتَّمرُ . (2)1462.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) تهذيب الأحكام عن جابر :سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : «كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهيُفطِرُ عَلَى الأَسوَدَينِ _ قُلتُ : رَحِمَكَ اللّهُ! ومَا الأَسوَدانِ؟

قالَ : التَّمرُ وَالماءُ ، وَالزَّبيبُ وَالماءُ _ ويَتَسَحَّرُ بِهِما» . (3)راجع : ص 174 (ما يَنبَغي عِندَ الإِفطارِ / قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ) .

1 / 3ما يَنبَغي لِلصّائِمِأ _ السِّواك1464.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ اللّه ِ تَعالى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا صُمتُم فَاستاكوا بِالغَداةِ ولا تَستاكوا بِالعَشِيِّ ، فَإِنَّهُ لَيسَ مِن صائِمٍ تَيبَسُ شَفَتاهُ بِالعَشِيِّ إلاّ كانَ نورا بَينَ عَينَيهِ يَومَ القِيامَةِ . (4)ب _ الطّيب1466.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الكافي عن الحسن بن راشد :كانَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إذا صامَ تَطَيَّبَ بِالطّيبِ ، ويَقولُ : «الطّيبُ تُحفَةُ الصّائِمِ» . (5) .


1- .سنن أبي داود : ج 2 ص 303 ح 2345 ؛ بحار الأنوار : ج 62 ص 296 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 198 ح 567 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 312 ح 5 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 198 ح 569 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 12 ح 2 .
4- .المعجم الكبير : ج 4 ص 78 ح 3696 ؛ مكارم الأخلاق : ج 1 ص 114 ح 260 .
5- .الكافي : ج 4 ص 113 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 54 ح 89 .

ص: 167

ب _ برترين سَحَرى

1 / 3 آنچه براى روزه دار ، شايسته است

الف _ مسواك زدن
ب _ عطر زدن

ب _ برترين سَحَرى1465.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعاى ايشان در روز احزاب _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خرما ، سحرىِ خوبى براى مؤمن است.1466.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) امام صادق عليه السلام:بهترين سحرى هاى شما ، سويق و خرماست.1467.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از جابر _ :شنيدم كه امام باقر عليه السلاممى فرمود: «پيامبر خدا با دو چيز سياه ، افطار مى كرد» .

گفتم : خدا رحمتت كند! دو سياه كدام اند؟

فرمود : «خرما و آب ، و كشمش و آب ، و نيز با اين دو ، سحرى مى خورد».ر . ك : ص 175 (آنچه هنگام افطار سزاوار است / خواندن سوره قدر).

1 / 3آنچه براى روزه دار ، شايسته استالف _ مسواك زدن1469.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:چون روزه گرفتيد ، صبح ، مسواك بزنيد و شب ، مسواك نزنيد؛ چون هيچ روزه دارى نيست كه شب ، لب هايش خشك شود ، مگر آن كه روز قيامت ، نورى پيشاپيش او خواهد بود.ب _ عطر زدن1471.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از حسن بن راشد _ :امام صادق عليه السلام ، وقتى روزه مى گرفت ، خود را با عطر خوش بو مى ساخت و مى فرمود: «بوى خوش ، هديه روزه دار است».

.

ص: 168

1472.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ بِطيبٍ أوَّلَ النَّهارِ وهُوَ صائِمٌ لَم يَفقُد عَقلَهُ . (1)ج _ القَيلولَة1471.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مَن فَعَلَهُنَّ قَوِيَ عَلى صِيامِهِ : أن يَكونَ أوَّلُ فِطرِهِ عَلى ماءٍ ... ولا يَدَعَ القائِلَةَ . (2)1472.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :قيلوا ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُطعِمُ الصّائِمَ ويَسقيهِ في مَنامِهِ . (3)راجع : ص 164 ، ح 131 .

1 / 4ما لا يَنبَغي لِلصّائِمِأ _ السَّفَرُ في شَهرِ رَمَضانَ1474.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لَيسَ لِلعَبدِ أن يَخرُجَ في سَفَرٍ إذا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ ؛ لِقَولِ اللّهِ عز و جل : «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» (4) . (5)1475.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ فَلِلّهِ فيهِ شَرطٌ ، قالَ اللّهُ تَعالى : « فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» ، فَلَيسَ للرَّجُلِ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ أن يَخرُجَ إلاّ في حَجٍّ ، أو عُمرَةٍ ، أو مالٍ يَخافُ تَلَفَهُ ، أو أخٍ يَخافُ هَلاكَهُ ، ولَيسَ لَهُ أن يَخرُجَ في إتلافِ مالِ أخيهِ ، فَإِذا مَضَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ

فَليَخرُج حَيثُ شاءَ . (6) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 86 ح 1804 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 290 ح 9 .
2- .الفردوس : ج 1 ص 371 ح 1496 ، كنز العمّال : ج 8 ص 525 ح 23971 .
3- .الكافي : ج 4 ص 65 ح 14 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 290 ح 8 .
4- .البقرة : 185 .
5- .الخصال : ص 614 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 322 ح 3 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 216 ح 626 .

ص: 169

ج _ خواب نيم روز

1 / 4 آنچه براى روزه دار ، سزاوار نيست

الف _ مسافرت در ماه رمضان

1476.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس كه روزه دار است ، اگر اوّلِ روز عطر بزند ، عقلش را از دست نمى دهد.ج _ خواب نيم روز1478.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:چهار كار است كه هر كس آنها را انجام دهد ، بر روزه دارى ، نيرو مى گيرد: آغاز افطارش با آب باشد... و خواب قيلوله (نيم روز) را ترك نكند.1479.عنه صلى الله عليه و آله ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ الإِيمانِ _ ) امام كاظم عليه السلام:در نيم روز بخوابيد؛ به درستى كه خداوند ، روزه دار را در خوابش سير و سيراب مى كند.ر . ك : ص 165 ، ح 131.

1 / 4آنچه براى روزه دار ، سزاوار نيستالف _ مسافرت در ماه رمضان1477.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:سزاوار نيست وقتى كه ماه رمضان مى رسد ، بنده به سفر برود ؛ چون خداوند فرموده است: « پس ، هر كس از شما اين ماه را شاهد بود ، آن را روزه بگيرد» .1478.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:وقتى ماه رمضان وارد مى شود ، خداوند در آن شرطى دارد. خداوند فرموده است: « پس ، هر كس از شما اين ماه را شاهد بود ، آن را روزه بگيرد». پس وقتى ماه رمضان وارد شد ، شخص نمى تواند بيرون رود ، مگر براى حج ، يا عمره ، يا مالى كه بيم دارد تلف شود ، يا برادرى كه مى ترسد

هلاك گردد. نيز حق ندارد براى تلف كردن مال برادرش بيرون رود. پس چون شب بيست و سوم گذشت ، مى تواند هر جا كه خواست ، برود.

.

ص: 170

ب _ ما يُؤَدّي إلَى الضَّعفِ1480.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ وقتى درباره ايمان ، مورد پرسش قرار گرفت _ ) الكافي :عَن مُحمّدِ بنِ مسلمٍ عَن أبي جعفرٍ عليه السلام أنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَدخُلُ الحَمّامَ وهُوَ صائِمٌ ، فَقالَ : «لا بَأسَ ما لَم يَخشَ ضَعفا» . (1)1481.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن سعيد الأعرج :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الصّائِمِ يَحتَجِمُ؟

فَقالَ : «لا بَأسَ ، إلاّ أن يَتَخَوَّفَ عَلى نَفسِهِ الضَّعفَ» . (2)ج _ ما يُمكِنُ أن يُؤَدِّيَ إلى نَقضِ الصَّومِ1483.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ كَرِهَ لي سِتَّ خِصالٍ ، ثُمَّ كَرِهتُهُنَّ لِلأَوصِياءِ مِن وُلدي وأتباعِهِم مِن بَعدي : الرَّفَثُ فِي الصَّومِ . (3)1484.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن أبي بصير :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن رَجُلٍ كَلَّمَ امرَأَتَهُ في شَهرِ رَمَضانَ وهُوَ صائِمٌ ؟

فَقالَ : «لَيسَ عَلَيهِ شَيءٌ ... ولا يَنبَغي لَهُ أن يَتَعَرَّضَ لِرَمَضانَ» . (4)1485.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أسبِغِ الوُضوءَ ... وبالِغ فِي الاِستِنشاقِ إلاّ أن تَكونَ صائِما . (5)د _ رِوايَةُ الشِّعرِ1487.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن حمّاد بن عثمان :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ : «يُكرَهُ رِوايَةُ

الشِّعرِ لِلصّائِمِ ولِلمُحرِمِ ، وفِي الحَرَمِ وفي يَومِ الجُمُعَةِ ، وأن يَروِيَ بِاللَّيلِ» .

قُلتُ : وإن كانَ شِعرَ حَقٍّ؟

قالَ : «وإن كانَ شِعرَ حَقٍّ» . (6) .


1- .الكافي : ج 4 ص 109 ح 3 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 260 ح 774 .
3- .الكافي : ج 4 ص 89 ح 11 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 272 ح 824 .
5- .سنن أبي داود : ج 1 ص 36 ح 142 ، كنز العمّال : ج 9 ص 305 ح 26129 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 195 ح 558 .

ص: 171

ب _ آنچه به ضعف مى انجامد
ج _ آنچه ممكن است به شكستن روزه بينجامد
د _ شعرخوانى

ب _ آنچه به ضعف مى انجامد1489.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :از امام باقر عليه السلام درباره كسى پرسيدند كه وارد حمّام مى شود ، در حالى كه روزه است. فرمود: «تا وقتى كه بيم ضعف نداشته باشد ، بى اشكال است».1483.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از سعيد اَعرج _ :از امام صادق عليه السلامپرسيدم: روزه دار ، حجامت مى كند؟ فرمود: «اشكالى ندارد ، مگر اين كه بر خويش بترسد كه ضعيف شود».ج _ آنچه ممكن است به شكستن روزه بينجامد1485.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند ، شش كار را براى من خوش نداشت. من هم آنها را براى اوصياى خود كه فرزندانم هستند و پيروانشان پس از خويش ، خوش ندارم ، از جمله : آميزش جنسى در هنگام روزه را.1486.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام درباره مردى كه در ماه رمضان و در حال روزه با زنش حرف مى زند ، پرسيدم.

فرمود: «عيبى ندارد... ؛ ولى سزاوار نيست كه متعرّض رمضان شود».1487.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:وضو را كامل و پُر آب بگير... و استنشاق را كامل انجام بده ، مگر آن كه روزه باشى.د _ شعرخوانى1489.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :شنيدم كه امام صادق عليه السلام

مى فرمود: «براى روزه دار و مُحرِم ، و در حَرَم و روز جمعه و در وقت شب ، شعر خواندن مكروه است».

گفتم: هر چند شعر حق باشد؟

فرمود: «اگرچه شعر حق باشد».

.

ص: 172

راجع : ص 156 (أهمّ الآداب) .

1 / 5ما يَنبَغي عِندَ الإِفطارِأ _ التَّعجيل1494.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَزالُ اُمَّتي بِخَيرٍ ما عَجَّلُوا الإِفطارَ وأخَّرُوا السَّحورَ . (1)1495.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مِن فِقهِ الرَّجُلِ في دينِهِ تَعجيلُ فِطرِهِ وتَأخيرُ سَحورِهِ . (2)1490.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :رُوِّينا عَن عَلِيٍّ عليه السلام أنَّهُ قالَ : «السُّنَّةُ تَعجيلُ الفِطرِ ، وتَأخيرُ السَّحورِ ، وَالاِبتِداءُ بِالصَّلاةِ _ يَعني صَلاةَ المَغرِبِ قَبلَ الفِطرِ _ إلاّ أن يَحضُرَ الطَّعامُ ، فَإِن حَضَرَ بُدِئَ بِهِ ثُمَّ صَلّى ، ولَم يَدَعِ الطَّعامَ ويَقومُ إلَى الصَّلاةِ» .

وذَكَرَ عليه السلام أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اُتِيَ بِكَتِفِ جَزورٍ مَشوِيَّةٍ وقَد أذَّنَ بِلالٌ ، فَأَمَرَهُ فَكَفَّ هُنَيهَةً حَتّى أكَلَ وأكَلنا مَعَهُ ، ثُمَّ عادَ بِلَبَنٍ فَشَرِبَ وشَرِبنا ، ثُمَّ أمَرَ بِلالاً فَأَقامَ وصَلّى وصَلَّينا مَعَهُ . (3) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 71 ح 21370 ، كنز العمّال : ج 8 ص 510 ح 23885 .
2- .تاريخ دمشق : ج 52 ص 138 ح 10956 ، كنز العمّال : ج 8 ص 511 ح 23890 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 280 .

ص: 173

1 / 5 آنچه هنگام افطار، سزاوار است

الف _ عجله

ر . ك : ص 157 (مهم ترين آداب) .

1 / 5آنچه هنگام افطار، سزاوار استالف _ عجله1495.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:امّت من ، تا وقتى كه زود افطارى بخورند و سحرى را به تأخير اندازند ، در نيكى اند.1496.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:از دين شناسى مرد ، زود افطارى خوردن و تأخير در سحرى خوردن است.1497.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام:از على عليه السلام براى ما روايت شده كه فرمود: «زود افطارى خوردن و دير سحرى خوردن ، مستحب است و ابتدا به نماز (يعنى نماز مغرب) نمودن قبل از افطار ، مستحب است ، مگر آن كه غذا حاضر باشد . پس اگر حاضر بود ، ابتدا غذا خورده مى شود و سپس نماز خوانده مى شود. خوب نيست كه غذا را بگذارد و به نماز بايستد».

و امام على عليه السلام ياد كرد كه كتف بريان شده شترى را نزد پيامبر خدا آوردند ، در حالى كه بلال، اذان گفته بود. دستور داد كه بلال [ در گفتن اقامه] اندكى درنگ كند ، تا آن كه ايشان خورد و ما هم خورديم. سپس اندكى شير خورد و ما هم خورديم. سپس دستور داد بلال اقامه بگويد. آن گاه نماز خواند و ما نيز با ايشان نماز خوانديم.

.

ص: 174

ب _ تَقديمُ الصَّلاةِ1496.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :تُقَدِّمُ الصَّلاةَ عَلَى الإِفطارِ ، إلاّ أن تَكونَ مَعَ قَومٍ يَبتَدِئونَ بِالإِفطارِ فَلا تُخالِف عَلَيهِم وأفطِر مَعَهُم ، وإلاّ فَابدَأ بِالصَّلاةِ ؛ فَإِنَّها أفضَلُ مِنَ الإِفطارِ ، وتُكتَبُ صَلاتُكَ وأنتَ صائِمٌ أحَبُّ إلَيَّ . 1ج _ الصَّدَقَة1498.سنن الترمذى ( _ به نقل از ابو خزامه ، از پدرش _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن تَصَدَّقَ وَقتَ إفطارِهِ عَلى مِسكينٍ بِرَغيفٍ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذَنبَهُ ، وكَتَبَ لَهُ ثَوابَ عِتقِ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ إسماعيلَ . (1)1499.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام إذا كانَ اليَومُ الَّذي يَصومُ فيهِ أمَرَ بِشاةٍ فَتُذبَحُ وتُقطَعُ أعضاءً وتُطبَخُ ، فَإِذا كانَ عِندَ المَساءِ أكَبَّ عَلَى القُدورِ حَتّى يَجِدَ ريحَ المَرَقِ وهُوَ صائِمٌ ، ثُمَّ يَقولُ : «هاتُوا القِصاعَ ، اِغرِفوا لاِلِ فُلانٍ وَاغرِفوا لاِلِ فُلانٍ» ، ثُمَّ يُؤتى بِخُبزٍ وتَمرٍ فَيَكونُ ذلِكَ عَشاءَهُ ، صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلى آبائِهِ . (2)راجع : ص 186 (ما يؤكّد استحبابه من الأعمال / كثرة الإنفاق) .

د _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ1499.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن قَرَأَ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» عِندَ فُطورِهِ وعِندَ

سَحورِهِ ، كانَ فيما بَينَهُما كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ في سَبيلِ اللّهِ تَعالى . (3) .


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 96 ح 80 وص 106 ح 97 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 318 ح 10 .
2- .الكافي : ج 4 ص 68 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 317 ح 6 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 240 .

ص: 175

ب _ جلو انداختن نماز
ج _ صدقه
د _ خواندن سوره قدر

ب _ جلو انداختن نماز1501.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:نماز را بر افطار مقدّم مى دارى ، مگر آن كه با گروهى باشى كه اوّل ، افطار مى كنند. پس با آنان مخالفت نكن و با ايشان افطار كن ، وگرنه اوّل ، نماز بخوان؛ چرا كه بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته مى شود و اين نزد من ، محبوب تر است.ج _ صدقه1503.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:هر كس پيش از افطار كردنش گِرده اى نان به بينوايى صدقه دهد ، خداوندْ گناهش را مى آمرزد و براى او ثواب آزاد كردن بنده اى از فرزندان اسماعيل را مى نويسد.1504.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:امام سجّاد عليه السلام هر روز كه روزه مى گرفت ، دستور مى داد كه گوسفندى ذبح شود و قطعه قطعه و پخته گردد. عصر كه مى شد ، بر روى ديگ ها خم مى شد تا بوى آب گوشت را در حال روزه احساس كند. سپس مى فرمود: «ظرف ها را بياوريد. براى فلان خانواده بريزيد. براى فلان خانواده بريزيد...». سپس نان و خرماى خشك مى آوردند و غذايش همان بود. درود خدا بر او و پدرانش باد!ر . ك : ص 187 (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / بسيار انفاق كردن) .

د _ خواندن سوره قدر1507.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام:هر كس هنگام افطارى و سحرى خوردن ، سوره «إنّا أنزلناه»

بخواند ، ميان آن دو [ وقت ،] همچون كسى خواهد بود كه در راه خدا به خون خويش آغشته است.

.

ص: 176

ه _ الدُّعاء1502.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ عَبدٍ صائِمٍ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ عِندَ إفطارِهِ ، اُعطِيَها فِي الدُّنيا أو ذُخِرَ لَهُ فِي الآخِرَةِ . (1)و _ الدُّعاءُ بِالمَأثورِ عِندَ الإِفطارِ1504.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن أبي داود :عَن مُعاذِ بنِ زُهرَةَ أنَّهُ بَلَغَهُ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أفطَرَ قالَ :

اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ وعَلى رِزقِكَ أفطَرتُ . (2)1505.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره گوسفند مسمومى كه از آن خورد _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِلصّائِمِ عِندَ فِطرِهِ دَعوَةً :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ أن تَغفِرَ لي ذُنوبي . (3)1506.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَصومُ فَيَقولُ عِندَ إفطارِهِ :

«يا عَظيمُ يا عَظيمُ ؛ أنتَ إلهي لا إلهَ لي غَيرُكَ ، اِغفِر لِيَ الذَّنبَ العَظيمَ ؛ إنَّهُ لا يَغفِرُ الذَّنبَ العَظيمَ إلاَّ العَظيمُ» إلاّ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ . (4)1507.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :جاءَ قَنبَرٌ مَولى عَلِيٍّ عليه السلام بِفِطرِهِ إلَيهِ ... فَلَمّا أرادَ أن يَشرَبَ قالَ :

بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ لَكَ صُمنا وعَلى رِزقِكَ أفطَرنا ، فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (5) .


1- .نوادر الاُصول : ج 1 ص 190 ، كنز العمّال : ج 8 ص 451 ح 23613 .
2- .سنن أبي داود : ج 2 ص 306 ح 2358 ؛ مكارم الأخلاق : ج 1 ص 300 ح 947 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 583 ح 1535 ، مستدرك الوسائل : ج 7 ص 361 ح 8417 نقلاً عن درر اللآلي وفيه «إنّ للصائم عند فطره دعوة لا تردّ ، فيقول إذا أفطر : ...» .
4- .الإقبال : ج 1 ص 240 ؛ تاريخ دمشق : ج 54 ص 238 ح 11479 .
5- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 200 ح 578 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 339 ح 24 .

ص: 177

ه _ دعا
و _ خواندن دعاهاى وارد شده هنگام افطار

ه _ دعا1509.كنز العمّال عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله عپيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر بنده روزه دارى ، هنگام افطارش ، يك دعاى مستجاب دارد ، كه آن ، يا در دنيا به او داده مى شود و يا براى آخرتش ذخيره مى شود.و _ خواندن دعاهاى وارد شده هنگام افطار1510.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن أبى داوود _ به نقل از معاذ بن زهره _ :به من چنين رسيده كه پيامبر صلى الله عليه و آلههر گاه افطار مى كرد ، مى گفت:

«خدايا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم».1511.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:روزه دار را هنگام افطارش ، دعايى چنين است:

«پروردگارا! تو را به آن رحمتت كه هر چيز را فرا گرفته است ، مى خوانم كه گناهانم را بيامرزى».1512.المعجم الكبير :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هيچ بنده اى نيست كه روزه بگيرد و هنگام افطارش بگويد: «اى بزرگ ، اى بزرگ! تو معبود منى. هيچ معبودى جز تو نيست. گناه بزرگ مرا بيامرز! همانا گناه بزرگ را جز بزرگ نمى آمرزد» ، مگر آن كه از گناهانش بيرون مى آيد ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است.1513.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:قنبر ، غلام على عليه السلام ، افطارى را نزد وى آورد ... . چون خواست بياشامد ، فرمود :

«به نام خدا . خداوندا! براى تو روزه گرفتيم و با روزىِ تو افطار كرديم . پس ، از ما بپذير! همانا تو شنواى دانايى» .

.

ص: 178

1510.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الحسن عليه السلام :إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ عِندَ فُطورِهِ دَعوَةً مُستَجابَةً ، فَإِذا كانَ أوَّلُ لُقمَةٍ فَقُل :

بِاسمِ اللّهِ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ اغفِر لي . (1)

فَإِنَّهُ مَن قالَها عِندَ إفطارِهِ غُفِرَ لَهُ . (2)ز _ الإِفطارُ بِالتَّمرِ ، أوِ الزَّبيبِ ، أوِ الشَيءِ الحُلوِ ، أوِ اللَّبَنِ ، أوِ الماءِ الفاتِرِ1512.المعجم الكبير ( _ به نقل از رافع بن خديج _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ ما يَبدَأُ بِهِ الصّائِمُ بِزَبيبٍ أو شَيءٍ حُلوٍ . (3)1513.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أوَّلُ ما يُفطِرُ عَلَيهِ في زَمَنِ الرُّطَبِ الرُّطَبُ ، وفي زَمَنِ التَّمرِ التَّمرُ . (4)1514.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا صامَ فَلَم يَجِدِ الحَلواءَ أفطَرَ عَلَى الماءِ . (5)1515.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مَن فَعَلَهُنَّ قَوِيَ عَلى صِيامِهِ : أن يَكونَ أوَّلُ فِطرِهِ عَلى ماءٍ ، ولا يَدَعَ السَّحورَ ، ولا يَدَعَ القائِلَةَ ، وأن يَشُمَّ شَيئا مِن طيبٍ . (6)1516.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّا عليه السلام كانَ يَستَحِبُّ أن يُفطِرَ عَلَى اللَّبَنِ . (7)1517.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أفطِر عَلَى الحُلوِ ، فَإِن لَم تَجِدهُ فَأَفطِر عَلَى الماءِ ؛ فَإِنَّ الماءَ طَهورٌ . (8)1518.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا أفطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الماءِ الفاتِرِ نَقّى كَبِدَهُ ، وغَسَلَ الذُّنوبَ مِنَ

القَلبِ ، وقَوَّى البَصَرَ وَالحَدَقَ . (9) .


1- .وفي رِوايَةٍ اُخرى : «بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ اغفِر لي» .
2- .الإقبال : ج 1 ص 244 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 14 ح 2 .
3- .الفردوس : ج 1 ص 358 ح 1445 ؛ طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله : ص 8 وفيه «الزبيب أو التمر أو شيء حلو» .
4- .الكافي : ج 4 ص 153 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 314 ح 15 .
5- .الكافي : ج 4 ص 152 ح 1 .
6- .الفردوس : ج 1 ص 371 ح 1496 ، كنز العمّال : ج 8 ص 525 ح 23971 .
7- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 199 ح 574 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 12 ح 2 .
8- .المقنعة : ص 317 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 10 ح 7 .
9- .الكافي : ج 4 ص 152 ح 2 .

ص: 179

ز _ افطار با خرما يا كشمش يا شيرينى يا شير يا آب وِلَرم

1519.عنه صلى الله عليه و آله :امام الحسن عليه السلام:«هر روزه دار ، هنگام افطارش ، يك دعاى مستجاب دارد. پس چون وقت اوّلين لقمه شد ، بگو:

به نام خدا. اى گسترده آمرزش! مرا بيامرز».

پس هر كه هنگام افطارش چنين گويد ، آمرزيده مى شود».ز _ افطار با خرما يا كشمش يا شيرينى يا شير يا آب وِلَرم1514.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:برترين چيزى كه روزه دار ، افطارش را با آن آغاز مى كند ، كشمش يا چيزى شيرين است.1515.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:اوّلين چيزى كه پيامبر خدا روزه اش را با آن افطار مى كرد ، در زمانِ رُطَب ، رطب بود و در زمانِ خرما ، خرما .1516.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:پيامبر خدا ، هر گاه روزه بود و حلوا (شيرينى) نمى يافت ، با آب افطار مى كرد.1517.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:چهار چيز است كه هر كه آنها را انجام دهد ، بر روزه دارى ، نيرو مى يابد: آغاز افطارش ، با آب باشد؛ سحرى خوردن را ترك نكند؛ خواب نيم روز را ترك نكند ؛ و بوى خوش ببويد.1518.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:على عليه السلام خوش مى داشت كه با شير ، افطار كند.1519.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:با شيرينى افطار كن و اگر نيافتى ، با آب افطار كن؛ چرا كه آب ، پاك كننده است.1520.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه روزه دار با آب ولرم افطار كند ، كبدش را تميز مى كند ، آلودگى ها را از دلش مى شويد و چشم و سياهى آن را نيرو مى بخشد.

.

ص: 180

ح _ الشُّكرُ إذا أفطَرَ عِندَ قَومٍ1522.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا طَعِمَ عِندَ أهلِ بَيتٍ قالَ لَهُم : «طَعِمَ عِندَكُمُ الصّائِمونَ ، وأكَلَ عِندَكُمُ الأَبرارُ ، وصَلَّت عَلَيكُمُ المَلائِكَةُ الأَخيارُ» . (1) .


1- .الكافي : ج 6 ص 294 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 454 ح 20 .

ص: 181

ح _ سپاسگزارى ، هنگام افطار نزد ديگران

ح _ سپاسگزارى ، هنگام افطار نزد ديگران1522.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا ، هر گاه نزد خانواده اى غذا مى خورد ، به آنان مى گفت: «روزه داران ، نزد شما افطارى بخورند و نيكان ، پيش شما غذا بخورند و فرشتگان نيكو ، بر شما درود بفرستند!».

.

ص: 182

الفصل الثاني : ما يؤكّد استحبابه من الأعمال2 / 1التَّطَوُّعُ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ1525.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَوَّعَ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ في شَهرِ رَمَضانَ كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ عز و جل ، ومَن أدّى فيهِ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ . (1)راجع : ص 90 (خطابات النبيّ عند حضور شهر رمضان) .

2 / 2تَفطيرُ الصّائِمينَ1526.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن فَطَّرَ صائِما كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِنهُ شَيءٌ ، وما عَمِلَ بِقُوَّةِ ذلِكَ الطَّعامِ مِن بِرٍّ . (2)1527.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :فِطرُكَ لِأَخيكَ المُسلِمِ وإدخالُكَ السُّرورَ عَلَيهِ أعظَمُ أجرا مِن صِيامِكَ . (3) .


1- .المقنعة : ص 341 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 202 ح 582 .
3- .الجعفريّات : ص 60 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 126 ح 7 .

ص: 183

فصل دوم : كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است

2 / 1 همه كارهاى نيك
2 / 2 افطارى دادن به روزه داران
اشاره

فصل دوم : كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است2 / 1همه كارهاى نيك1527.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:كسى كه در ماه رمضان ، يكى از كارهاى نيك را انجام دهد ، همچون كسى است كه هفتاد واجب از واجبات خدا را انجام داده است و هر كس در اين ماه ، واجبى از واجبات خدا را انجام دهد ، همچون كسى است كه هفتاد واجب از واجبات خداى متعال را در ماه هاى ديگر انجام داده است.ر . ك : ص 91 (خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان) .

2 / 2افطارى دادن به روزه داران1531.الطرائف عن محمّد بن عليّ المكّي بإسناده :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس روزه دارى را افطارى دهد ، مثل پاداش و هر عمل خوبى كه روزه دار با نيروى آن غذا انجام مى دهد ، بدون آن كه از پاداشش چيزى كم شود ، براى افطارى دهنده است.

.

ص: 184

1532.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ :يا عَلِيُّ ، ثَلاثُ فَرَحاتٍ لِلمُؤمِنِ فِي الدُّنيا : لِقاءُ الإِخوانِ ، وتَفطيرُ الصّائِمِ ، وَالتَّهَجُّدُ مِن آخِرِ اللَّيلِ . (1)1533.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن فَطَّرَ مُؤمِنا في شَهرِ رَمَضانَ كانَ لَهُ بِذلِكَ عِتقُ رَقَبَةٍ ومَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ فيما مَضى ، فَإِن لَم يَقدِر إلاّ عَلى مَذقَةِ لَبَنٍ فَفَطَّرَ بِها صائِما أو شَربَةٍ مِن ماءٍ عَذبٍ وتَمرٍ لا يَقدِرُ عَلى أكثَرَ مِن ذلِكَ ، أعطاهُ اللّهُ هذَا الثَّوابَ . (2)1534.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لَأَن اُفَطِّرَ رَجُلاً مُؤمِنا في بَيتي أحَبُّ إلَيَّ مِن عِتقِ كَذا وكَذا نَسَمَةٍ مِن وُلدِ إسماعيلَ . (3)راجع : ص 90 (خطابات النبيّ عند حضور شَهر رَمَضان) .

تعليققال العالم الرباني ملكي تبريزي قدس سره : من مهمّات أعمال هذا الشهر إفطار [ أي تفطير ]الصائمين ، وقد سمعتَ أجر ذلك في خطبة النبيّ صلى الله عليه و آله ، والأهمُّ في ذلك أيضا إخلاصُ النيّة والتأدّب بأدب اللّه _ جلّ جلاله _ وألاّ يكون باعِثُه على ذلك إلاّ تحصيل رضاه ، لا إظهار شرف الدنيا ولا شرف الآخرة ، ولا التقليد ولا رسوم العادات ، ويَهتَمّ في تخليص عمله من هذه القصود ، ويختبرها ببعض الكواشف ، ولا يطمئنّ من تلبيس الهوى والشيطان ، ويكون في ذلك مستمدّا من اللّه _ جلّ جلاله _ في أصل إفطاره ، وفي تعيين من يُفطّره من المؤمنين ، وفيما يفطّر به مِنَ الطعام ، وكيفيّة معاملته مع ضيفه ، فإنّ ذلك كلّه تختلف كيفيّاته مع القصود ، ويَعرف أهل اليقظة مداخل الشيطان فيها ، فيَجتَنِبُ عمّا يوافق أمرَه ويتّبع ما يوافق لأمر مولاه ورضا مالِكِ دينه ودنياه ، فيفوز بقبوله ومثوباته فوق آماله ومُناه . وهكذا يهتمّ في إخلاص قصده بقبول دعوة الغير للإفطار ويجتهد في ذلك ، وقد ينتفع المخلِصُ من قبول دعوة مؤمن وحضور مجلسه وإفطاره معه بما لا ينتفع غيره من عبادة دهر من الدهور ، ولذا كانت هِمَّةُ الأولياء على تخليص الأعمال لا تكثيرها اعتبارا من عمل آدم وإبليس ، وقد رُدَّت مِنَ الخبيث عبادةُ آلاف السنين وقُبِلَ من آدم توبة واحدة مع الإخلاص ، وصارَت سببا لاِجتِبائِه واصطِفائِه . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 360 ح 5762 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 247 ح 8 .
2- .المحاسن : ج 2 ص 158 ح 1430 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 316 ح 4 .
3- .المحاسن : ج 2 ص 157 ح 1426 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 316 ح 3 .
4- .المراقبات : ص 139 .

ص: 185

نكته

1534.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:افطارى دادنت به برادر مسلمانت و خوش حال كردن او ، پاداشى بزرگ تر از روزه دارى تو دارند.1535.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به على عليه السلام _ :اى على! مؤمن در دنيا سه خوش حالى دارد: ديدار برادران ، افطارى دادن به روزه دار ، و تهجّد در آخر شب.1536.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس مؤمنى را در ماه رمضان افطارى دهد ، پاداش كارش [ پاداشى برابر با پاداش ]آزاد كردن بنده و [نيز] آمرزش گناهان گذشته اوست. پس اگر بجز جرعه اى شير يا جرعه اى آب گوارا و خرما به روزه دارى افطارى ندهد و بيش از اين هم نتواند ، خداوندْ همان پاداش را به او مى دهد.1537.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:اگر مرد مؤمنى را در خانه ام افطارى دهم ، برايم محبوب تر از آن است كه فلان تعداد بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كنم.ر . ك : ص 91 (خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان) .

نكتهعالم ربّانى مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى گفته است : از مهم ترين كارهاى اين ماه ، افطارى دادن به روزه داران است. پاداش آن را در خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اى. مهم تر ، آن است كه در اين كار ، نيّت خالص و مؤدّب شدن به ادب الهى باشد و اين كه انگيزه آن جز به دست آوردن رضاى خدا نباشد ، نه ابراز شرافت دنيا و نه شرافت آخرت ، نه تقليد و نه رسم و عادت. بايد بكوشد تا عمل خود را از اين هدف ها خالص سازد و آن را با برخى آزمون ها بيازمايد و از فريبكارى هواى نفْس و شيطان ، خاطرجمع نباشد و هم در اصل افطارى دادن ، هم در تعيين كسانى كه به آنان افطارى مى دهد (مؤمنان) ، هم در نوع غذا و هم در كيفيّت برخورد با ميهمانش ، از خداوند مدد بجويد؛ چرا كه همه اينها با اهداف مختلف ، كيفيّت هاى متفاوت مى يابند. بيداردلان ، راه هاى ورود شيطان را در اين موارد مى شناسند و از آنچه موافق دستور شيطان است ، پرهيز مى كنند و پيرو چيزى مى شوند كه موافق فرمان و رضايتِ مالك دين و دنيايشان است. در نتيجه به پذيرش الهى نايل مى شوند و از پاداش هاى او بيش از حدّ آرزوهايشان برخوردار مى گردند. همچنين درباره قبول دعوت ديگرى براى افطار،در اخلاص نيّتش بكوشد؛ چون گاه كسى كه با اخلاص ، دعوت مؤمنى را مى پذيرد و در مجلس و افطار او حاضر مى شود ، بهره اى مى برد كه با عبادتِ دراز مدّت ، به آن نمى رسد. از اين رو ، همّت اولياى خدا بر خالص سازى كارها بوده است ، نه زياد بودن آنها. و اين ، عبرت گرفتن از كار آدم و ابليس است؛ چرا كه عبادت هزاران ساله آن خبيث ، رد شد و يك بار توبه خالصانه آدم ، پذيرفته گشت و مايه برگزيدگى اش شد.

.

ص: 186

2 / 3كَثرَةُ الإِنفاقِ1536.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن أنس :سُئِلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ... أيُّ الصَّدَقَةِ أفضَلُ؟ قالَ : «صَدَقَةٌ في رَمَضانَ» . (1)1537.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله أجوَدَ النّاسِ بِالخَيرِ ، وكانَ أجوَدُ ما يَكونُ في رَمَضانَ حينَ يَلقاهُ جِبريلُ ، وكانَ جِبريلُ عليه السلام يَلقاهُ كُلَّ لَيلَةٍ في رَمَضانَ حَتّى يَنسَلِ_خَ ، يَعرِضُ عَلَيهِ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله القُرآنَ ، فَإِذا لَقِيَهُ جِبريلُ عليه السلامكانَ أجوَدَ بِالخَيرِ مِنَ الرّيحِ المُرسَلَةِ . (2)1538.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَصَدَّقَ في شَهرِ رَمَضانَ بِصَدَقَةٍ صَرَفَ اللّهُ عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِنَ البَلاءِ . (3) .


1- .سنن الترمذي : ج 3 ص 51 ح 663 ، كنز العمّال : ج 8 ص 557 ح 24149 وص 591 ح 24292 .
2- .صحيح البخاري : ج 2 ص 672 ح 1803 .
3- .ثواب الأعمال : ص 171 ح 19 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 179 ح 18 .

ص: 187

2 / 3 بسيار انفاق كردن

2 / 3بسيار انفاق كردن1541.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى _ به نقل از انس _ :از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند:... كدام صدقه برتر است؟

فرمود: «صدقه در [ ماه] رمضان» .1542.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در بخشش ، از همه مردم بخشنده تر بود و بيشترين بخشندگى او ، وقتى بود كه در ماه رمضان ، جبرئيل او را ديدار مى كرد و جبرئيل در [ ماه] رمضان ، هر شب ، ايشان را ديدار مى كرد تا آن كه ماه رمضان سپرى شود. و پيامبر صلى الله عليه و آله ، قرآن را بر او عرضه مى كرد. پس وقتى جبرئيل او را ديدار مى كرد ، در بخشندگى ، بخشنده تر از بادِ وزان [نسبت به باران] بود.1543.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس در ماه رمضان صدقه اى بدهد ، خداوندْ هفتاد نوع بلا را از او بر مى گرداند.

.

ص: 188

1544.رجال الكشّي عن ابن عبّاس :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أحسِنوا إلى عِيالِكُم ووَسِّعوا عَلَيهِم ؛ فَإِنَّهُ قَد أروي عَنِ العالِمِ عليه السلام أنَّهُ قالَ : «إنَّ اللّهَ لا يُحاسِبُ الصّائِمَ عَلى ما أنفَقَهُ في مَطعَمٍ ولا مَشرَبٍ ، وإنَّهُ لا إسرافَ في ذلِكَ» . (1)راجع: ص 174 (ما ينبغي عند الإفطار / الصدقة) .

2 / 4كَثرَةُ تِلاوَةِ القُرآنِ1542.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في آدابِ شَهرِ رَمَضانَ _ :أكثِروا فيهِ مِن تِلاوَةِ القُرآنِ . (2)1543.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ رَبيعٌ ، ورَبيعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضانَ . (3)1544.رجال الكشّى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لَهُ أبو بَصيرٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! أقرَأُ القُرآنَ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةٍ؟ فَقالَ : «لا» . قالَ : فَفي لَيلَتَينِ؟ قالَ : «لا» . قالَ : فَفي ثَلاثٍ؟ قالَ : «ها» _ وأشارَ بِيَدِه _ .

ثُمَّ قالَ : «يا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ لِرَمَضانَ حَقّا وحُرمَةً لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ ، وكانَ أصحابُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله يَقرَأُ أحَدُهُمُ القُرآنَ في شَهرٍ أو أقَلَّ ؛ إنَّ القُرآنَ لا يُقرَأُ هَذرَمَةً ولكِن يُرَتَّلُ تَرتيلاً ، فَإِذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ فَقِف عِندَها وسَلِ اللّهَ عز و جل الجَنَّةَ ، وإذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ فَقِف عِندَها وتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ النّارِ» . (4) .


1- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 206 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 317 ح 7 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 95 ح 78 .
3- .الكافي : ج 2 ص 630 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 386 ح 1 .
4- .الكافي : ج 2 ص 617 ح 2 .

ص: 189

2 / 4 زياد قرآن خواندن

1545.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام:به نانخوران خود ، نيكى كنيد و بر آنان توسعه دهيد ، كه من از عالِم عليه السلام روايت مى كنم كه گفت: «خداوند ، روزه دار را بر آنچه در خوردنى و آشاميدنى خرج كرده ، محاسبه نمى كند و در اين مورد ، اسرافى نيست».ر . ك : ص 175 (آنچه هنگام افطار ، سزاوار است / صدقه) .

2 / 4زياد قرآن خواندن1549.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان آداب ماه رمضان _ :در اين ماه ، زياد قرآن بخوانيد.1550.الطرائف :امام باقر عليه السلام:هر چيزى بهارى دارد و بهار قرآن ، ماه رمضان است.1548.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن حمزه _ :خدمت امام صادق عليه السلامرسيدم. ابو بصير به او عرض كرد: فدايت شوم! آيا در ماه رمضان ، قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: «نه».

گفت: در دو شب؟ فرمود: «نه».

گفت: در سه شب؟ [ امام عليه السلام] با اشاره دست فرمود : «آرى».

سپس فرمود: «اى ابو محمّد! رمضان ، حق و حرمتى دارد كه هيچ يك از ماه ها شبيه آن نيست. هر كدام از اصحاب محمّد صلى الله عليه و آله قرآن را در يك ماه يا كمتر مى خواند. قرآن نبايد تندتند خوانده شود؛ بلكه با ترتيل و آرامش خوانده مى شود. هر گاه به آيه اى رسيدى كه ياد بهشت در آن است ، درنگ كن و از خدا بهشت بخواه ، و هر گاه به آيه اى رسيدى كه ياد آتش در آن است ، بِايست و از آتش به درگاه خدا پناه ببر».

.

ص: 190

2 / 5كَثرَةُ الاِستِغفارِ1551.الطرائف عن محمّد بن عليّ المكّي بإسناده ، قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ في رَمَضانَ يُنادي مُنادٍ بَعدَ ثُلُثِ اللَّيلِ الأَوَّلِ ، أو ثُلُثِ اللَّيلِ الآخِرِ : ألا سائِلٌ يَسأَلُ فَيُعطى؟ ألا مُستَغفِرٌ يَستَغفِرُ فَيُغفَرَ لَهُ؟ ألا تائِبٌ يَتوبُ فَيَتوبَ اللّهُ عَلَيهِ؟ (1)1551.الطرائف ( _ به نقل از محمّد بن على مكّى ، با اِسناد خود _ ) الإمام عليّ عليه السلام :عَلَيكُم في شَهرِ رَمَضانَ بِكَثرَةِ الاِستِغفارِ وَالدُّعاءِ ؛ فَأَمَّا الدُّعاءُ فَيُدفَعُ بِهِ عَنكُمُ البَلاءُ ، وأمَّا الاِستِغفارُ فَيَمحى ذُنوبَكُم . (2)1552.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام إذا كانَ شَهرُ رَمَضانَ لَم يَتَكَلَّم إلاّ بِالدُّعاءِ وَالتَّسبيحِ وَالاِستِغفارِ وَالتَّكبيرِ . (3)راجع : ص 90 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) وص 110 (أسباب التهيّؤ لضيافة اللّه / تقديم التوبة) .

2 / 6كَثرَةُ الدُّعاءِ وَالذِّكرِالكتاب« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَلْيُؤْمِنُواْ بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ » . (4)

.


1- .شُعب الإيمان : ج 3 ص 311 ح 3628 ، كنز العمّال : ج 2 ص 112 ح 3393 .
2- .الكافي : ج 4 ص 88 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 378 ح 2 .
3- .الكافي : ج 4 ص 88 ح 8 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 65 ح 35 .
4- .البقرة : 186 .

ص: 191

2 / 5 زياد استغفار كردن
2 / 6 زياد دعا خواندن و ذكر گفتن

2 / 5زياد استغفار كردن1554.حلية الأولياء ( _ به نقل از اَنَس _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:_ و يا يك سوم آخر آن _در رمضان ، پس از گذشتن يك سوم اوّل شب منادى ندا مى دهد: «آيا خواهنده اى هست تا بخواهد و به او بدهند؟ آيا استغفار كننده اى هست كه آمرزش بخواهد و آمرزيده شود؟ آيا توبه كننده اى هست كه توبه كند و خداوند هم توبه اش را بپذيرد؟».1555.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:در ماه رمضان ، زياد استغفار و دعا كنيد ؛ امّا دعا ، كه به سبب آن ، بلا از شما دور مى شود ، و امّا استغفار ، كه گناهانتان را محو مى كند.1556.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه ماه رمضان بود ، امام سجّاد عليه السلام جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير ، سخنى نمى گفت.ر . ك : ص 91 (آمادگى براى ميهمانى خدا) . و ص 111 (اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا ، توبه ، پيش از فرا رسيدن ماه رمضان) .

2 / 6زياد دعا خواندن و ذكر گفتنقرآن« و چون بندگان من از تو درباره من پرسند ، پس به يقين ، من نزديكم ؛ دعاى نيايشگر را آن گاه كه مرا بخواند ، اجابت مى كنم. پس ، مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند؛ باشد كه به راه حق درآيند» .

.

ص: 192

الحديث1558.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في دُعاءِ اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ هذا شَهرُكَ الَّذي أمَرتَ فيهِ عِبادَكَ بِالدُّعاءِ وضَمِنتَ لَهُمُ الإِجابَةَ ، وقُلتَ : «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» . (1)1559.الغيبة ، نعمانى ( _ به نقل از عبد اللّه بن عبّاس _ ) فضائل الأوقات عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ رَمَضانُ تَغَيَّرَ لَونُهُ ، وكَثُرَت صَلاتُهُ ، وَابتَهَلَ فِي الدُّعاءِ وأشفَقَ مِنهُ . (2)1560.تاريخ دمشق ( _ به نقل از محمّد سعدى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ تَبارَكَ وتَعالى _رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ اِستَكثِروا فيهِ مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ وَالتَّحميدِ وَالتَّمجيدِ وَالتَّسبيحِ . (3)راجع : ص 90 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

2 / 7كَثرَةُ الصَّلاةِ1564.الكافي :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قامَ رَمَضانَ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (4)1563.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى مِنكُم في هذَا الشَّهرِ للّهِِ عز و جل رَكعَتَينِ يَتَطَوَّعُ بِهِما ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (5)1564.الكافى:الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا جاءَ شَهرُ رَمَضانَ زادَ فِي الصَّلاةِ ، وأنَا أزيدُ فَزيدوا . (6) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 269 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 27 ح 2 .
2- .فضائل الأوقات للبيهقي : ص 49 ح 84 ؛ الإقبال : ج 1 ص 69 .
3- .النوادر للأشعري : ص 17 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 381 ح 6 .
4- .صحيح البخاري : ج 1 ص 22 ح 37 .
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 293 ح 46 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 361 ح 29 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 60 ح 204 .

ص: 193

2 / 7 زياد نماز خواندن

حديث1566.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى شب هشتم ماه رمضان _ :خداوندا! اين ، ماه توست ؛ ماهى كه بندگانت را فرمان داده اى در آن تو را بخوانند و اجابت دعايشان را بر عهده گرفته اى و گفته اى : «و چون بندگان من از تو درباره من پرسند ، پس به يقين ، من نزديكم ؛ دعاى نيايشگر را آن گاه كه مرا بخواند ، اجابت مى كنم» .1567.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأوقات _ به نقل از عايشه _ :هر گاه ماه رمضان وارد مى شد ، رنگ چهره پيامبر خدا دگرگون مى شد و نمازش افزون مى گشت و در دعا به درگاه خدا مى ناليد و از او بيمناك مى شد.1568.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:ماه رمضان ، ماه خداى متعال است. در آن ، «لا إله إلاّ اللّه » و تكبير و حمد و تمجيد و تسبيح ، بسيار بگوييد.ر . ك : ص 91 (آمادگى براى ميهمانى خدا) .

2 / 7زياد نماز خواندن1565.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را از روى ايمان و به اميد پاداش الهى [به نماز و عبادت] برخيزد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود .1566.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس از شما در اين ماه ، دو ركعت نماز مستحب براى خدا بخواند ، خداوندْ او را مى آمرزد.1567.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان مى آمد ، پيامبر خدا بر نمازش مى افزود. من نيز مى افزايم؛ پس شما هم بيفزاييد.

.

ص: 194

1568.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد عن أبي حمزة الثمالي :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ سَيِّدُ العابِدينَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يُصَلّي عامَّةَ اللَّيلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا كانَ السَّحَرُ دَعا بِهذَا الدُّعاءِ : إلهي لا تُؤَدِّبني بِعُقوبَتِكَ ... . (1)1569.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ ؛ لَهُ حَقٌّ وحُرمَةٌ ، أكثِر مِنَ الصَّلاةِ مَا استَطَعتَ . (2)1570.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :كانَ أبي يَزيدُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً . (3)راجع : ص 340 (نوافل شهر رمضان) .

2 / 8العُمرَة1574.الإمام زين العابدين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ لاِمرَأَةٍ مِنَ الأَنصارِ _ :إذا كانَ رَمَضانُ اعتَمِري فيهِ ؛ فَإِنَّ عُمرَةً في رَمَضانَ حَجَّةٌ . (4)1572.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از صهيب _ ) الكافي عن الوليد بن صبيح :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : بَلَغَنا أنَّ عُمرَةً في شَهرِ رَمضانَ تَعدِلُ حَجَّةً .

فَقالَ : «إنَّما كانَ ذلِكَ فِي امرَأَةٍ وَعَدَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَها : اِعتَمِري في شَهرِ رَمَضانَ فَهِيَ لَكِ حَجَّةٌ» . (5) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 582 ح 691 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 82 ح 2 .
2- .الكافي : ج 2 ص 619 ح 5 وج 4 ص 154 ح 1 وفيه «لشهر رمضان حرمة وحقّ لا يشبهه شيء من الشهور ، صلّ ما استطعت في شهر رمضان تطوّعا بالليل والنهار» .
3- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 67 ح 219 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 384 ح 2 .
4- .صحيح البخاري : ج 2 ص 631 ح 1690 ؛ الجعفريّات : ص 67 .
5- .الكافي : ج 4 ص 535 ح 1 .

ص: 195

2 / 8 عُمره

1573.التوحيد ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) مصباح المتهجّد _ به نقل از ابو حمزه ثمالى _ :امام سجّاد در ماه رمضان ، همه شب را نماز مى خواند و سحر كه مى شد ، اين دعا را مى خواند: «إلهى! لا تؤدّبنى بعقوبتك...» .1574.امام زين العابدين عليه السلام :امام صادق عليه السلام:ماه رمضان ، ماهى است كه هيچ يك از ماه ها شبيه آن نيست. آن ، حق و حرمتى دارد. تا مى توانى [در اين ماه] ، زياد نماز بخوان .1575.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:پدرم در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب ، بيست ركعت بر نمازهايش مى افزود .ر . ك : ص 341 (نوافل ماه رمضان) .

2 / 8عُمره1575.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به زنى از انصار _ :چون [ ماه] رمضان شود ، در آن عمره به جاى آور؛ چرا كه يك عمره در رمضان ، [ برابر با] حج است.1576.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از وليد بن صبيح _ :به امام صادق عليه السلام عرض كردم : به ما چنين رسيده كه عمره در رمضان ، با حج برابر است .

فرمود : «اين در مورد زنى بود كه پيامبر خدا به او وعده داد و فرمود: در ماه رمضان ، عمره به جا آور ، كه برايت حج است ».

است ، يا آن كه بمانم تا ماه بگذرد و روزه ام را تمام كنم؟

در پاسخ ، نامه اى به خطّ خويش نوشت: «رحمت خدا بر تو! پرسيدى كه كدام عمره برتر است؟ عمره ماه رمضان ، برتر است. خداىْ رحمتت كند!».

.

ص: 196

1577.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن حمّاد بن عثمان :كانَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إذا أرادَ العُمرَةَ انتَظَرَ إلى صَبيحَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ثُمَّ يَخرُجُ مُهِلاًّ في ذلِكَ اليَومِ . (1)2 / 9الاِعتِكاف1580.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِعتِكافُ عَشرِ شَهرِ رَمَضانَ يَعدِلُ حَجَّتَينِ وعُمرَتَينِ . (2)1581.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِعتَكَفَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَوَّلِ ، ثُمَّ اعتَكَفَ فِي الثّانِيَةِ فِي العَشرِ الوُسطى ، ثُمَّ اعتَكَفَ فِي الثّالِثَةِ فِي العَشرِ الأَواخِرِ ، ثُمَّ لَم يَزَل يَعتَكِفُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ . (3)2 / 10قِراءَةُ سورَةِ الفَتحِ فِي التَّطَوُّعِ1581.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن يزيد بن هارون عن المسعودي :بَلَغَني أنَّهُ مَن قَرَأَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ : «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحا مُّبِينا» (4)

فِي التَّطَوُّعِ ، حُفِظَ ذلِكَ العامَ . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 536 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 118 ح 44 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 188 ح 2101 ؛ المعجم الكبير : ج 3 ص 128 ح 2888 .
3- .الكافي : ج 4 ص 175 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 4 ح 2 .
4- .الفتح : ج 1 .
5- .الإقبال : ج 1 ص 75 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 350 ح 19 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر وفيه «من قرأ أوّل ليلة من شهر رمضان «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحا مُّبِينا» حفظ إلى مثلها من قابل» .

ص: 197

2 / 9 اعتكاف
2 / 10 خواندن سوره فتح در نمازهاى مستحب

1582.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :هر گاه امام صادق عليه السلاممى خواست عمره انجام دهد ، تا صبح بيست و سوم ماه رمضان صبر مى كرد و در همان روز ، تلبيه مى گفت و به سوى مكه مى رفت .2 / 9اعتكاف1585.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:اعتكاف ده روز ماه رمضان ، برابر دو حج و دو عمره است.1586.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا در ماه رمضان ، در ده روز اوّل ، معتكف شد. سال بعد ، در ده روز وسط ، و در سال سوم ، در ده روز آخر معتكف شد. سپس پيوسته در ده روز آخر ، معتكف شد.2 / 10خواندن سوره فتح در نماز مستحب1583.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از يزيد بن هارون ، از مسعودى _ :به من چنين روايت رسيده كه هر كس در هر شبى از ماه رمضان ، در نماز مستحب ، سوره «إنّا فَتَحنا» بخواند ، آن سال ، محفوظ مى ماند.

.

ص: 198

الفصل الثالث : الأدعية المشتركة3 / 1أدعِيَةُ الصَّلَواتِ المَكتوبَةِأ _ دُعاءُ «اللّهُمَّ أدخِل عَلى أهلِ القُبورِ السُّرورَ»1588.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن دَعا بِهذَا الدُّعاءِ في شَهرِ رَمَضانَ بَعدَ المَكتوبَةِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وهُوَ :

اللّهُمَّ أدخِل عَلى أهلِ القُبورِ السُّرورَ ، اللّهُمَّ أغنِ كُلَّ فَقيرٍ ، اللّهُمَّ أشبِ_ع كُلَّ جائِعٍ ، اللّهُمَّ اكسُ كُلَّ عُريانٍ ، اللّهُمَّ اقضِ دَينَ كُلِّ مَديونٍ ، اللّهُمَّ فَرِّجِ عَن كُلِّ مَكروبٍ ، اللّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريبٍ ، اللّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أسيرٍ ، اللّهُمَّ أصلِح كُلَّ فاسِدٍ مِن اُمورِ المُسلِمينَ ، اللّهُمَّ اشفِ كُلَّ مَريضٍ ، اللّهُمَّ سُدَّ فَقرَنا بِغِناكَ ، اللّهُمَّ غَيِّر سُوءَ حالِنا بِحُسنِ حالِكَ ، اللّهُمَّ اقضِ عَنَّا الدَّينَ وأغنِنا مِنَ الفَقرِ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (1)ب _ دُعاءُ الحَجِّ1590.تفسير العيّاشي عن الحسين بن زيد بن عليّ عن جعفر بالإمام الصادق والإمام الكاظم عليهماالسلام :تَقولُ في شَهرِ رَمَضانَ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ بَعدَ

كُلِّ فَريضَةٍ :

اللّهُمَّ ارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ ما أبقَيتَني في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ وسَعَةِ رِزقٍ ، ولا تُخلِني مِن تِلكَ المَواقِفِ الكَريمَةِ وَالمَشاهِدِ الشَّريفَةِ ، وزِيارَةِ قَبرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ وفي جَميعِ حَوائِجِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ فَكُن لي .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ في لَيلَةِ القَدرِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُمُ ، المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُم ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ أن تُطيلَ عُمُري في طاعَتِكَ ، وتُوَسِّعَ عَلَيَّ رِزقي ، وتُؤَدِّيَ عَنّي أمانَتي ودَيني ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . (2) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 816 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 120 ح 3 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 79 .

ص: 199

فصل سوم : دعاهاى مشترك

3 / 1 دعاهاى نمازهاى واجب
الف _ دعاى «اَللّهمَّ أَدْخِلْ عَلى أَهْلِ القُبورِ السُّرورَ»
ب _ دعاى حج

فصل سوم : دعاهاى مشترك3 / 1دعاهاى نمازهاى واجبالف _ دعاى «اَللّهمَّ أَدْخِلْ عَلى أَهْلِ القُبورِ السُّرورَ»1591.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خدا آنچه را بخ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در ماه رمضان ، پس از نماز واجب ، اين دعا را بخواند ، خداوندْ گناهان او را تا روز قيامت مى آمرزد. دعا اين است:

«خداوندا! بر خفتگان گورها ، شادى وارد كن. خداوندا! هر نيازمندى را بى نياز بگردان. خداوندا! هر گرسنه اى را سير كن. خداوندا! هر برهنه اى را بپوشان. خداوندا! بدهىِ هر بدهكارى را ادا كن. خدايا! گرفتارىِ هر گرفتارى را برطرف ساز. خدايا! هر غريبى را به [ وطنش] باز گردان. خدايا! هر اسيرى را برهان. خدايا! هر تباهى اى را از كارهاى مسلمانان ، سامان بخش. خدايا! هر بيمارى را شفا بده. خدايا! نيازمندىِ ما را با بى نيازىِ خويش برطرف ساز. خدايا! بد حالىِ ما را با حال نيك خودت ، تغيير بده. خدايا! بدهىِ ما را ادا كن و ما را از فقر ، بى نياز گردان؛ همانا تو بر هر چيز ، توانايى».ب _ دعاى حج1592.الأمالى، شجرى ( _ به نقل از اوزاعى _ ) امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام:از اوّل تا پايان ماه رمضان ، پس از هر نماز واجب

مى گويى:

«خداوندا! امسال و در هر سال ، تا وقتى مرا زنده مى دارى ، حجّ خانه خودت را روزى ام كن ، در آسانى و تن درستى و وسعت روزى از سوى خودت؛ و جاى مرا در آن جايگاه هاى ارزشمند و حرم هاى شريف ، خالى مگذار و از زيارت قبر پيامبرت _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ محرومم مكن؛ و در همه نيازهاى دنيا و آخرت ، براى من باش!

خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى كنى از فرمان قطعى در شب قدر ، از آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، كه مرا از حُجّاج خانه با حرمت خويش قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان پذيرفته ، تلاششان پاداش يافته ، گناهانشان آمرزيده ، و خطاهايشان پوشيده است؛ و در آنچه تقدير و حتمى مى كنى ، اين را قرار بده كه عمرم را در فرمان بُردارى ات بلند گردانى و روزى ام را بر من وسعت بخشى و امانت و بدهىِ مرا از جانب من ادا كنى! آمين ، اى پروردگار جهانيان!».

.

ص: 200

ج _ دُعاءُ «يا عَلِيُّ يا عَظيمُ»1594.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :تَدعو عَقيبَ كُلِّ فَريضَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ لَيلاً كانَ أو نَهارا فَتَقولُ :

يا عَلِيُّ يا عَظيمُ يا غَفورُ يا رَحيمُ ، أنتَ الرَّبُّ العَظيمُ الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ وهُوَ السَّميعُ البَصيرُ ، وهذا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وكَرَّمتَهُ وشَرَّفتَهُ وفَضَّلتَهُ عَلَى الشُّهورِ ، وهُوَ الشَّهرُ الَّذي فَرَضتَ صِيامَهُ عَلَيَّ وهُوَ شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ ، وجَعَلتَ فيهِ لَيلَةَ القَدرِ وجَعَلتَها خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ ، فَيا ذَا المَنِّ ولا يُمَنُّ عَلَيكَ ، مُنَّ عَلَيَّ بِفَكاكِ رَقَبَتي مِنَ النّارِ فيمَن تَمُنُّ عَلَيهِ ، وأدخِلنِي الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 79 .

ص: 201

ج _ دعاى «يا عَلىُّ يا عَظيمُ»

ج _ دعاى «يا عَلىُّ يا عَظيمُ»1596.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال:در ماه رمضان، پس از هر نماز واجب، چه شب باشد و چه روز، مى گويى:

«اى والا ، اى بزرگ ، اى آمرزنده ، اى مهربان! تو ، آن پروردگار بزرگى كه همانند او ، چيزى نيست و او شنواى بيناست ، و اين ، ماهى است كه آن را بزرگ داشته ، كرامت و شرافت بخشيده ، و بر [ ديگر] ماه ها برترى داده اى ، و اين ، ماهى است كه روزه دارىِ آن را بر من واجب كرده اى ، و آن ، ماه رمضان است كه در آن ، قرآن را براى راهنمايى مردم و به عنوان نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان [جداكننده حق از باطل] ، نازل كرده اى و شب قدر را در آن قرار داده و آن را بهتر از هزار ماه قرار داده اى. پس ، اى صاحب نعمت و منّت كه كسى را بر تو منّتى نيست! با آزاد كردنم از آتش ، بر من نيز ، در جمع آنان كه بر ايشان منّت مى گذارى ، منّت گذار و وارد بهشتم كن! به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.

ص: 202

3 / 2أدعِيَةُ كُلِّ لَيلَةٍأ _ الدُّعاءُ لِلحَجِّ1596.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فِي الأَمرِ الحَكيمِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُمُ ، المَشكورِ سَعيُهُم ، وأن تَجعَلَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فِي الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ أن تُطيلَ عُمُري وأن تُوَسِّعَ عَلَيَّ في رِزقي ، وأن تَجعَلَني مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ ولا تَستَبدِلَ بي غَيري . (1)1597.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن مُحَمَّدِ بنِ أبي عُمَيرٍ عَمَّن ذَكَرَهُ عَن بَعضِ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام أنَّهُ قالَ : مَن قالَ هذَا الدُّعاءَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غُفِرَت لَهُ ذُنوبُ أربَعينَ سَنَةً : اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وَافتَرَضتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ ، وَاغفِر لي تِلكَ الذُّنوبَ العِظامَ ؛ فَإِنَّهُ لا يَغفِرُها غَيرُكَ يا رَحمانُ يا عَلاّمُ . (2) .


1- .الكافي : ج 4 ص 161 ح 3 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 144 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 311 ح 5 .

ص: 203

3 / 2 دعاهاى هر شب
الف _ دعا براى حج

3 / 2دعاهاى هر شبالف _ دعا براى حج1597.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در دعا در هر شب از ماه رمضان _ :خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى كنى ، از فرمان قطعى در امر حكيمانه ، از آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، كه مرا از حُجّاج خانه با حرمت خويش قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان پذيرفته ، گناهانشان پوشيده ، نافرمانى هايشان آمرزيده ، و تلاششان پاداش يافته است ، و [ از تو مى خواهم] در آنچه قطعى و مقدّر مى كنى ، از آن فرمان قطعى در امر حكيمانه در شب قدر ، از آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، مرا عمرى طولانى بخشى و به روزى ام وسعت دهى و مرا از آنانى قرار دهى كه دين تو را يارى مى كنند ، و ديگرى را جايگزين من نسازى!1598.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از محمّد بن ابى عمير ، از كسانى ، از بعضى از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله _ :هر كس اين دعا را در هر شب از ماه رمضان بخواند ، گناهان چهل ساله اش آمرزيده مى شود:

«خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان ، ماهى كه در آن ، قرآن نازل كرده اى و در آن روزه را بر بندگانت واجب ساخته اى! بر محمّد و خاندانش درود فرست و حجّ خانه خودت را امسال و هر سال ، روزى ام كن و آن گناهان بزرگ مرا بيامرز ، كه آنها را جز تو نمى آمرزد! اى بخشنده ، اى بسيار دانا!».

.

ص: 204

ب _ دُعاءُ حُسنِ القَضاءِ1600.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ عِندَ كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَ إنّي أسأَلُكَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فِي الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ فِي القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تُطيلَ عُمُري وأن تُوَسِّعَ عَلَيَ في رِزقي،وأن تَجعَلَني مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ ولا تَستَبدِلَ بي غَيري. (1)ج _ الصَّلاةُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ1602.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام :يُستَحَبُّ أن تُكثِرَ مِن أن تَقولَ في كُلِّ وَقتٍ مِن لَيلٍ أو نَهارٍ مِن أوَّلِ الشَّهرِ إلى آخِرِهِ :

يا ذَا الَّذي كانَ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ، ثُمَّ خَلَقَ كُلَّ شَيءٍ ، ثُمَّ يَبقى ويَفنى كُلُّ شَيءٍ ، يا ذَا الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، ويا ذَا الَّذي لَيسَ فِي السَّماواتِ العُلى ولا فِي الأَرَضينَ السُّفلى ولا فَوقَهُنَّ ولا تَحتَهُنَّ ولا بَينَهُنَّ إلهٌ يُعبَدُ غَيرُهُ . لَكَ الحَمدُ حَمدا لا يَقوى عَلى إحصائِهِ إلاّ أنتَ . فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً لا يَقوى عَلى إحصائِها إلاّ أنتَ . (2)د _ دُعاءُ الاِفتِتاحِ1602.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن أبي عمرو محمّد بن محمّد بن نصر السكوني :سَأَلتُ أبا بَكرٍ أحمَدَ بنَ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ البَغدادِيَّ أن يُخرِجَ إلَيَّ أدعِيَةَ شَهرِ رَمَضانَ الَّتي كانَ عَمُّهُ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عُثمانَ بنِ السَّعيدِ العَمرِيُّ يَدعو بِها ، فَأَخرَجَ إلَيَّ دَفتَرا مُجَلَّدا بِأَحمَرَ ، فَنَسَختُ مِنهُ أدعِيَةً كَثيرَةً ، وكانَ مِن جُملَتِها :

وتَدعو بِهذَا الدُّعاءِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ فَإِنَّ الدُّعاءَ في هذَا الشَّهرِ تَسمَعُهُ المَلائِكَةُ وتَستَغفِرُ لِصاحِبِهِ ، وهُوَ :

اللّهُمَّ إنّي أفتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمدِكَ وأنتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّكَ ، وأيقَنتُ أنَّكَ أرحَمُ الرّاحِمينَ في مَوضِعِ العَفوِ وَالرَّحمَةِ ، وأشَدُّ المُعاقِبينَ في مَوضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ ، وأعظَمُ المُتَجَبِّرينَ في مَوضِعِ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ .

اللّهُمَّ أذِنتَ لي في دُعائِكَ ومَسأَلَتِكَ ، فَاسمَع يا سَميعُ مِدحَتي ، وأجِب يا رَحيمُ دَعوَتي ، وأقِل يا غَفورُ عَثرَتي ، فَكَم يا إلهي مِن كُربَةٍ قَد فَرَّجتَها! وهُمومٍ قَد كَشَفتَها ! وعَثرَةٍ قَد أقَلتَها ! ورَحمَةٍ قَد نَشَرتَها ! وحَلقَةِ بَلاءٍ قَد فَكَكتَها !

الحَمدُ للّهِِ الَّذي لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ولَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ولَم يَكُن لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وكَبِّرهُ تَكبيرا . الحَمدُ للّهِِ بِجَميعِ مَحامِدِهِ كُلِّها عَلى جَميعِ نِعَمِهِ كُلِّها . الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا مُضادَّ لَهُ في مُلكِهِ ولا مُنازِعَ لَهُ في أمرِهِ . الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا شَريكَ لَهُ في خَلقِهِ ، ولا شَبيهَ لَهُ في عَظَمَتِهِ . الحَمدُ للّهِِ الفاشي فِي الخَلقِ أمرُهُ وحَمدُهُ ، الظّاهِرِ بِالكَرَمِ مَجدُهُ ، الباسِطِ بِالجودِ يَدَهُ ، الَّذي لا تَنقُصُ خَزائِنُهُ ولا تَزيدُهُ كَثرَةُ العَطاءِ إلاّ جودا وكَرَما ، إنَّهُ هُوَ العَزيزُ الوَهّابُ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ قَليلاً مِن كَثيرٍ مَعَ حاجَةٍ بي إلَيهِ عَظيمَةٍ وغِناكَ عَنهُ قَديمٌ ، وهُوَ عِندي كَثيرٌ وهُوَ عَلَيكَ سَهلٌ يَسيرٌ .

اللّهُمَّ إنَّ عَفوَكَ عَن ذَنبي وتَجاوُزَكَ عَن خَطيئَتي ، وصَفحَكَ عَن ظُلمي وسَترَكَ عَلى قَبيحِ عَمَلي ، وحِلمَكَ عَن كَثيرِ جُرمي عِندَما كانَ مِن خَطَئي وعَمدي ، أطمَعَني في أن أسأَلَكَ ما لا أستَوجِبُهُ مِنكَ الَّذي رَزَقتَني مِن رَحمَتِكَ وأرَيتَني مِن قُدرَتِكَ وعَرَّفتَني مِن إجابَتِكَ ، فَصِرتُ أدعوكَ آمِنا وأسأَلُكَ

مُستَأنِسا لا خائِفا ولا وَجِلاً ، مُدِلاًّ عَلَيكَ فيما قَصَدتُ فيهِ إلَيكَ، فَإِن أبطَأَ عَنّي عَتَبتُ بِجَهلي عَلَيكَ ، ولَعَلَّ الَّذي أبطَأَ عَنّي هُوَ خَيرٌ لي ؛ لِعِلمِكَ بِعاقِبَةِ الاُمورِ ، فَلَم أرَ مَولىً كَريما أصبَرَ عَلى عَبدٍ لَئيمٍ مِنكَ عَلَيَّ .

يا رَبِّ ، إنَّكَ تَدعوني فَاُوَلّي عَنكَ ، وتَتَحَبَّبُ إلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَيكَ ، وتَتَوَدَّدُ إلَيَّ فَلا أقبَلُ مِنكَ ، كَأَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيكَ ، فَلَم يَمنَعكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحمَةِ لي وَالإِحسانِ إلَيَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجودِكَ وكَرَمِكَ ، فَارحَم عَبدَكَ الجاهِلَ وجُد عَلَيهِ بِفَضلِ إحسانِكَ إنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ .

الحَمدُ للّهِِ مالِكِ المُلكِ مُجرِي الفُلكِ ، مُسَخِّرِ الرِّياحِ فالِقِ الإِصباحِ ، دَيّانِ الدّينِ رَبِّ العالَمينَ ، الحَمدُ للّهِِ عَلى حِلمِهِ بَعدَ عِلمِهِ ، الحَمدُ للّهِِ عَلى عَفوِهِ بَعدَ قُدرَتِهِ ، الحَمدُ للّهِِ عَلى طولِ أناتِهِ في غَضَبِهِ وهُوَ القادِرُ عَلى ما يُريدُ ، الحَمدُ للّهِِ خالِقِ الخَلقِ باسِطِ الرِّزقِ ذِي الجَلالِ وَالإِكرامِ وَالفَضلِ وَالإِنعامِ ، الَّذي بَعُدَ فَلا يُرى وقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجوى تَبارَكَ وتَعالى ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي لَيسَ لَهُ مُنازِعٌ يُعادِلُهُ ولا شَبيهٌ يُشاكِلُهُ ولا ظَهيرٌ يُعاضِدُهُ ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الأَعِزّاءَ وتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ العُظَماءُ فَبَلَغَ بِقُدرَتِهِ ما يَشاءُ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي يُجيبُني حينَ اُناديهِ ، ويَستُرُ عَلَيَّ كُلَّ عَورَةٍ وأنَا أعصيهِ ، ويُعَظِّمُ النِّعمَةَ عَلَيَّ فَلا اُجازيهِ ، فَكَم مِن مَوهِبَةٍ هَنيئَةٍ قَد أعطاني! وعَظيمَةٍ مَخوفَةٍ قَد كَفاني! وبَهجَةٍ مونِقَةٍ قَد أراني ! فَاُثني عَلَيهِ حامِدا وأذكُرُهُ مُسَبِّحا .

الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا يُهتَكُ حِجابُهُ ولا يُغلَقُ بابُهُ ، ولا يُرَدُّ سائِلُهُ ولا يُخَيَّبُ آمِلُهُ .

الحَمدُ للّهِِ الَّذي يُؤمِنُ الخائِفينَ ويُنَجِّي الصّالِحينَ ، ويَرفَعُ المُستَضعَفينَ ويَضَعُ المُستَكبِرينَ ، ويُهلِكُ مُلوكا ويَستَخلِفُ آخَرينَ ، وَالحَمدُ للّهِِ قاصِمِ الجَبّارينَ مُبيرِ الظّالِمينَ ، مُدرِكِ الهارِبينَ نَكالِ الظّالِمينَ ، صَريخِ المُستَصرِخينَ مَوضِعِ حاجاتِ الطّالِبينَ مُعتَمَدِ المُؤمِنينَ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي مِن خَشيَتِهِ تَرعَدُ السَّماءُ

وسُكّانُها ، وتَرجُفُ الأَرضُ وعُمّارُها ، وتَموجُ البِحارُ ومَن يَسبَحُ في غَمَراتِها ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي هَدانا لِهذا وما كُنّا لِنَهتَدِيَ لَولا أن هَدانَا اللّهُ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي يَخلُقُ ولَم يُخلَق ويَرزُقُ ولا يُرزَقُ ويُطعِمُ ولا يُطعَمُ ، ويُميتُ الأَحياءَ ويُحيِي المَوتى وهُوَ حَيٌّ لا يَموتُ ، بِيَدِهِ الخَيرُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ وأمينِكَ وصَفِيِّكَ وحَبيبِكَ وخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، وحافِظِ سِرِّكَ ومُبَلِّغِ رِسالاتِكَ ، أفضَلَ وأحسَنَ وأجمَلَ وأكمَلَ وأزكى وأنمى وأطيَبَ وأطهَرَ وأسنى وأكثَرَ ما صَلَّيتَ وبارَكتَ وتَرَحَّمتَ وتَحَنَّنتَ وسَلَّمتَ عَلى أحَدٍ مِن عِبادِكَ وأنبِيائِكَ ورُسُلِكَ وصَفوَتِكَ وأهلِ الكَرامَةِ عَلَيكَ مِن خَلقِكَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِيٍّ أميرِ المُؤمِنينَ ووَصِيِّ رَسولِ رَبِّ العالَمينَ ، عَبدِكَ ووَلِيِّكَ وأخي رَسولِكَ وحُجَّتِكَ عَلى خَلقِكَ وآيَتِكَ الكُبرى وَالنَّبَاِء العَظيمِ وصَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ العالَمينَ ، وصَلِّ عَلى سِبطَيِ الرَّحمَةِ وإمامَيِ الهُدى الحَسَنِ وَالحُسَينِ سَيِّدَي شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ ، وصَلِّ عَلى أئِمَّةِ المُسلِمينَ : عَلِيِ بنِ الحُسَينِ ومُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ وجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ وموسَى بنِ جَعفَرٍ وعَليِ بنِ موسى ومُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍ وعَلِيِ بنِ مُحَمَّدٍ وَالحَسَنِ بنِ عَلِيٍ وَالخَلَفِ المَهدِيِّ حُجَجِكَ عَلى عِبادِكَ واُمنَائِكَ في بِلادِكَ صَلاةً كَثيرَةً دائِمَةً .

اللّهُمَّ وصَلِّ عَلى وَلِيِ أمرِكَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَالعَدلِ المُنتَظَرِ ، وحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ وأيِّدهُ بِروحِ القُدُسِ يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ اجعَلهُ الدّاعِيَ إلى كِتابِكَ وَالقائِمَ بِدينِكَ ، وَاستَخلِفهُ فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفتَ الَّذينَ مِن قَبلِهِ ، مَكِّن لَهُ دينَهُ الَّذي ارتَضَيتَهُ لَهُ ، أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أمنا يَعبُدُكَ لا يُشرِكُ بِكَ شَيئا .

اللّهُمَّ أعِزَّهُ وأعزِز بِهِ ، وَانصُرهُ وَانتَصِر بِهِ وَانصُرهُ نَصرا عَزيزا وَافتَح لَهُ فَتحا

مُبينا وَاجعَل لَهُ مِن لَدُنكَ سُلطانا نَصيرا .

اللّهُمَّ أظهِر بِهِ دينَكَ وسُنَّةَ نَبِيِّكَ ؛ حَتّى لا يَستَخفِيَ بِشَيءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ .

اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ ، وتَجعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ إلى طاعَتِكَ وَالقادَةِ إلى سَبيلِكَ ، وتَرزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

اللّهُمَّ ما عَرَّفتَنا مِنَ الحَقِّ فَحَمِّلناهُ وما قَصُرنا عَنهُ فَبَلِّغناهُ .

اللّهُمَّ المُم بِهِ شَعَثَنا وَاشعَب بِهِ صَدعَنا وَارتُق بِهِ فَتقَنا ، وكَثِّر بِهِ قِلَّتَنا ، وأعِزَّ بِهِ ذِلَّتَنا ، وأغنِ بِهِ عائِلَنا ، وَاقضِ بِهِ عَن مَغرَمِنا ، وَاجبُر بِهِ فَقرَنا ، وسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا، ويَسِّر بِهِ عُسرَنا ، وبَيِّض بِهِ وُجوهَنا ، وفُكَّ بِهِ أسرَنا، وأنجِح بِهِ طَلِبَتَنا ، وأنجِز بِهِ مَواعيدَنا ، وَاستَجِب بِهِ دَعوَتَنا ، وأعطِنا بِهِ سُؤلَنا ، وبَلِّغنا بِهِ مِنَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ آمالَنا ، وأعطِنا بِهِ آمالَنا ، وأعطِنا بِهِ فَوقَ رَغبَتِنا ، يا خَيرَ المَسؤولينَ وأوسَعَ المُعطينَ ، اِشفِ بِهِ صُدورَنا ، وأذهِب بِهِ غَيظَ قُلوبِنا ، وَاهدِنا بِهِ لِمَا اختُلِفَ فيهِ مِنَ الحَقِّ بِإِذنِكَ ؛ إنَّكَ تَهدي مَن تَشاءُ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ ، وَانصُرنا بِهِ عَلى عَدُوِّكَ وعَدُوِّنا إلهَ الحَقِّ آمينَ .

اللّهُمَّ إنّا نَشكو إلَيكَ فَقدَ نَبِيِّنا _ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ _ وغَيبَةَ إمامِنا ، وكَثرَةَ عَدُوِّنا ، وقِلَّةَ عَدَدِنا ، وشِدَّةَ الفِتَنِ بِنا ، وتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَينا ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأعِنّا عَلى ذلِكَ بِفَتحٍ تُعَجِّلُهُ ، وبِضُرٍّ تَكشِفُهُ ونَصرٍ تُعِزُّهُ ، وسُلطانِ حَقٍّ تُظهِرُهُ ، ورَحمَةٍ مِنكَ تُجَلِّلُناها وعافِيَةٍ [ مِنكَ ]تُلبِسُناها بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (3) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 102 ح 264 .
2- .المقنعة : ص 320 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 138 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 108 ، مصباح المتهجّد : ص 577 ح 690 .

ص: 205

ب _ دعا براى تقدير نيكو
ج _ صلوات بر پيامبر و خاندانش
د _ دعاى افتتاح

ب _ دعا براى تقدير نيكو1604.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در دعايى در هر شب از ماه رمضان _ :خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى كنى ، از فرمان قطعى در امر حكيمانه خويش در شب قدر ، در آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، كه عمرم را طولانى سازى و روزى ام را وسعت بخشى و مرا از كسانى قرار دهى كه با او دينت را يارى مى كنى و ديگرى را جايگزين من نسازى!ج _ صلوات بر پيامبر و خاندانش1604.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام جواد عليه السلام:مستحب است در هر وقتى از شب يا روز از اوّل تا پايان اين ماه ، زياد بگويى:

«اى آن كه پيش از هر چيز بود ، سپس همه چيز را آفريد ، سپس باقى مى مانَد و همه چيز ، فانى مى شود!اى آن كه چيزى همانند او نيست! اى آن كه نه در آسمان هاى بلند و نه در زمين هاى پايين و نه بالاى آنها و نه زير آنها و نه ميان آنها ، معبودى جز او نيست كه پرستيده شود! تو را حمد و سپاس ، حمدى كه كسى جز تو بر شمارش آن توانا نيست. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ؛ درودى كه كسى جز تو ، شمارش آن را نتواند!».د _ دعاى افتتاح1606.التوحيد عن محمّد بن أبي عمير :الإقبال _ به نقل از ابو عمرو محمّد بن محمّد بن نصر سَكونى _ :از ابو بكر احمد بن محمّد بن عثمان بغدادى خواستم دعاهاى ماه رمضان را كه عمويش ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعيد عَمرى مى خوانده ، براى من درآورد. پس دفترى را كه جلد قرمز داشت ، بيرون آورد. من ، دعاهاى بسيارى را از روى آن نوشتم كه از جمله آنها ، اين بود : و در هر شب از ماه رمضان ، اين دعا را مى خوانى چرا كه فرشتگان دعاهاى ماه رمضان را مى شنوند و براى دعا كنندگان استغفار مى كنند ، و آن دعا اين است :

«خداوندا! من ستايشت را با حمد تو آغاز مى كنم و تو با نعمت خويش ، توفيق دهنده بر راه درستى.

يقين دارم كه تو ، در جاى گذشت و رحمت ، مهربان ترينِ مهربانانى و در جاى كيفر و انتقام ، سرسخت ترينِ كيفردهندگانى و در جايگاه بزرگى و عظمت ، بزرگ ترين جبّارانى.

خداوندا! اذنم داده اى تا تو را بخوانم و از تو بخواهم . پس ، اى شنوا! ستايشم را بشنو ، و اى مهربان! دعايم را اجابت كن ، و اى آمرزنده! از لغزشم درگذر. خدايا! چه بسيار اندوهى كه برطرفش ساختى و غمى كه آن را زدودى و لغزشى كه از آن در گذشتى و رحمتى كه آن را گستردى و زنجيره بلايى كه آن را از هم گسستى!

ستايش، خدايى را كه نه همسرى گرفته و نه فرزندى، و نه او را در پادشاهى، شريكى است و نه او را از روى خوارى، سرپرستى. او را به شايستگى، تكبير بگوى و بزرگ بدار. خداراسپاس،باهمه ستودگى هايش،برهمه نعمت هايش.

سپاس ، خدايى را كه نه او را در حكمرانى ، ضدّى است و نه در فرمانش ، او را مخالفى.

سپاس ، خدايى را كه در ميان آفريدگانش ، شريكى ندارد و در عظمتش ، بى همتاست.

سپاس ، خدايى را كه فرمان او و ستايشش در ميان خَلق ، پراكنده و آشكار است ؛ آن كه شُكوهش با بخشندگى ، هويداست و دستش به سخاوت ، گشوده است؛ آن كه بخشش زياد ، نه از گنجينه هايش مى كاهد و نه بر آن مى افزايد ، مگر بر بخشندگى و كَرَمش. همانا او قدرتمند بخشنده است.

خداوندا! از تو اندكى از نياز فراوانم را مى خواهم ، با آن كه نيازم به آن ، بسيار است و بى نيازىِ تو از آن ، ديرين. آن نزد من ، بسيار است ؛ امّا بر تو آسان و ناچيز .

خداوندا! بخشايش تو از گناهم ، و گذشت تو از خطايم ، و چشم پوشى تو از ظلمم ، و پرده پوشى تو بر كار زشتم ، و بردبارى تو از گناه بسيارم _ آن جا كه به عمد يا خطا گناه كردم _ مرا به طمع انداخت تا از تو چيزى بخواهم كه از سوى تو شايسته آن نيستم ، چيزى كه از رحمت خويش ، روزى ام كردى و از قدرت خود ، نشانم دادى و از اجابت خويش ، مرا شناساندى.

پس چنين گشتم كه با ايمنى ، تو را مى خوانم و بى وحشت و ترس ، از تو مى خواهم و نيز در آنچه به درگاهت روى مى آورم ، با ناز و عشوه ، طلب مى كنم . پس اگر حاجتم دير برآيد ، جاهلانه عتابت مى كنم ، با آن كه شايد آنچه تأخير افتاده ، برايم بهتر باشد؛ چرا كه تو فرجام كارها را مى دانى. پس ، هيچ مولاى بزرگوارى را بر بنده اى فرومايه ، شكيباتر از تو بر خود نديده ام.

پروردگارا! تو مرا مى خوانى؛ من از تو روى برمى گردانم . توبه من دوستى مى كنى؛ من با تو بى مهرى مى كنم. تو با من مهربانى مى كنى؛ من از تو نمى پذيرم، گويا كه من بر تو نعمت و منّت دارم؛ امّا اينها باز هم تو را از رحمت بر من و نيكى و بخشش از روى جود و كَرَم به من ، باز نمى دارند. پس ، اين بنده نادانت را ترحّم كن و با فضل و احسانت بر او ببخش! همانا تو بخشنده بزرگوارى.

ستايش، خدايى را كه مالكِ فرمان روايى است، روان سازنده كشتى ، مسخّر كننده بادها، شكافنده صبح ، جزا دهنده روز جزا و پروردگار جهانيان است.

خدا را سپاس بر بردبارى اش پس از علمش. خدا را سپاس بر گذشتش پس از قدرتش. خدا را سپاس بر تحمّل طولانى اش پس از خشمش ، در حالى كه او بر هر چه بخواهد ، تواناست.

خدا را سپاس ، كه آفريدگار خَلق است ، گشاينده روزى ، صاحب شُكوه و بزرگوارى و احسان و نعمت دهى؛ آن كه دور است ، پس ديده نمى شود ، و نزديك است ، آن چنان كه نجوا را شاهد است. بزرگوار و والاست.

سپاس ، خدايى را كه نه مخالفى دارد كه با او برابرى كند ، و نه مشابهى دارد كه با او همتا شود ، و نه پشتيبانى دارد تا از او حمايت كند . با قدرت خويش ، قدرتمندان را شكست داده و بزرگان ، در پيشگاه عظمتش ، فروتنى كرده اند . پس با قدرتش به آنچه مى خواهد ، رسيده است .

سپاس، خدايى را كه چون مى خوانمش، پاسخم مى دهد و با آن كه نافرمانى اش مى كنم ، هر عيب مرا مى پوشاند و نعمت خويش را بر من بزرگ مى دارد و من سپاسش نمى گزارم . چه بسيار موهبت و بخشش بزرگى كه به من بخشيد و چه بسيار امر بزرگ و ترسناكى كه از من دفع كرد و چه بسيار شادمانىِ دل ربايى كه نشانم داد ! پس ، او را ستايشگرانه ثنا مى گويم و به پاكى و بى عيبى ، يادش مى كنم .

سپاس ، خدايى را كه پرده اش دريده نمى شود ، درش بسته نمى گردد ، درخواست كننده از او برگردانده نمى شود و آرزومند او محروم نمى گردد.

سپاس ، خدايى را كه بيمناكان را ايمن مى سازد ، شايستگان را نجات مى بخشد ، ضعيف شمرده شدگان را رفعت مى دهد ، مستكبران را پست مى كند و پادشاهانى را هلاك مى كند و پادشاهان ديگرى را جايگزين مى سازد.

سپاس ، خدايى را كه در هم كوبنده جبّاران ، نابودكننده ستمگران ، دريابنده فراريان ، كيفر دهنده ظالمان ، فريادرس درماندگان ، جايگاه [تأمين] نيازهاى خواهندگان و تكيه گاه مؤمنان است.

سپاس، خدايى را كه از بيم او آسمان ها و آسمانيان و زمين و آبادكنندگانش مى لرزند و درياها و آنچه در اعماقشان شناور است ، در جوش و خروش اند.

« سپاس ، خدايى را كه ما را به اين [ دين] هدايت كرد و اگر او هدايتمان نمى كرد ، هرگز راه نمى يافتيم».

سپاس ، خدايى را كه مى آفريند و خود ، آفريده نيست؛ روزى مى دهد ، ولى روزى خور نيست ؛ مى خوراند ، ولى خورنده نيست؛ زندگان را مى ميراند و مردگان را زنده مى كند و او زنده ناميراست. نيكى به دست اوست و او بر هر چيز ، تواناست.

خداوندا! بر محمّد ، بنده و فرستاده ات ، امين و برگزيده ات ، محبوب و انتخاب شده ات از ميان بندگانت ، رازدارت و رساننده رسالت هايت ، درود فرست ، به بهترين ، نيكوترين ، زيباترين ، كامل ترين ، پاك ترين ، رشديابنده ترين ، پاكيزه ترين ، والاترين و بيشترين درود و بركت و رحمت و نعمت ؛ و درودى كه به هر يك از بندگان و پيامبران و فرستادگان و برگزيدگانت و آفريدگان صاحب كرامتت فرستاده اى!

خداوندا! بر على ، امير مؤمنان ، وصىّ فرستاده پروردگار جهانيان ، بنده و دوستت و برادر پيامبرت و حجّت تو بر آفريدگانت و نشانه بزرگ تو و خبر بزرگ درود فرست! و بر بانوى راست كردار پاك ، فاطمه ، سَرور زنان جهان ، درود فرست! و بر دو نواده رحمت و دو پيشواى هدايت ، حسن و حسين ، دو سَرور جوانان بهشتى ، درود فرست! و بر پيشوايان مسلمانان: على بن الحسين ، محمّد بن على ، جعفر بن محمّد ، موسى بن جعفر ، على بن موسى ، محمّد بن على ، على بن محمّد ، حسن بن على و جانشين او مهدى ، حجّت هاى تو بر بندگانت و امينان تو در سرزمين هايت ، درود فرست ، درودى فراوان و پيوسته!

خداوندا! بر عهده دار فرمانت ، امام قائم ، كه مورد آرزوست و عدالت مورد انتظار است ، درود فرست و او را با فرشتگان مقرّب خويش ، فرا گير و او را _ اى پروردگار جهانيان _ با روح القدس مؤيّد بدار!

خداوندا! او را دعوت كننده به كتابت و برپاكننده دينت قرار بده ، و او را در زمين ، جانشين ، قرار بده ، آن گونه كه پيشينيان از او را جانشين ساختى ، و آيينى را كه براى او پسنديده اى ، براى او حاكم ساز ، و او را پس از بيمش ايمنى بخش تا تنها تو را بپرستد و چيزى را شريك تو قرار ندهد!

خداوندا! او را عزّت بخش و [ ما را] به او عزيز (مقتدر) بگردان و او را به

پيروزى برسان و او را يارى كن ، يارى اى قدرتمندانه ، و براى او فتحى آشكار قرار بده و از پيش خود ، قدرتى برخوردار از يارى براى وى قرار بده!

خداوندا! با او دين خود و سنّت پيامبرت را چيره ساز تا از حق هيچ چيزى ، از بيم احدى از مردم ، پنهان نماند!

خداوندا! ما از درگاه تو دولت كريمه اى را مى خواهيم كه با آن ، اسلام و مسلمانان را عزّت بخشى و نفاق و منافقان را خوار گردانى و ما را در آن حكومت ، از دعوتگران به طاعتت و فرماندهان و پيشوايان راهت قرار دهى و با آن ، كرامت دنيا و آخرت را روزىِ ما كنى .

خداوندا! آنچه از حق به ما شناساندى ، توفيق عمل به آن را هم به ما ببخش و آنچه بِدان دست نيافتيم ، ما را به آن برسان!

خداوندا! پراكندگىِ ما را با وجود او وحدت بخش و آشفتگىِ ما را با او به سامان برسان و تفرقه ما را با او بزداى و اندكىِ ما را با او افزون گردان و خوارىِ ما را با او به عزّت برسان و نيازمندِ ما را با او بى نياز كن و بدهىِ بدهكار ما را با او ادا كن و تنگ دستىِ ما را با او جبران ساز و نيازِ ما را با او برطرف گردان و سختىِ ما را با او آسان ساز و چهره هاى ما را با او سفيد گردان و گرفتارِ ما را با او رها ساز و خواسته ما را با او برآور و وعده هايى را كه به ما داده اى ، با او محقّق ساز و دعايمان را با او اجابت فرما و خواسته ما را با او عطا كن و آرزوهاى ما را در دنيا و آخرت با او برآور و آمال ما را با او عطا فرما و ما را به بركت او بالاتر از خواسته مان عطا كن! اى بهترين درخواست شدگان ، اى گسترده ترين عطا كنندگان! دل هاى ما را با او شفا بخش و كينه دل هاى ما را با او بزداى و در آنچه از حق ، مورد اختلاف است ، به اذن خودت ، ما را با او به حق هدايت كن _ همانا تو هر كه را بخواهى ، به راه راست هدايت مى كنى _ و ما را با او بر دشمن خودت و دشمن ما يارى كن! اى خداى حق ، آمين!

خداوندا! ما به درگاهت شِكوه مى آوريم فقدان پيامبرمان را _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ و غيبت پيشوايمان را ، و فزونى دشمنمان را ، و اندكىِ شمارمان را ، و سختىِ فتنه ها را بر ما ، و هماهنگى [مردم] زمان را به زيان ما. پس بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و ما را بر اين خواسته ها، يارى كن ، با فتحى كه زود پيش مى آورى و با رنجى كه مى زدايى و با يارى اى كه مايه قدرت مى سازى و با حكومت حقّى كه آشكار و پيروزش مى كنى و با رحمتى از سوى خود ، كه بر ما شامل مى كنى و عافيتى از سوى خود ، كه بر ما مى پوشانى ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.

ص: 206

. .

ص: 207

. .

ص: 208

. .

ص: 209

. .

ص: 210

. .

ص: 211

. .

ص: 212

. .

ص: 213

. .

ص: 214

ه _ دُعاءُ «الدُّخولُ فِي الصّالِحينَ»1605.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :دُعاءٌ آخَرُ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنهُ :

اللّهُمَّ بِرَحمَتِكَ فِي الصّالِحينَ فَأَدخِلنا ، وفي عِلِّيِّينَ فَارفَعنا ، وبِكَأسٍ مِن مَعينٍ مِن عَينٍ سَلسَبيلٍ فَاسقِنا ، ومِنَ الحورِ العينِ بِرَحمَتِكَ فَزَوِّجنا ، ومِنَ الوِلدانِ المُخَلَّدينَ كَأنَّهُم لُؤلُؤٌ مَكنونٌ فَأَخدِمنا ، ومِن ثِمارِ الجَنَّةِ ولُحومِ الطَّيرِ فَأَطعِمنا ، ومِن ثِيابِ السُّندُسِ وَالحَريرِ وَالإِستَبرَقِ فَأَلبِسنا ، ولَيلَةَ القَدرِ وحَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ وقَتلاً في سَبيلِكَ فَوَفِّق لَنا ، وصالِحَ الدُّعاءِ وَالمَسأَلَةِ فَاستَجِب لَنا ، يا خالِقَنَا اسمَع وَاستَجِب لَنا . وإذا جَمَعتَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ يَومَ القِيامَةِ فَارحَمنا ، وبَراءَةً مِنَ النّارِ فَاكتُب لَنا ، وفي جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنا ، وفي عَذابِكَ وهَوانِكَ فَلا تَبتَلِنا ، ومِنَ الزَّقّومِ وَالضَّريعِ فَلا تُطعِمنا ، ومَعَ الشَّياطينِ فَلا تَجمَعنا ، وفِي النّارِ عَلى وُجوهِنا فَلا تَكُبَّنا ، ومِن ثِيابِ النّارِ وسَرابيلِ القَطِرانِ فَلا تُلبِسنا ، ومِن كُلِّ سوءٍ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ بِحَقِّ لا إلهَ إلاّ أنتَ فَنَجِّنا . (1)3 / 3أدعِيَةُ الأَسحارِأ _ دُعاءُ أبي جَعفَرٍ عليه السلام1609.كتاب سليم بن قيس عن سليم :الإقبال :عَن أيّوبَ بنِ يَقطينٍ أنَّهُ كَتَبَ إلى أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام يَسأَلُهُ أن يُصَحِّحَ لَهُ هذَا الدُّعاءَ ، فَكَتَبَ إلَيهِ : «نَعَم ، وهُوَ دُعاءُ أبي جَعفَرٍ عليه السلام بِالأَسحارِ في شَهرِ رَمَضانَ .

قالَ أبي عليه السلام : قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : لَو يَعلَمُ النّاسُ مِن عِظَمِ هذِهِ المَسائِلِ عِندَ اللّهِ وسُرعَةِ إجابَتِهِ لِصاحِبِها لاَقتَتَلوا عَلَيهِ ولَو بِالسُّيوفِ ، وَاللّهُ يَختَصُّ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ .

وقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : لَو حَلَفتُ لَبَرِرتُ أنَّ اسمَ اللّهِ الأَعظَمَ قَد دَخَلَ فيها ، فَإِذا دَعَوتُم فَاجتَهِدوا فِي الدُّعاءِ فَإِنَّهُ مِن مَكنونِ العِلمِ ، وَاكتُموهُ إلاّ مِن أهلِهِ ، ولَيسَ مِن أهلِهِ المُنافِقونَ وَالمُكَذِّبونَ وَالجاحِدونَ ، وهُوَ دُعاءُ المُباهَلَةِ تَقولُ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن بَهائِكَ بِأَبهاهُ وكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن جَمالِكَ بِأَجمَلِهِ وكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ وكُلُّ جَلالِكَ جَليلٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عَظَمَتِكَ بِأَعظَمِها وكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظيمَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن نورِكَ بِأَنوَرِهِ وكُلُّ نورِكَ نَيِّرٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِنورِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن رَحمَتِكَ بِأَوسَعِها وكُلُّ رَحمَتِكَ واسِعَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن كَلِماتِكَ بِأَتَمِّها وكُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن كَمالِكَ بِأَكمَلِهِ وكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن أسمائِكَ بِأَكبَرِها وكُلُّ أسمائِكَ كَبيرَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِأَسمائِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عِزَّتِكَ بِأَعَزِّها وكُلُّ عِزَّتِكَ عَزيزَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مَشِيَّتِكَ بِأَمضاها وكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن قُدرَتِكَ بِالقُدرَةِ الَّتِي استَطَلتَ بِها عَلى كُلِّ شَيءٍ وكُلُّ قُدرَتِكَ مُستَطيلَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِقُدرَتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عِلمِكَ بِأَنفَذِهِ وكُلُّ عِلمِكَ نافِذٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعِلمِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن قَولِكَ

بِأَرضاهُ وكُلُّ قَولِكَ رَضِيٌ،اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِقَولِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مَسائِلِكَ بِأَحَبِّها إلَيكَ وكُلُّ مَسائِلِكَ إلَيكَ حَبيبَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَسائِلِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن شَرَفِكَ بِأَشرَفِهِ وكُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن سُلطانِكَ بِأَدوَمِهِ وكُلُّ سُلطانِكَ دائِمٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِسُلطانِكِ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مُلكِكَ بِأَفخَرِهِ وكُلُّ مُلكِكَ فاخِرٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمُلكِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عُلُوِّكَ بِأَعلاهُ وكُلُّ عُلُوِّكَ عالٍ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مَنِّكَ بِأَقدَمِهِ وكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن آياتِكَ بِأَكرَمِها وكُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما أنتَ فيهِ مِنَ الشَّأنِ وَالجَبَروتِ ، وأسأَلُكَ بِكُلِّ شَأنٍ وَحدَهُ وَجَبَروتٍ وَحدَها ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما تُجيبُني بِهِ حينَ أسأَلُكَ فَأَجِبني يا أللّهُ ، وَافعَل بي كَذا وكَذا .

وتَذكُرُ حاجَتَكَ ، فَإِنَّكَ تُعطاها إن شاءَ اللّهُ تَعالى» . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 143 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 175 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 94 ح 2 .

ص: 215

ه _ دعاى «ورود به جمع صالحان»
3 / 3 دعاهاى سحر
الف _ دعاى امام باقر عليه السلام

ه _ دعاى «ورود به جمع صالحان»1608.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن عبّاس ، درباره اين سخن خدا : {Q} ) الإقبال _ در بخشى از دعايى ديگر براى هر شب _ :خداوندا! به رحمتت ، ما را در جمع شايستگان ، وارد كن و در بهشت برين ، بالايمان ببر و به ما جامى گوارا از چشمه سلسبيل ، بنوشان و به رحمتت ، از حوريان بهشتى همسرمان گردان و از پسركانِ جاودان [ در بهشت ،] كه همچون لؤلؤِ پوشيده اند ، به خدمت ما بگمار و از ميوه هاى بهشتى و گوشت هاى پرندگان ، غذايمان ده و از جامه هاى ديبا و پرنيان و زربفت بر ما بپوشان و توفيق درك شب قدر و حجّ خانه خودت و شهادت در راهت را به ما بده و دعا و خواسته شايسته ما را اجابت كن _ اى آفريدگار ما! بشنو و اجابت كن _ و آن گاه كه در روز قيامت ، اوّلين و آخرين را گرد آورى ، بر ما ترحّم كن و امان نامه نجات از آتش را برايمان بنويس و ما را در جهنّم به غل و زنجير مكش و ما را دچار عذاب و خوارى از سوى خود مساز و از زقّوم و ضريع به ما مخوران و ما را با شيطان ها يك جا قرار مده و ما را به رو در آتش دوزخ ميفكن و از جامه هاى آتشين و پيراهن هاى گدازنده بر ما مپوشان و ما را از هر بدى _ اى آن كه هيچ معبودى جز تو نيست ، به حقّ آن كه معبودى جز تو نيست _ برهان!3 / 3دعاهاى سحرالف _ دعاى امام باقر عليه السلام1612.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ درباره ايّوب بن يقطين _ :وى نامه اى به امام رضا عليه السلامنوشت واز او خواست كه درستىِ اين دعا را بيان كند.

امام عليه السلام به او نوشت: «آرى. اين ، دعاى امام باقر عليه السلام در سحرهاى ماه رمضان است . پدرم فرمود كه امام باقر عليه السلام فرمود: اگر مردم از عظمت اين خواسته ها نزد خداوند و سرعت اجابت آنها براى صاحبانش خبر داشتند ، بر سر آن با يكديگر به جنگ مى پرداختند، حتّى با شمشير؛ و خداوند، رحمتش را به هر كس بخواهد، ويژه مى سازد .

و امام باقر عليه السلام فرمود: اگر قسم بخورم ، راست گفته ام كه اسم اعظم خداوند ، در اين دعاست . پس هر گاه دعا كرديد ، در دعا بكوشيد؛ چرا كه آن از دانشِ نهفته است و آن را جز از اهلش ، از ديگران پنهان بداريد. منافقان ، تكذيب كنندگان و منكِران ، از اهل آن نيستند و اين ، دعاى مباهله است. چنين مى گويى :

«خداوندا! من از تو درخواست مى كنم ، از جلوه هاى نورانيّتت ، به برترين جلوه اش ، در حالى كه همه جلوه هاى تو نورانى است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه جلوه هاى نورانى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از زيبايى هايت ، به زيباترينش ، در حالى كه همه جمال تو زيباست. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه زيبايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم، از شُكوه هايت ، به شكوهمندترينش ، در حالى كه همه شُكوه تو باشُكوه است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه شُكوهت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از عظمت هايت ، به بزرگ ترينش ، در حالى كه همه عظمتت بزرگ است . خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه عظمتت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از فروغ هايت ، به فروزان ترينش ، در حالى كه همه فروغ تو فروزان است . خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه فروغت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم، و از رحمت هايت، به گسترده ترينش ، در حالى كه همه رحمتت گسترده است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه رحمتت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از سخنانت ، به كامل ترينش ، در حالى كه همه سخنانت كامل است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه سخنانت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از كمال هايت به كامل ترينش ، در حالى كه همه كمالت كامل است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه كمالت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از نام هايت ، به بزرگ ترينش ، در حالى كه همه نام هايت بزرگ است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه نام هايت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از عزّت هايت به تواناترينش ، در حالى كه همه عزّتت شكست ناپذير است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه عزّتت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از اراده هايت ، به نافذترينش ، در حالى كه همه اراده ات نافذ است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه اراده ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به آن توانى كه با آن بر هر چيز ، احاطه يافتى ، در حالى كه همه توانت فراگير است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم، به همه توانايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از دانش هايت به نافذترينش ، در حالى كه همه دانشت نافذ است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه دانشت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از گفتارهايت ، به پسنديده ترينش ، در حالى كه همه گفتارت پسنديده است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه گفتارت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از خواسته هاى برآمده در درگاهت ، به محبوب ترينِ آنها در پيشگاهت ، در حالى كه همه آن خواسته ها نزد تو محبوب است . خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه خواسته هاى برآمده در درگاهت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از شرافت هايت ، به شريف ترينش ، در حالى كه همه شرافتت شريف است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه شرافتت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از فرمان روايى هايت به ماناترينش ، در حالى كه همه فرمان روايى ات ماناست. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه فرمان روايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از پادشاهى هايت ، به والاترينش ، در حالى كه همه پادشاهى تو والاست. خداوندا! از تو درخواست مى كنم، به همه پادشاهى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از والايى هايت به بلندمرتبه ترينش ، در حالى كه همه والايى تو بلندمرتبه است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه والايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از احسان هايت ، به كهن ترينش ، در حالى كه همه احسان تو ديرين است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه احسانت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از آياتت ، به گرامى ترينش ، در حالى كه همه آياتت گرامى است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه آياتت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به آن جايگاه و شُكوهى كه در آنى ، و از تو درخواست مى كنم ، به هر جايگاهى به تنهايى ، و به هر شُكوهى به تنهايى. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به آنچه وقتى تو را به آن بخوانم ، جوابم مى دهى.

پس خداوندا! دعايم را اجابت كن و با من چنين و چنان كن» .

حاجت خود را ياد مى كنى ، إن شاء اللّه برآورده مى شود .

.

ص: 216

. .

ص: 217

. .

ص: 218

ب _ دُعاءُ أبي حَمزَةَ الثُّمالِيِّ1611.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد عن أبي حمزة الثمالي :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ سَيِّدُ العابِدينَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يُصَلّي عامَّةَ اللَّيلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا كانَ ( فِي) السَّحَرِ دَعا بِهذَا الدُّعاءِ :

إلهي لا تُؤَدِّبني بِعُقوبَتِكَ ، ولا تَمكُر بي في حيلَتِكَ ، مِن أينَ لِيَ الخَيرُ يا رَبِّ ولا يوجَدُ إلاّ مِن عِندِكَ ، ومِن أينَ لِيَ النَّجاةُ ولا تُستَطاعُ إلاّ بِكَ ، لاَ الَّذي

أحسَنَ استَغنى عَن عَونِكَ ورَحمَتِكَ ولاَ الَّذي أساءَ وَاجتَرَأَ عَلَيكَ ولَم يُرضِكَ خَرَجَ عَن قُدرَتِكَ ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ _ حَتّى يَنقَطِعَ النَّفَسُ _ بِكَ عَرَفتُكَ وأنتَ دَلَلتَني عَلَيكَ ودَعَوتَني إلَيكَ ، ولَولا أنتَ لَم أدرِ ما أنتَ .

الحَمدُ للّهِِ الَّذي أدعوهُ فَيُجيبُني وإن كُنتُ بَطيئاً حينَ يَدعوني ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي أسأَلُهُ فَيُعطيني وإن كُنتُ بَخيلاً حينَ يَستَقرِضُني ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئتُ لِحاجَتي وأخلو بِهِ حَيثُ شِئتُ لِسِرّي بِغَيرِ شَفيعٍ فَيَقضي لي حاجَتي .

الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا أدعو غَيرَهُ ، ولَو دَعَوتُ غَيرَهُ لَم يَستَجِب لي دُعائي ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي لا أرجو غَيرَهُ ، ولَو رَجَوتُ غَيرَهُ لَأَخلَفَ رَجائي، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي وَكَلَني إلَيهِ فَأَكرَمَني ولَم يَكِلني إلَى النّاسِ فَيُهينوني ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي تَحَبَّبَ إلَيَ وهُوَ غَنِيٌّ عَنّي ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي يَحلُمُ عَنّي حَتّى كَأَنّي لاذَنبَ لي،فَرَبّي أحمَدُ شَيءٍ عِندي وأحَقُّ بِحَمدي.

اللّهُمَّ إنّي أجِدُ سُبُلَ المَطالِبِ إلَيكَ مُشرَعَةً ، ومَناهِلَ الرَّجاءِ إلَيكَ مُترَعَةً ، وَالاِستِعانَةَ بِفَضلِكَ لِمَن أمَّلَكَ مُباحَةً ، وأبوابَ الدُّعاءِ إلَيكَ لِلصّارِخينَ مَفتوحَةً ، وأعلَمُ أنَّكَ لِلرّاجينَ بِمَوضِعِ إجابَةٍ ولِلمَلهوفينَ بِمَرصَدِ إغاثَةٍ ، وأنَّ فِي اللَّهفِ إلى جودِكَ وَالرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضا مِن مَنعِ الباخِلينَ ومَندوحَةً عَمّا في أيدِي المُستَأثِرينَ ، وأنَّ الرّاحِلَ إلَيكَ قَريبُ المَسافَةِ ، وأنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَن خَلقِكَ إلاّ أن تَحجِبَهُمُ الأَعمالُ دونَكَ ، وقَد قَصَدتُ إلَيكَ بِطَلِبَتي وتَوَجَّهتُ إلَيكَ بِحاجَتي ، وجَعَلتُ بِكَ استِغاثَتي وبِدُعائِكَ تَوَسُّلي مِن غَيرِ استِحقاقٍ لاِستِماعِكَ مِنّي ولاَ استيجابٍ لِعَفوِكَ عَنّي ، بَل لِثِقَتي بِكَرَمِكَ وسُكوني إلى صِدقِ وَعدِكَ ولَجَئي إلَى الإِيمانِ بِتَوحيدِكَ ، ويَقيني بِمَعرِفَتِكَ مِنّي ألاّ رَبَّ لي غَيرُكَ ، ولا إلهَ إلاّ أنتَ وَحدَكَ لا شَريكَ لَكَ .

اللّهُمَّ أنتَ القائِلُ وقَولُكَ حَقٌّ ووَعدُكَ صِدقٌ : وَاسأَلُوا اللّهَ مِن فَضلِهِ إنَّ اللّهَ كانَ بِكُم رَحيما ، ولَيسَ مِن صِفاتِكَ يا سَيِّدي أن تَأمُرَ بِالسُّؤالِ وتَمنَعَ العَطِيَّةَ ، وأنتَ المَنّانُ بِالعَطِيّاتِ عَلى أهلِ مَملَكَتِكَ وَالعائِدُ عَلَيهِم بِتَحَنُّنِ رَأفَتِكَ .

إلهي رَبَّيتَني في نِعَمِكَ وإحسانِكَ صَغيرا ونَوَّهتَ بِاسمي كَبيرا ، فَيا مَن رَبّاني فِي الدُّنيا بِإِحسانِهِ وتَفَضُّلِهِ ونِعَمِهِ ، وأشارَ لي فِي الآخِرَةِ إلى عَفوِهِ وكَرَمِهِ ، مَعرِفَتي يا مَولايَ دَلَّتني (دَليلي) عَلَيكَ ، وحُبّي لَكَ شَفيعي إلَيكَ ، وأنَا واثِقٌ مِن دَليلي بِدَلالَتِكَ وساكِنٌ مِن شَفيعي إلى شَفاعَتِكَ ، أدعوكَ يا سَيِّدي بِلِسانٍ قَد أخرَسَهُ ذَنبُهُ ، رَبِّ اُناجيكَ بِقَلبٍ قَد أوبَقَهُ جُرمُهُ ، أدعوكَ يا رَبِّ راهِبا راغِبا راجِيا خائِفا ، إذا رَأَيتُ مَولايَ ذُنوبي فَزِعتُ ، وإذا رَأَيتُ كَرَمَكَ طَمِعتُ ، فَإِن عَفَوتَ فَخَيرُ راحِمٍ ، وإن عَذَّبتَ فَغَيرُ ظالِمٍ ، حُجَّتي يا أللّهُ في جُرأَتي عَلى مَسأَلَتِكَ مَعَ إتياني ما تَكرَهُ : جودُكَ وكَرَمُكَ ، وعُدَّتي في شِدَّتي مَعَ قِلَّةِ حَيائي : رَأفَتُكَ ورَحمَتُكَ ، وقَد رَجَوتُ ألاّ تُخَيِّبَ بَينَ ذَينِ وذَينِ مُنيَتي ، فَحَقِّق رَجائي وَاسمَع دُعائي يا خَيرَ مَن دَعاهُ داعٍ وأفضَلَ مَن رَجاهُ راجٍ ، عَظُمَ يا سَيِّدي أمَلي وساءَ عَمَلي ، فَأَعطِني مِن عَفوِكَ بِمِقدارِ أمَلي ولا تُؤاخِذني بِأَسوَءِ عَمَلي ، فَإِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَن مُجازاةِ المُذنِبينَ ، وحِلمَكَ يَكبُرُ عَن مُكافاةِ المُقَصِّرينَ ، وأنَا يا سَيِّدي عائِذٌ بِفَضلِكَ هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، مُنتَجِزٌ (مُتَنَجِّزٌ) ما وَعَدتَ مِنَ الصَّفحِ عَمَّن أحسَنَ بِكَ ظَنّاً ، وما أنَا يا رَبِّ وما خَطَري ، هَبني بِفَضلِكَ وتَصَدَّق عَلَيَّ بِعَفوِكَ ، أي رَبِّ جَلِّلني بِسِترِكَ وَاعفُ عَن تَوبيخي بِكَرَمِ وَجهِكَ ، فَلَوِ اطَّلَعَ اليَومَ عَلى ذَنبي غَيرُكَ ما فَعَلتُهُ ، ولَو خِفتُ تَعجيلَ العُقوبَةِ لاَجتَنَبتُهُ ، لا لِأَنَّكَ أهوَنُ النّاظِرينَ إلَيَ وأخَفُّ المُطَّلِعينَ عَلَيَ ، بَلِ لِأَنَّكَ يا رَبِّ خَيرُ السّاتِرينَ وأحكَمُ الحاكِمينَ وأكرَمُ الأَكرَمينَ ، سَتّارُ العُيوبِ غَفّارُ الذُّنوبِ عَلاّمُ الغُيوبِ ، تَستُرُ الذَّنبَ بِكَرَمِكَ وتُؤَخِّرُ

العُقوبَةَ بِحِلمِكَ ، فَلَكَ الحَمدُ عَلى حِلمِكَ بَعدَ عِلمِكَ وعَلى عَفوِكَ بَعدَ قُدرَتِكَ ، ويَحمِلُني ويُجَرِّئُني عَلى مَعصِيَتِكَ حِلمُكَ عَنّي ، ويَدعوني إلى قِلَّةِ الحَياءِ سَترُكَ عَلَيَ ، ويُسرِعُني إلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِكَ مَعرِفَتي بِسَعَةِ رَحمَتِكَ وعَظيمِ عَفوِكَ .

يا حَليمُ يا كَريمُ ، يا حَيُ يا قَيّومُ ، يا غافِرَ الذَّنبِ يا قابِلَ التَّوبِ ، يا عَظيمَ المَنِّ يا قَديمَ الإِحسانِ ، أينَ سِترُكَ الجَميلُ؟ أينَ عَفوُكَ الجَليلُ؟ أينَ فَرَجُكَ القَريبُ؟ أينَ غِياثُكَ السَّريعُ؟ أينَ رَحمَتُكَ الواسِعَةُ؟ أينَ عَطاياكَ الفاضِلَةُ؟ أينَ مَواهِبُكَ الهَنيئَةُ؟ أينَ صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ؟ أينَ فَضلُكَ العَظيمُ؟ أينَ مَنُّكَ الجَسيمُ؟ أينَ إحسانُكَ القَديمُ؟ أينَ كَرَمُكَ يا كَريمُ؟ بِهِ فَاستَنقِذني وبِرَحمَتِكَ فَخَلِّصني .

يا مُحسِنُ يا مُجمِلُ ، يا مُنعِمُ يا مُفضِلُ ، لَسنا نَتَّكِلُ فِي النَّجاةِ مِن عِقابِكَ عَلى أعمالِنا ، بَل بِفَضلِكَ عَلَينا لِأَنَّكَ أهلُ التَّقوى وأهلُ المَغفِرَةِ ، تُبدِئُ بِالإِحسانِ نِعَما وتَعفو عَنِ الذَّنبِ كَرَما ، فَما نَدري ما نَشكُرُ ، أجَميلَ ما تَنشُرُ أم قَبيحَ ما تَستُرُ؟ أم عَظيمَ ما أبلَيتَ وأولَيتَ؟ أم كَثيرَ ما مِنهُ نَجَّيتَ وعافَيتَ؟ يا حَبيبَ مَن تَحَبَّبَ إلَيكَ ، ويا قُرَّةَ عَينِ مَن لاذَ بِكَ وَانقَطَعَ إلَيكَ ، أنتَ المُحسِنُ ونَحنُ المُسيؤونَ ، فَتَجاوَز يا رَبِّ عَن قَبيحِ ما عِندَنا بِجَميلِ ما عِندَكَ ، وأيُ جَهلٍ يا رَبِّ لا يَسَعُهُ جودُكَ ، أو أيُ زَمانٍ أطوَلُ مِن أناتِكَ ، وما قَدرُ أعمالِنا في جَنبِ نِعَمِكَ ، وكَيفَ نَستَكثِرُ أعمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكَ ، بَل كَيفَ يَضيقُ عَلَى المُذنِبينَ ما وَسِعَهُم مِن رَحَمَتِكَ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالرَّحمَةِ ، فَوَعِزَّتِكَ يا سَيِّدي لَو نَهَرتَني ما بَرِحتُ مِن بابِكَ ولا كَفَفتُ عَن تَمَلُّقِكَ لِمَا انتَهى إلَيَ مِنَ المَعرِفَةِ بِجودِكَ وكَرَمِكَ ، وأنتَ الفاعِلُ لِما تَشاءُ ، تُعَذِّبُ مَن تَشاءُ بِما تَشاءُ كَيفَ تَشاءُ ، وتَرحَمُ مَن تَشاءُ بِما تَشاءُ كيفَ تَشاءُ .

لا تُسأَلُ عَن فِعلِكَ ، ولا تُنازَعُ في مُلكِكَ ، ولا تُشارَكُ في أمرِكَ ، ولا تُضادُّ في حُكمِكَ ولا يَعتَرِضُ عَلَيكَ أحَدٌ في تَدبيرِكَ ، لَكَ الخَلقُ وَالأَمرُ تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ .

يا رَبِّ هذا مَقامُ مَن لاذَ بِكَ وَاستَجارَ بِكَرَمِكَ وألِفَ إحسانَكَ ونِعَمَكَ ، وأنتَ الجَوادُ الَّذي لا يَضيقُ عَفوُكَ ولا يَنقُصُ فَضلُكَ ولا تَقِلُّ رَحمَتُكَ ، وقَد تَوَثَّقنا مِنكَ بِالصَّفحِ القَديمِ وَالفَضلِ العَظيمِ وَالرَّحمَةِ الواسِعَةِ ، أفَتُراكَ يا رَبِّ تُخلِفُ ظُنونَنا أو تُخَيِّبُ آمالَنا؟ كَلاّ يا كَريمُ لَيسَ هذا ظَنُّنا بِكَ ولا هذا فيكَ طَمَعُنا ، يا رَبِّ ، إنَّ لَنا فيكَ أمَلاً طَويلاً كَثيرا ، إنَّ لَنا فيكَ رَجاءً عَظيما ، عَصَيناكَ ونَحنُ نَرجو أن تَستُرَ عَلَينا ودَعَوناكَ ونَحنُ نَرجو أن تَستَجيبَ لَنا ، فَحَقِّق رَجاءَنا مَولانا فَقَد عَلِمنا ما نَستَوجِبُ بِأَعمالِنا ، ولكِنَّ عِلمَكَ فينا وعِلمَنا بِأَنَّكَ لا تَصرِفُنا عَنكَ حَثَّنا عَلَى الرَّغبَةِ إلَيكَ ، وإن كُنّا غَيرَ مُستَوجِبينَ لِرَحمَتِكَ فَأَنتَ أهلٌ أن تَجودَ عَلَينا وعَلَى المُذنِبينَ بِفَضلِ سَعَتِكَ ، فَامنُن عَلَينا بِما أنتَ أهلُهُ وجُد عَلَينا فَإِنّا مُحتاجونَ إلى نَيلِكَ ، يا غَفّارُ بِنورِكَ اهتَدَينا ، وبِفَضلِكَ استَغنَينا ، وبِنِعمَتِكَ أصبَحنا وأمسَينا ، ذُنوبُنا بَينَ يَدَيكَ نَستَغفِرُكَ اللّهُمَّ مِنها ونَتوبُ إلَيكَ ، تَتَحَبَّبُ إلَينا بِالنِّعَمِ ونُعارِضُكَ بِالذُّنوبِ ، خَيرُكَ إلَينا نازِلٌ وشَرُّنا إلَيكَ صاعِدٌ ، ولَم يَزَل ولا يَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ يَأتيكَ عَنّا بِعَمَلٍ قَبيحٍ فَلا يَمنَعُكَ ذلِكَ أن تَحوطَنا بِنِعَمِكَ وتَتَفَضَّلَ عَلَينا بِآلائِكَ ، فَسُبحانَكَ ما أحلَمَكَ وأعظَمَك وأكرَمَكَ مُبدِئا ومُعيدا ، تَقَدَّسَت أسماؤُكَ وجَلَّ ثَناؤُكَ وكَرُمَ صَنائِعُكَ وفِعالُكَ ، أنتَ إلهي أوسَعُ فَضلاً وأعظَمُ حِلما مِن أن تُقايِسَني بِفِعلي وخَطيئَتي ، فَالعَفوَ العَفوَ سَيِّدي سَيِّدي سَيِّدي .

اللّهُمَّ اشغَلنا بِذِكرِكَ ، وأعِذنا مِن سَخَطِكَ وأجِرنا مِن عَذابِكَ ، وَارزُقنا مِن مَواهِبِكَ ، وأنعِم عَلَينا مِن فَضلِكَ ، وَارزُقنا حَجَّ بَيتِكَ وزِيارَةَ قَبرِ

نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ ورَحمَتُكَ ومَغفِرَتُكَ ورِضوانُكَ عَلَيهِ وعَلى أهلِ بَيتِهِ إنَّكَ قَريبٌ مُجيبٌ ، وَارزُقنا عَمَلاً بِطاعَتِكَ ، وتَوَفَّنا عَلى مِلَّتِكَ وسُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ .

اللّهُمَّ اغفِر لي ولِوالِدَيَّ وَارحَمهُما كَما رَبَّياني صَغيرا ، اِجزِهِما بِالإِحسانِ إحسانا وبِالسَّيِّئاتِ غُفرانا ، اللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ،وتابِ_ع بَينَنا وبَينَهُم فِي الخَيراتِ ، اللّهُمَّ اغفِر لِحَيِّنا ومَيِّتِنا ، شاهِدِنا وغائِبِنا ، ذَكَرِنا واُنثانا ، صَغيرِنا وكَبيرِنا ، حُرِّنا ومَملوكِنا ، كَذِبَ العادِلونَ بِاللّهِ وضَلّوا ضَلالاً بَعيدا وخَسِروا خُسرانا مُبينا .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاختِم لي بِخَيرٍ وَاكفِني ما أهَمَّني مِن أمرِ دُنيايَ وآخِرَتي ولا تُسَلِّط عَلَيَ مَن لا يَرحَمُني ، وَاجعَل عَلَيَ مِنكَ واقِيَةً باقِيَةً ، ولا تَسلُبني صالِحَ ما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ رِزقا واسِعا حَلالاً طَيِّبا ، اللّهُمَّ احرُسني بِحَراسَتِكَ وَاحفَظني بِحِفظِكَ وَاكلَأني بِكِلاءَتِكَ ، وَارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامِنا هذا وفي كُلِّ عامٍ وزِيارَةِ قَبرِ نَبِيِّكَ ، ولا تُخلِني يا رَبِّ مِن تِلكَ المَشاهِدِ الشَّريفَةِ وَالمَواقِفِ الكَريمَةِ .

اللّهُمَّ تُب عَلَيَ حَتّى لا أعصِيَكَ وألهِمنِي الخَيرَ وَالعَمَلَ بِهِ ، وخَشيَتَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ما أبقَيتَني يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنّي كُلَّما قُلتُ : قَد تَهَيَّأتُ وتَعَبَّأتُ وقُمتُ لِلصَّلاةِ بَينَ يَدَيكَ وناجَيتُكَ ، ألقَيتَ عَلَيَ نُعاسا إذا أنَا صَلَّيتُ ، وسَلَبتَني مُناجاتَكَ إذا أنَا ناجَيتُ ، ما لي كُلَّما قُلتُ : قَد صَلَحَت سَريرَتي وقَرُبَ مِن مَجالِسِ التَّوابينَ مَجلِسي ، عَرَضَت لي بَلِيَّةٌ أزالَت قَدَمي وحالَت بَيني وبَينَ خِدمَتِكَ .

سَيِّدي لَعَلَّكَ عَن بابِكَ طَرَدتَني وعَن خِدمَتِكَ نَحَّيتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني مُستَخِفّا بِحَقِّكَ فَأَقصَيتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني مُعرِضا عَنكَ فَقَلَيتَني ، أو لَعَلَّكَ

وَجَدتَني في مَقامِ الكاذِبينَ فَرَفَضتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني غَيرَ شاكِرٍ لِنَعمائِكَ فَحَرَمتَني ، أو لَعَلَّكَ فَقَدتَني مِن مَجالِسِ العُلَماءِ فَخَذَلتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني فِي الغافِلينَ فَمِن رَحمَتِكَ آيَستَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني آلِفَ مَجالِسِ البَطّالينَ فَبَيني وبَينَهُم خَلَّيتَني ، أو لَعَلَّكَ لَم تُحِبَّ أن تَسمَعَ دُعائي فَباعَدتَني ، أو لَعَلَّكَ بِجُرمي وجَريرَتي كافَيتَني ، أو لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائي مِنكَ جازَيتَني ، فَإِن عَفَوتَ يا رَبِّ فَطالَما عَفَوتَ عَنِ المُذنِبينَ قَبلي ؛ لِأَنَّ كَرَمَكَ أي رَبِّ يَجِلُّ عَن مُجازاةِ المُذنِبينَ ، وحِلمَكَ يَكبُرُ عَن مُكافاةِ المُقَصِّرينَ ، وأنَا عائِذٌ بِفَضلِكَ هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، مُنتَجِزٌ (مُتَنَجِّزٌ) ما وَعَدتَ مِنَ الصَّفحِ عَمَّن أحسَنَ بِكَ ظَنّاً .

إلهي أنتَ أوسَعُ فَضلاً وأعظَمُ حِلما مِن أن تُقايِسَني بِعَمَلي ، أو أن تَستَزِلَّني بِخَطيئَتي ، وما أنَا يا سَيِّدي وما خَطَري؟! هَبني بِفَضلِكَ سَيِّدي ، وتَصَدَّق عَلَيَ بِعَفوِكَ وجَلِّلني بِسِترِكَ ، وَاعفُ عَن تَوبيخي بِكَرَمِ وَجهِكَ .

سَيِّدي أنَا الصَّغيرُ الَّذي رَبَّيتَهُ ، وأنَا الجاهِلُ الَّذي عَلَّمتَهُ ، وأنَا الضّالُّ الَّذي هَدَيتَهُ ، و( أنَا) الوَضيعُ الَّذي رَفَعتَهُ ، وأنَا الخائِفُ الَّذي آمَنتَهُ ، وَالجائِعُ الَّذي أشبَعتَهُ ، وَالعَطشانُ الَّذي أروَيتَهُ ، وَالعارِي الَّذي كَسَوتَهُ وَالفَقيرُ الَّذي أغنَيتَهُ ، وَالضَّعيفُ الَّذي قَوَّيتَهُ ، وَالذَّليلُ الَّذي أعزَزتَهُ ، وَالسَّقيمُ الَّذي شَفَيتَهُ ، وَالسّائِلُ الَّذي أعطَيتَهُ ، وَالمُذنِبُ الَّذي سَتَرتَهُ والخاطِئُ الَّذي أقَلتَهُ ، وأنَا القَليلُ الَّذي كَثَّرتَهُ ، وَالمُستَضعَفُ الَّذي نَصَرتَهُ ، وأنَا الطَّريدُ الَّذي آوَيتَهُ .

أنَا يا رَبِّ الَّذي لَم أستَحيِكَ فِي الخَلاءِ ولَم اُراقِبكَ فِي المَلاءِ ، أنَا صاحِبُ الدَّواهِي العُظمى ، أنَا الَّذي عَلى سَيِّدِهِ اجتَرى ، أنَا الَّذي عَصَيتُ جَبّارَ السَّماءِ ، أنَا الَّذي أعطَيتُ على مَعاصِي الجَليلِ الرُّشا ، أنَا الَّذي حينَ بُشِّرتُ بِها خَرَجتُ إلَيها أسعى ، أنَا الَّذي أمهَلتَني فَمَا ارعَوَيتُ ، وسَتَرتَ عَلَيَ فَمَا استَحيَيتُ ، وعَمِلتُ بِالمَعاصي فَتَعَدَّيتُ ، وأسقَطتَني مِن عَينِكَ فَما بالَيتُ ،

فَبِحِلمِكَ أمهَلتَني وبِسِترِكَ سَتَرتَني ، حَتّى كَأَنَّكَ أغفَلتَني ، ومِن عُقوباتِ المَعاصي جَنَّبتَني حَتّى كَأَنَّكَ استَحيَيتَني .

إلهي لَم أعصِكَ حينَ عَصَيتُكَ وأنَا بِرُبوبِيَّتِكَ جاحِدٌ ، ولا بِأَمرِكَ مُستَخِفٌّ ، ولا لِعُقوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ ، ولا لِوَعيدِكَ مُتَهاوِنٌ ، لكِن خَطيئَةٌ عَرَضَت وسَوَّلَت لي نَفسي وغَلَبَني هَوايَ وأعانَتني عَلَيها شِقوَتي، وغَرَّني سِترُكَ المُرخى عَلَيَ ، فَقَد عَصَيتُكَ وخالَفتُكَ بِجَهدي ، فَالآنَ مِن عَذابِكَ مَن يَستَنقِذُني؟ ومِن أيدِي الخُصَماءِ غَدا مَن يُخَلِّصُني؟ وبِحَبلِ مَن أتَّصِلُ إن أنتَ قَطَعتَ حَبلَكَ عَنّي؟ فَوا سَوأَتا عَلى ما أحصى كِتابُكَ مِن عَمَلِيَ الَّذي لَولا ما أرجو مِن كَرَمِكَ وسَعَةِ رَحمَتِكَ ، ونَهيِكَ إيّايَ عَنِ القُنوطِ لَقَنَطتُ عِندَما أتَذَكَّرُها ، يا خَيرَ مَن دَعاهُ داعٍ وأفضَلَ مَن رَجاهُ راجٍ .

اللّهُمَّ بِذِمَّةِ الإِسلامِ أتَوَسَّلُ إلَيكَ ، وبِحُرمَةِ القُرآنِ أعتَمِدُ عَلَيكَ ، وبِحُبِّ النَّبِيِ الاُمِّيِ القُرَشِيِ الهاشِمِيِ العَرَبِيِ التَّهامِيِ المَكِّيِ المَدَنِيِ أرجُو الزُّلفَةَ لَدَيكَ ، فَلا توحِشِ استيناسَ إيماني ، ولا تَجعَل ثَوابي ثَوابَ مَن عَبَدَ سِواكَ ، فَإِنَّ قَوما آمَنوا بِأَلسِنَتِهِم لِيَحقِنوا بِهِ دِماءَهُم فَأَدرَكوا ما أمَّلوا ، وإنّا آمَنّا بِكَ بِأَلسِنَتِنا وقُلوبِنا لِتَعفُوَ عَنّا فَأَدرِكنا ما أمَّلنا ، وثَبِّت رَجاءَكَ في صُدورِنا،ولا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدَيتَنا وهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ ، فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انتَهَرتَني ما بَرِحتُ مِن بابِكَ ولا كَفَفتُ عَن تَمَلُّقِكَ لِما اُلهِمَ قَلبي مِنَ المَعرِفَةِ بِكَرَمِكَ وسَعَةِ رَحمَتِكَ ، إلى مَن يَذهَبُ العَبدُ إلاّ إلى مَولاهُ ، وإلى مَن يَلتَجِئُ المَخلوقُ إلاّ إلى خالِقِهِ .

إلهي لَو قَرَنتَني بِالأَصفادِ ، ومَنَعتَني سَيبَكَ مِن بَينِ الأَشهادِ ، ودَلَلتَ عَلى فَضائِحي عُيونَ العِبادِ ، وأمَرتَ بي إلَى النّارِ وحُلتَ بَيني وبَينَ الأَبرارِ ، ما قَطَعتُ رَجائي مِنكَ وما صَرَفتُ تَأميلي لِلعَفوِ عَنكَ ، ولا خَرَجَ حُبُّكَ مِن

قَلبي ، أنَا لا أنسى أيادِيَكَ عِندي وسِترَكَ عَلَيَ في دارِ الدُّنيا .

سَيِّدي أخرِج حُبَّ الدُّنيا مِن قَلبي ، اِجمَع بَيني وبَينَ المُصطَفى وآلِهِ خِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ وخاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ وسَلَّمَ ، وَانقُلني إلى دَرَجَةِ التَّوبَةِ إلَيكَ ، وأعِنّي بِالبُكاءِ عَلى نَفسي فَقَد أفنَيتُ بِالتَّسويفِ وَالآمالِ عُمُري ، وقَد نَزَلتُ مَنزِلَةَ الآيِسينَ مِن خَيري ، فَمَن يَكونُ أسوَأَ حالاً مِنّي إن أنَا نُقِلتُ عَلى مِثلِ حالي إلى قَبري ، لَم اُمَهِّدهُ لِرَقدَتي ولَم أفرُشهُ بِالعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجعَتي ، وما لي لا أبكي وما أدري إلى ما يَكونُ مَصيري ، وأرى نَفسي تُخادِعُني وأيّامي تُخاتِلُني؟ وقَد خَفَقَت عِندَ رَأسي أجنِحَةُ المَوتِ ، فَما لي لا أبكي؟! أبكي لِخُروجِ نَفسي ، أبكي لِظُلمَةِ قَبري ، أبكي لِضيقِ لَحدي ، أبكي لِسُؤالِ مُنكَرٍ ونَكيرٍ إيّايَ ، أبكي لِخُروجي مِن قَبري عُريانا ذَليلاً حامِلاً ثِقلي عَلى ظَهري ، أنظُرُ مَرَّةً عَن يَميني واُخرى عَن شِمالي ، إذِ الخَلائِقُ في شَأنٍ غَيرِ شَأني ، لِكُلِّ امرِىًء مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنيهِ ، وُجوهٌ يَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُستَبشِرَةٌ ، ووُجوهٌ يَومَئِذٍ عَلَيها غَبَرَةٌ تَرهَقُها قَتَرَةٌ وذِلَّةٌ ، سَيِّدي عَلَيكَ مُعَوَّلي ومُعتَمَدي ورَجائي وتَوَكُّلي ، وبِرَحمَتِكَ تَعَلُّقي ، تُصيبُ بِرَحمَتِكَ مَن تَشاءُ وتَهدي بِكَرامَتِكَ مَن تُحِبُّ ، فَلَكَ الحَمدُ عَلى ما نَقَّيتَ مِنَ الشِّركِ قَلبي ، ولَكَ الحَمدُ عَلى بَسطِ لِساني ، أفَبِلِساني هذا الكالِّ أشكُرُكَ؟ أم بِغايَةِ جَهدي في عَمَلي اُرضيكَ؟ وما قَدرُ لِساني يا رَبِّ في جَنبِ شُكرِكَ وما قَدرُ عَمَلي في جَنبِ نِعَمِكَ وإحسانِكَ إلَيَ .

إلهي إنَّ جودَكَ بَسَطَ أمَلي ، وشُكرَكَ قَبِلَ عَمَلي ، سَيِّدي إلَيكَ رَغبَتي وإلَيكَ رَهبَتي وإلَيكَ تَأميلي ، قَد ساقَني إلَيكَ أمَلي وعَلَيكَ يا واحِدي عَلِقَت هِمَّتي وفيما عِندَكَ انبَسَطَت رَغبَتي ، ولَكَ خالِصُ رَجائي وخَوفي ، وبِكَ أنِسَت مَحَبَّتي وإلَيكَ ألقَيتُ بِيَدي ، وبِحَبلِ طاعَتِكَ مَدَدتُ رَهبَتي .

مَولايَ بِذِكرِكَ عاشَ قَلبي ، وبِمُناجاتِكَ بَرَّدتَ ألَمَ الخَوفِ عَنّي ، فَيا مَولايَ ويا مُؤَمَّلي ويا مُنتَهى سُؤلي ، فَرِّق بَيني وبَينَ ذَنبِيَ المانِعِ لي مِن لُزومِ طاعَتِكَ ، فَإِنَّما أسأَلُكَ لِقَديمِ الرَّجاءِ فيكَ وعَظيمِ الطَّمَعِ مِنكَ ، الَّذي أوجَبتَهُ عَلى نَفسِكَ مِنَ الرَّأفَةِ وَالرَّحمَةِ ، فَالأَمرُ لَكَ وَحدَكَ ، وَالخَلقُ كُلُّهُم عِيالُكَ وفي قَبضَتِكَ ، وكُلُّ شَيءٍ خاضِعٌ لَكَ تَبارَكتَ يا رَبَّ العالَمينَ .

إلهِي ارحَمني إذَا انقَطَعَت حُجَّتي ، وكَلَّ عَن جَوابِكَ لِساني وطاشَ عِندَ سُؤالِكَ إيّايَ لُبّي ، فَيا عَظيمَ رَجائي لا تُخَيِّبني إذَا اشتَدَّت فاقَتي ، ولا تَرُدَّني لِجَهلي ، ولا تَمنَعني لِقِلَّةِ صَبري ، أعطِني لِفَقري وَارحَمني لِضَعفي ، سَيِّدي عَلَيكَ مُعتَمَدي ومُعَوَّلي ورَجائي وتَوَكُّلي ، وبِرَحمَتِكَ تَعَلُّقي وبِفَنائِكَ أحُطُّ رَحلي ، ولِجودِكَ أقصُدُ طَلِبَتي ، وبِكَرَمِكَ أي رَبِّ أستَفتِحُ دُعائي ، ولَدَيكَ أرجو غِنى فاقَتي ، وبِغِناكَ أجبُرُ عَيلتي ، وتَحتَ ظِلِّ عَفوِكِ قِيامي ، وإلى جودِكَ وكَرَمِكَ أرفَعُ بَصَري ، وإلى مَعروفِكَ اُديمُ نَظَري ، فَلا تُحرِقني بِالنّارِ وأنتَ مَوضِعُ أمَلي ، ولا تُسكِنِّي الهاوِيَةَ فَإِنَّكَ قُرَّةُ عَيني ، يا سَيِّدي لا تُكَذِّب ظَنّي بِإِحسانِكَ ومَعروفِكَ ، فَإِنَّكَ ثِقَتي ولا تَحرِمني ثَوابَكَ فَإِنَّكَ العارِفُ بِفَقري .

إلهي إن كانَ قَد دَنا أجَلي ولَم يُقَرِّبني مِنكَ عَمَلي ، فَقَد جَعَلتُ الاِعترافَ إلَيكَ بِذَنبي وَسائِلَ عِلَلي .

إلهي إن عَفَوتَ فَمَن أولى مِنكَ وإن عَذَّبتَ فَمَن أعدَلُ مِنكَ فِي الحُكمِ . اِرحَم في هذِهِ الدُّنيا غُربَتي ، وعِندَ المَوتِ كُربَتي ، وفِي القَبرِ وَحدَتي ، وفِي اللَّحدِ وَحشَتي وإذا نُشِرتُ لِلحِسابِ بَينَ يَدَيكَ ذُلَّ مَوقِفي ، وَاغفِر لي ما خَفِيَ عَلَى الآدَمِيِّينَ مِن عَمَلي ، وأدِم لي ما بِهِ سَتَرتَني ، وَارحَمني صَريعا عَلَى الفِراشِ تُقَلِّبُني أيدي أحِبَّتي ، وتَفَضَّل عَلَيَ مَمدودا عَلَى المُغتَسَلِ يُقَلِّبُني صالِحُ

جيرَتي ، وتَحَنَّن عَلَيَ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الأَقرِباءُ أطرافَ جِنازَتي ، وجُد عَلَيَ مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِكَ وَحيدا في حُفرَتي ، وَارحَم في ذلِكَ البَيتِ الجَديدِ غُربَتي حَتّى لا أستَأنِسَ بِغَيرِكَ ، يا سَيِّدي إن وَكَلتَني إلى نَفسي هَلَكتُ ، سَيِّدي فَبِمَن أستَغيثُ إن لَم تُقِلني عَثرَتي؟ فَإِلى مَن أفزَعُ إن فَقَدتُ عِنايَتَكَ في ضَجعَتي؟وإلى مَن ألتَجِئُ إن لَم تُنَفِّس كُربَتي؟ سَيِّدي مَن لي ومَن يَرحَمُني إن لَم تَرحَمني؟ وفَضلَ مَن اُؤَمِّلُ إن عَدِمتُ فَضلَكَ يَومَ فاقَتي؟ وإلى مَنِ الفِرارُ مِنَ الذُّنوبِ إذَا انقَضى أجَلي؟ سَيِّدي لا تُعَذِّبني وأنَا أرجوكَ .

إلهي حَقِّق رَجائي وآمِن خَوفي فَإِنَّ كَثرَةَ ذُنوبي لا أرجو فيها إلاّ عَفوَكَ ، سَيِّدي أنَا أسأَلُكَ ما لا أستَحِقُّ وأنتَ أهلُ التَّقوى وأهلُ المَغفِرَةِ فَاغفِر لي ، وألبِسني مِن نَظَرِكَ ثَوبا يُغَطّي عَلَيَ التَّبِعاتِ وتَغفِرُها لي ولا اُطالَبُ بِها ، إنَّكَ ذو مَنٍّ قَديمٍ وصَفحٍ عَظيمٍ وتَجاوُزٍ كَريمٍ .

إلهي أنتَ الَّذي تُفيضُ سَيبَكَ عَلى مَن لا يَسأَلُكَ وعَلَى الجاحِدينَ بِرُبوبِيَّتِكَ ، فَكَيفَ سَيِّدي بِمَن سَأَلَكَ وأيقَنَ أنَّ الخَلقَ لَكَ وَالأَمرَ إلَيكَ؟ تَبارَكتَ وتَعالَيتَ يا رَبَّ العالَمينَ ، سَيِّدي عَبدُكَ بِبابِكَ أقامَتهُ الخَصاصَةُ بَينَ يَدَيكَ ، يَقرَعُ بابَ إحسانِكَ بِدُعائِهِ ويَستَعطِفُ جَميلَ نَظَرِكَ بِمَكنونِ رَجائِهِ،فَلا تُعرِض بِوَجهِكَ الكَريمِ عَنّي وَاقبَل مِنّي ما أقولُ ، فَقَد دَعَوتُكَ بِهذَا الدُّعاءِ وأنَا أرجو ألاّ تَرُدَّني مَعرِفَةً مِنّيبِرَأفَتِكَ ورَحمَتِكَ ، إلهي أنتَ الَّذي لايُحفيكَ سائِلٌ ولا يَنقُصُكَ نائِلٌ؛أنتَ كَما تَقولُ وفَوقَ ما نَقولُ.

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ صَبرا جَميلاً وفَرَجا قَريبا وقَولاً صادِقا وأجرا عَظيما ، أسأَلُكَ يا رَبِّ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، أسأَلُكَ اللّهُمَّ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ مِنهُ عِبادُكَ الصّالِحونَ ، يا خَيرَ مَن سُئِلَ وأجوَدَ مَن أعطى ، أعطِني سُؤلي في نَفسي وأهلي ووالِدَيَ ووَلَدي وأهلِ حُزانَتي وإخواني فيكَ ،

وأرغِد عَيشي وأظهِر مُرُوَّتي وأصلِح جَميعَ أحوالي ، وَاجعَلني مِمَّن أطَلتَ عُمُرَهُ وحَسَّنتَ عَمَلَهُ ، وأتمَمتَ عَلَيهِ نِعمَتَكَ ورَضيتَ عَنهُ ، وأحيَيتَهُ حَياةً طَيِّبَةً في أدوَمِ السُّرورِ وأسبَغِ الكَرامَةِ وأتَمِّ العَيشِ ، إنَّكَ تَفعَلُ ما تَشاءُ ولا يَفعَلُ ما يَشاءُ غَيرُكَ .

اللّهُمَّ خُصَّني مِنكَ بِخاصَّةِ ذِكرِكَ ، ولا تَجعَل شَيئا مِمّا أتَقَرَّبُ بِهِ في آناءِ اللَّيلِ وأطرافِ النَّهارِ رِياءً ولا سُمعَةً ولا أشَرا ولا بَطَرا وَاجعَلني لَكَ مِنَ الخاشِعينَ .

اللّهُمَّ أعطِنِي السَّعَةَ فِي الرِّزقِ ، وَالأَمنَ فِي الوَطَنِ ، وقُرَّةَ العَينِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ وَالمُقامَ في نِعَمِكَ عِندي ، وَالصِّحَّةَ فِي الجِسمِ وَالقُوَّةَ فِي البَدَنِ وَالسَّلامَةَ فِي الدّينِ ، وَاستَعمِلني بِطاعَتِكَ وطاعَةِ رَسولِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ أبَدا مَا استَعمَرتَني ، وَاجعَلني مِن أوفَرِ عِبادِكَ عِندَكَ نَصيبا في كُلِّ خَيرٍ أنزَلتَهُ وتُنزِلُهُ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةِ القَدرِ وما أنتَ مُنزِلُهُ في كُلِّ سَنَةٍ ، مِن رَحمَةٍ تَنشُرُها وعافِيَةٍ تُلبِسُها وبَلِيَّةٍ تَدفَعُها وحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها وسَيِّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنها ، وَارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ ، وَارزُقني رِزقا واسِعا مِن فَضلِكَ الواسِعِ ، وَاصرِف عَنّي يا سَيِّدِي الأَسواءَ ، وَاقضِ عَنِّي الدَّينَ وَالظُّلاماتِ حَتّى لا أتَأَذّى بِشَيءٍ مِنهُ ، وخُذ عَنّي بِأَسماعِ وأبصارِ أعدائي وحُسّادي وَالباغينَ عَلَيَ وَانصُرني عَلَيهِم ، وأقِرَّ عَيني وفَرِّح قَلبي ، وَاجعَل لي مِن هَمّي وكَربي فَرَجا ومَخرَجا ، وَاجعَل مَن أرادَني بِسوءٍ مِن جَميعِ خَلقِكَ تَحتَ قَدَمَيَ ، وَاكفِني شَرَّ الشَّيطانِ وشَرَّ السُّلطانِ وسَيِّئاتِ عَمَلي ، وطَهِّرني مِنَ الذُّنوبِ كُلِّها ، وأجِرني مِنَ النّارِ بِعَفوِكَ وأدخِلنِي الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ وزَوِّجني مِنَ الحورِ العينِ بِفَضلِكَ ، وألحِقني بِأَولِيائِكَ الصّالِحينَ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الأَبرارِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الأَخيارِ صَلَواتُكَ عَلَيهِم وعَلى أجسادِهِم وأرواحِهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ .

إلهي وسَيِّدي وعِزَّتِكَ وجَلالِكَ لَئِن طالَبتَني بِذُنوبي لاَُطالِبَنَّكَ بِعَفوِكَ ، ولَئِن طالَبتَني بِلُؤمي لاَُطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ ، ولَئِن أدخَلتَنِي النّارَ لاَُخبِرَنَّ أهلَ النّارِ بِحُبّي لَكَ .

إلهي وسَيِّدي إن كُنتَ لا تَغفِرُ إلاّ لِأَولِيائِكَ وأهلِ طاعَتِكَ فَإِلى مَن يَفزَعُ المُذنِبونَ؟وإن كُنتَ لاتُكرِمُ إلاّ أهلَ الوَفاءِ بِكَ فَبِمَن يَستَغيثُ المُسيؤونَ؟

إلهي إن أدخَلتَنِي النّارَ فَفي ذلِكَ سُرورُ عَدُوِّكَ ، وإن أدخَلتَنِي الجَنَّةَ فَفي ذلِكَ سُرورُ نَبِيِّكَ ، وأنَا وَاللّهِ أعلَمُ أنَّ سُرورَ نَبِيِّكَ أحَبُّ إلَيكَ مِن سُرورِ عَدُوِّكَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تَملَأَ قَلبي حُبّا لَكَ وخَشيَةً مِنكَ وتَصديقا لَكَ وإيمانا بِكَ وفَرَقا مِنكَ وشَوقا إلَيكَ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، حَبِّب إلَيَ لِقاءَكَ وأحبِب لِقائي ، وَاجعَل لي في لِقائِكَ الرّاحَةَ وَالفَرَجَ وَالكَرامَةَ .

اللّهُمَّ ألحِقني بِصالِحِ مَن مَضى وَاجعَلني مِن صالِحِ مَن بَقِيَ ، وخُذ بي سَبيلَ الصّالِحينَ وأعِنّي عَلى نَفسي بِما تُعينُ بِهِ الصّالِحينَ عَلى أنفُسِهِم ، وَاختِم عَمَلي بِأَحسَنِهِ وَاجعَل ثَوابي مِنهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ ، وأعِنّي عَلى صالِحِ ما أعطَيتَني ، وثَبِّتني يا رَبِّ ولا تَرُدَّني في سوءٍ اِستَنقَذتَني مِنهُ يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيمانا لا أجَلَ لَهُ دونَ لِقائِكَ ، أحيِني ما أحيَيتَني عَلَيهِ وتَوَفَّني إذا تَوَفَّيتَني عَلَيهِ ، وَابعَثني إذا بَعَثتَني عَلَيهِ وأبرِئ قَلبي مِنَ الرِّياءِ وَالشَّكِّ وَالسُّمعَةِ في دينِكَ حَتّى يَكونَ عَمَلي خالِصا لَكَ .

اللّهُمَّ أعطِني بَصيرَةً في دينِكَ وفَهما في حُكمِكَ وفِقها في عِلمِكَ ، وكِفلَينِ مِن رَحمَتِكَ ووَرَعا يَحجُزُني عَن مَعاصيكَ وبَيِّض وَجهي بِنورِكَ وَاجعَل رَغبَتي فيما عِندَكَ ، وتَوَفَّني في سَبيلِكَ وعَلى مِلَّةِ رَسولِكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالفَشَلِ وَالهَمِّ وَالجُبنِ وَالبُخلِ وَالغَفلَةِ وَالقَسوَةِ

وَالذِّلَّةِ وَالمَسكَنَةِ وَالفَقرِ وَالفاقَةِ وكُلِّ بَلِيَّةٍ ، وَالفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، وأعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَقنَعُ وبَطنٍ لا يَشبَعُ وقَلبٍ لا يَخشَعُ ودُعاءٍ لا يُسمَعُ وعَمَلٍ لايَنفَعُ،وأعوذُ بِكَ يا رَبِّ عَلى نَفسي وديني ومالي وعَلى جَميعِ ما رَزَقتَني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ .

اللّهُمَّ إنَّهُ لا يُجيرُني مِنكَ أحَدٌ ولا أجِدُ مِن دونِكَ مُلتَحَدا ، فَلا تَجعَل نَفسي في شَيءٍ مِن عَذابِكَ ، ولا تَرُدَّني بِهَلَكَةٍ ولا تَرُدَّني بِعَذابٍ أليمٍ .

اللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّي وأعلِ ذِكري وَارفَع دَرَجَتي وحُطَّ وِزري ولا تُذَكِّرني بِخَطيئَتي ، وَاجعَل ثَوابَ مَجلسي وثَوابَ مَنطِقي وثَوابَ دُعائي رِضاكَ وَالجَنَّةَ ، أعطِني يا رَبِّ جَميعَ ما سَأَلتُكَ وزِدني مِن فَضلِكَ ، إنّي إلَيكَ راغِبٌ يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنَّكَ أنزَلتَ في كِتابِكَ أن نَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنا ، وقَد ظَلَمنا أنفُسَنا فَاعفُ عَنّا فَإِنَّكَ أولى بِذلِكَ مِنّا ، وأمَرتَنا ألاّ نَرُدَّ سائِلاً عَن أبوابِنا وقَد جِئتُكَ سائِلاً فَلا تَرُدَّني إلاّ بِقَضاءِ حاجَتي ، وأمَرتَنا بِالإِحسانِ إلى ما مَلَكَت أيمانُنا ونَحنُ أرِقّاؤُكَ فَأَعتِق رِقابَنا مِنَ النّارِ .

يا مَفزَعي عِندَ كُربَتي ، ويا غَوثي عِندَ شِدَّتي ، إلَيكَ فَزَعتُ وبِكَ استَغَثتُ ولُذتُ ، لا ألوذُ بِسِواكَ ولا أطلُبُ الفَرَجَ إلاّ مِنكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ فَأَغِثني وفَرِّج عَنّي ، يا مَن يَقبَلُ اليَسيرَ ويَعفو عَنِ الكَثيرِ ، اِقبَل مِنِّي اليَسيرَ وَاعفُ عَنِّي الكَثيرَ إنَّكَ أنتَ الرَّحيمُ الغَفورُ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيمانا تُباشِرُ بِهِ قَلبي، ويَقينا حَتّى أعلَمَ أنَّهُ لَن يُصيبَني إلاّ ما كَتَبتَ لي ، ورَضِّني مِنَ العَيشِ بِما قَسَمتَ لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 582 ح 691 ، الإقبال : ج 1 ص 157 ، المصباح للكفعمي : ص 781 .

ص: 219

ب _ دعاى ابو حمزه ثُمالى

ب _ دعاى ابو حمزه ثُمالى1613.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد _ به نقل از ابو حمزه ثمالى _ :امام سجّاد عليه السلام در ماه رمضان ، همه شب را نماز مى خواند و چون سحر مى شد ، اين دعا را مى خواند:

«خدايا! مرا با كيفرت ادب نكن و با عقوبت غافلگيركننده ات ، به من نيرنگ مزن. پروردگارا! برايم از كجا خير تواند بود ، با آن كه جز از پيش تو يافت نمى شود؛ و برايم از كجا رهايى خواهد بود ، با آن كه جز به يارى ات ، در توان

نيست؟ نه آن كه نيكى كند ، از يارى و رحمتت بى نياز است و نه آن كه بدى كند و بر تو گستاخ شود و تو را ناخرسند سازد ، از قلمرو قدرتت بيرون. اى پروردگار من ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من!...» .

بگويد تا آن كه نفَس قطع شود .

«تو را با تو شناختم و تو خود ، مرا بر خودت راهنمايى كردى و به سويت خواندى و اگر تو نبودى ، نمى دانستم كه تو چيستى.

سپاس ، خدايى را كه او را مى خوانم ، پس جوابم مى دهد ، هر چند وقتى مرا مى خوانَد ، كاهلم.

سپاس ، خدايى را كه از او مى خواهم ، پس عطايم مى كند ، هر چند وقتى از من وام مى خواهد ، بخيلم.

سپاس ، خدايى را كه هر گاه بخواهم ، براى نيازم او را مى خوانم و هر گاه بخواهم ، براى راز و نيازم با او خلوت مى كنم ، بدون هيچ واسطه اى . او نيز حاجتم را برمى آورد.

سپاس، خدايى راكه جز او را نمى خوانم ، و اگر جز او را بخوانم ، دعايم را اجابت نمى كند .

سپاس ، خدايى را كه جز به او اميد ندارم ، و اگر جز به او اميد بندم ، اميدم را نااميد مى كند.

سپاس ، خدايى را كه مرا به خودش وا گذاشت. پس گرامى ام داشت و مرا به مردم وا نگذاشت تا خوارم سازند .

سپاس ، خدايى را كه با من اظهار دوستى كرد ، با آن كه او از من ، بى نياز است .

سپاس ، خدايى را كه نسبت به [ گناهانِ] من بردبارى مى ورزد ، چنان كه گويى مرا گناهى نيست. پس ، پروردگارم ، پيش من ستوده ترين چيز و شايسته ترين كس به ستايش من است .

خداوندا! من راه هاى نيازخواهى را به سوى تو باز مى بينم و چشمه هاى اميد به درگاهت را پُرآب مى يابم و يارى جستن از احسان تو را براى اميدواران به تو روا مى بينم و درهاى دعا به پيشگاهت را براى فريادخواهان ، گشوده مى يابم؛ و مى دانم كه براى اميدواران، در جايگاه اجابتى و براى پريشان خاطران، در كمينِ فريادرسى ، و [ مى دانم كه] در ناليدن به درگاه جود تو و خرسندى از تقدير تو ، بهترين عوض از بخلِ بخيلان است و وسعت و بى نيازى از آنچه در دست دنياطلبان است و [ نيز مى دانم] آن كه به سوى تو كوچ كند ، راهش نزديك است و تو خود را از بندگانت نمى پوشانى ، مگر آن كه كارهاى بدِ آنان ، حجابى ميان آنان و تو گردد. من خواسته ام را به درگاه تو آورده ام و نيازم را نزد تو باز مى گويم و پناهجويى ام را به نزد تو و وسيله جويى ام را با دعا به آستان تو قرار داده ام ، بى آن كه شايسته آن باشم كه از من بشنوى و يا از من درگذرى؛ بلكه از آن رو كه به بزرگوارى ات اطمينان دارم و به درستىِ وعده ات دل آرامم و به ايمان به يگانگى ات پناه برده ام و يقين دارم كه مرا چنان مى شناسى كه پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو ندارم، كه تو يگانه بى شريكى.

خداوندا! تو فرموده اى و سخنت حق و وعده ات راست است كه: «از فضل (احسان) خدا بخواهيد» «همانا خداوند به شما مهربان است» و از صفات تو _ اى سَرور من _ آن نيست كه به خواستن ، فرمان دهى ، ولى عطا نكنى ، در حالى كه تو با بخشش هايت ، به اهل مملكت خويش نعمت دهنده اى و با رأفت و مهربانى ات ، به آنان عنايت دارى.

خداوندا! مرا از كوچكى ، در دامان نعمت و احسانت پروراندى و در بزرگى هم بلندآوازه ام كردى. پس ، اى آن كه در دنيا با نيكى و احسان و نعمت هايش مرا پرورْد و در آخرت به بخشايش و بزرگوارى اش اشارتم فرمود! اى مولاى من! معرفتم ، راهنماى من بر توست و محبّتم به تو ، واسطه من به درگاهت است و من به راهنمايى تو ، به اين راهنمايم اطمينان دارم و به شفاعت تو ، به شفيع خود دل گرمم.

سرورم! تو را با زبانى مى خوانم كه گناهش ، آن را لال كرده است و با قلبى با تو نجوا مى كنم كه جرمش ، او را به هلاكت افكنده است.

پروردگارا! تو را مى خوانم ، بيمناك و مشتاق ، و اميدوار و ترسان. مولاى من! چون به گناهانم مى نگرم ، وحشت زده مى نالم و چون بر كَرَمت چشم مى دوزم ، اميدوار مى شوم. پس اگر ببخشايى ، بهترين مهربانى و اگر عذاب كنى ، ستم نكرده اى.

خدايا! حجّت من در گستاخى ام بر خواستن از تو ، با اين كه آنچه را نمى پسندى ، انجام داده ام، بخشش و كَرَم توست و پشتوانه ام در سختىِ خويش با وجود بى شرمى ام، رأفت و مهربانى توست. اميد بسته ام كه بين اينها ، نااميدم نمى كنى . پس ، اميدم را برآور و دعايم را بشنو ، اى بهترين كسى كه نيايشگر ، او را مى خواند و برترين كسى كه اميدوار ، به او اميد مى بندد!

سرورم! آرزويم بزرگ ، ولى كردارم زشت است؛ از بخشايش خود به اندازه آرزويم عطا كن و مرا به بدترين كارم مؤاخذه نكن. تو بزرگوارتر از آنى كه گنهكاران را كيفر دهى و بردبارتر از آنى كه كوتاهى كنندگان را مجازات كنى.

سرورم! به احسانت پناهنده ام و از تو به سوى خودت مى گريزم و وعده گذشتى را كه به خوش بينان به خويش داده اى ، حتمى مى دانم. پروردگارا! مگر من كيستم و چه اهمّيتى دارم؟ به احسانت مرا ببخشاى و به گذشتت بر من منّت گذار. پروردگارا! با پوششت مرا بپوشان و با ذات بزرگوارت از سرزنشم درگذر. اگر امروز ، كسى جز تو بر گناهم آگاه مى شد ، انجامش نمى دادم و اگر از كيفر امروزت بيم داشتم ، از آن پرهيز مى كردم ، [ البتّه] نه آن كه پيش من بى مقدارترينِ بينندگان يا ناچيزترينِ مطّلعان از من باشى ؛ بلكه چون تو _ اى پروردگار _ بهترينِ پوشانندگان و دادگرترينِ داوران و بزرگوارترينِ بزرگوارانى؛ [و] عيب پوش و خطابخش و غيب دانى؛ [و] با كَرَمت گناه را مى پوشى و با بردبارى ات ، كيفر را به تأخير مى افكنى. پس ، تو را

سپاس بر بردبارى ات پس از دانستنت ، و بر گذشتت پس از قدرتت. بردبارى ات به من ، بر گناه ، گستاخم مى كند و عيب پوشى ات بر من ، به بى شرمى ام مى كشاند و شناختى كه از رحمت گسترده و گذشت بزرگ تو دارم ، مرا در روى آوردن به گناهان ، شتاب مى بخشد.

اى بردبار ، اى بزرگوار ، اى زنده پابرجا ، اى آمرزنده گناه ، اى پذيرنده توبه ، اى بزرگ منّت و اى ديرين احسان! كجاست پوشش زيبايت؟ كجاست گذشت بزرگت؟ كجاست گشايش نزديكت؟ كجاست پناه دادنِ سريعت؟ كجاست رحمت گسترده ات؟ كجاست بخشش هاى فراوانت؟ كجاست عطاهاى گوارايت؟ كجاست رفتارهاى ارجمندت؟ كجاست فضل بزرگ و منّت عظيم و احسان ديرينت؟ كَرَمت كجاست ، اى كريم؟ با كَرَمت ، نجاتم بخش و با رحمتت ، رهايم كن!

اى احسان كننده ، اى زيباكردار ، اى نعمت بخش و اى صاحب احسان! در نجات از كيفرت ، به اعمال خود تكيه نمى كنيم؛ بلكه به احسانت بر ما ، دل بسته ايم؛ چرا كه تو اهل تقوا و اهل آمرزشى. از روى نعمت ، آغازگر احسانى و از روى كَرَم ، بخشاينده گناه. نمى دانيم چگونه سپاست گوييم و كدام نعمتت را شكر كنيم: آيا بر آن زيبايى اى كه مى گسترى؟ يا بر آن زشتى اى كه مى پوشانى؟ يا بر آن بلاها و امتحان هاى بزرگى كه آسان ساختى؟ و يا آن سختى هاى بسيارى كه از آنها نجات و عافيت بخشيدى؟

اى دوستِ آن كه به درگاهت مهر ورزد! اى نور چشم آن كه به تو پناه آورَد و از ديگران بگسلد! تو نيكوكارى و ما بدكاريم. پس ، پروردگارا! به زيبايىِ لطف و كَرَمت ، از زشتى گناهمان درگذر!

پروردگارا! كدام نابخردى است كه بخشش تو نتواند آن را فرا گيرد؟ يا كدام زمان ، بلندمدّت تر از تحمّل توست؟ و اندازه كارهاى ما در كنار نعمت هاى تو چيست؟ و چگونه كارهاى زشتمان را در مقابل بزرگوارى ات ، زياد بشماريم؟ بلكه چگونه مجال بر گنهكاران ، تنگ مى شود ، با آن رحمت گسترده تو كه آنان را فرا گرفته است؟

اى گسترده آمرزش ، اى گشاده دست به رحمت! به عزّتت سوگند _ اى سرورم _ اگر مرا برانى ، از درگاهت نروم و از التماس به تو دست بر ندارم؛ چرا كه تو را با جود و كَرَم مى شناسم. تو آنچه را بخواهى ، مى كنى؛ و هر كه را هر گونه بخواهى ، عذاب مى كنى؛ و هر كه را به هر سبب كه بخواهى ، هر گونه كه بخواهى ، رحم مى كنى.

در كار تو ، چون و چرا نيست و در فرمان روايى ات كسى مخالف نيست. در فرمانت ، بى شريكى و در حكومتت ، بى رقيبى و در تدبيرت ، كسى بر تو ايراد نمى گيرد. آفرينش و فرمان ، براى توست. خجسته است خداوند ، پروردگار جهانيان.

پروردگارا! اين ، جايگاه كسى است كه به تو روى آورده و به آستان كَرَمت پناهنده شده و همدم احسان و نعمت هاى توست. تو ، آن بخشنده اى هستى كه گذشتِ تو تنگ نمى شود و احسانت كاسته و رحمتت كم نمى گردد. ما به عفو ديرين تو و احسان بزرگ و رحمت گسترده ات ، اطمينان داريم. پروردگارا! آيا ممكن است بر خلاف گمانمان با ما رفتار كنى و يا آرزوهايمان را بر نياورى؟ هرگز ، اى بزرگوار! نه گمانِ ما به تو اين گونه است و نه انتظار ما از تو ، چنين.

پروردگارا! ما به درگاهت آرزويى طولانى و بسيار و بزرگ داريم. نافرمانى ات كرده ايم؛ ليك اميد آن داريم كه بر ما بپوشانى. تو را خوانده ايم و اميد استجابت داريم. مولاى ما! اميدمان را برآور ، كه مى دانيم با كارهايمان مستحقّ چه كيفرى هستيم؛ ليكن اين كه به ما آگاهى و اين كه مى دانيم روى رحمت از ما برنمى گردانى ، ما را بر آن داشته كه به درگاهت رغبت كنيم ، هر چند شايسته رحمتت نباشيم؛ امّا تو شايسته آنى كه بر ما و گنهكاران ، با احسان گسترده ات ، بخشش كنى. پس ، آن گونه كه تو شايسته آنى ، بر ما منّت بگذار و بر ما ببخش ، كه ما نيازمند احسان توييم.

اى آمرزنده! به فروغ تو ، راه يافته ايم و به احسان تو ، بى نياز شده ايم و صبح و شام ما ، همدم نعمت توست. گناهانمان پيش روى توست؛ از آنها به درگاهت آمرزش مى طلبيم و توبه مى كنيم. تو با نعمت ها ، به ما محبّت مى كنى و ما با گناهان ، با تو مخالفت مى كنيم. نيكىِ تو بر ما فرود مى آيد؛ ولى بدىِ ما به سويت بالا مى رود. هميشه فرشته اى بزرگوار ، از ما كار زشت به حضورت مى آورد؛ امّا اين ، سبب نمى شود كه نعمت ها و نيكى هايت را از ما دريغ بدارى. پس ، منزّهى تو ، از آغاز تا انجام. چه بردبار و بزرگ و كريم بوده اى و هستى! نام هايت مقدّس ، ستايشت بزرگ ، و نعمت ها و كارهايت بزرگوارانه بوده است. خدايا! احسان و بردبارى ات ، گسترده تر و بزرگ تر از آن است كه آن را با رفتار و خطاى من مقايسه كنى. پس سرورم ، سرورم ، سرورم! ببخشاى ، ببخشاى!

خداوندا! ما را به ياد خودت مشغول دار و از خشم و عذابت پناهمان ده و از نعمت هايت روزى مان بخش و از احسان خود بر ما نعمت بده و حجّ خانه ات و زيارت قبر پيامبرت را _ كه درود و رحمت و آمرزش و رضوان تو بر او و

خاندانش باد _ روزى مان كن. همانا تو نزديك و شنوايى؛ و به ما عمل به فرمانبرى ات را روزى كن و ما را بر آيين خود و سنّت پيامبرت صلى الله عليه و آله بميران!

خداوندا! مرا و پدر و مادرم را بيامرز و رحمتشان كن ، آن گونه كه در خُردى ، تربيتم كردند. آنان را در مقابل نيكى ، پاداش نيك و در مقابل گناهان ، آمرزش عطا كن. خداوندا! مردان و زنان مؤمن ، زندگان و مردگانشان را بيامرز و در نيكى ها ميان ما و آنان پيونده بده. خدايا! زنده و مرده ما را ، حاضر و غايب ما را ، مرد و زن ما را ، كوچك و بزرگ ما را و آزاد و برده ما را ببخشاى. آنان كه از خدا برگشتند ، دروغ گفتند و بسيار گم راه شدند و به خسارتى آشكار دچار گشتند.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و كار مرا با نيكى به پايان ببر و درباره آنچه (از كار دنيا و آخرتم) مرا پريشان خاطر كرده ، كفايتم كن و آن كه را بر من رحم نمى كند ، بر من چيره مگردان و از پيش خود ، برايم نگه دارنده و باقى دارنده قرار بده ، و نعمت هاى شايسته اى را كه به من داده اى ، از من مگير ، و از فضل خويش ، مرا روزىِ گسترده و حلال و پاكيزه ، عطا كن. خداوندا! با نگاهبانى ات ، مرا نگهبان باش و با نيروى نگه دارنده ات ، مرا نگه دار و با حمايتت ، مرا در پناه خود بگير و حجّ خانه با حرمت خودت و زيارت قبر پيامبرت را امسال و هر سال ، روزى ام گردان و مرا از آن حرم هاى با شرافت و جاهاى با كرامت ، دور مگردان.

خداوندا! توفيق توبه ام ده تا نافرمانى ات نكنم ، و نيكى و عمل به نيكى را به من الهام كن و خشيت خودت را در شب و روز ، تا زنده ام ، ارزانى ام دار ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! من هر چه پيش خود گفتم كه: «آماده و مهيّا شدم و براى نماز و مناجات در پيشگاهت ايستادم» ، [ ولى] هنگام نمازم بر من حالت خواب انداختى و توفيق مناجاتت را هنگام مناجاتم از من گرفتى. مرا چه شده كه هر گاه گفته ام: «درونم پاك و شايسته شده است و به مجالس توبه كاران راه يافته ام» ، باز هم بلايى برايم پيش آمده ، گامم را لغزانده و مرا از خدمتت باز داشته است؟

سرورا! شايد مرا از درگاهت رانده و از خدمتت دورم كرده اى! يا شايد چون ديده اى حقّت را سبك مى شمارم ، دورم ساخته اى! يا شايد چون ديده اى كه از تو روى گردانم ، بر من غضب كرده اى ! يا شايد چون مرا در زمره دروغگويان يافته اى ، ردّم كرده اى! يا شايد چون نسبت به نعمت هايت ناسپاسم ديده اى ، محرومم ساخته اى! يا شايد چون

مرا در مجالس عالِمان نيافته اى، مرا وا گذاشته اى! يا شايد چون مرا در جمع غافلان ديده اى ، از رحمتت نوميدم كرده اى! يا شايد چون ديده اى كه همدم مجالس اهل باطلم ، مرا با همانان وا گذاشته اى! يا شايد چون دوست نداشتى دعايم را بشنوى ، دورم كرده اى! يا شايد مرا به جرم و خطايم كيفر داده اى! و يا شايد مرا به بى شرمى ام مجازات كرده اى!

پروردگارا! پس اگر درگذرى ، چه بسيار گنهكارانى كه پيش از من از آنان درگذشته اى؛ چرا كه كَرَمت _ اى پروردگار _ بالاتر از آن است كه بندگانِ مقصّر را كيفر دهى. من پناهنده به فضل تو ام [ و] از تو به سوى تو گريزانم [ و ]وعده اى را كه داده اى كه از هر كه به تو خوش گمان باشد ، درمى گذرى ، حتمى مى دانم.

خدايا! احسان تو گسترده تر، و بردبارى ات بزرگ تر از آن است كه مرا با عملم بسنجى ، يا به خطايم خوارم گردانى ، و مگر _ اى سرورم _ من چيستم و چه اهمّيتى دارم؟ مرا _ اى مولاى من _ به فضل خويش ببخشاى و با گذشت خود بر من ، منّت بگذار و با خطاپوشى ات ، مرا بپوشان و با ذات بزرگوارت ، از سرزنشم درگذر.

سرورم! منم آن كوچكى كه تربيتش كردى. منم آن نادانى كه علمش آموختى. منم آن گم راهى كه هدايتش كردى. منم آن پَستى كه رفعتم دادى. منم آن ترسانى كه آرامَش ساختى و گرسنه اى كه سيرش كردى و تشنه اى كه سيرابش ساختى و عريانى كه جامه اش پوشاندى و تنگ دستى كه بى نيازش كردى و ناتوانى كه نيرومندش ساختى و خوارى كه عزّتش بخشيدى و بيمارى كه شفايش دادى و خواهانى كه عطايش كردى و گنهكارى كه گناهش را پوشاندى و خطاكارى كه از او درگذشتى. منم آن اندكى كه فزونش كردى و ناتوانى كه يارى اش كردى و رانده اى كه پناهش دادى.

پروردگارا! منم آن كه در نهان ، از تو شرم نكردم و در آشكار ، تو را مراقب نبودم. منم صاحب مصيبت هاى بزرگ. منم آن كه بر سَرور خود ، گستاخى كردم. منم آن كه خداى جبّارِ آسمان را نافرمانى كردم. منم آن كه بر گناهان بزرگ ، رشوه دادم. منم آن كه چون مژده گناه بزرگ به من دادند ، شتابان به سويش رفتم. منم آن كه مهلتم دادى؛ امّا از گناه برنگشتم ، و بر من پرده افكندى؛ امّا شرم نكردم و نافرمانى ها كردم و از حد گذشتم ، و مرا از چشم خود انداختى؛ ولى باز هم اعتنا نكردم. پس با بردبارى ات ، مهلتم دادى و با

پرده پوشى ات مرا پوشاندى ، تا آن جا كه گويى از من غافل شده اى و مرا از كيفرهاى گناهانم دور داشته اى، تا آن جا كه گويا تو از من شرم كرده اى.

خدايا! آن گاه كه نافرمانى ات كردم ، نه پروردگارى ات را منكر بودم و نه فرمانت را سبك مى شمردم و نه خود را در معرض كيفرت قرار مى دادم و نه وعيدهاى تو را ناديده مى انگاشتم؛ بلكه گناهى بود كه پيش آمد. نفْس [امّاره ]من نيز آن را بر من مشتبه ساخت و هوسم بر من چيره شد. بدبختى ام هم به يارى اش آمد و پرده پوشى ات بر من نيز مغرورم ساخت. پس با اختيار و تلاش خودم ، تو را نافرمانى و مخالفت كردم. پس ، اينك كيست كه از عذابت نجاتم دهد؟ و فرداى قيامت ، چه كسى از دست دشمنان ، رهايم سازد؟ اگر تو ريسمان رحمتت را از من بگسلى ، به ريسمان چه كس آويزم؟ پس ، واى بر من از كردار زشتم ، كه كتاب تو آن را بر من به شمار آورده است! اگر اميدى كه به كَرَم و رحمت گسترده ات دارم ، نبود و تو نهى نكرده بودى كه نااميد نباشم ، وقتى گناهانم را ياد مى كردم ، مأيوس مى شدم ، اى بهترين كسى كه هر نيايشگر او را خوانده است و [اى] برترين كسى كه هر اميدوارى به او اميد بسته است!

خداوندا! به سبب پيمان اسلام به تو توسّل مى جويم و به احترام قرآن ، بر تو تكيه مى كنم و با عشقى كه به پيامبر اُمّىِ قُرَشىِ هاشمىِ عربىِ تَهامىِ مكّىِ مدنى دارم ، اميدوارم كه در پيشگاهت مقرّب شوم. پس اُنس مرا به سبب ايمانم ، به وحشت ، مبدّل مكن و پاداش مرا ، پاداش آن كه جز تو را پرستيد ، قرار مده؛ چرا كه گروهى براى حفظ جانشان ، به زبان ، ايمان آوردند و به خواسته شان رسيدند ، و ما با زبان ها و دل هايمان به تو ايمان آورده ايم تا از ما درگذرى. پس ، ما را به خواسته هايمان برسان و اميدت را در سينه هايمان استوار بدار و پس از آن كه هدايتمان كردى ، دل هايمان را به گم راهى ميفكن و ما را از پيش خودت رحمتى بخش ، كه همانا تويى بخشنده!

پس به عزّتت سوگند ، اگر مرا برانى ، از درگاهت نمى روم و دست از تملّق به آستانت برنمى دارم؛ چرا كه كَرَم و رحمت گسترده ات ، بر دلم الهام شده است. بنده ، جز به درگاه مولايش كجا مى رود؟ و آفريده ، جز به آستان آفريدگارش كجا پناه مى برد؟

خدايا! اگر مرا به بندها و زنجيرها بكشى و از ميان همه ، مرا از رحمتت محروم كنى و چشم بندگانت را به رسوايى هايم باز كنى و فرمان دهى كه به آتشم افكنند و ميان من و نيكان ، جدايى اندازى ، اميدم را از تو نمى گسلم و آرزوى بخشش را از تو برنمى گردانم و محبّتت ، از دلم بيرون نمى رود. من ،

هرگز نعمت هايت را در حق خودم از ياد نمى برم و آنچه را در سراى دنيا بر من پوشاندى ، فراموش نمى كنم.

سرور من! محبّت دنيا را از دلم بيرون كن و ميان من و محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله(كه برگزيده تو از ميان آفريدگانت ، و خاتم پيامبرانت است) و خاندانش ، جمع كن و مرا به رتبه توبه در درگاهت منتقل ساز و يارى ام كن تا بر خويش بگريم؛ چرا كه عمرم را با تأخير انداختن ها و آرزوها تباه كردم و به جايگاه نااميدانِ از خير خويش ، فرود آمده ام. اگر مرا با همين حال به گورم ببرند ، چه كسى بدحال تر از من است ، كه نه آن را آماده آرميدنم ساخته ام و نه آن را با عمل صالح ، براى خوابيدنم فرش كرده ام؟ چرا نگريم ، در حالى كه نمى دانم سرنوشتم چه خواهد شد؟ نَفْس من با من نيرنگ مى كند و روزگارم با من خدعه مى ورزد و عقاب مرگ بر بالينم بال و پر مى زند. پس چرا نگريم؟!

مى گريم براى جان كندنم ، مى گريم براى تاريكى گورم ، مى گريم براى تنگىِ قبرم ، مى گريم براى سؤال نكير و منكر از من ، مى گريم بر اين كه عريان و خوار ، با بار سنگين گناهان بر دوش ، از گورم بيرون مى آيم ، كه گاهى به راست مى نگرم و گاهى به چپ ، در حالى كه هر كس در حالتى است غير از حالت من. هر كس از آنان را آن روز ، كارى است كه او را بس است. آن روز ، چهره هايى سفيد و خندان و شادمان اند و چهره هايى غبارآلود و خوار و ذليل.

سرورم! تكيه گاه و اعتماد و اميد و توكّلم بر توست و به رحمتت وابسته ام. رحمتت را به هر كس خواهى ، مى رسانى و به بزرگوارى ات هر كه را خواهى ، هدايت مى كنى. تو را سپاس ، كه دلم را از شرك ، پاك ساختى و تو را شكر ، كه زبانم را گشودى. آيا با اين زبان گنگ ، سپاست گويم ، يا با نهايت تلاش در كارم ، خشنودت سازم؟ مگر _ پروردگارا _ اندازه زبانم در كنار شُكر تو چه قدر است و كارم در برابر نعمت ها و احسانت بر من ، چه ارزشى دارد؟

خدايا! بخشندگى ات ، آرزويم را گسترده ، و سپاس گزارى ات كارم را پذيرفته است. سرورا! شوق و رغبت و آرزومندى ام ، به توست. آرزويم ، مرا به سوى تو مى كشاند و _ اى يكتا پروردگارم _ همّتم به تو وابسته است و شوقم به پاداشى كه نزد توست ، بال گشوده است. اميد و هراس خالصانه ام، براى توست و محبّتم ، با تو اُنس گرفته است .دستم را به درگاه رحمتت ، و هراسم را به رشته طاعتت آويخته ام.

مولاى من! دلم زنده به ياد توست و با مناجات به درگاهت ، رنج هراس را از خويش آرام ساخته ام. پس ، اى مولاى من ، اى اميد من ، و اى نهايتِ خواسته ام! ميان من و گناهم ، كه مرا از اطاعت پيوسته باز داشته ، جدايى افكن! خواست من از تو ، به خاطر اين است كه اميد ديرينم به تو ، و آرزوى بزرگم از توست _ كه آن را بر خويش حتمى كرده اى ، از سرِ رأفت و رحمت _ . فرمان ، تنها از آنِ توست و مردم ، همه نانخوران تو و در قبضه اراده تو هستند و همه چيز ، فرمان بردار توست. خجسته اى، اى پروردگار جهانيان!

خدايا! مرا رحم كن ، آن گاه كه دليلم قطع مى شود و زبانم از پاسخ دادن به تو باز مى ماند و هوش و خِرَدم _ آن گاه كه از من سؤال مى كنى _ به اضطراب مى افتد. پس ، اى اميد بزرگم! آن گه كه نيازم شدّت مى يابد ، محرومم مكن و به نادانى ام ردّم منما و به خاطر كم صبرى ام محرومم مگردان! چون نيازمندم ، عطايم كن و چون ناتوانم ، رحمم كن!

سرورا! تكيه گاه و اعتماد و اميد و توكّلم بر توست و دل بستگى ام به رحمت توست. به درگاه احسانت ، بار مى افكنم و خواسته ام را از آستان جود تو مى طلبم و دعايم را _ پروردگارا _ به كَرَم تو باز مى گشايم و رفع نيازم را از پيشگاه تو اميدوارم و نادارى خود را با توانگرى تو جبران مى كنم . زير سايه بخشايشت ايستاده ام و نگاهم را به آستانِ جود و كَرَمت دوخته ام و چشمم پيوسته به لطف و احسان توست. پس ، مرا كه به تو اميد بسته ام ، به آتش مسوزان و در دوزخم جاى نده؛ چرا كه تو فروغ ديدگان منى. اى سرورم! گمانِ نيكويى را كه به احسانت دارم ، دروغ مگردان، كه تو تكيه گاه منى؛ و از پاداش خود محرومم مساز ، كه نيازم را مى شناسى!

خدايا! اگر زمان مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نساخته است ، اعتراف به گناه خود را اسباب عذرخواهى ام قرار داده ام.

خدايا! اگر عفو كنى ، از تو شايسته تر كيست؟ و اگر كيفر دهى ، از تو دادگرتر در داورى كيست؟

[خدايا!] ، رحم كن در اين دنيا به غربتم ، و هنگام مرگ به غم و حسرتم! و در قبر به تنهايى و وحشتم! و هنگامى كه براى حساب زنده مى شوم در پيشگاهت به وقوف ذليلانه ام! و آنچه را (از كارم) بر آدميان پوشيده است ، بيامرز و پوشش خود را بر خطايم ادامه بده و مرا رحم كن ، آن گاه كه بر بستر مرگ افتاده ام و دست هاى دوستانم مرا مى گردانند! بر من لطف كن ، آن گاه كه مرا بر سنگِ غسل خوابانده اند و همسايگان خوبم مرا به چپ و راست

مى چرخانند! و بر من احسان كن ، آن دم كه مرا با تابوت برمى دارند و خويشاوندان ، اطراف جنازه ام را مى گيرند! و بر من كَرَم كن ، آن گاه كه در گورم تنها به حضورت مى آيم! در آن خانه نو بر غربتم ترحّم كن ، تا جز به تو اُنس نگيرم!

سرورا! اگر مرا به خودم وا گذارى ، تباه مى شوم. سرورم! اگر گناهم را نيامرزى ، به كه پناه برم و اگر عنايتت را در آرامگاهم از دست بدهم ، به چه كسى روى آورم و اگر گرفتارى ام را برطرف نسازى ، به كه پناهنده شوم؟

سرورم! من ، كه را دارم و كيست كه بر من رحم كند ، اگر تو بر من ترحّم نكنى؟ و به احسانِ كه آرزو بندم ، اگر هنگام نيازم ، از احسان تو محروم گردم؟ و اگر اَجَلم فرا رسد ، از گناهانم به سوى چه كسى بگريزم؟ سرورم! عذابم مكن ، در حالى كه به تو اميدوارم.

خدايا! اميدم را برآور و هراسم را ايمنى بخش؛ چرا كه درباره گناهان فراوانم ، جز به عفو تو اميد ندارم!

سرورم! من از تو ، چيزى را طلب مى كنم كه سزاوار آن نيستم و تو ، اهل تقوا و آمرزشى . پس مرا بيامرز و از نگاه كريمانه ات ، جامه اى بر من بپوشان كه پيامدهاى گناهم را بر من بپوشاند و [ بدين ترتيب ،] آنها را ببخشايى و به خاطر آنها مؤاخذه نشوم! همانا تو صاحب احسان ديرين و گذشت بزرگ و چشم پوشىِ كريمانه اى.

خدايا! تو آن كريمى هستى كه با پروردگارى ات ، احسان خويش را حتّى بر آنان كه از تو درخواست نمى كنند و بر آنان كه انكارت مى كنند ، سرازير مى كنى. پس ، با آن كه دست نياز به درگاهت دارد و يقين دارد كه عالَم آفرينش ، براى تو و امور ، به سوى توست ، چگونه خواهى بود؟ خجسته و والا گشته اى ، اى پروردگار جهانيان!

سرورم! بنده ات به درگاه توست [ و] نياز ، او را در آستانت قرار داده است. با دعايش ، درِ رحمتت را مى كوبد و با اميد درونى اش ، چشم به عنايت و توجّه زيباى تو دوخته است. پس ، چهره كريمانه ات را از من بر مگردان و آنچه را مى گويم ، از من بپذير! من تو را با اين دعا خوانده ام و اميدوارم كه ردّم نمى كنى؛ چرا كه به رأفت و مهربانى ات آشنايم. خدايا! تو آنى كه هيچ پُرسنده اى ، به ستوهت نمى آورد و هيچ بخششى ، از تو نمى كاهد. تو ، آن گونه اى كه خود مى گويى و برتر از آنى كه ما مى گوييم.

خداوندا! از تو صبرى نيكو ، گشايشى نزديك ، گفتارى صادقانه و پاداشى بزرگ مى طلبم. پروردگارا! از تو از همه نيكى ها مى خواهم : آنچه مى دانم و آنچه نمى دانم. پروردگارا! از تو بهترين چيزهايى را كه بندگان شايسته ات از تو مى طلبند ، مى خواهم.

اى بهترين درخواست شونده ، اى بخشنده ترين عطابخش! خواسته ام را درباره خودم ، خانواده ام ، پدر و مادرم ، فرزندانم ، خاندانم و برادران دينى ام ،

برآور؛ زندگى ام را سرشار و جوان مردى ام را آشكار كن؛ همه احوالم را سامان بخش؛ مرا از آنانى قرار ده كه عمرشان را طولانى ، و كارشان را نيكو ساخته اى و نعمتت را بر آنان كامل گردانده اى و از آنان خرسندى و آنان را با زندگى پاك و مداوم ترين مسرّت و سرشارترين كرامت و كامل ترين زندگانى ، حيات بخشيده اى! تو آنچه را خواهى ، انجام مى دهى و آنچه جز تو بخواهد ، انجام نمى گيرد.

خداوندا! مرا از سوى خودت به ياد ويژه ات ، مخصوص گردان و آنچه را با آن ، در لحظات شب و ساعات روز ، به درگاهت تقرّب مى جويم ، براى ريا و نامجويى و از روى برترى طلبى و بى خيالى ، قرار مده و مرا از خاشعان درگاهت قرار بده!

خداوندا! مرا گشايش در روزى ، امنيّت در وطن ، روشنايى چشم در مورد خانواده و مال و فرزند ، پايندگى نعمت هايت نزد من ، درستى در انجام دادن كارها ، نيرومندى در بدن و سلامت در دين عطا كن؛ و تا مرا عمر مى دهى ، مرا در خدمت اطاعت خودت و فرستاده ات محمّد صلى الله عليه و آله ، به كار گير و مرا از بهره مندترين بندگانت قرار بده ، در بهره بردن از هر خيرى كه در ماه رمضان در شب قدر و در طول سال ، نازل كرده و مى كنى ، و از هر رحمتى كه مى گسترانى و عافيتى كه مى پوشانى و بلايى كه برمى گردانى و حسناتى كه قبول مى كنى و گناهانى كه مى بخشايى؛ و زيارت خانه خودت را امسال و همه سال روزى ام كن و از رحمت گسترده ات ، روزىِ گسترده عطايم كن!

سرورم! بدى ها را از من برگردان؛ وام ها و حقوق مردم را از جانب من ادا كن تا به هيچ يك از آنها آزرده نشوم؛ گوش ها و چشم هاى دشمنانم و حسودان به من و ستمگران بر من را به روى من ببند و مرا بر آنان يارى كن؛ چشمم را فروغ بخش؛ دلم را شاد گردان؛ برايم از اندوه و رنجم ، گشايش و رهايى قرار بده؛ هر كه را از همه آفريدگانت نسبت به من قصد بدى دارد ، زير پاهايم [تحت سلطه ام] قرار ده؛ شرّ شيطان ، شرّ حكومت و بدى هاى عملم را از من كفايت كن؛ از همه گناهان ، پاكم كن؛ با عفو خويش ، از آتشم نگه دار و با رحمت خويش به بهشتم درآور؛ به فضل خويش ، با حوريان بهشتى قرينم ساز و مرا به دوستان شايسته ات ، محمّد و خاندان شايسته و پاكيزه و پاك و خوبش _ كه درود تو و رحمت خدا و بركاتش بر آنان باد _ ملحق ساز!

خدايا و سرورا! به عزّت و جلالَت سوگند كه اگر مرا به گناهانم بازخواست كنى ، تو را به بخشايشت طلب مى كنم ، و اگر مرا به فرومايگى ام بازخواست كنى ، تو را به كَرَمت درخواست مى كنم ، و اگر مرا به آتش افكنى ، به دوزخيان خواهم گفت كه دوستت دارم .

خدايا و سرورا! اگر جز دوستان و مطيعانت را نمى آمرزى ، پس گنهكاران به كه روى آورند؟ و اگر جز اهل وفا را نمى نوازى ، پس بدكاران به كه پناهنده شوند؟

خدايا! اگر مرا به آتش افكنى ، شادمانىِ دشمنت در اين است ، و اگر به بهشتم ببرى ، پيامبرت خرسند مى شود ، و من _ به خدا سوگند _ مى دانم كه شادمانىِ پيامبرت را بيش از شادى دشمنت دوست دارى.

خداوندا! از تو مى خواهم كه دلم را از محبّت به تو و خَشيت از خودت ، از تصديق تو و ايمان به خودت ، و از بيم از تو و اشتياق به خودت بياكَنى.

اى شكوهمند باكرامت! ديدارت را محبوبم گردان و ديدارم را دوست بدار و برايم در ديدار خودت ، آسايش و گشايش و كرامت قرار بده!

خداوندا! مرا به گذشتگانِ شايسته ملحق ساز و از آيندگانِ شايسته قرار بده؛ مرا به راه صالحان بدار و مرا در غلبه بر نفْس خود يارى كن ، به آنچه صالحان را براى غلبه بر نفْسشان يارى مى كنى؛ كارم را به بهترين صورت به پايان ببر و با رحمت خويش پاداش عملم را بهشت قرار بده و مرا در به كارگيرى شايسته آنچه عطايم كردى ، يارى كن؛ مرا _ پروردگارا _ ثابت قدم بدار و مرا به آن بدى كه از آن نجاتم دادى ، بر مگردان ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه پايانى جز ديدارت نداشته باشد. تا مرا زنده داشته اى ، بر آن ايمان ، زنده بدارم و چون مى ميرانى ، بر آن بميرانم و چون مرا برانگيختى ، بر آن برانگيز؛ و دلم را از ريا ، ترديد و آوازه خواهى در دينت ، پيراسته كن تا كارم ، خالص براى تو باشد!

خداوندا! مرا بصيرتى در دينت ، فهمى در حُكمَت ، ژرف نگرى در دانشت ، دو سهم از رحمتت ، و پرهيزى بازدارنده از نافرمانى ات ، عطا كن و با نور خويش ، روسفيدم گردان و اشتياقم را به آنچه نزد توست ، قرار بده و مرا در راهت و بر آيين پيامبرت صلى الله عليه و آله بميران!

خداوندا! به درگاهت پناه مى برم از : تنبلى ، بى حالى ، سستى ، اندوه ،

ترس ، بخل ، غفلت ، سنگ دلى ، خوارى ، بيچارگى ، تنگ دستى ، نيازمندى و از هر بلا و از زشتى هاى آشكار و نهان. به تو پناه مى برم از نَفْسى كه قانع نمى شود ، شكمى كه سير نمى گردد ، دلى كه خشوع نمى يابد ، دعايى كه اجابت نمى شود و عملى كه سود نمى بخشد. و به تو _ پروردگارا _ از شيطانِ رانده شده پناه مى برم درباره خودم ، دينم ، مالم و همه آنچه روزى ام كرده اى. همانا تويى تو شنواى دانا.

خداوندا! جز تو ، كسى مرا از قهرت پناه نمى دهد و جز تو ، پشت و پناهى نمى يابم. پس ، مرا در هيچ عذابى قرار مده و مرا به سوى هلاكت ، و مرا به سوى عذاب دردناك ، باز نگردان!

خداوندا! از من پذيرا باش؛ يادم را بلند و رتبه ام را والا گردان؛ بار گناهم را فرو ريز؛ گناهم را به يادم نينداز؛ پاداش نشستن و سخن گفتن و نيايشم را رضاى خود و بهشت قرار بده؛ و همه آنچه را از تو خواستم و بيش از آن را _ پروردگارا _ از احسان خويش عطايم كن! من مشتاق تو هستم ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! در كتاب خويش ، چنين نازل كرده اى كه : از آن كه بر ما ستم كرد ، درگذريم. ما به خود ، ستم كرده ايم. پس ، از ما درگذر ، كه تو بر اين گذشت ، سزاوارتر از مايى؛ و ما را فرمان داده اى كه نيازمندى را از درِ خود نرانيم. اينك من ، نيازمندانه ، به درگاهت آمده ام. مرا جز با برآوردن حاجتم ، بر نگردان؛ و ما را به احسان به بردگانمان دستور داده اى. ما بردگان توييم. پس ، ما را از آتش دوزخ برهان!

اى پناهگاه من در هنگام رنج و بلايم! اى فريادرس من در هنگام گرفتارى ام! به درگاه تو ناليدم و به آستان تو پناه آوردم و جز به درگاهت به ديگرى پناه نمى برم و جز از تو ، گشايش نمى طلبم. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و پناهم ده و گرفتارى ام را بزداى!

اى آن كه اندك را مى پذيرى و از گناهِ بسيار درمى گذرى! اندكم را بپذير و گناهِ فراوانم را ببخشاى! همانا تو مهربان و آمرزنده اى.

خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه دلم را همدم آن سازى و يقينى كه بدانم جز آنچه برايم مقدّر كرده اى ، به من نخواهد رسيد. مرا از زندگى به آنچه برايم سهم نهاده اى ، خرسند ساز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .

.

ص: 220

. .

ص: 221

. .

ص: 222

. .

ص: 223

. .

ص: 224

. .

ص: 225

. .

ص: 226

. .

ص: 227

. .

ص: 228

. .

ص: 229

. .

ص: 230

. .

ص: 231

. .

ص: 232

. .

ص: 233

. .

ص: 234

. .

ص: 235

. .

ص: 236

. .

ص: 237

. .

ص: 238

. .

ص: 239

. .

ص: 240

. .

ص: 241

. .

ص: 242

. .

ص: 243

. .

ص: 244

. .

ص: 245

. .

ص: 246

ج _ دُعاءُ «يا عُدَّتي في كُربَتي»1615.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد :ويَدعو أيضا فِي السَّحَرِ بِهذَا الدُّعاءِ :

يا عُدَّتي في كُربَتي ، ويا صاحِبي في شِدَّتي ، ويا وَلِيِّي في نِعمَتي ، ويا غايَتي في رَغبَتي ، أنتَ السّاتِرُ عَورَتي وَالمُؤمِنُ رَوعَتي وَالمُقيلُ عَثرَتي ، فَاغفِر لي خَطيئَتي .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خُشوعَ الإِيمانِ قَبلَ خُشوعِ الذُّلِّ فِي النّارِ ، يا واحِدُ يا أحَدُ يا صَمَدُ يا مَن لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ ، يا مَن يُعطي مَن سَأَلَهُ تَحَنُّنا مِنهُ ورَحمَةً ، ويَبتَدِئُ بِالخَيرِ مَن لَم يَسأَلهُ تَفَضُّلاً مِنهُ وكَرَما ، بِكَرَمِكَ الدّائِمِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ ، وهَب لي رَحمَةً واسِعَةً جامِعَةً أبلُغُ بِها خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ لِما تُبتُ إلَيكَ مِنهُ ثُمَّ عُدتُ فيهِ ، وأستَغفِرُكَ لِكُلِّ خَيرٍ أرَدتُ بِهِ وَجهَكَ فَخالَطَني فيهِ ما لَيسَ لَكَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاعفُ عَن ظُلمي وجُرمي بِحِلمِكَ وجودِكَ يا كَريمُ ، يا مَن لا يَخيبُ سائِلُهُ ولا يَنفَدُ نائِلُهُ ، يا مَن عَلا فَلا شَيءَ فَوقَهُ ودَنا فَلا شَيءَ دونَهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارحَمني يا فالِقَ البَحرِ لِموسى ، اللَّيلَةَ اللَّيلَةَ اللَّيلَةَ ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ .

اللّهُمَّ طَهِّر قَلبي مِنَ النِّفاقِ ، وعَمَلي مِنَ الرِّياءِ ، ولِساني مِنَ الكَذِبِ ، وعَيني مِنَ الخِيانَةِ فَإِنَّكَ تَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وما تُخفِي الصُّدورِ .

يا رَبِّ هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ المُستَجيرِ بِكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ المُستَغيثِ بِكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ الهارِبِ إلَيكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ مَن يَبوءُ لَكَ بِخَطيئَتِهِ ويَعتَرِفُ بِذَنبِهِ ويَتوبُ إلى رَبِّهِ ، هذا مَقامُ البائِسِ الفَقيرِ ،

هذا مَقامُ الخائِفِ المُستَجيرِ ، هذا مَقامُ المَحزونِ المَكروبِ ، هذا مَقامُ المَحزونِ المَغمومِ المَهمومِ ، هذا مَقامُ الغَريبِ الغَريقِ ، هذا مَقامُ المُستَوحِشِ الفَرِقِ ، هذا مَقامُ مَن لا يَجِدُ لِذَنبِهِ غافِرا غَيرَكَ ولا لِضَعفِهِ مُقَوِّيا إلاّ أنتَ ، ولا لِهَمِّهِ مُفَرِّجا سِواكَ .

يا أللّهُ يا كَريمُ ، لا تُحرِق وَجهي بِالنّارِ بَعدَ سُجودي لَكَ وتَعفيري بِغَيرِ مَنٍّ مِنّي عَلَيكَ ، بَل لَكَ الحَمدُ وَالمَنُّ وَالتَّفَضُّلُ عَلَيَ . اِرحَم أي رَبِّ أي رَبِّ أي رَبِّ _ حَتّى يَنقَطِعَ النَّفَسُ _ ضَعفي وقِلَّةَ حيلَتي ورِقَّةَ جِلدي وتَبَدُّدَ أوصالي وتَناثُرَ لَحمي وجِسمي وجَسَدي ووَحدَتي ووَحشَتي في قَبري وجَزَعي مِن صَغيرِ البَلاءِ . أسأَلُكَ يا رَبِّ قُرَّةَ العَينِ وَالاِغتِباطَ يَومَ الحَسرَةِ وَالنَّدامَةِ ، بَيِّض وَجهي يا رَبِّ يَومَ تَسوَدُّ فيهِ الوُجوهُ ، آمِنِّي مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ ، أسأَلُكَ البُشرى يَومَ تُقَلَّبُ فيهِ القُلوبُ وَالأَبصارُ ، وَالبُشرى عِندَ فِراقِ الدُّنيا . الحَمدُ للّهِِ الَّذي أرجوهُ عَونا في حَياتي ، واُعِدُّهُ ذُخرا لِيَومِ فاقَتي ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي أدعوهُ (و) لا أدعو غَيرَهُ ولَو دَعَوتُ غَيرَهُ لَخَيَّبَ دُعائي . الحَمدُ للّهِِ الَّذي أرجوهُ ولا أرجو غَيرَهُ ولَو رَجَوتُ غَيرَهُ لَأَخلَفَ رَجائي ، الحَمدُ للّهِِ المُنعِمِ المُحسِنِ المُجمِلِ المُفضِلِ ذِي الجَلالِ وَالإِكرامِ ، وَلِيِ كُلِّ نِعمَةٍ ، وصاحِبِ كُلِّ حَسَنَةٍ ، ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ ، وقاضِي كُلِّ حاجَةٍ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقنِي اليَقينَ وحُسنَ الظَّنِّ بِكَ ، وأثبِت رَجاكَ في قَلبي ، وَاقطَع رَجائي عَمَّن سِواكَ حَتّى لا أرجُوَ غَيرَكَ ولا أثِقَ إلاّ بِكَ . يا لَطيفا لِما يَشاءُ ، الطُف لي في جَميعِ أحوالي بِما تُحِبُّ وتَرضى . يا رَبِّ إنّي ضَعيفٌ عَلَى النّارِ فَلا تُعَذِّبني بِالنّارِ . يا رَبِّ ارحَم دُعائي وتَضَرُّعي وخَوفي وذُلّي ومَسكَنَتيوتَعويذي وتَلويذي .

يا رَبِّ إنّي ضَعيفٌ عَن طَلَبِ الدُّنيا وأنتَ واسِعٌ كَريمٌ ، أسأَلُكَ يا رَبِّ بِقُوَّتِكَ

عَلى ذلِكَ وقُدرَتِكَ عَلَيهِ وغِناكَ عَنهُ وحاجَتي إلَيهِ ، أن تَرزُقَني في عامي هذا وشَهري ويَومي هذا وساعَتي هذِهِ رِزقا تُغنيني بِهِ عَن تَكَلُّفِ ما في أيدِي النّاسِ ؛ مِن رِزقِكَ الحَلالِ الطَّيِّبِ .

أي رَبِّ ، مِنكَ أطلُبُ وإلَيكَ أرغَبُ وإيّاكَ أرجو وأنتَ أهلُ ذلِكَ ، لا أرجو غَيرَكَ ولا أثِقُ إلاّ بِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . أي رَبِّ ، ظَلَمتُ نَفسي فَاغفِر لي وَارحَمني وعافِني ، يا سامِعَ كُلِّ صَوتٍ ، ويا جامِعَ كُلِّ فَوتٍ ، ويا بارِئَ النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ،يا مَن لا تَغشاهُ الظُّلُماتُ ولا تَشتَبِهُ عَلَيهِ الأَصواتُ ، ولا يَشغَلُهُ شَيءٌ عَن شَيءٍ أعطِ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ أفضَلَ ما سَأَلَكَ وأفضَلَ ما سَأَلتَ لَهُ وأفضَلَ ما أنتَ مَسؤولٌ لَهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وهَب لِيَ العافِيَةَ حَتّى تُهَنِّئَنِي المَعيشَةَ ، وَاختِم لي بِخَيرٍ حَتّى لا تَضُرَّنِيَ الذُّنوبُ .

اللّهُمَّ رَضِّني بِما قَسَمتَ لي حَتّى لا أسأَلَ أحَدا شَيئا ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَافتَح لي خَزائِنَ رَحمَتِكَ ، وَارحَمني رَحمَةً لا تُعَذِّبُني بَعدَها أبَدا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ الواسِعِ رِزقا حَلالاً طَيِّبا لا تُفقِرُني إلى أحَدٍ بَعدَهُ سِواكَ ، تَزيدُني بِذلِكَ شُكرا وإلَيكَ فاقَةً وفَقرا وبِكَ عَمَّن سِواكَ غِنىً وتَعَفُّفا ، يا مُحسِنُ يا مُجمِلُ ، يا مُنعِمُ يا مُفضِلُ ، يا مَليكُ يا مُقتَدِرُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكفِنِي المُهِمَّ كُلَّهُ ، وَاقضِ لي بِالحُسنى بارِك لي في جَميعِ اُموري وَاقضِ لي جَميعَ حَوائِجي .

اللّهُمَّ يَسِّر لي ما أخافُ تَعسيرَهُ فَإِنَّ تَيسيرَ ما أخافُ تَعسيرَهُ عَلَيكَ يَسيرٌ ، وسَهِّل لي ما أخافُ حُزونَتَهُ ، ونَفِّس عَنّي ما أخافُ ضيقَهُ ، وكُفَّ عَنّي ما أخافُ غَمَّهُ ، وَاصرِف عَنّي ما أخافُ بَلِيَّتَهُ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ املَأ قَلبي حُبّا لَكَ وخَشيَةً مِنكَ ، وتَصديقا وإيمانا بِكَ وفَرَقا مِنكَ وشَوقا إلَيكَ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ .

اللّهُمَّ إنَّ لَكَ حُقوقا فَتَصَدَّق بِها عَلَيَّ ، ولِلنّاسِ قِبَلي تَبِعاتٌ فَتَحَمَّلها عَنّي ، وقَد أوجَبتَ لِكُلِّ ضَيفٍ قِرىً وأنا ضَيفُكَ فَاجعَل قِرايَ اللَّيلَةَ الجَنَّةَ ، يا وَهّابَ الجَنَّةِ ، يا وَهّابَ المَغفِرَةِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 598 ح 692 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 95 ح 2 .

ص: 247

ج _ دعاى «يا عُدَّتى فى كُرْبَتى»

ج _ دعاى «يا عُدَّتى فى كُرْبَتى»1617.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد:نيز در سحر ، اين دعا را بخواند:

«اى پشتوانه من در پريشانى ام! اى همراه من در سختى ام! اى سرپرست من در برخوردارى ام! اى منتهاى اشتياقم! تويى پوشاننده عيبم و ايمنى بخش هراسم و درگذرنده از خطايم. پس ، گناهم را بيامرز!

خداوندا! از تو فروتنىِ ايمان را پيش از خوارى و ذلّت آتش ، مى طلبم.

اى يگانه! اى يكتا! اى بى نياز! اى آن كه نزاده است و زاده كسى نيست و هيچ همتايى ندارد! اى آن كه از روى مهربانى و رحمت خويش ، به هر كه از او بخواهد ، عطا مى كند و از روى فضل و بزرگوارى ، هر كه را هم كه از او درخواست نكند ، بى تقاضا عطايش مى كند! به حقّ كَرَم دائمت ، بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا رحمتى گسترده و فراگير ببخش كه با آن به خير دنيا و آخرت برسم!

خداوندا! از تو به خاطر گناهى كه از آن به درگاهت توبه كردم ، ولى باز انجامش دادم ، آمرزش مى طلبم و از تو به خاطر هر نيكى كه خواستم خالصانه انجامش دهم ، ولى نيّت هاى غير خدايى به آن آميخت ، آمرزش مى خواهم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و _ اى بزرگوار _ به خاطر بردبارى و بخششت ، از ستم و جرمم درگذر!

اى آن كه خواهانش ناكام نشود و برخوردار از نعمتش ، بى بهره نماند! اى آن كه برترى يافت؛ پس ، چيزى برتر از او نيست! اى آن كه نزديك شد؛ پس ، چيزى نزديك تر از او نيست! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر من رحمت آور _ اى شكافنده دريا براى موسى _ همين امشب ، همين امشب ، همين امشب ، همين ساعت ، همين ساعت ، همين ساعت!

خداوندا! دلم را از نفاق ، پاك گردان و عملم را از ريا ، و زبانم را از دروغ ، و چشمم را از خيانت ، پاكيزه دار ، كه تو چشم هاى خيانتكار و آنچه را در سينه ها نهان است ، مى دانى!

پروردگارا! اين ، جايگاه كسى است كه از دوزخ ، به تو پناه مى آورد. اين ، جايگاه كسى است كه از آتش ، به تو پناهنده مى شود . اين ، جايگاه كسى است كه از آتش ، از درگاه تو يارى مى جويد. اين ، جايگاه كسى است كه از آتش ، به درگاه تو مى گريزد. اين ، جايگاه كسى است كه از خطايش ، به آستان تو روى مى آورد و به گناهش اعتراف دارد و به سوى پروردگارش توبه مى كند. اين ، جايگاه پريشانِ نيازمند است. اين ، جايگاه ترسان پناهجوست. اين ، جايگاه

غمگين گرفتار است. اين ، جايگاه اندوهگين غمناك پريشان خاطر است. اين ، جايگاه بى كس غرق گشته است. اين ، جايگاه وحشت زده هراسان است. اين ، جايگاه كسى است كه براى گناهش آمرزنده ، و براى ناتوانى اش توانبخش ، و براى اندوهش غم زدايى جز تو نمى يابد.

اى خدا ، اى بزرگوار! چهره ام را به آتش مسوزان ، پس از آن كه بدون منّتى از من بر تو ، در پيشگاهت سجده كرده و به خاك افتاده ام؛ بلكه تو را بر من حقّ سپاس و منّت و احسان است. رحم كن _ اى پروردگار ، اى پروردگار ، اى پروردگار! _ » بگويد تا آن كه نَفَس قطع شود «ناتوانى و بيچارگى ام را ، نازكى پوست و از هم گسستن رگ هايم را ، فروپاشى گوشت و بدن و جسمم را ، تنهايى و وحشتم را در گورم ، و بى تابى ام را از بلاى كوچك!

پروردگارا! از درگاهت، در روز حسرت و پشيمانى، فروغ ديده و شادمانى مى طلبم.

پروردگارا! آن روز كه چهره ها سياه مى شود ، روسفيدم گردان و در روز هراس بزرگ ، ايمنم ساز! از تو ، آن روز كه دل ها و ديده ها هراسان و نگران مى شوند و هنگام جدايى از دنيا ، بشارت مى طلبم.

سپاس ، خدايى را كه در زندگى ام به يارى او اميدوارم و براى روز نيازم ، ذخيره اش مى شمارم.

سپاس ، خدايى را كه تنها او را مى خوانم و ديگرى را نمى خوانم و اگر ديگرى را بخوانم ، دعايم را ناكام مى گذارد.

سپاس ، خدايى را كه به او اميد دارم و جز به او اميدم نيست و اگر به غير او اميدوار شوم ، نااميدم مى كند.

سپاس ، خدايى را كه نعمت بخش و نيكوكار و اهل احسان و نيكى و داراى شُكوه و بزرگوارى است و صاحب هر نعمت و حسنه اى است و نهايت هر اشتياق و برآورنده هر نياز است.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا يقين و خوش باورى به خودت روزى گردان؛ اميدت را در دلم استوار دار ؛ اميدم را از جز خودت ببُر تا به غير خودت اميد نبندم و جز به تو اطمينان نكنم!

اى صاحب لطف ، به هر چه خواهى! در همه حالاتم ، آن گونه كه دوست دارى و مى پسندى ، به من لطف كن!

پروردگارا! بر آتش دوزخ ، ناتوانم. پس به آتش ، عذابم مكن!

پروردگارا! بر دعا و ناليدنم ، بر بيم و خوارى و نيازمندى ام ، بر پناهجويى و

پناهندگى ام ، رحم كن!

پروردگارا! من از دنيا طلبيدن ناتوانم. تو هم وسعت بخش و بزرگوارى. پروردگارا! از تو ، كه بر خواسته دنيايى ام توانايى و از آن بى نيازى و من بدان نيازمندم ، مى خواهم كه در همين سال و همين ماه و همين روز و همين ساعت ، از روزىِ حلال و پاك خود ، چنان روزى ام دهى كه از زحمت دستيابى به آنچه در دست مردم است، بى نيازم گردانى.

پروردگارا! از تو مى خواهم و به تو مشتاقم و از تو اميد دارم و تو شايسته آنى. به غير تو اميد ندارم و جز به تو اعتماد نمى كنم ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

پروردگارا! بر خويش ستم كردم. پس ، مرا بيامرز و ترحّم كن و از من درگذر!

اى شنواى هر صدا! اى گردآورنده هر از دست رفته! اى بازآفريننده آدميان ، پس از مرگ! اى آن كه نه تاريكى ، او را فرا مى گيرد و نه صداها بر او اشتباه مى شود و نه چيزى او را از چيزى غافل مى سازد! به محمّد _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ بهترين چيزى را كه از تو خواسته و برترين چيزى را كه تو برايش خواسته اى و برترين چيزى كه تا روز قيامت براى او از تو مى خواهند ، عطا كن و مرا هم عافيت بخش تا زندگى ام را گوارا كند و مرا عاقبت به خير گردان تا گناهان ، زيانم نرسانند!

خداوندا! به آنچه قسمتم كردى ، راضى ام گردان تا از كسى چيزى نخواهم!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گنجينه هاى رحمتت را بر من بگشاى و مرا چنان رحمتى عنايت كن كه پس از آن هرگز در دنيا و آخرت ، عذابم نكنى و از احسان گسترده ات ، چنان روزىِ حلال و پاكيزه اى روزى ام گردان كه پس از آن به هيچ كس جز خودت ، نيازمندم نسازى و به خاطر آن ، سپاسم را بيفزايى و نيازم را به درگاهت و بى نيازى و پرهيزم را از جز خودت ، افزون كنى!

اى نيكويى كننده ، اى صاحب لطف ، اى نعمت بخش ، اى عطاكننده ، اى فرمانروا ، اى توانمند! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و همه مهمّات امورم را برآور وبه بهترين صورت برايم ادا كن و همه كارهايم را خجسته گردان و همه نيازهايم را برآور!

خداوندا! آنچه را از دشوارى اش مى ترسم ، برايم آسان ساز؛ چرا كه آسان ساختن آنچه از دشوارى اش بيمناكم ، بر تو آسان است؛ و آنچه را از سختى و ناهنجارى اش مى ترسم ، برايم آسان كن ؛ و آنچه را از تنگنايى اش هراس دارم ، غمش را از من بزداى ؛ و آنچه را از اندوهش نگرانم ، از من دور بدار؛ و آنچه را از گرفتارى اش ترسانم ، از من بگردان ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! دلم را از محبّت و خشيت خودت و از باور و ايمان به خودت و از خوف از تو و اشتياق به خويش ، لبريز گردان ، اى صاحب شُكوه و بزرگوارى!

خداوندا! تو را [ بر من] حقوقى است. پس ، آنها را بر من ببخش! مردم را نيز بر من حقوقى است. آنها را هم از جانب من بر عهده گير! براى هر ميهمانى ، پذيرايى اى واجب كرده اى. من هم ميهمان تو ام. پس ، امشب ، پذيرايى مرا بهشت قرار بده ، اى بخشنده بهشت ، اى عطاكننده آمرزش! قدرت و نيرويى جز به تو نيست».

.

ص: 248

. .

ص: 249

. .

ص: 250

. .

ص: 251

. .

ص: 252

د _ دُعاءُ «يا مَفزَعي عِندَ كُربَتي»1614.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :دعاءٌ آخَرُ فِي السَّحرِ نُقِلَ مِن أصلٍ عتيقٍ مِن اُصولِ أصحابِنا ، أوَّلُ رِوايَتِهِ عَنِ الحَسَنِ بنِ مَحبوبٍ ، وتاريخُ كِتابَتِهِ سَنَةُ ثَلاثٍ وسَبعينَ وثَلاثِمِئَةٍ :

يا مَفزَعي عِندَ كُربَتي ، ويا غَوثي عِندَ شِدَّتي ، إلَيكَ فَزِعتُ وبِكَ استَغَثتُ وبِكَ لُذتُ ، لا ألوذُ بِسِواكَ ولا أطلُبُ الفَرَجَ إلاّ مِنكَ ، فَأَغِثني وفَرِّج عَنّي ، يا مَن يَقبَلُ اليَسيرَ ويَعفو عَنِ الكَثيرِ ، اِقبَل مِنِّي اليَسيرَ وَاعفُ عَنِّي الكَثيرَ إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيمانا تُباشِرُ بِهِ قَلبي، ويَقينا حَتّى أعلَمَ أنَّهُ لَن يُصيبَني إلاّ ما كَتَبتَ لي ، ورَضِّني مِنَ العَيشِ بِما قَسَمتَ لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

يا عُدَّتي في كُربَتي ، ويا صاحِبي في شِدَّتي ، ويا وَلِيِّي في نِعمَتي ، ويا غايَتي في رَغبَتي ، أنتَ السّاتِرُ عَورَتي وَالآمِنُ رَوعَتي وَالمُقيلُ عَثرَتي ، فَاغفِر لي خَطيئَتي يا أرحَمَ الرّاحِمين . (1)ه _ التَّسبيح1616.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :وقالَ فِي الكِتابِ المَذكورِ : التَّسبيحُ فِي السَّحرِ :

سُبحانَ مَن يَعلَمُ جَوارِحَ القُلوبِ ، سُبحانَ مَن يُحصي عَدَدَ الذُّنوبِ ، سُبحانَ مَن لا تَخفى عَلَيهِ خافِيَةٌ فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ، سُبحانَ الرَّبِّ الوَدودِ ،

سُبحانَ الفَردِ الوَترِ ، سُبحانَ العَظيمِ الأَعظَمِ ، سُبحانَ مَن لا يَعتَدي عَلى أهلِ مَملَكَتِهِ ، سُبحانَ مَن لا يُؤاخِذُ أهلَ الأَرضِ بِأَلوانِ العَذابِ ، سُبحانَ الحَنّانِ المَنّانِ ، سُبحانَ الرَّؤوفِ الرَّحيمِ ، سُبحانَ الجَبّارِ الجَوادِ ، سُبحانَ الحَليمِ الكَريمِ ، سُبحانَ البَصيرِ العَليمِ ، سُبحانَ البَصيرِ الواسِعِ ، سُبحانَ اللّهِ عَلى إقبالِ النَّهارِ ، سُبحانَ اللّهِ عَلى إدبارِ النَّهارِ ، سُبحانَ اللّهِ عَلى إدبارِ اللَّيلِ وإقبالِ النَّهارِ ، ولَهُ الحَمدُ وَالمَجدُ وَالعَظَمَةُ وَالكِبرِياءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ ، وكُلِّ طَرفَةِ عَينٍ وكُلِّ لَمحَةٍ سَبَقَ في عِلمِهِ ، سُبحانَكَ مِل ءَ ما أحصى كِتابُكَ ، سُبحانَكَ زِنَةَ عَرشِكَ ، سُبحانَكَ سُبحانَكَ سُبحانَكَ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 183 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 100 ح 2 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 184 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 100 ح 2 .

ص: 253

د _ دعاى «يا مَفْزَعى عِندَ كُرْبتى»
ه _ تسبيح

د _ دعاى «يا مَفْزَعى عِندَ كُرْبتى»1618.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) الإقبال:دعايى ديگر براى وقت سحر است كه از يكى از منابع كهن اصحاب ما، نقل شده است. اوّل روايت وى ، نام حسن بن محبوب است و تاريخ نوشتن آن ، سال 373 [ ق] :

«اى پناهگاه من در هنگام گرفتارى ام! اى فريادرس من در هنگام سختى ام! به آستان تو پناه آورده ام و تو را به فريادرسى مى خوانم و به تو پناهنده شده ام. جز به تو به كسى پناه نمى برم و جز از تو ، از كسى گشايش نمى طلبم. پس به فريادم برس و گشايشم ده!

اى كه طاعت اندك را مى پذيرى و از گناه بسيار مى گذرى! اندكِ مرا بپذير و بسيارِ مرا ببخشاى! همانا تويى آمرزنده مهربان.

خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه با آن هميشه در دلم باشى ، و يقينى كه بدانم جز آنچه برايم نوشته اى ، مرا نخواهد رسيد. مرا از زندگى به آنچه قسمتم فرموده اى ، خرسند ساز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

اى تكيه گاه (ذخيره) من در گرفتارى ام! اى همدم من در سختى ام! اى سرپرست من در نعمتم! اى نهايت آرزوى من در خواسته ام! تويى كه عيب پوش منى و ايمنى بخش هراس منى و پذيراى پوزش منى. پس ، خطايم را بيامرز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».ه _ تسبيح1620.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضا _ ) الإقبال:در همان كتاب آمده است: تسبيح هنگام سحر [ چنين است] :

«منزّه است خدايى كه دستاوردهاى دل ها را مى داند. منزّه است آن كه تعداد گناهان را بر مى شمارد. منزّه است آن كه هيچ پوشيده و پنهانى در

آسمان ها و زمين ها بر او پنهان نيست. منزّه است پروردگار مهربان. منزّه است آن يكتاى بى همتا. منزّه است آن بزرگِ بزرگ تر. منزّه است آن كه به اهل مملكتش تجاوز نمى كند. منزّه است آن كه زمينيان را با انواع عذاب ها تنبيه نمى كند. منزّه است آن مهرورز نعمت بخش. منزّه است آن خيرخواه مهربان. منزّه است آن شوكتمند بخشنده. منزّه است آن بُردبار بزرگوار. منزّه است آن بيناى دانا . منزّه است آن بيناى نعمت گستر. منزّه است خداوند ، هنگام روى آوردن روز. منزّه است خداوند ، هنگام به پايان رسيدن روز. منزّه است خداوند ، هنگام فرو رفتن شب و برآمدن روز. با هر نَفَس ، با هر چشم بر هم زدن ، با هر اشاره اى كه در علم او هست ، او را ستايش و بزرگوارى و عظمت و كبريايى است. منزّهى تو ، به اندازه اى كه كتابت برشمرده است. منزّهى تو ، همسنگِ عرشت. منزّهى تو ، منزّهى تو ، منزّهى تو».

.

ص: 254

3 / 4أدعِيَةُ كُلِّ يَومٍأ _ دُعاءُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ1624.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي :عَن عَبدِ الرَّحمنِ بنِ بَشيرٍ عَن بَعضِ رِجالِهِ أنَّ عَلِيَ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلامكانَ يَدعو بِهذَا الدُّعاءِ في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ :

اللّهُمَّ إنَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ ، وهذا شَهرُ الصِّيامِ ، وهذا شَهرُ الإِنابَةِ، وهذا شَهرُ التَّوبَةِ، وهذا شَهرُ المَغفِرَةِ وَالرَّحمَةِ، وهذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ، اللّهُمَّ فَسَلِّمهُ لي وتَسَلَّمهُ مِني، وأعِنّي عَلَيهِ بِأَفضَلِ عَونِكَ، ووَفِّقني فيهِ لِطاعَتِكَ ، وفَرِّغني فيهِ لِعِبادَتِكَ ودُعائِكَ وتِلاوَةِ كِتابِكَ ، وأعظِم لي فيهِ البَرَكَةَ وأحسِن لي فيهِ العاقِبَةَ ، وأصِحَّ لي فيهِ بَدَني وأوسِع فيهِ رِزقي ، وَاكفِني فيهِ ما أهَمَّني وَاستَجِب لي فيهِ دُعائي وبَلِّغني فيهِ رَجائي .

اللّهُمَّ أذهِب عَنّي فيهِ النُّعاسَ وَالكَسَلَ وَالسَّآمَةَ وَالفَترَةَ وَالقَسوَةَ وَالغَفلَةَ وَالغِرَّةَ .

اللّهُمَّ جَنِّبني فيهِ العِلَلَ وَالأَسقامَ ، وَالهُمومَ وَالأَحزانَ ، وَالأَعراضَ وَالأَمراضَ ، وَالخَطايا وَالذُّنوبَ ، وَاصرِف عَنّي فيهِ السّوءَ وَالفَحشاءَ وَالجَهدَ وَالبَلاءَ وَالتَّعَبَ وَالعَناءَ إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ .

اللّهُمَّ أعِذني فيهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ وهَمزِهِ ولَمزِهِ ونَفثِهِ ونَفخِهِ ووَسواسِهِ وكَيدِهِ ومَكرِهِ وحِيَلِهِ وأمانِيِّهِ وخُدَعِهِ وغُرورِهِ وفِتنَتِهِ ورَجلِهِ وشَرَكِهِ وأعوانِهِ وأتباعِهِ وأخدانِهِ وأشياعِهِ وأولِيائِهِ وشُرَكائِهِ وجَميعِ كَيدِهِم .

اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ تَمامَ صِيامِهِ وبُلوغَ الأَمَلِ في قِيامِهِ ، وَاستِكمالَ ما يُرضيكَ فيهِ صَبرا وإيمانا ويَقينا وَاحتِسابا ، ثُمَّ تَقَبَّل ذلِكَ مِنّا بِالأَضعافِ الكَثيرَةِ وَالأَجرِ العَظيمِ .

اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ الجِدَّ وَالاِجتِهادَ وَالقُوَّةَ وَالنَّشاطَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالرَّغبَةَ وَالرَّهبَةَ وَالجَزَعَ وَالرِّقَّةَ وصِدقَ اللِّسانِ ، وَالوَجَلَ مِنكَ وَالرَّجاءَ لَكَ وَالتَّوَكُّلَ عَلَيكَ وَالثِّقَةَ بِكَ ، وَالوَرَعَ عَن مَحارِمِكَ بِصالِحِ القَولِ ومَقبولِ السَّعيِ ومَرفوعِ العَمَلِ ومُستَجابِ الدُّعاءِ ولا تَحُل بَيني وبَينَ شَيءٍ مِن ذلِكَ بِعَرَضِ ولا مَرَضٍ ولا هَمٍّ ولا غَمٍّ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1) .


1- .الكافي : ج 4 ص 75 ح 7 .

ص: 255

3 / 4 دعاهاى هر روز
الف _ دعاى امام سجّاد عليه السلام

3 / 4دعاهاى هر روزالف _ دعاى امام سجّاد عليه السلام1622.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در جمع فرزندان عبد المطّلب كه هنگام مرگِ ايشان ) الكافى _ به نقل از عبد الرحمان بن بشير ، از برخى راويان خود _ :امام سجّاد عليه السلامدر هر روز از ماه رمضان ، اين دعا را مى خواند :

«خداوندا! اين ، ماه رمضان است. اين ، ماه روزه دارى است. اين ، ماه بازگشت است. اين ، ماه توبه است. اين ، ماه آمرزش و رحمت است. اين ، ماه آزادى از آتش و رسيدن به بهشت است.

خداوندا! آن را برايم سلامت بدار و آن را از من ، سالم بگير و مرا با بهترين يارى ات ، بر [ روزه دارىِ] آن ، يارى كن و به اطاعتت در آن ، توفيقم ده و مرا براى عبادت و دعا به درگاهت و خواندن كتابت ، فارغ گردان و بركتم را در آن ، بزرگ بدار و عاقبتم را در آن ، نيكو كن و بدنم را در آن سلامت بدار و روزى ام را در آن ، وسعت بخش و آنچه اندوهگينم مى سازد ، برطرف ساز و دعايم را در آن ، اجابت كن و مرا به اميدم برسان!

خداوندا! در آن ، چُرت و كسالت و ملالت و سستى و سنگ دلى و غفلت و غرور را از من دور كن!

خداوندا! در اين ماه ، مرا از دردها و بيمارى ها ، غم ها و اندوه ها ، عوارض و مرض ها و از لغزش ها و گناهان ، دور بدار و در اين ماه ، بدى و زشتى و مشقّت و بلا و خستگى و رنج را از من برگردان! همانا تو شنواى دعايى.

خداوندا! در اين ماه ، مرا از شيطان رانده شده و بدگويى و عيبجويى اش ، از نفوذ و دم و وسوسه و نيرنگ و حيله و آرزوهاى شيطانى ، از فريب و غرور و فتنه و پياده نظام شيطان ، و از شريكان و ياران و پيروان و دوستان و هواداران و هواخواهان و شريكان او و از همه كيد و نيرنگ آنان ، پناه ده!

خداوندا! در اين ماه ، روزه دارىِ كامل ، عبادت در نهايت آرزو ، و به كمال رساندن آنچه را خرسندت مى سازد ، از روى صبر و ايمان و يقين و خلوص ، روزى ام كن. سپس آن را چندين برابر و با پاداش بزرگ ، از ما قبول فرما!

خداوندا! در اين ماه ، جدّيت و تلاش ، نيرو و نشاط ، بازگشت و توبه ، شوق و خوف ، تضرّع و رقّت ، راستگويى ، بيم از خودت ، اميد و توكّل و اعتماد به خودت و پرهيز از حرام هايت را روزى ام كن ، با سخنى شايسته و تلاشى پذيرفته و عملى به سوى خدا بالارفته و دعايى اجابت شده؛ و ميان من و اين خواسته ها، با هيچ عارضه و بيمارى و غم و اندوهى ، فاصله نينداز ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.

ص: 256

ب _ دُعاءُ «اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ»1624.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :البلد الأمين :ثُمَّ ادعُ بِما ذَكَرَهُ السَّيِّدُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ باقي رحمه الله فِي اختِيارِهِ ؛ فَقَد رُوِيَ أنَّهُ مَن دَعا بِهِ كُلَّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَ أربَعينَ سَنَةً،وهُوَ :

اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وَافتَرَضتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ ، اُرزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في هذَا العامِ وفي كُلِّ عامٍ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ العِظامَ ؛ فَإِنَّهُ لا يَغفِرُها غَيرُكَ يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ . (1) .


1- .البلد الأمين : ص 223 ، المزار الكبير : ص 628 .

ص: 257

ب _ دعاى «اللّهمّ ربَّ شهر رمضان»

ب _ دعاى «اللّهمّ ربَّ شهر رمضان»1626.عنه عليه السلام :البلد الأمين:سپس دعايى را بخوان كه سيّد على بن الحسين بن باقى رحمه اللهآن را در كتابش (الاختيار) نقل كرده است. روايت شده كه هر كس آن را در هر روز از ماه رمضان بخواند ، خداوند گناهان چهل سال او را مى آمرزد. آن دعا ، اين است:

«خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان كه در آن قرآن را نازل كرده و روزه دارى در آن را

بر بندگانت واجب ساخته اى! امسال و همه سال، حجّ خانه خودت را روزى ام كن و گناهان بزرگ مرا بيامرز؛ چرا كه جز تو ، آنها را نمى آمرزد ، اى صاحب شُكوه و بزرگوارى!».

.

ص: 258

3 / 5دُعاءُ الجَوشَنِ الكَبيرِ1626.امام على عليه السلام :الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام: نَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام عَلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آلهوهُوَ في بَعضِ غَزَواتِهِ وعَلَيهِ جَوشَنٌ ثَقيلٌ آلَمَهُ ثِقلُهُ ، وقالَ : «يا مُحَمَّدُ رَبُّكَ يُقرِئُكَ السَّلامَ ويَقولُ لَكَ : اِخلَع هذَا الجَوشَنَ وَاقرَأ هذَا الدُّعاءَ ، فَهُوَ أمانٌ لَكَ ولاُِمَّتِكَ ؛ فَمَن قَرَأَهُ عِندَ خُروجِهِ مِن مَنزِلِهِ أو حَمَلَهُ ، حَفِظَهُ اللّهُ وأوجَبَ حَقَّهُ عَلَيهِ ، ووَفَّقَهُ اللّهُ تَعالى لِصالِحِ الأَعمالِ ... .

ومَن دَعا بِهِ بِنِيَّةٍ خالِصَةٍ في أوَّلِ شَهرِ رَمَضانَ رَزَقَهُ اللّهُ تَعالى لَيلَةَ القَدرِ ، وخَلَقَ لَهُ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ يُسَبِّحونَ اللّهَ ويُقَدِّسونَهُ ، وجَعَلَ ثَوابَهُم لَهُ . [ يا مُحَمَّدُ ، مَن دَعا بِهِ لَم يَبقَ بَينَهُ وبَينَ اللّهِ تَعالى حِجابٌ ، ولَم يَطلُب مِنَ اللّهِ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ] ... .

ومَن دَعا بِهِ في شَهرِ رَمَضانَ ثَلاثَ مَرّاتٍ [ أو مَرَّةً واحِدَةً] حَرَّمَ اللّهُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النّارِ ، وأوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ ، وَوَكَّلَ اللّهُ بِهِ مَلَكَينِ يَحفَظانِهِ مِنَ المَعاصي، وكانَ في أمانِ اللّهِ طولَ حَياتِهِ، يا مُحَمَّدُ، ولا تُعَلِّمهُ إلاّ لِمُؤمِنٍ تَقِيٍ».

قالَ الحُسَينُ عليه السلام : أوصاني أبي عَلِيُ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام بِحِفظِ هذَا الدُّعاءِ

وتَعظيمِهِ ، وأن أكتُبَهُ عَلى كَفَنِهِ ، وأن اُعَلِّمَهُ أهلي وأحُثَّهُم عَلَيهِ ، وهُوَ ألفُ اسمٍ وفيهِ الاِسمُ الأَعظَمُ . (1) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 332 أورده في الحاشية ، بحار الأنوار : ج 94 ص 382 وج 81 ص 331 ح 32 .

ص: 259

3 / 5 دعاى جوشن كبير

3 / 5دعاى جوشن كبير1629.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام _ به نقل از پدرش ، از جدّش عليهماالسلام _ :در يكى از جنگ ها كه پيامبر خدا زره سنگينى در بر داشت و سنگينىِ آن آزارش مى داد ، جبرئيل بر ايشان نازل شد و گفت: «اى محمّد! پروردگارت سلام مى رساند و مى فرمايد: اين زره را بر كن و اين دعا را بخوان ، كه براى تو و امّت تو ، مايه ايمنى است.

هر كس آن را در هنگام بيرون آمدن از خانه بخواند يا با خود داشته باشد، خداوندْ او را حفظ مى كند و حقّ او را بر خود لازم مى سازد و او را به كارهاى شايسته موفّق مى دارد... .

و هر كس با نيّت خالص ، آن را در آغاز ماه رمضان بخواند ، خداوند متعال ، شب قدر را روزىِ او مى كند و برايش هفتاد هزار فرشته مى آفريند كه خدا را تسبيح مى گويند و تقديس مى كنند و پاداش آنان را براى او قرار مى دهد.

اى محمّد! هر كس اين دعا را بخواند ، ميان او و خداى متعال ، حجابى نمى ماند و از خداوند ، چيزى درخواست نمى كند ، مگر آن كه خدا آن را به وى عطا مى كند ... .

و هر كس آن را در ماه رمضان سه بار [ يا يك بار] بخواند ، خداوندْ بدن او را بر آتش ، حرام مى كند و بهشت را برايش حتمى مى سازد و دو فرشته بر او مى گمارد كه از گناهانْ نگاهش دارند و تا زنده است ، در امان خدا خواهد بود. اى محمّد! آن را جز به مؤمن پرهيزگار ، نياموز».

امام حسين عليه السلام فرمود: «پدرم على بن ابى طالب عليه السلام ، مرا به حفظ و بزرگداشت اين دعا توصيه فرمود و نيز اين كه آن را بر كفن او بنويسم و آن را به خانواده ام بياموزم و بر خواندنش تشويق كنم. اين دعا ، هزار نام است و اسم اعظم ، در آن است».

.

ص: 260

1630.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المصباح للكفعمي :دُعاءُ الجَوشَنِ الكَبيرِ مَروِيٌ عَنِ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله وهُوَ مِئَةُ فَصلٍ كُلُّ فَصلٍ عَشَرَةُ أسماءٍ ، وتَقولُ في آخِرِ كُلِّ فَصلٍ مِنها :

سُبحانَكَ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ الغَوثَ الغَوثَ خَلِّصنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ .

الأَوَّل : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ ، يا رَحيمُ ، يا كَريمُ ، يا مُقيمُ ، يا عَظيمُ ، يا قَديمُ ، يا عَليمُ ، يا حَليمُ ، يا حَكيمُ .

الثّاني : يا سَيِّدَ السّاداتِ ، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ ، يا رافِعَ الدَّرَجاتِ ، يا وَلِيَ الحَسَناتِ ، يا غافِرَ الخَطيئاتِ ، يا مُعطِيَ المَسأَلاتِ ، يا قابِلَ التَّوباتِ ، يا سامِعَ الأَصواتِ ، يا عالِمَ الخَفِيّاتِ ، يا دافِعَ البَلِيّاتِ .

الثّالِث : يا خَيرَ الغافِرينَ ، يا خَيرَ الفاتِحينَ ، يا خَيرَ النّاصِرينَ ، يا خَيرَ الحاكِمينَ ، يا خَيرَ الرّازِقينَ ، يا خَيرَ الوارِثينَ ، يا خَيرَ الحامِدينَ ، يا خَيرَ الذّاكِرينَ ، يا خَيرَ المُنزِلينَ ، يا خَيرَ المُحسِنينَ .

الرّابِع : يا مَن لَهُ العِزَّةُ وَالجَمالُ ، يا مَن لَهُ القُدرَةُ وَالكَمالُ ، يا مَن لَهُ المُلكُ وَالجَلالُ ، يا مَن هُوَ الكَبيرُ المُتَعالِ ، يا مُنشِئَ السَّحابِ الثِّقالِ ، يا مَن هُوَ شَديدُ المِحالِ ، يا مَن هُوَ سَريعُ الحِسابِ ، يا مَن هُوَ شَديدُ العِقابِ ، يا مَن عِندَهُ حُسنُ الثَّوابِ ، يا مَن عِندَهُ اُمُّ الكِتابِ .

الخامِس : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا حَنّانُ ، يا مَنّانُ ، يا دَيّانُ ، يا بُرهانُ ، يا سُلطانُ ، يا رِضوانُ ، يا غُفرانُ ، يا سُبحانُ ، يا مُستَعانُ ، يا ذَا المَنِّ وَالبَيانِ .

السّادِس : يا مَن تَواضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِهِ ، يا مَنِ استَسلَمَ كُلُّ شَيءٍ لِقُدرَتِهِ ،

يا مَن ذَلَّ كُلُّ شَيءٍ لِعِزَّتِهِ ، يا مَن خَضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِهَيبَتِهِ ، يا مَنِ انقادَ كُلُّ شَيءٍ مِن خَشيَتِهِ ، يا مَن تَشَقَّقَتِ الجِبالُ مِن مَخافَتِهِ ، يا مَن قامَتِ السَّماواتُ بِأَمرِهِ ، يا مَنِ استَقَرَّتِ الأَرَضونَ بِإِذنِهِ ، يا مَن يُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِهِ ، يا مَن لا يَعتَدي عَلى أهلِ مَملَكَتِهِ .

السّابِع : يا غافِرَ الخَطايا ، يا كاشِفَ البَلايا ، يا مُنتَهَى الرَّجايا ، يا مُجزِلَ العَطايا ، يا واهِبَ الهَدايا ، يا رازِقَ البَرايا ، يا قاضِيَ المَنايا ، يا سامِعَ الشَّكايا ، يا باعِثَ البَرايا ، يا مُطلِقَ الاُسارى .

الثّامِن : يا ذَا الحَمدِ وَالثَّناءِ ، يا ذَا الفَخرِ وَالبَهاءِ يا ذَا المَجدِ وَالسَّناءِ ، يا ذَا العَهدِ وَالوَفاءِ ، يا ذَا العَفوِ وَالرِّضاءِ ، يا ذَا المَنِّ وَالعَطاءِ ، يا ذَا الفَصلِ وَالقَضاءِ ، يا ذَا العِزِّ وَالبَقاءِ ، يا ذَا الجودِ وَالسَّخاءِ ، يا ذَا الآلاءِ وَالنَّعماءِ .

التّاسِع : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ يا مانِعُ ، يا دافِعُ ، يا رافِعُ ، يا صانِعُ ، يا نافِعُ ، يا سامِعُ ، يا جامِعُ ، يا شافِعُ ، يا واسِعُ ، يا مُوَسِّعُ .

العاشِر : يا صانِعَ كُلِّ مَصنوعٍ ، يا خالِقَ كُلِّ مَخلوقٍ ، يا رازِقَ كُلِّ مَرزوقٍ ، يا مالِكَ كُلِّ مَملوكٍ ، يا كاشِفَ كُلِّ مَكروبٍ ، يا فارِجَ كُلِّ مَهمومٍ ، يا راحِمَ كُلِّ مَرحومٍ ، يا ناصِرَ كُلِّ مَخذولٍ ، يا ساتِرَ كُلِّ مَعيوبٍ ، يا مَلجَأَ كُلِّ مَطرودٍ .

الحادي عَشَر : يا عُدَّتي عِندَ شِدَّتي ، يا رَجائي عِندَ مُصيبَتي ، يا مُؤنِسي عِندَ وَحشَتي ، يا صاحِبي عِندَ غُربَتي ، يا وَلِيِّي عِندَ نِعمَتي ، يا غِياثي عِندَ كُربَتي ، يا دَليلي عِندَ حَيرَتي ، يا غِنائي عِندَ افتِقاري ، يا مَلجَئي عِندَ اضطِراري ، يا مُعيني عِندَ مَفزَعي .

الثّاني عَشَر : يا عَلاّمَ الغُيوبِ ، يا غَفّارَ الذُّنوبِ ، يا سَتّارَ العُيوبِ ، يا كاشِفَ الكُروبِ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ، يا طَبيبَ القُلوبِ ، يا مُنَوِّرَ القُلوبِ ، يا أنيسَ القُلوبِ ، يا مُفَرِّجَ الهُمومِ ، يا مُنَفِّسَ الغُمومِ .

الثّالِث عَشَر : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا جَليلُ ، يا جَميلُ ، يا وَكيلُ ، يا كَفيلُ ، يا دَليلُ ، يا قَبيلُ ، يا مُديلُ ، يا مُنيلُ ، يا مُقيلُ ، يا مُحيلُ .

الرّابع عَشَر : يا دَليلَ المُتَحَيِّرينَ ، يا غِياثَ المُستَغيثينَ ، يا صَريخَ المُستَصرِخينَ ، يا جارَ المُستَجيرينَ ، يا أمانَ الخائِفينَ ، يا عَونَ المُؤمِنينَ ، يا راحِمَ المَساكينِ ، يا مَلجَأَ العاصينَ ، يا غافِرَ المُذنِبينَ ، يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطَرّينَ .

الخامِس عَشَر : يا ذَا الجودِ وَالإِحسانِ ، يا ذَا الفَضلِ وَالاِمتِنانِ ، يا ذَا الأَمنِ وَالأَمانِ ، يا ذَا القُدسِ وَالسُّبحانِ ، يا ذَا الحِكمَةِ وَالبَيانِ ، يا ذَا الرَّحمَةِ وَالرِّضوانِ ، يا ذَا الحُجَّةِ وَالبُرهانِ ، يا ذَا العَظَمَةِ وَالسُّلطانِ ، يا ذَا الرَّأفَةِ وَالمُستَعانِ ، يا ذَا العَفوِ وَالغُفرانِ .

السّادِس عَشَر : يا مَن هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ إلهُ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ صانِعُ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ بَعدَ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ فَوقَ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ عالِمٌ بِكُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ قادِرٌ عَلى كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ يَبقى ويَفنى كُلُّ شَيءٍ .

السّابِع عَشَر : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُؤمِنُ ، يا مُهَيمِنُ ، يا مُكَوِّنُ ، يا مُلَقِّنُ ، يا مُبَيِّنُ ، يا مُهَوِّنُ ، يا مُمَكِّنُ ، يا مُزَيِّنُ ، يا مُعلِنُ ، يا مُقَسِّمُ .

الثّامِن عَشَر : يا مَن هُوَ في مُلكِهِ مُقيمٌ ، يا مَن هُوَ في سُلطانِهِ قَديمٌ ، يا مَن هُوَ في جَلالِهِ عَظيمٌ ، يا مَن هُوَ عَلى عِبادِهِ رَحيمٌ ، يا مَن هُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن عَصاهُ حَليمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن رَجاهُ كَريمٌ ، يا مَن هُوَ في صُنعِهِ حَكيمٌ ، يا مَن هُوَ في حِكمَتِهِ لَطيفٌ ، يا مَن هُوَ في لُطفِهِ قَديمٌ .

التّاسِع عَشَر : يا مَن لا يُرجى إلاّ فَضلُهُ ، يا مَن لا يُسأَلُ إلاّ عَفوُهُ ، يا مَن لا يُنظَرُ إلاّ بِرُّهُ ، يا مَن لا يُخافُ إلاّ عَدلُهُ ، يا مَن لا يَدومُ إلاّ مُلكُهُ ، يا مَن لا سُلطانَ إلاّ

سُلطانُهُ ، يا مَن وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ رَحمَتُهُ ، يا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ ، يا مَن أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلمُهُ ، يا مَن لَيسَ أحَدٌ مِثلَهُ .

العِشرون : يا فارِجَ الهَمِّ ، يا كاشِفَ الغَمِّ ، يا غافِرَ الذَّنبِ ، يا قابِلَ التَّوبِ ، يا خالِقَ الخَلقِ ، يا صادِقَ الوَعدِ ، يا موفِيَ العَهدِ ، يا عالِمَ السِّرِّ ، يا فالِقَ الحَبِّ ، يا رازِقَ الأَنامِ .

الحادي وَالعِشرون: اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا عَلِيُ ، يا وَفِيُ ، يا غَنِيُ، يا مَلِيُ ، يا حَفِيُ ، يا رَضِيُ ، يا زَكِيُ ، يا بَدِيُ ، يا قَوِيُ ، يا وَلِيُ .

الثّاني وَالعِشرون : يا مَن أظهَرَ الجَميلَ ، يا مَن سَتَرَ القَبيحَ ، يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ ، يا مَن لَم يَهتِكِ السِّترَ ، يا عَظيمَ العَفوِ ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالرَّحمَةِ ، يا صاحِبَ كُلِّ نَجوى ، يا مُنتَهى كُلِّ شَكوى .

الثّالث والعِشرون : يا ذَا النِّعمَةِ السّابِغَةِ ، يا ذَا الرَّحمَةِ الواسِعَةِ ، يا ذَا المِنَّةِ السّابِقَةِ ، يا ذَا الحِكمَةِ البالِغَةِ ، يا ذَا القُدرَةِ الكامِلَةِ ، يا ذَا الحُجَّةِ القاطِعَةِ ، يا ذَا الكَرامَةِ الظّاهِرَةِ ، يا ذَا العِزَّةِ الدّائِمَةِ ، يا ذَا القُوَّةِ المَتينَةِ ، يا ذَا العَظَمَةِ المَنيعَةِ .

الرّابِع والعِشرون : يا بَديعَ السَّماواتِ ، يا جاعِلَ الظُّلُماتِ ، يا راحِمَ العَبَراتِ ، يا مُقيلَ العَثَراتِ ، يا ساتِرَ العَوراتِ ، يا مُحيِيَ الأَمواتِ ، يا مُنزِلَ الآياتِ ، يا مُضَعِّفَ الحَسَناتِ ، يا ماحِيَ السَّيِّئاتِ ، يا شَديدَ النَّقِماتِ .

الخامِس وَالعِشرون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُصَوِّرُ ، يا مُقَدِّرُ ، يا مُدَبِّرُ ، يا مُطَهِّرُ ، يا مُنَوِّرُ ، يا مُيَسِّرُ ، يا مُبَشِّرُ ، يا مُنذِرُ ، يا مُقَدِّمُ ، يا مُؤَخِّرُ .

السّادِس وَالعِشرون : يا رَبَّ البَيتِ الحَرامِ ، يا رَبَّ الشَّهرِ الحَرام ، يا رَبَّ البَلَدِ الحَرامِ ، يا رَبَّ الرُّكنِ وَالمَقامِ ، يا رَبَّ المَشعَرِ الحَرامِ ، يا رَبَّ المَسجِدِ الحَرامِ ، يا رَبَّ الحِلِّ وَالحَرامِ ، يا رَبَّ النّورِ وَالظَّلامِ ، يا رَبَّ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ ،

يا رَبَّ القُدرَةِ فِي الأَنامِ .

السّابِع وَالعِشرون : يا أحكَمَ الحاكِمينَ ، يا أعدَلَ العادِلينَ ، يا أصدَقَ الصّادِقينَ ، يا أطهَرَ الطّاهِرينَ ، يا أحسَنَ الخالِقينَ ، يا أسرَعَ الحاسِبينَ ، يا أسمَعَ السّامِعينَ ، يا أبصَرَ النّاظِرينَ ، يا أشفَعَ الشّافِعينَ ، يا أكرَمَ الأَكرَمينَ .

الثّامِن وَالعِشرون : يا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَهُ ، يا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَهُ ، يا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَهُ ، يا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَهُ ، يا غِياثَ مَن لا غِياثَ لَهُ ، يا فَخرَ مَن لا فَخرَ لَهُ ، يا عِزَّ مَن لا عِزَّ لَهُ ، يا مُعينَ مَن لا مُعينَ لَهُ ، يا أنيسَ مَن لا أنَيسَ لَهُ ، يا أمانَ مَن لا أمانَ لَهُ .

التّاسِع وَالعِشرون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا عاصِمُ ، يا قائِمُ ، يا دائِمُ ، يا راحِمُ ، يا سالِمُ ، يا حاكِمُ ، يا عالِمُ ، يا قاسِمُ ، يا قابِضُ ، يا باسِطُ .

الثَّلاثون : يا عاصِمَ مَنِ استَعصَمَهُ ، يا راحِمَ مَنِ استَرحَمَهُ ، يا غافِرَ مَنِ استَغفَرَهُ ، يا ناصِرَ مَنِ استَنصَرَهُ ، يا حافِظَ مَنِ استَحفَظَهُ ، يا مُكرِمَ مَنِ استَكرَمَهُ ، يا مُرشِدَ مَنِ استَرشَدَهُ ، يا صَريخَ مَنِ استَصرَخَهُ ، يا مُعينَ مَنِ استَعانَهُ ، يا مُغيثَ مَنِ استَغاثَهُ .

الحادي وَالثَّلاثون : يا عَزيزا لا يُضامُ ، يا لَطيفا لا يُرامُ ، يا قَيّوما لا يَنامُ ، يا دائِما لا يَفوتُ ، يا حَيّا لا يَموتُ ، يا مَلِكا لا يَزولُ ، يا باقِيا لا يَفنى ، يا عالِما لا يَجهَلُ يا صَمَدا لا يُطعَمُ ، يا قَوِيّا لا يُضعَفُ .

الثّاني وَالثَّلاثون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا أحَدُ ، يا واحِدُ ، يا شاهِدُ ، يا ماجِدُ ، يا حامِدُ ، يا راشِدُ ، يا باعِثُ ، يا وارِثُ ، يا ضارُّ ، يا نافِعُ .

الثّالِث وَالثَّلاثون : يا أعظَمَ مِن كُلِّ عَظيمٍ ، يا أكرَمَ مِن كُلِّ كَريمٍ ، يا أرحَمَ مِن كُلِّ رَحيمٍ ، يا أعلَمَ مِن كُلِّ عَليمٍ ، يا أحكَمَ مِن كُلِّ حَكيمٍ ، يا أقدَمَ مِن كُلِّ قَديمٍ ، يا أكبَرَ مِن كُلِّ كَبيرٍ ، يا ألطَفَ مِن كُلِّ لَطيفٍ ، يا أجَلَّ مِن كُلِّ جَليلٍ ،

يا أعَزَّ مِن كُلِّ عَزيزٍ .

الرّابِع وَالثَّلاثون : يا كَريمَ الصَّفحِ ، يا عَظيمَ المَنِّ ، يا كَثيرَ الخَيرِ ، يا قَديمَ الفَضلِ ، يا دائِمَ اللُّطفِ ، يا لَطيفَ الصُّنعِ ، يا مُنَفِّسَ الكَربِ ، يا كاشِفَ الضُّرِّ ، يا مالِكَ المُلكِ ، يا قاضِيَ الحَقِّ .

الخامِس وَالثَّلاثون : يا مَن هُوَ في عَهدِهِ وَفِيٌ ، يا مَن هُوَ في وَفائِهِ قَوِيٌّ ، يا مَن هُوَ في قُوَّتِهِ عَلِيٌّ ، يا مَن هُوَ في عُلُوِّهِ قَريبٌ ، يا مَن هُوَ في قُربِهِ لَطيفٌ ، يا مَن هُوَ في لُطفِهِ شَريفٌ ، يا مَن هُوَ في شَرَفِهِ عَزيزٌ ، يا مَن هُوَ في عِزِّهِ عَظيمٌ ، يا مَن هُوَ في عَظَمَتِهِ مَجيدٌ ، يا مَن هُوَ في مَجدِهِ حَميدٌ .

السّادِس وَالثَّلاثون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا كافي ، يا شافي ، يا وافي ، يا مُعافي ، يا هادي ، يا داعي ، يا قاضي ، يا راضي ، يا عالي ، يا باقي .

السّابِ_ع وَالثَّلاثون : يا مَن كُلُّ شَيءٍ خاضِعٌ لَهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ خاشِعٌ لَهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ كائِنٌ لَهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ مَوجودٌ بِهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ مُنيبٌ إلَيهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ خائِفٌ مِنهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ قائِمٌ بِهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ صائِرٌ إلَيهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إلاّ وَجهَهُ .

الثّامِن وَالثَّلاثون : يا مَن لا مَفَرَّ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا مَفزَعَ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا مَقصَدَ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا مَنجى مِنهُ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا يُرغَبُ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِهِ ، يا مَن لا يُستَعانُ إلاّ بِهِ ، يا مَن لا يُتَوَكَّلُ إلاّ عَلَيهِ ، يا مَن لا يُرجى إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُعبَدُ إلاّ إيّاهُ .

التّاسِ_ع وَالثَّلاثون : يا خَيرَ المَرهوبينَ ، يا خَيرَ المَرغوبينَ ، يا خَيرَ المَطلوبينَ ، يا خَيرَ المَسؤولينَ ، يا خَيرَ المَقصودينَ ، يا خَيرَ المَذكورينَ ، يا خَيرَ المَشكورينَ ، يا خَيرَ المَحبوبينَ ، يا خَيرَ المَدعُوّينَ ، يا خَيرَ المُستَأنِسينَ .

الأَربَعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا غافِرُ ، يا ساتِرُ ، يا قادِرُ ، يا قاهِرُ ،

يا فاطِرُ ، يا كاسِرُ ، يا جابِرُ ، يا ذاكِرُ ، يا ناظِرُ ، يا ناصِرُ .

الحادي وَالأَربَعون : يا مَن خَلَقَ فَسَوّى ، يا مَن قَدَّرَ فَهَدى ، يا مَن يَكشِفُ البَلوى ، يا مَن يَسمَعُ النَّجوى ، يا مَن يُنقِذُ الغَرقى ، يا مَن يُنَجِّي الهَلكى ، يا مَن يَشفِي المَرضى ، يا مَن أضحَكَ وأبكى ، يا مَن أماتَ وأحيا ، يا مَن خَلَقَ الزَّوجَينِ الذَّكَرَ وَالاُنثى .

الثّاني وَالأَربَعون : يا مَن فِي البَرِّ وَالبَحرِ سَبيلُهُ ، يا مَن فِي الآفاقِ آياتُهُ ، يا مَن فِي الآياتِ بُرهانُهُ ، يا مَن فِي المَماتِ قُدرَتُهُ ، يا مَن فِي القُبورِ عِبرَتُهُ ، يا مَن فِي القِيامَةِ مُلكُهُ ، يا مَن فِي الحِسابِ هَيبَتُهُ ، يا مَن فِي الميزانِ قَضاؤُهُ ، يا مَن فِي الجَنَّةِ ثَوابُهُ ، يا مَن فِي النّارِ عِقابُهُ .

الثّالِث وَالأَربَعون : يا مَن إلَيهِ يَهرَبُ الخائِفونَ ، يا مَن إلَيهِ يَفزَعُ المُذنِبونَ ، يا مَن إلَيهِ يَقصُدُ المُنيبونَ ، يا مَن إلَيهِ يَرغَبُ الزّاهِدونَ ، يا مَن إلَيهِ يَلجَأُ المُتَحَيِّرونَ ، يا مَن بِهِ يَستَأنِسُ المُريدونَ ، يا مَن بِهِ يَفتَخِرُ المُحِبّونَ ، يا مَن في عَفوِهِ يَطمَعُ الخاطِئونَ يا مَن إلَيهِ يَسكُنُ الموقِنونَ ، يا مَن عَلَيهِ يَتَوَكَّلُ المُتَوَكِّلونَ .

الرّابِع وَالأَربَعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا حَبيبُ ، يا طَبيبُ ، يا قَريبُ ، يا رَقيبُ ، يا حَسيبُ ، يا مُهيبُ ، يا مُثيبُ ، يا مُجيبُ ، يا خَبيرُ ، يا بَصيرُ .

الخامِس وَالأَربَعون : يا أقرَبَ مِن كُلِّ قَريبٍ ، يا أحَبَّ مِن كُلِّ حَبيبٍ ، يا أبصَرَ مِن كُلِّ بَصيرٍ ، يا أخبَرَ مِن كُلِّ خَبيرٍ ، يا أشرَفَ مِن كُلِّ شَريفٍ ، يا أرفَعَ مِن كُلِّ رَفيعٍ ، يا أقوى مِن كُلِّ قَوِيٍّ ، يا أغنى مِن كُلِّ غَنِيٍّ ، يا أجوَدَ مِن كُلِّ جَوادٍ ، يا أرأَفَ مِن كُلِّ رَؤوفٍ .

السّادِس وَالأَربَعون : يا غالِبا غَيرَ مَغلوبٍ ، يا صانِعا غَيرَ مَصنوعٍ ، يا خالِقا غَيرَ مَخلوقٍ ، يا مالِكا غَيرَ مَملوكٍ ، يا قاهِرا غَيرَ مَقهورٍ ، يا رافِعا غَيرَ مَرفوعٍ ،

يا حافِظا غَيرَ مَحفوظٍ ، يا ناصِرا غَيرَ مَنصورٍ ، يا شاهِدا غَيرَ غائِبٍ ، يا قَريبا غَيرَ بَعيدٍ .

السّابِ_ع والأَربَعون : يا نورَ النّورِ ، يا مُنَوِّرَ النّورِ ، يا خالِقَ النّورِ ، يا مُدَبِّرَ النّورِ ، يا مُقَدِّرَ النّورِ ، يا نورَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا قَبلَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا بَعدَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا فَوقَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا لَيسَ كَمِثلِهِ نورٌ .

الثّامِن وَالأَربَعون : يا مَن عَطاؤُهُ شَريفٌ ، يا مَن فِعلُهُ لَطيفٌ ، يا مَن لُطفُهُ مُقيمٌ ، يا مَن إحسانُهُ قَديمٌ ، يا مَن قَولُهُ حَقٌّ ، يا مَن وَعدُهُ صِدقٌ ، يا مَن عَفوُهُ فَضلٌ ، يا مَن عَذابُهُ عَدلٌ ، يا مَن ذِكرُهُ حُلوٌ ، يا مَن فَضلُهُ عَميمٌ .

التّاسِ_ع وَالأَربَعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُسَهِّلُ ، يا مُفَضِّلُ ، يا مُبَدِّلُ ، يا مُذَلِّلُ ، يا مُنَزِّلُ ، يا مُنَوِّلُ ، يا مُفَصِّلُ ، يا مُجزِلُ ، يا مُمهِلُ ، يا مُجمِلُ .

الخَمسون : يا مَن يَرى ولا يُرى ، يا مَن يَخلُقُ ولا يُخلَقُ ، يا مَن يَهدي ولا يُهدى ، يا مَن يُحيي ولا يُحيا ، يا مَن يُسأَلُ ولا يَسأَلُ ، يا مَن يُطعِمُ ولا يُطعَمُ ، يا مَن يُجيرُ ولا يُجارُ عَلَيهِ ، يا مَن يَقضي ولا يُقضى عَلَيهِ ، يا مَن يَحكُمُ ولا يُحكَمُ عَلَيهِ ، يا مَن لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ .

الحادي وَالخَمسون : يا نِعمَ الحَسيبِ ، يا نِعمَ الطَّبيبِ ، يا نِعمَ الرَّقيبِ ، يا نِعمَ القَريبِ ، يا نِعمَ المُجيبِ ، يا نِعمَ الحَبيبِ ، يا نِعمَ الكَفيلِ ، يا نِعمَ الوَكيلِ ، يا نِعمَ المَولى ، يا نِعمَ النَّصيرِ .

الثّاني وَالخَمسون : يا سُرورَ العارِفينَ ، يا مُنَى المُحِبّينَ ، يا أنيسَ المُريدينَ ، يا حَبيبَ التَّوّابينَ ، يا رازِقَ المُقِلّينَ ، يا رَجاءَ المَدينينَ ، يا قُرَّةَ عَينِ العابِدينَ ، يا مُنَفِّسا عَنِ المَكروبينَ ، يا مُفَرِّجا عَنِ المَغمومينَ ، يا إلهَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ .

الثّالِث وَالخَمسون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا رَبَّنا ، يا إلهَنا ، يا سَيِّدَنا ،

يا مَولانا ، يا ناصِرَنا ، يا حافِظَنا ، يا دَليلَنا ، يا مُعينَنا ، يا حَبيبَنا ، يا طَبيبَنا .

الرّابِ_ع وَالخَمسون : يا رَبَّ النَّبِيِّينَ وَالأَبرارِ ، يا رَبَّ الصِّدّيقينَ وَالأَخيارِ ، يا رَبَّ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، يا رَبَّ الصِّغارِ وَالكِبارِ ، يا رَبَّ الحُبوبِ وَالثِّمارِ ، يا رَبَّ الأَنهارِ وَالأَشجارِ ، يا رَبَّ الصَّحاري وَالقِفارِ ، يا رَبَّ البَراري وَالبِحارِ ، يا رَبَّ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، يا رَبَّ الإِعلانِ وَالإِسرارِ .

الخامِس وَالخَمسون : يا مَن نَفَذَ في كُلِّ شَيءٍ أمرُهُ ، يا مَن لَحِقَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلمُهُ ، يا مَن بَلَغَت إلى كُلِّ شَيءٍ قُدرَتُهُ ، يا مَن لا تُحصِي العِبادُ نِعَمَهُ ، يا مَن لا تَبلُغُ الخَلائِقُ شُكرَهُ ، يا مَن لا تُدرِكُ الأَفهامُ جَلالَهُ ، يا مَن لا تَنالُ الأَوهامُ كُنهَهُ ، يا مَنِ العَظَمَةُ وَالكِبرِياءُ رِداؤُهُ ، يا مَن لا تَرُدُّ العِبادُ قَضاءَهُ ، يا مَن لا مُلكَ إلاّ مُلكُهُ ، يا مَن لا عَطاءَ إلاّ عَطاؤُهُ .

السّادِس وَالخَمسون : يا مَن لَهُ المَثَلُ الأَعلى ، يا مَن لَهُ الصِّفاتُ العُليا ، يا مَن لَهُ الآخِرَةُ وَالاُولى ، يا مَن لَهُ جَنَّةُ المَأوى ، يا مَن لَهُ الآياتُ الكُبرى ، يا مَن لَهُ الأَسماءُ الحُسنى ، يا مَن لَهُ الحُكمُ وَالقَضاءُ ، يا مَن لَهُ الهَواءُ وَالفَضاءُ يا مَن لَهُ العَرشُ وَالثَّرى ، يا مَن لَهُ السَّماواتُ العُلى .

السّابِ_ع وَالخَمسون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا عَفُوُّ ، يا غَفورُ ، يا صَبورُ ، يا شَكورُ، يا رَؤوفُ ، يا عَطوفُ ، يا مَسؤولُ ، يا وَدودُ ، يا سُبّوحُ، يا قُدّوسُ.

الثّامِن وَالخَمسون : يا مَن فِي السَّماواتِ عَظَمَتُهُ ، يا مَن فِي الأَرضِ آياتُهُ ، يا مَن في كُلِّ شَيءٍ دَلائِلُهُ ، يا مَن فِي البِحارِ عَجائِبُهُ ، يا مَن فِي الجِبالِ خَزائِنُهُ ، يا مَن يَبدَأُ الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ ، يا مَن إلَيهِ يَرجِعُ الأَمرُ كُلُّهُ ، يا مَن أظهَرَ في كُلِّ شَيءٍ لُطفَهُ ، يا مَن أحسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ ، يا مَن تُصَرَّفُ فِي الخَلائِقِ قُدرَتُهُ .

التّاسِع وَالخَمسون : يا حَبيبَ مَن لا حَبيبَ لَهُ ، يا طَبيبَ مَن لا طَبيبَ لَهُ ،

يا مُجيبَ مَن لا مُجيبَ لَهُ ، يا شَفيقَ مَن لا شَفيقَ لَهُ ، يا رَفيقَ مَن لا رَفيقَ لَهُ ، يا مُغيثَ مَن لا مُغيثَ لَهُ ، يا دَليلَ مَن لا دَليلَ لَهُ ، يا أنيسَ مَن لا أنيسَ لَهُ ، يا راحِمَ مَن لا راحِمَ لَهُ ، يا صاحِبَ مَن لا صاحِبَ لَهُ .

السِّتّون : يا كافِيَ مَنِ استَكفاهُ ، يا هادِيَ مَنِ استَهداهُ ، يا كالِئَ مَنِ استَكلاهُ ، يا راعِيَ مَنِ استَرعاهُ ، يا شافِيَ مَنِ استَشفاهُ ، يا قاضِيَ مَنِ استَقضاهُ ، يا مُغنِيَ مَنِ استَغناهُ، يا موفِيَ مَنِ استَوفاهُ، يا مُقَوِّيَ مَنِ استَقواهُ ، يا وَلِيَ مَنِ استَولاهُ .

الحادي وَالسِّتّون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا خالِقُ يا رازِقُ ، يا ناطِقُ يا صادِقُ ، يا فالِقُ يا فارِقُ ، يا فاتِقُ يا راتِقُ ، يا سابِقُ يا سامِقُ .

الثّاني وَالسِّتّون : يا مَن يُقَلِّبُ اللَّيلَ وَالنَّهارَ ، يا مَن جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالأَنوارَ ، يا مَن خَلَقَ الظِّلَّ وَالحَرورَ ، يا مَن سَخَّرَ الشَّمسَ وَالقَمَرَ ، يا مَن قَدَّرَ الخَيرَ وَالشَّرَّ ، يا مَن خَلَقَ المَوتَ وَالحَياةَ ، يا مَن لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ، يا مَن لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ، يا مَن لَيسَ لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ، يا مَن لَم يَكُن لَهُ وَلِيٌ مِنَ الذُّلِّ .

الثّالِثُ وَالسِّتّون : يا مَن يَعلَمُ مُرادَ المُريدينَ ، يا مَن يَعلَمُ ضَميرَ الصّامِتينَ ، يا مَن يَسمَعُ أنينَ الواهِنينَ ، يا مَن يَرى بُكاءَ الخائِفينَ ، يا مَن يَملِكُ حَوائِجَ السّائِلينَ ، يا مَن يَقبَلُ عُذرَ التّائِبينَ ، يا مَن لا يُصلِحُ عَمَلَ المُفسِدينَ ، يا مَن لا يُضيعُ أجرَ المُحسِنينَ، يا مَن لا يَبعُدُ عَن قُلوبِ العارِفينَ،يا أجوَدَ الأَجوَدينَ.

الرّابِ_عُ وَالسِّتّون : يا دائِمَ البَقاءِ ، يا سامِعَ الدُّعاءِ ، يا واسِعَ العَطاءِ ، يا غافِرَ الخَطاءِ ، يا بَديعَ السَّماءِ ، يا حَسَنَ البَلاءِ ، يا جَميلَ الثَّناءِ ، يا قَديمَ السَّناءِ ، يا كَثيرَ الوَفاءِ ، يا شَريفَ الجَزاءِ .

الخامِسُ وَالسَّتّون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا سَتّارُ يا غَفّارُ ، يا قَهّارُ يا جَبّارُ ، يا صَبّارُ يا بارُّ ، يا مُختارُ يا فَتّاحُ ، يا نَفّاحُ يا مُرتاحُ .

السّادِسُ وَالسِّتّون : يا مَن خَلَقَني وسَوّاني ، يا مَن رَزَقَني ورَبّاني ، يا مَن أطعَمَني وسَقاني ، يا مَن قَرَّبَني وأدناني ، يا مَن عَصَمَني وكَفاني ، يا مَن حَفِظَني وكَلاني ، يا مَن أعَزَّني وأغناني ، يا مَن وَفَّقَني وهَداني ، يا مَن آنَسَني وآواني ، يا مَن أماتَني وأحياني .

السّابِ_ع وَالسِّتّون : يا مَن يُحِقُّ الحَقَّ بِكَلِماتِهِ ، يا مَن يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ ، يا مَن يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ ، يا مَن لا تَنفَعُ الشَّفاعَةُ إلاّ بِإِذنِهِ ، يا مَن هُوَ أعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ، يا مَن لا مُعَقِّبَ لِحُكمِهِ ، يا مَن لا رادَّ لِقَضائِهِ ، يا مَنِ انقادَ كُلُّ شَيءٍ لِأَمرِهِ ، يا مَنِ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمينِهِ ، يا مَن يُرسِلُ الرِّياحَ بُشرا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ .

الثّامِنُ وَالسِّتّون : يا مَن جَعَلَ الأَرضَ مِهادا ، يا مَن جَعَلَ الجِبالَ أوتادا ، يا مَن جَعَلَ الشَّمسَ سِراجا ، يا مَن جَعَلَ القَمَرَ نورا ، يا مَن جَعَلَ اللَّيلَ لِباسا ، يا مَن جَعَلَ النَّهارَ مَعاشا ، يا مَن جَعَلَ النَّومَ سُباتا ، يا مَن جَعَلَ السَّماءَ بِناءً ، يا مَن جَعَلَ الأَشياءَ أزواجا ، يا مَن جَعَلَ النّارَ مِرصادا .

التّاسِ_عُ وَالسِّتّون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا سَميعُ يا شَفيعُ ، يا رَفيعُ يا مَنيعُ ، يا سَريعُ يا بَديعُ ، يا كَبيرُ يا قَديرُ ، يا خَبيرُ يا مُجيرُ .

السَّبعون : يا حَيّا قَبلَ كُلِّ حَيٍ ، يا حَيّا بَعدَ كُلِّ حَيٍ ، يا حَيُّ الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ حَيٌ ، يا حَيُ الَّذي لا يُشارِكُهُ حَيٌ ، يا حَيُ الَّذي لا يَحتاجُ إلى حَيٍ ، يا حَيُ الَّذي يُميتُ كُلَّ حَيٍّ ، يا حَيُ الَّذي يَرزُقُ كُلَّ حَيٍ ، يا حَيّا لَم يَرِثِ الحَياةَ مِن حَيٍ ، يا حَيُ الَّذي يُحيِي المَوتى ، يا حَيُ يا قَيّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ ولا نَومٌ .

الحادي وَالسَّبعون : يا مَن لَهُ ذِكرٌ لا يُنسى ، يا مَن لَهُ نورٌ لا يُطفى ، يا مَن لَهُ نِعَمٌ لا تُعَدُّ ، يا مَن لَهُ مُلكٌ لا يَزولُ ، يا مَن لَهُ ثَناءٌ لا يُحصى ، يا مَن لَهُ جَلالٌ لا يُكَيَّفُ ، يا مَن لَهُ كَمالٌ لا يُدرَكُ ، يا مَن لَهُ قَضاءٌ لا يُرَدُّ ، يا مَن لَهُ صِفاتٌ

لا تُبَدَّلُ ، يا مَن لَهُ نُعوتٌ لا تُغَيَّرُ .

الثّاني وَالسَّبعون : يا رَبَّ العالَمينَ ، يا مالِكَ يَومِ الدّينِ ، يا غايَةَ الطّالِبينَ ، يا ظَهرَ اللاّجِئينَ ، يا مُدرِكَ الهارِبينَ ، يا مَن يُحِبُّ الصّابِرينَ ، يا مَن يُحِبُّ التَّوّابينَ ، يا مَن يُحِبُّ المُتَطَهِّرينَ ، يا مَن يُحِبُّ المُحسِنينَ ، يا مَن هُوَ أعلَمُ بِالمُهتَدينَ .

الثّالِثُ وَالسَّبعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا شَفيقُ يا رَفيقُ ، يا حَفيظُ يا مُحيطُ ، يا مُقيتُ يا مُغيثُ ، يا مُعِزُّ يا مُذِلُّ ، يا مُبدِئُ يا مُعيدُ .

الرّابِعُ وَالسَّبعون : يا مَن هُوَ أحَدٌ بِلا ضِدٍّ ، يا مَن هُوَ فَردٌ بِلا نِدٍّ ، يا مَن هُوَ صَمَدٌ بِلا عَيبٍ ، يا مَن هُوَ وَترٌ بِلا كَيفٍ ، يا مَن هُوَ قاضٍ بِلا حَيفٍ ، يا مَن هُوَ رَبٌّ بِلا وَزيرٍ ، يا مَن هُوَ عَزيزٌ بِلا ذُلٍّ ، يا مَن هُوَ غَنِيٌ بِلا فَقرٍ ، يا مَن هُوَ مَلِكٌ بِلا عَزلٍ ، يا مَن هُوَ مَوصوفٌ بِلا شَبيهٍ .

الخامِسُ وَالسَّبعون : يا مَن ذِكرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرينَ ، يا مَن شُكرُهُ فَوزٌ لِلشّاكِرينَ ، يا مَن حَمدُهُ عِزٌّ لِلحامِدينَ ، يا مَن طاعَتُهُ نَجاةٌ لِلمُطيعينَ ، يا مَن بابُهُ مَفتوحٌ لِلطّالِبينَ ، يا مَن سَبيلُهُ واضِحٌ لِلمُنيبينَ ، يا مَن آياتُهُ بُرهانٌ لِلنّاظِرينَ ، يا مَن كِتابُهُ تَذكِرَةٌ لِلمُتَّقينَ ، يا مَن رِزقُهُ عُمومٌ لِلطّائِعينَ وَالعاصينَ ، يا مَن رَحمَتُهُ قَريبٌ مِنَ المُحسِنينَ .

السّادِسُ وَالسَّبعون : يا مَن تَبارَكَ اسمُهُ ، يا مَن تَعالى جَدُّهُ ، يا مَن لا إلهَ غَيرُهُ ، يا مَن جَلَّ ثَناؤُهُ ، يا مَن تَقَدَّسَت أسماؤُهُ ، يا مَن يَدومُ بَقاؤُهُ ، يا مَنِ العَظَمَةُ بَهاؤُهُ ، يا مَنِ الكِبرِياءُ رِداؤُهُ ، يا مَن لا تُحصى آلاؤُهُ ، يا مَن لا تُعَدُّ نَعماؤُهُ .

السّابِ_عُ وَالسَّبعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُعينُ يا أمينُ ، يا مُبينُ يا مَتينُ ، يا مَكينُ يا رَشيدُ ، يا حَميدُ يا مَجيدُ ، يا شَديدُ يا شَهيدُ .

الثّامِنُ وَالسَّبعون : يا ذَا العَرشِ المَجيدِ ، يا ذَا القَولِ السَّديدِ ، يا ذَا الفِعلِ

الرَّشيدِ ، يا ذَا البَطشِ الشَّديدِ ، يا ذَا الوَعدِ وَالوَعيدِ ، يا مَن هُوَ الوَلِيُ الحَميدُ ، يا مَن هُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ ، يا مَن هُوَ قَريبٌ غَيرُ بَعيدٍ ، يا مَن هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ ، يا مَن هُوَ لَيسَ بِظَلاّمٍ لِلعَبيدِ .

التّاسِ_عُ وَالسَّبعون : يا مَن لا شَريكَ لَهُ ولا وَزيرَ ، يا مَن لا شَبيهَ لَهُ ولا نَظيرَ ، يا خالِقَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ المُنيرِ ، يا مُغنِيَ البائِسِ الفَقيرِ ، يا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغيرِ ، يا راحِمَ الشَّيخِ الكَبيرِ ، يا جابِرَ العَظمِ الكَسيرِ ، يا عِصمَةَ الخائِفِ المُستَجيرِ ، يا مَن هُوَ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ ، يا مَن هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

الثَّمانون : يا ذَا الجُودِ وَالنِّعَمِ ، يا ذَا الفَضلِ وَالكَرَمِ ، يا خالِقَ اللَّوحِ وَالقَلَمِ ، يا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ ، يا ذَا البَأسِ وَالنِّقَمِ ، يا مُلهِمَ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالأَلَمِ ، يا عالِمَ السِّرِّ وَالهِمَمِ ، يا رَبَّ البَيتِ وَالحَرَمِ ، يا مَن خَلَقَ الأَشياءَ مِنَ العَدَمِ .

الحادي وَالثَّمانون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا فاعِلُ يا جاعِلُ ، يا قابِلُ يا كامِلُ ، يا فاضِلُ يا فاصِلُ ، يا عادِلُ يا غالِبُ ، يا طالِبُ يا واهِبُ .

الثّاني وَالثَّمانون : يا مَن أنعَمَ بِطَولِهِ ، يا مَن أكرَمَ بِجودِهِ ، يا مَن جادَ بِلُطفِهِ ، يا مَن تَعَزَّزَ بِقُدرَتِهِ ، يا مَن قَدَّرَ بِحِكمَتِهِ ، يا مَن حَكَمَ بِتَدبيرِهِ ، يا مَن دَبَّرَ بِعِلمِهِ ، يا مَن تَجاوَزَ بِحِلمِهِ ، يا مَن دَنا في عُلُوِّهِ ، يا مَن عَلا في دُنُوِّهِ .

الثّالِثُ وَالثَّمانون : يا مَن يَخلُقُ ما يَشاءُ ، يا مَن يَفعَلُ ما يَشاءُ ، يا مَن يَهدي مَن يَشاءُ ، يا مَن يُضِلُّ مَن يَشاءُ ، يا مَن يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ ، يا مَن يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ ، يا مَن يُعِزُّ مَن يَشاءُ ، يا مَن يُذِلُّ مَن يَشاءُ ، يا مَن يُصَوِّرُ فِي الأَرحامِ ما يَشاءُ ، يا مَن يَختَصُّ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ .

الرّابِعُ وَالثَّمانون : يا مَن لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ، يا مَن جَعَلَ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرا ، يا مَن لا يُشرِكُ في حُكمِهِ أحَدا ، يا مَن جَعَلَ المَلائِكَةَ رُسُلاً ، يا مَن جَعَلَ فِي

السَّماءِ بُروجا ، يا مَن جَعَلَ الأَرضَ قَرارا ، يا مَن خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً ، يا مَن جَعَلَ لِكُلِّ شَيءٍ أمَدا ، يا مَن أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلما ، يا مَن أحصى كُلَّ شَيءٍ عَدَدا .

الخامِسُ وَالثَّمانون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا أوَّلُ يا آخِرُ ، يا باطِنُ يا ظاهِرُ ، يا بَرُّ يا حَقُّ ، يا فَردُ يا وَترُ ، يا صَمَدُ يا سَرمَدُ .

السّادِسُ وَالثَّمانون : يا خَيرَ مَعروفٍ عُرِفَ ، يا أفضَلَ مَعبودٍ عُبِدَ ، يا أجَلَّ مَشكورٍ شُكِرَ ، يا أعَزَّ مَذكورٍ ذُكِرَ ، يا أعلى مَحمودٍ حُمِدَ ، يا أقدَمَ مَوجودٍ طُلِبَ ، يا أرفَعَ مَوصوفٍ وُصِفَ ، يا أكبَرَ مَقصودٍ قُصِدَ ، يا أكرَمَ مَسؤولٍ سُئِلَ ، يا أشرَفَ مَحبوبٍ عُلِمَ .

السّابِ_عُ وَالثَّمانون : يا حَبيبَ الباكينَ ، يا سَيِّدَ المُتَوَكِّلينَ ، يا هادِيَ المُضِلّينَ ، يا وَلِيَ المُؤمِنينَ ، يا أنيسَ الذّاكِرينَ ، يا مَفزَعَ المَلهوفينَ ، يا مُنجِيَ الصّادِقينَ ، يا أقدَرَ القادِرينَ ، يا أعلَمَ العالِمينَ ، يا إلهَ الخَلقِ أجمَعينَ .

الثّامِنُ وَالثَّمانون : يا مَن عَلا فَقَهَرَ ، يا مَن مَلَكَ فَقَدَرَ ، يا مَن بَطَنَ فَخَبَرَ ، يا مَن عُبِدَ فَشَكَرَ ، يا مَن عُصِيَ فَغَفَرَ ، يا مَن لا تَحويهِ الفِكَرُ ، يا مَن لا يُدرِكُهُ بَصَرٌ ، يا مَن لا يَخفى عَلَيهِ أثَرٌ ، يا رازِقَ البَشَرِ ، يا مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَرٍ .

التّاسِ_عُ وَالثَّمانون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا حافِظُ يا بارِئُ ، يا ذارِئُ يا باذِخُ ، يا فارِجُ يا فاتِحُ ، يا كاشِفُ يا ضامِنُ ، يا آمِرُ يا ناهي .

التِّسعون : يا مَن لا يَعلَمُ الغَيبَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَصرِفُ السُّوءَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَخلُقُ الخَلقَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَغفِرُ الذَّنبَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُتِمُّ النِّعمَةَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُقَلِّبُ القُلوبَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُدَبِّرُ الأَمرَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُنَزِّلُ الغَيثَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَبسُطُ الرِّزقَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُحيِي المَوتى إلاّ هُوَ .

الحادي وَالتِّسعون : يا مُعينَ الضُّعَفاءِ ، يا صاحِبَ الغُرَباءِ ، يا ناصِرَ الأَولِياءِ ،

يا قاهِرَ الأَعداءِ ، يا رافِعَ السَّماءِ ، يا أنيسَ الأَصفِياءِ ، يا حَبيبَ الأَتقِياءِ ، يا كَنزَ الفُقَراءِ ، يا إلهَ الأَغنِياءِ ، يا أكرَمَ الكُرَماءِ .

الثاني وَالتِّسعون : يا كافِيا مِن كُلِّ شَيءٍ ، يا قائِما عَلى كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن لا يُشبِهُهُ شَيءٌ ، يا مَن لا يَزيدُ في مُلكِهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَخفى عَلَيهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَنقُصُ مِن خَزائِنِهِ شَيءٌ ، يا مَن لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَعزُبُ عَن عِلمِهِ شَيءٌ ، يا مَن هُوَ خَبيرٌ بِكُلِّ شَيءٍ ، يا مَن وَسِعَت رَحمَتُهُ كُلَّ شَيءٍ .

الثّالِثُ وَالتِّسعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُكرِمُ يا مُطعِمُ ، يا مُنعِمُ يا مُعطي ، يا مُغني يا مُقني ، يا مُفني يا مُحيي ، يا مُرضي يا مُنجي .

الرّابِ_عُ وَالتِّسعون : يا أوَّلَ كُلِّ شَيءٍ وآخِرَهُ ، يا إلهَ كُلِّ شَيءٍ ومَليكَهُ ، يا رَبَّ كُلِّ شَيءٍ وصانِعَهُ ، يا بارِئَ كُلِّ شَيءٍ وخالِقَهُ ، يا قابِضَ كُلِّ شَيءٍ وباسِطَهُ ، يا مُبدِئَ كُلِّ شَيءٍ ومُعيدَهُ ، يا مُنشِئَ كُلِّ شَيءٍ ومُقَدِّرَهُ ، يا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيءٍ ومُحَوِّلَهُ ، يا مُحيِيَ كُلِّ شَيءٍ ومُميتَهُ ، يا خالِقَ كُلِّ شَيءٍ ووارِثَهُ .

الخامِسُ وَالتِّسعون : يا خَيرَ ذاكِرٍ ومَذكورٍ ، يا خَيرَ شاكِرٍ ومَشكورٍ ، يا خَيرَ حامِدٍ ومَحمودٍ ، يا خَيرَ شاهِدٍ ومَشهودٍ ، يا خَيرَ داعٍ ومَدعُوٍّ ، يا خَيرَ مُجيبٍ ومُجابٍ ، يا خَيرَ مُؤنِسٍ وأنيسٍ ، يا خَيرَ صاحِبٍ وجَليسٍ ، يا خَيرَ مَقصودٍ ومَطلوبٍ ، يا خَيرَ حَبيبٍ ومَحبوبٍ .

السّادِسُ وَالتِّسعون : يا مَن هُوَ لِمَن دَعاهُ مُجيبٌ ، يا مَن هُوَ لِمَن أطاعَهُ حَبيبٌ ، يا مَن هُوَ إلى مَن أحَبَّهُ قَريبٌ ، يا مَن هُوَ بِمَنِ استَحفَظَهُ رَقيبٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن رَجاهُ كَريمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن عَصاهُ حَليمٌ ، يا مَن هُوَ في عَظَمَتِهِ رَحيمٌ ، يا مَن هُوَ في حِكمَتِهِ عَظيمٌ ، يا مَن هُوَ في إحسانِهِ قَديمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن أرادَ عَليمٌ .

السّابِعُ وَالتِّسعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُسَبِّبُ ، يا مُرَغِّبُ ، يا مُقَلِّبُ ، يا مُعَقِّبُ ، يا مُرَتِّبُ ، يا مُخَوِّفُ ، يا مُحَذِّرُ ، يا مُذَكِّرُ ، يا مُسَخِّرُ ، يا مُغَيِّرُ .

الثّامِنُ وَالتِّسعون : يا مَن عِلمُهُ سابِقٌ ، يا مَن وَعدُهُ صادِقٌ ، يا مَن لُطفُهُ ظاهِرٌ ، يا مَن أمرُهُ غالِبٌ ، يا مَن كِتابُهُ مُحكَمٌ ، يا مَن قَضاؤُهُ كائِنٌ ، يا مَن قُرآنُهُ مَجيدٌ ، يا مَن مُلكُهُ قَديمٌ ، يا مَن فَضلُهُ عَميمٌ ، يا مَن عَرشُهُ عَظيمٌ .

التّاسِ_عُ وَالتِّسعون : يا مَن لا يَشغَلُهُ سَمعٌ عَن سَمعٍ ، يا مَن لا يَمنَعُهُ فِعلٌ عَن فِعلٍ ، يا مَن لا يُلهيهِ قَولٌ عَن قَولٍ ، يا مَن لا يُغَلِّطُهُ سُؤالٌ عَن سُؤالٍ ، يا مَن لا يَحجُبُهُ شَيءٌ عَن شَيءٍ ، يا مَن لا يُبرِمُهُ إلحاحُ المُلِحّينَ ، يا مَن هُوَ غايَةُ مُرادِ المُريدينَ ، يا مَن هُوَ مُنتَهى هِمَمِ العارِفينَ ، يا مَن هُوَ مُنتَهى طَلَبِ الطّالِبينَ ، يا مَن لا يَخفى عَلَيهِ ذَرَّةٌ فِي العالَمينَ .

المِئَة : يا حَليما لا يَعجَلُ ، يا جَوادا لا يَبخَلُ ، يا صادِقا لا يُخلِفُ ، يا وَهّابا لا يَمَلُّ ، يا قاهِرا لا يُغلَبُ ، يا عَظيما لا يوصَفُ ، يا عَدلاً لا يَحيفُ ، يا غَنِيّا لا يَفتَقِرُ ، يا كَبيرا لا يَصغَرُ ، يا حافِظا لا يَغفُلُ .

سُبحانَكَ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ ، الغَوثَ الغَوثَ ، خَلِّصنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ . (1) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 334 ، البلد الأمين : ص 402 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 384 .

ص: 261

1631.عنه صلى الله عليه و آله :المصباح كفعمى :دعاى جوشن كبير ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است و صد بخش است و هر بخشى ده نام است و در آخر هر بخش آن ، مى گويى: «سبحانك يا لا إله إلاّ أنت! الغَوث ، الغَوث ، الغَوث ، خَلِّصنا مِنَ النّار يا ربّ؛ منزّهى تو ، اى آن كه معبودى جز تو نيست! به فرياد رس ، به فرياد رس ، به فرياد رس . پروردگارا! ما را از آتش ، نجات بده».

يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى خداوند ، اى بخشايشگر ، اى مهربان ، اى بزرگوار ، اى برپادارنده ، اى بزرگ ، اى ديرين ، اى دانا ، اى بردبار ، اى حكيم!».

دوم . «اى سَرور سَروران ، اى اجابت كننده دعاها ، اى بالابرنده رتبه ها، اى سرپرست نيكى ها، اى آمرزنده خطاها ، اى برآورنده خواسته ها، اى پذيرنده توبه ها، اى شنواى صداها ، اى داناى نهان ها، اى زداينده بلاها!».

سوم . «اى بهترينِ آمرزندگان ، اى بهترينِ گشايندگان ، اى بهترينِ ياوران ، اى بهترينِ داوران ، اى بهترينِ روزى دهندگان ، اى بهترينِ ميراث بران ، اى بهترينِ ستايشگران ، اى بهترينِ يادآوران ، اى بهترينِ نازل كنندگان ، اى بهترينِ نيكوكاران!».

چهارم . «اى كه عزّت و زيبايى ، از آنِ اوست؛ اى كه قدرت و كمال ، از آنِ اوست؛ اى كه فرمان روايى و جلال ، از آنِ اوست؛ اى آن كه بزرگ و والاست؛ اى پديدآورنده ابرهاى سنگين و پربار؛ اى آن كه سخت كيفر است؛ اى آن كه زودحسابگر است؛ اى آن كه عقوبتش دشوار است؛ اى آن كه پاداش نيكو ، نزد اوست؛ اى آن كه اصل علوم و حقايق ، پيش اوست!».

پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى مهرورز ، اى نعمت بخش ، اى پاداش دهنده ، اى برهان ، اى حاكم ، اى مايه خرسندى ، اى آمرزنده ، اى وارسته ، اى يارى خواسته شده ، اى صاحب نعمت و بخشنده نعمت بيان!».

ششم . «اى آن كه هر چيزى در برابر عظمتش فروتن است ، اى آن كه هر

چيزى تسليم قدرت اوست ، اى آن كه هر چيزى در برابر قدرتش ذليل است ، اى آن كه هر چيزى در برابر هيبتش خاضع است ، اى آن كه هر چيزى رامِ خشيت اوست ، اى آن كه كوه ها از بيم او از هم مى شكافند ، اى آن كه آسمان ها به فرمان او برپايند ، اى آن كه زمين ها به اذن او پابرجايند ، اى آن كه رعدْ تسبيحگوى حمد اوست ، اى آن كه بر اهل مملكت خويش ستم نمى كند!».

هفتم . «اى بخشاينده خطاها ، اى زداينده بلاها ، اى نهايت آرزوها ، اى افزون كننده عطاها ، اى بخشنده هدايا ، اى روزى بخش بندگان ، اى برآورنده آرزوها ، اى شنواى شِكوه ها ، اى برانگيزنده آفريده ها ، اى آزادكننده اسيران!».

هشتم . «اى صاحب ستايش و ثنا ، اى صاحب فخر و شُكوه ، اى صاحب والايى و بزرگى ، اى صاحب عهد و وفا ، اى صاحب بخشايش و رضا ، اى صاحب نعمت و عطا ، اى صاحب تفكيك و تقدير ، اى صاحب عزّت و جاودانگى ، اى صاحب سخاوت و بخشندگى ، اى صاحب موهبت ها و نعمت ها!».

نهم . «خداوندا! تو را مى خوانم ، اى بازدارنده ، اى زداينده ، اى بالابرنده ، اى آفريننده، اى سودرساننده، اى شنونده،اى گردآورنده، اى شفاعت پذيرنده، اى گسترده رحمت ، اى گسترنده!».

دهم . «اى پديدآرنده هر پديده ، اى آفريننده هر آفريده ، اى روزى رسان هر روزى خورنده ، اى صاحب هر بنده ، اى زداينده هر غصّه ، اى گشاينده هر غم زده ، اى رحم كننده هر رحمت شده ، اى ياور هر بى كس ، اى پوشاننده هر عيبناك ، اى پناهگاه هر رانده شده!».

يازدهم . «اى پشتوانه من در هنگام سختى ام ، اى اميد من در هنگام مصيبتم ، اى همدم من در هنگام وحشتم ، اى همنشين من در هنگام غربتم ، اى سرپرست من در هنگام نعمت دارى ام ، اى پناه من در هنگام گرفتارى ام ، اى راهنماى من در هنگام سرگردانى ام ، اى مايه بى نيازىِ من در هنگام نيازمندى ام ، اى پناهگاه من در هنگام درماندگى ام ، اى ياور من در هنگام هراسانى ام!».

دوازدهم . «اى داناى غيب ها ، اى آمرزنده گناه ها، اى پوشاننده عيب ها، اى زداينده سختى ها ، اى دگرگون ساز دل ها، اى طبيب قلب ها ، اى روشنگر دل ها، اى همدم دل ها ، اى از بين برنده غم ها ، اى زداينده اندوه ها!».

سيزدهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى باعظمت ، اى زيبا ، اى نگهدار ، اى عهده دار ، اى راهنما ، اى روى آور به هستى ، اى چيره بر قدرت ها ، اى عطابخش ، اى پوزش پذير ، اى كارساز عالم!».

چهاردهم . «اى رهنماى سرگشتگان ، اى فريادرس يارى خواهان ، اى دادرس دادخواهان ، اى پناه پناهجويان ، اى امان ترسانان ، اى ياور مؤمنان ، اى ترحّم كننده بر بينوايان ، اى پناهگاه گنهكاران ، اى آمرزنده خطاكاران ، اى پاسخگوى دعاى درماندگان!».

پانزدهم . «اى صاحب بخشندگى و نيكى ، اى صاحب نعمت و منّت ، اى صاحب امنيّت و امان ، اى صاحب قداست و پاكى ، اى صاحب حكمت و گويايى ، اى صاحب رحمت و رضوان ، اى صاحب حجّت و برهان ، اى صاحب عظمت و فرمان روايى ، اى صاحب عطوفت و يارى رسانى ، اى صاحب گذشت و آمرزش!».

شانزدهم . «اى آن كه پروردگار هر چيز است ، اى آن كه معبود هر چيز است ، اى آن كه آفريننده هر چيز است ، اى آن كه پديدآورنده هر چيز است ، اى آن كه پيش از هر چيز [ بوده] است ، اى آن كه پس از هر چيز است ، اى آن كه برتر از هر چيز است ، اى آن كه دانا به هر چيز است ، اى آن كه تواناى بر هر چيز است ، اى آن كه مى ماند و هر چيزى فانى مى شود!».

هفدهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى ايمنى بخش ، اى مقتدر ، اى هستى بخش ، اى تلقين كننده ، اى روشنگر ، اى آسان ساز ، اى قدرت بخش ، اى آراسته ساز ، اى آشكاركننده ، اى تقسيم كننده!».

هجدهم . «اى آن كه در فرمان روايى اش پايدار است ، اى آن كه در حكومتش ديرين است ، اى آن كه در شُكوهش بزرگ است ، اى آن كه به بندگانش مهربان است ، اى آن كه به هر چيزى داناست ، اى آن كه به نافرمانش بردبار است ، اى آن كه به اميدوارش بخشنده است ، اى آن كه در آفرينش خود حكيم است ، اى آن كه در حكمتش با لطف است ، اى آن كه در لطف و رحمتش ديرين است!».

نوزدهم . «اى آن كه جز به احسان او اميد نيست ، اى آن كه جز بخشايش او را نخواهند ، اى آن كه جز به نيكى او چشم اميد نيست ، اى آن كه جز از عدالتش بيمى نيست ، اى آن كه جز فرمان روايىِ او پايدار نيست ، اى آن كه

حكومتى جز حكومتش نيست ، اى آن كه رحمتش فراگير هر چيز است ، اى آن كه رحمتش پيش از خشم اوست ، اى آن كه دانشش دربرگيرنده هر چيز است ، اى آن كه هيچ كس همچون او نيست!».

بيستم . «اى زداينده اندوه ، اى برطرف ساز غم ، اى آمرزنده گناه ، اى پذيراى توبه ، اى آفريننده خلق ، اى درست وعده ، اى وفاكننده به پيمان ، اى داناى نهان ، اى شكافنده دانه ، اى روزى بخش مردم!».

بيست و يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى والا ، اى وفاكننده ، اى بى نياز ، اى داراى مطلق ، اى داناى مهربان ، اى خرسندساز ، اى پاك ، اى سرآغاز ، اى نيرومند ، اى سرپرست (عهده دار)!».

بيست و دوم . «اى آن كه زيبايى را آشكار كرد ، اى آن كه زشتى را پوشاند ، اى آن كه بندگان را به گناه نگرفت ، اى آن كه پرده را ندريد ، اى بزرگ بخشايش ، اى نيكوگذشت ، اى گسترده آمرزش ، اى گشاده دست به رحمت ، اى آگاه از هر راز نهان ، اى نهايت هر شِكوه و حاجتمندى!».

بيست و سوم . «اى صاحب نعمت سرشار ، اى صاحب رحمت گسترده ، اى صاحب نعمت پيشين ، اى صاحب حكمت رسا ، اى صاحب قدرت كامل ، اى صاحب برهان محكم ، اى صاحب بزرگوارىِ آشكار ، اى صاحب عزّت ابدى ، اى صاحب نيروى استوار ، اى صاحب عظمت دست نيافتنى!».

بيست و چهارم . «اى پديدآورنده آسمان ها ، اى آفريننده تاريكى ها، اى رحم كننده بر اشك ها ، اى خطابخش لغزش ها ، اى پوشاننده عيب ها ، اى حيات بخش مرده ها ، اى نازل كننده آيه ها ، اى افزون ساز نيكى ها، اى زداينده گناه ها ، اى سخت انتقام!».

بيست و پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى صورت آفرين ، اى تقديركننده ، اى تدبيركننده ، اى پاك كننده ، اى روشنى بخش ، اى آسان ساز ، اى بشارت دهنده ، اى بيم دهنده ، اى پيش اندازنده ، اى تأخيراَندازنده!».

بيست و ششم . «اى پروردگار خانه گرامى (كعبه) ، اى پروردگار ماه حرام ، اى پروردگار شهر اَمن (مكّه) ، اى پروردگار ركن و مقام ، اى پروردگار مشعر الحرام ، اى پروردگار مسجد الحرام ، اى پروردگار غيرحَرَم و حَرَم ، اى پروردگار روشنى و تاريكى ، اى پروردگار درود و سلام ، اى پروردگار قدرت

در ميان مردم!».

بيست و هفتم . «اى برترينِ داوران ، اى دادگرترينِ دادگران ، اى راستگوترينِ راستگويان ، اى پاك ترينِ پاكان ، اى بهترينِ آفرينندگان ، اى سريع ترينِ حسابگران ، اى شنواترينِ شنوايان ، اى بيناترينِ بينندگان ، اى شفاعت پذيرترينِ شفاعت پذيران ، اى بزرگوارترينِ بزرگواران!» .

بيست و هشتم . «اى تكيه گاه آن كه بى تكيه گاه است ، اى نگهدار آن كه بى نگهدار است ، اى ذخيره آن كه بى پشتوانه است ، اى نگهبان آن كه بى نگهبان است ، اى فريادرس آن كه بى فريادرس است ، اى فخر آن كه بى افتخار است ، اى عزّت بخش آن كه بى عزّت است ، اى يارى رسان آن كه بى ياور است ، اى همدم آن كه بى همدم است ، اى ايمنى بخش آن كه بى امان است!».

بيست و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى نگه دارنده ، اى برپادارنده ، اى هميشگى ، اى صاحب رحمت ، اى سلامت بخش ، اى داور ، اى دانا ، اى تقسيم كننده ، اى گيرنده ، اى گشاينده!».

سى ام . «اى نگهدار آن كه از او عصمت طلبد ، اى ترحّم كننده بر آن كه از او رحمت خواهد ، اى بخشاينده آن كه از او آمرزش طلبد ، اى ياور آن كه از او يارى جويد ، اى نگهدار آن كه از او محافظت طلبد ، اى گرامى دارنده آن كه از او كرامت خواهد ، اى راهنماى آن كه از او هدايت طلبد ، اى فريادرس آن كه او را به دادخواهى خوانَد ، اى ياريگر آن كه از او كمك طلبد ، اى دادرس آن كه از او پناه خواهد!».

سى و يكم . «اى قدرتمندى كه خوار نگردد ، اى لطيفى كه دست نيافتنى است ، اى پاينده اى كه نمى خوابد ، اى ابدى اى كه نابود نمى شود ، اى زنده اى كه نمى ميرد ، اى فرمان روايى كه حكومتش پايان نمى پذيرد ، اى باقى بى فنا ، اى داناى بى جهل ، اى بى نيازى كه نيازمند غذا نيست ، اى نيرومندى كه ناتوان نمى گردد!».

سى و دوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى يكتا ، اى يگانه ، اى گواه ، اى باعظمت ، اى ستايش كننده ، اى راهنما ، اى برانگيزنده ، اى ميراث بر ، اى زيان رسان ، اى سودبخش!».

سى و سوم . «اى بزرگ تر از هر بزرگ ، اى باكرامت تر از هر كريم ، اى مهربان تر از هر مهربان ، اى داناتر از هر دانا ، اى حكيم تر از هر حكيم ، اى پيشين تر از هر قديم ، اى بزرگ تر از هر بزرگ ، اى مهرورزتر از هر صاحب

لطف ، اى شكوهنده تر از هر باشُكوه ، اى قدرتمندتر از هر شكست ناپذير!».

سى و چهارم . «اى درگذرنده بزرگوار ، اى نعمت بخش بزرگ ، اى دارنده خير بسيار ، اى ديرين عطا ، اى پيوسته لطف ، اى ظريف آفرينش ، اى غم زُدا ، اى زداينده درد و رنج ، اى مالك فرمان روايى ، اى دادگر حق!».

سى و پنجم . «اى آن كه در پيمانش اهل وفاست ، اى آن كه در وفايش تواناست ، اى آن كه در توانايى اش والاست ، اى آن كه در والايى اش نزديك است ، اى آن كه در نزديكى اش لطيف است ، اى آن كه در لطفش شريف است ، اى آن كه در شرافتش قدرتمند است ، اى آن كه در قدرتمندى اش بزرگوار است ، اى آن كه در بزرگوارى اش شكوهمند است ، اى آن كه در شُكوهش ستوده است!».

سى و ششم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى كفايت كننده ، اى شفابخش ، اى وفاكننده ، اى عافيت دهنده ، اى هدايتگر ، اى دعوتگر ، اى دادگر ، اى راضى شونده ، اى والامقام ، اى پاينده!».

سى و هفتم . «اى آن كه هر چيز ، خاضع در برابر اوست؛ اى آن كه هر چيز ، خاشع براى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، براى او هست؛ اى آن كه هر چيز ، به سبب او هست؛ اى آن كه هر چيز ، بازگردنده به سوى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، ترسان از اوست؛ اى آن كه هر چيز ، برپا به اوست؛ اى آن كه هر چيز ، برگشته به سوى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، با ستايش خود ، تسبيح گوى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، نابودشدنى است ، جز ذات او!».

سى و هشتم . «اى آن كه گريزگاهى جز به سوى او نيست ، اى آن كه پناهگاهى جز درگاه او نيست ، اى آن كه مقصدى جز به سوى او نيست ، اى آن كه راه نجاتى از او جز به سوى او نيست ، اى آن كه رغبتى جز به سوى او نيست ، اى آن كه هيچ قدرت و توانى جز به او نيست ، اى آن كه جز از او يارى نخواهند ، اى آن كه جز بر او تكيه نكنند ، اى آن كه جز به او اميد نبندند ، اى آن كه جز او را نپرستند!».

سى و نهم . «اى بهترين كسى كه از او مى ترسند ، اى بهترين كسى كه به او اشتياق دارند ، اى بهترينِ طلب شدگان ، اى بهترينِ درخواست شوندگان ، اى بهترينِ مقصودان ، اى بهترينِ يادشدگان ، اى بهترينِ سپاس گزارى شدگان ، اى بهترينِ محبوبان ، اى بهترينِ خوانده شدگان ، اى بهترينِ اُنس گرفتگان!».

چهلم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى آمرزنده ، اى پوشاننده ،

اى توانا ، اى غالب ، اى آفريننده ، اى شكننده ، اى جبران كننده ، اى يادكننده ، اى بيننده ، اى يارى كننده!».

چهل و يكم . «اى آن كه آفريد ، پس سامان داد؛ اى آن كه مقدّر كرد ، پس هدايت نمود؛ اى آن كه گرفتارى را برطرف مى سازد؛ اى آن كه راز پنهان را مى شنود؛ اى آن كه غرق شدگان را نجات مى دهد؛ اى آن كه هلاك شدگان را مى رهاند؛ اى آن كه بيماران را شفا مى بخشد؛ اى آن كه خندانيد و گريانيد؛ اى آن كه ميرانْد و حيات بخشيد؛ اى آن كه دو جفت مرد و زن را آفريد!».

چهل و دوم . «اى آن كه راهش در خشكى و درياست ، اى آن كه نشانه هايش در آفاق است ، اى آن كه برهان او در نشانه هاست ، اى آن كه قدرتش در مُردن افراد است ، اى آن كه عبرتش در گورهاست ، اى آن كه فرمان روايى اش در قيامت است ، اى آن كه مهابت او در حسابرسى است ، اى آن كه داورى اش در سنجش [ اعمال ]است ، اى آن كه پاداشش در بهشت است ، اى آن كه كيفرش در آتش دوزخ است!».

چهل و سوم . «اى آن كه خائفان ، به سوى او مى گريزند ؛ اى آن كه گنهكاران ، به درگاه او پناه مى برند ؛ اى آن كه اهل انابت ، به او توجّه مى كنند؛ اى آن كه پارسايان ، به او مشتاق اند؛ اى آن كه سرگردانان ، به آستان او پناه مى آورند؛ اى آن كه مريدان با او اُنس مى گيرند؛ اى آن كه دوستداران ، به او مى بالند؛ اى آن كه خطاكاران ، به بخشايش او طمع مى ورزند؛ اى آن كه اهل يقين ، با او آرامش مى يابند؛ اى آن كه اهل توكّل ، بر او تكيه مى كنند!».

چهل و چهارم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى محبوب ، اى طبيب ، اى نزديك ، اى مراقب ، اى حسابگر ، اى باهِ_يبت ، اى جزادهنده ، اى اجابت كننده ، اى آگاه ، اى بينا!».

چهل و پنجم . «اى نزديك تر از هر نزديك ، اى بهتر از هر محبوب ، اى بيناتر از هر بينا ، اى آگاه تر از هر آگاه ، اى برتر از هر شريف ، اى والاتر از هر والا ، اى نيرومندتر از هر نيرومند ، اى بى نيازتر از هر بى نياز ، اى بخشنده تر از هر بخشنده ، اى مهربان تر از هر مهربان!».

چهل و ششم . «اى چيره اى كه مغلوب نمى شود ، اى سازنده اى كه ساخته شده نيست ، اى آفريننده اى كه پديده آمده نيست ، اى مالكى كه بنده نيست ، اى غالبى كه بى شكست است ، اى رفعت بخشى كه كسى برتر از او

نيست ، اى نگهبانى كه كسى نگهبان او نيست ، اى يارى كننده اى كه نيازمند يارى نيست ، اى گواهى كه غايب نيست ، اى نزديكى كه دور نيست!».

چهل و هفتم . «اى نورِ نور ، اى روشنى بخش نور ، اى آفريدگار نور ، اى تدبيركننده نور ، اى تقديركننده نور ، اى فروغِ هر نور ، اى نور پيش از هر نور ، اى نور پس از هر نور ، اى نور برتر از هر نور ، اى نورى كه نورى همچون او نيست!».

چهل و هشتم . «اى آن كه عطايش باشرافت است ، اى آن كه كارش از روى لطف است ، اى آن كه لطفش هميشگى است ، اى آن كه احسانش ديرين است ، اى آن كه سخنش حق است ، اى آن كه وعده اش راست است ، اى آن كه گذشتش فضل است ، اى آن كه كيفرش عادلانه است ، اى آن كه يادش شيرين است ، اى آن كه احسانش فراگير است!».

چهل و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى آسان ساز ، اى عطابخش ، اى تبديل كننده ، اى خوارسازنده ، اى فرودآورنده ، اى نعمت دهنده ، اى احسان كننده ، اى بخشنده نعمت بسيار ، اى مهلت دهنده ، اى نيكويى كننده!».

پنجاهم . «اى آن كه مى بيند و ديده نمى شود ، اى آن كه مى آفريند و آفريده نيست ، اى آن كه هدايت مى كند و به راهنمايى نيازش نيست ، اى آن كه حيات مى بخشد و حياتش از كسى نيست ، اى آن كه مى پرسد و از او حقّ پرسش نيست ، اى آن كه غذا مى دهد و غذايش ندهند ، اى آن كه پناه مى دهد و پناه نياز ندارد ، اى آن كه داورى مى كند و نيازمند داورى نيست ، اى آن كه حكم مى كند و بر او حكم نمى شود ، اى آن كه نه مى زايد و نه زاده كسى است و كسى همتاى او نيست!».

پنجاه و يكم . «اى حسابرس نيك ، اى طبيب خوب ، اى مراقب شايسته ، اى نزديك خوب ، اى جواب دهنده خوب ، اى محبوب خوب ، اى عهده دار شايسته ، اى سرپرست خوب ، اى مولاى نيكو ، اى ياور خوب!».

پنجاه و دوم . «اى شادمانى عارفان ، اى آرزوى دوستداران ، اى همدم مريدان، اى محبوب تائبان ، اى روزى دهنده تهى دستان ، اى اميد بدهكاران ، اى نور چشم پرستشگران ، اى غم زداى گرفتاران ، اى گشايش بخش اندوهناكان ، اى معبود اوّلين و آخرين!».

پنجاه و سوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى پروردگار ما ، اى معبود

ما ، اى سرور ما ، اى مولاى ما ، اى ياور ما ، اى نگهدار ما ، اى راهنماى ما ، اى كمك كننده ما ، اى محبوب ما ، اى طبيب ما!».

پنجاه و چهارم . «اى پروردگار پيامبران و نيكان ، اى پروردگار صدّيقان و شايستگان ، اى پروردگار بهشت و دوزخ ، اى پروردگار كوچكان و بزرگان ، اى پروردگار دانه ها و ميوه ها ، اى پروردگار رودها و درختان ، اى پروردگار صحراها و دشت ها، اى پروردگار خشكى ها و درياها ، اى پروردگار شب و روز ، اى پروردگار پيدا و پنهان!».

پنجاه و پنجم . «اى آن كه فرمانش در هر چيز ، نافذ است؛ اى آن كه دانشش به هر چيز ، پيوسته و محيط است؛ اى آن كه قدرتش به هر چيز ، رسيده است؛ اى آن كه بندگان ، نعمتش را نتوانند شمرد؛ اى آن كه آفريدگان ، از سپاسش ناتوان اند؛ اى آن كه فهم ها جلال او را در نمى يابند؛ اى آن كه انديشه ها به كُنه او نمى رسند؛ اى آن كه عظمت و بزرگى ، جامه زيبنده اوست؛ اى آن كه بندگان ، از تقديرش سرپيچى نتوانند؛ اى آن كه هيچ فرمان روايى اى جز فرمان روايىِ او نيست؛ اى آن كه عطايى ، جز بخشش او نيست!».

پنجاه و ششم . «اى آن كه برترين مثال ، از آنِ اوست؛ اى آن كه صفات والا ، از آنِ اوست؛ اى آن كه انجام و آغاز ، از آنِ اوست؛ اى آن كه بهشتِ جايگاه ابدى ، از آنِ اوست؛ اى آن كه نشانه هاى بزرگ ، از آنِ اوست؛ اى آن كه نام هاى نيكو ، از آنِ اوست؛ اى آن كه حكم و تقدير ، از آنِ اوست؛ اى آن كه هوا و فضا ، از آنِ اوست؛ اى آن كه عرش و زمين خاكى ، از آنِ اوست؛ اى آن كه آسمان هاى بلند ، از آنِ اوست!».

پنجاه و هفتم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى باگذشت ، اى آمرزنده ، اى شكيبا ، اى پذيراى سپاس ، اى رئوف ، اى عطوف ، اى سؤال شده ، اى مهرورز ، اى منزّه ، اى وارسته!».

پنجاه و هشتم . «اى آن كه عظمتش در آسمان هاست؛ اى آن كه نشانه هايش در زمين است؛ اى آن كه در هر چيز ، نشانه هاى راهنماى اوست؛ اى آن كه شگفتى هايش در درياهاست؛ اى آن كه گنجينه هايش در كوه هاست؛ اى آن كه آفرينش را آغاز مى كند و سپس باز مى آفريند؛ اى آن كه همه كارها به او برمى گردد؛ اى آن كه لطفش را در هر چيز ، آشكار ساخته است؛ اى آن كه هر چه را آفريده ، نيكو آفريده است؛ اى آن كه قدرتش در همه آفريده ها دست اندر كار است!».

پنجاه و نهم . «اى محبوب آن كه محبوبى ندارد ، اى طبيب آن كه طبيبى

ندارد ، اى پاسخگوى آن كه جواب دهنده اى ندارد ، اى مهربانِ آن كه مهربانى ندارد ، اى رفيق آن كه همراهى ندارد ، اى فريادرس آن كه فريادرسى ندارد ، اى راهنماى آن كه راهنمايى ندارد ، اى همدم آن كه مونسى ندارد ، اى رحم كننده بر آن كه رحم كننده اى ندارد ، اى همنشين آن كه بى همنشين است!».

شصتم . «اى كفايت كننده آن كه از او كفايت خواهد ، اى راهنماى آن كه از او هدايت جويد ، اى سرپرست آن كه از او سرپرستى طلبد ، اى عهده دار آن كه از او رعايت خواهد ، اى شفابخش آن كه از او درمان جويد ، اى داور آن كه او را به قضاوت خواند ، اى بى نيازكننده آن كه از او بى نيازى طلبد ، اى وفاكننده آن كه از او وفا جويد ، اى نيروبخش آن كه از او قدرت طلبد ، اى سرپرست آن كه او را به ولايت گزيند!».

شصت و يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى آفريدگار ، اى روزى رسان ، اى گويا ، اى راست گفتار ، اى شكافنده ، اى جداكننده ، اى گشاينده بسته ها ، اى بر هم آورنده گشوده ها ، اى پيش از همه چيز ، اى برتر از هر چيز!».

شصت و دوم . «اى آن كه شب و روز را مى گرداند ، اى آن كه تاريكى ها و روشنى ها را پديد آورد ، اى آن كه سايه و گرماى خورشيد را آفريد ، اى آن كه آفتاب و ماه را رام ساخت ، اى آن كه نيك و بد را مقدّر كرد ، اى آن كه مرگ و زندگى را آفريد ، اى آن كه آفرينش و فرمانْ براى اوست ، اى آن كه جفت و فرزند برنگرفت ، اى آن كه در فرمان روايى بى شريك است ، اى آن كه سرپرستى (يارى) برايش نيست ، البتّه نه از روى خوارى!».

شصت و سوم . «اى آن كه خواسته خواهندگان را مى داند ، اى آن كه درون خاموشان را مى خواند ، اى آن كه ناله خسته دلان را مى شنود ، اى آن كه گريه خائفان را مى بيند ، اى آن كه نياز نيازمندان را داراست ، اى آن كه عذرخواهىِ تائبان را پذيراست، اى آن كه كار تبهكاران را سامان نمى بخشد ، اى آن كه پاداش نيكوكاران را تباه نمى سازد، اى آن كه از دل هاى عارفانْ دور نيست، اى با سخاوت ترينِ بخشندگان!».

شصت و چهارم . «اى هميشه باقى ، اى شنواى دعا ، اى گسترده عطا ، اى آمرزنده خطا ، اى پديدآورنده آسمان ، اى شايسته آزمون ، اى زيباستايش ، اى ديرينْ شُكوه ، اى بسيار باوفا ، اى نيكوپاداش!».

شصت و پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى عيب پوش ، اى آمرزنده ، اى فاتح ، اى صاحب عظمت ، اى بسيار شكيبا ، اى نيكوكار ، اى برگزيننده ، اى گشاينده ، اى نعمت بخش ، اى وسعت بخش!».

شصت و ششم . «اى آن كه مرا آفريد و آراست ، اى آن كه مرا روزى داد و تربيتم كرد ، اى آن كه مرا سير كرد و سيرابم نمود ، اى آن كه مرا مقرّب و نزديك ساخت ، اى آن كه مرا حفظ كرد و كفايتم نمود ، اى آن كه مرا نگه داشت و سرپرستى كرد ، اى آن كه مرا بى نياز ساخت و عزّتم بخشيد ، اى آن كه مرا توفيق داد و هدايتم كرد ، اى آن كه همدم من شد و پناهم داد ، اى آن كه مرا ميراند و زنده كرد!».

شصت و هفتم . «اى آن كه حق را با كلماتِ خود ثابت مى كند ، اى آن كه توبه را از بندگانش مى پذيرد ، اى آن كه ميان انسان و دلش حايل مى شود ، اى آن كه شفاعتْ جز به اذن او سود نمى بخشد ، اى آن كه او داناتر است به كسى كه از راهش گم راه مى شود ، اى آن كه فرمانش را چيزى به تأخير نمى اندازد ، اى آن كه تقديرش را چيزى برنمى گرداند ، اى آن كه هر چيزى تسليم فرمان اوست ، اى آن كه آسمان ها پيچيده در دست قدرت اوست ، اى آن كه بادها را پيشاپيش رحمتش مژده رسان مى فرستد!».

شصت و هشتم . «اى آن كه زمين را گهواره ساخت ، اى آن كه كوه ها را نگه دارنده زمين قرار داد ، اى آن كه خورشيد را چراغْ قرار داد ، اى آن كه ماه را روشنايى قرار داد ، اى آن كه شب را پوشش قرار داد ، اى آن كه روز را وسيله معاش ساخت ، اى آن كه خواب را مايه آرامش قرار داد ، اى آن كه آسمان را بنايى افراشته ساخت ، اى آن كه اشياء را جفت قرار داد ، اى آن كه آتش دوزخ را كمينگاه [ كافران] قرار داد!».

شصت و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى شنوا ، اى شفاعت پذير، اى والا ، اى بلندمرتبه ، اى سريع ، اى پديدآورنده ، اى بزرگ ، اى توانا ، اى آگاه ، اى پناه دهنده!».

هفتادم . «اى زنده قبل از هر زنده ، اى زنده پس از هر زنده ، اى زنده اى كه هيچ زنده اى همانند او نيست ، اى زنده اى كه هيچ زنده اى شريك او نيست ، اى زنده اى كه به هيچ زنده اى نيازمند نيست ، اى زنده اى كه هر زنده اى را مى ميراند ، اى زنده اى كه هر زنده اى را روزى مى دهد ، اى زنده اى كه حيات را از هيچ زنده اى به ارث نبرده است ، اى زنده اى كه مردگان را زنده مى كند ، اى زنده ، اى پايدارى كه هيچ چُرت و خوابى او را فرا نمى گيرد!».

هفتاد و يكم . «اى آن كه او را يادى فراموش نشدنى است ، اى آن كه او را فروغى خاموشى ناپذير است ، اى آن كه او را نعمت هاى بى شمار است ، اى آن كه او را حكومتى بى زوال است ، اى آن كه او را ستايشى بى اندازه است ، اى آن كه او را شُكوهى وصف ناپذير است ، اى آن كه او را كمالى دست نيافتنى است ، اى آن كه او را تقديرى برگشت ناپذير است ، اى آن كه او را صفاتى

تبديل ناشدنى است ، اى آن كه او را اوصافى تغييرناپذير است!».

هفتاد و دوم . «اى پروردگار جهانيان ، اى فرمان رواى روز جزا ، اى منتهاى خواسته طلب كنندگان ، اى پشت و پناه پناهندگان ، اى دريابنده گريزانان ، اى دوستدار شكيبايان ، اى دوستدار توبه كاران ، اى دوستدار پاكى جويان ، اى دوستدار نيكوكاران ، اى داناتر به ره يافتگان!» .

هفتاد و سوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى شفيق ، اى مهربان ، اى نگه دارنده ، اى احاطه يابنده ، اى نگهبان ، اى پناه دهنده ، اى عزّت بخش ، اى خواركننده ، اى آغازكننده ، اى بازگرداننده!».

هفتاد و چهارم . «اى آن كه يگانه بى ضد است ، اى آن كه يكتاى بى مانند است ، اى آن كه بى نياز بى عيب است ، اى آن كه يكتايى بى چگونگى است ، اى آن كه داور بى ستم است ، اى آن كه پروردگار بى همكار است ، اى آن كه قدرتمند بدون خوارى است ، اى آن كه توانگر بى نياز است ، اى آن كه پادشاه بدون عزل است ، اى آن كه وصف شده اى بى مانند است!».

هفتاد و پنجم . «اى آن كه يادش شرافتِ ذاكران است ، اى آن كه سپاسش رستگارىِ شاكران است ، اى آن كه ستايشش عزّت ستايشگران است ، اى آن كه اطاعتش نجات فرمان برداران است ، اى آن كه درش براى جويندگان باز است ، اى آن كه راهش براى بازگردندگان روشن است ، اى آن كه نشانه هايش برهانِ بينندگان است ، اى آن كه كتابش مايه ياد اهل تقواست ، اى آن كه روزى اش فراگير مطيعان و نافرمانان است ، اى آن كه رحمتش به نيكوكارانْ نزديك است!».

هفتاد و ششم . «اى آن كه نامش خجسته است؛ اى آن كه عظمتش والاست؛ اى آن كه معبودى جز او نيست؛ اى آن كه ثناى او ، شكوهمند است؛ اى آن كه نام هايش مقدّس است؛ اى آن كه بقاى او ، جاودانى است؛ اى آن كه بزرگى ، جلوه اوست؛ اى آن كه بزرگوارى ، برازنده اوست؛ اى آن كه موهباتش قابل شمارش نيست ؛ اى آن كه نعمت هاى او بيرون از شمار است!».

هفتاد و هفتم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى ياور ، اى امان بخش ، اى روشنگر ، اى استوار ، اى قدرتمند ، اى راهنما ، اى ستوده ، اى باشُكوه ، اى سرسخت ، اى گواه!».

هفتاد و هشتم . «اى صاحب عرش شكوهمند؛ اى صاحب سخن استوار؛ اى صاحب رفتار درست؛ اى صاحب قدرتِ سخت؛ اى صاحب وعده و وعيد؛

اى آن كه سرپرست و ستوده است؛ اى آن كه آنچه را بخواهد ، حتما انجام مى دهد؛ اى آن كه نزديك است ، نه دور ؛ اى آن كه بر هر چيز ، گواه است؛ اى آن كه هرگز به بندگان ، ستمگر نيست!».

هفتاد و نهم . «اى آن كه بى شريك و وزير است ، اى آن كه بى همتا و بى نظير است ، اى آفريننده خورشيد و ماه فروزان ، اى بى نيازكننده بينواى نيازمند ، اى روزى دهنده كودك خردسال ، اى ترحّم كننده بر پير سال خورده ، اى جبران كننده استخوان شكسته ، اى نگه دارنده ترسان پناهنده ، اى آن كه به بندگانش آگاه و بيناست ، اى آن كه بر هر چيزى تواناست!».

هشتادم . «اى صاحب سخاوت و نعمت ها، اى صاحب احسان و بزرگوارى ، اى آفريدگار لوح و قلم ، اى پديدآورنده موران و آدميان ، اى صاحب قدرت و انتقام ، اى الهام بخش عرب و عجم ، اى زداينده رنج و درد ، اى داناى نهان ها و نيّت ها، اى پروردگار كعبه و حرم ، اى آن كه موجودات را از نيستى آفريد!».

هشتاد و يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم : اى انجام دهنده ، اى آفريننده ، اى پذيرنده ، اى كامل ، اى نيكويى كننده ، اى جداكننده ، اى دادگر ، اى پيروز ، اى خواهنده ، اى بخشنده!».

هشتاد و دوم . «اى آن كه با توانمندى اش نعمت بخشيد ، اى آن كه با بخشندگى اش كَرَم نمود ، اى آن كه با لطفش جود ورزيد ، اى آن كه با قدرتش عزّت يافت ، اى آن كه با حكمتش مقدّر كرد ، اى آن كه با تدبيرش حكم كرد ، اى آن كه با علمش تدبير نمود ، اى آن كه با بردبارى اش گذشت كرد ، اى آن كه با بلندى اش نزديك است ، اى آن كه با نزديكى اش بلند است!».

هشتاد و سوم . «اى آن كه هر چه بخواهد ، مى آفريند؛ اى آن كه هر چه بخواهد ، مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، هدايت مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، گم راه مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، كيفر مى دهد؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، مى آمرزد؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، عزّت مى بخشد؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، خوار مى سازد؛ اى آن كه آنچه را بخواهد ، در رحِم ها تصويرگرى مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، به رحمت خويش مخصوص مى سازد!».

هشتاد و چهارم . «اى آن كه جفت و فرزندى نگرفت؛ اى آن كه براى هر چيز ، اندازه اى قرار داد؛ اى آن كه در فرمان روايى اش كسى را شريك نمى سازد؛ اى آن كه فرشتگان را پيام رسانان خود قرار داد؛ اى آن كه در

آسمان ، برج هايى قرار داد؛ اى آن كه زمين را جايى آرام قرار داد ؛ اى آن كه از آب ، بشرى آفريد ؛ اى آن كه براى هر چيز ، فرجامى قرار داد ؛ اى آن كه دانش او ، هر چيز را فرا گرفته است؛ اى آن كه شمار هر چيز را مى داند!».

هشتاد و پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى اوّل ، اى آخر ، اى پنهان ، اى آشكار ، اى نيكو ، اى حق ، اى يكتا ، اى بى همتا ، اى بى نياز ، اى هميشگى!».

هشتاد و ششم . «اى بهترين معروف شناخته شده ، اى برترين معبود پرستيده شده ، اى والاترين سپاسْ گفته شده ، اى مقتدرترين يادشده اى كه يادش كرده اند ، اى برترين ستوده اى كه ثنايش گفته اند ، اى قديم ترين موجودى كه طلبش كرده اند ، اى والاترين موصوفى كه وصفش گفته اند ، اى بزرگ ترين مقصودى كه به او روى آورده اند ، اى گرامى ترين درخواست شده اى كه از او خواسته اند ، اى شريف ترين محبوبى كه شناخته شده است!».

هشتاد و هفتم . «اى محبوب گريه كنندگان ، اى سَرور توكّل كنندگان ، اى هدايتگر گم راهان، اى سرپرست مؤمنان، اى همدم يادآوران، اى پناه درماندگان، اى نجات بخش راستگويان ، اى تواناترينِ توانايان ، اى داناترينِ دانايان ، اى معبود همه آفريدگان!».

هشتاد و هشتم . «اى آن كه والا گشت و چيره شد ، اى آن كه حكومت يافت و قدرتمند گشت ، اى آن كه نهان گشت و از هر چيز خبر يافت ، اى آن كه پرستيده شد و پاداش داد ، اى آن كه نافرمانى شد و آمرزيد ، اى آن كه انديشه ها او را در نيابند ، اى آن كه چشمى او را نبيند ، اى آن كه نشانى از او پنهان نماند ، اى روزى دهنده بشر ، اى تقديركننده هر اندازه!».

هشتاد و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى نگه دارنده ، اى پديدآرنده ، اى آفريننده ، اى والا ، اى گشاينده ، اى فاتح ، اى آشكاركننده ، اى ضامن ، اى فرمان دهنده ، اى نهى كننده!».

نودم . «اى آن كه جز او غيب نداند ، اى آن كه جز او بلا را برطرف نكند ، اى آن كه آفريدگان را جز او نيافريند ، اى آن كه جز او گناه را نيامرزد ، اى آن كه جز او نعمت را كامل نسازد ، اى آن كه جز او دل ها را دگرگون نكند ، اى آن كه جز او كار را سامان ندهد ، اى آن كه جز او باران نفرستد ، اى آن كه جز او روزى نگستراند ، اى آن كه جز او مردگان را حيات نبخشد!».

نود و يكم . «اى ياور ناتوانان ، اى همنشين غريبان ، اى ياريگر دوستان ،

اى كوبنده دشمنان ، اى برافرازنده آسمان ، اى همدم پاك دلان ، اى محبوب تقواپيشگان، اى گنج نيازمندان، اى معبود توانگران، اى كريم ترينِ بزرگواران!».

نود و دوم . «اى كفايت كننده از هر چيز ، اى نگهبان استوار بر هر چيز ، اى آن كه چيزى همانند او نيست ، اى آن كه چيزى در فرمان روايى اش نيفزايد ، اى آن كه چيزى از او نهان نماند ، اى آن كه از گنجينه هايش چيزى نكاهد ، اى آن كه چيزى همانند او نيست ، اى آن كه از دانش او چيزى پوشيده نيست ، اى آن كه بر هر چيزى آگاه است ، اى آن كه رحمتش همه چيز را فرا گرفته است!».

نود و سوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى كَرَم كننده ، اى طعام دهنده ، اى نعمت بخش ، اى بخشنده ، اى بى نيازكننده ، اى عطاكننده ، اى فانى سازنده ، اى حيات بخش ، اى خرسندساز ، اى نجات بخش!».

نود و چهارم . «اى آغاز و انجام هر چيز ، اى معبود و مالك هر چيز ، اى پروردگار و آفريدگار هر چيز ، اى پديدآورنده و آفريننده هر چيز ، اى گيرنده و گشاينده هر چيز ، اى هستى بخش و بازآفريننده هر چيز ، اى ايجادكننده و تقديركننده هر چيز ، اى هستى بخش و دگرگون ساز هر چيز ، اى حيات بخش و ميراننده هر چيز ، اى آفريدگار و ميراث بر هر چيز!».

نود و پنجم . «اى بهترين يادكننده و يادشده ، اى بهترين سپاس گزار و سپاس شده ، اى بهترين ستايشگر و ستوده ، اى بهترين گواه و گواهى شونده ، اى بهترين دعوتگر و خوانده شده ، اى بهترين پاسخ دهنده و اجابت شده ، اى بهترين مونس و همدم ، اى بهترين رفيق و همنشين ، اى بهترين مقصود و مطلوب ، اى بهترين دوستدار و دوست!».

نود و ششم . «اى آن كه هر كه را بخواندش ، پاسخ مى دهد؛ اى آن كه هر كه را اطاعتش كند ، دوست مى دارد؛ اى آن كه به هر كه دوستش بدارد ، نزديك است؛ اى آن كه نگهبان كسى است كه از او نگهبانى خواهد؛ اى آن كه به هر كه اميد به او بندد ، بزرگوار است؛ اى آن كه به هر كه نافرمانى اش كند ، بردبار است؛ اى آن كه با همه عظمتش مهربان است؛ اى آن كه با همه حكمتش بزرگ است؛ اى آن كه در احسان خود ، ديرين است؛ اى آن كه به هر كه بخواهد ، داناست!».

نود و هفتم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى سبب ساز ،

اى شوق آفرين ، اى دگرگون ساز ، اى تعقيب كننده ، اى ترتيب دهنده ، اى ترساننده ، اى برحذردارنده ، اى يادآورنده ، اى تسخيركننده ، اى تغييردهنده!».

نود و هشتم . «اى آن كه دانشش پيشين است ، اى آن كه وعده اش راست است ، اى آن كه لطفش آشكار است ، اى آن كه فرمانش چيره است ، اى آن كه كتابش استوار است ، اى آن كه تقديرش حتمى است ، اى آن كه قرآنش باعظمت است ، اى آن كه فرمان روايى اش ديرين است ، اى آن كه نعمتش فراگير است ، اى آن كه عرشش بزرگ است!».

نود و نهم . «اى آن كه شنيدنى ، او را از شنيدن ديگر ، باز نمى دارد؛ اى آن كه كارى ، او را از كار ديگر ، باز نمى دارد؛ اى آن كه سخنى ، او را از سخن ديگر ، مشغول نمى سازد؛ اى آن كه درخواستى ، او را از درخواست ديگر ، به خطا نمى افكند؛ اى آن كه چيزى ، حجاب او نسبت به چيز ديگر نمى شود؛ اى آن كه اصرار درخواست كنندگان ، او را به ستوه نمى آورد؛ اى آن كه نهايت خواسته مريدان است؛ اى آن كه منتهاى همّت عارفان است؛ اى آن كه نهايت خواسته جويندگان است؛ اى آن كه در جهانيان ، چيزى بر او پوشيده نمى ماند!».

صدم . «اى بردبارى كه [ در كيفر دادن ،] شتاب نمى كند؛ اى بخشنده اى كه بخل نمى ورزد ، اى راستگويى كه خلاف وعده عمل نمى كند؛ اى بخشنده اى كه از بخشش ، خسته نمى شود؛ اى قدرتمندى كه شكست نمى خورد؛ اى بزرگى كه به وصف نمى آيد؛ اى دادگرى كه ستم نمى كند؛ اى بى نيازى كه فقير نمى شود؛ اى بزرگى كه كوچك نمى شود؛ اى نگهبانى كه غافل نمى گردد!

منزّهى تو ، اى آن كه معبودى جز تو نيست! به فرياد رس ، به فرياد رس ، به فرياد رس. پروردگارا! ما را از آتش ، نجات بده!». .

ص: 262

. .

ص: 263

. .

ص: 264

. .

ص: 265

. .

ص: 266

. .

ص: 267

. .

ص: 268

. .

ص: 269

. .

ص: 270

. .

ص: 271

. .

ص: 272

. .

ص: 273

. .

ص: 274

. .

ص: 275

. .

ص: 276

. .

ص: 277

. .

ص: 278

. .

ص: 279

. .

ص: 280

. .

ص: 281

. .

ص: 282

. .

ص: 283

. .

ص: 284

. .

ص: 285

. .

ص: 286

. .

ص: 287

. .

ص: 288

. .

ص: 289

. .

ص: 290

. .

ص: 291

. .

ص: 292

الفصل الرابع : الآداب المختصَّة باللَّيالي4 / 1آدابُ اللَّيلَةِ الاُولىأ _ الغُسل1632.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غُسلُ أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ يُستَحَبُّ . (1)ب _ الصَّلاة1634.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن صَلّى أوَّلَ لَيلَةٍ مِنَ الشَّهرِ رَكعَتَينِ بِسورَةِ الأَنعامِ وسَأَلَ اللّهَ أن يَكفِيَهُ ، كَفاهُ اللّهُ تَعالى ما يَخافُهُ في ذلِكَ الشَّهرِ ، ووَقاهُ مِنَ المَخاوِفِ وَالأَسقامِ . (2)ج _ الدُّعاء1633.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المقنعة :إذا صلّيت المغرب من هذه الليلة وهي أوّل ليلة في الشهر فادعُ بهذا الدعاء وهو دعاء الحجّ فتقول (3) :

اللّهُمَّ (4) مِنكَ أطلُبُ حاجَتي ، ومَن طَلَبَ حاجَتَهُ إلى أحَدٍ مِنَ النّاس فَإِنّي لا أطلُبُ حاجَتي إلاّ مِنكَ وَحدَكَ لاشَريكَ لَكَ ، وأسأَلُكَ بِفَضلِكَ ورِضوانِكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تَجعَلَ لي مِن عامي هذا إلى بَيتِكَ الحَرامِ سَبيلاً حَجَّةً مَبرورَةً مُتَقَبَّلَةً زاكِيَةً خالِصَةً لَكَ تَقَرُّ بِها عَيني وتَرفَعُ بِها دَرَجَتي وتَرزُقَني أن أغُضَّ بَصَري وأن أحفَظَ فَرجي وأن أكُفَّ عَن جَميعِ مَحارِمِكَ حَتّى لا يَكونَ شَيءٌ آثَرَ عِندي مِن طاعَتِكَ وخَشيَتِكَ وَالعَمَلِ بِما أحبَبتَ وَالتَّركِ لِما كَرِهتَ ونَهَيتَ عَنهُ ، وَاجعَل ذلِكَ في يُسرٍ وعافِيَةٍ (5) وأوزِعني شُكرَ ما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَّ . وأسأَلُكَ أن تَجعَلَ وَفاتي قَتلاً في سَبيلِكَ تَحتَ رايَةِ نَبِيِّكَ محمّد صلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ مع أولِيائِكَ وأسأَلُكَ أن تَقتُلَ بي أعداءَكَ وأعداءَ رَسولِكَ ، وأسأَلُكَ أن تُكرِمَني بِهَوانِ مَن شِئتَ مِن خَلقِكَ ولا تُهِنِّي بِكَرامَةِ أحَدٍ مِن أولِيائِكَ . اللّهُمَّ اجعَل لي مَعَ الرَّسولِ سَبيلاً حَسبِيَ اللّهُ ، ما شاءَ اللّهُ وصلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطّاهِرينَ . (6) .


1- .الكافي : ج 3 ص 40 ح 2 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 75 ، بحارالأنوار : ج 91 ص 382 ح 6 وج 97 ص 133 ح 1 .
3- .في الكافي ج 4 ص 74 ح 6 : «كان أبوعبد اللّه عليه السلام يدعو بهذا الدعاء في شهر رمضان» بدل ما في المتن ، وفي الإقبال ج 1 ص 78 : «عن أبي عبداللّه عليه السلام قال : ادع للحجِّ في ليالي شهر رمضان بعد المغرب ...» ، وفي بحار الأنوار ج 98 ص 1 ح 1 . : «دعاء الحجّ يدعى به أوّل ليلة من شهر رمضان» .
4- .في المصادر الاُخرى : «اللّهمّ إنّي بك ومنك أطلب ...» .
5- .في بعض نسخ المصدر : «في يسر منك وعافية» وفي الكافي والإقبال : «في يسر ويسار وعافية» .
6- .المقنعة : ص 313 .

ص: 293

فصل چهارم : آداب مخصوص شب هاى ماه رمضان

4 / 1 آداب شب نخست
الف _ غسل
ب _ نماز
ج _ دعا

فصل چهارم : آداب مخصوص شب هاى ماه رمضان4 / 1آداب شب نخستالف _ غسل1635.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:غسل اوّلين شب ماه رمضان ، مستحب است.ب _ نماز1637.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس در شب اوّل اين ماه ، دو ركعت نماز با سوره انعام بخواند و از خداوند بخواهد كه او را كفايت كند ، خداوندْ او را در آن ماه ، از آنچه مى ترسد ، كفايت مى كند ، و او را از هراس ها و بيمارى ها حفظ مى كند.ج _ دعا1639.عنه صلى الله عليه و آله :المقنعة :_ شب اوّل ماه رمضان _چون نماز مغرب امشب را خواندى ، اين دعا را كه دعاى حج است ، بخوان :

«خداوندا! حاجتم را از تو مى طلبم. هر كس حاجتش را از يكى از مردمان مى خواهد ؛ امّا من حاجتم را تنها از تو طلب مى كنم . انبازى براى تو نيست . تو را به احسان و رضوانت مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى

و براى من از اين سال ، راهى براى زيارت خانه خودت قرار دهى ، براى حجّى شايسته ، قبول شده ، پاك و خالص براى تو ، كه چشمم را بدان روشن سازى و رتبه ام را بدان بالا برى و روزى ام كنى كه چشم [ از گناه] بر بندم و عفافم را نگه دارم و از همه گناهانت دست بردارم ، تا آن كه هيچ چيز نزد من برگزيده تر و بهتر از طاعت تو و پروا كردن از تو و عمل به آنچه واجب كرده اى و ترك آنچه براى تو ناخوشايند است و از آن نهى كرده اى ، نباشد. و اين همه را در آسانى و توانگرى و تن درستى قرار بده و توفيقم بده نعمتى را كه به من داده اى ، سپاس گويم؛ و از تو مى خواهم كه مرگم را كشته شدن در راهت ، زير پرچم پيامبرت با دوستان خودت قرار دهى؛ و از تو مى خواهم كه دشمنانت و دشمنان پيامبرت به دست من كشته شوند؛ و از تو مى خواهم كه با خوارىِ هر كدام از بندگانت كه بخواهى ، بر من اكرام كنى و با اكرام هيچ يك از اوليايت ، مرا خوار نسازى. خداوندا! براى من راهى (ارتباطى) با پيامبر صلى الله عليه و آله قرار بده! مرا خداوند ، بسنده است . و درود خداوند بر محمّد و خاندان پاكش باد!».

.

ص: 294

1640.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فَقُل :

اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ ومُنزِلَ القُرآنِ ، هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وأنزَلتَ فيهِ آياتٍ بَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ ، اللّهُمَّ ارزُقنا صِيامَهُ وأعِنّا عَلى قِيامِهِ ، اللّهُمَّ سَلِّمهُ لَنا وسَلِّمنا فيهِ وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ ومُعافاةٍ ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فيما يُفرَقُ مِنَ الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ

الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذَنبُهُمُ المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُم ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ أن تُطيلَ لي في عُمُري وتُوَسِّعَ عَلَيَّ مِنَ الرِّزقِ الحَلالِ . (1) .


1- .الكافي : ج 4 ص 71 ح 2 ، الإقبال : ج 1 ص 77 وص 145 .

ص: 295

1641.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَكارِمِ الأَخلاقِ _ ) امام صادق عليه السلام:چون شب اوّل ماه رمضان شود ، بگو :

«خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان و نازل كننده قرآن! اين ، ماه رمضان است كه در آن ، قرآن را فرو فرستادى و در آن ، آيه هايى روشن از هدايت و فرقان نازل كردى. خداوندا! روزه دارىِ آن را روزىِ ما كن و بر عبادت اين ماه ، يارى مان نما! خداوندا! آن را براى ما سالم بدار و ما را در آن ، تن درست كن و آن را از ما همراه با آسانى از سوى خود و عافيت ، بگير؛ و قرار بده در آنچه از قضا و تقدير خويش قرار مى دهى ، از امر حتمى در آنچه در شب قدر از فرمان حكيمانه ات مقدّر مى كنى ، تقديرى كه برنمى گردد و تغيير نمى يابد ، اين كه مرا از حاجيان خانه با حرمت خويش بنويسى ، از آنان كه حجّشان نيكو و تلاششان قدردانى مى شود و گناهانشان بخشوده و بدى هايشان پوشانده

مى شود؛ و در آنچه مقرّر و مقدّر مى كنى ، چنين قرار بده كه عمرم را بلند گردانى و از روزىِ حلال ، بر من بگسترانى!». .

ص: 296

راجع : ص 122 (أدعية التهيّؤ لضيافة اللّه ) .

4 / 2آدابُ اللَّيلَةِ الخامِسَةَ عَشرَةَاللّيلة الخامسة عشرة من شهر رمضان المبارك هي ليلة ولادة الإمام الحسن المجتبى عليه السلام ، وفي رواية أنّها ليلة ولادة الإمام الجواد عليه السلام . قال الشيخ المفيد قدس سره : في يوم النصف منه سنة ثلاث من الهجرة كان مولد سيّدنا أبي محمّد الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهماالسلام . وفي مثل هذا اليوم سنة خمس وتسعين ومِئة ولد سيّدنا أبو جعفر محمّد بن عليّ بن موسى عليهم السلام (1) ، وهو يوم سرور المؤمنين . ويستحبّ فيه الصدقة والتطوّع بالخيرات ، والإكثار من شكر اللّه تعالى على ظهور حجّته وإقامة دينه بخليفته في العالمين وابن نبيّه سيّد المرسلين صلوات اللّه عليه وآله وسلّم . (2) وفيما يلي آداب ليلة النّصف منه :

أ _ الغُسل1643.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ في بَيانِ استِحبابِ الغُسلِ في هذِهِ اللَّيلَةِ _ :أمَّا الغُسلُ فَرَوَيناهُ عَنِ

الشَّيخِ المُفيدِ رحمه الله . (3)

وفي رِوايَةٍ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أنَّهُ يُستَحَبُّ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (4) .


1- .المشهور أنّ ولادته عليه السلام كانت في غير هذا اليوم .
2- .مسارّ الشيعة : ص 24 .
3- .قال الشيخ المفيد قدس سره في مسارّ الشيعة ص23 : في ليلة النصف منه يستحبّ الغسل . وقال في المقنعة ص311 : من سننه الغسل في ستّ ليال منه ... وليلة النصف منه .
4- .الإقبال : ج 1 ص 293 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 40 ح 2 .

ص: 297

4 / 2 آداب شب پانزدهم
الف _ غسل

ر . ك : ص 123 (دعاهاى آمادگى براى ميهمانى خدا) .

4 / 2آداب شب پانزدهمشب پانزدهم ماه مبارك رمضان ، شب ميلاد امام حسن مجتبى عليه السلام و به روايتى ميلاد امام محمّد جواد عليه السلام است. شيخ مفيد رحمه الله گفته است: «در نيمه رمضان سال سوم هجرت ، تولّد مولايمان ابو محمّد حسن بن على بن ابى طالب عليهماالسلام اتّفاق افتاده است. نيز در چنين روزى در سال 195 [ ق] ، سرورمان ابو جعفر محمّد بن على بن موسى عليهماالسلام به دنيا آمده است و اين روز ، روز شادى مؤمنان است و مستحب است صدقه دادن و انجام دادن كارهاى نيك و شكرگزارى فراوان به درگاه خداوند به خاطر آشكار شدن حجّتش و برپايى دينش در ميان جهانيان به وسيله جانشينش و فرزند پيامبرش ، سرور رسولان صلى الله عليه و آله». آنچه در پى مى آيد ، آداب شب نيمه رمضان است .

الف _ غسل1645.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ در بيان مستحب بودن غسل در اين شب _ :امّا غسل ، ما آن را از شيخ مفيد روايت كرده ايم.

و در روايتى از امام صادق عليه السلام است كه غسل در شب نيمه ماه رمضان ، مستحب است.

.

ص: 298

ب _ الزِّيارَة1647.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن أبِي المُفَضَّلِ الشَّيبانِيِّ ، بِإِسنادِهِ مِن كِتابِ عَليِّ بنِ عبدِ الواحدِ النَّهديِّ في حَديثٍ ، يَقولُ فيهِ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام ، أنَّهُ قيلَ لَهُ : فَما تَرى لِمَن حَضَرَ قَبرَهُ _ يَعنِي الحُسَينَ عليه السلام _ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ؟

فَقالَ : «بَخٍ بَخٍ! مَن صَلّى عِندَ قَبرِهِ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ عَشرَ رَكَعاتٍ مِن بَعدِ العَشاءِ مِن غَيرِ صَلاةِ اللَّيلِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ بِ_«فاتِحَةِ الكِتابِ» و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ ، وَاستَجارَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، كَتَبَهُ اللّهُ عَتيقاً مِنَ النّارِ ، ولَم يَمُت حَتّى يَرى في مَنامِهِ مَلائِكَةً يُبَشِّرونَهُ بِالجَنَّةِ ، ومَلائِكَةً يُؤَمِّنونَهُ مِنَ النّارِ» . (1)ج _ الصَّلاةُ مِئَةَ رَكعَةٍ1649.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» ، و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ ، أهبَطَ اللّهُ إلَيهِ عَشَرَةَ أملاكٍ يَدرَؤونَ عَنهُ أعداءَهُ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وأهبَطَ اللّهُ عِندَ مَوتِهِ ثَلاثينَ مَلَكاً يُبَشِّرونَهُ بِالجَنَّةِ ، وثَلاثينَ مَلَكاً يُؤَمِّنونَهُ مِنَ النّارِ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 294 ، بحارالأنوار : ج 101 ص 349 ح 2 و ج 98 ص 40 ح 2 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 293 .

ص: 299

ب _ زيارت
ج _ نماز صد ركعت

ب _ زيارت1646.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از ابو مفضّل شيبانى ، به سند خود از كتابِ على بن عبدالواحد نَهدى _ :به امام صادق عليه السلام گفتند: درباره آن كه شب نيمه ماه رمضان به زيارت قبر حسين عليه السلام مى رود ، چه مى فرماييد؟

فرمود : «به به! هر كس شب نيمه ماه رمضان ، در كنار قبر آن امام ، پس از عشا ، چند ركعت غير از نماز شب بخواند ، بدين صورت كه در هر ركعت ، سوره حمد و ده بار سوره «قل هو اللّه » را بخواند و به خداوند از آتشْ پناه ببرد ، خداوندْ او را آزاد شده از دوزخ قرار مى دهد و او نمى ميرد ، تا آن كه در خواب مى بيند كه فرشتگانى او را به بهشت مژده مى دهند و نيز فرشتگانى او را از آتش ، بيمه مى كنند».ج _ نماز صد ركعت1648.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در شب نيمه شعبان ، صد ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت ، سوره حمد و ده بار سوره «قل هو اللّه احد» بخواند ، خداوند ده فرشته به سوى او مى فرستد كه دشمنان او را از جنّ و انس ، از او دفع كنند ، و هنگام مرگش سى فرشته مى فرستد كه او را به بهشت مژده دهند و سى فرشته كه او را مژده ايمنى از آتش دهند.

.

ص: 300

4 / 3آدابُ اللَّيلَةِ السّابِعَةِ وَالعِشرينَأ _ الغُسل1652.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن ابن أبي يعفور عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الغُسلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ : «اِغتَسِل لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وسَبعٍ وعِشرينَ ، وتِسعٍ وعِشرينَ» . (1)ب _ الصَّلاة1654.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ مَن صَلّى لَيلَةَ سَبعٍ وعِشرينَ رَكعَتَينِ يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، و « إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ » مَرَّةً ، و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » خَمساً وعِشرينَ مَرَّةً ، فَإِذا سَلَّمَ استَغفَرَ مِئَةَ مَرَّةٍ ، وصَلّى عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ مِئَةَ مَرَّةٍ ، فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ . 2ج _ الدُّعاء1656.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن زيد بن عليّ عليه السلام :سَمِعتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام لَيلَةَ سَبعٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ يَقولُ مِن أوَّلِ اللَّيلِ إلى آخِرِهِ :

اللّهُمَّ ارزُقنِي التَّجافِيَ عَن دارِ الغُرورِ وَالإِنابَةَ إلى دارِ الخُلودِ ، وَالاِستِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلولِ الفَوتِ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 400 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 61 ح 2 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 402 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 63 ح 1 .

ص: 301

4 / 3 آداب شب بيستم و هفتم
الف _ غسل
ب _ نماز
ج _ دعا

4 / 3آداب شب بيستم و هفتمالف _ غسل1653.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از ابن ابى يعفور _ :از امام صادق عليه السلام درباره غسل در ماه رمضان پرسيدم. فرمود: «شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم ، بيست و سوم ، بيست و هفتم ، و بيست و نهم ، غسل كن».ب _ نماز1864.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در شب بيست و هفتم ، دو ركعت نماز بخواند (در هر ركعت «فاتحة الكتاب» و سوره « إنّا أنزلناه » را يك بار و سوره « قل هو اللّه أحد » را بيست و پنج بار) و چون سلام نماز را گفت ، صد بار استغفار كند و صد بار بر پيامبر و خاندانش صلوات بفرستد ، شب قدر را درك كرده است.ج _ دعا1862.الإمام الصادق عليه السلام :الإقبال _ به نقل از زيد بن على عليه السلام _ :شنيدم كه پدرم على بن الحسين عليهماالسلامدر شب بيست و هفتم ماه رمضان ، از اوّل شب تا آخر آن مى گفت:

«پروردگارا! فاصله گرفتن از سراى غرور و فريب را نصيبم كن و روى آوردن به سراى جاودانگى و آمادگى براى مرگ را پيش از آن كه فرصت از دست برود ، روزى ام گردان!».

.

ص: 302

الفصل الخامس : الآداب المختصَّة بالأيّام5 / 1آدابُ اليَومِ الأَوَّلِأ _ الغُسل1857.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَنِ اغتَسَلَ أوَّلَ يَومٍ مِنَ السَّنَةِ في ماءٍ جارٍ ، وصَبَّ عَلى رَأسِهِ ثَلاثينَ غُرفَةً ، كانَ دَواءً لِسَنَتِهِ ، وإنَّ أوَّلَ كُلِّ سَنَةٍ أوَّلُ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (1)ب _ الصَّلاة1855.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن الوَشّاء ، قال :كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرٌ جَديدٌ يُصَلِّي أوَّلَ يَومٍ مِنهُ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ لِكُلِّ يَومٍ مِنهُ إلى آخِرِهِ « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » فِي الرَّكعَةِ الاُولى ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ « إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ » (2) ، ويَتَصَدَّقُ بِما يَتَسَهَّلُ ، فَيَشتَري بِهِ سَلامَةَ ذلِكَ الشَّهرِ كُلِّهِ . (3) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 193 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 350 ح 3 .
2- .يَعني : يَقرَأُ فِي الرَّكعَةِ الاُولى «الحَمْدَ» مَرَّةً و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ثَلاثينَ مَرَّةً ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» مَرَّةً و « إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ » ثَلاثينَ مَرَّةً . انظر الدروع الواقية : ص 43 _ 46 فإنّه قدس سره أورده فيه مع الشرح والتفصيل .
3- .الإقبال : ج 1 ص 197 ، بحارالأنوار : ج 91 ص 381 ح 1 .

ص: 303

فصل پنجم : آداب مخصوص روزهاى ماه رمضان
5 / 1 آداب روز اوّل
الف _ غسل
ب _ نماز

فصل پنجم : آداب مخصوص روزهاى ماه رمضان5 / 1آداب روز اوّلالف _ غسل1850.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:هر كس در نخستين روز سال ، در آب جارى غسل كند و سى مشت آب بر سرش بريزد ، داروىِ آن سالش خواهد بود. اوّل هر سال ، نخستين روز از ماه رمضان است.ب _ نماز1857.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از وشّاء _ :هر گاه ماه نو وارد مى شد ، امام باقر عليه السلامدر اوّلين روز آن ، دو ركعت نماز مى خواند. او براى هر روز آن تا آخر ماه ، در ركعت اوّل ، سوره « قل هو اللّه أحد » و در ركعت دوم ، سوره « إنّا أنزلناه فى ليلة القدر » مى خواند و در حدّى كه مى توانست ، صدقه مى داد و بدين وسيله ، تن درستى در همه آن ماه را مى خريد.

.

ص: 304

1856.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :مَن صَلّى عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ رَكعَتَينِ تَطَوُّعاً ، قَرَأَ في اُولاهُما «اُمَّ الكِتابِ» ، و « إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحا مُّبِينا » وَالاُخرى ما أحَبَّ ، دَفَعَ اللّهُ تَعالى عَنهُ سوءَ سَنَتِهِ ، ولَم يَزَل في حِرزِ اللّهِ تَعالى إلى مِثلِها مِن قابِلٍ . (1)5 / 2أدعِيَةُ كُلِّ يَومٍ1853.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المصباح للكفعمي :يُستَحَبُّ أن يَدعُوَ في أيّامِ شَهرِ رَمَضانَ بِهذِهِ الأَدعِيَةِ لِكُلِّ يَومٍ دُعاءٌ عَلى حِدَةٍ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ ، مِن كِتابِ الذَّخيرَةِ رَواهَا ابنُ عَبّاسٍ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله :

تَقولُ فِي اليَومِ الأَوَّلِ : «اللّهُمَّ اجعَل صِيامي فيهِ صِيامَ الصّائِمينَ ، وهَب لي جُرمي فيهِ يا إلهَ العالَمينَ ، وَاعفُ عَنّي يا عافِياً عَنِ المُجرِمينَ» (2) لِيُعطى ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ . الخبر .

وفِي اليَومِ الثّاني : «اللّهُمَّ قَرِّبني فيهِ إلى مَرضاتِكَ وجَنِّبني فيهِ سَخَطَكَ ونَقِماتِكَ ، ووَفِّقني فيهِ لِقِراءَةِ آياتِكَ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ» لِيُعطى بِكُلِّ خُطوَةٍ لَهُ في جَميعِ عُمُرِهِ عِبادَةَ سَنَةٍ صائِماً نَهارَها قائِماً لَيلَها .

وفِي اليَومِ الثّالِثِ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ الذِّهنَ وَالتَّنبيهَ وأبعِدني مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمويهِ ، وَاجعَل لي نَصيباً في كُلِّ خَيرٍ اُنزِلَ فيهِ (3) يا أجوَدَ الأَجوَدينَ» لِيُبنى لَهُ بَيتٌ

في جَنَّةِ الفِردَوسِ . الخبر .

وفِي اليَومِ الرّابِعِ : «اللّهُمَّ قَوِّني فيهِ عَلى إقامَةِ أمرِكَ (4) وأوزِعني لِأَداءِ شُكرِكَ بِكَرَمِكَ ، وَاحفَظني بِحِفظِكَ وسِترِكَ يا أبصَرَ النّاظِرينَ» لِيُعطى في جَنَّةِ الخُلدِ سَبعينَ ألفَ سَريرٍ عَلى كُلِّ سَريرٍ حَوراءُ .

وفِي اليَومِ الخامِسِ : «اللّهُمَّ اجعَلني فيهِ مِنَ المُستَغفِرينَ ، وَاجعَلني فيهِ مِن عِبادِكَ الصّالِحينَ وَاجعَلني فيهِ مِن أولِيائِكَ المُتَّقينَ بِرَأفَتِكَ يا أكرَمَ الأَكرَمينَ» (5) لِيُعطى في جَنَّةِ المَأوى ألفَ ألفِ قَصعَةٍ ، في كُلِّ قَصعَةٍ ألفُ ألفِ لَونٍ مِنَ الطَّعامِ .

وفِي اليَومِ السّادِسِ : «اللّهُمَّ لا تَخذُلني [ فيهِ ] (6) لِتَعَرُّضِ مَعاصيكَ ، وأعِذني مِن سِياطِ نِقمَتِكَ ومَهاويكَ ، وأجِرني (7) مِن موجِباتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وأياديكَ يا مُنتَهى رَغبَةِ الرّاغِبينَ» لِيُعطِيَهُ اللّهُ أربَعينَ ألفَ مَدينَةٍ . الخبر .

وفِي اليَومِ السّابِعِ : «اللّهُمَّ أعِنّي [ فيهِ ] (8) عَلى صِيامِهِ وقِيامِهِ وجَنِّبني فيهِ مِن هَفَواتِهِ وآثامِهِ ، وَارزُقني ذِكرَكَ وشُكرَكَ بِدَوامِ هِدايَتِكَ يا هادِيَ المُؤمِنينَ» (9) لِيُعطى فِي الجَنَّةِ ما يُعطَى الشُّهَداءُ وَالسُّعَداءُ وَالأَولِياءُ .

وفِي اليَومِ الثّامِنِ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ رَحمَةَ الأَيتامِ وإطعامَ الطَّعامِ وإفشاءَ السَّلامِ ، وَارزُقني فيهِ صُحبَةَ الكِرامِ ومُجانَبَةَ اللِّئامِ بِطَولِكَ يا أمَلَ الآمِلينَ» (10) لِيُرفَعَ عَمَلُهُ بِعَمَلِ

ألفِ صِدّيقٍ .

وفِي اليَومِ التّاسِعِ : «اللّهُمَّ اجعَل لي فيهِ نَصيباً مِن رَحمَتِكَ الواسِعَةِ ، وَاهدِني فيهِ بِبَراهينِكَ القاطِعَةِ (11) ، وخُذ بِناصِيَتي إلى مَرضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يا أمَلَ المُشتاقينَ» لِيُعطى ثَوابَ بَني إسرائيلَ .

وفِي اليَومِ العاشِرِ : «اللّهُمَّ اجعَلني فيهِ مِنَ المُتَوَكِّلينَ عَلَيكَ ، الفائِزينَ لَدَيكَ ، المُقَرَّبينَ إلَيكَ [ بِإِحسانِكَ ] (12) يا غايَةَ الطّالِبينَ» لِيَستَغفِرَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ .

وفِي اليَومِ الحادي عَشَرَ : «اللّهُمَّ حَبِّب إلَيَّ فيهِ الإِحسانَ وكَرِّه إلَيَّ فيهِ الفُسوقَ وَالعِصيانَ ، وحَرِّم عَلَيَّ فيهِ السَّخَطَ وَالنّيرانَ بِقُوَّتِكَ يا غَوثَ المُستَغيثينَ» لِيُكتَبَ لَهُ حَجَّةٌ مَقبولَةٌ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله . الخبر .

وفِي اليَومِ الثّاني عَشَرَ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ السَّترَ وَالعَفافَ وألبِسني فيهِ لِباسَ القُنوعِ وَالكَفافِ ، ونَجِّني فيهِ مِمّا أحذَرُ وأخافُ (13) ، بِعِصمَتِكَ يا عِصمَةَ الخائِفينَ» لِيُغفَرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ ، ويُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِ حَسَناتٍ .

وفِي اليَومِ الثّالِثَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ طَهِّرني فيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالأَقذارِ ، وصَبِّرني عَلى كائِناتِ الأَقدارِ ، ووَفِّقني لِلتُّقى وصُحبَةِ الأَبرارِ بِعَونِكَ يا قُرَّةَ عُيونِ المَساكينِ» لِيُعطى بِكُلِّ حَجَرٍ ومَدَرٍ حَسَنَةً ودَرَجَةً فِي الجَنَّةِ .

وفِي اليَومِ الرّابِعَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ لا تُؤاخِذني فيهِ بِالعَثَراتِ وأقِلني فيهِ مِنَ الخَطايا وَالهَفَواتِ ، ولا تَجعَلني غَرَضاً لِلبَلايا وَالآفاتِ بِعِزِّكَ يا عِزَّ المُسلِمينَ» فَكَأَنَّما صامَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ .

وفِي اليَومِ الخامِسَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ طاعَةَ العابِدينَ ، وَاشرَح فيهِ صَدري بِإِنابَةِ المُخبِتينَ (14) بِأَمانِكَ يا أمانَ الخائِفينَ» لِيَقضِيَ اللّهُ لَهُ ثَمانينَ حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنيا . الخبر .

وفِي اليَومِ السّادِسَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ اهدِني فيهِ لِعَمَلِ الأَبرارِ ، وجَنِّبني فيهِ مُرافَقَةَ الأَشرارِ،وأدخِلني فيهِ بِرَحمَتِكَ دارَالقَرارِ بِإِلهِيَّتِكَ يا إلهَ العالَمينَ»لِيُعطى يَومَ خُروجِهِ مِن قَبرِهِ نوراً ساطِعاً يَمشي بِهِ وحُلَّةً يَلبَسُها وناقَةً يَركَبُها ويُسقىمِن شَرابِ الجَنَّةِ.

وفِي اليَومِ السّابِعَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ اهدِني فيهِ لِصالِحِ الأَعمالِ وَاقضِ لي فيهِ الحَوائِجَ وَالآمالَ ، يا مَن لا يَحتاجُ إلَى السُّؤالِ (15) ، يا عالِماً بِما في صُدورِ العالَمينَ» لِيُغفَرَ لَهُ ولَو كانَ مِنَ الخاسِرينَ .

وفِي اليَومِ الثّامِنَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ نَبِّهني فيهِ لِبَرَكاتِ أسحارِهِ ، ونَوِّر قَلبي بِضِياءِ أنوارِهِ ، وخُذ بِكُلِّ أعضائي إلَى اتِّباعِ آثارِهِ ، يا مُنَوِّرَ قُلوبِ العارِفينَ» لِيُعطى ثَوابَ ألفِ نَبِيٍّ .

وفِي اليَومِ التّاسِعَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ وَفِّر [ فيهِ] حَظّي بِبَرَكاتِهِ ، وسَهِّل سَبيلي إلى خَيراتِهِ ، ولا تَحرِمني قَبولَ حَسَناتِهِ ، يا هادِياً إلَى الحَقِّ المُبينِ» لِيَستَغفِرَ لَهُ مَلائِكَةُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ويَدعوا لَهُ .

وفِي اليَومِ العِشرينَ : «اللّهُمَّ افتَح لي فيهِ أبوابَ الجِنانِ ، وأغلِق عَنّي أبوابَ النِّيرانِ ، ووَفِّقني فيهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ ، يا مُنزِلَ السَّكينَةِ في قُلوبِ المُؤمِنينَ» لِيُكتَبَ لَهُ بِكُلِّ مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ سِتّينَ سَنَةً مَقبولَةً . الخبر .

وفِي اليَومِ الحادي وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ اجعَل لي فيهِ إلى مَرضاتِكَ دَليلاً ، ولا تَجعَل عَلَيَّ فيهِ لِلشَّيطانِ سَبيلاً (16) ، يا قاضِيَ حَوائِجِ السّائِلينَ» لِيُنَوِّرَ اللّهُ قَبرَهُ ، ويُبَيِّضَ وَجهَهُ ، ويَمُرَّ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ الخاطِفِ .

وفِي اليَومِ الثّاني وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ افتَح لي فيهِ أبوابَ فَضلِكَ وأنزِل عَلَيَّ فيهِ بَرَكاتِكَ ، ووَفِّقني فيهِ لِموجِباتِ مَرضاتِكَ ، وأسكِنّي فيهِ بُحبوحَةَ جَنّاتِكَ يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطَرّينَ» لِيُهَوِّنَ اللّهُ عَلَيهِ سَكَراتِ المَوتِ ، ومَسأَلَةَ مُنكَرٍ ونَكيرٍ ويُثَبِّتَهُ بِالقَولِ الثّابِتِ .

وفِي اليَومِ الثّالِثِ وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ اغسِلني فيهِ مِنَ الذُّنوبِ وطَهِّرني فيهِ مِنَ العُيوبِ ، وَامتَحِن فيهِ قَلبي بِتَقوَى القُلوبِ يا مُقيلَ عَثَراتِ المُذنِبينَ» لِيَمُرَّ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ الخاطِفِ مَعَ النِّبِيِّينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ .

وفِي اليَومِ الرّابِعِ وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فيهِ ما يُرضيكَ وأعوذُ بِكَ فيهِ مِمّا يُؤذيكَ ، بِأَن اُطيعَكَ ولا أعصِيَكَ ، يا عالِماً بِما في صُدورِ العالَمينَ (17) لِيُعطى بِعَدَدِ كُلِّ شَعرَةٍ عَلى رَأسِهِ وجَسَدِهِ ألفَ خادِمٍ وألفَ غُلامٍ كَالمَرجانِ وَالياقوتِ .

وفِي اليَومِ الخامِسِ وَالعِشرينَ : (18) «اللّهُمَّ اجعَلني [ فيهِ] مُحِبّاً لِأَولِيائِكَ ومُعادِياً لِأَعدائِكَ ، ومُتَمَسِّكاً بِسُنَّةِ خاتَمِ أنبِيائِكَ يا عَظيماً في قُلوبِ النَّبِيِّينَ» لِيُبنى لَهُ فِي الجَنَّةِ مِئَةُ قَصرٍ عَلى كُلِّ قَصرٍ خَيمَةٌ خَضراءُ .

وفِي اليَومِ السّادِسِ وَالعِشرينَ (19) : «اللّهُمَّ اجعَل سَعيي فيهِ مَشكوراً وذَنبي فيهِ

مَغفوراً ، وعَمَلي فيهِ مَقبولاً ، وعَيبي فيهِ مَستوراً ، يا أسمَعَ السّامِعينَ» لِيُنادى فِي القِيامَةِ : لا تَخَف ولا تَحزَن فَقَد غُفِرَ لَكَ .

وفِي اليَومِ السّابِعِ وَالعِشرينَ (20) : «اللّهُمَّ وَفِّر حَظّي فيهِ مِنَ النَّوافِلِ ، وأكرِمني فيهِ بِإِحضارِ الأَحرازِ مِنَ (21) المَسائِلِ ، وقَرِّب وَسيلَتي إلَيكَ مِن بَينِ الوَسائِلِ ، يا مَن لا يَشغَلُهُ إلحاحُ المُلِحّينَ» فَكَأَنَّما أطعَمَ كُلَّ جائِعٍ . الخبر .

وفِي اليَومِ الثّامِنِ وَالعِشرينَ (22) : «اللّهُمَّ غَشِّني فيهِ بِالرَّحمَةِ وَالتَّوفيقِ وَالعِصمَةِ ، وطَهِّر قَلبي مِن عائِباتِ التُّهَمَةِ ، يا رَؤوفاً بِعِبادِهِ المُؤمِنينَ» لَو قيسَ نَصيبُهُ فِي الجَنَّةِ بِالدُّنيا لَكانَ مِثلَها أربَعينَ مَرَّةً .

وفِي اليَومِ التّاسِعِ وَالعِشرينَ (23) : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ لَيلَةَ القَدرِ ، وصَيِّر لي كُلَّ عُسرٍ إلى يُسرٍ ، وَاقبَل مَعاذيري وحُطَّ عَنِّي الوِزرَ يا رَحيماً بِعِبادِهِ المُؤمِنينَ» لِيُبنى لَهُ ألفُ مَدينَةٍ فِي الجَنَّةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالزُّمُرُّدِ وَاللُّؤلُؤِ .

وفِي اليَومِ الثَّلاثينَ : «اللّهُمَّ اجعَل صِيامي فيهِ بِالشُّكرِ وَالقَبولِ عَلى ما تَرضاهُ ويَرضاهُ الرَّسولُ ، مُحكَمَةً فُروعُهُ بِالاُصولِ ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ» (24)

لِيُكرِمَهُ اللّهُ تَعالى كَرامَةَ الأَنبِياءِ وَالأَوصِياءِ . (25) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 197 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 353 ح 3 .
2- .في الإقبال ج1 ص 229 : «اللّهمّ اجعل صيامي صيام الصائمين ، وقيامي قيام القائمين ، ونبّهني فيه عن نومة الغافلين ، وهب لي جرمي يا إله العالمين» .
3- .في الإقبال ج 1 ص 254 : «من كلّ خير تنزل فيه بجودك يا ...» .
4- .وزاد في الإقبال ج 1 ص 257 هنا : «وأذقني فيه حلاوة ذكرك» .
5- .في الإقبال ج 1 ص 260 : «يا أرحم الراحمين» بدل «يا أكرم الأكرمين».
6- .مابين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : ج 1 ص 263 .
7- .في الإقبال : «ولاتضربني فيه بسياط نقمتك وزحزحني» بدل «وأعذني من سياط نقمتك ومهاويك وأجرني» .
8- .مابين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : ج 1 ص 267 .
9- .في الإقبال : «بدوامه بتوفيقك يا وليّ المؤمنين» بدل «بدوام .. .».
10- .في الإقبال ج 1 ص 270 : «يا ملجأ الآملين» .
11- .في الإقبال ج 1 ص 273 : «لبراهينك الساطعة» .
12- .ما بين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : ج 1 ص 276 .
13- .في الإقبال ج 1 ص 284 : «زيّنّي» بدل «ارزقني» و«وحلِّني فيه بحليّ الفضل والإنصاف» بدل «ونجّني فيه ممّا أحذر وأخاف» .
14- .في الإقبال ج 1 ص 297 : «الخاشعين وأشعر فيه قلبي إنابة المخلصين» بدل «العابدين ... المخبتين» .
15- .في الإقبال ج 1 ص 307 : «إلى التفسير والسؤال» .
16- .وزاد في الإقبال ج 1 ص 369 هنا : «واجعل الجنّة منزلاً لي ومقيلاً» .
17- .وفي الإقبال ج 1 ص 392 : «يا عالماً بأحوال السائلين» وزاد فيه «والتوفيق» قبل «بأن أطيعك» .
18- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم السادس والعشرين وفيه «مستنّاً» بدل «متمسّكاً» و«يا عاصم قلوب النبيّين» بدل «يا عظيماً في قلوب النبيّين» .
19- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم الخامس والعشرين وفيه «يا سامع أصوات المبتهلين» بدل «يا أسمع السامعين» .
20- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم الثامن والعشرين وفيه «الأحلام في المسائل» بدل «الأحراز من المسائل» .
21- .كذا في المصدر ولعلّ عبارة «الأحراز من» زائدة .
22- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم التاسع والعشرين وفيه «غياهب» بدل «عائبات» و«المذنبين» بدل «المؤمنين» .
23- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم السابع والعشرين وفيه «يا رؤوفاً بعباده الصالحين» بدل «يا رحيماً بعباده المؤمنين» .
24- .وزاد في الإقبال ج 1 ص 448 : «الأخيار الأبرار صلى اللّه عليهم».
25- .المصباح للكفعمي : ص 810 ، وأورد السيّد ابن طاووس قدس سره هذه الأدعية ومن دون إسناد إلى المعصوم في الإقبال موزّعة على الأبواب وباختلاف في بعض الألفاظ والعبارات كما أشرنا إلى أهمّها في الهوامش السابقة .

ص: 305

5 / 2 دعاهاى هر روز ماه رمضان

1852.الإمام الباقر عليه السلام :امام كاظم عليه السلام:هر كس هنگام فرا رسيدن ماه رمضان ، دو ركعت نماز مستحب بخواند و در ركعت اوّل ، «فاتحه» و «فتح» ، و در ركعت دوم ، هر سوره اى را كه دوست داشت ، بخواند ، خداوندْ بدىِ آن سال را از او دور مى كند و همواره در امان خداوند خواهد بود ، تا همان هنگام از سال آينده.5 / 2دعاهاى هر روز ماه رمضان1849.عنه صلى الله عليه و آله :المصباح كفعمى :مستحب است كه در روزهاى ماه رمضان ، اين دعاها خوانده شوند ، براى هر روز ، از اوّل تا آخر ماه ، دعايى جداگانه ، در كتاب الذخيرة آمده كه ابن عبّاس از پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنين روايت كرده است:

در روز اول مى گويى: «خداوندا! روزه مرا در اين روز ، روزه روزه داران [واقعى ]قرار بده و در آن ، خطايم را ببخش _ اى معبود جهانيان _ و از من در گذر _ اى بخشاينده مجرمان _ !»

تا هزار هزار حسنه داده شود... .

و در روز دوم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به موجبات خرسندى ات نزديك گردان و مرا از خشم و كيفر خويش دور ساز و مرا در آن ، توفيق خواندن آياتت عطا كن ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!»

تا در برابر هر گامش در تمام عمرش ، پاداش عبادت يك سال را ، در حالى كه روزش را روزه و شبش را به عبادت پرداخته ، داده شود.

و در روز سوم [ مى گويى]: «خداوندا! در اين روز ، مرا ذهن و هوشيارى عطا كن و مرا از نابخردى و آميختگى حق و باطل دور گردان و مرا از هر خيرى كه در آن نازل مى شود ، بهره اى قرار بده ، اى بخشنده ترينِ بخشندگان!»

تا براى او خانه اى در بهشت فردوس بسازند... .

و در روز چهارم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا براى برپايى فرمانت ، نيرومند ساز و با كَرَمت ، توفيق سپاس گزارى ات را عطايم كن و با نگهدارى خود ، مرا حفظ كن ، اى بيناترينِ بينندگان!»

تا در بهشت ابدى ، به او هفتاد هزار تخت بدهند كه بر هر تختى ، يك حورى است.

و در روز پنجم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از آمرزش خواهان قرار بده و مرا در آن ، از بندگان شايسته ات قرار بده و مرا در آن ، از دوستان پرهيزگار خود قرار بده ، به مهربانى ات ، اى بزرگوارترينِ بزرگواران!»

تا در بهشت برين به او هزار هزار خوانِ غذا دهند كه در هر خوانى ، هزار هزار رنگ غذاست.

و در روز ششم [مى گويى] : «خداوندا! [در اين روز ،] مرا به سبب رفتن به سراغ نافرمانى هايت خوار مگردان و مرا از تازيانه هاى انتقام و تأديب خويش ، پناه بده و مرا از آنچه موجب خشم توست ، در امان دار، به نعمت و احسانت ، اى نهايت خواسته خواهندگان!»

تا خداوند به او چهل هزار شهر بدهد... .

و در روز هفتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به روزه دارى و عبادتش يارى كن و مرا از سقوط و گناهانش دور بدار و با هدايت پيوسته ات ، ياد و سپاست را روزى ام كن ، اى هدايتگر مؤمنان!»

تا در بهشت ، آنچه به شهيدان و سعادتمندان و اوليا مى دهند ، به او هم بدهند.

و در روز هشتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، توفيق ترحّم بر يتيمان و غذا دادن [ به گرسنگان] و آشكارا سلام دادن را عطايم كن و همنشينى با بزرگواران و دورى از فرومايگان را روزى ام گردان ، به احسانت ، اى آرزوى آرزومندان!»

تا عمل او برابر با عمل هزار صدّيق ، بالا برده شود.

و در روز نهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از رحمت گسترده ات نصيبى قرار بده و در آن مرا به دلايل قاطع و روشن خود ، رهنمون باش و زمام اختيار مرا به سوى خرسندى هاى فراگيرت به دست گير ، به محبتّت ، اى آرزوى مشتاقان!»

تا پاداش بنى اسرائيل را به او بدهند.

و در روز دهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، از تكيه كنندگان بر خودت ، از كاميابان در پيشگاهت و از نزديكان آستانت قرار بده ، اى نهايت خواسته جويندگان!»

تا هر چيزى براى او آمرزش بخواهد.

و در روز يازدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، نيكى را در نظرم محبوب گردان و زشتكارى و نافرمانى را در نظرم ناخوشايند ساز و خشم و دوزخ را در آن بر من حرام كن ، به نيرويت ، اى پناه پناهجويان!»

تا براى او پاداش يك حجّ مقبول همراه پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته شود... .

و در روز دوازدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا پوشش و پاك دامنى ، روزى كن و جامه قناعت و كفاف را بر من بپوشان و مرا از آنچه حذر و بيم دارم ، نجات بده ، به نگهدارى ات ، اى نگهدارِ ترسندگان!»

تا گناهان گذشته و آينده اش بخشوده شوند و بدى هايش تبديل به خوبى گردند.

و در روز سيزدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از آلودگى و پليدى ها پاك كن و مرا بر حوادث تقديرشده شكيبا ساز و مرا به تقوا و همنشينى با نيكان ، موفّق بدار ، به يارى ات ، اى نور چشم بينوايان!»

تا به شمار هر سنگ و كلوخى ، به او حسنه و درجه اى در بهشت داده شود.

و در روز چهاردهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا با لغزش ها مؤاخذه مكن و پوزش مرا از خطاها و لغزش ها بپذير و مرا هدف تير بلاها و آفت ها قرار مده ، به عزّتت ، اى مايه عزّت مسلمانان!»

[با اين دعا] گويا با پيامبران ، شهيدان و صالحان ، روزه گرفته است.

و در روز پانزدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، طاعت عابدان را روزى ام كن و دلم را به بازگشت و توبه خاشعان ، گشاده گردان ، به ايمن بخشى ات ، اى ايمنىِ هراسناكان!»

تا خداوند ، هشتاد حاجت از حاجت هاى دنيايى او را برآورد... .

و در روز شانزدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به كار نيكان ، راهنمايى كن و در آن ، مرا از همنشينى با بَدان ، دور بدار و به رحمتت ، مرا در سراى جاويد ، وارد كن ، به خداوندى ات ، اى معبود جهانيان!»

تا در روزى كه از گورش بيرون مى آيد ، نور تابناكى به او عطا شود كه با فروغ آن ، راه برود و پوششى كه آن را بپوشد و شترى كه سوارش شود و از شراب بهشتى به او نوشانده شود.

و در روز هفدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به كارهاى شايسته رهنمون باش و در آن ، حاجتت ها و آرزوهايم را برآور ، اى آن كه نياز به پرسش ندارد! اى آن كه به آنچه در سينه هاى جهانيان است ، داناست!»

تا آمرزيده شود ، هر چند از زيانكاران باشد.

و در روز هيجدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به بركت هاى سحرگاهانش هشيار بگردان و دلم را با فروغ روشنى هايش نورانى كن و همه اعضايم را به پيروى از آثارش به كار گير ، اى روشنگر دل هاى عارفان!»

تا پاداش هزار پيامبر يابد.

و در روز نوزدهم [مى گويى] : «خداوندا! بهره مندىِ مرا از بركات اين روز ، سرشار بگردان و راه مرا به سوى نيكى هاى آن آسان ساز و مرا از پذيرش نيكوكارى ها در آن محروم مگردان ، اى هدايتگر به سوى حقِّ آشكار!»

تا فرشتگان آسمان ها و زمين براى او آمرزش بخواهند و برايش دعا كنند.

و در روز بيستم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، درهاى بهشت ها را به رويم بگشاى و درهاى آتش ها را به رويم بربند و در آن ، مرا به تلاوت قرآن موفّق بدار ، اى فرودآورنده آرامش در دل مؤمنان!»

تا به شمار همه آنان كه ماه رمضان را روزه گرفته اند ، براى او شصت سال روزه مقبول بنويسند... .

و در روز بيست و يكم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، برايم راهنمايى به سوى رضامندى هاى خويش قرار بده و در آن براى شيطان ، راه نفوذى در من ، قرار مده ، اى برآورنده نيازهاى سائلان!»

تا خداوند ، قبرش را نورانى و چهره اش را سفيد كند و همچون برق جهنده بر صراط بگذرد.

و در روز بيست و دوم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، درهاى احسانت را به رويم بگشاى و بركت هاى خويش را بر من فرودآور و مرا به آنچه موجب رضاى توست ، موفّق گردان و مرا در ميان بهشت هاى خودت جاى ده ، اى پاسخگوى دعاى درماندگان!»

تا خداوند ، سختى هاى جان كندن و سؤال منكر و نكير را بر او آسان سازد و او را با عقيده ثابت ، استوار دارد.

و در روز بيست و سوم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از گناهانْ بشوى و مرا در آن از عيب ها پاك گردان و دلم را در آن با تقواى دل ها بيازماى ، اى پوزش پذير خطاى گناهكاران!»

تا همچون برقِ جهنده همراه پيامبران و شهيدان و صالحان بر صراط بگذرد.

و در روز بيست و چهارم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، آنچه تو را خرسند مى سازد ، از تو مى خواهم و از آنچه تو را مى آزارد ، به تو پناه مى برم، به اين كه فرمان بردارت باشم و نافرمانى ات نكنم ، اى دانا به آنچه در سينه هاى جهانيان است!»

تا به شمار هر مويى كه در سر و بدن اوست ، هزار خدمت گزار و هزار غلامش دهند كه همچون مرجان و ياقوت اند.

و در روز بيست و پنجم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت و چنگ زننده به سنّت آخرينِ پيامبرانت قرار بده ، اى بزرگ در دل هاى پيامبران!»

تا در بهشت براى او صد قصر بسازند كه بر هر قصرى ، خيمه اى سبز است.

و در روز بيست و ششم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، تلاشم را

پاداش يافته و گناهم را در آن آمرزيده و عملم را قبول شده و عيبم را پوشيده قرار بده ، اى شنواترينِ شنوندگان!»

تا در قيامت به او خطاب شود: «نترس و اندوهگين مباش ، كه آمرزيده شدى».

و در روز بيست و هفتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، بهره مرا از مستحبّات سرشار بگردان و با آماده ساختن خواسته ها در آن ، مرا گرامى بدار و وسيله ام را در آن از ميان وسايل ، فراهم ساز ، اى آن كه اصرار اصراركنندگان ، او را مشغول نمى سازد!»

[با اين دعا] گويا هر گرسنه اى را سير كرده است... .

و در روز بيست و هشتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا در پوشش رحمت و توفيق و نگهدارى قرار بده و دلم را از عيب هاى موجب تهمت ، پاك كن ، اى مهربان به بندگان مؤمنش!»

كه اگر بهره اش را از بهشت با دنيا بسنجند ، چهل برابر آن خواهد بود.

و در روز بيستم و نهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، شب قدر را نصيبم كن و هر سختى را برايم آسان بگردان و پوزش هايم را بپذير و بار گناهانم را از دوشم بردار ، اى مهربان به بندگان مؤمنش!»

تا در بهشت براى او هزار شهر از طلا و نقره و زمرّد و لؤلؤ بسازند.

و در روز سى ام [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، روزه ام را همراه با پاداش و پذيرش قرار بده ، بدان گونه كه تو آن را مى پسندى و پيامبر از آن خرسند مى شود ، در حالى كه شاخ و برگش با ريشه ها محكم باشد ، به حقّ محمّد و خاندان پاكيزه و پاك او!»

تا خداوندْ او را به كرامت پيامبران و اوصيا ، گرامى بدارد.

.

ص: 306

. .

ص: 307

. .

ص: 308

. .

ص: 309

. .

ص: 310

. .

ص: 311

. .

ص: 312

. .

ص: 313

. .

ص: 314

. .

ص: 315

. .

ص: 316

5 / 3«دُعاءُ المُجيرِ» لِلأَيّامِ البيضِ مِن شَهرِ رَمَضانَرواه الكفعمي قدس سره في البلد الأمين والمصباح ، وقال في حاشية مصباحه : «هذا الدعاء يسمّى «دعاء المجير» ، رفيع الشأن عظيم المنزلة . وله نسخ كثيرة ، أكملها ما رقمناه ، وهو مرويّ عن النبيّ صلى الله عليه و آله ، نزل جبريل عليه السلام وهو يصلّي في مقام إبراهيم عليه السلام . وملخّص فضله أنّه من قرأه في الأيّام البيض من شهر رمضان غفرت ذنوبه ... وبه يشفي اللّه تعالى المريض ويقضي الدين ...» . (1)

1845.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :البلد الأمين :دُعاءُ المُجيرِ وهُوَ مَروِيٌّ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله :

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ سُبحانَكَ يا أللّهُ ، تَعالَيتَ يا رَحمانُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا رَحيمُ ، تَعالَيتَ يا كَريمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا مَلِكُ ، تَعالَيتَ يا مالِكُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قُدّوسُ ، تَعالَيتَ يا سَلامُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُؤمِنُ ، تَعالَيتَ يا مُهَيمِنُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عَزيزُ ، تَعالَيتَ يا جَبّارُ،أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُتَكَبِّرُ ، تَعالَيتَ يا مُتَجَبِّرُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا خالِقُ ، تَعالَيتَ يا بارِئُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُصَوِّرُ ، تَعالَيتَ يا مُقَدِّرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا هادي ، تَعالَيتَ يا باقي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَهّابُ ، تَعالَيتَ يا تَوّابُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا فَتّاحُ ، تَعالَيتَ يا مُرتاحُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سَيِّدي ، تَعالَيتَ يا مَولايَ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قَريبُ ، تَعالَيتَ يا رَقيبُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ

يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُبدِئُ ، تَعالَيتَ يا مُعيدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا حَميدُ ، تَعالَيتَ يا مَجيدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا قَديمُ ، تَعالَيتَ يا عَظيمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا غَفورُ ، تَعالَيتَ يا شَكورُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا شاهِدُ ، تَعالَيتَ يا شَهيدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَنّانُ ، تَعالَيتَ يا مَنّانُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا باعِثُ ، تَعالَيتَ يا وارِثُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُحيي ، تَعالَيتَ يا مُميتُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا شَفيقُ ، تَعالَيتَ يا رَفيقُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا أنيسُ ، تَعالَيتَ يا مُؤنِسُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا جَليلُ ، تَعالَيتَ يا جَميلُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا خَبيرُ ، تَعالَيتَ يا بَصيرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَفِيُّ ، تَعالَيتَ يا مَلِيُّ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مَعبودُ ، تَعالَيتَ يا مَوجودُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا غَفّارُ ، تَعالَيتَ يا قَهّارُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا مَذكورُ ، تَعالَيتَ يا مَشكورُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا جَوادُ ، تَعالَيتَ يا مَعاذُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا جَمالُ ، تَعالَيتَ يا جَلالُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سابِقُ ، تَعالَيتَ يا رازِقُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا صادِقُ ، تَعالَيتَ يا فالِقُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سَميعُ ، تَعالَيتَ يا سَريعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَفيعُ ، تَعالَيتَ يا بَديعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا فَعّالُ ، تَعالَيتَ يا مُتَعالِ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا قاضي ، تَعالَيتَ يا راضي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قاهِرُ ، تَعالَيتَ يا ظاهِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عالِمُ ، تَعالَيتَ يا حاكِمُ،أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ

يا دائِمُ ، تَعالَيتَ يا قائِمُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عاصِمُ ، تَعالَيتَ يا قاصِمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا غَنِيُّ ، تَعالَيتَ يا مُغني ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَفِيُّ ، تَعالَيتَ يا قَوِيُّ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا كافي ، تَعالَيتَ يا شافي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُقَدِّمُ ، تَعالَيتَ يا مُؤَخِّرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا أوَّلُ ، تَعالَيتَ يا آخِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ظاهِرُ ، تَعالَيتَ يا باطِنُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَجاءُ ، تَعالَيتَ يا مُرتَجى ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ذَا المَنِّ ، تَعالَيتَ يا ذَا الطَّولِ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَيُّ ، تَعالَيتَ يا قَيّومُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا واحِدُ ، تَعالَيتَ يا أحَدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سَيِّدُ ، تَعالَيتَ يا صَمَدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قَديرُ ، تَعالَيتَ يا كَبيرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا والي ، تَعالَيتَ يا عالي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عَلِيُّ ، تَعالَيتَ يا أعلى ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَلِيُّ ، تَعالَيتَ يا مَولى ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ذارِئُ ، تَعالَيتَ يا بارِئُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا خافِضُ ، تَعالَيتَ يا رافِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُقسِطُ ، تَعالَيتَ يا جامِعُ،أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُعِزُّ ، تَعالَيتَ يا مُذِلُّ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حافِظُ ، تَعالَيتَ يا حَفيظُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا قادِرُ ، تَعالَيتَ يا مُقتَدِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا عَليمُ ، تَعالَيتَ يا حَليمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَكَمُ ، تَعالَيتَ يا حَكيمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُعطي، تَعالَيتَ يا مانِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ضارُّ، تَعالَيتَ يا نافِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ .

سُبحانَكَ يا مُجيبُ ، تَعالَيتَ يا حَسيبُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عادِلُ ، تَعالَيتَ يا فاضِلُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا لَطِيفُ ، تَعالَيتَ يا شَرِيفُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَبُّ ، تَعالَيتَ يا حَقُّ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ماجِدُ ، تَعالَيتَ يا واحِدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عَفُوُّ ، تَعالَيتَ يا مُنتَقِمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا واسِعُ ، تَعالَيتَ يا موسِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَؤوفُ ، تَعالَيتَ يا عَطوفُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا فَردُ ، تَعالَيتَ يا وَترُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُقيتُ ، تَعالَيتَ يا مُحيطُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَكيلُ ، تَعالَيتَ يا عَدلُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُبينُ ، تَعالَيتَ يا مَتينُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا بَرُّ ، تَعالَيتَ يا وَدودُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَشيدُ ، تَعالَيتَ يا مُرشِدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا نورُ ، تَعالَيتَ يا مُنَوِّرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا نَصيرُ ، تَعالَيتَ يا ناصِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا صَبورُ ، تَعالَيتَ يا صابِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا مُحصي ، تَعالَيتَ يا مُنشِي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سُبحانُ ، تَعالَيتَ يا دَيّانُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُغيثُ ، تَعالَيتَ يا غِياثُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا فاطِرُ ، تَعالَيتَ يا حاضِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ذَا العِزِّ وَالجَمالِ ، تَبارَكتَ يا ذَا الجَبَروتِ وَالجَلالِ . سُبحانَكَ لا إلهَ إلاّ أنتَ ، سُبحانَكَ إنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ ، فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّيناهُ مِنَ الغَمِّ ، وكَذلِكَ نُنجِي المُؤمِنينَ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ (أجمَعينَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، وحَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ ؛ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ) (2) . (3) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 358 .
2- .أثبتنا مابين القوسين من المصباح ، وفي البلد الأمين : «ثمّ حمدِل وحسبِل وحولِق» .
3- .البلد الأمين : ص 362 ، المصباح للكفعمي : ص 358 .

ص: 317

5 / 3 «دعاى مُجير» براى ايّام البيضِ ماه رمضان

5 / 3«دعاى مُجير» براى ايّام البيضِ ماه رمضان 1كفعمى ، اين دعا را در البلد الأمين و المصباح روايت كرده و در حاشيه المصباح گفته است: «اين دعا كه دعاى مجير ناميده مى شود ، داراى شأن والا و منزلت عظيم است و نسخه هاى بسيارى دارد كه كامل ترينِ آنها ، همان است كه ما آورده ايم. اين دعا ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است. [ ماجراى اين دعا چنين است كه] وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در مقام ابراهيم نماز مى خواند ، جبرئيل عليه السلامنازل شد [ و آن را آورد]. خلاصه فضيلت آن ، اين كه: هر كس آن را در ايّام البيض ماه رمضان بخواند ، گناهانش آمرزيده شوند... و به سبب اين دعا خداوند ، بيمار را شفا مى دهد و بدهى را ادا مى كند...».

1841.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :البلد الأمين _ [در بيان] دعاى مُجير ، روايت شده از پيامبر صلى الله عليه و آله _ :به نام خداوند بخشنده مهربان. منزّهى تو ، اى خداوند! والايى تو ، اى بخشنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده!

منزّهى تو، اى مهربان! والايى تو،اى بزرگوار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى فرمان روا! والايى تو ، اى مالك! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بى عيب ! والايى تو ، اى سلام! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ايمنى بخش! والايى تو ، اى حاكم بر همه چيز! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ارجمند! والايى تو ، اى غالب! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب بزرگى! والايى تو ، اى صاحب جبروت! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آفريننده! والايى تو ، اى پديدآورنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صورت آفرين! والايى تو ، اى تقديركننده! مارا از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى هدايتگر! والايى تو ، اى ماندگار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بخشنده! والايى تو ، اى توبه پذير! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى گشاينده! والايى تو ، اى رحمت آور (بهجت آفرين)! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سَرور من! والايى تو ،

اى سرپرست من! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نزديك! والايى تو ، اى مراقب! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آغازگر! والايى تو ، اى بازآفرين! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ستوده! والايى تو ، اى شكوهمند! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى خداى ديرين! والايى تو ، اى بزرگ! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آمرزنده! والايى تو ، اى سپاس گزار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى گواه! والايى تو ، اى حاضر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى مهرورز! والايى تو ، اى نعمت بخش! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى برانگيزاننده! والايى تو ، اى ميراث برنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى حيات بخش! والايى تو ، اى ميراننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى مهربان! والايى تو ، اى اهل مدارا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى همدم! والايى تو ، اى مونس! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى با عظمت! والايى تو ، اى زيبا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آگاه! والايى تو ، اى بينا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پذيرنده! والايى تو ، اى مهلت دهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى معبود! والايى تو ، اى موجود! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دانا! والايى تو ، اى مهلت دهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آمرزنده! والايى تو ، اى قدرتمند ! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى يادشده ! والايى تو ، اى سپاس گزارى شده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بخشنده! والايى تو ، اى پناهگاه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى زيبايى! والايى تو ، اى شُكوه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سبقت گيرنده! والايى تو ، اى روزى دهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى راستگو ! والايى تو ، اى شكافنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى شنوا! والايى تو ، اى باشتاب! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى والا! والايى تو ، اى پديدآورنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بسياركار! والايى تو ، اى بلندمرتبه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى داور! والايى تو ، اى راضى شونده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى قدرتمند! والايى تو ، اى آشكار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دانا! والايى تو ، اى حاكم! ما را

از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى اَبَدى! والايى تو ، اى هميشه پا برجا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نگه دارنده! والايى تو ، اى در هم شكننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بى نياز! والايى تو ، اى بى نيازكننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى وفاكننده! والايى تو ، اى نيرومند! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى كفايت كننده! والايى تو ، اى شفادهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى مقدّم دارنده! والايى تو ، اى تأخير اندازنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نخست! والايى تو ، اى فرجام! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آشكار! والايى تو ، اى پنهان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى اميد! والايى تو ، اى اميدگاه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب نعمت! والايى تو ، اى صاحب احسان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى زنده! والايى تو ، اى هميشه برپا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى يكتا! والايى تو ، اى يگانه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سَرور! والايى تو ، اى نفوذناپذير! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى توانا! والايى تو ، اى بزرگ! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سرپرست! والايى تو ، اى بلندمرتبه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى والا! والايى تو ، اى برتر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب اختيار! والايى تو ، اى سرپرست! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى هستى آفرين! والايى تو ، اى آفريدگار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پايين آورنده! والايى تو ، اى بالابرنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دادگر! والايى تو ، اى جمع كننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عزّت بخش! والايى تو ، اى خواركننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نگهبان! والايى تو ، اى نگهدار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى توانا! والايى تو ، اى مقتدر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دانا! والايى تو ، اى بردبار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى داور! والايى تو ، اى استواركار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عطاكننده! والايى تو ، اى بازدارنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى زيان رسان! والايى تو ، اى سودرسان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى اجابت كننده!

والايى تو ، اى حسابگر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عادل! والايى تو ، اى صاحب نعمت! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب لطف! والايى تو ، اى باشرافت! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو، اى پروردگار! والايى تو، اى حق! ما را از آتشْ پناه بده، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب مجد! والايى تو ، اى يگانه! ما را از آتشْ پناه بده، اى پناه دهنده! منزّهى تو، اى بخشاينده! والايى تو، اى انتقام گيرنده! ما را از آتشْ پناه بده، اى پناه دهنده! منزّهى تو، اى گسترده(رحمت)! والايى تو ، اى گستراننده(هستى)! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب رأفت! والايى تو ، اى مهرورز! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى يگانه! والايى تو ، اى يكتا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى جزادهنده! والايى تو ، اى فراگير! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عهده دار! والايى تو ، اى دادگر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى روشنگر! والايى تو ، اى استوار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نيكى كننده! والايى تو ، اى مهربان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ره يافته! والايى تو ، اى راهنما! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نور! والايى تو ، اى روشنى بخش! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ياور! والايى تو ، اى ياريگر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صبرپيشه! والايى تو ، اى شكيبا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى شمارنده! والايى تو ، اى پديدآورنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بى عيب! والايى تو ، اى داور! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پناه دهنده! والايى تو ، اى پناهگاه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى شكافنده! والايى تو ، اى حاضر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب عزّت و زيبايى! خجسته اى تو ، اى صاحب قدرت و شكوه! منزّهى تو. « معبودى جز تو نيست . منزّهى تو . من از ستمگران بوده ام. پس ، او را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانديم و اين گونه ، مؤمنان را نجات مى بخشيم » .

و درود خدا بر محمّد و همه خاندانش باد و ستايش ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهانيان است. و خداوند ، ما را بس است و خوب عهده دارى است و هيچ قدرتى و نيرويى نيست ، مگر به خداوند والاى بزرگ.

.

ص: 318

. .

ص: 319

. .

ص: 320

. .

ص: 321

. .

ص: 322

. .

ص: 323

. .

ص: 324

الفصل السادس : الأعمال المختصَّة بالعشر الأواخر6 / 1الغُسل1845.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغتَسِلُ في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ في كُلِّ لَيلَةٍ . (1)6 / 2الدُّعاء1842.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ :

أعوذُ بِجَلالِ وَجهِكَ الكَريمِ ، أن يَنقَضِيَ عَنّي شَهرُ رَمَضانَ أو يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ ، ولَكَ قِبَلي ذَنبٌ أو تَبِعَةٌ تُعَذِّبُني عَلَيهِ . (2)1841.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أيّوب بن يقطين أو غيره عنهم عليهم السلام: دُعاءُ العَشرِ الأَواخِرِ ، تَقولُ فِي اللَّيلَةِ الاُولى :

يا مولِجَ اللَّيلِ فِي النَّهارِ ومولِجَ النَّهارِ فِي اللَّيلِ ، ومُخرِجَ الحَيِّ مِنَ المَيِّتِ ومُخرِجَ المَيِّتِ مِنَ الحَيِّ ، يا رازِقَ مَن يَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ يا أللّهُ يا رَحيمُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يَذهَبُ بِالشَّكِّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقنا فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام .

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الثّانِيَةِ :

يا سالِخَ النَّهارِ مِنَ اللَّيلِ فَإِذا نَحنُ مُظلِمونَ ، ومُجرِيَ الشَّمسِ لِمُستَقَرِّها بِتَقديرِكَ يا عَزيزُ يا عَليمُ ، ومُقَدِّرَ القَمَرِ مَنازِلَ حَتّى عادَ كَالعُرجونِ القَديمِ ، يا نورَ كُلِّ نورٍ ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ ووَلِيَّ كُلِّ نِعمَةٍ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا قُدّوسُ يا أحَدُ يا واحِدُ يا فَردُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا [ وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عَلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يَذهَبُ بِالشَّكِّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ

مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام] . (3)

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الثّالِثَةِ :

يا رَبَّ لَيلَةِ القَدرِ وجاعِلَها خَيراً مِن ألفِ شَهرٍ ، ورَبَّ اللَّيلِ وَالنَّهارِ وَالجِبالِ وَالبِحارِ وَالظُّلَمِ وَالأَنوارِ وَالأَرضِ وَالسَّماءِ ، يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا قَيّومُ ، يا أللّهُ يا بَديعُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ... .

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الرّابِعَةِ :

يا فالِقَ الإِصباحِ وجاعِلَ اللَّيلِ سَكَناً وَالشَّمسِ وَالقَمَرِ حُسباناً ، يا عَزيزُ يا عَليمُ ، يا ذَا المَنِّ وَالطَّولِ وَالقُوَّةِ وَالحَولِ وَالفَضلِ وَالإِنعامِ وَالمُلكِ وَالإِكرامِ ، (يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ) يا أللّهُ يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا فَردُ يا وَترُ ، يا أللّهُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ ، يا حَيُّ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ ، لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن

تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي ورِضىً بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الخامِسَةِ :

يا جاعِلَ اللَّيلِ لِباساً وَالنَّهارِ مَعاشاً وَالأَرضِ مِهاداً وَالجِبالِ أوتاداً ، يا أللّهُ يا قاهِرُ ، يا أللّهُ يا جَبّارُ ، يا أللّهُ يا سَميعُ ، يا أللّه يا قَريبُ ، يا أللّهُ يا مُجيبُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي ورِضىً بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ السّادِسَةِ :

يا جاعِلَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ آيَتَينِ ، يا مَن مَحا آيَةَ اللَّيلِ وجَعَلَ آيَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلاً مِنهُ ورِضواناً ، يا مُفَصِّلَ كُلِّ شَيءٍ تَفصيلاً ، يا ماجِدُ يا وَهّابُ يا أللّهُ يا جَوادُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن

تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ السّابِعَةِ :

يا مادَّ الظِّلِّ ولَو شِئتَ لَجَعَلتَهُ ساكِناً وجَعَلتَ الشَّمسَ عَلَيهِ دَليلاً ثُمَّ قَبَضتَهُ إلَيكَ قَبضاً يَسيراً ، يا ذَا الجودِ وَالطَّولِ وَالكِبرِياءِ وَالآلاءِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنُ الرَّحيمُ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ يا قُدّوسُ يا سَلامُ ، يا مُؤمِنُ يا مُهَيمِنُ ، يا عَزيزُ يا جَبّارُ ، يا مُتَكَبِّرُ يا أللّهُ يا خالِقُ يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ :

يا خازِنَ اللَّيلِ فِي الهَواءِ وخازِنَ النّورِ فِي السَّماءِ ، ومانِعَ السَّماءِ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلاّ بِإِذنِهِ وحابِسَهُما أن تَزولا ، يا عَليمُ يا غَفورُ ، يادائِمُ يا أللّهُ ، يا وارِثُ يا باعِثَ مَن فِي القُبورِ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ التّاسِعَةِ :

يا مُكَوِّرَ اللَّيلِ عَلَى النَّهارِ ومُكَوِّرَ النَّهارِ عَلَى اللَّيلِ ، يا عَليمُ يا حَكيمُ يا أللّهُ ، يا رَبَّ الأَربابِ وسَيِّدَ السّاداتِ لا إلهَ إلاّ أنتَ ، يا أقرَبَ إلَيَّ مِن حَبلِ الوَريدِ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقينا تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيمانا يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ العاشِرَةِ :

الحَمدُ للّهِِ لا شَريكَ لَهُ ، الحَمدُ للّهِِ كَما يَنبَغي لِكَرَمِ وَجهِهِ وعِزِّ جَلالِهِ وكَما هُوَ أهلُهُ ، يا قُدّوسُ يا نورَ القُدسِ ، يا سُبّوحُ يا مُنتَهَى التَّسبيحِ ، يا رَحمانُ يا فاعِلَ الرَّحمَةِ ، يا عَليمُ يا كَبيرُ يا أللّهُ ، يا لَطيفُ يا جَليلُ يا أللّهُ ، يا سَميعُ يا بَصيرُ يا أللّهُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقينا تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيمانا يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام . (4) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 358 ، بحارالأنوار : ج 81 ص 19 ح 24 .
2- .الكافي : ج 4 ص 160 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 156 ح 4 .
3- .أثبتنا ما بين المعقوفين من مصباح المتهجّد والمصادر الاُخرى ، وفي المصدر بعد «والأمثال العليا» : «ثمّ تعود إلى الدعاء الأوّل إلى قوله : أسألك أن تصلّي على محمّد وأهل بيته إلى آخر الدعاء» .
4- .الكافي : ج 4 ص 164 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 154 ح 4 .

ص: 325

فصل ششم : اعمال مخصوص دهه آخر
6 / 1 غسل
6 / 2 دعا

فصل ششم : اعمال مخصوص دهه آخر6 / 1غسل1839.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب غسل مى كرد.6 / 2دعا1836.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب چنين مى گويى :

«به شُكوه ذات كريم تو پناه مى برم كه ماه رمضان بر من بگذرد ، يا سپيده امشب بدمد و مرا نزد تو ، گناه يا خطايى باشد كه بر آن ، عذابم كنى» .1838.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از ايّوب بن يقطين يا ديگرى ، از امامان عليهم السلام، درباره دعاى دهه آخر _ :

در شب اوّل مى گويى :

«اى فرو برنده شب در روز و فرو برنده روز در شب و بيرون آورنده زنده از مرده و بيرون آورنده مرده از زنده! اى روزى دهنده بى شمار ، به هر كه خواهد! اى خداوند ، اى بخشاينده ، اى خداوند! اى مهربان! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و نامم را امشب در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب آتش سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندانش محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب دوم مى گويى:

«اى بيرون آورنده روز از شب _ كه ما ، ناگهان در ظلمت قرار مى گيريم _ و جارى كننده خورشيد به سوى قرارگاهش به تقدير خودت! اى ارجمند ، اى دانا و اى تقديركننده ماه در برج ها (منزلگاه ها) تا آن كه همچون شاخه زردِ كهنه گردد! اى فروغ هر روشنايى و نهايت هر تمايل و آرزو و صاحب هر نعمت! اى خداوند ، اى مهربان! اى خداوند ، اى پاك! اى يگانه ، اى يكتا ، اى بى نظير! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب آتش سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ،

روزى ام گردان!».

و در شب سوم مى گويى:

«اى پروردگار شب قدر و اى كه آن را بهتر از هزار ماه قرار دادى ، و اى پروردگار شب و روز و كوه ها و درياها و تاريكى ها و روشنايى ها و زمين و آسمان! اى پديدآورنده ، اى صورت آفرين! اى مهربان ، اى صاحب احسان! اى خداوند ، اى بخشنده! اى خداوند ، اى برپاى! اى خداوند ، اى آفريننده! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب نامم در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب چهارم مى گويى:

«اى شكافنده صبح و اى كه شب را مايه آرامش ، و خورشيد و ماه را وسيله اندازگيرى [زمان] ، قرار دادى! اى ارجمند! اى دانا! اى صاحب نعمت و نيكى و نيرو و قدرت و احسان و عطا و پادشاهى و بزرگوارى! اى صاحب شُكوه و بزرگوارى! اى خداوند ، اى بخشاينده! اى خداوند ، اى يكتا، اى يگانه! اى خداوند ، اى آشكار ، اى پنهان! اى زنده ، اى آن كه جز تو معبودى نيست! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى ونعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهانم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم

شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب پنجم مى گويى:

«اى كه شب را مايه پوشش ، و روز را وسيله كسب معاش ، و زمين را بسترى گسترده ، و كوه ها را ميخ هاى استوار ، قرار دادى! اى خداوند ، اى چيره! اى خداوند ، اى مقتدر! اى خداوند! اى شنوا! اى خداوند ، اى نزديك! اى خداوند ، اى اجابت كننده! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها ازآنِ توست.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب ششم مى گويى:

«اى كه شب و روز را دو نشانه قرار داد! اى كه نشانه شب را زدود و نشانه روز را روشن قرار داد تا نيكى و رضاى خداوندى را طلب كنيد! اى تفصيل دهنده هر چيز به تفصيلى شايسته! اى شكوهمند ، اى بخشنده! اى خداوند ، اى سخاوتمند! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و

گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب هفتم مى گويى:

«اى گسترنده سايه ، اگر مى خواستى ، آن را ساكن مى ساختى و خورشيد را نشان آن قرار مى دادى و سپس آن را اندكى به سوى خويش بر مى گرفتى! اى صاحب بخشندگى و احسان و بزرگى و نعمت ها! معبودى جز تو نيست. تو ، داناى نهان و آشكار و بخشنده و مهربانى.

معبودى جز تو نيست. اى پاك ، اى بى عيب! اى ايمنى بخش ، اى حاكم بر هر چيز! اى مقتدر ، اى قدرتمند! اى صاحب بزرگى ، اى خداوند! اى آفريدگار ، اى پديدآورنده ، اى صورت آفرين! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى روزى ام گردان!».

و در شب هشتم مى گويى:

«اى خزينه دار شب در هوا و خزينه دار نور در آسمان و نگه دارنده آسمان از سقوط _ مگر به اذن او _ و نگه دارنده آن دو (آسمان و زمين) از نابودى! اى دانا ، اى آمرزنده! اى هميشگى ، اى خداوند! اى ميراث بر ، اى برانگيزاننده خفتگان گورها! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب نهم مى گويى:

«اى واردكننده شب بر روز ، و واردكننده روز بر شب! اى دانا ، اى حكيم ، اى خداوند! اى پروردگار همه پرورندگان و سَرور سَروران! معبودى جز تو نيست. اى آن كه از رگ گردن به من نزديك ترى! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نام مرا در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب دهم مى گويى:

«ستايش ، براى خداست؛ شريكى ندارد. ستايش ، براى خداست ، آن گونه كه شايسته ذات بزرگوار و عزّت شكوهمندى اوست و آن گونه كه او سزاوار آن است. اى پاك ، اى فروغ پاكى! اى منزّه ، اى نهايت ستودگى! اى بخشنده ، اى رحمت ساز! اى دانا ، اى بزرگ ، اى خداوند! اى لطيف ، اى بزرگ ، اى خداوند! اى شنوا ، اى بينا ، اى خداوند! اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نام مرا در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را با والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

.

ص: 326

. .

ص: 327

. .

ص: 328

. .

ص: 329

. .

ص: 330

. .

ص: 331

. .

ص: 332

. .

ص: 333

. .

ص: 334

. .

ص: 335

. .

ص: 336

6 / 3الاِعتِكاف1835.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در مناجات با حضرت حق عز و جل _ ) الكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام :«كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا كانَ العَشرُ الأَواخِرُ اعتَكَفَ فِي المَسجِدِ ، وضُرِبَت لَهُ قُبَّةٌ مِن شَعرٍ ، وشَمَّرَ المِئزَرَ ، وطَوى فِراشَهُ» 1 . وقالَ بَعضُهُم : وَاعتَزَلَ النِّساءَ .

فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : «أمَّا اعتِزالُ النِّساءِ فَلا» . (1)تعليققال السيّد ابن طاووس قدس سره : اعلم أنّ كمال الاعتكاف هو إيقاف العقول والقلوب والجوارح على مجرّد العمل الصالح ، وحبسها على باب اللّه جلّ جلاله ، ومقدّس إرادته ، وتقييدها بقيود مراقباته ، وصيانتها عمّا يصون الصائم كمال صونه عنه ، ويزيد على احتياط الصائم في صومه زيادة معنى المراد من الاعتكاف ، والتلزّم بإقباله على اللّه وترك الإعراض عنه . فمتى أطلق المعتكف خاطرا لغير اللّه في طرق أنوار عقله وقلبه ، أو استعمل جارحة في غير الطاعة لربّه ، فإنّه يكون قد أفسد من حقيقة كمال الاعتكاف بقدر ما غفل أو هوّن به من كمال الأوصاف . (2)

.


1- .الكافي : ج 4 ص 175 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 273 ح 102 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 357 .

ص: 337

6 / 3 اعتكاف
نكته

6 / 3اعتكاف1835.عنه صلى الله عليه و آله : ( _ في المناجاة مع اللّه جلّ وعلى _ ) الكافى _ به نقل از حلبى ، از امام صادق عليه السلام _ :«دهه آخر ماه رمضان كه مى شد ، پيامبر خدا در مسجد ، معتكف مى شد و براى او چادرى بافته شده از مو[ ى چارپايان] برافراشته مى گشت. كمر [به عبادت] مى بست و بستر خود را جمع مى كرد».

و برخى گفتند: از زنان نيز كناره مى گرفت.

امام صادق عليه السلام فرمود: «امّا كناره گيرى از زنان ، نه».نكتهسيّد ابن طاووس گويد: كمال اعتكاف ، آن است كه عقل و دل و اعضا را تنها براى عمل صالح ، اختصاص دهد و آنها را در آستان خداى متعال و اراده مقدّس او نگه دارد و نيز با قيد و بندهاى مراقبت الهى ، مقيّد سازد و آنها را از آنچه يك روزه دار خود را به نحو كامل از آنها نگه مى دارد ، نگه دارد و بر احتياط روزه دار در روزه اش ، معناى اراده شده از اعتكاف و همواره اقبال داشتن به سوى خدا و ترك اعراض از او ، بيفزايد. پس هر گاه معتكف ، در راه هاى انوار عقل و دلش ، خاطر را براى غير خدا رها سازد،يا عضوى را در غير اطاعت پروردگارش به كار گيرد ، به همان اندازه كه غافل شود و يا كمال اوصاف را ناديده بگيرد ، حقيقت كمال اعتكاف را تباه ساخته است.

.

ص: 338

راجع : ص 196 (ما يؤكد استحبابه من الأعمال / الاعتكاف) .

6 / 4الاِجتِهادُ فِي العِبادَةِ1829.امام صادق عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يوقِظُ أهلَهُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ . (1)1828.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن عمر _ ) الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ العَشرُ الأَواخِرُ شَدَّ المِئزَرَ ، وَاجتَنَبَ النِّساءَ ، وأحيَا اللَّيلَ ، وتَفَرَّغَ لِلعِبادَةِ . (2) .


1- .سنن الترمذي : ج 3 ص 161 ح 795 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 787 .
2- .الكافي : ج 4 ص 155 ح 3 .

ص: 339

6 / 4 تلاش براى عبادت

ر . ك : ص 197 (كارهايى كه بر استحباب آنها ، تأكيد شده است / اعتكاف) .

6 / 4تلاش براى عبادت1824.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر صلى الله عليه و آله خانواده خود را براى دهه آخر از [ ماه] رمضان ، بيدار مى كرد.1830.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون دهه آخر وارد مى شد ، پيامبر خدا كمر را مى بست و از زنان ، كناره مى گرفت و شب را احيا مى داشت و تنها به عبادت مى پرداخت.

.

ص: 340

الفصل السابع : نوافل شهر رمضان7 / 1صَلاةُ رَكعَتَينِ في كُلِّ لَيلَةٍ1656.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى في شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ثَلاثَ مَرّاتٍ _ إن شاءَ صَلاّهُما في أوَّلِ اللَّيلِ وإن شاءَ في آخِرِ اللَّيلِ _ وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا ، إنَّ اللّهَ عز و جل يَبعَثُ بِكُلِّ رَكعَةٍ مِئَةَ ألفِ مَلَكٍ يَكتُبونَ لَهُ الحَسَناتِ ويَمحونَ عَنهُ السَّيِّئاتِ ويَرفَعونَ لَهُ الدَّرَجاتِ ، وأعطاهُ ثَوابَ مَن أعتَقَ سَبعينَ رَقَبَةً . (1)7 / 2ألفُ رَكعَةٍ في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ1659.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنِ استَطَعتَ أن تُصَلِّيَ في شَهرِ رَمَضانَ وغَيرِهِ فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ ألفَ رَكعَةٍ فَافعَل ؛ فَإِنَّ عَلِيّاً عليه السلام كانَ يُصَلِّي فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ ألفَ رَكعَةٍ . (2) .


1- .بحار الأنوار : ج 96 ص 346 ح 11 نقلاً عن النوادر للراوندي .
2- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 61 ح 209 .

ص: 341

فصل هفتم : نوافل ماه رمضان
7 / 1 دو ركعت نماز در هر شب
7 / 2 هزار ركعت در هر شب و روز

فصل هفتم : نوافل ماه رمضان7 / 1دو ركعت نماز در هر شب1659.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در ماه رمضان ، هر شب ، دو ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «فاتحة الكتاب» و سه بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند _ و اگر خواست ، اين دو ركعت را در اوّل شب يا آخر شب بخواند _ سوگند به آن كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت ، خداوند براى هر ركعت ، صد هزار فرشته مى آفريند كه براى او حسنات مى نويسند و گناهان را از او محو مى كنند و درجات او را بالا مى برند و خداوند ، پاداش كسى را به او مى دهد كه هفتاد برده آزاد كرده باشد.7 / 2هزار ركعت در هر شب و روز1662.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:اگر بتوانى در ماه رمضان و غير آن ، در شبانه روز ، هزار ركعت نماز بخوانى ، چنين كن؛ چرا كه على عليه السلام در شبانه روز ، هزار ركعت نماز مى خواند.

.

ص: 342

7 / 3ألفُ رَكعَةٍ فِي الشَّهرِوهِيَ المُسَمّاةُ بِ_ «نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ»

1662.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يُصَلّى في شَهرِ رَمَضانَ إلى ألفِ رَكعَةٍ . (1)1827.عنه صلى الله عليه و آله :المقنعة :ومِن سُنَّتِهِ قِيامُ لَيلِهِ بِأَلفِ رَكعَةٍ سِوَى الإِحدى وَالخَمسينَ . (2) .


1- .المعتبر : ج 2 ص 368 ، وسائل الشيعة : ج 8 ص 35 ح 12 وفيه «تصلّي في شهر رمضان ألف ركعة» .
2- .المقنعة : ص 311 .

ص: 343

7 / 3 هزار ركعت در ماه(معروف به نوافل ماه رمضان)
اشاره

7 / 3هزار ركعت در ماه(معروف به نوافل ماه رمضان)1823.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در ماه رمضان ، هزار ركعت نماز خوانده مى شود.1822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المقنعة:از مستحبّات [ ماه] رمضان ، شب را با هزار ركعت نماز به عبادت پرداختن است ، به غير از آن پنجاه و يك ركعت.

.

ص: 344

. .

ص: 345

سخنى درباره نوافل ماه رمضان و ترتيب آنها
اشاره

سخنى درباره نوافل ماه رمضان و ترتيب آنهاماه رمضان ، بجز نافله هاى نمازهاى پنجگانه ، نافله هايى دارد. روايات اهل بيت عليهم السلام ، بر نافله هاى ديگرى در اين ماه ، تشويق و توصيه دارند كه از اين قرار است: 1. افزودن بر نماز[هاى مستحبّى] به طور كلّى ، 2. دو ركعت نماز در هر شب ، 3. نوافل مخصوص شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، 4. نوافل شب هاى: سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ، 5 . نوافل مخصوص شب نيمه ماه رمضان ، 6. هزار ركعت نماز در هر شبانه روز ، بلكه در هر شب و در هر روز ، 7. هزار ركعت نماز در همه ماه رمضان ، 8 . نمازهاى مخصوص هر شب به طور جداگانه.

.

ص: 346

يك . آزادى نمازگزار در گزينش
دو . تزاحم نداشتن با عبادتى مهم تر
سه . استحباب هزار ركعت در ماه رمضان

درباره اين نافله ها و نمازهاى اضافى ، نكات مهمّى وجود دارند كه بايد به آنها توجّه داشت. اين نكات ، عبارت اند از:

يك . آزادى نمازگزار در گزينشظاهرا انگيزه نهفته در پس آن همه تأكيد موجود در روايات براى انجام دادن اين حجم بسيار از نوافل ، به اين باز مى گردد كه نمازگزار ، براى انتخاب نمازى متناسب با حال و عمل و توان و وقت خويش ، فرصت گزينش داشته باشد و بهره بيشترى از بركات اين ماه و فيض هاى معنوى آن ببرد ، وگرنه انجام دادن اين همه نافله در ماه رمضان ، عملاً براى انسان ، شدنى نيست.

دو . تزاحم نداشتن با عبادتى مهم ترتوصيه به اين نوافل ، مشروط به اين است كه انجام دادن آنها با يك تكليف واجب يا مستحبّ مهم تر تزاحم نداشته باشد ، كه در صورت مزاحم بودن ، ترك آنها لازم است.

سه . استحباب هزار ركعت در ماه رمضاندر ميان نوافل ، تأكيد ويژه اى بر انجام دادن هزار ركعت نماز نافله در ماه رمضان وجود دارد و روايات بسيارى ، كيفيّت آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان اهل بيت عليهم السلامبيان كرده اند. آنچه نزد فقهاى مكتب اهل بيت عليهم السلام مشهور است، اعتقاد آنان به استحباب هزار ركعت در اين ماه ، افزون بر بقيّه نوافل است. مرحوم ملاّ احمد نراقى (م 1245 ق) در مستند الشيعة ، هنگام نقل نمازهاى مستحبّ غير روزانه ، چنين گفته است: سوم. هزار ركعت نافله ماه رمضان ، افزون بر نافله هاى مشخّص شده است . اين هزار ركعت ، طبق روايت و فتواى مشهورتر ، مستحب است ؛ بلكه از

.

ص: 347

چهار . چگونگى آوردن هزار ركعت نافله در ماه رمضان

سيّد و ابن ادريس حلّى و ديلمى ، اجماع بر آن نقل شده است ، امّا اين ادعاى اجماع با آنچه صاحب رياض المسائل از شيخ صدوق نقل كرده و شيخ طوسى در كتاب خلاف به اصحاب ما نسبت مى دهد و نيز با برخى روايات همخوان نيست ولى چون اين موارد ، نادرند ، شيخ صدوق خود در كتاب من لايحضره الفقيه قائل به جواز شده است . و جواز ، مستلزم استحباب است . پس ، جواز آن ، اجماعى است.

چهار . چگونگى آوردن هزار ركعت نافله در ماه رمضانانجام دادن هزار ركعت نافله در ماه رمضان ، به يكى از دو ترتيب زير است : 1. تا پايان شب بيستم ، هر شب بيست ركعت نافله مى خواند: هشت ركعت بعد از نماز مغرب و دوازده ركعت پس از نماز عشا ، يا بر عكس. در دهه آخر نيز در هر شب ، ده ركعت پس از نماز عشا مى افزايد. همچنين در سه شب قدر ، هر شب صد

.

ص: 348

ركعت ، بيشتر مى خواند. 2. هر شب تا شب نوزدهم ، بيست ركعت نماز مى خواند و در شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، هر شب ، صد ركعت نماز مى افزايد. سپس در هشت شب آخر ، هر شب ، سى ركعت مى افزايد تا مجموع آنها ، نهصد و بيست ركعت شود. امّا هشتاد ركعت باقى مانده را اين گونه مى خوانى: در هر جمعه از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز اميرمؤمنان ، على عليه السلام ، دو ركعت نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام ، و چهار ركعت نماز جعفر طيّار را مى خوانى و در آخرين شب جمعه ، بيست ركعت براى امام على عليه السلام و در شامگاه آن (شب شنبه) ، بيست ركعت براى حضرت فاطمه عليهاالسلاممى خوانى. از منابع حديثى يادشده در متن ، چنين روشن مى شود كه براى هر يك از اين دو شيوه رواياتى وجود دارند. از اين رو ، مقتضاى جمع بين روايات ، تخيير است ، آن گونه كه در مستند الشيعة آمده است.

.

ص: 349

بخش چهارم : شب قدر

اشاره

بخش چهارم : شب قدر

.

ص: 350

الفصل الأوّل : فضائلها وخصائصها1 / 1فَضائِلُ لَيلَةِ القَدرِالقرآن«إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَآ أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلَ_ئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ» . (1)

«ح_م * وَ الْكِتَ_بِ الْمُبِينِ * إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ * أَمْرا مِّنْ عِندِنَآ إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» . (2)

«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (3)

الحديث1812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، ولَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالي . (4) .


1- .القدر : 1 _ 5 .
2- .الدخان : 1 _ 5 .
3- .البقرة : 185 .
4- .بحار الأنوار : ج 40 ص 54 ح 89 نقلاً عن كنز الفوائد .

ص: 351

فصل يكم : فضايل و ويژگى هاى شب قدر

1 / 1 فضايل شب قدر

فصل اوّل : فضايل و ويژگى هاى شب قدر1 / 1فضايل شب قدرقرآن« ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كرديم * و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ * شب قدر ، بهتر از هزار ماه است * در آن شب ، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان در پىِ هر كارى فرود مى آيند * آن شب تا دميدن سپيده ، ايمن است».

« حم * سوگند به كتاب روشنگر * همانا ما آن را در شبى خجسته نازل كرديم و همانا ما بيم دهندگان بوديم * در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود * فرمانى از سوى ماست و ما فرستنده [ ى فرستادگان] هستيم» .

«ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن نازل شده است ، تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و جدايى حق از باطل باشد».

حديث1809.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:ماه رمضان ، سَرور ماه هاست و شب قدر ، سَرور شب ها.

.

ص: 352

1808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ موسى : إلهي اُريدُ قُربَكَ .

قالَ : «قُربي لِمَن يَستَيقِظُ لَيلَةَ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ رَحمَتَكَ .

قالَ : «رَحمَتي لِمَن رَحِمَ المَساكينَ لَيلَةَ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ الجَوازَ عَلَى الصِّراطِ .

قالَ : «ذلِكَ لِمَن تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ في لَيلَةِ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ أشجارَ الجَنَّةِ وثِمارَها .

قالَ : «ذلِكَ لِمَن سَبَّحَ تَسبيحَةً في لَيلَةِ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ النَّجاةَ مِنَ النّارِ .

قالَ : «ذلِكَ لِمَن استَغفَرَ في لَيلَةِ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ رِضاكَ .

قالَ : «رِضايَ لِمَن صَلّى رَكعَتَينِ في لَيلَةِ القَدرِ» . (1)1807.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از مطرف بن عبد اللّه بن شخّير _ ) ثواب الأعمال :عَن حُمرانَ أنَّهُ سَأَلَ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ» .

قالَ : «نَعَم ، هِيَ لَيلَةُ القَدرِ ، وهِيَ مِن كُلِّ سَنَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ ، فَلَم يُنزَلِ القُرآنُ إلاّ في لَيلَةِ القَدرِ . قالَ اللّهُ عز و جل : « فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » قالَ : يُقَدَّرُ في لَيلَةِ القَدرِ كُلُّ شَيءٍ يَكونُ في تِلكَ السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ مِن خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ ، أو مَولودٍ أو أجَلٍ أو رِزقٍ ، فَما قُدِّرَ في تِلكَ اللَّيلَةِ وقُضِيَ فَهُوَ مِنَ المَحتومِ وللّهِِ فيهِ المَشِيَّةُ» .

قالَ : قُلتُ لَهُ : « لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» أيُّ شَيءٍ عُنِيَ بِها؟

قالَ : «العَمَلُ الصّالِحُ فيها مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وأنواعِ الخَيرِ ، خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ لَيسَ فيها لَيلَةُ القَدرِ ، ولَولا ما يُضاعِفُ اللّهُ لِلمُؤمِنينَ ما بَلَغوا ، ولكِنَّ اللّهَ عز و جل يُضاعِفُ لَهُمُ الحَسَناتِ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 345 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 145 ح 3 .
2- .ثواب الأعمال : ص 92 ح 11 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 19 ح 41 .

ص: 353

1806.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:موسى گفت: خدايا! نزديكى به تو را مى خواهم.

فرمود: «نزديكى به من ، براى كسى است كه شب قدر را بيدار مى ماند».

گفت: خدايا! رحمت تو را مى خواهم.

فرمود: «رحمت من ، براى كسى است كه در شب قدر بر بينوايان ترحّم كند».

گفت: خدايا! عبور از صراط را مى خواهم.

فرمود: «آن ، براى كسى است كه در شب قدر ، صدقه اى بدهد».

گفت: خدايا! درختان و ميوه هاى بهشتى مى خواهم.

فرمود: «آن ، براى كسى است كه در شب قدر ، تسبيح گويد».

گفت: خدايا! رهايى از آتش را مى خواهم.

فرمود: «آن ، براى كسى است كه در شب قدر ، آمرزش بخواهد و استغفار كند».

گفت: خدايا! خرسندى تو را مى خواهم.

فرمود: «خرسندى من ، براى كسى است كه در شب قدر ، دو ركعت نماز بگزارد».1807.مسند ابن حنبل عن مطرف بن عبد اللّه بن الشّخّير :ثواب الأعمال _ به نقل از حُمران _ :از امام باقر عليه السلام درباره سخن خداوند: « همانا ما آن را در شبى خجسته نازل كرديم» پرسيدم.

فرمود: «آرى. آن ، شب قدر است و آن ، در هر سال در ماه رمضان و در دهه آخر است. قرآن ، جز در شب قدر ، نازل نشده است.

خداوند فرموده است: « در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود» . در آن شب ، هر چيز نيك و بدى كه در آن سال تا سال آينده خواهد شد و هر طاعت يا معصيتى ، يا هر نوزاد يا اَجَل يا روزى اى ، مقدّر مى شود. پس ، آنچه در آن شب ، مقدّر و حتمى شود ، قطعى است و مشيّت خدا در همان است».

به امام عليه السلام گفتم: مقصود از: « شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» چيست؟

فرمود: «در آن شب ، كار شايسته (مثل: نماز و زكات و خوبى هاى گوناگون) بهتر از كار در هزار ماهى است كه شب قدر در آنها نباشد و اگر چنين نبود كه خداوند ، بر پاداش مؤمنان مى افزايد ، به آن نمى رسيدند؛ ليكن خداوند بر حسنات آنان مى افزايد». .

ص: 354

1806.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ . (1)1 / 2خَصائِصُ لَيلَةِ القَدرِأ _ فيها تَقديرُ كُلِّ شَيءٍ يَكونُ فِي السَّنَةِالقرآن«تَنَزَّلُ الْمَلَ_ئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ» . (2)

«فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» . (3)

الحديث1805.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ تعالى : «تَنَزَّلُ الْمَلَ_ئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا » _: تَنَزَّلُ فيهَا المَلائِكَةُ وَالكَتَبَةُ إلَى السَّماءِ الدُّنيا ، فَيَكتُبونَ ما يَكونُ فِي السَّنَةِ مِن اُمورِ ما يُصيبُ العِبادَ ، وَالأَمرُ عِندَهُ مَوقوفٌ ، لَهُ فيهِ المَشِيَّةُ ، فَيُقَدِّمُ ما يَشاءُ ، ويُؤَخِّرُ ما يَشاءُ ، ويَمحو ما يَشاءُ ويُثبِتُ ، وعِندَهُ اُمُّ الكِتابِ . (4) .


1- .الكافي : ج 4 ص 66 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 58 ص 376 ح 9 .
2- .القدر : 4 .
3- .الدخان : 4 .
4- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 281 ، الكافي : ج 4 ص 157 ح 3 عن أحدهما عليه السلام نحوه .

ص: 355

1 / 2 ويژگى هاى شب قدر

الف _ تقدير هر چه در سال خواهد شد ، در آن شب است

1804.سنن الترمذي عن ابن مسعود :امام صادق عليه السلام:شب قدر ، قلب ماه رمضان است.1 / 2ويژگى هاى شب قدرالف _ تقدير هر چه در سال خواهد شد ، در آن شب است«در آن شب ، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان در پىِ هر كارى فرود مى آيند».

« در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود»» .

1667.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام _ درباره آيه « در آن شب ، فرشتگان و روح ، فرود مى آيند» _ :در آن شب ، فرشتگان و نگارندگان [ِ اعمال ] ، به آسمان دنيا فرود مى آيند و كارهايى را كه به بندگان در طول سال خواهد رسيد ، مى نويسند و كار ، بسته به فرمان خدا و خواست اوست. آنچه را بخواهد ، جلو ، و آنچه را بخواهد ، عقب مى اندازد ، و آنچه را بخواهد ، محو يا ثابت مى كند؛ و اُمّ الكتاب (كتاب اصلى) پيش اوست.

.

ص: 356

1668.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام _ مِن وَصِيَّتِهِ لِوُلدِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ _ :فَاجهَدوا أنفُسَكُم فَإِنَّ فيهِ تُقسَمُ الأَرزاقُ ، وتُكتَبُ الآجالُ ، وفيهِ يُكتَبُ وَفدُ اللّهِ الَّذينَ يَفِدونَ إلَيهِ ، وفيهِ لَيلَةٌ العَمَلُ فيها خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ . (1)1669.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :اللَّيلَةُ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، يُنزَلُ فيها ما يَكونُ في السَّنَةِ إلى مِثلِها من خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو رِزقٍ أو أمرٍ ، أو مَوتٍ أو حَياةٍ ، ويُكتَبُ فيها وَفدُ مَكَّةَ ؛ فَمَن كانَ في تِلكَ السَّنَةِ مَكتوبا ، لَم يَستَطِع أن يَحبِسَ وإن كانَ فَقيرا مَريضا، ومَن لَم يَكُن فيها مَكتوبا، لَم يَستَطِع أن يَحُجَّ وإن كانَ غَنِيّا صَحيحا . (2)راجع : ص 370 (دور ثلاث ليال في التقدير) وص 352 ، ح 246 .

ب _ هِيَ أوَّلُ السَّنَةِ وآخِرُها1667.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ القَدرِ هِيَ أوَّلُ السَّنَةِ ، وهِيَ آخِرُها . (3)1668.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :رَأسُ السَّنَةِ لَيلَةُ القَدرِ ، يُكتَبُ فيها ما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ . (4)راجع : ص 30 (خصائص شهر رمضان / أوّل السنة) .

ج _ اِختِصاصُها بِوُلاةِ الأَمرِ1671.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :آمِنوا بِلَيلَةِ القَدرِ ؛ إنَّها تَكونُ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ولِوُلدِهِ الأَحَدَ عَشَرَ مِن بَعدي . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 66 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 341 ح 6 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 341 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 142 ح 3 .
3- .الكافي : ج 4 ص 160 ح 11 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 16 ح 31 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 332 ح 1042 .
5- .الكافي : ج 1 ص 533 ح 12 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 15 ح 26 .

ص: 357

ب _ آغاز و پايان سال است
ج _ اختصاص آن به پيشوايان

1672.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در سفارش به فرزندانش هنگام فرا رسيدن ماه رمضان _ :خود را به تلاش افكنيد ، كه در اين ماه ، روزى ها تقسيم مى شوند و اَجَل ها نوشته مى شوند ، و در اين ماه ، ميهمانان خدا كه به زيارت خانه اش مى روند ، نوشته (معيّن) مى شوند و در آن ، شبى است كه عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است .1673.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در شبى كه در آن هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود ، هر چه در طول سال تا شب قدر آينده خواهد شد (از: خير و شر ، يا روزى و هر كارى ، يا مرگ و زندگى) ، فرو فرستاده مى شود. در آن شب ، كاروانيان مكّه ، نوشته مى شوند. پس از حاجيانِ آن سال ، هر كه نوشته (تعيين) شده باشد ، نمى تواند به مكّه نرود ، هر چند تهى دست و بيمار باشد و هر كه حجّ او مقدّر نباشد ، نمى تواند حج بگزارد ، هر چند ثروتمند و تن درست باشد.ر . ك : ص 371 (نقش سه شب در سرنوشت) . و ص 353 ، ح 246 .

ب _ آغاز و پايان سال است1671.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب قدر ، آغاز سال و پايان آن است.1672.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:سرِ سال ، شب قدر است. در آن شب ، آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد ، نوشته مى شود.ر . ك : ص 31 (ويژگى هاى ماه رمضان / آغاز سال) .

ج _ اختصاص آن به پيشوايان1675.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:به شب قدر ايمان بياوريد. آن شب ، پس از من ، از آنِ على بن ابى طالب و فرزندان يازده گانه اوست.

.

ص: 358

1676.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام :إنَّ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام قالَ لاِبنِ عَبّاسٍ : «إنَّ لَيلَةَ القَدرِ في كُلِّ سَنَةٍ ، وإنَّهُ يَنزِلُ في تِلكَ اللَّيلَةِ أمرُ السَّنَةِ ، ولِذلِكَ الأَمرِ وُلاةٌ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله» .

فَقالَ ابنُ عَبَّاسٍ : مَن هُم؟

قالَ عليه السلام : «أنَا وأحَدَ عَشَرَ مِن صُلبي أئِمَّةٌ مُحَدَّثونَ» . (1)1677.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا عَلِيُّ ، أتَدري ما مَعنى لَيلَةِ القَدرِ؟»

فَقُلتُ : لا ، يا رَسولَ اللّهِ .

فَقالَ صلى الله عليه و آله : «إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى قَدَّرَ فيها ما هُوَ كائِنٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، فَكانَ فيما قَدَّرَ عز و جل وِلايَتُكَ ووِلايَةُ الأَئِمَّةِ مِن وُلدِكَ إلى يَومِ القِيامَةِ» . (2)د _ نُزولُ المَلائِكَةِ فيها إلى صاحِبِ الأَمرِ1679.معاني الأخبار عن أحمد بن أبي عبد اللّه عن أبيه رفالإمام الباقر عليه السلام :لاتَخفى عَلَينا لَيلَةُ القَدرِ ، إنَّ المَلائِكَةَ يَطوفونَ بِنا فيها . (3)1676.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قيلَ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : تَعرِفونَ لَيلَةَ القَدرِ؟

فَقالَ : «وكَيفَ لانَعرِفُ لَيلَةَ القَدرِ وَالمَلائِكَةُ يَطوفونَ بِنا فيها» . (4)1802.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّي عن إسماعيل بن أبي حمزة :رَكِبَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يَوماً إلى حائِطٍ لَهُ مِن حيطانِ المَدينَةِ ، فَرَكِبتُ مَعَهُ إلى ذلِكَ الحائِطِ ومَعَنا سُلَيمانُ بنُ خالِدٍ .

فَقالَ لَهُ سُلَيمانُ بنُ خالِدٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! يَعلَمُ الإِمامُ ما في يَومِهِ؟

فقالَ : «يا سُلَيمانُ ، وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَاصطَفاهُ بِالرِّسالَةِ ، إنَّهُ لَيَعلَمُ

ما في يَومِهِ ، وفي شَهرِهِ ، وفي سَنَتِهِ» .

ثُمَّ قالَ : «يا سُلَيمانُ ، أما عَلِمتَ أنَّ رُوحاً تَنزِلُ عَلَيهِ في لَيلَةِ القَدرِ فَيَعلَمُ ما في تِلكَ السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ ، وعَلِمَ ما يَحدُثُ فَي اللَّيلِ وَالنَّهارِ» . (5) .


1- .الكافي : ج 1 ص 532 ح 11 وص 247 ح 2 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 15 ح 25 .
2- .معاني الأخبار : ص 315 ح 1 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 18 ح 38 .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 290 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 13 ح 19 .
4- .تفسير القمّي : ج 2 ص 431 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 14 ح 23 .
5- .رجال الكشّي : ج 2 ص 646 ح 664 ، بحارالأنوار : ج 46 ص 272 ح 76

ص: 359

د _ نزول فرشتگان در آن شب بر صاحب الأمر

1801.عنه صلى الله عليه و آله :امام جواد عليه السلام:امير مؤمنان عليه السلام به ابن عبّاس فرمود: «شب قدر ، در هر سال هست. در آن شب ، برنامه سال ، فرود مى آيد و پس از پيامبر خدا ، آن برنامه را عهده دارانى است».

ابن عبّاس گفت: آنان كيان اند؟

[ امير مؤمنان عليه السلام] فرمود: «من و يازده نفر از نسل من ، پيشوايانى مُحدَّث [ كه از عالم غيب با آنان سخن گفته مى شود] ».1800.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر خدا به من فرمود: «اى على! آيا مى دانى معناى شب قدر چيست؟».

گفتم: نه ، اى پيامبر خدا!

فرمود: «خداوند متعال در آن شب ، آنچه را تا روز قيامت خواهد شد ، مقدّر كرده است و از جمله آنچه مقدّر كرده ، ولايت تو و ولايت امامان از نسل تو تا روز قيامت است».د _ نزول فرشتگان در آن شب بر صاحب الأمر1798.امام باقر عليه السلام :امام باقر عليه السلام:شب قدر بر ما پوشيده نمى مانَد. فرشتگان در آن شب ، گِرد ما مى چرخند.1798.الإمام الباقر عليه السلام :تفسير القمّى :به امام باقر عليه السلام گفتند: شب قدر را مى شناسيد؟

فرمود: «چگونه شب قدر را نشناسيم ، در حالى كه فرشتگان در آن شب بر گِرد ما مى چرخند؟!».1797.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از اسماعيل بن ابى حمزه _ :روزى ، امام باقر عليه السلامسوار [ بر مَركب ] شد و به باغى كه اطراف مدينه داشت ، رفت. من نيز سوار شدم و تا آن نخلستان همراهش بودم. سليمان بن خالد نيز با ما بود. سليمان بن خالد به امام عليه السلامگفت: فدايت شوم! آيا امام مى داند كه در روزش چه اتّفاقى مى افتد؟

فرمود: «اى سليمان! سوگند به آن كه محمّد را به نبوّت برانگيخت و او را به

رسالت برگزيد ، امام مى داند كه در روزش ، در ماهش و در سالش چه اتّفاقى خواهد افتاد».

سپس فرمود: «اى سليمان! آيا نمى دانى كه روح در شب قدر بر او فرود مى آيد و او آنچه را در اين سال تا سال آينده و آنچه را در شب و روز رخ مى دهد ، مى داند؟».

.

ص: 360

1796.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن هشام :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : قَولَ اللّهَ تَعالى في كِتابِهِ : «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » . (1)

قالَ : «تِلكَ لَيلَةُ القَدرِ يُكتَبُ فيها وَفدُ الحاجِّ ، وما يَكونُ فيها مِن طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ ، أو مَوتٍ أو حَياةٍ ، ويُحدِثُ اللّهُ في اللَّيلِ وَالنَّهارِ ما يَشاءُ ، ثُمَّ يُلقيهِ إلى صاحِبِ الأَرضِ» .

قالَ الحارِثُ بنُ المُغيرَةِ البَصرِيُّ ، قُلتُ : ومَن صاحِبُ الأَرضِ؟

قالَ : «صاحِبُكُم» . (2)1795.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قَولُهُ تَعالى : «تَنَزَّلُ الْمَلَ_ئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا» قالَ (3) : «تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وروحُ القُدُسِ عَلى إمامِ الزَّمانِ ، ويَدفَعونَ إلَيهِ ما قَد كَتَبوهُ مِن هذِهِ الاُمورِ» . (4)ه _ سَلامٌ هِيَ حَتّى مَطلَعِ الفَجرِ1793.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّيطانَ لا يَخرُجُ في هذِهِ اللَّيلَةِ حَتّى يُضِيءُ فَجرُها وَلا يَستَطِيعُ فيها عَلى أحَدٍ بِخَبَلٍ أو داءٍ ، أو ضَربٍ مِن ضُروبِ الفَسادِ ، ولا يُنفَذُ فيهِ سِحرُ ساحِرٍ» . (5) .


1- .الدخان : 4 .
2- .بصائر الدرجات : ص 221 ح 4 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 23 ح 51 .
3- .كذا في المصدر مُضمرا .
4- .تفسير القمّي : ج 2 ص 431 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 14 ح 23 .
5- .مجمع البيان : ج 10 ص 789 ؛ تفسير القرطبي : ج 20 ص 137 .

ص: 361

ه _ آن شب ، تا دميدن سپيده ايمن است

1792.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از هشام _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: اين سخن خداوند كه « در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود»چيست؟

فرمود: «آن ، شب قدر است. در آن شب ، گروه حاجيان آنچه در آن سال (از: اطاعت و معصيت يا مرگ و زندگى) خواهد بود ، نوشته (مقدّر) مى شود و خداوند در شب و روز ، آنچه را بخواهد ، پديد مى آورد؛ سپس آن را به صاحب زمين مى رساند».

حارث بن مغيره بصرى گويد: گفتم: صاحب زمين كيست؟

فرمود: «پيشواى شما».1791.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّى:درباره اين آيه كه : « در آن شب ، فرشتگان و روح فرود مى آيند»فرمود: «فرشتگان و روح القدس بر امام زمان فرود مى آيند و آنچه را از اين كارها نوشته اند ، به وى تحويل مى دهند».ه _ آن شب ، تا دميدن سپيده ايمن است1789.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شيطان در اين شب ، بيرون نمى آيد تا آن كه سپيده اش تابان شود و در آن شب ، او نمى تواند كسى را فلج يا دردمند سازد ، يا فسادى بر كسى وارد آورد. و در آن ، جادوى هيچ جادوگرى كارگر نمى شود.

.

ص: 362

1797.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام _ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانِ _ :ثُمَّ فَضَّلَ لَيلَةً واحِدَةً من لَياليهِ عَلى لَيالي ألفِ شَهرٍ ، وسَمّاها لَيلَةَ القَدرِ ، تَنَزَّلُ المَلائِكةُ وَالرّوحُ فيها بِإِذنِ رَبِّهِم مِن كُلِّ أمرٍ ، سَلامٌ دائِمُ البَرَكَةِ إلى طُلوعِ الفَجرِ عَلى مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ بِما أحكَمَ مِن قَضائِهِ . (1) .


1- .الصحيفة السجّاديّة : ص 166 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : ص 607 ح 695 وفيه إلى «طلوع الفجر» .

ص: 363

1796.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش هنگام شروع ماه رمضان _ :سپس از شب هاى اين ماه ، يك شب را بر شب هاى هزار ماه ، برترى داد و آن را «شب قدر» ناميد. در آن شب ، فرشتگان و «روح» به فرمان پروردگارشان براى هر كارى فرود مى آيند. [ آن شب ،] ايمن و پيوسته خجسته است ، تا دميدن سپيده ، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد ، طبق تقديرى كه استوار داشته است. .

ص: 364

الفصل الثاني : أيّ ليلة هي؟2 / 1فِي العَشرِ الأَواخِرِ1792.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَحَرَّوا لَيلَةَ القَدرِ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ . (1)1791.عنه صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال :عَن حُمرانَ أنَّهُ سَأَلَ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ » .

قالَ : «نَعَم ، هِيَ لَيلَةُ القَدرِ ، وهِيَ مِن كُلِّ سَنَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ» . (2)2 / 2لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ وإحدى وعِشرينَ وتِسعَ عَشرَةَ1788.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً كانَ يَتَحَرَّى لَيلَةَ القَدرِ ، لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ . (3) .


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 710 ح 1916 ، كنز العمّال : ج 8 ص 533 ح 24024 .
2- .ثواب الأعمال : ص 92 ح 11 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 19 ح 41 .
3- .المصنّف لعبد الرزاق : ج 4 ص 251 ح 7696 .

ص: 365

فصل دوم : شبِ قدر چه شبى است؟

2 / 1 در دهه آخر
2 / 2 شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم و نوزدهم

فصل دوم : شبِ قدر چه شبى است؟2 / 1در دهه آخر1784.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان بجوييد.1783.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال :حمران از امام باقر عليه السلام درباره آيه: « همانا ، آن را در شبى خجسته نازل كرديم»پرسيد.

فرمود: «آرى. آن ، شب قدر است . آن شب ، در هر سال ، در ماه رمضان و در دهه آخر آن است».2 / 2شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم و نوزدهم1780.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:همانا على عليه السلام شب قدر را در شب: نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم مى جست.

.

ص: 366

2 / 3لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ وإحدى وعِشرينَ1786.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، قالَ :سَأَلتُهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ . قالَ : «هِيَ لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ» .

قُلتُ : ألَيسَ إنَّما هِيَ لَيلَةٌ؟

قالَ : «بَلى» ،

قُلتُ : فَأَخبِرني بِها .

فَقالَ : «وما عَلَيكَ أن تَفعَلَ خَيرا في لَيلَتَينِ؟» . (1)2 / 4لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ1783.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَيلَةُ القَدرِ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (2)1782.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف عن أبي النضر :إنَّ عَبدَاللّهِ بنِ اُ نَيسٍ الجُهَنِيَّ قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي رَجُلٌ شاسِعُ الدَّارِ فَأمُرني بِلَيلَةٍ أنزِلُ فيها .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اِنزِل لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ» . (3)1781.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن عبد اللّه بن اُنيس :كُنّا بِالبادِيَةِ فَقُلنا : إن قَدِمنا بِأَهلينا شَقَّ عَلَينا ، وإن خَلَّفناهُم أصابَتهُم ضَيقَةٌ . فَبَعَثوني _ وكُنتُ أصغَرَهُم _ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ،

فَذَكَرتُ لَهُ قَولَهُم ، فَأَمَرَنا بِلَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (4) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 58 ح 200 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 4 ح 4 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 375 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 160 ح 4 .
3- .المصنّف لعبد الرزاق : ج 4 ص 250 ح 7691 .
4- .السنن الكبرى : ج 4 ص 509 ح 8537 .

ص: 367

2 / 3 شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم
2 / 4 شب بيست و سوم

2 / 3شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم1778.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از زُراره _ :از امام باقر عليه السلام درباره شب قدر پرسيدم.

فرمود: «شب بيست و يكم يا بيست و سوم است».

گفتم: مگر نه اين كه شب قدر ، يك شب است؟

فرمود: «آرى».

گفتم: پس ، آن را به من خبر بده.

فرمود: «چه عيبى دارد كه در دو شب ، كار خير انجام دهى؟!».2 / 4شب بيست و سوم1775.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شب قدر ، شب بيست و سوم است.1779.مسند الشهاب عن عمران بن حصين :المصنَّف _ به نقل از ابو نضر _ :عبد اللّه بن اُ نَيس جُهَنى گفت: اى پيامبر خدا! من مردى هستم كه خانه ام دور است. يك شب را دستور بده كه بيايم و در مدينه بمانم.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «شب بيست و سوم بيا».1778.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى _ به نقل از عبد اللّه بن اُ نَيس _ :در صحرا بوديم. گفتيم اگر با خانواده خود [ به مدينه براى احيا] بياييم ، بر ما سخت خواهد بود و اگر آنان را وا نهيم و خود بياييم ، بر آنان تنگنا خواهد شد. مرا كه كوچك ترينِ آنان بودم ، نزد پيامبر خدا فرستادند . سخن آنان را به ايشان باز گفتم. ما را دستور داد كه شب بيست و سوم بياييم.

.

ص: 368

1777.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ الجُهَنِيَّ أتى إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ لي إبِلاً وغَنَما وغِلمَةً ، فَاُحِبُّ أن تَأمُرَني لَيلَةً أدخُلُ فيها فَأَشهَدُ الصَّلاةَ _ وذلِكَ في شَهرِ رَمَضانَ _ فَدَعاهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَسارَّهُ في اُذُنِهِ .

_ قالَ : _ فَكانَ الجُهَنِيُّ إذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ دَخَلَ بِإِبِلِهِ وغَنَمِهِ وأهلِهِ ووُلدِهِ وغِلمَتِهِ ، فَكانَ تِلكَ اللَّيلَةُ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ بِالمَدينَةِ ، فَإِذا أصبَحَ خَرَجَ بِأَهلِهِ وغَنَمِهِ وإ بِلِهِ إلى مَكانِهِ . (1)1776.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ اللَّيلَةُ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، وفيها يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ وما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ . (2)1775.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ لَيلَةَ الثّالِثِ وَالعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ هِيَ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ ، فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، وفيها تَثبُتُ البَلايا وَالمَنايا ، وَالآجالُ وَالأَرزاقُ وَالقَضايا ، وجَميعُ ما يُحدِثُ اللّهُ عز و جل فيها إلى مِثلِها مِنَ الحَولِ .

فَطوبى لِعَبدٍ أحياها راكِعا وساجِدا ، ومَثَّلَ خَطاياهُ بَينَ عَينَيهِ ويَبكي عَلَيها ، فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ رَجَوتُ ألاّ يَخيبَ إن شاءَ اللّهُ . (3)راجع : ص 416 (ما يختصُّ بالليلةِ الثالثة والعشرين) .

.


1- .الإقبال : ج 1 ص 375 ، تهذيب الأحكام : ج 4 ص 330 ح 1032 نحوه ، بحار الأنوار : ج 97 ص 9 ح 12 .
2- .الهداية : ص 197 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 9 ح 11 .
3- .الدعوات : ص 207 ح 561 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 4 ح 5 .

ص: 369

1773.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :جُهَنى نزد پيامبر خدا آمد و گفت: اى پيامبر خدا! من شتران و گوسفندان و غُلامانى دارم. دوست دارم كه دستور دهى يك شب را به مسجد بيايم و در نماز ، حاضر شوم. و اين ، در ماه رمضان بود.

پيامبر صلى الله عليه و آله او را فرا خواند و در گوش او آهسته چيزى گفت.

از آن پس ، هر گاه شب بيست و سوم مى شد ، جُهَنى با شتران و گوسفندان و خانواده و فرزندان و غلامانش وارد مى شد ، آن شب (شب بيست و سوم) را در مدينه مى مانْد و صبح كه مى شد ، با خانواده و گوسفندان و شترانش به جاى خود بر مى گشت.1772.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب بيست و سوم ، شبى است كه در آن هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد. در آن شب ، گروه حاجيان و آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد ، نوشته مى شوند.1771.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب بيست و سوم ماه رمضان ، شبِ جُهَنى است. در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد و در آن شب ، بلاها و مرگ ها و اَجَل ها و روزى ها و حوادث و مقدّرات ، ثبت مى شوند ونيز همه آنچه خداوند متعال در آن شب تا سال آينده پديد مى آورد.

پس خوشا به حال آن كه آن شب را با ركوع و سجوده زنده بدارد و گناهانش را در برابر چشمش بياورد و بر آنها بگريد. پس هر گاه چنين كند ، اميد دارم كه اگر خدا بخواهد ، محروم و ناكام نگردد.ر . ك : ص 417 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است).

.

ص: 370

2 / 5دورُ ثَلاثِ لَيالٍ في التَّقديرِ1678.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (1)1679.معانى الأخبار ( _ به نقل از احمد بن ابى عبد اللّه ، از پدرش ، در ) الإقبال عن عبد اللّه بن سنان :سَألتُهُ (2) عَنِ النِّصفِ مِن شَعبانَ .

فَقالَ : «ما عِندي فيهِ شَيءٌ ، ولكِن إذا كانَت لَيلَةُ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، قُسِّمَ فيهَا (3) الأَرزاقُ ، وكُتِبَ فيهَا الآجالُ ، وخَرَجَ فيها صِكاكُ الحاجِّ ، وَاطَّلَعَ اللّهُ إلى عِبادِهِ فَغَفَرَ اللّهُ لَهُم إلاّ شارِبَ مُسكِرٍ ، فَإِذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، ثُمَّ يَنتَهي ذلِكَ ويَقضي» .

قالَ : قُلتُ إلى مَن؟

قالَ : «إلى صاحِبِكُم ، ولَولا ذلِكَ لَم يَعلَم» . (4)1680.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن إسحاق بن عمّار[ عن أبي عبد اللّه عليه السلام ] (5) ، قالَ :سَمِعتُهُ يَقولُ ، وناسٌ يَسأَلونَهُ يَقولونَ : الأَرزاقُ تُقسَمُ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ؟

قالَ : فَقالَ : «لا ، وَاللّهِ ما ذاكَ إلاّ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ يَلتَقِي الجَمعانِ ، وفي لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ «يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » (6) ، وفي لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ

يُمضى ما أرادَ اللّهُ عز و جل مِن ذلِكَ ، وهِيَ لَيلَةُ القَدرِ الَّتي قَالَ اللّهُ عز و جل : «خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ »» . (7)

قالَ : قُلتُ : ما مَعنى قَولِهِ : يَلتَقِي الجَمعانِ؟

قالَ : «يَجمَعُ اللّهُ فيها ما أرادَ مِن تَقديمِهِ وتَأخيرِهِ ، وإرادَتِهِ وقَضائِهِ» .

قالَ : قُلتُ : فَما مَعنى يُمضيهِ في ثَلاثٍ وعِشرينَ؟

قالَ: «إنَّهُ يَفرُقُهُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ،ويَكونُ لَهُ فيهِ البَداءُ،فَإِذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ أمضاهُ،فَيَكونُ مِنَ المَحتومِ الَّذي لا يَبدو لَهُ فيهِ تَبارَكَ وتَعالى». (8) .


1- .الكافي : ج 4 ص 159 ح 9 .
2- .الظاهر أنّه سأل الإمام الصادق عليه السلام .
3- .في المصدر : «قسّم فيه» والتصويب من الطبعة الحجريّة .
4- .الإقبال : ج 1 ص 341 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 22 ح 50.
5- .مابين المعقوفين أثبتناه من الإقبال .
6- .الدخان : 4 .
7- .القدر : 3 .
8- .الكافي : ج 4 ص 158 ح 8 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 144 ح 3 .

ص: 371

2 / 5 نقش سه شب در سرنوشت

2 / 5نقش سه شب در سرنوشت1683.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام:سرنوشت (مُقَدَّر شدن) ، در شب نوزدهم است و محكم ساختن ، در شب بيست و يكم و امضا (حتمى سازى) ، در شب بيست و سوم.1684.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ :از امام عليه السلام درباره نيمه شعبان پرسيدم .

فرمود : «در نزد من چيزى درباره آن نيست ؛ امّا وقتى شب هفدهم ماه رمضان مى شود ، روزى ها در آن تقسيم مى شود ، اَجَل ها نوشته مى شوند ، طومار حجّ حاجيان صادر مى گردد ، خداوند بر بندگانش اشراف يافته ، آنان را مى آمرزد ، بجز ميخواره را . پس هر گاه شب بيست و سوم فرا مى رسد ، در آن هر كار استوارى فيصله مى يابد ، سپس نهايى شده ، حتمى مى گردد» .

گفتم : به چه كسى؟

فرمود : «به پيشوايتان . و اگر چنين نبود ، نمى دانست» .1774.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از اسحاق بن عمّار _ :در حالى كه مردم از امام صادق عليه السلاممى پرسيدند و مى گفتند: «آيا روزى ها در شب نيمه شعبان تقسيم مى شود؟» ، فرمود: «نه ، به خدا چنين نيست ، مگر در شب نوزدهم ماه رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم. در شب نوزدهم ، دو مجموعه به هم مى رسند و در شب بيست و يكم ، « هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد» و در شب بيست و سوم ، از

آنها آنچه را اراده الهى باشد ، حتمى مى شود و آن ، شب قدرى است كه خداوند فرموده: « بهتر از هزار ماه است» ».

گفتم: معناى اين كه دو مجموعه به هم مى رسند ، چيست؟

فرمود: «آنچه را خداوند مى خواهد كه جلو يا عقب بيندازد و آن را اراده و مقدّر كند ، در آن شب ، گِرد مى آورد».

گفتم: معناى اين كه آن را در شب بيست و سوم حتمى مى سازد ، چيست؟

فرمود: «آن را در شب بيست و يكم فيصله مى دهد ، و گاهى براى او بَداء (عوض شدن تصميم) حاصل مى شود ، و چون شب بيست و سوم شود ، آن را امضا مى كند و آن گاه ، از مقدّرات حتمى خواهد شد كه نظر خداى متعال درباره آن برنمى گردد».

.

ص: 372

راجع : ص 354 (خصائص ليلة القدر / فيها تقدير كلّ شيء يكون في السنة) .

2 / 6سَتَرَها نَظَراً لَكُم1770.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شرح نهج البلاغة عن ابن عرادة :قيلَ [لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام] : أخبِرنا عَن لَيلَةِ القَدرِ؟

قالَ : «ما أخلو مِن أن أكونَ أعلَمُها فَأَستُرَ عِلمَها ، ولَستُ أشُكُّ أنَّ اللّهَ إنَّما يَستُرُها عَنكُم نَظَرا لَكُم ؛ لِأَ نَّهُ لَو أعلَمَكُموها عَمِلتُم فيها وتَرَكتُم غَيرَها ، وَأرجُو أن لا تُخطِئَكُم إن شاءَ اللّهُ» . (1)راجع : ص 376 ، ح 280 و ص 376 ، ح 283 وص 384 (حول ليلة القدر / تحديد ليلة القدر) .

.


1- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 154 ؛ بحار الأنوار : ج 97 ص 5 ح 6 .

ص: 373

2 / 6 پوشيده بودن آن ، به سود شماست

ر . ك : ص 355 (ويژگى هاى شب قدر / تقدير هر چه در سال خواهد شد) .

2 / 6پوشيده بودن آن ، به سود شماست1765.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرح نهج البلاغة _ به نقل از ابن عراده _ :[ به امير مؤمنان عليه السلام] گفتند: ما را از شب قدر آگاه كن. فرمود: «خالى از اين نيستم كه آن را بدانم و از شما پنهان كنم . شك ندارم كه خداوند به خاطر كمك كردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند؛ چون اگر آن را به شما اعلام مى كرد ، در همان شب ، عمل مى كرديد و در غير آن شب ، عبادت را ترك مى كرديد ، و اميد آن دارم كه اگر خدا بخواهد ، شب قدر را به خطا نگيريد».ر . ك : ص 377 ، ح 280 و 283 . و ص 385 (پژوهشى پيرامون شب قدر / تعيين شب قدر) .

.

ص: 374

2 / 7طُرُقُ مَعرِفَةِ لَيلَةِ القَدرِأ _ قِراءَةُ سورَةِ الدُّخانِ كُلَّ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ مِئَةَ مَرَّةٍ1764.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ خطاب به سلمان _ ) الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَجُلٌ لِأبي جَعفَرٍ عليه السلام : ... يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، كَيفَ أعرِفُ أنَّ لَيلَةَ القَدرِ تَكُونُ في كُلِّ سَنَةٍ؟

قالَ : «إذا أتى شَهرُ رَمَضانَ فَاقرَأ سُورَةَ الدُّخانِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِئَةَ مَرَّةٍ ، فإذا أتَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، فَإنَّكَ ناظِرٌ إلى تَصديقِ الَّذي سَألتَ عَنهُ» . (1)ب _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ كُلَّ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ ألفَ مَرَّةٍ1762.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا أتى شَهرُ رَمَضانَ فَاقرَأ كُلَّ لَيلَةٍ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ» ألفَ مَرَّةٍ ، فإذا أتَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وَعِشرينَ ، فَاشدُد قَلبَكَ ، وَافتَح أُذُنَيكَ بِسِماعِ العَجائِبِ مِمّا تَرى . (2)راجع : ص 420 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / قراءة سورة القدر ألف مرّة) .

2 / 8عَلامَةُ لَيلَةِ القَدرِ1764.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِسَلمانَ _ ) الكافي عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام ، قال :سَألتُهُ عَن عَلامَةِ لَيلَةِ القَدرِ .

فَقالَ : «عَلامَتُها أن تَطيبَ ريحُها ، وإن كانَت في بَردٍ دَفِئَت ، وإن كانَت في حَرٍّ بَرَدَت فَطابَت» . (3) .


1- .الكافي : ج 1 ص 251 ح 8 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 379 ح 3 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 751 ح 1007 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 379 ح 3 .
3- .الكافي : ج 4 ص 157 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 9 ح 12 .

ص: 375

2 / 7 راه هاى شناخت شب قدر
الف _ صد بار خواندن سوره دخان در هر شب ماه رمضان
ب _ هزار بار خواندن سوره قدر در هر شب ماه رمضان
2 / 8 نشانه شب قدر

2 / 7راه هاى شناخت شب قدرالف _ صد بار خواندن سوره دخان در هر شب ماه رمضان1760.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لعائِشَةَ _ ) امام صادق عليه السلام:مردى به امام باقر عليه السلام گفت: ... اى پسر پيامبر! از كجا بدانم كه در هر سال ، شب قدر است؟

فرمود: «هر گاه ماه رمضان آمد ، هر شب سوره دخان را صد بار بخوان. پس چون شب بيست و سوم آيد ، به درست بودن آنچه از آن پرسيدى ، خواهى نگريست».ب _ هزار بار خواندن سوره قدر در هر شب ماه رمضان1758.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان آيد ، هر شب ، هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» بخوان. پس چون شب بيست و سوم آيد ، دلت را محكم كن و گوش هايت را براى شنيدن شگفتى هايى از آنچه مى بينى ، بگشاى.ر . ك : ص 421 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / خواندن هزار بار سوره قدر).

2 / 8نشانه شب قدر1754.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :از او (امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام) درباره نشانه شب قدر پرسيدم.

فرمود: «از نشانه آن ، اين است كه بوى آن خوش است. اگر در فصل سرما باشد ، آن شب گرم مى شود و اگر در فصل گرما باشد ، خنك و خوب و خوش مى شود».

.

ص: 376

2 / 9مَن يُدرِكُ لَيلَةَ القَدرِ1751.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله لَمَّا انصَرَفَ مِن عَرَفاتٍ وسارَ إلى مِنى ، دَخَلَ المَسجِدَ فَاجتَمَعَ إلَيهِ النّاسُ يَسأَلونَهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ ، فَقامَ خَطيبا ، فَقالَ _ بَعدَ الثَّناءِ عَلَى اللّهِ عز و جل _ :

«أمّا بَعدُ ، فَإِنَّكُم سَأَلتُموني عَن لَيلَةِ القَدرِ ولَم أطوِها عَنكُم لِأَنّي لَم أكُن بِها عالِما ، اِعلَموا أيُّهَا النّاسُ أنَّهُ مَن وَرَدَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ وهُوَ صَحيحٌ سَوِيٌّ فَصامَ نَهارَهُ ، وقامَ وِردا مِن لَيلِهِ ، وواظَبَ عَلى صَلاتِهِ وهَجَّرَ إِلى جُمُعَتِهِ ، وغَدا إلى عيدِهِ ؛ فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ ، وفازَ بِجائِزَةِ الرَّبِّ عز و جل » . (1)1758.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى مِن أوَّلِ شَهرِ رَمَضانَ إلى آخِرِهِ في جَماعَةٍ ، فَقَد أخَذَ بِحَظٍّ مِن لَيلَةِ القَدرِ . (2)1757.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى المَغرِبَ وَالعِشاءَ في جَماعَةٍ ، حَتّى يَنقَضِيَ شَهرُ رَمَضانَ ، فَقَد أصابَ مِن لَيلَةِ القَدرِ بِحَظٍّ وافِرٍ . (3)1756.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال :في كِتابِ عَليِّ بنِ إسماعيلَ المِيثَميِّ : في كِتابٍ أصلُهُ عَن عَليِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام : كانَ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ تَصَّدَّقَ في كُلِّ يَومٍ بِدِرهَمٍ ، فَيَقُولُ : «لَعَلِّي اُصيبُ لَيلَةَ القَدرِ» . (4)راجع : ص 300 ، ح 227 .

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 97 ح 1834 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 18 ح 40 .
2- .كنز العمّال : ج 8 ص 545 ح 24090 نقلاً عن تاريخ بغداد .
3- .شعب الإيمان : ج 3 ص 340 ح 3707 ، كنز العمّال : ج 8 ص 545 ح 24091 .
4- .الإقبال : ج 1 ص 150 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 82 ح 1 .

ص: 377

2 / 9 آن كه شب قدر را درمى يابد
اشاره

2 / 9آن كه شب قدر را درمى يابد1752.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:پيامبر صلى الله عليه و آله ، چون از عرفات برگشت و به مِنا رفت ، وارد مسجد شد. مردم ، گِرد او جمع شدند و از شب قدر مى پرسيدند. پيامبر صلى الله عليه و آله به سخن ايستاد و پس از ثناى الهى چنين فرمود:

«امّا بعد ، شما مرا از شب قدر پرسيديد ، بيان نكردن آن براى اين نبود كه نسبت به آن عالِم نبودم. بدانيد _ اى مردم _ هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او صحيح و سالم باشد ، پس ، روزش را روزه بدارد و بخشى از شب آن را به عبادت برخيزد و مواظب نمازش باشد و در گرماى آن به نماز جمعه اش برود و سحرگاه به نماز عيدش برود ، به يقين ، شب قدر را دريافته و به جايزه پروردگار ، دست يافته است».1751.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس از آغاز تا پايان ماه رمضان ، نماز را به جماعت بخواند ، بهره اى از شب قدر برده است.1750.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس نماز مغرب و عشا را به جماعت بخواند تا آن كه ماه رمضان سپرى شود ، بهره سرشارى از شب قدر برده است .1749.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:در كتاب على بن اسماعيل ميثمى ، چنين آمده است:

در نوشته اى كه اصل آن از امام سجّاد عليه السلام است ، نقل شده كه آن امام ، هر گاه ماه رمضان فرا مى رسيد ، هر روز ، يك درهم صدقه مى داد و مى فرمود: «شايد شب قدر را دريابم».ر . ك : ص 301 ، ح 227 .

.

ص: 378

. .

ص: 379

پژوهشى پيرامون شب قدر
اشاره

پژوهشى پيرامون شب قدر«إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ»؛

ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم.

سخن درباره شب قدر است ؛ شب شكوهمند به سبب نزول قرآن؛ شبى كه والاترين و پر بركت ترينِ شب هاى سال به شمار مى رود؛ شبى بزرگ كه پيامبر خدا آن را چنين ستوده است: شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، و لَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالى ؛ ماه رمضان ، سَرور ماه ها و شب قدر ، سَرور شب هاست. جايگاه والاى اين شب و نقش رساى آن در ميهمان سراى الهى و بهره ورى از بركات و دست آوردهاى اين ضيافت الهى ، تا آن جاست كه امام صادق عليه السلام آن را «قلبِ» اين ماه ناميده است: قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ ؛ قلب ماه رمضان ، شب قدر است. كسى كه بخواهد ماه رمضان براى او ماهى زنده ، با نشاط ، حيات آفرين و سرشار و پربار باشد ، بايد از اين قلب ، مواظبت كند. مراقبت از اين قلب ، ممكن است سرنوشت ساز و بيمه كننده همه عمر انسان باشد ، كه « لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ شب قدر ، بهتر از هزار شب است» .

.

ص: 380

يكم . معناى شب قدر

براى شناخت قلب ماه رمضان و به خاطر دست يافتن به دست آوردهاى خوب اين شب عظيم و پرثمر ، نكاتى را كه برگرفته از ره نموده هاى روشنگر و زندگى ساز اهل بيت عليهم السلام است ، تقديم مى داريم:

يكم . معناى شب قدرآيه شريف « وَ مَآ أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ؛ و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟» ، به روشنى بر اين نكته دلالت دارد كه دست يافتن به معناى حقيقى شب قدر ، بسيار دشوار و فراتر از سطح ادراك توده هاى مردم است. روشن است كه وقتى مخاطب اين آيه ، پيامبر صلى الله عليه و آلهباشد ، پرسش موجود در آيه ، نشان دهنده عظمت و ارج شب قدر است؛ چرا كه مفهوم شب قدر ، هرگز بر شخصيّتى عظيم كه قرآن بر دل پاك او فرود آمده و جان او جايگاه شب قدر است ، و فرشتگان الهى در آن شب براى سامان بخشى به امور جهان و تقدير هستى نزد او مى آيند ، ناشناخته نيست . افزون بر اين ، فراهم آمدن زمينه شناخت و شهود حقيقت شب قدر (هر چند اندك) براى شمارى از اهل سير و سلوك _ كه با بهره گيرى از تعاليم اهل بيت عليهم السلام در اين زمينه ، به آن رسيده اند _ گوياى اين حقيقت است. عالم ربّانى آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى رحمه الله در پاسخ اين سؤال كه: «معناى ديدار شب قدر و لذّت آن چيست؟» ، مى گويد: ديدار شب قدر ، عبارت است از: كشف فرود آمدن امر آسمانى به زمين در اين شب ، آن گونه كه براى امام زمان عليه السلام آشكار مى شود . ديدن آن حقيقت و توفيق يافتن به اين ديدار و شهود ، كارى بس عظيم و والاست ، همان گونه كه امام صادق عليه السلام آن را چنين توصيف فرموده است:

1746.مسند ابن حنبل عن عبادة بن الصامت :إنَّ القَلبَ الَّذى يُعايِنُ ما يُنزَلُ فى لَيلَةِ القَدرِ لَعَظيمُ الشَّأنِ ؛

.

ص: 381

دوم . ويژگى هاى شب قدر
الف _ برنامه ريزى سال

1680.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دلى كه آنچه را در شب قدر فرود آورده مى شود ، مى بيند ، بسى والاست.امّا اسلام ، مردم را در همين سطح به خود وا نگذارده است و براى آن كه توده مردم نيز شناختى اجمالى از معناى شب قدر دريابند ، روايات دينى ، تصويرى از آن حقيقت را در ضمن بيان ويژگى ها و فضايل آن شب ارائه داده اند كه به نمونه هايى از آنها در ادامه اشاره مى شود.

دوم . ويژگى هاى شب قدرالف _ برنامه ريزى سالدر بسيارى از روايات ، به عنوان نخستين ويژگى شب قدر ، بر اين تأكيد شده است كه تقدير امور مردم و سامان بخشى اوضاع و احوال آنان در طول سال ، در اين شب رقم زده مى شود؛ شبى كه سرنوشت و فيصله يافتن همه كارهايى كه تا سال آينده پيش خواهد آمد ، در اين شب فرود مى آيد. شايد نزول قرآن در شب قدر نيز به لحاظ همين جهت باشد؛ كتابى كه برنامه زندگى انسان را ارائه مى كند. از همين جاست كه انسان مى تواند با بهره گيرى از برنامه اى كه قرآن آن را ترسيم نموده ، سرنوشت خود و زندگى اش را در شب قدر عوض كند و براى سال آينده خويش ، بهترين سرنوشت و براى خويش سودمندترين كسب و كار را تحقّق بخشد. در اين جا دو مطلب مهم است كه شايان توجّه اند : مطلب اوّل . رقم خوردن سرنوشت انسان در شب قدر ، در چارچوب مقدّرات او در علم ازلى خداوند است. به ديگر سخن ، به گفته روايات اهل بيت عليهم السلام ، آنچه در علم حضرت حق ، در طول سال براى مردمْ مقدّر است ، به صورت برنامه اى نوشته شده آشكار مى شود كه فرشتگان ، آن را مى نويسند و به امام عصر عليه السلامتحويل مى دهند. و اين ، به تناسب كارى است كه انسان در شب قدر انجام مى دهد. مطلب دوم . بر اساس شمارى از روايات ، تعيين سرنوشت انسان در شب قدر و رقم خوردن آنچه در يك سال كامل بر او خواهد گذشت ، به معناى آن نيست كه او به طور كامل در برابر اين سرنوشت ، بى اختيار باشد ، بدان سان كه براى تغيير آن ،

.

ص: 382

ب _ آغاز سال تقدير
ج _ اختصاص داشتن به امام زمان

هيچ كارى از او بر نيايد؛ بلكه مى تواند در سايه دعا و توسّل و با كارهاى شايسته ، مقدّرات حتمى خود در شب قدر را نيز تغيير دهد. از اين رو ، امام باقر عليه السلامفرموده است :

1685.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِمّا أوصى بِهِ عَلِيّا عليه السلام _ ) فَما قُدِّرَ فى تِلكَ اللَّيلَةِ وقُضِىَ فَهُوَ مِنَ المَحتُومِ ولِلّهِ عز و جل فيهِ المَشِيَّةُ ؛1686.مسند ابن حنبل عن عبادة بن الصامت :آنچه در آن شب ، مقدّر و معيّن شده ، حتمى است و خدا مى تواند در آنها ، آن گونه كه بخواهد ، عمل كند.با توجّه به ساختار و مضمون اين گونه روايات و افزودن آن به ادلّه قطعى ، كه بر «اجابت دعا در طول سال بخصوص در عرفات و حرم هاى مطهّر» دلالت دارند ، نمى توان ظاهر برخى روايات را پذيرفت كه: مقدّرات شب قدر ، هرگز تغييريافتنى نيست.

ب _ آغاز سال تقديردر درآمد كتاب توضيح داديم كه آغاز سال ، به اعتبارهاى مختلف ، متفاوت است. رواياتى كه «شب قدر» را آغاز سال مى دانند _ كه به برخى از آنها در كتاب اشاره شد _ به اعتبار سال برنامه ريزى امور مردم و سامان بخشى وضع آنان و آنچه پيش خواهد آمد ، صادر شده اند. با همين اعتبار ، شب قدر ، پايان سال نيز به شمار مى رود؛ يعنى پايان سالِ برنامه ريزى شده اى كه سپرى شده و اوّل سال برنامه ريزى شده نو است.

ج _ اختصاص داشتن به امام زمانسومين ويژگى شب قدر ، اين است كه خداى سبحان ، كامل ترين و شايسته ترين و برترين انسان را از برنامه ريزى و حكم خود ، آگاه مى سازد.

.

ص: 383

د _ بهتر از هزار شب!

تفسير القمّى ، در ذيل آيه « تَنَزَّلُ الْمَلَ_ئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا ؛ در آن شب ، فرشتگان و «روح» به فرمان پروردگارشان در پىِ هر كارى فرود مى آيند»، چنين آمده است:

1689.الإمام عليّ عليه السلام :تَنَزَّلُ المَلائِكةُ و روحُ القُدُسِ عَلى إمامِ الزَّمانِ ، و يَدفَعونَ إلَيهِ ما قَد كَتَبوهُ مِن هذِهِ الاُمورِ ؛1690.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ إذا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ _ ) فرشتگان و روح القُدُس بر امام زمان فرود مى آيند و از اين امور ، آنچه را نوشته اند ، به او تقديم مى كنند.اين نكته ، هر چند كه با صراحت به امام معصوم نسبت داده نشده ؛ ليكن جمع بندى مضمون همه رواياتى است كه در اين باب آمده است. پس مى توان گفت: از ويژگى هاى شب قدر ، اختصاص داشتن آن به امام مهدى _ عجّل اللّه فرجه _ است. از اين رو ، توسّل به آن امام در اين شب خاص ، نقش مؤثّرى در گشايش كارهاى انسان و گشودن آفاق در پيش او دارد و مى تواند سرنوشت او را در جهتى كه دست آوردهاى بيشترى را در سال آينده نصيب او سازد ، تنظيم كند.

د _ بهتر از هزار شب!به تصريح قرآن كريم ، «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ شب قدر ، بهتر از هزار شب است» ، و اين نشانگر استثنايى بودن اين برهه خاصّ زمانى و بركاتى است كه در بر دارد ، به نحوى كه كار شايسته در آن ، با كار شايسته در عمرى طولانى (بيش از هشتاد سال) برابر است. از اين رو ، در تفسير اين آيه آمده است:

1690.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه از نمازش فراغت يافت _ ) العَمَلُ الصّالِحُ فيها مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وأنواعِ الخَيرِ ، خَيرٌ مِنَ العَمَلِ فى ألفِ شَهرٍ لَيسَ فيها لَيلَةُ القَدرِ ؛1745.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كار شايسته در آن شب (از قبيل: نماز ، زكات و انواع نيكى ها) بهتر از عمل در هزار ماهى است كه شب قدر نداشته باشد.

.

ص: 384

سوم . تداوم شب قدر

اين بركات گسترده و سرشار شب قدر ، تفسيركننده تأكيد و تشويق پيامبر صلى الله عليه و آلهو امامان عليهم السلام است كه مسلمانان را بر بهره بردن از لحظه لحظه شب قدر فرا خوانده اند ، تا آن جا كه پيامبر صلى الله عليه و آله از خوابيدن در شب بيست و سوم نهى فرموده است و به همين جهت ، فاطمه زهرا عليهاالسلام ، دختر گرامى پيامبر صلى الله عليه و آله ، نمى گذاشت كه در آن شب ، كسى از اهل خانه اش بخوابد. آرى! كسى كه از نعمت ايمان به قرآن برخوردار است و مى داند كه عمل در يك شب ، از نظر بركات ، برابر با حيات جاويد او و بهره مندى در طول حيات ابدى است ، نمى تواند اين فرصت گران بها و موهبت بى نظير را رايگان از دست بدهد.

سوم . تداوم شب قدربررسى آيات سوره قدر و تأمّل در روايات دينى ، نشان مى دهند كه شب قدر ، ويژه زمان نزول قرآن و دوران پيامبر صلى الله عليه و آله نيست؛ بلكه هميشگى است و از آغاز آفرينش انسان بوده و تا پايان جهان و وجود انسان در آن نيز تداوم خواهد داشت ؛ به چند دليل : يكم . شب قدر ، ظرف نزول قرآن است و ظرف بايد پيش از مظروف وجود داشته باشد. دوم . در سوره قدر ، فعل مضارع «تَنَزَّلُ (فرود مى آيند)» به كار رفته و بر استمرار ، دلالت مى كند. نيز جمله اسميه: « سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ ؛ آن شب تا دميدن سپيده ، ايمن است» ، مفهوم تداوم دارد. سوم . قرآن كريم بارها تأكيد كرده كه سنّت الهى در تدبير جهان ، تغييرناپذير است. از اين رو ، اين سنّت الهى كه مربوط به تدبير امور انسان ها و سرنوشت آنان است ، همه امّت ها و اقوام گذشته و حال و آينده را در بر مى گيرد.

.

ص: 385

چهارم . تعيين شب قدر

چهارم . روايات فراوان (شايد در حدّ تواتر) ، تداوم شب قدر را پس از پيامبر خدا مى رسانند. شمارى از اين روايات ، استمرار اين شب را از آغاز خلقت و همراه انسان تا پايان عمر جهان ، تأييد مى كنند. پس ، آنچه در تفسير الدرّ المنثور ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه: «خداوند ، شب قدر را به امّت من بخشيد و آن را به پيشينيان عطا نكرده بود» ، علاوه بر ضعف سند ، در برابر قرائن و دلايل گذشته ، قابل اعتماد نيست.

چهارم . تعيين شب قدرقرآن كريم ، از يك سو ، نزول قرآن را در ماه رمضان مى داند: « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ ؛ ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن نازل شده است» و از سويى با صراحت ، نزول آن را در شب قدر مى داند: « إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ؛ آن را در شب قدر نازل كرديم». مقتضاى جمع ميان اين دو آيه ، آن است كه شب قدر ، حتما در ماه رمضان باشد. اين ، در حالى است كه در روايات اهل سنّت ، در بيان اين كه شب قدر ، كدام شب از شب هاى ماه رمضان است ، اختلافات فراوانى است ، به گونه اى كه جمع ميان آنها ممكن نيست. رواياتى كه از اهل بيت عليهم السلام در تعيين شب قدر نقل شده ، به پنج دسته قابل تقسيم اند: دسته اوّل . رواياتى كه شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان تعيين مى كنند.

.

ص: 386

دسته دوم . رواياتى كه مى گويند: شب قدر را در يكى از سه شبِ: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم بجوييد. دسته سوم . رواياتى كه مى گويند: شب قدر ، در يكى از دو شبِ بيست و يكم و بيست و سوم است. دسته چهارم . رواياتى كه شب بيست و سوم را به طور معيّن ، شب قدر مى دانند. دسته پنجم . رواياتى كه دلالت مى كنند بر اين كه شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، هر كدام به گونه اى در تعيين سرنوشت انسان ها و امور آنان نقش دارد؛ ولى نقش اساسى و نهايى ، مربوط به شب بيست و سوم است. تأمّل در اين پنج دسته از روايات ، نشان مى دهد كه نه تنها ميان آنها تعارضى نيست ، بلكه مؤيّد يكديگرند. توضيح ، اين كه: از ديد روايات اهل بيت عليهم السلام و شمار قابل توجّهى از روايات اهل سنّت ، شب قدر ، شب بيست وسوم است. از اين رو ، ابن بابويِه صدوق (م 381 ق) مى فرمايد: اتّفق مشايخنا رضي الله عنهم [ في ليلة القدر ] على أنّها الليلة الثالثة والعشرون من شهر رمضان ؛ بزرگان ما درباره شب قدر ، همه يك سخن اند كه: شب بيست و سوم ماه رمضان است. روايات دسته اوّل ، دوم و سوم كه براى درك فضيلت شب قدر ، به احيا و كارهاى خوب در دهه آخر ماه رمضان توصيه دارند، همچنين رواياتى كه به اِحياى شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم سفارش دارند ، همگى به دو نكته بر مى گردند:

.

ص: 387

پنجم . شب قدر در مناطق مختلف

نخست . مسلمانان از شب زنده دارى شب هاى ماه رمضان ، بيشترين بهره را از عطايا و دستاوردهاى آن داشته باشند. از اين رو ، در روايتى كه رازِ پوشيده بودن شب قدر را ميان شب ها بيان مى كند ، آمده است:

1744.عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ إنَّما يَستُرُها عَنكم نَظَرا لَكم ؛1743.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خداوند ، آن را از شما پنهان داشته تا عنايت بيشترى به شما كند.دوم . گرچه شب قدر شب بيست و سوم است ، امّا به آن معنا نيست كه آن دو شب ، ديگر هيچ نقشى نداشته و در تقدير امور و سرنوشت انسان ، بى اثر باشند.

پنجم . شب قدر در مناطق مختلفيكى از مسائل مهم درباره شب قدر ، اين است كه : آيا شب قدر در مناطق مختلف ، يكى است يا متفاوت است؟ بررسى اين موضوع ، به چند نظريّه مى انجامد كه به آنها اشاره مى شود : 1. نظريّه منسوب به مشهور فقهاى شيعه كه معتقدند آغاز ماه هاى قمرى در همه شهرها ، يكسان نيست؛ بلكه اتّحاد اُفق ، شرط ثبوت هلال است. بنا بر اين نظريّه ، شب قدر ، در همه مناطق و شهرها يكى نخواهد بود. 2. شمارى از محقّقان بر اين عقيده اند كه آغاز ماه هاى قمرى ، در همه مناطق ، يكى است و اگر در يك منطقه ، هلال ماه رمضان ديده شود ، در مناطق ديگر هم ماه

.

ص: 388

رمضان آغاز مى شود. (1) بر اساس اين نظريّه ، شب قدر در همه مناطق ، يك شب

.


1- .آيةاللَّه خويى رحمه الله براى اثبات اين نظريّه ، علاوه بر تمسّك به اطلاق روايات ، به يك مسئله نجومى نيز استدلال كرده ، مى گويد: «ماه ، خودش جِرمى تاريك است و به سبب رويارويى با خورشيد ، از آن نور مى گيرد. پيوسته ، نيمى از ماه ، روشن و نيم ديگرش تاريك است ، جز آن كه آن نيمه روشن هميشه براى ما ديدنى نيست؛ بلكه به خاطر اختلاف در گردش ماه ، كم و زياد ديده مى شود. در شب چهاردهم از هر ماه ( ، بلكه در شب پانزدهم ، اگر ماه سى روز باشد) ، به فاصله كمى از غروب خورشيد ، وقتى ماه از افق مشرق طلوع مى كند ، همه نيمه رو به مغربِ آن روشن است؛ چرا كه با خورشيد روبه روست ، همچنان كه نيمه رو به شرقِ آن ، تاريك است. سپس اين نور در شب هاى بعد ، سير نزولى مى يابد و بر اساس خطّ سير ماه ، كم كم از وسعت آن كاسته مى شود ، تا آن كه در اواخر ماه به سمت مغرب مى رسد و ديگر ، نيمه روشن آن به رو به خورشيد است و همه نيمه تاريك آن ، رو به ماست. اين ، همان است كه از آن به «تحت الشعاع» و «محاق» تعبير مى شود كه هيچ جزئى از آن ديده نمى شود؛ چرا كه نيمه روشن آن ، نه تمامش (مثل شب چهاردهم) و نه بخشى از آن (مثل شب هاى پيش يا بعد از شب چهاردهم) ، رو به ما نيست. سپس كم كم از محاق در مى آيد و بخشى از آن از سمت مشرق آشكار مى شود و به صورت هلال باريك ديده مى شود. اين ، معناى پيدايش و تولّد هلال است. پس ، هر گاه از آن اندكى هم ديده شود ، نشانگر اين است كه ماه قبلى پايان يافته و آغازى براى ماه جديد است. بنا بر اين ، پيدايش هلال ، يعنى: بيرون آمدن آن از تحت الشعاع ، به اندازه اى كه اجمالاً ديده شود. اين مسئله اى واقعى و يكسان است و در شهرى با شهر ديگر تفاوت ندارد ، و نه منطقه اى با منطقه ديگر؛ چون همان گونه كه روشن شد ، نسبتى ميان ماه و خورشيد است ، نه ماه و زمين. پس اختلاف سرزمين ها تأثيرى در پيدايش اين پديده طبيعى در فضا ندارد. بدين ترتيب ، پيدايش هلال ماه ، آغاز ماه قمرى براى همه مناطق زمين است ، با همه اختلافى كه در مشرق و مغرب دارند ، هر چند در بعضى مناطق به سبب مانع بيرونى (مثل: نور خورشيد يا حايل شدن كوه ها و شبيه آن) هلال ديده نشود. البتّه اين ، در مورد مناطقى كه محلّ ديدن آنها در شب ، مشترك يا نزديك به هم است ، پذيرفتنى است ، به نحوى كه يك شب براى هر دو منطقه ، شب باشد ، هر چند براى يك جا اوّلِ شب و براى جاى ديگر پايانِ شب باشد كه اين مسئله بر يك نيم كره زمين منطبق مى شود ، نه بر نيم كره ديگر كه خورشيد در هنگام غروب نزد ما در حال تابيدن بر آن است و روشن است كه آن هنگام نزد آنان ، روز است و بى معناست كه نسبت به آنان هم حكم شود كه شب اوّل ماه است. شايد آيه شريف: « رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ» (الرحمن ، آيه 17) به اين نكته اشاره مى كند؛ چون زمين به لحاظ رو به خورشيد بودن يا نبودن ، دو نيم دارد و هر نيمه مشرقى دارد و مغربى. هر گاه خورشيد بر نيمى مى تابد ، از نيم ديگر غروب مى كند و به عكس. از اين رو ، زمين دو مشرق دارد و دو مغرب. شاهد بر اين ، آيه شريف: « يَلَيْتَ بَيْنِى وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ؛ كاش ميان من و تو فاصله ميان دو مشرق بود!» (زخرف ، آيه 38) كه مى رساند اين ، بيشترين و طولانى ترين فاصله ميان دو نقطه زمين است ، يكى مشرق اين نيمه و ديگرى مشرق آن نيمه . بنا بر اين ، اگر در يكى از دو نيم كره ، ماه قابل ديدن باشد ، حكم مى شود كه آن شب ، نسبت به ساكنان اين نيمه - كه در شب بودنِ آن براى آنان ، مشترك اند - اوّل ماه است ، هر چند در آغاز و پايان شب ، اختلاف داشته باشند...» تا آن جا كه مى گويد: «مقتضاى اين روايات كه با واقعيّت هم منطبق است ، آن است كه مدار حُكم ، بر اتّحاد اُفق نيست و هيچ مقتضى اى وجود ندارد كه روايات را بر اين حمل كنيم؛ چون هيچ وجهى براى اين تقييد نگفته اند ، مگر مقايسه وضع هلال به اوقات نمازها ، كه ضعف آن را شناختى و قياسى مع الفارق است و توضيح بيشتر نمى خواهد. از سوى ديگر ، آنچه در دعاى نماز عيد آمده ، اين مطلب را تأييد مى كند ، آن جا كه امام عليه السلام مى فرمايد: ~ تو را به حقّ اين روز مى خوانم ، روزى كه آن را براى مسلمانان عيد قرار داده اى { ، كه به روشنى از آن فهميده مى شود كه يك روز مشخّص كه با كلمه ~اين { به آن اشاره شده است ، عيد همه مسلمانانى است كه در اطراف كره زمين (با وجود اختلاف در اُفق ها) پراكنده اند ، نه آن كه مخصوص شهرى باشد ، نه شهر ديگر. آيه مربوط به شب قدر نيز كه مى گويد: بهتر از هزار شب است و هر كار حكمت آميزى ، در آن فيصله مى يابد ، همين گونه است و آيه در اين ، ظهور دارد كه: آن ، يك شب معيّن براى همه مردم و همه جهانيان است ، با احكام خاص ، نه اين كه هر منطقه و سرزمينى ، شبى مخصوص داشته باشد ، جدا از سرزمين ديگر» (مستند العروة الوثقى ، كتاب الصوم : ج 2 ص 118 - 122) .

ص: 389

معيّن خواهد بود. 3. شب قدر ، عبارت است از: يك دوره كامل شب در همه كره زمين. پس فرقى نيست كه آغاز ماه هاى قمرى در همه مناطق و سرزمين ها ، يكى باشد يا مختلف. توضيح ، آن كه: «شب ، همان سايه نيم كره زمين است كه بر نيم كره ديگر مى افتد و مى دانيم اين سايه ، همراه با گردش زمين در حركت است و يك دوره كامل آن ، در بيست و چهار ساعت انجام مى شود. بنا بر اين ، ممكن است شب قدر ، يك دوره كامل شب به دور زمين باشد؛ به اين

.

ص: 390

معنا كه مدّت بيست و چهار ساعت تاريكى (كه تمام نقاط زمين را زير پوشش خود قرار مى دهد) شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى شود و در نقطه اى ديگر پايان مى گيرد». بر اين اساس ، جدا كردن حكم شب قدر از حكم روز اوّل ماه ، درست نيست ، كه اگر استدلال نظريّه سوم را بپذيريم و شب قدر را يك «بيست و چهار ساعت» بدانيم ، با همين محاسبه مى توان نسبت به روز اوّل ماه نيز برخورد كرد و آن را در همه مناطق و سرزمين ها يكى شمرد ، بخصوص كه اطلاق روايات هم مؤيّد اين مى شود. در نتيجه ، اين نظريّه با نظريّه دوم يكى مى شود. بارى! به نظر ما ، نظريّه دوم ، به ظواهر قرآن و احاديث و به مقتضاى عقل و اعتبار ، نزديك تر است. و افزون بر همه استدلال هايى كه براى تعيّن و وحدت ليلة القدر شده ، مى توان گفت كه اهمّيت فوق العاده اين شب بزرگ ، اقتضا مى كرد كه اهل بيت عليهم السلام _ بخصوص هنگامى كه در اثر فتوحات بزرگ ، اسلام تا اقصى ممالك جهان پيشرفت كرده بود _ متعدّد بودن شب قدر را تذكّر دهند . ليكن با اين حال ، با عنايت به نظريه مشهور ، رعايت احتياط ، بى ترديد ، موجب بهره گيرى بيشتر از بركات ماه رمضان خواهد شد . و خوشا آنان كه از اين نعمت برخوردارند كه براى شناخت و تعيين شب قدر ، نيازى به اين گونه حرف ها ندارند و با چشم دل ، حقايق شب قدر و فرود فرشتگان و «روح» را مى بينند و از بركات آن به بهترين شكل ، بهره هاى سرشار مى برند. نعمتى كه اينان از آن برخوردارند ، تنها شناخت شب قدر نيست؛ بلكه در تعيين اوّل ماه نيز چنين اند و نيازى به استهلال و گواهىِ شاهدان و بهره گيرى از ابزار علمى و نجومى ندارند. عارف بزرگوار و فقيه وارسته ، سيّد ابن طاووس رحمه الله ، اين حالت را چنين توصيف مى كند: بدان كه وقتى خداوند بخواهد مراد خود را به بندگانش بفهماند ، راه ، آن

.

ص: 391

ششم . بهترين اعمال در شب قدر
اشاره

منحصر به ادراك عقلى يا نگاه شرعى نيست؛ چرا كه خداوند ، قدرت ذاتى دارد و مى تواند هر چه را هر وقت اراده كند ، به بندگانش بشناساند. من ، كسى را به يقين مى شناسم كه اوّل ماه ها را مى داند ، بى آن كه به هلال بنگرد ، ياشاهدانْ پيش او گواهى دهند ، يا به رواياتى كه گذشت عمل كند ، يا به سخن منجّم يا به استخاره يا به گفته اهل عدد و يا به خواب تكيه كند؛ بلكه او بر اساس فضل پروردگار جهان _ كه به او فروغ خرد بخشيده است ، بى آن كه خواسته باشد؛ و علم به بديهيّات را به او عطا كرده ، بى آن كه آن را طلبيده باشد _ مى داند؛ ليكن تنها خودِ او مكلّف به آن يقينى است كه به نحو معيّن به آن رسيده است. به نظر مى رسد كه در متن ياد شده ، اشاره سيّد ابن طاووس به خودش باشد و براى پرهيز از خودستايى ، به آن تصريح نكرده است.

ششم . بهترين اعمال در شب قدرمحدّث بزرگوار ، ابن بابويه رحمه الله در مجلس 93 از كتاب الأمالى ، پس از بيان نوافل شب هاى ماه رمضان و صد ركعت نماز براى هر يك از شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم ، مى گويد:

1737.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ومن أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل ؛1736.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس اين دو شب را با گفتگوى علمى احيا بدارد ، بهتر است.به نظر مى رسد كه اين مطلب ، برگرفته از سخن پيامبر خدا به ابوذر است كه در آن ، برترى علم را بر عبادت به تفصيل ، بيان ، و در پايان آن فرموده است:

1739.المستدرك على الصحيحين عن اُسامة بن شريك :يا أبا ذَرٍّ الجُلوسُ ساعَةً عِندَ مُذاكرَةِ العِلمِ خَيرٌ لَك مِن عِبادَةِ سَنَةٍ صِيامِ نَهارِها وَقِيامِ لَيلِها ؛

.

ص: 392

الف _ كدام علم و كدام عبادت؟
ب _ نقش عبادت در پيدايش نور علم
ج _ سيره اهل بيت عليهم السلام

1738.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اى ابو ذر! يك ساعت نشستن براى گفتگوى علمى براى تو ، از عبادت يك سال كه روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بِايستى ، بهتر است.افزون بر اين حديث ، منابع حديثى ، روايات بى شمارى از اهل بيت عليهم السلام را نقل كرده اند كه مى رساند آموختن دانش ، به مراتب ، برتر از عبادت است؛ ليكن براى روشن تر شدن اين موضوع ، توجّه به چند مطلب ضرورى است:

الف _ كدام علم و كدام عبادت؟از ديدگاه فقهى ، «آموختن علم» ، احكام پنجگانه را دارد و بررسى متن احاديث فراوانى كه علم را برتر از عبادت مى دانند ، به روشنى مى رساند كه مقصود ، برترى آموختن واجب يا مستحب بر عبادات مستحب است.

ب _ نقش عبادت در پيدايش نور علماز نگاه متون اسلامى ، عبادات ، نقشى بنيادى در پيدايش و تداوم فروغ علم دارند. از اين رو ، هدف احاديثى كه علم را برتر از عبادت مى دانند ، تضعيف يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار علم نيست؛ بلكه تأكيد بر همراه ساختن عبادت با علم و برحذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است كه نه تنها بى ارزش ، بلكه خطرآفرين است.

ج _ سيره اهل بيت عليهم السلامبررسى و تأمّل در سيره عملى اهل بيت عليهم السلام درباره شب قدر و عنايت ويژه آنان به عبادت و ذكر در شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، و توجّه به رهنمودها و سفارش هايى كه به بهره گيرى بيشتر از اين شب ها داشته اند ، همگى به روشنى نشان مى دهند كه اين شب ها ، جز در موارد استثنايى ، بايد صرف عبادت و ذكر و نيايش و اُنس با خداى سبحان شوند.

.

ص: 393

البتّه اين ، بدان معنا نيست كه نتوان بخشى از شب قدر را به تأليف يا بيان معارف و علومى پرداخت كه سطح آگاهى و معرفت مردم را بالا مى برد؛ بلكه مقصود ، هشدار دادن به اين نكته است كه به بهانه و به استناد رواياتى كه علم را بر عبادات ترجيح مى دهند ، نبايد در شب قدر ، از بركات اُنس با خداوند و بهره بردن از تضرّع در پيشگاه او ، غافل شد .

.

ص: 394

الفصل الثالث : آداب ليلة القدر المشتركة3 / 1الغُسل1732.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِغتَسِل لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وَاجهَد أن تُحيِيَها . (1)1731.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :غُسلُ لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وغُسلُ لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ سُنَّةٌ لا تَترُكها ؛ فَإِنَّهُ يُرجى في إحداهُنَّ لَيلَةُ القَدرِ . (2)1730.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن بكير بن أعين :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام : في أيِّ اللَّيالي أغتَسِلُ في شَهرِ رَمَضانَ؟

قالَ : «في تِسعَ عَشرَةَ ، وفي إحدى وعِشرينَ ، وفي ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وَالغُسلُ أوَّلَ اللَّيلِ» .

قُلتُ : فَإِن نامَ بَعدَ الغُسلِ؟

قال : «هُوَ مِثلُ غُسلِ يَومِ الجُمُعَةِ ، إذَا اغتَسَلتَ بَعدَ الفَجرِ أجزَأَكَ» . (3) .


1- .الهداية : ص 196 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 8 ح 11 .
2- .الكافي : ج 3 ص 40 ح 2 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 1 ص 373 ح 1142 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 12 ح 17 .

ص: 395

فصل سوم : آداب مشترك شب قدر
3 / 1 غسل

فصل سوم : آداب مشترك شب قدر3 / 1غسل1730.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب نوزدهم ماه رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم ، غسل كن و بكوش كه اين شب ها را زنده بدارى.1729.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق:غسلِ شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، مستحب است و آنها را ترك نكن؛ چرا كه اميد است شب قدر ، در يكى از آنها باشد.1728.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از بكير بن اعين _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم: در كدام يك از شب هاى ماه رمضان ، غسل كنم؟

فرمود: «در نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم. و غسل در اوّل شب باشد».

گفتم: اگر [كسى] پس از غسل بخوابد؟

فرمود: «آن ، همانند غسل روز جمعه است. اگر پس از سپيده دم غسل كنى ، برايت كافى است».

.

ص: 396

3 / 2الإِحياء1725.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحيا لَيلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَى السَّنَةِ القابِلَةِ . (1)1724.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَهى أن يُغفَلَ عَن لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وعَن لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، ونَهى أن يَنامَ أحَدٌ تِلكَ اللَّيلَةَ . (2)1726.عنه صلى الله عليه و آله :الأمالي عن يحيى بن العلاء :كانَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام مَريضا دَنِفا فَأَمَرَ ، فَاُخرِجَ إلى مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَكانَ فيهِ حَتّى أصبَحَ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (3)1725.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :مَنِ اغتَسَلَ لَيلَةَ القَدرِ وأحياها إلى طُلوعِ الفَجرِ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ . (4)راجع : ص 408 ، ح 302 وص 416 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / تأكيد الأحياء) .

3 / 3الدُّعاءأ _ تَأكيدُ الدُّعاءِ في لَيلَةِ القَدرِ1721.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الفضيل بن يسار :كانَ أبوجَعفَرٍ عليه السلام إذا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ،

ولَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ أخَذَ فِي الدُّعاءِ حَتّى يَزولَ اللَّيلُ ، فَإِذا زالَ اللَّيلُ صَلّى . (5) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 345 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 145 ح 3 .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 281 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 9 ح 12 .
3- .الأمالي للطوسي : ص 676 ح 1428 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 4 ح 4 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 137 ح 146 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 128 ح 84 .
5- .الكافي : ج 4 ص 155 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 16 ح 29 .

ص: 397

3 / 2 شب زنده دارى
3 / 3 دعا
الف _ تأكيد بر دعا در شب قدر

3 / 2شب زنده دارى1718.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس شب قدر را زنده بدارد ، تا سال آينده عذاب از او برگردانده مى شود.1703.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ :پيامبر خدا نهى كرد كه از شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، غفلت شود و نهى كرد كه كسى در آن شب بخوابد.1700.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ ما كانَ في صَحيفَةِ موسى عليه السلام ) الأمالى _ به نقل از يحيى بن علاء _ :امام صادق عليه السلام سخت بيمار بود. دستور داد او را به مسجد پيامبر خدا بردند. آن جا بود ، تا صبح شبِ بيست و سوم ماه رمضان.1691.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:هر كس در شب قدر غسل كند و آن شب را تا سپيده دم زنده بدارد ، از گناهانش بيرون مى آيد.ر . ك : ص 409 ، ح 302 و ص 417 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / تأكيد بر شب زنده دارى) .

3 / 3دعاالف _ تأكيد بر دعا در شب قدر1696.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از فُضَيل بن يَسار _ :وقتى شب بيست و يكم و شب بيست و

سوم مى شد ، امام باقر عليه السلامشروع به دعا كردن مى كرد تا شب سپرى شود. چون شب مى گذشت ، نماز مى خواند.

.

ص: 398

1697.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن حمّاد بن عثمان :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام لَيلَةَ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ لي : «يا حَمّادُ ، اغتَسَلتَ؟»

قُلتُ : نَعَم ، جُعِلتُ فِداكَ ! فَدَعا بِحَصيرٍ ، ثُمَّ قالَ : «إلى لِزقي فَصَلِّ» .

فَلَم يَزَل يُصَلِّي وأنَا اُصَلِّي إلى لِزقِهِ حَتّى فَرَغنا مِن جَميعِ صَلاتِنا ،

ثُمَّ أخَذَ يَدعو وأنَا اُؤَمِّنُ عَلى دُعائِهِ إلى أنِ اعتَرَضَ الفَجرُ ، فَأَذَّنَ وأقامَ ودَعا بَعضَ غِلمانِهِ ، فَقُمنا خَلفَهُ فَتَقَدَّمَ وصَلّى بِنا الغَداةَ . (1)راجع : ص 190 (ما يؤكّد استحبابه من الأعمال / كثرة الدعاء والذكر) .

ب _ أدعِيَةُ لَيلَةِ القَدرِ1694.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط :عَن عَبدِ اللّهِ بنِ يَزيدَ عَن عائِشَةَ أنَّها قالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إن وافَقتُ لَيلَةَ القَدرِ ما أسأَلُ اللّهَ؟

قالَ [ صلى الله عليه و آله] : «سَليهِ العافِيَةَ» . (2)1695.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :دُعاءُ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليهماالسلام في لَيلَةِ القَدرِ :

يا باطِنا في ظُهورِهِ ويا ظاهِرا في بُطونِهِ ، يا باطِنا لَيسَ يَخفى يا ظاهرا لَيسَ يُرى ، يا مَوصوفا لا يَبلُغُ بَكَينونِيَّتِهِ مَوصوفٌ ولا حَدٌّ مَحدودٌ ، يا غائِبا غَيرَ مَفقودٍ ويا شاهِدا غَيرَ مَشهودٍ يُطلَبُ فَيُصابُ ، ولَم يَخلُ مِنهُ السَّمَاواتُ وَالأَرضُ وما بَينَهُما طَرفَةَ عَينٍ ، لا يُدرَكُ بِكَيفٍ ، ولا يُؤَيَّنُ بِأَينٍ ، ولا بِحَيثٍ .

أنتَ نورُ النّورِ ورَبُّ الأَربابِ ، أحَطتَ بِجَميعِ الاُمورِ ، سُبحانَ مَن لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ وهُوَ السَّميعُ البَصيرُ ، سُبحانَ مَن هُوَ هكَذا ولا هكَذا غَيرُهُ .

ثُمَّ تَدعوهُ بِما تُريدُ . (3) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 366 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 157 ح 4 .
2- .المعجم الأوسط : ج 3 ص 66 ح 2500 ؛ مستدرك الوسائل : ج 7 ص 458 ح 8654 نحوه .
3- .الإقبال : ج 1 ص 382 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 165 ح 5 وفيه «دعاء عليّ بن الحسين عليهماالسلام» .

ص: 399

ب _ دعاهاى شب قدر
اشاره

1696.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :شب بيست و يكم ماه رمضان ، خدمت امام صادق عليه السلام وارد شدم. به من فرمود: «اى حمّاد! غسل كرده اى؟».

گفتم: آرى ، فدايت شوم.

پس ، حصيرى طلبيد. سپس فرمود: «كنار من بيا و نماز بخوان».

امام عليه السلام همواره نماز مى خواند و من نيز كنار او نماز مى خواندم ، تا آن كه از همه نمازهايمان فارغ شديم. سپس شروع كرد به دعا كردن. من نيز دعاى او را آمين مى گفتم ، تا آن كه سپيده دميد. اذان و اقامه گفت و بعضى از فرزندان نوجوان خود را صدا زد. ما پشت سرش ايستاديم و او جلو رفت و براى ما نماز صبح را به جماعت خواند.ر . ك : ص 191 (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / زياد دعا خواندن و ذكر گفتن).

ب _ دعاهاى شب قدر1699.مسند ابن حنبل عن أبي العلاء بن الشخير :المعجم الأوسط _به نقل از عبد اللّه بن يزيد _: عايشه گفت: اى پيامبر خدا! اگر شب قدر را درك كردم ، از خدا چه بخواهم؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «از او عافيت بخواه».1875.جامع الأحاديث ، قمى :الإقبال _ در بيان دعاى امام حسن مجتبى عليه السلام در شب قدر _ :«اى آن كه در آشكارى اش پنهان است! اى آن كه در نهان بودنش آشكار است! اى پنهانى كه نهان نيست! اى آشكارى كه ديده نمى شود! اى آن كه هيچ توصيفگرى به حقيقتِ هستى اش نمى رسد و به حدّى محدود نيست! اى غايبى كه گم شده نيست! اى حاضرى كه ديده نمى شود : طلبش مى كنند و به او مى رسند ؛ آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست ، حتّى چشم بر هم زدنى ، تهى از او نيست ؛ نه به چگونگى ، درك مى شود و نه به كجايى ، جايى براى او بيان مى گردد!

تو فروغ فروغ ها و پروردگار پروردگارانى. تو بر همه چيز ، احاطه دارى. منزّه است آن كه چيزى همچون او نيست ، و او شنواى بيناست. منزّه است آن كه اين گونه است و جز او چنين نيست».

سپس هر چه خواستى دعا مى كنى و از او مى خواهى.

.

ص: 400

راجع : ص 324 (الأعمال المختصّة بالعشر الأواخر / الدعاء) .

نكتة لطيفةقالَ السيّد ابن طاووس قدس سره : كنت في ليلة جليلة من شهر رمضان بعد تصنيف هذا الكتاب بزمان ، وأنا أدعو في السّحر لمن يجب أو يحسن تقديم الدعاء له ولي ولمن يليق بالتّوفيق أن أدعو له ، فورد على خاطري أنّ الجاحدين للّه _ جلّ جلاله _ ولنعمه والمستخفّين بحرمته ، والمبدّلين لحكمه في عباده وخليقته ، ينبغي أن يبدأ بالدّعاء لهم بالهداية من ضلالتهم ؛ فإنّ جنايتهم على الرّبوبية ، والحكمة الإلهيّة، والجلاله النّبويّة أشدّ من جنايه العارفين باللّه وبالرّسول صلوات اللّه عليه وآله. فيقتضي تعظيم اللّه وتعظيم جلاله ، وتعظيم رسوله صلى الله عليه و آله وحقوق هدايته بمقاله وفعاله ، أن يقدّم الدّعاء بهداية من هو أعظم ضرراً ، وأشدّ خطراً ، حيث لم يقدر أن يزال ذلك بالجهاد ، ومنعهم من الإلحاد والفساد . أقول : فدعوت لكلّ ضالّ عن اللّه بالهداية إليه ، ولكلّ ضالّ عن الرّسول بالرّجوع إليه ، ولكلّ ضالّ عن الحقّ بالاعتراف به والاعتماد عليه . ثمّ دعوت لأهل التّوفيق والتّحقيق بالثّبوت على توفيقهم ، والزّيادة في تحقيقهم ، ودعوت لنفسي ومن يعنيني أمره بحسب ما رجوته من التّرتيب الّذي يكون أقرب إلى من أتضرّع إليه ، وإلى مراد رسوله صلى الله عليه و آله ، وقد قدّمت مهمّات الحاجات بحسب ما رجوت أن يكون أقرب إلى الإجابات . أفلا ترى ما تضمّنه مقدّس القرآن من شفاعة إبراهيم عليه السلام في أهل الكفران!؟ فقال اللّه جل جلاله : «يُجَ_دِلُنَا فِى قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ » (1) ، فمدحه جلّ جلاله على حلمه وشفاعته ومجادلته في قوم لوط ، الّذين قد بلغ كفرهم إلى تعجيل نقمته . أما رأيت ما تضمّنته أخبار صاحب الرّسالة _ وهو قدوة أهل الجلالة _ كيف كان كلّما آذاه قومه الكفّار وبالغوا فيما يفعلون . قال صلوات اللّه عليه وآله : «اللّهُمَّ اغفِر لِقَومي ؛ فَإِنَّهُم لا يَعلَمونَ» . أما رأيت الحديث عن عيسى عليه السلام : «كُن كَالشَّمسِ تَطلُعُ عَلَى البَرِّ وَالفاجِرِ»!؟ وقول نبيّنا صلوات اللّه عليه وآله : «اِصنَعِ الخَيرَ إلى أهلِهِ وإلى غَيرِ أهلِهِ ؛ فَإِن لَم يَكُن أهلَهُ فَكُن أنتَ أهلَهُ» . وقد تضمّن ترجيح مقام المحسنين إلى المسيئين قوله جلّ جلاله : «لاَّ يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَ_رِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ » (2) ، ويكفي أنّ محمّداً صلى الله عليه و آلهبعث رحمةً للعالمين . (3)

.


1- .هود : 75 .
2- .الممتحنة : 8 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 384 .

ص: 401

نكته اى لطيف

ر . ك : ص 325 (اعمال مخصوص دهه آخر / دعا) .

نكته اى لطيفمرحوم سيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: شبى ارجمند از ماه رمضان ، پس از گذشت مدّتى از تأليف اين كتاب (الإقبال) ، در سحرگاه ، مشغول دعا بودم ، براى كسى كه لازم و نيكوست كه پيش از همه ، دعا براى او انجام گيرد ، و براى خودم ، و براى هر كه لياقت اين توفيق را داشت كه دعايش كنم. به خاطرم گذشت كه ابتدا سزاوار است به آنان دعا كنم كه مُنكر خدايند و نعمت هاى او را ناسپاسى مى كنند و حرمت او را سبك مى شمارند و حكم او را درباره بندگان و مخلوقاتش عوض مى كنند؛ دعا كنم كه خداوند از اين گم راهى ، هدايتشان كند؛ چرا كه جنايت آنان بر ساحت ربوبى خدا و حكمت الهى و جلالت نبوى ، سخت تر از جنايت عارفان به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله است. بزرگداشت و تكريم جلالت خداوند و بزرگداشت پيامبر خدا و حقّ هدايت پيامبر صلى الله عليه و آلهبا سخنان و رفتار خويش ، ايجاب مى كند كه ابتدا براى هدايت كسى دعا شود كه ضررش بزرگ تر و خطرش شديدتر است ، كه ايشان نتوانست با جهاد ، آن را بزدايد و آنان را از كفر و فساد ، باز دارد. مى گويم: دعا كردم كه هر گم راه از خدا ، به سوى خدا هدايت شود و هر گم راه از پيامبر صلى الله عليه و آله ، به سوى او باز گردد و هر گم راه از حق ، حق را بپذيرد و بر آن تكيه كند. سپس براى اهل توفيق و پيروان حق ، دعا كردم كه توفيقشان بپايد و حقجويى شان افزون شود. نيز براى خودم و كسانى كه كارشان به من مربوط است ، بر اساس اميدى كه داشتم و به ترتيبى كه به خدا و به خواسته پيامبرش صلى الله عليه و آله نزديك تر باشد ، دعا كردم و مهم ترين حاجت ها را طبق اميدى كه داشتم به اجابت نزديك تر است ، مقدّم داشتم. آيا نمى بينى كه قرآن مقدّس ، وساطت ابراهيم عليه السلام براى ناسپاسان را بيان كرده است؟ خداوند مى فرمايد: « يُجَادِلُنَا فِى قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ ؛ درباره قوم لوط با ما مجادله مى كند * همانا ابراهيم ، بردبار و نرم دل و بازگشت كننده [ به سوى خدا] است» . خداوند ، بردبارى و شفاعت و مجادله وى را درباره قوم لوط ، كه كفر (ناسپاسى) آنان به آن جا رسيده بود كه كيفرشان زود فرا رسيد ، ستوده است. آيا نديده اى كه در ميان روايات مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله كه پيشواى اهل جلالت است ، چنين آمده كه هر گاه قوم كافر ، ايشان را آزار مى داد و آزار را به نهايت مى رساند ، پيامبر صلى الله عليه و آلهمى گفت: «خدايا! قوم مرا ببخشاى. آنان نادان اند»؟ آيا حديث عيسى عليه السلام را نديده اى كه: «همچون خورشيد باش كه بر نيك و بد ، يكسان مى تابد»؟ و سخن پيامبرمان را نديده اى كه: «نيكى را هم به اهلش و هم به نااهل انجام بده؛ اگر او اهل خير نيست ، تو اهل خير باش»؟ اين آيه شريف ، مقام آنان را كه به بدكاران نيكى مى كنند ، برتر مى داند: « لاَّ يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ؛ خداوندْ شما را نهى نمى كند از اين كه به آنان بر سر دين با شما نجنگيدند و شما را از سرزمين خودتان بيرون نكردند ، نيكى و عدل و داد كنيد. همانا خداوند ، دادگران را دوست مى دارد» و همين بس كه محمّد صلى الله عليه و آله ، به عنوان «رحمت براى جهانيان» برانگيخته شده است.

.

ص: 402

ج _ الاِستِشفاعُ بِالقُرآنِ1875.جامع الأحاديث للقمى :الإمام الباقر عليه السلام :تَأخُذُ المُصحَفَ في ثَلاثِ لَيالٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَتَنشُرُهُ وتَضَعُهُ بَينَ يَدَيكَ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكِتابِكَ المُنزَلِ وما فيهِ ، وفيهِ اسمُكَ الأَكبَرُ وأسماؤُكَ الحُسنى وما يُخافُ ويُرجى ، أن تَجعَلَني من عُتَقائِكَ مِنَ النَّارِ .

وتَدعو بِما بَدا لَكَ مِن حاجَةٍ . (1) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 و ج 97 ص 4 ح 5 .

ص: 403

ج _ واسطه قرار دادن قرآن

ج _ واسطه قرار دادن قرآن1873.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:در سه شب از ماه رمضان ، قرآن را [ به دست] مى گيرى ، باز مى كنى و جلوى روى خود قرار مى دهى و مى گويى:

«خداوندا! تو را به كتابِ نازل شده ات مى خوانم و به آنچه در آن است _ و نام بزرگ تر و نام هاى نيكوتر تو و آنچه مايه بيم و اميد است ، در آن است _ كه مرا

از آزادشدگانِ خودت از آتش قرار دهى» و براى هر نيازى كه به نظرت مى رسد ، دعا مى كنى.

.

ص: 404

د _ الاِستِشفاعُ بِالقُرآنِ وأهلِ البَيتِ1871.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن الإمام الصادق عليه السلام :خُذِ المُصحَفَ فَدَعهُ عَلى رَأسِكَ وقُل :

اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا القُرآنِ ، وبِحَقِّ مَن أرسَلتَهُ بِهِ ، وبِحَقِّ كُلِّ مُؤمِنٍ مَدَحتَهُ فيهِ ، وبَحَقِّكَ عَلَيهِم فَلا أحَدَ أعرَفُ بِحَقِّكَ مِنكَ ، بِكَ يا أللّهُ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ثُمَّ تَقولُ : بِمُحَمَّدٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِفاطِمَةَ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحَسَنِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحُسَينِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ _ عَشَرَ مَرّاتٍ _ ، بِموسَى بنِ جَعفَرٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيِّ بنِ موسى _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحُجَّةِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ وتَسأَلُ حاجَتَكَ .

وذَكَرَ في حَديثِهِ إجابَةَ الدّاعي وقَضاءَ حَوائِجِهِ . (1)1870.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :خُذِ المُصحَفَ في يَدِكَ وَارفَعهُ فَوقَ رَأسِكَ وقُل :

اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا القُرآنِ ، وبِحَقِّ مَن أرسَلتَهُ إلى خَلقِكَ ، وبِكُلِّ آيَةٍ هِيَ فيهِ ، وبِحَقِّ كُلِّ مُؤمِنٍ مَدَحتَهُ فيهِ ، وبِحَقِّهِ عَلَيكَ ولا أحَدَ أعرَفُ بِحَقِّهِ مِنكَ .

يا سَيِّدي يا سَيِّدي يا سَيِّدي ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، وبِحَقِّ مُحَمَّدٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، و بِحَقِّ كُلِّ إمامٍ _ وتَعُدُّهُم حَتّى تَنتَهِيَ إلى إمامِ زَمانِكَ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ .

فَإِنَّكَ لا تَقومُ مِن مَوضِعِكَ حَتّى يُقضى لَكَ حاجَتُكَ ، وتَيَسَّرَ لَكَ أمرُكَ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 346 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 347 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 146 .

ص: 405

د _ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بيت عليهم السلام

د _ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بيت عليهم السلام1868.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال_به نقل از امام صادق عليه السلام _: قرآن را بگير و آن را بر سرت بگذار و بگو :

«خداوندا! به حقّ اين قرآن و به حقّ آن كه او را با قرآن مبعوث كردى و به حقّ هر مؤمنى كه در قرآن او را ستوده اى و به حقّى كه بر آنان دارى _ و هيچ كس به حقّ تو ، آشناتر از خودت نيست _ ، تو را قسم مى دهم ، به خودت ، اى خداوند! (ده بار) ».

سپس مى گويى :

«به حقّ محمّد (ده بار) ، به حقّ على (ده بار) ، به حقّ فاطمه (ده بار) ، به حقّ حسن (ده بار) ، به حقّ حسين (ده بار) ، به حقّ على بن حسين (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ جعفر بن محمّد (ده بار) ، به حقّ موسى بن جعفر (ده بار) ، به حقّ على بن موسى (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ على بن محمّد (ده بار) ، به حقّ حسن بن على (ده بار) ، به حقّ حجّت (ده بار) » و حاجت خويش را مى طلبى .

[ امام عليه السلام ] در حديث خود فرموده است كه دعاى دعاكننده ، مستجاب و حاجت هايش برآورده مى شود.1867.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:قرآن را در دستت بگير و آن را بالاى سرت ببر و بگو:

«خداوندا! به حقّ اين قرآن ، و به حقّ آن كه او را با قرآن به سوى بندگانت فرستادى ، و به هر آيه اى كه در قرآن است و به حقّ هر مؤمنى كه او را در قرآن ستوده اى و به حقّ او بر تو _ كه هيچ كس به حقّ او داناتر از تو نيست ، اى سرورم ، اى سرورم ، اى سرورم! خداوندا ، خداوندا ، خداوندا! (ده بار) _ و به حقّ محمّد (ده بار) و به حقّ هر امام (ده بار) » و امامان را مى شمارى تا به امام زمانت برسى.

به يقين ، از جاى خود بر نمى خيزى ، مگر آن كه حاجتت برآيد و كارت برايت آسان شود.

.

ص: 406

3 / 4زِيارَةُ الإمامِ الحُسَينِ1872.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ لَيلَةُ القَدرِ وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، نادى مُنادٍ تِلكَ اللَّيلَةَ مِن بُطنانِ العَرشِ : إنَّ اللّهَ تَعالى قَد غَفَرَ لِمَن أتى قَبرَ الحُسَينِ عليه السلامفي هذِهِ اللَّيلَةِ . (1)راجع : ص 418 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / تأكيد زيارة الحسين) .

3 / 5الصَّلاةأ _ تَأكيدُ الصَّلاةِ في لَيلَةِ القَدرِ1867.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةَ القَدرِ إيمانا وَاحتِسابا غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (2)راجع : ص 396 (آداب ليلة القدر المشتركة / الإحياء) وص 396 (تأكيد الدعاء في ليلة القدر) وص 408 ، ح 302 .

ب _ صَلاةُ رَكعَتَينِ1864.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى رَكعَتَينِ في لَيلَةِ القَدرِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : «فاتِحَةَ الكِتابِ» مَرَّةً و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » سَبعَ مَرّاتٍ ، فَإِذا فَرَغَ يَستَغفِرُ سَبعينَ مَرَّةً ، لا يَقومُ مِن مَقامِهِ حَتّى يَغفِرَ اللّهُ لَهُ ولِأَبَوَيهِ ، وبَعَثَ اللّهُ مَلائِكَةً يَكتُبونَ لَهُ

الحَسَناتِ إلى سَنَةٍ اُخرى ، وبَعَثَ اللّهُ مَلائِكَةً إلَى الجِنانِ يَغرِسونَ لَهُ الأَشجارَ ، ويَبنونَ لَهُ القُصورَ ، ويُجرونَ لَهُ الأَنهارَ ، ولا يَخرُجُ مِنَ الدُّنيا حَتّى يَرى ذلِكَ كُلَّهُ . (3) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 49 ح 111 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 166 ح 5 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 150 ح 247 ؛ صحيح البخاري : ج 2 ص 672 ح 1802 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 344 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 144 ح 3 .

ص: 407

3 / 4 زيارت امام حسين
3 / 5 نماز
اشاره
الف _ تأكيد بر نماز خواندن در شب قدر
ب _ دو ركعت نماز

3 / 4زيارت امام حسين1861.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه شب قدر شود _ كه در آن ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد _ ، آن شب ، منادى از دل عرش بانگ بر مى آورد كه: «خداوند ، هر كس را امشب به زيارت قبر حسين عليه السلام آمد ، آمرزيد».ر . ك : ص 419 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام) .

3 / 5نمازالف _ تأكيد بر نماز خواندن در شب قدر1698.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كه در شب قدر ، از روى ايمان و براى پاداش الهى نماز بخواند ، خداوندْ گناه گذشته او را مى آمرزد.ر . ك : ص 397 (آداب مشترك شب قدر / شب زنده دارى) و ص 397 (تأكيد بر دعا در شب قدر) و ص 409 ، ح 302.

ب _ دو ركعت نماز1701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در شب قدر دو ركعت نماز بخواند (در هر ركعت: يك بار «فاتحة الكتاب» و هفت بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند) و چون فارغ شد ، هفتاد بار استغفار كند ، از جاى خود بر نمى خيزد تا آن كه خداوند ، او و پدر و مادرش را مى آمرزد و خداوند ، فرشتگانى را بر مى انگيزد كه تا سال ديگر براى او حسنات مى نويسند و خداوند ، فرشتگانى را به سوى بهشت مى فرستد كه

براى او درختانى بكارند و كاخ هايى بسازند و نهرهايى جارى كنند ، و از دنيا بيرون نمى رود تا آن كه همه اينها را ببيند.

.

ص: 408

ج _ صَلاةُ مِئَةِ رَكعَةٍ (1)1703.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن إسماعيل بن مهران عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَنِ اغتَسَلَ لَيالِيَ الغُسلِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَهَيئَةِ يَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ...» .

فَقُلتُ : هَل فيها صَلاةٌ غَيرُ ما في سائِرِ لَيالِي الشَّهرِ؟

قالَ : «لا ، إلاّ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّ فيها يَرجو لَيلَةَ القَدرِ ، ويُستَحَبُّ أن يُصَلِّيَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنها مِئَةَ رَكعَةٍ ، في كُلِّ رَكعَةٍ : «الحَمدُ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مِئَةً ، فَإِن فَعَلَ ذلِكَ أعتَقَهُ اللّهُ مِنَ النّارِ وأوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ ، وشَفَّعَهُ في مِثلِ رَبيعَةَ ومُضَرَ» . (2)1704.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أبي حمزة الثمالي :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام فَقالَ لَهُ أبوبَصيرٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! اللَّيلَةُ الَّتي يُرجى فيها ما يُرجى؟

فَقالَ : «في إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ ، _ إلى أن قالَ _ فَاطلُبها في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وصَلِّ في كُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما مِئَةَ رَكعَةٍ ، وأحيِهِما إنِ استَطَعتَ إلَى النّورِ وَاغتَسِل فيهِما» .

قُلتُ : فَإِن لَم أقدِر عَلى ذلِكَ وأنَا قائِمٌ؟

قالَ : «فَصَلِّ وأنتَ جالِسٌ» .

قُلتُ : فَإِن لَم أستَطِع؟

قالَ : «فَعَلى فِراشِكَ ، لا عَلَيكَ أن تَكتَحِلَ أوَّلَ اللَّيلِ بِشَيءٍ مِنَ النَّومِ» . (3) .


1- .قال الشيخ الحرّ العاملي رحمه الله في وسائله : إنّ هذه المئة ركعة يحتمل كونها من جملة الألف ، ويحتمل عدم التداخل (وسائل الشيعة : ج 8 ص 21) .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 137 ص 147 .
3- .الكافي : ج 4 ص 156 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 2 ح 4 .

ص: 409

ج _ صد ركعت نماز

ج _ صد ركعت نماز1876.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از اسماعيل بن مهران _ :امام صادق عليه السلامفرمود : «هر كه در شب هاى غسل ماه رمضان غسل كند ، از گناهانش بيرون مى آيد ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است...».

گفتم : آيا در آن شب ها، نمازى جز آنچه در شب هاى ديگر ماه است ، وجود دارد؟

فرمود : «نه ، مگر در شب بيست و يكم و بيست و سوم كه در اين شب ، اميد شب قدر مى رود. و مستحب است در هر شب از شب هاى قدر ، صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر ركعت: يك بار حمد و صد بار سوره قل هو اللّه أحد . پس اگر چنين كند ، خداوند ، او را از آتش مى رهاند و بهشت را براى او حتمى مى سازد و شفاعت او را درباره جماعتى به شمار قبيله ربيعه و مُضَر مى پذيرد».1704.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه ثمالى _ :نزد امام صادق عليه السلامبودم. ابو بصير به امام عليه السلام گفت: فدايت شوم! شبى كه درباره آن اميد است ، كدام شب است؟

فرمود: «در شب بيست و يكم يا شب بيست و سوم» تا آن كه فرمود: «آن را در شب بيست و يكم و بيست و سوم بطلب و در هر يك از اين دو شب ، صد ركعت نماز بخوان و اگر توانستى ، آن دو شب را تا سحرْ زنده بدار و در آن دو شب غسل كن».

گفتم : اگر توانايى نداشتم كه آن را ايستاده بخوانم؟

فرمود : «نشسته نماز بخوان».

گفتم : اگر نتوانستم؟

فرمود : «در رخت خوابت بخوان. عيبى ندارد كه در اوّل شب ، اندكى بخوابى».

.

ص: 410

راجع : ص 418 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / تأكيد الصلاة مئة ركعة) .

.

ص: 411

ر . ك : ص 419 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / تأكيد بر صد ركعت نماز) .

.

ص: 412

الفصل الرابع : مايختصُّ بإحدى اللَّيالي4 / 1ما يَختَصُّ بِاللَّيلَةِ التّاسِعَةَ عَشرَةَ1708.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِمَن سَأَلَهُ : أيُّ النّاسِ أفضَلُ إيمانا ؟_ ) الإقبال :رُويَ أنَّهُ يُستَغفَرُ لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ مِئَةَ مَرَّةٍ ، ويُلعَنُ قاتِلُ مَولانا عَلِيٍّ عليه السلام مِئَةَ مَرَّةٍ . (1)1709.عنه صلى الله عليه و آله :مسارّ الشيعة :وفي لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِنهُ يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ ، وفيها ضُرِبَ مَولانا أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام الضَّربَةَ الَّتي قَضى فيها نَحبَهُ عليه السلام ، وفيها غُسلٌ ... ، ويُصَلّى فيها مِنَ الأَلفِ رَكعَةٍ مِئَةَ رَكعَةٍ عَلَى التَّمامِ .

ويُستَحَبُّ فيها كَثرَةُ الاِستِغفارِ ، وَالصَّلاةُ عَلى نَبِيِّ اللّهِ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِاللّهِ صلى الله عليه و آلهوَالاِبتِهالُ إلَى اللّهِ تَعالى في تَجديدِ العَذابِ عَلى ظالِمِيهِم مِن سائِرِ الأَنامِ، والإِكثارُ مِنَ اللَّعنَةِ عَلى قاتِلِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ، وهِيَ لَيلَةٌ يَتَجَدَّدُ فيها حُزنُ أهلِ الإِيمانِ. (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 344 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 144 ح 3 .
2- .مسارّ الشيعة : ص 25 .

ص: 413

فصل چهارم : آنچه مخصوص يكى از شب هاست
4 / 1 آنچه مخصوص شب نوزدهم است

فصل چهارم : آنچه مخصوص يكى از شب هاست4 / 1آنچه مخصوص شب نوزدهم است1709.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:روايت شده كه شب نوزدهم ماه رمضان ، صد بار استغفار مى شود و صد بار قاتل مولاى ما على عليه السلام ، لعنت مى شود.1710.إرشاد القلوب :مسارّ الشيعة:در شب نوزدهم آن (ماه رمضان) ، گروه حاجيان نوشته (معيّن) مى شود. در همان شب ، مولايمان امير مؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام ، ضربتى خورد كه در پىِ آن به شهادت رسيد. و در آن شب ، غسل هست... و در آن شب ، صد ركعت تمام از هزار ركعت خوانده مى شود.

و در آن شب ، مستحب است: بسيار استغفار كردن ، صلوات فرستادن بر پيامبر خدا محمّد بن عبد اللّه صلى الله عليه و آله ، دعا و نيايش به درگاه خداى متعال براى تجديد عذاب ستمگرانِ به دودمانِ پيامبر صلى الله عليه و آله از ساير مردم ، وبسيار لعنت كردن بر قاتل امير مؤمنان عليه السلام. و آن ، شبى است كه اندوه اهل ايمان ، تجديد مى شود.

.

ص: 414

4 / 2ما يَختَصُّ بِاللَّيلَةِ الحادِيَةِ وَالعِشرينَأ _ تَأكيدُ الغُسلِ1714.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غُسلُ لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ سُنَّةٌ . (1)راجع : ص 394 (آداب ليلة القدر المشتركة / الغسل) .

ب _ تَأكيدُ الاِهتِمامِ بِهذِهِ اللَّيلَةِ1713.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الشيخ المفيد قدس سره 2 في مسارّ الشيعة :في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِنهُ كانَ الإِسراءُ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وفيها رَفَعَ اللّهُ عيسَى بنَ مَريَمَ عليهماالسلام ، وفيها قُبِضُ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام ، وفي مِثلِها قُبِضُ وَصِيُّهُ يوشَعُ بنُ نونٍ عليه السلام ، وفيها كانَت وَفاةُ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام سَنَةَ أربَعينَ مِنَ الهِجرَةِ ولَهُ يَومَئِذٍ ثَلاثٌ وسِتّونَ سَنَةً .

وهِيَ اللَّيلَةُ الَّتي يَتَجَدَّدُ فيها أحزانُ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام وأشياعِهِم ، وَالغُسلُ فيها كَالَّذي ذَكَرتُهُ ، وصَلاةُ مِئَةِ رَكعَةٍ كَصَلاةِ لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ حَسَبَ ما قَدَّمناهُ .

وَالإِكثارُ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ، وَالاِجتِهادُ فِي الدُّعاءِ عَلى

ظالِمِيهِم ، ومُواصَلَةُ اللَّعنَةِ عَلى قاتِلي أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ، ومَن طَرَّقَ عَلى ذلِكَ وسَبَّبَهُ ، وآثَرَهُ ورَضِيَهُ مِن سائِرِ النّاسِ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 359 ، بحارالأنوار : ج 81 ص 19 ح 25 .
2- .مسارّ الشيعة : ص 26 .

ص: 415

4 / 2 آنچه مخصوص شب بيست و يكم است
الف _ تأكيد بر غسل
ب _ تأكيد بر اهمّيت دادن به اين شب

4 / 2آنچه مخصوص شب بيست و يكم استالف _ تأكيد بر غسل1717.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:غسل شب بيست و يكم ماه رمضان ، مستحب است.ر . ك : ص 395 (آداب مشترك شب قدر / غسل).

ب _ تأكيد بر اهمّيت دادن به اين شب1717.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيخ مفيد _ در مسارّ الشيعة _ :معراج پيامبر خدا ، در شب بيست و يكم اين ماه ، بود و در چنين شبى ، خداوندْ عيسى بن مريم عليهماالسلام را بالا برد و در چنين شبى ، موسى بن عمران عليه السلام در گذشت و در مثل چنين شبى ، جانشين او يوشع بن نون در گذشت و در چنين شبى ، رحلت امير مؤمنان عليه السلام در سال چهل هجرى در 63 سالگى اتّفاق افتاد.

و اين ، شبى است كه اندوه هاى خاندان محمد صلى الله عليه و آله و پيروانشان تجديد مى شود. و غسل در آن ، مثل همان است كه ياد كردم و نماز صد ركعت ، مثل

نماز شبِ نوزدهم است ، طبق آنچه پيش تر گفتيم. و مستحب است بسيار صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان محمّد صلى الله عليه و آلهو تلاش در نفرين كردن بر ستمگرانِ بر آنان و پيوسته لعنت كردن بر قاتلان امير مؤمنان عليه السلام و بر هر كه راه را براى آن هموار كرد و سبب آن شهات شد و بر مردم ديگرى كه آن را برگزيدند و راضى به آن شدند.

.

ص: 416

4 / 3ما يَختَصُّ بِاللَّيلَةِ الثّالِثَةِ وَالعِشرينَأ _ تَأكيدُ الغُسلِ1721.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن بريد بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :رَأَيتُهُ اغتَسَلَ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، مَرَّةً في أوَّلِ اللَّيلِ ، ومَرَّةً في آخِرِهِ . (1)راجع : ص 394 (آداب ليلة القدر المشتركة / الغسل) .

ب _ تَأكيدُ الإِحياءِ1878.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَطوي فِراشَهُ ، ويَشُدُّ مِئزَرَهُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وكانَ يوقِظُ أهلَهُ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وكانَ يَرُشُّ وُجوهَ النِّيامِ بِالماءِ في تِلكَ اللَّيلَةِ . (2)1879.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :كانَت فاطِمَةُ عليهاالسلام لا تَدَعُ أحَداً مِن أهلِها يَنامُ تِلكَ اللَّيلَةَ [ اللَّيلَةَ الثّالِثَةَ وَالعِشرينَ] وتُداويهِم بِقِلَّةِ الطَّعامِ ، وتَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ ، وتَقولُ : «مَحرومٌ مَن حُرِمَ خَيرَها» . (3) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 375 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 20 ح 25
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 282 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 10 ح 12 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 282 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 10 ح 12 .

ص: 417

4 / 3 آنچه مخصوص شب بيست و سوم است
الف _ تأكيد بر غسل
ب _ تأكيد بر شب زنده دارى

4 / 3آنچه مخصوص شب بيست و سوم استالف _ تأكيد بر غسل1883.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از بريد بن معاويه _ :ديدم امام صادق عليه السلام در شب بيست و سوم از ماه رمضان غسل كرد: يك بار در اوّل شب ، يك بار هم در آخر آن .ر . ك : ص 395 (آداب مشترك شب قدر / غسل) .

ب _ تأكيد بر شب زنده دارى1883.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى كرد و كمرش را مى بست و شب بيست و سوم ، خانواده خود را بيدار مى كرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشيد.1884.عنه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام:فاطمه عليهاالسلام نمى گذاشت كه كسى از خانواده اش در آن شب (شب بيست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با كم خوردن درمان مى كرد و از روز براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، كسى است كه از خير آن بى بهره بماند».

.

ص: 418

1885.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن جميل وهشام وحفص :مَرِضَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام مَرَضا شَديداً ، فَلَمّا كانَ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ أمَرَ مَوالِيَهُ فَحَمَلوهُ إلَى المَسجِدِ ، فَكانَ فيهِ لَيلَتَهُ . (1)راجع : ص 396 (آداب ليلة القدر المشتركة / الإحياء) .

ج _ تَأكيدُ الصَّلاةِ مِئَةَ رَكعَةٍ1888.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أحيا لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وصَلّى فيها مِئَةَ رَكعَةٍ وَسَّعَ اللّهُ عَلَيهِ مَعيشَتَهُ ، وكَفاهُ أمرَ مَن يُعاديهِ ، وأعاذَهُ مِنَ الغَرقِ ، وَالهَدمِ ، وَالسَّرَقِ ، ومِن شَرِّ الدُّنيا ، ورَفَعَ عَنهُ هَولَ مُنكَرٍ ونَكيرٍ ، وخَرَجَ مِن قَبرِهِ ونورُهُ يَتَلَألَأُ لِأَهلِ الجَمعِ ، ويُعطى كِتابُهُ بِيَمينِهِ ، ويُكتَبُ لَهُ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وجَوازٌ عَلَى الصِّراطِ ، وأمانٌ مِنَ العَذابِ ، ويَدخُلُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، ويُجعَلُ فيها مِن رُفَقاءِ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَداءُ وَالصّالِحينَ وحَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً . (2)1889.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ أن يُصَلّى فيها مِئَةَ رَكعَةٍ يُقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : «الحَمدُ» وعَشرَ مَرّاتٍ « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » . (3)د _ تَأكيدُ زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ1891.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :وَليَحرِص مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام في شَهرِ رَمَضانَ أن لايَفوتَهُ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ عِندَهُ ، وهِيَ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّهَا اللَّيلَةُ المَرجُوَّةُ . (4)1892.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام :مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ وهِيَ اللَّيلَةُ الَّتي يُرجى أن تَكونَ لَيلَةَ القَدرِ ، وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، صافَحَهُ

روحُ أربَعَةٍ وعِشرينَ ألفِ مَلَكٍ ونَبِيٍّ ، كُلُّهُم يَستَأذِنُ اللّهَ في زِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلامفي تِلكَ اللَّيلَةِ . (5) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 386 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 169 ح 5 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 138 ح 148 ، الإقبال : ج 1 ص 386 ، روضة الواعظين : ص 382 .
3- .الهداية : ص 197 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 9 ح 11 .
4- .الإقبال : ج 1 ص 358 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 151 ح 4 .
5- .الإقبال : ج 1 ص 383 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 166 ح 4 .

ص: 419

ج _ تأكيد بر صد ركعت نماز
د _ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام

1884.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از جميل و هشام و حفص _ :امام صادق عليه السلام به سختى بيمار شد. چون شب بيست و سوم فرا رسيد ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.ر . ك : ص 397 (آداب مشترك شب قدر / شب زنده دارى).

ج _ تأكيد بر صد ركعت نماز1887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:هر كس شب بيست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد ركعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى او گشايش مى دهد و كار دشمنان او را خود بر عهده مى گيرد و او را از غرق شدن ، زير آوار ماندن ، سرقت ، و از شرّ دنيا مصون مى دارد و وحشت نكير و منكر را از او بر مى دارد ، و او در حالى از گور خويش بيرون مى آيد كه نورش بر اهل رستاخيز مى تابد ، و نامه عملش را به دست راستش مى دهند و رهايى از آتش و عبور بر صراط و ايمنى از عذاب را براى او مى نويسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از همنشينان پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه نيكو همنشينانى اند!1888.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:مستحب است در آن شب صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر ركعت: يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد».د _ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام1890.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:كسى كه در ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت مى كند ، مواظب باشد كه نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى ، از دست ندهد ، و آن ، شب بيست و سوم است؛ شبى كه اميد است شب قدر باشد.1891.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام جواد عليه السلام:هر كس در شب بيست و سوم ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت كند _ همان شبى كه اميد است شب قدر باشد و در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد _ روح هاى بيست و چهار هزار فرشته و پيامبر با او مصافحه مى كنند ، كه همگى از خداوندْ اذن مى گيرند كه آن شب ، حسين عليه السلام را زيارت كنند.

.

ص: 420

راجع : ص 406 (آداب ليلة القدر المشتركة / زيارة الإمام الحسين) .

ه _ قِراءَةُ سورَةِ العَنكَبوتِ وَالرّومِ وَالدُّخانِ1894.الكافي عن صفوان بن مهران عن الإمام الصّادق عليه االإمام الصادق عليه السلام _ لِأَبي بَصيرٍ _ :مَن قَرَأَ سورَتَيِ : العَنكَبوتِ ، وَالرّومِ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، فَهُوَ وَاللّهِ _ يا أبا مُحَمَّدٍ _ مِن أهلِ الجَنَّةِ لا أستَثني فيهِ أبَداً ، ولا أخافُ أن يَكتُبَ اللّهُ عَلَيَّ في يَميني إثماً ، وإنَّ لِهاتَينِ السّورَتَينِ مِنَ اللّهِ مَكاناً . (1)1895.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيما أوصى رَجُلاً مِن بَني تَميمٍ _ ) الإقبال :ومِنَ الزِّياداتِ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ : قِراءَةُ سورَةِ «الدُّخانِ» فيها وفي كُلِّ لَيلَةٍ ... . (2)و _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ ألفَ مَرَّةٍ1897.عنه صلى الله عليه و آله :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :ومِنَ القِراءَةِ فيها سورَةُ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ألفَ مَرَّةٍ ، وقَد تَقَدَّمَت رِوايَةٌ لِذلِكَ في اللَّيلَةِ الاُولى عُموماً فِي الشَّهرِ كُلِّهِ .

ورُوِّينا تَخصيصَ قِراءَتِها في هذِهِ اللَّيلَةِ بِعِدَّةِ طُرُقٍ إلى مَولانا أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام قالَ : «لَو قَرَأَ رَجُلٌ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ألفَ مَرَّةٍ ، لَأَصبَحَ وهُوَ شَديدُ اليَقينِ بِالاِعتِرافِ

بِما يَختَصُّ فِينا ، وما ذاكَ إلاّ لِشَيءٍ عايَنَهُ في نَومِهِ» . (3) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 100 ح 261 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 19 ح 42 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 386 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 168 ح 5 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 382 .

ص: 421

ه _ خواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان
و _ خواندن هزار بار سوره قدر

ر . ك : ص 407 (آداب مشترك شب قدر / زيارت امام حسين عليه السلام) .

ه _ خواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان1895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش هايش به مردى از قبيله بنى تميم _ ) امام صادق عليه السلام _ خطاب به ابو بصير _ :هر كس دو سوره عنكبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بيست و سوم بخواند ، به خدا قسم _ اى ابو محمّد _ او از اهل بهشت است و هرگز در اين سخن استثنا نمى كنم و نمى ترسم كه خداوند ، در اين سوگند گناهى بر من بنويسد. اين دو سوره نزد خداوند ، جايگاهى والا دارند.1896.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:و از اعمال افزون در شب بيست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .و _ خواندن هزار بار سوره قدر1898.عنه صلى الله عليه و آله :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :از قرائت قرآن در اين شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روايتى براى اين ، در شب اوّل ، به صورت كلّى (براى همه ماه) گذشت.

اختصاص خواندن اين سوره در اين شب نيز با سندهاى چندى از امام صادق عليه السلامبراى ما روايت شده است ، كه فرمود: «اگر كسى در شب بيست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد كرد ، در حالى كه يقين او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و اين نيست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بيند».

.

ص: 422

راجع : ص 374 (طرق معرفة ليلة القدر / قراءة سورة القدر كلّ ليلة من رمضان ألف مرّة) .

ز _ الدُّعاءُ لِصاحِبِ الأَمرِ1901.الإمام الصادق عليه السلام :مصباح المتهجّد عن محمّد بن عيسى بإسناده عن الصالحين عليهم السلام: تُكَرِّرُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ هذَا الدُّعاءَ ساجِداً وقائِماً وقاعِداً وعَلى كُلِّ حالٍ ، وفِي الشَّهرِ كُلِّهِ ، وكَيفَ ما أمكَنَكَ ومَتى حَضَرَ مِن دَهرِكَ . تَقولُ بَعدَ تَمجيدِ اللّهِ تَعالى وَالصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله :

اللّهُمَّ كُن لِوَلِيِّكَ فُلانِ بنِ فُلانٍ في هذِهِ السّاعَةِ وفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وحافِظاً ، وقائِداً وناصِراً ، ودَليلاً وعَيناً حَتّى تُسكِنَهُ أرضَكَ طَوعاً ، وتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً . (1)4 / 4فَضلُ يَومِ القَدرِ وأدَبُهُ1900.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ ) الإقبال عن هشام بن الحكم عن الإمام الصادق عليه السلام :«يَومُها مِثلُ لَيلَتِها» ، يَعني : لَيلَةِ القَدرِ . (2)1901.امام صادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ القَدرِ في كُلِّ سَنَةٍ ، ويَومُها مِثلُ لَيلَتِها . (3)1902.المعجم الكبير عن عصمة :عنه عليه السلام :صَبيحَةُ يَومِ لَيلَةِ القَدرِ مِثلُ لَيلَةِ القَدرِ ؛ فَاعمَل وَاجتَهِد . (4) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 630 ح 709 ، الكافي : ج 4 ص 161 ح 4 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 351 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 149 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 331 ح 1033 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 121 ح 1 .
4- .الأمالي للصدوق : ص 751 ح 1009 ، بحارالأنوار : ج 97 ص 11 ح 16 .

ص: 423

ز _ دعا براى امام زمان عليه السلام
4 / 4 فضيلت و آداب روز قدر
اشاره

ر . ك : ص 375 (راه هاى شناخت شب قدر / هزار بار خواندن سوره قدر در هر شب ماه رمضان) .

ز _ دعا براى امام زمان عليه السلام1904.السنّة لابن أبي عاصم عن عبد اللّه بن مسعود :مصباح المتهجّد _ به نقل از محمّد بن عيسى ، با سند خويش از امامان عليهم السلام_ :در شب بيست و سوم ماه رمضان ، اين دعا در حال سجود ، ايستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه و هر وقت از روزگارت كه ممكن شود ، مكرّر خوانده مى شود. پس از ستايش خداى متعال و درود بر پيامبر ، محمّد صلى الله عليه و آله ، مى گويى :

«خداوندا! در اين ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، فلانى پسر فلانى ، سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و چشم باش ، تا آن كه او را در زمين خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساكن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى بهره مند گردانى!».4 / 4فضيلت و آداب روز قدر1905.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) الإقبال _ به نقل از هشام بن حكم ، از امام صادق _ :روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است.1906.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِىِّ صلى الله علي ) امام صادق عليه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است.1905.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) امام صادق عليه السلام:صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش كن.

.

ص: 424

تعليققالَ السيّدُ ابنُ طاووسَ قدس سره : «وَاعلَم أنَّ الرِّوايةَ وَردت مِن عدّةِ جهاتٍ عَنِ الصّادقينَ _ عَنِ اللّهِ جلَّ جَلالُه _ عَليهم أفضلُ الصَّلواتِ أنَّ يومَ ليلةِ القَدرِ مِثلُ لَيلتهِ ؛ فإيّاك أن تُهَوِّنَ بنهارِ تِسعَ عَشرَةَ ، أو إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وتَتَّكلَ على ما عَمِلتَه في لَيلتِها وتَستَكثرَه لمولاكَ ، وأنتَ غافلٌ عَن عظيمِ نِعمتهِ ، وحقوقِ ربوبيّتهِ . وكُن في هذهِ الأيَّامِ الثلاثةِ المعظَّماتِ على أبلغِ الغاياتِ ، في العِباداتِ والدَّعواتِ ، واغتنامِ الحَياةِ قبلَ المَماتِ . أقولُ : والمهمُّ مِن هذهِ اللَّيالي في ظاهرِ الرواياتِ عن الطّاهرينَ ما قَدَّمناهُ مِن التَّصريحِ أنّ ليلَة القَدرِ لَيلةُ ثلاثٍ وعِشرينَ ؛ فلا تُهمِل يَومَها» . (1)

راجع : ص 196 ، ح 197 .

.


1- .الإقبال : ج 1 ص 350 .

ص: 425

بيان

بيانسيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: بدان كه روايت ، با سندهايى چند از امامان راستگو _ كه برترينِ درودهاى خداوند بر آنان باد _ از خداى متعال نقل شده است كه: «روز شب قدر ، مثل شب قدر است». پس مبادا روز نوزدهم يا بيست و يكم يا بيست و سوم را ناچيز بشمارى و به آنچه در اين سه شب انجام داده اى ، بسنده كنى و آن را نزد خداى خود زياد به حساب آورى، در حالى كه از نعمت بزرگ و حقوق پروردگارى اش غافل باشى! در اين سه روز بزرگ و ارجمند ، بيشترين تلاش را در مورد: عبادت ها، دعاها و غنيمت شمردن زندگى پيش از فرا رسيدن مرگ ، داشته باش. مى گويم: بنا به ظاهر رواياتى كه از معصومان عليهم السلام نقل شده ، مهم در اين شب ها ، همان است كه به آن تصريح كرديم كه: شب قدر ، شب بيست وسوم است. پس، درباره روزِ اين شب، كوتاهى مكن.

ر . ك : ص 197 ، ح 197.

.

ص: 426

. .

ص: 427

بخش پنجم : آداب بيرون آمدن از ميهمانى خدا

اشاره

بخش پنجم : آداب بيرون آمدن از ميهمانى خدا

.

ص: 428

. .

ص: 429

مهم ترين آداب

مهم ترين آدابمهم ترينِ آدابِ بيرون آمدن از ميهمان سراى الهى در ماه رمضان ، در اين جا آشكار مى شود كه روزه دار به خويش بنگرد و در واپسين لحظه هاى اين ماه ، خود را ارزيابى كند كه تا چه اندازه به هدف اين ميهمانى الهى نزديك شده است؟ آيا احساس مى كند كه به يك دگرگونى معنوى دست يافته است ، يا در همان نقطه اى مانده كه در آغاز ماه رمضان بوده است؟ سيّد ابن طاووس رحمه الله ، در اين زمينه ، ضمن بيان اعمال روز آخر ماه رمضان ، مى گويد: و از آن جمله است: ارزيابى پرونده اعمالت از اوّل ماه تا آخرين روز آن و پيش از سپرى گشتن آن... . پس بنگرد كه هنگام ورود به ميهمان سراى الهى و حضور در پيشگاه او ، چگونه بوده است و معرفت هاى خويش را نسبت به خداوند متعال و پيامبرش و ويژگانِ درگاهش و نيز مهم ترين كارهايى را كه از تكاليف دنيوى و بزرگداشت هاى اخروى اوست ، ارزيابى كند . [ نيز بنگرد كه] آيا شناخت او نسبت به اينها و علاقه و اشتياق و روى آوردنش به اينها و نشاط و كشش او به سوى اينها افزوده شده است ، يا حال او در كوتاهى و تدبير ناشايست ، مثل آغاز ماه است؟ و همچنين آيا نسبت به تدبير الهى ، در همه كارهايش حالت «رضا» داشته است؟ يا گاهى راضى بوده و گاهى از انتخاب خداوند در تدبير كارش ، ناخرسند بوده است؟

.

ص: 430

و [ بنگرد] كه توكّلش بر خداى متعال چگونه بوده است؟ آيا نهايت آرامش و قرار به آستان مولاى خويش را داشته ، يا در تكيه كردن به خدا ، گاهى نيازمند تكيه كردن به غير خدا بوده و وابستگى هاى دنيايى اش را داشته است؟ و [ بنگرد كه] سپردن كارها به سررشته دار كارش چگونه بوده و چگونه به آگاهى خداوند از رازهاى نهانش مراقبت داشته و در نهان و آشكارش ، چگونه با خداوند همدم بوده است؟ و نيز اطمينانش به وعده هاى خداى متعال و باورش به انجام گرفتن آن وعده ها چگونه بوده است؟ نيز برگزيدن خداى متعال بر غير خدا به وسيله او چگونه بوده است؟ و [ بنگرد كه] محبّتش به خداوند ، خواستش براى نزديك شدن به خداوند ، و كوششش در جلب رضاى خداوند چگونه بوده است؟ و نيز اشتياقش به رها شدن از سراى آزمون و رسيدن به منزلگاه هاى ايمنى از جفا ، چه سان بوده است؟ و [ بنگرد كه] آيا از انجام دادن تكليف ، احساس سنگينى مى كرده ، يا آن را از بزرگ ترين شرافت ها مى دانسته است؟ نيز نسبت به آنچه خداوند ، ناپسند دانسته (مثل: غيبت ، دروغ ، سخن چينى ، حسد ، رياست طلبى و هر چه او را از صاحب دنيا و آخرتش باز مى دارد) ، چه حالتى داشته و چگونه آنها را ناپسند مى شمرده است؟ و جز اينها [را نيز بنگرد] ، از جمله ، بيمارى هاى دينى اى كه براى برخى از انسان ها، گاهى از اوقات ، پيش مى آيد ، چگونه براى بهبود هر يك از اين بيمارى ها خدا را سپاس گفته و براى اداى حقّ نعمت پروردگار متعال و خوبى و احسان او اقدام كرده است؟ و بايد خوش حالى او از بهبود بيمارى هاى دينى ، مهم تر از بهبود بيمارى هاى بدنى باشد و شادمانى او كامل تر از شادى اش براى دست يافتن به ثروت درهم و دينار باشد تا نشان تصديقِ وجود تفاوت بين بهره ورى از دنياى ناپايدار و آخرت ماندگار باشد.

.

ص: 431

مى گويم: پس اگر ديد كه چيزى از بيمارى ها و نيّت هاى بد او ، همچنان بر جاى مانده و درمان اين ماه با عبادتش ، سودى نكرده است ، پس بداند كه گناه ، از ناحيه خود اوست و بلا از سوى خودش است. پس ، در پيشگاه خداوند _ كه مولاى اوست _ بگريد و براى از بين بردن آن ، از رحمت خداوند ، مدد بخواهد.

.

ص: 432

الفصل الأوّل : وداع شهر رمضان1 / 1وَداعُ الشَّهرِ في آخِرِ جُمُعَةٍ مِنهُ1911.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آلهفي آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَلَمّا بَصُرَ بي ، قالَ لي : «يا جابِرُ ، هذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَوَدِّعهُ وقُل :

اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِيامِنا إيّاهُ ، فَإِن جَعَلتَهُ فَاجعَلني مَرحوماً ، ولا تَجعَلني مَحروماً .

فَإِنَّهُ مَن قالَ ذلِكَ ظَفِرَ بِإِحدَى الحُسنَيَينِ ، إمّا بِبُلوغِ شَهرِ رَمَضانَ [ مِن قابِلٍ] ، (1) وإمّا بِغُفرانِ اللّهِ ورَحمَتِهِ» . (2)1 / 2وَداعُ الشَّهرِ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ1914.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال :اِعلَم أنَّ وَقتَ الوَداعِ لِشَهرِ الصِّيامِ رَوَيناهُ عَن أحَدِ الأَئِمَّةِ _ عَلَيهِم

أفضَلُ السَّلامِ _ مِن كِتابٍ فيهِ مَسائِلُ جَماعَةٍ مِن أعيانِ الأَصحابِ ، وقَد وَقَّعَ عليه السلام بَعدَ كُلِّ مَسأَلَةٍ بِالجَوابِ ، وهذا لَفظُ ما وَجَدناهُ :

وَداعُ (3) شَهرِ رَمَضانَ مَتى يَكونُ؟ فَقَدِ اختَلَفَ أصحابُنا فَبَعضُهُم قالَ : هُوَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، وبَعضُهُم قالَ : هُوَ في آخِرِ يَومٍ مِنهُ ، إذا رُئِيَ هِلالُ شَوّالٍ .

الجَوابُ : «العَمَلُ في شَهرِ رَمَضانَ في لَياليهِ ، وَالوَداعُ يَقَعُ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، فَإِن خافَ أن يَنقُصَ الشَّهرُ جَعَلَهُ في لَيلَتَينِ» . (4) .


1- .أثبتنا ما بين المعقوفين من الإقبال ج 1 ص 422 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 139 ح 149 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 172 ح 1 .
3- .في المصدر : «من وداع» ، وحذفنا «من» طبقاً لبحار الأنوار .
4- .الإقبال : ج 1 ص 421 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 171 ح 1 .

ص: 433

فصل يكم : وداع با ماه رمضان

1 / 1 وداع با ماه در آخرين جمعه آن

1 / 2 وداع با ماه در آخرين شب آن

فصل اوّل : وداع با ماه رمضان1 / 1وداع با ماه در آخرين جمعه آن1918.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _ :در آخرين جمعه ماه رمضان ، خدمت پيامبر خدا رسيدم. چون مرا ديد ، به من فرمود: «اى جابر! اين آخرين جمعه ماه رمضان است. با آن خداحافظى كن و بگو:

خداوندا! آن را آخرين روزه دارىِ ما در اين ماه قرار مده ، و اگر چنين قرار دادى ، مرا آمرزيده قرار بده و محرومم مگردان! .

هر كس چنين بگويد ، به يكى از دو نيكى مى رسد: يا به ماه رمضان آينده مى رسد ، يا به آمرزش و رحمت خدا نايل مى شود».1 / 2وداع با ماه در آخرين شب آن1914.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:بدان كه وقت وداع با ماه روزه را از يكى امامان عليهم السلام ، از كتابى كه در آن سؤال هاى گروهى از بزرگان اصحاب است ، روايت كرده ايم. امام عليه السلام پس از سؤال ، پاسخ را نگاشته است. عين لفظ آنچه يافته ايم ، اين است:

«وداع با ماه رمضان ، كِى است؟ اصحاب ما اختلاف دارند. برخى گويند: در آخرين شب اين ماه است. و بعضى گويند: در آخرين روز آن ، آن گاه كه هلال شوّال ديده شود.

پاسخ : عمل در ماه رمضان ، در شب هاى آن است. وداع هم در آخرين شب آن است. پس اگر بيم دارد كه ماه كم باشد ، در دو شب ، وداع كند».

.

ص: 434

1915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَتَ آخِرُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَقُل :

اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وقَد تَصَرَّمَ ، وأعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ يا رَبِّ ، أن يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ أو يَتَصَرَّمَ شَهرُ رَمَضانَ ، ولَكَ قِبَلي تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ تُريدُ أن تُعَذِّبَني بِهِ يَومَ ألقاكَ . (1)1916.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) عنه عليه السلام :مَن وَدَّعَ شَهرَ رَمَضانَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ وقالَ :

اللّهُمَّ لاتَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِيامي لِشَهرِ رَمَضانَ ، وأعوذُ بِكَ أن يَطلُعَ فَجرُ هذِهِ اللَّيلَةِ إلاّ وقَد غَفَرتَ لي .

غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ قَبلَ أن يُصبِحَ ورَزَقَهُ الإِنابَةَ إلَيهِ . (2)1 / 3سيرةُ الإمامِ زَينِ العابدينَ في آخَرِ لَيلَةٍ مِنهُ1919.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ لا يَضرِبُ

عَبدا لَهُ ولا أمَةً ، وكانَ إذا أذنَبَ العَبدُ وَالأَمَةُ يَكتُبُ عِندَهُ أذنَبَ فُلانٌ ، أذنَبَت فُلانَةُ يَومَ كَذا وكَذا ، ولَم يُعاقِبهُ فَيَجتَمِعُ عَلَيهِمُ الأَدَبُ ، حَتّى إذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ دَعاهُم وجَمَعَهُم حَولَهُ ، ثُمَّ أظهَرَ الكِتابَ ثُمَّ قَالَ : «يا فُلانُ ، فَعَلتَ كَذا وكَذا ولَم اُؤَدِّبكَ أتَذكُرُ ذلِكَ؟»

فَيَقولُ : بَلى ، يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، حَتّى يَأتِيَ عَلى آخِرِهِم ويُقَرِّرَهُم جَميعا .

ثُمَّ يَقومُ وَسَطَهُم ويَقولُ لَهُم : «اِرفَعوا أصواتَكُم وقولوا : يا عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ، إنَّ رَبَّكَ قَد أحصى عَلَيكَ كُلَّ ما عَمِلتَ ، كَما أحصَيتَ عَلَينا كُلَّ ما عَمِلنا ، وَلَدَيهِ كِتابٌ يَنطِقُ عَلَيكَ بِالحَقِّ ، لا يُغادِرُ صَغيرَةً ولا كَبيرَةً مِمّا أتَيتَ إلاّ أحصاها ، وتَجِدُ كُلَّ ما عَمِلتَ لَدَيهِ حاضِرا ، كَما وَجَدنا كُلَّ ما عَمِلنا لَدَيك حاضِرا ، فَاعفُ وَاصفَح كَما تَرجو مِنَ المَليكِ العَفوَ ، وكَما تُحِبُّ أن يَعفُوَ المَليكُ عَنكَ ، فَاعفُ عَنّا تَجِدهُ عَفُوّا ، وبِكَ رَحيما ، ولَكَ غَفورا ، ولا يَظلِمُ رَبُّك أحَدا ، كَما لَدَيكَ كِتابٌ يَنطِقُ عَلَينا بِالحَقِّ ، لا يُغادِرُ صَغيرَةً ولا كَبيرَةً مِمّا أتَيناها إلاّ أحصاها . فَاذكُر يا عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ، ذُلَّ مَقامِكَ بَينَ يَدَي رَبِّكَ الحَكَمِ العَدلِ الَّذي لا يَظلِمُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ ، ويَأتي بِها يَومَ القِيامَةِ ، وكَفى بِاللّهِ حَسيبا وشَهيدا ، فَاعفُ وَاصفَح يَعفو (3) عَنكَ المَليكُ ويَصفَحُ ؛ فَإِنَّهُ يَقولُ : « وَ لْيَعْفُواْ وَلْيَصْفَحُواْ أَلاَ تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ » (4) » .

قالَ : وهُوَ يُنادي بِذلِكَ عَلى نَفسِهِ ويُلَقِّنُهُم ، وهُم يُنادون مَعَهُ ، وهُوَ واقِفٌ بَينَهُم يَبكي ويَنوحُ ، ويَقولُ :

«رَبِّ إنَّكَ أمَرتَنا أن نَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنا ، فَقَد ظَلَمنا أنفُسَنا ، فَنَحنُ قَد عَفَونا عَمَّن ظَلَمَنا كَما أمَرتَ ، فَاعفُ عَنّا فَإِنَّكَ أولى بِذلِكَ مِنّا ومِنَ المَأمورينَ ، وأَمَرتَنا أن لا نَرُدَّ سائِلاً عَن أبوابِنا ، وقَد أتَيناكَ سُؤّالاً ومَساكينَ ، وقَد أنَخنا بِفِنائِكَ وبِبابِكَ ، نَطلُبُ نائِلَكَ ومَعروفَكَ وعَطاءَكَ ، فَامنُن بِذلِكَ عَلَينا ، ولا تُخَيِّبنا فَإِنَّكَ أولى بِذلِكَ مِنّا ومِنَ المَأمورينَ . إلهي كَرُمتَ فَأَكرِمني ؛ إذ كُنتُ مِن سُؤّالِكَ ، وجُدتَ بِالمَعروفِ فَاخلِطني بِأَهلِ نَوالِكَ يا كَريمُ» .

ثُمُّ يُقبِلُ عَلَيهِم ويَقولُ : «قَد عَفَوتُ عَنكُم ، فَهَل عَفَوتُم عَنّي ومِمّا كانَ مِنّي إلَيكُم مِن سوءِ مَلَكَةٍ؟ فَإِنّي مَليكُ سوءٍ ، لَئِيمٌ ظالِمٌ ، مَملوكٌ لِمَليكٍ كَريمٍ جَوادٍ عادِلٍ مُحسِنٍ مُتَفَضِّلٍ» ، فَيَقولونَ : قَد عَفَونا عَنكَ يا سَيِّدَنا وما أسَأتَ!

فَيَقولُ لَهُم : «قولوا : اللّهُمَّ اعفُ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ كَما عَفا عَنّا ، وأعتِقهُ مِنَ النّارِ كَما أعتَقَ رِقابَنا مِنَ الرِّقِّ» ، فَيَقولونَ ذلِكَ ، فَيَقولُ : «اللّهُمَّ آمينَ يا رَبَّ العالَمين ، اِذهَبوا فَقَد عَفَوتُ عَنكُم ، وأعتَقتُ رِقابَكُم رَجاءً لِلعَفوِ عَنّي وعِتقِ رَقَبَتي» ، فَيُعتِقُهُم . فَإِذا كانَ يَومُ الفِطرِ أجازَهُم بِجَوائِزَ تَصونُهُم وتُغنيهِم عَمّا في أيدِي النّاسِ ... . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 164 ح 5 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 436 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 181 ح 2 .
3- .كذا في المصدر ، والقياس : يَعفُ .
4- .النور : 22 .
5- .الإقبال : ج 1 ص 443 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 186 .

ص: 435

1 / 3 سيره امام سجّاد در آخرين شب آن

1920.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون آخرين شب ماه رمضان شود ، بگو:

«خداوندا! اين ماه رمضان كه در آن قرآن را نازل كرده اى ، سپرى شد . پروردگارا! به ذات بزرگوار تو پناه مى برم از اين كه سپيده اين شب بر من بدمد يا ماه رمضان به پايان رسد و تو را پيش من ، كيفر يا گناهى مانده باشد كه بخواهى مرا در روزى كه تو را ديدار مى كنم ، به سبب آن ، عذاب كنى».1921.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس در شب آخر ماه رمضان ، با آن وداع كند و بگويد :

«خداوندا! اين ماه را آخرين روزه دارىِ من در ماه رمضان قرار مده! پناه به تو مى برم از اين كه سپيده اين شب بدمد ، مگر آن كه مرا آمرزيده باشى» ، خداوند متعال پيش از صبح ، او را مى آمرزد و توفيق توبه به درگاهش به او روزى مى كند.1 / 3سيره امام سجّاد در آخرين شب آن1924.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان وارد مى شد ، امام على بن الحسين عليهماالسلامغلام و كنيز خود را تنبيه نمى كرد و اگر غلام و كنيز ، خطا و نافرمانى مى كردند ، پيش خود مى نوشت: «فلان غلام و فلان كنيز در فلان روز و فلان وقت ، گناه كرد» و او را تنبيه نمى كرد و تنبيه آنان را نگه مى داشت ، تا آن كه آخرين شب ماه رمضان مى شد. [ پس ،] همه را صدا مى كرد و دور خودش جمع مى نمود. سپس آن نوشته را بيرون مى آورد و مى فرمود: «فلانى! چنين و چنان كردى و من تو را تنبيه نكردم. آيا به ياد دارى؟».

مى گفت: آرى ، اى پسر پيامبر خدا!

تا آن كه به آخرين نفر مى رسيد و از همه اعتراف مى گرفت. سپس ميان آنان مى ايستاد و به آنان مى فرمود: «با صداى بلند بگوييد: اى على بن الحسين! خداوند ، همه كارهايت را زير نظر داشته است ، آن گونه كه تو كارهاى ما را زير نظر داشته اى. نزد او نوشته اى است كه به حق بر تو گواهى مى دهد و هيچ كار كوچك و بزرگى را كه كرده اى ، فروگذار نمى كند و همه را حسابرسى مى كند و هر كارى را كه كرده اى ، نزد او حاضر مى يابى ، همان گونه كه ما هر چه را كرده ايم، نزد تو حاضر يافتيم. پس ، عفو كن و درگذر ، همچنان كه تو از خداى بزرگ ، انتظار عفو دارى و دوست دارى كه آن فرمان روا از تو درگذرد. پس ، از ما درگذر تا او را بخشاينده بيابى كه او به تو مهربان و آمرزنده است و پروردگارت به كسى ستم نمى كند. همان گونه كه نزد تو نوشته اى است كه بر ضدّ ما به حق گواهى مى دهد و هر كار ريز و درشتى را كه انجام داده ايم ، بر شمرده است. پس ، اى على بن الحسين! به يادآور خوارى ايستادنت را در برابر پروردگارت ، آن داور دادگر كه به اندازه سنگينىِ خردلى به كسى ظلم نمى كند و آن را روز قيامت مى آورد و خداوند به عنوان حسابگر و گواه ، كافى است. پس ، عفو كن و در گذر تا خداى فرمان روا هم از تو در گذرد و ببخشايد؛ چرا كه خودِ او مى فرمايد: « و بايد عفو كنند و گذشت نمايند. آيا دوست نداريد كه خداوندْ شما را بيامرزد؟» ».

امام سجّاد عليه السلام اين سخنان را درباره خود بلند مى گفت و به آن غلامان تلقين مى كرد. آنان نيز همراه وى هم صدا مى شدند ، در حالى كه وى ميان آنان ايستاده بود و گريه و زارى مى كرد و مى گفت:

«خدايا! ما را دستور داده اى كه از هر كه بر ما ستم كرده ، درگذريم. ما به خودمان ستم كرده ايم. ما از آن كه بر ما ستم كرده ، گذشتيم ، آن گونه كه تو فرمان دادى. پس ، تو هم از ما در گذر كه تو به بخشايش ، سزاوارتر از ما و فرمانبرانى. تو ما را فرمان دادى كه درخواست كننده اى را از درِ خود نرانيم. اينك ، ما به درگاه تو آمده ايم و سائلانى بينواييم و در آستان تو ، به خاك افتاده ايم و خواستار بخشش و احسان و عطاى توييم. پس با عطاى خود بر ما منّت بگذار و محروممان مكن ، كه تو بر اين ، از ما و فرمانبران ، سزاوارترى!

خدايا! تو بزرگوارى ، پس مرا گرامى بدار _ ؛ چون از خواهندگان درگاه تو ام _ ، و احسان خويش را عطا مى كنى ، پس مرا هم به بهره مندان از احسانت بياميز ، اى بزرگوار!».

سپس رو به آنان مى كرد و مى فرمود: «من شما را بخشيدم. آيا شما هم از من و از بدرفتارى من با خودتان درگذشتيد؟ من مالك بدى هستم. فرومايه و ستمگرم. برده مالكى هستم كه بزرگوار و بخشنده و دادگر و نيكوكار و اهل احسان است».

مى گفتند: سرورا! از تو درگذشتيم. تو بدى نكرده اى!

پس به آنان مى فرمود: «بگوييد: خدايا! از على بن الحسين درگذر ، آن گونه كه او از ما گذشت. او را از آتشْ آزاد كنْ ، آن گونه كه ما را از بردگى رهانيد».

آنان نيز چنين مى گفتند .

پس مى فرمود: «خدايا ، اى پروردگار جهانيان! اجابت كن. برويد ، شما را بخشودم و آزادتان كردم ، به اميد آن كه [ خداوند] از من درگذرد و آزادم كند». پس ، آنان را آزاد مى كرد.

روز عيد فطر كه مى شد ، به آنان جايزه مى داد كه [آبروى] آنان را نگه دارد و از آنچه در دست مردم است ، بى نيازشان كند... .

.

ص: 436

. .

ص: 437

. .

ص: 438

1 / 4دُعاءُ الإمامِ زَينِ العابدينَ في وَداعِ الشَّهرِ1927.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ يا مَن لايَرغَبُ فِي الجَزاءِ ، ويا مَن لايَندَمُ عَلَى العَطاءِ ، ويا مَن لا يُكافِئُ

عَبدَهُ عَلَى السَّواءِ ، مِنَّتُكَ ابتِداءٌ ، وعَفوُكَ تَفَضُّلٌ ، وعُقوبَتُكَ عَدلٌ ، وقَضاؤُكَ خِيَرَةٌ ، إن أعطَيتَ لَم تَشُب عَطاءَكَ بِمَنٍّ ، وإن مَنَعتَ لَم يَكُن مَنعُكَ تَعَدِّياً ، تَشكُرُ مَن شَكَرَكَ وأنتَ ألهَمتَهُ شُكرَكَ ، وتُكافِئُ مِن حَمدِكَ وأنتَ عَلَّمتَهُ حَمدَكَ .

تَستُرُ عَلى مَن لَو شِئتَ فَضَحتَهُ ، وتَجودُ عَلى مَن لَو شِئتَ مَنَعتَهُ ، وكِلاهُما أهلٌ مِنكَ لِلفَضيحَةِ وَالمَنعِ ، غَيرَ أنَّكَ بَنَيتَ أفعالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ ، وأجرَيتَ قُدرَتَكَ عَلَى التَّجاوُزِ ، وتَلَقَّيتَ مَن عَصاكَ بِالحِلمِ ، وأمهَلتَ مَن قَصَدَ لِنَفسِهِ بِالظُّلمِ ، تَستَنظِرُهُم بِأَناتِكَ إلَى الإِنابَةِ ، وتَترُكُ مُعاجَلَتَهُم إلَى التَّوبَةِ لِكَيلا يَهلِكَ عَلَيكَ هالِكُهُم ، ولايَشقى بِنِعمَتِكَ شَقِيُّهُم إلاّ عَن طولِ الإِعذارِ إلَيهِ ، وبَعدَ تَرادُفِ الحُجَّةِ عَلَيهِ ، كَرَماً مِن عَفوِكَ يا كَريمُ ، وعائِدَةً مِن عَطفِكَ يا حَليمُ .

أنتَ الَّذي فَتَحتَ لِعِبادِك باباً إلى عَفوِكَ وسَمَّيتَهُ التَّوبَةَ ، وجَعَلتَ عَلى ذلِكَ البابِ دَليلاً مِن وَحيِكَ لِئَلاّ يَضِلّوا عَنهُ ، فَقُلتَ تَبارَكَ اسمُك : «تُوبُواْ إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّ_ئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ يَوْمَ لاَ يُخْزِى اللَّهُ النَّبِىَّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُو نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَ_نِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَآ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ » (1) فَما عُذرُ مَن أغفَلَ دُخولَ ذلِكَ المَنزِلِ بَعدَ فَتحِ البابِ ، وإقامَةِ الدَّليلِ .

وأنتَ الَّذي زِدتَ فِي السَّومِ عَلى نَفسِكَ لِعِبادِكَ تُريدُ رِبحَهُم في مُتاجَرَتِهِم لَكَ ، وفَوزَهُم بِالوِفادَةِ عَلَيكَ وَالزِّيادَةِ منِكَ ، فَقُلتَ تَبارَكَ اسمُكَ وتَعالَيتَ : «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا» (2) وقلتَ : «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّاْئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَآءُ» (3) وقُلتَ : «مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضا حَسَنا فَيُضَ_عِفَهُ لَهُ أَضْعَافا كَثِيرَةً» (4) وما أنزَلتَ مِن نظائِرِهِنَّ فِي القُرآنِ مِن تَضاعيفِ الحَسَناتِ .

وأنتَ الَّذي دَلَلتَهُم بِقَولِكَ مِن غَيبِكَ وتَرغيبِكَ الَّذي فيهِ حَظُّهُم عَلى ما لَو سَتَرتَهُ عَنهُم لَم تُدرِكهُ أبصارُهُم ، ولَم تَعِهِ أسماعُهُم ، ولَم تَلحَقهُ أوهامُهُم ، فَقلتَ : اذكُروني أَذكُركُم وَاشكُرُوا لي ولا تَكفُرونِ وقُلتَ : «لَ_ئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَ_ئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ » (5) وقُلتَ : «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ » (6) فَسَمَّيتَ دُعاءَكَ عِبادَةً وتَركَهُ استِكباراً ، وتَوَعَّدتَ عَلى تَركِهِ دُخولَ جَهَنَّمَ داخِرينَ ، فَذَكَروكَ بِمَنِّكَ ، وشَكَروكَ بِفَضلِكَ ، ودَعَوكَ بِأَمرِكَ ، وتَصَدَّقوا لَكَ طَلَباً لِمَزيدِكَ ، وفيها كانَت نَجاتُهُم مِن غَضَبِكَ ، وفَوزُهِم بِرِضاكَ .

ولَو دَلَّ مَخلوقٌ مَخلوقاً مِن نَفسِهِ عَلى مِثلِ الَّذي دَلَلتَ عَلَيهِ عِبادَكَ مِنكَ ، كانَ مَوصوفاً بِالإِحسانِ ، ومَنعوتاً بِالاِمتِنانِ ، ومَحموداً بِكُلِّ لِسانٍ ، فَلَكَ الحَمدُ ما وُجِدَ في حَمدِكَ مَذهَبٌ ، وما بَقِيَ لِلحَمدِ لَفظٌ تُحمَدُ بِهِ ، ومَعنىً يَنصَرِفُ إلَيهِ ، يا مَن تَحَمَّدَ إلى عِبادِهِ بِالإِحسانِ وَالفَضلِ ، وغَمَرَهُم بِالمَنِّ وَالطَّولِ ، ما أفشى فينا نِعمَتَكَ ، وأسبَغَ عَلَينا مِنَّتَكَ ، وأخَصَّنا بِبِرِّكَ ، هَدَيتَنا لِدينِكَ

الَّذِي اصطَفَيتَ ، ومِلَّتِكَ الَّتِي ارتَضَيتَ ، وسَبيلِكَ الَّذي سَهَّلتَ ، وبَصَّرتَنَا الزُّلفَةَ لَدَيكَ ، وَالوُصولَ إلى كَرامَتِكَ .

اللّهُمَّ وأنتَ جَعَلتَ مِن صَفايا تِلكَ الوَظائِفِ ، وخَصائِصِ تِلكَ الفُروضِ شَهرَ رَمَضانَ الَّذي اختَصَصتَهُ مِن سائِرِ الشُّهورِ ، وتَخَيَّرتَهُ مِن جَميعِ الأَزمِنَةِ وَالدُّهورِ ، وآثَرتَهُ عَلى كُلِّ أوقاتِ السَّنَةِ بِما أنزَلتَ فيهِ مِنَ القُرآنِ وَالنّورِ ، وضاعَفتَ فيهِ مِنَ الإِيمانِ ، وفَرَضتَ فيهِ مِنَ الصِّيامِ ، ورَغَّبتَ فيهِ مِنَ القِيامِ ، وأجلَلتَ فيهِ مِن لَيلَةِ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ .

ثُمَّ آثَرتَنا بِهِ عَلى سائِرِ الاُمَمِ ، وَاصطَفَيتَنا بِفَضلِهِ دونَ أهلِ المِلَلِ ، فَصُمنا بِأَمرِكَ نَهارَهُ ، وُقمنا بِعَونِكَ لَيلَهُ مُتَعَرِّضينَ بِصِيامِهِ وقِيامِهِ لِما عَرَّضتَنا لَهُ مِن رَحمَتِكَ ، وتَسَبَّبنا إلَيهِ مِن مَثوبَتِكَ . وأنتَ المَليءُ بِما رُغِبَ فيهِ إلَيكَ ، الجَوادُ بِما سُئِلَت مِن فَضلِكَ ، القَريبُ إلى مَن حاوَلَ قُربَكَ .

وقَد أقامَ فينا هذَا الشَّهرُ مُقامَ حَمدٍ ، وصَحِبَنا صُحبَةَ مَبرورٍ ، وأربَحَنا أفضَلَ أرباحِ العالَمينَ ، ثُمَّ قَد فارَقَنا عِندَ تَمامِ وَقتِهِ وانقِطاعِ مُدَّتِهِ ، ووَفاءِ عَدَدِهِ ، فَنَحنُ مُوَدِّعوهُ وَداعَ مَن عَزَّ فِراقُهُ عَلَينا ، وغَمَّنا وأوحَشَنَا انصِرافُهُ عَنّا ، ولَزِمَنا لَهُ الذِّمامُ المَحفوظُ وَالحُرمَةُ المَرعِيَّةُ ، وَالحَقُّ المَقضِيُّ ، فَنَحنُ قائِلونَ :

السَّلامُ عَلَيكَ يا شَهرَ اللّهِ الأَكبَرَ ويا عيدَ أولِيائِهِ .

السَّلامُ عَلَيكَ يا أكرَمَ مَصحوبٍ مِنَ الأَوقاتِ ، ويا خَيرَ شَهرٍ في الأَيّامِ وَالسّاعاتِ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ قَرُبَت فيهِ الآمالُ ، ونُشِرَت فيهِ الأَعمالُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن قَرينٍ جَلَّ قَدرُهُ مَوجوداً ، وأفجَعَ فَقدُهُ مَفقوداً ومَرجُوٍّ آلَمَ فِراقُهُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن أليفٍ آنَسَ مُقبِلاً فَسَرَّ ، وأوحَشَ مُنقَضِياً فَمَضَّ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن مُجاوِرٍ رَقَّت فيهِ القُلوبُ ، وقَلَّت فيهِ الذُّنوبُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن ناصِرٍ أعانَ عَلَى الشَّيطانِ ، وصاحِبٍ سَهَّلَ سُبَلَ الإِحسانِ .

السَّلامُ عَلَيكَ ما أكثَرَ عُتَقاءَ اللّهِ فيكَ ، وما أسعَدَ مَن رَعى حُرمَتَكَ بِكَ.

السَّلامُ عَلَيكَ ما كانَ أمحاكَ لِلذُّنوبِ وأستَرَكَ لِأَنواعِ العُيوبِ .

السَّلامُ عَلَيكَ ما كانَ أطولَكَ عَلَى المُجرِمينَ ، وأهيَبَكَ في صُدورِ المُؤمِنينَ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ لا تُنافِسُهُ الأَياّمُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ هُوَ مِن كُلِّ أمرٍ سَلامٌ .

السَّلامُ عَلَيكَ غَيرَ كَريهِ المُصاحَبَةِ ، ولا ذَميمِ المُلابَسَةِ .

السَّلامُ عَلَيكَ كَما وَفَدتَ عَلَينا بِالبَرَكاتِ ، وغَسَلتَ عَنّا دَنَسَ الخَطيئاتِ .

السَّلامُ عَلَيكَ غَيرَ مُوَدِّعٍ بَرَما ، ولامَتروكٍ صِيامُهُ سَأَماً .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن مَطلوبٍ قَبلَ وَقتِهِ ، ومَحزونٍ عَلَيهِ قَبلَ فَوتِهِ .

السَّلامُ عَلَيكَ كَم مِن سوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنّا ، وكَم مِن خَيرٍ اُفيضَ بِكَ عَلَينا .

السَّلامُ عَلَيكَ وعَلى لَيلَةِ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ .

السَّلامُ عَلَيكَ ما كانَ أحرَصَنا بِالأَمسِ عَلَيكَ ، وأشَدَّ شَوقَنا غَداً إلَيكَ .

السَّلامُ عَلَيكَ وعَلى فَضلِكَ الَّذي حُرِمناهُ ، وعَلى ماضٍ مِن بَرَكاتِكَ سُلِبناهُ .

اللّهُمَّ إنّا أهلُ هذَا الشَّهرِ الَّذي شَرَّفتَنا بِهِ ، ووَفَّقتَنا بِمَنِّكَ لَهُ ، حينَ جَهِلَ الأَشقِياءُ وَقتَهُ ، وحُرِموا لِشَقائِهِم فَضلَهُ . أنتَ وَلِيُّ ما آثَرتَنا بِهِ مِن مَعرِفَتِهِ ، وهَدَيتَنا لَهُ مِن سُنَّتِهِ ، وقَد تَوَلَّينا بِتَوفيقِكَ صِيامَهُ وقِيامَهُ عَلى تَقصيرٍ ، وأدَّينا فيهِ قَليلاً مِن كَثيرٍ .

اللّهُمَّ فَلَكَ الحَمدُ إقراراً بِالإِساءَةِ ، وَاعتِرافاً بِالإِضاعَةِ ، ولَكَ مِن قُلوبِنا عَقدُ

النَّدَمِ ، ومِن ألسِنَتِنا صِدقُ الاِعتِذارِ ، فَأجُرنا عَلى ما أصابَنا فيهِ مِنَ التَّفريطِ ، أجراً نَستَدرِكُ بِهِ الفَضلَ المَرغوبَ فيهِ ، ونَعتاضُ بِهِ مِن أنواعِ الذُّخرِ المَحروصِ عَلَيهِ ، وأوجِب لَنا عُذرَكَ عَلى ماقَصَّرنا فيهِ مِن حَقِّكَ ، وابلُغ بِأَعمارِنا ما بَينَ أيدينا مِن شَهرِ رَمَضانَ المُقبِلِ ، فَإِذا بَلَّغتَناهُ فَأَعِنّا عَلى تَناوُلِ ما أنتَ أهلُهُ مِنَ العِبادَةِ ، وأدِّنا إلَى القِيامِ بِما يَستَحِقُّهُ مِنَ الطّاعَةِ ، وأَجرِ لَنا مِن صالِحِ العَمَلِ ما يَكونُ دَرَكاً لِحَقِّكَ فِي الشَّهرَينِ مِن شُهورِ الدَّهرِ .

اللّهُمَّ وما ألمَمنا بِهِ في شَهرِنا هذا مِن لَمَمٍ أو إثمٍ ، أو واقَعنا فيهِ مِن ذَنبٍ ، وَاكتَسَبنا فيهِ مِن خَطيئَةٍ عَلى تَعَمُّدٍ مِنّا ، أو عَلى نِسيانٍ ظَلَمنا فيهِ أنفُسَنا ، أوِ انتَهَكنا بِهِ حُرمَةً مِن غَيرِنا ؛ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاستُرنا بِسِترِكَ ، وَاعفُ عَنّا بِعَفوِكَ ، ولا تَنصِبنا فيهِ لِأَعيُنِ الشّامِتينَ ، ولاتَبسُط عَلَينا فيهِ ألسُنَ الطَّاغينَ ، وَاستَعمِلنا بِما يَكونُ حِطَّةً وكَفّارَةً لِما أنكَرتَ مِنّا فيهِ ، بِرَأفَتِكَ الَّتي لاتَنفَدُ وفَضلِكَ الَّذي لايَنقُصُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجبُر مُصيبَتَنا بِشَهرِنا ، وبارِك لَنا في يَومِ عيدِنا وفِطرِنا ، وَاجعَلهُ مِن خَيرِ يَومٍ مَرَّ عَلَينا ، أجلَبِهِ لِعَفوٍ وأمحاهُ لِذَنبٍ ، وَاغفِر لَنا ماخَفِيَ مِن ذُنوبِنا وما عَلَنَ .

اللّهُمَّ اسلَخنا بِانسِلاخِ هذَا الشَّهرِ مِن خَطايانا ، وأخرِجنا بِخُروجِهِ مِن سَيِّئاتِنا ، وَاجعَلنا مِن أسعَدِ أهلِهِ بِهِ وأجزَلِهِم قِسماً فيهِ ، وأوفَرِهِم حَظّاً مِنهُ .

اللّهُمَّ ومَن رَعى (7) هذَا الشَّهرَ حَقَّ رِعايَتِهِ ، وحَفِظَ حُرمَتَهُ حَقَّ حِفظِها ، وقامَ بِحُدودِهِ حَقَّ قِيامِها ، وَاتَّقى ذُنوبَهُ حَقَّ تُقاتِها ، أو تَقَرَّبَ إلَيكَ بِقُربَةٍ أوجَبَت رِضاكَ لَهُ ، وعَطَفَت رَحمَتَكَ عَلَيهِ ، فَهَب لَنا مِثلَهُ مِن وُجدِكَ ، وأعطِنا أضعافَهُ

مِن فَضلِكَ ، فَإِنَّ فَضلَكَ لايَغيضُ ، وإنَّ خَزائِنَكَ لاتَنقُصُ بَل تَفيضُ ، وإنَّ مَعادِنَ إحسانِكَ لاتَفنى ، وإنَّ عَطاءَكَ لَلعَطاءُ المُهَنَّأُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاكتُب لَنا مِثلَ اُجورِ مَن صامَهُ ، أو تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ إلى يَومِ القِيامَةِ .

اللّهُمَّ إنّا نَتوبُ إلَيكَ في يَومِ فِطرِنَا الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ عيداً وسُروراً ، ولِأَهلِ مِلَّتِكَ مَجمَعاً ومُحتَشَداً مِن كُلِّ ذَنبٍ أذنَبناهُ ، أو سوءٍ أسلَفناهُ ، أو خاطِرِ شَرٍّ أضمَرناهُ ، تَوبَةَ مَن لا يَنطَوي عَلى رُجوعٍ إلى ذَنبٍ ، ولا يَعودُ بَعدَها في خَطيئَةٍ ، تَوبَةً نَصوحاً خَلَصَت مِنَ الشَّكِ وَالاِرتِيابِ ، فَتَقَبَّلها مِنّا وَارضَ عَنَّا وثَبِّتنا عَلَيها .

اللّهُمَّ ارزُقنا خَوفَ عِقابِ الوَعيدِ ، وشَوقَ ثَوابِ المَوعودِ ، حَتّى نَجِدَ لَذَّةَ ما نَدعوكَ بِهِ وكَآبَةَ ما نَستجيرُكَ مِنهُ ، وَاجعَلنا عِندَكَ مِنَ التَّوّابينَ الَّذينَ أوجَبتَ لَهُم مَحَبَّتَكَ ، وقَبِلتَ مِنهُم مُراجَعَة طاعَتِكَ ، يا أعدَلَ العادِلينَ .

اللّهُمَّ تَجاوَز عَن آبائِنا واُمَّهاتِنا وأهلِ دينِنا جَميعاً مَن سَلَفَ مِنهُم ومَن غَبَرَ إلى يَومِ القِيامَةِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِّنا وآلِهِ كَما صَلَّيتَ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ، وصَلِّ عَلَيهِ وآلِهِ كَما صَلَّيتَ عَلى أنبِيائِكَ المُرسَلينَ ، وصَلِّ عَلَيهِ وآلِهِ كَما صَلَّيتَ عَلى عِبادِكَ الصّالِحينَ ، وأفضَلَ مِن ذلِكَ يا رَبَّ العالَمينَ ، صَلاةً تَبلُغُنا بَرَكَتُها ، ويَنالُنا نَفعُها ، ويُستَجابُ لَها دُعاؤُنا ، إنَّكَ أكرَمُ مَن رُغِبَ إلَيهِ ، وأكفى مَن تُوُكِّلَ عَلَيهِ ، وأعطى مَن سُئِلَ مِن فَضلِهِ ، وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (8) .


1- .التحريم : 8 .
2- .الأنعام : 160 .
3- .البقرة : 261 .
4- .البقرة : 245 .
5- .إبراهيم : 7 .
6- .غافر : 60 .
7- .في مصباح المتهجّد : «رعى حرمة هذا الشهر» ، وفي المصادر الاُخرى : «رعى حقّ هذا الشهر» .
8- .الصحيفة السجّاديّة : ص 171 الدعاء 45 ، مصباح المتهجّد : ص 642 ح 718 .

ص: 439

1 / 4 دعاى امام سجّاد در وداع با ماه

1 / 4دعاى امام سجّاد در وداع با ماه1923.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام:خداوندا! اى آن كه [ در برابر عطاهايت ،] چشمداشت پاداش ندارى ، و اى آن كه از بخششْ پشيمان نمى شوى ، و اى آن كه بنده ات را برابر

كرده اش پاداش نمى دهى [ و بيشتر مى دهى]! نعمت بخشى تو آغازگرانه است و بخشايشت ، از روى تفضّل و احسان. كيفر تو عدالت است و داورى ات بهترين. اگر عطا كنى ، آن را به منّت نمى آميزى و اگر محروم كنى ، ندادنت از روى تجاوز نيست. هر كه سپاست گويد ، پاداشش مى دهى ، در حالى كه شكرگزارى او نيز با الهام توست و هر كه ستايشت كند ، جزايش مى دهى ، با اين كه تو او را آموخته اى كه ستايشت كند.

بر گناه كسى پرده مى افكنى كه اگر مى خواستى ، رسوايش مى كردى و بر كسى بخشش مى كنى كه اگر مى خواستى ، محرومش مى ساختى ، در حالى كه هر دو از سوى تو شايسته رسوا ساختن و محروم كردن اند ، جز آن كه تو كارهايت را بر تفضّل بنا نهاده اى و قدرتت را بر گذشتْ جارى ساخته اى. با هر كه نافرمانى ات كند ، با بردبارى برخورد كرده اى و هر كه را قصد ستم بر خويشتن كند ، با بردبارى ات مهلت داده اى تا باز گردد. و از كيفرشان چشم مى پوشى تا توبه كنند ، تا هر كس از آنان كه هلاك مى شود ، با خواسته تو نباشد و هر كه بدبخت مى شود ، با نعمت تو شقاوت نيابد ، مگر پس از عذرآورى طولانى و تمام شدن حجّت بر وى. اين ، از بزرگوارى بخشايش توست ، اى كريم ، و احسانى از مهربانى توست ، اى بردبار!

تويى آن كه براى بندگانت درى به سوى بخشايشت گشوده و نام آن را «توبه» گذاشته اى و بر آن در ، راهنمايى از وحى خود گمارده اى تا آن را گم نكنند و فرموده اى _ اى كه نامت خجسته است _ : « به درگاه خدا توبه اى راستين كنيد. باشد كه پروردگارتان خطاهايتان را بپوشاند و شما را وارد بهشت هايى كند كه از زير درختانش نهرها جارى اند ، در روزى كه خداوند ، پيامبر و مؤمنانِ همراهش را خوار نمى سازد. نورشان پيشاپيش آنان و از سمت راستشان جلو مى رود. مى گويند: پروردگارا! نور ما را براى ما كامل كن و ما را بيامرز! همانا تو بر هر چيز ، توانايى» . پس ، آن كه پس از گشوده شدن اين در و با وجود راهنما ، از ورود به اين خانه غافل شود ، چه عذر و بهانه اى دارد؟

تويى آن كه بهاى معامله با بندگانت را به سود آنان افزوده اى تا در اين داد و ستد با تو ، به آنان سود برسانى و در ورود به آستان تو كاميابشان كنى و از تو افزون يابند. تو خود فرموده اى _ اى كه نامت خجسته و ذاتت والاست _ : « هر كس كار نيك انجام دهد ، پاداش او ده برابر است و هر كه كار بد كند ، جز همانند آن ،

كيفر نيابد» و فرموده اى: « مَثَل آنان كه در راه خدا دارايىِ خود را انفاق مى كنند ، همچون مَثَل دانه اى است كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه ، صد دانه باشد و خداوند براى هر كه بخواهد ، چند برابر مى كند» و فرموده اى: « كيست كه به خداوند ، وام نيكو دهد تا خداوند هم آن را چند برابر بيشتر بيفزايد؟» و آياتى از اين گونه كه در قرآن درباره چند برابر شدن پاداش حسنات نازل كرده اى.

تويى آن كه با سخنان غيبى ات ، آنان را راهنمايى كرده اى و به آنچه بهره ايشان در آن است ، تشويق نموده اى؛ بر چيزى كه اگر از آنان مى پوشاندى ، ديدگانشان آن را در نمى يافت و گوش هايشان آن را درك نمى كرد و خيال هايشان به آن نمى رسيد. و فرموده اى : « مرا ياد كنيد تا يادتان كنم و مرا سپاس گوييد و ناسپاسى ام نكنيد »و فرموده اى: « اگر سپاس گوييد ، بر شما مى افزايم و اگر ناسپاسى كنيد ، عذاب من سخت است» و فرموده اى: « مرا بخوانيد تا پاسختان گويم. همانا آنان كه از پرستش من سركشى كنند ، زود است كه با خوارى وارد دوزخ شوند». نيايش به درگاهت را پرستش ، و ترك آن را كبرورزى ناميده اى و بر ترك دعا وعده ورود ذليلانه به دوزخ داده اى. پس ، تو را به نعمتت ياد كردند و با احسانت سپاس گفتند و به فرمانت دعايت كردند و براى رسيدن به پاداش افزونت برايت صدقه دادند ، كه در اين كارها رهايى شان از خشم تو و رسيدن به رضاى تو بود.

اگر آفريده اى آفريده ديگر را از سوى خود ، آن گونه كه تو بندگانت را از سوى خود راهنمايى كرده اى ، راهنمايى مى كرد ، او را به نيكوكارى و احسان وصف مى كردند و به هر زبانى ستوده بود. پس ، تو را ستايش ، تا آن جا كه راهى براى ستايشت يافت شود و واژه اى براى ستودنت مانده باشد و معنايى كه لفظ ، به آن روى آورد.

اى آن كه با نيكى و تفضّل بر بندگانش و غرقه كردن آنان در درياى احسان و بزرگوارى اش ، ستوده بندگانش گشته است! چه آشكار است نعمت تو ميان ما و چه سرشار است احسان تو بر ما و چه ويژه است نيكى تو براى ما. ما را به

دين برگزيده خودت و آيين پسنديده خويش و راهى كه هموار ساختى ، رهنمون گشتى و براى راهى كه ما را مقرَّب تو سازد و به كرامتت برساند ، بينايمان ساختى.

خداوندا! تو از جمله آن وظايفِ برگزيده و واجبات ويژه خويش ، ماه رمضان را قرار دادى ؛ ماهى كه آن را از ماه هاى ديگر ويژه ساختى و در ميان همه زمان ها و روزگاران ، آن را برگزيدى و بر همه اوقات سال ، آن را برتر ساختى ، با قرآن و نورى كه در آن فرو فرستادى و ايمانى كه در آن افزودى و روزه اى كه در آن واجب كردى و عبادت و نمازى كه بر آن تشويق فرمودى و شب قدرى را (كه بهتر از هزار ماه است) در آن بزرگ داشتى.

سپس ما را به وسيله آن بر امّت هاى ديگر و بر آيين هاى ديگر ، با فضل آن برگزيدى. از اين رو ، روزش را به فرمانت روزه داشتيم و شبش را به يارى ات به عبادت برخاستيم ، در حالى كه با اين روزه دارى و عبادتش ، خود را در معرض رحمتى قرار داديم كه برايمان فراهم آوردى و سببى يافتيم تا به پاداشت برسيم. تويى كه بر هر چه در اين ماه از آستانت بجويند ، توانايى و به هر چه از احسانت از تو بخواهند ، بخشنده اى و به هر كه خواستار نزديكى به تو باشد ، نزديكى.

اين ماه ، در ميان ما ، ستوده مانْد و با ما به نيكى همنشينى كرد و برترين سودهاى جهانيان را به ما رساند ، و چون وقتش پايان يافت و مدّتش سر آمد و شمارَش به آخر رسيد ، از ما جدا شد. اينك از آن خداحافظى مى كنيم ، همچون خداحافظى با كسى كه فراقش بر ما سخت است و رخت بر بستن آن ما را اندوهگين و وحشت زده مى كند و عهدى نگه داشتنى و احترامى مراعات كردنى و حقّى اداشدنى بر دوش ما مى نهد. پس ، اين گونه مى گوييم:

بدرود ، اى برترين ماه خدا و اى عيد اولياى خدا!

بدرود ، اى گرامى ترين اوقات همراه و اى بهترين ماه در ميان روزها و ساعت ها!

بدرود ، اى ماهى كه آرزوها در آن ، نزديك و سفره عمل ها در آن ، گشوده شد!

بدرود ، اى همنشينى كه تا بود ، ارزشمند بود و چون از دست مى رود ، فقدانش غمبار است ، و اى اميدگاهى كه هجرانش دردآور است!

بدرود ، اى همدمى كه چون آمدى ، مايه الفت گشتى و شاد كردى و چون سپرى شدى ، ما را به دردِ فراق نشاندى!

بدرود ، اى همسايه اى كه با بودنت دل ها رقّت مى يافت و گناهان كم مى شد!

بدرود ، اى ياورى كه ما را در غلبه بر شيطان يارى كردى ، و اى همنشينى كه راه هاى نيكى را هموار ساختى!

بدرود ، كه در تو آزادشدگان خدا [ از آتشْ] چه بسيار بودند و چه خوش بخت اند آنان كه حرمت تو را به خاطر تو نگه داشتند!

بدرود ، كه چه آمرزنده گناهان و پوشاننده انواع عيب ها بودى!

بدرود ، كه بر خطاكاران چه درازمدّت بودى و در سينه هاى مؤمنان چه شُكوهى داشتى!

بدرود ، اى ماهى كه روزها [ در ارزش] به پاى تو نمى رسند!

بدرود ، اى ماهى كه از هر امرى ، ايمن بودى!

بدرود ، كه نه همنشينى با تو ، ناخوشايند بود و نه همدمى با تو ، ناپسند.

بدرود ، آن گونه كه چون آمدى ، بركات آوردى و گناهان را از ما شستى.

بدرود ، كه خداحافظى با تو ، نه از روى خستگى بود و نه ترك روزه ، از روى ناراحتى.

بدرود ، كه پيش از فرا رسيدنت تو را طلبيديم و پيش از پايان يافتنت بر تو اندوهگين شديم.

بدرود ، كه چه بسا بدى كه به خاطر تو از ما برطرف شد ، و چه بسا خيرى كه به سبب تو به ما رسيد.

بدرود ، از تو و از شب قدر كه بهتر از هزار ماه است.

بدرود ، كه ديروز چه خواهانت بوديم و فردا چه شوقى به تو خواهيم داشت .

بدرود ، از تو و از فضيلت تو كه از آن محروم شديم و از بركات گذشته كه از ما گرفته شد.

خداوندا! ما اهل اين ماهيم كه به سبب آن ، شرافتمان دادى و با احسانت ، براى آن ، توفيقمان بخشيدى ، آن گاه كه شقاوتمندان ، زمانش را نشناختند و به سبب شقاوتشان از فضيلتش محروم شدند. تو صاحب معرفت آن هستى كه آن را به ما بخشيدى و به سنّت آن رهنمونمان گشتى؛ ما نيز با توفيق تو ، هر چند با تقصير ، به روزى دارى و عبادت آن پرداختيم و اندكى از حقّ بسيارِ آن را ادا كرديم.

خداوندا! ستايشْ تو راست ، با اقرارى كه به بدكارىِ خود داريم و اعترافى كه به تباهسازى آن مى كنيم. در آستان تو ، از عمق دل هايمان پشيمانيم و

صادقانه زبان به پوزش گشوده ايم. پس با همه كوتاهى ها، بر آنچه در اين ماه به ما رسيده است ، پاداشمان ده؛ پاداشى كه با آن به احسان مورد رغبت در اين ماه ، دست يابيم و آن را عوض ذخيره هاى گوناگونى كه مورد اشتياق است ، قرار دهيم؛ و عذرپذيرى خود را بر كوتاهى ما در اداى حقّت حتمى گردان و عمرهاى ما را تا ماه رمضان آينده طولانى گردان و چون ما را به آن رساندى ، به عبادتى كه شايسته توست ، يارى مان كن و به انجام دادن طاعتى در خور عظمتت توفيقمان بده و آن چنان ما را به كار شايسته بگمار كه اداى حقّ تو در اين دو ماه (رمضان امسال و آينده) از ماه هاى روزگار ، باشد.

خداوندا! در اين ماه ، به هر لغزش و گناهى كه نزديك شديم ، يا به هر گناهى كه در افتاديم و هر خطايى را كه به عمد يا اشتباه مرتكب شديم و بر خويش ستم كرديم ، يا هر حرمتى را كه از ديگرى شكستيم [ ، با اين همه] _ خدايا _ بر محمّد و خاندان او درود فرست و با پوشش خود ، ما را بپوشان و با عفو خويش از ما در گذر و ما را در برابر ديدگان شماتت كنندگان قرار مده و زبان هاى طغيان گران را بر ما مگشاى و ما را به كارى بگمار كه مايه ريزش گناهان و جبران زشتكارى هايمان در اين ماه باشد ، به حقّ آن مهربانى ات كه بى پايان است و آن احسانت كه نمى كاهد!

خداوندا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و مصيبت ما را بر [ فقدان] اين ماه ، جبران كن ، و عيد ما و افطار ما را بر ما مبارك گردان و آن را از بهترين روزهاى گذشته ما قرار بده؛ روزهايى كه عفو تو را جلب كننده تر و گناه ما را محوكننده تر باشد ، و گناهان نهان و آشكار ما را بيامرز!

خداوندا! با سپرى شدن اين ماه ، ما را از گناهانمان بيرون آر و با خروج اين ماه ، ما را از بدى هايمان بيرون كن و ما را از كامياب ترين و بهره مندترين مردم در اين ماه ، قرار بده!

خداوندا! هر كس كه حقّ اين ماه را به طور شايسته رعايت كرد و حرمتش را آن گونه كه بايد ، نگه داشت و حدود آن را به نحو شايسته انجام داد و در آن از گناهان به نحو شايسته پرهيز كرد ، يا به سوى تو با كارى كه رضاى تو را فراهم مى آورد ، تقرّب جست و رحمتت را بر خويش معطوف داشت ، ما را نيز چون او از خزانه جودت عطا كن و از فضل خويش چندين برابر او به ما

ببخش؛ چرا كه از فضل تو نمى كاهد و گنجينه هايت كاسته نمى شود _ بلكه افزوده مى گردد _ و سرچشمه هاى احسانت پايان نمى پذيرد؛ و عطاى تو ، عطاى گواراست.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و تا قيامت براى ما ، مثل پاداش هاى روزه داران و عبادت كنندگانِ در اين ماه را بنويس!

خداوندا! در اين روز عيد فطر كه آن را براى مؤمنان ، عيد و مايه سُرور و براى پيروان آيين خود ، مايه همايش و اجتماع قرار داده اى ، از هر گناهى كه مرتكب شده ايم يا [ هر] بدى كه انجام داده ايم يا [ هر] فكر بدى كه در دل داشته ايم، به درگاهت توبه مى كنيم؛ توبه كسى كه در دل ، قصد گناه دوباره ندارد و پس از توبه ، به خطا روى نمى آورد ، توبه اى راستين و خالص از شك و شبهه. پس ، اين توبه را از ما بپذير و از ما خرسند باش و ما را بر اين ، استوار بدار!

خداوندا! بيم از كيفر وعده داده شده و شوق به پاداش وعده داده شده را روزىِ ما كن تا لذّت آنچه تو را به آن مى خوانيم و رنج آنچه را از آن به تو پناه مى بريم ، دريابيم. ما را در پيشگاه خود ، از توبه كنندگانى قرار بده كه محبّت خويش را برايشان حتمى ساخته اى و طاعت دوباره را از آنان پذيرفته اى ، اى دادگرترينِ دادگران!

خداوندا! از پدران و مادران و همه هم كيشان ما ، از گذشتگان و آيندگانشان تا روزِ قيامت در گذر!

خداوندا! بر پيامبرمان محمّد و خاندانش درود فرست ، آن گونه كه بر فرشتگان مقرَّب خود درود فرستادى؛ و بر او و خاندانش درود فرست ، آن گونه كه بر پيامبران فرستاده ات درود فرستادى؛ و بر او و خاندانش درود فرست ، آن گونه كه بر بندگان صالح خود درود فرستادى و برتر از آن _ اى پروردگار جهانيان _ ، درودى كه بركتش و سودش به ما برسد و دعاى ما براى آن مستجاب شود! همانا تو بزرگوارترين كسى هستى كه به او رغبت آرند و كارسازترين كسى كه بر او توكّل كنند و بخشنده ترين كسى كه از فضل او بخواهند و تو بر هر چيز ، توانايى.

.

ص: 440

. .

ص: 441

. .

ص: 442

. .

ص: 443

. .

ص: 444

. .

ص: 445

. .

ص: 446

. .

ص: 447

. .

ص: 448

. .

ص: 449

. .

ص: 450

. .

ص: 451

. .

ص: 452

1 / 5دُعاءُ الإمام الصّادِقِ في وَداعِ الشَّهرِ1926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ المُنزَلِ : « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ » وهذَا شَهرُ رَمَضانَ وقَد تَصَرَّمَ ، فَأَسأَلُكَ بِوَجهِكَ الكَريمِ وكَلَماتِكَ التّامَّةِ ، إن كانَ بَقِيَ عَلَيَّ ذَنبٌ لَم تَغفِرهُ لِي ، أو تُرِيدُ أن تُعَذِّبَني عَلَيهِ أو تُقايِسَني (1) بِهِ ، أن يَطلُعَ (2) فَجرُ هذِهِ اللَّيلَةِ أو يَتَصَرَّمَ هذا الشَّهرُ إلاّ وقَد غَفَرتَهُ لي ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ بِمَحامِدِكِ كُلِّها أوَّلِها وآخِرِها ، ما قُلتَ لِنَفسِكَ مِنها ، وما قالَ الخَلائِقَ الحامِدونَ ، المُجتَهِدونَ ، المَعدودونَ ، المُوَقِّرونَ ذِكرِكَ وَالشُّكرِ لَكَ ، الَّذينَ أعَنتَهُم عَلى أداءِ حَقِّكَ مِن أصنافِ خَلقِكَ ، مِنَ المَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ وَالنَّبِيِّينَ وَالمُرسَلينَ ، وأصنافِ النّاطِقينَ والمُسَبِّحينَ لَكَ مِن جَميعِ العالَمينَ ، عَلى أنَّكَ بَلَّغتَنا شَهرَ رَمَضانَ وعَلَينا مِن نِعَمِكَ ، وعِندَنا مِن قِسَمِكَ وإحسانِكَ وتَظاهُرِ امتِنانِكَ بِذلِكَ ، لَكَ مُنتَهَى الحَمدِ الخالِدِ الدّائِمِ الرّاكِدِ المُخَلَّدِ السَّرمَدِ الَّذي لا يَنفَدُ طولَ الأَبَدِ ، جَلَّ ثَناؤُكَ أعَنتَنا عَلَيهِ حَتّى قَضَينا صِيامَهُ وقِيامَهُ ، مِن صَلاةٍ وما كانَ مِنّا فيهِ مِن بِرٍّ أو شُكرٍ أو ذِكرٍ .

اللّهُمَّ فَتَقَبَّلهُ مِنّا بِأَحسَنِ قَبولِكَ وتَجاوُزِكَ وعَفوِكَ ، وصَفحِكَ وغُفرانِكَ وحَقيقَةِ رِضوانِكَ،حَتّى تُظفِرَنا فيهِ بِكُلِّ خَيرٍ مَطلوبٍ، وجَزيلِ عَطاءٍ مَوهوبٍ ، وتوقِيَنا فيهِ مِن كُلِّ مَرهوبٍ أو بَلاءٍ مَجلوبٍ أو ذَنبٍ مَكسُوبٍ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَظيمِ ما سَأَلَكَ أحَدٌ مِن خَلقِكَ ، مِن كَريمِ أسمائِكَ وجَميلِ ثَنائِكَ وخاصَّةِ دُعائِكَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَ شَهرَنا هذا أعظَمَ شَهرِ رَمَضانَ مَرَّ عَلَينا مُنذُ أنزَلتَنا إلَى الدُّنيا بَرَكَةً ، في عِصمَةِ ديني وخَلاصِ نَفسي ، وقَضاءِ حَوائِجي وتُشَفِّعَني في مَسائِلي وتَمامِ النِّعمَةِ عَلَيَّ ، وصَرفِ السُّوءِ عَنّي ولِباسِ العافِيَةِ لي فيهِ ، وأن تَجعَلَني بِرَحمَتِكَ مِمَّن خِرتَ لَهُ لَيلَةَ القَدرِ وجَعَلتَها لَهُ خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ ، في أعظَمِ الأَجرِ وكَرائِمِ الذُّخرِ ، وحُسنِ الشُّكرِ وطولِ العُمُرِ ودَوامِ اليُسرِ .

اللّهُمَّ وأسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ وطَولِكَ وعَفوِكَ ونَعمائِكَ ، وجَلالِكَ وقَديمِ إحسانِكَ وَامتِنانِكَ ، أن لا تَجعَلَهُ آخِرَ العَهدِ مِنّا لِشَهرِ رَمَضانَ حَتّى تُبَلِّغَناهُ مِن قابِلٍ عَلى أحسَنِ حالٍ ، وتُعَرِّفَني هِلالَهُ مَعَ النَّاظِرينَ إلَيهِ والمُتَعَرِّفينَ لَهُ في أعفى عافِيَتِكَ ، وأنعَمِ نِعمَتِكَ وأوسَعِ رَحمَتِكَ وأجزَلِ قَسمِكَ .

[اللّهُمَّ] يا رَبِّيَ الَّذي لَيسَ لي رَبٌّ غَيرُهُ ، لا يَكونُ هذَا الوَداعُ مِنّي لَهُ وَداعَ فَناءٍ ولا آخِرَ العَهدِ مِنّي لِلِّقاءِ ، حَتّى تُرِيَنيهُ مِن قابِلٍ في أوسَعِ النِّعَمِ وأفضَلِ الرَّجاءِ ، وأنَا لَكَ عَلى أحسَنِ الوَفاءِ ، إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ .

اللّهُمَّ اسمَع دُعائي وَارحَم تَضَرُّعي وتَذَلُّلي لَكَ واستِكانَتي وتَوَكُّلي عَلَيكَ ، وأنَا لَكَ مُسلِمٌ لا أرجو نَجاحا ولا مُعافاةً ولا تَشريفا ولا تَبليغا إلاّ بِكَ ومِنكَ ، فَامنُن عَلَيَّ جَلَّ ثَناؤُكَ وتَقَدَّسَت أسماؤُكَ ، بِتَبليغي شَهرَ رَمَضانَ وأنا مُعافىً مِن كُلِّ مَكروهٍ ومَحذورٍ ومِن جَميعِ البَوائِقِ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي أعانَنا عَلى صِيامِ هذَا الشَّهرِ وقِيامِهِ حَتّى بَلَّغَني آخِرَ لَيلَةٍ مِنهُ . (3) .


1- .أي تحبط حسناتي بسببه (مرآة العقول : ج 16 ص 402) .
2- .في مصباح المتهجّد : «أن لايطلع» وهو الظاهر (مرآة العقول : ج 16 ص 402) .
3- .الكافي : ج 4 ص 165 ح 6 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 164 ح 2033 .

ص: 453

1 / 5 دعاى امام صادق در وداع با ماه رمضان

اشاره

1 / 5دعاى امام صادق در وداع با ماه رمضان1929.الدعوات :امام صادق عليه السلام:خداوندا! تو در كتاب خويش كه بر زبان پيامبرِ فرستاده ات _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ جارى كردى، فرموده اى _ و سخن تو، حق است _ كه : « ماه رمضان ، ماهى است كه قرآن در آن نازل شده است» . و اين ، ماه رمضان است كه سپرى شد. از ذات بزرگوار و كلمات كامل تو مى خواهم ، اگر گناهى بر من مانده كه آن را برايم نيامرزيده اى و مى خواهى مرا بر آن عذاب كنى و يا به سبب آن نيكى هايم را محو كنى ، سپيده اين شب ندمد ، يا اين ماه به پايان نرسد ، مگر اين كه آن را براى من آمرزيده باشى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! تو را ستايش ، با همه ستودگى هايت ، از آغاز تا پايانش ، آنچه را خودت براى خود فرموده اى و آنچه را بندگان ستايشگر ، تلاشگر ، نعمت شمار و برگُزينندگانِ ياد و سپاس نعمت هاى تو گفته اند؛ آنان كه از گروه هاى مختلف (آفريدگانت از فرشتگان مقرَّب ، پيامبران و فرستادگان) و از اصناف صاحب نطق (از همه عالَميان كه تسبيح گوى تو اند) يارى شان كردى تا حقّ تو را ادا كنند. [تو را ستايش بر اين كه] ما را به ماه رمضان رساندى و از نعمت هايت به ما بخشيدى و قسمت و احسان بر ما داشتى و اين گونه ، نعمت هايت بر ما پياپى گشت. نهايت ستايش ، براى توست ؛ ستايشى جاودان ، هميشگى ، ابدى ، پا بر جا و بى پايان كه تا ابد پايان نپذيرد. ثناى تو شكوهمند است. ما را بر آن يارى كردى تا اين كه روزه و نماز آن را از جانب ما ادا كردى و نيز آنچه را (از نيكى ، شُكر يا ذكر) كه در اين ماه به وسيله ما انجام گرفت.

خداوندا! با بهترين قبول و عفو و گذشت و آمرزشت و با حقيقت خرسندى ات ، از ما بپذير تا در اين ماه ، ما را بر هر خير طلب شده و بخشش عطا شده نايل گردانى و در اين ماه ، ما را از هر چيز بيمناك و گناه انجام شده ، ايمن دارى!

خداوندا! تو را به خواسته هاى بزرگ هر يك از بندگانت و تو را به نام هاى بزرگوارت و ثناى فراوانت و دعاى ويژه ات مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و اين ماه را ، بزرگ ترين و بابركت ترين ماه رمضانى قرار دهى كه از آغاز آفرينشمان بر ما گذشته است ، همراه با محفوظ ماندن دينم و رهايى جانم و اداى حاجتم و شفاعت پذيرى در خواسته هايم و كامل شدن نعمت بر من و برگرداندن بدى از من و پوشاندن جامه عافيت بر من؛ و اين كه به رحمت خويش مرا از آنانى قرار دهى كه شب قدر را برايشان فراهم آوردى و آن را بهتر از هزار ماه قرار دادى ، همراه با بزرگ ترين پاداش و ارزشمندترين ذخيره و عمر طولانى و سپاس شايسته و دارايى پيوسته.

خداوندا! تو را مى خوانم ، به رحمت و احسانت ، به گذشت و نعمت هايت ، به شُكوه و احسانِ ديرين و نعمت بخشى ات ، كه اين ماه را آخرين ماه رمضانِ ما قرار ندهى ، تا اين كه سال آينده ما را در بهترين حالت به آن برسانى و هلال آن را به ما بشناسانى ، همراه با آنان كه به آن مى نگرند و آن را مى شناسند ، همراه با بهترين عافيتت و برترين نعمتت و گسترده ترين رحمتت و سرشارترين قسمتت.

خداوندا ، اى پروردگارى كه مرا جز تو پروردگارى نيست! اين وداع ، وداع آخرين و آخرين ديدار من [ با ماه رمضان ]نباشد ، تا اين كه سال آينده آن را در كامل ترين نعمت ها و برترينِ اميدها به من بنمايانى ، در حالى كه من بهترين وفادار به تو باشم! همانا تو شنونده دعايى.

خداوندا! دعايم را بشنو ، بر ناليدن و خضوع و فروتنى و توكّلم بر تو ، رحمت آور. من تسليم تو ام. هيچ كاميابى اى ، تن درستى اى ، شرافت و نيز رسيدن به هدفى را جز با قدرت تو و از سوى تو اميد ندارم. پس بر من منّت بگذار _ اى كه ثناى تو باشُكوه و نام هايت مقدّس است _ و مرا به ماه رمضان برسان ، در حالى كه از هر ناپسند و مشكلى سالم ، و از همه بدى ها دور باشم! ستايش ، خدا را كه يارى مان كرد تا اين ماه را روزه بگيريم و عبادت كنيم تا آن كه ما را به آخرين شبِ آن رساند.

.

ص: 454

. .

ص: 455

. .

ص: 456

نكتة مهمّةقال السيّد ابن طاووس قدس سره : اعلم أنّك تدّعي في بعض هذه الوداعات أنّ شهر رمضان أحزنك فراقه وفقده ، وأوجعك ما فاتك من فضله ورفده ، فيراد منك تصديق هذه الدّعوى بأن يكون على وجهك أثر الحزن والبلوى ، ولا تختم آخر يوم منه بالكذب في المقال ، والخلل في الفعال . (1)

.


1- .الإقبال : ج 1 ص 442 .

ص: 457

يك نكته مهم

يك نكته مهمسيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: بدان كه تو در بعضى از اين وداع ها مى گويى كه فراق و فقدان ماه رمضان ، تو را محزون ساخته و رفتن فضيلت و عطاياى آن از دستت ، ناراحتت كرده است. انتظار مى رود كه درستىِ اين ادّعا با آثار حزن و ناراحتى در سيمايَت ، آشكار باشد و آخرين روز ماه رمضان را با گفتار دروغ و كار ناقص به پايان نبرى.

.

ص: 458

الفصل الثاني : آداب ليلة العيد2 / 1الاِهتِمامُ بِاللَّيلَةِ1931.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَسُحُّ اللّهُ عز و جل مِنَ الخَيرِ في أربَعِ لَيالٍ سَحّا : لَيلَةِ الأَضحى ، وَالفِطرِ ... . (1)1932.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إنِ استَطَعتَ أن تُحافِظَ عَلى لَيلَةِ الفِطرِ ولَيلَةِ النَّحرِ و ... فَافعَل ، وأكثِر فيهِنَّ مِنَ الدُّعاءِ وَالصَّلاةِ وتِلاوَةِ القُرآنِ . (2)1933.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ الفِطرِ اللَّيلَةُ الَّتي يَستَوفي فيهَا الأَجيرُ أجرَهُ . (3)تعليققالَ الشيخُ المفيدُ قدس سره : أوَّلُ لَيلَةٍ مِنهُ [ شَهرِ شَوّالٍ] فيها غُسلٌ عِندَ وجُوبِ الشَّمسِ ، كَما ذَكَرنا ذلِكَ في أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وفيها دُعاءُ الاِستِهلالِ وهُوَ عِندَ رُؤيَةِ الهِلالِ ، وفيهَا ابتِداءُ التَّكبيرِ عِندَ الفَراغِ مِن فَرضِ المَغرِبِ ، وَانتِهاؤُهُ عِندَ الفَراغِ مِن صَلاةِ العيدِ مِن يَومِ الفِطرِ ، فَيَكونُ ذلِكَ في عَقِبِ أربَعِ صَلَواتٍ ... . وتَطابَقَتِ الآثارُ عَن أئِمَّةِ الهُدى عليهم السلام بِالحَثِّ عَلَى القِيامِ في هذِهِ اللَّيلَةِ ، وَالاِنتِصابِ لِلمَسأَلَةِ وَالاِستغفارِ وَالدُّعاءِ . (4)

.


1- .كنز العمّال : ج 12 ص 322 ح 35215 نقلاً عن الديلمي ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 402 وفيه «يفتح اللّه الخير ...» .
2- .مصباح المتهجّد : ص 852 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 123 ح 13 .
3- .الهداية : ص 210 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 124 ح 15 .
4- .مسارّ الشيعة : ص 29 .

ص: 459

فصل دوم : آداب شب عيد

2 / 1 اهمّيت دادن به اين شب
بيان

فصل دوم : آداب شب عيد2 / 1اهمّيت دادن به اين شب1936.منية المريد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند در چهار شب ، پيوسته خير فرو مى ريزد: شب عيد قربان و عيد فطر... .1937.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:اگر بتوانى شب عيد فطر و شب عيد قربان و... را مراقبت كنى ، چنان كن و در اين شب ها دعا و نماز و قرآن ، بسيار بخوان.1938.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب عيد فطر ، شبى است كه اجير ، مزد كامل خود را دريافت مى كند.بيانشيخ مفيد فرموده است: در شب اوّل ماه شوّال ، هنگام غروب خورشيد ، غسل [ ، مستحب ]است ، همان گونه كه اين را در شب اوّل ماه رمضان گفتيم. در اين شب ، دعاى استهلال ، هنگام ديدن هلال ماه [ ، مستحب] است. نيز در اين شب ، آغاز تكبير پس از فراغت از نماز مغرب است و پايان آن ، فراغت از نماز عيد در روز عيد فطر. پس ، اين تكبيرها ، پس از چهار نماز گفته مى شود... . روايات امامان معصوم عليهم السلام همگى بر عبادت و نماز و پرداختن به درخواست و استغفار و توبه در اين شب ، تأكيد دارند.

.

ص: 460

راجع : ص 470 ، ح 342 .

2 / 2الغُسل1940.امام على عليه السلام ( _ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _ ) الإقبال _ فيما يَختَصُّ بِلَيلَةِ عيدِ الفِطرِ _ :فَمِنهَا : الغُسلُ المَندوبُ المُشتَمِلُ عَلى غَسلِ الأَجسادِ بِالماءِ ، وغَسلِ القُلوبِ مِنَ الذُّنوبِ .

ورُوِيَ أنَّهُ يُغتَسَلُ قَبلَ الغُروبِ مِن لَيلَتِهِ إذا عُلِمَ أنَّها لَيلَةُ العيدِ .

ورُوِيَ أنَّهُ يُغتَسَلُ أواخِرَ لَيلَةِ العيدِ . (1)2 / 3الصَّلاة1942.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةَ الفِطرِ رَكعَتَينِ يَقرَأُ في أوَّلِ رَكعَةٍ مِنهُمَا : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً ، لَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ اللّهُ إيّاهُ . (2) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 457 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 115 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 71 ح 228 .

ص: 461

2 / 2 غسل
2 / 3 نماز

ر . ك : ص 471 ، ح 342 .

2 / 2غسل1944.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قولِهِ تعالى : {Q} «ثُمَّ أَورَثنا الكتابَ ا ) الإقبال _ در بيان اعمال مخصوص شب عيد فطر _ :از جمله آنها غسلِ مستحب است كه شامل شستن بدن با آب و شستن دل ها از گناهان مى شود.

و روايت شده كه قبل از غروب شب عيد فطر غسل شود ، آن گاه كه مى داند آن شب ، شب عيد است.

نيز روايت شده كه اواخر شب عيد ، غسل شود.2 / 3نماز1947.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در شب عيد فطر ، دو ركعت نماز بخواند (در ركعت اوّل ، «حمد» و هزار بار سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، «حمد» و يك بار سوره «قل هو اللّه أحد» ) ، از خداى متعال چيزى درخواست نمى كند ، مگر آن كه خداوند به او عطا مى كند.

.

ص: 462

1944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره آيه {Q} «آن گاه ، اين كتاب را به آن بندگ ) الكافي :رُوِيَ أنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام كانَ يُصَلّي فيها [ أي لَيلَةِ الفِطرِ] رَكعَتَينِ يَقرَأُ فِي الاُولَى : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً . (1)2 / 4التَّكبيرُ بَعدَ الصَّلَواتِ1947.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن معاوية بن عمّار :سَمِعتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام يَقولُ : «إنَّ فِي الفِطرِ تَكبيرا» .

قُلتُ : مَتى؟

قالَ : «فِي المَغرِبِ لَيلَةَ الفِطرِ ، وَالعِشاءِ ، وصَلاةِ الفَجرِ ، وصَلاةِ العيدِ ثُمَّ يَنقَطِعُ ، وهُوَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ» (2) وَالتَّكبيرُ أن يَقولَ :

اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلاَّ اللّهُ واللّهُ أكبَرُ ، وللّهِِ الحَمدُ عَلى ما هَدانا ، ولَهُ الشُّكرُ عَلى ما أولانا (3) » . (4)2 / 5زِيارَةُ الإمام الحُسيَنِ1950.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا سُئلَ عَن أولِياءِ اللّه ِ _ ) تهذيب الأحكام عن عبدالرحمن بن الحجّاج عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَن زارَ قَبرَ

الحُسَينِ عليه السلام لَيلَةً مِن ثَلاثٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ» .

قُلتُ : أيُّ اللَّيالي _ جُعِلتُ فِداكَ! _؟

قالَ : «لَيلَةُ الفِطرِ ، ولَيلَةُ الأَضحى ، ولَيلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ» . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 168 ح 3 .
2- .البقرة : 185.
3- .وفي نسخة : «أبلانا» .
4- .الإقبال : ج 1 ص 459 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 116 ح 2.
5- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 49 ح 112 ، بحار الأنوار : ج 101 ص 89 ح 23 .

ص: 463

2 / 4 تكبير پس از نمازها
2 / 5 زيارت امام حسين

1951.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى:روايت شده كه امير مؤمنان عليه السلام در شب عيد فطر دو ركعت نماز مى خوانْد: در ركعت اوّل ، «حمد» و هزار مرتبه سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، «حمد» و يك بار سوره «قل هو اللّه أحد».2 / 4تكبير پس از نمازها1950.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه از اولياى خدا سؤال شد _ ) الإقبال _ به نقل از معاوية بن عمّار _ :شنيدم كه امام صادق عليه السلاممى فرمود: «در عيد فطر ، تكبير است».

گفتم: كِى؟

فرمود: «در نماز مغربِ شب عيد فطر و عشا و نماز صبح و نماز عيد. سپس قطع مى شود. و اين ، همان كلام الهى است كه: « شمار را به كمال برسانيد و خدا را بر اين كه هدايتتان كرده ، تكبير بگوييد».و تكبير ، آن است كه بگويد:

اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر. معبودى جز اللّه نيست. اللّه أكبر. خدا را سپاس بر اين كه هدايتمان كرد. خدا را سپاس بر اين كه نعمتمان داد ».2 / 5زيارت امام حسين1952.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در علّت نام گذارى شدن ايشان به داعى _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج ، از امام صادق _ :«هر كس يك شب از سه شب ، قبر حسين عليه السلام را زيارت كند ، خداوندْ گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد».

گفتم: فدايت شوم! كدام شب ها؟

فرمود: «شب عيد فطر ، شب عيد قربان و شب نيمه شعبان».

.

ص: 464

1953.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن كِتابِهِ إلى أهالي نَجرانَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، ولَيلَةَ الفِطرِ ، ولَيلَةَ عَرَفَةَ في سَنَةٍ واحِدَةٍ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ : ألفَ حَجَّةٍ مَبرورَةٍ وألفَ عُمرَةٍ مُتَقَبَّلَةٍ . وقُضِيَت لَهُ ألفُ حاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (1)2 / 6الإِحياء1953.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از نامه ايشان به اهالى نجران _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحيا لَيلَةَ العيدِ لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ . (2)1954.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ هنگامى كه در آغاز دعوت ، خويشان نزديك خود را جم ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن قامَ لَيلَتَيِ العيدَينِ مُحتَسِبا للّهِِ ، لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ . (3)1955.الطبقات الكبرى :الإمام الكاظم عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام يَقولُ : «يُعجِبُني أن يُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفسَهُ فِي السَّنَةِ أربَعَ لَيالٍ : لَيلَةَ الفِطرِ ، ولَيلَةَ الأَضحى ، ولَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وأوَّلَ لَيلَةٍ مِن رَجَبٍ» . (4) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 51 ح 119 ، بحار الأنوار : ج 101 ص 90 ح 24 .
2- .ثواب الأعمال : ص 101 ح 1 ؛ المعجم الأوسط : ج 1 ص 57 ح 159 «من صلّى ليلة الفطر والأضحى ...» .
3- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 567 ح 1782 ، كنز العمّال : ج 8 ص 548 ح 24105 .
4- .مصباح المتهجّد : ص 852 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 122 ح 12 .

ص: 465

2 / 6 شب زنده دارى

1956.الطبقات الكبرى :امام صادق عليه السلام:هر كس در يك سال ، شب نيمه شعبان ، شب عيد فطر و شب عرفه قبر حسين عليه السلام را زيارت كند ، خداوند براى او هزار حجّ مقبول و هزار عمره مقبول مى نويسد و هزار حاجت از حاجت هاى دنيا و آخرت از او برآورده مى شود.2 / 6شب زنده دارى1958.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كه شب عيد را زنده بدارد ، در آن روز كه دل ها مى ميرند ، دل او نمى ميرد.1959.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس دو شب عيد [ فطر و قربان] را به خاطر پاداش خدا به عبادت بپردازد ، در آن روز كه دل ها مى ميرند ، دل او نمى ميرد.1960.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:على ابن ابى طالب عليه السلام فرمود: «اين ، مرا شادمان مى سازد كه هر شخص در طول سال ، خودش را در چهار شب [ براى عبادت ،] فارغ سازد: شب عيد فطر ، شب عيد قربان ، شب نيمه شعبان و شب اوّل ماه رجب».

.

ص: 466

2 / 7الدُّعاءُ بِالمَأثورِ1957.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ أميرُ المُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ : مَن صَلّى لَيلَةَ الفِطرِ رَكعَتَينِ يَقرَأُ فِي الاُولى : «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً ، لَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ .

الدُّعاءُ في دُبُرِها :

يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ يا أللّهُ ، يا رَحيمُ يا أللّهُ ، يا مَلِكُ يا أللّهُ ، يا قُدّوسُ يا أللّهُ ، يا سَلامُ يا أللّهُ ، يا مُؤمِنُ يا أللّهُ ، يا مُهَيمِنُ يا أللّهُ ، يا عَزيزُ يا أللّهُ ، يا جَبّارُ يا أللّهُ ، يا مُتَكَبِّرُ يا أللّهُ ، يا خالِقُ يا أللّهُ ، يا بارِئُ يا أللّهُ ، يا مُصَوِّرُ يا أللّهُ ، يا عالِمُ يا أللّهُ ، يا عَظيمُ يا أللّهُ ، يا كَريمُ يا أللّهُ ، يا حَليمُ يا أللّهُ ، يا حَكيمُ يا أللّهُ ، يا سَميعُ يا أللّهُ ، يا بَصيرُ يا أللّهُ ، يا قَريبُ يا أللّهُ ، يا مُجيبُ يا أللّهُ ، يا جَوادُ يا أللّهُ ، يا واحِدُ يا أللّهُ ، يا وَلِيُّ يا أللّهُ ، يا وَفِيُّ يا أللّهُ ، يا مَولى يا أللّهُ ، يا قاضي يا أللّهُ ، يا سَريعُ يا أللّهُ ، يا شَديدُ يا أللّهُ ، يا رَؤوفُ يا أللّهُ ، يا رَقيبُ يا أللّهُ ، يا مُجيبُ يا أللّهُ ، يا جَوادُ يا أللّهُ .

يا ماجِدُ يا أللّهُ ، يا عَلِيُّ يا أللّهُ ، يا حَفيظُ يا أللّهُ ، يا مُحيطُ يا أللّهُ ، يا سَيِّدَ السّاداتِ يا أللّهُ ، يا أوَّلُ يا أللّهُ ، يا آخِرُ يا أللّهُ ، يا ظاهِرُ يا أللّهُ ، يا باطِنُ يا أللّهُ ، يا فاطِرُ يا أللّهُ ، يا قاهِرُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا وَدودُ يا أللّهُ ، يا نورُ يا أللّهُ ، يا دافِعُ يا أللّهُ ، يا مانِعُ يا أللّهُ ، [ يا رافِعُ يا أللّهُ] ، يا فاتِحُ يا أللّهُ ، يا نَفّاعُ يا أللّهُ ، يا جَليلُ يا أللّهُ ، يا جَميلُ يا أللّهُ ، يا شَهيدُ يا أللّهُ ، يا شاهِدُ يا أللّهُ ، يا مُغيثُ

يا أللّهُ ، يا حَبيبُ يا أللّهُ ، يا فاطِرُ يا أللّهُ ، يا مَطَهِّرُ يا أللّهُ ، يا مالِكُ يا أللّهُ ، يا مُقتَدِرُ يا أللّهُ ، يا قابِضُ يا أللّهُ ، يا باسِطُ يا أللّهُ ، يا مُحيي يا أللّهُ ، يا مُميتُ يا أللّهُ ، يا مُجيبُ يا أللّهُ ، يا باعِثُ يا أللّهُ ، يا مُعطي يا أللّهُ ، يا مُفضِلُ يا أللّهُ ، يا مُنعِمُ يا أللّهُ ، يا حَقُّ يا أللّهُ ، يا مُبينُ يا أللّهُ ، يا طَبيبُ يا أللّهُ ، يا مُحسِنُ يا أللّهُ ، يا مُجمِلُ يا أللّهُ ، يا مُبدِئُ يا أللّهُ ، يا مُعيدُ يا أللّهُ ، يا بارِئُ يا أللّهُ ، يا بَديعُ يا أللّهُ ، يا هادي يا أللّهُ ، يا كافي يا أللّهُ ، يا شافي يا أللّهُ ، يا عَلِيُّ يا أللّهُ ، يا حَنّانُ يا أللّهُ ، يا مَنّانُ يا أللّهُ ، يا ذَا الطَّولِ يا أللّهُ ، يا مُتَعالي يا أللّهُ ، يا عَدلُ يا أللّهُ ، يا ذَا المَعارِجِ يا أللّهُ ، يا صادِقُ يا أللّهُ ، يا دَيّانُ يا أللّهُ ، يا باقي يا أللّهُ ، يا ذَا الجَلالِ يا أللّهُ ، يا ذَا الإِكرامِ يا أللّهُ ، يا مَعبودُ يا أللّهُ ، يا مَحمودُ يا أللّهُ ، يا صانِعُ يا أللّهُ ، يا مُعينُ يا أللّهُ ، يا مُكَوِّنُ يا أللّهُ ، يا فَعّالُ يا أللّهُ ، يا لَطيفُ يا أللّهُ ، يا جَليلُ يا أللّهُ ، يا غَفورُ يا أللّهُ ، يا شَكورُ يا أللّهُ ، يا نورُ يا أللّهُ ، يا حَنّانُ يا أللّهُ ، يا قَديرُ يا أللّهُ ، يا ربّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، أسأَلكُ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتَمُنَّ عَلَيَّ بِرِضاكَ ، وتَعفُوَ عَنّي بِحِلمِكَ ، وتُوَسِّعَ عَلَيَّ مِن رِزقِكَ الحَلالِ الطَّيِّبِ مِن حَيثُ أحتَسِبُ ومِن حَيثُ لا أحتَسِبُ ، فَإِنّي عَبدُكَ لَيسَ لي أحدٌ سِواكَ ، ولا أجِدُ أحَدا أسَأَلُهُ غَيرَكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، ما شاءَ اللّهُ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ .

ثُمَّ تَسجُدُ وتَقولُ : يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَبُّ يا أللّهُ ، يا رَبُّ يا أللّهُ ، يا رَبُّ يا أللّهُ ، يا مُنزِلُ البَرَكاتِ ، بِكَ تُنزَلُ كُلُّ حاجَةٍ ، أسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ فِي مَخزونِ الغَيبِ عِندَكَ ، وَالأَسماءِ المَشهوراتِ عِندَكَ المَكتوبَةِ عَلى سُرادِقِ عَرشِكَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تَقبَلَ مِنّي شَهرَ رَمَضانَ وتَكتُبَنى فِي الوافِدينَ إلى بَيتِكَ الحَرامِ وتَصفَحَ لي عَنِ الذُّنوبِ العِظامِ ، وتَستَخرِجَ (لي)

يا رَبِّ كُنوزَكَ يا رَحمانُ . (1) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 461 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 120 ح 8 .

ص: 467

2 / 7 خواندن دعاهاى رسيده

2 / 7خواندن دعاهاى رسيده1960.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:_ كه درود خدا بر او باد _امير مؤمنان فرمود: «هر كس در شب عيد فطر ، دو ركعت نماز بخواند (در ركعت اوّل ، يك بار حمد و هزار بار سوره قل هو اللّه و در ركعت دوم ، حمد و يك بار سوره قل هو اللّه أحد ) ، چيزى از خدا نمى خواهد ، مگر آن كه به وى عطا مى كند».

دعاى در پى اين نماز ، اين است:

«اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! اى بخشاينده ، اى خداوند! اى مهربان ، اى خداوند! اى فرمان روا ، اى خداوند! اى پاك ، اى خداوند! اى بى عيب ، اى خداوند! اى ايمنى بخش ، اى خداوند ، اى حاكم ، اى خداوند! اى شكست ناپذير ، اى خداوند! اى مقتدر ، اى خداوند! اى شكوهمند ، اى خداوند! اى آفريننده ، اى خداوند! اى پديدآورنده ، اى خداوند! اى صورتگر ، اى خداوند! اى دانا ، اى خداوند! اى بزرگ ، اى خداوند! اى بزرگوار ، اى خداوند! اى بردبار ، اى خداوند! اى حكيم ، اى خداوند! اى شنوا ، اى خداوند! اى بينا ، اى خداوند! اى نزديك ، اى خداوند! اى اجابت كننده ، اى خداوند! اى بخشنده ، اى خداوند! اى يكتا ، اى خداوند! اى سرپرست ، اى خداوند! اى وفاكننده ، اى خداوند! اى سَرور ، اى خداوند! اى داور ، اى خداوند! اى سريع ، اى خداوند! اى نيرومند ، اى خداوند! اى مهربان ، اى خداوند! اى مراقب ، اى خداوند! اى اجابت كننده ، اى خداوند! اى بخشنده ، اى خداوند!

اى شكوهمند ، اى خداوند! اى والا ، اى خداوند! اى نگهبان ، اى خداوند! اى فراگير ، اى خداوند! اى سَرور سَروران ، اى خداوند! اى نخستين ، اى خداوند! اى واپسين ، اى خداوند! اى آشكار ، اى خداوند! اى نهان ، اى خداوند! اى شكافنده ، اى خداوند! اى غالب ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى مهرورز ، اى خداوند! اى نور ، اى خداوند! اى دفع كننده ، اى خداوند! اى بازدارنده ، اى خداوند! اى برافرازنده ، اى خداوند! اى گشاينده ، اى خداوند!

اى سودرسان ، اى خداوند! اى باشُكوه ، اى خداوند! اى زيبا ، اى خداوند! اى گواه ، اى خداوند! اى شاهد ، اى خداوند! اى پناه دهنده ، اى خداوند! اى دوست ، اى خداوند! اى شكافنده ، اى خداوند! اى پاك كننده ، اى خداوند! اى صاحب ، اى خداوند! اى توانگر ، اى خداوند! اى گيرنده ، اى خداوند! اى گسترنده ، اى خداوند! اى زنده كننده ، اى خداوند! اى ميراننده ، اى خداوند! اى اجابت كننده ، اى خداوند! اى برانگيزنده ، اى خداوند! اى عطاكننده ، اى خداوند! اى احسان كننده ، اى خداوند! اى نعمت بخش ، اى خداوند! اى حق ، اى خداوند! اى روشنگر ، اى خداوند! اى طبيب ، اى خداوند! اى نيكويى كننده ، اى خداوند! اى زيباساز ، اى خداوند! اى آغازگر ، اى خداوند! اى بازآفرين ، اى خداوند! اى آفريدگار ، اى خداوند! اى نوآفرين ، اى خداوند! اى راهنما ، اى خداوند! اى كفايت كننده ، اى خداوند! اى درمان كننده ، اى خداوند! اى والا ، اى خداوند! اى مهرورز ، اى خداوند! اى نعمت بخش ، اى خداوند! اى صاحب احسان ، اى خداوند! اى والاقدر ، اى خداوند! اى دادگر ، اى خداوند! اى صاحب والايى ها ، اى خداوند! اى راستگو ، اى خداوند! اى پاداش دهنده ، اى خداوند! اى ماندگار ، اى خداوند! اى شكوهمند ، اى خداوند! اى صاحب بزرگوارى ، اى خداوند! اى معبود ، اى خداوند! اى ستوده ، اى خداوند! اى سازنده ، اى خداوند! اى ياور ، اى خداوند! اى هستى بخش ، اى خداوند! اى كارساز ، اى خداوند! اى صاحب لطف ، اى خداوند! اى با شكوه ، اى خداوند! اى آمرزنده ، اى خداوند! اى سپاس گزار ، اى خداوند! اى نور ، اى خداوند! اى دلسوز ، اى خداوند! اى توانا ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى خداوند! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و با رضايت خويش بر من منّت بگذارى و با بردبارى خويش از من درگذرى و از روزىِ حلال و پاكيزه خودت ، از آن جا كه گمان دارم و از آن جا

كه گمان ندارم ، بر من وسعت دهى ، كه من بنده تو ام. جز تو ، كسى را ندارم و جز تو ، كسى را نمى يابم كه از او بخواهم ، اى مهربان ترين مهربانان! آنچه را خداوند بخواهد ، همان خواهد شد. نيرويى جز از خداى والاى بزرگ نيست».

سپس سجده مى كنى و مى گويى:

«اى خداوند ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى فرودآورنده بركت ها! هر نيازى بر آستان تو عرضه مى شود. تو را مى خوانم ، به هر نامى كه در گنجينه غيبْ نزد توست و نام هاى مشهورى كه پيش توست و سراپرده عرش ، نگاشته شده است كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و ماه رمضان را از من بپذيرى و مرا در زمره ميهمانان خانه خود بنويسى و از گناهان بزرگ من ، چشم بپوشى و _ اى خداى مهربان _ گنجينه هاى رحمتت را براى من بيرون آورى».

.

ص: 468

. .

ص: 469

. .

ص: 470

1961.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الحسن بن راشد :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : إنَّ النّاسَ يَقولونَ : إنَّ المَغفِرَةَ تَنزِلُ عَلى مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ لَيلَةَ القَدرِ .

فَقالَ : «يا حَسَنُ ، إنَّ القاريجارَ إنَّما يُعطى اُجرَتَهُ عِندَ فَراغِهِ ، ذلِكَ لَيلَةُ العيدِ» .

قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! فَما يَنبَغي لَنا أن نَعمَلَ فيها؟

فَقالَ : «إذا غَرَبتِ الشَّمسُ فَاغتَسِل ، وإذا صَلَّيتَ الثَّلاثَ المَغرِبَ فَارفَع يَدَيكَ وقُل :

يا ذَا المَنِّ يا ذَا الطَّولِ يا ذَا الجودِ ، يا مُصطَفِيا مُحَمَّدا وناصِرَهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاغفِر لي كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتُهُ أحصَيتَهُ عَلَيَّ ونَسيتُهُ وهُوَ عِندَكَ في كِتابِكَ .

وتَخِرُّ ساجِدا وتَقولُ مِئَةَ مَرَّةٍ : «أتوبُ إلَى اللّهِ» وأنتَ ساجِدٌ ، وتَسأَلُ حَوائِجَكَ» . (1) .


1- .الكافي : ج 4 ص 167 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 115 ح 1 .

ص: 471

1962.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از حسن بن راشد _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: مردم مى گويند: براى آنان كه ماه رمضان را روزه گرفته اند ، در شب قدر ، آمرزش نازل مى شود.

فرمود: «اى حسن! كارگر ، مزد خودش را هنگام پايان كارش مى گيرد ، و آن ، شب عيد است».

گفتم: فدايت شوم! در آن شب ، چه كارى شايسته است كه انجام دهيم؟

فرمود: «چون خورشيد غروب كرد ، غسل كن و چون سه ركعت نماز مغرب را به پايان بردى ، دستانت را بلند كن و بگو:

اى صاحب نعمت و احسان و بخشش ، اى برگزيننده و ياور محمّد! بر محمّد و خاندانش درود فرست و هر گناهى را كه مرتكب شده ام و تو آنها را بر من شمرده اى و من فراموش كرده ام و نزد تو در كتاب (علم) تو ثبت است ، بيامرز!

و به سجده مى افتى و در حال سجده ، صدر بار مى گويى: «أتُوبُ إلى اللّه ؛ به درگاه خدا توبه مى كنم» و از خداوند ، حاجت هاى خود را مى طلبى . .

ص: 472

الفصل الثالث : آداب يوم العيد3 / 1الاِهتِمامُ بِيَومِ العيدِ1966.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «إذا كانَ أوَّلُ يَومٍ مِن شَوّالٍ نادى مُنادٍ : أيُّهَا المُؤمِنونَ ، اُغدوا إلى جَوائِزِكُم» .

ثُمَّ قالَ : يا جابِرُ جَوائِزُ اللّهِ لَيسَت بِجَوائِزِ هؤُلاءِ المُلوكِ ، ثُمَّ قالَ : هُوَ يَومُ الجَوائِزِ . (1)1963.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ المَلائِكَةَ يَقومونَ يَومَ العيدِ عَلى أفواهِ السِّكَّةِ ، ويَقولونَ :

«اغدوا إلى رَبٍّ كَريمٍ يُعطِي الجَزيلَ ويَغفِرُ العَظيمَ» . (2)1964.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام _ في بَعضِ الأَعيادِ _ :إنَّما هُوَ عيدٌ لِمَن قَبِلَ اللّهُ صِيامَهُ وشَكَرَ قِيامَهُ ، وكُلُّ يَومٍ لا يُعصَى اللّهُ فيهِ فَهُوَ عيدٌ . (3)1965.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به سؤال از شمار پيامبران _ ) كتاب من لا يحضره الفقيه :نَظَرَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلام إلَى النّاسِ في يَومِ فِطرٍ

يَلعَبونَ ويَضحَكونَ . فَقالَ لِأَصحابِهِ وَالتَفَتَ إلَيهِم : «إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ شَهرَ رَمَضانَ مِضماراً لِخَلقِهِ يَستَبِقونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى رِضوانِهِ ، فَسَبَقَ فيهِ قَومٌ فَفازُوا وتَخَلَّفَ آخَرونَ فَخابُوا ، فَالعَجَبُ كُلُّ العَجَبِ مِنَ الضّاحِكِ اللاّعِبِ فِي اليَومِ الَّذي يُثابُ فيهِ المُحسِنونَ ، ويَخيبُ فيهِ المُقَصِّرونَ ، وَايمُ اللّهِ لَو كُشِفَ الغِطاءُ لَشَغَلَ مُحسِنٌ بِإِحسانِهِ ، ومُسيءٌ بِإِساءَتِهِ» . (4) .


1- .الكافي : ج 4 ص 168 ح 3 و ص 68 ح 6 نحوه .
2- .مستدرك الوسائل : ج 6 ص 154 ح 6678 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 428 ، بحارالأنوار : ج 91 ص 136 ح 5 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 174 ح 2057 وج 1 ص 511 ح 1479 ، الكافي : ج 4 ص 181 ح 5 .

ص: 473

فصل سوم : آداب روز عيد

3 / 1 اهميت دادن به روز عيد

فصل سوم : آداب روز عيد3 / 1اهميت دادن به روز عيد1969.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از جابر ، از امام باقر عليه السلام _ :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «چون روز اوّل ماه شوّال شود ، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان! صبحگاهان به سوى جايزه هايتان بشتابيد».

سپس فرمود: «اى جابر! جايزه هاى خدا ، جوايز اين پادشاهان نيست». سپس فرمود: «آن روز ، روزِ جايزه هاست».1970.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:فرشتگان ، روز عيد ، سركوچه ها و گذرها مى ايستند و مى گويند: «بشتابيد به سوى پروردگار كريم كه عطاى بسيار مى دهد و گناه بزرگ را مى آمرزد».1971.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام _ در برخى عيدها _ :اين ، عيد كسى است كه خداوند ، روزه او را پذيرفته و عبادتش را قبول كرده است و هر روزى كه در آن ، خدا معصيت نشود ، آن روز عيد است.1967.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه :امام حسن مجتبى عليه السلام در روز عيد فطرى به مردمى نگاه كرد كه به بازى و خنده مشغول بودند. رو به اصحاب خود كرده ، فرمود: «خداى متعال ، ماه رمضان را به عنوان ميدانى براى مسابقه آفريدگانش آفريد

تا به وسيله فرمان بُردارى از خدا ، به سوى رضاى الهى سبقت بگيرند. گروهى پيش افتاده ، برنده شدند و گروهى هم عقب مانده ، محروم گشتند. پس شگفت از خنده كننده بازيگر است در روزى كه نيكوكاران پاداش مى يابند و كوتاهى كنندگان ، ناكام مى شوند. به خدا سوگند ، اگر پرده كنار رود ، نيكوكارْ سرگرم نيكوكارى خود خواهد شد و بدكار ، گرفتار بدكارى خويش!».

.

ص: 474

1968.الخصال ( _ به نقل از ابو ذر _ ) الإمام الرضا عليه السلام :إنَّما جُعِلَ يَومُ الفِطرِ العيدَ لِيَكونَ لِلمُسلِمينَ مُجتَمَعاً يَجتَمِعونَ فيهِ ، ويَبرُزونَ للّهِِ عز و جل فَيُمَجِّدونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَيهِم ، فَيَكونُ يَومَ عَيدٍ ويَومَ اجتِماعٍ ، ويَومَ فِطرٍ ويَومَ زَكاةٍ ، ويَومَ رَغبَةٍ ويَومَ تَضَرُّعٍ ؛ ولِأَ نَّهُ أوَّلُ يَومٍ مِنَ السَّنةِ يَحِلُّ فيهِ الأَكلُ وَالشُّربُ ؛ لِأَنَّ أوَّلَ شُهورِ السَّنَةِ عِندَ أهلِ الحَقِّ شَهرُ رَمَضانَ ، فَأَحَبَّ اللّهُ عز و جل أن يَكونَ لَهُم في ذلِكَ مَجمَعٌ يَحمَدونَهُ فيهِ ويُقَدِّسونَهُ ، وإنَّما جُعِلَ التَّكبيرُ فيها أكثَرَ مِنهُ في غَيرِها مِنَ الصَّلاةِ ؛ لِأَنَّ التَّكبيرَ إنَّما هُوَ تَعظيمٌ للّهِِ وتَمجيدٌ عَلى ما هَدى وعافى ، كَما قالَ اللّهُ عز و جل : «وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ » (1) وإنَّما جُعِلَ فيهَا اثنَتا عَشرَةَ تَكبيرَةً ؛ لِأَ نَّهُ يَكونُ في كُلِّ رَكعَتَينِ اثنَتا عَشرَةَ تَكبيرَةً ، وجُعِلَ سَبعٌ فِي الاُولى ، وخَمسٌ فِي الثّانِيَةِ ، ولَم يُسَوَّ بَينَهما ؛ لِأَنَّ السُّنَّةَ فِي الصَّلاةِ الفَريضَةِ أن تُستَفتَحَ بِسَبعِ تَكبيراتٍ فَلِذلِكَ بُدِئَ هاهُنا بِسَبعِ تَكبيراتٍ ، وجُعِلَ فِي الثّانِيَةِ خَمسُ تَكبيرات ؛ لِأَنَّ التَّحريمَ مِنَ التَّكبيرِ فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ خَمسُ تَكبيراتٍ ، ولِيَكونَ التَّكبيرُ فِي الرَّكعَتَينِ جَميعاً وَتراً وَتراً . (2) .


1- .البقرة : 185 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 522 ح 1485 .

ص: 475

1969.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:روز فطر ، از آن جهت ، عيد قرار داده شده است كه مسلمانان ، اجتماعى داشته باشند كه در آن روز گرد هم آيند و براى خدا بيرون آيند و او را بر نعمت هايى كه به آنان داده است ، بستايند و روز عيد ، روز تجمّع ، روز خوردن روزه ، روز زكات ، روز شوق و روز نيايش است؛ و براى آن كه اوّلين روز از سال است كه خوردن و آشاميدن در آن حلال است؛ چرا كه ماه رمضان ، اوّلين ماه سال نزد اهل حق است. پس خداوند ، دوست داشت كه در چنين روزى ، همايشى داشته باشند تا خدا را حمد و ستايش كنند و در اين روز ، تكبير در نماز ، از آن روى بيش از روزهاى ديگر قرار داده شده كه تكبير ، بزرگداشت خداوند و ستايش و ثناى او بر نعمت هدايت است ، آن گونه كه خداوند فرموده است: « تا خداوند را بر اين كه هدايتتان كرد ، بزرگ بداريد و باشد كه شكر گزاريد». و در آن روز ، دوازده تكبير قرار داده شده است؛ چون در هر دو ركعت ، دوازده تكبير است هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت دوم قرار داده شده و آن دو ، يكسان نشده اند؛ چرا كه مستحب است نماز واجب ، با هفت تكبير آغاز شود. از اين رو در اين جا با هفت تكبير آغاز شده است. و در ركعت دوم ، پنج تكبير است؛ چرا كه تكبيره الاحرام نمازها در شبانه روز ، پنج تكبير است ، و براى اين كه تكبيرها در هر دو ركعت ، فردْ فردْ باشند. .

ص: 476

3 / 2مايَنبَغي قَبلَ الخُروجِ إلى الصَّلاةِأ _ الغُسل1973.عنه صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة عن الفاكه بن سعد :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَغتَسِلُ يَومَ الفِطرِ ، ويَومَ النَّحرِ ، ويَومَ عَرَفَةَ . (1)1974.الإمام الصّادق عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً كانَ يَغتَسِلُ يَومَ الفِطرِ ، ويَومَ الأَضحى قَبلَ أن يَغدُوَ . (2)ب _ التَّزَيُّن1976.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يَنبَغي لِمَن خَرَجَ إلَى العيدِ أن يَلبَسَ أحسَنَ ثِيابِهِ ، ويَتَطَيَّبَ بِأحسَنِ طيبِهِ . (3)ج _ الإِفطار1978.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أرادَ أن يَخرُجَ إلَى المُصَلّى يَومَ الفِطرِ ، كانَ يُفطِرُ عَلى تَمَراتٍ أو زَبيباتٍ . (4)1979.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :كانَ عَلِيٌّ عليه السلام يأكُلُ يَومَ الفِطرِ قَبلَ أن يَغدُوَ إلَى المُصَلّى ، ولا يَأكُلُ يَومَ الأَضحى حَتّى يَذبَحَ . (5)1980.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن علي بن محمّد النوفلي :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : إنّي أفطَرتُ يَومَ الفِطرِ

عَلى طينٍ 6 وتَمرٍ ،

فَقالَ لي : «جَمَعتَ بَرَكَةً وسُنَّةً» . (6) .


1- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 417 ح 1316 ، كنز العمّال : ج 7 ص 63 ح 17973 .
2- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 3 ص 309 ح 5751 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 185 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 373 ح 27 .
4- .النوادر للراوندي : ص 187 ح 332 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 122 ح 11 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 508 ح 1464 .
6- .الكافي : ج 4 ص 170 ح 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 174 ح 2056 وفيه «طين القبر» .

ص: 477

3 / 2 آنچه پيش از رفتن به سوى نماز ، سزاوار است
الف _ غسل
ب _ آراستگى
ج _ غذا خوردن
اشاره

3 / 2آنچه پيش از رفتن به سوى نماز ، سزاوار استالف _ غسل1975.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة _ به نقل از فاكه بن سعد _ :پيامبر خدا روز عيد فطر ، روز عيد قربان و روز عرفه ، غسل مى كرد.1976.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:على عليه السلام روز عيد فطر و روز عيد قربان ، پيش از آن كه بيرون برود ، غسل مى كرد.ب _ آراستگى1978.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:كسى كه براى نماز عيد بيرون مى رود ، سزاوار است بهترين جامه هايش را بپوشد و خود را با بهترين عطر ، خوش بو سازد.ج _ غذا خوردن1980.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر خدا هر گاه مى خواست در روز عيد فطر به مصلاّ برود ، چند خرما يا كشمش مى خورد.1981.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه :على عليه السلام روز عيد فطر ، پيش از آن كه به مصلاّ برود ، چيزى مى خورْد و روز عيد قربان ، چيزى نمى خورْد تا آن كه قربانى كند.1982.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن محمّد نوفلى _ :به امام هادى عليه السلام گفتم: من روز عيد

فطر با انجير و خرما افطار كردم .

به من فرمود: «بركت و استحباب را با هم جمع كرده اى!».

.

ص: 478

نكتةالسيّد ابن طاووس قدس سره : أقول : وليكن نيّته في إفطاره يوم العيد امتثال أمر اللّه _ جلّ جلاله المجيد _ فيكون في عبادة وسعادة في إطعامه كماكان في صيامه . (1)

د _ إخراجُ الزَّكاةِ1986.قصص الأنبياء عن عمّار :كتاب من لا يحضره الفقيه :سُئِلَ الصّادِقُ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى » .

قالَ : «مَن أخرَجَ الفِطرَةَ» ، فَقيلَ لَهُ : «وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» .

قالَ : «خَرَجَ إلَى الجَبّانَةِ فَصَلّى» . (2)1981.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ إعطاءُ الزَّكاةِ _ يَعنِي الفِطرَةَ _ كَما أنَّ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله مِن تَمامِ الصَّلاةِ ؛ لِأَ نَّهُ مَن صامَ ولَم يُؤَدِّ الزَّكاةَ فَلا صَومَ لَهُ إذا تَرَكَها مُتَعَمِّدا ، ولا صَلاةَ لَهُ إذا تَرَكَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، إنَّ اللّهَ عز و جل قَد بَدَأَ بِها قَبلَ الصَّلاةِ ، قالَ : «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى * وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» . (3)1982.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَن أدّى زَكاةَ الفِطرَةِ تَمَّمَ اللّهُ بِها ما نَقَصَ مِن زَكاةِ مالِهِ . (4) .


1- .الإقبال : ج 1 ص 478 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 510 ح 1474 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 348 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 183 ح 2085 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 183 ح 2084 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 105 ح 9 .

ص: 479

نكته
ه _ پرداخت زكات

نكتهسيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: بايد نيّت روزه دار در خوردن روز عيد ، فرمان بُردارى از امر خداوند متعال باشد تا در خوردن خود نيز ، مثل روزه گرفتنش ، در حال عبادت و سعادت باشد.

ه _ پرداخت زكات1986.قصص الأنبياء ( _ به نقل از عمّار _ ) كتاب من لايحضره الفقيه:از امام صادق عليه السلام درباره آيه : « رستگار شد كسى كه زكات داد» پرسيدند.

فرمود: «كسى كه فطريه را بپردازد» .

گفتند: « و نام پروردگارش را ياد كرد ، پس نماز خواند»؟

فرمود: «[ كسى كه] به صحرا رفت ، پس نماز خواند».1987.قصص الانبياء عن جابرِ بنِ عبد اللّه ِ :امام صادق عليه السلام:از كمال روزه ، پرداخت زكات (يعنى فطريه) است ، همان گونه كه صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آلهاز كمال نماز است؛ چرا كه هر كس روزه بدارد ، امّا زكات نپردازد ، اگر به عمد ترك كرده باشد ، براى او روزه اى نيست ، و نيز كسى كه صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله را ترك كند ، نمازى براى او نيست. خداى متعال ، پيش از نماز ، زكات را گفته است؛ فرموده است: « رستگار شد كسى كه زكات داد * و نام پروردگارش را ياد كرد ، و نماز خواند» .1988.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:هر كس زكات فطره بپردازد ، خداوند به سبب آن ، آنچه را از زكات مالش كاسته است ، كامل مى سازد.

.

ص: 480

1989.عنه صلى الله عليه و آله :التوحيد عن أبان وغيره عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَن خَتَمَ صِيامَهُ بِقَولٍ صالِحٍ أو عَمَلٍ صالِحٍ تَقَبَّلَ اللّهُ مِنهُ صِيامَهُ» . فَقيلَ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، مَا القَولُ الصّالِحُ؟

قالَ : «شَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وَالعَمَلُ الصّالِحُ إخراجُ الفِطرَةِ» . (1)3 / 3ما يَنبَغي فِي الخُروجِ إلَى الصَّلاةِأ _ الخُروجُ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ1989.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ . (2)ب _ الدُّعاءُ عِندَ الخُروجِ1991.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :اُدعُ فِي العيدَينِ ويَومِ الجُمُعَةِ ، إذا تَهَيَّأتَ لِلخُروجِ بِهذَا الدُّعاءِ :

اللّهُمَّ مَن تَهَيَّأَ وتَعَبَّأَ وأعَدَّ وَاستَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخلوقٍ رَجاءَ رِفدِهِ وطَلَبَ نائِلِهِ وجَوائِزِهِ وفَواضِلِهِ ونَوافِلِهِ ، فَإِلَيكَ يا سَيِّدي وِفادَتي وتَهيِئَتي وتَعبِئَتي وإعدادي وَاستِعدادي رَجاءَ رِفدِكَ وجَوائِزِكَ ونَوافِلِكَ ، فَلا تُخَيِّبِ اليَومَ رَجائي ، يا مَن لا يَخيبُ عَلَيهِ سائِلٌ ولا يَنقُصُهُ نائِلٌ ، فَإِنّي لَم آتِكَ اليَومَ بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمتُهُ ولا شَفاعَةِ مَخلوقٍ رَجَوتُهُ ، ولكِن أتَيتُكَ مُقِرّا بِالظُّلمِ وَالإِساءَةِ ، لا حُجَّةَ لي ولا عُذرَ ، فَأَسأَلُكَ يا رَبِّ ، أن تُعطِيَني مَسأَلَتي وتَقلِبَني بِرَغبَتي ، ولا تَرُدَّني مَجبوها ولا خائِبا ، يا عَظيمُ يا عَظيمُ يا عَظيمُ ، أرجوكَ لِلعَظيمِ ، أسأَلُكَ يا عَظيمُ أن تَغفِرَ لِيَ العَظيمَ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقني خَيرَ هذَا اليَومِ الَّذي شَرَّفتَهُ وعَظَّمتَهُ ، وتَغسِلُني فيهِ مِن جَميعِ ذُنوبي وخَطايايَ ، وزِدني مِن فَضلِكَ إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ . (3) .


1- .التوحيد : ص 22 ح 16 ، معاني الأخبار : ص 236 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 313 ح 8 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 478 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 371 ح 23 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 142 ح 316 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 19 ح 5 .

ص: 481

3 / 3 آنچه هنگام رفتن به سوى نماز ، سزاوار است
اشاره
الف _ رفتن پس از طلوع آفتاب
ب _ دعا هنگام بيرون رفتن

1991.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :التوحيد _ به نقل از اَبان و ديگرى _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس روزه دارىِ خود را با سخن شايسته يا كار شايسته به پايان برساند ، خداوندْ روزه او را قبول مى كند».

گفتند: اى پسر پيامبر خدا! سخن شايسته چيست؟

فرمود: «شهادت دادن به اين كه جز خداوند ، معبودى نيست؛ و كار شايسته ، پرداخت زكات فطره است».3 / 3آنچه هنگام رفتن به سوى نماز ، سزاوار استالف _ رفتن پس از طلوع آفتاب1995.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا ، پس از طلوع خورشيد ، بيرون مى رفت.ب _ دعا هنگام بيرون رفتن1992.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:روز عيد فطر و عيد قربان و روز جمعه ، چون آماده بيرون رفتن شدى ، اين دعا را بخوان:

«خداوندا! هر كس كه آماده و مهيّا شود و به اميد عطا و بخشش و جايزه و احسانِ آفريده اى ، ساز و برگ رفتن به حضور او فراهم سازد ، پس _ اى سرور من _ باريابى و آمادگى و تهيّه ساز و برگ و آماده شدنِ من ، به درگاه توست و به اميد بخشش و جايزه ها و احسان هاى تو. پس امروز نااميدم مكن! اى آن كه هيچ نيازمندى از درگاهش محروم نمى شود و هيچ برخوردارى ، از او نمى كاهد! من امروز كار شايسته اى به درگاهت نياورده ام و به شفاعت آفريده اى هم اميد نبسته ام؛ ليكن با اعتراف به ستم و بدى ، به درگاهت آمده ام. نه دليلى دارم و نه عذرى.

پروردگارا! از تو مى خواهم كه خواسته ام را بدهى و مرا با درخواستى برآورده برگردانى و مرا نااميد و بى بهره بر نگردانى! اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ! براى خواسته بزرگ به تو اميدوارم. اى بزرگ! از تو مى خواهم كه گناه بزرگ مرا ببخشايى. معبودى جز تو نيست.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نيكىِ امروز را كه شرافت و عظمتش بخشيده اى ، روزى ام كن و در اين روز ، مرا از همه گناهان و لغزش هايم بشوى و از احسان خود بر من بيفزاى! همانا تويى تو بسيار بخشنده».

.

ص: 482

1993.علل الشرائع ( _ به نقل از عبد اللّه بن يزيد بن سلّام _ ) عنه عليه السلام :اُدعُ فِي الجُمُعَةِ وَالعيدَينِ ، إذا تَهَيَّأتَ لَلخُروجِ فَقُل :

اللّهُمَّ مَن تَهَيَّأَ في هذَا اليَومِ أو تَعَبَّأَ أو أعَدَّ وَاستَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخلوقٍ رَجاءَ رِفدِهِ وجائِزَتِهِ ونَوافِلِهِ ، فَإِلَيكَ يا سَيِّدي كانَت وِفادَتي وتَهيِئَتي وإعدادي وَاستِعدادي ، رَجاءَ رِفدِكَ وجَوائِزِكَ ونَوافِلِكَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ وخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، وعَلى أميرِ المُؤمِنينَ ووَصِيِّ رَسولِكَ ، وصَلِّ يا رَبِّ عَلى أئِمَّةِ المُؤمِنينَ : الحَسَنِ وَالحُسَينِ وعَلِيٍّ ومُحَمَّدٍ . _ وتُسَمّيهِم إلى آخِرِهِم حَتّى تَنتَهِيَ إلى صاحِبِكَ عليه السلام (1) _ وقُل :

اللّهُمَّ افتَح لَهُ فَتحا يَسيرا وَانصُرهُ نَصرا عَزيزا ، اللّهُمَّ أظهِر بِهِ دينَكَ وسُنَّةَ رَسولِكَ حَتّى لا يَستَخفِيَ بِشَيءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ .

اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ ، وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ ، وتَجعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ إلى طاعَتِكَ وَالقادَةِ إلى سَبيلِكَ ، وتَرزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، اللّهُمَّ ما أنكَرنا مِن حَقٍّ فَعَرِّفناهُ وما قَصُرنا عَنهُ فَبَلِّغناهُ .

وتَدعُو اللّهَ لَهُ وعَلى عَدُوِّهِ ، وتَسأَلُ حاجَتَكَ ويَكونُ آخِرُ كَلامِكَ :

اللّهُمَّ استَجِب لَنا ، اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَّن تَذَكَّرَ فَيُذَكَّرُ . (2)1994.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام _ لَمّا خَرَجَ إلى صَلاةِ العيدِ ، وَقَفَ عَلَى البابِ وَقفَةً ، ثُمَّ قالَ _ :اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ (اللّهُ أكبَرُ) عَلى ما هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ ، وَالحَمدُ للّهِِ عَلى ما أبلانا _ نَرفَعُ بِها أصواتَنا _ . (3) .


1- .في نسخة : «صاحب الزمان» .
2- .الإقبال : ج 1 ص 476 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 6 ح 2 .
3- .الكافي : ج 1 ص 489 ح 7 .

ص: 483

1995.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:روز جمعه و روز عيد فطر و عيد قربان ، چون خواستى خارج شوى ، دعا كن و بگو:

«خداوندا! هر كس امروز مهيّا و آماده شود و ساز و برگ ورود به بارگاه مخلوقى فراهم سازد تا از بخشش و جايزه و احسان او برخوردار شود ، _ سرور من _ بار يافتن و آماده شدن و فراهم ساختن ساز و برگ از سوى من ، به درگاه توست ، به اميد بخشش و جوايز و احسان هاى تو.

خداوندا! درود فرست بر محمّد ، بنده و فرستاده ات و برگزيده تو از ميان آفريدگانت و بر امير مؤمنان ، جانشين پيامبرت؛ و _ پروردگارا _ بر پيشوايان مؤمنان درود فرست، بر حسن و حسين و على و محمّد...» و آنان را تا آخرشان نام مى برى تا به امام زمانت برسى. و بگو:

«خداوندا! براى او فتحى آسان فراهم آور و او را با نصرتى نيرومند ، يارى كن. خداوندا! با او دين خود و سنّت پيامبرت را آشكار كن تا چيزى از حق را از بيم احدى از مردم ، پنهان ندارد!

خداوندا! از درگاه تو ، دولت كريمه اى را اميد مى بَريم كه با آن ، اسلام و مسلمانان را عزّت مى بخشى و با آن ، نفاق و منافقان را خوار مى سازى و در آن ، ما را از دعوتگران به طاعت خود و راهنمايان به راه خود قرار مى دهى و با آن به ما كرامت دنيا و آخرت را روزى مى كنى.

خداوندا! آنچه را از حق نشناختيم ، به ما بشناسان و آنچه را به آن نرسيديم ، به ما برسان!».

و خدا را مى خوانى براى او و بر ضدّ دشمن او و حاجت خود را مى طلبى و پايان كلامت چنين باشد:

«خداوندا! دعايمان را اجابت كن. خداوندا! ما را از آنانى قرار بده كه ياد كردند ، پس ياد شدند».1996.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام _ آن گاه كه در هنگام بيرون رفتن براى نماز عيد ، لحظه اى بر

آستانه در ايستاد _ :اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر بر آن كه هدايتمان كرد. اللّه أكبر بر آن كه ما را از چارپايان ، روزى داد. خدا را سپاس بر آن كه ما را آزمود. صداهايمان را به اين ذكر بلند مى كنيم. .

ص: 484

ج _ رَفعُ الصَّوتِ بِالتَّهليلِ وَالتَّكبيرِ1998.عنه صلى الله عليه و آله :شعب الإيمان عن ابن عمر :كانَ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ فِي العيدَينِ رافِعا صَوتَهُ بِالتَّهليلِ وَالتَّكبيرِ . (1)1999.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لأبي ذرّ _ ) منتهى المطلب :رُوِيَ عَن عَلِيٍّ عليه السلام أنَّهُ خَرَجَ يَومَ العيدِ ، فَلَم يَزَل يُكَبِّرُ حَتَّى انتَهى إلَى الجَبّانَةِ . (2)د _ المَشي1998.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مِنَ السُّنَّةِ أن تَخرُجَ إلَى العيدِ ماشِيا ، وأن تَأكُلَ شَيئا قَبلَ أن تَخرُجَ . (3)1999.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) سنن ابن ماجة عن ابن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ إلَى العيدِ ماشِيا ، ويَرجِعُ ماشِيا . (4)ه _ الرُّجوعُ مِن غَيرِ طَريقِ الذَّهابِ2001.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن أبي مُحَمَّدٍ هارونَ بنِ موسَى التَّلَّعُكبَرِيِّ رضى الله عنه ، بِإِسنادِهِ إِلى عَليِّ بنِ مُوسَى بنِ جَعفرِ بنِ مُحمَّدٍ عليهم السلام قالَ : قُلتُ لَهُ : يا سَيِّدي إنّا نَروي عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهإنَّهُ كانَ إذا أخَذَ في طَريقٍ لَم يَرجِع فيهِ ، وأخَذَ في غَيرِهِ؟

فَقالَ : «هكَذا كانَ نَبِيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَفعَلُ ، وهكَذا أفعَلُ أنَا ، وهكَذا كانَ أبي عليه السلاميَفعَلُ ، وهكَذا فَافعَل ، فَإِنَّهُ أرزَقُ لَكَ ، وكانَ نَبِيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : هذا أرزَقُ لِلعِبادِ» . (5) .


1- .شُعب الإيمان : ج 3 ص 342 ح 3714 ؛ نهاية العلاّمة : ص 66 نحوه .
2- .منتهى المطلب : ج 1 ص 348 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 118 ح 6 .
3- .سنن الترمذي : ج 2 ص 410 ح 530 ، كنز العمّال : ج 8 ص 638 ح 24507 .
4- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 411 ح 1295 و ح 1294 ، كنز العمّال : ج 7 ص 88 ح 18099 .
5- .الإقبال : ج 1 ص 483 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 372 ح 25 .

ص: 485

ج _ بلند گفتن تهليل و تكبير
د _ پياده رفتن
ه _ بازگشت از راه ديگر

ج _ بلند گفتن تهليل و تكبير2003.الدرّ المنثور عن أبي اُمامة الباهِلي :شعب الإيمان _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در روز عيد فطر و عيد قربان بيرون مى آمد ، در حالى كه صدايش را به تهليل و تكبير ، بلند مى كرد.2000.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منتهى المطلب:روايت شده است كه على عليه السلام روز عيد بيرون آمد. پيوسته تكبير گفت تا آن كه به محلّ برگزارى نماز در بيرون شهر [كوفه] رسيد.د _ پياده رفتن2002.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:مستحب است براى نماز عيد ، پياده بيرون بروى و پيش از بيرون آمدن ، چيزى بخورى.2003.الدرّ المنثور ( _ به نقل از ابو اُمامه باهلى _ ) سنن ابن ماجة _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا براى نماز عيد ، پياده بيرون مى رفت و پياده برمى گشت.ه _ بازگشت از راه ديگر2005.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از ابو محمّد هارون بن موسى تَلَّعُكْبَرى ، با سندش به امام رضا عليه السلام _ :به امام عليه السلام عرض كردم: سرورم! ما روايت مى كنيم كه پيامبر صلى الله عليه و آلهوقتى از راهى مى رفت ، از همان راه برنمى گشت؛ بلكه از راه ديگرى مى آمد.

فرمود: «پيامبر خدا چنين مى كرد. من نيز چنين مى كنم. پدرم عليه السلام نيز چنين مى كرد. تو نيز چنين كن كه برايت روزى آورتر است. پيامبر خدا مى فرمود: اين ، براى بندگان ، روزى آورتر است ».

.

ص: 486

3 / 4صَلاةُ العيدِ3 / 4 _ 1فَضلُها2007.عنه صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق عن جابر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَكادُ يَدَعُ أحَدا مِن أهلِهِ يَومَ عيدٍ إلاّ أخرَجَهُ . (1)2008.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يَطَّلِعُ فِي العيدَينِ إلَى الأَرضِ ، فَابرُزوا مِنَ المَنازِلِ تَلحَقكُمُ الرَّحمَةُ . (2)3 / 4 _ 2آدابُهاأ _ الصَّلاةُ فِي الصَّحراءِ أو مَكانٍ بارِزٍ2009.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قيلَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ فِطرٍ أو يَومَ أضحى : لَو صَلَّيتَ في مَسجِدِكَ .

فَقالَ : «إنّي لاَُحِبُّ أن أبرُزَ إلى آفاقِ السَّماءِ» . (3) .


1- .تاريخ دمشق : ج 43 ص 4 ح 9068 ، كنز العمّال : ج 7 ص 88 ح 18096 .
2- .تاريخ دمشق : ج 55 ص 161 ح 11650 ، كنز العمّال : ج 8 ص 548 ح 24104 .
3- .الكافي : ج 3 ص 460 ح 4 .

ص: 487

3 / 4 نماز عيد
3 / 4 _ 1 فضيلت نماز عيد
3 / 4 _ 2 آداب نماز عيد
اشاره
الف _ نماز گزاردن در صحرا يا جاى بدون سقف

3 / 4نماز عيد3 / 4 _ 1فضيلت نماز عيد2010.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق _ به نقل از جابر _ :پيامبر خدا روز عيد ، هيچ يك از خانواده اش را وا نمى نهاد ، مگر آن كه او را بيرون مى بُرد.2011.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند متعال در روز عيد فطر و عيد قربان ، به زمين با عنايت مى نگرد. پس ، از خانه ها بيرون آييد تا رحمت به شما برسد.3 / 4 _ 2آداب نماز عيدالف _ نماز گزاردن در صحرا يا جاى بدون سقف2015.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:يك روز عيد فطر يا عيد قربان ، به پيامبر خدا گفتند: خوب بود در مسجدِ خود نماز مى خواندى.

فرمود: «دوست دارم كه به طرف آفاق آسمان بيرون آيم».

.

ص: 488

2016.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لا يُصلّى فِي العيدَينِ فِي السَّقائِفِ ولا فِي البُيوتِ ؛ فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آلهكانَ يَخرُجُ فيها حَتّى يَبرُزَ لاُِفُقِ السَّماءِ ، ويَضَعُ جَبهَتَهُ عَلَى الأَرضِ . (1)2017.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الخُروجُ إلَى الجَبّانِ فِي العيدَينِ مِنَ السُّنَّةِ . (2)ب _ الدُّعاءُ عِندَ القِيامِ إلى الصَّلاةِ2015.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا قُمتَ إلَى الصَّلاةِ فَاستَقبِلِ القِبلَةَ وكَبِّر وقُل :

اللّهُمَّ إنّي عَبدُكَ وابنُ عَبدَيكَ هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، أتَيتُكَ وافِداً إلَيكَ تائِباً مِن ذُنوبي ، إلَيكَ زائِراً ، وحَقُّ الزّائِرِ عَلَى المَزورِ التُّحفَةُ ، فَاجعَل تُحفَتي مِنكَ وتُحفَتُكَ لي رِضاكَ وَالجَنَّةُ .

اللّهُمَّ إنَّكَ عَظَّمتَ حُرمَةَ شَهرِ رَمَضانَ ، ثُمَّ أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ ، أي رَبِّ وجَعَلتَ فيهِ لَيلَةً خَيراً مِن ألفِ شَهرٍ ، ثُمَّ مَنَنتَ عَلَيَّ بِصِيامِهِ وقِيامِهِ فيما مَنَنتَ عَلَيَّ فَتَمِّم عَلَيَّ مَنَّكَ ورَحمَتَكَ .

أي رَبِّ إنَّ لَكَ فيهِ عُتَقاءَ ، فَإِن كُنتَ مِمَّن أعتَقتَني فيهِ فَتَمِّم عَلَيَّ ولا تَرُدَّني في ذَنبٍ ما أبقَيتَني ، وإن لَم تَكُن فَعَلتَ يا رَبِّ لِضَعفِ عَمَلٍ أو لِعِظَمِ ذَنبٍ فَبِكَرَمِكَ وفَضلِكَ ورَحمَتِكَ ، وكِتابِكَ الَّذي أنزَلتَ في شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةَ القَدرِ وما أنزَلتَ فيها ، وحُرمَةِ مَن عَظَّمتَ فيها وبِمُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ عَلَيهِما سَلامُكَ وصَلَواتُكَ وبِكَ يا أللّهُ أتَوَجَّهُ إلَيكَ بِمُحَمَّدٍ وبِمَن بَعدَهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، أتَوَجَّهُ بِكُم إلَى اللّهِ ، يا أللّهُ أعتِقني فيمَن أعتَقتَ السّاعَةَ بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله . (3) .


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 185 ، بحارالأنوار : ج 90 ص 374 ح 27 .
2- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 224 ح 4040 ، كنزالعمّال : ج 8 ص 644 ح 24543 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 494 ، بحارالأنوار : ج 91 ص 20 ح 6 .

ص: 489

ب _ دعا هنگام ايستادن براى نماز

2016.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در عيد فطر و عيد قربان ، نماز ، زير سايه بان ها و در خانه ها خوانده نمى شود؛ چرا كه پيامبر خدا در آن روزها بيرون مى رفت تا برابر افق هاى آسمان قرار بگيرد ، و پيشانى اش را بر زمين مى گذاشت.2017.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:بيرون رفتن به صحرا در روز عيد فطر و عيد قربان ، مستحب است.ب _ دعا هنگام ايستادن براى نماز2019.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه به نماز ايستادى ، رو به قبله كن ، تكبير بگو و چنين بگو:

«پروردگارا! من بنده تو و فرزند دو بنده تو ام؛ از تو گريزان به درگاه تو ام. به درگاهت روى آورده ام و از گناهانم توبه كار. زائر تو ام و حقّ زائر بر زيارت شده ، هديه است. پس ، هديه مرا از سوى خود خشنودى ات و بهشت قرار بده!

خداوندا! تو احترام ماه رمضان را بزرگ داشته و در آن قرآن را نازل كرده اى و _ پروردگارا _ در آن ، شبى قرار داده اى كه بهتر از هزار ماه است. سپس روزه دارى و عبادت آن را بر من منّت نهاده اى ، در آنچه بر من منّت نهاده اى. پس ، نعمت و رحمت خويش را بر من كامل كن!

پروردگارا! تو را در اين ماه ، آزادشدگانى است. پس اگر من از آنانم كه در اين ماه ، آزادم كرده اى ، آن را بر من تمام كن و تا زنده ام داشته اى ، مرا به گناه باز نگردان ، و اگر _ پروردگارا _ چنان نكرده اى ، به سبب سستى عمل يا بزرگى گناه ، پس به بزرگوارى و فضل و رحمتت ، به كتابى كه در ماه رمضان در شب قدر نازل كرده اى و به آنچه در آن فرو فرستاده اى و به حرمت آن كه در اين ماه ، او را بزرگ داشته اى و به محمّد و على _ كه سلام و درود تو بر آن دو باد _ و به خودت _ اى خداوند ، به حقّ محمّد _ و به حقّ آنان كه پس از اويند _ كه درود خدا بر او و آنان باد _ كه به سبب شما روى به درگاه خدا مى كنم ، _ خداوندا _ به حقّ محمّد صلى الله عليه و آله ، هم اكنون ، مرا در زمره آزادشدگانت آزاد كن!» .

.

ص: 490

3 / 4 _ 3كَيفِيَّتُها2022.الطبقات الكبرى عن ابن عبّاس :مصباح المتهجّد :صِفَةُ صَلاةِ العيدِ أن يَقومَ مُستَقبِلَ القِبلَةِ فَيَستَفتِحُ الصَّلاةُ ، يَتَوَجَّهُ فيها ، ويُكَبِّرُ تَكبيرَةَ الاِستِفتاحِ فَإِذا تَوَجَّهَ قَرَأَ «الحَمدَ» ، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى » ثُمَّ يَرفَعُ يَدَهُ بِالتَّكبيرِ فَإِذا كَبَّرَ قالَ :

اللّهُمَّ أهلَ الكِبرياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلَ الجودِ وَالجَبَروتِ ، وأهلَ العَفوِ وَالرَّحمَةِ ، وأهلَ التَّقوى وَالمَغفِرَةِ ، أسأَلُكَ بِحَقِّ هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيداً ، ولِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ذُخراً ومَزيداً أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُدخِلَني في كُلِّ خَيرٍ أدخَلتَ فيهِ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، وأن تُخرِجَني مِن كُلِّ سُوءٍ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وعَلَيهِم . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خَيرَ ما سَأَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحونَ ، وأعوذُ بِكَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عِبادُكَ الصّالِحونَ .

ثُمَّ يُكَبِّرُ ثالِثَةً ورابِعَةً وخامِسَةً وسادِسَةً مِثلَ ذلِكَ ، يَفصِلُ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ بِما ذَكَرناهُ مِنَ الدُّعاءِ ، ثُمَّ يُكَبِّرُ السّابِعَةَ ويَركَعُ بِها ، فَإِذا صَلّى هذِهِ الرَّكعَةَ قامَ إلَى الثّانِيَةِ فَإِذَا استَوى قائِماً قَرَأَ «الحَمدَ» ، وسورَةَ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا » ، ثُمَّ يُكَبِّرُ تَكبيرَةً ويَقولُ بَعدَهَا الدُّعاءَ الَّذي قَدَّمناهُ ، ثُمَّ يُكَبِّرُ ثانِيَةً وثالِثَةً ورابِعَةً مِثلَ ذلِكَ ، فَإِذا فَرَغَ مِنَ الدُّعاءِ كَبَّرَ الخامِسَةَ ورَكَعَ بَعدَها فَيَحصُلُ لَهُ فِي الرَّكعَتَينِ اثنَتا عَشرَةَ تَكبيرَةً ، سَبعٌ فِي الاُولى ، وخَمسٌ فِي الثّانِيَةِ ، مِنها تَكبيرَةُ الاِفتِتاحِ فِي الاُولى ، وتَكبيرَةُ الرُّكوعِ فِي الرَّكعَتَينِ .

فَإِذا سَلَّمَ عَقَّبَ بِتَسبيحِ الزَّهراءِ عليهاالسلام وما خَفَّ عَلَيهِ مِنَ الدُّعاءِ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 654 ، بحارالأنوار : ج 90 ص 379 ح 29 .

ص: 491

3 / 4 _ 3 چگونگى نماز عيد

3 / 4 _ 3چگونگى نماز عيد2020.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد :چگونگى نماز عيد ، آن است كه [نمازگزار ،] رو به قبله بايستد و نماز را آغاز كند و در آن ، توجّه و حضور قلب داشته باشد. تكبير آغاز نماز را بگويد و چون توجّه يافت ، سوره «حمد» و « سبّح اسم ربّك الأعلى » را بخواند. سپس دست خود را به تكبيرْ بلند كند و چون تكبير گفت ، بگويد:

«خداوندا! اى اهل بزرگى و عظمت و اى اهل بخشندگى و قدرت و اى اهل بخشايش و رحمت و اى اهل تقوا و آمرزش! به حقّ اين روز ، كه آن را براى مسلمانان ، عيد و براى محمّد _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ مايه ذخيره و افزايش قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا در هر خيرى كه محمّد و خاندان محمّد را وارد آن كردى ، وارد كنى و از هر بدى كه محمّد و خاندان محمّد را از آن بيرون آوردى ، بيرون آورى _ و درود تو بر او و بر آنان باد _ .

خداوندا! از تو بهترين چيزى را كه بندگان شايسته ات از تو خواسته اند ، مى خواهم؛ و از هر چه بندگان شايسته ات از آن به تو پناه آورده اند ، به تو پناه مى آورم».

سپس تكبير سوم ، چهارم ، پنجم و ششم را همان گونه مى گويد و ميان هر دو تكبير ، دعايى را كه ياد كرديم ، مى خواند. سپس تكبير هفتم را گفته ، به ركوع مى رود. چون اين ركعت را خواند ، به ركعت دوم مى ايستد. پس چون ايستاد ، «حمد» و سوره « و الشّمس وضُحيها » را مى خواند. سپس يك تكبير گفته ، پس از آن ، دعاى يادشده را مى خواند. سپس تكبير دوم ، سوم و چهارم را همان گونه مى گويد.

چون از دعا فارغ شد ، تكبير پنجم را گفته ، پس از آن به ركوع مى رود. پس ، در دو ركعت ، براى او دوازده تكبير ، فراهم مى آيد: هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت دوم. يكى از آنها ، تكبير آغاز در ركعت اوّل است و دو تا هم تكبير ركوع در دو ركعت.

پس چون سلام گفت ، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را در تعقيب آن مى خواند و نيز هر دعايى كه برايش سبُك باشد.

.

ص: 492

2021.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ في صَلاةِ العيدَينِ :

اللّهُمَّ أهلَ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلَ الجودِ وَالجَبَروتِ ، وأهلَ العَفوِ وَالرَّحمَةِ وأهلَ التَّقوى وَالمَغفِرَةِ ، أسأَلُكَ في هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيداً ، ولِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ذُخراً ومَزيداً ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ كَأَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلى عَبدٍ مِن عِبادِكَ ، وصَلِّ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ورُسُلِكَ ، وَاغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن خَيرِ ما سَألَكَ عِبادُكَ المُرسَلونَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عاذَ بِكَ مِنهُ عِبادُكَ المُرسَلونَ . (1)2022.الطبقات الكبرى: ( _ به نقل از ابن عباس _ ) عنه عليه السلام :تَقولُ في دُعاءِ العيدَينِ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ :

اللّهُ رَبّي أبَداً ، وَالإِسلامُ ديني أبَداً ، ومُحَمَّدٌ نَبِيِّي أبَداً ، وَالقُرآنُ كِتابي أبَداً ، وَالكَعبَةُ قِبلَتي أبَداً ، وعَلِيٌّ وَلِيِّي أبَداً ، وَالأَوصِياءُ أئِمَّتي أبَداً _ وتُسَمّيهِم إلى آخِرِهِم _ ولا أحَدَ إلاّ اللّهُ . (2)3 / 5خُطبَةُ أميرِالمُؤمِنينَ يَومَ الفِطرِ2024.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد عن جندب بن عبد اللّه الأزدي عن أبيه :إنَّ عَلِيّاً عليه السلام كانَ يَخطُبُ يَومَ الفِطرِ ، فَيَقولُ :

«الحَمدُ للّهِِ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ ، وجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنّورَ ، ثُمَّ الَّذين كَفَروا بِرَبِّهِم يَعدِلونَ ، لا نُشرِكُ بِاللّهِ شَيئاً ، ولا نَتَّخِذُ مِن دونِهِ وَلِيّاً ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وما فِي الأَرضِ ، ولَهُ الحَمدُ فِي الآخِرَةِ وهُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ ، يَعلَمُ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، وما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها وهُوَ الرَّحيمُ الغَفورُ ، كَذلِكَ رَبُّنا جَلَّ ثَناؤُهُ لا أمَدَ ولا غايَةَ ولا نِهايَةَ ولا إلهَ إلاّ هُوَ وإلَيهِ المَصيرُ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي يُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلاّ بِإِذنِهِ ، إنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤوفٌ رَحيمٌ .

اللّهُمَّ ارحَمنا بِرَحمَتِكَ ، وَاعمُمنا بِعافِيَتِكَ ، وَامدُدنا بِعِصمَتِكَ ، ولا تُخلِنا مِن رَحمَتِكَ إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ ، وَالحَمدُ للّهِِ لا مَقنوطاً من رَحمَتِهِ ولا مَخلُوّاً مِن نِعمَتِهِ ، ولا مُؤيِساً مِن رَوحِهِ ، ولا مُستَنكِفاً عَن عِبادَتِهِ ، الَّذي بِكَلِمَتِهِ قامَتِ السَّماواتُ السَّبعُ ، وقَرَّتِ الأَرَضونَ السَّبعُ ، وثَبَتَتِ الجِبالُ الرَّواسي ، وجَرَتِ الرِّياحُ اللَّواقِحُ ، وسارَ في جَوِّ السَّماءِ السَّحابُ ، وقامَت عَلى حُدودِهَا البِحارُ ، فَتَبارَكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ ، إلهٌ قاهِرٌ قادِرٌ ذَلَّ لَهُ المُتَعَزِّزونَ ، وتَضاءَلَ لَهُ المُتَكَبِّرونَ ، ودانَ طَوعاً وكَرهاً لَهُ العالَمونَ .

نَحمَدُهُ بِما حَمِدَ نَفسَهُ وكَما هُوَ أهلُهُ ، ونَستَعينُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ ، يَعلَمُ ما تُخفِي الصُّدورُ ، وما تَجِنُّ البِحارُ ، وما تُوارِي الأَسرابُ ، وما تَغيضُ الأَرحامُ وما تَزدادُ ، وكُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍ ، لا تَوارى مِنهُ ظُلُماتٌ ولا تَغيبُ عَنهُ غائِبَةٌ ، وما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلاّ يَعلَمُها ، ولا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الأَرضِ ، ولا رَطبٍ ولا يابِسٍ إلاّ في كِتابٍ مُبينٍ ، ويَعلَمُ ما يَعمَلُ العامِلونَ وإلى أيِّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ ، ونَستَهدِي اللّهَ بِالهُدى ، ونَعوذُ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَالرَّدى ، ونَشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ونَبِيُّهُ ورَسولُهُ إلَى النّاسِ كافَّةً ،

وأمينُهُ عَلى وَحيِهِ ، وأنَّهُ بَلَّغَ رِسالَةَ رَبِّهِ ، وجاهَدَ فِي اللّهِ المُدبِرينَ عَنهُ ، وعَبَدَهُ حَتّى أتاهُ اليَقينُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ .

اُوصيكُم عِبادَ اللّهِ بِتَقوَى اللّهِ الَّذي لا تَبرَحُ مِنهُ نِعمَةٌ ، ولا تُفقَدُ لَهُ رَحمَةٌ ، ولايَستَغني عَنهُ العِبادُ ولا تَجزي أنعُمَهُ الأَعمالُ ، الَّذي رَغَّبَ فِي الآخِرَةِ ، وزَهَّدَ فِي الدُّنيا ، وحَذَّرَ المَعاصِيَ ، وتَعَزَّزَ بِالبَقاءِ ، وتَفَرَّدَ بِالعِزِّ وَالبَهاءِ ، وجَعَلَ المَوتَ غايَةَ المَخلوقينَ وسَبيلَ الماضينَ ، فَهُوَ مَعقودٌ بِنَواصِي الخَلقِ كُلِّهِم حَتمٌ في رِقابِهِم ، لا يُعجِزُهُ لُحوقُ الهارِبِ ولا يَفوتُهُ ناءٍ ولا آئِبٌ ، يَهدِمُ كُلَّ لَذَّةٍ ، ويُزيلُ كُلَّ بَهجَةٍ ، ويَقشَعُ كُلَّ نِعمَةٍ .

عِبادَ اللّهِ ، إنَّ الدُّنيا دارٌ رَضِيَ اللّهُ لِأَهلِهَا الفَناءَ وقَدَّرَ عَلَيهِم بِهَا الجَلاءَ ، فَكُلُّ ما فيها نافِدٌ وكُلُّ مَن يَسلُكُها بائِدٌ ، وهِيَ مَعَ ذلِكَ حُلوَةٌ غَضِرَةٌ ، رائِقَةٌ نَضِرَةٌ ، قَد زُيِّنَت لِلطّالِبِ ، ولاطَت بِقَلبِ الرّاغِبِ ، يُطَيِّبُهَا الطّامِعُ، ويَجتَويهَا الوَجِلُ الخائِفُ ، فَارتَحِلوا رَحِمَكُمُ اللّهُ مِنها بِأَحسَنِ ما بِحَضرَتِكُم مِنَ الزّادِ ولا تَطلُبوا مِنها سِوَى البُلغَةَ ، وكونوا فيها كَسَفرٍ نَزَلوا مَنزِلاً فَتَمَتَّعوا مِنهُ بِأَدنى ظِلٍّ،ثُمَّ ارتَحَلوا لِشَأنِهِم،ولا تَمُدّوا أعيُنَكُم فيها إلى ما مَتَّعَ بِهِ المُترَفونَ، وأضِرّوا فيها بِأَنفُسِكُم ؛ فَإِنَّ ذلِكَ أخَفُّ لِلحِسابِ وأقرَبُ مِنَ النَّجاةِ.

ألا إنَّ الدُّنيا قَد تَنَكَّرَت وأدبَرَت وآذَنَت بِوَداعٍ ، ألا وإنَّ الآخِرَةَ قَد أقبَلَت وأشرَفَت ونادَت بِاطِّلاعٍ،ألا وإنَّ المِضمارَ اليَومُ وغَداً السِّباقُ ألا وإنَّ السُّبقَةَ الجَنَّةُ وَالغايَةَ النّارُ ، أفَلا تائِبٌ مِن خَطيئَتِهِ قَبلَ هُجومِ مَنِيَّتِهِ؟ أوَلا عامِلٌ لِنَفسِهِ قَبلَ يَومِ فَقرِهِ وبُؤسِهِ؟ جَعَلَنَا اللّهُ وإيّاكُم مِمَّن يَخافُهُ ويَرجو ثَوابَهُ .

ألا وإنَّ هذَا اليَومَ يَومٌ جَعَلَهُ اللّهُ عيداً وجَعَلَكُم لَهُ أهلاً ، فَاذكُرُوا اللّهَ يَذكُركُم ، وكَبِّروهُ وعَظِّموهُ وسَبِّحوهُ ومَجِّدوهُ ، وادعوهُ يَستَجِب لَكُم وَاستَغفِروهُ

يَغفِر لَكُم ، وتَضَرَّعوا وَابتَهِلوا وتوبوا وأنيبوا ، وأدّوا فِطرَتَكُم ؛ فَإِنَّها سُنَّةُ نَبِيِّكُم وفَريضَةٌ واجِبَةٌ مِن رَبِّكُم ، فَليُخرِجها كُلُّ امرِىًء مِنكُم عَن نَفسِهِ وعَن عِيالِهِ كُلِّهِم ذَكَرِهِم واُنثاهُم ، صَغيرِهِم وكبيرِهِم ، حُرِّهِم ومَملوكِهِم ، يُخرِجُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُم صاعاً مِن شَعيرٍ ، أو صاعاً مِن تَمرٍ ، أو نِصفَ صاعٍ من بُرٍّ من طيبِ كَسبِهِ ، طَيِّبَةً بِذلِكَ نَفسُهُ .

عِبادَ اللّهِ ، وتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى ، وتَراحَموا وتَعاطَفوا وأدّوا فَرائِضَ اللّهِ عَلَيكُم فيما أمَرَكُم بِهِ ، مِن إقامَةِ الصَّلَواتِ المَكتوباتِ ، وأداءِ الزَّكَواتِ ، وصِيامِ شَهرِ رَمَضانَ ، وحَجِّ البَيتِ ، وَالأَمرِ بِالمَعروفِ وَالتَّناهي عَنِ المُنكَرِ ، وَالإِحسانِ إلى نِسائِكُم وما مَلَكَت أيمانُكُم ، وَاتَّقُوا اللّهَ فيما نَهاكُم عَنهُ ، وأطيعوهُ فِي اجتِنابِ قَذفِ المُحصَناتِ وإتيانِ الفَواحِشِ ، وشُربِ الخَمرِ ، وبَخسِ المِكيالِ ونَقصِ الميزانِ ، وشَهادَةِ الزّورِ ، وَالفِرارِ مِنَ الزَّحفِ ، عَصَمَنَا اللّهُ وإيّاكُم بِالتَّقوى وجَعَلَ الآخِرَةَ خَيراً لَنا ولَكُم مِن هذِهِ الدُّنيا ، إنَّ أحسَنَ الحَديثِ وأبلَغَ المَوعِظَةِ كَلامُ اللّهِ تعالى ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» _ إلى آخِرِها _ » .

ثُمَّ جَلَسَ وقامَ ، فقالَ :

«الحَمدُ للّهِِ نَحمَدُهُ ونَستَعينُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَستَهديهِ ونُؤمِنُ بِهِ ونَتَوَكَّلُ عَلَيهِ ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ومِن سَيِّئاتِ أعمالِنا ، مَن يَهدِ اللّهُ فَهُوَ المُهتَدي ومَن يُضلِل فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيّاً مُرشِداً ، وأشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ» .

وذَكَرَ باقِيَ الخُطبَةِ الصَّغيرَةِ في يَومِ الجُمُعَةِ . (3) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 139 ح 314 وح 315 عن الإمام الباقر عليه السلامقال : «كان أميرالمؤمنين عليه السلامإذا كبّر في العيدين قال بين كلّ تكبيرتين : أشهد أن لا إلهُ إلاّ اللّه وحده لاشريك له وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله ، اللّهمّ أهل الكبرياء ...» ، بحارالأنوار : ج 90 ص 380 ح 30 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 286 ح 856 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 659 ص 728 ، بحارالأنوار : ج 91 ص 29 ح 5 .

ص: 493

3 / 5 خطبه امير مؤمنان در روز عيد فطر

2025.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:ميان هر دو تكبير در نماز عيد فطر و عيد قربان ، مى گويى:

«خداوندا! اى اهل بزرگى و قدرت ، اى اهل بخشندگى و قدرت ، اى اهل بخشايش و رحمت ، اى اهل تقوا و آمرزش! در اين روز ، كه آن را براى مسلمانان ، عيد ، و براى محمّد صلى الله عليه و آله مايه ذخيره و افزايش قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى ، همچون برترين درودى كه بر بنده اى از بندگانت فرستاده اى ؛ و بر فرشتگان مقرّب و فرستادگانت ، درود فرست و زنان و مردان مؤمن و مسلمان را ، زندگان و درگذشتگانشان را بيامرز!

خداوندا! از تو بهترينِ آنچه را بندگان فرستاده ات خواسته اند، مى خواهم و از بدى هر چه بندگان فرستاده ات از آن به تو پناه برده اند، به درگاهت پناه مى آورم».2024.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در دعاى نماز عيد فطر و عيد قربان ، بين هر دو تكبير مى گويى:

«خداوند تا ابد ، پروردگار من است و اسلام ، براى هميشه دين من است و محمّد ، هميشه پيامبر من است و قرآن ، همواره كتاب من است و كعبه تا ابد ، قبله من است و على تا ابد ، سرپرست من است و اوصيا تا ابد ، پيشوايان من اند» و يكايكِ آنان را تا آخر ، نام مى برى «و جز خداوند ، يكتايى نيست».3 / 5خطبه امير مؤمنان در روز عيد فطر2027.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد _ به نقل از جندب بن عبد اللّه اَزدى ، از پدرش _ :على عليه السلامروز عيد فطر خطبه مى خواند و مى فرمود:

«ستايش ، خداوندى را كه آسمان ها و زمين را آفريد و تاريكى ها و روشنايى را پديد آورد. سپس آنان كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، از حق

روى گردان مى شوند. چيزى را براى خداوند ، شريك قرار نمى دهيم و جز او ، سرپرستى نمى گيريم.

ستايش ، خداوندى را كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، براى اوست ، و نيز ستايش در آخرت ، از آنِ اوست و او حكيم آگاه است و آنچه را در زمين فرو مى رود و آنچه را از آن برمى آيد و آنچه را از آسمان فرود مى آيد و آنچه را در آن بالا مى رود ، مى داند و او مهربان آمرزنده است. چنين است پروردگار ما ، كه ثناى او شكوهمند است. بى پايان و بى سرانجام و بى نهايت است و معبودى جز او نيست و سرانجام ، به سوى اوست.

ستايش ، خداوندى را كه آسمان را نگه مى دارد تا بر زمين نيفتد ، مگر به اذن او . همانا خداوند به مردم ، دلسوز و مهربان است. خداوندا! با رحمتت ما را بيامرز و عافيتت را براى ما فراگير ساز و با نگهدارى ات ما را يارى رسان و ما را از رحمتت دور مگردان! همانا تو آمرزنده مهربانى.

ستايش ، خداوندى راست كه از رحمتش مأيوس نمى شوند و از نعمتش محروم نمى گردند و از رحمتش نااميد نمى شوند و از پرستش او روى برنمى تابند؛ آن كه با كلمه اش ، آسمان هاى هفتگانه برپا شده و زمين هاى هفتگانه قرار يافته و كوه هاى بزرگ ، ثابت گشته و بادهاى باروركننده جارى شده و ابرها در فضاى آسمان ، سِير كرده و درياها بر حدود آنها برپا شده است. پس ، خجسته است خداوند ، پروردگار جهانيان ، معبودى چيره و توانا كه قدرت جويان ، در برابرش خوارند و متكبّران ، در مقابلش بى مقدارند و جهانيان ، خواهى نخواهى ، گردن به فرمان او نهاده اند.

او را مى ستاييم به آنچه خودش را ستوده و آن گونه كه شايسته اوست؛ و از او يارى مى طلبيم و آمرزش مى خواهيم ؛ و گواهى مى دهيم كه معبودى جز خداوند نيست ، [ و ] شريكى ندارد. آنچه را سينه ها پنهان مى دارند و آنچه را درياها مى پوشانند و آنچه را لانه ها پنهان مى كنند و آنچه را رَحِم ها مى كاهند و مى افزايند (زمان حمل) ، مى داند و هر چيزى نزد او به اندازه است. نه تاريكى ها از او پنهان است و نه چيزى از علم او نهان. هيچ برگى نمى افتد ، مگر اين كه آن را مى داند و هيچ دانه اى در تاريكى هاى زمين نيست و هيچ تر و خشكى نيست، مگر آن كه در كتابى روشنگر است. ومى داند كه عمل كنندگان

چه مى كنند و به چه فرجامى برمى گردند.

از خداوند ، هدايت مى طلبيم و از گم راهى و تباهى به او پناه مى بريم و گواهى مى دهيم كه محمّد ، بنده و پيامبر و فرستاده او به سوى همه مردم و امين وحى اوست . [ گواهى مى دهيم كه] او رسالت پروردگارش را رساند و در راه خدا با روى گردانان از او ، نبرد كرد و او را پرستيد ، تا آن كه يقين (مرگ) ، او را فرا رسيد. درود خداوند بر او و خاندانش!

شما را _ اى بندگان خدا _ به پروا كردن از خدايى سفارش مى كنم كه هيچ يك از نعمت هاى او زوال نمى پذيرد و هيچ يك از رحمت هاى او گُم نمى شود و بندگانْ از او بى نياز نمى شوند و عمل ها پاداش نعمت هاى او نمى گردند؛ آن كه به آخرت تشويق كرده و به دنيا بى علاقه ساخته و از نافرمانى ها برحذر داشته و با بقا ، عزّت يافته و با عزّت و شُكوه ، يكتا گشته و مرگ را فرجامِ آفريدگان و راهِ گذشتگان قرار داده است. پس ، مرگ بر پيشانى همه آفريده ها ثبت ، و بر گردنشان حتمى است. [ مرگ ،] نه ناتوان از رسيدن به گريزنده است و نه هيچ دور و نزديكى ، از چنگش مى رود. هر لذّتى را در هم مى ريزد و هر شادمانى اى را از بين مى برد و هر نعمتى را مى گيرد.

بندگان خدا! دنيا ، سرايى است كه خداوند براى اهل آن ، فنا را پسنديده و كوچيدن از آن را بر ايشان حتمى ساخته است. هر چه در آن است ، پايان يافتنى است و هر كه در پى آن است ، نابودشدنى. امّا با اين همه ، دنيا شيرين و لذيذ و جذّاب و شاداب است؛ براى جوينده ، آراسته است و به دل مشتاق ، چسبيده؛ طمعكار ، آن را نيكو مى شمارد و ترسانِ هراسان ، از آن گريزان است. رحمت خدا بر شما! از آن با بهترين توشه اى كه نزد خود داريد ، بكوچيد و جز مقدارى كه شما را به مقصد برساند ، بر نگيريد . در دنيا همچون مسافرانى باشيد كه در منزلگاهى فرود آمده و در اندك سايه اى آرميده اند، سپس كوچيده و به راه خود رفته اند. چشم به آنچه ثروتمندانِ خوش گذارانْ از آن بهره مندند ، ندوزيد و در دنيا به خودتان زيان برسانيد ، كه اين ، حساب شما را سبك تر مى كند و براى نجات شما ، نزديك تر است.

هلا آگاه باشيد كه دنيا تغيير شكل داده و پشت كرده و در آستانه خدا حافظى قرار گرفته است . آگاه باشيد كه آخرت نزديك شده و روى آورده و بانگ آشنايى سر داده است . بدانيد كه امروز روز مسابقه و فردا روز پيشى گرفتن است . گروِ اين مسابقه بهشت و پايان آتش است . آيا توبه كننده اى از گناه وجود ندارد كه پيش از فرا رسيدن مرگش توبه كند؟ و يا عمل كننده اى كه پيش از رسيدن روز تنگدستى و بدبختى اش عمل نمايد؟ خداوند ، ما و شما را از كسانى قرار دهد كه از او بيم دارند و به اميد پاداش اويند .

آگاه باشيد كه امروز ، روزى است كه خداوندْ آن را عيد قرار داده و شما را

شايسته آن ساخته است. پس ، خدا را ياد كنيد تا شما را ياد كند ، و او را بزرگ بشماريد و تسبيح و تمجيد كنيد و او را بخوانيد تا پاسختان دهد ، و از او آمرزشى بخواهيد تا شما را بيامرزد ، و در پيشگاه او ناله و نيايش و توبه كنيد و به سوى او باز گرديد و زكات فطره خود را بپردازيد كه سنّت پيامبرتان و فريضه واجب پروردگارتان است . هر كس[ بايد ] زكات فطره را از سوى خود و همه خانواده اش (مرد يا زن ، كوچك يا بزرگ ، آزاد يا بنده) جدا كند ؛ براى هر نفر : يك صاع از جو ، يا يك صاع از خرما ، يا نيم صاع از گندم ، از درآمد پاك خود با رضامندى.

بندگانِ خدا! يكديگر را بر نيكى و تقوا يارى كنيد و به يكديگر مهربانى و عطوفت داشته باشيد؛ واجبات الهى را در آنچه به شما فرمان داده است ، ادا كنيد (همچون: برپا داشتن نمازهاى واجب ، پرداختن زكات ها ، گرفتن روزه ماه رمضان ، حجّ خانه خدا ، امر به معروف و نهى از منكر ، نيكى كردن به زنان و كنيزانتان) و در آنچه شما را از آن باز داشته ، از خدا پروا كنيد و در پرهيز از: دادن نسبت ناروا به زنان پاك دامن ، انجام دادن زشتى ها ، شرابخوارى ، كم گذاشتن در پيمانه و كاستن از وزن ، اداى گواهى دروغ ، فرار از جنگ ، [در ترك همه اينها] ، از خدا فرمان بُردارى كنيد.

خداوند ، ما و شما را با تقوا نگه دارد و آخرت را براى ما و شما بهتر از اين دنيا قرار دهد! همانا بهترين سخن و رساترين پند ، سخن خداى متعال است: أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم ؛ « بسم اللّه الرحمن الرحيم * قل هو اللّه أحد*...» تا آخر سوره ».

سپس نشست و برخاست و فرمود:

«خدا را سپاس. او را مى ستاييم و از او يارى و آمرزش و هدايت مى طلبيم. به او ايمان داريم و بر او تكيه مى كنيم و از بدى هاى خودمان و بدى هاى كارهايمان ، به خداوند پناه مى بريم. هر كه را خدا هدايت كند ، هدايت يافته است و هر كه را خدا گم راه كند ، هرگز براى او سرپرستِ هدايتگرى نمى يابى. و گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند نيست ، يكتاى بى شريك است؛ و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست». او باقى خطبه كوتاه در روز جمعه را ذكر كرده است.

.

ص: 494

. .

ص: 495

. .

ص: 496

. .

ص: 497

. .

ص: 498

. .

ص: 499

. .

ص: 500

3 / 6دُعاءُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بَعدَ الصَّلاةِ2027.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا فَرَغَ مِن صَلاةِ العيدَينِ ، أو صَلاةِ الجُمُعَةِ استَقبَلَ القِبلَةَ وقالَ :

يا مَن يَرحَمُ مَن لا يَرحَمُهُ العِبادُ ، يا مَن يَقبَلُ مَن لا تَقبَلُهُ البِلادُ ، ويا مَن لا يَحتَقِرُ أهلَ الحاجَةِ إليهِ ، ويا مَن لايُخَيِّبُ المُلِحّينَ عَلَيهِ ، ويا مَن لايَجبَهُ بِالرَّدِّ أهلَ الدّالَّةِ عَلَيهِ ، يامَن يَجتَبي صَغيرَ ما يُتحَفُ بِهِ ويَشكُرُ يَسيرَ ما يُعمَلُ لَهُ ، ويا مَن يَشكُرُ عَلَى القَليلِ ويُجازي بِالجَزيلِ ، يا مَن يَدنو إلى مَن دَنا مِنهُ ، يا مَن يَدعو إلى نَفسِهِ مَن أدبَرَ عَنهُ ، ويا مَن لا يُغَيِّرُ النِّعمَةَ ولا يُبادِرُ بِالنِّقمَةِ ، ويا مَن يُثمِرُ الحَسَنَةَ حَتّى يُنَمِّيَها ، ويا مَن يَتَجاوَزُ عَنِ السَّيِّئَةِ حَتّى يُعَفِّيَهَا ، انصَرَفَتِ الآمالُ دونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالحاجاتِ ، وَامتَلَأَت بِفَيضِ جودِكَ أوعِيَةُ الطَّلِباتِ ، وتَفَسَّخَت دونَ بُلوغِ نَعتِكَ الصِّفاتُ .

فَلَكَ العُلُوُّ الأَعلى فَوقَ كُلِّ عالٍ ، وَالجَلالُ الأَمجَدُ فَوقَ كُلِّ جَلالٍ ، كُلُّ جَليلٍ عِندَكَ صَغيرٌ ، وكُلُّ شَريفٍ في جَنبِ شَرَفِكَ حَقيرٌ .

خابَ الوافِدونَ عَلى غَيرِكَ ، وخَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلاّ لَكَ ، وضاعَ المُلِمّونَ إلاّ بِكَ ، وأجدَبَ المُنتَجِعونَ إلاّ مَنِ انتَجَعَ فَضلَكَ .

بابُكَ مَفتوحٌ لِلرّاغِبينَ ، وجودُكَ مُباحٌ لِلسّائِلينَ ، وإغاثَتُكَ قَريبَةٌ مِنَ المُستَغيثينَ ، لايَخيبُ مِنكَ الآمِلونَ ، ولايَيأَسُ مِن عَطائِكَ المُتَعَرِّضونَ ، ولا يَشقى بِنِقمَتِكَ المُستَغفِرونَ ، رِزقُكَ مَبسوطٌ لِمَن عَصاكَ ، وحِلمُكَ مُعتَرِضٌ لِمَن ناواكَ .

عَادَتُكَ الإِحسانُ إلى المُسيئينَ ، وسُنَّتُكَ الإِبقاءُ عَلَى المُعتَدينَ حَتّى لَقَد

غَرَّتهُم أناتُكَ عَنِ النُّزوعِ ، وصَدَّهُم إمهالُكَ عَنِ الرُّجوعِ وإنَّما تَأَنَّيتَ بِهِم لِيَفيئوا إلى أمرِكَ ، وأمهَلتَهُم ثِقَةً بِدَوامِ مُلكِكَ ؛ فَمَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ خَتَمتَ لَهُ بِها ، ومَن كانَ مِن أهلِ الشَّقاوَةِ خَذَلتَهُ لَها ، كُلُّهم صائِرونَ إلى ظِلِّكَ ، واُمورُهُم آئِلَةٌ إلى أمرِكَ ، لَم يَهِن عَلى طولِ مُدَّتِهِم سُلطانُكَ ، ولَم يَدحَض لِتَركِ مُعاجَلَتِهِم بُرهانُكَ .

حُجَّتُكَ قائِمَةٌ لا تَحولُ ، وسُلطانُكَ ثابِتٌ لا يَزولُ ، فَالوَيلُ الدّائِمُ لِمَن جَنَحَ عَنكَ ، وَالخَيبَةُ الخاذِلَةُ لِمَن خابَ مِنكَ ، وَالشَّقاءُ الأَشقى لِمَن اغتَرَّ بِكَ ، ما أكثَرَ تَصَرُّفَهُ في عَذابِكَ ، وما أطوَلَ تَرَدُّدَهُ في عِقابِكَ ، وما أبعَدَ غايَتَهُ مِنَ الفَرَجِ ، وما أقنَطَهُ مِن سُهولَةِ المَخرَجِ ، عَدلاً مِن قَضائِكَ لا تَجورُ فيهِ ، وإنصافاً مِن حُكمِكَ لا تَحيفُ عَلَيهِ ، فَقَد ظاهَرتَ الحُجَجَ ، وأبلَيتَ الأَعذارَ وقَد تَقَدَّمتَ بِالوَعيدِ ، وتَلَطَّفتَ فِي التَّرغيبِ ، وضَرَبتَ الأَمثالَ وأطَلتَ الإِمهالَ ، وأخَّرتَ وأنتَ مُستَطيعٌ لِلمُعاجَلَةِ ، وتَأَنَّيتَ وأنتَ مَلِيءٌ بِالمُبادَرَةِ .

لَم تَكُن أناتُكَ عَجزاً ولا إمهالُكَ وَهناً ولا إمساكُكَ غَفلَةً ، ولا إنظارُكَ مُداراةً ، بَل لِتَكونَ حُجَّتُكَ الأَبلَغَ ، وكَرَمُكَ الأَكمَلَ ، وإحسانُكَ الأَوفى ، ونِعمَتُكَ الأَتَمَّ ، وكُلُّ ذلِكَ كانَ ولَم تَزَل ، وهُوَ كائِنٌ ولا يَزولُ .

نِعمَتُكَ أجَلُّ مِن أن توصَف بِكُلِّها ، ومَجدُكَ أرفَعُ مِن أن يُحَدَّ بِكُنهِهِ ، ونِعمَتُكَ أكثَرُ مِن أن تُحصى بِأَسرِها ، وإحسانُكَ أكثَرُ مِن أن تُشكَرَ عَلى أقَلِّهِ ، وقَد قَصَّرَ بِيَ السُّكوتُ عَن تَحمِيدِكَ ، وفَهَّهَنِي الإِمساكُ عَن تَمجيدِكَ ، وقُصارايَ السُّكوتُ عَن تَحميدِكَ بِما تَستَحِقُّهُ ، ونِهايَتِي الإِمساكُ عَن تَمجيدِكَ بِما أنتَ أهلُهُ ، لا رَغبَةً يا إلهي عَنكَ بَل عَجزاً ، فَهأنذا يا إلهي أؤُمُّكَ بِالوِفادَةِ ، وأسأَلُكَ حُسنَ الرِّفادَةِ .

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاسمَع نَجوايَ وَاستَجِب دُعائي ، ولاتَختِم يَومي بِخَيبَتي ولاتَجبَهني بِالرَّدِّ في مَسأَلَتي ، وأكرِم مِن عِندِكَ مُنصَرَفي وإلَيكَ مُنقَلَبي ، إنَّكَ غَيرُ ضائِقٍ عَمّا تُريدُ ولا عاجِزٍ عَمّا تُسأَلُ ، وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، ولاحَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 369 ح 500 ، الصحيفة السجّاديّة : ص 181 الدعاء 46 وفيه «دعاؤه للعيدين والجمعة» .

ص: 501

3 / 6 دعاى امام سجّاد پس از نماز

3 / 6دعاى امام سجّاد پس از نماز2030.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد:امام سجّاد عليه السلام ، چون از نماز عيد فطر و عيد قربان يا نماز جمعه فراغت مى يافت ، رو به قبله مى كرد و مى گفت:

«اى رحمت كننده بر كسى كه بندگان به او رحم نمى كنند! اى پذيراى آن كه سرزمين ها پذيرايش نيستند ! اى آن كه نيازمندانِ درگاهش را كوچك نمى شمارد ! اى آن كه اصراركنندگانِ به درگاهش را محروم نمى كند! اى آن كه منّت نهندگان بر او را جواب رد نمى دهد! اى آن كه كار كوچكى را كه به درگاهش هديه مى شود ، برمى گزيند و كار اندكى را كه براى او عمل مى شود ، پاداش مى دهد ! اى آن كه كار اندك را سپاس مى گويد و پاداش فراوان مى دهد! اى آن كه هر كه به او نزديك شود ، أو به وى نزديك مى شود! اى آن كه هر كه را به او پشت كند ، به سوى خود مى خواند ! اى آن كه نعمت را تغيير نمى دهد و در كيفرْ شتاب نمى ورزد ! اى آن كه كار نيك را به ثمر مى رساند تا آن را رشد دهد ! اى آن كه از بدى درمى گذرد تا آن را محو كند! آرزوها از آستان كَرَم تو حاجت روا برمى گردند و ظرفِ خواسته ها لبريز از فيض بخشش تو مى شود و صفت ها، پيش از آن كه به كُنه وصف تو رسند ، گسسته مى شوند.

بالاتر از هر بالا ، بالايىِ والايى توست و بالاتر از هر شُكوه ، شُكوه والاتر توست. هر بزرگى در پيشگاه تو ، كوچك ، و هر شريفى در كنار شرافت تو ، ناچيز است.

ناكام اند آنان كه به غير تو روى آورند ، و زيانكارند آنان كه جز به درگاه تو آيند ، و تباه اند آنان كه جز به آستان تو روى آورند و تهى دست اند جز آنان كه جوياى فضل و احسان تو باشند.

درِ رحمتت به روى خواهندگان باز است و بخششت براى درخواست كنندگان، ارزان و رايگان ، و فريادرسى ات به پناهجويان ، نزديك. آرزومندان ، از تو نوميد نمى شوند و عطاجويان،از عطاى تو مأيوس نمى گردند و آمرزش خواهان، از انتقام تو بدبخت نمى شوند. روزىِ تو براى آن كه نافرمانى ات كند ، گشوده است و بردبارىِ تو آن كه را با تو دشمنى كند ، شامل.

عادتت نيكى كردن به بدكاران است و سنّتت باقى داشتن تجاوزكاران ، تا

آن جا كه مداراى تو ، از ترك گناه ، غافلشان مى سازد و مدارا كردنت ، از بازگشت به سوى تو ، بازشان مى دارد ، با آن كه مهلتشان داده اى تا به فرمانت باز گردند و چون به دوام فرمان روايى ات اطمينان دارى ، فرصتشان داده اى. پس ، هر كه اهل سعادت باشد ، فرجام او را به سعادت رسانده اى و هر كه از تيره بختان باشد ، او را به تيره بختى وا گذاشته اى. همه به سايه پروردگارى ات خواهند آمد و كارهايشان به فرمان تو برمى گردد. با طولانى شدن زمانشان فرمان روايى ات سست نگشته و درنگ در كيفرشان ، تو را بى برهان و دليل ، نساخته است. برهان تو پابرجا ، و بى تغيير است و حكومت تو پايدار و بى زوال.

واىِ هميشگى بر آن كه از تو روى گردان شود ، و ناكامىِ ذلّت بار ، بر آن كه از درگاه تو ناكام باز آيد ، و نگون بختىِ بدتر ، بر آن كه به تو مغرور شود. چه عذاب بسيارى كه خواهد چشيد و چه زمان طولانى اى كه در عذابت خواهد ماند و چه دور است فرجام گشايش براى او و چه يأس آور است خروج آسان از گرفتارى ها براى او! همه اينها ، بر اساس داورىِ عادلانه توست كه در حقّ او ستم نمى كنى و حكم منصفانه تو كه بر او ظلم نمى كنى؛ چرا كه حجّت ها را پياپى آورده اى و بهانه ها را از بين برده اى و پيش تر وعيد داده اى و از روى لطف ، ترغيب كرده اى و مثال ها زده اى و مهلت ها را طولانى كرده اى و با آن كه مى توانستى در كيفرْ شتاب كنى ، به تأخير انداخته اى و با آن كه قدرت بر اقدام داشتى ، مدارا كرده اى.

نه درنگ و مهلت دادنت ، از روى عجز و سستى است و نه خوددارى ات ، از روى غفلت ، و نه مهلت دادنت ، از روى سازش؛ بلكه تا حجّتت رساتر ، بزرگوارى ات كامل تر، احسانت سرشارتر ، و نعمتت تمام تر باشد ، و همه اينها پيوسته چنين بوده است و هميشه چنين خواهد بود.

نعمتت ، والاتر از آن است كه تمامش توصيف شود و شُكوهت ، والاتر از آن است كه به كُنهش دست يابند و نعمتت ، بيش از آن است كه همه اش به شمار آيد و احسانت ، بيش از آن است كه به كمترينش سپاس شود. بى زبانى ، مرا از ستايشت باز داشته و جلوگيرى ، زبان ستايشم را بسته است. نهايت ، آن كه از سپاس شايسته تو سكوت كنم و از تمجيد تو ، آن گونه كه شايسته آنى ، لب فرو بندم ، نه از روى بى اعتنايى؛ بلكه از روى ناتوانى. اينك ، اين منم _ اى خداى من _ كه به درگاهت آمده ام و از تو پذيرايىِ خوب مى خواهم.

پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و نجوايم را بشنو و دعايم را بپذير و امروزم را با نوميدى به پايان مبر و به خواسته ام دست رد مزن و بازگشتم را از پيشگاهت ، و برگشتنم را به حضرتت ، گرامى بدار! همانا تو در آنچه بخواهى ، دچار تنگنا نمى شوى و از آنچه از تو بخواهند ، ناتوان نيستى و تو بر هر چيز ، توانايى و هيچ قدرت و نيرويى ، جز از خداى والاى بزرگ نيست».

.

ص: 502

. .

ص: 503

. .

ص: 504

. .

ص: 505

. .

ص: 506

. .

ص: 507

فهرست تفصيلى .

ص: 508

. .

ص: 509

. .

ص: 510

. .

ص: 511

. .

ص: 512

. .

ص: 513

. .

ص: 514

. .

ص: 515

. .

ص: 516

. .

ص: 517

. .

ص: 518

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109