رسانه هاي نوين و تحولات بين المللي

مشخصات كتاب

سرشناسه: حاجي محمدي، علي، 1358 -

عنوان و نام پديدآور: رسانه هاي نوين و تحولات بين المللي/ علي حاجي محمدي، عبدالله بيچرانلو؛

ويراستار محمود سوري؛ [تهيه كننده] مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما.

مشخصات نشر: قم: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي، 1393.

مشخصات ظاهري: 240 ص.: مصور، جدول، نمودار؛ 14/5×21/5 س م.

ISBN: 978 – 964 – 514 – 349 – 5 72000 ريال؛.

وضعيت فهرست نويسي: فيپا

يادداشت: كتابنامه: ص. [227] - 240؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع: رسانه هاي گروهي و تكنولوژي

موضوع: رسانه هاي گروهي -- نوآوري

شناسه افزوده: بيچرانلو، عبدالله، 1359 -

شناسه افزوده: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي

رده بندي كنگره: 1392 2 ح 8 ت / 96 P

رده بندي ديويي: 23 / 302

شماره كتاب شناسي ملي: 3600084

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ديباچه

ديباچه

در عصر ارتباطات و اطلاعات، رسانه هاي نوين از جمله اينترنت، شبكه جهاني وب، سينماي ديجيتال، رايانه هاي شخصي، دي وي دي ها، سي دي ها و ماهواره كه با رسانه هاي آنالوگ تفاوت اساسي دارند، ابعاد گوناگون حيات بشري را تحت تأثير قرار داده، نقش بسياري در تحولات سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ارتباطي دارند.

امروزه رقابت در فضاي رسانه اي پيچيده جهاني موجب شده كشورهاي مختلف براي دست يابي به اهداف و منافع خود و تسلط بر افكار عمومي در ديگر نقاط جهان از اين فن آوري بهره فراوان برند. پديداري اين مسائل، كنشگران عرصه هاي يادشده را به مطالعه كاركردهاي گوناگون اين رسانه ها و آثار آن ترغيب كرده تا از اين رهگذر بتوانند رسانه هاي پيش گفته را به جايگاه مناسبي در معادلات جهاني سوق دهند. اين پژوهش درصدد است با بررسي نقش رسانه هاي نوين در ديپلماسي كشورها و امكانات و زمينه هاي رسانه هاي نوين در تحول آفريني در عرصه معادلات جهاني، نقش اين رسانه ها را در دگرگوني هاي اجتماعي, سياسي اقتصادي بررسي كند.

ص: 10

گروه آينده پژوهي و رسانه هاي نوين مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما از پژوهشگران ارجمند، جناب آقاي دكتر عبدالله بيچرانلو و جناب آقاي علي حاجي محمدي كه اين پژوهش را به سامان رسانده اند، سپاس گزاري مي كند و اميدوار است ره آورد اين اثر براي اصحاب رسانه و برنامه سازان ارجمند، سودمند باشد و مسئولان و مديران رسانه ملي را در بررسي و رصد رسانه هاي رقيب، ياري كند.

اداره كل پژوهش

گروه آينده پژوهي و رسانه هاي نوين

ص: 11

پيش گفتار

پيش گفتار

در دهههاي گذشته، تغيير و تحولات فن آوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي با ظهور فضاي مجازي و رسانههاي جديد با ايجاد مدل هاي جديد توليد، مديريت و توزيع اطلاعات، به شكل هاي نويني از رسانهها انجاميده كه فضا و محيط رسانهاي جديدي را شكل داده، تأثيرهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي گوناگوني بر جوامع، گذاشته است. به دليل اينكه اين فضاي جديد، بسياري از مفاهيم و مسائل را تغيير داده و تعريف هاي جديدي از آنها ارائه كرده است، براي تشخيص و تبيين بهتر بسياري از تغييرات و تحولات عرصههاي مختلف در سطوح متعدد، سودمند است.

ارتباطات سياسي و تحولات بينالمللي نيز به طور پيوسته با فن آوري معاصر تغيير پيدا ميكنند و از آنجا كه رشد و تحولات فن آورانه، رسانه هاي جديدي را شكل ميدهد، رابطه ميان رسانه و تحولات بين المللي نيز در حال تغيير است. به واقع، تغيير فن آوري و رسانه بر مسائل بينالمللي و ارتباطات سياسي در سطوح مختلف اثر ميگذارد؛ به

ص: 12

طوري كه برخي پژوهشگران برآن اند كه شرايط نوين رسانهاي، دربردارنده تغيير پارادايمي در تغيير و تحولات بين المللي است.

در اين شرايط، دولت ها نه تنها با چالشهاي اين فضاي نوين رسانه اي مواجه اند، بلكه همواره مي كوشند از آن براي اهداف سياسي در سياست داخلي و خارجي و روابط بينالملل بهره بگيرند. شرايط و رقابت در فضاي رسانهاي پيچيده جهاني موجب شده برخي كشورها براي تسلط بر افكار عمومي جهاني و تسهيل همكاري و تعريف مناسب از جايگاه خود و نحوه ارتباط با ديگران و در نتيجه، كسب وجهه و اعتبار بين المللي، سازوكارها و پروژه هاي مختلفي براي استفاده از توانمندي ها و قابليت هاي جديد رسانه اي و مواجهه با چالش ها، تدوين و طراحي كنند.

در اين كتاب در كنار بررسي پيشينه تحولات فضاي مجازي، رويكردهاي گوناگون به رسانههاي نوين و تحول و تكامل رسانهها، به تأثير فضاي نوين رسانهاي بر ديپلماسي، ارتباطات بين فرهنگي و جنبش هاي نوين اجتماعي با رويكرد بين رشتهاي پرداخته ايم. مطالعه رابطه ميان تحولات بين المللي و رسانههاي جديد در فضاي پيچيده جهاني، مي تواند ابعاد و زواياي ديگري از نقش رسانه را در جوامع آشكار سازد. هدف اين كتاب، ابتدا ترسيم و توضيح تصويري كلي از نقش و جايگاه رسانه هاي نوين در تحولات اجتماعي و فرهنگي بين المللي، به ويژه در زمينه موازنه قدرت و ديپلماسي عمومي كشورهاست كه در دهه گذشته صورت گرفته، و نيز ارائه برخي پيشنهادها در زمينه استفاده و بهرهمندي از تجارب، مزيت و ظرفيت رسانهها و ابزارهايي با قابليت دسترسي به مخاطبان جهاني و چالشها در اين زمينه است.

ص: 13

از مسئولان مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما براي فراهم كردن زمينه اجراي اين تحقيق، به ويژه از گروه آينده پژوهشي؛ جناب آقايان اسفنديار، رضواني و حاج احمدي و سركار خانم برغمدي براي همراهي و ياري در مسير اجراي تحقيق تشكر و قدرداني مينماييم.

عبدالله بيچرانلو، استاديار ارتباطات دانشگاه تهران

علي حاجي محمدي، دكتري ارتباطات دانشگاه تهران

ص: 14

ص: 15

فصل اول: كليات تحقيق

اشاره

فصل اول: كليات تحقيق

زير فصل ها

مقدمه

تبيين موضوع

ص: 16

ص: 17

مقدمه

مقدمه

فن آوري در سه دهه اخير، چهره جهان را بسيار دگرگون كرده و آثار شگفتانگيز آن ابعاد و جوانب گوناگون حيات بشر را تحت تأثير قرار داده است. «تحولات سريع نه تنها در عرصه فن آوريها و دستگاهها و ابزارهايي كه انسان براي خدمت به خود ابداع كرده مشهود است _ براي مثال، از انتقال سريع پيام ها و اطلاعات تا جابه جايي پرشتاب افراد و كالاها _ كه در قلمرو دانشها و معرفتها نيز نظير همين سير پرشتاب به چشم ميخورد. در سطح نظريهها و ديدگاهها و فرضيههايي كه مستمراً در حوزههاي گوناگون پيشنهاد ميشوند و در كوتاه زمان جاي خود را به نظريههايي جديدتر ميب_خ_شند. آهن_گ ب_يدرنگ تغيير را حتي در روشها و شيوهها و شگردهاي ارائه و عرضه در عرصههاي مختلف مي توان مشاهده كرد _ مثلاً در شيوه طراحي كتاب ها يا صفحات روزنامهها و تنظيم مطالب در آنها (مقالات كوتاه در كادرهاي مشخص) يا در روش نمايش فيلمها (پرشها و كاتهاي مكرر و تصاويري كه تنها چند ثانيه يا كمتر بر صفحه ب__اقي ميمانند) و حتي در نحوه سخن گفتن و مكالمه افراد. دگرگوني هاي همه جانبه كه در تمام عرصه هاي زندگي انسان مدرن، آثار مثبت و منفي فراواني به همراه داشته است. تغييرات سريع بدين معناست كه هنجار ها، باور ها، رويه ها و احكامي كه در

ص: 18

گذشته اعتبار داشته اند و در تنظيم روابط اجتماعي و چگونگي تعامل ميان انسان ها نقش ايفا مي كرده اند، با چالش هاي بسيار جدي مواجه مي شوند.»(1) اين تغيير و تحولات در عرصه فن آوريهاي ارتباطي و رسانهاي نيز رخ داده است و در اين زمينه نيز شاهد تحولات شگرف سخت افزاري، به موازات انقلاب نرم افزاري و محتوايي بودهايم. اكنون هيچ عرصه حيات بشري، اعم از خصوصي و عمومي، ملي يا بين المللي را نمي توان سراغ گرفت كه رسانه ها در آن ورود يا تأثير نداشته باشند؛ حتي در عرصه دين داري و دين ورزي كه بخش عمده اي از آن جنبه فردي و خصوصي دارد، يا چگونگي تعامل با همسر و فرزندان در درون منزل، كه بسيار خصوصي به شمار مي روند، به راحتي مي توان در زندگي بيشتر انسان ها ردّ پاي رسانه ها را جست كه مردم كه همان مخاطبان رسانه ها هستند، چگونه بر اساس انگاره هاي دريافتي از رسانه ها در زندگي خود مي انديشند و تصميم گيري و رفتار مي كنند.

در نگاهي كلان تر، همين وضعيت را در سطح بين المللي و جهاني شاهديم و فن آوري هاي ارتباطات و اطلاعات با قابليت هاي گسترده اي كه در اختيار كشورها، دولت ها، احزاب و صاحبان رويكردهاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي گوناگون قرار داده اند، ميدان عمل گسترده و بسيار اثرگذاري براي اين نقش آفرينان فراهم كرده اند. در اثر پيش رو، برآنيم با ژرف انديشي در اين موضوع، چشم اندازي از نقش آفريني رسانه هايي مانند شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي، به ويژه شبكه هاي خبري 24 ساعته بپردازيم كه به نقش آفريناني جدي در عرصه تحولات بين المللي تبديل شده اند. به علاوه، با تأمل در تحولات شگرفي كه در عرصه فضاي


1- علي پايا، فن آوري، فرهنگ و اخلاق، ص 14.

ص: 19

مجازي و ارتباطات سايبري رخ داده، اين بستر ارتباطي را كه مجرا و زمينه ساز شكل گيري انواع جديدي از ارتباطات در جهان شده است، بررسي، و نقش و كاركرد آن را در تحولات اجتماعي، سياسي و... در عرصه هاي فراملي تبيين خواهيم كرد.

تبيين موضوع

تبيين موضوع

امروزه تلويزيون با كمك فن آوري ماهواره با گذشتن از مرزهاي ملي يك كشور، قادر به پخش و انتشار ارزش ها و عناصر فرهنگي يك جامعه در ميان جوامع ديگر است. خاصيت فراملي تلويزيون هاي ماهواره اي سبب گشته تغييرات و تحولات ارزشي در بيشتر كشورهاي جهان با شتاب فراواني همراه شود. براي مثال، نتايج تحقيق اينگلهارت (2000) با عنوان «مطالعات ارزش هاي جهاني» كه به بررسي ارزش ها و باورهاي مردم تمام قاره هاي جهان پرداخته است (شصت كشور دربرگيرنده 75 درصد جمعيت جهان) حاكي از دگرگوني هاي بزرگ در ارزش ها و سبك زندگي مردم جهان است كه اين دگرگوني ها از نقش فن آوري هاي نوين ارتباطات و اطلاعات و رسانه هاي فراملي سرچشمه مي گيرد.

اگرچه بيشتر ديدگاه هاي صاحب نظران در خصوص نقش تلويزيون درباره بازنمايي و روايت گري خوش بينانه و مثبت نگر است، اما نبايد ناديده انگاشت كه تلويزيون، به ويژه تلويزيون هاي ماهواره اي فراملي با گذشتن از مرزهاي ملي مي توانند با ايفاي نقش منفي، در جهت تضعيف، استحاله و كاهش احساس تعلق به ارزش هاي ملي حركت كنند؛ تا جايي كه برخي صاحب نظران همچون واكر كانر، اليزابت روبينسون، رابرت پارك، هربرت بلومر و مايكل بروان، رسانه ها را عامل تشديد بحران هاي

ص: 20

ملي، يكسان سازي و همگون سازي(1) فرهنگي، تحميل و سلطه روابط نابرابر فرهنگي، تقويت واگرايي ملي و ايجادكننده شكاف ها و فاصله هاي نسلي و ملي مي دانند.(2) امروزه تلويزيون هاي ماهوارهاي از فراگيرترين رسانهها در گستره بين المللي به شمار مي آيند كه محتواي گوناگوني براي مخاطبان ناهمگون در سراسر كره زمين پخش مي كنند. شركت ها و سازمان هاي تلويزيوني ملي و بين المللي با بهره گيري از امكانات و ظرفيت هاي ارتباطات ماهواره اي، به پيشبرد اهداف خبري، سرگرمي، تجاري، سياسي و فرهنگي در دنيا مشغول هستند. «دگرگوني و تغييرات در زمينه دسترسي به فن آوري در كشورهاي در حال توسعه، باعث افزايش انتشار فراملي برنامه هاي تلويزيوني، و همچنين عامل گسترش تقاضا براي برنامه سازي شده است. سيستم هاي گيرنده ماهواره اي بين المللي در انتشار برنامه هاي تلويزيوني از كشورهاي توسعه يافته به كشورهاي در حال توسعه بسيار بااهميت هستند».(3)

در واقع، تحت تأثير تغييرات و رشد سريع ارتباطات و اطلاعات، به ويژه ظهور تلويزيون هاي ماهواره اي و اينترنت، امروزه مبادله صوت و تصوير و متون، ابعادي جهاني و فراملي يافته است و حتي بسياري از برنامه هاي تلويزيوني افزون بر دريافت كننده هاي خانگي (ديش، آنتن و تلويزيون) از طريق تلفن همراه هم دريافت مي شوند. به طور مشخص در


1- Assimilation.
2- منصور ساعي، «بازنمايي ابعاد سياسي و تاريخي هويت ملي در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران؛ تحليل محتواي سريال هاي تاريخ درجه الف در سه دهه بعد از انقلاب اسلامي ايران»، دو فصلنامه علمي پژوهشي پژوهش سياست نظري، زمستان 1389، ش 7، ص115.
3- دايان كرين، نوبر كاواشيما و كنجي كاوازاكي، فرهنگ جهاني؛ رسانه، هنر، سياستگذاري و جهاني شدن، ص29.

ص: 21

خصوص شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي كه ذيل صنعت تلويزيون بايد به آنها توجه داشت، گفتني است كه اين صنعت از اواسط دهه 1980، تحولات شگرفي را تجربه كرده كه بر رشد و توسعه شبكههاي تلويزيوني، به ويژه شبكههاي خبري بينالمللي اثرگذار بوده است. «از طرف ديگر، پيشرفت ها در عرصه فن آوري اطلاعات نيز باعث بروز پديده ها و تحولات جديدي در فضاي رسانه و ارتباطات رسانه اي شد. در پايان دهه 1990 ميلادي ديدن برنامه هاي تلويزيون از طريق اينترنت امكان پذير شد. شبكه هاي ماهواره اي نيز پخش جهاني را سرعت بخشيدند و كمبود كيفيت پخش اينترنتي را جبران كردند».(1)

در حقيقت، برخي زمينه ها موجب تحول در صنعت تلويزيون و جهاني شدن آن شد و در نتيجه، به تدريج توسعه اين گونه تلويزيونها را فراهم كرد:

( سقوط بلوك شرق و سوسياليسم؛

( تحول هميشگي اقتصاد جهاني شده؛

( تحولات فن آورانه.

محتواي اصلي شبكههاي بينالمللي را برنامههاي سياسي همچون خبر و تفسير خبر تشكيل مي دهد، ولي در عين حال بسط ديدگاههاي طرفدار گسترش نرم خبر و به طور كلي، برنامههاي ملايمي كه مباحث زمخت سياسي در لايههاي زيرين آن قرار ميگيرند، موجب شد به تدريج اين دسته از برنامهها، بخش مهمي از جدول پخش شبكه هاي تلويزيونيِ متمركز بر خبر و برنامههاي سياسي را تشكيل


1- احمد ميرعابديني، پژوهشنامه رسانههاي ديداري و شنيداري، ص43.

ص: 22

دهند. تلويزيون هايي مانند سي ان ان،(1) بي بي سي،(2) فاكسنيوز،(3) فرانس24،(4) الجزيره، العربيه، يورونيوز،(5) راشاتودي(6) (روسيا اليوم)، سي سي تي وي(7) و بسياري شبكههاي خبري ديگر، در زمره تلويزيون هاي بين المللي خبري به شمار مي روند. بيشتر اين تلويزيون ها كه بر مخاطب بيرون از مرزهاي كشور متبوع خود متمركز هستند، كوشيده اند با تأسيس شبكه هاي گوناگوني به زبانهاي مهم بينالمللي، مانند انگليسي و عربي يا به زبان مخاطباني كه در سياست خارجي كشورشان از جايگاه مهمي برخوردارند (براي مثال، مخاطبان فارسي زبان براي انگلستان، يا مخاطبان تركزبان براي امريكا) به نحو اثربخشي با اين مخاطبان ارتباط برقرار كنند و در جايگاه بازواني براي نظام ديپلماسي كشور تأسيسكننده يا حاميان مالي اين شبكه ها عمل نمايند. همان گونه كه كارين ويلكينز اشاره كرده است «گذشته از رابطه غيرمستقيم ميان تصاوير رسانهاي و سياست خارجي كه در افكار عمومي مطرح مي شود، حلقههاي ارتباط مستقيم بين توليد فرهنگ عامهپسند و سياست خارجي به روشني قابل مشاهده است. توبي ميلر(8) (2007) و ديگران، به روابط كاري تاريخي ميان سياستمداران واشنگتن و توليدكنندگان هاليوود به عنوان «واشوود»(9)


1- CNN.
2- BBC.
3- Fox News.
4- France 24.
5- Euro News.
6- Russia Today.
7- CCTV.
8- Toby Miller.
9- Washwood: تركيبي از كلمه هاي واشنگتن و هاليوود است.

ص: 23

اشاره ميكند. براي مثال، كاركنان كاخ سفيد، با كارگردانان، بازيگران و نويسندگان هاليوود ديدار داشتند تا علايق يكسان را در زمينه ترويج ارزش هاي ايدئولوژيك مشترك در جهان پس از يازده سپتامبر دريابند. لويس،(1) ماكسول(2) و ميلر (2002) اين رابطه را از منظر اتكاي نسبي صنعت فيلم به كمك دولت در اعطاي يارانه به توليد و توزيع، شرح مي دهند و معتقدند اين وابستگي با هدف دولت براي راهاندازي ت_بليغاتي اق_ن_اع كننده در ميان افكار عمومي، سازگار است».(3)

بسياري از كشورها و سازمانهاي رسانهاي، رسانههاي گوناگوني را راهاندازي كردهاند تا از اين طريق به افكار عمومي در سراسر جهان دسترسي پيدا كنند و همين موضوع، فضايي رقابتي ميان رسانههاي جهان پديده آورده است. برخي از اين رسانهها راهاندازي شدهاند تا با كليشه هاي مربوط به يك فرهنگ مقابله كنند و برخي راهاندازي شدهاند تا تصوير صاحبانشان را بهبود بخشند. با اين حال، برخي ديگر نيز احساس كردهاند از رسانهها ميتوان به عنوان ابزاري براي پيشبرد ارزش ها و سياستهاي خارجي خود بهره گرفت.

از اوايل دهه 1990 تحولات فن آورانه، دگرگوني هاي اساسي در فرآيندهاي كسب خبر، مونتاژ، پردازش و ارائه خبر در تلويزيون پديد آورد. تثبيت و تسهيل شرايط به كارگيري تكنيكهاي ماهوارهاي براي تلويزيونهاي خبري اين امكان را فراهم كرد تا در چند دقيقه، صدا و تصوير مربوط به يك حادثه در حال رخ دادن را از مكانهاي دوردست


1- Lewis.
2- Maxwell.
3- Karin G Wilkins, Home /Land/ Security: What We Learn about Arab Communities from Action- Adventure Films, Lexington Books, 2009, p. 7.

ص: 24

دريافت كنند. در روزگار گذشته پس از تصويربرداري گزارشها، دو روز براي دريافت آن انتظار كشيده ميشد. همچنين تحولات فني اين امكان را فراهم كرد كه فعالان رسانه اي جديدي وارد كسب و كار توزيع توليدات صوتي _ تصويري شوند و خدمات ارتباطات ماهواره اي را به ديگر تلويزيونهاي خبري ارائه كنند و بر اين اساس، اغلب ايستگاه هاي تلويزيوني وابسته يا مستقل، سلطه سنتي شبكههاي موجود خبري را شكستند.

همچنين اين فرصتهاي خبري پيشرفتيافته، نقش فن آوري را در فرآيند گردآوري خبر افزايش داد؛ به گونه اي كه شبكههاي گوناگون خبري براي ارائه رويدادهاي خبري پيش از رقبا و نخستين منبع بودن در پوشش رويدادها در نبرد با يكديگر قرار گرفتند. توزيع سريع اخبار و اطلاعات ماهوارهاي، تا حد زيادي انحصار بسياري از شبكهها را در دسترسي به اطلاعات كاهش داد.(1)

نمونه برجسته اثرگذاري شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي در معادلات سياسي بين المللي، در تحولات منطقه خاورميانه، به ويژه در جريان انقلاب هاي اخير در كشورهاي عربي خاورميانه بروز كرده است. سه شبكه تلويزيوني خبري مهم كه مخاطبان عربزبان، به ويژه مردمان خاورميانه را هدف قرار دادهاند، عبارت اند از: شبكههاي الجزيره (قطر)، العربيه (عربستان) و الحره (امريكا) كه شبكه العالم ايران در گفتماني متفاوت با آنها به رقابت مي پردازد. هر يك از اين شبكهها، سياست هاي خارجي كشورهاي خودشان را در قبال مسائل و تحولات گوناگون


1- Roger Wallis, and Baran Stanley, The Khown World of Broaeast News, Routldge, 1990.

ص: 25

بين المللي پي مي گيرند. «سه شبكه الجزيره، العربيه و الحره به وسيله حاميان مالي مختلفي پشتيباني ميشوند كه نقش سياسي پررنگي در تحولات منطقه ايفا ميكنند، حكومت عربستان سعودي براي محدود كردن هژموني الجزيره در منطقه، شبكه العربيه را راهاندازي كرد و دولت امريكا نيز كه از برخي فعاليتهاي الجزيره ناراضي بود، شبكه الحره را راه انداخت».(1)

تغييرات چشم گير در صحنه رسانههاي جهاني، تأثير فراواني بر نحوه فعاليت رسانههاي عربي گذاشته است. برخي از دولت هاي عربي كه با چالشهايي در خصوص حيات خود مواجه هستند، رسانه هاي وابسته به خود را راهاندازي كردهاند تا سياستهاي خود را تشريح كنند و با ديگر رسانههاي منطقهاي و بينالمللي به مقابله بپردازند. نگراني درباره از دست دادن سهم بازار رسانههاي عربي و نيز تأثير رسانههاي جهاني بر حوزه عمومي عربي، برخي رسانه هاي عربي را واداشته تا اقداماتي جدي براي پيشبرد برنامه هايشان انجام دهند.(2)

در جريان انقلاب مردم مصر هنگامي كه فشار بر رژيم حسني مبارك شدت گرفت، مقامات اين كشور امواج ماهواره اي شبكه الجزيره را مختل كردند و آن را واداشتند بيدرنگ فركانسهاي خود را تغيير دهد. شبكه به پخش گزارشهاي پرشور خود ادامه داد و نيروهاي امنيتي مصر را برانگيخت تا آن را به تحريك مردم متهم و خبرنگارانش را محدود كنند. اين حاصل عملكرد شبكه الجزيره بود كه با اوج گرفتن انقلاب مردم


1- El Mustapha Lahlali, Contemporary Arab Broaddcast Media, Edinburgh University Press, 2011.
2- همان، ص 6.

ص: 26

مصر بر ضد رژيم مبارك، به طور شبانه روزي و به صورت زنده به پوشش ميدان التحرير قاهره، مهم ترين محل تظاهرات و تجمعات انقلابيون مصر پرداخت. در خيابانهاي قاهره، جوانان مصري نام شبكه الجزيره را به وسيله محفظههاي دستي رنگ افشان روي ديوارها با حروف درشت مي نوشتند و روزنامه نگاران الجزيره، كه بسياري از آنان مصري بودند، به قهرمانان انقلابي مبدل شدند. مجريان برنامههاي عربي زبان الجزيره، انقلابيان ليبيايي را كه در جنگ با طرفداران و ارتش قذافي كشته شدند، «شهيد» ناميدند و بر نيروهاي وفادار به معمر قذافي، زمامدار ليبي برچسب «مزدور» زدند.

هنگامي كه انقلاب هاي خاورميانه از كشوري به كشور ديگر سرايت كرد و به كشورهاي همسايه قطر رسيد، موقعيت براي دولت قطر دشوارتر شد و بر اساس گفته منتقدان، استقلال شبكه الجزيره مخدوش گرديد. هنگامي كه تظاهركنندگان به خيابانهاي بحرين و عربستان سعودي ريختند؛ يعني متحدان نزديك اميرنشين قطر، به گونه چشم گيري از تعداد و حجم گزارشهاي اين شبكه در قبال اين تحولات كاسته شد و حتي در اغلب اوقات، الجزيره به طور كامل تحولات بحرين و عربستان را ناديده گرفت. در واقع، رويدادهاي جزيره كوچك بحرين، شريك راهبردي قطر، معضل شبكه عربي زبان الجزيره را در تهيه و پخش گزارش درباره قيامهاي مردم منطقه به بهترين صورت نشان داد؛ چرا كه شبكه عربي زبان الجزيره از دادن گزارش درباره انقلاب مردم عمدتاً شيعه بحرين براي خاتمه يافتن نظام پادشاهي بحرين قصور ورزيد و از پخش تظاهرات عظيم مردم بحرين كه مداخله نظامي عربستان سعودي را هم در پي داشت، خودداري كرد.

ص: 27

در مقابل، تمركز شبكه هاي العالم و المنار بر تحولات بحرين و پخش تظاهرات مردم انقلابي اين كشور، خشم پادشاهي بحرين را برانگيخت. همين تقابل را در جريان تحولات سوريه نيز شاهد بوده ايم؛ يعني نوعي تقابل رسانه اي ميان رسانه هايي همچون العالم، المنار و پرس تي وي، با عمده شبكه هاي عربي و غربي در قبال چگونگي پوشش تحولات سوريه صورت گرفته است.

شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي به تدريج از فضاي سايبر نيز براي ارتباطات رسانه اي خود بهره گسترده اي گرفته اند و اكنون افزون بر برخورداري از وب سايت هايي بسيار پويا، حضور چشم گيري در شبكه هاي اجتماعي دارند و از محتواي عرضه شده در شبكه هاي اجتماعي نيز به نحو چشم گيري استفاده مي كنند. همچنين شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي به دليل فعاليت فرامرزي، توانسته اند از بستر فضاي مجازي براي ارتباط گيري با خبرنگاران و نيز مخاطبان خود در داخل كشورهاي مختلف و نيز توسعه خبرنگار _ شهروندي بهره گسترده اي بگيرند.

در بسياري از تحولات و جريان هاي بين المللي و جهاني، علاوه بر فضاي شبكه هاي تلويزيوني ماهوارهاي، از فضاي مجازي نيز به عنوان بستر ارتباطي بسيار اثرگذاري استفاده كرده اند. براي نمونه، شبكه هاي اجتماعي مجازي، زمينه ها و بسترهايي ارتباطي را براي انقلاب هاي رنگي در كشورهاي گوناگون و نيز انقلاب هاي روي داده در كشورهاي عربي خاورميانه فراهم كرد. در بسياري از كشورهاي عربي خاورميانه، جوانان در «توييتر» و «فيس بوك»، اعتقاد خود را به اسلام همراه با اعتقاد به دموكراسي اقرار مي كنند و پيوسته آياتي از قرآن را كه به ناعدالتي، ظلم و صبر اشاره دارد، در سايت هاي خود قرار

ص: 28

مي دهند. اين گونه پديده ها، نمونه هايي از كاركردهاي رسانه ها در تحولات مهم بين المللي است.

در طول دو دهه اخير، به موضوع كاركردهاي گوناگون اينترنت از ابعاد مختلف توجه كرده اند. از جمله، رشد چشم گير اينترنت از اواسط دهه 1990 بحث درباره پي آمد احتمالي اين رسانه جديد را در فرآيندهاي سياسي در اولويت برنامه هاي پژوهشي قرار داده است. پژوهشگراني همچون جانسون و كاي (2000)، بيمبر (1998)، بارنت (1997)، كاستلز (1997)، هيگ و لودر (1999)، لكس (2000) و نوريس (2001) به اين موضوع پرداخته اند. بيشتر صاحب نظران «دموكراسي ديجيتال» به تكاملي بودن تأثير اينترنت در حوزه سياست اذعان دارند. آنها معتقد نيستند كه اينترنت، تغييري بنيادين (چه مثبت يا منفي) در زمينه دموكراسي پديد مي آورد. در حالي كه فعالان حوزه سياست و افراد خارج از دايره سياست مي توانند از اين فن آوري هاي نوين اطلاعات و ارتباطات (آي سي تي ها) استفاده كنند، موازنه قدرت و ساختارهاي سياسي موجود تحت تأثير اين ارتباطات تغيير نمي كنند. پژوهش ها نشان مي دهد افرادي كه در فضاي وب، فعاليت سياسي انجام مي دهند، از پيش در حوزه سياست به عنوان افرادي خرده پا عمل مي كنند.(1) با اين حال، مشاركت در سياست از طريق استفاده از فن آوري هاي اطلاعات و ارتباطات تسهيل شده و با توسعه اين فن آوري ها، فعاليت سياسي سريع تر، آسان تر و عمومي تر گرديده است. فن آوري هاي اطلاعات و


1- Johnson, T. J., Kaye, B. K. Using is Believing: The Influence of Reliance on the Credibility of Online Political Information Among Politically Interested Internet Users. Journalism Mass Communication Quarterly, 77(4) 865- 879, 2000. Norris, P, Democratic phoenix: Reinventing political activism, Cambridge, UK: Cambridge UniversityPress, 2002.

ص: 29

ارتباطات، هزينه ها و موانع سازمان دهي اقدام جمعي را بسيار كاهش داده اند. بيمبر (1998) معتقد است اين موضوع مزيت هاي ويژه اي براي آن دسته از گروه هايي دارد كه خارج از مرزهاي نهادهاي عمومي سنتي يا سازمان هاي سياسي قرار دارند.(1)

در زمينه تحولات فرهنگي كه در جهان در حال رخ دادن است و نقشي كه رسانه ها در اين زمينه ايفا مي كنند نيز روندهاي قابل تأملي در حال وقوع است؛ روندهايي كه به نحوي در تقابل با يكديگر عمل مي كنند. «از يك طرف، شركت هاي بين المللي رسانه اي بر انواع فرهنگ جهاني نفوذ و كنترل دارند. در طرف مقابل، شاهد افزايش اهميت مناطق به مثابه توليدكنندگان و بازارهاي محصولات رسانه اي منطقه اي هستيم كه اين امر، مدل شبكه اي جهاني شدن فرهنگي را تأييد مي كند؛ به اين معنا كه مناطق كمتر توسعه يافته با نواحي دوردست پيوند مي خورند. همچنين شمار توليدكنندگان محتواهاي رسانه اي و شمار توزيع كنندگان به تدريج در حال افزايش است كه اين امر به متنوع سازي فرهنگ جهاني كمك مي كند و تأثير فرهنگ جهاني غربي از طريق توسعه فرهنگ هاي منطقه اي در درون فرهنگ هاي جهاني جبران و تعديل مي شود.»(2) بي گمان بخش عمده اي از روندهاي يادشده به دليل تحولات رخ داده در فضاي فن آوري اطلاعات و ارتباطات است. با توجه به شرايط كنوني، در مجموع بايد اذعان داشت جهان كنوني در مسير جهاني شدن و ساختن يك فرهنگ جهاني پيش مي رود و بخش زيادي از اين فرآيند با


1- Peter Van Aelst, and Stefaan Walgrave, in Cyberprotest New Media, Citizens and Social Movement, Wim van de Donk, Brian D.Loader, Paul G.Nixon Dieter Rucht (eds), Routledge, 2004, p 84.
2- فرهنگ جهاني؛ رسانه، هنر، سياست گذاري و جهاني شدن، ص 32.

ص: 30

بهره گيري روزافزون از فن آوري هاي اطلاعات و ارتباطات در حال انجام است.

به واقع، فن آوري هاي ارتباطي در هر دوره، ويژگي و شرايط خاص خود را عرضه مي كنند؛ به اين معنا كه هر چه به دوره جديد و وسايل ارتباطي جديد مانند ماهواره و اينترنت نزديك تر شده ايم، با توجه به فن آوري هاي به كاررفته در آنها، ويژگي ها و شرايط جديدي پيش روي انسان ها قرار گرفته است. اين ويژگي ها عبارت اند از:

( جذاب و اثربخش؛

( متأثر از صنعت تفريحات (مقتضيات بازار)، صنعتي شدن فرهنگ؛

( ظرفيت بالاي نگهداري و انتقال متن، عكس، صوت و تصوير؛

( جمع زدايي؛

( ناهم زماني، عدم پايبندي به زمان.(1)

اكنون اين تحولات و شرايط يادشده در عرصه ارتباطات رسانه هاي نوين كه در طليعه ظهور وب 3 بروز كرده اند، آثار اجتماعي، فرهنگي، سياسي و حتي اقتصادي گسترده اي در جهان داشته است كه به تأمل و تعمق درخور نيازمندند.

از آنجا كه سازمان صدا و سيما مهم ترين سازمان رسانهاي كشور است و توليدات رسانهاي صدا و سيما بر جامعه ايران بسيار اثرگذارند، رويكرد اين سازمان به عنوان سازماني رسانهاي در قبال تحولات رسانه اي بايد همراه با توجه به آثار و تبعات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و حتي اقتصادي رسانه هاي ديگر، به ويژه رسانه هاي نوين باشد كه به


1- علي اصغر محكي، «فن آوري هاي نوين ارتباطي و امنيت اخلاقي مطالعات امنيت ملي»، فصلنامه علمي كاربردي معاونت اجتماعي ناجا، 1382، پيش شماره 2، ص44.

ص: 31

دليل تازگي ها و نوآوري هاي موجود در آنها براي نسل هاي جديد، جذابيت هاي ويژه اي پديد آورده و عمده كاربران و بهره گيران از اين رسانه ها نوجوانان و جوانان به شمار مي روند. در غير اين صورت، با از دست دادن مخاطبان، از ايفاي رسالت خود كه با اثرگذاري بر مخاطب حاصل ميشود، بازمي ماند. در صورت عدم شناخت كافي و دقيق محيط رسانهاي كه اين رسانه در آن ف_عال_يت ميكند و ناآگاهي از نقاط قوّت و ضعف رقبا و راهبردهايي كه آنها در جذب مخاطب دنبال ميكنند، صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران با افت مخاطب مواجه مي شود و در بلندمدت با مسائلي جدي در جذب مخاطب روبه رو خواهد بود. به علاوه، بايد توجه داشت كه صدا و سيما به عنوان زبان و چهره انقلاب اسلامي، در صورتي كه بر كاركردهاي سياسي رسانه هاي نوين در تحولات بين المللي توجه نداشته باشد، به نوعي در ايفاي رسالت خود در قبال بسياري از تحولات نوين بازمي ماند. براي مثال، بي توجهي به رقابت جدّي پديد آمده در فضاي شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي، به ويژه در منطقه خاورميانه و با ظهور شبكه هاي تلويزيوني مانند الجزيره، العربيه و الحره، به نحوي از سرعت شكل گيري گفتمان انقلاب اسلامي در فضاي بيداري اسلاميِ پديد آمده در كشورهاي عربي خاورميانه مي كاهد. از سوي ديگر، از دهه 1990 به تدريج شبكه هاي خبري ماهواره اي گوناگوني در عرصه بين المللي ظهور كرده اند كه بر افكار عمومي جهان بسيار اثرگذار بوده اند و در طول دو دهه گذشته، مردم جهان از دريچه دوربينهاي اين شبكه هاي تلويزيوني مانند سي ان ان و بي بي سي به جهان نگريسته اند.

در حقيقت، در اين زمينه آگاهي اجمالي وجود دارد، ولي هرگونه

ص: 32

تصميم گيري و سياست گذاري رسانه اي، نيازمند شناخت تفصيلي و دقيق از اين موضوع است. شناخت دقيق ساز و كارهاي نقش آفريني رسانه هاي نوين در عرصه هاي گوناگون فكري، فرهنگي و سياسي در جهان و تحولات بينالمللي و ظرفيتها و چالشهاي آنها، موجب مي شود فرصتها و تهديدهاي اين رسانه ها براي گفتمان انقلاب اسلامي نيز شناسايي شوند و به سياست گذاري رسانه اي، به ويژه در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در قبال آنها بينجامند.

ص: 33

فصل دوم: پيشينه تحقيق

اشاره

فصل دوم: پيشينه تحقيق

زير فصل ها

مقدمه

آثار و تحقيقات داخلي

مطالعات خارجي

ص: 34

ص: 35

مقدمه

مقدمه

واكاوي مطالعات درباره رسانههاي جديد و تحولات بينالمللي نشان مي دهد در اين زمينه، تحقيقات اندكي در ايران صورت گرفته است. هر چند تحقيقات انجام شده، مسائل مهمي را مطرح كردهاند، ولي نتوانستهاند چشمانداز كامل و گسترده اي از نقش آفريني رسانههاي نوين و تحولات بينالمللي نشان دهند. البته منظور از عبارت يادشده اين نيست كه صرفاً با انجام شدن تحقيق حاضر، مطالعه درباره اين موضوع مهم به ميزان مطلوب و كفايت كننده خواهد رسيد، بلكه غرض اين است كه اين موضوع نيازمند تتبع و مطالعه بسيار زيادي از زواياي گوناگون است و بررسي پيش رو نيز قدمي در اين زمينه خواهد بود و ادعاي بيشتري وجود ندارد. در ادامه، برخي تحقيقات اخير داخلي و خارجي را در خصوص موضوع مطالعه معرفي مي كنيم.

آثار و تحقيقات داخلي

آثار و تحقيقات داخلي

برخي از آثار و مطالعات ترجمه و منتشرشده در ايران در خصوص كاركردها و نقش فن آوري هاي ارتباطي و نيز سياست هاي كشورهاي گوناگون كه در بهره گيري از اين فن آوري پيشرو بوده اند، به تفصيل به اين موضوع پرداخته اند؛ از جمله:

ص: 36

_ كتاب ارتباطات فراملي و جهان سوم، ويراسته جرالد ساسمن و جان. اي. لنت، ترجمه طاهره ژيان احمدي، مجموعه اي از مقالات است كه نويسندگاني از كشورهاي گوناگون، به ويژه كشورهاي در حال توسعه مانند برزيل آنها را نگاشته اند. همگي اين مقالات با ديدگاهي انتقادي آغاز مي شوند. در اين مقاله ها، فن آوري ارتباطات و انتقال رسانه هاي گروهي به جهان سوم در يك چارچوب مفهومي تحليل شده كه اين چارچوب، نيروهاي تاريخي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي را مد نظر دارد. به باور ويراستاران اين مجموعه، امروزه (اوايل دهه 1980) در مقايسه با دهه 1950 شايد مداخله مستقيم ابرقدرتها، از جنبه هاي خاصي براي كشورهاي جهان سوم آن قدرها وحشت آور نباشد، ولي از ديدگاه مردم، در اين عصر فراملّي گرايي، خصوصي سازي و عقلايي كردن همه جانبه بازار به منظور كالايي كردن تقريباً همه ابعاد زندگي روزمره، ضرورت تحليل فن آوري ارتباطات و رسانه هاي جمعي، اهميت خود را از دست نداده است.

افزايش امكانات در زمينه تمركز بازار براي كساني كه قادر به بهره گيري از امكانات پردامنه فن آوريهاي ارتباطاتي جديد هستند _ يعني شركتهاي فراملي _ پيدايش رشته هاي فرعي «اقتصاد اطلاعات» را تشويق كرده است. به نظر اقتصاددانان «نو محافظه كار» علاقه مند به ارتباطات بين المللي، اقتصاد اطلاعات، «مزاياي نسبي» شركتهاي فراملي را در مقابل كشورهاي جهان سوم، از نظر كنترل ارتباطات و فن آوري هاي اطلاعاتي، به عنوان «كارآمدترين» وسيله توسعه عوامل توليد، در جهاني با «وابستگيهاي متقابل» توجيه مي كند.(1)


1- ساسمن، جرالد و جان. اي لنت، ارتباطات فراملي و جهان سوم، 1387.

ص: 37

مولانا در كتاب جريان بين المللي اطلاعات همراه با تبيين سيري از تحولات فن آوري اطلاعات و نيز دانش مربوط به اين حوزه در دوره قبل و پس از جنگ جهاني دوم، به تلاش هاي كشورهاي در حال توسعه از طريق سازمان هايي مانند سازمان ملل متحد (كميسيون امور اطلاعاتي) و يونسكو براي ايجاد دگرگوني در روند يك سويه جريان بين المللي از سوي كشورهاي قدرتمندتر مانند امريكا به سوي كشورهاي به اصطلاح موسوم به جهان سوم پرداخته و اين گونه ابراز عقيده كرده است:

با تغييراتي كه در سياست هاي اقتصادي و تجارتي و ارتباطي دنيا و مخصوصاً دُوَل صنعتي به وجود آمده، همراه با گسترش بيشتر فن آوري ارتباطات، نظام جهاني ارتباطات و اطلاعات كه اكنون بر دنيا حاكم است، وارد مرحله جديدي شده است. در واقع، نظام كهنه، جاي خود را به نظام جديد داده است، ولي اين نظام نوين، نظامي نيست كه جهان سوم خواستار آن بود. بر عكس، نظام جديد ارتباطي و اطلاعاتي جهاني كه در حال نمو است، يك نظام جهاني است كه در آن ممالك غربي، از جمله ژاپن نقش مهمي دارند و آن را رهبري مي كنند و اين خود متأسفانه باعث بسي اختلاف بين ممالك دنياي سوم شده است. نظام جديد اطلاعاتي و ارتباطي كه اكنون مشاهده مي كنيم، جنبه اقتصادي و تجارتي عميقي پيدا كرده است؛ زيرا فن آوري اطلاعات و ارتباطات، خود يك متاع و كالاي مهم تجارتي شده است كه هم همكاري و هم رقابت كشورهاي غربي را دامن مي زند. كسر بودجه امريكا، اولويت اقتصادي ژاپن و آلمان در اقتصاد بين المللي، حمل ونقل، فن آوري ارتباطات و مخابرات از

ص: 38

غرب به بلوك شرق و بين خود غربي ها، همه اينها مسائل جديد حقوقي و اقتصادي را پيش آورده است كه در دگرگوني اقتصاد دنيا و سازمان هاي مسئول بين المللي مربوط به ارتباطات و اقتصاد تأثير مهمي بر جاي مي گذارد. به طور خلاصه، نظام جديد حاكم، نظام جهاني كشورهاي صنعتي غرب است، نه كشورهاي در حال رشد و توسعه. از اين جهت، مسئله ارتباطات وارد يك مرحله جديد بين المللي شده است كه در دهه آينده(1) با شدت بيشتري دنبال شده و درباره آن بحث خواهد شد.(2)

مولانا در كتاب ارتباطات جهاني در حال گذار در كنار مروري تفصيلي بر تاريخ ارتباطات بين المللي در قرن بيستم، به ويژه پروژه ها و جريان هاي علمي، دانشگاهي و پژوهشيِ اثرگذار در زمينه ارتباطات بين المللي در غرب و نيز تبيين جايگاه، تأثيرات و نقش فن آوري رسانه اي در جوامع سنتي مانند ايران و جوامع سكولار، سرانجام به اين نتيجه مي رسد كه «گسترش سريع ارتباطات بين المللي به خودي خود، ابداً دست يابي به تفاهم بين المللي بيشتر را تضمين نمي كند. اكنون شايد حتي بيشتر از قبل نياز به بحث و جدلي ميان سطوح در قبال ارتقا و افزايش جست وجو براي ارتباط انساني يا «نرم افزار» وجود دارد كه به وسيله سطوح پيشرفته فن آوري هاي ارتباطات يا «سخت افزار» با همه اشكال بي شمارش، امكان پذير شده است. فن آوري هاي ارتباطي مدرن، افزايش تفاهم بين المللي را تضمين نمي كند؛ اما چنانچه به شكل مؤثري


1- اين نوشتار در سال 1369 نوشته شده است.
2- حميد مولانا، جريان بين المللي اطلاعات؛ گزارش و تحليل جهاني، ص 8.

ص: 39

از آنها استفاده شود، مي توانند امكان بيشتري براي آن فراهم آورند. هر چه بيشتر دامنه جهاني رسانه ها و ارتباطات به عنوان يك كل مورد توجه قرار گيرد، احتمالاً بيشتر به استقرار آنچه كه مي توان چارچوب اخلاقي جهاني ناميد، توجه مي شود. از اين پس ارتباطات، تنها در سطوح ميان فردي، محلي و ملي عمل نمي كند؛ به شكلي اجتناب ناپذير، ارتباطات از مرزهاي ملي درمي گذرد و فعاليت هاي كشورهاي ديگر را تحت پوشش قرار مي دهد و بر طرح هاي فرهنگي مختلف و جديد پرتوافكني مي كند. به علاوه، ارتباطات، محيط نمادين بين المللي و جهاني اي فراهم مي سازد كه رفتار سياسي و اقتصادي بين المللي بايد در چارچوب آن روي دهد و هدايت شود».(1)

هر سه اثر يادشده گرچه در دوره انتشارشان، افق ها و چشم اندازهاي بسيار عميق و گسترده اي براي مخاطبان خود گشودند، ولي به دليل اينكه در طليعه ظهور رسانه هاي نوين به بحث از رسانه ها و ارتباطات رسانه اي و ارتباطات بين المللي پرداخته بودند، بي گمان بر بسياري از پي آمدها و آثار رسانه هاي نوين در عرصه بين الملل و جهاني ناظر نبودند. براي مثال، در آن دوره، بحث از شبكه هاي اجتماعي ديجيتال و نقش آفريني آنها در اين زمينه مطرح نبود يا بسياري از كشورهاي در حال توسعه همچون ايران، اقدام به تأسيس شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي مانند العالم و پرس تي وي براي نقش آفريني در اين عرصه نكرده بودند. ازاين رو، بسياري از ديدگاه ها همچنان تمركز زيادي بر جريان يك سويه اطلاعات از طرف شمال به جنوب يا غرب به شرق دارد. منظور از اين بحث، اين نيست كه جريان يادشده به طور كلي تغيير ماهيت داده، ولي شكل و


1- همان، ص 93.

ص: 40

كيفيتي را كه در گذشته داشت از دست داده است. قطع شدن شبكه هاي تلويزيوني برون مرزي تلويزيوني ايران، نشانه اي از ميزاني از اثرگذاري و نقش آفريني آنها در اين عرصه از ارتباطات بين المللي است كه گفتمان مقابل خود را به چالش كشيده و آن را به چنين برخوردي واداشته است.

با توجه به ملاحظه يادشده، مي توان كتاب مرزهاي نو در ارتباطات بين الملل، ويراسته مهدي سمتي و ترجمه حسن بشير و همكاران را تا حد اندكي در جبران خلأ و نقيصه يادشده مؤثر دانست؛ چون همان گونه كه خود سمتي اظهار مي دارد «ارتباطات بين الملل، يك حوزه وسيع مطالعاتي است كه هنوز نه تنها نتوانسته است به نظريات مشخصي دست يابد، بلكه حتي فراتر از آن، شناسايي دقيق موضوع هاي مرتبط با آن نيز به علت گستردگي فراوان با مشكلات جدي روبه روست. اين مسئله نه تنها از اهميت اين حوزه مطالعاتي نمي كاهد، بلكه آن را به مثابه يكي از مهم ترين حوزه هاي مطالعاتي كه نيازمند پژوهش ها و بررسي هاي بسيار زيادتر و عميقتر است، مطرح مي سازد».(1)

مهم ترين فصل اين كتاب كه ارتباط وثيق تري با مطالعه پيش رو دارد، فصل يازدهم با عنوان «سلول ها و شبكه هاي اطلاعاتي و امنيت دولتي: سازمان هاي سياسي بين المللي و كنترل و نظارت بر اينترنت» است. «در اين فصل، هايدي ماري براش، به فن آوري هاي الكترونيكي اشاره كرده و محدوديت هايش را در گفتمان وضعيت امنيت نشان مي دهد. او به وضوح، سختي ها و مشكلات نظارت و كنترل بر موجودي چون اينترنت را نشان مي دهد. چنين شبكه غيرمتمركزي كه گستره بسياري يافته است، همانند راهبرد دفاعي جنگ سرد، ادراك و احساس را در يك جهان دو


1- مهدي سمتي، مرزهاي نو در ارتباطات بين الملل، ص 15.

ص: 41

قطبي شكل مي دهد. اين ساختار متشابه، مانند ساز و كاري است كه امكان نفوذ و مقاومت را به ابزاري قدرتمند براي كساني بدل مي كند كه آرزوي فرار از سلسله مراتب ها، مرزها و كنترل ملي و بين المللي را دارند. براش، ضد شبكه را به عنوان يك نهاد سلسله مراتبي در برابر اينترنت مطرح مي كند و جنگ شبكه اي و يا عوامل غيردولتي و غيرنظامي را در جايگاه عوامل ويژه اي مي بيند كه در مقابل جنگ سايبر، يعني فن آوري هاي سلسله مراتبي نظامي در استفاده از اطلاعات قرار مي گيرند».(1)

كتاب عصر اطلاعات نوشته مانوئل كاستلز است كه تدوين نهايي آن در دهه 1990 بوده، ولي در واقع او از 1979 به آن اشتغال ذهني داشته است. كاستلز انقلاب اطلاعاتي تكنولوژيك را ستون فقرات ديگر تحولات ساختاري مي داند. از ديدگاه وي، به دليل تأثيرات همسوي بحران نظام سياسي سنتي و گسترش به شدت فزاينده رسانه هاي جديد، اطلاعات سياسي اساساً در حوزه رسانه ها فراچنگ مي آيد، بيرون از دنياي رسانه ها رخ مي دهد و توسط خود رسانه ها تعيين نمي شود، بلكه فرآيندي سياسي و اجتماعي باز و بدون قطعيتي در جريان است؛ اما منطق و سازمان رسانه هاي الكترونيك، چارچوب ها و ساختارهاي سياست را پديد مي آورد. تا هنگامي كه رسانه ها نسبتاً از قدرت سياسي مستقل باشند، كنشگران سياسي مجبورند با قواعد، فن آوري و منافع رسانه ها كنار بيايند. رسانه ها چارچوب سياست هستند. به باور او، انقلاب فن آوري اطلاعات و بازسازي ساختار سرمايه داري، شكل تازه اي از جامعه، يعني جامعه


1- همان، ص 21.

ص: 42

شبكه اي را پايه گذاري كرده است. وجه بارز اين جامعه، جهان شمول شدن فعاليت هاي اقتصادي است كه اهميت راهبُردي قاطعي دارند. او بر اين باور است كه همان گونه كه دولت سالاري صنعتي در قرن بيستم، جهان را زيرورو كرد، اين سازمان اجتماعي نوين نيز نهادهاي اجتماعي را به لرزه درمي آورد، فرهنگ را دگرگون مي كند، ثروت مي آفريند و فقر را نيز به دنبال مي آورد. حرص و آز و نوآوري و اميد برمي انگيزد، ولي مرارت ها و سختي ها و نااميدي هم دارد.

هسته بحث كاستلز اين است كه توسعه شبكه هاي فن آوري اطلاعات در سراسر جهان، اهميت جريان هاي اطلاعاتي را براي سازمان دهي اجتماعي و اقتصادي افزايش و در عين حال اهميت نقاط خاص جغرافيايي را كاهش مي دهد. در نتيجه در اقتصاد اطلاعاتي، نگراني عمده سازمان ها مديريت و چگونگي پاسخ گويي به جريان هاي اطلاعات است. بنابراين، ايجاد شبكه هاي اطلاعاتي، موجب تمركززدايي از بسياري از جنبه هاي سازمان دهي اجتماعي و اقتصادي همراه با تمركز در تصميم گيري مي شود. كاستلز بر اين باور است كه تهيه كنندگان اطلاعات كه يك طبقه نوين حرفه اي _ مديريتي را شكل مي دهند، از نظر تعداد اندك اند، ولي از نظر فرهنگي در موضع مسلطي قرار دارند. آنها به اصطلاح او يك طبقه اجتماعي برتري خواه هستند كه شايد ضرورتاً بر يك كشور حكومت نمي كنند، ولي اساس جامعه مدني را شكل مي دهند. افراد جامعه بر حسب دسترسي به اطلاعات، به دو دسته غني اطلاعاتي و فقير اطلاعاتي در شهر جهاني تقسيم بندي مي شوند.

عاملي در كتاب استعمار مجازي امريكا (1389) به بررسي، توصيف و تحليل شيوه هاي جديد نفوذ و سلطه امريكا از طريق ابزارهاي نوين

ص: 43

ارتباطي و فضاي مجازي پرداخته است. او در مقدمه به دو فضايي شدن قدرت و قدرت نرم در فضاي مجازي مي پردازد و طي آن مفهوم قدرت، قدرت نرم و قدرت سخت، قدرت نرم و فضاي مجازي، راهبرد و ابزار اين قدرت و اعمال قدرت نرم از طريق امپراتوري هاي مجازي را بررسي مي كند. او با تأكيد بر اينكه استعمار، دوره هاي متفاوتي را پشت سر گذاشته است، بر اين موضوع صحه مي گذارد كه در دوره استعمار نو، فرهنگ و انديشه ملت ها را استعمار كردند و با روشهاي مختلف براي عقب نگه داشتن كشورها از طريق سياست هاي اقتصادي و فرهنگي كوشيدند. در دوره استعمار مجازي، امريكا قله دار فضاي سلطه و استعمار بوده است. از آنجا كه هدف استعمار در درجه نخست، مسخ فكري فرد و جامعه مستعمره بوده است، در استعمار مجازي كه از ساز و كارهاي قدرت نرم استفاده ميشود، هدف اصلي از بين بردن استقلال رأي كاربران فضاي مجازي و عضويت آنها در جامعه فرهنگي امريكاست. از فضاي مجازي به عنوان محيطي براي استعمار و كاهش استقلال رأي كاربران و عضويت دادن آنها در فرهنگ امريكايي، استفاده ابزاري صورت گرفته است. از ديدگاه نويسنده،

، ام اس ان،

، فيس بوك، توييتر، ويكي پديا، يوتيوب و همچنين آي ام دي بي، از جمله هشت امپراتوري مجازي مورد مطالعه هستند كه هر يك به تنهايي قدرت نرم قابل توجهي براي گردانندگان آن و كشور امريكا پديد آورده است. اين ساز و كارهاي مجازي همه در يك سطح نيستند و حوزه كار و مأموريت متفاوت و گاه مشترك دارند.

هدف اين كتاب، نشان دادن قدرت شكلدهي اين امپراتوري ها به فضاي غالب سياسي، فرهنگي و اقتصادي فضاي مجازي است. هشت

ص: 44

امپراتوري پيش گفته، همگي امريكايي هستند و به طور طبيعي تفكر غالب اين كشور را دنبال ميكنند. همچنين عاملي در انتهاي مباحث خود نتيجه گيري مي كند كه فرهنگ تبليغ شده در اين امپراتوري ها، در برخي حوزه ها در تباين و در برخي ديگر در تضاد با دين و فرهنگ كشورهايي همچون ايران است.

كتاب بري اكسفورد و ريچارد هاگينز (1387) با عنوان رسانه هاي جديد و سياست، رسانههاي جديد را در پيوند با سياست بررسي مي كند و پي آمدهاي سياسي آن را براي فرهنگ و اجتماع مدنظر دارد. مسائلي همچون تأثير رسانه در پذيرش الگوهاي خاصي از دموكراسي، فضاي عمومي، هويت و شهروندي، مباحث كانوني اين كتاب را تشكيل مي دهند. اين مباحث در ارتباط تنگاتنگ با مسائلي چون نحوه زمامداري و كاركرد احزاب سياسي پيش مي روند. كتاب در كنار وجوه مثبت خود، بر اين نكته تأكيد دارد كه «سبك منحصر به فرد رسانه اي شده» از زندگي را بايد به چالش كشيد. در واقع، اين كتاب در تداوم بحث قديمي رابطه ميان رسانه ها و دموكراسي است و با تأكيد بر نوآوري هاي اخير فن آورانه، بُعد جديدي را به روي اين مسئله باز مي كند. به گفته آكسفورد و هاگينز، سمت و سوي كتاب، تعيين بي درنگ قلمروهايي است كه نشان مي دهد چگونه در برخي عرصه هاي مهم، اين دو حوزه، فصل مشترك مي يابند و در چه حوزه هايي، تكنولوژي هاي نوين ارتباطي مربوط به انتقال، ذخيره سازي و دريافت ممكن است با الگوهاي جاافتاده پيشين سازگاري داشته باشند. نقطه آغاز كتاب، حول اين نكته است كه فرآيندهاي سياسي به طور فزاينده اي به اشكال و ساختارهاي رسانه اي وابسته اند. بنابراين، مسئله بايد بررسي اين نكته باشد كه: هنگامي كه

ص: 45

اشكال و ساختارهاي رسانه اي متحول مي شوند، چه بر سر فرآيندهاي سياسي مي آيد؟

مطالعات خارجي

مطالعات خارجي

بوي برت (2006) در مقاله «فضاي مجازي، جهاني شدن و امپراتوري» چارچوب امپرياليسم رسانه اي را مطرح مي كند كه براي مطالعه سلطه امريكا بر فن آوري اطلاعات و ارتباط در طي 1975 _ 2000 مناسب است. او در اين مقاله، همراه با بيان نظريههاي اوليه امپرياليسم رسانه اي كه بر صادرات برنامه هاي تلويزيون امريكا تأكيد ميكردند، معتقد است بايد در دوره جديد بر ظهور فن آوري هاي شبكه اي ريزپردازنده رايانه اي، اهميت آنها براي توسعه صنايع فن آوريهاي اطلاعات و ارتباط و تأثير زياد اينها بر سياست هاي خارجي و اقتصادي امريكا تأكيد كرد. بنابراين، در اين مقاله، سلطه پيوسته قدرت شركت هاي امريكايي، شركت هاي فراملي امريكايي و از همه مهم تر، صنايع ارتباطي و اطلاعاتي را در درون اقتصاد جهاني مستند ميكند و سلطه امريكا را بر بيشتر حوزههاي ارتباطات راه دور و رايانه اي در قرن بيست و يكم نشان مي دهد.

استرائوبار (2010) رابطه چين و هند (چينديا) را در بافت ديگر قدرتهاي رسانه اي و فرهنگي در حال ظهور در نظام جهاني يا دنياي در حال تغيير بررسي ميكند. تحقيق او با تكيه بر چشماندازها و استقلال نامتقارن، رابطه آنها را با قدرت هاي اصلي موجود و با همديگر و با ديگر فرهنگ ها و ملتهاي كمتر توسعه يافته بررسي مي كند.

فاتز (2010) در تحقيق خويش، براي توصيف جامعه معاصر به منظور نشان دادن و توضيح شكل جديدي از مفهوم ماركسيستي امپرياليسم با

ص: 46

عنوان امپرياليسم اطلاعاتي/ رسانه اي از تحليل ولاديمير لنين از امپرياليسم استفاده مي كند و به تحليل آماري اقتصاد كلان داده هاي موجود ميپردازد. تحليل او بر اساس پنج ويژگي امپرياليسم بنا شده است: (1) نقش تمركز اقتصادي؛ (2) سلطه سرمايه مالي؛ (3) اهميت صدور سرمايه؛ (4) طبقهبندي فضايي جهان در نتيجه سلطه شركتها؛ و (5) بعد سياسي طبقهبندي فضايي جهان. نتايج پژوهش او نشان مي دهد نظريه هاي لنين بايد براي مطالعات ارتباطي و رسانه اي معاصر دوباره استفاده شود.

كومار (2010) در پژوهش خويش با عنوان «گوگل ارث و دولت _ ملت: حاكميت در عصر رسانه هاي نوين» ماهيت حاكميت در يك دنياي جهاني و نقش رسانه هاي نوين را در چارچوب آن تحليل مي كند. نگارنده اين مقاله معتقد است موجوديت هاي رسانهاي جديد مثل گوگل، وجه جديدي از قدرت را نشان مي دهد كه به طور روزافزون تهاجم و حمله به درون نظام دولت _ ملت وستفاليا را ميسر مي سازد.

ص: 47

فصل سوم: چارچوب مفهومي و نظري تحقيق

اشاره

فصل سوم: چارچوب مفهومي و نظري تحقيق

زير فصل ها

مقدمه

رويكردهاي گوناگون به رسانه هاي نوين

نظريه همگرايي رسانه اي

تحول و تكامل رسانه ها در جهان در حال تغيير

مصرف رسانه ها در عصر همگرايي رسانه ها

پي آمدهاي همگرايي رسانه ها

جامعه شبكه اي

ص: 48

ص: 49

مقدمه

مقدمه

معرفي رسانههاي جديد به افزايش شديد پيچيدگي اجتماعي، هم در فضا و هم در زمان انجاميده است. وسعت و توانايي دسترسي ارتباطي گسترش پيدا كرده است. زماني كه يك رويداد يا موضوع در جايي اتفاق ميافتد، مردم به سرعت در نقاط ديگر جهان بدان دسترسي پيدا ميكنند. در واقع، سرعت ارتباطات بيشتر شده است. آنچه سبب اين دگرگوني هاي گسترده شده، رشد فن آوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي و رسانههاي نوين است كه موجب پيچيدگي درك فضاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و حتي اقتصادي در جهان شده است. براي شناخت و درك چنين فضاي نويني در شرايط جهاني، ناگزير به رويكردهاي نظري جديد نيازمنديم كه قدرت تفسير و تبيين بيشتري در مقايسه با رويكردهاي ديگر داشته باشند.

رويكردهاي گوناگون به رسانه هاي نوين

رويكردهاي گوناگون به رسانه هاي نوين

از ديد نظري، سخن گفتن از رسانههاي نوين، مشكل و بحثانگيز است: آيا تلويزيون يك رسانه جديد است؟ اين پرسش را درباره راديو و سينما هم ميتوان مطرح كرد. برخي محققان معتقدند نو بودن رسانه هاي جديد تا حدي واقعي است؛ بدين معنا كه اين رسانهها پيش تر نبودهاند، ولي در نظر گرفتن اين دگرگوني ها، به معناي از ميان رفتن همه تاريخ رسانهها

ص: 50

نيست؛ زيرا تاريخ رسانهها داراي لحظههاي يكسان جديد براي همه رسانهها بوده است.(1) همه رسانهها سابقاً رسانههاي جديد بودند؛(2) بنابراين، «رسانه هاي جديد» يك مفهوم نسبي است. در بيست يا سي سال بعد، وبلاگها و روزنامهنگاري آنلاين، رسانههاي قديمي در نظر گرفته خواهد شد. پس چگونه ميتوان گونه هاي جديد ارتباطات را در عصر جديد تعريف كرد؟ چگونه محققان درباره آنها سخن بگويند؟ آيا بايد «چيز جديد» را «ارتباطات تعاملي» بناميم يا بهتر است آن را با عنوان فقط «ارتباطات ديجيتال» تعريف كنيم؟ چرا شيوه هاي ارتباطي جديد را ميتوان ارتباطات شبكه اي يا مشاركتي ناميد؟

بنابراين، سخن گفتن درباره اين گونه هاي جديد ارتباطي، راحت نيست. هر محقق، يك يا چند ويژگي براي توصيف و توضيح آنها در نظر مي گيرد: ديجيتالي شدن، تعاملي، مجازي بودن، پراكندگي، فرامتني بودن،(3) بازنمايي عددي، پيمانهاي، اتوماسيون، تغييرپذيري، فراكدگذاري،(4) شبكه اي، همگرايي(5) و غيره. در بررسي شرايط رسانهاي و مطالعه رسانه هاي نوين بايد به اين ابهام معناشناختي توجه كرد. هر چند اين ابهام هاي مفهومي، كار محققان رسانه ها را با مشكل مواجه مي كند، ولي


1- Martin Lister, ed, New media: A critical introduction, Taylor Francis, 2003, p3.
2- Lisa Gitelman, Always already new: Media, history and the data of culture, The MIT Press, 2006. Lisa Gitelman and Geoffrey B. Pingree, eds, New Media, 1740-1915, MIT Press, 2003. Siegfried Zielinski. Deep time of the media: Toward an Archaeology of Hearing and Seeing by Technical Means, Cambridge, MA: MIT Press, 2006.
3- New media: A critical introduction.
4- Lev Manovich, The language of new media, MIT press, 2001.
5- Carlos Alberto Scolari, Hipermediaciones: elementos para una teoría de la comunicación digital interactive, Gedisa, 2008.

ص: 51

فرصتي براي طراحي دوباره گفت وگوهاي علمي(1) فراهم مي آورد. بنابراين، در اين تحقيق، ما به جاي رسانههاي نوين، از فضا و محيط رسانهاي نوين استفاده كرده ايم تا نقش رسانههاي جديد را در تحولات بينالمللي بهتر و مناسبتر تبيين كنيم و آن را توضيح دهيم.

يكي از اين بحثها و گفت وگوهاي علمي، صحه گذاشتن بر «نظريه رسانه»(2) به شكل تلويحي يا آشكار به عنوان رويكرد نظري است.(3) نظريه رسانه به تعدادي از محققان مختلف، مثل هارولد آدامز اينيس (1972)، مارشال مك لوهان (1962، 1964)، والتر اونگ (1988) و جوشوا ميروويتس (1985) مربوط ميشود. ميروويتس (1985) نظريه رسانه را به عنوان تمركز بر رسانه به منزله محيطها (زمينه ها يا محيط) براي ارتباطات جامعه توضيح ميدهد: استعاره رسانه به منزله محيطها بر ويژگيهاي نسبي ثابت يك رسانه خاص توجه مي نمايد كه آن را به فضاي ارتباطي خاصي تبديل و از ديگر رسانهها و از تعامل رو در رو متمايز مي كند. هر چند نظريه رسانه، ريشههاي متفاوتي دارد، ولي پارادايمي مبتني بر استعاره رسانه به منزله محيط هاست. بسياري از محققان رسانهاي، در كنار صحه گذاشتن بر فرضيات اصلي اين نظريه، معتقدند عرصه اجتماعي خاص مي تواند به مجموعه اي با ويژگيهاي


1- گفت وگوهاي علمي به معناي شكل گيري فضاي گفت وگوي دانشگاهي، مراكز تحقيقي، مجلات علمي، كنفرانس ها و كنگره هاست. در اين فضاها، محققان به تبادل اطلاعات، بحث ايدهها و مطرح كردن اختلاف نظرها به منظور رسيدن به توافق و توجه به يك روششناسي و يك سري از قواعد گفتماني _ در درون يك چارچوب كنش گفتاري خاص و به عبارت ديگر، فعال كردن گفت وگوهاي علمي در يك فضاي گفتماني مي پردازند.
2- medium theory.
3- Niels Ole Finnemann, Internettet I Mediehistorisk Perspektiv, Copenhagen, Samfundslitteratur, 2005, p 36-7.

ص: 52

قابل شناسايي و ثابت مربوط باشد. در درون اين تعريف گسترده، نظريه رسانه براي جوامع اوليه، يعني دورههاي شفاهي، نوشتار و چاپ مناسب بوده است. در عصر شفاهي، دانش اجتماعي با شبكههاي قصهگوها و نقال ها بايگاني مي شد. اندازه اجتماع ارتباطي با حوزه فيزيكي ارتباطات كلامي محدود شده و چالش اصلي اطلاعات، يادآوري آنچه گفته شده بود. در عصر نوشتار، دانش اجتماعي با مجموعههاي نسخ خطي آرشيو بندي ميشد. اندازه اجتماع ارتباطي با دسترسي به تعداد نسبتاً محدودي از نسخه هاي نوشتاري و با توانايي خواندن محدود مي گرديد و چالش اساسي اطلاعاتي، حفظ دست خط ها بود. در عصر چاپ، دانش اجتماعي با كتابخانه آرشيوبندي ميشد. اندازه اجتماع ارتباطي در اصل جهاني بود؛ هر چند با انتقال فيزيكي دچار وقفه و تأخير و با توانايي هاي خواندن محدود مي گرديد و چالش اساسي، شناخت و تشخيص ميزان رو به رشد توليدات چاپي بود.

در حقيقت در اين نظريه، فرضيه بر اين اصل استوار است كه يك رسانه خاص تعداد معدودي از ويژگي هاي ثابت را دارد. با پيشرفت فن آوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي و ديجيتالي (دست كم از نظر فن آورانه) و ظهور اينترنت به عنوان يك رسانه جهاني و همگرايي رسانهها، پرسش اصلي اين است كه: آيا فضاي شبكهاي و نوين ارتباطي را ميتوان با تعداد محدودي از ويژگي هاي ثابت تعيين كرد؟

در عصري كه دسترسي به ابزارهاي ارتباطي و اطلاعاتي بيشتر و راحتتر از گذشته شده است، شكل گيري تعداد گسترده اجتماعات اينترنتي و مجازي تعاملي كه مردم را قادر مي سازد علايق عمومي را به اشتراك گذارند، فعاليت هايي براي ارتباط و اشتراك گذاري، هم در سطح

ص: 53

محلي و هم در سطح جهاني پديد آورده است. در حقيقت، در چنين فضا و محيط رسانهاي جديد، مشاركت مردم و گروهها فارغ از مكانها، و در گفتمان عمومي، فراتر از محدوده و مرزهاي ملي صورت ميگيرد؛ دانش اجتماعي توسط فرآيندي آرشيو مي شود كه مي توان بدان «فراآرشيو»(1) گفت.(2) در اين فضا، دانش از طريق موتورهاي جست وجو و طبق معيارهاي جست وجو كه از سوي نيروهاي فني، سياسي و اقتصادي يا شركتهاي بزرگ تعيين مي شود كه فضاي ارتباطي و ماهوارهاي را در اختيار دارند، قابل دسترس مي گردد. از نظر فني، ميزان اجتماعات و محدوده ارتباطي، جهاني است. قدرت و دانش با دسترسي به فضاهاي ارتباطي و شبكههاي ماهوارهاي تعيين مي شود. چالش اطلاعاتي، مديريت پيچيدگي اطلاعات و نحوه فعاليت در اين فضا و محيط نوين ارتباطي است.

برخلاف روندهاي پيشين، فضاي ارتباطي جديد را ميتوان به عنوان يك «نظام معناشناختي چندگانه(3)» مشخص كرد كه ويژگي اصلي آن، ادغام همه رسانههاي شناخته شده در درون يك نظام چندرسانه اي همگراست.(4) رسانههاي ديگر و به اصطلاح قديمي، رسانههاي يك معنايي بودند و واجد تعداد محدودي از ويژگيهاي نسبتاً ثابت. فضاي رسانهاي جديد به عبارت ديگر، عصر همگرايي رسانه اي، داراي تعداد نامحدودي از ويژگي هاست. در نتيجه، مشخص كردن اين فضا به عنوان يك محيط


1- meta-archive.
2- Lars Qvortrup, Understanding New Digital Media Medium Theory or Complexity Theory?, European Journal of Communication, 21 (3), pp 345-356.
3- multi-semantic system.
4- Ibid, pp 345-356.

ص: 54

ارتباطي با مجموعه ثابتي از ويژگيها نظير نظريه رسانه، امري مسئله ساز است. در نتيجه، رويكرد ديگري بايد براي اين فضا در نظر گرفت كه تا حدي بتواند پاسخ گوي اين فضاي نوين ارتباطي باشد.

اين رويكرد كه از سوي كورتروپ در سال 2006 مطرح شده، «رويكرد نظري پيچيدگي»(1) است. بر اساس اين رويكرد، نقش اصلي رسانه، مديريت پيچيدگي اجتماعي است و سازوكار اصلي اين است كه پيچيدگي با پيچيدگي مديريت شود. در فضاي نوين رسانهاي جهاني كه فضاي پيچيدهاي است، اين امر فقط از طريق فضاهاي شبكهاي ممكن است. اين پارادايم، نتايجي نظري دارد: به جاي مشخص كردن اين فضاي نوين رسانه اي از طريق ويژگيهاي رسانهاي ثابت، بايد آن را بر حسب ظرفيت مديريت پيچيدگي آن مشخص كرد. در اينجا، نقطه اصلي، توانايي آن براي بازتوليد خود از طريق ايجاد ارتباط و پيوند بين گرهها در شبكه است. ازاين رو، با يك نظام رسانه اي پويا و خود توسعه دهنده با توانايي توسعه پيچيدگي دروني مواجه هستيم.

يكي از تأثيرات اصلي، تأثير متضاد پيچيدگي اينترنت و رسانههاي جديد است. با افزايش پيچيدگي داخلي، توانايي مديريت پيچيدگي خارجي امكان پذير مي شود. براي مثال، اينترنت خودش ميتواند مشكلات مديريت پيچيدگي را توليد كند. اين يك تجربه زندگي روزمره است: ما نميتوانيم بدون ظرفيت اينترنت و رسانههاي جديد زندگي كنيم. در سطح اجتماعي، با مشخص سازي ريختشناسي شبكه و مفهوم «فضاهاي جريان(2)» به عنوان يك مفهوم براي هويت پوياي جامعه


1- complexity theoretical approach.
2- spaces of flow.

ص: 55

شبكه اي، «مانوئل كاستلز(1)» برخي مفاهيم جامعه شناختي را براي يك جامعه پيچيده _ نه جامعه بي نظم _ ارائه كرده است.

در مقايسه با جبرگرايي رسانه اي، نظريه رسانه، نظريه پيچيدگي، آنچه را بدان جبرگرايي اجتماعي گفته مي شود، نشان مي دهد. چنين نگاهي، رسانه و توسعه رسانه را بر حسب تكامل رسانه در نظر مي گيرد.(2)

بنابراين، بهتر است اين فضا و محيط رسانهاي نوين و پيچيده را به عنوان يك فرآيند درك كنيم كه پراكنده، شبكهاي و پيوندي است كه امكان شبكهسازي، ارتباطات چندرسانه اي، مشاركتي و تعاملي را فراهم مي كند.

بنابراين، در اين تحقيق براي فهم فضا و محيط رسانهاي نوين و پيچيده با بهرهگيري از رويكرد نظري پيچيدگي، نقشه گفت وگوهاي علمي ميتواند راهگشا باشد. در واقع، حوزه نظريه هاي ارتباطات را در خصوص رسانه هاي جديد بايد در يك نقشه مرتب و طبق يك محور پيوستگي _ ناپيوستگي قرار داد.

با ظهور فن آوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي هم زمان و شكلگيري محيط و فضاي ارتباطي جديد، نمي توان سنت هاي قديمي نظري را دور انداخت، ولي ميتوان آنها را با ديگر رشتهها و سنتها غني كرد. نظريه هاي رسانه هاي جديد را همانند نظريه هاي سنتي ارتباطات مي توان يك «فراگفتمان» يا يك «ماتريس يا شبكه گفت وگويي _ ديالكتيكي رشته ها» در نظر گرفت كه از رويكردهاي گوناگون تشكيل شده است. نظريه سازي يا استفاده از ديدگاه ها براي مطالعه رسانههاي جديد در


1- Manuel Castells.
2- Understanding new digital media medium theory or complexity theory.

ص: 56

شرايط و محيط رسانه اي جديد، بايد بازتاب دهنده ديدگاه بين رشته اي و براي ورود ديگر نظريهها باز باشد. به عبارت ديگر، محققان هنگام مشاركت دادن ديدگاه هاي گوناگون در يك گفت وگوي نظري، بايد «پذيرش و شنود نظري» تركيبي داشته باشند. در واقع، فضاي نظري پيرامون رسانه هاي جديد همانند ديگ مذاب ميماند و دربرگيرنده پرسش ها و چالش هاي بسياري است، ولي براي رفع اين مشكل، محققان براي انعكاس و استفاده نظري در محيط رسانهاي نوين، بايد اتخاذ يك الگوي گفت وگويي مطلوب را با طيف گستردهاي از رشته ها، مدنظر قرار دهند.

بر اين اساس، با توجه به اينكه هدف تحقيق، بررسي نقش رسانه هاي نوين در تحولات بينالمللي است، براي شناخت بهتر فضا و محيط رسانهاي جديد كه رسانه هاي جديد را نيز دربرميگيرد، يك الگوي گفت وگويي را با طيفي از ديدگاه ها به كار ميگيريم تا شرايط، محيط و فضاي نوين رسانهاي را خوب درك كنيم. در واقع، متناسب با هر كدام از مباحث در زمينه نقش رسانه هاي نوين در تحولات بين المللي، نظريه مربوطه، مطرح مي شود و دلايل آن توضيح داده خواهد شد. بر همين اساس، در اين بخش از تحقيق، در مرحله نخست در كنار تشريح نظريه همگرايي رسانهاي، تحول و تكامل رسانه ها را در جهان در حال تغيير، استفاده رسانه ها را در عصر همگرايي رسانه ها و پي آمدهاي همگرايي رسانه ها را توضيح مي دهيم. سپس، ماهيت جامعه شبكه اي، فرآيند شكل گيري وب 2 و وب 3 (وب معنايي) به عنوان زمينه شبكه سازي در فضاي مجازي، و روند ايجاد و تكامل جامعه شبكه اي و ظرفيت آن را به بحث مي گذاريم.

ص: 57

نظريه همگرايي رسانه اي

اشاره

نظريه همگرايي رسانه اي

منظور از فرآيند همگرايي «محو شدن مرزهاي سنتي بين فن آوريهاي رسانهاي پيشين و نوين است كه در دهه 1980 ميلادي با ظهور سيستمهاي كابلي، ماهوارهاي، تلهتكست و ويدئوتكست آغاز شد. اكنون همگرايي به واقعيتي روزمره تبديل شده است؛ به گونهاي كه عمده مراحل تكاملش را طي كرده است: فن آوري، بازار، سياست، محتواي برنامهها و در پايان _ امّا نه به معناي كماهميتتر _ مصرف رسانهاي.»(1) در حقيقت، فن آوري رسانهها با هر نسلي تغيير ميكند، ولي رسانه هاي سنتي با ظهور فن آوري ديجيتالي تحولات شگرفي پيدا كرده اند و از سوي ديگر، شركت هاي رسانه اي سنتي با شركت هاي نوين رسانه اي ادغام شده و الگوهاي مصرف رسانه اي، زندگاني ما و جوامع را تغيير داده اند. به عبارت ديگر، در حال حاضر با پيشرفت هاي فن آوري ديجيتالي و شبكه هاي ارتباطات راه دور، شاهد ادغام رسانه هاي ارتباط جمعي سنتي به درون شركت هاي رسانه اي جديد هستيم. فن آوري هاي رسانه هاي نوين از طريق ارائه سبك زندگي جديد، ايجاد مشاغل جديد و حذف برخي مشاغل ديگر، تغيير امپراتورهاي رسانه اي، نياز به مقررات و قوانين جديد و ارائه موضوعات اجتماعي خاص بر فرهنگ اثر مي گذارند.(2) ديجيتالي شدن تلفن ها و پخش، امكان عرضه محصولات رسانه اي را در تلفن همراه فراهم كرده است. همگرايي فن آوري هاي


1- Johannes Bardoel, and Leen d’Henens, Public Service Broadcasting in Converging Media Modalities, Convergance: The International Journal of Research into New Media Technologies, 14(3), 2008, p 351.
2- Joseph D Straubhaar, "Beyond media imperialism: Assymetrical interdependence and cultural proximity," Critical Studies in media communication, 2011, 8(1), p 39-59.

ص: 58

اساسي تلفن، رايانه و توليدات رسانه اي، فرصت هاي فراواني براي سازمان هاي رسانه اي پديد آورده و محصولات رسانه اي موجود را به چالش كشيده است. توليد و بسته بندي محتوا، نرم افزار و سخت افزار رايانه اي و تلفن، سه صنعت مهم ارتباطات هستند كه همگرايي در آنها رخ داده است. همگرايي تعيين كرده كه چه چيزي تبادل پيدا كند، چه كسي مي تواند ارتباط برقرار كند و ارتباط با چه سرعتي صورت گيرد. همچنين همگرايي در نحوه استفاده از محتوا، انعطاف ايجاد كرده و موجب شده نقش آفرينان گوناگوني در استفاده از محتوا مؤثر باشند.(1)

البته گفتني است تغييرات صرفاً فن آورانه نيستند، بلكه خلاقيت افراد و فرهنگ سبب بازتعريف استفاده از رسانه ها ميگردند. شركت ها و بنگاه هاي بزرگ رسانهاي با روزنامه نگاري شهروندي، شبكه هاي اجتماعي و حتي با توليدكننده هاي غيرحرفه اي ويدئو رقابت ميكنند.(2)

همگرايي كنوني رسانهها كه فن آوريهاي ديجيتالي رو به گسترش، سبب تشديد آن شده است، اختلال مضاعفي را در روند گذشته ايجاد ميكند: نخست اينكه، ديجيتال شدن رسانههاي كنوني، مبناي فعاليت و قواعد موجود در هر رسانه را زير سؤال ميبرد. براي مثال، انتقال ديجيتال، بسياري از محدوديتهاي گذشته را در زمينه پخش راديو تلويزيوني از بين برده است. دوم اينكه، هر يك از رسانهها، اكنون جايگزين هاي بالقوه اي دارند. براي مثال، خدمات خطوط تلفن را اكنون ميتوان غير از كابلهاي مسي، از طريق كابلهاي تلويزيوني، امواج راديويي يا اينترنت عرضه كرد؛ در حالي


1- Robert Picard, Environmental and Market Changes Driving Strategic Planning in Media Firms, JIBS Reports on Media Series No. 2004-2, p 5.
2- Peter Leonard, ‘Making Converged Regulation Possible’, Communications Law Bulletin, 2012, 31(2).

ص: 59

كه نوع خدمت تغيير نكرده است، ولي قواعد متفاوتي براي عرضه خدمات در هر رسانه پديد آمده است.(1)

همچنين، توافق نامه هاي تجاري جهان و شبكه هاي ديجيتالي، نهادهاي رسانه اي مشهور مثل سي. ان. ان را مجبور مي كند با بي. بي. سي و منابع خبري خاورميانه مثل الجزيره، العربيه و العالم رقابت كند. بنابراين، از يك ديدگاه، همگرايي در فصل مشترك فرهنگ، فن آوري، صنايع و قوانين و مقررات است و مي توان اين مسئله را به شكل نمودار 1 _ 3 نشان داد:

همگرايي

فن آوري

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

همگرايي

نمودار 1 _ 3. همگرايي رسانه ها

نمودار 1 _ 3. همگرايي رسانه ها


1- Francois Bar, and Christain Sandvig, US Communication Policy after Convergance, Media Culture Society, 2008, p 531.

ص: 60

همان گونه كه نمودار 1 _ 3 نشان ميدهد، همگرايي بر عرصه فرهنگ، صنايع، مقررات و فن آوري اثر مي گذارد، ولي آنچه در همه اين تغيير و

تحولات مهم، اثرگذار و محور و تكيه گاه است، كاربران و مصرف كنندگان هستند كه بدون آنها هيچ تغيير و تحول چشم گيري اتفاق نميافتد. البته اين بدين معنا نيست كه همگرايي هيچ تأثيري بر كاربران و مصرف كنندگان نميگذارد، بلكه بدان معناست كه رابطه بين همگرايي و كاربران و مصرف كنندگان، رابطه اي دوطرفه است.

نظريه همگرايي رسانهاي بر اين باور است كه فن آوريهاي نوين، رسانههاي گوناگون را گرد هم آورده و در نتيجه، محيط رسانه اي را بازتعريف ميكنند. بر اساس اين نظريه، دگرگوني ها در فن آوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي، زندگي روزمره را تغيير شكل داده، الگوهاي توليد، مصرف، يادگيري و تعامل بين شخصي را تغيير ميدهد. فن آوريهاي نوين، محتوا را بازتعريف و تعامل انسان را با نهادهاي اجتماعي، مثل دولت، آموزش و تجارت تغيير ميدهند،(1) ولي با توجه به چندوجهي بودن همگرايي رسانه اي، هيچ تعريف تجربي جهاني از همگرايي ارائه نشده است و هر كدام از محققان از زواياي مختلف به تعريف آن پرداخته اند. براي درك بهتر همگرايي رسانه اي، ارائه تعريف هاي گوناگون آن ضروري است.

هنري جنكينز(2) (2007) مفهوم فرهنگ همگرايي را در كتاب خود با همين نام در سال 2007 عمومي كرد. او در فرهنگ همگرايي(3) جنبه هاي


1- August E Grant, and Jeffrey Wilkinson, Understanding media convergence: the state of the field, Oxford University Press, USA, 2008, p 36.
2- Henry Jenkins.
3- Convergent Culture.

ص: 61

بسياري از همگرايي رسانهها را تجزيه و تحليل كرده است. در حقيقت، با فهم فرهنگ همگرايي است كه همگرايي رسانه، از صرف تحول فن آورانه فراتر مي رود و جنبه هاي ديگر به خود مي گيرد. او در اين كتاب، برخي اصطلاحات را براي مباحث نوخاسته رسانه ها، سواد و حتي سياست ناشي از همگرايي رسانهاي مطرح ميكند. جنكينز در اين كتاب مي كوشد همگرايي رسانهاي را در ارتباط با فرهنگ رسانهاي معاصر، فرهنگ مردم پسند، سياست و حتي توسعه سواد رسانهاي تبيين كند. ازاين رو، در مرحله نخست به تعريف همگرايي مي پردازد. از نظر او، همگرايي يعني جريان محتوا بين چند پايگاه رسانهاي، همكاري بين صنايع رسانهاي چندگانه و تغيير جهت مخاطبان رسانهاي. همگرايي واژهاي است كه توصيف دگرگوني هاي فن آورانه، صنعتي، فرهنگي و اجتماعي را مديريت ميكند؛ بسته به اينكه چه كسي و چه چيزي درباره اين موضوع صحبت مي كند.(1)

با فرض چنين تعريفي، محدوده تحقيق جنكينز گسترده است و او با توجه به همگرايي رسانه اي در ارتباط با فرهنگ مردم پسند، به ويژه آنچه وي بدان «فرهنگ مشاركتي» ميگويد، كار قابل تحسيني انجام داده است. از نظر جنكينز، همگرايي، استفاده محتواي رسانه در تركيب كردن آنها، بازتركيب و از نو طرح كردن رسانه از تلويزيون، سينما و صنعت ضبط است كه برخي از اشكال قدرتمند بيان شخصي و حتي خلاق جمعي را به وجود آورده است. براي انديشمنداني مثل جنكينز، چالش نهايي همگرايي رسانهاي، فهم سواد نيست، بلكه فهم ما از عامليت سياسي و كارامدي است كه از اين فرآيند حاصل ميشود. به گفته جنكينز، وقتي


1- Convergence culture: Where old and new media collide, p 2-3.

ص: 62

يك فن آوري جديد ابداع مي شود، هم توليدكنندگان و هم كاربران محصول بر روش استفاده از آن اثر ميگذارند. بنابراين، مهم نيست كه يك توليدكننده، چقدر فكر و برنامه ريزي براي يك محصول صرف كرده است؛ مصرف كنندگان در نهايت سرنوشت آن را در بازار فرهنگي رقم ميزنند.

با اين حال، سيد حسين محمد(1) (1999) معتقد است همگرايي يك فرآيند تغيير يا تغيير پارادايمي توسعه فن آوري هاي سنتي به صنعت خدمات جديد است كه ميتواند مرزهاي ميان ارتباطات راه دور، راديو و تلويزيون، و صنايع رايانه اي را محو كند. بنابراين، در صنايع همگرا، تلفن، رايانه، تلويزيون كابلي و شركت هاي رسانه اي با ادغام مالكيت ها همراه مي گردد.

از اصطلاح ارتباطات رسانهاي جديد، براي توصيف همگرايي رسانه هاي جمعي سنتي و فن آوري رايانه استفاده مي شود.(2) بنابراين، همگرايي فن آوري هاي ارتباطات بدان معناست كه تمام فن آوري هاي ارتباطات به شكل ديجيتالي و سازگار با فن آوري هاي رايانه اي همگرا مي شوند.

كاتلر و كو(3) (1997) تعريف اين جنبش هاي جديد فن آوري را به عنوان ارزش هاي دوران توسعه اقتصادي كنوني در نظر مي گيرند. همگرايي، ادغام پيشرفته زنجيرهاي از اطلاعات و صنايع محتوا _ ارتباطات راه دور، پست، پخش راديو و تلويزيون، چاپ، چندرسانه اي،


1- Syed Hussein Mohamad.
2- J. D. straubhaar, R.larose, media, now: understandings media: understanding media, culture,and technology, cengage learning. 2000.
3- Cutler Co.

ص: 63

تجارت الكترونيك و پردازش دادهها _ با مجموعهاي از بازارهاي اقتصادي پيوسته بر اساس فن آوري ديجيتالي است. در حقيقت، كاتلر و كو، بر جنبه هاي اصلي پويايي تجاري و بر دو اصل زير تأكيد ميكنند:

( همگرايي مربوط به روند بازسازي بازار و صنعت؛

( همگرايي مربوط به ظهور زنجيرهاي از ارزش مبتني بر پايه هاي ديجيتالي و شبكه اي.

از نظر فلو،(1) همگرايي به معناي به هم پيوستگي رايانه، فن آوري اطلاعات و ارتباطات، شبكه هاي ارتباطي و محتوا، رسانه اي است كه با توسعه و عمومي شدن اينترنت و محصولات همگرا، خدمات و فعاليت هايي به وجود آمده كه در فضاي رسانه اي ديجيتال رخ داده است و بسياري از افراد آن را به عنوان آخرين تحول و دگرگوني در نظر مي گيرند؛ زيرا تمام جنبه هاي فعاليت هاي نهادي و زندگي اجتماعي _ از هنر تا تجارت، دولت تا روزنامه نگاري، بهداشت و آموزش و فراتر از آن _ به طور فزاينده اي در اين محيط رسانهاي ديجيتال از طريق فن آوري هاي ارتباطات و اطلاعات شبكهاي انجام مي شود.(2) رينولد(3) معتقد است همگرايي رسانه ها تنها امري فن آورانه نيست، بلكه با دگرگوني هايي در الگوهاي صنعتي، فرهنگي و اجتماعي همراه است. به واقع، همگرايي رسانه اي، مصرف كنندگان فردي را قادر مي سازد در سطوح اجتماعي با همديگر ارتباط برقرار كنند و از رسانه هاي مختلف براي ايجاد تجربيات جديد بهره برند. رينولد اين جنبه از تأثيرات


1- Flew.
2- Terry Flew, New media: An introduction (3rd ed,), Oxford University Press, 2008, P 22.
3- Rheingold.

ص: 64

همگرايي فن آوري هاي رسانه اي را «آثار جانبي اجتماعي» مي نامد كه بر اساس آن، جهان اجتماعي و فيزيكي به هم مي پيوندند.(1)

فرهنگ انگلستاني اكسفورد(2) همگرايي را «فرآيندي تعريف مي كند كه از طريق آن، فن آوري هاي كاملاً متمايز با يكديگر، بسيار سازگار يا قابل ادغام ميشوند؛ به طوري كه بسياري از ابزارها (به ويژه در حيطه الكترونيك، ارتباطات راه دور و رايانه) چندنقشي شده و از اطلاعات استفاده ميكنند.» به يقين كنار هم قرار گرفتن فن آوري هاي گوناگون و تسهيل فزاينده ادغام نرم افزاري، نقش مهمي در ايجاد فرهنگ همگرا ايفا مي كند.

از سوي ديگر، انجمن رسانه و ارتباطات استراليا(3) همگرايي رسانه اي را «پديدهاي تعريف مي كند كه ديجيتالي شدن محتوا و استانداردها و فن آوري هاي حمل و ارائه محتواي ديجيتال، تمايزات ميان پخش و ديگر رسانهها را در همه عناصرِ توليد محتوا، انباشت، توزيع و دسترسي به مخاطبان كم كرده است».

گراهام مِيكل و شرمن يانگ(4) در كتاب همگرايي رسانه: رسانه هاي ديجيتالي شبكه اي در زندگي روزمره(5) معتقدند همگرايي را مي توان در چهار بُعد فهم كرد:

( فن آورانه: تركيبي از محاسبات رايانه اي، ارتباطات و محتوا در تمام پايگاه هاي رسانه هاي ديجيتالي شبكه اي؛

( صنعتي: تعامل مؤسسات رسانهاي سنتي در فضاي رسانهاي


1- Howard Rheingold, Smart Mobs: The Next Social Revolution, Basic Books, Perseus, Cambridge, Massachusetts, 2000, pp 157–82.
2- Oxford English Dictionary, http://www.oed.com/view, 2005.
3- ACMA, 2011.
4- Graham Meikle and Sherman Young.
5- Media Convergence: Networked Digital Media in Everyday Life.

ص: 65

ديجيتال و ظهور شركت هاي ديجيتالي مثل گوگل، اپل، مايكروسافت و ديگران به عنوان ارائهدهندگان محتواي رسانههاي مهم؛

( ظهور رسانه هاي شبكه هاي اجتماعي مانند فيس بوك، توييتر و يوتيوب، و رشد محتواي ايجاد شده از سوي كاربر؛

( متني: استفاده مجدد و بازتركيب رسانهها، چيزي كه بدان مدل فرارسانه گفته مي شود؛ مدلي كه روايت ها و محتواي رسانه اي (مثلاً صدا، تصاوير و متن نوشتاري) در سراسر پايگاه هاي رسانه هاي چندگانه پراكنده مي شود.(1)

در نهايت اينكه، همگرايي رسانهاي بيش از تغيير فن آورانه است و ارتباط ميان فن آوري هاي موجود، صنايع، بازارها، ژانرها و مخاطبان را متحول ميكند. در حقيقت، همگرايي نقطه نهايي نيست، بلكه به فرآيند (و در عين حال فرآيندها) اشاره دارد، ولي در طي اين فرآيند (فرآيندها)، خيلي از مفاهيم و رويكردها تغيير مي كند و به دليل چندوجهي بودن همگرايي، بسياري از مسائل تحت تأثير آن قرار مي گيرد كه در نمودار 2 _ 3 به طور خلاصه آمده است.

فن آوري

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 2 _ 3: ابعاد گوناگون همگرايي

نمودار 2 _ 3: ابعاد گوناگون همگرايي


1- Graham Meikle, and Young Sherman, Media convergence: Networked digital media in everyday life, Palgrave Macmillan, 2012, P 55.

ص: 66

بنابراين، همگرايي، پديده اي است كه علم، فن آوري، رسانه ها و انسان را تحت پوشش خود قرار داده است. اين همگرايي، هم در فضاي مجازي و هم در فضاي واقعي اتفاق افتاده است؛ به طوري كه تمام ابعاد همگرايي در دو فضاي

متصل به هم روي داده است. تحول و تكامل رسانه ها نيز در دو فضا پديد آمده است. از طرفي، همگرايي، محصول تحول و تكامل رسانه هاست. ازاين رو، همگرايي رسانه اي با تحول و تكامل رسانه ها بهتر فهم مي شود. به واقع، بدون فهم تحول و تكامل رسانهاي، همگرايي اتفاق نميافتد. بر همين اساس، در ادامه به تحول و تكامل رسانه ها مي پردازيم.

تحول و تكامل رسانه ها در جهان در حال تغيير

اشاره

تحول و تكامل رسانه ها در جهان در حال تغيير

رسانه هاي قديمي، در دوره ظهور خود، رسانه هاي جديد به شمار مي آيند و هر رسانه جديدي در نقطه مشخصي از هستي خويش، قديمي تلقي مي شود. با وجود اين، همچنان ظهور رسانه هاي جديد، فرآيندي مبهم و نامفهوم است. برخي بر اين باورند كه اين فرآيند با فن آوري هدايت مي شود. بعضي ديگر انگيزه هاي اقتصادي را مطرح مي كنند. عده اي معتقدند اين فرآيند بيشتر مربوط به مخاطب است و عده ديگري بحث هاي فرهنگي را مطرح مي سازند.

هربرت شيلر از صاحب نظران اقتصاد سياسي ارتباطات، همراه با نقد ديدگاه هاي خوش بينانه غربي در خصوص پيشرفت هاي فن آوري اطلاعات و ارتباطات و شكل گيري جامعه اطلاعاتي، اين تحولات را ناشي از فشارها و الزام هاي نظام سرمايه داري، و آثار و پي آمد آن را تأمين منافع شركت هاي تجاري سرمايه داري به زيان اكثريت محروم در جامعه به اصطلاح اطلاعاتي مي داند. وي در نوشته هايش درباره نقش

ص: 67

اطلاعات در توسعه سرمايه داري، نخست توجه خود را به ارتباط معيارهاي تجاري با پيشرفت هاي اطلاعات معطوف مي دارد. به زعم شيلر، نوآوري هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي، تحت تأثير فشارهاي تعيين كننده حاكم بر بازار خريد و فروش و تجارت به منظور كسب سود صورت مي گيرد. وي اصلي ترين پي آمد خصوصي سازي امكانات و فرآيندهاي ارتباطي را تحميل معيار بازار مي داند. براي شيلر، مركزيت اصول بازار، يك اجبار نيرومند در كالايي سازي اطلاعات و به معناي دسترسي فزاينده به اطلاعات تنها به شرط قابليت فروش آن است. اطلاعات، امروزه به عنوان يك كالا دادوستد مي شود.

شيلر در كتاب اطلاعات و اقتصاد بحران مي نويسد:

هسته فرهنگ يعني همان اطلاعات، در جوامع صنعتي به يك كالاي تجاري و به مقوله اي قابل فروش تبديل شده است. اكنون تفكيك فرهنگ، سياست و اقتصاد بي معنا به نظر مي رسد. ارتباطات الكترونيك، مخرج مشترك توليد فزاينده كالاها و خدمات است و اطلاعات كه به اصلي ترين بخش فرآيند توليد تبديل شده است و كالايي مهم به شمار مي آيد، تحت كنترل معيارهاي بازار درآمده است؛ تحت كنترل معيارهايي كه در توليدات صنعتي و فرهنگي، همساني ايجاد مي كند.(1)

با وجود اينكه تعدادي از محققان (2)درباره تاريخ رسانه هاي خاص، مباحث فراواني مطرح كرده اند، ولي نگاه همه آنها بدون چارچوب نظري


1- سيد محمد مهدي زاده، نظريه هاي رسانه؛ انديشه هاي رايج و ديدگاه هاي انتقادي، ص 187.
2- نك: بريگز و بورك، 2010؛ رابرتز و ديگران، 2002؛ اشتوبر، 2003؛ ويلكه، 2003؛ وينستون، 1998.

ص: 68

كلان و خرد است. اما اشتوبر(1) (2004) در تحقيقات خود يك چارچوب نظري را مطرح مي كند و به خوبي به تحول و تكامل رسانه مي پردازد. نگاه نظري او، يك نگاه نظري كلان است. در حقيقت، ديدگاه هاي پيشين مثل شومپيتر (1997) بيشتر بر فرآيند فن آورانه تأكيد داشتند، ولي اين رويكرد كلان، فرآيند اقتصادي، اجتماعي و حتي فرهنگي محصولات جديد و رسانه ها را توضيح مي دهد.

نگاه و رويكرد اشتوبر (2004)، نظريه تكامل و تحول رسانهاي(2) است. چنين نگاهي، ديدگاهي براي تحول رسانه ها ميگشايد و تبيين نسبتاً بهتر و منطقيتري از تحول و تكامل رسانه ها به دست ميدهد. در حقيقت، براي اينكه نشان دهيم آيا همگرايي رسانهاي، «تحول» واقعي را نشان مي دهد يا نه، ديدگاه تكامل و تحول رسانه اي براي روندهاي جاري همگرايي رسانهاي سودمند است.

رسانه ها در بستر زمان دچار تغيير و تحولات مي شوند و آنها جامعه را تغيير مي دهند.(3) نظريه تكامل و تحول رسانه ها بر اهميت پديده هاي نوخاسته در رسانه تأكيد مي كند و چارچوبي براي تفسير ظهور رسانه هاي جديد است. اشتوبر (2004) سه مرحله توسعه را شناسايي مي كند: ابداع، نوآوري و نهادينه شدن.(4) براي فهم بهتر ديدگاه اشتوبر از تحول رسانه اي، در ادامه، مراحل يادشده و ارتباط آنها با همگرايي رسانه اي را توضيح مي دهيم:


1- Stöber.
2- media evolution.
3- 5.E, L, Eisenstein, The printing press as an agent of change: communications and cultural transformations in Early – modern Europe, cambridge: cambridge university press, 1979.
4- invention, innovation and institutionalization.

ص: 69

1. ابداع (بهبود در رسانه قديمي)

1. ابداع (بهبود در رسانه قديمي)

درباره همگرايي رسانه اي، ابداع، توانايي تبديل بيت هاي متمايز داده اي آنالوگ (مثل صدا، متن، صوتي يا تصويري) به بيت هاي نامتمايز داده هاي رقمي است. در حال حاضر، به كارگيري ابداع براي همگرايي رسانه ها آشكار و اين مرحله، كامل شده است؛ زيرا ديجيتالي كردن صدا، متن يا داده صوتي و تصويري بيش از يك دهه اتفاق افتاده است.

2. نوآوري (ظهور رسانه جديد)

2. نوآوري (ظهور رسانه جديد)

مرحله نوآوري به كارگيري ابداع در «جهان واقعي» را بررسي مي كند. در خصوص همگرايي رسانه اي، نوآوري به معناي توانايي توزيع و مصرف انواع رسانه هاي مختلف، يعني راديو، تلويزيون يا اينترنت از طريق مجرايي يكسان است. هم اكنون اين مرحله كامل شده است؛ زيرا گرفتن داده هاي رسانه اي ديجتالي شده از مجراهايي مثل كابل يا اينترنت امكان پذير شده است.

3. نهادينه شدن

اشاره

3. نهادينه شدن

صنعت رسانه اكنون، به سوي مرحله نهادينه شدن در حال حركت است. اشتوبر (2004) چهار دسته عامل تغيير را معرفي ميكند كه در يك زمان، براي شكل گيري نهاد سيستم جديد اتفاق مي افتد: فن آوري، فرهنگي، قانوني/ سياسي، و اقتصادي. اشتوبر بيان ميكند كه شرايط همه اين عوامل، مدل تجاري را شكل ميدهد. اين چهار دسته عامل نهادينه شدن براي شناسايي درجه تغيير، لازم و ضروري است. براي فهم بهتر، اين مسئله را در جدول 1 _ 3 نشان داده ايم.

ص: 70

جدول1 _ 3. نهادينه شدن و صنعت رسانه اي

جدول1 _ 3. نهادينه شدن و صنعت رسانه اي

عامل تغيير

تشريح

به كارگيري در صنعت رسانه اي

فن آوري

پيشرفت هاي عميق در فن آوري به كاهش قابل توجهي در هزينه و افزايش عملكرد انجاميده است. اين ديدگاه مطابق با قانون مور است كه بيان مي كند قدرت پردازش رايانه در برابر هزينه 24 ماه، دو برابر است. هر چند ارتباط اين اصل در طول زمان مورد ترديد قرار گرفته، ولي مفهوم كليدي اين است كه هزينه ها پايين آمده و بي گمان، عملكرد به طور چشم گيري در طول زمان افزايش پيدا مي كند.

در صنعت رسانه ها، يك الگوي كاهش هزينه ها و افزايش عملكرد وجود دارد. پهناي باند سرعت انتقال اطلاعات، تلفن همراه، كيفيت و محدوده را بهبود بخشيده و هزينه ذخيره داده را پايين آورده است. پيشرفت ها در فن آوري، ميزان عملكرد را بهبود بخشيده؛ زيرا سبب قابل حمل شدن ابزارها گرديده، و اندازه و وزن ابزارهاي موبايل كوچك شده، ولي قدرت افزايش يافته است.

فرهنگ

فرهنگ يك عامل اصلي است. مهم نيست پيشرفت فن آوري چقدر بزرگ است. اگر مصرف كنندگان نپذيرند و در فن آوري جديد سرمايه گذاري نكنند، در نهايت فن آوري شكست خواهد خورد.

نخست، اقتباس يا پذيرش فن آوري تنها زماني اتفاق مي افتد كه ارزش دريافتي داشته باشد. پهناي باند و

ص: 71

ديگر خدمات ديجيتال در ميزان بالايي پذيرفته مي شود و صدا در پروتكل اينترنت، صنعت ارتباطات راه دور را متحول مي كند.

دوم، تطابق و سازگاري را مي توان با اندازهگيري زمان صرف شده بر مصرف خدمات رسانه اي همگرا سنجيد. در انگلستان، بين 1999 و 2003 زمان آنلاين بودن هشت برابر گرديده (دوتا شانزده ساعت در هر هفته)، زمان استفاده از تلفن همراه تقريباً سه برابر شده، پيام هاي متني ارسالي پانزده برابر گرديده، گوش دادن به راديو شش درصد و تماشاي تلويزيون دو درصد افزايش يافته است. بيشتر اين فعاليت ها به طور هم زمان اتفاق افتاده كه از منبع واحد تعامل، يك تغيير اساسي فرهنگي است. تطابق و سازگاري فرهنگي مشابه در امريكا نيز روي داده است.

قانون/ سياست

نظام حكومتي و حقوقي به طور قابل توجهي بر محيطي

ص: 72

اثر مي گذارند كه در آن همگرايي رسانه اي تحول پيدا مي كند. نقش آن، حصول اطمينان از رقابت منصفانه و سالم است؛ به طوري كه هم مصرف كننده و هم صنعت، سود ببرد. همچنين دولت مي تواند به عنوان يك كاتاليزور براي تغيير عمل كند.

بسياري از دولت ها آشكارا همگرايي رسانه اي را تشويق مي كنند و در بسياري از مواقع، دولت ها با تعيين مهلت، ميزان تغييرات را تحميل مي نمايند تا همه سيستم هاي پخش به طور اجباري ديجيتالي شود. انگلستان اين مهلت را تا 2010 تعيين كرد و كره جنوبي و ژاپن تا 2009 مشخص كردند. در امريكا نيز بين 2008 تا 2009 تعيين شده بود.

اقتصاد

اشتوبر (2004) نشان مي دهد «هر رسانه جديد بايد مدل تجاري مناسب خودش را پيدا كند». ظهور مدل تجاري جديد، آينده صنعت رسانهاي را تعيين خواهد كرد.

زماني كه عوامل تغيير فن آوري، فرهنگ و سياسي ايجاد شدند، درباره عوامل اقتصادي بايد همچنان تصميم گيري شود؛ زيرا ادامه فعاليت به مدلي تجاري بستگي دارد.

بنابراين، در حال حاضر، مرحله ابداع و نوآوري كامل شده است. صنعت با عوامل فن آورانه، فرهنگي و سياسي در حال حركت در مرحله نهادينه شدن قرار گرفته است. عوامل اقتصادي هنوز در حال تحول است و نقطه اوج اينهاست كه آينده مدل تجاري رسانه را شكل خواهد داد. بر اين اساس، آنچه بين اين مراحل مهم است، فرآيند نهادينه شدن در تحول رسانه اي است.

ص: 73

فرآيند تحول رسانه اي، موضوعي پيچيده است؛ زيرا با همه تحولات و توسعه اجتماعي درگير است. بنابراين، هيچ مدلي به تنهايي مناسب همه اهداف نيست؛ چون هر مدلي بايد ساده سازي شود و به دليل همين مسئله است كه معمولاً يك مدل ساده كه مناسب اهداف ماست براي تحول در نظر گرفته مي شود. اگر به چهار زيرسيستم يا چرخه هاي گفتماني موجود در جامعه، يعني فرهنگ، سياست و قانون، اقتصاد، و فن آوري بنگريم مي توانيم هر سيستمي را به عنوان يك پايگاه گفتماني درك كنيم. هر سيستمي متناسب با قوانين خويش عمل مي كند و همه سيستم ها با يكديگر تعامل برقرار مي كنند. اين تعامل، قسمتي از نهادينه شدن رسانه هاي جديد است. ازاين رو، جامعه، رسانه هاي جديد و نقش هاي جديد آنها را مي پذيرد. اين چهار سيستم و چرخه هاي تحول و تكامل رسانه اي را در نمودار 3 _ 3 نشان داده ايم.

فن آوري

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 3 _ 3: چرخه هاي تحول و تكامل رسانهاي

نمودار 3 _ 3: چرخه هاي تحول و تكامل رسانهاي

ص: 74

هر پيشرفت و بهبودي در جامعه و نيز در رسانه ها، از نامطلوب بودن وضع موجود فرهنگي و اجتماعي، سياسي و قانوني، اقتصادي و فن آورانه سرچشمه مي گيرد. به طور كلي، بحث هاي موافقان و مخالفان، ويژگي هاي رسانه هاي جديد را براي جامعه روشن تر مي كند. حتي اين بحث ها در خصوص رسانه هاي جديد، به بحث ها و جنبه هاي قانوني مي انجامد. به محض اينكه ظرفيت نوآوري جديد شناخته مي شو د، واكنش ها آغاز مي گردد. هيچ رسانه جديدي، تابع قوانين و مقررات قديم نيست، ولي به مجرد اينكه به عنوان يك چيز جديد در جامعه پذيرفته مي شود، بحث درباره قوانين جديد و خاص آغاز مي گردد. هر قانون جديد، ويژگي هاي رسانه هاي قديمي را با هم تركيب مي كند و اين اساس نهادينه شدن سياسي رسانه هاي جديد است. وقتي سياست، رسانه جديد را به عنوان رسانه جديد در نظر مي گيرد، به يقين، جامعه، آن رسانه را به عنوان ابزار ارتباطي جديد پذيرفته است. در مسائل اقتصادي و مسائل ديگر، شيوه عمل، تقريباً مشابه است.

به طور كلي، فرآيند نهادينه شدن اجتماعي، خود رسانهها را تغيير مي دهد. جامعه، ابداع رسانه جديد را با كشف امكانات ارتباطي نهادينه مي كند و نقش هاي رسانه جديد را شكل و مدل هاي اقتصادي جديد را توسعه مي دهد. جامعه، رسانه هاي جديد را با ايجاد يك چارچوب سياسي و يك نظم قانوني و حقوقي براي آن رسانه جديد مي پذيرد.

براي فهم بهتر و كامل تر، مي توان چهارچرخه تحول و تكامل رسانه را به شكل نمودار 4 _ 3 نشان داد.

ص: 75

فن آوري

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

چرخه هاي فناوري تحول رسانه هاچرخه اقتصادي تحول رسانه ها

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

واكنش هاي قانوني و سياسيبحث هاي فرهنگي در مورد رسانه ها

در مورد رسانه هاي جديد

نمودار 4 _ 3. چهارچرخه تحول و تكامل رسانه ها

نمودار 4 _ 3. چهارچرخه تحول و تكامل رسانه ها

بنابراين، نظريه تكامل و تحول رسانه اي بر اين باور است كه تحول و تكامل رسانه ها، همگرايي را تشكيل مي دهد و تركيبي از همه عوامل است و چالش ها و ظرفيت هاي ناشي از همگرايي رسانه اي از همه اين عوامل سرچشمه مي گيرد. اين عوامل بر همگرايي رسانهاي در فضاي

ص: 76

واقعي و فضاي مجازي اثر مي گذارد و همگرايي هاي مختلف و شايد متفاوتي شكل ميدهد.

شكل و نوع همگرايي شكل گرفته و نحوه نهادينه شدن آن، نقش رسانه را در تحولات بينالمللي و منطقهاي نشان ميدهد. در حقيقت، در هر مرحله از فرآيند همگرايي قرار بگيريم، به همان اندازه، رسانه جديد، نقش خود را در ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي به نمايش مي گذارد.

مصرف رسانه ها در عصر همگرايي رسانه ها

مصرف رسانه ها در عصر همگرايي رسانه ها

چنان كه پيش تر مطرح كرديم، يكي از مباحث اصلي و مهم در پديده همگرايي رسانه اي، شيوه مصرف رسانه هاست كه در فضا و محيط رسانهاي نوين دچار تغييراتي شده و به تبع آن، شيوههاي ارزيابي مخاطبان و مطالعه مصرف رسانهاي آنها و به بيان بهتر، رتبهبندي مخاطب (آمار مخاطبان)(1) را با چالش مواجه كرده است؛ زيرا در عصر همگرايي رسانه ها، تغيير صورت وسايل ارتباط جمعي، تأثيرات روزافزون فن آوري بر مصرفِ رسانه ها و ظهور فن آوري هاي رسانهاي جديد در فرآيند رسانهاي(2) موجب استفاده بيش از يك شكل از رسانه ها در يك زمان مشخص يا استفاده متناوب از يك رسانه و بعد رسانه اي ديگر و بالعكس شده است. اگر از اين منظر به همگرايي رسانهاي توجه كنيم، همگرايي رسانهاي عموماً به عنوان تركيب دو يا چند رسانه سنتي درون يك فرآيند(3) پنداشته مي شود و


1- audience raing.
2- David Gunzareth, Audience measurement in the face of change, International Journal on Media Management, 2000, 5, 7-11.
3- Jean Folkerts, Stephen Lacy, and Lucinda Davenport, The media in your life: An introduction to mass communication, Boston: Allyn and Bacon, 2004, p 318.

ص: 77

در اساسيترين سطح آن، اين نوع همگرايي به معناي تركيب فن آوريهاي ارتباطي براي ارائه يك پيام است، ولي از منظري ديگر در اين زمينه، همگرايي رسانهاي شامل پيوند شركتهاي وسايل ارتباط جمعي سنتي با فن آوري هاي رايانه اي و اينترنت، و ايجاد موجوديتهاي رسانهاي جديدِ همگراست.

به طور كلي اين اعتقاد وجود دارد كه با به كارگيري فن آوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي، عملكردهاي وسايل ارتباط جمعي به شدت تحول يافته است، ولي شبكه اينترنت و فضاي مجازي استفاده مخاطبان را از رسانهها دگرگون كرده است.(1) در عين حال، تجميع برخي از رسانههاي سنتي به شكل نوين در يك رسانه جديد مثل موبايل، نوع و نحوه استفاده از آنها را در مقايسه با وسايل ارتباط جمعي تغيير داده است.

در حقيقت، فهم عمومي از رسانه، اطلاعات و فن آوريهاي ارتباطي و نيز استفاده مؤثر از رسانه دچار تغييراتي شده است. با توجه به ابعاد گوناگون همگرايي، آنچه در علوم ارتباطات و مطالعات فرهنگي و رسانه بيش از همه ابعاد همگرايي، مهم و مورد توجه است، ارزيابي مصرف رسانهاي مخاطبان مي باشد و اين مسئله در تحقيقات مربوط به استفاده از رسانه ها متناسب با محيط رسانهاي نوين و فرآيند همگرايي و واقعيت استفاده از رسانه ها نيست. هر چند در مركز تحقيقات پيو،(2) پروژه هاي تحقيقاتي مختلفي درباره مصرف رسانه هاي جديد صورت مي گيرد، ولي مصرف رسانه ها به شكل يكپارچه و همگرا تحقيق و پژوهش نمي شود؛


1- Karl Baehr, the New Media: The Internet’s Effect on the Mass Communication Industry, University of New Mexico, 2000, p 14.
2- http://www.pewinternet.org/About-Us.aspx.

ص: 78

اما به هر حال امروزه همگرايي يك مسئله و موضوع قابل مشاهده در جامعه بوده، به طور مستقيم و غيرمستقيم بر بسياري از جنبه هاي زندگي روزمره مخاطبان اثر گذاشته است. همگام با اين نوع دگرگوني ها، بسياري از تحقيقات رسانهاي درباره مصرف رسانه ها در ايران و دنيا به طور مؤثر تحول نيافته است.

با توجه به مباحث پيشين و فرآيندهاي يادشده، در ايران نيز هر چند رشد فن آوريها در مقايسه با ديگر كشورهاي پيشرفته تا حدي اندك است، ولي محيط رسانهاي امروز ايران، ديگر محيط رسانهاي قبل نيست و به سرعت و به شدت در حال تغيير است. ازاينرو، سازمان هاي رسانه اي (در ابعاد كوچك و بزرگ) و عملكرد و نقش آنها و نيز شيوه هاي پيام رساني و ارتباط مخاطب با رسانه و بالعكس با فن آوري هاي نوين و فضاي مجازي مواجه شده و در اثر همگرايي تغيير يافته است. با وجود اين، شكل هاي مختلفي از همگرايي وجود دارد و به طور خاص همگرايي رسانهاي ضرورتاً به معناي تركيب فن آوريهاي ارتباطي براي ارائه يك پيام نيست. هر روز ميتوان نمونههاي از اين پديده را در فن آوريهاي تلفن همراه و اينترنت، وسايل ارتباط جمعي، موسيقي و غيره مشاهده كرد.

شرايط پيچيده فضاي نوين رسانه اي ناشي از پديده همگرايي، نقش رسانهها و استفاده از آنها را متحول كرده است و اين چالش و پرسش را به وجود مي آورد كه: چگونه مي توان استفاده از رسانه ها را در اين محيط همگراي رسانه اي ارزيابي كرد؟

بحث از سودمندي هاي ارزيابي استفاده از رسانه ها و رتبهبندي استفاده از رسانهها در عصر حاضر، مي تواند از شرايط پيچيده فضاي

ص: 79

نوين رسانهاي و نقش رسانهها در همه عرصه ها سرچشمه بگيرد. اگر اين باور را بپذيريم كه خاستگاه دگرگوني هاي امروزي در عرصه فرهنگ، اجتماع، سياست و اقتصاد، رسانه است، اين سخن چندان اغراق آميز به نظر نمي رسد. هرچند به مرور زمان، نگرش مخاطبان به رسانه و اهداف و نگرش رسانه ها به مخاطبان دگرگون شده يا بسته به جغرافياي جهان اين موضوع تغيير كرده است، ولي هيچ گاه رسانهها از اين نياز بنيادي دست نشسته اند؛ چرا كه به خوبي مي دانند ادامه حيات آنها به مخاطب بستگي دارد؛ اما اين امر زماني محقق ميشود كه شناخت مخاطب و ارزيابي مصرف رسانهاي مخاطبان، متناسب با شرايط و محيط رسانهاي باشد كه رسانهها در آن زمان و در آن محيط فعاليت ميكنند.

همان گونه كه گفتيم، در فضاي نوين رسانهاي كه با عصر همگرايي رسانهاي شناخته ميشود، شناخت مخاطب و ارزيابي مصرف رسانهاي آن، ملزومات خاص خود را ميطلبد. همگرايي رسانهاي پديدهاي است كه در انواع ارتباطات رخ داده(1) و مالكان رسانهها، تحليلگران و قانون گذاران و حتي اهل سياست را به فعاليت واداشته تا در ساختار كلي ارائه اطلاعات به مخاطبان انبوه بازانديشي كنند. از همه مهم تر، آنها را وادار ميكند به دگرگوني هاي فراوان در استفاده جديد از رسانهها، و نيز نقش قوي و تعاملي در حال تغيير اعضاي مخاطب كنوني توجه نمايند، ولي با تحول رسانه اي و تحول مصرف، روش هاي ارزيابي مصرف رسانه در درون اين محيط همگرايي، جديد نيست. ازاين رو، همگرايي بر ابعاد مختلف رسانهاي اثر مي گذارد و پي آمدهاي گوناگوني دارد.


1- Jean folkerts, lacy stephaen and daren port, lucinda, the media in your life: an introduction to mass communication, bostan: allyn and bacon, 2004.

ص: 80

پي آمدهاي همگرايي رسانه ها

پي آمدهاي همگرايي رسانه ها

پي آمد اصلي همگرايي براي مصرف كنندگان، افزايش قابل توجه در دسترس بودن محتواي رسانه اي آنلاين _ مثل راديو و تلويزيون، سازمان هاي خبري، سايت هاي رسانه هاي اجتماعي و يوتيوب، به نام چند منبع رسانه اي اصلي _ و انعطاف پذيري كاربران در استفاده از ابزارهاي رسانه اي، و زمان و مكان مصرف رسانه هاست.

از يك سو، همگرايي رسانه اي، آثار و پي آمدهاي سياست گذاري مهمي دارد. در همگرايي رسانه ها، سياست گذاري رسانه اي به ارائه محتواي بسيار و افزايش رقابت رسانه اي نيازمند است تا بر كمبود توزيع و بازارهاي رسانه اي انحصاري يا انحصار چندجانبه چيره شود. از سوي ديگر، دگرگوني هاي فن آورانه، چالش هاي جديدي براي حفظ مقررات رسانه اي قديم و مواجهه آن با همگرايي پديد مي آورد. از يك سو، فن آوري جديد، تبعات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي خاص خود را دارد و نظام حقوقي را به چالش مي كشد. از سوي ديگر، همگرايي رسانه اي در فضاي مجازي، جهاني است و بايد نظام حقوقي و قانوني براي عملكرد بهتر با نظام هاي بين المللي سازگار شود. قوانين و مقررات رسانه ها پي آمدهاي ناخواسته در برتري يا عدم برتري برخي پايگاه ها، خدمات و تأمين كنندگان در مقايسه با برخي ديگر كه درگير فعاليت هاي مشابه هستند، به دست مي دهد و اين چالش ديگري براي رسانه ها در فضا و محيط همگراست.(1)

همچنين، بازارهاي رسانه اي، بعد بين المللي بيشتري يافته و مقررات ملي نمي تواند با اين بازارهاي رسانه اي و ارتباطي بين المللي


1- Heidi A. McKee, Ethical and legal issues for writing researchers in an age of media convergence, Computers and Composition 25, 2008, pp 104–122.

ص: 81

سازگار باشد و محيط همگرا، چالش فراواني براي رقابت به وجود مي آورد.

دموكراتيزه شدن محتوا، يكي از چالش ها و در عين حال ظرفيت هاي همگرايي رسانه اي است.(1) همگرايي رسانه اي، كاربران را توانمند مي سازد تا محتواي خود را در اينترنت به راحتي در دسترس عموم قرار دهند. حتي به اشتراك گذاري محتواي حرفه اي، نه تنها براي رسانه هاي تجاري و خصوصي تهديد به شمار مي رود، بلكه راديو _ تلويزيون هاي عمومي را نيز به چالش كشيده است. هنر و صنعت موسيقي، آسيب هاي جدي ديده اند. در بسياري از موارد به دليل اينكه فضاي رسانه اي بيش از گذشته، جهاني شده است، مقرراتي بين المللي نياز است تا توانايي دسترسي مصرف كنندگان را به محتوا محدود كند، ولي اينترنت و فضاي مجازي، براي استعدادهاي در حال ظهور بستر مناسبي فراهم مي آورد. برخي هنرمندان توانايي به اشتراك گذاري هنر خويش را در اين فضا پيدا مي كنند. برخي از هنرمندان مي توانند از طريق اينترنت، فروش ديجيتال داشته باشند. از طرفي، چنين محيطي، سازوكاري براي مصرف كنندگان فراهم مي آورد تا به راحتي اين هنرها و محتواها را به دست بياورند.

در حقيقت، همگرايي رسانه اي، كاربران را قدرتمند مي سازد تا محتواي مورد نظر خود را توليد و توزيع كنند؛ زيرا هزينه توليد و توزيع به دليل ديجيتالي شدن توليد و امكانات عرضه در فضاي مجازي پايين آمده و پايگاه هاي بسياري محتواي توليدشده را به مخاطب گسترده انتقال مي دهند. از سوي ديگر، محتواي توليدي كاربر، نگراني هاي فراواني پديد


1- Susan Zavoina, and Tom Reichert S, Media Convergence/Management Change: The Evolving Workflow for Visual Journalists, The Journal of Media Economics, 2000, 13(2), pp 143-151.

ص: 82

آورده و چالش هاي زيادي براي سايت هاي خبري ايجاد كرده است؛ چون توليدات غيرحرفه اي، كيفيت پاييني دارند و از نظر دقت و صحت محتوا دچار خدشه اند.(1)

در نهايت، همگرايي رسانه اي سبب ظهور الگوهاي جديد مصرف رسانه اي در فضاي واقعي و مجازي شده است و اين موضوع، محيط و فضاي رسانه اي را به سمت پيچيده تر شدن مي كشاند و هر روز ظرفيت ها و چالش هاي فراواني براي جوامع پديد مي آورد. جوامع بايد از هر نظر بتوانند از ظرفيت هاي آن بهره برند و با چالش هاي آن به طور مناسب و منطقي برخورد كنند.

جامعه شبكه اي

اشاره

جامعه شبكه اي

زير فصل ها

چيستي جامعه شبكه اي

بستر و زمينه شكل گيري جامعه شبكه اي

چيستي جامعه شبكه اي

چيستي جامعه شبكه اي

اين جامعه جديد در ربع پاياني قرن بيستم و از راه تعامل ميان سه فرآيند مستقل كه هم زمان رخ دادند، به وجود آمد: نخست، انقلاب در فن آوري اطلاعات؛ دوم، بازسازي اجتماعي _ اقتصادي سرمايه داري و دولت گرايي؛ و سوم، جنبش هاي فرهنگي و اجتماعي كه در دهه 1960 در امريكا و اروپاي غربي سر برآوردند. در حالي كه اين دگرگوني هاي اجتماعي چندبعدي، موجب بيان هاي اجتماعي و فرهنگي گوناگون در هر بافت نهادي علمي مي شوند، كاستلز معتقد است از نظر برون داد وجه اشتراكاتي دارند كه اگر در خود فرآيند نباشد، در سطح شكل گيري فرم هاي اجتماعي جديد و ساختار اجتماعي خواهد بود. در ريشه هاي


1- Chandrasekhar Vallath,"The technologies of convergence." Electronic communication convergence, Policy challenges in Asia, New Delhi: Sage, 2009, pp 33-47.

ص: 83

جامعه جديد _ با همه تكثري كه دارد _ يك ساختار اجتماعي جديد با نام جامعه شبكه اي وجود دارد.(1) در اين راستا، گستره وسيع اينترنت با امكانات شبكه سازي بسيط خود، بستر تعامل و تقويت روابط اجتماعي را گسترانده، به گونه اي كه پيش تر هرگز تصوير نمي شد و در واقع، تركيب شبكه سازي اجتماعي، با فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي(2) به حالت هاي جديد برقراري ارتباط انجاميده است. همان گونه كه ولمن بيان مي كند، در سال هاي اخير، سيستم هاي رايانه اي با مرتبط ساختن مردم و سازمان ها به طور عميقي اجتماعي شده و بازتاب دهنده نظر مانوئل كاستلز هستند كه ما در حال انتقال از جوامع مبتني بر گروه به جوامع شبكه اي هستيم.(3) اين نظريه پرداز و استاد دانشگاه بركلي، جامعه شبكه اي را محصول جهاني شدن اطلاعات و ارتباطات مي داند. به تعبير وي، در تعامل ميان انقلاب فن آوري اطلاعات، بحران در نظام اقتصاد سرمايه داري و دولت سالاري و شكوفايي جنبش هاي اجتماعي، فرهنگي، ساختار جديد اجتماعي يعني جامعه شبكه اي و نيز ساختار جديد اقتصادي، يعني اقتصاد اطلاعاتي _ جهاني و يك فرهنگ نوين، يعني فرهنگ مجاز واقعي متولد شده و در حال رشد است.(4) منطق شبكه اي، عزمي اجتماعي پديد مي آورد كه مرتبه آن از سطح منافع اجتماعي خاصي كه از طريق شبكه ها ابراز شده اند، فراتر است. به بيان بهتر، قدرت جريان ها از جريان هاي قدرت پيشي


1- Manuel Castells, Power and Counter-power in the Network Society, International Journal of Communication, 2007, 1 (1), pp 238–66.
2- ICT.
3- Cachia Romina, Ramón Compañó Olivier Da Costa, Grasping the potential of online social networks for foresight, Technological Forecasting and Social Change, 2007, 74(8), pp 1179-1203.
4- Manuel Castells, Toward Sociology of the Network Society, UK: Oxford, 1996.

ص: 84

مي گيرد. غيبت يا حضور در شبكه، و پويايي هر شبكه در برابر ديگر شبكه ها، منابع حياتي سلطه و تغيير در جامعه هستند. به اين ترتيب، جامعه اي را مي توان به درستي جامعه شبكه اي ناميد كه ويژگي آن، برتري ريخت اجتماعي بر كنش اجتماعي باشد.(1) در واقع، شبكه هاي ديجيتال از اين نظر هيچ محدوديتي از حيث ظرفيت پيكربندي دوباره خود ندارند و جهاني اند. بنابراين، يك ساختار اجتماعي كه زيرساخت آن بر شبكه هاي ديجيتال مبتني است، طبق تعريف، جهاني پنداشته مي شود و جامعه شبكه اي، جامعه اي جهاني است.

با اين حال، اين بدان معنا نيست كه افراد در هر كجاي جهان در اين شبكه ها مشاركت دارند. در واقع، شماري از آنها نقشي در اين گستره نخواهند داشت، ولي همگي تحت تأثير فرآيندهايي هستند كه در شبكه هاي جهانيِ مبتني بر اين ساختار اجتماعي، الگوي مسلط تلقي مي گردند. فعاليت هايي محوري نيز كه حيات انساني را در هر نقطه از جهان شكل مي دهند و كنترل مي كنند، در اين شبكه هاي جهاني سازمان دهي مي شوند. مثلاً بازارهاي مالي، توليد فرامليتي، مديريت، توزيع كالاها و خدمات، نيروي كار بسيار ماهر، دانش و فن آوري، رسانه هاي ارتباطي، فرهنگ، هنر، ورزش، نهادهاي بين المللي كه اقتصاد جهاني و روابط ميان دولت ها را مديريت مي كنند، مذهب، سازمان هاي مردم نهاد فرامليتي كه بر حقوق و ارزش هاي يك جامعه مدني جديد و جهاني تأكيد مي كنند، همه جلوه هايي از اين تغيير بزرگ هستند.(2) نقاط


1- Toward sociology of the net work society, uk: oxford, 1996.
2- Manuel castells, informationalism, networks, and the network society: A theoretical blueprint, text published in the network society: a croos – cultural perspective, northampton: Edward elgar, 2004.

ص: 85

مشترك جامعه از شبكه هاي الكترونيك ساخته مي شوند و ابزار اين شبكه ها، رسانه هايي هستند كه ميراث عصر رسانه هاي توده اي اند، ولي به واسطه ديجيتالي شدن عميقاً تغيير كرده اند يا تحت تأثير سيستم هاي جديد ارتباطي قرار گرفته اند كه حول اينترنت پديد آمده است. اين مسئله در فرهنگ جديد، بدان معنا نيست كه شهرها از بين رفته اند يا تعامل چهره به چهره، مربوط به گذشته است. در واقع، شاهد گرايش متضادي هستيم: هرچه در فضاي الكترونيك، ارتباطات بيشتري صورت گيرد، افراد بيشتري مي توانند بر فرهنگ و تجربه خود در مناطق بومي تأكيد كنند.(1)

كاستلز مهم ترين ويژگي هاي جامعه شبكه اي را مواردي از اين دست برمي شمارد. در رويكرد جديد اقتصاد اطلاعاتي _ جهاني بهره وري و رقابت در فعاليت هاي كشاورزي، صنعت و خدمات ميان بنگاه هاي تجاري در سراسر جهان بيش از هر زمان ديگر بر معرفت، دانش و اطلاعات و فن آوري لازم براي پردازش اطلاعات مبتني گشته است. ماهيت اين اقتصاد چنان است كه بخش ها، بازارها و افراد را به يكديگر مرتبط مي سازد و در يك چرخه توليد سود، به همكاري وامي دارد و افراد، بازارها و بخش هاي فاقد امكانات را از محدوده فعاليت هاي سودآور خود طرد مي كند.(2)

كاستلز در خصوص فعاليت هاي شبكه اي نيز اين فعاليت ها را نوع تازه اي از سازمان و تشكيلات مي داند كه مشخصه فعاليت اقتصادي جهاني همچون شركت هاي چندمليتي، شبكه هاي توليد و توزيع مواد


1- Power and Counter-power in the Network Society, p 46.
2- Ibid.

ص: 86

مخدر، كالاهاي قاچاق و شبكه فعاليت هاي اقتصادي دولت است. البته فعاليت هاي شبكه اي را صرفاً به حوزه اقتصادي محدود نمي كند و گستره عملكرد اقدامات شبكه اي را مستلزم دگرگوني هايي در ساختار مشاغل و انجام كار ها از صورت رسمي، طولاني و مادام العمر به مشاغل پاره وقت، خوداشتغالي و اشتغال موقت مي داند. به زعم وي، ظهور قطب هاي متقابل بين آناني كه صاحب اطلاعات هستند و آناني كه اين توانايي را ندارند، از رهگذر فرآيند جهاني شدن، شبكه اي شدن فعاليت هاي اقتصادي و در واقع، تضعيف نهادهاي اجتماعي همچون اتحاديه هاي كارگري و دولت رفاه بديهي مي نمايد.(1) فرهنگ عصر اطلاعات نيز در چارچوب انتقال نمادها به وسيله واسطه هاي الكترونيك شكل مي گيرد و فضاي مجازي با اطلاعات متنوع و متكثر دروني خود، به جزئي از واقعيت اجتماعي مبدل مي شود و در فضايي كه فرهنگ، متكي به واقعيت مجازي است، سياست بر بال رسانه قرار مي گيرد. اين بدان معناست كه سياست مداران براي بقا، حضور در صحنه و اثرگذاري بر روند تحولات، مجبورند از رسانه هاي حامل نمادهاي الكترونيك سود جويند و هر چه بيشتر بر برجسته كردن عدم مشروعيت سياسي و نقاط ضعف ديدگاه هاي رقيب تأكيد نمايند.(2)

توسعه فن آوري هاي ارتباطات را مي توان به عنوان تجزيه تدريجي مجاورت و اشتراك زمان درك كرد كه كاستلز از آن با عنوان زمان بي زمان و فضاي جريان ها ياد مي كند و در پي آن، تغيير در مفهوم زمان و مكان به واسطه توسعه رسانه ها و از بين رفتن فواصل زماني و مكاني را تبيين


1- Ibid, p 38.
2- Ibid, p 40.

ص: 87

مي نمايد. منظور از فضاي جريان ها، امكان سازماني اقدام هم زمان بدون مجاورت است. عمده كاركردهاي مسلط در جامعه شبكه اي (بازارهاي پولي، شبكه هاي توليد فرامليتي، شبكه هاي رسانه اي، اشكال شبكه اي، حاكميت جهاني و جنبش هاي اجتماعي جهاني) حول فضاي جريان ها سازمان دهي مي شوند. با اين حال، فضاي جريان ها بي مكان است و از گره ها و شبكه ها تشكيل شده است؛ يعني از مكان هايي كه با شبكه هاي ارتباطي مبتني بر الكترونيك به هم متصل شده اند و از طريق آنها جريان هاي اطلاعات تعاملي رخ مي دهند. در جامعه شبكه اي، فضاي جريان ها با بي نظم كردن زنجيره رويدادها و هم زمان كردن آنها، نقش زمان را كمرنگ مي كند و ازاين رو، جامعه را در زودگذري ساختاري قرار مي دهد. در واقع، فضا و زمان در عين حال با پيدايش يك ساختار اجتماعي جديد و به واسطه كشمكش ها بر سر شكل و برنامه هاي اين ساختار، بازتعريف مي شوند. در يك معنا، فضا و زمان بيانگر فرهنگ جامعه شبكه اي هستند.(1) در ادامه، فرآيند بازسازي اجتماعي، الگوي فن آوري جامعه و ايجاد جامعه جديد شبكه اي را با تكيه بر خدمات تكويني وب تبيين مي كنيم.

بستر و زمينه شكل گيري جامعه شبكه اي

اشاره

بستر و زمينه شكل گيري جامعه شبكه اي

رسانه ها در چند نسل گوناگون طبقه بندي مي شوند. نسل اول رسانه ها، رسانه هاي لين بك(2) هستند؛ رسانه هايي كه مخاطب در كمال آرامش و در حال استراحت از آن استفاده مي كند. به همين دليل است كه در رسانه اي مثل سينما، راحتي صندلي ها و فضاي سينما، به اندازه فيلمي كه روي


1- مانوئل كاستلز، عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه: حسن چاووشيان, ج 2.
2- Lean-back.

ص: 88

پرده است، اهميت دارد. نهايت ارتباط و تعاملي كه مخاطب با اين نوع رسانه برقرار مي كند، در حد كنترل فردي است. تلويزيون، راديو، سينما و بسياري از رسانه هاي مشابه ديگر، در شمار رسانه هاي لين بك هستند.

1. نسل اول وب؛ وب1
اشاره

1. نسل اول وب؛ وب1

مهم ترين هدف اين رسانه ها، تفريح و سرگرمي سازي است. در اين رسانه ها مسير جريان يافتن اطلاعات و انتقال پيام از رسانه به سمت كاربر است. وب1(1) در شمار رسانه هاي لين بك قرار مي گيرد، نوعي از صفحات اينترنتي است كه كاربر، حداقلِ تعامل را با آنها برقرار مي كند.

براي نمونه، سايت يك خبرگزاري در وب 1، شامل خبرهايي است كه روي آن آپلود مي شود و در سرور(2) سايت قرار مي گيرد. بدين ترتيب در وب 1، يك توليدكننده اطلاعات وجود دارد كه محتوا را روي وب مي گذارد و گروه هاي مصرف كننده اطلاعات يا محتوا هستند كه به آن مراجعه مي كنند. مدلي كه براي وب1 مي توان ترسيم كرد، مدل يك به چند است.

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 5 _ 3: نحوه تعاملات در وب 1

نمودار 5 _ 3: نحوه تعاملات در وب 1


1- Web 1.0.
2- Server.

ص: 89

وب 1 چند ويژگي دارد: نخست آنكه، غير تعاملي است و جريان اطلاعات به طور يك جانبه به سمت كاربر است. ديگر آنكه، سرعت اتصال به اينترنت در وب1 پايين است. اين ويژگي از آن نظر است كه وب 1 متعلق به نسل گذشته است و در نسل اول رسانه هاي «لين بك» قرار مي گيرد. وب 1 همچنين مشكل بزرگي دارد و آن اين است كه با تعداد محدودي توليدكننده محتوا، درصدد تغذيه تعداد نامحدودي مخاطب است. در اين نسل وب، تعداد قابل توجهي كاربر كه هر كدام مي توانند ايده اي داشته باشند و محتوايي توليد كنند و به اشتراك بگذارند، ناديده گرفته مي شوند. بدين ترتيب، خلاقيت هاي فراواني كه مي تواند به توليد محتوا بينجامد، از دست مي رود. اين مشكل در وب 1 سبب شد تا تدابيري براي شكل گيري نسل دوم رسانه ها انديشيده شود.

2. نسل دوم وب؛ وب 2
اشاره

2. نسل دوم وب؛ وب 2

نسل دوم وب با اصطلاح لين فوروارد(1) شناخته مي شود كه در آن، تمايل كاربر به سمت رسانه، نمايان است. استعاره خم شدن به سمت رسانه، به معناي تعامل پيدا كردن با رسانه است. در اين نسل، كاربران از حد مصرف كننده مطلق اطلاعات فراتر مي روند و به مشاركت جدي در توليد محتواي رسانه ها مي پردازند. البته اين تعامل در رسانه هاي ديگر نيز رخ داد. براي نمونه، نشانه هايي از تعامل موجود در وب2(2) را مي توان در تلويزيون نيز ديد. فن آوري هاي جديد تلويزيون مثل تلويزيون تعاملي،(3) اين امكان را مي دهد كه محتواي مورد نظر كاربر به


1- Lean Forward.
2- Web 2.0.
3- IPTV.

ص: 90

تلويزيون انتقال يابد و در زمان بندي مورد نظر پخش شود. همچنين امكان اظهار نظر در همان فضا و درباره محتواي توليدشده وجود دارد. نسل دوم رسانه ها به جز توانمند ساختن كاربران، هدف ديگري نيز داشت و آن بازتوليد خود در فضاي رسانه بود. برخلاف نسل اول كه جريان اطلاعات، فقط در دانلود كردن محتوا خلاصه مي شد، در نسل دوم رسانه ها جريان اطلاعات متمايل به آپلود كردن است و اطلاعات از كاربر به سمت رسانه جاري است.

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 6 _ 3: نحوه تعاملات در وب 2

نمودار 6 _ 3: نحوه تعاملات در وب 2

وب 2 تلاشي براي تبيين اهميت مجموعه اي از برون داده هاست كه فن آوري هاي وب در اختيار ما گذاشته اند. وب 2، در واقع نسخه اي جديد، ارتقا يافته و كاربر سازنده از وب 1 و واژه اي فراگير است كه مي كوشد چارچوب ايده هايي را نشان دهد كه به تلاش براي درك جلوه هاي اين خدمات جديدتر وب در بافت فن آوري هايي مربوط است كه آنها را توليد كرده اند. تيم اوريلي، بنيان گذار شركت اوريلي كه ابداع

ص: 91

واژه وب طي بحت گرومي آنها درباره آينده وب صورت پذيرفت، در مقاله مشهور خود با عنوان «وب 2 جيست؟ الگوهاي طراحي و مدل هاي كسب و كار براي نسل بعدي نرم افزار به شكل دقيق نشان مي دهد منظور از اين واژه چيست:

وب 2 شبكه اي است كه مانند يك سكو تمام سيستم هاي مربوطه را به هم وصل مي كند. كاربردهاي وب 2 آنهايي هستند كه بيشتر مزاياي طبيعي اين سكو را تامين مي كنند. تحويل نرم افزار، به عنوان سرويسي تا مرتباً در حال به روز شدن و بهتر شدن است و موجب افزايش كاربران ميشود. تك كاربراني كه هنگام تامين اطلاعات شخصي و خدماتشان آنها را از منابع مختلف مصرف. بازآميزي و ترتيب مجدد مي نمايند. به شكلي كه قابليت اصلاح آن به واسطه ديكران وجود داشته باشد، اطلاعات همچنين به دليل مشاركت و پشت سر گذاشتن وب(1) و براي ارائه تجارب غناي كاربران اثرات شبكه اي ايجاد مي شود.(2)

اوريلي در اين مقاله، كاربردهايي همچون مشاركت و تجربيات غني كاربران را يادآور ميشود كه همراه با فن آوري هاي نرم افزار اجتماعي، هستند. قابليت به كارگيري اين فن آوري بر استانداردهاي معروف وب 1 مبتني است، ولي شماري از خدمات و كاربردهاي مبتني بر وب وجود دارند كه نشان دهنده بنيان مفهوم وب 2 هستند. اين موارد فن آوري


1- What is Web 2.0: Design Pattems and Business Models for the Next Generation of Software
2- Tim Oreilly, "What is Web 2.0: Design pattems and business models for the next generation of software, "Communications strategies, 2007, 65.

ص: 92

نيستند، بلكه خدمات يا فرآيندهاي كاربر هستند كه با استفاده از فن آوري ها و استانداردهايي ساخته مي شوند كه از اينترنت بهره مي گيرند. بسياري از اين كاربردهاي فن آوري وب تا حد زيادي جا افتاده اند و سال هاي بسياري است كه از آنها استفاده مي شود.(1) از جمله اين موارد مي توان به وبلاگ ها،(2) ويكي ها،(3) فيدماي آراس اس،(4) خدمات اشتراك چندرسانه اي،(5) انتشار هم زمان محتوايي،(6) بخش پادكست،(7) و خدمات برچسب زني محتوا(8) و در نهايت شبكه هاي اجتماعي مجازي اشاره كرد.(9) تفاوت ميان نسل اول و نسل دوم رسانه ها، مدل هاي معمول را كه ارتباطات رسانه ها را در سال اول تعريف مي كرد، دگرگون ساخت. در نسل اول رسانه ها مي توان از استعاره پيام به مثابه گلوله» استفاده كرده گلوله اي كه رسانه به سمت كاربر يا مخاطب شليك مي كرد. اين رويكرد و استعاره آن بر نسل دوم رسانه ها مترتب نيست و با ديدگاه هاي دهه هاي اخير مربوط به ارتباطات رسانه اي منطبق است. در وب 2 محتوا توليد و نشر مي شود و تا زماني كه به مخاطبان منتقل گردد، هزاران بار تغيير مي كند و بازنشر مي شود. اگر در نسل اول رسانه ها از استعاره گلوله

استناد مي شد. برخي معتقد ند در وب 2 از استعاره پين بال(10) مي توان


1- Paul Anderson. All That Glisters Is Not Gold'—Web 2.0 and the Librarian. Journal of Librarianship and Information Science, 2007, 39(4), p4
2- Weloge.
3- Wikis.
4- RSS Feeds.
5- multimedia sharing services.
6- content syndication.
7- Podcasting
8- content tagging services.
9- What Is Web 2.0 Design Pattems and Business Models for the Next Generation of Software, p3.
10- Pinball

ص: 93

استفاده كرد. پين بال، بازي رايانه اي است كه در آن كاربر توپ رهاشده را تا جايي هدايت مي كند كه به مسير دلخواه برسد. رسانه در نسل دوم، محتوايي را توليد مي كند، ولي فقط تا زمان انتشار بر آن كنترل دارد و پس از آن ممكن است اين محتوا به مسيرهاي گوناگون هدايت شود. در واقع، ديگر پيام، گلوله اي نيست كه مستقيم به هدف يا مخاطب بخورد. در وب 2، پيام با طي مسيرهاي مختلفي تغيير مي كند و معلوم نيست به كدام مخاطب برسد. در نگاه كلان مي توان ديد كه اساساً فيزيك رسانه ها دگرگون شده و در مقايسه با گذشته تحولات بيشتري نيز در مدل هايي پديدآمده است كه تعريف كننده ارتباط در رسانه ها هستند. توليدات رسانه هاي نسل دوم شكل مردمي يافته و هر كسي مي تواند محتوا توليد كند.

با ظهور نسل دوم رسانه ها، رسانه هاي گوناگون دچار همگرايي نيز شده اند، به گونه اي كه راديو و تلويزيون در اينترنت قابل دسترسي است و روي گوشي تلفن همراه، مي توان از اينترنت استفاده كرد. رسانه هاي نسل دوم به رسانه هاي اجتماعي معروف هستند با اين تعريف كه تك تك افراد اجتماع، در توليد، توزيع و مصرف رسانه سهيم مي شوند. براي استفاده از رسانه هاي نسل دوم، كاربر الزامي به قرار گرفتن در مكاني خاص ندارد. رسانه هاي نسل دوم، به جايي خاص محدود نمي شوند و هزينه هاي بازتوليد در رسانه هاي نسل دوم صفر است. با استفاده از امكان به اشتراك گذاري در وب2 به راحتي مي توان محتوا را بازنشر كرد. رسانه وب2 متشكل از سرورها، ابزارها و نرم افزارهاي تحت وبي است كه به افراد اجازه مي دهد اطلاعات را به اشتراك بگذارند.

ص: 94

تفاوت ميان وب1 و وب2 با يك مثال روشن مي شود. نسخه وب 1 سايت خبري را در نظر بگيريد. متني را در اختيار كاربر مي گذارد و او پس از مطالعه، هيچ مشاركتي با آن رسانه ندارد. همين سايت در نسل دوم وب به توليد خبر مي پردازد. كاربر خبر را مي بيند و مي تواند درباره آن نظر بگذارد، نظرهاي ديگران را ببيند و درباره آنها هم نظر بدهد، و حتي مي تواند به محتواهاي ديگر كه به آن خبر مربوط است، پيوند دهد. همچنين مي تواند محتوا يا خبر را بازنشر كند و آن را در شبكه هاي اجتماعي مختلف به اشتراك بگذارد. اگر در نسل اول وب، يك توليد كننده محتوا، با صدها هزار مصرف كننده محتوا ارتباط برقرار مي كرد (ارتباط يك به چند) در وب2 هزاران نفر به هزاران نفر مرتبط مي شوند (ارتباط چند به چند). براي مثال در فيس بوك يا تويتر، توليد كننده محتوا يك نفر نيست، همه توليد كننده محتوا هستند و همه مصرف كننده آن نيز به شمار مي آيند. نظام وب 2، تعامل چند به چند با يك هسته مركزي به نام اينترنت است. سازمان هاي رسانه اي در سال اول رسانه ها به مثابه ظرفي عمل مي كردند كه توليد كننده محتوا آنها را تغذيه مي كرد و محتواي ياد شده از سوي رسانه به مخاطب منتقل مي شد. در نسل دوم، نقاشي سازمان هايي رسانه اي در سطح ايجاد كننده يا تسهيل كننده انتقال محتوا است. اين رسانه ها تنها ظرفي خالي ايجاد مي كنند و وظيفه تأمين محتوا به عهده كاربر است. براي مثال، در سايت فيس بوك هيچ محتوايي توليد نمي شود و تمام محتوا از سوي كاربران آن توليد مي شود و در اختيار همه قرار مي گيرد.

ص: 95

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 7 _ 3: مقايسه نحوه تعاملات در وب 1 و وب 2

نمودار 7 _ 3: مقايسه نحوه تعاملات در وب 1 و وب 2

از ويژگي هاي ديگر وب 2 افزايش سرعت اتصال به اينترنت است كه در حقيقت از مقتضيات شرايط جديد اين نسل به شمار مي آيد، ولي مهم ترين ويژگي وب 2، اجتماعي بودن آن است و وبلاگ هاي متنوع، از مظاهر اين ويژگي در وب 2 شمرده مي شوند.

بايد توجه داشت كه ميان رسانه هاي اجتماعي و شبكه هاي اجتماعي تفاوت وجود دارد. شبكه هاي اجتماعي، جزئي از انواع گوناگون رسانه هاي اجتماعي هستند. از رسانه هاي اجتماعي مي توان به وبلاگ ها، ميكروبلاگ ها، و سايت هاي به اشتراك گذاري محتوا مثل ويدئو و عكس اشاره كرد. به اين ترتيب، توييتر را نمي توان يك شبكه اجتماعي دانست؛ زيرا در دسته بندي ها، جزو ميكروبلاگ ها قرار مي گيرد؛ ازآن رو كه كاربر مي تواند محتواي خيلي كوچكي را به واسطه آن به اشتراك بگذرند.

ص: 96

گرچه با ظهور وب 2 و امكان تعامل فراوان ميان توليدكنندگان و كاربران، بسياري از محدوديت هاي وب 1 برطرف شد، در همين حال، معضل بزرگي نيز به وجود آمد: در اين نسل از رسانه، تعداد فراواني كاربر مشاركت مي كنند كه به توليد حجم انبوهي از محتوا مي انجامد. در چنين وضعي، هنگامي كه كاربر با حجم زيادي از محتوا روبه رو شود و نتواند آنها را طبقه بندي كند، نمي تواند از آن بهره برد؛ همچون فردي كه از بين هزاران كتاب مورد علاقه اش، نمي تواند يكي را براي مطالعه برگزيند.

3. نسل سوم وب؛ وب 3
اشاره

3. نسل سوم وب؛ وب 3

در فرآيند تكامل وب، به مرحله هوشمندسازي اطلاعات و ظهور وب 3 مي رسيم. حجم فراوان اطلاعات و عدم امكان طبقه بندي اين اطلاعات در وب 2، به آن انجاميد تا نتوان به عنوان يك كاربر معمولي بهترين بهره را از آن برد. در چنين شرايطي، اين فضاي مجازي، نيازمند سرورهايي هوشمند است تا بتوان اطلاعات را طبقه بندي و تلخيص شده در اختيار كاربر قرار داد. براي مثال، گرچه اَلگوريتمي كه در گوگل براي شاخص گذاري اطلاعات وب و ارائه نتايج استفاده مي شود، بسيار پيچيده است، ولي به دليل انباشت فراوان اطلاعات و اينكه كاربر نمي تواند به آساني اطلاعاتي را كه دقيقاً مورد نياز اوست پيدا كند، فن آوري رسانه، وب 3(1) را در دستور كار قرار مي دهد.

وب معنايي يا وب 3 نوعي الگوريتم معنايي است كه به طور خودكار امكان فهم و برآورده ساختن تقاضاي افراد را براي جست وجو در


1- Web 3.

ص: 97

محتواي وب فراهم مي سازد. عمدتاً وب معنايي به اطلاعات ساختار نيافته، ساختار مي بخشد. ازاين رو، كاربران براي جست وجوي اطلاعات، زمان كمتري صرف خواهند كرد؛ در عين حال كه در توليد محتوا مشاركت فراواني دارند.(1)

وب 3 را وب هوشمند مي نامند؛ زيرا مي تواند معاني را درك كند. بسياري وب 3 را، وب معنايي(2) مي دانند؛ چون در اين شبكه، طبقه بندي و دسته بندي اطلاعات، پيش از انتقال آنها به كاربر، از سوي ماشين هاي هوشمند انجام مي شود.

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 8 _ 3: نحوه تعامل در وب 3

نمودار 8 _ 3: نحوه تعامل در وب 3

وب 3 بر آن است تا با ارزش گذاري بر اطلاعات، آنها را براي استفاده افراد مختلف در زمان ها و مكان هاي متفاوت و در شرايط گوناگون، مهيا سازد. انباشت اطلاعات در فضاي مجازي سبب شده مفهومي با نام


1- it.toolbox.com, 2011
2- Semantic Web.

ص: 98

«اقتصاد توجه در رسانه ها» به وجود آيد. صاحبنظران بر آن اند كه در عصر تحولات

شتابان فن آوري هاي اطلاعات و ارتباط، جذب توجه مخاطبان از طريق رسانهها به سادگي گذشته نيست. «دنياي نو، دنياي چندصدايي است. از دنياي بسته و انحصاري به دور است. خانهها پر از امواج گوناگون شدهاند. اطلاعات هر روز بيشتر ميشود؛ به نحوي وسيعتر توزيع ميگردد و انسانها مستغرق در دنياي رسانهاي و اطلاعات اند. در مقابل، توانايي و ظرفيت مغز آدميان محدود است. لذا اطلاعات توليدشده و موجود در محيط بايد با گذر از فيلترهاي لگاريتمي و در يك رقابت شديد، به صور مختلف به ذهن راه يابد و درك شود. در نتيجه، تنها توليد وسيع و توزيع درست اطلاعات كافي نيست، بلكه جلب توجه انسانها، مد نظر و هدف ارتباطات است. اگر مخاطب توجه نكند يا توجهي سطحي نشان دهد، تمام تلاشها بر باد رفته است. از همين رو، شاخه اي در دنياي ارتباطات با نام اقتصاد توجه پديد آمده است كه در آن، سخن از شيوه ها و فنوني است كه ميتوان از طريق آن دو دنياي متناهي ذهن آدميان و نامتناهي اطلاعات را تحليل كرد و سپس شيوههاي رسوخ به دنياي ذهن را فراهم كرد.»(1) ازاين رو، اكنون مهم ترين دغدغه موجود در رسانه ها، جلب توجه بيشتر مخاطبان به منظور سودآوري بيشتر است. اين موضوع نيز يكي از دلايل مهم روي آوري به نسل سوم رسانه به شمار مي آيد.

درباره نام اين وب اتفاق نظر وجود ندارد. اگر نسل اول رسانه ها لين بك (لميده به عقب) و نسل دوم لين فوروارد (خميده به جلو) ناميده


1- علياكبر فرهنگي و ديگران، «توجه؛ حكمراني جديد در اقتصاد رسانه»، فصلنامه پژوهش هاي ارتباطي، 1389، ش 63، ص 96.

ص: 99

مي شود، براي نسل سوم، اصطلاح جامپ اين(1) (پريدن به داخل محتوا) پيشنهاد شده است. به عبارتي، زندگي كاربر در اتحاد با رسانه قرار مي گيرد. گرچه بسياري، ظهور نسل چهارم و پنجم رسانه ها را نيز پيش بيني كرده اند.

با مرور كلي مي توان سه نسل از وب را چنين توضيح داد كه در وب 1 محتوا توليد مي شد و در اختيار مصرف كننده قرار مي گرفت. در وب 2، توليدكننده و مصرف كننده نقش واحدي يافتند و كاربران نيز محتوا توليد كردند و به اشتراك گذاري آن پرداختند. در وب نسل سوم يا وب هوشمند، ماشين هوشمندي طراحي شده كه مي تواند اطلاعات را دريافت، پردازش و طبقه بندي كند و آنها را متناسب با كاربران خاص در اختيار قرار دهد.

وب 3، همچنين به استفاده از برخي فن آوري ها روي آورده كه كاركرد نظامي و امنيتي داشته اند. سيستم تشخيص صدا و تبديل آن به متن يا ترجمه آن، از فن آوري هايي است كه در وب 3 استفاده مي شود. همچنين تجزيه و تحليل تصوير يا فهم ماشين از تصوير، كه در وب 2 نيز عملياتي شده، از ديگر ويژگي هاي وب 3 است. اكنون سرور گوگل مي تواند در كمتر از چند ثانيه، يك تصوير را تجزيه و تحليل كند و درباره آن اطلاعاتي ارائه نمايد. اين موارد از فن آوري هايي است كه كاربرد امنيتي _ نظامي داشته اند و اكنون در فضاي مجازي رسانه كاربرد يافته اند.

ديدگاه هاي مختلفي درباره چگونگي فن آوري هاي وب 3 مطرح است. اشميت، مديرعامل سابق گوگل در اظهارنظري دراين باره گفته است: وب


1- Jump In.

ص: 100

2 [از نظر اجتماعي بودن] كلمه اي تجاري براي سودآوري بود، ولي مي توانم حدس بزنم وب 3 از نرم افزارها و چيزهايي است كه بر اساس استاندارد آژانس طراحي مي شود.

به نظر مي رسد نرم افزارهاي نسل بعدي خدمات و نرم افزارهاي تحت وب، به نوعي همگرايي خواهند رسيد؛ به گونه اي كه محتواي آنها در سرورها قرار مي گيرد و از طريق رايانه ها و تلفن هاي همراه از آن استفاده مي شود. احتمالاً نرم افزارهاي لازم نيز از طريق شركت گوگل در اختيار كاربران قرار خواهد گرفت.

در يك تصوير كلي مي توان پيش بيني كرد در وب 3 نرم افزارها هوشمند مي شوند و قابليت درك زبان انسان ها را خواهند داشت. سير تطوّر زبان هاي برنامه نويسي از ابتدا تاكنون نشان مي دهد اين زبان ها در مسير حركت خود به تدريج به زبان انسان نزديك تر شده اند. بنابراين، دور از انتظار نيست اگر در آينده نه چندان دور، ماشين، زبان انسان را بفهمد.

از ويژگي هاي ديگر نسل سوم وب، اين است كه ساختار آنها بر اساس نرم افزارهاي منبع باز،(1) طراحي شده است؛ به گونه اي كه از قابليت ارتقا و تغيير كدهاي نرم افزاري برخوردارند و دسترسي مستقيم به كدهاي آنها فراهم است. وب 3 احتمالاً منبعي باز، مبتني بر سكوي اجتماعي خواهد داشت. در اين نسل از رسانه يك هويت باز(2) وجود دارد كه بر اساس آن كاربر به راحتي مي تواند با حساب كاربري واحد، هويت قابل تعريفي در تمام سايت ها داشته باشد.


1- open source.
2- open identity.

ص: 101

همچنين در وب 3 كاربر بدون توجه به اينكه عضو كدام سايت اجتماعي است، مي تواند هم زمان از ابزار هاي گوناگوني استفاده كند و خدمات مختلف را دريافت نمايد. به عبارتي، نوعي يكپارچگي ميان اپراتورهاي مختلفي كه اين خدمات را ارائه مي دهند، به وجود مي آيد؛ به گونه اي كه كاربر مي تواند عضو فيس بوك باشد، ولي از گوگل پلاس استفاده كند. به اين ترتيب، اطلاعات كمتري روي هاردديسك يا كارت حافظه يا سيم كارت كاربر ذخيره مي شود؛ زيرا بيشتر اطلاعات در سرورها قرار گرفته است. كاربر در اين فضا مي تواند در هر محيطي كار كند و مطمئن باشد كه اطلاعاتش در سرورها محفوظ مي ماند؛ چون پس از هر فعاليتي در اين فضا، اطلاعات به طور خودكار آپلود مي شود و در حافظه سرور قرار مي گيرد.

لطفاً براي ديدن تصوير به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

نمودار 9 _ 3: تحولات درون شبكه اي از وب 1 تا وب 3

نمودار 9 _ 3: تحولات درون شبكه اي از وب 1 تا وب 3

ص: 102

در جدول 2 _ 3 تفاوت هاي وب 1، 2 و 3 مشخص شده است.

جدول 2 _ 3. تفاوت هاي وب 1، وب 2 و وب 3

جدول 2 _ 3. تفاوت هاي وب 1، وب 2 و وب 3

عملكرد وب 3

عملكرد وب 2

عملكرد وب 1

هوشمندسازي و معنابخشي

مشاركت(1)

انتشار(2)

نمونه برجسته: شبكه هاي اجتماعي

نمونه برجسته: ويكي پديا(3)

نمونه برجسته: دايرة المعارف آنلاين بريتانيكا(4)

تري دي مديا و سكند لايف

نمونه فراگير: وبلاگ ها

نمونه فراگير: وب سايت هاي شخصي(5)

ساختاردهي و معناسازي

ويكي ها(6)

مديريت محتوا(7)

برآوردن رضايت كاربر از طريق هوش مصنوعي

برچسب زني (فردمحوري جمعي)(8)

سيستم هاي رده بندي(9)

الگوريتم معنايي

دريافت مطالب بدون نياز به بازديد وب سايت (آراس اس(10))

اتصال و پيوند مطالب(11)


1- Participation.
2- Wikipedia.
3- Publishing.
4- Britannica Online.
5- personal websites.
6- Wikis.
7- content management.
8- tagging (folksonomy).
9- directories (taxonomy).
10- Syndication.
11- Stickiness.

ص: 103

فصل چهارم:نقش رسانه هاي نوين در تحولات بين المللي

اشاره

فصل چهارم:نقش رسانه هاي نوين در تحولات بين المللي

زير فصل ها

مقدمه

روندهاي كنوني جامعه اطلاعاتي و ديپلماسي

انقلاب اطلاعات و ديپلماسي

تأثير جانبي تحول و انقلاب اطلاعات بر ديپلماسي

مديريت اطلاعات

امنيتي كردن اطلاعات و سيستم

ديپلماسي سايبر (مجازي)

فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي به عنوان تقويت كننده و تعديل كننده قدرت نرم و سخت در روابط بين الملل

مديريت روابط بين بازيگران اصلي ديپلماسي

مديريت وجهه در نظام بين المللي

هيئت هاي ديپلماتيك مجازي

تأثير عصر ديجيتال بر هيئت هاي ديپلماتيك

تحليل قوّت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك مجازي

ارتباطات ميان فرهنگي و رسانه هاي نوين

نحوه شكل گيري جنبش هاي اجتماعي و سياسي در فضاي مجازي و نحوه تغيير آنها در طي زمان

جنبش هاي اجتماعي جديد

فضاي مجازي و جنبش هاي نوين اجتماعي

سازمان هاي جنبش هاي اجتماعي و رسانه هاي نوين

گروه هاي راديكال و فضاي مجازي

ص: 104

ص: 105

مقدمه

مقدمه

در فصل پيش، درباره ديدگاه هاي گوناگون مرتبط با فضا و محيط رسانه اي نوين بحث كرديم. در حقيقت، بدون آگاهي از فضا و محيط رسانهاي نوين و ديدگاههاي مختلف درباره آن، بحث از نقش آفريني رسانههاي نوين، مشكل و تا حدي ناممكن است. آشنايي با ديدگاه هاي مختلف درباره رسانه هاي نوين و فضاي رسانهاي جديد، چشم انداز و فضايي گسترده براي بررسي و تبيين نقش چنين رسانه هايي در ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي باز مي كند.

اين فصل با توجه به مباحث فصل پيش، بر نقش رسانه هاي نوين در تحولات بينالمللي متمركز است. در مرحله نخست، نقش رسانه هاي نوين را در ديپلماسي و روابط بين الملل تبيين مي كنيم و در ادامه، به نقش رسانه هاي نوين در جنبش هاي اجتماعي مي پردازيم. اين دو موضوع، از مهم ترين مسائل در تحولات بينالمللي است و توضيح آنها مي تواند چشم انداز روشني از نقش رسانه هاي نوين در تحولات بينالمللي ارائه كند. كوشيده ايم تبيين هر دو موضوع، با توجه به تحولات كنوني يا تحولات سال هاي اخير در جهان صورت گيرد كه رسانه هاي نوين در بطن آنها سهم و نقش پررنگي بر عهده داشته اند.

ص: 106

روندهاي كنوني جامعه اطلاعاتي و ديپلماسي

روندهاي كنوني جامعه اطلاعاتي و ديپلماسي

براي اينكه نقش جامعه اطلاعاتي را در ديپلماسي توضيح دهيم، بايد ابتدا تعريفي از ديپلماسي ارائه كنيم. «ديپلماسي، شيوهاي براي تنظيم و رسيدن به اهداف سياست خارجي است. در اين زمينه، كار اصلي ديپلمات ها، ارائه اطلاعات و مذاكره است.»(1) براي اينكه ديپلمات ها اطلاعاتي را ارائه كنند، بايد ابتدا اطلاعات گرد آوري شود. ديپلماسي به شدت به روش هاي مختلف ارتباطي و اطلاعاتي وابسته است و هرگونه پيشرفتي در ارتباطات يا هر نوع پيشرفت در فن آوري كه ارتباطات را تقويت و بهتر مي كند، بي گمان بر ديپلماسي اثر مي گذارد. بنابراين، براي فهم تحول ديپلماسي و روابط بين الملل در دنياي كنوني، بايد روند تحولات را در جامعه اطلاعاتي توضيح دهيم.

هنگامي كه تلگراف در دنياي ديپلماسي به كار گرفته شد، ديپلماسي تحولي مفهومي يافت؛ به طوري كه ديپلمات ها، امكان دريافت و فرستادن اطلاعات را به شكل خلاصه و با هزينه كمتر به دست آوردند. ظهور تلفن، ارتباطات را به شكل ديالوگ صدا و پيوسته امكان پذير ساخت. كشتي هاي بخار دريايي، جايگزين كشتي هاي بادي، و قطار جايگزين اسب هاي حمل كننده پيام شدند. سپس، هواپيما ابداع شد و به شدت زمان سفر و ارتباط را كوتاه كرد. چنين تحولاتي، امكان سفر به نقاط خيلي دور را در زماني خيلي كوتاه فراهم ساخت و اين مسئله، سبب افزايش سفر ديپلمات ها و اجازه فعاليت بيشتر در عرصه ديپلماسي شد و تأثير بسيار چشم گيري بر مذاكرات داشت.(2) در طي دهه هاي


1- Nikos christodolides, the internet diplomacy, american, 6, 2005.
2- Eytan Gilboa, Global communication and foreign policy, Journal of Communication, 2002, 52(4), pp 731-748.

ص: 107

گذشته، تحولات در عرصه فن آوري بسيار چشم گير بوده و پيشرفت هاي عرصه فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي، به تحول اطلاعات انجاميده است. به واقع، جهان شاهد تحولات و نوآوري هاي بزرگ تري در عرصه ديجيتال بوده است و ما اكنون در عصر ديجيتال زندگي ميكنيم. توليد و ايجاد ريزپردازنده ها بر بسياري از حوزه ها اثر گذاشته و امروزه با تعداد بسيار زيادي از ابزارها و فن آوري هاي همه جا حاضر، روبه رو هستيم كه بر عرصه روابط بينالملل و ديپلماسي اثر فراواني گذاشته است.

ذخيره اطلاعات به شكل ديجيتال، ويژگي مهمي است كه بايد در عصر كنوني بدان توجه كرد و نتايج مختلفي در همه ابعاد سياسي، اقتصادي و اجتماعي جوامع داشته است. رايانه هاي شبكه اي، ويژگي هاي اطلاعات ذخيره شده ديجيتالي را تكميل مي كنند تا اجازه انتقال سريع و روزافزون اطلاعات را از طريق شبكه هاي خصوصي (با دسترسي محدود) يا شبكه هاي عمومي مثل اينترنت بدهد.(1)

هرچند مفهوم اينترنت به دهه 1969 برمي گردد، در دهه 1990 بود كه اينترنت شهرت يافت و هم زمان با ديگر فن آوري هاي نوين ناشي از ريزپردازنده ها، تحول و انقلاب اطلاعات را پايه ريزي كرد. پايه اصلي تحول اطلاعات، شبكه جهاني وب بود. توانايي انتقال متن و تصوير به طور هم زمان از طريق اينترنت، دستاورد بي نظير و چشم گيري بود كه نقش مؤثري در جلب توجه تجارت و عموم داشت. همچنين، سيستم فرامتن،(2) اطلاعات و ارتباط و پيوند آنها را بدون در نظر گرفتن محل شان برقرار كرد.


1- Andrew Chadwick, Internet politics: States, citizens, and new communication technologies, Oxford University Press, 2006.
2- Hypertext.

ص: 108

در حقيقت، ايده وب گسترده جهاني، از سوي تيم برنرزلي در سال 1989 مفهوم سازي شد و توسعه يافت. پس از آن، وب، نماد اصلي پيشرفت فن آوري گرديد و بر توسعه فرهنگي، تمركززدايي از اطلاعات و جامعه اطلاعاتي اثر گذاشت كه اكنون مي بينيم. تا اواخر سال 2011، دسترسي اينترنت در سراسر جهان به بيش از دو ميليارد و دويست ميليون نفر رسيد و هر روز بر تعداد كاربران اينترنت از نقاط مختلف جهان افزوده مي شود.

در گذشته، ملت ها از طريق بازرگانان و فرستاده هاي آنها با يكديگر ارتباط برقرار مي كردند، ولي اكنون از طريق فيبر نوري، ماهواره ها، سيم ها و كابل در يك شبكه پيچيده و بدون كنترل مركزي شبكه و در يك محيط رسانه اي نوين و همگرا با همديگر ارتباط برقرار مي كنند. جريانهاي اطلاعات از مسير خطي يك سويه به مسيرهاي چندگانه پايگاه هاي رسانه اي تحول يافته اند كه امكان ارتباطات مستقيم، دسترسي بيشتر به اطلاعات، اشتراك اطلاعات و توسعه بيشتر و بهتر را فراهم مي كند. به واقع، وب از وضعيت ايستاي وب 1 كه صرفاً يك خبردهنده بود، به وضعيت پوياي وب 2 رسيد و با تعاملات و تبادلات به نسل بعدي، وب 3 كه داراي دريافت هاي عاطفي و حسي است، تبديل شده است.

وب، رسانه هاي ارتباطي سنتي مثل تلويزيون، راديو، روزنامه ها و تلفن را همگرا و به يك رسانه به نام اينترنت تبديل كرد كه منبع اصلي اطلاعات و ارتباطات در جهان شد. اشتراك گذاري فايل (ايميل، كنفرانس ويدئويي، شبكه اجتماعي، انتقال اطلاعات بصري و صوتي و پادكست ها) ارائه ساده اطلاعات را به شكل پيچيدهتر تعاملي، كارآمد و سريع تحول داده است.(1) نتايج تحقيقات در سال 2009 در امريكا نشان داد كه يك امريكايي به طور متوسط


1- it.toolbox.com, 2011.

ص: 109

سيزده ساعت در هفته به جز ساعتهاي فرستادن ايميل، آنلاين است و مشغول وبلاگ نويسي، فعاليت در توييتر، فعاليت در سايت هاي شبكه هاي اجتماعي يا دنياي مجازي، دانلود و آپلود كردن اسناد و فيلم ها، اشتراك گذاري عكس ها، گشت و گذار اينترنتي، گرفتن برنامه هاي يادگيري الكترونيك يا خريد اينترنتي است.(1) اين اعداد هر سال افزايش مي يابد و نشان دهنده علاقه روزافزون به ارتباطات، تعامل و دسترسي به اطلاعات ميان عموم است.

در حقيقت، عصر ديجيتال، شهروندان را قدرتمند ساخته تا پيوندهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي خويش را به طور مستمر ارزيابي كنند. به علاوه، ارتباطات تجاري و رسمي و تبادلات به طور گسترده با استفاده از فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي در عصري انجام مي گيرد كه هر چيز سنتي با نوع جديد آن جايگزين مي شود. دولت ها نيز به طور مشتاقانه اطلاعات را در حوزه عمومي به كار مي گيرند و براي شهروندان، خدمات عمومي را به شكل آنلاين فراهم مي كنند.(2) ازاين رو، رشد فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي و در نتيجه، تحول و انقلاب اطلاعات بر رابطه دولت با عموم و شهروندان، شهروندان با دولت، و دولت ها با يكديگر و ديپلماسي و روابط بين الملل اثر گذاشته است.

انقلاب اطلاعات و ديپلماسي

انقلاب اطلاعات و ديپلماسي

تحولات در عرصه فن آوري ها و رسانه هاي نوين، موجب بازانديشي در سياست خارجي كشورها در عرصه بين المللي شده تا بتوانند ارتباط


1- Lance Whitney, Average Net user now online 13 hours per week, December 23, 2009, http://news.cnet.com/8301-1023_3-10421016-93.html (accessed March 31, 2012).
2- Sarah Oates, and Rachel K. Gibson, The Internet and politics: citizens, voters and activists, New York: Routledge, 2006.

ص: 110

خود را با تحول روابط بين الملل حفظ كنند. همه اين دگرگوني ها با اينترنت پديدار گشته و اينترنت، نيروي مهمي براي ديپلماسي مدرن شده است.

ابزارهاي ارتباطي جديد، جريان رايگان محتوا و اطلاعات را فراهم ساخت. در نتيجه اين تحولات، اطلاعات ديگر به مقامات رسمي دولتي محدود نشد و دسترسي عموم به بسياري از اطلاعات ميسر گرديد. اين امر به تضعيف انحصار اطلاعات از سوي دولت ها انجاميد. در چنين شرايطي، ويژگي پنهاني ديپلماسي به طور گسترده كاهش يافت و يك ويژگي جديد شكل گرفت: شفافيت. شفافيت در روابط رسمي و خارجي و ارتباط با بخش خصوصي و عموم بيش از هر زمان ديگر، در نتيجه تحول اطلاعات پديد آمد. اطلاعات و اخبار به سرعت در محدوده جهاني و سريع قابل دسترس شد. در چنين حالتي، عموم مي توانند در ديپلماسي، مشاركت و دخالت كنند. فعاليت و مشاركت رسانه ها و عموم به شكل خاصي از ديپلماسي موسوم به «ديپلماسي عمومي» انجاميده است.(1)

تحول و انقلاب اطلاعات به طور پيوسته ديپلماسي عمومي را در مركز ديپلماسي قرار داده است. ديپلماسي عمومي براي جلب حمايت عموم و نهادها، يعني اشتراك آزادي ها و ارزش ها، تبادل ايده ها و تجربه هاست. ديپلمات ها بايد در هر سطحي به افكار عمومي توجه داشته باشند و در جهت رضايت آنها بكوشند. اكنون عموم، آزادي بيشتري براي اعمال فشار بر تصميم هاي دولت ها، به ويژه بر تصميم هاي


1- Robert M Entman, "Theorizing mediated public diplomacy: The US case," The International Journal of Press/Politics, 13(2), pp 87-102.

ص: 111

راجع به تعهدات بين المللي يا منافع ملي دارند و در برخي از مواقع، اعمال فشار سبب فشار زياد به دولت ها مي شود.(1)

تحول اطلاعات به نهادها و سازمان هاي مردم بنياد موجود و جديد، اجازه گسترش جهاني از طريق شبكه هاي فراملي را داده و اعتبار و نفوذ زيادي براي آنها به ارمغان آورده است. مجموعه هاي مستقل بسياري در كشورهاي مختلف، توانايي اشتراك عقايد درباره موضوعات خاص و فعاليت در روابط بين دولت ها را پيدا كرده اند. فعاليت كنشگران غيردولتي مثل شركت ها، سازمان هاي غيردولتي، گروه هاي داراي منافع ويژه، جنبش هاي اجتماعي و حتي شهروندان خصوصي در امور دولت، به طور پيوسته در حال افزايش است و اين عمل، ديپلماسي دولتي و سنتي را به تحليل برده است. قابليت دسترسي بيشتر به فن آوري ارتباطات، توانايي كنشگران غيردولتي و مردم را در دسترسي به افراد بيشتر فراتر از مرزها تقويت مي كند و اين فرآيند، كنترل و مديريت امور خارجي را براي ديپلمات ها مشكل مي سازد؛ زيرا آنها بايد افزون بر مذاكره با سازمان هاي بين المللي و ديپلمات هاي ديگر كشورها، به كنش ها و مواضع فعالان غيردولتي نيز توجه كنند.

تحول اطلاعات و رشد فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد، عملاً اطلاعات را به منبع قدرت و نفوذ ملي تبديل كرده است. اكنون، قدرت بين المللي بر حسب دسترسي به زيرساخت هاي ارتباطات جهاني و قدرت فن آوري و اطلاعاتي كشورها ارزيابي مي شود. قدرت نظامي و


1- Jan Melissen, "The new public diplomacy," Soft Power in International Relations, New York: Palgrave Macmillan, 2005.

ص: 112

مالي با قدرت نرم جايگزين شده است. «قدرت نرم، توانايي به دست آوردن نتايج مطلوب در امور بين الملل از طريق اقناع و رضايت است؛ متقاعد كردن ديگران در تبعيت، موافقت با هنجارها و نهادهايي است كه رفتار مطلوب را توليد مي كنند. محيط ارتباطي جديد با تأكيد بر اطلاعات و دانش، بيشتر وابسته به قدرت نرم است. در واقع، فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي جديد براي قدرت نرم مهم هستند و دسترسي مستقيم به كنشگران زيادي را امكان پذير مي سازند».(1)

شبكه هاي جهاني و اينترنت در حال تحول ارزش ها، هويت ها و اعمال اجتماعي هستند. فن آوري هاي جديد، تجارت، مهاجرت و جريان سرمايه را تسريع بخشيده و موجب ادغام اقتصاد جهاني شده است. اين پديده، «جهاني شدن» نام گرفته و به طور مستقيم به ديپلماسي مربوط است؛ زيرا بر ماهيت روابط بين الملل اثر مي گذارد. در چنين شرايطي، استانداردهاي عمومي، پديد آمده، تبادل اطلاعات، تسريع بخشيده شده و فضايي براي همكاري بيشتر بين المللي فراهم آمده است. تعداد جلسات بين المللي افزايش يافته و بخشي از وظايف و كارهاي روزانه ديپلماتيك شده است.(2)

رشد و تحول زيرساخت هاي اطلاعاتي و ظهور فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد و فضاي مجازي، نه تنها تعامل ديپلمات ها را در سطح ملي و دولتي ممكن كرده و تسريع بخشيده، بلكه ارتباط و تعامل را در همه سطوح امكان پذير ساخته است. چنين تعاملي در سطحي ديگر، ماهيت ديپلماسي را تغيير داده است. به طور كلي، تحول و انقلاب


1- Todd Martin, "Virtual Diplomacy," A Student Journal of International Affairs, 2001.
2- T. becker, c. slaton, the future of teledemocracy, Westport,ct: praeger, 2000.

ص: 113

اطلاعات اين امكان را فراهم كرده تا موتور قدرتمندي در ايجاد دگرگوني ها در عرصه امور خارجه شوند.

تأثير جانبي تحول و انقلاب اطلاعات بر ديپلماسي

تأثير جانبي تحول و انقلاب اطلاعات بر ديپلماسي

تحول اطلاعات، يك ويژگي اصلي جديد در ديپلماسي پديد آورده است: پديده سرعت. جهان، پرآشوب و ناآرام شده و گاهي واكنش ها و تصميم گيري هاي ديپلماتيك بايد در عرض چند ثانيه انجام شود. رسانههاي جهاني، اخبار را از سرزمين هاي دور به سرعت و به مجرد بيان تصميمات ديپلماتيك از سوي ديپلمات ها ارائه مي كنند. ديپلمات ها تحت فشار پيوسته براي تصميم گيري سريع هستند. با وجود اين، صرف نظر از اينكه تصميم سريع صورت گرفته يا نه، ممكن است تأثير جانبي داشته باشد.

اگر تصميم گيري ها خيلي سريع تر انجام بگيرد، در آن صورت، ديپلمات ها ممكن است در فرآيند تصميم گيري، عجولانه عمل كنند و برخي اطلاعات و حقايق مهم را هنگام ارزيابي و قضاوت از دست بدهند. در نتيجه تحول اطلاعات و فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، دولت ها و حكومت ها نمي توانند كاملاً به منابع رسمي اطلاعات بسنده كنند، بلكه بايد رسانه هاي خبري و منابع مختلف اينترنتي را پايش نمايند. ديپلمات ها بايد مجموعه اطلاعات غني، پويا و جديد را كسب و ارزيابي كنند. براي تصميم هاي خوب بايد ايده هاي خوب داشته باشند و به همه منابع اطلاعاتي توجه نمايند. تصميم گيري هاي ديپلماتيك، تأثير گسترده اي بر آينده يك كشور يا يك منطقه دارد و هرگونه تصميم گيري مبتني بر سرعت زياد، پي آمدهاي گستردهاي خواهد داشت. هر چند در موقعيت هاي خاص، دولت ها بايد

ص: 114

با ديگر دولت ها مشورت كنند و اين مستلزم زمان طولاني براي تصميم گيري است.(1)

از سوي ديگر، در عصر تحول اطلاعات و ارتباطات، به دليل پخش فوري اخبار و اطلاعات و نقش كنشگران گوناگون در عرصه تصميم گيري بين المللي، پاسخ و واكنش سريع نيازمند است و عدم پاسخ گويي سريع و موضع گيري در روابط بين الملل امروز، به شكست در عرصه فعاليت و بازيگري بين المللي مي انجامد؛ زيرا به محض حادث شدن يك رويداد، عموم مردم، انتظار پاسخ و موضع سريع و منطقي دارند و هرگونه تأخير در ارائه پاسخ در محدوده زماني منطقي، ممكن است به نااميدي و عدم پايداري و از دست دادن اعتماد به دولت يا حكومت بينجامد و در سطحي ديگر، عموم براي مرتفع ساختن نياز خبري خويش، به منابعي مراجعه مي كنند كه شايد در تضاد كلي با منافع عموم و دولت باشد.

گيلبوآ (2002) چنين شرايطي را اين گونه شرح مي دهد:

اگر كارشناس مسائل سياسي، مأموران اطلاعاتي و ديپلمات ها، تحليل سريعي بر اساس اطلاعات ناقص و فشار زماني شديد انجام دهند، ممكن است پيشنهادهاي سياسي بدي ارائه كنند. برعكس، اگر زمان لازم براي تأييد و ادغام و يكپارچه كردن اطلاعات و ايده ها از منابع مختلف داشته باشند تا گزارشها و پيشنهادهاي قابل اعتمادِ عميقي توليد كنند، در صورت تصميم گيري سريع تصميم گيران سياسي در پاسخ به چالش ها و


1- .Monroe E Price, Media and sovereignty: The global information revolution and its challenge to state power, MIT Press, 2004.

ص: 115

فشارهاي پوشش رسانه اي جهاني، در آن صورت درمييابند كه تلاش شان بيهوده و بي تأثير بوده است.

جدا از مسئله سرعت در پاسخ گويي، تأثير جانبي ديگر، افزايش خطر سوء برداشت است. با فشار پيوسته بر ديپلمات ها در ديپلماسي عمومي، اطلاعاتي كه پيش تر هدف شان ديپلمات ها بوده، اكنون تا حدي در دسترس جامعه غيرديپلمات نيز قرار گرفته است. اين مسئله، مشكلاتي براي افرادي كه آشنايي چنداني با مفاهيم، اصطلاحات و اعمال ديپلماتيك دارند، به وجود مي آورد و سبب سوءبرداشت يا برداشت نادرست از كنش و اطلاعات اعلامي آنها مي شود. بنابراين، در جوامع كنوني، ديپلمات ها بايد مهارت هاي جديدي براي پاسخ گويي به بازخوردها براي اقناع اجتماع عمومي داشته باشند؛ زيرا سوء تفسير اطلاعات ممكن است تأثيرات جدي داشته باشد و اختلاف ها را در همه سطوح داخلي و خارجي موجب شود.(1)

جامعه ديپلماتيك بايد به ارتباط با عموم و افكار عمومي بيشتر توجه كند؛ زيرا با توجه به شرايط خاص امروز در مقايسه با قبل، ديپلمات ها بيشتر در معرض توجه قرار ميگيرند. به علاوه، افزون بر منابع مخالف و چالش برانگيز ديپلماتيك كه ديپلمات ها بيشتر مورد بررسي و توجه قرار مي دهند، رصد و انتقاد از ديپلمات ها از سوي رسانه ها، عموم و سازمانهاي غيردولتي افزايش يافته است.

از سوي ديگر، تحول اطلاعات، تأثيرات جانبي بر ديپلماسي داشته است. ماهيت ديپلماسي براي حذف محدوديت هاي زماني و مكاني


1- Wilson P Dizard, Digital diplomacy: US foreign policy in the information age, New York: Praeger, 2001, p 28.

ص: 116

فرآيند ديپلماتيك عمومي، تحت فشار تغيير و تحولات است؛ به گونه اي كه گاهي شيوههاي رسمي و جاافتاده گذشته و واكنش ديپلمات ها را به هم ميريزد و شكل نويني به آن مي بخشد. در اين شرايط، ديپلمات و گروه ديپلماتيكي موفق عمل ميكند كه بتواند از اين شرايط استفاده بهينه بكند و بتواند خود را با اين دگرگوني ها تطبيق دهد.

گاه بحرانهاي منطقهاي و بينالمللي پديد مي آيد كه كشورهاي بيشتري را درگير ميكند. اطلاعات درباره توقف چنين بحرانهايي، ساعت ها و روزها وقت مقامات رسمي دولتي را مي گيرد و رسانه ها آن را انتشار مي دهند. اما آنچه اكنون اتفاق افتاده و بايد به آن توجه كرد، علاوه بر راديو و تلويزيون و روزنامههاي رسمي، اطلاعات از طريق اينترنت در زمان واقعيِ روي دادن اتفاق است. گاهي افراد بومي و نزديك به حوادث بحراني، اطلاعات بيشتري از رسانههاي رسمي از طريق فضاي مجازي فراهم ميكنند يا اطلاعات مربوط را به رسانههاي جريان اصلي ميفروشند و هر رسانهاي بيشتر به اين اطلاعات دسترسي پيدا كند، يك امتياز به دست آورده است. همچنين براي تصميم گيران سياسي، اشاعه فوري اطلاعات درباره حوادث نزديك يا دور، حكم امتياز را دارد و در عين حال، گاه مخرب نيز به شمار مي آيد.

نقش فضاي مجازي در ديپلماسي

بيش تر مطرح كرديم كه روابط بين الملل و ديپلماسي همواره تحت تأثير فن آوري بوده است. اما فضاي مجازي به همراه ديگر فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، تأثير زيادي بر ديپلماسي و روابط بين الملل گذاشته

ص: 117

است. در حقيقت، اينترنت و فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، توانايي افراد را براي ارتباط يك به يك، به ارتباط يك به چند، و چند به چند امكان پذير كرده و از اين رو، مجموعه جديدي از فرصت ها و چالش ها براي جهان در عرصه ديپلماسي و روابط بين الملل پديد آورده است. برخلاف ديگر فن آوري ما و رسانه هاي اثرگذار در روابط بين الملل، دگرگونيهايي ته انضاي مجازي بر همه سطوح اين عرصه گذاشته، سريعتر و عميق تر بوده است. بي گمان اينترنت به عنوان چارچوبي در اشاعه اطلاعات در تحول و انقلاب اطلاعات عمل كرده و با ارتباط هاي متني، صوتي و تصويري به شيوه هاي گوناگون، مسائل مختلفي را به يكديگر پيوند داده و يكي نموده است. همچنين فضاي مجازي، اين امكان را فراهم آورده كه برخي از وظايف مهم ديپلماتيك در كنسولگري ها يا ديگر وظايف اجرايي به شيوه آنلاين اجرا شوند. به واقع، فضاي مجازي توانسته موقعيت كشورها را در موضوعات مختلف افزايش دهد و ايده و نگرش آن كشور را در مسائل مختلف و در ابعاد گوناگون در محدوده جهاني ترويج نمايد و در ايجاد تصوير مثبت از كشورها نقش مهمي ايفا كند.(1)

تأثير فضاي مجازي بر روابط بين الملل، تاكنون نشان داده كه فضاي مجازي اثرهاي زير را بر روابط بين الملل و ديپلماسي گذاشته است:

• تعداد صداها و علايق درگير در سياست گذاري بين المللي،


1- Gordon Smith, and Allen Sutherland, "The new diplomacy: Real-time implications and applications," Canadian Foreign Policy Journal, 2002, 10 (1) pp. 41-56. Tim Stevens, "A cyberwar of ideas? Detenence and norms in cyberspace."Contemporary Security Policy, 2012, 33 (1), pp 148-170.

ص: 118

پيچيدگي تصميم گيري بين المللي و كاهش كنترل فراگير دولت ها را در فرآيند افزايش داده و آن را گسترده كرده است.

اشاعه اطلاعات (درست يا نادرست) درباره هر موضوع يا رويداد را تسريع مي بخشد يا آزاد مي كند كه مي تواند بر نتايج، عواقب و دستكاري اثر بگذارد. پس اين امكان را فراهم مي كند كه سرويس هاو خدمات ديپلماتيك سنتي، سريع تر و با هزينه كمتر و به طور مؤثر براي شهروندان يا دولت يك كشور يا شهروندان ديگر كشورها ارائه شود.

• مهم ترين نيازهر ديپلمات، آگاهي از رويدادها و تحولات در كشور خود و تحولات بين المللي است. اينترنت اين امكان را براي ديپلمات ها با سرعت زياد و با هزينه كمتري فراهم مي كند. ديپلمات ها - منابع آنلاين، مثل روزنامه هاي محلي و بين المللي، خبرگزاري ها، نهادهاي بين المللي، مراكز سياسي، اتاق هاي فكر، انجمن ها و ديگر منابع مهم مثل اسناد، قوانين، مقررات و آرشيو ها دسترسي پيدا كرده اند. فضايي مجازي، د يپلمات ها را درهر زمان درباره بسياري از مسائل و موضوع ها به روز نگه مي دارد و موجب مي شود انها تحليل هاي عميق تر و بهتري در بازه زماني كوتاه تر ارائه دهند كه نياز امروز جامعه ديپالماتيك است.

• فضاي مجازي، امكاناتي براي ديپلمات ها پديد مي آورد تا در تماس و ارتباط پيوسته با دست اندركاران امور خارجه كشور خود و با همكاران و هم پيمانان در ديگر كشورها باشند و بازخورد فوري به دست بياورند. چنين امكاني، همكاري در تصميم گيري را افزايش مي دهد و به كشش و واكنش سريع كمك مي كند. از سوي ديگر، ايميل به عنوان يكي از ابزارهاي ارتباطي مهم در فضاي مجازي، ارتباط و انتقال اطلاعات به

ص: 119

طيف گسترده اي از افراد و سازمان ها در مدت كوتاه و استفاده و مديريت آسان آن، نقش مهمي براي ديپلمات ها در مذاكرات دارد. صرف نظر از تبادل اطلاعات از راه ايميل يا ديگر ابزارهاي نوين ارتباطي، اينترنت به عنوان پايگاهي براي انتقال دانش عمل مي كند. ديپلمات ها، فعاليتهاي علمي و برنامه هاي آموزشي را از طريق استفاده از اينترنت پيگيري مي كنند. برخلاف روندهاي كنوني ديپلماسي، در عصر ديجيتال، به روز بودن پيوسته ديپلمات ها اهميت فراواني دارد. ماهيت يادگيري سنتي، چارچوبي ارائه نمي كند كه انعطاف پذير و پويا براي نياز امروزي آموزش ديپلمات ها باشد. بنابراين، فضاي مجازي، سازوكارها و راه هاي بسيار مؤثري براي يادگيري طولاني مدت با طيفي از فعاليت هاي مختلف و همه روزه ديپلمات ها ارائه مي كند. همچنين، يادگيري متصل و تركيبي (تركيبي از اعمال سنتي و الكترونيك يادگيري) را امكان پذير مي سازد.(1) پيشتر گفتيم كه امروزه جامعه ديپلمات ها با چالش هاي بسياري روبه رو هستند كه نيازمند مهارت هاي حرفه اي و به روز است. يادگيري اين مهارت ها، نيازمند ترك محل خدمت در كشور ديگر است كه افزون بر تحميل هزينه هاي فراوان و وقت گير بودن، آسيب هاي جبران ناپذيري به روابط دو كشور داراي روابط ديپلماتيك مي زند. بنابراين، جامعه امروزي بايد شرايطي براي آموزش ديپلمات ها بدون ترك محل -خدمت فراهم كند. چنين شرايطي تنها با استفاده از فن آوري هاي نوين و فضاي مجازي امكان پذير است. رسانه هاي نوين و فضاي مجازي، امكان انتقال اطلاعات را به شكل امن و كارآمد و با


1- Rose Gottemoeller, From Telegraph to Twitter Ams. Control Diplomacy in the Information Age, Mission of the United States in Geneva Switzerland 2012.

ص: 120

هزينه كمتر فراهم مي كند. در نتيجه، فناوري مي تواند براي توزيع مواد آموزشي و دسترسي نامحدود اطلاعات به شكل ها و قالب هاي مختلف تعاملي وپويا به ديپلمات ها استفاده شود. ماهيت يادگيري الكترونيكي به د يپلمات ها اجازه مي دهد حوزه هاي مورد علاقه و ضرورى خويش را از طريق فرامتن در جهان وب جست و جو كنند.(1)

يكي از مهم ترين نهادها در زمينه آموزش ديپلماتيك با استفاده از فن آوري هاي نوين و فضاي مجازي، بنياد ديپالماسي(2) است. بنياد ديپلماسي، وجهه اي علمي و دانشگاهي دارد و در زمينه امور تحقيقاتي و پژوهشي درباره ديپلماسي و با موضوعات جديدي همچون نقاشي و استفاده از فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي در ديپلماسي فعاليت مي كند. در واقع، اين بنياد، سازماني علمي است كه محققان ، سخنرانان، مدرسان و دانشجوياني از سراسر جهان در آن فعاليت دارند. بنياد ديپلماسي، سازماني غيرانتفاعي است كه از طريق آموزش و برنامه هاي تعليمي، تحقيقات توسعه فن آوري اطلاعات و ارتباطات براي فعاليت هاي ديپلماتيك، به تمام كشورهاي جهان، و از جمله كشورهايي كه منابع انساني و مالي محدود تري دارند، كمك مي كند تا در امور بين المللي مشاركت ورزند. اين سازمان، در سال 1993 از پروژه اي در آكادمي مديترانه اي مطالعات ديپالماتيك در مالت و براي معرفي ابزارهاي كاربردي فن آوري اطلاعات براي ديپلماسي رشد نمود و در نوامبر سال 2002 از سوي دولت هاى مالت و سوئيس به بنيادي مستقل تبديل شد.


1- Stefano Baldi et al. Online leaming for professionals in full time work: a guide to what works and what does not. DiploFoundation, 2003.
2- DiploFoundation www.diplomacy.edu

ص: 121

يكي از موضوع هاي مطرح شده در پايگاه اينترنتي بنياد ديپلماسي، سفارت خانه مجازي است. اين سايت مفهوم سفارت خانه مجازي را معرفي كرده است. روابط ديپلماتيك ميان دو كشور، نه بر پايه سفير مقيم و سفارت خانه فيزيكي، بلكه از طريق اينترنت هدايت ميشود و سفير در كشور خود باقي مي ماند. اين سايت معتقد است سفارت خانه هاي مجازي ممكن است به كشورهاي كوچك و كشورهاي با منابع مالي و انساني محدود، فرصت افزايش و بهبود نمايندگي هاي خارجي خود را بدهد. دولت امريكا نيز كه از اوايل انقلاب اسلامي و در پي قطع روابط با جمهوري اسلامي ايران در كشورمان سفارت خانه اي ندارد. در اواخر سال 1390 سفارت مجازي خود را در ايران راه اندازي كرد. در سايت اين سفارت خانه مجازي، هدف از افتتاح اين سايت چنين أعلام شد: اين تارنمايك هيأت رسمي ديپلماتيك نيست. يا يك سفارت واقعي ايالات متحده را كه به دولت ايران معرفي شده باشند. نمايندگي نمي كند. اما در غيبت روابط مستقيم، مي تواند به عنوان يك پل رابط ميان مردم امريكا و مردم ايران عمل كند. همان گونه كه پرزيدنت اوباما در اوايل سال جاري اعلام داشت و كلينتون، وزير امور خارجه در مصاحبه هاي اخير خود با صداي آمريكا و بي بي سي تأكيد كرد: شما - جوانان ايران - هم حامل عظمت كهنسال تمدن ايراني هستند و هم از قدرت شكل دادن به كشوري كه پاسخ گوي آرمان هاي شما باشد, برخورداريد. استعداد، اميدها و گزينش هاي شما به آينده ايران، شكل و به روشنايي بخشيدن به جهان ياري خواهد داد. و هرچند زمانه ممكن است تيره جلوه كند, ميل دارم بدانيد كه من با شما هستم. با چنين روحيه اي است

ص: 122

كه ما سفارت مجازي تهران را راه انداخته است. اين نمايندگي ما نزد مردم ايران است. اين مكان براي شما ايجاد شده است. اميدواريم لحظه اي در آن درنگ كنيد.(1)

از سوي ديگر، فضاي مجازي، نه تنها تغييرات شكل را در روابط بين الملل و ديپلماسي ارائه مي كند، بلكه برخي دگرگوني هاي مفهومي را هم موجب ميشود. با توجه به افزايش كنشگري در عرصه سياست داخلي و خارجي با فضاي مجازي و درگيري آنها در فرآيندهاي سياسي و ديپلماتيك، دولت اما مجبور خواهند بود در آينده، مسئوليت بيشتري بر عهده بگيرند. به عبارت ديگر، اگر دولت ها خواهان ايفاي نقش مؤثر در روابط بين الملل و ديپلماسي هستند, بايد از فرصتهاي فضاي مجازي، بيشترين استفاده را برند و در غير اين صورت، ظرفيت هاي چنين فضايي به دليل افزايش روزافزون استفاده عموم و انجمن ها و بنيادهاي مردم نهاد از اين فضا، تبديل به تهديد خواهد بود، زيرا فضاي مجازي، گروه هايي را كه داراي منافع و ايده هاي مشترك هستند، به طور مؤثر به همديگر پيوند مي زند و صداي آنها را جهاني و در عين حال قدرتمند مي سازد. ريچارد گرانت، ديپلمات نيوزيلندي اين فرآيند را به عنوان «دموكراتيزه كردن ديپلماسي(2) مي داند و بيان مي كند: ديپلماسي، دموكراتيك شده است. فضاي مجازي و رسانه هاي نوين به بيشتر مردم اجازه ايفاي نقش، افزايش ميزان بازيگري با بازنمايي بيشتر را داده و هر روز، قواعد را تغيير مي دهد.(3)

اين فرايند خود را در سه روش نشان مي دهد:


1- http://persian iran usembassy.gov.
2- democrarisation of diplomacy.
3- August Egrant and Wilkinson jeffiey, understanding media convergence: the state offield, oxford university press, USA, 2008.

ص: 123

0 افزايش و تنوع بخشي كنشگران،

0 رشد افزايشي همكاري :

0 قطبي شدن بين آنها(1)

افزايش كنشگران، يك مسئله جهاني رايج است. اينترنت اين تغيير را ايجاد نكرده، بلكه ظرفيت كنشگران غيردولتي را در مشاركت تقويت نموده است. يك پويش مبارزه با فقر(2) در سال 2005 از اينترنت براي ائتلاف و همبستگي گروه هاي مختلف (و تعدادي ستارگان موسيقي) براي مقابله با فقر جهاني دعوت كرد و اين ائتلاف به سرعت شكل گرفت و اجلاس هشت كشور صنعتي را در گلنيگلس(3) اسكاتلند ترغيب كرد پيشنهادهايي عملياتي براي افزايش كمك به كشورهاي فقيرتر مطرح سازد. نتيجه نه تنها در كانالهاي دولتي، بلكه در اينترنت و در وب سايت هاي انجمن هاي مردم نهاد جهاني منتشر گرديد و بازخوردهاي جهاني موفقي داشت.(4)

نهادهاي مردم بنياد به سرعت از ظرفيت فضاي مجازي در افزايش اثر گذاري آنها در روابط بين الملل و ديپلماسي بهره گرفتند. امنستي، آكسفام، صالح سبز و ديده بان حقوق بشر، با استفاده از اينترنت به عنوان منبع اصلي اطلاعات، حضور و قدرت خويش را افزايش داده اند به گونه اي كه پيشتر بدون فضاي مجازي چنين چيزي محدود و مشكل بود.(5)


1- understanding media convergence: the state of field.
2- The Make Poverty History.
3- Gleneagles
4- Nicholas Westcott, "Digital diplomacy: The impact of the Internet on Intemational relations."2008.
5- Nicholas Westcott, "Digital diplomacy: The impact of the Internet on Intemational relations."2008.

ص: 124

بنابراين، فضاي مجازي، ارتباط كنشگران داراي علايق مشترك را در محدوده جهاني تسهيل كرده و ارتباط آنها را پيوسته و صداي جمعي آنها را جهاني ساخته است كه پيش تر امكان پذير نبود. ارمني هاي دياسپورا از طريق فضاي مجازي و با ارتباط بيشتر با دولت ارمنستان، به كنشگراني در روابط بين الملل تبديل شده اند. تأثير آييك(1) (كميته روابط عمومي امريكا - اسرائيل) در امريكا با توانايي بسيج و همكاري بيشتر و مؤثر لابي صهيونيسم از طريق فضاي مجازي، وسعت و گسترش يافته است.

همكاري ميان اين كنشگران جديد، پويايي جديدي پديد مي آورد. همكاري و مشاركت، هدف جمعي و يكي از اصول اساسي پديد آوردن اينترنت است؛ در حالي كه شكل گيري آن در مرحله اوليه به عنوان يك شبكه علمي بود. اثرگذاري چنين روندي با موفقيت لينوكس به عنوان يك نرم افزار باز و ويكي پديا به عنوان يك پايگاه ذخيره دانش عمومي متن باز بيشتر شده است.(2) اكنون در مسائل عمومي، ايجاد شبكه در امور عمومي بيشتر مشاهده مي شود. يكي از بزرگترين دگرگوني ها، تسهيل ائتلاف ماي مختلف تعداد زيادي از گروه ها در موضوعات و مسائل عمومي است. در پويش مبارزه با فقر كه پيش تر ذكر شد, در سال 2005، زنجيره هاي توسعه يافته گروه هاي كليسا، طرفداران موسيقي راك و شبكه مدارس و آموزش در يك ائتلاف گسترده، متمركز و قوي جمع شدند و بر اجلاس كشورهاي صنعتي براي كاهش فقر در مناطق محروم جهان اثر گذاشتند. به واقع، هندسه متغيرهاي اثرگذار در امور جهاني نه تنها متنوع شده، بلكه همكاري ميان اين گروه هاي متنوع نيز تسهيل و مؤثر گشته است.


1- American Israel Public Affairs Committee.
2- Don Tapscott, Wikinomics: How Mass Collaboration Changes Everything, New York. 2007.

ص: 125

از سوي ديگر، ظرفيت ماي يكسان اين فضا كه موجب همكاري بيشتر شده، مي تواند به قطبي شدن بيانجامد. اعطاي اختيار جست وجوي آزادانه منابع سبب مي شود افراد اطلاعات را از منابعي جست و جو و پيدا كنند كه ديدگاه هاي آنها را به اشتراك مي گذارد و اين امر به قطبي شدن عقايد و ايده ها مي انجامد. همچنين، فضاي مجازي مي تواند به راحتي در تقويت پيش داوري ها، تعصبات و چالش ها عمل كند و معدني طلايي براي نظريه پردازان توطئه باشد. در فضاي مجازي، ديگر كنترل و نظارت سر دبير و مسئولان همانند رسانه هاي ارتباط جمعي سنتي نيست، بلكه هر كس، هر گروهي و هر جنبشي مي تواند عقايد خويش را به راحتي و آزادانه در اين فضا منتشر و عمومي كند. از اين رو، ارتباط ميان افراد و گروه هايي كه ايده هاي يكساني دارند، تسهيل مي شود و آنها اين ايده ها را به اشتراك مي گذارند و عمل گرايي در آن حوزه، تسريع و تسهيل مي گردد. در حقيقت، ماهيت و شرايط فضاهاي مجازي و از بين رفتن محدوديت هاي سنتي سبب مي شود هر كس بتواند ديدگاه هاي خويش را توسعه دهد و موفقيتهاي بسياري به دست آورد و اين عمل موجب شنيده شدن صداي آنها و در نتيجه تقويت آنها مي شود.(1) پي آمد اين فرآيند به توافق و اجماع در حوزه خاصي ميانجامد. در گانيگلس، نتيجه ائتلاف به پذيرش و توافق امريكا با پيشنهادها و نقشه راهبري 2007 برلين در خصوص ريشه كني فقر در جهان انجاميد.

در زمينه سياست و دولت ها، فضاي مجازي و رسانه هاي جديد نيزظرفيت ها و چالش هايي به وجود مي آورد. در سياست هاي بين المللي و


1- Cass R. Sunstein, Republic. Com 2.0., Princeton Univerzity Press, 2007

ص: 126

در سياست داخلي، اينترنت پايگاهي جديد براي اعمال قديمي روش هاي متقاعد سازي و اقناع فراهم مي كند. در استفاده از رسانه هاي جديد و فضاي مجازي، سه چيز مهم است: حضور، مشاركت در بحت و گستره ارتباط. (1) گروه هايي كه اين سه شرط را داشته باشند, در زمينه اثرگذاري در محدوده جهاني موفق عمل مي كنند. ارتباط و اتصال، پيش شرط است. افراد با دسترسي منظم به اينترنت در خانه يا محل كار، در اصل از نظر بين المللي رها هستند و افرادي كه رها نيستند، به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، از طريق فراهم كنندگان خدمات مخابراتي محلي و ملي، ارتباط و پيوندشان با يكديگر از طريق رهايي نسبي ايجاد مي شود. در اين كشورها، تلفن همراه به عنوان يك رسانه، اين رهايي را ايجاد مي كند و همانند راديو، تحولات فراواني در اين جوامع پديد آورده است. از اين رو، در اين كشورها، فشارهايي براي تغيير اعمال ميشود. حتي اگر از رسانه هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي مثل تلفن همراه براي اهداف اجتماعي و سياسي استفاده نشود، ظرفيت آن براي اهداف سياسي هنوز وجود دارد: (همان) چنان كه در حوادث پس از انتخابات سال 1388 در ايران، تصويربرداري از طريق تلفن همراه از حوادثي مانند قتل ندا آقاسلطان و انتشار آن در شبكه هاي اجتماعي، چنين كاركردي يافت. اتصال و پيوند، مصرف كنندگان را ايجاد مي كند و سبب حضور بيشتر شخص يا گروه مي گردد و اين حضور بيشتر، موجب تبديل شدن فرد يا


1- Said Saddlki, "Diplomacy in a Changing World." Alternative: Turkish Journal of International Relations, 2006, 5(4), pp.93-105.

ص: 127

گروه به كنشگر مي شود. پرداختن به انتخابات رياست جمهوري آمريكا رياست جمهوري ايران و نيز سياست هاي داخلي انگلستان، از اهميت رو به رشد بودن حضور در اينترنت خبر مي دهد. همچنين گروه هاي لابي به طرز فزاينده اي از اينترنت براي تلاش در جهت اثرگذاري بر سياست استفاده مي كنند و دولت ها از اينترنت و فروم هاي اينترنتي براي پاسخ گويي و اثرگذاري بر بحث هاي خودشان بهره مي گيرند.(1)

از نظر بين المللي، اينترنت به طور گسترده به عنوان پايگاهي براي بررسي و اثرگذاري بر افكار جهاني استفاده شده است. نمونه هايي از اين را در داخل كشورمان مشاهده كرديم. در 30 نوامبر 2006, رئيس جمهور وقت، محمود احمدي نژاد در وب سايت هاي رسمي كشورمان نامه اي به رئيس جمهور سابق امريكا، بوش نوشت و او را به مناظره دعوت كرد و اين نامه در بيشتر شبكه هاي تلويزيوني بين المللي و روزنامه ها و مجلات جهاني منتشر شد. در آوريل 2007، در آستانه كناره گيري عبدالله گل از نامزدي رياست جمهوري تركيه، ارتش بيانيه اي در وب سايت خود منتشر ساخت كه نقش ارتش را به عنوان مدافع دولت سكولار در تركيه نشان مي داد. وقتي نيكولا ساركوزى انتخابات رياست جمهوري فرانسه را در سال 2007 برد، توني بلر پيام خويش را در سايت يوتيوب خود به زبان فرانسوي منتشر كرد.(2)

هر چند از يك ديدگاه، انتشار اينترنتي تفاوت چنداني با نشر در مطبوعات، راديو و تلويزيون ندارد. ولى اينترنت 24ساعت شبانه روز فارغ از مكان و زمان، امكان دسترسي بيشتر و همه را به بيانيه،


1- Said Saddlki, "Diplomacy in a Changing World." Alternative: Turkish Journal of International Relations, 2006, 5(4), pp.93-105.
2- Reports in The Economist, 27 Nov 2006, The Observer, 29 April 2007. The Guardian.9May 2007.

ص: 128

اعلاميه و مطلب منتشرشده فراهم مي سازد و در سطحي ديگر، انتشار مطلب در صورت فراگيري در فضاي مجازي، در بيشتر رسانه هاي پخش و روزنامه ها بازنمايي مي شود. در اين زمينه، گوردون براون، نخست وزير سابق انگلستان تغيير ماهرانه در قدرت را از طريق فضاي مجازي بدين شكل توضيح مي دهد:

چند سال پيش بحث اين بود كه: آيا رسانه ها، سياسيون را كنترل مي نمايند يا سياستيون رسانه ها را كنترل مي نمايند؟ اما اكنون پرسش اين است كه: چگونه ما همه به قدرت روزافزون شهروندان, مصرف كنندگان و بلاگرها پاسخ دهيم؟ كا نون جديد با رسانه هايي نوين تغيير يافته است و شهروندان از تمام انرژي و قدرت خويش استفاده مي كنند.(1)

دولت ما، گروهها و بيشتر كنشگران امروزي دريافته اند كه فقط حضور ساده كافي نيست، بلكه مشاركت و همكاري در بحث هاي آنلاين، عامل اصلي اثرگذاري است. گوگل تست(2)، ابزار خوبي براي ارزيابي حضور در فضاي مجازي است. در دنياي امروز و در عصر ارتباطات و اطلاعات و فضاي مجازي، تجارت و موفقيت با حضور در صفحه نخست جست و جوي گوگل يا موتورهاي جست و جوي موضوعي و عمومي ديگر ارزيابي مي شود. با گوگل تست، كنشگران در روابط بين الملل را مي توان ارزيابي نسبي كرد. هر چند گوگل تست، تنها دسترسي به ايده را نشان مي دهد و اطلاعات چنداني از تأثيرگذاري به دست نمي دهد، ولي موضوع مهم جايي است كه مردم اكنون اطلاعات را جست و جو مي كنند


1- Gordon Brown speech at the World Economic Forum in Davos, cited by Jackie Ashley in The Guardian, 29 Jan 2007.
2- Google Test.

ص: 129

و بر عقايدشان اثر مي گذارد. يك روزنامه نگار، گروه مذاكره كننده يا ديپلمات خارجي كه مي خواهد ديدگاه وزارت امور خارجه كشوري مانند امريكا يا انگلستان را درباره موضوعي عمومي يا خاصي بداند، به طور مستقيم به وب سايتشان مراجعه مي كند، ولي مردم بيشتر از طريق موتورهاي جست و جو مثل گوگل اين اطلاعات را جست و جو مي كنند. اثرگذاري موتورهاي جست و جو در افكار عمومي جهاني، خيلي مهم است زيرا شاهد كاربرد گسترده موتورهاي جست و جوي اينترنتي در زندگي روزمره، تبادل اطلاعات و انتقال تصاوير و تصورات ذهني درباره كشورها يا شخصيتهاي سياسي هستيم. بررسي ابعاد مثبت و منفي گسترش اين فضاي ارتباطي به تعمق و بررسي بيشتري نياز دارد. از آنجا كه زيرساخت هاي ارتباطي موتورهاي جست و جوي اينترنتي همچون گوگل و ياهو در كشورهاي غربي متمركز است، بديهي است جهت گيري اصلي موتورهاي ياد شده، هدايت افكار عمومي و تأمين منافع اقتصادي صاحبان اين مراكز است. مهمترين ابزارهاي مورد استفاده در اين زمينه از سوي موتورهاي جست و جوي اينترنتي عبارت است از: تبليغات، تكرار، بسته بندي هدفمند مطالب، بمباران خبري، ارائه آمار، جذابيت هاي ارائه مطالب، و نيز استفاده تبليغاتي از پست هاي الكترونيكي. هدف موتورهاي جست و جو اثرگذاري بر ذهن مخاطبان است،(1) به گونه اي كه مخاطبان ناچار به مشاهده تبليغات انعكاس يافته در فضاهاي ياد شده هستند. به ويژه موتورهاي جست و جو با تكرار متون و تصاوير منفي، القاي رواني و انگاره سازي درباره بعضي از فرهنگ ما، كشورها يا اشخاص مورد نظر را دامن ميزنند. سرانجام قرار گرفتن در


1- داوود زارعيان, نقش موتورهاي جست و جوي اينترنتي در مديريت افكار عمومي جهان.

ص: 130

صدر صفحه هاي موتورهاي جست و جوي اينترنتي، ناخودآگاه نوعي هدايت افكار عمومي جهاني درباره موضوع هاي خاص را برمي انگيزد.

75 تا 85 درصد كاربران براي استفاده از اينترنت حتماً بايد به سايت هاي جست و جو مراجعه كننده و گرنه نمي توانند به اهداف خود دست يابند و به مطالب مورد نظرشان برسند. معمولا فردي كه از موتورهاي جست و جو استفاده مي كند، بيشتر از دو صفحه يابيست نتيجه را بررسي نمي كند. موتورهاي جست وجه و از همين ويژگي استفاده مي كنند و با شيوه هاي خاص خود مي كوشند بر افكار عمومي اثر بگذارند، زيرا آن مطالبي را كه بايد در معرض ديد مخاطب قرار بدهند, جزو حداكثر بيست مطلب نخست مي گذارند و بعد مطالبي را قرار مي دهند كه ممكن است براي آنها اهميتي نداشته باشد.

در حقيقت، فضاي مجازي، محدوديت هاي ارائه اطلاعات و مشاركت در بحث ها را كه در رسانه هاي سنتي جاري بوده است، از بين مي برد. از اين رو، برخي دولت ها و حاكميت ها از اين ظرفيتهاي فضاي مجازي در بحث هاي آنلاين استفاده بهينه مي كنند. در انگلستان،(1) از اين ظرفيت در جولاي 2007 براي سياست گذاري آموزشي استفاده شد و وزير امور خارجه از عموم دعوت كرد به تجديد و تقويت راهبرد سياست خارجي انگلستان كمك كنند. در كشورهاي ديگر، از اين ظرفيت براي به چالش كشيدن سلطه دولت بر اطلاعات و بحث ها استفاده شده است. براي نمونه، در مصر، گروهي از بلاگرها موسوم به پيجاميهيدين (2) از وبلاگ هاي عمومي براي


1- See http://www.fco.gov.uk/.
2- pyjamahideen

ص: 131

فاش كردن فساد، شايعه و اذيت و آزار زنان استفاده كرد كه رسانه هاي سنتي توان انجام آن را نداشتند. به واقع، وبلاگ نويسي به يك برنامه سياسي تبديل شد و ويژگي فضاي مجازي، اين موضوع ها را در عرصه سياسي عمومي زياد كرد. در چين و عربستان سعودي، به رغم تلاش براي كنترل و نظارت بر دسترسي به اينترنت و سانسور اطلاعات امنيتي يا ارتجاعي، فضاي مجازي ابزارهاي جديدي براي مخالفان فراهم كرده است تا مقالات انتقادي ويدئوهاي واقعي در حوزه عمومي منتشر، و تمامي و ارتباط با يكديگر را حفظ كنند.(1)

گفتني است درباره استفاده از اطلاعات در فضايي مجازي، دو مسئله اصلي مطرح مي شود: كاربران چگونه مي توانند تعداد زياد اطلاعات قابل دسترس را مديريت كنند؟ چه ميزان از اين اطلاعات را مي توان قابل اعتماد دانست و چگونه مي توان اطلاعات و سيستم خويش را امن و ايمن كرد؟(2)

مديريت اطلاعات

مديريت اطلاعات

اينترنت ميزان اطلاعات قابل دسترس را براي عموم چند برابر كرده است. هر چند قبل از موتورهاي جست وجوگر، به ويژه گوگل چنين شرايطي امكان نداشت، ولي اكنون به طرز فزاينده اي جست وجو در فضاي مجازي آسان شده است. همان گونه كه نويسنده داستان هاي


1- Egypt: The Economist, 14 April 2007: China: an excellent, if now dated, article in The Economist, 27 April 2006, and material on the Human Rights Watch website. http://www.hrw.org/ backgrounder/asia/china/.
2- "Digital diplomacy: The impact of the Internet on International relations." 2008.

ص: 132

تخيلي، ايزاك آسيموف(1) گفت، گرفتن اطلاعات درخواستي شما، همانند تلاش براي به دست آوردن شيشه اي از آب آبشار نياگاراست.

مسئله ديگر در اين زمينه، قابل اعتماد و اطمينان بودن اطلاعات دريافتي از فضاي وب است. در روابط بين الملل و ديپلماسي، اطلاعات موثق همواره براي ارتباط، مؤثر بوده است. در فضاي مجازي، اطلاعات غيرقابل پيش بيني و شك آلود زياد منتشر مي شود و اين موضوع، سبب جا افتادن دروغ و اطلاعات نادرست مي گردد و تا دولت ها بكوشند اين اطلاعات را تكذيب كنند، عموم به آن اطلاعات نادرست، دسترسي پيدا مي كنند و مثل بمب منفجر مي شود. ارائه و تحليل اطلاعات نادرست بر مذاكرات در روابط بين الملل اثر گذاشته است و چالشهايي براي دولت ها در سياست گذاري خارجي به وجود آورده، بر افكار عمومي مؤثر بوده است.

در 13 مي 2005، اعتراض هاي فراواني در شهر انديجان ازبكستان روي داد و معترضان با فشار نيروهاي امنيتي متفرق شدند و بين آنها و نيروهاي امنيتي درگيري اتفاق افتاد. در اين اعتراض، تيراندازي شد و برخي كشته شدند. مقامات ازبك و رسانه ها كمتر اين رويداد را پوشش دادند، ولي كشته شدن افراد زياد و غيرنظاميان در اينترنت از سوي نهادهاي غيردولتي منتشر شد. ديده بان حقوق بشر مصاحبه هايي با پنجاه نفر از شاهدان نقل كرد و گزارش شد صدها نفر كشته شده اند. مقامات مستقل ديگر با بررسي و بازديد صحنه ها و دلايل اتفاق افتادن رويداد، مسائلي درباره واقعيت و اعتبار اين گزارش ها و تعداد كشته شده ها مطرح كردند. اين گمانه زني ها با واكنش منفي مقامات دولت ازبكستان


1- Isaac Asimov.

ص: 133

به تحقيق در اين زمينه انجاميد و به دنبال آن، اخراج برخي نهادهاي غيردولتي و مردم بنياد از كشور، تشديد شد. گزارش هاي رسانه اي از يك كشتار جمعي با اخبار و اطلاعات در اينترنت كامل شد. در بيشتر مواقع، موضعگيري كشورهاي خارجي در واكنش به چنين موضوع هايي بر اساس اخبار و اطلاعات ناقض و نامطمئن صورت ميگيرد.(1) در چنين مواقعي، اينترنت، هم در اين زمينه كمك كرد و هم ممانعت به وجود آورد: برخي اطلاعات به راحتي قابل دسترس شد، ولي ادعاها به سرعت به عنوان يك واقعيت در نظر گرفته شد و از يك سايت به سايت ديگر و راديو تلويزيون ها مطرح گرديد. پيش از اينكه واقعيت مشخص شود، فشارها براي واكنش و پاسخ درباره اين مسئله و ابعاد آن بسيار شد.

پس از نشست ايران و اعضاي 1+5 در روزهاي 15 و 16 اكتبر 2013 در شهر ژنو سوئيس، بعد از نشست مطبوعاتي دكتر ظريف و خانم اشتون و اعلام محرمانه بودن مفاد پيشنهاد ايران به 1+5، بيانيه مشتركي صادر شد. اما سايت امنيتي دبكا(2) در گزارشي مدعي شد پيشنهاد ايران هفت محور داشته و در گزارش خود به اين محورها اشاره كرد. همچنين دبكا مدعي شد اختلاف نظرها ميان ايران و 1+5 به حدي زياد بود كه در روز دوم، شش كشور مذاكرات چندجانبه با ايران را متوقف كردند و به دو اردوگاه تقسيم شدند. روسيه و چين با ايراني ها جلسه داشتند و چهار كشور ديگر مشغول مباحثه با يكديگر شدند. به نوشته دبكا، در شرايطي


1- Rustam Burnashev, and Irina Chernykh. "Changes in Uzbekistan’s military policy after the Andijan events," The China and Eurasia Forum Quarterly, 2007, 5(1), pp. 67-73.
2- Geneva talks fail to break standoff on Iran’s nuclear program. Tehran unclear on concessions, http:// www. debka. com/ article/ 23359/ Geneva – talks – fail –to –break –standoff – on - Iran’s –nuclear -program- Tehran- unclear- on- concessions.

ص: 134

كه ظريف و عراقچي، دو ديپلمات ايراني از مذاكرات به شكل مثبت ياد مي كنند، طرف غربي در اين مذاكرات چيزي بيش از چارچوبي جزئي و بدون جزئيات مشخص نديده است. اين در حالي است كه مقامات غربي نيز در اظهارنظرهاي خود، مذاكرات اخير را ستودند. هم كاترين اشتون و هم كاخ سفيد و سخنگوي وزارت خارجه امريكا دست كم از جديت مذاكرات تقدير به عمل آوردند. در اين گزارش آمده است كه طرف ايراني مذاكره در داخل ايران تحت فشار گروه هاي راديكال در ارتباط با غرب و امريكا هستند.

اتفاق شهر انديجان ازبكستان و مذاكرات ميان ايران و 1+5 و موارد بسيار ديگر، بيانگر اين است كه در چنين شرايط حساسي، بايد واكنش نشان و پاسخ سريع داد يا درباره مذاكرات، از قبل بايد براي مديريت اطلاعات و نيز افكار عمومي داخلي و خارجي چاره جويي كرد.

امنيتي كردن اطلاعات و سيستم

امنيتي كردن اطلاعات و سيستم

برآوردهاي دقيقي از كل حجم اطلاعات ذخيره شده در سيستم هاي متصل شده به اينترنت وجود ندارد، ولي برخي تخمين ها نشان مي دهد نيمي از اطلاعات موجود، غير قابل انتشار بوده و در سيستم هاي بسته، مثل پايگاه هاي شركت ها يا دولت ها يا در رايانه هاي خانگي قرار دارند. اكنون در يك عصر ديجيتال تاريك زندگي مي كنيم؛ زيرا بسياري از اطلاعات غيرفعال يا غيرقابل دسته بندي وجود دارد و حتي برخي توليدكننده هاي اطلاعات نمي توانند آن را ريشه يابي يا بازيابي كنند. هر چند فن آوري نظارت داده ها و مديريت دانش به سرعت در حال گسترش است، نگراني هاي بسياري در زمينه امنيت اطلاعات وجود دارد.

ص: 135

به عبارت ديگر، هكرها نشان داده اند چگونه مي توان به برخي اطلاعات محرمانه و دولتي دست يافت.(1) لو رفتن اطلاعات و داده هاي دولت انگلستان و افشاي آن در سال 2008، نمونه اي از اين موارد است.

در فضاي مجازي عملاً هيچ گونه اطلاعات محرمانه اي وجود ندارد. هر چيزي به اينترنت فرستاده مي شود، حتي اطلاعات رمزگذاري شده، به شدت در معرض خطر است؛ به ويژه زماني كه اطلاعات از جايي به جاي ديگر در فضاي مجازي انتقال داده مي شود.

بنابراين، اينترنت ابعاد جديدي به امنيت اطلاعات در روابط بين الملل بخشيده است:(2)

( نخست، اطلاعات خصوصي و محرمانه زماني كه عمومي شوند، ممكن است تأثيري بسيار زياد و سريع بر ارتباط در زمينه امور جهاني بگذارد. زندان ابوغريب نمونه اي از اطلاعاتي است كه اطلاعات آن در بعد جهاني عمومي شد و تصاوير ترسناك و فوري زندان از طريق فضاي مجازي منتشر گرديد و ضربه مهلكي به وجهه و اعتبار امريكا زد؛ وجهه اخلاقي امريكا را در جهان خدشه دارتر و تنور حمله هاي انتحاري را در عراق شعله ور كرد. هر چند اين كار بدون اينترنت اتفاق افتاده، ولي اينترنت و فضاي مجازي تأثير آن را چند برابر كرده و آن را گسترش داده است.

( دوم، رقابت هاي ديپلماتيك كنشگران دولتي و غيردولتي (مثل سازمان هاي تروريستي) ممكن است به هك كردن سيستم هاي دولتي و دسترسي به اطلاعات كاربردي بينجامد. جاسوسي، جزو حرفه هايي است


1- Sara Bentivegna, "Rethinking politics in the world of ICTs," European Journal of Communication, 2006, 21 (3), pp 331-343.
2- Paul Sharp, Diplomatic theory of international relations, Cambridge University Press, 2009.

ص: 136

كه در دنيا بيشتر مورد توجه افراد قرار مي گيرد و فضاي مجازي فرصت ها و امكاناتي براي افراد به وجود مي آورد تا از درون خانه بتوانند سيستم هاي دولتي را هك كنند. از سوي ديگر، دولت ها براي امنيت بيشتر و مديريت حملات سايبري، به منابع كامل يك دستگاه دولتي و مهارت هاي ضروري نرم افزاري نيازمند هستند.

دليل سوم اين است كه اينترنت خودش جزئي آسيب پذير از هر زيرساخت اصلي دولت است. حملات ويروسي يا كرم ها به راحتي ايجاد مي شوند و مي توانند بخش هاي فراواني از اينترنت و بسياري از سيستم هاي متصل به آن را متوقف كنند و در روند ارتباطات سطح داخلي و جهاني تأثير بسياري بگذارند. در ژانويه 2003، كرم «اسلَمر(1)» اينترنت و سيستم هاي متصل به آن را در بيشتر قسمت هاي كشور كره جنوبي و چندين كشور آسيايي به مدت 24 ساعت از كار انداخت. نگران كننده ترين حمله هدفمند بر ضد استوني(2) در اوايل مي 2007 آغاز شد كه شديداً به تجارت در اين كشور ضربه زد و چند روز ارتباط و دسترسي به مردم قطع شد. پيچيدگي، و محدوده و مقياس حمله و هدف دقيق آن، حكايت از حمله سازمان يافته دولتي داشت. آيا با وجود ريشه يابي اين مورد و يافتن عوامل، مي توان آن را به عنوان تجاوز بر ضد حاكميت و مرز مجازي اين كشور در نظر گرفت؟ در دنيا، كشورهاي اندكي مثل استوني وجود دارند كه تجارت خود را در تمامي ابعاد، آنلاين كرده اند. در اين كشور حتي جلسات كابينه از طريق آنلاين و اينترنت برگزار مي شود.


1- Slammer.
2- The Economist, 26 May and 8 Sept 2007.

ص: 137

همچنين حمله اينترنتي به تأسيسات هسته اي ايران از سوي ويروس استاكس نت از مشهورترين ماجراهاي امنيتي در اين زمينه است. پايگاه تحليلي وايرد در گزارشي مفصل، استاكس نت را رمزگشايي و اهداف آن را در حمله به تأسيسات هسته اي ايران بررسي كرده است. بر اساس اين گزارش، در ژانويه سال 2010 بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي، بررسي تأسيسات غني سازي اورانيوم نطنز را به پايان رساندند. در همين هنگام آنها متوجه شدند چيزي در اتاق هاي آبشاري كه هزاران سانتريفيوژ در آن مشغول غني سازي اورانيوم بودند، از كار افتاده است. متخصصان نيروگاه نطنز با لباس ها، دستكش ها و كفش هاي سفيد خود به سرعت در اتاق هاي آبشاري پاكيزه اين طرف و آن طرف مي رفتند و سانتريفيوژهاي سنگين را يكي يكي در استوانه هاي نقره اي درخشان بيرون مي بردند.

هر بار كه كاركنان نيروگاه، سانتريفيوژهاي آسيب ديده يا غيرقابل استفاده را از كار مي انداختند، بايد پيش از آنكه آنها را از بين ببرند، اين دستگاه ها را در مكاني قرار مي دادند تا آژانس بررسي كند كه مواد راديواكتيو از آنها به بيرون نشت نكرده است. اكنون بيش از يك ماه بود كه متخصصان نيروگاه اين كار را انجام مي دادند.

ايران به طور معمول ساليانه تا ده درصد از سانتريفيوژهاي خود را به علت خلل فيزيكي يا دلايل ديگر جايگزين مي كرد. از آنجا كه در آن زمان حدود 8700 سانتريفيوژ در نيروگاه نطنز وجود داشت، به طور عادي بايد در طول سال حدود هشتصد عدد از آنها جايگزين مي شد.

بعدها آژانس انرژي اتمي، فيلم دوربين هاي نظارت بر برنامه غني سازي اورانيوم ايران را كه در خارج از اتاق هاي آبشاري نصب شده بود، بازبيني كرد. مأموران آژانس از شمردن تعداد سانتريفيوژها

ص: 138

شگفت زده شدند. تعداد سانتريفيوژهاي جايگزين شده باورنكردني بود: تخمين هاي بعدي نشان داد كه بين هزار تا دو هزار سانتريفيوژ تنها در طول چند ماه جايگزين شده اند. پرسش اين بود: چرا؟

از ايران خواسته نشد دليل جايگزيني سانتريفيوژها را اعلام كند و بازرسان نيز از نظر قانوني حق نداشتند اين سؤال را بپرسند. آنان دستور داشتند بر كار ايران با مواد هسته اي نظارت كنند، نه اينكه اشكالات موجود را در تجهيزات هسته اي اين كشور كنترل نمايند، ولي مشخص بود چيزي به سانتريفيوژها آسيب رسانده بود.

آنچه بازرسان نمي دانستند اين بود كه پاسخي كه به دنبال آن بودند، در اطراف خودشان مخفي شده بود: درون فضاي ديسك ها و حافظه رايانه هاي نيروگاه. در ژوئن 2009، فردي بدون سر و صدا يك كرم رايانه اي حرفه اي و ويرانگر را منتشر كرده بود. اين كرم به درون رايانه هاي ايران خزيده بود و تنها يك هدف داشت: برنامه غني سازي اورانيوم ايران را خراب كند.

اما اين تاريخ تقريباً يك سال پيش از پي بردن بازرسان به وجود اين كرم بود. ده ها محقق امنيت رايانه اي در سراسر جهان ماه ها زمان صرف يافتن پاسخ و رمزگشايي نرم افزاري كردند كه پيچيده ترين برنامه ويرانگري است كه تاكنون نوشته شده است؛ نرم افزاري كه سرانجام به عنوان نخستين سلاح سايبري واقعي در جهان، دفتر تاريخ را ورق زد.(1)

اين مسائل، نشان دهنده خطر براي كشورها و دولت هايي است كه به شدت براي ارتباطات در ابعاد مختلف و تجارت به فضاي مجازي


1- اين گزارش از خبرگزاري فارس،http:/ /www. farsnews. com/ newstext. php? Nn =13910321001117 نقل شده است.

ص: 139

وابسته اند. ظرفيت ايجاد ويراني و خرابي در اين شيوه از سوي سازمان ها و برخي دولت هاي تروريستي براي فعاليت در فضاي مجازي نه تنها ناديده نگرفته شده، بلكه آنها درصدد استفاده بيشتر از اين فضا هستند.(1) در مارس 2007، مركز پليس شهر لندن، اسكاتلند يارد(2) شواهدي را گزارش كرد كه القاعده درصدد برنامه ريزي براي حمله سايبري و از كار انداختن اينترنت در انگلستان است. از سال 2001، پنتاگون يك قرارگاه فضاي مجازي براي مديريت خطر چنين حملاتي در فضاي وب پديد آورد و در سال 2006 يك راهبرد نظامي براي عمليات فضاي مجازي منتشر كرد. هم امريكا و هم انگلستان منابع بسياري براي نظارت و حفظ اينترنت به منظور شناسايي و كشف تهديدهاي تروريست ها يا ديگران اختصاص داده اند. بيشتر كشورها و به ويژه كشورهايي كه احتمال حمله سايبري به آنها زياد است، سرمايه گذاري فراواني براي كنترل، استفاده و مديريت اينترنت در راستاي اهداف خويش كرده اند.(3) زيرساخت اينترنت در عمل، ارتجاعي و عدول كننده است و اين شرايط براي تجارت دشوار مي نمايد؛ زيرا با خرابي اينترنت و از دست دادن اطلاعات شخصي، عملاً آسيب جدي به ارتباطات تجاري وارد مي كند. راه حل هاي اينترنتي فقط مي تواند مانع برخي مراحل پيشروي هكرها و خرابكاران سايبري شود. حفاظت دولت يا سازمان ها در مقابله با چنين حملات سايبري، تنها از طريق نظارت و مراقبت پيوسته، نوآوري و سرمايه گذاري شركت هاي بزرگ امنيتي مثل مايكروسافت، سيسكو، گوگل، ياهو و شركت هاي


1- John Arquilla, and David Ronfeldt, Networks and netwars: The future of terror, crime, and militancy, Rand Corporation, 2002.
2- Scotland Yard.
3- هاگس، 2007.

ص: 140

بزرگ ديگر است كه اغلب در ارتباط و همكاري نزديك با دولت ها هستند. در آينده با افزايش ظرفيت ها و امكانات اينترنت، حملات و تهديدها نيز افزايش خواهد يافت. بنابراين، به روزرساني و تطبيق زيرساخت هاي اطلاعاتي هر كشور با پيشرفت فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي ضروري است.

حكمراني بر اينترنت نيز مسئله و موضوعي بين المللي است؛ زيرا از يك سو، برخي كشورها مثل امريكا كه حاكميت اصلي اينترنت را در دست دارند، به خوبي از ظرفيت هاي آن براي پيشبرد اهداف خارجي و داخلي خود استفاده مي كنند و كشورهاي ديگر از اين ظرفيت بي بهره اند.(1) از سوي ديگر، به اعتقاد برخي از محققان (2)ساختار كنوني حاكميت اينترنت توانسته به خوبي آن را مديريت كند، ولي براي چالش هاي آينده كافي نيست؛ چون قوانين بين المللي لازم است و به دليل ماهيت و ساختار اينترنت، رسيدن به يك توافق و قوانين بين المللي ممكن است سال ها طول بكشد.

تأثير فضا و محيط رسانه اي جديد بر ديپلماسي

روش هاي معمول و سنتي ديپلماسي و روابط بين المللي عمدتا بين حكومت ها يا دولت ها و به شكل رودررو انجام مي شد؛ زيرا اهرم قدرت


1- Thierry Balzacq, "The Policy Tools of Securitization: Information Exchange, EU Foreign and Interior Policies," JCMS: Journal of Common Market Studies ,2008, 46(1), pp 75-100.
2- Rolf H Weber, "Internet of things–Need for a new legal environment?,"Computer law security review, 2009, 25(6), 522-527. Terje Rasmussen, "Techno-politics, Internet Governance and some challenges facing the Internet," 2007. Milton L Mueller, Networks and states: The global politics of Internet governance, Mit Press, 2010.

ص: 141

و قانون را در دست داشتند و نهادهاي مردم بنياد و گروه هاي ديگر قبل از اينترنت و ظهور فن آوري هاي نوين در روابط بين الملل و ديپلماسي وجود داشته اند ولي نمي توانستند در روابط بين الملل چندان نقشي فعال و گسترده اي ايفا كنند، اما فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي جديد، ديپلماسي را در همه ابعاد آن تسريع بخشيده اند.(1) امروزه، ارتباطات ديپلماتيك روش هايي فراتر از روش هاي معمول و سختي در تحولات بين المللي استو ديپلمات ها به طور پيوسته نتايج پيشرفت هاي فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي را دنبال مي كنند و مشتاقانه فرآيندها و گفتمان هاي خويش را تغيير داده اند تا به رسانه هاي در حال ظهور و كنشگران غيردولتي كه عامل ديپلماسي را پيچيده كرده اند، پاسخ دهند.(2)

واقع، امروزه ديپلماسي كه در يك نظام بين المللي چندقطبي عمل مي كند، بيش از گذشته نيازمند فن آوري براي كنشگري در تحولات بين المللي است. در حالي كه شهروندان و شركت ها به طور گسترده، از فن آوري هاي نوين استفاده مي كنند، هيئت هاي ديپلماتيك به همگرايي اعمال ديپلماتيك سنتي و جريان آزاد، سريع و فراگير اطلاعات مجبورند و اين همگرايي سبب تغيير محيطي شده كه ديپلماسي در آن عمل مي كند.

از نظر گرانت (3) سه عامل دراين تحولات نقش دارند:


1- Rose Gottemoeller, From Telegraph to Twitter Ams. Control Diplomacy in the Information Age, Mission of the United States in Geneva Switzerland 2012.
2- Seib Philip, Headline Diplomacy: How News Coverage Affect: Foreign Policy, London: Praeger, 2010.
3- Richard Grant. The democratization of diplomacy: negotiating with the Internet, Netherlands Institute of International Relations' Clingendael, 2005.

ص: 142

• سرعت به كارگيري؛

• افزايش ظرفيت؛

• كاهش هزينه ها.

برخي معتقدند استفاده از فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد، جايگزين برخي نقش هاي اصلي يك ديپلمات سنتي شده است. يكي از نقاشي هاي اصلي يك ديپلمات، پيام رساني و گردآوري اطلاعات است. اين نقش با پيشرفت زيرساخت هاي فن آورانه است و تا حدي با فن آوري جايگزين شده است. البته اين به معناي حذف نقش ديپلمات در اين زمينه نيست، بلكه به معناي تغيير و نحوه انجام اين نقاشي از سوي ديپلمات است.

در مركز ديپلماسي، ارتباطات مسالمت آميز بين دو يا چند كشور قرار دارد، ولي ديپلماسي عمومي، مدلي را در عرصه بين المللي بنيان نهاده كه دولت نه تنها با همتايان خويش در ديگر كشورها ارتباط برقرار مي كنند، بلكه با گروه بسياري از فعالان جديد مثل سازمان هاي مردم نهاد (غيردولتي)، شهروندان، روزنامه نگاران و تاجران به طور مستقيم و به شيوه هاي مختلف با استفاده از ابزارهاي گوناگون در راستاي اهداف سياست خارجي ارتباط برقرار مي نمايند.(1) در اين زمينه، فن آوري هاي نوين، نيروي محركه اصلي ديپلماسي عمومي شده اند كه چالشي براي همه ديپلمات ها در جامعه اطلاعاتي پديد آورده است.

به واقع، سياست مداري قرن 21 كه با آزادي اطلاعات در فضاي مجازي، جامعه مدني و نوآوري و تحول اطلاعات روبه رو شده است(2) هيأت هاي


1- Filippoo proedrou, and Christos A. Frangonikolopoulos, "Russia's Reemergence in the Global System: Globalising or Anti-Globalising Force?"Journal of Contemporary European Studies. 2010, 1801), pp. 79-90.
2- Rose gottemoeller, fiom telegraph to twitler: arms control diplomacy in the information age mission of the unitel states in geneva Switzerland, 2012.

ص: 143

خارجي را مجبور مي كند براي پويايي بيشتر در نظام بين الملل از فن آوري هاي جديد استفاده كنند. با وجود اين، سياست بين المللي در قرن 21 به طور روزافزون نظامي شده و وقايعي چون افشاگري ويكي ليكس(1) موجب سرمايه گذاري بيشتر در ديپلماسي مجازي گرديده است. نمونه هاي بيشتري را مي توان به عنوان ارزيابي انطباقي دولت ها در چنين شرايطي مطرح كرد. همان گونه كه پيشتر اشاره كرديم، امريكا سفارت خانه مجازي خود را در دسامبر 2011 در تهران افتتاح كرد كه به رغم روابط ديپلماتيك تيره ميان دو كشور به ايرانيان سرويس و اطلاعات ارائه كند. اين يك تخطي كلاسيك از ديپلماسي سنتي است. دليل افتتاح اين سفارت خانه مجازي، تعامل آنلاين و از بين بردن شكاف ميان ايرانيان و امريكاييان گفته شده كه از زمان قطع رابطه ديپلماتيك دو كشور در بيش از سي سال بيشتر به وجود آمده است. اين نوع سفارت خانه با عملكرد ديپلماسي عمومي مي كوشد اطلاعاتي درباره سياست هاي دولت آمريكا و اخبار ايران ارائه كند.(2)

وزير امور خارجه پيشين و امريكا، اين پروژه بي سابقه اينترنتي را يك وسيله تماس براي برقراري بدون ترس ميان دو ملت ناميد. در ويديويي استقبال وب سايت سفارت، هيلاري كلينتون با اشاره به فن آوري هاي جديد مانند وب سايت گفت: ايرانيان مي توانند اطلاعات مربوط به فرصت هاي تحصيلي در امريكايا دريافت ويزا را براي ديدن

از امريكا جست و جو و پيدا كنند.


1- WikiLeaks
2- سايت سفارت مجازي امريكا 2012 به آدرسي: persian.iran.usembassy.gov/.

ص: 144

مقامات وزارت امور خارجه آمريكا گفتند: سفارت مجازي مي تواند مشكلات ايرانيان را براي سفر به امريكا كاهش دهد. اين وب سايت همچنين با هدف افزايش تعداد دانشجويان ايراني در امريكا راه هايي براي دانشجويان ايراني ارائه مي كند كه به دنبال ادامه تحصيل در دانشگاه هاي امريكا هستند.

وندي شرمن، معاون وزير امور خارجه آمريكا در امور سياسي گفت: هدف اين پروژه آنلاين اين است كه پرده الكترونيكي را كه از سوي تهران براي جلوگيري از پيوندهاي اينترنتي ميان ايرانيان و جهان خارج برافراشته شده، از ميان بردارد. البته اين نخستين بار نيست كه دولت امريكا سفارت مجازي تأسيس مي كند. وزارت امور خارجه به امريكا تا كنون تجربه راه اندازي سفارت خانه هاي مجازي در برخي كشورهاي آسيا - تركيه و عربستان - و همچنين برخي كشورهاي اروپايي را دارد، ولي برخلاف سفارت خانه مجازي امريكا در تهران، محل استقرار اين سفارتخانه هاي مجازي در داخل ساختمان سفارتخانه هاي مستقر در اين كشورهاست، اما خدمات ارائه شده به صورت اينترنتي بوده و متقاضيان دريافت رواديد با ارسال مدارك خود به صورت اينترنتي، تنها در زمان ارائه مصاحبه به دفاتر كنسولي مراجعه مي كنند.

به علاوه، سوئد، فيليپين، استوني، صربستان، كلمبيا، مقدونيه و آلباني سفارت خانه هاي مجازي در وب ايجاد كرده اند. نمونه ديگر، ترويج ديپلماسي الكترونيكي و مجازي از سوي دولت اوباما و ايجاد اداره اي براي افزايش مديريت دانش، همكاري الكترونيكي و تصميم گيري فن آوري اطلاعات همراه با حفظ حضور مجازي در فضاي مجازي است.

ص: 145

همچنين، دولت انگلستان فعالانه در حال به كارگيري و استخدام «ديپلمات هاي الكترونيك»(1) در توسعه حوزه اطلاعات از طريق شبكه هاي اجتماعي مثل توييتر و فيسبوك است. در حقيقت، فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي و فضاي مجازي بيش از هر زمان ديگر بر زندگي سياسي و ديپلماتيك اثر گذاشته است و ديپلماسي جديدي پديد آورده كه بدان «ديپلماسي سايبر» مي گويند.

ديپلماسي سايبر (مجازي)

ديپلماسي سايبر (مجازي)

پيش تر اشاره كرديم كه چگونه تحول و انقلاب اطلاعات در عصر ديجيتال تأثير قابل توجهي بر ديپلماسي گذاشته است؛ تأثيراتي كه موجب شكل گيري نوعي ديپلماسي جديد به نام ديپلماسي سايبر(2) يا مجازي(3) يا ديپلماسي فوري(4) يا ديپلماسي زمان واقعي(5) گشته است.(6) ذكر اين نكته ضروري است كه اولاً، هيچ تعريف استانداردي از ديپلماسي مجازي وجود ندارد، و دوم اينكه، مطالعات آكادميك معدودي جنبه هاي اين نوع ديپلماسي را بررسي كرده است، ولي به طور كلي تمايز ميان تعريف هاي محدود و كلان ديپلماسي مجازي سودمند است. در تعريف كلان، ديپلماسي مجازي بر ادغام فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي جديد، به ويژه اينترنت در اعمال ديپلماسي در تمامي سطوح براي تسهيل دست يابي به اهداف ديپلماتيك دلالت دارد؛ در حالي كه در تعريف


1- E diplomats.
2- cyber diplomacy.
3- Virtual diplomacy.
4- instant diplomacy.
5- real-time diplomacy.
6- Olesya M Grech, "VIRTUAL DIPLOMACY," Universal-Publishers, 2006.

ص: 146

محدود آن، ديپلماسي مجازي به معناي بهره گيري از فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، به ويژه اينترنت در انجام دادن اعمال و نقش هاي ديپلماسي، يعني معرفي، اطلاعات، مذاكره، ارتباطات و... است.(1)

هر چند سولومون در سال 1997 ديپلماسي مجازي را به عنوان تعاملات سياسي، اقتصادي و اجتماعي تعريف كرد كه از طريق ابزارهاي الكترونيك به جاي ارتباطات رو در رو انجام مي گيرد، ولي او روشن مي كند كه گرچه مجازي بر نبود واقعيت دلالت مي نمايد، با وجود اين، ديپلماسي مجازي يك ديپلماسي واقعي است؛ زيرا تعاملات ميان مقامات رسمي كشورها و حكومت هاي مختلف به طور واقعي در اين فضا انجام مي گيرد. در حقيقت، اين نوع ديپلماسي بر نقش فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي و فضاي مجازي در انجام ديپلماسي در قلمرو جهاني تأكيد دارد. به طور دقيق تر، اين نوع ديپلماسي دربردارنده تصميم گيري، همكاري، ارتباط و عمل در روابط بين الملل با كمك فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي است.(2) همچنين ديپلماسي مجازي، ابزار ارتباط ديپلماسي كلاسيك شمرده مي شود، ولي اكنون به مدد پيشرفت هاي فن آوري، چنين فعاليت كلاسيكي به شيوه هاي مختلف و از سوي طيف گسترده اي از افراد، از جمله افرادي كه ديپلمات هاي حرفه اي نيستند، انجام مي گيرد.(3) در حقيقت، ديپلماسي مجازي، خود عامل گسترش ديپلماسي عمومي شده است. از سوي ديگر، ديپلماسي مجازي


1- Todd Martin, "Virtual Diplomacy," A Student Journal of International Affairs, 2001, 2.
2- بنياد صلح امريكا، 2006.
3- Gordon S Smith, Reinventing Diplomacy: A Virtual Necessity, US Institute of Peace, 2000.

ص: 147

مدلي از ديپلماسي است كه در آن، دولت هاي جهان با استفاده از ابزار و دانش فن آوري، راهبردهاي سياسي و اقتصادي خود را در سطح بين المللي تبيين مي كنند. ديپلماسي مجازي در ساده ترين تعريف، بهره گيري از ابزارهاي فن آوري اطلاعات و ارتباطات نوين براي تبيين، گسترش و ارتقاي سطح اثربخشي دستگاه ديپلماسي يك كشور در فضاي مجازي است.

پيشرفت فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي در عصر ديجيتال، بهبود نقش هاي ديپلماتيك در معرفي، مذاكرات، گزارش دهي، تسهيل و همكاري را تقويت كرده است. اين گونه ديپلماسي، مردم داخل و خارج كشورها را به هم نزديك مي كند و به ديپلماسي امكان مي دهد از طريق رسانه هاي جهاني و فن آوريهاي نوين ارتباطي انجام شود. در حقيقت، ديپلماسي مجازي يك الزام و ضرورت جديد براي دولت ها در جهان است. اين ديپلماسي از اهداف سياست خارجي حمايت، منافع ملي را بيشتر، و امنيت ملي را از طريق تلاش هاي مجازي تقويت مي كند كه در كنار اثرگذاري بر موضوعات خارجي، روابط ميان ملت ها را در جهان گسترش مي دهد. ديپلماسي مجازي، طبيعت و ماهيت خاص خود را دارد و شناخت چنين ماهيتي، مي تواند در شناسايي ديپلماسي مجازي سودمند باشد.

ماهيت ديپلماسي مجازي عبارت است از:

1. ورود فن آوري اطلاعات و ارتباطات به عرصه ديپلماسي؛

2. گسست انحصار اطلاعات روابط خارجي كه پيش تر در تصرف دولت و وزارت خارجه بود؛

3. تماس مقامات عالي رتبه و حذف وزارت خارجه و تشريفات هرمي ديپلماتيك؛

ص: 148

4. پايان انحصار تماس ها و ملاقات ها و مرگ ملاقات هاي سنتي و رسمي؛

5. ظهور رقباي جديد؛

6. درهم ريختن فاصله، زمان و مكان؛

7. ضرورت شفافيت و پاسخ گويي به افكار عمومي؛

8. موضوع هاي جديد و دگرگوني هاي روزافزون روش ها در ديپلماسي.(1)

ديپلماسي _ برخلاف كار بيشتر بخش هاي ديگر دولت _ يك تجارت رقابتي است. كشورها (و ديگر كنشگران بين المللي) با يكديگر رقابت و همكاري مي كنند و در آينده ديپلماسي، بازي دست كساني (و دولت هايي) خواهد بود كه سريع ترين سازگاري را با واقعيت ها و فرصت هاي دنياي به هم پيوسته فضاي مجازي بپذيرند و آن را به كار گيرند.

فن آوريهاي نوين ارتباطات و اطلاعات به عنوان عامل مثبت در ديپلماسي

در شكل قديم سياست خارجي، ديپلمات ها مشغول گردآوري و تهيه اطلاعات هستند و پيام رسان، مذاكره كننده و گاهي به عنوان ميانجي در امور بين الملل عمل مي كنند. به علاوه، ديپلمات ه_ا مشغول حل اختلاف ها، مصالحه و ديپلماسي پيشگيرانه اند. فن آوري اطلاعاتي و ارتباطي مي تواند در مديريت اطلاعات به ديپلمات ها ياري رساند. اطلاعات، هسته اصلي ديپلماسي است. مذاكرات، تصميم گيري ها،


1- Martin dia, virtuol diplomacy, diplomacy of the digital age, newyork: weiley, 2006.

ص: 149

سياست ها و كنش ها همه بر اساس اطلاعات انجام مي گيرد. اطلاعات به دليل ماهيت حساس آن و اعتماد، براي جامعه ديپلماتيك مهم و حياتي است و فن آوري هاي نوين نقش حياتي در ارائه ابزارهاي اصلي براي اطمينان بخشي از مديريت بهينه اطلاعات ايفا مي كنند.(1) در ديپلماسي سنتي، يك هيئت و گروه اصلي، مسئول گرد آوري اطلاعات از منابع اصلي براي افراد مذاكره كننده است، ولي از طريق فضاي مجازي و فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، صنايع دسترسي به اطلاعات، متنوع و راحت تر گرديده و دسترسي به اطلاعات زمينه اي ديگر آسان شده است. آمارهاي اقتصادي دولت ها، نهادها و ويژگي هاي جمعيت شناختي كشورها و حتي چشم انداز دولت ها و گرو هها در عرصه هاي گوناگون از طريق اينترنت قابل دريافت است. يكي از نقش هاي اصلي ديپلماسي، مذاكره است. مذاكرات دوجانبه و چند جانبه از فن آوري هاي نوين بهره هاي لازم را برده اند و هر مرحله از مذاكره با بهره گيري از فن آوري هاي نوين راحت تر و سريع تر شده است. همچنين در شرايط حساس جهاني، ارتباطات گسترده در ايجاد، حفظ و افزايش روابط لازم است. در چنين موقعيت هايي، فن آوري هاي نوين مي توانند در فرآيند انتقال اطلاعات و ايجاد كانال هاي گفت و گو مؤثر واقع شوند. (2)

همچنين هنگام بروز اختلاف ميان دو يا چند كشور يا يك گروه با يك كشور، تبادل و اشتراك اطلاعات نقش اصلي را در حل


1- Milka radansvis diplomacy in the information age, mcclelland stewart inc, 2010.
2- 2Ben Fong, "Didn't you get the memo”: Changing Discourses of Diplomacy in the Age of Information.' International Affair: Review, 2010, 18 (3).

ص: 150

اختلاف ها و رسيدن به سطح مصالحه و آشتي ايفا مي كند.(1) از اين رو، فن آوري هاي نوين نه تنها مي توانند در تبادل اطلاعات مؤثر باشند، بلكه مي توانند فضاي بحث باز را ميان طرفين پديد آورند و در دريافت بازخوردهاي لازم ميان طرف هاي درگير مؤثر باشند و سريع عمل كنند. در نتيجه رسيدن به مر حله توافق، راحت و مؤثر خواهد بود.

فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي به عنوان تقويت كننده و تعديل كننده قدرت نرم و سخت در روابط بين الملل

اشاره

فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي به عنوان تقويت كننده و تعديل كننده قدرت نرم و سخت در روابط بين الملل

يكي از جنبه هاي اصلي ديپلماسي مجازي، كمك به بهره گيري از قدرت نرم در دست يابي به اهداف خاص است. قدرت نرم به عنوان استفاده از رويكرد تشويقي و ترغيبي اثرگذاري در روابط بين الملل تعريف شده و به معناي توانايي دست يافتن به اهداف دولت _ ملت يا اهداف دولت مجازي بدون استفاده از زور و اجبار است كه گاهي از آن به «فشار غيرمستقيم» نيز ياد مي شود.(2)

از ديدگاه ناي، قدرت در عمومي ترين سطح، يعني توانايي به دست آوردن نتايجي كه شخص خواهان آن است.(3) از اين رويكرد، بدون قدرت، رهبري امكان پذير نيست. كساني كه در يك رابطه، قدرت بيشتري دارند، براي ايجاد تغيير يا مقاومت در برابر آن از جايگاه بهتري


1- Piers robinson, the cnn effect: can the news media drive foreign policy?, review of intemational studies. 25(2), 301-309, 1999.
2- ژان ميلسن و همكاران، ديپلماسي عمومي نوين؛ كاربرد قدرت نرم در روابط بين الملل، ترجمه: رضا كلهر و سيد محسن روحاني.
3- جوزف ناي، قدرت نرم، ترجمه: محسن روحاني و مهدي ذوالفقاري، ص 38.

ص: 151

بهره مند هستند.(1) همچنين قدرت به معناي توانايي اثرگذاري بر رفتار ديگران به منظور اتفاق افتادن آن چيزي است كه ما مي خواهيم. بنابراين، به طور خاص، قدرت قابليت نفوذ در رفتار ديگران براي حصول به نتايج دلخواه است. اين مفهوم به دو بخش تقسيم مي شود: نرم (ارزش ها، فرهنگ، سياست، نهادها، تنظيم اولويت ها و جذب مخاطب) و سخت (قدرت نظامي و اقتصادي).

به تعبير ناي، «پايان جنگ سرد، آغاز جنگ نرم» به شمار مي آيد و فضاي مجازي ابزار قدرت نرم، و قدرت نرم نيز مرجع توليد فضاي مجازي شده است.(2) بر اين اساس، در فضاي مجازي وضعيت به نحو پيچيده و شبكه اي تعريف مي شود. جوزف ناي در تازه ترين اثر خود با عنوان آينده قدرت(3) اين استدلال را مطرح مي كند كه در دنياي اطلاعات كه بر ناامني در فضاي سايبري مبتني است، توزيع قدرت در قياس با انتقال قدرت مي تواند تهديد بزرگ تري براي دولت ها باشد.(4) ازاين رو، در خصوص فضاي مجازي و قدرت، دو رفتار قدرت مطرح مي شود: رفتار قدرت سخت و رفتار قدرت نرم.

رفتار قدرت سخت بر پايه اجبار و پرداخت قرار دارد، ولي رفتار قدرت نرم بر اساس تدوين دستور كار، جذب يا ترغيب استوار است. حتي كشورهاي بزرگي مانند امريكا كه منابع عظيمي از قدرت سخت و نرم در اختيار دارند، خود را در حال تقسيم عرصه با بازيگران جديد و مواجه شدن با مشكلات بيشتر در كنترل مرزهاي شان در حوزه سايبر


1- Joseph S Nye, The powers to lead, Oxford University Press, 2008.
2- قدرت نرم، ص113.
3- The Future of Power.
4- Joseph S Nye, The Future of Power, US: Public Affairs, 2011.

ص: 152

مي يابند. فضاي سايبر، جاي فضاي جغرافيايي را نخواهد گرفت و حاكميت دولت را منسوخ نخواهد ساخت، ولي پراكندگي قدرت (و ايجاد پاد قدرت) در فضاي سايبر وجود دارد كه اعمال قدرت را در هر يك از اين ابعاد به شدت پيچيده خواهد ساخت.(1)

جوزف ناي نيز در آينده قدرت به نوع ديگر نگاه كردن به قدرت و پاد قدرت (يا به زعم او، قدرت سخت و قدرت نرم) در حوزه سايبر پرداخته و سه وجه قدرت رابطه اي را مد نظر قرار داده است: (ناي، 2011)

جدول 3 _ 3. سه وجه قدرت در فضاي مجازي

جدول 3 _ 3. سه وجه قدرت در فضاي مجازي

سه وجه قدرت در فضاي مجازي

مصاديق قدرت

وجه اول:

«الف»، «ب» را به انجام كاري وادار مي كند كه خود «ب» در شرايط عادي آن را انجام نمي داد.

قدرت سخت: ممانعت از حملات سرويس، جاسازي بدافزارها، ايجاد اختلال در كنترل نظارتي و گرد آوري داده ها (SCADA)(2) و دستگيري وبلاگ نويسان

قدرت نرم: برنامه هاي تبليغاتي براي تغيير سلايق اصلي هكرها، جذب اعضاي سازمان هاي تروريستي

وجه دوم:

كنترل دستور كار(3)؛ «الف» با كنار گذاشتن «ب»، «ب» را از انتخاب منع مي كند.

قدرت سخت: فايروال ها فيلترها، و فشار بر شركت ها براي كنار گذاشتن برخي عقايد

قدرت نرم: كنترل آي.اس.پي ها و موتورهاي جست وجو، قوانين (ICANN)(4) درباره نام دامنه ها، استانداردهاي پذيرفته شده در خصوص نرم افزارها


1- Ibid.
2- SCADA (Supervisory Control and Data Acquisition).
3- Agenda Control.
4- ICANN (Internet Corporation for Assigned Names Numbers).

ص: 153

وجه سوم:

«الف»، سلايق «ب» را طوري شكل مي دهد كه برخي از راهبردها، حتي مطرح هم نمي شوند.

قدرت سخت: تهديد به تنبيه وبلاگ نويساني كه مطالب سانسور شده را منتشر مي كنند

قدرت نرم: اطلاعات براي ايجاد اولويت ها (مثلاً تحريك ملي گرايي و هكرهاي ميهن پرست(1))، به وجود آوردن هنجارهاي انزجارآور (همچون هرزه نگاري كودكان)

در فضاي مجازي، شواهدي از رفتار قدرت و پاد قدرت را مي توان در تمامي جنبه ها يافت. نخستين وجه قدرت، قابليت يك بازيگر براي وادار كردن ديگران به انجام دادن چيزهايي برخلاف سليقه يا راهبردهاي اصلي خودشان است. نمونه هاي مرتبط با قدرت سخت مي توانند شامل حملات انكار سرويس، به علاوه دستگيري وبلاگ نويسان مخالف يا به نوعي جلوگيري از كار آنها باشد. براي مثال، در دسامبر 2009، چين يك وبلاگ نويس و فعال كهنه كار حقوق بشر را به نام ليو جيابو(2) به دليل تحريك به براندازي نظام به يازده سال حبس محكوم كرد و محدوديت هاي جديدي براي ثبت و راه اندازي وب سايت ها از سوي افراد وضع نمود. يك ارائه دهنده خدمات ميزباني وب در چين اين يادداشت را گذاشته بود كه «به مدت نه سال يك كار موفق و قانوني را اداره كرده ام، ولي اكنون ناگهان به من مي گويند كاري كه مي كنم، مرا يك مجرم مي سازد».(3)

در زمينه قدرت نرم، يك فرد يا سازمان ممكن است بكوشد ديگران


1- patriotic hackers.
2- Liu Xiaobo.
3- The economist, don,t. mess with us, the economist, January 2, 2010, 31.

ص: 154

را متقاعد سازد تا رفتارشان را تغيير دهند. هنگامي كه مقامات ژاپني مواضعي در پيش گرفتند كه مغاير نگرش چيني ها درباره روابط دهه 1930 ميان دو كشور بود، حكومت چين از اينترنت براي بسيج دانش آموزان به منظور تظاهرات بر ضد ژاپن استفاده مي كرد. هدف ويديوهاي القاعده و به تازگي جبهه النصره در سوريه در اينترنت، جذب افراد براي آرمان خودشان، و مثالي ديگر در خصوص استفاده از قدرت نرم براي تغيير افكار و سلايق اصلي مردم است.

دومين وجه قدرت، تدوين يا تعيين برنامه است كه در آن يك بازيگر با كنار گذاشتن راهبردهاي بازيگران ديگر، گزينه هاي پيش روي آنان را حذف مي كند. اگر اين كار خلاف ميل آنها باشد، آن گاه جنبه اي از قدرت سخت خواهد بود؛ و اگر به عنوان يك كار مشروع پذيرفته شود، مثالي از قدرت نرم است. ناي با استناد به طرح شبكه آزاد،(1) معتقد است دست كم چهل كشور از فيلترها و فايروال هاي به شدت محدودكننده استفاده مي كنند تا جلو بحث درباره موضوعات مشكوك را بگيرند. هيجده كشور درگير سانسور سياسي هستند كه اين مسئله در چين، ويتنام، ليبي، اتيوپي و عربستان چشم گير توصيف شده است. افزون بر اينها، بيش از سي كشور بنا به دلايل اجتماعي، سايت هاي مرتبط با موضوعاتي چون سكس، قمار و مواد مخدر را فيلتر مي كنند. حتي خود امريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي به صورت «گزينشي» اين كار را انجام مي دهند. اين كار گاهي پذيرفته مي شود و گاهي نه. اگر فيلترينگ مخفيانه و محرمانه باشد، براي شهروندان دشوار است كه بدانند چه چيزي را نمي دانند! فن آوري هاي فيلترينگ نسل اول، در نقاط به اصطلاح


1- Open Net Initiative.

ص: 155

بازرسي اينترنتي نصب مي شوند و كارشان جلوگيري از دسترسي به فهرستي از پيش تعيين شده از وب سايت ها و آدرس هاست. آنها اغلب براي كاربران شناخته شده هستند، ولي اكنون آنها را با فن آوري هاي هوشمندتري تكميل كرده اند كه پنهان كارتر و پوياتر است و درست به موقع دشمنان را هدف قرار مي دهد.

در برخي موارد، آنچه براي يك گروه قدرت سخت به نظر مي رسد، براي ديگري جذاب پنداشته مي شود. پس از شورش هاي ژينگ جيان(1) در سال 2009، چين هزاران وب سايت را مسدود و پيامك ها را سانسور كرد. اين كار ارتباطات را براي ساكنان منطقه مشكل تر ساخت، ولي در مقابل، سبب رواج جايگزين هاي داخلي براي سايت هايي چون يوتيوب، فيس بوك و توييتر گرديد كه از نظر هكرهاي ميهن پرست جالب بود.(2)

همچنين وقتي صنعت موسيقي بيش از دوازده هزار امريكايي را به دليل سرقت مالكيت معنوي از طريق دانلود غيرقانوني موسيقي تحت پيگرد قرار داد، كساني كه تحت پيگرد قرارگرفته بودند و نيز خيلي هايي كه از آنها شكايت نشده بود، اين تهديد را به عنوان قدرت سخت پنداشتند، ولي هنگامي كه يك شركت فراملي مانند اَپل تصميم مي گيرد اجازه ندهد برنامه هاي خاصي روي آيفون دانلود شوند، بسياري از خريداران حتي روح شان نيز از اين مخاطرات خبر ندارد، و تعداد اندكي از آنها الگوريتم هايي را كه جست وجوهاي شان را هدايت مي كند، درك مي كنند.


1- Xingjian.
2- Jonathan Ansfield, and Sharon LaFraniere, China under stress: The Xinjiang question, 2010, New York Times, March, 4, A7.

ص: 156

سومين وجه قدرت اين است كه يك بازيگر به سلايق اصلي بازيگران ديگر شكل مي دهد تا برخي از راهبردها، حتي مجال مطرح شدن هم نيابند. هنگامي كه شركت ها تصميم گرفتند از يك كد به جاي كد ديگر براي محصولات نرم افزاري شان استفاده كنند، خريداران اندكي به اين موضوع توجه كردند.

حكومت ها نيز ممكن است تبليغاتي را براي نامشروع ساختن عقايد معيّني انجام دهند؛ چنان كه چين، مذهب فالون گونگ(1) و انتشار انديشه هاي آن را در اينترنت محدود ساخته و بدين ترتيب، شناختن آن را براي مردم چين مشكل كرده است. در ايران نيز وبلاگ ها و سايت هاي ترويج بهائيت يا ديگر آيين هاي انحرافي با محدوديت مواجه هستند. عربستان نيز برخي از سايت هاي داراي رويكرد دينيِ معارض با نسخه ترويجي از اسلام را در اين كشور براي شهروندانش غير قابل دسترس ساخته است. حتي دولت امريكا تدابيري بر ضد شركت هاي كارت اعتباري وضع كرده تا قماربازي اينترنتي براي شهروندانش ناممكن گردد. فرانسه و آلمان از بحث درباره ايدئولوژي نازي در اينترنت جلوگيري مي كنند. در موارد معدود، همچون هرزه نگاري كودكان، اجماعي گسترده در تمامي فرهنگ ها براي محدود ساختن دسترسي به برخي عقايد و تصاوير وجود دارد.(2)

ادبيات موجود در زمينه ارتباط ميان قدرت نرم و فضاي مجازي نشان ميدهد شبكه هاي مختلف اينترنتي با خدمات متعدد و متنوعي كه ارائه مي دهند، مي توانند به عنوان ابزاري براي قدرت نرم (يا پاد قدرت) عمل


1- Falun Gong religion.
2- The Future of Power, 2011.

ص: 157

كنند.(1) قدرت سايبر براي توليد نتايج ترجيحي در درون فضاي سايبر، يا ابزارهاي سايبر براي توليد نتايج ترجيحي در ديگر ابعاد خارج از فضاي مجازي استفاده مي شود. اين مسئله درباره افزايش قدرت نرم در نظام بين الملل درست است. مفهوم قدرت نرم در قدرت جذب به جاي اجبار يا زور است. افزايش مشروعيت و پذيرفتن آرمان هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي يك كشور از سوي شهروندان و ديگر كنشگران در نظام بين الملل، نشان دهنده افزايش قدرت نرم است. از آنجا كه قدرت نرم بيشتر بر عقايد و ايده ها تأكيد دارد، با ظهور فضاي مجازي و رسانه هاي نوين، برخي از ايده ها و عقايد موفق شده اند يا شكست خورده اند؛ زيرا برخي از كنشگران فعال در عرصه جنگ نرم و افكار عمومي از فضاهاي مجازي استفاده بهينه كرده، پيام شان را به مخاطبان فراوان مجازي در محدوده جهاني گسترش داده اند و برخي از ايدهها و عقايد به دليل عدم تطبيق با شرايط فن آوري و نياز امروز افكار عمومي در جهان، شكست خورده يا ضعيف شده اند.(2) رسانه ها در جنگ نرم و افكار عمومي نقش فراواني دارند و اينترنت با توسعه فضاي مجازي، نه تنها رسانه هاي سنتي ديگر را در خود جاي داده، بلكه با وبلاگ ها و فروم هاي تعاملي و شبكه هاي اجتماعي، اثرگذاري بر افكار عمومي را دو چندان كرده و موجب بازانديشي در عرصه ديپلماسي و روابط بين الملل شده است.

جست وجو و ايجاد شبكه هاي درست براي اِعمال تأثير بر بحث هاي سياست خارجي و تصميم گيري ها، امري حياتي در تحولات بينالمللي


1- سعيدرضا عاملي، مطالعات انتقادي استعمار مجازي آمريكا: قدرت نرم و امپراتوري هاي مجازي، ص 33.
2- Daniel Ventre, ed, Cyberwar and Information Warfare, John Wiley Sons, 2012.

ص: 158

است. برخي شبكه ها پيش تر در اينترنت شكل گرفته و برخي از سوي دولت ها براي اثرگذاري بر بحث هاي سياست داخلي و خارجي در فضاي مجازي و شكل دهي به آن ايجاد شده اند تا از اين فضا براي شكل گيري عقايد و آگاهي از افكار عمومي استفاده كنند.(1) اين شبكه ها، وب سايت هاي عمومي يا اتاق هاي چت نيستند، ولي مي توانند در مشاركت عموم مؤثر واقع شوند. يكي از شبكه هاي عمومي گسترده و اثرگذار بر عموم، ويكي پدياست كه طيف گسترده اي از مسائل بين المللي معاصر و برخي موضوعات را با جزئيات فراوان تحت پوشش قرار ميدهد. امروز ويكي پديا به قدري گسترش يافته كه افزون بر عموم مردم كه براي دسترسي به اطلاعات اوليه از آن استفاده مي كنند، افراد تحصيل كرده نيز براي دسترسي و هدايت به اطلاعات بيشتر به ديگر منابع ارزشمند و معتبر از ويكي پديا بهره مي گيرند.

شبكه هاي عمومي ديگري براي كارشناسان در حوزه هاي مختلف وجود دارد. افراد فعال در عرصه سياست خارجي، بايد از محل موضوع هاي مورد بحث خود آگاه شوند. حضور و ديده شدن در اين فضاهاي عمومي براي اثرگذاري مهم است. ظاهر شدن ديدگاه هاي يك دولت در صفحه نخست جست وجوي وب از طريق موتورهاي جست وجو براي اثرگذاري بر افكار عمومي جهاني مهم تلقي مي شود. در هر مقاله ويكي پديا، پيوندهايي به ديگر منابع در وب سايت ها، وبلاگ ها و منابع ديگر وجود دارد كه هر كدام از آنها مي تواند در جهت گيري مخاطب مؤثر باشد. شبكه هاي عمومي مثل ويكي پديا، تفاوت ميان


1- Rupert Brown, and Miles Hewstone, "An integrative theory of intergroup contact," Advances in experimental social psychology, 2005, 37(37), pp 255-343.

ص: 159

حضور فعال و منفعل را نشان مي دهد و بيانگر چالش گونه هاي سنتي قدرت و مشروعيت است. كشورهايي در عرصه ديپلماتيك و تحولات بينالمللي موفق خواهند شد كه بتوانند از ظرفيت شبكههاي عمومي آگاهي كافي داشته و در آن حضور فعال و مشاركت مؤثر داشته باشند.

در گذشته، رويدادهاي وحشتناك و كشتارهاي جمعي فراواني در جهان صورت ميگرفت، ولي در معرض ديد بسياري از افراد در جهان نبود و در نتيجه، هيچ واكنش جمعي نيز از سوي افراد و گروه هاي فعال صورت نمي گرفت، ولي امروز با ظهور رسانه هاي جديد و فضاي مجازي، چنين رويدادهايي در معرض ديد جهاني قرار مي گيرد و واكنش هاي مختلفي در پي دارد. در پنجم مارس 2012، كمپين ويديويي اينترنتي با نام «Kony 2012» براي متوقف كردن جنايات ارتش مقاومت خدا به ويژه بر ضد كودكان و نوجوانان در

ايجاد شد كه به بازداشت رهبر آن،

و محاكمه او در

انجاميد. كاني 2012 پنج روز پس از انتشار در

، بيش از 65 ميليون و تا تاريخ 24 ژوئن 2012 بيش از نود ميليون بازديدكننده از سراسر جهان داشت و توجه افراد مؤثر را از سراسر مرزها به خود جلب كرد.(1)

خارج كردن قلب يك سرباز سوري از سوي يكي از فرماندهان نيروهاي معارض در منطقه القصير در مركز سوريه و خوردن آن، واكنش هاي جهاني شديدي به ويژه در بين رسانه ها، سازمان ديده بان حقوق بشر و ديگر سازمان هاي بين المللي در پي داشت.(2) اين مورد و نمونههاي مشابه ديگر نشان ميدهد در شرايط امروزي، قدرت با


1- en.wikipedia.org/wiki/Kony_2012.
2- http://www.islamtimes.org/vdcewe8w7jh8pxi.b9bj.html.

ص: 160

فن آوريهاي ارتباطي و رسانههاي جديد متحول گرديده و نقش فضاي مجازي در اين زمينه برجسته شده است.

زماني كه جمعيت بسيار زيادي از سراسر جهان براي دريافت اطلاعات و ايجاد ارتباط به فضاي مجازي روي مي آورند، ديپلماسي نيز براي مشاركت و نفوذ كنشگران، موضوع ها، عقايد و راهبُردهاي ديپلماتيك خود را تغيير مي دهد. مخاطب ديپلمات ديگر به طرف هاي خارجي و همكاران داخلي محدود نيست، بلكه در دنياي امروز، او تحت فشار است تا به انواع منابع خبري مؤثر كه در وب منتشر و توليد مي شوند، توجه كند و پاسخ گو باشد.(1) در سريلانكا، وزير امور خارجه به تبليغي واكنش نشان داد كه از سوي گروه ببرهاي تاميل در فضاي مجازي توليد و منتشر شده بود. اين شرايط، از محيط و فضاي نوين رسانه اي سرچشمه مي گيرد و هر گروه، كشور يا فردي بتواند از فرصتهاي ايجاد شده براي ايجاد آگاهي، مديريت دريافت، اعتبار، شهرت و پاسخ گويي استفاده لازم را ببرد، نه تنها بر چالش ها چيره مي شود، بلكه بر قدرت نرم خود مي افزايد.

از سوي ديگر، فضاي مجازي به عنوان شبكه ارتباط جهاني، از طريق تعاملات، زمان واقعي بين مردم در سراسر جهان، فرصت ها و ظرفيت هايي براي ايجاد و تقويت گفت وگوي فرهنگي فراهم مي آورد كه اين مسئله به شكل گيري فهم بهتر بين مردم از فرهنگ ها و مليت هاي گوناگون كمك مي كند.(2) در جهان امروز و آينده، هر قدر شهروندان يك كشور فعالانه در تعاملات و گفت وگوهاي فضاي وب مشاركت كنند،


1- The democratisation of diplomacy: negotiating with the Internet, 2005.
2- Wilson P Dizard, Digital Diplomacy: U.S. Foreign Policy in the Information Age, New York: Praeger, 2001.

ص: 161

بهتر ميتوانند همراه با شناسايي فرهنگ ديگران، فرهنگ خود را به ديگر افراد بشناسانند. تعامل شهروندان و شناخت بهتر از همديگر، ميتواند تسهيل كننده ارتباط كشورها در عرصههاي جهاني شود.

در ادامه، به موقعيت هايي اشاره مي كنيم كه از فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي براي دست يافتن به سه بنيان اصلي ديپلماسي عمومي استفاده مي شود.(1)

مديريت روابط بين بازيگران اصلي ديپلماسي

مديريت روابط بين بازيگران اصلي ديپلماسي

روابط ديپلماتيك، ديگر روابط انحصاري نيست، بلكه ديپلماسي، ويژگي انحصاري و توانايي عمل را در چرخه هاي جزيره اي و حفظ شده از دست داده است. تأثير در روابط بين الملل، ديگر در يك مسير، يعني از كارگزاران/ كارگزار دولت به سمت شهروندان نيست. ديپلماسي دموكراتيك تر از قبل شده است.(2) اين فضاي دموكراتيك، استلزامات خاص خود را دارد. ديپلمات ها بايد اين دموكراتيك تر شدن را بپذيرند و ارتباطات خويش را توسعه دهند و از ابزارهاي فن آورانه براي مديريت بازيگران جديد و قديمي در نظام بين المللي و جهاني استفاده كنند. شبكه ها و ميزهاي مجازي، بازيگران اصلي مثل دانشگاهيان، نهادهاي مردم بنياد، شركت ها، شهروندان و دياسپوراها،(3) تعاملات/ مشاركت فعال


1- Shivam Singh, "Political Actions and Sports Policy," Economic and Political Weekly, 2013, 48(34), pp 20-22.
2- The democratisation of diplomacy: negotiating with the Internet, 2005.
3- جوامع دور از وطن يا دياسپورا (به انگليسي: Diaspora) به پراكندگي، مهاجرت يا آوارگي گروهي از مردم اطلاق مي شود كه دور از خانه و كاشانه اصلي خويش زندگي مي كنند و در دنيا پراكنده شده اند. دياسپورا حاصل جابه جايي سرزميني ميان دولت ها و مهاجرت هاي گسترده فرامرزي است كه بنا به ضرورت هاي سياسي، اقتصادي و گاهي اعمال محدوديت هايي براي گروه هاي قومي و مذهبي صورت مي گيرد. در اين حالت، معمولاً پيوندها و تعلقات اقليت هاي قومي _ مذهبي مهاجر يا سرزمين اصلي همچنان پا برجا مي ماند.

ص: 162

در حوزه وبلاگ و رسانه هاي اجتماعي را به همديگر وصل ميكنند كه مي تواند اعتماد و اطمينان و اعتبار را ميان بازيگران جديد، مثل سازمان هاي مردم بنياد و شهرونداني فراهم كند كه قدرت بسيج كنندگي در حوزه عمومي را گسترش داده اند. سريلانكا را ميتوان مثال خوبي از دولت ها دانست كه براي صلح و آشتي و برخورد با كنشگران مختلف در سناريوي بعد از اختلافات، از بسترهاي رسانه اي نوين در افزايش تلاش هاي صلح طلبانه در مؤسسه كاديرگامار(1) استفاده كرد. بنابراين، بازيگران قديمي ديپلماسي مي توانند از پيشرفت هاي فن آورانه سود ببرند و راه هاي ارتباطي را امن نمايند و براي ارتباطات مختلف بگشايند و روابط ميان كنشگران و طرفهاي مختلف را با ايجاد اطمينان و شفافيت بر موضوعات مورد مذاكره تقويت كنند.

مديريت وجهه در نظام بين المللي

مديريت وجهه در نظام بين المللي

زماني كه عوامل خارجي دولت و كارگزاران امور خارجي با مسئله مديريت وجهه و اعتبار روبه رو مي شوند، روابط عمومي در ديپلماسي سنتي تحت فشار پروتكل هاي سخت قرار مي گيرد، اما قرن 21 وجهه جديدي به روابط عمومي در عرصه بين المللي بخشيده است. پس از 11 سپتامبر 2001، نكته اي كه از سوي بيشتر شهروندان امريكايي پرسيده شد، اين بود كه «چرا آنها از ما اين قدر متنفرند؟»(2) و اين مسئله، موجب


1- Kadirgamar Institute.
2- Why do they hate us so much?.

ص: 163

شكلگيري هشدار ضدامريكايي گرايي جهاني شد و تبعات آن اين بود كه جنگ جهاني بر ضد ترور، نيازمند جنگ طولاني براي به دست آوردن قلب ها و ذهن ها در محدوده جهاني است و پيشبرد اين امر بيشتر به «جنگ اطلاعاتي» متكي است تا نظامي.(1) همان گونه كه پيش تر گفتيم، دولت اوباما با ايجاد اداره ديپلماسي الكترونيك(2) از طريق ابزارهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، سرمايه گذاري فراواني بر «جنگ اطلاعاتي» براي فعاليت در زمينه مديريت وجهه كرده است و هم اكنون، امريكا 150 كارمند ثابت در منزل و نهصد ديپلمات در خارج از كشور دارد كه از يوتيوب، توييتر و وبلاگ ها براي كارهاي ديپلماتيكي شان استفاده مي كنند. با گذشت زمان نيز اين كشور راهبردهاي چندوجهي و پيچيده تري را در نظر مي گيرد.

مثال ديگر در اين زمينه، وزارت امور خارجه انگلستان است كه يك وب سايت تعاملي، وبلاگ نويساني برجسته و پيوندهايي به يوتيوب و فليكر را اداره مي كند تا بتواند با استفاده از فن آوري هاي نوين و رسانه هاي جايگزين، وجهه انگلستان را حفظ كند و در سطحي ديگر، موجب افزايش اعتبار و وجهه بين المللي و داخلي انگلستان شود. در حقيقت، انگلستان، پيش قراول به كارگيري ديپلماسي ديجيتالي، و از نخستين كشورهايي است كه ديپلماسي ارتباط ديجيتالي را در دستور كار قرار داد و توانست راهبرد خوبي در اين زمينه توسعه دهد. در وزارت خارجه انگلستان براي پيشبرد اهداف ديپلماسي، واحد ويژه امور ديجيتالي تشكيل شد. اين بخش راهكار هايي در خصوص چگونگي به


1- N. Taylor, information war: American propaganda, free speech and opinion control since 9 – 14, seven stories press, 2008.
2- e – diplomacy.

ص: 164

كارگيري رسانه هاي اجتماعي و فن آوري هاي جديدتر و آموزش ديپلمات هاست. همچنين نقش نظارتي را بر عهده دارد؛ زيرا مجبور است فعاليت هاي پرخطر ديپلمات ها را نظارت و بررسي كند. در هر سفارت خانه، مقامات رسمي درباره نحوه تعامل با كشورهاي خارجي آزادي عمل دارند. ديپلمات ها در انتخاب موضوع مورد بحث و نوع اطلاعات ارائه شده به مردم آزادند. بخش ديپلماسي ارتباط ديجيتالي با اختصاص بهترين امكانات و ترغيب بهره گيري از آنها، به ديپلمات ها در زمينه مشاركت در تجربيات مثبت و منفي كمك مي كند. البته، عوامل بيروني چون بحران مالي جهاني و ظهور فن آوري جديد ارتباطي، انگيزه هاي بيشتري پديد آورده است. نخستين و مهم ترين انگيزش اين است كه ديپلماسي ارتباط ديجيتالي بسيار مقرون به صرفه تر از راهبردهاي سنتي است و به منابع مالي، زمان و افراد كمتري نياز دارد. مطالعه برنامههاي انگلستان نشان ميدهد در سالهاي آينده بر ديپلماسي ارتباط ديجيتالي بيشتر تأكيد خواهد كرد؛ زيرا به كارگيري رسانه هاي اجتماعي و فن آوري هاي جديد ارتباطي، اين امكان را به ديپلمات ها مي دهد تا به مخاطبان گسترده تري دست يابند. ديپلماسي ارتباط ديجيتالي براي انگلستان مهم ترين ابزار به منظور تعامل با جوانان ديگر كشورهاست. براي مثال، مقامات رسمي اين كشور مي توانند با يك وبلاگ و پيام داخل آن، به هزاران نفر دسترسي پيدا كنند و با اقدامات و تعاملات خود، بر وجهه و اعتبار كشورشان اثر مثبتي بگذارند.(1)

وجهه و اعتبار خوب مي تواند سطح رقابت يك ملت را ارتقا دهد(2) و


1- John Hoffman, Reconstructing diplomacy, The British Journal of Politics International Relations, 2003, 5(4), pp 525-542.
2- Theresa Loo, and Gary Davies, "Branding China: The ultimate challenge in reputation management?." Corporate Reputation Review, 2006, 9(3), 198-210.

ص: 165

افزون بر تقويت وجهه ملي ميان شهروندان، موجب تقويت تصوير يك كشور بين طرف هاي خارجي شود كه همواره تأثير مهمي بر همه روابط سياسي، اجتماعي و اقتصادي ميگذارد. جذب سرمايه گذاري مستقيم خارجي، كمك خارجي، وام بين المللي، تقويت اقتصاد محلي، انتقال دانش، همكاري هاي فرهنگي و غيره، همه به وجهه و اعتبار كشورها در عرصه بينالمللي بستگي دارد. در حال حاضر، ارتباط و تماس اوليه يك شخص خارجي با يك كشور و ملت ديگر، باواسطه و رسانه اي است و با توجه به نفوذ فضاي مجازي و توسعه آن به سمت وب 3، اطلاعات و متون مختلف فضاي وب است كه در اين ارتباط اوليه، نقش مهم و اثرگذاري دارد و در آينده خواهد داشت. (همان)

براي مثال، اگر كسي براي گذراندن تعطيلات در جزاير كارائيب برنامه ريزي كند، نام مقصد مورد نظر را در گوگل جست وجو و اطلاعات مورد نظر را از وب سايت هاي مربوط در منطقه به دست مي آورد يا از طريق فضاي مجازي، تمام اطلاعات و نقشه سه بعدي و ديگر اطلاعات آب و هوايي و حتي حساسيت هاي فرهنگي منطقه را مطالعه مي كند و از آن آگاه ميشود. بنابراين، وزارت امور خارجه بايد با مقامات محلي مربوطه همكاري كند تا از بهينه سازي وب سايت ها در موتورهاي جست وجو و دسترسي اطلاعات لازم براي خارجي ها اطمينان حاصل نمايد. وب سايت هاي تعاملي و اطلاعاتي، وبلاگ هاي گردشگري و كمپين هاي رسانه هاي اجتماعي، روش هايي است كه فن آوري هاي نوين در ايجاد و شكلگيري تصويري مثبت در روابط بين الملل عمل مي كنند.

ص: 166

در زمان شكل گيري بحران و آسيب هاي گوناگون، براي كنترل و مديريت بحران در سطح بينالمللي و داخلي، ديپلمات هاي الكترونيك و مجازي و فعال سازي شبكه مجازي سودمند است. سريلانكا تلاش هاي فراواني در اين زمينه انجام داده و موفقيت زيادي به دست آورده است.

پيشرفت اهداف سياسي

اگر كشوري رابطه قوي خود رابا بازيگران اصلي ديپلماتيك حفظ كند و تصوير مثبتي در عرصه بين المللي پديد آورد. پيشرفت و توسعه اهداف سياسي چندان كار دشواري نخواهد بود. در حال حاضر، فن آوري هاي نوين به عنوان ابزاري براي حمايت ميان بازيگران اصلي استفاده شده است. هر چند علت اصلي جنبش هاي اسلامي در كشورهاي عربي، رسانه هاي جديد نيست، از رسانه هاي جديد در اين فضا بهره گرفته شد. اهداف سياست خارجي از طريق ابزارهايي رسانه هاي نوين مي تواند براي تعامل، مذاكره و لابي با دولت ها تسهيل و تسريع شود. به علاوه، از فن آوري هاي نوين نه تنها به عنوان يك محرك، بلكه به عنوان يك سازنده و توليد كننده رضايت در جهت دستيابي به اهداف سياست يك

دولت استفاده مي شود.(1)

البته پيشرفت در فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي، چالش هايي مثل كاهش سلسله مراتب، ايجاد شكاف در اعتماد، افزايش شفافيت و آزادي، تشويق بحث هاي چند سويه و بسيج جنبش هاي اجتماعي جهاني را براي ديپماسي سنتي به وجود اورده است. اين استفاده از فن آوري هاي نوين


1- Said Saddlki, "Diplomacy in a Changing World." Alternative: Turkish Journal of International Relations, 5(4), pp.93-105.

ص: 167

و فضاي مجازي، به ويژه براي اقتصادهاي در حال ظهور و كشورهايي سودمند است كه مي خواهند جايگاه خود را در روابط بين المللي و جهاني ارتقا دهند.(1) همچنين براي كشورهايي فايده دارد كه مي خواهند با دياسپورها كه به دليل شرايط يك كشور به كشورهاي ديگر مهاجرت كرده اند، شبكه هايي ايجاد كنند و بازگشت آنها را به كشور تشويق نمايند و پيوندهاي فرهنگي و اجتماعي شكسته شده را بسازند. فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي و فضاي مجازي در اين زمينه، مؤثر و سودمند است. فن آوري هاي نوين نه تنها براي منافع اساسي و اصلي استفاده مي شوند، بلكه از نظر راهبردي به عنوان يك ابزار بازاريابي براي توانايي هاي يك كشور، اهداف اقتصادي و اجتماعي - سياسي استفاده مي شوند.

همان گونه كه پيشتر گفتيم، ديپلماسي با پيشرفت فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي و فضاي مجازي، دموكراتيك تر شده است. اين موضوع با تمركززدايي از اطلاعات به عنوان نتيجه فن آوري هاي نوين بر ديپلماسي تأثير زيادي گذاشته، به گزارش و ارائه رويدادها در عرصه بين المللي كمك كرده و موجب شده ديپلمات ها مواضع و واكنش هاي خود را به موقع و سريع تر به مخاطبان داخلي و خارجي در فضاي جهاني در حين رويدادها و بعد از آنها ارائه كنند. در حقيقت، كشورهايي كه از فرصت هاي فن آوري هاي نوين و رسانه هاي جديد در عرصه ديپلماسي در تمامي سطوح بهره مي برند و در اين زمينه آينده نگري و چشم انداز روشن و شفافي را تنظيم كرده اند، سرعت عمل و كنشگري در


1- Said Saddlki, "Diplomacy in a Changing World." Alternative: Turkish Journal of International Relations, 5(4), pp.93-105.

ص: 168

يك محيط عملياتي پويا را براي دستيابي به اهداف قابل پيش بيني خواهند داشت و به ديپلماتها اين اجازه را خواهند داد تا بر موانع سياسي و اقتصادي چيره شوند و توسعه سياسي در عرصه جهاني را تسريع نمايند.(1)

هيئت هاي ديپلماتيك مجازي

هيئت هاي ديپلماتيك مجازي

پيش از توضيح هيئت هاي ديپلماتيك مجازي، لازم است هيئت هاي ديپلماتيك را تعريف كنيم. دائرة المعارف بريتانيكا، هيئت هاي ديپلماتيك را گروهي از افراد تعريف مي كند كه به يك كشور خارجي براي انجام دادن امور ديپلماسي فرستاده مي شوند.(2) با وجود اين، از هيئت هاي ديپلماتيك انتظار مي رود برخي نقش هاي كشور خود را در كشور خارجي انجام دهند.

انواع گوناگوني از هيئت هاي ديپلماتيك وجود دارد و هر كدام براي انجام دادن نقش خاصي فرستاده مي شود. عصر ديجيتال، تأثير زيادي بر هيئت هاي ديپلماتيك گذاشته است. هيئت هاي ديپلماتيك مجازي، آينده هيئت هاي ديپلماتيك سنتي و معمول را متحول ساخته اند. در حقيقت، عصر ديجيتال موجب شده هيئت هاي ديپلماتيك مجازي و سنتي هم زيستي داشته باشند و همديگر را تكميل كنند يا هيئت هاي ديپلماتيك مجازي در بسياري از نقش ها، عملاً جايگزين هيئت هاي سنتي بشوند.


1- Ronald J. Deibert, "Intemational plugnplay? Citizen activism, the Internet, and global public policy." International Studies Perspectives, 2000, lo), pp 255-272.
2- Encyclopaedia Brittanica on-line, Definition of ‘Diplomatic Missions [online], 2012 Available from: http://www.britannica.com/ebi/article-234288.

ص: 169

درگاه اي ديپلمات وب(1) (2010) چندين نقش گوناگون را به شكل طبقه بندي شده معرفي مي كند:

( كشور خود را در يك كشور خارجي ديگر نمايندگي ميكنند؛

( منافع شهروندان كشور خويش را در كشور خارجي ديگر حفظ مي نمايند؛

( با دولت آن كشور مذاكره ميكنند؛

( شرايط و تحولات در زندگي مالي، اقتصادي، فرهنگي و علمي كشور خارجي را پايش و گزارش مي نمايند؛

( روابط دوستانه ميان كشور خارجي و كشور خود را افزايش مي دهند؛

( روابط علمي، سياسي، اقتصادي و تجاري ميان دو كشور را توسعه ميدهند؛

( گذرنامه، اسناد سفر و رواديد صادر ميكنند.

از هيئت هاي ديپلماتيك انتظار مي رود از منافع كشور خود دفاع كنند. اين ممكن است به روش هاي مختلف انجام شود. هيئت هاي ديپلماتيك ممكن است هوشياري و مراقبت بيشتري بر اتفاقات در كشور خارجي داشته باشند تا مطمئن شوند هيچ گونه موقعيت يا كنشي نمي تواند تأثير سوئي بر كشورشان بگذارد. آنها مي كوشند سطح پيوسته اي از هماهنگي ميان كشور خود و كشور ديگر را با مراقبت ضروري براي جلوگيري از هر نوع منبع اختلاف بين كشورها حفظ كنند. اين نقش همواره در كنار ديگر نقش ها عمل مي كند تا به عنوان منبعي از اطلاعات براي كشور خود عمل نمايد. هيچ كس يا هيچ منبعي بهتر از هيئت هاي ديپلماتيك


1- eDiplomat Web portal, http://www.ediplomat.com/nd/mission_ types. htm

ص: 170

نيست كه بتواند اطلاعات مربوط را در جهت منافع كشور خود در كشور ميزبان گرد آورد. اطلاعات ممكن است شامل جزئياتي از محيط سياسي، تجاري، اقتصادي يا فرهنگي كشور ميزبان، همراه با تحولات و دگرگوني ها باشد. از ديدگاهي ديگر، يك هيئت ديپلماتيك ممكن است به عنوان منبعي از اطلاعات براي عموم عمل كند.

مذاكره، نقش كليدي و اصلي هيئتهاي ديپلماتيك است. هيئت هاي ديپلماتيك از طرف يك دولت با دولت ميزبان تعامل برقرار مي كند تا به حل اختلاف ها بپردازد و با هدف توسعه روابط بينالمللي، امتيازهاي جمعي يا فردي را به دست آورد. وجود اطلاعات از امتيازهاي كشور ميزبان، به توفيق هيئت هاي ديپلماتيك كمك مي كند. توسعه روابط دوجانبه كه هدف آن، توسعه روابط بين المللي در ابعاد سياسي، تجاري، اقتصادي و فرهنگي است، زماني محقق مي شود كه هيئت هاي ديپلماتيك از گسترش اطلاعات، مطمئن شوند تا با ايجاد آگاهي و فرهنگ بين شهروندان كشور ميزبان، جايگاه كشور خود را ارتقا دهند. رسانه هاي نوين در كنار ديگر شيوه هاي اطلاع رساني، كمك مؤثري به گسترش اطلاعات در اين زمينه كرده است.

تأثير عصر ديجيتال بر هيئت هاي ديپلماتيك

تأثير عصر ديجيتال بر هيئت هاي ديپلماتيك

براي فهم بهتر تأثير عصر ديجيتال بر هيئت هاي ديپلماتيك، بايد انواع هيئتهاي ديپلماتيك را توضيح داد: سفارت خانه ها، كنسولگري ها و هيئت هاي دائمي. اما ديپلماسي اكنون با عصر ديجيتال و همگرايي رسانه اي روبه رو گرديده و اينترنت، پيش گام اصلي زمان مدرن شده و در همه انواع هيئتهاي ديپلماتيك، دگرگوني هايي پديد آورده است.

ص: 171

نقش اصلي هيئت هاي ديپلماتيك، نمايندگي رسمي است. «اگر فضاي مجازي به عنوان يك فضاي جدا در نظر گرفته شود، در آن صورت وب سايت هاي سرويس هاي ديپلماتيك را مي توان به عنوان يك نمايندگي كشور در آن فضا در نظر گرفت.»(1) عصر ديجيتال به هيئت هاي ديپلماتيك اجازه داده نمايندگي خود را در اينترنت گسترش دهد تا خدمات خويش را به اجتماع اينترنتي، ارائه كند. در حقيقت، اينترنت وسيله اي است كه وزارت امور خارجه بيشتر از ديگر وزارتخانه ها از آن براي ارتباط بهتر استفاده مي كند؛ زيرا اينترنت، فضايي جهاني است. بر اين اساس، اطلاعات منتشر شده بر روي اينترنت و وب سايت كنسولگري يا سفارت، به اندازه اعلاميه ارائه شده از سوي ديپلمات ها مهم است.(2)

در فضاي واقعي، نمايندگي ها از نظر فيزيكي از هم جدا هستند، ولي در فضاي مجازي، يكديگر را هم پوشاني مي كنند. در فضاي واقعي، سفارت خانه هاي واقعي و كنسولگري ها در يك كشور يا منطقه خاص، به آن محل استقلال مي بخشند و تنها از طريق افراد يا افراد رسمي با هم ارتباط برقرار مي كنند، ولي در فضاي مجازي، هر كس از هر جايي مي تواند با كنسولگري، سفارت يا تك تك افراد در كشور ميزبان و يا با سفارت خانه هاي كشور خودش در آن كشور يا كشورهاي ديگر ارتباط برقرار كند. هيئت هاي ديپلماتيك با حضور آنلاين و ارائه اطلاعات خاص، به مخاطب هدف كشور ميزبان توجه ويژه اي مي كنند. در بسياري از


1- Jovan Kurbalija, and Stefano Baldi, The internet guide for diplomats, DiploPublishing, Mediterranean Academy of Diplomatic Studies, 2000, p. 100.
2- The internet guide for diplomats, 2000.

ص: 172

كشورها، محدوديت هاي خاصي براي ديپلمات هاي ديگر كشورها در دسترسي به گروه هاي مختلف اجتماعي وجود دارد يا افراد آن كشور به دلايل گوناگون از همكاري و مشاركت با سفارت خانه يا كنسولگري كشورهاي خاصي منع مي شوند. بنابراين، فضاي مجازي اين محدوديت ها را كاهش و ارتباط با گروه هاي اجتماعي مختلف را افزايش مي دهد.(1)

كنسولگري ها يا سفارت خانه ها تحت فشارند تا سرويسها را آنلاين كنند و اطمينان يابند اطلاعات مناسب در اينترنت قابل دسترس هستند. اين مسئله سه دليل عمده دارد: نخست، براي هيئت ديپلماتيك مهم است تا در رقابت با ديگر كشورها از آن به عنوان سكوي پرتاب براي شهروندان كشور ميزبان عمل كنند و ممكن است براي بارزگانان يا گردشگران مؤثر باشد. تعداد كاربران در همه كشورها هر روز در حال افزايش بوده، كشف هيئت هاي ديپلماتيك در اينترنت بيشتر يك واقعيت است. دوم، وفاداري شهروندان به يك كشور از طريق سرويس هاي 24 ساعته در اينترنت و به راحتي حفظ ميشود. سوم بر محدوديت هاي زماني بر مكاني ارتباطات در فضاي واقعي غلبه كرده و تعامل با كشورها را در سطوح مختلف به طور چشمگيري افزايش مي دهد.

مفهوم ارائه خدمات كنسولي در اينترنت، درجات مختلفي دارد. برخي كشورها به راحتي منبعي از اطلاعات را در اختيار افراد قرار مي دهند كه حضور فيزيكي را در كنسولي كامل مي كند. از سوي ديگر، راهبُرد ديگر كشورها، افزايش حضور مجازي در حذف كارهاي مشخصي از سفارت يا كنسولگري فيزيكي است؛ مثل برنامه ريزي و


1- همان.

ص: 173

زمان بندي قرار ملاقات و مصاحبه ها. نمونه يك سرويس ملاقات ويزاپوينت،(1) خدمات اطلاعات ويزاي سفارت امريكا در استرالياست كه موارد كاربردي از طريق آنلاين توزيع ميشود و ويزاي تأييد شده به صورت الكترونيكي در اختيار متقاضي قرار ميگيرد.

عصر ديجيتال موجب شده هيئت هاي ديپلماتيك، منافع كشور را در دنياي آنلاين حفظ كنند. در حالي كه هيئت هاي ديپلماتيك با انتشار اعلاميه هاي رسمي، كنترل جزئي بر رسانه ها داشته اند، تحول اطلاعات، موقعيتي را پديد آورده كه آنها ديدگاه ها و عقايد بسياري را در يك محدوده زماني كمتر، منتشر و قابل دسترس مي كنند؛ زيرا هيئت هاي ديپلماتيك به راحتي توانايي پاسخ به اطلاعات مخالف را ندارند و در حفظ منافع كشور خويش بايد مواضع خويش را درباره موضوع هاي مختلف در يك بازه زماني كارآمد منتشر نمايند و عدم انتشار مواضع اصولي و سريع، ممكن است پي آمدهاي فراواني براي هيئت ديپلماتيك و روابط ميان كشورها داشته باشد.

هيئت هاي ديپلماتيك در سفارت خانه ها از يك نوسان اطلاعات درباره رويدادها رنج مي برند و تحت فشارند تا تفسير خويش را از چنين اطلاعاتي در كوتاه ترين فاصله زماني ممكن به كشور خويش منتشر كنند. در عصر ديجيتال، شرايط رسانهاي جديد افزون بر اثرگذاري بر هيئت هاي ديپلماتيك در خصوص چارچوب زماني، سبب تنوع رسانه هايي شده كه هيئت ها از طريق آنها با مخاطبان هدف شان ارتباط برقرار مي كنند. امروزه اين ارتباطات ممكن است به وسيله تلفن، ايميل، ويدئوكنفرانس و پيام رساني آنلاين انجام شود.


1- VisaPoint.

ص: 174

اطلاعات بي شماري ممكن است به عنوان محتواي آنلاين ارائه شود؛ از جمله اطلاعات راجع به كنسولگري و كاركنانش، اطلاعات مهم از كشور خود و از كشور ميزبان، تماس ها و ارتباطات مهم و پيوند به سايت هاي سودمند. ارتباطات ميان كشور و سازمان هاي بين المللي و شهروندان كشور خود و كشور ميزبان، يكي از مزاياي فن آوري هاي نوين ارتباطي و فضاي مجازي است كه در همه سطوح اثر گذاشته است. چنين تأثيراتي بر شيوه مذاكره نيز اثر مي گذارد. فوروم ها، جلسات گفت وگو، ارتباطات ويدئويي از طريق نرم افزارهاي خاص و ديگر ابزارها، شيوه هاي خوبي براي اجراي زمينه هاي خاص در حوزه مذاكرات شده است.

همچنين عصر ديجيتال و فضاي مجازي به شكل هاي مختلف بر توسعه روابط دوجانبه سياسي، تجاري و فرهنگي اثر گذاشته است. اكنون چنين نقشي با ارائه محتواي آنلاين در فضاي سياست خارجي نسبتاً راحت شده است؛ اطلاعاتي كه به بازرگانان كمك مي كند فهم تجاري از كشور خود داشته باشند و نيز فرصت هاي تجاري، گردشگري يا دانشگاهي و ديگر اطلاعات را افزايش دهند؛ به گونه اي كه موجب توسعه بيشتر روابط بين كشورها شود.

دولت ها با اجراي دولت الكترونيك به فن آوري، واكنش نشان داده اند. دولت هاي الكترونيك شامل نماينده وزارتخانه هاي مختلف در اينترنت هستند كه اطلاعات و سرويسها را ارائه ميكنند. بخشهاي مشخصي در دولت الكترونيك، مثل امور فرهنگي، اقتصادي يا سياسي متني دارند كه شبيه متون هيئت هاي ديپلماتيك است. زماني كه عموم به حضور آنلاين دولت عادت كنند، از هيئت هاي ديپلماتيك نيز انتظار مي

ص: 175

رود حضور آنلاين داشته باشند. چنين فشاري به تأثير هيئت هاي ديپلماتيك كمك ميكند تا حضور خود را در وب گسترش دهند.

تأثير عصر ديجيتال بر هيئت هاي ديپلماتيك مهم است. سفارت خانه ها، كنسولگري ها و هيئت هاي دائمي ممكن است امروز در اينترنت حضور يابند و تا حد زيادي همانند هيئت هاي ديپلماتيك واقعي در نظر گرفته شوند. در حقيقت، تأثير عصر ديجيتال بر هيئت هاي ديپلماتيك، به ايجاد هيئت هاي ديپلماتيك مجازي انجاميده است كه امروزه بيشتر كشورها در راستاي دست يابي به اهداف خويش از آن بهره مي برند.

تحليل قوّت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك مجازي

اشاره

تحليل قوّت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك مجازي

تحليل قوّت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهديدها(1) يك ابزار برنامهريزي راهبُردي براي ارزيابي نقاط قوّت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهديدهايي است كه در يك پروژه يا فعاليت اقتصادي يا ديگر موقعيت ها براي تصميم گيري استفاده ميشود. از اين روششناسي براي ارزيابي منافع و آسيب هاي هيئت هاي ديپلماتيك مجازي استفاده شده است. استفاده از اين روش، نگاه دقيق تري در بررسي ويژگي هاي هيئت هاي ديپلماتيك مجازي به ما مي بخشد. مزايا به نقاط قوّت و فرصت ها تقسيم و آسيب هاي آن به نقاط ضعف و تهديدها طبقه بندي مي شود. بر اين اساس، نقاط قوّت و ضعف، فرصت ها و تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك را مي توان بر اساس تحليل گريچ (2) در جدول 1 _ 4 نشان داد.


1- SWOT.
2- 2006

ص: 176

جدول 1 _ 4: نقاط قوّت و ضعف، فرصت ها و تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك

جدول 1 _ 4: نقاط قوّت و ضعف، فرصت ها و تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك

نقاط قوّت

نقاط ضعف

هزينه پايين

نبود روابط بين شخصي

آسودگي و راحتي مضاعف

نبود تأييد و تشخيص هويت

اطلاعاتي

نيازمند حفظ و نگهداري دقيق و حساس

دقت و صحت

پيچيدگي مضاعف

دسترس پذيري

محدود

فرصت ها

تهديدها

حضور بين المللي

آسيب پذيري بالا در برابر حملات

امكانات بازاري جديد

سوءبرداشت از اطلاعات

تعاملي بودن

انتظار مشاركت بالا از سوي شهروندان

ابزار فوق العاده براي تبليغات

از دست دادن اعتبار

با توجه به اينكه فضاي مجازي در همه امور زندگي روزمره راه يافته و هر روز افرادي كه به اين فضا دسترسي پيدا مي كنند، بيشتر مي شود، مجاز جاي خود را به واقعيت مي دهد و نقاط ضعف بسياري از امور مجازي خود را به نقاط قوّت خواهد داد. بر اين اساس، تهديدهاي هيئت هاي ديپلماتيك رفته رفته كاهش مي يابد و هر روز بر فرصت هاي آن در دست يابي به اهداف افزوده مي شود.

ارتباطات ميان فرهنگي و رسانه هاي نوين

ارتباطات ميان فرهنگي و رسانه هاي نوين

رسانهها، نقش بسيار مهمي در ارتباط بين فرهنگي دارند و حتي شناخت بسياري از عناصر فرهنگي از ديگري، بر اساس بازنماييهاي رسانهاي

ص: 177

صورت ميگيرد. با ظهور فن آوريهاي نوين رسانهاي و فضاي جهاني وب، گفت وگوي ميان فرهنگي تقويت شد؛ زيرا قدرت مردم براي ارتباط مستقيم با يكديگر از طريق رسانه هاي نوين افزايش يافت. آشفتگي و بحران هاي جهاني و وابستگي متقابل همه كشورها در عرصه هاي گوناگون به يكديگر، موجب شده شهروندان درباره همديگر بيشتر بياموزند. در اين شرايط، رسانه هاي نوين، ارتباطات ميان فرهنگي را در يك مقياس جديد جهاني مفهوم سازي كرده و ارتباطات رسانه اي توده وار را به سمت ارتباطات تعاملي تغيير داده است.(1)

از آنجا كه ارتباطات فرهنگي نقش بسيار مهمي در تحولات بين المللي و پيشبرد اهداف كشورها در عرصه جهاني دارد، بررسي نقش رسانه هاي نوين در ارتباطات ميان فرهنگي مي تواند چشم انداز بهتري از نحوه عمل و فعاليت در زمينه ارتباطات ميان فرهنگي ارائه كند.

با توجه به مطالعات محققان ارتباطات درباره ارتباطات ميان فرهنگي و رسانه هاي جديد، نقش رسانه ها را مي توان در موارد مختلفي توضيح داد:

( رسانه هاي ديجيتال ارتباطات ميان فرهنگي را امكان پذير و در عين حال محدود مي كنند.

اينترنت با كاهش هزينه و محدوديت هاي دسترسي (هرچند به شكل ناعادلانه) طيفي از فوروم ها _ از وب سايت ها گرفته تا سايت هاي شبكه اجتماعي و ميكروبلاگ ها _ را توليد مي كند كه ميزبان گفت وگوهاي فرهنگي هستند. اين رسانه هاي جديد، به شكل گيري اجتماعات گفتماني


1- David Morley, and Kevin Robins, Spaces of identity: Global media, electronic landscapes and cultural boundaries, Routledge, 2013.

ص: 178

با علايق مشترك ياري مي رساند و در برخي موارد، حتي سبك جديدي از ارتباطات شكل مي گيرد كه پيش تر امكان پذير نبود.(1)

در حال حاضر، اين فوروم ها و مكان هاي بحث به عنوان سايت هاي تقويت كننده و رونق بخش تبادل ارتباطات ميان فرهنگي عمل مي كنند؛ زيرا با حذف دروازه باني و ويراستاري رسانه هاي ارتباط جمعي مانند روزنامه ها، ظرفيت بالايي از ارتباطات ميان فرهنگي را براي همه پديد مي آورند. در رسانه هاي نوين، ديگر هيچ دروازه باني نمي تواند محدوديت هاي مشابه رسانه هاي ارتباط جمعي را براي عموم در خصوص فرهنگ هاي ديگر اعمال كند. نفوذ رسانه هاي ديجيتالي جديد به زندگي روزمره و رسانه اي شدن جنبه هاي مختلف زندگي روزمره، موجب شده افراد بدون نگراني از امنيت شخصي خويش در بيان ديدگاه ها، جنبه هاي گوناگون فرهنگ را با فرهنگ هاي ديگر به اشتراك بگذارند.(2)

در حال حاضر، به محض حادث شدن رويدادي در جامعه و فرهنگي ديگر، افراد آن فرهنگ به طور روزافزون سعي در بسيج افكار عمومي در قبال آن رويداد مي كنند و از ابزارهاي رسانه اي نوين و شبكه هاي ارتباطي گسترده بهره مي برند. نمونه اين مورد، آتش زدن بوعزيزي، جوان 26 ساله تونسي است. اين جوان كه از يافتن شغلي آبرومند نااميد شده و مورد آزار و اذيت پليس قرار گرفته بود، خود را جلو چشم مردم در يك مكان عمومي آتش زد و داستانش به سرعت از مرز شهر كوچكش خارج


1- A. M Froomkin, technologies for democracy, iu p, shane (ed), democracy online: the prospects for political renewal through the internet (pp. 3 – 20, new York, ny: routledge, 2004.
2- James Slevin, Internet and society, Cambridge UK, Polity Press, 2000.

ص: 179

شد و همه جا بر سر زبان ها افتاد. اندكي بعد شدت سوختگي ها سبب مرگ بوعزيزي شد و او را هم زمان به يك نماد و شهيد تبديل كرد. ناآرامي هايي كه در پي قرباني شدن اين جوان تونسي پديد آمد، حكومت يكي از ديكتاتورهاي مستبد و ديرپا را ساقط نمود.

هنگام آتش زدن، بسياري از ناظران از طريق تلفن همراه خود از اين حادثه فيلم برداري و عكس برداري و با اتصال به اينترنت، آن را در وبلاگ ها و شبكه هاي اجتماعي منتشر كردند. انتشار تصوير اين جوان تونسي، نمونه اي از ظرفيت عمومي رسانه هاي شبكه اي جديد است و اين ظرفيت رسانه هاي نوين موجب شد چنين رويدادي در ديدرس و نگاه عمومي، كشورها و فرهنگ هاي ديگر قرار گيرد. انتشار فيلم ها و عكس هاي اين جوان تونسي در يوتيوب، موجب به روزرساني اعتراض ها شد و فضاي گفت وگو را ميان مردم تونس و مردم سراسر جهان فراهم كرد.

( رسانههاي ديجيتال، به شكلهاي گوناگون ارتباطي، «فضاهاي» جديد و بي نظيري براي ارتباطات ميان فرهنگي ارائه مي كنند.

بعد از كار اوليه آلپورت،(1) محققان زيادي از رشته هاي مختلف در تحقيقات خويش بر شناخت و فهم شرايط تسهيل كننده ارتباط ميان گروه هاي اجتماعي مختلف تأكيد كرده اند. از نظر تاريخي، مجموعه تحقيقات مربوط به اين موضوع، بيشتر بر تعاملات رودررو و مستقيم تأكيد كرده اند. با وجود اين، در سال هاي اخير، محققان به محتواي رسانه هاي ديجيتالي و الكترونيك توجه نموده اند. براي مثال، شياپا، گِرگ


1- Gordon Willard alport: becoming: basic considerations for a psychology of personality, yale university press, 1995,

ص: 188

و هيوز(1) نشان داده اند تعاملات از طريق تلويزيون يا فيلم ها با شخصيت هاي واقعي يا خيالي مي تواند نتايج مثبت يكساني همانند تعاملات رودررو ارائه كند. پيشرفت هاي فن آورانه در رسانه هاي شبكه اي ديجيتالي و رشد قابل توجه فهم عامه و استفاده از اين رسانه ها، به فرصت هاي بيشترِ تعامل انجاميده است. ازاين رو، رسانه هاي نوين، بافت و زمينه بي نظيري ارائه مي كنند _ يا آنچه هاروود(2) بدان «فضاهاي تماس و ارتباط(3)» مي گويد _ كه اغلب از ارتباطات رودررو و شيوه هاي متني ارتباطات فراتر ميرود و در آن، نزديكي و شناخت فرهنگي بيشتر اتفاق ميافتد. پويايي، غني بودن و توانگري رسانه هاي نوين مي تواند به نظريه پردازي نقش آنها در ارتباطات ميان فرهنگي كمك كند.

توانگري رسانه هاي نوين، به ويژه رسانه هاي چندرسانه اي در ويديوهاي گسترده جوان تونسي ديده شد و به نماد معترضان در داخل تونس و خارج از تونس تبديل گرديد. افراد خارج از تونس، بدون توصيف متني و توضيح سوم شخص، اين ويديو را ديدند. در حقيقت، تصاوير اين جوان تونسي در فضاي نوين، به عنوان فضاي ارتباطي ميان فرهنگي عمل كرد كه در آن، مردم تونس و فرهنگ هاي ديگر جهاني از تلاش يك جوان براي رهايي از ستم و بدبختي و مرگ فراتر رفتند. به عبارت ديگر، اين نمونه بيانگر اين است كه رسانه هاي نوين، شرايط تجربه ميان فرهنگي دور را فراهم مي كنند تا فرهنگ ها از نظر شناختي و


1- Edward Schiappa, Peter B. Gregg, and Dean E. Hewes, "The parasocial contact hypothesis," Communication Monographs, 2005, 72(1), pp. 92-115.
2- Jake Harwood, "The contact space: A novel framework for intergroup contact research," Journal of Language and Social Psychology, 29(2), pp 147-177.
3- contact spaces.

ص: 181

عاطفي بيشتر به هم نزديك شوند و دريافت از ديگر فرهنگ ها تغيير يابد. حتي اگر تغيير در دريافت هاي فرهنگي از يكديگر طولاني يا زودگذر باشد، رسانه هاي نوين توانايي شناخت و شروع ارتباط ميان فرهنگي را فراهم مي سازند. به عبارت ديگر، ميزان تغيير در دريافت فرهنگي چندان مهم نيست، بلكه مهم اين است كه رسانه هاي ديجيتال، امكان يك تجربه ميان فرهنگي دوربُرد را فراهم مي كنند تا از نظر رواني و احساسي بيشتر به هم نزديك شوند.

اين تصاوير در فضاي ارتباطي جديد، يك بازنمايي سمعي و بصري غني از رويدادها در جهان پديد مي آورد. ازاين رو، بينندگان با بازنمايي متني محدود از فرهنگ تونس يا فرهنگ هر كشور ديگر روبه رو نيستند، بلكه با طيف بزرگ تري از تجربه هاي فضاي زباني، خصوصي و عمومي مواجه مي شوند. بازنمايي بصري در مقايسه با روايت سنتي و متني پديده فرهنگي، تجربه قوي و تقويت شده ارائه مي كند. بر اساس ايده «چشم انداز زبان شناختي(1)»(2) فرهنگ بصرمحورِ رسانه هاي نوين را مي توان به عنوان ايجادكننده چشم انداز تصويري در نظر گرفت كه در آن توانگري و غناي رسانه هاي نوين، «حسي» از يك مكان يا موقعيت از طريق بازنمايي بصري گروه هاي ديگر فراهم مي آورد. در جامعه شبكه اي و نوين امروزي، تماس و ارتباط ميان فرهنگي رسانه اي و باواسطه نبايد به عنوان شكل معيوب و خيالي از تعاملات رودررو در نظر گرفته شود، بلكه رسانه هاي نوين، فضاهاي جديدي پديدار مي سازند و مفهوم سازي ديگري از تعاملات و ارتباطات ميان فرهنگي ارائه مي كنند.


1- linguistic landscape.
2- Shohamy, E. and Durk Gorter, Linguistic Landscape: Expanding the Scenery, New York, Routledge, 2009.

ص: 182

( رسانه هاي نوين، ارتباطات ميان فرهنگي را در مقياس جديد چند به چند تسهيل مي كنند.

به طور كلي، محققان ميان فرهنگي مايل به مدل هاي ارتباطي هستند كه گفت وگو را در گروه دو نفره يا گروه هاي كوچك مشروعيت مي بخشد. غالب شدن اصطلاح گفت وگوي فرهنگي در تحقيقات پيشين، بيشتر بر ارتباط ميان فرهنگي در مقياس كم به كم يا توده اي تأكيد مي كند. بي گمان چنين تأكيد و توجهي به اين شكل ارتباط ميان فرهنگي با انواع رسانه ها تغيير يافته و ارتباط ميان فرهنگي موجود تسهيل شده و شكل ديگري يافته است. با وجود اين، فن آوري ارتباطات شبكه اي و فضاي مجازي، ارتباطات چند به چند را تقويت و از آن حمايت مي كند و گفت وگوها را در سطوح مختلف با يكديگر تركيب مي كند و در مقياس گسترده اشاعه مي دهد. يكي از عوامل رشد ارتباطات ميان فرهنگي، رشد فوروم ها و مكان هاي بحثِ ارتباطات چند به چند در ارتباطات شبكه اي و رسانه اي نوين است كه در افزايش «چند چشم اندازگرايي(1)» ريشه دارد. برخلاف رسانه هاي سنتي كه عموماً به شيوه هاي دوگانه مخالف و موافق بود، ارتباطات چند به چند تنوع گستردهاي از عقايد بدون محدوديت هاي رسمي دارد. در انقلاب هاي كشورهاي خاورميانه، وبلاگ ها، شبكه هاي اجتماعي و توييتر، گفت وگوي قوي داخلي را براي حمايت از راهبُردهاي انقلاب، و گفت وگو با مخاطبان خارجي درگير رويدادهاي اخير را تسريع كرد؛ به گونه اي كه عموم جهان، نوعي همبستگي با مردم اين كشورها نشان دادند.


1- multiperspectivalism.

ص: 183

( رسانه هاي نوين، شيوه هاي جديد بازنمايي را ارائه مي كنند كه ارتباطات و دريافت هاي ميان فرهنگي را شكل مي دهند.

محققان درباره بازنمايي رسانه هاي ارتباط جمعي، به طور پيوسته تأثير اقتصاد سياسي رسانه را در تحقيقات خود نشان دادهاند: بازنمايي از «ديگران» فرهنگي، بيشتر كليشه اي، تقليلي و احساسي است. از آنجا كه هزينه رسانه هاي پخش خيلي بالاست و درآمدهاي حاصل از تبليغات بازرگاني، از برنامه هاي رسانه هاي سنتي حمايت مي كند، اين مسئله به بازنمايي هاي درست و واقعي از گروه ها و فرهنگ هاي خارجي نمي انجامد. هدف بيشتر محققان ارتباطات، فهم و نقد اثرگذاري پيام هاي رسانه هاي ارتباط جمعي يا نحوه دريافت پيام رسانه ها از سوي خوانندگان است، ولي آنچه امروز با رسانه هاي نوين اتفاق افتاده، انتشار خيلي ارزان و آسان انواع پيام هاي رسانه اي است كه هر شهروندي مي تواند آن را انجام دهد. فضاي مجازي به افراد اجازه معرفي خودشان و گروه هاي متعدد را ميدهد. ازاين رو، بازنمايي از رسانه هايي چون راديو و تلويزيون گسترده شده است. به عبارت ديگر، رسانه هاي جديد بازنمايي را دموكراتيك كرده اند. البته گفتني است اين بازنمايي دموكراتيك، يكسان و عادلانه نيست.

بازنمايي كه در رسانه هاي پخش، مسئله بود با رسانه هاي نوين تا حدي بر طرف شده است. اقتصاد سياسي رسانه هاي جديد، با توانايي ارائه خود، اصطلاح ارتباطات ميان فرهنگي را دگرگون كرده است. برخلاف پوشش تلويزيوني و روزنامه ها كه پوشش نخبگان از رويدادها بود، در حال حاضر، شهروندان قادر به ارائه توضيحات خود از موقعيت و رويداد حادث شده هستند. شهروندان نه تنها مي توانند نگاه خود را به

ص: 184

يك رويداد نشان دهند، بلكه قادر به ارائه فرهنگ خود و خواسته ها به شيوه هاي گوناگون هستند. در چنين فضايي، اجتماع جهاني با پيام ها، ويديوها و بحث هاي عموم مردم شكل مي گيرد و دولت _ ملت ديگر پايداري قبل را در رويدادها ندارد. به عبارت ديگر، قبل از فضاي نوين رسانه اي، دولت _ ملت ها نماينده عموم مردم در مواجهه با فرهنگ و ملت هاي ديگر در عرصه جهاني بودند و در حال حاضر، عموم مردم در سطحي متفاوت، نماينده خودشان در عرصه بازنمايي شده اند. در برخي موارد، زماني كه اعتراض ها در يك كشور بر ضد رويدادي يا دولتي شكل مي گيرد، بازنمايي عموم از آن رويداد با بازنمايي دولت متفاوت مي گردد. در اين شرايط، بازنمايي عموم در فضاي نوين رسانه اي بر بازنمايي دولت يا حكومت چيره مي شود؛ زيرا فضاي نوين رسانه اي، فرصتي براي جمعي از صداها را فراهم مي كند و بيشتر محدوديت هاي ارتباطات ميان فرهنگي مؤثر با مجموعه بازنمايي متنوع از فرهنگ كشور بهتر مي شود. اين روند مي تواند نگاه كليشه اي را از بازنمايي رسانه اي از فرهنگ هاي ديگر، و دريافت هاي همگن را از آن فرهنگ بهتر كند.

در حقيقت با رسانه هاي نوين، عادي شدن ارتباطات ميان فرهنگي در سطوح مختلف روي داده و ماهيت چندوجهي رسانه هاي ديجيتال، فضاي جديدي براي ارتباط چند به چند در تعامل ميان فرهنگ ها به تصوير كشيده است.

نحوه شكل گيري جنبش هاي اجتماعي و سياسي در فضاي مجازي و نحوه تغيير آنها در طي زمان

نحوه شكل گيري جنبش هاي اجتماعي و سياسي در فضاي مجازي و نحوه تغيير آنها در طي زمان

چنان كه پيش تر گفتيم، امروزه پيشرفت فن آوري و گسترش رسانه هاي

ص: 185

جمعي، تحولات فراواني در ارتباطات و عرصه هاي گوناگون فرهنگي، اجتماعي، سياسي و... پديد آورده است. فضاي مجازي، اينترنت و فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي به عنوان پديده اي فن آورانه در مناسبات اجتماعي و انساني راه يافته و خود نيز تا حد زيادي به پديده اي اجتماعي تبديل شده است. در اين ميان، اينترنت و فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد در كنار ديگر كاركردهاي شان، از يك سو آگاهي سياسي افراد را افزايش مي دهد و از سوي ديگر، آنها را در مناسبات سياسي درگير مي كند. از آنجا كه فضاي عمومي ديگر براي گفت وگو به ندرت وجود دارد، فضاي مجازي به عرصه اي براي گفت وگو تبديل شده و ويژگي اصلي آن، پويايي اين فضاست كه با توجه به ابزارهايي كه در اختيار كاربران قرار مي دهد، سبب مي شود افراد بهتر بتوانند گرايش هاي سياسي و كنش جمعي خود را نشان دهند.

در حقيقت، اينترنت مكاني هندسي براي انواع گروه ها در ارتباط، همكاري و مشاركت است. اصولاً اين فن آوري بي طرف است، ولي مي تواند راهي براي ارتباطات و پيوندهاي مثبت و منفي باشد. به عبارت ديگر، فضاي مجازي، مكاني براي افراد با يك طيف گسترده از علايق است. گروه هاي راديكال كه به تحريك نارضايتي سياسي و اجتماعي دست مي زنند، در اين فضا حضور دارند. ازاين رو، محققان همواره راه هاي ارتباطي و نحوه بسيج و همكاري افراد را براي كنش جمعي در اين فضا بررسي كردهاند. خود راه ها، محتواي پيام ها، كنشگراني كه پيام ها را مي گيرند يا دريافت مي كنند و بازخورد به آن پيام ها، همه در فهم چگونگي و چرايي سازمان دهي افراد نقش دارند.

بنابراين، با توجه به گسترش و تحولات فن آوري هاي ارتباطي و

ص: 186

اطلاعاتي و رسانه هاي جديد و ظهور فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد، به ويژه اينترنت، كاملاً چشم انداز كنش جمعي تغيير يافته است. لوپيا و سين(1) توضيح مي دهند كه ارتباطات و محدوديت هاي داخلي، ديگر مانع جنبش هاي اجتماعي نيست. بنابراين، گروه هاي بسيار بزرگ، ديگر موفق تر از گروه هاي كوچك نيستند (دست كم از نظر اندازه و وسعت). ايميل، وب سايت ها، اتاق هاي چت، وبلاگ ها و بولتن بوردها، سازمان دهي، ارتباطات كارامد و حتي مشورت و تعامل در درون جنبش هاي اجتماعي را در هر شكل و وسعت و اندازه ممكن امكان پذير مي سازد.

با وجود اين، برخي كارشناسان و متخصصان بر اين باورند كه درباره تأثيرات كنش جمعي اينترنت اغراق شده است و ممكن است اين اثرها زودگذر باشد. براي نمونه، مك آدامز(2) معتقد است ارتباطات بين المللي آسان تر، به طور خودكار به موفقيت جنبش هاي اجتماعي بينالمللي نمي انجامد؛ زيرا شبكه هاي ميان فردي اصلي و اساسي به طور مناسب شكل نگرفته و حفظ نمي شوند. اتزيوني و اتزيوني(3) نيز معتقدند بدون تعاملات رودررو، ارتباطات اينترنتي نمي تواند اجتماع پايداري شكل دهد كه يك جنبش اجتماعي در بلندمدت نياز دارد. ون دو دونك و همكارانش(4) معتقدند اعتراض ها و تظاهرات مجازي نمي تواند علاقه و


1- Arthur Lupia, and Gisela Sin, "Which public goods are endangered?: How evolving communication technologies affect the logic of collective action," Public Choice, 2003, 117(3-4), pp 315-331.
2- Dan P McAdams, "Personality, modernity, and the storied self: A contemporary framework for studying persons," Psychological inquiry, 1996 7(4), pp 295-321.
3- Amitai Etzioni, and Oren Etzioni, "Face-to-face and computer-mediated communities, a comparative analysis," The information society, 1999, 15(4), p 241-248.
4- Wim Van De Donk, Brian D. Loader, Paul G. Nixon, and Dieter Rucht, eds, Cyberprotest: New media, citizens and social movements, Routledge, 2004.

ص: 187

تمايل معترضان را براي يورش، هجوم عاطفي، هيجان واقعي و كنش فيزيكي برطرف سازد.

اما نمونه هاي بسياري از جنبش هاي اجتماعي اينترنتي موفقيت آميز وجود دارد؛ مثل شورش زاپاتيستي(1) در سال 1996 در مكزيكو و جنبش جهاني جودي ويليامز(2) در ممنوعيت مينهاي زميني.(3) عمل گروه هايي از اين دست، به تازگي به عنوان عملي فراتر از جنبش هاي اجتماعي سنتي تشخيص داده شده است: شبكه نوآوري همكاري كه به عنوان «تيم سايبري مردم خودجوش با يك ديد جمعي، تعريف شده است كه از طريق وب به وجود آمدند تا با اشتراك گذاري ايده ها، اطلاعات و تحقيق در رسيدن به هدفي عمومي، همكاري كنند».(4) با شفافيت و سرعت دروني و ارتباطات مستقيم، اين شيوه همكاري مي تواند به تبيين و توضيح برتري در حال ظهور جنبش هاي اجتماعي آنلاين و برنامه ريزي موفقيت پيوسته آنها در آينده نزديك كمك كند.

بديهي است اينترنت، ظهور و شكل گيري سريع و عمل جنبش هاي اصلي جديد را امكان پذير مي سازد، ولي بسياري شك دارند كه: آيا چنين تلاش هاي اينترنتي ميتواند ادامه پيدا كند؟ بيمبر(5) معتقد است شايد اين موضوع، مدلي براي جنبش هاي اجتماعي آنلاين جديد


1- Zapatista rebellion.
2- Jody Williams.
3- http://www.icbl.org/index.php.
4- Peter A Gloor,“Swarm Creativity, Competitive advantage through collaborative innovation networks”, Oxford University Press, 2006, p 11.
5- Bruce Bimber, "Information and political engagement in America: The search for effects of information technology at the individual level," Political Research Quarterly, 54(1), p 53-67.

ص: 188

باشد: گروه هاي گذرا، مركزگريز (نامتمركز) شكل مي گيرد و از طريق صرفاً يك برنامه سياسي فعاليت مي كند. بهانه فعاليت از بين مي رود و ممكن است با به وجود آمدن ضرورت برخاستن، جنبش، دوباره شكل بگيرد يا يك گروه مشابه ديگر نيز بتواند به سرعت پديد آيد.(1)

جنبش هاي سياسيِ به هم پيوسته زماني شكل مي گيرد كه گروه هاي غيرسازمان يافته پيشين، يك صداي سياسي را به عنوان نارضايتي درك كنند و درصدد تبلور اهدافي خاص يا خواستار تغيير شوند. شدت، وسعت، سهولت و حجم ارتباطات جهاني و پخش چندرسانه اي در اينترنت نمي تواند كمك كند، ولي مي تواند فرآيند طبيعي شكل گيري جنبش سياسي و معترضان را سرعت بخشد. اين تسريع مي تواند به تقويت و تشديد تعارض و اختلاف ها در اينترنت كمك كند. (همان: 207) افراد آنلايني كه خودشان را در حاشيه مي پندارند، مي توانند به تلاش هاي گسترده رويدادهاي محلي بپيوندند و جنبش و تحرك آنها را گسترش دهند، ولي اين قدرتمندي ناگهاني مي تواند زودگذر باشد، مگر اينكه جنبش بتواند خود را با يك ساختار سياسي و هويتي گسترده ادغام و يكپارچه كند.

براي اينكه بفهميم فضاي مجازي و فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي در بسيج اجتماعي و سياسي و جنبشها چه نقشي دارند، بايد ابتدا جنبش هاي اجتماعي جديد را تعريف و تفاوت آن را با جنبش هاي اجتماعي كلاسيك و سنتي درك كنيم.


1- Kelly Garrett, "Protest in an information society: A review of literature on social movements and new ICTs," Information, communication society, 2006, 9(02), p 211.

ص: 189

جنبش هاي اجتماعي جديد

جنبش هاي اجتماعي جديد

يكي از مشكلاتي كه بر سر راه مطالعه جنبش هاي نوين اجتماعي قرار دارد، نبود اجماع در تعريف مفهوم خود جنبش اجتماعي است. اين اصطلاح در دهههاي اخير به بسياري از مسائل اطلاق شده است. مثل اعتراض هاي منطقهاي درباره مسائل كوچك و بزرگ در يك كشور تا ديدگاه هاي ايدئولوژيكي كه جنبه جهاني داشته اند و مسائل خاصي كه بعضي از گروه هاي اجتماعي پي مي گيرند. از سوي ديگر، خود واژه اجتماعي، تمام جنبههاي رفتاري را از عمومي و جمعي تا خصوصي و فردي دربرميگيرد. با اين حال، پرسش اساسي اين است كه: چه چيزي يك عمل گروهي و رفتار جمعي را جنبش اجتماعي مي سازد و آن را از ديگر رفتارهاي اجتماعي جدا ميكند؟ بر اين اساس، يادآوري تعريف هايي از خود جنبش اجتماعي براي درك جنبش هاي اجتماعي جديد، ضروري است.

هربرت بلومر از نخستين مطالعه كنندگان پديده جنبش اجتماعي است كه تعريف هاي گوناگوني از جنبشهاي اجتماعي ارائه كرده است. وي جنبش اجتماعي را در آثار اوليه خود، به عنوان تعابيري براي بنيادگذاري يك نظم جديد در زندگي مي داند.(1) به عبارت ديگر، او معتقد است جنبش هاي اجتماعي به دنبال ايجاد دگرگوني هايي در كليه ساختهاي زندگي هستند كه قدرت انگيزش خود را از نارضايتي از شكل جاري زندگي و از آرزوها و آمال افراد براي ايجاد نظمي جديد به دست مي آورند. بلومر در آثار بعدي، به تعريف تازهاي از جنبش اجتماعي مبادرت مي ورزد. در اين ديدگاه جديد، جنبش اجتماعي كوشش جمعي


1- Herbert Blumer, The study of Social movements, London,1969 p.8.

ص: 190

است براي دگرگون ساختن حيطه معيّني از روابط اجتماعي موجود يا دگرگوني بزرگ و هدايت نشدهاي است در روابط اجتماعي كه ناخواسته تعداد زيادي از شركت كنندگان را دربرمي گيرد.

روشه، جنبش ها را سازماني ميداند كه به منظور دفاع، گسترش يا دست يابي به اهداف خاصي شكل گرفته اند.(1) سازمان را در خودش دارد و جهت گيري آن به سوي تغيير يا حفظ جامعه، از تغيير در حوزه خاصي از جامعه است؛(2) يعني جنبش هاي اجتماعي به دنبال تغيير در همه ساحت هاي حوزه عمومي يا خصوصي نيست، بلكه حوزه خاصي را مد نظر دارد و به دنبال حفظ، احيا يا تغيير و تعقيب موضوعي خاص در حوزه سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. گي روشه در اثر ارزشمند خود تغيير اجتماعي، جنبش اجتماعي را عبارت از سازماني كاملاً شكل گرفته و مشخص مي داند كه به منظور دفاع، گسترش يا دست يابي به هدف هاي خاصي به گروه بندي و تشكل اعضا مي پردازد.(3) مشكل اين تعريف، عدم تمايز ميان جنبش هاي مختلف اجتماعي است كه از رفتارهاي جمعي خاصي سرچشمه مي گيرد.

هيوود منظور از جنبش اجتماعي را شكل خاصي از رفتار جمعي مي داند كه انگيزه فعاليت در آن به طور عمده از مشرب ها، رهيافت ها و آرزوهاي اعضايش ناشي مي شود و از نظر شكلي، درون يك چهارچوب سازماني غيرمنسجم و آزاد فعاليت مي كند.(4) او معتقد است بخشي از يك


1- گي روشه، تغيير اجتماعي، ترجمه: وثوقي، ص 164.
2- Antonio Carreton, social movements in the third world, London macmillan, 1994. p 67.
3- تغيير اجتماعي، ص 164
4- Andrew Heywood, Key concept of politics, newyork, palgrave, 2000, p232.

ص: 191

جنبش اجتماعي، نيازمند بودن به سطحي از تعهد و فعاليت سياسي به جاي عضويت رسمي و كارت دار است. افزون بر اينها، او مهم ترين ويژگي جنبش اجتماعي را تحرك آن مي داند.

آنتوني گيدنز جنبش اجتماعي را كوشش جمعي براي پيشبرد منافع مشترك يا تأمين هدفي مشترك از طريق عملي خارج از حوزه نهادهاي رسمي تعريف مي كند.(1) به عبارتي، از نظر گيدنز مهم ترين ويژگي جنبش هاي اجتماعي، غيررسمي و غيرحكومتي بودن آنهاست.

آنچه درباره جنبش هاي اجتماعي جديد در دنياي امروز بايد مدنظر داشت، اين است كه اين پديده ها متحدالشكل و داراي هدف واحدي نيستند، بلكه شكل هاي مختلفي به خود گرفته اند. به همين دليل، تعريف جنبش، دشوار و غيراجماعي است، ولي به دلايل گوناگون، جنبش هاي اجتماعي وجود دارند كه يكي به دليل علايق مردم است كه مي خواهند در سياست مشاركت كنند و ديگر اينكه از اين طريق، دنبال كسب فرصت ها و منافعي هستند. با اين حال، به نظر مي رسد جنبش هاي نوين اجتماعي پيش بيني ناشدني، محاسبه ناپذير، غيرعقلايي و بي سازمان باشند. براي فهم بهتر، ويژگي هاي جنبش هاي اجتماعي را توضيح مي دهيم:

1. پيش بيني ناشدني: به دليل اينكه اغلب در نقاطي كه به جنبش اجتماعي نياز شديدي هست، رخ نمي دهد. براي نمونه، جنبش زنان در جوامعي كه حقوق زنان ناديده گرفته مي شود، وجود ندارد.

2. محاسبه ناپذير: به اين دليل كه در جنبش نوين اجتماعي، انگيزه و علايق مادي و منافع شخصي دخيل نيست و افراد بيشتر به دنبال تحقق


1- آنتوني گيدنز، جامعه شناسي، ترجمه: صبوري كاشاني, ص 672.

ص: 192

آرمان هاي غيرمادي يا به عبارتي، فرامادي يعني بهبود كيفيت زندگي هستند.

3. غيرعقلايي: چون از طريق غيرهنجاري و غيررسمي دنبال تحقق اهداف هستند و روشهايي كه براي رسيدن به اهداف خود پيش مي گيرند، به جريانهاي رسمي حكومت ربطي ندارند.

4. غيرسازماني: به اين دليل كه آنها به طور عمدي از شكل دادن به سازمان خودشان، حتي زماني كه به نظر مي رسد قادر به اين كار هستند، خودداري مي كنند.

اما امروزه تقسيم بندي جديدي از جنبش هاي اجتماعي ارائه شده كه آنها را به طور كلي به دو نوع كلاسيك يا سنتي، و مدرن يا جديد تقسيم مي كند. هر يك از اين جنبش ها ويژگي هاي خاص خود را دارند. تفاوت هاي اين دو نوع جنبش از ابعاد مختلف عبارت اند از:

نخستين ويژگي جنبش هاي جديد اجتماعي اين است كه بيشتر اعضا و طرفداران آن را جوانان تشكيل مي دهند؛ در صورتي كه جنبش هاي كلاسيك از سوي نخبگان رهبري مي شد و گروه سني خاصي را در برنمي گرفت.(1)

دومين ويژگي جنبش هاي اجتماعي جديد اين است كه آنها بيشتر به دنبال بهبود كيفيت زندگي هستند و به اهداف فرامادي نظر دارند؛ در صورتي كه جنبش هاي كلاسيك بيشتر درصدد تحقق اهداف مادي و اقتصادي بودهاند. به عبارتي، جنبش هاي جديد اجتماعي دنبال تحقق آزادي، حقوق مدني، ترويج روحيه تساهل و مدارا، جامعه مدني و... هستند؛ در حالي كه جنبش هاي كلاسيك در پي بهبود وضعيت اقتصادي طبقه اي خاص يا شرايط زيست مادي بهتري بودند.


1- Andrew Heywood, "Political Ideologies: An Introduction," 1998, p 256.

ص: 193

در حالي كه جنبش هاي اجتماعي قديم به وسيله منافع خاص اقتصادي و علايق اقتصادي رهبري مي شدند و از طبقات كارگري حمايت مي كردند، جنبشهاي جديد اجتماعي اغلب كارگزاراني غيراقتصادي دارند كه معمولاً از طبقات متوسط و بالاي متوسط پشتيباني و رهبري مي شوند.

ويژگي ديگر جنبش هاي اجتماعي اين است كه افزون بر جنبه ملي داشتن، جنبه بين المللي به خود گرفته اند. جنبش هاي اجتماعي جديد نه تنها قدرت دولت را به چالش فرامي خوانند، بلكه در خارج از كشور نيز حوزه هاي مختلفي را درگير خودساخته اند. به عبارتي، حوزههاي جنبش هاي اجتماعي معطوف به مسائل بين المللي و جهاني شده است.

ويژگي ديگر جنبش هاي جديد اجتماعي اين است كه برخلاف جنبش كلاسيك كه از سوي طبقه سركوب شده و محروم حمايت مي شده است، جنبش جديد اجتماعي از سوي جوانان و طبقه تحصيل كرده و تقريباً با درآمد كافي حمايت مي شود. استقلال مادي اعضاي جنبش، از ويژگي هاي مهم جنبش هاي نوين اجتماعي است. جنبش هاي جديد اجتماعي بر طبقات تحصيل كرده و داراي آگاهي و اطلاعات تكيه دارد.

ويژگي بعدي كه از ويژگي قبلي ريشه مي گيرد، اين است كه جنبش جديد اجتماعي به طور عمومي جهت گيري فرامادي يا مابعد مادي دارد كه به كيفيت زندگي معروف است. ازاين رو، جنبش هايي مثل جنبش زنان وجود دارد كه پرداخت برابر حقوق و فرصت هاي برابر اشتغال را پي گيري مي كند و از نفي پدرسالاري و ارزش هايي مانند برابري زنان سرچشمه مي گيرد.

ص: 194

در حالي كه جنبش هاي قديم بار ايدئولوژيكي بسيار برجسته اي داشتند، جنبشهاي جديد اجتماعي به طور مشخص و آشكار ايدئولوژيكي نيستند و نمي توان ايدئولوژي آنها را به روشني مشاهده و تعريف كرد.(1)

ويژگي پاياني جنبش هاي اجتماعي جديد آن است كه نوع جديدي از سياست را بنيان گذاري كرده اند. در حالي كه جنبش هاي قديم در ساختار سازماني خود بر تمركزگرايي و تصميم گيري متمركز تأكيد داشتند، جنبش هاي اجتماعي جديد بيشتر حالت غيرسازماني دارند. به همين دليل، جنبش هاي جديد اجتماعي از احزاب سياسي، گروه هاي فشار و منافع و... جدا شده اند؛ زيرا ظهور نسل جديد جنبش هاي اجتماعي، دگرگوني هايي را در نوع نگرش به خود جنبش ها پديد آورده است. به عبارتي، جنبش هاي جديد اجتماعي _ چنان كه لاكلاو و موف گفته اند _ به سوي كثرت گرايي سياسي و ايجاد حوزه سازماني مستقل بيشتري از دولت و از بين بردن تمركزگرايي بروكراتيك جهت گيري كرده اند.(2)

جنبش هاي جديد اجتماعي بر روي دو هدف عمده تمركز دارند: يكي آگاهي و روشن بيني، و ديگري رهايي كه در تغييرات اجتماعي مدنظر است. به ديگر سخن، اين جنبش ها بر روي زندگي افراد اثر مي گذارند.(3)

از نگاهي ديگر، مهم ترين وجوه تمايز جنبش هاي اجتماعي جديد از كلاسيك يا قديم عبارت اند از:


1- Donatella Della Porta, and Mario Diani, Social movements: An introduction, John Wiley Sons, 2009, pp 13- 16.
2- Ernesto Laclau, and Chantal Mouffe, Hegemony and socialist strategy: Towards a radical democratic politics, Verso, 2001, p 237.
3- Margot Breton, "Relating Competence- Promotion and Empowerment," Journal of Progressive Human Services, 5(1), p 31.

ص: 195

( جنبش هاي قديم و كلاسيك از ماهيت طبقاتي برخوردارند؛ در حالي كه نوع جديد جنبش ها، هويت محور، جمعي و غيروابسته به طبقه اي خاص و ائتلافي از چند طبقه، قشر و هويت هستند. جنبش هاي نوين در خصوص سياسي شدن هويت ها و مسائلي چون زنان، محيط زيست، صلح، حقوق بشر و قوميت ها سازمان دهي شده اند.

( جنبش هاي نوين برخلاف نوع قديم و كلاسيك آنها، بيشتر بعد جهاني دارند تا ملي و محلي و دل مشغولي آنها مربوط به نوع بشر به طور كلي و دشواري هاي مشترك آن، همچون تروريسم، آلودگي محيط زيست و... است.

( جنبش هاي نوين به شدت به رسانه ها و به ويژه فن آوري هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي وابسته اند و بدين شيوه به بسيج اعتراض ها و مشاركت در سطح جهاني مبادرت مي ورزند؛ در حالي كه جنبش هاي كلاسيك و قديم به رسانه هاي ارتباط جمعي كلاسيك و ارتباطات چهره به چهره وابسته بودند.

( جنبش هاي قديم و كلاسيك به طور عمده، خشونت آميز بوده اند؛ حال آنكه جنبش هاي جديد بيشتر مسالمت آميز و كمتر خشونت آميز هستند.

( جنبش هاي نوين به طور عمده به صورت شبكه اي براي برقراري پيوند و ائتلاف ميان بازيگران گروهي و غيردولتي و جنبش هاي ديگر در سطح جهاني عمل مي كنند و كمتر سلسله مراتبي هستند و ازاين رو، اغلب ساختار باز و انعطاف پذيري دارند؛ حال آنكه نوع كلاسيك و قديم آنها بيشتر از ويژگي شبكه اي درون گروهي و درون جنبشي برخوردار بوده اند تا بين جنبشي.(1)


1- Social movements: An introduction, pp 13- 16.

ص: 196

فضاي مجازي و جنبش هاي نوين اجتماعي

اشاره

فضاي مجازي و جنبش هاي نوين اجتماعي

همان گونه كه گفتيم، جنبش هاي جديد اجتماعي بيشتر به فن آوريهاي ارتباطي وابسته اند و در حال حاضر، ظرفيت فن آوريهاي نوين ارتباطي با امكان گفت وگو و ايجاد روابط جديد بين افراد در محدوده جهاني، شرايط شكل گيري آنها را فراهم ساخته است. بنابراين، جنبش هاي جديد اجتماعي بر فن آوري ارتباطي و اينترنت و رايانه تكيه مي كنند. امروزه ويديو، رايانه، سي دي ها و ديسكت هاي تصويري و صوتي، فضاي مجازي و ديگر وسايل ارتباطي اهميت بسزايي در ايجاد جامعه ارتباطي پيدا كرده اند و خلق جنبش هاي جديد اجتماعي را آسان مي سازند.

ويژگي قابل توجه فعاليت عمومي اخير، استفاده از فضاي مجازي از سوي طيف گستردهاي گروه هاي فعال در اعتراض هاي سياسي و اجتماعي است. اينترنت نه تنها بسيج و مشاركت در گونه هاي سنتي اعتراضي، مثل اعتراض هاي خياباني ملي را تسهيل مي كند، بلكه با توسعه راه هاي ارتباطي و بسيج با سرعت بيشتر و مؤثر، به اين اعتراض ها، ويژگي فراملي مي بخشد. در حقيقت، برقراري ارتباط از طريق اينترنت و فضاي مجازي براي جنبش هاي جديد سياسي _ اجتماعي ايده آل است؛ زيرا اين روش نامتمركز بوده، قابليت كنترل كمتري دارد و هويت افراد در آن به راحتي فاش نمي شود و دسترسي آزاد را براي هر كس كه خواهان آن باشد، امكان پذير مي سازد. تسهيلات بسيار ديگري مانند پست الكترونيك، اتاق هاي گفت وگوي اينترنتي، گروه هاي الكترونيك، محفل هاي اينترنتي و تابلوهاي اعلانات مجازي نيز از جمله اين امكانات شمرده مي شوند.

در حقيقت، نقش فضاي مجازي در گسترش جهاني اعتراض و اتحاد

ص: 197

قطعي است؛ زيرا با بهر ه گيري از شبكه باز اينترنت و فضاي مجازي، طيف گسترده اي از فعالان، گروه ها و سازمان هاي اجتماعي مي توانند به يكديگر متصل شوند و در كنش هاي هماهنگ بر ضد يك موضوع، مسئله يا رويداد، به شكل آفلاين در خيابان ها و نيز آنلاين در فضاي مجازي ائتلاف كنند.

هر چند بررسي نقش اينترنت در ايجاد جنبش هاي اجتماعي دشوار است، نمونه هاي مختلف نشان مي دهد فضاي مجازي، ابزارهاي جديد جامعه مدني را براي حمايت از ادعاهاي جنبش ها مي بخشد. از يك سو، اينترنت كنش جمعي آفلاين (سنتي) را از نظر سازمان، بسيج و فراملي شدن تسهيل و حمايت مي كند و از سوي ديگر، يك شكل و حالت جديد از كنش جمعي را پديد مي آورد. به عبارت ديگر، اينترنت در واقع نه تنها از كنش هاي جنبش اجتماعي آفلاين (سنتي)، مثل اعتراض هاي خياباني كلاسيك حمايت مي كند و آنها را بيشتر فراملي مي سازد، بلكه براي تنظيم شكل جديدي از فعاليت هاي اعتراضي و ايجاد گونه هاي آنلاين كنش هاي اعتراضي موجود استفاده مي شود. با اين عمل، اينترنت مجموعه جنبش اجتماعي امروزي را گسترش داده است.

همچنين برخي محققان معتقدند فضاي مجازي و فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي، همانند ديگر نوآوريهاي اوليه، ارتباطات سياسي را گسترش مي دهد و آن را آسان مي كند و در سطحي ديگر، با توجه به افزايش سرعت و گسترده شدن ارتباطات، جنبش هاي جديد را پديد مي آورد. نيز رسانه بهتري براي گسترش اطلاعات و عقايد، توسعه همكاري و انسجام و حل اختلاف است.(1) حتي اگر نقش ابزاري براي


1- 1.Jay G Blumler, and Michael Gurevitch, "The new media and our political communication discontents: Democratizing cyberspace, " Information, Communication Society, 2001, 4(1), pp1-13.

ص: 198

اينترنت قائل شويم، باز اينترنت نقش مهمي در جنبش هاي اجتماعي دارد كه عبارتاند از:

( در درجه اول، استفاده آن در سازمان دهي و تدارك اعتراض و حفظ شبكه براي گروه هاي مختلف است.

( دوم، اينترنت مي تواند ابزاري خاص براي بيان مستقيم اعتراض و نارضايتي باشد.

( سوم، نقش شناختي دارد؛ يعني موجب مي شود اطلاعات گسترانده شود و افكار عمومي به موضوع هايي حساس گردند كه از سوي رسانه هاي جريان اصلي، يا پوشش داده نمي شود يا كمتر مورد توجه قرار مي گيرد و در نتيجه، هويتهاي جمعي را تقويت مي كند.

از سوي ديگر، اينترنت، براي جنبش هاي اجتماعي، ابزارهاي سريع و ارزان ارتباطات بين المللي فراهم مي كند كه بسيج و ساختارهاي سازمانيِ به شدت انعطاف پذير و نرم را امكان پذير كرده است. اينترنت نه تنها خود به يك سازمان تبديل مي شود، شكل گيري ارتباط ميان سازمان ها و در برخي موارد، خود سازمان ها را موجب مي شود.(1) در حقيقت، اينترنت از فرآيندهاي سازماني مشاركتي حمايت مي كند. بر اساس نظر كاستلز،(2) اينترنت براي ويژگي هاي اصلي نوع جنبش هاي اجتماعي مناسب است كه در عصر اطلاعات ظهور مي كنند؛ زيرا نه تنها يك فن آوري واقعي است، بلكه رسانه اي ارتباطي است و زيرساخت هاي مادي يك شكل سازماني خاص را دارد: شبكه. نقش اينترنت در شكلدهي به جنبش،


1- Winston Bennett, "Communicating global activism." Information, Communication Society, 2003, 6(2), p156.
2- Manuel Castells, Power and Counter-power in the Network Society, International Journal of Communication, 2007, 1 (1), p69.

ص: 199

ويژگي خود وب را داراست كه به شكل شبكهاي تمامي واحدها به هم وصل ميشوند. بنابراين، فضاي مجازي به عنوان شكلي از ارتباطات جنبشي است كه تأثير تحولي بيشتري بر سازمان هاي جنبش نوين داشته است.

در واقع، فضاي مجازي دنياي بيكراني از امكانات و قابليت هاي بي شمار است كه بدون محدوديت در دسترس همگان قرار دارد و هر كس با هر انگيزه و هدفي مي تواند از اين موهبت بهره برداري كند. بي گمان جنبش هاي جديد نيز خود را از اين قاعده، مستثنا نمي دانند. آنها همانند همه اين حق را براي خود قائل مي شوند كه از امكانات بي شمار اين فضا در راستاي تحقق اهداف شان بهره برداري كنند.

مهم ترين دلايل كاربرد گسترده رسانه هاي مجازي و فضاي مجازي در جنبش هاي جديد

مهم ترين دلايل كاربرد گسترده رسانه هاي مجازي و فضاي مجازي در جنبش هاي جديد

1. بدون مرز بودن فضاي مجازي: ماهيت فرامرزي فضاي مجازي، آن هم به گونه اي كه هيچ يك از موانع و مرزهاي موجود در دنياي فيزيكي در آن ملاحظه نشود، يك ويژگي اساسي به شمار مي آيد و مزاياي بي شماري از آن سرچشمه مي گيرد.

2. كاهش هزينه فعاليت ها: فضاي مجازي، هزينه اقدامات را به طور قابل ملاحظه اي كاهش داده است. ازاين رو، ماهيت فرامرزي فضاي مجازي، فرصت بسيار خوبي براي جنبش هاي جديد است كه در آن، با وجود دست يابي به اهداف پيش بيني شده، امكان به دام افتادن افراد و كنترل جنبش ها به حداقل ممكن مي رسد. جنبش ها به راحتي مي توانند از هر گوشه جهان اهداف خود را در فضاي مجازي پي گيرند، بي آنكه

ص: 200

شناسايي شوند و حتي در صورت شناسايي نيز، مشكلات اجرايي بسياري براي دستگيري و مجازات آنها وجود دارد.

3. تأمين راحت امكانات و عوامل مورد نياز براي فعاليت: فضاي مجازي و رسانه هاي نوين، تمام ابزارهاي مورد نياز را براي انواع فعاليت هاي جنبش ها در فضاي مجازي به صورت روز آمد در اختيار همگان قرار داده است. البته شيوه به كارگيري آنها تا حدي ساده شده و با كمترين مهارت و تجربه مي توان از آنها استفاده كرد.

4. بازتاب جهاني فعاليت هاي جنبش ها: شايد فن آوري اطلاعات و ارتباطات الكترونيكي، تنها ابزاري باشد كه جهانيان همگي به صورت مشترك از آن استفاده مي كنند. ازاين رو، هرگونه اختلال در آن به روشني بازتاب جهاني دارد و به راحتي اعتبار يك كشور يا مجموعه خاصي در فضاي سايبر لكه دار مي شود. به همين دليل، از آنجا كه جنبش ها به دنبال بازتاب جهاني اقدامات شان هستند، اين فضا مي تواند بهترين گزينه باشد.

5. امكان هماهنگي لحظه اي با ضريب اطمينان بالا: يكي از ابزارهاي مورد نياز و حياتي جنبش ها، وسايل ارتباطي پيشرفته است تا بتوانند در كمترين زمان و با كمترين مشكل از وضع يكديگر آگاه شوند. رسانه هاي مجازي اين امكان را براي آنها فراهم آورده است و ايشان مي توانند با بهره گيري از انواع ابزارهاي ارتباطات الكترونيكي، مانند پست الكترونيكي، محيط هاي گپ (اتاقهاي چت) و... به شكل مكتوب، صوتي، ويديويي و به صورت زنده با يكديگر ارتباط برقرار كنند.(1)


1- John Downey, and Natalie Fenton. "New media, counter publicity and the public sphere," New Media Society, 2003, 5(2), pp185-202.

ص: 201

6. امكان جذب حاميان از سراسر جهان: جلب حمايت جامعه مخاطبان مورد نظر و حتي عضو گيري از ميان آنها، از جمله مسائل لازم در جنبش هاي اجتماعي _ سياسي جديد است. حال با توجه به اينكه فضاي مجازي امكانات رسانه اي بسيار گسترده تر را با اثرگذاري بسيار بيشتر و با هزينه بسيار ناچيز در مقايسه با امكانات رسانه اي دنياي فيزيكي در اختيار همگان قرار داده است، جنبش ها نيز با بهره گيري از آن و ساخت انواع برنامه هاي تبليغاتي چندرسانه اي، به جلب حامي و جذب نيرو مي پردازند.

همان گونه كه مشاهده ميشود، ظرفيتهاي رسانهاي جديد، امكان فعاليتهاي گوناگوني به كنشگران مي بخشد. در ادامه، به نقش فضاي مجازي و فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد در بسيج اجتماعي و سياسي مي پردازيم كه در فهم نقش بالقوه اينترنت در راديكاليزه شدن مؤثر است.

سازمان هاي جنبش هاي اجتماعي و رسانه هاي نوين

سازمان هاي جنبش هاي اجتماعي و رسانه هاي نوين

فضاي مجازي و رسانه هاي نوين، بر شكل گيري و نحوه عمل سازمان هاي جنبش اجتماعي اثر گذاشته است. امروزه، سازمانهاي جنبش اجتماعي در تحولات بينالمللي نقش اساسي دارند. بر اين اساس، در ادامه به رابطه ميان سازمان جنبشهاي اجتماعي و رسانه هاي نوين مي پردازيم.

( سازمان هاي جنبش هاي اجتماعي افقي، نامتمركز، به شكل آنلاين باهم ائتلاف مي كنند.

«جنبش هاي الكترونيك(1)» جنبش هايي اجتماعي هستند كه كاملاً در


1- E-movements.

ص: 202

فضاي آنلاين پديدار گشته اند و از جنبش هاي اجتماعي سنتي متمايز مي شوند كه فعاليت هاي طبيعي خود را در فضاي آنلاين افزايش داده اند. از نظر سنتي، جنبش هاي اجتماعي در يك ساختار مركزي و سلسله مراتبيِ عمودي سازمان دهي شدهاند؛ در صورتي كه جنبش هاي الكترونيك، از آزادي عمل در حالت هاي مختلف برخوردارند.

در جنبش رأي گيري استراتژيك(1) در سال 2000، يك مدل رهبري نامتمركز و افقي جديد ظهور كرد. شادسون و ايرل،(2) رهبران بسياري را يافتند كه توانايي رايانه اي داشتند و فاقد هر گونه تجربه سياسي پيشين بودند. به عبارت ديگر، فن آوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي و فضاي مجازي، افراد غيرفعال سياسي و داراي توانايي هاي رايانه اي بالا را براي آغاز يك جنبش الكترونيكي و مجازي كامل و باز، قدرتمند كرد.

امكانات فن آوري اطلاعات و ارتباط كه رهبري جايگزين را امكان پذير ميسازد، برخي محدوديت هاي سازمانيِ تشكيل دهنده سازمان هاي جنبش اجتماعي را تسهيل مي كند. اكنون جنبشهاي آنلاين مي توانند بدون ساختار سلسله مراتبي عمودي و مركزي گذشته، به طرز موفقيت آميزي عمل كنند و رهبران مي توانند حتي با آزادي بيشتري در درون جنبش رفتار نمايند. همان گونه كه جنبش رأي گيري استراتژيك نشان مي دهد، جنبش هاي آنلاين كمتر در قيد و بند استانداردهاي محدوديت هاي جنبش اجتماعي هستند. براي مثال، در يك گروه سنتي، رهبران جنبش ممكن است با فشارهايي از سوي اعضا در نوع و شيوه رهبري روبه رو شوند. برعكس، در يك جنبش الكترونيكي و مجازي،


1- Strategic Voting Movemen.
2- Michael Schudson ,and Martin Earl, Media, Movements, and Political Change, Emerald Group Publishing, 2008.

ص: 203

افراد مختلف زيادي ميتوانند اهداف اصلي و روش ها را تعيين كنند و مسيرها و روش هاي فراواني براي افراد علاقه مند فراهم آورند تا به اهداف گسترده جنبش نزديك شوند و در آن مشاركت ورزند.(1) به علاوه، «رهبر» ممكن است فقط عضوي باشد كه بهترين مسير و روشِ عمل را پيشنهاد كرده است.

امروزه، گروه هاي آنلاينِ خودسازماندهي شده اي از معترضان وجود دارند كه به سرعت گرد هم مي آيند و ملاقات هاي بي وقفه و مستمري دارند و به شكل ارگانيك، افقي و بدون رهبري مركزي با هم همكاري مي كنند.(2) به دليل اينكه اعضاي آنها بدون زنجيره دستوري با يكديگر ارتباط و همكاري دارند و برنامه خودشان را انجام ميدهند، سازمان جنبش هاي اجتماعي آنلاين در يك ساختار ابرگونه، پيوسته و زيگزاگي هستند.(3) اين سازمان جنبشهاي اجتماعي، به شدت نامتمركز و انطباق پذيرند و قدرت مانور بيشتري در تضادها و اختلافهاي مربوط به خود دارند؛ زيرا كنش ها و اعمال به جاي رهبري مركزي، با يك برنامه سياسي عمومي به هم مي پيوندند.

كلندرمانز(4) معتقد است جنبش موفق بايد قدرت اثرگذاري بر اجماع و توافق، بسيج فعاليت ها، جذب حاميان جديد و فعال كردن حاميان موجود را داشته باشد. (اسنو و بنفورد، 1988) همان گونه كه پيش تر مطرح


1- Media, Movements, and Political Change, 2008.
2- Bruce Bimber, Andrew J. Flanagin, and Cynthia Stohl, "Reconceptualizing collective action in the contemporary media environment," Communication Theory, 2005, 15(4), pp 365-388.
3- Kelly Garrett, "Protest in an information society: A review of literature on social movements and new ICTs," Information, communication society, 2006, 9(2), p 211.
4- Klandermans.

ص: 204

كرديم، اينترنت و رسانههاي جديد آشكارا دسترسي را تسهيل مي كند، ولي هزينه كنش فرد را پايين مي آورد. همچنين در سطحي ديگر، افزون بر فراهم كردن همكاري و مشاركت خرد، به شكلگيري و تجمع مؤثر و سودمند كمك مي كنند.

مطالعات موردي نشان مي دهد فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي و اينترنت، شبكه هاي اجتماعيِ پراكنده جغرافيايي را پديد مي آورد و آن را حفظ مي كند، ولي كاملاً مشخص نيست كه آيا شبكه هاي مجازي مي توانند روابط پايدار و طولاني مدت را تقويت، و فشارهاي اجتماعي را به طرز مؤثري بيان و هدايت كنند. برخي مطالعات نشان دادهاند حتي ارتباط و اتصال ضعيف در فضاي مجازي و از طريق شبكه هاي آنلاين، براي ايجاد كنش اجتماعي، مناسب و كافي است. به واقع، ارتباط ساده و منظم آنلاين، مي تواند به شكلگيري برخي حمايت ها و بسيج آنلاين و آفلاين بينجامد.

( سازمان هاي جنبش اجتماعي، از اينترنت براي دسترسي به مخاطب و كنار گذاشتن رسانه هاي جريان اصلي استفاده مي كنند.

اينترنت فعالانه بر ارتباطات داخلي و دروني اثرگذار است، ولي سازمان هاي جنبش هاي اجتماعي موفق بايد ارتباط بيروني و خارجي برقرار كنند. يك جنبش سياسي ممكن است تنها بخش كوچكي از آنچه هواداران و حاميان مي بينند، مي شنوند و درباره جنبش مي خوانند، كنترل كند. اينترنت، ارتباطات مستقيم و با هزينه پايين و اثربخش گروه را امكان پذير ميسازد و به طور فعال بر پوشش رسانه اي گسترده اثر مي گذارد. سازمانهاي جنبش اجتماعي به دنبال پوشش رسانهاي هستند تا مسائل خود را وسعت و شدت ببخشند و موضوعات مقتضي و لازم را براي مردم چارچوب بندي كنند.

ص: 205

براي گروه هاي اندكي دسترسي به دستگاه هاي رسانهاي جريان اصلي امكان پذير است، ولي اكنون اينترنت و فضاي مجازي اين «شكاف رسانهاي» را براي گروه هاي جديدتر و كمتر سازمان يافته تا حد زيادي كم مي كند. برخي گروه ها، از اينترنت براي اتصال به رسانه ها بهره مي برند و سازمان هاي جنبش هاي اجتماعي آنلاين مي توانند از طريق فضاي مجازي به طور مستقيم به ميليون ها كاربر دسترسي پيدا كنند؛ زيرا بسياري از موفقيت هاي جنبش ها به دريافت عموم بستگي دارد و اين يك ظرفيت و فرصت نه تنها براي دسترسي، بلكه براي پاسخ جامع به انتقاد، مواجهه با پوشش منفي و ارائه پيام خود بدون چون و چراست. (همان) يك وب سايت خوب با طراحي زيبا و اطلاعات به روز، به هر جنبشي مشروعيت خاصي ميبخشد و دسترسي به مخاطب هدف را آسان مي كند.

به طور كلي در فضاي رسانهاي جديد، هر چه منفعت گروهي به شدت ناديده گرفته شود يا رسانه هاي جريان اصلي از بازنمايي گروه هايي سر باز بزنند، به همان اندازه جذابيت اينترنت براي آن گروه ها بيشتر ميشود. ازاين رو، سازمان هاي جنبشهاي اجتماعي زماني كه توجهي از سوي رسانه هاي معمولِ رسمي نمي بينند، به احتمال فراوان جنبش و نهضت خود را آنلاين مي كنند؛ به ويژه اگر ساختار رسانه هاي سنتي و مرسوم يك كشور در انحصار دولت يا انحصاري باشد. وب سايت ها به جنبش ها امكان مي دهند تا بازنمايي خود را براي مردم و دسترسي به يك رسانه ارتباط جمعي را كنترل كنند. با اين شرايط، جنبش ها توانايي كنترل تصوير خود را دارند و اين مي تواند ابزار قدرتمندي براي ادامه فعاليت آنها باشد. بدون اينترنت، عملاً براي

ص: 206

جنبش ها، موفقيت و حفظ سرعت و شتاب امروزي ممكن نيست؛ همان گونه كه جنبش زاپاتيستاي مكزيكو توانست به موفقيت برسد.

( سايتهاي شبكه هاي اجتماعي، اعتراضِ سريع را تسهيل مي كنند.

سايت هاي شبكه هاي اجتماعي مثل فيس بوك، توييتر و يوتيوب از طريق اينترنت و فضاي مجازي، ارتباط در زمان واقعي با امكانات بسيار را براي ارتباط بصري دگرگون كرده است. اين سايت ها، براي سازمان جنبش هاي اجتماعي ابزارهاي بيشتري فراهم آورده است. نمونه هاي قدرتمند بسياري مي توان در زمينه انتخابات امريكا و ديگر كشورها يافت. در بسياري از كشورها، گروه مخالف به رسانه هاي ارتباط جمعي جريان اصلي دسترسي ندارند يا دسترسي محدود دارند. در اين صورت، سايت هاي شبكه هاي اجتماعي در محدوده جهاني، راه اصلي ارتباط گروه ها و به ويژه گروه هاي مخالف مي شوند.(1) در تحولات خاورميانه، شبكه هاي اجتماعي به ابزاري براي اطلاع رساني سريع و گسترده و افزايش بينش سياسي مردم در اين كشورها تبديل شد.

گروه هاي راديكال و فضاي مجازي

گروه هاي راديكال و فضاي مجازي

تحقيق و پيشينه كنش جمعي، مفاهيم سودمندي براي فهم نوع ديگري از شبكه نامتمركز و مركزگرا، يعني گروه هاي راديكال ارائه مي كند. اينترنت به گونه معنا داري هزينه كنش جمعي ساماندهي شده را كاهش داد(2) و ممكن است براي جنبشها و گروههاي راديكال كه به بودجه هاي رسمي


1- Henry Farrell, "The consequences of the internet for politics," Annual Review of Political Science, 2012, 1, pp 35-52.
2- 1.Peter Van Aelst, and Stefaan Walgrave, in Cyberprotest New Media, Citizens and Social Movement, Wim van de Donk, Brian D.Loader, Paul G.Nixon Dieter Rucht (eds), Routledge, 2004.

ص: 207

وابسته نيستند، مفيد باشد. براي نمونه، ايرل و شادسون(1) معتقدند چنين كاهش هزينه هاي عملياتي، افراد را توانا مي سازد دوباره حول يك موضوع و هدف، گرد آيند و به اعتراض خود در قبال يك مسئله ادامه دهند و سامان دهي شوند و ممكن است موضوع اعتراض سازمان دهي شده آفلاين شود. گروههاي راديكال ممكن است در مراكز خريد و خيابان ها جمع نشوند، ولي ميتوانند در نتيجه كاهش زياد هزينه هاي كلي، به شكل آنلاين ارتباط برقرار كنند و بسيج شوند.

از تحقيقات پيشين بر مي آيد گروه هايي كه پيش تر از نظر سياسي فعال بودند، منافع نسبتاً زيادي از اين فن آوري هاي ارتباطي جديد و فضاي مجازي به دست آوردهاند. برخي كارشناسان معتقدند اين گروه هاي سياسي فعال به احتمال زياد از گروه هاي جمعيتي نخبه هستند؛ در حالي كه گروه هاي راديكال ممكن است از گروه هاي جمعيتي نخبه باشند (يا نباشند). وقتي اهداف گروه ها، سياسي باشد، منافع استفاده از اينترنت و فضاي مجازي بيشتر از زماني است كه اهداف گروه، غيرسياسي (مثلاً مالي يا فرهنگي) است. به عبارت ديگر، داشتن اهداف سياسي، بيشتر كاتاليزوري براي افزايش بهره گيري گروه هاي راديكال از اينترنت است.

به هر حال، گروه هاي راديكال بخشي از تركيب جمعيتي كاربران اينترنت هستند. در حالي كه فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي عموماً ساز و كارهاي مهمِ بسيج گروه هاي راديكال نيستند، اين گروه ها با شور و اشتياق فراوان، از فن آوري براي رسيدن به اهداف خود به شكل بهينه و با سرعت فراوان استفاده مي كنند. اينترنت، به شكل قابل ملاحظه اي


1- Media, Movements, and Political Change, 2008.

ص: 208

جمعيت هاي پراكنده و كوچك را به هم پيوند مي دهد و كنش هاي محلي شان را به يك جنبش بين المللي گسترده متصل مي كند. همان گونه كه در فعاليت هاي برخي گروه هاي افراطي اسلامي همچون القاعده و سلفي ها ديده مي شود، مسيرها و راه هاي آنلاين، مكان هاي ملاقات چنين گروه هايي شده است. در اين زمينه، مفسران، اينترنت را «افغانستان مجازي» مي دانند كه گروه هاي راديكال در آن به شدت فعال اند. ديگر گروه هاي راديكال، از اينترنت براي كنار گذاشتن و دور زدن رسانه هاي رسمي و جمعي استفاده كرده اند. آنها محتواي خود را توليد و متخصصان فن آوري را استخدام مي كنند تا به يكپارچگي فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي خود ياري رسانند.

جنبشهاي آنلاين، خود را در شبكه هاي افقي و نامتمركز پي ريزي ميكنند كه قادر به كنش هم زمان و سريع است و در برابر زيرساخت هاي جنبش هاي سنتي، حفظ زيرساخت هاي آن خيلي ارزان تر و حتي آسان تر است. اينترنت، مكان ها و روش هاي بسياري براي افراد ارائه مي كند تا با ديگران تماس و ارتباط برقرار كنند و باورها و علايق خود را به اشتراك بگذارند. با وجود اين، در حالي كه مجموعه رو به رشدي از تحقيق درباره اثرگذاري اينترنت و فضاي مجازي بر جنبش هاي اجتماعي و سياسي وجود دارد، حوزه هايي وجود دارند كه بايد با نگاه انتقادي اين فضاها را مطالعه كرد. بنابراين، بايد تحقيقات بسياري درباره روابط علّي بالقوه ميان فعاليت اينترنتي و پويايي شناسي گروه هاي سياسي و اجتماعي انجام شود. چنان كه مطرح كرديم، اينترنت و فضاي مجازي، هزينه سازمان دهي كنش جمعي را به شدت كاهش داده اند(1) و آن گروه ها و


1- in Cyberprotest New Media, Citizens and Social Movement, 2004.

ص: 209

جنبش ها كه به تأمين بودجه رسمي وابسته نيستند يا با توجه به ماهيت فعاليت خويش، به چنين بودجه هايي نمي توانند وابسته باشند، به احتمال زياد، سود نسبتاً بيشتري از سازمان هاي سياسي سنتي در فضاي آنلاين كسب مي كنند.(1) با وجود اين، برخي محققان بدبين به اينترنت معتقدند فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي، عملاً نابرابري هاي كنوني جهاني را تقويت مي كنند. همين طور، تحقيقات بيشتري نياز است تا به طور دقيق و خاص بفهمند چگونه فعاليت هاي اينترنتي و مجازي، دلايل و اسباب سياسي و اجتماعي را شكل مي دهند. همچنين چگونه عوامل مربوط به راهبُردهاي اينترنتي و ويژگيهاي گروه بر سودرساني به سازمان اثر مي گذارد.

تحقيق درباره فن آوري، همواره در پي پاسخ گويي به اين پرسش است كه: آيا فن آوري، ابزار است يا نه؟ به عبارت ديگر، فن آوري كانالي است كه از سوي كاربر به شيوه هاي مختلف دستكاري مي شود يا نوع خاصي از فن آوري است كه عملاً بر انواع خاصي از نتايج و برون دادها اثر مي گذارد؟ يا تأثير اينترنت بر فعاليت و عمل گرايي سياسي، بيشتر به خود فن آوري وابسته است يا نه؟ عوامل ديگر مثل شرايط اجتماعي و اقتصادي، پيشرفت و اكتساب آموزشي يا تمايل فرهنگي چقدر در اين زمينه اثر گذارند؟

حوزه ديگر براي بررسي بيشتر، رابطه ميان اينترنت و دموكراسي است. اين حوزه مي تواند تأثير اينترنت بر فرآيند دموكراتيك يا اينترنت به عنوان محلي براي عمل دموكراتيك در نظر گرفته شود. محققان


1- Bruce Bimber, "The Internet and Political Transformation: Populism, Community, and Accelerated Puralism," Polity, 1998, 31, pp133-160.

ص: 210

خوش بين به اينترنت معتقدند فن آوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي و فضاي مجازي، فضاها و صداهايي به افرادي مي بخشد كه فاقد آنها هستند و اين شرايط مي تواند تأثير دموكراتيكي در جهان داشته باشد. اكنون دسترسي به ساختارهاي تغيير سياسي مي تواند از هر كس، در خانه يا از طريق يك محل با بودجه عمومي يا خصوصي، مثل كتابخانه ها، دانشگاه ها يا كافي نت اتفاق افتد. مي توان پرسشي را در اين باره بررسي كرد كه: آيا اين ساختارها، فرصتي براي افراد و گروه ها براي رساندن پيام خود به مخاطب گسترده در مقايسه با دوره پيش از فضاي مجازي است يا نه؟

در نهايت، تحقيق بايد بر اين مسئله متمركز شود كه: چگونه جنبشهاي اجتماعي و سياسي مؤثر در فضاي مجازي شكل ميگيرد و چقدر در رسيدن به اهداف آنها كمك، و چگونه فعاليت آنها در چنين فضايي پايدار و هميشگي مي شود؟ گاه جنبش هاي اجتماعي در فضاي مجازي شكل مي گيرند، ولي در نهايت تغيير چنداني در ساختار اجتماعي و فرهنگي جامعه مورد نظر ديده نمي شود. بايد مطالعات طولي درباره رويدادهاي مشابه در خصوص كنش جمعي صورت گيرد تا توضيح دهد چه تغييرات پيوسته اي به عنوان نتيجه جنبش اوليه به دست مي آيد. همچنين تحقيقات آينده بايد تأثير و پايداري جنبش هاي سياسي و اجتماعي را به طور كيفي و با تأكيد بر احتمالات گسترده مطالعه كند.

ص: 211

فصل پنجم: نتيجه گيري و پيشنهادها

اشاره

فصل پنجم: نتيجه گيري و پيشنهادها

زير فصل ها

نتيجه گيري

پيشنهادها

ص: 212

ص: 213

نتيجه گيري

نتيجه گيري

درباره قدرت به مثابه يك گفتمان اساسي و مناقشه برانگيز در علوم انساني، همواره از جنبه هاي گوناگون بحث شده، ولي با توجه به رشد فن آوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي و نيز فضاي مجازي، محيط و فضاي رسانه اي جديدي پديد آمده است. در اين فضا و محيط جديد، قدرت، معنا و مفهوم ديگري يافته و نيز جايگاه قدرت در تحولات بين المللي شكل ديگري پيدا كرده است. رسانههاي نوين نه تنها چندصدايي، تنوع، قابليت دسترسي و حق انتخاب را به عرصه گفتمان غالب رسانه اي كشانده اند، بلكه اين فرصت را براي رسانه هاي همگاني فراهم كرده اند كه منابع متنوع، گسترده و سهل الوصول در مقياس جهاني در دسترس آن باشد.

در محيط و فضاي رسانهاي نوين، نهاد هايي همچون سنديكاها، شوراها، انجمن ها، كانون ها و تشكل هاي برآمده از شهروندان، مي تواند به عنوان ضدقدرت وارد صحنه شود. اعتراض، تحصن، جنبش، اعتصاب، تظاهرات و در صورت لزوم، ديگر كنش هاي جمعي، قدرت سياسي را به واكنش وامي دارد. در واقع، كنشگران سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، ادبي و... مجراي مقاومت را در فضاي رسانه اي نوين، ميزان مشاركت فعالانه خود در اين فضا يافته اند. همچنين، وبلاگ نويسان

ص: 214

و خبرنگاران از فيس بوك، توييتر، فليكر، وبلاگ ها و ديگر ابزارهاي رسانه براي گزارش اعتصاب و هشدار به شبكه ها درباره فعاليت پليس، سازمان دهي حفاظت قانوني و جلب نظرها به تلاش هاي شان استفاده كردند.

در چنين فضاي جديدي، نقش شبكهسازي و تعاملي رسانه هاي نوين در قدرت سازي جوامع و به ويژه در عرصه بين الملل مهم است و در قدرت، ديپلماسي و تحولات بينالمللي نقش اساسي دارد. سلطه بر اين فضا و محيط جديد و مشاركت فعالانه، ميتواند قدرت شبكهاي و ايجاد ظرفيت براي قدرت به وجود آورد و وضع كنوني قدرت كشورها را در تحولات بينالمللي به چالش بكشاند.

كشورها در اين فضا و محيط رسانهاي نوين، از چارچوبهاي جديد و روش هاي متفاوت در تحولات بينالمللي بهره ميگيرند و با يكديگر رقابت ميكنند. در حقيقت، موفقيت در نظام رسانهاي نوين، تأثير فراواني بر قدرت يك كشور در تحولات بينالمللي دارد. بنابراين، رقابتي كه در عرصه رسانهها و به تبع آن، در تحولات بينالمللي صورت گرفته، مي تواند هم فرصت ساز باشد و هم فرصت سوز.

در اين نوشتار كوشيديم در كنار بيان رويكردهاي مختلف به رسانه هاي نوين، ديدگاه هاي مربوط به اين رسانهها و محيط و فضاي رسانهاي جديد را توضيح دهيم. سپس درباره روندهاي كنوني جامعه اطلاعاتي و ديپلماسي و تأثير فضا و محيط رسانهاي جديد بر ابعاد مختلف ديپلماسي و روابط بين الملل و ارتباطات ميان فرهنگي بحث كرديم. در ادامه، به بررسي ظهور شكل جديدي از ارتباطات مرتبط با فرهنگ و فن آوري جامعه شبكه اي و مبتني بر شبكه هاي افقي ارتباطي،

ص: 215

جنبش هاي نوين اجتماعي و سياسي و نحوه شكل گيري در فضاي مجازي و تغيير آنها در طي زمان، مهم ترين دلايل كاربرد وسيع رسانه ها و فضاي مجازي در اين جنبشها و كنش هاي ديجيتالي جديد پرداختيم.

وضعيت محيط و فضاي رسانه اي نوين براي جمهوري اسلامي ايران به دليل نوع نظام رسانهاي خاص آن و به دلايل فرهنگي، سياسي و امنيتي، اهميت فراواني دارد و توجه خاصي مي طلبد. تلويزيون و راديو در انحصار سازمان صدا و سيماست و اغلب روزنامهها، دولتي يا حداكثر، نيمه دولتي هستند. فضاي مجازي و ديگر رسانه ها نيز تحت نظارت دولت است. بنابراين، فضا و محيط رسانه اي ايران، فضاي خاصي است و نگاه خاصي مي طلبد. در ادامه، با نظرداشت اين وضعيت و بر اساس بررسي حاضر، پيشنهادهايي نيز به منظور ارتقاي سياست گذاري رسانه اي كشور به ويژه صدا و سيما در برخورد با محيط نوين رسانه اي ذكر شده است.

پيشنهادها

پيشنهادها

از آنجا كه سازمان صدا و سيما، مهم ترين سازمان رسانهاي كشور است و توليدات رسانهاي صدا و سيما از قابليت اثرگذاري بر جامعه ايران و منطقه و تحولات بينالمللي برخوردار است، نخست، بايد رويكرد اين سازمان به عنوان يك سازمان رسانهاي در قبال تحولات و فضاي نوين رسانه اي مشخص گردد و در اين زمينه، چشم انداز وسيع و افق و ميدان ديد بازتري در نظر گرفته شود؛ زيرا در صورت عدم شناخت كافي و دقيق محيط و فضاي رسانهاي جديد، مخاطبان خود را از دست مي دهد و در ايفاي رسالت خود در قبال بسياري از تحولات نوين بازمي ماند.

ص: 216

همواره مشاهده شده كه با ظهور هر رسانه جديد، فضاي جديدي شكل مي گيرد و گاه صاحبان رسانه هاي پيشين، ظهور آن رسانه را چونان تهديد مي نگرند، ولي به تدريج و با گذشت زمان، نگاه و رويكرد آنها تعديل ميشود. تغيير نگاه و ديدگاه زماني پديد مي آيد كه رسانه در ميان مخاطبان جا افتاده و خود را به جامعه تحميل كرده و مخاطبان به چنين رسانههايي عادت كرده اند. اكنون ممكن است در برخورد با رسانه هاي نوين، صدا و سيما با چنين چالشي روبه رو شود. بنابراين، نداشتن چشم انداز و عدم آمادگي قبلي در برخورد با اين تحول رسانهاي، صدا و سيما را كه در مركز نظام رسانه اي ايران قرار دارد، در حالت انفعال قرار مي دهد. ازاين رو، داشتن چشم انداز رسانه اي و پايش و رصد تحولات و فضاي رسانه اي، گام نخست و اساسي در اين زمينه است. «بسياري از كشورهاي جهان تحت تأثير ديجيتالي شدن و اشكال اقتصادي و فني همگرايي رسانهها، سياست گذاري را در خصوص وضعيت آتي رسانههاي شان آغاز كردند و افقهاي رسانهاي جديدي را هدف قرار دادند. در همه كشورها، سياستهاي سنتي دولت ها تحت تأثير تحولات جديد و سريع تكنولوژيك رسانه ها، با چالش مواجه شده اند. اين تحولات، ابهام هاي زياد و عدم اطمينان عميقي ايجاد كردهاند.»(1) تا چندي پيش رويكرد به تلويزيون به عنوان يك رسانه جمعي بر اين فرض استوار بود كه مخاطبان اين رسانه، همگن هستند، ولي اين فرض با همگرايي روزافزون رسانه ها و تحولاتي كه در زمينه فن آوري هاي تعاملي بروز كرد، تغيير يافت. «پيدايش تلويزيون كابلي و ماهواره اي، همراه با استفاده


1- WRR, Netherlands Scientific Council for Government Policy, Media Policy for the Digital Age, Amsterdam University Press, 2005, p 9.

ص: 217

از فن آوري هاي ديجيتال، در حال تغيير دادن ماهيت متن اجتماعي تلويزيون حاكمي است كه بيش از پنجاه سال رواج داشته است. نوع جديد متن اجتماعي، فردي تر شده و مبتني بر سبك هاي متنوع زندگي است».(1)

به نظر مي رسد موج تلويزيون تعاملي، به تدريج نقاط مختلف جهان را دربرمي گيرد و كاركردهاي تلويزيون را بسيار گسترش مي دهد. در نتيجه، «تلويزيون به يك مركز شبيه سازي خانگي تبديل مي شود و مشتريان را قادر مي سازد همه محصولات الكترونيك و وسايل منزل شان را با كنترل از راه دور، كنترل كنند. شايد تعاملي ترين شكل همه اين تلويزيون ها، تلويزيون واقعيت مجازي باشد. اين تلويزيون شامل مجموعه اي از وسايل است كه كاربر را قادر مي سازد در يك محيط شبيه سازي شده رايانه اي حركت كند و واكنش نشان دهد و اشياي مجازي (اشياي موجود در رايانه يا فضاي سايبر) را به گونه اي احساس و دستكاري كند كه گويي اشياي واقعي هستند. اين شيوه تعامل، احساس غوطه وري در دنياي شبيه سازي شده را براي شركت كنندگان فراهم مي آورد. دنياهاي مجازي به وسيله برنامه هاي رايانه اي خلق مي شوند. اما شبيه سازي هاي واقعيت مجازي با ديگر شبيه سازي هاي رايانه اي تفاوت دارد؛ زيرا اين شبيه سازي ها وسايل ميانجي خاصي لازم دارند كه تصاوير، صداها و احساسات دنياي شبيه سازي شده را به كاربر انتقال دهند.»(2) «ديجيتالي شدن تلفن ها و پخش، امكان عرضه محصولات رسانه اي را به تلفن همراه فراهم كرده است. همگرايي فن آوري هاي اساسي تلفن،


1- مارسل دانسي، نشانهشناسي رسانهها، ترجمه: گودرز ميرزايي و بهزاد دوران، ص 255.
2- همان، ص 259.

ص: 218

رايانه، و توليدات رسانه اي، فرصت هاي زيادي براي سازمان هاي رسانه اي پديد مي آورد و محصولات رسانه اي موجود را به چالش مي كشد. توليد و بسته بندي محتوا، نرم افزار و سخت افزار رايانه اي، و تلفن، سه صنعت مهم ارتباطات هستند كه همگرايي در آنها رخ داده است. همگرايي تعيين كرده است كه چه چيزي تبادل پيدا كند، چه كسي مي تواند ارتباط برقرار سازد و ارتباط با چه سرعتي صورت گيرد. همچنين همگرايي در شيوه استفاده از محتوا، انعطاف ايجاد كرده و موجب شده نقش آفرينان گوناگوني در استفاده از محتوا مؤثر باشند.(1)

«همگرايي، ماحصل اصلاح متقابل دست كم سه فن آوري مهم است: تلفن، تلويزيون و كامپيوتر كه هر كدام پديده هاي تكنيكي، اجتماعي، و اقتصادي پيچيده اي هستند و هر كدام مسير خاص خود را براي دست يابي به بي واسطگي عرضه مي كنند. تلفن، بي واسطگي صدا يا تبادل صداها را در زمان واقعي مطرح مي كند. تلويزيون از طريق پخش زنده رويدادهاي جهان چنين ادعايي را پيشنهاد مي دهد و ادعاي كامپيوتر به بي واسطگي نيز از طريق عرضه گرافيك هاي سه بعدي، كنش هاي از پيش برنامه ريزي شده و نوعي تأثير متقابل كه تلويزيون قادر به عرضه آنها نيست، صورت مي گيرد. وقتي اين سه فن آوري به همديگر مي رسند، هر كدام مي كوشند تا آن ديگري را جذب كرده و مسير دست يابي خود به بي واسطگي را مسلط كنند.»(2) همگرايي برآمده از سه فن آوري يادشده، به


1- Robert G Picard,"Environmental and market changes driving strategic planning in media firms," Strategic responses to media market changes, 2004, p5.
2- ريچارد گروسين، و جي ديويد بولتر، منطق تحول رسانه اي، ترجمه: رحيم قاسميان، صص 267 و 268.

ص: 219

تدريج نسل جديدي از تلويزيون را پديد آورده است. از اين نسل جديد تلويزيون ها كه اينترنت را نيز پشتيباني مي كنند، به «تلويزيون هاي اينترنتي» تعبير مي شود؛ تلويزيون هايي كه نه تنها مي توانند به اينترنت متصل شوند، بلكه قادرند با فن آوري هايي نظير نمايش سه بعدي، به ابزاري براي استفاده هم زمان از تلويزيون و اينترنت يا حتي تماشاي تلويزيون از طريق اينترنت تبديل شوند. منتهي شايد اين بار به جاي نشستن پشت ميز، بتوان هم زمان با لم دادن بر مبل هاي راحتي، صفحات وب را مرور كرد و با تماشاي يك برنامه مورد علاقه تلويزيوني، به بحث درباره آن در شبكه هاي اجتماعي با دوستان نيز پرداخت. تلويزيون هايي كه به تلويزيون هاي هوشمند يا تلويزيون هاي اجتماعي مشهور شده اند، فقط يك فن آوري جديد به شمار نمي روند، بلكه با تغيير عادت هاي كاربران و بينندگان و ايجاد محيطي تازه از سرگرمي و كار، دگرگوني در سبك زندگي مدرن را نيز به همراه مي آورند. سازمان ها يا شركت هاي تلويزيوني نيز به منظور حفظ برآورده ساختن خواسته هاي مخاطبان و از سوي ديگر، از دست ندادن آگهي دهندگان، شيوه هاي توليد و عرضه برنامه هاي خود را به روز كرده اند.

«پخش تلويزيوني به طور روزافزوني به شكل ديجيتال صورت مي گيرد. بنابراين، انتقال ويديو به شكل ديجيتال از طريق اينترنت در سطح گسترده، جذاب است. در عين حال، فن آوري نمايش گيرنده تلويزيوني و رايانه هاي شخصي، شبيه يكديگرند و دستگاههاي تلويزيوني به طور روزافزوني از قدرت پردازش فن آوري رايانه بهره ميگيرند. ازاين رو، فن آوريهاي دستگاه تلويزيون و رايانه شخصي همگرا شده اند. هدف از بيان همه اين تفاصيل اين است كه سازمان صدا و سيما

ص: 220

بايد سرعت و آهنگ خط مشي هاي رسانه اي خود را متناسب با تحولات فن آوري اطلاعات و ارتباطات قرار دهد. محتواي توليدي صدا و سيما بايد در فضاي همگرايي كنوني، قابليت عرضه را در قالب هاي گوناگون و بر روي پلتفرم هاي گوناگون داشته باشد. ضرورت نقش آفريني رسانه اي در فضاي بين المللي كنوني اين است كه نخست، از نظر فني، امكان برقراري ارتباط اثربخش با مخاطبان در فضاي بين المللي فراهم شود.

گام بعدي، برنامهريزي و كار جدي در زمينه آگاهي بخشي و فعال شدن مجموعهاي از سازمان ها و گروه ها براي آموزش شهروندان و ارتقاي سواد رسانهاي و نهادينه كردن فرهنگ استفاده از آن در كشور است. استفاده مطلوب از اين امكانات، داشتن سواد رسانه اي است كه تضمين كننده استفاده مطلوب براي منافع فردي، جمعي، ملي و حتي منطقه اي و جهاني است. اگر برنامهريزي و راهبرد بلندمدت براي آموزش سواد رسانهاي نداشته باشيم، رسانههاي نوظهور، همواره تهديد تلقي خواهند شد و از فرصت هايي كه فضاي رسانه اي نوين كنوني براي نقش آفريني فرهنگي، سياسي و اجتماعي جدي ايرانيان فراهم مي كنند، بهره برداري نخواهد شد. در چنين وضعي، صدا و سيما، فضاي مجازي و از جمله شبكه هاي اجتماعي را رقبا يا دشمنان خود نمي پندارد، بلكه مي توان با گسترش سواد رسانه اي كاربران و مخاطبان رسانه ها، از آسيب ها و تهديدهاي آنها كاست.

در حقيقت، هدف اصلي سواد رسانه اي اين است كه مخاطبان به توانايي بيشتري در تفسير، تعبير، تحليل و نقد پيامهاي رسانهاي دست يابند. سواد رسانهاي به افراد توانايي مي بخشد تا در كنار اينكه متفكراني

ص: 221

منتقد باشند، خود نيز به مولّدان خلّاق پيامها تبديل شوند. فن آوريهاي ارتباطي، جوامع مختلف را متحول ساخته، بر فهم و ادراك ما از خودمان، جوامعمان و تنوع فرهنگي ما اثر ميگذارد. بي گمان بهرهمندي از سواد رسانه اي، مهارتي حياتي براي قرن بيست و يكم به شمار ميآيد. سواد رسانهاي در مفهوم وسيع خود، شامل توانايي دسترسي، تحليل، ارزيابي و پردازش فعال اطلاعات در شكل هاي گوناگون پيامهاي نوشتاري، ديداري و شنيداري است. به عبارتي، سواد رسانهاي پاسخي ضروري، اجتناب ناپذير و واقع نگرانه به محيط رسانه اي پيچيده و همواره در حال تغيير و تحول اطراف ماست. نكته اساسي اين است كه با وجود اينكه سواد رسانهاي، پرسش هاي انتقادي را در خصوص اثرگذاري رسانهها مطرح ميكند، ولي بايد گفت سواد رسانهاي وارد چالش و مخالفت با رسانهها و توليدات رسانه اي نمي شود، بلكه هدف اصلي آن، كمك به همه افراد، به ويژه كودكان و نوجوانان است كه چون در برابر محيط آلوده رسانهاي عصر حاضر بسيار آسيبپذيرند، از طريق مهارتهاي سواد رسانهاي بياموزند كه در خصوص انواع رسانهها نقاد، دقيق و تحليلگر باشند. در اين زمينه، در كنار اينكه صدا و سيما بايد براي آموزش هاي لازم درباره سواد رسانهاي از شبكههاي مختلف برنامه ريزي كند، بايد با اجراي برنامه ملي سواد رسانه اي، دروس و واحدهاي سواد رسانه اي در مدارس و دانشگاه ها در دوره هاي مختلف تحصيلي گنجانده شود و فرهنگ سراها و مراكز فرهنگي ديگر، آموزش سواد رسانه اي را به شهروندان در برنامه هاي خود بگنجانند.

نظام حكومتي و حقوقي تأثير فراواني در نهادينه شدن استفاده مطلوب از رسانه هاي نوين و تأثير آن در تحولات جهاني و داخلي دارد

ص: 222

و نقش آن، حصول اطمينان از رقابت منصفانه، سالم و امن براي حاكميت و كاربران در دسترسي به منافع ملي و فراملي است؛ به گونه اي كه هم مصرف كننده و هم حاكميت از اين مسئله سود ببرند. فن آوري جديد، تبعات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي خاص خود را دارد و نظام حقوقي را به چالش مي كشاند. از سوي ديگر، همگرايي و تحول رسانه اي در فضاي مجازي، جهاني است و بايد نظام حقوقي و قانوني براي عملكرد بهتر با نظام هاي بين المللي سازگار شود. هيچ رسانه جديدي، تابع قوانين و مقررات قديم نيست، ولي به مجرد اينكه به عنوان يك رسانه جديد در جامعه پذيرفته شد، بحث درباره قوانين جديد و خاص آغاز شود. هر قانون جديد، نه تنها بايد ويژگي ها، مشخصات، طبيعت و منطق آن رسانه جديد و نظام عرفي و ملي را در نظر بگيرد بلكه بايد به توافق نامه ها و پيمان هاي بين المللي توجه ويژه كند. هر چند تصويب قوانين و سياست گذاري در حوزه رسانه هاي نوين، به دليل تحولات سريع فن آوري، مشكلات خاصي پيش روي قانون گذاران ملي قرار ميدهد، ولي قانون بد از نداشتن قانون بهتر است. ضمن اينكه قانون گذاري و تنگناهاي موجود در عرصه رسانه هاي نوين در محدوده جهاني آغاز شده و به نظامي منطقي و اميدوارانه نزديك مي شود. جمهوري اسلامي ايران بايد در اين زمينه در بعد بينالمللي مشاركت فعالانه داشته باشد. در صورت تحقق چنين مراحلي، توليد، توزيع، مديريت محتوا و مشاركت فعالانه در سطوح مختلف در فضا و محيط رسانهاي نوين كه بُرد بين المللي نيز دارد، براي جمهوري اسلامي ايران در تحولات بينالمللي به دست مي آيد و ميتواند نقش مؤثري داشته باشد. در حقيقت، مهم نيست پيشرفت فن آوري چقدر بزرگ است، اگر

ص: 223

مصرف كنندگان آن را نپذيرند و استفاده بهينه از فن آوري جديد را ندانند و حكومت ها، در فن آوري جديد سرمايه گذاري نكنند، در نهايت هدف از رسانه و فن آوري جديد و استفاده آن، تأمين نخواهد شد و همواره رسانه جديد و فضاي حاصل از آن، تهديد پنداشته مي شود.

در حال حاضر، بلوكهاي رسانهاي مختلف در جهان وجود دارد و اين بلوك رسانهاي به گونه اي ديگر در فضاي مجازي نيز شكل گرفته است. صدا و سيما به عنوان رسانه ملي و جمهوري اسلامي ايران، به طور كلي اگر درصدد نقش آفريني بيشتر در عرصه تحولات بينالمللي است، به ايجاد بلوك رسانه اي در فضا و محيط رسانهاي جديد نياز دارد. بر اين اساس، لازم است از هر نوع ارتباطات (ارتباط جمعي و ارتباط فضاي مجازي و جديد) در برقراري رابطه ميان قدرت و پاد قدرت در سياست رسمي و غيررسمي در روابط بين فرهنگي و بين الملل و در جهت دست يابي به اهداف جمهوري اسلامي ايران در مسائل جهاني و منطقهاي استفاده كند.

( توجه زياد به توسعه كمّي شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاي براي خنثي كردن تأثير شبكه هاي فارسي زبان خارجي، به كيفيت برنامهها و محتوا لطمه جدي خواهد زد و ريزش مخاطب را به همراه خواهد داشت. از سوي ديگر، موجب غفلت از حضور در فضاي مجازي و رسانه هاي نوين براي نقش آفريني در تحولات بينالمللي خواهد شد. توسعه كمّي بدون توسعه كيفي شبكه هاي ماهوارهاي تلويزيون، سبب افزايش تماشاي شبكههاي ماهواره اي خارجي از سوي مخاطبان و روي آوري مخاطبان به فضاي مجازي ميشود. در اين صورت، اگر به حضور و فعاليت در فضاي مجازي و رسانههاي نوين توجه چنداني نشود،

ص: 224

مخاطبان رها مي شوند و هدف رسانه تأمين نخواهد شد. بنابراين، حضور و فعاليت هم زمان در فضاي مجازي و رسانه هاي نوين و توسعه كمّي و كيفي شبكه هاي برون مرزي ماهواره اي بايد در اولويت بلوك بندي رسانه اي در راه دست يابي به اهداف داخلي، منطقهاي و جهاني جمهوري اسلامي ايران قرار گيرد.

( در عرصه تحولات بينالمللي، با يك كشور، ملت، زبان و حوزه جغرافيايي و زمينه هاي اجتماعي و سياسي مشترك روبه رو نيستيم و از سوي ديگر، رقباي گوناگوني وجود دارند كه درصدد دست يابي به مخاطبان هدف هستند. بنابراين، در بلوك رسانه اي در كنار فراهم كردن زيرساخت ها، بايد ويژگي هاي بلوك رسانه اي جهاني و بايدها و نبايدها و نقاط مشترك و متعارض آنها را مشخص كرد. بلوك رسانه اي ايران در ارتباطات جمعي مي تواند شامل شبكه هاي داخلي و برون مرزي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، شبكه هاي منتسب به جمهوري اسلامي ايران و شبكه هاي همسو با جمهوري اسلامي ايران باشد.

( در ارتباطات فضاي مجازي، اولاً متوليان رسانهاي جمهوري اسلامي ايران، بايد وبلاگ ها، سايت ها و گروه هاي فعال در شبكه هاي اجتماعي و ويكي پديا را كه متناسب با اهداف جمهوري اسلامي ايران هستند، شناسايي كنند. سپس، گروه هايي براي فعاليت پيوسته در همه زمينهها، آموزش هاي لازم را ببينند شهروندان فعال در فضاهاي فرهنگي فضاي مجازي شوند تا همراه با فعاليت، بتوانند مخاطبان را در اين فضاها هدايت كنند.

( امروزه نقش موتورهاي جست وجو و نيز شبكه هاي اجتماعي در افكار عمومي جهاني مهم و قابل توجه است. بسياري از كشورها، در

ص: 225

كنار بهره مندي از موتورهاي جست وجو و شبكه هاي اجتماعي جهاني، سياست گذاري قابل توجهي براي راه اندازي موتورهاي جست وجو و شبكه هاي اجتماعي بومي انجام داده اند. بر اين اساس، بايد زيرساخت هاي فن آوري و محتوايي موتور جست وجو و شبكه هاي اجتماعي مختلف بومي فراهم گردد. در اين راستا، تجربه و الگوي برخي كشورها سودمند خواهد بود.

( هر چند جمهوري اسلامي ايران در زمينه ساخت ماهواره توفيقاتي زيادي به دست آورده، بايد تلاش و سرمايه گذاري بيشتري در زمينه ساخت و پرتاب ماهواره صورت بگيرد تا توانمندي لازم براي پرتاب ماهواره هاي راديو _ تلويزيوني به فضا با قدرت ارسال تصوير به دست آيد و در موقعيت مداري جمهوري اسلامي ايران قرار بگيرد. اين امر نيازمند حمايت دستگاهي فرانهادي و ملي است. بدون داشتن ماهواره مستقل راديو _ تلويزيون و فن آوري پرتاب آن، عملاً نقش صدا و سيما و بلوك رسانه اي جمهوري اسلامي در تحولات بينالمللي و منطقه اي ابتر خواهد بود. ازاين رو، در رقابت جديِ پديد آمده در فضاي شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي، به ويژه در منطقه خاورميانه و با ظهور شبكه هاي تلويزيوني مانند الجزيره، العربيه و الحره، از سرعت اثرگذاري اين بلوك رسانه اي بر افكار عمومي كاسته خواهد شد.

( گاه فعاليت نهادهاي مربوط به فضاي مجازي كه نقش مهمي در تحولات بينالمللي دارند، مثل وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، موازي كاري است و گاهي در مسيرهاي جداگانه انجام ميشود كه فعاليت در عرصه بينالمللي را با چالش مواجه ميكند. ازاين رو، لازم است يك گروه

ص: 226

راهبردي «رسانه و روابط بين الملل» متشكل از اساتيد علوم سياسي، علوم ارتباطات، مسئولان صدا و سيما، وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نهادهاي متولي فضاي مجازي و دستگاههاي امنيتي با محوريت وزارت امور خارجه تشكيل شود و محور فعاليت بلوك رسانه اي ايران را براي همگرايي و همسويي با سياست خارجي جمهوري اسلامي در مسائل جهاني و منطقه اي، و ميزان هم پوشاني يا تمايز گفتمان رسانه اي جمهوري اسلامي ايران را با ديگر گفتمان هاي رسانه اي مشخص كند.

در نهايت ميتوان گفت در فضا و محيط رسانهاي جديد، عملاً اطلاعات به منبع قدرت و نفوذ در عرصه ملي و جهاني تبديل شده است. ازاين رو، كشوري در تحولات بينالمللي نقش مهم و اثرگذاري خواهد داشت كه نظام رسانهاي خود را با تحول اطلاعات و رشد فن آوري هاي اطلاعاتي سازگار كند و درك درستي از فضاهاي جديد خلق شده به وسيله رسانههاي نوين داشته باشد و از ظرفيت هاي حاصل، بهره برداري بهينه كند و با چالش هاي آن مناسب و منطقي برخورد نمايد. اكنون، قدرت بين المللي به شكل روزافزون بر حسب دسترسي به زيرساخت هاي ارتباطات جهاني و قدرت فن آوري و اطلاعاتي كشورها ارزيابي مي شود. در حقيقت، موفقيت در نظام رسانهاي نوين، به معناي موفقيت در تحولات بينالمللي است.

ص: 227

فهرست منابع

اشاره

فهرست منابع

زير فصل ها

الف) فارسي

ب) لاتين

الف) فارسي

الف) فارسي

ايزدي، فؤاد، سخنراني در نشست علمي، «غرب عليه غرب»، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، 1390.

باري اكسفورد و ريچارد هاگينز، رسانه هاي جديد و سياست، ترجمه: بابك دربيگي، پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، 1387.

بل، ديويد، درآمدي بر فرهنگ هاي سايبر، ترجمه: مسعود كوثري و حسين حسني، جامعه شناسان، 1389.

پايا، علي، فن آوري، فرهنگ و اخلاق، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1387.

تيلي، چارلز، از بسيج تا انقلاب، ترجمه: علي مرشدي زاد، تهران: پژوهشكده انقلاب اسلامي، 1385.

دانسي، مارسل، نشانهشناسي رسانهها، ترجمه: گودرز ميرزايي و بهزاد دوران، آنيسهنما و نشر چاپار، 1388.

روشه، گي، تغيير اجتماعي، ترجمه وثوقي، تهران: ني، 1368.

زارعيان، داوود، نقش موتورهاي جست وجوي اينترنتي در مديريت افكار عمومي جهان، تهران: پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات، 1387.

ص: 228

ساسمن، جرالد و لنت، جان. اي، ارتباطات فراملي و جهان سوم. ترجمه: طاهره ژيان احمدي. دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، 1387.

ساعي، منصور، «بازنمايي ابعاد سياسي و تاريخي هويت ملي در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران؛ تحليل محتواي سريال هاي تاريخ درجه الف در سه دهه بعد از انقلاب اسلامي ايران»، دو فصلنامه علمي پژوهشي پژوهش سياست نظري، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي، شماره 7، زمستان 1389.

سمتي، مهدي، مرزهاي نو در ارتباطات بين الملل، ترجمه: حسن بشير و همكاران، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، 1388.

عاملي، سعيدرضا، استعمار مجازي؛ قدرت نرم و امپراتوري هاي مجازي، اميركبير، 1389.

____________، مطالعات انتقادي استعمار مجازي امريكا: قدرت نرم و امپراتوري هاي مجازي، اميركبير، 1389.

فرهنگي، علياكبر، علي رضا قراگوزلو و سياوش صلواتيان، «توجه؛ حكمراني جديد در اقتصاد رسانه»، فصلنامه پژوهش هاي ارتباطي، شماره 63، 1389.

كاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد 2)، ترجمه: حسن چاووشيان، طرح نو، 1380.

كرين، دايان، نوبو كاواشيما و كنجي كاوازاكي، فرهنگ جهاني؛ رسانه، هنر، سياستگذاري و جهاني شدن، ترجمه: نعمت الله فاضلي و مرتضي قليچ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، 1388.

گروسين، ريچارد و بولتر، جي ديويد، منطق تحول رسانه اي. ترجمه: رحيم قاسميان، دانشكده صدا و سيما و نشر مهر نيوشا، 1388.

گيدنز، آنتوني، جامعه شناسي، ترجمه: صبوري كاشاني، تهران: ني، 1374.

محكي، علي اصغر، «فن آوري هاي نوين ارتباطي و امنيت اخلاقي مطالعات

ص: 229

امنيت ملي»، فصلنامه علمي كاربردي معاونت اجتماعي ناجا، پيش شماره 2، 1382.

مشيرزاده، حميرا، درآمدي نظري بر جنبش هاي اجتماعي، پژوهشكده انقلاب اسلامي، 1381.

مولانا، حميد، ارتباطات جهاني در حال گذار؛ پايان چندگونگي؟، سروش، 1384.

____________، جريان بين المللي اطلاعات؛ گزارش و تحليل جهاني، ترجمه: يونس شكرخواه، دفتر مطالعات و برنامه ريزي رسانه ها، 1387.

مهدي زاده، سيد محمد، نظريه هاي رسانه؛ انديشه هاي رايج و ديدگاه هاي انتقادي، همشهري، 1389.

ميرعابديني، احمد، پژوهشنامه رسانههاي ديداري و شنيداري، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1387.

ميلسن، ژان و همكاران، ديپلماسي عمومي نوين؛ كاربرد قدرت نرم در روابط بين الملل، ترجمه: رضا كلهر و سيد محسن روحاني، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، 1389.

ناي، جوزف، قدرت نرم. ترجمه: محسن روحاني و مهدي ذوالفقاري، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، 1387.

همشهري آنلاين، فيلترينگ عليه جنبش وال استريت، بازيابي شده در تاريخ 21 آبان 1390 از:

ب) لاتين

ب) لاتين

.Monroe E Price, Media and sovereignty: The global information revolution and its challenge to state power, MIT Press, 2004.

Aaron, L., Robinson, J., Smothers, S. 2002. Convergence, Defined. Presstime, 24, 18.

AFP. 2011. ‘Egypt braces for nationwide protests’; Agence France-

ص: 230

Presse, Retrieved Aug. 25, 2011, from:

Allport, G. W.. 1954. The Nature of Prejudice. Reading, MA: Addison-Wesley.

Anderson, Paul. 2007. All That Glisters Is Not Gold—Web 2.0 And The Librarian, Journal of Librarianship and Information Science, 39(4.

Ansfield, Jonathan, and LaFraniere, Sharon. 2010. China under stress: The Xinjiang question, 2010, New York Times, March, 4, A7.

Arquilla, John, and Ronfeldt, David. 2002. Networks and netwars: The future of terror, crime, and militancy, Rand Corporation.

Baehr, Karl. 2000) Summary: Convergence Media Research Group, unpublished manuscript.

Baehr, Karl. 2000. the New Media: The Internet’s Effect on the Mass Communication Industry, University of New Mexico.

Baldi, Stefano et al. 2003. Online learning for professionals in full time work: a guide to what works and what does not, Diplo Foundation.

Balzacq, Thierry. 2008. "The Policy Tools of Securitization: Information Exchange, EU Foreign and Interior Policies," JCMS: Journal of Common Market Studies, 46(1), 75-100.

Bar, Francois, and Sandvig, Christain. 2008. US Communication Policy after Convergance, Media Culture Society, 30(4), 531.

Bardoel, Johannes, and dHaenens, Leen. 2008. Public Service Broadcasting in Converging Media Modalities Practices and Reflections from the Netherlands. Convergence: The International Journal of Research into New Media Technologies, 14(3), 351-360.

Barnes, S. B.. 2003) Computer-Mediated Communication: Human-to-Human Communication across the Internet, Pearson education, Inc.

Becker, T. and C. Slaton. 2000. the Future of Teledemocracy. Westport, CT: Praeger.

Bennett, Winston. 2003. Communicating global activism, Information, Communication Society, 6(2), 143-168.

Bentivegna, Sara. 2006. "Rethinking politics in the world of ICTs," European Journal of Communication, 21 (3), 331-343.

ص: 231

Bimber, Bruce, Flanagin, Andrew J., and Stohl, Cynthia. 2005. "Reconceptualizing collective action in the contemporary media environment," Communication Theory, 15(4), 365-388.

Bimber, Bruce. 1998. "The Internet and Political Transformation: Populism, Community, and Accelerated Puralism," Polity, 31, 133-160.

Bimber, Bruce. 2001. "Information and political engagement in America: The search for effects of information technology at the individual level," Political Research Quarterly, 54(1), 53-67.

Bloom, H.. 2000. Global Brain: The Evolution of Mass Mind from the Big Bang to the 21st Century, John Wiley Sons, Inc.,New York.

Blumer, Herbert. 1969. The study of Social movements, London.

Blumler, Jay G, and Gurevitch, Michael. 2001. "The new media and our political communication discontents: Democratizing cyberspace," Information, Communication Society, 4(1), 1-13.

Boyd, D. and N. Ellison. 2008. Social Network sites: Definition, History, and Scholarship, Journal of Computer Mediated Communication, 13(1): 210-230

Breton, Margot. 1994. "Relating Competence- Promotion and Empowerment," Journal of Progressive Human Services, 5(1), 31.

Briggs, Asa and Burke, Peter. 2002. A Social History of the Media: From Gutenberg to the Internet, Oxford and Cambridge: Blackwell.

Brown, Rupert, and Hewstone, Miles. 2005. "An integrative theory of intergroup contact," Advances in experimental social psychology, 37(37), 255-343.

Bruns, A.. 2006. Wikinews: The Next Ggeneration of Alternative online News? Scan Journal, 3(1.

Buonanno, Milly. 2008. The Age of Television: Experiences and Theories, Intellect Books.

Burnashev, Rustam, and Chernykh, Irina. 2007. "Changes in Uzbekistan’s military policy after the Andijan events," The China and Eurasia Forum Quarterly, 5(1), 67-73.

Cachia Romina, Ramón Compañó Olivier Da Costa, Grasping the potential of online social networks for foresight, Technological Forecasting and Social Change, 2007, 74(8), pp. 1179-1203.

ص: 232

Cachia, Romina, Compañó, Ramón and Da Costa, Olivier. 2007. Grasping the potential of online social networks for foresight, Technological Forecasting and Social Change, 74(8), 1179-1203.

Campbell, Patricia. J, MacKinnon, Aran Stevens, Christy R. 2010. An Introduction to Global Studies, Wley-Blackwell.

Carlos Alberto Scolari, Hipermediaciones: elementos para una teoría de la comunicación digital interactive, Gedisa, 2008.

Carreton, Antonio. 1994. Social movements in the third world, London macmillan.

Castells, Manuel. 1996. Toward Sociology of the Network Society, UK: Oxford.

Castells, Manuel. 1999. Information Technology, Globalization and social Development; UNISD/DP, 114/99/13

Castells, Manuel. 2004. Informationalism, Networks, and the Network Society: A Theoretical Blueprint, Text published in the network society: a cross-cultural perspective, Northampton: Edward Elgar.

Castells, Manuel. 2009. Communication Power. UK: Oxford University.

Castells. Manuel. 2007. Power and Counter-power in the Network Society, International Journal of Communication, 1 (1), 238–66.

Chadwick, Andrew. 2006. Internet politics: States, citizens, and new communication technologies, Oxford University Press.

Cluett, Jonathan. 2010. Tendon Definition. About.com Healths Disease and Condition. Retrieved Sep. 24, 2011, from:

Cutler Co.,. 1997. the National Telecommunications Council Convergence Project, 1 – 5. Kuala Lumpur: Cutler Co.

Deibert, Ronald J. 2000. "International plugn play? Citizen activism, the Internet, and global public policy," International Studies Perspectives, 1(3), 255-272.

Della Porta, Donatella, and Diani, Mario. 2009. Social movements: An introduction, John Wiley Sons, 13- 16.

Dennis, E. E. 2003. Prospects for a big idea‐is there a future for convergence?. International Journal on Media Management, 5(1), 7-11.

Dewdney, Andrew and Ride, Peter. 2006. The New Media Handbook, Routledge.

ص: 233

Dines, G., Humez, J. M. 2002. Gender, Race, and Class in Media: A Text-Reader. Thousand Oaks, CA: Sage.

Dizard, Wilson P. 2001. Digital diplomacy: US foreign policy in the information age, New York: Praeger.

Dobnik, Verena. 2011. Wall Street Protesters: Were in for the Long Haul .Bloomberg Businessweek. Retrieved from:

Downey, John, and Natalie Fenton. 2003. "New media, counter publicity and the public sphere," New Media Society, 5(2), 185-202.

Eisenstein, E, L. 1979. The Printing Press as an Agent of Change: Communications and Cultural Transformations in Early-Modern Europe, Cambridge: Cambridge University Press.

Ellison, N. B., Boyd, D. m.. 2007. Social Network Sites: Definition, History, and Scholarship. Journal of Computer-Mediated Communication, 13, 210-230.

Encyclopaedia Brittanica on-line, Definition of ‘Diplomatic Missions [online], 2012 Available from:

.

Entman, Robert M. 2008. "Theorizing mediated public diplomacy: The US case," The International Journal of Press/Politics, 13(2), 87-102.

Etzioni, Amitai, and Etzioni, Oren. 1999. "Face-to-face and computer-mediated communities, a comparative analysis," The information society, 15(4), 241-248.

Farrell, Henry,. 2012. "The consequences of the internet for politics," Annual Review of Political Science, 1, 35-52.

Finnemann, Niels Ole. 2005. Internettet I Mediehistorisk Perspektiv, Copenhagen, Samfundslitteratur.

Flew, Terry. 2008. New media: An introduction (3rd ed,), Oxford University Press,

Folkerts, Jean, Lacy, Stephen, and Davenport, Lucinda. 2004. The media in your life: An introduction to mass communication, Boston: Allyn and Bacon.

Fong, Ben. 2010. Didnt you get the memo?: Changing Discourses of Diplomacy in the Age of Information, International Affairs Review, 18 (3(

Froomkin, A. M.. 2004. Technologies for Democracy. In P. Shane (ed.), Democracy Online: The Prospects for Political

ص: 234

Renewal through the Internet (pp. 3–20. New York, NY: Routledge.

Gans, H.. 2011. Multiperspectival News Revisited: Journalism and Representative Democracy. Jour-nalism, 12(1), 3–13.

Garrett, Kelly. 2006. "Protest in an information society: A review of literature on social movements and new ICTs," Information, communication society, 9(02), 211.

Garrison, Bruce. 2000. Convergence to the Web is no longer just the future." College Media Review, 38(3), 28-30.

Gilboa, Eytan (200) Global communication and foreign policy, Journal of Communication, 52(4), 731-748.

Gitelman, Lisa and Pingree, Geoffrey B. 2003. New Media, 1740-1915, MIT Press.

Gitelman, Lisa. 2006. Always already new: Media, history and the data of culture, The MIT Press.

Gloor, Peter A. 2006. “Swarm Creativity, Competitive advantage through collaborative innovation networks”, Oxford University Press.

Gordon Brown speech at the World Economic Forum in Davos, cited by Jackie Ashley in The Guardian, 29 Jan 2007.

Gordon Willard alport: becoming: basic considerations for a psychology of personality, yale university press, 1995,

Gottemoeller, Rose. 2012. From Telegraph to Twitter: Arms Control Diplomacy in the Information Age, Mission of the United States in Geneva Switzerland.

Grant, August E, and Wilkinson, Jeffrey. 2008. Understanding media convergence: the state of the field, Oxford University Press, USA.

Grant, Richard. 2005. The democratisation of diplomacy: negotiating with the Internet, Netherlands Institute of International Relations Clingendael.

Grech, Olesya M. 2006. "VIRTUAL DIPLOMACY," Universal-Publishers.

Gunzareth, David. 2000. Audience measurement in the face of change, International Journal on Media Management, 5, 7-11.

Harwood, Jake. 2010. "The contact space: A novel framework for intergroup contact research," Journal of Language and Social Psychology, 29(2), 147-177.

Heidemann, J. 2010. Online Social Networks–A Social technical Look, Retrived from www. Googlescholar.com

ص: 235

Heywood, Andrew. 1998. "Political Ideologies: An Introduction," Palgrave.

Heywood, Andrew. 2000. Key concept of politics, newyork, Palgrave.

Hoffman, John. 2003. Reconstructing diplomacy, The British Journal of Politics International Relations, 5(4), 525-542.

.

Hughes, R. 2007. Bits, Bytes and Bullets. The World Today, Chatham House: London.

IBM institute for Business Value. 2006. The End of TV as We Know It; a Future Industry Perspective.

J. D. straubhaar, R.larose, media, now: understandings media: understanding media, culture,and technology, cengage learning. 2000.

Jenkins, Henry. 2004. Fans, Gamers, and Bloggers: Media Consumers in a Digital Age. New York: New York University Press.

Jenkins, Henry. 2008. Convergance Culture, Newyok University Press.

John Hoffman, Reconstructing diplomacy, The British Journal of Politics International Relations, 2003, 5(4), pp. 525-542.

Johnson, T. J., Kaye, B. K. Using is Believing: The Influence of Reliance on the Credibility of Online Political Information Among Politically Interested Internet Users. Journalism Mass Communication Quarterly, 77(4) 865- 879, 2000.

Klandermans, Bert. 1984. "Mobilization and participation: Social-psychological expansisons of resource mobilization theory," American sociological review, 583-600.

Kurbalija, Jovan, and Baldi, Stefano. 2000. The internet guide for diplomats, DiploPublishing, Mediterranean Academy of Diplomatic Studies,

La Franiere, Sharon Ansfield, Jonathan. 2010. Cyberspying Fears Help Fuel China’s Drive to Curb Internet, New York Times, February 12, 2010.

Laclau, Ernesto and Mouffe Chantal. 2001. Hegemony and socialist strategy: Towards a radical democratic politics, Verso.

Lahlali, El Mustapha. 2011. Contemporary Arab Broaddcast Media, Edinburgh University Press.

ص: 236

Leonard, Peter. 2012. ‘Making Converged Regulation Possible’, Communications Law Bulletin, 31(2).

Lessig, Lawrence. 1999. Code and Other Laws of Cyberspace. New York: Basic Books

Lister, Martin, ed. 2003. New media: A critical introduction, Taylor Francis.

Loo, Theresa, and Davies, Gary. 2006. "Branding China: The ultimate challenge in reputation management?." Corporate Reputation Review, 9(3), 198-210.

Lupia, Arthur, and Sin, Gisela. 2003. "Which public goods are endangered?: How evolving communication technologies affect the logic of collective action," Public Choice, 117(3-4), 315-331.

Manovich, Lev. 2001.The language of new media, MIT press.

Martin dia, virtuol diplomacy, diplomacy of the digital age, newyork: weiley, 2006.

Martin, Todd. 2001. "Virtual Diplomacy," A Student Journal of International Affairs.

McAdams, Dan P. 1996. "Personality, modernity, and the storied self: A contemporary framework for studying persons," Psychological inquiry, 1996 7(4), 295-321.

McKee, Heidi A. 2008. Ethical and legal issues for writing researchers in an age of media convergence, Computers and Composition, 25 (1), 104-122.

McLuhan, Marshall. 1962. the Gutenberg Galaxy, Toronto: University of Toronto Press.

McLuhan, Marshall. 1964. Understanding Media: The Extensions of Man, New

Meikle, Graham, and Sherman, Young. 2012. Media convergence: Networked digital media in everyday life, Palgrave Macmillan.

Melissen, Jan. 2005. "The new public diplomacy," Soft Power in International Relations, New York: Palgrave Macmillan.

Meyrowitz, Joshua. 1985. No Sense of Place: The Impact of Electronic Media on Social Behavior, Oxford: Oxford University Press.

Meyrowitz, Joshua. 1994. Medium Theory, pp. 50–77 in D. Mitchell and D. Crowley (eds) Communication Theory Today. Cambridge: Polity Press.

ص: 237

Milka radanovie, diplomacy in the information age, mcclelland stewart inc, 2010.

Mitra, A., Watts, E. K. 2002. Theorizing Cyberspace: The Idea of Voice Applied to the Internet Discourse, New Media and Society, 4, 479–498.

Monge, Peter R. and Contractor, Noshir S. 2003. Theories of communication networks. UK: Oxford University.

Monroe E, Price. 2004. Media and sovereignty: The global information revolution and its challenge to state power, MIT Press.

Morley, David, and Robins, Kevin. 2013. Spaces of identity: Global media, electronic landscapes and cultural boundaries, Routledge.

Morozov, Evgeny. 2010. The Net Delusion: The Dark Side of Internet Freedom. New York, NY: Public Affairs.

Mueller, Milton L. 2010. Networks and states: The global politics of Internet governance, Mit Press.

N. Taylor, information war: American propaganda, free speech and opinion control since 9 – 14, seven stories press, 2008.

Nancy L Roberts, Michael Emery and Edwin Emery. 2002. The Press and America: An Interpretative History of the Mass Media, Harlow: Pearson Education.

Nikos christodolides, the internet diplomacy, american, 6, 2005.

Noll, A. M. 2003. The Myth of Convergence. The International Journal on Media Management, 5, 12-13.

Noll, Michael. 2004. Internet Television: Definitions and Prospects at “Internet TV”, Gerbarg, Dary Noam, Eli (eds), LEA.

Norris, P, Democratic phoenix: Reinventing political activism. Cambridge, UK: Cambridge UniversityPress, 2002

Nye, Joseph S. 2008. The powers to lead, Oxford University Press.

Nye, Joseph S. 2011. The Future of Power, US: Public Affairs.

Oates, Sarah, and Gibson, Rachel K. 2006. The Internet and politics: citizens, voters and activists, New York: Routledge.

Ong, Walter. 1988. Orality and Literacy: The Technologizing of the Word. London: Routledge.

Oreilly, Tim. 2007."What is Web 2.0: Design patterns and business models for the next generation of software, “Communications strategies, 65.

ص: 238

Pearson, Roberta and Simpson, Philip (eds). 2005. Critical Dictionary of Film TelevisionTheory, Routledge.

Peters, John Durham. 1999. Speaking into the Air: A History of the Idea of Communication. Chicago, IL: University of Chicago Press.

Pfister, Damien Smith. 2011. Networked Expertise in an Era of Many-to-Many Communication: On Wikipedia and Invention. Social Epistemology, 25(3), 217–231.

Picard, Robert, Environmental and Market Changes Driving Strategic Planning in Media Firms, JIBS Reports on Media Series No. 2004-2

Piers robinson, the cnn effect: can the news media drive foreisn policy?, review of international studies, 25 (2), 301 - 309, 1999.

Proedrou. Filippos, and Frangonikolopoulos, Christos A. 2010. "Russias Re-emergence in the Global System: Globalising or Anti-Globalising Force?”Journal of Contemporary European Studies, 18(1), 79-90.

Qvortrup, Lars. 2006. Understanding New Digital Media Medium Theory or Complexity Theory? European Journal of Communication, 21(3), 345-356.

Rasmussen, Terje. 2007. "Techno-politics, Internet Governance and some challenges facing the Internet."

Rheingold, H.2000. Smart Mobs: the Next Social Revolution, Perseus, Cambridge, Massachusetts, pp 157–82.

Rheingold, Howard. 2000. Smart Mobs: The Next Social Revolution, Basic Books, Perseus, Cambridge, Massachusetts.

Saddiki, Said. 2006. "Diplomacy in a Changing World," Alternatives: Turkish Journal of International Relations, 5(4), 93-105.

Schiappa, E., Gregg, P. B., Hewes, D. E. 2005. The Parasocial Contact Hypothesis. Communication Monographs, 72, 95–118.

Schiappa, Edward, Gregg, Peter B., and Hewes, Dean E. 2005. "The parasocial contact hypothesis," Communication Monographs, 72(1), 92-115.

Schudson,

and Earl, Martin. 2008. Media, Movements, and Political Change, Emerald Group Publishing.

Scolari, Carlos Alberto. 2008. Hipermediaciones: elementos para una teoría de la comunicación digital interactive, Gedisa.

ص: 239

Scott, C. 2007. A Cross-cultural Comparison of Perceptions and Uses of mobile Telephony, New Media Society, 4 (9): 343 - 363.

Seib, Philip. 2010. Headline Diplomacy: How News Coverage Affects Foreign Policy, London: Praeger.

Shapiro, Samantha M. 2009. ‘Revolution, Facebook-Style’. The New York Times, Retrieved Sep. 28, 2011 from:

Sharp, Paul. 2009. Diplomatic theory of international relations, Cambridge University Press.

Shohamy, E. and Gorter, Durk. 2009. Linguistic Landscape: Expanding the Scenery, New York, Routledge.

Singh, Shivam. 2013. "Political Actions and Sports Policy," Economic and Political Weekly, 48(34), 20-22.

Slevin, James. 2000. Internet and society, Cambridge UK, Polity Press.

Smith, Gordon and Sutherland, Allen. 2002. "The new diplomacy: Real‐time implications and applications," Canadian Foreign Policy Journal, 10 (1), 41-56.

Stevens, Tim. 2012. "A cyberwar of ideas? Deterrence and norms in cyberspace,"Contemporary Security Policy, 33 (1), 148-170.

Stöber, Rudolf. 2003. Mediengeschichte. Die Evolution ‘neuer’ Medien von Gutenberg bis Gates, Eine Einfuhrung, Wiesbaden: Westdeutscher Verlag.

Stöber, Rudolf. 2004. "What Media Evolution Is A Theoretical Approach to the History of New Media?” European Journal of Communication, 19(4), 483-505.

Straubhaar, Joseph D. 1991. "Beyond media imperialism: Assymetrical interdependence and cultural proximity," Critical Studies in media communication, 81, 39-59.

Straubhaar, Joseph D. 2011. "Beyond media imperialism: Assymetrical interdependence and cultural proximity," Critical Studies in media communication, 8(1), 39-59.

Sunstein, Cass R. 2007. Reports in The Economist, 27 Nov 2006, The Observer, 29 April 2007, The Guardian, 9May 2007.

Syed Hussein Mohamad, Dr. 1999. Communications in the New Millennium. Paper presented at ‘EC Talks’, Kuala Lumpur.

Tapscott, Don. 2008. Wikinomics: How Mass Collaboration Changes Everything, New York, 2007.

ص: 240

The Economist. 2010. Don’t Mess with Us. The Economist, January 2, 2010, 31.

Vallath, Chandrasekhar. 2009. "The technologies of convergence." Electronic communication convergence, Policy challenges in Asia, New Delhi: Sage.

Van Aelst, Peter Walgrave, Stefaan. 2004. in Cyberprotest New Media, Citizens and Social Movement, Wim van de Donk, Brian D.Loader, Paul G.Nixon Dieter Rucht (eds), Routledge.

Van De Donk, Wim, Loader, Brian D, Nixon, Paul G, and Rucht, Dieter, eds. 2004. Cyberprotest: New media, citizens and social movements, Routledge.

Ventre, Daniel, ed. 2012. Cyberwar and Information Warfare, John Wiley Sons.

Wallis, Roger and Baran, Stanley. 1990. The Khown World of Broaeast News, Routldge.

Weber, Rolf H. 2009. "Internet of things–Need for a new legal environment?,"Computer law security review, 25(6), 522-527.

Westcott, Nicholas. 2008. "Digital diplomacy: The impact of the Internet on International relations."

Whitney, Lance. 2009. Average Net user now online 13 hours per week, http://news.cnet.com/8301-1023_3-10421016-93.html (accessed March 31, 2012.

Wilke, Jürgen. 2003.Grundzüge der Medien-und Kommunikationsgeschichte. Von den Anfängen bis ins 20. Jahrhundert, Publizistik, Weimar: B¨ohlau.

Wilkins, Karin G. 2009. Home /Land/ Security: What We Learn about Arab Communities from Action- Adventure Films, Lexington Books.

WRR, Netherlands Scientific Council for Government Policy. 2005. Media Policy for the Digital Age, Amsterdam University Press.

Zavoina, Susan, and Reichert, Tom. 2000. Media Convergence/Management Change: The Evolving Workflow for Visual Journalists, The Journal of Media Economics, 13(2), 143-151.

Zielinski, Siegfried. 2006. Deep time of the media: Toward an Archaeology of Hearing and Seeing by Technical Means, Cambridge, MA: MIT Press.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109