رسانه و نقش خانواده در توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني

مشخصات كتاب

سرشناسه : رئيسي واناني، حسين، 1365 -

عنوان و نام پديدآور : رسانه و نقش خانواده در توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني/ حسين رييسي واناني.

مشخصات نشر : قم: صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهشهاي اسلامي، 1391.

مشخصات ظاهري : 111 ص.؛ 5/14×5/21 س م.

شابك : 50000 ريال: 978-964-514-247-4

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.

موضوع : اقتصاد خانواده -- ايران

موضوع : رسانه هاي گروهي در رشد اقتصادي -- ايران

موضوع : خودكفايي

موضوع : توسعه صنعتي -- ايران

موضوع : ايران -- سياست اقتصادي -- 1391

شناسه افزوده : صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران. مركز پژوهشهاي اسلامي

رده بندي كنگره : TX107/ر9ر5 1391

رده بندي ديويي : 640/955

شماره كتابشناسي ملي : 2827687

ص: 1

اشاره

رسانه و نقش خانواده در توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني

حسين رييسي واناني

صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران

مركز پژوهشهاي اسلامي 1391.

ص: 2

فهرست مطالب

تصویر

ص: 3

تصویر

ص: 4

تصویر

ص: 5

ص: 6

ديباچه

ديباچه

بدون ترديد، امروزه ايران اسلامي به مرحله جديدي از تاريخ خود گام نهاده است؛ مرحله اي كه آزموني بزرگ براي ملت سرافراز ايران است. پيروزي نظام اسلامي در عرصه هاي مختلف و دگرگوني هاي اساسيِ رخ داده در كشور و اثر آن بر جهان اسلام، به گونه اي است كه جهانيان - به ويژه دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب - را به واكاوي و دقت در اسلام و مذهب تشيع واداشته است. آنان درصدد پاسخ گفتن به اين پرسش اساسي هستند: آيا اسلامي كه در عرصه هاي فرهنگي و سياسي، چنين تحول آفرين است، براي رفع مشكلات اقتصادي جامعه و رسيدن به مرحله خودكفايي نيز برنامه اي دارد؟

صاحب نظران معتقدند، يكي از مسائل ضروري و مهم در اين برهه از زمان، مسائل اقتصادي و حركت جهادگونه در اين عرصه است؛ زيرا اگر نظام اسلامي توانايي خود را در حل مشكلات اقتصادي به دنيا نشان دهد، در پيشرفت كشور و عزت ملت ايران و اسلام، اثر بسياري خواهد داشت.

البته بخشي از مشكلات اقتصادي موجود، نتيجه ناگزير انقلاب است، اما بخش ديگر آن، زاييده عملكرد نادرست در برخورد با مسائل اقتصادي است

كه همين مشكلات سبب شده است، دشمن ضمن تلاش در عرصه هاي ديگر، سعي خود را بيشتر بر «اقتصاد» متمركز كند.

از اين رو، بايد مردم عزتمند ايران، كه پرچم دار حكومت ديني در جهان

ص: 7

هستند، با اطاعت از فرمان رهبر فرزانه، در طرح «جهاد در عرصه توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني» مشاركت فعال داشته باشند و بار ديگر با حركت جهشي و اصلاح عملكردهاي اقتصادي و همكاري با برنامه هاي دولت، به جهانيان ثابت كنند، اسلام مكتبي همه جانبه است كه با تكيه بر مباني ديني خود، نه تنها در عرصه هاي سياسي و فرهنگي توانايي ايجاد تحول در جامعه را دارد، بلكه در بُعد اقتصادي نيز مي تواند رفاه و آسايش افراد جامعه را فراهم آورد.

به يقين، در اين مرحله از جهاد، نمي توان به نقش خانواده در ميدان كار و اقتصاد بي توجه بود؛ زيرا خانواده از اركان اساسي جامعه به شمار مي آيد كه نوع عملكرد و ميزان حضورش در چرخه اقتصادي كشور، از جمله توليد و مصرف، بسيار اثرگذار است. در واقع، جهاد اقتصادي بايد از اولين و كوچك ترين و در عين حال اصلي ترين هسته جامعه، يعني خانواده آغاز شود و كل جامعه را در بر گيرد. براي موفق شدن در اين جهاد، آشنايي خانواده با عرصه هايي كه بايد وارد شود و در آن به تلاش بپردازد، ضروري است. بنابراين، بهتر است در اين باره به خانواده هاي محترم، از طريق رسانه هاي گروهي به ويژه رسانه ملي، با توجه به فراگيري، اثرگذاري و جذابيت هاي آن، آگاهي هاي لازم داده شود.

پژوهش حاضر اقدامي است در اين راستا كه لازم است از تلاش هاي پژوهشگران ارجمند آقايان حسين رئيسي واناني و غلامحسن عيوضي كه در تأليف اثر حاضر كوشش نمودند، تقدير و تشكر به عمل آيد.

اداره كل پژوهش

مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما

ص: 8

مقدمه

مقدمه

نظام جمهوري اسلامي ايران در مسير تعالي خود در عرصه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و علمي، در طول سه دهه گذشته، به موفقيت ها و پيروزي هاي بزرگي دست يافته است. دهه چهارم، كه مقام معظم رهبري آن را دهه پيشرفت و عدالت نام نهاده است، براي نظام اسلامي نويد آينده اي روشن و درخشان را مي دهد.

نام گذاري سال 1391 به نام سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، ادامه سياستي است كه سال گذشته مقام معظم رهبري بيان فرمود. سال گذشته به نام سال جهاد اقتصادي نام گذاري شد و امسال نيز در ادامه اهداف سال گذشته و به نوعي جهاد اقتصادي است.

مهم ترين مصداق جهاد اقتصادي، حمايت از توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني است. شعار امسال با توجه به درايت مقام معظم رهبري مبتني بر نياز جدي كشور و بر اساس وجود تهديد يا فرصت بالقوه، انتخاب شده است. بنابراين، بايد همه فعاليت هاي كلان دستگاه هاي اجرايي، با همكاري و تلاش مضاعف، زمينه تحقق اين شعار را فراهم آورند. افزايش

كيفيت كالاهاي داخلي، تشويق مردم به خريد اين كالاها و فراهم كردن

ص: 9

فضاي اقتصادي كسب و كار براي افزايش توليد ملي، از جمله مباحث مهم در اين زمينه است.

خانواده، بنيادي ترين واحد جامعه نيز در تحقق شعار توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، ظرفيت هاي بسياري دارد. خانواده مي تواند عميق ترين تأثيرات را بر افراد جامعه بگذارد؛ به گونه اي كه اگر بتوان رفتار اقتصادي خانواده ها را به شكل مطلوبي جهت داد، مسلّماً اين جهت دهي بر اقتصاد كل كشور نيز اثر خواهد گذاشت. از اين رو، توجه به خانواده و نقشي كه مي تواند در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني بر عهده گيرد، بسيار مهم است.

در دنياي امروز، خانواده با تحولات بزرگي روبه رو شده است. كاهش تعداد فرزندان، تغيير نقش زن و شوهر و دگرگوني نقش زنان در اجتماع در كنار عوامل اجتماعي ديگر، ساختار خانواده را متحول كرده است. اين دگرگوني ها تحت تأثير عوامل متعددي به وقوع پيوسته، كه رسانه ها را مي توان از جمله اثرگذارترين آنها دانست. رسانه، ابزاري قدرتمند و اثرگذار است كه مي تواند به صورت مستقيم بر جامعه اثر بگذارد، اما تأثير مهم آن از طريق اثر گذاشتن بر نهادهايي چون خانواده است. رسانه ابزار گوناگوني در زمينه برنامه سازي دارد و مي تواند مفاهيم را در قالب هاي متنوع و جذاب به مخاطب عرضه كند.

پي آمد اين اثرگذاري را مي توان در دو قالب پي آمدهاي مثبت، همچون افزايش آگاهي اعضاي خانواده در زمينه هاي مختلف، از جمله موضوعات و مسائل اقتصادي و اصلاح رفتار فردي و جمعي و پي آمدهاي منفي، چون

افزايش مصرف گرايي، تجمل گرايي و... مشاهده كرد. بررسي پي آمدهاي تأثير

ص: 10

رسانه در هر يك از اين موارد مي تواند چشم انداز روشني از وضعيت و عملكرد آن را نشان دهد.

رسانه در جامعه پذير كردن افراد نقش بسزايي دارد؛ به گونه اي كه با ظرفيت هاي وسيع اثرگذاري خود، اولويت فكري افراد جامعه و خانواده ها را تعيين و هدايت مي كند. جهت دهي صحيح اولويت هاي فكري خانواده مي تواند در جامعه پذيري هر چه بهتر افراد اثرگذار باشد. ابتدا رسانه ارزش هاي صحيح اقتصادي را به خانواده يادآور مي شود و خانواده با دارا بودن سازوكارهاي جامعه پذيري خودش، اين پيام ها را در افراد نهادينه مي سازد. در واقع، خانواده در انتقال پيام هاي رسانه به افراد جامعه، واسطه به شمار مي آيد. رسانه ها مي توانند بر موضوعاتي چون تربيت اقتصادي فرزندان نيز اثرگذار باشند.

در اين تحقيق، به بررسي ظرفيت ها و نقشي مي پردازيم كه خانواده در زمينه توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني دارد. در فصل اول، ابتدا سير تحول خانواده، سپس نحوه اثرگذاري خانواده و رسانه بر افراد جامعه، بررسي خواهد شد. در فصل دوم، به خانواده و كار مي پردازيم. به دليل آنكه مصرف كالاي ايراني در توليد ملي اثر بسزايي دارد، در فصل سوم به موضوع خانواده و مصرف خواهيم پرداخت. تربيت نيروي انساني كارآمد، يكي از وظايف مهم خانواده است. از اين رو، در فصل چهارم، به خانواده و كار مي پردازيم. در فصل پنجم، نقش خانواده را در حمايت از سرمايه ايراني بررسي مي كنيم. در پايان، به آسيب ها و چالش هايي خواهيم پرداخت كه پيش روي خانواده در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني است.

ص: 11

ص: 12

فصل اول: كليات

اشاره

فصل اول: كليات

زير فصل ها

طرح و تبيين موضوع

اهميت موضوع

تعريف مفاهيم تحقيق

كاربرد تحقيق در سازمان صدا و سيما

پيشينه تحقيق

پرسش هاي تحقيق

اهداف تحقيق

پيش فرض ها و چارچوب نظري تحقيق

خانواده، مهم ترين نهاد اجتماعي

سير تحول خانواده از گسترده به هسته اي

خانواده در ايران معاصر

شرايط اقتصادي ايران در قرن نوزدهم

انواع خانواده در ايران امروز

خانواده هسته اي امروزي و فرصت هاي پيش رو

نقش خانواده در فرهنگ پذيري اقتصادي افراد جامعه

خانواده و آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي

رسانه و انتقال ارزش هاي اقتصادي به خانواده و افراد جامعه

خانواده ميانجي و تأثير پيام هاي رسانه

طرح و تبيين موضوع

طرح و تبيين موضوع

در مديريت كلان جامعه، تمام عرصه ها، اعم از فرهنگ، سياست، اقتصاد، اجتماع، هنر و... به هم پيوسته اند. چنانچه يكي از اين عرصه ها ضعيف باشد، ديگر بخش ها آسيب مي بيند. در بيان پيشوايان معصوم(ع) و نيز به گواه جامعه شناسان، بايد ريشه بسياري از ناهنجاري ها، اعم از فساد، فحشا، سرقت، اغتشاش، ايجاد ناامني و... را در بي كاري و ركود اقتصاد جوامع جست. بنابراين، شكوفايي اقتصادي و فقرزدايي، زيربناي پيشرفت همه جانبه به شمار مي رود.

انقلاب اسلامي ايران، كه انقلابي فرهنگي است، تحول اساسي و بنيادين در تمام عرصه ها را نشانه رفته كه برقراري عدالت اجتماعي و رفع فاصله طبقاتي از مهم ترين آنهاست. از اين رو، بيش از هميشه و پيش از همه بايد اقتصاد كشور را سرآمد كرد تا زمينه تحقق آرمان هاي مقدس نظام جمهوري اسلامي ايران فراهم آيد.

مقام معظم رهبري، هدايت كننده و سكاندار نظام جمهوري اسلامي ايران،

ص: 13

با تحليل شرايط داخلي، جهت حركت كلي نظام را در سند چشم انداز و سياست هاي كلي نظام، اعلام و ابلاغ مي فرمايد. در همين مورد، طبق سنت حسنه اي، در آغاز هر سال خورشيدي، ايشان با انتخاب عنواني براي سال در پيام نوروزي خود، توجه مردم و مسئولان را به آن موضوع جلب مي كند. مقام معظم رهبري، پس از گزارش كارشناسانه مراجع مختلف و بررسي همه جانبه، جهت فعاليت هاي مردم و مسئولان را مشخص كرده و سال 1391 را سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني ناميده است.

خانواده كوچك ترين واحد اجتماع است. خانواده محل اصلي زندگي، تربيت و ديگر آموزش هاي انسان و رفتار تمام كاركنان و شاغلان متأثر از فرهنگ خانواده آنهاست. بنابراين، اگر خانواده ها از لحاظ فرهنگي، برخورداري از الگوهاي مناسب رفتاري و طرز نگرش صحيح به امور اقتصادي پيشرفت كنند، مي توانند باعث پيشرفت فرهنگ كار و توليد در تمام كشور شوند. در جوامع مختلف، اعم از ابتدايي، در حال توسعه و توسعه يافته، خانواده مهم ترين عامل توليد و توزيع كالا و خدمات در جامعه است. به همين دليل، اقتصاددانان خانواده را بنيان زندگي اقتصاديِ جوامع مي دانند.

خانواده در تمام جوامع، در برنامه هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي، نقش محوري داشته و دارد و در دين مبين اسلام نيز بر اين مهم تأكيد شده است.

حفظ بنيان خانواده و اثرگذاري بر ارزش هاي خانواده، يكي از مسائلي است كه رسانه بايد در اين زمينه وارد شود تا از اين طريق، ارزش هاي صحيح را در خانواده، حفظ، و ارزش هاي منفي را از خانواده كم كم حذف كند. از اين رو، در اين تحقيق برآنيم نقش رسانه و خانواده را در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني بررسي كنيم.

ص: 14

اهميت موضوع

اهميت موضوع

در شرايط بحراني اقتصاد جهاني كه بر اقتصاد ما نيز اثر گذاشته و همچنين تحريم هاي بسياري كه به نظام جمهوري اسلامي ايران، در 33 سال گذشته تحميل شده، رهبر معظم انقلاب اسلامي، سال 1391، سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني نام گذاري فرمودند. بنابراين، توجه ويژه به بحث توليد، كار و سرمايه و نقش آن در پيشرفت جامعه، امري ضروري و مهم است. از اين رو، توجه به سازوكارهايي كه مي تواند موجب رونق توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني باشد، ضروري است. مسلّماً خانواده يكي از اين سازوكارهاي اثرگذار بر توليد ملي است كه واكاوي نقش آن در توليد ملي ضروري است.

مديريت صحيح اقتصاد خانواده يكي از مسائل مهمي است كه مي تواند بر رشد و پيشرفت اقتصاد كشور اثرگذار باشد. از اين رو، آموزش رفتارهاي اقتصادي صحيح به خانواده ها، يكي از وظايف رسانه ها به شمار مي رود. رسانه ها مي توانند به خانواده ها آموزش دهند چه كالاهايي را خريداري و مصرف كنند. همچنين رسانه ها مي توانند شيوه صحيح سرمايه گذاري را به خانواده ها آموزش دهند.

توجه به ظرفيت هاي اثرگذاري رسانه بر افراد و گروه هاي اجتماعي، يكي از مباحث بسيار مهم است كه بايد صاحبان رسانه ملي به آن توجه كنند. رسانه مي تواند با اولويت دادن به رونق توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، عاملي مهم براي رشد و پيشرفت اقتصاد كشور باشد. از اين رو، شناخت ظرفيت اثرگذاري و تعامل آن با خانواده، بسيار ضروري است.

تعريف مفاهيم تحقيق

تعريف مفاهيم تحقيق

رسانه: در لغت به معناي متصل كننده و اتصال دهنده و و در اصطلاح عبارت است از وسايل ارتباط جمعي كه در دوران كنوني ظهور يافته اند. (وسايل

ص: 15

ارتباط جمعي به وسايلي گفته مي شود كه مخاطبان آن، وسيع، فراوان و نامتجانسند. اين اجتماعات وسيع و نامتجانس مي توانند به وسيله اين ابزارها با هم نزديك شوند و به تبادل آرا و تفاهم بپردازند). در اينجا مراد از رسانه، راديو و تلويزيون است.(1)

خانواده: زندگي جمعي حتي دو نفر را نيز خانواده ناميده اند، ولي خانواده دربردارنده پدر، مادر و فرزندان است. به عبارت ديگر، خانواده به معناي واقعي اجتماعي از حضور مادران، پدران و فرزندان در يك مكان و فضاي اجتماعي و فرهنگي مشترك تشكيل مي شود. همچنين خانواده به دو نوع گسترده و هسته اي تقسيم مي شود.(2)

توليد ملي: در لغت به معناي زاياندن، زادن پديد آوردن، پيدا كردن و در اصطلاح عبارت است از هرگونه فعاليت و كار (صرف انرژي) كه عنصر يا عناصري از طبيعت را به مصرف انسان نزديك كند. توليد ملي در يك كشور به ارزش پولي كالاها و خدمات اقتصادي توليد شده به وسيله خانوار، واحدهاي اقتصادي، سازمان هاي غير انتفاعي، اتحاديه ها، سازمان هاي خيريه و غيره اطلاق مي شود.(3)

كار: در لغت به معناي كاشتن، كاريدن و در اصطلاح به معناي فعاليتي است متشكل از اِعمال قوه فكري يا دستي كه در برابر آن، مزد، حقوق، معاش يا حق الزحمه كار و كسب گرفته مي شود. در محاورات روزانه، اين اصطلاح بيشتر به معناي محدودتر يعني كارهاي دستي يا به طور كلي، كارگران دستي به كار مي رود. در نظريه اقتصادي، كوشش انساني يا فعاليتي است كه در جهت توليد

ص: 16


1- مهشيد مشيري، فرهنگ زبان فارسي، ص83.
2- تقي آزاد ارامكي، جامعه شناسي خانواده ايراني، ص11.
3- محمد معين، فرهنگ فارسي، ص1170.

هدايت مي شود و به عنوان يك عامل توليد، كار از مواد اوليه، سرمايه و مديريت جدا و فقط شامل مساعي كارگران در اشتغال است.(1)

سرمايه: در لغت به معناي مال، ثروت، قابليت، استطاعت، مبدأ، اصل و در اصطلاح عبارت است از پول يا متاعي كه آن را اساس كسب يا بازرگاني قرار دهند.(2)

اقتصاد: در لغت به معناي ميانه روي در دخل و خرج و در اصطلاح، حد مطلوب استفاده از منابع به قسمتي است كه حداكثر ارضا از ميزان معلوم منابع به دست آيد يا ميزان معيّن ارضا از كمترين ميزان ممكن منابع حاصل گردد.(3)

دين: در لغت به معناي كيش و آيين و در اصطلاح، عقايد و دستورهاي علمي و اخلاقي است كه پيغمبران از طرف خدا براي راهنمايي و هدايت بشر آورده اند.(4)

فرهنگ پذيري: فرهنگ در لغت به معناي ادب و تربيت آمده است و در اصطلاح، عبارت است از راه و روش آموخته زندگي در يك اجتماع معيّن كه به واسطه آن، افراد جامعه، روش ها، آداب و رسوم و ارزش هاي يك اجتماع معيّن را مي آموزند كه متضمن نظام اقتصادي اجتماعي، ساخت سياسي، علم، دين، هنر و سرگرمي هاست.(5)

جامعه پذيري: جامعه پذيري يا اجتماعي شدن به فرآيندي اشاره دارد كه از طريق آن، كودكان و حتي بزرگ سالان رفتارهاي مورد قبول گروه اجتماعي و

ص: 17


1- فرهنگ زبان فارسي، ص815.
2- فرهنگ زبان فارسي، ص591.
3- فرهنگ زبان فارسي، ص83.
4- فرهنگ زبان فارسي، ص478.
5- فرهنگ زبان فارسي، ص767.

جامعه اي را مي آموزند كه به آن تعلق دارند. اين فراگيري آنها را قادر مي سازد تا در جامعه اي كه در آن زندگي مي كنند، افرادي كارآمد باشند.(1)

مصرف گرايي: مصرف در لغت به معناي به كار بردن و خرج كردن است و در اصطلاح، به زماني گفته مي شود كه در به كارگيري يا خرج كردن بيش از اندازه چيزي افراط يا زياده روي به عمل آيد.(2)

تجمل گرايي: تجمل در لغت به معناي خودآرايي، جاه و طلب و در اصطلاح، تجمل گرايي نوعي سبك زندگي است كه فرد در آن به زيبايي ظاهري و تشريفاتي توجه زياد دارد.(3)

صنايع خانگي: صنعت در لغت به معناي كار، پيشه و حرفه است.(4) صنايع جمع صنعت است و هنگامي كه با كلمه اي تركيب شود (مانند صنايع فولاد، صنايع سيمان، صنايع لوازم خانگي و...)، منظور، كارها و حرفه هايي است كه به رشته اي خاص مربوط باشد.

كاربرد تحقيق در سازمان صدا و سيما

كاربرد تحقيق در سازمان صدا و سيما

اين تحقيق بر آن است تا نقش خانواده را در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني و همچنين نقش رسانه را در اين زمينه بررسي كند. اين تحقيق مي تواند براي صاحبان رسانه مفيد باشد تا از اين منظر، هر چه بهتر بتوانند در اولويت گذاري برنامه هايي با مضمون خانواده، توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، بيش از پيش موفق باشند. همچنين اين تحقيق مي تواند در ايجاد ايده به مديران برنامه سازي در سازمان صدا و سيما كمك كند.

ص: 18


1- مك كارتي و جين ريبنز، مفاهيم كليدي در مطالعات خانواده، ترجمه: محمدمهدي لبيبي، ص633.
2- فرهنگ زبان فارسي، ص1008.
3- فرهنگ زبان فارسي، ص231.
4- فرهنگ زبان فارسي، ص676.

پيشينه تحقيق

پيشينه تحقيق

تاكنون درباره اين موضوع، كتاب يا تحقيق خاصي نوشته نشده است و كتاب هايي كه درباره خانواده نوشته شده، به صورت مستقيم به اين بحث نپرداخته اند. اين كتاب ها بيشتر به اقتصاد خانواده و رسانه و رابطه آن با خانواده پرداخته اند، ولي به صورت مستقيم به نقشي كه خانواده مي تواند در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني داشته باشد، نپرداخته اند.

در اينجا به تعدادي از اين كتاب ها اشاره مي كنيم:

1. زهرا افشاري، اقتصاد خانواده، تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا، 1385.

(در اين كتاب، بيشتر به مباحثي درباره اقتصاد خانواده پرداخته شده است و اشاره اي به اين موضوع ندارد كه خانواده چگونه مي تواند در توليد ملي نقش داشته باشد).

2. تقي آزاد ارامكي، جامعه شناسي خانواده ايراني، تهران، سمت، 1385.

(در اين كتاب، مباحثي درباره سير تحول خانواده در اروپا و ايران آمده و به انواع خانواده در ايران و جهان پرداخته شده است).

3. شهلا اعزازي، خانواده و تلويزيون، تهران، مرنديز، 1381.

(در اين كتاب، نقش تلويزيون در اثرگذاري بر خانواده بررسي شده است).

4. احمد بهشتي، خانواده در قرآن، تهران، دفتر تبليغات حوزه علميه قم، 1387.

(در اين كتاب، خانواده ويژگي هاي خانواده از منظر قرآن بررسي شده است).

پرسش هاي تحقيق

پرسش هاي تحقيق

1. نقش خانواده در توليد ملي چيست؟

2. نقش خانواده در حمايت از كار و سرمايه ايراني چيست؟

3. خانواده چه نقشي در مصرف كالاي ايراني دارد؟

ص: 19

4. رسانه چگونه مي تواند بر خانواده، توليد و مصرف كالاي ايراني اثرگذار باشد؟

5. آسيب ها و چالش هاي پيش روي خانواده در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني چيست؟

اهداف تحقيق

اهداف تحقيق

1. شناخت ظرفيت هاي خانواده در توليد ملي؛

2. شناخت ظرفيت هاي خانواده در حمايت از كار و سرمايه ايراني؛

3. شناخت نقش خانواده در مصرف كالاي ايراني؛

4. بررسي اثرگذاري رسانه بر خانواده و به تبع آن، توليد و مصرف كالاي ايراني؛

5. بررسي آسيب ها و چالش هاي پيش روي خانواده در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني.

پيش فرض ها و چارچوب نظري تحقيق

پيش فرض ها و چارچوب نظري تحقيق

خانواده و نظام ارزش گذاري اقتصادي در جامعه به يكديگر مربوطند. خانواده در اين زمينه مي تواند نقش بسيار مهمي ايفا كند؛ به گونه اي كه تربيت و فرهنگ پذيري افراد جامعه از خانواده سرچشمه مي گيرد و خانواده در انتقال ارزش ها و باورهاي اقتصادي نقش بسيار مهمي را بر عهده دارد. رسانه با اولويت گذاري و برجسته سازي ارزش هاي اقتصادي در باب توليد و مصرف كالاي ايراني مي تواند در اين زمينه به خانواده ياري رساند. در واقع، خانواده ميانجي دريافت پيام هاي رسانه به وسيله افراد جامعه است. همچنين رسانه مي تواند از ظرفيت فراوان اثرگذاري خود، مانند برجسته سازي، استفاده از انواع روش هاي تبليغاتي، ساخت مجموعه ها و برنامه هايي با موضوع خانواده و توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، هر چه بيشتر در اين مسير به خانواده ياري رساند.

ص: 20

خانواده، مهم ترين نهاد اجتماعي

خانواده، مهم ترين نهاد اجتماعي

در هر جامعه، نهاد هاي گوناگوني وجود دارد كه بقاي جامعه بسته به آنهاست. خانواده يكي از اين نهادهاي مهم است. نهاد خانواده دو وظيفه بسيار مهم را بر عهده دارد: اول بقاي نسل و در نتيجه بقاي جامعه، و دوم، اجتماعي كردن كودكان و ديگر اعضاي خانواده؛ يعني خانواده با آموزش و پرورش، فرزند را با فرهنگ جامعه آشنا مي سازد و او را براي هم نوايي با افراد جامعه آماده مي كند. خانواده در رشد شخصيت كودك سهم اساسي دارد. جنبه هاي ژرف و پنهاني شخصيت انسان ناشي از تعليم و تربيت او در دوران كودكي است. از آنجا كه نخستين سال هاي زندگي انسان در خانواده مي گذرد و در اين دوران است كه پايه اوليه شخصيت او گذاشته مي شود، مي توان به اهميت خانواده و اثري پي برد كه در شخصيت فرد و پرورش قواي روحي و اخلاقي او دارد. جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعي از نظر تأثيري كه خانواده در تكوين شخصيت فردي دارد، براي آن مقام مهمي قائلند.

اسلام جامعه را كل واحدي مي داند كه خانواده ها اجزاي اين كل هستند. نمي توانيم كلي را در نظر بگيريم كه جزء نداشته باشد. از ديدگاه اسلام، خانواده و كاركردهاي مثبت آن اهميت بسزايي دارد. اسلام خانواده را سازنده شخصيت انساني مي داند و اينكه پرورش انسان هاي سالم در خانواده هاي سالم ميسر است.

خانواده يكي از موضوع هاي مهم جامعه شناسي است؛ زيرا خانواده نهادي است كه با سرنوشت و زندگي تمام مردم ارتباط تنگاتنگي دارد. خانواده خمير مايه و هسته نخستين پايگاه و چكيده هر جامعه است. برجستگي جامعه از رشد و تعالي فرهنگي و تمدن افراد خانواده سرچشمه مي گيرد. همچنين چنان كه اعضاي خانواده ها به ركود و عقب گرد فكري و علمي دچار شوند،

ص: 21

جامعه در معرض نابودي و سير نزولي قرار مي گيرد و برعكس، هر قدر اعضاي خانواده ها به خودباوري ملي دست يابند و سعي كنند نقش خودشان را در جامعه به صورت پويا ايفا كنند، شاهد رشد و پيشرفت روزافزون جامعه خواهيم بود. بنابراين، توجه دقيق به نهاد خانواده مي تواند در رشد و بالندگي كشور در تمام زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي اثرگذار باشد. در نتيجه گيري كلي، مي توان گفت پيشرفت نهاد خانواده و تقويت ارزش هاي حاكم بر آن مي تواند به پيشرفت كشور بينجامد.

سير تحول خانواده از گسترده به هسته اي

سير تحول خانواده از گسترده به هسته اي

شناخت هر چه بهتر جريان تحول در خانواده ايراني در دوران معاصر سبب مي شود كه به شناخت بهتري از وضعيت خانواده امروزي در ايران برسيم. اين شناخت عميق از خانواده ايراني مي تواند در برنامه ريزي و سياست گذاري اقتصادي براي خانواده ايراني به ما ياري رساند. از اين رو، براي شناخت هر چه بهتر جريان تحول خانواده سعي شده تا ابتدا ريشه هاي اين تحول در اروپا بيان و در ادامه، آراي جامعه شناسان درباره اين تحولات بررسي شود. در پايان نيز به ريشه هاي تحول خانواده ايراني در دوران معاصر مي پردازيم.

خانواده در طول تاريخ با دگرگوني هايي به شكل امروزيِ خود رسيده و ثابت شده كه اين دگرگوني ها تحت تأثير دگرگوني شرايط اجتماعي بوده است. اين تغييرهاي اجتماعي در خانواده سبب تغييرهاي اساسي در توليد و مصرف خانواده شده است. شناخت اين تغيير و تحول ها مي تواند به درك هر چه بهتر ما از توليد و مصرف خانواده در گذشته و امروز كمك كند. از اين رو، سعي مي شود تحولات اساسي اثرگذار بر خانواده بررسي شود.

ص: 22

تا اواسط قرن نوزدهم، تصور عمومي از خانواده، خانواده گسترده (پدرسالار) بود. اين نوع خانواده با وجود تمام تفاوت هايي كه بر حسب نواحي مختلف جهان و طي مراحل تاريخي پيدا كرد، در دو ويژگي ثابت ماند: اول آنكه شامل سه نسل و بيشتر بود كه با هم زير يك سقف و بر محور فعاليتي توليدي براي مصرف (واحد توليدي - مصرفي) زندگي مي كردند. دوم، تمركز قدرت در دست پدر و انتقال آن به پسر ارشد بود (سلسله مراتب جنسي - سني)؛ پس خانواده گسترده را مي توان واحد توليدي مصرفي دانست كه بر اساس روابطي كه بين اعضاي خانواده گسترده بود، هنجارها و ارزش هاي اقتصادي از پدر، كه محور خانواده را بر عهده داشت، به ديگر اعضاي پايين تر منتقل مي شد. مسلّماً در گذشته، حكومت ها اين نوع از خانواده را براي بقاي خودشان بهتر مي دانستند؛ زيرا وقتي خانواده واحد توليدي مصرفي باشد، حاكميت به احداث و ايجاد سازمان هاي اقتصادي نياز چنداني نداشت و تنها با گرفتن ماليات و خراج، هزينه حكومت داري خويش را تأمين مي كرد.(1)

تا زمان ياد شده، خانواده گسترده پدرسالار، شكل مطلوب و ايدئال خانواده بود. افراد اين خانواده، پدر با همسر يا همسران خود، پسران با همسران و فرزندانشان بودند و در كنار آنها، خويشاوندان ديگر، افراد سال خورده، معلول و بيمار نيز مسكن و پناه داشتند. همان گونه كه گفته شد، اين واحد خانواده، واحد اقتصادي نيز بود، كه نه تنها اعضاي خانواده در فعاليت هاي توليدي دخالت داشتند، بلكه مستخدمان، برده ها و ديگر افراد نيز در انجام فعاليت هاي توليدي آن شركت داشتند. مسن ترين فرد مذكر خانواده، يعني پدر قدرت بيش از حدي داشت. پدر تصميم گيرنده مطلق اقتصاد خانواده

ص: 23


1- شهلا اعزازي، جامعه شناسي خانواده، ص10.

و زندگي تك تك اعضاي آن بود. او فعاليت هاي خانگي را تنظيم و وظايف هر يك از اعضا را مشخص مي كرد. همچنين در صورت كوتاهي هر يك، در مقام قاضي و داور، جرمشان را بررسي و مجازاتشان را تعيين مي كرد.

خانواده گسترده در مقايسه با خانواده امروزي، نه تنها شامل افراد بسياري بود، بلكه وظايف خانواده و افراد آن نيز با آنچه امروزه به عنوان وظايف خانواده مي شناسيم، متفاوت بود. اين تفاوت را در ريشه كلمه خانواده نيز مي بينيم. كلمه فاميلي(1) از واژه يوناني «فاميليا» يا «فامولوس»(2) به معناي مستخدم و برده، گرفته شده است. از لحاظ تاريخي، فاميلي به نوعي اتحاد خانگي گفته، و شامل افراد آزاد و برده مي شد. در برخي فرهنگ ها، اين مفهوم شامل اموال خانه نيز بود. در زبان فارسي نيز خانواده به معناي خاندان، دودمان، اهل و عيال و خانه و اسباب خانه، خويشان و اهل و عيال، خانه، دولت و ثروت، به ويژه ثروت موروثي قابل حمل است. اقتصاد در خانواده گسترده، هدف اصلي بود؛ يعني توليد براي مصرف (خودكفايي). اندك اندك اين واحد قادر به توليد مازاد بر مصرف و توليد براي بازار شد، اما تا آن زمان راهي طولاني در پيش بود. به اين ترتيب، تعجب آور نيست در زبان هايي كه ريشه لاتين دارند، دقيقاً خانه داري به معناي اكونومي،(3) (اقتصاد) است. در زبان فارسي، از اقتصاد به معناي اقتصاد خانه، تدبير منزل و حتي در مواردي با عنوان سياست اهل، نام برده اند كه مورد اخير نشان دهنده رابطه دولت با آخرين واحد اجتماعي جامعه، خانواده، بود.(4)

توجه به اين گفته كه خانواده اختصاصاً پيوند خوني نبود، بلكه واحدي توليدي - مصرفي بود، در مباحث بعدي راه گشاست. به همين

ص: 24


1- Family.
2- famila/famulus.
3- Economy.
4- جامعه شناسي خانواده، ص11.

سبب، به چند نكته كوتاه اشاره مي شود: اين واحد توليدي مانند تمام واحدهاي ديگر به نيروي كار احتياج داشت و بهترين و مهم ترين منبع توليد نيروي كار در درون واحد، فرزندآوري بود. ديگر آنكه، مهم ترين واحد جامعه به شمار مي آمد؛ زيرا در آن دوره، حقوق و آزادي هاي فردي معنا و مفهومي نداشت و فقط تعلق به خانواده، جايگاه و نقش اجتماعي فرد را تعيين مي كرد. در دوراني كه خانواده تنها واحد اقتصادي جامعه را تشكيل مي داد، افراد خارج از چارچوب خانواده، به سختي و با نزول اجتماعي امكان كسب درآمد داشتند و هنگامي كه خانواده ها تعيين كننده سياسي بودند، تنها تعلق به خانواده مي توانست به افراد امكان دخالت در زندگي سياسي را بدهد.

چون خانواده آخرين واحد اجتماعي در نظر گرفته مي شد، فرض بر اين بود كه بقاي آن سبب بقا، رشد و انسجام جامعه خواهد شد. به همين سبب، بيشتر آثار بزرگان و دانشمندان روزگار گذشته در مورد خانواده نيز جاي بحث دارد. بزرگان و فلاسفه از دوران باستان تاكنون درباره خانواده، تفكر و گفت وگو كرده اند.

به طور كلي، در نوشته هاي بزرگان ديني، فلاسفه و دانشمندان نكات مشتركي وجود دارد كه عبارتند از: خانواده كوچك ترين واحد اجتماعي است كه ثبات جامعه به ثبات آن وابسته است؛ نظام خانواده اي كه در آن پدر مسئوليت تأمين اقتصادي خانواده را بر عهده دارد، بهترين و كارآمدترين نظام براي اداره خانواده و كشور است و روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده به وجود مي آيد. بنابراين، هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده ثبات و استحكام بيشتري خواهد داشت و در صورت ثبات و بقاي نظام پدرسالار، روابط مناسب خانواده در جامعه نيز

ص: 25

برقرار خواهد شد و دولت در انجام نقش حاكميتي خود موفق تر خواهد بود. البته بايد توجه داشت كه در اين نوشته ها، نظام موجود در كشور - يعني ساختار اداره كشور - بهترين و نظام ايدئال بود.(1)

در خانواده گسترده، علايق اقتصادي خانواده تعيين كننده روابط درون خانواده بود، همسرگزيني بر اساس روابط اقتصادي خانواده ها صورت مي گرفت و فرزندآوري ساده ترين راه براي كسب نيروي كار و حاكميت مطلق پدر خانواده بر اساس مالكيت بود.

تمام روابط خانواده گسترده تحت الشعاع سازمان دهي كار و توليد درون خانواده قرار داشت؛ روابطي كه درون آن ضرورتاً جهت گيري هاي عاطفي - احساسي وجود نداشت؛ زيرا در اين واحد خانوادگي، توليد اقتصادي و جهت گيري هاي عيني حاكم بود. سازمان دهي كار در زندگي روزمره و همراهي نوكران، كلفت ها و حتي كارآموزان با محدوديت فضاي مسكوني، شكل خاصي به واحد خانواده مي داد كه اطلاق واژه خانواده به معناي امروزي به آن ممكن نيست.

روز تحول خانواده در ايران بسيار شبيه روند تحول خانواده در غرب مي باشد. از اين رو، در اينجا ابتدا روند تحول خانواده در غرب را مورد بررسي قرار مي دهيم و سپس سير تحول خانواده در ايران را به بحث خواهيم گذاشت.

دو دانشمند و متفكر به نام هاي فردريك لوپلي(2) و ويلهلم هاينريش ريل،(3) بررسي هاي جامعه شناسانه اي درباره خانواده قرن نوزدهم اروپا شروع كردند.(4)

ص: 26


1- جامعه شناسي خانواده، ص12.
2- Frederic le play.
3- Wilhelm heinrich riehl.
4- جامعه شناسي خانواده، ص13.

اين پدران جامعه شناسي خانواده كه در اوج انقلاب صنعتي اروپا، در دوران گذر، شاهد فروپاشي خانواده گسترده و تبديل آن به خانواده هسته اي بودند، به رابطه ميان صنعت و دگرگوني خانواده توجه نكردند، بلكه دگرگوني در ايدئولوژي هاي حاكم (به وجود آمدن افكار آزادي خواهانه و برابري ميان افراد كه سبب دگرگوني هاي قانوني و افزايش حقوق فردي شد) را در فروپاشي خانواده گسترده اثرگذار مي دانستند. افكار اين دو مدتي طولاني بر اروپا حاكم بود تا اينكه در اوايل قرن بيستم، با نفوذ افكار جامعه شناسانه اميل دوركيم، از پيروانشان كاسته و بررسي هاي جامعه شناسانه علمي در مورد علل دگرگوني و تغيير شكل خانواده، بدون تأكيد بر مطلوبيت شكل خاصي از زندگي خانوادگي، آغاز شد.

در بين جامعه شناسان درباره اينكه چه عاملي سبب شد خانواده گسترده به خانواده هسته اي تبديل شود، نظريات متفاوتي وجود دارد. در جمع بندي كلي مي توان گفت، برخي جامعه شناسان تغيير در ايدئولوژي ها، مذهب و عوامل محيطي را عامل اصلي اين دگرگوني، و در سوي مقابل، ديگر جامعه شناسان تغيير نقش اقتصادي در خانواده ها را سبب اساسي تغيير مي دانند. توضيح اينكه با پيشرفت فن آوري و ورود به عصر انقلاب صنعتي، بسياري از كاركردهاي خانواده گسترده از ميان رفت و راه براي تبديل خانواده هاي گسترده به هسته اي هموار شد؛ زيرا با ورود به عصر صنعت، بسياري از نهادها و سازمان هاي اقتصادي در بيرون از خانواده گسترده، شكل گرفت و افراد خانواده براي كارگري به اين كارخانه ها رفتند و اين عامل بزرگي بود كه خانواده گسترده را از حالت توليدي مصرفي به خانواده هسته اي تبديل كند.

ص: 27

امروز تفاوت خانواده مدرن هسته اي با خانواده دوران قبل در دگرگوني شيوه خانه داري نيست، بلكه بايد به انحلال «كل خانه» توجه كرد؛ يعني خانه اي كه در آن همساني كامل ميان كار و زندگي وجود داشت. در «كل خانه»، فعاليت هاي توليدي و خانوادگي در مكاني صورت مي گرفت و كنش هاي متقابل ميان اعضا نيز ناشي از وجود روابط كاري در درون خانواده بود. اين دو، يعني كار و زندگي در مكاني، و به وجود آمدن كنش هاي متقابل كه به رابطه كاري وابسته بودند، درخور توجه و مطالعه بسيار است. تنها با از ميان رفتن روابط كار در اين واحد، يعني زماني كه خانواده از مسائل توليد اقتصادي آزاد شد، براي اولين بار در تاريخ، احساسات و عواطف، اساس رابطه زن و شوهر و والدين و فرزندان قرار گرفت. از قرن نوزدهم به بعد، با تغيير شيوه هاي توليد اقتصادي، يعني با به وجود آمدن توليد انبوه براي فروش در بازار، فروپاشي «كل خانه» و پيدايش «خانواده مدرن» آغاز شد.

احتمالاً خانواده در دوران معاصر برگرفته از الگوي خانواده بورژوازي است. هنگام تكامل شيوه هاي توليد سرمايه داري در اروپا، نوع خاصي از خانواده به وجود آمد كه خانواده بورژوازي ناميده مي شود. تعدادشان ناچيز بود، اما الگوي زندگي شان به دلايل گوناگون به عنوان الگوهاي خانوادگي پذيرفته شد. خانواده هاي بورژوازي بخشي از خانواده هاي اوايل دوران صنعتي شدن بودند كه زندگي خود را با درآمدهاي ثابتي، مانند اجاره، سود سرمايه يا سهام تأمين مي كردند. در اين خانواده ها نيز جدايي زندگي و شغل وجود داشت، اما بر خلاف خانواده هاي كارگري، خانواده بورژوازي از لحاظ اقتصادي تأمين بود؛ يعني مرد خانه نان آور خانواده بود، اما همانند مرد خانواده هاي كارگر، ساعات زيادي كار نمي كرد. در خانواده بورژوا، به دليل

ص: 28

جدا بودن محل كار از مكان زندگي، براي اولين بار امكان دور نگه داشتن زن و كودكان از درگيري هاي اقتصادي و مادي فراهم شد و براي اولين بار خانه به مكاني خصوصي تبديل شد كه در آن صميميت، محبت و احساسات فردي اهميت بسياري يافت. در اين نوع خانواده، اگر زن مجبور مي شد كار كند، غرور و مردانگي مرد جريحه دار مي شد. چنين نگرشي تا امروز نيز وجود دارد. به دليل آنكه نان آوري و كسب درآمد بر دوش مرد افتاد، براي مردان طبقات پايين، تنها نشانه مردانگي، نقش آنها در توليد بود و شركت زن ها در توليد و كسب درآمد، به معناي به خطر افتادن موقعيت مردها بود.(1)

تا اينجا سعي شد جريان تغييرات بر روي خانواده اروپايي بررسي شود تا بهتر بتوان علت به وجود آمدن خانواده هسته اي امروزي را يافت. در اينجا، ابتدا به ديدگاه اسلام درباره خانواده و وضعيت خانواده ايراني در دوران معاصر نگاهي مي اندازيم.

قرآن پيشينه تاريخي خانواده را با نگاه تبارشناسانه ويژه خود مطالعه مي كند و بر اين باور پاي مي فشارد كه نخستين بار روي زمين، خانواده هسته اي شكل گرفت و ازدواج آدم(ع) و حوّا، زمينه پيدايش اقوام و تيره هاي مختلف را فراهم ساخت:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَي وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ. (حجرات: 13)

اي مردم، ما شما را از زن و مردي آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. همانا ارجمندترينِ شما نزد خدا پرهيزكارترينِ شماست.

ص: 29


1- جامعه شناسي خانواده، ص47.

تأكيد فراوان اسلام بر نيكي به والدين به ويژه والدين سالمند، بستر فرهنگي مناسبي را براي گسترش خانواده هسته اي به ضميمه پدربزرگ و مادربزرگ فراهم مي كند. از آنجا كه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها مانند گذشته چندان تمايلي به اعمال سلطه و اقتدار ندارند، احتمال بيشتري دارد فرزندانشان آنها را بپذيرند. به اين ترتيب، رواج شكل محدودتري از خانواده گسترده را براي دهه هاي آينده مي توان پيش بيني كرد كه در واقع، از يك خانواده هسته اي به ضميمه پدربزرگ و مادربزرگ تشكيل شده است. اين پيش بيني به ويژه در مورد جوامع اسلامي در حال توسعه از قوت بيشتري برخوردار است.

از نگاه قرآن، خانواده گسترده مجموعه اي شكل يافته از خانواده هاي هسته اي و افراد مجرد است كه با عنوان خويشاوند بايد از هم حمايت كنند. خانواده هاي هسته اي پيوسته به خانواده گسترده تبديل مي شود و فرد و خانواده هسته اي شخصيت و بخشي از آسايش خود را وام دار خانواده گسترده اند. اين دو نوع خانواده ملزم به رعايت تكاليف حقوقي و اخلاقي هستند كه به استحكام و استواري روابط آنها مي انجامد. اسلام بسياري از احكام و دستورات اخلاقي و حقوقي را بيان كرده است و خانواده ها چه از نوع هسته اي و چه از نوع گسترده بايد اين احكام الهي را مورد توجه قرار دهند.

خانواده در ايران معاصر

خانواده در ايران معاصر

ايران كشوري پهناور با شرايط اقليمي و خرده فرهنگ هاي گوناگون است، كه در طول تاريخ، اشكال مختلف حكومت و شرايط اقتصادي و اجتماعي متفاوتي داشته است. گذشته از اين تفاوت ها، عوامل ديگري نيز بر شكل خانواده ايراني اثرگذار بوده است كه عبارتند از: دگرگوني هاي جمعيتي، بازدهي زمين، شرايط زندگي در شهر و روستا، وجود گروه هاي حمايتي از

ص: 30

افراد، وابستگي شهر به روستا از نظر مواد غذايي، وجود بازارهاي شهري و... .

بررسي اين عوامل و اثر آنها بر زندگي خانوادگي و تعيين روابط در خانواده ايراني در گذشته، تحقيقي است كه تنها با همكاري جمعي از صاحب نظران ممكن است و از حوصله اين تحقيق خارج است.

در اينجا، تنها شرايط اقتصادي ايران در قرن نوزدهم، ارائه و با كمك اطلاعات اقتصادي، براي توضيح چگونگي روابط خانواده ايراني قرن نوزدهم، تلاش شده است. اظهار نظرها به هيچ عنوان قاطعانه نيست و تنها براي مباحث آينده راه گشا هستند.

شرايط اقتصادي ايران در قرن نوزدهم

شرايط اقتصادي ايران در قرن نوزدهم

در قرن نوزدهم عمدتاً توليد روستا براي مصرف و مازاد توليد بسيار كم بود. بسياري از روستاييان ايران تا سال 1299 خورشيدي، اصلاً مازاد فروش نداشتند يا مازادشان ناچيز بود. در همين دوران، هجوم روستاييان براي كار به شهرها ديده مي شود. افراد عادي درصدد كسب درآمد بودند، به ويژه آنكه بسياري از كشاورزان به علت كافي نبودن بازدهي زمين، حتي براي تغذيه شان، به كارگري روزمزد رو مي آوردند.(1)

مجموعه عواملي، دست به دست هم داد تا خانواده ايراني نيز مانند خانواده اروپايي، به سمت هسته اي شدن پيش برود. در اين ميان، سختي كارها و كمي درآمد سبب مي شد به پرورش كودكان و تربيت آنان چندان توجه نشود. كودكان در اين دوره با مشكلات فراواني روبه رو بودند؛ به گونه اي كه رسيدگي مادر به كودك تنها دربردارنده رسيدگي هاي ابتدايي،

ص: 31


1- اقتصاد ايران در قرن 19، ص245.

مانند شير دادن به كودك بود؛ زيرا اطلاعات و امكاناتي براي رسيدگي به كودكان وجود نداشت و به دليل كار شديد زنان، آنان براي رسيدگي بيشتر به كودكان فراغتي نداشتند. بنابراين، كودكاني كه بايد در آينده وظيفه مهم رشد و پيشرفت كشور را بر عهده گيرند، با اين مشكلات دست و پنجه نرم مي كردند و اين سبب مي شد در درازمدت، نيروي كار متخصص پديد نيايد. اما در دوره كنوني، به مدد پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، شاهد برداشته شدن اين نوع از زندگي خانواده ها هستيم و به يمن پيشرفت هايي كه در اين 33 ساله اخير اتفاق افتاده است، ديگر شاهد بروز چنين ناهنجاري هايي در خانواده هاي ايراني نيستيم.

امروزه انواع مختلفي از خانواده در ايران وجود دارد كه اين تنوع در نوع خانواده مي طلبد كه مسئولان كشور در بحث خانواده و توليد ملي، به اين تنوع توجه داشته باشند؛ چه بسا نشناختن صحيح تنوع خانوادگي در ايران سبب شود بسياري از پيام هاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي به مخاطبان واقعي نرسد.

در ادامه براي روشن تر شدن موضوع، وضعيت انواع خانواده در ايران امروز را بررسي مي كنيم.

انواع خانواده در ايران امروز

اشاره

انواع خانواده در ايران امروز

زير فصل ها

الف) خانواده عشايري و روستايي

ب) خانواده روستايي

ج) خانواده شهري

الف) خانواده عشايري و روستايي

الف) خانواده عشايري و روستايي

خانواده عشايري در ايران، ساختاري مبتني بر پدرسالاري دارد و زير نفوذ و سلطه مرد است، ولي نمي توان آنها را «خانواده گسترده» يا «پدرسالار» پنداشت؛ زيرا در ايران تنها 6 درصد از كل خانواده هاي ايراني كه رؤساي آنها

ص: 32

بيشتر خرده مالكان قديمي يا بقاياي خان ها و كلانتران ايلي يا از تجار بزرگ و سوداگران شهري هستند، در اين رده قرار مي گيرند. اين در حالي است كه 73 درصد از خانواده هاي شهري و 72 درصد از خانواده هاي روستايي را خانواده زن و شوهري تشكيل مي دهند،(1) اما اين نوع خانواده هاي زن و شوهري، ويژگي خانواده زن و شوهري يا هسته اي غربي را ندارند، بلكه تحت تأثير اوضاع و احوال زندگي كوچ نشيني و كشاورزي قرار مي گيرند.

در بين عشاير، هر چادر متعلق به خانواده مستقلي است كه واحد توليدي و مصرفي به شمار مي رود. اكنون، خانواده عشايري ايران بر اثر ضعف دام داري سنتي با نابساماني هاي بسياري روبه روست. مشاهدات نشان مي دهد، گروه هاي بسياري از مردمان عشايري، مانند روستاييان براي كار به شهرها مهاجرت مي كنند و به مشاغل كاذب و بي كاري هاي پنهان روي مي آورند. به نظر مي رسد، مسائل خانواده عشايري ايران بايد با توجه بيشتري بررسي شود تا با كشف علل نابساماني ها، از آسيب هاي اجتماعي آن جلوگيري شود.(2)

در خانواده عشايري، خانواده پدريِ توسعه يافته يا خانواده وسيع، فقط درصد كوچكي از خانواده هاي ايلي را شامل مي شود و اين بر خلاف نظريات مردم شناسي است كه خانواده هاي عشايري را از نوع خانواده گسترده مي دانند.

در خانواده هاي سنتي، از نوع عشايري و روستايي،(3) علاوه بر اين وظايف، وظايف ديگري نيز بر عهده خانواده قرار دارد كه مهم ترين آنها عبارتند از:

ص: 33


1- منصور وثوقي، مباني جامعه شناسي، ص180.
2- منصور وثوقي، مباني جامعه شناسي، ص181.
3- در اينجا به دليل شباهت فراواني كه دو خانواده روستايي و عشايري در كاركردهايشان دارند، آنها را كنار هم قرار داده ايم.

كاركرد توليد: خانواده روستايي و عشايري بر خلاف شهري، هنوز واحد توليدي و مصرفي است كه افراد آن زير نظر پدر، كه مديريت مزرعه را بر عهده دارد، به كار توليد مي پردازند. در حقيقت، فرزندان پيشه وران شهري در كارگاه هاي خانوادگي، وظيفه هايي بر عهده داشتند كه هنوز هم كم و بيش اين كارگاه هاي خانوادگي وجود دارد. در خانواده روستايي حتي كودكان نيز در عرصه توليد نقش دارند. پسران در امور مزرعه و نگه داري و چراي گوسفندان به پدر كمك مي كنند و دخترها در تهيه مواد لبني، پشم ريسي، قالي بافي، حصيربافي و امور مختلف خانه داري، مادر را ياري مي دهند. مهاجرت روستاييان به شهر و گسترش صنعت، به تدريج موجب تحول در كاركرد توليدي خانواده مي شود. در نتيجه، خانواده به عنوان يك واحد توليد و مصرف، به خانواده هسته اي مصرفي تغيير شكل مي دهد.(1)

كاركرد تعليم و تربيت: از گذشته، خانواده محل تعليم و تربيت فرزندان بوده است. در خانواده بزرگ پدرسالار قديمي، آموزش كودكان به وسيله والدين، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها معمول بوده و معمولاً اين آموزش ها با فرا گرفتن قرآن و كتاب هاي مذهبي آغاز مي شده است. در خانواده هاي سنتي، پدران به منظور تأمين آتيه فرزندان خود، پيشه و صنعتي را كه مي دانستند، به آنان مي آموختند و اين سنت نه تنها در خانواده هاي پيشه ور يا صنعت گر رواج داشت، بلكه ثروتمندان نيز براي روز مبادا فرزندانشان را به فرا گرفتن حرفه اي تشويق مي كردند تا شايد روزي به كار آيد.(2)

امروزه، مدرسه و رسانه هاي همگاني نيز در زمينه تعليم و تربيت، نقش دارند كه به اين دليل تا حدودي بين پدر و مادر و فرزندان فاصله افتاده است.

ص: 34


1- مباني جامعه شناسي، ص183.
2- مباني جامعه شناسي، ص184.

ب) خانواده روستايي

ب) خانواده روستايي

خانواده روستا نه تنها كانون پرورش كودك است، بلكه در عين حال واحد توليدي - اقتصادي است و اعضاي خانواده، كاركنان دستگاه اقتصادي واحدي به شمار مي روند كه زير نظر پدر خانواده و با همكاري يكديگر به توليد مي پردازند. مي توان گفت هر يك از افراد خانواده روستايي، از زن و مرد و كودك، به گونه اي در زمينه توليد اثرگذارند و هر يك نقشي بر عهده دارند. اساس خانواده كشاورز بر قدرت پدر استقرار دارد و او در حكم مدير امور زراعي واحد اقتصادي و در عين حال مسئول تأمين نيازمندي هاي خانواده است. گاهي پسران پس از زناشويي نزد پدر مي مانند و تحت حمايت مادي و معنوي او به سر مي برند و در عين حال، خود و همسرانشان در مقام كاركن خانواده وسيع، در امر توليد سهيمند و همگي روي يك زمين و مزرعه فعاليت دارند و از آن بهره مي برند. در بسياري از موارد، فرزنداني كه ازدواج كرده اند، جدا از خانواده پدري به سر مي برند، اما باز رابطه آنها با پدر خانواده محفوظ است و از نظر اقتصادي، به پدر خود وابسته هستند يا اينكه از خانواده پدري جدا شده اند و در شهرها سكونت دارند، اما وابستگي خود به خانواده پدري را از دست نداده اند.

گاهي در روستاهاي ايران، به شبكه خويشاوندي برمي خوريم كه از چند خانواده جدا از هم تشكيل شده و ميانشان روابط متقابل اقتصادي و اجتماعي برقرار است. عموماً اين خانواده ها گروهي اجتماعي را تشكيل مي دهند كه به آن طايفه مي گويند. اعضاي گروه خويشاوندي در بسياري از زمينه هاي اقتصادي، مانند زراعت، استفاده از شير دام و زمينه هاي ديگر همكاري دارند.(1)

ص: 35


1- مباني جامعه شناسي، ص189.

ج) خانواده شهري

ج) خانواده شهري

در شهر ها، خانواده ها بر حسب بزرگي يا كوچكي و ويژگي هاي اقتصادي و اجتماعي با هم تفاوت دارند. در شهرهاي بزرگ، خانواده هسته اي به نسبت بيشتري وجود دارد. در اين خانواده ها، گاه زن و مرد هر دو فعاليت اقتصادي دارند و گاه مرد به تنهايي كار مي كند و نيازمندي هاي خانواده را برمي آورد و زن در خانه مي ماند و صرفاً به امور خانه مي پردازد. نوع ديگر، خانواده هاي مهاجر روستايي هستند كه در شهر سكونت دارند. اين قبيل خانواده ها بيشتر در نتيجه تجزيه خانواده گسترده روستايي پديد آمده اند. بدين ترتيب، يك يا چند نفر از مردان خانواده محل سكونت خود را ترك كرده و همراه زنان خود به شهرها آمده و شغلي به دست آورده اند و به اقتضاي شغلشان در شهر سكونت دارند. اين نوع خانواده ها ارتباط خود را با جامعه محل سكونت اوليه شان از دست نداده اند و با خويشاوندان خود ارتباط دارند. در ميان خانواده گسترده شهري - كه تعدادشان بسيار اندك است - معمولاً پدران هزينه زندگي خانواده را تأمين مي كنند و فرزندان به بودجه خانواده به سهم خودشان كمك مي كنند. در برخي از اين نوع خانواده ها، فرزندان تأمين هزينه زندگي را بر عهده دارند و پدر و مادر سال خورده نزد آنها به سر مي برند. در بعضي شهرها، به شبكه هاي وسيع خويشاوندي بر مي خوريم كه مركب از تعداد بسياري خانواده است كه به صورت مستقل در واحد هاي مسكوني جدا از هم به سر مي برند و وضع اقتصادي مستقلي دارند و بيشتر در محله خاصي ساكن هستند، اما در برابر هم تعهد اخلاقي، اقتصادي و اجتماعي دارند و در مواقع نياز و مشكلات اقتصادي به هم كمك مي كنند. با وجود اين، تغيير فكري و روحيه فردگرايي در خانواده هاي گروه خويشاوندي، اثر گذاشته و روابط متقابلشان به سستي گراييده است.

ص: 36

بر اثر كاهش مبادلات اجتماعي ميان خانواده ها و ضعف روابط خانوادگي، نوعي حالت تك افتادگي و انزواي خانوادگي پديد آمده كه اين امر آسيب هاي اجتماعي و رواني فراواني را در بر خواهد داشت.(1)

تبديل شدن خانواده از شكل گسترده اش به هسته اي امروزي، فرصت هايي پديد مي آورد كه استفاده از آنها به رونق توليد ملي كمك مي كند.

خانواده هسته اي امروزي و فرصت هاي پيش رو

خانواده هسته اي امروزي و فرصت هاي پيش رو

واقعيت زندگي امروز ما اين است كه با خانواده اي با توان مندي هاي محدود و انتظارهاي بسيار روبه رو هستيم. مسائلي كه خانواده هاي امروزي با آن درگيرند، نسبت به گذشته بسيار بيشتر و پيچيده تر شده است. براي مقايسه، از تمثيل عددي بهره مي بريم. اگر فرض كنيم در گذشته توان خانواده اي 15 واحد بوده، با مسائلي درگير بوده كه با هزينه كردن 12 واحد حل مي شده است، اما امروز، توان خانواده هسته اي، از 15 واحد به 5 واحد كاهش يافته و از سوي ديگر، مسائلي كه با آنها درگير است، از 12 واحد به 100 واحد افزايش يافته است.

در اينجا، شايد اين سؤال پيش بيايد كه آيا خانواده به طور مستقل بايد اين مشكلات را حل كند يا بايد دولت در حل اين مسائل دخالت داشته باشد؟

دو رويكرد عمده در اين مورد مطرح است: رويكرد اول اين است كه دولت ها و نهادهاي رسمي موظفند مسائل خانواده ها را از مسئله تربيت فرزندان، معاش خانواده، خواسته هاي مشروع و نامشروع گرفته تا ايجاد شغل و تأمين آينده فرزندان، حل كنند. رويكرد دوم اين است كه خانواده، هسته مركزي ساختار جامعه، بايد توان مند شود تا بتواند مسائل و مشكلات خود را

ص: 37


1- مباني جامعه شناسي، ص187.

حل كند. چنين خانواده اي مي تواند موتور محركه رشد همه جانبه جامعه باشد. واقعيت اين است كه اين دو ديدگاه مكمل هم هستند؛ يعني دولت ها به جاي دادن سرويس هاي خدماتي و مصرفي به خانواده ها، ابزار توان مند شدنشان را با آموزش هاي كاربردي و ارتقاي سطح مهارت هاي عمومي فراهم آورد و خانواده نيز پس از ارتقاي سطح توان مندي هايش مي تواند بسياري از مسائل را حل كند و بار اضافي را از دوش دولت ها بردارد.

يكي از آموزش هاي امروزي كه به حل مسائل اقتصادي همه اقشار جامعه و به ويژه دهك هاي پايين مي تواند كمك شاياني بكند، آموزش مهارت هاي مديريت اقتصادي خانواده است. اين مجموعه مهارت ها به خانواده ها كمك مي كند تا بتوانند در امنيت بيشتري به زندگي شان ادامه دهند. امروزه در ايران، به جاي پرداختن به اين مهارت ها بيشتر به مباني انگيزشي زندگي اقتصادي، به عنوان آموزش هاي زندگي موفق پرداخته مي شود كه نتيجه آن پيچيده تر شدن وضعيت اقتصادي خانواده ها و توليد مشكلات بسيار براي آنهاست. زندگي اقتصادي به شنا كردن مي ماند. هر كس بخواهد شنا كند، بايد هم انگيزه داشته باشد و هم فن شنا كردن را بداند. اگر فردي با فن شنا آشنا نباشد، هر عاملي كه موجب ايجاد انگيزه شنا در وي شود، به نابودي اش مي انجامد. يكي از آسيب هاي خانواده هاي ايراني در اين نكته نهفته است. مردم جامعه ما به سبب ساختار اجتماعي، اقتصادي و تجربه تاريخي شان، به تحرك عمودي و انگيزه رشد فراواني ميل دارند، ولي به شدت دچار فقر مهارت هاي زندگي اقتصادي اند. بنابراين، آموزش هايي كه سطح مهارت زندگي اقتصادي را در خانواده ها افزايش دهد، اهميت ويژه اي براي جامعه دارد.

ص: 38

ما در اين تحقيق خواهيم كوشيد تا حدي به جنبه آموزش اقتصادي خانواده ها نيز بپردازيم. مسلماً در اين ميان، نقش رسانه ها بسيار برجسته است.

يكي از كاركردهاي مهم خانواده هسته اي امروزي، آموزش و انتقال هنجارهاي صحيح اقتصادي به افراد خانواده است. در اين بين، رسانه هاي همگاني نيز به كمك خانواده ها مي آيند و اگر برنامه ريزي صحيحي براي رونق توليد ملي صورت پذيرد، مي توان جامعه اي خودباور و پويا داشت.

مديران رسانه اي كشور بايد از خانواده و سير تحول آن در دوران معاصر اطلاعات كافي داشته باشند. خانواده در ايران تا به شكل هسته اي امروزي خودش رسيده، فراز و نشيب هاي فراواني را از سر گذرانده است. شناخت اين فراز و نشيب ها براي مديران رسانه امري لازم و ضروري است. قصد ما از بيان مطالب گفته شده، تنها پرداختن به تاريخچه سير تحول خانواده و انواع آن نيست، بلكه هدف اصلي، توجه به چگونگي روابط توليد و مصرف خانواده در گذشته و امروز است. شناخت خانواده و سير تحول آن مي تواند به كارآيي برنامه ريزي مديران رسانه، كمك شاياني كند.

نقش خانواده در فرهنگ پذيري اقتصادي افراد جامعه

اشاره

نقش خانواده در فرهنگ پذيري اقتصادي افراد جامعه

خانواده، اعم از شهري، روستايي و عشايري، در فرهنگ پذير كردن كودك و هم نوايي وي با هنجارهاي اجتماعي اهميت ويژه اي دارد. جنبه هاي نهان شخصيت انسان ناشي از آموزش و پرورش دوران كودكي است و به دليل آنكه سال هاي نخست زندگي انسان در محيط خانواده مي گذرد و در اين دوران پايه شخصيت او گذاشته مي شود، مي توان به اهميت خانواده و اثر آن در پرورش فرد و قواي روحي و اخلاقي او پي برد.

ص: 39

هم نوايي و سازگاري با هنجارهاي جامعه و موازين اخلاقي، دو جنبه دارد: يكي ساده، سطحي، صوري و ظاهري است، و ديگري، ژرف، پيچيده و دروني است. نوع اول را جامعه پذيري و نوع دوم را فرهنگ پذيري مي نامند.(1) بدون شك، نهاد خانواده هم در فرهنگ پذيري افراد نقش بسزايي دارد و هم در جامعه پذيري. در اينجا، بيشتر مفهوم فرهنگ پذيري مورد نظر است؛ زيرا خانواده كه اولين نهاد آموزشي و تربيتي به شمار مي آيد، روي كودكان، اثري ژرف، پيچيده و دروني مي گذارد كه اين امر با فرهنگ پذيري بيشتر تناسب دارد. از اين رو، سعي شده است تا بيشتر به مفهوم فرهنگ پذيري در خانواده بپردازيم.

فرهنگ پذيري جرياني است كه فرد تمام زمينه هاي فرهنگي را مي شناسد و آن را باور دارد و خود را با آن سازگار مي سازد. فرهنگ پذيري يا پذيرش خاصه هاي فرهنگي، به دو شكل صورت مي گيرد:

الف) فرهنگ پذيري يك سويي

الف) فرهنگ پذيري يك سويي

كودكي كه زاده مي شود، با فرهنگ آشنا نيست، اما در دل خانواده و جامعه زاده، و پديده هاي فرهنگي، ارزش هاي اجتماعي، هنجارهاي اجتماعي، آرمان ها و آداب و رسوم، همگي براي اولين بار از خانواده به كودك منتقل مي شود. كودك به تدريج عناصر فرهنگي را به صورت مستقيم يا غير مستقيم مي آموزد و چون از خود چيزي ندارد تا به جامعه بدهد، در اين مورد فرهنگ پذيري را يك سويي مي نامند. كودك در برابر پذيرش هنجارهاي جديد منفعل است؛ يعني جريان ارزش ها و هنجارها يك طرفه است و تنها از جانب خانواده و جامعه به سوي كودك است و او مقاومتي در برابر پديدارهاي فرهنگي از خود بروز نمي دهد و نمي تواند در جامعه اثر متقابلي داشته باشد.

ص: 40


1- مباني جامعه شناسي، ص125.

فرهنگي شدن كودك از طريق خانواده به دو صورت است: ناآگاهانه و آگاهانه.

انتقال ناآگاهانه هنجارها به كودك از طريق سرمشق قرار دادن و اقتباس رفتار و كردار و گفتار والدين صورت مي گيرد. به اين ترتيب، بدون آنكه والدين متوجه باشند، به تدريج كودك با الگوهاي رفتاري و كرداريِ اطرافيان آشنا مي شود. اين مرحله اي حساس است كه شخصيت طفل، ناخودآگاه و به تدريج شكل مي گيرد.

از طرف ديگر، انتقال آگاهانه هنجارها به كودك بدين معناست كه والدين با آموزش مستقيم و امر و نهي و تشويق يا ممانعت، وي را با هنجارها و موازين زندگي اجتماعي آشنا مي سازند و به گونه اي كه خود ترجيح مي دهند و با توجه به برداشتي كه از هنجارهاي اجتماعي دارند، مي كوشند او را اجتماعي و فرهنگي بار آورند. آشنايي و هم نوايي عميق كودك با هنجارهاي اجتماعي، در دو صورت ياد شده، از آن رو اهميت فراواني دارد كه اين جريان، جرياني يك سويه است. بنابراين، ذهن كودك براي هر آنچه مي بيند و حس مي كند، آماده پذيرش است.(1)

ب) فرهنگ پذيري دوسويي

ب) فرهنگ پذيري دوسويي

وقتي شخصيت فرد قوام گرفته باشد، خاصه هاي فرهنگي خانواده و جامعه را در خود جمع دارد و بر اساس همين خاصه ها شخصيت او استوار است. از اين رو، فرهنگ پذيري در مورد اين افراد بالغ، امري پيچيده است و دو سو يا دو جهت دارد. به اين ترتيب، اگر فرد بالغي از جامعه خود به جامعه ديگري وارد شود، فرهنگ جامعه ميزبان، كه با فرهنگ او بيگانه است، نمي تواند به سادگي در او نفوذ كند و او را زير سلطه خود درآورد.(2)

ص: 41


1- مباني جامعه شناسي، ص126.
2- مباني جامعه شناسي، ص127.

پيش تر گفتيم، خانواده در فرهنگ پذير كردن فرزندان اثر بسزايي دارد و آن را به آگاهانه و ناآگاهانه تقسيم كرديم. هنگامي كه پدر و مادر ملي گرا به همراه فرزندان براي خريد به بازار مي روند و در حضور فرزندان كالاي ايراني را برمي گزيند، اين عمل والدين به صورت ناآگاهانه بر شكل گرفتن هنجارها و الگوهاي ذهني كودك اثرگذار است و چون اين اثرپذيري يك سويه است، مسلّماً اثري ژرف بر كودك خواهد گذاشت. به اين ترتيب، پدر و مادر با عمل صحيح اقتصادي كه انجام مي دهند، ناخواسته براي كودك الگو مي شوند و كودك در آينده بر اساس همين الگوها، رفتارهاي اقتصادي خودش را بروز خواهد داد. از طرف ديگر، والدين مي توانند به صورت آگاهانه اين خودباوري ملي در انتخاب كالاي ايراني را به فرزندانشان آموزش دهند. بنابراين، خانواده مي تواند يكي از نهادهاي مهم فرهنگ پذيري اقتصادي در جوامع به شمار آيد.

خانواده و آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي

خانواده و آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي

آموزش و پرورش فرزندان، يكي از كاركردهاي مهم هر خانواده است. آموزش و پرورش مي تواند در زمينه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي باشد. خانواده با داشتن ظرفيت گسترده در زمينه آموزش و پرورش مي تواند رفتارهاي مطلوب اقتصادي را به فرزندان بياموزد. اين آموزش تنها با گفت وگو و صحبت كردن صورت مي گيرد و در اين زمينه، رفتارهاي پدر و مادر نيز بسيار مهم است؛ به گونه اي كه كودكان رفتارهاي پدر و مادر را به عنوان الگو براي رفتارهاي خودشان در آينده برمي گزينند.

بسياري از والدين گمان مي كنند، صرفاً وظيفه تربيتي آنان در زمان هايي است كه آنان با فرزندانشان به بحث و گفت وگو مي نشينند، ولي حقيقت اين

ص: 42

است كه رفتارها و اعمال پدر و مادر در تربيت فرزندان نقش مهمي دارد. فرزندان، مديران آينده هستند. به همين دليل، توجه به رفتارهاي مطلوب اقتصادي در خانواده، زمينه بسيار مناسبي براي پرورش خصوصيات مهم اخلاقي در مديران آينده جامعه را به وجود مي آورد.

با رهبري صحيح و بجا و آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي، جمع گرايي، صداقت، دل سوزي، صرفه جويي، مسئوليت پذيري و ديگر خصوصيات مثبت در خانواده و اعضاي آن، رشد و پرورش مي يابد.

هرگاه بچه ها از محل درآمد خانواده خود آگاهي نداشته باشند و عادت كنند صرفاً نياز هاي خود را برطرف سازند و به نياز هاي ديگر اعضاي خانواده بي اعتنا باشند، صرفاً مصرف كنندگان حريصي خواهند بود كه بعدها مي توانند هم براي خود و هم براي جامعه زيان هاي جبران ناپذيري به بار بياورند؛ به گونه اي كه تنها به فكر برآورده ساختن منافع فردي خود هستند و ديگر افراد جامعه برايشان اهميتي ندارند. از سوي ديگر، اگر پدر و مادر فقط در اين انديشه باشند كه فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در يك كلام همه چيز داشته باشد و خود را از ضروري ترين چيزها محروم سازند، ناآگاهانه خواسته هاي فرزندان را بالا برده اند. در اين صورت، فرزندان از نيازهاي والدينشان ناآگاه مي مانند و فقط راه ارضاي اميال خود را خواهند شناخت. اين شيوه تربيتي، نادرست و زيان آور است و پدر و مادر پيش از هر فرد ديگري از اين تربيت ناصحيح در رنج و عذاب خواهند بود.

آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي، دو امتياز ديگر نيز دارد: اول اينكه سبب مي شود بسياري از انتظارهاي بيجايي كه فرزندان براي خريد كالاهاي خارجي دارند، فروكش كند. كاهش توقع و انتظار زمينه را براي خريد

ص: 43

كالاهاي ايراني، كه حتي ممكن است كيفيت خوبي نداشته باشند، هموارتر مي كند. دوم اينكه ياد گرفتن رفتارهاي مطلوب اقتصادي، سبب كاهش تنش ميان اعضاي خانواده مي شود؛ زيرا با پايين آمدن سطح انتظارهاي اعضاي خانواده، بسياري از خواسته هاي بيجا و اختلاف آفرين، برطرف مي شود و محيط خانواده به آرامش بيشتري مي رسد.

رسانه و انتقال ارزش هاي اقتصادي به خانواده و افراد جامعه

رسانه و انتقال ارزش هاي اقتصادي به خانواده و افراد جامعه

امروزه، رسانه هاي جمعي نيز در جامعه پذيري افراد نقش دارند. بسياري از ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي از طريق رسانه به افراد جامعه انتقال مي يابد.

رسانه ها با خصوصيات منحصر به فردي كه دارند، مي توانند اولويت هاي فكري افراد جامعه را مشخص و هدايت كنند. طبق نظريه برجسته سازي رسانه اي، رسانه ها بر نحوه ادراك جامعه اثر مي گذارند و اولويت هاي فكري افراد جامعه را مشخص مي كنند كه مردم در چه زماني و به چه چيزي توجه داشته باشند.(1) بدين ترتيب، رسانه ها قادرند افكار عمومي جامعه را هدايت كنند.

وسايل ارتباط جمعي، نه فقط در حالات، تصورات و ادراكات انسان اثرگذار است، بلكه در ساختار اعصاب و ادراك حسي انسان اثر مي گذارد و انسان ناخودآگاهانه وضع زندگي اش را از جنبه هاي مختلف با وسايل ارتباط جمعي منطبق مي كند.

رابرت مرتون، جامعه شناس امريكايي، معتقد است، رسانه ها در درازمدت ساختارهاي ارزشي مي سازند يا دگرگون مي كنند. همين گونه اگر برنامه ريزي

ص: 44


1- ورنر جوزف سورين و جيمز تانكارد، نظريه هاي ارتباطات، ترجمه: علي رضا دهقان، ص333.

صحيحي صورت گيرد، در درازمدت شاهد خواهيم بود، ساختارهاي ارزشي خانوادهاي ايراني به سمت خريد كالاهاي ايراني خواهد رفت. پس كار در اين زمينه زمان بر است.

اورث راجرز، محقق امريكايي نيز بر اين باور است كه ارتباطات عامل دگرگوني اجتماعي هستند؛ زيرا اثر راديو و تلويزيون بر افكار عمومي از ديگر رسانه ها عميق تر است.(1)

با نام گذاري سال 1391، به سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني به وسيله مقام معظم رهبري، لازم است رسانه ها توجه به توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهند و افكار عمومي جامعه را به سمت آن هدايت كنند. رسانه ها بايد براي خانواده، به عنوان نهاد مهم در فرهنگ پذير ساختن افراد جامعه، اهميت خاصي قائل شوند و اولويت هاي فكري اعضاي خانواده را به سمت توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني هدايت كنند كه اين مي تواند بر نحوه ادراك افراد جامعه از پيام هاي خود رسانه نيز اثرگذار باشد.

خانواده ميانجي و تأثير پيام هاي رسانه

خانواده ميانجي و تأثير پيام هاي رسانه

رسانه ها با داشتن ظرفيت هاي منحصر به فرد، پيام هاي رسانه اي را به تمام افراد و گروه هاي جامعه مي رسانند. خانواده يكي از اين گروه هاي مهم مخاطب رسانه است. هنگامي كه افراد درون گروهي قرار مي گيرند، هنجارهاي حاكم بر افراد گروه بر نحوه دريافت و ادراك افراد گروه اثر مي گذارد. افراد گروه براي اينكه هم نوايي بيشتري با ديگر اعضا داشته باشند، اين هنجارها را مي پذيرند. هنگامي كه پيام هاي رسانه هاي جمعي در جامعه

ص: 45


1- نسرين دانايي، رسانه شناسي، ص43.

انتشار مي يابد، هنجارهايي كه بر افراد خانواده حاكم است، بر نحوه پذيرش پيام هاي رسانه اثر مي گذارد. براي اينكه بحث روشن تر شود، بهتر است مثالي بزنيم: تماشا كردن فيلم به تنهايي، با تماشا كردن همان فيلم در سينما، به همراه تعدادي از افراد، بسيار تفاوت دارد؛ زيرا واكنش افراد درون سينما بر نحوه دريافت و ادراك ما اثرگذار است. چه بسا سكانس هايي كه براي ما چندان خنده دار نيست، ولي چون همه به آن سكانس ها مي خندند، سبب خنديدن ما نيز مي شود و اين همان اثري است كه هنجارهاي حاكم بر گروه بر ما مي گذارد. دريافت و ادراك پيام هاي رسانه در خانواده نيز به همين صورت است و نوع واكنشي كه اعضاي خانواده، به ويژه پدر و مادر، از خود نشان مي دهند، بر نحوه ادراك ديگر اعضا اثرگذار است. از اين رو، بايد خانواده را به عنوان مخاطبي فعال در نظر گرفت كه پيام هاي رسانه را در درون خود تجزيه و تحليل مي كند، سپس مي پذيرد يا رد مي كند. رسانه بايد فعال بودنِ خانواده در دريافت پيام را مورد نظر قرار دهد. خانواده ها را مي توان به دو دسته تقسيم كرد:

1. خانواده هايي كه سطح سواد و تحصيلاتشان بالاست و قدرت تحليل خوبي دارند.

2. خانواده هايي كه سطح سواد و تحصيلاتشان خيلي بالا نيست و قدرت تحليل چنداني ندارند.

طبق نظريه كوشش(1) درخور مي توان مخاطبان رسانه را به دو گروه دسته مركزي و پيراموني تقسيم كرد. اين نظريه دو راه يا شيوه براي تغيير

ص: 46


1- اين نظريه بر اساس نوعي مخاطب شناسي بنا شده است كه مخاطبان را در فرآيند پذيرش پيام به دو دسته فعال و غير فعال تقسيم و بنيان مي كند كه شيوه استدلال هايي كه رسانه براي افراد مخاطب خودش مي آورد، بايد بر اساس فعال بودن و غير فعال بودن مخاطبان تهيه و تنظيم شود.

نگرش پيشنهاد مي كند كه هر دو با پردازش پيام رابطه دارد. در اينجا، مفهوم پردازش بسيار شبيه مفهوم تفكر است. بنابراين، در اين الگو، با دو شيوه تفكر يا دو رهگذر فكري روبه رو هستيم. اين دو به ترتيب، شيوه هاي مركزي و پيراموني متقاعد شدن هستند كه هر يك دو نظام متفاوت پردازش اطلاعات دارند: عمقي و سطحي. در شيوه كانوني، افراد موشكافانه و عميق استدلال هاي پيام را بررسي و حلاجي مي كنند؛ در حالي كه در رهگذر پيراموني، شيوه سطحي پردازش اطلاعات است و هرگونه متقاعد شدن تنها از روش نشانه هاي متقاعد كننده ميسر مي شود. پردازش كانوني مستلزم تفكر و موشكافي هوشمندانه پيام است و معمولاً هنگامي است كه موضوع پيام به هر دليلي براي فرد مهم باشد. در اين حال، مخاطب بايد توانايي پردازش و تحليل استدلال ها را داشته باشد. مهم بودن پيام و توانايي پردازش آن دو شرط استفاده از شيوه كانوني است. بنابراين، كسي كه موضوع برايش مهم نباشد يا سواد، آگاهي، فرصت تفكر و پردازش استدلال ها را نداشته باشد، نخواهد توانست از شيوه كانوني استفاده كند. در اين حال، هرگونه متقاعد شدن به شيوه هاي پيراموني متكي است.

شيوه پيراموني با مرور سطحي اطلاعات رابطه دارد و وقتي به خدمت گرفته مي شود كه موضوع به افراد چندان ربط نداشته يا به هر علتي، توانايي پردازش پيام را نداشته باشد. رأي دادن به نامزد انتخاباتي تنها به دليل آنكه خوش قيافه است، دست راستي است يا فلاني او را تأييد مي كند و مانند اينها، مصاديقي از تغيير نگرش به شيوه پيراموني است.

كوتاه سخن آنكه وقتي استدلال هاي پيام به متقاعدسازي منجر شود، آن را كانوني، و هنگامي كه هر چيزي به جز استدلال هاي پيام به متقاعد شدن كمك كند، آن را پيراموني مي خوانند. روشن است، در مقايسه با روش

ص: 47

پيراموني، روش كانوني هم مقاوم تر است و هم پايدارتر. با نظر به داده هاي اين الگوي نظري مي توان مناسب با اقشار مختلفي كه با موضوعي طبقه بندي شده اند، پيام هاي جداگانه اي تدوين كرد.(1)

همين طبقه بندي مخاطب و نوع پيام مي تواند در دسته بندي پيام هاي رسانه نقش بسزايي داشته باشد. صاحبان رسانه ابتدا بايد لايه هاي مختلف مخاطباني را بشناسند كه قصد دارند براي آنها برنامه سازي كنند و بر اساس اين دسته بندي، پيام هاي رسانه اي خودشان را تنظيم كنند.

تنظيم پيام ها براي خانواده هاي دسته اول بايد به صورت مركزي باشد؛ يعني پيام هايي كه براي مخاطبان مركزي تهيه و تنظيم مي شوند، بايد سرشار از استدلال و برهان هاي منطقي باشند تا خانواده هاي با تحصيلات بالا بهتر بتوانند با اين پيام ها ارتباط برقرار كنند. براي مثال، اگر صاحبان رسانه قصد دارند برنامه اي درباره حمايت از توليد ملي و نقش آن در پيشرفت اقتصاد ملي تهيه كنند و مخاطبان هدفِ برنامه خود را خانواده هاي تحصيل كرده انتخاب كرده اند، بايد (مثلاً) درباره رابطه بين خودباوري ملي و رشد اقتصادي كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه همراه با ارائه آمارهاي دقيق سخن بگويند. خانواده هاي با تحصيلات بالا اين پيام ها را به دليل همراه بودن با برهان و استدلال هاي مطرح شده از طرف رسانه، بهتر مي پذيرند.

از طرفي پيام هايي كه براي خانواده هاي دسته دوم طراحي مي شوند، بايد به صورت پيراموني تهيه و تنظيم شوند. به طوري كه در اين پيام ها از استدلال هايي كه نياز به موشكافي و تفكر دارد، چندان استفاده نشود. براي مثال، برنامه سازان در برنامه هايي كه در باب حمايت از توليد ملي ارائه

ص: 48


1- محمدعلي حكيم آرا، روان شناسي رسانه، ص31.

مي دهند، از سخنان مقام معظم رهبري مبني بر حمايت از توليد ملي زياد بهره بگيرند. همچنين در ساخت اين نوع برنامه ها از استدلال هاي سطحي و آسان ياب استفاده شود و آمارهاي تخصصي داده نشود؛ زيرا رسانه بايد به هر دو دسته (با تحصيلات بالا و تحصيلات پايين) توجه داشته باشد و براي آنها برنامه ريزي كند.

ص: 49

ص: 50

فصل دوم: خانواده و توليد ملي

اشاره

فصل دوم: خانواده و توليد ملي

زير فصل ها

توليد لوازم خانگي و تأثير آن بر اقتصاد ملي

نقش خانواده در ايجاد روحيه خودباوري ملي

خانواده و حمايت از توليدات فرهنگي و اقتصادي كشور

رسانه و ترويج الگوي خانواده موفق

توليد لوازم خانگي و تأثير آن بر اقتصاد ملي

توليد لوازم خانگي و تأثير آن بر اقتصاد ملي

سير تحول علوم و صنايع مختلف در ابعاد كنوني آن تا حد بسياري معلول انگيزه رفاه طلبي بشر است. اختراع و به كار گرفتن وسايل و ابزارهاي ساده و اوليه، سرآغاز فعاليت هاي صنعتي گسترده اي شده كه در گذر از تحولات زمان، شكل پيچيده و صنعتي امروزي را در توليد و تأمين وسايل ضروري و رفاهي زندگي به خود گرفته است. در بين انبوه ضروريات زندگي، لوازم خانگي از نظر گستردگي و ضرورت استفاده از آنها اهميت و حساسيت خاصي دارد.

صنعت لوازم خانگي يكي از صنايع فعال در عرصه اقتصاد جهان به شمار مي رود و عمدتاً ركود و رونق آن به ركود و رونق اقتصاد كشورها وابسته است. اين صنعت به اين دليل اهميت دارد كه با صنايع بسياري در ارتباط است. حيات اين صنعت و گسترش آن، با توجه به جنبه هاي اقتصادي گسترده آن از قبيل اشتغال و ايجاد ارزش افزوده، مي تواند براي

هر كشوري از جمله اهداف مهم باشد، اما حيات اين صنعت تا حدود

ص: 51

زيادي با وضعيت بازار داخلي و به عبارت بهتر، وجود تقاضاي مؤثر در كشور ارتباط دارد.

صنعت لوازم خانگي ايران، امكانات بالقوه اي را براي توليد و ارتقاي كيفيت، علاوه بر استانداردسازي در همه زمينه ها دارد. سرمايه گذاري هاي خوبي در اين باره صورت گرفته است و واحدهاي بزرگ توليدي مشغول به كار شده اند؛ به گونه اي كه واحدهاي كوچك توليدي ديگر نمي توانند در اين صنعت دوام بياورند، اما با وجود همه اين توان ها، دولت و در رأس آن وزارت صنعت، معدن و تجارت از اين صنعت حمايت نمي كند. در اين ميان، بومي سازي توليدات لوازم خانگي بايد دربرگيرنده دو اولويت، يكي همراهي با فن آوري روز جهان و ديگري هماهنگي مصنوعات با اقليم منطقه باشد كه در اين باره، توليدكنندگان داخلي توانسته اند در توليد آبگرمكن گازي ديواري، بخاري گازي، اجاق گاز و چرخ خياطي، علاوه بر پاسخ گويي به نياز داخل، بهترين بازارهاي صادراتي دنيا را نيز به دست گيرند.

در اين ميان، نقش خانواده نيز بسيار مهم است. خانواده مي تواند با خريد لوازم خانگيِ ايراني، سبب رونق توليد در اين صنعت شود. البته بايد دانست پيشرفت در اين صنعت به هماهنگي تمام نهادهاي اقتصادي نياز دارد و نمي توان تنها از خانواده ها انتظار داشت فقط به فكر خريد لوازم خانگي ايراني تحت هر شرايطي باشند. توليدكنندگان لوازم خانگي نيز بايد بكوشند كيفيت لوازمشان را افزايش دهند و از طرفي، دولت نيز وظيفه دارد هم از توليد لوازم خانگي حمايت كند و هم بر اين توليدات نظارت داشته باشد. لوازم خانگي از رشته هاي شتاب دهنده توسعه صنعتي هر كشور، از جمله ايران است. گردش

مالي سالانه اين صنعت در ايران، به طور ميانگين شش ميليارد دلار برآورد

ص: 52

مي شود كه چهار ميليارد دلار آن به لوازم خانگي انرژي بر و بقيه به ظروف، سرويس غذاخوري و لوازم ريز آشپزخانه مربوط است. با وجود اين، در ايران، نظام استاندارد كارآمدي وجود ندارد و هر آنچه به نام استانداردهاي مدوّن ملي وجود دارد، بسيار محدود است و طيف وسيعي از كالاهاي مصرفي، اعم از داخلي و وارداتي را زير پوشش قرار نمي دهد يا اينكه اين استانداردها به روز نشده است. بنابراين، نبود پوشش كامل استاندارد و به روز نبودنشان و حتي منطبق نبودن استانداردهاي موجود با استانداردهاي جهاني، يكي از مشكلات موجود در اين زمينه است.

برندهاي معروف در دنياي توليد لوازم خانگي كم نيستند. مي توان نام دست كم ده برند را آورد كه در عرصه توليد لوازم خانگي، غول محسوب مي شوند؛ برندهايي كه با تبليغات چشم گيرشان به خانه ما ايراني ها راه يافته اند. در قابلمه آنها غذا مي پزيم، وسايلمان را در يخچالي كه ساخته اند نگه مي داريم، ظروف كريستال داخل بوفه مان را آنها طراحي كرده اند، پارچه مبل و صندلي و پرده خانه مان در كشور آنها بافته شده و همه اينها در حالي است كه در كشورمان توليدكننده همه اين لوازم وجود دارد.

قدم زدن در فروشگاه هاي لوازم خانگي به راحتي مشتريان را به اين نتيجه مي رساند كه متأسفانه برندهاي خارجي جايي براي خودنمايي توليدكنندگان داخلي باقي نگذاشته است، تا جايي كه برخي توليدكنندگان ايراني به اين باور رسيده اند كه شايد با برندهاي معتبر بين المللي بتوانند اندكي در بازار اثرگذار باشند و اقبال مشتريان ايراني به كالاهاي ملي را به خود جلب كنند.

در پاسخ به چرايي اين موضوع، شايد دليل اصلي را بتوان واردات بي رويه

ص: 53

محصولات خانگي دانست. اين در حالي است كه طبق آمارهاي غير رسمي، برندهاي خارجي، سالانه بالغ بر پنجاه ميليارد تومان در كشور كالا مي فروشند و هيچ گونه مالياتي نيز نمي پردازند. وجود چنين عواملي برخي از توليدكنندگان داخلي را به فكر كار گروهي و ايجاد برند ملي براي توليدات لوازم خانگي انداخته است تا شايد برخي محصولات باكيفيت ايراني نيز بتوانند جايي را در دل مشتريان خود باز كنند. ايجاد اين برند ملي به حمايت هاي دولت نياز دارد. البته اين حمايت ها بايد به معناي برداشتن تبعيض ميان صنعت لوازم خانگي با ديگر صنايع، از جمله خودروسازي باشد. اين در حالي است كه تعرفه ها نيز بايد به گونه اي باشد كه بيشترين حمايت از صنايع داخلي صورت گيرد. توليد انبوه در بحث لوازم خانگي مي تواند يكي از راه هاي توجيه پذيري توليد محصولات باشد. از سوي ديگر، ارائه خدمات پس از فروش به تمام محصولات نيز يكي از راه هاي افزايش رقابت پذيري و جذب مشتري در بازار هدف با برندهاي مختلفِ موجود است.

در اين ميان، بايد به توليد محصولات باكيفيت براي صادرات نيز انديشيد. اگر دولت از اين صنعت حمايت كند، يكي از بخش هاي مهم صادرات غير نفتي را به خود اختصاص مي دهد. توجه نداشتن به اين موارد موجب شده است، امنيت سرمايه گذاري در صنعت لوازم خانگي كشور از بين برود. امروزه، توجه به صنعت خودروي كشور، به اندازه اي است كه مديران اين شركت ها در وزارت صنايع و معادن نقش مهمي دارند، اما توليدكنندگان لوازم خانگي در وزارت خانه هاي كشور جايگاهي ندارند. اين تبعيض ها موجب مي شود، صنعت لوازم خانگي در حالي كه نوآوري و محصول رقابت پذير دارد، به سرنوشت صنعت نساجي دچار شود.

هرچند حضور برندهاي خارجي در بازار، شايد فرصتي براي

ص: 54

سرمايه گذاري هاي مشترك ايران با ديگر كشورها باشد؛ همان گونه كه برخي توليدكنندگان داخلي به اين موضوع روي آورده و وارد همكاري با برندهاي معتبر بازار لوازم خانگي جهاني شده اند.

در برداشتي كلي، مي توان گفت رسانه وظيفه دارد برند هاي ملي را به خانواده ها معرفي كند و خانواده ها نيز با خريد اين لوازم خانگي توليد داخل مي توانند، در رشد و توسعه اين صنعت سهم بسياري داشته باشند.

همان گونه كه گفته شد، اقتصاد كشور و خانواده، از هم اثر مي پذيرند. بنابراين، تمام عواملي كه بر اقتصاد كشور اثر داشته باشد، مهم است. از مهم ترين اين عوامل، توليد داخلي و حمايت از آن است. براي بسياري از خانواده ها، با توجه به درآمد پايين، امكان استفاده از لوازم خانگي غير ايراني، خود به خود منتفي است، اما آنچه مهم است و مصرف كننده ايراني را به استفاده از كالاي داخلي ترغيب مي كند، افزايش كيفي محصول داخلي است. توليدكننده داخلي بدون آنكه محصولات خود را به استانداردهاي جهاني آن محصول نزديك كند و بدون آنكه آسايش و ايمني مصرف كننده را در نظر گيرد، نمي تواند انتظار فروش مناسب محصولاتش را داشته باشد.

نقش خانواده در ايجاد روحيه خودباوري ملي

اشاره

نقش خانواده در ايجاد روحيه خودباوري ملي

اصطلاح خودباوري در رشته هاي جامعه شناسي، روان شناسي و علوم تربيتي، كاربرد دارد. خودباوري حالت مثبت روحي و رواني است كه در نتيجه احساس ارزشمندي در نفس انسان پديد مي آيد. خودباوري در فرهنگ اسلامي، با تعبيرهايي مانند علوّ همت، مناعت طبع، اعتماد به نفس و عزت نفس، ياد مي شود. خودباوري انساني، اولين گام در خودشناسي است.

خودباوري فردي عاملي عليه سست انديشي و وابستگي بي دليل به ديگران

ص: 55

است. خودباوري سبب استقلال فكري و عزت نفس كامل و سازنده شخصيت يك فرد مي شود.

خوي پسنديده عزت نفس يكي از پايه هاي اساسي شخصيت آدمي است. عزت نفس مايه آزادگي و علوّ همت است. افراد شريف و عزيزالنفس هرگز به ذلت و بندگي ديگران تن نمي دهند و سرمايه و شرافت و آزادگي خود را با هيچ متاع گران قيمتي معامله نمي كنند. امام علي(ع) در حديثي مي فرمايد:

اكْرِمْ نَفْسك عَنْ كلِّ دَنّيه وإنْ ساقَتَكَ إلي الرَغائِبِ فَانَّكَ لَنْ تَعتاضَ بِما تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عَوِضاً وَلا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَقَدْ جَعَلَكَ اللهُ حُرّاً.(1)

نفس خويش را عزيز شمار و به هيچ پستي تن مده، گرچه عمل پست، تو را به آرزوهايت برساند؛ زيرا هيچ چيز با شرافت نفس برابري نمي كند و هرگز به جاي عزت از دست داده، عوضي هم مانند آن نصيب نخواهد شد. آزادگي را از كف مده و بنده و برده ديگران مباش كه خداوند تو را آزاد قرار داده است.

عزت نفس براي همه مردم، در همه شئون زندگي فردي اجتماعي، مادي و معنوي و همچنين در تمام ادوار حيات، از دوران كودكي و جواني تا ايام ميان سالي و پيري، يكي از اركان اساسي خوش بختي و سعادت است. خانواده هايي كه اعضاي آن با عزت نفس و شرافت اخلاقي خو گرفته و به پستي و فرومايگي آلوده نشده اند، از بسياري از گناهان و پليدي هاي اخلاقي كه منشأ فساد و تيره روزي است، منزه و مبري هستند.

ص: 56


1- نهج البلاغه، نامه 31.

امام علي(ع) در حديث ديگري مي فرمايد: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُه لَمْ يَهْنِهِا بِالْمَعْصِيَهِ؛ كسي كه نفس شرافتمند و باعزت دارد، هرگز آن را با پليدي گناه، خوار و پست نخواهد ساخت».(1)

تربيت صحيح اطفال و پرورش صفات پسنديده در نهاد آنان يكي از وظايف اسلامي و اجتماعي پدران و مادران است. والدين مكلفند فرزندان خويش را به پاكي و نيكي تربيت كنند و عملاً آنها را افرادي شايسته و با فضيلت بار آوردند.

امام حسين(ع) در حديثي مي فرمايد:

وَامّا حَقِ وَلَدِكَ فَتَعْلَمْ اِنَّهُ مِنْكَ وَ مُضافٌ إلَيْكَ فِي عَاجِلِ الدُّنْيا بِخَيْرِهِ وَشَرِّهِ وِإنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وَليِّهِ ... فَاعْمَلْ فِي اَمْرِهِ عَمَلٌ الْمُتْزَيَنِ بِحُسْنِ اِثَرِهِ عَلَيْهِ فِي عاجِلِ الْدُنْيا الْمُغَدَرِ اِلي فِيْمَا بَيْتِكَ وَبَيْنِهِ بِحُسْنِ الْقِيامَ عَلَيْهِ وَلا خَذْلُهُ مِنْهُ.(2)

حق فرزندت بر تو اين است كه بداني وجود او از تو و نيك و بدش در اين جهان، وابسته به توست و با دارا بودن قدرت واسطه پدري، مسئول تربيت وي هستي. بايد رفتار تو درباره فرزندت هم مانند رفتار مربي شايسته اي باشد كه تربيت صحيحش در اين جهان، مايه زيبايي و جمال اخلاقي فرزند گردد و در پيشگاه الهي، دليل وظيفه شناسي اش باشد.

خودباوري انساني، اولين گام در خودشناسي است. خودباوري فردي عاملي عليه سست انديشي و وابستگي بي جهت به ديگران است. خودباوري سبب استقلال فكري و عزت نفس كامل و سازنده يك فرد مي شود.

دين مبين اسلام بر عزت نفس، تأكيد و ذلت نفس را سرزنش مي كند و با نگرش مثبت به انسان و ارائه روش هايي، احساس عزت نفس را در انسان بارور سازد.

ص: 57


1- عبدالواحد تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ص677.
2- ابن شعبه حراني، تحف العقول، ص263.

روان شناسان و جامعه شناسان نيز عزت نفس مثبت را هسته مركزي سازگاري اجتماعي مي دانند. صاحب نظران مسائل رواني و اجتماعي، مانند ويليام جيمز، جرج هربرت ميد و چارلز هورتون كولي، مباحثي اساسي درباره عزت نفس دارند.

خودباوري، به تعبير روشن تر، عبارت از احساس ارزشمند بودن است. حس خودباوري نوجوانان تا اندازه اي متغير است؛ به اين معنا كه در زمان هاي مختلف، بر حسب رويدادها، افراد و تجربياتي كه وي را تحت تأثير قرار مي دهند، تغيير مي كند.

خانواده مهم ترين نهادي است كه مي تواند در خودباوري افراد جامعه اثر داشته باشد. كودك از همان ابتدا به رفتارهاي پدر و مادر خود دقت مي كند. اگر پدر و مادر خودباور باشند، كودك نيز از اين خودباوري والدين، الگو مي گيرد و خودباور بار مي آيد.

خودباوري انواع گوناگوني دارد. براي اينكه منظور از خودباوري ملي مشخص شود، ابتدا انواع خودباوري را بيان مي كنيم.

الف) خودباوري انساني

الف) خودباوري انساني

اولين گام در خودشناسي، دست يافتن به اين باور است كه هر شخصي، به لحاظ انسان بودنش، ويژگي هاي برتري (نظير استعداد، توانايي، ظرفيت و زمينه رشد) دارد كه اگر از توان مندي هاي موجود به نحو احسن استفاده كند، مي تواند به برترين مراتب انسانيت دست يابد. اگر انسان ارزش هاي انساني و گرايش هاي متعالي خود را ناديده بگيرد، به خودباختگي دچار مي شود و ماهيتي حيواني يا پست تر از آن مي يابد.

ص: 58

ب) خودباوري فردي

ب) خودباوري فردي

هر شخصي شايستگي، استعداد و توان مندي هاي خاصي دارد كه در صورت شناختن درست و به موقع و بهره مندي از آنها، مي تواند به تمام اهدافش در زندگي دست يابد و در برخورد با مصايب زندگي، احساس حقارت و نااميدي نكند. در اين صورت، فرد به استقلال انديشه و اعتماد به نفس سازنده اي دست مي يابد، كه موفقيت وي را در همه ابعاد زندگي تضمين مي كند.

ج) خودباوري اعتقادي

ج) خودباوري اعتقادي

هويت فكري و فرهنگي هر شخصي در زندگي بر اساس اعتقادات قلبي و ايماني وي شكل مي گيرد و چارچوب آموزه هاي ديني، نظام و اصول زندگي هر شخص را مشخص مي كند و بر اين اساس، فرد به اين باور مي رسد كه رشد و كمال واقعي وي، جز در بستر احكام و مقررات ديني ممكن نيست.

د) خودباوري ملي

د) خودباوري ملي

خودباوري ملي در مقابل از خود بيگانگي و خودباختگي ملي مطرح مي شود؛ زيرا گاهي باورهاي ملي و فرهنگي جامعه اي بر اثر غفلت يا تبليغات سوء و جذاب ديگر ممالك، دست خوش تغيير مي شود، نمادها و ارزش هاي رايج جوامع ديگر ارزش مي يابد و افراد جامعه به پيروي و تقليد از آن ارزش ها، ترغيب مي شوند. به تدريج اين كار، غلبه و نفوذ همه جانبه بيگانگان را در عرصه هاي مختلف آن جامعه هموار مي سازد كه سرانجام، اقتدار و استقلال آن جامعه با تهديدي جدي مواجه مي شود.

يكي از راه هاي مهم تقويت توليد ملي، ايجاد روحيه خودباوري در سطح كشور، به ويژه در بين خانواده ها و توليدكنندگان است. بايد اين روحيه را در سطح كشور ايجاد كنيم كه ايران و ايراني مي تواند كالاهاي بسيار باكيفيتي توليد كند؛

ص: 59

كالاهايي كه قابليت رقابت با كالاهاي خارجي را داشته باشند و بتوانند بهتر و مطلوب تر از نمونه خارجي باشند. استفاده از كالاهاي توليد داخل كشور نيازمند فرهنگ سازي است، كه اين فرهنگ سازي در درون خانواده ها انجام مي پذيرد.

امروزه، تحريم هاي اقتصادي نسبت به قبل بيشتر شده، ولي به نوعي بهترين فرصت را براي توليدكنندگان و سرمايه گذاران داخلي به وجود آورده است. نكته مهم در اين زمينه، نقش دولت در سامان دهي اين فرصت هاست، تا با ايجاد فضاهاي مناسب، بتواند هزينه هاي تحميل شده عليه كشور را، كه اهداف سياسي را دنبال مي كند، از بين ببرد.

در اين زمينه، آنچه بر عهده خانواده است، بيشتر مربوط به فرهنگ سازي و نهادينه كردن اين اقدام است تا با ارزش بخشيدن به توليدات داخلي و اهميت دادن به كالاي وطني، تلاش خود را در مقابله با دشمن نشان دهند.

خودباوري ملي بايد از ارزش هاي ملي و اسلامي و هنجار هاي اساسي جامعه باشد. سياست گذاران فرهنگي كشور بايد اين نكته مهم را در نظر داشته باشند.

راهبردهاي فرهنگي جامعه بايد به اين امر منتهي شود كه جامعه با خودباوري ملي، كالاي ايراني را افتخار خود بداند و از اطوار ساختگي در ادبيات فردي و اجتماعي زندگي اش در مصرف كالاي خارجي دوري كند. بنابراين، در اين مسير بايد از كار فرهنگي، تبليغات و آماده سازي فكر و رفتار نوجوان و حتي كودكان بهره برد و از اثر رسانه هاي ديداري و شنيداري و مكتوب براي اصلاح رفتار اجتماعي استفاده كرد. در اين ميان، خانواده، آموزش و پرورش، وزارت ارشاد، صدا و سيما، دستگاه هاي آموزش عالي، مطبوعات و...، مي توانند در اين راه نقش مهم و ارزنده خود را ايفا كنند تا ايراني با افتخار از كالاي ايراني بهره ببرد.

ص: 60

پاسداري از اقتصاد ملي به معناي مسئوليت پذيري و شفافيت عملكرد نهاد هاي دولتي است، با اين رويكرد كه اگر مي خواهيم مردم خودباوري ملي داشته باشند و به خريد كالاي خارجي عادت نكنند، بايد از كالاي ايراني حمايت كنيم. بنابراين، ابتدا دولت بايد دامان خود را از آلودگي به معضل خريد كالاي خارجي و ترجيح آن بر توليدات داخلي پاك نگه دارد و با نهايت سلامت و درستكاري عمل كند. دستگاه هاي مسئول بايد با رسيدگي به مشكلات توليدكنندگان و معيشت كارگران، زمينه هاي لازم براي توليد كالاي باكيفيت ايراني را فراهم آورند. تقويت روحيه خودباوري در ملت و جوانان، با شعار «ما مي توانيم»، بايد سرلوحه همه مسير جوانان و متخصصان امروزي ايران اسلامي قرار گيرد.

در جمع بندي مطالب ارائه شده مي بايست چنين بيان كرد كه فرهنگ توسعه به عنوان يكي از مهم ترين شاخص هاي پيشرفت كشور، با مؤلفه هايي نظير خودباوري ملي، مسئوليت پذيري، آگاهي بخشي، اعتماد به توانايي، نوآوري و خلاقيت، مشاركت، وجدان كاري، شفافيت و پرهيز از فساد اداري ... ارتباط نزديك دارد.

خانواده و حمايت از توليدات فرهنگي و اقتصادي كشور

اشاره

خانواده و حمايت از توليدات فرهنگي و اقتصادي كشور

محصولات فرهنگي، با فرهنگ كشور توليدكننده محصولات رابطه نزديكي دارد. همچنين توليد محصولات فرهنگي مي تواند زمينه ساز رشد و توسعه فرهنگي در كشور نيز باشد.

توجه به اين نكته لازم است كه توليد ملي تنها توليد محصولات اقتصادي نيست، بلكه توجه به توليد محصولات فرهنگي بايد در دستور كار مسئولان قرار بگيرد.

ص: 61

خانواده ها نيز با خريد و استفاده از محصولات فرهنگي وطني سه كار را انجام مي دهند:

- تاريخ و فرهنگ چند هزاره ساله ايران را به كودكان معرفي مي كنند؛

- استفاده از اين محصولات سبب مي شود كودكان در مقابل تهاجم فرهنگ بيگانه واكسينه شوند؛

- خانواده ها با تهيه اين گونه محصولات، از توليدكنندگان آنها حمايت مي كنند.

در ادامه، به نقش خانواده در حمايت از اين محصولات فرهنگي مي پردازيم.

الف) حمايت از صنعت توليد اسباب بازي

الف) حمايت از صنعت توليد اسباب بازي

يكي از مواردي كه در آموزش و تربيت كودكان نقش بسزايي دارد، انتخاب اسباب بازي هاي مناسب است. خانواده ها با خريد اسباب بازي هاي ساخت داخل، از توليدكنندگان داخلي حمايت مي كنند.

«كودكان امروز، آينده سازان فردا»، شعار نيست، بلكه واقعيتي است كه بايد براي ساختن ايراني آباد، از اكنون براي آن برنامه داشت. حال در سال توليد ملي، اين فرصت هست كه به مقوله سرگرمي، كه مهم ترين بخش زندگي كودكان به شمار مي آيد، عنايت ويژه اي شود. اين توجه چيزي جز ساخت انواع اسباب بازي در داخل كشور نيست؛ زيرا كودكان از اسباب بازي هاي خود پيام مي گيرند و ما نبايد اين فرصت را به بيگانگان بدهيم. در اين ميان خانواده، نقش اساسي دارد؛ به اين گونه كه با خريد اسباب بازي هاي ايراني براي كودكان خود، جلوي ورود پيام هاي خارجي را مي گيرد و همچنين توليدكنندگان اين اسباب بازي ها را حمايت مي كند.

خريد و استفاده از اسباب بازي هاي خارجي برازنده خانواده ايراني نيست و خانواده ها با خريد اسباب بازي هاي خارجي نبايد به راحتي اجازه دهند

ص: 62

فرهنگ بيگانه وارد محيط گرم خانواده شود. بسياري از كارشناسان كودك و نوجوان معتقدند، دنياي سرگرمي كودكان بايد به نوعي آموزش براي شيوه ورود آنها به اجتماعِ موجود باشد، نه اجتماعي بيگانه و متفاوت.

بهترين فرصت و شيوه عملي براي آموزش فرهنگ ايراني و تربيت كودكانِ باهوش براي آينده كشور، در اختيار گذاشتن اسباب بازي هايي متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم اين مرز و بوم است.

با گذري به دنياي اسباب بازي ها و سرگرمي هاي كودكان مي بينيم، حدود 95 درصد اين لوازم، از برندهاي خارجي، به ويژه ساخت كشور چين است. دنياي امروز، به شهر فرنگ اسباب بازي هاي كودكان تبديل شده كه در اين ميان، جاي توليدات ايراني خالي است.

استفاده كودكان از اسباب بازي هاي خارجي سبب مي شود، هم به توليد ملي در اين زمينه آسيب وارد شود و هم كودكان به جاي اينكه با فرهنگ ايراني آشنا شوند، فرهنگ و اصطلاحات خارجي را فرا بگيرند و از همان ابتدا، حس خودباوري ملي آنان تحت تأثير قرار گيرد.

مطالعه فرهنگ اقوام مختلف نشان مي دهد، نوع اسباب بازي ها در فرهنگ اقوام ريشه دارد. هر كودك در دوران كودكي با بازي كردن با اسباب بازي مورد علاقه اش، علاوه بر آنكه سرگرم مي شود و بسياري از استعدادهايش كم كم رشد مي يابد، با لايه هاي زيرين فرهنگ و زبان خود نيز آشنا مي شود. والدين و نهادهاي آموزشي بايد اسباب بازي را كالايي فرهنگي بدانند و توجه بيشتري نشان دهند و اولين تجربه هاي زندگي كودكانشان را در فضايي به وجود آورند كه كودك بتواند بيشترين بهره را از آن ببرد.

برعكس آنكه بسياري از خانواده ها اسباب بازي را وسيله اي صرفاً براي سرگرمي مي پندارند، در پاره اي از موارد، جاي خالي مربي را پر مي كند و به

ص: 63

كودك اجازه مي دهد، در فضايي مطمئن به تجربه هايي دست بزند كه چه بسا در آينده، مسير زندگي اش را تعيين كند. بازي كردن كودكان ايراني با اسباب بازي هاي خارجي، كه در پس خود بستري غير بومي و ناآشنا دارد، خطرناك است؛ اين خطر به اندازه اي است كه هزينه كردن در امور آموزشي در سال هاي پس از كودكي، در دوره دبستان و راهنمايي، نمي تواند اثر آن را از بين ببرد.

غفلت از اين امر و باز گذاشتن اين در براي ورود هر مهمان ناخوانده اي از هر كشوري، ذهن و روح كودك امروز و پدر و مادر فردا را چنان آشفته مي سازد و جامعه فردا را از ريشه هايش چنان دور مي كند كه ديگر نمي توان برايش كاري كرد. عروسك و اسباب بازي، نمادي براي فرهنگ هاست و در هر كشوري آن را بر مبناي تاريخ، اسطوره و نشانه هاي فرهنگي خودشان مي سازند كه در جاي ديگر، اين نشانه ها شناخته شده نيست.

ب) حمايت از توليد بازي هاي رايانه اي

ب) حمايت از توليد بازي هاي رايانه اي

امروزه با ورود رايانه به محيط خانواده، بخش قابل توجهي از اوقات فراغت كودكان، صرف بازي هاي رايانه اي مي شود. متأسفانه بسياري از بازي هاي رايانه اي، خارجي هستند. ضريب اثرگذاري بازي هاي رايانه اي بر شخصيت كودكان بسيار است و اين به سبب تعاملي بودن و حس هم ذات پنداري كودكان با شخصيت هاي بازي است.

در بازي رايانه اي، گرافيك، صدا، تعامل، ابتكار، سير داستان، كنجكاوي، پيچيدگي، تخيل، منطق، حافظه، بازتاب ها، مهارت هاي رياضي، چالش حل مسئله و تجسم، از جمله جنبه هاي فني، رواني و فردي است كه كودكان را جذب اين بازي ها مي كند. كار مستقل، مداومت در بازي، لذت بردن از بازي،

ص: 64

مشاركت فعال، تعامل مشاركتي، ساختار گروهي، يادگيري، رقابت يا همكاري گروهي و فرصت هاي برابر در بازي، از جمله عواملي است كه در فرد براي ادامه بازي انگيزه ايجاد مي كند.

كودك هنگام بازي، ناخواسته از شخصيت هاي اين بازي ها الگو مي گيرد و اين بر رفتار كودك نيز اثر مي گذارد. كودك ناخواسته با فرهنگي غير از فرهنگ جامعه اش آشنا مي شود، در حالي كه اين فرهنگ ها با جامعه اي كه كودك در آن زندگي مي كند، هيچ سنخيتي ندارد.

خانواده بايد با خريدن و جانشين كردن بازي هاي رايانه اي ايراني، اثرهاي ويرانگر بازي هاي خارجي را كم كند. از طرفي، اين سبب حمايت از توليدكنندگان داخلي نيز خواهد شد. بازي هاي رايانه اي ايراني هم متناسب با فرهنگ ايراني ساخته مي شوند و هم پيام هاي زيان آور كمتري نسبت به بازي هاي غربي دارند. در نتيجه، خريدن و استفاده از بازي هاي رايانه اي ايراني هم به ارتقاي فرهنگ ايراني مي انجامد و هم از توليدكننده داخلي حمايت مي كند.

توليدكنندگان بايد دقت كنند بسياري از بازي هايي كه توليد مي كنند، براي كودكان جنبه آموزشي داشته باشد، به طوري كه وقتي كودك از اين بازي هاي رايانه اي استفاده مي كند، در عين تفريح و سرگرمي بتواند مطالب زيادي را درباره تاريخ و فرهنگ كشور خودش ياد بگيرد.

ج) حمايت از هنرهاي دستي ايراني

ج) حمايت از هنرهاي دستي ايراني

از زمان كشيدن نخستين تصاوير بر ديواره غارها، روزگاري دراز مي گذرد. از همان آغاز تاريخ، طرح هاي خام و مبهمي كه در مغز انسان شكل مي گرفت، نشان از تلاش ها و بي قراري هاي روح او براي گريز از ظلمت و تباهي هاي زمانه داشت. از گذشته تا حال، اين نياز در هر دوره اي به نوعي جلوه گر شده است و

ص: 65

هنرمند با غنيمت شمردن عمر و لحظات گذراي زندگي، همواره خاطرات لذت بخش را زنده مي سازد، آن را مي آرايد و مي پيرايد و سرانجام اثري بر جا مي نهد كه يادآور تأثر او از نمايش هاي هستي است.

نقش و اهميت صنايع دستي، به عنوان هنري مقدس، صنعتي مستقل، بومي و اصيل، با جنبه هاي قوي كاربردي، از لحاظ هنري، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و حتي سياسي، بر همگان آشكار است. نكته مهم و شايان توجه آن است كه حتي اگر همه تأثيرات مثبت اقتصادي صنايع دستي را به كنار بگذاريم، بايد از اين هنر ملي ايران به سبب بازتاب ذوق سرشار، انديشه خلاق و هنر هنرمندان پرمايه به صورت جدي و برنامه ريزي شده حمايت شود. اين در حالي است كه صنايع دستي طي ساليان متمادي، چه در دوران رونق و شكوفايي و چه در دوره هاي ركود، هنگامي كه با توسعه صنعت گردشگري همراه بوده، در اقتصاد كشور و معرفي هنر ناب و خالص ايراني و در نهايت، زندگي اقتصادي و حيات فرهنگي ما، سهم درخور توجهي داشته است.

امروزه، توليد صنايع دستي كه آراسته به نقش آثار تاريخي، باستاني و يادمان هاي ويژه هر كشور است، در دستور كار صنعتگران جهان قرار دارد و تلاش مي شود، حتي بخشي از اين گونه آثار با قيمت اندك در اختيار گردشگرها قرار گيرد. همه كشورهاي جهان به اثر متقابل صنايع دستي و صنعت گردشگري اعتقاد دارند؛ زيرا در عمل و تجربه دريافته اند هنرهاي صناعي يكي از عوامل بسيار اثرگذار در جلب و جذب گردشگر در همه گرايش هاي ملي، منطقه اي و داخلي است و در مقابل، صنعت گردشگري به رشد، توسعه و گسترش صنايع دستي و بهبود كيفيت آن كمك مي كند.

صنايع دستي سرمايه ملي است؛ زيرا جزء قديمي ترين و برجسته ترين هنرهاست كه مردم هر ديار زندگي روزمره خود را با آن گذرانده اند و از طرفي،

ص: 66

نشانه پيشينه غني فرهنگي كشورمان است. حمايت از توليدات صنايع دستي، كه صنعتي بومي است، مي تواند با سرمايه كم در اين حوزه اشتغال زايي بومي و سنتي، ايجاد و ثروت ملي توليد كند. حمايت از توليدات داخلي و صنايع دستي، نه تنها سبب رونق بازار داخلي مي شود، ظرفيت عرضه در بازارهاي خارجي را هم به وجود مي آورد و زمينه اي براي جلوگيري از ورود كالاهاي خارجي به كشور مي شود. دست يابي به اهدافي همچون توليد، عرضه و فروش كالاهاي صنايع دستي مطابق نياز روز جامعه جهاني سبب تعامل مستقيم بين صنعتگران در عرصه هاي مختلف و حمايت هاي اقتصادي مي شود كه اين امر با اعزام صنعتگران صنايع دستي به نمايشگاه هاي خارجي هم محقق مي شود.

با در نظر گرفتن اصل اشتغال زايي بر مبناي نوآوري، بايد از كالاهايي همچون صنايع دستي، كه سبب اشتغال در عرصه توليد مي شود و از باورها و ارزش هاي فرهنگي و مذهبي جامعه سرچشمه مي گيرند، حمايت كرد.

امروزه، بسياري از خانواده ها از صنايع دستي براي تزيين خانه ها استفاده مي كنند. بهتر است، اين صنايع دستي توليد داخل باشد. خريد و استفاده از صنايع دستي ايراني سبب مي شود، فرهنگ غني كشورمان حفظ شود. از طرفي، با اين حمايت، بسياري از مشاغل هنري نيز به وجود مي آيد و افرادي كه ذوق هنري دارند، مي توانند به توليد صنايع دستي مشغول شوند. نهادينه كردن اين فرهنگ به حمايت و ياري دولت و سازمان هاي مربوط نياز دارد. رسانه نيز بايد با تبليغ صنايع دستي خانواده را در خريد و استفاده از اين صنايع ياري رساند.

اصالت بخشيدن به هنرهاي دستي و توليد محصولات سنتي، كه يادآور فرهنگ و تمدن ايران اسلامي است، از كارهاي مهم صدا و سيماست.

ص: 67

متأسفانه در بسياري از خانواده ها و مكان هاي دولتي و خصوصي، از اين همه هنر و ظرافت كاري ايراني اثري ديده نمي شود. در عوض، شاهد محصولاتي هستيم كه غير مستقيم فرهنگ غربي را رواج مي دهند.

رسانه و ترويج الگوي خانواده موفق

رسانه و ترويج الگوي خانواده موفق

يكي از روش هاي يادگيري، روش مشاهده اي و يادگيري اجتماعي است. آلبرت باندورا، روان شناس معروف كانادايي، آن را به تفصيل مطالعه و درباره آن تحقيق كرده است. اين روش، كه مهم ترين روش يادگيري انسان است، با تقليد مترادف نيست، بلكه تفكر دروني و نگرش هاي فرد، مشاهده هاي او را تفسير مي كند. يادگيري مشاهده اي چهار فرآيند دارد:

1. توجه، 2. يادداري، 3. بازآفريني حركتي، 4. انگيزش.

انسان فقط زماني از راه مشاهده، مطلبي را ياد مي گيرد كه به ويژگي هاي معنادار آن توجه كند و آن را به درستي بفهمد. مورد دوم اين است كه آنچه را فهميده است، به ياد داشته باشد تا در غياب الگو هم از آن بهره مند باشد. براي يادداري از عواملي مانند رمزگذاري نمادين، سازمان دهي شناختي و...، استفاده مي شود. سومين مرحله اين است كه فرد بتواند آنچه را به ياد سپرده است، در مواقع لزوم، به حركت ها و فعاليت هاي مناسب تبديل كند. اين مرحله تحت تأثير توان مندي هاي جسماني، دسترسي پذيري و... است. پس از اين سه مرحله، اگر فرد انگيزش كافي هم داشته باشد، در موقعيت مناسب آن را به رفتار درمي آورد. اين انگيزش از عواملي، مانند تقويت بيروني، خود تقويتي و... اثر مي پذيرد.(1)

ص: 68


1- آلبرت باندورا، نظريه يادگيري اجتماعي، ترجمه: فرهاد ماهر، صص 36 - 43.

اين چهار فرآيند به صورت خودكار عمل مي كنند و منتظر نمي مانند الگو اعلام آمادگي كند. برخي شيوه هاي تربيت الگويي عبارتند از: الگودهي، الگوپردازي و الگوزدايي.

منظور از الگودهي ارائه الگوي مثبت و حقيقي است كه خود بر دو نوع است: گاهي شخص مي كوشد، خودش براي مخاطبان الگو باشد. همچنان كه امام صادق(ع) به پيروان خود مي فرمايند: «با غير از كلام و زبان خود مردم را به دين الهي دعوت كنيد. لازم است مردم تقوا، تلاش، نماز و كارهاي خير را در رفتار شما ببينند. اين سبب دعوت آنان مي شود.»(1) گاهي ديگري را براي الگو بودن معرفي مي كنند. براي مثال، خداوند به مسلمانان مي فرمايند: «پيامبر خدا براي شما الگوي شايسته اي است».(2)

الگوپردازي شيوه فرعي ديگري است كه از قوه خيال و الگوي فرضي بهره مي گيرد. براي نمونه، خداوند براي مؤمنان الگوپردازي مي كند و مي فرمايد: «مؤمنان رستگارانند؛ آنان كه در نمازشان خشوع دارند، از لغو و بيهوده روي گردانند، زكات مي پردازند، دامان خود را از بي عفتي حفظ مي كنند و...».(3)

الگوزدايي نيز شيوه ديگري از تربيت الگويي است؛ يعني شخصيت هاي منفي را به گونه اي ترسيم كنيم كه نوعي دل زدگي و نگرش منفي در مخاطب از آن شخصيت ايجاد بشود. براي مثال، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «ظالم چهار نشانه دارد: 1. با نافرماني به مافوق خود ستم مي كند، 2. با غلبه و زور به زيردست خود حكم مي راند، 3. با خود دشمني مي ورزد، 4. از ظلم پشتيباني مي كند.(4)

ص: 69


1- اصول كافي، ج2، ص83.
2- احزاب: 21.
3- مؤمنون: 1 - 5.
4- تحف العقول، ص21.

الگوخواهي و الگويابي، در شكل گيري شخصيت انسان ها نقشي ويژه ايفا مي كند و از روزهاي آغازين زندگي، به صورت نيازي فطري، در محيط خانواده و با پذيرش گفتار و رفتار اطرافيان، رخ مي نماياند و با ورود به عرصه هاي مختلف اجتماع، جلوه اي چشم گيرتر مي يابد.

تأثير شخصيت الگو در شكل گيري رفتار و منش تربيت شونده بسيار اثرگذارتر از ديگر روش هاست. اسلام نيز در بسياري از دستورهاي الهي خودش، از اسوه ها و الگوهاي رفتاري براي انسان سخن گفته است. خداوند در قرآن نيز بخشي از آيات خود را به معرفي مردان و زنان موحّد و ثابت قدمي اختصاص داده كه در شرايط گوناگون، صلاحيت و شخصيت خود را بروز داده و حق محوري خويش را به اثبات رسانده اند. بهترين اسوه براي انسان ها از ديدگاه قرآن، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعاً براي شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقي نيكوست.» (احزاب: 21) و همچنين از زنان پاك دامن و عفيفي چون مريم عليها السلام ، آسيه (همسر فرعون)، دختران شعيب و...، كه الگوي زنان در شرايط مختلف هستند، تجليل و ستايش كرده است. از بهترين الگوها براي انسان ها، به ويژه زنان، حضرت صديقه طاهره، فاطمه زهرا عليها السلام است.

در ارائه الگوهاي رفتاري به زندگي امام علي(ع) و حضرت زهرا عليها السلام كمتر پرداخته شده است كه جا دارد از الگوهاي رفتاري اين خانواده آسماني و موفق مورد توجه قرار گيرد.(1)

شوهرداري بزرگ ترين موفقيت و ارزش زن به جلب خشنودي همسر است. حضرت علي(ع) فرمود: «جهاد زن، خوب شوهرداري است.» زن بايد

ص: 70


1- محمد حسيني شاهرودي، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا3، ص56.

تمام تلاش خود را به كار گيرد تا در اين جهاد پيروز باشد و بتواند خانه را محل آرامش مردِ خود قرار دهد.

نقش مادري، خانه داري و شوهرداري حضرت زهرا عليها السلام بهترين الگو براي زنان مسلمان است. رفتار حضرت با شوهرش در عالي ترين مرحله صفا و مهرباني بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجاند، بلكه ياوري مهربان براي او بود. حضرت علي(ع) فرمود: «به خدا سوگند، من زهرا عليها السلام را تا آن زمان كه خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين نساختم و در هيچ كاري موجب ناخشنودي او نشدم. او نيز هيچ گاه مرا خشمگين نكرد و عملي از او سر نزد تا باعث ناخشنودي من شود».(1)

از ديدگاه اسلام، انجام كارهاي بيرون از خانه بر عهده مرد است و براي اينكه مرد بتواند وظيفه اش را خوب انجام دهد، به آرامش فكري و رواني نياز دارد. از طرفي، هنگامي كه زن خانواده كارهاي مربوط به منزل را خوب انجام دهد، سبب مي شود مرد خانواده آرامش فكري و رواني بيشتري داشته باشد. همين امر سبب بازدهي بيشتر كار مرد در بيرون از خانه مي شود.

رسانه در ترويج اين الگو براي افراد جامعه نقش مهمي ايفا مي كند. رسانه مي تواند جنبه هاي مختلف زندگي امام علي(ع) و حضرت فاطمه عليها السلام را براي افراد جامعه برجسته كند. رسانه بايد با ساخت مجموعه ها، فيلم ها، پيام هاي تبليغاتي و...، افكار عمومي جامعه را به سمتي هدايت كند كه افراد زندگي امام علي(ع) و حضرت فاطمه عليها السلام را الگوي خود برگزينند.

متأسفانه، در برخي فيلم ها و مجموعه هاي صدا و سيما شاهديم كه زن بيرون از خانه مشغول كار است و مرد به انجام دادن كارهاي خانه مي پردازد

ص: 71


1- محمد اشتهاردي، نگاهي بر زندگي حضرت زهرا3، ص64.

(البته اين به آن معنا نيست كه زن و شوهر نبايد در كارها به هم كمك كنند)، اما رسانه بايد توجه كند، الگويي كه براي افراد جامعه ارائه مي دهد، مطابق با احكام و دستورها اسلام باشد.

اين گونه نمايش تقسيم كار در خانواده ها به وسيله رسانه مي تواند الگوهاي رفتاري ناصحيح در خانواده ها به وجود آورد. هنگامي كه اين الگوهاي ناصحيح در تقسيم كار خانواده در رسانه به صورت مكرر به نمايش درمي آيد، سبب مي شود خانواده اين الگوهاي ترويج شده را بپذيرد و همين امر مشكلاتي در مديريت اقتصاد خانواده ايجاد خواهد كرد.

ص: 72

فصل سوم: خانواده و مصرف

اشاره

فصل سوم: خانواده و مصرف

زير فصل ها

تأكيد بر ارزش هاي صحيح مصرف خانواده وظيفه اصلي رسانه

مصرف كالاي ايراني اولويت اول خانواده

مصرف لوازم خانگي ايراني و تأثير آن بر اقتصاد ملي

خانواده و مديريت مصرف

نقش زنان در مصرف كالاي ايراني

الگوي مطلوب مصرف خانواده

نقش رسانه در ترويج الگوي صحيح مصرف خانواده

تأكيد بر ارزش هاي صحيح مصرف خانواده وظيفه اصلي رسانه

تأكيد بر ارزش هاي صحيح مصرف خانواده وظيفه اصلي رسانه

در فصل اول، به چگونگي نحوه تأثير رسانه بر افراد جامعه و خانواده پرداختيم و بيان شد كه نهاد خانواده به عنوان ميانجي تأثير پيام هاي رسانه عمل مي كند. رسانه با قدرت اثرگذاري خود مي تواند بر هنجارهاي اقتصادي حاكم بر اعضاي خانواده نيز اثر بگذارد. به اين صورت كه با تغيير دادن اولويت هاي فكري خانواده، هنجارهاي حاكم بر خانواده را جهت مي دهد.

طبق نظريه برجسته سازي، رسانه ها در انتقال پيام ها نوعي اولويت يا برجسته سازي به وجود مي آورند. اين نظريه باز هم اثر رسانه ها را در حوزه رفتار محدود مي كند، اما با تأكيد بر برخي موضوع ها مي توانند بر اطلاعات مردم اثر بگذارند. به عبارتي، رسانه ها نمي توانند تعيين كنند كه مخاطبان چه طور بينديشند، ولي مي توانند تعيين كنند درباره چه بينديشند. مخاطب در اين نظريه پوياست، اما مسئوليت جهت دهي به افكار مردم با رسانه هاست.

تأكيد بر مسائل، تغييرات رفتاري به دنبال ندارد، بلكه تغييرات شناختي

ص: 73

(اطلاعاتي) به وجود مي آورد.

به طور كلي، رسانه ها با استفاده از دو شيوه «دروازه باني» و «برجسته سازي» بر محتواي اخبار، اطلاعات و سرگرمي ها نظارت مي كنند. دروازه باني يا گزينش گري به اين معناست كه محتواي پيام هاي رسانه اي پس از عبور از ايستگاه هاي بازرسي و كنترل، حذف مي شوند يا پس از اعمال تغييرات مورد نظر دروازه بانان از طريق رسانه ها ارسال مي شود. عوامل اثرگذار بر محتواي رسانه ها ممكن است عوامل درون سازماني، نظير گزارشگران، نويسندگان و سردبيران يا عوامل برون سازماني، همچون محدوديت هاي قانوني، اعمال نفوذ اشخاص حقيقي و حقوقي، صاحبان آگهي و سرمايه و گروه هاي فشار باشد. ميزان اثر هر يك از اين عوامل به ميزان نفوذ آن در سازمان و نهاد رسانه بستگي دارد.

پس از دروازه باني، برجسته سازي است كه بر محتواي پيام هاي رسانه اثر مي گذارد. عوامل درون سازماني و برون سازماني، نه تنها به گزينش محتواي رسانه مي پردازند، بلكه توانايي تغيير ادراك افراد و سازمان دهي و شكل دهي به افكار مخاطبان خود را از طريق دست كاري محتواي پيام دارند كه اين همان كاركرد برجسته سازي ارتباط جمعي است.(1)

پژوهشگران كاركرد برجسته سازي را در سه مرحله طرح مي كنند: در مرحله اول، نهاد رسانه از ميان موضوعات گوناگوني كه از رسانه ها پخش مي شود، مهم ترين موضوع را مشخص مي كند و در مرحله بعدي، آن بخش از موضوع تعيين مي شود كه از نظر نهاد رسانه اهميت ويژه اي دارد. در اين مرحله، رسانه

پيش زمينه افكار عمومي را آماده مي كند و پس از اعمال نظرها و تغييرات، محتوا

ص: 74


1- نظريه هاي ارتباطات، ص329.

در قالب معيّن به مخاطب ارائه مي شود كه در اين مرحله، رسانه افكار عمومي را سازمان دهي مي كند و شكل مي دهد. به اين ترتيب، رسانه ها از طريق برجسته سازي، اولويت هايي را براي مخاطبان تعيين مي كنند. پيام دست كاري شده بر افكار عمومي اثر مي گذارد و در نهايت، افكار عمومي نيز تحت تأثير رسانه در برابر موضوع مورد نظر رسانه واكنش نشان مي دهد.(1)

اين نظريه كاربردهاي مفيدي نيز دارد. برجسته سازي بخشي از جريان ارتباط ما را تشكيل مي دهد. براي مثال، در زمينه توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، رسانه ها با برجسته سازي ارزش هاي صحيح اقتصادي، مي توانند جهت فكري خانواده ها را مشخص كنند. صاحبان رسانه بايد توجه داشته باشند براي كالاهايي بيشتر تبليغ كنند كه ساخت داخل كشور باشند و به ايراني بودن كالاها در آگهي هاي بازرگاني توجه كنند. نوع تبليغات بازرگاني كه رسانه براي افراد جامعه به نمايش مي گذارد، مي تواند در جهت دهي و اولويت گذاري فكري خانواده ها و افراد جامعه در تهيه كالاها اثرگذار باشد. هنگامي كه ارزش مصرف كالاي ايراني به وسيله رسانه ها برجسته شود، مصرف كالاي ايراني به اولويت اول خانواده ها در مصرف كالا تبديل مي شود و اين باعث رشد توليد ملي خواهد شد.

مصرف كالاي ايراني اولويت اول خانواده

مصرف كالاي ايراني اولويت اول خانواده

به دليل آنكه منابع درآمد خانواده محدود است، تهيه تمام كالاها و خدمات مورد نياز خانواده ممكن نيست. بنابراين، خانواده بايد از ميان خواسته هايش

يكي را انتخاب كند. انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است. بهترين انتخاب براي

ص: 75


1- نظريه هاي ارتباطات، ص330.

خانواده، انتخابي است كه رضايت خاطر بيشتري براي خانواده به بار آورد. اقتصاددانان به جاي رضايت خاطر، از اصطلاح علميِ «مطلوبيت» استفاده مي كنند. آنها مي گويند، بهترين انتخاب، انتخابي است كه مطلوبيت بيشتري براي خانواده ايجاد كند.

صرف نظر از اينكه درآمد خانواده چه قدر باشد، درآمد خانواده ها صرف خريد تعدادي كالا (نه يك كالا) مي شود؛ يعني خانواده درآمدش را صرف خريد فقط يك كالا نمي كند، بلكه آن را به خريد انواع كالاها اختصاص مي دهد. مسلّماً خانواده مي كوشد، كالاهايي را براي خريد برگزيند كه مطلوبيت بيشتري براي خانواده داشته باشد. بنابراين، نحوه انتخاب كالاها براي خريد در خانواده، بر اساس مطلوبيتي است كه آن كالا براي خانواده به ارمغان مي آورد.

رسانه بايد مصرف كالاي ايراني را به گونه اي تبليغ كند كه هنگامي كه خانواده كالاي ايراني را برمي گزيند، از كار خود احساس مطلوبيت كند. رسانه با تأكيد بر مطلوبيت خريد كالاهاي ايراني مي تواند بر اولويت انتخاب كالا اثر بگذارد. در اينجا، الگوي ارتباطي رسانه كه در ايجاد تغيير نگرش خانواده ها به انتخاب كالاي ايراني مؤثر است، الگوي تغيير نگرش لاويج و اشتاينر است. اين الگو شش مرحله را نشان مي دهد، كه پيش از تلاش براي رسيدن به مرحله بعدي، بايد مرحله قبلي را طي كرد. شش مرحله را مي توان به سه جنبه تقسيم كرد: شناختي، عاطفي و كنشي. جنبه شناختي به آگاهي ما از موضوعات، جنبه عاطفي به نگرش ما به موضوعات و جنبه كنشي به رفتار ما در برابر موضوعات مربوط مي شود.(1) از اين الگو مي توان به صورت هاي

گوناگون استفاده كرد. براي نمونه، برنامه سازي ممكن است، تنها به تحصيل

ص: 76


1- نظريه هاي ارتباطات، ص19.

اثرهاي شناختي علاقه مند باشد، اما براي تعيين اولويت خريد كالاهاي ايراني، رسانه به هر شش مرحله احتياج دارد؛ اين مراحل عبارتند از:

1. آگاهي، 2. شناخت، 3. علاقه مندي، 4. ترجيح، 5. اعتقاد، 6. خريد.

دو مرحله آگاهي و شناخت، به بُعد شناختي؛ دو مرحله علاقه مندي به بُعد عاطفي و دو مرحله اعتقاد و خريد به بُعد كنشي مربوط است.

رسانه بايد دقيقاً هر شش مرحله تغيير نگرش، از آگاهي تا خريد را اجرا كند تا هنگامي كه خانواده به بازار مي رود، بر اساس آگاهي و شناختي كه قبلاً رسانه به او داده است، كالاي ايراني را بخرد. در ابتدا رسانه بايد پيام هايي را كه به بعد شناختي مربوط است، تنظيم و ارائه كند. در اين مرحله، گيرندگان پيام هاي رسانه با نوع محصولات ارائه شده آشنا مي شوند و نسبت به مزاياي آنها آگاهي و شناخت كافي به دست مي آورند. اين آگاهي و شناخت بسيار مهم است؛ چرا كه اگر مرحله شناخت و آگاهي به صورت درستي انجام نپذيرد، رسانه در مراحل بعدي دچار مشكل خواهد شد.

در مرحله بعدي، رسانه بايد براي خانواده ها نسبت به مصرف كالاهايي كه براي آنان تبليغ مي كند، احساس علاقه مندي و ترجيح نسبت به ديگر كالاها به وجود بياورد، به طوري كه خانواده ها احساس كنند كالاهاي تبليغ شده در رسانه، نسبت به ديگر كالاها ترجيح دارند. در واقع، در اين مرحله، خانواده، نوعي رابطه عاطفي با كالاي تبليغ شده از طرف رسانه برقرار مي كند.

در مرحله بعدي، رسانه براي اينكه خانواده ها را به سمت خريد كالاها تشويق كند، بايد پيام هاي خودش را چنان تنظيم كند كه خانواده نسبت به كالاهاي تبليغ شده در رسانه اعتقاد پيدا كند. مزاياي استفاده كردن از كالاها

براي خانواده ها بايد چنان تشريح شود كه خانواده تنها راه برطرف شدن

ص: 77

نيازهايش را در خريد كالاي تبليغ شده در رسانه بداند. با چنين اعتقادي كه براي خانواده به وجود مي آيد، خانواده ها كالاهاي تبليغ شده در رسانه را خواهند خريد. از طرفي، اين خريد براي خود خانواده نيز مطلوبيت دارد.

مصرف لوازم خانگي ايراني و تأثير آن بر اقتصاد ملي

مصرف لوازم خانگي ايراني و تأثير آن بر اقتصاد ملي

با افزايش تحريم ها عليه كشورمان، بايد گفت اكنون كشور در شرايط ويژه اي قرار گرفته است كه اگر در اين شرايط، با اين تحريم ها با دقت و هوشمندانه برخورد شود و سياست هاي جانشين مناسبي براي برون رفت از آن در نظر گرفته شود، مي توان به درستي در مقابل اين تحريم ها ايستاد. يكي از اين راهكارها، توجه به كالاهاي داخلي است. در اين بين، اگر به صورت اساسي به معضل امروزه كشورمان يا الگوي مصرف كالاهاي خارجي نگاهي داشته باشيم، بايد گفت چون الگوهاي مصرف را نمي توان از نظام هاي ارزشي و هنجاري اجتماعي يا فردي - كه معرّف شخصيت مصرف كننده است - جدا ساخت، بايد در راه جانشين كردن مصرف كالاهاي داخلي به جاي خارجي كوشيد.

آنچه مشخص است، اتكا به توليدات داخلي يكي از راه هاي مهم مقابله با تحريم هاست. سال هاست كشور ما با معضلي به نام ترويج مصرف كالاهاي خارجي روبه روست و حتي به فرهنگي تبديل شده كه كالاي خارجي را بر كالاي توليد داخل ترجيح داده است. براي رهايي از اين دور باطل، جدا از توجه به دو عنصر مهم قيمت و كيفيت، بايد در راه مصرف كالاهاي داخلي بكوشيم؛ زيرا در حال حاضر كالاهاي ايراني در بيشتر موارد از كيفيتي نسبي برخوردار است، اما آنچه مشكل آفرين شده، تشديد فرهنگ استفاده از كالاي خارجي است.

امروزه، برخي افراد همچنان استفاده از خودرو، لوازم خانگي و حتي مواد غذايي

ص: 78

با مارك خارجي را امتياز مي دانند، اما معمولاً بايد گفت اقتصادهاي بزرگ تأكيد بيشتري بر كالاهاي داخلي خود دارند تا خارجي.

تهيه جهيزيه عروس از كالاهاي ايراني نيز مي تواند بر رشد و پيشرفت اين صنعت در كشور اثر بسزايي داشته باشد. بيشتر لوازم خانگي، هنگام تهيه جهيزيه خريده مي شوند. خانواده هنگام خريدن اين كالاها، بايد ايراني بودنشان را در نظر داشته باشد.

در اين بين، نقش بانوان از ديگر افراد خانواده مهم تر است؛ زيرا معمولاً نوع كالا را بانوان خانه برمي گزينند.

خانواده و مديريت مصرف

خانواده و مديريت مصرف

مصرف از ماده «صَرَفَ» به معناي محل صرف (خرج) كردن است و در اصطلاح اقتصادي، «مصرف عبارت از ارزش پول كالاها و خدماتي است كه توسط افراد، خريداري و تهيه ميشود».(1)

مصرف در ميان متغيرهاي اقتصادي به اندازهاي اهميت دارد كه برخي اقتصاددانان، هدف نهايي از انجام فعاليتهاي اقتصادي ديگر از جمله توليد، پسانداز و سرمايهگذاري را مصرف ميدانند. چنان كه كينز، يكي از اقتصاددانان نام دار چنين مينويسد: «غايت هر فعاليت اقتصادي مصرف است».(2)

نقش مصرف در اقتصاد بسيار مهم است، ولي نگاه اسلام به مصرف، نگاه غايي نيست. به بيان ديگر، نگاه اسلام به مصرف نگاه ابزاري است؛ زيرا در اسلام هدف نهايي از تمام فعاليتهاي انسان - كه از جمله آنها فعاليتهاي

اقتصادي است - نزديكي به خداست. خداوند در قرآن ميفرمايد: «وَأَنَّ إِلَي

ص: 79


1- احمد اخوي، اقتصاد كلان، ص151.
2- جان مينارد كينز، نظريه عمومي و اشتغال و بهره وري، ترجمه: منوچهر فرهنگ، ج1، ص131.

رَبِّكَ الْمُنتَهَي؛ به درستي كه پايان كار به سوي خداست». (نجم: 42)

منظور از نزديك شدن به خداوند، كاهش فاصله زماني و مكاني نيست، بلكه «حقيقتي است كه كمال نهايي انسان محسوب ميشود و آن را [قرب خدا] ميناميم. مرتبهاي است از وجود كه در آن استعدادهاي ذاتي مشخص، با سير و حركت اختياري خودش به فعليت ميرسد».(1)

با توجه به اين مقدمه، مصرف هر خانواده ايراني بايد به سمت و سويي هدايت شود كه هدف نهايي (رضايت الهي) حاصل شود. اگر در اين مسير، خانواده بتواند مصرفش را متناسب با الگوي مصرف اسلامي و مطابق با منافع ملي سامان دهد، مي تواند بر رونق توليد ملي نيز اثر بگذارد، به ويژه اينكه الگوي مصرف كنوني با منافع ملي و امكانات توليد و نيز درآمد و منافع بيشتر خانوادهها متناسب نيست. بيشك، ترك عادت الگوي مصرف كنوني و متناسب كردن آن با الگوي مصرف اسلامي، كار آساني نيست.

با باور اين نظريه كه انسان توانايي تغيير سرنوشت خويش را دارد، ميتوان با برخورد آگاهانه و تدابير خردمندانه، بر عادتهاي نادرست مصرف چيره شد. در اين صورت، انسان و خانوادهاش به فضيلت بزرگي دست خواهند يافت.

در تعريف مديريت اقتصادي خانواده، هر خانواده سازمان و بنگاه اقتصادي كوچكي تلقي شده است كه به مديريت بر منابع نياز دارد كه به بخش هاي مديريت اقتصادي شرايط عادي، شرايط غير عادي و بحراني تقسيم مي شود. همان طور كه در خانواده، والدين بايد مديريت عاطفي، رواني و اجتماعي را براي ايجاد روابط دوستانه و رسيدن به تكامل اعضاي خانواده بر عهده گيرند، در

بحث هزينه كردن و ايجاد تعادل بين دخل و خرج نيز به مديريت نياز است.

ص: 80


1- محمدتقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ، ص68.

اهميت مديريت منابع اقتصادي در خانواده به اندازه اي است كه مديريت صحيح در اين بخش به تحكيم بنيان خانواده، كاهش تنش ها و مشكلات خانوادگي و در نتيجه، رشد و توسعه اقتصادي كشور مي انجامد.

معمولاً مشاركت پدر و مادر در مديريت مالي خانواده، موفقيت خانواده در امور مالي و كاهش مشكلات اقتصادي را در پي دارد، اما بسياري از جامعه شناسان معتقدند، زنان به دليل دقت نظر در اداره امور مالي خانواده، موفقيت بيشتري دارند.

مديريت اقتصادي خانواده در شرايط عادي بايد بر اساس ميزان درآمدهاي هر يك از اعضاي خانواده و هزينه ها تنظيم شود و در اين ميان، خانواده هايي موفق ترند كه در اين قاعده جايي را براي پس انداز و به اصطلاح «روز مبادا» در نظر بگيرند؛ زيرا به اعتقاد كارشناسان، برابري هزينه ها و درآمد نشان مي دهد كه خانواده بر اساس شرايط حال تصميم گرفته است، اما اگر در مديريت اقتصادي، جايي نيز براي پس انداز در نظر گرفته شود، آينده نگري خانواده را نشان مي دهد كه معمولاً اين گونه خانواده ها كمتر دچار مشكلات مالي و اقتصادي مي شوند و در مشكلات و پيشامدهاي ناگهاني، پريشان نمي شوند.

در شرايط غير عادي و بحراني كه هزينه هاي خانواده به دلايل مختلف از جمله بيماري، بي كاري و...، بيش از درآمد است، مديريت بحران از پي آمدها و مشكلات ناشي از اين حادثه يا واقعه مي كاهد. در اين وضعيت، خانواده هايي كه آينده نگري را پيشه خود كرده اند، راحت تر از بحران مي گذرند و خانواده هايي كه پس اندازي نداشته اند، با مشكلات بسياري روبه رو مي شوند. بنابراين، در علم اقتصاد خانواده، مديريت بايد همراه با آينده نگري و پرهيز از هزينه هاي اضافي باشد.

هر خانواده اي ممكن است از منابع متعدد درآمد كسب كند كه اين درآمد

ص: 81

محدود است؛ يعني مقدار معيّني است و به هر مقدار كه اراده كند، در اختيارش نيست و در عوض، مخارجي دارد كه براي انجام آن از درآمدهايش استفاده مي كند. خانواده براي ادامه زندگي به كالاهاي بسياري نياز دارد و بايد درآمدش را به مصرف انواع كالاهاي مورد نيازش مثل غذا، پوشاك، مسكن، آموزش، تفريحات و...، اختصاص دهد. درست است كه نيازهاي افراد بي نهايت است، اما درآمدهاي خانواده محدود است و فقط تعداد محدودي از نيازهايش را مي تواند برآورد.

در اينجا اولين سؤال در مبحث اقتصاد خانواده به وجود مي آيد و آن اين است كه: چگونه اين درآمد را بايد به مصرف انواع كالاها و خدمات اختصاص دهد؟ اصل هنر اقتصاد چگونگي تخصيص منابع محدودِ در دسترس براي تأمين نيازهاي نامحدود انسان هاست. مديريت منابع مالي خانواده از وظايف مهمي است كه معمولاً بر عهده زنان مدير و باتدبير است. ما در طول زمان كالاهاي بسياري را مصرف مي كنيم. برخي از اين كالاها، مثل غذا و خوراك و پوشاك براي زندگي لازم و ضروري است و برخي ديگر مثل انواع تفريحات و تجملات و...، در مرحله بعدي ضرورت قرار دارد.

ضرورت مديريت هزينه براي اقشار كم درآمد حياتي تر است. افرادي كه درآمد مناسبي دارند، اگر در هزينه كرد درآمد دچار خطا و اشتباه شوند، امكان جبران اشتباه ها را دارند، اما براي قشر كم درآمد، امكان جبران اشتباه سخت تر است. در گذشته، اصول ساده زيستي و توجه به مباني ارزش هاي ديني در بسياري از خانواده ها رعايت مي شد و مردم زندگي راحت تري داشتند، اما متأسفانه امروزه به دليل ظهور پديده تجمل گرايي و چشم و هم چشمي و

مصرف گرايي به جاي ارزش هاي گذشته، خانواده ها و به ويژه قشر جوان، با

ص: 82

مشكلات فراواني، حتي در آغاز زندگي روبه رو هستند.

اولين پرسشي كه براي هر فرد مطرح مي شود، اين است كه كدام كالا را بايد مصرف كند؟ در مصرف كالا به كدام ويژگي ها و مطلوبيت آن بينديشيم و ارضاي كدام نياز را از مصرف يك كالا انتظار داريم؟ بايد توجه داشت كه به صورت طبيعي جواب هر كس به اين سؤال ها متفاوت خواهد بود؛ زيرا نيازهاي افراد بر اساس عادت ها، محل زندگي، سطح درآمد و... با هم فرق مي كند. به اين نكته نيز بايد هميشه توجه داشت كه در اولويت بندي نيازها، بايد به نيازهاي كل جامعه نظر داشت؛ يعني وقتي توليدكنندگان داخل كشور به حمايت از توليداتشان نياز دارند و اين حمايت مي تواند به رشد و پيشرفت كل كشور كمك كند، خانواده ها بايد مصرف كالاي ايراني را نيز در اولويت قرار دهند و در مديريت مصرفي كه در خانه اعمال مي كنند، اين نكته مهم را نيز در نظر داشته باشند.

نقش زنان در مصرف كالاي ايراني

نقش زنان در مصرف كالاي ايراني

تغيير نگرش خانواده ها و استفاده از كالاي ايراني و حمايت از توليد داخلي ضرورت است و زنان مي توانند در اين زمينه راهبر باشند.

رهبر معظم انقلاب اسلامي در بخشي از پيام نوروزي خود فرمود: «ما بايد بتوانيم از كارِ كارگر ايراني حمايت كنيم؛ از سرمايه سرمايه دار ايراني حمايت كنيم، و اين فقط با تقويت توليد ملي امكان پذير خواهد شد. سهم دولت در اين كار، پشتيباني از توليدات داخليِ صنعتي و كشاورزي است. سهم سرمايه داران و كارگران تقويت چرخه توليد و اتقان در كار توليد است و سهم مردم - كه از همه اينها مهم تر است - مصرف توليدات داخلي است. ما بايد عادت كنيم، براي خودمان فرهنگ كنيم، براي خودمان يك فريضه بدانيم كه

هر كالايي كه مشابه داخلي آن وجود دارد و توليد داخلي متوجه به آن است،

ص: 83

آن كالا را از توليد داخلي مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجي به جد پرهيز كنيم، در همه زمينه ها، زمينه هاي مصارف روزمره و زمينه هاي عمده تر و مهم تر. بنابراين، ما اميدوار هستيم كه با اين گرايش، با اين جهت گيري و رويكرد، ملت ايران در سال 91 هم بتواند بر توطئه دشمنان، بر كيد و مكر بدخواهان در زمينه اقتصادي فائق بيايد».(1)

مقام معظم رهبري سهم مردم را در تحقق اين شعار، مهم تر از بقيه مي داند. نقش زنان نيز در ميان مردم از همه مهم تر است و با توجه به جايگاهي كه در خانواده و جامعه دارند، مي توانند پيش تاز حمايت از توليد ملي باشند. نقش زن در اداره امور منزل نيز اهميت خاصي دارد. زنان، گردانندگان اصلي خانه اند كه از وسايل منزل بيشتر استفاده مي كنند و معمولاً به همين دليل، انتخاب و خريد لوازم منزل با نظر بانوي خانه صورت مي گيرد. بنابراين، نقش زن خانه در خريد كالاي ايراني، پررنگ تر از نقش مردان است.

بانوان ايراني مي توانند نقش بسزايي در رونق اقتصاد كشور و روان تر كردن حركت چرخ هاي صنعتي ايفا كنند و با خريد و البته «باليدن» به خريد كالاي ايراني، «خريد كالاي ايراني» را به فرهنگ تبديل كنند. حوزه آموزش، يكي از حوزه هايي است كه زنان مي توانند در آن نقش آفرين باشند. اين آموزش مي تواند هم در تربيت فرزندان و هم در نقش معلمان در مدارس صورت پذيرد. مادران مي توانند فرزندان خود را از كودكي به مصرف كالاهايي تشويق كنند كه در داخل توليد مي شود و از فوايدش براي آنان بگويند تا كودكان بدانند چه قدر مي توانند در توسعه و پيشرفت كشورشان مفيد باشند.

براي اصلاح الگوي مصرف بايد توليدات داخلي را جانشين محصولات

ص: 84


1- روزنامه كيهان، 15/1/1391، ص3.

خارجي كنيم و زنان و خانواده ها بايد تصميم بگيرند، براي تهيه وسايل خانه و جهيزيه فرزندانشان، از كالاهاي داخلي استفاده كنند.

نقش رسانه ملي در اين زمينه بسيار كليدي است و القاي استفاده از كالاي ايراني، در تمام برنامه ها ضرورتي است كه احساس مي شود. تبليغات در عرصه فروش و مصرف كالا حرف اساسي را مي زند. رسانه بايد در راديو و تلويزيون، فقط اجناس ايراني را تبليغ كند تا مردم با خريد اجناس ايراني از توليد داخلي حمايت كنند.

بخش عمده اي از سبد كالاي خانواده هاي ايراني را خريد لوازم خانگي، از قبيل يخچال، تلويزيون، ماشين لباس شويي و... تشكيل مي دهد. متأسفانه هم اكنون، مصرف كالاهاي خارجي در ميان مردم كشور رواج يافته است. بنابراين، بايد به گونه اي برنامه ريزي و فرهنگ سازي شود كه مردم به مصرف كالاي داخلي، به ويژه در بخش لوازم خانگي، گرايش يابند. زنان در خانه نقش پررنگي دارند و اگر به سمت مصرف كالاي داخلي گرايش پيدا كنند، مي توانند اين موضوع را براي ديگر اعضاي خانواده نهادينه، و به شكوفا شدن توليد ملي كمك كنند. هم اكنون خانواده هاي بسياري براي خريد جهيزيه دخترانشان به سمت كالاهاي خارجي مي روند، در حالي كه بايد اين موضوع را براي مردم فرهنگ سازي كرد كه خريد كالاي داخلي به سود اقتصاد ملي و رونق گرفتن صنعت اقتصاد كشور است، اما چرا خانم هاي ايراني به خريد كالاهاي توليد داخلي تمايل ندارند؟ اين امر به عوامل و دلايل مختلفي بستگي دارد:

1. كيفيت پايين برخي محصولات داخلي؛

2. اطمينان نداشتن به توليدات داخلي؛

3. اطلاع رساني نادرست در مورد توليدات داخلي؛

ص: 85

4. اقبال عمومي به محصولات خارجي؛

5. آگاه نبودن از اهميت استفاده از محصولات داخلي.

اين روزها استفاده از كالا هاي خارجي، كه اكثريت آنها مشابه داخلي دارند، روز به روز در حال گسترش است. به اين ترتيب، صنايع ايراني با مشكلات جدي مواجه شده اند. اين در حالي است كه كيفيت بسياري از محصولات داخلي در سطح مطلوبي است و حتي با مارك هاي خارجي رقابت مي كند، اما در حال حاضر، مصرف كالاهاي داخلي به بي كلاسي و مطابق مد نبودن تعبير مي شود، در حالي كه مد بايد استفاده از كالاهاي داخلي باشد.

در صورتي كه آموزش لازم در اين مورد به بانوان داده شود، مي توان به حمايت از توليدات داخلي و رونق بازار اميدوار بود. آگاهي بانوان در هدايت افكار ديگر افراد خانواده بسيار اثرگذار است و مي تواند الگوي مصرف ايشان را تغيير دهد.

نخريدن كالاي ايراني به معناي ماندن توليدات در انبارهاست و اينكه هزينه هاي صرف شده براي توليد، نه تنها به سود تبديل نشده، بلكه با زيان نيز مواجه شده است. اين اتفاق سبب مي شود كم كم توليدكنندگان براي توليد انگيزه اي نداشته باشند و براي فعاليت اقتصادي، سرمايه گذاري نكنند.

رسانه ها بايد به خانواده ها بگويند كه با خريد كالاي ايراني، چه خدمتي به كشور خود مي كنند. در راديو و تلويزيون، بايد محدوديت هاي بيشتري براي تبليغات كالاهاي خارجي لحاظ و از تبليغ كالاي ايراني، حمايت شود تا رسانه ملي كاركردي ضد توسعه ملي نداشته باشد.

بانوان، مديريت اقتصاد خانواده را بر عهده دارند و با تدابير درستي، از جمله استفاده از كالاهاي ايراني، آموزش به اعضاي خانواده و تشويق آنها به خريد

ص: 86

كالاهاي داخلي، فعاليت در حوزه كارآفريني و ايجاد مشاغل خانگي، نهادينه كردن فرهنگ صرفه جويي، الگوي صحيح مصرف و نهادينه سازي فرهنگ حمايت از توليدات داخلي مي توانند در عرصه توليد ملي نقش ارزنده اي داشته باشند.

توليد ملي و افزودن كيفيت توليد داخل به صورت جهادي بر عهده مردان و حمايت از توليد داخلي در خانواده ها بر عهده زنان است؛ زيرا مادران در خانواده نقش فرهنگ سازي را بر عهده دارند.

نقش بانوان در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، تنها به خريد و مصرف كالاها محدود نمي شود، كارها و خدماتي كه در خانه انجام مي دهند، در رشد و توسعه اقتصاد خانواده و كشور اثرگذار است.

خانواده اي را در نظر بگيريد كه شامل زن، شوهر و چند فرزند است. زن به خانه داري و شوهر به كار در مقابل دريافت حقوق يا مزد اشتغال دارد. زن با استفاده از نيروي كارش، وظايفي نظير آشپزي و مراقبت از فرزندان را انجام مي دهد. او در قبال انجام اين خدمات مزد نمي گيرد يا به عبارت ديگر، نيروي كارش براي خانواده رايگان است، اما ارزش افزوده اقتصادي آن، كه اگر در بازار صورت مي گرفت محاسبه مي شد، نصيب خانواده مي شود. اگر درآمد شوهر براي تأمين كالاها و خدمات مورد نياز خانواده كافي نباشد، معمولاً زنانِ اين گونه خانواده ها، علاوه بر انجام وظايف مربوط به خانه خود، با انجام فعاليت هايي چون خياطي و بافندگي، به توليد برخي كالاها و خدمات مورد نياز خانواده مي پردازند و برخي از آنها حتي با توليد كالا يا خدمات به منظور فروش در بازار، به درآمد خانواده كمك مي كنند. در مقابل، اگر درآمد شوهر مناسب باشد، زنان خانه دار در اين گونه خانواده ها حتي ممكن است بخشي از وظايف خانه داري خود را در قبال پرداخت مزد به بازار واگذارند.

ص: 87

زنان خانه دار، به ويژه در خانواده هاي كم درآمد، نيروي كار خود را به رايگان وقف عرضه خدمات مورد نياز براي تأمين بخشي از نيازهاي خانواده خود، مانند آشپزي، پرورش كودك و نظافت خانه مي كنند. اين نوع خدمات خانگي، با وجود ارزش افزوده اقتصادي بسيار آن در كشور، همان خدماتي هستند كه به دليل مبادله نشدن در بازار، در حساب هاي درآمد ملي كشورهاي در حال توسعه اي چون ايران، كه بخش بزرگي از زنان خانه دار هستند، به شمار نمي آيد. در مقابل، در كشورهاي توسعه يافته، كه زن و شوهر شاغل، بخش قابل توجهي از اين گونه خدمات، مانند خدمات طبخ غذا در رستوران ها يا خدمات نگه داري كودك در مهد كودك را با پرداخت هزينه آن از بازار مي خرند يا به عبارتي، ارزش اين خدمات به پول تبديل مي شود، ارزش افزوده اقتصادي آن در محاسبه درآمد ملي به حساب مي آيد. عمدتاً عرضه اين گونه خدمات، مانند خدمات پرورش و نگه داري كودك با استفاده از نيروي كار صورت مي گيرد و زنان متأهل، ساعاتي از نيروي كارشان را در بازار كار و در قبال دريافت مزد مي فروشند. بنابراين، مجبورند براي پرورش و نگه داري كودك يا كودكان خود در اين ساعات، نيروي كار شاغل در مهد كودك را به خدمت گيرند.

زنان خانه دار با عرضه برخي خدمات مورد نياز خانواده، از مخارج مصرفي خانواده مي كاهند. به اين ترتيب، نقش زنان خانه دار را در تغيير رفاه خانواده مي توان در قالب گزاره زير بيان كرد:

زنان خانه دار با عرضه رايگان نيروي كار براي تأمين برخي خدمات كاري مورد نياز خانواده، از مخارج مصرفي خانواده مي كاهند. در نتيجه، خانواده با درآمد ثابت خود مي تواند كالاها و خدمات بيشتري را بخرد و سطح رفاه خود را بيفزايد.

ص: 88

زن شايسته و برتر همه تلاش خود را براي جلب رضايت خاطر و فراهم ساختن آسايش و آرامش روان و نشاط دروني شوهر مبذول مي دارد. از اين رو، جز با زبان محبت و تكريم با همسرش سخن نمي گويد و همواره از خزانه دلش، كلام زرين و خوشايند و گفتار شفابخش و درمانگر روح و روان و آرامشگر جان را برمي گزيند، در فضاي سرشار از عشق و شور و شعف و نشاط تقديم همسر خود مي كند. همانا رابطه او با شوهرش هر چه هست، زبان محبت است.

امام باقر(ع) مي فرمايد: «براي زن هيچ شفاعتي در پيشگاه پروردگارش به اندازه رضايت شوهرش ثمربخش و مفيدتر نيست».(1)

زن برتر با ابراز عشق و علاقه نسبت به شوهرش، دل او را هميشه شاداب و خرم نگه مي دارد و به كسب و كار و زندگي علاقه مند و دل گرم و اميدوار مي سازد. او شوهرش را به عالي ترين مقامات علمي، معنوي، اقتصادي و اجتماعي ارتقا مي دهد و زمينه رشد و شكوفاي او را در همه كارها فراهم مي كند. شوهر نيز با اين رفتار نيكو و شايسته همسر، حاضر است براي تأمين سعادت و رفاه خانواده، تا سر حدّ فداكاري كوشش كند. مطمئناً كمتر اتفاق مي افتد كه چنين مردي به مشكلات روحي و رواني مبتلا گردد.

صاحبان رسانه بايد وظايف زن از ديدگاه اسلام را به خوبي بشناسند. شناخت كامل نسبت به اين وظايف مي تواند برنامه سازان رسانه را در جهت برنامه سازي متناسب با دستورهاي اسلام، راهنمايي كند. در واقع، شناخت اين وظايف مانند الگو و چارچوبي است كه رسانه بايد آن را رعايت كند و بر اساس اين الگو براي خانواده ها برنامه سازي كند.

ص: 89


1- عباس قمي، سفينة البحار، ج1، ص561.

الگوي مطلوب مصرف خانواده

الگوي مطلوب مصرف خانواده

اسلام تأمين نيازهاي معيشتي را در اولويت قرار داده است، اما به رعايت تعادل در مصرف بسيار تأكيد كرده است؛ به گونه اي كه از ديدگاه اسلام هم سخت گيري در مخارج مصرفي، ناپسند است و هم اسراف و تبذير: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ...». (اعراف: 31)

امام علي(ع) به عاصم بن زياد، كه لباس ضخيم پوشيده و خانه و زندگي اش را ترك كرده بود، فرمود:

آيا از خانواده ات خجالت نمي كشي؟ آيا به فرزندانت رحم نمي كني؟ آيا گمان مي كني خداوند چيزهاي پاكيزه را بر تو حلال كرده، ولي دوست ندارد تو از آنها برداشت كني؟ تو در پيشگاه خداوند كوچك تر از آن هستي! آيا خداوند نمي فرمايد: و زمين را [با هزاران منفعت] براي [زندگاني] خلق مقرر كرديم كه در آن ميوه هاي گوناگون و نخل خرماي با پوشش است.(1)

در وسائل الشيعه، روايات متعددي با عنوان «استحباب التوسعه علي العيال» آمده است. در اين روايات، به سخت نگرفتن در مخارج خانواده و ايجاد گشايش و فراخي در تأمين نيازهاي معيشتي، تأكيد شده است. براي نمونه، از امام رضا(ع) نقل شده است: «بر شخص صاحب مال واجب است بر مخارج زندگي خانواده وسعت بخشد».(2)

از ديدگاه اسلام، مقدار مصرفي كه براي ادامه حيات انسان و حفظ نفس از ابتلا به بيماري ها و ناراحتي هاي بدني و روحي ضرورت دارد، بر افراد واجب است. خداوند نعمت هاي پاك را حلال كرده و از تحريم و مصرف نكردنشان نهي فرموده است:

ص: 90


1- نهج البلاغه، خطبه 209.
2- محمد بن حسن حر عاملي، وسائل الشيعه، ج15، ص249.

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَ كُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُومِنُونَ». (مائده: 87 و 88)

خداوند نعمت ها را خلق نكرد تا متروك بماند و به بهانه پارسايي از آنها بهره برداري نشود.

تأمين مخارج مربوط به افراد تحت تكفل انسان واجب است. در اين زمينه، بايد شرايط جغرافيايي و اجتماعي، براي كميت و كيفيت مصارف در نظر گرفته و نيازهاي متعارف تأمين شود. سفارش هاي اكيدي در اين باره از پيشوايان ديني وارد شده است.

«يَنْبَغِيْ لِلْرَجُلِ أنْ يُوْسَعَ عَلي عَيالِهِ لِئّلا يَتَمَنّوا مُوَته؛ سزاوار است مرد براي گشايش زندگي خانواده اش بكوشد تا [حداقل از گرسنگي] آرزوي مرگ نكنند».(1)

علاوه بر مصارف واجب، همچون موارد بالا و واجبات عبادي، مانند حج، زكات، خمس و...، مصرف هاي مستحبي نيز وجود دارد؛ مانند ايجاد زمينه رفاه عائله، خدمت و دستگيري از نزديكان و مستمندان، آراستگي و استعمال بوي خوش و...، اما اسلام براي مصرف ها و مطلوبيت هاي مادي، حدي در نظر گرفته و محدوديت هايي قرار داده است.

اگر انسان در به كار گرفتن چيزي از حدود آن، خارج و بيش از تأمين نيازهاي خود مصرف كند، اسراف و نكوهيده است. البته اسراف امري نسبي است كه در جوامع مختلف، از نظر پيشرفت اقتصادي، رشد و رفاه، متفاوت است و در هر جامعه اي، بر حسب سطح متوسط رفاه آن جامعه، بايد سنجيده شود. از نظر اسلام تبذير نيز حرام است. در قرآن آمده است: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ بخوريد و بياشاميد، ولي اسراف نكنيد كه خداوند

ص: 91


1- فروع كافي، ج6، ص444، ح13.

اسراف كاران را دوست ندارد». (انعام: 141)

خداوند در جاي ديگري مي فرمايد: «أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ؛ به راستي افراط گران همدم آتشند». (غافر: 43)

از امام صادق(ع) نيز روايت شده است: «اِنَّ السَّرَفَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ اِنَّ الْقَصْدَ يوُرِثُ الْغِني؛ اسراف فقر مي آورد و ميانه روي، بي نيازي».(1)

برخي افراد با استفاده اسراف آميز، سهم بيشتري از امكانات جامعه را مصرف و امكان استفاده عده اي ديگر را سلب مي كنند. بنابراين، فقر اجتماعي به وجود مي آيد، اما تبذير اتلاف كيفي است. در روايتي از امام صادق(ع) آمده است: «إنَّ التَبْذِيرَ مِنَ الْاِسْرافِ».(2)

صرف مال در موارد غير عقلايي و غير مفيد تبذير است؛ چنان كه خداوند متعال مي فرمايد: «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ؛ بنابراين، اتلاف بيهوده مال نيز ممنوع است». (اسراء: 27)

در اسلام، همه كالاها و خدماتي كه استفاده و بهره بردن از آنها حرام شده، مانند خوردن گوشت خوك، سگ، مردار، حيوانات ذبح شرعي نشده، استفاده از آلات لهو و لعب، سحر، شعبده بازي، منكرات، فحشا و...، و همچنين مشاغل و كسب هاي كالا يا خدمات محرمه در رديف مصارف حرام قرار مي گيرد. مصرف اشياي زيان بار مانند سم نيز ممنوع است.(3)

افزون بر اين، استفاده از برخي كالاها به گونه اي خاص، مانند استفاده از ظروف طلا و نقره، زيورآلات طلا براي مرد و پوشيدن لباس شهرت حرام است. هرچند اصل اين كالاها حرام نيست، ولي چگونگي بهره گيري خاص

ص: 92


1- وسائل الشيعه، ج12، ص41.
2- بحارالانوار، ج75، ص302.
3- سيد روح الله موسوي خميني، تحرير الوسيله، ج2، ص163.

از آنها به اعتبار مسائل ارزشي يا اجتماعي، ممنوع شده است.

گاهي مصالح سياسي - اجتماعي اقتضا مي كند، مصرف برخي كالاهايي تحريم شود كه از كشورهاي غير اسلامي وارد مي شود. زماني، دفاع از حدود و ثغور اسلامي، با نخريدن و مصرف نكردن كالاهاي ساخت كشورهاي دشمن انجام مي گيرد و گاهي نيز با برهم زدن روابط تجاري.(1)

با توجه به اين مطالب، مي كوشيم الگوي مصرف صحيح خانواده را بررسي كنيم.

اولين راهِ يافتن الگوي مناسب مصرف اين است كه باورها و ارزش هاي خانواده را بسنجيم و ببينيم خانواده ها چه اندازه به مصرف كالاهاي ايراني، راغب هستند؟ اگر اين نظام ارزش ها و باورهاي خانواده در مصرف كالاها درست سنجيده شود، مي تواند به برنامه ريزي براي تغيير ارزش هاي خانواده به مصرف كالاي ايراني كمك كند.

هر خانواده اي دوست دارد بهترين نوع غذا را مصرف كند، زيباترين لباس را براي اعضاي خود به خود و در بهترين منزل زندگي كند و بارها سفر برود و...، اما مسلّم است كه خانواده ها منابع و بودجه محدودي دارند و كميابي براي بيشتر خانواده ها پديده اي عمومي است. بنابراين، خانواده مجبور است با توجه به منابع محدود، يكي از خواسته هايش را انتخاب كند و به گونه اي تصميم بگيرد كه مجموع اعضاي خانواده رضايت خاطر بيشتري داشته باشند.

اينكه چه مصرف كنيم، چه قدر مصرف كنيم، چگونه مصرف كنيم، چه كسي كار كند، چند ساعت كار كند؟ چگونه از درآمد، حداكثر استفاده را ببريم؟ چه چيزهايي را در منزل توليد كنيم و...، پرسش هايي است كه هر روز

ص: 93


1- سيد روح الله موسوي خميني، تحرير الوسيله، ج1، ص485.

در ميان خانواده ها مطرح است و تصميم گيري اقتصادي، مستلزم انتخاب درست و صحيح آنهاست.

انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است. بهترين انتخاب، تصميمي اقتصادي است. بديهي است كه اين تصميم گيري براي خانواده هاي مختلف، متفاوت است و با توجه به درآمد خانواده ها، ترجيحات و سليقه هاي اعضاي خانواده، نوع زندگي، سن و جنس اعضا و آداب و رسوم آنها تعيين مي شود و هر خانواده، خود بايد به بهترين انتخاب دست بزند. با برخورد آگاهانه، كسب دانش و فرا گرفتن اصول علمي اقتصاد خانواده، مي توان بهترين تصميم ها را به منظور دست يابي به اهداف بهتر اتخاذ كرد و زندگي بهتر و مرفه تري فراهم آورد.

خانواده در مصرف خودش بايد به اقتصاد ملي نيز توجه داشته باشد و برنامه ريزي براي مصرف كالاهاي مورد نيازش را بر اساس پيشرفت اقتصاد كل كشور تنظيم كند؛ يعني خانواده بايد بكوشد با انتخاب كالاي ايراني، هم مصرف خودش را مديريت، و هم به رشد و پيشرفت اقتصاد ملي كمك كند.

اگر خانواده بتواند هم در انتخاب كالاهاي مورد نظر خودش دقت كافي داشته باشد و هم بتواند در خريد كالاها، ايراني بودن آنها را هم در نظر بگيرد، مي تواند اقتصاد خودش را خوب مديريت كند و در اقتصاد ملي اثرگذار باشد.

نقش رسانه در ترويج الگوي صحيح مصرف خانواده

نقش رسانه در ترويج الگوي صحيح مصرف خانواده

رعايت تعادل در مصرف و توجه به مصرف كالاهاي ايراني، دو بحث بسيار مهم و جدي است كه رسانه در ترويج الگوي مصرف خانواده بايد به آن توجه، و خانواده ها را به خريدن كالاي ايراني تشويق كند. از طرفي نيز بايد توجه داشته باشد كه اين تبليغات سبب ترويج فرهنگ اسراف در جامعه نشود. در واقع، اگر

ص: 94

رسانه نتواند بين اين دو مقوله مهم تعادل ايجاد كند، شاهد رواج فرهنگ مصرف گرايي افراطي در جامعه خواهيم بود.

يكي از اثرهاي مهم تبليغات، تزريق ارزش هاي جديد به جامعه است. در شرايطي كه جامعه ارزش هاي مشخص و معيّني دارد، تبليغات، اهداف و ارزش هاي جديد را گسترش مي دهد. به اين ترتيب، اهداف و ارزش هاي جديد از طريق اكثريت جامعه پذيرفته مي شود و گسترش مي يابد.

يكي از مشكلات تغيير ارزش ها به وسيله رسانه هاي همگاني، تغيير الگوي مصرف است. با وجود افزايش خانواده هاي مزد بگير و ثابت بودن حقوقشان، كالاهاي مصرفي بيشتري روز به روز وارد بازار و از طريق رسانه هاي جمعي تبليغ مي شود كه اين امر تعادل دخل و خرج خانواده ها را به هم مي زند و افراد ناچارند، اضافه كاري كنند يا چند شغل داشته باشند تا بتوانند اين تعادل بين دخل و خرج را برقرار سازند. به دليل تلاش زياد، فشار بسياري را متحمل مي شوند كه به برهم خوردن تعادل روان و پريشاني تمام افراد خانواده منجر مي شود. اين امر مسائلي را براي خانواده ها به وجود مي آورد، مانند نظارت نداشتن خردمندانه بر افراد خانواده از طرف سرپرست خانواده، رواج حس حقارت و خودكم بيني در اعضاي خانواده و... . اين خانواده ها در پي فشار رقابتي و چشم و هم چشمي با خانواده هاي مرفه، گاه به اقداماتي دست مي زنند كه به وخيم تر شدن اوضاع مالي شان مي انجامد.(1)

يكي از شگردهاي تبليغات براي ايجاد يا تغيير ارزش ها و اقناع مخاطبان، الگوسازي است. براي نمونه، رسانه مي تواند آگهي هاي سي ثانيه اي تهيه كند كه اعضاي خانواده به صورت دسته جمعي به بازار خريد مي رود و كالاهاي مورد

ص: 95


1- اعظم رحيمي نيك، تئوري هاي نياز و انگيزش، ص102.

نيازشان را از كالاهاي ايراني انتخاب مي كنند. همچنين ساختن آگهي هايي كه مثلاً زن خانه براي جلب رضايت شوهرش كالاي مرغوب ايراني خريده است و... .

مثال هاي ارائه شده، تنها به مصرف كالاها منحصر نمي شود، بلكه ارزش هاي خاصي، مانند حس نوع دوستي و... را نيز ايجاد يا تقويت مي كند.

الگوهاي ارائه شده در رسانه هاي همگاني يا تبليغات مصرف كالاهاي ايراني، به دو دليل اساسي اثرگذار است و سبب اشاعه يا تقويت ارزشي در جامعه مي شود:

1. به اين دليل كه رفتار تازه اي را مي آموزند. براي مثال، زوجي كه تازه ازدواج كرده اند، با ديدن مصرف ديگران از كالاهاي ايراني و رضايت آنان درمي يابند كه چگونه مي توانند با خريد و مصرف كالاهاي ايراني زندگي خوبي داشته باشند. آنچه سبب پيروي فرد از الگوهاي ارائه شده در رسانه مي شود، باور فرد به اين موضوع است كه او نيز مي تواند با استفاده از كالاهاي ايراني، به همان مزايايي برسد كه الگوي به نمايش درآمده در فيلم، از آنها برخوردار شده است.

2. الگوهاي به نمايش گذاشته شده در رسانه ها، نماد و نشانه هايي هستند كه از حقانيت و صحت رفتارهاي معيّني حكايت دارند. زماني الگو اثر بيشتري دارد كه از نظر احترام، قدرت و مقام در مرتبه بالايي قرار داشته باشد؛ به دليل رفتاري كه مي آموزد، پاداش دريافت كند و الگو اطلاعات مفيدي درباره او بدهد.(1)

واقعيت اين است كه رسانه هاي جمعي ارزش هايي را در جامعه منتشر مي كنند كه سبب نوآوري و تحرك اجتماعي، رواني و ذهني در فرد مي شود

ص: 96


1- اليوت ارونسون، عصر تبليغات، ترجمه: كاووس سيد امامي، ص58.

و وجدان كار را در او تقويت مي كند كه سرانجام افزايش مصرف را در پي دارد. اگرچه اين نظريه كاربرد عمومي دارد، در اصل براي كشورهاي جهان

سوم و در حال توسعه، طراحي شده است. براي مثال، دانيل لرنر اين نظريه را مطرح كرد كه رسانه ها با افزايش سطح توقعات در پيام گيران، به تضعيف سنت ها و باورهايي مي پردازند كه بر سر راه مدرنيته مشكل ايجاد مي كنند. وي معتقد است، رسانه ها با وسعت بخشيدن به افق ديد پيام گيران، آنان را قادر مي سازند با تحرك ذهنيِ ايجاد شده، نوع زندگي بهتري را براي خود و خانواده هايشان بطلبند. اين نظريه با ديدگاه مك كلند، كه توسعه را نتيجه تغييرات روان شناختي و جامعه شناختي در افراد دانست، هماهنگي دارد.(1)

دوركيم، نظريه پرداز اجتماعي، معتقد است شرايط اجتماعي مستحكم و پايدار بدون تضعيف سنت ها و ارزش هاي حاكم بر آن جامعه يا تزريق ارزش هاي جديد در آن، سبب كنترل و تنظيم آرزوهاي بي حد و حصر افراد مي شود. با از هم پاشيدن اين سنت ها و ارزش ها يا تضعيف آنها با ارزش هاي جديد، راه كنترل و تنظيم خواسته ها و آرزوها در افراد جامعه از بين مي رود و اين امر سبب هرج و مرج و هنجارشكني اجتماعي مي شود.

شكل گرفتن آرزوهاي بي حد و حصر بر نارضايتي اجتماعي مي افزايد و سرانجام اين نارضايتي هاي اجتماعي به اقدامات منفي، مانند اقدامات جنايي، خودكشي و... مي انجامد.

مرتون، ديگر نظريه پرداز اجتماعي، معتقد است هرگاه بين اهداف گسترش يافته در سطح جامعه و هنجارها و ارزش هاي فرهنگي جامعه اي (نيازها و ارزش هاي اجتماعي) و امكانات موجود براي دسترسي به اين

ص: 97


1- جان تامپسون، رسانه ها و مدرنيته، ترجمه: مسعود اوحدي، ص231.

اهداف - در بستر هر قشر اجتماعي، تفاوتي فاحش وجود داشته باشد، جامعه دچار آنومي يا از هم گسيختگي فرهنگي مي شود. جامعه معتدل، جامعه اي

است كه بين اهداف اجتماعي و فرهنگي و راه هاي پذيرفته شده عامه مردم براي دست يابي به آنها تعادل وجود داشته باشد و اگر اين رابطه و تعادل به هم بخورد، هرج و مرج به وجود مي آيد.

بنابراين، اگر عملكرد رسانه هاي جمعي به تغيير يا تضعيف ارزش هاي حاكم بر جامعه بينجامد، چه بسا به جاي توسعه، سبب ركود و هرج و مرج در جامعه شود. از اين رو، تغيير ارزش ها عملكردي دو سويه است كه در ظاهر نشان دهنده پيشرفت و در باطن، ويرانگر است. صاحبان رسانه بايد به اين نكته مهم توجه داشته باشند.

ص: 98

فصل چهارم: خانواده و كار

اشاره

فصل چهارم: خانواده و كار

زير فصل ها

تربيت نيروي انساني كارآمد اولين وظيفه خانواده

خانواده و موضوع اشتغال زنان

خانه داري شغل ارزشمند اقتصادي

نقش رسانه در حمايت از كار

راهكارهاي پيش روي خانواده در حمايت از كار

تربيت نيروي انساني كارآمد اولين وظيفه خانواده

تربيت نيروي انساني كارآمد اولين وظيفه خانواده

به نظر بسياري از صاحب نظران علوم مديريتي و اقتصادي، نيروي انساني مهم ترين ركن در پيشرفت و توسعه جامعه، سازمان يا واحد توليدي به شمار مي آيد. خانواده مي تواند در تربيت نيروي انساني كارآمد اثر بسزايي داشته باشد.

نيروي انساني چند حُسن نسبت به ديگر عناصر سازماني دارد كه عبارتند از:

1. خلاقيت كه موجب افزايش بهره وري نيروي انساني و ثبات رشد سازمان مي شود؛

2. انعطاف پذيري كه توانايي كسب و اعمال تجربه هاي ياد گرفته شده را مي افزايد (بهترين سازمان، سازمان يادگيرنده و خود تصحيح كننده است)؛

3. قابليت داشتن نقش خود تصحيح كنندگي و مشاوره دهندگي و ايجادكننده راهكار در مواقع بحراني.

اگر جريان توسعه در كشور هاي توسعه يافته را بررسي كنيم، متوجه مي شويم نيروي انساني در توسعه اين كشورها نقش اصلي را داشته است.

براي مثال، ژاپن پس از جنگ جهاني دوم به ويرانه اي تبديل شده بود، ولي

ص: 99

پس از جنگ جهاني دوم با برخورداري از نيروي انساني متخصص و تحصيل كرده، كه حاصل سرمايه گذاري در توسعه نيروي انساني از سال 1890 بود، و اصلاح ساختار اقتصادي، به سرعت توانست به دومين كشور صنعتي جهان تبديل شود، (اما اكنون پس از چين رتبه سوم را در اختيار دارد) يا آلمان نازي كه در جنگ جهاني اول شكست خورده اي مطلق بود، توانست با نيروي انساني ماهر و مهندسيِ قدرتمند خود در جنگ جهاني دوم به ابرقدرت تبديل شود.

سرمايه هاي انساني باارزشتر از داراييها و منابع طبيعي و ذخاير زميني به شمار ميآيند. هر چه بيشتر براي انسانها سرمايه گذاري شود، رشد و توسعه جامعه افزون خواهد شد. از اين رو، نگرش و مهارت، به ويژه تديّن افراد، ميتواند ظرفيتهاي توليدي جامعه را ارتقا بخشد و در نتيجه، رشد و توسعه فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي را روان و تسريع كند و آثار مطلوب خود را در سطح خُرد (خانواده) و كلان (جامعه) نشان دهد. در سطح خُرد ميتواند بر بازدهي خصوصي افراد بيفزايد و در سطح كلان، سبب رشد و توسعه همه جانبه كشور شود.

مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايد: «عزيزان من، اين را همه بدانيد، تديّن جامعه، تديّن جوانان ما، در امور دنيايي هم به ملت و به جامعه كمك ميكند. خيال نكنيد كه متدين شدن جوانان اثرش فقط در روز اعتكاف در مساجد يا در شبهاي جمعه و در دعاي كميل است. اگر يك ملت جوانانش متدين باشند، از هرزگي دور خواهند شد، از اعتياد دور خواهد شد، از چيزهايي كه جوانان را زمينگير ميكند، دور خواهند شد. استعداد آنها به كار

مي افتد، كار ميكنند، تلاش ميكنند، در زمينه علم، در زمينه فعاليتهاي

ص: 100

اجتماعي، در زمينه فعاليتهاي سياسي كشور پيشرفت ميكنند و در اقتصاد همين جور. روحيه معنويت و تديّن نقش بسيار مهمي دارد».(1)

سرمايه انساني محور بسياري از تحولات تازه در اقتصاد بوده و در تبيين مسائلي همچون تفاوت حقوق و دست مزدها، به دليل سن و شغل، ناموزوني بي كاري افراد ماهر و تنظيم مقررات شغلي به وسيله اتحاديه هاي كارگري نقش مهمي داشته و دارد. تخصيص منابع سرمايه اي به دوره هاي مختلف تحصيلي، كه لزوماً به بهاي چشم پوشي از ديگر زمينه ها خواهد بود، از حوزه هاي مهم مبحث پرورش سرمايه انساني به شمار مي رود.

در كنار سرمايه انساني، توجه به نظريه مهم «سرمايه فرهنگي» و «سرمايه اجتماعي» نيز اهميت دارد. جامعه شناس فرانسوي، پير بورديو، نظريه «سرمايه فرهنگي» را ابداع كرده است. سرمايه فرهنگي به تمركز و انباشت انواع مختلف كالاهاي ملموس فرهنگي و نيز قدرت و توانايي در اختيار گرفتن اين كالاها و همچنين استعداد و ظرفيت فرد در شناخت و به كار بردن اين وسايل گفته مي شود، اما سرمايه اجتماعي مجموعه هنجارهاي موجود در ساختارهاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه مي شود و به كاهش سطح هزينه هاي تبادل ها و ارتباط ها مي انجامد. سرمايه اجتماعي در عمل بر عوامل فرهنگي و اجتماعي مبتني است و شناسايي آن به عنوان نوعي از سرمايه، چه در سطح مديريت كلان توسعه كشورها و چه در سطح مديريت سازمان ها، مي تواند شناخت جديدي را از ساختارهاي اقتصادي - اجتماعي ايجاد، و مديران را در هدايت بهتر سيستم ها ياري كند.

همان گونه كه سرمايه فيزيكي اهميت دارد، تحصيلات دانشگاهي هم به

ص: 101


1- روزنامه ايران، 15/1/1390، ش4757، ص24.

صورت فردي و هم در شكل جمعي مي تواند با توسعه ارتباطات اجتماعي، موجب افزايش بهره وري شود و در برآيندي جمعي، مفهومي عميق با عنوان «سرمايه اجتماعي» را توليد كند. در تمام اين مباحث، سهم نيروي انساني سهم ويژه اي است؛ زيرا نيروي انسانيِ باانگيزه سبب به كارگيري درست سرمايه و منابع مي شود. در اين زمينه، نيروي انساني را بايد به گونه اي تربيت كرد كه كار برايش لذت بخش باشد و اين به صورت طبيعي، سبب افزايش فعاليت او مي شود. نيروي انساني متخصص و كارآمد است كه امكانات و ظرفيت هاي كشور را براي توسعه كشور به كار مي گيرد.

در فصل اول، درباره خانواده و جامعه پذيري مطالبي بيان شد. جامعه پذيري جرياني است كه افراد از طريق آن، نگرش ها، ارزش ها و كنش هاي مناسب هر فرد، به عنوان عضوي از فرهنگ خاصي را مي آموزند. در اينكه خانواده در اين فرآيند نقشي اساسي ايفا مي كند، ترديد نيست، ولي با توجه به اينكه افزون بر خانواده، عوامل ديگري نيز در جامعه پذير شدن كودكان سهيم ا ند، بسته به ميزان دخالت هر يك از اين عوامل، نقش خانواده در جامعه پذير شدن در فرهنگ هاي متفاوت و در دوره هاي تاريخي متفاوت، تغيير مي پذيرد. در بسياري از جوامع، خانواده تقريباً تمام آنچه كودك براي جامعه پذيري نياز دارد به وي مي دهد، اما در كمترين حد، خانواده زمينه آشنايي كودك با زبان و ارزش هاي اصلي جامعه را فراهم مي آورد. به هر روي، مسلّم است كه خانواده نسبت به ديگر عوامل جامعه پذيري تقدم زماني دارد و اينكه انتقال ارزش هاي اقتصادي به كودك و تبديل او به يك نيروي انساني كارآمد مي تواند از دوره كودكي آغاز شود.

جامعه پذيري كودك از اولين روزهاي زندگي آغاز مي شود و حتي برنامه

ص: 102

شيردهي به كودك - شيردهي منظم و طبق زمان بندي يا شيردهي در موقع درخواست كودك - روي شخصيت مطمئن يا غير مطمئن او اثر مي گذارد. مسلّماً آموزش جامعه پذيري صحيح در خانواده افراد را به نيروي انساني كارآمدي تبديل مي كند.

خانواده با فراهم آوردن زمينه هاي تحصيلي مناسب براي فرزندان، سبب رشد و پيشرفت نيروي انساني در جامعه مي شود. اگر جامعه اي بخواهد نيروي انساني كارآمدي داشته باشد، بايد به خانواده توجه داشته باشد؛ زيرا خانواده، مهم ترين محملي است كه نيروي انساني در آن پرورش مي يابد.

خانواده و موضوع اشتغال زنان

خانواده و موضوع اشتغال زنان

اشتغال زنان، يكي از بحث هاي مهم اقتصادي است كه امروزه اهميت دو چنداني يافته است. به صورت متوسط، زنان نيمي از جمعيت كشور را تشكيل مي دهند. سؤال مهم اين است كه آيا زنان بايد در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، وارد بازار كار و اشتغال شوند يا خير؟ پرداختن دقيق به اين موضوع و ارائه برنامه مي تواند به رشد و توسعه اقتصاد كشور كمك شاياني كند. در ادامه سعي مي شود، زواياي موضوع اشتغال زنان بررسي شود.

در روايات بسياري درباره زن وارد شده است:

«فان المرأه ريحانه ليست بقهرمانه؛ به درستي زن، ريحانه و گل است، نه پهلوان خشن».(1)

امام رضا(ع) نيز فرموده است: «لا تؤخذ المرأه بنفقه ولدها؛(2) مسئوليت تأمين مخارج فرزند بر عهده مادر نيست».

ص: 103


1- نهج البلاغه، نامه 31، ص118.
2- بحارالانوار، ج103، ص73.

با تغيير جوامع از سنتي به امروزي، كار زنان نيز دچار دگرگوني هاي بسياري شده است.

همواره زنان در طول تاريخ، به صورت مستقيم يا غير مستقيم در تأمين معاش خانواده همكاري داشته اند، ولي امروزه، امر اشتغال زنان به صورت جدي تري مطرح شده است. تصميم گرفتن در مورد اشتغال زنان بايد با خردورزي صورت گيرد. هر خانواده با توجه به شرايط و توانايي هاي خود و به دور از مسائلي چون چشم و هم چشمي، رقابت و همچنين با توجه به تجربيات و آمارهايي كه در مورد خانواده هايي با زنان شاغل وجود دارد، بايد به تصميم گيري در اين زمينه بپردازد.

بنابراين، توجه به اين نكات ضروري است:

1. در مقايسه بين آفرينش و خلقت زن و مرد، زن به صورت طبيعي عهده دار امر باروري و زحمات و سختي هاي ناشي از آن است.

2. وظيفه نگه داري و تربيت كودكان براي زنان مناسب تر از مردان است.

پژوهش ها نشان مي دهد، مهدكودك ها نمي توانند وظيفه مادران را در نگه داري كودكان ايفا كنند و احتمال فراواني وجود دارد كه نوزاداني كه در سال اول زندگي، بيش از بيست ساعت در هفته در مهد كودك نگه داري مي شوند، به پرخاشگري مبتلا شوند و بعدها در مدرسه با معلمان خود همكاري نكنند.

3. نوزاد تا يك سالگي بيش از همه سال هاي زندگي اش، اطلاعات به دست مي آورد. مقدار اين اطلاعات به واكنش و علاقه والدين، به ويژه مادر، بستگي دارد؛ زيرا مادر به دليل داشتن احساسات لطيف و عواطف زنانه و مادرانه، تربيت و پرورش فرزندان را بر عهده دارد.

4. كار در خانه، اجبارهاي خشك محيط هاي اداري و كارخانه اي را ندارد و به گونه اي داوطلبانه است و با توجه به خلاقيت زن مي تواند متنوع و

ص: 104

آسايش بخش نيز باشد. همچنين توليدات خانگي نيز در مقايسه با نوع صنعتي آن سالم تر و اقتصادي تر است. بر اساس بررسي ها و آمارهاي موجود، ثابت شده است كه هزينه فعاليت خانه داري زنان از نظر اقتصادي، مانند تهيه و پخت و پز غذا، شست وشو و نظافت خانه، خياطي و اتوكشي لباس ها و...، در حد حقوق متوسط مرد خانه است. بنابراين، با تلاش زن در اين امور، به همان مقدار به اقتصاد خانواده كمك و ارزش افزوده ايجاد مي شود.

5. از ديدگاه اسلام، وظيفه تأمين مخارج خانواده و پرداخت نفقه زن - مطابق شأن وي - بر عهده شوهر است و مخارج فرزندان را نيز بايد پدر تأمين كند. تأمين مخارج خانواده بر زن واجب نيست. (از نظر فقها، وقتي مرد توان تأمين مخارج فرزندان خود را ندارد، ابتدا بر پدر او و در صورت ناتوانايي پدربزرگ، بر مادر او واجب است تا مخارج فرزند را تأمين كند. همچنين مطابق قانون مدني، رياست خانواده از خصايص شوهر است. اين امري واقعي است، نه اعتباري و قراردادي. بنابراين، تأمين مخارج زندگي و نفقه زن در حد شئونات خانوادگي وي به لحاظ شرعي و قانوني بر عهده شوهر است و زنان براي تأمين مخارج خانواده وظيفه اي ندارند).

و از طرف ديگر:

1. افزايش هزينه هاي زندگي، به ويژه در جوامع شهري، كار زن و درآمد او را مي طلبد.

2. با بالا رفتن سطح تحصيلات دختران، افزايش جمعيت و پيشرفت جامعه و تخصصي شدن امور، لزوم حضور بيشتر زنان به ويژه زنان متخصص در جامعه، احساس مي شود. اسلام نيز براي زن حق اشتغال قائل است و مخالفتي با كار سالم زنان ندارد.(1)

ص: 105


1- «لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ». (نساء: 32)

3. ماشيني شدن زندگي و همچنين آپارتمان نشيني اوقات فراغت بيشتري را براي زنان در خانه فراهم آورده است.

با جمع و تفريق كردن اين موارد و چون بالاترين هدف زندگي مشترك، داشتنِ امنيت و آرامش و دل بستگي اعضاي خانواده به هم و در نتيجه، تكامل و سعادت آنهاست، (هدفي كه قابل قيمت گذاري و نيز قابل تعويض با اهداف ديگر زندگي اجتماعي نيست)، در صورت تصميم به اشتغال زن به نظر مي رسد كه بايد:

الف) مادر در دوران بارداري و پس از زايمان از استراحت و آرامش كافي بهره مند باشد.

ب) در سال هاي اوليه زندگي كودك، مادر حتماً در كنار فرزند باشد. آرامش رواني و لذت گرماي وجود مادر براي كودك و امنيت آغوش مهربان او براي كودك ارمغاني آسماني است كه جاي آن را فرد ديگري به سختي مي تواند پر كند و آثار آن عموماً تا پايان زندگي فرد، به صورت هوش و درك و فراست بيشتر، تعادل رفتاري، احساس امنيت دروني و... باقي خواهد ماند. علاوه بر آنكه از نظر معنوي و اُخروي نيز براي مادر ذخيره عالي به وجود خواهد آورد.

امام خميني رحمه الله مي فرمايند: «اگر يك انسان شما تربيت كنيد، براي شما به قدري شرافت دارد كه من نمي توانم بيان كنم. پس شما يك شغلتان اين است كه بچه هاي خوب تربيت كنيد. اول مرتبه تربيت بچه در دامن مادر است؛ براي آنكه علاقه بچه به مادر بيشتر از همه علايق است... مع الاسف، در آن حكومت طاغوتي... تبليغ مي كردند به اينكه زن چرا بچه داري كند... يك بچه كه در دامن مادر بزرگ نشود، عقده پيدا مي كند... بسياري از اين مفسده هايي كه در جامعه پيدا مي شود از اين بچه هايي است كه عقده دارند. اين شغل (تربيت انسان) شغل انبياست».(1)

ص: 106


1- صحيفه نور، ج8، ص90، سخنراني خطاب به بانوان در تاريخ 21/3/1358.

ج) همچنان كه با بزرگ شدن كودك از ميزان وابستگي او به مادر كاسته مي شود، مادر با «مديريت صحيح» مي تواند اشتغال خارج از خانه را با توجه به علايق، قدرت، توان و فرصت خود برگزيند.(1)

منظور از مديريت صحيح اين است كه زن بخشي از مسئوليت هاي خانه را به فرزندان و همسر واگذارد. براي مثال، دختر خانه در آشپزخانه و نظافت يا همسر در شستن ظروف و همچنين پسر خانواده در امر خريد خانه به مادر كمك كنند، ولي براي تقسيم اين امور حتماً بايد با برنامه ريزي و مشورت و نظرخواهي اعضاي خانواده اقدام كند تا هر عضو خانواده بداند هر روز موظف به انجام چه كاري است.

در مرحله بعد نيز مادر بايد مسئوليت هدايت اين امر را بر عهده بگيرد؛ زيرا با درگيري ها و تنش هايي روبه رو خواهد شد كه جز با سعه صدر و بردباري و استفاده بهينه از عواطف مادري خود نمي تواند آرامش و نشاط خانواده را تأمين كند. مادر براي اين امر بايد به ارزيابي و نظارت بر عملكرد خانواده بپردازد تا ضمن استفاده از اهرم مديريت و همچنين عواطف مادري و صبر و حوصله، تذكرات لازم را براي انجام وظايفشان بدهد و محيطي فعال و لذت بخش براي اعضاي خانواده فراهم آورد.

د) يكي از مقايسه هاي اشتباه و مغالطه آميز، مقايسه وضعيت مادي و استقلال اقتصادي زنان شاغل و خانه دار است. براي مثال، دختر جواني ممكن است اين گونه محاسبه كند كه پس از 25، 30 سال كار، دارايي و اموالش به مراتب بيش از يك زن خانه دار با 30 سال كار در خانه است. گذشته از آنكه همواره استقلال اقتصادي دارد و براي خرج كردن به درآمد شوهر و اجازه او نياز ندارد. اين نگرشي ظاهري است. در مقايسه زن شاغل و زن خانه دار بايد به اين نكته توجه

ص: 107


1- سيد علي خامنه اي، زن، ريحانه آفرينش، ص77.

داشت كه چنانچه وضعيت مادي زني شاغل از زني خانه دار بهتر باشد، ولي اين افزايش درآمد در برابر از دست دادن آرامش زندگي، تربيت صحيح و كامل فرزندان، لذت ساعات هم نشيني با خانواده و نيز ايجاد استرس و افسردگي و تنهايي هاي زودرس باشد، خسران محض و ضرر بزرگ و جبران ناپذيري است. گذشته از آنكه با حاكميت روح و فرهنگ اسلامي در اعتقادات و رفتارهاي زن و شوهر، در مورد مصرف و خرج خانه، زن به اصطلاح ذليل شوهر نخواهد بود، بلكه احترام و استقلال اقتصادي او به رسميت شناخته شده است. ديگر اينكه زن در مراعات ضوابط خرج كردن درآمد خانواده تنها نيست. همه انسان ها براي خرج كردن درآمد شخصي خود بايد تابع مقررات و ضوابطي باشند؛ زيرا مال روزي و امانت خداوند نزد ماست: «كان المالك للنفوس و الاموال و ساير الاشياء الملك الحقيقي و كان ما في ايدي الناس عواري؛ خداوند مالك حقيقي مردم، اموال و ديگر چيزهاست. آنچه در دست مردم، است عاريت است».(1)

امروزه با پيشرفت رايانه اي، بسياري از مشاغل را مي توان در خانه انجام داد، به اين ترتيب، هم مادر ساعات بيشتري را در خانه و كنار فرزندانش خواهد گذراند و هم در هزينه رفت وآمد و خستگي هاي جسماني و فرصت هاي زماني، صرفه جويي خواهد شد. از جمله مشاغل درون منزل كه با استفاده از رايانه مي توان انجام داد، فعاليت هاي پژوهشي و مطالعاتي است كه به ويژه با رشد روز افزون سطح تحصيلات زنان در ايران، توجه به اين فعاليت ها بسيار ضروري است.

ه) يكي ديگر از فعاليت هاي زنان، تشكيل سازمان هاي خيريه يا شركت در آن است كه به صورت داوطلبانه صورت مي گيرد. در اين صورت بخشي

ص: 108


1- مستدرك الوسايل، ص552.

از وقت و تخصص و تجربه زنان در اختيار گروه هاي مشخص اجتماعي قرار مي گيرد. در اين گونه امور، علاوه بر كمك به حل مشكلات جامعه، از هرز رفتن نيروي زنان، به ويژه زنان ميان سال كه كار زيادي در خانه ندارند، و همچنين از تنهايي و افسردگي آنان جلوگيري مي شود.

ي) از فرصت هاي اشتغال زنان، پرداختن به فعاليت هاي قرآني و ديني است. شركت در دوره هاي مؤسسات شناخته شده و معتبر، چه براي فراگيري و آموختن و چه براي آموزش و تعليم به ديگران، غنيمتي ارزشمند است؛ زيرا اين كار در افزودن آگاهي هاي خانواده و تربيت فرزندان بسيار اثرگذار است. افزايش آگاهي ها و مهارت هاي ديني زنان، موجب بهتر شدن كيفيت تربيت و اخلاق اعضاي خانواده مي شود. گذشته از آنكه ذخيره معنوي و اُخروي عظيمي هم براي آنان به شمار مي رود.

عمدتاً مقررات خاص كار زنان در مبحث چهارم از فصل سوم قانون كار به شرح ذيل آمده است:

ماده 75 - ممنوعيت انجام كارهاي سخت و زيان بار و حمل بار بيش از حد مجاز؛

ماده 76 - محاسبه نود روز براي مرخصي زايمان؛

ماده 77 - در مواردي كه نوع كار براي زنان سخت باشد، كار بهتر و سبك تري بدون كسر حق السعي به زنان ارجاع شود؛

ماده 78 - مربوط به حق شير دادن با فرجه قانوني قابل احتساب؛

ماده 38 - براي انجام كار مساوي در شرايط مساوي در يك كارگاه، بايد تساوي دست مزد وجود داشته باشد و هر نوع تبعيضي در اين خصوص ممنوع است.

ص: 109

در قانون تأمين اجتماعي كشور نيز مقرراتي براي حمايت از برابري زن و مرد در اشتغال پيش بيني شده است:(1)

- پرداخت مبلغي به عنوان كمك هزينه ازدواج و كمك عايله مندي به بيمه شده مرد يا زن؛

- قانون بازنشستگيِ پيش از موعد بيمه شدگان تأمين اجتماعي كه بر اساس آن زنان با بيست سال سابقه كار و حداقل 45 سال سن، پيش از موعد بازنشسته مي شوند؛

- تقليل ساعت كار بانوان در قانون خدمت نيمه وقت بانوان؛

- قانون اجازه پرداخت وظيفه و مستمري وراث كارمندان و برقراري حقوق وظيفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث.

خانه داري شغل ارزشمند اقتصادي

خانه داري شغل ارزشمند اقتصادي

در هر نوع بررسي، سؤالي كه ابتدا به ذهن متبادر مي شود، تعريف خود موضوع است كه اشتغال و شغل يعني چه؟ منظور از طرح موضوعي، مانند وضعيت اشتغال زنان چيست؟ دو نوع پاسخ براي اين سؤال مي توان يافت:

الف) اشتغال به معناي حضور در ساختار اجتماعي، آن هم به دليل بهره وري اقتصادي؛

ب) اشتغال به معناي دارا بودن سهم تأثير در تكامل جامعه.

پاسخ اول، پاسخي ساخته شده در سطح بين المللي و داراي محدوديت هاي بسيار است. اشتغال در اين شكل به معناي داشتن پُست رسمي درون يك ساختار - اعم از دولتي يا خصوصي - است كه شاخصه اي براي گردآوري آمار رسمي در كشور براي مقايسه در سطح جهاني است.

ص: 110


1- سازمان برنامه و بودجه، اولين گزارش ملي توسعه انساني ايران سال 1378، ص157.

اين شاخصه تعيين كننده معيارهاي ديگر، مانند ميزان سواد، كارآيي، و در نهايت تشخص اجتماعي است. اين نگرش به دليل محدوديت، بسياري از مشاغل يا مشغوليت ها را حذف مي كند كه مستقيماً سود اقتصادي ندارد.

براي پاسخ دوم، يعني اثرگذار بودن در تكامل جامعه، نمونه هايي مي توان يافت كه گرچه به معناي متداول شاغل محسوب نمي شوند، در تغيير وضعيت سياسي، فرهنگي و حتي اقتصادي جهان، نقش مهم و اصولي دارند.

كاري كه زنان در خانه انجام مي دهند، از نوع كارهاي دسته دوم است كه اهميت فراواني دارد و به رشد و توسعه كشور كمك شاياني مي كند.

قرآن كريم، كسب و تلاش اقتصادي زنان و مردان را تأييد كرده و مالكيت آنان را بر آن مترتب ساخته است:

«لِلْرِجَالِ نَصِيْبٌ مِمَّا أكْتَسَبَوا وَ لِلِنِساءِ نَصِيْبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ؛ براي مردان از آنچه كسب كرده اند، بهره اي و براي زنان [نيز] از آنچه كسب كرده اند، بهره اي است». (نساء: 32)

اشتغال زنان در عصر پيامبر به شكلي گسترده به چشم مي خورد و در تمام شغل هاي رايج آن زمان، زنان حضور داشته اند. زينب، دختر جحش، به صنايع دستي اشتغال داشت.(1) زني به نام زينب پزشك قبيله بني داوود بود و مريضان را مداوا مي كرد.

اشتغال زنان در غرب، پس از انقلاب صنعتي به صورت گسترده شكل گرفت. افزايش مشاركت زنان در عرصه فعاليت اقتصادي و اشتغال، به سبب نياز شديد جوامع صنعتي به نيروي كار ارزان بود، نه به سبب احترام به شخصيت و منزلت آنان. از آغاز انقلاب صنعتي تاكنون، زنان در عرصه هاي مختلف اقتصادي فعاليت مي كنند.

ص: 111


1- ابن اثير، أسدالغابة، ج5 ، ص565.

امروزه، انديشمندان غربي به اين نتيجه رسيده اند كه فقط كار خارج از خانه مصداق اشتغال نيست، بلكه كار در منزل نيز فعاليت اقتصادي و مصداق اشتغال است، اما كاري پنهان است كه دست مزد ندارد. تا همين اواخر، در بخش وسيعي از ادبيات جامعه شناختي، كار بدون دست مزد، به ويژه كار زنان در محيط خانه، هرگز مورد ملاحظه نبود. با وجود اين، چنين كاري براي اقتصاد به اندازه اشتغال مزدي ضرورت دارد. به صورت تخميني، كار در خانه معادل يك سوم مجموع توليد سالانه اقتصادي مدرن ارزش دارد.

گيدنز، جامعه شناس غربي، مي نويسد: «كار بي مزد خانگي، اهميت بسياري براي اقتصاد جامعه دارد. برآورد شده است كه كار خانه بين 25 تا 40 درصد ثروت ايجاد شده، در كشورهاي صنعتي را در بر مي گيرد».(1)

ريشه تقسيم كار را بايد در تفاوت تكويني سرشت مردان و زنان دانست. غرب بايد بپذيرد، زن به ايفاي نقش زنانه در خانواده و اجتماع بپردازد و مرد نيز به ايفاي نقش مردانه، و اگر جامعه اي به حدي برسد كه در آن زن، زن نباشد و مرد، مرد نباشد، قطعاً آن جامعه سقوط مي كند و تباه مي شود.

سازمان بين المللي كار (I.l.o) در ابعاد گوناگون از اشتغال زنان حمايت مي كند. اين حمايت ها ماهيت حفظ نقش زن را دارد كه با تساوي حقوقي زن و مرد (مورد قبول غرب) سازگاري ندارد. سازمان بين المللي كار در موارد زير از حقوق زنان شاغل حمايت مي كند:

1. ممنوعيت كار زنان در ساعات شب؛ مخالفان ممنوعيت كار زنان در ساعات شب پايه استدلال خود را بر اصل برابري زن و مرد قرار مي دهند و معتقدند، چنين ممنوعيتي نوعي تبعيض به ضرر زنان به وجود مي آورد؛

ص: 112


1- آنتوني گيدنز، جامعه شناسي، ترجمه: منوچهر صبوري، ص196.

2. ممنوعيت كارهاي خطرناك و زيان آور؛

3. حمايت از جنبه مادري كارگران زن؛

4. حمايت براي برقراري تساوي شرايط كار زنان و مردان: منع تبعيض در استخدام و اشتغال؛ اصل تساوي مزد كارگر زن و مرد در برابر كار مساوي.

امروزه، بسياري از كشورها بر اين باورند كه وجود مقررات حمايتي براي زنان ضروري است. با توجه به وضع موجود در بسياري از كشورهاي جهان، به نظر مي رسد حذف مقررات حمايتي، شرايط كار زنان را دشوارتر خواهد ساخت. حمايت سازمان ملل و ديگر سازمان هاي وابسته به آن از زنان نشان مي دهد، نگاه جامعه بين المللي به زنان و مسائل آنان، نگاه خاص مبتني بر تفاوت هاي طبيعي زنان و مردان است. در غير اين صورت، حمايت هاي خاص از حقوق زنان و قائل شدن امتيازهاي خاصي براي آنها معنا و مفهومي نخواهد داشت، چون با ادعاي تساوي حقوقي زن و مرد و با عدم تبعيض سازگاري ندارد.

از ديدگاه اسلام، تفاوت هاي زن و مرد «تناسب» است، نه نقص و كمال. قانون خلقت خواسته است با اين تفاوت ها تناسب بيشتري ميان زن و مرد كه قطعاً براي زندگي مشترك ساخته شده اند، به وجود آورد.(1) زن در اسلام مجبور نيست براي خود يا خانواده اش كار كند و نفقه مرد به زن واجب شرعي است. زن مكلّف به اشتغال نيست، مگر اينكه به شغل احتياج داشته يا اشتغال برايش ضرورت يافته باشد يا به سبب امري كه اشتغال زنان در آن وجوب كفايي است و نيازهاي جامعه بايد با اشتغال آنان برطرف شود.(2) قرآن كريم براي زنان، همانند مردان، حق كسب و فعاليت اقتصادي قائل است: «براي مردان از آنچه كسب كرده اند، بهره اي و براي زنان [نيز] از آنچه كسب كرده اند بهره اي است». (نساء: 32)

ص: 113


1- مرتضي مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، صص169 و 170.
2- محمد عبدالقادر ابوفارس، حقوق المرأة، صص26 و 27.

براي قرار گرفتن در مسير توسعه، انتظار ايفاي نقش هاي سنتي از زنان، تفكري مردود و غير منطقي است. در نگاهي به ساختار شغلي زنان مشاهده مي شود كه محدوده شغلي زنان از سه، چهار شكل فراتر نمي رود. در واقع، حضور زنان فقط در شغل هايي ملموس و قابل اعتناست كه ادامه نقش هاي سنتي آنهاست، شغل هاي معلمي و امور بهداشتي و درماني، ادامه نقش هاي تعليماتي و حمايتي و مراقبتي مادرانه در خانواده است. در سال هاي اخير، تغيير بافت اقتصادي اشتغال زنان نشان مي دهد كه اشتغال زنان كشور، توسعه نمي يابد، مگر اينكه فعاليت هاي صنعتي كشور توسعه يابد و زنان در توليد مشاركت داشته باشند.

بنابراين، زماني ارتقاي كمّي و كيفي اشتغال زنان در ايران مي تواند مطلوب باشد كه به حفظ هويت فرهنگي و ديني آنان كمك كند. در غرب، زنان بايد براي اشتغال تلاش كنند، چون اشتغال به هدف تبديل شده و نهاد خانواده بسيار متزلزل و ناپايدار است، اما جامعه ما بر اساس فرهنگ اسلامي، تقسيم كار را بين زنان و مردان مي پذيرد. آنچه در مورد اشتغال زنان در ايران پيشنهاد مي شود، گشودن راه هاي توسعه و گسترش نقش زنان در عرصه فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي است تا بتوانند از قابليت ها و توانايي هاي خود براي پيشرفت جامعه اسلامي استفاده كنند.

نگاه به اشتغال زنان در غرب، با توجه به آمارها و ارقامي كه ارائه مي شود، دليل بر منزلت و تعالي نقش زن نيست و نگاه به اشتغال زنان در جمهوري اسلامي، با توجه به آمار موجود، دليل بر پايين بودن منزلت او نيست، بلكه ما معتقديم در جامعه اسلامي، بايد قابليت ها و توانايي هاي زنان شكوفا شود و نگاه به زن و اشتغالِ او - با توجه به مطالبي كه ذكر شد - نگاهي معقول و متناسب با شخصيت او باشد. اگر بخواهيم صرفاً الگوي

ص: 114

اشتغال زنان در غرب را شتاب آلود بپذيريم، هم نمي توانيم توسعه كمّي اشتغال را براي زنان فراهم سازيم و هم از مباني اسلامي و ديني دور مي شويم و به بيراهه مي رويم. در نهايت اينكه اگر نهاد خانواده، نوعي واحد اساسي اجتماعي شناخته شود، نگرش به اشتغال زنان مبتني بر واقعيت خواهد بود و دغدغه تطابق با معيارهاي ديگر جوامع را نخواهيم داشت.

نقش رسانه در حمايت از كار

نقش رسانه در حمايت از كار

خانواده، اولين محل پرورش نيروي انساني سالم و مولد كار، و سرمايه هاي انساني، بهترين سرمايه ها در فرآيند پيشرفت جوامع است. پرورش انسان توان مند نيز در محيط خانواده سالم صورت مي گيرد. معمولاً اين فرآيند دوره اي طولاني را طي مي كند. البته در جوامع روستايي، اين دوره كوتاه تر است و فرزندان از دوران كودكي و نوجواني، به كمك پدر و مادر در اموري مثل كشاورزي، دام داري، قالي بافي و... مي آيند، اما در جوامع شهري، با توجه به رشد صنعت و فن آوري و تخصصي شدن امور، اين دوره به بيش از 2 دهه از عمر فرزندان بالغ مي شود، اما آنچه در هر دو طيف به عنوان اساس پايه گذاري شخصيتي در محيط خانواده مهم است، تربيت انسان هايي تلاشگر، خلاق، سليم النفس، داراي نظم و وجدان و تعهد كاري، با اعتماد به نفس، قانع و شاكر است.

كسب درآمد، راه ديگر توليد در خانواده است كه معمولاً به سه گونه ميسر است:

الف) كار؛

ب) ارث، دريافت هدايا و جوايز؛

ج) سرمايه گذاري و پس انداز.

ص: 115

به دست آوردن پول و ثروت در گروي تلاش و كار و پس انداز است، ولي بر اساس نگاهي عميق تر، آنچه ما داريم، رزقي است كه از جانب خدا به ما رسيده است. در روايات وارد شده است: «روزي شما بر دو نوع است: روزي ا ي كه شما به دنبال آن مي رويد و روزي اي كه به دنبال شما مي آيد».(1)

هم روزي اي كه ما در پي آن مي رويم، رزق خداست و هم روزي اي كه به سوي ما مي آيد، ولي روايت، اشاره و تأكيدي بر توأم بودن تلاش انسان و اميدواري بر فضل الهي است.

تلاش براي توليد و تأمين زندگي سيره اولياي دين بوده است. مطالعه سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار(ع)، به روشني اين امر را نشان مي دهد. سفرهاي تجارتي رسول اكرم صلي الله عليه و آله ، پيش از نبوت در تاريخ مشهور است. ايشان با دست خويش مزرعه اي پديد آوردند و همچنين آثار چاه هايي كه ايشان حفر كردند، هنوز در اطراف مدينه وجود دارد.

با توجه به اهميت جايگاه و مقام روح و معنويت انسان، جنبه روحاني او بر جسمش مقدم است. بنابراين، در تقابل دين و آبرو، آبرو فداي دين، و در تقابل آبرو و دنيا، دنيا فداي آبروي انسان مي شود. درباره موضوع كار و تأمين درآمد نيز (مانند ديگر جنبه هاي زندگي) بايد مراقب بود، اين اولويت ها حفظ شود. صحيح نيست براي به دست آوردن درآمد، شرف و انسانيت فرد فدا شود و فرد از هر راهي، هرچند با تن دادن به خواسته هاي پَست ديگران، به تأمين درآمد بپردازد. اين حساسيت در مورد زنان مضاعف است (كه براي مثال با عنوان فروشندگي يا منشي گري، وسيله اي براي جلب مشتري و درآمد بيشتر واقع نشوند). چه بهتر كه انسان در تزاحم بين صبر بر كمبودها و

ص: 116


1- «اَلْرِّزْقُ رِزْقانْ طالِبٌ وَ مَطْلوبٌ»، نهج البلاغه، حكمت ها، ص43.

كسب درآمد فراوان، به ويژه از راه هاي پست و حرام، راه صبر و قناعت را پيش گيرد، كه اتفاقاً داشتن صبر در اين مواقع، اجر و پاداش فراواني نزد خدا دارد، و قناعت نيز سبب شكوفايي استعدادها و خلق ابتكارها مي شود.

با توجه به مقدمه اي كه در بالا گفته شد، معيارهاي كار واقعي را بررسي، سپس نقش رسانه را در ترويج كار ايراني و حمايت از آن بيان مي كنيم.

1. كار بايد مطابق «توان» و «علاقه» و «استعداد» فرد باشد؛ به گونه اي كه بيان مي كنيم از انجام دادن آن احساس مفيد بودن و رضايت مندي داشته باشد؛

2. كار بايد به استقلال جامعه در ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و... كمك كند؛

3. كار بايد مولد باشد، مولد كالا، خدمات و... ؛

4. كار بايد شرايط پيشرفت و ترقي و پايداري (امنيت شغلي) را داشته باشد؛

5. كار بايد شرافتمندانه و به عبارتي، نان حاصل از آن حلال باشد. در نتيجه، اموري مثل دروغ، غل و غش، رشوه و زيرميزي، مبادلات غير قانوني و قاچاق، كم كاري و همچنين معاملات حرام مثل قمار، ربا، غصب و دزدي در كار شرافتمندانه وجود ندارد.

خانواده كه نهادي اثرگذار بر افراد جامعه است، بايد بسياري از معيارهايي را كه درباره كار گفته شد، به افراد جامعه منتقل كند. رسانه نيز مي تواند در اين زمينه به كمك خانواده بيايد و در ترويج معيارهاي كار و حمايت از كار ايراني نقش اثرگذاري داشته باشد.

امام صادق(ع) مي فرمايند:

... اگر انسان كاري نداشته باشد، از گستاخي و بيهودگي و ناسپاسي به راه هايي كشيده مي شود كه به حال او و نزديكانش كشيده شدند... .(1)

ص: 117


1- بحارالانوار، ج3، ص86 .

تشويق فرزندان به كار كردن از وظايف تربيتي والدين است. كار كردن را بايد ارزشي مثبت دانست و آن را از كودكي به فرزندان آموزش داد. با بزرگ شدن كودكان، مي توان انسان هايي را كه با كار و تلاش پي گير و پشتكار فزاينده خود به درجات عالي انساني و اجتماعي رسيده اند، به عنوان الگو معرفي كرد. متأسفانه بسياري از جوانان مي خواهند خيلي سريع به همه چيز برسند و از ابتداي زندگي، همه چيز داشته باشند، در حالي كه بايد به آنها يادآوري كرد كه كار جوهره زندگي است. امام صادق(ع) مي فرمايند:

دانه براي خوراك آدمي پديد آمد و آسياب كردن و خمير كردن و نان پختن تكليف انسان شد. پشم براي لباس انسان آفريده شد و باز كردن و رشتن و بافتن وظيفه او شد. درخت پديد آمد و كاشتن و نگه داري آن بر عهده انسان قرار گرفت و در هر پديده اي از پديده ها، جايي براي كار و تلاش آدمي باقي گذاشته شد؛ زيرا كه صلاح حال آدمي در همين است... .(1)

همه ثروتمندان ساليان سال كار كرده اند تا به زندگي مرفه اي رسيده اند. جوانان ما بايد بدانند، كار عامل مهمي براي تربيت، كسب تجربه و تشخص اجتماعي و به دست آوردن مهارت هاي زندگي و رشد استعدادها و بروز خلاقيت هاست. كار، قانون حيات آدمي و سستي و تنبلي، بلا و آفت است. بي كاري موجب بي تعادلي و كسالت روحي و مادر انواع بزهكاري هاست، در حالي كه كار و كوشش، افزاينده تجربه و مجموعه تجربه ها، نردبان ترقي و تعالي و استقلال به شمار مي رود.

نگاه تكليف مدارانه به كار و تلاش در فرهنگ اسلامي، جايگاه ويژه اي دارد. وقتي كار جنبه عبادي مي يابد كه با انگيزه و نيتي الهي همراه شود. اگر

ص: 118


1- بحارالانوار، ج3، ص86 .

كار با قصد توسل انجام گيرد و خدمت به بندگان خداوند را وظيفه اي الهي به حساب آورد، جنبه عبادي به خود مي گيرد و بر كار و تلاشْ ثواب و پاداش مترتب مي شود.

بي شك، رسانه ها در معرفي مشاغل و ايجاد علاقه مندي به كار و توليد نقش بسزايي دارند. اگر در فيلم ها و مجموعه ها، ثروت هاي بادآورده را نشان ندهند و نقش هاي اصلي فيلم در اختيار صاحبان مشاغل اصيل قرار گيرد، در تصحيح نگرش جامعه به كار بسيار اثرگذار خواهد بود.

رسانه اسلامي بايد به آسيب شناسي كار و تلاش در جامعه، به ويژه ميان تحصيل كرده ها، توجه نشان دهد. اساساً دانش اندوزي و دريافت مدارك عالي، به معناي دست يابي به شغلي آسان، بي درد سر و پر درآمد نيست، بلكه تلفيق كردن دانش با كار و تلاش است كه سبب به دست آوردن ميوه شيرين توليد و خودكفايي خواهد بود.

راهكارهاي پيش روي خانواده در حمايت از كار

راهكارهاي پيش روي خانواده در حمايت از كار

از ميان تمام كاركردهاي خانواده، كاركرد اجتماعي شدن بيش از ديگر كاركردها، خود را در بحث جامعه شناختي نشان مي دهد. بحث اجتماعي كردن كودكان در جريان اجتماعي شدن اعضاي خانواده، بسيار مهم و رابطه مستقيمي با حوزه اجتماعي دارد.

تلاش خانواده براي آماده كردن فرزندان براي ورود به محيط اجتماعي (شهروندي) مقرراتي دارد. وقتي فرزندي بخواهد از خانواده وارد اجتماع شود، بايد براي حضور اقتصادي، فرهنگي و سياسي، خود را آماده كند. اين در حالي است كه برخي خانواده ها به اين موضوع توجهي ندارند و فرزندشان را براي پذيرش نهادهاي اجتماعي و ايجاد تعامل با اين نهادها آماده نمي كنند.

ص: 119

ايجاد اقتصاد پويا و بالنده به عناصري مانند اخلاق و فرهنگ وابسته است كه ذاتاً اقتصادي نيستند. اين به آن معناست كه اخلاق و فرهنگ مسئله اقتصاددان ها نيست، اما حوزه اقتصاد به رعايت دسته اي از مقررات اخلاقي وابسته است. كيفيت محصولات، تعويض و پس گرفتن محصولات، دروغ نگفتن در توزيع محصولات و موارد ديگر از جمله مسائل اخلاقي است كه در حوزه اقتصاد غرب اهميت دارد و آن را با جديت در افراد دروني كرده اند.

بخش قابل توجهي از عناصر به پيشرفت اقتصاد عناصر اخلاقي مربوط است و در آموزه هاي ديني اسلام و در كتاب تجارت نيز بخش بسيار بزرگي از دستورالعمل هاي ديني به اصلاح اين بخش مرتبط است. كسي كه به سن رشد مي رسد و مي خواهد وارد فضاي كار شود، بايد اين عناصر فرهنگي را در خود دروني كند و زشتي هاي حوزه اقتصاد را از خود نشان ندهد.

در اين زمينه خانواده، وظيفه مهمي بر عهده دارد. اجتماعي شدن و آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي همراه با اخلاق اقتصادي از همان ابتدا در خانواده شروع مي شود. پيش تر توضيح داده شد كه تربيت نيروي انساني كارآمد، يكي از وظايف مهم خانواده است. متأسفانه بسياري از خانواده ها، آموزش رفتارهاي مطلوب اقتصادي را در اولويت هاي تربيتي فرزندان خود قرار نمي دهند و از همان ابتدا فرزندان، با مباحث مربوط به كار و اقتصاد، بيگانه و هنگامي كه وارد بازار كار مي شوند، احساس مي كنند هيچ گونه تخصصي در زمينه كار و اقتصاد ندارند.

تربيت صحيح اقتصادي سبب مي شود فرزندان به نيروي كار متخصص، تبديل شوند. اين وظيفه پيش روي خانواده مي تواند به تربيت هر چه بهتر نيروي انساني كمك شاياني كند.

ص: 120

فصل پنجم: خانواده و سرمايه

اشاره

فصل پنجم: خانواده و سرمايه

زير فصل ها

رسانه و آموزش سرمايه گذاري به خانواده

خانواده و انواع روش هاي سرمايه گذاري

خريد اوراق مشاركت

وقف

اوراق قرض الحسنه

پرداخت ماليات

رسانه و آموزش سرمايه گذاري به خانواده

رسانه و آموزش سرمايه گذاري به خانواده

اشتياقي كه ميليون ها انسان با به دست گرفتن روزنامه و روشن كردن راديو و تلويزيون، براي خواندن يا شنيدن يا ديدن رويدادها و دگرگوني محيط زندگي خويش و ديگران نشان مي دهند، بهترين معرفِ وظيفه آگاه كننده وسايل ارتباطي و نقش حساس آنها در ايجاد هم بستگي ملي و بين المللي است. با تجزيه و تحليل وظايف رسانه ها مي توان نقش آموزشي و پرورشي آنها را، كه محصول انتشار اطلاعات و ارائه روش هاي صحيح زندگي است، معرفي كرد. بايد دانست، وسايل ارتباطي با تهيه و انتشار خبرهاي گوناگون علمي، فرهنگي و اقتصادي مي توانند معلومات جديد و اكتشافات تازه را در اختيار خانواده و افراد بگذارند، افق ديدشان را بگسترند و تأمين نيازهاي آنها را آسان كنند.

اهميت وظيفه آموزشي وسايل ارتباط جمعي در جوامع معاصر به اندازه اي است كه برخي جامعه شناسان براي رسانه ها، نقش «آموزش موازي» يا «آموزش دائمي» قائل هستند. جامعه شناسان معتقدند، رسانه ها با پخش اطلاعات و

ص: 121

معلومات جديد به موازات كوشش معلمان و استادان، وظيفه آموزشي انجام مي دهند و معلومات علمي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي دانش آموزان، دانشجويان و به طور كلي، تمام افراد جامعه را تكميل مي كنند.(1)

ضرورت آموزش مسائل اقتصادي از طريق رسانه در سال توليد ملي و حمايت از كار وسرمايه ايراني دو چندان است. يكي از مسائل مهم اقتصادي كه مي تواند در رشد و توسعه توليد ملي نقش فراوان داشته باشد، حمايت از سرمايه ايراني است. بسياري از خانواده هاي ايراني، آگاهي كاملي از راه هاي صحيح سرمايه گذاري ندارند و همين امر سبب مي شود سرمايه هاي بسياري به صورت صحيح وارد بازار كار و توليد نشود. همان گونه كه پيش تر گفته شد، رسانه ها با داشتن ظرفيت هاي گسترده اثرگذاري و آموزش مخاطبان، مي توانند راه هاي صحيح سرمايه گذاري را به خانواده ها و افراد جامعه بياموزند. مسلّماً آموزش صحيح سرمايه گذاري اقتصادي به خانواده و افراد جامعه سبب مي شود سرمايه هاي راكد در بازار براي رشد كار و توليد ملي به كار گرفته شود و همين امر باعث شكوفايي توليد ملي نيز خواهد شد.

مديران رسانه ملي بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه بسياري از برنامه هاي اقتصادي كه براي مخاطبان خود تهيه مي كنند، جنبه آموزشي داشته باشد. براي مثال، سازندگان مجموعه ها و فيلم هاي تلويزيوني در برنامه هاي خود، شيوه هاي صحيح سرمايه گذاري را نيز به مخاطبان خود معرفي كنند. هنگامي كه مخاطب مي بيند كه فلان نقش مورد علاقه وي در

فيلم، از اين راه ها براي سرمايه گذاري و كسب درآمد استفاده مي كند، از

ص: 122


1- كاظم معتمدنژاد، وسايل ارتباط جمعي، ص5.

رفتار وي در زمينه هاي اقتصادي الگو برمي دارد و مي كوشد، همان روش ها را در دنياي خارج اجرا كند.

خانواده و انواع روش هاي سرمايه گذاري

اشاره

خانواده و انواع روش هاي سرمايه گذاري

در علم اقتصاد، سرمايه يكي از عوامل اصلي توليد است و بهترين شيوه استفاده از آن، سرمايهگذاري در توليد است؛ زيرا افزون بر بهرهوري براي صاحب سرمايه، جلوي راكد ماندن آن را در جامعه مي گيرد و هم ميتواند براي عده بسياري در جامعه اشتغال ايجاد كند و موجب رونق اقتصادي در كشور شود.

سرمايه در نظام اسلامي، وديعه اي الهي است كه در اختيار انسان قرار دارد و بايد از آن در راه مصالح مردم و جامعه بهره گرفت. به همين دليل، از آن به امر «خير» تعبير شده است. چنان كه قرآن به كساني كه در پايان عمرند، سفارش ميكند، تكليف سرمايه خود را روشن كنند:

كُتِبَ عَلَيْكُم اِذا حَضَر اَحَدَكُمْ الْمَوتُ اِنْ تَرَكَ خَيراً الوِصِيَّه. (بقره: 180)

بر شما مقرر شده است كه چون مرگ يكي از شما فرا رسد، اگر مالي بر جاي گذارَد، وصيت كند.

كلمه «خير» كه بدون هيچ قيد و شرط در آيه بالا آمده، بيانگر اين حقيقت است كه اموالي كه از طريق مشروع به دست آمده، خير مطلق است؛ يعني خير براي دين، خير براي پيشبرد برنامههاي فرهنگي [و اقتصادي]، خير براي برقرار ساختن عدالت اجتماعي يا خير براي دفاع از استقلال و آزادي يك جامعه و خير براي هر مقصودي.(1)

با توجه به اهميت و نقش سرمايه در توليد، نبايد آن را در جامعه راكد

ص: 123


1- علي غفوري، خطوط اصلي در اقتصاد اسلامي، ص41.

گذاشت. اسلام با وضع قانون «خمس»، مانع راكد ماندن سرمايه در جامعه ميشود، ولي باز هم سرمايههاي فراواني در خانوادهها وجود دارد كه راكد است يا به شيوه نامناسب از آنها استفاده نميشود. در حال حاضر، اين فرصت فراهم آمده است كه اين سرمايهها، كه بخشي از سرمايه ملي هستند، به اَشكال مختلف در جريان توليد قرار گيرند.

امام سجاد(ع) مي فرمايند: «استثمار المال تمام المروه؛ كمال جوان مردي به اين است كه انسان مال خويش را سودآور كند».(1)

پويايي و رشد اقتصادي خانواده به رشد و پيشرفت اقتصاد ملي كمك شاياني مي كند. اگر در هر جامعه، خانواده ها اقتصادي پويا و فعال داشته باشند، مسلّماً جامعه نيز رو به پيشرفت خواهد بود.

سرمايه، نتيجه تلاش و سلطه نيروي انساني بر منابع طبيعي و زمين است. هر چه امكانات طبيعي در كشور فراوان باشد و تعداد نيروي انسانيِ آگاه، بيشتر باشد و سرمايه لازم با سهولت بيشتر در اختيار افراد جامعه باشد، مي توان انتظار داشت ميزان توليدات آن جامعه از كالاها و خدمات بيشتر شود. بنابراين، سرمايه عامل مهمي در توليد كالاهاست.

خانواده با مديريت صحيح اقتصادي، مثل داشتن اولويت هاي مصرف، صرفه جويي در هزينه هاي غير ضروري و پس انداز مازاد درآمد و...، مي تواند اموال خود را به روش هاي مختلف سرمايه گذاري كند. اين كار چند فايده دارد:

1. پول و اموال ذخيره شده در خانه، از خطراتي مثل دزدي، آتش سوزي و كاهش ارزش پول حفظ مي شود؛

2. پول ها در جريان چرخه عمومي ثروت قرار مي گيرد و عموم مردم از

ص: 124


1- تحف العقول، ص287.

آن استفاده مي كنند؛

3. دغدغه فكري خانواده براي سرقت اموال ارزشمند خانه كم مي شود؛

4. پشتوانه اقتصادي براي تأمين مخارج خانواده هنگام بروز مشكلات ايجاد مي شود؛

5. خلاقيت اقتصادي افراد خانواده براي تلاش براي شناخت و اجراي روش هاي جديد سرمايه گذاري افزايش مي يابد.

خانواده مي تواند اموال، دارايي و همچنين درآمدش را سرمايه گذاري كند. در ادامه، راه هايي را كه خانواده مي تواند با آنها سرمايه گذاري كند، ابتدا به صورت اجمالي، بيان، سپس چند راه را به صورت تفصيلي بررسي مي كنيم:

الف) سپرده گذاري در بانك ها به روش هاي كوتاه مدت، درازمدت، ارزي. در اين روش بانك ها به تناسب، سودهايي را به سپرده گذار مي پردازند.

ب) خريد زمين يكي از روش هاي سرمايه گذاري است. همواره زمين از افزايش قيمت برخوردار بوده است و با توجه به نياز اصلي هر خانواده براي مسكن (براي خود يا فرزندانش) مي تواند يكي از راه هاي افزايش درآمد خانواده باشد.

ج) خريد باغ يا مزرعه در مناطق حاشيه اي يا شهرك هاي نزديك، مي توان به صورت مشاركت با دوستان و اقوام به اين كار اقدام كرد. اين نوع سرمايه گذاري مي تواند فرصت مناسبي براي استفاده خانواده از فضاي آزاد خارج از شهر و كمك مؤثري در ايجاد توليدات كشاورزي باشد.

در حديثي شريف، امام صادق(ع) مي فرمايد: «باغي يا مزرعه اي تهيه كن؛ زيرا هرگاه حادثه يا مشكلي در زندگي انسان پيش آيد و او بداند پشتوانه اي دارد كه مخارج خانواده اش را تأمين مي كند، با گشاده دستي بيشتري جانبازي و

ص: 125

فداكاري مي كند».(1)

نكته جالب در كلام معصوم(ع)، هدف باارزشي است كه ايشان از تهيه درآمد بيشتر بيان مي كنند و آن سخاوتمندي و بخشش بيشتر است، اما راه هاي ديگري نيز براي سرمايه گذاري وجود دارد. معمولاً در مقايسه انواع سرمايه گذاري ها، اين گونه محاسبه مي شود كه كدام روش سود بيشتر و خطر كمتر دارد؟ به عبارتي، كدام روش اصل سرمايه را بهتر حفظ مي كند و بازدهي بيشتر و مطمئن تري دارد؟

گاه ممكن است بيشترين سود اقتصادي (سود بعد از كسر مخاطره) كمتر از چند ده درصد باشد، اما سرمايه گذاري ديگري هم هست كه نه تنها اصل سرمايه تضمين مي شود، بلكه تا چندين برابر «اصل» سرمايه، سود بازگشتي و مطمئن دارد و چه خوب است، خانواده ها بخشي از اضافه درآمد خود را به اين امر اختصاص دهند و اين كار چيزي جز پاسخ به اين سؤال الهي نيست: «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً؛ چه كسي است كه به خدا قرض حسنه بدهد؟ پس خدا آن قرض را چندين برابر كند». (بقره: 245)

در اين روش، به صورت ظاهري، اصل پول ثابت مانده است. با ايمان و عمل به اين آيه شريف، سود بازگشتي تا چندين برابر اصل سرمايه است و باور مسلمان آن است كه آنچه نزد خداست، بهتر و پايدارتر است: «وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَي؛ از آنچه نزد اوست». (قصص: 60)

آموزش استفاده صحيح از سرمايه به كودكان، يكي از وظايفي است كه والدين در خانواده بر عهده دارند. والدين بايد بتوانند «ارزش پول» را با

كمترين بحث و كشمكشي به بچه ها بياموزند. شايد اين موضوع، مشكل

ص: 126


1- وسائل الشيعه، ج12، ص44.

بسياري از خانواده هاي قشر متوسط و كم درآمد جامعه باشد كه نمي توانند پاسخ گوي تمام نيازها و خواسته هاي فرزندانشان باشند. به راستي، چگونه كودك يا نوجواني مي تواند كنترلي بر تقاضاها و خواسته هايش داشته باشد و مسائل و مشكلات مالي خانواده را درك كند؟

در بخش علوم اقتصادي، آموزش مفاهيم مالي به كودكان و نوجوانان و اثر آن بر سلامت اقتصاد خانواده و جامعه و در بخش علوم تربيتي، آموزش مفاهيم مالي به كودكان و نوجوانان و اثر آن بر سلامت رواني خانواده و جامعه، مورد پژوهش قرار مي گيرد.

كارشناسان امور مالي بر اين باورند كه كودكان را مي توان از حدود 5 - 6 سالگي با پول و ارزش آن آشنا كرد و او را از ارزش اشيا و خدمات گوناگون افراد آگاه ساخت. به عبارت ديگر، آنها خيلي زودتر از آنكه بتوانند عمل جمع يا تفريق را انجام دهند، مي توانند به ارزش پول پي ببرند.

راه هاي پيش روي خانواده براي سرمايه گذاري فراوان است. در ادامه، مي كوشيم چند روش سرمايه گذاري را به صورت تفصيلي بررسي كنيم.

سرمايه گذاري در بازارهاي مالي كشور

سرمايه گذاري در بازارهاي مالي كشور

يكي از منابع درآمدي براي افراد خانواده هايي كه توان راه اندازي واحدهاي توليدي را ندارند، اين است كه سرمايه نقدي خود را در بازارهاي مالي كشور سرمايه گذاري كنند تا با اين سرمايه گذاري، افراد ديگري كه توانايي راه اندازي واحد توليدي را دارند، بتوانند از سرمايه خانواده استفاده كنند و واحد توليدي خود را ايجاد يا گسترش دهند.

ص: 127

فلسفه وجود بازار مالي اين است كه وجوه را از واحدهايي كه وجه مازاد دارند، به واحدهايي انتقال دهد كه به وجه نقد نيازمندند. اين واحدها نيز وجوه گرفته شده را در امر توليد سرمايه گذاري مي كنند. بنابراين، بر ثروت جامعه افزوده مي شود. افزايش كارايي بازار مالي هدف اوليه سياست گذاران و قانون گذاران بازار است. هدف ديگر آنان حاكم كردن اخلاق و عدالت در بازار سهام است. قوانين بازار سهام بايد هم كارايي و هم اخلاق را بهبود بخشد. در بازار سهام اسلامي، هنجارهاي اخلاقي در مقايسه با كارايي در اولويت قرار دارند و به هر صورت بايد تحقق يابند. البته اين به معناي كارا نبودن بازار سهام اسلامي نيست؛ زيرا التزام به اخلاق مالي اسلامي سبب تحقق كارايي نيز مي شود.

در بازار سهام اسلامي، اخلاق و ارزش هاي اسلامي در مقايسه با كارايي در اولويت قرار دارد. از اين رو، اين نگراني ميان سياست گذاران و قانون گذاران پديد مي آيد كه فرآيند اسلامي كردن ممكن است از كارايي بازار بكاهد. در واقع، بين ارزش هاي اسلامي و كارايي بازار، هيچ رابطه معكوسي نيست، بلكه رابطه اي مستقيم برقرار است. تلاش براي حاكم كردن اخلاق اسلامي در بازار، به افزايش كارايي مي انجامد. هنجارهاي اخلاقي اسلامي، از قبيل آزادي از ربا، ضرر، غبن، جهالت، احتكار و...، با نظريات كارايي قابل شناسايي اند.

«وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا». (بقره: 275)

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِنْكُمْ ... . (نساء: 29)

اي كساني كه ايمان آورده ايد، اموال يك ديگر را به باطل [و از طريق نامشروع] نخوريد؛ مگر اينكه تجارتي باشد كه با رضاي شما انجام گيرد.

ص: 128

اين آيه زيربناي قوانين اسلامي را در مسائل مربوط به معاملات و مبادلات مالي تشكيل مي دهد. به همين دليل، فقيهان در تمام ابواب به آن استدلال مي كنند. آيه خطاب به افراد با ايمان مي گويد، اموال يكديگر را از راه هاي نابجا و غلط و باطل نخوريد؛ يعني هرگونه تصرف در مال ديگري كه بدون حق و مجوز منطقي و عقلاني باشد، ممنوع است و همه را ذيل عنوان باطل - كه مفهوم گسترده اي دارد - قرار داده است. بنابراين، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوي، معاملاتي كه حد و حدود آن كاملاً مشخص نباشد، خريد و فروش اجناسي كه فايده منطقي و عقلايي در آن نباشد و خريد و فروش وسايل فساد و گناه، همه در چارچوب اين قانون كلي قرار دارند.

بازار بورس

بازار بورس

بورس اوراق بهادار، بازار متشكل و رسمي است كه در آن خريد و فروش سهام شركت ها يا اوراق قرضه دولتي يا خصوصي، بر اساس ضوابط معيّن انجام مي شود. مشخصه مهم آن، حمايت قانوني از صاحبان پس اندازها با به جريان در آوردن سرمايه هاي راكد است.(1)

در بيشتر كشورها، بازار بورس اوراق بهادار، هسته مركزي بازار سرمايه است و سالانه مبلغ هنگفتي سرمايه هاي سرگردان را به سمت واحدهاي مولد و فعال جامعه هدايت مي كند. اين بازارها ضمن سهيم كردن عموم مردم در مالكيت شركت ها، سبب كاهش نقدينگي و قدرت خريد آنها مي شود. در نتيجه، از تورم مي كاهد. در حال حاضر، حجم بسياري از مبادلات در بورس اتفاق مي افتد؛ به گونه اي كه مهم ترين و اساسي ترين فعاليت هاي دولت بر آن متمركز است.(2)

ص: 129


1- غلام علي معصومي نيا، ابزارهاي مشتقه، بررسي فقهي و اقتصادي، ص28.
2- محمد نمازي، بررسي عملكرد اقتصادي بازار بورس اوراق بهادار در ايران، صص 17- 19.

بازار رقابتي بورس، علاوه بر ايجاد تحول مديريتي، عمليات پس انداز و سرمايه گذاري را روان مي كند؛ به گونه اي كه امكان به دست آوردن منابع سرمايه مورد نياز را از طريق عرضه سهام به بازار بورس براي سرمايه گذاران ايجاد مي كند و پس اندازهاي خصوصي را در سرمايه گذاري هاي مولد به جريان مي اندازد.

در اقتصادي پيشرفته، بورس محور نظام مالي به شمار مي آيد. ميان توسعه بازار سهام و رشد اقتصادي، رابطه مستقيمي وجود دارد.

بورس اوراق بهادار و حجم معاملات آن از نهادهاي ثروتي مهم و آسيب پذير هر كشور است كه با تحولات سياسي، اجتماعي و... كشور، محكم گره خورده است.

رقابتي شدن بازار پول و سرمايه و وجود بازار كارآمد اوراق بهادار با ابزارهاي متنوع، موجب شفافيت متغيرهاي اصلي اقتصاد چون قيمت ها و نرخ هاي سود و هزينه مي شود. در نتيجه، زمينه سوء استفاده انحصاري مؤسسات پولي و بانكي را از بين مي برد و نرخ هاي سود بانكي را به نرخ هاي بازده واقعي اقتصاد نزديك مي كند.(1)

كنترل تورّم، يكي از نقش هاي مهم بورس است. اگر بورس درست كار كند، مي تواند با جمع آوري نقدينگيِ مازاد و به كارگرفتن آن در توليد، درصد رشد قيمت ها را مي كاهد؛ زيرا يكي از عوامل مهم تورم، نبودن تعادل بين توليدات و حجم نقدينگي است. جمع آوري نقدينگي مازاد بر توليد، در صورتي كه در مسير سرمايه گذاري هاي جديد و در نتيجه، توليدات جديد به كار گرفته شود، موجب كنترل تورم خواهد شد.(2)

ص: 130


1- سيد عباس موسويان، ابزارهاي مالي اسلامي، ص37.
2- ابزارهاي مشتقه، بررسي فقهي و اقتصادي، صص 34 و 35.

گسترش بورس اوراق بهادار در كشورهايي كه از نظر اقتصادي پيشرفته نيستند، جلوي فرار سرمايه ها به خارج از كشور را مي گيرد؛ زيرا بسياري از صاحبان سرمايه هاي كوچك محل امني براي سرمايه گذاري مستقيم خود نمي يابند يا ريسك گريزند. البته وقتي اين نقش حاصل مي شود كه فروشندگان سهام سرمايه هاي به دست آمده را صرف فعاليت هاي صحيح توليدي كنند و امنيت سياسي و اقتصادي نيز در جامعه وجود داشته باشد. جلوگيري از فرار سرمايه ها و به كار گرفتن آنها در مسير توليد، صادرات را مي افزايد كه نتيجه آن، وارد شدن سرمايه هاي پولي جديد به اقتصاد ملي و در پي آن، بهبود تراز پرداخت ها و بهبود رابطه مبادله خواهد بود.

نقدشوندگي اوراق بهادار در بازار بورس و خريد دارايي هاي غير منقول، مانند زمين و ساختمان ممكن است در برخي موقعيت ها سود بيشتري نصيب سرمايه گذار كند، ولي قابليت نقدينگي كم اين گونه دارايي ها، محدوديت بزرگي است. از اين نظر اوراق بهادار پس از اسكناس، طلا و ارزهاي قابل تبديل، عموماً نزديك ترين دارايي به وجه نقد است.(1)

آموزش فعاليت و سرمايه گذاري در بورس براي خانواده ها بسيار مهم مي باشد. آموزش، در اين زمينه يكي از وظيفه هايي است كه بر عهده رسانه ها مي باشد.

متأسفانه بسياري از خانواده ها از فوايد و چگونگي سرمايه گذاري در بازار بورس، چندان آگاه نيستند و همين سبب مي شود سرمايه هاي خود را در اين بازار شركت ندهند. رسانه بايد نحوه سرمايه گذاري در بازار بورس را به افراد جامعه بياموزد. اين امر سبب خواهد شد، بسياري از سرمايه هاي راكد در مسير توليد و پيشرفت ملي كشور قرار گيرد.

ص: 131


1- حسن گلريز، بورس اوراق بهادار، صص 32 و 33.

خريد اوراق مشاركت

خريد اوراق مشاركت

يكي از راه هاي مؤثري كه خانواده مي تواند با آن در رشد توليد ملي اثر بگذارد، خريد اوراق مشاركت است. اين نوع اوراق براي انجام پروژه هاي خاص، مانند سدسازي، توسعه نيروگاه ها، ساختن پل ها و...، منتشر مي شود و دولت اصل سرمايه را تضمين مي كند و بي نام است. سود اين اوراق مشاركت، بيشتر از سود سپرده هاي بلندمدت است و معمولاً در ايران چهار ساله منتشر مي شود، ولي در هر زمان، قابل تبديل به پول است. نرخ سود سالانه پس از كسر ماليات، حدود نوزده درصد است و به صورت روزانه محاسبه مي شود.

تنها مخاطره آن، خطر دزدي، آتش سوزي و... است و چون اين اوراق بي نام است، بايد در حفظ آن كوشيد؛ زيرا ممكن است دزديده شود. در حال حاضر، بانك ها اين اوراق را به امانت نگه مي دارند و سود اين اوراق را هر سه ماه محاسبه، و به حساب قرض الحسنه شخص واريز مي كنند.

بنابراين، اگر خانواده در مدت سپرده گذاري مطمئن نيست، بهتر است اوراق مشاركت بخرد؛ زيرا سود آن روز به روز حساب مي شود. اين اوراق هميشه در دسترس نيست و براي خريد آن بايد منتظر زمان انتشار آن بود، هرچند خريد و فروش آن در بورس اوراق ممكن است.

خانواده با خريد اين اوراق، هم از سود اين اوراق استفاده مي كند و هم سرمايه اش را براي رشد و توسعه اقتصاد ملي قرار دهد.(1)

وقف

وقف

يكي از ضرروت هاي مسير توسعه اقتصادي در هر جامعه، مشاركت تمام مردم آن جامعه در اين فرآيند است. به اين معنا كه داشتن برنامه مناسب و

ص: 132


1- زهرا افشاري، اقتصاد خانواده، ص87.

منابع كافي، گرچه از نيازهاي رسيدن به توسعه اقتصادي است، همه اينها بدون وجود عزم قوي و مشاركت فراگير آحاد جامعه در پيشبرد برنامه هاي توسعه، توفيق كشور را در نيل به اهداف طراحي شده، با چالش جدي مواجه مي كند. مشاركت خانواده در توسعه ملي به عوامل بسياري بستگي دارد كه از آن جمله، باور خانواده به فايده مندي توسعه و نيز رهايي آنها از گرفتاري در دور باطل فقر و نابرابري است. در اين باره، وقف در همراهي خانواده با فرآيند توسعه نقش مهمي ايفا مي كند؛ زيرا قادر است توده هاي كم بهره مند از درآمدهاي جامعه را با توزيع مجدد داوطلبانه درآمد، بهره مند سازد و فرصت و قدرت انديشيدن، درك منافع بلندمدت جامعه و در نتيجه، هم سويي با برنامه هاي توسعه را در آنها به وجود آورد. در نگاهي كلي، مي توان گفت وقف دست كم دو اثر مهم دروني و بيروني دارد:

اثر دروني وقف، پالايش درون و تزكيه نفس است و وقف كننده از اين طريق تعلقات مادي را از خود مي زدايد و روحيه مال اندوزي و تكيه بر ثروت دنيوي را از خود دور مي كنند.

از ديگر سو، گسترش فرهنگ وقف در جامعه در كاهش معضلات اقتصادي و اجتماعي، مانند فقر و محروميت دهك هاي پايين درآمدي جامعه، نابرابري هاي عميق درآمدي و غير درآمدي در ميان اقشار جامعه (و پي آمدهاي ناگوار آن از قبيل گسترش جرم و جنايت) و پرورش نيافتن بخش عظيمي از استعدادهاي انسان هاي كم برخوردار، اثرگذار است.

شواهد تاريخي حاكي از آن است كه وقف نقشي محوري در توسعه در ابعاد مختلف آموزشي، اجتماعي و اقتصادي ايفا كرده است. نقش آموزشي وقف از مساجد شروع شد. همان گونه كه نقش تاريخي مساجد نشان

ص: 133

مي دهد، اين مكان ها محلي براي عبادت و مكان هايي براي دانش آموزاني بودند كه براي آموختن علوم مختلف از جمله قرآن، خواندن، نوشتن و رياضيات، به آنجا مي رفتند. بنابراين، مساجد در شروع تمدن اسلامي نقش مدارس را نيز بر عهده داشتند. از نظر شكل و روش تدريس با مدارس امروزي متفاوت بودند، ولي به تدريج به شيوه امروزي نزديك شدند. در زمينه توسعه اجتماعي، خدمات متنوعي با وقف انجام مي شد. نگاهي به مواردي كه مورد توجه واقفان خيرانديش در طول تاريخ بوده، مبيّن اين است كه اوقاف در دوره هاي اوليه پس از ظهور اسلام، ابتدا، بيشتر به مساجد اختصاص داشت، سپس وقف بر فقرا و مساكين و در راه ماندگان به موارد پيشين اضافه شد. پس از واقعه كربلا، بخش بسياري از موقوفات مسلمانان و به ويژه شيعيان، به تكريم و زنده نگاه داشتن واقعه عاشورا اختصاص يافت. با شكوفايي تمدن اسلامي و گسترش اسلام در سرزمين هاي بسيار و از جمله ايران و ثروتمند شدن حكومت هاي مسلمانان، زمينه هاي بيشتري مشمول پوشش وقف قرار گرفت و موقوفات بسياري در زمينه هاي آموزشي، ايجاد مدارس و نظاميه ها در سطوح مختلف، بيمارستان ها، ايجاد راه و پل، تهيه جهيزيه براي عروس ها، تهيه لباس عيد براي پسرها و دخترها در شب عيد نوروز و اعطاي كمك هزينه زندگي به خانواده هاي بي بضاعت اختصاص يافت.

«بويره» در قبا از موقوفات رسول الله صلي الله عليه و آله ، معروف است كه وقف فقرا بوده است. ياقوت در معجم البلدان مي گويد، بويره از زمين هاي بني النضير بوده است، ولي منافاتي ندارد كه در «قبا» هم جايي در نام «بويره» باشد.(1)

ص: 134


1- علي احمدي ميانجي، مالكيت خصوصي زمين، ص61.

در برخي روايت ها آمده است كه حضرت علي(ع) در «ينبع»، «بغيبغه»ها را درست كرد كه چشمه هايي به نام «خيف اراك»، «خيف ليالي» و «خيف بطاس» در آنها بود. در جاي ديگري آمده است، ايشان قطعه زميني از سعد انصاري، به سي صد هزار درهم خريد و اولين مزرعه اي كه در آن ايجاد كرد، «بغيبغه» بود و سپس آن را وقف مساكين و در راه ماندگان و نيازمندان كرد. ديگر ائمه(ع) نيز موقوفاتي از خود به يادگار گذاشته اند كه عبارتند از: موقوفات امام حسن مجتبي(ع)، حضرت علي بن الحسين(ع) و امام موسي بن جعفر(ع) كه باغ هايي در محله نخاوله مدينه، به نام باغ صبا و باغ مرجان است.(1)

خانواده با سرمشق قرار دادن ائمه(ع) مي تواند بسياري از سرمايه هاي نقدي و غير نقدي خود را در مسير وقف قرار دهد. با اين كار در دنيا و آخرت، خير و بركت را شامل حال خود خواهد كرد.

اوراق قرض الحسنه

اوراق قرض الحسنه

اوراق قرض الحسنه، اوراق بهاداري است كه بر اساس قرارداد قرض بدون بهره منتشر مي شود و به موجب آن، ناشر اوراق به ميزان ارزش اسمي آنها، به دارندگان اوراق بدهكار است و زمان سررسيد بايد به آنان بازگرداند.(2)

اين اوراق، كه با مجوز بانك مركزي چاپ و منتشر مي شود، مبلغ و مدت معيّني دارد و در صورتي كه موضوعي (ازدواج، مسكن و...) روي آن درج شود، در برانگيختن انگيزه براي اختصاص وجوه مؤثرتر است. كميته امداد، بانك ها و صندوق ها، اين اوراق را عرضه مي كنند و تمام وجوه بايد به حساب خاص كميته امداد واريز شود. در اين اوراق، تضمين مي شود وجوه تخصيص يافته در مدت

ص: 135


1- محمد الكبيسي، احكام وقف در اسلام، ترجمه: گلدر صادقي، ص51.
2- ابزارهاي مالي اسلامي، ص348.

تعيين شده به قرض دهنده بازگردانده مي شود. بانك ها يا كميته امداد اين مبالغ را باز مي گردانند. اين اوراق، بي نام است و دارنده آن، مالك شمرده مي شود. همچنين اين اوراق قابليت فروش پيش از سررسيد را نزد مرجع فروشنده دارد.(1)

اوراق قرض الحسنه ابزار مناسبي براي تقويت نهاد قرض الحسنه و گسترش آن در جوامع اسلامي است. بر اين اساس، در كشورهاي مختلف اسلامي، از جمله ايران، برخي انديشمندان مسلمان چنين ابزار مالي خيرخواهانه اي را طراحي كردند كه در برخي كشورها نيز اجرا شده است.(2)

اهميت قرض (بدون ربا) را بايد در دو نكته اساسي جست: نخست اينكه حرمت ربا، يكي از اصول ثابت نظام اقتصاد اسلامي است و قرض و مشاركت، دو بديل براي حذف ربا در اين نظامند. بنابراين، قرض مي تواند يكي از عناصري باشد كه بستر مناسبي را براي شكل گيري نظام اقتصاد اسلامي مهيا مي كند. نكته ديگر اينكه معمولاً در دوران جواني، شرايط تهيه درآمد، آسان نيست و قرض در تثبيت و تنظيم رفتار مصرفي فرد نقش اساسي دارد.

اوراق قرض الحسنه دست كم در سه زمينه عملكردي موفق و كارآمد دارد:

1. تأمين مالي طرح هاي عام المنفعه؛ دولت ها، سازمان ها و مؤسسات خيريه مي توانند بخشي از طرح هاي عام المنفعه را از طريق انتشار اوراق قرض الحسنه تأمين مالي كنند و به تدريج از بودجه سالانه يا درآمد همان طرح ها يا انتشار اوراق قرض الحسنه جديد، اوراق سررسيد شده را تسويه كنند.

2. تأمين سرمايه اشتغال اقشار كم درآمد؛ افراد بسياري در جوامع اسلامي هستند كه اگر سرمايه اندكي به صورت قرض بدون بهره در

ص: 136


1- عباس عرب مازار و سعيد كيقباد، «جايگاه قرض الحسنه در نظام بانكي ايران»، مجله اقتصاد اسلامي، 1385، ش22، ص40.
2- ابزارهاي مالي اسلامي، ص347.

اختيارشان قرار داده شود، مي توانند وارد فعاليت اقتصادي شوند و به تدريج اقساط بدهي شان را بپردازند.

3. اعطاي قرض الحسنه براي نيازهاي ضروري؛ بسياري به دلايل متفاوت، نيازهاي موردي و مقطعي پيدا مي كنند؛ به گونه اي كه اگر مبلغ معيّني به صورت قرض بدون بهره در اختيارشان گذاشته شود، مي توانند حوايج خويش را برآورند و از محل درآمدشان، بدهي خود را به تدريج بپردازند.

قرض الحسنه ويژگي هاي خاصي دارد كه عبارتند از:

1. ابزاري براي سياست مالي؛ اوراق قرض الحسنه در مواقع نياز، ابزاري براي تأمين مالي دولت در اجراي طرح هاي عام المنفعه به كار مي رود. بنابراين، ابزاري براي سياست مالي محسوب مي شود. البته به سبب غير انتفاعي بودن آنها، قلمرو محدودي خواهد داشت.

2. قابلت ابزاري نداشتن براي سياست پولي؛ به دليل غير انتفاعي بودن اوراق قرض الحسنه و خريد و فروش آنها، بر اساس قيمت اسمي، زمينه براي ورود و خروج بانك مركزي به بازار ثانوي اين اوراق، براي انجام سياست پولي وجود ندارد.

3. عدالت توزيعي؛ اوراق قرض الحسنه به سبب نداشتن بهره و كاربردشان در طرح هاي عام المنفعه، تأمين سرمايه و اشتغال اقشار آسيب پذير و تأمين مالي نيازهاي ضروري آنان، بر عدالت توزيعي جامعه اثر قابل توجهي مي گذارد و هر چه سهم اين اوراق بيشتر شود، انتظار مي رود فاصله طبقاتي در جامعه كمتر شود.

4. مناسب با اهداف و سليقه هاي مردم؛ اوراق قرض الحسنه به ويژه نوع بدون جايزه آن، بر اساس قرارداد قرض بدون بهره طراحي مي شود. در نتيجه، از

ص: 137

نوع ابزارهاي مالي غير انتفاعي خواهند بود. بنابراين، ممكن است با اهداف و سليقه هاي گروهي از افراد نيكوكار هم سو باشد و از آن استقبال شود.

5. اجتناب از ربا؛ يكي از خصوصيات كلي و مهم ابزار پولي در نظام اقتصادي اسلام، جلوگيري از تحقق هرگونه رباست. چنان كه ملاحظه شد، با توجه به اينكه اوراق فاقد بهره اسمي است و هيچ گونه زياده اي در جريان انتقال وجوه نيست، مي توان اطمينان داشت فعاليت اين ساختار از هرگونه ربا پاك است.

6. استفاده از اوراق قرض الحسنه به عنوان وثيقه؛ ممكن است نيكوكاراني كه به خريد اوراق قرض الحسنه اقدام مي كنند، از توليدكنندگان اقتصادي باشند كه گاه از مشتريان بانك ها نيز هستند. در اين صورت، اگر به تسهيلات بانكي نياز پيدا كنند، مي توانند در مقابل اعطاي تسهيلات، از اوراق قرض الحسنه به عنوان وثيقه معتبر بهره ببرند.

7. قدرت نقدينگي اوراق قرض الحسنه؛ تضمين بازپرداخت اوراق در سررسيد معيّن و قابليت انتقال آنها به شخص ثالث، پيش از سررسيد، قدرت نقدينگي مناسبي براي اوراق قرض الحسنه پديد مي آورد؛ به گونه اي كه صاحبان اوراق مي توانند در مواقع نياز آنها را به ديگران بفروشند يا به عنوان دين مدت دار بپردازند.

8. قابليت انعطاف اوراق قرض الحسنه؛ انعطاف اوراق از لحاظ مبلغ، مدت، و با نام و بي نام بودن، در كارايي شان اثر بسياري دارد؛ زيرا مي توان از كم ترين وجوه افراد، كه به صورت راكد نگه داري مي شود، در كم ترين زماني كه به امر قرض الحسنه اختصاص مي يابد، استفاده كامل برد. اين انعطاف به كميته امداد امكان مي دهد، با توجه به طبقه بندي نيازمندان، وجوه را با اقساط كوتاه مدت و بلندمدت توزيع كند. همچنين انعطاف زياد اوراق قرض الحسنه

ص: 138

و دفترچه اقساط، امكان كنترل وجوه و سياست گذاري هاي كلان را براي دولت (با همكاري كميته امداد) فراهم مي آورد.

9. شفافيت و هماهنگي با ماهيت قرض الحسنه؛ اوراق قرض الحسنه و دفترچه اقساط، ماهيتي ساده و روان دارد و در اشكال مشابهي چون قبض هاي آب و برق در جامعه كنوني به كار گرفته مي شود. از طرف ديگر، در طرح پيشنهادي، استفاده از ابزارهايي همچون جايزه و هرگونه زياده ديگري كه با ماهيت قرض الحسنه سازگار نيست، وجود ندارد.

10. استفاده از وجوه راكد؛ وجوه قرض الحسنه از درآمد افراد است كه به دلايل مختلفي، چون ذخاير احتياطي يا معاملاتي، به صورت راكد نگه داري مي شود. هدايت اين وجوه به سمت جريان گردش درآمد، در حذف اختلال هاي اقتصادي و دست يابي به تثبيت اقتصادي اثر بسزايي دارد. به همين سبب، لازم است دولت بتواند اطمينان حاصل كند كه اين وجوه از جريان گردش درآمد خارج نمي شود. به كار گرفتن اوراق قرض الحسنه، با توجه به طرح پيشنهادي، چنين اطميناني را براي دولت فراهم مي آورد. اين وجوه، كه در اختيار كميته امداد است، نمي تواند با همكاري و هماهنگي دولت نيز توزيع شود.

11. فقرزدايي؛ معمولاً سياست هاي فقرزدايي دولت با دو مشكل اساسي تحمل بودجه و نبود اطلاعات كافي و شفاف از نياز و نيازمندان واقعي مواجه است.

خانواده مي تواند سرمايه اش را به صورت قرض الحسنه در امر فقرزدايي، اشتغال زايي، تأمين نيازهاي اساسي و... به كار گيرد.

12. رفع نياز تهي دستان و اطمينان از حصول آن؛ اطمينان وام دهندگان به رسيدن وجوهشان به دست نيازمندان واقعي، در تحقق انگيزه هاي معنوي و اخروي در عرصه قرض الحسنه و كارآمدي آن نقش مهمي دارد. در صورتي

ص: 139

كه قسمتي از وجوه آنان به اين امر اختصاص نيابد (چنان كه در مورد پس انداز قرض الحسنه بانك ها مشاهده مي شود)، رفتار قرض الحسنه در سطح كلان رو به كاستي مي گذارد.

ترويج فرهنگ قرض الحسنه در جامعه به رشد و بالندگي اقتصاد جامعه مي افزايد.

پرداخت ماليات

پرداخت ماليات

واژه ماليات از كلمه مال گرفته شده و در اصطلاح علم اقتصاد، ماليات عبارت از بخشي از درآمد، ثروت، فروش يا بخشي از هر نوع پايه حقوقي ديگر است كه دولت از اشخاص حقيقي و حقوقي دريافت مي كند.(1)

ماليات در تاريخ با تشكيل حكومت گره خورده است. در اين كره خاكي، هر زماني كه حكومت يا سازمان مديريت اجتماعي آغاز شده، ماليات نيز به نوعي وجود داشته است؛ زيرا هيچ گاه در تاريخ نمي توان حكومتي را يافت كه از شهروندان خود يا اقوام و ملت هايي كه احياناً بر آنان چيره مي شدند، به مفهوم كلي كلمه ماليات نگرفته باشد. اصل ماليات در تاريخ وجود داشته، اما نحوه وصول آن تغيير مي كرده است. در گذشته در بيشتر نقاط جهان، مقدار آن بسته به اراده حاكمان، تعيين مي شده است.

در جهان امروز، دولت، يكي از سازمان هاي مهم، بزرگ و انكارناپذير است. دولت ها وظايف مهمي چون امنيت، آموزش، بهداشت و دادرسي را بر عهده دارند كه اجراي تمام اين وظايف به بودجه هاي كلان نياز دارد كه تأمين اين هزينه ها از ماليات صورت مي پذيرد.(2) براي مثال، در كشورهاي

ص: 140


1- يدالله دادگر، اقتصاد بخش عمومي، ص353.
2- رضا تقوي دامغاني، ماليات در نظام اسلامي، ص56.

پيشرفته در سال 1996، از 5/28 درصد در ژاپن تا 6/56 درصد در سوئد در نوسان بوده است؛ يعني مثلاً در ژاپن، ماليات دريافتي دولت معادل 5/28 درصد نسبت به توليد ناخالص ملي بوده است؛ در صورتي كه در ايران در سال 1380، ماليات معادل 5 درصد نسبت به توليد ناخالص ملي را تشكيل داده است.(1)

كمبود سهم ماليات در اداره كشور ما ناشي از وجود كالاي نفت است، در صورتي كه اين سهم مي تواند تا 45 درصد افزايش يابد.(2)

سه نوع ماليات وجود دارد كه عموماً از اهداف درآمدي، تثبيتي، تخصيصي و توزيعي برخوردارند.

الف) اهداف درآمدي؛ براي ايجاد درآمد و تأمين هزينه هاي مربوط به دولت استفاده مي شود.

ب) اهداف توزيعي؛ در صورت كارآمد بودن نظام مالياتي، ماليات از صاحبان درآمد گرفته و براي حمايت از فقرا و كم درآمدها هزينه مي شود.

ج) هدف گذاري تثبيتي؛ براي تثبيت نرخ تورم يا كاهش آن استفاده مي شود. در صورت وجود تورم در جامعه، دولت مي تواند با افزايش ماليات بر مصرف، تقاضاي كل جامعه را كم كند و از تورم بكاهد يا در حالت ركود اقتصادي در جامعه، با كاهش ماليات بر مصرف (حتي در برخي برهه ها با دادن يارانه بر مصرف)، مردم را به خريد كالاها و خروج از ركود تشويق كند.

د) اهداف تخصيصي؛ دولت با وضع ماليات، مردم را به مصرف برخي كالاها سوق مي دهد. مثلاً با افزايش ماليات بر مصرف كالاهاي زيان بخشي مثل سيگار، سبب كاستن از توليد و مصرف اين نوع كالاها خواهد شد.

ص: 141


1- احمد توكلي، ماليه عمومي براي دانشجويان علوم انساني، ص90.
2- اقتصاد بخش عمومي، ص354.

گفتني است، ماليات در صورتي مي تواند مفيد باشد كه از سه اصل كارآمدي، اقتصادي بودن و عادلانه بودن تبعيت كند، وگرنه نمي تواند به اهداف خود برسد و اثر معكوسي نيز بر اقتصاد مي گذارد.

خانواده بايد با پرداخت به موقع ماليات، از سرمايه ملي حمايت كند. خانواده با آموزش صحيح فرزندان در مورد پرداخت ماليات و فوايد آن، در رشد و توسعه كشور نقش جدي ايفا مي كند. والدين خانواده در مديريت اقتصادي كه در خانواده اعمال مي كنند، بايد اين مسئله مهم را مورد نظر قرار دهند و توجه داشته باشند كه پرداخت به موقع ماليات مي تواند به رشد و پيشرفت اقتصاد ملي كمك شاياني كند. همچنين بايد به كودكان فوايد پرداخت به موقع ماليات را آموزش دهند. رسانه نيز مي تواند به كمك خانواده بيايد. مسلّماً بسياري از خانواده ها، از مزاياي پرداخت به موقع ماليات و اثر آن بر اقتصاد ملي چندان آگاه نيستند. رسانه بايد با آموزش اين مزايا به خانوداه، اين خلأ اطلاع رساني را پر كند.

ص: 142

فصل ششم: آسيب ها و چالش هاي خانواده در توليد و مصرف ملي

اشاره

فصل ششم: آسيب ها و چالش هاي خانواده در توليد و مصرف ملي

همان گونه كه در فصل اول بيان شد، خانواده مي تواند ميانجي انتقال پيام هاي رسانه به مخاطبان باشد. اين امر هم مي تواند جنبه هاي مثبت داشته باشد و هم جنبه هاي منفي. در اين بين، اگر رسانه ها در برنامه ريزي براي انتقال ارزش هاي صحيح اقتصادي به افراد جامعه موفق نباشند، سبب مي شود شاهد رشد و پيشرفت اقتصادي در كشور نباشيم. همچنين، ارزش هاي ناصحيحي مانند مصرف گرايي، تجمل گرايي و... در جامعه به وجود مي آيد. مسلّماً در اين ميان، نهاد خانواده نيز خسارت هاي جبران ناپذيري را تحمل خواهد كرد.

ناگفته پيداست، رسانه ها ناخواسته بر آموزش ارزش هاي اجتماعي به خانواده و افراد جامعه اثرگذارند. وضعيت رسانه ها در زمينه ارزش ها از سه حالت خارج نيست:

حالت اول، استراتژي توسعه طلبانه و وطن خواهانه است. در اين استراتژي، تلاش مي شود ارزش هاي مثبت، تقويت و ارزش هاي نادرست،

ص: 143

تضعيف شود.

حالت دوم، استراتژي واپس گرا يا استعمارگرايانه است. در اين استراتژي، تلاش مي شود برعكسِ استراتژي وطن خواهانه عمل مي شود.

حالت سوم، استراتژي خنثي يا نداشتن حساسيت به توسعه است. در اين حالت، گاهي رسانه به تقويت و گاه به تضعيف ارزش هاي مثبت و منفي مي پردازد و عملاً سردرگم است و از مجموعه كوشش هاي آن، نمي توان تصوير استراتژي موفقي را دريافت.

همان اندازه كه رسانه ها مي توانند براي رشد و توسعه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نقش مثبتي ايفا كنند، به همان اندازه مي توانند از پيشرفت و توسعه، جلوگيري كنند و مانع شكوفايي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي شوند. از اين رو، توسعه كمّي رسانه ها شرط لازم براي توسعه است، ولي شرط كافي براي گام نهادن در مسير بالندگي و پيشرفت نيست؛ زيرا شيوه به كارگرفتن آنها مسئله مهم تري است.

اين وظيفه مديران رسانه هاست كه بهترين استراتژي را براي هدايت رسانه - كه به معناي مشاركت در هدايت كشور است - برگزينند و در اين راه، كارشكني هاي گوناگون و ناهماهنگي هاي گروه هاي فشار و سازمان هاي غير رسمي را برنتابند، وگرنه در اوج فعاليت و كوشش صادقانه در شرايط توسعه كمّي شبكه هاي راديو - تلويزيوني، اگر به وظيفه ملي و شرعي خود، كه معماري فرهنگي جامعه بر اساس ارزش هاي معنوي و پيشروست، عمل نكرده باشند، تمام كوشش هاي آنها ضريب خطاي كساني خواهد شد كه از امكانات موجود براي منافع و آرمان هاي ملي استفاده نكرده اند.(1)

در ادامه، آثار و زيان هاي مخربي را بررسي مي كنيم كه ممكن است خانواده

ص: 144


1- محمدحسن زورق، ارتباطات و آگاهي، ج1، ص215.

در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني با آن مواجه باشد.

1. افزايش فضاي احساسي وكاهش عقلانيت در امور اقتصادي

1. افزايش فضاي احساسي وكاهش عقلانيت در امور اقتصادي

بسياري از صاحب نظران، درباره عملكرد مثبت و بهنجار رسانه هاي جمعي ابراز ترديد كرده اند. آنها معتقدند، وسايل ارتباط جمعي، مثل هر نهاد اجتماعي ديگر، كاركردهاي آشكار و پنهاني دارد و علاوه بر كاركردهاي مثبت و مفيد، ممكن است آثار و پي آمدهاي نامطلوب و مغاير با نيازهاي واقعي مخاطبان نيز به دنبال داشته باشد و به ابزاري عليه رشد و توسعه فرهنگي، سياسي و اقتصادي تبديل شود؛ يعني همان گونه كه رسانه سبب رشد و پيشرفت فرهنگ توليد ملي مي شود، شناخت ناكافي و مديريت غلط نيز مي تواند به ابزاري عليه توليد ملي تبديل گردد.

در مورد اثر رسانه هاي جمعي بر زندگي فردي و اجتماعي انسان ها، به صورت عمده سه نظريه جامعه شناختي وجود دارد كه عبارتند از:

1. برخي بر اين باورند كه ميزان اثرگذاري رسانه بر زندگي انسان نامحدود است.

2. گروهي رسانه هاي گروهي را بي اثر مي دانند.

3. عده اي معتقدند، اثر رسانه هاي گروهي، مشروط است و ميزان آن را در محدوده شرايط محيطي ارزيابي مي كنند.

برآيند نهايي اين است كه وسايل ارتباط جمعي و ابزار اجتماعي - فرهنگي به معناي عالي آن است و از اين نظر آثار چشم گيري بر جاي مي گذارند، اما اين آثار نه آن چنان است كه هيچ محدويتي نشناسد، نه آن چنان ناچيز است كه شايسته هيچ اعتنايي نباشد. بايد ديد حدود اثر اين

ص: 145

وسايل چيست و در چه شرايطي اين اثرها محدوديت مي يابند يا تقويت شدني هستند.

با تمام اين آرا، آنچه بديهي به نظر مي رسد آن است كه به دور از آثار مثبت و منفي آن، بايد اذعان داشت كه پيدايش دگرگوني هاي اجتماعي و تغيير ارزش هاي اجتماعي از مواردي است كه در نتيجه كاركرد رسانه ها تحقق مي يابد. از سوي ديگر، اين وسايل در فرآيند تهاجم فرهنگي و مقابله با آن، جنگ رواني، استعمار ملت ها در امر بازسازي و دست يابي به توسعه يافتگي، تحقق هدف هاي آموزشي، سرگرمي و غيره، كاربرد مؤثري دارند.

امروزه در عصر انفجار اطلاعات، ديگر اين حقيقت به خوبي اثبات شده است كه از نظر كاركردهاي آموزشي، رسانه ها نقش قابل ملاحظه اي در انتقال ميراث فرهنگي و فكري بشر در ميان ملل و انسان ها دارند. در واقع، با ظهور وسايل ارتباط جمعي پيشرفته، فرآيند آموزش از انحصار مدرسه و آموزشگاه ها خارج و جهان پهناور به عرصه آموزش تبديل شده است. در اين فرآيندِ وسايل ارتباط جمعي، محدوديت هايي از قبيل مكان و زمان، محدوديت سني، محدوديت هاي اقليمي و... از ميان برداشته مي شود و در زمينه سياست و حكومت، همان گونه كه رسانه ها بر تصميمات سياست مداران و هيئت حاكمه اثر مي گذارند، به منزله ابزاري در دست حكومت ها، كاربرد و كارآمدي محوري دارند.

با مراعات و لحاظ كردن جنبه هاي مثبت و منفي كاركرد رسانه هاي گروهي، اين پديده مي تواند از يك سو سبب هم بستگي و وفاق ملي شود و از سوي ديگر، اگر مديريت صحيحي بر اين وسايل ارتباط جمعي صورت نگيرد، بر رشد و توسعه نيافتگي كشور اثر مي گذارد.

ص: 146

بنابراين، مي توان در تقسيمي سه گانه، كارآمدي اين پديده ها را مشاهده كرد:

1. عامل انتقال ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي؛

2. سامان دهي ارتباط خانواده و فرد با دنياي خارجي؛

3. اثرگذاري بر نهادهاي سياسي - اجتماعي جامعه.

بر اين اساس، حيات سياسي - اجتماعي بشر امروز به شدت تحت تأثير رسانه هاي گروهي قرار دارد. با در نظر گرفتن اين واقعيت مسلّم كه پيام هاي رسانه ها هرگز از جنبه هاي سازنده و مخرب خالي نيست، ضروري است به مطالعه و بررسي پديده ارتباطات و آثار و كاركردهاي آن بيش از پيش پرداخته شود.

با توجه به مقدمه اي كه در بالا گفته شد، لازم است مديران رسانه در تبليغات براي توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، حد اعتدال را رعايت كنند و بر فضاي احساسي، كه رسانه ها در جامعه به وجود مي آورند، تسلط داشته باشند. همان گونه كه گفته شد، رسانه ها كاركردهاي آشكار و پنهاني دارند. كاركرد پنهان نيز مي تواند هم مثبت و هم منفي باشد. مديران رسانه ها بايد توجه داشته باشند، تبليغات بيش از اندازه براي خريد كالاها ممكن است كاركرد هاي پنهان منفي در بر داشته باشد و محيط آرام خانواده را سرشار از اضطراب براي خريد كالاهاي جديد كند. همچنين تبليغات بيش از اندازه سبب مي شود، عقلانيت اقتصادي تحت تأثير فضاي احساسيِ خريد كالاهاي غير ضروري قرار گيرد و چه بسا خانواده كالاهايي را تهيه كند كه به آنها هيچ نيازي ندارد. اين امر زمينه مصرف گرايي و تجمل گرايي را در جامعه به وجود مي آورد كه سبب اختلال در اقتصاد خانواده و به تبع آن اختلال در اقتصاد كل كشور خواهد شد.

ص: 147

رشد فزاينده فن آوري در حوزه رسانه هاي جمعي تمام افراد جامعه را در معرض سيل اطلاعاتي قرار داده است كه بر حق انتخاب مي افزايد، اما تميز

بين دروغ و حقيقت را مشكل مي كند؛ زيرا هيچ رسانه اي پا به عرصه ارتباطات نمي گذارد، مگر با احساس ضرورت دفاع از جرياني فكري و در پي آن، رسانه هاي جمعي در اشكال مختلف بر ديدگاه هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي مردم اثر مي گذارند و نحوه برداشتشان را از جهان شكل مي دهند.

حال بايد ديد چگونه مي توان در اين فضا مخاطب را در مقابل آثار منفي يا ناخواسته رسانه ها حفظ كرد يا چه طور آنچه را رسانه ها به جامعه و اجزاي آن تزريق مي كنند، با افزودن توانايي و آگاهي، بهتر و درست تر دريافت و درك كرد؟

جهان امروز پر از پيام هاي رسانه اي است، كه چه درك شوند يا نشوند، به ما مي رسند و نكته مهم و چالش اطلاعاتي، چگونگي پيشروي هم زمان و حفظ رابطه با اطلاعات است و لازمه اين مهم آن است كه در جهان امروز، خانواده ها و افراد جامعه بايد متفكراني منتقد، ارتباط گراني مؤثر و شهرونداني فعال باشند.

يكي از مؤلفه هاي مهم در سياست گذاري هاي رسانه اي و ارتباطي - كه در نيم قرن اخير كشورهاي مختلف به منظور تحقيق، تحليل، آموزش و آگاهي از آثار رسانه ها بر اقشار مختلف جامعه به كار برده اند - سواد رسانه اي است كه مخاطباني را مي پرورد كه توانايي گزينش دارند و شكل، قالب و محتوا در رسانه هاي جمعي را با نگاهي انتقادي مي نگرند و نمي خواهند تحت تأثير هژموني فرهنگي، تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرت هايي باشند كه رسانه هاي بزرگ براي بقاي آنها ايجاد شده اند.

ص: 148

خانواده هايي كه سطح مناسبي از سواد رسانه اي دارند، از بينش و قدرت تشخيص و تفسير وسيع و قوي برخوردارند. اين مهارت به خانواده ها قدرت

گزينش گريِ بيشتري مي دهد؛ يعني مي دانند چه طور مفيدترين پيام ها را انتخاب كنند. از سويي ديگر، سواد رسانه اي به مخاطبان فرصت شركت فعال و آگاهانه رسانه ها و ابراز نظر را مي دهد. در چنين شرايطي، متخصصان ارتباطي امروز معتقدند، ارتباط از حالت فرد با جمع به صورت جمع با جمع درآمده و فرآيند ارتباط، مخاطب محور شده است. تنوع كانال هاي ارتباطي و چند رسانه اي، قدرت انتخاب خانواده و مخاطبان را هم افزوده است. بنابراين، روشن است كه در اين رقابت فشرده، مديران و تصميم گيران رسانه ها به دنبال مخاطب باشند تا كالاي آنها را كه همان پيام مورد نظرشان است، ببيند و بشنود و بخواند و احتمالاً تأثير بگيرد... ، اما بد نيست در كنار تشويق هاي رسانه ها براي مشاركت خانواده در مباحثشان، سواد رسانه اي خانواده ها را نيز بالا ببرند.

سواد رسانه اي، نوعي برنامه توان مندسازي است كه شهروندان بتوانند زبان رسانه اي جديد را درك كنند. از اين رو، اگر دولت ها به توان مندسازي در مقابل زبان رسانه اي جديد بي تفاوت باشند، جامعه به دو گروه تقسيم مي شود كه گروهي توانايي درك پيام ها را دارند، اما گروه ديگر از قافله عقب مي مانند، چون توانايي همگامي با رسانه هاي جديد را ندارند.

در كشورهاي پيشرفته، آموزش رسانه اي از دبيرستان آغاز مي شود. در اين جوامع، سواد رسانه اي جزئي از آموزش هاي اجباري است تا شهروندان از جامعه جديد عقب نمانند، اما سواد رسانه اي در جامعه ما با شكاف بسيار بزرگي مواجه است. بنابراين، دولت بايد برنامه هاي توان مندسازي شهروندان را در اولويت قرار دهد؛ يعني همان گونه كه در جبهه مبارزه با

ص: 149

بي سوادي حركت مي كند، بايد سواد رسانه اي را نيز در جامعه، خانواده و به ويژه در مدارس آغاز كند.

در اين ميان، آموزش رسانه اي كودكان و نوجوانان براي افزايش آگاهي آنها از اَشكال مختلف پيام هاي رسانه اي و رسيدن به مرحله خلاقيت و پويايي جزء ضروري ترين آموزش هاست؛ زيرا كودكان و نوجوانان كه اصلي ترين مخاطبان رسانه ها محسوب مي شوند، قدرت چنداني در گزينش، انتخاب، پردازش و همچنين تجزيه و تحليل درست اطلاعات و اخبار دريافتي را ندارند.

بنابراين، رسانه بايد از طرفي براي خريد كالاي ايراني تبليغ كند و از طرفي بايد فضاي احساسي جامعه را در دست خود داشته باشد و نيز سواد رسانه اي خانواده و شهروندان را نيز افزايش دهد.

2. افزايش انتظارها وتوقعات غير واقعي

2. افزايش انتظارها وتوقعات غير واقعي

استفاده طولاني مدت از رسانه هاي جمعي، ادراك مردم از واقعيت هاي اجتماعي را شكل مي دهد. جامعه و فرهنگ، كه اكنون رسانه جزء جدايي ناپذير آن شده است، به طور دائم و به شكل پويا با هم درآميخته و در تعامل هستند. در نتيجه، همان محيط نمادين (محيطي پر از نمادها و نشانه ها) را ايجاد كرده اند و از همان لحظه تولد در آن پا مي گذاريم.

طبق نظريه كاشت، برداشت مخاطبان از محيط اطرافشان بر اساس شناختي است كه از رسانه ها، به ويژه تلويزيون، پيدا كرده اند. مخاطبان رسانه ها را مي توان به دو دسته تقسيم كرد:

الف) مخاطباني كه از رسانه زياد استفاده مي كنند؛

ب) مخاطباني كه از رسانه كم استفاده مي كنند.

ص: 150

براي مثال، هنگامي كه رسانه ها صحنه هاي خشونت آميز را نمايش مي دهند، مخاطباني كه زياد از رسانه ها استفاده مي كنند، احساس مي كنند

محيط پيرامونشان ناامن و خشن است. در واقع، رسانه بر نحوه ادراكشان از واقعيات پيرامونشان اثر گذاشته است. همين امر مي تواند در تبليغات اقتصادي به وسيله رسانه ها نيز اتفاق بيفتد؛ به گونه اي كه پرداختن بيش از اندازه به مباحث اقتصادي به وسيله رسانه باعث مي شود، خانواده هايي كه زياد از رسانه بهره مي برند، احساس كنند، تفكرات افراد جامعه و محيط پيرامونشان به شدت مادي شده است و اين خانواده ها براي رفع نيازهاي مادي خود به عنوان اولويت هاي مهم زندگي مي پردازند. اين در حالي است كه فضاي واقعي جامعه به گونه اي ديگر است.

تبليغات اقتصادي بيش از اندازه، سبب افزايش انتظارات خانواده ها مي شود. هنگامي كه خانواده در معرض انبوهي از تبليغات اقتصادي و كالاهاي متنوع قرار مي گيرد، انتظارات خانواده را در برآوردن نيازهاي مادي مي افزايد و افزايش انتظارات خانواده در حالي است كه بسياري از خانواده ها توان جواب گويي به اين انتظارات را ندارند. اين افزايش انتظارات بي جا سبب مي شود خانواده با مشكلات فراواني مواجه شود.

همچنين تبليغات بيش از اندازه كالاهاي مصرفي سبب مي شود، توقعات غير واقعي نيز در خانواده ها به وجود بيايد و نمايش كالاهاي رنگارنگ و تبليغات پر زرق و برق (هرچند كالاهاي ايراني باشد) باعث مي شود، به نوعي ذوق و سليقه مخاطبان و خانواده ها در بلندمدت تغيير كند و خانواده ها به سمت خريد كالاهايي بروند كه پر زرق و برقند و اصلاً خانواده ها به آنها نياز ندارند. برآورده كردن اين توقعات - كه روز به روز از طريق رسانه ها

ص: 151

بيشتر هم مي شود - ممكن است براي خانواده و به تبع آن جامعه مشكلات بسياري به وجود بياورد.

هنگامي كه اعضاي خانواده با هم به تماشاي برنامه هاي تبليغي اقتصادي مي نشينند، ممكن است دچار توقعات بيجاي بسياري از هم شوند. براي مثال، زن با ديدن زندگي هاي به نمايش گذاشته شده در تلويزيون و ديدن بازيگران فيلم ها و مجموعه ها، انتظار هايش از شوهرش افزايش يابد و انتظار داشته باشد، شوهرش نيز اين نوع زندگي را براي آنها تأمين كند. اين در حالي است كه منابع در اختيار شوهر براي تأمين مخارج زندگي، محدود است و با ناتواني شوهر در تأمين اين نوع زندگي يا حتي كالاهاي مورد انتظار، شاهد بروز ناهنجاري هايي در خانواده خواهيم بود.

مديران رسانه بايد توجه داشته باشند كه ارزش هاي اقتصادي در جامعه نبايد جانشين ارزش هاي معنوي و ديني شود. در واقع، تبليغ ارزش هاي اقتصادي بايد همسو با ارزش هاي ديني و معنوي باشد.

3. به وجود آمدن مدگرايي افراطي

اشاره

3. به وجود آمدن مدگرايي افراطي

تبليغات بيش از اندازه رسانه ها براي خريد كالاها، ممكن است مدگرايي افراطي را در خانواده ها به وجود آورد. از اين رو، مديران رسانه ها بايد دقت بيشتري در اين زمينه داشته باشند.

مُد در لغت به معناي سليقه، اسلوب، روش و شيوه به كار رفته و در اصطلاح، عبارت از روش و شيوه اي موقتي است كه بر اساس ذوق و سليقه افراد جامعه اي، سبك زندگي را تنظيم مي كند. مُد به تغيير سليقه ناگهاني و پياپي همه يا بعضي افراد جامعه گفته مي شود و به انجام رفتاري خاص يا مصرف

ص: 152

كالايي ويژه يا در پيش گرفتن سبكي خاص در زندگي مي انجامد. تغيير سليقه پي درپي سبب مي شود، همواره در سبد اقتصادي خانواده، براي مدگرايي جاي ثابتي در نظر گرفته شود.

بررسي مدگرايي به دليل گستره تأثير آن در جامعه اهميت دارد؛ زيرا صنايع توليدي به جاي اينكه به امور زيربنايي و مولد بپردازند، توان خود را صرف توليد اجناس بي اهميت مصرفي مي كنند. به جز آن، مردم به جاي پرداختن به كارهاي مهم و ضروري، سرمايه و توان خود را در راه خريد اجناس لوكس صرف مي كنند. به همين علت، مدگرايي با ايجاد چرخه معيوب در اجتماع، پيشرفت و پويايي جامعه را مختل مي كند. ضمن اينكه مدگرايي به دليل سلطه مُد، سبب كاهش اراده مدگرايان مي شود و آنها را پيرو تصميم مدسازان مي كند.

بعضي جامعه شناسان معتقدند، صرفاً امروزه كالاها كاركرد ارضاي نيازهاي ضروري را ندارند، بلكه كالاها به مقوله هاي فرهنگي و اجتماعي تبديل شده اند كه نماينده طبقه هاي مختلف اجتماعي هستند. انواع مسكن، مبلمان و دكوراسيون، نوع موسيقي مورد علاقه، شكل لباس، نوع وسيله رفت وآمد و همه جنبه هاي فرآيند مصرف، مي تواند نشانه هاي تفاوت بين خانواده ها و گروه هاي منزلت اجتماعي باشد. در اين تعريف، خانواده هاي ثروتمندي كه دارايي و منابع مالي و اجتماعي بيشتري در مقايسه با ديگران دارند، مي كوشند با طرح شكل هاي جديد لباس، خوراك، گفتمان زباني، تفريحات، اوقات فراغت و مواردي مانند آن، خود را از ديگر طبقه هاي اجتماعي متمايز سازند.

افراد خانواده هاي طبقه پايين تر نيز به همين گونه و با انگيزه مشابه، به شناسايي نمادها و باورهاي پذيرفته شده در منش خانواده هاي ثروتمند روي مي آورند و در همگون سازي خود با آنها و مرفه نمايي مي كوشند. اين امر

ص: 153

سبب مي شود، اين تمايز در ميان افراد از بين برود. در اين گير و دار، خانواده هايي هم از پا نمي نشينند و به طرح سبك ها و صورت هاي جديدتر زندگي روي مي آورند و مي كوشند، خود را از طبقه هاي فرودست جدا نشان

دهند. خانواده هاي قشر پايين تر اين شكل هاي جديدتر را نيز به همان ترتيبِ پيش گفته بازسازي و خنثي مي كنند. به اين ترتيب، چرخه ايجاد مُد و در نهايت دِمُده شدن ادامه مي يابد.

بعضي ديگر از جامعه شناسان، بر خلاف دسته پيشين، بر اين باورند كه مُد، ساخته دست سرمايه داران است. آنها با تقسيم مصرف كنندگان به طبقه هاي مختلف، به توليد كالا براي هر طبقه مي پردازند و با ايجاد نيازهاي كاذب براي مصرف كننده، او را مغلوبِ بازي سرمايه داري خود مي كنند تا با اين وسيله، شرايط بقاي خود را فراهم آورند. آنها توليد مي كنند و مصرف كننده بنا بر احساس نياز دروغيني كه به او القا مي شود، به استفاده از توليدات آنها مي پردازد. نمونه اين ايجاد نياز دروغين را در افزايش مصرف كالاي لوكس و تزييني مي توان ديد. در اين ديدگاه، تبليغات در ايجاد نياز دروغين، نقش بسيار مؤثري دارد و با آگاهي بخشيِ فريبنده به مصرف كننده، اين احساس را در او ايجاد مي كنند كه او «مجبور» به خريد كالاهاست.

مدگرايي كه به مصرف گرايي مي انجامد، يكي از سياست هاي مانايي سرمايه داري است. مصرف گرايي چرخ هاي كارخانه هاي سرمايه دار را مي چرخاند تا او بيش از گذشته به توليد و انباشت ثروت بپردازد. بر همين اساس، مصرف گرايي بر پايه رقابت و مسابقه در مصرف و تجمل گرايي استوار است.

تلويزيون در نمايش زندگي به عنوان صحنه اي تماشايي و شورانگيز براي

ص: 154

خانواده، نقش بسزايي دارد كه با در نظر گرفتن نياز روحي بيننده و مصرف كننده، مي كوشد استفاده از كالاها و وسايل راحتي زندگي را برطرف كننده نيازهاي خانواده بداند و به او القا كند. فن آوري از راه تصاوير

رسانه هاي جمعي، ممكن است خانواده را بفريبد. از اين رو، اشتياق و نيازي دروغين ايجاد مي كند. تبليغات بازرگاني عقايد قالبي است كه با تكرار ارزش هاي زندگي آرماني و مرفه، مصرف گرايي را استحكام مي بخشد.

برخي مجموعه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي كه در آن، هنرپيشه ها از آخرين مد لباس، اتومبيل آخرين مدل و شيك ترين دكوراسيون استفاده مي كنند، در القاي فرهنگ مدگرايي و مصرف گرايي تا آنجا پيش مي رود كه مدگرايي را عامل موفقيت و پذيرفته شدن در جامعه به بيننده تلقين مي كند.

شدت گرفتن مبادله ها و سرمايه گذاري هاي كلان، به ويژه هجوم محصولات صنعتي رنگارنگ به بازارهاي كشور ما، و رقابت نكردن يا در حقيقت، امكان رقابت نداشتن صنايع بومي با چنين هجومِ برنامه ريزي شده اي سبب مي شود كشور ما به توليد كالاهايي روي آورد كه نياز بازارهاي خارجي اين زمان نيست. بازارهاي شهرهاي قديمي نيز بر جنس ها و كالاهاي مصرفي و فريبنده اروپايي گشوده مي شود و در نتيجه، حجم گسترده واردات كالاهاي مصرفي به تزريق و رواج مدگرايي دامن مي زند.

با توجه به مطالب پيشين، روشن شد كه مدگرايي به مصرف گسترده كالاهاي غير ضروري منجر مي شود؛ كالاهايي كه تنها به انگيزه تمايز با ديگر گروه هاي اجتماعي و به دليل تشابه به قشر ثروتمند جامعه، مصرف مي شوند. از نشانه هاي مدگرايي به مصرف اقلامي چون كالاهاي تجملاتي و لوكس، تغيير مداوم پوشاك، مصرف كالاهاي آرايشي، افزايش عمل هاي زيبايي و

ص: 155

حتي مسافرت هاي برون شهري و برون مرزي است.

به دليل آنكه خانواده اي مدگرا بايد به روز باشد و «مرگ انواع مدهاي قديم» و «تولد مدهاي جديد» به سرعت روي مي دهد، خانواده مدگرا ناچار

است، هزينه هاي سنگيني براي پيروي از مُد بپردازد. وقتي اين مسئله اهميت بيشتري مي يابد كه خانواده مدگرا توان مالي كافي براي «به روز بودن» نداشته و براي رسيدن به خواسته هايش ناگزير باشد با گرفتن وام هاي بانكي و قرض هاي دوستانه، از آينده اش خرج كند. گاهي فشار وارده به خانواده و سرپرست خانوار براي چنين اقدامي، سبب بروز مشكلات روحي و ناهنجاري هاي اجتماعي نيز مي شود.

دانشمندان براي وسايل ارتباط جمعي وظايف (كاركردهاي) متعددي برشمرده اند. دكتر كاظم معتمدنژاد، استاد برجسته ارتباطات، سه وظيفه اساسي را نام برده است كه طبق اين سه وظيفه، راهيابي مد ارزيابي مي شود.(1)

الف) وظايف خبري و آموزشي

الف) وظايف خبري و آموزشي

نقش وسايل ارتباطي انتشار جريان رويدادهاي اجتماعي است كه انسان امكان مي يابد از رويدادهاي مهم آگاه شود و واكنش هاي متناسبي در پيش گيرد يا مي تواند از آموزش هاي درسي و غير درسي استفاده كند، ولي بعضي وسايل ارتباطي، به ويژه تلويزيون، ماهواره، اينترنت و مطبوعات با پخش فيلم ها و آموزش ها مي كوشند آموزه هايي با مدهاي تازه و متناسب با فرهنگ خودشان به گيرندگان برنامه ها ارائه دهند. براي مثال، كاربران مي توانند از آموزش هاي اينترنت و ماهواره استفاده كنند و با مُدهاي جديد

ص: 156


1- وسايل ارتباط جمعي، ص124.

آشنا شوند. اين آموزش ها به صورت مستقيم و غير مستقيم، مدهايي را ارائه مي دهند كه لزوماً با فرهنگ جامعه ما متناسب نيست.

پخش فيلم ها و برخي برنامه ها در تلويزيون و سينما، علاوه بر اينكه نقش اطلاع رساني دارند و به آگاهي هاي خانواده ها مي افزايند، در عواطف و عقايد

آنان نيز اثر فراواني مي گذارند. اين اثرگذاري به پيش گرفتن شيوه هاي تازه زندگي مي انجامد. مثلاً با ديدن فيلم هاي مربوط به زندگي خانواده هاي امروز، عقيده خانواده از لحاظ اخلاق و شرايط زندگي خانواده هاي امروزي دگرگون مي شود و حتي ممكن است خانواده به تجمل گرايي بيفتد.

ب) وظايف راهنمايي و رهبري

ب) وظايف راهنمايي و رهبري

همان گونه كه گفته شد، جامعه ما جامعه اي ديني (مبتني بر اسلام) با ارزش ها و هنجارهاي خاص خودش است. بنابراين، رسانه ها بايد ابزاري در خدمت ارزش ها و هنجارها باشند و با ارائه برنامه هاي مختلف، افراد جامعه را به سوي سعادت و زندگي بهتر رهنمون سازند. ارائه شيوه هاي درست زندگي، الگوهاي پوشش و رفتار و... متناسب با فرهنگ خود، از مواردي است كه مي تواند به عنوان روشي تازه به خانواده منتقل شود.

تبليغ فيلم ها و نمايش نامه ها در مجله ها و نمايش آنها در تلويزيون و سينما و تماشاي بعضي از آنها از طريق ماهواره، جلوه هاي ديگري دارد. در كشور ما، بيشتر فيلم ها در خانه هاي بزرگ و شيك ساخته مي شوند. وسايل خانه (اعم از مبلمان، سرويس هاي غذاخوري، آشپزخانه و وسايل آن، اتاق ها و...) طبق آخرين مُد استفاده مي شوند.

بيشتر فيلم هاي ايراني، خانواده هاي طبقه مرفه را به نمايش مي گذارد كه تقليد طبقه متوسط و پايين جامعه را در پي دارد. از اين رو، به بيننده القا

ص: 157

مي شود كه هر كس ماشين، مبلمان، تلفن همراه، رايانه و...، نداشته باشد، فقير، بيچاره و بدبخت است؛ گويا اين وسايل از ضرورت هاي زندگي امروزي است و بدون آنها زندگي ممكن نيست. چنين برداشتي انعكاسي از زندگي بورژوازي (سرمايه داري) است.

گذشته از مطالب پيشين، انتخاب وسيله ارتباط جمعي و پخش برنامه ها از آن، در تغيير ارزش ها و انتقال ايده ها بسيار مهم است. براي مثال، سينما سالني تاريك با افرادي است كه در يك جا جمع شده اند و در مقابل، پرده اي بزرگ با نور ويژه را مشاهده مي كنند. چنين فضايي آنان را مسحور و توجه را به فيلم جذب مي كند. تلويزيون در هر خانه اي وجود دارد. معمولاً افراد خانواده در كنار هم مشغول تماشاي تلويزيون هستند و هر كسي مي تواند در اتاق خود، برنامه مورد علاقه اش را ببيند. اين ويژگي باعث مي شود، محتواي پيام زودتر به بيننده ها (از هر گروه سنّي) منتقل شود و اثر بگذارد.

ج) وظايف تفريحي و سرگرمي

ج) وظايف تفريحي و سرگرمي

وسايل ارتباط جمعي با ارائه برنامه هاي مختلف، مي توانند اوقات فراغت را پُر كنند، سرگرمي مناسبي باشند، آرامش رواني ايجاد كنند، به صورت موقت ذهن اشخاص را از مشكلات روزمره دور سازند و شيوه گفتار و رفتار درست را - كه با فرهنگ جامعه هماهنگي داشته باشد - به گيرندگان انتقال دهند. به كار بردن كلمه هاي ناخوشايند و تكيه كلام ها و رفتارهاي بي معنا و بي محتوا، از مواردي است كه به سرعت در ميان اقشار جامعه (هرچند براي كوتاه مدت) شايع مي شود.

سرگرمي، يكي از كاركرد هاي مهم رسانه هاي جمعي است كه در ترويج مد

ص: 158

و مدگرايي نيز اثر مي گذارد. مديران رسانه ها بايد در برنامه هاي تفريحي و سرگرمي كه براي مخاطبان تدارك مي بينند، اين نكته را مورد نظر قرار دهند كه بسياري از ارزش هاي اقتصادي منفي، مانند مدگرايي افراطي نيز ممكن است همراه برنامه هاي تفريحي و سرگرمي به خانواده ها و افراد جامعه منتقل شود.

تقليد از الگوهاي غربي در توليد و مصرف

تقليد از الگوهاي غربي در توليد و مصرف

امروزه، بسياري از ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي از رسانه به خانواده ها و افراد جامعه منتقل مي شود. رسانه ها در جامعه پذيري و جهت دهي افكار عمومي، نقش بسزايي دارند. در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، رسانه وظيفه اي سنگين بر عهده دارد و بايد از تمام ظرفيت هاي خود براي پيشبرد اين شعار راهبردي استفاده كند.

هر جامعه براي اينكه بتواند در زمينه اقتصادي پيشرفت كند، به داشتن هم بستگي و خودباوري ملي نياز دارد و تا اين خودباوري ملي به وجود نيايد، نمي توان انتظار داشت در زمينه اقتصادي نيز پيشرفتي صورت پذيرد.

دو مقوله مهم مصرف گرايي و توليدگرايي، بايد با هم و همراه هم حركت كنند، كه اگر چنين باشد، به توسعه پايدار خواهيم رسيد، اما متأسفانه اين روزها شاهديم كه خوي مصرف گرايي به صورت مستقيم و غير مستقيم در كشورمان در حال ترويج و تبليغ است و گوي سبقت را از توليدگرايي ربوده است. تأسف بارتر اينكه مصرف گراييِ جامعه ما به سمت مصرف كالاهاي داخلي حركت نمي كند، بلكه دست هاي پيدا و پنهاني در كار است و مي خواهد مصرف گرايي را بر مدار كالاهاي غير ايراني رواج دهد كه اين مسئله به محصولات مشابه داخلي آن ضربه مي زند و حتي سبب ورشكسته شدن بسياري

ص: 159

از كارخانه هاي توليدي و بي كاري قشر عظيمي از كارگران مي شود.

امروز، دست استكبار جهاني در كار است تا شيوه اي از مصرف گرايي را در جامعه امروز ايران رواج دهد كه صرفاً مردم را به سمت مصرف كالاهاي خارجي سوق دهد. براي مثال، به خوبي شاهديم تبليغات خريد تلويزيون هاي غير ايراني بسيار بيشتر از تلويزيون هاي ساخت وطن است يا اگر به در و

ديوارهاي شهرها نگاه كنيم يا صفحات تبليغات و آگهي روزنامه ها و رسانه ملي را ببينم، متوجه مي شويم درصد زيادي از حجم اين تبليغات، به كالاها و اجناس غير ايراني اختصاص دارد. از طرفي هم همين كالاهاي غير ايراني از خدمات دهي مناسب پس از فروش برخوردار است و دفاتر نمايندگي شان در سراسر كشور به وفور تبليغ و اعلام مي شود، اما كمتر كسي از دفاتر فروش همان محصول از نوع توليد داخلي باخبر است و اصولاً از نحوه خدمات پس از فروش، كيفيت محصولات و قيمت كالاها، اطلاعات چنداني در دست نيست و اطلاع رساني جامع و كاملي در اين زمينه صورت نمي گيرد.

استفاده از وسايل اثرگذار بر ذهن انسان براي كالاهاي توليدشده غربي و در نتيجه، اقدام به خريد و مصرفشان، اثري بسيار ويرانگر بر تعادل رواني مردم جوامع مختلف مي گذارد و از خود بيگانگي و روان پريشي هاي گوناگوني را در لايه هاي بسيار گسترده اي از مردم پديد مي آورد. الگوي مصرف اسراف كارانه، در آز و طمع برخي جوامع انساني ريشه دارد و علاوه بر آلودگي هاي زيست محيطي، در تأمين زندگي، بخش بزرگي از بشر، مشكل ايجاد كرده است. از اين رو، كنكاش و بررسي ابعاد مختلف مصرف كالاهاي غربي و پرداختن به راهكارهاي مقابله با آن، ضمن بررسي چرايي و چگونگي ترويج اين فرهنگ ناسالم، ضروري مي نمايد.

ص: 160

در دنياي جديد، كالاها و اشيا از شكل سنّتي خود (كه به عنوان ابزاري براي رفع نيازها به كار مي رفتند) خارج شده اند و مصرف كالا و خدمات، ديگر تنها ارضاي يك دسته از نيازهاي زيستي نيستند، بلكه كالاها و مصرفشان به عنوان نماد و نشانه اي بر منزلت و شخصيت اجتماعي و ابزاري براي نشان دادن منزلت اجتماعي مورد توجه مصرف كننده قرار مي گيرند. در

جهان امروز، مصرف وسيله اي هويت ساز معرفي شده و مصرف كننده با مصرف و نمايش دادن كالاهاي تحت تملكش، درصدد خلق و حفظ هويت خويش است. در واقع، او به سمت الگوي مصرف هويت بخش و مصرف متظاهرانه روي آورده است. اين فرهنگ دنياي جديد، كه مصرف را معيار و ملاك شخصيت و كالا را وسيله هويت بخشي در نظر گرفته، خود موجب افزايش مصرف و پديد آمدن نوعي مسابقه مصرف در ميان افراد جوامع شده است. بي شك، تبليغات تجاري با هدف معرفي كالا و خدمات، از ضرورت هاي عصر حاضر است، اما متأسفانه اين گونه تبليغات با بهره گرفتن از برخي شگردها و پاره اي مضامين و محتواها، موجبات گسترش تقليد از الگوهاي مصرف گرايي غربي را در جامعه به وجود آورده است.

نظام سرمايه داري كنوني غرب، با توجه به توليدات انبوهي كه در پرتو پيشرفت صنعتي به دست آورده، اكنون نيازمند بازار مصرف است و حيات خود را در گروي مصرف انبوه مي بيند و همواره مي كوشد، براي رسيدن به مقاصد خود، الگوي مصرف انبوه را در سطح جهان پياده كند. امپرياليسم غرب براي نهادينه كردن اين الگو و كشانيدن جوامع مختلف به سمت مصرف زدگي، خود را نيازمند ايجاد احساس نياز و ضرورت در جوامع مختلف در مورد مصرف بيشتر و مصرف كالاهاي تجملي و بي فايده مي بيند.

ص: 161

از اين رو، مي كوشد با دگرگون كردن يا از ميان بردن ارزش هاي مخالف مصرف گرايي و جانشين كردن ارزش هاي مصرف گرايانه، اين احساس نياز را به وجود بياورد. غرب سعي مي كند، با تضعيف و تخريب ارزش هايي نظير قناعت، زهد، ساده زيستي، ترجيح آخرت بر دنيا و...، ارزش هاي مورد نظر خود را مانند دنياطلبي، تكاثر، تفاخر، لذت طلبي، ظاهرگرايي و...، كه همگي

تأمين كننده اهداف اوست، نهادينه كند. نظام مغرب زمين براي نهادينه كردن اين ارزش ها از شيوه هاي مختلفي، مانند تبليغ و اشاعه مدگرايي، بزرگ و موفق جلوه دادن اشراف و ثروتمندان و... بهره مي گيرد. البته گاهي خود جوامعِ هدف نيز در اين مسير، امپرياليسم جهاني را همراهي و اين شيوه ها و تخريب ارزش هاي حقيقي را آگاهانه و ناآگاهانه دنبال مي كنند.

يكي از ابعادي كه مي تواند در ترويج مصرف گرايي در جامعه اثر بگذارد، تقليد از كالاهاي غربي در توليد و مصرف است. اگر خانواده ها در مصرف كالاهاي مورد نياز خود از كالاهايي استفاده كنند كه غربي باشند، سبب مي شود، تقاضا براي مصرف كالاهايي كه شبيه كالاهاي غربي است، در بازار به وجود بيايد و اين امر سبب مي شود، روز به روز فرهنگ مصرف كالاهاي غربي در جامعه بيشتر شود و فرهنگ غربي به داخل خانواده ها و جامعه نفوذ كند.

براي اينكه فرهنگ توليد و مصرف كالاهاي غربي در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني كاهش يابد، بايد هم توليدكنندگان و هم مصرف كنندگان كالاهايي را توليد و مصرف كنند كه مطابق فرهنگ كشور عزيزمان باشند.

اگر در جامعه احساس نياز به مصرف كالاهاي غربي تشديد شود، مخالفت كردن دولت و سياست گذاران با اين احساس نياز امري بسيار دشوار

ص: 162

خواهد بود. بنابراين، بايد پيش از اينكه اين احساس نياز در جامعه به وجود بيايد، مسئولان كشور و همچنين رسانه براي پيش گيري از آن تدابير لازم را انجام دهند. اگر ملتي خواست به خودكفايي اقتصادي، استقلال فرهنگي و پيشرفت علمي برسد، موانع و مشكلات سخت را پشت سر مي گذارد و به اهداف خود مي رسد.

به وجود آمدن زندگي مصرف زده

به وجود آمدن زندگي مصرف زده

مصرف كه از آن به «استهلاك» نيز تعبير شده، «فرآيندي است كه در آن ارزش استفاده چه به صورت تبديل آن در فرآيند توليد (مصرف توليدي) و چه به صورت استفاده ناب و ساده آن در هنگام مالكيت براي ارضاي نيازها (مصرف مصرفي يا مصرف نهايي) از بين مي رود.»(1) به دليل آنكه اين فرآيند همان عمل افراد براي استفاده از كالا يا توليد آن است، علاوه بر محسوب شدن فعاليتي اقتصادي، مقوله اي اجتماعي و فرهنگي قلمداد مي شود و مرام و خواستي فرهنگي و اجتماعي به شمار مي رود كه حوزه هاي فرهنگي و اجتماعي را نيز در بر مي گيرد.

مطالعه مصرف گرايي در جوامع جديد اهميت ويژه اي دارد؛ زيرا مصرف گرايي نه تنها مسئله مصرف گرايان است، توليدكنندگان و توزيع كنندگان كالاها و خدمات نيز به درك خصوصيات و ويژگي هاي آن نياز دارند. از اين رو، در علوم اجتماعي، جامعه شناسان، اقتصاددانان و روان شناسان معاصر به تحليل هاي همه جانبه آن مي پردازند و هر انديشمندي از زاويه خاصي به آن توجه دارد.

مصرف گرايي نوين به صورت بي رويه، آسيب اجتماعي است كه مستلزم

ص: 163


1- ابراهيم رزاقي، الگوي مصرف و تهاجم فرهنگي، ص35.

شناخت علمي و درمان اساسي يا به عبارت ديگر برنامه ريزي است. مصرف گرايي بي رويه پديده اي بين المللي است و چاره آن بايد در دو بُعد خرد و كلان صورت گيرد. بايد مصرف گرايي را در هر جامعه در يك زمينه وسيع تر اجتماعي در نظر گرفت؛ زيرا امروزه توليد و توزيع از مرزهاي يك كشور گذر كرده و دورافتاده ترين نقاط جامعه اي به مركزي ترين مراكز توليد و سيستم توزيع جهاني، متصل است.

مصرف گرايي نوين بر اثر گسترش سرمايه داري در اروپا به وجود آمد. ديدگاهي در مورد توسعه سرمايه داري در اروپا، بر اساس نوشته هاي جامعه شناس بزرگ، ماكس وبر، مطرح است كه در اروپا روحيه سرمايه داري بر اثر اشاعه تفكرات لوتر و كالوين، مبني بر سخت كار كردن، صرفه جويي، سرمايه گذاري و ايجاد مؤسسه هاي اقتصادي به وجود آمد و به تدريج به نظامي اجتماعي تبديل شد.(1)

از لحاظ نظري، در اينجا تضادي بين تبيين پيدايش سرمايه داري و توسعه مصرف گرايي به وجود مي آيد، اما واقعيت اين است كه سرمايه داري از ابتداي پيدايش، هدفي اصلي به نام (سودسازي) داشت. براي چنين هدفي، توليد بيشتر، فروش بيشتر، سرمايه گذاري بيشتر و مجدداً توليد بيشتر مورد نظر است. به عبارت ديگر، در چرخه اي، هدف، فروش كالاهاي بيشتر و در نتيجه، سود بيشتر است.

ابتدا گمان مي كردند، طبقات مرفه و اشراف بايد خريداران اصلي كالاهاي سرمايه داري باشند، اما به تدريج متوجه شدند، سرمايه داري با توليد انبوه به مصرف كنندگان انبوه نياز دارد. از آنجا كه طبقات مرفه از كميت كافي

ص: 164


1- لوئيس كوزر، زندگي و انديشه بزرگان جامعه شناسي، ص312.

برخوردار نبودند، نياز به مصرف كنندگان انبوه به زودي نمايان شد.

در غرب، گسترش زندگي شهري و شهرنشيني، با جنبه هاي رواني و اجتماعي خاص خود، زمينه را براي مصرف گرايي به عنوان سبكي خاص از زندگي به وجود آورد. نخست در ابتداي قرن بيستم، اين سبك خاص با الگوهاي فرهنگي جديد در ميان افراد طبقه مرفه و متوسط شهري رواج يافت. در شهرها، فروشگاه هاي بزرگ تأسيس شد و فرهنگ مصرف گرايي را

القا كرد. در اين فرهنگ ويژه، يك شعار اصلي رواج يافت و آن اينكه تا مي تواني بخر و هر چه بيشتر مصرف كن. بر پايه همين شعار بود كه رقابت در خريد و مصرف به عنصر اصليِ اين فرهنگ تبديل شد. افراد در خريد بيشتر و مصرف بيشتر از هم سبقت مي گرفتند و تقريباً مصرف گرايي به نوعي وجهه اجتماعي تبديل شد.

در جوامع توسعه يافته، تمام كالاهاي خريداري شده مصرف نمي شوند؛ زيرا براي رفع نياز واقعي نبوده اند. در نتيجه، سه راه براي كالاها باقي مي ماند: نخست، فروش مجدد آنها با قيمت بسيار ارزان؛ دوم، دور ريختن آنها؛ سوم، بخشيدن آنها به افراد يا مؤسسه هاي خيريه.

فرهنگ مصرف گرايي در جوامع در حال توسعه به شكل هاي زير نمايان مي شود:

1. الگوهاي مصرفي كشورهاي توسعه يافته عيناً به كشورهاي در حال توسعه منتقل مي شود.

2. وسايل ارتباط جمعي، مسافران و ديگر عوامل به شدت به اين انتقال كمك مي كنند.

3. افراد براي اينكه نشان دهند وجهه مناسبي دارند، افراطي تر از خارجيان

ص: 165

عمل مي كنند.

4. به تدريج، مصرف گرايي افراطي جزئي از فرهنگ جهان سومي مي شود.

معمولاً در كشورهاي در حال توسعه، مصرف گرايي با از بين رفتن امنيت اقتصادي توأم مي شود. در نتيجه، نبودن امنيت اقتصادي، مصرف گرايي را تشديد مي كند: نگراني از كمبودها باعث انبار كردن اجناس مي شود؛ انبار كردن اجناس به مصرف گرايي بي رويه تبديل مي شود و در نهايت، همان رفع

نيازهاي غير واقعي به وجود مي آيد. البته در اين كشورها يك مسئله به انبار كردن كالاها كمك مي كند و آن تبديل كالاهاي مصرفي به كالاهاي سرمايه اي است. همين امر باعث مي شود، افراد با زمينه هاي اجتماعي مختلف برخي كالاها را پنهان كنند تا اينكه در آينده با افزايش قيمت، منفعتي داشته باشند. به عبارت ديگر، مصرف گرايي به نوعي فعاليت اقتصادي تبديل مي شود.

شايد بتوان خانواده ها را در جامعه بر پايه سه معيار ثروت، قدرت و وجهه (پرستيژ) به سه طبقه بالا، متوسط و پايين تقسيم كرد. اين سه معيار الگوهاي متفاوتي از مصرف گرايي را براي سه طبقه خانواده به بار مي آورند. هر سه طبقه مصرف گرايي بي رويه دارند، اما به شكل هاي متفاوت. خانواده هاي طبقه بالا با داشتن ثروت و مصرف كالاهاي لوكس، به دنبال پرستيژ بيشتر هستند. اينان خدماتي را كه گمان مي كنند قدرت و وجهه اجتماعي برايشان به ارمغان مي آورد، بسيار مصرف مي كنند. خانواده هاي طبقات اجتماعي بالا، با پرستيژ و قدرت زياد، سعي مي كنند با مصرف گرايي مفرط، خود را تراز ثروتمندان نشان دهند. مصرف گرايي مفرط وسيله اي براي خودنمايي مي شود و اعضاي يك طبقه در مصرف گرايي مفرط با هم رقابت مي كنند. اين رقابت از نوع رقابت هاي كاذب است.

ص: 166

خانواده هاي طبقه متوسط هميشه سعي مي كنند خود را از طبقات بالا عقب تر نبينند. اينان با درآمد كمتر به رقابت با طبقه بالا مي پردازند. بازار براي ارضا كردن آنها، اجناس به ظاهر لوكس و ارزان را به وفور در اختيارشان قرار مي دهد. پس از خريد چنين كالاهايي است كه از لحاظ رواني رضايت مندي كاذب به آنها دست مي دهد. اعضاي اين طبقه اجتماعي به لحاظ كمّي بيشترين مصرف را در جامعه دارند. همچنين بازار به خريد آنها وابسته است؛ زيرا تعداد افراد اين طبقه در جوامع بيش از اعضاي طبقات ديگر است.

خانواده هاي طبقه پايين با درآمد كم، با توجه به مصرف گرايي ديگر طبقات و با توجه به وفور كالا و خدمات در بازار، مي كوشد با هر وسيله سهمي از كالا و خدمات در بازار را به خود اختصاص دهد. ترس از كمبودها و نبودن امنيت اقتصادي براي خانواده، او را به خريد بي رويه و انبارگونه وامي دارد. در واقع، الگوي مصرف گرايي خانواده هاي طبقات پايين، نوعي سودسازي سرمايه دار از سرمايه بالقوه تلف شده است؛ زيرا اگر طبقه پايين نبود، سرمايه دار مجبور به از دست دادن مازاد كالاهاي مصرفي طبقات متوسط بود. چنين است كه اعضاي طبقه پايين به مصرف گرايي انبوه عادت مي كنند. اين عادت براي خانواده طبقه پايين دروني مي شود و بخشي از فرهنگ او را شكل مي دهد.

برنامه ريزي براي الگوهاي مصرف گرايي نوين بايد در چند بُعد صورت گيرد:

نخست، مصرف صحيح را بايد از طريق آموزش هاي رسمي به كودكان، نوجوانان و جوانان آموخت. مدارس و رسانه ها بايد اين امر را بر عهده گيرند.

دوم، مصرف گرايي غلط و صحيح را بايد با آموزش هاي غير رسمي از طريق رسانه هاي جمعي و به ويژه راديو و تلويزيون به بزرگ سالان نشان داد.

سوم، توليد در سطح جامعه با كنترل و نظارت فرهنگ توأم شود. نبايد گذاشت هر كالايي در جامعه توليد شود.

ص: 167

چهارم، بر واردات عمده و خُرد نظارت و كنترل فرهنگي صورت گيرد.

پنجم، عرضه كالا و خدمات در جامعه به گونه اي باشد كه طبقات متفاوت جامعه به آنها يكسان دسترسي داشته باشند.

ششم، تبليغات بايد به گونه اي باشد كه مصرف افراطي را اشاعه ندهد، و صرفاً به معرفي كالاها و خدمات بپردازد.

هفتم، مطالعات علمي ملي و منطقه اي درباره مصرف گرايي در سطح مملكت صورت گيرد و از مردم نظرسنجي شود.

هشتم، فرهنگ مصرف جمعي در زمينه هاي مختلف به جاي فرهنگ مصرف گرايي فردي اشاعه شود.

نهم، فرهنگ بازيافت در ميان مردم رواج داده شود. براي اين منظور ابزار جمع آوري مازادها در سراسر جامعه، نصب و به كار گرفته شود.

دهم، بازيافت ارزش به حساب آيد و چگونگي عمل بازيافت در جوامع ديگر به نمايش گذارده شود.

با توجه به نام گذاري سال 1391 به توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، ميزان مصرف كالاهاي ايراني نيز بايد مديرت شود. حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني به اين معنا نيست كه خانواده ها براي تحقق اين شعار ملي به مصرف گرايي روي بياورند؛ زيرا خود مصرف گرايي مي تواند مشكلات بسياري را براي خانواده ها به وجود بياورد.

مديريت ناصحيح در زمينه مصرف سبب بروز معضلات اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مي شود و جامعه ايران سريعاً اسير همان مسائل مصرف گرايي غرب خواهد شد. كارهايي كه بايد صورت گيرد، نخست، در زمينه فرهنگي است و آن آموزش هاي جديد در اين زمينه است. دوم، در زمينه كنترل هاي اقتصادي است، به ويژه براي بخش توليدي كه بايد

ص: 168

كنترل هاي شديدي به آنها اعمال شود. سوم، استفاده از اهرم هاي سياسي است كه در توزيع كالا و خدمات بايد به كار گرفته شود. در واقع، برنامه ريزي در سه زاويه يك مثلث بايد صورت گيرد:

1. برنامه ريزي در نهادهاي آموزشي؛

2. برنامه ريزي در بخش توليد به صورت نظارت دقيق؛

3. برنامه ريزي در كنترل بازار و قيمت ها، بدون شك، نفوذ از خارج، كار برنامه ر يزي در اين زمينه را با مشكل روبه رو مي كند، اما جاذبه هاي آموزشي

داخلي و كنترل هاي منطقي توليدي و توزيعي مي تواند افراد را به الگوهاي مصرفي بهينه هدايت كند.

رسانه نيز نقش بسيار مهمي بر عهده دارد. در حقيقت امروزه، تبليغات در رسانه ها اجازه نمي دهند خانواده ها مطابق درآمدشان مصرف كنند؛ زيرا برخي از اين مؤسسه هاي رسانه اي بيشتر به اين علت به وجود آمده اند كه تمايلات جديدي را در مردم برانگيزند و احتياج هايي را در آنها پديد آورند كه پيش از اين وجود نداشته است. چنين رويكردي در اين رسانه ها سبب مي شود خانواده ها هنگام انتخاب كالاي مورد نظر خود به اينكه آيا واقعاً به كالا نياز دارند يا خير، فكر نكنند. حتي به اولويت هاي نيازهاي خود نيز نينديشند. آنها فقط به اين فكر مي كنند كه با خريد اين كالا، سبك زندگي خود را شبيه افراد در تبليغات تلويزيوني يا هنرپيشه ها مي كنند.

بنابراين، معرفي سبك هاي زندگي در تبليغات رسانه ها، فيلم هاي تلويزيوني و سينمايي و...، بايد به سمتي كشيده شود كه تأكيد كمتري بر مصرف گرايي داشته باشند. همچنين معرفي كالاهاي فرهنگي در كنار كالاهاي تجملاتي مي تواند جريان افزايش مصرف گرايي را در جامعه كاهش دهد.

ص: 169

نتيجه گيري

نتيجه گيري

با نام گذاري سال 1391 به نام سال توليد ملي و حمايت از كار وسرمايه ايراني به وسيله مقام معظم رهبري، لازم است تمام نهادها و سازمان هاي دولتي و مردمي براي تحقق اين شعار راهبردي برنامه هاي اقتصادي خود را تنظيم كنند.

خانواده در ايران فراز و نشيب هاي بسياري را از سر گذرانده است. خانواده كه مهم ترين نهاد اجتماعي در جامعه پذير كردن افراد جامعه است،

مي تواند در توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، نقشي بسيار جدي داشته باشد. ابتدا فرهنگ پذيري و جامعه پذيري افراد جامعه از خانواده شروع مي شود. خانواده مي تواند بسياري از ارزش هاي مطلوب اقتصادي را به افراد جامعه منتقل كند؛ زيرا در تربيت نيروي انساني كارآمد، نقش بسزايي دارد.

خانواده نقش ميانجي را براي پيام هاي رسانه بر عهده دارد؛ به اين گونه كه واسطه اي براي رسيدن پيام هاي رسانه ها به افراد جامعه هستند.

رسانه ها با قدرت اثرگذاري زيادي كه دارند، مي توانند فرهنگ توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني را در جامعه نهادينه كنند. بايد توجه داشت كه اين قدرت اثرگذاري رسانه ها در تعامل با ديگر نهادها مانند خانواده، مدرسه، آموزش و پرورش و... است.

خانواده براي اينكه بتواند اقتصادي پويا داشته باشد، به آموزش هاي اقتصادي نياز دارد. آموزش به خانواده ها در سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني، يكي از وظايف مهمي است كه رسانه ها بر عهده دارند.

ص: 170

كتاب نامه

كتاب نامه

٭ قرآن كريم.

٭ نهج البلاغه.

آزاد ارامكي، تقي، جامعه شناسي خانواده ايراني، تهران، سمت، 1385.

ابن اثير، علي بن محمد، اسدالغابه، بيروت، داراحيا التراث العربي، 1351.

ابوفارس، محمد عبدالقادر، حقوق الامراه، اردن، دارالفرقان، 1379.

احمدي ميانجي، علي، مالكيت خصوصي زمين، تهران، جامعه مدرسين قم، چاپ اول، 1384.

اخوي، احمد، اقتصاد كلان، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي بازرگاني، 1374.

ارنسون، اليوت و آنتوني پراتكانيس، عصر تبليغات، ترجمه: كاووس سيد امامي، تهران، سروش، 1380.

اعزازي، شهلا، جامعه شناسي خانواده، تهران، روشنگران، 1382.

------------ ، خانواده و تلويزيون، تهران، مرنديز، 1381.

افشاري، زهرا، اقتصاد خانواده، تهران، انتشارات دانشگاه الزهرا، 1385.

باندورا، آلبرت، نظريه يادگيري اجتماعي، ترجمه: فرهاد ماهر، شيراز،

ص: 171

راهگشا، چاپ اول، 1372

بستان، حسين، اسلام و جامعه شناسي خانواده، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، 1385.

بهشتي، احمد، خانواده در قرآن، قم، نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1387.

تامپسون، جان، رسانه ها و مدرنيته، ترجمه: مسعود اوحدي، تهران، سروش، 1380.

تانكارد، جيمز و ورنر جوزف سورين، نظريه هاي ارتباطات، ترجمه: علي رضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1386.

تقوي دامغاني، رضا، ماليات در نظام اسلامي، قم، سازمان تبليغات اسلامي، 1387.

توكلي، احمد، ماليه عمومي براي دانشجويان علوم انساني، تهران، سمت، 1383.

حراني، بن شعبه، تحف العقول، ترجمه: پرويز اتابكي، تهران، فرزان روز، 1376.

حكيم آرا، محمدعلي، روان شناسي رسانه، تهران، دانشكده صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، 1388.

خامنه اي، سيد علي، زن، ريحانه آفرينش: مجموعه ديدگاه هاي مقام معظم رهبري، تهران، نواي قلم، 1381.

دادگر، يدالله، اقتصاد بخش عمومي، قم، دانشگاه مفيد، چاپ دوم با تجديد نظر كلي، 1386.

دانايي، نسرين، رسانه شناسي، تهران، مبناي خرد، 1389.

ص: 172

رحيمي نيك، اعظم، تئوري هاي نياز و انگيزش، تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، 1374.

رزاقي، ابراهيم، الگوي مصرف و تهاجم فرهنگي، تهران، چاپخش، 1388.

روزنامه ايران، 15/1/1390، شماره 4757.

روزنامه كيهان، 15/1/1391، شماره 5732.

زورق، محمدحسن، ارتباطات و آگاهي (جلد 1)، تهران، سروش، 1389.

زهرا افشاري، اقتصاد خانواده، تهران، انتشارات دانشگاه الزهراء، 1385.

سازمان برنامه و بودجه، اولين گزارش ملي توسعه انساني ايران، تهران، سازمان برنامه و بودجه، 1378.

سگالان، مارتين، جامعه شناسي تاريخي خانواده، تهران، سمت، 1380.

سيف، احمد، اقتصاد ايران در قرن نوزدهم، تهران، چشمه، 1373.

شاهرودي، محمدحسين، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا، تهران، سازمان تحقيقات خودكفائي نيروي مقاومت بسيج، 1376.

شيخ الاسلامي، حسين، گفتار اميرالمؤمنين علي(ع)، ترجمه: هدايه العلم و هدايه غررالحكم، تهران، انصاريان، 1377.

عرب مازار، عباس و سعيد كيقباد، «جايگاه قرض الحسنه در نظام بانكي ايران»، مجله اقتصاد اسلامي، 1385، شماره 22.

غفوري، علي، خطوط اصلي در اقتصاد اسلامي، تهران، فجر، 1356.

قمي، عباس، سفينه البحار، تهران، دارالاسوه للطباعه و النشر، 1373.

الكبيسي، محمد، احكام وقف در اسلام، ترجمه: گلدر صادقي، تهران، سازمان حج و اوقاف، چاپ اول، 1380.

كوزر، لوئيس، زندگي و انديشه بزرگان جامعه شناسي، ترجمه: محسن

ص: 173

ثلاثي، تهران، علمي، 1373.

گرينستاين، تئودوران، روش هاي خانواده پژوهي، تهران، ارسباران، 1389.

گلريز، حسن، بورس اوراق بهادار، تهران، اميركبير، چاپ اول، 1374.

گيدنز، آنتوني، جامعه شناسي، ترجمه: منوچهر صبوري، تهران، ني، چاپ بيست و پنجم، 1387.

مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1360.

محمدي اشتهاردي، محمد، نگاهي به زندگي حضرت زهرا عليها السلام ، قم، ناصر، 1373.

مشيري، مهشيد، فرهنگ زبان فارسي، تهران، سروش، چاپ سوم، 1374.

مصباح يزدي، محمدتقي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، تهران، سازمان تبليغات اسلامي مركز چاپ و نشر، 1368.

مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا، 1375.

معتمدنژاد، كاظم، وسايل ارتباط جمعي، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، چاپ ششم، 1386.

معصومي نيا، غلام علي، ابزارهاي مشتقه، بررسي فقهي و اقتصادي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، 1387.

معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران، اميركبير، 1375.

مقال، محمود، روستاي ما، ترجمه: توفيق سبحاني، تهران، سروش، 1368.

مك كارتي، جين ريبنز، مفاهيم كليدي در مطالعات خانواده، ترجمه: محمدمهدي لبيبي، تهران: نشر علمي، 1390.

موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، ترجمه: علي اسلامي، قم،

ص: 174

دفتر انتشارات اسلامي، 1373.

موسويان، سيد عباس، ابزارهاي مالي اسلامي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، 1386.

مينارد كينز، جان، نظريه عمومي و اشتغال و بهره وري، ترجمه: منوچهر فرهنگ، تهران، دانشگاه تهران، 1380.

نمازي، محمد، بررسي عملكرد اقتصادي بازار بورس اوراق بهادار در ايران، تهران، معاونت امور اقتصادي وزارت امور اقتصادي و دارايي، چاپ اول، 1382.

وثوقي، منصور و علي اكبر نيك خلق، مباني جامعه شناسي، تهران، خردمند، 1374.

يعقوب كليني، محمد، اصول كافي، ترجمه: جواد مصطفوي، تهران، علميه اسلاميه، 1384.

يف، عبدالله، روستاييان در اواخر دوران قاجار، تهران، آگاه، 1362.

ص: 175

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109