حماسه سياسي و حماسه اقتصادي از منظر آيات و روايات

مشخصات كتاب

سرشناسه: درافشان، محمدحسين، 1340-

عنوان و نام پديدآور: حماسه سياسي و حماسه اقتصادي از منظر آيات و روايات/ محمد حسين درافشان.

مشخصات نشر: قم: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي، 1392

مشخصات ظاهري: 152 ص.

ISBN: 978 – 964 – 514 – 288 – 7 4600 ريال؛.

وضعيت فهرست نويسي: فيپا

يادداشت: كتابنامه: ص. 149.

موضوع: سياست اقتصادي -- جنبه هاي مذهبي -- اسلام.

موضوع: اسلام و اقتصاد.

شناسه افزوده: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي

رده بنديكنگره: 1392 8 ح 463 د / 2 / 230 BP

رده بنديديويي: 4833 / 297

شماره كتاب شناسي ملي: 3142661

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

پيش گفتار

پيش گفتار

نزديك به يك دهه است كه مقام معظم رهبري در آغاز هر سال جديد با تدبيري هوشمندانه و با در نظر گرفتن موقعيت زماني، سياست ها، راهبردها و جهت گيري هاي كلان كشوررا براي رسيدن به قله هاي پيشرفت و توسعه با نام گذاري سال جديد تعيين مي كنند. امسال نيز طبق روال ساليان گذشته با توجه به حساسيت هاي موجود در دو عرصه «سياست» و «اقتصاد» با نام گذاري «سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي»، افق كاري را براي برنامه هاي كشور در سال پيش رو، جلوي ديدگان مسئولان و مردم قرار دادند. البته در تبيين و كالبدشكافي موضوع حماسه سياسي و حماسه اقتصادي كه در اين نوشتار مدنظر نگارنده است بايد گفت: منظور و مقصود معظم له از اين نام گذاري، اين است كه مردم و مسئولان با تلاش شجاعانه و بانشاط تهديدها وتحريم هاي دشمنان را به فرصت ها تبديل كنند و با توكل به خداي بزرگ انقلاب اسلامي را پيش ببرند و دشمنان را مأيوس نمايند و اينها همه در يك مقطع خاص مثل انتخابات خردادماه خلاصه نمي شود. بلكه سطح توقع ايشان اين است كه در تمام طول سال و در تمام صحنه هايي كه براي حضورمردم، احساس نياز مي شود، با توجه به شرايط داخلي و خارجي

ص: 10

حضور مردم به گونه اي باشد كه تمام تلاش هاي ناحق بين المللي و همه فتنه انگيزي هاي داخلي براي انحراف مسير انقلاب اسلامي از مسير اصلي خود ناكام شود. بي شك اين مهم فقط با يك حضور حماسي ميسّر است. البته اين حماسه آفريني فقط منوط به حضور مردم نمي شود، بلكه همان اندازه كه مردم مي توانند در آفرينش حماسه نقش داشته باشند به همان اندازه، حتي بيش ازآن مسئولان هم تأثيرگذار هستند. در واقع در سال حماسه سياسي مسئولان با هم دلي و وحدت بيشتر ضمن اينكه دوشادوش مردم در تمام صحنه ها حضور مي يابند با روحيه اي متفاوت، اراده اي قوي تر همچنين انگيزه اي مضاعف و بصيرتي بيشتر براي حل مشكلات سياسي و اجتماعي مردم كوشش كنند.

با نگاهي به اوضاع اقتصادي كشور در هجمه همه جانبه جهان استكبار در درهم شكستن اقتصاد كشور عزيزمان كه به فرموده رهبر معظم انقلاب «مي خواستند ملت ايران را به وسيله تحريم فلج كنند اما نتوانستند.»(1) شعار حماسه اقتصادي راهبردي ترين و كوبنده ترين دكتريني است كه مطرح نمودند و در واقع به ثمر نشاندن تمامي ميوه ها و برنامه ها و شعارهاي سال هاي گذشته است.

با تأمل در آيات الهي درمي يابيم كه مطالبه حماسه همه جانبه و يك پارچه امت اسلامي و در يك صف مستحكم با شور و شعف فراوان در مقابله با دشمنان خدا در عرصه هاي بين المللي و داخلي چيزي است كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي از آحاد مختلف مردم انتظار دارند و نيز روح حماسه مقاومت و پايداري، حماسه عمل به شعارها و شعورها،


1- فرمايشات رهبري، نوروز 92، مشهد.

ص: 11

حماسه جهاد در صف واحد، حماسه وحدت پولادين امت، حماسه حضور با همراهي و رهبران الهي، حماسه غلبه جهاني دين خدا، حماسه استقامت در ايمان و سرانجام حماسه پيروزي در آموزه هاي ديني نهفته است.

بنابراين با توجه به محدوديت زماني تلاش نموده ايم با بهره گيري از منابع آيات و روايات به ويژگي هاي حماسه و انواع آن و نگاه اسلام به مباني و بايسته هاي حماسه سياسي و اقتصادي و آسيب شناسي آنها بپردازيم اميد است كه مورد قبول حق افتد.

ص: 12

ص: 13

فصل اول: كليات

اشاره

فصل اول: كليات

زير فصل ها

1. حماسه در لغت و اصطلاح

2. سياست در لغت و اصطلاح

3. مفهوم سياست در اسلام

4. اقتصاد در لغت و اصطلاح

5. تعريف حماسه سياسي

6. تعريف حماسه اقتصادي

7. انواع حماسه

ص: 14

ص: 15

1. حماسه در لغت و اصطلاح

1. حماسه در لغت و اصطلاح

حماسه در عربي از ماده حَمِس، يَحْمِسُ، حَمْسا «به معناي دليري دلاوري و شجاعت و كلمه حُمْس جمع احمس است، و حماسه به معناي شدت است، و قريش را از اين جهت (درگذشته) حُمس مي گفته اند كه در امر دين خود تعصب و شدت داشتند،(1) و يا بدين جهت بوده كه اصولاً مردمي باصلابت و خطرناك بوده اند.(2) شهيد مطهري رحمه الله مي نويسد: «كلمه «حماسه» به معني شدت و صلابت است و گاه به معني شجاعت و حميت استعمال مي شود.»(3) در زبان فارسي «حماسه» يك اصطلاح است. به معناي كاري دور از انتظار و خارق العاده كه موجب تحولي بزرگ در جامعه مي شود به كار مي رود. بنابراين حماسه با قهرماني و پهلواني متفاوت است اگرچه پهلواني و قهرماني جزوي از حماسه است ولي از آن بيگانه نيست. حماسه در اصطلاح اديبان گونه اي شعر است كه در آن از دليري، پيكار مندي، و چالاكي در جنگ، نبرد با ستمكاران و پشتيباني از ستمديدگان و كارهاي ناجوانمردانه سخن به ميان مي آيد.(4)


1- مجمع البحرين، ج4، ص63.
2- محمدحسين طباطبايي، ترجمه الميزان، ترجمه: سيد محمدباقر موسوي همداني، ج2، ص 84.
3- مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 17، ص24.
4- گروه نويسندگان، دايرة المعارف تشيع، ج6، ص512.

ص: 16

2. سياست در لغت و اصطلاح

2. سياست در لغت و اصطلاح

سياست در لغت به معني اصلاح امور خلق و اداره كردن كارهاي مملكت، مراقبت از امور داخلي و خارجي كشور، رعيت داري، مردم داري و عقوبت و مجازات كردن است؛ و به كسي كه در كارهاي سياسي و امور مملكت داراي بصيرت و دانايي و كارآزموده باشد سياست مدار گويند.(1)

از نظر اصطلاحي تا آنجا كه صاحب نظران مي گويند تاكنون حدود 200 معنا براي اين واژه ارائه شده است عده اي از نظريه پردازان سياست را به معناي «علم قدرت» دانسته اند.(2) برخي ديگر از نظريه پردازان غربي سياست را به معناي «علم دولت» دانسته اند.(3) اما در فرهنگ سياسي اسلام واژه سياست را به معناي تمشيَت امور چه در امر دولت و چه غير دولت آورده اند. امام خميني رحمه الله به عنوان يك سياست مدار برجسته مي فرمايد: «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد تمام مصالح جامعه و تمامي ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را به طرف چيزي كه صلاحشان هست هدايت كند».(4)

آنچه در اين دو بينش قابل توجه است تمايزي است كه بين آن دو به چشم مي آيد. يك گروه كساني هستند كه قدرت را در اختيار داشته و قدرت مندند و گروه ديگر كساني كه فاقد قدرت مي باشند. اين تمايز به اصطلاح تمايزي است كه بين «فرمانروايان» و «فرمان برداران» وجود دارد.


1- محمد بهشتي، فرهنگ صبا، ص630.
2- دو ورژه، موريس، اصول علم سياست، ترجمه: دكتر ابوالفضل قاضي شريعت پناهي، ص17.
3- وينست، اندرو، نظريه هاي دولت، ترجمه: حسين بشري، ص20.
4- صحيفه امام، ج13، ص432.

ص: 17

رابطه اي كه بين اين دوگروه وجود دارد بر مبناي قدرت استوار گشته و همين پديده قدرت است كه موضوع مورد مطالعه علم سياست است. منظور از قدرت قابليت به اطاعت درآوردن و نظارت بر رفتار ديگران در تمام رفتارهاي اجتماعي است.(1)

قدرت مي تواند بر پايه منابع گوناگوني مانند: دانش، ثروت، هنر، زور، دين و... شكل بگيرد. در اين ميان «قدرت سياسي»: قدرتي است كه به موجب نظام سياسي و حكومتي به حاكمان داده شده و به طور رسمي مافوق همه قدرت هاست. به اين معنا كه اين قدرت حق اعمال زور و نيرو داشته و به طور رسمي قدرت هاي ديگر را محدود مي سازد.(2)

3. مفهوم سياست در اسلام

3. مفهوم سياست در اسلام

در متون اسلامي مفهوم سياست با واژه هايي مانند: ولايت، امارت، حكومت، سياست، ملك بيان شده است.(3)

در مفهوم سياست، دانشمندان اسلامي تعريف مستقلي از ارائه نداده اند. براي روشنگري بحث نظر سه دانشمند مسلمان آورده مي شود. آيت الله نائيني رحمه الله يكي از متفكرين اسلامي دو وظيفه و نقش عمده براي حكومت ذكر مي كند كه بيانگر نظر ايشان در مفهوم سياست و حكومت است اين دو وظيفه به بيان ساده عبارت است از:

1. حفظ نظم و امنيت داخلي مملكت، تربيت افراد جامعه، رساندن هر ذي حقي به حق خود، جلوگيري ظلم و تعدي و تجاوز افراد مردم


1- احمد حامدمقدم، دانش اجتماعي، ج1، ص3.
2- احمد حامدمقدم، دانش اجتماعي، ج1، ص4.
3- احمد حامدمقدم، دانش اجتماعي، ج1، ص5.

ص: 18

به يكديگر و اموري از اين قبيل كه مربوط به مصالح داخلي مملكت و ملت مي شود.

2. حفظ و حراست مملكت از مداخله دولت هاي خارجي، به هر صورتي كه اين مداخله ممكن است به وقوع بپيوندد و تهيه دفاعي، قدرت جنگي و ساير لوازمي كه در اين جهت ضروري است. اين وظيفه همان حفظ وطن اسلامي از سلطه خارجي و جلوگيري از اجراي سياست هاي كشورهاي خارجي و غير مسلمانان در كشورهاي اسلامي است. احكامي كه در شرع مقدس اسلام، براي اجراي اين دو وظيفه مقررشده است همان احكام سياست است كه جزو احكام عملي اسلام است.(1)

مرحوم آيت الله نائيني رحمه الله سياست را در جهت احقاق حق افراد و جلوگيري از ظلم و فساد مي داند. حال اين ظلم و فساد ممكن است در امور داخلي مملكت، توسط افراد جامعه بر يكديگر اعمال شود و يا به وسيله دولت هاي قدرت مند خارجي بر مسلمين تحميل گردد. در هر حال وظيفه دولت و حكومت اسلامي جلوگيري از هر دو است. ايشان استفاده از قدرت و نيرو را چه در امور داخلي و چه در روابط خارجي در اين جهت جايز شمرده، و احكام سياسي را قوانين و مقرراتي دانسته كه شرع مقدس اسلام در زمينه اجراي اين دو وظيفه وضع كرده است. افزون بر اين ايشان براي سياست يك نقش تربيتي هم قائل هستند كه مبنايي اسلامي داشته و درخور توجه است و علماي غرب هيچ گونه التفاتي بدان ندارند. استاد ابوالاعلي مودودي متفكر اسلامي پاكستاني


1- نك: محمد حسن ناييني، تنبيه الامة وتنزيه الملة، بي تا، ص 7.

ص: 19

درباره سياست مي نويسد: «اصل سياست اسلامي اين است كه انسآنها چه به صورت فرد و چه به صورت جمع بايد از وضع خودسرانه «قانون» و «اعمال قدرت» بر ديگران دست بردارند. هيچ كس نبايد اجازه داشته باشد از پيش خود احكامي را تصويب يا فراميني را صادر كند و نيز هيچ كس نمي بايد تعهد اجراي چنين احكامي را بپذيرد و چنين دستوراتي را اطاعت نمايد. هيچ كس مجاز نيست به اختيار خود قانون بتراشد و هيچ كس مجبور نيست به اجراي چنين قوانيني پايدار بماند تنها الله است كه حق وضع كردن قانون را دارد.(1)

مي توان گفت سياست از نظر مرحوم مودودي عبارت است از: اجراي قوانين الهي توسط انسان كه در اين زمينه مي توان از قدرت نيز استفاده نمود. البته اين قدر ت مشروط بوده و بايد بر اساس احكام الهي استوار باشد. نه اين كه انسآنها به طور خودسرانه به اعمال قدرت بپردازند.

محمد آل ياسين يكي ديگر از متفكران اسلامي درباره سياست مي نويسد:

اگر منظور از سياست همان مفهومي است كه در معناي لغوي كلمه (امر و نهي كردن، تربيت كردن، فرمان روايي كردن) وجود دارد به هيچ وجه با نظر اسلام دوري ندارد. در اين معاني لغوي چيزي كه هدف هاي مطلوب ومورد پسند سياست را آلوده سازد و يا شأن آن را پايين بياورد وجود ندارد و اسلام به عنوان يك نظام جامع، نه تنها در اين امور دخالت مي كند بلكه بحث و اظهار نظر در اين مسائل از ويژگي هاي اصلي اسلام و در رديف مهم ترين


1- نك: دانش اجتماعي، ص 7 به نقل از: تئوري سياسي اسلام، ص 25.

ص: 20

وظايف اين دين قراردارد. ولي حكام طاغوتي، معناي سياست را به صورت ديگري براي مردم معرفي مي كنند آن طور كه بتوانند به وسيله آن معنا، ظلم و جور خودشان را توجيه نموده و مردم را به اطاعت خويش وادار نمايند... به طور مسلم با اين فكر، مفهوم سياست آلوده است... اما معناي سياست در اصطلاح قانوني آن، روش ها و قوانيني است كه وظايف سياسي را (در امور داخلي و خارجي) معين مي كند. بديهي است كه شكل دولت و دفاع از امنيت داخلي كشور و همچنين تنظيمات روابط خارجي دولت از كارهاي لازم و ضروري هر كشوري است. اين امور نه تنها موجبات انحراف و تزوير و فساد را را هم نمي آورد، بلكه اگر بر پايه سالمي از راستي و صراحت و پايداري بنا شود، مي تواند از هرگونه صفت بد و درهم پيچيدگي و نوسان ديگر صفات ناپسند كه به زور وارد سياست شده و در حقيقت با آن به هيچ وجه ربطي ندارد دور باشد.(1)

با توجه به آنچه كه گذشت مي توان گفت: سياست در اسلام علمي است كه به وسيله آن جامعه اسلامي به سوي سعادت حقيقي رهبري و هدايت مي شود، جامعه اي كه خير و صلاح انسآنها در آن است و خالي از هرگونه فكر و عمل آلوده و ظلم و تعدي و استثمار است. چنان كه امام علي عليه السلام در خطبه 131 مي فرمايد:

خدايا تو مي داني كه جنگ و درگيري ما براي به دست آوردن قدرت و حكومت و دنيا و ثروت نبود. بلكه مي خواستيم


1- نك: محمد حسن آل ياسين، الاسلام و السياسة، صص 14 و 15.

ص: 21

نشانه هاي حق و دين تو را به جايگاه خويش باز گردانيم. و در سرزمين هاي تو اصلاح را ظاهر سازيم، تا بندگان ستمديده ات در امن و امان زندگي كنند، و قوانين و مقررات فراموش شده تو بار ديگر اجرا گردد.(1)

4. اقتصاد در لغت و اصطلاح

4. اقتصاد در لغت و اصطلاح

اين كلمه در زبان واژه شناسان، از ماده قَصَدَ در معناي رفتن، روان شدن، قصد چيزي يا كسي را كردن، خواستن، نيت كردن، در انديشه كاري بودن و امثال آن به كار رفته است.(2) همچنين اقتصاد به معناي اعتدال و ميانه روي نيز آمده است.(3)

خليل بن احمد فراهيدي در كتاب «العين» در بيان مفهوم «اقتصاد» گفته است:

قصد به معناي استقامة الطريق، يعني پايداري در راه است. ميانه روي در زندگي اقتصادي آن است كه نه اسراف كند و نه «تقصير» و سخت گيري.(4)

راغب در مفردات مي گويد: «اقتصاد به معناي اعتدال در امور است بدون افراط و تفريط به تناسب هر موضوع» همچنين در لسان العرب، عمده معناي «اقتصاد» همان اعتدال و ميانه روي ذكر شده است.(5) در آيه


1- محمد دشتي، ترجمه نهج البلاغه، قم، 1379، نشر لقمان، چ3، ص249
2- فرهنگ معاصر (عربي _ فارسي)، ص 544، واژه «قصد».
3- فخر الدين طريحي، مجمع البحرين، ج3، ص 127.
4- خليل بن احمد فراهيدي، العين، ج5، ص54.
5- المفردات في غريب القرآن، ص 672، واژه قصد.

ص: 22

«وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ» نيز به همين معني آمده است.

اقتصاد در اصطلاح علم اقتصاد به عنوان دانش بررسي رويدادهاي اقتصادي در زمينه توليد، توزيع و مصرف به كار مي رود.(1)

ارسطو: علم اقتصاد يعني مديريت خانه.

آدام اسميت: اقتصاد علم بررسي ماهيت علل ثروت ملل است.

استوارت ميل: اقتصاد عبارت است از بررسي ماهيت ثروت از طريق قوانين توليد و توزيع.(2)

بنابراين، علم اقتصاد، دانشي است كه به تخصيص بهينه كالاها و فرآورده ها مي پردازد؛ علمي كه به تشريح حيات اقتصادي و پديده هاي آن و ارتباطشان با عوامل كلي آنها توجه دارد.

5. تعريف حماسه سياسي

5. تعريف حماسه سياسي

حماسه سياسي تركيبي از دو كلمه «حماسه» و «سياست» است با تعريف لغوي و مفهومي كه از اين دو واژه انجام گرفت. مي توان گفت: حماسه سياسي يعني حضور آگاهانه و مدبّرانه مردم، اين سكان داران عرصه سياست در صحنه ها و رويدادهاي مهم سياسي با شور و شعف فراوان تهديدهاي دشمنان را به فرصت ها تبديل كنند و سكان مسائل سياسي را با بلندهمتي هدايت نمايند. يك رويداد وقتي مهم و بزرگ است كه در سطح يك كشور يا در سطح جهاني اتفاق مي افتد. اين رويداد مي تواند در سرنوشت و مصالح مردم آن سرزمين يا حتي جوامع بشري تأثيرگذار باشد. حماسه سياسي يعني اينكه رفتارهاي جمعي مردم در يك موضوع مشخص كه معمولاً ايده آل هاي


1- حسن آقا نظري، نظريه پردازي اقتصاد اسلامي، ص39.
2- قدير لوييس، خودآموز اقتصاد، ترجمه: فيروزه خلعت بري، ص8.

ص: 23

آنان و مورد مصلحت آنان است، چنان پرقدرت و درخشان باشد كه جز «حماسه» نتوان نام ديگري بر آن گذاشت به گونه اي كه موجب عقب نشيني دشمن از مواضع خصمانه خود باشد. در واقع حماسه سياسي يك احساس شخصيت و غرور ملي براي يك ملت است.

شهيد مطهري رحمه الله درباره احساس شخصيت ملي در حماسه مي نويسد: مسئله احساس شخصيت مسئله بسيار مهمي است. از اين سرمايه بالاتر براي اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصيت و منش كند، براي خودش ايده آل داشته باشد و نسبت به اجتماع هاي ديگر حس استغنا و بي نيازي داشته باشد، يك اجتماع اين طور فكر كند كه خودش و براي خودش فلسفه مستقلي در زندگي دارد و به آن فلسفه مستقل زندگي خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ و خلق حماسه در اجتماع يعني همين كه اجتماع از خودش فلسفه زندگي داشته باشد و به آن فلسفه ايمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. واي به حال آن اجتماعي كه اين حس را از دست بدهد.(1)

در يك كلام حماسه سياسي نوعي حماسه است كه حماسه انساني است، تعصب (هم) اگر ناميده شود تعصب ممدوح است. آن حماسه كرامت نفس و آزادمنشي و عزت نفس و اينكه زندگي باعار قابل تحمل نيست مي باشد.(2)

6. تعريف حماسه اقتصادي

6. تعريف حماسه اقتصادي

حماسه اقتصادي تركيبي از دو كلمه «حماسه» و «اقتصاد» است كه با تعريف لغوي و اصطلاحي از اين دو واژه تعريف آن معلوم شد اما


1- مجموعه آثار، ج17، ص 53.
2- مجموعه آثار، ج17، ص 636.

ص: 24

مي توان گفت، حماسه اقتصادي يك رخداد مهم و بزرگي كه شجاعانه و دليرانه در اقتصاد در حوزه توليد و توزيع و مصرف در سطح يك كشور يا سطح بين المللي اتفاق مي افتد كه براي مردم، آن كشور يا جوامع بشري ديگر مؤثر خواهد بود اين حماسه در عرصه اقتصاد همراه با شجاعت و حق طلبي و عدالت خواهي «كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»(1) است كه بايد خارق العاده باشد همان گونه كه از آحاد امت اسلامي تا كنون انتظار مي رفته است. اين حماسه و مجاهدت بايد با پايداري و استقامت در ايمان همراه با كار و تلاش و همت مضاعف باشد.

7. انواع حماسه

اشاره

7. انواع حماسه

در فرهنگ هر كشوري كلمه حماسه هميشه مترادف بايك «نماد» است. نمادي كه مظهر قدرت و اقتدار ملت ما است، حماسه سياسي يعني اينكه رفتارهاي جمعي مردم دريك موضوع مشخص چنان بايد پرقدرت و درخشان باشد كه جز «حماسه» نتوان نام ديگري بر آن گذاشت. از حماسه، دسته بندي هاي مختلفي مي توان انجام داد در يك دسته بندي حماسه به حماسه «فردي»، «اجتماعي» و «قومي» تقسيم مي شود. در دسته بندي ديگر حماسه را مي توان به حماسه «مقدس» و «غير مقدس» دسته بندي نمود. همچنين حماسه را مي توان به «حماسه هاي ملي» و «حماسه هاي ديني» دسته بندي نمود. از آنجا كه دسته بندي اخير بيشتر با موضوع سال در ارتباط است، در ادامه به شرح دسته بندي اخير يعني حماسه هاي ملي و حماسه هاي ديني پرداخته مي شود.


1- نسا: 135.

ص: 25

الف)حماسه هاي ملي

الف)حماسه هاي ملي

حماسه هاي ملي حماسه هايي هستند كه بيانگر دلاوري ها و شجاعت قهرمانان، پهلوانان، سرداران، نامداران يا يك ملت است كه در طول تاريخ يك سرزمين آفرينش شده اند. نمونه اين نوع حماسه ها، حماسه آفريني هاي نادر شاه افشار و شاه اسماعيل صفوي، آريو برزن سردار دوره ساساني، سورنا سردار دوره اشكا ني يا جلال الدين خوارزمشاه در دوره مغول است. در اين نوع حماسه آفريني قهرمان حماسه سرنوشتش با سرنوشت يك ملت گره مي خورد و قهرمان براي مردم آن سرزمين محترم است. درحماسه هاي ميهني: شخصيت ها ملي تجسم آرمآنها و آرزوهاي يك ملت هستند و شخصيت مادي ومعنوي متمايزي دارند، قهرمانان حماسه دست به كارهاي خارق العاده اي مي زنند. در اين گونه از حماسه آفرين ها روح ملي گرايي و وطن پرستي بسيار چشم گير است (حتي گاه با افسانه سازي همراه است).(1)

در حماسه هاي ميهني اگرچه حماسه آفريني حماسه سازان براي ملت و سرزمين خود ممكن است مقدس باشند و مردم آنها را يك قهرمان ملي بدانند ولي ممكن است نزد ملت ديگر آن حماسه آفرين ها مقدس و محترم نباشند. شهيد مطهري در اين باره با ذكر نمونه هايي مي نويسد:

اسكندر خواه ناخواه در روحش يك حماسه، يك موج وجود داشته است. شاه اسماعيل هم همين طور، ناپلئون هم همين طور، اسكندر، نادرشاه و شاه اسماعيل، همه اينها يك اراده بزرگ هستند. يك همت


1- دانش نامه جهان گستر، ج7، ص326.

ص: 26

بزرگ هستند ولي حماسه مقدس نيستند براي اينكه هريك از اينها مي خواهد شخصيت خويش را توسعه بدهد. مي خواهد همه چيز را در خودش هضم كند، مي خواهد ملت ها و مملكت هاي ديگر را در خودش هضم كند. لذا از نظر يك ملت، يك قهرمان ملي است ولي از نظر يك ملت ديگر جنايت كار است. اسكندر براي يونانيان يك قهرمان است و براي ايرانيان يك جنايت كار؛ براي يونانيان يك قهرمان است چون به يونان عظمت داد، چون قدرت هاي ديگر، ثروت هاي ديگر، عظمت هاي ديگر را خرد كرد و پرچم يونان را در مملكت هاي ديگر به اهتزاز درآورد. اما از نظر قوم مغلوب، او نمي تواند قهرمان باشد. ناپلئون براي فرانسوي ها قهرمان است، اما آيا براي روسيه يا براي انگلستان هم قهرمان است؟ البته نه. آنها حماسه هستند، ولي يك حماسه فردي از نوع خودخواهي. يك حماسه بزرگ است يعني يك خودخواهي بزرگ است. يك خودپرستي بزرگ است. يك جاه طلبي بزرگ است. اما اين حماسه ها حماسه هاي مقدس شمرده نمي شوند.(1)

ب)حماسه هاي ديني

اشاره

ب)حماسه هاي ديني

در حماسه ديني عنصر ملي و قومي جاي خود را به عناصر ديني مي دهد. گرايش هاي ملي و قومي در آن رنگ مي بازد.ن بردها و كوشش هاي قهرمانان تنها با انگيزه هاي مذهبي و دفاع از آرمان هاي ديني است.(2)

اين نوع حماسه آفرين ها ازنوع حماسه آفريني هاي مقدس است كه نه


1- مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 17، ص38.
2- علي راميني وديگران، دانش نامه جهان گستر،ج7، ص326.

ص: 27

تنها در سطح ملي بلكه در سطح بين المللي مي توانند براي بشريت تحول آفرين باشد. شمار حماسه آفريني هاي ديني در فرهنگ ما كمتر ازحماسه هاي ميهني نيست. تاريخ تشيع سراسر با حماسه شكل گرفته است. حماسه حسيني اوج حماسه بشريت است كه بر تارك تشيع مي درخشد. حتي حماسه دفاع مقدس كه در طول هشت سال جنگ تحميلي با تأسي از حماسه حسيني درايران شكل گرفت يك حماسه ديني _ ميهني است كه در تاريخ معاصر ايران براي هميشه ماندگار خواهد بود.

يكي ديگر ازحماسه هاي بزرگ و پرشور ديني حماسه عظيم حضرت ابراهيم خليل عليه السلام با گمراهان هم عصر خويش است. پيام آور الهي وقتي از هدايت گمراهان درمانده مي شود. با يك رفتار جهادي (شكستن بت هاي بت خانه) به خلق حماسه اي عظيم دست مي زند و با ياري خداوند، يكتا پرستي را جاي گزين بت پرستي مي كند. همين طور حماسه آفريني هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله و حضرت علي عليه السلام در تاريخ اسلام ازحماسه هاي پرشور ديني است كه نظر بسياري از شعرا و نويسندگان حماسي ديني را به خود معطوف نموده است. كتاب هايي نظير حمله حيدري، خاوران نامه يا علي نامه كتاب هايي هستند كه به حماسه آفريني آن بزرگواران پرداخته اند.

خاستگاه حماسه سياسي در آموزهاي ديني

خاستگاه حماسه سياسي در آموزهاي ديني

شعارهاي مطرح شده در سال هاي گذشته عموماً برگرفته از مفاهيم ديني از جمله آيات و روايات است كه در انديشه اسلامي از جايگاه بلندي برخوردارند. دليل آن نيز مشخص است. زيرا، در جامعه اسلامي ما يك

ص: 28

رهبري ديني حاكم است كه رويكرد فقاهتي در اداره و تنظيم امور دارد، به همين جهت، شيوه هاي هدايت و مفاهيم بكار گرفته شده همگي بن مايه هاي ديني دارد. كه پشتوانه هاي عظيم معرفتي، اعتقاد و اخلاقي را به همراه دارد. بنابراين واكاوي و رديابي نام هاي تعيين شده در آموزه هاي ديني كار دشواري نيست. به عنوان مثال براي شعار «حماسه سياسي و حماسه اقتصادي» كه شعار امسال مي باشد، تأمل در آيات سوره مباركه صف مسائل فراواني را روشن مي كند. اين سوره با تسبيح پروردگار يكتا آغاز شده، از مردم درخواست جهاد همه جانبه و ياري و نصرت خدا مي شود. البته اين در خواست كمك به معني نيازمندي و احتياج ذات اقدس حق نيست. لذا منزه بودن او از هرگونه فقر و نياز، به شهادت همه آسمآنها و زمين و موجودات، در صدر سوره ذكر شده است. سپس به مؤمنان يادآوري مي شود كه ادعايي نسبت به آنچه كه پاي بند نيستند، نداشته باشند و اگر به گفتارشان ملتزم نباشند. غضب الهي را به دنبال خواهد داشت. همچنين در اين سوره مبارزه مطلوب و محبوب خداوند: رويارويي همگاني و متحدانه در يك صف و آن هم صف نفوذناپذير و مستحكم با دشمنان خدا، معرفي مي شود. سپس به اذيت ها و كوتاهي هاي انجام گرفته نسبت به دو پيامبر بزرگ الهي (حضرت موسي و حضرت عيسي عليهم السلام مي پردازد و پيامدهاي سخت آن يعني انحراف و گمراهي را بازگو مي كند، در ادامه خبر از جهان گير شدن نور الهي و غلبه دين خدا بر كافران و مشركان در همه عرصه ها عليرغم ميلشان داده مي شود و راه رهايي مؤمنان از گرفتاري ها و عذاب هاي سخت دنيا و آخرت را ايمان و جهاد با مال وجان دانسته مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَي تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ

ص: 29

بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛اي كساني كه ايمان آورده ايد آيا شما را به تجارتي كه رهايي بخش از عذاب سخت است رهنمون شوم. به خدا و رسول او ايمان آوريد و در راه خدا با اموال و جان هاي خود جهاد نماييد كه اگر بدانيد اين براي شما بهترين است.»(1) در اين آيه از مؤمنان تقاضاي ايمان شده است كه معني آن، پايداري و استقامت در ايمان و جهت دادن همه تلاشهاي جسمي و مالي در راه خداست. در واقع تجارت سود بخش مؤمنان: پايمردي و پاي بندي به ايمان، استمرار مجاهدت همه جانبه با جان و مال، خستگي ناپذيري و تلاش مستمر همگاني (تجاهدون) معرفي گرديده است. بي شك، ايمان، جهاد با مال و جان، همه عرصه ها از جمله عرصه سياست و اقتصاد را در برمي گيرد و اين گونه ايمان و جهاد، نه تنها جبران ضعف ها و اشكالات گذشته را مي نمايد بلكه از لوازم و دست آوردهاي آن، تحقق اهداف و خواسته هاي امت اسلامي است كه همانا پيروزي قريب الوقوع بر دشمنان، فائق آمدن بر گرفتاري ها و مشكلات مي باشد و اين وعده قطعي و بشارت آميز پروردگار است كه مي فرمايد: «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ؛ ياري وپيروزي نزديكي از جانب خداوند است و مومنان را بشارت ده.»(2) در پايان سوره هم دستور به ياري پروردگار، و ورود به زمره انصارالله به همه مؤمنان داده شده است. همچنين تجربه و عبرت آموز از پيروزي هاي گذشته، شاهد حقانيت اين راه معرفي شده است. با توجه به آنچه كه گذشت روح حماسي در تمام آيات اين سوره آشكارا مشاهده مي شود.


1- صف: 11 و 12.
2- 2صف: 13.

ص: 30

حماسه مقاومت، حماسه عمل به شعارها، حماسه جهاد در صف واحد، حماسه وحدت پولادين، حماسه حضور و همراهي با رهبران الهي، حماسه آينده نويدبخش، حماسه غلبه جهاني دين خدا، حماسه ناكامي و شكست مشركان و كافران، حماسه استقامت در ايمان، حماسه جهاد اقتصادي، حماسه جهاد نظامي، حماسه نصرت خدا، حماسه پيروزي بر دشمنان و در يك كلام حماسه سياسي و اقتصادي.(1)

همچنين چه خاستگاهي مهم تر از اين كه پيامبر اين امت در فرازي از فرمايشات خود مي فرمايد: من پيامبر حماسه هستم.(2)

كلمه محمد از زبان محمد به حق هم كه چنين بوده است: چنان كه در حماسه بدر پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله خود بزرگ ترين خالق حماسه بود. چنان كه ابن سعد در طبقات خود از عمر بن خطاب نقل مي كند: «رسول گرامي اسلام را ديدم روز بدر زره بر تن كرده و با جست وخيز خاصي آيه 46سوره قمر«سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ؛ به زودي (دشمنان) اين جمع شكست خورده، برمي گردند.» را مي خواند. فهميدم كه شكست دشمن حتمي است. همچنين امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «پيامبر نزديك ترين فرد به دشمن بود.هرموقع آتش جنگ شعله ورتر مي شد ما به رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله پناه مي برديم.(3)


1- نك: نكته هايي پيرامون حماسه سياسي و حماسه اقتصادي _ حسن علي اكبري _ سايت حرف آخر.
2- ميزان الحكمه، ج3.
3- ميزان الحكمه، ج13، كلمه شجاع.

ص: 31

فصل دوم: ويژگي هاي كار حماسي در اسلام

اشاره

فصل دوم: ويژگي هاي كار حماسي در اسلام

ص: 32

ص: 33

كار حماسي يعني كاري كه همراه با صلابت، غيرت، شجاعت، حميت، حق طلبي، عدالت خواهي و مردانگي است. كه بايد در مسيرهاي آرماني باشد. حماسه در تاريخ ايران زمين و اسلام جايگاه رفيعي دارد. در ادبيات نقطه اوج، حماسه است. در شعر و نثر حتي در اخلاق و عرفان نيز همين گونه است. كار حماسي كاري فوق العاده است كه ويژگي هاي خاص خود را دارد. براي آگاهي از كار حماسي بايد ويژگي هاي آن را شناخت. مهم ترين ويژگي هاي كار حماسي در اسلام عبارت است از:

1. خارق العاد گي

1. خارق العاد گي

در حماسه اعمال و حوادثي اتفاق مي افتد كه خيلي سطح بالا و خطرناك است هركس از عهده آن بر نمي آيد. تفاوتش با رويداد هاي عادي در همين است. در حماسه ممكن است جمعيتي اندك با ايمان وارادهاي استوار بر جمعيتي انبوه پيروز شود. نظير آنچه كه در جنگ بدر براي مسلمانان صدر اسلام پيش آمد. در جنگ بدر مشركان و مخالفين مكه بسيج عمومي اعلام نمودند. لشگري حدود هزار نفر سرباز، دويست اسب و هفتصد شتر تهيه نموده به سوي مدينه رهسپار شدند تا اسلام را در نطفه خفه سازند و ريشه مسلمانان را از بيخ وبن درآورند.در مقابل اين لشگر مجهز، مسلمانان 313 نفر سرباز، دو اسب و هفتاد شتر داشتند و با چنين عده قليلي به دفاع از اسلام پرداختند.(1)


1- نك: مصطفي زماني، علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، ص63.

ص: 34

در اين جنگ علي عليه السلام ، حمزه سيدالشهدا و ديگر مسلمانان حاضر در جنگ از جمله شخص پيامبر صلي الله عليه و آله چنان شجاعانه با دلاوري حماسه آفرين بودند كه جنگ جويان مكه نام جنگ بدر را «مرگ سرخ» نهادند. در اين جنگ نابرابر، فقط چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند. ولي هفتاد نفر از مشركان به قتل رسيدند.(1)

2. هدف مندي

2. هدف مندي

يك كار حماسي كاري هدف مند و مهم است. مضمون و محتواي هدفش، ممكن است يك ملت يا همه اجتماع يا اهداف دين را دربر بگيرد. هدف حماسه آٰفرينان معمولاً «شخصي نيست يا حداقل در حماسه هاي ديني اين گونه است. چنان كه در جنگ احزاب وقتي حضرت علي عليه السلام در عين ناباوري كفار در برابرحريف نامور خود قرار مي گيرد و او را به خاك ذلت مي افكند، امام عليه السلام قصد مي كند بر روي سينه حريف بنشيند و كار را يكسره كند. اما حريف زبون از ناراحتي به امام جسارت نموده، آب دهان به صورت مبارك حضرت مي اندازد. آن حضرت كه در سراسر زندگي خود براي رضاي خدا و پيشرفت دين كار كرده بود حاضر نمي شود به خاطر اين جسارت كار دشمن را سريع تمام كند. بنابراين از روي سينه حريف گستاخ خود، برمي خيزد چند قدمي راه مي رود تا عصبانيتش برطرف گردد سپس برمي گردد كار دشمن را يكسره مي كند و با فرياد الله اكبر پيروزي خود را بر دشمن اعلام مي كند.(2)


1- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، صص63 _ 65.
2- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، ص 77.

ص: 35

3. جاودانگي

3. جاودانگي

كار حماسي، ماندگار و پويا و مثال زدني است. نشانه جاودانگي ماجراهاي حماسي اين است كه در طول تاريخ اين ماجراها يا به صورت كتبي مدون مي شوند يا اينكه به صورت شفاهي در بين نسل هاي يك ملت سينه به سينه با افتخار نقل مي شوند. چنان كه مبارزه و حماسه آفريني امام علي عليه السلام در جنگ احزاب (خندق) با قهرمان عرب (عمرو بن عبدود) در صدر اسلام هنوز با گذشت چندصد سال از زمان وقوع آنها نقل مجالس است. در حماسه هاي ديني منشأ جاودانگي حماسه ساز، از ايمان به خدا نشأت مي گيرد. علامه طباطبايي رحمه الله در اين باره مي نويسد: «ايمان به خدا نيرويي است كه هيچ نيرويي معادل آن نبوده در برابر آن تاب مقاومت نمي آورد. چون به دست آوردن نيروي ايمان مبني بر فهم صحيح است و همين فهم صحيح صاحبش را به هر خلق و خوي پسنديده اي متعصب مي سازد و او را شجاع و باشهامت و پرجرئت و داراي استقامت و قار و آرامش قلب و وثوق به خدا بار مي آورد. (به همين جهت حماسه آفرين) به هر تقدير چه كشته شود يا بكشد برد با اوست. زيرا، در هردو تقدير پاداشش بهشت (جاودانگي) است و او در خود مصداقي براي مرگ به آن معنايي كه كفار معتقدند و آن را نابودي مي پندارند نمي بيند.(1)

4. فرصت سازي

4. فرصت سازي

بهره گيري بهينه از شرايط زمان در كار حماسي، اصلي مهم است، در كار حماسي حماسه آفرين بايد از فرصتي كه در برابر دشمن به دست مي آيد


1- ترجمه الميزان، ج9، صص 161 و 162.

ص: 36

نهايت استفاده را ببرد و كارستاني به وجود آورد كه دشمنان از رفتار حماسي او غافل گير شوند چنان چه ميراث داران انقلاب در حماسه 9 دي سال 1388 با بهره گيري از اين فرصت طلايي نگذاشتند ميراث خواران اهداف متعالي انقلاب را براي خودشان به تاراج ببرند و ما در تاريخ انقلاب پيشينه هاي فراواني همانند 9 دي داشته ايم و بدون شك با نام گذاري كه رهبر فرزانه انقلاب كردند در آينده نيز اين چنين حماسه ها را در صحنه هاي گوناگون خواهيم داشت چون انقلاب ما ريشه در فرهنگ حماسي عاشورا دارد مردم در 9 دي به دليل اهانت هايي كه به باورهايشان شده بود از فرصت عالي استفاده كردند و خود به صحنه آمدند و خوشان قهرمان تاريخ خودشان شدند. بنابراين مي توان گفت يكي از شاخص هاي برجسته حماسه 9 دي استفاده از فرصت ها بود.

معمار بزرگ انقلاب اسلامي چه زيبا ملت خود را توصيف مي كند آنجا كه مي فرمايد: «من با جرئت مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلي الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين عليه السلام و حسين بن علي عليه السلام مي باشند. آن حجاز كه در عهد رسول الله صلي الله عليه و آله مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمي كردند... اما امروز مي بينيم كه ملت ايران با كمال شوق و اشتياق چه فداكاري ها مي كنند و چه حماسه ها مي آفرينند».(1)

5. اقتدار در عمل

5. اقتدار در عمل

ملت يا كسي كه مي خواهد حماسه آفريني كند بايد با نيرومندي و شجاعت مثال زدني در مقابل دشمن قرار بگيرد و او را وادار به


1- فرازهايي از وصيت نامه سياسي _ الهي حضرت امام خميني رحمة الله.

ص: 37

عقب نشيني و فرار از مواضع خود كند تا حرفي براي گفتن نداشته باشد. زيرا، حماسه در لغت به معني «شجاعت است» اين فضيلت اخلاقي در مقابل «خوف» قرار ندارد كه به معناي مطلق تأثر از مشاهده مكروه است و نفس را وامي دارد به اينكه وظيفه واجب دفاع را انجام دهد. بلكه اين فضيلت در مقابل رذيله «جبن» قرار دارد كه به معناي آن است كه تأثر نفس آن قدر سريع باشد كه عقل و رأي و تدبير را از كار بيندازد و مستلزم تحيّر و سرانجام فرار دشمن گردد.(1)

اگر در مقابل دشمن با قدرت عمل نشود دشمن گستاخ تر شده بر مواضع خود بيش از گذشته پافشاري خواهد كرد. بي جهت نيست رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره ضربت علي عليه السلام در روز جنگ خندق مي فرمايد: «ضربت علي در روز خندق بهتر از عبادت جن و انس است».(2)

همچنين مي فرمايد: «مبارزه علي عليه السلام با عمرو بن عبدود در جنگ خندق بهتراز اعمال امت من تا روز قيامت است».(3)

درست است كه ضربت علي عليه السلام يك ضربت بيش نبود. اما ضربتي بود كه مايه استمرار آيين يكتاپرستي در روي زمين گرديد. اگر در آن روز علي عليه السلام به مبارزه طلبي دشمن پاسخ نمي داد. چه بسا ارتش ده هزار نفري عرب به حيات آيين توحيد پايان مي بخشيد. ولي علي عليه السلام چنان برق آسا عمل كرد كه دشمن را از قدرت عمل خود متحير كرد. علي عليه السلام در حماسه آفريني هايش برابر دشمن چنان قدرت مند قرار مي گرفت كه سيل عظيم دشمن در روحيه اش تأثيري نداشت. آن


1- ترجمه الميزان، ج10، ص 480.
2- جعفر سبحاني، تاريخ اسلام، ص 138، به نقل از: دلائل الصدق، ج2، ص 175.
3- حسين نوري، مستدرك الوسايل، ج3، ص 32.

ص: 38

حضرت از قدرت مندي و حماسه آفريني خود در فرازي چنين مي فرمايد:

به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبه رو شوم، درحالي كه آنان تمام روي زمين را پر كرده باشند نه باكي دارم و نه مي هراسم.(1)

همچنين در فرازي ديگر مي گويد:

به خدا سوگند اگر اعراب در نبرد من پشت به پشت يكديگر بدهند. از آنان روي برنتابم. اگر فرصت داشته باشم به پيكار همه مي شتابم.(2)

6. اميد و نشاط آفريني

6. اميد و نشاط آفريني

حماسه بايد اميدآفرين باشد يعني به گونه اي خلق شود كه موجب تقويت نيروهاي خودي شود و از سوي ديگر در طرف مقابل (دشمنان) موجب تضعيف روحيه و يأس و نااميدي شود. امروزه دشمنان ما از برخورد چهره به چهره با اين ملت مأيوس شده اند و از طرفي مي خواهند نقشه هاي شوم خود را عملي سازند سعي مي كنند با نااميدي افق هاي روشن انقلاب را در عرصه هاي سياسي و اقتصادي تيره و تار نشان دهند. بنابراين با تلاش اميدوارانه و با كاري مدبّرانه و برنامه ريزي شده و با استمداد از خداوند منان با هم بستگي و هم دلي بيشتر بايد حماسه آفريني كرد و اين انقلاب را به سرمنزل مقصود رساند.


1- ترجمه نهج البلاغه، نامه 62، ص 601.
2- ترجمه نهج البلاغه، نامه 45، ص 555.

ص: 39

اميدواري رمز شادكامي و نشاط است اگر زمينه هاي موفقيت فراهم باشد ولي انسان به آينده اميدوار نباشد و از اين زمينه ها نمي تواند بهره كافي ببرد و حماسه بسازد بنابراين اميد نقش سازنده اي در كار حماسي دارد و از طرف ديگر يأس و نااميدي از گناهان كبيره است به فرموده قرآن «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ به آن دسته از بندگانم كه بر خود ستم روا داشته اند بگو از رحمت خدا نوميد نشويد زيرا خدا همه گناهان را مي بخشد همانا او آمرزنده و مهربان است».(1)

با تفكر در قصه هاي قرآن ما را به اين حقيقت رهنمون مي سازد كه يكي از اهداف اين قصه هاي حماسي ايجاد روحيه اميد در دل هاست و خداوند سبحان از طريق بيان زندگي انسان هاي كامل به پرورش روحيه اميد و تقويت آن در ساير افراد و جوامع بشري مي پردازد. يوسف عليه السلام اين بنده صالح خدا و اين گم گشته عزيز يعقوب كه به انواع گرفتاري ها مبتلا شد تا گوهر وجودش نمايانده شود پس از سال ها رنج و سختي و صبر در راه خداوند سرانجام به آغوش پدر بازمي گردد.(2) و يا در ماجراي ايوب نبي عليه السلام كه سخت ترين تلخي ها را براي مدتي طولاني چشيد تا استعدادهاي نهفته اش شكفته شود و به تكامل وجودي خويش رسد پس از تحمل كردن تمامي رنج ها و شنيدن شماتت دشمنان، اميد خود را از كف نداد بلكه با نشاط هرچه بيشتر سلامتي و شدت را به ارمغان آورد و ديگر نعمت هاي از كف رفته را يك باره بازمي يابد.(3) و يا آنجا كه پيامبر


1- زمر: 53.
2- يوسف: 100.
3- ص: 43.

ص: 40

اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد اميد و آرزو براي امت من رحمت است و اگر اميدي وجود نداشته باشد نه مادري به فرزندش شير مي داد و نه باغباني درختي غرس مي كرد.(1) به گفته مولانا:

گر نبودي ميل و اميد ثمر

كي نشاندي باغبان بيخ شجر(2)

7. توأم بودن احساس ومنطق

7. توأم بودن احساس ومنطق

حماسه، حضوري است كه همراه با منطق و احساسات است. يعني اگر حضور و نقش آفريني تنها جنبه احساسي داشته باشد يا تنها جنبه عقلاني داشته باشد، اين حضور و نقش آفريني كاري حماسي نخواهد بود. در واقع حماسه با منطق واحسا سات توأم يا به تعبير بهتر با شور و شعور همراه است. حماسه آفرين ضمن اينكه با عزمي استوار با رجز و مبارزه شجاعانه و دليرانه، در بين نيروهاي خودي اميدآفريني و نشاط آفريني مي كند، و در بين دشمن گرد يأس و نااميدي مي پاشد نسبت به رفتار و اعمال خود از نظر عقلاني نيز كنترل و بصيرت دارد و هدف خود را از حماسه آفريني فراموش نمي كند. چنان كه امام علي عليه السلام زماني كه در جنگ خندق مقابل عمرو بن عبدود قرار مي گيرد از او سه درخواست مي كند كه دو درخواست نخست نشان گر اين است كه امام قصد هدايت دشمن را دارد مانند دشمن به دنبال قهرماني و پهلواني در صحنه نبرد نيست. ولي در، درخواست سوم به دنبال تحقير دشمن و ايجاد شور است. امام در درخواست سوم فرمود: «اكنون كه دو درخواست مرا نپذيرفتي پياده


1- بحارالانوار، ج74، ص175.
2- مثنوي معنوي، دفتر چهارم، بيت 5229.

ص: 41

شو تا با يكديگر مبارزه كنيم.» عمرو از اين پيشنهاد امام عليه السلام سخت برآشفت و با پوزخند گفت: «فكر نمي كنم كه كسي درباره من چنين بدگمان باشد و چنين توقعي از من كرده باشد.» پس از اين گفتار از اسب سريع پياده شد دست وپاي آن را قطع كرد و برق آسا به امام حمله ور شد. چنان شمشير خود را بر سر حضرت فرود آورد كه سپر را بريد و بر سر حضرت اصابت كرد. امام هم مهلت نداد شمشيري به پاي او فرود آورد كه اورا زمين گير كرد.(1)

امام عليه السلام حتي در اين حماسه با رفتار اخلاقي خود دوست و دشمن را به تحسين وادار كرد. چنان كه نوشته اند زماني كه عمرو زمين گير شد از امام در خواست كرد كه زره و لباس او را از تن بيرون نياورد. امام در پاسخ به در خواست عمرو گفت: اين لباس تو در نظر من ارزشي ندارد.(2)

8. تيزهوشي وتدبير

8. تيزهوشي وتدبير

در آفرينش حماسه بايد در برابر توطئه هاي دشمن با تدبير و باهوش بود مقام معظم رهبري تيزهوشي و تدبير در خلق حماسه مقابل دشمن را چنين تبيين مي كنند: ملت و مسئولان كشور بايد هوشيار باشند؛ محاسبه اين دشمني ها را بكنند؛ در مقابله با اين دشمني ها، با تدبير و با شجاعت عمل كنند. هم تدبير لازم است، هم شجاعت لازم است. اگر شجاعت وجود نداشته باشد، در مقابل ابهت و هيبت و چهره عبوس دولت هاي مستكبر، كسي دل خود را ببازد، قطعاً شكست خورده است. دولت هاي مستكبر يكي


1- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، زماني، صص 75 _ 77.
2- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، زماني، ص 78.

ص: 42

از كارهايشان همين تشر زدن است؛ چهره عبوس گرفتن است؛ حق را ناحق كردن است. در مقابل اينها تدبير لازم است. تدبير يعني آگاهي از آنچه كه در برنامه دشمن است، و تصميم درست و بجا در مقابله با آن. دشمن به شكل هاي مختلفي ظاهر مي شود. شما امروز ملاحظه كنيد؛ در مقابل ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي، صهيونيست ها هستند، دولت امريكا قرار دارد؛ گاهي لباس گرگ مي پوشند، گاهي لباس روباه مي پوشند؛ گاهي چهره خشن و خصمانه خودشان را نشان مي دهند، گاهي چهره فريب گرانه نشان مي دهند؛ بايد متوجه بود.(1)

مي توان گفت تيزهوشي تدبير در حماسه يعني حضورآگاهانه و به موقع توده هاي مردم در صحنه و نقش آفريني براي خنثي كردن نقشه هاي طراحي شده دشمن، چنان كه مردم حماسه آفرين ايران در انتخابات گذشته وقتي از توطئه دشمن آگاهي يافتند بنا به فرمايش مقام معظم رهبري اين گونه عمل كردند. ايشان درباره آن حماسه آفريني مي فرمايد:

آزمون مهمي بود؛ هم عبرت هاي زيادي داشت، هم درس هاي زيادي داشت؛ و در اين آزمون، ملت ايران پيروز شد. آنها مي خواستند مردم را تقسيم كنند به يك گروه اقليت، به يك گروه اكثريت؛ يك گروهي كه برنده ي انتخابات است، يك گروه هم كه در انتخابات به نتيجه مطلوب خود دست پيدا نكرده، اينها را در مقابل هم قرار بدهند. ملت را دوپارچه كنند؛ يك عده اغتشاش گر هم وارد ميدان بشوند و با ايجاد اغتشاش، جنگ را در داخل كشور مغلوبه كنند، جنگ داخلي راه بيندازند؛ اميدشان اين بود. اما


1- فرمايشات رهبري، نوروز89، مشهد.

ص: 43

ملت هوشياري به خرج داد. شما ديديد در روز انتخابات، مردم به دو گروه سيزده چهارده ميليوني، و بيست و چهار پنج ميليوني تقسيم شدند؛ اما بعد از گذشت مدتي نه چندان بلند، همين دو گروه با هم يكي شدند و در مقابل شورش گران و اغتشاش گران و خراب كاران ايستادند. بيداري ملت را انسان اينجا مي شود فهميد. قوي ترين و آخرين ضربه را ملت در روز نهم دي و بيست و دو بهمن وارد كرد. كار ملت ايران در بيست و دوم بهمن، كار عظيمي بود؛ نُه دي هم همين طور. يكپارچگي ملت آشكار شد. همه كساني كه در عرصه سياسي به هر نامزدي رأي داده بودند، وقتي ديدند دشمن در صحنه است، وقتي فهميدند اهداف پليد دشمن چيست، نسبت به آن كساني كه قبلاً به آنها خوش بين هم بودند، تجديدنظر كردند؛ فهميدند كه راه انقلاب اين است، صراط مستقيم اين است. در بيست و دوي بهمن، ملت همه با يك شعار وارد ميدان شدند. خيلي تلاش كردند، شايد بتوانند بين ملت دودستگي ايجاد كنند؛ اما نتوانستند. و ملت ايستاد؛ اين پيروزي ملت بود.(1)

9. آماده فداكاري به امر رهبر (ولايت مداري)

9. آماده فداكاري به امر رهبر (ولايت مداري)

در خلق حماسه بايد گوش به فرمان رهبر و آماده براي فداكاري بود. از انبوه دشمن يا تجهيزات آن نبايد هراسي به خود راه داد. در جنگ بدر زماني كه مسلمانان با انبوه دشمن مواجه شدند. رسول خدا شورايي تشكيل داد تا نظر ياران خويش را درباره جنگ جويا شود. بزرگان و دلاوران مهاجر همگي اعلام آمادگي براي جنگ نمودند. پيامبر به نظر


1- فرمايشات رهبري، نوروز89، مشهد.

ص: 44

آنان اكتفا نكرد نظر انصار را نيز جويا شد. سعد بن معاذ رييس گروه خوارج براي خلق حماسه خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله چنين گفت:

ما به تو ايمان آورده ايم و تو را تصديق كرديم و با تو پيمان بستيم. هر مقصدي داري در پيش گير. به خدايي كه تو را بر انگيخته است. اگر اين دريا (درياي سرخ) را به ما نشان دهي و در آن فرو روي ما همگي پشت سر تو در آن فرو مي رويم و يك نفر هم عقب نمي ماند. ما خوش نداريم كه در نبرد با دشمن به جاي امروز فردا روبه رو شويم. ما در نبرد، جمعيت شكيبايي هستيم.(1)

پس از او مقداد كه يكي ديگر از انصار بود برخاست، خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله گفت: «ما هرگز مانند بني اسراييل نيستيم كه به موسي عليه السلام گفتند: تو برو با خدايت جنگ كن و ما در اين جا نشسته ايم، بلكه مي گوييم تو و خدايت برويد ما به دنبال تو هستيم.(2)

آري وجود چنين جان هاي آماده براي فداكاري به امر رهبر بود كه توانست حماسه عظيم «بدر» را خلق كند تا نقطه عطف تاريخ پرافتخار اسلام باشد.

10. پايداري

10. پايداري

هميشه حماسه آفريني با جنگ و نزاع نظامي با دشمن به دست نمي آيد. گاه دشمن از حمله نظامي خودداري مي كند سعي مي كند با سياست هاي ديگري حريف خود را از پاي درآورد تا متحمل خسارت سنگين نشود. در اين زمان پايدار و استقامت بيشتر در برابر دشمن مي تواند حماسه ساز


1- تاريخ اسلام، ص 99.
2- تاريخ اسلام، ص 99.

ص: 45

باشد. پايداري و استقامت مسلمانان در مقابل محاصره اقتصادي مشركان مكه نمونه روشني از اين پايداري حماسي است. مورخين نوشته اند: در سال هفتم بعثت مشركان مكه زماني كه نتوانستند با سياست هاي مختلف مسلمانان را از راهي كه انتخاب كرده اند بازدارند، پيماني امضا كردند كه مسلمانان را از نظر اقتصادي و اجتماعي در تنگنا قراردهند. از جمله اينكه: خريد و فروش اجناس، ازدواج را با مسلمانان ممنوع اعلام كردند. همچنين قرار شد در تمام پيش آمدها، با تعصب خاص خود از مخالفان پيامبر صلي الله عليه و آله حمايت كنند. اين پيمان سبب شد كه مسلمانان از شهر مكه خارج شده، بيرون از آن در دره اي به نام «شعب ابي طالب» پناه بگيرند. اين تحريم ها به مدت سه سال ادامه داشت. در اين مدت مسلمانان سختي زيادي را متحمل شدند گاه كار گرسنگي به جايي مي رسيد كه شيون كودكان در بيرون از دره شنيده مي شد. ولي شدت عمل قريش در اجراي مواد پيمان از مقاومت و فداكاري مسلمانان ذره اي نكاست. سرانجام ناله جان گداز فرزندان و كودكان و وضع رقت بار مسلمانان پناهنده به شعب، نتيجه داد و باعث شد گروهي از امضاكنندگان امضا خود را پس بگيرند و مشكل را حل كنند. و مسلمانان پاداش حماسه پايداري خود را بگيرند و الگويي براي ديگران باشند.(1)


1- نك: تاريخ اسلام سبحاني، صص 58 و 59.

ص: 46

ص: 47

فصل سوم: حماسه سياسي در آيات و روايات

اشاره

فصل سوم: حماسه سياسي در آيات و روايات

ص: 48

ص: 49

ملت مسلمان ايران در طول سي و چهار سال از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي همواره حماسه هاي فراواني را آفريده اند. اين بار نيز در راستاي افزايش اقتدر و عزت نظام مقدس جمهوري اسلامي با عزمي راسخ با حركتي جهادگونه و پرشور همراه با آگاهي و بصيرت و تقواي الهي در عرصه هاي سياسي ملي و بين المللي با اميد و نشاط هرچه بيشتر دشمنان را مأيوس خواهند نمود در اينجا به برخي از مباني حماسه سياسي مي پردازيم.

الف) مباني حماسه سياسي

اشاره

الف) مباني حماسه سياسي

سياست مداران و نخبگان سياسي اگر امور عادي را در عرصه سياست رعايت كنند حماسه اي خلق نمي شود اما مواردي است كه حماسه سياسي مبتني بر آنهاست و با آن مباني مي توان حماسه آفريني كرد و ما در اينجا به برخي از مباني مهم آن اشاره مي كنيم.

1. تقواي سياسي

1. تقواي سياسي

خداوند در قرآن مي فرمايد: «إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ زمين از آن خداست آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مي دهد و فرجام [نيك] براي پرهيزكاران است».(1)


1- اعراف: 128.

ص: 50

در اين آيه يكي از شرايط دست يابي به مقام رهبري سياسي يك امت را تقوا مي داند به عبارت ديگر كسي كه بخواهد مسئوليت سياسي در جامعه اي را به عهده بگيرد مي بايست اهل تقوا باشد.

اگر به آيات و روايات تقوا توجه شود معلوم مي شود كه تقوا تا چه اندازه در حوزه سياسي مي تواند تأثيرگذار باشد. بسياري از مشكلات جوامع بشري به سبب آن است كه مسئولان و سياست مداران از تقواي لازم برخوردار نمي باشند. بدون شك آدمي خواسته ها و تمايلات خودخواهانه اي دارد و مهار آنها كار ساده اي نيست به خصوص براي سياست مدار كه وظيفه اش نجات مردم از گرداب گمراهي است.

تقواي سياسي نوعي خاص از تقواست كه به تقواي معمولي در سطح عموم مردم تفاوت مي كند از تقواي عمومي چند مرحله بالاتر است. مسئولان و سياست مداران جامعه در سال حماسه سياسي بايد علاوه بر تقواي شخصي پرهيز از دروغ و وعده هاي پوچ و بداخلاقي، قانون گريزي و... بايد از تقواي جمعي برخوردار باشند

در اهميت تقواي سياسي همين بس كه حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «التُّقي رَئيسُ الاَخلاق؛ تقوا سرآمد اخلاق است.»(1) و يك سياست مدار بايد متخلق به اخلاق الهي باشد وقتي مردم احساس كنند كه گردانندگان سياسي آن جامعه به جهت داشتن تقواي سياسي ابعاد مادي و معنوي حيات آحاد مردم را تا نهايت در چه تقوا رعايت مي كنند، نه تنها براي شكوفايي استعدادها و پيشرفت آن جامعه خود به تكاپو مي افتند و حماسه ها مي آفريدند بلكه ثبات سياسي جامعه را به ارمغان مي آوردند و


1- بحارالانوار، ج67، ص284.

ص: 51

الگويي براي كشورهاي ديگر مي شوند. درجه اهميت تقواي سياسي به اندازه اي است كه اميرالمؤمنين عليه السلام به فرمانده اش مالك اشتر حدود 15 بار امر به تقوا مي دهد. تقوا عامل مديريت، قانون مداري، شايسته سالاري مهار و كنترل دروني، وجدان بيدار انساني، تشويق كننده به نيكوكاري و بسياري از امور ديگر است كه در حوزه سياسي يك سياست مدار بايد مورد توجه قرار دهد در مورد شايستگي رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «مَنْ تَقَدَّمَ عَلَي الْمُسْلِمينَ وَ هُوَ يَريٰ أَنَّ فِيهِمْ مَنْ هُوَ اَفْضَلُ مِنْهُ فَهُوَ خائِنٌ؛ هركس كه بر مسلمين پيش بيفتد در حالي كه او در ميان مسلمانان برتر از خود را مي بيند خائن است».(1)

بنابراين حب رياست داشتن با تقواي سياسي در سال حماسه سياسي سازگاري ندارد و مسئولان سياست مدار ما بايد توجه داشته باشند كه عاملي براي تقواي سياسي با اهميت تر از آن نيست كه شخص خود را كاملاً شايسته آن مقام بداند بعد مسئوليت آن را بپذيرد.

يكي ديگر از موارد تقواي سياسي اين است كه اطاعت از خداوند را بر همه چيز مقدم بدارد، سياست مدار اگر بخواهد گفتار و كردار و انديشه ها يش براي خود و ديگران مفيد باشد بايد از اطاعت خداوند روي گردان نباشد يعني در تمام لحظات زندگي چه در محراب عبادت چه در ميدان جنگ چه در مسند حكومت در پيشگاه خداوند خود را حاضر و ناظر ببيند و دائماً در پي اطاعت فرمان او باشد.

تقواي سياسي اقتضا مي كند كه سياست مدار جلوي شهوات و طغيان گري هاي نفس خود را بگيرد و مهار كند خداوند در قرآن


1- سفينة البحار، ج1، ص492.

ص: 52

مي فرمايد: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛ آن سراي آخرت را براي كساني قرار مي دهيم كه در روي زمين علو و فسادي نمي جويند.»(1) بنابراين سياست مداران و نخبگان سياسي در سال حماسه سياسي قدرت را با امكانات مادي آميخته نكنند و استبداد و خودرأيي را كنار بگذارند. در اين صورت مي توانند آرامش و آسايش را با تقواي الهي در جامعه به ارمغان آورند.

2. عزت و اقتدار سياسي

2. عزت و اقتدار سياسي

يكي از مباني مهم حماسه سياسي عزت طلبي و اقتدار سياسي است چنان كه سرور شهيدان در روز حماسه عاشورا فرمود: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعي ابنَ ادَّعي قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهات مِنَّا الذِّلَّة؛ آگاه باشيد فرومايه پسر فرومايه (پسر زياد) مرا بر سر دوراهي قرار داده است راهي به سوي مرگ و راهي به سوي ذلت، هرگز مباد كه ما ذلت و خواري را بر مرگ برگزينيم».(2)

جامعه اسلامي ما نيز بايد از امام حسين عليه السلام الگو بگيرد و سلطه و نفوذ دشمنان و بيگانگان را نپذيرد جامعه اي كه تحت نفوذ بيگانگان قرار گيرد هرگز نمي تواند ادعاي استقلال و عزت مندي نمايد. سلطه نداشتن دشمنان بر كشورهاي اسلامي يكي از اصول اوليه نظام سياسي اسلام است و در سال حماسه سياسي پررنگ تر جلوه مي نمايد خداوند در قرآن مي فرمايد: «لَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ خداوند هرگز براي كافران نسبت به اهل ايمان راه تسلط و نفوذ باز نكرده است».(3)


1- قصص: 83.
2- اللهوف علي قتلي الطفوف، ص97.
3- نسا: 141.

ص: 53

بنابراين «نفي سبيل» به عنوان يكي از قاعده هاي مهم فقه سياسي در بين فقها مطرح است و رهبران نظام اسلامي، يكي از جنبه هاي مهم انقلاب اسلامي را كسب عزت سياسي و مقابله با استبداد و استعمار و استقرار حاكميت مردم بر سرنوشت خود و تضمين منافع ملي و بين المللي مي دانسته اند و مي دانند. سياست مداران و نخبگان سياسي ما نيز به شكرانه خدا با اقتدا به امام شهيدان كه فرمود:

القتل (الموت) اولي من ركوب العار ج

والعار اولي من دخول النار

شهادت بهتر از زندگي ذلت بار است و تن سپردن به ذلت و خواري بهتر از ورود به آتش جهنم است.»(1) پرچم بين المللي را چنان برافراشته اند كه نه از اردوگاه غرب فرمان مي برند و نه وامدار اردوگاه شرق مي باشند. و استمرار اين استقلال و عزت سياسي است كه دشمنان را هر روز واداشته كه در مقابله با اين ملت سرافراز حيله اي جديد طراحي كنند در حالي كه بسياري از كشورهاي پيشرفته و مرعوب از اعلان صريح موانع سياسي خوند وحشت دارند و مجبورند تابع سياست هاي غلط آنها باشند.

در سايه همين اصل پذيرفته شده در اسلام است كه كرامت انساني معنا پيدا مي كند و از تحقير و استخفاف پرهيز دارد بنابراني در جامعه اسلامي است اسلامي بايد كرامت خود را حفظ نمايند و تحت هيچ شرايطي استقلال سياسي خود را از دست ندهند چنان كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در سخنان خود بارها موضع گيري استقلال طلبانه مسئولان نظام را ستوده اند.


1- بحارالانوار، ج45، ص49.

ص: 54

3. وجود اخلاق سياسي

3. وجود اخلاق سياسي

خداوند مي خواهد همواره اخلاق نيكو بر عالم سياست و سياست مداران حاكم باشد. ازاين رو نخستين شرط رهبران و سياست مداران منصوب از طرف خويش را عصمت و پاكي دانسته و با صراحت حكومت ستمگران را محكوم مي داند. «لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ؛ عهد من هرگز به ستمكاران نمي رسد.» چنان كه اهداف متعالي حكومت صالحان را گسترش فضايل اخلاقي و از بين بردن رذايل اخلاقي دانسته است مي فرمايد: «الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ هان كساني كه اگر در زمين به آنان قدرت ببخشيم، نماز به پا مي دارند و زكات مي دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي كنند كه فرجام كارها از آنان خداست.»(1)

وقتي سخن از اخلاق سياسي به ميان مي آيد، ضرورت فراگيري سبك زندگي سياسي درعرصه هاي سياسي مطابق با موازين اسلامي مطرح مي گردد كه اگرچه همه اقشار را دربر مي گيرد اما اولويت و پيشقدمي متوجه دولتمردان، سياست مداران، جريان هاي سياسي و رسانه هاست.اخلاق رقابت، اخلاق شكست و اخلاق پيروزي از جمله زيرشاخه هاي اخلاق سياسي است كه مخاطبان اصلي اين عرصه بايد آن را فرا بگيرند و مهم تر اين كه آن را به كار بندند.(2)

داشتن اخلاق در مسائل سياسي بايد از اولويت هاي سياست مداران، بزرگان و زمامداران كشور باشد. زيرا؛ آنچه كه به امور سياسي، سياسيون


1- حج: 41.
2- مهدي فضائلي، عوامل خلق حماسه سياسي، ص2، جام جم، تاريخ 17/1/92.

ص: 55

زيور مي بخشد اخلاق است. يكي از مسائل مهمي كه جريآنها سياسي و مسئولان امور سياسي بايد در مسائل سياسي آن را رعايت كنند، تحمل يكديگر در رقابت هاي سياسي، تحمل سختي هاي كار و تحمل شكست در عرصه هاي سياسي است. امام علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد: «تحمل كردن زيور سياست است.»(1) همچنين به هنگام پيروزي در مسائل سياسي نبايد به حريف خود جسارت كرد، يا درصدد انتقام از موضع قدرت برآمد. بلكه نسبت به حريف نرمي و گذشت بايد داشت. در حقيقت مدارا و گذشت در سياست مي تواند زيبايي آن باشد. چنان كه امام علي عليه السلام مي فرمايد: «زيبايي سياست در به كار بستن عدالت در حكومت و گذشت كردن با وجود توانايي است.»(2) همين طور مي فرمايد: «نرمي چه خوب سياستي است.»(3) بنابراين با توجه به تجربه چند سال گذشته از فعاليت هاي عرصه سياسي در كشور و تأكيدات مؤكدي كه مقام معظم رهبري و تمامي نخبگان و روشن فكران در اين زمينه داشتند و جامعه دارند، انتظار مي رود جامعه سياسي كشور در سال حماسه سياسي مقطع بداخلاقي هاي سياسي و غير سياسي را گذرانده و به آن تراز اخلاقي كه مد نظر جامعه اسلامي است رسيده باشد.

4. پرهيز از دروغ و وعده هاي دروغين

4. پرهيز از دروغ و وعده هاي دروغين

دورغ گويي يكي از ابزارهاي رايج و متداول در حوزه حكومت داران و سياست مداران بوده است. تاريخ مشحون از به كارگيري اين ابزار


1- ترجمه ميزان الحكمه، ج6 كلمه سياست.
2- ترجمه ميزان الحكمه، ج6 كلمه سياست.
3- ترجمه ميزان الحكمه، ج6 كلمه سياست.

ص: 56

بداخلاقي از سوي قدرت هاي حاكم جهت رسيدن به مقصود است. ازاين رو پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان، هرگز از چنين روش استفاده نكرده اند و پيروان خود را از دستور مي دادند كه براي رسيدن به اهداف خود از هر وسيله اي استفاده نكنيد بلكه بايد اسلام آن وسيله را مشروع دانسته باشد در دين اسلام و سنت پيامبر و ائمه عليهم السلام سياست هميشه با اخلاق و ضوابط اخلاقي توأم بوده است.

حضرت علي عليه السلام هميشه، حكومت به عنوان يك امانت الهي نگاه مي كردند و نخبگان و سياست مداران را در نامه ها و خطبه هاي خود پرهيز مي دارند كه مبادا در امانت الهي خيانت كنيد. بلكه از اين امانت الهي براي رساندن انسآنها به تعالي و سعادت استفاده كنيد. و همواره حاكمان را هشدار مي دادند كه به مردم ستم نكنيد و براي ارضاي غرايز نفساني راه هاي حرام پيش نگيريد همواره در پي عدالت خواهي و اجراي حق باشيد.

علي عليه السلام مي فرمايد: «الصدق ينجيك و ان خفته الكذب يُرديك و ان اَمنتَهُ؛ صداقت تو را نجات مي دهد هرچند از آن بترسي و دروغ (عوام فريبي) تو را نابود مي كند هرچند خود را در امنيت بداني».

فقط در صورتي كه هدف و انگيزه نخبگان سياسي، حاكميت قانون اجراي حق و عدالت و رساندن جامعه به كمال و سعادت باشد مشروع است.

5. اتخاذ ديپلماسي مقتدرانه درعرصه بين الملي

5. اتخاذ ديپلماسي مقتدرانه درعرصه بين الملي

همان گونه كه درمبحث ويژگي ها حماسه در اسلام گذشت،از ويژگي هاي لازم براي حماسه آفريني داشتن«قدرت» و «قدرت مند عمل كردن» در

ص: 57

شرايط و فرصت هايي است كه براي حماسه آفريني پيش مي آيد. بنابراين هم در عرصه ملي و هم عرصه بين المللي براي خلق حماسه بايد قدرت مند عمل كرد. در عرصه داخلي، وقتي كشوري مي تواند حماسه آفرين باشد كه توانايي اجراي برنامه ها از پيش تعيين شده مثل برنامه چشم انداز بيست ساله را داشته باشد و از ظرفيت هاي موجود در كشور خود بهترين استفاده ممكن را ببرد. ولي در عرصه خارجي بايد از ديپلماسي مقتدري بر خوردار باشد. تا بتواند با چانه زني در عرصه بين الملل از حق وحقوق مردم و كشور خود دفاع كند. و با گستر ش روابط ديپلماتيك با كشورهاي جهان به ويژه كشورهاي تأثيرگذار در سياست هاي جهاني به حل مشكلات مسائل بين المللي خود از جمله كاهش فشارهاي سياسي در مرحله گذار كه از سوي نظام سلطه اعمال مي شود كمك كند. همچنين بايد بتواند در حل مشكلات جهاني منطقه اي و محلي هم تأثيرگذار باشد، تا براي كشورخود در عرصه جهاني اعتبار و اقتداري كسب كند. حتي بايد بتواند درسازمآنها و نهادهاي بين الملل نفوذ كرده صاحب كرسي شود. البته طبق ارزيابي هاي مقام معظم رهبري، ايران از نظر سياست خارجي در عرصه روابط بين الملل موفق عمل كرده است و امروز در دنيا داراي اعتبار است. ايشان مي فرمايد: «در زمينه اعتبار و اقتدار منطقه اي و بين المللي، امروز نظام جمهوري اسلامي و دستگاه اسلامي در كشور ما، آن چنان از ابهت و اهميتي در چشم كشورها برخوردار است كه دشمنان ما هم اعتراف مي كنند كه اعتبار بين المللي جمهوري اسلامي جزو برترينِ كشورهاي هم سطح خود و كشورهايي است كه مي توانند اثرگذار باشند. مي توان گفت جمهوري اسلامي از لحاظ اعتبار بين المللي و سياسي در منطقه، در درجه ي اول قرار دارد.

ص: 58

6. هم گرايي

6. هم گرايي

امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام در پندهاي جاوادنه خود درباره جهاد مي فرمايد: «وَ عَليكُم بِالتَّواصُل وَ التَّباذُل و اِيّاكم وَ التّدابُر وَ التَّقاطُعَ؛ بر شما باد به پيوستن به يكديگر و بخشش همديگر مبادا از هم روي گردانيد و پيوند دوستي را از بين ببريد».(1)

تجربه پيروزي انقلاب و تجربه هشت سال دفاع مقدس در دهه هاي اخير كشور نشان داد. كه هرگاه مردم و گروه هاي اجتماعي و سياسي جامعه دست وحدت به هم داده اند، توانسته اند، حماسه اي بزرگ در تاريخ اين سرزمين ثبت كنند. در مقطع كنوني نيز رمز اصلي خلق حماسه، وحدت و هم دلي و هم گرايي مردم و همه گروه هاي سياسي است. اين هم دلي مي تواند حماسه اي خلق كند كه چشم فتنه و فتنه گران داخلي و خارجي را از حدقه بيرون آورد. در اين مقطع حساس تاريخي بايد بار دگر به اين نداي آسماني قرآن عمل كرد كه مي فرمايد: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ؛ به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد.»(2) در اين مرحله سران تمام گروه ها وجريان هاي سياسي، همچنين مسئولان ارشد به ويژه سران قوا بهتر است با چشم پوشي از اختلاف سليقه ها به نكات مشترك خود بينديشند. و با پيروي از اوامر رهبري در جهت هم گرايي گام بردارند. بدون شك اين عامل از يك سو موجب دل گرمي و انگيزه بيشتر مردم براي حضور در انتخابات خواهد بود.كه لازمه خلق حماسه سياسي است. ازسوي ديگر، دشمنان را از دل بستن به


1- نهج البلاغه، نامه 47.
2- آل عمران: 103.

ص: 59

اختلافات، مأيوس و دست آنها را براي مانور سياسي و جمع آوري خوراك براي جنگ رسانه اي خواهد بست.

ب) الزامات و بايسته هاي حماسه سياسي

اشاره

ب) الزامات و بايسته هاي حماسه سياسي

واقعيت هاي راهبردي جمهوري اسلامي نشان مي دهد كه فرآيند هاي تحول ساختاري بر اساس الگوي ايراني _ اسلامي پيشرفت، با درايت و دورانديشي رهبر فرزانه انقلاب مرحله به مرحله در حال شكل گيري و تكامل است. نام گذاري سال 1392 نشان داد مرحله اي ديگر از اين الگو كه مرحله اوج اين تكامل است، توسط مقام معظم رهبري، طراحي وارائه شده است. مرحله، گذاري كه ايشان از آن با عنوان «پيچ تاريخي» ياد كردند. بدون شك براي گذار از اين مرحله؛ نيازمند الزامات و بايسته هايي هستيم. اين الزامات و بايسته ها در عرصه «سياست» و «آفرينش حماسه سياسي» مي تواند شامل: مراعات قواعد و مقررات، وجود عقلانيت در بين نخبگان، وجود اخلاق سياسي، اميد به پيشرفت، آرامش و امنيت رواني، كنترل هيجانات در فر آيند خلق حماسه، حفظ استقلال و امانت داري نهادهاي سياسي، اتخاذ ديپلماسي مقتدر در عرصه بين المللي و زمينه سازي براي مشاركت حداكثري مردم در عرصه سياسي به ويژه انتخابات رياست جمهوري و انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا و... باشد كه در اين فصل به هريك از آنها جداگانه پرداخته مي شود.

1. مراعات قوانين و مقررات (قانون مداري)

1. مراعات قوانين و مقررات (قانون مداري)

خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَإِذَا دُعُوا إِلَي اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ؛ و چون به سوي

ص: 60

خدا و پيامبر او خوانده شوند تا ميان آنان داوري كند بناگاه دسته اي از آنها روي برمي تابند و اگر حق به جانب ايشان باشد به حال اطاعت به سوي او مي آيند بنابراين قرآن كساني را كه از قانون در صورتي كه مطابق خواست آنها باشد اطاعت مي كنند و اگر برخلاف خواست و مصلحت شان باشد اعراض نمايند به شدت مذمت كرده است».(1)

به راستي يكي از مؤلفه ها و ضرورت هاي هر جامعه رعايت قواعد و مقررات آن جامعه در زمينه هاي مختلف سياسي و اجتماعي است كه منجر به ايجاد نظم و انضباط و عدم هرج و مرج در اركان مختلف آن جامعه مي شود. در جامعه ديني كه رهبري آن را رهبران ديني بر عهده دارند و مردم از آنان الگو مي پذيرند، قانون مندي، اهميت ويژه اي دارد. زيرا، باروري شجره طيبه عدالت در سايه حاكميت قوانين ومقررات ال_هي امكان پذير است. معصومين عليه السلام براي فراخواني مردم به قانون پذيري، خود خاضع ترين انسآنها در برابر قوانين الهي بودند. امام علي عليه السلام در مدت كوتاه زمام داري خود در حالي موفق به ايجاد جامعه ضابطه مند شد كه خود از قانون مندترين افراد جامعه بود. نحوه برخورد امام علي عليه السلام با برادرش عقيل كه سهم بيشتري از بيت المال را درخواست كرده بود، نشان دهنده پاي بندي ايشان به قداست و حرمت قانون الهي است.(2)

آن حضرت درنامه اي به يكي از مديران خود كه قانون را رعايت نكرده و به بيت المال خيانت كرده بود، مي نويسد: سوگند به خدا اگر


1- نور: 48 و 49.
2- نك: مرتضي مطهري، داستان راستان (دوجلدي)، ص120.

ص: 61

حسن و حسين كاري چنان م_ي ك_ردند كه تو انجام دادي، از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند تا آن حق را از آنان بازستانم و باطلي را كه به ستم پديد آمده نابود سازم.(1) همچنين آورده اند مردي وارد خانه علي عليه السلام شد، چند روزي آنجا بود، امام وقتي متوجه شد كه او يك مهمان عادي نيست، براي شكايت از كسي به آنجا آمده است، به او فرمود: «خيلي معذرت مي خواهم از امروز ديگر نمي توانم از تو به عنوان مهمان پذيرايي كنم؛ زيرا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: «هرگاه دعوايي نزد قاضي مطرح است، قاضي حق ندارد يكي از متخاصمين را ضيافت كند، مگر آنكه هر دو طرف با هم در مهماني حاضر باشند.»»(2) بنابراين با توجه به آنچه كه درباره قانون و قانون گرايي در جامعه ديني گذشت. مي توان گفت مراعات قانون در عرصه هاي سياسي و اجتماعي در جامعه بسيار ضروري است، به ويژه در جوامعي كه در مرحه گذار اجتماعي هستند و در عرصه هاي سياسي اهداف بزرگي نظير «خلق حماسه سياسي» را دنبال مي كنند، نياز به هم گرايي و نظم و انضباط بيشتري است. در كشور ما تنها ملاكي كه به عنوان سمبل وحدت و هم گرايي شناخته مي شود، قانون اساسي كشور است كه برگرفته ازشريعت اسلام بوده و در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي بدون توجه به منافع يا گروه خاصي تهيه شده است و به اذعان دوستان و دشمنان انقلاب از مترقي ترين قوانين دنياست. جالب اين كه در تدوين اين قانون نمايندگاني از اكثر جريان هاي فعال سياسي حضور داشتند. اكنون نيز


1- نهج البلاغه، نامه 42.
2- نك: مرتضي مطهري، داستان راستان (دوجلدي)، ص291.

ص: 62

حضور جريآنها سياسي در عرصه هاي سياسي و اجتماعي كشور بلامانع است ولي حداقل انتظار از جريان هايي كه وارد عرصه سياسي مي شوند اين است كه به بالاترين قانون كشور پاي بند باشند واز مدار آن خارج نشوند. در واقع خط قرمز فعاليت خود را قانون اساسي قرار دهند. به يقين دراين حالت يك از شرايط لازم براي وقوع حماسه سياسي در كشور مهيا خواهد شد.

2. بصيرت

2. بصيرت

بصيرت غير از بصر و بينايي ظاهري انسان است. چشم فقط ظاهر اشيا و حوادث را بدون هيچ گونه تجزيه و تحليل عقلي و سياسي و اجتماعي مشاهده مي كند. اما بصيرت در انسان باعث مي گردد علاوه بر بررسي ظاهر رويدادها، آن سوي پرده حوادث را مشاهده كند و منشأ پيدايش آن را بشناسد و نتيجه اي را كه از آن حاصل مي گردد تجزيه و تحليل كند. از همين رو، حضرت علي عليه السلام كوري و نداشتن چشم را آسان تر و تحمل پذيرتر از بي بصيرتي و ناتواني در درك و تحليل حوادث و رويدادهاي سياسي _ اجتماعي معرفي مي نمايد:

«فَقْدُ البَصَرِ اَهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ البَصيرَةِ؛ نداشتن چشم سهل تر از نداشتن بينايي است!»(1)

بنابراين بايد با شناخت صحيح و درك اولويتها، شرايط و رويدادها را تحليل و با بررسي دقيق و انديشمندانه رفتارها و حركات سياسي فرهنگي دشمن را تحت نظر داشت تا هيچ گاه اسير عمليات هاي فريب و


1- غررالحكم، ج4، ص413.

ص: 63

بازي هاي سياسي و ديپلماسي دشمن نشويم تا بتوانيم حماسه هاي بزرگ را رقم بزنيم.

براي پاسداري از اصول و اركان انقلاب اسلامي و پايداري بر اين نگهباني و تلاش براي استمرار اين نهضت و ناكام گذاشتن توطئه هاي دشمنان، بصيرت و شناخت در امور ذيل شرط اساسي و اجتناب ناپذير حماسه سياسي است:

_ شناخت و معرفي مباني، ماهيت و اهداف انقلاب؛

_ شناخت دشمن و توطئه هاي او؛

_ موقعيت شناسي و توجه به شرايط زمان و مكان.(1)

3. مشاركت عملي و همه جانبه مردم

3. مشاركت عملي و همه جانبه مردم

اقتدار و توان مندي نظام اسلامي مرهون حضور ايثارگرانه مردم در عرصه هاي گوناگون است. حيات طيبه و عزت مند و خودباوري و استقلال همه جانبه حكومت ديني در پرتو تلاش و حمايت مشتاقانه و با انگيزه عموم مردم تضمين مي گردد. مشاركت مردم در تحقق حاكميت دين، جهاد در راه خدا و عبادت ديني محسوب مي گردد و هر تلاشي كه در راه اعتلاي دين الهي و كلمة الله بنمايند و هر مصيبتي كه در همراهي رهبري ديني و الهي تحمل نمايند و هر گامي كه در راه خدا و مبارزه با سلطه طلبان و غاصبان حاكميت دين و رهبران الهي بردارند، براي آنان ارزش و به عنوان عمل صالح به شمار مي آيد. چنان كه قرآن كريم در آيات 120 و 121 سوره توبه مي فرمايد: «مردم مدينه و باديه نشينان


1- عبدالله حاجي صادقي، آسيب شناسي اركان انقلاب اسلامي، ص 124 _ 128.

ص: 64

پيرامونشان را نرسد كه از فرمان پيامبر خدا سرباز بزنند و جان خود را عزيزتر از جان او بدانند، چرا كه هيچ تشنگي و رنج و گرسنگي در راه خدا به آنان نمي رسد و در هيچ مكاني كه كافران را به خشم مي آورد قدم نمي گذارند و از دشمني غنيمتي به دست نمي آورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحي براي آنان در كارنامه شان نوشته مي شود.

بنابراين سنت الهي بر اين قرار دارد كه حكومت ديني و اجراي قوانين شريعت اسلامي جز با مشاركت عملي مردم و پذيرش رأي آنها و حضور اقتداربخش مردم در عرصه هاي سياسي، فرهنگي و دفاعي امكان پذير نباشد؛ و چنانچه حمايت و مشاركت همه جانبه مردم در نظام سياسي اسلام به دلايلي كاهش يابد، نظام ديني عزت و اقتدار خود را از دست مي دهد. نمونه روشن تاريخي آن حكومت حضرت علي عليه السلام است؛ آن حضرت قبل از حكومت به علت عدم همراهي مردم قادر به تشكيل نظام عدل اسلامي نشد و هنگامي كه مردم با او بيعت كردند به اجراي احكام الهي و برقراري عدل اسلامي اهتمام ورزيد گرچه اين ايام به درازا نكشيد و عدم فرمانبري ياران، به تقويت سلطنت اموي و شهادت آن امام انجاميد.

مشاركت عملي و همه جانبه مردم در سال هاي مبارزه با رژيم شاهنشاهي به شكل اعتصابات گسترده و راهپيمايي هاي باشكوه آغاز شد و پس از پيروزي انقلاب به صورت شركت در رفراندم و تعيين شكل نظام و حضور در انتخابات مختلف ادامه يافت. ملت حماسه آفرين ايران اسلامي در هر پيش آمدي مشاركت فعال و گسترده داشت كه بارزترين آنها، ايثارگري و حماسه آفريني هشت سال دفاع مقدس است. افتخار و شگفتي هايي كه همه دنيا را متحير و متعجب و ثناگوي مردم ايران و وفاداران به انقلاب كرد.

ص: 65

مقام معظم رهبري درباره مشاركت و نقش مردم در پيدايش نظام سياسي اسلام و تكيه گاه محكم و مطمئن شاكله نظام مردم سالاري ديني مي فرمايد:

تكيه نظام به آراء مردم يكي از ميدان ها يي است كه مردم در آن نقش دارند... يا به اتكا به رأي مردم كسي سر كار بيايد. بايد با اتكا به اراده مردم نظام حركت كند.(1)

4. وجود عقلانيت در نخبگان

4. وجود عقلانيت در نخبگان

پيامبر صلي الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود: «يَا بنَ مَسعُود اِذا عَمِلْتَ عَمَلاً فَاعْمَل بِعلمٍ وَ عَقْلٍ؛اي پسر مسعود هرگاه قصد كاري را داري آن را با تخصص و عقل و درايت انجام بده».

در جريان خلق حماسه سياسي برخي از گروه ها و جريان هاي سياسي ممكن است در صدد برآيند تا قوانين بنيادين كشور را تحت الشعاع اراده ي سياسي خود قرار دهند تا از طريق فرآيندهاي بحران ساز باعث ايجاد بحران در كشور شوند. البته شكل گيري چنين فرآيندهايي در كشورهايي كه در حال گذار مي باشند امري اجتناب ناپذير است ولي در اين مرحله مديريت بحران توسط نخبگان سياسي، اجرايي، فرهنگي و فكري كشور، بسيار مهم خواهد بود. آنان بايد بتوانند با روش هاي عقلاني جريان بحران ساز را كه قصد ايجاد شكاف در هم گرايي مردم دارد كنترل كنند و مهار عقل را به دست ديگران ندهند و با درايت هرچه بيشتر به آگاهي بخشي سياسي همت گمارند و با اتكاي به خداي متعال


1- سخنراني مقام معظم رهبري در سالگرد رحلت امام، 14/3/80.

ص: 66

در راستاي آرمان هاي انقلاب اسلامي در محيطي سالم هدايت گر جريان هاي بحران ساز باشند و نگذارند دشمنان به آنها خط دهي كنند و با دقت در عملكردهاي خود، و به كار گيري اصل مداراي اسلامي بهانه به دست گروه ها بحران ساز ندهند. زيرا؛ بنا فرموده امام علي عليه السلام : «ميوه عقل و خرد مدارا كردن با مردم است.»(1) همين طور: اساس سياست نرمش ومدارا است.(2) همچنين مي فرمايد: «كسي كه با مخالفان و دشمنان خود مدارا كند از جنگ ها درامان بماند.»(3) به تعبير حافظ شيرين سخن: با دوستان مروت با دشمنان مدارا.

5. اميد به پيشرفت

5. اميد به پيشرفت

يكي از مؤلفه هاي اصلي در ايجاد كنش در نظام سياسي و اجتماعي كشورهايي كه در مرحله گذار هستند داشتن «اميد به پيشرفت» است. به يقين كشورهايي كه اميد به پيشرفت ندارند، ره به جايي نخواهند برد. بايد شرايط موجود را تحمل كنند. در كشورهاي اسلامي به ويژه ايران شيعي، اميد به پيشرفت با لطف و مرحمت خداوندي پيوند مي يابد. زيرا؛ داشتن اميد به لطف ورحمت پروردگار،همواره يكي از عوامل انگيزه آفرين و نيروبخش براي انبيا و اوليا خدا بوده كه آنها را به حركت، پويايي و ايجاد تحول در جامعه وامي داشته است. چنان كه در سخت ترين شرايط هم از آن نااميد نمي شدند. حضرت موسي عليه السلام هنگامي كه لشگريان فرعون را در پشت سر و، رود نيل را پيش رو دارد، باز اميد


1- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم و درر الكلم آمدي، ج1، ص 391.
2- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم و دررالكلم آمدي (موضوعي)، ج1، ص 547.
3- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم و دررالكلم آمدي (موضوعي)، ج1، ص 547.

ص: 67

خود را از دست نمي دهد و در برابر پيروان سست ايمان و نااميد خويش مي گويد: «قالَ كَلَّا انَّ َمعي ََربي َسيهدينِ؛ گفت، چنين نيست پروردگارم بامن است، مرا هدايت خواهد كرد.»(1) همچنين وقتي مشركان مكه قصد كشتن رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله را داشتند، تا كنار غار ثور آمدند، همراهِ پيامبر را ترس فرا گرفته بود پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمود: «لا تَحَزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا؛ غم مخور خدا با ما است.»(2) آري اميد در زندگي فردي و اجتماعي مي تواند بسيار اثربخش و تحول آفرين باشد. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله درباره داشتن اميد و آرزو در زندگي مي فرمايد: «اميد رحمت خدا، براي امت من است. اگر اميد نبود مادري فرزند خود راشير نمي داد و كسي درختي نمي كاشت.»(3) يكي از نظريه پردازان اسلامي (علي بنو عزيزي) تحليل جالبي از اميد به پيشرفت در جامعه انقلابي و اسلامي ايران دارد. اين نظريه پرداز تونسي مي گويد: «رسانه هاي غربي (معمولاً) جنبش ها ي تجديد حيات اسلامي را به عنوان جنبش ها يي افراطي، ناسازگار با زمان، و واپس گرا معرفي مي كنند. زيرا؛ از ديدگاه مطالعات سنتي نوسازي در جهان غرب، وقوع اين جنبش ها، همانند انقلاب اسلامي ايران، نشان دهنده گسست ساختاري و ايدئولوژيك در فرآيند تحرك و تلاطم پرشتاب گروه ها ي اجتماعي محسوب مي شود. در حالي كه اين گونه اظهارنظرها يك سويه است، زيرا نظريه پردازان غربي فاقد درك بنيادين نسبت به مباني ساختاري، تقسيمات فرهنگي، ماهيت مذهب شيعي و همين طور ائتلاف پيچيده ميان نيروهاي مختلف اجتماعي و كارگزاران حكومتي در ايران


1- شعراء: 62.
2- توبه: 40.
3- ترجمه نهج الفصاحه، ص60.

ص: 68

هستند. بر اساس چنين نگرشي، انقلاب ايران يك انقلاب اجتماعي بود كه از طرف توده ها به راه انداخته شد و ائتلافي از نيروهاي اجتماعي و ايدئولوژي ها ي سياسي متنوع را دربر مي گرفت. در سطح ايدئولوژيك، به جاي يك «اعتقاد اسلامي منفرد و يك دست»، چندين عقيده اسلامي به موازات ساير نيروهاي و رهيافت هاي سياسي در كنار يكديگر ايفاي نقش نمودند. در ايران سرشت منحصربه فرد مذهب شيعه به پيش برد انقلاب و فرآيندهاي سياسي كمك كرد. مذهب شيعه در ايران از نظر ايدئولوژيك، هيچ گاه قابليت ذاتي مبارزه طلبي خود را از دست نداد.چنين فرآيندي عامل اصلي اميد و نشاط سياسي در مراحل مختلف تحول ساختاري در ايران محسوب مي شود.(1) بنو عزيزي همچنين مي گويد: «حضور نمادهاي پرقدرتي چون استقامت، پايداري، گذشت و فداكاري براي نيل به حقيقت و عدالت در شعائر مختلف... و در اختيار داشتن يك منطق مردمي و واژه ها يي كه «مظلومين» را در مقابل «ظالمين» قرارمي دهد و بالاخره وعده مسيحايي آن براي تحقق يك نظام عادلانه اجتماعي و بازگشت امام غائب، آن را به مذهبي فوق العاده قدرت مند براي اعتراض، مقابله با وضع موجود و پويايي ها ي بنيادين حماسه ساز تبديل كرده است.»(2) به يقين اين درك درستي از اميد به پيشرفت در نظام جمهوري اسلامي ايران است و اميد آفريني و ايجاد نشاط در فرآيند آفرينش حماسه سياسي در كشور نقش به سزايي خواهد داشت.


1- ابراهيم متقي، حماسه سياسي و عقلانيت و اقتدار الگوي اسلامي پيشرفت، سايت مقالات حرف آخر.
2- ابراهيم متقي، حماسه سياسي و عقلانيت و اقتدار الگوي اسلامي پيشرفت، سايت مقالات حرف آخر.

ص: 69

6. آرامش و امنيت رواني

6. آرامش و امنيت رواني

امنيت و آرامش بالاترين نويدي است كه قرآن به جامعه اسلامي مي دهد و پاداشي است براي مؤمنان آنجا كه مي فرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَي لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بي شَيْئًا؛ خداوند به كساني كه از شما ايمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده مي دهد كه آنها را قطعاً خليفه روي زمين خواهد كرد. همان گونه كه پيشينيان را خلافت روي زمين بخشيد و دين و آييني را كه براي آنها پسنديده پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنيت و آرامش مبدل مي كند آن چنان كه تنها مرا مي پرستند و چيزي را براي من شريك نخواهند ساخت».(1)

به يقين دشمن سعي خواهد كرد در فرآيند خلق حماسه سياسي به شيوه هاي مختلف ازجمله: فشارهاي سياسي و اقتصادي، عوامل داخلي وابسته و جنگ نرم، آرامش و امنيت رواني جامعه را دست خوش تحول كند. و در روحيه حماسه آٰفرينان احساس يأس و نااميدي ايجاد كند. به ويژه زماني كه احساس كند، اندك پيروزي هايي را به دست آورده است، عمليات روحي و رواني را آغاز خواهد كرد. حضرت علي عليه السلام به فرمانده بصره ابن عباس نامه مي نويسد: «وَاعْلم اَنَّ الْبَصرةَ... مَغْرسُ الْفِتَن فحادت اَهْلَها بِالْاِحسانِ اِلَيْهم وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ؛ ابن عباس بدان كه بصره كشتزار فتنه ها ست با مردم آن با نيكي رفتار كن و گِرِه وحشت را از دل هاي آنان بگشاي.»(2) در اين


1- نور: 55.
2- نهج البلاغه، نامه 18.

ص: 70

زمان براي رهبران سياسي كشور است كه براي مقابله با حربه دشمن راه كارهاي روحيه بخشي ارائه نمايند. چنان كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در غزوه احد وقتي تنگه احد را به دليل سهل انگاري عده اي از افراد ظاهربين، از دست دادند و متحمل شكست شدند، دشمن فرصت طلب تصميم گرفت پس از پيروزي در جنگ نظامي در جنگ رواني نيز پيروز شود و از موقعيت پيش آمده براي انتشار عقايد مسموم خود استفاده كند. زيرا هيچ فرصتي براي نفوذ در عقايد مساعدتر از زمان شكست و گرفتاري به مصايب بزرگ نيست. در چنين موقعي تبليغات سوء به آساني مي تواند در قلوب گروه شكست خورده مؤثر افتد. آورده اند: ابوسفيان و عكرمه (دو تن از سران مشركان) كه غرق سرور و شادي از پيروزي به دست آمده بودند در حالي كه بت بزرگي را روي دست گرفته بودند، فرياد مي كشيدند: «اُعلُ هُبَل اُعلُ هُبَل» يعني پيروز و سرفراز باد هبل. آنان از اين طريق مي خواستند بگويند كه رمز پيروزي ما، در بت پرستي ماست و رمز شكست شما در خدا پرستي نهفته است. رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين لحظات حساس همه مصايب جنگ را فراموش كرد سريع به حضرت علي عليه السلام و مسلمانان دستور داد كه پاسخ اين منادي شرك را بدهند و بگويند: «الله اعلي واَجلَ، الله اعلي واَجلَ» يعني خدا بزرگ و توانا است، خدا بزرگ و توانا است. ابوسفيان باز هم از تبليغ افكار مسموم خود دست برنداشت و فرياد كشيد:«نحن لنا العُزُّي ولا عُزَّي لكم» يعني ما، بتي به نام عُزَّي داريم در حالي كه شما چنين بتي نداريد. باز پيامبر صلي الله عليه و آله دستورداد كه مسلمانان جمله اي هم وزن جمله دشمن بسازند و فرياد بكشند: «الله مُولانا ولا مولي لكم» يعني خدا ولي و سرپرست ماست و شما چنان سرپرستي نداريد. منادي شرك بار سوم گفت: «امروز به عوض روز بدر» مسلمانان سريع پاسخ دادند: «اين دو روز با هم مساوي نيستند،

ص: 71

كشتگان ما در بهشتند وكشتگان شما در دوزخند» ابوسفيان در برابر اين پاسخ هاي كوبنده كه به رهبري پيامبر از حلقوم صد ها مسلمان در مي آمد سخت منقلب شد. جنگ رواني را باخته ديد و با گفتن جمله «وعده ما وشما سال آينده» راه خود را به سوي مكه در پيش گرفت.(1)

7. كنترل هيجانات در فرآيند خلق حماسه

7. كنترل هيجانات در فرآيند خلق حماسه

به طور معمول براي حضور مستمر و مداوم توده هاي مردم و گروه هاي اجتماعي براي حضور عرصه هاي سياسي نيا ز به ايجاد شور و هيجان است. در حقيقت شور و هيجان لازمه خلق حماسه است چنان كه مقام معظم رهبري آن را لازمه انتخابات مي داند كه يكي ازعرصه هاي مهم سياسي در كشور است. ايشان مي فرمايد: «شور انتخاباتي در كشور وحضور مردم در پاي صندوق هاي رأي مي تواند تهديد ها دشمنان را بي اثر كند. مي تواند امنيت كشور را تامين كند».(2)

بهره گيري از شور و هيجان در عرصه هاي سياسي و اجتماعي، همواره شيوه اي بوده كه دوست و دشمن در طول تاريخ از آن در خلق حماسه و براي تأثيرگذاري در روحيه حريف و تقويت روحيه نيروهاي خودي بهره گرفته است. به عنوان مثال: مشركان مكه در جنگ احد براي مبارزه با مسلمانان براي ايجاد شور و هيجان در ميان سپاهيان خود، زنان را نيز به ميدان نبرد آورده بودند تا با خواندن اشعار حماسي و نواختن ابزار آلات موسيقي مانند دايره مبارزان خود رابراي جنگ تحريك كنند.(3)


1- تاريخ اسلام، صص 117 و 118.
2- فرمايشات رهبري، 1/1/92، روزنامه ايران، 17/1/92.
3- نك: تاريخ اسلام، ص 113.

ص: 72

خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ؛ اگر حق از هوس هاي آنها پيروي مي كرد و جهان هستي طبق تمايل آنها گردش داشت آسمآنها و زمين و هر آن كس در آنهاست تباه مي شدند بله ما قرآني به آنها داديم كه مايه تذكر و توجه به خداست ولي آنها روي برگرداندند».(1) بنابراين هواي و هوس هاي مردم معيار و ضابطه اي ندارد و بايد دانست كه اگر قوانين هستي و مقررات جامعه ديني تابع اين تمايلات مي شد هرج و مرج و فساد سراسر جهان را فرا مي گرفت.

همين طور سپاهيان اسلام در زمان فتح مكه براي ايجاد رعب و وحشت در دل مشركان مكه و واداشتن آنها براي دست برداري از مقاومت زماني كه با تجهزات منظم نظامي از مقابل ابوسفيان سركرده به ظاهر تازه مسلمان شده آنان گذر مي كردند با شور خاصي با صداي بلند تكبير مي گفتند و صداي آنان در دل دّره هاي اطراف مي پيچيد و دشمن را به هراس وامي داشت.(2)

البته همان گونه كه ايجاد شور و هيجان در عرصه ها سياسي لازم است. ولي ايجاد هيجان بايد معتدل و كنترل شده باشد ايجاد هيجان زياد و هيجان كاذب مي تواند براي نظام سياسي مشكل ساز باشد. تجربه انتخابات رياست جمهوري دوره گذشته نشان داد كه هر گاه هيجان اجتماعي به ميزان قابل توجهي گسترش يابد، به گونه اي كه هيجان اجتماعي فراتر از ساختارهاي سياسي كشور باشد، در آن


1- مؤمنون: 71.
2- نك: تاريخ اسلام، ص181.

ص: 73

شرايط، مشاركت از وضعيت سازنده خارج مي شود و به درگيري و بحران منجر مي گردد. آرامش روحي و رواني مردم را مختل مي كند. در عرصه ا نتخا بات پيش رو آنچه كه مي تواند باعث هيجان كاذب درعرصه سياسي كشورشود، ورود، زود هنگام به مباحث انتخابات آتي است؛ چرا كه اين امر، علاوه بر به هم زدن آرامش فضاي جامعه، موجب فرسايشي شدن برگزاري انتخابات خواهد بود كه نتيجه آن كاهش شور و هيجان در زمان انتخابات و دل سردي و خستگي سياسي مردم خواهد بود. ازاين روست كه مقام معظم رهبري، همواره حضور زود هنگام را مساوي با بر هم زدن ثبات كشور دانسته اند و از سياسيون خواسته اند، ناخواسته يا خواسته، به آن دامن نزنند. رسول گرامي اسلام همواره در بحبوحه خلق حماسه اي بزرگ ياران واطرافيان خود را از هيجان بيش از حد باز مي داشت. آورده اند در آستانه فتح مكه: هنگامي كه لشگر سبز اسلام از برابر ابوسفيان مي گذشت، پرچم دار آن سعد بن عباده، كه با ديدن ابوسفيان دچار هيجان شده بود، فرياد كشيد و گفت: «امروز روز نبرد است، امروز قدرت هاي پوشالي فرو مي ريزد و حرمت هاي بيهوده از ميان مي رود. امروز خدا قريش را ذليل كرد» در اين موقع ابوسفيان سخت به خود لرزيد. وقتي با پيامبر صلي الله عليه و آله روبه رو شد حرف هاي سعد را به او گفت. در اين موقع پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «امروز روز رحمت است، امروز خدا قريش را عزيز گردانيد.» سپس پرچم را از دست سعد گرفت وآن را به فرزند وي «قيس» سپرد.(1)


1- نك: تاريخ اسلام، ص 181.

ص: 74

8. حفظ استقلال وامانتداري نهادهاي سياسي

8. حفظ استقلال وامانتداري نهادهاي سياسي

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «اِنَّ الله عزَّ و جَلَّ لم يَبْعَثُ نَبِيّاً اِلّا بِصْدقِ الْحَديث وَ اَداء الْامانةِ الي الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ؛ خداوند متعال پيامبري را مبعوث نكرد مگر به واسطه راستگويي و امانت داري چه به نيكوكار و چه ستمگر».(1)

مقام معظم رهبري در فرما يشات خود فرموده اند:

بنده حقيرمثل بقيه مردم (در انتخابات) يك رأي دارم. اين رأي هم تا وقتي كه در صندوق انداخته نشود، هيچ كس از آن مطلع نخواهد بود. حالا ممكن است آن كساني كه صندوق دست آن هاست، بعد باز كنند خط اين حقير را بشناسند بفهمند بنده به چه كسي رأي دادم. اما تاقبل از رأي دادن كسي مطلع نخواهد شد. آن جور نيست كه كسي بيايد نسبت بدهد كه رهبري نظرش به فلان است به بهمان نيست. اگر چنين نسبت داده شد اين نسبت درست نيست.(2)

اين فرمايشات رهبري بيانگر اين است: كه كارگزاران اجرايي و نهادهاي عمومي كشور بايد در فرآيند حماسه سياسي اصل امانت داري و قانون گرايي را مراعات كنند. و در عرصه ها سياسي كشور مصلحت عمومي را در نظر بگيرند. همچنين هر كدام از نهادهاي سياسي و اجرايي كشور بايد استقلال خود را حفظ كنند تا ضريب مشروعيت و مشاركت افزايش يابد. اگر در عرصه هاي سياسي گروه هايي درصدد باشند كه اين نهادهاي سياسي را تحت تأثير قدرت خود قرار دهند بدون شك در فرآيند شكل گيري حماسه سياسي خلل ايجاد خواهند كرد.


1- اصول كافي، باب الصدق و الامانة، ج 2، ص 104.
2- فرمايشات رهبري، 1/1/92، روزنامه ايران، 17/1/92.

ص: 75

9. زمينه سازي براي مشاركت حداكثري

اشاره

9. زمينه سازي براي مشاركت حداكثري

حضرت علي عليه السلام درباره علل پيروزي اسلام و مسلمين حضور مقتدرانه و حداكثري در صحنه ها مي دانند مي فرمايد: «عَزيزُونَ بِالْاِجتِماع فَكُنْ قُطباً؛ با اتحاد و هماهنگي قدرتمند، چون محور آسياب، جامعه را به گردش درآور.» (نهج البلاغه، خطبه 146)

به يقين دردوره گذارسياسي براي پيشرفت وترقي، فشارهاي سياسي واقتصادي براي مأيوس ونا اميد كردن نظام ومردم از پيشرفت از سوي نظام سلطه و ايادي وابسته به آن بيشتر مي شود. ولي حضور حماسه آفرين و حداكثري توده هاي مردمي مي تواند تمام نقشه ها و توطئه هاي آنان را نقش بر آب كند و روحيه اي مضاعف به مسئولان نظام بدهد تا با جديت بيشتري برنامه هايي را كه براي سربلندي جامعه اسلامي تهيه و تدوين نموده اند به پيش ببرند. البته، وقتي حضور توده هاي مردمي «جنبه حماسي» به خود مي گيرد كه اولاً حضور آنها گسترده و انبوه باشد و ديگر اين كه آگاهانه اتفاق بيفتد. بي شك اين حضور انبوه و حداكثري و آگاهانه مردم در فعاليت هاي سياسي نظير انتخابات امري نيست كه در طول چند هفته و با تكيه بر شعارهاي زودگذر به وجود آيد، بلكه نياز به مقدماتي است كه بايد براي آنها از قبل برنامه داشت. در اين مبحث به اهم اين مقدمات پرداخته مي شود:

1 _ 9. فرهنگ سازي رسانه براي مشاركت حداكثري

1 _ 9. فرهنگ سازي رسانه براي مشاركت حداكثري

يكي از الزامات تحقق شعار هوشمندانه «حماسه سياسي حماسه اقتصادي» بايد در حوزه فرهنگ و فرهنگ سازي كه زيربناي توسعه هركشوري است انجام گيرد و سعي كرد فضاي سياسي كشور را براي

ص: 76

آفرينش حماسه سياسي پيش رو (انتخابات رياست جمهوري و انتخابات شوراهاي شهر و روستا) آماده كرد. دادن آگاهي نسبت به اهميت حضور مردم در عرصه هاي سياسي از جمله انتخابات، برنامه ها، مواضع، افكار و جريان هاي حامي كانديداها در اين مقطع مي تواند بسيار مهم باشد. بي شك رسانه ها، مطبوعات در تبيين مؤلفه هاي فوق نقش مهمي خواهند داشت. زيرا؛ امروزه رسانه ها به عنوان ابزاري فراگير و تأثيرگذارمطرح مي باشند و مي توانند در سطح ملي و جهاني بر جريان هاي مختلف تأثيرگذار باشند. از سوي ديگر مردم جامعه براي ابلاغ پيام ها، بيان افكار و انتقال مفاهيم از رسانه ها استفاده مي كنند. همچنين با توجه به پيشرفت هايي كه در زمينه فن آوري ارتباطات به وجود آمده است اهميت رسانه ها از هر دوره اي بيشتر شده است. به هر حال در شرايط كنوني رسانه ها و مطبوعات مي توانند با پرهيز از شعارزدگي با ارائه اطلاعات صحيح و دقيق از اوضاع كنوني كشور مردم را براي مشاركت مستقيم در توسعه سياسي دعوت نمايند. رسانه ها و مطبوعات زماني در تحقق شعار سال توفيق خواهند يافت كه از مخاطب خود و حركات حماسي شناخت دقيقي داشته باشند. آنها بايد بتوانند مفهوم حماسه سياسي و حماسه اقتصادي را به زبان همه فهم براي تمام اقشار و گروهاي جامعه از نخبگان و دانشگاهيان گرفته تا توده مردم تبيين كنند. چرا كه حركت حماسي حركتي سازماني و دولتي يا منحصر به گروه خاصي نيست، بلكه يك حركت ملي است كه تمام گروه هاي متعهد به قانون اساسي در جامعه بايد با آن درگير و همراه شوند. در واقع در فرآيند حماسي ملي، كه در سطح يك كشور انجام مي پذيرد قهرمانان و پهلوانان

ص: 77

ماسه توده ها مردم هستند. بنابراين برنامه اي كه در رسانه تدارك ديده مي شود بايد براي آنها ساخته شود. از سوي ديگر: رسانه ها و مطبوعات كشور در آستانه آفرينش حماسه سياسي در كشور، از طريق تعامل مسئولان رسانه با مسئولان و بيان نقاط ضعف و قوت همچنين تهديد ها و فرصت ها مي توانند نقشه عمليات رواني يا جنگ نرم دشمن را نقش بر آب كنند. و به عنوان واسطه ميان مردم ونخبگان ومسئولان جامعه مي توانند با اطلاع رساني صحيح و به موقع هر دو طيف را نسبت به دغدغه هاي يكديگرآگاه سازند و در پيش گيري از بحران هاي احتمالي در مواقع خاص نقش مهمي ايفا كنند. رسانه ها و مطبوعات در كنار اطلاع رساني صحيح و شفاف و به موقع بايد همكاري مشتركي را براي برنامه ريزي و فعاليت در يك خط مشترك رسانه اي جهت تبيين و تحقق فرمان رهبري در سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي دنبال كنند. پيشنهاد تشكيل كار گروه عملياتي براي تدوين راهبرد حماسه در دستگاه هاي اجرايي مرتبط استاني و شهرستان ها، رسانه ملي و مطبوعات محلي مي تواند راه كار خوبي در اين حوزه براي آموزش و فرهنگ سازي با توجه به گستردگي كانديداهاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا باشد. به شرط آنكه در گذر ايام به فراموشي سپرده نشود. همچنين رسانه به ويژه رسانه ملي بايد بتواند با دميدن روحيه اميد و اعتماد، خودباوري، عدم سياه نمايي از وضعيت موجود، رعايت اخلاق و عدالت رسانه اي، تقويت اعتماد عمومي، مردم را براي مشاركت در عرصه هاي سياسي كشور تهييج كند. و منافع ملي را بر اساس خط مشي و تشخيص رهبري، بر منافع اشخاص و گروه ها ترجيح دهد.

ص: 78

2 _ 9. وجود كانديداي حداكثري

2 _ 9. وجود كانديداي حداكثري

انقلاب اسلامي ايران انقلابي است كه در پيروزي و تداوم آن طيف هاي گوناگوني از مردم شركت داشتند، ازاين رو، توان گفت: متعلق به يك گروه يا طيف خاصي نيست كه كسي بخواهد آن را به نام خود مصادره كند. اين بر خلاف كشورهاي توسعه يافته است كه در آن جوامع قطبي مي باشند و اشتراك مردم در امور همگاني و عرصه هاي سياسي و اجتماعي و يك پارچگي سياسي از طريق نهادهاي سياسي نيرومند، دستگاه اداري كارآمد، احزاب سياسي به خوبي سازمان دهي مي شود. حال كه جامعه ديني ما يك جامعه طيفي است، براي خلق حماسه سياسي بايد نمايندگان همه سليقه ها و گروه ها و طيف ها متعهد به نظام جمهوري اسلامي مشاركت داشته باشند. در واقع لازمه مشاركت حداكثري وجود كانديداي حداكثريست. تا همه سلايق احساس كنند مي توانند در انتخابات شركت كنند.بدون ترديد هر اندازه كانديداها بيشتر باشد مشاركت مردم هم در خلق حماسه سياسي بيشتر خواهد بود در واقع هركسي كه پاي صندوق رأي مي آيد بايد سليقه خود را در ميان كانديداها ببيند و برابرسليقه خود بتواند رأي دهد. به تعبير بهتر منحصر به يك طيف، جريان و يك دسته و تشكل نباشد.اگر اصول گرايان در صحنه هستند بايد همه طيف هاي اصول گرا حضور داشته باشند و اگر اصلاح طلبان هستند طيف هاي اصلاح طلب نيز حضور داشته باشند. متأسفانه عده اي گمان مي كنند مصالح نظام را، حتي بهتر از مقام معظم رهبري بهتر مي دانند. در حالي كه مقام معظم رهبري فرمودند:

درانتخابات همه سليقه ها جريان هاي معتقد به جمهوري اسلامي بايد شركت كنند اين هم حق همه است و هم وظيفه

ص: 79

همه است. انتخابات مال يك سليقه خاص مال يك جريان فكري و سياسي خاص نيست.(1)

شرايط كنوني كشور، حماسه اي جديد را مي طلبد كه براي آفرينش آن بايد از هرگونه تنگ نظري و كج سليقه گي پرهيز كرد. و مي طلبد فضاي مناسب و عادلانه اي براي حضور همه سليقه ها و جريان هاي سياسي درون نظام، در انتخابات فراهم كرد. و بنا به ضرب المثل معروف «كاسه داغ تر از آش نبايد بود».

3 _ 9. وجود رقابت برنامه اي درانتخابات

3 _ 9. وجود رقابت برنامه اي درانتخابات

اميد و نشاط در عرصه سياسي ميان مردم و گروه ها ي سياسي در شرايطي حاصل مي شود كه جامعه احساس نمايد كه رقابت به عنوان بخش اجتناب ناپذيري از فرآيند انتخابات محسوب مي شود. ولي بايد اين رقابت، يك رقابت برنامه اي باشد نه اشخاص و افراد. يعني؛ اگر كسي يا گروهي به جاي داشتن برنامه فقط با شعار صرف بخواهند وارد گود انتخاباتي شود. مردم بايد بدانند اين يك نكته منفي است برنامه ها بايد با هم رقابت كنند و اينجاست كه اصلح شناخته مي شود يا مي توان شناخت. وظيفه نخبگان سياسي و گروه هاي سياسي اين است كه افرادي را وارد عرصه انتخابات كنند كه برنامه مورد قبول داشته باشند. در واقع فعالان سياسي، به جاي اينكه در برنامه هاي تبليغاتي خود، وضعيت فعلي نظام را وسيله تبليغاتي خود قراردهند يا از عملكرد گذشتگان بخواهند انتقاد كنند، يا بخواهند ديگران را متهم كنند بهتر است، براي مسئوليتي كه


1- فرمايشات رهبري، 1/1/92، روزنامه ايران 17//92.

ص: 80

داوطلب پذيرش آن هستند برنامه ارائه دهند. «در اين دوره از انتخابا ت نبايد اجازه داده شود همانند دوره گذشته انتخابات رياست جمهوري افراد و گروه هاي فعال در عرصه سياست با متهم كردن يكديگر سعي در جذب آراء مردم نمايند. وظيفه نخبگان سياسي است كه حساسيت ها را دراين مورد تحريك كنند كساني را وارد عرصه مبارزات انتخاباتي و سياسي كنند كه طرح و برنامه قابل قبولي داشته باشند. تا به جاي رقابت اشخاص و گروه هاي سياسي طرح ها و برنامه ها هدف مند با هم رقابت كنند».(1)

4 _ 9. عبرت گيري از حوادث گذشته (برائت از فتنه گران)

4 _ 9. عبرت گيري از حوادث گذشته (برائت از فتنه گران)

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «اي بندگان خدا از عبرت هاي سودمند پند بگيريد و از نشانه هاي روشن و آشكار عبرت پذيريد از آنچه شما را با آن هشدارهاي بليغ منع كرده اند خود را نگه داريد.»(2) حضرت در خطبه ديگر مي فرمايد: «اِنَّ الْفِتَنْ اِذا اقبلت شَبَّهَتْ وَ اِذَا اَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ؛ فتنه ها چون مي آيند شناخته نمي شوند و چون مي گذرند، شناخته مي شوند».(3)

عبرت گيري از حوادث گذشته نيز عامل مهمي است كه هم مسئولان و هم مردم بايد بدان عنايت داشته باشند. با برگزاري بيش ازسي انتخابت در كشور مردم و مسئولان تجربه ارزش مندي از مشاركت سياسي در عرصه اجتماع را تجربه كرده اند. آنان در اين مدت بارها نقشه ها و توطئه هاي دشمن از جنگ سخت گرفته تا جنگ نرم را بر ريشه كن كردن


1- رضا حيدري، مشاركت حداكثري زمينه سازحماسه سياسي، سا يت حرف آخر.
2- نهج البلاغه،خطبه 83.
3- نهج البلاغه، خطبه 93.

ص: 81

نظام و سست كردن پايه هاي انقلاب به عينه ديده اند. لذا در اين مقطع زماني كه انقلاب در مرحله گذار از مقطع تاريخي خود است نبايد اجازه دهند دشمن از اختلاف نگرش يا سليقه آنان كه امري طبيعي است بهره برداري سياسي كند. آنان بايد از حوادث گذشته از جمله انتخابات دوره گذشته رياست جمهوري كه حوادث عبرت آموزي داشت پند بگيرند. چنان كه مقام معظم رهبري نيز بر اين مسئله در فرمايشات خود تأكيد داشتند:

من به شما عرض بكنم، آزمون مهمي بود؛ هم عبرت هاي زيادي داشت، هم درس هاي زيادي داشت؛ و در اين آزمون، ملت ايران پيروز شد.(1)

ج) آسيب شناسي حماسه سياسي

اشاره

ج) آسيب شناسي حماسه سياسي

تجربه انقلاب اسلامي نشان داده است كه بهترين دليل، پويايي و پايداري انقلاب حضور يكپارچه مردم در تمام صحنه هاست. و اصولاً آنچه كه امروزه به عنوان دمكراسي در جهان مطرح است، فرآيندي است كه نوعي از حكومت را ترسيم مي كند كه تمام مردم در آن سهيم باشند. بدون شك يكي از ابزارهاي مهم سنجش ميزان مقبوليت يك نظام سياسي، حضور حماسه ساز مردم در در تمام عرصه هاي سياسي و اجتماعي است. در اين ميان انتخابات يكي از مهم ترين وحساس ترين ابزارها ي سنجش حضور مردمي در عرصه سياست و اجتماع است. كه در صورت استقبال انبوه مردم، مي تواند معياري براي سنجش وحدت ملي باشد و در عرصه ها ي


1- فرمايشات مقام معظم رهبري، 1/1/89 در اجتماع مردم مشهد.

ص: 82

جهاني هم مي تواند براي نظام اعتبار و حيثيت بين المللي كسب كند. اين مسئله براي كشورهايي كه در مرحله گذار اجتماعي و سياسي مي باشند بسيار حساس و داراي اهميت است. زيرا نظام مي تواند پشتوانه همه جانبه مردمي را در پشتيباني از برنامه هاي خود ببينند. همچنين تجربه سي و چند ساله انقلاب اسلامي در ايران نشان داده د شمنان داخلي و خارجي انقلاب هيچ گاه از مانع تراشي در مسير انقلاب دست برنداشته و نخواهند برداشت. به گونه اي كه هر سال بيش از سال گذشته نسبت به مانع تراشي ها ي خود افزوده اند. حال كه به تعبير مقام معظم رهبري انقلاب در محل گذار از پيچ تاريخي خود است به يقين گردنه گيران پيچ كه همان عوامل داخلي وابسته به بيگانگان و دشمنان خارجي هستند به سنگ اندازي و مانع تراشي خود بيش از گذشته ادامه خواهند داد. و سعي خواهند نمود مانع تحقق حماسه سياسي كه يكي از مظاهر آن، انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي اسلامي شهر و روستا است شوند. در اين فصل به عملكرد احتمالي عوامل داخلي و خارجي در سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي پرداخته مي شود.

1. اقدامات عوامل خارجي

اشاره

1. اقدامات عوامل خارجي

منظور از عوامل خارجي كشورها يا كساني هستند كه در طول عمر انقلاب اسلامي ايران همواره دشمني خود را با ملت ايران نشان داده اند، به طور مستقيم يا غير مستقيم از دشمنان داخلي انقلاب حمايت و پشتيباني كرده اند به يقين در رأس اين دشمنان شيطان بزرگ ايالات متحده امريكا، انگلستان و رژيم صهيونيستي اسراييل قراردارد. بي شك اين دشمنان در سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي براي ممانعت از

ص: 83

پيشرفت هاي كشور و پيشگيري از خلق حماسه، برنامه هايي عليه نظام خواهند داشت كه در رأس آنها مي تواند موارد ذيل باشد.

1 _ 1. بهره گيري از جنگ نرم
اشاره

1 _ 1. بهره گيري از جنگ نرم

به يقين يكي از روش ها ي دشمن براي مقابله با تحقق حماسه سياسي در كشور بهره گيري از روش شيطاني جنگ نرم خواهد بود. البته جنگ نرم در طول تاريخ بشر و به ويژه تاريخ اسلام وجود داشته است. در تاريخ اسلام روش ها ي تبليغي و ضد تبليغي معاويه و عمرعاص مصداق و نمونه بارزي از جنگ نرم است. كه در طول خلافت حضرت علي عليه السلام و پس از آن در دوره امامت امام حسن عليه السلام به كار گرفته شدند. چنان كه: وقتي از معاويه پرسيدند: چرا براي مقابله با حضرت علي عليه السلام اين قدر پول خرج مي كني؟ گفت: هزينه اش از هزينه جنگ كمتر است. از منظر قرآن هم، جنگ نرم از موقعي روش و تكنيك دشمن قرار گرفت كه ابليس بر خود تكبر نمود و بر انسان حسادت برد و چنين قسم خورد: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ؛ گفت: (سوگند) به عزّت تو كه همگي آنان را گمراه خواهم ساخت.»(1) همين طور شيطان در خطاب به خداوند گفت:

... رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ؛ گفت: خدايا [حال كه] مرا گمراه كردي من نيزدر زمين (همه چيز را) در نظر فرزندان آدم جلوه مي دهم (تا از ياد تو غافل شوند) و همه آنها را گمراه خواهم كرد.(2)


1- ص 82.
2- الحجر: 39.

ص: 84

در آيه هاي مباركه فوق اغوا، به معني فريب دادن است كه مستلزم جنگ نرم است و روش آن نيز خلاف نشان دادن حقايق و واقعيات است. در اغوا راست را دروغ، دروغ را راست، امنيت را تهديد و تهديد را امنيت، يقين را شبهه و شبهه را يقين، زشت را زيبا وزيبا را زشت جلوه مي دهد.كه همگي اينها شيوه «جنگ نرم» است.

با برداشتي كه حقير از جنگ نرم دارم، جنگ نرم، جنگي است كه دشمن شيطان صفت در هر زمان با بهره گيري از عمليات رواني، تكنولوزي و رسانه ها ي روز، بدون توسل به زور و اجبار برپا مي كند تا روحيه حريف را تضعيف و او را وادار به تسليم در برابر اهداف پليد خود كند. منظور از عمليات رواني: مجموعه ي اقداماتي است كه در آن عقايد، عقل، بينش ها و باورهاي يك فرد، گروه يا جامعه مورد هجوم قرار مي گيرد و در نهايت منجر به تغيير رفتار مي گردد.(1)

بنابراين، جنگ نرم، جنگي رسانه اي و رواني است كه روحيه مردم را مورد هدف قرار داده است كه يكي ازعوامل اصلي قدرت ملي به شمار مي آيد. در سال حماسه سياسي دشمن تلاش خواهد كرد به اين عامل اصلي در قدرت ملي خدشه وارد سازد، عزم و اراده ملت را از بين ببرد، مقاومت و دفاع از آرمان و سياست هاي نظام را تضعيف كند، البته دشمن در رسيدن به اهداف خود ممكن است از روش ها ي زير بهره گيرد.

1 _ 1 _ 1. استفاده ازحربه ترس

1 _ 1 _ 1. استفاده ازحربه ترس

يكي از روش هايي كه دشمن در جنگ نرم از آن بهره مي گيرد روش شيطاني ترس است. كه هدفش ايجاد رعب و وحشت ميان افراد جامعه


1- بهرام رضايي، عمليات رواني، ص4.

ص: 85

هدف، براي تضعيف روحيه و سست كردن اراده هاست. خداوند در قرآن در اين باره مي فرمايد:

إِنَّما ذالِكُمُ الشَّيطانُ يخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ!.(1)

اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بي اساس،) مي ترساند. از آنها نترسيد و تنها از (مخالفت) من بترسيد اگر ايمان داريد!

متخصصان جنگ نرم، ضمن تهديد و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنين القا مي كنند كه خطرات و صدمه ها ي احتمالي و حتي فراواني بر سر راه آنان وجود دارد و از اين طريق، آينده اي مبهم و توأم با مشكلات و مصائب براي افراد ترسيم مي كنند. همچنين تلاش مي كند به مخاطبان خود چنين القا كند كه اگر به عمل خواسته شده در تبليغ اهميت داده نشود حتما دچار عوارض سوئي خواهند شد.

2 _ 1 _ 1. بمباران تبليغاتي

2 _ 1 _ 1. بمباران تبليغاتي

معاويه پس از صلح با امام حسن مجتبي عليه السلام و احساس امنيت از ناحيه آن امام همام براي جلوگيري از سقوط سلطنت خود و تثبيت آن بمباران تبليغاتي را با ساماندهي فرقه ها ي منحرف، دامن زدن به آتش تعصبات قومي و امتيازات نژادي و افتخارات طايفه اي، باب نمودن طعن و هجو قبايل نسبت به هم، ترويج شعار عصر جاهلي و احياي شعائر و سنت ها ي جاهليت، شروع كرد.(2)

معمولاً هنگامي كه هدفي ارزش مند و كاري بزرگ و خطير (نظير


1- آل عمران: 175.
2- وفيات الاعيان، ج4، ص 328.

ص: 86

حماسه سياسي) در پيش است، مجموعه اي از برنامه هاي بمباران تبليغاتي تهيه و تدارك مي شود. برخي از مخاطبان درمعرض اين بمباران ها قرار مي گيرند. ممكن است هرچند كوتاه مدت مسخ و منفعل شوند. از خصوصيات اين روش تكرار، تداوم، و هجوم همه جانبه و هماهنگ و فراگير اطلاعيه ها و گزارش ها و تفاسير كلامي، تصويري و نوشتاري در رسانه ها ي جمعي است و تلاش بر اين است خبر يا موضوع مورد نظر يكّه تاز و مطلق يا حداقل وجه غالب باشد.

3 _ 1 _ 1. تحقيريا انكاردست آوردها

3 _ 1 _ 1. تحقيريا انكاردست آوردها

خداوند مي فرمايد: «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ؛ اشراف قوم (نوح) كه كافر بودند گفتند اين [مرد] جز بشري چون شما نيست مي خواهد بر شما برتري جويد.»(1) كفار قوم نوح جهت تحقير پيامبر صلي الله عليه و آله ابتدا انسان بودنش را سپس او را به عنوان يك فرد سلطه جو متهم ساختند و سعي كردند مقام نبوت او را كم اهميت جلوه دهند يا اصلاً انكار كنند.

در اين روش هدف كوچك يا انكار كردن وقايع بزرگي است كه در كشور در حال وقوع است. به يقين كسب امتيازات بين المللي، منطقه اي و محلي، همچنين موفقيت در عرصه علم و تكنولوژي مايه دلگيري و حسادت دشمنان اين سرزمين خواهد شد. لذا آنان در انعكاس اخبار اين پيروزي ها بخل خواهند ورزيد و به طرق مختلف سعي خواهند كرد كه اين موفقيت ها را كم اهميت جلوه دهند يا آن را انكار كنند. به ويژه اين


1- مؤمنون: 24.

ص: 87

مسئله در عرصه انتخابات و حضور ده ها ميليوني مردم در عرصه انتخابا ت حماسه ساز آينده نيز ممكن است رخ دهد. آنها تلاش خواهند كرد اين حماسه را كم ارزش جلوه دهند. مقام معظم رهبري با تيزبيني خاص خود اين تكنيك دشمن را چنين بر ملا مي كند:

بعضي از پيشرفت هاي ملت ايران غمگين و ناراحت مي شوند. اينها مي خواهند مانع تراشي كنند كه ملت ايران به پيشرفت و رشد دست نيابد... (يكي ازكارهاي آنان) اين است كه در تبليغاتشان پيشرفت هاي ملت ايران را انكار كنند. امروز يك شبكه تبليغاتي بسيار عظيم با هزاران رسانه از انواع گوناگون آن مشغول بكار است. براي اينكه اثبات كند. در كشور ايران پيشرفتي صورت نمي گيرد و پيروزي هاي ملت ايران را انكار كند.(1)

4 _ 1 _ 1. اقدامات انحرافي

4 _ 1 _ 1. اقدامات انحرافي

يكي از راه هاي نفوذ ابليس در حزب خويش، اصلي نماياندن موضوعات فرعي و جلب توجه ايشان است تا بدين وسيله، ياد خداوند يا عمل به وظايف خود فراموش گردد خداوند اين روش شيطان رابه هنگام سفر حضرت موسي عليه السلام و يوشع نبي عليه السلام در قرآن اين گونه ياد آور مي شود: «قالَ أَرأَيتَ إِذْ أَوَينا إِلَي الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً؛ گفت: «به خاطر داري هنگامي كه ما (براي استراحت) به كنار آن صخره پناه برديم، من (در آن جا)


1- ازفرمايشات رهبري درمشهد،1/1/92، روزنامه ايران، 17/1/92.

ص: 88

فراموش كردم جريان ماهي را بازگو كنم و فقط شيطان بود كه آن را از خاطر من برد و ماهي به طرز شگفت آوري راه خود را در دريا پيش گرفت!»(1) بنابراين در جنگ نرم منحرف كردن ذهن مخاطبان از موضوع اصلي يكي ديگر از روش ها خواهد بود. شايد ماجراجويي جديد خلق شود يا موضوعي كهنه دوباره مطرح گردد تا در اطراف آن موج تبليغات به راه بيفتد به اميد اينكه افكار عمومي هرچند به طور موقت از توجه به موضوع ها ي مهم و اصلي منحرف شود. به هرحال از مشخصات بارز اين شگرد مطرح كردن مسائل فرعي و حاشيه اي است به نحوي كه مسائل اصلي كم يا كم رنگ شود و تحت الشعاع قرار بگيرد. اين مسئله مهمي است كه حتي مقام معظم رهبري پيش بيني اين مسئله را نموده اند. چنان كه در سخنان اخير خود در مشهد فرمودند: ( كار) دشمنان ملت مانع تراشي عملي همچون تحريم و تهديد و مشغول كردن مسئولان، نخبگان و ملت به كارهاي فرعي وغير اولويت دار(است).(2)

5 _ 1 _ 1. تحريف

5 _ 1 _ 1. تحريف

يكي از كارهاي زشت دشمنان اسلام تحريف حقايق بود. جملات و عبارت ها را تغيير مي دادند آنجا كه خداوند مي فرمايد: «مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ؛ برخي از يهوديان سخنان را از محل خود تحريف مي كنند.»(3)

يكي از ناجوانمردانه ترين شگردهاي تبليغات سياسي تحريف است


1- كهف: 63.
2- ازفرمايشات رهبري درمشهد،1/1/92، روزنامه ايران، 17/1/92.
3- نسا: 46.

ص: 89

متأسفانه در بنگاه ها و نهادهاي خبري و تفسيري دشمن كه مدار كارشان بر عدم صداقت است، بيشترين كاربرد را دارد. با اندكي دخل و تصرف و پس و پيش كردن كلمات و جملات با اضافه و كم كردن حتي يك حرف يا كلمه و جمله مي توان به كلي مفهوم اصلي را دگرگون كرد.

بنابراين اگر دشمن از اين حربه در جنگ نرم عليه نظام در سال حماسه سياسي بهره نگيرد، بايد تعجب كرد!

6 _ 1 _ 1. بزرگ نمايي

6 _ 1 _ 1. بزرگ نمايي

برجسته سازي يا بزرگ نمايي يكي ديگر از روش ها و تكنيك ها ي جنگ نرم دشمن است. اين روش در تبليغات مثبت و منفي كاربرد دارد ولي دشمن از آن براي برجسته كردن نقاط ضعف رقيب بهره مي گيرد. اين روش كه برخلاف روش تحقير است خبرهاي نقاط ضعف يا مشكلات كوچك رقيب با آب و تاب بيشتري پخش مي شود تا توجه مخاطب را جلب كند و ميزان اهميت آن را بالا ببرد.مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد:

امروز يك شبكه تبليغاتي بسيار عظيم... مشغول كار است... اگر ضعفي در ايران هست بزرگ و عمده كنند و در مقابل چشم همه قرار دهند اما قوت ها و نقاط جوشش ملت در سراسر كشور را پنهان كنند.(1)


1- ازفرمايشات رهبري درمشهد،1/1/92، روزنامه ايران، 17/1/92.

ص: 90

7 _ 1 _ 1. ايجاد تفرقه و تضاد

7 _ 1 _ 1. ايجاد تفرقه و تضاد

روش ديگر شيطان براي فريب ايجاد تفرقه است. چنان كه حضرت يوسف بر هم خوردن ارتباط درست ميان خود و برادرانش را به شيطان نسبت مي دهد.

«أَنْ نَزَغَ الشَّيطَانُ بيني وَ بَينَ إِخْوَتِي؛ شيطان، ميان من و برادرانم فتنه كرد».(1) و يا در سوره مائده خداوند مي فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء؛ شيطان مي خواهد در ميان شما عداوت و دشمني برپا كند».(2)

از جمله اموري كه در فرآيند جنگ نرم اين جنگ شيطاني مورد توجه واقع مي شود، تضعيف از طريق تزريق تفرقه در جامعه هواداران و حاميان حريف است. ايجاد و القا وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقيب باعث عدم انسجام و يكپارچگي شده و رقيب را مشغول مشكلات دروني جامعه حاميان خود مي كند تا از اين طريق از اقتدار و انرژي آن كاسته و قدرتش فرسوده شود. امام علي عليه السلام چه زيبا اين روش شيطاني را برملا نموده و مي فرمايد:

راه هاي خودرا به شما آسان جلوه مي دهد. تا گره ها ي محكم دين شما را يكي پس از ديگري بگشايد، وبه جاي وحدت و هماهنگي بر پراكندگي شما بيفزايد. از وسوسه و زمزمه و فريب كاري شيطان روي گردانيد.(3)

اين تفرقه افكني ممكن است بين مسئولان اجرايي يا گروه ها ي سياسي كشور باشد. نمونه ديگر اقوام يا اقليت ها ي ديني مي باشند كه همواره در


1- سوره يوسف آيه 100.
2- مائده: 91.
3- نهج البلاغه، خطبه 121، ص231.

ص: 91

جنگ نرم دشمن مورد توجه قرار مي گيرند. زيرا؛ معمولاً اقليت هاي جوامع اغلب به سبب داشتن احساس نابرابري، مستعد مخالفت ورزي عليه نظام حاكم در كشور خود هستند و دشمنان فرامنطقه اي همواره يكي از ميدان ها ي فعاليت خود را در كشورهايي كه داراي تنوع قوميتي مي باشند، قرار مي دهند. ازاين رو لازم است همواره به مناطق محروم و مناطقي كه اقليت ها ي قومي زندگي مي كنند همانند مناطق برخوردار توجه شود. نابرابري ها ي موجود روز به روز كاسته شود تا نقشه دشمن خنثي شود. به ويژه اين مسئله در سال حماسه سياسي بسيار با اهميت بايد تلقي شود.

8 _ 1 _ 1. نجوا براي ايجاد فضاي يأس و نااميدي

8 _ 1 _ 1. نجوا براي ايجاد فضاي يأس و نااميدي

چنان كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «إِنَّمَا النَّجْوَي مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ نجوا تنها از سوي شيطان است، تا مؤمنان را غمگين سازد، ولي نمي تواند هيچ گونه ضرري به آنها برساند جز به فرمان خدا; پس مؤمنان تنها بر خدا توكّل كنند.»(1)

دشمن شيطان صفت خارجي در طول تاريخ انقلاب به جهت اينكه دستان جنايت كارش از غارت ثروت ها ي مادي و معنوي اين كشور كوتاه شده است. همواره تلاش نموده در كشور فضاي يأس و ناميدي ايجاد كند. مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد:

دشمن هر گاه، ضعفي را در كشور احساس كند روحيه مي گيرد و آماده هجوم و فشار مي شود و هر وقت كار و حركت مؤثر و


1- مجادله: 10.

ص: 92

بزرگي را ببيند با نااميدي درصدد تحت شعاع قرار دادن آن برمي آيد... و هر حركتي كه نشان دهنده نااميدي و خستگي و اختلاف باشد بدون ترديد به ضرر «مصالح كشور و پيشرفت و عزت ملي» است.(1)

به يقين در سال حماسه سياسي كه سال شور و نشاط اجتماعي در جامعه خواهد بود. دشمن در جنگ نرم براي مأيوس كردن مردم نسبت به نظام خواهد كوشيد و سعي خواهد كرد با طرح مباحثي مانند فضاي بسته سياسي يا نبود انتخابات آزاد، در كشور فضاي يأس و نااميدي ايجاد كند و افكار عمومي را براي تحريم اغنا كند و سبب عدم حضور بخشي از بدنه اجتماعي نظام در انتخابات شود. در اين بين ممكن است بخشي از بدنه جامعه، خواسته يا ناخواسته، فريفته اين عمليات رواني شوند و حضورشان در عرصه سرنوشت ساز كشور كم رنگ شود. فراموش نكنيم نجوا براي ايجاد فضاي يأس و نااميدي از شيوه ها و القائات شيطان است.

9 _ 1 _ 1. شايعه سازي

9 _ 1 _ 1. شايعه سازي

خداوند در قرآن به پيامبرش مي فرمايد: «نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَي؛ ما مي دانيم آنها به چه منظوري به سخنان تو گوش فرا مي دهند هنگامي كه نزد تو مي آيند و پاي سخنانت مي نشينند و هنگامي كه آنها با هم نجوا مي كنند و سخنان در گوشي دارند».(2)

در حقيقت آنها به منظور درك حقيقت به سراغ تو نمي آيند و


1- از فرمايشات رهبري در ديدار با مردم خراسان شمالي، 25/7/91.
2- اسراء: 47.

ص: 93

سخنانت را با گوش جان نمي شنوند بلكه هدفشان آن است كه بيايند و اخلال كنند شايعه پراكني كنند و وصله بچسبانند و مؤمنان را از راه به در برند.(1)

شايعه خبر پخش شده اي است كه درست يا نادرست بودن آن معلوم نيست. شايعه سازي همواره در طول تاريخ يكي از روش ها ي تبليغي دشمن بر عليه جامعه هدف بوده است. قصد دشمن نيز از شايعه سازي تأثيرگذاري روي روحيات افراد و رسيدن به اهداف مورد نظراست. به يقين در سال حماسه سياسي دشمن داخلي وخارجي از اين حربه فراوان بهره خواهد گرفت. زيرا: در مبارزات سياسي به ويژه انتخابات، شايعه سازي شيوه نادرست و رايجي است. البته شايعه، گاهي به صورت خود جوش و اتفاقي وموردي توليد و پخش مي شود. اين نوع شايعه سازي معمولاً ازعلايق و عواطف يا نفرت و انزجار برخي افراد، گروه ها يا جريان هاي سياسي نسبت به اشخاص، نهادها يا جريان هاي سياسي ديگرنشأت مي گيرد. و گاهي هم حساب شده و سازمان داده شده از طرف واحدهاي تبليغاتي، نهادهاي سياسي دشمن داخلي و خارجي تهيه و از طريق وسايل ارتباط جمعي منتشر و پخش مي شود.

در طول تاريخ اسلام، مسلمانان خسارت زياد از شايعه سازي سازمان يافته دشمن متحمل شده اند. در دوره حكومت حضرت علي عليه السلام ، عمروعاص يكي از دشمنان شيطان صفت علي عليه السلام همواره از اين ابزار روحي رواني براي تخريب شخصيت حضرت علي عليه السلام و حكومتش بهره مي گرفت و مسلمانان را نسبت به علي عليه السلام و حكومتش بدبين مي نمود.


1- تفسير نمونه، ج12، 144.

ص: 94

امام علي عليه السلام در چند خطبه از نهج البلاغه به افشاگري در اين باره پرداخته است. ازجمله در سال 38 هجري پس از فريب خوردن كوفيان از مكر و حمله عمروعاص و معاويه خطاب به آنان چنين مي فرمايد: «... به من خبردادند كه مي گوييد علي دروغ مي گويد! خدا شما را بكشد برچه كسي دروغ روا داشته ام؟ آيا به خدا دروغ روا داشته ام؟ در حالي كه من اول كسي هستم كه به خدا ايمان آوردم يا بر پيامبرش؟ در حالي كه من اول كسي بودم كه او را تصديق كردم! نه به خدا هرگز! آنچه گفتم واقعيتي است كه شما از دانستن آن دوريد، شايستگي آن را نداريد، مادرتان در سوگ شما زاري كند...».(1)

همچنين آن حضرت در جريان شايعه ساز عليه قتل عثمان چنين افشاگري مي كند: اگر به كشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم. و اگر از آن باز مي داشتم از ياوران او به شمار مي آمدم با اين همه كسي كه او را ياري كرد. نمي تواند بگويد كه از كساني كه دست از ياري اش برداشتند بهترم و كساني كه دست از ياري اش برداشتند نمي توانند بگويند ياورانش از ما بهترند. من جريان عثمان را برايتان خلاصه مي كنم: عثمان استبداد و خودكامگي پيشه كرد، و شما بي تابي كرديد و از حد گذرانديد، و خدا در خودكامگي و ستمكاري و در بي تابي و تندروي حكمي دارد كه تحقق خواهد يافت.(2)

به راستي وقتي در دوره اي كه از رسانه ها ي ارتباطي يپيشرفته امروزي خبري نيست، اين همه بازار شايعه سازي داغ است، اين همه شايعه


1- نهج البلاغه، خطبه 72،ص121.
2- نهج البلاغه، خطبه 30، ص 81.

ص: 95

درروحيه ورفتار مردم تأثيرگذار است، در عصر كنوني كه متنوع ترين و جذاب ترين دستگاه هاي شايعه پراكني وجود دارد تأثير شايعه در حماسه سياسي مردم چقدر خواهد بود؟ به نظر مي رسد، باز نيازمند هوشياري و بصيرت مردم هستيم كه واقعيت را از دروغ تشخيص دهد.

2. اقدامات عوامل داخلي

اشاره

2. اقدامات عوامل داخلي

عوامل داخلي كه مي توانند در مسير انقلاب مانع تراشي كنند خود به دو گروه تقسيم مي شوند، گروهي از آن ها، آگاهانه به ستيز با نظام مقدس جمهوري اسلامي برخاسته اند. دشمني شان همواره براي مردم و مسئولان كشور از ابتداي انقلاب آشكار است. گروه ديگر، از نيروهاي خودي حتي داراي سوابق مبارزاتي طولاني در انقلاب هستند كه ناآگاهانه با عملكردهاي نسنجيده و برداشت ها و تحليل ها ي نادرست خود به اصطلاح «آب در آسياب» دشمن داخلي و خارجي مي ريزند و باعث مي شوند كه آنها نسبت به دشمني خود با مردم و انقلاب گستاخ تر شوند. در ادامه بحث به موانعي كه اين گروها خواسته يا ناخواسته به آن دامن مي زنند پرداخته مي شود:

1 _ 2. قانون گريزي

1 _ 2. قانون گريزي

خداوند در قرآن پيمان شكنان را شديد مورد سرزنش قرار داده است و در برابر اين نقض پيمان به رسوايي در اين جهان و كيفر شديد در آن جهان تهديد مي كند در حقيقت آنان برخي قوانين را كه به نفع شان بود مي پذيرفتند و قوانيني كه به نفعشان نبود محترم نمي شمردند و پيروي نمي كردند و تبعيض در قانون از عادات سركشان است به عبارت ديگر

ص: 96

تسليم آنجا معلوم مي شود كه قانوني بر ضد منافع شخصي و گروهي باشد و آنرا محترم بشمرد وگرنه عمل كردن به قوانيني كه حافظ منافع شخصي و گروهي و سازماني باشد افتخار نيست. «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَي أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ آيا به بعضي از دستورات كتاب آسماني ايمان مي آوريد به بعضي كافر مي شويد براي كسي كه اين عمل را انجام دهد جز رسوايي در اين جهان و بازگشت به شديدترين عذاب ها در روز رستاخيز چيزي ديگري نخواهد بود و خداوند از اعمال شما غافل نيست».(1)

از جمله موانع اساسي كه عوامل داخلي مي توانند به آن دامن بزنند و مانع از تحقق حماسه سياسي شوند پاي بند نبودن به قانون است. اين مانع مي تواند از سوي جريان هاي سياسي، دستگاه ها ي مسئول در امر انتخابات و احيانا بخشي از مردم ايجاد شود. نكته اي كه، در جريان انتخابات رياست جمهوري دوره گذشته از سوي برخي نامزدها و حاميان شان زير پا گذاشته شد كه باعث هرج ومرج اجتماعي و آشوب ها ي خياباني شد و خسارت ها ي غير قابل جبراني پديد آورد. اين مسئله مهم را مقام معظم رهبري چنين ياد آورشده اند: حوادث سال 88 از آنجا آغاز شد كه عده اي نخواستند به قانون و رأي مردم تمكين كنند و در مقابل، مردم را به شورش ها ي خياباني دعوت كردند كه يكي از خطاهاي جبران ناپذير بود.(2)


1- بقره: 85.
2- فرمايشات مقام معظم رهبري، 1/1/92، روزنامه ايران، 17/1/92.

ص: 97

2 _ 2. رياست طلبي

2 _ 2. رياست طلبي

خداوند در قرآن مي فرمايد: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ (آري) اين سراي آخرت را تنها براي كساني قرار مي دهيم كه اراده برتري جويي در زمين و فساد را ندارند و عاقبت نيك براي پرهيزكاران است.»(1) خداوند در اين آيه برتري جويي را كه نوعي استكبار است از مصاديق فساد در زمين قرار داده است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به ياران خود فرمود: «شما پس از من جهت به دست آوردن رياست و امارت سخت تلاش خواهيد نمود. رياست جز حسرت و ندامت نباشد».(2)

رياست طلبي يا دلبستگي مقام يكي ديگر ازموانعي است كه همواره بر سر راه پيشرفت نظام بوده و هست. مسئولان وكساني كه همواره منافع شخصي را بر منافع ملي و منافع ديني ترجيح مي دهند در اين گروه قرار مي گيرند. اين گونه افراد اگر چه ممكن است به ظاهر در جبهه دشمن نباشند ولي با رفتار يا گفتار خود دشمن را همراهي مي كنند. گاه مشاهده مي شود از قدرت، فرصت و مسئوليت كه نظام در اختيارشان نهاده براي زمينه سازي براي رسيدن به قدرت بيشتر استفاده مي كنند. در واقع اينان به تعبيرشهيد بهشتي تشنگان قدرت هستند نه شيفتگان خدمت. و به تعبير علي عليه السلام : او از دين به مقداري كه اورا به دنيا نزديك كند برگرفته است.(3)

اين گروه از عوامل داخلي چون شيفته قدرت هستند از هر وسيله اي براي رسيدن به قدرت بهره خواهند گرفت. اگر آن وسيله حتي زير پا


1- قصص: 83.
2- بحارالانوار، ج77، ص226.
3- نهج البلاغه، حكمت 405.

ص: 98

گذاشتن قواعد و مقررات بنيادين نظام باشد. به يقين زيرپا گذاشتن قواعد و مقررات نظام باعث هرج ومرج اجتماعي مي شود كه خود مانعي درجهت تحقق حماسه سياسي خواهد بود. متأسفانه باز نمونه اين مقام طلبي ودلبستگي به قدرت را انتخابات گذشته تجربه كرديم. كه باعث كم رنگ شدن حماسه آفريني مردم شد.

3 _ 2. حمايت از افراد سست اراده

3 _ 2. حمايت از افراد سست اراده

گاه عوامل داخلي به علت هاي مختلف از جمله دشمني هاي گذشته خود با نظام وموانع قانوني، به ظاهر نمي توانند به طور مستقيم در عرصه هاي سياسي _ اجتماعي نظا م حاضر شوند. لذا مترصد فرصت هستند تا بطورغير مستقيم در اين عرصه ها فعال شوند تا منافع خود را تامين كنند. اين گونه از دشمنان داخلي در واقع سعي مي كنند از طريق ديگران به اهداف پليد خود برسند. لذا با مطالعاتي كه روي كانديداها وافرادي كه در عرصه سياسي فعال هستند انجام مي دهند افراد سست اراده را براي منظور خود انتخاب مي كنند. در مرحله بعد مي كوشند با حمايت هاي همه جانبه مادي وفكر از جمله؛ تقبل هزينه تبليغات،راه اندازي حركت هاي نمادين، مشاوره فكري وموارد ديگر،از وي در عرصه سياسي حمايت كنند و اورا به قدرت برسانند. وقتي فرد سست اراده در جايگاه قدرت قرار گرفت خود را نسبت به گروه ياافراد حامي بدهكار مي بيند. در مقابل گروه حمايت كننده نيز خواسته هايي خواهند داشت. كه بتدريج مرحله به مرحله از فرد منتخب خواسته خواهد شد. نمونه اين رفتار سياسي را نيز در تاريخ اسلام درمسئله حكميت در جنگ صفين مي توان ديد: «زمانيكه معاويه و مردم شام عمروعاص را به نمايندگي خود انتخاب كردند تا درباره سرنوشت مسلمانان داوري كند.

ص: 99

علي عليه السلام هم ابن عباس را كه فردي پرهيزكار، دانا و اهل سياست بود به نمايندگي خود برگزيد. ولي افراد نفوذي دشمن مانند اشعث بن قيس تلاش كردند كه ابوموسي اشعري را كه فردي كوته فكر،تن پرور وسست اراده بود به نمايندگي خود بر گزيينند تا از طريق او به خواسته هاي خود برسند كه موفق هم شدند».(1)

به هر حال در سال حماسه سياسي بايد نسبت به اين حربه دشمن نيز آگاه بود، به يقين انتخاب افراد سست اراده درصحنه هاي انتخابات پيش رومانع هم دلي وهمفكري مسئولان خواهد شد.ووجود تفرقه وتشكيك آراء مانع ازتحقق حماسه سياسي خواهد بود.

4 _ 2. جهل (بي بصيرتي)

4 _ 2. جهل (بي بصيرتي)

جهل يا ناداني همواره يك از موانع مهم واساسي توسعه وپيشرفت در جامعه بشر بوده است. پي آمدهاي ناداني درجامعه آن اندازه تأثير گذاراست كه امام علي عليه السلام مي فرمايد:

«بزرگ ترين مصيبت ها ناداني است».(2)

همچنين مي فرمايد: ناداني وبا ل و گرفتاري است.(3)

همو مي فرمايد: ناداني مرگ است. (4)

باز همو مي فرمايد: ناداني گام ها رابلغزاند. (5)


1- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، صص 275 _ 272.
2- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم ودررالكلم آمدي (موضوعي)، ج1، ص 206.
3- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم ودررالكلم آمدي (موضوعي)، ج1، ص202.
4- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم ودررالكلم آمدي (موضوعي)، ج1، ص202.
5- سيد هاشم رسولي محلاتي، غررالحكم ودررالكلم آمدي (موضوعي)، ج1، ص203.

ص: 100

گاه بارها درگذارهاي تاريخي مشاهده شده حماسه آفريناني در آستانه خلق حماسه اي بزرگ بوده اند ولي جهالت وناداني عد ه اي بي بصيرت وظاهر بين مانع آن شده است. نمونه تاريخي آن را مي توان در اسلام درهمان جنگ صفين ديد. آنجا كه سپه سالار حماسه آفرين اسلام مالك اشتر نخعي با حمله اي حماسي نزديك است طومار دشمن مسلح به زروزور وتزويررا دهم بپيچد. ولي دشمن متوسل به نيرنگ مي شود وبا مظلوم نمايي به دستور عمروعاص قرآنها را به نيزه مي آويزد تا در ميان سربازان علي عليه السلام تفرقه ايجاد كند. اينجاست كه جهالت برخي از ياران علي عليه السلام به كمك دشمن مي آيد. امام عليه السلام كه از نيرنگ دشمن آگاه است بانگ بر مي دارد:

«با اينكه مسلمانان مرا به رياست انتخاب كرده اند ورسول خدا صلي الله عليه و آله هم آن همه سفارش به زمام داري من كرده، من بايد سرنوشت مسلمانان را تعيين كنم وبه قرآن عمل نمايم، مشكلاتش را تفسير كنم و اعمالي كه ريشه قرآن را در مي آورد محكوم گردانم و عاملين آن را تحت تعقيب قرار دهم، با چنين وضعي من معتقدم تا پيروزي فاصله نداريم، اعتنايي به رفتار اين لشكر نكنيد! اين ها اهل قرآن وعمل به آن نيستند!»(1)

ولي آنان به جاي اينكه چشم بصيرت خود را باز كنند قرآن ناطق را ببينند با جهالت خود قرآن ظاهر را مي بينند، علي عليه السلام را دوره مي كنند ومي گويند: «اگر قضاوت قرآن را قبول نكني تورا دست بسته تحويل دشمن مي دهيم ويا به سرنوشت عثمان گرفتارت مي سازيم».(2)


1- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، ص270.
2- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، ص 271.

ص: 101

بالاخره علي عليه السلام نا گزير مي شود مالك اشتر را از ميدان جنگ كه اندك فاصله اي با خلق حماسه نداشت احضار كند. مالك در پاسخ پيام امام مي گويد:

اكنون لحظه باز گشت من نيست. من با پيروزي فاصله اي ندارم. با ز امام عليه السلام پيام مي دهد: اگر مي خواهي مرا زنده ببيني بر گرد.(1)

آري بي جهت نيست كه امام علي عليه السلام مي فرمايد ناداني گام ها را (براي خلق حماسه) بلغزاند. ازاين رو توان گفت در صف حماسه آٰفرينان بودن كافي نيست، بلكه بايد نسبت به اتفاقات پيش رو بصيرت داشت، نسبت به فريبكاريها، ظاهر سازي ها ومظلوم نمايي هاي وهندسه دشمن آگا ه بود. چنان كه مقا م معظم اين گونه است و مي فرمايد: هندسه ي كار دشمن را ميشناسم، مي بينم، آن را تشخيص مي دهم؛ نميتوانم آن را انكار كنم هندسه ي كار دشمن، يك هندسه ي مشخصي (است).(2)

5 _ 2. افراط و تفريط جريان هاي سياسي

5 _ 2. افراط و تفريط جريان هاي سياسي

افراط و تفريط در هنگا م حماسه آفريني مي تواند مانعي در جهت تحقق حماسه شود، زيرا باعث ا يجاد تفرقه ودودستگي يا چند دستگي در گروه متحد مي شود. به جاي اينكه دشمن واقعي هدف قرار گيرد،انرزي ونيرو صرف حل اختلاف يا مبارزه با نيروهاي خودي مي شود. نمونه تاريخي افراط وتفريط در حماسه آفريني را باز مي توانيم در جنگ صفين ببينيم. پس از اينكه كه «افراد جاهل» سپاه علي عليه السلام ازمبارزه كم گذاشتند


1- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، ص، 270.
2- از فرمايشات رهبري، 1/1/89 مشهد.

ص: 102

در واقع «تفريط كردند» وامام عليه السلام را وادار به پذيرش حكميت كردند. عده ديگري ازياران حضرت كه مخالف حكميت وادامه جنگ بودند وقتي نتايج حكميت را ديدند مقابل علي عليه السلام به شكل ديگري موضع گيري كردند اين ها «افراط گراياني» بودند كه علي عليه السلام را متهم مي كردندكه چراحكميت راپذيرفته است؟ آ ن ها مي گفتند:

از آغاز جنگ علي عليه السلام را بر حق مي دانستيم وبه ياري او برخاستيم در راه او كشته ها داديم تادر آستانه پيروزي قرار گرفتيم،ولي علي عليه السلام با تن دادن به حكميت به اسلام ضرر رسانيد. در حالي كه: حكم مخصوص خداست (لا حكم الا لله) اين دسته نه تنها به دشمني با علي عليه السلام پرداختند بلكه ازآن حضرت مي خواستند كه به اشتباه خود اعتراف كند؛ قدم را فراتر نهاده گفتند چو ن حكميت ونمايندگي ابوموسي را پذيرفته است پس كافر شده است. پس بايد حكميت را فسخ كند تا جان به سلامت برد. تا ما درركا بش جنگ كنيم.(1)

حقيقت اين بود كه سپاهيان حضرت علي عليه السلام در آستانه خلق حماسه اي بزرگ بودند. ولي اكنون دوجبهه متفا وت تشكيل داده بودند. طرفداران حكميت افرادي تن پرور، كوته فكر بي حال وبي قيد واهل تفريط كه افراد منافق در ميان آنها بسيار بود. طرفداران ادامه جنگ هم افرادي افراطي، متعصب، خشك وتغيير ناپذير كه فقط اسلام آنها در اعمال عبادي خلاصه مي شد. بطوريكه پيشاني آنها از زيادي عبادت برآمدگي يافته بود. بالاخره همين گروه افراطي كار را به جايي رساندند كه علي عليه السلام را مجبور كردند با آنها در نهروان بجنگد. در واقع علي عليه السلام به جاي اينكه با دشمن اصلي نظام


1- نك: علي بن ابي طالب پيشواي مسلمين، ص275.

ص: 103

خود، معاويه بجنگد، افراط وتفريط باعث شد كه علي عليه السلام با ياران سابق خود بجنگد واز خلق حماسه باز بماند.

متأسفانه در حال حاضرنيز در جامعه شاهد افراط وتفريط ازسوي جريان هايي هستيم. بطوريكه:جرياني براين خودباوري يا به عبارت بهتر خود محوري پافشاري دارد كه ايران بايد فقط به دست جريان خودشان ساخته شود وجريان هاي ديگر توان وشايستگي وصلاحيت لازم براي اين كار را ندارند! جريان ديگر با يك رويكرد تفريطي بر اين باوراست كه همه جريآنها با هرنوع سليقه،حتي باهرنوع باوراعتقادي اعم ازاين كه نظام جمهوري اسلامي ايران وقانون اساسي والزامات آن را قبول داشته باشند يا نداشته باشند بايد در مسئوليت هاي كلان امكان حضور ومشاركت داشته باشند! روشن است كه هر دو ديدگاه از مسير اعتدال خارجند و راه وسط، حضور و مشاركت همه جريان هاي سياسي معتقد به نظام و پاي بند به قانون اساسي است.(1)

بنابراين پافشاري هر يك ازجريان ها درخواسته هاي خود مي تواند باعث ايجاد تشنج درجامعه شود. درخواست مي شود به ميانه روي واعتدال روي آورند.از حوادث و رويدادهاي گذشته و سرنوشت پيشينيان عبرت بگيرند، كه بهترين كارها درهرامري ميانه رويست.چنان كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: راهي بين افراط وتفريط نيست و بهترين كارها ميانه رويست.(2)


1- مهدي فضائلي، عوامل خلق حماسه سياسي، ص2، جام جم، تاريخ 17/1/92.
2- مرتضي فريد تنكابني، نهج الفصاحه، ص45.

ص: 104

ص: 105

فصل چهارم: حماسه اقتصادي در آيات و روايات

اشاره

فصل چهارم: حماسه اقتصادي در آيات و روايات

ص: 106

ص: 107

از آنجا كه حماسه نوعي جهاد است و جهاد همگاني است در حماسه اقتصادي همه اقشار مردم اعم از دولت و ملت بايد حماسه آفريني كنند همه بايد جهادگراني و حماسه سازاني در عرصه اقتصاد باشند تا با عزم و اراده اي تبلوريافته و برگرفته از آموزه هاي ديني نقش خود را در خلق حماسه ايفا نمايند. ما برآنيم ابتدا مباني حماسه اقتصادي و بايسته ها و زمينه هاي حماسه اقتصادي را بيان كنيم و در پايان آسيب ها ي كه متوجه حماسه اقتصادي است برشمريم.

الف) مباني حماسه اقتصادي

اشاره

الف) مباني حماسه اقتصادي

حماسه اقتصادي بر اموري مبتني است كه بدون آنها حماسه اقتصادي امكان پذير نيست. به عبارت ديگر، در حماسه اقتصادي اموري وجود دارند كه شكل دهنده ماهيت آن هستند. اكنون به برخي از آنها اشاره مي كنيم.

1. ايمان

1. ايمان

خداوند در قرآن مي فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَ_ئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ يقيناً كساني كه ايمان آورده و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاسته اند به رحمت خدا اميد دارند و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.»(1)


1- بقره: 218.

ص: 108

يكي از مؤلفه هاي پررنگ و با اهميت حماسه اقتصادي، ايمان است. ايمان را بايد زيرساخت و مهم ترين پشتوانه اجرايي اخلاق دانست كه نقش اثرگذاري در سالم سازي و رشد اقتصادي بازي مي كند؛ در نتيجه آن، آدمي در شرايط سخت اقتصادي، نااميد نمي شود و در بهترين وضعيت نيز غافل نمي گردد. وي در زمان ركود، به كار و تلاش مي پردازد و در هنگامه رونق، با احساس مسئوليت، به تلاش خود ادامه مي دهد.

آرامش روحي از بركات ايمان است. «الّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ؛ آنان كه به خدا ايمان آورده و دلها شان به ياد خدا آرام مي گيرد.» (طه: 28) آرامش روحي و امنيت رواني حاكم بر جامعه، زمينه مناسبي را براي شكوفايي استعدادها، رشد و حماسه اقتصادي فراهم مي آورد؛ چون انسان نگران و نااميد و كسي كه از زندگي خويش ناخشنود است، كمتر مي تواند كار سودمند انجام دهد.

2. نشاط و شادابي

2. نشاط و شادابي

خداوند به پيامبرش مي فرمايد: «لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ؛ [اي پيامبر] اگر درشت خوي و سخت دل بودي از پيرامونت پراكنده مي شدند.»(1)

اين يك سنت الهي است وقتي در گسترش اسلام رسالت رسولش بايد با حلم و بردباري و نشاط و شادابي باشد به طريق اولي در كارهاي ديگر بايد رعايت شود و اين يك سنتي است كه پيامبر صلي الله عليه و آله در تمامي عرصه هاي زندگي چنين كرده است و ما هم بايد از او الگو بگيريم.


1- آل عمران: 159.

ص: 109

نشاط و شادابي به معناي سرزنده، سرحال، پركار و خوش بودن و تحرك داشتن، حالتي برخاسته از عواطف و احساسات آدمي است كه آثار آن در چهره انسان قابل مشاهده است و رفتار، گفتار و شيوه برخورد افراد با يكديگر نشان دهنده ميزان نشاط و شور و ذوق عاطفي آنهاست.

رسول خدا صلي الله عليه و آله در پاسخ به سؤالي فرمود: «ألقِ اَخاكَ بِوَجهِ مَنبَسطِ؛ با برادر خود با گشاده رويي برخورد كن.»(1) يعني در تعامل با ديگران بايد طراوت ظاهر را رعايت كرد؛ چرا كه اين كار آثار تربيتي بسياري به همراه دارد. امام باقر عليه السلام نيز در اين باره فرمود: «البُشرُ الحَسَنِ و طلاقَةَ الوَجهِ مَكسَبَة لِلمَحَبَّةِ؛ خوش رويي و گشاده رويي و نشاط، عامل ايجاد محبت است».(2)

نشاط و شادابي در فعاليت هاي اقتصادي، اهميت ويژه اي دارد و انسان با اين روحيه ضمن برخورد مناسب با همكاران مي تواند طرح هاي اقتصادي خويش را به خوبي پيش ببرد و به سامان برساند. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «قَليلٌ مدومٌ عليه خيرٌ من كثير مملولٍ مِنهُ؛ چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد بهتر از فراواني است كه رنج آور باشد.»(3) ازاين رو، روحيه نشاط و شادابي از مباني مهمي است كه رهبر معظم انقلاب، به اين مبنا در پيام نوروزي خود به عنوان لازمه حماسه اقتصادي اشاره كردند. هركس با اين روحيه وارد عرصه كار و فعاليت توليدي، توزيع و بازار مصرف شود، تأثير آن را بر روند كار خود درخواهد يافت. افراد كسل و بي حال در هيچ عرصه اي نمي توانند اثرگذار باشند. به ويژه فضاي اقتصادي و كار و امور


1- بحارالانوار، ج40، ص324.
2- اصول كافي، ج2، ص103.
3- نهج البلاغه، حكمت 444.

ص: 110

مالي كه با مشكلات فراواني روبه روست. درحالي كه داشتن اين روحيه، نتيجه آن، سازگاري نيروهاي همكار، وحدت آنها در انديشه و عمل و بازدهي بهتر فعاليت اقتصادي است. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «امنن علينا بالنشاط و اَعِذْنا من الفَشَل وَ الكَسَل وَ الْعَجْزَ وَ العِللِ وَ الضَّررِ و الضَّجرِ و المَلَلِ؛ [خدايا] نعمت سرزندگي و نشاط كوشايي را به ما ارزاني دار و از سستي و تنبلي و ناتوا ني و بهانه آوري و زيان و دل مردگي و ملال محفوظمان بدار.»(1)

3. شجاعت و خطر پذيري

3. شجاعت و خطر پذيري

امام شجاعان علي عليه السلام مي فرمايد: «اِنّي وَاللهِ لَوْ لَقيتُهُمْ واحداً و هُمْ طِلاعُ الارضِ كُلِّها ما با لَيْتُ و لا استوحشتُ؛ به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبه رو شوم، در حالي كه آنان تمام روي زمين را پر كرده باشند نه باكي داشته و نه مي هراسم.»(2)

لازمه حماسه، وجود افرادي شجاع و خطر پذير است. افراد ترسو و محافظه كار به دنبال حفظ وضعيت موجود و درانداختن طرح هاي نو و خلاقانه نيستند، شجاعت و خطر پذيري از مباني مهم است. دولت و مسئولان بايد از اين گونه افراد پشتيباني كنند و امكانات لازم را در اختيار آنها بگذارند.

در آموزه هاي اسلامي، از جمله صفات پسنديده اي كه موجب عزت و پرورش شخصيت انسان مي شود، شجاعت است. در مقابل ترس مايه شك و بدنامي است. اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «الشجاعَةُ زينٌ الجبنُ نينْ؛ شجاعت


1- بحارالانوار، ج91، ص125.
2- نهج البلاغه، نامه 62، بحارالانوار، ج30، ص25.

ص: 111

زينت و ترس مايه شك و زشتي است.»(1) البته در ميان شجاعات، عده اي شجاعت بيشتري دارند؛ ايشان كساني هستند كه بر نفس خويش غالب و پيروزند. امام علي عليه السلام از اين افراد چنين ياد مي كند:«اشجع الناسِ مَنْ غَلَبَ هواءٌ؛ دليرترين مردم كسي است كه بر هواي نفس خويش پيروز گردد».(2)

4. نظم و انضباط

4. نظم و انضباط

اميرالمؤمنين علي عليه السلام در وصيت به امام حسن مجتبي عليه السلام و امام حسين عليه السلام ، در آخرين لحظات زندگي خويش مي فرمايد: «اوصيكما و جميع وُلدي و اهلي و من بلغه كتابي، بتقوي الله و نظم امركم؛ شما را و تمام فرزندان و خانواده ام و كساني را كه اين وصيت به آنها مي رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگي سفارش مي كنم».(3)

از ديگر مباني مهم در حماسه اقتصادي، نظم و انضباط اقتصادي، يعني سامان بخشيدن امور معيشتي و زندگي و نظام دادن به توليد، توزيع و مصرف است.

نظم و انضباط در هر كاري، عامل رشد و پيشرفت در آن كار است و هركس در زندگي فردي و اجتماعي اش از نظم لازم برخوردار باشد به موفقيت بيشتري مي رسد. امام علي عليه السلام همان گونه كه در همه امور نظم را رعايت مي كرد، به حاكمان و پيروان خود نيز عمل به آن را توصيه مي كرد. آن حضرت در عهدنامه مالك اشتر، خطاب به وي مي گويد:

مبادا هرگز در كاري كه وقت آن نرسيده، شتاب كني يا كاري


1- غررالحكم و درر الكلم، ج1، ص34.
2- بحارالانوار، ج70، ص76.
3- نهج البلاغه،حكمت47.

ص: 112

كه وقت آن رسيده، سستي ورزي يا در چيزي كه روشن نيست، ستيزه جويي كني يا در كارهاي روشن كوتاهي كني. تلاش كن تا هركاري را در جاي خود و در زمان مخصوص به خود انجام دهي.(1)

نظم و انظباط در باب اقتصاد شامل همه مراحل آن اعم از توليد و توزيع و مصرف است. در حوزه توليد بايد كارگاه توليدي از نظم و انضباط كاري و توليدي مناسبي برخوردار باشد تا خلل و وقفه اي در فرآيند توليد ايجاد نشود. در توزيع كالا و خدمات هم بايد نظم و برنامه ريزي درستي حاكم باشد تا خدمت رساني به موقع صورت بگيرد و مشكلي براي جامعه و بازار مصرف پيش نيايد. حوزه مصرف هم نيازمند برنامه ريزي است، ولي متعلق به خود مصرف كنندگان است و بايد استفاده بهينه از امكانات به عمل آيد. در اين صورت، واقعاً به رشد اقتصادي خواهيم رسيد و مشكلي پيش نخواهد آمد.

5. اتحاد و انسجام ملي

5. اتحاد و انسجام ملي

اتحاد و انسجام ملي از مباني اوليه «حماسه اقتصادي» است. بدون اتحاد مردم، هرگونه تلاش فراگيري در جامعه، عقيم مي ماند. خداوند در قرآن كريم، مردم را به وحدت حول يك محور دعوت مي كند: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرّقُوا؛ همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد.»(2) تفرقه و دودستگي، نيروها را پراكنده و قدرت جامعه را ضعيف


1- نهج البلاغه، نامه 53.
2- آل عمران: 103

ص: 113

مي كند: «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ؛ نزاع و كشمكش نكنيد تا سست نشويد و قدرت شما از ميان نرود».(1)

از آنجا كه حماسه در بطن جهاد متولد مي شود مي توان گفت هيچ حماسه اي بدون روحيه جهادي قابل تصور نيست و اين حماسه چيزي نيست كه از عهده هر كسي برآيد پس حماسه بايد همگاني باشد اينجاست كه اتحاد و انسجام هرچه بيشتر مردم و مسئولان معنا پيدا مي كند اين الفت و مهرباني با هم بودن است كه حماسه مي آفريند همان گونه كه خداوند مي فرمايد: «وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الٰارْضِ جَمِيعاً مَّا أَلَّفَتْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَ_كِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ و ميان دلها يشان الفت و پيوند برقرار ساخت كه اگر همه آنچه را در روي زمين است هزينه مي كردي نمي توانستي ميان دلها يشان الفت اندازي ولي خدا ميان آنان ايجاد الفت كرد زيرا خداي تواناي شكست ناپذير و حكيم است.»

چنان كه در دهه اول انقلاب با شعار «همه با هم» دست امام را فشرديم و پيماني ناگسستني بستيم «جهاد سازندگي» را حماسه آفريني كرديم امروزه هم در عرصه هاي اقتصادي با توكل به خداوند منان به فرمان مقام معظم رهبري لبيك مي گوييم و در مبارزه فرهنگ مصرف گرايي، مصرف توليدات داخلي و برنامه ريزي در جهت توسعه صادرات و خروج از تكيه بر صادرات نفت و نظارت مقتدرانه دولت بر امور اقتصادي و بهره گيري از كارشناسان باتجربه در مسير اقتصاد مقاومتي و عدالت محوري، حماسه اي ديگر بيافرينيم.

وحدت ميان مردم و وحدت ميان اركان حكومتي يعني مجلس، قوه


1- 2انفال:46.

ص: 114

قضاييه و ديگر دستگاه ها، لازمه حماسه آفريني است. همه بايد بسيار بكوشند و از مسائل اختلافي پرهيز كنند و زمينه هايي را كه سبب اختلاف بين اركان كشور مي شود، برطرف كنند اگر در يك جبهه و حماسه آفريني، توان افراد متفرق باشد پيروزي ممكن نيست. ازاين رو، همه بايد دست به دست هم بدهند و تلاش كنند تا از يك سو، استعداد و فرصت هاي اقتصادي كشور، شكوفا و از سوي ديگر، نقيصه هايي كه در حوزه اقتصادي وجود دارد، رفع شود.

ب) بايسته ها و الزامات حماسه اقتصادي

اشاره

ب) بايسته ها و الزامات حماسه اقتصادي

«حماسه اقتصادي» مانند هر فعاليتي به زمينه هاي و مقدماتي نيازمند است كه بدون آنها حماسه اقتصادي امكان پذير نخواهد بود. ازاين رو در اين بخش به اين امور مي پردازيم.

1. مشاركت مستقيم مردم

1. مشاركت مستقيم مردم

در آموزه هاي اسلامي هرگونه سلطه قدرت هاي مستكبر و ستمگر به كشورهاي اسلامي رد شده است به گونه اي كه نفي سبيل از اصول مسلم اسلام پذيرفته شده است و بايد اين اصل در جامعه اسلامي جاري شود. خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: «لَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً؛ خداوند هرگونه سلطه كفار بر مؤمنين را مردود مي شمارد.»(1) و بايد دانست كه ابزار سلطه ابرقدرت ها و ابرجنايتكارها بر كشورهاي اسلامي از طريق سياست هاي اقتصادي گوناگون اعمال مي شود از جمله صندوق


1- نسا: 141.

ص: 115

بين المللي پول، بانك جهاني، سازمان تجارت جهاني و... و اينها با سياست هاي دولتي كردن كارهاي اقتصادي سازگاري ندارد بلكه حضور و مشاركت مستقيم مردم در طرح هاي اقتصادي از بايسته هاي حماسه اقتصادي است. اين مشاركت تعبير ديگري از خصوصي سازي و پرهيز از دولتي كردن فعاليت هاي اقتصادي است. مزاياي مشاركت مستقيم مردم در طرح هاي اقتصادي عبارت است از: افزايش كارآيي و قدرت رقابتي بنگاه هاي اقتصادي، گسترش فرصت هاي سرمايه گذاري براي سرمايه هاي خصوصي، كاهش كاغذبازي هاي اداري و مفاسد اداري و اجتماعي، تجاري كردن رفتار مديريتي، بهبود تخصصي منابع، ايجاد انگيزه شخصي براي مديران و كاركنان و رفاه اقتصادي مردم.(1)

با توجه به مزاياي خصوصي سازي اقتصادي و معايبي كه اقتصاد دولتي دارد، مشاركت در فعاليت هاي اقتصادي از الزامات »حماسه اقتصادي» به شمار مي رود. البته محوريت بخش خصوصي در فعاليت هاي خصوصي به اين معنا نيست كه دولت از حيطه اقتصاد بيرون برود، بلكه دولت مي تواند علاوه بر نقشهاي نظارتي و هدايت گري، در بخشهايي از اقتصادي وارد شود كه بخش خصوصي كمتر به آن ميل دارد.

مشاركت دادن مردم در فعاليت هاي اقتصادي با مشكلاتي روبه روست و بايد موانع آن برداشته شود. يكي از مهم ترين موانع، باور مردم به توانايي براي فعاليت اقتصادي است. وقتي مردم باور كنند كه از عهده اين كار برمي آيند، حتما خود پيش قدم خواهند شد. براي اينكه اين باور به


1- آذرميدخت دادجوي توكلي، «موانع و چالش ها و مشكلات اقتصادي خصوصي سازي در ايران»، مجله اقتصادي، ش 35 و 36، ص6.

ص: 116

دست آيد، دولت بايد اطلاع رساني مناسبي در اين جهت داشته باشد و فرصت ها و روش هاي سرمايه گذاري را در اختيار مردم بگذارند تا آنها به اين راه تشويق شوند.

2. امنيت اقتصادي

2. امنيت اقتصادي

امنيت و استمرار آن از جمله آرزوها و خواسته هاي حياتي بشر است. امنيت هم به منزله هدف و هم به عنوان وسيله اي براي جوامع انساني مطرح است. بدين معنا كه يك رشته اقدامات و تلاش ها براي تحقق اين مهم در راستاي اهداف كلان مفهوم پيدا مي كند و برقراري امنيت، پيش نياز اصلي و شرط اساسي تحقق ديگر اهداف مهم همچون توسعه و عدالت است.(1) حضرت علي عليه السلام در دوران خلافتش براي حفظ امنيت اقتصادي به كارگزاران اقتصادي خود مي فرمايد: «وَ لا تُحْشِمُوا (تُحْبِسُوا) احداً عن حاجته و لا تَحبسُوه عن طَلَبِتِه و لا تبيعُنَّ لِلنّاسِ في اُلخَراجِ كِسْوَةَ شِتاءٍ وَ لا صَيْفٍ وَ لَا دابَةٍ يَعتَمِلوُنَ عليها وَ لا عَبداً وَ لا تَضْرِبنُ اَحَداً سوطأ لِمَكان دِرهَمٍ و لا تَمَسُّنَ مال احدٍ مِنَ النّاسِ؛ هرگز كسي را از نيازمندي او باز نداريد و از خواسته هاي مشروعش محروم نسازيد. براي گرفتن ماليات از مردم، لباسهاي تابستاني يا زمستاني و مركب سواري و برده كاري او را نفروشيد و براي گرفتن درهمي كسي را با تازيانه نزنيد و به مال كسي دست اندازي نكنيد.»(2)

در مجموع مي توان گفت امنيت، يعني اطمينان خاطر از استمرار و تثبيت آرامش، نبود تهديدهاي داخلي و خارجي، تأمين رفاه و آسايش زندگي براي


1- حسن روحاني، امنيت ملي و نظام اقتصادي ايران، ص25.
2- نهج البلاغه، نامه 51.

ص: 117

فرد، خانواده و جامعه در سطح خرد و كلان، امنيتي كه مي توان با آرامش خاطر به فعاليت هاي اقتصادي و علمي پرداخت و تمام امكانات موجود را در جهت رشد جامعه به كار بست. ازاين رو، امنيت اجتماعي و اقتصادي از لوازم مهم در جهت توليد و تلاش و فعاليت است.

امنيت در هر زمينه هاي وابسته به امنيت در حوزه هاي ديگر است و به طور كلي نمي توان آنها را از هم جدا كرد. مثلاً امنيت سياسي با امنيت نظامي و ديگر حوزه هاي گره خورده است و اگر نظام سياسي مختل شود، به همه حوزه ها سرايت مي كند. حضرت ابراهيم عليه السلام وقتي وارد سرزمين مكه شد، از جمله دعاهاي ايشان، درخواست امنيت براي آن سرزمين بود: «رَبِّ اجْعَلْ هَ_َذَا بَلَدًا آمِنًا؛ خدايا، اين شهر را ايمن گردان.» (ابراهيم: 35) پيامبر گرامي اسلام نيز در حديثي مي فرمايد: «نِعمتانِ مَجْهولَتان: اَلٰامْنُ وَ العافِيَةُ؛ دو نعمت هستند كه قدرشان ناشناخته است: يكي، سلامتي و ديگري امنيت».(1)

امنيت اقتصادي به معناي اطمينان از سرمايه گذاري، حفظ مال و دارايي از دستبرد و زورمندان و نيز امنيت نقل و فرآورده هاي توليدي، عامل اصلي در حماسه اقتصادي است و بدون آن هيچ تضميني براي فعاليت توليدي و ارائه خدمات نخواهد بود؛ چرا كه امنيت، نخستين شرط براي زندگي و سكونت انسان در يك منطقه است؛ تا قلب انسان از نگراني و دغدغه هاي مالي، پاك نشود، نه سلامت و امنيت فراهم مي شود و نه برنامه هاي اقتصادي رشد مي كند.

بنابراين امنيت اقتصادي، به وضعي گفته مي شود كه در آن، واحدهاي توليدي بتوانند بدون نگراني از خطرهاي محيطي، برنامه ريزي درازمدت


1- روضة الواعظين، ج2، ص472.

ص: 118

كنند و از سرمايه گذاري با اهداف آينده نگر، ترس و واهمه نداشته باشند.(1)

3. ارزش گذاري كار و توليد

3. ارزش گذاري كار و توليد

امام حسن مجتبي عليه السلام مي فرمايد: «اِعمَلْ لِدِينِك كَاَنَْكَ تَعِيشُ اَبَداً وَ اعْمَلْ لٰاخْرَِتِكَ كَانّكَ تَموُتُ غَدَاً؛ براي دنيايت چنان تلاش كن مثل اينكه هميشه زنده خواهي ماند و براي آخرت خود نيز چنان كار كن مانند اينكه فردا از جهان رخت خواهي بست.»(2)

كار يكي از مؤلفه هاي مهم و اثرگذار در فرآيند توليد است: به گونه اي كه بدون نيروي كار، چرخه توليد به سامان نمي رسد. در حقيقت، كار، موتور محرك چرخ توليد است و هر محصولي كه از كارخانه ها و كارگاهها بيرون مي آيد، فرآورده كار است.

كار در متون ديني از ارزش خاصي برخوردار است و اگر انگيزه و هدف آن خدايي باشد، عامل تقرب انسان به خدا شمرده مي شود. قرآن كريم، هرجا سخن از كار به ميان آورد. از شايستگي نيز ياد كرده است. روايات نيز در زمينه ارزش مند بودن كار، بسيار است و بر فضيلت تلاش دلالت دارد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «مَنْ أكَلَ مِنْ كَدِّ يَدِهِ حَلالاً، فَتَحَ لَهُ اَبْوابَ اْلجَنَّةِ، يَدْخُلُ مِنْ أَيُّها شَاءَ؛ هركه از دست رنج حلال خويش بخورد، درهاي بهشت، برايش گشوده شود تا از هر يك كه مي خواهد، درآيد.»(3) و نيز


1- فهيمه حاجي، «امنيت اقتصادي، توسعه، پيوندها و كنش هاي متقابل»، مجله مجلس و پژوهش، ش10، ص 57.
2- من لا يحضره الفقيه، ج2، ص156.
3- بحارالانوار، ج100، ص10.

ص: 119

مي فرمايد: «الْعِبادَةُ عَشْرَةُ أجْزاءٍ تِسْعَةُ أَجْزاءٍ في طَلَبِ الْحلالِ؛ عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن در كار و كوشش براي كسب درآمد حلال است».(1)

از اين سخنان به دست مي آيد كه نگاه ديني به پديده كار، از شاخص هاي مهم در عرصه حماسه اقتصادي است. اين نگرش به كار از يك سو، انگيزه نيروي كار و در نتيجه توليد را افزايش مي دهد و از سوي ديگر، ثواب و پاداش اخروي را در پي دارد.

4. دانش بهينه سازي فرآيند توليد

4. دانش بهينه سازي فرآيند توليد

با توجه به آموزه هاي ديني در عرصه توليد با تعهد و تخصص لازم مي توان بستر فن آوريهاي مناسب را در كشور فراهم آورد و در اين زمينه مي توان از يافته ها و روش هاي ديگران هم استفاده بهينه كرد چنان كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «دانشمندترين مردم كسي است كه دانش ديگران را به دانش خود بيافزايد.»(2)

توليد به عنوان مهم ترين ركن اقتصاد يك جامعه مراحل گوناگوني دارد كه هرمرحله نيازمند هزينه، امكانات، اسباب و ابزار، نيروي انساني ماهر و كارآزموده و صدها مؤلفه ديگر است كه مجموعه آنها چرخه توليد را به راه مي اندازند. اگر يكي از اين مؤلفه ها نباشد و نقصي وجود داشته باشد. فرآيند توليد دست خوش آسيب مي گردد و در نهايت، كار توليد متوقف مي شود. آنچه به نظر مي رسد، فرآيند توليد را به سامان مي رساند و كالاهاي مورد نياز را در اخنيار جامعه قرار مي دهد، دانش


1- بحارالانوار، ج103، ص18، ج81.
2- نهج الفصاحه، ص260.

ص: 120

توليد است؛ چرا كه دانش توليد، چرخه اقتصاد را به حركت درمي آورد و استفاده بهينه از منابع طبيعي صورت مي پذيرد. به همين علت، امروزه كارها تخصصي شده است و هر فعاليتي در امور اقتصادي و غير آن، دانش خاص خود را مي طلبد. در حوزه اقتصاد نيز اين امر لازم است كه مورد توجه توليدكنندگان حماسه آفرينان اقتصادي باشد تا بهينه سازي در فرآيند توليد به خوبي صورت گيرد.

بر اين اساس بزرگان دين بر تقويت و غني سازي، هرچه بهتر مراكز علمي تأكيدكرده و به مسئولان، دستور حمايت مادي و معنوي از اين مراكز را داده اند. امام خميني رحمه الله در اين زمينه مي فرمايد:

مهم ترين عامل كسب خودكفايي و بازسازي، توسعه مراكز علمي و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همه جانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاي متعهد و متخصصي است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصاري علم به غرب و شرق به درآمده و نشان داده اند كه مي توانند كشور را روي پاي خود نگه دارند.(1)

5. تلاش براي سرمايه گذاري

5. تلاش براي سرمايه گذاري

يكي ديگر از بايسته هاي حماسه اقتصادي در حوزه توليد، تلاش براي سرمايه گذاري است. سرمايه، يكي از مهم ترين عوامل توليد است كه در توليد نقش مهمي دارد. شكي نيست كه امروزه روند توسعه اقتصادي، نيازمند منابع مالي و سرمايه فراواني است و بدون آن انجام هيچ كاري، اعم از عمراني و اقتصادي، ميسر نخواهد شد.


1- رهنمودهاي اقتصادي در بيانات امام خميني رحمة الله، ج4، ص93.

ص: 121

سرمايه به معناي ذخيره عوامل فيزيكي، قابل توليد مجدد در روند توليد است. هنگامي كه در طول زمان، ذخاير سرمايه افزايش مي يابد، روند تمركز سرمايه (تشكيل سرمايه) ناميده مي شود. ازاين رو، بايد همگان در اين فرآيند شركت داشته باشند تا برنامه هاي توسعه و پيشرفت اقتصادي اجرا شود و اين كار نيازمند آن است كه سطح آگاهي سياسي و اقتصادي مردم، در اين زمينه بالا برود و احساس ضرورت پس انداز در آنان به وجود آيد.

اسلام جهت تسهيل در امور سرمايه گذاري شكل هاي مختلفي از عقدها مانند: شركت مضاربه، مزارعه، مسافات و جعاله را معرفي و امضا نموده است اين خود يك تشويق و ترغيبي براي مشاركت و تلاش صاحبان سرمايه است.

سرمايه گذاري در توليد سبب افزايش توليد كالا، امكانات و فرصت هاي اشتغال مي شود، تمركز سرمايه سبب گسترش مؤسسات علمي و تحقيقاتي و در نهايت، سبب گسترش پيشرفت هاي فني مي گردد كه صرفه جويي هاي اقتصادي در جنبه هاي گسترده و گسترش تخصص و مهارت ها در توليد را امكان پذير خواهد ساخت.

از طرفي راكد گذاشتن سرمايه يا زياده روي در هزينه ها و به كار نبستن سرمايه در كارهاي بنيادي، برخلاف فلسفه وجودي مال از ديدگاه اسلام است؛ چرا كه خداوند متعال، اموال را براي برطرف كردن نيازهاي انسان آفريده است. پس اگر انسان هايي به اموال نيازمند باشند، آن اموال نبايد راكد و بدون استفاده بمانند.

در رواياتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «ما يَخْلِفُ الرَّجُل بَعْدَهُ شَيْئاً اَشَدُّ عَلَيْهِ مِنَ اَلْمالِ الصّامِت قال: قُلتُ لَهُ كَيْفَ يَصْنَعُ بِهِ؟ قال: يَجْعَلُهُ فِي الحائِطِ

ص: 122

وَ البُستانِ وَ الدّارِ؛ سخت ترين و بدترين چيزي كه شخص پس از خود به جاي مي گذارد، مال راكد است.» راوي سؤال مي كند: پس با آن چه كار كند؟ امام فرمود: «آن را در ساختن بنا و بستان يا خانه اي، سرمايه گذاري كند».(1)

ازاين رو، مردم جامعه اسلامي بايد در جهت اين امر مهم بكوشند و از اسراف و تبذير، خودداري كنند تا بتوانند حماسه اي بزرگ در جهت رونق اقتصادي رقم بزنند.

6. نيازسنجي

6. نيازسنجي

ترديدي نيست كه توزيع كالا و خدمات در هر جامعه، بر اساس نياز صورت مي گيرد. به عبارت ديگر، عرضه مبتني بر تقاضاست و تا تقاضايي نباشد، عرضه كالا بي فايده است و جز زيان، سودي به همراه ندارد. ازاين رو، نيازسنجي از ميزان احتياج مردم به كالاي خاصي لازم است تا توليدكنندگان برآوردي نسبي از ميزان احتياج و تقاضاي جامعه نسبت به آن فرآورده معين داشته باشند. نيازسنجي در مصرف كالا را از راه هاي مختلف مي توان انجام داد: بازار و فروشندگان كالا؛ واسطه هاي خريد؛ دلالاني كه واسطه انتقال كالا به مردم هستند؛ مراجعه مستقيم به مصرف كنندگان و رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي. به هر صورت، شناخت ميزان نياز مردم به مصرف كالا در زمينه توزيع لازم است تا از خسارت هاي احتمالي پيشگيري شود.

عمدتا مشكل اساسي در امور اقتصادي در مرحله توزيع ثروت و كالا پديد مي آيد؛ زيرا در منابع طبيعي، مشكلي وجود ندارد و خداوند به


1- وسائل الشيعه، ج12، ص44.

ص: 123

اندازه نياز بشر، پديده هايي را در زمين و بركاتي را در آسمان قرار داده است تا به موقع، نيازهاي مردم را برطرف كنند. قرآن در اين زمينه مي فرمايد: «اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالٰارْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الٰانْهَارَ وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لٰا تُحْصُوهَا؛ و از هر چيزي كه از او خواستيد، به شما داد و اگر نعمت هاي خدا را بشماريد، هرگز آنها را شماره نتوانيد كرد.»(1)

بي عدالتي، حق كشي و نابساماني ها، از توزيع ناعادلانه منابع و ثروت ناشي مي شود. بنابراين بايد در تخصيص منابع، توزيع ثروت، كالا و خدمات بايد نيازها را در نظر گرفت و بر اساس آن برنامه ريزي كرد.

7. عدالت محوري

7. عدالت محوري

عدالت در فرهنگ اسلام جايگاه مهم و وسيعي دارد. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «العَدْلُ يَضَعُ الْاُمُورَ مَواضِعَها؛ عدالت هرچيزي را در جاي خود مي نشاند.»(2) يكي از مهم ترين و حساس ترين مصاديق فراگير عدل، عدالت اجتماعي است كه به معناي «اعطاي حقوق و مطالبات منطقي هر شخص به تناسب صلاحيت، شايستگي و نيازمندي هاي واقعي، فطري و اجتماعي اوست».(3)

در نظام اقتصادي عادلانه اي كه اسلام پي ريزي مي كند، درآمد هركس از آنِ اوست و حكومت اسلامي وظيفه دارد از حقوق مشروع تك تك


1- 1ابراهيم: 32 _ 34
2- نهج البلاغه، حكمت 437.
3- جمعي از نويسندگان، شناخت اسلام، ص478.

ص: 124

افراد پاسداري كند. امام كاظم عليه السلام مي فرمايد: «لَوْ عَدِلَ فِي النّاسِ لَاسْتَغْنَوا: اگر در ميان مردم عدالت اجرا شود، همه بي نياز خواهند شد».

نقل شده است كه روزي يكي از اصحاب اميرالمؤمنين علي عليه السلام از آن حضرت خواست تا از غنايم جنگي و اموال بيت المال چيزي به او كمك كند. حضرت در پاسخ او فرمود:

اين مال نه از آنِ من است و نه از آنِ تو، بلكه اين بازد، نبرد مسلمانان و ره آورد شمشيرهاي آنهاست. اگر در اين نبرد با آنان شركت داشته اي، بهره اي در حد ايشان خواهي داشت؛ وگرنه چيزي كه دست رنج ديگران است، براي دهان شما نخواهد بود.(1)

بنابراين، عدالت اقتصادي به معناي توزيع صحيح درآمدها و جلوگيري از تضييع منافع و حقوق مشروع همه افراد به ويژه محرومان است تا فاصله طبقاتي و اختلاف فاحش درآمدها پديد نيايد. با نگاهي به سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مي يابيم كه در زندگي با اعتدلال زندگي كرده و احكامش عادلانه بوده است چنان چه در صحيح بخاري آمده است: «سِيَرتُهُ الْقَصْد وَ سُنَتُهُ الْرُشْدُ وَ كَلٰامُهُ الْفَصَلْ وَ حُكْمُهُ الْعَدلْ؛ راه و رسم او معتدل، روشش صحيح و متين و سخنانش روشن گر حق از باطل و حكمش عادلانه بود».

امام علي عليه السلام براي تحقق عدالت اقتصادي در جامعه، نخست به يكسان سازي اوضاع رشد و رفاه عمومي پرداخت و كوشيد تا محروميت برخي قشرهاي اجتماعي را كه به دليل توزيع ناعادلانه بيت المال در گذشته پديد آمده بود، برطرف سازد. با تلاش ها ي ايشان، نوعي تعادل و


1- جمعي از نويسندگان، شناخت اسلام، ص478.

ص: 125

هماهنگي در زندگي عموم مردم پديد آمد. آن حضرت در اين باره مي فرمايند:

هيچ كس در كوفه نيست كه زندگي او سامان نيافته باشد. پايين ترين افراد نان گندم مي خورند و خانه دارند و از آب فرات استفاده مي كنند.(1)

8. قناعت

8. قناعت

واژه «قناعت» مفهمومي اخلاقي است و از نظر لغت در منابع واژه شناسي، به معناهايي چون بسنده كردن به مقدار نياز، رضايت نفس به آنچه از روزي و معاش در اختيار دارد.(2) قناعت از نظر عالمان اخلاق، ضد صفت حرص و طمع ورزي، حالت و ملكه اي نفساني است كه وجود آن در آدمي، عامل اكتفا كردن و رضايت دادن فرد به قدر نياز و ضرورت از زندگي است. روحيه قناعت سبب مي شود انسان در استفاده از دارايي و امكانات به حد نياز خويش بسنده كند و خود را براي تحصيل بيشتر ماديات به زحمت و مشقت نيندازد.(3)

در روايات، به طور مفصل در زمينه قناعت سخن رفته و تعبيرهاي گوناگوني از آن شده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله در حديثي كوتاه از قناعت، به مال و ثروت تعبير كرده است و مي فرمايند: «الْقَنٰاعَةُ مَالٌ لٰا يَنْفَدُ؛ قناعت ثروتي تمام ناشدني است.»(4) بر اين اساس، صفت قناعت، سرمايه بزرگي


1- بحارالانوار، ج110، ص40.
2- لغت نامه دهخدا، واژه «قناعت».
3- ملا احمد نراقي، معراج السعادة، ص315.
4- منتخب ميزان الحكمه، ص434، واژه قناعت.

ص: 126

است. سرمايه اي كه انسان را از هلاكت و بدبختي نجات مي بخشد و به سر منزل مقصود مي رساند.

قناعت در امور مالي و فعاليت هاي اقتصادي، از اهميت خاصي برخوردار است و در روند كار و زندگي انسان تأثير بسزايي دارد. اگر انسان با روحيه قناعت زندگي كند، به عزّت دست مي يابد و عمر بابركتي خواهد داشت. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «لا كَثْرَ أَغْنيٰ مِنَ الْقَناعَةِ؛ هيچ توانگري، بي نياز كننده تر از قناعت نيست».(1)

با اين وصف، روحيه قناعت، شاخص مهمي در زمينه حماسه اقتصادي است. بدون شك اگر عزّت و اقتدار جامعه اسلامي را مي خواهيم حيات طيبه اي داشته باشيم بايد صرفه جويي كنيم و حرص و طمع و رفاه طلبي را با يك تصميم مقتدرانه و آگاهانه كنار بگذاريم و با روحيه حماسي خود را بي نياز سازيم. خلاصه اينكه بدون قناعت پروژه حماسه اقتصادي به سامان نمي رسد. ازاين رو، بر حماسه سازان لازم است تا روحيه قناعت را در خود ايجاد و با تمرين و رياضت آن را در خود تثبيت كنند.

9. پرهيز از اسراف

9. پرهيز از اسراف

خداوند مي فرمايد: «وَلٰاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لٰاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ اسراف نكنيد كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد.»(2)

اسراف به معناي زياده روي در مصرف و ريخت و پاش هاي بي جهت، عملي ناپسند است كه پي آمدهاي منفي فراواني از نظر اقتصادي


1- منتخب ميزان الحكمه، ص434، واژه قناعت.
2- انعام: 141.

ص: 127

و اجتماعي دارد. شناخت ماهيت اسراف و زيان هاي ناشي از آن در خانواده و جامعه اسلامي، از نظر قرآن و حديث سبب مي شود مردم در مصرف ميانه روي كنند. رايج ترين كاربرد اسراف در قرآن و حديث و نيز عرف جامعه، زياده روي در امور مالي است كه استفاده بيش از حد و بي مورد از ثروت و نيز مصرف هاي حرام، مصداق اسراف هستند.

واژه اسراف بيش از 23 بار در آيات متعدد قرآن در شكل هاي مختلف به كار رفته است. گرچه اين واژه بيشتر در معناي زياده روي و افراط به كار مي رود ولي در حقيقت هرگونه خروجي از اعتدال چه به سوي افراط چه تفريط را شامل مي شود. چنان چه امام علي عليه السلام مي فرمايد: «كُلُّ مٰازادَ عَلَي الْاِقْتِصادِ اِسرافٌ؛ هرچه بيش از ميانه روي و اعتدال باشد، اسراف است.» امام صادق عليه السلام هم مي فرمايد: «مال متعلق به خداست و به صورت امانت در دست انسان هاست و آنها حق دارند در حدّ اقتصاد (حدّ ميانه و متعارف) مصرف كنند و نبايد مرتكب اسراف شوند».(1)

همه مردم، اعم از كوچك و بزرگ، زن، و مرد، از هر قوم و نژادي و در هر شغل و حرفه يا سمتي، در مصرف كالا و خدمات شريك هستند و كسي نيست كه به صورت شبانه روز از امكانات موجود در جامعه بهره مند نباشد. همچنين همه فرآورده هاي توليدي و صنعتي مانند مواد انرژي، از قبيل آب، برق، گاز و امثال آن، شبانه روز در دسترس مردم هست و دبون آنها لحظه اي نمي توان زندگي كرد. اگر مردم در هيچ يك از انرژي هاي مصرفي، زياده روي و اسراف نكنند با كاهش مصرف انرژي و ذخيره سازي آنها، نه تنها به خوبي مصرف داخلي تأمين مي شود، بلكه


1- تفسير نمونه، ج8، ص93.

ص: 128

مقدار زيادي از انرژي اضافي، صادر و ارز وارد كشور مي شود. برعكس، ممكن است زياده روي و اسراف در مصرف، كشور را فلج كند و مشكلاتي پديد آورد كه به آساني قابل حل نباشد. بر اين اساس، اعتدال در امور اقتصادي و مصرف از امور مهمي است كه بايد سرلوحه حماسه آفرينان اقتصادي قرار گيرد.

10. مصرف كالاهاي داخلي

10. مصرف كالاهاي داخلي

يكي از مسئوليت هاي مهم در زمينه حماسه اقتصادي كه متوجه مردم است، استفاده از كالاهاي داخلي است. اين كار علاوه بر آنكه سبب حمايت از كار و توليد و انباشت سرمايه مي شود، از نظر فرهنگي و سياسي و اجتماعي، سبب تقويت خودباوري و حفظ استقلال و اقتدار حاكميت اسلامي مي گردد.

مصرف كالاهاي داخلي، سبب رونق اشتغال و توسعه توليد مي شود و توليدكنندگان را به اين باور مي رساند كه بدون كمك بيگانگان مي توانند نيازهاي جامعه اسلامي را برطرف كنند. احساس خودباوري آنها، در راستاي تهيه و تأمين كالاهاي مورد نياز جامعه، سبب نوآوري و ابتكار مي شود و چون اطمينان به حمايت مردم دارند، از درگير شدن با مشكلات بزرگ، هيچ گونه هراسي به دل راه نمي دهند و در نهايت، زمينه پيشرفت هاي بزرگ اقتصادي را فراهم مي سازند.

همچنين پاي بندي به استفاده از توليدات داخلي، زمينه هرگونه نفوذ دشمنان در عرصه هاي فرهنگ و اقتصاد و نظام سياسي را از بين مي برد.

در آموزه هاي اسلامي به مسئله پرهيز از استفاده كالاهاي بيگانگان توجه بسياري شده است. در بخشي از روايات تأكيدشده كه دراز كردن

ص: 129

دست نياز به سوي ديگران، سبب وابستگي و پاي مال شدن عزّت مي شود و هيچ مؤمني حق ندارد، عزّت و كرامت و آزادگي خود را فداي برخي امور مادي كم ارزش كند. ازاين رو، مؤمنان موظفند براي تأمين نيازهايشان، چاره انديشي و از دست دراز كردن به سوي بيگانگان خودداري كنند.

در اين باره اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد: «اِحْتَجْ لِمَنْ شِئْتَ تَكُنْ اَسِيرُهُ، اِستَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَهُ؛ به (سوي) هركس مي خواهي، دست نياز دراز كن، (ولي بدان) اسير او خواهي شد، اما اگر استغنا داشته باشي، از دست دراز كردن به سوي ديگري خودداري كني، همانند و هم رديف او مي شوي».(1)

بهره مندي از محصولات بيگانگان، به ويژه در زمينه نيازهاي اساسي، يكي از مصاديق برجسته دست دراز كردن به سوي ديگران است. افزون بر اين، داشتن پيوند تجاري گسترده در زمينه نيازهاي اساسي، كم كم سبب برقراري روابط دوستانه با بيگانگان مي شود كه در نهايت، اين دوستي، اعتماد و ركون به دشمنان را درپي مي آورد كه قرآن كريم به شدت با اين گونه كارها مخالفت كرده به مؤمنان دستور داده است: «لٰا تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء؛ كافران را دوست خود نگيريد».(2)

امام صادق عليه السلام در روايت بسيار مهمي از اميرمؤمنان علي عليه السلام چنين روايت كرده است: «لا تَزٰال هٰذِهِ الْاُمَّةُ بِخَيْرٍ مٰا لَمْ يَلْبَسُوا لِبٰاسَ الْعَجَمِ وَ يَطْعَمُوا اَطْعِمَةَ الْعَجمِ فَاِذٰا فَعَلُوا ذٰلِكَ ضَرَبَهُمُ اللُه بِالذُّلِّ؛ هميشه اين امت اسلامي در


1- ميزان الحكمه، ج2، ص536.
2- 2نسا: 144.

ص: 130

نيك بختي و خوبي به سر مي برد تا وقتي كه لباس بيگانگان را نپوشد و غذاي بيگانگان را نخورند؛ اما وقتي چنين كردند خداوند آنان را به ذلت و خواري و گرفتار خواهد ساخت».(1)

منظور از اين تعبير كه خداوند آنها را به خواري گرفتار مي سازد، يعني اقتصادي استفاده از محصولات بيگانگان، گرفتاري به ذلت و خواري است.

بنابراين مصرف كالاها و توليدات داخلي يكي از ضروري ترين بايسته هاي حماسه آفريني مردم در عرصه اقتصاد مي باشد.

ج) آسيب شناسي حماسه اقتصادي

اشاره

ج) آسيب شناسي حماسه اقتصادي

به يقين در حماسه آفريني در عرصه اقتصادي، موانع و آسيب هايي هر نظام اقتصادي را به فساد و ويراني مي كشاند؛ كه فقط با روحيه حماسي و خستگي ناپذيري مي توان اين آسيب ها و موانع را برطرف كرد. اين آسيب ها هم دوست و هم ملت را تهديد مي كند كه بايد به درستي شناسايي و با تمام توان آنها را از مسير حركت سريع اقتصادي كنار زد.

1. آسيب هاي اخلاقي

اشاره

1. آسيب هاي اخلاقي

زير فصل ها

الف) رعايت نكردن اخلاق و فقه اقتصادي

ب) اسراف و تبذير

ج) حرام خواري

د) كم فروشي و گران فروشي

ه) ربا

و) احتكار

ز) اختلاس

الف) رعايت نكردن اخلاق و فقه اقتصادي

الف) رعايت نكردن اخلاق و فقه اقتصادي

رعايت نكردن اخلاق اقتصادي و به كار نگرفتن اصول فقه اقتصادي از جمله مواردي است كه جلوي حركت حماسي در اقتصاد را خواهد گرفت؛ چون قوانين دين با هم در ارتباط و تناسب كامل هستند و مثل


1- بحارالانوار، ج66، ص323، ح6.

ص: 131

اجزاي يك سيستم هماهنگ عمل مي كنند. بنابراين، اگر به برخي عمل شود و به برخي عمل نشود، اين سيستم هماهنگ، جواب كافي نخواهد داد. اگر اغنيا از پرداخت حقوق واجب و مستحب سرپيچي كنند، اگر فقيران صبر پيشه نكنند و به ذلت، دريوزگي، طمع، عجز و اعتراض و گدايي روي بياورند. اگر ماليات گرفته شود، اما زكات و خمس درست پرداخت نشود و براي پرداخت آن، سامانه قانوني و اجرايي كافي و لازم وجود نداشته باشد، حفره هاي اقتصادي اين جامعه پر نخواهد شد و تعديل ثروت در عمل، عادلانه صورت نخواهد گرفت.

در اين ميان، اخلاق اسلام و فقه ديني سعي مي كند جلوي طغيان اخلاقي ثروتمند و شكنندگي روحي _ رواني فقير را بگيرد. فقه اقتصادي تلاش مي كند تعادل را در جامعه برقرار كند. فقه در بسياري از عرصه هاي اقتصادي مثل: معاملات و تجارات و حقوق واجب مثل: كفارات، فيء، خمس، زكات، حق ّالناس، حقّ الله و... باب فقهي باز كرده است. اخلاق ديني براي اقتصاد، معيارهاي زيادي مثل: قناعت، مبارزه با راحت طلبي، تقبيح پرخوري، تكاثر، حرص، آز و طمع، تشويق به احسان، نيكي و حل مشكلات ديگران، پرهيز از حرام خوري، ترسيم حدود مالكيت شخصي، توصيه اكيد به طلب رزق حلال و تلاش براي تجارت و پيدا كردن خرج عائله و... را تبيين كرده است.

ب) اسراف و تبذير

ب) اسراف و تبذير

واژه «اسراف» در اصل به معناي «تجاوز از حدّ وسط» است.(1) مفهوم و گستره معنايي اين واژه، در قرآن كريم، همان معناي لغوي آن است،


1- ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص148.

ص: 132

چنان كه راغب اصفهاني مي گويد: «سَرَف» تجاوز از حدّ در هر كاري است كه آدمي انجام مي دهد، گرچه [كاربرد آن] در انفاق و خرج كردن مال مشهورتر است.(1)

واژه «تبذير» نيز در اصل به معناي «پراكنده ساختن و جدا كردن چيزي» است، كه از «پاشيدن بذر در زمين» گرفته شده است،(2) سپس در معناي مجازي نابود كردن و هدر دادن مال و به تعبير عاميانه، «ريخت و پاش» به كار رفته است.(3)

بر اين اساس، اسراف با تبذير معناي نزديكي دارد، با اين تفاوت كه اسراف بيشتر در زياده روي در مصرف به كار مي رود، و حتي ممكن است در ظاهر، چيزي هدر نشود، ولي تبذير، هدر دادن مال و اتلاف آن مي باشد و كاربرد زباني آن، هنگامي است كه امكانات بسياري، بيهوده نابود گردد.

نگاهي به آموزه هاي ديني درباره اسراف و تبذير، ترديدي در حرمت آن باقي نمي گذارد. هرچند برخي آيات و رواياتي كه اسراف را نهي و نكوهش كرده، عام و مطلق است، بي ترديد، اسراف مالي از مصاديق بارز آن به شمار مي رود: «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلٰا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لٰا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه او، اسراف كاران را دوست ندارد.» (4) و «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ؛ تبذيركنندگان، برادران شياطين هستند». (5)

بارزترين اثر نامطلوب اسراف و تبذير، هدر دادن ثروتها و اتلاف


1- راغب اصفهاني، المفردات، ص407.
2- راغب اصفهاني، المفردات، ص113.
3- راغب اصفهاني، المفردات، ص 114.
4- 5اعراف: 31.
5- 6اسراء: 27.

ص: 133

منابع و امكانات مادي است. گرچه از نگاهي شخصي و محدود اسراف در كارهاي اساسي همچون مواد غذايي و به ويژه نان و نيز منابع تجديدناپذير همچون ننفت و فرآورده هاي آن، اندك و ناچيز پنداشته مي شود، از زاويه بالاتر و در سطح جامعه و جهان خسارت هاي سهمگيني به بار مي آورد.

اثر مستقيم اين پديده به ويژه بر جوامعي كه درآمد و امكانات محدودي دارد، فقر و محروميت است. از اين رو رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «مَنْ بَذَّرَ أفْقَرَهُ اللهَ؛ هركس [در اموالش] اسراف و تبذير كند، خداوند وي را فقير سازد».(1)

نيز اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «الْقَصْدُ مِثْرٰاةٌ وَ السَّرَفُ مِتْوٰاةٌ؛ ميانه روي، ثروت زاست، و اسراف، نابودكننده».(2)

بنابراين توجه به جلوگيري از اسراف و تبذير مي تواند جلوي هدر رفتن بسياري از سرمايه هاي مالي و انرژي هاي انساني را بگيرد كه بايد به عنوان يك اصل جدي در مديريت اقتصادي به آن توجه كرد.

ج) حرام خواري

ج) حرام خواري

«وَلٰا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ؛ مال مردم با ناحق نخوريد.»(3) اگر جامعه در مسير حرام خوري قرار گيرد، حق كشي و حق خوري پيدا مي شود و در پي آن، نزاع و ناامني مالي و جاني پيش مي آيد. انرژي ها به جاي مصرف شدن در مسير سالم كار، توليد و بهره دهي، در مسير حق كشي،


1- بحارالانوار، ج100، ص21.
2- الفروع من الكافي، ج4، ص 52.
3- 1نساء: 29.

ص: 134

مصرف گرايي، دزدي و انحراف به كار گرفته مي شود كه از پيشرفت سالم اقتصادي در جامعه جلوگيري خواهد شد. براي جلوگيري از توقف رشد اقتصادي بايد حرام خواري و قانون گريزي به شدت برخورد شود كه اين امر را از يك سو، قضايي و از سوي ديگر، اقتصادي است.

د) كم فروشي و گران فروشي

د) كم فروشي و گران فروشي

كم فروشي و گران فروشي دو نمونه از موارد نهي شارع در موضوع تجارت و كسب است. گران فروشي در حقيقت نوعي زياده ستاندن به ناحق از مشتري است. بنابراين از مصاديق حق ّالناس به شمار آمده و تمامي مشتريان بر ذمه گران فروشي حق خواهند داشت.

بايستي دانست كه هرچند كسبه و بازاريان از مضرات دنيوي و اخروي گران فروشي آگاه باشند، باز عده اي در اين ميان هستند كه در تفكر منافع منادي خود غوطه ور شده و به اين معضل دامن مي زنند. بنابراين مسئولان بايد با اين پديده شوم مبارزه كرده و دست سودجويان ظالم را از اين ميدان كوتاه سازند؛ در غير اين صورت مردم به ستوه آمده، ميزان نارضايتي بالا خواهد رفت و تبعات سنگيني را به دنبال خواهد داشت. ازاين رو اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر، چنين موقعيتي را گوشزد كرده و مي فرمايد: «بايد خريد و فروش در جامعه اسلامي، به سادگي و با موازين عدالت انجام گيرد، با نرخ هايي كه نه بر فروشنده زياني رساند و نه بر خريدار».(1)

كم فروشي نيز به شدت در آيات و روايات از آن نهي شده است، تا


1- نهج البلاغه، نامه 53.

ص: 135

جايي كه يك سوره در مذمت اين كار نازل شده است. خداوند متعال در سوره مطففين مي فرمايد: «وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ؛ واي بر كم فروشان!». (1)همچنين خداوند متعال در سوره هود مي فرمايد: «وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلٰا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ؛اي قوم من! پيمانه و وزن را تمام دهيد و به داد رفتار كنيد و از بهاي آنچه مردمان دارند، چيزي. 0نكاهيد».(2)

همچنين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «مَا يُخْسِرُ قَوْمٌ المِكْيَالَ وَ المِيزانَ إلَّا أُخِذُوا بِالِسّنين؛ هيچ قومي كم فروشي نكردند مگر آنكه به قحط سالي مبتلا شدند».(3)

ه) ربا

ه) ربا

پديده نامبارك ربا بزرگ ترين معضلات خانمان سوز است كه متأسفانه در كشورهاي اسلامي نيز رواج پيدا كرده است. معضلي كه به تنهايي كافي است تا كشوري را در مرداب فساد و تباهي غوطه ور سازد. در آيات و روايات بسياري از اين پديده شوم نهي شده است. از جمله «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ؛اي كساني كه ايمان آورده ايد! از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقي مانده، رها كنيد؛ اگر ايمان داريد! اگر چنين نمي كنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيكار خواهند كرد و اگر توبه كنيد، سرمايه هاي شما از آنِ شماست.»(4) كه در آن


1- 2مطففين: 1.
2- 3هود: 85.
3- ارشاد القلوب، ج1، ص 71.
4- 1بقره: 278 و 279.

ص: 136

رباخوار به عنوان محارب خدا و رسولش توصيف شده است. در كتب حديثي نيز رواياتي سنگين و با بار معنايي عظيمي وارد شده است. چنانچه امام علي عليه السلام مي فرمايند: «لَعَنَ رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه و آله الرِّبا وَ آكَلَهُ وَ بائِعَهُ وَ مُشْتَرِيُهُ وَ كاتِبَهُ وَ شَاهِدَيه؛ پيامبر خدا، ربا و خورنده و خريدار و فروشنده و نويسنده و گواهان آن را لعنت كرده است».(1)

ربا مسير اقتصاد سالم را مختل مي كند و سرمايه گذاري سالم و توليد را به سوي سرمايه گذاري كاذب و پول زايي به وسيله پول هدايت مي كند. پول زايي به سبب پول سبب مي شود پول دار با پول خود، پول دارتر شود و فقير درعمل براي پول دار كار كند و بيشتر نتيجه كار خود را به عنوان نزول و بهره، به صاحب پول بدهد. اين كار به ايجاد فاصله طبقاتي شديد مي انجامد و در درازمدت و در شكل كلان خود، وضع اقتصادي بسيار اسف باري را ايجاد مي كند. از اين رو، دين براي جلوگيري از حكومت سيستم اقتصادي ربوي، ربا را از اساس حرام كرده است تا زمينه رشد محرومان، ايجاد و جلوي رشد شتاب يافته و كاذب ثروتمند گرفته شود.

و) احتكار

و) احتكار

احتكار در اصل به مفهوم «جمع و امساك» است. سپس در معنايي مجازي، به كار رفته است، از جمله «جمع و نگه داري طعام و مانند آن به انتظار زمان گراني».(2)

يكي از عوامل انحراف بازار از حالت تعادل، ناپديد شدن بخشي از توليد در قلمرو عرضه است. در اين صورت، با توجه به چرخه درآمدي،


1- تهذيب الاحكام، تحقيق خراسان، ج7، ص15.
2- ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص 208.

ص: 137

كارگراني كه در توليد آن كالاها نقش داشته اند پس از كسب درآمد خود، توان تقاضا مي يابند. بنابراين در موقعيتي كه عرضه كل آسيب ديده است، تقاضاي كل بالا مي رود و قيمت فزوني مي يابد. اگر چنين رفتاري در سطح وسيع و گسترده كالاهاي گوناگون رواج پيدا كند، اقتصاد در گرداب تورّم فرو مي رود.(1)

حرمت احتكار، نظام اقتصادي را از چنين آسيبي حفظ مي كند. امام باقر عليه السلام ، براي تنظيم رفتار «انسان اقتصادي مسلمان»، از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله چينن نقل مي فرمايد:

هركس خوراكي بخرد، آن را تا چهل روز حبس كند و به قيمت گران به مسلمانان عرضه دارد؛ بداند اگر پس از فروش، قيمت آن را صدقه دهد، كفاره كردارش نخواهد شد.(2)

ز) اختلاس

ز) اختلاس

يكي ديگر از مفاسد اقتصادي كه در جامعه امروز به عنوان پديده شوم رواج يافته، اختلاس است. درباره معنا و مفهوم اختلاس در ميان فقها اختلاف است، برخي از فقها اختلاس را بر مفهوم لغوي آن جاري كرده اند، كه بر اين اساس، هرگاه هم ربودن و هم اصل مال مخفي باشد، سرقت تلقي خواهد شد، و اگر ربودن مخفي، اما مال آشكار باشد، اختلاس است.

در قوانين جمهوري اسلامي، براي اختلاس معنايي گفته شده است كه مرتبط با حوزه عملكرد مأمورين دولتي است. در تعريف اختلاس


1- علي اصغر هادوي نيا، معنويت و اقتصاد، ص 160.
2- وسائل الشيعه، ج 12، ص 314.

ص: 138

گفته شده كه اختلاس عبارت است از برداشت و يا تصاحب اموال دولت توسط كارمند يا مأمور دولتي به نفع خود يا ديگري؛ اموالي كه بر حسب وظيفه به او سپرده شده باشد.

در اسلام، امانتداري يكي از اصول مهم اخلاقي است. در حوزه اقتصادي نيز به عنوان اصل اساسي مطرح شده است. خداوند درباره شرايط مدير اقتصادي بر اصل امانتداري به عنوان شرط تصدّي مناسب اقتصادي تأكيدمي كند. چنان چه مي بينيم حضرت يوسف عليه السلام زماني كه پيشنهاد انتصاب خود را به عنوان مسئول خزانه داري حكومت مصر مي دهد، بر علم و امانت داري خود استدلال نموده و مي فرمايد: «اجْعَلْنِي عَلَي خَزَآئِنِ الٰارْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ؛ مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار داده، كه نگهدارنده (امانتدار) و آگاهم».(1)

اختلاس از آنجا كه گردش سالم اقتصادي و عدالت را در بخش اقتصاد دولتي و ملي مورد تهديد جدي قرار مي دهد. بسيار خطرناك است. بنابراين مقابله با مفاسد اقتصادي در سطوح ملي و كلان، از جمله اختلاس، خيانت در امانت و تصرفات غيرقانوني مسئولان مي بايست به شدت مورد پيگيري و محاكمه قانوني قرار گيرد.

2. آسيب هاي اجتماعي

اشاره

2. آسيب هاي اجتماعي

زير فصل ها

الف) عدم اعتماد به نفس شخصي و ملي

ب) بهره نبردن از دانش و تخصص كافي در امور اقتصادي

ج) ضعف در مديريت زمان و استفاده از فرصتها

د) پايين بودن روحيه ريسك پذيري و شجاعت در مسائل اقتصادي

ه) سرگرم شدن به فعاليت هاي تبليغاتي

و) گرفتار شدن در دام تفرقه و مسائل حاشيه اي

الف) عدم اعتماد به نفس شخصي و ملي

الف) عدم اعتماد به نفس شخصي و ملي

اين عامل آن قدر اهميت دارد كه حضرت امام خميني رحمه الله همواره بر آن تأكيدمي كرد و با القاي آن در قلب و ذهن مردم، چرخ اميد و حركت را به گردش درمي آورد.


1- 1يوسف: 55.

ص: 139

يك ملت وقتي كه يك مطلب را باور كرد كه مي تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد... اگر افكارتان و باورتان اين باشد كه ما مي توانيم مستقل باشيم و وابسته به غير نباشيم، خواهيم توانست.(1)

خوشبختانه با ظاهر شدن آثار بزرگ رشد اقتصادي، مثل پيشرفت هسته اي، فضايي و نظامي، احساس اعتماد به نفس در ايران اسلامي نهادينه شده است. البته با برخي از زمزمه هاي ضعيف كه سعي در تخريب اين روحيه دارند، بايد برخورد شود.

اعتماد به نفس در واقع نيرويي است كه شخص و ملتي را در استفاده بهينه از قابليت ها و توان مندي هاي خويش جهت رسيدن به اهدافي كه در نظر دارد ياري مي كند. امام هادي عليه السلام مي فرمايند: «مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلٰا تَأمَنْ شَرَّهُ؛ كسي كه خويشتن را ناچيز و خوار مي يابد و در باطن نسبت به خود احساس پستي و حقارت دارد از شر او ايمني نداشته باش».(2)

ب) بهره نبردن از دانش و تخصص كافي در امور اقتصادي

ب) بهره نبردن از دانش و تخصص كافي در امور اقتصادي

كسي كه مي خواهد به فعاليت هاي اقتصادي بپردازد، پيش از آن بايد احكام شرعي اقتصادي مورد نياز را ياد بگيرد. همواره به اين موضوع در دين مقدس اسلام تأكيدو دليل عقلي بر آن اقامه شده است. در آيات و روايات و سيره معصومين عليهم السلام ، آموزش و يادگيري احكام شرعي اقتصادي، پيش از ورود به عرصه كسب و كار، بسيار سفارش


1- صحيفه امام، ج14، ص307.
2- ميزان الحكمة، ح6719.

ص: 140

شده است: «الفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَر؛ اول يادگيري احكام، سپس پرداختن به تجارت».(1)

همچنين تجارت موفق و اقتصاد پويا، نتيجه كار كساني است كه از تخصص و آگاهي هاي لازم برخوردار باشند و قوانين و قراددادهاي تجاري، چند و چون توليدات كشورها و ويژگي هاي بازارها را بشناسند و در اين زمينه اطلاعات لازم را داشته باشند.

اين امر مهم به ويژه در عصر كنوني، كه با انقلاب در فن آوري هاي اطلاعات و ارتباطات و گذر از فن آوري سخت افزاري به نرم افزاري، نقطه عطفي در شكل گيري بازارهاي مبتني بر نظامها و شبكه هاي اطلاعاتي به وجود آورده، بيش از پيش ضرورت مي يابد؛ زيرا كساني كه تخصص اقتصادي و آگاهي هاي لازم را ندارند، پيوسته خود و جامعه را با خطر عملكردهاي تجاري نادرست و ويرانگر روبه رو مي سازند. ازاين رو، انسان بايد در سرمايه گذاري و انجام فعاليت هاي تجاري، خردمندانه برخورد كند و تخصص كافي داشته باشد. چنان كه امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «كان اميرُ المؤمنين عليه السلام يقول: لا يَقعُدنَّ في السّوقِ الّا مَنْ يَعقِلُ الشّراءَ و البيعَ؛ كسي كه احكام و قوانين خريد و فروش را نمي داند نبايد در بازار مشغول كار شود و به تجارت بپردازد».(2)

بنابراين، در انتخاب همكاران اقتصادي بايد بسيار دقت شود كه افراد، روحيه، انگيزه، ايمان، انرژي، نشاط، باور، علم و تخصص كافي را داشته باشند تا به سهم خود به اين حركت شتاب دهند، نه اينكه رشد آن را كند كنند.


1- ميزان الحكمة، ج1، ص 520.
2- كافي، ج 5، ص154، ح4.

ص: 141

ج) ضعف در مديريت زمان و استفاده از فرصتها

ج) ضعف در مديريت زمان و استفاده از فرصتها

از جمله اصول مهم در ثمردهي كارها و تلاش ها ي گوناگون خصوصاً كارها و تلاش ها ي اقتصادي، مديريت زمان و استفاده بهينه از فرصتها ست. امام علي عليه السلام در اين باره فرموده است: «مَنْ نَاهَزَ الفُرصَةَ أَمِنَ الغُصَّة؛ هركس فرصت را غنيمت شمرد و از آن بهره ببرد، از اندوه ايمن است.» چون از موقعيت پيش آمده استفاده كرده است».(1)

نشناختن فرصت ها و استفاده نكردن به موقع از آنها، باعث تضييع زمان و در نتيجه عدم موفقيت و كاميابي در تلاش هاست. اين مسئله يكي از آسيب هاي جدي در فرهنگ اجتماعي ماست و چه بسيار انگيزه هاي مثبت براي انجام كارها و تلاش مجاهدانه كه به دليل عدم مديريت بر زمان و از دست دادن فرصت ها به ثمر نمي نشيند و تنها حسرت آن براي انسان ها مي ماند.

فرصت در امور اقتصادي نيز چنين حالتي دارد و زماني كه موقعيتي فراهم شد، بلافاصله بايد از آن استفاده كرد و حداكثر بهره را برد. حوزه توليد و توزيع شايد بيشتر محل پيش آمدن فرصت باشد و مدير و مجري خبره و آگاه مي تواند به محض فراهم شدن فرصت، از آن استفاده كند.

در فعاليت هاي اقتصادي در سطح خرد و كلان افزون بر فرصت هايي كه گاه خود به خود پيش مي آيد، بايد فرصت سازي كرد و تهديدها را به فرصت اقتصادي تبديل كرد. جمهوري اسلامي با وجود جنگها، تحريم ها و دشمني هايي كه استكبار جهاني داشتند، تهديدهاي آنان را در طول انقلاب به فرصت تبديل كرد و با فعال سازي چرخه توليد و تأسيس زيرساخت هاي كشور به خودكفايي نزديك مي شود.


1- مستدرك الوسائل، ج12، ص 143.

ص: 142

د) پايين بودن روحيه ريسك پذيري و شجاعت در مسائل اقتصادي

د) پايين بودن روحيه ريسك پذيري و شجاعت در مسائل اقتصادي

علاقه و تمايل به مشاغل روتين و مشخص، با درآمد يا حقوقي ثابت بدون دغدغه، عدم تمايل به تغيير در رويه ها و روش هاي كاري ترس از تغيير در نوع كار، محل كار و هراس از ترك محل، شهر و منطقه براي انجام كارهاي اساسي تر، خلق و خويي طبيعي و شايع است كه به نظر مي رسد به دليل سابقه كارهاي دولتي در كشور وبزرگ بودن حجم دولت اين خصلت ها تشديد شده و نوعي اخلاق و منش بوروكراتيك حتي در مشاغل آزاد ايجاد كرده است. اين رفتار طبعاً با تلاش ها ي حماسي در تعارض است. از اين رو، همين مسئله باعث گرايش به فعاليت ها و مشاغل بي دردسر و در نتيجه كم بهره و فاقد نتيجه اساسي براي جامعه خواهد شد.

نوع بارز اين روحيه ترس و درماندگي را مي توان در ترك كنندگان جهاد ملاحظه كرد كه قرآن كريم آن را مايه مهر شدن دل هاي آنان و بازماندن از درك حقايق و محروم شدن از خيرات جهاد مي داند.

در واقع اين حالت روحي را مي توان نوعي تحجر و سكون روحي دانست كه دامن گير كساني مي شود كه با وجود تمكن و توانايي از شركت در جهاد خودداري كرده اند. «رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَي قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لٰا يَفْقَهُونَ؛ (آري) آنها راضي شدند كه با متخلفان بمانند و بر دلها يشان مهر نهاده شده از اين رو (چيزي) نمي فهمند».(1)

امام علي عليه السلام مي فرمايند: «الجُبْنُ آفَةٌ؛ ترس آفت زندگي است.»(2) چرا كه ترس، اضطراب، كسالت، محروميت از سعادتها، ذلت و خواري و ده ها مفسده بزرگ را به همراه دارد.


1- توبه: 87.
2- غررالحكم، ح89.

ص: 143

بنابراين نداشتن شجاعت در تصميم گيري و ترس از نارضايتي، پايين آمدن سطح رضايت عمومي، از دست دادن جايگاه اجتماعي، ترس از خطر و مشكلات احتمالي، ترس از تهديدهاي خارجي و آشوب هاي داخلي مي تواند روند تصميم گيري هاي حماسي را كند و كم اثر سازد و توان نيروهاي خودي را صرف خنثي سازي حركت دشمن كند.

ه) سرگرم شدن به فعاليت هاي تبليغاتي

ه) سرگرم شدن به فعاليت هاي تبليغاتي

متأسفانه از جمله آسيب ها و آفاتي كه گريبان گير نام گذاري هاي سالانه رهبر معظم انقلاب مي شود، برخورد شعاري با آن است. اين رويه نه تنها هزينه هاي هنگفتي را درپي دارد، بلكه موجب فراموش شدن منويات اصلي و مهم مقام معظم رهبري دامت بركاته نيز مي شود. چنان چه بسياري از همّ و غمّ مديران، به جاي پرداختن به امور مختلف جهت پيشبرد اهداف نظام و انقلاب، به مسئله كم فايده تبليغات منعطف مي شود.

در آغاز سال جهاد اقتصادي، رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه اي دامت بركاته براي جلوگيري از اين رويه اشتباه، فرمودند: «البته من اين نكته را حتماً تذكر بدهم؛ گاهي اوقات شعارهايي كه ما براي سال اعلام مي كنيم، بعد ناگهان مي بينيم همه در دو ديوارهاي تهران و شهرهاي ديگر پر شده از تابلو، كه اين شعار رويش نوشته شده، اين فايده اي ندارد. گاهي كارهاي پرهزينه اي انجام مي گيرد؛ چه لزومي دارد؟ آنچه كه من از مسؤلين و از مردم عزيزمان توقع دارم، اين است كه اين شعار را بشنوند، باور كنند و دنبال كنند».(1)


1- سخنراني مقام معظم رهبري دامت بركاته، مشهد مقدس، در تاريخ 1/1/1390.

ص: 144

بايد به اين نكته توجه داشت كه نام گذاري ها از سوي افراد متخصص، كارشناسي و با افراد مطلع در حوزه ها ي مختلف مشورت مي شود. بنابراين، چنين كاري به پشتوانه علمي نياز دارد و تحقق آن در كشورداري مصالح فراواني است. هرگونه كم كاري يا ناديده گرفتن آن نيز مي تواند كشور را با چالش روبه رو كند.

و) گرفتار شدن در دام تفرقه و مسائل حاشيه اي

و) گرفتار شدن در دام تفرقه و مسائل حاشيه اي

مهم ترين پيش زمينه روحي و فكري براي تحقق يك فعاليت صميمانه و حماسي و جمعي، حاكم شدن فضاي دوستي، تفاهم، همكاري و مشاركت آنان با يكديگر است.

امام خميني رحمه الله ، تفرقه را عامل بسيار مهمي در پديد آمدن گرفتاري مسلمانان مي داند و از آن با تعابيري مانند «اساس همه بدبختي ها و عقب افتادگي ها» و «رمز تمام گرفتاريها» ياد مي كند:

اي مسلمانان جهان و پيروان مكتب توحيد، رمز تمام گرفتاري هاي كشورهاي اسلامي، اختلاف كلمه و عدم هماهنگي است. خداوند متعال در يك جمله بيان فرموده است: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلٰا تَفَرَّقُواْ؛ اعتصام به حبل الله، بيان هماهنگي جميع مسلمين است، همه براي اسلام و به سوي اسلام و براي مصالح مسلمين و گريز از تفرقه و جدايي و گروه گرايي كه اساس همه بدبختي ها و عقب افتادگي هاست».(1)

حضرت علي عليه السلام در نهج البلاغه، خطبه 127، مثل كسي را كه از


1- صحيفه امام، ج10، ص160.

ص: 145

وحدت دوري مي جويد وخود را از فضاي جامعه اسلامي جدا مي سازد، مثل گوسفند مي داند كه از گله جدا شده است و عاقبتي جز اينكه خوراك گرگ شود، براي او تصور نمي شود.

به استناد آيه هاي قرآني، هرگاه در جامعه اي، تفرقه ميان افراد به سنت تبديل شود و يك دلي از دست برود، آن جامعه سير نزولي را مي پيمايد و به سوي انحطاط مي رود. بعضي از آيه هاي قرآن، وجود تفرقه و نزاع ميان افراد جامعه را سبب انحطاط و شكست جوامع مي داند و نسبت به آن هشدار مي دهد: «وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلٰا تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ؛ از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع نكنيد كه سست شويد و مهابت شما از بين برود».(1)

در حركت حماسي، اگر همه نيروها روي يك برنامه منسجم، متمركز و به سوي هدف واحد هدايت شود، نتيجه سريع و محكم به دست مي آيد، ولي اگر مشكلي پيش بيايد، مي تواند نيرو را تضعيف كند و تمركز حركت به سوي هدف را دچار اختلال سازد.

برخي با حاشيه سازي، التهاب آفريني، تبليغ عليه كارآمدي دولت و برنامه ها يش، ايجاد بدبيني در بين مردم و شايعه سازي تلاش مي كنند نيروي متمركز دولت را به حاشيه ها و مسائل پيش بيني ناشده و زيان بار مشغول كنند. گام ديگري كه مي تواند اين نيروي متمركز و همه جانبه رشد به سوي هدف واحد را دچار اختلال و تنش سازد، ايجاد دل سردي بين مردم و مسئولان و نيز بين خود مسئولان است. مقام معظم رهبري به اين مسئله اشاره كرده و فرموده اند:


1- 2انفال: 46.

ص: 146

يك شرط ديگر اين است كه كشور به مسائل حاشيه اي مبتلا نشود. در بسياري از اوقات، يك مسئله اصلي در كشور وجود دارد كه همه بايد همت كنند و به سراغ اين مسئله اصلي بروند. بايد مسئله كانوني كشور اين باشد، اما ناگهان مي بينيم از يك گوشه اي، يك صدايي بلند مي شود، يك مسئله حاشيه اي درست مي كنند، ذهنها متوجه آن مي شود.(1)

3. آسيب هاي اقتصادي

اشاره

3. آسيب هاي اقتصادي

زير فصل ها

الف) كم كاري

ب) نبودن برنامه ريزي دقيق و هدفمند

الف) كم كاري

الف) كم كاري

كار، يكي از مهم ترين عومل توليد، پيشرفت و توسعه است؛ چون بيشتر منابع مورد نياز انسان، بدون دخالت كار نيروي انساني قابل بهره برداري نيستند. حتي كارايي سرمايه كه يكي از عوامل توليد است، در نتيجه همراهي با كار نيروي انساني است كه در روند توليد، سودمند خواهد بود. به سخني ديگر، جريان اقتصاد بر دو محور مي چرخد: طبيعت و كار. اگر عامل كار نبود، زندگي انسان در همان شكل ابتدايي مي ماند كه بوده است. همه پيشرفت هاي تمدني و توليدات عظيم، ره آورد كار انسان اند. شايد گفته شود امروزه نقشي كه ابزار و فن آوري هاي پيشرفته در توليد دارند، بسيار بيشتر از كاري است كه نيروهاي انساني انجام مي دهند. در پاسخ بايد گفت اولاً با حذف نيروهاي متخصصي كه اين فن آوريها را به كار مي اندازند، هيچ نوع كارآيي براي آن ابزار متصور


1- سخنراني مقام معظم رهبري در حرم مطهر رضوي، در تاريخ1/1/1390.

ص: 147

نيست. ثانياً مگر فن آوري و ابزارهاي پيشرفته، ره آورد كار به شمار نمي آيند.(1)

يكي از مشخصات ويژه كشورهاي كمتر توسعه يافته، كم كاري، تنبلي و نبود احساس مسئوليت در بين اكثريت مردم است. اين در حالي است كه در كشورهاي توسعه يافته، كار، ارزش محسوب مي شود و مديران هميشه در فكر هستند چگونه بهره وري نيروي انساني را بالا ببرند.

با توجه به اين مسئله، اگر بخواهيم در امور اقتصادي حماسه آفريني كنيم و كشور را در برابر مشكلات اقتصادي بيمه نماييم، بايد در نظر داشته باشيم كه با بهره وري پايين نيروي انساني و كم كاري نمي توان به قله هاي پيشرفت و سازندگي دست يافت. اين در حالي است كه اسلام به شدت با بي كاري و كاهلي برخورد و آن را نكوهش مي كند. براي نمونه رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «إنَّ الله يبغِضُ الصّحيحَ الفارغ لا في شُغل الدنيا و لا في شغل الاخرة؛ خداوند آدم سالم بي كار را كه نه كار دنيايي و نه به كار آخرتي مشغول باشد، دشمن مي دارد.»(2) نيز فرمود: «أَشَدُّ النَّاس حساباً يومَ القيامه المكفُّي الفارقُ إنْ كانَ الشُّغلُ مَجهَدة فَالْفِراقُ مَفْسدة؛ سخت حساب ترين مردم در روز قيامت از آن انسان بي كار است؛ اگر اشتغال ما به سختي باشد، بي كاري مايه فساد است».(3)

بنابراين هر جامعه اي براي ادامه حيات و بقا، به كار و فعاليت مردم و مسئولان نياز دارد و بدون آن، هيچ توسعه و پيشرفتي در حوزه اقتصاد حاصل نخواهد شد.


1- صادق سيدنژاد، توليد، كار و سرمايه از منظر آموزه هاي ديني، ص32.
2- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج17، ص 146.
3- ورام، تنبيه الخواطر، ج1، ص60.

ص: 148

ب) نبودن برنامه ريزي دقيق و هدفمند

ب) نبودن برنامه ريزي دقيق و هدفمند

برنامه ريزي عبارت است از تفكر در كليات و جزئيات برنامه و يا به عبارت ديگر تعيين و اتخاذ شيوه و روش هايي كه ما را به بهترين نتيجه مطلوب مي رساند.(1)

برنامه ريزي ها بايد متضمن تعيين اهداف، سياست ها، نقشه راه، تعيين وضعيت مطلوب، شناخت وضعيت موجود، تعيين راه كارهاي نيل به هدف، زمان بندي دقيق اجرا و بسياري از مسائل ديگر باشد.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي فرمايند: «التدبيرُ قَبْلَ العَمَلِ يُؤْمِنُكَ مِنَ النَّدَم؛ برنامه ريزي قبل از عمل تو را از پشيماني ايمن مي سازد».(2)

مهم ترين اصل حركتي در حركت حماسي، برنامه ريزي دقيق و صحيح براي حماسه آفريني است. بنابراين، برنامه ريزي و حركت بر اساس برنامه هاي تعيين شده مانند «چشم انداز بيست ساله» يا «برنامه هاي پنج ساله» مي تواند به حركت جامعه ما براي رسيدن به هدف، شتاب بيشتري ببخشد.


1- مديريت توليد، ص19.
2- بحارالانوار، ج68، ص338.

ص: 149

كتاب نامه

كتاب نامه

قرآن.

نهج البلاغه.

آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر (عربي _ فارسي)، تهران، نشر ني، 1379.

آقانظري، حسن، نظريه پردازي، اقتصاد اسلامي، تهران، سازمان سمت، 1385.

آل ياسين، محمدحسن، الاسلام و السياسه، بغداد، مطبعه المعارف، 1375.

ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، مصطفوي، بي تا.

ابن بابويه، صدوق، من لايحضره الفقيه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1361.

ابن خلكان، ابي بكر، وفيات الاعيان، قاهره، مكتبة النهضة، 1328.

ابن طاووس، علي بن موسي، اللهوف علي قتلي الطفوف، تهران، سلسله، 1381.

ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1374.

اصفهاني، راغب، مفردات الفاظ القرآن، تهران، الحوراء، 1380.

بهشتي، محمد، فرهنگ صبا، تهران، صبا، 1376.

تنكابني، مرتضي فريد، نهج الفصاحه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1382.

ص: 150

حاجي صادقي، عبدالله، آسيب شناسي اركان انقلاب اسلامي، تهران، زمزم هدايت، 1383.

حر عاملي، محمدبن حسن، وسائل الشيعه، تهران، كتاب فروشي اسلامي، 1363.

حكيمي، محمدرضا، الحياة، مترجم احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1358.

خميني، روح الله، صحيفه نور، تهران، وزارت ارشاد، 1365.

خميني، روح الله، فرازهايي از وصيتنامه سياسي _ الهي حضرت امام خميني رحمه الله .

دشتي، محمد، نهج البلاغه، قم، نشر لقمان، 1379.

دوورژه، موريس، اصول علم سياست، ترجمه دكتر ابوالفضل قاضي شريعت پناهي، تهران، نشر دادگستر، 1377.

دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران، جانزاده، 1362.

ديلمي، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، تهران، قراباغي، 1368.

راميني، علي، دانشنامه جهان گستر، تهران، مؤسسه علمي فرهنگي دانش گستر، 1389.

رسولي محلاتي، سيدهاشم، زندگاني امام حسين عليه السلام ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1372.

رسولي محلاتي، سيدهاشم، غررالحكم و دررالحكم آمدي (موضوعي)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1383.

رضايي، بهرام، عمليات رواني، تهران، انتشارات دافوس، 1387.

روحاني، حسن، امنيت ملي و نظام اقتصادي ايران، تهران، مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1388.

زماني، مصطفي، علي بن ابي طالب، پيشواي مسلمين، قم، انتشارات پيام اسلام، 1378.

سبحاني، جعفر، تاريخ اسلام، تهران، وزارت آموزش و پرورش، 1365.

ص: 151

سيدنژاد، صادق، توليد، كار و سرمايه از منظر آموزه هاي ديني، قم، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1391.

شيخ طوسي، تهذيب الاحكام، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365.

صدر حاج سيدجوادي، احمد، دائره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، 1366.

طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوي همداني، تهران، اميركبير، 1360.

طريحي، فخرالدين بن محمد، مجمع البحرين،تهران، مرتضوي، 1375.

فتال نيشابوري، محمد بن احمد، روضة الواعظين، قم، دليل ما، 1381.

فراهيدي، خليل بن احد، العين، قم، دارالهجره، 1368.

قرشي، علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1361.

قمي، عباس، سفينه البحار، مشهد، بنياد پژوهش هاي اسلامي، 1374.

كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، اهل بيت، 1363.

گروه نويسندگان، دايرة المعارف تشيع، تهران، اميركبير، 1378.

لوييس قدير، خودآموز اقتصاد، ترجمه فيروزه خلعت بري، تهران، شباويز، 1373.

متقي، علي بن حسام الدين، كنزالعمال، بيروت مؤسسه الرساله، 1372.

مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، دارالرضا، 1277.

محمدي ري شهري، منتخب ميزان الحكمه، قم، مركز النشر، 1371.

محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، قم، دارالحديث، 1374.

مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، انتشارات صدرا، 1372.

مطهري، مرتضي، داستان راستان، تهران، صدرا، 1378.

مطهري، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، تهران، صدرا، 1372.

مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1368.

معاديخواه، عبدالحميد، فرهنگ آفتاب، تهران، نشر ذره، 1372.

ص: 152

مقدم، احمدحامد، دانش اجتماعي، مشهد، بنياد پژوهش هاي اسلامي، 1382.

مودودي، ابوالاعلي، تئوري سياسي اسلام، تهران، بعثت، 1357.

نائيني، محمدحسن، تنبيه الامه و تنزيه المله، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1386.

نراقي، ملا احمد، جامع السعادات، قم، دارالتفسير، 1375.

نراقي، ملا احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، 1374.

نوري، حسين، مستدرك الوسائل، بيروت، 1408 ق.

ورام، مسعود بن عيسي، تنبيه الخواطر، مشهد، آستان قدس رضوي، 1369.

هادوي نيا، علي اصغر، معنويت و اقتصاد، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1381.

هاشمي رفسنجاني، اكبر، تفسير راهنما، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1371.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109